طرز كار شلیك اسلحه كلاش

طرز كار شلیك اسلحه كلاش کلبه عشق و لبخند - رمان درون چشم من طلوع کن- قسمت نوزدهم | جذاب ترین ها،وبلاگ ایرانیکان - مطالب ارسال شده توسط iranikan | پایگاه اطلاع رسانی جوانان سرباز | مطالب مـهر 1389 - ali924411.mihanblog.com | روزنامـه دیواری - خاطرات شـهید کاوه |

طرز كار شلیك اسلحه كلاش

کلبه عشق و لبخند - رمان درون چشم من طلوع کن- قسمت نوزدهم

ببخشید كه دیر شد واقعا شرمنده

نتم قطع شده واسه همـین نتونستم بذارمممم

الانم تو كافینت اومدم آپ كردمممم

 

چند ساعتی طول كشید که تا محلی كه غزاله را آماده دفن كرده بود بیـابد.
هوا كاملا تاریك شده بود و یـافتن جسم بی جان غزاله درون آن دشت فراخ كار بسیـار دشواری بود. طرز كار شلیك اسلحه كلاش بارها آن دشت را دور زد، طرز كار شلیك اسلحه كلاش اما گویی جسم غزاله قطره ای آب شده و به زمـین فرو رفته بود.
بالاخره درون كمال ناامـیدی درون یكی از همان دور زدنـها برحسب اتفاق گودال را پیدا كرد. طرز كار شلیك اسلحه كلاش بی درنگ ترمز زد و سراسیمـه بیرون پرید. فكر كرد غزاله بی صبرانـه انتظار او را مـی كشد درون حالیكه فریـاد مـی زد: طرز كار شلیك اسلحه كلاش (نترس ، اومدم... دیگه تنـها نیستی)، جلو دوید كه با دیدن گودال خالی مبهوت ماند.
پاهای سست و لرزانش که تا شد و زانو زد: (یعنی چه اتفاقی افتاده!؟) با بغض گفت: (نكنـه گرگها...) با این خیـال هراسان اطراف گودال را زیر نظر گرفت و با دیدن چند ردپا كه شباهت زیـادی با ردپای گرگ داشت و خطوط كشیده شدن بدن غزاله، سرش را مـیان دو دستش گرفت و نعره دلخراشش درون بیـابان پیچید.
بار دیگر با نگاه دقیق تری بـه تفحص پرداخت. چند ردپای انسان دید، كه یقین داشت مربوط بـه بیگ و دو همدستش هست و مشاهده جای پای حیوانات، جای هیچ شكی باقی نگذاشت كه جسم غزاله توسط چند حیوان درنده، مثل گرگ، از گودال بیرون كشیده شده بود.
لب بـه دندان گزید. هیچ چیز قادر نبود جلوی اشك و ماتم او را بگیرد. با حالی كه هیچ گاه درون خود سراغ ندیده بود با صدای بلند بنای گریستن گذاشت.
آن شب بدترین شب زندگیش بود. دلشكسته از جای برخاست و بی هدف درون بیـابان بـه راه افتاد. گاه زار مـی زد و گاه غزاله را صدا مـی كرد. مستاصل زانو زد و سر بـه آسمان بلند كرد، اما قدرت تكلم نداشت. درون سكوت بـه آسمان خیره شد.
صبح روز بعد تابش مستقیم نور خورشید او را مجبور كرد که تا چشم باز كند. گیج و منگ بـه اطراف نگاهی انداخت و با یـادآوری شب گذشته بـه تلخی از جای برخاست.
مـی دانست جستجو نتیجه ای ندارد، با این وصف درون روشنی روز بـه دنبال جسد و یـا احتمالا بقایـای آن مسافت زیـادی را جستجو كرد، اما بی فایده بود و اثری نیـافت.
دلشكسته و پریشان بـه سمت وانت بـه راه افتاد. چند لحظه بعد با دیدن بیگ از سر خشم دندانـهایش را بـه هم سایید و با یك جهش بـه عقب وانت پرید.
بیگ رنگ و رویی نداشت. با وجودی كه محل جراحت را از بالای زخم محكم بسته بود، خون همچنان از بدنش مـی گریخت. بـه شدت ضعیف شده بود و با صدای ضعیفی ناله مـی كرد.
كیـان مقابل او زانو زد و با تكان مختصری او را متوجه خود كرد.
بیگ چشمانش را لحظه ای گشود، اما یـارای باز نگه داشتن آنـها را نداشت.
كینـه از دست غزاله كیـان را كفری كرده بود، با عصبانیت دست زیر چانـه بیگ زد و گفت:
- فكر نمـی كردی نوبت خودت هم برسه، نـه؟
- آ...ب
كیـان با دیدن حال خرای او بغض و كینـه را كنار گذاشت و قمقمـه آب را بـه لبهای بیگ نزدیك كرد و گفت:
- فقط یك كم.... مـی دونی كه برات ضرر داره.
بیگ با ولع جرعه ای نوشید ولی كیـان قمقمـه را كنار كشید و گفت:
- گفتم برات ضرر داره.
- تشنمـه.
كیـان مـی دانست كه بر اثر خونریزی و ضعف شدید، بیگ بـه زودی مـی مـیرد. با این وجود درون حالی كه نفرت و خشم زایدالوصفی داشت، تصمـیم گرفت او را بـه خرابه های ابتدای شـهر برساند که تا در صورت گذر احتمالی كسی یـا كسانی نجات یـابد. با این فكر او را که تا مدخل شـهر رساند.
كیـان درون حالیكه دست و پای او را آزاد مـی كرد، پرسید:
- مـی تونی بگی ولی خان رو كجا مـی تونم پیدا كنم؟
- م..ر...ز.
و از هوش رفت.
دقایقی بعد كیـان درون حالیكه با یـادآوری غزاله خود را آزار مـی داد، مسیری را كه شب گذشته طی كرده بود، پیش رو گرفت.
اگر قادر مـی شد نعیم را بیـابد، مخفیگاه ولی خان را مـی یـافت، اما زمانیكه بـه محل درگیری شب گذشته رسید، نـه از نعیم خبری بود و نـه از جسد جمـیل. بالاجبار راهی را كه فكر مـی كرد بـه ایران ختم مـی شود، درون پیش گرفت.
با فاصله گرفتن از سرزمـینـهای شمالی افغانستان، درون امتداد نگاهش بیـابان بود. مسافت زیـادی را پیمود كه وانت بعد از چند بار ریپ زدن، خاموش شد و كاملا از كار افتاد.
با عصبانیت مشتی روی فرمان كوبید و گفت:
- لعنتی. حالا وقت بنزین تموم كردنـه. و از كابین خارج شد.
نگاهی بـه اطراف انداخت. درون انتهای وسعت دیدش اشكالی كه بـه نظر مـی رسید منازل روستایی هست به چشم مـی خورد.
كیـان بـه سختی ماشین را بـه سمت درختچه هایی كه درون كنار جاده قرار داشت هدایت و وانت را درون پناه درختها پنـهان كرد. كلت كمری را زیر پیراهنش مخفی و اسلحه كلاش را هم چند متر دورتر از ماشین زیر درختی پنـهان كرد و با عجله بـه جایی كه احتمال مـی داد زندگی جریـان داشته باشد حركت كرد.
تعداد اندكی منازل روستایی درون كنار مزارع گندم درون كنار یكدیگر بنا شده بودند. سگ گله پارس كنان نزدیك شدن او را بـه اطلاع اهالی رساندند. علی فرزند كوچك محمدجعفر بـه استقبالش دوید.
علی با شور و حال سلام كرد و پرسید:
- غریبه ای!
- اُ ... تو پسر كی هستی؟
- محمدجعفر.
- بارك ا...! برو از بابات بپرس مـهمون نمـی خواد!
علی دوان دوان بـه سوی پدرش دوید و گفت:
- بابا! بابا! مـهمون اومده.
- قدمش بـه روی چشم، خوش آمد.
لحظاتی بعد كیـان بـه رسم احوالپرسی محمدجعفر را درون آغوش كشید و محمد جعفر بـه رسم مـهمان نوازی مسلمانان، استقبال گرمـی از او بـه عمل آورد و گفت:
- غریبه ای! اهل كدام ولایتی برادر؟
- دِهِ... پایین سفید كوه.
- نومت چیـه؟
- ا... یـار.
محمدجعفر با مشاهده چهره خسته كیـان، بی درنگ او را بـه داخل عمارت محقر خود كرد. كیـان مدت سی و شش ساعت غذایی نخورده بود، بنابراین قبل از داخل شدن بـه خانـه با احساس ضعف و گرسنگی گفت:
- گرسنـه ام، اما بی پول.
- تو مـهمانی و عزیز، بیـا داخل برادر... بالاخره یك لقمـه نان پیدا مـی شود.
كیـان بدون تعارف وارد شد و دقایقی بعد، بعد از خوردن نان و شیر، درون حالیكه كمـی حالش جا آمده بود، محمدجعفر را بـه حرف واداشت و اطلاعات مفیدی راجع بـه موقعیت جغرافیـایی آن محل بـه دست آورد. سپس با جلب اعتماد او صحبت بنزین را بـه مـیان كشید كه محمدجعفر درون پاسخش گفت:
- ما اینجا گازوییل داریم، اما ده بالایی یكی دو که تا ماشین دارن و حتما بنزین هم دارن.
كیـان به منظور دستیـابی بـه بنزین سوالاتی پرسید كه محمدجعفر درون جواب گفت:
- بنزین خیلی گران است... تو هم كه پول نداری.
- درسته ولی اگر بـه من قرض بدید قول مـی دم بهتون بعد بدم.
- نـه برادر من... اگر داشتم دریغ نمـی كردم.... هر یكی گالون بنزین خیلی گران است.
كیـان ناامـید سر بـه زیر شد و محمدجعفر چون پدری دلسوز گفت:
- اگه چیز باارزشی داری، شاید معامله كنن.
- با اسلحه معاوضه مـی كنن؟
- چه جور اسلحه ای؟
- كلت.... یـه كلت كمری تمام اتوماتیك با یك خشاب پر.
- نمـی دونم. حتما بپرسم... همراهته؟
- اُ ... همراهمـه.
- برم یـه پیك بفرستم ده.. جلدی برمـی گردم.
محمدجعفر كه بیرون رفت، احساس ندامت بـه جان كیـان افتاد، اما قبل از هر اقدامـی محمدجعفر با مرد جوانی برگشت. كیـان با مشاهده آن دو سراسیمـه بلند شد. محمدجعفر تازه وارد را معرفی كرد:
- این برادرمـه... محمدباقر.
سپس محمدجعفر دستی درون محاسنش كشید و گفت:
- مـی تانم سِیرَش كنم؟
- كیـان كلت را از زیر پیراهنش بیرون كشید و قیل از آنكه كلت را بـه او بدهد خشاب آن را خارج ساخت.
محمدباقر اسلحه را با دقت بررسی كرد و گفت:
- حتما با خودم ببرمش... عبدالحكیم که تا این رو نگیره، بنزین نمـیده، حتما همان جا معامله را تمام كنیم.
محمدجعفر كلت را از دست برادر قاپید و گفت:
- بـه به.. عجب خوش دسته! بعد چرا خشابش را درون آوردی؟... نترس ما سر مـهمان كلاه نمـی ذاریم.
كیـان چاره ای جز اعتماد نداشت. بالاجبار خشاب را بـه دست محمدجعفر داد و گفت:
- فقط جلدی باش. که تا روز تمام نشده حتما برم.
با مشاهده عجله كیـان، محمدباقر پرشتاب اسلحه را زیر پیراهنش پنـهان كرد و رفت.
محمدجعفر نگاهی بـه چهره خسته و بی رمق كیـان انداخت و در حال برخاستن گفت:
- خیلی خسته ای، كمـی بخسب... محمدباقر كه برگرده صدایت مـی .
كیـان قدر شناس تشكر كرد و به محض خروج او گوشـه ای دراز كشید و به خواب رفت. ساعتی بعد محمدجعفر بـه آرامـی درون را گشود و او را بـه آرامـی صدا كرد.
- ا...یـار، ا...یـار بلند شو مرد. شوم شد.
كیـان با اكراه چشم باز كرد و به محض دیدن او بلافاصله لبخندی زد و گفت:
- خوش خبر باشی برادر.
- محمدباقر بچه زرنگیـه، مـی دونستم دست خالی برنمـی گرده.
- چطور جبران كنم.
- به منظور مـهمان هركاری بكنی كم است. حالا که تا هوا تاریك نشده بجنب.
- ساعت چنده؟
- چهار.... دیگه چیزی که تا غروب نمانده.
كیـان كش و قوسی بـه بدنش داد و به دنبال محمدجعفر از اتاق خارج شد. درون فاصله كمـی از ساختمان محمدباقر با جوانی مشغول گفتگو بود. نگاه كیـان روی ظرف بیست لیتری خیره ماند و لبخندی محو گوشـه لبش نشست.
محمد جعفر دست بـه شانـه او گذاشت و گفت:
- چهل لیتر كافیـه....
باورش نمـی شد. شبیـه یك معجزه بود. مـی دانست بیشتر از قیمت كلت بنزین دریـافت كرده هست از این رو بـه لبخندی كفایت كرد.
كیـان بعد از پرس و جو درون مورد راهها سوار بر گاری بـه محل اختفای وانت رفت. كمك محمدباقر به منظور او مفید بود و او توانست که تا قبل از تاریكی هوا وانت را از زیر درختچه ها بیرون كشیده و باكش را پر از بنزین كند و به سمت شـهر هرات كه درون نزدیكی ده بود بـه راه بیفتد.

وانت بـه سرعت درون جاده پیش مـی رفت و كیـان با اندوه و به یـاد غزاله سر را بـه شیشـه تكیـه داده و به مسیر مقابلش چشم دوخته بود. بـه یـاد روزهایِ كوتاهِ با او بودن و اینكه چگونـه درون مدتی كوتاه چنین دلبسته او شده بود، افتاد.
شاید دستهای مـهربانی كه بعد از شكنجه مرهم زخمـهای تنش بود و شاید هم حرارت سوزان آن دو خورشید زیبا!.... آه كه هر چه بود اكنون نـه اثری از آن دستهای مـهربان مـی یـافت و نـه نشانـه ای از آن چشمـهای براق.
را كوتاهی که تا (شین دَند) باقی و خطر هر لحظه درون كمـینش بود. مسلما ولی خان آرام نمـی نشست و در صدد انتقام بر مـی آمد. حتما بر احساسات عواطف خود غلبه مـی كرد و تا رسیدن بـه هدف نـهایی اش كه همانا یـافتن ولی خان و نقش برآب ساختن نقشـه های پلید او بود، دور غزاله و احساسی را كه بـه او داشت خط مـی كشید.
دشوار بود، اما شدنی. نیمـه های شب بود كه بـه شین دند رسید. وانت را درون محل مناسبی كه بـه راحتی قابل رویت نبود پارك كرد و تا رسیدن سپیده سحر منتظر نشست.
شانس با او یـار بود كه بـه طور اتفاقی درون وارسی داشبورد، لابلای اوراق، مبلغی اسكناس که تا نخورده یـافت. صورتش را مـیان دستار پیچید و راهی (شین دند) شد. حتما هوشیـارانـه عمل مـی كرد زیرا كوچكترین بی احتیـاطی دردسر تازه ای به منظور او بـه همراه داشت. بنابراین محتاط وارد شـهر شد.
با احساس گرسنگی قبل از هر اقدامـی به منظور صرف صبحانـه بـه دنبال قهوه خانـه یـا جایی شبیـه بـه آن بود و بالاخره بعد از دقایقی جستجو قهوه خانـه را پیدا كرد.
جلو رفت و پس از رد و بدل كردن جمله هایی بـه افغانی با لهجه ای كه روز بـه روز بهتر مـی شد نشست و به انتظار آماده شدن صبحانـه ماند. وقتی پسركی نان و پنیری كه بیشتر شبیـه بـه ماست بود، با استكان چای درون مقابلش گذاشت، بـه آرامـی دستار را از چهره اش باز كرد.
صورت آفتاب سوخته با موهای ژولیده و ریش كاملا بلند نشان مـی داد كه او از اهالی همان دیـار است. بعد جای شك درون دل پسرك باقی نماند و با لبخندی دور شد.
گرسنگی شدید باعث شد با اشتها شروع بـه خوردن نان و پنیر كند و در عین حال درون تمام مدت با دقت و تیز بینی اطرافش را زیر نظر داشته باشد.
به امـید دیدن افراد ولی خان مدت زیـادی را درون قهوه خانـه سپری كرد، اما هیچ یك از افراد او را ندید. بنابراین حسابش را تصویـه كرد و به سمت مركز آبادی بـه راه افتاد. هنوز چند قدمـی از قهوه خانـه دور نشده بود كه نعیم را با سر و وضع خاك آلود درون حالیكه بسیـار خسته و ناتوان نشان مـی داد، دید. نعیم بـه سمت او حركت مـی كرد. كیـان بالافاصله خود را جمع و جور كرد و بی تفاوت از كنار او دور شد و چون با دستار صورت خود را پوشانده بود نعیم او را نشناخت.
كیـان او را دنبال كرد. نعیم بعد از گذشتن از چند كوچه بـه خانـه ای كه مانند باغ بود رفت. كیـان بالا رفتن از دیوار را با وجود بچه هایی كه درون كوچه مشغول بازی بودند، عاقلانـه ندانست. بنابراین درون گوشـه ای پنـهان شد و رفت و آمد آنجا را زیر نظر گرفت.
در مدت انتظارش كه که تا حوالی ظهر كشید، رفت و آمدهای مشكوكی بـه آن خانـه شد که تا آنكه بعد از ظهر همان روز، نعیم درون حالیكه سرحال و قبراق شده بود از خانـه خارج شد و با موتوری درون مسیر جاده (فراه) قرار گرفت. كیـان درنگ را جایز ندانست. بـه سرعت بـه سمت وانت رفت. وقتی درون مسیر جاده قرار گرفت، مسافت زیـادی را طی نكرده بود كه از دور موتور نعیم را دید. با احتیـاط او را تعقیب كرد. که تا آنكه وارد جاده كوهستانی شد. بعد از گذشتن از یكی دو پیچ جاده بود كه متوجه شد اثری از موتورسیكلت نیست. خشمگین، بر سرعت وانت افزود، اما هرچه جلوتر مـی رفت، اثری از موتور و نعیم نمـی یـافت.
آشفته و پریشان وانت را بـه كناری كشید و متوقف شد.
كیـان نگاهی بـه جاده انداخت. چیزی ندید. با احساس خطر اسلحه اش را برداشت و پیـاده شد.
چشمـهای تیزبینش را بـه اطراف چرخاند. سمت چپ حاده كوهستانی و جای مناسبی به منظور پنـهان شدن بود.
انتظارش زیـاد طول نكشید و سر و كله نعیم و سالم پیدا شد.
سالم با اسلحه مسلح، پیش از نعیم جلو رفت و به وانت نزدیك شد. با یك حركت غافلگیر كننده جلو پرید و داخل كابین را نشانـه رفت.
وانت خالی بود. با احتیـاط گام دیگری برداشت و به داخل كابین سرك كشید. وقتی از نبود كیـان مطمئن شد، بـه نعیم اشاره كرد كه جلو برود.
نعیم كه تیزتر و زرنگ تر از سالم بود و در ضمن مزه مشتهای سنگین كیـان را چشیده بود، با احساس خطر از وجود دام، با صدای ضعیفی گفت:
- برگرد... خطرناكه لعنتی.
سالم بی چون و چرا درون كنار نعیم قرار گرفت، انتظار آنـها مدت زیـادی بـه طول انجامـید. اثری از كیـان نبود. بالاخره حوصله سالم سر رفت و با عصبانیت گفت:
- که تا كی مـی خواهی همـین طور غنبرك بزنی. اگه اینجا بود که تا حالا خودش رو نشون داده بود.
- حكما كمـین نشسته.
- ندیدی جلوی وانت درب و داغون شده بود، حتما گیر ولی خان افتاده.... شاید هم اصلا اون پشت فرمان نبوده.
- اما من مثل تو فكر نمـی كنم.
- خودم با چشم خودم دیدم... سوئیچ روی وانت بود. من مطمئنم گیر ولی خان افتاده.
- اگه اشتباه كرده باشی دخل هردومون اومده.
- بـه جای این حرفها بلند شو موتور رو بیـار.... من مـیرم سراغ وانت. اگر احیـانا كمـین نشسته باشـه، جلدی بتونیم فرار كنیم.
نعیم با وجود نارضایتی موتورسیكلت را از لابلای بوته ها بیرون كشید و پشت وانت سنگر گرفت.
سالم با احتیـاط نزدیكی درون وانت عقب عقب رفت و پس از نگاه كردن بـه اطراف و ندیدن اثری از كیـان با خوشحالی پشت وانت نشست و دست روی سوئیچ گذاشت، اما قبل از آنكه فرصت چرخاندن سوئیچ را بیـابد صدای صفیر گلوله ای درون گوشش پیچید و درد جانكاهی درون بازوی خود احساس كرد.
نعیم هراسان و وحشت زده بدون آنكه بـه فكر كمك بـه سالم باشد هندل زد و گاز موتور را گرفت و در جهت مخالف وانت بـه حركت درآمد، اما درون رگبار گلوله ای كه از اسلحه كیـان شلیك شد، او را بـه همراه موتورش سرنگون ساخت. گلوله ها بـه لاستیك موتور و ران نعیم برخورد كرد. وحشت و اضطراب سراپای هردو آنـها را فراگرفته بود. هر دو بـه علامت تسلیم اسلحه هایشان را بـه گوشـه ای پرتاب و دستها را بالا بردند. درون این موقع كیـان با احتیـاط از كمـین گاه خود بیرون آمد و با حركت سر اسلحه بـه سالم فهماند كه از وانت فاصله بگیرد.
سالم با وجود درد فراوان و خونریزی شدید، از وانت فاصله گرفت و در چند قدمـی نعیم كه روی زمـین ولو شده بود، ایستاد.
كیـان فریـاد زد:
- زانو بزن و دستهات رو بذار روی سرت.
ترس از مرگ او را بـه انجام دستورات مـی كرد. دستها را پشت سر قفل كرد و زانو زد. كیـان با احتیـاط جلو رفت و بالای سر نعیم با تهدید گفت:
- فكر بدی بـه سرت نزنـه والا مـی كشمت.
- رحم كن... هرچی بگی گوش مـی دم.
- دفعه قبل هم كه همن رو گفتی.
- غلط كردم... منو نكش هر كاری بخوای برات انجام مـیدم.
- اگه بگی ولی خان كجاست، جفتتون رو ول مـی كنم. والا....
نعیم با التماس حرفش را برید و گفت:
- مـی گم... مـی گم. نزن.
همـین كه كیـان سر اسلحه را بالا آورد نعیم گفت:
- فراه، سمت چپ رود، ده... هروقت مـیاد این ورِ مرز، اونجا پنـهان مـیشـه.
- چند نفر هستند؟
- نمـی دانم... شاید ده پانزده نفر. شاید هم كمتر... دور روز پیش بیشتر بچه ها رو فرستاد دنبال تو، شاید الان تنـها باشـه یـا حداكثر یكی دو که تا محافظ داشته باشـه.
- خیلی كله گنده است؟
- از وقتی برادرش شیرخان دستگیر شده همـه كاره است.
- با كی بده بستون داره؟
- بیشتر با ترك ها.
- محموله جدید رو فرستادن؟
- نمـی دونم... من چیز زیـادی نمـی دونم.
كیـان درون حالیكه اسلحه های آن دو را برمـی داشت، بـه وانت نزدیك شد و گفت:
- اگه دروغ گفته باشی برمـی گردم و هرجا كه باشی پیدات مـی كنم و مـی كشمت.
و پشت رُل نشست. نعیم سراسیمـه و با تحمل درد از جا برخاست و فریـاد زد:
- كجا! تو رو بـه خدا، ما رو اینجا نذار... ما رو هم با خودت ببر.
كیـان همان طور كه لازمـه شغل و موقعیتش بود بدون توجه بـه التماسهای نعیم، پا روی پدال گاز فشرد و دور شد.
تا فراه راه زیـادی نبود بعد از یك ساعت رانندگی مداوم بـه مقصد مورد نظر رسید و بدون اتلاف وقت سراغ دره سبز را گرفت و با گفتن نشانی، ساعتی بعد درون دره سبز بود.
احتیـاط شرط اول عقل بود و سرگردی با تجربه چون او، مثل دفعات قبل، وانت را درون محلی مناسب مخفی كرد.
باید درون كمـین لحظه مناسب، که تا رسیدن شب، بـه انتظار مـی نشست، اما احتمال آنكه نعیم عده ای را یـافته و برای گرفتن انتقام، خبر رسیدن او بـه فراه را بـه سمع ولی خان برساند زیـاد بود، بنابراین حتما هرچه زودتر دست بـه كار مـی شد و نقشـه اش را عملی مـی كرد.
خشاب اسلحه های غنیمت گرفته را بیرون آورد و در جیب گذاشت و اسلحه كلاش را بـه گردن آویخت. خنجر تیز و بران رادندانـهایش گرفت و بی سر و صدا آرام از دیوار بالا خزید و سرك كشید. سكوت خانـه نشان مـی داد هچ موجود زنده ای درون آن مكان سكونت ندارد.
با جستی از دیوار پایین پرید و چالاك پشت درختی پناه گرفت. باز سرك كشید، چیزی ندید. با مشاهده درِ باز، با احتیـاط جلو رفت و وارد شد. نگاه جستجوگرش درون زوایـای اتاق چرخ خورد. همـه چیز نشان از وجود حیـات درون آن خانـه داشت. نگاهش روی قلیـان ثابت ماند. جلو رفت و دست روی آن گرفت. هنوز حرارت داشت.
در حال جستجو بود كه صدایی درون حیـاط پیچید: (یكساعته كارهاتون رو انجام بدید و زود برگردید). صدای زمخت و دورگه ای درون جواب گفت: (چشم قربان). بی درنگ داخل گنجه پناه گرفت. صدای نزدیك شدن قدمـهای سنگین مردی درون حیـاط طنین انداخت و نفس درون كیـان حبس شد.

فصل 22

قسمت پاركینگ ارزیـابی و بازرسی خودروها تحت كنترل نامحسوس قرار گرفت. خروجیـهای چند هفته اخیر كنترل و لیست انتظار ورودیـهای پاركینگ درون اختیـار سردار بهروان قرار گرفت.
بارگیرهای ترانزیت شامل سنگهای گرانیت، محصولات و آلات و ادوات كشاورزی، صنعتی و ....بود.
تعداد تریلرهای بارگیری شده از جنوب و جنوب شرقی بـه دویست، سیصد دستگاه مـی رسید و بازرسی دقیق و همـه جانبه آنـها مستلزم بـه كار گیری نیروی ویژه و و صرف زمان طولانی بود.
از طرفی، باند قاچاق بـه آن وسعت و گستردگی، احتمالا مـی توانست افراد نفوذی درون گمرك و نیروی انتظامـی داشته باشد. و احتمال زیـادی مـی رفت كه تریلرهای حامل محموله هنوز وارد پاركینگ گمرك نشده باشند. درون اینصورت كوچكترین اشتباهی مـی توانست قاچاقچیـان را هوشیـار و آن ها را درون تغییر یـا لغو نقشـه یـاری كند.
با این وصف، پیوس تصمـیم گرفت با تشكیل جلسه فوق العاده ای، بار دیگر نوار مكالمـه غزاله با دقت بیشتری بررسی گردد، شاید قادر بـه یـافتن نكته جدیدی شوند.
نوار را درون ضبط كوچكی قرار داد و قسمت آخر مكالمـه را انتخاب كرد. صدای غزاله درون فضای سالن پیچید:
- راستش چندتا از دوستاش قصد دارن برن تركیـه، خواهش كرد اگه مرز بازرگان آشنا دارید، سفارش اونا رو حسابی بكنید... وسایلشون بیش از اندازه بزرگ و سنگینـه، ممكنـه خروجی نگیرن.
نوار بـه دفعات تكرار شد و سرهنگ باقری متفكرانـه گفت:
- حتما دنبال باری باشیم با وزن و حجم زیـاد. با این حساب، ما تریلرهایی با این خصوصیـات باری رو با دقت بیشتری بازرسی مـی كنیم.
پیوس گفت:
- لیستی از بار تریلرهای بارگیری شده از جنوب ایران رو مـی خوام... بهتره ابتدا روی كاغذ یـه بررسی داشته باشیم.... یـه حساب سرانگشتی.
- اگه موافق باشید بریم بـه بخش مرفوك، اونجا سرعت انجام كار بیشتره.
در بخش مرفوك لیست مورد نظر از كامپیوتر پرینت شده و اطلاعات لازم درون مورد ترانزیت خودروها، شماره بارنامـه، نام محل و نوع كالای بارگیری شده و اسامـی رانندگان درون اختیـار پیوس قرار گرفت.
تعداد معدودی از تریلرها بارهای بزرگ و حجیم داشتند كه توجه پیوس را بـه خود جلب كردند.
مخصوصا تریلرهای حامل سنگهای گرانیت كه از معادن خاش بارگیری شده و از زاهدان ارسال شده بودند، پیوس متفكرانـه گفت:
- خودشـه.
سرهنگ باقری متعجب پرسید:
- چیزی بـه ذهنتون رسید؟
- تریلرهای حامل سنگ گرانیت!!!
- یعنی مواد رو داخل سنگها جاسازی كردن!؟
یكی از افسرها حرف سرهنگ باقری را برید و گفت:
- معذرت مـی خوام جناب سرهنگ، یك ساعت قبل یكی از تریلرها وارد خاك تركیـه شده و دومـین تریلر داخل سالن ترانزیته.
پیوس كلافه مشت درون كف دست دیگر كوبید و گفت:
- لعنتی... از این بدتر نمـیشـه.
سرهنگ باقری منتظر دستور نماند، گوشی را برداشت و دستور توقف ارزیـابی را صادر كرد و بلافاصله بـه اتفاق پیوس و سردار بهروان بـه سالن ارزیـابی رفت.
كار بازرسی و ارزیـابی تمام و تریلر آماده خروج از سالن و ورود بـه خاك تركیـه بود. همتی، مامور ارزیـابی بـه محض مشاهده سرهنگ و گروه همراهش جلو آمد و پا كوبید.
- جناب سرهنگ!
- بار بازرسی شده؟
- بله قربان. كاملا.
- مـی خوام یـه بار دیگه بررسی كنید.... تریلر بـه منطقه جرثقیل.
دستور سرهنگ باقری اطاعت شد و دقایقی بعد همـه درون منطقه جرثقیل حاضر بودند.
سنگ بعد از بررسی كامل و دقیق با استفاده از جرثقیل بالا رفت و حد فاصل دو متری كف تریلر، معلق نگه داشته شد.
همتی اولین كسی بود كه سنگ را وارسی كرد، بلافاصله بیرون آمد و گفت:
- فقط چندتا ترك سطحی و معمولی كه احتمال مـیدم درون اثر انفجارهای معدن باشـه.... ولی بهتره خودتون نگاه كنید. شاید من اشتباه مـی كنم.
سردار بهروان و پیوس زیر سنگ قرار گرفتند و چشمان تیزبین سردار خطوط شكاف را دنبال كرد و با اطمـینان خاصی گفت:
- حتما برشش بدیم.
دستور برش سنگ صادر شد و چشمان منتظر حضار بی قرار و نا آرام بـه سنگ چندتنی غول پیكر دوخته شد.
با پایـان یـافتن كار و برداشته شدن قسمت جدا شده، نفس درون ها حبس شد. حجم مواد نشان از وزنی بالغ بر یك تن داشت.
سرهنگ باقری بـه نشانـه موفقیت دست پیوس و سردار را بـه گرمـی فشرد و این موفقیت بزرگ را بـه آن دو تبریك گفت و افزود:
- الساعه ترتیب سه تای دیگه رو مـی دم.
سردار ناآرام گفت:
- بعد تریلری كه خارج شده چی مـی شـه؟
- فكر نمـی كنم از پاركینگ گمرك تركیـه خارج شده باشـه.... الآن تماس مـی گیرم. مطمئن باشید برگردوندنش كاری نداره، پلیس تركیـه با ما همكاری مـی كنـه.
ساعتی بعد تمام محموله جاسازی شده كه چیزی بالغ بر هشت تن بود، كشف و از سنگها خارج و ضبط گردید.
مواد بـه طرز ماهرانـه ای درون دل سنگها جاسازی شده بود. اگر گوش شنوای كیـان و تلفن بـه موقع غزاله نبود، این مواد بدون هیچ دردسری از مرز ایران عبور مـی كرد.

موضوعات مرتبط : تایپ رمان،




[طرز كار شلیك اسلحه كلاش]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 14 Jun 2018 00:09:00 +0000



طرز كار شلیك اسلحه كلاش

جذاب ترین ها،وبلاگ ایرانیکان - مطالب ارسال شده توسط iranikan

جستجوگر پیشرفته

اسلحه بادی دینا 36 (Diana 36)

اسلحه بادی دینا 36 (Diana 36)

معرفی:اسلحه بادی دیـانا 36 یكی از اسلحه های قدیمـی ساخت شركت المانی دیـانا مـیباشد.كه درون ایران
یك اسلحه كمـیاب محسوب مـیشود.اسلحه ای با قدرت متوسط محسوب مـیشود ولی دقت عالی به منظور مسافت های زیر 40 متر دارد.از كیفیت ساخت عالی برخوردار هست و هم به منظور شكار و هم به منظور تفریح یك سلاح عالی بحساب مـیاید.این اسلحه به منظور شكار هایی با جسه كوچك مانند انواع پرنده گزینـه ایده الی است.اسلحه دیـانا 36 یك اسلحه كمر شكن هست و سلاحی شیك هست و بالانس خوبی دارد.

مشخصات:
قدرت:20 ژول (950 FPS)
سرعت خروجی ساچمـه:در كالیبر 4.5 290 متر درون ثانیـه و در كالیبر 5.5 210 متر درون ثانیـه
كالیبر های موجود:4.5-5.5
كشور سازنده:المان
دقت:عالی-برای مسافت های زیر 50 متر
مكانیزم:فنر پیستونی
برد مفید:80 متر
طول كلی:115 سانتی متر
طول لوله:49 سانتی متر
وزن: طرز كار شلیك اسلحه كلاش 3.6 كیلو گرم
مناسب برای:شكار و تفریح-شكار جسه های كوچك
قیمت فعلی:اگه پیدا كردین 1.200.000 تومن



تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-دقت خوب
2-كیفیت ساخت عالی






معایب:
1-قدرت متوسط


:: بازدید : 24

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:37]

اسلحه بادی گامو ویسپر ایكس (Whisper X)

اسلحه بادی گامو ویسپر ایكس (Whisper X)


معرفی:اسلحه بادی گامو ویسپر ایكس یكی از اسلحه های معروف و پر طرفدار شركت اسپانیـایی گامو مـیباشد.كه از كیفیت ساخت عالی و دقت و قدرت خوبی برخوردار است. طرز كار شلیك اسلحه كلاش این اسلحه درون كناز وزن كم قدرت خوبی نیز دارد.این اسلحه یك اسلحه كمر شكن هست.سیستم ایمنی خوبی دارد این اسلحه صدای كمـی دارد اسلحه گامو ویسپر ایكس طراحی فوق العاده دارد و این طراحی بدنـه همراه با پلیمر پیشرفته باعث شده كه لقد این اسلحه درون مناطق پایینی اسلحه پخش بشـه و دوربین دیرتر خراب بشـه این اسلحه هم به منظور تفریح و هم به منظور شكار ساخته و تولید شده هست یك اسلحه ایده ال به منظور كسانی هست كه هدفزنی و شكار مـیكنند.

مشخصات:
قدرت:24 ژول (1000FPS)
سرعت خروجی ساچمـه:در كالیبر 4.5 305 متر درون ثانیـه و در كالیبر 5.5 220 متر درون ثانیـه
كالیبر های موجود:4.5-5.5
كشور سازنده:اسپانیـا
دقت:خیلی خوب-برای مسافت های زیر 50 متر
وزن:3 كیلو گرم
طول كلی:117 سانتی متر
مكانیزم:فنر پیستونی
برد مفید:80 متر
برد كلی:223 متر (طبق گفته های دوستان)
مناسب برای:شكار و تفریح-شكار های جسه كوچك و متوسط مانند خرگوش كبك...
قیمت فعلی:700.000 تومن

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت قابل قبول
2-دقت خوب
3-وزن كم
4-قیمت مناسب
5-كیفیت خوب

معایب:
1-قنداق پلاستیكی


:: بازدید : 22

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:37]

اسلحه بینظیر نیترو پیستون بنجامـین 1100 (Benjamin 1100 NP XL)
اسلحه بینظیر نیترو پیستون بنجامـین 1100 (Benjamin 1100 NP XL)

معرفی:این اسلحه یكی از اسلحه های مرغوب و با كیفیت درون بین اسلحه های بادی مـیباشد.اسلحه بنجامـین 1100 NP پر قدرت ترین اسلحه پیستون گاز دنیـا نام گرفته و از اسلحه های گامو هانتر 1250 و دیـانا 350 مگنوم پر قدرت مـیباشد.
مكانیزمـه این اسلحه نیترو پیستونی مـیباشد و سیستم ای جی تی(IGT) گامو شبیـه این سیستم مـیباشد.در این نوع مدل هیچ اصطكاك و افت قدرتی وجود ندارد و قدرت اسلحه همـیشـه ثابت مـی ماند(حداقل درون 10000 شلیك) این اسلحه ساخت ایـالات متحده مـیباشد و از كیفیت ساخت عالی برخوردار است.اسلحه بنجامـین 1100 NP كمرشكن هست و مشكل خم شدن و شكستن اهرم رو ندارد.این اسلحه لقد كمتری نسبت بـه اسلحه های فنر پیستونی دارد ولی بخاطر قدرت و انرژی زیـادش بازهم لقدش احساس مـیشـه

قنداق اسلحه از انواع Thumbhole هستش و طرح زیبایی هم داره

این اسلحه مکسگ و شکاف درجه نداره و البته روش یـه دوربین سنتر پوینت هم بـه خریدار داده مـیشود ضامن ایمنی درون جلوی ماشـه قرار داره صدای اسلحه نیز كم مـیباشد و بخاطر پوشش دو لایـه ای لوله صدای كمتری دارد.این اسلحه از هر لحاظ ایده ال مـیباشد و یك اسلحه مناسب به منظور شكار,تفریح,هدفزنی مـیباشد.من شخصا این اسلحه رو بـه همـه حرفه ای ها پیشنـهاد مـیكنم.






مشخصات:


قدرت:40 ژول (1100 FPS درون كالیبر 5.5)


سرعت خروجی ساچمـه:در كالیبر 5.5 340 درون ثانیـه ودر كالیبر 4.5 450 متر درون ثانیـه
كالیبر های موجود:4.5-5.5-6.35
كشور سازنده:امریكا
وزن:4.2 كیلوگرم
طول كلی:124 سانتی متر
برد مفید:150 متر
دقت:خیلی خوب-برای مسافت های زیر 80 متر
مكانیزم:نیترو پیستون
مناسب برای:شكار,تفریح,هدفزنی-شكار هر نوع پرنده كبك خرگوش گراز سنجاب و...
قیمت فعلی:2.300.000 همراه با یك دوربین سنتر پوینت

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت عالی
2-دقت خیلی خوب
3-كیفیت ساخت عالی
4-صدای كم
5-برد زیـاد
6-عمر و دوام زیـاد
7-افت قدرت ندارد
8-لقد كم
9-دوربین همراه محصول
10-وزن كم با توجه بـه قدرت سلاح

معایب:
1-قیمت بالا
2-ضامن ایمنی اتوماتیك نیست و جلوی ماشـه قرار دارد


:: بازدید : 197

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:36]

اسلحه بادی دیـانا 470 مگنوم (Diana 470 Magnum)s

اسلحه بادی دیـانا 470 مگنوم (Diana 470 Magnum)s

معرفی:اسلحه بادی دیـانا 470 مگنوم اسلحه ای بسیـار زیبا و شیك هست این اسلحه ساخت شركت دیـانای المانی مـیباشد و از قدرت و دقت خوبی برخوردار است.اسلحه دیـانا 470 مگنوم طراحی ارگونومـیك و بالانس خوبی داره اسلحه دیـانا 470 بوسیله اهرم زیرین مسلح مـیشـه و زیر تاشو هست این اسلحه مشكل اهرم همانند مشكل 460 رو نداره و كیفیت ساخت عالی داره دیـانا 470 هم مثل اکثر محصولات لول ثابت دارای 2 ضامن هست یکی به منظور ماشـه و دیگیری به منظور سیلندر و پیستون. طرز كار شلیك اسلحه كلاش اسلحه دیـانا 470 مگنوم مگسك نداره و باید بـه اجبار دوربین روی اسلحه خرید. این اسلحه به منظور هدف زنی و شكار خوب مـیباشد و برای كسانی كه مـیخواهند اسلحه پرقدرت و با دقت داشته باشند گزینـه مناسبی است.









مشخصات:
قدرت:26 ژول (1120FPS)
كالیبر های موجود:4.5-5.5
سرعت خروجی ساچمـه:در كالیبر4.5 340 متر درون ثانیـه و در كالیبر 5.5 270 متر درون ثانیـه
وزن: 4.3 كیلوگرم
كشور سازنده:المان
طول كلی:115 سانتی متر
دقت:خیلی خوب- به منظور مسافت های زیر 50 متر
مكانیزم:فنر پیستونی
برد مفید:90 متر
طول لوله:46 سانتی متر
مناسب برای:شكار و تفریح-شكار جسه های متوسط نظیر كبك و خرگوش...
قیمت فعلی:2.000.000 تومن

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت خوب
2-دقت خوب
3- كیفیت ساخت خوب

معایب:
1-قیمت بالا
2-نداشتن مگسك


:: بازدید : 19

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:36]

مكانیزم اسلحه های بادی

مكانیزم اسلحه های بادی

اسلحه های بادی چطور كار مـیكنند؟اسلحه های فنر پیستونی چیست؟
اسلحه های PCP چطور كار مـیكنند؟
همـه اینـها سوال هایی هست كه ما قبل از اینكه اسلحه رو بدست بگیریم حتما با ان اشنا باشیم!وطرز استفاده از انـها را یـاد بگیریم.مـیخوام براتون اسلحه هایی كه مكانیزمـه بادی
دارند رو بهتون معرفی كنم....



1-اسلحه های بادی هوا فشرده یـا (PCP (Pre Charged Pnumatic Rifles:
این اسلحه ها دارای قدرت و دقت زیـاد نسبت بـه اسلحه های فنر پیستونی مـیباشند.
و درون سال های اخیر توسعه یـافته اند.این اسلحه های از 20 سال قبل تولید شده
وتا امروز هر روز پیشرفته تر مـیشوند.مكانیزم این اسلحه ها هوای فشرده داخلی است.یعنی یك مخزن شبیـه بـه سیلندر درون اسلحه با هوا پر شده و فشاری بهاندازه 150 بار که تا 250 بار را تحمل مـیكند.(1بار=فشار عمق10 متری دریـا)مخزن این اسلحه ها
با پمپ های ركابی و یـا كپسول های هوای فشرده شارژ مـیشوند.این اسلحه ها
در هر بار مخزن پر مـیتوانند 20 الی 300 شلیك داشته باشند اما تعداد شات ها
بسته بـه قدرت اسلحه دارد.این اسلحه ها لقدی ندارند و اگر از سایلنسر استفاده كنید
بسیـار بی صدا هستند.این اسلحه های درون انواع متنوع تولید و با بازار عرضه شده اند
و شما مـیتوانید با توجه بـه استفاده و كاربرد ان خرید نمایید.اسلحه های PCP قیمت بالایی دارند
ولی عمر و تداوم بالایی بـه خاطر اصطكاك و استحلاك كم دارند. حتما وسایل اضافی نظیر پمپ شارژ كردن مخزن اسلحه رو نیز بخرید.البته شارژ مخزن راحت هم نیست.

2-اسلحه های بادی گازی CO2:
این اسلحه ها قدرت كم ولی دقت بسیـار عالی دارند معایب بسیـار این اسلحه باعث شده كه این اسلحه ها بـه تولید انبوه نرسند و بیشتر استفاده تفریحی داشته باشند.البته با این اسلحه ها مـیتوان شكار نیز كرد اما شكار های كوچك درمسافت های نزدیك. مكانیزم این اسلحه ها استفاده از كپسول های گاز CO2 مـیباشد كه درون ان از كپسول های گاز co2 كوچك یـا بزرگ استفاده مـیشود كه درون بازار درون بسته ها گوناگون موجود است.كپسول ها درون مخزن قرار مـیگیرند و پس از خالی شدن نیز كپسول دیگری را حتما گذاشت.البته فشار داخل كپسول بـه دمای محیط نیز بستگی دارد این اسلحه ها نسبت بـه دیگر مدل ها ارزان بوده اسلحه های گازی سبك نیز هستند.اما معایب اسلحه حتما بگم كه این اسلحه ها قدرت متغییر دارند و قدرتشون نسبت بـه دیگر مدل ها كمتره حتما مرتب كپسول گاز CO2 خرید برد كمتری دارند و بیشتر به منظور هدف زنی و تفریح استفاده مـیكنند.




3-اسلحه های بادی فنر پیستونی( Spring Piston ):
اسلحه های بادی فنر پیستونی رایج ترین نوع اسلحه های بادی هستند.وكاربرد ها گوناگونی دارند اعم از شكار و تفریح و هدف زنی.این اسلحه ها چند نوع مـیباشند: 1- كمر شكن 2-شكستن اهرم زیرین اسلحه 3-اهرم كناری اسلحه...مكانیزمـه این اسلحه ها یك فنر قوی و یك پیستون مـیباشد كه با فشرده شدن فنر, ضامنی كه بـه ماشـه و فنر متصل هست انرا ثابت نگه مـیدارد و با كشیدن ماشـه ضامن ازاد شده و فنر با فشار و قدرت زیـاد بـه جلو حركت مـیكند و هوای فشرده جلستون را را بـه بیرون مـیراند این هوا ساچمـه را با سرعت زیـاد بـه درون لوله هدایت كرده و ساچمـه بعد از طی لوله و خان ها بالانس و سرعت خوبی پیدا كرده و به بیرون پرتاب مـیشود.
اسلحه های فنر پیستونی بخاطر حركت فنر و ضربه پیستون لقد (Recoil) زیـادی دارند و این لقد باعث پایین امدن دقت اسلحه مـیشود درون اسلحه های سنگین تر این لقد و ضربه تاثیر كمتری بـه دقت اسلحه مـیگذارد ولی بازهم بی تاثیر نیست.ولی حتما با مشكل وزن زیـاد انـها كنار بیـاین.
اسلحه های فنر پیستونی ساده ارزان و همـه كاره هستند.مـی توانند قدرت و دقت زیـاد داشته باشند و سریع مسلح مـیشوند وزن انـها متغییر درون بازه 2.5 كیلو که تا 5.5 كیلو مـیباشد.همـه این اسلحه ها تك تیر هستند.





4-اسلحه های بادی پیستون گاز(IGT):
این اسلحه تقربیـا شبیـه اسلحه های فنر پیستونی هستند با یك تفاوت كه درون اسلحه های فنر پیستونی درون داخل پیستون فنر گذاشته مـیشود ولی درون اسلحه های فنر گازی بـه جای فنر درون داخل پیستون گاز فشرده شده قوی وجود دارد كه با فشرده شدن پیستون گاز را با فشار حبس كرده و با ازاد شدن ضامنی كه هم بـه پیستون و هم بـه ماشـه متصل هست گاز فشرده شده پیستون را با فشار زیـاد بـه جلو مـیراند پیستون نیز هوای فشرده جلویی خود را با سرعت زیـاد بـه ساچمـه وارد مـیكند و وارد لوله مـیشود ساچمـه نیز با طی لوله و خان ها بالانس وسرعت خوبی پیدا كرده و به بیرون پرتاب مـیشود.این نوع اسلحه ها لقد كمتر ولی عمر بیشتری دارند.نگهداری انـها ساده است. ودر حالت مسلح مـیتوان بـه مدت زیـاد نگه داشت بدون اینكه بـه اسلحه اسیب برسد.مسلح كردن این اسلحه ها قدرت بیشتری نسبت بـه فنر پیستونی ها دارد.اسلحه های پیستون گازی افت قدرت ندارند ولی دما درون قدرت انـها تاثیر گذار است...


:: بازدید : 40

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:18]

اسلحه بادی دیـانا 460 مگنوم (Diana 460 Magnum)

اسلحه بادی دیـانا 460 مگنوم (Diana 460 Magnum)

اسلحه بادی دیـانا 460 مگنوم (Diana 460 Magnum)

معرفی:اسلحه دیـانا 460 مگنوم اسلحه ای زیبا و پرقدرت شركت المانی دیـانا است.این
اسلحه لول ثابت هست و بوسیله اهرم زیرین مسلح مـیشود.قنداق چوبی است

و از كیفیت ساخت عالی برخوردار است.اسلحه دیـانا 460 دقت خوبی نیز دارد .
لول ثابت بودنش و وزن متعادل با قدرت اسلحه لقد این اسلحه رو كم كرده گفته مـیشود
كه مـهندسین

دیـانا مدل تفنگ های بادی خود را بـه این مدل مگنوم 460 دیـانا بسط داده اند.


این اسلحه یك اسلحه ایده ال به منظور شكار هست و برای كسانی كه قدرت و دقت را درون یك محصول جستجو مـیكنند این اسلحه پیشنـهاد مـیشود.

مشخصات:


قدرت:26 ژول (1150 FPS)


سرعت خروجی ساچمـه:در كالیبر 4.5 330 متر درون ثانیـه و در كالیبر 5.5 270 متر درون ثانیـه
وزن:3.7 كیلوگرم
طول كلی:115سانتی متر
طول لوله:46 سانتی متر
دقت:عالی-برای مسافت های زیر 60 متر
برد مفید:100 متر
كشور سازنده:المان
كالیبر های موجود:4.5-5.5
مناسب برای:شكار-شكار انواع پرنده- كبك- خرگوش -گراز(در فاصله نزدیك)
مكانیزم:فنر پیستونی-اهرم زیرین
قیمت فعلی:1.900.000 تومن





تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت خوب
2-دقت خوب
3-قنداق چوبی با كیفیت خوب
4-كیفیت ساخت عالی
5-وزن خوب نسبت بـه قدرت اسلحه



معایب:
1-مگسك درشت و نشانـه گیری سخت(با دوربین حل مـیشـه)
2-قیمت بالا(مثل همـه مدل های دیـانا)
3-اهرم زیرین شكننده هست و باید با احتیـاط مسلح كرد


:: بازدید : 415

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:17]

كالیبر 4.5 بهتر است؟ یـا 5.5؟

كالیبر 4.5 بهتر است؟ یـا 5.5؟


قبل از اینكه اسلحه بخریم حتما به كاربرد استفاده ان نیز توجه كنیم.اگر بخواهیم اسلحه ای به منظور تفریح یـا بیشترین كاربرد تفریحی داشته باشد كالیبر 4.5 بهتر است.كالیبر 4.5 به منظور شكار زیـاد مناسب نیست ولی به منظور حرفه ای ها كه نقاط ضعف انواع حیوانات را مـیدانند.بهتر است. زیرا بیشترین نفوذ ولی كمترین اسیب را مـی رساند ولی بـه دلیل نفوذ زیـاد ان هم با ساچمـه با كیفیت اگه بـه نقاط فلج كننده حیوان برخورد كند حیوان را از پا درون مـی اورد.حتی حیوانات بزرگ مانند گراز و روباه ...

اما كالیبر 5.5: ساچمـه های این كالیبر نفوذ و سرعت كم ولی اسیب بیشتری بـه حیوان مـیرسانند
پس بیشتر بـه هر نقطه ای كه برخورد كند حیوان را از پا درمـیاورد.و بیشترین استفاده به منظور شكار رو دارد این كالیبر به منظور شكار ساخته شده هست و كسانی كه مـیخواهند بیشتر شكار كنند.این كالیر مناسب است....


:: بازدید : 33

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:15]

اسلحه بادی گامو سوكوم 1250 (Gamo Socom 1250)

اسلحه بادی گامو سوكوم 1250 (Gamo Socom 1250)

اسلحه بادی گامو سوكوم 1250 (Gamo Socom 1250)

معرفی:اسلحه گامو سوكوم 1250 یكی از معدود مدل های پر قدرت شركت گامو اسپانیـا مـیباشد.
این اسلحه قدرتی بـه اندازه 30 ژول دارد و همتراز با اسلحه های پر قدرت هانتر 1250 و 350 مگنوم مـیباشد.اسلحه سوكوم 1250 فنری بلندتر از فنر پاتریوت و فضای پیستونی دوبرابر مدل های دیگر دارد.طراحی ارگونومـیك این اسلحه درون كنار وزن خوب و قدرت عالی این اسلحه رو بـه یك اسلحه شكاری مرگبار تبدیل كرده است.ولی مثل تمامـی اسلحه های فنر پیستونی قدرتمند(مثل هانتر 1250 و دیـانا 350 مگنوم)این اسلحه ایراد ذوب شدن واشر درون دراز مدت را دارد.اسلحه گامو 1250 یك اسلحه ایده ال به منظور شكار بوده و برای كسانی كه بـه دنبال اسلحه پر قدرت مـیگردند گزینـه مناسبی است.در بعضی از سایت ها از این اسلحه بـه عنوان اسلحه با كیفیت كم نام مـیشود ولی تجربه این رو نشون مـیده این مدل هیچ ایرادی بـه غیر از ذوب شدن واشر نداشته و بلكه تبلیغات منفی علیـه محصولات گامو براه انداخته شده.حداقل ایراد شكستن اهرم مثل اسلحه های دیـانا رو ندارد!!!

مشخصات:
قدرت:35 ژول (1250FPS)
سرعت خروجی ساچمـه:380 متر درون ثانیـه درون كالیبر 4.5 و 280 متر درون ثانیـه درون كالیبر 5.5
كشور سازنده:اسپانیـا
دقت:خوب-برای مسافت های زیر 50 متر
طول كلی:116 سانتیمتر
وزن:3.8 كیلو گرم
مكانیزم:فنر پیستونی
كالیبر های موجود:4.5-5.5
برد مفید:120 متر
مناسب برای:شكار- شكار انواع پرنده-خرگوش-مار-گراز-مارمولك-سنجاب...
قیمت فعلی: %اطلاعی درون دست نیست اگه مـیدونین خبر بدین%

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت عالی
2-كیفیت ساخت عالی با توجه بـه قدرت اسلحه




معایب:
1-واشر درون اثر اصطكاك زیـاد ساچمـه و قدرت زیـاد ذوب مـیشـه
2-لقد اسلحه بمراتب بیشتر از دیگر مدل هاست
3-كمـیاب


:: بازدید : 47

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:15]

اسلحه بادی گامو ماكسیما (Gamo Maxima)

اسلحه بادی گامو ماكسیما (Gamo Maxima)

معرفی:اسلحه بادی گامو ماكسیما یكی از اسلحه های ساخت شركت
گامو اسپانیـا مـیباشد.كه از كیفیت ساخت عالی برخوردار است.ماكسیما
یكی از معدود اسلحه های چوبی شركت گامو مـیباشد.كه جنس قنداق
ان از چوب راش است.وماشـه ای با روكش طلا دارد.این اسلحه كمر شكن
است.و ماشـه ضامن دار و ایمنی كامل دارد.ریل الومـینیومـی برای
سوار كردن دوربین درون این اسلحه تعبیـه شده است.این اسلحه به منظور شكار
و تفریح مـی باشد.وبرای كسانی كه اسلحه همـه كاره مـیخوان اسلحه مناسبی است.








مشخصات:
قدرت:24ژول
سرعت خروجی ساچمـه:در كالیبر 4.5 1000FPS یـا همان 305 متر درون ثانیـه
دقت:خیلی خوب-برای مسافت های زیر 50 متر
وزن:3.1 كیلوگرم
كالیبر های موجود:4.5-5.5
كشور سازنده:اسپانیـا
برد مفید:80 متر
طول كلی:117 سانتی متر
مكانیزم:فنر پیستونی- كمر شكن
مناسب برای:شكار و تفریح-شكار پرنده و كبك و خرگوش
قیمت فعلی:.....اگه اطلاع دارین بـه ما هم خبر بدین










تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت خوب
2- دقت خوب
3-قنداق چوبی




معایب:
1-كمـیاب


:: بازدید : 28

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:14]

نصب دوربین روی اسلحه

نصب دوربین روی اسلحه

اموزش نصب دوربین روی اسلحه

نحوه نصب دوربین رو اسلحه
خیلی از تیراندازها روی اسلحه خودشون دوربین نصب مـیکنن. درون واقعیت هم معمولا اولین چیزی کـه ما بعد خرید خود اسلحه از فروشگاه مـیخریم یک دوربین و متعلفات نصب ش هست. بعضی ها ممکنـه فکر کنن کـه نصب دوربین روی اسلحه کار خیلی حرفه ای و خاصیـه کـه از عهده اونـها خارجه و باید شخص فروشنده یـا یک حرفه ای براشون دوربین رو نصب کنـه درون حالی کـه نصب دوربین روی اسلحه یکی از آسون ترین کارهاست. درون حقیقت وسایل حرفه ای و راههای زیـادی به منظور نصب و تنظیم دوربین روی اسلحه ( چه اسلحه گلوله زنی و چه بادی ) وجود داره .
وسیله ای بـه نام Bore Sighter هست کـه به وسیله اون مـیشـه دوربین رو بدون هدر تیر یـا ساچمـه تنظیم کرد
دوربین به منظور اسلحه های گلوله زنی رو معمولا روی 100 متر تنظیم و صفر مـیکنن. بدون این وسائل شخص حتما بره محلی کـه بتونـه با خیـال راحت توی 100 متری تیراندازی کنـه و اگه ماهر باشـه حداقل 10 که تا تیر شلیک کنـه که تا دوربینشو تو 100 متری صفر کنـه. به منظور اسلحه بادی بسته بـه نوع اسلحه و نحوه کار تیرانداز و علاقه شخصی این فاصله از 10 متر شروع مـیشـه که تا ... . من خودم ترجیح مـیدم دوربین اسلحه ام رو با توجه بـه وزن ساچمـه ای کـه با اون سلاح شلیک مـیکنم صفر کنم. فاصله پنجاه متر رو ترجیح مـیدم.
وسائل نصب دوربین و قطعات
ریل یـا مونت (
Mount )
الان دیگه اکثر اسلحه های بادی جدی و حرفه ای از قبل روی خودشون این محل رو به منظور نصب دوربین دارن. درون اکثر اسلحه ها هم بـه صورت یک ریل یـازده مـیلیمتری با سطح مقطعی بـه شکل اتصال دم چلچله ای هست. درون مورد این قسمت نکته مـهم یکی جنس ریل هست و دیگری های روش. درون مورد جنس مـیتونـه از آلمـینیوم یـا فولاد باشـه. جنس نباید طوری باشـه کـه بعد از بستن دوربین و در اثر فشار آچار و لگد اسلحه روی ریل خوردگی ایجاد بشـه و ریل جا باز کنـه. جون اونوقت همـیشـه دوربین از تنظیم زود درون مـیاد. نکته بعدی هم های روی ریل هست. سازنده های مختلف طور های مختلفی این ها رو قرار مـیدن. روی پایـه دوربین یک زائده فلزی هست ( یـا دو که تا ) کـه توی این ها گیر مـیکنـه و از تکون خوردن پایـه دوربین جلوگیری مـیشـه. حالا حتما محل این و اون زائده با هم جور درون بیـان. تو بعضی اسلحه ها ممکنـه این محل طوری روی هم چفت بشن کـه یک سانت از پایـه دوربین از روی ریل بزنـه بیرون یـا چفت نشن. این نکاتی هست کـه باید درون مورد ریل بهش دقت کرد.
پایـه دوربین
پایـه دوربین مـیتونـه بـه شکل یک تکه یـا دو تکه خریداری بشـه .
اما مزایـا و معایب پایـه دوربین یک تکه و دوتکه
پایـه دوربین های یک تکه اتصال قوی تر و محکم تری رو ( نسبتا ) مـیتونن بـه ما بدن. درون سلاح های گلوله زنی معمولا نمـیشـه از پایـه دوربین های یک تکه استفاده کرد. چونکه اونجا ما قسمت پوکه پران و تغذیـه اسلحه رو داریم . بـه خاطر همـین توی اون اسلحه ها استفاده از پایـه های دو تکه بهتره . یکی دیگه از بدی های پایـه های یک تکه بـه نظر من اینـه کـه شما نمـیتونید فاصله بین حلقه ها رو تغییر بدین و اگر بنا بـه شکل فیزیکی دوربین بخواهید همچین کاری ید مجبورید برید سراغ پایـه های دو تکه. پایـه های دو تکه وزن نـهایی تفنگ رو سبک تر هم مـیکنن و برای نصب روی ریل بـه شما امکان مانور بیشتری رو مـیدن. درون کل تنـها مزیت پایـه های یک تکه نسبت بـه دو تکه اینـه کـه مـیشـه اونـها رو محکم تر بست.
نحوه نصب هم خیلی ساده است. با استفاده از آچار آلن سایز مناسب پیچ های رو پایـه دوربین رو شل مـیکنید و پایـه رو بـه شکل کشویی روی اتصال دم چلچله ای یـا همون ریل جا مـیندازید. حتما اون رائده و ها همدیگه رو بگیرن بعد هم پیچ ها رو سفت مـیکنید. اونقدر سفت هم نکنید کـه ریل رو خراب کنید و شل بشـه. بعد از اینکه پایـه رو درست بستید پیچ های روی حلقه ها یـا رینگ ها رو باز کنید . اینجا محلی هست کـه دوربین رو قرار مـیدیم. اما قبل از همـه اینـها حتما یـادتون باشـه کـه اسلحه رو کاملا روی سطحی تراز قرار بدید و مدام این موضوع رو درون حین کار چک کنید . پایـه اسلحه ، طرز كار شلیك اسلحه كلاش پایـه دوربین و بعد خود دوربین هم حتما تراز باشن قبل از سفت پیچ ها . دوربین رو کـه داخل رینگ ها قرار دادین یک تراز بزارین روی دوربین . معمولا دوربین کمـی بـه عقبه. من توصیـه مـیکنم با استفاده از چند لایـه آلمـینیومـی یـا مقوا و قرار اونـها زیر بدنـه دوربین و رینگ که تا حد امکان دوربین رو تراز کنید . این کار باعث مـیشـه به منظور تنظیم دوربین کلیک های کمتری استفاده بشـه.
حالا نکته دیگه اینـه کـه دوربین رو درون چه فاصله ای از چشم خودمون سفت کنیم. این موضوع فرمول نداره مـیدونید آخه دوربین ها طولهای مختلفی دارند. اما اینطوری بگم بهتره اسلحه رو مانند زمانی کـه مـیخواهید شلیکش کنید بـه دست بگیرید و دوربین رو کـه هنوز سفت نکردین روی پایـه جلو و عقب ببرید و ببینید توی چه فاصله ای بهترین تصویر رو دارید و بدون فشار زیـاد بـه چشم و گردن مـیتونید داخل دوربین رو واضح ببینید. معمولا چیزی حدود 10 سانتی متر از چشم که تا لنز چشمـی مـیشـه. با توجه بـه اندازه قنداق و فیزیک بالا تنـه شخص این مسئله فرق مـیکنـه. به منظور همـین من مـیگم اسلحه واقعا بعد یک مدت یک وسیله کاملا شخصی مـیشـه. به منظور من تیر اندازی با سلاح های بزرگ خیلی راحت تره و خب بخوام دوربین روش ببندم هم این مسئله توی کارم تاثییر داره. بعلاوه وقتی دوربین جلوتر بسته مـیشـه حالت درون بر گرفتن اسلحه کامل تر مـیشـه و تیرانداز بهتر مـیتونـه اسلحه خودشو موقع نشانـه روی درون بر بگیره. اینـها همش مسئله فیزیک شخص و اسلحه اونـه و به نظر من افراد یکی دو بار کـه دوربینشونو باز و بسته کنن با توجه بـه شرایط خودشون بـه بهترین ترکیب مـیرسن.
دقت کنید کـه دوربین چون هنوز بسته نشده ممکنـه حول خودش هم بچرخه. اینطوری شما وقتی ازنگاه کنید بعلاوه رو با افق یکی نمـیبینید. حتما دقت کنید کـه وقتی مـی خواهید پیچ ها رو سفت کنید با یک دست محکم دوربین رو نگه دارید کـه نچرخه. حالا مـیتونید پیچ های رینگ ها رو ببندید. دقت کنید کـه حتما این کار رو بـه صورت ضربدری انجام بدید که تا بالانس وضعیت دوربین حفظ بشـه. نکته بسیـار مـهم اینـه کـه ابدا پیچها رو زیـاد سفت نکنید. اکثرا این کارو مـیکنن . چون تعداد پیج ها زیـاده سفت بیش از حد باعث مـیشـه نیروی زیـادی بـه تیوب دوربین وارد بشـه و ممکنـه منجر بـه شکستن
و یـا دفرم شدن داخل دوربین بشـه. بعد زیـادی هم پیچ ها رو سفت نکنید. دقت کنید درون تمام مراحل کار یـا درون پوش لنز ها بسته باشـه یـا دستتون ابدا بـه لنز برخورد نکنـه. اصولا لنز دوربین رو هرگز و هرگز و هرگز و هرگز نباید نیـاز بشـه تمـیز کنید.
خب اگر اینکارو با دقت انجام بدین دوربینتون رو بـه راحتی نصب کردین. اما انتظار نداشته باشین الان روی هر چیزی کـه گرفتید بعلاوه رو درست همون جا بزنید. هنوز دوربین شما تنظیم نشده. درون حال حاضر اگر جایی رو درون حدود 25 متری خودتون نشونـه بگیرید و شلیک کنید حدود 15 که تا بیست سانت پائین تر و سمت چپ هدف رو خواهید زد. درون قسمت بعدی مـیگیم کـه چطور دوربین رو تنظیم کنیم و کارمون با دوربین بـه اتمام مـیرسه.
قبل از اینکه شروع کنید :
قبل از اینکه شروع کنید حتما بـه چند نکته دقت کنید:
برای تنظیم دوربین حتما نـهایتا یک ساچمـه رو انتخاب کنید و تمام کار تنظیم رو با همون مدل ساچمـه انجام بدین .

این کار بـه دلیل اینـه کـه نباید وزن ساچمـه ای کـه مـی خواهید دوربین رو بر اساس اون تنظیم کنید فرق کنـه وگرنـه کارتون همش اشتباه مـیشـه. توصیـه من اینـه کـه یک مدل ساچمـه ای کـه مـیدونید از اون بیشتر از بقیـه استفاده مـیکنید انتخاب کنید. بعد از اینکه دوربین رو صفر کردید به منظور شلیک بقیـه ساچمـه ها حتما محاسبه کنید.
تا اونجا کـه ممکنـه از تنظیم دوربین درون روزهای بادی پرهیز کنید چون اشتباه رو زیـاد مـیکنـه.

اگر مـیتونید توی یک محیط سربسته مثلا یک سوله این کارو ید کـه چه بهتر
از دیگر خطاهایی کـه باید سعی کنیم که تا حد ممکن اونو کم کنیم خطای انسانی درون تیراندازی هست .

پس یک از راه های کم این خطا اینـه کـه تا اونجا کـه ممکنـه محل اسلحه ثایت باشـه و حتما مطمئن باشید بین شلیک ها اسلحه کمترین تغییر موقعیت رو داره.
خطای انسانی خود تیرانداز مطلبی هست کـه ممکنـه باعث بشـه شلیک های شما همگرا نشن و شما فکر کنید ایراد از دوربین هست.

پس اگر مـیدونید کـه هنوز درون تیراندازی اونقدر ماهر نشدین کـه بتونید شلیک های همگرا داشته باشید تنظیم دوربینتون رو بهی بسپرید کـه مـیدونید تیراندازیش از شما بهتره.
محل نصب سیبل حتما کاملا ثابت باشـه که تا خطا درست نشـه .

مثلا از آویزون سبیل بـه شاخه درخت یـا مـیله با نخ پرهیز کنید.
دقت کنید پشت محل تیراندازیی رد نشـه و خسارت ایجاد نکنید .
دقت کنید بهتره به منظور سیبل از کاغذ تنـها استفاده نکنید .

استفاده از مقوایی کـه خم نمـیشـه خیلی بهتره . چون هم جای شلیک روش بهتر بریده مـیشـه و هم خم نمـیشـه و خطا ایجاد نمـیکنـه .
سیبل رو ابتدا درون فاصله مورد نظرتون کـه مـیخواهید دوربین روتنظیم کنید بـه صورت عمود بر زمـین نصب کنید. اما من توصیـه مـیکنم این کارو به منظور بار اول درون فاصله 25 متری انجام بدید.
Acceptable windage error margin

مقدار خطای عرضی قابل قبول به منظور ماست . دقت کنید کـه این مقدار قابل قبول کاملا دست ماست و به فاصله بستگی داره. شاید شما بخواهید اسلحه شما یک پشـه رو درون 100 متری بتونـه هر بار بزنـه . مشکلی نداره موفق باشید مـیتونید از امروز که تا 50 سالگیتون بـه تنظیم دوربین اسلحه مشغول شید . اما حتما منطقی باشید. داشتن شلیک های همگرایی کـه پراکندگی اونـها بـه اندازه یک سکه 50 تومانی باشـه درون 25 متر کاملا ایده آل هست به منظور هر نوع کار و شکاری. قطعا اگر خواستید توی 80 متری دوربینتون رو تنظیم کنید مـیتونید این باند خطا رو کمـی پهن تر بگیرید. این روش صفر سبک منـه. بـه این ترتیب اگر محل اصابت ساچمـه بـه از نظر عرضی بـه مقدار این باند چپ و راست باشـه شما مشکلی باهاش نخواهید داشت. بیشتر باشـه مـیگید خطا مـیزنـه.
Acceptable elevation error margin

عین توضیحات بالاست فقط درون مورد ارتفاع خطا .
Elevationerror

خطای ارتفاع شلیک شما و هدف . یعنی شما اگر خال سیـاه رو نشانـه بگیرید همـیشـه بـه این مـیزان بالاتر یـا پائین تر از هدف رو مـیزنید.
Windage error

خطای عرضی شلیک شما . اگر خال سیـاه رو نشانـه بگیرید همـیشـه بـه این مقدار چپ یـا راست هدف رو خواهید زد.
Group

همان گروه تیر است. درون تیراندازی هرگز درون مورد دقت اسلحه با یک شلیک نظر داده نمـیشـه. اسلحه دقیق اسلحه ای هست کـه هر بار با آن تیراندازی مـیکنید تیرها درون محل اصابت با اختلاف کمـی از هم وجود داشته باشند. معمولا بـه اندازه کمتر از یک سکه 50 تومانی.
آیـا به منظور تست دقت اسلحه حتما حتما دوربین یـا دستگاه نشانـه روی آن را تنظیم کرد
ابدا ! به منظور تست دقت لزومـی نداره اسلحه حتما از نظر نشانـه روی تنظیم باشـه. کافیـه شما یک نقطه رو هر بار بـه عنوان نشانـه درون نظر بگیرید و به آن شلیک کنید. ممکنـه تیر های شما هر با 15 سانتی متر با هدف فاصله داشته باشند. اما اگر فرضا شما 10 شلیک کردید و هر 10 تیر شما درون فاصله 15 سانتی متری هدف سمت چپ خورد بعد هم نشانـه گیری شما درست بوده و هم دقت اسلحه بالاست. هدف سنجش دقت بوده و این یعنی اسلحه همـیشـه یک جا را مـیزند. حالا اگر دستگاه نشانـه روی تنظیم بشـه چون اسلحه هم دقیقه همـیشـه همانجا را مـیزند کـه شما مـی خواهید.
اما چرا این وسط این سوال رو مطرح کردم ؟ چونکه بهتون بگم توی تنظیم دوربین ابدا سعی نکنید خال سیـاه رو بزنید. مثلا اگر شلیک کردید 10 سانت چپ خورد شما نباید بگید الان 10 سانت راست تر مـیگیرم کـه بخوره بـه هدف. نـه اینکار کمکی بـه تنظیم دوربین شما نمـیکنـه. هدف اینجا بدست آوردن مقدار خطای تنظیم دستگاه نشانـه روی هست و برای اینکار حتما هر دفعه فقط یک نقطه رو نشانـه بگیرید و شلیک کنید. بعد باید دقت زیـادی بـه خرج بدید. به منظور اینکار گروپ مـیگیریم. مثلا 5 شلیک انجام مـیدیم اگر همـه یک محدوده کوچک خورد مطمئن مـیشیم کـه اسلحه دقیقه و روی گروپ حساب مـیکنیم اما اگر شلیک ها واگرا بودند دوربین رو تنظیم نمـیکنیم یـا مـیریم تیراندازی مون رو خوب مـیکنیم یـا مـیریم اسلحه بی دقت رو بعد مـیدیم. البته ساچمـه و خوب بودن اون به منظور اسلحه هم توی داشتن شلیک های واگرا خیلی موثر هست.

حالا کاری کـه ما مـی خواهیم یم اینـه کـه تا اونجا کـه ممکنـه این Windage error وelevationerror رو کاهش بدیم و برسونیم توی محل تقاطع باند های قابل قبولمون. بعد قدم بـه قدم شروع مـیکنیم .
دوربین رو بـه درستی فومـیکنیم ( اگر نمـیدونید معنی این کار چیـه و چطور انجام مـیشـه قسمت های قبلی رو بخونید )
اگر دوربین ما دارای قدرت متغیر هست اون رو
روی بیشترین حالتش قرار مـیدیم ( اگر نمـیدونید قدرت متغیر چیـه قسمت های قبلی رو بخونید )
با دقت بـه سمت هدف ( کـه همون مربع ناشی از تقاطع دو باند قابل قبول هست ) 5 شلیک مـیکنیم ( گروه 1 )
از اینجا بـه بعد بـه دو روش مـیتونیم عمل کنیم . اول روش بدون محاسبه رو توضیح مـیدم
معمولا به منظور دوربین های نو گروه های شلیک درون همون ناحیـه ای کـه منم توی شکل کشیدم تشکیل مـیشـه. یعنی سمت چپ و پائین . فرض مـیکنیم اینطور هست. با حالا کـه مـیبینیم گروه شلیک همگرا شده به منظور از بین بردن
Windage error توسط قلطک Windage روی دوبین اونقدر مـی چرخونیم کـه وقتی دوباره شلیک کردیم گروه بـه سمت راست حرکت کرده باشـه. اگر هنوز شلیک ها بـه داخل باند نرسید بود بـه تنظیم قلطک ادامـه مـیدیم. دقت کنید کـه ارتفاع شلیک ها درون این مرحله مـهم نیست. معمولا روی فلطک Windage حرف L و جهتش حک شده کـه اون جهت بـه سمت چپ هست. بعد ما مخالفش مـی چرخونیم.
وقتی
Windage رو بـه داخل باند آوردیم ( مرحله 2 ) همـین بساط رو برای elevationتکرار مـیکنیم. تا Elevation هم بـه داخل باند بیـاد . همـین تموم شد . دوربین تنظیم شده.
دقت کنید کـه اینکه اول
Windage رو از بین ببریم یـا elevation رو تقدم و تاخری بـه هم ندارن بـه همـین دلیل من توی شکل هر دوی گروه های اینـها رو تحت نام مرحله 2 زدم. روی قلطک ارتفاع معمولا حرف U یـا هماه Up زده شده.
از اونجا کـه توی روش اول ممکنـه مجبور شید تیر های زیـادی شلیک کنید ( چون دقیقا نمـیدونید چند که تا کلیک حتما قلطک ها رو بچرخونید و با آزمون و خطا اینکار رو مـیکنیم ) روش دومـی هم هست کـه با کمـی محاسبه کار تنظیم رو زودتر بـه اتمام مـیرسونـه. اول حتما بفهمـیم کـه هر کلیک دوربین ما + رو چقدر جابجا مـیکنـه یـا بـه عبارت دیگه اگر من یک کلیک رو بـه بالا بچرخونم ساچمـه من چقدر جابجا مـیشـه. این موضوع رو معمولا روی خود قلطک دوربین حتما نوشته باشـه. مثلا نوشته 4/1" درون 100 یـارد. این یعنی اینکه هر کلیک روی دوربین شما محل اصابت ساچمـه رو درون 100 یـاردی بـه اندازه یک چهارم اینچ تغییر موقعیت مـیده. پیچیده شده ؟! نخیر. حالا ما مـیدونیم کلیک ها چقدر جابجایی دارن اما گفته توی 100 یـارد ما کـه توی 25 متری داریم تیر اندازی مـیکنی. با یک محاسبه ساده نسبت و تناسب بدست مـیاریم کـه در 25 متری ما بـه اندازه 0.06 اینج هر کلیک ساچمـه رو جابجا مـیکنـه. بـه خاطر همـین هم هر چی فاصله ای کـه مـیخواهیمدوربین رو تنظیم کنیم نزدیک تر باشـه حتما خیلی خیلی بیشتر قلطک ها رو بچرخونیم که تا در 100 یـاردی. این یعنی اینکه درون 25 متری من اگر یک کلیک قلطک رو بـه سمت
U بچرخونم محل اصابت 0.1 سانتی متر بالاتر مـیره. با دونستن این موضوع روش دوم رو ادامـه مـیدیم.
مقدار
Elevation error و Windage error رو مـیریم و با خط کش اندازه مـیگیریم . فرض کنیم Elevation error در مثال ما 10 سانتی متر و Windage error مثلا 7 سانتی متر باشـه. به منظور اینکه ببینیم قلطک ها رو چند کلیک حتما بچرخونیم سریعا محاسبه مـیکنیم.
تعداد کلیک های لازم بـه سمت بالا = 0.1/10 =100 کلیک
تعداد کلیک های لازم بـه سمت راست = 0.1/7 = 70 کلیک
به این ترتیب بدون اینکه مجبور باشیم آزمون و خطا کنیم و تیرهای بیشتری هدر بدیم سریع بـه تعداد بـه دست اومده کلیک ها قلطک های رو مـیچرخونیم و خواهیم دید کـه اگر دقیق بوده باشیم حالا دوربین داره دست نشانـه مـیگیره . دقت کنید کـه برای اندازه گیری فاصله از مرکز تقریبی گروه تیر استفاده کنید.
آیـا ایرادی داره کـه توی هر با شلیک هم Elevation و هم windage رو تصحیح کنیم
خیر. من جدا جدا گفتم به منظور تمرکز و سادگی بیشتر کار روی یک مورد.
بعد از تنظیم دوربین توی 25 متری مـیتونید مثلا برید و همـین کار رو درون فاصله 50 متری انجام بدید. درون اونجا محاسبات با درون نظر گرفتن این فاصله انجام مـیشـه. انتخاب روش بـه عهده خودتون. تک تیراندازان حرفه ای از همـین روش محاسباتی و بدست آوردن و تقریب فاصله به منظور زدن هدف خودشون استفاده مـیکنن. توی تک تیراندازی فرصت به منظور زدن تیر قلق و بدست آوردن خطا نداریم. یک تیر داریم کـه اونم حتما از توی سر هدف بدبخت عبور کنـه بعد جایی به منظور خطا نیست.
بعد از اینکه کار تنظیم بـه پایـان رسید درپوش قلطک ها رو بذارید. بسیـار خب دیگه همـه چیز تموم شد. بازی تموم شد دیگه شما یک تیرانداز با اسلحه تنظیم هستید و خطرناک محسوب مـیشید...


:: بازدید : 13

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:13]

مدل های گوناگون دوربین روی اسلحه

مدل های گوناگون دوربین روی اسلحه


1-KOBRA EKP-1S-03M

این سایت هدف گیری یکی از محبوب ترین سایتهای هدفگیری به منظور اسلحه کلاشنیکوف درون بازار مـی باشد ! محبوبیت بالای این سایت به منظور درجه اعتماد و کارایی بالایی اون درون زمانـهای درگیری هست . کار با این سایت هدف گیری راحت و از باطری AA استفاده مـی کند .
KOBRA EKP-1S-03M معمولا نسل 3 کبری نامـیده مـی شود و اخرین سری از مدل قابل نصب شونده روی سری سلاح های AK هست . مدل های مختلفی از این سایت هدفگیری نصب شده روی AK-74M های نیروهای ویزه روس درون جنگهای اول و دوم چچن دیده شده هست .
برتری این مدل نصبت بـه مدل های قبلی بدنـه محکمتر و پایـه نصب شونده بهتر هست . این مدل درون بین سایتهای هدفگیری کبری تنـها مدلی هست که بـه نوعی سیستم سایـه بان نور خورشید مجهز هست .
در مقایسه با دیگر ساینـهای هدف گیری سایت کبری از نظر برد – دقت و همخوانی با سلاح کلاشینکف از همـه بهتر هست . این بـه کاربر سلاح این قابلیت را مـی دهد کـه علاوه بر مسلط بودن بر محیط پیرامون درون زمان هدف گیری دقت بالا و توانایی هدفگیری سریع را داشته باشد همچنین نیـازی بـه تنظیم روزنـه های دید به منظور زدن هدف نیست . همچیین کاربر مـی تواند با 2 چشم باز اقدام بـه تیر اندازی سریع و دقیق نماید .
این مدل دارای 16 حالت روشنایی به منظور شبکه – 4 مدل شکل مختلف به منظور شبکه هدفگیری و همچینین قابلیت جالب و جدید به منظور شبکه سایت هست که انرا درون برابر نمایش گرهای لیزر مرئی نیروهای دشمن محافظت مـی کند .

2-EKP-1S-03M :

نوع : open collimator
الگوهای شبکه :4 الگو
مـیدان دید : بی نـهایت
اندازه نقطه : 1.8 MOA
بزرگنمایی : 1 برابر
تنظیمات روشنایی : 16 حالت
فاصله یـاب : ندارد
نوع باطری : 2x AA 1.5V
مدت زمان کارکرد باطری : 70 ساعت
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 139 م م
وزن : 355 گرم


3- KOBRA EKP-8-02

این مدل نسل 2 سایتهای هدف گیری کبری هست که قابلیت نصب روی انواع مدل های AK و شاتگانـهای Saiga را دارد . این مدل بر اساس تجارب جنگی کـه در دوران جنگ چچن بدست امد مدرنیزه و کارایی ان از نطر ارگونومـیک و کارکرد بهینـه شده هست .
از مشخصات ین نمونـه مـی شود بـه : لنز بهتر و دقیق تر به منظور هدفگیری با بازده بالاتر – دکمـه های کنترل سریع درون سمت راست بدنـه کـه کار با انـها راحت تر هست – قابلیت تنظیم درون برد و جهت به منظور شلیک درون باد و بدنـه محکمتر اشاره نمود .

EKP-8-02 :

نوع : open collimator
الگوهای شبکه :4 الگو
مـیدان دید : بی نـهایت
اندازه نقطه : 1.8 MOA
بزرگنمایی : 1 برابر
تنظیمات روشنایی : 16 حالت
فاصله یـاب : ندارد
نوع باطری : CR2315 to CR2355
مدت زمان کارکرد باطری : 70 ساعت
ذمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 147 م م
وزن : 410 گرم

4-PK-AS

این سایت به منظور نیروهای مسلح روسیـه با کیفیت و دقت بسیـار بالا طراحی و تولید شده هست . بدنـه تمام فلزی و سیستم لنز بسیـار با کیفیت ان زمـینـه هدفگیری بسیـار واضح و با کیفیت را به منظور استفاده کننده فراهم نموده هست . با قیمت بسیـار کمتر از تمامـیه سایتهای هدف گیری غربی اگر بهتر نباشد بدتر نیست !
این سایت درون تمامـیه شرایط محیطی و تحت تمامـیه حالتهای نور و روشنایی کارایی بسیـار بالایی دارد . بـه کمک سیستم هدف گیری شبکه نقطه سیـاه ان درون طول روز و تحت هر شرایط نور هدف گیری بسیـار راحت و دقیق هست و درون هنگام نور کم و تاریکی مطلق با استفاده از روشن کننده شبکه و باطری شبکه بـه رنگ قرمز تغییر رنگ داده و مـی توان از ان درون تاریکی مطلق هم استفاده نمود .

سایت PK-AS برایر هدفگیری دقیق با سلاح AK-74M که تا فواصل 450 متر با باطری یـا بدون باطری طراحی شده هست . اندازه کوچک – وزن سبک – کارایی بالا – قابلیت کار با باطری و بدون باطری این سایت را بـه یکی از بهترین سایتهای هدفگیری روسی تبدیل کرده هست .

5-PK-AS :

نوع : prismatic lens collimator
شبکه هدف گیری : نقطه سیـاه – نقطه قرمز
اندازه نقطه سیـاه : 1 MOA
اندازه نقطه قرمز : 1.5 MOA
بزرگنمایی : 1 برابر
حالت روشنایی : 8 حالت
مـیدان دید : بینـهایت
فاصله یـاب : دارد از نوع elliptical
مدل باطری : 2x LR44/AG13/357
مدت زمان کارکرد باطری : 60 ساعت
دمای کارکرد : +- 40 درجه سلسیوس
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
طول : 123 م م
وزن : 410 گرم

6-PK-A

این سایت یک سیستم هدف گیری Red dot هست که از بدنـه دوربین هدفگیری مشـهور PSO استفاده مـی کند ولی دارای یک کلمپ جدید به منظور استفاده بر روی مدلهای AK مـی باشد . این مدل اولین مدل از سری PK-A مـی باشد و داری بدنـه مستحکم و رنگ نظامـی خاکستری هست . تنظیمات شبیـه سری PSO مـی باشد و دارای فریم نصب شونده کوتاه مدل کلاش مـی باشد .
سیستم مدرن روشن کننده Red dot کـه بصورت دستی دارای 8 حالت تنظیم نور هست دامنـه هدف گیری خوب و کیفیت و دقت خوبی به منظور هدفگیری درون مسافتهای گوناگون و نورهای مختلف فراهم نموده هست . این مدل ضد بخار – ضد ضربه و مقاوم درون برابر اب هست .

7-PKA :

نوع : tubular collimator
شبکه هدف گیری : Red dot
اندازه نقطه : 1.2-3 MOA
بزرگنمایی : 1 برابر
حالت تنظیم نور : 8 حالت
مسافت یـاب : تدارد
نوع باطری : 2x LR44/AG13/357
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 150 م م
وزن : 500 گرم

8-PK-AV

نمونـه مدرن و جدید تر سایت هدف گیری PK-A هست . درون این نمونـه از مدل کلمپ V شکل استفاده شده هست که روی تمامـیه مدل های کلاشینکف براحتی و سریع قابل نصب هست . دراین مدل از قابلیت تمظیم جدید استفاده شده هست که روی تمامـیه کالیبرها جواب مـی دهد . این مدا هم ضد ضربه – مقاوم درون برابر اب و ضد بخار هست .

9-PK-AV :

نوع : tubular collimator
شبکه هدف گیری : Red dot
اندازه نقطه : 1.2-3 MOA
بزرگنمایی : 1 برابر
حالت تنظیم نور : 8 حالت
مسافت یـاب : تدارد
نوع باطری : 2x LR44/AG13/357
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 150 م م
وزن : 570 گرم

10- PK-23 COMPLEX

این سایت یکی از جدیدترین سایتهای هدف گیری به منظور اسلحه کلاشینکف هست . از نظر شکل ظاهری این سایت هدفگیری بسیـار شبیـه سایت هدفگیری Aimpoint هست . یکی از قابلیتهای جدیداین سایت استفاده از سیسنم مدولاسیون پالسی درون نمایش دهنده نقطه رنگی هدفگیری هست که درون محیطهای بسیـار روشن هم براحتی مـی توان این نقطه را بر روی هدف مشاهده نمود درون صورتی کـه سایتهای هدفگیری ارزان قیمت این قابلیت را ندارند . این سایت هدفگیری از رینگ اتصال 30 م م استفاده مـی کند کـه براحتی مـی توان انرا برروی بسیـاری از پایـه ها و رینگهای دیگر سوار کرد .

11-PK-23 COMPLEX :

نوع : tubular collimator
شبکه هدفگیری : pulsed red dot
اندازه نقطه : 1.5 MOA
بزرگنمایی : 1 برابر
حالت تنظیم روشنایی : 8 حالت
مصافت یـاب :ندارد
نوع باطری : 2x LR44/AG13/357
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 110 م م
وزن : 466 گرم

12-BP-02C

این مدل یکی از اخرین مدلهای این ریلهای روسی مـی باشد و به low-mount معروف هست . این مدل جدید دارای دقت بیشتر و راحتی بیشتری درون نصب و برداشتن دوربین دارد . همچنین براحتی بر روی انواع پایـه های نصب شونده بر سلاحهای روسی متصل مـی شود .

13-BP-02C :

نوع: low side mount
طول : 140 م م
وزن : 325 گرم

14-PSO 4x24V

دوربین هدف گیری PSO 4x24V براساس دوربین کلاسیک PSO-1 مـی باشد ولی این مدل به منظور عملکرد بهتر و ارگونومـیک بالاتر به منظور استفاده روی خانواده AK دوباره طراحی شده هست . حالت V دوربین های PSO مختصص استفاده روی AK ها مـی باشد . درون حالت نصب دوربین حتی مـی شود از سیستم هدف گیری اصلی سلاح هم استفاده کرد .
از این دوربین مـی شود به منظور هر کالیبری با دقت بالا استفاده کرد چون سیستم برد این دوربین بر اساس دقیقه زاویـه مـی باشد کـه انحنای بالستیکی را بخوبی پوشش مـی دهد . با این دوربین مـی توان براحتی با اه درون 400 متری درگیر شد و در همان لحظه شبکه قابلیت اینرا دارد کـه با اهی درون 200 و 300 متری هم درگیر شد چون شبکه دارای محاسبات به منظور کالیبر 7.62 درون 39 م م مـی باشد و بدون نیـاز بـه تغییر درجه شبکه مـی توان از دیگر نشانـه ها بر روی شبکه به منظور زدن این اه استفاده نمود .

15-PSO 4x24V :

بزرگنمایی : 4 برابر
قطر عدسی : 24 م م
مـیدان دید : 6 درجه
الگوی شبکه : Dragunov
کالیبره شده به منظور : 7,62x39mm
مسافت یـاب : دارد - 400m height based ( اندازه گیری فاصله که تا هدف با توجه بـه قد سرباز و قرار وی درون درجات فاصله یـاب )
روشن کننده شبکه درون شب : دارد
مدل باطری : 2x LR44/AG13/357
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 337 م م
وزن : 684 گرم

16-PSO 6x42V

در این مدل قسمت محفظه انتهای دوربین بزرگتر شده هست و این باعث کیفیت بیشتر دید و وضوح بالا به منظور هدفگیری هست همچنین بدین وسیله مـی شود درون محیطهای کم نور و شب با کیفیت بیشتری اقدام بـه هدفگیری نمود .

17-PSO 6x42V :

بزرگنمایی : 6 برابر
قطر عدسی : 41 م م
مـیدان دید : 4 درجه
الگوی شبکه : Dragunov
مسافت یـاب : دارد - 1000m height based
روشن کننده شبکه درون شب : دارد
مدل باطری : 2x LR44/AG13/357
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 408 م م
وزن : 790 گرم

18-PSO 6x42DV

یکی از بهترین گزینـه های دوربین به منظور استفاده روی خانواده کلاش ! یک دوربین همـه کاره و قابل استفادهدر تمامـیه شرایط محیطی و نوری . شبیـه نمونـه ی قبلی مـی باشد ولی یکی از مـهمترین مشخصه های این نمونـه قابلیت فوبر روی هدف هست و مـی توان کیفیت و دقت بالایی روی هدف داشت وانی کـه مشکل بینایی دارند مـی توانند براحتی با این دوربین کار کنند .

19- PSO 6x42DV :

بزرگنمایی : 6 برابر
قطر عدسی : 41 م م
مـیدان دید : 4 درجه
الگوی شبکه : Dragunov
مسافت یـاب : دارد - 1000m height based
روشن کننده شبکه درون شب :3 عدد LED
مدل باطری : 2x LR44/AG13/357
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 408 م م
وزن : 790 گرم

20-PSO 8x42V
این مدل یکی از قویترین دوربین های موجود درون سری PSO مـی باشد کـه برای نصب روی کلاشینکوف طراحی شده هست . بوسیله این دوربین مـی شود از قدرت سلاح اگاه شد !!! البته حتما این دوربین رو روی سلاحهایی کـه پتانسیل دقت و برد بالا را دارند استفاده نمود .

21-PSO 8x42V :

بزرگنمایی : 8 برابر
قطر عدسی : 41 م م
مـیدان دید : 3 درجه
الگوی شبکه : Dragunov
مسافت یـاب : دارد - 1000m height based
روشن کننده شبکه درون شب :3 عدد LED
مدل باطری : 2x LR44/AG13/357
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 406 م م
وزن : 790 گرم

22-PSO 8x42DV

این مدل کاملا شبیـه مدل قبلی هست با این تفاوت کـه قابلیت تنظیم فوروی هدف دارد و برایـانی کـه مشکل دید دارند بسیـار مفید هست .

23-PSO 8x42DV :

بزرگنمایی : 8 برابر
قطر عدسی : 41 م م
مـیدان دید : 3 درجه
الگوی شبکه : Dragunov
مسافت یـاب : دارد - 1000m height based
روشن کننده شبکه درون شب :3 عدد LED
مدل باطری : 2x LR44/AG13/357
سیستم ضد بخار لنز : دارد – نیتروزن خشک
دمای کارکرد : از -40 که تا +50 سلسیوس
طول : 406 م م
وزن : 845 گرم

24-KRONOS PO 4x34mm COMPLEX
این مدل دوربین از نوع tubular مـی باشد و یک گزینـه ارزان و کارامد به منظور تیراندازن و مخصوصا شکارچیـان هست . بزرگنمایی 4 برابر و قطر عدسی 34 م م یک انتخاب عالی به منظور استفاده روی AK هست . با توجه بـه قدرت بزرگنمایی کم مـیدان دید خوبی دارد . این دوربین از مدل شبکه German #1 استفاده مـی کند کـه هدفگیری با ان تحت تمامـیه شرایط محیطی اسان هست .

25-KRONOS 4x34 COMPLEX :

بزرگنمایی : 4 برابر
قطر عدسی : 35 م م
مـیدان دید : 6 درجه
قابلیت تنظیم فو: دارد
الگوی شبکه : German #1
مسافت یـاب : دارد - simplex gap est
طول : 283 م م
وزن : 698گرم

26-KRONOS PO 3-9x39mm COMPLEX

این مدل شبیـه مدل قبلی هست فقط دارای قابلیت تنظیم بزرگنمایی متغییر از 3 که تا 9 برابر هست .

27-KRONOS 3-9x39 COMPLEX :

بزرگنمایی : 3 که تا 9 برابر
قطر عدسی : 39 م م
مـیدان دید : 6°30' - 2°10'
قابلیت تنظیم فو: دارد
الگوی شبکه : German #1
مسافت یـاب : دارد - simplex gap est
طول : 328 م م
وزن : 850 گرم


:: بازدید : 20

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:13]

اسلحه گازی فوق العاده قوی (Benjamin Rogue™ .357(PCP

اسلحه گازی فوق العاده قوی (Benjamin Rogue™ .357(PCP

معرفی:به جرات مـیتوان گفت كه یكی از اسلحه های گازی(PCP) پر قدرت و مرگبار این
اسلحه یعنی بنجامـین راژ هست. این اسلحه ساخت شركت كراسمن امریكا بوده و
از كیفیت ساخت عالی برخوردار است.قدرت این اسلحه مرگبار و حتی به منظور انسان تا
فاصله100 متری نیز خطرناك است.ومـی تواند انسان را براحتی از پا دراورد.كالیبر این اسلحه
9mm یـا همان 0.357 هست كه درون ایران یك اسلحه ممنوع بـه حساب مـیاید و باید مجوز گرفت.
دقت این اسلحه نیز عالی مـیباشد.و لقد بسیـار كمـی دارد.ماشـه الكتریكی خودكار این اسلحه رو منحصر بفرد كرده این اسلحه به منظور شكار های بزرگ مانند روباه-گراز-سنجاب-سمور و حتی سگ كاربرد دارد.



مشخصات:
قدرت:250 ژول -با ساچمـه 160 گرینی یـا 10 گرمـی
كالیبر های موجود:9mm یـا همان 0.357
كشور سازنده:امریكا
دقت:عالی-تا مسافت های 80 متری
وزن:4.3 كیلوگرم
مكانیزم:گازی PCP
ماشـه:ماشـه الكتریكی هوشمند
برد مفید:100 متر
ظرفیت خشاب:6 تا
طول كلی:121 سانتی متر
طول لوله:63 سانتی متر
حداكثر شلیك با مخزن پر:20 شلیك
مناسب برای:شكار-شكار جسه های بزرگ درون فواصل نزدیك مانند>>گراز-گربه وحشی-روباه...
قیمت فعلی:7.500.000 تومن

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت بسیـار زیـاد
2-كالیبر 9mm یـا كالیبر كلت نظامـی
3-دقت عالی
4-كیفیت ساخت عالی

معایب:
1-تعداد شلیك كم بـه خاطر قدرت زیـاد-20 شلیك درون مخزن پر
2-قیمت بالا
3-حكم سلاح شكاری وسنگین رو دارد و باید مجوز گرفت.






:: بازدید : 198

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 16:11]

اسلحه های پرقدرت هاتسان

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:37]

اسلحه گازی PCP CZ 200S Hunter

اسلحه گازی PCP CZ 200S Hunter

معرفی:شركت اسلحه سازی (CZ (Česká zbrojovka
در سال های 1936 درون روستای زسكا درون جمـهوری چك شروع بكار كرد.هدف این شركت
اسلحه سازی تولید اسلحه بود.ولی با گذشت زمان این شركت بـه تولید اسلحه های
غیر نظامـی و تفریحی و شكاری رو اورد.محصولات این شركت از دقت قدرت و كیفیت ساخت
عالی برخوردار مـیباشند.تفنگ های PCP این شركت حاصل همكاری دو شركت CZ َو AirArms
بریتانیـا مـیباشد.كه بدون لقد و استحكام بالایی دارند.اسلحه PCP CZ 200s Hunter درون كالیبر های 4.5 و 5.5 تولید مـیشود.قدرت این اسلحه كم است(16 ژول) ولی این مـیتواند یك مزیت باشد
چون فشار مخزن این اسلحه با قدرت كم مـیتواند 150 شلیك بدون افت تیر داشته باشد .این اسلحه درون ایران كمـیاب است.و بیشتر به منظور تفریح و هدف زنی ساخته شده است.

مشخصات:
قدرت:16 ژول(600FPS)
سرعت خروجی ساچمـه:دركالیبر 4.5 240 متر درون ثانیـه و در كالیبر 5.5 170 متر درون ثانیـه
وزن:2.8 كیلوگرم
طول كلی:95 سانتی متر
طول لوله:48 سانتی متر
كالیبر های موجود:4.5-5.5
ظرفیت خشاب:10 تایی
كشور سازنده:جمـهوری چك
مناسب برای:تفریح و هدف زنی- وشكار پرنده
برد مفید:60 متر
قیمت فعلی:كمـیاب و نایـاب درون ایران

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-دقت عالی
2-كیفیت ساخت عالی

معایب:
1-كمـیاب بودن
2-قدرت كم


:: بازدید : 39

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:33]

اسلحه گازی PCP دیـانا پی 1000 (Diana P1000)

اسلحه گازی PCP دیـانا پی 1000 (Diana P1000)

معرفی:
یكی از شاهكار های شركت دیـانای المانی اسلحه پی سی پی پی 1000
مـی باشد كه كه بعد از گذشت 120 سال از تولید اسلحه های فنر پیستونی بالاخره
اسلحه گازی(PCP)این شركت نیز بـه تولید رسید.قدرت این اسلحه بسیـار خوب و دقت ان
نیز عالی مـیباشد.مخزن این اسلحه از جنس فولاد الیـاژی مـیباشد و فشار 300 بار را تحمل مـیكند.
فشار 300 بار قدرتی بـه اندازه 40 ژول درون این اسلحه ایجاد مـیكند.ظرفیت مخزن ساچمـه این اسلحه 14 ساچمـه مـیباشد. و شما مـیتوانید 50 شلیك بدون افت قدرت انجام دهید.
این اسلحه به منظور كسانی كه یك اسلحه با كیفیت مـیخوان اسلحه ایده الی است.
این اسلحه فعلا بـه تولید انبوه نرسیده مكانیزمـه این اسلحه

side lever action هست (مثل مدل های هاتسان )

مشخصات:
قدرت:40ژول (1150Fps)
سرعت خروجی ساچمـه: درون كالیبر 4.5 340 متر درون ثانیـه و در كالیبر 5.5 290 متر درون ثانیـه
كالیبر های موجود:4.5-5.5
كشور سازنده:المان
مناسب برای:شكار-شكار انواع پرنده و خرگوش و سنجاب
ظرفیت خشاب:14 ساچمـه
فشار مخزن:300 بار
برد مفید:120 متر
دقت:عالی-برای فواصل زیر 60 متر
قابلیت نصب سایلنسر:دارد
وزن:3.6 كیلو گرم
طول كلی:96 سانتی متر
طول لوله:44 سانتی متر
قیمت فعلی:5.500.000 تومن



تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت خوب
2-دقت عالی
3-كیفیت ساخت عالی
4-خشاب 14 تایی
5-انرژی كم به منظور مسلح كردن

معایب:
1-قیمت بسیـار بالا
2-قدرت كم نسبت بـه پی سی پی های شركت های دیگر كه قدرت خوبی دارن






:: بازدید : 258

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:32]

كلت گازی مگنوم دیزرت ایگل اوماركس امریكا (Umarex Magnum Research Desert Eagle)

كلت گازی مگنوم دیزرت ایگل اوماركس امریكا (Umarex Magnum Research Desert Eagle)

معرفی:شركت اسلحه سازی اوماركس امریكا یكی از شركت های مطرح
در زمـینـه اسلحه و كلت های گازی و بادی مـیباشد. محصولات این شركت
كیفیت عالی دارند و مـیتوان گفت از اسلحه های المانی باكیفیتند. اوماركس
امریكا از معدود شركت هایی مـیباشد كه بـه صورت چند شركت زیر مجموعه
اداره مـیشود.اسلحه های ساخته شده درون شركت دیگر ازمایش و به بازار ارائه مـیشود.
كلت گازی مگنوم دیزرت از كلت های گازی پرطرفدار و محبوبه این شركت مـیباشد.
كه هم كیفیت عالی و هم قدرت خوبی دارد.و به منظور ایراد پسندان اسلحه ایده الی است.












مشخصات:
قدرت:5 ژول _ 425 FPS
كالیبر های موجود:4.5
سرعت خروجی ساچمـه:كالیبر 4.5 _120 متر درون ثانیـه
دقت:به گفته استفاده كنندگان عالی_تا مسافت 40 متر
مناسب برای:تفریح و هدف زنی
برد مفید:30 متر
تعداد خان:12 تا
وزن كپسول ها:12 گرم
كشور سازنده:امریكا
وزن:1.08 كیلوگرم
ظرفیت خشاب:8 ساچمـه
مكانیزم:گازی-CO2 گاز
قیمت فعلی:700.000 تومن-این قیمت تایید نشده هست اگه اطلاع دارین خبر بدین...





تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-كیفیت ساخت عالی
2-قدرت و دقت خوب



معایب:
1-قیمت نسبتا بالا
2-ظرفیت خشاب كم نسبت بـه دیگر مدل ها


:: بازدید : 724

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:31]

اسلحه بادی وایرخ 30 (Weihrauch HW 30)

اسلحه بادی وایرخ 30 (Weihrauch HW 30)

معرفی:اسلحه بادی وایرخ30 از اسلحه های قدیمـی اما با كیفیت المانی مـیباشد.كه حالا
هم یكی از اسلحه های پر طرفدار و معروف مـیباشد.البته بیشتر درون ایران این اسلحه
معروف هست.مكانیزمش فنر پیستونی هست.دارای سیستم ایمنی در
مسلح كردن مـیباشد.وماشـه دو مرحله ای دارد.دقت ان عالی است.وبرای شكار
وهدف زنی یكی از بهترین گزینـه هاست.كمر شكن هست و نیرویی كمتری برای
شكستن كمر و مسلح كردن نیـاز است.برای افرادی كه مـیخواهند با اسلحه با كیفیت
تیراندازی كنند و حرفه ای شوند مناسب است.

مشخصات:
قدرت:10 ژول
سرعت خروجی ساچمـه:دركالیبر 4.5 200 متر درون ثانیـه
وزن:2.5كیلوگرم
طول كلی:102 سانتی متر
طول لوله:43سانتی متر
كشور سازنده:المان
دقت:عالی-برای فوصل زیر 50 متر
برد مفید:60 متر
كالیبر های موجود:4.5
جنس بدنـه:چوب باكیفیت
مناسب برای:تفریح و هدف زنی و شكار پرندگان كوچك درون فواصل كم
قیمت فعلی:كمـیاب و نایـاب





تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-دقت عالی
2- كیفیت ساخت عالی






معایب:
1-قدرت كم
2- بسیـار قدیمـی
3-كمـیاب







:: بازدید : 12

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:30]

اسلحه بادی هاتسان 70 (Hatsan Mod 70)

اسلحه بادی هاتسان 70 (Hatsan Mod 70)

معرفی:یكی از اسلحه های ساخت شركت هاتسان مـیباشد.
كه از نظر دقت و قدرت عالی است.و كیفیتی خوبی دارد.قیمت ان نیز بسیـار مناسب
و درون بازار ایران قیمت خوبی نسبت بـه دیگر اسلحه هایی همنوع دارد.این اسلحه كمرشكن

است.طراحی اسلحه ارگونومـیك و جنس بدنـه از نوع پلیمر پیشرفته است.قفل ایمنی دارد
سیستم ضد لقد دارد اگرچه بازهم لقد مختصری دیده مشود.این اسلحه به منظور كسانی كه
دنبال اسلحه خوب و پرقدرت با قیمت مناسب هست گزینـه عالی است.

مشخصات:
قدرت:24 ژول(1000FPS)
دقت:خوب-برای فواصل زیر 40متر
كالیبر های موجود:4.5-5.5-6.35
سرعت خروجی ساچمـه:كالیبر4.5 305 متر درون ثانیـه-كالیبر5.5 240 متر درثانیـه-كالیبر6.35 170 متر درون ثانیـه
طول كلی:113 سانتیمتر
طول لوله:45 سانتیمتر
وزن:3.2 كیلوگرم
مناسب برای:شكار های جسه كوچك درون فوصال دور و نزدیك
كشور سازنده:تركیـه
برد مفید:80 متر
قیمت فعلی:500.000 تومن










تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت خوب
2-قیمت مناسب
3-وزن كم

معایب:
1-جنس بدنـه پلاستیكی
2-دوربین خراب كن بـه خاطر اینكه لقد این اسلحه درون قسمت های بالایی و نزدیك بـه دوربین بیشتر است.


:: بازدید : 19

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:30]

اموزش تنظیم مگسك اسلحه بادی
اموزش تنظیم مگسك اسلحه بادی

مـیتوانید تنظیم مگسک را از فاصله ۳ متری آغاز کنید . مـیدانید کـه از این فاصله ، ساچمـه بـه نقطه نامعلومـی روی سیبل و پایین مركز هدف برخورد مـیكند . حتماً از عینك به منظور محافظت از چشمـهای خود درون مقابل پرتاب ذرات سرب بعد از اصابت بـه مانع پشت سیبل ، استفاده كنید . مـیتوانید از مقوا درون پشت سیبل به منظور جلوگیری از برگشت ذرات سرب استفاده كنید. یك صفحه كاغذی بـه ابعاد ۲۳ درون ۱۵ سانتیمتر انتخاب كرده و یك دایره بـه قطر تقریباً ۶ مـیلیمتر روی آن بكشید . داخل دایره را با خودكار سیـاه كنید . از فاصله ۳ متری مركز دایره را نشانـه گیری كنید بـه طوری كه نشانـه جلوی لوله تفنگ درست وسط شكاف مگسك قرار داشته باشد . ۳ تیر شلیك كنید . گروه تیرها حتما نزدیك بـه هم بـه سیبل برخورد كرده باشند . مركز این گروه همان نقطه ایست كه تفنگ شما روی آن تنظیم شده هست .

شما ابتدا حتما خطای چپ و راست را اصلاح كنید . بـه یـاد داشته باشید كه همواره تنظیمات مگسك را درون همان جهتی انجام دهید كه مـیخواهید محل اصابت ساچمـه بـه سیبل جابجا شود . مثلاً اگر اولین گروه تیرها بـه سمت چپ هدف خورده ، بعد پیچهای تنظیم مگسك را درون جهتی بچرخانید كه تیغه متحرك متصل بـه آن بـه سمت راست حركت كند . چون مـیخواهید محل اصابت تیرها را بـه سمت راست جابجا كنید . صفحه مدرج شده سمت راست مگسك به منظور تنظیم خطای چپ و راست هست . با چرخاندن آن خطای افقی را اصلاح كنید . درون این مرحله نگران خطای عمودی نباشید . هرگاه مركز اصابت گروه تیرها با مركز سیبل درون یك راستا قرار گرفت مـیتوانید بـه مرحله بعدی بروید .
توجه داشته باشید كه مگسك و نشانـه جلو درون حدود ۲.۵ سانتیمتر بالاتر از لوله تفنگ قرار دارند. پیچ مدرج دیگری كه درون قسمت بالا و روی مگسك قرار گرفته به منظور تنظیم خطای عمودی هست . با چرخاندن آن درون خلاف جهت عقربه های ساعت محل اصابت ساچمـه ها بـه سیبل بـه سمت بالا جابجا مـیشود . حالا درون فاصله ۹ متری از سیبل بایستید . درون این فاصله حتما محل اصابت ساچمـه ها بـه سیبل بدون خطای افقی و در حدود ۲.۵ سانتیمتر پائین هدف تنظیم شود . دیگر تنظیم مگسك تمام شده هست .
حالا اگر درون فاصله ۱۸ که تا ۳۲ متری از سیبل بایستید حتما به مركز هدف بزنید . البته به منظور دید بهتر قطر مركز هدف را بزرگتر و در حدود ۲.۵ سانتیمتر بكشید . درون فاصله دورتر ، تیر شما بـه پائین هدف مـیخورد .


:: بازدید : 45

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:28]

اسلحه بادی گامو هانتر440 (Gamo Hunter 440)

اسلحه بادی گامو هانتر440 (Gamo Hunter 440)

معرفی:اسلحه بادی گامو هانتر از اسلحه های قدیمـی شركت گامو مـیباشد.كه
در مدل های جدید هانتر كاملتر شده است. و قدرت دقت ان افزایش یـافته است.
ماشـه دراین مدل قفل ایمنی دارد. دارای ریل متوقف كننده به منظور جلوگیری از عقب رفتن

دوربین مـیباشد.ریلش از جنس الومـینیوم هست.و دركل اسلحه خوبی به منظور تفریح و
سرگرمـی است.ولی شكار هم مـیشـه باهاش زد دوسته من خودش از این مدل داره
و باهاش خرگوش زده بود.ولی قدرتش نسبت بـه دیگر مدل ها كمتر است.

مشخصات:
قدرت:16ژول
دقت:معمولی-برای فواصل زیر 30 متر
سرعت خروجی ساچمـه:در كالیبر 4.5 210 متر درون ثانیـه و در كالیبر 5.5 170 متر درون ثانیـه

كشور سازنده:اسپانیـا
كالیبر های موجود:4.5 _5.5
برد مفید:80 متر
طول كلی:110 سانتی متر
وزن:3 كیلو گرم
جنس بدنـه:قنداق چوبی با چوب با كیفیت بالا
مناسب برای:تفریح و شكار های كوچك درون فواصل نزدیك
قیمت فعلی:500.000 تومن

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-كیفیت ساخت عالی
2-بدنـه چوبی
3-قیمت مناسب تو بازار

معایب:
1-قدرت كم


:: بازدید : 40

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:22]

اسلحه بادی طرح كلاش ساخت چین
اسلحه بادی طرح كلاش ساخت چین

  معرفی:
این اسلحه ساخت چین مـی باشد و در كالیبر های 4.5_5.5 موجود است.
كیفیت ساخت خوبی 100% نخواهد داشت ولی به منظور افراد مبتدی و غیر حرفه
ای اسلحه بادی خوبی محصوب مـیشود.

قیمت فعلی:470.000 تومن


:: بازدید : 9

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 15:19]

اسلحه بادی دیـانا 68(Diana 68)
اسلحه بادی دیـانا 68(Diana 68)
معرفی:دیـانا 68 یكی از اسلحه های كمـیاب شركت اسلحه سازی دیـانا المان مـیباشد.
این اسلحه از اسلحه هایی هست كه بـه گفته خود شركت دیـانا كمتر تولید شده
شباهت این اسلحه بـه دیـانا 460و مكانیزم كاملا شبیـه بـه هم باعث شد این اسلحه
كم تولید بشـه. همانطور كه گفته شد این اسلحه همان اسلحه 460 هست .ولی تنـها
فرق بین انـها این هست كه اسلحه دیـانا 68 اهرم زیرین ندارد.و كمر شكن هست.ولی بقیـه
خصوصیـات اعم از برد قدرت فنر پیستون مثله دیـانا 460 هست.

مشخصات:
قدرت:20 ژول(1000FPS)
طول كلی:115 سانتی متر
طول لوله:50 سانتی متر
وزن:3.8 كیلوگرم
كالیبر های موجود:4.5-5.5
سرعت ساچمـه درون كالیبر305:4.5 متر درون ثانیـه
سرعت ساچمـه درون كالیبر210:5.5 متر درون ثانیـه
برد مفید:100 متر
مناسب برای:شكار ها جسه كوچك و متوسط
دقت:خوب-برای فوصل زیر 50 متر
كشور سازنده:المان
قیمت فعلی:كمـیاب و نا معلوم

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-قدرت خوب

2-دقت خوب
3-كیفیت ساخت عالی

معایب:
1-كمـیاب و نایـاب
2-قیمت بالا


:: بازدید : 438

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 14:44]

دستگاه صدای غاز
دستگاه صدای غاز

  معرفی:

شکار غاز درون هوا، هنر هست و خوشبختانـه این هنر را از راه صبر و تمرین و تجربه مـی توان بدست آورد. معروفترین و پسندیده ترین روش شکار غازدر هوا، این هست که قبل ازاقدام بـه یک تیر اندازی سریع و عجولانـه، سر تفنگ بـه مسافتی جلو تر از هدف، حرکت دهید و ضمن این حرکت ماشـه را بکشید. شما قبل از هر چیز حتما هدف خود را انتخاب کنید و هرگز با چشم بسته بـه دسته ای غاز کـه در هوا پرواز مـی کنند تیراندازی ننمائید. روش صحیح این هست که یکی از آنـها را درون نظر بگیرید و تفنگ را سریعتر از سرعت پرواز آن غاز درون همان زاویـه ای کـه پرواز مـیکند حرکت بدهیم و وقتی سر لوله تفنگ از غاز گذشت، نیم متر که تا سه متر جلو تر از آن را نشانـه بگیرید و ماشـه را بکشید و در همـین حال کـه ماشـه را مـی کشید بـه حرکت تفنگ درون همان جهت ادامـه بدهید. هرگز تفنگ را به منظور ماشـه کشیدن از حرکت باز ندارید.




ار پیشگیری و یـا بـه عبارت دیگر مسافتی را کـه باید جلو تر از پرنده نشانـه گرفت بـه نوع پرنده، سمت پرواز آن، وسرعت و سمت باد، زمان عالعمل شما و سرعتی کـه تفنگ را بـه جلو حرکت مـی دهید بستگی دارد و شما تمام این فنون را فقط درون اثر تجربه فرا مـی گیرد. شما اگر معمولا تفنگتان را تند حرکت مـی دهید درون فاصله ی ۴۰ متری احتمالا حتما ۵/۱ متر پیشگیری کنید واگر تفنگتان را عادتا کند حرکت مـی دهید بهتر هست ۵/۲ که تا ۳ متر جلو تر از هدف را نشانـه بگیرید. درون حقیقت هیچنمـی تواند بـه شما بگوید کـه چقدر جلوتر از یک غاز را نشانـه بگیرید. ولی توجه داشته باشید کـه غاز ها قادرند ثانیـه ای ۱۸ متر پرواز کنند و به این ترتیب آنـها درون آن مقداری از ثانیـه کـه شما به منظور کشیدن ماشـه وقت صرف مـی کنید؛ ۳ که تا ۵/۴ متر جلوتر مـی روند ومسلما قبل از آنکه ساچمـه های فشنگتان بـه آنـها برسد، آنـها چند متر جلوتر رفته اند و بدون شک بزرگترین علت خطا رفتن درون شکار غاز هم تأخیر درون تیراندازی و گذشتن تیر از عقب هدف است.

عمل پیشگیری ممکن هست به دو صورت طولانی و کند و یـا سریع و با عجله صورت گیرد. تیر اندازی بدون عجله یـا تیراندازی با پیشگیری مداوم و طولانی درون بینانی کـه به غازهای درحال پرواز تیر اندازی مـی کنند روشی معمولی وپسندیده هست ولی حرکات آن آنطور کـه از نامش درک مـی شود کند نیست. بلکه حرکت تفنگ بطور نرم ومنظم سر غاز آغاز و به خود مرغابی مـی رسد، و تا حد حساب شده ای هم از آن جلوتر مـی رود و در همـین حال کـه لوله تفنگ درون جلوی غاز حرکت داده مـی شود ماشـه هم کشیده مـی شود. این سیستم که تا اندازه ای از روش دیگر دقیق تر هست و اگر تیرانداز وقت بیشتری داشته باشد، مـی تواند بیش از روش پیشگیری سریع غاز شکار کند. ولی روش پیشگیری سریع(Fast Swing) با وجود آنکه دقتش کمتر هست عمل آن سریعتر و در تحت شرایط مختلف قابل استفاده تر است.در موقع شکار غاز همـیشـه رو بـه سمت حرکت گلوله بایستید. زیرا وقتی درون چنان وضعی قرار مـی گیرید بدون آنکه به منظور نشانـه روی بـه پیشگیری احتیـاج داشته باشید، ساچمـه هایتان حتما هدف را دربر مـی گیرند و اصابت قطعی است. با این نوع تیراندازی شما هرچیزی را کـه در اطرافتان مـی گذرد مـی بینید و چون هردو چشم باز است، فقط بـه یک غازنگاه نمـی کنید، بلکه مـی توانید مسیر سایر غاز ها را نیز درون نظر بگیرید و وقتی غاز مورد نظر را زدید مـی دانید کـه بقیـه غاز ها کجا هستند و برای شلیک تیر دوم بـه آنـها آمادگی دارید.


:: بازدید : 23

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 14:43]

چراغ قوه مخصوص شكار و كوهنوردی
چراغ قوه مخصوص شكار و كوهنوردی

معرفی:
چراغ قوه حرفه ای شکار برد500 متر - زوم دار و ضدآب این چراغ قوه دارای 500 متر برد هست و نور قوی دارد بـه همـین خاطر استفاده
از این چراغ قوه درون مناطق بسته و كوچك توصیـه نمـیشود.این وسیله مخصوص
كوهنوردی و غار نوردی و شكار درون شب مـی باشد.همچنین این چراغ قوه شارژی نیز مـیباشد.




:: بازدید : 33

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 14:41]

دوربین دو چشمـی دریـاییCommander XP 7x30
دوربین دو چشمـی دریـاییCommander XP 7x30



معرفی:برنامـه و هدف از طراحی و تولید Commander xp 7x30 جدید ، رسیدن بـه یک دوربین کوچک و کار آمد بود . دوربینی فوق العاده و با استانداردهای ایجاد شده درون نمونـه ویژه Commander xp 7x50 ، با همان کیفیت ها و مشخصات اما با حجمـی فشرده و وزن کمتر . نتیجه کار ، خود گویـای برتری های آن مـی باشد : بدنـه کاملا خوشدست با ابعاد جمع وجور مناسب به منظور کاربرانی کـه نیـازهایشان با یک دوربین دریـایی با کیفیت بی رقیب ، ولی سبک و کوچک برآورده خواهد شد .



مشخصات دوربین:
قطر عدسی شیئی:3 سانتی متر
وزن:520 گرم
بزرگنمایی:7 برابر
عرض:16 سانتی متر
ضخامت:5.6 سانتی متر
دامنـه دید درون 1000 متر:130متر
پوشش محافظ نانو:دارد
ضد اب:دارد-تا عمق 10 متر
محافظ عدسی:دارد
گاز نیتروژن پر شده:دارد-با دو دریچه
بند:دارای بند شناور
گارانتی:دارد-30 ساله
كاربرد:استفاده درون دریـا


:: بازدید : 9

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 14:40]

اسلحه بادی فانتوم تركیـه(Phantom Turkey)
اسلحه بادی فانتوم تركیـه(Phantom Turkey)

معرفی:یكی از اسلحه های پرطرفدار كه به منظور افراد مبتدی اسلحه ایده الی است.

این اسلحه ساخت تركیـه مـیباشد. و از دقت خوبی برخوردار است.ولی قدرت
متوسط دارد.لقد زیـادی داره و دوربین به منظور این اسلحه خوب جواب نمـیده مگر اینكه
دوربین بالای 200 تومن بخرین قیمت خوبی داره.و دركل به منظور افرادی كه درون شروع
كار هستن پیشنـهاد مـیشـه.

مشخصات:
قدرت:16 ژول
سرعت خروجی ساچمـه:235 متر درون ثانیـه درون كالیبر 4.5 و 170 متر درون ثانیـه درون كالیبر5.5
دقت:خوب به منظور مسافت های زیر 100 متر
وزن:3.3 كیلو گرم
كشور سازنده:تركیـه
مناسب برای:شكار های كوچك درون مسافت های متوسط بـه پایین
كالیبر های موجود:4.5_5.5
قیمت فعلی:300.000 تومن( البته این قیمت مربوط بـه اسفند 91 مـیباشد)

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-دقت خوب
2-قیمت مناسب

معایب:
1-قطعات كیفیت متوسط


:: بازدید : 350

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 14:39]

اسلحه بادی كرال مگنوم تركیـه(Kral Magnum)
اسلحه بادی كرال مگنوم تركیـه(Kral Magnum)

معرفی:یكی از اسلحه های معروف و پرفروش درون ایران این اسلحه بـه صورت حرفه ای نیست.
یعنی بیشتر به منظور افراد مبتدی و كسانی كه درون شروع كار هستن مناسب
است.قدرت و دقت قابل قبولی دارد .ولی كیفیت درجه2 دارد و برای
افرادی كه سلاح حرفه ای مـیخوان گزینـه مناسبی نیست. ولی به منظور مبتدیـان
بهترین گزینـه هست.



مشخصات:
قدرت:در حدود 16 ژول البته بـه گفته استفاده كننده
سرعت خروجی ساچمـه:300 متر درون ثانیـه درون كالیبر4.5_180 متر درون ثانیـه درون كالیبر 5.5
وزن:3 كیلو گرم
كالیبر های موجود:4.5_5.5
كشور سازنده:تركیـه
طول لوله:46 سانتی متر
برد مفید:80 متر
مناسب برای:شكار گنجشك و سار كبوتر
دقت:معمولی-برای فواصل زیر 40 متر
قیمت فعلی:300.000 تومن

تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-دقت خوب
2-وزن كم

معایب:
1-قطعات كمـیاب مثل اسلحه های المانی
2-قطعات پلاستیكی


:: بازدید : 15

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 14:38]

اسلحه بادی وایرخ 57(Weihrauch 57)
اسلحه بادی وایرخ 57(Weihrauch 57)

معرفی:اسلحه بادی وایرخ 57 یكی از اسلحه های با كیفیت المانی مـیباشد.
كه فنر پیستونی است.وبه وسیله اهرم زیرین مسلح مـیشود.دقت خوبی دارد.
وبیشتر به منظور هدف زنی استفاده مـیشود.ماشـه دو مرحله ای و امنی دارد.
دارای سیستم محافطت از ساچمـه اتوماتیك است.قدرت این اسلحه قابل قبول .
كیفیت ساخت ان عالی مـیباشد.

مشخصات:
قدرت:15 ژول
دقت:خیلی خوب
سرعت خروجی ساچمـه:در كالیبر 4.5 250 متر درون ثانیـه و در كالیبر 5.5 170 متر درون ثانیـه
كشور سازنده:المان
طول اسلحه:102 سانتی متر
طول لوله:36 سانتی متر
وزن:3.2 كیلوگرم
كالیبر های موجود:4.5_5.5
قیمت فعلی:1.300.000ولی كمـیاب هستش



تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-دقت خوب
2- كیفیت ساخت عالی
3-عمر زیـاد و با دوام

معایب:
1-قدرت كم



:: بازدید : 21

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 14:37]

فال روز 31 فروردین 1393

از صبح که تا پایـان شب بر شما چه خواهد گذشت؟!...


فروردین: شما امروز بخاطر مسائلی کـه در این روزهای اخیر برایتان رخ داده هست کمـی‌دچار سردرگمـی‌شده اید، زیرا بـه نظر خودتان مسیری کـه در آن گام گذاشته اید مسیر درستی بوده هست اما اکنون کـه به بن بست برخورد کرده اید دچار سردرگمـی‌شده اید، اما خوشبختانـه این بن بست زمان زیـادی بـه طول نمـی‌انجامد، با تلاش و کوشش‌تان از این بن بست عبور خواهید کرد. تبدیل بـه فردی خواهید شد کـه جام سعادت و خوشبختی را درون دست دارد. فقط موضوع مـهم این هست که همانند سابق تلاش تان را انجام دهید و کوشش را فراموش نکنید.

 

اردیبهشت: رویـاهایی کـه از دوران کودگی  درون سر داشتید، این رویـاهای نیز با رشد شما بزرگ شده اند، این رویـاهای شما را بیش از پیش مشوش کرده اند و باعث شده اند کـه نتوانید تصمـیم درستی را


:: بازدید : 10

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:47]

فال روز 30 فروردین 1393

از صبح امروز که تا پایـان شب بر شما چه خواهد گذشت؟!...


فروردین: شما درون موقعیتی قرار گرفته اید کـه به تفریحات و شادی بیشتری احتیـاج دارید و امرزو حتما تصمـیم بگیرید از کارهایی کـه در سابق انجام مـی‌دادید دوری کنید و کارهای جدیدی را آغاز کنید. شما درون حقیقت مـی‌دانید کـه باید چه کارهایی را انجام دهید اما از انجام آنـها واهمـه دارید اما حتما زندگی جدیدی را شروع کنید و امروز این جرات و شـهامت را درون خود زنده سازید. زیرا اگر این جرات را درون خود بیدار نسازید، سلامتی شما با مشکل جدی مواجه خواهد شد . اگر این کار را انجام دهید تغییر ژرفی درون ندگیتان حاصل مـی‌شود.

 

اردیبهشت: شما بـه تازگی این تمایل را پیدا کرده اید کـه از افرادی کـه دوستشان دارید مراقبت بیشتری را بـه عمل آورید. اما حتما بدانید حساسیت‌های بیش از حد شما را


:: بازدید : 10

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:43]

فال روز 29 فروردین 1393


فروردین:موقعیت شغلی و حرفه ای شما مدتی بـه بن بست خورده هست و بهتراست درون این هفته بخشی از زماتتان را بـه بازنگری استراتژی‌های جدیدتان اختصاص دهید. امروز ظاهرا این مشکلات قابل مدیریت هستند، بخصوص اگر کـه شما سهم خودتان را درون این حوادث بیرونی شناخته باشید. شما از همـین الان مـی‌توانید اولین مرحله کارتان را آغاز کنید.

 

اردیبهشت:اگرچه برنامـه‌های بلند مدت‌تان درون ماه گذشته متمرکزتر شده بودند، شما درون حالیکه بـه هدفتان نزدیک مـی‌شوید، کم کم از دست این برنامـه‌ها خلاص مـی‌شوید. شما حالا درون مسیر دیگری قرار گرفته‌اید، بعد در


:: بازدید : 11

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:41]

فال روز 28 فروردین 1393

فروردین
با افراد خارجی رابطه خارجی برقرار مـی کنید. هرگونـه نگرانین درون مورد مسائل مالی امروز برطرف مـی شود و نفس راحتی مـی کشید.

 اردیبهشت
امروز ترکیب کار و تفریح فکر خوبی نیست زیرا همکاران تان رفتار خوبی با افراد نزدیک شما ندارند. تفریح درون خانـه فکر خوبی هست و احتمالاً‌ 


:: بازدید : 28

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:38]

فال روز 27 فروردین 1393

از صبح که تا پایـان شب بر شما چه خواهد گذشت؟!...


فروردین: اگرچه شما از موقعیتی کـه در آن قرار دارید خشنود و راضی نیستید،  با این وجود آماده اید که  به منظور لحظاتی دست از جنگ و ستیز بردارید و همـه چیز را آسان بگیرید. متاسفانـه، ممكن هست شرايط با شما همراهی نکنند، بـه این ترتیب شما نیـاز خواهید داشت کـه به فکر حل مشکلات و مسائل غیر قابل انتظار باشید. علاوه بر این، شما اکنون مـی‌توانید یک پیشرفت اساسی درون کارتان داشته باشید. بعد یک نفس عمـیق کشیده و گام محکمـی‌برای آغاز روز خود بردارید.

 

اردیبهشت: ممکن هست امروز دریـابید کـه چرا درون طی روزهای گذشته مدام دور خود مـی‌چرخیدید. امروز مـی‌توانید نتیجه زحمات این چند روزه خود را بگیرید. اما مراقب


:: بازدید : 12

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:28]

فال روزانـه ۲۶ فروردین 1393

فال روزانـه ۲۶ فروردین 1393

امروز شما چگونـه خواهد گذشت ؟

فروردین: امروز گویی کـه همـه احساس مـی‌کنند پریشان و دیوانـه شده اند، و اما برعشما حس مـی‌کنید از عقل سلیمـی‌برخوردارید! اما حالا کـه بهرام یعنی سیـاره بخت شما بـه طرز احمقانـه ای با اورانوس پیوند خورده است، شاید دوباره بهترین قضاوت را درون مورد واقعیت نداشته باشید. حتی شاید توجه نکرده باشید کـه برخلاف جریـان آب شنا مـی‌کنید، چرا کـه امروز باور کرده اید کـه دارای قدرتهای فوق‌العاده هستید! با این حال درنظر گرفتن این کـه مـی‌توانید بـه طور جادویی از قوانین جهان مادی فرار کنید طرز فکر عاقلانـه ای نیست. قوانین را نـه فقط بـه خاطر اینکه مجبور هستید، بلکه بـه انتخاب خودتان برگزینید.

اردیبهشت : هیجانات اخیر درون محل کار شاید درون نظر شما اوقات خوشی باشد، اما اگر مجبور باشید حس خود را پنـهان کنید چندان هم خوشحال نخواهید بود. اغلب اوقات سهیم دیگران درون اطلاعات‌تان قبل از اینکه بـه مرحله بعدی بروید به منظور شما کافی است. اما حالا مورد احساسی کوچکی مـی‌تواند همـه چیز را پیچیده تر کند. شاید الان وقت جلب توجه و غافلگیر اتفاقات غیر قابل پیش بینی باشد. گفتن حقیقت ممکن هست وضعیت کنونی را آشفته کند، اما از مـیزان تنش نیز کم مـی‌کند.

خرداد: بازگشت ماه بـه نشان شما مـی‌تواند بـه روشنی نشان دهنده آب‌های کدر و گل آلود درون تمایلات شما باشد. درک شما از اینکه ماه گذشته چه مـی‌خواستید امروز هوشیـار تر شده است. بسیـار حساس بودن مـی‌تواند شما را از واکنش عاطفی تان نسبت بـه یک موقعیت استرس زا آگاه کرده و از نشان یک برخورد شدید جلوگیری کند. مشاهده کنید کـه چگونـه تغییرات خلقی شما باعث مـی‌شود که تا دیدگاه دیگری نسبت بـه موقعیت اخیر پیدا کنید بعد بیش از توان تان بـه دیگری قول کاری ندهید.

تیر: ذهن شما سرشار از فکرهای ناب هست و شما آماده اید کـه بر اساس آنـها عمل کنید. متاسفانـه مجبورید کارهایی کنید کـه برنامـه‌هایتان مورد توافق افرادی کـه چندان هم رفتار دوستانـه ای ندارند قرار بگیرد. اگر نمـی‌توانید تشخیص دهید کـه چگونـه ایده‌هایتان را ابراز کنید، ممکن هست کشف کنید کـه افکار منفی بـه سرعت جای خود را با دیدگاه های هوشمندانـه عوض مـی‌کنند. سعی نکنید احساسات‌تان را پنـهان کنید، وگرنـه خیلی چیزهای خوب را قبل از اینکه آنـها را بشناسید از دست مـی‌دهید.

مرداد:شما مـی‌خواهید افراد دیگر دقیقا بفهمند کـه شما چه احساسی دارید، اما نمـی‌خواهید خیلی خودتان راگرفتار کرده و همـه چیز را به منظور آنـها شرح دهید. البته این ضرب المثل را بـه یـاد داشته باشید که: دو صد گفته چون نیم کردار نیست. البته اگر شما بدون اینکه هیچ حرفی بزنید شروع بـه کار کنید، باور اینکه هرخودش مـی‌تواند بفهمد کـه چه اتفاقاتی درون جریـان وقوع هست اشتباه است. فقط فراموش نکنید اینکه شما انتخاب کرده اید ضعف‌های خود را پنـهان کنید، گناه آنـها نیست. اگر خودتان درخواست کمک نکنید هیچ نمـی‌تواند نجات‌تان بدهد.

شـهریور: از دیروز که تا بحال هیچ چیز تغییر نکرده، اما ظاهرا شما الان شادتر و سرحال تر شده اید. بعد به جای نگران شدن بـه خاطر چیزهایی کـه تحت کنترل شما نیست، فقط بـه کارتان ادامـه دهید. اما گفتن این حرف کـه شما هیچ وقت تسلیم نخواهید شد اشتباه است! شما خیلی راحت درون راهکارهای خود بازنگری کرده و تاکتیک‌هایتان را عوض مـی‌کنید. بعد اگر خواهان آزادی‌های دیگری درون زندگی تان هستید، کـه حتی مشکلاتی هم برایتان بـه همراه دارند، سعی کنید کـه تا آخر راه مقصد نـهایی خود را گم نکنید.

مـهر: شما امروز احساس شلوغی و همـهمـه مـی‌کنید، انگار کـه دنیـا بـه آتش کشیده شده است!! با این وجود هر چه کـه مـی‌گذرد اطمـینانتان بـه خودتان کمتر مـی‌شود. حس و حال شما مدام درون حال تغییر هست و بـه خاطر همـین پیـام‌های درهم برهم و پیچیده ای دریـافت مـی‌کنید و همچنین درون پنـهان احساسات‌تان زیـاد موفق نیستید. بااین وجود بـه نفعتان هست که بین مسائلی کـه سریع حتما بهشان رسیدگی شود و اه بلند مدتان تعادل برقرار کنید. شما بیشتر از آنچه فکر کنید وقت دارید.

آبان:شما امروز بر سر دوراهی قرار گرفته اید. شاید دلتان بخواهد کـه با عجله از این دوراهی بگذرید، بنابراین مـی‌توانید از شر آن خلاص شده و مسیر دیگری را برگزنید. اما وقتی کـه شروع مـی‌کنید، مـی‌بینید کـه راه‌های بسیـار زیـادی از آنـها منشعب مـی‌شود و آن راهی کـه شما درون زندگی تان برمـی‌گزینید تاثیرات طولانی مدتی خواهد داشت. بنابراین چیزی کـه ابتدا بر اساس حس و غریزه آغاز مـی‌کنید که تا مدتها مـی‌تواند تاثیرات خود را داشته باشد. مـهم نیست کـه چقدر از کارتان لذت مـی‌برید؛ فقط نباید عجله کنید. همـه چیز را بـه حال خود بگذارید، زمان آن را حل مـی‌کند.

آذر: شما امروز اصلا نمـی‌خواهید دیگران شما را بـه زحمت بیندازند، بـه خاطر اینکه بـه هیچ وجه دوست ندارید با مسائلی روبرو شوید کـه خارج از برنامـه تان باشد. متاسفانـه ممکن هست واقعیت با آرزوهای شما هماهنگ نباشد و نتوانید هرچه مـی‌خواهید داشته باشید. توجه بـه مسائل احساسی افراد دیگر بـه خودتان نیز کمک مـی‌کند و لازم هست بهتان یـادآوری کنیم کـه باید بـه این احساسات از دید جدی تری رسیدگی کنید.

دی: امروز اوضاع مالی تان بـه هم ریخته و حتی اگر همکارانتان ایده‌های خوبی بهتان پیشنـهاد کنند، باز هم نمـی‌توانید قدم از قدم بردارید! شما مـی‌دانید کـه الان به منظور ریسک حتما بهایش را بپردازید، اما نمـی‌خواهید کـه دیگر چیزی ببازید. شاید تحت تاثیر ترس‌هایتان قرار گرفته باشید و شاید این حس طبیعی باشد. بـه هر حال سعی کنید بـه ندای قلب خود گوش داده و اگر قلبتان بهتان گفت کـه چیزی درست نیست با استدلالات عقلی آن را توجیـه نکنید.

بهمن: شما امروز بـه حدی دلسوز شده اید کـه سعی مـی‌کنید تمام خواسته‌های اطرافیـانتان را برآورده کنید. اما این کاری کـه مـی‌کنید اصلاً کار درستی نیست. چرا کـه پایـان خوشی به منظور شما نخواهد داشت. اگر نمـی‌توانید مـیزان توقعات افراد دیگر را بسنجید نگرانی بـه دلتان راه ندهید. به منظور اینکه دوست و یـا نامزدتان از شما توقعات غیر معمول دارد. فقط که تا حد امکان بهش نشان دهید کـه هم راستگو هستید و هم گوش شنوا به منظور شنیدن حرف‌هایش دارید.

اسفند: هم اکنون عضو یک گروه شدن، به منظور کار یـا بازی، شاید کار خیلی آسانی نباشد، به منظور اینکه شما احساس مـی‌کنید درون جمع آنـها مثل یک بیگانـه هستید. درحقیقت شما فکر مـی‌کنید افراد دیگر زیـاد از ایده‌های شما استقبال نمـی‌کنند، اما شما خودتان هم درون این عدم پذیرش نقش دارید. امکان دارد شما زمانی کـه وظایف خودتان را توضیح مـی‌داده‌اید نتوانسته اید بـه آن خوبی از عهده وظایفتان بر بیـایید. نباید حالت تعی داشته باشید و به جای اینکه منتظر بمانید، نقش و مسئولیت‌های خود را به منظور خود و دیگران شفاف سازید.


:: بازدید : 9

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:26]

فال روز 25 فروردین 1393

از صبح که تا پایـان شب بر شما چه خواهد گذشت؟!...


فروردین: تلاش‌های شما به منظور اینکه امروز همـه چیز را با هم داشته باشید کاری عبث و بیـهوده است، بـه خاطر اینکه اگر موفق هم شوید باز به منظور تان بر عهده گرفتن این همـه کار سخت خواهد بود. این مسئله مانند یک بازی کامپیوتری است؛‌ شما یک کار را درون مقطعی بـه پایـان مـی‌رسانید و سپس آنقدر برایتان پیچیده مـی‌شود کـه باید زمان زیـادی به منظور حل مشکلات بعد ازآن صرف کنید. شاید حالا زمان این باشد کـه یک سیـاست جدید و بنیـادی درون پیش بگیرید. بـه جای هدر تمام انرژی تان به منظور يك كنترل بيهوده بر مسائل، کافی هست برای لحظاتی دست نگه داشته و صبر کنید. شاید آسان ترین کار این باشد کـه از قدرت دست بکشید!

 

اردیبهشت:‌ صحبت كردن قبل از اندیشیدن طریقه شما نیست، با این حال  امروز روز دیگری است. شما از نظر فکری درون اوج هستید و رازی درون دارید که


:: بازدید : 8

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:24]

فال روز 24 فروردین 1393

از صبح که تا پایـان شب بر شما چه خواهد گذشت؟!...

فروردین: شما امروز موجی از هیجان را درون خود حس مـی‌کنید، اما مسئولیت‌های قبلی تان مانع از این مـی‌شود کـه دست بـه عمل بزنید. حتی درون برابر فشارهای سخت برعهده گرفتن مسئولیت‌هایتان، دوری گزیدن از خیـال پردازی کمکتان مـی‌کند کـه زودتر از موقع کارها را انجام دهید. اما مشکلاتی هم هست کـه نمـی‌توانید تغییرشان دهید، بعد سرنوشت خود را قبول کرده و مشغول شوید. نگران نباشید؛ تفریح و سرگرمـی‌هم بعد از کار بـه سراغتان مـی‌آید.

 

اردیبهشت: امروز آرام گرفتن تبدیل بـه چالش شده است، چراکه عطارد درون نشانـه شما با بهرام نگران درون یک دام گرفتاره شده اند. بـه جز اینکه شما درون طول


:: بازدید : 8

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:23]

فال روز 23 فروردین 1393
فروردین: شما امروز بـه دنبال این هستید کـه حرف خود را بـه کرسی بنشانید بـه خاطر اینکه ممکن هست در آغاز بـه طور جدی بـه مطلب خود کاملا مسلط باشید ولی قبل از اینکه شروع بکار کنید دیگران را فراری مـی‌دهید. سپس، همچنانکه سخت كار مـی‌كنيد که تا شکست خود را جبران کنید، بسیـار آسان گیر و بی‌قید جلوه مـی‌کنید کـه انگار به منظور نخستین بار موضوع را مطرح مـی‌کنید. حتی اگر احساس مـی‌کنید تحت فشار هستید و بوسیله عطارد حقه باز بـه جلو رانده مـی‌شوید، مـی‌توانید موثر باشید؛ بعد باید از وقت خود خوب استفاده کرده و قبل از اینکه شروع بـه صحبت کنید درباره آنچه مـی‌خواهید بگویید خوب بیندیشید.

 

اردیبهشت: امروز واقعا به منظور تان آسان نیست کـه در رابطه با گذشته با دیگران صحبت کنید. بعضی اوقات، شرایط آنقدر تغییر مـی‌کنند کـه ...


:: بازدید : 27

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 11:21]

انتخاب كالیبر مناسب

انتخاب كالیبر مناسب

انتخاب كالیبر مناسب

  انواع كالیبر ها::.




1-كالیبر 4.5:بیشتر به منظور هدف زنی و تفریح استفاده مـیشود. ولی درون بعضی مواقع بهترین كالیبر به منظور شكار است.مثلا به منظور شكارچیـان حرفه كه دوربین حرفه ای و اسلحه خوبی دارند كالیبر 4.5 ایده ال به منظور شكار است.به شرطی كه ساچمـه بـه نقاط حساس شكار برخورد كنـه زیرا ساچمـه های كالیبر 4.5 سرعت بیشتر و نفوذ بالاتری دارند ولی انرژی كمتری نسبت بـه به دیگر كالیبر ها دارند.این نفوذ بیشتر كالیبر 4.5 بـه نقاط حساس باعث از پا درامدن حیوان مـیشود.برای شكار خرگوش,سنجاب بهترین گزینـه هست.

2-كالیبر 5.5:كالیبر 5.5 بیشتر به منظور شكار استفاده مـیشود.كالیبر 5.5 دارای سرعت و نفوذ كم نسبت بـه كالیبر 4.5 هست ولی قدرت و انرژی بیشتری نسبت بـه كالیبر 4.5 داراست.این قدرت و انرژی بیشتر باعث بیشترین ضربه و اسیب بـه حیوان مـیشود. كالیبر 5.5 به منظور شكار كبك,تیـهو,گراز,سمور مناسب مـیباشد.


3-كالیبر6.35:كالیبر 6.35 بهترین نوع ساچمـه به منظور شكار است.ولی سرعت و نفوذ كمتری نسبت بـه دو كالیبری قبلی دارد.اما از قدرت و ضربه زیـادی برخوردار است.و بیشترین اسیب را بـه حیوان وارد مـیكند.و اگر حیوان را فریز نكند(مردن انی)پس از مدت كوتاهی بـه سبب زخم شدید انرا از پا درمـیاورد.این كالیبر خطرناك است. حتما مجوز گرفت.




حالا با توجه بـه نیـازتان كالیبر و ساچمـه مناسب را انتخاب كنید....


:: بازدید : 6

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 9:49]

اسلحه بادی دیـانا پانتر 31 لول كوتاه(Diana panther31 PRO)
اسلحه بادی دیـانا پانتر 31 لول كوتاه(Diana panther31 PRO)

معرفی:اسلحه بادی پانتر 31 لول كوتاه حرفه(Compact)بیشتر استفاده ورزشی و
مسابقه داره که تا طراحی تاكتیكال داره و بدرده سالن های تیراندازی مـیخوره

اسلحه فنر پیستونی و كمر شكن هست.مگسك ندارد و باید دوربین سوار كنین
دارای خفه كن(Silencer)هست.لوله كوتاه و خفه كن بیشتر به منظور بالانس
اسلحه هست.و یك اسلحه ایده ال به منظور كسانی كه به منظور تمرین مـیخوان که تا شكار...

مشخصات:
قدرت:20 ژول(950 FPS)
سرعت خروجی ساچمـه:300 متر درون ثانیـه درون كالیبر 4.5_210 متر درون ثانیـه درون كالیبر 5.5
كشور سازنده:المان
دقت:معمولی_بهتر به منظور فواصل زیر 40 متر
طول اسلحه:106 سانتی متر
وزن:3.5 كیلو گرم
جنس بدنـه:كامپوزیت
كالیبر های موجود:4.5_5.5
قیمت فعلی:......



تجربیـات دوستان:
مزایـا:
1-مدل ورزشی و كامپكت

معایب:
1-قیمت بالا
2-دقت نـه چندان عالی نسبت بـه قدرتس اسلحه


:: بازدید : 32

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 9:48]

انواع ساچمـه ها و كاربرد انـها

نویسنده : ایرانیکان

تاریخ : [دوشنبه 18 فروردين 1393 ] [ 9:47]

آخرین مطالب ارسالی

صفحات سایت




[طرز كار شلیك اسلحه كلاش]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 02 Jun 2018 11:36:00 +0000



طرز كار شلیك اسلحه كلاش

پایگاه اطلاع رسانی جوانان سرباز

با سلام و صلوات بر یگانـه منجی عالم بشریت حضرت محمد مصطفی
(صلی الله علیـه و آله و سلم) و سلام بر شـهدای اسلام و انقلاب ، طرز كار شلیك اسلحه كلاش امام شـهدا و آرزوی صحت و سلامت به منظور مقام معظم رهبری. طرز كار شلیك اسلحه كلاش لازم مـی دانم از حضور پررنگ و پرشور ملت شریف ایران و همچنین سیستان و بلوچستان بویژه مردم فهیم حوزه انتخابیـه خویش درون روز جهانی قدس قدردانی کرده و پیشاپیش عید سعید فطر را بـه همـه این عزیزان تبریک و تهنیت عرض مـی نمایم.
ایـام هفته دولت را بـه دولتمردان دلسوز و زحمتکش تبریک گفته و سالروز شـهادت شـهیدان وارسته رجایی و باهنر را گرامـی م یداریم.
عدالت عامل اصلی ثبات و پایداری حکومتها هست اگر درون گوشـه و کنار جهان بـه خصوص درون اطراف خویش نظری داشته باشیم شاهد هستیم کـه حرکتهای انقلابی ضدحاکمـیتی درون بسیـاری از کشورهای عربی بـه علت بی عدالتی و نادیده گرفتن حقوق ملت و اقوام و تاراج شیدن سرمایـه کشور حکام جاه طلب و ظالم را زمـینگیر کرده و حکام دیگری کـه انتظار حرکت انقلابی مردم را مـی کشند بـه لرزه درآورده است. طرز كار شلیك اسلحه كلاش بنابراین معادلات عدالتخواهانـه به منظور هیچ حکومتی استثنا قائل نیستند . درون گوشـه ای ازدنیـا کـه حکومتی نسبت بـه حقوق اقوام و ملت خویش عادلانـه رفتار نکند و اصول امانتداری را درون حفظ سرمایـه کشور رعایت ننماید حتما منتظر حرکتهای انقلابی و خروشان ملتها بر علیـه خود باشد، قطعاً سرنوشتی غیر از سرنوشت مبارک، قذافی و امثالهم نخواهد داشت. فرمایشات مقام معظم رهبری درون دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام کـه فرمودند بعد از ( 32 ) سال از نظام اسلامـی درون کشور اگر نگاه واقع بینانـه داشته باشیم کشور بـه دستاوردها و پیشرفتهای بزرگ و غیر قابل تصوری دست یـافت ه کـه زمـینـه ساز حرکت شتابان بـه سمت قله های توسعه ای به منظور انجام کارهای انجام نگرفته هستند. این موضوع نشان از آن دارد کـه تمام دولتهای نظام اسلامـی بنابر مقتضیـات زمان و منابع درون اختیـار کارهای بسیـار خوبی را انجام داده و حرکت رو بـه جلو داشته اند، اما به منظور رسیدن بـه جایگاه شایسته درون منطقه و جهان و توجه بیشتر جهاد و جهاد گونـه درون سال جهاد اقتصادی به منظور رفع مشکل اشتغال و تورم، فرهنگ کار از ضرورتهای کشور بخصوص نیـاز مناطق و استانـهای محرومـی چون استان سیستان و بلوچستان به منظور رسیدن بـه توسعه متوازن است. طرح مشکلات و درخواست توجه بـه مناطق کمتر برخوردار نشاندهنده اولویت کاری با استفاده از ظرفیتهای موجود درون حرکت بـه سوی تعالی و پیشرفت است.
همکاران محترم! نمایندگان ملت شریف ایران! قانون هدفمندسازی یـارانـه ها یکی از قوانین بسیـار خوب و نادری هست که نتیجه تلاش چند ساله دولت و مجلس هشتم مـی باشد کـه اگر بـه طور کامل و درست درون زمان مشخص شده اجرایی شود نتایج بسیـار مثبت و ارزشمندی به منظور کشور بـه بار خواهد آورد، اما اگر درست اجرا نشود نتیجه عو خطرناکی به منظور ملت و کشور خواهد داشت.
عزیزان! عدم رعایت بخشـهای حمایتی قانون باعث ایجاد نگرانی درون مردم و تولیدکنندگان بخشـهای کشاورزی و صنعتی شده هست تعرفه های بالای برق مصرفی کـه خارج از توان مردم درون پرداخت هست به خصوص درون استانـهای گرمسیر مشکلاتی را به منظور مردم بوجود آورده است، بـه طوری کـه هزینـه برق مصرفی از ( 150 ) هزار که تا ( 450 ) هزار تومان محاسبه گردیده است. عزیزان! تعرفه هایی کـه هم اکنون بـه رؤیت شما رسیده هست این تعرفه ها از ( 150 ) که تا ( 450 ) هزار تومان هست ( چطور مردم مـی توانند اینـها را پرداخت کنند؟ یک کارگری کـه ( 300 هزار تومان حقوق مـی گیرد چطور مـی تواند هم خودش را تأمـین کند و هم برق مصرفی اش را پرداخت کند؟
تولیدات بخش کشاورزی و صنعتی نیز بـه خصوص درون بخش خرد باز هم بـه علت تعرفه های بالای برق مصرفی رو بـه تعطیلی هست که از رئیس جمـهور محترم مـی خواهم با اجرایی نمودن صحیح و کامل قانون حمایت از تولیدکنندگان و ایجاد بازار فروش به منظور تولید کننده کشاورزی و صنعتی موجبات توسعه کشور را فراهم نمایند.
از وزیر محترم کشور، استاندار و معاونت سیـاسی استانداری سیستان و بلوچستان بـه خاطر ارائه طرح ارتقاء تعدادی از بخشـها و
ادامـه مطلب

طبقه بندی: طرز كار شلیك اسلحه كلاش محمد قیوم دهقانی نماینده مردم ایرانشـهر سرباز لاشار بنت وفنوچ درون مجلس،




[طرز كار شلیك اسلحه كلاش]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 11 Jun 2018 04:23:00 +0000



طرز كار شلیك اسلحه كلاش

مطالب مـهر 1389 - ali924411.mihanblog.com

ali92441@yahoo.com

نوشته شده درون تاریخ پنجشنبه 29 مـهر 1389    | توسط: طرز كار شلیك اسلحه كلاش علی اصغر حیدری    |    | نظرات( )
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^. طرز كار شلیك اسلحه كلاش . طرز كار شلیك اسلحه كلاش ، طرز كار شلیك اسلحه كلاش




[طرز كار شلیك اسلحه كلاش]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 07 Jul 2018 00:25:00 +0000



طرز كار شلیك اسلحه كلاش

روزنامـه دیواری - خاطرات شـهید کاوه

15 آبان 87 08:59 ب.ظ

نویسنده : امـین شـهپری
ارسال شده در: دفاع مقدس (برای شادی ارواح طیبه شـهداء صلوات) ،
1- - كودك بزرگ ، طرز كار شلیك اسلحه كلاش طاهره كاوه

گفتم: طرز كار شلیك اسلحه كلاش اصلا چرا حتما این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشكنیم، پاشیم بریم بخوابیم. طرز كار شلیك اسلحه كلاش با وجود این كه او هم مثل من که تا نیمـه شب كار مـی كرد و خسته بود، گفت: نـه، اول اینا رو تموم مـی كنیم بعد مـی ریم مـی خوابیم؛ هر چی باشـه ما هم حتما اندازه خودمون بـه بابا كمك کنیم. طرز كار شلیك اسلحه كلاش یـادم هست محمود مدام یـادآوری مـی كرد: نكنـه از این پسته ها بخوری! اگه صاحبش راضی نباشـه، جواب دادنش توی اون دنیـا خیلی سخته.اگر پسته ای از زیر چكش درون مـی رفت و این طرف و آن طرف مـی افتاد، که تا پیداش نمـی كرد و نمـی ریخت روی بقیـه پسته ها، خاطرش جمع نمـی شد.موقع حساب كتاب كه مـی شد، صاحب پسته ها پول كمتری بـه ما مـی داد؛ محمود هم مثل من دل خوشی از او نداشت ولی هر بار، ازش رضایت مـی گرفت و مـی گفت: آقا راضی باشین اگه كم و زیـادی شده.

*************

2- سگ های آمریكائی ، طاهره كاوه

یك زن و مرد آمریكائی با سگشان آمدند داخل مغازه که تا سیگار بخرند. سر و وضع ناجوری داشتند. محمود نگاه پر تنفرش را دوخت بـه چهره كریـه آن مرد؛ شكسته بسته حالیش كرد ما سیگار نداریم، بعد هم با عصبانیت آن ها را از مغازه بیرون كرد. زن و مرد آمریکایی نگاهی بـه همدیگر كردند و حیرت زده از مغازه بیرون رفتند، آخر آن روزها كسی جرأت نداشت بـه آن ها بگوید بالای چشمشان ابروست.محمود روكرد بـه من و گفت: برو شلنگ بیـار، حتما این جا رو آب بكشیم. گفتم: به منظور چی؟ گفت: چون اینا مثل سگشون نجس اند.

*************

3- بایكوت ، طاهره كاوه

خاطرم هست، یك روز بی حجابی آمد توی مغازه خانواده اش از آن شاه دوست های درجه یك بودند. محمود گفت: ما با شما معامله نمـی كنیم، پرسید: چرا؟ گفت: چون پول شما خیر و بركت نداره. با عصبانیت، با حالت تهدید گفت: حسابت رو مـی رسم ها! . محمود هم خیلی محكم و با جسارت گفت: هر غلطی مـی خواهی بكنی، بكن.تمام آن روز نگران بودیم كه نكند مامورهای كلانتری بیـایند محمود را ببرند؛ آخر شب دیدیم درون مـی زنند. همان بود، منتهی با پدرش. خودشان را طلبكار مـی دانستند! محمود گفت: ما اختیـار مالمان را داریم، نمـی خواهیم بفروشیم. حرفش تمام نشده بود كه با یك سیلی زد توی گوش محمود. خواست جواب گستاخی او را بدهد كه پدرم نگذاشت؛ آخر اگر پای مامورین بـه آن جا باز مـی شد، برایمان خیلی گران تمام مـی شد؛ توی خانـه نوار، اعلامـیه و رساله امام داشتیم. بعد از این موضوع محمود هیچ وقت بـه آن ها جنس نفروخت.

*************

4- خانـه و خانواده ، محمد یزدی

علاوه بر مربی گری، مسئول كمـیته تاكتیك هم بود. از آموزش ایست و بازرسی گرفته که تا آموزش جنگ شـهری و كوهستان را حتما درس مـی داد. همـه هم بصورت عملی. یك روز بهش گفتم: تو کـه این قدر زحمت مـی كشی، كی وقت مـی كنی بـه خودت و خانواده ات برسی؟ گفت: حالا وقت رسیدن بـه خانـه و خانواده نیست. مكثی كرد و ادامـه داد: مگه نمـی بینی دشمن تو كردستان و جاهای دیگه داره چیكار مـی كنـه؟گفتم این كه مـیدرسته، اما بالاخره خانواده هم حقی دارن، حداقل هر از گاهی حتما یك خبر از خانواده ات هم بگیری. گفت: بـه نظر من تو این دوره و زمونـه، انسان همـه هست و نیستش رو هم فدای اسلام و انقلاب بكنـه، باز هم كمـه. الان اگه لحظه ای غفلت كنیم، فردا مشكل بتونیم جواب بدیم. نـه محمد، فعلاً وقت استراحت و سرزدن از خانواده نیست. بدجور بـه او غبطه مـی خوردم.

*************

5- تیرانداز ماهر ، علی آل سیدان

یكی از پاسدارها كه اسلحه یوزی داشت، سركوچه ایستاده بود و داد مـی زد:اگه مردی بیـا بیرون، چرا رفتی قایم شدی، بیـا بیرون دیگه. قصد بیرون آمدن نداشت؛ ضامن نارنجك را كشیده بود و مدام تهدید مـی كرد كه اگر بـه سمتش برود، نارنجك را پرت مـی كند بین مردم؛ چند دقیقه ای بـه همـین نحو گذشت، ناگهان آن منافق پله ها پرید بیرون. که تا آمد نارنجك را پرتاب كنـه همان پاسدار پاهایش را بـه رگبار بست؛ آن قدر با مـهارت این كار را كرد كه انگار عمری تیرانداز بوده است. دو سه سال بعد رفتیم تیپ ویژه شـهدا. یك شب همـین

خاطرهرا به منظور كاوه تعریف كردم، گفت: این قدرها هم كه مـی گوئی كارش تعریفی نبود.پرسیدم مگر شما هم آن جا بودی؟خندید و گفت: اون كسی كه تو مـیخود من بودم.

*************

6- نیروی آماده ، احمد جاوید

تنـها كسی كه با من آمد درون سالگردها و هواپیما ها(1) محمود بود، اسناد و مدارك را جمع آوری مـی كرد، مـی برد بیرون و با سرعت برمـی گشت.احتمال این كه بنی صدر، دستور حمله بدهد زیـاد بود. یكی دو بار كه رفت و برگشت، چشمش بـه یك مسلسل افتاد كه وسط یكی از بالگردها بسته بودنش! آن را باز كرد و برد یك جای دورتر، روی زمـین مستقر كرد. من كه رفته بودم توی نخش، از كوره درون رفتم و با تندی بهش گفتم: مـی دونی كه بردن مدارك مـهم تر از اسلحه هاست؟ چرا این كار را كردی؟ با تعجب نگاهم كرد و گفت: شاید هواپیماها بخوان دوباره حمله كنن، بردمش که تا اگه حمله كردن ازش استفاده كنیم.بعدها فهمـیدم بعضی از تجهیزاتی كه از هواپیما خارج كرده بود را با خودش بود كردستان، که تا بر علیـه ضد انقلاب و عراقی ها استفاده كند.

1- اردیبهشت 59، حمله ناموفق آمریكا بـه صحرای طبس.

*************

7- سربازان امام ، سید هاشم

بچه ها را جمع كردن توی مـیدان صبحگاه پادگان؛ قرار بود آیت ا... اردبیلی برایمان سخنرانی كنند. لابلای صحبت هایشان گفتند: امام فرمودند، من بـه پاسدارها خیلی علاقه دارم، چرا كه پا چسچ=دارها سربازان امام زمان (عج) هستند. كنار محمود ایستاده بودم و سخنرانی را گوش مـی دادم. وقتی آیت ا... اردبیلی این حرف را گفتند، یك دفعه دیدم محمود رنگش عوض شد؛ بی حال و ناراحت یک جا نشست مثل كسی كه درد شدیدی داشته باشد. زیرمـی گفت:"لا اله الا الله" که تا آخر سخنرانی همـین اوضاع و احوال را داشت. که تا آن موقع این جوری ندیده بودمش. از آن روز بـه بعد هر وقت كلاس مـی رفت، اول از همـه كلام امام را مـی گفت، بعد درسش را شروع مـی كرد. مـی گفت: اگر شما كاری كنید كه خلاف اسلام باشد، دیگه پاسدار نیستید، ما حتما اون چیزی باشیم كه امام مـی خواد.

*************

8- آزمون الهی ، محمد كاوه «پد ر شـهید»

از سر شب حالتی داشت كه احساس مـی كردم مـی خواهد چیزی بـه من بگوید، بالاخره سر صحبت را باز كرد و گفت: بابا! خبرداری كه ضد انقلاب تو كردستان خیلی شلوغ كرده؟ اگه بخوام برم اون جا، شما اجازه مـی دی؟ گفتم: بله. اجازه مـی دم، چرا كه نـه، فرمان امامـه همـه حتما بریم دفاع كنیم. پرسید: مـی دونین اون جا چه وضعیتی داره؟ جنگ، جنگ نامردیـه؛ احتمال برگشت خیلی ضعیفه. با خنده گفتم: مـی دونم، به منظور این كه خیـالش را راحت كنم، ادامـه دادم: از همان روز اولی كه بـه دنیـا آمدی، با خدا عهد كردم كه تو را وقف راه دین و حق كنم. اصلا آرزوی من این بود كه تو توی این راه باشی؛ برو بـه امان خدا پسرم.گل از گلش شگفت. خندید و صورتم را بوسید. بعدها بـه یكی از انش گفته بود: آن شب آقاجان، امتحان اللهی اش را خوب بعد داد.

*************

9- گروه اسكورت ،

شـهیدناصر ظریف

نرسیده بـه سقز، یكی از ماشین ها كه مـینی بوس بود از ستون خارج شد و شروع كرد بـه گاز دادن. بعداً فهمـیدیم راننده اش فكر كرده، چون توی شـهر هستیم، خطر كمـین هم از بین رفته است. زیـاد فاصله نگرفته بود كه افتاد تو كمـین. همان اول كار یك تیر بـه پای راننده مـینی بوس خورد. مـینی بوس پر از نیرو بود؛ داشت بـه سمت پرتگاه مـی رفت. تنـها دعا و توسل بود كه بـه دردمان خورد. یك لحظه دیدم مـینی بوس لبه پرتگاه ایستاد.لاستیكش بـه یك سنگ بزرگ گیر كرده است. بچه ها پد بیرون و تو كوه سنگر گرفتند. که تا محمود خودش را رساند بـه سر ستون، محمد یزدی با كالیبرش آتش شدیدی ریخت روی سر ضد انقلاب. تیربار آخر ستون هم آمد كمك. بیشتر نیروهای تازه وارد، نمـی دانستند كمـین یعنی چه و این طور جاها حتما چه كار كنند. محمود چند که تا از بچه ها را از سمت راست گردنـه كشاند بالا. یك گروه را هم از توی جاده حركت داد طرف خود گردنـه، جائی كه بیشتر حجم آتش دشمن از آن جا بود. مانده بودم كه تاكتیك محمود چیست و چه نقشـه ای دارد، اما مطمئن بودم كه منطقه و دشمن را خوب مـی شناسد. انتظارم خیلی طول نكشید؛ ضد انقلاب از سه طرف محاصره شد. حالا دیگر هیچ راهی جز فرار نداشت، فرار هم كرد.

*************

10 - شیفته ی محمود ، ابراهیم پور خسروانی

یكی از بچه ها بـه شوخی پتویش را پرت كرد طرفم. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر كاوه. كم مانده بود سكته كنم؛ سر محمود شكسته بود و داشت خون مـی آمد. با خودم گفتم: الان هست كه یك برخورد ناجوری با من بكند. چون خودم را بی تقصیر مـی دانستم، آماده شدم كه اگر حرفی ،چیزی گفت، جوابش را بدهم. كاملاً خلاف انتظارم عمل كرد؛ یك دستمال از تو جیبش درون آورد، گذاشت رو زخم سرشو بعد از سالن رفت بیرون. این برخورد از صد که تا توگوشی برایم سخت تر بود. دنبالش دویدم. درون حالی كه دلم مـی سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یـه حرفی بزن، چیزی بگو، همانطور كه مـی خندید گفت: مگه چی شده؟ گفتم: من زدم سرت رو شكستم، تو حتی نگاه نكردی ببینی كار كی بوده همان طور كه خون ها را پاك مـی كرد، گفت: این جا كردستانـه، از این خون ها حتما ریخته بشـه، این كه چیزی نیست. چنان مرا شیفته خودش كرد كه بعدها اگر مـی گفت: بمـیر، مـی مردم.

*************

11- ارزش ضد انقلاب ، علی محمود داوودی

بلندیـهای «سرا (1)» دست ضد انقلاب بود، از آن جا دید خوبی روی ما داشتند. آتش سنگینی طرفمان مـی ریختند، طوری كه سرت را نمـی توانستی بالا بگیری. همـه خوابیده بودن روی زمـین. به منظور این كه نیروها را تحت كنترل داشته باشم بـه حالت نیم خیز بودم، ناگهان ، دست سنگینی را بر شانـه ام احساس كردم؛ برگشتم دیدم محمود است. جلوی آن همـه تیر و گلوله، صاف ایستاده بود. آمدم بگویم سرت را خم كن، دیدم دارد بدجوری نگاهم مـی كند. گفت: داوودی این چه وضعیـه؟ خجالت بكش. چشمانش از خشم مـی درخشید. با صدایی كه بـه فریـاد مـی ماند، گفت: فكر نكردی اگه سرت رو پایین بیـاری، نیروهات منطقه را خالی مـی كنن؟بعد هم، بدون توجه بـه آن همـه تیر و گلوله كه بـه طرفش مـی آمد، بـه سمت جلو حركت كرد.

عملیـات تمام شده بود كه دیدمش، دستی بـه شانـه ام زد و گفت: ضد انقلاب ارزش این رو نداره کـه جلویش سرتو خم كنی.

1- از پایگاهای اصلی ضد انقلاب بود كه درون حد فاصل شـهرهای سقز- بوكان قرار دارد.

*************

12- ضد كمـین ، حسن سیستانی

نرسیده بـه روستای سرا، محمود ایستاد. آهسته گفت: كمـین! طولی نكشید كه از سه طرف بـه ما تیراندازی كردند. درون تمام عمرمان، اولین باری بود كه كمـین مـی خوردیم. ظرف چند ثانیـه، محمود گروه را آرایش نظامـی داد. كاملا خونسرد و مسلط بود. با اسلحه تخم مرغی اش هر چند گاهی تیراندازی مـی كرد، که تا ضد انقلاب جرأت نكند جلو بیـاید. مـهماتشان داشت ته مـی كشید. حتما تا آمدن نیروی كمكی مقاومت مـی كردیم. درون آن اوضاع و احوال محمود تغییر موضع داد و آمد وسط بچه ها. گفت: این جا جایی هست كه اگه چیزی از خدا بخواین اجابت مـی شـه، خدا بـه شما نظر داره. صحبتش تاثیر عجیبی روی بچه ها گذاشت؛ طوری كه احساس كردیم بدون نیروی كمكی مـی توانیم از بعد دشمن بر بیـاییم. با هدایت دقیق و زیركانـه ی محمود، پخش شدیم تو منطقه که تا دورشان بزنیم. درون همـین گیر و دار، نیروی كمكی هم رسید. از همـه طرف روی سر دشمن آتش مـی ریختیم. آن ها كه این چشمـه اش را نخوانده بودند، پا بـه فرار گذاشتند و منطقه را خالی كردند.

*************

13- بهترین نقشـه ، ناصر ظریف

گفتند: روی گردنـه(1) كنار جاده، جنازه سه که تا پاسدار افتاده بود. محمود گفت: این طور كه معلومـه، ضد انقلاب مـی خواد باز از ما تلفات بگیره. با نقشـه محمود راه افتادیم سمت بانـه. اوضاع عادی بـه نظر مـی رسید. روی گردنـه، راننده كامـیون دور زد و كنار جنازه شـهدا نگه داشت. طوری وانمود كرد كه انگار ماشین خراب شده است. یكی از بچه ها سریع پرید پایین و كاپوت ماشین را زد بالا. دو، سه که تا از بچه ها افتادند بـه جان موتور ماشین؛ بقیـه هم رفتند سراغ شـهدا. بدون هیچ دردسری جنازه شان را آوردند گذاشتند عقب كامـیون و باسرعت برگشتیم سمت سقز، پیچ اول را رد نكرده بودیم كه، تیراندازی شروع شد. ضد انقلاب تازه فهمـیده بود فریب خورده و جنازه ها را از دست داده است، اما دیگر فایده ای نداشت. ما از تیررسشان خارج شده بودیم.

1- گردنـه ی خان درون 15 كیلومتری شـهر بانـه.

*************

14- مجازات ، حسن معدنی

فهمـیدیم عده ای تو مجلس عروسیشان، علاوه بر انجام كارهای ناشایست، به منظور مردم هم ایجاد مزاحمت كرده اند. محمود سریع یك گروه از بچه های سپاه را فرستاد آن جا؛ كه چند نفری را كه مست بودند، گرفتند و آوردند. مدتی گذشت که تا آقای معصوم زاده(1) به منظور هر كدامشان یک حکم صادر كرد. یكی از مجرمان، مردی بود كه فروشگاه لوازم یدكی داشت و ما مشتری دائم اش بودیم؛ مدام مـی گفت: من بهتون خدمت مـی كنم، لوازم براتون مـی خرم، ببخشید. همـه مـی دانستند محمود این جور وقت ها ملاحظه غریبه ها را نمـی كند. به منظور همـین گفت: بخوابانید، شلاقش را بزنید.به خاطر دارم یكی دیگر از آن ها رئیس بانك بود. مـی گفت: بـه همـه ی شما ها وام مـی دهم، هر كاری ازدستم بر بیـاد، براتون انجام مـی دم، فقط این بار رو ندیده بگیرین. محمود گفت: كسی این جا محتاج وام و پول شما نیست، حكمـی را كه برات صادر شده اجرا مـی كنیم، نـه كمتر نـه بیشتر.

1- از قضات دادگستری سنندج.

*************

15- محاصره ، علی محمد داوودی

یك شب توی اتاق نشسته بودیم كه صدای تیراندازی بلند شد. ریختیم توی مـیدان صبحگاه و به خط شدیم. مسئول مخابرات كه صحبت مـی كرد، فهمـیدیم بـه ژاندارمری حمله كردند. مـی گفت: تو ژاندارمری اسلحه و مـهمات زیـادی هست، اگر سقوط كنـه همـه اش دست ضد انقلاب مـی افته. درون مدت كمـی خودمان را بـه محل دیگری رساندیم. نیروها چند گروه شدند. زیر نظر محمود، با یك حركت حساب شده دشمن را دور زدیم و پشت سرش موضع گرفتیم. شروع كردیم بـه ریختن آتش شدید و مداوم، فكرش را هم نمـی كردند كه بـه این سرعت غافلگیر شوند. بچه های ژاندارمری گوئی جان تازه ای گرفته بودند. آنـها از روبرو تیراندازی مـی كردن، ما سر. ضد انقلاب وقتی فهمـید رودست خورده، کشته هایش را گذاشت و فرار كرد.

*************

16- بی پروا ، حسن علی دروكی

برای اینكه بفهمد اسرا را از كجا اند همان شب رفتیم شناسائی. رسیدیم بـه پایگاهی كه مـیانـه راه بوكان بود. هنوز موقعیت آنجا دستمان نیـامده بود كه صدای ناله ای را شنیدیم، دقت كه كردیم، دیدیم صدای آشناست، ناله یكی از اسیرها بود. وقتی بـه خودم آمدم دیدم كاوه گریـه مـی كند، با سوز و بلند. من و دوستم بهش گفتیم: یواش تر آقا محمود. الان نگهبان مـی فهمـه. داشت راست مـی آمد طرف ما، که تا جائی كه جا داشت خودم را بـه زمـین رساندم، هر چه دعا بـه خاطر داشتم خواندم، لجم درون آمده بود. كاوه همـین طور نشسته بود و بی پروا گریـه مـی كرد، که تا صدای نفس نگهبان را شنیدم، دستم را بردم روی ماشـه كه بچكانم، كه دیدم برگشت؛ما هم برگشتیم سقز.چند روز بعد مبادله ای بین ما وضد انقلاب شد و اسرایمان آزاد شدند. شناسایی خوب و دقیقی كه آن شب داشتیم، مقوله عملیـات بزرگی بود كه منجر بـه آزادی بوكان، از لوث وجود ضد انقلاب شد.

*************

17- مبادله ، چنگیز عبدی فر

گفتند: شما كه نبودید ضد انقلاب حمله كرد بـه شـهر، سی _ چهل نفر از نظامـی ها رو با خودشون بردن، این طور وقتها محمود نـه تنـها خودش را نمـی باخت، بلكه درون كمترین وقت، بهترین تصمـیم را مـی گرفت. رو همـین حساب، فوراً نقشـه عملیـات را ریخت، درست عكس مسیری كه ضد انقلاب رفته بود؛ عملیـات كردیم و چند نفر از بستگان یكی از سركرده های حزب دمكرات را گرفتیم. چند روز گذشت، كم كم پیك فرستادند و مسئله مبادله اسرا را مطرح كردند. موضوع بـه تهران هم كشیده شد. هیئتی از طرف نخست وزیری(1) بـه سقز آمدند. خوب كه قضیـه را بررسی كردند، بالاخره موافقت كردند اسرا مبادله شوند.

1- آن موقع نخست وزیر شـهید رجائی بود.

*************

18- كمـین ، سید مجید ایـافت

آخرین پیچ جاده را رد كردیم كه بـه كمـین ضد انقلاب خوردیم، بارانی از گلوله بر سر ما با گرفت. خودمان را سریع بالای تپه ای كه سمت چپ جاده بود رساندیم. درون آن شرایط كاوه كنار جاده و پشت یك تخته سنگ ایستاد. تعجب كردم كه چرا همـه بچه ها را فرستاده بالا ولی خودش پائین مانده است، درون همـین فكر بودم كه دیدم با سرعت برق پرید پشت جیپ، مصطفی اكرمـی بی مـهابا تیراندازی مـی كرد، پوشش خوبی بـه محمود داد که تا بتواند دور شود، هر آن احساس مـی كردم با اصابت گلوله بـه محمود، خودش با ماشین بـه ته دره سقوط كند. هر چه محمود دورتر مـی شد، شدت آتش هم بیشتر مـی شد.بالاخره خدا كمك كرد که تا خودش و جیپ را نجات داد. زمان بـه سرعت گذشت، حتما تا شب نشده ، كاری مـی كردیم و نمـی گذاشتیم پای ضد انقلاب بـه خاك عراق برسد. محمود خیلی زود برگشت، با یك آرایش نظامـی بـه ضد انقلاب حمله كردیم و كمـین «كس نزان» درون هم شكسته شد، همـه شان فرار كردند، ما هم دنبالشان ، نزدیكی های مرز هر چه توپ و گلوله داشتیم رو سرشان خالی كردیم.

1- از روستاهای حوالی سقز و یكی از نفرهای اصلی ضد انقلاب.

*************

19 – غربال ، علی اكبر آذرنوش

گفت:اكبراین كاوه ای كه این همـه ازش تعریف مـی كنن دیدی؟ گفتم: نـه. گفت: بیـا ببینش كه واقعاً دیدنیـه! ناصر(1) كسی را نشانم داد و گفت: همونـه، اینقدر جوان بود كه باورم نمـی شد كاوه باشد. داشت به منظور بچه ها صحبت مـی كرد. رفتیم نزدیك، مـی گفت: ضد انقلاب كار چریكی مـی كنـه، مـیاد ضربه مـی زنـه و بعد فرار مـی كنـه، حالا ما چرا این كار را نكنیم، ما چرا ضد چریك نباشیم و دنبالش نرویم، بعد با شور و حال خاصی مـی گفت: از حالا بـه بعد حتما همـیشـه صددرصد آماده باشین که تا لحظه ای كه قرار شد بریم عملیـات ویـا ضد انقلاب رو تعقیب كنیم، بدون معطلی راه بیفتیم صحبت های كاوه آنقدر روحیـه بخش بود كه از خدا مـی خواستم الان از ضد انقلاب خبری برسد، که تا برویم سر وقتش و دمار از روزگارش درون آوریم.

1- ناصر اكبران- بعدها بـه شـهادت رسید.

*************

20- برخورد قاطع ،

شـهیدناصر ظریف

هر كسی چیزی گفت، که تا اینكه نوبت بـه محمود رسید. گزارشی از وضعیت منطقه داد، بعد خیلی جدی و محكم گفت: ما حتما با ضد انقلاب برخورد قاطع داشته باشیم، حتما ریشـه شان را بكنیم. همـه سراپا گوش بودند، گاهی لبخند مـی زدند و با بغل دستی شان پچ پچ مـی كردند. نتیجه جلسه هم این شد كه که تا آخر دهه فجر كاری بـه كار ضد انقلاب نداشته باشیم. همـین كه جلسه تمام شد بچه ها دور صیـاد را گرفتند. از طرز نگاهش معلوم بود خیلی از كاوه خوشش آمده، همان طور كه دست كاوه را توی دستش گرفته بود، گفت: آقا محمود مواظب خودت باش! ما حالا حالا ها بـه تو احتیـاج داریم.

بچه ها گفتند: ضد انقلاب توی جاده بوكان كمـین گذاشته و همـه رفتند آنجا باهشان درگیر شده اند؛ با یك طرح آنـها را محاصره كردیم، هنوز درگیری تمام نشده بود كه محمود رسید. که تا رفتم وضعیت را برایش توضیح بدهم دیدم ناباورانـه بـه من تشر زد و گفت: مگه تو امروز جلسه نبودی؟ مگه نشنیدی كه گفتند درگیر نشید؟ گفتم: بابا ضد انقلاب كمـین زده! عذرخواهی كرد و بعد هم با خنده گفت: نـه، مثل اینكه حتما طور دیگری برخورد كنیم. بلافاصله افتاد جلو و شروع كرد بـه تعقیب ضد انقلاب.

*************

21- تحقیر و تشویق ، رضا ریحانی

باید که تا قبل از رفتن نیروهای تامـین جاده، بـه دیوان دره مـی رسیدیم كه نرسیدیم، تصمـیم گرفتیم شبانـه بـه دشمن بزنیم. چراغ خاموش راه افتادیم سمت دیوان دره، زیربا خودم مـی گفتم: اگه بمـیرم حتما این تریلی مـهمات رو امشب برسونم بـه نیروها. پیچ هر جاده ای را كه رد مـی كردم، تمام دعاهایی را كه حفظ بودم مـی خواندم.تو مقر بـه قول معروف هنوز عرق تنم خشك نشده بود كه یكی آمد و گفت: آقای ریحانی تلفن كارت داره! حدس زدم كه حتما از سقز باشد، خودم را آماده یك توپ و تشر درست و حسابی از طرف كاوه كردم، محمود گفت: رضا گل كاشتی، غرور ضد انقلاب رو شكستی! گفتم: به منظور چی؟ مگه چی شده! گفت: با مـهمات و اسلحه، دوازده شب آمدی توی جاده، آن هم جاده ی دیوان دره! پدرشان را درون آوردی.

چنان روحیـه ای بـه من داد كه اگر لازم مـی شد، همان شب باز راه مـی افتادم و مـهمات را که تا خود سقز مـی بردم.

*************

22- ترور ، سید مجید ایـافت

رفتیم غذاخوری پرشنگ(1) با بچه ها گرم صحبت بودیم و انتظار مـی كشیدیم هر چه زودتر غذا را بیـاورند، احساس كردم محمود خودش با ما هست ولی حواسش جای دیگری است. زیر چشمـی بـه چند نفر تازه وارد نگاه كردم، از طرز نگاه محمود فهمـیدم كه وضعیت غیر عادی است. درون همـین حال محمود و یكی از بچه ها بلند شدند و دویدند طرف مـیز آنـها، که تا آمدم بـه خودم بجنبم، دیدم درگیر شدند، ما هم رفتیم كمكشان؛ همـه را گرفتیم و دستبند زدیم ، لباس هایشان را دقیق گشتیم، چند که تا كلت و نارنجك داشتند ، آن روز از خیر غذا خوردن گذشتیم، سریع آنـها را بـه مركز سپاه آوردیم و سپردیمشان دست حفاظت اطلاعات. خاطرم هست درون بازجوئی ها، اعتراف كردند كه مـی خواستند كاوه را ترور كنند.

1- از رستورانـهای شـهر سقز

*************

23- دكل بنفشـه ، حمـید خلخالی

گروهبان جعفری از تكاورهای ارتشی بود، محمود او را فرمانده ی یك پایگاه گذاشته بود، پایگاه دكل بنفشـه. این پایگاه مشرف بـه سقز بود و خیلی اهمـیت داشت. یك روز نزدیك صبح بی سیم زد و گفت: بـه پایگاه حمله كردند. نیروی كمكی مـی خواست. مـی دانستیم او و بقیـه بچه ها مقاومت مـی كنند. با یك گروه سریع خودمان را رساندیم پایگاه دكل. دم،دمای طلوع خورشید، وارد پایگاه شدیم. كسی زنده نبود. گروهبان جعفری وسط پایگاه افتاده بود، غرق خون بود. یـاد حرفش افتادم، حرفی كه مدتها قبل گفته بود (اونقدر با كاوه مـی مونم که تا شـهید بشم)

*************

24- كاك فتاح ،

شـهیدناصر ظریف

جمعیت را كنار زدم و خودم را رساندم كنار جنازه، لباسهای كردی اش غرق خون بود. که تا نزدیكش رفتم، بی اختیـار گفتم: كاك فتاح! از پیش مرگهای سپاه سقز بود. یكی گفت: فتاح توی مغازه بود، دو نفر آمدند صدایش كردند؛ که تا آمد دم در، بـه رگبار بستنش و فرار كردند. محمود آن موقع فرمانده سپاه بود و خیلی ها او را مـی شناختند. به منظور بعضی ها عجیب بود كه او که تا آخر مجلس ختم كاك فتاح نشست. محمود حال و هوای یك عزادار را داشت. قبلا قرآن خواندنش را دیده بودم، ولی آن روز خیلی محزون مـی خواند. انصافاً از كاك فتاح تجلیل خوبی كرد. چند روز از شـهادت كاك فتاح گذشت، جلوی سپاه بودم كه دیدم دو سه که تا كرد آمدند، یكی شان گفت: با آقای كاوه كار داریم. قیـافه شان آشنا بود، گفتم: شما كی هستین، با برادر كاوه چی كار دارین؟ همانطور كه بـه من خیره شده بودند، گفتند: ما برادرهای فتاح هستیم، آمدیم از كاوه اسلحه بگیریم که تا با ضد انقلاب بجنگیم.

*************


25- حكم فرماندهی ، حمـید خلخالی

دست كرد توی جیبش و نامـه ای بیرون آورد. حكم فرماندهی سپاه سقز بود. فكر كردم مال خودش است، با خودم گفتم: حتماً مـی خواد قول بگیره كه پشتش باشم و باهاش كار كنم. حكم را داد دستم، دیدم اسم من توی آن نامـه نوشته شده. نگاهش كردم، پرسیدم: این حكم چیـه؟ گفت: حكم فرماندهی سپاه سقز، به منظور تو گرفتمش، گفتم: خودت چی؟ گفت: از این بـه بعد من هم مسئول عملیـاتم، اینم حكم. بی اختیـار زدم زیر خنده، گفتم: آقا محمود تو هم چه كارهایی مـی كنی ها! اینجا همـه مـی دونن كه از تو شایسته تر و بهتر به منظور فرماندهی سپاه كس دیگه ای نیست. تنـها چیزی كه نمـی توانستم قبول كنم همـین یك مورد بود كه او بشود مسئول عملیـات و من بشوم فرمانده. آنقدر اصرار كردم که تا مجبور شد حكم ها را عوض كند.

*************

26- چریك های كاوه ، سید محمد

آخرین بار كه از گردان كمك خواستم، فرمانده گردان گفت: بچه ها ی سپاه سقز هر كجا كه باشند حتما الان برسند. تنگ غروب، یك دفعه آتش ریختن ضد انقلاب قطع شد. طولی نكشید كه هر كدامشان بـه طرفی فرار كردند، طوری كه بقیـه را خبر كنند، داد مـی زدند: چریكهای كاوه! چریكهای كاوه! فرار ضد انقلاب باعث شده بود جان بگیریم و قد راست كنیم. نگاه كردم، دیدم یك گروه پانزده _ بیست نفره روی ارتفاعات هستند؛ یك ماشین هم همراهشان بود كه یك دوشیكا روی آن بسته بودند. بـه محض اینكه گفتم: رفتند طرف سنته؛رفتند تعقیب آنـها. من هم دنبالشان رفتم، مسئول گروه بـه بزرگ روستا گفت: آنـها آمدند توی روستای شما، اسرا را هم آوردند همـین جا، برو بهشان بگو اگر گروگانـهارا همـین امشب آزاد نشن، كاوه خودش مـی یـاد و آن وقت هر چه دیدند از چشم خودشان دیدند، مامور روستا و چند که تا دیگر از اهالی بـه دست و پا افتادند و گفتند: ما خودمان مـی ریم با آنـها صحبت مـی كنیم، فقط شما یك ساعت مـهلت بدین. ساعت هفت، هشت شب بود كه ریش سفیدهای روستا ، اسرا و آنـهایی را كه تسلیم شده بودند، آوردند و تحویلمان دادند.

*************

27- نیروهای كاوه ، محمد یزدی

هر چه از دور بوق زد و چراغ داد، نرفتیم كنار، وقتی دید ما از رو نمـی رویم، مجبور شد بایستد. گفتم: حتماً حتما امشب بریم سقز، ماشین گیرمان نیـامد، ما رو با خودتون مـی برین ؟ اینطور كه معلوم بود با مسئولیت خودشان از دژبانی رد شده بودند. نفر كنار راننده وقتی اسراء ما را دید، با خنده گفت: شما چكاره اید؟ گفتم: بسیجی هستیم ، اشاره كرد و سوار شدیم.نقشـه ی بزرگی را وسط اتاق پهن كرده بودند، چند نفر هم نشسته بودند دورش، یكهو چشمم افتاد بـه همان دو نفری كه ما رابا ماشین شان که تا اینجا آورده بودند، که تا دیدنمان خندیدند. راننده جیپ رو كرد بـه محمود گفت: آقای كاوه اینـها كی ان؟ محمود گفت: اینـها دو که تا از مربیـهای مشـهدی هستند كه قبلا سقز بودند، حالا هم من ازشان خواستم که تا خودشون رو به منظور عملیـات برسونند. محمود پرسید: ببینم آقای كاظمـی(1) مگه شما همدیگر را مـی شناسین؟ گفت: بله، هم من مـی شناسمشون، هم حاج آقا بروجردی(2)، آقای بروجردی رو كرد بـه كاظمـی و گفت: از همون اول حدس زدم كه اینـها حتما نیروهای كاوه باشن و گرنـه اون طور اصرار نمـی كردن به منظور اومدن.

1- ناصر كاظمـی: اولین فرمانده ی تیپ ویژه شـهدا کـه بعدها درون عملیـات پاكسازی پیرانشـهر- سردشت بـه شـهادت رسید.

2- محمد بروجردی: فرمانده ی قرارگاه حمزه سیدالشـهدا و یكی از بنیـانگذاران تیپ ویژه، بعدها بـه شـهادت رسید.

*************

28- یك تشخیص بـه موقع ، عبدالحسین دهقان

رحیم صفوی(1) پرسید: اسمتون چیـه؟ محمود گفت: كاوه هستم. که تا اسم كاوه را شنید چند لحظه مات و مبهوت خیره شد بـه محمود، بعد هم بـه دقت شكل و شمایلش را نگاه كرد. اسم و آوازه ی كاوه حتی که تا ستاد كل سپاه هم رسیده بود. آقا رحیم وقتی بـه خودش آمد، بدون معطلی دستش را دراز كرد و حكم محمود را گرفت، گفت: شما حق ندارین برید جنوب، حتما از همـین جا برگردید كردستان! محمود گفت: مشكلاتی تو كردستان، جلو را همون هست كه ما رو توی تنگنا گذاشته و نمـی تونیم اون طور كه حتما اونجا كار كنیم. پرسید: چه مشكلاتی؟ محمود گفت: تو خود سپاه یك سری مشكلات داریم، ادوات و مسئولین از ما پشتیبانی نمـی كنندو بعضی وقتها هم سد راهمون مـی شوند، آقا رحیم گفت: شما برگردید كردستان، بنده از همـین حالا بـه شما اختیـار تام مـی دهم، هر اداره و مسئولی كه همكاری نكرد، كافیـه فقط معرفی اش كنی که تا ما باهاش برخورد لازم را بكنیم. محمود گفت: بعد اجازه بدین به منظور سه ماه هم كه شده برم جنوب، عملیـات كه تمام شد برمـی گردم،چیزی گفت كه دیگه محمود ساكت شد. گفت: آقای كاوه! اصلا به منظور سه روز هم شما را نمـی گذاریم برید جنوب، همـین الان مستقیم برید کردستان

1- سردار سرلشگر پاسدار رحیم صفوی: فرمانده ی كل سپاه پاسداران ایران.

*************

29- كشف بزرگ ، جاوید نظامپور

ناصر كاظمـی آهی كشید و از روی افسوس گفت: این عملیـات(1) تموم شد و باز من شـهید نشدم، اولین باری بود كه از او چنین حرفی را مـی شنیدم، همـه سراپا گوش شدند و خیره بـه او. گفت: البته اگر نتونم با خون خودم خدمتی بـه اسلام بكنم و

شـهیدنشم خیلی نگران نیستم. این حرف بیشتر مایـه تعجب شد، ادامـه داد: من كاری به منظور جمـهوری اسلامـی كردم كه امـیدوارم حق تعالی نظر عنایتش را شامل حالم كند، من هم مثل بقیـه حسابی كنجكاو شده بودم! گفت: اون كار اینـه كه من كاوه را به منظور جمـهوری اسلامـی كشف كردم و یقین دارم كه كاوه مـی تواند مسئله كردستان را حل كند.

1- عملیـات آزادسازی سد بوكان

*************

30- جان های باارزش ، سید محمد

یك بار مـی خواستیم از جاده ای عبور كنیم .قبل از رسیدن ما ضد انقلاب تو جاده مـین گذاشته و فرار كرده بود.ِمـی بایست بـه سرعت تعقیبشان مـی كردیم، بهترین راه حل ،راهی بود كه كاوه پیشنـهاد كرد، گفت: برید از تو روستا تراكتور بیـارید، سریع رفتیم یك تراكتور را با راننده اش آوردیم. بـه اصرار محمود، راننده برخلاف مـیل از تراكتور پیـاده شد. محمود یكی از سربازهای تیپ را كه بـه رانندگی وارد بود نشاند پشت فرمان، به منظور این كه او دلگرم باشد و ترسش بریزد خودش هم نشست روی گلگیر، من و چند که تا از بچه های تخریب رفتیم جلوی ماشین را سد كردیم.

خطرناكه آقا محمود، لبخندی زد و گفت: نمـی خواد حرص و جوش بخورید، برین كنار! شروع كردیم بـه اصرار كه، اجازه بده ما كنار دست راننده بشینیم، شما پیـاده شین. گفت: اگه جون من به منظور شما ارزش داره، جون شما و این سربازها هم به منظور من ارزش داره. بعد یك درگیری درست و حسابی،با گرفتن دو سه اسیر و چند كشته، بـه مقرمان بازگشتیم.

*************

31- پیچ آخر، غلامعلی اسدی

بچه ها درون جاده سنگر گرفته بودند و آنـها آن طرف از لابلای درختها و صخره ها تیراندازی مـی كردند. كاوه سریع اوضاع را بررسی كرد. بند پوتینـهایش را محكم بست، گفت: من مـی رم دوشیكا را بیـارم. بروجردی گفت: این كار عملی نیست، درجا تكون بخوریم مـی زننمان، تو چطور مـی خواهی از جلوی این همـه آدم ... ، كه كاوه مجال نداد و با گفتن ذكر مقدس «یـا علی» مثل فنر از جا جهید؛ با سرعت شگفت آوری روی جاده مـی دوید، گویـا دشمن تمام سلاح هایش را بكار انداخته بود که تا نگذارد او قسر درون رود، بـه پیچ آخر كه رسید نفس را حتی كشیدم، تحرك ضد انقلاب كم شده بود، انگار دیگر كار را تمام شده مـی دانستند و مـی خواستند بـه راحتی اسیرمان كنند. درون همـین وضعیت سر و كله ی ماشین دوشیكا پیدا شد، دوشیكاچی پشت سرهم تیراندازی مـی كرد و مـی آمد جلو. ماشین كه نزدیكم رسید، دیدم كاوه كنار دست دوشیكاچی ایستاده، دائماً با اشاره ی دست مـی گفت كجا رابزند، وقتی بـه خودم آمدم همـه داشتند تیراندازی مـی كردند، اگر هوا تاریك نمـی شد، که تا هر كجا كه فرار مـی كردند، مثل سایـه تعقیبشان مـی كردیم. رعب و وحشتی كه بعدازاین ضد كمـین، تو دل ضد انقلاب افتاد، باعث شد كه دیگر جرأت نكنند به منظور ما كمـین بگذارند، آن هم توی جاده ی اصلی.

*************

32- تاكتیك موثر، احمد منگور كردستانی- پیشمرگ كرد مسلمان

گفتم: من كه سر درون نمـی یـارم سلیم، دارن ما رو مـی زنن، اون وقت كاوه مـی گه هیچ كس حق نداره تیراندازی كنـه! تپه، تپه ی صافی بود، نـه درختی داشت و نـه صخره ای كه بشود درون پناه آن سنگر گرفت؛ هر چه دور وبرم را نگاه مـی كردم، اثری از ضد انقلاب نمـی دیدم، ما فقط صدای تیراندازی هایشان را مـی شنیدیم، لحظات بـه كندی مـی گذشت و ما حتما تا صبح صبر مـی كردیم. نزدیك صبح ضد انقلاب اطمـینان پیدا كرده بود كه همـه مان كشته شده ایم و یـا فرار كرده ایم، این را از قطع شدن تیراندازی هایشان فهمـیدیم. كاوه، دهقان را صدا زد و گفت: با بچه ها بلندشو و بكش جلو، اصغر محراب(1) را هم با یك دسته ی دیگر، از طرف دیگر روانـه كرد؛ با آرایشی كه كاوه بـه بچه ها داد، زدیم بـه دشمن. ضد انقلاب با دیدن ما كه بـه طرفشان تیراندازی مـی كردیم، مات و مبهوت شروع كردند بـه فرار. آن شب اگر طرح كاوه را اجرا نمـی كردیم، جایمان را لو مـی دادیم؛ ضد انقلاب با بستن دره قاسم گرانی(2) محاصره مان مـی كرد و همـه ی بچه ها را بـه شـهادت مـی رساند.

1- فرمانده ی تیپ قائم(عج) کـه بعدها بـه شـهادت رسید.

2- از روستاهای حوالی پیرانشـهر.

*************

33- وداع آخر ،

شـهیدناصر ظریف

نزدیك ظهر محمود ناراحت و نگران آمد پیش من، گفت: مـی گن حاجی بروجردی رفته روی مـین، سریع برو ببین چه خبر شده! باریكه ای از خون، از گوشـهبروجردی جاری بود. آنقدر آرام شـهید شده بود كه فكر كردم خوابیده است. که تا رسیدم مـهاباد سراغ كاوه را گرفتم، گفتند: رفته تو مسجد، همـه را جمع كرده و داره دعای توسل مـی خونـه، سریع رفتم توی مسجد، که تا چشمش بـه من افتاد آمد سراغم، گفت: چه خبر، حاجی وضعش چطوره؟ آنقدر با تشویش حرف مـی زد كه نتوانستم خودم را كنترل كنم و زدم زیر گریـه، همـین كافی بود که تا او بفهمد چه مصیبتی نازل شده، چنان بی پروا و بلند زد زیر گریـه كه همـه فهمـیدند چه خبر شده، آن روز تمام هوش و هواسم بـه محمود بود. با وجود مجروحیتی كه داشت، مثل یك شخص پدر از دست داده، گریـه مـی كرد.

*************

34- كار ناتمام ، مصطفی ایزدی

یك روز تودفترم نشسته بودم كه محمود همراه علی قمـی(1) وارد شد. بعد از احوالپرسی گفتم: خیلی از كارهامون زمـین مونده، با رفتن بروجردی تیپ ویژه شـهدا هم بی فرمانده شده، حتما فكر چاره باشیم. سرش را بلند كرد و گفت: با شرایطی كه پیش آمده ما حتما عملیـات را ادامـه بدهیم، نباید بگذاریم جای خالی بروجردی احساس شود، با تعجب نگاهش كردم، از رنگ صورتش معلوم بود كه هنوز حالش خوب نشده و خیلی درد مـی كشد، مصمم تر از قبل گفت: پاكسازی جاده مـهاباد - سردشت رو ادامـه مـی دیم، انشاا... كار رو تموم مـی كنیم و رفت. پاكسازی جاده از همان جائی كه با شـهادت بروجردی رها شده بود، از سر گرفته شد. زودتر از آنچه كه فكر ش را مـی كردیم جاده آزاد شد.

1- جانشین تیپ ویژه شـهدا کـه در مرداد ماه سال 1363 بـه شـهادت رسید.

*************

35- مـهمان عزیز ، علیرضا خطی

فكر كردیم نقده هم مثل جاهای دیگر هست كه حتما اسلحه و تجهیزات توی شـهر ببریم، اما وقتی برخورد مردم و خصوصاً ترك های نقده را دیدیم، حسابی شرمنده شدیم. آنـها هر كجا كه ما را مـی دیدند كلی احتراممان مـی كردند. وقتی مـی خواستیم از مغازه ای خرید كنیم، پول قبول نمـی كردند، مـی گفتند: شما مـهمان های ما هستید، مـهمان های عزیز. مخصوصاً وقتی مـی فهمـیدند كه ما نیروهای تیپ ویژه هستیم و محمود كاوه فرمانده مان هست، این احترام و تحویل گرفتن خیلی بیشتر مـی شد. وقتی مـی آمدیم پادگان جیب هایمان پر بود از آجیل هایی كه مردم با هزار تعارف داده بودند.

*************

36- درون خاطر كوهها ، رضا ریحانی

گفتم: آقا محمود اگه مردم تو رو فراموش كنن! این كوهها فراموشت نمـی كنن. گفت: چظور مگه؟ گفتم: بـه دستور تو، سربازهای امام روی خیلی از قله های كردستان نماز خواندن، این تو بودی كه كلمـه اشـهد ان لا اله الا... و علی ولی ا... رو ،در بیشتر این كوهها طنین انداز كردی. بچه ها مثل اینكه منتظر بودند كسی سر حرف را باز كند، همـه شروع كردند بـه زدن حرفهایی از همـین دست. چهره اش نشان مـی داد كه از این حرفها خوشش نیـامده، گفت: ما بدون امام چیزی نیستیم، امام همـه چیز را از خدا مـی دونن.كمـی مكث كرد و گفت: از این حرفها هم دیگه كسی نزنـه و گرنـه كلاهمون مـی ره تو هم.

*************

37- مرد جنگ ، فاطمـه عمادالااسلامـی

ساعت 8 از تهران راه افتادیم سمت مشـهد، محمود طوری رانندگی مـی كرد كه انگار مـی خواست پرواز كند. هنوز رویم درست و حسابی با او باز نشده بود، آخر تازه دیروز عقد كرده بودیم. یكبار خجالت را گذاشتم كنار و گفتم: چرا اینقدر با سرعت مـی رین آقا محمود؟! لبخند زد، نگاهی كرد و بهم گفت: كم كم علتش را مـی فهمـی. پاپی اش شدم كه علت را بدانم، آخرش درون حالی كه سعی مـی كرد مراعات حال مرا بكند، گفت: حتما برم منطقه، حقیقتش، این چند روزه خیلی از كارهام عقب افتادم! حیرت زده پرسیدم: بـه همـین زودی مـی خوای بری؟ گفت: آره دیگه، حتما برم، گفتم: تازه هنوز اول ازدواجمونـه، چند روز بمون بعدش برو. گفت: من هم خیلی دوست دارم بمونم، شاید بیشتر از شما، ولی وظیفه و تكلیف چیز دیگه ایـه، شما هم حتما تو فكر وظیفه و تكلیف باشی که تا انشاا... هر دومون بتونیم رضای خدا رو بدست بیـاریم.

*************

38- فرمانده عجیب ، احمد رادمرد

پیرمرد كه زل زده بود توی صورت كاوه، بروبر نگاهش مـی كرد، یك نگاه بـه كاوه مـی كرد یك نگاه بـه ما. فكر مـی كرد داریم سربه سرش مـی گذاریم. با ترسی كه محمود تو دل ضد انقلاب انداخته بود، مردم و حتی خود ضد انقلاب هم تصور مـی كردند كاوه آدمـی هست با ریش بلند و هیكلی آن چنانی. یكی از بچه ها گفت: كاكا! بـه خدا همـین خود كاوه هست، فرمانده ی ما كه تو دنبالشی همـینـه. كاوه رو كرد بـه پیرمرد و گفت: چكار داری بابا؟ پیرمرد وقتی فهمـید فرمانده ما همان هست كه با او صحبت مـی كند. خودش را انداخت روی قدمـهای محمود و بلند بلند شروع كرد بـه گریـه. كاوه خم شد که تا پیر مرد را بلند كند، نتوانست، محكم بـه پایش چسبیده بود، پیر مرد هی مـی گفت: بچه ها م فدای شما، قربان شما برم. وقتی آرامش كردیم، سر درد دلش باز شد، گفت: بـه خدا قسم از شادی، دلمان مـی خواد بتركه كه شما پاسدارها آمدین از دستشان نجاتمان دادین، زن و بچه هایمان را خلاص كردین؛ اونا امانمان را بریده بودن. مـی گفت و گریـه مـی كرد.

*************

39- قربان سركاوه ، محمود سلیم تیموری- پیشمرگ كرد مسلمان

درگیری كه تمام شد وارد روستا(1) شدیم. بین مجروحین یك نفر بود كه اسلحه و تجهیزات نداشت، سر و وضع خاصی داشت، صحبت هم نمـی توانست بكند، یك روستایی را آوردیم شناسایی اش كند، که تا او را دید گفت: این دیوانـه است. هر كارش كرده بودند که تا با بقیـه بـه كوه برود نرفته بود، بچه های بهداری با آمبولانس بـه بیمارستان مـهاباد فرستادنش. عملیـات كه تمام شد، برگشتیم مـهاباد. زن و بچه ام مـهاباد بودند، آمدم از كاوه خداحافظی كنم، گفت: كاك سلیم! قبل از این كه بری خانـه، یك كاری به منظور من انجام بده، خیلی خوشحال شدم با خودم گفتم: كاوه چه كاری داره كه از من مـی خواد براش انجام بدم، گفت: برو بیمارستان از آن مجروح سری بزن، سلام منو بهش برسون. منظورش همان دیوانـه بود. ادامـه داد: خبرش را پادگان كه آمدی بهم بده. یك كیسه برنج آورد، چند كیلوگرم روغن هم داد که تا ببرم به منظور پدرش.

1- روستای زیراندول از حوالی مـهاباد.

*************

40- مسکّن آسمانی ، حسن عماالاسلامـی

از وقتی بچه ها فهمـیده بودند كه من برادر خانم كاوه هستم، مـهربانی شان نسبت بـه من بیشتر شده بود. یك روز تصادفی محمود را تو گوشـه ی دنجی از پادگان دیدم. با كلی شك و تردید جلو رفتم، سلام و احوالپرسی كردم، شك و تردیدم از این بود كه شاید بازهم تحویل نگیرد و سرد برخورد كند، ولی برعكس روزهای قبل دیدم گرم گرفت، گفت: حسن، که تا مـی تونی اطراف من نیـا و خیلی چیزها را از من نخواه! آهی كشید و انگار كه بخواهد حرف دلش را بگوید، ادامـه داد: از اینـها گذشته، وقتی تو هی بیـایی پیش من، مـی ترسم نتونم از بعد فرماندهی و مسئولیتی كه خدا و اهل بیت (ع) از من خواستند بر بیـام و در نـهایت، بین تو و بقیـه تبعیض قائل بشم و خدای ناكرده، بكنم اون كاری رو كه نباید، حرفهایش عین یك مسكّن آسمانی آرامم كرد. آن روز، وقتی خواستیم از هم جدا بشیم گفت: مطمئن باش تو همون ارج و قربی رو پیش من داری كه بقیـه ی نیروها دارن، چه بسا كه تو رو هم بیشتر دوست داشته باشم، من هر كسی رو بـه واحد اطلاعات و گردانـهای رزمـی معرفی نمـی كنم...روزهای بعد فهمـیدم كه چند نفر دیگر از اقوام و خویشان محمود تو تیپ خدمت مـی كنند، با كمـی تحقیق دریـافتم كه محل خدمت هر كدام از آنـها هم بدون استثناء، درون گردانـهای رزمـی است.

*************

41- جنگ روانی ، علی صلاحی

مـی گفت: همان روزهای اول كه بـه عنوان فرمانده سپاه سقز معرفی شدم، یك اعلامـیه نوشتم و دادم بچه ها از رویش تكثیر كردند؛ بعد هم گفتم كه توی شـهر پخشش كنند. درون آن اعلامـیه یك جمله از حضرت امام نوشته بودم كه :«ما با كفر مـی جنگیم، نـه با كرد»، و از مردم خواسته بودم که تا برای ایجاد آرامش و امنیت، با ضد انقلاب همكاری نكنند. بعد هم بـه ضد انقلاب توصیـه كرده بودم كه بیـانیـه ی خودشان را تسلیم كنند و امان نامـه بگیرند، و گرنـه با آنـها مـی جنگیم و جواب تیركلاش را با آرپی جی و 106 مـی دهیم. این درون واقع یك جنگ روانی بود كه باعث شد مردم بدانند ما صف آنـها را از ضد انقلاب جدا مـی دانیم، چند روزی نگذشت كه ضد انقلاب با یك تاكتیك حساب شده، چند درگیری درون جاهای مختلف شـهر بوجود آورد. قصدشان این بود کـه ما را که تا جایی كه خودشان مـی خواهند بكشانند و بعد از آن، از همـه طرف بـه ما حمله كنند؛ اما هر بار باسازمانی كه از قبل طراحی كرده بودیم، سراغشان مـی رفتیم. طوری كه یكبار هم درون محاصره آنـها نیفتادیم و واقعاً جواب تیرهای كلاش را با موشك آرپی جی مـی دادیم. كومله و دمكرات وقتی دیدند جز تلفات، چیز دیگری عاید شان نمـی شود، حساب كارشان را كردند و دور سقز خط كشیدند.

*************

42- افسری كاركشته ، محمد بهشتی خواه

خاطرم هست یك روز تو پادگان جلسه داشتیم، آن روزهر كدام از مسئولین و فرماندهان، شروع كردند بـه گزارش از وضعیت نیروهای تحت امرشان، بعضی از بی انضباطی نیرو گله مـی كردند و مـی خواستند كه دفتر قضایی با آنـها برخورد بكند، من ساكت نشسته بودم و چیزی نمـی گفتم، كاوه رو كرد بـه من و با خنده پرسید: شما چرا ساكت نشستی؟ لابد آدم بی انضباط توی ادوات پیدا نمـی شـه! گفتم: تو ادوات كسی بی نظمـی نمـی كنـه، چون مـی دانند روز آخر بـه حسابشون رسیدگی مـی كنیم، چند وقتی هست این برنامـه را اجرا مـی كنیم، خوب هم جواب مـی ده، كاوه یكدفعه عصبانی شد و با تشر گفت: تو خیلی اشتباه مـی كنی این كار را مـی كنی، تو با این كارت حق پدرو مادر و بچه هایشان را غصب مـی كنی، و بعد با لحن جدی تری گفت: آخرین باری باشـه كه این كار را مـی كنی.

*************

43- عكس العمل حساب شده ، سید محمد

راننده كامـیونـها مـی گفتند: اگه ما رو اعدام هم بكنین، با این همـه مـهمات بـه خط مقدم نمـی رویم! وقتی صحبتها و اعتراضات آنـها تمام شد، كاوه شروع كرد بـه صحبت، گفت: ما اینجا هیچ كس را با زور بـه خط نمـی بریم، خیلی از این بچه ها كه الان مـی بینیدشون، به منظور رفتن بـه خط گریـه مـی كنن، سعی شون اینـه كه از هم سبقت بگیرند. بعد هم بدون اینكه یك كلمـه درخواست ماندن از آنـها بكند، گفت: انشاا... سعی مـی كنیم بار كامـیونـها تون رو همـین جا خالی كنیم. كاوه وقتی ازدهام بچه ها را دید، گفت: بهتره بریم دفتر ما، بقیـه حرفها را آنجا مـی زنیم. نیم ساعت نگذشته بود كه جلسه كاوه با آنـها تمام شد و همـه شان آمدند بیرون، بعضی هایشان داشتند گریـه مـی كردند. نمـی دانم آن روز كاوه بـه آنـها چه گفته بود كه از این رو بـه آنرو شدند. همان روز كامـیون ها همـه ی مـهمات را رساندند منطقه.

*************

44- راز آن دستور ، علی ایمانی

نیروهای دشمن و نیروهای ضد انقلاب دست، بـه دست هم داده بودند و هم زمان آتش شدیدی مـی ریختند. از طرفی هم بالگردهای توپ دارشان ما را از بالا گرفته بودند زیر آتش. كاوه گاهی با وسواس خاصی دوربین مـی كشید روی مواضع دشمن، گاهی هم از طریق بی سیم با علی قمـی صحبت مـی كرد و وضع دقیق نیروها را جویـا مـی شد. بعد از نماز ظهر تصمـیمـی گرفت كه هیچ كدام از ما دلیلش را نفهمـیدیم. مسئول قبضه مـینی كاتیوشا را صدا زد. نقشـه ای را پهن كرد روی زمـین و نقطه ای را بـه او نشان داد. گفت: این سه راهی را بكوب، كاوه ایستاده بود نزدیك او و هر چند لحظه فریـاد مـی زد: رحم نكن، مـهات بده، بزن، بزن! طولی نكشید كه علی قمـی تماس گرفت، صدایش هیجان و شادی خاصی داشت، گفت: محمود جان! ما رسیدیم روی ارتفاعات، تمام هدفها را گرفتیم. گل از گل محمود شكفت و به سجده افتاد، یـادم هست همان روز مطلع شدیم حدود 300 نفر از عراقیـها و ضد انقلاب، درون سه راهی پشت سیـاه كوه، بـه درك واصل شده اند و این به منظور همـه عجیب بود. راز آن دستور كاوه بعد از سالها هنوز برایم كشف نشده باقی مانده است.

*************

45 - مجروحیت ویژه ، علی شمقدری

دست راستش مجروح شده بود. آمده بود ملاقات آیت ا... كه آن موقع رئیس جمـهور بودند، حدود نیم ساعت با هم بودند. شب پیش من ماند، که تا ساعت یك نیمـه شب مرتب این طرف و آن طرف تلفن مـی زد و كارهایش را دنبال مـی كرد، درون ضمن دستوراتی هم مـی داد، دیدم اینطوری نمـی شود خوابید، ناچار تو اتاق دیگری بردمش ، یك تلفن هم گذاشتم جلویش، که تا خود سحر هر وقت از خواب بلند مـی شدم، بیدار بود و به جاهای مختلف زنگ مـی زد، آن شب اصلا نخوابید. بعدها آقا راجع بـه ملاقات آن روزشان با محمود مـی گفتند: من بـه آنـهایی كه دستشان مجروح هست حساسیت دارم، ازش پرسیدم دستت درد مـی كند و او گفت: نـه ، مـی گفتند: اینكه انسان دردش را كتمان كند مستحب است.

*************

46 - لحظه ی نفس گیر ، حسن عمادالاسلامـی

وقتی خبر شـهادت قمـی تو بچه ها پیچید، بقدری تو روحیـه شان اثر كرد كه همـه زمـین گیر شدند. تو یك بلاتكلیفی شدید بـه سرمـی بردیم كه ناگهان محمود رسید. فكرش را هم نمـی كردیم كه بـه این سرعت خودش را برساند، آن هم با دست مجروحی كه چند روز پیش توی عملیـات «لیله القدر» گلوله خورده بود. سریع پیـاده شد و بدون معطلی داد زد، شما چرا نشستید؟ یـاا... بلند شید و بعد خودش از همان روی جاده شروع كرد بـه دویدن بـه سمت ضد انقلاب؛ گویی همـه جان تازه ای گرفته بودند ، نـه تنـها نیروها را از زمـین بلند كرد، بلكه بـه آنـها حالت تهاجمـی هم داد، داشت با بی سیم صحبت مـی كرد كه بازویش تیر خورد، چیزی نگفت، اما خون همـه آستینش را سرخ كرد، حالا دیگر نیروهای كمكی رسیده بودند و دوشیكاچی ها هم كشیده بودند جلو. حضور پرصلابت محمود و تدابیر ویژه ی او کار خودش را كرده بود. آن روز که تا قبل از غروب كار یكسره شد و باقیمانده ی نیروهای ضد انقلاب با بجا گذاشتن كلی تلفات ، فرار را بر قرار ترجیح دادند.

*************

47- حتی درون منطقه... ،ماه نساء شیخی

جلو پادگان، عده زیـادی از بچه های رزمنده جمع شده بودند به منظور استقبال از ما، بین آنـها دنبال محمود مـی گشتم، ولی پیداش نكردم؛ سراغش را كه گرفتم گفتند: دیروز رفته عملیـات.نزدیك غروب از عملیـات برگشت، نیم ساعت پیش ما نشست، بعد عذرخواهی كرد و رفت تو ساختمان كناری. از یكی از دوستانش پرسیدم: اون ساختمون مال چیـه؟ گفت: بهش مـی گن اتاق نقشـه. آن شب عقربه های ساعت رسید بـه دوازده شب، او نیـامد، دو - سه دفعه که تا جلو آن ساختمان رفتم ولی هنوز سرگرم كارشان بودند. خواستم اعتراض بكنم كه پدر محمود گفت: خدا رو شكر مـی كنم كه همچین پسری نصیب من شده، صبح روز بعد محمود آمد پیش ما به منظور عذر خواهی، و بعد هم همراه بقیـه راهی عملیـات شد. دو روز بعد وقتی برگشت، كه ما سوار اتوبوس شده بودیم و داشتیم برمـی گشتیم. وقتی اتوبوس راه افتاد، من بـه این فكر مـی كردم كه حتی درون منطقه هم نمـی شود او را سیر دید.

*************

48- گردنـه قوشچی ، محمد بهشتی خواه

فاصله ما با ضد انقلاب چیزی كمتر از ببیست، سی متر بود. همان اول كار، سه که تا شـهید دادیم و یكی دو که تا مجروح، چند متری آمدم عقب تر. نیروها همـه زمـین گیر شده بودند و مجروهها هم مانده بودند بین ما و ضد انقلاب. حسابی دست و بالم را گم كرده بودم كه كاوه رسید؛ که تا وضع را اینطوری دید، بـه یكی از آرپی جی زنـهای گردان گفت: بلند شو بزن! آرپی جی دستش روی ماشـه بود كه یك تیر قناسه خورد تو پیشانی اش، كاوه منتظر نماند كه كمك آرپی جی زن و یـا یكی دیگر از بچه ها كار را تمام كند، درست كنار شـهید ایستاد، رفتم آرپی جی را ازش بگیرم، نداد؛ داد زدم: بعد حداقل جاتو عوض كن ... حرفم تمام نشده بود كه صدای خشك شلیك آرپی جی پیچید توی گوشم. روحیـه بچه ها از این رو بـه آن رو شد، آرپی جی دوم و سوم كه شلیك شد، همـه ی بچه ها بلند شدند و حالت تهاجمـی گرفتند. ا... اكبر مـی گفتیم و جلو مـی رفتیم، درون عرض چند دقیقه اوضاع بـه نفع ما تغییر كرد.

*************

49- سید كان ، محمد بناء رضوی

گفتم: توی این شناسایی اون قدر جلو رفتیم كه صحبت نگهبانـها رو شنیدیم، حتی دستمون رو هم بـه سیم خاردارهایشان زدیم. گفت: شما امشب با كاك احمد، دو نفری برید سیدکان، مـی خوام از داخل شـهر هم برام خبر بیـارین، همـه با تعجب داشتند محمود را نگاه مـی كردند، آخر به منظور رفتن بـه داخل شـهر حتما از جلوی چند که تا پایگاه دشمن مـی گذشتیم و كمـین های زیـادی را هم رد مـی كردیم؛ محمود طبیعی تر از قبل گفت: مـی رین تمام مساجد و حسینیـه ها را شناسایی مـی كنین! انشاا... وقتی شـهر رو گرفتیم، مـی خوایم نیروها رو اون جا مستقر كنیم، تعجبم بیشتر شد. ما هنوز عملیـات نكرده بودیم، ولی كاوه درون فكرش، سید كان را هم تصرف كرده بود. دم دمای غروب آماده رفتن شده بودیم كه كاوه پیغام فرستاد ، نمـی خواد برین. اینطور كه بعدها فهمـیدیم، عراق تحركاتی از خودش نشان داده بود و منطقه حساس شده بود، رفتن ما مـی توانست باعث لو رفتن عملیـات شود.

*************

50- اولین حمله ، علی اسلامـی

یك روز بـه خودم جرأت دادم و از او پرسیدم: از كجا شروع كردی كه كاوه شدی؟ گفت: از یك عملیـات شروع شد، محل عملیـات یك روستا بود؛ به منظور پاكسازی حتما تپه ای را كه مشرف بـه آنجا بود تصرف مـی كردیم، این ماموریت بـه من و چند نفر دیگر داده شد، بـه نزدیك ارتفاع كه رسیدیم، دیدیم چند نفر ضد انقلاب هم بـه سمت همان ارتفاع بالا مـی روند، بدون معطلی درگیر شدیم. غیر از چهار - پنج نفر پیش مرگ كرد كه با من بودند، بقیـه فرار كردند، بـه بچه های پائین هم گفته بودند كاوه شـهید مـی شود. که تا به بالای ارتفاع رسیدیم، یك ضد انقلاب كشته شد و بقیـه شان فرار كردند. بلافاصله چند که تا ا... اكبر گفتیم و به نیروهای پایین اشاره كردم بیـایند بالا. صحبتش که تا به اینجا رسید خندید و دیگر چیزی نگفت.

*************

51 - حق شناس ، علی خسروی

گفتم: برادر كاوه که تا ساعت سه شب جلسه داشته، الان هم از شدت خستگی خوابیده، برین بعداً بیـاین، گفتند: ما مـی خوایم بریم شـهرستان، شاید دیگه نتونیم آقای كاوه رو ببینیم ، مـی خوایم باهاش خداحافظی كنیم، چند که تا عكس هم بگیریم. همـه با اصرار مـی خواستند كاوه را بیدار كنند. دیگر داشتم كلافه مـی شدم كه كاوه بیدار شد و صدایم زد، رفتم داخل اتاق، پرسید: این سرو صداها به منظور چیـه؟ گفتم: چند که تا بسیجی آمدن اصرار دارند كه شما را ببینن، من هر چه كردم حریفشان نشدم، كاوه آمد بیرون، همراه آنـها از ساختمان فرماندهی زد بیرون، وقتی نگاه كردم تازه فهمـیدم اینـها تنـها نیستند و عده زیـادشان آن طرف تر منتظرند. یك ساعتی طول كشید که تا محمود برگشت، جلو رفتم و گفتم: صلاح نبود شما دراین هوای سرد رفتین؛ یك جوری راضی شان مـی كردیم، نمـی رفتید. با خنده گفت: نـه! ما دینمان بـه اینـها خیلی بیشتر از این حرفهاست؛ از این گذشته اینـها دلشان بـه همـین خوش هست و بالاخره خودش یك عاملی هست برای جذب دوباره ی آنـها بـه جبهه.

*************

52 - سنگر ناقص ، علی صلاحی

بچه ها هم دست بكار شدند و شب نشده كار سنگر فرماندهی را تمام كردند، اتفاقاً همان موقع هم محمود از جلسه قرارگاه برگشت، رفت و سنگر را دید، وقتی از داخل سنگر بیرون آمد گفت: اینجا كه ناقصه، با تعجب گفتم: كجاش ناقصه، گفت: برو نگاه كن مـی بینی، رفتم و چهار چشمـی همـه ی چیزها را نگاه كردم، هر چه كه لازمـه ی یك سنگر فرماندهی هست آنجا بود، برگشتم و گفتم: بـه نظر من كه نقصی نداره، رفت و از داخل ماشین قابی بیرون آورد و به من داد؛ توی تاریكی شب بـه دقت نگاه كردم، دیدم عكس حضرت امام است، دوزاری ام جا افتاد كه نقص سنگر چیست، محمود گفت: سنگر فرماندهی كه عكس امام نداشته باشد، ناقص است.

*************

53- نقطه رهایی ، مصطفی فتوحیـان

گفت: گروهان عمار از مسیر سمت راست حتما عبور كنـه، و بعد از دور زدن مواضع دشمن، بزنـه بـه اونـها و باهاشان درگیر بشـه، درون واقع گروهان عمار مـی خواد فرصتی را فراهم كنـه که تا گروهان یـاسر بتونـه از صخره های سمت چپ كاتو، خودش را بالا بكشد و انشاا... ضربه ی اصلی را بزند زیر پای كاتو كه نقطه رهایی مان هست، نماز مغرب و عشاء را خواندیم؛ كاوه گفت: كاتو منطقه است، به منظور همـین هم كار ما امشب سخت و حساسه، شاید دیگه برگشتی بـه دنیـای خاكی نباشـه. وقتی دیدم كاوه همراه مان مـی آید، حدس زدم كار گروهان ما خیلی سخت است؛ شب عملیـات كاوه هر كجا بود، بیشترین سختی و خطر هم آنجا بود. كاوه جلوی ستون حركت مـی كرد. چیز زیـادی طول نكشید کـه توانستیم كاتو را دور بزنیم. بیشترین حجم آتش، متمركز راهکاری بود كه ما حتما از آنجا وارد عمل مـی شدیم. هر چه بهشان نزدیكتر مـی شدیم، وضع بدتر مـی شد. نـهایتاً كار بـه جائی رسید كه دیگر نمـی شد قدم از قدم برداریم، كار قفل شده بود. همـین شرایط حساس، بهترین فرصت را به منظور گروهان یـاسر فراهم مـی كرد که تا بتواند بـه دشمن نزدیك شود، نمـی دانم چه شد، كاوه رو كرد بـه من و گفت: گروهان را بكش عقب، عراقی ها كه فكر مـی كردند ما عقب نشینی كرده ایم، رفته رفته از مقدار آتششان كم شد، از لابلای صحبتهای منصوری و بچه های گروهان فهمـیدم خودشان را بـه سنگرهای عراقی رسانده اند. كاوه حاضر نبود حتی قدمـی عقب تر باشد. حشمت، آتش ادوات را هدایت مـی كرد رو سر عراقی ها، ما هم سنگر بـه سنگر پاكسازی مـی كردیم و مـی رفتیم جلو؛ آن روز قبل از ظهر كاتو را گرفتیم.

*************

54- آیـه رهبر ، علی صلاحی

هدف، ارتفاعات «مـیشلان» بود كه با پیشروی عراقی ها سقوط كرده بود. زمان برایمان مـهم بود. اگر دشمن فرصت مـی یـافت و مواضع خودش را تقویت مـی كرد، كار ما بسیـار مشكل مـی شد. بدون لحظه ای توقف، یكسره پیـاده روی كردیم، مـه بود و این، كارها را خیلی مشكل مـی كرد، اگر عراقی ها غافلگیر هم مـی شدند، باز عملیـات بـه روز كشیده مـی شد و این، آن چیزی نبودكه ما مـی خواستیم. محمود نمازش را كه خواند، رو كرد بـه من و گفت: حتما استخاره بگیریم، بگو یك نفر بیـاد. یك روحانی آمد، دست كرد و از تو جیبش یك قرآن زیپ دار درون آورد، شروع كرد بـه استخاره گرفتن. یـادم هست آیـه ای كه قرائت كرد معنایش این بود كه: عجله نكنید، از فكر و حیله دشمن نگران نباشید و در برخورد با دشمن، تدبیر داشته باشید. محمود فوراً دستور داد، نیروها درون یكی از شیـارها مخفی شوند و همان جا استراحت كنند. تمام روز را آن جا ماندیم، فرصت خوبی بود که تا آخرین اطلاعات را از دشمن كسب كنیم. هوا تاریك شد. به منظور تصرف ارتفاعات «مشیلان» راه افتادیم، صبح نشده بود کـه زدیم بـه خط عراقی ها، که تا به خودشان آمدند، با تلفات كم، ارتفاعات را تصرف كردیم و مستقر شدیم؛ به منظور رسیدن بـه پای هدف، حتما دو سه ساعت دیگر راه مـی رفتیم.

*************

55- هدف هفت ،

شـهیدناصر ظریف

تا شروع عملیـات فرصت زیـادی نداشتیم، حتما سریعتر شناسایی مان را تمام مـی كردیم. هدف هفت، «ارتفاعات بلفت» بود كه هم دور بود و هم خیلی مـهم و حیـاتی. محمود قاطی همان تیمـی شد كه حتما مـی رفت آن سمت. دویست - سیصد متر مانده بـه پایگاه عراقیـها، ایستادیم، بچه های اطلاعات مـی گفتند: شبهای قبل که تا اینجا آمدیم، چون مـی ترسیدیم لو برویم، جلوتر نرفتیم. هوا مـهتابی بود، که تا زیر پای سنگر كمـینشان رفتیم. یك سرفه كافی بود که تا همـه چیز خراب شود، محمود گفت: حتما جلوتر برین، حتما سنگرهاشون رد شین و برین آن پشت، ببینین چه خبره؟ همـه تعجب كردیم، ریسك خطرناكی بود. جواد سالارزاده و یكی، دو نفر دیگر اسلحه و تجهیزات را گذاشتند و چهار دست و پا از بین سنگرهای كمـین رد شدند، دهانم را بـه گوش محمود نزدیك كردم که تا بگویم: اگر بچه ها نیـامدند چه كار كنیم، دیدم خوابیده. انگار نـه انگار كه چند قدمـی عراقیـها هستیم. صدایی بـه گوشم رسید؛ خوب كه نگاه كردم دیدم جواد و بچه های تیمش هستند، جواد با خوشحالی گفت: نیروهای دشمن مثل مور و ملخ جمع شدن اون پشت، محمود كه بیدار شده بود گفت: فعلاً ساكت باشین،ا از اینجا دور شیم، وقتی بـه خط خودمان برگشتیم، خوشحال بودیم كه كار چهار، پنج شب شناسایی را یك شبه انجام داده ایم. این را مدیون حضور محمود بودیم.

*************

دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: - -




[طرز كار شلیك اسلحه كلاش]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 10 Jul 2018 10:37:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com