گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند

گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند جوجه را آخر پاییز مـی‌شمارند! | انشا ضرب المثل هر کـه در پی کلاغ رو درون خرابه منزل کند | انشا درون مورد پاییز - bargozideha.com | مجموعه ضرب المثل های ایرانی | مجموعه ها |

گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند

جوجه را آخر پاییز مـی‌شمارند!

ضرب المثل نمایش از سه شنبه, 07 دی 1389 12:14 بازدید: گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند 54447

برگرفته از روزنامـه اطلاعات

محمدرضا سهرابی‌نژاد

یکی از مثل‌های شیرین فارسی کـه ـ بعضاً ـ درون رجزخوانی‌ها و خودنمایی‌ها کاربرد دارد، گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند این مثل معروف است: کـه «جوجه را آخر پاییز مـی‌شمارند!»

البته منظور جوجه‌های طبیعی از مادران طبیعی‌زاست، نـه این جوجه‌های فلک‌زدهٔ سزارینی کـه هر لحظه ممکن هست به دنیـا بیـایند و لقمـهٔ چپ ما (از ما بهتران) شوند!

جوجه‌های طبیعی درون فصل بهار سر از تخم درمـی‌آورند که تا بزرگ شوند و به پاییز برسند، بسیـاری از آنـها دچار آسیب‌های گوناگون مـی‌شوند و از مـیان مـی‌روند و چه بسا کـه شمار اندکی از آنـها کـه همـهٔ پیشامدها و قضا و قدر الهی و انسانی را از سر بگذرانند، بـه پاییز مـی‌رسند و در شماره مـی‌آیند و حساب مـی‌شوند.

بنابراین، مصداق این مثل، جایی هست که یـافته‌ها و بهره‌ها را زمانی حتما قطعی و مسلّم دانست کـه از گذر آزمون‌ها و رویدادها گذشته و ثبات و دوام خود را نشان داده باشند.

به عبارت دیگر، خردمندی هست که بـه نتیجهٔ آنی کارش یـا کاری فریفته نشود و پایـان کار را بنگرد. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند درون این خصوص حضرت جلال‌الدّین مولوی گفته‌ است:

هر کـه اوّل بین بُود، اَعْما بُوَد

هر کـه آخر بین، چه بامعنا بُوَد

خود همـین بیت نیز بـه صورت مَثَل درآمده است. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند این مثل هم مشابه مَثَل «جوجه را آخر پاییز مـی‌شمارند» است. درون خصوص پیدایی این مثل، مولوی درون داستانی مـی‌گوید:

«مردی شتابان بـه دکاّن زرگری رفت و گفت: ترازو بده که تا زری کـه دارم وزن کنم. زرگر گفت کـه غربال ندارم. مرد گفت: ترازو مـی‌خواهم، نـه غربال! زرگر گفت: جارو درون دکاّن موجود نیست!

مرد عصبانی شد و گفت: لودگی بگذار و خود را بـه کری مَزن! ترازو بده مـی‌‌خواهم زر بسنجم!

زرگر درون پاسخ گفت: ای مرد! سخنت را شنیدم و منظورت را فهمـیدم، امّا مـی‌بینم کـه تو پیرمردی هستی با دست لرزان و مـی‌دانم کـه چون زر بر ترازو بکشی، بـه زمـین خواهد ریخت و آنگاه از من، جارو طلب خواهی کرد که تا آن‌را بروبی و غربال خواهی خواست کـه زر از خاکروبه جدا سازی. من پایـان کار تو را از نخست دانسته‌ام:

هر کـه اوّل بنگرد پایـان کار

اندر آخر او نگردد شرمسار

مولانا جلال‌الدّین مولوی، درون جای دیگری مـی‌گوید:

مرد آخر بین مبارک بنده‌ای است

و یـا این‌که:

چشم آخر بین تواند دید راست

چشم اوّل بین، غرور هست و خطاست

و یـا این بیت:

به آغاز اگر کار خود ننگری

به فرجام، ناچار، کیفر بری!

مشابه دیگر این امثال، مثل « را درون آغل مـی‌شمارند» است. زیرا ی کـه در صحرا و دشت باشد، قابل محاسبه نیست. چه بسا کـه تا رسیدن بـه آغل، دچار پیشامدی شود و از بین برود.

نوشتن دیدگاه




[گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 18 Jul 2018 13:41:00 +0000



گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند

انشا ضرب المثل هر کـه در پی کلاغ رو درون خرابه منزل کند

انشا در مورد بار کج بـه منزل نمـی رسد یـه چن اینست که مـی گویند بار کج بـه منزل نمـی درباره ما انشا در مورد بار کج بـه منزل نمـی رسد یـه چن سطر بگید دیگه www.hammihan.com/answer/34655 Translate this page f g : گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند راستی انشا درباره بار کج بـه انگور فروش کشمش پلویی مثل بار کج بـه منزل نمـیرسد را گسترش متن انشا درباره ی بار کج بـه منزل نمـیرسد, انشا درباره ی بار کج بـه منزل نمـیرسد باز آفرینی ضرب المثل بارکج بـه منزل نمـیرسد بار کج بـه منزل انشا در مورد بار کج بـه منزل برچسب ها. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند انشا دربارهی بار ک�

انشا درباره ضرب المثل کلاغ و کبک کلاس هشتم
کلاغ چندروزی بودعاشق کبک قهوه ای رنگ شده بودومـی خواست با او ازدواج
کند. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند بنابراین باپدرش بـه خواستگاری خانم کبک رفت.
خانم کبک که خواستگارهای زیـادی داشت ازجغدو پرستو و فاخته برایش غیرباوربود که 
کلاغی بـه خوداجازه دهد که ازاو خواستگاری کند،بنابراین خانم کبک تصمـیم گرفت که
به کلاغ بگویداگرتوانست راه رفتن خودرادرست کندوکبک هاراه بروداوباکلاغ ازدواج مـی
کند.
کلاغ بـه لانـه یشان برگشت هرروزصبح بـه کبک ها

انشا و باز آفرینی ضرب المثل کوه بـه کوه نمـیرسد آدم بـه آدم مـیرسد
در این مطلب به منظور شما باز آفرینی ضرب المثل کوه بـه کوه نمـیرسه آدم بـه آدم
مـیرسه که در صفحه ۴۴ کتاب مـهارت های نوشتاری خاسته شده را آماده کرده ایم
نام ضرب المثل: کوه بـه کوه نمـیرسد ولی آدم بـه آدم مـیرسد
صفحه: ۴۴ کتاب: مـهارت های نوشتاری نـهم
این ضرب المثل زمانی استفاده مـیشود که بخواهیم بگوییم بالاخره روزی هم کار تو بـه من مـی افتد و به من نیـازمند خواهی شد
مجله کافه پست

انشا درباره یک روز برفی ، گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند 2 انشا یک روز از کلاس, tagstagstagstagsparsi joo.com, آهنگ جدید هر بار نرو انشا داستانی درباره یک روز از کلاس. نوجوان هست که بر سر مالکیت یک برگه انشا با یکدیگر دعوا انشا درباره یک روز برفی ، 2 انشا یک روز از کلاس, tagstagstagsانشا مادر با Ú©Ù„Ù انشا درباره ی یک روز از عکاس خونـه/ ارسالی از فائزه بچه‌های کلاس پنجم مـیخوام یک گروه انشا درباره یک روز برفی ، 2 tagstagstagstagswww.amar.85, انشا یک روز از کلاس, tagstagstagstagstags نام انشا: یک روز از کلاس. ان

زندگی روستا هنوز هم خالی از سر گسترده‌ای درباره سبک زندگی روستایی و انشا های موضوع انشا درباره ی: تفاوت بیدار شدن از خواب در صبح شهر و روستا متن انشا: بیدار شدن از خواب در انشا درباره ی مقایسه ی برخاستن از خواب در صبح روستا وشهر(به درخواست امـیررضا) تفاوت برخاستن انشاروستا در یک صبح بهاری در روستای کوچکمان با صدای جیک جیک گنجشک ها بیدار مـی شویم و به کنار انشاء در مورد فصل زمستان - انشا فصل زمستان - انشا فصل زمستان را تعریف کنید - انشا فصل زمستان

,دانلود بازی ضرب المثل اندروید,دانلود بازی ضرب المثل به منظور اندروید,دانلود بازی حدس ضرب المثل به منظور اندروید,دانلود بازی ضرب المثل اندروید,دانلود بازی ضرب المثل به منظور اندروید,دانلود بازی حدس ضرب المثل به منظور اندروید,دانلود بازی ضرب المثل اندروید,دانلود بازی ضرب المثل به منظور اندروید,دانلود بازی حدس ضرب المثل به منظور اندروید,دانلود بازی ضرب المثل اندروید,دانلود بازی ضرب المثل به منظور اندروید,دانلود بازی حدس ضرب المثل به منظور اندروید,دانلود بازی ضرب المثل

Did you mean: انشا صدای قارقارکلاغ Search Results انشا طنز در مورد قار قار کلاغ twr.ir/انشا+طنز+در+مورد+قار اگر از اطرافیـانتان این پرسش…,قارقارکلاغدرس جدید ته موزیک | دانلود آهنگ جدید،دانلود فیلم با عرض پوزش نتیجه ای به منظور انشادرباره ی قارقارکلاغ یـافت نشد ! دیوانـه ام مـی کنی و رهایم مـی سازی! خود را بـه دست هذیـان تلخ واژگان مـی سپارم وشیرین مـی کنم - انشادرباره قارقارکلاغ انشایی زیبا purplelove.rozblog.com/ / انشادرباره - قارقارکلاغ - انش Translate this About 266,000 results(0.63 seconds) Page 2 of

خرابه های باستانی سالامـیس در قبرس با هزاران سال قدمت یکی از جاذبه های گردشگری شهر فاماگوستا در بخش ترک تبار این جزیره هست و گردشگران با بازدید از ان مـی توانند سیری در تاریخ این منطقه داشته و یکی از قدیمـی ترین مناطق قبرس شمالی را از نزدیک شاهد باشند . شهر باستانی سالامـیس در 6 کیلومتری فاماگوستا واقع شده و گردشگران تور قبرس مـی توانند با خرابه های تاریخی این شهر عیـادگاری بگیرند و در مـیان بخش های مختلف آن پياده روی کرده و با گوشـه و کنار آن آشنا

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی اگر امکان دارد آن را بـه فارسی رایـانامـه کنید انشا درباره ی طعم لبوی داغ در یک روز برفی جدیدترین اخبار tanbes.blogsky.com 1395 10 27 post 44 ۲۷ دی ۱۳۹۵ ه& amp zwj .ش. Nov 24 2016 انشا توصیف یک روز برفی توصیف برف انشا در مورد برف و زمستان انشا .... درباره ی طعم لبوی داغ در یک روز برفی 3 آنلاین دانلود& amp nbsp ... انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی :: موضوع انشاء enshay.blog.ir post انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی ۳ روز پيش موضوع انشا:

دانلود انشا در مورد (صدای زنگ اخر)
دانلود انشا در مورد
 
 
انشاء صدای زنگ اخر,انشاء با موضوع صدای زنگ اخر,انشاء جدید صدای زنگ اخر,صدای زنگ اخر موضوع انشاء,موضوع صدای زنگ اخر,مطلب در مورد صدای زنگ اخر,متن با موضوع صدای زنگ اخر,انشاء درباره صدای زنگ اخر,انشاء در مورد صدای زنگ اخر,موضوع انشاء درباره صدای زنگ اخر,تیتر انشاء صدای زنگ اخر
 
 
دانلود انشا در مورد (صدای زنگ اخر) - چنل تلگرام - رز بلاگ tlgrmechannel.rozblog.com/post/125/-دانلود-انشا-در-مورد-صد

مقاله و انشاء روز معلم 96 | دانلود متن تحقیق درباره روز دبیر و استاد
 
موضوع انشا تحقیق متن مقاله درباره روز معلم و دبیر انشا بنویسید زیبا قشنگ , زنگ کلاس انشا درباره روز معلم انشایی بنویسید , موضوع انشا کلاس معلم دبیر درباره روز معلم , جدیدترین و زیباترین انشا و مقاله درباره روز معلم و دبیر , دانلود بهترین انشا مخصوص تبریک روز معلم و دبیر و استاد , تحقیق متن و مقاله انشا راجع بـه روز معلم معلمان استاد اساتید , انشا زیبا جذاب و قشنگ در مورد روز م

دانلود اهنگ های مجتبی دربیدی x مجتبی دربیدی x متن آهنگ خرابه شام مجتبی دربیدی,آهنگ خرابه شام Mojtaba Dorbidi - Kharabe Sham دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای مجتبی دربیدی بنام خرابه شام با 2 کیفیت … اهنگ جدید و شنیدنی مجتبی دربیدی بانام خرابه شام را مـیتوانید با مراجعه بـه ادامـه مطلب سایت دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای مجتبی دربیدی بـه نام خرابه شام تنظیم :مـهدی غفاری - شعر و عجدید از خرابه شام مجتبی دربیدی - فارس موزیک - دانلود آهنگ جدید جدید - دانلود

اگری از مال دیگری منتفع شود و عین مال باقی باشد و برای مدتی که منتفع شده بین طرفین مال الاجاریـه ای معین نشده باشد، آنچه که بابت اجرت منافع استیفا شده حتما به صاحب مال مزبور بدهد اجرت المثل نامـیده مـیشود. خواه استیفای مزبور با اذن مالک باشد خواه بدون اذن او، در صورت اخیر، اجرت المثل جنبه خسارت را هم دارد. و البته این اصطلاح گاهی بـه معنی عوض المثل هم مـیباشد.والا نما|والانما

اگری از مال دیگری منتفع شود و عین مال باقی باشد و برای مدتی که منتفع شده بین طرفین مال الاجاریـه ای معین نشده باشد، آنچه که بابت اجرت منافع استیفا شده حتما به صاحب مال مزبور بدهد اجرت المثل نامـیده مـیشود. خواه استیفای مزبور با اذن مالک باشد خواه بدون اذن او، در صورت اخیر، اجرت المثل جنبه خسارت را هم دارد. و البته این اصطلاح گاهی بـه معنی عوض المثل هم مـیباشد.والا نما|والانما

ای کز تو همـه جفا وفا شدآن عهد و وفای تو کجا شد با روی تو سور شد عزاهابی روی تو سورها عزا شد شد بی‌قدمت سرا خرابهباز از تو خرابه‌ها سرا شد از دعوت تو فنا شود هستوز هجر تو هست‌ها فنا شد ای کشته مرا بـه جرم آنکاز من راضی بـه جان چرا شد آن تخم عطای تست در جانکو را کف دست باسخا شد اعنات مـهیجست جان راور نی ز چه روی جان گدا شد گر عاشق داد نیست جودتپس جان ز چه عاشق دعا شد زد پرتو ساقییت بر ابرکز عتو ابرها سقا شد زد عصبوری تو بر کوهتسکین زمـین و متکا شد ز

انشا با موضوع آب مایـه حیـات
انشا با موضوع آب
 
 
 
 
انشاء آب مایـه حیـات,انشاء با موضوع آب مایـه حیـات,انشاء جدید آب مایـه حیـات,آب مایـه حیـات موضوع انشاء,موضوع آب مایـه حیـات,مطلب در مورد آب مایـه حیـات,متن با موضوع آب مایـه حیـات,انشاء درباره آب مایـه حیـات,انشاء در مورد آب مایـه حیـات,موضوع انشاء درباره آب مایـه حیـات,تیتر انشاء آب مایـه حیـات
 
 
 
انشا در مورد اب مایـه حیـات ، انشا درباره بحران کمبود اب - خرطوم ... khortoom.com › نوشته ها انشا در م�

نحله در صورتی شرعی و قانونی بـه زوجه تعلق مـی گیرد که شرایط تعلق اجرت المثل ایـام زوجیت فراهم نباشد. تعلق نحله مثل تعلق اجرت المثل مشروط بـه تقاضای مرد به منظور طلاق هست و همچنین تقاضای مرد نباید ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یـا سوءاخلاق و رفتار وی باشد. اگر بـه هر دلیل امکان تعیین اجرت المثل نباشد (مثل این که زن قصد تبرع و فعالیت رایگان داشته) نوبت بـه نحله مـی رسد و نسبت بـه تعیین نحله اقدام مـی شود. بنابراین نمـی توان هم اجرت المثل گرفت و هم درخواست پرداخ

انشا فیل و فنجان صفحه ۲۱ مـهارت های نوشتاری نـهمشما هم اگه انشای بهتری درباره فیل و فنجان دارید توی یـه فایل ورد یـا تکست آپلود کنید تو قسمت نظرات بفرستید که تا برای بچه ها بزارم.نام انشا: فیل و فنجاننام انشا بـه انگلیسی: elephant and cupصفحه ۲۱ کتاب مـهارت های نوشتاری نـهمانشا و نمونـه سوالات کنکور

به دلخواه موضوعی را برگزینید و به هنگام نگارش از همـه گونـه های
كاربرد واژگانی مترادف، متضاد، شبکه معنایی گسترش واژه و تنوع افعال بهره
بگیرید
در این مطلب از سایت درس کده به منظور شما انشا صفحه ۳۱ کتاب مـهارت های نوشتاری نـهم را آماده کرده ایم
انشا صفحه ۳۱ درس ۲ کتاب مـهارت های نوشتاری نـهم:
موضوع انشا: گردش ایـاممجله کافه پست

تحقیق ریشـه ضرب المثل های ایرانیدانلود تحقیق در مورد ریشـه ضرب المثل های ایرانی، در قالب word و در 23 صفحه، قابل ویرایش، شامل مقدمـه، كلاه شرعی،آش شله قلمكار، دوغ و دوشاب یكی است، دو قورت و نیمش باقی است، دود چراغ خورده، دنبال نخود سیـاه فرستادن، نازشست. بخشی از متنایران فایل

انشا ایستادن توی صف بـه صورت طنز و غیر طنز
 
در این پست از سایت درس کده به منظور شما انشای طنز و غیر طنز ایستادن در صف را آماده کرده ایم
 
نام انشا: ایستادن توی صف
 
نام انشا بـه انگلیسی: Standing in line
 
صفحه: ۵۵ کتاب مـهارت های نوشتاری نـهمانشا و نمونـه سوالات کنکور

 
یـا رب امشب چه شبی است. در و دیوار فرو ریخته این خرابه غزل کدامـین خداحافظی را مـی سرایند؟ زینب، این بانوی نور و نافله های نیمـه شب، دستی بـه آسمان دارد و دستی بر سر رقیـه؛ بخواب عزیز برادرم!باز هم رقیـه علیـهاالسلام و گریـه های شبانـه، باز هم بهانـه بابا و بی قراری هایش، و این بار شامـیان چه خوب پاسخ بی قراریِ رقیـه علیـهاالسلام را مـی دهند و سر حسین علیـه السلام را نزد او مـی آورند.آن شب، هیچ توان جدا رقیـه علیـهاالسلام را از سرِ بابا نداشت. تو با سر




[گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 28 Jun 2018 10:44:00 +0000



گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند

انشا درون مورد پاییز - bargozideha.com

  • انشا درون مورد پاييز

      توصيف فصل پاييز اين هم متن انشا: گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند گر تو بيني پاييز زيبا سرسري                غم بخور،زيرا كه خيري نبري آيينـه جمال هست اين فصل خزان               بي تامل از فصل ثالث مگذري فصل خزان درون نزد كائنات مظهر غم و اندوه بوده و  حتي شاعران نيز براي نمايش اندوه درون اشعار خود از نام پاييز ياد مي نمايند.ليكن اين فصل،فصل زيبايي است.فصل ريزش نعمت هاي آسماني مي باشد و همان قطرات ريز باران هست كه بـه تهذيب زمين مي پردازد.نمايان شدن قوس قزح بعد از باران نيز جلوه اي از جمال اين فصل مي باشد. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند كلمـه برگ ريزان تنـها مختص پاييز است.بدين معنا كه درون اين سه ماه درختان خود را مي تكانند و برگ هاي زرد و سرخ خود را رها كرده و بر دامان زمين بـه امانت مي گذارند وشاخه هاي خشك شان نيز وار منتظر مي مانند که تا در فصل ديگر الماس هاي آسماني درون ماتم كمبود مكان نمانند و بر شاخه هاي آنان قرار گيرند. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند اين فصل را بانام خش خش نيز مي شناسيم. همان گونـه كه پا بر روي خاك هاي ترك برداشته قدم مي گذارد و آهنگ زيبا مي سازد صداي خش خش برگ ها نيز همين احساس را درون دل ما مي نـهد.اين صدا بعد از شنيدن بـه ماوراي درون ما مي رود و روح ما را که تا آسمان ها بـه بالا مي كشاند. پاييز را مي توان فصل مـهاجرت قلم داد كرد .بدين معنا كه پرندگان درون اين فصل از كاشانـه خود رهايي جسته و در كرانـه هاي آسمان بـه جست و خيز مي پردازند که تا لانـه مناسب پيدا كنند. نظاره بر حركات پرندگان درون آسمان پاييز احساسي وصف ناشدني درون دل ايجاد مي نمايد.نكته اصلي اين هست كه پاييز درون مقابل اين همـه زيبايي كه درون اختيار ما مي گذارد از ما چيزي نمي خواهد جز اين كه بـه تفكر بنشينيم و به خدا نزديك شويم. پايان  

  • موضوع انشاء : پاییز را توصیف کنید

                                   (( بـه نام او کـه پاییز را آفرید )) Thank پاییز، گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند نمـیدانم از کجایش حتما شروع کنم. از تغییر آب و هوا و برگ درختان یـا بازشدن مدارس و یـا مریضی ها کـه مثل کنـه بـه آدم مـیچسبد. از اول شروع مـیکنم یعنی باز شدن مدارس. دوباره ماه مـهر آمد و مدرسه ها باز شدند. نمـیدانم بچه ها منتظر این لحظه  هستند یـا نـه، ولی چه خوششان بیـاید و چه خوششان نیـاید باید درس بخوانند. زیـاد از مدرسه چیزی نمـیگویم، چون اینقدر درباره مدرسه و  درس و از این جور چیزها شنیده اید، کـه ظرفیت مغزتان تکمـیل شده است.  درباره مریضی ها مـی گویم. وقتی پاییز شروع مـی شود، حساسیت ها و سرماخوردگی و هزارجور  مریضی دیگر هم شروع مـی شود و بدبختی ما هم بـه اوج مـی رسد. دکترها و داروخانـه ها و درمانگاه ها حسابی کاسبی مـیکنند. از مریضی هم زیـاد نمـی گوییم چون خودتان ما شاالله این قدر مریض شدید و قرص های شش کیلویی خورده اید کـه اگر از مریضی هم بگویم حالتان بـه هم بخورد. خوب بعد مـی رویم سراغ تغییرات اصلی آب وهوا و رنگ برگ درختان و مـیوه ها. وقتی پاییز شروع مـیشود باران و سیل و برف مـی آید.البته مربوط بـه استان های دیگر کشور هست نـه بـه خوزستان. درون خوزستان اگر درون بهمن نسیم سرد بوزد شاهکار کرده است. ما کـه انتظار زیـادی نداریم چون عادت کرده ایم، بعد مـیسوزیم و زندگانی مـیکنیم. درون جاها و کشورهای دیگر آن قدر برف وباران آمده کـه چند نفر جان خود را از دست داده اند. برگ درختان هم کم کم تغییر مـیکند.رنگ آن زرد و قرمز و نارنجی مـی شود. قرمز و نارنجی درون داستان ها هست و رنگ رزد درون طبیعت. چون من که تا به حال درختی درون پاییز درختی ندیده ام  کـه برگ هایش رنگ قرمز یـا نارنجی باشد. حتما با گل اشتباه گرفته اند. پرتغال و نارنگی و صددانـه یـاقوت و مـیوه های پاییزی دیگر هم درون این فصل مـی رویند و ما آن ها را مـیخوریم.   حالا یک خط هم درباره ای احساس مردرم بـه پاییز مـی نویسم. بیشتر مردم پاییز را بـه خاطر باران و برف وسیل دوست دارن و بعضی ها هم مثل من پاییز را بـه خاطر سیل و بارانش دوست ندارند.  پاییز زیبایی های فراوانی دارد کـه در ای ن دفتر کوچک جا نمـیشود . بعد همـین جا تمامش مـیکنم.                                                                       *  خداحافظ    *                                                                   خب خوندید؟ چه طور بود؟  به نظر من کـه خیلی چرت بود!!!!!!!! اون موقع کلی فکر کردم کـه چی بنویسم و کلی و ذوق کردم بابت نوشتنم ولی الان بهش مـیخندم. واقعا کـه زمان چه مـیکنـهمعلمم یـادش رفت نمره بده من خودم بـه خودم نمره بیست دادم!!                        خب حالا  شما چه نمره ای بهم مـیدید؟

  • انشا درون مورد فصل زمستان ( دو انشاي طنزآلود درون مورد زمستان)

    1- موضوع انشا: فصل زمستان را توصیف کنید.(طنز)زمستان یک فصلی هست کـه بعد از فصل پاییز است. درون زمستان روی درختها برف مـی ریزد. وقتی کـه برف با تمام مـی شود ما مـی توانیم درون زیر درخت برویم و آن را تکان تکان بدهیم که تا دوباره برف ببارد. من این کار را دوست مـی دارم. مادر من این کار را دوست نمـی دارد. چون هروقت من این کار را مـی کنم مادرم من را کتک مـی زند و مـی گوید “توله سگ! این کارو نکن. سرما مـی خوری پول نداریم ببریمت دکتر.” ولی من این کار را مـی کنم. مادرم به منظور اینکه من درختها را تکان تکان مـی دهم من را کتک مـی زند. مادر من زن مـهربانی است. من او را دوست مـی دارم. او به منظور درختها کـه تکان تکان مـی دهم دلش مـی سوزد و من را کتک مـی زند. خانم معلم ما زن چاقی هست . او مـی گوید درختها درون فصل زمستان خوابیده اند و دوباره درون فصل بهار بیدار شدند. زمستان یک فصلی هست کـه در آن هوا سرد بوده است. ما درون خانـه بخاری داریم ولی آن کار نمـی کند. ما حتما در آن نفت بریزیم ولی پدرم این کار را نمـی کند. او مـی گوید درون خانـه به منظور نفت خ ما پول نداریم. یک شب کـه خیلی درون آن سردم بود از رختخوابم بلند شدم و به نزد پدرم رفتم و او را با سرعت تکان تکان دادم که تا بیدارش کنم و به او بگویم کـه سردم بوده است. وقتی او را بیدار کردم او من را کتک زد و من درون زیر پتوی خودم رفتم و گریـه کردم. درون زمستان باران هم مـی بارد و روی زمـین جمع مـی شود. درون کفشـهای من دو سولاخ بزرگ دارد و یک سولاخ کوچک هم هست و در آنـها آب فرو مـی رود. همـیشـه پاهای من درون زمستان یخ زده بوده است. درون زمستان ممکن هست مردم بمـیرند. درون پارسال یکی از همسایـه های ما از سرما مرد. آنـها بخاری نداشته اند. ما بخاری داریم ولی کار نمـی کند. بخاری خیلی چیز خوبی هست و درون زمستان به منظور ما خیلی لازم داریم. درون زمستان پرنده های قشنگ بـه مسافرت مـی روند و کلاغ مـی آید. کلاغ قارقار مـی کند. آنـها به منظور درختها لالایی مـی گویند وگرنـه درختها خوابشان نمـی توانند ببرد. وقتی درختها درون خواب هستند پدرم شاخه های آنـها را مـیبرد. او مـی گوید آنـها درون خواب هستند و دردشان نمـی کند. من یک برادر کوچک دارم. اسم او غزنفر هست اما اسم من رحیم است. وقتی او درون بعد از ظهر خواب بود من درون آشپزخانـه رفتم و یک چاقو آوردم و با آن دست برادرم را ب. ولی او بیدار شد و گریـه کرد و من فرار کردم. وقتی شب شد پدرم از کار آمد و برادر کوچکم چقلی مرا کرد و پدرم هم من را بسیـار کتک زد. من درون زمستان آدم برفی درست کرده ام. مــن درون حیـات آدم برفی درست کرده ام. آدم برفی من هیچوقت دماق ندارد. آدم برفی من نمـی تواند نفس بکشد و زود مـی مـیرد. من درون کارتن دیده ام کـه دماق آدم برفی از هویج است. مادرم بـه من هویج نداده است. ولی یک بار من درون ...

  • تابستان را تعريف كنيد / انشا درون مورد فصل تابستان

    یـادش بـه خیر اولین هفته ای کـه معلم انشا درون پاییز وارد کلاس مـی شد مـی گفت به منظور هفته بعد موضوع انشایمان این هست که فصل تابستان را توصیف کنید یـا اینکه درون تابستان چه کردید! من الان اگر خواسته باشم درون مورد این موضوع انشا بنویسم مـی توانم یک دفتر چهل برگ بنویسم . البته نـه بـه این علت کـه چند سال بزرگتر شده ام بلکه فقط بـه این علت کـه فهمـیده ام کـه اگر از قضاوت دیگران درون مورد نوشته هایت نـهراسی و هر چه بـه ذهنت مـی رسد بنویسی مشکلت به منظور نوشتن کمتر مـی شود.برای مثال مـی نوشتم من فصل تابستان را خیلی دوست دارم نـه بـه خاطر هندوانـه یـا خربزه هایش بلکه به منظور خوابیدن هایش که تا لنگ ظهر و اینکه مجبور نیستم نود روز قیـافه معلمان و همکلاسی های درسخوان و درس نخوان و ترکه و ... را ببینم. اینکه نود روز مجبور نیستم با استرس از خواب بیدار شوم و صبح درون سر صف ... شعرهای مدیر و معاون را گوش کنم و اینکه نود روز مجبور نیستم درون فکر امتحان باشم و ... . چند سال قبل یکی از همکاران تعریف مـی کرد کـه موضوع انشا بـه دانش اموزان داده بودم کـه فصل پاییز را توصیف کنید .یکی از دانش اموزان رند کلاس اول نوشته بود کـه فصل پاییز سومـین فصل سال اس و ماه های ان عبارتند از مـهر ابان و اذر و بعد نوشته بود کـه یکی از مـیوه های فصل پاییز انار هست و ما نباید بـه باغ های دیگران برویم و انار دزدی کنیم چون این کار خیلی بد هست وی کـه دزدی کند خدا او را بـه جهنم مـی برد و ممکن هست صاحب باغ هم او را گیر بیـاورد و کتکش بزند و اگر قرار باشد ما از باغ دیگران دزدی کنیم انـها هم از باغ ما دزدی خواهند کرد و ... کل انشا را دانش اموز درباره مذمت دزدی ادامـه داده بود! مثل همانی کـه هر چی معلم ازش جغرافی سوا مـی کرده یک جمله مـی گفته و ادامـه مـی داده هست که و اما افغانستان! اگری خواسته باشد درون مورد تابستان انشا بنویسد حتما اول یک صفحه آ۴ بردارد و وسطش یک دایره بکشد و توی ان بنویسد تابستان و از ان چند خط بـه بیرون بکشد و با شنیدن کلمـه تابستان هر چی بـه ذهنش مـی رسد درون داخل این دایره های فرعی بنویسد. مثلا گرما هندوانـه مسافرت تعطیلی و ... . بعد با شنیدن مثلا گرما بـه یـاد هر چه مـی افتد ادامـه دهد و بعد این ها را بـه صورت جملات و بندهای مربوط بـه هم درون اورد انوقت خودش مـی شود یک انشا!   فصل تعطیلیِ دبیرستانفصلِ گرما و فصل تابستان   فصلِ دفتر ورق ورق فصل وارفتن و عرق   فصل رفتن بـه سوی دریـاچه فصل خاراندن پَر و پاچه   فصل کشک و خیـار و فصل تمشک فصلِ فالوده ،فصل آب زرشک   فصل تفریح و گردش حَضَرات درون عوض،ما و غوطه درون حَشَرات   بس کـه گرمای خانـه،دارد دَم آب پَز مـی شود بنی آدم   همـه پُختند،لاغَرا،چاقا کولر و پنکه هم که...ای آقا   من کـه از ...

  • انشا درون مورد فصل زمستان

    قلم را درون دستانم ميگيرم و انشاي خود را آغاز ميكنم. البته بر همگان واضح و مبرهن هست كه فصل زمستان فصل خيلي خوبي هست و بـه نظر ما اين فصل يكي از 4 فصل خوب سال مي باشد!!!! ما زمستان را بـه چند دليل خيلي دوست داريم كه مـهمترين دليلش هم اين هست كه شب چله و چهارشنبه سوري درون اين فصل قرار دارد و ما ميتوانيم مقدار زيادي ترقه زير پاي همسايه بيندازيم و حسابي خوشمان بيايد!! البته اين فصل مزاياي زيادي هم دار...د كه يكي از آن تعطيلي زياد مدرسه ها مي باشد!!! البته اگر از بعد كارشناسي هم بـه اين فصل نگاه كنيم ميتوانيم فوايد ديگري هم ببينيم!! و چون پدرمان بگفته خودش يكي از كارشناسان خبره درون امر زمستان ميباشد!! ما نيز اطلاعاتمان درون مورد اين فصل زياد است!! برفهايي كه درون زمستان ميبارند بـه چند دسته تقسيم شده اند كه ما با استفاده از اطلاعات بابايمان آگاهي زيادي نسبت بـه آن داريم!! بابايمان بـه وقت بارش برف با يك پاروي خيلي خوب ميرود و برفهاي خانـه هاي مردم را پارو ميكند و از اين راه پول خوبي بدست مي آورد و به همين خاطر هست كه برف را خوب ميشناسد و ميتواند حسابي برايمان درون مورد نوع برف صحبتهاي كارشناسي كند!!! البته زمستان ايراداتي هم دارد كه مـهمترينش سردي هوا مي باشد كه درون اين شرايط هم انسان بايد بـه فكر راه چاره باشد و بابايمان كه انسان خيلي تيز هوشي مي باشد راههاي صحيح مصرف انر‍‍ژي را ميداند!! بطور مثال او درون شبهاي زمستان مادرمان را محكم بغل ميكند و ميمالد که تا مادرمان از سرما تلف نشود!!! ما تصميم داريم وقتي بزرگ شديم يك بخاري خيلي بزرگ بخريم که تا مادر فرزندانمان از سرما نلرزد و ما مجبور نباشيم او را هي بغل كنيم!!!! البته بابايمان يك مثال خيلي جالب هم درون مورد خانوم ها دارد!! او مي گويد درون زمستان آنجايمان قنديل ميبندد اما نميدانم جطور اين خانومـها بدون جوراب بـه بيرون ميروند و سردشان نمي شود!!! البته ما هنوز نفهميديم كجاي بابايمان قنديل ميبندد!!! ما راههاي بسياري براي تفريح درون زمستان بلد هستيم كه يك مقداري از آنـها را برايتان شرح ميدهيم که تا شما هم ياد بگيريد!!! راه اول اسكي كردن ميباشد كه بـه عنوان يك ورزش خيلي مفرح درون دنيا شناخته شده ميباشد! طريقه اسكي بـه اين صورت ميباشد كه بعد از بارش برف مقداري زمين مورد نظر را لگد مال نموده که تا برفش سفت شود و بعد بـه وسيله يك كفش كه زيرش صاف ميباشد بر روي آن بسرعت دويده و بايستيم!!! اين يكي از ورزشـهاي مورد علاقه ما هست كه درون آن تبحر خاصي داريم!!!! ورزش بعدي ساخت آدم برفي ميباشد كه اكثر شما بلد ميباشيد!! بابايمان يك بار با آقا جعفر باجناقش يك آدم برفي خيلي بزرگ ساخته بودند كه ما خيلي از آن خوشمان آمده بود و يك بادمجان ...

  • نمونـه انشا:پاییز

    زیبای پاییز یک سال چهار فصل زیبا و هر فصل نیز سه ماه دارد . پاییز ،سومـین فرزند سال با دیگر انش مـهرو آبان و آذر،فصلی زیبا و دلفریب ، افسونگرو دل انگیز هست و یکی از نعمات زیبای خداست کـه باید قدر دانست. فصلی کـه با مـهر آغاز و با یلدا بـه اتمام مـی رسد. پاییز ورود بـه دنیـای جدید رنگهاست. خزان هزار رنگ هست و این اجتماع چترهای شاد رنگارنگ درون خیـابان های خیس چه دیدنی است!!! فصل عریـانی این درختان رنگ بـه رنگ کـه در دو طرف خیـابان صف کشیده اند و تلنبارشدن برگ های خشک و خیس هست که خوب هم خود نمایی مـی کند. فصلی کـه گنجشک ها با پرهای پف کرده ، درون دسته های سه که تا پنج تایی روی شاخه های بید مـی نشینند و همراه باد پاییزی تکان مـی خورند و سرشان توی لاک خودشان است. کاش دستی پیدا شود وبرایشان دانـه بپاشد که تا سرما را بـه راحتی سپری و از سر بگذرانندو نمـیرند.فصل کار و تلاش رفتگران پارک ها و جارو برگ های خشک . فصل خواب ناز غنچه ها. و مـهاجرت پرندگانی بـه مناظق گرمسیر. بوی محصولات  پاییزی ،انارساوه ،سیب ،سنجد ،خربزه ،خرمالو. بـه و بامـیه و پرتقال همـه جا را فرا گرفته. فصل آمپول و شلغم ،فصل نارنگی و لیموشیرین، فصل لبوی داغ، گردو و شیره انگور است. کدوتنبل و هویچ و پرتقال هم ، هزاران دوست نارنجی پیدا مـی کنند و از تنـهایی درون مـی آیند. فصل صبحانـه ارده شیره و آش های خوشمزه  درون کاسه های لعابی آبی رنگ مادربزرگ است. حرکت دست برف پاک کن ، روی ماشینـها نیز به منظور اشک های آسمان ، حس عاطفی ام را بر مـی انگیزد. پاییز ، فصلی کـه خداوندبا زبردستی تمام و با استفاده از جعبه مدادرنگی بی نـهایت رنگش آن را خلق کرده پاییز فصلی کـه جوجه هایش را درون آخر مـی شمرند. فصل بالا رفتن آمار عاشق ها. فصل عشق و مـهربانی و شاهکار بزرگ پروردگار. پاییز دستانم را بـه مـهر مـی فشارد و مرا بـه دنیـای رنگارنگ خود وارد مـی کند ومن همچون برگها درون مـیان باد ،ان و چرخ زنان ،با ریزش آنـها همراه مـی شوم. گندمزاری بـه رنگ پرتو خورشید، درون برابرم سر بلند مـی کند و من از گندمزارها راز پاییز سرشار از رنگهای گرم را مـی پرسم و آنـهاچشمک زنان ، با حرکات موج گون خود، رنگهای زیبایشان را بـه من مـی نمایـانند. زیبایی هایشان درون برابر چشمانم خاطره مـی شوند. اما لحظه ای مـی ایستم و محو این همـه زیبایی مـی شوم. برگریزان رنگ و ریزش لطف خدا. بوی خنده های کودکانـه  مـی دهد این فصل و یـافتن دوستان جدید ذوق دیگری دارد.فصلی هست که بچه ها کلاس های خاک آلوده رابا صدای کودکانـه شان پر مـی کنند .بوی درس و مدرسه ،بوی کتاب و دفتر نو . بوی نونوار شدن مـی دهد این فصل.البته اضافه شدن مخارج دانشگاه و مدرسه کمـی اخم پدر را هم بـه دنبال دارد. بله هوا کم کم سرد ...

  • انشا درون مورد فصل بهار / فصل بهار را توصيف كنيد

    "بهار" دميدن روح حيات درون كالبد طبيعت و فروردين فصل جريان خون هست در شاهرگ هستي، سال بـه پايان خود نزديك مي‌شود، روزها، ماه‌ها درپي هم مي- گذرند و سالها از راه مي‌رسند و اين قصه كه نامش زندگي است، همچنان ادامـه دارد. طبيعت بعد از گذران دوره‌اي سرد و بي‌محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفريده مي‌شود بعد انسان هم بايد بـه عنوان يكي از مخلوقات الهي بـه همراه طبيعت بـه رستاخيز برخيزد. تاريخ آغاز مراسم عيد نوروز را بـه پادشاهي جمشيد نسبت مي‌دهند، درون زمان هخامنشيان و ساسانيان نوروز بـه عنوان سنتي فراگير و بسيار باشكوه چه درون دربار شاهان و چه درون خانـه‌هاي مردم اجرا مي‌شد و امروزه نيز گرچه از تشريفات بسيار و تنوعات قومي نوروز كاسته شده اما بـه نظر مي‌رسد جشن نوروز از ايران جدايي ناپذير است. ايرانيان قديم براي استقبال از سبزي بهار، ‪ ۲۵‬روز مانده بـه فروردين، بر ‪ ۱۲‬ستون خشتي يا سنگي سبزه مي‌كاشتند. آينـه و شمع بر سر سفره هفت سين نيز نماد نور و روشنايي و شفافيت است، معمولا تخم مرغ نيز بر سر سفره هفت سين هست كه نماد نطفه و باروري و زايش هست و درون اساطير ايران، جهان تخم مرغي شكل است، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زرده‌اش نمودار زمين است، ماهي زنده نيز نماد سرزندگي و شادابي است. ... و اما، حكايت نوروز عمل كردن بـه فلسفه نو كردن افكار و دلهايمان هست و چه چيزي بهتر از آن كه تمام اشتباهات گذشته را بـه خداوند همواره بخشنده بسپاريم و با روحي آزاد و آزاده زندگي كنيم. با فرار رسيدن بهار و بيدار شدن زمين و گياهان خفته با نفس روح بخش الهي فرصت مناسبي براي ديدن خويشان و بستگان هست كه اين نيز يكي از نشانـه‌هاي اخلاق و سنن مرضيه اسلامي و انساني است. بهار درون شعر فارسینکته قابل توجه دیگر آنکه درون ادب فارسی گاه بهار را بـه سبب کوتاهی و زود گذر بودن بـه عمر انسان وبه خصوص دوره جوانی تشبیـه مـی‌کنند واز همـین روی غنیمت شمردن و لذت بردن... آمد بهار خرم و آمد رسول یـارمستیم و عاشقیم و خماریم و بیقرار ادبیـات آیینـه تمام نمای فرهنگ واندیشـه یک ملت هست این سخن بدان معناست کـه آنچه آدمـی‌ مـی‌اندیشد و آنچه بـه صورت رفتار خاص از این اندیشـه از وی سر مـی‌زند درادبیـات نمایـان است. از همـین رو مـی‌توان با مطالعه آثار ادبی یک سرزمـین بـه زوایـای نـهان و آشکار مردمان آن پی برد و علاوه بر شناخت دیدگاه اقوام مختلف نسبت بـه پدیده‌ها و موضوعات گوناگون، رسوم و آیین‌های ایشان را نیز درون مناسبت‌ها و وقایع مختلف مورد تجزیـه وتحلیل قرار داد.از دیگر سو ادبیـات رسانـه عواطف و احساسات بشر هست و چنانچه این مقوله را بـه عنوان یک کلیت درون نظر بگیریم احساسات آدمـی‌ بـه طبیعت و پدیده‌های ...

  • زنگ انشا

    زنگ انشاءبا صدای زنگ مدرسه، بچه‏ها بـه سرعت صف کشیدند و مثل همـیشـه مرتب و منظم وارد کلاس‏هایشان شدند. کلاس چهارم از همـه کلاس‏ها شلوغ‏تر بود. بعضی‏ها بـه خاطر موضوع کوچکی با هم بگومگو مـی‏د و مبصر کلاس آنـها را راهنمایی مـی‏کرد. چند نفری هم درون مورد انشاء صحبت مـی‏د که تا اینکه مبصر از پنجره متوجه آمدن معلم شد و بچه‏ها را ساکت کرد.با ورود معلم بـه کلاس، همـه بـه احترام او از جا برخاستند و با «بفرمایید» آقای معلم، روی نیمکت‏ها جا بـه جا شدند.معلم با خونسردی روی صندلی نشست و در حالی کـه عینکش را برمـی‏داشت گفت:«خوب بچه‏ها، ان‏شاء‏الله کـه همـه انشا نوشته‏اید.»بچه‏ها با صدای بلند گفتند: «بله»معلم دستمالی از جیب کتش بیرون آورد و در حالی کـه عینکش را پاک مـی‏کرد، گفت:«بسیـار خوب. حالا طبق نوبت، از روی دفتر کلاس مـی‏خوانم که تا بیـایید و انشاهایتان را بخوانید. اول شما سلیمانی». سلیمانی یکی از شاگردانی بود کـه به درس توجه زیـادی نداشت و فقط بـه فکر خوردن بود. او با شنیدن نامش، پای تخته سیـاه رفت و شروع بـه خواندن انشا کرد.«پاییز را تعریف کنید. پاییز بعد از تابستان فصل قشنگی هست در پاییز برگ درختان زرد مـی‏شود و مـی‏ریزد. من پاییز را دوست دارم. چون درون پاییز مـی‏توانم بـه باغمان بروم و با دوستانم عیـادگاری بگیرم و با آنـها بازی کنم. من آخر پاییز را بیشتر دوست دارم. چون درون آخر پاییز برایم جشن تولد مـی‏گیرند و من مـی‏توانم هر چقدر دلم مـی خواهد، شیرینی و مـیوه بخورم...» با این جمله بچه‏های کلاس خندیدند. معلم هم لبخند زنان گفت: «سلیمانی، بد نبود. ولی اینقدر بـه فکر خوردن نباش. حالا برو بنشین» و در مقابل اسم سلیمانی نمره 14 گذاشت. بچه‏ها بـه ترتیب یکی بعد از دیگری انشایشان را خواندند که تا اینکه نوبت بـه حسین زاده رسید. او یکی از شاگردان خوب و درس خوان کلاس بود ولی بـه خاطر وضع مالی بد خانواده‏اش، همـیشـه لباس‏هایی کهنـه بـه تن داشت و به همـین خاطر اکثر بچه‏های کلاس او را مورد تمسخر قرار مـی‏دادند. حسین‏زاده دفترش را باز کرد و شروع بـه خواندن نمود:پاییز را تعریف کنید. برگ درختان کم‏کم زرد مـی‏شود و دیگر از مـیوه‏های قشنگ و سرسبزی باغ‏ها اثری نیست. فصل زیبای پاییز آمده هست تا کم‏کم لالایی‏اش را بـه گوش درختان بخواند.من پاییز را دوست دارم. درون فصل پاییز برگ‏ها آهسته آهسته از شاخه‏ها پایین مـی‏افتند. دلم بـه حال برگ‏های زرد مـی‏سوزد. ولی بیشتر از برگ‏ها، دلم به منظور پدر خوب و زحمت‏کشم مـی‏سوزد کـه باید برگ‏های خیـابان را جارو کند. اما پدرم هم مثل من پاییز را دوست دارد. من همـیشـه بـه پدرم کمک مـی‏کنم. من پاییز را دوست دارم. من همـه فصل‏های ...

  • نمونـه سوالات انشا و ادبیـات پایـه دوم راهنمایی

    نمونـه سوالات انشا و ادبیـات پایـه دوم راهنمایی تاريخ : پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲ | 7:27 | نویسنده : طاهره شمس نمونـه سوالات انشا و ادبیـات پایـه دوم راهنمایی                     نمونـه سؤالات انشایی پایـه دوم 1-     جمله ی زبانی زیر را بـه صورت ادبی بنویسید. خورشید تابید 2-معادل فارسی واژه های زیر را بنویسید فاکس                                   سایت 3-معادل اسامـی و صفت های پروردگار را درون بیت زیر بنویسید خداوند بخشنده دستگیر                                      کریم خطا بخش پوزش پذیر 4-  متن زیرر را با تبدیل ضمـیر «من» بـه «او» باز نویسی کنید. من نمـی خواهم و نمـی گذارم یأس قدم درون قلبم بگذارد . امـید چراغ زندگی من هست .   5-- یک جمله ی تشبیـه درون مورد پاییز بنویسید و سپس رکن های آن را مشخص کنید . 6- درون مورد امثال و حکم زیر یک خط توضیح دهید؟ هرکه با حق درون افتاد بر افتاد 7-مفهوم شعر زیر را بـه نثر ساده بیـان کنید زدریـای خرد گوهر توان جست                   کـه دریـایی بدان پهناوری نیست 8- یکی از شعار های معروف زمان انقلاب را بنویسید 9- درون نوشته زیر از چه نوع آرایـه ادبی استفاده شده هست . درون بهار زمـین سر از خواب زمستانی بر مـی دارد .درختان کـه در اواخر زمستان گرد برف از قامت خود فرو ریخته اند تکانی مـی خورند. 10 – بـه نظر شما درون آینده کتاب ها چه شکلی خواهند شد؟ درون دو سطر بنویسید . 11- درون مورد تصویر زیر یک بند بنویسید   12- عبارت زیر را که تا یک بند ادامـه دهید ؟ ایرانیـان از قدیم ........... 13- به منظور موضوعات زیر کلمات قصار یـا امثال و حکم پیدا کنید. نیکوکاری امـید واری                                            نمونـه سوالات انشا و آیین نگارش فارسی                                                                            پایـه دوم راهنمایی ردیف شرح سوالات شمارک 1 کلمات ، جمله ها و نوشته های ما چون ظرف هایی هستند کـه ...............و................ما را درون خود جای مـیدهند. 5/0 2 درست یـا نادرست بودن جمله های زیر را مشخص کنید. الف)آثار ادبی و گفتار ما رنگ فکر و عقیده­ی درونی ما را نمایـان مـی سازند.                  درست          نادرست ب)هنگام خواندن یک اثر،بدون درنگ و تأمّل مـی توان بـه زمـینـه­ی فکری آن اثر پی برد. درست          نادرست 5/0 3 مفهوم بیت «از ظلمت خود رهایی ام ده        با نور خود آشنایی ام ده »  را بـه نثر ساده و روان بنویسید. 1 4 جمله­ی زیر را که تا یک بند (3 سطر)کامل کنید. انقلاب اسلامـی،انقلابی هست که.............. 5/1 5 مترادف کلمـه­های زیر را بنویسید و آن ها را درون یک بند بـه کار ببرید. «استقلال،ایثار،حماسه،استواری» 2   «درس دوم»   6 درون بیت«از ولای ...




[گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 21:08:00 +0000



گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند

مجموعه ضرب المثل های ایرانی | مجموعه ها

ضرب‌المثل گونـه‌ای از بیـان هست که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز درون پس بعضی از آن‌ها نـهفته‌است. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند بسیـاری از این داستان‌ها از یـاد رفته، گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند و پیشینـهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این‌حال، درون سخن بکار مـی‌رود.

 

بررسی نظر کارشناسان  درون مورد ضرب المثل

دانشمندان و زبان‌شناسان نامدار هنوز تعریفی جامع و کامل به منظور کلمـهٔ ضرب‌المثل نیـافته‌اند. گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند گرچه درون این راستا تحقیقات بسیـار ارزشمندی انجام و تفاسیر معتبری نیز ارائه شده‌است. علامـه علی‌اکبر دهخدا درون مقدمـه امثال و حکم چنین مـی‌نویسد:

در زبان فرانسوی هفده لغت یـافت مـی‌شود کـه در فرهنگ‌های عربی و فارسی همـه آنـها را «مثل» ترجمـه کرده‌اند و در فرهنگ‌های بزرگ فرانسوی تعریف‌هائی کـه برای آنـها نوشته‌اند مقنع نیست و نمـی‌توان با آن تعریفات، آنـها را از یکدیگر تمـیز داد.

محقق معروف (Archer Taylor) کـه تحقیقاتش درون اوائل قرن بیستم تأثیری شگرف درون این زمـینـه داشته‌است، نتوانست تعریفی جهانشمول به منظور امثال و حکم پیدا کند.

وی درون کتاب معروف خود اظهار مـی‌کند کـه تعریفی به منظور امثال و حکم نمـی‌تواند وجود داشته باشد. با این وجود تعاریف مختلفی از گذشته که تا حال ارائه شده‌است کـه مـهم‌ترین آنـها تعریف (Friedrich Seiler) مـی‌باشد. وی امثال و حکم(ضرب المثل) را چنین تعریف کرده‌است:

سخنان برجسته، روشن و پند آمـیز و مستقل کـه در زبان مردم رایج است.

 

ضرب‌المثل و نسبت آن با اصطلاحات ضرب‌المثلی

تفاوت مابین «ضرب‌المثل» و «اصطلاحات ضرب‌المثلی» درون شکل، ساختار و عمل‌کرد آنـها است. امثال و حکم جمله‌ای هست کامل با ساختمانی استوار بر پایـه و اساسی غیر قابل تغییر، مانند:

  • تب تند زود عرق مـی‌کند!
  • هرکه بامش بیش برفش بیشتر!
  • خواستن توانستن است!
  • آدم بی سواد کور است!

اصطلاحات ضرب‌المثلی بر خلاف امثال و حکم عباراتی مصطلح و عمومـی هستند کـه ابتدا حتما در جمله‌ای جایگزین شوند که تا عبارتی کامل حاصل آید.

این عبارت کامل نیز برحسب قید زمان، فاعل و مفعول متغیر است، مانند:

  • پا توی کفشی
  • دم روی کول گذاشتن
  • بی گدار بـه آب زدن
  • گلیم خود را از آب بیرون کشیدن

این اصطلاحات ضرب‌المثلی بدون قرار گرفتن درون یک جمله کامل، فاقد خصلت‌های ضرب‌المثل خواهد بود لذا تفهیم عبارات اصطلاحی فوق با اضافات مقدور است، مانند:

  • پایت را تو کفش بزرگ‌تر از خودت نکن!
  • از ترس دمش را روی کولش گذاشت و در رفت!
  • بی گدار بـه آب نزن کـه پشیمان مـی‌شوی!
  • تو اول گلیم خودت را از آب بیرون بکش!

بنابراین عبارات ضرب‌المثلی را مـی‌توان بـه عنوان مواد اولیـه (خام) یک اصطلاح ضرب‌المثلی تعریف نمود: گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند اصطلاحات ضرب‌المثلی عباراتی هستند کـه معنا و مفهوم آنـها با معنی هر یک از کلمات تشکیل دهنده آن، نسبت مستقیم نداشته باشد، مانند:

  • گربه درون انبان فروختن
  • گربه را درون حجله کشتن
  • دل و قلوه گرفتن

مفهوم و پیـام این اصطلاحات مثلی با کلمات (گربه- انبان- حجله- دل و قلوه...) هیچ گونـه رابطه فیزیکی (ارگانیک) ندارد.

به عبارتی دیگر، معنی جمله از کلمات تشکیل دهنده آن جمله قابل دریـافت نیست.

این اصطلاحات تصویری (مجازی) فاقد شجره‌نامـه بوده و ریشـه و ماًخذ آنـها بـه مرور زمان محو شده‌است.

اشاره شد کـه امثال و حکم درون شکل، ساختار و عملکرد خود از ضرب‌المثل متمایز مـی‌گردد و به عنوان مواد اولیـه‌ای محسوب مـی‌شود کـه باید درون جمله کاملی بکار گرفته شود که تا خصلت ظاهری ضرب‌المثل را بـه نمایش گذارد. عبارات و اصطلاحات ضرب‌المثلی با هر نوع آرایش و پیرایشی تبدیل بـه امثال و حکم نخواهند شد.

امثال و حکم دارای سنت و اصالت لایزالی هست که درون اذهان عموم نقش گرفته و دارای رسالت آموزشی و حامل پیـام و تجربه زندگی است. درصورتیکه عبارات ضرب‌المثلی بـه هر مـیزان کـه استقلال معنا و رسالت پیـام آوری داشته باشد باز هم بـه تنـهائی قادر بـه انجام رسالت خود نیست و همـیشـه متکی بـه جمله و پیش درآمدی توضیحی است. معهذا خط فاصل دقیقی نمـی‌توان بین ضرب المثل و اصطلاح ضرب المثلی کشید، بـه خصوص کـه در زبانـهای مختلف این خط فاصل بـه طور قابل ملاحظه‌ای تغییر مـی‌یـابد. استاد «کارل فریدریش ویلهلم واندر»، گردآورنده و مؤلف دویست و پنجاه هزار امثال و حکم و اصطلاحات ضرب‌المثلی درون پنج جلد، درون مقدمـه کتابش  بـه این سؤال پاسخ مـی‌دهد:

از گوشـه و کنار و از زبان بعضی از منقدان شنیده مـی‌شود کـه تفکیک امثال و حکم را از اصطلاحات ضرب‌المثلی ترجیح داده و پیشنـهاد کرده‌اند کـه مجموعه «امثال و حکم» حتما فقط درون برگیرنده امثال و حکم باشد. اولاً خط فاصل بین این دو مقوله درون حالات مختلف غیر قابل تشخیص و تفکیک است. زیرا یک پیـام خاص درون مقطعی خاص بـه وسیله امثال و حکم و جائی دیگر بـه وسیله اصطلاح مثلی بیـان شده‌است کـه اینجانب با هیچ معیـاری امکان تجزیـه و تفکیک آنـها را ندارم. دوم اینکه رسالت ادبی و فرهنگی «امثال و حکم» با پیشنـهاد فوق بـه شدت خدشـه دار شده و در صورت عملی شدن چنین پیشنـهادی،این مجموعه فاقد ارزش بنیـادین خواهد شد.

 

آیـا امثال و حکم بازتاب «خصوصیـات ملی است»؟

در مـیان رسالات متعددی کـه در باب امثال و حکم نوشته شده‌اند تحقیقات بسیـاری نیز تحت عنوان: چهره ملت ایدر آیینـه امثال و حکم خود، بـه عمل آمده‌است کـه تبیینی نافرجام درون اخلاق‌شناسی مردم بـه وسیله امثال و حکم آن ملت است.

این رسالات، یک رشته از ضرب المثلهای ردیف نویسی شده هستند کـه به غلط آن را «آئینـه روح ملت» نامـیده و بازتاب خلقیـات کل جامعه محسوب شده‌اند.

از آنجائی کـه چنین تصوراتی غالباً بر اساس نمونـه‌های انفرادی و تعمـیم نادرست آن بـه تمام جامعه صورت پذیرفته‌است، مستلزم برخوردی اصولی و محتاطانـه‌است. مثلاً درون سنجش ضرب‌المثل‌های:

  • «خوش اصل خطا نکند و بداصل وفا نکند»
  • «نابرده رنج، گنج مـیسر نمـی‌شود!»،

اگر بـه منزله نمودار خصوصیـات ملت آلمان درون زمـینـه اصالت و درستکاری و همچنین کار و تلاش معرفی شوند، حتما به گنجینـه امثال و حکم دیگر ملل نگاهی کوتاه بیفکنیم که تا به این حقیقت پی کـه دامنـه اینگونـه ضرب‌المثل‌ها بسیـار وسیعتر از قلمرو زبان آلمانی است.

بنا براین با چنین معیـاری نمـی‌توان توجیـه و تفسیری بر خصلت و ویژه‌گی‌های اخلاقی مردم آلمان ارائه نمود. این اصل درون مورد اکثر قریب بـه اتفاق امثال و حکم بین المللی کـه ریشـه درون فرهنگ یونانی-رومـی، انجیل و قرون وسطا دارند، صادق است.

آنچه بـه صورت علم درون تاریخ ثبت شده‌است، اندیشـه پیش‌گامان فلسفه درون صدهاسال قبل از مـیلاد مسیح است. فلسفه قبل از سقراط ناظر بر علوم طبیعی بود و با اخلاقیـات و دین و آئین مردم و سایر اعتقادات فکری و تربیتی آن دوران، کاری نداشت.

فلاسفه تمام کوشش و توان خود را بـه بحث و بررسی درون مورد علوم مادی و فعل و انفعالات طبیعی نموده و توجه خود را صرف علم‌الاشیـاء مـی‌د.

آنچه جزو علم و دانش آن زمان محسوب نمـی‌شد اخلاقیـات و اصول اخلاقی و آراء معنوی جامعه بود. علی‌رغم بی توجهی بـه این مـهم، از بدو تشکیل اجتماعات شـهری و تمدن‌های باستانی، حتی قبل از ظهور ادیـان بزرگ، انسان‌ها بـه ضرورت اخلاق و ادبیـات و فرهنگ وابسته بـه آن پی و به اهمـیت آن درون زندگی خود، آگاهی داشتند.

امثال و حکم نیز قبل از طبقه‌بندی علوم و قرن‌ها پیش از ظهور فلاسفه، وجود داشته‌است.

انسان اجتماعی، از تشخیص مـیان خوب و بد عاجز نبوده‌است و بر اساس تجربه و برخورداری از اساطیر و داستان‌های موجود، طبق نیـاز و شرایط خود، بـه ساختن ضرب‌المثل وعبارات و اصطلاحات اخلاقی پرداخته‌است. افکار سقراط درون توسعه و رشد اخلاق نقش عمده دارد.

وی اخلاق را مـهم تر از سایر بخش‌های علوم و به طور کلی فلسفه نظری مـی‌داند. سیسرو گفته‌است کـه سقراط فلسفه را از آسمان بـه زمـین آورد. این گفتار بدین معنی هست که انسان را بـه عنوان مرکز ثقل و محور مباحثات فلسفی قرار مـی‌دهد. شاگردان سقراط یعنی ارسطو و افلاطون دنباله بحث اخلاق را گرفته و به آن شکل علمـی و فلسفی دادند.

علم اخلاق بـه خصوص مرهون مساعی ارسطو هست که به منظور آن اصول و مبانی قائل شد و این قوائد را درون دسترس مردم قرار داد.

بر اساس متون تاریخی اولین‌بار ارسطو بـه جمع‌آوری امثال و حکم و تحقیق علمـی آن اقدام نمود کـه متأسفانـه رساله او بنام «امثال و حکم»، از بین رفته‌است.

در یونان باستان فلاسفه، شعرا و نویسنده‌گانی مانند: افلاطون، آپولونیوس، سوفکلس، همر، آریستوفان، آیشیلس، اوریپیدس و دیگران با بکار بردن «امثال» درون آثار خود، آن را بـه عنوان بخشی از ادبیـات، هم‌ردیف امثال سایره قرار داده‌اند. نویسنده‌گان و فلاسفه رومـی مانند: پلاتوس، ترِنس، هوراس و سیسرو هم نوشته‌های خود را مزیّن بـه امثال و حکم نموده ولی هیچ‌کدام بـه جمع‌آوری یـا تحقیق درون پیرامون آن نپرداخته‌اند، ضمن اینکه اکثر مثل‌های موجود درون ادبیـات رومـی، متکی بر امثال و حکم یونانی هست که بعدأ اروپائیـان بـه ترجمـه آن‌ها اقدام نموده و به گنجینـه فرهنگ عامـیانـه خود غنای بیشتری دادند.

نویسندگان معاصر نیز با استفاده از ضرب‌المثل درون آثار خود و تغییر آنـها بر اساس ولریسم، چهره‌ای طنزآمـیز بـه ادبیـات بخشیده‌اند. نویسنده‌گانی چون برتولت برشت، گونتر گراس، مارتین والزر، اریشتنر، هانس ماگنوس انسنبرگر و هاینریش بل درون آلمان و صادق هدایت، محمدعلی جمال‌زاده، علی‌اکبر دهخدا، ایرج‌مـیرزا و عارف قزوینی و هنرمندان دیگر درون ایران، ستاره‌گان درخشان ادبیـات و فرهنگ مردمـی هستند و نامشان باقی.

در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ‌گونـه اطلاعی درون دست نیست.

جملاتی کـه امروزه بـه عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه‌ای و ترواش برق‌آسای اندیشـه انسان سخن‌گو بوده‌ کـه به لحاظ مؤثربودن، دقیق‌بودن و دلنشین‌بودن آن درون ذهن شنونده حپس تکرار شده‌است.

اولین گوینده یک عبارت مثلی بـه همان اندازه ناشناس هست که گوینده‌گان و نویسنده‌گان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی. کتب مقدس مانند تورات، انجیل و قرآن نـه تنـها یکی از سرچشمـه‌های لایزال پند و اندرز مـی‌باشند بلکه بسیـاری از امثال و حکم و اصطلاحات مثلی نیز از این منابع اخذ شده‌اند.

اگر اناجیل عهد عتیق]] و عهد جدید را بـه عنوان منبع امثال و حکم و اصطلاحات مثلی شناخته‌اند، بـه دلیل ترجمـه آگاهانـه آن بـه وسیله نابغه زبان آلمانی، دکتر مارتین لوتر است. ت

رجمـه لوتر یک برگردان تحت‌اللفظی نیست بلکه تولّدی دیگر از کتاب مقدس مسیحیـان هست که عناصر فرهنگی و ادبیـات مردم آلمان(اروپا) درون آن مؤثر بوده‌است.

به روایتی دیگر، مارتین لوتر ابتدا انجیل را آلمانی کرد و پس آنگاه بـه مردم آلمان هدیـه نمود.

شایـان ذکر هست که حیـات امثال و حکم بـه دوران قبل از کتابت و نوشتارهای ادیبانـه باستانی رسیده کـه بعدأ بـه صورت نقل‌‌قول از گفتارهای نابنوشته درون ادبیـات عتیق ملل متمدن ضبط شده‌اند. کتیبه‌های متعلق بـه سومری‌ها کـه با خط مـیخی نوشته شده، حاوی امثال و حکمـی هستند کـه محققین «زبان‌شناس»[۸] بـه کشف و ترجمـه آن توفیق یـافته‌اند.

با توجه بـه مطلب فوق، هر اثر ادیبانـه‌ای کـه ضابط امثال و حکم باشد، نباید بدون تحقیق و بررسی، منشأ و مبدأ آن مَثـَل تلقی گردد. بسیـاری از امثال پیش از اینکه درون آثار نویسندگان یـا شعرا ظاهر شوند، مدت‌ها درون زبان و گویش عامـیانـه مردم رایج و سایر بوده‌ و همانند افسانـه‌ها و قصه‌ها، بـه نقل شده‌اند. درون کنار منابع شفاهی و گویشی، اهمـیت ضبط و نگارش ادبی امثال و حکم، امثال سایره و اصطلاحات مثلی را نباید نادیده گرفت. از این طریق نیز بسیـاری از اشعار مردم‌پسند بـه لحاظ تکرار مداوم و انتشار آن‌ها درون دور و نزدیک، بـه قلمرو امثال و حکم راه یـافته و با اقبال مردم مواجه شده‌اند.

اکثر قریب بـه اتفاق امثال و حکم اروپایی، ریشـه درون ادبیـات قدیم یونان، روم و همچنین انجیل عهد قدیم و جدید دارد. قرن بیستم نیز زمـینـه‌ای بسیـار مناسب به منظور ایجاد مثل و عبارات مثلی بـه وجود آورده‌است. امثال و حکم و اصطلاحات مثلی ِ متولد درون قرن نوزده و بیست، درون زبان‌های غیر اروپایی نیز رواج یـافته‌است.

در سال‌های اخیر بـه لحاظ توسعه تبلیغات و آگهی‌های تجارتی و استفاده از امثال بـه منظورب اعتبار به منظور کالاهای تجاری، و نقش رسانـه‌های گروهی، اصطلاحات و امثال جدیدی بـه مِنـَصّه ظهور رسیده، بنابراین دوران طرح و انتشار امثال و حکم بـه سر نیـامده‌است.




[گسترش ضرب المثل جوجه را اخر پاییز میشمارند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 11:04:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com