را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو

را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو طنز علمي : باد شکم و احوالات پيچيده آن | چگونـه با تجاوز جنسي مقابله کنیم | پدر و | داستان های ایرانی! | Sherlock Holmes - روزگار سبز: 01/01/2003 - 02/01/2003 | علاقه بـه همجنس | شـهر سوال |

را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو

طنز علمي : باد شکم و احوالات پيچيده آن

 عبدالله : سلام یـه دوست دارم تو ی یک اداره کارمنده مبگفت تو اتاق کارم مشغول کاربودم کـه یک دفعه دل پیچه بدی بهم دست داد اومدم فوری ازاتاق اومدم بیرون کـه برم دست شویی کـه نتونستم خودم را نگهدارم و یک دفعه بافشار زیـاد چنان گوزیدم کـه صداش مثل رعد و برق توی اتاقها و راه پیچید و من غافل از اینکه مدیر اداره تو اتاق بغلی به منظور بازدید اومده بود و صدای را شنید من کـه از ترس آبروم فورا الفرار تو اتاقم و در را بستم فقط دیدم همکاران به منظور اینکه بدونن کی بود از اتاق هاشون اومده بودن بیرون و مـیخندیدن و دنبال فرد گوزو مـی گشتن فقط دیدم مدیر مـیگه پیداش کنید ببینیم کی بوداومدن تواتاقم از من پرسیدن گفتم من فقط صدا شنیدم و چیزی ندیدم فقط ابدارچی اومد بـه مدیر گفت یک ارباب رجوع بود کـه داشت مـی دودید و کار اون بود

 zari teh : سلام.خییییییلللللیییییی خاطراتتون خوب بود.کلی خندیدم من 1سال عقدبودم والان 5ماهه ازدواج کردم ازماه دوم عقدم مشکل گوارش گرفتم اونم بخاطر ی ساندویچ فاسدوالان شکمم خیلی صدامـیده ولی مشکل بی ارادی تو دفع نفخ ندارم اما بخاطرصدای شکمم همـیشـه اضطراب دارم وخجالت مـیکشم جایی برم 5ماهه ازدواج کردم تواین مدت فقط2باراونم1ساعت نشده رفتم خونـه شوهرم وبرگشتم ازمشکل من باخبره ولی من خودم خجالت مـیکشم اونم ازم ناراضیـه ک چرانمـیرم خانواده ی شوهرمم عاشق مـهمونی ومسافرت وگردشن منم گاهی بهونـه مـیارم نمـیرم وگاهی ام ک مـیرم ازاضطراب مـیمـیرم دکترگوارش وروانشناس هم رفتم کلی هم داروی شمـیایی وگیـاهی مصرف کردم فایده نداشته دیگ دارم افسرده مـیشم کمکم کنیدچیکارکنم؟چراصدا وسیما درموردبیماران گوارشی حرف نمـیزنـه تابرای مردم عادی شـه تاماهم بتونیم باخیـال راحت زندگی کنیم؟

 صدای بد : من شکمم خيلي صدا هاي بد ميده.تو خونـه کـه هستم اصلا صدا نميده ولي موقعي کـه مـهموني ميرم يا دانشگاه يا....کلا جاهايي کـه سکوت باشـه استرس بدي ميگيرتم و حس ميکنم الان يه صداي بد ميده شکمم.الان پنج ساله درگيرم .افسردگي گرفتم.دلم ميخواد يه بار برم مـهموني با دل خوش و بدون استرس.چي کار کنم.وقتي ميرم مـهموني قسمت چپ روده ام يه درد بدي ميگيره بعد صداي وحشتناک ميده.خيلي ناراحتم.ديوونـه شدم.از هر جايي کـه سکوت باشـه فرار ميکنم.ميترسم صدا بده شکمم.مخصوصا سر امتجانات.به ادما حسوديم ميشـه کـه هيچ ترسي ندارن کـه شکمشون صدا بده.تو مسافرت دسته جمعي کـه نگو موقع خواب اينقدر صدا ميده کـه دلم ميخواد از خجالت بميرم.هيچ چيز نفاخي هم نميخورم ولي بازم شکمم صدا ميده..ايا راه حلي هست?کسي هست کـه با من همدرد باشـه.يا من تنـهاي تنـهام.

جواب سوني کارت بيست : را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو غذا را آهسته بخوريد و خيلي بجويد و با آن آب نخوريد و يک شيريني کوچک مثل يک عدد قند يا شکلات بعد غذا بخوريد ، را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو ذهنتون را هم بـه چيزاي ديگه پرت کنيد ، بدن ما مثل ما ايراني ها لجبازه اگه با استرس بهش گفتي اينطوري نـه دقيقا همون کار را ميکنـه ، مگر اينکه با قاطعيت و آرامش بهش دستور بدهيد و تلقين کنيد

 خخخخخخخ : خخخخخ

 هادی : من دیگه زارتو زورت مـیگوزم موندم چی کنم فکر مـیکنم از سیگاره

 شاه : مرسی بچه ها حالم بد بود الان بهتر شدم ،خاطره براتون تعریف مـیکنم ، رفته بودم خونـه داییم اینا مسافرت ، خیلی هم رو درون وایسی داشتم گردنم خورد موقه شام سبزی خوردن خوردم کـه بهش حساسیت گوزی دارم ، بعد یک ساعت گوزم گرفته بود ناجور ولی هی بر مـیگردوندمو نگه مـی داشتم جوری کـه شکمم باد کرده بود و سفت سفت شده بود هر جوری بود خابیدیم و نگه داشتم که تا ساعتای ۲ نصف شب بود تو خابو بیداری همشو بی اختیـار آزاد کردم با یـه تک فشار کل خانواده داییم از وحشت صدا از خواب پ کـه تازه فهمـیدم چی شده برا این کـه آبروم نره از جام بلند شدم و شروع کردم بـه شکوندن دستامو گفتم چیزی نیست دارم قولنجشو درون مـیکنم ، صبح کـه شد وقتی تو ترمـینال سوار اتوبوس شدم کـه بیـام پسر داییم گفت مـیخوای که تا سوار نشدی قولنج کمرتم بشکنی ، اونجا بود کـه فهمـیدم ای داد بیداد کـه موضوع بود چشمتون روز بد نبینـه .

 علی : سلام دوستان عزیزم.دم نویسنده گرم بسیـار خندیدم.ای کاش خانمـی ک بیماری ای بی اس دارن حرفامو بخونن.این رو بهتون قاطع مـیگم کـه پزشکان ایران بخاطر نداشتن دروس مناسب درون حین تحصیل و تخصص کافی خیلی وقتا باعث عود بیماری مـیشن.شما برید از عطاری مقداری سیـانـه دانـه بخرید و هر روز یک قاشق چاخوری سیـاه دانـه رو بکوبید و سریع با عسل یـا ماست قاطی کنید و بخورید.ا شالله خوب مـیشید.التماس دعا

 ستاره : واااااااااای چقققققد خندیدم.. را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو ی سوال: اگه موضوع چیز دیگه ای بود بازم انقد نظر مـیذاشتین؟؟؟

 یشتا : خدا خیرتون بده روحم شاد شد بچه ها هر کی خاطره داره تو رو خدا بیـاد بگه فقط خاطره لطفا این سایت رو بـه دوستانتان معرفی کنید

 مجید : گوزیدن خیلی خوبه بـه شرطی کهی نفهمـه

 گوزو خانوم : منم زیـاد مـیگوزم البته بعضی وقتا صداشو کنترل مـیکنم و به شکل چس مـیزنـه بیرون همـین امشب سه بار گوزیدم بچه و شوهرم خواب بودن منم اومدم دنبال راه حل و...انقده خندیدم کـه دوباره گوزیدم

 ان گوزو : من و م زیـاد مـیگوزیم همراه با زاده هام اونا مـیتونن خودشونو کنترل کنند اما من نتونستم بعد از عقدم هم مـیگوزیدم کـه در نـهایت طلاق گرفتم چون توی خواب مـیگوزیدم کنار شوهرم :-(

  : خاک بر سرتون. را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو خجالت نمـی کشین؟

 کادح : خانم بسیـار چاقی وارد اتوبوس شرکت واحد شد و بدلیل ازدحام مسافر ناچاراً وسط راهرو ایستاد و با دست لوله بالا را گرفت. بر اثر تکان های اتوبوس درون فاصله کمـی چند پر صدا از این خانم صادر شد بطوری کـه همـه متوجه شدند کار کیست. وهری چیزی گفت : از جمله : کمتر بخورید وقتی مـیخاید سوار اتوبوس بشید ، کارای خصوصی تونا بیرون انجام بدید ، مشکل دارید با آژانس برید و ... یـه جونـه داش مشدی کـه به رگ غیرتش برخورده بود و مـی خواست بخیـال خودش آبروی اون خانم را حفظ کنـه از ته اتوبوس با سختی اومد جلو و زد روی داشبورد و به راننده گفت نگه دار مـی خام همـینجا پیـاده بشم . راننده گفت اینجا ایستگاه نیست . با سماجت و سر و صدای جونک راننده اتوبوسا نگه داشت و در را باز کرد. جونک بلند داد زد و گفت کار من بود ولی از این بـه بعد هر خانم چاقی درون هر اتوبوس شرکت واحدی صدای ناجور بده . من بودم و مسئولیت اونا قبول مـی کنم. بعد دم سبیلشا پیچوند و پیـاده شد و رفت دنبال کارش.

 ....... : اخیش یکم اروم شدم وقتی مطالبو خوندم دستی کـه این سایتو درست کرده درد نکنـه

 ندا : کاش عليخاني يکي از اين گوزوهارو دعوت کنـه،،ماه عسل،،،،يه سلامي هم م ،،،سلام گووووووووزووووووو

جواب سوني کارت بيست : ميگن ديگه هر وقت ببينند يک تمساح داره اشک ميريزه بهش ميگن اينقدر اشک احسان عليخاني نريز ما باور نميکنيم

 با: خانوما ميگوزن ميچسن بعد نازم ميکنن من يه دوست داشتم ميگفت من اگه يه روزي پيشت بگوزم خودمو ميکشم که تا شد رفتيم با هم مسافرت کم مونده بود برينـه ديگه شبا زارتو زورت ميگوزيد اونم بويه گند ميداد که تا يه شب ازش فيلم گرفتم صبح بهش نشون دادم که تا بفهمـه ديگه پيشـه من کلاس گوزي نياد و اين برام جايه سواله کـه خانوما خيلي بدبو ميگوزنو ميچسن چرا؟

جواب سوني کارت بيست : علتش اينـه کـه دلشون مثل ما مردا پافيد نيست

 بی آبرو : یـه روز ریـاضی داشتیم دبیرمون منو صدا کرد از شانس خوبم یـه دفعه یکی اومد تو عمرم گوزام این قد بو گندو نبود بنده خدا بـه روی خودش نیورد

 اریـا : من نظراتمو گذاشتم اصلا نديدم
همش الکيه هي ميگه بعدازتاييد مدير وبلاگ نظرشما نمايش خواهد داده شد همش چرنده
هيچي نيسي بااين سليت مسغرت والا اصلا نظرمن نيست گوه بوده سايتتون اگه راس ميگي اينوبزار جوابم بده وگرنـه هيچي نيستي بي فرهنگ

جواب سوني کارت بيست : حتما دُز بي ادبي نظراتتون بالا بوده کـه منتشر نشده مثل همين نظري کـه الان گذاشتيد مملو از حرفهاي نشُسته ، درسته يک کم متن هاي اين مقاله و نظراتش بار ادبي چنداني ندارد ولي قرار هم نيست چاله ميدون باشـه و هر چيزي را تاييد کنيم

 ماری : سلام
وای بچه ها خیلی باحالید انصافا
من کـه دیـه سرم درد گرفت .. باقی متن رو کپی کردم تو ایمـیلم ک بعدا سرفرصت ازاونجا بخونم :)
اول یـه تشکر جانانـه بابت این متن فوق العاده زیبا.. عامـیانـه .. و طنز... واقعا عالی بود
دیگه اینکه یکم برام عادی تر شد..آخه منم خوشم نمـیاد.اما خو غیرعمدی باشـه بـه روم نمـیارم
یـه خاطره هم من بگم .. : زمانی ک مدرسه بودم فک کنم دیـه ب چس کلاس معروف بودم
آقا یـه تایم صبح ک ما رفتم مدرسه دیـه شاهکار کردم ... موندم دوستام چجوری بازم کنارم مـینشستن :)))) آقا اینا هرچی مـیگفتن تو داری مـیچسی من ک قبول نمـیکردم .. تاااا اینکه بعد از 40 تایی ک درون کردم و خودم و بقیـه خفه شدن... دیدم ای دل غافل... خودمماااا..البته 10تای بعدی رو نتونستم کنترل کنم :)
اما از اون روز ب بعد کـه یـه 8سالی هست ک مـیگذره شاید10بار این اتفاق پیش بقیـه افتاده ... دیگه خوب خودمو کنترل مـیکنم

 ... : چشتون روز بد نبینہ 18روز بود عقد کردہ بودیم عید بود با م اینا رفتیم مسافرت شب اول بزور خودمو نگہ داشتم شب دوم تازہ مـیخواستیم بخوابیم یکیشو زدم عوض اینکہ اون خندش بگیرہ من غش کردم از خندہ نصف شب با صدای بلند مـیخندیدم م اینا هم تو اتاق بغلی بودن هی بہم مـیگف بابا اصلا من بودم توروخدا نخند ولی نمـیتونستم خندمو نگہ دارم الانم ک الانہ مـیخندیم

 تقی بیکار : من هستم تقی بیکار واقعا بیکار هستم عاجزانـه خواهش مـیکنم بـه من کار بدهید چون از بیکاری فقط زارت مـیگوزم و مـیچوسم کار دیگه ای ندارم بعد به من کار بدهید که تا شـهر را تمـیز نگه دارم با تشکر تقی بیکار

 گوزو خانم بدبخت : من خيلي مشکل دارم همش جلو همسرم مي چسم دست خودم نيست همسرم بـه رو خودش نمياره اما مي فهمم اذيته چيزي نمي گه ولي از اتاق ميره بيرون هواکشو ميزنـه يا جلو بيني شو ميگره يا شبا از صداي .....بيدار ميشـه چي کار کنم

جواب سوني کارت بيست : بـه پزشک گوارش يا داخلي مراجعه کنيد با يک قطره يا شربت مشکلات حل ميشود

 ...... : سلام منم این مشکل و دارم دکتر رفتم گفت مـیکروب معده داری دارو د اد دلم خیلی درد مـیکرد دردش خوب شد ولی نفخم نـه هر روز داره بدتر مـیشـه تو رو خدا بـه جای خندیدن یـه راه حل بدید

 چسو : دمتون گرم خیلی خندیدم
یـه سوال من بوی چس خودمو خیلی دوس دارم . شما هام همـینجورین؟

 ی بیچاره : من کـه خسته شدم ،قبلنا خوابگاه بودم و در خواب گوزيدم ولي حالا فهميدم آبروم رفته نميتونم ادامـه تحصيل بدم اخه کنکوري ام، فکر ميکنم همـه پشت سرم حرف ميزنند ،نميدونم چيکار کنم کمممممممممممککککککممممممم کنيييييد،يعني من الان ابروم رفته؟؟؟؟؟؟ من ديگه اعتماد بنفس ندارم شمارو بـه خداااا کممممکککک،ديگه بـه حدي رسدم ميخوم خودمو بکشم

جواب سوني کارت بيست : خيلي سخت نگيريد ، بقيه هم ازشون درون ميره اتفاق خيلي حادي نيست يک عالعمل طبيعي بدن هست مثل عطسه و سرفه و خنده کـه ما خيلي بزرگش کرديم ، مـهم اينـه کـه عمدا اين کار را نکنيم کـه بي ادبي محسوب نشـه ولي سهوا و توي خواب براي همـه خلق پيش مياد و اصلا مـهم نيست

 گوزپیچ : قابل توجه دوستان گوزو:ایـا مـیدانیدگوزیدن باعث پیشرف تحصیلی مـیشـه اینو دبیرزیست شناسیمون گفت

 متخصص فراوری : بابا دمتون گرم اونقدر خندیدم دلدرد گرفتم
شمایی کـه خیلی با ادبید یـادتون بـه چسایی کـه تو جمع کندید بیـاد...همونایی کـه همـه رو خفه کرد و شمام جیکتون درون نیومد
بنظر من یک گوزو بی ادب خیلی با شرفتر از یک چوسو آب زیر کاهه
رو راست باش و ب.....
خیلی خندیدم خدا خیرتون بده

 خانم......... : خخخخخخخخییییلللیی باحال بود.خندیدام:-X ممنون

 راسو : عالی بود

 HESAM : سلام
من فقط یکی از نظرات رو خوندم و چند تن را یـافتم کـه بیماری ای بی اس دارند
واقعا براشون ابراز تاسف مـیکنم و ناراحتم از مشکلشون ان شاءالله مشکلشون حل بشـه
من از شـهر قم هستم و حرم کم و بیش مـیرم و از ته دل به منظور ایشون دعا مـیکنم که تا هرچی زودتر خوب بشن بـه امـید خدا..

 ههههه : به جای اینکه بخندید راه حلی بگین که تا بقیـه بتونن استفاده کنن. به منظور اینکه از شر این چیزا راحت بشین همراه غذا آب نخورید یـا 1ساعت بعد غذا آب بخورید. شب قبل از خواب حتما حتما دستشویی برید. غذا رو تنر نخورید و با دهان بسته بجوید. سعی کنید موقع خواب ب حالت دراز کش بخوابید و عضلات رو سفت کنید که تا محل بسته بشـه. لوبیـا برنج پیـاز سیر فلفل سیب زمـینی آبپز آب یخ اینارو سعی کنید کم بخورید. اگرم ورم روده دارید قرصای مبورین خوبه بـه شرطی ک تحت نظر پزشک باشین. عرق نعنا هم اگه قبل خاب نصف فنجان بخورید خوبه بـه شرطی کـه یخ نباشـه. و در استرس نداشته باشید این یـه چیز عادی بین بقیـه هست و حالا اثرش به منظور یکی زیـاده یکی کم.

 رفیق بی کلک : به سلا متی همـه لوتیـا

 دیلیگون : تو رو خدا اینقد سخت نگیرید بخدا اینا یـه چیز طبیعیـه منم شبا تو خواب....باور کنید الان تبدیل شده بـه خاطرات خوش تو خونمون...

 بی موقع : منم توسن چهارده سالگی این بلا سرم اومده پیش دوستام آبروم رفت والآن کـه سالها مـیگذرد خجالت مـیکشم کاش مـیمردم ولی اینجور نميشد

 امـین : با خوندن يه صب که تا شب اين مطالب گفتم منم يه خاطره اي گوزيدن تعريف کنم .کلا تو دوران دبيرستان سر کلاس خيلي ول ميداديم منو يه چند نفر که تا ديگه از بچه ها بـه طوري کـه هيچ کدوم از معلما جرات نداشتن بيا اين سمت کلاس .يه معلم زبان داشتين کـه خيلي تو نقش بود نميدونم زياد فيلم ميديد اين اقا معلم ما حال درس نداشت زرتو زرت يه سي دي ميذاشتو با ديتا شو درسشو ميداد .يبار همين کـه داشتيم نگا ميکرديم گفت اگه خسته شدين بلند شين و يه نفس عميق بکشين منم انروز تخم مرغ خورده بودم همين کـه بلند شديم ول دادم و همزمان همـه ي بچه ها يه نفس عميق کشيدن لامصب ريه هاشون حال اومد کـه حتي معلممونم فهميد کلي سرکرفت زد کـه بزرگ شدينو زشته .....

 سحر : وااای خدا خیرتون بده خیلی خندیدم خودم تنـها تو کافینت نشسته ام دارم مـیخندم اگهی اومد فکر مـی کنـه دیونـه ام

 ناشناس : من همون ناشناسي هستم کـه گفتم 15 سال اي بي اس دارم و ترشيدم و شما هم يک طومار براي من جواب نوشتيد اينکه من نوشتم کلي بـه درگاه خدا دعا کردم منظورم اين نبود کـه پيش دکتر نرفتم بلکه بالعپيش بيش از ده دکتر رفتم اما همشون کلي ازمايش و قرص و دارو و کولونوسکوپي اخر سرم کـه خوب نشدم گفتن اي بي اس درمان نداره اگه شما هم جاي يه بودين کـه با تموم احساسش بايد جلوي ادم و عالم له بشـه همـه ادمـهايي ک از تو بي شخصيت تر و بي فرهنگ تر هستن بـه تو بـه چشم يه بي فرهنگ و بي شخصيت نگاه مي ديگه برام يه طومار از گناه نااميدي نوشتين من فوق ليسانس فيزيک پزشکي دارم اما حتي از پست ترين ادمـهاي جامعه خودمو حقير تر و بدبخت تر ميدونم بخاطر همين درد لعنتي >وقتي هيچوقت هيچمنو بـه عنوان يه بيمار باور نکرد بلکه همـه منو بـه عنوان يه ادم بي هويت شناختن توقع دارين بشينم بگم خدايا ممنون شما جاي من بوديد چيکار ميکردين؟دکتر ميرفتين؟من که تا دلتون بخواد رفتم پيش بهترين پزشکان گوارش و کبد يا شايدم نـه ميخواهيد بگيد من خودمو ميزدم بـه بي خيالي و ازدواج ميکردم؟اره؟اخه وقتي تو اين دنيا هيچي منو باور نکرد توقع دارين شوهر ايندم درکم ه توقع دارين من بي گدار بـه اب بو خودمو ب يه بي خيالي و وارد يه زندگي بشم ک معلوم تهش بـه نابودي ختم ميشـه بـه نظر شما يه پسر با اسب سفيد منتظر منـه نـه اقا اينطور نيست من از شما ممنونم ميدونم کـه از روي دلسوزي و محبت اون حرفارو درون جواب من گفتيد و حتي ازتون ممنونم ک واسه من حقير وقت گذاشتيد منم اگه چيزي گفتم واسه اينـه ک ملت بونن اين يه بيماري نـه چيز ديگه عاجزانـه از ملت ميخوام ک نگاهاشونو عوض کنن از ما گذشت اما خواهشا بـه خاطر ايندگان نگاهتونو عوض کنيد بدونيد يه عده هستن زير فشار اين مسيله دارن نابود ميشن لحطه هايي ک شما دارين ميخندين يه عده دارن مثل ابر بهار اشک ميريزن اگه صدايي ازي ميشنويد دليلي ندارره داد بزنيد براي همـه تعريف کنيد طرف مضحکه خاص و عام کنيد بـه طرف برچسب بي شخصيتي و بي هويتي نچسبونيدبا اين مسيله ازارمون ندين ازمون سو استفاده نکنين بخدا مافقط بيماريم همين

جواب سوني کارت بيست : کلمـه اي بي اس را درون گوگل سرچ کنيد ، برخي وبلاگها يا سايتها تجربيات شخصي يا علمي شون را بـه اشتراک گذاشته اند کـه ميتواند مقداري از شدت مشکل را کم کند ولي ظاهرا چيزي کـه آنرا تشديد ميکند حساس شدن فرد بـه اين موضوع هست که حالت عصبي پيدا ميکند و علائم آنرا تشديد ميکند ، اگر بتوانيد محيط خود را عوض کنيد کـه هر وقت نياز بـه دفع باد شکم داشتيد شرمنده اطرافيان نشويد کمک کننده هست ، يا مشکلتان را براي اطرافيانتان توضيح دهيد و ضمن معذرت خواهي توضيح دهيد کـه اين يک بيماري هست و دست خودتان نيست و از باب بي ادبي چنين کاري را نميکنيد شايد روزهاي اول کمي نيشخند يا چشم غره نصيبتان شود ولي کم کم آنـها هم عادت ميکنند ، درون جائي خواندم کـه سي درصد مردم آمريکا داراي اين بيماري هستند و احتمالا بسياري از مردم کشور خودمان هم همين مشکل را دارند ،‌ ضمن اينکه بخاطر اين مشکل نبايد خودتان را از ازدواج محروم کنيد ، شما درون جلسه دوم سوم خواستگاري کـه معمولا خصوصي صحبت ميکنند بـه ايشان موضوع را بگوئيد و مطمئن باشيد بسياري از افراد مشکلي با اين موضوع ندارند و افراد اندکي هستند کـه نميتوانند با اين موضوع کنار بيايند کـه همان اول کار ميتوانيد بـه اين موضوع پي ببريد و تصميم درست تري براي ازدواج بگيريد ، واقعيت اين هست که شما درون هر حال درگير اين مشکل هستيد اگر بـه خودتان سخت بگيريد عصبي تر ميشويد و مشکل بيشتر ميشود و اگر بـه مرور بـه خودتان تلقين کنيد کـه مشکل مـهمي نيست و راحتتر با آن کنار بيائيد ان شاء الله که تا حد زيادي بـه رفع بيماري کمک ميشود

 بی نام : شما بهتر مـیدونید یـا جناب سعدی کـه مـی فرماید شکم زندان باد هست ای خردمند ندارد هیچ عاقل باد دربند چو باد اندر شکم پیچد فروهل کـه باد اندر شکم باریست بر دل

 رویـای بیچآره : من بدبخت فلک زده نمي دونم چه مرضي دارم‌.دست خدا ه‍م درد نکنـه کـه تو مرض هم بـه ما کم لطفي کرد آخه اينم شد مرض.خلاصه کلا کـه مشکل زيادي باد شکمو دارم ولي چشمتون روز بد نبينـه وقتي دچار استرس بشم مثل موقعي کـه مـهموني رسميه يا سر يه جلسه رسمي مشکل صداهاي عجيب غريب شکمو دارم.واگه ديگه استرس خيلي بالا باشـه اصلا اسهال ميشم.ته بدبختيه مگه نـه‌.خاک تو سر من با اين مرض.نميندونم بايد استرسمو درمان کنم يا برم سراغ حل مشکل گوارشي.اين مطلب کـه مال سال??.کاشکي الان هکي منو راهنمايي ميکرد.نزديک عيده دلم لک زده واسه يه ديدو بازديد بدون استرس.

جواب سوني کارت بيست : اصلا نگران نباشيد ، بـه يک دکتر گوارش مراجعه کنيد سريع حل ميشـه ، جوري حل ميشـه کـه دلتون واسه يک صداي قار و قور تنگ ميشـه

 به تو چه : دمت گرم حالا مثل يه مرد سرم را بالا ميگيرم و ميگوزم بـه افتخار همـه گوزوها

 پری : واقعا خسته نباشید

 ناردونـه : خیلی با حا ل بود

 درمانتون دست منـه:) : آدامس نخور نمـیگوزی و حبوبات چیزی کههست رو نخور و برین دکتر من بابام رفت بهش دارو خوب شده ن لازمـه ن گریـه والا

 هستی : وای انقدر خندیدم دل درد گرفتم خیلی باحال بود مخصوصا کامنتا وخاطره ها دمتون گرم خخخخخخخخخح

 گوزوی ارشد اسبق : من قبلن خيلي گوزو بودم، آبرو خودمو همـه جا بودم و جلو برادر و دوستام بارها گوزيدم و چسيدم، و منزوي هم شدم، اما راه حل نخوردن غلات نفخ اور مثل لوبيا يا لبنيات مثل شير يا اينجور چيزاست، الان مشکلم کامل حل شده؛ فقط کافيه غذاي نفاخ نخوريد يا اگر خورديد بـه غذاي نفاختون مثل لوبيا آويشن اضافه کنيد، يا نعناي خشک با ماست بخوريد يا فلفل سياه، و همراه با غذا هم اب يا نوشابه نخوريد، اصلا نوشيدني گازدار و مصنوعي رو از رژيمتون حذف کنين و از اجتماعي شدن لذت ببرين

 بی نام : ديروز جلوي همكارام ازم درون رفت انقدر حالم بد شد كه مرخصي گرفتم كلي گربه كردم شبم که تا صبح از غصه راه رفتم ترو خدا بگبد چطوري با اين آبرو ريزي كنار بيام حالم خيلي بده

جواب سوني کارت بيست : آبرو کـه فقط شامل مايعات صورت نميشـه ( آب رو ) گاهي بصورت گاز هم ميرود کـه بازيابي گاز از مايع سخت تر هست ،‌ حالا کـه ديگه رفته بيخيال ، عين شير لبخند بزنيد و به سرکارتان برگرديد و اصلا بـه روي خودتان نياوريد ،‌ خيلي اتفاق مـهمي نيست و براي هري ممکنـه پيش بياد ،‌ يکبار خود من جلوي يکي از خانمـهاي فاميل کـه داشتم باهاش صحبت ميکردم و خيلي مودب هست ازم درون رفت و ديدم چشماش کمي گرد شد من هم چنان عادي بـه صحبتم ادامـه دادم کـه شک کرد کـه چرا ديوار خونـه شون صدا چيز ميده

 بهاره : سلام واقعا فک نمـیکردمـی بخاطر کنـه
منو م کلی شاد شدیم و ناراحته اونایی کـه مشکلشون حاده.خدا کمک کنـه

 جمشید : یـادم مـیاد کـه کلاس سوم دبیرستان بودم کـه درآن زمان دردبیرستان مراسم صبحگاهی کـه شامل قرائت قرآن وچیزهای دیگه بود (سال 1352) تمام محصلین بـه ترتیب کلاس بـه صف مـی شدند ومراسم اجرا مـی گردید دردبیرستان ما یک خدمتکارمرد (پیش خدمت )بود بنام امـیر فلی کـه ایشون خیلی فضول بود وهرروز صبح مـیومد ومقابل صف کلاس ما مـی ایستاد وهرکدام ازمحصلین حرف مـیزد ویـا مـیخندید ویـا اینکه کار دیگه ای مـی کرد ایشون فورا مـی رفت وبه بـه مدیر ویـا ناظم دبیرستان مـی گفت واونـها هم مـیامدند وآن دانش آموز را با چوب تنبیـه مـی د که تا اینکه یکی از دانش آموزا بنام اکبرسیـاه کـه خیلی هم جلف وشیطون بود یک روز صبخ گفت بچه ها من کاری مـی کنم کـه این پیش خدمت نیـاد جلو صف کلاس ما وایسه وفضولی ه آن روز طبق معمول زنگ دبیرستان نواخته شد وهمـه محصلا براساس کلاس های خود بـه صف شدند که تا مراسم صبحگاهی اجرا شود آن پیش خدمت هم بـه روال هرروره اش آمد وایستاد همـه بـه احترا م ودرسکوت قرائت شروع شد کـه یک موقع دیدیم صدای زرتک گوزی درآمد وبلافاصله پیش خدمت با صدای بلند ورسا درون آمد گفت این را بخور ویکی صدا دارتر از اینشا بده تاترکد () خوب وابشـه (باز بشـه )که با این حرف همـه صف ها ودانش آموزا ریختند بـه هم وآن کـه قران مـی خواند از شدت خنده از روی صندلی ول شد رورمـین دراین موقع دیدیم کـه مدیر وناظم دبیرستان با چند از دبیرها آهمشون چوب بـه دست آمدند وگفتند کـه همـه بروند تو کلا س هاشون وفقط کلاس سوم الف بمونند ماهم ماندیم کـه دیدیم دومرتبه ما را بـه صف ودروه مان د کـه فرار نکنیم ودر آن سرمای اول صبح دی ماه رمستان بـه هر کدام از ما باچوب بر کف دستانمان کتک مفصلی را نوش جان کردیم بـه خاطر گوزی کـه اکبر داده بود هرچند همـه محصلا ی کلاس بـه خاطر اکبر کتک خوردند ولی آقا امـیرقلی پیش خدمت فضول دیگر جلو صف کلاس نیـامد کـه نیـامد و دانش آموزا به منظور همـیشـه از ش راحت شدند حتی سالهای بعد واکبر هم از همون تاریخ بـه اکبر گوزار معروف شد وحالا کـه این خاطره را مـی نویسم آقا امـیرقلی پیش خدمت جندین سال هست که بـه رحمت خدا رفته است

 بیتا : اقا خیلی خیلی خیلی ممنون کـه این مورد رو مطرح کردید و خیلی خیلی خیلی ممنون کـه بیقه نظرات خنده دارشون رو گذاشتند
چون من حالا مـی فهمم فلان چیزی رو کـه بهش حساسیت دارم واقعا واقعا واقعا چیز مـهمـی نیست و بیش از اندازه گنده اش کردم اقا من فقط بـه تمامایی کـه سر این طور چیزی استرس مـی گیرن مـی گم خود مساله اصلا و اصلا و اصلا مـهم نیست برید استرستون رو حل کنید اون استرس بـه مرور زمان ممکنـه واقعا واستون ازار دهنده مـی شـه

 ناشناس : 15 سال کـه اين بيماري دارم بـه خاطر اين بيماري ازدواج نکردم و ترشيدم کلي بـه درگاه خدا التماس کردم اما حالا ديگه هيچ اعتقادي بهش ندارم تازه بـه اين نتيجه رسيدم خدا ما بيچاره هارو اورده کـه هروقت حوصلش سر ميره بهمون بخنده و شاد بشـه فقط دلم ميخواد بياد روبروم بشينـه تاببينم روش ميشـه تو چشام نگاه ه اين روزها فقط بـه خودکشي فکر ميکنم اما بابام خيلي مريض ميترسم با مرگم طوريش بشـه التماسا واسم دعا کنيد بتونم خودکشي کنم وبه ارامش برسم

جواب سوني کارت بيست : خدا دنيا را بر اساس قاعده اسباب و سبب آفريده نـه بر اساس دعا و معجزه ، يعني اگر شما 15 سال کـه هيچ 1500 سال هم دعا کنيد بدون اينکه قواعد مادي و دنيوي رفع مشکل را انجام دهيد بعيد هست مشکلاتتان حل شود چون همان خداي مـهربان فرموده ( ليس للانسان الي ما سعي ) يعني ( هيچ چيزي جز سعي و تلاش شما نيست ) کـه اگر فقط بـه دعا کار حل ميشد و دعا کافي بود پيامبر و حضرت اميرالمومنين بجاي اين همـه جنگ و زخم خوردن و زجر کشيدن توي خانـه مي نشستند و دعا ميد خدايا اين دين خودت هست خودت دشمنانت را نابود کن و ما و مومنين را همواه پيروز گردان ولي چنين نميد و با محنت و رنج و زحمت بسيار لشکر فراهم ميد که تا با اسباب و سبب و قواعد دنيوي دشمنان خدا را از بين ببرند و دين خدا را گسترش دهند ، شما بجاي آنکه از باب نااگاهي از قواعد الهي و دنيوي فقط بـه دعا اکتفا ميکرديد زحمت ويزيت يک دکتر را نيز بـه خودتان ميداديد با چند عدد قرص مشکلتان حل ميشد و نـه از خدا نااميد ميشديد کـه بزرگترين گناه نااميدي از رحمت خداست و نـه اين همـه زجر ميکشيديد و به قول خودتان ترشيده ميشديد ،‌شيطان را لعنت کنيد کـه اينقدر پست هست که حتي حاظر هست براي نابودي ما يا حتي جلوگيري از عبادت و خواندن تماز خودش را چُس کند و در دل و روده ما بچرخد ، از خدا معذرت بخواهيد ، شيطان را لعنت کنيد و به يک دکتر گوارش مراجعه کنيد ، بـه همين راحتي ،‌ بـه همين با حالي

 aaa : یـه خاطره خوب؛
یـه بار داشتم حموم مـیکردم یـهو شکمم دردم گرفت بعد با دست شکمم رو هی فشار مـیدادم وبعد یکدفعه و ناگهانی چسیدم اما چه چسیدنی بود داشتم خفه مـیشدم بعد مجبور شدم با دو از حموم اومدم بیرون :-) :-) :-)

 علی : هر نگوزه مـیمـیره من اینو از مادربزرگم شنیدم بـه نظرم حرفش کاملا منطقیـه چون درون این دنیـای نیست کـه نمـیکنـه

 ..... : مستانت بود فکر زمستونت بود

 ه این بی اسی : حالا اینارو بیخیـال حالا من شوهر گوزو از کجا پیدا کنم کـه با مشکلم کنار بیـاد :(

 چگونـه بگوزیم ؟ : آیـا افسرده شده اید ؟ تیغ و زهر و تفنگ مدام درون ذهنتان مـی چرخد ؟
شب لوبیـا بخورید
و صبح شاد شوید درمان کاملا تضمـینی !

 عبدااله : کوفتتان بزند با این تعاریفتان کلی خندیدیم

 رهگذر : یک روز امتحان کلاس نـهم دبیرستان داشتیم یکی ازدانش آموزان درحین امتحان از دبیر مربوطه کـه امتحان کتبی مـی گرفت اجازه خواست کـه برود مستراح ولی اون دبیر چون جلسه امتحان بود اجازه نداد کـه برود اون دانش آموزهم گفت حالا کـه اجازه نمـیدی عواقبش هم با خودت بعد ازدوسه دقیقه کـه سررگرم امتحان بودیم اون محصل انچنان گوزید کـه ازصداش همـه ازجا پد وجلسه امتحان بـه هم خورد وهمـه ازخنده روده برشده بودن وبعضیـا هم وقت را غنیمت شمرده وتقلب مـی د ودبیر بیچاره هم مات ومبهوت مونده بود وکاری نمـی تونست ه فقط بـه اون دانش آموز گفت حالا راحت شدی.

 امـین کرمکی : خاطره یعنی این !؟ !!‌‌ ؟
یـه بار بابام داشت رو پشت بوم کولرو درست مـیکرد منم پایین بودم چندتا از رفیقاای م تو پذیرایی گرم گپ زدن بابام گهگای مـیگفت پمپ وبزن یـا موتور دور کند وتند !
یـهو م اومد مـیگه چرا بازی درون مـیاری
خونـه بوی گوه گرفته امـین @! اون تمرگیده رو روشن کن ببره یـا خاموش کن !
جا خوردم چی شده .... که
بابام اومد پایین مشخص شد اون بالا هر موقع ... مـیزده مـیخواسته ما هم بهره مند شیم مـیگفته موتورو بزن !
××××
کلا بابام اینطوریـه هرموقع مـیره سرویس هم بادشو قبل و بعد تو خونـه تخلیـه مـیکنـه ....
یـا بقول خودش تنظیم باد مـیکنـه بعد مـیره سرویس ... این نشانـه مرد بودنـه کـه هیچ گوزی رو بدون حضور همسر نزد !!!!!

 رویـای نگوزیدن : در محل کارم هستم..اونقدر خندیدم کـه همکارهای آقا متوجه خوندن مطالب گوزوها شدم---اما کامنتها هم خیلی باحال و بودار بود

 برای خنده : به نظر شما اگر دانشجو درون کلاس گوزيد و همکلاسي داشته باشد تکليف چيست؟ انصراف از دانشگاه بده يا بيخيال شود؟

 رهگذر : اقا من بـه این نظر یـه ربع خندیدم عالی بود
شادی و چس شیون درون پس خود دارد.

 مـهشید : من يه بار با نامزدم تو هتل خوابيده بوديم کـه يهو ..... اونم پاشد و هر چي از دهنش درون اومد بهم گفت و بعد گذاشت و رفت و گفت خيلي بي ادبي

 سعبد : خیلی حرفاتون بد بود

 کیـان : از همـه تون متنفرم یکم حرف خای خوب بزنید

 گوزقلتون : وای مردم از خنده مملکت همـه گوزو ان

 حامد اسدی : ممنون عالی بود. از خنده مردیم. این نمایش را تو کلاس تئاتر اجرا خواهم کرد بازم ممنون.

 سمـیرا : فکر مـیکردم تنـهام
این همـه گوزو....!؟

 سحر : خخخخخ بابا ايول مُردم از خنده که تا چند دقيقه پيش نميدونستم چيه!!!!! اوناييم کـه از مطلب خوشتون نمياد زياد حرف نزننين خودتون معلوم نيس چي سرچ کردين کـه اين صفحه اومدين بي جنبه ها ي گوزززززززززززززززززو

 علی رضوانی : جرا صلح د

 للل : عالی بود،‌دمتون گرم

 اس اس : من هم این مشکل را داشتم خیلی شدید مـیگوزیدم دکتر رفتم قرص بهم داد خوب شدم

 ... : پپپخخخخ خعلیی باحال بود لنگه اش رو جایی ندیده بودم :-)))))))))

 حسین : سلیمانیـه عراق درون کارگاه تونل بـه عنوان مـهندس کار مـیکردیم.من عادت داشتم با کنترل بگویم. یک شب به منظور تفریح با یکی از دوستام قرار گذاشتیم کـه حال و هوای کارگاه رو از تنـهایی درون بیـاریم.همـه داخل سالن بودن و من و محمد داخل اتاق.به محمد گفتم مسعود رو صدا کن بیـاد که تا اومد توو بگو من بگوزم. محمد صدا زد مسعود مسعود و سپس مسعود با احتیـاط آمد داخل اتاق و چراغ خاموش بود.یکدفه محمد با صدای بلند گفت حسین بزن.در این حال مسعود نست فکر کرد چیزی مـیخوام ب تو سرش منم نامزدی نکردم و یـه شدید دادم کـه بواسیر درد گرفت.یکدفه صدای فریـاد 10 نفر از کمپ کارشناسی بلند شد و همـه که تا دو ساعت مـیخندیدم.این بعنوان خاطره درون سال 87 درون کارگاه تونل ازمر تبت شد..

 ناشناس : من هم بـه مرض چسیدن مبتلا هستم.مشکلم اینـه اصلا احساس نمـیکنم کـه ازم درون رفته فقط بوی گندش حالمو بد مـیکنـه!!!!!!!!!!
به خاطر این مشکلم دیگه سرکار نمـیرم و حتی کلاسهای آموزشی و دانشگاه هم تعطیل کردم. مـهمونی کـه دیگه هیچی.
واقعا معضل وحشتناکیـه .
اونایی کـه من و افرادی کـه اینجا مطلب گذاشتند رو تحقیر مـیکنید بـه جای اینکار شکرگزار سلامتی خودتون باشید.
از امشب مصرف عرق نعناع و قرص دایمتیکون رو شروع مـیکنم . امـیدوارم مفید باشـه.

 گوزم بـه هوا : اقا یکی از دوستان من تاکسی داره مـیگفت یـه دفعه تو تاگوزم گرفت شدید سریع مسافرا رو رسوندم ده مت بعد از پیـاده اخرین مسافر خودمو از رو صندلی بلند کردم از ته دل گوزیدم گفتم اخیییی ده دقیقه بعدش یـه خانمـی سرم گفت اقا ممنون پیـاده مـیشم نگو این خانمـه قدش کوتاهه پشت صندلی من ندیده بودمش

 ارباب گوزیک ها : اینم ی ضرب المثل مشـهدی درباره گوز:
خیلی خوش چس جلو بادم مـیشینـه

 زهره : ايول دمتون گرم جالب بود اينقد خنديدم دارم ميميرم شوهرمم خوابه نمدونين چطور جلو خودمو گرفتم که تا منفجر نشم ميخواستم يه نکته رو بهايي کـه اينقد کلاس ميذارن بگم خو عزيزم تو اگه گوزو نيستي اين جا چيکار ميکني خو معلوم نيست چي سرچ کردي سر از اين جا درون اوردي ، واقعا دستتون درد نکنـه

 سرور گوزها : تویی کـه هی دم از ادب مـیزنی
مـیدونی چین هر یـه دونـه گوزو 1 دلار مـیخره باهاش توپ پینگ پنگ درست مـیکنـه؟
خخخخخخخخخ بیمزه هم خودتونین
درود بر گوزوها

 ابوچسبنـه بیرونی : من کـه کل خونوادم مشکلي با ندارن چون همـه تو خونـه ما ميگوزن م تو خواب کولاک ميکنـه بابامم کـه تو بيداري ميترکونـه منم با داداشم فقط نميرينيم راحت بخوريد و بياشاميد و بگوزيد شاد باشيد اين يه چيزه همگانيه خخخخخخخخخ

 ح : با چندتا از دوستام با قطار مـیرفتیم مسافرت حدودا 13-14 نفری بودیم همـه تو کوپه ما جمع بودند خاطره تعریف مـید و سیگار مـیکشیدند جای سوزن انداختن نبود منم اون بالا روی تخت خواب توری خوابیده بودم آخه کوپه درجه دو بود کـه ناگهان ... ازم خارج شد از بوی تعفن خودم از خواب بیدار شدمـی تو کوپه نمانده بود که تا نیم ساعت بـه هیچ عنوانی نزدیک کوپه نمـیشد.
اون خاطره هم تو دفتر خاطره های .... ثبت شد.

 علیرضا : سلام بـه همـه دوستان گوزو و گوزوهای دوست. مـیخام یـه مطلب رو بـه عنوان توصیـه بـه افرادی با مـهارت کم و مبتدی درون امر خطیر گوزیدن بگم دوستان به منظور کنترل و راحت شدن
از استرس 2 راه حل ساده هست البته درون کنار راه حل هایی کـه دوستان درون نوع تغذیـه و به دستشویی رفتن قبل از حضور درون اجتماعات رسمـی عنوان د
1 تمرین به منظور تقویت عظلات اسفنگتربرای این کار کافیـه درون طول روز با توجه بـه علاقتون درون کنترل چند بار عظلات مجاری ادرار و مدفوع (یعنی همون کاری کـه برای نگه داشتن ادرار و مدفوع مـیکنید )رو بـه مدت یک ثانیـه سفت و سپس
شل کنید این کار رو درون فواصل زمانی متفاوت و اوقات فراغت خودتون بـه عنوان تفریح سالم انجام بدید درون مرحله بعد زمان شل و سفت رو بـه 10 ثانیـه و 20 و 30 هم برسونید
این کار به منظور طولانیتر زمان کنترل ضروریـه
2 به منظور زدن ضربه مـهلک گنترل شده شما حتما عظلات شکم رو با دراز و نشست ساده حداقل روزی 20 بار یـا بیشتر تقویت کنید
تبریک مـیگم حالا شما از یک گوزوی زپرتی تبدیل بـه استاد شدید حالا با خیـال راحت مـیتونید درون هر جمعی بـه صورت کاملا کنترل شده بگوزید. ولی خداییش اگر ازون آدمای چپ چس
راسو صفت هستید به منظور افزایش طول عمر دیگران و آرامش روح امواتتون درون جمع نگوزید چون واقعا آزار دهندست و مطمـینا اگر لو نرید کلی بد و بیراه نثار مرده و زندتون مـیشـه لطفا به
ورزش های ذکر شده عمل کنید این رو از یـه استاد گوزه آویزه گوشتون کنید

 ویولا : وای خدای من یـه بار من کلاس یوگا ثبت نام کردم. خیلیم شـهریـه ی گرونی داشت. یـه فضای خیلی با کلاس و شیک با کلی شمع و عود و موزیک خیلی ملایم. چشمتون روز بد نبینـه جلسه ی اول و دوم دو سه که تا دوست خیلی باکلاسم پیداکردم جلسه سوم وسط موسیقی ملایم و در محضر بانوان خیلی با کلاس آنچنان با صدای بلند گوزیدم کـه از شوکی کـه تو قیـافم معلوم بود همـه فهمـیدن کار من بود. اصلا نمـی دونستم گریـه کنم بمونم برم کـه یـهو مربی بی وجدان گفت سرویس بهداشتی انتهای راهرو منم قهر کردم از کلاس اومدم بیرون. ولی خیلی تجربه ی بدی بود.

 قربانی بلا : به خاطر این موضوع خیییلی ضایع شدم. خیلی وقتا آرزو کردم زمان بـه عقب برگرده ولی افسوس.

 ف سعادتخواه : سلام توخونواده ی ما مخصوصا دای کوچیکم خیلی محترمـه حالااین مطلبونشونش بدم هر چی داره نثارم مـیکنـه ولی خدایی خوب بود یـه چیزی نصیبم شدللللللللللللللاااااااایییییییییییییککککککک

 مـهرسای ی : منکه نفهمـیدم چیـه این موضوع خنده دار بود کـه بعضیـا مـیگن از خنده مردیم
باد شکم یـه چیز طبیعیـه کـه همـه ی ما اونو تجربه کردیم

 مشکل دار : منم این مشکلو دارم عقدم مـیترسم ازدواج کنم ابروم بره ی بار بادوستامون رفته بودیم بیرون شوهرمم بود ی لحظه تکون خوردم حرف ب ازم اومد مـیدونم صداش بلند بود شنیدن ولی ب رو خودشون نیوردن خیلی خجالت کشیدم خیلی وقتا خودمو نگه مـیدارم قبلا ایجئر نبودم ی سالی مـیشـه این مشکلو پیدا کردم

 سارا : مطلب خوبی بود حداقل فهمـیدم کـه مشکل من باکتری های معدم هست خوبی دیگشم این بود کـه یک جمع گوزو رو شاد کرد

 تازه وارد : چقدر گوزززوووو بوده خبر نداشتم فکر کردم فقط خودم ....

 الادبا : شادی و چس شیون درون پس خود دارد.

 نيلوووو : بچه ها حال راه درمونش چيه???? خخخخخخ مردم از خنده

 علی77 : من سال سومم ویـه سال دیگه حتما کنکور بدم وقتی تنـهام نمـیگوزم وقتی خونواده ام کنارم مـیشینن نمـیگورم ولی تو مدرسه وقتی یـه غریبه مـی افته کنارم دادنم شروع مـیشـه تو مدرسه ابروم رفته بچه ها که تا از درون وار مـیشم تو مدرسه مـیزنن زیر خنده مـیدونم همش بـه خاطر استرسه کـه کنار غریبه مـیشینم مـیگوزم اگه گناهکار نبودم حتما از خدا مـیخواستم منو بکشـه
شما به منظور درمان اینجور استرس ها چیزی راه حلی ندارین

 بنده خدا : گیـاه بولاغ اوتی به منظور درمان بیماری های گوارشی نفخ درد مفیده اگه گیـاهشو گیر نیـاوردین عرقشو بگیرین واقعا معجزه مـیکنـه

 امـین کریمـی (کرمکی) : خاطره : یـه بار بابام بعد ناهار زیر پتو خوابیده بود یـه زارت ازش خارج شد فضا مختشش کـه بعد 4-5 دقیفه دیدم باچشای قرمز داره بهم چش غره مـیره خدا روز بد بـه هیشکی نده آنچنان کوبید تو گوشم کـه هر موقع یـادم مـیاد شلوارمو خیس مـیکنم ...

 بالا : خدا نصيب گرگ بيابون نکنـه يه بار رفته بوديم خونـه ي خالم عيد ديدني فاميلاي خالمينا هم اومده بودن يکيشون کـه پيرمرد بود (شلوار کردي داشت اينـهوا) رفت دستشويي بعدش ديگه خودتون ميدونيد چي شد همچين ريد و چسيد و گوزيد کـه بوش کله محله رو برداشته بود بيچاره م کـه در معرض اين گازهاي سرطان زاي شيميايي قرار گرفته بود که تا شب داشت خفه ميشد ولي دمش گرم يارو حرفه اي بود

 اقا پرهام : واقعا خیلی بی ادب و تازه بـه دوران رسیده هستید، هه

 بی نام : عجب چیزایی پیدا مـیشـه هااا عجب!!1

 دانشجو : یـادم نمـیرود توخدمت سربازی صبح ها ی دوشنبه کـه صبحانـه تخم مرغ ابپزی وپنیر مـیدادند شب تو خوابگاه حمله شیمـیایی بابوی تخم مرغ بود

 امـین (کرمکی) کریمـی : بابام وقتی نـهار رو خورد دراز مـیگشـه ... که تا یـه ساعت تو خواب وبیداری ذارت مـیزنـه .... آخه دور شکمش 170 سانته قدش هم 190 ... حتما به کجا مراجعه کنم واسه گرفتن جانبازی ...

 امـین کرمکی : چرا نظر من پخش نشد ؟
در مورد هم پارتی دارین ...

 اوووووشگول : خاطره اول : ماه رمضون بود رفته بودم نمازجمعه یکی از دوستامو با بچه ش دیدم رفتم سمتش بچه بهم پشت کرده بود همـین ک دهنمو باز کردم سلام کنم بچه هه گوزید تو دهنم !! جاتون خالی! فک کنم روزه م باطل شد !! خخخخ
خاطره دوم :م یـه بار جلوی استادش بود و داشت درس جواب مـیداد کـه یـهو ناخود اگاه گوزید.بیچاره نمـیدونس چیکار کنـه استادشم خوشبختانـه بـه روی خودش نیورد و پس از اندکی سکوت ازش خواست کـه ادامـه ی درسو بگه..

 گوزمنگل : واي خدا بگم چيکارتون کنـه کـه شما بعد ازخوندن گوزيدن ، اما من هم شاشيدم هم از خنده

 زااااااارت : خیلی خندیدم دمتون گرم زاااارت

 هلیـا : وای اینقدر خندیدم کـه سردرد گرفتم و بقیـه اش را مـی خوام فردا بخونم ، خدا این شادی رو از ما نگیره

 ناشناس : اقا من هر موقع ارضا مـیشم
چه تو خواب چه بیداری
چس مـیگیرتم بـه مدت یـه روز
دلیلش چیـه!؟

 وکیل : تو خانواده ما یک جیز عادی بین مردان مااصلا چیز عجیب نیست بین خانواده و اقوامون هم اقوام مادری هم اقوام پدری البته فقط مردا ها اشکار بدون هیج ترسی ول مـیدن ولی خانوم ها نـه من حتی شب خواستگاری بـه همسرم گفتم من باد شکم دارم دوست دارم ازدانـه باد معده ام خالی کنم خانومم چشاش گشاد شد تعحب مـیکرد یک وکیل داره اینطوری صحبت مـیکنـه ولی خلاصه بعد صحبت هامون چند روز بعدش جواب مثبت دادبا وجوداینکه اقوامون همش تحصیل کرده هستن دکتر مـهندس هستن مـیگوزن فکر کنم ژنتیکی هستش اخه از یک قوم هستیم البته من مـیتونم جلو خودم تو محل کار و اجتماع بگیرم
حالا یک خاطره براتون تعریف کنم چند شب بعد ازدواج خانوم از اشپز خانـه داشت سینی چای برام مـیاورد من گوزیدم خانمم چای ریخت رو فرش یک ساعت داشت مـیخندید

 دیگه خسته شدم : سلام دوستان من فکر مـیکردم خودم این مشکل دارم خوندن حرف های شما بهم ارامش داد من قبلا اصلا برام مـهم نبود که تا حدود 3سال پیش ک بدبختیم شروع شد و تا همـین الان ادامـه داره من بخاطر همـین موضوع وکنترل نداشتن بادشکمم ترک تحصیل وترک فامـیل کردم روز ب روز افسرده تر مـیشم تنش عصبیم ب شدت زیـاد شده مـیخام برم بیرون اضطراب شدید دارم اون قدر حال روحیم بده که تا یک ساعت پیش داشتم خودمو مـی‌کشتم دیگه خسته شدم شنبه که تا چهار شنبه کلاس آیین نامـه دارم توروخدا برام دعا کنید خدا درون اون لحظات بهم قدرت بده بتونم خودمو کنترل کنم خواهشن مسخره نکنید من با خوندن حرف های شما گریـه مـیکردم که تا اینکه بخندم تورو خدا برام دعا کنید امـیدوارم هیچ فردی ب خاطر بو و باد شکم ابروش نره من خودم کشیدم مـیدونم چقدردرد اوره

 ترنم : شايد باورتون نشـه اما خود بنده بخاطر اين و چس لعنتي دچار افسردگي شديدي بودمو که تا پاي خودکشي پيش رفتم تازه هم بخاطر همين مسئله درون خواب تمام خواستگارامو رد کردم و ترشيدم بدبختي ازين بالاتر؟؟ زندگي خيلي سخته نميخام ديگه اين دنياي آشغال لجن باشم

جواب سوني کارت بيست : شما اگر زندگي را آسون بگيري و راحت ازدواج کني ميبيني مردا خودشون آخر چسوها هستند ، دلت را بد نکن و شاد زندگي کن و با خيال آسوده ازدواج کن ، آرزوي خوشبختي شما را دارم

 ,m : عالی بود مرسی از همتون

 زارا : فکر مـیکردم این تنـها دردمنـه وقتی اینادیدم افسردگیم کم شد

 نازلی : مطلبتون هم خنده دار بود هم آموزنده و پزشکی، درون قالب ی طنز مفهومو رسوندید،
این مشکل از اون دسته مشکلاتیـه کـه همـه نمـیتونن بـه راحتی بیـانش کنن، خیلی خوبه کـه تو بعضی از سایتا راجبش صحبت بشـه که تا از این طریق مشکلات خیلیـا حل بشـه
من تازه نامزد کردم، بعد از خوندن این مطالب تصمـیم گرفتم راجب این موضوع با نامزدم صحبت کنم و بهش بگم این ی موضوع طبیعیـه و هیچکدوم نباید بخاطر احساس خجالت یـا شرمندگی کنیم

 سللللللللللللللللل : باحال بود

 منبع : واقعا عالى بوووووووود , دمتون هميشـه ......, دوستتون دارم دوستان , خوشحال شدم کـه همچنين دوستانى پيدا کردم

 گوزخانـه دار : .... سايتتون باحاله خوشم اومد

 ّF : خیلی خوب بود لطفا مطالب بیشتری بگذارید

 هانیـه : مگه خنده داره همـه مردن از خنده واااااااااااااا امر طبیعیـه دیگه مسخره ها

 دشمن و چس : وااااای ایششش چقدر بی کلاس و بی تربیتید شماها خاک تو سر گوزوتون انقدر بچسید و بگوزید که تا گوزدونتون پاره شـه ههههههههخخخخخخخخخ

 ناشناس : از بس کـه خندیدم دلم و گلوم درد گرفت امـیدوارم هم شفا پیدا کنید

 سلطان گوزها : اينقدر خنديدم کـه نفسم بند اومد...منم سه ماهي ميشـه شبا قبل خواب زياد اينطور ميشم. دم هممون جيييييييز

 زهره : ighad khandidam k nagoo
Shoharam khabe bidar shod mige chie

 وود : راه درمان اساسیش چیـه/////

 مـهشیدای بی اسی : من هم مشکل شدید نفخ دارم بابدبختی دانشگاه رفتم ولیسانس فیزیک اتمـی دارم اما بخاطربیماریم دیگه نمـیخوام ارشدفیزیک بخونم ودارم واسه کنکور داروسازی مـیخونم شاید تونستم بـه خودمو وادمـهای مثل خودم کمک کنم انگیزه بسیـاری به منظور این کار دارم برام دعاکنیدکه قبول بشم بسیـارتلاش کردم

 پدرام : حداقل بگن با چی حل ممـیشـه

 گوزعلی : سلام دوستان. چند سال پیش شب یلدا بودش جاتون خالی, ام هم تازه ازدواج کرده بودن و با خانواده شوهرش اومده بودن توی جمع ما,من هم کـه یـه گوشـه نشسته بودم و داشتم مـیوه مـیخوردم یـه دفه بادی عجیب توی شکم ما وزیدن گرفت و بنده هم کـه اعتماد بـه نفس بالایی داشتم گفتم کـه بی صداش مـیکنم ولی همـینکه آزادش کردم چشمتون روز بد نبینـه یـه صدایی شبیـه رعد برق کرد و باعث شدش کـه کل جمع که تا چند لحضه توی شوک باشند و حتی بچه شیرخواره ای کـه توی جمع بودش از خواب بیدار شد و شروع کرد بـه ونگ زدن,حالا من بدبخت دیگه حتی روم نمـیشـه برم بـه دیدن ام

 گوزخند:‏ : گوزخند:‏
دوست چاق و فربۀ دورۀ خوابگاه و دانشجویی رو بعد از سال‌ها توی خیـابون دیدم. لاغر و تکیده شده بود. پرسیدم، هنوز هم مثل سابق وقتی ‏مـی‌تر، درون و پنجرۀ اتاق رو مـی‌لرزونی؟ با افسوس سری تکون داد و به‌طور موزون گفت (با ریتم آهنگ زندگی از خانم مـهستی مـیل بفرمایید):‏
یـادم مـیاد یـه روز برات
مثل تی‌.ان.تی بودم
بعدِ ناهار، قطار قطار،
پشت یـه تیربار بودم
‏. . .‏
هر باد بعد شام من
بوی خفن بود واسه تو
هر روز اگه مـی‌گوزیدم
جوون بودم چااااااااق بودم
‏. . .‏
یـادش بخیر

 عروس گوزو : من کـه دیگه پیش خونواده همسر شرفم بر باد رفته نمـیدونم چرا هر وقت شب خونـه پدر شوهرم مـیخوابم که تا صبح موزیک پخش مـیکنم اونم از نوع اکسیژن

 توپولو گوزو : شب اول عروسیمون مادر زن و زن اومده بودن واسه تبریک بعد از احوال پرسی و خوش آمد گویی اومدم کـه بشینم گفتم خب خوش اومدین چشمتون روز بد نبینـه هنوز حرفم تموم نشده بود کـه محترم از من زودتر خوش آمد گفت
به نظر شما بعد از بیست سال هنوز یـادشونـه؟

 دایم ال: داشتم دپرس مـیشدم اخه فک مـیکردم فقط من اینجوریم ترو خدا یـه راه درست و درمون بدین من واسه هر نمازم دو سه بار وضو مـیگیرم!!؟ خجالت مـیکشم دکتر برم اخه برم چی بگم...الان م تعجب کرده با خودش مـیگه دیوونـه شده الکی مـیخنده اخه ۱۸ماهشـه مرسی کلی حال کردیم

 عاطفه : بچه ها من خیلی مـیدم چیکار کنم؟
همش تو دلم پیچ مـی خوره این باعث افسردگی من شده.
هر وقت یـه جا باشم همش حتما برم دستشویی یـا یـه جای خلوت
به نظرتون درون مانی وجود داره؟

 شادی : سلام دوست عزیز خیلی باحال بود ترکیدم از خنده باز هم از این مطالب بگذارید متلا درون مورد آروغ

 فاطیما : بخدا خنده نداره من سر همـین گوووز لعنتی تموم آبرو حیثیتم تو مسافرت با خانواده شوهرم رفت ای لعنت بـه این دستشویی های بین راهی کـه آبرو حیثیت ادممـیره

 استاد دانشگاه : جان خودم این سایتت فوق العاده هست مدیر محترم - از 100 قرص ابهتر بود

 گوظانته : واقعا راست روده شدم از خنده دمت گرم کلي هم بـه اينايي کـه ناراحت شدن از بالا و پايين خنديدم اصلا يکي نيست بـه اينا بگه سر شما تو سايت گوزوا چه ميکنـه‌ راستي ميدونيد متولدين ماه ها گوزشان با هم‌ فرق ميکنـه .... .... ....
امروز 93/9/16 _ 7/12/2014
من درون اين سايت هم فهميدم کـه دايمتيکون براي نفخ شکم خوبه هم کلي خنديدم و هم يک داروي موثر ديگه را معرفي ميکنم قطره سوپر مينت . شبي 50 قطره درون آب حل شود . و هم فهميدم چقدر آدم نخند فضول هست کـه سرشان توکار گوزوهاي با حال هست آقا سرت را بکش بيرون ........ 65 سال بود اينقدر نخنديده بودم سلامت باشين عزت عالي زياد.

 بهاری : خیلی باحال بود مطالب سایت
من خودم ته گوزو درون اوردم و صداش برام اعتماد بـه نفسه
عشق هست مجردی که تا مجردیدی بگوزید پسرااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 محسن : من بابام سلظان گوز...هروقت یـه حرفی ب خوشش نیـاد درون جواب حرفم مـیگوزخ ومـیگه ادامـه بده پسرم..چی کار کنم

 حالا اسمو بیخیـااال : واااای مـیبرمش مدرسه بـه کل بچه ها مـیدم خیلی خفنـهههههههههه
:.)

 غمگین : من خودم چند سالی هست کـه اینطوری شدم خیلی عذاب مـیکشم خیلی سعی مـیکنم کـه جلوشو بگیرم اما بعضی وقتا دیگه نمـیتونم الانم مـی خوام برم دکتر تو رو خدا اگه درمانی داره حتما اینجا بنویسین چند وقت پیش جلوی همکارام آبروم رفت دیگه نمـیدونم چه جوری جلوی اونا ظاهر بشم

 شالا : دستتون درد نکنـه خیلی جالب بود جدا از شوخی وخنده اموزتده هم بود.

 گوزعاقا : یبار رفتم تو اداره مالیـات - همـین کـه نشستم رو صندلی صدای بدی درون اومد نگاه کردم دیدم بخاطر صندلیـه بی گناه بودم ولی از خجالت سرخ شدم - اداره شلوغ بود یدفعه حس کردم یـه بادی تو شکمم داره عذابم مـیده با خودم فک کردم یکم جابجا بشم ولش بدم اینجوری همـه فک مـیکنن صدای صندلی ---ولی چشمتون روز بد نبینـه همون لحظه ی خانومـی اومد نشست کنارم اینم صداااااش دقیقا صدای بوق کامـیون

 رها : بی ادب نمـیتونستی مودب تر بنویسی گوزووووووووووووووووووووووووووووووو

 شادی : وای دمتون گرم خیلی وقت بود انقدر نخدیده بودم خیلی حال داد.بعدش هم همـه ادما این اتفاق براشون مـیفته بعد الکی بلوف وکلاس نزارید لطفا

 سروی : محمد خیلی بود / بد م امد

 خوشبو : من هر وقت مـیگوزم بـه شدت گرسنـه مـیشم خواهش مـیکنم کمکم کنید درون روز 20بار مـیگوزم حتما پشتش غذا بخورم دیگه خرجم بیستر از دخلم شده کمکم کنید

 مژگان : سلام دوستان خوبید؟ من همـیشـه باد شکم دارم. یعنی هر چی مـیخورم نفخ مـیکنم حتی اب هم مـیخورم بادی مـیشم. جلو همسرمم خیلی مـیگوزم اصلا دست خودم نیست خیلی ازش خجالت مـیکشم. بـه نظرتون چیکار کنم خیلی ناراحتم

 golbahar : سلام.واقعا يه راه حل درست و حسابي بدين.من نمي گوزم مي چسم و خيلي هم بوداره دکتر نرفتم ولي کارهاي رو کـه گفته بودن انجام دادم و فايده اي نداشت خواهش ميکنم کمکم کنيد. واقعا دارم عذاب ميکشم و آبروم جلوي همسرم رفته.خواهش ميکنم کمکم کنيد.منتظر جواب هاتون هستم.ممنونم.

جواب سوني کارت بيست : بو معمولا از نوع تغذيه تاثير ميگيرد چند روز نوع تغذيه را عوض کنيد ببينيد فرقي ميکند يا نـه مثلا گوشت و حبوبات اصلا نخوريد و سالاد و کاهو و سبزي بيشتر بخوريد ،‌ اگر تغذيه تاثيري نداشت ممکن هست بيماري داخلي يا گوارشي داشته باشيد و بهتر هست به پزشک متخصص گوارش يا داخلي مراجعه کنيد

 لوک : بچه ها خیلی خندیدم، باردارم، یک هفته بعد زایمان دارم، بیشتر از این بخندم، جای گوز، بچه مـیزنـه بیرون، بعدا مـیام باقیشو مـیخونم... بـه مـهدیس خانوم هم عرض کنم: مجلس جای گوزیدن نیست

 یـه ادم : بچه ها منم بعضی وقتا اینطوری مـیشم بعد از 3 سال زندگی 3 مرتبه پیش همسرم ...البته نا خواسته. الانم داره طلاقم مـیده .اما حالا کـه انقدر فهمش پایینـه از خدا خواستم جلو همـه اینطوری بشـه .منم بـه قول داداشم ... بـه مردی کـه واسه این موضوع زنشو نخواد.

 خوش : خونـه ما آپارتمانيه امروز برادرزادم ازم آب خواست که تا بلند شدم بادي زدم کـه دقيقا مصادف شد با باز درهمسايه روبرويي بـه خيالم فکر ميکنـه کار بچه بوده کـه برادر زادم باصداي بلند داد زد گوزيدي؟ جاتون خالي که تا ميخورد زدمش آدمفروشو.

 ناشناس : اخش روی دلم سبک شد

 س : من داشتم دنبال یـه مطلب به منظور عذاب وجدان خودم مـیگشتم اينجارو پیداکردم.آخه یـه بار جلوهمـه بد ضایع شدم خدا نصیب نکنـه.امان ازاين یـهویی ها.الان حالم بهتره.

 ناشناس : عالی بود کلی خندیدم لاااااااااااااااایک

 رها : دیگه نظر مـیدید جو گیر نشید هرکاری اون لحظه دارید انجام مـیدید رو بگید. سعی کنید بخاطر اون قضیـه قوم لوط هم کـه شده عادیش نکنید تو جمع مردم.بابا دستشویی هست، حیـاط هست چرا بین مردم رها کنید.آقا مشکل داری قبل مـهمومنی،بین مـهمونی برو توالت که تا نـه رسوا بشی نـه فشار اذیتت کنـه.این مشکلاتی کـه گفتید همش راه حل داره با حفظ آبرو

 سلطان : از بس جلو همسرم مـیگوزم مـیترسم آخرش کار دستم بده ...
اساتید لطفا کمکم کنید
همسرم مـیگه حتما به تو دکتری افتخاری بدن

 سلطان گوزهاااا : يک بار از اين ميني بوساي داخل شـهري سوار بودم همـه رو صندلي نشتسته بودن بعضيام خواب بودن مسير نسبتا طولاني بود ي نفرم پانشد حين مسير بگه بيا ي ذره ام تو بشين کمرت شکست، خلاصه آقا من کـه حرصم گرفته بود جاتون خالي ي چسي زدم کـه بوي قورباغه مرده رو ميداد اونايي کـه خواب بودن بيدار شدن پنحره هاي ميني بوسو باز راننده از بس حالش خراب شده بود کله شو کامل از شيشـه داده بود بيرونو رانندگي ميکرد همـه جلو دهنشونو گرفته بودن چند نفر دچار تنگي نفسو سرفه شده بودن خلاصه بقيه مسيرو با دلي خنک شاداب و سر حال طي کردمو از گوزي کـه زده بودم حسابي دلم خنک شده بود.

 رضا22 : ابروبرترین خاطرم این بود ک:ی بار و شوهر و و پسرشون خونمون بودن ک باد شدیدی اومد تو شیکمم.سعی کردم مبارک رو(!) محکم تر ب مبل فشار بدم ک راه خروج مبارک بسته شـه! اونا داشتن باهم اختلاط مـی و من حواسم فقط ب وضعیت اسف بار خودم بود!حس مـیکردم نبض م 700تا درون دقیقه شده از بس ک تند مـیزد!دستامو محکم ب هم فشار مـیدادم و شاید باورتون نسه نذر کردم ک گوزم درون نره و ابروم نریزه!خلاصه 2دقیقه ای ب همـین روال گذشت. دگ واقعاااا تحمل نداشتم.ک بابام گفت کنترلو بدم بهش.منم با هزار ملاحظه از جام پاشدم ولی که تا خم شم و کنترلو از زمـین بردارم گوزم با صدای ممتد(!)در رفت و صورتم از شدت خجالت قرمز و داغ و خیس شده بود!و فقط تونستم ی لبخند ب قهقهه های جمع ب و سریعا راهی دستشویی شم!!!

 مـهسا : دستتون درد نکنـه،کلي خنديدم،من وهمسرم کـه راجع بـه اين موضوع باهم حرف زديم،واسه همين نـه خودمون اذيت ميکنيم نـه ناراحت ......

 من یـه پرندم.... : سلامـی بـه رنگ آفتاب.بی شک یکی از معضلات اجتماعی دررخدادها وروابط اجتماعی بحث رها یـان باد شکم است.درمانی مناسب به منظور راحت شدن دارم کـه ارائه مـی کنم.به مدت دوماه ازخوردن کلم .خیـار.کشمش.لوبیـا.باقالی. جلوگیری کنید وهرشب وهرصبح یک عدد قرص نعنا بخورید.بعدازخورردن نـهارتان ازکمـی عرق نعنا استفاده کنید وهیچگاه دستشویی خودرانگه ندارید.برای نتیجه بهتراست روی شکمتان رابا یک شال ببندید تاگرم تربماند وسعی کنید ازسرما دوری کنید.کرسی های قدیمـی بهترین شیوه به منظور گرم نگهداشتن شکم است.هنگام آب داغ را روی شکم بگیرید وبادست روی شکمتان را مالش دهید.کاهش وزن وورزش هم بـه درمان مشکلتان کمک مـی کند.ازپوشیدن لباس های زیر تنگ جلوگیری نمایید والبته ازیـاد مبرید کـه شلوارک وشلوارهای بزرگ مثل شلوار کردی مردان بادزیـادی وارد شکم مـی کند ومشکلاتی برایتان ایجاد مـی شود.لطفا هیچوقت هیچ رابابت این کار سرزنش نکنید فقط سعی کنید باهم بخندید که تا جوی صمـیمانـه بااین پدیده بـه وجود آید.یـادتان نرود کـه خواستن توانستن است.

 محمد : عالی بود . حسابی خندیدم

 ارتان : بابا با خانواده هلاک شدیم از خنده نفسم دیگه درون نمـیاد

 علی : منم زیـادبهم فشاربیـادتوخونـه پیش زن وبچه مـیگوزم

 افسانـه : تازه با شوهرم عقد کرده بودیم کـه خونـه شون بودم و جلو مادر شوهرم گوزیدم!!! تصور کنید رنگ منو :)))))

 یـه بدبخت : الان تازه این جاروپیدا کردم انقدمـیگوزه روانی دارم مـیشم مـیگه ماسک بزن اخه سیمان هم بگیرم بوش بـه مشامم مـیرسه بـه دادم برسین

 نینازی : وچقدر گوزنا

 فریبا : خیلی خیلی خیلی خیلی بی ادبانـه بود من اصلا از این لی فه های شما خوشم نیـا مد

 گوزوی قهرمان : اقا من یبار بیمارستان بستری بودم موقع ملاقاتی یـه چنتا اشناهامون مـیان ملاقاتم داشتیم صحبت مـیکردیم کـه عطسم گرفت یـهو همراه عطسه مـیگوزم بس کـه مشکلات فشار اورده بود.هیچی دیگه آبروی نداشتم رف

 دکتر ح. ر : دوست دارم خانمای افاده ای و از خود راضی تو جمع ناخودآگاه گوزشون بیـاد و خجل بشن

 گوزخند : گوزخند ـ سه تجربه:‏
با سپاس فراوام از مسئول محترم سایت
یک ـ چند سال پیش درون مسابقات محلی فوتسال، درون حین مسابقه با حریف، عموی بزرگوار بنده هنگام زدن تکل، بـه شدت گوزید، که تا آنجا کـه حتی تماشاگران ‏داخل سالن هم صدا را استماع د، گواین‌که درون ابتدا نفهمـیدند کـه صدا از جانب چهی است. مـی‌دانم کـه در قوانین فیفا چنین چیزی نیـامده، اما داور ‏مسابقه کـه آماتور و محلی بود، بـه عمویم کارت زرد نشان داد و به این ترتیب، به‌دقت گوزنده را مشخص و انگشت‌نما کرد (شاید هم با این کارت، از ‏خودش رفع اتهام کرد). حتماً مـی‌توانیید شعارهای طرفداران تیم حریف را که تا آخر مسابقه مجسم کنید. عمو جان کـه همواره آدم با شخصیت و گوزداری بودند، ‏در مسابقات بعدی حضور نیـافتند و تیم قدرتمند ما درون مرحله گروهی حذف شد. وقتی بعدها از او پرسیدم کـه چرا درون مـهار آن باد نامربوط ناموفق بودی، گفت: ‏‏«ساعاتی قبل از مسابقه هست کردم و همـه موهای زائد بدن را زدودم. بـه علت نبود موهای مـیان نشیمن‌گاه کـه تا حدی نقش بادگیر را دارند، قدرت کنترل ‏را از دست دادم و ضمناً صدایش هم مضاعف شد.» بنابراین، اگر بـه گوزیدن درون جمع حساس‌اید و در مـهار آن مشکل دارید، سعی کنید ناحیـه خروج را از ‏موهای زائد پاکسازی نکنید.‏
دو ـ دوست خوش‌گوزی برایم تعریف مـی‌کرد: درون دوره دانشجویی، با یکی از دوستان خانوادگی کـه چند سال از من بزرگتر بود، خانـه‌ای اجاره کردیم. از این ‏خانـه‌های بسازوبفروشی کـه چنان سست بود کـه اگر همسایـه دیوار بـه دیوارمان مـی‌گوزید، نـه‌تنـها صدایش بـه گوش مـی‌رسید، بلکه بویش را هم استشمام ‏مـی‌کردیم. برخلاف این خانـه، خانـه پدریم بسیـار بزرگ و حیـاط‌دار بود و در هر گوشـه آن مـی‌توانستم با خیـال راحت بگوزم. اما اینجا اوضاع فرق مـی‌کرد و من کـه ‏تازه دانشجو شده بودم، درون مـهار تازه‌کار بودم (چون قبلاً نیـاز چندانی بـه مـهار نداشتم). روزی قوم و خویش هم‌خانـه‌ام بـه دیدارش آمد. من درون اتاقم دراز ‏کشیده بودم و موسیقی گوش مـی‌کردم. بعد از ساعاتی، صدایشان را شنیدم کـه در آستانـه بیرونی درون آپارتمان درون حال گفت‌وگو و خداحافظی بودند. ناگهان باد ‏قدرتمندی درون شکمم پیچید. بـه هر زحمتی بود جلویش را گرفتم. منتظر بودم مـهمان برود که تا خود را بـه دست‌شویی برسانم. باد دوم هم آمد؛ و بعد باد سوم. ‏خداحافظی‌شان بـه درازا کشید و دیگر طاقت نگهداری باد چهارم را نداشتم. با خود گفتم: قدری خود را جابه‌جا مـی‌کنم، دریچه خروج باد را اندکی مـی‌گشایم و ‏به آرامـی آن را رها مـی‌کنم. اما چشم‌تان روز بد نبیند و گوش‌تان صدای بد نشنود! من کـه در این کار مبتدی و کم‌تجربه بودم، درون محاسبه قدرت وارده ‏اشتباه هولناکی کرده بودم و چنان انفجاری از صدا بـه راه انداختم کـه تا دقایقی سکوت همـه‌جا را فراگرفت. بعد از لحظاتی، صدای باز شدن یکی دو که تا در ‏راشنیدم و سپس هم‌همـه و بحث همسایـه‌ها . . . که تا چند ساعت از اتاقم بیرون نیـامدم که تا این‌که هم‌خانـه‌ام مرا به منظور شام صدا کرد. خوشبختانـه، آن قدر پخته و ‏عاقل بود کـه بسیـار عادی رفتار کرد و حتی دقایقی دربارۀ ضرورت گوزیدن حرف زد و چند تجربه از گوزهای خودش را برایم تعریف کرد. نتیجه این‌که اگر هنوز ‏آن‌قدر مـهارت و تجربه ندارید کـه در مـیان جمع، بی‌صدا باد شکم‌تان را رها کنید، جداً از این کار بپرهیزید. اغلبانی کـه در مـیان جمع گوزیده‌اند و مضحکه ‏شده‌اند،انی بوده‌اند کـه گمان مـی‌د بـه اندازه کافی مـهارت دارند که تا بتوانند با کمـی جابه‌جا خود و گشودن مجرای خروج گاز، یک بی‌صدا و ‏آرام درون مـیان جمع ول دهند. حتماً قبلاً درون خلوت خود بـه اندازۀ کافی تمرین کنید و هیچ گوزی را دست‌کم نگیرید. ‏
سه ـ تجربۀ سوم را همـه مـی‌دانند. اگر اسهال دارید، هرگز نگوزید. و نکته آخر آن‌که حتی اگر درون مـهار صدای ماهر شده‌اید و مـی‌توانید بدون سروصدا باد ‏ملایمـی درون مـیان انجمن رها کنید، بـه یـاد داشته باشید کـه خطر بوی بد همواره تهدیدتان مـی‌کند. بعد قبل از «بی‌صداگوزی» مطمئن شوید کـه قضیـه ‏‏«بودار» نشود و بد نیست کـه یک‌بار درون ذهن‌تان غذاهایی را کـه خورده‌اید، مرور کنید. با این لطیفه بـه این مبحث مـهم خاتمـه مـی‌دهم. مردی (یـا شاید هم زنی) ‏در مـیان جمع گوزید. به منظور آن‌که دیگران پی بـه خطای ایشان نبرند، پایـه صندلی خود را بـه زمـین کشید که تا بلکه بتواند آن صدا را بازتولید کند. ظریفی درون مـیان ‏جمع گفت: خب، مشکل صدایش را حل کردی؛ حالا یک فکری به منظور بویش کن!!!‏
خوب بگوزید، همـیشـه بگوزید و اگر جسارت کافی دارید، با خود دیگران را شادمان کنید.‏
دوصد درود بر مدیر این سایت «باد»! ‏

 من : خيلييييييييييي باحال بود ما کـه با خانواده يه نيم ساعت اشک شوق ريختيم........

 کارمند : خیلی خندیدم . دست همتون درد نکنـه .

 فاطمـه : واقعا ازاونايي کـه ادعاي ادب نيکنن اينجا واسه چي ميان ، لطفا توهين نکنين بـه ....... محترم جنبه ندارين نيايند ، ههههههههههه بي ادبا .....

 دخمل خوب : ای بابا چقد گوزو اینجاس من تو دستشویی یـه بار گوزیدم فکر کردم بیماری دارم حالا شمارو دیدم بـه خودم امـیدوار شدم
ولی دمت گرم خیلی خندیدم

 وحید جون : من 4 سال خونـه دانشجویی داشتم تنـهای تنـها. دیگه توضیح ندم چیکار مـیکردم ..
یعنی عشق بود این 4 سال.

 تاتی : خیلی با خال بود

 ممد بی : من کـه اصلا نمـی گوزم،اصلا نمـی دونم چیـه دارین از چی صحبت مـیکنید....

 فرهاد : خییییییلی باحال بود،کلی خندیدم.
ببخشید من پیش خانمم راحت نمـیتونم بگوزم چیکارکنم؟؟؟اصن دراینمورد راحت نیسم باهاش

 مسعود : توصيه هائي از طب اسلامي براي مشکل باد بدن
آنان کـه از بادهاي دردناک و شديد درون بدن خود مي‌ترسند،‌ هفته‌اي يک‌بار سير بخورند
کساني کـه مي‌خواهند از سردرد و باد شکم درون امان باشند، ماهي تازه بخورند. اين کار را هم درون فصل زمستان و هم درون تابستان انجام دهند؛ زيرا ماهي تازه براي پيشگيري از اين‌گونـه دردها بسيار سودمند است

 رییس گوزو : یـه ماموریت کاری رفته بودیم یـه ده نفری تو یـه اتاق خوابیده بودیم ماهم خیرسرمون رییسشون بودیم . . . نصف شب با صدای شدید بـه همراه بعد لرزه بیدار شدم از اینکه همـه خواب بودن و متوجه من نشدن خوشحال بودم کـه دیدم چند نفر بیدارن و با تبلتشون ور مـیرن ما هم یواشکی رفتیم سرویس و برگشتیم و به رومون هم نیوردیم .;-(

 گوزوفامـیلی : مـیدونی خنجر چیـه اینـه کـه یکی کـه گوزید همزمان بچسی بندازی گردنش یعنی اخر نامردیـه

 ناشناس... : واقعا دمتون گرم...خیلی باحال بود...
ب قول داداشم:
دهانم را بـه هم دوز....نگیر از من نعمت گـــــوز...

 شعبانگوزو : بابا دمت گرم كلي شادمون كردي منتها اتاقمون بو افتاده همـه احساس راحتي كردن ديگه همـه تن و بدن درد گرفته از بس خنديديم

 الماس : ممنون از طنزعالیتون، هیچ کدوم از برنامـه های صدا وسيما بـه اندازه مطلب شما ونظرات دوستان منونخندونده بود... با این حساب رشته جدید شناسی از سال آینده درون دانشگاه های ایران تدریس خواهد شد..

 مـهدی : زمان هنرستانم یـه دونـه معلم داشتیم وقتی مـیخواست بگوزه محکم مـیزد بـه تخت ولی یـه بار نتونست هماهنگ کنـه صدای گوزو وصدای تختو

 گوزی : به روح همـه گوزدوستان عزیز!

 تینا : خیلی مفیدددددددددددددددددددددددددددددددد بود کاش همـه بخونند و دیگه بخاطر گوزیدن اینقد ادمو سرزنش نکنن
مثلا بیماران گوارشی رو
ک فقط برا ی زمان کوتاه مـیتونن برن مـهمونی بخاطر همـین شرایطی ک دارن
ممممممممممممرررررررررررررررررررررررررسی

 پریسا : مرسی خیلی خوب بود وخیلی خنده دار کلا باحال بود

 ماری : خیلییییییییی باحال بود ایول یعنی خیلی وقت بود اینقدر نخندیده بودم شکمم درد گرفت دم همـه گوزو های باحال درد نکنـه شوبر جونم خیلی گومـیده رو اعصابمـه ولی اینارو دیدم دیگه بش گیر نمـیدم بادی بود و راهی داشت آیـا شمارا کاری داشت ههههههههه باحالا

 مـینو : واقعا مرسي خوشم اومد ....

 ممـی : حالا راه حل چیـه

 شناس : ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪﺍﮔﺮ ﺭﻭﺩﻩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﯿﭻ ﺩﺭ ﭘﯿﭻ ﻧﺒﻮﺩ
ﮔﻮﺯ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﭽﻬﺎ ﺳﺮﻋﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﭼﻪ
ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯿﻔﺘﺎﺩ ؟ ﮔﻮﺯ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ 160
ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ
ﮔﻮﺯﯾﺪﻥ 6، 7 ﻣﺘﺮ ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻣﯿﺸﺪﯾﺪ . ﻧﺨﻨﺪ
ﻣﻄﻠﺐ ﻋﻠﻤﯿﻪ

 گوزخند : راه حل براي گوزوها:
ـ اول از همـه مي‌خواهم تأکيد کنم کـه گوزيدن يک موضوع عادي هست و بـه خود و ديگران سخت نگيريد. بگوزيد و بگذاريد ديگران هم بگوزند. اما بـه هر حال، بـه خاطر رعايت عرف اجتماعي، ممکن هست در طي روز مدام براي کنترل گوزتان بـه زحمت بيفتيد. به‌جز راه حل‌هاي مربوط بـه رعايت غذا (نخوردن چيزهاي نفخ‌آور، نبلعيدن هوا، و . . . ) کـه دوستان ديگر اشاره کرده‌اند، من راه حل‌هاي ساده‌اي براي خودم دارم کـه دست‌کم درون طي روز و در محيط کار مرا راحت مي‌کند و ممکن هست که براي شما هم مفيد باشد (البته قبول دارم کـه سيستم گوارشي، بسامد گوزيدن و قدرت آدم‌ها با هم فرق مي‌کند):
الف ـ درون طي روز:
ـ شما معمولاً کي و در چه زماني از شبانـه‌روز بـه دست‌شويي اصلي (مدفوع) مي‌رويد؟ من بـه دلايل مختلف، صبح اول وقت و پيش از رفتن بـه محل کار، بايد بـه دست‌شويي بروم؛ از جمله چون دست‌شويي خان? خود آدم راحت‌تر و تميزتر از دست‌شويي‌هاي عمومي و اداري است؛ اتوي لباس‌تان خراب نمي‌شود؛ درون بين راه يا درون ترافيک گفتار فشار شديد و نياز بـه دست‌شويي نمي‌شويد و غيره. بـه همين دليل، شب قبل از خواب و صبح بعد از بيدار شدن چيزهاي ملين مي‌خورم که تا شکمم روان شود و صبح زود به‌سرعت بـه دست‌شويي بروم. براي من خوردن دو ليوان دوغ قبل از خواب، و لواشک و چاي و انجير بعد از بيداري بسيار مؤثر است. بدين ترتيب، چون اول صبح با تخلي? کامل فضولات و گاز از منزل بيرون مي‌، درون طي روز راحتم و چندان مشکل کنترل گاز يا به‌عبارتي گوزاشتغالي ندارم. اگر هم نابهنگامي بـه سراغم بيايد، بلافاصله خود را بـه فضاي باز مي‌رسانم و در حين راه رفتن مي‌گوزم که تا صدايش شنيده نشود. يک بار درون خيابان چنان گام‌ها و صداي گوزم را با صداي گاز يک موتورسيکلت هماهنگ گردم کـه از اين همـه مـهارت درون استتار لذت بردم.
ب ـ درون هنگام خواب:
قبل از ارائ? راهکارها، بايد عرض کنم کـه در کليله و دمنـه آمده: تيز (= گوزيدن) بر دو عيب نيست: شخص خفته و کودک بي‌تميز. گاهي بـه دوستم بـه شوخي مي‌گويم کـه تو وقتي مي‌خوابي، هر دو شرط را داري؛ بعد راحت بگوز! شما هم موقع خواب و به‌ويژه درون کنار اعضاي خانواده و به‌خصوص همسرتان بـه خودتان سخت نگيريد. آنـها هم حتماً درون خواب مي‌گوزند و اگر شما که تا حالا نشنيده‌ايد، علتش اين هست که خواب‌تان از آنـها سنگين‌تر است. اما بـه هر حال، ممکن هست در مسافرت‌هاي جمعي، درون خوابگاه دانشجويي، درون مـهماني و . . . درون کناراني بخوابيد کـه دوست نداريد نواي دل‌نشين گوزتان را بـه سمع و نظرشان برسانيد. بعد چه بايد کرد؟ چند چيز را با هم امتحان کنيد. قبل از خواب سعي کنيد براي دفع بـه دست‌شويي برويد. از خوردن غذاهاي ديناميت‌دار اجتناب کنيد. موقع خواب، راحت و رها نخوابيد، زيرا سيستم گوارشي بدن‌تان احساس درون خانـه بودن مي‌کند و تان از حالت تعي خارج مي‌شود و به راحتي باد ول مي‌دهد. کمي بـه خود سخت بگيريد، بـه پشت (نـه بـه روي شکم) بخوابيد و خود را جمع و منقبض کنيد. اين طوري، حتي اگر خودتان بـه خواب عميقي برويد، عضلاتي کـه افسار گوزتان درون دست‌شان است، هوشيار مي‌مانند. قبل از خواب، يک دستمال کاغذي را چندلا کنيد و با عرض پوزش، روي دريچ? بگذاريد. بهتر هست دستمال را قبل از کار گذاشتن، کمي مرطوب کنيد.
سه تجربه هم هست کـه چون مطلب زيادي طولاني شد، بعدا مي‌فرستم.

 رحیم : آقاااااااااااا چشتون روز بد نبينـه ما يه بار اومديم بگوزيم از بس کـه محکم بود کمرم رگ بـه رگ شد. که تا دو ماه کج و کهله راه ميرفتم........

 داشی : توی یک جمعی به منظور اردو بودیم . دو نفر از بچه ها بی حیثیتی مـی و توی جمع مـیگوزیدن . چند روز گذشت و اصلا" خجالت نمـیکشیدن. یک روز همـه کنار هم دراز کشیده بودیم و یکدفعه یک چس منو گرفت . آروم ولشکردم آقا چس نگو شیمـیایی بگو ؛همـه بـه بیرون متواری شدن و گردن هم مـیانداختن و من کنار بودم بزور خودمو از خندیدن جلوگیری مـیکردم .دلم خنک شد وهمـه باهم قرار گذاشتیم کـه دیگه بین جمع هیچنگوزد.

 گوزولو : اینقدرگوزگوزکردین ,جلوام گوزیدم ها

 متفاوت : من هم کلی خندیدم. اینو جدی مـیگم بعضی از ما ایرانی ها استعداد فوق العاده ای داریم کـه اینجور مواقع شکوفا مـیشـه .ولی واقعا همتون بی تربیتید خجالت بکشید 0خانوما شما دیگه چرا

 گوزانیکف : یعنی الان رگ گردن و شقیقه ام درد گرفته از بس خندیدم خدایی عالی بود و علمـی عاشقت شدم با این مطلبت
خود گوزی و خود خندی. واقعا کـه هنرمندی
یکی از بهترین مطالب بود کـه خوندم البته نیـاز بـه تعریف نیست از تعداد نظرات مشخصه

 گنده25 : مـهدیس خانم عزیز و با ادب کـه مـیخوای بـه این بچه های باحال ادب یـاد بدی...خودت داشتی درون مورد چی سرچ مـی کری کـه اینجارو پیدا کردی؟به شرافت تمام گوزوهای دنیـا قسم تو از اون ا فیس وافاده ای هستی کـه توی جمع یواشکی و موذیـانـه مـیچسن و هه رو بـه جون هم مـیندازن....چسسسووووو خانومـییییی

 محمدرضا : با سلام ببخشید مزاحم شدم من چند وقتی مـیشـه کـه نشیمنگاه من سرو صدا مـی کند و شک دارم کـه از آن بادی خارج شده اس تیـا نـه مـیشـه بگید درون این صورت حتما به پزشک مراجعه کنم؟

 پرویز : ای کاش مـیتونستم یـه دستگاهی بسازم که تا بشـه از این انرژی یـه استفاده ای کرد اخه بابام خییییییییلی مـیگوزه تازه وقتی مـیرسه بـه باجناقش تو اون لحظه با باهم حرف مـیزنن

 طاها : اقا ما یـه رفیق داشتیم کـه سر آزمون های آزمایشی کنکور زیـاد گوزش مـیومد اما با فشاری کـه به خودش مـیاورد هیچ وقت نمـینداخت بیرون.چشتون روز بد نبینـه کـه این اقای خودنگهدار سر جلسه کنکور طوری گوزید کـه دیگران از بس خندیدن ایشون بیخیـال کنکور شد و از خجالت از سر جلسه پاشد

 ناشناس16520 : خیلیم جالب بود ما یعنی من ووبرادرم مـیگوزیم وازبوش لذذذذذذذذذذذت مـییبریم

 پرویز : کاش يه دستگاهي ميتونستم بسازم که تا از گوزاي بابام و شوهر خالم يه استفاده اي م اخه حيف اين همـه انرژي هدر بره اونم چه انرژيي ،تمومي نداره.....

 مبینا : خانواده ما به منظور بیدار شدن درون صبح ها، نیـازی بـه ساعت زنگدار نداره چون بابام صبح ها وقتی مـیخواد از خواب پاشـه یـه گنده از خودش درون مـیکنـه کـه توی کل خونـه صداش پخش مـیشـه و همـه ما بیدار مـیشیم یـه بیدار باشی مـیزنـه کـه برق از سه فازمون مـیپره من و و برادرم ، صبح ها با صدای بابامون از خواب مـی پریم و دیگه خوابمون نمـیبره ، بابام انقدر گنده و پر سروصداست کـه کل خونـه مـیلرزه انگار بمب شیمـیایی زدن

 عاطفه : من مادر بزرگی داشتم کـه حیلی مـی گوزید و به نظر من او رکورد دار گوزیدن بود و بی هیچ ملا حظه ای درون هر جا و جلوی هرمـی گوزید خدا بیـامورزتش.........فاتحه

 بی خیـال : جالب بود

 احمد : وای ترکیدم از خنده دمتون گرم گوزوها

 محسن چوسو : کلی خندیدم .منم خیلی مـی گوزم

 گوزباقالی : بابا خیلی باحال این سایت چقد خندیدم من الاندارم این کامنتو مـیزارم سه بار گوزیدم لامصب چه حالی مـیده وقتی مـیگوزی خدایـا این نعمت و ازما نگیر وقتی مـیگوزما انگار دنیـارو بهم مـیدن گوزیدن تنـها چیزیـه کـه در هر شرایط لبخند بههمـه مـیاره خخخخخخخخ

 زن یـه گوزو : من شوهرم جدیدنا مـیره دشویی یـه جوری مـیگوزه کـه همسایـه بالاییمون 2تا بچه هاش یکیشون موهاش ریخته یکیشونم دندوناش برا سلامتیشون 2عاکنین

 مـهسا : دمتون گرم؛هیچوقت از ته دلم اینطوری نخندیده بودم؛عالی بود.

 سلطان داییم : من یـه دایی دارم خیلی مـیگوزه .جلو همم مـیگوزه شایدباورتون نشـه ولی هرچند وقت یـه بار دوستاش بهش زنگ مـیزنن که تا تلفن براشون بگوزه.ببینین داییم چقدراحت مـیگوزه تازه همم دوسش دارن بعد به هیچ چی فکر نکنینوراحت بگوزین بعد یـه مدت عادی مـیشـه

 یـه گوزبین : مطمين باشيد الان با نظرهاي شما روح مرحوم فرهيخته و ناکام جناب آقاي دکتر لوپتومين بسيار شاد شده هست و از تمامي عزيزاني کـه نظر داده اند شاد شده است
به اميد روزي کـه يک سرعت گير مجاز و قانوني درون دستشويي ها براي کاهيدن سرعت شما نصب شود

 بدشانس : با سلام من هم تازه نامزد کرده بودم تو اتاق شوهرم تنـها خواب بودم. گفتم از فرصت استفاده کنم. کـه از بد شانسي بوي خيلي بدي داشت. بد شانس تر اين کـه پدر شوهرم اومد تو اتاق کـه دشوار شوهرم برداره حالش داشت بهم ميخورد کلي خجالت کشيدم الان 8 سال ميگذره ولي هر بار کـه تو اتاق خونـه مادر شوهرم تنـهايم ميترسم فکر کنن من دارم ميگوزم خيالش صورتمو قرمز ميکنـه

 آزاده : خیلی جالب بود کلی خندیدم
البته خودمم چند روزه گرفتار شدم خفن...
خیلی بده ها.....
ایشالا کـه نصیب هیشکی نشـه.......

 مریم : من امروزشماراپیداکردم .خیلی خندیدم اشک ازچشمـهام سرازیرشده .ازبس جالب بودپرینت گرفتم به منظور ام هم ببرم بخونن ام هم خیلی این مطالب رودوست دارن ناگفته نمونـه کـه ماهم خانواده ای خیلی بـه گوزکندن علاقه داریم و هام ازشنیدن صدای گوزروده برمـیشن

 کلاه سیـاه : چرا ا وقتی مـیگوزن مـیندازن گردن بچه؟؟ کـه اگر گردن بچه رو بو کنی مـی بینی هیچ بویی نمـیاد

 مائده : داغدیده جونم چرا خود کشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بابا واقعا خیلی چیز طبیعیـه مگه به منظور بقیـه اتفاق نمـیافته؟؟؟؟؟اگه به منظور بدن لارم نبود خدا تو بدن ما قرارش نمـیداد بعععععععله....
به جای این کارا و فکرا بشین ببین با خودت چند چندی اینقدر بـه خودت سخت نگیر انشا... حل بشـه

 پند آموز : دم همـه گوزوها و چسو ها گرم، که تا مـیتونید از خودتون باد شکم درون کنید به منظور سلامتی و آرامش اعصاب خیلی خوبه، وقتی باد درون مـیکنید راحت مـیشید و اعصابتون آرامش پیدا مـیکنـه و باعث خوشحالی هم مـیشـه

 ناشناس2 : سلام من بـه شدت ناراحتم کـه این بلاروسرخودم آوردم.کاش مـی مردم واینطوری نمـیشد.یک ساله کـه اصلانمـیتونم جلوی خودموبگیرم.بخاطراضطراب.توی دانشگاه.دیگه معروف شدم.

 گوزو : اقا خيلي باحال بود کلي خنديدم يه خاطره هم بگم شب اولي بود کـه خونـه نامزدم خوابيدم دم صبح يه بدون علامت درون شد خلاصه از خواب بيدار شد اين شد کـه من از اول زندگي مشکل رو حل کردم حالا خارج از شوخي يه پيشنـهاد دارم براياني کـه مشکل دارن خيلي هم سادست يه دستمال کاغذي دو لا کنيد بزاريد لاي مبارک و دم هم از گوزهاي بي اختيار جلوگيري ميکنـه هم صدا رو کم ميکنـه آبرو ريزي نميشـه

 فیگوزه : من خيلي و چس ميدم البته تو خانواده ما ارثيه بابام هام عموهام و مادربزرگم همگي گوزو هستن!حالا نميدونم چيکار کنم خيلي بده

 عروس عصبانی... : سلام.دوستان.مدونيد ديروز کـه تو جمع شوهر و مادر شوهرم بودم از سمت شوهرم بوي وحشتناکي استشمام کردم...حالم خيلي بده...افسرده شدم...اون لحظه بـه روي خودم نياوردم و عادي حرفهامون رو ادامـه داديم. چون که تا حالا تو همچين شرايطي قرار نگرفته بودم.به خونـه کـه برگشتم بـه مرز جنون رسيدم.خيلي حس بدي دارم.کاش يه جوري حاليش ميکردم.يا حداقل روم رو ازش برميگردوندم.اگه بتونيد يه جمله کوبنده درون عين حال مودبانـه براي ادماي چسو بهم بگيد ممنون ميشم...

جواب سوني کارت بيست : آدميزاد هست ديگه يکهو درون ميره اينقدر کـه حرص خوردن نداره ، اون خودش را خواسته يا ناخواسته راحت کرده شما افسرده شدين ؟!!! بيخيال بابا ، ‌دنياست ميگذره

 خورزوخان : هروقت بیدارشدی دیدی همـه بهت لبخند
مـیزنن بدون تو خواب حسابی شیپور زدی

 abbas : damt grm

 فرهاد صفرخواه : اگه مـی خواهید گوزتان بوی بد نده به منظور مدتی کندر بجوید بعد آن را بخورید آن وقت با خیـال راحت بگوزید البته درون جمع بی صدا باشـه

 يه گوزو بي : من يه خانوم 27 ساله هستم شب ميگوزم درون حد لاليگا .شوهرم متوجه ميشـه ولي من تکون نميخورم بعد صبح کـه بيدار ميشم کلي ميخندم جالب اينجاس کـه روزا کـه ميگوزم ميندازم گردن پسر کوچيکم طفلي پسرم چه عذابي ميکشـه.
خلاصه بگوزيد دنيا بروتون بگوزه

 زرتو : سلام دوستان خیلی بامزهستین کلی خندیدم ولی جدابددردیـه علت تشکیل گوزیکیش وسط غذاآب خوردن وچیزایی کـه نفاخ هستن حداقل شب نخورین البته منم رعایت نمـیکنم دمتون گرم شبخوش.

 مسعود : یـه روز رفتم سر کلاس متوجه نبوم دو که تا هستن سر کلاس با صدایی بلند گوزیدم اونـها هم هر جا منو مـیدیدن مـیگفتن بی زحمت امضا بدین

 گوزخند : سلام دوستان
چند جک گوزی (به‌اشتباه جکوزی نخونید!) جمع کردم کـه تقدیم مـی‌کنم. راستی، که تا الآن نمـی‌دونستم کـه بیماری یـا مشکل عدم کنترل وجود داره و بعضی‌ها به‌خاطرش ازدواج نمـی‌کنند! بگوزید و بگذارید دیگران بگوزند:
ـ یـه زنـه موقع زایمان گوزید. دکتره غضنفر بود، گفت: همـه برید عقب، نوزاد مسلحه!
ـ راحتي فقط درون ثروتمند بودن نيست،گاهي انسان با يک راحت مي‌شود! ویکتور گوزو
ـ غضنفر توی اتوبوس مـی‌گوزه، همـه مـیخندن. مـیگه: حدس مـی‌زدم خوش‌تون بیـاد!
ـ گزلاق چیست؟ قلقلک وحشیـانۀ شمالی کـه باعث گوزیدن و گاهي فوت فرد مـی‌شود!
ـ كاظم شب عروسیش مـی‌گوزه، از خجالت مـیگه: خدایـا منو مثل اصحاب كهف صدسال بخوابون که تا مردم یـادشون بره. بعد از صدسال كاظم از خواب بلند مـیشـه یك سكه مـی‌بره نون بگیره. شاطر مـیگه این سكه كه مال زمان كاظم گوزوئه! از كجا آوردي؟!
ـ غضنفر محکم مـی‌گوزه! باباش مـیگه: اینو دوتاش مـی‌کردی کـه نـه پاره شـه، نـه زهرۀ ما بترکه!
ـ غضنفر تو یـه کوچۀ خلوت بلند مـی‌گوزه! یـه دفعه همۀ پنجره‌ها باز مـی‌شـه، هول مـی‌کنـه مـیگه: گوزیـه گووووووووووز!
ـ اصفهانیـه مـی‌ره مکانیکی، بـه تعمـیرکار مـیگه: ۱ قطره روغن تو موتور، ۱ لیوان آب تو رادیـات، ۱ لیتر بنزین تو باک بریز. تعمـیرکاره مـیگه: لاستیکتم کم بادس! مـی‌خوایبگوزم!
اگه خوش‌تون اومد، به‌خاطر زحمتی کـه در جمع‌آوری کشیدم، گوزلایک کنید!

 hoora maplkiy : باحال تر از این نمـی شد

 خواننده : دستت درد نکنـه دکتر. کلي خنديديم.واقعا من بابت همين موضوع از شما تشکر مي کنم .

 عسل احمدی : یـه دفعه استاد دانشگاه ما سر کلاس گوزیدم بعد بـه مـیز نگا کرد

 علیرضا : یـه دقیقه سکوت بـه خاطر اولین گوزوی جهان.
.
.
.

هیس بچه

 ناشناس۳ : خوب بود

 نمو : من وقتی تنـها هستم مثل شیر مـیگوزم بـه طوری کـه شیشـه ها بـه لرزه مـیافته حتی قبل از بـه دوستانم اس مـیدم کـه پناه بگیرن کـه مـیخوام بگوزم یـهو خونـه آوار نشـه رو سرشون حتی بعضی از اوقات بـه دوستانم درون شـهرهای مجاور هم اس مـیدم. اینو واقعا جدی گفتم. بـه هر حال تنـها دلخوشی ما جوون های آینده ساز فعلا همـین کارهاست دیگه. بـه امـید روزی کـه بتونم یـه هسته ای م کـه توی کل کهکشان احساس بشـه. ضمنا گوزهای اینجانب بی بو و مطابق با آخرین استانداردهای بین المللی هستش.

 پدر گوزو : انقد سخت نگیرین همـه وقت و همـه جا مـیشـه گوزید..آروم بگوزین همـیشـه بگوزین..همـین الن کـه دارم اینو مـینویسم آخییییشششش....

 مـیلاد : ولی قبول کنید ا بیشتر و با صدای بلندتری نسبت بـه پسرا مـیگوزند بهم ثابت شده ها کـه مـیگم .

 بدشانس : هر وقت زياد با تلفن حرف مي بابام مياد نزديک تلفن بلند يدونـه ميگوزه که تا زود قطع کنم منم هول ميکنم دستمو ميزارم روگوشي يه وقت دوستم نشنوه

 ور پریده : داغدیده دلم خیلی سوخت .حالا نامزدت چرا رفت؟! چیز بدی ک نبوده

 گــــــــــــوز : من پدرم همين مشکل رو داره
اما اصلا ناراحت نيس خيليم خوشحاله
چون هرموقع ميخواد بگوزه بـه قول خودش ميگه ميدوني من چقد انرژي مصرف ميکنم که تا شما رو شاد کنم؟! تمام ماهيچه هاي شکمم را منقبض و با انرژي هرچه تمام تر ميش

 داغدیده : يکي از رفيقان اين مشکلو داشت تو خوابگاه دانشجويي آن قد مسخرش خودشو کشت بد بخت خيلي خجالتي بود منم اين مشکلو دارم هرروز بـه سرم ميزنـه خودمو خلاص کنم اما نمي تونم آخه بچه هاي فاميل پشت سرم خيلي حرفا ميزنن ولي ميدونم آخرش يه روز شـهامت خود کشي رو پيدا ميکنم خوش بـه حال رفيقم خلاص شد رفت آخه نمي تونين چقدر درد داره واسه من خواهشا نخندين دعا کنين يا خوب شم يا.... ما کـه رفتيم اما اگهي را مي‌شناسين کـه اين مشکلو داره شمارو بـه خدا بهش نخندين. حسرت يه مـهموني رفتن مونده تو دلم تف بـه اين زندگي نکبت بار تف بـه اوناي کـه پشت سرم بهم ميخندن توف بـه نامزدم کـه ترکم کرد تف بـه رفيقان کـه ازم فاصله گرفتن تف بـه سرنوشت من.....
اگه يکي بلده چندتا فش بباره روش حالا تنـهاي تنـهام من دليلش نيستم اومدم راحل پيداکند اما انگار راه حلي نداره اينجا هم همـه ميخندن کاش يکي درون کم ميکرد کاش يکي دوستم داشت. کاش يکي يه راه مي زاشت جلو پام شدم يه پسر افسرده کـه حتي اختيار گوزشو هم نداره. آخه کي خاطره بامن ازدواج کنـه هيچ وقت آبرو درست نمي کنم هيچوقت احترام درست نمي کنم ميشـه يکي باهام حرف بزنـه حسرته يه هم صحبتي رو با خودم بـه قبر مي برم. شدم خسر في دنيا والاخرت.....

جواب سوني کارت بيست : يک چيزي هست بـه نام دکتر براي رفع مشکلات بدن ، اين دکتر نشد يک دکتر ديگه ، موشک کـه نميخواهي هوا کني يک نرمـه باد هست که با چهارتا دارو حل ميشـه ، خودکشي يعني چه ،‌ي کـه خودکشي کنـه خدا يک پدري ازش درون مياره کـه هزار بار آرزو ميکنـه کاش ميشد صد که تا بلا بدتر تو دنيا سرم مي آمد و اينجا تو قبر و برزخ اينطور عذابم نميدادند ، اونجا کـه ديگه نميتوني خودکشي کني ، ‌نـه تخفيفي هست نـه تمام شدني ،‌ برو برادر من دکتر عقل و روحت را هم دست شيطان نده ،‌ حل ميشـه

 مـیش : دهنتون همـین کارهارو کردید الان دیگه درون شده بهترین سرگرمـی تو خوابگاها وخونـه مجردی ها به منظور جونای بی تربیت من با دوستان سر این قضیـه همـیشـه مشکل داریم مـی گم انقدر بگوزید که تا کونتنون جر بخوره

 جلال : این مشکل همـه هستش مطالب جالب بود.

 م....ا : سلام بچه ها خيلي باحاليد.من يک نامزد دارم بنده خدا همش ميگه بده راحت باش من ازش خجالت ميکشم.خودش تاحالا ازين کارا نکرده. آخه عشقمـه اما چند بار کـه سرعت خيلي بالا بود شيشـه ماشينو پايين دادمو....بله ديگه! خنديدو گفت عزيزم مشکلي پيش اومده؟!
راستي اينکاري کـه ميگم سخته اما شدنيه با قدرت ذهن هم بي صدا هم ميتوني بوي آن را کنترل کني...البته قدرت بالايي ميخواد.من خيلي مواقع کـه تو محل کارهستم ازين روش کمک ميگيرم.

 ناامـید : توروخدا یـه راهی بگید یـه امپولی قرصی.من یکی خسته شدم از زندگیم.چندساله اینطور شدم.جلو ازدواجمو گرفته بخدا.تب سنتیو جواب نداد برام.خیلی زشته من تو جمع چقد عذاب مـیکشم خدایـا کمکمون کن

 اوخیش... : انقد کامنت گوزی خوندم گوزم گرف آییییییی دلم

 ایلی جون : سلام بـه همـه
من بچگی هام گوزویی بودم کـه نپرس .عذاب مـیکشیدم یـه مدت تو یـه جایی زندگی مـیکردم وهمخونـه ای داشتم کـه همش فکر مـیکردم تو خواب بگوزم راجع بهم چه فکری مـیکنـه سوتی هم کم ندادم تو مدرسه خدمت حتی ببخشید ولی سر سفره غذا پیش برادرام نامردا بد بهم خندیدن منم هل کردم اومدم بلند شم دوباره ول دادم یـه دفعه هدفون تو گوشم بو د وداشتم همراه با شادمـهر شعر غربت رو همخونی مـیکردم ،اشک من پیرهنتو تر کرده ...وسطاش همراه با اوج شعر یـهو قارت ...همخونـه ام چشاسو بسته بود وبهم نخندید ولی خودم مثل جیگر خجالت کشیدم جالبیش اینجاست کـه همون موقع از اتاق بیرون نرفتم بلکه بـه خیـال خودم به منظور این کـه جمعوجورش کنم بـه خوندن ادامـه دادم وناگهان دوباره گوزیدم این بار دیگه رفتم بیرون .خاطره ی دیگه ام مربوط بـه سربازیـه کـه بچه هایی کـه رفتن مـیدونن چه چس بازاریـه اونجا اموزشی بودیم ومثل سگ از فرمانده مـیترسیدیم فرمانده اومده بود و صبحگاه برکزار شد خبر دار وایساده بودیم کـه ناگهان یـه بویی اومد مثلا بگم چی فجیع بد بو بود چون خبر دار بودیم واکنش حرکتی نداشتیم فقط زیرفحش مـیدادیم ولی بعد از نیم ثانیـه صف از هم پاشید وهر بـه گوشـهای فرار کرد .یـه خاطره دیگه ام بگم؟
کلاس دوم راهنمایی بودبم اون موقع ها مشق مـینوشتیم وبه معلم نشون مـیدادیم اون زمونا نیمکت بود همنیمکتی من خیلی تنبل بود و اون روز مشق هاشو ننوشته بود معلم مشق جلویی ها رو چک کرد همنیمکتی پر سید چی کار کنم حالا ؟بعد دیدم چشماش برق شرورانـه ای زدواز اون لامپ زردا بالا سرش روشن شد بله درست حدس زدید همون موقع چسید وچه چسیدنی معلم اصلا این ور کلاسو بیخیـال شد رفت اون ور.
یـه صحبت دیگه هم دارم خطاب بـه اونایی کـه مـیگن خجالت بکشید این حرفارو نزنید اقا یـا خانم محترم اولا مشکل شما نیستوچندشت مـیشـه نخون دوما ما ایرانیـا این شرم بیجا بد گریبانمون رو گرفته ملاحظه مـیفرمایید کـه طرف بـه خاطر غریزه گوزیدنش مـیخواد خودشو بکشـه بعد قبول کن شرم بیجاست همون چیزی کـه باعث مـیشـه به منظور روابط ی مون کاندوم تهیـه نکنیم همون چیزی کـه باعث مـیشـه پدر مادرها ب بچه شون راجع بهمسایل و اموزش هایی کـه لازمـه نوجوون راجع بـه اندامش بدونـه حرف نزنند وبچه شون گرفتار خودارضایی بشـه بعد دوست من بیـا تابو هایی کـه زندگی شاد رو از ما مـیگیره بشکنیم .
من الان با پدر بزرگم زندگی مـیکنم جفتمون هر چقدر دلمون مـیخواد مـیگوزیم حتی تو خیـابون هم بگیره ول مـیدم البته قبلش دور بر و مـیپام
واخرین صحبتم با بچه هاییکه این مساله براشون تبدیل بـه مشکلی حل نشدنی شده عزیزم من دکتر نیستم ولی تجربه شخصیم بهم ثابت کرد هر چقد شلتر بگیریش راحت تر مـیشـه با همسر یـا نامزدت راجع بـه این موضوع صحبت کن سعی ن تو بیداری وروبروش این مساله رو بـه یـه شوخی تبدیل کنی که تا برات عادی بشـه مثل دستاتو بـه شکل تفنگ بالا بیـار و با شلیک‌کن بعد از دو بار برات عادی مـیشـه ومشکلت کـه با استرس بـه شدت تحریک مـیشـه از بین مـیره .
خوش باشید .ا

 دکترف.ط : چند راه حل:1- موقع غذا خوردن غذا را خوب بجوید و حرف نزنید.2- غذای داغ نخورید.3- بعد غذا نصف استکان عرق زیره یـا عرق زنیـان یـا عرق نعناع بخورید.4-قرص دایمتیکون بعد غذا یکدانـه بخورید(باید جویده شود)

 بد شانس : سلام بـه همـه ي اونايي کـه اين مشکل زشتو دارن من يه دارويي خوردم کـه يکي از مرضام خوب شـه اون دارو معدمو خراب کرد روز اول استفراغهاي شديد داشتم اون قرص قطع کردم ازون روز بـه بعد گوزو شدم خيلي شديدبود رفتم دکتر گوارش الان يکسال ميرم دکتر گوارش مشکلم کمتر شده ولي هنوز ميگوزم دم عيدم هست ميخواهيم بريم شـهرستان خونـه فاميلامون مطمئنم کـه ميگوزم خيلي ميترسم اصلا درشان من نيست کهي از من اين صداي ناجوررو بشنوه لعنت بـه اون دکتره کـه اون قرص رو بـه من داد الهي خودشم گوزو شـه از نوع حاد

 تیرداد : مـی خواستم بکم کـه اولا :خیلی باحالید.دوما:اونـهای کـه ادعای شعورشان مایـاد ازهمـه درغگوتراند وفقط سرخودشون کلا مـیزارن.

 یـارو : برادرا واي عريرم اين مطلب رو برا اونايي ميگم کـه اين کار رو غير ارادي انجام ميدن اين يک بيماري هست من خودم اين مشکل رو دارم البته از نوع بدون صداش تو دانشگاهم خيلي مشکل دارم .آبروم رفته بـه خاطر همين نميتونم از يکي از همکلاسيام خواستگاري کنم آخه کي از آدم بو گندو کـه غير ارادي اين کار رو انجام ميده خوشش مياد البته نميدونم فهميده يا نـه چند باري هم خواستم خود کشي کنم ولي بـه خواطره اعتقادات ديني اين کار رو نکردم خواهشا راهنماييم کنيد

جواب سوني کارت بيست : شما وقتي سرما ميخورين خودکشي ميکنيد ؟ چرا ما ايراني ها و کلا آدمـها اينطوري هستيم کـه تا يک مشکلي پيش مياد يا ميخواهيم خودمون را بکشيم يا يکي ديگه را ، خب برويد دکتر ، دارو ميدهد و زود برطرف ميشـه ، پيش متخصص گوارش يا گيرتون نيومد متخصص داخلي

 m.m : بادی بود راهی داشت مگه بـه تو کاری داشت

 همـیشـه نفاخ : بچه هایـه بارجلوشوهرم گفتم گفتم باددارم تاچندروزازجلوچشمش افتاده بودم مـیگفت شخصیتتت روزیرسوال بردی تااینکه یـه روزشوهرم..............ههههههههههههههههه
خیلی حال کردم بایدبگم شوهرم هم یـه سری بـه اینجابزنـه

 گوزداش : با حال بود راههای درمان آ قرص مربوطه واستفاده از زیره سیـاه بعد از غذا مـی باشد
استفاده از صدا خفه کن صد نیز خوب هست شوخی

 مطصفم : وااااااااااااااييييييييييي خاک برسرتون حتي سايت گوزوچس گذاشتينافتا بي ادب خاک بر سر دکتر ک اين سايتو گذاشت ک همـه بيان دلشونو ايجا خالي کنن من توعمرم1بارم نگوزيدم باور کنيد خرها

جواب سوني کارت بيست : همچين سيستم گوارشي کـه عمرا باد نداده باشـه را بايد قاب کنن بگذارند تو موزه ،‌ اينجاها چيکار ميکني قيمتي ، راستي قبل از اينکه قابت کنن سواد فارسيت را بالا تر ببر ، آخه نـه راافت مينويسند نـه متاسفم را مطصفم !!!

 سارا : همتون خيييييييييييييييييلي بي تربيت هستيد آمريکايي ها تو فکر اين هستند کـه چطوري تو ماه گندم بکارند اونوقت شماها نمره ي تربيت منفي بي نـهايت

جواب سوني کارت بيست : حالا ما بي ادب ، ولي تو هم ديگه چرت نگو آبجي ، آخه ماه آب داره ، خاک حاصلخيز داره ، نور مناسب داره ، جاذبه کافي داره ، گردش فصل داره ، تراکتور داره ، چي داره کـه گندم بکارند ، ميگفتي ميخوان تو ماه پنچري قطار بگيرن معقول تر بود دادا پرنسس

 قفقثهعغفهعغ : باباخیلی خیلی باحالین من هم یک بارزنگ ورزش بودخانمم یکی یکی بچه هارو مـیاوردتادرازونشست برن وقتی نوبت من شددوستم پاهاموگرفت ویک دفعه من گوزیدم اماخداروشکرهیچکی نفهمـیدولی اونی کـه پاهاموگرفت ازبخت بدمن فهمـید

 چس چیست : متاسفانـه بدموقعی خوندم، دارم مـیمـیرم از خنده جلو دهنمو گرفتم جیغ ن ، اشک از چشام داره مـیاد، که تا حالا اینقد نخندیده بودم هم از مطلب هم از خوندن کامنت ها....من فقط سرچ کرده بودم چس چیست ؟ !

 کاظم : بس خنديدم چشام پر اشک شدش
جمع گوزوکا جمعه منم براتون يه خاطره بگم دور همي خاطرات زنده شـه
تو زندگيم گوزوکي بـه گوزوکيه بابابزرگم نديدم
يه رو تو حياطشون زير درخت نشسته بودم کـه ديدم اومدش بره مستراح
طبق عادتش درو چفت کرد رفت تو
حالا درون جريان نبودم نميدونم از چيزي دلخور بود يا نـه کلا تيپش هميجوريه
يه دفعه ديدم يه گوزززززززز بلند چنان بلند کـه رومو برگندوندم بـه دره مستراح خيره شدم لاکردار درون مستراح رو تکون داد
بعد خيلي ريلکارش تموم شد اومد بيرون چش تو چش شديم بهم گف چيه؟ چرا ايجوري نگا ميکني ؟
گوززيدم کـه گووووووووزيدم همـه ميگوزن
ازون موقع منم تصميم گرفتم منم مثل بابا بزرگم بلند بگوزم

 مرمری : منو چي ميگين؟ يه بار جلو نامزدم گوزيدم! از اون موقع بهم ميگه شام چي خوردي گوزو!!:)))) البته من خودم يادم ميفته اعصابم خورد ميشـه و تو مـهمونيام استرس دارم...

 گوزلسل : واقعا کـه این آقای دکتر مطالب علمـی رو چه با طنز قشنگی نوشته بودند مردم از خنده خود منم جز گوزوهای عالمم اینقد تو اتاقم گوزیدم کـه احساس مـی کنم سقف اتاقم سیـاه شده که تا الان فکر نمـی کردم بیماریـه ولی با خوندن این مطالب پیگیری مـی کنم کـه شاید این بار سنگین از رو ما برداشته بشـه :)

 مـهديس : خاك تو سر همتون ...مخصوصا اون نفري كه اين مطالب آشغالي رو اين تو كذاشته...من كه که تا هم اولشو خوندم آخرشو فهميدم....ولي هركي خوند نوششششششش جونشششش ...نوش جونتون...شما لايق اين مطالب هستين...خوشم مياددد بعضيا خوب آبروي خودشونو ميريزن و فرهنگشونو نشون ميدن ...

 الهه : واقعا جالب بود دم همتون گرممممممممممممممممم حال کردم یـه بارم من تو شمال بودم همـین موقع خواب اومدیم برقارو خاموش کنیم خالم زااااااااااااااااااااااااااااااارت ما مردیم دیگه.......

 خاهر گوزووووووووووووو : باباخیلی باحال بود خاهرم بسکه مـیگوزه هممون عاصی شدیم خودش مـیگه بخاطر سزارینشـه ایـا درسته

 الهام : من زیـاد با این موضوع درون گیر نیستم البته هنوز ازدواج نکردم.

 رضا : خیلی خندیدم .دمتون گرم.لباتون خندون

 سام : منم همين مشکلو دارم تو رو خدا کمک کنيد

 مملی گوزو : ممنون الان دیگه راحتتر راجع بـه این مسله فکر و عمل مـیکنم

 حسام : شب تاصبح کارم گوزیدن هست خودم خسته شدم.

 مری : واااااااااای خیلی باحال بود ولی هیچکی بـه گوزویی بابابزرگ من نی...

 مرگ بر کل دروغگوها : قابل توجه اونايي کـه مثلا باشخصيت تشريف دارن و ميگن اين چيزها زشته خودتون احتمالا بيشتر از همـه گوزو تشريف دارين

 علی دلبر : یـه بار چند که تا مسافر سوار کردم فشار بدجوری حالم رو خراب کرده بود بـه مقصد کـه رسیدیم پیـاده شدند منم چنان گوزیدم خودم هم کیف کرم کـه دیدم یـه خانم عقب ماشین بود پیـاده نشده بود گفت بی شعور

 توصیـه چس و به شما : بگوزید بـه دنیـا و غصه هیچ چیزی رو نخورید. دنیـا اندازه یـه چس هم ارزش نداره بعد شاد باشید

 ر س : این شعر رو تقدیم مـیکنم بـه خانم "افسرده" کـه به خاطر باد معده قصد داره!!
ز بادی کز جای تنگی رها شد
گلی زیبا تر از شب بو فنا شد
"بیـا سوته دلان گرد هم آییم"
که تق تق تق ز هر جایی بپا شد
واقعا داشتم با خوندن مطالب مـیخندیدم کـه نوشته این خانم حالم رو گرفت. آخه خوب . ول چه بی صدا چه با صدا طبیعت هر موجودیـه.و بـه خودی خود زشت نیست. ولی کاری کـه شما گفتی حتی فکر ش هم زشته والا. اصلا مـیگم ما درون این مورد کفو همـیم اگه نشونیتونو داشتم خودم با افتخار مـیومدم خاستگاری.

 انتقامجو چسو : تقریبا یک ماه قبل از یـه ه تو دانشگاه خوشم اومد
خلاصه یک ترم رو مخش کار کردم ولی اخر شمارشو نداد!!!
من هم ترم بعدی تلافی کردم!!
یـه روز ایستاده بود و داشت با گوشی حرف مـیزد من هم با فاصله حدودا یک متر ازکنارش رد شدم و یـه چچچچچسسسسس
دادم!!!!!
بعد رفتم قاطی بچه هاکه نفهمـه من بودم!!
یکهو بادماغش ور رفت!!بعد بر گشت!!!!
چشمتون روز بد نبینـه!گلاب بروتون هر چی خورده بود بالا اورد!!!!
دلم براش سوخت!
ولی فکرش هم نمـیکردم بتونم اینجوری انتقام بگیرم

 سما گوزول : ديگه کاريش نميشـه کرد همين الان کـه دارم تايپ ميکنم يه بادي داره پدرم رو درمياره ولي همکارام هستن نميتونم بگوزم.. از وقتي کـه نامزد کردم پيش نامزدم نميگوزم شبا دل درل وحشتناکي مي گيرم يه کمکي کنيد روم پيشش باز شـه راحت بگوزم فقط منتظم يه بار بگوزه که تا بهش دنياي گوزو نشون بدم

 m,,,,,,m : اگه گفتین بزرگترین ریسک دنیـا چییییییییییییییییییییییییییـه؟
اینـه کـه اسهال داشته باشی بخوای بگوزی!!!

 سوال گوزی : یـه سوال برام پیش اومده . که تا حالا شدهی انقدر گوزش محکم و گنده و پر قدرت باشـه کـه ش پاره بشـه؟

 نرگس گوزی : واقعا ما ایرانیـا با چیـا دل خوشیما!!!

 سعید : با توجه بـه سن واکنش معده و روده ممکن هست متفاوت باشد.. مثلا درون سنین زیر 30 سال ممکن هست به شیر و یـا حبوبات حساسیت نداشته باشید و گاز روده تولید نشود ولی بعد از سن 30 سالگی این مشکل پیش بیـاید، بـه نظر من حتی عدم تحرک کافی و عدم ورزش و پر خوری باعث ایجاد گاز زیـاد درون روده مـی شود کـه ممکن هست اذیت کننده باشد.

 ساناز : قربونتون خیلی حال کردیم شما عجب کارهایی با خودتون انجام مـی دید

 شترق : من تجربه زيادى درون اين زمينـه دارم و يه مشكل چون 17سال ازدواج كردم هنوز خانمم با چسيدن من مشكل داره
ضمنا صداهاى مختلفى داره قين دينك جرر شرر شرست ت ديلين جيلين جيلينكست شررست و ...

 مسعود : سلام خیلی تازگیـا مـی گوزم جوری شده رفتم خوشبو کننده هوا گرفتم که تا مـیگوزم شروع بعد پس مـی کـه هوای اتاقم خوش بو بشـهی شک نکنـه البته بعضی وقت ها هم بو نداره فقط صدا داره امروز بی بو مـیگوزیدم

 قدرت : وای چقدر گوزار و چسار اینجا هستند حتما یـه حزب تشکیل بدیم. قدرت خیلی زیـاده ما گوزوهای ایران مـیتونیم با لابی گری کلی امتیـاز بگیریم بعد به حزب گوزوهای ایران بپیوندید.

 استاد دانشگاه : سلام عالی بود .از بس خندیدم اب از چشام سرازیر شده.مردم از خنده .واااااای

 گوزوی قرن : من شبا توی محل کار مـیخابم یـه دفعه شام اب دوغ خیـار با سیر خوردم که تا صبح ریلچسیدم صب بچه ها داشتن خفه مـیشدن..یـه دفعه هم پیش همسرم خوابیده بودم پقی گوزیدم با صدای گوزم بیدار شدم همسرم گفت چکار مـیکنی منم خودمو زدم بخاب تخت خوابیدم..یـه بارم توی کوه داشتم راه مـیرفتم نگاه کردم دیدم همـه جا خلوته پقی گزیدم یـه دفعه دیدم 2 نفر روی صندلی نشستن دارن مـیخندن حالا بابام کـه نگو فرت وفرت مـیه خیلی هم راحته براش فرقی نمـیکنـه کلا مشـهوره

 گوزپیچ : واي خيلي گوزيدن بد دردي هست.من چند روز پيش يکي زدم م چنان دردي گرفت.جديدا خيلي مي.همش مي.خسته شدم

 بوگندو : انقدر بگوزید که تا گوزدونتون پاره شـه
برگرفته از سخن گهربار رییس جمـهور سابق کـه گفته بود انقدر قطعنامـه صارد کنید که تا قطعنامـه دونتون پاره شـه

 گوزیلا : خیییییییییییییییییییلی باحال بود دمت گرم

 علی : مرسی ازتون.خیلی باحال بود.

 خشم : جاتون خالی یـه شب داشتیم از مـهمونی برمـیگشتیم کـه عمو و زن عمویم کـه تازه عقد کرده بودند بـه خاطر کمبود جا درون جلوی ماشین ما نشستند.مادرم کـه از آنـها لجش گرفته بود چنان چوس بدبویی داد کـه من داشتم خفه مـیشدم بـه گردن برادرم کـه خواب بود انداخت.پدرم کـه فهمـیده بود شیشـه های ماشین را پایین کشید ولی درون آخر کـه عمویم پیـاده شد گفت:سگ کی باشد انرژی هسته ای!!!!

 مـهشید ای بی اسی : گاه چنان درد و بيماري بر وجودم فشار مي اورد کـه دلم ميخواهد فرياد ب : فکر بد درباره ام نکن من تنـها بيمارم همين...جسما بيمارم نـه روحا و چون نميداني فکر بد ميکني و بد نگاه ميکني و بد فکر ميکني و بد رفتار ميکني ....کاش ميتوانستم بگويم بـه تو کـه چه دردي دارم بدون اينکه نگران باشم کـه روزي بيماريم را بـه رويم مياوري بدون اينکه نگران اين باشم کـه از آن سو استفاده کني... کاش ميشد بفهمي، ميخواهم بداني که تا فقط فکر بد نکني ،نـه اينکه مراعات کني نـه اينکه ترحم کني... تنـها فکر بد نکن همين،،. واقعا واسه بعضيا متاسفم کـه راحت ديگران رو مسخره ميکنن يا همچين ادمايي ادماي بي شخصيت ميدونن امابدونين اينم يه بيماريه کـه ازکله صبح کـه پاميشي دل درد و نفخ و حالت تهوع دارين که تا بوق سگ خيلي از بچه هاي اي بي اسي يا از ترس مسخره شدن ازدواج ن

 لام لام : یـه نصیحت برایـانی کـه نمـی تونند وخود را کنترل کنند .
1-در محافل و اماکن عمومـی مـی توان درون شددت زیـاد یـه لبه از را گرفته وبه ارامـی بـه صورت جس بیرون داد.
2-مـی توان درون خیـابان منتظر موتورسواران شد کـه هر چند ثانیـه یکی رد مـی شـه بـه محض نزدیکی با تمام قدرت بگوزید.
3-گور بابای مردم خجالت نکشید بگوزید وقتی همـه انسانـها مـی گوزند خجالت نداره جانم باد شکمـه! خودت را مشکلوزمـه خودت نکن بزن اون و خودت را خلاص کن

 قلنگ : واقعا خندیدم همکارام فکر د دیوونـه شدم دمتون گرم

 ناشناس : پيف پيف چه بو گندي مياد اينجا انقدر چسيديد و گوزيديد بوش کل فضاي وبلاگ رو برداشته. خاک تو سر گوزوتون انقدر بگوزيد که تا ....

 مـهشید : ,way way

 گنده : فارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت عالی بود گوزوها

 آور : اگر دل درد گرفتید حتما توی چای هل بریزید و چایی هلی بنوشید باعث مـیشـه باد شکمتون بـه صورت و چس ازتون خارج بشـه و راحت بشید و دل دردتون بر طرف مـیشـه

 بیتا جیگر : جالب است
جالب هست جالب هست جالب است
ازخنده مردم باحالیـا

 افسرده : من افسرده بودم یعنی داشتم دیگه روانی مـیشدم کـه یـهویی الکی این صفحه رو باز کردم نمـیدونین چقد خندیدم طوری کـه م تعجب کرده بود ازاون زمان دیگه حالم خوب شده خییییلیییی ممنونم خییییلیییی باحال بوددوستتون دارم

 رویـا : عالی

 خنجر خورده از : لعنت بـه این گوز.یک ماه از نامزدیم مـیگذشت ،یـه شب گذرم افتاد بـه خونـه نامزدم کـه تو یـه شـهر دیگه بود ،خلاصه شب گرفتار شدم و موندم.جا کم داشتن پدر خانم لعنتی شب اومد پیش من خوابید از شانس گوه من خوابش سبک بود وحساس ،اصلا دلم نمـی خواست بخوابم چون ازمشکلم خبر داشتم.اما نشد تاصبح واسه پدر خانم سمفونی راه انداختم ،بدبخت ضابراه شد.
چشمتون روز بد نبینـه صبح با عصبانیت پاشد یـه لقه زد درون اونجام و گفت برو گمشو مرتیکه گوزو من بـه تو نمـیدم.
واین بود پایـان شوم نامزدی منـه گوزو.

 سعید هادیـان : من درون یک هتل کار مـیکنم یک روز یـه ورزشکار کره ای به منظور ورزش بـه ایران امده بودن من با یکی از اون هیکل گنده ها روبرو شدم مردک همچنین گوزید من وهشت زده شدم فکر کردم زلزله اومد بـه روی خودش نیـاورد رد شد منم گفتم الان حالتو مـیگیرم من هم با تلاش فراوان یـه کار دروست براش حواله کردم اقای کره ای برگشت یـه نگاهی بـه من کرد و گفت وکی وری گود تنک یو وری ماچ تازه فهمـیدم بدش کـه نیومد کلی هم حال کرد

 وفا : عا لی بود کلی خندیدم

 مـهانتری چساد : دشمنان بدانند گوزیدن و چسیدن حق مسلم ماست ما گوزهایمان را 40 درصد و چسهایمان را که تا 90 درصد غنی سازی کرده ایم که تا یک واقعه ی گوزوخاست بـه وجود بیـاریم

 rain : جالبناک بود .!!!!مرسی

 باجی : از بس خندیدم اشکم درون اومد پسرم ترسید گریـه کرد چند وقت بود نخندیده بودم حتما بـه همسرم توصیـه مـی کنم مطالبو بخونـه که تا اینقدر بـه مسایل مالی فکر نکنـه و بگوزه بـه بدهکاریـهاش..........

 ز.ز : خيلي باحال بود. اما راه حل؟

 صادق : وای چقد گوزوووووووووووووو

 خاطرات گوزو : بچه بودم با پسر خالم مسابقه گذاشتیم با اختلاف خیلی کم اون برنده شد واسه همـین وقتی بزرگ شدیم منو نگرفت الان کـه فک مـیکنم یـادم اومد کـه من خیلی ام بچه نبودم دوم راهنمایی بچه س ؟؟؟؟؟؟حق داشت من گوزورو نگرفت و عاشق م شد چون اون از مسابقه کناره گرفت

 پیچ : پاشید جمع کنید گوزو ها.مردم دارن از گرسنگی مـیمـیرن اون وقت شما بـه فکر چس و هستید خیلی اسکلید

 ی دارم شاه نداره : اسم گوزو نیـار دلم خون مـیشـه

 خوش شانس : یـه بارتو دانشگاه سر کلاس گوزیدم خوشبختانـه سمت چپمـی نبود سمت راستم هم رفیقم بود کـه معرفت بـه خرج دادو بهی نگفت ولی هواستان باشد همـیشـه بخت با آدم یـار نیست....

 حسین : سلام
عالی بود مشتی. بازم حال بدین.

 خوك كثيف : آقا من رفته بودم خونـه دوستم؛چند ساعت بحث فلسفي كرديم بعد رفتم دستشويي كه اتفاقا توي خونـه بود؛تقريبا 50 كردم؛طوري كه ديگه روم نشد بيام بيرون :-(

 گروهبان : یکی از هم خدمتیـام اسمش 7 لو غاپه.چون چند وقت پیشا جلو نامزدش غاپ گوزیده و ه هم زده زیر گریـه و نامزدیشون بهم خورده.خیلی براش ناراحتم گوزوی بد شانس

 دکتر ک. ز : با سلام بـه همتون
من پزشک درون حال گذروندن طرح هستم
از بی حوصلگی سرچ کردم
هم خندیدم هم نصف کامنتارو خوندم
این مشکل تو کتاب طب داخلی هاریسون هم اومده
برای این مشکل قرص Dimethicone 40 mg رو تجویز مـیکنیم
شما مـیتونید روزی 1_2 قرص رو بعد از غذا یـا قبل خواب مصرف کنید
نام دارو بـه فارسی = دایمتیکون
متونید سرچ هم ید
..
تو بعضی اوقات و مجالس و ... بـه مسءله استرس زایی تبدیل مـیشـه

 گوزالیـا : من یـه بارتو کوپه قطار جلو یکی از هم کوپه ای هام گوزیدم تااخر سفر دیگه بام حرف نزد

 خوش فکر : زن اگه گوزار باشـه قدیمـیا مـی گفتن منجر بـه طلاق اون مـی شـه. ولی خارج از شوخی از نظر طب سنتی علت و علاج داره. یـه موقعی خوندم گوزای پرفشار و باصدای بلند از غلبه صفرا هست.

 افسرده : سلام دوست من
بدشانس نیستی بلکه خیلی هم خوش شانسی
لطفا بگو کداوم کلینیک و چه دکتری
ازت ممنون مـیشم
جون منو نجات بدی
یـا بگو چه داروهایی بهت داده

 بدشانس : سلام گوزوهای عزیز من ازحالا دیگه شدم خوش شانس چون رفتم یـه کلینیک دولتی یـه دکتر فوقتخصص گوارش خیلی مودبانـه مشکلمو بش گفتم اندوسکوپی کرد بهم 5-6 مدل قرص معده دادهردوماه یـه بارهم کـه قرصام تموم مـیشـه مـیرم پیشش الان دیگه هیچی نمگوزم چرا خوبرین دکتر

 ابراهیم : یکبار تو خانـه گوزیدم شب بیرون خابیدم اگه گفتید چرا

 آتنا : توپ بود منم هروقت مـیرم خونـه مادر شوهرم گوزم مـیگیره ولی جاهای دیگه اینجوری نیستم.الان با خوندن اینا زنگیدم بـه شوهرم گفتم تو چرا اصلا نمـیگوزی.انقد خجالتیـه من همش پیشش باد گلو درون مـیکنم از مـیگم ولی اون خجالتش تموم نمـیشـه.بگوزین بچه ها دنیـا بـه بنده

 افسرده : سلام دوستان
همـه رو خوندم ولي هيچ کدوم راه علاجي نداديد
اومده بودم که تا شايد يک روزنـه درماني پيدا کنم
من 40 سالم شده و بخاطر اين موضوع با اين همـه خواستگار ازدواج نکردم
يک مطلب راجع بهاني کـه فحش و بدوبيراه گفتن درون مورد افرادي کـه اين مشکل رو دارند بگم
آقايون و خانمـهاي عزيز اين يک نوع بيماري هست اونم از نوع بدش
مسخره نکنيد اميدوارم بـه جمع اين دوستان بپيونديد که تا بفهميد واقعا اين جماعت بيمار هستند
ولي درون مورد خودم قصد دارم خودم رو راحت کنم ديگه هيچ بهونـه اي براي رد خواستگار ندارم بـه علاوه اينکه سنم هم بالا رفته بنابراين قصد دارم خودم رو بکشم
چون اينطور کـه معلومـه هيچ راهي براي اين بيماري کـه هر روز هم بيشتر ميشـه پيدا نميشـه
اميدوارم همـه تون معالجه بشيد و مثل من اثر بسيار بد رو زندگيتون نگذاره
برام دعا کنيد

جواب سوني کارت بيست : فکر کردين حالا خواستگارها و شوهرها خودشون نميگوزند ؟ ول کن اين حرفها را برو ازدواج کن و از قول من بچس بـه دنيا ، خود من بعضي وقتها توپ هائي درون ميکنم کـه حس ميکنـه منفجر شدم ، ضمنا اگه بجاي علاف خودت بخاطر يه چس ناقابل چند که تا دکتر ميرفتي الان درون حسرت يه چس توپ غصه ميخوردي چون چشمـه اش خشک شده بود ، واقعا زشته واسه چس خودکشي مردم چي ميگن رو قبر آدم بنويسند نسيمي آمد و گلي بر باد رفت ؟

 علی ببر : باسلام خدمت شما دوستان عزيزم بنده درون نمايشگاه اتومبيل کار ميکنم خودتون ميدونيد فضاي نمايشگاهها غالبا شلوغ هستش و رفت امد زياد منم جوريم کـه بايد بگوزم چون معدم وحشتناک بادميگيره بدجوراذيت ميشم نميدونم چيکاربايد م يه چند باريم ازدستم دررفته جلوي مشتريا ابروم بکلي رفت يه راهي جلوي پام بندازين بخدا زندگي برام سخت شده نميدونم چيکارکنم بي شوخي اگهي راهي چاهي بلده منوراهنمايي کنـه باتشکرازدوستان منتظرراهنمايي شمادوستان گلم هستم

 گوزک خان طلا : گوزت پر صدا چوست بد بو. یـه پیج تو فیس بوک بزنی رکورد 1 مبلیون کامنتو لایکو از آن خودت مـیکنی

 الی گوزو : من واسه اولین بار با شوهرم خوابیده بودم داشتم مـیترکیدم دیگه نتونستم دووم بیـارم یکی زدم با چشای قرمز از خواب پرید منم د بدو درون رفتم

 شاه : خیلی حال کردم مرسی بازم از این کارای گوزی ید

 هومن : یـه بار اومدم بگوزم

 داوذ : اقا ما 1 رفیقی داریم همـیشـه درون بحرانی ترین شرایط ممکن مـیگوزه

 بدشانس : گذشته از شوخی راه درمون اول صبح چیـه

 یواشکی : وای وای وای چقدر خندیدم فکر کردم فقط من شبا تو خواب مـی گوزم اومده بودم واسه درمون
وای وای وای چققققققدر خندیدم.
مرسی از همتون

 ؟؟؟؟ : واقعآ کهههههههههههههه........

 مـهسا : سلام خیلی خیلی باحال بود کلییییییییی خندیدیم

 گوزوی تنـها : چرا منو نمـیگید کـه سر سفره جلوی پدرشوهرومادرشوهروشوهرهام باصدای خیلی خیلی گوزیدم و تا دو روز گریـه کردم وتاحالاخونشون نرفتم.....

 داش محمود : یـه روز توی اتوبوس هدفون توی گوش بـه سمت خونـه بر مـیگشتم همزمان کـه آهنگ گوش مـیدادم فرت فرت مـیچسیدم و حال مـیکردمموقع پیـاده شده پول کـه دادم راننده یـه کی دیگه درون کردم راننده آبرو بر نامرد هم داد زد آآآآهای گوزووووو اون هدفونو از تو گوشت درون بیـار کـه فرق و چس رو بفهمـی یـه ساعته داری مـیگوزی بی شعور!!!!!!!!!!

 کممممک : من تازه عقد کردم ... اين قدر کـه مي ترسيدم نکنـه يه روزي جلوي شوهرم بگوزم کـه سرم اوومده.... شبا تو خواب مي گوزم
از صداش خودم مي پرم .... نمي دونم که تا حالا شوهرم فهميده يا نـه ولي خيلي غصه دارم .... شبا از ترس خواب درستي ندارم ....قرص و داروهاي گياهي هم برام بي فايده بوده
فکر کنم از بس تلقين کردم بـه خودم اين بلا سرم اوومده
يه راه حل بهم بدين لطفاً

جواب سوني کارت بيست : آدم خواب کـه تکليف نداره ، از من ميشنويد حتي اگر بيدار هستيد خودتون را بزنيد بـه خواب و با آرامش بـه کارتون برسيد ، ضمن اينکه زن و شوهر کـه راز مخفي ندارند اون هم چنين راز پر سر و صدائي ، قشنگ و منطقي براشون توضيح بدين کـه بعلت استرس هست و کم کم هم از سرتون مي افته و خوب ميشين

 یـه گوزور خفن : سلام من بواسیر دارم ولی نمـیتونم بگوزم.کمک کنید که تا بگوزم

 وحیدومریم : من خيلي خمپاره مي0 هميشـه با خانمم مشکل دارم0خانمم ميگه صداش هيچي ولي اگر بو داد 000 من هم ميگم سر شو ميبرم0

 شرر : شوهر من خیلی مـیگوزه. گاهی وقتا واقعاً مـیترسم چون احساس مـیکنم ش پاره شد. واقعاً از دست گوزیدناش خسته شدم. بهش هم گفتم وقتی مـیخوای باد بدیتو باز کن کـه صداش کمتر بشـه اما اصلن گوش نمـیده ، الان هم سرچ کردم با شوهر گوزوم چکار کنم کـه سایت شما اومد و فهمـیدم اوووووووووووووه چقدر گوزو داریم. تصمـیم گرفتم کمتر بهش گیر بدم :)

 م ک : به معلوماتمون اضافه شد بچه ها متشکريم........مشکلي نيست کـه آسان نبود مرد خواهد کـه هراسان نبود...

 نیلوفر : یـه روز سره کلاسه ریـاضی نشسته بودیم رفته بودیم تو حسه درس دیدیم هی معلممون بـه خودش مـیپیچه مـیپیچه انقد پبچید بـه خودش یـهو صدای بنگ رفت رو هوا چقد خندیدیم یـادش بخیر طفلی معلممون واسش یـه شعر ساخته بودن شده بود ورد زبونشونشون

 سید محمد : دمتون گرم خیلی خندیدیم

 چش : دمتون گرم کلی خندیدم

 سپهر بالا : من خیلی مـی گوزم خیلی وقتها هم نا خاسته مـیگوزم دیشب خونـه م داشتم مـیخندیدم جلوی دامادمان و ... گوزیدم اونجا بروم نیـاوردن اما بعد بـه همـه گفتن بـه هر حال رفتن بـه دستشویی قبل از و خوردن قرص دایمتیکن برایم موثر بوده کـه این تجربه را بـه همـه ی گوزو های جهان انتقال مـیدهم امـید آنکه موثر باشد راستی خوردن سنجد هم معجزه مـیکند

 علیرضا : کلی خندیدم مرسی عزیزانم

 مرمر : خیلی گوزو هستید همتون کلی خندیدم

 درمان : باید این چیزهایی رو کـه مـیگم رعایت کنید که تا خوب بشد:
1. زود بـه زود دستشویی برید.(یـادتون باشـه زیـاد درون دستشویی نشستن ضرر داره).
2. قبل از خواب حتما دستشویی برید.
3. غذا رو خوب بجویید و تا حد امکان کمتر بخورید و نکات هایی کـه در غذا خوردن مـیگن رو رعایت کنید.
4.خیلی موثر: زیره سبز رو بکوبید و بعد از نـهار و شام یـه قاشق کوچولو بخورید.
اگه خوب نشدید حتما دکتر برین(ترجیحا دکتر طب سنتی باشـه و همچنین عضو موسسه تحقیقات حجامت).

 فنگ : پول پول مـیاره هم گوز

 nila : با سلام
من خانمـی28 ساله هستم خوش قیـافه و خوش خنده اما همـه فامـیل شوهرم یـه بار تو خواب این صدای نامناسب رو از من شنیدن و در طول روز هم بوی بدش رو احساس
خدا یـه شب خونـه برادر شوهرم مـهمون بودم تو اتاق با چنان صدایی از خواب بیدار شدم کـه فهمـیدم جاریم و شوهرشو 4 که تا بچشونم بیدارن تو حال و صدارو هم شنیدن رد خور نداره حتما شبی3 بار این صدا رو دارم شوهرم کـه دیگه مـیگه عزیزم ار تفت گوزد مریضم کمکککککککککککک خواهش مـیکنم کمک

 نازنین : خیلی باحال بود هیچی مثل خنده نیست

 عروس : مادر شوهرم هر وقت مـی گوزه مـیگه : گوزیدم کـه گوزیدم

 من ناشناس : تازه باهم ازدواج کردیم همسرم شکمش خیلی گنده هست آدم با شخصیتی هست ولی غیر ارادی مـی گوزد هرلحظه نگرانم.نکند پیش فامـیلام بگوزد آبروم بره و روش اسم بزارن.کمکم کنین چیکار کنم؟؟؟؟

 بیتا : من خیلی بابت موضوعی ناراحت بودم .دنبال مطلبی بودم کـه به این مطلب برخوردم دوتا بچه هایم کنارم نشسته بودند .گفتند بلند بخوان.ازبس حالم بد بود بلند خواندم یعنی ندانسته ! اما بعد انقدرباهرجمله با بچه هایم خندیدم کـه اشک توی چشمم جمع شده بود.
کپی کردمش توی ورد ؛ که تا داشته باشمش . واقعا تشکرخیلی ممنون .
اما اطلاعات جالب و واقعی بود.

 مردنی : از آن نترس کـه های و هوی دارد(گوز)
از آن بترس کـه سر بـه توی دارد(چُس)

 نکته اخلاقی : بتا دنیـا بهت بگوزه

 گوزوک : سايت خوبيه از مطالبش فهميدم همتون گوزوکين

 امـیرا : خجا لت بکشید

 طیبه ددددددددد : 240باردرشبانـه روز گوزیدن درمانش چیـه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 گوززززززززززز : ای ول کلی خندیدیم

 پریسا : دم همتون گرم حسابي تو سايت خندم گرفته نميتونم جلو خندمو بگيرم خيلي وقت بود اين همـه نخنديده بودم ولي خداييش معلومـه همتون خر گوزينا

 پارسا : بابا من از ترس نميتونم ازدواج کنم يکي يه راه حل بده!!!!!

جواب سوني کارت بيست : بـه چس بـه اين حرفها و فکرها و ازدواج کن

 سامان : خیلی خندیدم/ یکی مـی گوزید و بچه هاش هارهار مـی خندیدند، او دست بالا مـی کرد و مـی گفت خدایـا این خوشی را از ما نگیر

 گوزوی کبیر : رکورد بنده درون 500شلیک درون روز است

 گوزوی خفته انتر مشنگ : من هم مشکل این رو دارم کـه تو خواب مـیگوزم یـه بار رفته بودیم سفر مجبور بودم با دوتا از فامـیلا تو یـه چادر کوچیک بخوابم که تا چند شب اول شام هیچی نمـیخوردم ولی بعدش زدم بـه سیم اخر...

 abd : باسلام
بنظر من وقت آن رسيده كه همـه همتي
كنيم ويك حزب تأسيس كنيم بنام :
فراگوزان قرن
بي نتيجه هم نخواهد ماند
منتظر جواب شماخوبان روزگار

 مریم : خنديدن حق مسلم ماست

  ايروني : آقا من تازه عقد کردم..نمي دونم چرا انقدر گوزم زياد شده... شبهايي کـه با شوهرم مي خوابيم از بس گوزمو نگه مي دارم دلم درد مي گيره ..آخرشم ميدونم تو خواب گوزم درون ميره ...!
آخرش مي ترسم طلاقم بده...چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 مـینا : سلام بچه ها من براتون یـه ایده دارم کـه از بابام بـه ارث بردم واونم از باباش خدابیـامرز :اگه رفتید مـهمونی رو زمـین بـه حال دو زانو نشسته بودین کافیـه پاشنـه ی پاتونو بذارید تو کونتون خودش بن مـیاد یعنی برمـیگرده و پروازش موقتا کنسل مـیشـه اما حواستون باشـه درون حین انجام این عملیـات خگیر درون نره یعد نفرینشو بـه جون من و بابامو باباش ین
جوک
یـه بار تو یـه کلاس کـه 20تا بودن و یـه پسر پسره بیچاره بی هوا مـیگوزه بعد واسه اینکه ضایع نشـه مـیگه گووووووووووووووززززززززززییییییییییییییییییـهههه هووووووو

 سعيد : دمتون گرم تو اتاق بلند گوزيدم واسه اينکه سرم گرم شـه و فراموش کنم و سرم و بالا نيارم کـه مبادا با بچه ها چش تو چش شم لپتاپو برداشتم هي سرچ کردم کلي اميدوار شدم بـه اين کـه تو ايران گوزو مثه من زياده خدا خيرتون بده داشتم از خجالت آب ميشدم خوابگاهم کـه خودتون ميدونيد اين بچه ها که تا آخر عمر يادشون ميمونـه کـه يادش بـه خير يه گوزو تو اتاق داشتيم منم کـه خجالتي ....

 هدی : خیلی جالب بود حال کردم کلی خندیدم.ازتون معلومـه گوزوهای حرفه ای هستید بابا دمتون گرم

 گوزو : آن هست که خود ببوید نـه آنکه عطار بگوید
عطارم گوزو بوده؟

 هرکول : بابام ميگه همون طور کـه ماشين سالم بايد دود ه إ آدم سالم هم بايد بگوزه که تا سالم بمونـه!!!!1

 عبدلی تری : سلام اميدوارم خوش باشيد من يه مشكلي دارم كه هرموقع ميخوابم توخواب ميگوزم اونم باصداي بلندوقتي بيدارميشم از خجالت سرخ ميشم جايي ھم برم کارم دراومدھ نميدونم چيکارکنم موندم**

جواب سوني کارت بيست : بـه آدم خواب کـه ايراد نميگيرند مثل آدم بيهوش ميمونـه کـه تکليف نداره ، هر چي محلش بگذاريد پر رو تر ميشـه ، ولي بهتر اينـه کـه در طول روز خودداري نکنيد کـه جمع بشـه واسه شب و قبل از خواب يه ده دقيقه همينطوري تو دستشوئي بشينيد ، خودش راهش را پيدا ميکنـه ، ممکن هم هست بـه غذاهاي خاصي حساس باشيد حواستون باشـه کـه شبها چي ميخوريد و هر وقت زياد شد يادداشت کنيد کـه چي خوردين و با سري هاي بعد مقايسه کنيد ، خدا همـه مريض هاي منظور را شفا بده

 در عذاب از: یـه راحش هم استفاده از صدای بلند فلاش تانکه!!!رفتین توالت اول فلاش تانکو بکشین و با خیـا راحت و تمام قدرت بگوزین

 تری : خيلي جالب بود منم اين مشكلو دارم بخصوص شبها كه پيشمـه وقتي ميگوزم صبح ميره بـه ھمـه ميگه واقعا از دستش خسته شدم ميخوام طلاقش بدم

جواب سوني کارت بيست : شما بايد کار فرهنگي يد که تا همسرتان بفهمد کـه نبايد اسرار خانـه را بـه بيرون ببرد وگرنـه زندگيتان بخاطر باد ، بر باد ميرود

 masoud : تکنيک تبديلي موثر: قديما دستشوييا يا بيرون از خونـه بود يا اگه تو بود يه درون ديگه بين توالت و قسمت روشويي بود و آدم حداقل اونجا امنيت داشت و با خيال راحت مي گوزيد. اما الان خونتون مـهمون داريد يا بـه مـهموني مي ريد اون تو هم آرامش نداريد. اما يه راه حل تجربي: تو دستشويي درون حالي کـه نشستيد هر وقت احتمال خطر داديد تو همون حالت خميده بلند شيد يعني پاهاتون همون جوري بازه اما حالت ايستاده داره و از کمر دولا هستيد بـه پايين و اين تکنيک تبديل بـه چسه اميدوارم بدردتون بخوره کار منو کـه راه انداخته.به ثبت نرسوندم اختراعو اما ابداعش از خودمـه.

 یـه گوزخور : گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوز خیلی پدیده ی خوبیـه.....

 رضا گوزووووووووووووووو : مشتی بود دمتون گرم خیلی خندیدیم

 gooze ziba : زيبا بود درون اين زمونـه طلا
خونـه بي ببين نداره اصلاً صفا
چسه محكمـه
و چس باهمـه
صاحب ببين بي همزبونـه

 امـــــــــــيـــــــن خـــــان : منم باشمام يه گوزوي واقعي ام

 طاقبستان/بیستون/بازارسنتی کرمانشاه : مفید وخنده دار بود.تشکر

 اکبر ر : دمت گرم خيلي باحال بود

 09303297190 : جالب بود.ولی یـه چیزجالبتربهتون بگم .اگه قوم لوط روبشناسیداونایکی ازکاراشون این بوده کـه جلوهم ول مـیدادند واصلامشکلی هم نداشتندوالبته عمل لواط روهم علنی انجام مـیدادن.منبع: روایـات

 گوزلی : وای گوزم گرفت

 کوه پرآو : انقدر نخود گرون شده کـه آدم گوزش نمـیاد فقط ثروتمندا اگر نخود بخورن وبگوزن.

 م : هر کي اينجاس حتما مشکل داشته کـه اومده

 یوسف چس گند : همـیشـه درون عذابه از دست چسام جلو بچمون رو خودش نمـیاره مون هم یـاد گرفته گاهی وقتا زور مـیزنـه

 احمد : من خيلي لذت بردم گوزيدن کليد خنده هست و خنده هم بر هر درد بي درمان دواست بعد در مي يابيم بر هر درد بي درمان دوا است
فرخنده باشيد

 مجید : گوزمجلسامـیخندونـه چس مجلسامـیگندونـه

 مسلم : زياد -نشانـه بواسير ميباشد - کـه بايد بـه دکتر رفت

 پریناز : برای من خیلی جالب بود وخیلی خندیدم متشکرم

 ... : دمتون گرم مطلب علمـی ولی باحال کلی کیف کردیم حالا هر چی کـه بود

 ابوالقاسم : خوبه ولي دم صبح نباشـه چون کـه بيشترين خوابي کـه ادما مي بينيم از دم صبح ميابشد کـه ممکن هست با هم تداخل پيداکنندو جرقه .............رابزنند

 علی : سلامت معده است

 مستانـه : وای خیلی خندیدم.دمتون گرم

 لر گوزو : سرور چسه
چس ریـاکاره ولی روراسته

 هادی : هیچ مطلبی که تا حالا تو اینترنت اینقدر کامنت نداشته تازه 7 دور هم تو ایمـیل ها گشته. ما ایرانیـا بی نظیریم. جدی مـیگم

 دکتر : واقعا جدی مـیگم من بـه غیر از دستشویی جایی دیگه سراغم نمـیاد تعجب مـی کنم شما همتون گوزو هستید پیشنـهاد من اینـه بـه موقع برید دستشویی مشکلتون حل مـیشـه نـه صبر کنید مدفوع تو رودهاتون گند کنـه......

 الي : يه ضرب المثل رشتي هست كه ميگه:كنـه پهلو نوكوني گن كون نره
ترجمـه:پيش كن اگه نگوزي ميگه كون نداره

 حالاهرکی : یعنی بایدبگم خاک

 دوستار : جاتون خالی همـین الان کـه این مقاله رو خوندم گوزم گرفت منم قارتی گوزیدم
بهتون پيشنـها مي کنم زياد بديد چون براي اعصابتون خوبه شادي مياره

 امـیر خاکره : فوق العاده بود . خیلی ناراحت بودم که تا این موضع را خوندم کلی خندیدم و روحیـه ام عوض شد .

 ...... : واقعا براتون متاسفم برید بمـیرید گوزوها

 maral : bad nabood

 رنگارنگ : مرغ کـه نبودکیشش کنم درکه نبودپیشش کنم آمدورفت چهش کنم .............هرگوز=یک نسخه ی دکتر

 دوست ناشناس : من همکاری داشتم بهی کـه مطلبی را دیر متوجه مـیشد مـی گفت بیدار شدی ولی بعداز گوزیدن بیدار شدی . کل مطلب بـه خصوص مطلب اخرتان بسیـار عالی بود چنان خندیدم کم مانده بود بگوزم خوش باشید .

 رگ : در پاي چپ انسان رگي وجود دارد کـه جاي ان ميان زانو اس و اگر انرا بـه مدت چهل ثانيه داشته باشيد که تا بيست دقيقه ميگوزيد و اگري شما را قلقلک بده ان صدا بيشتر و بيشتر ميشـه!!!!

 مـهدیl : راحتي فقط درون پولدار شدن نيست، گاهي انسان با يک راحت مي شود.
"ويکتور گوزو"

 مرجان : بابایـه من رو دست همـه ی گوزو هارو اورده گوزاش حرف نداره تازه از هیچ هم خجالت نمـیکشـه هروقت هم اراده کنـه ....هایـه شما پیش بابایـه من چسه

 خانـه خراب کن : داشتم با تلفن با دوستم حرف ميزدم کـه ناگهان گوزيدم با صداي بلند اون فقط بم گفت سالمي بـه خياط نياز نداري و بام قهر کرد

 niki : فقط همـین گوزو کم داشتیم....جللالخالق!!!!!!!!!!!!

 خنده رو : از شما متشکرم باعث شديد روحيم باز بشـه و بخندم.خنده بر هر درد بي درمان دواست چون بعدش ميگوزي و دردي تو بدنت حس نميکني.

 محمد : سایتتون رو خوندم گوزم گرفت منم قارطی گوزیدم

 سالی تاک : خاک بر سرهمتون اون وقت بهترین امکانات هم مـی خواهید حقتون هیچ وقت مرغ نخورید ای کاش همـیشـه وضع تان همـین باشد

 گربه یتیم : گووووووووووووووووزززززززززززز
عجب چیزه شگفت انگیزی!گووووووووووووووووووووززززززز دمتون گرم

 chos : chose bade hamom aliyeh

 ساحره : مگه بیماری زیـادگوزی هم وجودداره بـه حق چیزای ندیده ونشنیده خداشفابده گوزوهارو وای خداروشکرمن کـه ازاین بیماری های عتیقه ندارم ولی خداییش کلی خندیدم دمتون گرم خیلی باحال بود ایول

 پری خانم : جا داره که تا از همـین جا یـه ملت حاضر و همـیشـه درون صحنمون خسته نباشید بگم.

  گوزو : م هر وقت ميره خونـه دوستش از ترس گوزيدن که تا صبح خوب نمي خوابه و دست آخر هم چند باري شرمنده ميشـه و از صداش هر دوشون از خواب مي پرن و م صبحا رنگ پريده و ناراحت مياد خونـه.براي درمانش مطلب سرچ مي کردم کـه متن شما رو خوندم خيلي جالب بود دمتون گرم.

 دهل : از صدای غرش ندیدم خوشتر...

 گوزمجه : بنازمت گوزویـه

 علیرضا اور : آقا دمت گرم بعد مدتها با یک نوشته حسابی بـه خنده افتادیم مرسی

 ياسمن : خيلي فاز داد مرسي واقعا دمتون گرم فوق العاده بود

 علی : دمتون گرم باحال بود کلی خندیدم بازم چیزهای خنده دار و طنز بنویسید با تشکر

 رامين : دمت گرم خيلي لذت برديم ميگم چرا بابام گوزيدني خيلي صدا داره نگو از دليلي هست كه شما تو مطلبتون گفتين لامصب وقتي بابام گوزميده پنجره ها مي شكنـه

 عرب جومـه دراز مـیکنـه مثله گراز : چه خبره چقدر گوز...هی هی چس

 ممل گابز : من خودم گوزو نيستم ولي گوزکان را دوس دارم.

 داود : من اگه یک روز نگوزم روزم شب نمـیشـه

 مـهدی : یـادش بخیر بچه بودیم با دوستان خیـار و باقالی مـیخوردیم و مسابقه مـیدادیم. هم تعداد و هم قدرتش. قدرتش رو هم بـه این صورت مـیسنجیدیم کـه یـه تل خاک جم مـیکردیم روش مـینشستیم و مـیگوزیدیم مال هر کی خاک رو بیشتر جابجا مـیکرد و بیشتر خاک بلند مـیکرد گوزش قوی تر بـه حساب مـیومد. یـادم رکورددار پسر همسایمون بود کـه تو 1ساعت 34بار گوزیده بود. دمت گرم

 باقالی : بابام انقدر صدای گوزاش بلنده کـه نگو.....تا حال حتی یـه موردم پیش نیومده کـه من شیفت صبح دیر بـه مدرسه برسم!
اگه گفتید چرا گوزوها؟
چون با گوزهای خراش بابام صبح زیبام رو آغاز مـیکنم.........تازه کلی هم مـیخندم و روز خوبی رو تو مدرسی مـی گذرونم.........

 پسر با ادب : خیلی جاب بود ولی خواهشا که تا جایی کـه مـیتونید نگوزید .. کار بدی است

 حسن گوزو : ببین دمت گرم خیلی حال دادی

 مسلم و ممد و مـهدي شيتيل : هيچي برامون بحال تر از اين نيست کـه زماني کـه تو خوابگاه داريم ورق مي زنيم بگوزيم و با بوي تندش حال کنيم

 مينا رحماني : تورو خدا اگري ميدونـه اين قنداق کجا ميشـه خريد و چه جوري بهم بگه تو ايران ميشـه خريد ممنون

 محمدمنصوری : گوزوعشق است.

 مـینا : سلام وقعا اگر اين چس زيادي و غيره اراداي داشتيد نميخنديديد من اين مشکل رو دارم اصلا نميتونم کنترل کنم 24 ساعته اينجوريم اصلا نمي اونم بشينم
حالا گفتند يک شرت هست کـه گاز رو جذب ميکنـه
يک شرکت امريکاي اين رو ساخته
در ايران هم تقريبا اين رو ساختند ولي بـه مرحله توليد نرسيده

 یکی : یـه زمونی درون این امر خطیر با اطرافیـان کل انداخته که تا جایی کـه کونـهامون درد مـیگرفت ولی الآن باتوجه بـه بی جنبگی ملت دیگه حرفش رو هم نمـیزنیم

 تک پسرک : من گوزوي شيتوني هستم وقتي مي گوزم ميندازم گردن خانمـهايي کـه نشستن آخه خانمـها وقتي عادت مي شن ميگوزن.مجلس ما هم بيشتر خانومي يه بخاطر همين حال ميده کـه بگوزي بعد بگي اي بيتربيت چاکر هر چي گوزوي خوش عطرو بو رو فدا

 باديا بادش کن : تو را از گل نـه از افريدند نميدانم چرا با اين همـه وضع تو را اينگونـه گوزو افريدند.

 راسو : به سلامتی گوزوھای باحال...

 جواد کچو : سلام
گوزی بودو راهی داشت
کاری بـه کاری نداشت
شلغم غم.بادشکم.
فس فس کون.راحت جون
باید پر صدا باشـه

 نسترن و نیلوفر : ما کـه ترکیدیم دمتون گرم دلتون شاد البته بی.........

 ااا : دست هرچه ادم گوزو رو بستین دلقکها

 گوزديلا : خيلي باحال بود بيائيد با هم يه همايش راه بندازيم.

 ملکه چسو ها : خیلی عالییییییییییییییییییی بود . اول صبح خیلی خندیدممممممممم

 علي : سلام من اينقدر ميدم کـه ديگه خودم اعصابم خورد ميشـه.
ولي خوبيش اينـه کـه با همـه روم بازه

 جاسی پلنگ : دست گل همـه اونایی کـه مطلب رو نوشتن و نظر درد نکنـه.قربون همتون برم گوزوهای بابا.بده بابا

 معراج گوزو : گوزبسيارخوب هست ومن را آرام نگه ميدارد.گوزخيلي مفيداست واگردرجمع گوزيدمفيدتراستوباعث نشاط ديگران
هم مي شود.گوزگوزگوزگوزگوز.

 الي : خيلي باحالين بياد م افتادم كه خواب بود داشتم درس ميخوندم يهو گوزم اومد صداي گوزم اينقدر زياد بود كه از خواب وحشت زده بيدار شد من روزي 20تا ميدم م ميشموره.

 تنـها : بخندید باز هم بخندید ولی دعا کنید این یـه بیماری نباشـه

 نژاد : گوزی دارم کـه هوای رهایی بر بر سر دارد. رهایش کنم یـا سرکوبش کنم؟

 سينمتبلردسيتنب : عجب طرفداراني داره گوز.به افتخارش بزن قشنگ رو

 شـهاب : مثل اینک دوستان همـه اهل حالن!!!!!!!!!!!!!!

 : گر محکم ومستمر بگوزی مردی.....بی خوف خطراگر بگوزی مردی.......مردی نبودبه گوشـه ای گوزیدن.......در جمع اگر چو خر بگوزی مردی

 احسان گپز کلفت : خود گوزی خود خندی فکر کردی هنرمندی

 علی : دم هر چی گوزوه پر باد باد
حال کردیم

 زگرس : آقا من نرمـه چس زیـاد ازم درون مـیره نمـیدونم چی کا کنم!بوشم کاملا حس مـیشـه...درمان داره؟تازه روم نمـیشـه برم دکتر چون خیر سرم استاد دانشگام.
ملت کمکم کنید!!!

 یـه : خیلی باحال بود با م کلی خندیدیم من همـیشـه با م درون مورد این معضل بحث داریم فکر کنم بـه خاطر اینکه حسودیش مـیشـه نمـی تونـه بگوزه.....

 قف : خیلی خندیدم ولی خوب بود

 ندیده : وااااااااااااااااااااااااااااای این چه وضعشـه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو عمرم اینقد گوزو ندیده بودم!!!!!!!!!!!

 نادرگوزو : هم وطنان گرامـی بامصرف هم زمان دوغ لوبیـا ونخودمارادرتولیدگازطبیعی یـاری دهید شرکت گازوگوزجمـهوری اسلامـی ایران

 هانی گوزو : من را دوست دارم چون باعث خندیدن مـیشود

 مومو : بوي شوهرم واقعا عذاب آور شده .مخصوصا شبهاي زمستاني سرد کـه مجبوريم درون اتاق روببنديم . تورو خدا بگيد اون بوگير ها رو از کجا مي شـه تهيه کرد؟ ممنون مي شم

 گوزوی بلا : وای دم همـه گوزوها گرم چه شیطونید شماها ایشالله همـیشـه بگوزید که تا بترکید

 گوزينـه : گل سرخ و سفید و ارغوانی بو چس بده که تا مـی توانی

 ثامن : کلا چیز خوبیـه.بدون نمـیشـه زندگی کرد.هر چی دوست دارید بگوزید و به دیگران بگویید راهتان را ادامـه دهند و بگوزند.

 تنـها : بوی چس بدجوری حالمو مـیگیره .دارم خفه مـیشم کمکم کنید .شایدم طلاقش دادم که تا از شر این بوها راحت بشم .به نظر من ادم حتما تو انتخاب همسر این قضیـه رو هم یکی از معیـارهاش قرار بده.با تشکر

 گوگولی : بوی چس شوهرم بدجوری حالمو مـیگیره.کمکم کنین دارم خفه مـیشم

 مريم : منم فكر مي كردم فقط من اين درد رو دارم

 غریبه : مقاله شما رو خوندم جالب بود چون با اینکه درون مایـه طنز بود اما علمـی بود

 سام و هانا : من ازموقعی کـه ازدواج کردم شبی چند مـیلیون بار مـی گوزم و از دستم شاکی شده وشبها از هم جدا مـی خوابیم اومدم سایت که تا علتش رو بدونم کـه سایت شمارو دیدم کلی خندیدم وحال کردم .خیلی خوب بود دست گلتون درد نکنـه خوبه ادم یکم از کار وسیـاست راحت بشـه وراحت صحبت کنـه .با تشکر

 آرتين : اگه ازتون سوال چند بخشـه يادتون نره کـه 2 حالت داره:
1- يک بخش ممتد
2- چند بخش منقطع ( تعدادش بـه کرم گوزنده محترمـه )

 محسن : من از وقتي زن گرفتم بـه افتادم

 گوزوي حرفه اي : بياييد با هم بگوزيم نـه بـه هم

 مشنگ : فكرشو بكنيد تازه نامزد كرده بودم.شام رفتم خونـه مادر شوهرم.كباب داشتيم.بيچاره اومد گاز بزنـه كه دندون مصنوعيش افتاد وسط سفره.بعدش با عجله امد دندونشو برداره كه گفت ززززززززززززززززززررررررررت

 م.مرام : راه حلي نداره؟؟؟؟

 م . ج : وآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآى مطالبت خيلي باحال بود دمت واقعآ گرم کلي شادمون کردي .

 حشمت فخرالديني : برو بچ ميدونيد کـه کدن فقط از عهده مردها بر ميدات (جنسيت ملاک نيست)
يکي از مشخصات مرد اينـه کـه :
صداي گوزشو 6 خونـه اون طرفتر هم بشنو)
پس دم هر چي مرد گرم
حال بورديم

 چس خوش بو : بابا دمتون گرم من عاشق گوزم

 واقعی : یکی تو کوچه فکر مـیکندی نیست روی دوچرخه بوده خلاصه هی مـیگوزد بعد مـیبیند یک پیرمردی با یک دوچرخه سر دارد بهش مـیگه ای آدم داری مـیگوزی فکر مـیکنی داری مـیچسی ها

 تاسف : خب واسه همتون متاسفم اين قدر مطلب واسه گفتن و خنديدن کم دارين بهتره فکر کنين چي دارن بـه سرتون ميارن بـه کجا دارين ميرسين کـه اين طور مسائل رو نزارين وسط و در موردش ميز گرد بگيرين و بخندين . يکم حواسمون جمع بود اين قدر بدبخت نبوديم بايدم عقب بمونيم که تا وقتي کـه مسائل مطرح شده تو جمع ما اين حرفا باشـه

 نظرف : گوزی هست در دل بنده اگه بیرون نیـاد جیگر مـیگنده.روزتان را با گوزتان اغاز کنید که تا از سلامت سیستم کونتان مطمِن شوید.سعی کنید شرت گلدار نپوشید چون اگه گوزیدید گلاش پرپر مـیشـه.خیلی عالی بود دمت گرم کلی خندیدیم

 ارباب گوزوها : اینطور کـه شما گفتید هر کی باشـه گوزش مـیگیره.

 پدیده : مرسی عالی بود من و شوهرم موقع خواب اینقدر تو جامون مـیگوزیم کـه اتاق پر از بو و بخار مـیشـه گاهی مجبور مـیشیم از اتاق بریم بیرون که تا هوا عوض شـه

 سعید : خیلی باهال بود پشت کامپیوتر نشسته بودم یـهو گوزم گرفت البته با کمال ادب گوزیدم بعد گفتم بزار حالا یـه سرچیم درباره بنماییم از طرف انجمن گوزوها

 کی بـه کیـه : مـیگم دوسنام گوزو لطفا یک فستیوال به منظور گوزو ترین ها بگذارید وبهش چس جایزه بدهید

 r : jalebnak bood :P

 گوزویـه دونـه : خیلی باحال بود عشق کردم اقاشما کـه خیلی خوبید من تازه عقدکرده بودم رفتم خونـه نامزدم اینا داشتیم فیلم ایرانی نگاه مـیکردیم یـه ان گوزیدم خلاصه اینقدر خجالت کشیدم ولی بـه روخودم نیـاوردم بعد نامزدم رفت خیـار اورد بخوریم ولی بـه من نداد گفت خطرناکی عزیزم.

 111 : کلي خنديدم با اينکه حالم بود.

 عاطفه حسنی : بابا دم هرچی گوزوک !!ب قول بعضیـا :خدایـا این دلخوشیرو از ما نگیر!!!!

 دوست : من گوزو نیستم ولی گوزوهارو دوست دارم

 فسسسسسسسس : خيلي توپ بود همـه گوزواااااااااا

 مـینا : چي بگم ،من گوزوييم دارم اعتراف ميکنم .ميشـه بگيد چجور ميشـه درمان کرد؟

 تقی گوزو : این جانب گوزشناس ومحقق علوم گوزولوژی طی تحقیقات وسیعی موفق بـه ساخت دستگاه گوزسنج کـه هیچ مشابه خارجی درجهان ندارد گشته ام ارزانی این دستگاه وکارایی بالای آن سبب شدکه مشتریـان زیـادی ازسراسرجهان طالب آن شدند....آدرسwwwدادکم

 حامد : دمت گرم گل گفتي

 خلاقیت دوست : در وانفسا یی کـه خنده کالای نایـاب هست با بچه ها کلی خندیدیم دست مریزاد

 رويا : چقدر گوزوي پر درد و دل بود

 ايدين : باحالي واقعا

 شیدا : خیلی با حال بود,من کـه کلا هر روز صب حتما کلی بگوزم بعد بلند شم,موندم چجوری ازدواج کنم!اگرم بخوام با یـه آدم گوزو ازدواج کنم نگران بچم هستم,گناه داره!!!!! لطفا راه حلشم بگید,من امروز جلسه امتحانمو بـه خاطر ترک گفتم!!!!!واقعا معضلیـه.دنبال یـه مطلب واسه درمانم بودم کـه اتفاقی این مطلبتونو خوندمو کلیییییییی خندیدم

 گوزو : من خوشبختانـه گوزام صدا ندارن اما بوشون چشتون روز بد نبینـه مثل شیمـیایی مـی مونـه

 شاهین خان : جالب وزیبا بود.

 شاهین خان : جالب بود

 اران بابي : خوب

 رضا : سلام شما کـه از یـه اینقدر خوشتون اومده اگه از مطلب بنویسه چیکار مـیکنین

 مونی : جالب بود :)) که تا حالا نمـیدونستم !

 گل يخ : سلام مطلب جالبي بود
من خيلي باد معده ام زياده
واقعا هميشـه فكر مي كنم ازدواج كنم چه خاكي تو سرم كنم از خجالت آب ميشم خصوصا درون يك دوره زماني زياد ميشـه
خودم هم كلافه ميشم
نمي تونم هم نگه دارم دلم درد ميگيره
بهر حال ممنون كه همدراي زيادي دارم
البته اين كار براي خانمـها يه مقدار واقعا معظل هستش
مـهموني رفتن خصوصا شب يه جا بمونم برام سخته
خصوصا دستشويي رفتن برام سخت هستش راحت نمي تونم بشينم
منتظر متنـهاي جالب ديگه هستم

 ساسا : واقعا عالییییییییییی بود ....سپاسسسسسسس فراوان بابت شادسازی ملت....کاش فرهنگ واقعا جا بایفته گاهی باعث بسی شرمساریستتتتتتتت آخههههههه
خدا نیـاره گوزای سر جلسه امتحانووووووووو کـه مصیبتیستتتتتتتتتتتت

 کاميار : جالب بود ميگن ادم درست.درست ميگوزه که تا درست بار بياد..............

 مـهدی : بابا بالاخره حتما یـه چیزی باشـه کـه ملت بخندند دیگه...بتا بگوزیم

 مينا : خيلي باحال بود هر چي غم و غصه داشتم يادم رفت اينم يه موزيکال

 pooneh : راه حلى بسيار ساده براى گوزيدن درون حضور ديگران :
به بازار مسگرى رفته و آنجا هر چه دل تنگتان ميخواهد بگوزيد و يا بچسيد.

 مش غلام: : از این جالبتر نمـیشـه

 گوزباقال : از صداي سخن نديدم خوش تر يادگاري کـه در اين گنبد دوار بماند ........گوزيدن حق ماست......تاتواني گوزي درون کن نـهنر نمي باشد.........

 نی نی : ای پسر بی ادب!این چه مطلبی هست کـه گذاشتی!!!!!!!!!!!!!

 کلید : چند ضرب و مثل با :
?) بـه شقيقه چه ربطي دارد؟!
?)نو نترس
?)خود گوزي و خود خندي عجب مرد هنرمندي
?)يک پا دارد
?)موش بـه لانـه نميرفت ميگوزيد
?)به چس گفتند شاهدت کيه گفت گوز
?)معلمـه گله هر کي نشنوه خله
?)هرکه بادش بيش گوزش بيشتر
??)عاقبت گوززاده شود
??)پسر نوح با بدان بنشست شد!!!!!
??)گوزو بـه که خنديدي؟؟ که تا گوزو شدي حال؟؟!!!!
??)ابر و باد و مـه و خورشيد و فلک درون کارند که تا تو بگوزي!!!
??)از سوزن رد ميشـه ولي از دروازه رد نميشـه
??)گوزش را توي آسياب سفيد کرده
??)را دم حجله زده
??)باباز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز
??)خانـه قاضي گوزو زياد هست اما بـه شماره
??)گر گدا گوزو بود تقصير صاحبخانـه چيست؟
??)ديوار موش داره موشم گوش داره*
*ايهام = نبايد درون اتاق بگوزي چون موش ميشنود

 سلطان : خيلي خوب بيد
منظور از بيد هم بود بيد

 اعظم : بادي بود و راهي داشت آيا بهي کاري داشت
بادي بود و گذر کرد آياي رو درون به درون کرد

 زینب : وافعا لوپتومـین فرانسوی این کارا رو قادر بود انجام بده یـا شوخی کردید؟
خیلی برام جالب بود مطالبت انگار مقاله نوشته بودی هااااااااااااااااااااااااا

 آقا گوزو : آقا واقعا حال کردم با مطلبتون درون عين مفيد بودنش براي اطلاعاتمون کلي هم خنديديم
حالا يه جک بگيم دِينمونم ادا کرده باشيم بـه اين جمع گوزو
ميگه دو که تا کرم توي معده بودن يکيشون بارو بنديلو جمع ميکنـه چمدون بـه دست اون يکي بش ميگه کجا بـه سلامتي؟؟
ميگه با بعدي پرواز دارم:دي
با تشکر

 تقی گوزو : اول به منظور گوزیدن مشکل داشتم بعدازخواندن مطالب فوق وآشنایی باشما همگوزان محترم دیگر باآرامش مـیگوزم

 فرهاد صفرخواه : من خيلي مي گوزم بيش از حد!! چيکار کنم خوب شم؟ بهترين راه درمان کدومـه؟ ديگه آبروم حسابي رفته.

 گوووووووووووزي : تو ديار ما بـه چس ميگن تس

 دكتر گوزارا : مامني دلم درد ميكوند بوبيبين فرق ميكوند گوزيدم ولي فرقي نكرد شايد گوزد درقي نكرد ؟ واقعا...

 حسن : عالی بود

 مصی : انصافا کلی خندیدم
دم شما گرم

 عباس گوزو : به خاطر گوزش توی تمام فامـیل معروف شده حتما معرفیش کنیم توی کتاب گنیس

 مريم گنجي : اشتانشاین مارسنخ : بابا يا بگيد ابن گوزقنداق کجاست يا گوزيدن درون ملاء عام رو ازاد کنيد يا يه دوا درموني بذاريد....
منم جدي جدي جدي بـه اين گوزقنداق نياز دارم خيلي .چندساله دنبالشم.بخدا هركي بياره ايران بفروشـه كلي درامد داره.خيلي معلولين يا كساني كه پا و لگنشون شكسته اسفاده ميكنن.نيمتننن بخاطر يه و چ س اينـهمـه اه برن که تا دستشويي سرجاشون راحت ميگوزن اگه فاتي پنز يا همون قنداق باشـه ديگه بو و صدا نداره احتي..من ميخوام حتما كمكككككككككككككك

 گوزينـه : 1شب تو خوابگاه گوزيدم وقتي متوجه شدم دوستام فهميدن کار منـه گفتم بچه ها کي ميتونـه بلندتر تز من بگوزه خلاصه همـه گوزيدن و من سرافراز شدم.

 فررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر : تاسلامت باشي

 عباس گوزو : تو 2ساعتی یـه بار مـیگوزی من 2ساعت درون روز نمـیگوزم قربون هر چی گوزوی حاشا کنـه

 جاسم گوزووووووووو : گوزتو توشيشـه خجالت بکش هميشـه

 وران خري : گوزو چرا نظر منو نذاشتي .....

جواب سوني کارت بيست :
آخه درسته کـه استثنائا تو اين صفحه ما يک کم بي ادب شديم ولي ديگه اون نظر شما خيلي وضعيتش فجيع بود و خلق الله حالشون منقلب ميشد يکهو جيگر جان

 محسن : بي ادباي و لوس
شوخي کردم خوب بود ...

 علي گوتانك : سلام بـه همـه گوزوهاي دنيا

 باسي : مـهموني ميرم بيچاره ميشم چون ساعتي 2 بار ميگوزم.

 سیـا : کلی خندیدم ایول راستی یـه نشریـه مـیشناسم مـیخواهی متنـهارو بدم چاپ کنـه حیفی بـه خدا

 راسو گوزو : خيلي باحال . دمت وييييژژژژژژژ. شبيه يکي از همونـها کـه توضيح دادي . بنده شخصا انواع را درون حضور مادر زن عزيزمتجربه ميکنم بخصوص موقعي کـه ايشان تشريف فرما ميشن و شب را درون منزل ما ميمانند جاي همـه دوستان و اهل فن خالي هر درون کمترين زمان مدت 5 ثانيه و حداکثر 11ثانيه و....

 گنده : اين چرت وپرتارو ولش كنين بگوزيدتاوجودتون راحت شـه

 ممد : باباایول ولی جدی چیز دیگه ای بود اینقدرطرفدارنداست مثل اینکه مخاطباتودرک کردی

 داریوش : من همـیشـه تو خونـه مـیگوزم .

 ریزبین : بدون توجه بـه استفاده از الفاظ نا خوشایند حتما اذعان کرد کار بسیـار جالبی کردید ویک مطلب علمـی پزشکی ارائه دادید با خنده فراوان دلمان شاد شد شاد باشد که تا اخر زندگیتان

 گوزمللق : خیلی خوب بود.کلی بـه اطلاعات گوزیمون اضافه شد!!
تصور کنین کـه سر کار هستین....
با احترام از سر جاتون بلند مـیشین مـیرین توی راه رو کـه هیچکی همنیست.چشماتونو مـیبندین......آی حال مـیده بگوزی آی حال مـیده :)))

 پوگ : من دريك فرش فروشي كارميكردم بـه علت توسط اربابم ازكاراخراج شدم حالاروم نميشـه برم اداره كارازش شكايت كنم راهنماييم كنيد چيكاركنم

 معضل : خواهش ميکنم راهي براي از بين رفتن باد شکم بگيد من تو محيط کار ابروم رفته و وقتي خودمو مي گيرم تو دلم سروصداهاي رعد اسايي مياد کـه همـه ميفهمن گوزه و دم وديقه مياد کمک خواهش مي کنم ابروم داره ميره

 ممل گوزو : واقعا کیف کردم من حرف از نمـی ولی از جک خیلی خوشم مـیاد و همـیشـه از خوندن اون لذت مـیبرم . صفای هر چی گوزو

 شاه: يک مرتبه درون خيابان تصادف ناجوري رخ داده بود يک نفر از يکي از شاهدان ميپرسه آقا چطور شده ؟ طرف ميگه اين ماشينـه با سرعت مي اومده يکهو نتونسته کنترل کنـه پيچ شده زده تو جدول و خلاصه .....
طرف خيلي جريان را درست متوجه نميشـه يکهو يکي کـه تازه اومده بوده ميپرسه آقا چطور شده ؟ يارو ميگه راستش من خودم هم درست نفهميدم اين داشته تند مي اومده يکهو نميدونم اومده بپيچه گوزيده ، سر پيچ گوزيده ، پيچش گوزيده ،گوزش پيچيده ، اومده بگوزه پيچيده ، گوزش پيچ داشته ......

 pedram : kheili ghashang bod

 فرشیداذین : تعداد جکاتونو بيشتر کنين اون دو که تا جکا کـه واقعا خنده دار بودن

 اشتانشاین مارسنخ : بابا يا بگيد ابن گوزقنداق کجاست يا گوزيدن درون ملاء عام رو ازاد کنيد يا يه دوا درموني بذاريد....

 شاه مراد : سلام بر گوزو ها واقعا كلي خنيدم

 یکی مثل همـه : من که تا حالا فکر مـی کردم فقط خودم این درد بی درمون رو دارم و هر وقتی صدایی مـی داد و یـا بوی کُشنده ای توی جمع مـی اومد فکر مـی کردم کار خودمـه!!سرخ و سیـاه مـی شدم از خجالت. حالا فهمـیدم همکارای خیلی زیـادی دارم.ای گوزوهای نامرد ! چرا نگفتید کار شما بود !!!!

 وحيد : آدم بايد همچون مرد بگوزه همچون زلزله 10 ريشتر -اين هست قدرت مرد-خلاصه بي ريا باشـه.

 تتلو : جالب بود

 مجتبی : خوشم مياد ما ايرانيا خوب از بالا ميريم
به افتخار بزن اون قشنگه رو...!!!!!!!!!

 راحله : چرا چس زنـها بوي خيلي بدتري نسبت بـه چس مردا ميده فکر کنم مشکل سيستم گوارشي ها باشـه کـه خوب کار نميکنـه بابا بياييد يه راه حلي پيدا کنيد واسه خانومـها

 زيد : واقعا دستتون درد نكنـه زحمت كشيدين بريم خونـه جون من جون من تعارف نكن بريم خونـه

 پانتاها : خیلی باحال بود دمتون گرم کلی خندیدیم

 نيلوفر : کاشونيهاميگن:دلت درد ميکنـه گوزي بپا کن اگه خوب نشدي نفرين بـه ما کن

 مسعود : علت شادي خارجيها گوزيدن زياده. ولي اگه خيلي زياد بشـه گشاد ميشـه .خوش باشين

 ربابه : جالب بود

 رام رام : فسسسسسسسسسسسسسس

 گوزو : اگر داري شکم دردي بادي ره کن
دو که تا چس باهم بازي مي يه مياد ميگه منم بازي منم بازي چس ها مي گن برو بابام گفته بي سرو صدا بازي کنيد

 دوست : خيلي باحال بود
هي خوندمو خنديدمو گوزيدم

 زري : دست شما درون نکنـه خيلي جالب بود

 مجید : خیلی با هال بود همش کـه نمـیشـه درون باره انرپی حرف زد

 مريم : ايول دمتون گرم خيلي باحال بود.
يه ضرب المثل هست کـه ميگه:
بايد شنيده شود!

 عسل : خيلي باحال بود من كه كلي خنديدم دلم درد گرفت موفق باشيد باحال باحال عالي بود خوشم اومد

 جوجه : فقط اگه ممکنـه گوزشو زیـاد کنید

 عسل : خيلي باحال بود من كه كلي خنديدم

 مرتضي : من ميتونم با گوزم بادکنک رو هم باد کنم

 رعنا : خوبه مطالب حالا درمانش چيه؟

 سوسي جون : دلم درد گرفت بس کـه خنديدم
آخرشي
خدا قوت

 مـهدي : سوال: فرق با چس چيست؟ يه نفر رو رسوا مي كنـه اما چس يه جماعت رو

 ahmad.kh : ایول خیلی باحال بود.کلی خندیدم

 گوزنده : پیشنـهاد مـی کنم یـه روم بزنین همـه ی گوزنده های محترم بحثهای علمـی شونو اونجا ادامـه بدن! حقیقتش اینـه کـه تو این مملکت بعضی وقتا گوزیدن واجبه واسه اینکه طرف فکر نکنـه "کونشو نداری"! به منظور شروع هم پیشنـهاد مـی کنم هر ضرب المثلی راجع بـه داره اعلام کنـه. خودش دایرةالمعارفی مـیشـه چند جلدی؛ اینم چند که تا نمونـه:
نونش نداره اشکنـه/ گوزش درختو مـیشکنـه
شیکم خالیو گوزفندقی!
به ریش پشیمون
نمردیم و فلانی هم گوزی شد ها..!

گنده گوزی

 مـهشید : جالب بود بد نیست درون مورد اینم اطالاعات داشته باشیم فقط یـه چیزیش کم بود راهی به منظور درمان بوی بد آن منتظرم.

 صبا : ديگه چيه؟ من متوجه نمي شم
حتما شما خيلي گوزو هستي کـه اين قدر درون مورد مي دوني

 نازی : خیلی با حال بود کلی خندیدم سر کار

 سلطان گوزوها : گوزيدم بـه افتخار .بريد حالشو ببريد.

 امـید : وقتی مـیگوزی مراقب اطرافت باش.... هیچتنـها نیست همراه اول

 حسین : ببخشید این کـه مـیگید چیـه؟

 حسین : دمت گرم حسابی خندیدیم

 غزاله : بی تربیت ها

 اشگبوس : یک جراح ایرانی کـه ساکن المان بود بـه ایران مـیاید وبه یکی از بخشـهای جراحی سر مـیزند ضمن صحبت با انـها مـیگوید متاسفانـه من ابتکاری وپیشرفتی درون جراحی ایران نمـیبینم! ؟ یکی از جراحان حاظر درجواب وی مـیگوید چرا اقا؟ ماپیشرفت های بسیـار داشتیم جراح مـهمان پر سید مثلا" چی؟ایرانی جواب داد شما درمورد باد معده چی مـیدانید گفت باد معده دو که تا است یکی اروغ ودیگری گوز.جراح ایرانی گفت نـه اقا باد معده چند نوع هست :یکی صدق صفا!که ول مـیکنی و احساس صفا مـیکنی دیگری جوروجفا !که ول مـیکنی وبه گردن دیگری مـی اندازی سومـی لعنت نما کـه ازبوی عغن ان دوروبر بـه ول کننده ان لعنت مـیکنند دیگریـهم بـه سر خودم امده برایت نقل کنم :درتاکسی نشسته بودم کـه گیر داد بـه خیـا ل نوع اول ول کردم خدا بـه سرتان نیـاوردتنبان من پر شد راننده به

 سيامک : ايول بـه همتون دستتون درد نکنـه من موندم شما کـه سايتتون اينقدر پر محتواست چرا بخش طنز رو گسترش نميدين کـه ملت بعد از کلي گرفتاري بشينن و بخونن و شاد بشن. منتظر جوابتون هستم.
اينم شمارمـه بزنگ چندتا مطلب طنز نوشتم خيلي توپه.

 ملينا : وايييييي خيلي با مزه بود مخصوصا فرق و چس

 خودم : سلام
من اومدم کـه هم بگم قشنگ بود
هم جواب چسان فسان رو بدم
چسان فسان يه اصطلاحه
در موقعي بـه کار ميره کـه يه نفر لباس شيک و مرتبي پوشيده و خودشو خوشگل کرده و ميخواد يه جاي مـهم مثل مـهموني يا جلسه اي جايي بره
بهش ميگن چسان فسان کردي

 نادر : عجبببببببب ولي بـه هر حال اين چيز طبيعيه که تا حالا اينو تجربه کرديد وقتي مي گوزيد فکر مي کنيد سبک ميشيد

 نسرین : حسابی با شوهرم خندیدیم فقط راه حلشم بگید که تا شوهرم طلاقم نداده

 بیت بی تاب : مدام شکمم قارتو قورت ميکنـه خيلي ميگوزم صداي بسيار بلندي داره چنان ميگوزم کـه اهل خانـه ميترسند چه کنم چاره چيست

 سمسام الدین : به نظر بنده اگر درون تولید انرژی هسته ای حق مسلم ماست از تجارب دانشمندان هسته ای (گوزرها) استفاده کنند آمریکا را سرجایش مـی نشانند. گوزِ هسته ایی یـه کم بشین خسته ای!

 داود : ار سرت درد ايکنـه بادي ودر کن ار سرت درد ايکنـه سما وگل کن ...لري

 ایرانی : ایرانی که تا جان دارد مـی گوزد و زیر بار استکبار نمـی رود...

 جوکر : چس ميگه فسسسس
منم تنـها و بي
من تنبک رندانم کـه مردم را مي خندانم

 شباویز : به نظر بنده این طور کـه جوانان مملکت بـه تحقیق درباره علاقه مند شده اند بهتر هست یک دانشگاه مخصوص گوزشناسی راه اندازی شود، که تا مملکت پیشرفت کند.

 کمبوجيه : از قديم گفتن :
مايه نشاطه
چس مايه نفاقه

 مجید : روده بر شردیم فیس باحال بید. دمتون نرم

 رضا : بعد از كلي غم وغصه حسابي خنديديم

 ماري : از قديم گفتن خنده و خوشحالي
چس .....

 ستادبحران هاي اقتصادي : يه عربي شب عروسيش مي گوزه ميگه اي بابا هيچي نشده فشار زندگي شروع شد

 اَ بَر : گوزي کـه از دل بر آيد لاجرم بر دل نشيند-خواجه گوزو

 مـهدی : یـه بزرگی مـیگه: روزتان را با گوزتان آغاز کنید که تا از سلامتخود آگاه بشید. یـه بزرگ دیکه مـیگه: گوزو چو گوزو ببیند خوشش آید بـه خاطر همـینـه کـه همتون حال کردید

 ستایش : خیلی با حال بود من چند سال افسردگی دارم و حتی شنیدن صدای منو انقدر نخندوند کـه مطالب شما خندوند ول کنید این سیـاستو بچسبید بـه همـین چیزا داریم پیر مـیشیم و همـه روزامون بدون خنده از ته دل دارن تموم مـیشن دمت گرم خیلی حال دادی ریختم رو فلش از روش پرینت بگیرم بدم چند نفر بخونن

 شـهریـار : هميشـه کـه مطالب نبايد رسمي باشـه . خوب بود

 مردوونـه : بين دوستان ما بـه ميگيم مردونـه و به چس ميگيم زنونـه چون خيلي مرموزه و نميشـه بهش اعتماد کرد

 مـهدي ببوري : اصلا هم جالب نبود.

 بنده خدا : خيلي باذوقي بهتر يه طنز نويس بشي.

 رضا : با حال بود

 فرزاد گوريل : دمت گرم من خودم ناجور ميگوزم حتي يبار گوزيدم که تا چند روز درد داشتم کلي خنديدم سعي کنيد کـه گوزو تو جامعه جا بندازيم و هرکي تو جمع گوزيد تشويقش کنيم

 احسان : دمت گرم . من خودم ميگوزم با صداي بلند و سرعت مافوق صوت. اما از چس بدم ميياد. درون کل دمت گرم

 بد : دمتون گرم گوزووها
جداي از شوخي بـه موقع دستشويي رفتن بـه حا اين مشکل که تا حدود زيادي کمک ميکنـه
و اينکه اونايي کـه به جدي ميگيد و از اين مطالب ناراضييد اينجا جاي شوخي و اين حرفاست بـه شرط اينکه از دايره اش خارج نشيم حريم محدودش خيلي هم خوبه هيچ اشکالي نداره تو سالن ميند جدي کـه نميشن يا گريه کنن ميخندن و شادي ميکنن اينجا هم جاش اينـه يا اينکه بگيد اصلا اين حرفا رو نزنيم کـه اون ميشـه مذهبيون متحجر گرا چه مسلمان چه مسيحي اون راهبه ها و کشيشارو ميدونيد کـه چه ميگفتن و رفتارشون چه جوري بود و چه ها کـه ن

 هادي : دمت گرم کلي حال کرديم. فقط پيشنـهاد مي کنم شما با اين همـه استعداد و دانش يه مثنوي گوزيه بنويس

 نیتروژن بدبو : فوق العاده بود. من دوتا دوست گوزو دارم کـه آدرس این لینکو بهشون دادم. فکر کنم خیلی حال کنن.
بعد از 6 ماه کلی خندیدم. قهقهه زدم. که تا یک ساعت هم خوشحال بودم.
ممنون ازی کـه از قلمش بـه این خوبی استفاده کرده.

 فرزاد اعلايي : بد نبود

 احسان : تو تاکسي نشسته بودم سمت راستم يه خانم با بچش جلو هم يکي از اين داش مشتيا يه دفه نميدونم چي شد بچهه بـه ش گفت اگه فلان چيزو برام نخري بـه بابا ميگم تو حموم گوزيدي زنـه رو ميگي هي سرخ و سفيد شدو شرو کرد بـه دعوا بچه ...يکم کـه گذشت داش مشتيه گفت م چرا بچه رو دوا ميکني مگه چه ايرادي داره ، منم مي گوزم شماهم مي گوزي اين آقا هم با اين کرواتش (من) ميگوزه ...

 يه نفر : سلم تو رو خدا اگر كسي ميدونـه اين قتداق رو تو ايرن از كجا ميشـه خريد بگه خواهش ميكنم مسخره نكنيئ ..خب برخيا مريضي دارند و عدم كنترل ارادي يا حتي...بيدليل هم بعضيا بدنشون بو ميده خواهش ميكنم اگر فروشگاهي ميشناسين يا سايتي كه فيلتر نشده باشـه معرفي كنين تاقبل عيد ميخوام كمك تو رو خدا

 خودم : یـاده یـه جک افتادم
یـه بار یـه گوزو یـه چس مـیرن آدم بکشن
گوزه بـه چسه مـیگه من صداش مـیکنم تو خفش کن....

 شايان تيکر : مي گوزيم که تا بپوسيم

 محسن : عالي بود بعد از مدتي کلي خنديدم.انقدر خنديدم فکر کرد خل شدم!!

 شب بو : دلت درد مميکند بادي رها کن اگر خوب نشدي نفرين بـه ما کن گوزستان

 پاکی از تهران : پس از انتخابات براي اولين بار از ته دل خنديدم ممنون 0 درون ضمن براي حل مشکل بـه سايت گاز معده رجوع کنيد

 طرفدار : من گوزو نيستم اما گوزوها رو دوست دارم ضمنا پيشنـهاد ميدم ستاد برگزاري و چس را راه اندازي ند و و چس را درون ملا عام آزاد کنند که تا از اين طريق هم بسلامت مردم کمک شود هم موجي از شادي و سرور جامعه را درون بر گيرد

 مسعود مورچه : وجدانا کلي خنديدم دمتون گرم

 محسن : شنيدم درون روسيه هاي پر سرو صدا را مي خرند

 احمد : عالي بود اينقدر کردي کـه گوزم گرفت

 دکتر گوزیولوژیکی و چس باد ها : با تشکر از متن زیبا علمـی وخنده دارتون از قدیم گفتن:تو خون آدم هاست.
باید توجه داشت کـه مـی تواند از راه هوایی کی از راه خون وارد مـهده مـی شود هم ایجاد شود درون ضمن یکی از فعالیت های طبیعی بدن هست که اگر ایجاد نشود یکیـاز نشانـه های رودل هست .

 م ر س : درمانش رانگفتید.

 راهدار : بادی بود و راهی داشت
مگه بهی کاری داشت
همـه رو ول کردینو بـه این بیچاره ام گیر دادین ؟؟؟؟؟!!!!!

 علي گوشي : ميگم فکر کنم درصد اقايون بيشتره خييييييييييييييييييييييييييييييييلي با حال بود

 نعنا : اون وقت مـیگن هیچ دست آورد علمـی نداشته. مجسم کنید چه زحمت و رنجی را محقق تحمل کرده مخصوصا آن زمانی کـه راجع بـه تفاوت بو درون افراد مختلف تفحس و تجسس مـیکرده قدر این را حتما پاس بداریم.

 سحر : خيلي با مزه بود.

 آرمان گوزو : هیچی لذت بخش تر از این نیست کـه وقتی مـیام خونـه یـه گنده بدم و با لذت تمام بوش کنم

 مممس : جالب بود

 سه نقطه! : خواهشا" اول متن اضافه کنید که+18سال بخوانند!تو عمرم اینقدرکلمـه های (....)نخوانده بودم!

 هانیـه خ-------(!) : پیچیم بد دردیـه . کاشکی هیچ بـه این درد دچار نشـه ...
باور نداری یـه بار امتحان کن /////

 سلطان گوزوها : عجب گوزیـه/گوززمونـه/قصه چس/گوزخزونـه/مـیگوزند آدما/ازاونافقط/ گوزیدن هاشون/ بـه یـاد مـی مونـه/لالالالالا.........

 احمد : خيلي باحال بودودونستن ان لازم

 کره ای : سلام.دوست من رفته بود کره جنوبی مـی گفت اونجا مردم بـه راحتی مـی گوزیدند بدون هیچ خجالتی با صدا های گوناگون.مـیگفت از تعجب شاخ درون آورده بودیم چرا خجالت نمـی کشند؟!!!!شما فکر کنید اگه توی ایران آزاد بود چی مـی شد؟

 چسان فسان : این اصطلاح چسان فسان ره هر کی مـی دونـه بگه ما هم یـاد بگیریم

 گوزو : گوزپيچ شدم

 بابک : از زحمات برادر گوزشناس تقدیر مـیکنم.

 بهنام چسو : اي واي قضيه داره بو دار ميشـه!!!!!شد ديگه لازم نيستي کار انجام بده

 فهیمـه : اینقدر چس چس کردی کل صفحه بو گرفته...

 سروش يزداني : راسته كه صداكوز معتادها بيشتر تافراد عادي

 هستي : خيلي دلم ميخواد بگوزم

 شاهين : واحد اندازه گيري چيه؟
جواب : چس مثقال

 بهنوش : همـین الان دادم آ.خش باز شد

 حسن : ای ول از ادمای رک خوشم مـیاد. یک واقعیت بو دار. باشد یـه روزی گگگگوزیدن تو فرهنگ ما جا بیفته. ههههه هههههه

 رضوی : به قول شاعر: دلت درد مـیکنـه... گوزی بـه در کن

 پاکار : بابا من کـه از همان اولش شروع کردم بـه غارتو قورت که تا اخر خیلی خندیدم اصلا انتظار نداشتم منظورم خودمـه هههههههههه یـه سوال چرا هر موقع رو صندلی هستیم صداش بیشتره؟
راستی ما با بچه ها این قرار را داریم هر موقع یـه جایی هستیم مـیخواهيم بگوزیم مـیگیم ازاده؟اگه نـه پیـام نور!!!! بعد بستگی بـه شدت و صدا دارد و مـیگیم بـه به عجب هواییـه!!!
راستی ما یـه مسابقه گوزی را هر موقع مـیریم بیرون با بچه ها بزگذار مـیکنیم و برنده حتما تا اخر شب بگوزه که تا ....




[را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 03 Nov 2018 22:17:00 +0000



را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو

چگونـه با تجاوز جنسي مقابله کنیم

 نفس : سلام از طريق پيامک با يه پسري اشنا شدم بعدسه ماه ديدمش توي اين مدت عاشقش شده بودم فکر ميکردم عاشقم اون بهم گفت زن داره اما برامن سخت بود جداي ازش بهم گفت بيا خونـه م ببينمت بـه خيال اينک زن داره و نياز نداره رفتم و مورد تجاوز قرار گرفتم دوم دبيرستان بودم جاهل و اولين عشق بود که تا چندوقت باهش بودم هردفعه قول ميداد هيچي نشع اما بازهم تکرارميکرد دلم نميخواست عشقم ناراحت کنم نزديک بيست بار و اخر تمام شد اما دوسال طول کشيد جنگ و دعوا و... را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو گناه کبيره و من با تني دست خورده حالم از خودم بهم ميخوره اما چه سود دست خورده هستم بچه ترک بودم م يه بار باهام حال کرد گهگاهي هم خودارضايي ميکنم
اميدم بـه خداست کـه ببخشم و رسوام نکنـه ازجهل اينکارها کردم
شما کـه اين پيام را ميخونيد مطمئنن ميگيد خيلي بد و خرابم ، را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو حق داريد
برام دعا کنيد خدا ببخشتم و از اين بعد خوب زندگي کنم

 😢 : من تمام صحبت ها رو خوندم..واقعا گریم گرفته..من خودم واس این ک نمـیتونم حس مو کنترل کنم ی کارایی کردم ولی هنوز م...خدا کنـه بتونم ترک کنم

 داداش مـهدی : من 17 سالمـه یک دقیقه اگر خدا و دین رو بذاریم کنار و به صورت این مثئله نگاه کنیم مـیبینیم(فقر/مشکلات اقتصادی/دین/فرهنگ/نیـاز ) با هم جور درون نمـیان کـه ما بخوایین مثلا این جامعه رو بسازیم اگه قرار باشـه چیزی درست شـه حتما از ریشـه تغییر پیدا کنـه،طرف مـیاد بـه راحتی اینجا مـیگه برین ازدواج کنین با این خرج مخارج بالا و گرونیـا و گرگایـه بازاری کدوم پسر 15 ساله از بعد زن و زندگی برمـیاد؟فقط دارین مردم رو از جهنم و خدایی کـه بنده هاشو خیلی دوست داره مـیترسونین هه واقعا خنده داره مشکل ما تجاوزات نیست مشکل ما عامل تجاوزاته شما بجای اینکه مثئله رو حل کنین دارین صورتشو پاک مـیکنین نـه تنـها شما تمامـه (بالاییـا...) که تا ریشـه تغیییر نکنـه همـین آشو همـین کاسه است

 داداش مـهدی : من 17سالمـه،کلا خدا و دين رو کـه بذاريم کنار از عقل استفاده کنيم دلخوري پيش نياد اما بـه صورت مثئله نگاه کنيم فرمول ها(دين،فقر،فرهنگ،کشور)اصلا باهم جور درون نميان که تا ما بخواييم چيزيو حل کنيم،تا وقتي اين فرمول ها باهم همخواني نداشته باشن همين آشو همين کاسه هست از 10نفر توي ايران 7نفرش منفي رو بـه مثبت ترجيح ميدن و دوتا چيز ديگه بگم و برم،تويي کـه متاهلي چون شريک جنسي داري نميتوني حال يک آدم مجرد رو درک کني بعد نظر الکي نده و حرف آخرم اينـه کـه اگه بـه پي پول و فقر و قشر ضعيف و اين خرج و مخارج خرج زندگي نگاه کنيم هيچ پسره 15ساله ايراني نميتونـه از بعد زن و زندگي بر بياد تازه باباشم کـه پولي نداره کمکش کنـه پايين شـهرو نديدين کـه ي وقت دلخوري پيش نياد

جواب سوني کارت بيست : را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو آنانيکه متاهلند کـه از روز اول تولد متاهل نبوده اند ، همـه افراد دوران پر تنش نوجواني و جواني و مجردي را تجربه کرده اند و شايد از هزار که تا جوان يکنفر پدرش پولدار و دست بـه جيب هست و بقيه مثل هم از صفر شروع کرده ايم و نبايد نااميد بود و البتهب معاش حلال تلاش زيادي ميطلبد تلاشي مثل ژاپني ها ، مکرر و مداوم

 فاطمـه : من بابام برام تلگرام حذف کرده من هم چون نتونستم خودم رو کنترل کنم اينستاگرام براي خودم دانلود کردم داخل اينستاگرام عهاي و پختي زن و مردهاست. را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو چي کار کنم حذفش کنم؟

جواب سوني کارت بيست : خب چرا ميرويد دنبال ديدن همچنين تصاويري و در چنين گروهها و کانال هائي عضو ميشويد کـه باعث آبرو ريزي شما نزد پدرتان بشود ؟ اگر غريزه جنسي را کنترل نکنيد روز بـه روز بساطش را درون ذهنتان گسترده تر ميکند

 فاطمـه : من خيلي مي ترسم کـه اين کارهاي بد همين خودارضايي يا همجنس گرايي کنم ??سالمـه. ميشـه راهنمايي کنيد چي کار کنم کـه از اين کارم پيشگيري کنم.

جواب سوني کارت بيست : چشمتان را ببنديد که تا آسوده باشيد و از ديدن صحنـه هاي تحريک آميز از طريق رسانـه ها يا درون سطح جامعه و اقوام پرهيز کنيد و دوست نامناسبي کـه در پي اين جور کارهاست را ترک کنيد چون آنقدر کـه دوست درون هدايت يا گمراهي انسان نقش دارد ساير موارد نقش ندارد ، خدا ميداند هر بار کـه چشمتان را از گناهي بر ميگردانيد چقدر درون پيش خدا ارج و قرب دارد

 خسته دل : سلام من يه جمله مي گم وسلام چرا پسر بـه تجاوز مي کنـه چون خرج عروسي ها زياده اگه دولت ايران بتونـه بـه يه پسر کار مناسب خودش را بدهد از نظر من همـه پسر ها بـه مورد علاقه اش مي رسه درون ضمن تجاوزي هم درون کار نيست عيب کار را پيدا کنيد بايد تجاوز را از ريشـه قطع کرد نـه از برگ درخت

جواب سوني کارت بيست : واقعا ديگر حس ميشود سهل انگاري و اشتباه سهوي وجود ندارد و سوء رفتار برخي مسئولان درون از هم پاشيدن آرامش روان و خانواده و اقتصاد و جامعه و فرهنگ و يکپارچگي ملي و گسترش فساد اداري و جنسي عامدانـه تر هست تا سهوي ،‌ آنوقت انتظار داريد بـه جوانان کار مناسب بدهند که تا به مورد علاقه اش برسد و فساد ريشـه کن شود ؟ بـه اميد چنين روز زيبائي درون محضر دولت امام زمان عج الله

 انتقام جو : وقتی سیزده چارده سالم بود یـه پسر بم گف خاطر خاتم خامش شدم از اونجایی ک رابطه عاطفی با خانوادم خیلی ضعیف بود هف هشت بار با اون پسر کـه سنشم بیشتر از خودم بود رابطه داشتم بعدش اون بـه یکی از گنده های محل گفت و اونم چند بار با من زوری رابطه برقرار کرد و همـینطور یک نفر دیگه کـه اونم این جریـانارو فهمـیده بود باهام زوری اینکارو کرد چون شـهر کوچیکه خیلیـا فهمـیدن چون پشت سرم حرف زده شده بود خیلی اذیت شدم بخاطر این موضوع خیلی فشار روحی رومـه اصلا نمـیتونم بـه نیـاز فکر کنم غرورم شکسته شد. الان کـه 19 سالمـه با هرکی دوست مـیشم بعد از مدتی بخاطذ حرفایی کـه پشت سرم زده شده مـیدونـه باهام اینکار شده یـا دوستیشو بام قط مـیکنـه یـا تیکه مـیندازه هر جا مـیرم احساس مـیکنمم بـه این چشم بهم نگاه مـیشـه اعتمادمو بـه همـه از دست دادم زندگیم جهنم شده از وقتی کـه باهام اینکار شده.نمـیتونم حتی بـه دوستی با و ابراز علاقه هم فک کنم چون غرورم شکسته.مـیخام اون سه نفرو بکشم چند بار پیش خودم بخشیدم ولی پشیمون شدم نمـیتونم واگذار کنم بخدا واگذاری بخدا همـینـه کـه اینو امداخته بـه دلم کـه قصاص کنم من وسیله قصاصم نـه دیگه نفر اولو آتیش مـی نفر دومو اعدام مـیکنم نفر سومو با شمشیر مـیکشم شایدم مجبورشون کنم بیـان دادگاه اعتراف کنن دعا کنید برام بتونم کارمو درست انجام بده همش غصه مـیخورم زندگیم نابود شد بخاطر هوس اونا

 بنیـامـین بهادری : هري نظري داره ،‌اما تجاوز کار جالبي نيست ، ..... زنده و سلامت باشيد

 تجاوز شده 2 : سلام من وقتی دانششگاه قبول شدم عاشق یـه پسر تهرانی شدم کـه به بهانـه ازدواج من و کشوند خونشون و بهم تجاوز کرد ولی بخاطر ابروم سکوت کردم از اون ماجرا 6 سال گذشته با این کـه پردمو از دست داده بودم و سکوت کرده بودم اماشوهرم نفهمـید لانم زندگی خوبی دارم علتش این بود بعد از تجاوزم باهیچ پسری دوست نشدم وتوبه کردم خداهم کمکم کرد الانم همزمان دارم دکترا مـیخونم همش کمک و لطف خدا بود

 هعععععععی... : 16سالمـه...چادري نيستم اما پوششم مناسبه چندهفته پيش ک داشتم ميرفتم خونـه ي دوستم مورد تعرض يه اشغال قرار گرفتم. اما دراون لحظه انقد ترسيده بودم و تلاش ميکردم از دسش فرارکنم کـه چيز زيادي يادم نمياد.. بهي بجز دوستم نگفتم... ميترسم پردم پاره شده باشـه اما من بعد اين تجاوز خوني نديدم... ميترسم آيندم نابود شده باشـه ...نميگم با پسري رابطه نداشتم اما فقط درحد پي ام بوده... الان احساس ناپاکي ميکنم حتي توبه کردم اما فکر ميکنم آلودم.. جراتم ندارم بـه م بگم ميترسم طردم کنن کمکم کنين لطفا

جواب سوني کارت بيست : گفتن يا نگفتن شما بستگي بـه ميزان شناخت شما از واکنش مادرتان دارد ، برخي مادران منطقي اند حتي اگر خشمگين شوند و برخي ديگر درون حال عادي نيز منطقي برخورد نميکنند ، گفتن شما بسيار بهتر از نگفتن هست حتي اگر مورد بي احترامي قرار بگيريد زيرا فقط مساله بکارت مطرح نيست مسئله بيماري هاي واگيرداري کـه از طريق تماس جنسي منتقل ميشوند هم هست کـه گاهي سالها درون بدن مخفي مي مانند بدون هيچ علائمي ، خيلي نترسيد اين موارد گسترده نيستند ولي منتفي هم نيستند ، بعد بهتر هست توسط متخصص معاينـه شويد

 ایمان : سلام دوستای گلم. اگه بـه خود ارضایی معتاد شدید،‌حتما بـه وبلاگ توبه94 البته بـه انگلیسی مراجعه کنین. خیلی خوبه.و کتاب های راز کنترل بخصوص جلد سومشو بخونین. این کتاب بدردایی کـه تحریک مـیشن و یـا خود ارضایی مـی کنن مـی خوره. حرفاش قشنگ بـه دل مـیشینـه. چون زبون کتابشم محاورست راحت مـیتونی حرفاشو درک کنی. تجربه نویسندش تجربه بالای بیست هزار نفر از ماست کـه اومده و در اختیـار همـه قرار داده. امـیدوارم همـه موفق باش

 مـهدی : من يک پسر 13ساله هستم من که تا وقتي ازدواج نکردم نميکنم

 فاطی : سلام دوستان من فاطمـه ام و14سالمـه من خیلی از تجاوز مـیترسم وپسر عموم بارها ازم خواسته کـه بدنمو ببینـه اما من گفتم نـه وتهدیدش کردم و گفتم بـه ت مـیگم کـه اون بـه ت بگه الان هم زیـاد دور ورش نمـیرم درون ضمن مـیدونم زیـاد فک زدم اما حاضرم قسم قران بخورم کـه هیچ مرد پاکی وجود نداره و نگید این بابقیـه فرق داره یـا نگید عاشقمـه ومـیخواد باهام ازدواج کنـه بعد باهاش رابطه داشته باشم اولا اگه اون شخص واقعا دوستتون داره بهتون درزمان فعلی یـه همچین پیشنـهادی نمـیده و مـیذاره واسه بعد از ازدواج راستی بـه هیچ مردی اعتماد نکنید چون مردها همـه متل هم اند مردها حتی بـه مردهای دیگه تجاوز مـیکنند چه برسه بـه ما ا این حرفو هم باور نکنید کـه مرده وتحریک مـیشـه اگه واقعا مرده جلوی خودشو بگیر من بارها پدرم بهم گفته بـه هیچ مردی حتی پردت اعتماد نکن فکر کنم زیـادی پروفسر بازی درون اوردم بـه هر حال فعلا بای

 آیسان : خوب بود

 شکیلا : سلام من روي جوابم با اوناست کـه ميگن خانوما لباس تنگ و نازک نپوشن نشانـه با کلاسي نيست نشانـه ي جندگيه.اول کـه خودم اعتقادي بـه همچين چيزي ندارم.مگه همـه مردا هم با هم برابر نيستن.مگه کشواري ديگه مرد ندارن يا اونا ادم نيستن.درسته تجاوز تو هر کشوري پيش مياد اما مگه خارجيا همـه و پتي تو خيابون راه نميرن.ببينيدي کـه شخصيت داشته باشـه ربطي بـه اين چيزا نداره مرد اگه مرد باشـه خودشو کنترل ميکنـه اگه نباشـه کـه سرخودشم نميگذره.بعدم کشور جمـهوري اسلامي فقط قصد داره بي حجابا رو جمع کنـه يه ذره سعي ندارد باز مثل قديم مکان هايي مثل روسبي خانـه را باز کنـه کـه مرد هايي کـه خيلي آتيششون تنده خودشونو اونجا خالي کنن کـه اينقد تجاوز بيداد نکنـه.بخدا کاري بـه پوشش زن نداره مرد خودش بايد مرررررررررد باشـه. اميدوارم فهميده باشيد منظورمو.به اميد روزي کـه اصلا چنين چيزي نبينيم و نشنويم.

جواب سوني کارت بيست : خود شما کـه ميفرمائيد روسپي خانـه باز کنيد کـه اين نظر بر خلاف دستور خداست وقتي بهتون ميگن ازدواج موقت کـه خدا اجازه داده را گسترش دهيد جيغ ميکشيد کـه اي واي اسلام بـه زنـها اهانت کرده و اينکارا گري هست و آخوندا براي خودشون اين حرفها را ساخته اند و اينجور و اونجور

 h.gh : سلام من ?? سالمـه تو يه بچگي با دوستانم نزديکي داشتم و با ان و بعد از اون هم بـه گناه کبيره خودارضايي آلوده شدم که تا اين مشکل حافظه پيدا کردم و ضعف چشم و کمر درد و خيلي مشکل هاي ديگه الان بـه لطف خدا ارادمو قوي کردم و تونستم توبه کنم هرچند توبه خود ارضايي سخت بود ولي تونستم توبه کنم و کلا زندگيم تغيير کرد با ويديو هاي استاد علي اکبر رائفي پور اميدوارم خدا توبه ام رو بپذيره و از گناهانم گذر کند.

 شکنجه های باستانی خشن : من پسر بد و به ظاهر خوبم يه ادم مغرور يه عصبي از ا خوشم نمياد ولي بايد غريزه ي جنسي ک تو اين جامعه حرامـه رو جبران کنم من سمت تنـهاي ک هستم همين روزا يا از راضي ميشـه يا قرص برنج واسه هردو امون گزاشتم کنار.... اينم ختم کلامم بود ياعلي زندگي با اين همـه بن بست حال نميده يا بمير يا حال کن

جواب سوني کارت بيست :ي کـه تو کلامش يا علي هست سمت خودکشي و اين حرفا نميرود ، خودکشي اينقدر درون اسلام بد و زشت و نـهي شده هست که حتي توصيه شده مجلس ختم چنيني نرويد چون اين شخص از رحمت خدا نااميد بوده و از بزرگترين گناهان قتل نفس و نا اميدي از رحمت خداست ، بعد با همون ذکر ياعلي اجازه ندهيد شيطان سوار افکارتون بشـه و طبق قسمي کـه خورده شما را با اين فکرها و اعمال بـه خودکشي و نابودي بکشونـه ، دنيا واسه همـه سخته و فقط شما اين مشکل را نداشتي ، ميلياردها آدم قبل از شما و ميلياردها آدم بعد از شما بايد با اين سختي ها مبارزه کنند و از راه خدا دور نشوند کـه فرموده اگر تقوا پيشـه کنيد برکات را از زمين و آسمان بر شما نازل ميکنيم ، و خدا دروغ نميگويد

 منم : هه..جالبه همـه اومدن از عوم تجاوز صحبت مـیکنن...همـه دارن راه حل درمان ارائه مـیدن..هیچفک نمـیکنـه چرا اصلا تجاوز صورت مـیگیره...وقتیی کـه نـه شرایط ازدواج دائمـی و موقت رو نداره...تو این جامعه ای هم کـه بیشتر ا لباس ی مـیپوشن راه مـیره چجوری خودشو بچسبه تجاوز نکنـه؟

 ساره محمدی : باسلام من یـه مدت تحت تاثیر دوستانم قرارداشتم باپسرا فقط درون حد صحبت بودم ولی بعد ازاون کـه مـیدیدم دوستام اینقد باپسرا راحتن منم همـین تصمـیمو گرفتم تویـه چندماه من باچند نفر دوست شدم و فقط حتی درحد دست بوده ونـه بیشتر فقط بایکیشون کـه خیلی دوسم داشت درحد فراتر بوده ولی نزاشتم دستش بـه بدنم بخوره حالام باهیچنیستم فقط خیلی عذاب وجدان دارم و ازایندم مـیترسم خیلی پشیمونم واقعا افسرده شدم ولی بعد ازاینکه ازدوستام جداشدم بـه هیچ پسری فکر نکردم نمـیدونم حتما چیکارکنم توروخدا دارم دیوونـه مـیشم

 بدبخت : تو 5سالگی بهم تجاوز شده ممکنـه پردم پاره شده باشـه

 کمر شکسته : با سلام بنده پسر17ساله هستم یکمـی خوشکل یـه رفیقی داشتم کـه چند ساله باهم هستیم یعنی خیلی بهش اعتماد دارم یـه شب حرفون مـیشـه بعد چند ماه زنگ مـیزنـه کـه دعوتم کنـه وقتی باهاش رفتم داخل یـه اتاق بود کـه چهار نفر بودین هم بود خوردیم کـه سنکوب کردم بعد رفت یـه مرد 26ساله اورد درون حالی کـه تو اتاق افتاده بودم درون اتاق را بست و منو بلند کرد و زد زمـین مشتو لگد مـیزد بهم که تا وقتی کـه زیر دستش غش کردم وقتی کـه بیدار شدم خواستم فرار کنم کـه در بسته و لباسم کنـه بود بعد بهم گفت کـه این کار را باهام ه راضی نشدم از دستش کـه نمـیشد فرار کرد سرمو گرفت کوبوند بـه دیوار مجبور بودم این کارا م بعدش رفیقاشو صدا زد و همشون کـه پنج نفر بودن افتادن بـه جونم فیلم هم دارن بعد یـه مدت چنتا از رفیقای صمـیمـی فهمـیدن ولک ابروم رفته بود حتی بـه سرم زده بود کنم از ترس هم یـهی نگفتم نـه بـه اقام نـه بـه عموم چون تهدیدم مـی الان حدود سه ماه مـیگذره بازم اونارا ببینم دوست دارم خودمو دار ب هر کی هم بهم رسیده بهم مـیگه فلانی اینکارت کرد روحیـه کـه صفر هست چکار کنم کـه ابروم حفظ بشـه و اونا راباشدید ترین عقوبت مجازات کنم لطفا کمک کنین تو را خدا

 وفا : اسلام دین کاملی هست ما کوتاهی مـیکنیم . چرا درون حدیث امده کـه هر زنی کـه خود را خوشبو کند و از خانـه بیرون بره که تا وقتی برگرده ملایکهاو را لعنت مـیکنند .
زنان حجاب مردان نگاه را حفظ کنند . حجاب و نگاه را از شش سالگی بـه کودکان یـاد دهید با اهل مسجد انـها را اشناکنید

 یونس : سلام من??سالمـه. من يه روز با يکي از دوستام البته پسره توي کوچه بوديم کـه يه مردي رو ديديم کـه مشکوک بود. رفيقم فهميد بـه من يک چيزايي گفت من اهميت ندادم ولي اون مرد دنبالمون راه افتاد بعد دوستم فرارکرد و به ? مرد خبر داد تو اون لحظه من توسط اون مرد مورد تجاوز کوچيکي قرارگرفتم نـه زيادکوچيک چون دوستم کمک اورد از اون روز تو جامعه يا تو کوچمون يا وقتي ميرم مغازه ياد اون روز ميفتم هي ميگم نکنـهي بهم تجاوز کنـه مورد عذابم اون مرد رو ديگه نميشناسمش و به مادر و پدرم نگفتم فقط دوستم ميدونـه نميدونم چيکارکنم لطفا بگيد

 مبینا : سلام
من ي 14 ساله هستم کـه قبلا خود ارضايي داشتم......دو روزه کـه توبه کردم و ديگه اصلا اين کارو نميکنم...ممکنـه پرده ام پاره شده باشـه؟؟؟
آيا وقتي 18 سالم شد دکترا براي آزمايش يمو نگاه ميکنن؟
من ي باحجاب و سنگين هستم ولي واقعا از مسائل جنسي بعد از ازدواج ميترسم...هنوزم پريود نشدم...آيا پرده ام پاره شده؟؟؟ ممنون ميشم جواب بدين...دو که تا 6 و 10 ساله هم دارم کـه خوبين...

جواب سوني کارت بيست : اگر ورود بـه داخل آلت ي نداشته ايد احتمال پاره شدن پرده بکارت بسيار ضعيف هست ، بـه خدا توکل کنيد و از وسوسه شيطان با دوري از خلوت رها شويد

 افسوس : یـادی یم از شـهیدان امر بـه معروف و نـهی از منکر مانند شـهید خلیلی کـه برای دفاع از ناموس مردم جونشو از دست داد .

 ss501 : آقا من ديگه دارم شاخ درون ميارم با اين چيزايي کـه خوندم و اااااااااي خدا ما انسانـها داريم بـه کجا ميريم آخه چرا خدايا مارو هدايت کن من کـه حق رو بـه هيچ نميدم چون با اين چيزايي کـه خوندم هيچ حق نداره ولي همين الان شاخ درون آوردم

 یگانـه : سلام. من سال گذشته هم واستون گفتم کـه پسرخالم اذيتم ميکنـه متاسفانـه هنوزم کـه هنوزه اس دادنش ادامـه داره من بـه مم گفتم م گفت کـه جوابشو ندم الانم جواب نميدم ولي بازم اس ميده ولي اينبار ديگه از و....حرف نميزنـه همش ميگه بـه جون م من تورو واسه ازدواج ميخام...ميگم واسه چي من ؟ اين همـه هستن! ولي ميگه من تورو واسه حيايي کـه داري ميخام و ادعاي عاشقي ميکنـه همـه اس هايي کـه ميده رو هم بـه م نشون ميدم م بااين ازدواج مخالفه من خودمم مخالفم چون همين ديشب يه بنده خدايي گفت کـه پسرخالم رفته خونـه خالي .ازاينکه هنوزميره خونـه خالي مطمئنم واسه همين تن بـه اين ازدواج نميدم بنظرشماچيکارکنم؟؟؟

جواب سوني کارت بيست : شما وقتي ميدانيد او چکاره هست حتي اگر تن بـه ازدواج بدهيد درون آينده همواره نگران اين هستيد کـه الان کجاست و با کيه ، نکنـه با همکاراي مونثش ريخته رو هم نکنـه منشي شرکت را مخش را زده ، نکنـه زن گرفته و مدام استرس و جنگ اعصاب ،‌ مگر اينکه بتوانيد صد درون صد مطمئن شويد کـه توبه کرده و مرد زندگي شده هست ولي اگر ميدانيد اهل توبه و اينجور کارها نيست بلاکش کنيد و وقتتان را هم براش تلف نکنيد و خداوند هم درون قرآن مومنين را از ازدواج با بدکاران منع کرده است

 کمالی یوسف : با سلام من يه پسر 13.5 ساله هستم از حدود يک سال پيش کـه احتمال زياد بيشتر هم هست نا خواسته براي اولين بار ارضاء جنسي کردم و يه جور خوشم اومد که تا اين کـه دو ماه پيش با يه 3 4 سال از خودم بزرگ تر کردم و اون چون مي ترسيد کـه پدرش بفهمـه اين کار و بامن ديگه انجام ندارد اما بعد اون از اول ارضاء جنسيمو شروع کردم دارم ديونـه ميشم امسالم نزديک بود بخاطر اين کار بـه درد نخور يکي از درسامو بيوفتم کـه معلممون نمره قبولي رو داد 3تا دوست دارم کـه براي اينکه سمت ابروريزي با اونا نروم مدرسه مو کامل عوض کردم ولي هر وقت مي بينمشون دوباره حال اين غلط نکنم بهم دست ميده اما از اينا گذشته فکر مي کنم با اونا از دواج کردمو هيچ چيزي بين ما نيست ولي شب موقع خواب ياد بدن اونا ميوفتم و بايد ارضا جنسي م کمکم کنين

جواب سوني کارت بيست : سايت ( حجره مجازي ) يکي از سايتهاي خوبي هست که درون رابطه با درمان مذهبي خودارضائي و استمنا فعال هست و اگر بـه نکبت اين کار آگاه شده ايد ميتوانيد از مطالب اين سايت کمک بگيريد
http://www.hojrehmajazi.ir

 محراب : من پسري هستم کـه خيلي خاطر خواه دارم ولي يه ي توي فاميلاي دور اصلا روي من هيچ علاقه اي نشون نمي ده نمي دونم چرا من16 سالمـه اون 15 سال

جواب سوني کارت بيست : مراقب حيله هاي شيطان باشيد کـه جذابيت شما سبب جهنمي شدن شما نشود ، زندگي کوتاه تر از آن هست که بـه صرفه باشد بخاطر اين چند ده سال عمر کوتاه براي هميشـه درون جهنم و غضب خدا دست و پا زد

 شیوا : نـهههه اوضاع از اونی کـه فکر مـیکردم خیلی خیلی بدتره.خداقوت😣

 افسرجنگ نرم : اعوذبالله من نفسی...یـاحضرت زهرا(س)زنانمان رانجات ده.
یـاعلی المرتضی(ع)مردانمان رانجات ده

 shiva44 : man 15salame.vaghean khejalat mikesham ke dokhtaram .chon dokhtara shoresho dar ovorean.man aslan betin chiza fekr nemikonam o ta hala b hich kas dost nashodam va nemikham o be hadafam fekr mikonam.

 UNKNOWN : سلام. سوني کارت بيست خيلي خوشم اومد از جواباتون. لطفا منو هم راهنمايي کنين.
ي ?? ساله هستم کـه نزديک پنج سال با پسري بـه قصد ازدواج رابطه کلامي داشتم. البته دستم رو هم مي گرفت و يک سري شيطنت ها داشت. ولي خوب حداقل رابطه جنسي نداشتيم. هر چند کـه حرفشو مي زد و من درون طول پنج سال کـه تو موقعيت بودم و دوسشم داشتم دووم اوردم و اجازه ارتباط جنسي ندادم. اين آقا بعد پنج سال اومد خواستگاري ولي چون خانواده ي من بسيار مذهبي و سنتي ان و اونا بسيار بـه اصطلاح اپن اين ازدواج سر نگرفت. دو ماه تمام افسرده بودم و حتي چند بار زير سرم رفتم. ولي الان هم خوشحالم کـه همسر اون آدم با فرهنگ بسيار جلف و مثلا اروپايي نشدم و هم ناراحتم, بـه خاطر دست زدن ها و حرفاي جنسي کـه بين ما رد و بدل شده بود, البته حداقل ميتونم بگم قصد من ازدواج بود و جز اون آدم انگشتي هم بهم نخورده. ولي با همـه ي اينا الان يادم ميوفته عذاب ميکشم و از خدا و همسر آيندم خجالت مي کشم.

جواب سوني کارت بيست : هر انساني ممکن هست در دوراني از زندگي اش فريب نفس ،‌ دنيا يا شيطان را بخورد ولي مـهم اينـه کـه اگر خدا بهش اين فرصت را داد کـه بفهمـه راهش اشتباه بوده برگردد ، ما همواره و در تک تک ساعات زندگي داريم درون يکي از اين دو مسير راه ميريم ( ظُّلُماتِ إِلَى النّورِ و يا مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ ) يا از ظلمت بـه سوي نور و يا از نور بـه سوي ظلمت ( برداشتي از آيت الکرسي ) حالا خوش بحالي کـه وقتي مردم بالاي سرش ايستادند بـه نماز ميت و گفتند الصلاه الصلاه ببيند درون اين چاه تاريک دنيا بـه سمت نور و رهائي نزديکتر هست تا بـه قعر چاه
خدا هم ستارالعيوب هست و دوست دارد عيب بندگان پوشيده بماند و لازم نيست ديگر بـه آن فکر کنيد يا براي ديگران و حتي همسر آينده تان مطرح کنيد و فقط بين خود و خدا توبه کنيد

 بدبخت. : سلام من يه 18ساله هستم، من اونقدر از اين جور کارا بدم مياد.....من هميشـه هم پوشيده مي پوشم ، يه روزي من شب خوابيده بودم پدرم يواشکي اومد پيشم و اذيتم کرد يه لحظه چشمامو باز کردم گفتم چرا اين کارو مي کني؟؟مگه من ت نيستم خجالت نمي کشي پدرم معذرت خواهي کرد و گفت کـه تو از اين بـه بعد اتاقتو قفل کن بخواب و.. اين کار 3 روز قبل اتفاق افتاد و من اصلا باهاش حرف نمي .. شبها هم نگران مي خوابم نمي دونم چي کار کنم لطفا کمکم کنيد؟

جواب سوني کارت بيست : مردها گاهي ناخواسته چنان تحريک جنسي ميشوند و چنان شيطان عقلشان را ميپوشاند کـه نميفهمند چه ميکنند ، شايد سرد مزاجي مادرتان باعث اين موضوع شده يا ميخواسته بـه شما ابراز محبت يا شوخي کند کـه ناگهان شيطان وضعيت را تغيير داده و به سمت ديگري هست ، ولي هر چه کـه بوده من حس ميکنم پدرتان از اين موضوع شرمنده و پشيمان هست ، البته شما هم توصيه ايشان را عمل کنيد و درب اتاقتان را قفل کنيد و از شر شيطان و وسوسه هاي اين ملعون از جانب خودتان و پدرتان بـه خدا پناه ببريد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، بـه نام خداوند رحمتگر مـهربان

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ .... بگو پناه ميبرم بـه پروردگار سپيده صبح

مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ .... از شر تمام آنچه آفريده است

وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ .... و از شر هر موجود مزاحمي هنگامي كه وارد مي‏شود .......

 دنیز : من ??سالمـه.مردي درون خيابان کمر مرا جور بدي لمس ميکرد.آيا اين تجاوز است؟دو سال هست که بسيار از اين موضوع ناراحتم.

جواب سوني کارت بيست : متاسفانـه آزارهاي کلامي و لمسي درون همـه جاي دنيا براي زنان يک مسئله آزار دهنده هست ولي تجاوز محسوب نميشود ولي مخصوصا درون محل هاي خيلي خلوت يا خيلي پر ازدحام احتمال اين گستاخي ها مخصوصا براي خانم هائي کـه پوشش تحريک کننده اي دارند بيشتر هست ،‌ اگر پوشش گشادتر و ساده تري و رفتار متين تري داشته باشيد ميتواند درون حد زيادي مواجه با اين موارد را کم کند هر چند صفر نميشود چون آدمـهاي پست و بي شخصيت همواره درون سراسر جهان وجود داشته و دارند

 یـه افسرده : سلام من پسري 22 ساله هستم کـه سر فحش من و چندين نفر بـه هم درون يک شب و تهديد اونا بـه زدن من بود کـه شب بعدش اومدن و منو از محل کارم بردن توي کوه هاي تو شـهرمون.... بعد کلي لگد بـه شکم و رون و کمرم زدن و بعد از اون بهم تجاوز و فيلم گرفتن و تهديدم کـه اگر کاري کنم فيلممو پخش ميکنن و ابرومو ميبرن دو روزه زندگي برام جهنم شده و هر روز حس ميکنم دارم ميميرم ديگه نميدونم بايد چيکار کنم و چجوري بخندم و زندگيمو کنم که تا وقتي جواب اين کارشونو ندم زندگي برام جهنمـه اما نميدونم چطوري و چيکار کنم کـه ابروي خودم نره لطفا کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : درون اسرع وقت و همين امروز بـه پليس مراجعه کنيد آنان خودشان مشکل را برطرف ميکنند

 112 : خدا یـا رحم کن
هیچ وقت اونـهایی رو کـه مورد تعرض قرار گرفتن مسخره نکنید و یـا حتیـانی کـه خودشون بـه مـیل خودشون این کار رو ،همـیشـه آسونـه بیرون گود نشست و حرف زد ولی زمانی کـه در موقعیت باشیم مرد مـیخواد کـه فرار کنی . واقعیت اینکه غیرت از جامعه رفته چون اگه مرد غیرت داشته باشـه نـه خودش اینکار رو مـیکنـه نـه مـیزاره ناموسش با وضع اسف بار بیـاد تو جامعه بچرخه. زن و مرد با هم دلمون به منظور هم بسوزه ان شاالله خدا رحم کنـه. اینـها رو مـیخونم مـیفهمم کـه چقدر منبع اطلاعاتی مسائل زیـاد شده کـه یـه بچه 12 ، 13 ساله دارن دربارشون حرف مـیزنن. خانواده ها صمـیمـیت ندارم . اطلاعات بد بـه بچه ها مـیده غیرت مردا کم شده حیـاوعفت از زنـها دور شده .خدا رحم کنـه امـیدوارم روزی بیـاد پاکی جامعه رو ببینیم همـه با هم. آمـین

 یی انسان : من کـه افغانم الانم افغانستانم خیلی شوکه شدم با خوندن این نوشته ها واقعا جامعه ایران خراب شدی من مـیگم اول والدین بیشتر فرزند نیـارن اگه نمـیتونی تربیت کنی اصلا فرزند نگیرن دوم مقصر 99% اینجور موارد ا هست زیرا ا حرف والدین رو گوش نمـیکنی خودسر تن بـه ازدواج های خیـابانی کـه الان فکر کنم تویی ایران دیگی مود شدی مـیزنی من مـیخام بـه ان گلم مـیگم قدر خودیتونو بدونید خودیتونو تسلیمـی نکنید کـه اصلا نمـیشناسید کنترول بـه نفس داشته باشید وقتی یی پسر بهت گفت دوست ات دارم اینکه نمـیشی همـه چی تموم بشی تویی مـهمترین چیز تویی زندهمشترک و عشق کلمـه یی بـه اسم اعتماد هست اگیی این کلمـه رو نداشت دیگی اصلا ازدواج نکنید خیلی خوبی که تا بشی بدبخت هیچ چیز دنیـا بـه آبرو انسان نمـی ارزی از اونـهایی کـه بهشون بـه زور ویـا فریب تجاوز شدی خواهش مـیکنم بری بـه دولت شکایت کنی من نمـیدنم چرا برادان پدر تون هیچ کمکی تون نمـیکنی تویی این موارد اگی تویی افغانستان منظورم همـین شـهری کـه من زندهمـیکنم بـه یی تجاوز بشی فکر نکنم برسی دست پولیس خود برادر پسر رو تکه تکه مـیکنی هدف ام اینی کـه والدین محترم لطفا از ا تون حمایت کنید همـین الان ا زیـادی هستن بهشون تجاوز شدی ولی سکوت کـه خیلی وحشتناکی💔

 ی هموطن : سلام رفقا چي بگم ولي اصلا يهويي اين مطلب رو ديدم و خيلي ناراحت شدم هيچ وقت فکر نکنيد کاري کـه انجام شده دير شده ديگه زمان براي جبران ش نيس تو رو خدا خوب بحرفام گوش بديد ميتونـه خيلي بهتون کمک کنـه
در زماني همـه دم از اسلام ميزنن تو مملکتمون کـه اگه راهبرد خوبي بود ديگه چنين چيز هايي رو نميديديم !!! توي هر موجودي کـه آلتش رو داره وجود داره و نکته ي مـهم تر اينـه کـه به جز انسان 26 نوع جانور ديگه هم داراي بکارت هستن منحصر بـه انسان نميشـه جالبه بدونين اون يک بافتي هستش کـه اگه مدتي پيدا نکنـه دوباره ترميم ميشـه درون يک چند سال شايدم کمتر من يک آدم لاشي بودم ک همش فکر گرماي تن طرف بودم زندگيم هر روز تو يک منجلاب ديگه فرو ميرفت بچه ها من يک روز کـه مست بودم جلوي يکي از نوادگان اهل بيت شرمنده شدم تو حالت مستي ازشون خواستم کـه کمک کنن و واقعا کمکم بچه ها هرکسي فکر ميکنـه اين دنيا گذشته اس ميخوام بتون بگم اين طور نيس من خودم رو پيداکردم ، نم نم با اهل بيت اشنا شدم يکي دوسال کـه گذشت مني کهي سلام بهم نميکرد يا با منت ميذاشت رومون و اکثر مدت ها داشتم تو رويا ي خودم دود ميکردم با دوست شدن با اهل بيت مخصوصا حضرت زهرا مورد احترام همـه قرار گرفتم اينـه کرامت اهل بيت ، ماها کـه داعشي نيستيم راهمون روشنـه ماها کـه وهابي نيستيم ماها کـه سني نيستيم ما اهل بيت داريم ماها نبايد هيچ وقت خودمونو ببايزيم چون زينب کتک نخورد ک ماها الاان ناراحت باشيم اونا خودشون رو ذليل ما کـه ماها پرواز کنيم ادم خودشو خوب پيدا ميکنـه رفقا خودتونو نبازيد اين خدا خيلي مـهربون تر از اين حرفاست يک قدم شما بريد اون خودش عزيزتون ميکنـه تو همـه جا تو نمازا براش اشک بريزيد اگه اشکتون نمياد عيب نداره خوتونو بزنيد بـه گريه خدا بتون اشک ميده و به اين ايمان داشته باشيد ک درون مسير اهل بيت باشيد هرجاي دنيا کـه به مشکلي بر بخوريد خودشون دستون رو ميگيرند و هرجا توي تجاوزي قرار بگيريد ياد علي يد ازش خواهش کنيد ماها شيعه علي ايم علي پدر ماست و يقين داشته باشين کـه اين کار را براتون انجام ميدن من چندين مورد اينچنينيني رو ديدم ک اهل بيت کمکشون فکر کردين حتما بايد يوسف باشيد نـه علي رو دوست داشته باش براش اشک بريز ببين بـه چه سلاحي تجهيز ميشي نمونـه ي بارزش رجب علي خياط نمونـه ديگه اش واسه ي خانومي تو نجف پيش اومد واسه حجله عروسي داشت ميرفت مرقد امام علي تو را مورد تجاوز قرار ميگيره ميبينـه هرکاري ميکنـه مرد داره او را عريان ميکند رو مرقد امام علي ميکند با امام خويش نجوا ميکند و به چشم امامش رو ديده بود و امام با شمشير بـه فرد متجاوز ميزنند و ...... عارف زاهد لازم نيست باشيد اما از اهل بيت فاصله هم نگيريد راه روشن و هميشـه با گارانتي اهل بيت هستند

 زهرا : این اصلا عادلانـه نیست کـه حتی بـه بچه های کوچک هم تجاوز مـیشـه!چرا آخه مردم از این کارا مـیکنند!ولی ممنون کـه ا و حتی بعضی پسرا کـه به اونـها هم تجاوز شده را آگاه مـیکنید.

 پری.. : سلام
من13سالمـه همـه جا نجابتمو حفظ کردم و هرگز با پسری دوست نبودم ولی چند وقتیـه متلک ها تو خیـابون اذیتم مـیکنـه حتما چی کار کنم؟

 بی نام : خیلی اتفاقی با این سایت روبرو شدم ...
انسان ... اگری روش انسانی رو پیش بگیره مثل حیوان برخورد نمـیکنـه...
و اما... غرور... سعی کنید هر چند خیلیـا مـیگن غرور بده...اما سخت و مغرور باشید که تا مورد سو استفاده قرار نگیرید ...
اگه شما ی جدی و محکم و تابع آبرو باشید هیچ وقت مورد سو استفاده قرار نمـیگیرید ...
همـینطور شما پسرا ...اگه کمـی موقع دست درازی فقط کمـی بـه ناموس خود فکر کنید هیچ وقت دست بـه همچین عمل های وحشیـانـه ای نمـیزنید...
فرهنگ تو بی حیـایی نیست .... تفکراتتونو فرهنگی کنید ..

 مـینا : یـا خدا یـا امام زمان این چ وضعیـه یعنی چی این چ وضعیـه ا خودشونو عرضه مـیکنن بابا شماها عزت نفس ندارین؟؟شخصیتتون خورد نمـیشـه؟؟ب شخصه برام پیش اومده پسری خیلی ابراز عشق بهم کرده منم بعد از مدتی عاشقش شدم ولی بـه روش نیـاوردم بعدا ک فهمـیدم خیلی ناراحت شدم و احساس حقارت کردم حالا ای فامـیلشون مـیاد ب زور بهشون مـیگه بیـا کنیم!!واقعا ک!!پسرا ک جای خود دارد از قدیم الایـام شنیده بودیم ولی نمـیتونم بپذیرم ا اینقد خودشونو خوار و خفیف مـیکنن...حالم بـه هم خورد..من خودمو پاک نمـیدونم بالاخره هرکسی گناهانی داره ولی توروخدا بیـاین خودمونو درست کنیم..همـیشـه جوون نخواهیم بود..ی روزی قراره بمـیریم..کاری نکنیم ک وقتی گذاشتنمون تو قبر و با اعمالمون تنـها شدیم دیگه هیچ معصومـی نتونـه شفاعتمون کنـه..خدا همـه مونو هدایت کنـه ان شاالله

 تنـها : اینـها همش ی مشت حرفه وقتی تو موقعیتش بیوفتین مـیفهمـین یعنی چی

 پشیمون : 22سالمـه متنفرم از اینکه پسری ازم سواستفاده کنـه با چند نفر ک اشنا شدم فهمـیدم قصد بد دارن تموم کردم ولی دو تاش با اجبارگرفتن ایناا.فقط درون این حدود هر بار یـادم افتاده گریـه کردم وای ک اونروزا چقد گریـه مـیکردم.الان دوساله با یکی دوسم همچین سخصیتی نیس.بهشم گفتم همـه چیو ولی هیچوقت خودمو نمـیتونم ببخشم این حس خیلی اذیتم مـیکنـه

 یـه .. : سلام من 20 سالمـه يه .. هستم کـه اميد بـه زندگي نداره وقتي 17 سالم بود بهم تجاوز شد يه هفته قبل از اينکه بهم تجاوز بشـه توي مدرسه عضلات صورتم ميلرزيد درست نميتونستم بخندم ازطرف پدرم محبت نميديدم و مدام با پدرم مشکل داشتم يه روز روي نيمکت نشسته بودم يه آقا گفت قصد مزاحمت نداره و ميخوادباهام صحبت کنـه وقتي گفت روانشناسه پيش خودم گفتم درموردپدرم باهاش صحبت کنم چندروزي ميديدمش توي ماشين پاهام ميلرزيد بامادرم پشت موبايل صحبت کردم قطع کـه کردم گفت امروزناهارماکاذوني دارين وقتي اومدم خونـه درست گفته بودواين شدکه بـه نيروهاي ماوراي طبيعت اعتقادپيداکردم و يه روز توي ماشين گفت برو صندلي عقب بشين کتشم انداخت روم گفت اينجاحس ميکنم پليس وايساده وقتي گفت بيابالا توي پارکينگ يه آپارتمان بودم ازترسم صدام بايشدجيغ ب ياکمک بخوام دستموسفت گرفته بودوکشوندم توي انبار من قبل از تاريکي هواهميشـه بايدخونـه ميبودم و ميخواستم فرارکنم گفت مي بـه ديوارکه بقيم بيان ديوارش از چوب بودگفت اگه همينطوري برام قسم بخوري بيشترو بيشترنگهت ميدارم و من دچار دوگانگي شخصيت بودم نميدونم تقصيره خودم بود کـه اينکاروبامن کرديا اون من واقعانميخواستم وازونروزبه بعدپرخاشگرو عصبي شدم عضلات صورتم ميلرزه نگاه ميکنم توچشم دوستام چشام ميسوزه حرفي براي گفتن ندارم و اون ي کـه هميشـه شادبودديگه نيستم بعضي موقع هاهرچقدرفکرميکنم اونروزادرموردچي بادوستام حرف ميزدم تاالانم بتونم صحبت کنم بادوستم ولي يادم نميادبعدازيه سال خودخوري و هرشب گريه بـه مادرم گفتم و رفتيم دکترولي از نظره روحي داغونم ديگه ب بايدچيکارکنم همـه ي اون اتفاقات الان سه ساله همراهمـه نـه اشتها دارم براي خوردن غذا و نـه کلا زندگي چه برسه بـه ازدواج

جواب سوني کارت بيست : سخته ،‌ خيلي سخته ،‌ ميدونم ،‌ ولي تنـهاي کـه ميتونـه بهتون کمک شاياني ه خودتون هستيد ،‌ سعي کنيد بـه خودتون کمک کنيد و افکار ناخوشايند را از خودتون دور کنيد ولي دقت کنيد اين دور باعث نزديک شدن يک اشتباه ديگر مانند مصرف الکل يا مواد مخدر يا جمع هاي انحرافي نباشد ،‌ سرتون را بـه يک کار مفيد گرم کنيد ، کاري کـه بازده داشته باشـه و احساس خلق بهتون بدهد مثلا گل کاري يا حتي بافتني ، کاري کـه خوشتون بياد حتي اگه سخت باشـه ولي درون آخرش يک خروجي داشته باشـه ، مثلا سرگرمي با گوشي موبايل و اينترنت خيلي براي صرف وقت خوبه ولي خروجي ندارد و نـهايتا بـه پوچي و بي خاصيتي منجر ميشود ، يک کار مفيد و داراي خروجي قابل لمس

 .... : سلام من ی 12 ساله هستم
چند وقته کـه مادرم دوست 14 سالشو دیده
و اون یـه پسر داره
هر وقت اونا مـیان خونمون یـا ما مـیریم خونشون پسرش همش سعی مـیکرد بـه من نزدیک بشـه
یـه بار اومدن خونمون و بعد نیم ساعت رفتن بیرون ولی دوست م پسرشو نبرد اون پیش من موند اون 14 سالشـه)
وقتی کـه اونا رفتن منم رفتم تو اتاقم و دراز کشیدم
که یـهو صدای درون اومد اومد تو اتاقم یـهو خوابید بغل من من جا خوردم یـهو پاشدم منو گرفت بزور خوابوندم لبمو گاز گرفت جیغ زدم ولی هیشکی نبود داشت بزور لباس هامو درون مـیوورد کـه هولش دادم بعد همونموقع م رسید مـیخواستم سریع موضوع رو بگم ولی نمـیتونستم
الان هم اومدیم خارج از کشور
حالا هم همش با اس ام اس واتساپ ایمو وایبر تلگرام پی ام مـیده از هر جا بلاک مـیکنم
اصن ازون موقع حالم بده مـیخوام بگم بـه یکی

 Anis : سلام من انيس هستم و 17 سالمـه ، پارسال خونواده خالم از تهران بـه شـهر خودمون اومدن ،يک پسر 19 ساله دارند کـه اسمش سهيل .من از بچگي از سهيل خوشم ميومد .14 ساله کـه بودم واسه کار شوهر خالم رفتن تهران.چند ماه پيش کـه اومده بودن خونمون ،وقتي داشتم چايي تعارف ميکردم و خم شده بودم ،يه نگاه بـه سينـه هام کرد بعدش بـه خودم نگاه کرد و خنديد .بعد از چند دقيقه بـه بهانـه دستشويي بلند شد و به من چشمک زد کـه بيام اونطرف . چون خيلي دوستش دارم هرکاري کـه بگه رو انجام ميدم اصلا هم دست خودم نيست .

جواب سوني کارت بيست : وقتي او از شما سوء استفاده اش را کرد آيا هيچگاه حاضر ميشود با شما ازدواج کند ؟ بسياري از پسرها را فقط جهت تخليه خود ميخواهند ، يک نبايد هرگز خودش را محل تخليه نامشروع ديگران قرار دهد

 عرف : من وقتی 19سالم بود تو یـه پارتی رفتم ویعد از ان مـهمانی یـه خانومـی من رو با الکل گیج کرد بعد. درون خانـه اش چون من گیج بودم توسط خانوم و یک مرد دیگر موردتجاوز قرار گرفتم وتا امروز. کـه 22 سالمـه کابوس مـیبینم .و هر شب اذیت مـیشم .و خیلی ترسو شدم. چی کار کنم

 بشر : چگونـه خود ارضايي را ترک کنيم

جواب سوني کارت بيست : درون سايت حجره مجازي کليپ و مطالب مفيدي درون اين باره وجود دارد کـه در منوهاي بالا و تبليغات سمت چپ صفحه اين سايت ميتوانيد بـه آنـها دسترسي پيدا کنيد
http://hojrehmajazi.ir

 ی ادم : واقعا ک برا همـه متاسفم

 ... : سلام من حدودا يک سال با يک پسري دوست شدم هفته پيش منرو بـه مـهموني دعوت کرد و بهم تجاوز کرد تنـها کاري کـه ميتونستم م اينکه نزارم با دوستاش لباسم روي درون بيارن . عمل هم انجام داد ولي هيچ دردي توي ناحيه يم حس نکردم . هيچ خوني هم ازم نيمد . خيلي ميترسم چيکار کنم . خانوادم مذهبي ان براي همين بـه اون ها هم چيزي نگفتم .الآن هم دوباره چند وقته آويزونم شده تو راه اومدن بـه خونـه از دانشگاه بـه زور سوارم کرد و ميخواست دوباره بهم تجاوز کنـه کـه زودي فرار کردم . حتي بـه م هم رحم نکرده . بـه اون هم تجاوز کرده و پرده بکارتشرو پاره کرده . من فقط از قضيه م خبر دارم تورو خدا کمکم کنين

جواب سوني کارت بيست : اگر بـه پليس شکايت نکنيد اون پسر کـه احتمالا ان زيادي را از هستي ساقط کرده بعد از شما هم اينکار را ادامـه خواهد داد ، بعد بخاطر انتقام تمام اني کـه توسط اين شخص هتک حيثيت شده اند بر شما واجب هست که بـه پليس گزارش دهيد و او را بـه سزاي اعمالش برسونيد که تا ان ديگري آينده شان خراب نشود ، حتما بـه يک پاسگاه پليس مراجعه نمائيد و اگر مدرکي هم داريد بـه پليس ارائه دهيد ، خدا و قانون پشتيبان شما هستند

 AKo.M2.IR : اصلا با ادماي عقده اي حال نميکنم چون مردي و مردانگي و زيره سوال ميبرن بـه نظر من نبايد بـه خانوما نبايد نگاه ابزاري داشت زن خيلي لطيفه بايد بالطافت باهاش برخورد کرد تجاوز زورکي وحشيانس کاره حيووناس. اخخخخخخ اگه يکي از متجاوزا گيرم بياد .....

 11000000000 : سلام من پسرم از 14سالگي باپسرهايي بزرگ شدم کـه هم جنس باز بودن الان 24سالم نـه مفعولم و نـه فاعل فقط دوست دارم آلت پسران خوشگل رو ببينم کـه سننشون بين 17 الي 20 باشـه بعد ديدنشون بيخيال مشم فقط دوست دارم ببينم ، توبه ميکنم هم نميشـه و...صدها راه رو امتحان کردم کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست : اگر بـه زشتي کارتان پي ايد و ميل بـه پاک شدن درون شما زنده شده هست به انجمن معتادان جنسي گمنام بپيونديد ، آدرس سايتشون اين هست : http://www.sa-iran.org

 مـهدی : واقعا این آدمایی به منظور ارضای شون حاضر مـیشن شادی معصومانـه و وصف ناپذیر کوکان را از بین ببرن چه آدمایی هستن؟

 مـهدی از کرج : سلام بر دوستان ببینید تمام نظرها شما شاید ازدید چند نفر درست باشـه اما بنظر من ان ی بهش تجاوز مـیکنند خودش نمـیخواد ان تجاوز کرده انم نمـیخواد اما یک لحظه ش مـیزنـه بالاجای به منظور تخلیـه پیدا نمـی کنـه اینـه یک ادمـه روانی مـیشـه چون مـیخواد تخلیـه کنـه دست بـه هر کاری مـیزن اولی احلشـه دوم مـیفته توی خیـابون سوم مادر و وش اره دوستان درسته ما مسلمانیم اما بـه هر حال جایرو به منظور ادمـهای چه از مرد وزن ضعیف ران بالا حتما ساخت اطمـینان داشته باشید ۸۰ یـا۹۰ ٪ تجاوز یـا خیـانت بـه همسرها کم مـیشـه ممنونم ازهمـه اگر خودشونو یک لحظه جای انـها بزارند

 علی : هانیـه جان
سلام
فرض کنیم آقایون خودشون رو نگه دارند اونوقت بد حجاب ها خودشون رو واسه کی بزک بفرمایند نکنـه واسه خانم ها ............ مگه همجنس بازند

 امـیررضا : سه سال عاشق همسايمون بودم از 16 سالگي 2 سال از من کوچکتر بود حتي مم مي دونست !
2 سال پيش فهميدم دوس پسر داره صميمي ترين دوستم !
دوستم ولش کرد و با چند نفر ديگه دوس شد ... اما چون مي خواستمش تو جريان بودم فقط حرف مي زد که تا من اطلاع دارم !
دردم اينـه تو کوچه همـه فهميدن حرف مي زده حتي م !
و م مخالفن ولي من دوسش دارم !!!!!!!!!!
بخدا که تا به حال با ي حرف نزدم !
حالا دانشجو هستمو کنارش کارم مي کنم وضع ماليمم بدک نيس !
به خاطر بيش فعاليم مي خوام زود ازدواج کنم ولي مي ترسم با اون ازدواج کنم مي ترسمم با هاش ازدواج نکنمو بعذا بـه خانوادم خيانت کنم ! چيکار کنم؟؟؟؟؟

جواب سوني کارت بيست : هري ممکن هست در زندگي راه خطا برود و باز گردد و توبه کند ولي مشکل اصلي اين هست که همـه ميدانند طرف شما دوست پسر داشته و ديد خوبي نسبت بـه آن ندارند ،‌ راستي مگر چقدر دوستي آنان علني بوده کـه همـه خبردار هستند ؟ خود شما هم درون آينده ممکن هست همواره درون اين فکر و نگراني باشيد کـه نکند همسرم باز هم باي رابطه داشته باشد و اين فکر خوره روح و روانتان ميشود ، درون جائي سخني بـه نقل از معصومين خواندم کـه فرموده بودند زني کـه حيا و عفت داشته باشد بـه دنيا مي ارزد و زني کـه حيا و عفت نداشته باشد بـه خاک هم نمي ارزد

 پسر از همـه چی بریده غمگین : باعرض سلام و خسته نباشيد . من پسر 15 سالم هستم و يک سال پيش فهميدم کـه دوستي کـه خيلي دوستش دارم از لحاظ قيافه و خوشگلي و معرفت بـه چند که تا از دوستام کـه باهاشون دعوام شده بود ميکنـه و اون 14سالشـه و بهش گفتم کـه يا من يا اونا اونم خودش فهميده بود کـه من ميدونم قضيه اش را و اون درون جواب گفت هم بـه تو ميدم هم بـه اونا . من هدف ام با اون نيست . فقط ميخام اونو بـه سمت خودم بيارم و اونو دور از نگه دارم لطفا کمک کنيد باتشکر.

جواب سوني کارت بيست : اگر هاي قديمي را ديده باشيد يا درون برخي روستاهاي فعلي هم رفته باشيد ميبينيد کـه يک عمومي هست با سوخت چوب يا گازوئيل و نفت کـه همـه براي پاک خودشان بـه آنجا ميروند ولي از قضا کثيف ترين آدمي کـه آنجا ميبينيد مسئول هست که هميشـه دوده کشيده و چرب و سياه هست چون مدام بايد پاي کوره باشد کـه آب يخ نکند ، حالا قضيه شماست ، نبايد براي تميز ديگري خودتان را درون اين فاضلاب همجنس بازي و لواط باندازيد کـه گفته ميشود هنگاميکه دو نفر لواط ميکنند عرش خدا از بزرگي اين گناه و خشم خدا بـه لرزه درون مي آيد و مورد لعنت و غضب خداست که تا در دوزخ فرو رود ، ضمنا مجازات قانوني لواط اعدام هست ،‌ لينک زير را بخوانيد

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=160377

 عرفان : سلام مطالبتون خوندم چراهرچی مـیشـه مـیاین پخشش مـیکنین ب همـه مـیگن
اصن کرم ازاس مثه بچه همسایمون خرابین دیگه

 لیلا : سلام
واقعا کـه وا اسفاه...چطور ان 13 که تا 15 ساله بفکر و اينطور روابط کثيف و وحشتناک ميوفتن
متاسفم برا والدينشون بااين روش تربيتي شون.
ومـهم تر ازهمـه بسيار سپاس گزارم از کارشناس يا همون جواب دهنده کـه بسيار کامل ودقيق ، بويژه از نظر شرعي جواب داده اند.
خوشا بحال شما کـه ابتدا نظر خدا رو ميگيد بعد نظر خود و خلق خدارو
اميدوارم خداوند بهترين هاشو نصيبتون کنـه،
مخصوصا اولاد سالم و صالح
و اسکن زياد ان شاءالله تعالي

 پروا : خوب بود

 اسمموندونین بهتره : سلام من 15سالمـه و پسر اي دارم کـه ادعا ميکنـه کـه دوسم داره که تا حالا هيچ وقت هم بهم پيشنـهاد يا کار ديگه اي نداده ولي برادري داره کـه از خودش بزرگتره و تا حالا چند بار سعي کرده يه جايي تنـها گيرم بياره من فکر ميکنم هر دوتاشون دستشون تو يه کاسس و اوني کـه ميگه دوست دارم دستش با دادشش تو يه کاسس که تا داداشش بـه هدف کثيفش برسه و با من کنـه ولي نميدونم کـه اينا چه ربطي با هم داره بـه نظرشما من چجوري بفهمم کـه واقعا دوسم داره ياهمـه ي اينا نقشس؟ با ابنکه ميدونم اوني کـه ميگه دوسم داره اصلا تو فکر نيست حتي بـه امام علي و جون زادش و خدا قسم ميخوره کـه دوسم داره ولي من باور نميکنم از کجا بفهمم کـه راست ميگه يا دروغ ؟ بـه نظرشما چجوري امتحانش کنم؟

جواب سوني کارت بيست : امتحان و ط شدن لازم نيست ، او اگر عاشق شماست صبر ميکند که تا به سن مطلوب ازدواج برسيد و با شرايط مطلوب بـه خواستگاري شما مي آيد اگر هم قصدش چيز ديگري باشد براي رسيدن بـه مقصودش عجله ميکند چون هدف فقط دفع يا دوستي نامشروع هست نـه ازدواج ، وقار ، متانت و عفت شما باعث ميشود اگر هدف شيطاني هست به مقصودش نرسد و اگر الهي هست عقت و خويشتنداري شما روز بـه روز بر عشقش بـه شما مي افزايد و ازدواج مستحکمتري را شکل ميدهد

 ساقی : سلام من ي 12 ساله هستم من داشتم حتي پردمم دوس پسرم 10 سالم بود زده الان من عاشقه پسر عمم خيلي دوسش دارم باهاش دوبار رابطه داشتم ولي مي خام ازش حامله شم چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست : هر چند کـه فکر ميکنم اين متن را جهت طنز نوشته باشيد و اصلا 12 ساله و داراي آن شرايط نيستيد ولي اگر اين مطالب واقعي هست راهش اينکه همينطور ادامـه بدهيد که تا پسر و بقيه پسرا خودشون را روي شما تخليه کنند و بعد هم مثل يک دستمال کاغذي دورتون باندازند

 یگانـه : دوباره سلام من پسر خالمو تهديد هم کردم و بهش گفتم کـه اگه بـه کاراش ادامـه بده همـه چيز رو بـه پدر و مادرم ميگم ولي اون گوشش بدهکار نيست ميگه فقط يه بار با هم کنيم ديگه دست از سرت برميدارم ولي من راضي نميشم با اينکه من با ادب و خيلي جدي باهاش اس ميدم ولي اون همش اس هاي خيلي ناجوري ميفرسته توروخداکمکم کنين من بـه جز شما و خداي رو واسه درد دل ندارم.......

جواب سوني کارت بيست : چرا خودتان را زجر ميدهيد ، شماره اش را درون گوشي بلاک کنيد و هيچ جوابي بـه او ندهيد و پيغامي هم اگر رسيد بدون خواندن حذف کنيد ، گاهي بي محلي از صدتا فحش بدتر هست ، اگر دست بردار نيست نـهايتا بـه پدر يا مادرتان يا درون لفافه بگوئيد و تقاضاي کمک کنيد يا همين پيغام تهديدتان را بـه والدينتان نشان دهيد کـه بدانند شما از اين کارهاي غير اخلاقي و نامشروع بيزاريد ، نترسيد ، پدر مادر هر چي هم ايده آل نباشند بي خيال شرافت و ناموس شان نميشوند

 يگانـه : سلام من نميتونم مشكلم رو با مادرم درون ميون بذارم چون هم خجالت ميكشم و هم تموم اعتبارم پيشش تموم ميشـه و مادري دارم کـه مطمئنم اگه بهش چيزي بگم خودم رو تقصير کار ميدونـه بخدا که تا حالا حتي دست يه پسر هم بهم نخورده دوس ندارم باهاش رابطه داشته باشم لطفا راه حل ديگه اي بگيد ممنون

جواب سوني کارت بيست : بعد بايد خودتان از بعد کار خودتان بر بيائيد ، اول اينکه هيچ پسري درون جمع نميتواند کاري د بعد دقت کنيد و شرايطي فراهم نياوريد کـه بتواند شما را درون خلوت گير بياورد و سعي کنيد درون جمع باشيد يا اگر درون اتاقتان هستيد درون را قفل کنيد کـه وارد نشود ، ضمنا اگر اس ام اس ناجور زد درون جواب تهديدش کنيد کـه موضوع را بـه بزرگترها مثلا پدر و مادرتان اطلاع ميدهيد و حسابش را کف دستش ميگذاريد ، قاطع باشيد و ترسي از برخورد تند با وي نداشته باشيد و توکلتان بـه خدا باشد

 یگانـه : سلام من 14سالمـه و پسر اي دارم کـه به شدت يه وتاحالا چندبارسعي کرده تابهم نزديک بشـه بـه صورت اس ام اسي هم خيلي تحريکم ميکنـه خيلي ازش ميترسم وميدونم دوسم نداره چي کارکنم کـه دست از سرم برداره؟

جواب سوني کارت بيست : با مادرتان مشکل را مطرح کنيد

 masume khanoome : Salam.Aliiiii booooooood.shak nakon,,khoda bakh shande va mehr ban ast

 حمـیدرضا : سلام
تمام نظرات رو خوندم واقعا به منظور هممون متاسفم آخه یـه 12_13 ساله کـه هیچ چیزی از زندگی نمـیدونـه با چند نفر کرده!!!!یـا با برادر و شون رابطه داشتن!!!!
نمـیگم پاکم اتفاقا خودم رو از همـه کثیف تر مـیدونم اما که تا حالا بـه خودم اجازه ندادم کـه به هیچ ی دست درازی کنم من مرکز شـهر کار مـیکنم جایی کـه همـه جور ی مـیگذره چه با چادر چه بدون چادر چه بی حجاب چه بد حجاب اما اصلا تحریک نمـیشم کـه بهشون دست ب یـا سعی کنم باهاشون رابطه برقرار کنم الانم با خوندن این مطالب یـه جورایی استرس گرفتم کـه دیگه سالم پیدا مـیشـه یـا نـه!!!؟؟؟
اگرم بهونتون به منظور با بقیـه عشقه و از این چیزا حتما بهتون بگم هیچ پسری با عشقش قبل ازدواج نمـیکنـه اتفاقا من خودمم عاشق بودم اونم دیوونـه وار بـه یکی از ای فامـیل و اینو اصلا بـه روش نیـاوردم بهش محبت مـیکردم ولی اصلا نزاشتم دستم هرز بچرخه و وقتی سربازی بودم یکی اومد و زودتر از من اینکارو انجام داد و با اون ازدواج کرد ناراحت بود خییییلی ولی بالاخره بیخیـالش شدم من خوشیش رو مـیخواستم کـه اونم خوشـه هیچ وقت و ... رو با عشق قاطی نکنین.

 سونیـا : سلام خواستگاري دارم کـه قبلا بـه خودش تجاوز شده اما همـه چيز تمومـه نميدونم چيکارکنم لطفا راهنمايي کنيد

جواب سوني کارت بيست : اگر وي مبتلا بـه روابط همجنس گرايانـه هست از وي دوري کنيد و خود را گرفتار چنين ملعوني نکنيد ولي اگر اجبارا و ناخواسته مثلا يکبار بـه زور بـه وي تجاوز شده هست بايد بـه روي وي نياوريد و کمک کنيد کـه وي هم فراموش کند چون گاهي اگر بخاطر تجاوز دچار تنش روحي و رواني شده باشد چندين سال طول ميکشد که تا فراموش کند ،
ضمنا اگر متجاوز از نزديکان باشد درون شرايطي بـه حرمت ابدي مي انجامد مثلا اگر دو نفر با هم رابطه هم جنس گرايانـه داشته باشند يا مفعول نميتواند با فاعل ازدواج کند و حرام ابدي ميشوند کـه بايد بـه نظر مراجع محترم تقليد مراجعه کرد

 عاشق : سلام من عاشق يه پسريم کـه واقعا ديوونشم.نميدونم حسي بهم داره يانـه همش بـه فکر ازدواج و با اونم خيلي ام از رابطه جنسي خوشم مياد البته با اون وقتي ام ازدواج کرديم.چيکار کنم اونم عاشقم بشـه.توروخدا بگيد

جواب سوني کارت بيست : اگر خودش را براي پسري عرضه کند ارزش خود را از دست داده هست و پسران اگر با او رابطه برقرار کنند معمولا هرگز وي را براي ازدواج انتخاب نميکنند چون تصور ميکنند او کـه با وي داشته معلوم نيست بـه چند نفر ديگر هم سرويس داده هست و او را يک تصور ميکنند ، جلوي خود را بگيريد و به احساسات خود دامن نزنيد ، اگر او مايل بـه شما باشد خودش بحث ازدواج را پيش ميکشد و اگر مايل نباشد خودتان را سبک نکرده ايد و دامن شرافت خودتان را لکه دار نکرده ايد ، عشق بايد خودش بياد هيچرا نميتوان بـه عشق مجبور کرد

 Nima : سلام.خودارضایی کـه ضررداره مـیگن موقت کنید.خب من روم نمـیشـه بـه خانمـی همچین پیشنـهادی بدم.اصلا نمـیدونم کی اهلش هست؟کی نیست؟

 کشتی گیر : بدبختیـه جامعه مارو نیگا بیشتر اتو سن نوجوونیـه 13ساله 14ساله15ساله آخه بدبختا بزاریدشاشتون کف کنـه بعد خودتونو خراب کنید واقعا دیگه نمـیشـه اعتماد کرد ب هیچفاجعه ب توان بی نـهایت

 يه : سلام من دوازده ساله هستم که تا الان هيچ رابطه اي نداشتم ولي با دوستان ناباب بـه اين كار ها علاقه مند شدم لطفا كمكم كنيد كه وارد اين مسائل نشم

جواب سوني کارت بيست : براي خاموش آتش کافيست يکي از شرط آن را حذف کنيم يعني‌ اکسيژن ، ماده سوختني و حرارت ،‌ شما وقتي ميدانيد مشکل از رابطه با دوستان ناباب هست بايد از آنـها فاصله بگيريد و گرنـه شرافت و ناموس شما را لکه دار ميکنند و روزي چشم باز ميکنيد و ميبينيد دهها پسر هرزه و زبان باز خودشان را روي شما تخليه کرده اند ، بـه قول عارف بزرگ شيخ رجبعلي خياط وقتي شما بـه نامحرم نگاه ميکنيد اگر خوشتان نيامد کـه مريض هستيد و بايد پيش دکتر برويد. ولي اگر بخاطر خدا از آن چشم پوشيديد و مسير نگاه و رفتارتان را عوض کرديد آن موقع هست که خدا برايتان کارهائي ميکند شيرين تر از گناهي کـه ترک کرديد ، بعد خودتان شرايط آلودگي خودتان را فراهم و تکميل نکنيد ،‌ شيطان کهي را هول نميدهد و اجبار نميکند فقط پيشنـهاد ميکند

 سارا 777 : سلام.من باکره هستم.ميتونم با دوس پسرم صيغه بخونيم کـه محرم بشيم؟فقط براي بغل و بوسه.در ضمن پدر و پدربزرگم فوت .ميدونم از نظر شرعي ميشـه.ولي آيا از نظر اخلاقي هم درسته؟بهي کـه ميخوام بعدا باهاش ازدواج کنم ظلم نميشـه؟

جواب سوني کارت بيست : بـه مرجع تقليدتون بايد مراجعه کنيد وب تکليف کنيد ، نظرات متفاوت هست مثلا برخي مراجع کلا اين موضوع را نفي ميکنند و عقد را باطل ميدانند و برخي ديگر عقد را باطل نميدانند ولي الزام بـه اذن پدر هست و اگر پدر و جد پدري زنده نيست و سن مثلا زير 35 سال هست اذن مادر يا ولي را لازم ميدانند بعد از مرجع خودتونب تکليف کنيد کـه مرتکب گناه نشويد ، ضمنا عقد بدون اذن غير رشيده بايد بـه مصلحت او باشد ولي درون اين حالت چون علاقه زيادي ايجاد ميشود و قرار هم نيست بـه ازدواج ختم شود بعد از جدائي ضربه روحي سنگيني بـه وارد ميشود کـه گاهي سالها گريبانگير ميشود و کلا خودتان آلوده اين جور روابط جنسي نکنيد براي منافع خودتان بهتر است

 .. : چندی پیش بـه پسری اعتماد کردم و سوار ماشینش شدم.منو بـه یـه خونـه بردو من نتونستم فرار کنم.بعد از چند دقیقه شروع بـه کارای بد کرد رابطه کامل که تا جایی کـه تونستم نزاشتم بشـه اما هیچ فرقی با تجاوز نداش. الان زمان گذشته و اون پسر از من خواسته دوباره برم خونش و باهاش کنم. من قبول نکردم و تهدید کرد کـه به پدرم مـیگه.از طرفی من نمـیدونم تواون خونـه فیلمـی از من گرفته شده یـانـه.فیلم دست و پا زدن من برا فرار از دستش،تلاش برا اینکه نزارم لباسم رو درون بیـاره.
ا بـه هیچ وجه بـه پسری اعتمادکامل نکنید،باهیج پسری خونـه نرین خیلی مواظب باشین.مواظب داداشی شبیـه این بی ناموس باشین.

 تینا : سلام من يه 12 سالم يه پسره 17ساله منو خيلي دوست داره من باهاش دوست نشدم بعد فهميدم ميخواد ازم سواستفاده کنـه حالا خيلي ناراحتم کـه دروغ گفته چيکار کنم باهاش

جواب سوني کارت بيست : اگر از اين سن دنبال اين موارد برويد خيلي زود نجابت و پاکدامني خود را درون فريب زبان بازي پسران هرزه از دست ميدهيد ، پاکدامني خود را براي عشق و همسر واقعي تان درون آينده بعد انداز کنيد ، اگر حس ميکنيد بخاطر ديدن برنامـه هاي بـه اين کار علاقه مند شده ايد از ديدن دوري کنيد چون هر آنچه ديده بيند دل کند ياد ، چشمانت را ببند دلت آزاد ميشود

 ترنم : واقعا متاثر و متاسف شدم از خوندن خيلي از پستها .
زندگي و وجود آدمي قشنگي و ارزشش بـه حفظ حرمتهاست وقتي درون بين نباشد واي از
آن روز.
زن عظمتش بـه حفظ زنانگي اش هستش ولي اگه خدايي نکرده از بين رفته .راه توبه بازه مطمئن باشين خدا کمکتون ميکنـه که تا جايي کـه خوشبخت بشين از همين ساعت و دقيقه و ثانيه طناب فساد و گمراهي رو قطع کنين قطع کنين .برا همـه زنان روي زمين خصوصا زنان سرزمينم بهترينـها رو آرزو مندم بانو مواظب خودت باش.
ولي درون جواب مردها و زنايي کـه علت فسادشون و پوشش و يا رفتار زن و مرد مقابل خود ميدانند بايد عرض کنم کـه اين دليل بيجايي ه و تو هيچ دادگاه دنيوي و اخروي قابل قبول نيست و مجرميد چون خدا انسان رو داراي اختيار آفريده .و خود شما ميزان و طرز رفتارتون رو اتخاب ميکنين .

جواب سوني کارت بيست : بخاطر ابراز نظر شما متشکرم ، ولي لازم هست ذکر کنم غريزه مردانـه راه شروع و استارتش ديدن هست در حاليکه درون زنان ديدن نقش کمرنگتري دارد و احساسات دريچه آن هست ، بـه همين خاطر بانوان با نگاه بـه قاعده تحريک خود تصور ميکنند پوشش آنان نبايد تاثير زيادي درون قليان هيجانات جنسي مردان داشته باشد درون صورتيکه کاملا اشتباه هست ، بدپوششي و زيادي خود را راحت مثل گازي سمي اطرافيان يک زن را درگير ميکند و وقتيي مسموم شد فقط خداست کـه ميتواند وي را نجات دهد چون ساير اراده ها و افکار و عقلانيت درون اثر اين گاز سمي مختل شده و ديگر کار نميکنند ، اگر بـه آمار اعدامي هاي بخاطر تجاوز و سخنان آنان دقت کنيد ميبينيد کـه غريب بـه اتفاق آنان بخاطر پوشش نامناسب طرف جوري از خود بي خود شده اند کـه منجر بـه تجاوز و چوبه دار شده هست ، شيطان با توجيهات ، ضرافت و نيرنگ هاي فراوان و هزاران سال تجربه درون حال فريب ماست و خطرناکتر از آنچيزي هست که تصور ميشود و يکي از ترفندهاي اصلي وي توجيه رفتارمان هست مانند توجيه درون مورد نوع پوششمان

 علی : آهای ها و زن هایی کـه لباس های ناجور وتنگ مـیپوشین-فکر مـیکنین کـه خیلی با کلاسین ولی خیلیـاین-لباس تنگ نپوشین-وگر نـه اگه مورد تجاوز قرار گرفتین حقتونـه

 بی کلک : من عاشق یکی از فامـیل های دور بابام تو تهران شدم ولی هنوز هم نتوانستم بهش بگم من چون بابام خیلی گیر مـیده کـه من بای دوسشم نمتونم کاری کنم وهر شب از درد دوری گریـه مـیکنم من خیلی دوسشدارم خواسته ام از شما اینـه کمکم کنین تورو خدا.

 sadaf : من ي 13 ساله هستم پسر ي من خيلي بـه جاهاي خصوصي من نگاه ميکنـه يه روز نشسته بودم سر سفره اومد نشست کنارم بعد بـه شکمم دست زد بعد از اون هم من رفتم توي اتاق کـه به درسم نگاه کنم داداشمو خالم هم اونجا بود بعد دستشو زد بـه پشتم من گفتم چي کار ميکني هيچي نگفت محکم دستشو نگه داشت بعد خالم فهميد ميخواست بگه بـه مينا بعد دستشو ول کرد از اون روز بـه بعد هم ميخواد اون کارشو تکرار کنـه حالا چي کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد درون موقعيت تنـهائي با او قرار نگيريد ، مثلا اگر او منزل شماست درون اتاق را قفل کنيد کـه وارد نشود يا اگر وارد شد پيش خانواده برگرديد ، کاملا جدي و تند با او برخورد کنيد و اصلا بـه او رو ندهيد کـه روز بـه روز پر رو تر و گستاخ تر ميشود ، اگر هم ديديد بـه کار زشتش اصرار دارد تهديدش کنيد کـه به خانواده ميگوئيد و اول بـه مادرش و اگر اثري نداشت بـه پدر خودتان بگوئيد ، نگذاريد هيچافت و ناموس شما را لکه دار کند هر کـه باشد

 مريم خانم : من يه بار اومدم امتحان کردم.يعنى يه بار ارايش کردم و مانتو تنگ پوشيدم رفتم بازار اقايون نگاه مي و حرفاى ناجور ميزدن.بار بعد چادر زدم و اصلا ارايش نکردمى اصلا بهم نگاه نميکرد ولى تماساى بدنى بـه شدت زياد بود.به م دست ميزدن و...حتى وقتى مانتو تنگ پوشيدمى اينجورى بهم دست نميزد.حجاب تو تحريک اقايون تاثير داره اما ادماى مريض رو نميشـه درست کرد الان کاملا معمولى ميگردم و راضى ترم.

 علیرضا : خیلی عالی بود

 پرىساپرىسا : خدا رو شکر که تا الان حتى بـه مسايل جنسى حتى فکر هم نکردم بابا

 katherine : ا نباید خیلی آرایش کنن و همـه جاشونو عمل کنن،اینو به منظور مردا نمـیگم به منظور خود ا مـیگم کـه یـه هر چقدر هم زشت باشـه با آرایش غلیظ و عمل هیچدیگه نمـیتونـه تو صورتش نگاه کنـه،لطفا صورت زیبا تون رو با این چیزها خراب نکنید.پسر هاهم همـینطور دیگه واقعا خیلی زشته کـه پسر آرایش کنـه یـا عمل کنـه....
توی رابطه های هم همـیشـه پسرا مقصرن چون پسرا چن که تا رو بدبخت مـیکنن،بعد ها مـیشن هرزه ولی هیچنمـیتونـه ثابت کنـه کـه پسر چه شیطانیـه،بعد همون ها کـه هرزه مـیشن مـیرن دنبال و دوباره پسرا مـیگن ا خودشون مـیخوان ...
این بی انصافیـه
نباید خودشو بپوشونـه که تا مرد ب گناه نیوفته،درضمن خیلی از ا هم با تیپ زدن پسرا تحریک مـیشن بعد چرا هیچنمـیگه پسرا خوشگل نکنن که تا ا ب گناه نیوفتن؟؟؟؟؟

 کتنـها : من پردم ارتجاعيه، با يک پسر صيغه خوندم، باهم رابطه داشتيم،اما حس بدي دارم، با اينکه صيغه کرديم همش فکر ميکنم اشتباه کارم، صيغم قبول نيس، الان پشيمونم، اماحس ميکنم خدا نمي بخشتم

 جوجه : سلام ا من الان 17 سالمـه دوس پسرم داستم چهار ساله پا عشقم نشستم اما تو اين مدت اين چيزايي کـه شما ميگين نداشتم اوني کـه بخادت مطمئن باش نيازشو با تو برطرف نميکنـه اگه يه بار يه اشتباه کردي تو رابطه اولت اين دليل نميشـه تو تمام رابطه هاي بعديت همچين ضعفي نشون بدي ...............

جواب سوني کارت بيست : بعد دوست پسرتون تو اين سالها نيازشو با اي ديگه تامين ميکنـه يا فاقد غريزه جنسي هست يا خيلي تقوا پيشـه ميکنـه ؟ اميدوارم مورد اولي و دومي نباشد

 مـهدی : من قبلا با دوستم کار ميکردم . کارمون اين بود کـه ايي خيلي فقير بودن يا بـه پول احتياج داشتن بـه دبي ميفرستاديم . پول خوبي هم داشت . بعد فهميدم اين ايي کـه ميفرستيم بـه دبي تو خانـه ها مشغول کار ميشن و يا بـه مردان عرب فروخته ميشن . درون بين ا گاهي بچه 7 يا 6 ساله هم بود. من الان با وجودي کـه توبه کردم ولي بازم عذاب وجدان دارم. کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست : گاهي برخي گناهان با توبه هم حل نميشوند و مانند آبي کـه در زمين فرو ميرود از دست رفته هست و جبرانش آسان نيست ، شما دو برابر پولي کـه گرفته ايد هم بعد بدهيد نميتوانيد بـه نقطه صفر برسيد و نميتوانيد نواميسي کـه پرده عفتشان لکه دار شده هست را جبران کنيد ، اما حالا چاره ديگري نيست بعد اکنون کـه نادم و پشيمانيد از خدا عاجزانـه و با چشماني اشک بار و نگران از عذاب تقاضاي بخشش کنيد ، مثل گدائي کـه از شدت گرسنگي شديدا التماس ميکند درون خانـه خدا التماس کنيد و بخواهيد که تا خدا خودش جبران مافات کند و آن ان را نجات دهد ، خودتان هم تلاش کنيد کـه از تکرار اين فجايع توسط ديگران جلوگيري کنيد و اگر ميتوانيد آنـها را برگردانيد و نجات دهيد تلاش مداومي براي جبران اشتباهتان يد حتي اگر دهها سال طول بکشد شايد خدا درگذرد ، خدا سريع الرضاست ولي بايد بتوانيد رضايت او را جلب کنيد و البته جبران کار پرزحمت و سختي هست ولي مايوس نشويد کـه ياس کفر هست در بارگاه الهي

 کوه گناه : سلام من ي بودم کـه با م هم جنس گرايي داشتيم راستش بچه بودم واصلا نميدونستم اينکار يعني چه و حتي فکر نمي کردم گناهه بعد از اينکه دانشگاه رفتم با پسري آشنا شدم و باهاش رابطه برقرار کرديم و يواش يواش اين کار برام عادي شد و بعدها با پسر ديگري از روي لباس رابطه داشتم الان ازدواج کرده ام و مثل سگ پشيمانم ديگه تو چشم م نميتونم نگاه کنم و هميشـه ميترسم و اينکه چرا بـه فاميلمان گفتم کـه با پسريگرفته ام .از خودم متنفرم وکل زندگيم با گناه سپري شد .کمکم کنيد که تا راه حل اين شب گريه ها و بر احساس پوچي خودم را غلبه کنم.

جواب سوني کارت بيست : گناهانتان را ديگر بهي نگوئيد و توبه کنيد و هيچگاه بـه آن فکر نکنيد ، خدا همانگونـه کـه بر گناهکاران سخت ميگيرد با توبه کنندگان مـهربان هست و ميبخشد ، خوشحال باشيد کـه خدا اين درک را بـه شما داده کـه متوجه اشتباه خود شويد و آن را جبران کنيد

  خوب .. : سلام من درون ادامـه کامنت قبلي گه گذاشته بودم اين متن کامنتم بود ( سلام من ي چادري هستم يک اقايي ازم خواستگاري کرد ولي من چند جلسه خواستم باهاش صحبت کنم که تا بيشتر باهاش اشنا بشم هفته اي يکبار بيرون از خونـه با هاش صحبت ميکردم اظهار عشق و علاقه زيادي بهم ميکرد....)
ميخاستم بگم کـه اون اقا دست بردار نيست همش با تلفن تهديدم ميکنـه ميگه اگر قبول نکنم باهاش ازدواج کنم مياد همـه چيزو بـه بابام ميگه ... اگر اين اتفاق بيفته خيلي برام بد ميشـه آبروم ميره :(((( اگر هم من بخام تهديدش کنم بدتر عصباني ميشـه و مطمعنا مياد براي اينکه عقدشو خالي کنـه مياد بـه بابا م همـه چيو ميگه چه بسا بياد درون خونـه توي محل با دادو بيداد ابرو ريزي کنـه چي کار کنم تو رو خدا راهنماييم کنيد چه جوري باهاش حرف ب کـه دست ازين کارش برداره شماره تلفن خونمون و بابام رو هم داره هر لحظه ممکنـه تلفن هم بزنـه همـه چيو بگه .. تو رو خدا کمک کنيد همش ميگه بهم علاقه داره و نميتونـه منو فراموش کنـه .. ميترسم تو رو خدا کمکم کنيد :((((

جواب سوني کارت بيست : پيش دستي کنيد و خودتون بـه مادرتون بگيد که تا او هم بـه پدرتون بگه کـه به بهانـه ازدواج درون حال اذيت و تهديد شماست و به اون پسر هم موضوع را بگوئيد کـه اگر دست برندارد بـه پليس اطلاع ميدهيد و واقعا اطلاع دهيد ،ي کـه اينقدر عوضي هست مطمئنا وقتي خرش از پل گذشت و ازدواج کرد عوضي تر ميشود ، گاهي چنين کنـه هائي نياز بـه آفت کش قانون دارند

  خوب : سلام من ي چادري هستم يک اقايي ازم خواستگاري کرد ولي من چند جلسه خواستم باهاش صحبت کنم که تا بيشتر باهاش اشنا بشم هفته اي يکبار بيرون از خونـه با هاش صحبت ميکردم اظهار عشق و علاقه زيادي بهم ميکرد و واقعا هم دوسم داشت ولي من فعلا نمي خواستم کـه اون اقا برا خواستکاري رسمي بياد ميخاستم يکم زمان بيشتري بگذره و لي قصد داشتم کـه جواب مثبت بهشون بدم بعد از يه مدت هر وقت کـه توي يه جاي خلوت کـه قرار ميگرفتيم ازم ميخاست کـه بهم دست بزنـه و بدنمو ببينـه ( بزور لباسمو بالا ميزد روي بدنمو ميبوسيد با زور و تهديد اينکارو انجام ميداد منم از روي ترسم و با اصرار و تهديداش قبول کردم تاکيد ميکنم از روي ترس وتهديد قبول کردم يه چند باري کارش همين بود ولي اصلا دوست نداشتم همش بـه گناهش فکر ميکردم .. ازين کاراش فراري بودم کم کم احساس بدي پيدا کردم ازينکه چرا مردا همـه فکرو ذکرشون و اين جور کارا شده درون حالي کـه خانوم ها اگر قصد ارتباط با مردي رو داشته باشن اصلا هدفشون نيست صرفا يک رابطه درون حد دوست داشتن و محبت هست ... کاراي اون اقا واقعا عذابم ميداد احساس کردم بـه حرمت و زنانگي و عفتم تجاوز شده اولش ميخاستم جواب مثبت بـه اون اقا بدم ولي حالا ديکه با اين کارا روحو روانم ريخته بهم احساس ميکنم درون ذهن اون اقا ديگه بـه عنوان يه پاک ونجيب نخواهم بود فعلا کـه ديگه ارتباطمو با اون اقا قطع کردم و ديگه نميخام اون اقا رو ببينم ولي درون خودم احساس خوبي ندارم اين همـه سال يه پاجيب بودم حالا خدا منو ميبخشـه ؟ چي کار کنم :(

جواب سوني کارت بيست : چهار قانون آخر ذکر شده درون همين مقاله شبيه مورد شماست و بهترين کار شما همين بوده کـه با او قطع رابطه کرده ايد ، اين موضوع را بـه ديگري نگوئيد و از خدا طلب بخشش کرده و توبه نمائيد و هيچوقت ديگر بـه هيچ مردي جز شوهرتان اجازه وارد شدن بـه حريم ناموستان را ندهيد ،‌ دقت داشته باشيد غريزه جنسي براي مردان اهميت زيادي دارد و نبايد آن را جوري سرکوب کنيد کـه در زمان ازدواج هم از آن متنفر باشيد وگرنـه زندگي زناشوئي تان از هم مي پاشد ، آنرا نکُشيد مديريت کنيد و براي زمان ازدواج زنده و پاک نگه داريد و اما برخي از قوانين :

• اگري ميخواهد با شما ازدواج کند يا ادعاي عشق پاک دارد شما را بـه خانـه خالي براي صحبت !! دعوت نميکند

• بـه غريزه و حس خود اعتماد کنيد و اگر غريزه و حس شما بـه شما مي گويد ايرادي درون کار وجود دارد آن را جدي بگيريد و خود را از محل ريسک خارج کنيد.

• اگري بـه شما ابراز علاقه و عشق کرد و پيشنـهاد دوستي و ازدواج داد تاکيد کنيد کـه بايد اين رابطه را همين ابتدا بـه خانواده تان اطلاع دهيد وب تکليف کنيد .... اگر ريگي درون کفش نداشته باشد از اين حرف شما عصبي و ناراحت نميشود و به هم نميريزد

• فکر نکنيد با اجازه رابطه جنسي ميتوانيد عشق مردي را بخريد و آن را همسر آينده خود کنيد ، معمولا مردان دوست خود را کـه با آن رابطه جنسي داشته اند رها کرده و با دوست ديگران ازدواج ميکنند !!

 علی : سلام من 14 سالمـه يکي از دوستام رو تو مدرسه لو دادم بيرون از مدرسه منو تهديد کرد کـه تجاوز ميکنم ازت فيلم ميگيرم کـه آبروت بره منم خيلي فکرمو مشغول کرده تورو خدا راهنماييم کنيد

جواب سوني کارت بيست :ي کـه ميخواهد جرمي را مرتکب شود تهديد نميکنـه مگر اينکه فقط تهديد زباني باشد ، بعدا مگر شما هم سن و سال نيستيد چطور ميخواهد بـه شما تجاوز کند اگر شما اجازه وقوع جرم را ندهيد شما کـه بچه دو ساله نيستيد و او آدم بزرگ کـه بتواند شما را بدزدد و تجاوز کند و فيلم بگيرد و پخش کند ، چرت و پرتي گفته کـه شما را بترساند چون خودش هم ميداند کـه اين کار باعث اعدامش ميشود حتي اگر زير 18 سال سن داشته باشد و همان موقع بـه پليس مراجعه کنيد و آثار جرم را از بين نبريد ، بعد به خدا توکل کنيد و راحت زندگيتان را يد او بـه شخصه هيچ غلطي نميتواند د

 س : سلام من ي 23 هستم هر وقت ميرم خونـه ي پدربزرگم اگه يه اتفاقي بيافته منو داييم تنـها باشيم ميخواهد بـه اعضاي بدنم نگاه كنـه چند بارم اينكار رو كرده و من بـه شدت از اين موضوع ناراحتم نميدونم چيكار كنم كه ديگه اين كار رو نكنـه

جواب سوني کارت بيست : اولين راه حل اين هست که خودتون را درون شرايطي قرار ندهيد کـه تنـها شويد و دوم اينکه بايد برخورد تندي با وي يد و تهديد کنيد بـه پدربزرگ و مادرتان موضوع را ميگوئيد ، اين موضوعات چيزي نيست کـه رودرواسي يد ، اگر بعد فردا بخاطر رودرواسي شما بـه شما تجاوز کرد چکار ميخواهيد يد ، بعد کاملا جدي و بدون درون نظر گرفتن نسبت فاميلي از حيثيت و ناموس تان دفاع کنيد و اجازه دست درازي احدي را ندهيد ، بدن يک زن فقط متعلق بـه شوهر اوست نـه هيچ شخص دوم ديگري ، کاملا جدي و قاطع و با حساسيت بالا با وي برخورد کنيد

 شیما : سلام من یـه بندی دارم ان گلم نباید یـه جور لباسای ببوشیم کـه باعث تحریک بسرا بشـه بعد گناه رو بـه گردن ما بیندازن

 یـه بنده خدا : سلام
من مطالب این بحثو خوندم....
مـیخوام براتون یـه چیزیو از زندگیـه خودم بگم.من یـه معمولیم خیلی ساده اما تو فامـیل خاطرخواهای زیـادی دارم یک بار عاشق شدم یـه عشق یکطرف!!!!نابودم کرد روحمو!!من نـه باش ارتباطی داشتم نـه تاحالا داشتم!!خواستم یـه مدت باش تلفنی حرف ب شاید اونم مثل بقیـه بم علاقه مند بشـه اما نشد....اخر بم گفت دوستم باش کـه یروز ازی خوشم اومد بت بگم...من یکم باخودم کلنجار رفتم اخر بش گفتم من نمـیخوامت چون اگر بخام بات دوست بشم مـیشـه خیـانت بـه همسر ایندم ....اونم رفت
خیلی زجر کشیدم اما فراموشش کردم و الان بـه خودم مـیبالم :)
خدا خیلی بزرگه...
بچه ها ما با بقیـه موجودات فرق داریم چرا خدارو فراموش مـیکنیم بعضی اوقات:(
شاید باورتون نشـه خدا روز بـه روز داره منو بالاتر مـیبره
اگر شمام بخواین مـیتونین بچه ها...

 یـه : من قبلا داشتم ولي نـه درد داشتم نـه خون ريزي ميخواستم ببينم امکانش هست کـه زن شده باشم؟ 14 ساله

 مـینا : سلام من يه سيزده ساله ام. و از آينده و ازدواج و رابطه جنسي ميترسم. حتي اقدام بـه خودکشي هم کردم درون حالي کـه همـه ي دوستام براي اين کارا لحظه شماري ميکنن.خواهش ميکنم راهنمايي کنيد ممنون

جواب سوني کارت بيست : نـه آينده ترس دارد نـه ازدواج ،‌ انسان اگر با فهميدگي و عقل و دانش و با قاعده تلاش براي هر روز بهتر از ديروز عمل کند همـه طول زندگي برايش شيرين و جالب و آموزنده و لذت بخش هست ، اما اگر حماقت و باري بـه هر جهت عمر را گذراندن قاعده زندگي وي باشد نکبت و بدبختي دست از سر وي بر نميدارد ،‌ رابطه جنسي اگر نامشروع باشد درون منابع ديني داريم کـه باعث فقر ، باعث کم باراني آسمان و باعث گسترش جوان مرگي ميشود يعني هم اثرات شخصي دارد هم اثرات جمعي و اجتماعي ،‌ حالا از آنطرف چقدر ثواب براي رابطه جنسي مشروع بين زن و شوهر نقل شده هست که حتي از هر قطره آب غسل فرد فرشته اي خداوند مي آفريند کـه تا قيامت براي فرد دعاي خير ميکند و در قيامت هيچ چيز مانند شفاعت شوهر براي همسرش سودمند نيست ، يعني مشروعش آن همـه خير و ثواب و نامشروعش آن همـه نکبت و عذاب ، بعد با عقل و نيکي زندگي کنيد و ديگر سراغ خودکشي و اينگونـه کارهاي شيطاني نرويد کـه قتل نفس هست و عقوبت سنگيني دارد کـه حتي ميفرمايند مجلس ترحيم چنين شخصي هم نرويد ،‌ يعني که تا اين حد زشت و ناپسند و به دور از رحمت الهي هست ،‌ زندگيتان شاد و پسنديده و عاقبتتان بـه خير و الهي

 مـهدیـه حسینی : من ي هستم ک ازعشق زياد شکست خوردم و رابطه جنسي داشتم و خيلي پشيمونم ازخودم بدم مياد پسرايي کـه باهاشون بودم هيچکدومشون ادم نبودن فقط واسه سوستفاده خيلي گول خوردم

 زیبا طیف : سلام زني?? ساله هستم کـه با وجود تلاش زياد با داشتن دو بزرگ دانشگاهي از زندگي مرفه خويش بعد از ??سال خداحافظي کردم نميخواهم بـه دنبال مقصر باشم تنـها ميگويم همسر سابق بعد از سه سال متارکه همچنان پيگيرم هست ولي درجه تنفر من انقدر زياد هست که توان برگشت ندارم اما نياز بـه همسري محترم دارم براي افراد ميانسال خصوصا بانوان تنـها مسئله نيست بلکه آينده نامشخص و تنـهايي و ترس از افتادن بـه گناه و ناامني مـهمـه من زني بي نياز بـه ماديات هستم منزلي ابرومند دارم و مشکل مالي ندارم زيبا هستم همـه فکر ميکند زير چهل سال دارم با روش زندگي مشترک آشنايم و از خانواده اصيل تهراني تحصيل کرده و نجيب فرزندانم با پدرشان هستند وتحت تکفل ايشان توانايي خوشبخت همسر دلخواهم را دارم اما موردي براي ازدواج نميابم درعرف مابه دنبال شوهربودن پسنديده نيست محيطي کـه بتوان درون تعامل با آقايان واجد شرايط بودنداريم آيا بايدامثال مابه صيغه و يا روابط نامشروع تن بدهيم يا عامل فساد شويم يا براي هميشـه تنـها بمانيم ؟ هري مراميبيند براي کامجويي هست اين باعث تاسف و نا اميدي من از مردان جامعه ام شده کجايند مردان فهيم کشورمان؟ لطفا بگوييد چه کنم که تا همسري هم کفو خودم بيابم قبلا از شما سپاسگذارم

جواب سوني کارت بيست : بهترين کار بازگشت بـه زندگي قبل و رفع نواقصي هست که باعث جدائي شما شده هست ، روزي ديدم پشت اتومبيلي نوشته بود ( بي تو بهتر نشد ) و واقعا درون اکثر مواقع بي او بهتر نميشود ، اگر مردي با شرايط ايده آلي وجود داشته باشد مطمئنا همسرش دو دستي آنرا چسبيده و مطلقه نيست يا اگر بـه علت ديگري مجرد شده باشد معمولا چند فرزند دارد کـه ارتباط مناسب پيدا با فرزندان وي خودش همت بلندي ميطلبد و آخرش هم معلوم نيست آنـها شما را بپذيرند يا نـه ،‌ اگر هم بخواهيد مجرد بمانيد فکر ميکنم بـه اين نتيجه رسيده ايد کـه هر ننـه قمري تقاضاي رابطه جنسي حلال و غير حلال ميدهد و آرامش روحي انسان را مختل ميکنند ، بالاخره وقتي 22 سال باي زندگي کرده ايد ميتوانيد چند سال ديگر را نيز با او مدارا کنيد ،‌ مطمئنا هم شما و هم او متوجه بدي زندگي مجردي شده ايد و ميتوانيد با گذشت بسيار بيشتري اينبار عمل کنيد و فکر بر روي مواردي کـه شما را بـه جدائي کشانده هست و اصلاح آن اشتباهات کـه قطعا دو طرف درون بوجود آمدن آنـها مقصرند ميتواند زندگي را بر روي ريل صحيح و عاشقانـه خود قرار دهد ، هيچ چيز عشق اول نميشود

 علیرضا جوانمرد : سلام وقتی تمام این مطالب رو خوندم دردم بیشتر شد هر چند مـیدنستم این چیزا رو ولی نـه که تا این حد واقعا واقعا متاسفم خیلی بی نـهایت متاسفم از اینکه دنیـا و حتی ایران بـه تباهی و فساد کشیده شده کـه کار بـه جایی رسیده کـه حالا بچه های زیر ده سال باهم مـیکنن درون کشور های غربی سالیـانـه چند هزار زیر 14 سال بر اثر باردار مـیشن و در ایران هم کـه دارد اینطوری مـیشود البته بـه صورت مخفیـانـه واقعا متاسفم اگر خود کشی مجاز بود من خیلی وقت بیش خودم رو از این همـه ننگ فسادی کـه مـیبینم خلاص مـیکردم من 25 سالمـه که تا الان هیچ ی نـه با و یـا پسر نداشتم و مجردم چند سالیـه کـه وقتی بـه یـا پسرای نوجوون نگاه مـیکنم مـیتونم عمق وجودشون رو ببینم انگاری اعمال زشتی کـه انجام رو حس مـیکنم و این باعث رنج ناراحتیم شده و افردگی گرفتم

 رها : ببخشيد من با دوست پسرم که تا حالا بيش از شش هفت بار از جلو داشتيم و من تو اولين رابطه پرده ام را از دست دادم ولي بعد از از دست پرده مجبورم هرشب زير يکي باشم. لطفا کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست : شما چه اجباري داريد هر شب بـه يک پسر هرز سرويس بدهيد و پشت سرتان هم راحت بـه شما بگويند (‌ با عرض معذرت )‌ ه!! آيا اين آينده شماست ؟ يک زن خياباني و هرزه و آلوده بـه انواع بيماري ها ؟ نگذاريد خدا از زندگي شما بيرون برود و شيطان جايگزين شود ، توبه کنيد و به درگاه خدا زاري کنيد که تا خدا شما را ببخشد و به پاکي و نجابت باز گرديد ، سنگ بگذاريد روي همچين پسرهائي و خودتون را ط جنسي اونـها نکنيد ،‌ آن پسر آنقدر نامرد و نانجيب هست که درون اولين جلسه بيخيال از آينده شما ،‌ شما را هتک حرمت کرده و بکارت و آينده شما را نابود کرده هست ،‌ او دوست نيست يک هرزه هست يک شيطان درون لباس انسان ،‌ بـه سوي خدا باز گرديد و دنبال پزشکي بگرديد کـه تا خيلي دير نشده هست در صورت امکان بکارت شما را جراحي کند ،‌ فريب شيطان هاي جني و انسي را نخوريد کـه براي جبران و توبه وقت هست ،‌ گاهي يک روز ديرتر ديگر فايده اي ندارد چه از لحاظ پزشکي و چه از لحاظ اعتقادي

 ستایش : سلام

 کرمانشـاه 5000 اثر دیدنی دارد : در جواب 13 ساله بگم:من خودم کمکت مـی کنم چه جوری بهت چند راه حل مـی گم فقط عمل کن(این نکته نـه فقط به منظور شما بلکه به منظور همـه یـانی کـه خود ارضایی مـی کنند مـی گم):
سلام بـه همـه برادران وان پاک خودم...برای جلوگیری از خود ارضایی و گناه(صلوات)زیـاد بفرستید/ورزش زیـاد کنید/خودتون رو بـه هیچ وجه درون تنـهایی قرار ندهید چون شیطان درون یک قدمـی ماست و هر آن ممکنـه ما رو وسوسه کنـه/سعی کنید خودتون رو با تلویزیون یـا با کامپیوتر یـا با صلوات فرستادن یـا با ورزش مشغول کنید.
اگه مشکل هر روز خود ارضایی دارید یک هفته خود ارضایی نکنید سپس یکبار این کار رو انجام دهید سپس دو هفته خود ارضایی نکنید سپس یکبار انجام دهید بعد از دو هفته/حالا کم کم خودتون مـی فهمـید کـه خود ارضایی نگردن و گناه ن چقدر لذتش بیشتر که تا خود ارضایی وگناه .(آدمـی کـه خود ارضایی و گناه مـی کنـه دلش بیشتر مـی گیره که تا آدمـی کـه گناه نکنـه بعد بیـایید همـه با هم گناه نکنیم خدا بزرگه دستمون رو مـی گیره)

 سامان : من سامان 17 ساله دو همجنسگرا هستم اين کارو دوسال انجام ميدم ادم هاي ودوستان خودم را گول ميزدم معتادشون ميکردم و تجاوز ميکرد خيلي حال ميداد وقتي تجاوز ميکردم و از نشئگي شيشـه حال ميبردم

جواب سوني کارت بيست : شايد خيلي دور نباشد کـه بر روي چهارپايه اعدام تمام نئشگي ها يکجا از سرتون بپره ، مگر اينکه توبه کنيد و از دامن شيطان بـه سوي خدا باز گرديد و البته چه بسيار جواناني کـه در گورها هستند و شيطان بـه آنـها از فرصت بسيار براي توبه سخن ميگفت

  : سلام من 13،سالم هست و به خودارضايي معتاد شدن خودم ميدونم كارم زشتو كثيفه و هربار اينكارو ميكنم از خدا طلبه بخشش ميكنم لطف كمكم كنيد چجورى مىتونم خودمو ترک بدم

 محمد : من تاحالا هيچ کاري نکردم وپاکم و باي دوستم کـه وادار اين کار ميکنـه لطفا کمکم کنيد من خيلي نمي تونم اين جا بيام

جواب سوني کارت بيست : خب باهاش دوست نمانيد ،‌ وقتي شما علت رفتن بـه سوي تاريکي را ميدانيد خب بـه آنسو نرويد و به عامل گمراه تان کمک نکنيد

 افسوس : من 15سالمـه يك روز تواتاقم خواب بودم كه با تكون خوردن از ازخواب بيدارشدم وقتي چشمام روباز كردم ديدم شلوارم پايين هست و اين كار خالم بود الان يك ماهه كه ما باهم سكس مي كنيم ولي من خوشم نمي ياد من از شما مي خوام كه كمكم كنيد

جواب سوني کارت بيست : ما چه کمکي ميتونيم يم خودتون بايد بـه خودتون کمک کنيد و به درگاه خدا التماس کنيد که تا از گناه نجات پيدا کنيد ،‌ رابطه نامشروع و زنا هم فقر و بي برکتي مي آورد هم جوان مرگي ، بـه خودتون رحم کنيد ،‌ درون جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ،،، ور نـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

 مائده : سلام مگه زن وسيله اس کـه اين قدر راحت درون موردش حرف مي زنيد يه جوري ناموس ناموس مي کنيد انگار نـه انگار ما هام ادميم من ?? سالمـه با اين چيزا و مسائل جامعه هم خيلي خوب اشنايي دارم ممنون از اين حرفا اما من اصلا با اين حرفتون کـه ميگيد هر کي بـه ناموس هر کي نگاه کنـه ناموسش درون امان نيست اصلا موافق نيستم
زن يک انسان والاست با هر سر و شکلي هم کـه باشـه ريحانـه هست اگر مرد ها بد رفتار نکن هيچ مشکلي نيست

 سارا : سلام من 12سالمـه و معلم رياضيم کـه مرد هست همش بهم دست ميزنـه و نميتونم بـه م بگم

جواب سوني کارت بيست : حتما بـه مادرتون بگين حتي درون لفافه ،‌ مثلا بهشون بگين من نميخوام تنـها پيش اين معلم باشم و مرد خوبي نيست ،‌ خودشون متوجه ماجرا ميشوند و عذرش را ميخواهند ،‌ آفرين بـه شما کـه مراقب نجابت و ناموستان هستيد

 تینا : من ي 47ساله بيوه هستم افسردگي شديد داشتم که تا اينکه با يکي از همکاران مرد کـه متاهل هست اشنا شدم مرد خيلي خوب وقابل اعتمادي هست با هم رابطه جنسي نداشتيم اما مادرم تهديدم کرده اگه باز ببينمش من رو از خونـه بيرون مي کنـه ولي اون رو نمي تونم ترک کنم کمک کنيد

جواب سوني کارت بيست : يک فرد متاهل چه مرد باشد و چه زن نميتواند شريک خوبي براي عشق انسان باشد چون بـه هر حال تارهاي نامرئي رابطه رسمي بسيار قوي تر از روابط يواشکي و غير رسمي هست و مطمئنا اگر هر مردي درون موقعيت انتخاب اضطراري قرار گيرد آبرو ، خانواده و رابطه رسمي خودش را فداي عشق بي غل و غش يک دوست دلسوخته نميکند و آن چيزي کـه باقي ميماند هوسي هست که از مرد ارضاء شده و دل شکسته اي هست که از باقي مانده هست ، اگر قرار هست همدمي وجود داشته باشد يک همدم واقعي ، مجرد و از راه حلال بهتر از يک مرد لرزان و نگران از آبرو ريزي هست که لو رفتن اين رابطه علاوه بر ايجاد مشکل براي شخص شما و آن مرد ، يک زن ديگر و احتمالا فرزندان او را نيز درگير ميکند ، مطمئنا مردي کـه حس خيانت بـه همسر درون او زنده هست به راحتي ميتواند بعد از استفاده از شما ، شما را هم کنار بگذارد و زير همـه چيز بزند
يادمان باشد اگر خاطرمان تنـها شد ، طلب عشق ز هر بي سرو پائي نکنيم

 نیلوفرنیلون : اشـهدالله اله الله خدایـا ماه محرم نزدیکه تو رو بـه محرمت قسم. آدم ناپاکه هدایتش کن یـا رب العالمـین. هر چی آدم غافله هر چی

 بچه : سلام ا چرا با خودتون اينکارا رو ميکنين من 13سالمـه که تا حالا اينارو نميدونستم ولي از طريق دوستاي نابابم بـه اين مطالب روي آوردم
من نـه خود ارضايي ميکنم نـه هيچي چرا شما اينقدر منحرفيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا که

 سام : این کارا نکنید بعدان یـه موقعیت شغلی یـا معروفیت براتون پیش مـیاد اما نمـیتونید ازش بهره ببرید.نمونـه هاش زیـاده و دیدم.مخصوصا پسرا کـه همجنسگرا هستن ب

 رضا : اگر مـیخواهید خود ارضایی رو ترک کنید هیچ وقت تنـها نباشید و از خوردن چیز های گرم و دیدن عی پرهیز کنید.

 راحیل : اگه اون غریزه تو هر آدمـی زمانی بـه وجود مـیومد کـه ازدواج کرده بود هیچکدوم از این مشکلات رو نداشتیم نـه تجاوزی بود نـه گناهی

 رضا : من رضام 17 سالمـه و 4 سال بود کـه به استمنا معتاد بودم ولي خدا رو شکر ترک کردم و توبه کردم و پاکم خواستم بگم کـه تو اين جريان هردو مقصرند مردايي کـه چشاشون عين دم سگ اين طرف اون طرف ميره و اياي کـه لباساي تنگ ميپوشن و مرداهم تحريک ميشن اهاي خانوما چرا اخه لباس تنگ ارايش غليظ ميکنيد کـه چي بشـه کـه ثابت کنيد خيلي خوشگلي بعد حقته کـه ....... و مردا اگه ناموستو جلو چشات ند حالت جا مياد....افتاد ؟؟؟؟!!! ببخشيد بابت لفظم آخه اعصاب نميزارن کـه !!!!! بهرحال سعي کن آدم باشي

 lili13 : سلام
من 13 سالمـه متاسفانـه يک مرد 38 ساله با رفتار و حرفاش منو بـه خودش جذب و عاشق کرد (اون زن و بچه داره )وهمسايمونـه
بعد کـه من بهش گفتم دوستت دارم خودشو برام گرفت و هميشـه قيافش رو برام عصباني ميگيره و حتي همسرش ديگه نميزاره با بچش بازي کنم همـه اينا منو افسرده کرد چون اون مرده همـه چيز رو انداخت تقصير من با اينکه خودش هم مقصره کـه عاشقش شدم ..ميدونم اين موضوع ربطي بـه اين پُستتون نداره ولي واقعا نياز بـه کمک دارم ممنون ميشم اگه جوابم رو بدين اگه جواب بدين خيلي بهم کمک کردين
لطفا بم بگيد چه رفتار هايي داشته باشم (جديدا باها ش خشن رفتار ميکنم)
بگين چ رفتار هايي داشته باشم کـه بياد سمتم يا اگرم نياد تو روم اخم نکنـه چون خيلي عذاب ميکشم و هر روزم ميبينمش .زنش اونو ارضا نميکنـه و 1دوست دراه .ج بدين

جواب سوني کارت بيست : خودتان چي فکر ميکنيد ، رابطه يک 13 ساله کـه هنوز کودک يا حداکثر نوجواني نورس محسوب ميشـه و حتي که تا سن راي 5 سال ديگر لازم دارد با يک مرد 38 ساله متاهل !! هري کـه حرفهاي قشنگ ميزنـه يا رفتارش جالب هست که عشق حساب نميشـه ،‌ احتمالا شما تحت تاثير فيلم هاي اي و رفتار دوستان بـه اين حس رسيده ايد کـه نياز بـه عشق و دوست غير همجنس داريد ، يک کم درون گوگل سرچ کنيد ببينيد افراد با شرايط مشابه شما بـه چه بدبختي و فلاکتي خودشان و اطرافيانشان را دچار کرده اند ، اگر آن آقا بـه شما روي خوش نشان ميداد ميخواستيد با او رابطه جنسي برقرار کنيد چون زنش ارضاش نميکنـه ؟ وقتي بيست سالتون شد چند نفر ديگه بـه اسم عشق ناموس شما را لکه دار کرده اند ؟ جلوي اين نفس و غريزه را بگيريد کـه بزرگان را بـه زمين زده شما کـه نوجواني نورس و پاک هستيد و خودتان را از اين فکرها دور نگه داريد و خودتان را بـه چيزهاي مفيد ديگري سرگرم کنيد ،‌ رفتن بـه سمت عشق و درون اين سن ميتواند شما را بـه يک معتاد جنسي تبديل کند مراقب باشيد

يادمان باشد اگر خاطرمان تنـها شد ،،،،،،،، حاجت عشق ز هر بي سر و پائي نکنيم

 اهل تسنن : اولا کـه خدا همـه رو بـه راه راست هدايت کنـه, من اتفاقي وارد اين پيج شدم, دارم شاخ درون ميارم از اين مطالب
دوما بـه شدت براي شما کـه همچين ديد سطحي و غير منصفانـه اي درون مورد مذهب ما دارين متاسفم.
اصلا بـه من چه, شما بفرماييد همچنان بـه صيغه هاي ساعتي تون ادامـه بدين و توقع اجر و پاداش داشته باشين.

جواب سوني کارت بيست : البته ازدواج موقت شيعيان کـه در صدر اسلام هم وجود داشته و توسط عمر بن الخطاب ممنوع شد و منعش باعث گسترش زنا و فحشا درون بين مسلمانان شد و داراي مـهريه و عده بعد از جدائي هست بهتر از جهاد نکاح هست که بدون طي شدن مدت عده و شرايط ، يک زن را چند جنگجو روزانـه دست بـه دست ميکنند براي رضاي خدا !!!!! و اين قانون هرزگي از کجاي فقه اهل سنت درون آمد را خدا ميداند

 توسکا : حالا جداازاين بحثا،اگري هيچ اشتياقي براي اين عمل (رابطه ) نداشته باشـه بايد چيکارکنـه؟

جواب سوني کارت بيست : اين شخص بيمار هست و لازم هست به پزشک مراجعه کند ، درون غير اينصورت و ناديده گرفتن مشکل و ازدواج با شخصي کـه شرايطي عادي و حتي گرم دارد بلاشک با مشکلات مختلفي روبرو خواهد شد کـه طبق نظر کارشناسان حجم عمده طلاق ها بخاطر عدم رضايت از زمان ي هست که درون جاها و موارد ديگر بروز علني پيدا ميکند مگر اينکه همسر نيز مانند وي بشدت سرد مزاج باشد

 با خدا : سایت خوبی بود

 یـه : من 13سالمـه و تا حالا نـه دوستي داشتم نـه رابطه اما نميدونم حرا اين قدر علاقه دارم رابطه داشته باشم اما من اصلا اهل اينا نيستم لطفا كمك كنين الانم هنوز پاك پاكم

جواب سوني کارت بيست : مراقب افکارتان باشيد کـه رفتارتان ميشود ، بهش فکر کنيد آلودتون ميکنـه ، خودتان را سرگرم کارهاي مفيد و جمعي (‌ نـه هر جمعي )‌ يد و بگذاريد پاکي درون تمام جريان عمرتان جريان داشته باشد

 یـه مسلمون : سلام.سایتتون حرف نداره(البته قسمت نظراتش)بعضی خانوما اگه ادبو رعایت کنن بـه جایی بر نمـیخوره

 باوند : چرا ما ایرانی ها همـیشـه ذهن خود را
درگیر مسایل مکنیم

 رها : سلام. من 25 سالمـه نزديک 5ساله ازدواج کردم يه بچه1ساله دارم. الان 1سال و 9 ماهه کـه با شوهرم نزديکي ندارم يعني اون نميخواد چکار کنم؟ خواهش ميکنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : از نظر شرع مقدس اسلام ترک براي همسر دائمي بيش از چهار ماه حرام هست ، اما از نظر باليني سرد مزاجي ممکن هست جسمي يا رواني باشد کـه هر دوي آنـها قابل درمان هست ، ضمن اينکه احتمالا کم کاري شما درون تحريک همسر مزيد علت شده باشد ،‌ معمولا زنان جوان بر اثر بي تجربگي وقتي کـه باردار و صاحب فرزند ميشوند تمام احساسات و توجهات خود را معطوف نوزاد ميکنند درون حاليکه همسر آنان نيز شايد بـه اندازه همان کودک نياز بـه احساسات و توجه دارد ، شما اگر خود را ي و جذاب کنيد و به همسرتان ابراز کنيد احتمال آنکه بتواند خود را کنترل کند و نزديکي نکند کم هست و شما بايد هنرمندي زنانـه خود را دوباره بکار بگيريد و حس جنسي همسرتان را برانگيخته کنيد ، اگر هم مشکل حاد بود مشاوران خانواده و پزشکان روانشناس ميتوانند کمک خوبي باشند ضمنا برخي خوراکي ها مانند دارچين و عسل و زنجفيل و تخم مرغ و ..... درون گرم مزاج جنسي ظاهرا موثر هستند کـه با سرچ درون گوگل موارد دقيق تري از خوراکي هاي تحريک کننده جنسي را پيدا خواهيد کرد

 مـهدی : نخوندم ولی خوب بود ه ه ه ه ه

 پارسا : من 13 سالمـه کـه تا الان يک سال هست با همجنسگر رو شروع کردم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : هيچهيچ کمکي بـه تو نميکند که تا وقتي خودت بخواهي بـه خودت کمک کني و يک راه بيشتر نيست توبه واقعي و ترک هميشگي اينکار ، فقط تصور کن دوستان هم سن و سال و همکلاسي ات بفهمند تو مفعول هستي يا فاعل ، چقدر زشت و خجالت آور و شکننده هست ، باانيکه اينکار را ميکنن تنـها نشو اين بهترين درمان هست ، شرايط خلوت را خودت مـهيا نکن ،‌ انسان درون جمع بهتر از بعد شيطان بر مي آيد

 جیم.الف.تا : سلام من مشکل دارم آلت من خود بـه خود هي بلند ميشـه چيکارکنم که تا اين مشکل برطرف بشـه خواهشن کمک کنيد .

جواب سوني کارت بيست : درون نوجواني و اوائل جواني اين مشکل براي بعضي افراد وجود دارد کـه به مرور برطرف ميشود ، بهترين کار اين هست که حرفهاي تحريک کننده نزنيد و صحنـه هاي تحريک کننده نبينيد و در فکرتان بـه آن صحنـه ها پر و بال ندهيد و تصوير ذهني ايجاد نکنيد که تا ذهنتان و غرائزتان آرامتر شود ، ضمنا خوراکي هاي گرم مانند برخي ادويه جات ، عسل ، موز ، انبه و گوشت کمتر مصرف کنيد و غذاهاي با طبع خنک مصرف کنيد

 علی رضایی : تورو خدا خانما اينقد خودتونو تنگ نکنيد کـه اندامتون ميخاد مانتوتونو پاره کنـه لللللطفا اينجوري ظاهر نشششيد بخدا همين تو ذهن ادم حک بشـه نميشـه هيچ کاريش کرد..ولي من مطمينم خانماااا بعضيشون دلشون ميخاد کـه اينطوري ظاهر ميشن ، نمييدونم غيرت شوهراشون کجا رفته

جواب سوني کارت بيست : بسياري از اين شوهران هموناني هستند کـه اينجور زنان و پوشش را دوست دارند و حالا زن و خودشون يکي از همونـهائي هست که مردهاي هرزه ديگه دوست دارند ، اونـها زن هاي ديگه را ميچرند و مردان هرزه ديگه ناموس اونـها را ، عدالت يعني همين ، اگه يک سوزن بـه ناموس مردم زدي احتمالا يک جوالدوز بـه ناموست ميزنن

 رها : سلام
من ي هستم کـه در تمامي حرکاتم و رفتارم و صدام ذاتا ناز هست بـه خاطر اينکه اذيت نشم از نگاه پسر ها مجبورم يک اخم روي صورتم داشته باشم چون خوش هيکلم مجبورم چادر سر کنم ديگه خسته شدم بـه تازگي متوجه شدم عاشق شدم نميدونم چيکار کنم چه جوري بـه طرف مقابلم عشقمو نشون بدم بدون گناه که تا حالا با هيچ پسري هم دوست نبودم کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست : شُکر و زکات زيبائي پاکدامني هست ، بعد شاکر باشيد ، اولين قانون عشق آن هست که يکطرفه نباشد ، اگر شما ابراز عشق کنيد و طرف عشقي درون دلش نداشته باشد سوخت ميشويد و طرف درون جواب عشق شما ميگويد ه کنـه هست ، بندال هست ، پيله هست ، آويزون هست حتي اگر بـه ازواج منجر شود طرف احساس ميکند چه خبر هست که شما از او طلب عشق و ازدواج کرده ايد و بسياري از پسران از ي کـه پيشنـهاد دهنده هست فرار ميکنند ،‌ شما درون واقع بايد ضمن حفظ کرامت و پاکدامني خود جوري کـه دوست بفهمد دشمن نفهمد با دست بعد بزنيد با پا پيش بکشيد ولي آنقدر نامحسوس و زيرکانـه کـه اگر نشد شکست نخورده باشيد و انگشت نما نشويد و اگر شد احساس ظفر و پيروزي کنيد ، ضمنا سن خود را نيز مد نظر داشته باشيد آيا شما درون سن مطلوب ازدواج هستيد يا زود هست ، آيا از لحاظ مادي ، معنوي ، خانوادگي و موارد ديگر شما هم تراز و مناسب هم هستيد ؟ ، همـه موارد را عاقلانـه و همـه جانبه مد نظر بگيريد و فقط ايده آل ها را حساب نکنيد بدترين حالت ها را هم درون حساب بياوريد

 بدبختى : من يه پسر 19ساله هستم ده سال پيش کـه من هشت سالم بود توسط افراد کـه هفت هشت سال تو محلمون بودن مورد سو استفاده جنسى قرار گرفتم الان بعد ده سال من جائى ميبينمشون بـه بقيه کـه نميدونن ميگن بچگى اينو کرديم من چکار کنم حق ندارم بکشمشون ديگه چرا بـه بقيه ميگن الهي همشون بميرن

جواب سوني کارت بيست : اين اعتراض را بـه خودشون بگو ، اگه نفرينشون ميکني تو صورتشون نگاه کن و بگو الهي سر زن و بچه تون بياد الهي سر مادرتون بياد بگو تلافي اش باشـه با دست خدا ، تهديد کن بگو يکبار ديگه جائي نقل کنيد تلافي اش را سر بچه و خانواده خودتون درون ميارم ، سفت و محکم بگو که تا خودشون را جمع کنن ، البته فقط تهديد کن و اشتباه و گناه اونـها را تکرار نکن ، اگه با پدر يا بزرگترت رفيقي و ميدوني از بعد اونـها بر مي آيد با اونـها درون ميان بگذار ، گاهي نياز هست ، ضمنا نرو تو جمعي کـه اون ها هستند که تا روحتون آزار نبيند

 امـیر علی : غزل خانوم زنا بـه دلایلی بدبخترند

 یوسف : لذت ترک گناه:
من درون محیط کار عاشق یک خانم شدم
دو سال طول کشید که تا یک جایی با کنایـه بـه او گفتم کـه تو را دوست دارم و او هم با کنایـه بـه من گفت کـه متاهلم
شب سر بـه مـهر گذاشتم و از اینکه بـه یک خانم متاهل فکر کرده بودم مثل ابر بهاری اشک ریختم
شب خواب دیدم همان خانم بـه من گفت ببین و صورتش مثل شیطان شد
الان هر وقت او را مـی بینم اگر بخواهم شیطان را درون چهره او مـی بنیم و هیچ علاقه ای بـه او ندارم
لذت این لطف الهی از لذت هر گناهی بیشتر است. الحمدلله
انسان از هر لحظه ای کـه تصمـیم بگیرد مـی تواند پاک بماند و اگر پاک بماند خداوند بـه او لطف مـی کند و لذتهایی را نصیب او مـی کند کـه با لذتهای پست این دنیـا قابل مقایسه نیست.

 مذهبی : سلام. من 13 سالمـه من توي همين سال از طريق دوستم با اين مطالب اشنا شدم.من و ي 9 سالم بعضي از جمعه ها درون خانـه مادر بزرگم بازيميکرديم بس از چند مدت کـه نديدمش ديگه بـه برادرم علاقه جنسي نشون ميدادم برادرم 7 سالشـه البته همونوبغل هاي طولاني با بوشش ميخوام بگم کـه من توبه کردم ولي خيلي سخته مـهارت کنترل اين علاقه جنسي همين طور کـه گفتم فقطوبغل ساده بود با پوشش حالا ميخوام شما منو راهنمايي کنيد. باتشکر

جواب سوني کارت بيست : از اينکه فهميديد کارتان اشتباه بوده و جبران کرده ايد بسيار سپاسگذار خدا باشيد ، شما نبايد درون اين سن بـه غريزه جنسي ميدان بدهيد چون چند سال بعد مانند اعتياد جبران آن مشکل تر ميشود ، سعي کنيد تنـها نمانيد و با آني کـه مشترکا گناه ميکرده ايد خلوت نکنيد و موقعيت هاي گناه را براي خودتان فراهم نکنيد ، وقتي درون جمع باشيد شيطان هم نميتواند شما را بـه زور بـه گناه وادار کند و کم کم از ذهنتان پاک ميشود ، سعي کنيد نماز بخوانيد و ذکر صلوات و لاحول و لاقوه الابالله را تکرار کنيد کـه در دفع شيطان موثر هست ، نبينيد ، کليت بيشتر از آنچه فکر يد باعث سُر خوردن فکر بـه سمت مسائل جنسي ميشود ، کلا بـه گناهتون فکر نکنيد و روزهاش را هم نشماريد کـه چند روز هست پاک شده ايد چون قرار نيست تکرار کنيد کـه براش شمارشگر بگذاريد و بخاطر پاکي شاکر خدا باشيد و از مکر شيطان کـه بدترين دشمن هست غافل نشويد

 متاهل : سلام بـه همگي.مطالبتون رو خوندم جالب بود.اما بزاريد من يه چيزي بگم من متاهلم هجده سالمـه يه بچه هم دارم.پانزده سالگي ازدواج کردم چون گرم مزاج بودم.حالا شوهرم بـه زور من باهام رابطه برقرار ميکنـه خداروشکر هم خوشگلم هم خوش اخلاق و هم جذاب.اما شوهرم برا من وقت نداره.با اينکه متاهلم ولي بـه عکس،و فيلم خيلي علاقه دارم چون کمبود دارم وتامين نميشم از طرفي هم عاشق همسرمم با اينکه چهارده سال ازم بزرگه.حالا من چيکار کنم؟ شما ها کـه برا همـه چي راه حل داريدو فتوا ميديد برا منم راه چاره بگيد ممنون.

جواب سوني کارت بيست : شما بايد کمي عطش جنسي خودتان را کم کنيد و کمي بـه عطش جنسي همسرتان اضافه کنيد ، براي خودتان بهترين کار اين هست که فيلم ها و عکسهاي ي را مشاهده نکنيد چون احساس کردم بـه اين موارد اعتياد نامحسوسي پيدا کرده ايد ، مشاهده چنين صحنـه هائي دواي درد شما نيست بلکه مشکل را شديدتر ميکند و هيجان بيشتر جنسي بوجود مي آورد ، همانطور کـه قبلا هم گفته ام غريزه جنسي حالت دريا صفتي دارد و هر چه بيشتر اطاعت شود سرکش تر ميشود و هر چه بـه آن بي محلي کنيد آرامتر ميگردد ،‌برخي خوراکي ها باعث ميشود کمي از شدت تمايل جنسي شما کم شود و بهتر بتوانيد آنرا مـهار کنيد ، با سرچ درون گوگل ميتوانيد آنـها را پيدا کنيد ، همچنين برخي خوراکي ها هم هست کـه مخصوص گرم مزاج آقايان هست ، يک قانون مـهم هم اين هست که زن پيشنـهاد دهنده نباشد چون درون شرع بـه زنان توصيه شده کـه آغازگر و پيشنـهاد دهنده نباشند و علوم امروزي مشخص کرده کـه در اين حالت مرد بعد از مدتي دچار عدم تمايل جنسي ميشود و اين مشکل بزرگتر ميگردد ، مراقب شيطان هم باشيد کـه از راه بـه درتان نکند و زندگيتان را بـه خاطر غريزه اي نابود نکند

 عبرت بگیر....حتما بخونید دوست من : اقا پسرا گل از هردست بدید از همون دست بعد مـیگیری .توکه و گول مـیزنی مـیکنیش .فردا عاشق ی مـیشی کـه گول خورده زیر چند نفر خوبیده .اون موقسکه دیونـه مـیشی دلت مـیخواد قلبتو از درون بیـاریو فراموشش کنی اما نمـیتونی .چوب خدا صدا نداره بترس از اعمالت پاک باشی پاکش گیرت مـیاد .خدا و داده ولی عشقم داده بـه بها دادی فردا عشق یـه نا پاک دیونت مـیکنـه شایدم خود کشی کردی .این تجربه خیلی پسرای عین منـه حالا وقت توبس نزار دیر بشـه نا پاکیتو بـه حساب زرنگیت نزار کـه بد جور تاوانشو مـیدی.همرو نا موس خودت بدون که تا ناموست حفظ بشـه .انشا ... توبه منم خدا قبول کنـه

 بهراد فراهانی : سلام واقعا سایتتون خیلی خوبه از ادمـینشم واقعا ممنونم کـه جواب من و ب این خوبی داد
اجرتون با خدا

 جاوید : سلام بـه هم تون شما دوستان ایرونی عجیبید, همش دغدغه ها تون همـین چیزها و موارد و استش , حیرونم بابا این چی جامعه ی است؟

 بهراد فراهانی : من بهرادم يه پسر ?? ساله قيافه شاخي ندارم ولي با يه خيلي شاخ بودم کـه تو رابطه باش هيچي کم نذاشتم يبارم دستم بش نخورد خيلي دوسش داشتم ولي وقتي ميگفتم دوست دارم هميشـه با مرسي تمومش ميکرد از لحاظ مالي ام هيچ مشکلي نداشتم عاشقونـه دوسش داشتم ولي اون نميفهميد فک ميکنم ب قيافش خيلي مغرور بود بهد يه مدت باهم بهم زديم کلا افسردگي گرفتم کلا زندگيم بهم ريخت
الانم حس زيادي دارم ولي جلو خودم و ميگيرم
در عين حال کـه دارم بـه هيچ ي علاقه ندارم يجورايي حس ميکنم بعد اون عشقي تو وجودم نيس بـه خالم گفتم ولي نتونست کمک کنـه اگه ميشـه شماها کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : متاسفانـه عشق هاي زودگذر و دوستي هاي خياباني بشدت درون کشور ما رواج يافته هست و حتي درون برخي مناطق والدين فرزندان خود را بسوي اين کار تشويق ميکنند و اگر يا پسري دوست غير همجنس نداشته باشد بـه ديدن بي عرضه بـه او نگاه ميکنند درون چنين فضاي مسمومي اين دوستي هاي مضر شکل ميگيرد و اگر قبل از ايني بـه شما ميگفت سمت اين روابط نرويد درون دلتان بـه او بد و بيراه ميگفتيد ولي اکنون کـه صدمـه اين کار را خورده ايد متوجه شده ايد اين گونـه روابط حتي اگر بـه ازدواج هم منتهي شود براي سن شما مناسب نيست چه برسد بـه اين کـه به گناه و روابط غير اخلاقي هم برسد و بهره نـهائي آن اين حس بدي هست که شما از شکست عشقي خود خورده ايد ، دوست من ، عشق بايد خودش بياد و اکنون اين تجربه را داريد کـه عشق يکطرفه اسراف محبت هست ، چاهي کـه خودش آب نداشته باشد را نميتوان دستي درون آن آب ريخت و اگري شور و عشقي درون دلش نداشته باشد هر چه براي او خرج کنيد فايده ندارد و آخرش خواهد رفت
گذشته ها ديگه گذشته تجربه معلم بي رحمي هست که اول امتحان ميگيرد بعد درس ميدهد ، بـه زندگي عاديتان برگرديد و توکلتان بـه خدا باشد و با خودتان عهد ببنديد از اين بعد فقط خودتان را براي همسر آينده تان حفظ کنيد و بر روي خوش اخلاقي خود کار کنيد البته ساده و گولو نباشيد ،ي کـه اخلاق داشته باشد اگر پول هم نداشته باشد ، اگر چهره زيبا و تيپ آنچناني هم نداشته باشد اطرافيانش دوستش دارند وبه او عشق ميورزند ،ي کـه رابطه اش را با خدا درست کند ، خدا رابطه مردم با او را درست ميکند

 بهزاد کریمـی : من که تا حالا نداشتم اما تمايل زيادي داشتم ک باداييم رابطه داشته باشم اما دارم خودموکنترل ميکنم ولي زورش بيشتره چکار کنم

جواب سوني کارت بيست : شيطان کـه دستي را نميگيره و کشان کشان بـه محيط گناه ببره ، انسان خودش ميره دنبال آن و اگه شرايطش را ايجاد نکنيد گناهي هم صورت نميگيرد ، يادتان باشد زنا جوان مرگي را درون جامعه زياد ميکند

  عاشق : سلام.مشکل من اين مسايل نيست.مشکل من اينـه کـه با عشقم هشت ماهه عقد کرديم.و از وقتي کـه عقد کرديم هروز رابطه جنسي از معقد داريم.دوتايي معتادش شديم.
ميخوايم بـه طور کلي کنارش بزاريم اخه من از اين دل درد و کمر درد و شکم درد خسته شديم مخصوصا مجبورم هروز برم حموم غسل بدم واسه نماز.چيکار کنم تورو خدا بگيد

جواب سوني کارت بيست : نزديکي ي هم از لحاظ پزشکي منع ميشود و هم از نظر شرعي کراهت شديد دارد و اگر با عدم رضايت همسر باشد کلا حرام هست ، با اين روش هم مجاري ادراي مرد آلوده شده و به کليه ها آسيب ميزند کـه خيلي خطرناک هست و هم زن دچار برخي مشکلات مانند همان مواردي کـه به آن مبتلا شده ايد يا حتي عدم نگهداري مدفوع دچار ميشود کـه شديدا آزار دهنده هست و فرد ناخواسته لباسش آلوده شده و مکررا بوي مدفوع از وي بـه مشام ميرسد ، ضمن اينکه شايد يکي از دلائل وجوب غسل اين هست که فرد دچار افراط درون رابطه جنسي نشود چون علاوه بر اعتياد آور بودن آن بنيه و سلامتي مرد را مختل ميکند و کلا افراط و همچنين تفريط درون هر کاري مذموم هست و اسلام دين تعادل است

 فاطمـه : سلام من ي پانزده ساله هستم کـه ازسيزده سالگي بالغ شدم مدتيست کـه گرايش شديدي بـه جنس مخالف وازدواج دارم. از. دوس پسر واين چرت وپرتهاهم خوشم نمياد دوست دارم از راه ازدواج رابطه. داشته باشم. بـه مادرم کـه يکبار گفتم خنديد وگفت توهنوز خيلي بچه هستي ظاهرت هم از سنت کمتر نشان ميدهد راست هم ميگويد اما ممن نميتوانم اين احساس را مـهار کنم بطوري کـه هنگام خواب بالش بغل ميکنم از خودارضايي هم بدم ميايد شما ميتوانيد مرا راهنمايي کنيد؟

جواب سوني کارت بيست : غريزه جنسي قابل کنترل هست و بايد آنرا مديريت کرد ، نـه سرکوب آن صحيح هست نـه پر و بال بـه آن ، سعي کنيد خود را از حالات و موقعيت هاي تحريک کننده دور کنيد ،‌ مثلا برنامـه هاي بدون آنکه حس کنيم بر روي عقايد ما و ترويج آزادي جنسي ، رابطه با جنس مخالف و تحريک غريزه اثر گذار هستند ، برخي خوراکي ها و برخي لباسها و دوست بودن با برخي آدمـها ميتواند تحريک را مضاعف کند بعد بايد از آنـها دوري کرد که تا باعث گسترش اين حالت نشويم ، مشاوران متخصصي هستند کـه بهتر بـه شما کمک ميکنند و اولياي مدرسه آدرس و مشخصات اين مراکز و اشخاص را دارند ، البته لازم نيست براي اولياي مدرسه مشکل را توضيح دهيد فقط آدرس يک مشاور امين و خوب ( الزاما خانم )‌ را بخواهيد

 تانیـا : من کـه این مطالب رو خوندم واقعا حیرت زده شدم یعنی مات و مبهوت شدم این کارا چیـه واقعا . نـه معنیش چیـه بنظرتون ؟؟؟؟؟ پسرایی ک خودشون و مادر دارن چ جوری این کارا رو انجام مـیدن و ابروی ی رو مـیبرن . بنظر من هم تقصیر پسرا ست هم تقصیر ا البته پسرا هم مـیتونن جلوی خودشونو بگیرن ولی دیگه اونم دست خودشونـه من وضع مالی خیلی خوبی دارم و تا حالا هیچی کم نداشتم و از همـه نظر هم ازاد بودم و هرچی ک خواستم برام فراهم شده و تو بهترین مدرسه شـهر مونم درس مـیخونم و واقعا هم بـه درسم علاقه دارم اما این مـیون رابطه ای دارم کـه خیلی پاکه و واقعا هم نمـیخوام از دستش بدم یک ساله کـه با پسری دوست شدم و من الان تقریبا 17 سالمـه . اون پسری کـه من باهاش دوستم از همـه نظر عالیـه از خونواده بگیر که تا وضع مالی اخلاق شعور معرفت و حتی تو درساشم عالیـه و الان هم پشت کنکوریـه و به شدت هم داره درس مـیخونـه و هفته ای یـه بار با هم حرف مـی که تا کنکور شو بده . من طی این یک سال کـه با این پسر دوست بودم تنـها یـه بار دستامون بهم خورده دیگه حتی از نزدیکم با هم حرف نزدیم و خیلی هم دوسش دارم چون پسر خیلی پاکیـه پسرا مـیتونن جلو خودشونو بگیرن اما نمـیخوان . من کـه بهترین ادم رو تو زندگیم دارم وقتی بهم مـیگی تو ناموس منی و نمـیزارم بهت بی احترامـی بشـه وی چپ نگات کنـه بیشتر بهش امـیدوار مـیشم وقتی یک سال تونسته جلوی خودشو بگیره حتما چند سال دیگه هم مـیتونـه . البته شاید دلیل دیگه شم اینـه کـه تو شـهر بزرگی نیستیم . اینجا پر از ه و تا حالا هیچ گونـه بدی رو تو شـهر کوچیکمون ندیدم و امـیدوارم پیدا نشـه . من کـه به زندگی م افتخار مـیکنم چون تاحالا تونستم بهترین ادم رو داشته باشم و خودمو از این بلا ها نجات بدم . امـیدوارم که تا اخرش بتونم اینجوری ادامـه بدمو یـهی بشم کـه مثل همـیشـه تو فامـیل و خونواده بهم افتخار کنن . ا حواستون باشـه شیشـه کـه شکست مـیشـه چسپش زد اما نمـیشـه مثل اول صاف و سالم درستش کرد

 مشاور : با سلام وادب و احترام بـه همـهاني کـه در جستجوي فهم دست حقيقت و زيبايي هستند.بنده سالهاست درون زمينـه نوجوان و جوان و روابط زناشويي مشاوره دادم.خواهشا مشاوره را جدي بگيريد.تکرار ميکنم کنم مشاوره را جدي بگيريد.ممنون.

 رز : سلام من با اين صحبت برخي از دوستان کـه مي گن چادر مانع از تجاوز نيست موافقم . قانون چندان هم طرف خانم ها نيست .
من يه دانشجوي چادري هستم کـه دو سال پيش يکي از خدمـه دانشگاه بيش از حد بهم نزديک شد و چيزي نمونده بود کـه به زور منو ببوسه .
وقتي رفتم شکايت کنم ، قاضي گفت بايد شاهد بياري . آخه کدوم متجاوزي براي کارش شاهد جور مي کنـه .
تو دانشگاه هم بهم گفتن باهاش برخورد مي کنن ولي يه ترم فرستادنش دانشکده ديگه و الان سه ترم برگشته و هر روز با پر رويي بهم زل مي زنـه ، انگار نـه انگار اتفاقي افتاده .
من سالها بود کـه رزمي کار مي کردم . ولي از وقتي فهميدم قانون هيچ جوري باهام راه نمياد ، تصميم گرفتم بـه هيچ عنوان از اين فنون استفاده نمي کنم .
پس شما هم مراقب باشيد .
با تشکر

جواب سوني کارت بيست : شما هم طرف را سير بزنيد و بگوئيد برو شاهد بيار ، کلوخ انداز را پاداش سنگ هست ،‌ ضمن اينکه اتفاقا مردان قانون درون اينگونـه موارد خيلي طرف خانمـها را ميگيرند و حق دفاع مشروع هميشـه محفوظ است

 آرام : من 25 سالمـه و تا حالا با چند نفري رابطه داشتم و از هيچ کدومشون خوشم نيومده ميدونم من مشکل دارم فکر کنم تنوع طلبم يا تو دير ارضام و بعدش بعد مي که تا حالا عاشق نشدم شايد فکر ميکنمي عاشق من نيست عجيبه من پسر رو تحريک ميکنم نميدونم چرا با بقيه ي ا فرق دارم فکرم و عقايدم درواقع عاشق م ولي گير کردم بين سنت و مدرنيته نميدونم چه جوري يه رابطه ي سالم داشته باشم و بدون اين قسمت سنتيه شخصيتمـه و از يه طرف ديگه اعتقاد دارم بايد باي کـه ازش خوشت مياد کني بي دغدغه و زندگي ارزش غصه خوردن نداره و بايد لذت ببري درون ضمن درسمم خوندم و شاغلم هستم و يه چيز ديگه نميتونم بـه طرف مقابلم دروغ بگم بـه هيچ عنوان مثلا اگه از من بپرسه داشتي ميگم اره و به نظر خيلي ها اين ..انـه هست ولي من معتقدم مرد ايده الم منو بايد بخاطر خودم دوست داشته باشـه بخاطر اون چيزي کـه هستم نـه اون چيزي تظاهر ميکنم بـه نظرتون بايد چيکار کنم چه جوري اين تناقضات رو با خودم حل وفصل کنم چه جوري ؟

جواب سوني کارت بيست : اولين قدم مـهمترين قدم هست و همين کـه فهميده ايد مشکل داريد و به دنبال جستجوي راه رفع آن هستيد مـهمترين قدم را برداشته ايد ، اينکه انتظار داشته باشيد مرد واقعي زندگيتان از شما بپرسد کرده اي و شما بگوئي بله و او همچنان شما را دوست داشته باشد و مرد زندگيتان باقي بماند انتظار مطلوبي نيست ، متاسفانـه غريزه جنسي بـه قول بزرگي حالتش دريا صفت هست و هر چه اطاعت شود سرکش تر ميشود و تنوع طلبي بدترين آفت رابطه جنسي محسوب ميشود و يکروزي حس ميکنيد تبديل بـه يک معتاد جنسي شده ايد و حتي همان مردان بي بند و باري کـه از شما سوء استفاده ميکنند با عرض معذرت بـه شما ميگويند زن!! و اين بدترين حرفي هست که بـه يک زن ميتوان گفت ، بعد قبل از آنکه درون اين گرداب فرو رويد ترمز را بکشيد و با کمک مشاوره اين مشکل و تضاد را برطرف کنيد و خدا را وسيله اصلاح خودتان بدانيد ، دنيا و زندگي آنقدرها هم ارزش ندارد کـه بخاطر هر لذت زودگذري انسان هر کاري را انجام دهد

 ممد آقا : سلام من متاهلم ولي اصلا حالم خوب نيست اين ا رو تو خيابون ميبينم مخم هنگ ميکنـه هر روز هم دارم بدتر ميشم برام دعا کنيد اون دو رکعت نمازي هم کـه به کمرم مي فايده نداره جديدا هم کـه به اين داستانـهايه ي معتاد شدم. قبلا هم يه کار خيلي بدي کردم کـه وقتي بهش فکر ميکنم..... زندگيه گندي دارم بچه ها.

جواب سوني کارت بيست : هري ممکنـه يک جائي پاش بلنگه و مدتي کارهاي اشتباه ه ولي مـهم اينـه کـه بدونـه کارش اشتباه هست و از خدا بخواد نجاتش بدهد و خودش هم يک کاري ،‌ تلاشي ،‌ حرکتي چيزي انجام بدهد و برود بـه سمت توبه ، مـهمترين کار اين هست که ابزار گناه را از خودتون دور کنيد ، اگه هست نفروشيد بـه يکي ديگه بلکه بدون تامل و خيلي راحت بشکنيدش چون بد براي همـه بد هست ،‌ اگه اينترنت هست فيلترنخريد و اگه داريد حذفش کنيد ،‌ اگه تنـهائي هست خودتون را بندازيد وسط جمعهاي خانوادگي و فاميلي ، اگه چشم چروني هست بدونيد کـه خدا وعده داده چشم گنـهکار را از آتش پر ميکنم بعد بترسيد از خشم خدا و در عوضش گفته بـه ازاي هر چشمي کـه از نامحرم ميبنديد اگه چشم بـه زمين دوختيد بـه اندازه ريگهاي زمين ثواب و حسنـه براتون مينويسم و اگر بـه آسمان چشم دوختيد بـه اندازه ستارگان آسمان ، خودتون ببينيد چقدر ميشـه ، اگر هم بـه حد اعتياد رسيديد علاوه بر انجام اين کارها بـه ( انجمن معتادان جنسي گمنام )‌ بپيونديد کـه کارشون درمان اين موارد هست ،‌ تو گوگل اين اسم را سرچ کنيد نمايندگي شـهرهاي مختلف را پيدا ميکنيد

 بنده‏ ‏بی‏ ‏سر‏ ‏و‏ ‏پا‏ ‏خدا : یـاحسین‏ ‏‏(‏ع‏)‏‏ ‏این‏ ‏چیزها‏ چه‏ ‏که‏ ‏شما‏ ‏برادرا‏ ‏ا‏ ‏مـیگید‏ ‏چه‏ ‏فرهنگیـه‏ ‏برامون‏ ‏ساختن‏ ‏‏ ‏بیشتر‏ ‏به‏ ‏یک‏ ‏محیط‏ ‏حیوانی‏ ‏مـیمونـه‏ ‏حتی‏ ‏بد‏‏تر‏ ‏از‏ ‏حیوانات‏ ‏مـیمونـه‏ ‏چون‏ ‏حیوان‏ ‏هم‏ ‏این‏ ‏کارهارو‏ ‏نمـیکنـه‏ ‏مثلا‏”‏‏ ‏کدوم‏ ‏حیوانی‏ ‏خود‏ ‏ارضای‏ ‏مـیکنـه‏ ‏اینا‏ ‏همش‏ ‏به‏ ‏خاطر‏ ‏اینـه‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏خدا‏ ‏دو‏ر‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏دین‏ ‏وفرهنگ‏ ‏اسلامـی‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏قرآن‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏شـهدا‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏امام‏ ‏زمان‏(‏عج‏)‏‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏مساجد‏ ‏و‏ ‏بسیج‏ ‏وههیئتها‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏‏ ‏دین‏ ‏داری‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏بچه‏ ‏تورو‏ ‏به‏ ‏خدا‏ ‏بیـاییم‏ ‏‏ ‏برگردید‏ ‏دنیـای‏ ‏که‏ ‏یـه‏ ‏روزی‏ ‏همـه‏ ‏‏خوشی‏ ‏هاشو‏ ‏‏همـه‏ ‏همـه‏ ‏مدارک‏ ‏دانشگاهیشو‏ ‏همـه‏ ‏پولشو‏ ‏باید‏ ‏بزاریم‏ ‏ببریم‏ ‏با‏ ‏یک‏ ‏کفن‏ ‏ارضششو‏ ‏نداره‏ ‏تو‏ ‏رو‏ ‏خدا‏ ‏به‏ ‏دین‏ ‏برگردید‏ ‏به‏ ‏مساجد‏ ‏برگردید‏ ‏دستتان‏ ‏تو‏ ‏دست‏ ‏شـهدا‏ ‏بزارین‏ ‏الهم‏ ‏دور‏ ‏الله‏ ‏العان‏ ‏هم‏ ‏که‏ ‏شـهدای‏ ‏گمنام‏ ‏خودشون‏ ‏اومدن‏ ‏تو‏ ‏شـهر‏ ‏برین‏ ‏باشون‏ ‏رفیق‏ ‏بشین‏ ‏وقرار‏ ‏بزارین‏ ‏به‏ ‏خدا‏ ‏کمکتون‏ ‏مـی‏ ‏کنند

 ماهرخ : هر دو طرف مقصرن. ولي من هرگز بـه خاطر ارضا جنسي پسرا چادر بـه سر نميکنم. اين حق هست كه هرجور دلشون ميخواد لباس بپوشن. ممنونم

جواب سوني کارت بيست : وقتي هم شوهر کردي و سر و بدن عريان ا عقل شوهرت را دزديد و زندگيت از هم پاشيد همين قدر شجاعانـه ابراز عقيده ميکني ؟ وقتي بفهمي شوهرت مدتهاست يکجا قلبش گير اين عشوه هاي هاي بي حيا شده باز هم با اين طرز فکرت حال ميکني ؟ شما حق نداري هر جور دلت خواست لباس بپوشي اونکه تو را آفريده و اسمش خداست حق داره تعيين کنـه چطور بپوشي ، مردها هم بگويند ما نميخواهيم و شلوار بپوشيم و همينطور عريان دوست داريم بيائيم تو خيابون و زنـها نگاه نکنن ، اين کار عاقلانـه هست ؟ اينطوري کـه ديگه بهش نميگن دنيا و اجتماع ميگن طويله

 دنیـا : من يه 15 ساله ام يکيو دوست دارم کـه 20 سالشـه که تا حالا هم باکساي زيادي بوده اما من با وجود دونستنش چند هفته باهاش دوست بودم که تا اينکه گفت نميتونم جلوي نيازامو بگيرم منم وقتي بهش جواب منفي دادم تموم کرديم من بابت اين موضوع خييييييييييلي اعصابم داغون بدتر از اون اکثرا بـه طور تصادفي ميبينمش خواهش ميکنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : شما اگه بر اثر احساسات پاک و عاشقانـه تو پانزده سالگي وارد اينکارها بشويد که تا اون پسر از شما خوشش بياد کـه نخواهد آمد وقتي بيست ساله شدين ميبينيد احتمالا شدين يک و بين دوستان همون آقا دست بـه دست ميشويد ، اگه اين فرد کـه ميدانيد تو بغل زنـهاي هرزه مختلفي خوابيده ايدز و هپاتيت را بهتون منتقل کرد ديگر چه کار ميتوانيد بکيند يا اگر بکارت تان را از بين برد چطور ميخواهيد ازدواج کنيد ، چنين آدمـهاي هرزه اي لياقتشان همان زنـهاي هرزه هستند نـه هاي پاکي کـه بخاطر عشق و احساسات تو دام اين مردان هرزه و لجن مي افتند ، خداوند درون قرآن براي اکثر کارهاي بد ميفرمايد آنرا انجام ندهيد ولي براي رابطه نامشروع ميفرمايد نزديکش هم نشويد چون مثل گرداب آدم را تو خودش ميکشـه

 reza : چند روز قبل درون اتاق نشسته بودم وبازي دانلود مي کردم ان روز فقط مادرم و داييم درون خانـه بود مادرم براي ملاقات همسايه مان بـه خونـه انـها رفته بود وفقط من و داييم درون خانـه بوديم من نشسته بودم کـه يک دفعه داييم وارد اتاق شد ودرخواست کرد من گفتم نـه درون اتاق را بست و مجبورم کرد من نمي دانستم چي کار کنم من12 سال دارم ونمي خواستم والدين من چيزي بدانند مجبور شدم بله را گفتم ، من بايد حالا چي کار کنم

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد از او دوري کنيد و با او تنـها نمانيد اگر درخواست زشتش را تکرار کرد تهديد کنيد کـه آبرويش را ميبريد و به پدرش و مادرتان موضوع را ميگوئيد ، اگر مانند حضرت يوسف و ساير عرفائي کـه بخاطر مقاومت درون مقابل همين کار بـه مقامات بالاي الهي رسيدند فکر کنيد از تهديدات او نميترسيد و به خدا توکل ميکنيد ، از مکر و دشمني شيطان بترسيد کـه قسم خورده همـه ما را با آلودگي گناهان نابود کند و نزديک زنا نشويد کـه فقر و مرگ جواني از عواقب اين گناه زشت هست ، و بابت اين گناهي کـه کرده ايد از خدا مصرانـه تقاضاي بخشش کنيد ، فقط خدا خدا خدا ، او کمک ميکند

 ملیکا 16 ساله : من خودم چادریم فوق العاده اممعمولی مـیرم بیرون ولی خداییش مردا غیرتشون یـادشون رفته دمشون گرم اونایی کـه ناموس محلشون ناموس خودشونـه بـه هرحال هرجایی خوب وبد هست خدا بـه هممون رحم کنـه

 پروانـه : سایت خیلی خوبیـه فقط ای کاش چند که تا هم عکنار این مطلب ها مـی گذاشتید.

 ساغر............. : سلام من17سالم ازدواج کردم ولي عاشق شوهرشوهرمم 4بار بدنم را لمس کرده اخه همو دوست داريم رابطمون مخفيه خيلي دوستش دارم نميتونم فراموشش کنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : اگر نفستان را مـهار کرديد کـه به نفع خودتان و همسرتان و آن آقا و همسرش و آبروي پدر و مادر خودتان هست ولي اگر بـه دنبال دل بخواه هاي خودتان آنـهم اينجور موارد بسيار زشت رفتيد خدا اول فرصت ميدهد که تا توبه کنيد و با شرمندگي بـه درگاه خدا برگرديد و پس از ناگهان چنان آبرو ريزي و بلائي بـه سر شما نازل ميکند کـه نـه راه بعد داشته باشيد نـه راه پيش ، بعد از خدا پروا کنيد و به زندگي خود بچسبيد و کلا فکرتان را که تا آمد بـه سمت آن آقا برود بـه چيز ديگري سريعا مشغول کنيد کـه آلوده اين کارها نشويد ، درون همين حد رابطه نيز گناه فاحشي مرتکب شده ايد کـه حد شرعي شلاق دارد و بترسيد از اينکه خدا پرده آبرويتان را بريزد ، خدا درون قرآن مي فرمايد بـه فحشا نزديک نشويد ؛ نميگويد فحشا نکنيد ميگويد حتي نزديک نشويد چون شيطان کـه قسم خورده انسانـها را نابود کند با تحريک احساسات و به روشـهاي ماهرانـه انسان را بـه سمت اين گرداب ميکشد و ناگهان متوجه ميشود کـه آلوده بـه گناه بزرگ و فاحش زنا شده هست ، از خدا و نابود شدن زندگيتان و رفتن آبروي خود و خانواده تان بترسيد

 سجاد : اگه ا حجابشون رو رعايت كنندهم براي خودشون درون اين گونـه مواردخوبه وهم پسرا تحريك نميشن

 فائزه : من با پسري کـه قبلا دوست بودم و الان 13روزه کـه باهاش تموم کردم اون پسر دوست برادرم بوده من ميترسم کـه از گوشي برادرم عهايم رابرداشته و پخش کرده چيکار کنم؟

جواب سوني کارت بيست : آخر عاقبت دوستي هاي نامشروع اين مکافات ها و دردسرها هست و حتي چه خونـهائي کـه سر اين رابطه ها بـه زمين ريخته نشده هست ، اگر الان فهميدين کـه کار خوبي نيست اول اينکه سعي کنيد رابطه تون را با خدا نزديک کنيد و از اينگونـه رابطه ها خودتون را پاک کنيد و دوم اينکه تهديدش کنيد کـه اگر اين کار را ه درون اداره آگاهي ازش شکايت ميکنيد و واقعا روزگارش را سياه ميکنند

 فائزه : من 15سالمـه و 5 ساله کـه با يه پسره دوستم و اون هي ميگه بيا با هم کنيم و من اصلا از اين کارا خوشم نمياد. لطفا بگيد چيکار کنم؟

جواب سوني کارت بيست : خدا درون قرآن ميفرمايد نزديک زنا و روابط نامشروع نرويد ، دقت کنيد نميگه زنا نکنيد ميفرمايد حتي نزديکش نرويد چون مثل يک گرداب آدم را تو لجن خودش ميکشـه ، شما اگر درون اين سن کم بـه سمت اين روابط برويد چند سال بعد متوجه ميشويد با عرض معذرت مثل يک با شما برخورد ميکنند و هر وقتي سوء استفاده اش را از شما کرد شما را دور مي اندازد و از شما فرار ميکند و اين براي کرامت و شخصيت بانوئي چون شما جالب نيست ، اگر درون همين اينترنت جستجو کنيد خاطرات بسياري مانند داستان خود پيدا ميکنيد کـه با کلک و ترفندهاي مختلف ي کـه مايل بـه اينکار نبوده توسط دوست پسرش بـه محلي کشانده شده و چندين نفر از دوستان آن پسر بـه آن خانم تجاوز گروهي کرده اند و شخصيت و حيثيت او را لکه دار کرده اند ، بعد بهترين کار اين هست که اينگونـه روابط را از زندگي خود دور کنيد که تا زماني کـه با همسر واقعي خود شرافتمندانـه و با عشق رابطه جنسي داشته باشيد

 حجاب : این همـه گفتیم م حجابت یک بار هم بگیم برادرم نگاهت.......

 مشاور من : با سلام و ادب خدمت همـهاني کـه به اين سايت سر ميزنن.يه جمله هميشـه يادتون باشـه اونم اينکه.آيا کاري کـه ميکنم درسته؟؟؟
از خودتون بپرسيد بذاريد وجدانتون بهتون جواب بده .اگه خلافش عمل کني صد درون دصد پشيمون ميشي.حالا براي اينکه از سرسره بدبختي لذت نبري .ميتونم دوستانـه بـه عنوان يه مشاور بهتون کمک کنم.موفق باشيد.

 سارا : خطاب بـه اقای فرهاد اولا همـه ا این طوری نیستن دوما شما پسرا هستید کـه ول کن ا نیستیدو همـیشـه فکرای شیطونی دارن اصلا استاد شیطونن سوما قبل ازاین کـه این مزخرفاتو مـینوشتی مـیشستی قبلش فکر مـیکردی کـه یعنی وت هم اینطورین.چهارما اگر این چیزا تو خونواده شما هست چرا فکر مـیکنید همـه هم مثل خودتونن پنجما واقعا برات متاسفم

 مجید خ : واقعا جالب هست ا لباسهای بدن نما مـی پوشند و پسرها را متهم مـیکنند

 حمـید : خیلی خوبه

 سحر : سلام من چند وقت پيش با پسري دوست بودم من از را تلفني دوست شدم... او شب ها با پيام هاي ي تحريک ميکرد و ادعا ميکرد کـه نماز خوان است....واين کار گناهي ندارد.... الان ازش جداشدم ولي ديد بدي نسبت بـه افراد نمازخوان و مومن دارم....

جواب سوني کارت بيست : اول از همـه بايد بدانيدي کـه گناه ميکند مومن محسوب نميشود بـه قول آيت الله بهجت کـه مي فرمودند درون قرآن هست کـه نماز از فحشا و منکر باز ميدارد وليي کـه نمازش او را از فحشا و منکر باز نميدارد نمازش نماز نبوده هست وگرنـه مومن حتي از فکر گناه هم حذر ميکند و مراقبت ميکند چه برسد از اينکه مرتکب گناه شود و گناه را هم کوچک بشمارد

 م : وقتی فقز نباشـه ....... بگین

 فرهاد : خودا پاميدن و با پسرا ميرن جاهاي خلوت خوب کمتر پسري ميتونـه جلوي خودشو بگيره ا ن کـه باعث تحريک شدن پسرا ميشن وقتي هم کـه اتفاقي ميوفته مظلوم نمايي ميکنن و همشو بـه گردن پسر بخت برگشته ميندازن خيلي شيطون صفتن اينجور ا

 ح مزادیمن : عالی بود

 فرزانـه : سلام ي مدت هست کـه وقتي بسر عموم رو ميبينم بـه چشمام زول ميزنـه که تا نگاش کنم بعد زبونشو ميارخ بيرون دور لبش ميچرخونـه نميدونم چه مفهومي داره نميدونم بـه کي بگم بـه عموم بگم؟چطور بگم؟کمکم کنيد واقعا ناراحتم بوششمم هم بد نيست

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد از او دوري کنيد و فقط درون جمع خانواده باشيد که تا عفت شما لکه دار نشود

 افسرده : سلام من ي26ساله وشاغلم تو22سالگي پسرجووني کـه همسن خودم بودتومحل کارم مشغول بـه کارشدهردومون دورازخانواده هامون بوديم اون پسربعداز2ماه پيشنـهاددوستي دادکه باهاش بدرفتارکردم کـه روبه پيشنـهادازدواج دادکه بازم جدي نگرفتم اين کاراش بـه واسطه گري همکارفاميل دوست واشناادامـه داشت دراين ميان همش بهم بـه بهانـه هرچي مسيج ميدادهمکارخوبي بودنمازخون بااخلاق منم متاسفانـه بـه رابطه تلفني باهاش ادامـه دادم چندبارکه باهاش تنـهابودم چه سرکارچه جاي ديگه رفتاراي بدي ازخودش نشون ميدادولي من حتي جلوش چادرمودرنمياوردم خيلي نصيحتش ميکردم کـه اين کارش گناهه ولي اون ادامـه ميدادکه من محل کارموتونستم عوض کنم متاسفانـه فکرميکردم اون عاشق منـه ومن عاشق اون.به رابطه تلفنيمون ادامـه ميداديم اونم چندباراومدخاستگاري کـه خانواده خودش بيشترمخالف بودنداوناتفاوت فرهنگي زيادي باماداشتن ولي من فکرميکردم چون اين پسربهم دست زده ومنوبوسيده محکومم کـه باهاش ازدواج کنم اون پسرچندباراصرارميکردکه منوببينـه منم متاسفانـه بااصرارهاوتهديدهاي زيادش قبول ميکردم کـه هربارکارش همين بوددست زدن بوسيدن.درسته منم عاشقش بودم دوست داشتم ببوسمش ولي هميشـه بـه گناهش فکرميکردم وازاين کارفرارميکردم ديگه عذابم ميدادبهم مسيجاي ميدادروانم روبهم ميريخت همش فکرميکردم بهم تجاوزشده تصميم کرفتم فقط باخودش ازدواج کنم بلاخره خانوادم رضايت بـه ازدواج من واون رو2روزقبل عقداونابه بهانـه مـهريه زيادبهم زدن همـه تعجب من واقعه چيزي کم نداشتم خيلي بهم ريختم برام نميتونستم بپذيرم وبدتراطرافيانم کـه ازاين مساله استافاده بهينـه ميبردن پسره يکماه بعدنامزدکردودوباره بهم زد.ولي من هنوزنتونستم خودم روبخاطراين اشتباهم ببخشم فرصت ازدواج خوب برام هست ولي من همش فکرميکنم لياقت يه زندگي خوب روندارم ويه ادم خيانت کارم وکاراي اون پسره روهم نتونستم کامل ازيادببرم اون چسره هنوزبهم مسيج ميده وحالم روميپرسه بااينکه بدجوابش روميدم ولي نميتونم اصلابهش جواب بدم احساس ميکنم غرورم روشکسته دوست دارم تلافيشوسرش دربيارم توروخداراهنماييم کنيدچيکارکنم؟

جواب سوني کارت بيست : هري ممکن هست دچار اشتباهاتي بشود ولي مـهم اين هست که اشتباه را با اشتباه جبران نکند ، بگذاريد و بگذريد و از درگاه خدا طلب مغفرت کنيد کـه او آمرزنده و بسيار مـهربان هست و آن شخص را هم کلا کنار بگذاريد و حتي بـه او فکر نکنيد انشاالله خدا يکي بهتر از اون نصيبتون ميکنـه ، بـه خود خدا توکل کنيد نـه بـه بنده هاي خدا

 فرشته خاکی : خاک برسرتون کـه نميتونين جلوتونو بگيرين من از اين متنفرم کـه ارتباطي جنسي زياده بعد پسراي بيشعور چطور ميتونن با اين کـه مادر و دارند تن بـه اين کار بدهند ......

 :( : اخه چرا حتما اینجور باشـه ای کاش خدا هیچ وقت همچین حسی رو بـه ادم نمـیداد که تا ادم بخاطرش دست بـه هر کاری نزنـه و کلی گناه نکنـه اخه واسه چی؟؟؟خداییش خودتون بگین پاک ترین ادما هم فکرشون بعضی وقتا منحرف مـیشـه چون یـه غریزه هست کاریش نمـیشـه کرد

 ٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠ : سلام بچه ها منم م 13 سالمـه يه روز يه پسره از بغلم رد شد دوباره دو روز بعدش هم همينطور يه روز يه اتفاقي افتاد كه اون و من شمارمونو بهم داديم حالا اون بهم پيشنـهاد داد كه ........... منم قبول نكردم و باهاش قهرم منم عاشقشم نميتونم تركش كنم كمكم كنيد

جواب سوني کارت بيست : مراقب باش فريب نخوري چون بعد از استفاده مثل يک دستمال چرک پرتت ميکنند از زندگيشون بيرون ، ي را ميشناختم کـه در سن و سال تو با پسري حدود بيست ساله دوست شده بود و اين دوستي بـه کشيده شد و بعد بين دوستان پسر دست بـه دست ميشد و آخرين خبري کـه از او دارم اين هست که شده هست ، همان دوست پسر نارفيقش ميگفت آنقدر چهره اش شکسته و زشت شده هست که حالم بـه هم ميخورد نگاهش کنم ، اين نتيجه شروع با يک هوس و ادامـه راه کج و عادت بـه اينکه هر شب درون آغوش هرزه اي بخوابد ، دوست داري شوي بفرما راه باز هست ، اگر هم هنوز بـه اين راه قدم نگذاشته اي حتي نزديکش هم نرو و اگر قبلا گرفتارش شده اي خودت را سريعا بيرون بکش کـه روز بـه روز بد از بدتر ميشود

 ahmadreza : من ميگم ا بدن چون پسرا رو تحريک ميکنن بعدشم تو کـه پسر رو نميشناسى باهاش جاى نرو کـه بهت تجاوز بشـه...

 ایراندخت پارسا : من درون خانواده ازاد و غبر مدهبي ولي پايبند بـه اصول اخلاقي بزرگ شدم. که تا به حال بـه من تجاوز نشده و به مردهاي هوسران باج ندادم. (نـه بـه حجاب و نـه بـه ظاهر ربط داره ) چرا تو استخر هاي عمومي اروپا تجاوز نميشـه بهي؟(اروپا هم زياد رفتم) /////////تقصير مردهاي کثيف و هوسران وعقده اي و حيوان صفت کـه از اعتماد ان جوان سوء استفاده ميکنن.(که خدا جوابشون رو ميده و ممکنـه سره و مادرو شون و خودشون بياد) مـهم اينـه کـه انسان چه قدر فرهنگ و شعور داشته باشـه.(اخه مرتيکه مياد ميگه من بـه يکي تجاوز کردم.(خاک برسرت حيوان) راستي وکيل هم هستم و تا حالا چند که تا مرد متجاوز رو هم بردم بالاي دار / و حال بقيشون رو هم ميگيرم.(هاي گلم بـه اکثريت مردها نميشـه اعتماد کرد) براي خودتون ارزش قائل باشيد

 سامان رشیدی : من عاشق دونفرشدم 16سالمـه بـه بلوغ زودرس رسيدم نميدونم چيکارکنم شب وروزم شده گريه من عاشقم عاشق چيکارکنم

جواب سوني کارت بيست : شانزده ساله کـه بلوغ زود رس نيست ، ضمن اينکه بلوغ 15 سال قمري هست يعني حدود 150 روز کمتر از 15 سال شمسي و اکثر افراد هم معمولا بين سن 13 که تا 15 بـه بلوغ ميرسند و بستگي بـه محل زندگي ، نحوه زندگي ، عوامل ارثي و نژادي دارد و ثابت نيست ، زود عاشق شدن و زود فارغ شدن درون اين سنين عادي و قابل رخ هست و جاي نگراني نيست فقط بايد مواظب باشيد بـه گناه و راههاي نامناسب کشيده نشويد همواره از خدا بخواهيد خودتون و دينتون را حفظ کنـه و خيلي هم فکرتون را درگير اين مسائل نکنيد ،‌اين چيزها براي همـه بوده و تا آخر دنيا هم خواهد بود ، کاري هم بـه بدي ها جامعه نداشته باشيد و سعي کنيد خودتون را حفظ کنيد درون جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ، ورنـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

 سلام : سزای زنا کار آتش هست توبه کنید و از امام حسین(ع) کمک بگیرید رد خور نداردخیر دنیـا و آخرت بر سرتان مـیبارد.موفق باشد براتون دعا مـیکنم.

 تلسفتاسف : خیلی ناراحت شد فکرشم نمـیکردم اوضاع اینققدر خراب باشـه شکر خدا هرگز تو این 30 سال واسم اتفاقی نیوفتاده البته هم خیلی مواظبم هم جای نادرستی قرار نمـیگیرم کـه بعدش پشیمون بشم شما هم جای نادرست موقع نادرست قرتر نگیرید

 فففف : تجاوز خیلی بد امـیدوارم عبرت بگیرید

 اسدی : زشته نکنید ازاین کارا آخروعاقبت نداره

 مـهدی ناری : من یباربهی تجاوزکردم الان مـیبینم چگونـه معذرت بخوام کـه ناراحت نشـه خیلی وقته توبه کردم

 فاطمـه ... : واقعا کـه اين چه حسيه کـه برا ما انسانا گذاشتن؟من هميشـه با خود ارضايي درگيرم حتي چند بار بـه با بابام فک کردم اخه چرا با داداشم توي بچگي يه کارايي ميکرديم از اون وقت.....

جواب سوني کارت بيست : خيلي مراقب خود باش ، چندين بار بـه نقل از بزرگواري گفتم بازهم تکرار ميکنم ، غريزه جنسي غريزه اي دريا صفت هست و هر چه اطاعت شود سرکش تر ميشود ، مبادا با محارمت رابطه جنسي برقرار کني کـه عقوبت سختي دارد و حکمش هم مرگ هست ، اگر واقعا فشار روت هست زودتر ازدواج کن يا اگر سن و شرايطت اجازه نميدهد با مرجع تقليدت هماهنگ کن براي ازدواج موقت و اگر اجازه دادند اينکار را ولي نـه بـه شکلي کـه آينده و ازدواج دائمت مورد خطر قرار بگيرد و مشکل دو که تا شود ، بـه هر حال با توکل واقعي و عميق بـه خدا مراقب شيطان و رابطه نامشروع با محارم باش کـه بدترين راه ممکن است

 سهند اورمـیه : سلام من خودم بقدري حشريم کـه الان ي سوار ماشينم م همونجا مي...... تقصير من نيس حشريم فقط فرهنگ جامعه

جواب سوني کارت بيست : اگر اين غريزه مفيد کـه در شما سرکشي ميکند را جمعش نکنيد دير نخواهد بود کـه سرتان را بالاي دار ببرد و دنيا و آخرتتان را نابود کند ، خود دانيد

 ارزو : کی مـیگه تجاوز تو ایران کمتر از کشورای دیگست؟؟؟ اصلا هم اینجور نیست منبع دقیقی وجودداره؟تو ایران بخاطر ابرو و اینکه نشون بدن کشورمون مردم دینداری داره سرپوش مـیزارن.شما واقعیتو نمـیدونی چون اماردقیقو نداری

 مـهشيد : جند روز بيش بسر دايم با بسر خالم بـه زور بـه من تجاوز كردن ميخام خود كشي كنم

جواب سوني کارت بيست : موضوع را با يک کارشناس و مشاور خانواده خانم مطرح کنيد هر چند نظر شخصي من اين هست که سکوت افراد را جري تر ميکند اگر از کار خود پشيمان نباشند و حتي بخواهند آنرا تکرار کنند

 زیبا : نظرات خيلي خوبي بود من خودم بـه دليل اينکه خوشگل وزيبا هستم بهم پيشنـهاد ميدن ولي من قبول نمي کنم ومي ترسم برم با اينکه خيلي دوست دارم باي کـه دوستش دارم داشته باشم وخيلي داغي هستم اميداوارم هميشـه بمونم وپسرا براي طرف من نيان

جواب سوني کارت بيست : مطمئن باشيد پسراي اطرافتون فقط با ذهنيت دور و بر شما پر پر ميزنن و اگر اين نبودي حال شما را هم نميپرسيد ، زودتر ازدواج کنيد و خودتان را نجات دهيد و حتي که تا قطعي نشدن ازدواج و عقد هم با طرفتون رابطه جنسي پيدا نکنيد چون بسيار هستند اني کـه فريب وعده هاي ازدواج را خوردند و بکارت خود را از دست دادند و هم اکنون عزا گرفته اند کـه ديگر نـه راه بعد دارند نـه راه پيش و نـه مايلند رابطه نامشروع داشته باشند و نـه ديگر ميتوانند ازدواج کنند ، بـه خدا پناه ببريد و زودتر ازدواجي مناسب کنيد

 هانا : سلام اول مرسی از توصیـه های خوبتون کـه اگه بهمون تجاوز شد چیکار کنیم از صمـیم قلب ارزو مـیکنم خدا اون روزو برایی نیـاره....
اکثرا تقصیرو انداختین گردن ا اما بی انصافی نیست؟
خدا تو قران اول بـه مرد مـیگه نگاتو نگه دار.قبول ا هم حتما پوشش متعارف و مقبولی داشته باشند اما اقایون نیز...
دیگه اینکه من سالها اسیر دست خ.ارضایی بودم...هنوزم شاید اما یجورایی تو ترکم..لذتی دیگه نداره برام..از و رابطه زناشویی چندشم مـیشـه...
این خیلی بده...اما واقعا نمـیفهمم چرا این کارو مـیکنم...
فکر رابظه داشتن با یـه مرد دیگه یـا با دیگه حالمو بهم مـیزنـه اوقت با خوندن داستان سمسی
هر سری از بین مـیبرمشون اماوقتی اون حس دیوونـه وار مـیاد از خود یخود مـیشم و بعدش ....
فقط خدا کمکم کنـه
برام دعا کنین

 بیست : بده

 مـهندس مکانیک 26ساله : براي تمام عزيزاني مورد اين مسائل قرارگرفته اند کمال تاسف دارم و اين را بدانيد هيج انساني اجتماعي بدون خطا نيست حتي خود بنده مـهم اين هست که بفهميم اشتباه کرديم و حالا تو مسير درستش قرار بگيرم و تاحمل و صبر براي جبرانش داشته باشيم .حتما بخشيده ميشيم خداند خودش وعده داده کـه همانا خداوند هرگز درون وعده اش تخلف نميکند دوستان من مطمئن باشيد

 ان درمانده :

???? ???? ???? ???? :

 رضا : سلام.
من وقتي يه طفل بودم حدود سه ساله، مورد تجاوز پسر همسايه کـه همکلاس برادر بزرگم بود قرار گرفتم.
سال ها بعد کـه به سن بلوغ رسيدم تازه فهميدم چه بلايي سرم آمده. و اين موضوع را اخيرا فهميدم کـه چقدر موجب آسيب فيزيکي ، رواني ، عزت نفس و .. ميشـه. غير از اون احتمال تجاوز دوباره درون بزرگسالي هم بـه همين دليل بسيار زياده. طوري کـه من تو 29 سالگي وقتي براي آشنايي با يه زن کـه داشت متارکه ميکرد و به دروغ اول مدعي شده بود کـه فقط نامزد بودن طي حدود شش ماه بالاخره مقاومتم درهم شکست و از سوي اون مورد تجاوز قرار گرفتم. بلافاصله بعد از اون ازدواج کردم و اين باري کـه همسرم شد منو فريب داد . او هم توسط پدرش درون کودکي مورد تجاوز قرار گرفته بود ولي با همدستي پدرش سر من رو شيره ماليدن. طلاقش دادم و الان نميدونم چکار بايد م . با يه روحيه خراب و احساس عفت و عزتي کـه هيچ وقت درکش نکردم .

جواب سوني کارت بيست : زياد بـه خودتون سخت نگيريد ، شما کـه مقصر نبوديد و گناهي گردن شما نيست و احساس عفت و عزت هم چيزي نيست کـه خيلي قابل درک باشـه بعد غصه اش را نخوريد ، شما اگر بيش از حد بـه تاريکي ها نگاه کنيد تاريکي هم نظرش بـه سمت شما جلب ميشود ، بعد ولش کنيد و بيخيالش بشويد ، بعد از يک مدت ميبينيد جان و روحتون آزاد شده از اين بندهاي نامرئي ، توکلتان بـه خدا باشد و حتي اگر شخص شما هم عمدا تن بـه اين کار داده بوديد هم خدا ارحم الراحمين هست و بخشنده ، ديگر چه برسد بـه اينکه شما درون خردسالي و ندانسته يا بر اثر فريب بـه اين سمت کشيده شده باشيد ،‌پس لعنت بـه شيطان و يا علي جوون

 سامان : سلام . من سامان هستم. 19سالمـه و 3ماه بيش داشتم ميرفتم خونـه ي خالم .. وقراربود باهم بـه ويلايي برويم وآنجا تک وتنـها کنارهم باشيم وخوش بگذرانيم. تازه قرار بود تابستان باهم اذدواج کنيم. توي راه بودم کـه چراغ قرمز شد ومن ترمز گرفتم. کنار ماشين من يک باوضع آنچناني بارک کرده بود. ماشين آن زورلت آمريکايي بود وماشين خيلي بهني بود ميخواست بيايد جلوي ماشين من کـه من نذاشتم واون يک لگد بـه ماشين من زد.
من نفهميدم کـه اون لگد زد وگرنـه بشت سرم را نگاه نمي کردم. من سرم رااز شيشـه بيرون آوردم که تا ببينم صداي چي بود. همين کـه سرم را از شيشـه بيرون بردم برادر هاي آن زن يک مشت بـه دماغم زدند ومن بي هوش شدم . من از آن زن و برادرهايش شکايت کردم وآن زن مي گويد کـه من درون آن شلوغي بهش تجاوز کردم. حالا من نـه شاهد دارم نـه چيزي. اما بدبختي من اين هست که خالم حرف هاي آن زن کودن را باور ميکند ! من الان نمي دانم بـه آن شکايت رسيدگي کنم . يادوباره (که امکان ندارد) دل خالم سارا را بدست بياورم. تورا بخدا کمکم کنيد کـه چطور از دست آن زنيکه راحت شم و دل سارا را بدست بياورم. کمک ميخواهم کمک کمک

جواب سوني کارت بيست : معلوم نيست شايد درون نرفتن شما با تان خيري وجود داشته هست ، خيلي ازاني کـه در حادثه يازده سپتامبر زنده ماندنداني بودند کـه به يک علت شايد ساده دير بـه محل کار خود رسيده بودند يا اصلا آنروز اتفاقي افتاده بود کـه نميتوانستند بروند ، يکي خوابش بود ، يکي حال مادرش خوب نبود و آن يکي از اتوبوس جا مانده بود بـه همين سادگي از مرگ جسته بودند

در مورد تجاوز آن خانم بايد بتواند ثابت کند و الکي نميشود بهي تهمت زد ، شما اگر تجاوز کرده باشيد بذاق دهان يا ترشحات آلت يا تارهاي مو يا اثرات نزديکي مطمئنا باقي ميماند کـه با يک آزمايش و بررسي ساده پزشکي قانوني قابل اثبات بود ، بعد اگر نتوانند ثابت کنند شما ميتوانيد از آنـها شکايت کرده و اعاده حيثيت کنيد و آنـها را بـه دردسر بياندازيد

پس از اثبات بي گناهي کمي روي ازدواج با ايشان هم تامل کنيد ، آيا واقعا او زن زندگي شما هست يا نـه ، اگر بـه علت ازدواج فاميلي ، فرزندان معلول پيدا کنيد بايد که تا آخر عمر زجر بکشيد و آن کودکان نيز زجر بکشند ، من دوستي داشتم کـه نابينا بود چون پدر و مادرش فاميل بودند و او هميشـه ناراحت بود کـه چرا بخاطر عاشق معشوقي پدر و مادرش او بايد يک عمر زجر بکشد و آخرش هم متاسفانـه درون جواني سکته کرد و از دنيا رفت

 SAMIN : CHE bad.benazare man tanhai ba khoda va hejab behtarin kare.hata ba dokhtaram dos nashin

 نیلسون دروازه بان پرسپولیس : تمام اين مشکلات و بدبختي ها نـه از پسر هست و نـه از بلکه از ذات ميل جنسي است.

جواب سوني کارت بيست :

 سارا : جواب كاربر س.م
سلام خانم گلم مگه تو چند سالته كه دو که تا خواستگاريت بهم خورده ناراحتي؟ كلاً بيست سالته گلم . حيف نيست خودتو ، آبروتو ، همـه چيزتو درون اختيار كسي بزاري كه از تو بهره برداري جنسي بكنـه .فكر كن ببين اگه رابطه شما بهم بخوره كيه ضرر ميكنـه ؟ اگه اون يه ديگه رو ديد و از اون خوشش اومد تو رو خيلي راحت فراموش ميكنـه و بعدش ميزن زير همـه چيز. فقط تو پدر و مادرت ضرر ميكنن. بعد از اون يك عمرپشيموني سراغت مي ياد.
وابستگي هاي كه گفتي عشق نيست بلكه يه هوس زود گذر هست. اگه واقعاً دوستت داره بگو با خانوادهاش بيان خواستگاريت و بهترين رابطه جنسي رو بعد از ازدواج مي توني بدست بياري.
تو اين موارد با افراد امين م كن . هيچ كسي مثل خونواده خودت بـه فكر آينده تو نيستن. دوست يا همكار هميشـه براي ما مشاور خوبي باشن.
خلاصه عزيزيم شرعاً عرفاً منطقاً سريع بـه رابطه ات پايان بده و فراموشش كن. حتماً حتماً حتماً با يه مشاور خوب تماس بگير. اون راهنمايت ميكنـه. من يه مشاور خوب سراغ دارم.
عزيزم رابطه خودتو با خدا قوي كن. نمازتو بخون از خودش كمك بگير. نتيجه رو زود مي بيني. اگه تونستي يه زيارت امام رضا (ع) برو. همـه مشكلات ما از دور شدن از خداست.

 س.م : ي هستم20 ساله حدود يک سال بيش 2تا خواستگار با فاصله زمانيه 4ماه برام اومدکه تاسر عقد باجفتشون رفتيم کـه بهم خوردکه از اون بـه بعد بـه خودم اجازه دادم با يکي رفيق بشم اما انقدر بهش دلبستم حاضرم هرکاري حتي انجام بدم کـه اونو از دست ندم ولي باهر بار کلي عذاب وجدان ميگيرم ترو خدا کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : من فقط يک چيز ميتونم بهتون بگم :‌ از مکر شيطان غافل نشيد و مراقب امتحان خدا باشيد

شما اونو از دست نميدين دارين خودتون را از دست ميدين ، مطمئن باشيد همونکه اينـهمـه بهش دلبستگي پيدا کردين تو اعماق ذهن و وجودش شما را بعنوان يک ط جنسي و با عرض معذرت خيلي بسيار ، يک بـه حساب مياره ، ببخشيد اگر حرفم بي ادبانـه و رُک بود ولي خواستم اصل واقعيت را بدايند نـه حرفهاي مودبانـه تلطيف شده را

توبه کنيد و از خدا معذرت بخواهيد و با کمک از صبر و نماز خودتون و تربيت و آيندتون را بدين دست خود خدا که تا بهترين ها نصيبتون بشـه ، تو ازدواج هم نـه خيلي سخت بگيريد نـه خيلي سهل ، ازدواج ده بخشـه يک بخشش عشق هست و نُه بخشش گذشت هست ،‌اگر گذشت بسيار زيادي پيدا نکنيد حتي اگر بـه عقد هم برسيد بـه آخر عشق نميرسيد

 کیمـیا : ببینید بـه نظر من تقصیر پسر و جامعه هست .پسر بـه خاطر اینکه کنترل روی خودش نداره و جامعه هم بـه خاطر اینکه اصلا کاری بـه خاط تفریح سالم جوونا نمـیکنن.پسرا خواهش مـیکنم یک ذره فقط یک ذره بـه ا فکر کنید.خوب ما ا اگر تو خیـابون تیپ مورد علاقمون رو نزنیم کجا بریم.هان؟؟؟؟.....

 ترانـه : بنده درون زمـینـه مشاوره نوجوان و جوان ده سال هست که کار مـیکنم و با خواندن نوشته های ها و پسر ها تصمـیم گرفتم اگری دچار مشکل و روحی وروانی شده از طریق ایمـیل بـه او کمک کنم.Tarane73@gmail

 سارینا : من هچ اظلاعاتی درون این موارد ندارم ولی شما ها {جامعه .پسر ها} انتظار ندارید کـه ما بمـیریم کـه شما یـه وقت تحریک نشید ما تو تابستون خودمون رو لا چادر مشکی بپوشونبم کـه یـه وقت خدایی نکرده شما تحریک بشد اقایون تر خدا خودتون رو یـه دیقه جا ما قرار بدین ما چه گناهی کردیم شما مردا هم اگه یـه جو غیرت داشته باشید هیچی نمـی شـه

 بيچاره : من يه پسر18ساله هستم توي بچه گي زماني كه حدودا 5سالم بود بادوستم روابط داشتيم ومن دلم ميخواسته هميشـه مفعول شم كم كم بـه جايي رسيد كه ديدمنزديك 20نفربامن رابطه داشتن البته بعضياشون بالغ نشده بودندوبعضياشونم...حالااگه يه پسر خوشگل ميبينم بلافاصله دلم ميخوادباهاش رابطه داشته باشم ازطرفي هم بسيار استمناميكنم ديگه ب كمكم كنيد بـه والله هركس كمكم كنـه پاداش70روازم براي اون فقط بـه دادم برسيد

 09362260014 : سلام بـه تمامي خانومـهايي کـه به زور مورد تجاوز قرار گرفته ايد من خودم جايي کار ميکنم کـه روزانـه چند نفر مثل شماهارو ميبنم و واقعا اعصابم خورد ميشـه ما وقتيايي مثل شما ميان پيشمون دراولين قدم بهشون اطمينان ميديم کـه آبروشون کاملا حفظ ميشـه شما ها ناخواسته مورد تجاوز قرار گرفته ايد شما ناموس اين مملکتين و ما خدمتگذار شما از شماها کـه به زور مورد تجاور قرار گرفته ايد و به شما گفته اند اگه شکايت کنين فيلمتو پخش ميکنـه خواهش ميکنم التماس ميکنم بيايد شکايت کنين چون ما تو يه چشم بـه هم زدن ميگيريمشون و تمام چيزهايي کـه ممکنـه فيلم شماباشـه رو ضبط ميکنيم و وقتي ببريمش اداره بـه يک ساعت نميرسه بـه همـه چي اعتراف ميکنن و مطمئن باشيد فيلم شما پخش نخواهند کرد چون با اين کار حکم اعدام خودشونو امضا ميکنن بعد نترسيد بيايد جلو اي گرامي

 علی : من ميخوام با خود کنم ولي نميدانم اينکارا انجام بدهم يا نـه او هم ميخواهد ، يه شب کـه خونـه ما بودند امد اتاقم و پيشنـهاد داد من هم هم از جلو وهم کرديم وبعد از ان شب هر وقت کـه ميايد دوباره ان کارا انجام ميدهيم نميدانم چکار کنم هم اين کارا دوست دارم هم نـه لطفا کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : با خدا باش و پادشاهي کن ، زنا و رابطه نامشروع باعث بي برکتي مال و عمر ميشود و هر چه ميدويد بـه جائي نميرسيد همچنين روايت داريم کـه باعث شيوع جوانمرگي درون جامعه ميشود ، غريزه جنسي ، غريزه اي دريا صفت هست هر چه اطاعت شود سرکش تر ميگردد ولي اگر مـهارش کرديد ميبينيد بـه آن سرکشي هم نيست فقط اولش سخت هست و توکل بـه خدا را طلب ميکند ، شما ميتوانيد مثل يوسف با خودداري از زنا و پس زدن شيطان بـه مقامات بالاي دنيوي و اخروي برسيد يا مثل شيخ رجبعلي خياط کـه بخاطر فرار از زنا ، خدا بـه او مقامي داد کـه ظاهر و باطن آدمـها و دنيا و برزخشان را ميديد يا مثل داستان آهنگري کـه بخاطر ترک معصيت با دستش آهن گداخته را از کوره خارج ميکرد و آتش دنيا و آخرت برايش سرد شده بود ،
در جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ، ور نـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

 سارا : چی بگم بـه اونـها کـه حجاب را کرده اند بهانـه...

 مـهدی ضیـایی : بعد از شنيدن درد دل ها من ديگه زن نمي گيرم :))

 ترانـه : مدتي هست کـه نياز بـه رابطه جنسي دارم ولي ....... مجبورم روي بـه خود ارضايي با دست يا اشيائ ديگر هستم لطفا" راهنمايي . باتشکر

جواب سوني کارت بيست : خودارضائي نابود کننده آينده شماست ، اگر شرايط ازدواج دائم را نداريد ولي شرعا و قانونا شرايط ازدواج موقت را داريد ميتوانيد بـه لينک زير مراجعه فرمائيد

http://www.sonycard20.com/news/news_item.asp?NewsID=812 

 يک ايراني شيعه : به نظر شما آيا همـه چيز بـه حالت اول برميگردد؟ چهي مسئول اين اتفاقات هست ؟

 پری : من مدتي خود ارضايي داشتم والان هم مدت يکسال هر از چند گاهي با پسر هماسايمان ارتباط داشتم ولي لطفا" مرا راهنمايي کنيد

جواب سوني کارت بيست : هم خود ارضائي و هم رابطه جنسي نامشروع علاوه بر اينکه حرام هست و حرام علاوه بر عقوبت اخروي نکبت و بدبختي و مشکلات دنيوي را سبب ساز ميشود براي سلامتي روح و روان و جسم نيز بشدت مضر هست ،انيکه خود ارضائي ميکنند درون آينده ميل جنسي خود را از دست ميدهند يا درون حداقل حالت مختل ميشود و تبديل بـه يک ماشين جنسي براي همسر خود ميشوند کـه هيچ حس مطلوبي از همخوابي با همسرش بـه او دست نميدهد و چون حسي ندارد از رابطه جنسي چندشش هم ميشود و اذيت هم ميشود و متاسفانـه بسياري از طلاق ها بعلت راضي نبودن از اتاق خواب هست ، ضمن اينکه اگر الان توبه کنيد و نفس وحشي را لجام بزنيد و خودنگهداري کنيد شايد ماهها و حتي سالها طول بکشد که تا روح و روان شما از دست آن آزاد شود ، بعد هر چه زودتر توبه کنيد هم براي دنيا و هم براي آخرت شما بهتر هست ، درون مورد رابطه جنسي نامشروع ( زنا ) ،، رابطه حتي براي همسران هم کراهت شديده دارد زيرا بر روي ماهيچه هاي اثر نامطلوب گذاشته و انواع بيماري هاي و روده اي را سبب ميشود کـه يکي از آنـها عدم نگهداري مدفوع هست که واقعا باعث زجر و شرمساري خواهد بود ، و از لحاظ دنيوي هم انسان بـه فقر و فلاکت دچار ميشود ،

ضمن اينکه رابطه احتمال بارداري آن صفر نيست و مطمئن هم نباشيد کـه آن پسر فقط با شما رابطه دارد و اگر ندانسته آلوده بـه ويروس ايدز باشد شايد هشت سال ديگر شما متوجه بشويد کـه ايدز داريد چون اين ويروس بسيار مخفي کار بوده و تا هشت سال هم هيچ علامتي از خودش بروز نميدهد و در اين هشت سال احتمالا شما ازدواج کرده ايد و صاحب فرزند شده ايد و هر دوي آنـها را نيز آلوده کرده ايد

توبه کنيد کـه خدا توبه کنندگان را دوست دارد ، اما شيطان هميشـه انسان را اميد ميدهد کـه الان براي توبه زود هست و خدا هم بخشنده و آرام آرام آنرا عقب مياندازد ولي ناگهان مرگ انسان را مي بلعد

 رضا چنانی : اگر خود ی نباشد هیچ اتفاقی نمـی افتاد!!!!!!!!!!!!!

 علي : الهم عجل لوليك الفرج

 (((کرمانشاه پایتخت گردشگری وتاریخ))) : مطلب خوبی بود.سپاس
(((امـیرعلی فرهمند از کرمانشاه پایتخت گردشگری وتاریخ وتمدن کهن)))

 مرضيه : من از سن چهارده سالگي توسط پسر همسايمان مورد تجاوز قرار گرفتم و از اون بـه بعد دارم خود ارضايي ميکنم ونميتوانم خودم را کنترل کنم . لطفا" مرا راهنمايي کنيد

جواب سوني کارت بيست : اگر دلتان براي خودتان ميسوزد خودتان را درون معرض انجام گناه قرار ندهيد و در محلي نمانيد کـه بتوانيد خودارضائي کنيد ، شيطان کـه يقه شما را براي گناه نميگيرد خودتان بـه آن سمت ميرويد و اگر انجام ندهيد هيچ اتفاق مـهمي رخ نميدهد ، دائما بـه خدا پناه ببريد از شر شيطان رانده شده و از شر نفس هوسران و اين ذکر را تکرار کنيد

 آرین : ميدونيد همش عقده هست بي فرهنگي کثيفي سياست و انسانيت نيست اصلا آدم نيستيم....قبل از انقلابم اينجوري بوده.....

 رها : من 14ساله هستم پسرا عوضي هستن و فقط بـه ا براي نگاه ميکنن بهم ثابت شده بست و کثيف ترين ادم ها پسرا هستنننننن

جواب سوني کارت بيست : البته همـه پسرها اينگونـه نيستند و ثانيا رابطه جنسي يکي از ملزومات ادامـه نسل بشر هست اما رابطه مجاز و تعريف شده درون دايره زناشوئي وگرنـه درون دايره غير مجاز و فحشا بـه جز آدمـهاي هرزه و کثيفي را پيدا نخواهيد کرد

 امـیر : کمـی فکر ! کمـی تحقیق بـه راحتی راه را به منظور زندگی سالم باز مـیکند . اکثر افرادی کـه از دین گریزان شدند بـه خاطر این هست کـه یـا دین را اشتباه فهمـیدند و یـا اینکه دین درست معرفی نشده . اصلا نیـازی بـه کارهای سخت نیست فقط یک فکر باز و بدون غرض مـیتونـه بـه مفاهیم عمـیق دین پی ببره . ضمنا اعتقاد بـه مرگ و دنیـای بعد از مرگ خیلی به منظور جلا ذهن و فکر انسانـها موثر هست . بعضی از افراد فکر مـیکنند هر بـه خدا و قیـامت ایمان داشته باشـه نمـیتونـه از این دنیـا لذت ببره !!! ولی حتما به اطلاع عزیزان برسونم کـه لذتهایی کـه تا عمق جان نفوذ مـیکنـه تنـها نزد اونـهایی پیدا مـیشـه کـه خدا را شناختند و بهش ایمان آوردند . زندگی بدون خدا یعنی پوچی و بی برنامـه بودن . یعنی بدون هدف نفس کشیدن . بدون عشق واقعی درس خواندن و کار . اصلا بدون

 مـیلاد از کرمانشاه : سلام-من پسري هستم 20ساله متولد کرمانشاه وقتي کـه به مـهماني ميروم و وقتي کـه زني از فاميل رو ميبينم کـه کمي وضعيت لباسش نامناسبه يا با من گرم ميگيره تحريک ميشوم و وقتي کـه شب همـه خوابن تواتاقم تنـها خودم رو ........ اين کار بيشتر وقتهاست کـه به مـهماني ميروم اما خداشاهده اصلا دوست ندارم کـه چشم ناپاکي درون بيارم اما اين وضعيت خيلي آزارم ميده مثلاوقتي کـه به تفرجگاهي ميريم يکم اين هايا زنـهاي فاميل کـه بامن شوخي ساده درون حد يک خيس از اب سراب يا چشمـه اين وضعيت بيشتربه من اجازه ميده کـه اومدم خانـه با اوني کـه با من اين شوخيو کرده خودمو تحريک کنم. اما بعد از چند روز کـه ميگذره و اون شخصي کـه بامن شوخي کرده رو نميبينم ديگه اصلا بـه اون فکر نميکنم و رو اون خودمو ارضا نميکنم چکار کنم کـه به اين ناپاکي کشيده نشم.عذابم ميده

جواب سوني کارت بيست : ز دست ديده و دل هر دو فرياد . هر آنچه ديده بيند دل کند ياد . بسازم خنجري نيشش ز فولاد . بر ديده که تا دل گردد آزاد

نظر ناپاک اعمال خير انسان را نابود ميکند و شما کـه ميدانيد با شوخي و نگاه دچار مشکل ميشويد خب انجام ندهيد ، شيطان کـه يقهي را نميگيرد و او را کشان کشان بـه محل گناه نميبرد ، شما خودتان ميبينيد ، شوخي ميکنيد و شب هنگام هم شرايط انجام گناه را محيا ميکنيد ، اگر خودتان دلتان بـه حال خودتان بسوزد ميتوانيد با تحمل سختي هائي نـه چندان زياد بـه مرور خود را از اين گناه رها کنيد و گرنـه خدا صبرش زياد هست براي ملاقات شما و عذاب ،ي کـه به خدا توکل کند براي ترک گناه خدا او را ياري ميکند

 بهراد : من 1سال پیش خالم بهم پیشنـهاد درون اتقشو قفل کرد لباسشو دراورد من تو شرایط سخت قرار گرفتم اصلا دلم نمـیاد بـه خیـانت کنم ولی شیطان اون بود نـه من الانم مثل چی پشیمونم

 مجرد : من خودم يک مرد هستم
يادتان باشد ناموس ديگران ,ناموس خداست خدا از ناموس خودش نمي گذرد حداقل اش اينکه رسوا شوي يا يکي بـه ناموس شما تجاوز مي کنـه ويا درون روز قيامت جواب بايد بدهي
به آن اقاياني کـه همش ان مقصر مي دونند بايد بگم يکي از راهاي کنترل غريزه دقت درون نوع غذا هاي هست که ميل مي کنيد( گردو-گوشت- پياز -و...) و افکار نامربوط را دور

 مجرد : در پاسخ بـه الهام خانم
اینکه زن محجبه مورد تجاوز قرار مـی گیره بعید نیست اما اینکه اکثریت زنـهای مورد تجاوز غیر محجبه هستند مساله است
مقصر هر پدیدهای درون این رابطه لقمـه حرام از نظر فکری - فیزولوژی و....در زندگی است
سالها دل طلب جام جم از ما مـی کرد
انچه خود داشت زبیگانـه تمنا مـی کرد

 مـهسا : ا ذاتشون احساساتي هست پسرها هم فرصت طلب ولي که تا سكس نخواد پسر نميتونـه كاري كنـه ا مواظب باشين مرد روياها يعني كشك دروغ تو اين زمونـه كسي كسي رو دوست نداره فقط بـه فكر خودتون باشين خدا بزرگه

 ابجي مينا : بهنظر من چندين عامل باعث اين موذل شده1پسرا دير بـه فكر كاركردن ميفتن بعد ميگن با جيب بي پول چه جوري زن بگيريم 2ايراني ها واقعا تجمل گران و ازدواج رو مشكل ميكنن 3 ا بابدحجابي و رفتارهاي زننده پسرارو تحريك ميكنند4پسراكه قدرت كنترل خودشون رو ندارند وخيلي هم تو نخ اينجور چيزاند 5 دولت كه امكان ازدواج جوونا رو فراهم نميكنـه

 masoud : وممکنـه دو طرف یـا یکی مقصر باشـه.چیز ثابتی نیست.بی حجابی هم توجیـهی بر گناه ما آقایون نیست.ازدواج بعنوان راه حل تو سنی کـه فرد بـه بلوغ عاطفی نرسیده نـه تنـها خوب نیس کـه بیشتر مشکل سازه.آموزشـها حتما متناسب سن از کودکی اجرا بشـه.استفاده از اینترنت وبرنامـه های تلویزیون حتما گروه بندی سنی داشته باشـه.چون بحث تجاوزه از نظرم برقرای رابطه با ی کـه نسبت بـه مسایل ناآگاهه،حتی اگر اون لحظه بخاطربی اطلاعی یـاباوعدههای دروغین یـا از زور بی پولی حتی با هم راضی بشـه من اونو یجورتجاوزمـی دونم.اگه بای دوست شدید حتما شرط بگذارید خونواده هاتون بهم معرفی شن اونجوری جلوی سو استفاده رو مـی گیریدو طرف اگه مشکل داشت پا بعد مـیکشـه.حتما بـه اطلاع والدین برسه و تعصبی برخورد نکنن کـه مخفیکاری شـه.ممنون بابت مقالتون

 masoud : هرشـهري همچين جايي ميخواد. وقتي جوون راهي براي تخليه احساسش نباشـه بـه کثيفترين کارا متوسل ميشـه. چرا پسر و و تو خيابون ميگيرند کـه کارشون بـه خونـه کشيده شـه. وقتي خونـه ناامن ميشـه قراراي خونگي يواشکي بدون حضور والدين شـه و..فرقي نداره مثل دوستاي همجنستون حتما خونواده ها درون جريان دوستي قراربگيرند . تو هدايت اين نياز لازم راهنماييتون کنند.حسو کنارش نذار کنترلش کن. يه سري ديگه هم از زور عقده بيمارگونـه ساعتها مشغول تماشاي کليپو عي اند و آينده شونو تباه و درسته ندارند زندگي عاديم ندارند. اينکه بگيم جيزه درمون نيست! درون جواب دوستمون ازدواج موقت پروسه زمان بريه. بري و بياي و يکيو پيدا کني تازه اون راضي باشـه.اما محلي باشـه با ضوابط انتخاب کـه افرادش راضي بـه ازدواج موقتند و در دسترس کاربردي تره.

 پسري 17 ساله : من بخاطر نرفتن سوي هاي نامرد استمنا انجام مي دم البته اشکال از نفس ضعيف من هست من خسته شدم ولي هر کاري مي کنم ديگه نمي تونم ترک کنم ا و پسراي عزيز ما همـه پاک بدنيا اومديم و برتر از همـهي موجودات بعد بايد فرقي با ديگر موجودات داشته باشيم بـه نظر من يک گروه بايد تشکيل بديم وعلاوه بر مبارزه با اين اعمال خودمونو حفظ کنيم من يک شعر ميگم ودوست دارم پزشک بشم ولي با اين شرايط هرگز نمي تونم چون دارم از اين رفتارم عذاب ميکشم

 سعيد جعفريان : جناب شادمـهر احتمالا شما زير 20 سال هستيد و يك سرى كمبودهايى هم داريد. احساس ميكنم خودت درون كودكى مورد تجاوز قرار گرفتى

 پژوهش گر : سلام
نظرات رو یـه مقدارش رو خوندم مطلب هم مطلبه عالی هستش
راحت بگم که تا کی حتما بهم دروغ بگیم و به اسم حیـا و اینجور چیزا حرف نزنیم
من خیلی خوشحالم کـه از سایتی بازدید کردم کههمـه جور هست ولی همـه دست بـه دامن دعا هستن و همـینطور از صاحب سایت تشکر مـیکنم
ندیده بودم هیچ سایتی اینجوری جواب های منطقی بده
مـهمترین دلایل تجاوزها الان درون جامعه ما یدحجابی و دوتی بیش از حد و فارسی وان مـی باشد.
یـه بدحجاب مرد رو بیشتر از تحریک مـیکنـه بـه خاطر همـینـه کـه تو ایتالیـا70 درصدا بارداری باره اولشون توسط پدر و برادرانشونـه حجاب مثل قفل صندوق هستش بهتره کلیدش رو ب هرکسی ندیم
من پسرم ولی خانما بدونید بـه هیچ پسری اعتمادنکنیدهرچقدردوستون داشته باشـه نمـیتونـه جلوی خودش رو بگیره
بیـاییددر این شبها دعا

 حامد. : همـیشـه به منظور روابط بـه هیچ عنوان بهی پیشنـهاد ندهید! اگه بـه ی علاقه مند هستید یـا بـه پسری علاقه مندید. فقط پیشنـهاد ندهید. هر کاری دلتان مـیخواهد انجام دهید.
اینو باور کنید کـه اکثر این جدایی ها و جنگ و جدالها 99% سر همـین رابطه است
عشقتان را به منظور یک رابطه از دست ندهید.
09196211065

 غیر فمنیست : اقا یـا خانم انسان بـه نظر من شما اصلا هم انسان نیستید من قصد توهین ندارم اما اگه کـه یـه ذره فکر کنید مـیبینید کـه ایـا این انصافه کـه ما ا بـه خاطر این کـه شما پسرا قدرت کنترل خودتونو ندارید خودمونو بپوشونیم ؟ چرا همـیشـه ما کوتاه بیـایم شما پسرا یـه ذره خوددار باشید لعنت بـه مردایی کـه مثل شما انتظار دارند کـه همـه طبق مـیل اونا رفتار کنند ل ع ن ت

 شادمـهر : من پسری 24 ساله هستم وهمـیشـه قانونی و شرعی پیش مـیرم اگری از ا بخواد بـه خودم درش مـیارم من کاملا از نظر روانشناسی افراد درون سطح بالایی هستم اگری نیـاز بـه مشاوره داره یـا از مطرح مشکلاتش با پزشک خجالت مـیکشـه مـیتونم کمکش کنم.09302742353

 reza100tir : اگرمكاني براي تمام قشر مختلف سني باشـه كه بتونن درون اون مكان بـه نيازهاي طبيعي شون كه خداوند درون وجودشون قرار داده نـهايت استفادرو بكنن بـه هيج وجه بـه اين وضع گدفتار نميشن

جواب سوني کارت بيست : خدائي کـه اين غريزه و نياز را گذاشته راه آسان ارضاي آنرا هم گذاشته و نياز بـه مکان عمومي مانند خانـه ها نيست ، ازدواج موقت حساب شده ، دستوري هست که خدا برايانيکه مشکل ازدواج دائم دارند داده هست و فقط احمق ها و ياران شيطان هستند کـه با آن حکم الهي مخالفت ميکنند

 ناشناس : من یـه 13 ساله ام...من با نظر رضا موافقم کـه اگه پسری واسه باهات دوست شد ولش کن...اما خدایش آقا پسرا ما ا چه گناهی کردیم کـه باید مورد آزار و اذیت شدید شما پسرا قرار بگیریم؟؟شما پسرا دوست نمـی خواید یـه عروسک خیمـه شب بازی مـی خواید یـه سوژه واسه خنده وما ا بدبختیم کـه با شما دوست مـیشم و خودمون رو ولو مـیکنیم که تا هر کاری باهامون ید اما شما بی احساسید و بی عاطفه و اگه علاقه ای بین یـه و پسر باشـه از جانب است..من امتحان کردم و دیگه عشقی از جانب پسر رو باور نمـی کنم... موفق باشید پسرررراااوررااا

 شاهین : آقا ما یـه دوستی داشتیم اتفاقن با ده مـیلیونم نرفت صدا وسیما فرارکرده الان اومده اینجا حرف زورنمـیخورن قیـاس ابادیـا

 سارا : به نظر من واسه يه سري موارد خدا مقصره
يكي از دوستاي من خيلي پاك و سنگيني بود طفلكي خيلي ام دلش ميخواست زود ازدواج كنـه اما قسمت نشد که تا 22سالگي ام با كسي دوست نشده بود که تا اينكه با يكي دوست شد و اولين باري كه قرار گذاشتن اون دست داده بود اومده بود پيش من بخدا دستش ميلرزيد خيلي محجوب بود
الان 28سالشـه و خودش فكر ميكنـه كه ترشيده اينم بگم كه خيلي خيلي خوشگليه
چند وقتي ازش خبر نداشتم که تا اينكه بهش زنگ زدم طفلكي افسرگي گرفته پشت تلفن گريه ميكرد و ميگفت يادته هميشـه ايرو مسخره ميكردم من خودممشدم داشت از گريه ميتركيد دلم واسش سوخت خوب اگه دوستم تو سني كه دلش ميخواست ازدواج ميكرد هيچوقت بـه گناه كشيده نميشد ميدونم الان يه سري ميگن خوب دير ازدواج كردن كه دليل نميشـه آدم پاكدامنيشو ا

جواب سوني کارت بيست : تقصير خدا چيست ؟ مطمئنا ايشان اگر زيبا و محجوب بوده اند خواستگاران زيادي داشته اند اما هر کدام را بـه بهانـه اي قبول نکرده اند و به اين مرحله رسيده اند بعد تقصير خدا نيست ، خدا حداکثر لطفش را شامل حال ايشان کرده کـه زيبا و محجوب باشند بقيه موارد بـه عهده خودشان و خانواده بوده هست ، ضمنا 28 سال خيلي هم دير نيست هر چند بـه موقع نيست ولي زنان شصت ساله هم گاهي خانـه بخت ميروند بعد کمکشان کنيد کـه نااميدي کـه ابزار شيطان هست از ايشان دور شود و به زندگي عادي برگردند ، ضمنا قسمت قسمت جنبان ميخواهد و همت اطرافيان را ميطلبد که تا و پسري خانـه بخت بروند ، کمکشان کنيد اما پيش داوري ، قضاوت و عجله نکنيد که تا به حالت عادي و پاکي برگردند

 انسان : لعنت بـه هرچي زنـه بي حجابه ......

 شـهرام.ع : انسان ذاتا موجودي عاشقست حيف كه عشق با غريزه يكي شود زهره خانوم

 غریبه : سلام ممنون از مطالبتون من پسري 17 ساله هستم کـه مورد تجاوز پسري 20 ساله شدم حالا نميدونم چيکار کنم و اون دست از سرم بر نميداره!تو رو خدا بگين چيکار کنم...

جواب سوني کارت بيست : حتما حتما با خانواده مطرح کرده و اگر شواهد دادگاه پسندي داريد يا اگر مجددا سعي درون ايجاد مزاحمت ميکند حتما از او شکايت کنيد ، سکوت و رودرواسي شما باعث نخواهد شد نجات پيدا کنيد چون غريزه جنسي غريزه اي درياصفت هست هر چه اطاعت شود سرکش تر شده و بيشتر باعث آزار شما ميشود ، حتما با خانواده تان مطرح کنيد زيرا شرم داشتن و نگفتن اين مورد باعث بي شرمي و گستاخ شدن متجاوز ميشود و کودکان ديگري درون دام او مي افتند

 سعید : اگر زن بد نباشـه مرد بد تیست بخدا اگر زن نخواهد مرد حتی جرات نگاه نداره

 hasti : سلام. من 2 بار تقريبا تجربه اش کردم اونم باي کـه قرار بود باهم ازدواج کنيم البته بـه قول خودش! تو رو خدا ا حواستونو بدين هر کي گفت بيا خونم فاتحه اشو بخونين چون اگه چبزي اتفاق بيفته حتي بـه زورکي.شما وابسته ميشين اينو تجربه کردم.بعد از 6 ماه تازه دارم فراموشش ميکنم.وابسته شدنش مثه اعتياده خودت ميدوني بده ولي...!

 بهناز : تا قانون فکر درستی به منظور این مسایل نکنـه وضع همـینـه فقطم با اعدام درست نمـیشـه حتما فرهنگ جامعه بالا بره و بدترین کار پنـهان این موضوع هست .درسته کـه مـیگن نجابت بیش از حد مـیاره

 آرزو : به نظرمن بهترين مجازات براي پسران متجاوز اعدامـه يااينكه بـه زور بـه عقد همون درشون بيارن وتاابد هم مواظب رفتارش باباشن كه خطانكنـه

 ارین : سلام . من خودم یک پسر هستم . مجردم هستم گاهی هم شیطون توی جلدم مـیره . ولی یـه روز اگه مجبور بشم توی خیـابون یـا یـه کوچه خلوت بـه یـه زن یـا دست درازی کنم ، روزیـه کـه به یـه مرد دیگه اجازه دادم بـه ناموس خودم و و مادرم دست درازی کنـه . خیلی بیشرف و بی غیرتن اونایی کـه به خودشون اجازه مـیدن بهی کـه هیچ تقصیر و گناهی نداره حمله کنن و خودشونو خالی کنن و یـه انسان مظلوم و بی گناهو بـه حد جنون بکشونن . یـه لحظه بـه ناموس خودشون ( البته اگه دارن ) فکر کنن بعد این کارو ن . اگه دوس دارن با ناموس خودشون همـین کار بشـه ، هر کاری دوس دارن ن . با هر دست بدن با همون بعد مـیگیرن ، این قانون طبیعته

 سارا : من نمـیدونم اونایی کـه مـیگن مقصر ان چرا اینو مـیگن ... تجاوز یعنی رابطه ای روبه زور برقرار ... بـه زور یعنی اینکه طرف مقابلت نمـیخواد رابطه برقرار کنـه و تو بـه زور متوسل مـیشی ... مقصر طرف مقابله ؟؟؟ مـیشـه گفت کـه عامل اینکه تجاوز بـه وجود مـیاد بعضی وقتا طرزرفتار و پوششـه ولی آمار نشون مـیده اکثر مردابب کـه تجاوز مـیکنن بـه این و اون مربضن و تا یـه ط مـیبینن مـیرن سراغش و ربطی بـه حجابش نداره . مثلا یـه نفر توخیـابون با پوشش یـه خانم تحریک مـیشـه و وقتی ی مـیشـه کنترل ش خصوصا واسه آقایون سخته و مجبورمـیشـه یـه جوری آزادش کنـه ... ازقضا تو کوچه خلوت یـه تنـهارومـیبینـه ونقشـه شومش رو عملی مـی کنـه ! مقصر ه ؟ اشتباهه اگه بخواین بگین تو تجاوز مقصره ... پسرا هم حتما درمقابل کنترل داشته باشن همـه

 اميررضا : كرم ازخودهاست.اگرهابابسرهادوست نشندوگول نخورندبه بهانـه درس خوندن ياابرازعلاقه ويا حرفهاي عاشقانـه توخالي بـه خونـه خالي نرونداگه فيل هم باشـه نميتونـه بهشون دست بزنـه چه برسه بـه تجاوز.ها نازند وبسرها نيارند بس اگربسري درخواست كردنبايد قبول بكنـه.بس خودميخادكه بسرهم كوتاهي نميكنـه وبراش بدتموم ميشـه.اگه نيتشون ازدواجه ازراه قانوني جلو بروند.به نظرمن بدحجابي استارت جلب توجه دوستي با بسرهستش يا عقده ايي هستن.اميدوارم خداوند همـه مردم رابه راه راست هدايت كندالبته اگه بندگانش بخواهند

 شیطان : ها ها ها ... ای فرزندان آدم من قسم یـاد کردم کـه همـه شما رو که تا جایی کـه در توانم هست بـه فساد و بدبختی دنیـا و آخرت بکشونم بـه جز بندگان مخلص خدا رو . و از این بابت خیلی خوشحالم کـه کتاب الهی قرآن رو کنار گذاشته اید. چون حتی قرائت متنش از طرف بنی آدم منو بـه وحشت مـیندازه. من از این بابت خیلی خرسندم کـه شما فقط نظرات خودتون رو مـیگید و به نظرات خداوند و کلام او توجهی ندارید و از برنامـه کامل زندگی کـه در قرآن هست غافلید. ها ها ها... دمار از روزگارتان درون مـیارم... درون ضمن شما حجت الهی و ولی خداوند درون زمان فعلی رو یـا نشناخته و یـا کم اهمـیت گرفته اید. بـه خدا قسم اگه خیلی از بلاها از شما گناهکاران دور مـیشـه بـه خاطر وجود مبارکه ایشونـه کـه خدا که تا الان گذاشته زنده بمونید و گرنـه بـه قول قرآن اکثریت مردم مستحق عقابند.

 مجیدددنمتنرذنص،ـذتنتنن : واقعا از همـه دوستان ممنونم کـه اين پيام هاي آموزنده و بعضا تلخ رو بيان د چون باعث ميشـه عده ي کثيري بـه مشکل دچار نشند ......

 درجواب: طاهره.ج : خانم طاهره.ج حرفاى شما باهم مغايرت داره!اصلا با عقل جور نيست! 1:يه باحيا و باوقار هيچ وقت تن بـه دوستى خيابانى نميده.2:شما كه هيچ وقت صورتشو نديدى چطور باهاش رفيق شدى؟3:به نظر شما يه آدم باشخصيت توخيابون بايكى دوست ميشـه وباهاش دست ميده!؟4:براى شما شعر مي نوشت؟مثل اين فيلم هنديااا؟ من احساس ميكنم شما فقط تخيلات خودتون رو نوشتين!

 طاهره . ج : من بای دوست بودم آدم محترمـی بود خیلی و باهام ازدواج کرد اما جالبه بدونید حتی نگاهش نمـی کردم و خیلی رفتارم باحیـاو درست بود حجابم هم همـینطور اما واقعا دوستش داشتم برایم شعر مـی نوشت هر وقت مـی دیدم لپ هاش دقیقا گل مـی انداخت چند باری اصرار کرد فقط نگاهش کنم اینکارو نکردم یک بار بار اولی کـه دیدمش دستهاش رو جلوم کشید و رنگش زرد شد وقتی جوابی ندید و فوری گفت مـی خواستم امتحانت کنم به منظور من اهمـیتی نداشت امتحان یـا غیر امتحان صدبار هم اینکار رو مـی کرد بهش دست نمـی دادم حتی راجع بـه ازدواج هم حرفی نمـی زدم فقط دیوانـه وار دوستش داشتم اما غرورم اجازه نمـی داد حرفی از ازدواج ب که تا خودش بـه صدا درآمد و بار اول هم گفتم حتما فکرهامو م !! البته از خجالتم بود نمـی تونستم فوری بگم آره !

 نیلوفر.ح : من متديني هستم و هرروز براي خواند نماز بـه مسجد ميرفتم هم ظهر هم شب حتي اگر خانوادم منعم نمي حتي نماز صبحم مي رفتم چون معتقد بودم خدا مراقب انسان هاي پاکه و تا وقتيي نخواد مشکلي براش پيش نمياد اما يه روز کـه داشتم از مسجد برمي گشتم يه پسر قصد داشت بـه من تجاوز کنـه کـه از دستش فرارکردم.
چند روزي نرفتم مسجد اما دلم تنگ شدو از راه ديگه اي رفتم.ولي بازم اون پسرو ديدم اين دفعه هم کارخيلي زشتي کرد کـه شرمم مياد بگم.از اون روز ديگه مسجد نرفتم و کارم شده نفرين پسره.اميدوارم هرچي پسر اينطوريه بره زيرخاک.بيرون رفتن از خونـه برام عذاب شده و مدام پشت سرمو نگاه ميکنم کهي دنبالم نباشـه.هرلحظه دلم ميريزه.بدتر از همـه نااميدي از خداست کـه هنوز جوابي براي اين اتفاق پيدا نکردم.من سعي کردم پاک باشم

جواب سوني کارت بيست : با يک بزرگتر درون ميان بگذاريد که تا با هماهنگي پليس آن فرد دستگير شود ، بي تفاوتي و غصه خوردن شما باعث ميشود ان ديگري بـه وضعيت شما و حتي بدتري دچار شوند و نـهايتا آن شخص بخاطر عادت بـه آزار زنان کارش بـه حدي برسد کـه به چوبه دار سپرده شود ، اما اکنون با يک دستگيري و تشر پليس هم ان ديگري را نجات داده ايد و هم آن جوان بدبخت و آلوده را

 رضا : به نظرمن هم ا هم پسرا هردو مقصر هستند من بااي زيادي رابطه ي دوستي سالم داشتم وتابه حال نداشتم ا چرا اينقدر راحت خودشونو درون اختيار پسرا قرار ميدن 90درصد پسرايي کـه باا دوست ميشن دنبال ن چرا ؟بابا عروسي کن بگير هرشب زنتو هم گناه نيست هم اينکه مردموبدبخت نميکني ا چرا بادوست پسرتون حرفاي ي ميزنيد ديگه تاکي؟؟؟تاکي ميخواين قبل ازدواج کنيد؟؟؟؟بابا بسه ديگه بيچاره شوهرتون کـه باکلي عشق مياد خواستگاري بعد ازدواج ميفهمـه ه باکره نيست.ا باهرکي خواستين دوست شين اما اگه فهميدين دنبال هستش باهاش بهم بزنيد حتي اگه دوست پسرت بخواد باهات ازدواج کنـه باهاش نکن بگو هروقت عروسي کرديم کنيم مواظب خودتون باشيد ا

 فکم اومد پايين!!! : من يه 12 سالم... درسته پسرا خيلي تحريک پذيرن ولي آدماي خوب هم شااااااااا يد بينشون پيدابشـه!!!!
آخه اگهي چادري باشـه تو خيابون هم جلف بازي درون نياره بعد پسره (خيلي خيلي ببخشيدها...!) بيشعور باشـه بعد ه بايد چيکار کنـه؟؟؟؟
فقط از من يه چيزي رو بشنوين ا تو مکان هاي شلوغ سعي کنين خودتون رو بـه کنار بکشين و از اون محل دور بشين چون تو محل هاي شلوغ...

 سعيد جعفريان : خدايا چه خبره اينجا... بخدا نميتونم جلوى اشكامو بگيرم..... د آخه لامسبا چطون شده شماها؟؟؟آخه يه بچه راهنمايى چرا بايد رابطه نامشروع داشته باشـه؟؟؟؟ شمارو بـه خدا قسم، بـه اون كسى كه ميپرستين قسم، يكم غيرت داشته باشين،يكم رو ناموستون تعصب داشته باشين....يكم خونتون بجوشـه واسه مردم

 يکي : من يه شوهر دارم کـه در مواقعي کـه من تنـهام زود مياد و به من ميگه دوست دارم و ميخاد کـه به من دست بزنـه من چيکار کنم بـه خاطر م صدام درون نميارم ولي اون از کارش دست نميکشـه تازه دو که تا بچه هم داره من چيکار کنم تو رو خدا کمکم کنيد کمک

جواب سوني کارت : گاهي لازم هست جواب برخي ها را محکم و قاطع داد که تا کاسه کوزه اش را جمع کنـه و برود ، رودرواسي آدم را خانـه خراب ميکند مخصوصا الان کـه بحث آخرت هم هست، بعد محکم باهاش برخورد کنيد چون اگه اون رو پيدا کرده شما باهاش شل برخورد کردين و اجازه ندين درون تنـهائي شما را گير بکشـه و هميشـه با جمع باشيد و شوخي و خنده و روي باز را هم باهاش کنار بگذاريد و با اخم باهاش برخورد کنيد ، نگذاريد زندگي خودتان و تان اسير هوسراني بشود

 شيوا : سلام دوستان من شيوا هستم 15 سالمـه من که تا 1 راهنمايي نخبگان رياضي بودم ولي از سال دوم با بسر هاي زيادي اشنا شدم و با دوتا از اونا رابطه داشتم و حالا بشيمونم ولي فقط ميخواستم بهتون بگم کـه من الگوي فاميل بودم و حالا هم هستم ولي خودم قبول ندارم وتمام حرفم اين بود کـه بگم کرم از خود است

 حامد : من مـیگم کـه همـین قد کـه پسرا بـه احتیـاج دارن ا هم دارن بعد پسرا رو مقصر ندونین

 آرين : هميشـه بـه ياد خدا باشيد واينو تو دهنتون جا بدين کـه بالاخره همگي تون ميرين سرخونـه وزندگيتون وزير يک سقف و مجاز بـه هر کاري بعد به خودتون و پاک بودنتون ايمان داشته باشين درضمن بايد بـه همـه چيز احترام بذارين بخصوص چشمانتان و قلبيتان بـه اميد پاکي پسراي عزيز هموطن...

 عقاب كوهستان : ما چه قدساده ايم، خود ها واسه كيف مد روز و هم چشمي، با پسر ها (بعضى ها بامردان متاهل) جور ميشن و باهاشون خونـه خالي ميرن بعدا ميگن بهمون تجاوز شده و ميرن درون نظام القضات شكايت ميكنند .....
ضمنا درون مورد حجاب: حالا من نميگم آفا يا خانم يه آدم يقه باز كه لباس هاش بـه بدنش چسپيده وآرايش كامل كرده يه لحضه نگاهت كنـه از نگاهش چه برداشتي ميكني

 شیطان : ها ها ها ... ای فرزندان آدم من قسم یـاد کردم کـه همـه شما رو که تا جایی کـه در توانم هست بـه فساد و بدبختی دنیـا و آخرت بکشونم بـه جز بندگان مخلص خدا رو . و از این بابت خیلی خوشحالم کـه کتاب الهی قرآن رو کنار گذاشته اید. چون حتی قرائت متنش از طرف بنی آدم منو بـه وحشت مـیندازه. من از این بابت خیلی خرسندم کـه شما فقط نظرات خودتون رو مـیگید و به نظرات خداوند و کلام او توجهی ندارید و از برنامـه کامل زندگی کـه در قرآن هست غافلید. ها ها ها... دمار از روزگارتان درون مـیارم... درون ضمن شما حجت الهی و ولی خداوند درون زمان فعلی رو یـا نشناخته و یـا کم اهمـیت گرفته اید. بـه خدا قسم اگه خیلی از بلاها از شما گناهکاران دور مـیشـه بـه خاطر وجود مبارکه ایشونـه کـه خدا که تا الان گذاشته زنده بمونید و گرنـه بـه قول قرآن اکثریت مردم مستحق عقابند.

 سعيد جعفريان : با بعضى از آدما كه راجع بـه تجاوز بحث ميكنم بهم ميگن بايد يه سرى مراكز براى ارضاى غرايز جنسى جوانـها باشـه؛ ديدم اينجا هم بعضي ها همين نظر رو دارن! خطابم بـه همچين آدمايى اينـه كه: حرف شما مثل اين ميمونـه كه مثلا بگين چون تو مناطق مختلف شـهرمون مردم غذاى فاسد ميخورن، ما بياييم تو مركز شـهر جايى رو بسازيم كه اونجا همـه با خيال راحت بيان غذاى فاسد بخورن!!!!! اونايى كه ميگن اين يه حس خداداديه و بايد ارضا بشـه بدونن كه خدا كنار اين حس بهتون فهم و شعور داده که تا اين حس رو كنترل كنين و جاى درست استفاده كنين. كسى كه نميتونـه جلوى خودشو بگيره و ميره سراغ ناموس مردم هيچ فرقى با يه حيوان نداره،چون حيوان هم هروقت اين حس بـه سرش زد ميره سراغ يه حيوان ماده! حيوان شعور نداره و بى فهمـه اما انسان كه شعور داره....

 در جواب masoud : طرز تفکر شما غلطه مـیل چیزی نیست کـه با ایجاد مراکز فساد یـا بـه قول شما محلی کـه بتونـه احساساتش رو تخلیـه کنـه بشـه اون رو کنترل کرد این مـیل مانند آب شور مـی مونـه هرچی بیشتر بخوری تشنـه تر مـیشی اگر این حرف درست بود توی کشور های غربی کـه این مراکز وجود دارن نباید هیچ تجاوزی اتفاق بیفته درون حالی کـه آمار نشون مـیده درون این کشور ها مـیزان تجاوز بسیـار بالا تر از ایرانـه بـه این نکته هم توجه کنید کـه بعضی از افرادی کـه مرتکب تجاوز شده اند متاهل بودن و به راحتی مـیتونستند این نیـاز رو برآورده کنن

 علی : ا مواظب باشین

 عشق واقعی دوای درد ماست : آموزش عشق واقعی وظیفه مسئولین و والدین
بدون تردید ما خدایی داریم
خدایی کـه خالق ما ست
عاشق عاشق شدن ماست

 این عادلانست؟ : من با اينکه کاري نکردم وقتي حرفاي شماهارو ميشنوم ميترسم و به خودم شک ميکنم خيلي جالبه اگه پسره ادکلن بزنـه ه بو کنـه ه گناه کرده و اگر ه ادکلن بزنـه پسره بو کنـه بازم ه گناه کرده همـه چيز بر ضرر هاست زايمان و...هم کـه جاي خود داره

جواب سوني کارت بيست : کجا نوشته کـه اگه ي بوي ادکلن پسري بـه مشامش رسيد گناه کرده هست ؟

اتفاقا اسلام يک دين کاملا طرفدار زنان هست و اگري واقعا متضرر و محجور مانده باشد مرد هست نـه زن ، ميپرسيد چرا ؟ ..... زيرا : 1 - مرد بايد بـه زن مـهريه بپردازد درون صورتيکه هر دو انسان هستند و به اميد يک زندگي راحت و شيرين ازدواج ميکنند و شايد بـه نظر شما برابرند ، بعد اين چه فشاري هست که بايد مرد براي يک موجود برابر با خودش تحمل کند 2 - مرد بايد بـه زن نفقه بپردازد يعني کليه هزينـه هاي عرف زندگي شامل مسکن ، لباس ، خوراک ، درمان و غيره ( کـه اين غيره بسيار گسترده و بدون انتهاست ) را بپردازد فقط بـه بهانـه آنکه زن ضعيفتر هست ! 3 - اگر زني کُشته شود نصف ديه ، نصيب مردش ميشود ولي اگر مردي کشته شود ديه کاملي بـه زنش ميرسد ، بعد دوبرابر بودن ديه مرد درون اصل درون حمايت از زن هست وگرنـه مرد بيچاره کـه در قبرستان خوابيده هست 4 - درون بحث ارث کـه ظاهرا مردان و برادران دو برابر انشان ارث ميبرند درون اصل باز هم بـه نفع زنان هست چرا ؟ چونکه کليه هزينـه هاي کفن و دفن و قبر و مراسم ترحيم و هفت چهلم و سال همـه اش بعهده پسران و افراد ذکور متوفي هست و معمولا ان و ان فقط ناراحت از دست پدرشان هستند درون صورتيکه درون همان موقع برادرانشان علاوه بر ناراحتي مرگ پدر ، عزاي آبرويشان را هم دارند کـه مبادا مجلس آبرومند برگزار نشود و علاوه بر حرص و جوش پول هنگفتي را نيز بايد هزينـه کنند درون صورتيکه ان کل ارث را درستي ميل ميکنند همچنين درون صورتيکه متوفي بدهي داشته باشد گردن پسرهاي بيچاره هست و اگر نماز و روزه هم بدهکار باشد کـه ديگر وامصيبتا و باز گردن پسران و با اولويت پسر ارشد هست و درون کل چيزي از يک ارث معمولي ( نـه خيلي ثروتمندانـه ) براي برادران باقي نمي ماند 5 - درون اسلام اگر زن نخواهد هيچ کاري انجام ندهد مجاز هست و مرد بايد برايش کلفت استخدام کند 6 - درون اسلام ميگويد اگر خواستيد هديه بـه افراد خانواده بدهيد اول بـه زنان و انتان هديه بدهيد و سپس بـه پسران 7 - اگر جنگي رخ دهد اين جهاد هست که گردن مردان مي افتد و بايد کشته و زخمي شوند و در عوض زنانشان درون خانـه و زير کولر براي مردانشان دعا ميکنند ، اين تقسيم کار منصفانـه هست مگه نـه

 masoud : واسهي کـه ش که تا حد جنون فوران کرده محلي اختصاص نميدن که تا طرف کـه تو اون لحظه باحجاب و بي حجابو محرم و اعدامو..بخاطر تعطيل شدن مخ فرقي براش نداره نزديک ترين شخص دم دستشو بيچاره نکنـه.هرشـهري همچين جايي ميخواد.وقتي جوون راهي برا تخليه احساسش نباشـه بـه کثيفترين کارا متوسل مي شـه.وقتي پسروو تو خيابون ميگيرند کارشون بـه خونـه کشيده ميشـه وقتي خونـه ناامن ميشـه قراراي خونگي يواشکي و بدون حضور والدين ميشـه و..فرقي نداره مثل دوستاي همجنستون حتما خونواده ها درون جريان دوستي قراربگيرند تعصب لعنتيو کنار بذارند تو هدايت اين نياز لازم راهنماييتون کنند.حسوکنارش نذار کنترلش کن.يه سري ديگه هم از زور عقده بيمارگونـه ساعتهامشغول تماشاي کليپو عي اند و .. بـه هر حال زندگي عادي ندارند.اينکه بگيم جيزه درمون نيست!

 00000002 : سلام.من شوخی هستم و اگر قرار هست از رفتارهای من برداشت دیگری شود حاضرم بـه طور کل رفتارم را تغییر دهم ممنون از نوشته هاتون که تا حالا بـه این قسمتش فکر نکرده بودم.

 پروانـه 7 : سلام من یک دانشجو هستم و کلاسامون مشترکه من نسبت بـه هیچکدوم از پسرای کلاسمون حسی ندارم ولی یکیشون کـه از من بزرگتره دیدنش باعث تحریکم مـیشـه خدایی من بـه پسرا نگاه نمـیکنم ولی چون چند بار اتفاقی چشم تو چشم شدیم همچین حسی پیداکردم دلم نمـیخواد ببینمش چیکار کنم؟

 ویولنیست زیر شیروانی : سوره ی نور را بخوانید و ومداومت کنید هم به منظور خودمان خوب هست هم به منظور اهل خوانواده.از قران حتما کمک گرفت.به تنـهایی نمـیتوانستم..با کمک یس...یوسف...اما اینو بگم کـه زجر کشیدما و باور کنید کـه به خود مـی پیچیدم از تنـهایی اما یـاد حرف های خدا توی ذهنم ...صبور حتما بود ...خدا پاداش نیکوکاران را هرگز ضایع نمـیگذارد.

 erfan : والا من نظری ندارم ...هیچی فقط خواستم راجع بـه ارتباط و زناشویی یـه مقاله و تحقیق بنویسم کـه سر از اینجا درون اووردم...واسه درس تنظیم جمعیت خانوار...آخه مـیدونین استادمون خیلی سخت گیره...باشـه حالا نظرمو مـیگم...به نظر من خدا انقد چیزای خوب و خوشکل و جذاب آفریده کـه دیگه غریزه جایی تو اون زیبایی ها نداره...خداییش یکم فکر کنیم...واقعا ارزششو داره کـه به خاطر لذت بردن یـه عضو از بدنمون فردای قیـامت تمام بدنمون تو آتیش بسوزه؟؟واقعا ارزش داره؟؟...خدا بهمون عقل داده...بهتره حداقل از یـه درصدش نـهایت استفاده رو ببریم...ببخشید کـه مزاحمتون شدم

 مـهرداد : ببخشيدا ولي اين حرف همش مزخرفه فقط آدم درگير ميکنـه

 یـاسمـین : ميتونين راجب بـه دوختن پرده بکارت توضيحي بدين سايتي درون اين رابطه وجود داره اگه هست خواهش ميکنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : گيرم کـه پرده بکارت را دوختيد با پرده حيا و شرافتي کـه پاره شده هست چه ميتوان کرد ، بهتر نيست قبل از افتادن درون دام و روابط نا مشروع و خارج از چهارچوب ازدواج بـه اين موارد فکر کرد ، هر چند کـه نصيحت يا سرزنش آب رفته را بـه جوي باز نميگرداند

 عسل 19ساله : سلام من دردانشگاه شـهرستاني کـه خانواده عمم ساکن اونجان درس ميخونم يه پسر17ساله دارم تو يک ترمي کـه خونشون بودم هرشب يواشکي مياد اتاقمواذيتم ميکنـه روزهاهم دورازچشم پدرومادرش بوسو...حتي چندبارکه عممينا خونـه نبودن خواسته اذيتم کنـه واسه همين چندباردورخونـه دنبالم کرده يکي دوبار عمم زوداومد خونـه وتونستم ازدستش فرارکنم امابيشتروقتها, بدبختي اينجاست زورم هم بهش نميرسه ولي خوشبختانـه هنوزم ولي اونم باهزارگريه والتماس,البته بااينکه اينکاراروباهام ميکنـه ولي نسبت بهم بدجور غيرتيه هميشـه گوشيمو چک ميکنـه اکثراخودش منوميبره دانشگاه ومياره حتي يه باربايه پسردعواکردسراينکه چرابه دايي من نگاه کردي درضمن روحجابم خيلي حساسه ميگه بخاطرازدواج بامنـه منم مسخرش کردم ولي درعوض کتکمم خوردم نميدونم باهاش چيکارکنم

جواب سوني کارت بيست : از آنجا کـه اين پسر دو سال از شما کوچکتر هست اکثر کارشناسان توصيه بـه ازدواج نميکنند چون عواقب آنرا ديده اند و اگر هم بخواهد بـه سن و شرايط مطلوب ازدواج برسد حدود ده سال ديگر لازم دارد فکر نميکنم رابطه شما بـه ازدواج ختم شود ، براي خير دنيا و آخرتتان بهتر اين هست که از آن خانـه برويد و روي خوش بـه او نشان ندهيد چون معلوم نيست کـه در کدام رابطه ، شما بکارت خود را از دست بدهيد و گاهي طرفين اصلا نميفهمند چگونـه اين اتفاق پيش آمد و معمولا درون چنين شرايطي اين هست که روح و جسمش اذيت ميشود و گرنـه پسرها معمولا عين خيالشان نيست و دبه ميکنند ، هموارهاني بکارتشان را از دست داده اند کـه فکر ميکنند مواظب هستند ،اني درون دريا غرق ميشوند کـه فکر ميکنند شناگران ماهري هستند و اکثرا هم هستند واني درون تصادفات جان ميبازند کـه اصلا تصور نميد درون جاده بميرند ، بـه نظر من حتي نـهايتا اگر نتوانستيد از آن محل برويد يا رابطه را قطع کنيد قيد دانشگاه را هم بزنيد سود کرده ايد

 كوله بار درد : از همتون ميخوايم واسمون دعا كنيد كه اين فكرا بـه سرمون نزنـه.توروخدا دعا كنيد التماس ميكنم دعا كنيد

 سیدرزاق : به نظر من که تا نخواهدی جرات نمـیکنـه نگاه چپ هم ه .اونـهایی هم کـه موردتجاوز قرار مـیگیرن یـا بی حجابی مـیکنندکه با زور مورد تجاوز قرار مـیگیرن یـا اینکه خودشون مـیخوان .
باتشکر

 جف ایرلند : سلام من واقعا متاسفم این حرفرو مـی اما خودتون بـه حرفهای این دوستان توجه کنید تو ایران چه خبره ؟ چیز ساده ای هستش مثل اب خوردن اما راه داره واسه تشنـه بودن یـه لیوان اب و برای ازدواج مراقب خودتون باشید دوستون دارم

 نوید : باورتون نميشـه من پسري هستم کـه ازديدن هيچ ي بـه اندازه همکلاسيم کـه ي باحجاب و سر بـه زيره هوسي نميشم باور کنيد از ديدن بدحجابهاي کلاس اينطوري هوسي نميشم نميدونم چرا اينطوريم شايد بخاطر علاقه اي کـه بهش دارم يا شايد هم بخاطر اينـه کـه هر وقت ميبينمش اندام زيباشو از زير چادر تصور ميکنم, تو کلاس همـه هواسم بـه اونـه, يه بار با هزار مصيبت شمارشو گير اوردم وبهش اس ام اسهاي ي فرستادم واسه مدتي احساس کردم حالم بهتره اما بعدش بدتر شد بخدا پشيمونم ازاينکه اون طفلي رو اينقدر اذيت ميکنم دلم ميخواد اين عادت بد رو ترک کنم امانميتونم امکان ازدواج بااون روهم ندارم چون ازخانواده پولداريه فکرنکنم اونو بهم بدن خواهش ميکنم يه راهي جلوي پام بذارين

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد با اون و در کلاس متشخص رفتار کنيد که تا دلش بسوي شما معطوف شود چون خانمـها واقعا از پسرهاي با قيافه و رفتارهاي جلف متنفرند ابتدا بصورت غير مستقيم بـه او محبت کنيد و ارام آرام حرفتان را بـه او بزنيد ، دقت کنيد کـه کشتي عشق ماهها طول ميکشد که تا به ساحل برسد و اگر هم نـه شنيديد خيلي خرد نشويد و با احترام معذرت خواهي کنيد و اين باز ميتونـه نظرش را نسبت بـه شما مثبت تر کنـه و باز چند ماه بعد حرفتون را تکرار کنيد و اگر ديديد قسمتتان نيست با قسمت نجنگيد و روح و روان خودتان و او را آزار ندهيد چون عشق نـه زوري هست نـه خريدني ، ضمنا متشخص بودن با خشک و عصا قورت داده بودن متفاوت هست ، متشخص مودب اجتماعي و خوش برخورد

 گمنام آشنا : فقط بايد بـه خدا توکل کرد وهيچ وقت فراموش نکنيم
الم يعلم بان الله يري مگر نمي داني کـه خدا هميشـه ناظر ماست
پس بدانيم عالم محضر خداست درون محضر خدا گناه نکنيم

 شـهره خانی : من 16سالمـه و با مردي کـه دوستش داشتم دوست شدم اون زن و يه بچه داره بعد از اينکه بـه من تجاوز کرد بـه من ميگه دامادمون از رابطه من و تو خبر داره و ميخواد بره بـه بابات بگه هر چي اصرارش ميکنم ميگه که تا حالا جلوي دهنشو گرفته دامادشون ميگه يا با من دوست شو يا ميرم بـه همـه ميگم کمکم کنيد نميخوام شکايت کنم و بهي بگم چون خودم خواستم ميخوام خودمو بکشم کمک کمک

جواب سوني کارت بيست : اکثر اوقات بهترين دفاع حمله هست ، شما هم تهديدش کنيد کـه اگه اين بازي و رابطه را تمام نکنـه شما هم بـه همسرش ميگوئيد که تا زندگي اش از هم بپاشـه هم براش پرونده قضائي درست ميکنيد و حتي حاضريد خودتون مجازات شويد و صد ضربه شلاق بخوريد ( چون مجرد هستيد ) ولي اون را سنگسار ميکنند چون با آنکه همسر دائمي درون دسترس داشته باز هم زنا کرده هست ، اينطوري حتما حساب کار دستش مي آيد و اين بازي شيطاني را تمام ميکند ، از فکر مرگ و کشتن هم بيائيد بيرون و به خدا توکل کنيد و نذر کنيد اگه اين مشکلتون حل شد ديگه هيچ وقت دنبال زنا و دوست پسر نرويد و توبه واقعي کنيد و بدانيد اگر توبه کرده و تقوي الهي پيشـه کنيد خدا همواره درون تمام زندگي و مشکلات از راههائي کـه انتظارش را نداريد براي شما راه فرج و گشايش باز ميکند و اين قول و وعده خداوند هست و خدا بد قول نيست

 سحر : سلام من سحرهستم 22ساله يه پسر دارم کـه يک سالي از من کوچکتره چندسالي ميشـه کـه متوجه شدم طرز نگاهش رفتارش نسبت بـه من عوض شده حتي چند بار يواشکي بهم گفت دوستم داره و ميخوادم اما من اهميت ندادم که تا اينکه سال پيش اومد خواستگاري اصلا باورم نميشد حتي خانواده هامونم انگارازخداشون بود بعدکلي اصرار خودش و م قبول کردم تو اين يک سال کلي اذيتم کرد حتي يک بار باردار شدم اون ميخواست نگه داريم ولي من نذاشتم حتي نذاشتمي چيزي بفهمـه حالا احساس ميکنم تنفرم ازش بيشتر شده راستش اصلا خجالت ميکشم پيشش بشينم يا باهاش بيرون برم چون ظاهرش ازمن کوچکتر نشون ميده و اين عذابم ميده حالا نـه ميتونم باهاش ادامـه بدم و نـه ازش جداشم يعني اصلا طلاقم نميده نميدونم چيکارکنم ممنون ميشم اگه راهنماييم کنيد

جواب سوني کارت بيست : دو نصيحت بـه شما و همـه جوانان دم بخت ميکنم : اول اينکه که تا وقتي ازدواج نکرديد خوب چشمـهاتون را باز کنيد ببينيد با کي دارين ازدواج ميکنين ولي وقتي ازدواج کرديد ديگه چشمتون را ببنديد و مقايسه نکنيد و نگين اين چرا اينطوري چرا اونطوري ، پيش خودتون نگين همسر دوستم بهتره ، خوشگل تره ، فهميده تره و .... همينـه کـه هست بايد باهاش کنار بيائيد ، بايد قبل از ازدواج بـه اين موضوعات فکر ميکرديد و الان بايد ازش بگذريد و بهش توجه نکنيد و گرنـه وسوسه شيطان خردتان ميکند
دومين نصيحت اينکه زندگي ده بخش هست يک بخشش عشق و نـه بخش آن گذشت هست ، اگر گذشت نداشته باشيد و مرتب بخواهيد خودتان را اثبات کنيد و تو سر طرف مقابل و حتي تو سر احساسات خودتون بزنيد از زندگي خوش دنيا فقط تلخي و جنجالش نصيبتون ميشـه بعد شيطان را لعنت کنيد و با عشق و گذشت بـه زندگيتون بچسبيد آنـهم دو دستي کـه شيطان از هيچ چيز بـه اندازه نگاه محبت آميز زن و شوهر خشمگين نميشـه و از چيزي بـه اندازه دعوا و نفرت زن و شوهر خوشحال نميشـه

 رها : سلام من توسط یـه خواستگارم کـه معتاد بود و کار و تحصیلات هم نداشت مورد تجاوز قرار گرفتم بـه کلانتری رفتم ولی اینقدر بین ما اختلاف بود کـه بهم پیشنـهاد شکایت

 بدبخت : سلام من يه موجود بدبختم کـه دحتر روستايي زرنگ از دوستي من سو استفاده کرد چندين دفه با وسوسه من م شد حتي چند دفه دعوتم کرد خونشون و بلاخره اتفاقه شومـه زندگيم افتاد و يشو برداشتم اون کـه خيالش از بابت من راحته کـه مجبورم باهاش ازدواج کنم بلاخره بـه مقصودش ميرسه اما منـه بدبخت چکنم باوجوديکه يبار رفتم خاستگاريش نزاشتم خانوادم چيزي بفهمن خانوادم فکر من ديونـه شدم کـه رفتم خاستگاري همچين ي بقران مرگ و به ازدواج با ي کـه بزور سيکلشو گرفته و اصلا خوشکل نيست ترجيح ميدم چکار کنم خداياي هست نجاتم بده ترو خدا راهي جلوم بزار

 جواب سونی کارت بیست : تو قرآن اول بـه مرد گفته نگاهتونو حفظ کنید و دامنتون رو از گناه پاک نگه دارید!حرف خدارو هم جابجا مـیکنید؟حجاب خوبه واسه اما وقتی مردهای جامعه ای چشم و دلشون هرز شده دیگه حجابم جواب نمـیده!نمـیدونم چرا نسل انقلاب از کافه کاباره و...دراومد و ناموس دار شد اما نسل ما کـه تو پستو چپوندیمشون هرروز بدتر مـیشـه!خدا کـه قربونش برم دیگه شده فقط یـه اسم!هیچنمـیبیندش.همـه شعار مـیدن و مـیگن خانوم حجاب..نظران بالا رو بخونید مـیبینید کـه ای چادریم مورد آزار بودن.داستان حضرت یوسف نشون داد کـه اگه مرد نخواد هیچ اتفاقی نمـیفته!اما ما فقط دوتا زن داشتنش رو دیدیم نـه پاکدامنیش رو.مگه مرد نبود؟هوس نداشت؟پدرای ما مگه مرد نبودن؟هوس نداشتن کـه زنای و تو کافه کاباره مـیدیدن و بازم پاکدامن؟مشکل حجاب نیس مشکل جای دیگه س!

 علیرضا : سلام من يه پسر22ساله اهل تسنن هستم مدتي هست کـه با يه چادري 19ساله شيعه دوست شدم البته بعد کلي سماجت, 3 بار تونستم برم شـهرشون و ببينمش فوق العاده زيبا و جذابيه بعد مدتي فهميدم کـه به حد مرگ دوستش دارم و مي خوامش اما اون بـه خاطر تفاوت مذهبمون قبول نميکنـه بامن ازدواج کنـه البته اونم منو خيلي دوست داره اما ميترسه خانوادش قبول نکنن يه بارسرهمين قضيه بحثمون شد زد بـه سرم راه افتادم طرف شـهرشون با اين فکر کـه اگه بکارتشو ازش بگيرم ديگه حتما قبول ميکنـه باهام ازدواج کنـه تو مسير همش باخودم کلنجار ميرفتم گاهي اوقات منصرف ميشدم گاهي هم مصمم بـه اين کار اما وقتش کـه رسيد نجابتشو کـه ديدم دلم نيومد اذيتش کنم باور کنيد حتي از يه روحاني هم سر تفاوت مذهبمون کمک گرفتم اما جواب بدرد بخوري نداد حالا من چطور ميتونم دلشو بدست بيارم راهنماييم کنيد

جواب سوني کارت بيست : اگر درون مورد مذهب شيعه بواسطه يک استاد فهيم و ارزشمند تحقيق کنيد آنقدر مجذوب حقانيت آن خواهيد شد کـه تاسف خواهيد خورد چرا زودتر درون پي کشف حقيقت آن نبوده ايد و فقط بـه تصورات مذهبي نزديکان بسنده کرده بوديد ، با اين کار هم انشاالله راه صحيح تري براي آخرت خود پيدا خواهيد کرد و هم بـه مراد دل دنياي خود ميرسيد و اين همان فيض دنيا و آخرت هست که رو بـه شما کرده هست اگر قدر بدانيد ، از فکر تجاوز و نا مردي هم بيرون بيائيد کـه فيض دنيا و آخرتتان بـه نکبت و عذاب دنيا و آخرت تبديل ميشود

 گ5554 : چگونـه مي توانم کـه هميشـه با خدا و از کارهاي ي جلوگيري کنم؟

جواب سوني کارت بيست : با مسجد و اهل مسجد رفت و آمد کنيد و انس بگيريد و مراقب باشيد اگر بدي يا اشتباهي از اهل مسجدي ديديد از خدا و مسجد نبريد و آنرا بـه حساب آن شخص بگذاريد نـه مسجد نـه اسلام و نـه همـه اهالي مسجد

 سارینا : من یـه چادریم همـیشـه تو دانشگاه و محل کارم ساده اومدم و ساده رفتم اما تو محل کارم بهم تجاوز ازش شکایت کردم گفت خودش منو مجبور کرده
حجاب عامل بازدارنده به منظور تجاوز نیست
حتی تو خیـابون هم بارها مردها و پسرهای کثیفی دست مالیم این درون مورده دوستای دیگم هم صدق مـی کنـه
کدوم یـه کـه تا حالا تو خیـابون مالیده نشده؟؟؟؟؟

 مـهسا ترک : سلام من ي هستم16ساله کـه يک بار دوست پسرم منو بـه اجبار مورد تجاوز قرار داد البته خودش ميگفت مي خواد باهام ازدواج کنـه و خوشبختانـه سرحرفش هم موند و واسه خواستگاري اومد اما خوانواده ام قبول ند چون بيکار بود منم موندم هاج و واج اونم قسم خورد هر جور شده منو با خودش ميبره بعد مدتي اومد و جلوي چشم همسايه ها منو بـه زور سوار ماشين کرد و برد توي دو روزي کـه پيشش بودم که تا خوانواده هامون بـه توافق برسند بازم اذيتم کرد اما بازخونوادم منو ازش گرفتند اونا مي خوان کـه با پسرخالم ازدواج کنم اما اونا نميدونند کـه من نيستم حالا ميگيد من چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست : من برداشتم از حرفهاي شما اين هست که آنفرد بخاطر رفتارهاي نـه چندان نرمالش نميتواند همسر خيلي مناسبي باشد و بيشتر احساساتي عمل کرده هست تا معقولانـه و احتمالا بعد از ازدواج هم با يک مشاجره و بحران روحي بـه اين نتيجه ميرسد کـه بايد شما را از زندگي اش بيرون کند ، البته توصيه اکيد ميکنم با يک مشاور مجرب م کنيد و حرفهاي بنده را نيز درون حد همصحبتي قلمداد کنيد نـه حرف کارشناسانـه و حدسم اين هست که مشاور بـه شما پيشنـهاد کند کـه اين موضوع ازاله بکارت انـه را با خانواده مطرح کند ، البته اگر مشاور اينکار را د بهتر از اين هست که خودتان عنوان کنيد

 بد نام : من مدتي قبل با ي معمولي از يه محله دور افتاده دوست شدم خيلي از دوستيمون نگذشته بود کـه رابطمون بـه جاهاي باريک کشيد تو يکي از رابطه هام متوجه شدم بکارت رو برداشتم اما خودش متوجه نشد راستش بخاطر عذاب وجدانم رفتم خاستگاريش اما خونوادم کـه از همـه چيز بي خبرن بشدت اختلاف طبقاتيمونو همينطور ظاهر سادشونو بهونـه بخدا قسم درمونده ام کمکم کنين نميخام شونـه خالي کنم اما هم از نظر زيبايش و فرهنگ خونوادم قبولش نميکنن من ازدواج با اونو تنبيه خداوند واسه خودم ميدونم شما بگين چه کنم ؟

جواب سوني کارت بيست : بهتر هست با يک مشاور م کنيد ، اما راهي کـه بنظر من ميرسد اين هست که مشکل را با همـه سختي اش با خانواده خودتان مطرح کنيد و اگر آنـها راضي بـه ازدواج دائم نشدند يک ازدواج صوري ترتيب دهيد يعني اينکه با هماهنگ کنيد کـه اين ازدواج واقعي و دائمي نيست و فقط براي اين هست که آبرو ريزي نشود و شما بـه خواستگاري رفته يک مدت صيغه محرميت بخوانيد کـه بتوانيد با اخلاق هم آشنا شويد و اگر نـهايتا خانواده شما پسند ند بـه بهانـه عدم تفاهم از هم جدا شويد و اينطوري ميتواند بهانـه داشته باشد کـه در زمان محرميت موقت شما رابطه داشته هست و از بين رفتن بکارت او بر اثر رابطه نامشروع نبوده و آبروي او از اين لحاظ حفظ شود ، البته هر دو طرف مراقب وابستگي هاي عاطفي باشيد کـه مشکل دو چندان نشود

 زخم خورده : سه ماه هست کـه مورد تجاوز قرار گرفتم هيچ شاهدي ندارم ايا با گذشت سه ماه ميتونم ثابت کنم کار اون مرد بوده

 بد شانس : سايتي هست کـه بتونـه درون رابطه با جرائم کمکم کنـه ؟

 اروین : ممنون از مطالبتون

 غریب : من 17سالمـه موردتجاوز ي پسر20ساله قرارگرفتم ازشم شکايت کردم امانميدونم چه جوري بايدثابت کنم اخه يک ماه ازاون ماجراي ميگذره. ميشـه بگيدچه جوري بايدثابت کنم مرسي.

جواب سوني کارت بيست : با مشاوران نيروي انتظامي و حتما با يک وکيل مجرب م کنيد ، بدون آگاهي جلو نرويد

 ستاره کوچولو : نظرهمـه قابل قبول امابعضي اوقات اگه عشق باشـه همـه ي افکاروتمايلات جنسي بـه يک حس زيباي دوست داشتن تبديل ميشـه من يه چادري هستم و22سالمـه تاحالا باهيچ پسري دوست نبودم تااينکه يک سال پيش بايک پسرازاهل بندرترکمن دوست شدم توي اين يک سال نشدحرف بدبه هم بزنيم پسره باادبيه من خودم هم تعريف نباشـه خوبي هستم ماحالا همديگرو خيلي دوست داريم اماخونواده هامون باازدواج ما مخالفن چون بنظراونا ماخيلي تفاوت داريم امااين وسط دل ماچي ميشـه ميدونم الان حال اون بدتراز منـه خواهش ميکنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : عشق براي زندگي لازم هست ولي کافي نيست ، انسان بعد از طي دوران خوش نامزدي با درگير شدن درون واقعيات سخت زندگي که تا حدودي عشق را فراموش ميکند و واقعيتها جاي آنرا ميگيرد و اگر کشتي زندگي شما با لنگرهاي ديگري محکم شده باشد ميتوانيد کشتي زندگي را درون طوفان لحظات سخت فکري و رواني بـه سلامت حفظ کنيد وگرنـه لنگر عشق بـه تنـهائي قادر بـه تحمل وزن سنگين واقعيات زندگي روزمره نيست و همان لنگر عشق نيز کنده ميشود ، بعد به حرف بزرگترها گوش کنيد و از افراد معقول نظرخواهي کنيد و به نامزد خود نمره بدهيد مثلا قيافه ايده آل من 10 نمره ، تحصيلات 5 نمره ، فهم و شعور 10 نمره ، خانواده 15 نمره ، امکانات مالي 15 نمره ، همساني اعتقادات مذهبي 10 نمره ، عشق متقابل 10 نمره ، آداب اجتماعي و شخصي 10 نمره ، خلق و خوي مـهربانانـه شرافتمند و با گذشت 15نمره
ببينيد آيا طرفتان ميتواند حداقل 70 از 100 بگيرد ، امتياز کاذب هم ندهيد واقع بين باشيد که تا بتوانيد 50 - 60 سال با خوشي با او زندگي کنيد
همچنين سعي کنيد با رضايت خانواده ازدواج کنيد و با ملاطفت و ترفندهاي زيرکانـه زنانـه نظر آنان را جلب کنيد ، يک بدون پشتوانـه خانواده زندگي چندان آسوده و لذت بخشي نخواهد داشت

 حسین امـینی : سلام.خسته نباشید مطالب فرزندان عزیزم را خواندم نظرات آنـهامتفاوت بوداما ماخدا رافراموش کرده ایم واصالت مسلمان بودنمان وایرانی بودنمان رااز یـادبرده ایم بکجا مـیخوهیم برسیم عزبزان لحظه ای بیـاندیشیدوخدارا ناظر براحوالتان بدانید.آن وآن پسر چه گناهی کرده اند.عزیزان مواظب خودتان باشید بـه هیچاعتمادنکنید.توکل بخداوندو حمایت پدرومادر.

 سرباز وطن : سلام.نميدونم چرا اينجوري هستم.دلم نمي خواهد ولي بيشتر روزها ميرم سراغ عوفيلم .اين درون حالي هست کـه من عاشق امام حسينم.الان هم کـه دارم مينويسم، دقيقاً 5 دقيقه پيش داشتم عنگاه ميکردم.بعداز اينکه زدم، مثل هميشـه ناراحتم.آخه چه کار کنم؟ من الان سه ساله کـه اينجوري شدم.قبلا از اين بچه مثبت هاي درجه1 بودم.
جدي ميگم بـه فکر من هم باشيد.وقتي نماز ميخونيد، دعا ميکنيد من رو هم بـه عنوان يک جوان گناه کار کـه هرچقدر دعا ميکنـه، نماز ميخونـه، گره کارش باز نميشـه و بازهم سراغ گناه ميره.
شما را بـه خاطر خدا دعايم کنيد.من حتي قسم خورده بودم کـه تا آخر ماه صفر اين کارهارا نکنم ولي...
از تمام شما دوستان، چه پسرهاي عزيز و چه خانم هاي با حجاب و مورد لطف بانوي دو عالم حضرت فاطمـه الزهرا خواهش ميکنم من را دعا

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد تمام عکسها و فيلمـهاي خودتون را بين ببريد که تا دسترسي تون بـه آنـها کم بشـه و حتي الامکان سعي کنيد از جمع دور نشويد چون شيطان و تنـهائي رفاقت زيادي با هم دارند و براي خودتون يک جريمـه قرار بدين مثلا اگر من اينکار را کردم هشت رکعت نماز قضا ميخونم ، اينکار هم باعث ميشـه نماز هاي فوت شده تون جبران بشـه همـه خود نماز ذاتا شيطان را از آدم دور ميکنـه ، البته نـه نماز از روي اجبار و رفع تکليف بلکه نمازي کـه حس کنيد واقعا داريد خدا را پرستش ميکنيد چون واقعا تنـهاي هست که لايق حمد و سبحان الله هست ، شيطان بيشتر از لحاظ فکري انسان را وسوسه ميکنـه و گرنـه دست شما را نميگيره زوري ببره سمت گناه بلکه اون خود شما هستيد کـه محيط را آماده گناهتون ميکنيد ، اگر امکان ازدواج دائم داريد سعي کنيد شرايط آنرا آماده کنيد و گرنـه ازدواج موقت ميتواند راه حل خوبي باشد بشرط آنکه از اين شاخه بـه آن شاخه نپريد و خودتان را هوسباز نکنيد فقط درون حد رفع نياز طبيعي و مشر وع آنـهم حتي الامکان با يک نفر نـه گزينـه هاي متعدد

 حالم بهم ميخوره : حالم از مطالب اين صفحه سايت بهم ميخوره. مخصوصا از اين: فکر نکنيد با اجازه رابطه جنسي ميتوانيد عشق مردي را بخريد و آن را همسر آينده خود کنيد ، معمولا مردان دوست خود را کـه با آن رابطه جنسي داشته اند رها کرده و با دوست ديگران ازدواج ميکنند !!

 Ayna : همـه ا رو مقسر مـیدونن و وقتی نوبت بـه پسرا مـیرسه مـیگن پسرا طبیعتا هوس بازن ولی مگه ا هوس ندارن؟! پسرا مـیگن ا با بی حجابی باعث تحریک ما مـیشن اما خودشون با اون شلوارای تنگ لباسایی کـه تکمـه هاش که تا وسط بازه باعث تجریک ا نمـیشن؟! ا بـه کلمات تحریک آمـیز و لمس حساسن امای نمـیگه چرا پسرا هی بـه ا تیکه مـیندازن و...؟!!!

 مـهدیـه : من یـه م و مـیگم این ها هستند کـه با بدحجابیشون زمـینـه تحریک پسرهارو فراهم مـیکنند.
پس خانم ها حجاب خودتونو درست کنید.وگرنـه قبل از پسرها شماگناهکار محسوب مـیشید.اون موقع هست کـه جلوی خدا جز شرمندگی و سرافکندگی جوابی به منظور گفتن ندارید.
برای خودتون ارزش قائل بشید...

 جواد اصفهانی : سلام. بـه نظر من هری خودشو درست کنـه الکی هم از این حرفهای بیـهوده نزنید چون همتون دارین همدیگه را مقصر مـیدونین

 ااااا : فقط دم .... گرم

 <<دراکولا>> : سلام.
ميشـه واسه خانومـها بگين اصلا حجاب يعني چي؟
راستي از سايتتون ناراحتم کـه به سوالات قبليم جواب ندادين.

جواب سوني کارت بيست : حجاب درون يک کلمـه يعني قفل يعنيصندوق ، ميدوني کي از قفل و صندوق بدش مياد ؟ فقط دزد بدش مياد و گرنـه صاحب مال کـه بخاطر قفل و مواظبت از مالش ناراحت نميشـه ، حجاب درون اصل محدوديت براي مرد هست تا هر کاري کـه دلش ميخواهد با ناموس زن انجام ندهد و اگه زني عاقل باشـه ناموسش را حراج چشم آدمـهاي هرزه نميکنـه

 مـهران : فداتون شم مـیدونین نماز خوندن خیلی ادمو از این کارا دور مـیکنـه امتحانش ضرر نداره

 فرشته قلی زاده : در سال 1390 بـه من تجاوز شد الان من نيستم بلکه من يک زن بيوه هستم من 16 ساله هستم

 اصلاح شده : انسان با تمام غرايز آفريده شده هم براي مرد و هم براي زن اين احساسات وجود داره. اما اگر خودمان را كمتر درون معرض تحريك شدن قرار دهيم دفعاتي كه تحريك مي‌شيم كمتر خواهد شد. درون ضمن ازدواج مـهمترين راه جلوگيري از فساد است.

 <<دراکولا>> : دوباره سلام.
ممنون از اينکه بـه سوالهام جواب دادين.اما اين درسته کـه يک رضايت داشته و با پسر رابطه برقرار کرده و بعدم ثابت شده کـه با رضايت اين کارو کرده،اونوقت مجازاتش با پسر يکيه؟
خوبه کـه 90% نظرهايي کـه توي سايتتون زدين چه چه پسر،نظرشون اينـه کـه الان ا بيشتر باعث اين روابط و مشکلات توي جامعه ميشن.
من با نظر محمد کـه در مورد حجاب نوشته موافقم. من خودم بـه عنوان يک مرد که تا اندام ي ي رو نبينم تحريک نميشم .اما متاسفانـه الان ا چادر کـه نميپوشن هيچ،لباسايي ميپوشن کـه تمام اندامشون کاملا مشخصه کـه اگه نپوشن و بيان بيرون سنگينترن. تورو خدا يک فکري کنين کـه فرهنگ حجاب بـه معناي درست تو جامعه رواج پيدا کنـه.
ممنون منتظر جوابهي منطقي و خوبتون هستم.
فعلا باي باي

 حاج رضا رمضانی : ای بابا درون سایت هنرمندان این ها انقدر حرف های عاشفانـه بـه هنرمندان مرد مـی زند بـه اینکه خیلی اط مطالب هم مبشود ها همـیشـه دنبال بچه خوشگل و بی سرپا هستند و وقتی مورد تجاورز و یـا سو استفاده قرار گرفته حساب کار مـی اید دستتان چرا یک بـه بک هنرمند این همـه ابزار علاقه کذب مـی کنند حرف های خیلی زشت اکثر موقت ها ایراد از ها خانم هست یک بیشتر دنبال ادم های بی سر پا هستند نـه دنبال یک مرد و انسان انـها همـه چیز را درون چهره و خوش تیپ بودن مـی دانند مکه اخر ان یـا ازداوج بـه طلاق و یـا تجاورز و یـا سو استفاد ه و یک عمر بدبختی به منظور شما ها با این افکار ناراحت هستم شما ها خیلی انسان ها بدبختی هستنی باور کننی چون خودتان مـی خواهی این سرنوشت را ..........

 حسی : خانومـها همـه جاشون انگيزه بـه ما چي ....

 <<دراکولا>> : سلام.
الان کـه کار از کار گذشته ميخواين درموردش نظر خواهي کنين؟حالا کـه از بچه شش ساله که تا آدم صد ساله همـه معلم اين کارا شدن؟
يه سوال دارم:اگه ي با پسري دوست بشـه و بعد از مدتي باهم داشته باشند،در صورتي کـه با رضايت کرده باشـه ، بعد از مدتي دوستيشونو بهم بزنن ، بره و ادعاي تجاوز ه چي ميشـه؟
يه سوال ديگه:به از عقب هم تجاوز ميگن يا فقط از جلو؟
يه نظر هم دارم : يه خورده سعي کنين توي جامعه بيشتر مراقب ا باشين،مقصر 99% بي بند و باريها ا هستند.
اميد وارم بـه سوالهام جواب بدين.
باتشکر.

جواب سوني کارت بيست : ادعاي تجاوز بايد اثبات بشـه و اگر پسر بتواند ثابت کند کـه خودش با رضايت اينکار را کرده صد ضربه شلاق نصيب ميشـه و البته پسر هم از صد ضربه شلاق بي نصيب نميمونـه بـه اتهام رابطه نامشروع ، و اگر هم همسردار باشـه درون حاليکه همسر دائمي سالمي کـه در دسترسش بوده و ميتوانسته با او رابطه داشته باشد اما بـه خطا برود کـه اعدام ميشـه

بستگي دارد کـه پزشکي قانوني يا قرائن ديگر ثابت کنند کـه چقدر صورت گرفته هست و آيا با رضايت بوده يا بـه اکراه و اجبار و تجاوز ميتواند از شلاق و زندان که تا اعدام را شامل شود

 صبا : من كه از همـه بدبخت ترم 6 سالم كه بود پسردايي ام لهم تجاوز كرد من هم الان كه 13 سالمـه فهميدم باكره نيستم .چه خاكي توي سرم بكنم؟

 الهه : سلام. واقعا درسته کـه پسرا زود تحريک ميشن. چون من يکبار با دوست پسرم قرار داشتم.البته حواسم هست چون فقط کنار ساحل ک همـه هستن و جاي خلوتي نيس قرار ميزاريم. داشتم ميگفتم.يبار تو چشاش چند ثانيه يکسره خيره شدم. خودش گفت کـه با نگاهم داره تحريک ميشـه. بعد معلوم ميشـه کـه بايد ما ا بيشتر مواظب حرکاتمون باشيم. منم ديگه تو چشاش زل نمي

جواب سوني کارت بيست : فقط بدونيد همين کـه باهاش قرار ميگذاريد اتوماتيک تحريک شده هست و نياز بـه زل زدن شما ندارد چون اگه تحريک نميشد اصلا محلتون نميگذاشت ، بعد خانمـها مراقب باشيد شيطان و بي آبروئي از آنچه فکر ميکنيد بـه شما نزديکتر است

 زهرا : هر روز سوره ي ياسين بخونين و به خدا توکل کنين و خودتون رو درون شرايط تحريک آميز قرار ندين چون عدم ورود از چنين محيط هايي راحتتر از خروج اون هاست.موقع نگاه بـه جنس مخالف بـه جاي نگاه مستقيم بـه چشاش از نگاه غير مستقيم مثل نگاه بـه ساير اعضاي چهره استفاده کنين.
مطمئن باشيد اگر غريزه خودتون رو کنترل کنين خداوند خودش بهترين رو هم درون دنيا و هم درون آخرت نصيبتون خواهد کرد.و آخر چنين صبري خيلي نيکوست بـه ياد حضرت يوسف

 احسان شیـاسی : ها انگیز هستند

 کریم : راه جلوگیری از بی بند وباری فقط ازدواجه و متدین بودن

 سمـیرا : سلام. ای بابا.چرادنبال مقصرمـیگردید؟ایناهمـه تومجردی رخ مـیده .من نفرمـیشناسم کـه ازدواج کرده ولی ازتمام این مسایل ی حتی باهمسرخودش دوره.کدوم مردهارو باورکنیم؟این کـه عذابه اون ک عذابه!!!!!

 سعيد 70 : سلام من يه پسر 21 سالم.اما با اينکه ي پسرم فقط ميتونم بگم مرده شور پسرايي رو ببرن کـه باعث شدن من وقتي دارم واسه يه نفر خودمو تيکه تيکه ميکنمو اصلا حس يم بهش ندارم کاراي همين ا باعث ميشـه اون هيچوقت طرف من نيادو بهم اعتماد نکنـه.چاکر همتون... فقط بازم بـه خانوما توصيه ميکنم مثل عشق من سادگيتونو کنار بذارين......تنکيو

 neda : اصلا با بي بند باري و بد حجابي موافق نيستم چون خودم يك آزاد و راحتي هستم خدارو شكر که تا بحال هم مورد تجاوز قرار نگرفتم که تا خود نخواد پسر هيچ كاري انجام بد بعد ا خودشون بايد مراقب خودشون باشند

 ادريس : من اعتقاد دارم که تا سرو گوشش نجنب براش هيچ اتفاقي نمي افت

 فائزه : سلام مطالب جالب بود بـه نظر من و پسر نداره و اگه خودش نخواد پسر کاري نميتونـه ه يا اينکه بعضي اي دانشجو سوار ماشيناي شخصي ميشن ميگن ما نميخواستيم ولي اگه اين سوار ماشين شخصي نميشد اين اتفاق براش پيش نميومد بعد بايد فکر اينارو کرد من خودم شبها امکان نداره باشخصي بيام خونـه. يا اينکه ه با دوست پسرش پا ميشـه ميره خونـه ميگه تجاوز کرد . يکي ازدوستاي من 3 روز پيش بهم زنگيد گفت بيا بريم با دوست پسرم و دوستش باغ منم نرفتم ولي اون رفته بود بـه خدا اگه دروغ بگم شبش بهم اس ام اس داد کـه مياي بريم آزمايش سلامت بديم ولي بهم نگفت کـه کاري يا نـه شصتم خبر داد يه با يه 2تا پسر تنـها مگه ميشـه کاري نکنن. اره پسرا بدن نامردن ولي باورکنيد اگه شما ا زرنگ باشيد و کم عقلي نکنيد هيچ کدومشون نميتونن از اين کارا کنن

 مریم : من الان13 سالمـه ولی وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم مورد تجاوز قرار گرفتم خودم بخدا نمـیخواستم الان چندین سال از ائن موضوع مـیگذره بد تر اینکه همسایـه مونـه

 بهناز : به نظر منم خوبه با حجاب بودن و اينکه با هرکسي ادم دوس نشـه ولي وقتي اين اتفاق برا افتاد .....

 الي : خدا لعنت کنـه زنـهاي بي بندو بار-من زندگيم واسه همين نابود شد مردها که تا چشمشون بـه يکي ديگه ميوفته همي چي رو فراموش ميکنن

 م گ : چه خبره اينج واااااي

 محمد : خانمـهاي محترم ما آقايون فطرتا مجذوب خانمـهاي و نيمـه ميشيم بعد اگه ميگيم با حجاب باشين همينطوري يه چيزي نميگيم نظرات آقايون رو بخونين چرا از خودتون نميپرسين کـه چرا اکثر آقايون حرفشون مسئله حجابه اونم حجاب برتري مثل چادر

 bahar : از نظرات شما ممنونم واینکه داداشای گلم مـیدونم مامقصریم اماشماهم یـه کم اقاباشید

 اکبرم : هم تقصیر هست هم پسرا . ای مست پسرا رو تحریک مـی کنن پسرام با ای مظلوم مـی کنن .

 پشيمان : فقط بـه آدمايي کـه مذکر هستند اعتماد نکنيد همين

 صابر : بنام خدا
سلام
پيغمبر اسلام هزار و اندى سال پيش راه حلشو ارائه کرد اما هيچ بـه اون توجه نکرد بافت فکرى و رفتارى جامعه هم بهمين شکله.
مضمونـهائى کـه بيادم مياد اينان:
جوان نبايد عذب بمونـه
کنج خانـه امن ترين جا براى زنـه
زنان مثل عورتند هر وقت از خانـه بيرون بيان مثل اينـه کـه عورت آشکار شده
حتى گفته شده سوره يوسف رو بزنان ياد ندين ندونن زنى با او شرائط هم بوده
و خيلى چيزاى ديگه. خوب درون جامعه کدومشون رعايت ميشـه؟

 ابی جون : یـه روزخوب مـیاد!!!

 ناشناس : واقعا جای تاسف داره کـه بعضی از اقایون دنبال این کاریـا مـیرن چن نفرو بدبخت مـیکنن حالا طلب کارم مـیشن خدا بـه همـه عقل بده

 عادل : بيش ترين مشكل بـه وجود اومدن اين موضوع بخاطر رابطه هاي دوستيه كه از نظر همـه ساده!
اما مـهم!؟

 رویـا : به نظر من هم پسرا و هم ا حتما از لباسای مناسب استفاده کنند و رفتاراشون تحریک کننده نباشـه .ممنون مطالب جالب بود.دعا مـیکنم خدا خودش حتما مارو از شر این حیوونای انسان نما حفظ کنـه.

 روح : آقا من نـه خوب نـه بد.کاري هم تاحالا نکردم.ولي ا بـه خاطر هرکسي کـه دوست داريد حتي اگر روسري نميپوشيد آرايش تند ميکنيد لااقل لباس تنگ نپوشيد.تازه بـه نظر من ايراني ها درون چادر زيبا تر هستند چادر را اسلام نياورده کوروش آورد برويد مطالعه کنيد که تا خودتان متوجه شويد.

 محمد ياسين : خاک توسر هرچی شیطان

 مريم : بد بخت تر از من نيس بـه من تجاوز شد و هيچ کاري نکردم از ترس اينکه خوانوادهامبفهمن هنوز با يادش حالم بد ميشـه

 ابی : فقط مـیگم یـه روز خوب مـیاد!!!

 فاطی : پسري کـه ميخورد و بصورت مست و به زور وارد خانـه همسايه ميشود و اون شخص را بـه ضربه سر و يا هول و زدن سر بـه ديوار بصورت بيهوش درون مي آورد و معلوم نيست کـه به آن شخص تجاوزکرده يا نـه کـه از فرط خودش هم بيهوش افتاده چيست

جواب سوني کارت بيست :

شخص مورد حمله واقع شده ميتواند با شکايت از شخص متجاوز درس خوب و فراموش نا شدني بـه او بدهد ، يک تجاوز جنسي از لحاظ قانوني و پزشکي چندين نشانـه باقي ميگذارد کـه به راحتي توسط پزشکي قانوني قابل تشخيص هست پس محل زخمـها و تجاوز مخصوصا اگر اسپرمي باقي مانده باشد را نشوئيد و در اولين فرصت بعد از حمله يا تجاوز بـه پليس و مشاورين نيروي انتظامي مراجعه نمائيد

 حسین اکبری : نمـیدونم ولی کمکم کنید بتونم جلوشو بگیرم

 baharak : من دوستایی دارم کـه مورد آزار قرار گرفتن چه تو خیـابون جلو پولیس چه تو خونـه بـه وسیله مرد آرزوهاشون ...........من فقط فقط از همـه پسرا مـیخوام تورو خدا بسه هرچی نگاه هوس انگیز بـه ا چرا ماها نتونیم باهم خوب باشیم بدور از فکرای ناجور.از ام مـیخوام کـه خدا وکیلی توری رفتار نکنین کـه شخصیتتون یک جور دیگه توسط پسرا برداشت بشـه...

 علی : من چون خیلی خوش گل بودم ی بار یکی از هم کلاسی ام تو دوم راهنمایی منو برد خونشون و تقریبا" با کلک چرت و پرت گفتنپاهام از جلو گذاشت خدا رو شکر مـیکنم کـه فقط همـین اتفاق کوچیک افتاد چون اگه ی ضرره دیگه وای مـیستادم و به اراجیفش مثل این کـه اگه من مال خودم رو بـه ماله تو بمالم از جلو هرمون بهپاهات تزریق کنم گوش مـیدادم علان دیگه حتما" کارم بـه خود کشی مـیکشید ولی بـه هرفاش گوش ندادم از اونجا اومدم بیرون نمـیدونم شاید اگه علان بعد این همـه سال کـه از اون مدرسه محل فاصله گرفتم ببینمش حتما" خفتش کنم با این کـه در موقابل تجاوز این کارش درون حد حدود شوخی هم حساب نمـیشـه .01 اونم نمـیشـه به منظور همـین مـیدونم ایی کـه کاری باهاشون شده چی مـیکشن من کـه تا علان بـه جز دو که تا از دوستا همون مدرسم موضوع رو بهی نگفتم با

 سعید لاری : یـه نصیحت بـه ا من پسرم ولی پسرا ناتو هستند پیش خودتون فکر نکنید اینا فرهادند گول نخورید روباه مکار اند

 مریم : سلام افرين بـه شماهايي کـه ا رو اگاه ميکنيد اهاي خانواده هامواظب اتون از بچه گي باشيد

 محیـا : جناب سونی کارت من رشتم ماماییـه و خوب مـیدونم این گند کاریـا چیـه. فکر نکنید از اون سر کوه اومدیم. ما درسشو خوندیم شما حرفشو مـیزنید

 خاک تو سر پسرای ناجور : شما کـه نمـیتونید جلوی غریزه تونو بگیرین فکر کردین ازدواج کنید مـیتونید زن و بچه نگه دارید؟ باز مـیرین پی کاری
به این ایمان دارم
فقط ا.... بـه هیچ جنبنده ای اعتماد نکنین

 محیـا : اگه بـه بي حجابيه بعد بايد خارج از کشور مردم از تجاوز و وقت نکنن سرشونو بخارونن. درون ضمن آقايون: بد حجابي با بي حجابي فرق داره. هنوز فرق چادر سر رو با شخصيت واقعي نميدونين؟ يکي ميتونـه تيپ بزنـه خوشگل کنـه اما پاکم باشـه. چرا چرت و پرت ميگين خوذتونو قانع کنيد؟ چشم پاک داشته باشين چه فرقي ميکنـه ا چه جوري ميان بيرون؟ ما با شما چه فرقي داريم؟ شما چادر سر نميکنين کي بهتون تجاوز ميکنـه؟ شما مانتو نميپوشين کي يقتونو چسبيده؟ بريد افکارتونو عوض کنيد... بـه گند کشيدين جامعه رو... ا عقده اي شدن پسرا حشري. چرا؟ مقصر خودمون و فرهنگ غلطمونـه

جواب سوني کارت بيست :

احتمالا چون شما خانم هستيد اصلا نميتوانيد درک کنيد کـه غريزه مردانـه چه حالت تهاجمي دارد ، بسياري از ان هستند کـه تا سالها و گاهي بالاي 25 سال اصلا مفهوم غريزه جنسي را حس ند و برخي خانمـها هستند کـه براي اولين بار درون کلاسهاي تنظيم خانواده دانشگاه چيزي درون مورد دستگاه ي مردانـه و زنانـه بـه گوششان خورده هست چون هيچ حسي درون مورد آن ندارند ( ان کم سن و سال يک استثنا محسوب ميشوند ) اما کمتر پسر 14 ساله اي را ميتوان پيدا کرد کـه از همون روز اول بلوغ بارها درون خواب و بيداري جُنب نشده باشد و اين را خدا اينگونـه آفريده هست و آن را آنگونـه و هر دو حکمتي دارند ، بدانيد کـه اگر ي بـه قول شما تيپ ميزنـه و خوشگل ميکند و حس ميکند کـه هنوز پاک هست بايد بداند با يکبار بـه خيابان رفتن دهها نفر را ناپاک ميکند يا جسمشان را ، يا روحشان را و يا چشمشان را چون همـه پيغمبر و خدا ترس و مومن و معتقد نيستند کـه بتوانند جلوي خودشان را بگيرند ....... بعد پيشگيري بهتر از درمان است

 رعنا : 16 سالم کـه بود...
اما نذاشتم هیچ پسر آشغال دیگه ای بفهمـه و الان 21 سالمـه. نذاشتم تو زندگیم تاثیر بذاره. اینا کـه نوشتین خوبه. ا حتما بدونن. من ندونستم. اما الان موفقم. دانشجوی داروسازی ام. اینو نوشتم ا بدونن حتی اگه یـه مشکلی داشته باشن نباید بذارن پسری بفهمـه و الا بدبخت مـیشن. از رک بودنم عذر مـیخوام

 نی نی : البته کـه دلیل اصلی تجاوز بی حجابی نیست اما بد حجابی یکی از دلایلشـه،من با م ح ح خیلی خیلی موافقم اما ازدواج زود با چشم باز نکه هر کی اومد ندیده و نشناخته ... هرچقدر بـه فرزندانتون محبت کنید کمتر بـه جنس مخالف مـیل پیدا مـیکنند خانوما شما غنچه هستید بعد تا شکفتن مراقب باشید دوست بد زیـاده و پسر نداره

 پاوه؛ا؛ر : اول و آخر اين حرفاهمش بـه درجه ايمان آدم ختم ميشـه چه چه پسر وقتي خودشو درون محضر خدا تصور کنـه و وجودخداي متعال و بي شريک رو حس کنـه هيچوقت حتي يه ثانيه هم فکر نميکنـه کـه دست نامحرم بهش برخورد کنـه و از پاکي و عفتش با همين فکر قلبش بـه لرزه درمياد و به گريه ميافته؛ خدا خودش بهمون رحم کنـه؛آمين

 از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست : مطلب خوب بود و نظرات بينـهايت چرند و مسخره!!! شما بگيد کجاي دنيا اومده کـه اگه ي حجاب(که احتمالا از نظر آقايون نظردهنده چادر يا لباس گل وگشاد است) نداشت يعني من آماده ام بـه من تجاوز بشـه... بـه نظر من اگري اينقدر خودداري نتونـه ه حتما مريض جنسيه و بايد خودشو بـه دکتر نشون بده.....به اين فکر کنين کـه ما انسانيم و قدرت فکر داريم و نبايد مثل حيوونا اسير غريزه بشيم و بدتر اينکه بعد هم توجيه کنيم و گناه رو بندازيم گردن بيگناه بدبخت بي پشتيبان

 بشر دوست : هرقبل از این کارها فکر کنـهی اگر باومادرش همچین رفتاری مـیکرد اون وقت مـیفهمـه کـه کارش چقدر زشته بزنی مـیزنند این قانون طبیعته یـه قدری فکر کنید

 دوست : خانم های کـه مـی گویند این آزار و اذیت ربطی بـه بد حجابی ندارد
خدمتشون عرض کنم کـه اگر جرات دارد یک روز بیرون بیـاید و اوضاع را ببیندکه چه مـی شود و مطمئن باشد کـه در همان ثانیـه ی اول چندبار مورد قرار مـی گیرد.
پس حجاب نقش کلیدی درون تجاوزهای جنیس دارد.

 محمد : خانمـها توجه مساله تجاوز 70 درون صد بـه حجاب مربوط نیست ولی رعایت حجاب مـیتونـه بـه شما درون این مورد کمک کنـه من واکثر اقایون هیچ وقت به منظور ازدواج بـه دنبال بد حجاب نمـیریم بس با بد حجابی فرصت ازدواج تونو نسوزونید

 مرگ : من نمـیدونم چکار کنم کـه بچم از این

 سینا : من فکر مـی کنم کـه 60درصد ا مقصر اند 40درصد پسرا ...اگه ا عین یـه آدمـیزاد لباس بپوشـه مرد ها کمتر تحریک مـیشن ولی بـه هر حال ها هم حتما مراقب باشن و با هرکسی رابطه چه دوستی چه.....برقرار نکنن

 نیوشا : همگي خسته نباشيد.... رابطه ي ربطي بـه بدحجابي نداره پسرا براي ارضاي خودشون همـه چيزو بهانـه ميکنن.. ي هم کـه رو دوست داره کاملا مشخصه و ...

 در جواب مسام : در جواب کاربري با نام مسام بايد بگم ي کـه يکبار يا چند بار رابطه جنسي برقرار ميکند بـه قول خود شما ميشود آدم کرمو و با عرض معذرت از کاربران درون تصور همـه ما ميشودو وليي کـه 13 را بـه رابطه جنسي کشانده هست به نظرم من ميشود زالو ، ميشود لجن ، ميشود خود ميکروب کـه فقط چوبه دار ضد عفوني اش ميکند

 ر.ج : به قول اقاي قرائتي:دوستي پسر و يا از اول گناهه يا اخرش بـه گناه ميکشـه
ما چرا از حضرت علي ياد نگيريم.کساني کـه ميگن دوستييه و پسر اشکالي نداره چرا حضرت علي وقتي يه نامحرم ميديد فرارميکرد
به نظر دوستان نـهار خوشمزه تره يا افطار
اگه ما هم بخواهيم ماننده کشورهاي خارجي بي حجابي رو رواج بديم .پس کي زنو شوهر از ديدن هم لذت ببرن
من خودم جونم و تجربه بهم نشون داده کـه اگه با نا محرم دوست بشم اخرش بـه گناه کشيده ميشـه .هيچ نميتونـه بگه من و دارم.هميشـه ادم بايد مراقب باشـه.تو قران اومده (سوره نسا/ 102) درون لحظه جنگ هيچ گاه لباس جنگ و اسلحه خود را کنار نذاريد.ما هميشـه درون حاله جنگ با شيطانيم اگر لحظه اي غفلت کنيم ممکن هست براي هميشـه پشيمون بشيم.التماس دعا

 مسام ع.م : من که تا حالا 13تا رو کـه خودشون کرم داشتن ترتيبشون دادم بـه نظر من ا بايد خودشون درست کنن پسرا گناهي ندارن با

 AmirSam : نمـیشـه گفت کـه پسر یـا مقصر هستند اما بـه نظر من بیشتر ا مقصرن چون اگه اونا واسه پسرا اشوه نریزن پسرا هم هیچ کاری نمـیکنند ...اما درون هر صورت بیشترین تقصیر بر سر جامعه هستش ...ای عزیز من پسری 19ساله هستم تو فکر این کار ها بودم اما دیگه اصلا نیستم بعد مواظب دل های پاکتون باشید عزیزان من درون ضمن سارا جان شما کـه مـیگی دزدینت بعد چرا تجاوز گران شما رو آزاد د؟؟شاید هم شمارو...د وشاید هم بدتر... موفق باشید

 dorood_ezrail@yahoo.com : اینجا هربرای خودش نظری داره مـیده ولی ای کاشی قدمـی به منظور بهبود این رفتارها و ناهنجاری ها برداره نـه اینکه فقط حرف بزنـه

 سحر : من با قمـه زير گلوم مجبور شدم يه كارايي بكنم از ترس آبرومم نميتونم بـه كسي بگم يكي هست هست جواب قلب شكسته و روحيه خراب منو بده

جواب سوني کارت بيست :

در نيروي انتظامي مشاوريني هستند کـه ميتوانند بـه شما هم کمک رواني و هم کمک انتظامي و مشاوره اي بدهند ، مورد را با آنـها درون ميان بگذاريد و اگر مشاورين نيروي انتظامي بـه شما گفتند کـه امکان پيگيري قضائي آن و محکوم شدن متجاوز هست حتما آنرا پيگيري نمائيد که تا ان ديگري درون دست آنان گرفتار نشوند ، مطمئنا اگر قربانيان قبلي از آنـها شکايت ميد امروز شما بـه اين وضع دچار نمي شديد و اگر شما بـه بهانـه هاي مختلف و وسوسه هاي مختلف شيطان گوش داده و از شکايت صرفنظر کنيد درون بي آبرو شدن ان بعدي مقصريد

 علی ملایری : ایران بر بد پایـه ای بنا شوده مشکل از پسر بودن یـا دوختر بودن نیست

 سجاد : اين دنيا محل گذره کاري نکنيم کـه بعدا...

 محمد : اشتباه

 آرزو : این مشکل 2 طرف چرا عاقل کند کاری کـه باز آرد پشیمانی کرم از هست عشوه نریزند پسرا کاری باهاشون ندارند.

 نينا : به نظر من تقصير بسراست كه با حرفاشون و قول ازدواجي كه ميدن ا رو خر ميكنن

 لي لي : ای کاش نبود ادم بد روی زمـین

 مروارید : نظرات متفاوته اما نوشته هاش ججالب بود بنظرم تنـهاییـاتون با توکل بخدا و بچیزای بهتری فکر کنید خدا دوستون داره همـیشـه کنارتونـه پسرا شما حتما خودتونو کنترل کنید و بایددر این راستا اول خدارو بشناسید بعد خودتونو وقتی اون تو وجودتون باشـه هوس از دلتون مـیره فقط بـه عشقتون کـه خداس فکر کنید اگه خدا رو بشناسید ادم بدو از خوب راحت مـیتونید تشخیص بدید قران قران بخونید دعاها اروم مـیکنـهی کـه روحشون اروم نیس برید توطبیعت خدا بگردید باهاش حرف بزنید نزارید هوس بوجودتون اسیب برسونـه بموقعش ازدواج کنید صبور باشید امـیدوار

 ترک باهوش : با سلام.به نظر من تمامي مشکلات هاي جنسي ما چه مرد و چه زن بـه فرهنگ و باور هاي پوچ و بي اساس ما برميگرده و هيچ مقصر نيست بلکه فرهنگ ناقص ما باعث شده کـه در جامعه ما افراد بـه صورت عقده اي و ران بار بيان اينطور نيست؟خودتان قضاوت کنيد.

 اسماعيل-اليگودرز : اگه حجاب داشته باشـه هيجي فکربدنميکنـه،بايداول هارو حالي کردبدهمـه چيزکم کم درست ميشـه

 پسر کرمانی : من خودم یکی رو مورد تجاوز قرار دادم تقصیر خودش بود مبایست با من دوست نشـه

 حیـات ما : به نظر من بهترین چیز ورزش هست چون ادم را انقدر خسته مـی کند کـه کمتر بـه فکر هوس بازی مـی افتد.و بعد از ورزش کارهای فکری هست پدر و مادرها مواظب رفتار تان باشید.بچه ها از شما مـی بینند و تاثیر گذار مـی گیرند

 عباس : به نظر من بايد زود ازدواج کرد درون غير اين صورت خيلي خطرات هم براي ا و هم پسرا وجود دارد و در اين ميان هم حکومت و هم خانواده ها مقصر هستند

 محمد س : یـا علی . خدا بـه مردم جهان رحم کند .

 یـا حسین(علیـه السلام) : تو رو بـه خدا این نظر را اول بذار و اسمم اگه خواستی عوض کن نگی مـیخواست خودشو گنده کنـه.
4سال پیش دانشگاه مشـهد قبول شدم درون آنجا با خانمـی آشنا شدم کـه چند سال بودشوهرش را از دست داده بود من هم جوان.به ایشان پیشنـهاد ازدواج موقت را دادم(بنده تمام شرایط وقوانین ازدواج موقت را مـیدانستم سو برداشت نشـه) او گفت مـیغه نـه!!!!!!!ولی اگه همـینطوری مـیخوای قبوله!!!!! بـه خدا اونی کـه حرامـه وتجاوزهست نـه عقد موقت!! چرا قبح حرام ریخته اما حلال خدا حرام شده؟؟؟!!!! بـه راحتی درون بیشتر نظرات مـیگن اما درون مورد ازدواج موقت مـیگن کاری!!!!

 حمـید : واقعا عجیب دنیـای کریح و مسخره ایـه
ما هستیم بین آدم های گرگ نمـی دونیم چیکار کنیم...
ولی حتما به خدای متعال توکل کرد..........

 مشاور خانواده ام : نظرات همـه ی شما جالب بود!
اما آیـا اگر همـه ی ا وپسرا پوشش مناسب داشته باشند مشکل حل مـیشود!
آیـا تو روستا ها کـه امکانات کم هست .از مد ،تیپ،اینترنت و... خبری نیست مشکلی نیست!نـه دوستان ،چرا برخی این مسایل و خطرات را جدی نمـیگیرند
من مشاوره کوتاه را درون این زمـینـه خصوصا بعد از اتفاق را خیلی مفید نمـی دانم اما بی ارزش هم نمـیدانم.
سری بعد توضیحاتی بیشتری مـیدهم.

 امير : سلام
نـه تقصير ه نـه پسر....
تو کشور ما فرهنگ بيرون اومدن نيس که...؟
تازه کاواره يا همون کازينو هم کـه نيس...؟
درسته...؟
پس خانوما نخوايد پسرا مون مث اونا رفتار کنن...
و اقايون نخوايد کـه خانوما چادر چاق چوق کنن که تا شما هشري نشيد....
راه حل فرهنگه داداشي ....
بعدش شما ها بايد بـه هم مث يه دوست نگاه کنين...نـه يه پسر بـه يا برعکس...
خلاصه هر کي ميگه تجاوز زوري نيس دروغه ....
من خودم تو تاکسي نشسته بودم يه خانوم سوار شد اول پاشو بـه من مالوند بعد دستشو گذاشت رو پام...بعد خواست بره پايينتر نزاشتم..
تازه طلبکار شد شروع کرد داد بيداد.....
بريد مشکل رو اصلاح کنيد.....

 ˙·٠•●✿امـیر خان✿●•٠·˙ : وای خدایـا کمک کن.....حرفایی کـه مـیشنوم اصلا خوب نیستند....یکی تو نظرات گفته تن فروشی مـیکنم....یکیم....ای خدا! آبروی ما جوونا رو حفظ کن! تو رو بـه مولا.....چون چیزیـه کـه اگه بره عمرا دیگه بر نمگرده!.....روحمون رو پاکیزه گردان!....این چیزا هیچ موقع خود بـه خودی رخ نمـیده! باور کنید کـه راست مـیگم....آدمـی کـه هدفمند باشـه و به چیزا خوب فکر کنـه اصلا چنین کاری هایی پیش نمـیاد!

 بيطرف : مقصر خودشـه كسي بـه زور بهش تجاوز نميشـه

 وحید : فقط توي جامعه بياييد و ببينيد مقصر اصلي کيه

 الهام : با سلام من خودم مورد تجاوز قرارگرفتم فقط ب خاطر اينکه هميشـه خانوادم ب چشم يه آدم هرزه منوميديدندواز دست همشون خسته شدم وفقط ب دنبال يه مرد ميگشتم ک بتونم بهش تکيه کنم وکنارش آروم بشم وبهش بگم ب خدا بدي نيستم.البته من دنبالش نرفتم اون اومد طرفم ووقتي گفت ازت خوشم مياد داشتم شاخ درون مياوردم چون برام يه مرد خيلي محترم بودخلاصه باهاش دوست شدم وبعداز4ماه چهره ي واقعيش معلوم شدبايه بوس شروع شد و بعد تجاوز بعد از اون قضيه چون بهش عادت کردمو واقعا درکنارش احساس آرامش ميکردم بـه خواسته اش جواب دادم. درون کل هدفم از نوشتن اين بود کـه ببينيد من بـه خاطر يه ذره محبت حاضر شدم بدنمو بدم

 كوثر : من همش 15 سالمـه واين فكرها تو سرم نيست اما جدي جدي از خوندن اين مطالب ترسيدم وسعي ميكنم از امروز واز حالا مواظب تر باشم مرسي

 کم : دين اسلام بـه عنوان قانوني کلي براي همـه چيه. يه لحظه فکر کنيد همـه چه مرد و زن بـه اين دين عمل کنن دنيا چه خواهد شد...تا جايکه تو هيچ مکتبي همچين کليت و حرييتي نيست

 ياسمن : وا مگه ميشـه جلوشو گرفت!!!!!!!؟

 شيلا شيراز : من خوبي هستم اميدوارم براي هيچي اين مسئله پيش نيادممنون اطلاعات همـه خوب بود

 امير طا ها : به نظر من تمام مشکلات جامعه از طرف پسرها سرچشمـه ميگيره

 ستایش : تف بـه روی اون پسرای بی غیرت کـه خودشونو خوش تیپ مـی کنن وا را ی مـی کنن

 يوسف : مگه ميشـه جلوي را گرفت همـه دوست دارند ام راهش را نميدونند حلال يا حرام بودنش فرق ميکنددرضمن جوان لذت رابا وحشي گري اشتباهي گرفته

 علی رضا : اشيل دمت گرم حال کردم با اين نظرت

 غمگینکده : اولا اینقد با حرفهاتون چهره ی مردهارو بد نکنید درسته قبول دارما ئی هستن کـه مثل حیوون پستن اما شما ا نظراتون جوری مـیگید کـه همـه ی مردارو پست جلوه مـیده. بنظر من مقصر مال خود خانومایـه بد (حجاب),ی کـه با حجاب کامل بره تو جمعیتی کـه پر از مرد باشـه هیچ مردی با چشم هوس رانی بهش نگاه نمـیکه من مردهارو مـیشناسم چون خودم از جنسشونم مردها ابتدا با نگاه شوفاژی مـیشنی کـه لباس بدن نمایی تنش باشـه خوب مسلما مرد تحریک مـیشـه و...!!!
من خواهشم از خانومایـه بد حجاب اینـه کـه واسه ی چند روزم شده فقط چند روز با پوشش مناسب بیرون برن بعد خودتووووووووون قضاوت کنید کـه فرق بین شخص با حجاب با شخص بی حجاب چیـه.
خواهش منو رد نکنید با تشکر.
حمـید 17ساله از

 م.ظ.17ساله : دوستان عزیز بهتراست پیش از هر قضاوتی بـه تاریخ 2500سال پیش خودمان نگاه کنیم درون آن زمان حجاب خیلی سفت وسخت بودو تمدن ما نامش تاآسمان رفته بود بعد آن هایی کـه مـی گویند حتما فکررا بازکردوروش تمدن های غربی کرد بد نیست یک نگاهی هم بـه تاریخ ند

 مـهرشاد : نميشـه کنترلش کرد من با دوتا ..... زنا کردم

  16 : به نظر من اصلا ربطي بـه حجاب نداره پسرا يا مردا بايد بتونن خودشونو كنترل كنن و گرنـه كه ................................
ولي اگر ما ميخوايم يه عمر حسرت نكشيم بهتره كاره درستو انجام بديم اينجام بجاي اين مسخره بازيا دعا كنيم بـه مشكل بر نخوريم

 زینب 1 : به نظر من، آموزش خطرات اجتماعی خصوصا ، از اهمـیت بالایی برخورداره. ولی متاسفانـه مثل خیلی دیگه از آموزه هامون، چیزایی کـه اینجا گفته شده خطر، عواقب و راهکارهای پیگرد قانونی بعد از وقوع اون رو بصورت افراطی بیـان کرده. بـه طوری کـه یـه خانم، موجودی ترسان و لرزان تنـها به منظور دفاع از عفتش تلقی مـیشـه، کـه بعدش هم بـه خوبی مورد حمایت قرار مـی گیره. قطعا یـه همچین زنی به منظور حضور درون جامعه از همون اولش با یـه فکر مسموم آماده مـیشـه. درون حالی کـه اگه یـه زن با عفت و بدون دفاع لایق هر نوع حمایتیـه، بعد چرا حتما این قدر محتاطانـه وارد اجتماع بشـه. من بیشتر از هر چیزی بـه رعایت حجاب بر اساس عرف، مذهب و شرایط مکانی (از قبیل محیط کاری، خانوادگی و ...) اعتقاد دارم.

 110 : مطالب خیلی خیلی خوب بود

  : بهترین کار اینـه کـه اصلا بـه روی خودتون نیـارید ولحظه اول حتما تا سفت شد بشکنیدش کـه دیگه از درد شاید بمـیره اگرم زنده موند نمـیتونـه تکون بخوره!

 سیما : واقعا مزخرفه چطور جرات مـیکنید فقط بـه خانومـها بتازید کـه مواظب لباس پوشیدنتون باشید مردا تحریک نشن چرا بـه این مردای کثیف و هرزه از هر نوعش با کلامتون تلقین مـیکنین کـه اشکال نداره شما غریزه دارین باشـه تجاوز کنین ا حتما مراقب باشن آخه این بلاهت رو کی مـیخواهید رها کنید توی خیـابونـهای اروپا و آمریکا اونوقت هر روز حتما هزار نفر هونجا مورد تجاوز واقع بشن چون بیشتر مردم لباس نازک و تاپ و شلوارک و... مـیپوشن چرا فکر مـیکنین مردا هر غلطی دلشون خواست مـیتونن ن و تازه این طرز فکر رو گسترش مـیدین ننگ بر شما

 حبیب سهرابی : باسلام وتشکر از نظرات دوستان،به نظر من چه وچه پسر حتما خودشان مواظب رفتارشان باشن.وخودرا بـه خطر نندازندچون شیطان همـیشـه همراه انسانـه.دریـه جامعه 70مـیلیونی ازاین موارد طبیعی ست.

 ققق : پسر ها ازدواج موقت کنند با زنان ثروتمند

 الهه عشق : یـه سلام گرم بـه همـه. من واقعا نمـیتونم بین ا و پسرا قضاوت کنم .اما مـیخوام بـه حرفام گوش بدین . من خودم یـه مانتویی هستم اما مانتوهام همـیشـه بلند بوده طبق مـیل خودم نـه بـه اجبار خانوادم . آدمای اطرافم مـیگن من خیلی زیبا هستم چشام سبزه(گاهی اوقات بـه غیر از پسرا حتی زنا و ا هم بهم تیکه مـی اندازن) و هیکل خوبی هم دارم . شلوارام هم همـیشـه بلنده آرایش نمـی کنم و موها م زیـاد معلوم نیت خانواده ی خوبی هم دارم.با توجه بـه دلایلی کـه گفتم خیلی ها خواهان دوستی و.... با من بودن !!!!!!!! مـیشـه چند لحظه فکر کنین کـه چی باعث شده من بای دو ست نشم و یـه باقی بمونم؟؟ بـه نظر خودم لباس پوشیدنم تاثیر خیلی زیـادی داشته و همچنین نوع رفتارم با پسرای اطرافم و مزاحم هام. خانوما دیدن نوع لباسا چقدر تاثیر داره!

 مـهدیـه : بعد خوندن این مطالب فقط از خدا مـیخوام کـه این طور اتفاقات رو از باحجابش گرفته که تا بدحجابش کـه اصلا چنین نیت و مـیلی بـه این کار ندارندرو دور کنـه

 سحر : سلام مطالبتون خيلي جالبه.بنظرمن تقصيرهم وهم بسره دوتاشون مقصرن.ي كه خودش نخواد هيچكس نميتونـه دست بهش بزنـه و بسرا هم ميتونن جلوي خودشونو بگيرن.ممنونم

 محمد سعيد : همـه جور آدم هست. اما با وجدانش کم شده.

 سارا : سلام من دو هفته پيش توسط 4پسرجوان دزديده شدم وبا هزار التماس وگريه بـه پرده من كاري ندشتن اما ........ الان افسرده ام حتي آزمايش ايدز دادم من ظاهر خيلي خوبي دارم و مورد تحسين همـه ام همـه بلايي كه سرم اومد نامردي بود حلال نميكنم از خدا ميخام مجازتشون كنـه كه بـه ادماي پاك دست ميبرند تامرز خودكشي رفتم وخيلي اذيت شدم يك هفته غذا نخوردم يواش يواش روحيم بهتر شد
خدايا من بـه كسي بدي نكرده بودم از دانشگاه برميگشتم
ادم بايد از زيباييش مراقبت كنـه شايد حجابم ايراد داشت اما من دنبال سكس نبودم و نيستم
خدايا مثل قبلا شادم كن اي خداا آه منو بگير

جواب سوني کارت بيست :
سعي کنيد بـه خودتون زمان بدهيد که تا از لحاظ روحي بهبود پيدا کنيد ، انشاالله از لحاظ سلامتي و ايدز هم مشکلي پيدا نکرده ايد البته تست ايدز بـه اين زودي مشخص نميشود و دوره مخفي بودن بين چند ماه که تا هفت سال را دارد کـه انشاالله مشکلي نيست چون آنقدر ها هم ايدز درون ايران همـه گير نيست
زکات زيبائي عفت هست و سعي کنيد بخاطر آنکه ظاهر شما جذاب هست با حجاب بهتري افراد بيمار دل را از حريم خود دورتر نگه داريد فکر کنم الان متوجه شده ايد کـه حجاب براي محدود زن نيست براي محدود مرد هست و همـه مردها آدمـهاي با تقوائي نيستند

 ازطرف یـه مرد : سلام دوستان
يه روز با يه آدم سن بالا صحبت ميکردم کـه از زيارت خانـه خدا برگشته بود و ميگفت خوش بحالي کـه تو جووني پاک بود و خودشو از منجلاب و گناه بيرون ميکنـه بعد تو پيري ميفهمـه چه کار بزرگي انجام داده يادتون باشـه پشيماني و روسياهي تو دنياي برزخي خيلي سخت خدا بدادمون برسه واي بـه حال ادماي بوالهوس و ران يعني يه روز نمي ميرين بعد انجام بدين ؟

 پارمـیدا : بد بود

 رسول : تمامـی این مشکلات بر مـیگرده بـه خانواده ومحیطی کـه تو ادم تربیت مـیشـه...........

 شـهرام : مشکل خود ها هستند نـه پسرها درست فکر کنید با این رابطه ها

 بهناز : قبول دارم کـه زن با پوششي کـه داره مرد رو تحريک ميکنـه اما بـه نظرم اين مسئله تو جامعه ي ما خيلي مرسومـه اخه تو جوامع غربي بـه خاطر ازادي کـه از اول دارن خيلي راحت با پوشش هم کنار ميان نميدونم شايدم من اشتباه ميکنم اينجا بيشتر مردم عقده اين چه چه پسر که تا يه ذره از ساق پاي همو ببينن مي خوان ...

 نيکا : اينجا فقط و فقط جامعه مشکل داره

 ستاره محبوب : صدالبته این غریزه حتما ارضا بشـه .ولی از راه
حلال- اگر مورد حلال درون دسترس نبود حتما این نیروی درونی را کنترل کرد کـه 7تا اصل داره کـه 3تاش اصول اصلیند و4تاش اصول فرعی-اصول اصلی 1-فکر 2-چشم 3-شکم کـه مـیتوان با تمرین آنـها را کنترل کرد-دوستدارشمایم کـه صفا از نوشته هایتان مـی بارد

 امـین آواره : تا نکند کی بازی..کی کند پسر دست درازی...منـه پسر حد اقل اینو مـیدونم بخوام بین 2 ساده و تیپ فشن کاری م مـیرم سراغ فشن..چون اون جرات این رو داده کـه خودشو آزاد کنـه و منم دنبال آزادیم..خانوما اول خودتون رو آدم کنید بعد بـه پسر تهمت بزنید...

 باسط : همـه اينايي کـه گفتين ممکنـه درست باشـه ممکنـه نادرست. آفرينش طوريکه هر عملي عالعملي داره. خدا بهمون صبر بده چون تشکيل خونواده خيلي خرج داره وسخته. آرزوي توفيق برا همـه جوونا.

 زهرا : تف بـه اين پسراكه واسه هوس هركاري ميكنن مثلا شماآدمين حيوون نميتونـه مقابل هوس بايسته خاك توسرتون

 ايمان بيكس : رابصه هاي درون كشوره ماااا بايد با قانون اجرا بشـه که تا كسي بـه كسي ديگه تجاوز نكنـه چون همتون دوست داريد با يكي سكس كنيد؟اين طورررر نيست؟!؟!؟!؟؟؟؟!!!!

 جواد : خیلی هاتون گفته بودین تقصیر پسراست،آخه چرا؟مگه پسرا با مانتو کوتاه مـیان تو خیـابون؟مگه پسرا شلوار تنگ و کوتاه مـی پوشن؟مگه پسرا این قدر غلیظ خودشونو آرایش مـیکنن؟ نمـی گم تقصیر پسرا نیست ولی ا خودشونو کنترل کنن ببینن چقدر این کاری ها کمتر مـیشـه!

 یـه پسر 15 ساله : درسته کـه من یـه پسرم ولی بیشتر یـه مـیترسم کـه بهم تجاوز کنن. یکی از همکلاسیـام مثل یـه دیوونـه همش باهام شوخی های مـیکنـه. قبلاً هم مـیومد و از رابطه هاش برامون ( منو همکلاسی هام ) تعریف مـیکرد. دیگه واقعاً ازش مـیترسم. دنیـایی شده کـه هیچ نمـیتونـه یـه هیچی اعتماد کنـه... ای کاش این مشکلات حل مـیشد...........
ای کاش...........

 پيما : متاسفانـهدر دوستي هاي جنس مخالفي دردومين روز صحبت سر و اين جور مسايل ميشـه!مخصوصا اون اس ام اس بازي هاي شبانـه!ديگه خود کنترلي خيلي سخت ميشـه!مخصوصا ما پسرهاي بد بخت کـه با اين وضع جامعه و هزينـه هاي سنگين ازدواج پدر مون درون مياد

 .jahanam. :
سلام بچه ها من همـه ی تاپیک ها رو خوندم اگه خودتون دقت کنید مـی بینید کـه ها مـی گند تقصیر پسر هاست و پسر ها هم مـی گند تقصیر هاست ولی حتما گفت درون بیشـــر موارد تقصیر هر دوطرف هستش یکی از شما ها گفت کـه دوست پسر م خواست بهم تجاوز کنـه و من هم با مشت و لگد زدمش و اون هم تو این اوضاء بـه ارضاع رسید خب اینجا تقصیر پسر هستش ولی خب من یـه نفر رو هم مـی شناسم کـه اینقدر دوست داشت با یـه پسر بره............که اخرش پسره سیمکارتش رو عوض کرد این دوره زمونـه دوره ای هستش کـه ها دنبال پسرها مـی رند و ها پسر سوار ماشین مـی کنند بعد چه انتظاری از کارهای دیگه هستش

 جفا : منم یـه بار این فاجعه واسم پیش اومده.دوست پسرم این بلا روسرم اورد اون لحظه هیچی حالیش نبود.بعد که تا خورد زدمش.خدارو شکر م.ولی من همـیشـه فک مـیکردم اون یـه فرشتست ولی افسوس.....

 محسن : هیچ کدوم از حرفاتون و قبول ندارم .لطفا اسم خدا رو نیـارین.به قول بعضیـا بازی بازی با دم شیرم بازی

 سیـا : تفو بر تو ای دنیـا تفو

 سعيد : من قبلاَ خيلي دچار مشکلات مـهار بودم و گناهي نموند کـه مرتکب نشدم البته (هيچ وقت تجاوز نکردم) اما خداروشکر با توکل بـه خدا و توسل بـه ائمـه تونستم مـهارش کنم الان هم با يک فرشته ازدواج کردم تمام نمازهاي قضامو دارم ادا مي کنم نماز شبو شروع کردم و خيلي خوشحالم . توصيه من هم توسل توکل و مبارزست .تا وقت داري خودتو نجات بده.

 محمدرضا همتي فر : سلام.آشفتگی الان جامعه ما نـه تقصیر پسر نـه ،تقصیر پدر و مادرهاس. یـا پسر تو سن بلوغ خیلی‌ کنجکاون،سوالات زیـادی دارن کـه نمـی‌تونن ازی‌ بپرسن،برای همـینـه کـه خودشون اقدام بـه تجربش مـی‌کنن،ولی‌ نمـی‌دونن این راه چقدر مـیتونـه زندگیشون رو تغییر بده،پدر مادر‌ها حتما دوست و رفیق بچه‌هاشون باشن که تا بچه‌ها بتونن باهاشون درون مورد سوالاتشون صحبت کنن،
در کلّ به منظور شروع یـه زندگی‌ جدید هیچوقت دیر نیست،کافیـه بخوای که تا ببینی‌ کـه مـی‌شـه

 سربلند : همـه چیز ناشی از سستی عقیده هست ناشی از سطحی نگری است. هنوز باور دارم کـه یک انسان پاکدامن هرگز درون چنین دامـهایی گرفتار نخواهد شد.

 مـهسا : بچه ها تو اين زمونـه هرچي کمتر تو اجتماع بتابي پاکتري من از اون وقتي پام تو اينترنت باز شد و دانشجو شدم گندي نبوده ک بالا نيارم از دروغ و دوستي تلفني شروع کن که تا !واسه خودم متاسفم کـه توبه ميکنم ولي باز برميگردم توروخدا واسم دعا کنيد من ي روزي عاشق امام زمان بودم دوسش داشتم ولي حالا شرمندشم من بـه خاطر شرايط بد اقتصادي پدرم امکان ازدواجو از دست دادم کاش وضع ماليمون خوب بود کـه هيچوقت گناه نميکردم،به خاطر اينکه پدرم نميتونست جهيزيمو تهيه کنـه راهو بـه روي خواستگارام بست و منو بـه فساد کشوند تورو خداايي ک پاک و بي گناهن و اينو ميخونن واسه ما گناهکارا از خدا عفو بخوان من از زندگيم خسته شدم از خودم متنفرم و شرمنده خدا امام زمان و پدر مادرم هستم...

 منذر : تو رو بـه جون مادراتون دنبال این کارییـانرین پسر عموی رفیقم رو حکم اعدامـیش صادر شده...

 گیتا : به نظر من اگر هرکی مواظب خودش و رفتارش باشـه و از خداهم یک مقدار بترسه دیگه این مسائل پیش نمـیاد .باباجون حد اقل یک ذره بـه فکر خودتون باشید !!!!!!!!!!!!!!!!!

 من : سلام.به نظر من تر وخشک با هم مي سوزن.
از پدر و مادرمون بخوايم تاواسمون دعا کنن .تا از همـه بلا ها درون امان باشيم.
اما درون جواب بـه _پاتريک):هر موقع اين دوست داشتن اومد سراغت,انگشتتو رو شعله آتيش نگه دار,مي فهمي کـه اي دوست داشتن تاوانش سنگينـه وخودتو نابود ميکنـه.

 به تو چه : جهوری اسلامـی اگه اسلامـیه وضع اینطور نمـی شد

 آرمين : با عرض سلام/بايد قبول کنيم اين احساسي کـه درون مردها وجود داره زايده خلقت خداست و اجتناب ناپذيره بعد نميتونيم بگيم هميشـه جنسيت مرد مقصر از نظر من جامعه بيشترين تقصيرو داره من پسري هستم 25 ساله و عاشق تشکيل خانواده چندين ساله ميخوام با مورد علاقم ازدواج کنم ولي بـه علت وضعيت بد اقتصادي نتوستم بـه اهم برسم و اينو ميدونم خيلي ها همچين وضعيتي مشابه من رو دارن /يکي از ريشـه هاي اصلي فساد و بي بندوباري همين اقتصاد ميتونـه باشـه اينو براي افرادي کـه وضعيت مشابه من رو دارن عرض کردم(برام دعا کنين مشکلم حل بشـه هر چه زودتر بتونم زندگيمو تشکيل بدم)

 دالتون :
=با سلام=
اينا رو ميگيد کي گوش ميکنـه %خدا رحم کند
دمتون گرم ولي نظر من اينـه کـه ها مانتو کوتاه نپوشيد و شلواره تنگ تن نکنند کـه مردمو بـه هوس بندازيد ×فافافافافاجعه هست ،اينا رو ميگيد کي گوش ميکنـه
^ ببينيد شما دير دست بـه کار مي شيد
واقعا کـه خجالت داره !!
اما درون کل بازم خوبه حداقل بقيه بدونن چه خبره عجب دنيايي ها!!!

 Zariiii : چرا همـه ي تقصيرا گردنـه اس؟كسي كه اين حرفو ميزنـه خودش از همـه بدتره!مگه وقتي من مورد تجاوز قرارگرفتم بدحجاب بودم؟نـه اصلا اينطوري نبود اتفاقا خيلي سنگين رفتارميكردم و همـه ي جوانبو درنظر ميگرفتم.فقط با دوست پسر دروغگوم رفته بودم بيرون. مگه من خواستم؟؟ که تا قبل از اون هم اصلا از اين حرفا بينمون نبود. من اشك ميريختم! که تا حالا بايه پسر دست هم نداده بودم. ولي اصلا براش مـهم نبود! داد،اشك، گريه،تقلا...! ولي نشد زورم بهش نميرسيد. فكرشو كنين با همين وضع إرضا هم شد. من هنوز م ، شانس آوردم! ولي كي ميدونـه سراحساساتم چي اومد! وليييي!كمي بعد فهميدم زن داشت.حالا ببينين مردا و پسرا چه جونورايين. با چه شرايط و افراطي، إرضا ميشن. باز بگين تقصير اس!! نميگم همـه مثل همن،خوب هم وجود داره ولي خيلي كم! ولي خطاب بـه ايي كه نميخوانو اهلش نيستن بگم مواظب خودتون باشين توروخدا. بميرين ولي حرف پسرارو باورنكنين. راستي ازدواج زود واسه تمايلات جنسي اصلا فايده نداره چون پسرا خيلي بي وفا شدن. فقط تنوع ميخوان چه باحجاب چه بي حجاب. كاش حل شـه.كاش يكم بـه خودمون بيايم...!

 مغز متفکر : به نظر من اگر اتفاقی هم مـی افته کرم از خود درخته

 بنده اي گناه کار : سلام بـه نظر من خوب هست اما که تا کي بايد اين مطالب را گفت خود انسان بايد برسد بـه اينجا کـه از هر گناهي بدش مي آيد چه کبيره و چه ضغيره
با لذت ترين ارتباط ها ارتباط با معشوق حقيقي خود است

 اشکان مـهردادی : متاسفم کـه همـه بـه صورت سطحي بـه اين معضل نگاه د و هيچ بـه دنبال ريشـه ها و علت اصلي نرفت!!! من اينقدر از ها نارو خوردم کـه کارم بـه خود ارضايي کشيده . . . ديگه هيچي برام مـهم نيست! مثل بقيه کـه من براشون مـهم نبودم

 سلام= : بايد درون مدارس ايران مانند اروپا پسر و با هم درون کلاس باشن که تا براشون عادي بشـه.

 امـیر کبیر : با سلام بـه با خیـالها و بی خیـالهای مجلس از اونجایی کـه دیدم مجلس بی ریـاس منم گفتم نظرمو بدم .
تا خودت نخوای هیچ چیز اتفاق نمـیوفته .هرکی مـیخواد این عمل رو انجام بده مـیده از دست وقتی دو طرف راضی باشن از دست هیچی کاری بر نمـیاد.پس بهتره بذارین تو حال خودشون باشن.یـه روزی کـه همـین ماجرا به منظور ناموسش پیش اومد اونوقت متوجه مـیشـه کـه دیگه دیر شده.دنیـا محل طلافیـه
بیست وشش دی 89

 کیمـیا : مطلب قشنگی بود..
ممنون از حرف هایی کـه زدی...
بلکه کمـی این آقاییون آدم شن....!
که من مـیدونم نمـیشن!
البته عشق من اصلا این طور نیست....
حتی مخالف بوس قبل از عقده

 كيش : سلام من يه بار موردتجاوز قرارگرفتم فقط بايد ايت الكرسي روخوند

 علي : بابا از خدا بترسید
دنبال نرید
جون مادراتون

 ر-محمدي : مطالب جالبي بود ولي بايد بگم کـه تمام تقصير ها هست خدايا .......

 شرور : ج فرهنگ خانوم
تا وقتی کـه دندوناتونو از رو پسرا بردارید

 شرور : عامل بدبختی؟؟؟همـین ای نجس فراری ازهمشون متنفرم

 ميترا : مردا ديگه كلن مسخرشو دراوردن وقتي تو مترو بلوتوثتو روشن مي‌كني تو سايتاي مستهجن ميري هزار که تا كار ديگه هم مي كني انتظار داري تو اين موقعيت ها قرار نگيري.من تو اين موقعيت قرار گرفتم ولي درون رفتم دقيقا از وقتي نماز شب مي‌خونم هيچ كس جرات نكرده بهم نگاه كنـه چه برسه بـه چرتو پرتاي ديگه.پسر ها هم همين طور. يه چيزه ديگه اگه با چشم هات و زبانت گناه كني از نماز شب محروم مي‌شي.راه جهنم صافو همواره منو صد نفره ديگه راحت مي‌تونيم برسيم بهش راه بهشت پر دست اندازه.بهاي ما چيزي جز بهشت نيست بـه كمتر از اون خودمونو نفروشيم

 خانم فسقلی : ای بابا عجب دوره ای شده،تقریبا حرفای همـهتون درسته.ولی بـه نظرم آدم که تا خودش نخواد بلایی سرش نمـیاد.حالا بعضی موارد استثنایی هستن کـه با وجود حجاب زنـه بهش تجاوز مـیشـه.اما بـه نظرم همـه چیز بـه 1 زن بستگی داره کـه باید سیـاست داشته باشـه با هوش باشـه کـه اسیر این اتفاقات نشـه.واقعا واسه خودمون متاسفم بـه جای پیشرفت داریم روز بـه روز بعد رفت مـیکنیم و باید درون مورد این مسائل بحث کنیم!!!

 مصطفی : خانم ها تمايل دارند کـه رابطه برقرار کنند روزي من درون دانشگاه با يکي از ان دانشگاه اشنا شدم اون مرا بـه خونـه دانشجويي دعوت کرد کم کم بـه من نزديک شد و درخواست رابطه کرد (ميگفت کم آوردي)

 رها : : اگه من بودم که تا طرفو پيدانميکردم و خواجه اش نميکردم ول کن نبودم که تا درس عبرتي بشـه براي ديگران

 رضا زرچي : ((بسم اله الرحمن الرحيم))
يکي از نشانـه هاي آخرالزمان همين تجاوز بـه عنف و زنا هست کـه رواج زيادي پيدا خواهد کرد مراقب خودتون باشيد کـه جزو دشمنان حضرت حق نشويد.

 محمد : چگونـه مـیتوانیم این حس را برطرف کنیم

 اشكان : به نظر من اين ها هستن كه باعث تحريك ما پسر ها مي شوند.اگر يه خورده ها مراعات كنند هيچ پسري بـه آنـها نگاه بد نمي كنـه اينو قول ميدم
پس هاي عوضي باعث بد شدن پسرها مي شوند.

 مـهدي : سن ازدواج بايد 16 بشـه که تا ا تو نتفه خفه كرد.

 علي : با سلام /بحث بسيار خوبي پيش امده از همـه ممنون.
خانوم پاتريک مني را ميشناسم کـه اتفاقاتي مثل شما براش پيش آمده و به اين کار ادامـه داد .حالا وضعيت بسيار بدي داره بـه جايي رسيده کـه زندگي و زنده موندن براش معني نداره

 نوشين : خيلي جالب بود مرسي ..واقعا تکان دهنده بود..من فکر ميکردم تجاوز نميتونـه از افراد شناس باشـه ...فکر ميکردم افرادي کـه تجاوز ميکنن بايد انسانـهايي وحشي باشن..متاسفم کـه همکار يا استاد يا ...واقعا جاي تاسفه
..تجاوز يعني بدون رضايت ..اين ازار دهنده هست ..چرا بعضي پسرها ميگن تخليه راهي جز اين نداره تخليه و عدم تخليه بهانـه است..انساني کـه تجاوز ميکنـه چه زن باشـه چه مرد انسان نيست حيوانـه ، حيواني کـه فقط خواسته اون زمانشو بايد انجام بده ..همـه اين حرفها هم بهانـه است
متشکرررررررم از مطالب زيباتون

 رادمـهر(معلم) : جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه
چون نیـافتند حقیقت ره افسانـه زدند

 دريا : بعضي پسرا چقدر بد هستن

  پسرها : به نظر من ما نبايد دنبال مقصر ياپسر باشيم بايد بـه دنبال راهکاري بينديشيم تاحدامکان از اين کارها جلوگيري شود

 سيب سرخ : سلام.ببخشيد ميخواستم بدون خوندن داستان هاي...هم گناه محسوب ميشـه و بايد نخوند؟خيلي خوشحال ميشم اگه بـه سوالم جواب بدين

جواب سوني کارت بيست :
تاثيري کـه داستانـهاي مستهجن بر مغز و قدرت تفکر انسان ميگذارند بسيار بدتر از فيلمـهاي مستهجن بوده و آثار تخريبي آن بسيار بيشتر هست زيرا مغز درون حال مطالعه دقت بيشتري نشان ميدهد و به همين دليل نفوذ تخريبي اين آثار شديدا بالاست و سند اين حرف احساس شرم و پشيماني افرادي هست که بخاطر مطالعه اين آثار قدرت فکرشان مختل شده و حتي بـه مادر و خود تجاوز کرده اند يا گريه هاي پدري کـه و پسر وي بر اثر مطالعه سايتهاي آويزون و ايپرشيا و سرا کنترل خود را از دست داده و با هم رابطه جنسي برقرار کرده بودند و از آن نيز باردار شده بودند يا خاطرات صدها نفري کـه زندگي و عمر خود را بر اثر مطالعه اين آثار سخيف نابود شده ميبينند کـه همـه اين موارد را ميتوانيد درون سايت گرداب دات آي آر مشاهده فرمائيد ، بـه خدا پناه ببريد از شر شيطان رانده شده کـه قسم خورده هست نسل بشر را نابود کند اين دشمن خدا و انسان

 شيما : سلام بـه دوست هاي خوبم
به نظر من همـه شماها يك جوراي درست ميگيد اما همـه اين ها منشاء ان بر ميگرده بـه اينكه ما خدا رو فراموش كرديم چون اگر يكم بـه خدا ايمان داشتيم هيچوقت يادمون نمي رفت كه خدا داره رفتار هاي ما رو نگاه ميكند و بايد مواظب رفتارمون باشيم
حالا ميخواد جامعه بد باشـه يا افراد جامعه.
در ضمن سايت خيلي خوبي داريد
با تشكر

 اميروف : خدائيش اين جواب هايي كه دادي بـه مردم چقدر روشون فكر كردي؟؟؟؟
يارو ميگه بهم تجاوز شده شما بـه عالم متافيزيك حواله ش ميدي؟؟؟
خوبه توكل اما كافي نيست، راهنمائي هاي ديگه اي هم مي خاد كه شما سوادشو ندارين متاسفانـه
اين سايت رو يك نفري مي چرخوني؟ خوب يه متخصصي روان شناسي چيزي پول خرج كن مشاوره بگير فقط بلدي عطر جنيفر لوپز بفروشي؟؟

جواب سوني کارت بيست :
از هشت سال پيش کـه ما اين سايت را اداره ميکنيم تاکنون يک ريال همي بـه ما کمک نکرده هست ، اگر شما همتش را داريد خوشحال ميشويم بـه خرج شما انواع کارشناسان را درون سايت بـه کار بگيريم و در همـه جاي سايت هم اسم و تصوير شما را بعنوان يک آدم خير و دست بـه جيب کـه دلش بـه حال معلومات عمومي جامعه جوش ميزند و براي آن حاضر هست کاري د معرفي کنيم ........... همتش هست ؟

 مظلوم : من الان پسر 25 ساله هستم 3 سال پيش توسط يك مرد 45 ساله بـه شدت مورد تجاوز قرار گرفتم از اون وقت از نظر روحي بـه هم ريخته هستم . راهنماييم كنيد

 ميتي كومان : به نظر من درسته كه تقصير از هر دو طرفه و وقتي ميفته جون آدم ، آدم قفل مي كنـه ولي بيشتر تقصير از خانم هايه . چون اگه ها با اون تيپ هاي فجيع نيان بيرون و داد نزنن كه بيا منو ببر ... ، پسر ها هيچ غلطي نميكنند

 ممد17ساله : به نظر من ها بـه هيچاعتماد نکنند چون روحانيا هم حتي خطرناک ميشن............

 اوباما : متاسفانـه افراد ضعیف نفس چه چه پسر
در برابر وسوسه ها و لذت هایی کـه شیطان بـه فکر آنـها مـی آورد درون نگاه اول تسلیم مـی شوند....
ولی بعد از ارتکاب تجاوز سخت پشیمان شده
و اگر هم پشیمان نشوند خود را فریب مـی دهند
غرور خود را بشکنید نماز بخوانید که تا مانند شیطان نشوید
او با ماست!

 ستاره : هم نفس دمت گرم با لاخره يکي حرف حساب زد

 صادق : به نظر من اگر خانمـها با حجاب اسلامي و به موقع از خانـه بيرون بروند بعيد ميدانم قرباني چنين جناياتي شوند0

 VAHID : همـه ازدم جهنمـی

 سارینا : اصلا نم تقصیر ا نیست چرا حتما ازادی فقط واسه پسرا باشـه ما هم ومـی خوایم زندگی کنیم چرا ما حتما همش تو خونـه باشیم بـه خاطروجود شما مردا وپسرا این یـه ظلم من با و تجاوز مخالفم ولی نمـیشـه کـه شما ازاد باشین وهر کاری مـی خواین ین بعدم بندازین تقصیر ما یکم بـه خودتون بیـاین

 .Ham..nafas. : هيچ ربطي بـه حجاب زن نداره وقتي مفهوم حجاب رو نميدونيد بيخودي راجبش صحبت نكنيد زنـهاي چادري هم مي شـه پيدا كرد كه زير
همون حجاب كامل اسلامي هزار جور كثافت كاري ميكنن.مرد اگه مرد باشـه و چشاشو جمع كنـه زن هاي بي قيدو بند هم دست از هممچين كارهايي بر ميدارند

 امير : تا نکنـه بازي...پسر نميکنـه دست درازي

 شقايق : البته با عرض پوزش مطلباتون خيلي چرتو مزخرف بود ديگه يه بچه ي 5 سالم ميدونـه با يکي کـه بش تجاوز شده چيکار کنـه و چه جوري کمکش کنـه،در ضمن خيلي ابتدايي مينويسين سعي کنين يه 4 که تا دونـه کتاب بخونيد که تا مجبور نباشيد اين اراجيفو تحويل مر2م بدين ديگه حرفي ندارم

 مـهشيد : مشکله من جنس موافقه نـه مخالف. چند سال پيش يه سوئ تفاهم منو بـه اين جايي کـه الان هستم رسوند.
استادم فکر مي کرد من شيفته رابطه باهاشم درون کمال ناباوري تسليمش شدم .چون نمي خاستم ضاييع بشـه.خيلي برام محترمـه. 5سالع کـه باهاش رابطه دارم<�همجنس بازي> . اوايل احساس گناه مي کردم اما حالا نـه. زياد نـه. خيلي بهش وابستم. دوستشم دارم.مساله الان نياز روحي منـه. والبته حس وفا داريم بـه استادم .که فکر ميکنـه همـه چيزه منـه .که هست. ولي من ميترسم از اينکه اين وابستگي زندگيمو نابود کنـه.چون الان کـه به فکر افتادم ميبينم جز اوني رو نديدم و همـه ي سکوهاي پرتابمو بخاطر اون از دست دادم. هنوز نمي دونم چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست :

دوست گرامي : شما همانطور کـه خودتان هم فهميده ايد سکوهاي پرتاب و موفقيت زندگي تون را از دست داده ايد و ما بـه شما ميگوئيم کـه حتي درون جا هم نزده ايد بلکه سقوط کرده ايد و مطمئناي کـه از ياد خدا غافل شود و به خاطر احترام بهي مانند استادش احترام بـه خدا را زير پا بگذارد روزگار نامرادي درون پيش خواهد داشت و نکبت و گرفتاري ها گوناگون گريبانش را رها نخواهد کرد و روي آرامش نخواهد ديد ، بهتر هست فورا کنار بکشيد و خود را اسير احساسات اينچنيني نکرده و بيشتر از اين روح و زندگي خود را گرفتار نکنيد و اگر همت کنيد خدا هم کمک رسان خواهد بود و از لعن شيطان غافل نشويد

 رها : آداما نياز دارن با هم ارتباط برقرار کنند و اين الفاظ کـه تقصير اين يا تقصير اون زشته بعضيها طي اين رابطه نيازشون را بر طرف مي کنند کـه اين بـه ما ربط نداره اما بدترين حالتش با دروغ و زور هست

 تك ستاره......... : به نظر من اين ا هستن كه بازدن حرفاي بـه پسرا اين اجازه رو ميدهن.كه مقصر اصليشم جامعه اي هست كه ماقرار داريم...هر حال وپسر بايد مواظب خودشان باشن.

 س س : واقعا ديگه اصلا چيزي نميشـه گفت

 علی : هرکي بايد مواظب خودش باشـه

 فرشاد 1373 : سلام و خسته نباشید چگونـه مـی نوان همسر خود رو بـه دعوت کنیم خجالت مـیکشم

  ناز : سلام : چیز هائیکه نوشتین خیلی جالی بود اما کو گوش شنوا امـیدوارم کـه در فرهنگ ما تغییری وارد شود کـه دیگر شاهد هچین کارهائی نباشیم

 »ن : چگوته همسر خود را از تفکر بـه رابطه با ديگران باز داريم

 ازسهلوان(م)شـهربهاران : درود بر ايرانيان پاک دامن
مرگ بر تماماني کـه گذشته ي ايران و ايراني را از ياد بردند!!!!

 ا.م : تو ا و پسرا زیـاد شده تقصیری نیست مقصر والدین هستن چون خودشونم هنوز نمـیدونن چیـه و چطوری مـیشـه کنترلش کرد وقتی تو سن پایین عاشق مـیشن همـینـه تازه بدترم مـیشـه خودشون راهنما مـیخوان چیزیـه کـه خدا تو وجود همـه گذاشته حتما استفاده کرد یکم تقصیر ا هم هست اینجوری کـه اینا لباس مـیپوشن بچه 4 یـا 5 ساله هم نگاه مـیکنـه

 سر درون گم : من یـه پسرم از بچگی(حد اقل از وقتی کـه چیزی فهمـیدم) با تعصب هم بـه ناموس دیگران نگاه مـیکردم.حتی بارها بـه خاطر ناموس دیگران با دوستان خودم دعوا کردم وقتی مـیدیدم یـه داره خراب مـیشـه و هیچی هم حالیش نیست و از دست منم هیچ کاری بر نمـیاد حتی گریـه مـیکردم ولی که تا کی؟
وقتی مـیبینم ه انقدر خره کـه با دوتا تیکه انداختن شماره مـیده با سه چارتا دوست دارم مـیاد خونـه طرف که تا کی سری کـه درد نمـیکنـه رو دستمال ببندم؟
وقتی مـیبینم یکی مزاحم ناموس مردم شده و مـیرم کمکه ه ذختره خودشمـیگه بـه تو چه که تا کی سری کـه درد نمـیکنـه رو دستمال ببندم؟
تا وقتی ه نمـیخواد بفهمـه بابا هیچ پسری دوست نداره با ی کـه باهاش رابطه داشته ازدواج کنـه چی بگم؟

 ليلي : همش تقصير هات البته پسرها هم مقصرن

 مجتبی محمدی : کسانی کـه از کوچکی خوب تربیت نشوند چنیین مشکلاتی دارند
تمام این رفتارها بر مـی گردد بـه تر بیت این فرد توسط پدر و مادر
بعداز تربیت بقیـه مسائل مثل بیکاری و ارایش و ...

 یـاسین : قربونت برم خدا چقدر غرررريبي رو زمين ...

 مجبت : فقط از بين شود متجاوز فقط از بين شود ديگر راهي وجود ندارد .

 h : ان اگر طرز لباس بوشيدن خود را بلد باشند مشكلات که تا حدي كم ميشود.

 نسرين : به نظر من خانمـها اونقدر توانايي دارن كه هم خودشون عفيف باشن و هم آقايون رو بـه عفت وپاكي راهنما باشن. جامعه پاك محصول زنان پاك

 ع : گر بر سر نفس خود اميري مردي........

 عماد : مـیخواین واقعیت رو با همـه ی تلخیش بهتون بگم؟
واقعیت اینـه کـه ما با سیستم آموزشی و تربیتی ناکارامدمون ، نبودن شغل و درست تقسیم نشدن سرمایـه توی کشورمون ، بالا رفتن سن ازدواج جوونا و فشارها و بدعت های دینی و سیـاسی از اجتماع جوونی کـه خودمون هم جزئش هستیم یک مشت بیمار روانی تحویل جامعه دادیم...
حقیقتا یکبار خودتون نگاه کنید
بعد با صداقت بـه این سوال جواب بدید کـه اجتماع شمارو عقده ای کرده یـا نـه؟

 سارا : مطالب خوبي بود

 عرفان14 : به نظرمن حتما سن ازدواج را از15سالگی ند که تا این مشکلات بـه وجود نیـاید

 علي : حجاب حجاب حجاب

 مـهدی : تورم-گرونی-سواستفاده ازعندالمطالبه ومـهریـه های سنگین-بن بست فرهنگی-درحریم بودن جوانان-رسم و رسومات الکی-نداشتن اطلاعات واجتماعی وبی عدالتی-توقعات سربه فلک کشیده باعث این مشکلاته عزیز....از من نشنیده بگیرید

 شيما : به نظر من نـه ا مقصرن نـه پسرا اينا همش تقصيره اين جامعه اس كه همـه چيزو محدود كرده و باعث اين همـه بدبختي شده!!!!!!!!!

 دوست : ببينيد اينکه ميگيد تقصير هست اين کاملا اشتباست چون تجاوز يک بحث جداست من زمانيکه 14 سال داشتم ام کـه نداشت منو بطور مـهمان برد خونـه اش خلاصه يک شب کـه ام رفته بود خونـه اي مادربزرگم ..... نصف شب هنگاميکه خواب بودم ديدم يکي مرا لمس ميکند از شدت ترس ازخواب پ ديدم شوهر ام کـه 50 سال داشت را کنار خودم ديدم يهو زدم زير گريه بـه زور بـه بدنم دست ميزد اينقدر گريه کردم بلندشدم زود بطرف قران دويدم همونجام دنبالم اومد منو قران نجات داد البته شايد از مـهمونا ترسيد همـه بد نيستد

 مونا مشـهدي : در کل تجاوز درون هيچ فرهنگي کار خوبي نيست يک بار بـه من تجاوز شد اولش پشيمان شدم ولي يکي از دوستانم بابت دلداري بـه من گفت کـه چيزي از تو کم نشده و نبايد خودتو سرزنش کني منم باور کردم و حالا نتيجه اين کـه من بـه بيراهه رفتم و نميتونم خودمو نجات بدم شما راهنمايي کنين

 مريم : من يه 23 ساله هسنم, يه روز درون يک مکان عمومي پرجمعيت و خيلي شلوغ متوجه شدم کـه بدم بـه بدن يه مرد بطور تحريک آميزي درون تماس هست منم خيلي تحريک شدم طوري کـه به اون آقا اجازه دادم کـه انگشتش را بـه آلت من داخل کند کـه بعدش بکارتم را از دست دادم حالا آش نخورده دهن سوخته شدم شما بگين براي جيرانش من چي کار کنم

 محمد از شیراز : سلام بـه نظرمن تجاوز یعنی زیر پا گذاشتن انسانیت وحقوق شـهروندی ولی درجواب اون ی کـه گفته هرچی مـیکشیم ازدست پسرهاست حتما بگم طبق تحقیقات من بیشتر خیـانت ها وجدایی ها از طرف هاست

 نيلوفر : پسراي زيادي ديدم کـه خودشون مي گن واسه انتخاب اول بـه هيکلش نگاه مي کنيم بعد بـه تيپ بعد قيافه...
دوستاي زيادي دارم کـه مورد تجاوز قرار گرفتن واقعا دوستشون دارم و دلم براشون مي سوزه

 افسانـه : دنیـا خیلی کوچیک شده دوستان مواظب خودتون باشید .با تشکر بای

 سميرا تجاوز شده : پارسال من براي عروسي دوستم مانتو تنگ وشلوارتنگ پوشيدم و بدنم كامل معلوم بود و سوار تاكسي شدم هر چهار نفر توي تاكسي بـه زور بـه من تجاوز كردند و از من عكس گرفتند

 باران محمدی : به همـه زبانـهای دنیـا ازتون تشکر مـیکنم مطالب واقعا امو زنده بود

 جعفر : تجاوز کار خوبي نيست - انجام ندين

 آرزو m : من ي تنـها و بدون دوست هستم چندي پيش توسط شخصي مورد تجاوز قرار گرفتم و حتي از ناحييه پشت توسط چاقو اسيب ديدم از انروز بـه بعد هر وقت ان مرد را ميبينم بـه من لبخند مي زند و ميگوييد از من عو فيلم دارد همچنين او مرا تهديد کرده کـه بهي نگوييم وگرنـه عو فيلم مرا پخش ميکند خواهش ميکنم کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست :

قوانين ايران بشدت با متجاوزين بـه نواميس و عنف بر خورد ميکند و اگر شخصا و با رضايت بـه اين کار دست زده ايد کـه فقط توبه کنيد و سعي کنيد از او دوري کنيد و ديگر اين اشتباه را تکرار نکنيد حتي اگر شما را تهديد بـه انتشار عو فيلم کرد ، زيرا با اين کار حکم اعدام خودش را امضا کرده هست و آسيبي بـه شما انشا الله نخواهد رسيد اما اگر شما فريب خورده و در واقع مورد تجاوز قرار گرفته ايد و حتي علامت زخم چاقو بـه بدن داريد بهترين کار اينست کـه بدون مکث بـه پليس مراجعه نمائيد ، درون آنجا کارشناساني هستند کـه هم از لحاظ ضربه روحي ميتوانند شما را کنند و هم از لحاظ قانوني با متجاوز برخورد عبرت آموزي ميکنند ، فقط دقت کنيد درون صورت تصميم براي حضور نزد پليس ، شخص مجرم را تهديد بـه حضور نزد پليس نکنيد زيرا هم ممکن هست به شما آسيب برساند و هم ممکن هست امکان فرار از قانون براي وي فراهم شود ، بـه خدا توکل کنيد و با پليس 110 م کنيد

 ُعرفان : همـه ي مردها مثل هم نيستند توهين نکنين 2خترا .ولي خدايي اگه خودتون نمي خواين چرا ميياين تو ان مبلاگ .بازم نميخواستم توهين کنم.

 مـهدي ج : حال اگر اين تجاوز جنسي توسط ماموران دولتي و در محلي(مثلا بازداشتگاه كهريزك)بوقوع بپيوندد چه بايد كرد؟فكر نكنم درون نظر متجاوزان و پسر فرقي داشته باشد!!!

 ِاسمال : واقعا متاسفم

 ..... : من مردم اما دلیلی ندارد چون یک زن حجاب ندارد یـا اصلا هست من بـه دنبال او بروم. واگر این کار را کنم یعنی عرضه کنترل خودم را ندارم و فقط غرایض حیوانی ام رشد کرده است. درون ضمن از جواب سونی کارت مـی خواهم بـه جای خدا تصمـیم نگیرند و فقط جواب را بـه عنوان یک انسان دهند.

 12358132134 : برو بابا
گند زديد تو جامعه
با اون کاراي ..انـه تون همـه رو يا متجاوز کردين يا دزد يا معتاد.
حالا ميخوايد يادمون بديد چه جوري با اين موضوع مقابله کنيم؟

 نگین رحیمـی : واقعا مسخره است

 پوريا کيانتاژ : متاسفانـه جامعه ما جوري شده کـه همـه تو اين فکرن مي دوني چرا؟چون آدما رو از هر چي منع کنن بيشتر بـه سمتش کشيده ميشن,من مردم رفتار بي پرواي خيلي ا منو تحريک مي کنـه فرق نميکنـه مجرد باشم يا متاهل مـهم نيس زن چه پوششي داره بايد اگه منـه مرد خواستم نزديکش بشم بـه شدت باهام رفتار کنـه اينجوري بـه خودم ديگه اجازه نمي دم....البته فهم و درک آدما فرق داره بستگي بـه خانوادشونم هس جالبيش اينـه کـه من عاين اتفاق برام افتاد همسرم بـه من خيانت کرد ولي بازم هيچوقت نخواستم همـه زنا رو اينجوري نگاه کنم....فقط اينو مطمين باشين کـه خود کرده را تدبير نيست.منـه مرد تو زن اگه نخوايم هيچ اتفاقي نمي افته...بهتر از خودمون شروع کنيم و دست از شعار بر داريم

 هرماس 0312 : ازدواج - ازدواج - ازدواج ... البته از نوع دائمش

 ايمان ميشي : همش تقصير هست اگه اونا هميشـه چادر بپوشند رو بـه پسرا رو ندن سنگين باشن کي از اين اتفاقات مي افته

 م : برای مقابله بااین کار یک راه هست

 سوگند : به نظر من بـه ربط نداره، یعنی یـه مرد اونقدر عرضه نداره کـه خودش رو کنترل کنـه

 گل پسر : در جواب خانومايي كه از مردا بد ميگن و ميگن كه مردا حيوونن بايد بگم كه عزيز كرم از خوده درخت هست.ادم بايد منصفانـه و منطقي قضاوت كنـه.ا ازون جايي كه خيلي احساستي هستند بيشتر اوقات )نميگم هيچوقت ( نميتوتن خوب قضاوت كنن.جلف نباشيد که تا مشكلي پيش نياد.من خورم شخصا تالا با كسي سكس نداشتم.

 پریسا : ما ها هرچی مـیکشیم از دسته این پسرهاست ، که تا مجردی یـه جور بدبختی داریم ، وقتی متاهل هم مـی شیم باز ...... هـــــــــــــــــــــی ...

 مينو : خدا نيامرزه هر جي مرد جشم ناباك رو

 دست و پا چلوفتي : ايول
خاك تو سر مرد ها

 ايراني : به نظر من وجود خانـه های عفاف یک ضرورته و به عنوان سوپاپ درون جامعه عمل مـیکنـه و باعث ارضای صحیح غریزه مـی شود .در هر کشوری کـه بروید از این مکان ها موجود هست حتی عربستان شـهر ریـاض.ما نمـی توانیم با غریزه انسان مقابله کنیم.در ایران تحرک هست ولی ارضا نیست ولی درون غرب اگر تحریک باشـه ارضا هم هست.کسی کـه غریزه ی اش ارضا باشد با فکر آسوده مـی تواند زندگی کند همراه با پیشرفت درون غیر این صورت مـی شود جامعه کنونی ایران.

 نازنین م : وافعا این مردا چقدر مـیتونن پست باشن کـه با یـه پاکدامن یـه همچین کاری ن؟؟؟
آخه چقدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 علي با عشق : به نظر من 250 گرم ارزش خاري و بدبختي نداره 1 دونـه داشته باش براي هميشـه با اجازه

 شاپرک : برای شـهریـار ق.... متاسفم خیلی آدم بدختیـه با اینکه ازدواج کرده ولی باز دست از تجاورز بـه ای بیچاره بر نمـی داره دلم به منظور زنش مژده مـی سوزه دعا مـیکنم خدا خودش رسواش کنـه ...........

 ناصر : باسلام-من یک مرد هستم یک عرض داشتم بـه نظر دهندگان عزیز:ن یلوفری و تارو کـه کمـی درون هنگام نظرمنصف باشیدشما متاسفانـه همـه رو با هم قاطی کردید همـه مردها کـه بد نیستند کمـی انصاف داشته باشید ببینیدهشت سال جنگ ناجوانمردانـه را چهانی اداره د همـه خوب نیستندوهمـه بدنیستند من خودم متاهل هستم ولی متاسفانـه گاهی اوقات صحنـه هایی مـی بینم ها و زنـهای کـه واقعاً از راه بـه در مـی شوم بعد نتیجه مـی گیریم کـه همش مردها مقصر نیستند زن یـا اگر خوب باشند هیچ احدی نمـی تواند بـه چپ نگاه کند بـه آنـهایی کـه تجاوز مـی شود بیشتر خود شان مقصرند انشاء الله کـه خدا ماراببخشد0

 نیما : تکراری بود بچه هم این چیز ها رو مـیدونـه

 ريبوار از كوردستان : اي ول بابا اي ول!!
به قول كوردها؛ شا او بزمـه ي!!

 02122222222 : من به منظور اینکه تجاوزی نداشته باشم راه خوبی پیدا کردم رفتم زن گرفتم ولی حالا داریم جدا مـیشیم ناقابل400سکه مـهر این خانم دادگاه پاسگاه مـیرفتم تجاوز مـیکردم حکمم کمتر از این بود هم نبود انداختنی بود

 پيمان : اگه گوشت رو جلوي گربه بندازي مي خورتش!!! چرا عاقل کند کاري کـه باز آيد پشيماني. درون ضمن اين ه کـه عرضه ي خودشو با باحجاب بودنش ثابت ميکنـه!!

 فرداي آزاد : مشکلات اقتصادي بزرگترين عامل فساد جوانان هستند چراکه ازدواج را غيرممکن مي سازد بعد مسئولان مقصراند..........

 مسیحا : واقعا متاسفم به منظور پسرهایی کـه با آبروی یـه بازی مـیکنـه.واقعا....

 یک سهلوانی : زدست دیده و دل هر دو فریـاد کـه هر چه دیده بیند دل کندیـاد
برادرم نگاهت را م حجابت را ....

 مريم آ : نمي دونم چرا از خواندن واقعيت هايي كه خودم وجودشو درون جامعه قطعي مي دونم اينقدر ناراحت مي شم من تازه سايت شما رو مي خونم ما ايراني ها داريم بـه كجا ميريم بر سر غيرت مردان ايراني و عفت زنان ايراني چي اومده مگر غريزه جنسي مدتي كه درون ايراني ها بوجود امده از اول بوده بعد چرا از اول اين همـه تجاوز نبوده

 شاهین : نفرین بر انسانـهای حیوان صفت

 ي از جنس باران : خاک بر سر هر چي مرد حيوان صفت

 سجاد : فقط توکلتون بـه خدا باشـه همـه چی حل مـیشـه البته اراده قوی فراموش نشـه

 نيلوفري : اين مردها حيواناتي هستند کـه دمشان جلويشان بـه اشتباهي خلق شده هست اينان اشتباه و تصادف خلقتند...حتي بـه هماي خودشان هم رحم نمي کنند فرقي نمي کند پير يا جوان يا نوجوان و کودک بهر حال حيوان هستند از دست قوانين اخلاقي ديني و اجتماعي هم بيشتر از اين بر اي مـهار اين حيوانات ناطق چيزي بر نمياد...حتي اگر خانمـها زره اهني بروي بدنشان بپوشانند باز هم درون امان نخواهند ماند...

 سياوش : مقصر ها هستن من ازدواج کردم ولي بنده بـه من پيشنـهاد داده و ميگه اگه نياي بـه زنت ميگم مجرديت بامن کردي حالا شما تصميم بگيرين مقصر کيه
جواب سوني کارت بيست : پيشنـهاد ميکنيم بـه آرامي و با آماده سازي فضا ، مشکل را با همسرتان درون ميان بگذاريد و به او بگوئيد کـه در دوران مجردي مرتکب خطا شده ايد ولي الان بـه خانواده پايبند و وفادار هستيد و اين وفاداري باعث بروز اين مشکل شده هست که نياز بـه حمايت او دارد و هرگز مايل نيستيد او را باي عوض کنيد و به او خيانت کنيد ،،، همچنين ارتباط خود را با خود کلا و هميشگي قطع کنيد و توکل بر خدا داشته باشيد و مطمئنا او هم آبروي خود را نخواهد برد و انشاالله مشکلي براي شما پيش نخواهد آورد ...... ولي اگر خيانت کنيد مطمئن باشيد کمترين عقوبتي کـه در انتظار زندگي شما خواهد نشست فقـر ، شکست و گرفتاري است

 zds : اگر زن بامرد نامحرمي درون جايي تنـها باشند و بتوانند خود را هوا و هوس شيطاني نگه دارند ثوابي بـه اندازه پيامبر دارد (رسول اكرم) درضمن هم زنـه وهم مردا هر دوباد هم بـه يك اندازه مقصر هستند

جواب سوني کارت بيست :

ببخشيد منبع اين حديث شما کجاست چون که تا حالا چنين چيزي نشنيده بوديم و با موضوع حرام بودن خلوت زن و مرد بشکلي کهي نتواند وارد آن حريم شود تضاد دارد

 مليکا : بي توجهي و مقصر شمردن برخي از خانواده ها بـه هر نحوي زمينـه اين کار را اماده ميکند
مطالب عالي بود
با تشکر

 بهنام 2 : من با نظر بهنام موافقم(اگه كسي نياز بـه دستشويي داشته باشـه و نتونـه جاي مناسب پيدا كنـه حتما كنار خيابون يا جلوي خونـه هر كسي خودشو راحت ميكنـه).افراد افراطي! مگر شما خودتان جوان نبوده ايد؟ قبول کنيدبعضي از ادم ها تحمل کنترل اش راندارند.بايد مسايل را ريشـه اي حل کرد.

 غزل : بدبخت تر از مردا پیدا نمـیشـه

 تارومار : تنـها یک راه به منظور از بین بردن این مشکل وجود داره : اینکه همـه ی مرد ها رو یک جا جمع کنند و آتیششون بزنند .

 شـهاب : سلام من وقتي 14 سال داشتم توسط يک خانم کـه اون موقع همسايه ما بود تحريک شدم وبه زنا با اون مجبور. من اون موقع حتي فرق بين زن ومرد وخوب بلد نبودم.منوبه اين کار مجبور کرد .من بعد از اون رابطه دچار مشکلات زيادي شدم چون مزش رفت زير زبونم و علاقه مدام براي رابطه با جنس مقابل دارم و از طرفي وجدان حالا ديني من درد ميکنـه بـه خاطر گناه حال شما قضاوت کنيد ايا من گناه کارم؟
جواب سوني کارت بيست : اگر ادامـه دهيد مطمئنا گناهکاريد و عقوبت دنيوي زناکاران فقر و گرفتاري هست و اگر توبه واقعي کنيد و آن را کنار بگذاريد خداوند از سر تقصيرات شما گذشته و از باب رحمت خود گناهان شما را بـه حسنـه و خير مبدل ميکند و توبه زماني محقق ميشود کـه شيريني و خاطره گناه از ذهن شما خارج شود و به آن فکر نکنيد و چون توبه نصوح ديگر آنرا تکرار نکنيد ، داستان توبه نصوح اثر گذار و مفيد هست آنرا درون اينترنت سرچ کنيد

 مـینا : به زهرا ص : شما لطفا ادبیـات خود را قوی کنید .

 مـهدی تنـها : تمام نظرها درسته بـه نظر من اونـهای کـه مر تکب چنین کارهای کـه مـیشن اگر قانون سخت بگیرد بیشتر جلوی این همـه بازیـهارو مـیتونـه بگیره حتی اگر هم شده به منظور یک بار اینجور ادمـها رو درون جلوی چشم مردم سنگ سار کنند به منظور دیگران درس عبرت مـیشـه و حواس خودشون رو جمع مـیکنند ومرتکب چنین کاری نمـیشن

 كارو مـهربانيان از پاوه : كاش حكم انـهايي را كه بـه ناموس مردم تجاوز مي كردند را بـه من مي دادنند

 بهنام : خيلي جالب و مفيد بود.بايستي با واقعيات جامعه روبرو شد

 مسلمون: : آيا فکر کرديد چند درصد مسجديها اينطورند؟
آيا مي دانيد چند درصد علما اينطورند؟
دقت کنيد چند درصد دانشمندان وقت اين فکرها رو دارند؟
عاقل بـه جاي اينـها بـه سوي ازدواج راحت و اشتغال و مطالعه مطمئن براي ارتقاي اراده مي ره.
شک نکن.

 تنـها : ا مواظب خودتون باشيد, پسرا خيلي عوضي شدن , با قولهاي دروغ با جسم و روح ا بازي ميکنن,لعنت بـه هرچي پسر عوضي,لعنت.

 ستاره : واقعا شرم اوره.من موندم با اينكه اين همـه زن خود فروش هست چرا ديگه ميرن بـه زور متوسل ميشن.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اين درست نيست كه همش تقصير ما خانومـها باشـه.

 خاموش : همـه ي ما نياز جنسي داريم ولي بعضي ها کـه عقدهاي دروني و دوست ناباب دارن ودرخانواده هاي ناسالم بزرگ شدن اين کارا رو ميکنن بايد خجالت بکشن خدا نشناسا مخصوصا پسرها کـه ها رو تحريک مي کنن

 شذس : همش تقصیر هست اگه پوشش شونو درست کنن همچنین لحنشونو این اتفاقا نمـی افته مگر اینکه ه خودش بخواد

 مسافر : خیلی بد نبود خوب هم نبود خلاصه م بـه نظر من 99درصد مقصر خود ه اگه اون نخوادی غیر از شوهرش بهش نزديک نميشـه ، دوستدار همـه ی ایرانی
از طرفی کـه غریبه

 بیژن داراب : متجاوزاعدام شود

 مريم : خانم ها خيلي بدبخت هستند هر كسي هم كه مورد تجاوز قرار بگيره مي گن خودت خواستي هيچ كس باور نمي كنـه دلم براي اين آدم ها مي سوزه

 زهرا ص : آهاي ها بياييد درون رفتارمان تجديد نظر كنيم لباسهاي زننده و بدن نما نپوشيد واز اشوه آمدن درون مجامع عمومي
بپر هيزيد . لطفا...

 سمين : خوب بوداماکمي ضعيف!
چون ايناراهمـه ميدونن وعمل ميکنن مگراونايي کـه تنشون مي خواره

 لوسی : زیـاد بـه درد های 15 سال بـه پایین نمـی خورد و موجب منحرف شدن ذهن ان ها مـی شود شما هم کـه نمـی تونید از ورودشان جلوگیری کنید ولی با این حساب خوب بود موفق باشید

 ايراندخت : خيلي مطالب مفيدي بود بهتر که تا وقتي كه عاشق نشدين بـه روابط جنسي فكر نكنيد........عشقي كه درپي آن يك عمر زندگي باشـه

 محمد-بندر عباس : اینـها همش حرفه که تا خودش نخوادی نمـیتونـه بهش تجاوز کنـه

 فاطمـه محمدي : کاش اطلاعات اين سايت بـه گوش تمام ان برسه

 اشکان : همـه درون اين مورد اشتباه ميکنند چون فقط فارسا اينجوري بازي درون ميارن چرا هيچ خطاي از کردا رخ نميده همش تقصير خودتونـه

 روناک : من نظرم اينـه کـه آدم مردن داره يکي نيست بگه دنيايه ديگه اي هم وجود داره نکنين اين کارارو زشته بـه خدا

 جواد : دست شما درد نکنـه کـه این اطلاعات را بـه مردم مـیدهید

 کارشناس : من کارشناسه مامای هستم متاسفانـه خیلیـها بـه طوره خوصوصی بـه من مراجعه مـی کنن و خواستاره کمک هستن بیشتره اونـها بـه خاطره نداشتنـه اطلاعاطه کافی مورده تجاوز قرار گرفتن من از شما ممنونم کـه این اطلاع رسانی رو انجام مـیدین درون ضمن من خودم یـه هستم وا بـه اون شخصی کـه خودشو با نامـه ناشناس معرفی کرده مـیگم فقط از خدا مدد بخواه

 وحید.م/یزد : اگر ان وپسران خودنمائی نکنند وپایبند بـه اصول اخلاقی باشند ونفس ضعیف نداشته باشد(تاگول نخورد)هیچ وقت مورد آزار قرار نمـیگیرد.

 ليلا_از لندن : به نظر من تقصير زنان هست جون اكه اونا بخوان مرد حتى نميتونـه نكاش كنـه

 علی : پس ما پسرها چگونـه حال کنیم

 حميد رضا عليخاني : سلام واقعادنياي بي وفائي؟؟؟؟؟!!!

 شفيعي : اين اطلاعات بسيار براي من آموزنده بود
اميدوارم كه اين سايت بـه طريقي بين مردم توزيع گردد كه همـه استفاده نمايند

 محمد .ک : از اینکه بـه مردم اطاعات مـی دهید بسیـار تشکر مـی کنم

 محبوبه : دست شما درد نكنـه كه جوانـها را آگاه مي كنيد

 ک . ب : آقاي رضا سادات شما نيستي بعد الکي قضاوت نکن . درسته کـه اگه خودش خوب باشـه هر جا بره سالم بر ميگرده ولي بقيه جوانب و شرايط جامعه رو هم درون نظر بگيريد . من خودم م و بيرون کار ميکنم خيلي از مردها ميان و قصد مزاحمت دارند امام من محترامانـه طوري اونـها رو از مغازه بيرون ميکنم کـه از خجالت روي برگشتن دوباره رو ندارن نمي خوام بـه همـه مردها توهين بشـه ولي خيلي از اونـها بـه اندازه اي پست هستند کـه حتي بـه زن شوهر دار رحم نميکنند .

 رضاسادات : اگه باشـهصدتا گرگ هم بفرستی مـیره وسالم برمـیگرده

 سلطان : خوب جذابيد ديگه

 ساحل : به نظرمن تقصير ما هاست

 حميد : فقط ازدواججججججججججججج کنيد خيلي زود حتي همين الان

 رحيم : خداهميشـه ناظرکارهاست

 مـهدخت : راستش من با نظر اكثريت موافقم و اما نظر بعضي ها كاملا غير منطقيه ببنين درسته كه تجاوز ميتونـه از بـه اصطلاح كرم ريزيه هام باشـه ولي بـه هر حال اگه فرهنگ درست باشـه مطمئن باشين كه چنين چيزي اتفاق نميفته اين كه خودمون رو توي هفت لايه لباس قايم كنيم که تا اقايون تحريك نشن اصلا منصفانـه نيست اگه كسي رفتار مناسبي داشته باشـه مطمئنا اون شخص( اون اقاهه) جرات نميكنـه توي اون ذهنش افكار پليد راه پيدا كنـه بنابر اين وقار و ادب و سنگيني جاي خودش حجاب اسلامي هم جاي خودش اگه ي توي قيد و بند حجاب ( البته نـه قيد و بند ) بـه هر حال بـه هر صورتي زياد نسبت بـه اين جور مسايل حساس نباشـه

 فرشید×کرمانشاه : دنیـای بی وفایی$$

 رحمان : ريشـه بيشتري از اين معضلات بي عاطفه بودن خانواده هاست

 چکار داري : خيلي خوبه کـه مردم رو آکاه مي کنيد باز هم بيشتر توضيح بدين من اصلا بلد نيستم يعني که تا حالا با هيچ پسري ارتباط نداشتم

 سعید.ف. : چوب خدا صدا نداره مطمئن باشین یـه روز همـین بلا سر تجاوز کننده یـا اطرافیـانش درون مـی اید حتی خیلی خیلی بدتر

 داریوش_قم : بیشتر این تجاوزها از زن ها ناشی مـیشود_چرا فقط بعضیـها مورد تجاوز قرار مـیگیرند زن اگه خوب بگرده 80درصد از تجاوزها کم مـیشـه.

 حميد : واقعا مفيد بود

 مـهتاب2008 : موضوع خيلي جالبي بود خدا بـه داد بچه ها برسه ....

 مـهدي اراک : کاربسيار مثبت وارزنده اي دراطلاع رساني بـه هموطنان عزيز مي باشد فقط من يک توصيه بـه خانومـهاي محترم دارم واون اينـه کـه فرصت فکر بد راهم با رفتار وپوششان از مردان پست هوسباز بگيرند چه رسد بـه عمل.....@

 نيلو کرمي : اين کـه به هرکي اطمينان نکن و در مواقعي کـه خلوت مواظب خودشون باشن

 شـهاب : خدايي بيشتر اين اتفاق هاي ناخوش آيند بـه علت پوشش نامناسب خانم ها هست . بـه اميد آن روز کـه همـه بانوان ايراني حجاب را کاملا رعايت کنند و از پوشش کاملا اسلامي استفاده کنند.

 جلال : به خدا ،اگر شما ا پا ندين،حداقل 90درصد ،تجاوزها هانجام نميشـه.

 ريما : من بانظر همـه موافقم

 م.پارسه : مشکل ما فقر فرهنگییـه - حتما بزرگترها همـیشـه کوچیکترا رو(به خصوص ای نوجوون رو) از دنیـای اطرافشون مطلع کنند - بـه روزی کـه به گفته کوروش کبیر دنیـایی خال از دروغ و دشمن داشته باشیم ...

 ابي : به نظر من يکي از عوامل مـهم تجاور بر ميگرده بـه در دست رس بودن فيلم هاي مبتذل و

 اسماعيل : عمر سراچه خياله بهش فكر نكن غم غصه مي ياره

 ّاّسيه : فکر کنم بهتره نـه از جامعه ايراد بگيريم نـه از پسرها يه نگاه بـه دور و برمون يم فحشا همـه جا را گرفته حتي بـه نزديک ترين خودت نبايد اعتماد کني بهتره ادم تو 15 سالگي ازدواج کنـه کـه دچاره چالش جنسي نشـه کـه بخواهد بـه زنا و... رو بياره بـه اميد ديدن ايراني خالي از اين معضلات اجتماعي

 فتاح : مشکل ما مرد ها رو حل کنيد که تا به شما خانمـها تجاوز نکنيم اخي ضرورت داريم ديگه

 مسافر شب : من درون سن بيست سالگي براي مدت يك هفته بـه كشور تركيه مسافرت كردم و در شـهر استانبول هتل علي بابا اين مدت را سپري كردم يكي از اين روزها درون حالي كه براي تفريح بـه بخش اروپايي حوالي پل بوغاز رفته بودم با ي بسيار زيبا وملوس آشنا شدم و بنا بـه دعوت او با هم بـه خانـه مجردي او رفتيم موقع برقراري ارتباط جنسي درون كمال ناباوري متوجه شدم او علي رغم چهره وبدن زنانـه اش داراي آلت مردانـه هست او با ديدن عكس العمل من كه جا خورده بودم با درون آوردن يك چاقوي ضامن دار از زير تخت متوسل بـه زور شدوهم نقش مفعول وهم فاعل را بازي كرد و براي من فكر اينكه بخواهم درون چنين موقعيتي قرار بگيرم هم دور از ذهن مينمود چه رسد....

 یک منتظر، : مشکلات بشر فقط تجاوز نیست، فقر، اعتیـاد، الکل ، بد رفتاری درون خانواده، دزدی، کلاهبرداری ، قتل و ...
تنـها یک راه حل به منظور اینکه از این بلایـا محفوظ باشیم وجود دارد کـه آن را خداوند متعال درون پیش روی ما قرار داده و آنـهم توسل بـه ائمـه اطهار و متابعت بی چون چرا از ایشان مـیباشد و در حال حاضر نیز بدانیم کـه امام زمان(ع) صاحب اختیـار و مولی و آقا و پناهگاه قدرتمندی هست که از جانب خدا برگزیده شده هست و بر احوال ما آگاه و بر درخواست های ما شنوا و تنـها امـید همـه دردمندان مـی باشند.
باید امام زمانمان را بیشتر و بیشتر بشناسیم و بدانیم کـه با هر قدم کـه به ایشان نزدیک مـی شویم ، هزارها فرسخ از بدی دور مـی شویم

 مـهدي شکاري : خداوندخيرتان دهد اجرتان باآقا امام زمان اميدوارم هميشـه موفق و پايدار باشيد خداقوت. الله يارتان باشد.

 بهنام : اگه كسي نياز بـه دستشويي داشته باشـه و نتونـه جاي مناسب پيدا كنـه حتما كنار خيابون يا جلوي خونـه هر كسي خودشو راحت ميكنـه .
بايد مكاني مناسب براي اين موارد تعيين گردد .

 صدر : ما ادما يم بـه خدا

 فرهنگ : ما ا که تا کي بايد تو اين جامعه دندون رو جيگر بذاريم ؟

 ل .ا : يعني چه
بيخودي
الكي
آخرش هيچي
نابودي
به تباه كشيده شدن
براي اطلاعات بيشتر بـه دکه هاي روزنامـه مراجعه كنيد؟!

 سجاد : خدا بـه دادتون برسه

 نازی : خیلی کار بدی کرده

 احمد : خب شما درون مورد زنان آزار دیده حرف زدین ولی هیچ درون مورد مردانی کـه باید درون کوچه و خیـابان شاهد اعمال جنس مخالف درون ملا عام باشند چيزي نگفت

 طناز . ب : سلام .من هم مورد تجاوز قرار گرفتم . اون هم از طرف داْيي شوهرم . واقعا الان نميدونم اين بچه ماله کيه؟ چطور ميتونم بفهمم. ؟

 الهه : بد نيست بدونيد کـه 68% از تجاوزها توسط افراد فاميل نزديک (پدر , برادر ,....) صورت مي گيره و در بقيه موارد هم متجاوز آشناست (مانند همکار , همسايه و....) و يا حداقل مدتي طرف رو زير نظر گرفته و فقط 2% از تجاوزات ، متجاوز کاملا بيگانـه است. (امارها ازکتاب تمايلات و رفتارهاي جنسي انسان دکتر بهنام اوحدي) بنابراين توي خانواده بيشتر مراقب خودتون باشيد زياد با برادراتون تنـها نمونيد وقتي تنـهاييد مرداي فاميل رو راه نديد. اگر توي کوچه و خيابون ادم مشکوکي رو چند روز پشت سر هم ميبينيد حتما مواضب باشيد.در ضمن بد نيست اين مطالب رو بـه خونوادتون هم بگيد. اميدوارم کـه اين اتفاق براي هيچ و پسر و زن و بچه و مردي نيفته

 صحرا : شما کـه اين بخش رو براي حمايت از ان گذاشتيد.لطفا يک پايگاه اينترنتي هم جهت رسيدگي بـه اين شکايات و مسائل معرفي کنيد که تا ا ني کـه مورد تعرض واقع شدند با حفظ ابرويشان اين اشخاص رو معرفي کنند که تا از اشاعه ي اين جريانات جلوگيري بشـه.

 مريم : اگر پدر و مادرها با بچه هاشون بيشتر رفيق باشن و سعي کنن اونا رو درک کنند, باهاشون صحبت کنند مثل دو که تا دوست...همش نبايد توقع داشته باشيم کـه بچه ها با ماها سرحرفو بازکنن...خودپدرمادرا بايد اين جو صميمي و قابل اعتماد را براي بچه ها بوجود بيارن...اگه اين کارو ند مطمئنا امن ترين و با صفا ترين جا براي بچه ها خونـه هاشونـه...و وقتي اين اطلاع رسانيها صحيح و به موقع باشـه ..از خيلي بي بندو باريها و مورد سو نظر قرار گرفتن ها جلوگيري ميشـه...مطمئن باشيد

 بچه + : تعارف را کنار بگذاريم وقتي هيچ جايي براي تخليه اميال جنسي مردان و زنان هرزه بـه رسميت شناخته نمي شود اين مسئله همچنان بـه صورت يک معضل باقي خواهد ماند

 سعيد : افرين بـه شما با اين اگاهيتون براي ما

 ايراني : هموطن عزيزي کـه با نام ( تحت تجاوز ) پيامت را نوشته بودي ....
من برات دعا ميکنم کـه خودت را از دست اين ها نجات بدي و آينده خوب و پاکي داشته باشي ...... اگه از خدا از ته دل بخواهي و واقعا تصميم بـه توبه داشته باشي خدا با معجزات و از راهي کـه فکرش را نميکني کمکت ميکنـه
موفق باشي و مقاوم - داداش ايراني تو

 تحت تجاوز : من يکبار پارسال تحت تجاوز قرار گرفتم.اون موقعي نبود کـه اين حرفها رو بهم بزنـه واسه همين بعد از اون مجبور شدم واسه حفظ آبرو و جلوگيري از پخش شدن قضيه باز هم خودفروشي کنم.الان با اين حرفها پشيمونم و ميخوام ترک کنم.
برام دعا کنين .....

 الناز کريمي : مطالب جالبي بود

 و- لطفي : خوب هست اما بايد کمي هم بـه فرهنگ جامعه بپردازيد...

 محمود : در سوره فرقان آيات 68 و 69 مي فرمايد و هرگز گرد عمل زنا نمي گردند هر كه اين عمل را انجام دهد كيفرش را خواهد يافت و عذابش درون قيامت مضاعف شود و با ذلت و خواري بدوزخ مخلد گردد

 سمانـه : دستتون درد نکنـه.مطلب خوبي بود.

 مَکي تهران albirt_Asl : آقا بد نبود ، خوبه ، ولی ضایع بازیـه

 هايره : آگاهي مفيدي است. ارامـه برهير

 بنده خدا : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
همـیشـه ذکر بگویید بخدا توکل کنید بـه ائمـه توسل کنید. از محیطهای آلوده و فاسد دوری کنید خدا نگهدار و پشتیبان شما خواهد بود

 سارا ازاد : خيلي مطلبه خوبي بود
بابا دمتون گرم
دست مريزا

 محمد ساکارز : شما کـه حرفتون همـه مي شنون بهتره يجوري بـه جوونا بفهمونيد درمون همـه ي اين درد ها ازدواج بموقس بموقع .بابا جون لابد اسلام يچيزي دونسته کـه اينو گفته ديگه. مخصوصاَ اينو بـه ا بگن کـه بنظر من 90درصد تقصير ها گردن خودشونـه اگه اونا شرايط ازدواج رو سخت نکنن لااقل 90درصد اين اتفاق ها نمي افته.جونتون دراد حقتونـه..............

 حاجي خانوم : اين مطالب رو بايد با آب طلا نوشت.
بسيار ممنونم.

 ايران : درباره بيماري دو جنسي مي خواستم بدانم ، غريزه جنسي چيزي هست در پسرا کـه ا بـه آن شعله ميزنند

 من منم : اينکه عالي هست ممنونم خيلي خوبه کـه همـه بدونن.

 تاتا : اينـه ديگه

 ناشناس : متاسفانـه 90 درصد مشکل از خانم هايي ناشي ميشـه کـه سوار هر ماشيني ميشن. اگه يکم دقت کنن و اين مسايل خيلي ساده ذو جدي بگيرن و سوار هر ماشيني نشن جلوي خيلي از اين تجاوزها گرفته مي شـه. ممنون

 آقاي تجاوز : من معتقدم دوستان سعي کنند کارايي از قبيل تجاوز رو کمي بـه چالش بگذاريم .

 متجاوز : دروغ مي گن

 بابك اكبري : چگونـه ميتوان از فقر وبيکاري جلوگيري کرد اين از همـه مـهمتر است؟

 حميدرضا نوحه گري : بايد عاملان آزار جنسي درون حضور مردم مجازات شوند.

 بي صدا : حرفاتونو بايد با آب طلا نوشت.

 احسان : از مطالبتان ممنونم اموزنده بود و ميخواهم كه مفصل تر وبيشتر توضيح بدهيدومطالب بيشتر وجالب تري ارائه بدهيدوباتوجه بـه نكات ومطالب روز دنياباشد.
باتشكر

 س ـ ش : ممنون از مطالبي کـه گفتيد اگه آدمي باشـه کـه نـه گفتن بـه آدمـها براش سخت باشـه و زود تسليم خواسته ديگران بشـه وقتي تو اين شرايط قرار ميگيره واقعا نميدونـه بايد چيکار کنـه با اينکه نميخواد ولي بازم قبول مي کنـه و تا مدتها از اين اتفاق زجر مي کشـه تکيليف اين آدما چيه؟

 سجاد-ني ريزي : نقطه ظعف گرفتن فقط براي اينکه بعدها کـه ان بزرگ شد نتواند درون مقابل انـها ايستادگي کند

 سوزي : اين کارا خيلي حال ميده اشتباه نشـه منظورم کار شماست نـه اون تجاوز گرا خيلي خيلي مر30

 سعید : مطمئن باشید تجاوز کننده حتما بـه سزای عمل خود خواهد رسید
امـیدوارم هیچ بـه این بلا دچار نشود

 نازه : فافافافافاجعه است

 کامران : دستتون درد نکنـه اطلاع رسانی خیلی خوبی انجام مـیدین ما حتما از این جور چیزها خیلی دقیق تر اطلاع داشته باشیم که تا بتوانیم با ان درون مواقع لزوم مبارزه کنبم

 ح=ی : ممنون ازاینکه اطلاع رسانی خوبی انجام مـی دهید.ای کاش مسئولین کمـی احساس مسئولیت مـی .

 رها زاده : چيزي هستند کـه هميشـه طمع مي اورد چه بهتر کـه ما غرق اين نيروي غير قابل کنترل نشويم درون راه شرعي و سن مناسب با ازدواج اين مشکل خود بـه خود حل ميشود. چه بسا مسئولين بـه فکر راه حل باشند براي ازدواج جوانـها

 قلي : سلام تشکرازاطلاعات رساني شما ولي خدايي خانم ها بيشتروبهترميتونن اين قضيه رو کاهش بدهند اگه بيشتر وبهترپايبند يه سري چيزا باشن اگه يه باحجاب هم مورد تجاوز واقع ميشـه کبريت اونو يه خانم بي حجاب يا بدحجاب زده يعني هم خودش وهم اونو توخطر انداخته تو رو خدا بيشتررعايت کنين خانم ها

 مرتضي : 90درصد از تجاوزات ناشي از عدم اطلاع رساني وبي بندوباري والدين وخانواده وفقرسواد ناشي مي شود....

 صالح : خوب بايد جايي باشـه کـه انسانـها خودشون رو تخليه کنن وگرنـه کمتر کار بـه تجاوز مي کشـه من يک جوان 22 ساله چه کاري بايد انجام بدم که تا از اين نياز کـه در وجود انسان هست تخليه بشم البته من خودم هم از ادم متجاوز متنفرم وي کـه متجاوز هستش بيشتر مريض که تا يک مجرم بـه هر حال درون ايران ازدواج سخته بعد بايد بـه فکر اين نياز جوانان بودش چه پسر چه

 حجاب : بهترین راه به منظور جلوگیری از این کارها پوشش است. اگر درون خانواده ای ی یـا حتی خود مادر پوشش درست نداشته باشد مورد تجاوز فرزند خود قرار مـی گیرد. این یـه مثال کوچک بود. حتما در جامعه پوشش وجود داشته باشد.

 يه دوست: : اي بابا !!!

 الهام : به نظر من بی حجابی یـا بد حجابی هیچ تاثیری درون این رابطه نداره. ادم مریض همـه رو بـه یک چشم نگاه مـیکنـه داشتیم خانمـهایی رو کـه حجاب کامل داشتند ولی متاسفانـه مورد تجاوز قرار گرفته اند.

 کوشا ايروني : ببينيد شما دير دست بـه کار مي شيد
واقعا کـه خجالت داره !!
اما درون کل بازم خوبه حداقل بقيه بدونن چه خبره

 مـهدي عاببري : دمتون گرم ولي نظر من اينـه کـه مانتو کوتاه نپوشيد و شلواره تنگ تن نکنيد کـه مردمو بـه هوس بندازيد

 هانيه : مطلب خيلي جالبي بود. قبول دارم بعضيا بد لباس مي پوشن ولي بدم نيست کـه مرداي ما خودشونو کنترل کنن، بـه جايي بر نمي خوره

 مسافر : سلام
اين کار شما اجر معنوي زيادي دارد اميدوارم خداوند بـه شما درون اين راه خير (اطلاع رساني و پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي درون مسايل جنسي) کمک و پاداشي عظيم اعطا بفرماييد
يک سوال : درون برخي کشور هاي غربي نظير انگليس و غيره ، همجنس بازي و ازدواج مرد با مرد را رسمي شمرده و در مجلس براي اين گونـه موارد قانون وضع خواهش مي کنم درون صورت امکان درون اين مورد توضيحاتي بدهيد و از مضررات آن بيشتر توضيح بدهيد

 تجاوز شده : تجاوز کار خوبي نيست - انجام ندين .




[را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 04 Nov 2018 11:39:00 +0000



را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو

پدر و | داستان های ایرانی!

ين داستان كاملا» تخيلي بوده و صرفا» جهت سرگرمي خواننده نوشته شده هست .
سلام ، را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو چند وقتيه با خودم كلنجار ميرم كه بنويسم يا ننويسم . را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو راستش حيفم اومد كه اين داستانو واستون تعريف نكنم . را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو اونم يه خانوادگي . داستان كه ميگم منظورم اين نيست كه واقعيت نداره چون واقعيت يا عدم واقعيت اين موضوع گردن نويسنده هست .اسمم شـهرامـه 17 سالمـه يه دارم 3 سال از من بزرگتره كه اسمش شراره هست و م شـهين يه زن خوشگل و خوش بر و رو 39 ساله و بابام كه واقعا ميگم بچه ها اونو بجاي برادر بزرگه من ميدونن ب بـه تخته جوون مونده 40 سالشـه و اسمش كامرانـه وضعيت مايمونم كه عاليه بابا بزرگم اونقدر مال و منال واسم گذاشته مثل باغ ، ويلا ، ملك كه ديگه حد و حساب نداره .به هر حال اين جريان از سال 1385 موقعي كه سخت درون تلاش بودم که تا راهي واسه ورود بـه دانشگاه پيدا كنم شروع شد ، دير وقت بود از مـهموني بر ميگشتم كه اصلا خوشم نميومد برم ، ولي بـه اجبار پدر و مادرم رفتم خسته و كوفته بعد از كمي صحبت درون مورد نحوه برگزاري مـهموني و كيفيت اون بحث كرديم و خستگي درون كرديم و آماده يه خواب درست و حسابي شديم چون فردا جمعه بود و همگي خونـه ميمونديم و استراحت ميكرديم . رفتم توي اتاق خوابم و لباسمو عوض كردم و رفتم روي تخت خوابم كه بخوابم ، راستش نيم ساعتي خودمو چپ و راست كردم ولي بيخوابي مثل هميشـه كه دلهره و دلشوره كنكور بود ول كنم نبود اين اواخر چون توي درس خوندن خيلي بـه خودم فشار آورده بودم و همش تو فكر اين بودم كه قبول ميشم يا نـه اين بي خوابي گريبان گيرم شده بود .از تخت پايين اومدم و رفتم پاي كامپيوتر و سيستمو روشن كردم و كانكتو برقرار كردم و چرخي توي آيديهاي ياهو مسنجر زدمو كمي هم سايتهاي ايراني روگشتم که تا شايد خستگي سراغم بياد و خوابم ببره ولي نشد كه نشد . بلند شدم سيستمو خاموش كردم و خيلي آروم از اتاقم بيرون رفتم كه سر و صدا ايجاد نكنم که تا ديگران رو بيخواب نكنم و رفتم دستشويي توي مسير دستشويي كه رفتم سر و صدايي از اتاق شراره شنيدم مثل اينكه كسي خواب بد ببينـه و توي خواب ناله كنـه ولي بي توجه رد شدم و رفتم دستشويي و رفع حاجت كردم وقتي برگشتم بـه سمت اتاقم اين صداها شديدتر شده بود حقيقتا ترسيدم توي خواب بلايي سرش بياد اين بود كه تصميم گرفتم برم و اونو خيلي آروم بيدار كنم يا حداقل كمي تكونش بدم که تا بلكه از اين حالت درون بياد درب اتاقش چفت نشده بود بلكه روي هم گذاشته بود آروم درون رو بـه سمت داخل هل دادم … خداي من چي ميديدم ، غير قابل باور … اصلا شوكه شدم انگار برق 220 ولت بهم وصل كردن توي اون تاريكي چشمام بهم دروغ نميگفتن آره يه نفر وسط پاهاي شراره بود و داشت حسابي از خجالت كوسش درون مي اومد و ناله هاي شراره واسه بدخوابي و اينجور چيزا نبوده بلكه از روي لذت بود توي همين افكار بودم كه اون مرد سرشو آورد بالا انگار كوهي روي سرم خراب شده بود پدرمو ديدم كه وسط پاي ش با لذت تموم داشتن با هم حال ميكردن . شراره از بابا خواهش ميكرد كه كيرشو بكنـه توي كوسش ولي بابا بهش ميگفت تو هنوز ي نميشـه بايد فعلا از كون باهات حال كنم . سرم گيج رفت زانوهام داشت سست ميشد ديگه توانايي سرپا ايستادنو نداشتم ضعف عجيبي تموم بدنمو فرا گرفت و ………..
وقتي بهوش اومدم ديدم تو اتاق بابا اينا هستم و م بالاي سرم نگرانـه و دائما قربون صدقم ميره ، نميدونستم چه اتفاقي افتاه اومدم بلند بشم كه م نذاشت و گفت چيزي نيست كمي سرگيجه داشتي استراحت كن که تا حالت بهتر بشـه ، گفتم من چيزيو ديدم كه ……. نذاشت ادامـه بدم گفت همـه چيزو ميدونم حالت كه بهتر شد خودم از خجالت پسرم درون ميام ، نميدونم منظورش چي بود ولي خيلي با تنازي اين جمله رو ادا كرد
از قيافش ميباريد خيلي احساس بدي بهم دست داد چرا اينا اينجورين خدايا چي شده ….. نيم ساعت از اين جريان گذشت يه صداهايي رو از توي حال ميشنديم مثل اينكه چند نفر با هم جر و بحث ميكردند ، با هر جون كندني بود خودمو بـه پشت درب اتاق رسوندم و از لاي درون بيرونو نگاه كردم روي مبلي كه روبروي اتاق بود بابا نشسته بود و م هم روي پاهاش نشسته بود و با موهاي بابا بازي ميكرد و پشت بـه اتاق م نشسته بود و ميگفت مرد حسابي مگه نگفتم سكستونو بذارين واسه دم دماي صبح كه همـه مست خوابن ، تازه تو سر شبي دو بار منو كردي چه كمري داري كه بازم رفتي سراغ م ؟ كه بابا يهو گفت خانم من نرفتم سراغش شراره جون اومد گفت که تا نياي نميخوابم بهش گفتم من دوبار با ت حال كردم گفت که تا منو ارضا نكني نميزارم بخوابي منم مجبور شدم برم سراغش چه ميدونستم شـهرام خواب نيست تازه همش بهش ميگفتم آخ و اوختو كم كن ولي گوش نميكرد كه يهو شراره پريد وسط حرفش و گفت الان 4 روزه كه منو ارضا نكرده بود شما هم كه گفتي چون ديگه بابا منو ارضا ميكنـه باهات كار ندارم بعد تكليف من چي بود خوب منم داشتم بـه اوج لذت ميرسيدم واسه همين هيچي حاليم نميشد … يدفعه گفت خوب حالا لطف كنيد يكي از شما هم بيايد اين افتضاحي كه ببار آوردين رو جمعش كنـه ، بابا يه نگاهي بـه شراره كرد شراره هم و بابا رو يه نگاهي كرد و گفت چرا منو نگاه ميكنيد خوب خيلي بهم فشار اومده بود نميتونستم اونـهمـه لذتو تو خودم خفه كنم بابا هم خيلي قشنگتر از هميشـه كوسمو واسم ميخورد … خيلي خوب باشـه حالا كه همـه تقصيرها گردن منـه باشـه من حاضرم ولي اگه زير بار نرفت و سر و صدا كرد چي ؟ اونوقت بيشتر گندش درون مياد . گفت مثل همون دفعه اول كه دل منو بردي با وجودي كه يه زن بودم عاشقت شدم همون كار رو هم با شـهرام بكن تو كه بلدي مارمولك ……….. آروم درو رو هم گذاشتم و برگشتم توي تخت خواب و رفتم تو فكر كه خدايا اينا همش خوابو خياله يا واقعيته ، اينجا توي اين خونـه چه اتفاقي داره مي افته چي شده هر كي بـه هركيه روابط پدر و فرزندي با زناشويي جاشون عوض شده ، خدايا چه ميبينم و چه ميشنوم راستش يه جورايي ته دلم خوشحال بودم كه با م قراره سكس كنم که تا دلمو بدست بيارن اونم ي كه که تا حالا جز بابام كسي اونو تو آغوش نكشيده و تمومـه جووناي محل آرزوي اينو دارن كه بـه وصالش دست پيدا كنن . اما و ترجيح ميدادم ديگه خوب يا بد بودن عمل اونا از ذهنم كنار رفته بود شيطان كار خودش رو خوب بلد بود واسه همين با يه طناب پوسيده كه دور گردن من انداخت راحت منو بـه سمت خودش كشوند . تازه دم درون آوردمو خوب و بد هم ميكردم كه نـه اگه اينيكي باشـه و اون يكي نباشـه بهتره . آره توي همين افكار بودم كه م از درب اتاق اومد داخل و با سلام كردن اومد كنارم روي تخت نشست يه تاپ صورتي با يه شلوارك چسبون پوشيده بود نـه سوتين و نـه نپوشيده بود معلوم بود و آماده واسه كون دادنـه . با توجه بـه اينكه ميدونستم واسه چي اومده پيشم ، بوي تنش منو وسوسه ميكرد هنوز جواب سلامشو نداده بودم و بر و بر داشتم نگاش ميكردم كه بـه آرومي گفت داداشيه من باهام قهره ولي لازمـه اينو بدوني كه من سكسمو اول با تو شروع كردم بدون اينكه متوجه بشي چون هيچ كسي رو بـه اندازه تو دوست نداشتم و ندارم و نخواهم داشت . ميخواي بهت ثابت كنم ، كه من گفتم چطوري ميخواي ثابت كني ، گفت اولا ت يه كمي بـه سمت راست وقتي بلندش كني كج ميشـه و دوم اينكه روي بيضي سمت چپت يه خال سياه بزرگه ، گفتم تو اينا رو از كجا ميدوني گفت يك سال پيش علاقم بهت شديد شد که تا سر حد مرگ تو رو دوست داشتم ولي نميدونستم چه جوري اينو بهت بگم آخه تموم فكر و ذكرت درس و مشقت بود و هيچ علاقه اي بـه داشتن دوست از خودت بروز نميدادي واسه همين تصميم گرفتم شبها بيام سراغت و باهات حال كنم . خلاصه بعد از چند بار كه باهات اينكارو ميكردم يه شب موقع انجام اينكار منو ديد و از اون بـه بعد ديگه …….. گفتم ديگه چي كه گفت بعدا همـه چيز رو واست تعريف ميكنم اگه بهم اجازه بدي ميخوام الان همـه چيزو تلافي كنم و بعد از اينـهمـه مدت بـه عشقم برسم و منتظر اجازه من نموند و لباشو قفل كرد روي لبام ، ديگه هيچي نفهميدم كيرم مثل يه شمشير سيخ شد و از ارتفاع سرم هم بالاتر رفته بود ، منم با لبام جوابشو دادم و دستم سر خورد و رفت زير تاپش و سينـه هاشو گرفتم و مالوندم و اونو كشيدم روي خودم و حدود 10 دقيقه فقط لباشو خوردمو سينـه هاشو مالوندم با لبام آروم تموم نقاط صورتشو بوسيدم باتماسهاي كوتاه لبم با پوستش داشت ديوونـه ميشد زياد فيلمـهاي نيمـه نگاه ميكرد عليرغم اينكه اهل درس و مشق بودم ولي با دوستام كه تنـها ميشديم اجازه نميدادم فيلم سوپر نگاه كنن چون ازوحشي بازي كه موقع كردن نشون ميداد بدم ميومد آخه زن از جنس ظريفه و بايد خيلي ظريف باهاش حال كرد باديدن فيلمـهاي نيمـه اونم از نوع داستانيش طعم يه حال خوب و ظريف رو ميچشيديم . خلاصه با تماسهاي ظريف و آروم لبام با پوست صورت و گردنش و با زدن نوك زبون بروي نوك سينـه هاش و ليسيدن دور نوك سينـه هاش حسابي حشرشو بالا بردم که تا حدي كه مثل ديوونـه ها افتاد بجون لباسام و تموم پاره پورشون كرد و از تنم درشون آورد حتي شرتمو هم از پاهام تو يه چشم بـه هم زدن كشيد بيرون از شدت لباش خشك شده بود از خودم بدتر اون بود كه ديگه حتي چشماشو هم نميتونست كامل باز كنـه هر دومون حشري شده بوديم بـه آرومي و تنازي خاصي تاپشو درآوردم و با دندونام شلواركشو كشيدم پايين البته با كمك دستاي خودش چون خيلي كم طاقت شده بود . خدايا چي ميديدم مثل يه تيكه جواهر ميدرخشيد مثل بلورصاف و تميز وسط پاهاي خوشگلش خودنمايي ميكردكوس بـه اين خوشگلي تو تموم فيلمـهايي كه که تا حالا ديده بودم بـه چشمم نخورده بود آروم با نوك بيني روي كوسش ماليدم و با لبام از كوسشگرفتم كه با صدايي كه انگار از ته چاه ميومد بـه آرومي ناله كرد تو همين حين بـه آرومي زبونمو بكار گرفتم و روي كوسشو خيلي نرم ليسيدم و بوييدمش عجب نرم بود و خوشبو با دو انگشتم چاك زيباي كوسشو از هم باز كردم و توشو واسه اولين بار تو زندگيم كه از نزديك كوس ميديدم نگاه كردم صورتي خوشرنگ ولي كاملا ليز و خيس بود آروم اون داخلو ليس زدم ، فرصتو ازم گرفت و سريع بصورت 69 شد و كيرمو كه از شدت لذت بـه سر حد انفجار رسيده بود توي دهانش برد و اونو بلعيد باورم نميشد چقدر استادانـه اينكارو كرد احساس كردم كيرم وارد يه كوس شده نـه دهان … احساس كردم توي دهانش خبري از دندان نبود و كيرم بين چند که تا تيكه گوشت گرم و نرم عقب و جلو ميشد اونقدر اون تو كيرمو چرخوند و مكيد كه اختيارمو كاملا از دست داده بودم که تا اومدم بـه خودم بجنبم آبم با شدت فوران زد توي دهانش ، اومدم معذرت بخوام كه ديدم تازه مك زدناش شروع شده و با تمام قدرتش كيرمو مك ميزنـه که تا آخرين قطرشو خورد و بعد مثل جنازه افتادم بـه كناري يه مرتبه بـه خودم اومدم و برگشتم سمتش ديدم داره با كوسش ور ميره منم سريع رفتم وسط پاهاي خوش تراشش كه از شيشـه هم ظريفتر بودن و به آرومي با زبونم با كوسش ور ميرفتم و شو با نوك لبام ميمكيدم و ليس ميزدم بعداز چند بار كه اينكار رو كردم جيغي كشيد و با گفتن واييييييييييي جون بدنش بـه رعشـه افتاد و بيحال شد..

يلي آروم بـه يه كنار از تخت خزيدم و در عبور آني زمان بـه وقايع اتفاق افتاده فكر كردم ، چرا – براي چي – چور و چي شد و …… و خيلي از سئوالات ديگه كه همگي توي يك آني از زمان توي مغزم رد شد اما همـه رو بـه كناري ريختم و به لذتي كه بودم تازه با چه كسي اين لذتو بودم زيبا و خوش اندام و م ، ساعت از 3 بامداد هم گذشته بود ، آره بهترين لحظه عمرم بود باورم نميشد كه الان و بي حال كنار من روي تخت دراز كشيده بـه آرومي با نوك انگشتان دستم از زير گردن که تا نوك سينـه هاي بلوريش كشيدم چقدر اين پوست نرم بود لبانمو روي لبانش گذاشتم ، چشماش كه بسته بود خيلي آهسته و با تنازي و لوندي خاص خودش كه همـه رومقهور خودش ميكرد باز كرد و آهسته درون گوشش بهش گفتمشراره خيلي ممنونم بـه اندازه تموم دنيا دوست دارم ، اونم درون جوابم گفت منم همينطور ولي شـهرام …… گفتم چيه عزيزم حرفتو بزن ، گفت شـهرام چرا اينقدر دير بـه احساس همديگه پي برديم احساس من نسبت بـه تو ، نسبت بـه من يا حتي بابا نسبت بـه من . درون صورتيكه ميتونستيم خيلي زودتر از اينـها از سكس با هم لذت ببريم چرا اجازه بديم غريبه ها از ما استفاده كنند كه من پ وسط حرفش و گفت راستي اينـهمـه اتفاقات از كي شروع شد ؟ گفت فردا بعد از ظهر بابا و دعوتن خونـه يكي از همكاراي بابا يه سكس پارتي توپه البته واسم از اين سكس پارتيها كه ميرن وقتي برميگرده تعريف ميكنـه كه چه اتفاقاتي اون تو افتاده . وقتيكه رفتن ميشينم و همـه چيو واست تعريف ميكنم ولي ايندفعه بايستي داداشيه خوشكلمو دوماد كنم خودمم عروس بشم باشـه ؟ منم قبول كردم نميدونستم منظورش چيه . از اتاقم ميخواست بيرون بره كه دستشو گرفتم و گفتم راجع بـه سكسمون بـه بابا اينا هم ميگي گفت اي بابا اونا خودشون منو فرستادند بيام که تا بلكه دلتو بدست بيارم گفتمش ميدونم قبل از اينكه بياي از لاي درون همـه چيزو شنيدم ولي منظورم اينـه كه بگو با هم سكس نكرديم چون خجالت ميكشم ، شراره گفت خودش لاي درون بود تو حواست نبودولي من ديدمش كه خوشحال و خندون از پيروزيشون از لاي درون رفت توي حال كنار بابا نشست . بيخيال الان كه برم مياد پيشت اگه دوست داشتي ميتوني باهاش سكس كني از خداشـه آخه همون شبي كه مچ منو گرفت كه داشتم كيرتو توي خواب ليس ميزدم كيرتو ديد و گفت با اينكه يه پسر بچه هست ولي که تا سال ديگه از كير باباش بزرگتر ميشـه كاش براي يكبار اونو توي تن و بدنم حس ميكردم و شراره از اتاق بيرون رفت چيزي نگذشت كه اومد خودمو زدم بـه خواب اومد بالاي سرم و با موهام بازي ميكردو همش قربون صدقم ميرفت با حرفهايي كه از شراره شنيدم راجع بـه ديگه با ديد ديگري بهش نگاه ميكردم راستش دستش كه بهم خورد كيرم بلند شد و تموم وجودمو فرا گرفت . اونقدر با موهام و لاله گوشمو و دور گردنم بازي كرد كه ديگه نتونستم خودمو نگهدارم و وانمود كردم كه دارم از خواب بيدار ميشم يه مرتبه گفت خدا مرگم بده بچمو از خواب بيدار كردم و منگفتم عيبي نداره که تا تو كنارم هستي آرامش دارم خواب واسه چي ؟ گفت منظورت اينـه كه من كنارت بخوابم ؟ گفتم آره مثل بچگي هام ميخوام توي بغلت بخوابم ، گفت الهي قربون پسر گلم برم چشم ميام پيشت ميخوابم و اينو گفت و اومد زير پتو كنارم خوابيد . گفتم درون اتاق باز مونده نمي بنديش چراغ روهم لطفا خاموش كن که تا راحت بخوابيم . هم بلند شد رفت درون و بست و چراغ رو هم خاموش كرد اما اومدنش زير پتو كمي طول كشيد ولي بلاخره اومد ، خيلي ميترسيدم ولي حرفهاي شراره مدام توي ذهنم تداعي پيدا ميكرد و اين باعث ميشد که تا جراتم بيشتر بشـه آروم خودمو بهش نزديك كردم ، خداي من بدنم وقتي بـه بدنش خورد ديدم شده و اومده زير پتو توي همين افكار بودم كه بـه پهلو غلطيد و منو سفت توي بغلش گرفت و گفت شـهرام گلم ميخواي با همين لباسها بخوابي ، گفتم بعد چكار كنم گفت خودم واسه عزيز دلم درشون ميارم و منتظر جواب من نمود و شروع كرداول زير پيراهنمو بعد هم شلواركمو درون اورد فقط م پام مونده بود كه ديدم دستش رفت سمت كش م آروم دستشو گرفتم گفتم چيكار ميكني چرا مو ميخواي درون بياري ؟ گفت وقتي داشتم از اتاقت بيرون ميرفتم بهت گفتم كه از خجالتت درون ميام درسته ؟ گفتم خوب كه چي ؟ گفت باباجونت كه شراره رو كرد تو هم بايد و بكني ، ببين شـهرام الان مدتيه آرزوي كيرت بدلم مونده از زماني كه شراره رو ديدم اون كير سفيد و خوش تراشتو ليس ميزد بهش حسوديم شد تازه الان هم كه اومد تو اتاقت ديدم كه با چه حرص و ولعي اونو خورد خوب منم حقي دارم تازه تو از توي شكم من بيرون اومده دوست دارم كيرتو بذاري توي همون جايي كه ازش اومدي بيرون و سريع بدون مقدمـه رفت زير پتو و كيرمو از م بيرون كشيد و شروع كردبه ليسيدن ومكيدن سر كيرم خدايا چه ميديدم ، پتور رو از روش كنار زدم و با حيرت و لذت وصف نشدني ساك زدن و نگاه ميكردم احساس كردم تموم خوشيهاي دنيا الان توي كير من هستند دهان از كوره هم داغتر بود آب دهانش گرم و سفت بود و فضايي آكنده از رو واسه سر كير من اون تو درست كرده بود . چون قبلا آبم اومده بود مطمئن بودم كه حالا حالاها آبم نمياد و مصمم شدم بيشترين لذتو از ساك زدن و حال كردن با رو ببرم ، آروم دستمو بردم روي سينـه هاش و با سينـه هاش شروع كردم بـه نرمي بازي كردن بايد اين حقيقتو قبول ميكردم كه از فرصت پيش اومده بايد كمال استفاده رو برد نبايستي غفلت كرد دو لعبت ناز و خوشكل توي اين خونـه تمام هم و غمشون اين بود كه از جوونيه من حداكثر استفاده رو ببرن و من هم از تن و بدن و حرارت اونا كمال استفاده رو ببرم واسه همين بيكار ننشستم و فوري سر و ته شده و رفتم که تا اينكه چشممو بـه جمال مكان خروج خودم هنگام تولد روشن كنم .خداي من چقدر زيبا بود دور و برش رو لبه هاي گوشتي قهوه اي رنگ گرفته بود و خيلي هم پف كرده بود و چند قطره آب بي رنگ هم از اون بيرون زده بود با انگشتم روي اون آب كشيدم و اونو بو كردم ، با بوييدنش م که تا جنون بالا رفت چه بوي خوشي ميداد و كمي هم لزج بود انگشتمو وارد دهانم كردم و ديگه لذتمو بـه اوج خودش رسوندم بقدري خوشمزه بود كه ديدم حيفه حروم بشـه با زبونم تموم اون آب رو از دور كوسش ليس زدم و زبونمو وارد كوس كردم كه باعث شد خيلي آروم ناله كنـه واييييييييييييييييييييي قربون پسر خوشگلم برم كه ميدونـه ش از چي خوشش مياد بخور همش مال توئه ديگه نميذارم كسي جز پسرم اون كوس تپل رو بليسه همش مال خودته بخور گلمي عزيزمي آخخخخخخخخ ديونم كردي ، اين كلماتي بود كه م موقع خوردن كوسش توسط من دائما تكرار ميكرد . بعد از كلي ساك زدن براي همديگه م گفت شـهرام جون نميخواي كيرتو بزاري توي كوسم آخه بدجوري هوس كيرتو كرده اين كوس من آفرين پسرم بيا منو بكن . منم معطل نكردم بلند شدم و رفتم وسط پاي سر كيرمو آرومي وارد بهشت كردم خدايا چه حس دلپذيري باورم نميشد كوس بعد اين همـه سال اينقدر روفرم مونده باشـه بـه آرومي شروع كردم بـه تلمبه زدن و هم با انگشتش شو مي مالوند داشتم از شدت لذت ميمردم سينـه هاشو ليس زدم و لباشو توام با گاييدن كوسش ميمكيدم كه صداي بلند شد ، شـهرام بكن تو بكن كه بلاخره بـه وصال كير خوش تراشت رسيدم و الان اونو توي كوسم حس ميكنم آيييييييييييييي خداي منننننننننننن چقدر كيپ شده توي كوسم ، من از شنيدن اين كلمات حشرم بيشتر ميشد و با حرص و ولع بيشتري تلمبه ميزدم بعد از چند دقيقه تلمبه زدن با جيغ گفت شـهرام محكمتر بزن دارم ميام منم شدت تلمبه هامو بيشتر كردم و بعد از چند که تا تكون خوردن بي حال شد و با لزج شدن درون كوس خوشگلش فهميدم ارضا شده منم شدت كارمو ادامـه دادم که تا احساس كردم آبم درون حال فوران زدنـه كه وقتي فهميد پاهاشو دور كمرم حلقه كرد و نذاشت كيرمو درون بيارم و آب داغم با فشار توي كوسش تخليه شد و منم كنارش بـه آرومي دراز كشيدم بدنم كاملا بي حس شده بود آرامش خاصي بهم دست داد و همونطور كنار خوابم برد ساعت 11 ظهر بود كه با صداي شراره از خواب بيدار شدم وقتي چشمامو باز كردم ديدم كنارم نشسته و صورتمو بوسيد و بهم گفت كه مبارك باشـه داداش خوشگلم دوماد شده و زن گرفته اونم چه زني ، خوشگلشو گرفته مگه قرار نبود عروس شما من باشم ولي عيبي نداره من و نداريم ولي يمو خودت بايد بزني باشـه ، كمي بـه خودم اومدم ديدم بله من و مادر زاد كنار هم خوابمون بود و اونم اومد بالاي سرمو و مارو توي اون وضع ديده بود ، ميگن آب كه از سر گذشت چه يه وجب چه صد وجب . منم صورت ماهشو بوسيدم و لبام توي لباش براي چند لحظه قفل شد كه صداي بابا رو شنيدم كه بـه ميگفت خانم جون پاشو يه غذايي آماده كن واسمون كه همگي حسابي گشنمونـه بخصوص اين تازه وارد كه از ديشب که تا حالا هر دو تونو حريف بوده و در ادامـه گفت سلام بابا چطوري ديشب خوش گذشت ، بامن و من كردن و خجالت خواستم حرف ب كه ديدم م گفت بابا جون بـه خودتم كه بد نگذشت که تا صبح منو داغون كردي حتي پلك هم نذاشتي روهم بزارم که تا صبح كمرمو بريدي …. همگي با هم زديم زير خنده و بلنديم رفتيم واسه شستن دست و صورت صرف صبحانـه يا بهتر بگم نـهار . همگي بوديم و مشغول خوردن صبحانـه شديم ، صبحونـه اي كه و شراره تدارك ديده بودن ، نميدونيد چه لذتي داشت اينجوري خوردن صبحونـه واقعا بـه تن هممون چسبيد ، همگي بعد از صبحانـه اعتراف كردند بهترين صبحانـه اي كه که تا حالا خورده بودند امروز بود . رو كردم سمت بابا و كه كنار هم نشسته بودند و گفتم چرا منو زودتر از اين توي بازيتون راه نداديد كه يهو جواب داد عزيزم بابا نميزاشت ، اونم واسه خودش دليلهايي داشته كه شايد الان بتونـه جوابتو بده . منم رو بـه بابا كردم گفتم بابا ميتونم ازت يه خواهش بكنم ، بابا گفت بگو عزيزم ، منم گفتم بابا جون اول از همـه چي شد كه اين فكر يعني سكس خانوادگي بـه سرتون زد و دوم اينكه چرا تو اين يكسال بـه من چيزي نگفتيد . بابا گفت ببين شـهرام جون بعد از گذشت اينـهمـه سال از زندگي مشترك منو ت درون يكسال و نيم گذشته احساس كردم ت تنوع سكس لازم داره با وجود اينكه من دير ارضا مي شدم اما ت هيچوقت مثل گذشته درون حين انجام سكس با من ارضا نميشد ، خيلي راجع بـه اين موضوع باهاش صحبت كردم ولي هميشـه حاشيه پردازي ميكرد و فرار ميكرد و موضوع را نميگذاشت من دنبال كنم و به نتيجه برسم . که تا اينكه يه روز موقع سكس ديدم چشماشو بسته و داره ميره توي حس ومثل قديما آخ و اوخش و واي واي گفتنش شروع شده تعجب كردم توي همين افكار بودم كه ديدم ت ميگه آقا حسن اون كير كلفتتو محكمتر بكن توي كوسم ، تعجب كردم ولي بـه روش نياوردم ، ولي ازش هم چشم نپوشيدم و پيگير موضوع شدم که تا اينكه فهميدم حسن قصاب دو كوچه پايين تره و وقتي ت ميره اونجاخريد كنـه از هيكل قصاب محل خوشش مياد و توي تخيلش باهاش سكس ميكنـه ، وقتي موضوع رو بهش رسوندم بـه اكراه همش ميگفت اشتباه ميكني ولي وقتي صداي ظبط شدشو كه چندين بار درون حال سكس با اون بودم و بجاي من اسم آقا حسن رو مياورد ، باورش شد كه موضوع و گفت كه بخدا هنوز نگذاشتم كسي بـه احساسم پي ببره ولي از هيكش خوشم اومده و اونو بجاي تو تصور ميكنم که تا سكس برام لذت بخش باشـه . چند روزي از موضوع گذشت که تا اينكه يه شب موقع دستشويي رفتن از اتاقت صدايي شنيدم و آروم لاي درون رو باز كردم و ديدم بله كيرت توي دهنـه شراره هست و با دستش بـه كوسش ور ميره . ايستادم و تموم حال كردنشو نگاه كردم . باور كن اگه هميشـه 20 دقيقه سكسم با ت طول ميكشيد اما ايندفعه با وجودي كه نظاره گر حال كردن شراره با تو بودم 2 بار درون عرض 15 دقيقه ارضا شدم و باعث شد توي ذهن جرقه اي زده بشـه و سريع بـه اتاقمون برگشتم و موضوع رو بـه تون گفتم و بهش پيشنـهاد كردم كه بـه بهانـه رفتن دستشوي توي شبهاي ديگه بياد و سر مچ شراره رو بگيره و با شراره و تو سكسشو شروع كنـه و من هم كم كم وارد عمل بشم ولي اون قبول نميكرد و ميگفت كه اونا بچه هاي من هستند نميتونم باهاشون اين كار رو بكنم و منم مجبورشدم داستانـها و عكسهاي سكس خانوادگي تو وبلاگهاي ايراني رو بهش نشون بدم و تقريبا راضي شد ولي همش ميگفت ميترم گندش درون بياد گفتم نترس همـه چيزو بزار بـه عهده من . شب موعود فرا رسيد و به محض اينكه شراره اومد توي اتاقت تو خبر كردم و فرستادم سراغتون بعد از5 دقيقه ت برگشت و گفت عزيزم پسر توي تمام اين مدت خوابه و اين توي شربتي كه هر شب بـه شـهرام ميداد داروي خواب آور ميداد كه مبادا شـهرام بيدار نشـه و بعد باهاش سكس ميكرده چون عاشق شـهرام بوده ولي شـهرام چون هنوز تو اين فاز نبوده ميترسه بهش بگه . اين بود كه من گفتم خوب برو سراغ شراره و اونو بترسونش كه ميخواي موضوع رو بـه من بگي و اين كار بديه و موقعي كه اون التماس كرد و افتاد بـه گريه اونو توي آغوشت بگير و بعنوان نوازش كم كم شروع كن بـه حال كردن باهاش . اونم هي ميگفت نميتونم و نميشـه و از اينجور حرفها ، راستش خودم بدجور واسه شراره تيز كرده بودم چون وقتي بار اول ديدمش ديونش شدم بدنش مثل جوونياي ت بود ش هم كمي بزرگتر و بهتر از ت بود . خلاصه بـه هر جون كندني بود راضيش كردم رفت توي اتاق شراره و بعد از چند دقيقه خودم رفتم پشت درب اتاق شراره و گوش وايسادم ببينم چي ميگن كه ديدم بجاي اينكه شراره بـه گريه بيفته ت بـه گريه افتاده و همش ميگه اين چه كاري بود كردي و شراره ميگه من شـهرامو دوست دارم و ول بكنش هم نيستم . بجاي اينكه برم بيرون از خونـه و با غريبه اي كه نميشناسمش و نميدونم آيا بيماري داره يا نـه حال كنم با برادرم كه هميشـه دم دسته و هر وقت اراده كنم ميتونم باهاش حال كنم دوست دارم حالمو بكنم . راستشو بخواي اون روز گوشيه بابا توي پذيرايي بود و داشتم بهش ور ميرفتم كه صداي ضبط شده سكستو با باباييپيدا كردم و گوش دادم اين آقا حسن كيه كه بجاي بابا همش توي سكستون اونو صدا ميكني . راستش من يه لحظه ار حرفهاي شراره يكه خوردم كه ت هم مثل من مات شد و توي همين موقع كه گريه هاي ت بيشتر شده بود شراره جلو رفت و تو بغل كرد وگفت جون با اين حسن كه هنوز سكس نداشتي نـه تهم گفت نـه م فقط توي ذهنم باهاش سكس دارم آخه سكس با بابت واسم تكراري شده و دوست داشتم الان ميتونستم كير شـهرام رو بخورم و اونو توي كوسم احساس كنم آخه خيلي قشنگ و خوش تراش بود ولي چه كنم كه نميشـه آخه اون پسرمـه نميتونم اينكار و بكنم . شراره هم داشت با موهاي ت ور ميرفت و اشكهاي تو پاك ميكرد و براي چند ثانيه كه سر تو بالا آورده بود نگاشون توي هم گره خورد و شراره خيلي آروم لباي تو بوسيد و ت هم جواب بوسيدنشو دادولبهاشون توي هم قفل شد و من بـه آرزوم رسيدم که تا اومدنبه خودشون بجنبند شده بودن و داشتن حسابي همديگه رو ميمالوندن . باورت نميشـه توي تموم زندگيم صحنـه بهاين قشنگي نديده بود بصورت 69 سر و ته شده بودن و كوس همو ميخوردن و ميمكيدن . سه دقيقه نشد كه اول ت لرزيد و ارضا شد و بلافاصله هم شراره ارضا شد . از اون شب بـه بعد نوبت من شد كه باصطلاح مچ اونارو بگيرم . چند شب گذشت و وقتي كه اونا داشتن با هم حال ميكردن من وارد اتاقشون شدم و اونا رو ديدم و شراره با ترس خاصي سر جاش خشكش زده بود و داشت منو بر و بر نگا ميكرد كه ت منو با حركت پنجه هاش بـه داخل رختخواب دعوت كرد . منم مثل آدمـهايي كه يعني از تعجب خشكشون زده سر جام ميخكوب شدم كه ت اومد و منو بوسيد و دستمو گرفت و برد روي تختخواب كنار شراره خوابوند و شروع كردلباسامو درون اوردن و آروم بـه شراره گفت نميخواي از بابات پذيرايي كني كه شراره گفت آخه … كه ت حرفشو قطع كرد و گفت آخه نداره مگه عاشق شـهرام نبودي خوب اين هم باباي شـهرام مشغول شو بعد هم بـه شـهرام ميرسي و شراره هم آروم كنار من دراز كشيد و شروع كرد بـه بوسيدن من و خوردن لبام وقتي لباش روي لبام قرار گرفت احساس كردم كه تموم دنيارو بهم و هيچ لذتي بالاتر از اين لذتي كه الان دارم ميبرم وجود نداره و منم جواب بوسيدنشو دادم و لبمو قفل كردم توي لبش و شروع كردم با يه دستم سينشو مالوندن و با دست ديگه بـه آرومي كوسشو مالوندن . حسابي تن و بدن شراره رو ليس زدم وقتي كه لبم بـه كوس شراره خورد شراره لرزيد و آبش اومد چون اولين باري بود كهيهمرد رو روي كوسش حس ميكرد منم با ولع آبشو از توي كوسش ميك ميزدم و ميخوردم خيلي خوشمزه بود بعد بهت گفتم برو اون كرم بيحسي رو بيار واسم و اونم رفت و اوردش ، كمي از اون كرم رو وقتي شراره رو بروي شكم خوابوندم بـه كون شراره مالوندم و انگشتش كردم با اين حركتم شراره دوباره سرحال شد و واييي گفتن و آخخخخخ گفتنش شروع شد و همش ميگفت مردم چقدر خوشبختم كه همچين خانواده اي دارم همـه از هم حشري تر منم همش انگشتمو توي كونش ميچرخوندم و كم كم انگشتام شدن دو که تا و با دو انگشت اونو انگشت كردم و همش جيغ هاي كوتاهي از سر لذت ميكشيد از اون پماد يه كم ديگه پشتش مالوندم که تا خوب ماهيچه هاي دور شو بي حس كردم و سر كيرمو درون كونش گذاشتم و فشار دادم ولي داخل نرفت خم شدم درون گوشش گفت باباجون وقتي من فشار بـه داخل ميدم تو فشار رو برعكس كن و رو بـه بيرون فشار بده که تا باز بشـه و اگه دردت اومد بگو که تا ادامـه ندم . دوباره سر كيرمو فشار دادم داخل و اونم برعكس فشار رو بـه بيرون انتقال داد و سركيرم براحتي رفت تو که تا اومد جيغ بزنـه ت لبشو گذاشت رويشراره و منم بي حركت نگه داشتم که تا كونش بـه بزرگي كيرم عادت كنـه بعد از چند ثانيه دوباره فشار دادم و تا نصفه كيرم تو رفت ولي ت كماكان توي كار لباش بود نميذاشت صدايي ازش بيرون بياد كم كم داشت عادت ميكرد و به آرومي شروع كردم تلمبه زدن و عقب و جلو كردن كيرم توي كون گرد و قلمبه شراره وقعا ميگم كونش مرگ نداره خيلي خوش فرمـه شـهرام جون از اين بـه بعد هم كونش فقط مال منـه و بدون اجازهمن حق نداره باهات از كون سكس كنـه هركاريش دوست داري بكن ولي كونش مال منـه ( البته بابا اينارو بـه شوخي ميگفت ) خلاصه پسرم سريع بهت گفتم بياد روي كمر شراره و كونشومثل شراره بده سمت صورت من و منم مشغول ليسدن كوس و كون ت شدم و همزمان توي كون شراره تلمبه ميزدم آخ و اوخ شراره هم بـه واييييييييييي اوفففففففف جوننننننننننن و اين چيزا تبديل شده بود معلوم بود داره لذت ميبره منم كم كم تموم كيرمو توي كونش جا كرده بودم و با انگشتمو زبونم حال بهكوس و كون ت ميدادم كه يهو ت لرزيد و جيغ كوتاهي زد و به كناري افتاد منم با ديدن اين صحنـه تلمبه زدنمو تندتر كردم واقعا صحنـه قشنگي بود مادرت و بي حال از يه سكس بياد موندي جلوم افتاده بود و كون شراره هم با تلمبه زدناي من داشت جر ميخورد كه شراره گفت بابا تندتر دارم ميام و من هم شدت تلمبه رو ادامـه دادم که تا هر دو با هم ارضا شديم كه شراره گفت واييييي بابا سوختم شاشيدي يا آبت اومد چقدر گرمـه و بيحال افتاديم كنار همديگه . صبح با صداي ت از خواب بيدار شديم و لباسمونو ور داشتيمو رفتيم توي حموم . بعد از حموم هردوشونو صدا زدم و گفتم فعلا اين موضوع رو از تو پنـهون كنن هر چه گفتند چرا دليلشو نگفتم . راستش واسه اين گفتم ازت پنـهون كنن چون ديدم نسبت بـه جنس مخالفت هيچ واكنشي از خودت نشون نميدي و فكر ميكردم بلوغت بـه تعويق افتاده و ديرتر از موعد بـه رشد جنسي ميرسي واسه همين گفتم بزاريد که تا 18 سالش بشـه بعد يه جوري تو رو هم مياريم توي خط كه خوشبختانـه من اشتباه ميكردم و خودت زودتر موضوع را فهميدي ، خوب حالاهم دير نشده من برنامـه هاي زيادي دارم واسه اين سكس نوپاي خانوادگيمون اما بايد حواستو جمع كني زياده روي نكني كه درون رشد جسمي كه نسبت بـه سنت درون پيش رو داري اختلالي پيش نياد چون مسايل جنسي قدرت زيادي از بدن رو از بدن بيرون ميكشـه و خواهشي از همگي دارم اينـه كه طبق برنامـه پيش بريم . من يهو پ وسط حرف بابام و گفتم بابا جون برنامتون چيه ميشـه براي ما هم بگي که تا بلكه ما هم بتونيم اونو بـه اجرا درون بياريم . بابا گفت برنامـه زياد سختي نيست روزهايدوشنبه و چهارشنبه با توافق ت و شراره درون انتخاب هم خوابشون سكس داريم و پنجشنبه شب رو هم ميزاريم واسه سكس گروهي ، من گفت بابا اين چه صيغعه ايه كه بابا گفت من و تو با شراره سكس ميكنيم و يكبار هم با دو نفري سكس ميكنيم و در هر سكس يكي از خانمـها كه بيكاره با خانمي كه پركارتره ور ميره که تا درد و خستگي كمتري رو متحمل بشـه . حالا كسي هست كه پيشنـهادي داشته باشـه ، شراره گفت پيشنـهاد ندارم اما يه خواهش از شما و دارم اولين روز شروع سكس كه دوشنبه هست بگذاري من با شـهرام باشم ، بابا گفت من گفتم انتخاب با شما خانمـهاست اما چرا از پيش اينو اعلام كردي شراره گفت بـه چند دليل اول اينكه نطفه اين سكس رو من بستم و شروع كردم اونم با خواب كردن شـهرام . دوم اينكه ميخوام توي همون شب هم من عروس بشم و شما عروس دار و هم شـهرام من داماد بشـه و شما هم باز داماد دار بشي . همـه نگاه همديگه كردن و بابا گفت عروس چيه ، داماد كدومـه . شراره گفت بابا شما اولين كسي بودي كه كون منو افتتاح كردي درسته بابا گفت آره قربون اون كون گرد و قلمبه م بشم . خوب بابا حالا دوست دارم چون از همـه شما پيش كسوت تر هستم شـهرام جلومو افتتاح كنـه كه يهو بابا با تندي گفت متوجه هستي چي داري ميگي فردا ميخواي شوهر كني تكليف اوپن بودنت چيه كه شراره پريد تو حرف بابا و گفت بابا جون شوهر اول و آخر من شـهرامـه . شما اونقدر وضع ماليتون خوبه كه ميتونين منو شـهرامو بعد از پايان درس شـهرام بفرستين خارج از كشور و ما همونجا با هم ازدواج كنيم و تا آخر عمر كنار همديگه باشيم و همين برنامـه رو اونجا هم با همديگه انجام بديم . بابا و كمي بـه فكر فرو رفتن و يهو بابا بـه حرف اومد و گفت الحق كه خودمي از طرز فكرت خوشم اومد ولي بايد نظر ت و شـهرام رو هم ببينم و بشنويم ، راستش كمي از اين صحبتها گيج شده بودم ولي پيشنـهادش دندون گير بود که تا كي بايد صبر كنم که تا يه جيگر خوشگل مثا آبجيم گيرم بياد منم سريع گفتم من قبولمـه ولي گفت اينجوري بده آخه چند سال ديگه سن منو باباتون ميره بالا و انتظار داريم صاحب نوه بشيم ولي شما كه نميتونين از هم بچه دار بشين كه درون همين وقت شراره پريد تو حرفشو گفت منو شـهرام صاحب بچه هم ميشيم اينجا نميشـه بچه دار بشيم ولي تو خارج از كشور راحت ميتونيم با هم ازدواج كنيم و مثل تموم آدمـهاي ديگه صاحب بچه بشيم تازه اين بچه از هر دو سر خون و جونش متعلق بـه شماست هم از جانب مادرش كه منم و هم از جانب شـهرام ، بعد بايد اونوقت دلبستگي شما بـه اون بيشتر باشـه تازه ميتونم از بابا هم حامله بشم و اون بچه هم فرندمـه و هم برادر يا مـه . چرا نميخواي قبول كني كون منو بابا افتاح كرد و پردمو هم شـهرام بايد افتتاح كنـه بعد بين ما همـه چيز حل شده هست اين خرافات و عقايد كهنـه رو دور بريز ، راستش من آج و واج و مبهوت داشتم اونارو نگاه ميكردم كه يهو گفتم راستي اونوقت هم ميتونـه از من بچه دار بشـه درسته ؟ گفت شـهرام جون چرا زود جو گرفتت نـه بداره نـه بباره . كه بابا جون گفت شـهرام خان درست ميگه مثل پيشنـهاد شراره خيلي هم عاليه . بعد روز دوشنبه يه مراسم عروسي كوچولوي خانوادگي واسه شـهرام خان و عزيز دلم شراره ميگيريم و شيريني اين وصلت هم اينـه كه بعد از اوپن شدن شراره بلافاصله منم از كوسش فيض ببرم و يه تريپ اونو بكنم باشـه ؟ شراره هم با تنازي و دلبري خاص خودش گفت واه باباجون شما چطور اجازه ميدين عروستونو توي شب عروسي يه نفر غير از پسرتون بكنـه ؟ بابا هم با عقل و درايتي كه داشت گفت باشـه م نميزارم كسي بياد و اونكارو بكنـه ولي خودم كه آزادم تو رو بكنم و همگي زديم زير خنده و همديگرو تو آغوش گرفتيمو بوسيديم . از روز شنبه يه وقت واسه شراره از آرايشگاه گرفتيمو يه لباس عروس خوشگل هم م واسش خريد . كلي هم فيلم دوربين عكاسي و فيلمبرداري و هله هوله خريديم که تا روز موعود . مراسم عروسي رو گذاشتيم توي يكي از باغهاي باباجون كه درون حومـه تهران بود . عروس رو از آرايشگاه درون حاليكه كنار من نشسته بود حركت داديم و به سمت خونـه باغ حركت كرديم . توي مسيرمون مردم زيادي كه فكرميكردن ما زن و شوهريم با زدن بوغ و شادي همراهي ميكردن و بابا و هم كه توي ماشين جلويي بودن از ما فيلم ميگرفتن وارد باغ كه شديم از ماشين پياده شديم و رفتيم توي خونـه و بعد از خوردن شيريني و كمي هم واسه سرمستي بودنمون منو شراره راهي حجله شديم هم همراهمون اومد که تا ما دو نفر و دست تو دستمون كنـه باورتون نميشـه انگار واقعا ش داشت ازدواج ميكرد و گريه خوشحالي سر داده بود هردوي ما رو بوسيد و واسمون آرزوي سلامتي و خوشبختي كرد و رفت بيرون و در اتاق رو پشت سر خودش بست …………..

ن موندم و شراره و كلي آرزوهاي آماده واسه تحقق يافتن ، اول اينكه بلاخره دوماد ميشم دوم اينكه كوسي كه همـه شايد بـه جرات بگم حتي زنـهاي همسايه آرزوي تصاحبش رو داشتن درون اختيارم قرار ميگرفت و من اونو ميگاييدم سوم اينكه واسه اولين بار توي زندگيم ميخوام يه كوس خوشگلو ناز رو خونين كنم ، خلاصه همـه اينـها از ذهنم ميگذشت که تا اينكه با چسبيدن شراره بهم و حس گرماي بدنش بـه خودم اومدم و در ادامـه شرار گفت شـهرام چته چيزيت شده از چيزي ناراحتي گفتم ديوونـه ناراحتم چرا بايستي با داشتن همچين گوهري كه که تا چند ثانيه ديگه دروازه بهشتشو فتح ميكنم ناراحت باشم نـه عزيز دلم فقط داشتم كمي فكر ميكردم كه خيلي خوش بحالمـه كه يه كوس بـه اين خوشگلي درون ابتداي جوونيم بدست آوردم و خيلي ناز لباشو بوسيدم و اونو توي بغلم كشيدم که تا بيشتر گرماي تنشو حس كنم آخه گرماي عجيبي داشت بدنش اگه صد بار هم ميكردمش که تا بدنش بهم ميخورد و گرماشو حس ميكردم كيرم واسه كوسش دوباره قد علم ميكرد . توي بغلم فشارش دادم و لبام هم روي لباش قفل شده بود و اونو بـه سمت تخت خواب كشوندم و روي تخت خواب درازش كردم و با كسب اجازه از اون شروع كردم بـه در آوردن لباسهاش خداي من هيچوقت که تا اين اندازه بدنش رو درست نديده بودم خيلي عروسك بود انگار خداوند تموم حوصلشو جمع كرده بود و مشغول تراشيدن بدن شراره شده بود . توي تموم اين فيلمـهايي هم كه ديده بودم تن و بدن بـه اين نرمي و خوش تراشي نديده بودم ، اومدم كارمو شروع كنم كه بهم گفت بابا گفته قبل از شروع كردن بهت بگم بايستي ازش سئوال كني كه چطوري پردمو بزني تامن درد كمتري رو حس كنم منم گفتم بابا چرا بـه خودم نگفت كه اون جواب داد واسه اينكه روش نميشد و ميخواست كه تو بري ازش سئوال كني آخه هرچي باشـه من ش هستم و تو ميخواي پرده شو بزني منم گفتم باشـه صبر كن الان ميام و از اتاق بيرون رفتم و صداي بابا كردم و قضيه رو بهش گفتم اونم گفت برو بابا جون توي اتاقت الان ميام واست توضيح ميدم . منم هاج و واج موندم چرا همينجا بهم نميگه و رفتم توي اتاق و بابا هم پشت سرم وارد اتاق شد و گفت ببين شـهرام جون من نميتونم درد شراره رو تحمل كنم بعد خوب گوش كن که تا وقتي كه بهت اشاره كردم كيرتو وارد كوسش بكني و لحظه موعود كه رسيد بايه فشار كوچولو كار رو تموم كني گفتم بابا شما هم اينجا ميموني بابا هم گفت كار اصلي كه بي حس كردن شراره هست به گردن خودمـه تو كه بـه تنـهايي نميتوني تموم كارها رو انجام بدي و شروع بـه بوسيدن لباي خوشگل شراره شد و با سينـهاي شراره بازي ميكرد بـه منم گفت با كوس شراره بايد ور برم و ليسش ب منم بعد از درون آوردن لباسهام شروع بـه ليسيدن كوس شراره كردم و سر و صداي شراره بلند شد و تو همين لحظه بابا گفت كيرتو که تا جايي كه بـه مانعي برخورد كرد داخل كوس شراره بكن و همونجا نگرش دار منم بعد از مالوندن كيرم بـه دهانـه كوس شراره و ليز شدن كيرم توسط ترشحات شراره اونو روونـه كوس شراره نگه داشتم که تا جايي كه احساس كردم ديگه تو نميره و اوكي بودنشو بـه بابا اعلام كردم اونم شروع بـه ليسيدن سينـه هاي شراره كرد و دائما با بالاي كوس شراره ور ميرفت و انگشت خودشو خيس كرد و توي كون شراره كرد و شروع كرد بـه چرخوندن ، بعد از چند دقيقه شراره بـه اوج لذت رسيد و داد زد دارم ميام و شروع كرد بـه لرزيدن و چنگ زدن بدن من كه همين حين بابا علامت داد كه يه فشار كوتاه ولي محكم بده منم که تا شراره داشت ميلرزيد و جيغ ميزد طبق دستور بابام كيرمو با يه فشار محكم و كوتاه بـه داخل كوس شراره فشار دادم و يهو مثل اينـه انگشتم از يه آدامس عبور كنـه كيرم از پردش عبور كرد و شراره با يه آخخخخخخخخ كه چندان دردي رو هم دنبال نداشت بهم فهموند كه عروس شده و بعد از چند که تا تلمبه محكم بـه داخل اون كوس خوشكل كه حالا مقل يك قفس تنگ كيرمو احاطه كرده بود آبم داشت ميومد كه بابام گفت بكش بيرون و بريزش روي شكمش منم همين كار رو انجام دادم وقتي كيرمو بيرون كشيدم ديدم تموم كيرم بـه خون آغشته شده و آبم هم فوران زد و ريخت روي شكم شراره جونم و يه آههههههههه از ته دل گفتم و لبامو روي لباي شراره قف كردم و آروم بـه كناري خزيدم بابا اومد بالاي سر شراره و گفت بابا جون دردي احساس كردي ؟ شراره گفت خيلي ضعيف بود اصلا متوجه نشدم بابا جونم مرسي واقعا ازت ممنونم اگه شما نبوديد شايد تحمل و يا حتي انجام اين كار براي من و شـهرام محال بود . باباگفت خوب حالا حق الزحمـه منو ميدي شراره همگفت بابا جون من ديگه شوهر دارم شما بايد از شوهرم اجازه بگيري منم بي مقدمـه گفتم بابا جون قبل از اينكه شراره مال من باشـه متعلق بـه شماست هر كاري دوست داريد انجام بدين بابا هم دست بكار شد و گفت شما هم بايستي كمكم كني چون ميخوام واسه سكس گروهي كه درون آينده درون پيش رو داريم آمادش كنم که تا مثل ت كاركشته بشـه منم گفتم چشم بابا و بابا هم شروع بـه لاس زدن با شراره كرد که تا اونو دوباره واسه يه سكس مـهيا كنـه و بيارش سرحال و به منم گفت بيا عزيزم تو هم بيكار نشين و دوتايي باهاش ور ميرفتيم من لباشو ميخوردم و بابا هم با سينـه هاش حال ميكرد و با يه انگشتش با عشقم ور ميرفت و صداي ناله هاشو بلند و بلندتر ميكرد که تا اينكه بابا بهم گفت بخواب روي تخت منم خوابيدم و به شراره گفت روي كيرم رو بـه من بخوابه و كيرمو بكنـه داخل كوسش وقتي شراره اينكار رو كرد داشتم توي ابرها سير ميكردم و صورتشو كشيدم جلو و لبامو گذاشتم رو لباش و سينـه هاش چسبيد بـه سينـه هام ، درون همين موقع بابا هم يه پماد از جيبش درون آورد و مقداري از اونو بـه كيرش و مقداري رو هم بـه كون شراره مالوند و بعد از مدتي ور رفتن بـه كون شراره كه بعدا فهميدم با يك انگشت شروع بـه باز كردن كون شراره كرده بود که تا رسوندش بـه دوانگشت و ماهيچه دور كون اونو حسابي بازكرده بود و سركيرشو بـه آرومي با يه فشار داخل كون شراره كرد و شراره هم با يه اوففففففففف وايييييييييييي بابايي مردم درش بيار جواب اين كار بابا رو داد بابا هم گفت عروسك بابا نترس الان بـه دردش عادت ميكني و واست تبديل بـه لذت ميشـه مدتي كيرشو تو همون وضعيت نگه داشت و به من هم گفت تكون نخور که تا شراره جون كوس و كونش بـه حضور دو كير همزمان كم كم عادت كنـه بابا ميگفت كونش بدجوري دور كيرش قفل كرده و اجازه تكون خوردن بهش نميداد که تا اينكه كمي با اين وضعيت هماهنگ شد و بابا تونست با يه تكون ديگه كيرشو که تا دسته بكنـه تو كون شراره كه بـه منم گفت بابا جون ميتوني حالا تلمبه بزني و منو بابا بصورت رفت و برگشت توي كوس و كون شراره تلمبه ميزديم و تواما سينـه هاشو ميخوردم و لباشو ميمكيدم و بابا هم روي كمر و سر و گردنش لبس ميزد و اونو بـه اوج ميرسونديم بعد از چند دقيقه تلمبه زدن صداي جيغ شراره خونـه رو ورداشته بود كه اومد داخل و گفت بي معرفتها با م چكار ميكنين و اومد بـه نوازش كردن شراره پرداخت و لباشو ميبوسيد و دست ميكشيد روي سينـه هاش که تا اينكه شراره با صدايي آكنده از و سستي گفت من دارم ميام كه بابا بهم گفت شـهرام جون سرعتتو بيشتر كن و بايد با اون ارضا بشيم و هر دومون هر جايي كيرمون هست همونجا خاليش كنيم كه من گفتم بابا حامله ميشـه بابا گفت نگران نباش قبلش بهش قرصشو دادم كارتو بكنم و شروع كرديم باتمام قوا تلمبه زدن و هرسه با هم ارضا شديم و كوس و كون شراره جونو پر از آب كير كرديم و هر كدام بسويي افتاديم و جون هم يكي يكي قربون صدقمون ميرفت و كيرامونو واسمون ليس ميزد . آره يه سكس خفن ديگه رو امتحان كرده بودم و يه تجربه جديد بـه تجربياتم اضافه كردم باورم نميشد ولي چيزي كه اتفاق مي افتاد عين واقعيت بود . بعد از اتمام كارمون بابا رو بـه م كرد و گفت خانم جون ببين و پسرت عروس و داماد شدن و حالا ديگه زن و شوهر همديگه هستند ما تنـها آدمـهايي هستيم كه كه و پسرمون هم بچه هامونن هم عروس و دامادمونن ، ديگه از اين بهتر ميشـه ؟ م گفت الهي من قربون هر دوتاشون برم و رفت سمت شراره و لاي پاي شراره رو باز كرد و داخل كوس اونو نگاه كرد و گفت مادر بقربونت بره دردت هم اومد وقتي كه شـهرام جونم داشت پردتو پاره ميكرد ؟ شراره هم گفت با راهي كه بابا جلوي پامون گذاشت و ما هم مو بـه مو انجام داديم باور كن فقط يه لحظه وقتي شـهرام جونم كيرشو چپوند تو كوسم سوزشي احساس كردم و تا چند دقيقه كمي درد داشتم كه دردش هم حتي واسم لذت بخش بود جات خالي ديدي بابا چه رو باهام تمرين كرد قبلا توي فيلمـها ديده بودم ولي نميدونستم وقتي يه زن دو که تا كير رو با هم تجربه ميكنـه که تا اين حد لذت ميبره ولي الان فهميد اين لذت ديوانـه كننده هست . جون واقعا جات خالي بود ، عيبي نداره دفعه بعد يه سكس چهار نفره با هم انجام ميديم . بعد بلند شديم و رفتيم حموم و توي حموم هم حسابي بـه همديگه ور رفتيم و اومديم بيرون و بعد از خوردن يه شام سبك همونجا توي پذيرايي كنار همديگه خوابيديم ، وقتي كه از خواب بيدار شدم خودمو بين و شراره ديدم كير و خايه هام توي دست بود و شراره هم دستش روي كير باباجون بود . آروم لباي شراره جونمو بوسيدم كه باعث شد شراره از خواب بيدار بشـه و جواب بوسمو بده و لبشو رو لبم گذاشت و لبشوروي لبام قفل كرد و زبونوشو فرو كرد توي دهنم و آب دهنمو شروع كرد بـه مكيدن دوباره بـه سراغم اومد که تا اومدم بلند بشم و دست بكار بشم م از جا بلند شد و گفت تنـها خوري نكن بذار يه صبحونـه توپ واستون درست كنم و كمي بياين سرحال

و اما ادامـه داستان ………………………………………………………………………………….. ما هم بلند شديم و آبي بـه سر و صورتمون زديم و اولين روز متاهليمونو باتفاق بابا و شروع كرديم ، راستش واقعا نميتونستم كه باور كنم متاهل نيستم و حسابي با اين قضيه كنار اومدم و ميدونستم كه خواه و ناخواه بايد باورش كنم و متاهل شده ام . بعد از صرف صبحانـه با شراره رفتيم توي ويلا و با هم قدم زديم و راجع بـه آيندمون با هم صحبت كرديم و اينكه چند که تا بچه داشته باشيم و آيا بعد از زايمان اولش بازم حاضر بـه انجام اينجور سكسها هست يا نـه و يا اينكه دوست داره از بابا هم بچه دار بشـه …. سراپا گوش منتظر نظرات شراره شدم با تن نازي خاصي حرف ميزد اون گفت من واسه بابا ارزش زيادي قائل هستم باور كن دلم ميخواد هر روز توي بغلش باهاش سكس كنم اما داشتن بچه از بابا واسم محاله چون تو رو دوست دارم و ميخوام بچه اي از كوسم بيرون بياد كه وجودش از كير و كمر تو باشـه چون تار موي تورو جاي تموم عالم و آدم نميدم . ( راستش كمي باعث شد با اين حرفش غرور زيادي رو درون خودم حس كنم اخه يعني که تا اين حد دوست داشتني هستم ) درمورد سكس بعد از زايمان خودم بـه شخصه دوست ندارم از همين الان هم كسي جز تو توي بغلم باشـه ولي دلايل زيادي هست كه بايد باهاش كنار بيايم برو درو قفل كن که تا مفصل باهات صحبت كنم منم قبول كردم و درو قفل كردم و نشستم پاي صحبتهاش ، شراره گفت ببين شـهرام جون تموم هدف من از ايجاد اين سكس و تن بـه اون فقط رسيدن بـه تو بود ما که تا يكسال ديگه ايران هستيم بعد از اون ميريم خارج از كشور و زندگي تازه اي رو شروع ميكنيم . اين تن من فقط بخاطر اينـه كه بتونيم با پول بابا كه بايستس تو اين يكسال راضي نگرش داريم بريم خارج و اونجا يه سرمايه گذاري حسابي واسه آيندمون انجام بديم که تا اينكه اونجا دچار مشكلي نشيم و بعداز اينكه خيالمون راحت شد هرنوع رابطه با غير رو قطع كنيم شـهرام من تنمو بـه معرض فروش بـه بابا گذاشتم که تا بتونم اول از همـه تو رو بدست بيارم و دوم اينكه اعتماد بابا رو واسه يه سرمايه گذاري كلون بـه نام من و تو جلب كنم يعني تمام ثروتش رو بهناممون كنـه سوم اينكه از كانال بابا بتونيم از كشور خارج بشيم ولي اين بـه معني كلك زدن بـه اونا نيست بلكه اونا رو هم درون كنار خودمون نگهداري ميكنيم ولي من و تو مال همديگه هستيم . حالا اگه خودت تمايل داري که تا قبل از رسيدن بـه هدف بزرگمون سكسهاي مختلفي رو تجربه كنيم حرفي نيست چون تو شـهرمي و صاحب اختيارمي . بدجوري توي حرفاش مونده بودم اون راستي راستي همـه اين كارها رو واسه تصاحب من انجام داده و منو شوهر واقعي خودش ميدونـه مثل خود من . خوشحال بودم و به فكر فر رفتم وگفتم جانب احتياط رو بايد گرفت و از كوس و كونت زياد نبايد استفاده كني که تا اينكه از فرم و زيباييش كم نشـه و به هيچكس حتي بابا نبايستي اجازه بدي از كوس باهات حال كنـه از كونت هم كمتر بايستي استفاده كني و بيشتر مواقع درون سكس بايد از كون بـه بابا تفره بري که تا كونت فابريك بمونـه كه يهو شراره پريد وسط حرفمو گفت واسه كوسم كه ميگي چه ميگفتي و چه نميگفتي كسي جز تو حق تصاحبشو نداره اما راجه كونم بهت بگم بابا آدم متخصصيه و ميگه كون من از نوع حلقوي و ماهيچه داره و بعد از چند دقيقه كه از كون دادنم گذشت با انگشت ماهيچه هاي دور كونمو كه ماساژ بدي بـه حالت اول درون مياد و مثل روز اول ميشـه ، راست هم ميگفت ميدوني ديشب كه دونفري باهام اينكار رو كردين كونم خيلي باز شد راستش خيلي ترسيدم تو هم كه خوابت رفت توي بغل م و بابا اومد گفت چي شده چرا ناراحتي منم موضوع گشادي كونمو بهش گفتم بابا هم گفت عزيزم نگران نباش كونت حلقوي حالا پشتتو بـه من بكن و شروع بـه ماساژ دور كونم كرد و بعد از چند دقيقه هم دردش برطرف شد و هم كونم مثل اول تنگ شد باورم نميشد كه كير بـه اون كلفتي توي كونم بوده و الان كونم مثل اولش تنگ تنگ مونده ، بعد تو هم بذار بابا از كونم حسابي لذت ببره چون عاشق كونمـه و از همين حربه ميتونم واسه جلب اعتمادش استفاده كنم . منمقبول كردم و براش يه شرط گذاشتم گفتم بهم قول بده هيچوقت بدون حضور من باهاش نزديكي نكني من بايد حتما باشم که تا من هم لذت ببرم ، شراره گفت تو از كون من لذت ميبري گفتم نـه بـه هر كسي فقط بابام ، وقتي باهاش حال ميكني و ميبينم اون زير چه جوري داري كون ميدي و از خوردن اون كير و وجودش توي شكمت چه لذتي ميربي منم بـه اوج ميرسم آخه كير من اونقدر گونده نيست كه بتوني ازش لذت ببري مال منم که تا وقتي كه بريم خارج از كشور كيرم مثل بابا گونده ميشـه كه شراره گفت از نظر بلندي كيرت همين الان هم از بابا گنده تره فقط كمي كلفت تر بشـه هم سايز كوس و كون من ميشـه اونوقت ديگه من اين كير خوشگل و خوش تراشو با تموم دنيا عوض نميكنم ، كمي با همديگه خنديديم و در اتاق رو باز كرديمو رفتيم پايين توي پذيرايي كه و بابا داشتن حسابي بـه هم ورميرفتن و لابلاي پاهاي همديگه قفل شده بودن که تا ماها رو ديدن از هم جدا شدن و اومد سمت من و گفت ديشب مو عروس كردي حالا هم يه صفايي بـه مادر زنت ميدي منم گفتم يه شرط داره گفت هر شرطي باشـه ميپذيرم منم گفتم شرط من اينـه كه بابا از كون باهات حال كنـه منم از كوس قبوله …. بعد از كمي صبر گفت آخه که تا حالا بابات منو از كون بـه اون صورت نكرده گهگاهي درون مالي كرده ولي بطور مداوم نبوده كه بـه كون عادت كنم واسم سخته ديشب هم كه داشتين از كوس و كون شراره جونمو ميكردين دلم بـه حال شراره سوخت و گشادي كون شراره رو كه ديدم بيشتر از كون ترسيدم . گفتم تو همـه چيزو بسپار بـه من و بابا و خيالت راحت باشـه . قول ميدم كه توي كون نازنينت آب از آب تكون نخوره . و به بابا اشاره كردم كه شروع كنـه منم شراره جونمو تو بغل گرفتمو شروع كردم با لباي ناز ور رفت و ليسيدن و بازي كردن با سينـه هاي اناريش كه چه حالي ميو بعضي وقتها هم دستمو از توي كمرش سر ميدادم که تا روي ش قرار ميگرفت وقتي شو تو دستمميفشردم ميفهميدم كه بابا حق داره عاشق اين كون بشـه . كمي بـه خودم اومدم ديدم بابا رو بـه حالت سگي نشونده و داره كونشو ميخوره و از چاك كوسش که تا كونشو واسش ليس ميزنـه تو همين حين شراره از من جدا شد و رفت و ژل مخصوص بابا رو آورد و بعد از كمي ساك زدن واسه بابا اون ژل رو بـه كير بابا و كون جون مالوند و با انگشتش شروع بـه باز كردن كون كرد اولش با يه انگشت و بعد با دو انگشت اين كار رو انجام ميداد . منم رفتم و كنار خوابيدم و و كشيدم روي سينـه خودم و كيرمو دادم بـه شراره و شروع بـه ساك زدن كرد و اتونو با درز كوس تنظيم كرد و با فشاري كه روي داد اونو بر روي كير من هدايت كرد و كيرمو که تا آخر چپوند توي كوس و هم از روي لذت يه آخ بلند گفت و بعد هم بابا جون سر كيرشو با كون تنظيم كرد و به آرومي كيرشو بـه داخل كون هدايت كرد و به گفت مثل زماني كه ميره توالت رو بـه بيرون از كون زور بزنـه که تا درد كمي رو احساس بكنـه هم همين كار رو كرد و سر كير بابا توي كون جا گرفت كه يهو گفت دست نگه دار خيلي ميسوزه بذار که تا جا باز كنـه بابا هم تكون نخورد و بهمن گفت آروم آروم كيرتو توي كوسش عقب و جلوكن که تا ماهيچه هاي دور كونشو شل كنـه و قفل نكنـه که تا اونم بتونـه توي كون تلمبه بزنـه ، منم همين كار رو كردم و بابا هم موفق شد قسمت زيادي از كيرشو توي كون جا بده و كيرشو که تا حدودي براحتي تو كون عقب و جبو كنـه و تلمبه زدنشو شدت بده داشت از لذت جيغ ميكشيد و شراره هم سر بابا هر از گاهي كير منو از كوس بيرون ميكشيد و كيرمو ميليسيد و دوباره اونو ميذاشت تو كوس و بعضي وقتها هم ميومد بالاي سرمو از ميگرفت و سينـه هاي و ميخورد داشت بـه اوج ميرسيد و جيغ ميزد خدايا مردم از اينـهمـه خوشبختي و لذت دارم ميامممممممممممممممممم و شروع بـه لرزيدن كرد و مند بابا هم تلمبه هامونو شدت داديم كه درون همين موقع بابا گفت منكه اومدم و كيرشو درون آورد و شراره رو صدا كرد شراره هم اومد كنار بابا و تموم كيرشو كرد توي دهنش و بابا هم با گفتن اوففففففففففف واييييييييييييي ارضا شد و تموم آبشو روانـه گلوي شراره كرد و شراره هم با تمام لذت آبشو قورت داد و منم با ديدن اين صحنـه بـه اوج رسيدم خواستم بكشم بيرون كه نذاشت و گفت ونيتو بريز توي كوسم ميخوام از تموم گرمايجوونيت استفاده كنم منم با يه فشار تموم آبمو توي كوسش تخليه كردم ، هنوز تموم آبش توي كوسش نريخته بود كه شراره كيرمو بيرون كشيد و مابقي آبمو با فروبردن كيرم توي دهانش خورد و دائما سر كيرمو زبون ميزد و ميليسيد و هم بيكار نشد و تتمـه آب كير بابا رو با ليسيدن كيرش ميخورد همـه بيحال كنار هم دراز كشيديم و يه چورت چند دقيقه اي زديم .

تو چرت بودم كه نوازشـهاي شراره منو از چرت پروند و با اشاره بـه سمت اتاق خوابمون رفت منم بلند شدم و دنبالش رفتم . تو اتاق كه رسيدم درو بستم و رفتم روي تخت كنارش خوابيدم ، شراره گفت شـهرام ميخوام خيلي جدي باهات حرف ب ولي ميترسم ظرفيت پذيرش حرفامو نداشته باشي . من گفتم بدترين حرفا رو هم اگه از زبون تو بشنوم ميپذيرم چون تموم قبله و كعبه دلم شدي هيچ چيز و هيچ كسيو نميبينم جز تو . شراره گفت باشـه حالا كه اينجوره بعد خوب گوش كن : را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو بعد از زماني كه منو درون حال ساك زدن كيرت ديد رابطه ام بااون شروع شد و توي اين ارتباط متوجه شدم كه آمادگي داره تواما با چند نفر سكس كنـه ، اگه دقت كردي توي همين سكس ساعته قبل ديدي چقدر آتيشش تنده و چقدر از اين كار لذت ميبرد . شـهرام جون من حتي يه بار دوتا از دوستام كه با هم بعضي مواقع ور ميرفتيم رو آوردم خونـه و كم كم با آشناشون كردم و كار بـه يه سكس گروهي لز رسيد و که تا سرحد ديوانگي از لذت رسيد ، بعد از اون متوجه اين همـه توي شدم اگر همين الان چهار که تا مرد بـه جونش بيفتن كم نمياره و هر چهارتا مرد رو با هم ارضا ميكنـه . يهو من پ وسط حرفشو گفتم منظورت چيه خوب من چكار ميتونم بكنم ، منو بابا همين الان باهاش سكس كرديم و حسابي هم لذت برد ، شراره گفت شماها اينقدر گرم خودتون بوديد كه حرفهايي رو كه ميزد نمي شنيديد من گفتم مگه چي ميگفت ؟ شراره گفت وقتي كير تو توي كوسش بود و بابا هم از كون داشت ميكردش ميگفت كاش يه كير هم الان توي دهنم بود و حسابي اونو ليس ميزدم . من گفتم خوب توي اون وضعيت طبيعيه آدم چيزهايي رو ميگه كه خارج از تصورشـه . شراره گفت شما حالا زوده ما زنـها رو بشناسين ما زنـها وقتي توي همچين حالتي حرفي رو ميزنيم اون حرف يعني واقعيت ، يعني همون چيزي كه دوست داريم و آرزوشو درون سر داريم . گفتم خوب حالا من چكار كنم شما بفرما راهنمايي كن منم همون ميكنم . شراره گفت شـهرام از دوستانت كسي هست كه باهاش خيلي صميمي باشي و توي مسايل با هم راحت باشين ؟ گفتم كه يكي از دوستانم بـه اسم شاهين بچه پايين شـهره راستش من بيشتر فكر ميكنم آدم خيال بافيه چون همش ميگه شـهرام آبجيم كوسش حرف نداره واي كوس مو نديدي ، من هر شب با يكيشون حال ميكنم . خلاصه از اين اراجيف زياد ميگفت اونموقع من فكر ميكردم كوس و شعر ميگه ولي الان كه خودم توي همون وضعيت قرار گرفتم راستش حرفاشو باور ميكنم . شراره گفت همين خوبه ميتوني باهاش راحت قاطي بشي و اونو بياريش توي خط ؟ من گفتم تكليف بابا چي ميشـه بابا رو چطوري راضيش كنيم ؟ شراره گفت بابا عاشق تنوع توي سكسه و خوشش مياد اون با من . منم گفتم باشـه سعي خودمو ميكنم . ببينم چي ميشـه . روز بعد رفتم سراغ شاهين و چند که تا قوطي ويسكي ناز هم خ و با خودم بردم . وقتي رسيدم پيش شاهين بهش گفتم كسي خونتون نيست گفت چرا آبجيم خونـه هست . منم گفتم حيف شد آخه ويسكي توپي خ ميخواستم با هم بخوريم ، كه شاهين گفت اتفاقا آبجيم هم ميخوره مشكلي نداره كه من گفتم شاهين بازم كوس و شعر گفتنت شروع شد . شاهين گفت ميخواي صداش كنم و بهت ثابت كنم ، منم گفتم باشـه زود باش صداش كن ، اونم صداي ش زد و گفت سمانـه جون بيا يه لحظه كارت دارم ، واي خداي من باورم نشد ، چقدر خوشگل و زيبا بود ، چقدر لوند بود که تا حالا نديده بودمش آخه که تا حالا خونـه شاهين نيومده بودم و شو نديده بودم چه سينـه هايي عجب كوني رو دنبال خودش ميكشيد . قدش حدود 175 بود و وزنش 70 كيلو بود ، كونش حسابي خودنمايي ميكرد . آب ازو لونچم سرازير شده بود . خلاصه اومد بعد از سلام كردن شاهين منو بهش معرفي كرد و ش گفت ناقلا چيزهاي خوب خوبتو قايم كردي و دير بـه دير نشون ميدي ، من كه منظورشو فهميدم و رنگم پريد و لپهام سرخ شد ، شاهين گفت بيا سور و سات رو بچين که تا با آقا شـهرام سه تايي بزنيم و يه حالي ببريم ، اونم قبول كرد و رفت توي آشپزخونـه و وسايل مورد نياز رو با خودش آورد و گذاشت روي ميز پذيرايي و در كنار هم دور ميز نشستيم و ساقي هم سمانـه خانم شد و پيك سبكي واسه همـه ريخت ولي ديدم كه مال شاهين رو سنگين تر ميريخت . بعد از دو سه پيك كه زديم كله شاهين حسابي گرم شده بود و بدجوري تو پر و پاچه سمانـه رفته بود ، باورم نميشد عملا داشت كوس شو جلوي من ميماليد و شم بجاي اينكه با اون حال كنـه چشم از چشم من بر نميداشت . منم كم كم گرم شده بودم و كم كم دستام بكار افتاده بود و روناي سمانـه رو ميماليدم و بي اختيار هر سه تامون بجون هم افتاديم و شروع كرديم بـه كردن همديگه ، من كه مشغول خوردن لباي خوشگل سمانـه بودم و شاهين هم داشت با سينـه هاي اون ور ميرفت و با يه دستش داشت با كوس سمانـه حال ميكرد . يه مرتبه شاهين بلند شد و با حالت مستي كه اصلا رو پاهاش بند نبود گفت بريم توي اتاق خواب بابا اينا و همگي تلو تلو خوران رفتيم اونجا و شاهين سمانـه رو كشيد روي سينش و كيرشو هدايت كرد داخل كوس سمانـه داشتم شاخ درون مي آوردم چون که تا حالا فكر ميكردم خودم نفر اولي هستم كه ي مو گرفتم ولي ديدم شاهين يه قدم از من جلوتره كه بااشاره سمانـه بـه خودم اومدم كه ميگفت برو پشت سرم و مشغول بشو . خداي من آرزوم كردن اين كون بود بزرگ بود و نرم مثل ژله دست كه بهش ميزدي ميلرزيد و موج خوشگليمي افتاد . سرمو بردم پايين نزديك كونش ، معلوم بود زياد از كون باهاش حال كردن ، واسه همين كمي با آب دهنم سر كيرمو خيس كردم و كمي هم بـه كون سمانـه زدم و باانگشتم كردم توي كونش و چرخوندم ديدم انگار نـه انگار كه انگشتم توي كونشـه ، دو انگشتي كردم توي كونش تازه كمي خودشو تكون داد و كمي آخ و اوخ كرد منم ديدم همـه چيز واسه گاييدن اين كون مـهياست سر كيرمو گذاشتم دم كونش و با يه فشار که تا نصفه كيرمو چپوندم توي كونش و اونم با يه آخ بلند فشار كيرمو توي كونش تحمل كرد و با فشار بعدي که تا دسته كيرمو توي كونش جا دادم و بعد از يه مكث كوتاه شروع بـه تلمبه زدن كردم ، توي كونش بسيار گرم بود و ليز ، مشخص بود قبل از من كسي اونو از كون كرده آروم درون گوشش گفتم مثل اين كه كونت سير از آبه گفت نـه هرچي بريزيسير نميشـه ولي قبل از تو آره شاهين واسم پرش كرده بود و منم سر و گردنشو واسش ميخوردم و محكم تلمبه ميزدم ، مستي كار خودشو كرده بود هر دوي ما دير ارضا ميشديم ، اين بود كه شاهين پيشنـهاد داد كه جاهامونو با هم عوض كنيم منم قبول كردم و جامو باش عوض كردم و ايندفعه بـه جاي كونش مشغول گاييدن كوسش شدم ، لذت كوسش بيشتر بود چون تنگ تر نشون ميداد معلوم بود كه شاهين عاشق كونـه الحق كير خوبي داشت كمي از مال من بلندتر و چاق تر بود و وقتي كه كيرشو كرد توي كون سمانـه سمانـه دادش بـه هوا رفت و تازه فهميد داره كون ميده و از داد زدنش من بـه وجد اومدم و حشري تر شدم و توي كوسش شروع كردم بـه تلمبه زدن ديگه داشتم ميومدم كه سمانـه گفت همون تو خاليش كن قرص ميخورم و منم با چند که تا تلمبه محكم تو كوسش آبم رو خالي كردم و بي حال شدم و همين موقع شاهين هم با داد زدنـهاي متوالي و فريادهايي كه ميكشيد معلوم كرد داره مياد و خودشو توي كون سمانـه خالي كرد و اونم بيحال بـه يه كنار از تخت افتاد و سمانـه هم بلند شد بره دستشويي كه وقتي نگاش كردم موقع راه رفتن آب منو شاهين از كوس و كونش سرازير شد و مثل مرواريد غلطان بر روي رانـهايش ليز ميخورد و به پايين ميومد . سمانـه رفت حموم و من و شاهين تنـها شديم كمي سرحال اومده بوديم و من بـه شاهين گفتم دستت درد نكنـه قشنگي داري و منو بـه فيض رسوندي انشاالله بتونم يه روز تلافي كنم . شاهين پريد وسط حرفم و گفت وقت واسه تلافي ميخواي منم گفتم خوب آره كه شاهين همين فردا خوبه ؟ من گفتم منظورت چيه ؟ شاهين گفت منظورم واضح و روشنـه من مو بهت دادم و با همديگه كرديمش ، تو هم فرداد تو آماده كن واسم که تا بيام با همديگه بكنيمش ، اگر هم نميتوني بگو نميتونم چرا ميگي وقت باشـه واسه تلافي ؟
من موندم چي بگم و باكمي منو من كردن گفتم با م راحت نيستم ولي با م آره راحتم ميتونم واسه همين امشب چرا فردا ، برنامشو رديف كنم تازه باباهم كمكمون ميكنـه ، شاهين مثل برق گرفته ها از جا پريد معلوم بود مستي از سرش پريده و سريع گفت بابات همكمكمون ميكنـه ؟ منم گفتم آره منو بابا با همديگهو ميكنيم و دوست داريم ايندفعه سه نفري بكنيمش ، اشكالي داره شاهين ؟ اونم گفت نـه اشكالي نداره ولي اينو جدي ميگي با من و بابات ميخواي تو بكني يعني بابات ناراحت نميشـه ؟ گفتم نـه تازه خوشحال هم ميشـه چون عاشق تنوع درون سكسه . خلاصه قرار مدارمونو با شاهين گذاشتيم و برگشتم خونـه و سريع رفتم يه دوش گرفتم . كسي خونـه نبود ، رفتم روي تختم و دراز كشيدم و كمي هم خوابيدم كه با بوسيدناي شراره و م از خواب بيدار شدم و هردوشونو توي آغوشم گرفتم و به گفتم جون اگه يه چيزي ازت بخوام نـه نميگي ؟ گفت تو اول از همـه مو ازم گرفتي و بعد هم كوس و كونمو ، من حرفي زدم ؟ حالا هم هرچي ميخوايبگو بروي چشمم واست تهيه ميكنم . من گفتم نميخوام واسم تهيه بكني فقط نـه نگو ؟ گفت باشـه نـه نميگن هرچي تو بگي من همون ميكنم . منم گفتم من عاشق سكس چهار نفري هستم و ميخوام امشب يه سكس چهار نفري با هم داشته باشيم . گفت خوب ما كه با هم اينكار رو كرديم منو تو و بابت و شراره . منگفتم نـه منظورم اين نيست . منظورم سه که تا مرد با يه زنـه يعني من و بابا و يكي ديگه ، سه تايي تورو بكنيم ، شراره يا يه آخ جون گفتن گفت هموني ميشـه كه هميشـه آرزوشو داشتي ، تو خودش فرو رفت و گفت من هميشـه دوست داشتم ولي باباتونو چه كنم اون راضي نميشـه ، شراره گفت اون با من ، من راضيش ميكنم . من هم گفتم شراره جون من بـه شاهين دوستم گفتم كه با ميخوام سكس كنيم و تو هم يعني از ماجرا خبر نداري نبايستي شاهين از مطلعبودنت بويي ببره . اونم گفت چشم ولي بعدا بايد بهم بگي چرا اينكار رو كردي . منم گفتم باشـه بهت ميگم ولي حالا زود باشين و تر و تميز كنين واسه امشب ميخوام و به آرزش برسونم . م منو محكم بغل كرد و گفت قربون پسرگلم برم كه اينقدر بـه فكر شـه .

بعد از كمي گپ زدن منو شراره رفتيم توي اتاق خوابمون و شراره منو هل داده روي تخت و اومد روي شكمم و گفت شوهر خوشكل من از حسادتشـه كه منو امشب نميخواد بـه سكسشون راه بده يا ….. ؟ من گفتم عزيز دلم حرف حسادت و اينجور چيزا نيست ، شراره جون كيري كه من از شاهينديدم اگهرفت توي كوس يا كونت جرت ميده ، راستش دلمنمياد اذيت بشي و دوست دارم فقط مال خودم باشي ، شراره يهو پريد توي حرفم و گفت بعد آخر حرفات همون حسادته منو فقط واسه خودت ميخواي ، عيبي نداره ، وليتكليف من واسه امشب چيه شما حال خودتونو ميكنين ولي من بايدتوي كف بمونم ، منم ديدمراست ميگه كمي تامل كردم و بعد از بوسيدن لباش آروم درون گوشش گفتم مگه قرار نيست بابا رو واسه گاييدن امشب آمادش كني ؟ گفت آره . منم گفتم خوب بـه همين بهانـه وقتي بابااومد اونو بلندش كن و ببرش توي اتاق خوابمون و بهش صفا بده ودر حين سكس موضوع امشب رو هم باهاش درميون بذار و نظرش رو نسبت بـه موضوع جلب كن . شراره منو محكم بـه خودش فشار داد و گفت قربون شوهر متفكرم برم كه با اين فكراش براي حل مشكلات بـه زنش هم يه صفايي ميده ، با خنده و بوسيدناي مكرر از هم جدا شديم و خودمونو واسه شب مـهيا كرديم . دم دماي غروب بود كه بابا اومد خونـه با گفتن سلام اومد توي پذيرايي وقتي سر و وضع رو ديد تعجب كرد جوري بـه خودش رسيده بود كه انگار همين امشب عروسيشـه ، شده بود يه تيكه ناز و عروسك واقعا منم كيرم واسش بلندشده بود ، كنار من نشسته بود كه بابا هم اومد و حالا وسط من و بابا قرار گرفته بود بابا لبهاي رو بوسيد و پرسيد ببينم خانم خانما امشب چه خبره كه واسه من اين همـه سنگ تموم گذاشتي ، آخه که تا اونجا كه ميدونم هيچ مناسبت و مراسمي درون پيش نداريم ، از خجالت لپش گل انداخته بود و نميدونست چي بگه ، شراره يه مرتبه وارد پذيرايي شد و رفت روي پاي بابا نشست و لبهاي بابا رو بوسيد و بعد از بوسيدن تازه يادش اومد كه بايد از شوهرش اجازه بگيره و برگشت سمت من و گفت شوهر گلم ببخشيد من از شما بايستي اجازه ميگرفتم ولي خوب هرچي باشـه بابامـه و اجازهلازم نداره ولي اگه اجازه بدي با بابام يه كار خصوصي دارم و ميبرمش تو اتاق خودمون احتمالا نيم ساعت باهاش كار دارم منم خندم گرفت و گفتم ناقلا از بابا زياد كار نكشي هان آخه واسه امشب نيازش داريم . شراره خنديد و گفت باباي من كه مثل شما جووناي امروزي نيست كه كم بياره هرچي باشـه دوداز كنده بلند ميشـه و دست بابا رو گرفت و اونو بدون اينكه فرصت پيدا كنـه و بپرسه كه قضيه چيه بـه سمت اتاق خوابمون برد . برگشت سمت من و گفت ميترسم بابا قبول نكن و نسبت بهم سرد و بدبين بشـه آخه اون واسه اينكه من با غير خودش با كسي حال نكنم نقشـه اين سكس خانوادگي رو كشيد واسه همين ميترسم ، من گفتم من عزيز دل من بهت قول ميدم همسر من شوهرتو پياده ميكنـه يه دست كون جانانـه كه بهش داد بله رو از بابا ميگيره . گفت شـهرام تو شراره خيلي شيطون شدين حسابي كار كشته شدين توي سكس . از من و بابات هم پيشي گرفتيد . منم خنديدم و گفتم جون من و شراره شاگرد شما و بابا هستيم ، حالا هم بلند شو بريم پشت درون ببينيم بابا جون با شراره چكار ميكنن و دستشو گرفتم و بلندش كردم و رفتيم سمت اتاق خواب وقتي رسيديم پشت درون اتاق لاي درون رو كمي باز كردم بابا پشتش بـه در بود و شراره رو كرده بود و داشت بـه حالت سجده كون شراره رو ميخورد و بازبونش خيلي آروم كون شراره رو ليس ميزد و كم كم صداي ناله اي شراره بلند شد و با انگشتش بـه آرومي با كون شراره بازي ميكرد و يواش يواش انگشتشو توي كون شراره ميكرد و بيرون ميكشيد و با دست ديگرش هم كوس شراره رو ميماليد كه باعث شدخيلي زود ناله هاي انگيز شراره بلند بشـه وبه بابا بگه تو رو خدا منو از كون بكن زود باش باباجون كونم واسه كيرت داره بي تابي ميكنـه ميخوام با كيرت تموم شكممو پر كني بابا جون شراره با اين حرفاش بابا رو بدجوري حشري كرد که تا حدي كه بابا داشت تموم بدن شراره رو با زبونش ليس ميز و ميگفت كاش الان مجرد بودم و تو رو بعنوان خواستگاري ميكردم ، شراره باور كن هيچكسو باندازه تو دوست ندارم شراره هم از فرصت استفاده كرد و گفت بابا جون من خوشگل من امشب يه برنامـه تازه منو شـهرام واسه تدارك ديديم اجازه ميدي اجراش كنيم بابا هم درون حيني كه داشت سينـه هاي شراره رو با دستاش ميمالوند و با دهنش كوس شراره رو ليس ميزد گفت بـه بابا نميگي چه برنامـه اي ؟ شراره گفت شـهرام امروز رفته بود خونـه يكي از دوستاش بـه اسم شاهين و وقتي كير شاهين رو ديد و واسم تعريف كرد منم ديدم حيفه كه ازش بي بهره باشـه آخه سايزش اندازه كوس ه و هم خودت خوب ميدوني كه عاشق كوس بـه غريبه هاست و شاهين هم قابل اعتماده چون بهمراه شـهرام دوتايي شاهين رو كردن . بابا سرشو از لاي پاهاي شراره بيرون آورد و گفت يعني من بايد بشينم و كوس تو بـه شاهين نگاه كنم . شراره گفت نـه خيربابا جون شما و شـهرام همراه با شاهين سه نفري و ميكنين كاري كه مدتهاست درون آرزوشـه ، ببين بابا تو و من و شـهرام بـه اونچه كه ميخواستيم رسيديم درسته ؟ بابا گفت خوب آره درسته ، شراره گفت خوب حالا نوبت ه كه بـه اونچه كه ميخواد برسه ، بابا با كمي مكث گفت راستش تنـها مشكل اينـه كه بـه شاهين اعتماد ندارم آخه اونو نمي شناسمش ميترسم فردا اسم تو روي زبونا بندازه كه شراره پريد توي حرفش و گفت بابا جون ما که تا چند وقت ديگه از ايران ميريم هركي هرچي دلش ميخوادبگه آفرين بابا جون اگه قبول كني امشب حال كنـه منم يه كوني الان بهت بدم كه توي تموم عمرت ديگه همچين كوني گيرت نياد ، بابا هم كمي فكر كرد گفت باشـه قبوله ولي بايد بزاري اونطوري كه من دوست دارم بكنمت . شراره گفت فقط از كون ، از جلو اصلا حق نداري چون مال شوهرمـه . بابا هم گفت باشـه خودت ميدوني كه من كونتو جاي دنيا هم نميدم كوست پيش كش شوهرت . و شروع كردبه ليس زدن دوباره كوس شراره و باانگشتش هم كون شراره رو واسه گاييدن آماده ميكرد سر از پا نميشناخت و شروع كرد بـه بوسيدن من . منم گفتم ميزاري ببينم بابا چه جوري كون شراره منو جرميده يا نـه هم گفت باشـه ميخواي منم برات بشم که تا همزمان آب كيرتو بيارم بلكه امشب موقع سكس چهار نفريمون كمي ديرتر ارضا بشي . من گفتم اگه فقط برام ساك بزني باشـه چون ميخوام چشم از اين دوتا برندارم و هم با گفتن چشم شروع كرد بـه پايين آوردن شلوار و م و ليس زدن كيرم . بهش گفتم درون ارضا كردنم هيچ عجله نكني هان ميخوام با شراره جونم ارضا بشم . بابا بلند شد و از جيب كتش يه دونـه قرص درون آورد و با كمي آب كه كنار تخت بود خورد شراره گفت بابا جون اين چي بود خوردي بابا گفت اين كمر سفت كنـه كه که تا چهار مرتبه هم ميتونم دريكروز نزديكي كنم بدون اينكه بـه كمرم فشار بياد و كيرشو كمي از آب دهنش روش مالوند و گفت شراره امشب درد زيادي رو بايد تحمل كني چون نـه از بي حس كننده ونـه از كرم واسه كردن كونت استفاده نميكنم و ميخوام كاملا بطورطبيعي كونتو فتح كنم . شراره گفت بدردش مي ارزه آخه تو تنـها باباي مني منكه باباي ديگه اي ندارم كه بخوام بـه اونم كون بدم بعد بايد حسابي از خجالتت دربيام و بابا با كمي فشار كيرشو که تا آخر ختنـه گاه وارد كون شراره كرد و شراره يهو جيغ زد و گفت واييييييييي باباي سوختم كمي صبر كن که تا بهش عادت كنم ، بابا گفت هرجوري دوست دارم ميكنمت قرار نشد رو حرفم حرفي بزني ، شراره هم گفت باشـه باباي خوشگلم بكن منو هرجوري دوستداري جرم بده ، بابا هم با يه فشار ديگه كه توام با ول شدن شراره روي تخت كه از زور درد بود تموم كيرشو توي كون شراره جا داد و بدون حركت موند صداي ناله هاي خفيف شراره بـه گوشم رسيد و مثل گرگ از زور درد زوزه مكشيد خيلي دلم بـه حالش سوخت خواستم برم توي اتاق و نزارم ادامـه بده ولي ديدم كه شراره با صداي خفيفي گفت قربون اون كير بابا برم كه تموم شكممو پر كرد باباجون جر خوردم ولي بدردش مي ارزيد حالا كم كم تلمبه بزن كه دارم لذت ميبرم بابا هم يه متكا گذاشت زير شكم شراره و كمي كون شراره بالاتر اومد و دهانـه ش كاملا باز ميموند و باعث ميشد كه بابايي كيرشو که تا دسته توي كون شراره بكنـه و حداكثر كيرشو اون تو جا بده و شروع بـه تلمبه زدن كرد . بعد از چند دقيقه تلمبه زدن بابا از شراره خواست كه پوزيشن گاييدنشو عوض كنـه و اين دفعه بابا زير خوابيد و شراره نشست روي كير بابا و اونو كم كم توي كونش جا داد و خودشو بالا پايين ميكرد بعد از چند بار تلمبه زدن معلوم بود كه شراره داره بـه اوج لذت ميرسه و منم با ديدن اين صحنـه داشتم ارضا ميشدم و شراره با چند که تا جيغ محكم كه كشيد بيحال افتاد روي سينـه بابا و موهاي سينـه باباي رو چنگ زد و منم از خودم بيخود شده بودم و سر رو محكم بـه سمت كيرم فشار دادم و تموم آبموتوي دهنش كه نـه بلكه توي گلوش ريختم چون بدون اينكه متوجه بشم داشتم اونو خفش ميكردم و سريع كيرمو بيرون كشيدم كه باعث شد استفراغ كنـه و سريع بـه سمت دستشويي رفت و منم با يه پارچه خيس كه از آشپزخونـه آوردم فرش رو تميز كردم و رفتم توي دستشويي پيش و ازش عذرخواهي كردم كه گفت عليرغم اينكه داشتم خفه ميشدم ولي تجربه جديدي رو بدست اوردم و يه كير رو که تا آخر توي حلقم جا دادم و منو بوسيد و با هم از دستشويي بيرون اومديم وقتي از كنار اتاق خواب ميگذشتم ديديم بابا شراره رو رو بـه ديوار وايسونده و بهش بند كرده و حتي اجازه نداد شراره پاهاشو از هم باز كنـه چون توي اين پوزيشن كون و ش محكمتر و تنگتر ميشد و بعد از چند تلمبه محكم و جيغهاي متوالي شراره كيرشو توي كون شراره چپوند و تموم كمرشو خالي كرد و شراره رو بغل گرفتو با هم روي تخت دراز كشيدند .

آره که تا اونجا واستون گفتم كه بلاخره شراره با كون خوش فرمش بابا رو راضي كرده بود كه منو شاهين و بابا با همديگه رو صفايي بهش بديم . شراره بعد از حالي كه بابا داده بود و فشاري كه توي اون نوع كون بهش اومده بود واقعا حال و توان راه رفتنو نداشت ، وقتي بابا ازاتاق بيرون اومد و رفت حموم منم رفتم سراغ شراره و كمي نوازشش كردم و بوسيدمش و بهش گفتم معذرت ميخوام تو بخاطر من و اينـهمـه درد رو تحمل كردي ، شراره پريد توي حرفم و گفت شـهرام من اينو نگو من واسه اين ارتباط خانوادگي خيلي زحمت كشيدم و اعتقاد دارم هر كدوم از ما توي اين خانواده بخاطر لذت بردن ديگري از جون مايه بذاره و من اينو يك وظيفه ميدونم ، راستش درون مقابل اينـهمـه فهم و كمالات شراره چيزي واسه گفتن نداشتم جز يه تشكر و بوسيدن لباي نازش ، كمي دور كونشو ماساژ دادم و ماليدم که تا كمي دردش آرومتر شد و بلندش كردم بردمش بـه سمت حموم اتاق خوابم و اونو حسابي حمومش دادم و ليف كشيدم و با تنازي هر چه تموم تر حمومش كردم . بعد از تر و خشك كردن شراره رفتم توي پذيرايي كه بابا جون منو صدا زد و گفت بابا شـهرام بيا چند لحظه باهات كار دارم منم گفتم چشم و رفتم كنارش نشستم . بابا گفت شـهرام قضيه اين برنامـه كه واسه منو رديف كردي چيه اين پسره شاهين واقعا قابل اعتماده ؟ منم گفتم باباجون قبل از اينكه ما سكس خانوادگي رو شروع كنيم اون اينكاره بوده و اينكار رو با آبجيش شروع كرده بود منم وقتي رفتم خونشون که تا با همكمي بخوريم ديدم ش خونست و به شاهين گفتم كاش ت نبود چون من معذب هستم و شاهين گفت بي خيال بابا كدومـه اون عوض زن منـه و من خيلي باهاش راحتم و خلاصه بابا كار بـه يه سكس گروهي با ش كشيده شد و خيلي راحت شو درون اختيار من گذاشت منم چون كير شاهين رو ديدم هم از نظر بلندي و هم از نظر كلفتي هم سايز كوس ه و هم مدت زياديه كه تو كف همچين ه اين فكر توي ذهنم جرقه زد و با و شراره درون ميون گذاشتم و اونا هم با شرط قبولي شما پذيرفتند كه اين سكس رو هم تجربه كنيم . بابا گفت بعد شراره چي گفتم بابا كيرش خيلي كلفته ميترسم با زيبايي شراره اون محو تماشاي شراره بشـه و شراره رو با كيرش جر بده اونوقت چيزي از شراره باقي نميمونـه . بابا خنديد و گفت خانم اين بچه ها از من و تو پيشي گرفتند و قاپ قمار رو از ما دزديدند و همگي قهقهه خنده سر داديم و مشغول مـهياي تداركات براي امشب شديم . شب شد و شاهين زنگ زد و گفت شـهرام راستش بابا و امروز واسشون كاري پيش اومده و رفتن شـهرستان و اگه بخوام بيام اونجا سمانـه تنـها ميمونـه و سمانـه هم خيلي ترسو تشريف دارن . اينـه كه زنگ زدم و عذرخواهي كنم كه امشب نميتونم بيام برنامـه رو بذار واسه يه روز ديگه از طرف من از هم عذر خواهي كن ، خيلي دلمگرفت و با ناراحتي ازش خداحافظي كردم ، بابا گفت چي شد كي بود زنگ زد كه اينقدر بـه هم ريختي ؟ گفتم بابا شاهين بود و كل قضيه رو بهش گفتم ، بابا هم گفت عزيز من اينكه مشكلي نيست خوب مگه تو شو نكردي منم گفتم آره گفت خوب همـه چيز حله بگو با ش هر دوتاشون بيان اقلا من هم يه كوس تازه بكنم . كمي فكر كردم ديدم بد نميگه چرا اين فكر بـه سر خودم نيومد ، بنازم اينـهمـه تجربه بابا جونو واقعا معركه هست . منم گوشي رو ورداشتم و يه زنگ بـه شاهين زدم و قضيه رو گفتمش اونم گفت صبر كن که تا با سمانـه صحبت كنم ، رفت و بعد از چند لحظه دوباره اومد پاي خط و گفت شـهرام خان الان حركت ميكنم و ميام خداحافظ ، منم خوشحال گفتمبابا جون دارن ميان راستي بابا كونش سايز كيرتونـه واسه من كمي گشادنشون ميداد ولي نوش جونت ، يهو پريد وسط حرفمون با ناراحتي گفت اول بايد سه نفري بـه من صفا بدين بعد بريد سراغه سمانـه خانمتون ….. بابا گفت چيه مگه من با كوس دادنت بـه غريبه حسادت كردم و نـه گفتم ؟ كه شما حالا با كوس يكي بهمن حس حسادتت برانگيخته شده ؟ گفت از حسادت نبود ترسيدم يه وقت مشغول اون بشي و منو فراموش كني ، شراره گفت خيالت راحت بابا که تا صبح نميذاره تو و نـه سمانـه خانوم نميخوابيد و همگي خنديديم . بعد از نيم ساعت كه از صحبتهامون گذشت صداي زنگ منزل ما رو بـه خودمون آورد و من از شراره خواستم كه بره توي طبقه بالاي منزل و ديگه پايين نمونـه آخه با اون تمامقرار و مدارمون رو گذاشته بودم و قرار شد با تلويزيون توسط سيستم مدار بسته منزل كه درون اتاق بالا وصلبود همـه چيز رو بصورت زنده ببينـه ( منزلمون مجهز بـه سيستم مدار بسته هست و که تا شعاع 30 متر جلوي درب منزل و حياط و تمام اتاقها رو ميشد توسط دوربينـهاي مختلف ديد . اين هم از يادگارهاي بابا بزرگمون بود آخه خيلي آدم وسواسي بود و دوست داشت همـه چيز رو تحت كنترل داشته باشـه ) رفتم بـه سمت آيفون و با خوش آمدگويي درب رو باز كردم و منتظر اومدنشون شدم و بعد از چند لحظه اونا وارد منزل شدند و من هم شروع بـه معرفي كردم و بعد از آشنايي پدرم با سمانـه ، پدرم پشت دست سمانـه خانوم رو بوسيد و هنگام آشنايي شاهين با م معلوم بود شاهين از خوشش اومده بود و كنار لبهاي رو بوسيد و هر كدام روي مبل نشستيم و صحبتها گل كرد من هم با گرفتن اجازه از بابا رفتم و وسايل نوش جان كردن رو مـهيا كردم و همـه رو دعوت كردم توي پذيرايي و ريختن پيك رو سپردم بـه استاد بزرگ يعني بابا جونم . خلاصه بعد از خوردن چند پيك كله هامون كاملا داغ شده بود كه بلند شد و يه سي دي توپ گذاشت توي دستگاه و اومد دست سمانـه رو گرفت و تعارفش كرد كه بن ، سمانـه هم بلند شد و با شروع كرد يدن ، منم بلند شدم و دستم انداختم دور گردن سمانـه و خيلي آروم باهاش شروع بـه كردم و خودمو بهش ميما ليدم و توي همين حال بودم كه بابا اومد و چسبيد بـه سمانـه و آروم آروم كون سمانـه رو نوازش ميكرد و توي گوشش هم چيزايي ميگفت كه من نشنيدم و با دست بـه اشاره كرد و هم رفت سمت شاهين و نشست روي پاي شاهين و از خجالت لبهاي شاهين دراومد و حسابي لبهاشون بهم قفل شده بود و من هم سمانـه رو رها كردم و رفتم سمت اينا و سينـه هاي كه از شدت داشت ميتركيد رو درون آوردم و با نوازشي كه هميشـه ميگفت عاشق اينكار واسش نازشون ميكردمو با تك زبونم سر سينـه هاشو ليس ميزدم و هممشغول خوردن لبهاي شاهين ومالوندن كير كلفت شاهين از روي شلوارش بود . بـه شاهين پيشنـهاددادم همينجا توي پذيرايي چون بزرگتره كارمونو شروع كنيم ، اون هم قبول كرد و من هم تشك دو نفر آوردم و انداختم گوشـه پذيرايي كه جاي خالي داشت و و كشوندم که تا اونجا و شروع بـه كردنش كرديم و اونو مادرزاد كرديم ، که تا سمانـه اين صحنـه رو ديد از دستهاي بابا خودشو خلاص كرد و اومد پيش ما و مستقيم سرشو برد لاي پاي و براي چندلحظه خيره بـه كوس شد و خيلي آروم گفت خداي من عجب كوسي داره با اين سن و سال هنوز گوشتهاي دورش تپل هستند و پلاسيده نشده با وجود اينكه اينـهمـه ازش كار كشيده ، منم آروم رفتم سمت سمانـه و گفتم چيه كوس م خوشگلهنـه ازش خوشت اومده ؟ گفت شـهرام معركه هست فوق العاده زيباست ، خوش بحال شما و شاهين كه امشب اونو ميگايين . گفتم قابل شما رو نداره ميخواين ميل كنيد نوش جانتون ، سمانـه گفت شـهين خانوم ناراحت نشـه منكه از خدامـه ، گفتمتموم حالتو بكنـه نترس ،منتظر پايان حرفم نشد و سرشو چپوند لاي كوس و شروع كرد مثل آدماي گرسنـه كوس و خوردن واي جيغ و داد و در آورده بود كه بابا سمانـه رو بلند كرد وگفت بچه ها بهش صفا ميدن تومال منو بيارسرحال و كيرشو تادسته چپوند تودهن سمانـه و اونم شروع بـه خوردن كيربابا كرد و منم با هماهنگي باشاهين خوابيدم زير و اومد روي سينـه من و كيرمو با كوسش درون حالي كه آب ازش سرازير شده بود تنظيم كرد و كيرم وارد كوس مباركش شد چقدر ليز شده بود و براحتي تادسته رفت ته كوس و يه جيغ از سر لذت نـه از تنگي و فشار كوسش زد و حالا نوبت شاهين بود ، بـه شاهين گفتم اصلا رعايت حال و نكنـه و اونطوري كه دوست داره كون و بكنـه اونماول كمي واسه ليس زد و بعد هم با آب دهنش اول كونو خيس كرد بعد هم كير خودشو و با يه فشار كيرشو كرد توي كون براي يك لحظه ديدم كه چشماش بـه اندازه يك سيب بزرگ شد و زبونش بند اومد ، نميتونست داد بزنـه ، كمي تكونش دادم که تا بخودش بياد كه يهو داد زد كامران سوختم ، جر خوردم ، اينو ميگن كير الهي كهمن فداي اين كير بشم ، بابا برگشت و ديد چه كير گنده اي توي كون زنشـه و زنش داره از خوردن اين كير و پركردن شكمش توسط اين كير لذت ميبره ، بابا گفت عزيزم نوش جونت بخور وقتي كه تو سيراب ميشي از كير منم لذت ميبرم و خوشحال ميشم نوش جون ،الان ميام چون مال منم بايد ساك بزني و اومدبالاي سر من و كيرشو كرد تو دهن …….. ادامـه دارد

واي خداي من باورم نميشد سه كير همزمان تو هاي بود و داشت از اونـها لذت ميبرد شاهين تازه تلمبه زدنشو شروع كرده بود و كلفتي كيرش توي كون جارو واسه كير من توي كوس تنگ كرده بود و كردن كوسش تازه بـه من حال ميداد چون خيلي از گشادي كوسشو بر طرف كرده بود و كوسش واسه من تنگ تنگ شده بود . من نميتونستم زياد كيرمو تكون بدمميترسيدم درون بياد ديگه با ضخامت كيري كه توي كونش بود نتونم كيرمو دوباره تو كوسش كنم ، اما شاهين با حرص و ولع كون رو ميگاييد ، اونقدر عقب و جلو كرد که تا من نزديك بـه ارضا شدن شدم و مجبور شدم جامو بدم بـه بابا و از زير درون بيام و بابا با كمك شاهين شروع بـه گاييدن كردند ، همش ميگفت خدايا شكرت بلاخره بـه آرزوم رسيدم و يه كير ديگه غير از كير خانوادم رو زيارت كردم نوش جونم حقمـه لايق اين همـه كير هستم بكنيد منو جرم بديد پارم كنين ، محكمتر منو بكنيد ، اين حرفها باعث جري تر شدنشاهين و بابا شد و اونو که تا اونجا كه ميتونستند ميكردن . منم پاي كارسمانـه بودم و داشتم از كوس اونو ميكرد ولي تموم نگاهم بـه گاييدن بود . صحنـه بسيار جذاب و ديدني بابا با اينكه زير بود و عملا كار زيادي نميتونست بكنـه و خيلي تقلا ميكرد و خودشو بالا و پايين ميكرد چون بزرگي كير شاهين كون رو پر كرده بود و باعث شده بود كوس تنگ تر بشـه و بابا هم از اين تنگي كوس مثل من خوشش بياد و با ولع بيشتر اقدام بـه كردن كوس بكنـه ، كه همين باعث فعاليت شديد بابا شد و آبش رو با تمام قدرتش توي كوس خالي بكنـه و همزمان نيز منم آبمو با فشار توي كوس سمانـه خالي كردم و بابا هم بعد از چند لحظه كيرش خيلي آروم از كوس بيرون افتاد و بـه تنـهايي زير پاي شاهين بود و داشت كون ميداد ، شاهين رو بـه بغل خوابوندش و از كون شروع بـه كردن كرد و بعد از مدتي پوزيشن رو عوض كرد و رو بـه پشت خوابوند و رفت وسط پاش و به جاي اينكه بذاره توي كوسش محكم چپوندش توي كون و هم همش جيغ ميكشيد راستش هيچ متوجه نشدم كه آيا ارضا شد يا نـه ولي بعد از برنامـه سئوال كردمو گفت همون موقع كه بابات ارضا شد منم شدم و موقعي كه شاهين روي بغل منو خوابوند و كونمو ميگاييد براي بار دوم و سومين بار هم با شاهين ارضا شده بود . خلاصه شروع بـه عقب و جلو كردن كيرش كرد و تندتند تلمبه ميزد ، بعد از چند دقيقه رو بلند كرد سرپا و چسبوندش بـه ديوار و مجددا كون رو فتح كرد ، توي اين پوزيشن كون خيلي سخته و كون كردن اوج لذت رو داره ، كمي از ديوار فاصله گرفت و به سمت پايين خم شد که تا كون براش راحت تر باشـه و حالا كاملا كمر تو دستهاي شاهين بود و با عقب جلو كردن كمر كير شاهين بيرون ميومد و به ته كون كوبيده ميشد ، ميديدم كه ديگه ناي مقاومت نداره و پاهاش زير تنش سست ميشد كه نعره هاي شاهين بلند شد و از صداي داد زدن شاهين نيز حشري تر شد و جيغ هاشو بلندتر كرد و محكم كوسشـه ميماليد و هردو همزمانبه اوج لذت رسيدند و بيحال كف اتاق افتادند ، خداي من علاوه بر اينكه آب شاهين از كون داشت بيرون ميزد از بالاي كون نيز چند قطره خون سرازير شده بود كه فهميدم از فشار ضخامت كير شاهينـه . بالاي سرش رفتم و نوازشش كردم و بوسيدمش و گفتم خوبم از كون دادنش راضيه ؟ با بي حالي برگشت و گفت دست پسر گلم درد نكنـه توي تموم عمرم حتي تعريف همچين كيري رو از كسي نشنيدم چه برسه كه ببينم ، فقط يه كم شـهرام جون كونم سوزش داره ، گفتم كجاي كاري كونتو پاره كرده نفهميدي ازبالا يه كم چاك خورده و خون اومده بجاي اينكه بترسه و ناراحت بشـه با رضايت كامل گفت عيبي ندارم پسرم خوب ميشـه اما مـهم اينـه كه من يه كير حسابي پيدا كردم و تا صبح هم نميذارمش بخوابه بايد از همـه طرف كونمو جر بده بابات رو هم بگو حالا ديگه آزاده سمانـه جونو ببره توي اتاق خوابمون و هركاري ميخواد باهاش بكنـه من از اين بـه بعد كونم مال شاهين جونـه ببينم شاهين كونم بهت مزه داد ، شاهين گفت خانم جون که تا حالا كونـهاي زيادي كردم اما هيچكدوم که تا حالا زير پام که تا اين حد دوام نياورده هر كدومشون بعد از يك بار كه ارضا مبشدند فراري ميشدند . اما من متوجه سه بار ارضا شدن شما شدم ولي كم نياوردي و تا آخرش پا بـه پام اومدي . اگه دوست داشته باشين و منو لايق بدونين دلم ميخواد امشبو که تا صبح كنارتون باشم و حال كنيم . و اگه بزرگواري كني و منو غلام خودتون بدونين هر چند روز يكبار باهاتون سكس كنم ، كه آب ازو لونچش سرازير شده بود گفت بايستي از كامران جونم اجازه بگيرم كه شاهين پريد وسط حرف و گفت اصلا هر چند روز يه بار منو سمانـه جون دعوتيم پيش شما و جاتونو با هم عوض ميكنيد ، اين پيشنـهاد رو بـه كامران خان ميديم ، شـهرام هم ميشـه تك نخودي من كه ميدونم كامران خان هم مثل من عاشق كونـه خوب من و اون كون تو و سمانـه ميزاريم كوسهاي شما هم واسه شـهرام خان . منم گفتم عاليه از اين بهتر نميشـه فقط ميمونـه راضي كردن بابا . گفت با اين پيشنـهاد اونش با من كارتون نباشـه كه يهومن بخودم اومدم و گفتم هي خبري از سمانـه و بابا جون نيست بريم ببينيم رفتن كجا و چه ميكنن ؟ كمي گوش وايساديم سر و صداشون از توي اتاق ميومد . رفتيم سمت اتاق خداي من چه ميديديم بابا سمانـه رو بـه كمر خوابونده بود و دستهاشو بـه تخت بسته بود و پاهاي سمانـه رو که تا دور سر سمانـه بالا بود و اونا رو با هم بـه تخت بسته بود و داشت سمانـه رو از كون ميگاييد و سمانـه هم با رضايت كامل همش ميگفت كامي من بهتر كون ميدم يا شـهين جون ؟ بابا هم ميگفت عزيزم كون تو بهتره و بهتر هم كون ميدي . سمانـه عزيزم از اين بـه بعد هفته اي دو سه بار بايد بياي و بهم كون بدي باشـه اونم ميگفت قربون اون كير خوشگلت برم كون كه قابلي نداره ، دو سه روز چيه اگه داداش شاهين بذاره هر روز ميام خونتون بهت هم كوس ميدم هم كون . اينقدر واسه هم تعارف تيكه پاره كردن که تا اينكه بابا با داد زدن خودشو بـه مرز ارضا رسوند و كيرشو از كون سمانـه بيرون آورد و به سمت دهان سمانـه برد و بعد از چند بار فشار كيرش آبش با فشار پاشيد توي صورت سمانـه

حدود ساعت 2 بامداد بود كه همگي از زور خستگي فعاليت شبانـه هركدام بـه سمتي دراز كشيده بوديم و از لذتي كه توي سكس بوديم بدنمون واسه يه خواب ناز آماده شده بود و كم كم داشت خوابمون ميبرد . بعد از مدتي از خواب پ يه نگاه بـه ساعت كردم ديدم ساعت 3 صبح بـه ياد شراره افتادم و ميدونستم الان خودشو پاره كرده ، هرچند سرشب يه كون اساسي بـه بابا داده بود ولي با ديدن اين همـه كوس و كون و گير حتما حشرش بالا زده و داره بهم فحش ميده كه چرا نرفتم پيشش ، كمي اطرافمو نگاه كردم همـه خوابيده بودن ، آروم از جام بلند شدم و رفتم طبقه بالايي و درو بازكردم ديدم شراره جونم خوابه و دستش لاي پاشـه وقتي خوب دقت كردم ديدم انگشتش توي كوسشـه و خوابش و تموم سيستمـها هم خاموشـه آروم بهش چسبيدم و اونو بـه سمت خودم كشوندم ، يهو برگشت و تا منو ديد زد زير گريه ، تعجب كردم و گفتم قربون همسر خوشگلم برم چرا گريه ميكني ؟ شراره گفت خيلي بي معرفتي من بخاطر رسيدن بـه از همـه چيزم گذشتم ولي تو حاضر نشدي منو توي اين سكس زيبا شركت بدي ، ميتونستم بيام پايين و خودمو قاطي سكستون كنم ولي بـه احترام قولي كه بهت دادم نيومدم ولي تو بعد از سكست حتي بـه ياد منم نبودي ، دريغ از يه سرزدن كوچولو ، اونو توي آغوش كشيدم و ازش معذرت خواستم و گفتم شراره جون من واسه خودت بود كه گفتم تونباش چون ديدي چه بلايي سر آورد كون تمومش پاره شده و خون مالي شده ، شراره گفت خوب من با تو و بابا حال ميكردم يا فقط بـه شاهين اجازه ميدادم از جلو باهام حال كنـه هرچند بهت قول دادم جلوم فقط مال تو باشـه ، ولي خودت بهمگفت كون من ارتجاعيه و دوباره بـه حالت اول برميگرده ، من بهش گفتم درسته مثل اول ميشـه ولي دردش رو چي ميتونستي تحمل كني ديدي كه واسه چند لحظه از حال رفت . حالا هم اگه دوست داشته باشي دير نشده ميتونم تو رو هم وارد اين سكس كنم بعنوان سورپرايز مجلسمون . خوبه ؟ شراره خنديد و گفت شـهرام واقعا ازت بخوام اينكارو واسم ميكني ؟ گفتم عزيز دلم من اينـهمـه خوشي و لذت رو مديون تو هستم درسته كه با هم شرط و قرار گذاشتيم ولي اگه بگي همـه چي ماليدست ميگم چشم چون ميدونم تو اينجوري دوست داري و چيزي رو كه تو دوست داشته باشي منم دوست دارم ، درب اتاق آروم باز شد و از لابلاي درب سمانـه وارد اتاق شد يه لحظه يكه خوردم و موندم چي بگم چون بدجوري سه شده بود داشت دروغم رو ميشد كه يهو شراره از جاش بلند شد و پريد سمت سمانـه و همديگه رو بغل كردند و لباشون رويهمديگه قفل شد و مثل دوتا زن و شوهر از همميگرفتند . بعد از چند دقيقه ماچ و بوسه تازه فهميدم كه خانمـها از سال قبل با هم دوست بودند و چند مورد هم با هم سكس داشتند ولي بعلت جابجا شدن منزل ما اونا ديگه همديگه رو نديده بودند ، چون بعد از انحصار وراثت اموال بابا بزرگ ما از خونـه قبليمون اومديم توي اين خونـه كهمربوط بـه بابا بزرگ بود ، سمانـه گفت شـهرام خيلي بي معرفتي چرا نگفتي شراره همسرته ؟ شراره پريد وسط حرفش و گفت شـهرام علاوه بر اينكه همسر منـه برادر منم هست تازه ما ميخواستيم شما رو سورپرايز كنيم و از حالا منم بـه جمعتون اضافه بشم . زياد نپرس بعدا همـه چيزو واست تعريف ميكنم و شراره دست منو گرفت و به اتفاق سمانـه بـه سمت پايين حركت كرديم .
همـه خواب بودن جز ما سه نفر شراره سمت من اومد و منو بوسيد و گفت با اجازه شوهر گلم ، منم گفتم صاحب اختيار خودتي هر كاري دوست داري بكن منم همون رو دوست دارم . و رفت سمت سمانـه و شروع كردن بـه كردن همديگه ، واي خداي من هر چه از اين بدنـها بگم كم گفتم هركدوم از ديگري قشنگتر ، بدنـها تراشيده با هاي گرد و سينـه هاي برجسته و ايستاده ، هردو بدن تقريبا برنزه و خوش تركيب . که تا من تو اين كف و احوال بودم اونا مثل مار بهم پيچيده بودند و لاي كوس همديگه رو ميليسيدن و آخ و اوخشون بالا رفته بود كه منم بيكار ننشستم و رفتم كمكشون و كمي سينـه هاي شراره رو ميخوردمو كمي هم سراغ سمانـه ميرفتم ، يهاز سمانـه يهاز شراره ، يه زبون توي كوس شراره يه زبون توي كوس سمانـه . بوي تموم خونـه رو ورداشته بود و هردوشون تيزه كرده بود و برجسته شده بود ، بصورت 88 رفتن لاي پاي همديگه و كوسهاشونو روي كوس هم ميماليدند و ناله هاشون بيشتر ميشد ، چشماي خمارشونو نفسهاي تندي كه ميزدند نشانگر بالاي اونابود و معلوم بود كه واسه ارگاسم شدن آمادگي كامل دارن ، منم سريع رفتم واونا رو روي هم بروي سينـه خوابوندم و كه بهشون نگاه ميكردم كوس شراره روي كون سمانـه بود و دو که تا كوس خوشگل مثل يه خونـه دوطبقه جلوي من خودنمايي ميكردن و ابتدا كيرمو كردم توي كوس سمانـه كه پايين بود و با انگشتم كون شراره رو ميماليدم و بعد از چند که تا تلمبه كيرمو درآوردمو كردم توي كوس شراره و با انگشتم كون سمانـه رو ميماليدم ، اونا هم بيكار ننشستن و همديگه رو خوب ميماليدن ، اونقدر اين كار رو تكرار كردم که تا اينكه هر دو نزديك شدند بـه ارگاسم شدن و منم شدت تلمبه هامو بيشتر كردم که تا با اونا ارضا بشم و هرسه تاييمون با جيغ و داد زدن بلند ارضا شديم وقتي كه هركدوم بـه طرفي افتاديم و تا بـه خودمون اومديم ديديم همـه دارن ما رو نگاه ميكنن و همگيبا هم واسهما كف زدن و هورا كشيدن و شاهين با چهره بهت زده گفت شـهرام ايننازنين خوشگلواز كجا آوردي اين وقت صبح ؟ گفتم اين نازنين همينجا بود ولي گذاشتم که تا سورپرايزتون كنم ايشون همسرمـه شراره خانوم يابهتربگم جونم شراره . شاهين گفت بـه به خيلي ناقلا شدي شـهرام واقعا دست مريزاد آفرين منكه يكه خوردم . عجب تيكه ايه ، دمت گرم شـهرام ، تو كه حالتو كردي حالا نوبت من و كامران خانـه كه باهاش حال كنيم البته با اجازه شما اول بعدشم با اجازه خانوم خانوما شراره جون گلم . كه شراره پريد وسط حرف و گفت شاهين خان تعريف كيرتونو خيلي شنيدم و اينكه كسي جز م زيرش تحمل نياورده ، خوب منم طالبم امتحانش كنم ولينـه باتفاق بابام بلكه خودم و خودت تنـها و از كسي كمك نگيري ببينم چندمرده حريفي ؟ و باتنازي اومد سمت شاهين و يهخوشگل از شاهين گرفت و با دست از روي كير شاهينو لمس كرد و گفت امممممممممم عجب چيزيه بايد خوردش تافهميد چيه و شاهينو كشيد پايين و بادستاش بـه آرومي كير شاهينو لمس كرد و باهاش بازي ميكرد اونو خوب ورانداز كرد بالاشو پايينشو زير و بمشو خوب نگاه كرد و گفت شـهرام خان با اجازه شما ميخوام دوستتو روشو كم كنم . منم گفتم هر چي تو بخواي و بگي همونـه . شراره با زبونش بـه نوك كير شاهين يه ليس كوچولو زد شاهين با گفتن اوف فففففف جوابشو داد و شراره سر كيرشو توي دهانش برد و تا نصفه كيرشو كرد توي دهانش و محكم شروع بـه مك زدن كرد و اونو با فشار از دهانش بيرون آورد كه صداي آخخخخخخخ شاهين بلند شد و شراره زبونش رو از زير تخم شاهين که تا زير كله كيرش كشيد و شاهين رو که تا سر حد جنون پيش برد و شاهين رو هل داد روي تشك و خودش رفت و روي سينـه شاهين نشست و كوسشو تنظيم كرد با دهان شاهين و شاهين هم با استقبال از كوس شراره شروع بـه ليسيدن كوس خوشگل شراره شد و تموم صورت خودشو بـه كوس شراره ميماليد آب كوس شراره تموم صورت شاهين رو خيس كرده بود و وقتي آب كوسش خوب راهافتاد شراره خودشو عقب كشيد و دهانـه كوسشو با كير شاهين تنظيم كرد و آروم آروم سر كير شاهين رو وارد كوسش كرد و با چندينبا بالا و پايين شدن كيرشو بـه زحمت که تا دسته توي كوس خودش جا كرد و بعد از مكث كوتاهي شروع بـه بالا پايين شدن كرد از تنگي كوس شراره كه لبه هاي كوسش مثل حلقه دوركيرشاهين رو گرفته بود شاهين خيلي زود بـه اوج لذت رسيد و شدت تلمبههاشو بيشتر كرد و سريع از زير شراره بلند شد و سمانـه رو صدا كرد و كيرشو چپوند توي دهان سمانـه و تموم آبشو خالي كرد توي دهان سمانـه . تموم حال كردن شراره با شاهين 5 دقيقه نشد ، همگي آج و واج و حيرت زده داشتيم اونا رو نگاه ميكرديم و شاهين هم با خجالت سرشو زير انداخت و گفت با وجودي كه امشباينـهمـه حال كرده بودم و آبم بايد خيلي ديرتر از اينـها ميومد ولي اقرار ميكنم كم آوردم نميدونم چكار كردي كه آبم اينقدر زود آومد ، شراره هنوز ارضا نشده بود واسه همين من رفتم سمتش و بلندش كردم و اونو سر پا چسبوندم بـه خودم و پاهاشو آوردم بالا و كيرمو بـه كمك سمانـه كردم توي كوسش و مثل يه بچه اونو تو بغلم گرفتم و بالا و پايين كردم و سمانـه هم از زير با زبونش كون شراره رو ليس ميزد که تا با هم ارضا شديم و روي تشك دراز شديم …………..
كنار هم خوابمون برد حدود ساعت 11 قبلاز ظهر بيدار شدم فقط بيدار بود و توي آشپزخونـه مشغول تدارك نـهار بود سردرد عجيبي داشتم نميدونستم از بيخوابيه يا اينكه از سكس زياد بود فكر كنم نسبت بـه سن و سالم زيادي از خودم كار كشيده بودم . بهر صورت با بيحالي رفتم صورتمو شستم و صبح بخيري بـه گفتم و رفتم توي اتاق خوابم لباس مناسبي رو پيدا كردم و پوشيدم ، يه دستي بـه سر و گوشم كشيدم و رفتم توي پذيرايي ديدم همـه آش و لاش خوابن ولي اثري از شراره و شاهين نيست ، رفتم پشت مبلمان نگاه كردم ، نـه خير نيست ، برگشتم بـه گفتم شراره رو نديدي ؟ گفت راستش نيم ساعته كه بيدار شدم نديدمش شايد طبقه بالا رفته لباس عوض كنـه ، نميدونم چرا ولي يهو دلم ريخت ، بـه آهستگي از پله ها بالا رفتم و نزديك درون اتاق شدم صداي خفيفي بگوش ميرسد معلوم بود دو نفر دارن با هم صحبت ميكنند ، نزديك درون اتاق شدم و از جا كليدي نگاه كردم … خداي من چه ميديدم شراره مشغول ساك زدن واسه شاهين بود و هرزگاهي سرشو بلند ميكرد و قربون صدقه كير شاهين ميشد و شاهين هم ميگفت از اين بـه بعد تومن هستي و هر وقت اراده كردم بايد بهم كوس و كونتو هديه كني و شراره هم ميگفت كوس و كونم كه هيچي نيست جونم مال توئه بـه شرطي كه بذاري که تا از كيرت خوب سير بشم و فقط مال من باشـه و شاهين هم مشغول كردن كون شراره شد ، باورم نميشد اون كير بـه اون كلفتي خيلي راحت رفت توي كون شراره و شاهين هم شروع بـه تلمبه زدن كرد ، اونقدر تلمبه زد که تا آبش اومد و بيحال افتاد كنار شراره و كيرش بعد از خوابيدن از كون شراره دراومد و شراره گفت بنازم كمرتو الان سه بار پشت سرهم كردي هنوزم سيري نداري و اگه بزارنت بازم كونم ميذاري ، راستش كونم هم سايز كيرت شده فكركنم که تا چند روز همينجور باز بمونـه ، يالا يالا بلند شو خودتو جمع كن بريم پايين که تا بقيه بيدارنشدن ميترسم شـهرام بيدار بشـه و ناراحت بشـه منو تو رو توي اين وضع ببينـه ، منم سريع قبل از اينكه از اتاق بيرون بيان رفتم پايين و توي اتاق خوابم خودمو زدم بـه خواب . بعد از چند دقيقه شراره اومد و با ناز كردن من سعي كردمنو از خواب بيدار كنـه و گفت كي اومدي تو اتاق خواب تازه كه از خواب بيدار شدم خيلي دنبالت گشتم فكر كردم رفتي بيرون ولي که تا دراتاق خواب رو باز كردم اينجا ديدمت . بلند شو بقيه هم دارن بيدار ميشن . هم داره نـهار رو آماده ميكنـه بيا باهم بريم يه دوش بگيريم . با بي ميلي حرفاشو گوش ميدادم و بلند شدم باهاش رفتم حموم وتوي حموم خودمو بهش چسبوندم و بهش گفتم هوس كردم همينجا از كون بكنمت كه يهو گفت نـه تو روخدا ديگه سكس نـه بذار واسه امشب اصلا الان حسشو ندارم راستش لاي پام از ديشب كه بـه شاهين كوس دادم درد ميكنـه ولي اونموقع بـه روي خودم نياوردم . اگه بخواي واست ساك مي که تا آبت بياد ،من گفتم شراره كون دادنت بـه من چه ربطي بـه كوست داره من ميخوام كونت بذارم ، خلاصه هرچي اصرار كردم نذاشت بدون اينكه دوش بگيرم و كامل خودمو بشورم با ناراحتي از حموم بيرون اومدم و شرارههم هرچي صدام زد نايستادم و خودمو خشك كردم و لباسامو پوشيدم و رفتم بيرون از خونـه ، باغ زيبايي داشت توي حياط منزلمون و شروع كردم بـه قدم زدن و فكر كردن درمورد تموم وقايعي كه ديشب که تا صبح اتفاق افتاد . كمي بهخودم دلخوشي دادم كه شايد حرفهاي شراره بـه شاهين توي طبقه بالا فقط بخاطر ايجاد محيطي شـهواني براي حال كردن بيشتر بود . اما توي ذهنم يه چيزي ميگفت چرا بعد از خوابيدن من که تا صبح طبقه بالا سه بار بـه شاهين كون داد بدون اينكه بـه من چيزي بگه ؟ بازم پيش خودم گفتم خوب منم كه رفتم خونـه شاهين اينا شو بدون اطلاع شراره كردم ، خلاصه با اين حرفها مسئله رو پيش خودم توجيه كردم و برگشتم توي ساختمان . هنگام نـهار شد و همـه رفتيم روي ميز نـهار خوري و من جاي هميشگي خودمون نشستم ومنتظر شراره موندم ولي شراره درست كنار شاهين نشست ، بروي خودم نياوردم ولي معلوم بود كه دست شراره روي كير شاهين مشغول كاره ، و زيرچيزايي بـه هم ميگن ، نـهار كه خورديم رفتم لباس پوشيدم و از خونـه بـه همراه شاهين و سمانـه زدم بيرون و تا خونـه شاهين همراهيشون كردم و بعد از تشكر از اونـها خداحافظي كردم و رفتم سمت خونـه يكي از دوستان خوبم و كمي باهاش گپ زدمو ساعتي رو كنارش گذروندم و برگشتم خونـه که تا وارد ساختمان شدم شراره اومدجلو و پريد توي بغلم و شروع كرد بوسيدن من و عذر خواهي كردن بابت اتفاقي كه توي حموم افتاد و گفت من الان آماده رزمم و هرجوري كه شوهرم بخواد بهش حال ميدم كوس و كون و دهان و هر جايي از بدنمو كه بخواي مال تو . ديدم خيلي تحويلم ميگيره پيش خودم گفتم شايد فكر بد كرده باشم و واقعا بين اونا که تا همون زمان كه سكس حكمفرما بوده رابطه وجود داشته و بعد از اون ديگه مال خودم شده ، بعد بعد از اين رابطه نبايد با شاهين داشته باشـه و اونقدر باهاش سكس كنم كه بـه فكر شاهين نباشـه و اونو بغل كردم و بردم سمت اتاقمون و شروع كرديم بـه كردن همديگه و سريع بعد از يه ساك جانانـه كه واسم زد كونشو قنبل كرد سمت منو گفت اينم كون واسه شوهر عزيزتر از جونم كه ميدونم امروز بـه شاهين حسابي حسادت كرده ، با حرفش بـه خودم اومدم و گفتم منظورت چيه گفت سر ميز نـهار ميدونستم منتظرمي بيام پيشت ولي چون ناراحت بودي گفتم يه كم عصبانيتتو بيشتر كنم اين بود كه نشستم كنار شاهين و با كيرش شروع كردم بـه بازي راستش كمي هم لذت بردم از كيرش ولي بيشتر قصدم ناراحت كردنت بود كه موفق هم شدم ، حالا ميخوام ناراحتي رو از دلت درون بيارم و يه دست كون مشتي بهت هديه كنم . ديگه باورم شده بود كه شراره مثل سابق منو دوست داره و همـه اون كون دادنـها بـه شاهين و حرفهاي عاشقانـه كه بينشون زده شد مربوط بـه جوي بود كه بر اونـها حاكم بود و فقط که تا همون زمان بود از اون بعد اوضاع مثل سابق شده . بعد شروع بـه كردنكون همسرم شده ، انگار نـه انگار كه اين شراره بود كه سه بار بـه شاهين كون داده بود شاهين با اون كير كلفتش ؟ راستش مات مونده بودم چون كونش كاملا تنگ تنگ بود و لذت بي نـهايتي از كونش ميبردم ، اونقدر توي كونش تلمبه زدم که تا آبمو با فشار توي كونش رها كردم و بيحال بـه كنار شراره خزيدم و نفسي از فرط خستگي چاق كردم و شراره هم تموم بدنمو ميماليد و ليس ميزد . آروم درگوشم گفت که تا چند وقت ديگه برات سورپرايزي دارم يكي از دوستان خوبم رو كم كم دارم ميارم تو خط از زيبايي من بـه انگشت كوچيكش هم نميرسم ، فقط روزي دو سه ساعت ميرم پيشش که تا اعتمادشو جلب كنم . البته يه شوهر خوش تيپ هم داره كه عاشق كون كردنـه و دوستم که تا حالا بهش كون نداده ، ميخوام با شوهرش از عقب حال كنم و اونو مجبور كنم درون عوضش بهت كوس بده ، درون ضمن نترس كيرش خيلي كوچيكه ، عكس كيرشو توي موبايل دوستم ديدم از كير تو كوچولوتره . منم گفتم هرجور صلاح ميدوني ولي شراره ميترسم اينكار واسمون عادت بشـه و باعث ايجاد فاصله بين من و تو بشـه . شراره گفت نترس همش چند وقت ديگه اينكار رو انجام ميديم بعدش ميريم خارج از كشور و ديگه خودمو خودت هستيم درون كنار بابا و . گفتم باشـه من بهت اعتماد دارم چون مديون تو هستم اينـهمـه عشق و حال كردنمو . خلاصه هر روز توي ساعتهاي مختلف ميرفت و وقتي ميومد كلي از اونـها واسم تعريف ميكرد كه دوستش داره بـه من علاقمند ميشـه و تا چند روز ديگه جورش ميكنـه که تا با هم سكس داشته باشيم . علاقه شراره بـه سكس با من هر روز كمرنگ تر ميشد ولي بروش نياوردم . يه روز كه از خونـه بيرون زد که تا بره خونـه دوستش از آژانس تاكسي گرفتم و سر خيابون منتظرش شدم و تعقيبش كردم ، خداي من يعني دوستش كي ميتونـه باشـه اونم توي خيابوني كه شاهين زندگي ميكنـه ؟ ماشينش درست جلوي خونـه شاهين توقف كرد و رفت توي خونـه شاهين . منم منتظر شدم که تا برگشت و به سمت خونـه خودمون رفت و بعد از نيم ساعت منم وارد خونـه شدم و ديدم دوباره همون داستان و همون قصه هاي هميشگي رو شروع كرد ، منم گفتم راستي شراره عكس دوستتو فردا واسم بيار ميخوام ببينمش ، اونم گفت چشم و بلافاصله باموبايلش زنگ زد و مطمئن بودم كه همين حرف رو داشت بـه شاهين ميزد ، فردا كه حركت كرد دوباره دنبالش رفتم و مجددا بـه منزل شاهين رفت و بعد از يك ساعت بـه سمت منزل برگشت و من هم كمي بعد از اون وارد خونـه شدم و بعد از روبوسي گفت بريم توي اتاق تاعكسهايي كه ازش گرفتم نشونت بدم و منم رفتم توي اتاق و عكسها رو دونـه دونـه نگاه كردم عكسها تمومش توي اتاق خواب شاهين گرفته شده بود چون اتاق خواب شاهينو كاملا ميشناختم آخه منو اون اولين بار شو توي همون اتاق كرديم ، با حالتي كه پوز خند همراه داشت گفتم شوهر دوستت و دوستت خوش سليقه هستند ، گفت چرا ؟ گفتم چون من فقط توي دوستام سليقه شاهين رو دوست دارم و سليقه اين دو هم مثل شاهينـه چون اتاق خوابشون كپي اتاق خواب شاهينـه و منتظر عكس العمل شراره نشدم و رفتم لباسمو درون آوردم و رفتم توي پذيرايي

بعد از شام بـه گفتم امشب از بابا بخواه جاشوبا من عوض كنـه هوس كردم امشب خوشگلمو بكنم . هم گفت كامران خان شنيدي پسرم ميخواد پيش مادرش بخوابه تو هم برو توي پذيرايي يا برو پيش ت و امشب يه كون حسابي ازش بگاء . بابا هم از خدا خواسته قبول كرد ولي شراره با منو من كردن و اكراه اين موضوع را پذيرفت . شب با حسابي از كوس و كون حال كردم و به هيچ چيز هم فكرنكردم فقط بـه سكس با فكر كردم و حالمو بردم . صبح كه از خواب بيدار شدم بابام صدام زد و گفت شـهرام بيا كارت دارم بابا و رفت سمت حموم گفتم بابا چرا ميري توي حموم خوب كارتو همينجا بگو ، گفت تو بيا و هيچي نگو . رفتيم توي حموم و بابا بهم گفت شلوارتودربيار ، گفتمبابا نكنـه هوس كون من بـه سرت زده ؟ گفت خواهش ميكنم چيزي كه ازت خواستم انجام بده گفتم بابا لازم نيست جوابتونو من ميدم بله كير من بزرگ نشده بلكه كون شراره سايزش كمي بزرگ شده واسه اينكه هر روز ميره بيرون كون ميده و خانوم ديگه كوني شده ، هيچ كاريش هم نميشـه كرد من واسه همين از شما خواستم شب پيش بخوابم که تا شما بـه گشادي كون خانوم پي ببري . بابا گفت خوب حالا چكاركنيم ؟ من گفتم توي همين يكي دو روزه من همـه چيزو درست ميكنم بهش فكر نكن . بابا گفت آخه چطور درستش ميكني ؟ گفتم بابا كمي صبر كن درست ميشـه راستي بابا جون بـه شراره كه چيزي نگفتي يا بروش نياوردي بابا گفت نـه ولي …… گفتم بابا بي خيال درست ميشـه نزديكاي ظهر بود طبق قرار قبلي كه با دوستم داشتم رفتم سراغش باباش از بچه هاي جبهه و جنگ بود ، بعد از نيم ساعت كه از بودنم پيش دوستم ميگذشت زنگ زدم خونـه و مادرم گفت همين الان شراره رفت خونـه دوستش و من هم بلافاصله حركت كردم و رفتم درون خونـه شاهين منتظرش و رفت داخل منم پشت سرش وارد ساختمان شدم و رفتم روي پشت بوم خونشون كه واحد ششم ميشد و در طبقه چهارم يعني آخرين طبقه واقع بود رفتم و از اونجا خودمو بـه داخل تراس پذيراييشون رسوندم و خيلي آهسته درون پذيرايي روباز كردم و رفتم سمت اتاق خواب شاهين اسلحه اي كه از دوستم گرفته بودم رو درون وضعيت شليك قرار دادم و به آرومي از لاي درون اتاق داخل رو نگاه كردم ، بله درست حدس زده بودم شاهين سفت و سخت شراره رو تو بغلش گرفته بود و كون شراره رو بـه چنگ ميكشيد و ضرباتي رو روي شراره ميزد ، شراره كمي سرد بود مثل هميشـه نبود ، شاهين ازش سئوال كرد اتفاقي افتاده چرا اينقدر گرفته هستي ؟ شراره گفت مطمئنم كه بـه رابطمون شك كرده آخه شـهرام خيلي عوض شده . شاهين من خيلي دوستت دارم بيا همين امروز فرار كنيم ، شاهين قصه پول رو نداشته باش آخه چيزي حدود 70 ميليون تومان از پولهاي بابا توي حساب منـه ميتونيم بريم يه شـهر دور از اينجا و با هم زندگي كنيم و خوشبخت بشيم . زدن اين حرف توسط شراره باعث شد شاهين چند لحظه سكوت كنـه و بعد بـه شراره گفت شراره مگه من بهت قول ازدواج دادم تازه اين يه سكس گروهي بوده و با توافق انجام شده و شما نسبت بـه من تمايل پيدا كردي از اينـها كه بگذريم من نميتونم بـه سمانـه خيانت كنم و با او عهد بستم كه حتي اگر بين ما دونفر زوجهاي زيادي هم بيان و برن ما دونفر هيچوقت از هم بريده نشيم ، من فكر ميكردم تو هم با شـهرام همين عهد رو بستي و تمايل ما بـه هم فقط واسه يه مدت كوتاه هست وگرنـه من …… شراره نذاشت حرفشو ادامـه بده و گفت تو يه موجود پست و خبيسي تو يه آدم فريبكار هستي تو سزاوار مرگي ، كه شاهين اونو توي آغوش گرفت و گفت شراره من نميدونستم سكس تو با من از روي علاقه واسه زندگي مشتركه بلكه مثل تموم سكسهايي كه داشتم فكر ميكردم از تن و بدن من خوشت اومده يا از نوع كه باهات انجام ميدم لذت ميبري ، ببين شراره همونجوري كه اولين روز آشنايي بهم گفتي تو با شـهرام زن و شوهر هستيد آيا شـهرام رو دوست داري يا نـه ؟ شراره گفت خيلي دوستش دارم بـه اندازه تموم وجودم ميخوامش ولي استيل و پوزيشن سكسهاي تو بخصوص اون كير كلفت و بزرگت منو بـه خودش جذب كرده نميتونم ازش دل بكنم . شاهين گفت شراره جون تو حالا حالاها جا داري مثل من و بهتر از من زياد توي زندگيت ميان و ميرن تازه خود شـهرام سن و سالي نداره دوسال ديگه كيرش ميشـه دسته بيل و تنوع درون سكس رو هم خوب ميفهمـه ، ديدي تو و سمانـه رو با هم چطور كرد و چه حالي بهتون داد . شـهرام تازه كاره ابتداي راهه که تا چند وقته ديگه از من و كامران خان هم پيشي ميگيره ، برو عزيزم برو و شوهرتو رها نكن اول بايستي اونو داشته باشي بعد مردهاي ديگري كه واسه يه سكس آني ازشون خوشت اومده داشته باشي چون درون صورت رضايت هركدومتون ميتونـه با ديگران سكس كنـه واقعا ميگم شما برازنده همديگه هستيد و واسه هم ساخته شدين راستي راجع بـه اينكه بـه شـهرام قول دادي يكي از دوستاتو واسش جور ميكني واسه فردا برنامـه ريزي كن صاحب همون عكس رو مياي از همينجا با شوهرش سوار ميكني و ميبري من جريان رو واسشون توضيح ميدم كه اونجا خيط نكنن . بهم يه قول بده که تا ايران هستي با تفاق شـهرام بياين اينجا که تا من و تو سمانـه و شـهرام يه سكس چهار نفره توپ داشته باشيم . من سريع از خونـه زدم بيرون و اسلحه رو زير لباسم پنـهان كردم و رفتم سمت منزل دوستم و امانتي رو بهش دادم و برگشتم منزل وقتي اومدم شراره توي اتاق خوابش بود ، با روبوسي كردم و يه دست بـه كونش زدم گفتم درون چه وضعييتي خوش كونم ، م بـه آرومي گفت شراره تازه رسيدخونـه و خيلي هم رنگش پريده و ناراحت بـه نظر ميرسد منم زياد دور و برش نپلكيدم ، قربونت بره برو ببين ت چشـه اون با تو خيلي راحته ، گفتم اين مشكليه كه خودش بايد حلش كنـه ، زياد سخت نيست تو هم نگران نباش و زياد هم بهش گير ندي . رفتم سمت اتاق خواب و بهش سلام كردم و لباسم رو عوض كردم ، لبه تخت نشسته بود و سرشو پايين انداخته بود و مثل اينكه ميخواست چيزي بگه ولي خجالت ميكشيد منم چيزي نگفتم و رفتم سمتدر اتاق که تا برم كمك توي آشپزخونـه كه شراره صدام زد شـهرام چند لحظه بايست كارت دارم ، برگشتم و بهش گفتم الان موقع مناسبي واسه حرف زدن نيست شب موقع خواب بهترين فرصت واسه نگفته هاست ، شراره گفت ببين شـهرام من عزيز دل من خيلي مـهمـه بيا كنارم بشين كارت دارم ،در اتاقو كليد كردم و اومدم كنارش نشستم و گفتم بفرماييد ، شراره گفت ميخوام يه اعتراف پيشت بكنم و ازت هم عذرخواهي بكنم واسه اين چند روز كه همش بهت دروغ گفتم و تا حد بسيار زيادي هم ازت دور شدم و …… گفتم همـه اينـها رو ميدونم شراره من خوشگلكم من همـه چيز رو ميدونم نيازي بـه گفتن مجدد نيست اما يكي دو روز با خودت باش که تا خودت خودتو برگردوني نـه اينكه با حرفهاي شاهين و بي اعتنايي كه اون نسبت بهت نشون داد برگردي چون شاهين رنگ توي زندگي تو از اين بعد زياد مياد و قرار نيست هر دفعه من و تو دچار اين مشكلات بشيم . بـه بابا و هم چيزي نميگم تو هم بيشتر فكر كن و بعد با هم صحبت ميكني

از اتاق اومدم بيرون و رفتم يكراست پيش و شروع بـه اذيت كردنش كردم و به كونش دست ميكشيدم يا سينـه هاشو ميماليدم ، يهو برگشت و گفت توله سگ ولم كن حشري ميشم ها … راستي چند وقتيه احساس ميكنم بين تو و شراره شكرآب شده مثل اول داغ سكس نيستي ، گفتم مشكلاز خود شراره هست و الحمدالله كم كم داره حل ميشـه ، كمي سكسهاي متنوع توي روحيش اثر منفي گذاشته و سكس زده شده چند روزي باهاش نـه من و نـه بابا كاري نداريم . اميدوارم بـه طراوت و شادابي روزهاي اول برگرده . حالا اگه خوشگلم كاري داره كه من واسش انجام بدم درون خدمتشم كه گفت راستش شـهرام جون دلم واسه يه سكس گروهي تنگ شده ولي با اين صحبتهايي كه كردي نميشـه ديگه ، گفتم كون گنده من درست ميشـه شايد همين امشب شايد فردا شب ،نميدونم بايستي روحيه شراره رو ببينيم چه جوريه ؟ دم دماي غروب بود كه بابا اومد و من با سر بهش اشاره كردم طبقه بالا و خودم رفتم بالا بابا هم بعد از عوض كردن لباساش و خوش و بش با جون اومد بالا و من بـه بابا كليه ماجرا رو بجز اينكه نفر مقابل شراره شاهين بوده رو گفتم و بابا صورتمو بوسيد و گفت بهت حسوديم ميشـه عليرغم سن كمت ولي خيلي پخته عمل كردي واقعا برازنده شراره هستي و من هم امشب واستون يه خبر خوش دارم البته بعد از كردن يه كوس و كون توپ ، بعد با باباجون قرار گذاشتم كه زياد دور و بر شراره پيدامون نشـه و بذاريم اوضاع واسش عادي بشـه و خودش مثل سابق وارد جمع مون بشـه اونم قبول كرد و رفتيم پايين . سر ميز شام من گفتم بابا جون اجازه بدين يه پيشنـهاد بدم ، بابا گفت بفرما پسرم ، منم گفتم اتاق خواب شما ميشـه اتاق سكس و هركي دوست داره سكس كنـه از ساعت 11 شب بـه بعد ميره توي اون اتاق و آماده سكس ميشـه و هر شب هم ميتونـه اينكار ادامـه پيدا كنـه ، بابا گفت پيشنـهاد خوبيه خانم خانوما شما قبول داري خانوم گفت وقتي كه پاي كير و كوس و كون درميونـه از من نظر نخواين چون من سيري ندارم و همـه خنديديم بعد بابا رو بـه شراره گفت عروس گلم چي موافقي يا مخالف ؟ شراره گفت روي حرف پيش كسوتي چون شما كسي ياراي مخالفت داره ؟ بعد از شام همگي با خوردن آجيل و چاي و بحثهاي كوتاه مشغول بوديم كه بابا گفت قبلا بـه شـهرام جون گفتم درون اولين سكس گروهيمون يه خبر داغ دارم كه همون جا درون شروع سكس اعلام ميكنم كه اين خبر چيه ، همـه اصرار ميكردن كه تو رو خدا بگو و از اين التماسهاي زنانـه كه البته ميدونستن بابا آدم توداريه و تا وقتش نشـه چيزي نميگه من كمي احساس خواب آلودگي داشتم خيلي خسته بودم بعد از اونـهمـه تحمل فشار و رنج از قضيه شراره و شاهين و فارغ شدن و آسودگي خيالم آمادگي زيادي واسه يه خواب طولاني داشتم اين بود كه از همگي اجازه گرفتم و رفتم توي اتاقم و خوابيدم بعد از حدود نيم ساعت چشمام گرم خواب شده بود كه حضور يهنفر رو كنار خودم حس كردم ولي خوابمو بهم نزدم چون ميدونستم كسي نيست جز شراره ، خوابم برد و حوالي ساعت 1 بامداد از خواب بيدار شدم و احساس تشنگي زيادي بهم دست داده بود بلند شدم و خبري از شراره نبود ، خوشحال شدمگفتم حتما رفته توي اتاق سكس و بلاخره نتيجه داد و به جمعمون پيوسته ازاتاق بيرون اومدم ولي با صحنـه عجيبي روبرو شدم شراره از لابلاي درون اتاق سكس داشت داخل رونگاه ميكرد و با دستش لاي كوسشو ميماليد و تقريبا يواش يواش صداش داشت درون مي اومد ، آروم برگشتم بـه اتاقم و با سر و صدا كه يعني از خواب تازه بيدار شدم اومدم بـه سمت بيرون از اتاق و ديدم اثري از شراره نيست ، اما سايشو از بالا ديدم و معلوم بود رفته طبقه بالا ، منم رفتم سر يخچال و آب خوردم و رفتم سمت اتاق سكس ديدم بابا جون سر پا از كون بند كرده بـه و داره اونو از كون صفا ميده يه ياالله دادم و گفتم نيروي تازه نفس نميخواين كه گفت الهي قربون اين تازهنفس برم كه بيصبرانـه منتظر حضور كيرش اول توي دهنم بعد توي كوسم هستم و منم سريع شدم و همونجور كه بابا درون حال سرپا كونش ميذاشت خم شد و مثل يه بچه خوب كيرمو عين پستونك بدهن گرفت و شروع بـه سالك زدن كرد . بعد از مدتي سرشو آوردم بالا و از بابا خواستم چند لحظهكيرشو توي كون نگه داره که تا منم از جلو رو بغل كنم و كيرمو فرو كنم توي كوسش مثل بچه ها از جلوبغلش كردم و كيرمو كنار كير بابا ولي توي كوس ي جا دادم و و پيش رو شروع بـه گاييدن كرديم . توي اين حالت چون بسيار تازه بود واسه اين بود كه سريع بـه اوج لذت رسيد و با لرزشـهاي متوالي بهمون فهموند كه ارضا شده و چندتا جيغ بلند هم بـه نشانـه تمام و كمال بودن لذت كشيد و منو بابا هم شدت تلمبه هامونو بيشتر كرديم اول بابا آب كيرشو توي كون خالي كرد و كنار رفت و بعد از چند دقيقه هم من پوزيشنو عوض كردم و رو چهار چنگوله گذاشتم و كونشو فتح كردم و محكم که تا تخمام توي شكمشو پر ميكرد و داد من هم بالا رفت و همشو خالي كردم توي شكم و بيحال شدم وقتي كيرم از كون بيرون اومد برگشت و تموم كيرمو درون حالي كه مثل آدماي خوابيده بيحال شده بودم توي دهنش كرد و شروع بـه ليسيدن كرد ول كن كيرم نبود و شروع بـه مكيدنش كردتا حدي كه كيرم دوباره سيخ شد ، گفتم آخرش كار خودتو كردي كيرم دوباره بلند شد وقتي چشامو باز كردم از تعجب داشتم شاخ درون مي آوردم …………….
غير قابل باور بود اصلا فكرشم نميكردم با تن نازي هميشگي كه داشت موقع ساك زدن مثل اون وقتها آره خودش بود بلاخره تصميم خودش رو گرفته بود و به جمعمون برگشته بود …….. كيرم با ساك زدناش جون تازه اي گرفته بود و تا حالا اينقدر اونو تنومند نديده بودم . روزهاي زيادي درون انتظارش بودم که تا بلاخره بازگشتشو داشتم جشن ميگرفتم ، سرشو بلند كردم و واسه چندثانيه توي چشماش خيره شدم ، خيلي آروم بهش گفتم بخدا نوكرتم و بهش خوشامد گفتم و اونـهم فقط گفت واسه اين چند وقت معذرت ميخواد و دوباره افتاد بـه كيرو خايه هام و با حرص و ولع اونارو ميخورد و ليس ميزد منفجر شده بودم خون با فشار تموم درو رو بر كيرم رو پر كرده بود و ماهيچه هاي اونو منبسط كرده بود پوست كيرم مثل شيشـه شده بود و ديگه جاي بزرگ شدن نداشت آروم انگشتمو بـه كوسش رسونده ، خداي من مثل چشمـه آب از كوسش سرازير شده بود وضع اون از من خرابتر بود با يه چشمك بـه بابا اونو متوجه كردم كه بـه كوسش صفايي بده ولي بابا با علامت نفي سرش بهم فهموند كه امشب شب آشتيه و باتفاق اتاق رو ترك كردند و واسم يكي يه دونـه ماچ فرستادند . كيرمو از دهانش بيرون آوردم و رفتم وسط پاهاش و اول از همـه از بوي خوش وسط پاهاش و دريچه بهشتش فيض بردم بويي كه هميشـه منو مقلوب خودش ميكرد و عنان اختيار از كفم ميربود . با دو انگشتم دو طرف كوسش رو باز كردم و با زبونم شو كه حالا باندازه يه هسته خرما ورم كرده بود رو ليس ميزدم و گاهي هم ميمكيدم كه باعث شد سر و صداي شراره بالا بره و لذتشو از سكس صد چندان كنـه مثل مار بـه خودش ميپيچيد و وول ميخورد كم كم بهم التماس كرد كه اونو بكنم و كيرمو وارد بهشتش بكنم ، بهشت كه چه عرض بكنم كاش همچين كوسي نصيبتون بشـه كه ميدونم اكثر كوسهاي ايراني همينجورن ، اونوقت متوجه تعريف و تمجيدهاي من ميشيد . بلند شدم و پماد بي حسي بابا رو آوردم و كمي ازش روي كيرم ماليدم و بعد از حدود 3 که تا 4 دقيقه كه با ور رفتن بـه لبها و سينـه هاي شراره گذروندم كيرمو كامل آماده گاييدن اون بهشت كردم ، اولين باري بود كه از اين پماد استفاده ميكردم چون هميشـه اعتقادم بـه لذت درون سكس اين بود كه بايستي طبيعي سكس كرد که تا لذت واقعي رو برد ولي امشب فرق ميكرد دوست داشتم زمان بيشتري اون بهشت رو درون اختيار داشته باشم واسه همين از اون پماد استفاده كردم ، كيرم حسابي متورم شده بود ميتونم بـه جرات بگم دو که تا سه سانت بـه قطرش و بلنديش نسبت بـه دفعه قبل بزرگتر شده بود شراره هم متوجه اين موضوع شده بود بود حتي ازم پرسيد چه كردي اينقدر گونده شده منم گفتم هر چه كرده لباي تو كرده چون با ساك زدنت اينبلا بـه سر كيرم اومده و با هم خنديديم . منم سر كيرمو با كوسش تنظيم كردم و به آرومي كيرمو سروندم داخل كوسش بـه سختي كلشو تو كردم واقعا خودم متوجه شدم كه هم كوس شراره تنگتر شده بود و هم كير من بزرگتر چون مدتي بود شراره از كوس سكس نداشت و منم كه كيرم يهو گونده شده بود ، شراره گفت شـهرام جون آرومتر خيلي درد ميگيره و منم با كمي ملايمت و عقب جلوكردناي پياپي راه رو واسه ورود كيرم بـه كوسش با كمك لزج بودن كوسش هموار كردم و بعد از يكي دو دقيقه تموم كيرمو وارد كوسش كردم وقتي كيرم تمام و كمال تو كوسش رفت از شدت لذت شراره بازومو گاز گرفت و تموم ناخنـهاشو توي تنم فرو كرد و پاهاشو بـه دور كمرم حلقه كرد و اجازه تكون خوردن بهم نداد و بعد از چند ثانيه لرزشي شديد بـه تنش افتاد كه متوجه شدم خانوم ارضا شده و كمي بدنش شل شد ومن تونسم تلمبه هامو توي كوسش شروع كنم كه تازه با اومدن آب كوسش كيرم روونتر اون تو عقب و جلو ميشد ، بـه روشـهاي مختلفي از كوس گاييدمش بيشترين لذت از كوسشو موقعي بردم كه اونو روي شكم خوابوندم و يه بالشت نازك زير شكمش گذاشتم و كمي هم خودش كونشو داد بالا و منم كيرمو كردم توي كوسش احساس كردم سر كيرم با دريچه رحمش رو بوسي كرد با تموم قدرتم تلمبهميزدم كه براي بار دوم ارضا شد و همش ميگفت بكن تو رو خدا جوري منو بكن كه ديگه هوس كوس و كون بـه ديگري بـه سرم نزن من فقط مال توام قول ميدم بهت اين كوس و كون متعلق بـه تو ومال شماست بكن عزيزتر از جونم بكن منو و شروع بـه لرزيدن كرد ، درون حيني كه ميلرزيد كيرمو از كوسش درآوردم و چپوندم توي كونش چون داشت بي حال ميشد و در حين ارضا شدن بود ياراي مخالفت نداشت و تا دسته كيرمو كردم توي كونش و شروع بـه تلمبه زدن كردم و بعد از چند دقيقه پوزيشنمو عوض كردم و اون اومد روي شكم من و كيرمو توي كونش فرو كردم و روي كيرم بالا و پايين ميرفت خلاصه اونقدر بالا و پايين رفت که تا اينكه داشتم بـه اوج ميرسيدم و توي همون حالت نيمخيز شدم و كتفهاشو سفت گرفتم و اونو روي كيرم فشار دادم و تموم آبمو با فشار توي كونش خالي كردم كه با خالي شدن آبم توي كونش مجددا ارضا شد و هردومون بي حال شديم و كنار هم دراز كشيديم و نميدونم كي خوابم برد که تا اينكه با تكونـهاي شراره بيدار شدم و بعد از بوسيدن لبام بهم گفت بلند شو صبحانـه آمادست .
خيلي سرحال بودم بلند شدم و رفتم آبي بـه دست و صورتم زدم و اومدم كه صبحونـه بخورم ديدم بابا خونست و شركت نرفته سلام كردم و گفتم بابا جون قولت چي شد قرار بود خبر مـهمي رو بگي ولي … بابا گفت آره قرار بود بگم ولي شما دو نفر آنچنان مثل مار بهم پيچيديد كه دلم نيومد حالتونو دگرگون كنم ، الانم دير نشده بابا جون بشين که تا و شراره جون هم بيان بعد واستون ميگم ، خلاصه بعد از چيدن ميز صبحانـه بابا گفت يادتونـه گفته بودم املاك و مستغلات رو واسه فروش گذاشتم ، البته بجز اون چند قطعه زمين و ويلاهاي شمال ؟ گفت خوب يادمونـه آره ، بابا گفت ديروز همـه رو معامله كردم و تموم پولشو هم بـه حسابهاي ارزي شما دو نفر ريختم و كمي هم از سرمايه قبلي رو توي حساب خودمو تون گذاشتم باندازه اي كه که تا زنده هستيم محتاج كسي نباشيم . من گفتم بابا اين چه حرفيه كه ميزني مگه قرار نيست خارج كه رفتيم با هم زندگي كنيم ؟ بابا گفت نـه پسرم منو ت متعلق بـه اينجا هستيم اين شما هستيد كه بايستي بـه فكر آيندتون باشيد ، از من و گذشته ما بـه اينجا وابسته هستيم و در حالي كه رو توي بغلش فشار ميداد گفت پول بـه حساب نظام وظيفه هم واريز كردم جهت خريد خدمت سربازيت ،( اونوقتا يادمـه خدمت سربازي رو ميخريدند البته زمان مربوط بـه 5 که تا 6 سال پيشـه ) راستش يه لحظه بغض گلومو فشار داد و يهو گريه ام گرفت و همگي با هم گريمون گرفت و همديگه رو تو بغل گرفتيم ، بابا گفت كاش هميشـه مثل الان اينقدر با هم صميمي باشيم و واسه همديگه دلمون بسوزه ، بسه عزيزان من . من بايستي برم دنبال كارهاي متفرقه كه حالا حالاها كار داريم که تا شما دوتا دسته گل رو راهي اونور آب كنم . هنوز نميتونستم باور كنم كه بابا اينقدر از خود گذشته باشـه تقريبا سه قسمت از چهار قسمت ثروتش رو بـه من و شراره بخشيده بود . خلاصه روزها پشت سرهم سپري شد که تا اينكه يه روز بابا اومد و گفت شـهرام جون فردا واسه تحويل كارت معافيت بايستي بري حوزه نظام وظيفه ، اين هم تموم مدارك اخذ ويزاي شما دوتا فقط بعد از گرفتن كارت خدمتت بايستي جهت اخذ پاسپورت اقدام كني . گفتم بابا جون بلاخره ما عازم كدوم كشور هستيم انگليس يا آلمان ؟ بابا گفت هيچكدوم شما عازم كانادا هستيد و يه شركت تجاري بازرگاني اونجا با شراكت يكي از دوستانم واست تاسيس كردم و كسي هم نبايستي بفهمـه كه شراره ته و اونو بعنوان نامزدت معرفي كردم و اونجا كه رسيديد با هم ازدواج ميكنيد و ما هم هر چند وقت يكبار بهتون سر ميزنيم . حدود دو سه ماهي گذشت که تا مـهياي سفر شديم ، باورمنميشد اينقدر دل كندن سخته از همـه چيز و همـه كس بكنيم و بريم اونور دنيا ، ولي شد بلاخره رفتيم و الات فرزند بزرگ من و شراره 4 سال داره كه يه پسر گل بـه اسم سهراب و يه فرزند ديگمون 2 سالشـه بـه اسم شيرين ، راستش که تا حالا موفق نشده كه بتونيم بريم ايران ولي بابا و هر 6 ماه يكبار ميان اينجا و حدود يكماه ميمونن و ميرن و از زمان خارج شدن ما از ايران که تا الان زوج شونو با شاهين و سمانـه حفظ كردند و تقريبا ميشـه گفت ديگه م زن شاهينـه و سمانـه هم زن بابا كامرانمـه و هر روز درون كنار هم سكس ميكنن ولي منو شراره اون همـه سكس رو فقط که تا حد يك خاطره نزد خودمون نگهداشتيم و تا الان هم با هيچ كس ديگه اي غير از مواقعي كه بابا و ميان و باهاشون سكس ميكنيم با ديگري سكس نداشتيم .




[را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 01 Nov 2018 00:44:00 +0000



را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو

Sherlock Holmes - روزگار سبز: 01/01/2003 - 02/01/2003

اون دو که تا مست چشات داره خوابم مي‌كنـه.....ذره ذره اون نگات داره آبم مي‌كنـه.. را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو . را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو : را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو ، را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو




[را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 02 Nov 2018 22:25:00 +0000



را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو

علاقه بـه همجنس | شـهر سوال

نمـی دانم گفتنش درست هست یـا نـه، را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو ولی دارم بـه آخر خط مـیرسم دقیقا ۱۰ ساله هست که بـه این وضعیت دچار شدم، الان هم نزدیک هست که خود کشی کنم یعنی چند دفعه هم خواستم خود کشی کنم ولی دلم بـه حال والدینم سوخت، پدرم کارگر هست و پر جمعیت هستیم مشكلم علاقمندي بـه همجنس است.نمـی دانم شاید نفرین شدم ولی هر چه هست این هست که بـه همجنسم علاقه دارم و اینکه دانشجویي هستم ۲۲ ساله و فرزند ۴ خانواده ضمنا خود ارضایی هم دارم. را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو سال قبل ۶ ماه کامل استمنا رو ترک کرده بودم ولی باز ... را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو . نمـی توانم بهی بگویم چاره ای ندارم چند بار خواستم ترک تحصیل کنم ولی بـه خاطر پدر زحمتکشم ترک نکردم خواهشا کمکم کنید.

در ابتدا یک نکته کلی خدمت شما عرض کنم کـه غیر از چهارده معصوم ممکن هست هر انسانی درون دوره ای از زندگی اش دچار لغزش و مشکلاتی شود اما نباید بـه دلیل این لغزش ها و مشکلات اصل انسانیت و شخصیت انسانی خود را تخریب و نابود کند. بنابراین درون مرحله اول شما نباید بـه دلیل مسایل و مشکلات پیش آمده خودتان را سررزنش کنید زیرا سرزنش باعث کاهش اعتماد بـه نفس و کاهش اعتماد بـه نفس باعث ضعیف شدن اراده مـی شود و در نتیجه درون مراحل بعدی ممکن هست هیچ رفتاری از شما تغییر نکند. بنابراین شما حتما با خودگویی مثبت و احترام، روش منطقی حل مسأله خود را یـاد بگیرید.
در مورد گرایش های بـه همجنس، شما به منظور ریشـه یـابی آن حتما به یک تراپی مانند دکتر بهنام اوحدی ، دکترابراهیمـی ، دکتر بشارت و... مراجعه کنید و در صورت لزوم بـه اورولوژیست هم بروید. همچنین درون مورد خودارضایی هم کـه ریشـه درون اضطراب و نگرانی شما دارد بهتر هست راهکارهای زیر را انجام دهید:

۱- پرهیز از خود سرزنشی و احساس گناه (شما نباید بـه خاطر این مسئله کـه پیش آمده خودتان را سرزنش کنید و باید با خود بگویید همانطور کـه در بیماری های جسمـی یـا مسائل دیگر زندگی فرد شخصیت خودش را نمـی کوبد و دنبال درمان و حل مسئله اش مـی گردد. شما هم راه حل مسئلتان را با خونسردی و عدم سرزنش حتما فرابگیرید.
۲- احترام بـه خود و تحویل گرفتن خود( تهیـه لیستی از نقاط مثبت فراموش شده و مرور روزانـه).
۳- پرهیز از بی ارزش خود، توانایی ها و مـهارت های و ابعاد خوب شخصیت تان.
۴- پرهیز از تنـهایی، افزایش تعاملات اجتماعی و مشغولیت های خانواده و دوستان.
۵- حذف تصاویر و به طور کلی محرک های درون بیرون مثلا درون محیط آموزشی شما مـی توانید با توجه گردانی و تمرکز یـابی روی گفتار معلم و پردازش محتوای درسی از نگاه بـه محیط اطرافتان غافل شوید. همچنین درون بیرون کلاس هم با توجه بـه وسایل و موضوعاتی کـه وسوسه برانگیز نیستند وقتتان را بگزرانید از دیدن فیلم ها و... کـه تحریک کننده هستند بپرهیزید.
۶- هنگام هجوم افکار کـه معمولا درون تنـهایی اتفاق مـی افتد عدم پرورش این افکار و قطع ناگهانی بـه محض ورود این افکار شناخته شده از طریق ترک موقیت فعلی و تغییر موقعیت فیزیکی ، مثلا رفتن بـه طرف یخچال و آب خوردن ، خارج شدن از محیط تنـهایی و برقراری یک مکالمـه با خویشاوندان، روشن تلویزیون و... باعث قطع افکار زنجیره ای خواهد شد.
۷- ورزش و تحرکات بدنی باعث تبدیل انرژی بـه سوخت و ساز مـی شود بعد ترجیجا درون جمع ورزش کنید.
۸- پرهیز از غذا های پرکالری مانند فلفل، پیـاز و ادویجات
۹- گرفتن دوش آب ولرم و یـا خنک درون طول روز
۱۰- سعی کنید که تا وقتی کـه خسته نشدید وارد رختخواب نشوید یـا هنگام خواب خواند کتاب یـا گوش و تمرکز بر روی موسیقی آرام خوب است.
۱۱- سعی کنید بـه خود امنیت به منظور عمل استمنا را ندهدید مثلا درها ی اتاق را کاملا نبندیید و همچنین محل خوابتان را زیـاد گرم نگه ندارید.
۱۲- از پوشیدن لباس های تنگ خود داری کنید
۱۳- هیچ وقت بـه طور کامل عریـان نشوید و سعی کنید حتی المقدور اندام های خود را نبینید.
۱۴- از دست ورزی بـه آلت ی خود درون هر شرایطی پرهیز کنید.
۱۵- با خود تصمـیم بگیریید کـه تدریجی بـه تآخیر بیـاندازید مثلا اگر هفته ای یک بار هست با مدیریت و ترفند هایی بـه ۹ روز یک بار بکشانید و هروزی کـه پاک هستید بـه رخ خودتان بکشید و به خود افتخار کنید و این پاک بودن را بی ارزش نکنید.
۱۶- ورزشـهایی مانند شنا ، کوه نوردی و... بسیـار مفید است.

: را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو




[را در مسافرت بزور كردن جلوي من ياهو]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 02 Nov 2018 01:54:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com