متن کوتاه شهدای اتش نشانی

متن کوتاه شهدای اتش نشانی شعری زیبا درباره شـهدا آتش نشان حادثه پلاسکو - حیـاط خلوت | جمله ها و متن های زیبا به منظور روز آتش نشان ها | | زمزار ... | جملات و متن های زیبا مخصوص روز آتش نشان ها | متن های زیبا به منظور روز آتش نشان ها | متن لوح تقدیر درون روز آتش نشان |

متن کوتاه شهدای اتش نشانی

شعری زیبا درباره شـهدا آتش نشان حادثه پلاسکو - حیـاط خلوت

اشتراک گذاری

مـی‌سوزد از فراق شما باغبان هنوز

در سوگ داغ بیست گل ارغوان هنوز

سنگین شده هست بغض و نفس‌ها بـه ‌ها

آتش زبانـه مـی‌زند از عشقتان هنوز

آوار درد ریخته بر ‌هایمان

از چشم شـهر مـی‌چکد اشک روان هنوز

مادر سؤال مـی‌کند از یوسفش … بگو …

دارد امـید دیدن سروی جوان هنوز

در لابه‌لای آن‌همـه آوار و زخم و درد

خاکستری بجاست از آن قهرمان هنوز؟

چشم‌انتظار آمدنت بود ک…

شاید نشسته کنجی از این بی‌کران هنوز

با لحظه‌لحظه سوختنت شعله مـی‌کشد

سرتاسر وجود وطن بی‌امان هنوز

این‌گونـه پر کشیدنت اصلاً عجیب نیست

دلداده‌ای بـه غربت یـاسی کمان هنوز

مـی‌خواستی مع زینب شوی …؟ شدی…

هستی مع حرم جان هنوز

داری دفاع مـی‌کنی از مردمان شـهر

با بال‌های سوخته‌ات بی‌گمان هنوز

جسمت اسیر آتش و آوار و زخم‌هاست

روحت رها و مست سوی کهکشان هنوز

پرواز کن کـه حق تو بغض قفس نبود

پرواز کن کـه منتظر هست آسمان هنوز

شاعر: متن کوتاه شهدای اتش نشانی خانم نعیمـه امامـی

منبع: مشرق

♥ جذاب ترین مطالب امروز را اینجا ببینید. متن کوتاه شهدای اتش نشانی . متن کوتاه شهدای اتش نشانی ، متن کوتاه شهدای اتش نشانی




[متن کوتاه شهدای اتش نشانی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 18 Jul 2018 13:05:00 +0000



متن کوتاه شهدای اتش نشانی

جمله ها و متن های زیبا به منظور روز آتش نشان ها | | زمزار ...

( دلنوشته های زیبا )

جمله ها و متن های زیبا به منظور روز آتش نشان ها

فرشته نجات

شعله های سرکش و خشمگین و سوزان را فرو مـی نشانی با دنیـایی از دلهره. متن کوتاه شهدای اتش نشانی همـه روز و شبت را با آتش، متن کوتاه شهدای اتش نشانی پنجه مـی افکنی که تا هیچ خانواده ای، شبی را بی خانـه پلک نبندد.

پیشانی تو را مـی بوسم کـه خط های سرنوشت بسیـاری از انسان ها بـه پیشانی تو گره خورده است.

سرنوشت های سوخته را با ابرهای عشق، بـه بهار پیوند مـی زنی و هر کجا کـه قدم مـی گذاری، امـید جوانـه مـی زند.

تو مـی توانی عشق و امـید را از زیر انبوهی از خاکستر بیرون بکشی و آسمان آبی را بـه پنجره های دود گرفته نشان بدهی.

دست های تو، نشانـه آخرین ثانیـه های ناامـیدی اند و لبخندت، آغاز زندگی و شروعی دوباره است.

تنـها دشمنی کـه مـی شناسی، آتشی هست که چشم بـه خاکستر خانـه امـید دیگران دلبسته است.

تو مـهربان ترین آشنایی هستی کـه به یـاری امـیدهایی مـی شتابی کـه تا خاکستر شدن، زمانی بیش، فاصله ندارند.

سرنوشت خانـه های بزرگ بـه دست های کوچک تو گره خورده است. متن کوتاه شهدای اتش نشانی ثانیـه ای نمـی توان بـه شعله های سرکش آتش اندیشید؛ وقتی کـه نامـی از تو نباشد.

خوب مـی دانم کـه هیچ شبی، بی دلهره و اضطراب پشت سر نگذاشته ای. شب هایت را پاس مـی داری که تا خواب شـهر، بـه آرامش بگذرد. پشت پلک های تو آرامش جریـان دارد. تو از هزاران فرشته نجات زمـین این شـهرهای دور و نزدیکی کـه من مـی شناسم.

همـیشـه باشی که تا آتش، خاکسترنشین شود.

(عباس محمدی )

*

**

**

*

در لحظه های اتفاق

از درون گر گرفته ای. دستانت، راز سرشار رودخانـه های جاری است. چون دریـا موج مـی زنی و در خویش نمـی گنجی.

بلندتر از شعله ها قد کشیده ای.

فراموش کرده ای ثانیـه هایت را. بی تابی اتفاق را تاب نمـی آوری.

مـی روی و تمام رودهای جهان، بـه قامت تو اقتدا مـی کنند.

مـی دوی و مـیان دود و خاکستر گم مـی شوی.

همـه چیز، دور و برت زبانـه مـی کشد. خشم کهنسال شعله های ناگهان، روبه رویت مـی پیچد. از خود مـی گذری که تا دست های مـهربانت، تلخی سوزان حادثه را درون هم بریزد.

زلال، چون آب ایستاده ای و حادثه تو را نمـی سوزاند.

بی کمک دست های تو، روزهای گداخته مان نمـی گذرد، وقتی اتفاق بی هنگام، قصد درهم پیچیدن زندگی مان را دارد.

روزهایت مـی گذرد و به هیچ چیز فکر نمـی کنی جز لبخندهای سوخته ای کـه از لابهدود و آتش بیرون مـی کشی.

به هیچ چیز نمـی اندیشی، جز نگاه های ملتمسی کـه فریـاد مـی زنند و جز تو هیچ را یـارای کمک نیست.

روزهایت مـی گذرند و تو چون شمع مـی سوزی.

راز فداکاری ات، دهان بـه دهان مـی چرخد.

شـهر بـه تو مـی بالد.

وقتی شعله درون شعله مـی پیچد، بـه هیچ چیز نمـی اندیشی؛ مگر آن سوی آتش.

زلال دست های مـهربانت، راز آرامش لحظه هایی هست که شعله ورند و عصیـانگر، اگر نباشی.

بزرگمرد!

دست بر شقیقه هایت گذاشته ای و خواب از تو مـی گریزد. بـه عقربه های ساعت خیره شده ای و نگاه مـی کنی آن سوی حادثه هایی را کـه آرزو مـی کنی هیچ گاه رخ ندهند.

(حمـیده رضایی )

*

*

*

شعله های زرد و قرمز تو را بـه یـاد چه مـی اندازند؟ شعله هایی کـه گاهی آنقدر بی رحمند کـه همـه چیز را مـی بلعند. اگرچه این شعله ها زیبایی خاص خود را دارند ؛ اما گاهی بـه خاطر اندکی بی دقتی یـا شاید هم بـه خاطر بازیگوشی یک کودک حادثه ای برزگ رقم بخورد.

 به یـاد آور لحظه ای را کـه همـه تلاش مـی کنند به منظور مـهار عامل مرگ !

لحظه ای کـه همـه درون دستشان سطل آبی هست یـا لحظه ای کـه صدای ناله از خانـه هایی کـه به خاکستر تبدیل مـی گردند بلند مـی شود….

این ها تنـها یک حادثه نیست ؛ بلکه عبرتی هست برای همگان که تا بدانند کـه : متن کوتاه شهدای اتش نشانی حادثه هیچ وقت خبر نمـی کند

آری؛ بـه یـاد آور لحظه ای را کـه مأموران آتش نشانی با تلاش وصف ناپذیری و با بـه خطر انداختن و نادیده گرفتن زندگی خود با تمام وجود به منظور نجات همنوعشان تلاش مـی کنند. لحظات مرگ و زندگی؛ لحظاتی کـه گاه صدای ناله را مـی توان شنید و گاه تنـها سکوتی مرگبار است.

لحظاتی کـه درون هیچ آرام و قرار نیست.

مأموران آتش نشانی تلاش خود را به منظور عدم گسترش شعله های مرگ مـی کنند؛ اما آیـا مـی توان این خسارت سنگین را جبران کرد؟ مسلماً دیگر همـه چیز بـه خاکستر تبدیل شده و تنـها نتیجه اخلاقی از این حادثه، عبرت گرفتن و بیشتر دقت نمودن است.

( زمزار )




[متن کوتاه شهدای اتش نشانی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 13 Jul 2018 22:36:00 +0000



متن کوتاه شهدای اتش نشانی

جملات و متن های زیبا مخصوص روز آتش نشان ها

هفتم مـهرماه بـه نام «آتش نشانی و ایمنی» نامگذاری شده است. متن کوتاه شهدای اتش نشانی درون واقع این روز بهانـه ای هست تا بـه گرامـیداشت انسان هایی بپردازیم کـه از جان و آسایش خود درون راه حفظ جان و آسایش ما مـی گذرند که تا بتوانیم درون امنیت زندگی کنم.

ایمنی را مصونیت درون برابر آسیب های ناشی از حوادث، متن کوتاه شهدای اتش نشانی اعم از طبیعی و غیرطبیعی معنا کرده اند.

روز آتش نشان ها مبارک

شعله های سرکش و خشمگین و سوزان را فرو مـی نشانی با دنیـایی از دلهره. متن کوتاه شهدای اتش نشانی همـه روز و شبت را با آتش، پنجه مـی افکنی که تا هیچ خانواده ای، شبی را بی خانـه پلک نبندد.

پیشانی تو را مـی بوسم کـه خط های سرنوشت بسیـاری از انسان ها بـه پیشانی تو گره خورده است.

سرنوشت های سوخته را با ابرهای عشق، بـه بهار پیوند مـی زنی و هر کجا کـه قدم مـی گذاری، امـید جوانـه مـی زند.

تو مـی توانی عشق و امـید را از زیر انبوهی از خاکستر بیرون بکشی و آسمان آبی را بـه پنجره های دود گرفته نشان بدهی.

دست های تو، نشانـه آخرین ثانیـه های ناامـیدی اند و لبخندت، آغاز زندگی و شروعی دوباره است.

تنـها دشمنی کـه مـی شناسی، آتشی هست که چشم بـه خاکستر خانـه امـید دیگران دلبسته است.

تو مـهربان ترین آشنایی هستی کـه به یـاری امـیدهایی مـی شتابی کـه تا خاکستر شدن، زمانی بیش، فاصله ندارند.

سرنوشت خانـه های بزرگ بـه دست های کوچک تو گره خورده است. ثانیـه ای نمـی توان بـه شعله های سرکش آتش اندیشید؛ وقتی کـه نامـی از تو نباشد.

خوب مـی دانم کـه هیچ شبی، بی دلهره و اضطراب پشت سر نگذاشته ای. شب هایت را پاس مـی داری که تا خواب شـهر، بـه آرامش بگذرد. پشت پلک های تو آرامش جریـان دارد. تو از هزاران فرشته نجات زمـین این شـهرهای دور و نزدیکی کـه من مـی شناسم.

همـیشـه باشی که تا آتش، خاکسترنشین شود.

 

***جملات زیبا درباره آتش نشان***

 

از درون گر گرفته ای. دستانت، راز سرشار رودخانـه های جاری است. چون دریـا موج مـی زنی و در خویش نمـی گنجی.

بلندتر از شعله ها قد کشیده ای.

فراموش کرده ای ثانیـه هایت را. بی تابی اتفاق را تاب نمـی آوری.

مـی روی و تمام رودهای جهان، بـه قامت تو اقتدا مـی کنند.

مـی دوی و مـیان دود و خاکستر گم مـی شوی.

همـه چیز، دور و برت زبانـه مـی کشد. خشم کهنسال شعله های ناگهان، روبه رویت مـی پیچد. از خود مـی گذری که تا دست های مـهربانت، تلخی سوزان حادثه را درون هم بریزد.

زلال، چون آب ایستاده ای و حادثه تو را نمـی سوزاند.

بی کمک دست های تو، روزهای گداخته مان نمـی گذرد، وقتی اتفاق بی هنگام، قصد درهم پیچیدن زندگی مان را دارد.

روزهایت مـی گذرد و به هیچ چیز فکر نمـی کنی جز لبخندهای سوخته ای کـه از لابهدود و آتش بیرون مـی کشی.

به هیچ چیز نمـی اندیشی، جز نگاه های ملتمسی کـه فریـاد مـی زنند و جز تو هیچ را یـارای کمک نیست.

روزهایت مـی گذرند و تو چون شمع مـی سوزی.

راز فداکاری ات، دهان بـه دهان مـی چرخد.

شـهر بـه تو مـی بالد.

وقتی شعله درون شعله مـی پیچد، بـه هیچ چیز نمـی اندیشی؛ مگر آن سوی آتش.

زلال دست های مـهربانت، راز آرامش لحظه هایی هست که شعله ورند و عصیـانگر، اگر نباشی.

بزرگمرد!

دست بر شقیقه هایت گذاشته ای و خواب از تو مـی گریزد. بـه عقربه های ساعت خیره شده ای و نگاه مـی کنی آن سوی حادثه هایی را کـه آرزو مـی کنی هیچ گاه رخ ندهند.

 

***متن روز آتش نشان***

 

شعله های زرد و قرمز تو را بـه یـاد چه مـی اندازند؟ شعله هایی کـه گاهی آنقدر بی رحمند کـه همـه چیز را مـی بلعند. اگرچه این شعله ها زیبایی خاص خود را دارند ؛ اما گاهی بـه خاطر اندکی بی دقتی یـا شاید هم بـه خاطر بازیگوشی یک کودک حادثه ای برزگ رقم بخورد.

به یـاد آور لحظه ای را کـه همـه تلاش مـی کنند به منظور مـهار عامل مرگ !

لحظه ای کـه همـه درون دستشان سطل آبی هست یـا لحظه ای کـه صدای ناله از خانـه هایی کـه به خاکستر تبدیل مـی گردند بلند مـی شود....

این ها تنـها یک حادثه نیست ؛ بلکه عبرتی هست برای همگان که تا بدانند کـه :حادثه هیچ وقت خبر نمـی کند

آری؛ بـه یـاد آور لحظه ای را کـه مأموران آتش نشانی با تلاش وصف ناپذیری و با بـه خطر انداختن و نادیده گرفتن زندگی خود با تمام وجود به منظور نجات همنوعشان تلاش مـی کنند. لحظات مرگ و زندگی؛ لحظاتی کـه گاه صدای ناله را مـی توان شنید و گاه تنـها سکوتی مرگبار است.

لحظاتی کـه درون هیچ آرام و قرار نیست.

مأموران آتش نشانی تلاش خود را به منظور عدم گسترش شعله های مرگ مـی کنند؛ اما آیـا مـی توان این خسارت سنگین را جبران کرد؟ مسلماً دیگر همـه چیز بـه خاکستر تبدیل شده و تنـها نتیجه اخلاقی از این حادثه، عبرت گرفتن و بیشتر دقت نمودن است.

جملات و متن های زیبا مخصوص روز آتش نشان ها

: متن کوتاه شهدای اتش نشانی




[متن کوتاه شهدای اتش نشانی]

نویسنده و منبع: namnak.com | تاریخ انتشار: Mon, 02 Jul 2018 08:09:00 +0000



متن کوتاه شهدای اتش نشانی

متن های زیبا به منظور روز آتش نشان ها

مجموعه: متن کوتاه شهدای اتش نشانی خواندنیـهای دیدنی

متن های زیبا به منظور روز آتش نشان

شعله های سرکش و خشمگین و سوزان را فرو مـی نشانی با دنیـایی از دلهره. متن کوتاه شهدای اتش نشانی همـه روز و شبت را با آتش، متن کوتاه شهدای اتش نشانی پنجه مـی افکنی که تا هیچ خانواده ای، شبی را بی خانـه پلک نبندد.

پیشانی تو را مـی بوسم کـه خط های سرنوشت بسیـاری از انسان ها بـه پیشانی تو گره خورده است.

سرنوشت های سوخته را با ابرهای عشق، بـه بهار پیوند مـی زنی و هر کجا کـه قدم مـی گذاری، امـید جوانـه مـی زند.

تو مـی توانی عشق و امـید را از زیر انبوهی از خاکستر بیرون بکشی و آسمان آبی را بـه پنجره های دود گرفته نشان بدهی.

دست های تو، نشانـه آخرین ثانیـه های ناامـیدی اند و لبخندت، آغاز زندگی و شروعی دوباره است.

تنـها دشمنی کـه مـی شناسی، آتشی هست که چشم بـه خاکستر خانـه امـید دیگران دلبسته است.

تو مـهربان ترین آشنایی هستی کـه به یـاری امـیدهایی مـی شتابی کـه تا خاکستر شدن، زمانی بیش، فاصله ندارند.

سرنوشت خانـه های بزرگ بـه دست های کوچک تو گره خورده است. متن کوتاه شهدای اتش نشانی ثانیـه ای نمـی توان بـه شعله های سرکش آتش اندیشید؛ وقتی کـه نامـی از تو نباشد.

خوب مـی دانم کـه هیچ شبی، بی دلهره و اضطراب پشت سر نگذاشته ای. شب هایت را پاس مـی داری که تا خواب شـهر، بـه آرامش بگذرد. پشت پلک های تو آرامش جریـان دارد. تو از هزاران فرشته نجات زمـین این شـهرهای دور و نزدیکی کـه من مـی شناسم.

همـیشـه باشی که تا آتش، خاکسترنشین شود.

جملات زیبا درباره آتش نشان

از درون گر گرفته ای. دستانت، راز سرشار رودخانـه های جاری است. چون دریـا موج مـی زنی و در خویش نمـی گنجی.

بلندتر از شعله ها قد کشیده ای.

فراموش کرده ای ثانیـه هایت را. بی تابی اتفاق را تاب نمـی آوری.

مـی روی و تمام رودهای جهان، بـه قامت تو اقتدا مـی کنند.

مـی دوی و مـیان دود و خاکستر گم مـی شوی.

همـه چیز، دور و برت زبانـه مـی کشد. خشم کهنسال شعله های ناگهان، روبه رویت مـی پیچد. از خود مـی گذری که تا دست های مـهربانت، تلخی سوزان حادثه را درون هم بریزد.

زلال، چون آب ایستاده ای و حادثه تو را نمـی سوزاند.

بی کمک دست های تو، روزهای گداخته مان نمـی گذرد، وقتی اتفاق بی هنگام، قصد درهم پیچیدن زندگی مان را دارد.

روزهایت مـی گذرد و به هیچ چیز فکر نمـی کنی جز لبخندهای سوخته ای کـه از لابهدود و آتش بیرون مـی کشی.

به هیچ چیز نمـی اندیشی، جز نگاه های ملتمسی کـه فریـاد مـی زنند و جز تو هیچ را یـارای کمک نیست.

روزهایت مـی گذرند و تو چون شمع مـی سوزی.

راز فداکاری ات، دهان بـه دهان مـی چرخد.

شـهر بـه تو مـی بالد.

وقتی شعله درون شعله مـی پیچد، بـه هیچ چیز نمـی اندیشی؛ مگر آن سوی آتش.

زلال دست های مـهربانت، راز آرامش لحظه هایی هست که شعله ورند و عصیـانگر، اگر نباشی.

بزرگمرد!

دست بر شقیقه هایت گذاشته ای و خواب از تو مـی گریزد. بـه عقربه های ساعت خیره شده ای و نگاه مـی کنی آن سوی حادثه هایی را کـه آرزو مـی کنی هیچ گاه رخ ندهند.

متن روز آتش نشان

شعله های زرد و قرمز تو را بـه یـاد چه مـی اندازند؟ شعله هایی کـه گاهی آنقدر بی رحمند کـه همـه چیز را مـی بلعند. اگرچه این شعله ها زیبایی خاص خود را دارند ؛ اما گاهی بـه خاطر اندکی بی دقتی یـا شاید هم بـه خاطر بازیگوشی یک کودک حادثه ای برزگ رقم بخورد.

 به یـاد آور لحظه ای را کـه همـه تلاش مـی کنند به منظور مـهار عامل مرگ !

لحظه ای کـه همـه درون دستشان سطل آبی هست یـا لحظه ای کـه صدای ناله از خانـه هایی کـه به خاکستر تبدیل مـی گردند بلند مـی شود....

این ها تنـها یک حادثه نیست ؛ بلکه عبرتی هست برای همگان که تا بدانند کـه : حادثه هیچ وقت خبر نمـی کند

آری؛ بـه یـاد آور لحظه ای را کـه مأموران آتش نشانی با تلاش وصف ناپذیری و با بـه خطر انداختن و نادیده گرفتن زندگی خود با تمام وجود به منظور نجات همنوعشان تلاش مـی کنند. لحظات مرگ و زندگی؛ لحظاتی کـه گاه صدای ناله را مـی توان شنید و گاه تنـها سکوتی مرگبار است.

لحظاتی کـه درون هیچ آرام و قرار نیست.

مأموران آتش نشانی تلاش خود را به منظور عدم گسترش شعله های مرگ مـی کنند؛ اما آیـا مـی توان این خسارت سنگین را جبران کرد؟ مسلماً دیگر همـه چیز بـه خاکستر تبدیل شده و تنـها نتیجه اخلاقی از این حادثه، عبرت گرفتن و بیشتر دقت نمودن است.

گردآوری:بخش سرگرمـی بیتوته




[متن کوتاه شهدای اتش نشانی]

نویسنده و منبع: namnak.com | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 10:05:00 +0000



متن کوتاه شهدای اتش نشانی

متن لوح تقدیر درون روز آتش نشان

آخرین بروز رسانی: يكشنبه, 27 اسفند 1396 

تندیس | طراحی تندیس | ساخت تندیس | لوح تقدیر | متن لوح تقدیر | لوح سپاس | نشان

دسته بندی: مناسبت های ملی و جهانی اندازه متن: کوتاه

کد: 212

متن لوح تقدیر درون روز آتش نشان

 

" قُلْنا یـا نارُ کُونی بَرْدًا وَ سَلامًا عَلى إِبْراهیمَ "

یـارب این آتش کـه بر جان من است               سرد کن زان سان کـه کردی بر خلیل

آتش نشان پرتلاش و فداکار جناب آقای .....................

تشکر و سپاس از انسان هایی کـه ایثارگرانـه جان خود را بـه مخاطره مـی اندازند که تا صحت و سلامت را به منظور هموطنان خود بـه ارمغان آورند ؛ کاری بس صعب و سخت است.

به مناسبت فرارسیدن روز هفتم مـهر ماه ، متن کوتاه شهدای اتش نشانی روز شکوهمند ایمنی و آتش نشانی  فرصت را مغتنم شمرده؛ درون کمال امتنان و به منظور قدرداني از زحمات شما همکار ارجمند  کـه جان خود را درون طبق اخلاص مـی گذارید  که تا به ديگران زندگي دوباره بخشید؛ این لوح سپاس تقدیم  محضر ایثارگرانـه شما مـی گردد.

ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن                         قوافل دل و دانش کـه مرد راه رسید

 

گردآوری بانک متن لوح تقدیر: شرکت بُعد چهارم

www.Bode4.com


[ بازگشت ]

متن لوح تقدیر درون روز آتش نشان


لینک های کاربردی

جدیدترین تندیس ها و محصولات

جدیدترین مشتریـان بعد چهارم

عضویت درون خبرنامـه

]]>

آخرین اخبار

اطلاعات تماس

دفتر مرکزی:
اصفهان - خیـابان استانداری - خیـابان فرشادی - ساختمان بُعدچهارم

کد پستی: 8146746791

تلفن: 1234 24 32 - 031

همراه فروش: 2025 945 0912

ایمـیل: info@Bode4.com

 وب سایت: www.Bode4.com

سامانـه پیـام کوتاه: 30007650008090 

 توجه: متن کوتاه شهدای اتش نشانی مراجعه حضوری فقط با قرار قبلی امكان پذير است. 


   بُعد چهارم ، هيچ شعبه ديگری درون سراسر ايران ندارد.   


You'll need Skype CreditFree via Skype

نماد اعتماد الكترونيكي

درگاه پرداخت اینترنتی

. متن کوتاه شهدای اتش نشانی . متن کوتاه شهدای اتش نشانی




[متن کوتاه شهدای اتش نشانی]

نویسنده و منبع: namnak.com | تاریخ انتشار: Tue, 10 Jul 2018 15:59:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com