فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي

فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي يه اين را تو on Instagram - mulpix.com | سن و سال بـه on Instagram - mulpix.com |

فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي

يه اين را تو on Instagram - mulpix.com

يه اين را تو on Instagram

Unique profiles

77

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Qeshm, Hormozgan, Iran, Iran, Jam, Bushehr, Iran

Average media age

133.9 days

to ratio

7.3

Media Removed

الله الله الله،ماشاالله،لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ چند روز پيش اين #نقاشى رو روى ميز #نازدانـه خانم ديدم نميدونم براى چى و به چه منظورى كشيدتش اما هر چى هست نشان دهنده ى ديدگاه #نازدانـه_خانم بابا درون مورد حجابِ. فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي الحمدلله درون روش #تربيت من و بانو بـه غير از #تشويق و هدايت ... فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي الله الله الله،ماشاالله،لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ
چند روز پيش اين #نقاشى رو روى ميز #نازدانـه خانم ديدم
نميدونم براى چى و به چه منظورى كشيدتش اما هر چى هست نشان دهنده ى ديدگاه #نازدانـه_خانم بابا درون مورد حجابِ.
الحمدلله درون روش #تربيت من و بانو بـه غير از #تشويق و هدايت غير مستقيم،هرگز فشار و اجبارى درون امور اعتقادى و خصوصاً انتخاب نوع پوشش براى بچه ها وجود نداره حتى محمّد كوچولو هم خودش درون انتخاب لباس چه خريد و چه پوشيدن آزاده(براى همينـه كه گاهى اوقات از صب که تا بعد از ظهر آقا فقط با پوشك تو خونـه رژه ميره 😐)
يكى از نكاتى كه من هميشـه بـه فاطمـه خانم متذكّر ميشم اينـه كه:م هميشـه يادت باشـه كه من و مادرت از اين كه تو #چادر رو بـه عنوان #حجاب انتخاب كردى خيـــــلى خوشحاليم و بهت افتخار ميكنيم اما درون هر زمان و در هر حالى تو # عزيز و نازدانـه ى ما هستى و ما انتخابت را قبول داريم و بهش احترام ميگذاريم
فقطططط يادت باشـه كه ما راضى نيستيم بـه خاطر دل ما كارى را بكنى كه دوست ندارى
انتخاب نوع حجاب موضوعيه كه بـه رابطه ى تو و خدا مربوطه و اگر با علم و آگاهى و شناخت نباشـه يه روزى بـه خودت ميايى كه از هر #بى_حجابى بى حجاب ترى با اين تفاوت كه يه پارچه ى سياه شمل چادر با خودت حمل ميكنى

Read more

Media Removed

#مـهمانى و #تفريح و تفرّج ُ گلُ گشت وقتى خيلى زيبا تر و #خاطره انگيز ميشـه كه بـه نفحات و انفاس ملكوتى #عبادت و بندگى هم آراسته بشـه انجام #فريضه،خصوصاً #نماز اون هم بـه #جماعت و اول وقت تو مـهمانى ها و دور همى هاى #خانوادگى يك #سنت حسنـه ى اهل بيتى زيباست كه هم آثار تربيتى شگفت انگيز و بزرگى براى خودمون و بچه ... #مـهمانى و #تفريح و تفرّج ُ گلُ گشت
وقتى خيلى زيبا تر و #خاطره انگيز ميشـه كه بـه نفحات و انفاس ملكوتى #عبادت و بندگى هم آراسته بشـه
انجام #فريضه،خصوصاً #نماز اون هم بـه #جماعت و اول وقت تو مـهمانى ها و دور همى هاى #خانوادگى يك #سنت حسنـه ى اهل بيتى زيباست كه هم آثار تربيتى شگفت انگيز و بزرگى براى خودمون و بچه ها داره و هم روحيه #معنوى #خانواده رو بالا ميبره و بايد بـه شايسته ترين شكل احيا و #تبليغ بشـه.
اگر خاطر شريفتون باشـه از ماه مبارك #رمضان قبل انتشار #تصاوير #نماز_جماعت هاى خانوادگى درون يافتى را شروع كردم و الان تصميم دارم هر چند وقت يك بار از بين عكس هايى كه ارسال ميشـه يا با هشتگ #جماعت_عاشق_نماز مشخص ميشـه يكى رو انتخاب و پنج #هديه معنوى مثل #كتاب #عقيق و #شرف_الشمس، فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي #انگشتر و يا هر هديه مناسب ديگرى تقديم #عكس منتخب كنم
((فقط لطفا يواش صحبت كنيد،ميترسم مسئولين #فرهنگى كشور با اون دستگاه هاى عريض و طويل و #بودجه هاى #نجومى كه درون خواب عميق غفلت و خيانت هستن يه وقت بيدار بشن و شر برامون درست كنن 😉))
وسع حقير بيشتر از اين نيست ولى با توجه بـه ظرفيت صفحه هر چى بتونم بـه اين موضوع خواهم پرداخت
از شما خوبان هم دعوت ميكنم درون اين راه با پست و استورى از اين حركت #حمايت بفرماييد و نام شريفتون رو بـه عنوان يه #احيا كننده و به پا دارنده ى نماز و جماعت نزد خدا ثبت كنيد.

Read more

Advertisement

Media Removed

خوشبختى يعنى : فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي قلبى را نشكنى دلى را نرنجانى آبرويى را نريزى و ديگران از تو آسيبى نبينند حالا برو ببين چقدر خوشبختى... پ ن : سلام بـه روى ماه تك تك عزيزان موزيك جديد درون حال آماده شدن هست اميدوارم همـه دوستان و عزيزان افتخار بدهند عكس كاور موزيك جديد و يا تيزر ويديويى اين موزيك را، روى صفحه و اينستاگرامشون ... خوشبختى يعنى :
قلبى را نشكنى
دلى را نرنجانى
آبرويى را نريزى
و ديگران از تو آسيبى نبينند
حالا برو ببين چقدر خوشبختى...
پ ن : سلام بـه روى ماه تك تك عزيزان
موزيك جديد درون حال آماده شدن هست
اميدوارم همـه دوستان و عزيزان افتخار بدهند عكس كاور موزيك جديد و يا تيزر ويديويى اين موزيك را، روى صفحه و اينستاگرامشون ؛ پست بـه اشتراك بگذارند که تا كار شنيده بشـه
خودم بـه شخصا معتقدم اين موزيك جديد خيلي خيلي هيت خواهد شد
يه سبك جديد از موزيك هاى تريبال
👇👇👇👇👇👇👇👇
عكس خام و بدون اديت ميباشد
@ashkan_shams
@avangmusic
@radiojavan
@salsamusicofficial
@irancell
@iran_consert

#ashkan #shams #ashkanshams #salsa #music # #salsamusuc #musicvideo #iran #consert #hit #dj #avang #radiojavantv #radiojavan #best #party #tribal
#اشكان #شمس #استيج #ايران #موزيك #سالسا #ويديو #موزيك_پاپ #موزيك_ويديو #سالسا_موزيك #آونگ #راديوجوان #ايران #خليج_فارس

Read more

. اِاِاِ صف بود ؟! ببخشيد من كور هستم 🕶 واقعا بهترين و مودبانـه جمله اي كه ميتونيم بـه اين دوستان بـه اصطلاح زرنگ بگيم چي هست كه وقتي ميبينـه ورودي يا خروجي مسيري بدليل باريك شدن مسير، ترافيك ميشـه مثل ... مياد جلو و ميزنـه تو صف بـه خيال خودش فقط مزاحم يه ماشين ميشـه و وقت اونو ميگيره درون صورتي كه داره وقت همـه ... .
اِاِاِ صف بود ؟! ببخشيد من كور هستم 🕶🌂
واقعا بهترين و مودبانـه جمله اي كه ميتونيم بـه اين دوستان بـه اصطلاح زرنگ بگيم چي هست كه وقتي ميبينـه ورودي يا خروجي مسيري بدليل باريك شدن مسير، ترافيك ميشـه مثل ... مياد جلو و ميزنـه تو صف بـه خيال خودش فقط مزاحم يه ماشين ميشـه و وقت اونو ميگيره درون صورتي كه داره وقت همـه افراد تو صف رو ميگيره و ماشين زرنگ بعدي هم كه پشتش ميچسبونـه و هل ميده مياد جلو همينطور ، حتي اون آقاي مسني هم كه از دور لبخند ميزنـه و پست فرمون ژست تعظيم ميگيره و با دستش چاكرم مخلصم ميكنـه که تا ازت راه بگيره اونم فرقي نداره با اينكار داريد حقوق ديگران را پايمال مي كنيد....
آخه بـه من بگو چي تو خودت ميبيني ؟ چه كار مـهمي داري ؟ بقيه بيكارن ؟ تو زرنگ تريني ؟ بعد چي ؟
خودمون بايد ياد بگيريم كه بـه هم احترام بزاريم بخدا كه اين هيچ ربطي بـه شرايط سياسي و دلار و برجام و ... نداره
فقط ٤ حرف لازم داره ش ع و ر ( شعور ) كه خداروشكر همـه داريم👌
همشـهري لطفا از شعورت استفاده كن 🙏جاي دوري نميره
دوستان لطفا نظر بدين ؟؟؟

Read more

Media Removed

سلام دوستان نازنين داشتم گالرى رو ميديدم برخورد كردم با اين عكس ديدم خيلى نوستالژيه براى من و دوستانى كه زمانى درون مانيل با هم بوديم گفتم يه بار ديگه خاطرات زنده بشـه ، شايد دو باره حوصله ام بياد و درستش كنم ... نون بربري و تجربيات من براي دوستان عزيزم درون خارج از كشور مواد لازم : براي 6 عدد نون متوسط ... سلام دوستان نازنين 😍داشتم گالرى رو ميديدم برخورد كردم با اين عكس ديدم خيلى نوستالژيه براى من و دوستانى كه زمانى درون مانيل با هم بوديم گفتم يه بار ديگه خاطرات زنده بشـه ، شايد دو باره حوصله ام بياد و درستش كنم ...😋😋 نون بربري و تجربيات من براي دوستان عزيزم درون خارج از كشور 😊
مواد لازم : براي 6 عدد نون متوسط
آرد يك ونيم كيلو
آب 600 ميلي ليتر يا چهار پيمانـه
خمير ترش فوري ويا غير فوري حدود دو قاشق غذا خورى كمي كمتر
شكر يك قاشق غذا خوري
نمك يك قاشق غذا خوري
روغن مايع دوقاشق غذا خوري
البته تو دستور اصلي نون بربري روغن مايع نداره اما چون حرارت فرهاي خونگي بـه داغي نونوايي ها نيست و نون ها زمان ميبره که تا پخته بشـه اگر از روغن استفاده نكنيم نونـهامون خيلي سفت ميشـه روغن باعث ميشـه كه نون با كيفيتي داشته باشيم ... اين رو من با تجربه بدست آوردم ( من از روغن زيتون استفاده كردم ) شما مي تونيد از هر نوع روغن مايعي استفاده كنيد ... طرز تهيه : از اون مقدار آبي كه داريم يك ليوانش رو گرم ميكنيم خيلي داغ نباشـه يك قاشق شكرمي ريزيم و هم مي زنيم و پودر خمير ترش رو روي آب مي پاشيم ... اگر خمير ترش فوري باشـه لازم نيست صبر كنبم اما اگر فوري نبود درش وو ميذاريم و صبر مي كنبم که تا عمل كنـه يعني پف كنـه و بالا بياد
دريك كاسه نسبتا بزرك مايع خمير ترش و نمك و روغن و آب رو مي ريزيم و آرد رو كم كم اضافه و هم مي زنيم اگر دستگاه خمير زن داشته باشيم كار بسيار ساده انجام ميشـه و گرنـه با دست بايد خمير رو ورز بدهيم که تا خمير خوب و لطيفي بدست آيد بعد از اين كار روي خمير رو مي پوشانيم و در جاي گرم خونـه ميذاريم حدود يكساعت که تا حجم خمير دو برابر شود ... روي ميز كار رو آرد پاشي مي كنيم و هواي داخل خمير رو با ضربه زدن روي آن خارج مي كنيم اين مقدار رو خمير رو بـه شش قسمت تقسيم مي كنيم چونـه مي گيريم و دوباره بـه چونـه ها زمان مي دهيم که تا حجمشان دو برابر شود . البته روي چونـه ها رو مي پوشانيم كه خشك نشوند .... دو باره روي ميز كار رو كمي آرد مي پاشيم و يكي يكي چونـه ها رو باز مي كنيم شكل مي دهيم و با انگشت هامون شيار مي اندازيم ... براي رو مال سه روش رو مي تونيم انجام دهيم
يك اينكه حدود يك پيمانـه آب رو با يك قاشق كمي كمتر آرد مخلوط كنيم و روي حرارت قرار دهيم و مرتب هم بزنيم که تا غلظت پيدا كند
دوم مي تونيم يك عدد تخم مرغ رو خوب بزنيم
سومين روش اينكه فقط از زرده تخم مرغ استفاده كنيم دو عدد زرده را خوب مي زنيم درون همـه روشـها وقتي نون را پهن كرديم و شكل داديم و شيار ايجاد كرديم از مواد رو مال با برس بـه همـه

Read more

Media Removed

يادتونـه چند روز قبل ازتون دعوت كردم براى شاد كردن دل يه بنده ى خدايى كه چند سال پيش تو يه سانحه ى رانندگى دچار ضايعه ى نخاعى شده پول روى هم بگذاريم و بفرستيمش #زيارت #امام_رضا؟ و شما هم مثل هميشـه محبت كرديد و ياعلى گفتيد و حدود سه ميليون تومان جمع شد ولى درون كمال ناباورى اون بنده ى خدا با بزرگ منشى و مناعت ... يادتونـه چند روز قبل ازتون دعوت كردم
براى شاد كردن دل يه بنده ى خدايى كه چند سال پيش تو يه سانحه ى رانندگى دچار ضايعه ى نخاعى شده پول روى هم بگذاريم و بفرستيمش #زيارت #امام_رضا؟
و شما هم مثل هميشـه محبت كرديد و ياعلى گفتيد و حدود سه ميليون تومان جمع شد
ولى درون كمال ناباورى اون بنده ى خدا با بزرگ منشى و مناعت طبع گرچه ميتونست همـه اون پول را بگيره براى خودش ولى وجهى كه جمع شده بود را قبول نكرد و گفت هم كسالتش شديده و هم نياز مالى ندارم و درخواست كرد كه بـه جاش كسان ديگرى را بـه مشـهد بفرستيم
اين ١٢ بچه اونـهايى هستن كه با نيت خالص و همت والاي شما براى اولين بار توفيق پيدا كردن كه برن زيارت حضرت على بن موسى الرضا
بچه هايى كه نـه تنـها که تا حالا زيارت نرفته بودن ،بلكه حتى تو عمرشون بـه يك مسافرت معمولى و دم دستى هم نرفته بودن ،
اين طفل معصوم ها از اون بچه هايى هستن كه هر روز ممكنـه من و شما سر چهار راه ها درون حال گل فروشى يا شيشـه ى ماشين پاك كردن ببينيمشون يا اگر بخواهم دقيق تر بگم،بچه هاى كار هستن
بچه هايى كه تو كوره هاى آجر پزى اطراف تهران زندگى كه نـه ،به سختى عمر ميگذرونن.
ببينيد اثر يه قدم خير برداشتن چقدر زياد ميتونـه باشـه و چه دلهايى رو شاد ميكنـه و چه زنجيره ى زيبايى از مـهربانى رو تشكيل ميده.
يكى احسان ميكنـه،
يكى گذشت ميكنـه،
يكى ديگه از وقتش مايه ميگذاره،
كسى ديگه سوغاتى براى زائر ها تهيه ميكنـه
و درون نـهايت فقط يه آرزوى خالص براى زيارت امام مـهربانى گرچه براى صاحبش فرجامى جز حسرت نداشت اماااا
دل ده دوازده که تا پسر بچه را شاد ميكنـه
شادى اى كه مطمئناً که تا اخر عمرشون درخشان و زيبا بـه يادشون مى مونـه.

Read more

Advertisement

هر چقدر کـه مـی‌توانی صبور باش آرام و صبور... نـه اینکه غصه‌ها را رج بـه رج، ردیف بـه ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی کـه صبورم...! "صبور باش" یعنی: آنقدر فیــتیله‌ی چراغِ توکلت را بالا بکشی، کـه نور آرامش حضورش تمام دلت را روشن کند... تمام دلت را بـه امـید فردا کـه نـه، بـه امنیت ... هر چقدر کـه مـی‌توانی صبور باش
آرام و صبور...
نـه اینکه غصه‌ها را رج بـه رج، ردیف بـه ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی کـه صبورم...! "صبور باش" یعنی:
آنقدر فیــتیله‌ی چراغِ توکلت را بالا بکشی، کـه نور آرامش حضورش
تمام دلت را روشن کند...
تمام دلت را بـه امـید فردا کـه نـه،
به امنیت همـین لحظه
به شیرینی همـین الان
روشنِ روشن کند...
بگذار گریـه‌هایت کـه تمام شد،
آفتاب مـهربانی‌اش بتابد بـه گوشـه گوشـه‌ی دل و جانت... آرام بگیر کـه خدا همـیشـه
به موقع و سر وقت از راه مـی‌رسد
❤️❤️❤️❤️
اگه يه موقع يه جمله هايي رو براتون مي نويسم ،بدونين بهش باور دارم و دوست دارم تو اين باور شما هارو هم شريك خودم كنم❤️و خوشحالتر ميشم وقتي كه شماها هم يه موقع هايي توي كامنتاتون از واقعيت هايي حرف بزنيد كه بـه هممون انرژي بده،❤️اين ويدئو رو براتون صحنـه گرفتم حوصلتون سر نره ❤️😉
پ،ن١:با اين حجم از اموزش ارايش تو اينستاگرام كه همـه ميكنن ايشالا همـه مثل اينكه قرار ميكاپ ارتيست شين😂😂😂😘😘والااا بـه خدا🤔😂
پ،ن٢:اين ميكاپو قبلا براتون گذاشتن ويدئوشو .خواستم امروز يه خورده درساتونو دوره كنين😉😘😂
Makeup by feryalsalmani
#feryalsalmanimakeup #chilai_beauty #chilaimakeup #makeup #bride #hlam #instavideo #makeuptutorial ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌

Read more

Media Removed

Hi,let's learn some about ASKING DIRECTIONS : Excuse me sir. I am a stranger in this town so I am lost now. ببخشيد آقا، من تو اين شـهر غريبه ام و حالا گمشدم٠ Yeah, this is a metropolitan city so newcomers usually have difficulty finding their directions. بله،اين يه شـهر خيلي بزرگي،تازه واردها ... Hi,let's learn some about ASKING DIRECTIONS :
Excuse me sir. I am a stranger in this town so I am lost now. ببخشيد آقا، من تو اين شـهر غريبه ام و حالا گمشدم٠ Yeah, this is a metropolitan city so newcomers usually have difficulty finding their directions. بله،اين يه شـهر خيلي بزرگي،تازه واردها معمولا مشكل پيدا كردن مسير هاشون را دارند٠ Where would you like to go? كجا ميخواهيد بريد؟ I am going to the Admiral Hotel. Do you know where exactly it is located?من دارم بـه هتل ادميرال ميروم. آيا شما مي دونيد آن دقيقا كجاست؟ Are you on foot or you'd like to take a taxi ( cab )? پياده اي يا ميخواي تاكسي بگيري؟ No I've got a car but it is parked around here. نـه ماشين دارم ولي تو اين نزديكي ها پاركه٠ Ok, You should take the first right and go straight ahead for two blocks down then turn right again to Wilson street, if I am not mistaken Admiral Hotel is the third or fourth building on the left. بسيار خوب٠ شما بايد اولين خيابان را بـه سمت راست بپيچيد و مستقيم دو چهار را بريد پايين سپس دوباره بپيچيد سمت راست بـه خيابان ويلسون، اگر اشتباه نكنم هتل ادميرال سومين يا چهارمين ساختمان سمت چپه٠ Sorry for having your time,have you got an idea if there is a good confectionary shop nearby? ببخشيد از اينكه وقتتون را ميگيرم،آيا بـه نظر شما ،شيريني فروشي خوب تو اين نزديكي ها وجود داره؟ I have seen one with high quality of pastries across from the Admiral Hotel.من يه شيريني فروشي با شيريني ترهاي با كيفيت زياد رو بروي هتل ادميرال ديده ام٠ By the way,people are driving on different side. راستي مردم درون اينجا درون جهت متفاوتي رانندگي ميكنند٠ Yeah,you're right. Here motorists drive on the left so you have to drive on the same way درسته،اينجا راننده ها از سمت چپ رانندگي ميكنند بنابراين شما هم مجبوريد بـه همان طريق برانيد٠. I appreciate you a lot sir. بسيار ممنونم از شما قربان٠ You're welcome , mind how you go and I hope you have a pleasant stay in this city. خواهش ميكنم ،مواظب خودتون باشيد و اميدوارم اقامت خوشي درون اين شـهر داشته باشيد٠
Admin:09126783301

Read more

Advertisement

Media Removed

. !... چرا نامـه هاش رو بهم نمى دادى؟... چرا اون موقع كه عاشق بودم نذاشتى عاشقى كنم؟... تو كه مى دونستى يه روز عاشقى از يادم مى ره.چرا اون روزا كه يادم بود ، ازم گرفتيش؟... چرا فكر مى كردى من هيچوقت بزرگ نمى شم؟... چرا مى گفتى تو هيچ وقت بزرگ نمى شى؟... چرا من همين الان فكر مى كنم كه بزرگ نشدم؟... چرا ... .
!...
چرا نامـه هاش رو بهم نمى دادى؟...
چرا اون موقع كه عاشق بودم نذاشتى عاشقى كنم؟...
تو كه مى دونستى يه روز عاشقى از يادم مى ره.چرا اون روزا كه يادم بود ، ازم گرفتيش؟...
چرا فكر مى كردى من هيچوقت بزرگ نمى شم؟...
چرا مى گفتى تو هيچ وقت بزرگ نمى شى؟...
چرا من همين الان فكر مى كنم كه بزرگ نشدم؟...
چرا با اينكه هنوز بزرگ نشدم ، ديگه احساس عاشقى نمى
كنم؟...
/جلال تهرانى/.....................
نمايش #فصل_شكار_بادبادكها
مرداد ٩٤ سالن اصلى تئاتر شـهر ( هر سال مرداد ياد اجراى اين مونولوگ ميوفتم بـه قلم جلال تهرانى كه بسيار ظريف و عجيب مرور مى كرد ايرانم را...مرور مى كرد" خودم" را و عجيب تر اجراى اين نمايش بود كه درون صحنـه ايي عظيم،انگار بادبادكى بزرگ بـه گل نشسته درمحاصره ى ميله هاى آهنين و قدرت پرواز ديگر ندارد )
📸:@nazy_kh

Read more

Media Removed

. سكه چهار ميليون و نيم شده، دلار رفته بالاي 10 هزار تومان، 206 تقريبا 60 ميليونـه! از يه آپارتمانِ متوسط الان فقط ميشـه مستراحش رو خريد، بعد انتظار داريد من دستم بـه قلم بره؟ اونم براي چي؟ براي نوشتن طنز! خدايي انتظار داريد براتون طنز بنويسم؟ لابد طنز خنده‌دار و با معني و سرگرم‌كننده هم مي‌خوايد! ... .
سكه چهار ميليون و نيم شده، دلار رفته بالاي 10 هزار تومان، 206 تقريبا 60 ميليونـه! از يه آپارتمانِ متوسط الان فقط ميشـه مستراحش رو خريد، بعد انتظار داريد من دستم بـه قلم بره؟ اونم براي چي؟ براي نوشتن طنز! خدايي انتظار داريد براتون طنز بنويسم؟
لابد طنز خنده‌دار و با معني و سرگرم‌كننده هم مي‌خوايد! همچين كه بخونيد و پاش ريسه بريد! آره؟ خوبه والا! حالا گيريم كه اصلا من دستم بـه قلم رفت! گيريم كه طنزم نوشتم! خيلي هم فان و خنده‌دار و باحال و سرگرم‌كننده نوشتم! شما مي‌تونيد بخنديد؟ وجدانا مي‌تونيد؟ دل و دماغش رو داريد؟ من كه ندارم! من الان درون بهترين حالت ميتونم شعر عاشقانـه بگم. اونم نـه عاشقانـه-عاطفي! عاشقانـه-اقتصادی.

يعني يه شعري كه توي اون عاشق از نرسيدن بـه معشوقش رنج مي‌بره ولي اين نرسيدن بـه خاطر مخالفت خانواده و بي‌وفايي معشوق و خيانت و جذابيت رقيب سيكس‌پك‌دار نيست بلكه دليل كاملا مالي داره! اينجوري كه اگر درون ديده مجنون نشيني، بـه جز مشتي بدهكاري نبيني!
.
حالا همچنان دوست داريد براتون بنويسم؟ باشـه... حالا كه اصرار مي‌كنيد يه ترانـه‌ عاشقانـه-اقتصادي ميگم اميدوارم خوشتون بياد: .

سلام ای حباب غم‌انگيزِ سكه
سلام ای دلارِ ده هزار تومانی
سلام ای غم روزگارانِ تحريم
خداحافظ ای #تا_1400_با_روحانی
.
خداحافظ ای رونق اقتصادي
خداحافظ ای تك‌رقم درون تورم
خداحافظ ای گوشت و اي مرغ و ماهي
خداحافظ عطر خوشِ نونِ گندم
.
خداحافظ ای ماشين خوب و عالی
خداحافظ حتي پرايدِ زغالي
تو بی‌آب كه مي‌موني اي مونده بي‌برق ...
تو را مـی‌سپارم بـه آفتابه‌خالی
.
تو را مـی‌سپارم بـه چندتايی وعده
تو را مـی‌سپارم بـه دوسه که تا تهديد
اگر توی گل مونده‌ام، مثل طاووس(!)
تو را مـی‌سپارم بـه تدبير و اميد!
.
پ.ن: كسی اگه كانكشنی با احسان خواجه‌اميری داره اين ترانـه رو برسونـه بهش بخونـه واسه آلبوم جديدش! حالا خواجه‌اميری هم نشد يكی ديگه! فقط بـه حميد هيراد نميدم بخونـه چون ميخوادبزنـه!

Read more

Media Removed

• عزيزم برايم بگو حينِ تماشا كردنِ جاي خالي اش، با آن غمِ نرم و نازكِ پشت چشم هات چه مي كني؟ برايم بگو دست درون شانـه ي كه مي اندازي وقتي يك جاهايي و يك كساني درون تو تمام نمي شوند؟ با زخمي كه سر باز مي كند چگونـه مدارا مي كني درون اين همـه سكوت و پرهيز كه داري؟ تو درون آن تابستانِ سخت، تمامِ آن واقعه را كشيده اي، و من تمامِ ...
عزيزم برايم بگو حينِ تماشا كردنِ جاي خالي اش، با آن غمِ نرم و نازكِ پشت چشم هات چه مي كني؟ برايم بگو دست درون شانـه ي كه مي اندازي وقتي يك جاهايي و يك كساني درون تو تمام نمي شوند؟ با زخمي كه سر باز مي كند چگونـه مدارا مي كني درون اين همـه سكوت و پرهيز كه داري؟ تو درون آن تابستانِ سخت، تمامِ آن واقعه را كشيده اي، و من تمامِ واقعه را تماشا كرده ام. ميبيني چه فاصله اي ميانِ ماست؟ ميبيني جهانمان چه شكافي بر مي دارد وقتي از مفهومِ رنجِ از دست رفتنِ آن زن حرف مي زنيم؟ من چگونـه مي توانم از آن پيراهنِ سفيد حرفي ب و چنگ نزند بـه جانم وهمي كه برايم بسيار ناشناخته است؟ پيراهن، پيراهنِ سفيد و انگار كن ي را كه نرفته است. انگار كن نشسته هست و انتظار مي كشد که تا تو از خوابي كه ميبيني برخيزي و تماشايش كني. ببين چه رخوتي دارد اين خواب! ببين كه تو خواب ديده اي و من انگار تنـها درون ميانـه ي اين خواب دري را بـه اشتباه گشوده ام، از راهرويي يه اشتباه گذر كرده ام، رسيده ام بـه تو، و يك دل سير اندوهت را تماشا كرده ام. ببين كه درون بيداري ك پيراهن سفيد تن كرده هست و نشسته هست به انتظار، و تو بيدار كه مي شوي که تا چند روز گيج و گنك با خودت مي گويي: "عجب خوابي ديده ام، عجب خوابي!" . و مابعدش احتمالاً تمام زن هاي شمالي براي تو چيزي هستند شبيه بـه يك خواب كه ديده اي. و تمام جهان خزر را طوري مي شناسند كه زن درون خوابت نشاني داده هست و بعد ميبيني تمام صيادانِ خزر انگار خويشاوندند با زن و هرچه نگاه مي كني ميبيني درون روزمره ات يك چيزي هميشـه كم است. يك چيزي كه شبيه بود بـه حضورِ زني شمالي درون فقداني كه درون يك خواب مي كشيدي و تمام. كاش يك وقتي اين ها همـه را نوشته كني و بداني من هنوز مدام با خودم خيال مي كنم كه "ما همگي شاخ و بال گرفته از خاكسترِ فقداني هستيم كه ققنوسش انگار مرده است." خسته و هذيان زده ام، بهتر هست دست بردارم از نوشتن، اينـها را بـه خوبي خودت ببخش .
روي ماهت را مي بوسم .
نازوند/ دي ماه ٩٦/ تهران

[اينـها بريده هايي از يك نامـه است] .

Read more

Media Removed

Hi, Now let's have a short talk in PRESENT CONTINUES TENSE ( زمان حال استمراري ) """"""""""""""""""" Hi,Bob where are you going now? سلام باب،الان كجا داري ميري؟ Good morning Fred,I am going to work at the moment,I should be at work in half an hour. صبح بخير فرد، درون حال حاضر دارم ميرم سر كار،بايد ... Hi, Now let's have a short talk in PRESENT CONTINUES TENSE ( زمان حال استمراري ) """""""""""""""""""
Hi,Bob where are you going now? سلام باب،الان كجا داري ميري؟ Good morning Fred,I am going to work at the moment,I should be at work in half an hour. صبح بخير فرد، درون حال حاضر دارم ميرم سر كار،بايد که تا نيم ساعت ديگه سر كار باشم٠ What are you doing here at this time of the day? شما اين ساعت از روز اينجا چه كاري ميكني؟ I am looking for an English grammar book. I think the bookshop is not open yet. من دنبال يه كتاب قواعد زبان انگليسي ميگردم.فكر كنم كتاب فروشي هنوز باز نكرده٠ How about tonight,what are you doing? امشب چطور،چه كاري ميكني؟ I've got nothing to do tonight. امشب كار خاصي براي انجام ندارم٠ Ok,we are going to the movies with some friends tonight. Are you coming to see a movie with us? بسيار خوب،ما امشب با تعدادي از دوستان ميريم سينما٠آيا شما هم با ما مياي يه فيلم ببيني؟ Why not, what time are you leaving home? چرا نـه،چه ساعتي خونـه را ترك ميكنيد؟ The film starts at 7,so we are leaving the dormitory at 6 because we may get stuck in traffic due to the rush hour. فيلم ساعت ٧ شروع ميشـه بنابراين خوابگاه را ساعت ٦ ترك ميكنيم چونكه ممكنـه درون زمان اوج تردد تو ترافيك گير كنيم٠ All right ,let's see each other by the cinema at a quarter to 7.بسيارخوب اجازه بديد ساعت يه ربع بـه ٧ نزديك سينما همديگر را ببينيم٠ Ok see you there at 6:45. باشـه،ساعت ٦:٤٥ آنجا مي بينمت٠ """""""""""""""""" سلام دوستان هميشـه همراه، اگر از ضعف مكالمـه خود رنج ميبريد،با فراهم شدن امكان تدريس خصوصي و نيمـه خصوصي انلاين هر جا كه باشيد با كمترين هزينـه و زمان ميتوانيد با مدرس مجرب بصورت صوتي و يا تصويري آنرا تقويت كنيد. تعداد و زمان ثبت نام محدود٠ شماره تماس و ارسال پيام ٠٩١٢٦٧٨٣٣.١

Read more

Advertisement

Media Removed

"هدف از زندگی یک تاجر آمريکايي نزديک يکي از روستاهاي مکزيک ايستاده بود. درون همان موقع يک قايق کوچک ماهيگيري رد شد کـه داخلش چند که تا ماهي بود. تاجر از ماهيگير پرسيد: چقدر طول کشيد که تا اين چند که تا ماهي رو گرفتي؟ ماهيگير: مدت خيلي کمي. تاجر: بعد چرا بيشتر صبر نکردي که تا بيشتر ماهي گيرت بياد؟ ماهيگير: چون همين ... "هدف از زندگی
یک تاجر آمريکايي نزديک يکي از روستاهاي مکزيک ايستاده بود. درون همان موقع يک قايق کوچک ماهيگيري رد شد کـه داخلش چند که تا ماهي بود.
تاجر از ماهيگير پرسيد: چقدر طول کشيد که تا اين چند که تا ماهي رو گرفتي؟ ماهيگير: مدت خيلي کمي.
تاجر: بعد چرا بيشتر صبر نکردي که تا بيشتر ماهي گيرت بياد؟ ماهيگير: چون همين تعداد براي سير خانواده ام کافي است.
تاجر: اما بقيه وقتت رو چيکار مي کني؟ ماهيگير: که تا دير وقت مي خوابم, يه کم ماهي گيري مي کنم, با بچه ها بازي ميکنم بعد ميرم توي دهکده و با دوستان شروع مي کنيم بـه گيتار زدن. خلاصه مشغوليم بـه اين نوع زندگي.
تاجر: من تو هاروارد درس خوندم و مي تونم کمکت کنم. تو بايد بيشتر ماهي گيري کني. اون وقت مي توني با پولش قايق بزرگتري بخري و با درآمد اون چند که تا قايق ديگر هم بعدا اضافه ميکني. اون وقت يه عالمـه قايق براي ماهيگيري داري!
ماهيگير: خوب, بعدش چي؟
تاجر: بـه جاي اينکه ماهي ها رو بـه واسطه بفروشي، اونا رو مستقيــما بـه مشتري ها ميدي و براي خودت کار و بار درست مي کني. بعدش کارخونـه راه مي اندازي و به توليداتش نظارت ميکني. اين دهکده کوچک رو هم ترک مي کني و مي روي مکزيکوسيتي! بعد از اون هم لوس آنجلس! و از اونجا هم نيويورک. اونجاست کـه دست بـه کارهاي مـهم تري مي زني.
ماهيگير: اين کار چقدر طول مي کشـه؟
تاجر: پانزده که تا بيست سال! ماهيگير:
اما بعدش چي آقا؟
تاجر: بهترين قسمت همينـه,در يک موقعيت مناسب کـه گير اومد ميري و سهام شرکت رو بـه قيمت خيلي بالا مي فروشي! اين کار ميليون ها دلار برات عايدي داره. ماهيگير: ميليون ها دلار!
خوب بعدش چي؟
تاجر: اون وقت بازنشسته مي شي! ميري يه دهکده،ساحلي کوچيک! جايي کـه مي توني که تا دير وقت بخوابي! يه کم ماهيگيري کني, با بچه هات بازي کني! بري دهکده و تا ديروقت با دوستات گيتار بزني و خوش بگذروني..
مکزیکی نگاهی بـه مرد آمریکایی کرد و گفت :خب من الانم کـه دارم همـین کارو مـیکنم!!! زندگي انسان داراي طول، عرض و ارتفاع هست و اغلب ما تنـها بـه طول آن مي انديشيم،اما آنچه کـه بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگي آن است.،
همـیشـه یـادتان باشد کـه زندگی پیشکشی هست برای شادمانی و خوب زیستن،و ضمانتي براي دیدن طلوع خورشيد فردا وجود ندارد،مـهم نیست درون اینده چه چیزی پیش مـی آید اگر امروز مـی توانی غذا بخوری از نور خورشید تابان لذت ببری و با خانواده و یـا دوستانت بگویی و بخندی بعد خدا را شکر کن ،"قدر داشته‌ها را بدانیم و از آنـها لذت ببریم"،خوشبختی یعنی "رضایت"مـهم نیست چه داشته باشیم یـا چقدر،مـهم این هست که از همانی کـه داریم راضی و شاد باشیم …

Read more
. یـاشاسین آذربایجان درون کنار استاد عزیزم آقای دکتر کاظمـی شاعر واديب معاصر @Abbaskazemi42 . ترجمـه : غروب كه از راه ميرسه دلم خون ميشـه اين تهران زيبا برام كلبه احزان ميشـه که تا چشمـهاى غمگين تو بيادم مياد دنياى روشن برام تبديل بـه زندان ميشـه شب که تا سرم را ميذارم روى بالش انگار كه جان بـه عزراييل ... .
یـاشاسین آذربایجان

در کنار استاد عزیزم آقای دکتر کاظمـی شاعر واديب معاصر👇
@Abbaskazemi42
.
ترجمـه :
غروب كه از راه ميرسه دلم خون ميشـه
اين تهران زيبا برام كلبه احزان ميشـه
تا چشمـهاى غمگين تو بيادم مياد
دنياى روشن برام تبديل بـه زندان ميشـه
شب که تا سرم را ميذارم روى بالش
انگار كه جان بـه عزراييل تقديم ميكنم
ببين فلك چقدر درون حق من ظلم كرده
يه لقمـه نون داده آغشته بـه خونش ميكنـه
براى رسيدن بـه تو خيلى بـه خدا التماس ميكنم
با چشم تَر هر شب قرآن ميگيرم روى سرم

اگر دوباره براى خدمتگزاى عمرم قد بده
جان زخمى ام را هرشب قربانت خواهم كرد

اون كسى كه بين ما فاصله انداخته
خودش يه روزى دچار نا اميدى خواهد شد
________________________________
#سورپرایز_برای_تبریزی_ها
کنسرت بزرگ خنده اینبار درون تبریز
۳و۴ شـهریور ۹۷
سالن مرکز همایشـهای بین المللی (۴ دقیقه فاصله از هتل مرمر به
سمت خاوران جنب شـهرداری منطقه ۹)
.
روابط عمومـی 👇
09124440611
.
رزرو آنلاین بلیت 👇
www.shahriz.com

Read more

Media Removed

@monza.cafe مونزا كافه رو دوست دارم تو كلار آباد هستش هر بار كه شمال بريم حتما يه سر بـه اين كافه ميزنيم فضاي مرتب و مدرن و شيك و معماري زيبا و دل باز و رو بـه دريا و پذيرايي خوبشون باعث جذب مشتري ميشـه چيزي كه امروز نظر من رو جلب كرد و ناراحتم كرد شرايط نابسامان اقتصادي كه باعث شده كه هر جا ميريم بحث افزايش ... @monza.cafe
مونزا كافه رو دوست دارم تو كلار آباد هستش هر بار كه شمال بريم حتما يه سر بـه اين كافه ميزنيم فضاي مرتب و مدرن و شيك و معماري زيبا و دل باز و رو بـه دريا و پذيرايي خوبشون باعث جذب مشتري ميشـه
چيزي كه امروز نظر من رو جلب كرد و ناراحتم كرد شرايط نابسامان اقتصادي كه باعث شده كه هر جا ميريم بحث افزايش قيمت رو بايد بشنويم واقعا اندوه بزرگ و وصف ناپذيري هستش😔با اين شرايط بـه كجا داريم ميريم خدا ميدونـه
خدايا وطنم رو از اين مصيبت نجات بده ،خدايا وطنم رو از تو ميخواهم ،خدايا عزت وطنم رو بهش برگردون،اون رو مثل قديما سرافراز و از دست غارتگران حريص نجات بده....اميدوارم روزي برسه كه دولتمردان درون پي قدرت و ثروت نباشن ....
ایران وطنم وطن عزیزم به منظور تو مـینویسم به منظور تو کـه بیشتر از جانم دوستت دارم.
هرگز تو را ترک نخواهم کرد زیرا اینجا وطن من است.
خاک سرزمـینم را مـیبوسم زیرا اینجا خانـه من است.
خانـه ای سبز پر از مـهر و صفا پر از صلح و دوستی.
کشورم را دوست دارم ایرانم را دوست دارم زیرا پر از زیبایی است.
از تخت جمشید که تا سی و سه پل.اینجا پر از زیبایی هست پر از محبت و عشق.
از خلیج فارس که تا خزر همـه ایران سرای من است.
وطنم وطنم ای ایران من دوستت دارم و تا آخرین لحظه واپسین نفسم با تو خواهم ماند.
دوست دارم روی خاک تو جان بسپارم.
تا آخرین نفس تو را دوست دارم ای ایران ای سرزمـین سبز من.
خدايا ايرانم رو آزاد كن🙏🏼🙏🏼🙏🏼

Read more

Advertisement

Media Removed

. مختصر تفسير دعای روز اول ماه رمضان درون بيان آيت الله مجتهدى تهرانى : . ️اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِي فِيهِ قِيَامَ الْقَائِمِينَ وَ نَبِّهْنِي فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِي جُرْمِي فِيهِ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ ... .
📣
مختصر تفسير دعای روز اول ماه رمضان درون بيان آيت الله مجتهدى تهرانى :
.
⭐️اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِي فِيهِ قِيَامَ الْقَائِمِينَ وَ نَبِّهْنِي فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِي جُرْمِي فِيهِ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّي يَا عَافِياً عَنِ الْمُجْرِمِينَ
خدايا روزه ام را درون اين ماه روزه روزه داران قرار ده، و شب زنده داری ام را شب زنده دارى شب زنده داران، و بيدارم كن درون آن از خواب بی خبران، و ببخش گناهم را درون آن اى معبود جهانيان، و از من درگذر، اى درگذرنده از گنـهكاران.⭐️صائمين چه كسانی هستند؟ سه نوع روزه داريم؛ روزه عام، روزه خاص، روزه خاص الخاص.
روزه عام همان روزه‌ای هست كه عموم مردم مـی‌گيرند؛ نمـی‌خورد و نمـی‌آشامد، ولی متاسفانـه بـه نامحرم هم نگاه مـی‌كند؛ گناه هم مـی‌كند؛ حجاب را مراعات نمـی‌كند. بنابراين روزه عام روزه‌ای هست كه انسان تنـها از اموری كه روزه را باطل مـی‌كند، خودداری مـی‌نمايد.
روزه خاص، روزه‌ای‌ هست كه روزه‌دار علاوه بر اينكه از خوردن و آشاميدن خود‌داری مـی كند، اعضاء و جوارحش هم روزه دارد؛ چشمش را هم از معصيت مـی بندد؛ سحر كه روزه مـی‌گيرد نيت مـی‌كند كه خدايا من همـه اعضا و جوارحم روزه است؛ گوشم غيبت نمـی شنود، زبانم غيبت نمـی كند و ... اين روزه خاص است.
در حديث هست كه وقتی روزه مـی‌گيری، بايد گوش تو هم روزه باشد - از گناهان مربوط بـه گوش مثل گوش بـه غيبت و... - جدا پرهيز كنيد، چشمت هم بايد روزه باشد، پوستت هم بايد روزه باشد؛ موی سرت هم بايد روزه داشته باشد؛ خانم ها بايد حجابشان را رعايت كنند. اين نكته را بايد توجه داشته باشيم كه تعيين حدود حجاب بر عهده مرجع تقليد است،بانوان بايد مرز حجاب خود را از مرجع تقليدشان بپرسند.مراجع تقليد اسلام‌شناس هستند و هر كسی نمـی‌تواند خودش درون مسايل دينی رای دهد.
روزه خاص الخاص، روزه‌ای هست كه غير از خدا هيچ چيز ديگری درون دل روزه‌دار نباشد؛ .اگر درون ماه رمضان همـه كار ها به منظور خدا باشد، روزه خاص‌الخاص تحقق مـی‌يابد و از اين رو درون دعا از خدا مـی‌خواهی: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِيهِ صِیَامَ الصَّائِمِينَ؛ يعنی خداوندا روزه مرا روزه خاص الخاص قرار بده». -فرودگاه ايمان را به منظور نزول ملائكه باز نگه داريم
بايد دل‌های خود را به منظور خدا خالی كنيم، ملائكه شب احياء فرود مـی‌آيند، 🆔:
@mojtaheditehrani_ahmad
١ رمضان
٢٧_٠٢_٩٧
.
#آيت_الله_احمد_مجتهدى_تهرانى
#رحمت_الله_عليه
#رضوان_الله_عليه
#روز_اول_ماه_رمضان
#اللهم_صل_على_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم

Read more
#مگه_مـیشـه_این_کلاغ_پر_سیـاه_رو_دوس_نداشت امروز وقتی سخنی از آن مجری کم خرد را شنیدم بر آن شدم کمـی درون مورد پرنده ها براتون بگم درون نزدیکی روستای ما روستایی هست بنام حاتم آباد اونجا یـه کلونی هزارتایی از #کلاغ سیـاه ها زندگی مـیکنن من چند خصوصیت بارز کلاغها رو درون زندگی م بکار مـیبرم اول اینکه ... #مگه_مـیشـه_این_کلاغ_پر_سیـاه_رو_دوس_نداشت
امروز وقتی سخنی از آن مجری کم خرد را شنیدم
بر آن شدم کمـی درون مورد پرنده ها براتون بگم
در نزدیکی روستای ما روستایی هست بنام حاتم آباد
اونجا یـه کلونی هزارتایی از #کلاغ سیـاه ها زندگی مـیکنن

من چند خصوصیت بارز کلاغها رو درون زندگی م بکار مـیبرم
اول اینکه اونا پونزده مـیلیون سال قبل از ما بـه زمـین اومدن و زندگی اجتماعی رو بخوبی آموختن
پس من اگر مثل کلاغ درون روابط اجتماعی م باشم برنده ام

دوم اینکه اونا متخصص بعد انداز هستن
گاهی کلاغ ها به منظور حمله بـه ذخیره غذایی دیگران مدتها برنامـه ریزی مـیکنن
پس من برنامـه ریزی به منظور زندگی ام را از کلاغ مـی آموزم

سوم اینکه کلاغ ها تیز حسی دارند .من از کلاغ مـی آموزم کـه به اطرافم بـه دقت بنگرم

امروز بجای کبوتر بازی ،کلاغ بازی کردم شاید بـه قبایِ آن مجری بر نخورد😊

کلام آخر اینکه من شعری از یغما گلرویی رو مدتهاست از بر
هستم بـه شما هم توصیـه مـیکنم حداقل یکبار بخوانیدش⬇

يه کلاغ رو نوک ديوار داره قارقار مي کنـه
با صداي قارقارش ده رو خبردار مي کنـه
ميگه : من رنگ شبم اما شب رو دوس ندارم
اين صداي من که
خورشيد رو بيدار مي کنـه
خروساي ده ما عمريه بي صدا شدن
انگار از وحشت لحظه هاي ما جدا شدن
دل من تنگه از اين نق زدناي کاغذي
خروسا جاي خدا بنده ي کدخدا شدن

مگه ميشـه گندم تو خاک خشک تشنـه کاشت ؟
مگه ميشـه اين کلاغ پر سياه رو دوس نداشت ؟
اي کلاغ ! بخون که تا ما هم با
تو هم صدا بشيم
نميشـه بـه جاي خورشيد سه که تا نقطه چين گذاشت
آي کلاغ ! بازم بخون از دل اين شباي تار
بخون از کدخداي خروس کش طلايه دار
هيچي جاي خودش نيست توي اين بازار شام
تو بخون ‚ جاي خروسا خورشيد رو بيرون بيار
ميدونم گذشته هات يه ابر خاکستريه
مي دونم بـه چشم شب قارقار تو سرسريه
اما خورشيد کـه بياد چشما رو روشن مي کنـه
ده مال ما ميشـه اين کدخداي آخريه
مگه ميشـه گندم تو خاک خشک تشنـه کاشت ؟
مگه ميشـه اين کلاغ پر سياه رو دوس نداشت ؟
آي کلاغ !‌ بخون که تا ما هم با تو هم صدا بشيم
نميشـه بـه جاي خورشيد
سه که تا نقطه چين گذاشت
پ.ن:روز مرد رو بـه همـه جوانمرد ها تبریک مـیگم❤
شبتون بـه مـهر♡

#amazing #naturelover #tagstagram #liveoutdoors #travelgram #sunset #traveler #igtravel #bestvacations #instagram #akkas #nature #عکاسی #همدان #ایران #natural #land #gilan #photography #aks #natureaddict #comeseegilan #top_masters #محیط_زیست #عکاسان_ایرانی #جنگل_نوردی #مارکوپولو

Read more

Media Removed

. { طبقِ معمولِ هميشـه #نشر_هنوز رفتم و چندتا كتاب خ ، البته نـه تنـها با فائزه و پريوش ، تو كتابفروشىِ مورد علاقه ام چرخيديم و كتاب ها را زير و رو كرديم و نشستيم چند سطرى خونديم و خريد كرديم } حالا شروع كنم بـه خوندن ، اگر دوست داشتيد درباره شون باهاتون صحبت ميكنم ( درون حدِ خودم البته نـه بيشتر ) . پ ن : ... .
{ طبقِ معمولِ هميشـه #نشر_هنوز رفتم و چندتا كتاب خ ، البته نـه تنـها با فائزه و پريوش ، تو كتابفروشىِ مورد علاقه ام چرخيديم و كتاب ها را زير و رو كرديم و نشستيم چند سطرى خونديم و خريد كرديم }
حالا شروع كنم بـه خوندن ، اگر دوست داشتيد درباره شون باهاتون صحبت ميكنم ( درون حدِ خودم البته نـه بيشتر )
.
پ ن : يه مشكلى كه چندتا از دوستان با من انگار دارند اينـه كه من فقط دلم ميخواد كسى تو كامنت بـه به و چه چه كنـه و من بى ظرفيت هستم و اگر كسى هر حرفِ بيخودى بهم زد نبايد ناراحت بشم چون نظرشو داده و منم بايد تشكر كنم !! و اسمِ خودشون هم منتقد ميذارن 😑 فقط نميدونن هر نظرِ يكطرفه اى اسمش نقد نيست !! فقط چند نكته اين وسط براىِ من حل نميشـه ؛ اول اينكه اگر دوستان محبت دارند و حالِ خوب از صفحه ىِ من بهشون منتقل ميشـه خب همون حالِ خوب را با لطف و مـهربانى بـه من برميگردونن و من هم ازشون تشكر ميكنم که تا جايى كه برسم كامنت بخونم (( آيا شما باشيد جوابِ محبت را بلانسبت با فحش و توهين ميديد !؟ )) دوم اينكه هنوز بيشترمون ياد نگرفتيم كه هر فكرى از ذهنمون رد ميشـه لزومى نداره براىِ ديگرى بنويسيم !! شايد طرفِ مقابل ناراحت بشـه و دلش بشكنـه (( از اين بـه بعد كلماتِ توهين آميز را ميذارم رو سرم که تا شما كه چنين دوست داريد ، سبك بشيد و وقتى ميگى چرا اينو ميگى !؟ فورا يه كلمـه بلدن جواب بدن ! صفحه بازه دلم خواست نظر بدم بى جنبه )) تو اين دنيا و روزگار با اين همـه حجمِ بدى و بى انصافى و نامردى و غم و استرس ، كارى نكنيم يكى كه تلاش ميكنـه انرژىِ خوب بهمون منتقل ميكنـه پشيمون بشـه و بذاره بره ! و نيكى و خوبى و مـهربانى چه ايراد داره كه نميخواهيم امتحان كنيم و جاشو داديم بـه تمسخر و توهين و كينـه ...
#پا_منبر نطق كردم صلواااااات 💚
ديگه ببخشيد اما لازم بود اينارو بگم و اميدوارم
يه اتفاقِ خوب براىِ همـه مون بيافته كه حالمون خوش بشـه 💫

Read more

Advertisement

Media Removed

چند لحظه صبر بـه اندازه بستن قفل هاي هارنس وقتي يه نفر حرفي ميزنـه كه ناراحت مي شويد قبل از جواب يا واكنش تو ذهن خودتون شروع كنيد بـه بستن قفل هاي هارنس بعد از تمام شدن جواب بديد يا واكنش نشون بديد يادتون باشـه شما تو آسمان پرواز مي كنيد تفاوت داريد با آدمـهاي معمولي وقتي مي خواهيد كسي رو قضاوت كنيد ... چند لحظه صبر بـه اندازه بستن قفل هاي هارنس
وقتي يه نفر حرفي ميزنـه كه ناراحت مي شويد قبل از جواب يا واكنش تو ذهن خودتون شروع كنيد بـه بستن قفل هاي هارنس بعد از تمام شدن جواب بديد يا واكنش نشون بديد
يادتون باشـه شما تو آسمان پرواز مي كنيد تفاوت داريد با آدمـهاي معمولي
وقتي مي خواهيد كسي رو قضاوت كنيد يه لحظه صبر كنيد قفل هاي هارنس و تو ذهنتون ببنديد
يادتون باشـه شما پرواز مي كنيد و از اون بالا همـه ي آدمـها يه نقطه هستند شبيه هم
وقتي عجله داريد و بدون توجه بـه قوانين رانندگي مي كنيد و رفتار مخاطره آميز تو رانندگي داريدكه ممكن باعث آسيب بـه خودتون و ديگران بشـه
يه لحظه صبر كنيد تو ذهنتون قفل هاي هارنس و ببنديد بعد ادامـه بديد
يادتون باشـه شما با آدمـهاي عادي تفاوت داريد شما پرواز مي كنيد و از مرز خطر مي گذريد
وقتي وسوسه مي شيد كه واسه يه مقدار پول بيشتر رفتار غير اخلاقي انجام بديد يه لحظه صبر كنيد قفل هاي هارنس و ببنديد

شما دنياي مادي رو رها كرديد رفتيد تو آسمان پاتون و از زمين خاكي جدا كرديد
وقتي احساس غرور كرديد از توانايي هاي خودتون يه لحظه صبر كنيد قفل هاي هارنس و ببنديد و يادتون باشـه كه زير بار غرور شما يه نفر ديگه له نشـه
شما پرواز مي كنيد يعني با آدمـهاي عادي تفاوت داريد
شما توانايي بيشتري داريد بعد مسئوليت بيشتري هم داريد
قفل هاي هارنس و ببنديد تو هر لحظه اي كه احساس كرديد مثل همـه داريد يه اشتباه رو انجام ميديد
لطفا بستن قفل هارنس را فراموش نكنيد
بستن قفل هارنس درون نـهايت طول عمر و ارتفاع منش و معرفت شما را طولاني تر مي كنـه
شايد روزي دنياي أطراف ما قشنگ تر از اين باشد. #paragliding #zatacroteam #amazingparagliding

Read more

Media Removed

تارت كيوى . . خمير تارت رو نازك با وردنـه باز كردم و داخل قالب گذاشتم ،كف قالب روي خمير روبا چنگال چند که تا ايجاد كردم که تا هنگام پخت نياد بالا ،بعد از پخت و بعد از خنك شدن،كرم خامـه اي رو كه همون مواد چيز كيك هست رو داخلش ريختم و نيم ساعت تو يخچال گذاشتم که تا كمي سفت بشـه ،،كيوي ها رو حلقه حلقه كردم چند قاشق ... تارت كيوى🌺🌺
.
.
خمير تارت رو نازك با وردنـه باز كردم و داخل قالب گذاشتم ،كف قالب روي خمير روبا چنگال چند که تا ايجاد كردم که تا هنگام پخت نياد بالا ،بعد از پخت و بعد از خنك شدن،كرم خامـه اي رو كه همون مواد چيز كيك هست رو داخلش ريختم و نيم ساعت تو يخچال گذاشتم که تا كمي سفت بشـه ،،كيوي ها رو حلقه حلقه كردم چند قاشق شكر روش پاشيدم و نصف ليوان آب روش ريختم و فقط يه تفت كوچولو دادم و تو آبكش ريختم که تا آبش كشيده بشـه،،(اينكار رو كردم که تا تو ژله آب نندازه چون كيوي نارس تو ژله نميبنده اما اگه حسابي رسيده باشـه،نيازي بـه اين كار نيست)كيوي ها رو چيدم و يك بسته ژله كيوى رو تو يك ليوان ش حل كردم که تا شفاف بشـه ،بعد از خنك شدن روي كيوي ها ريختم و مجددا چهار ساعت تو يخچال گذاشتم که تا ببنده🌸سيمين🌸
،
،، براي خمير تارت..
كره ١٥٠گرم
آرد٣٠٠گرم
پودر قند ١٠٠گرم
تخم مرغ ١عدد
وانيل١/٨قاشق چايخوري
بيكينگ پودر ١قاشق چاي خوري

كره بـه دماي محيط رسيده و پودر قند رو سه دقيقه با همزن بزنيد.تخم مرغ و وانيل رو اضافه كنيد و هم بزنيد آرد و بيكينگ پودر رو الك كنيد واضافه كنيد که تا خمير نرمي بديت آيد (ممكنـه كمي ارد اضافه تر نياز باشد که تا به دست نچسبد)خمير رو تو كيسه فريزر گذاشته و نيم ساعت داخل يخچال بگذاريد.بعد خمير را داخل قالب تارت پهن كنيد و با دست ميتونيد فشرده و به ضخامت نيم سانت ميزانش كنيد. وسط خمير رو با چنگال چند انداخته و داخل فر ١٧٥به مدت ٢٠دقيقه بگذاريد..بعد از پخت و خنك شدن بـه راحتي از قالب جدا ميشود و داخلش رو با مواد زير پر كردم.
،
براي مواد خامـه اي:
،
يك بسته پنير ماسكار پونـه و يك بسته خامـه صبحانـه و هشت قاشق شكر (مقدارش دلخواهه) رو كمي با همزن زدم و دو قاشق مربا خوري پودر ژلاتين رو تو يك سوم پيمانـه اب بن ماري كردم و بعد از خنك شدن بـه اين مايه اضافه كردم و مخلوط كردم.و داخل تارت ريختم تو يخچال گذاشتم 🌸سيمين🌸
،
#تارت #تارت_كيوى #چيز_كيك #دسر #كيوى #ميوه #تابستان #هنر_آشپزی #گيلان #رشت #گلسار

Read more

Media Removed

يه روز صبح وسط امتحانات ثلث آخر،كلاس چهارم ابتدايى ساعت ٩ و ١٠ صبح من و چند که تا از هم كلاسى ها داشتيم از امتحان برميگشتيم كه ديديم دور ميدون هزاران نفر جمع شدن مام روى حساب فضولى بـه انـه ترين حالت ممكن رفتيم ببينيم چه خبره من احــمق هم چون دوز فضوليم خيلى بالا تر از بقيه بود كيفم رو سپردم بهشون و رفتم ... يه روز صبح وسط امتحانات ثلث آخر،كلاس چهارم ابتدايى ساعت ٩ و ١٠ صبح من و چند که تا از هم كلاسى ها داشتيم از امتحان برميگشتيم كه ديديم دور ميدون هزاران نفر جمع شدن
مام روى حساب فضولى بـه انـه ترين حالت ممكن رفتيم ببينيم چه خبره
من احــمق هم چون دوز فضوليم خيلى بالا تر از بقيه بود كيفم رو سپردم بهشون و رفتم يه سر و گوشى آب بدم.مث موش از زير پاى ملت رفتم دقيقاً تو كانون شلوغى😈
از بلندگو يه صدا هايى درون مورد مواد مخدر و قتل و جنايت بـه گوش ميرسيد اما انقدر هيجان مردم و همـهمـه زياد بود كه اصلاً نميشد فهميد چى ميگه،گرچه برام هم مـهم نبود😑
چهار دست و پا خودم رو رسوندم بـه جايى كه پوتين هاى چند که تا كميته اى جلوى مردم رو سد كرده بود
به آرومى از بين اونـها هم رد شدم😈
همزمان بلندگو يه چيز هاى عربى بلغور كردن و گفت حكم رو اجرا كنيد
تا سرم رو بالا آوردم يه ادم سياه پوش كه با كلاه صورتش رو پوشونده بود چهار پايه را از زير پاى محكوم كشيدن😨و طرف از اون بالا سقوط كرد و از گردن بـه طناب آويزون شد😱
صداى خورد شدن گردنش😓
خِر خِر و بالا و پايين پريدنش😓
و اون چشم هاى وق زده اش رو درون زاويه ى نود درجه روى پيشانيم مشاهده كردم😶
حتى دمپايش كه افتاد پايين نزديك بود بخوره تو سرم
عآقااا من از ترس نزديك بود بـه خودم چيز كنم😵
مثل برق گرفته ها همون وسط هاج و واج پهن شدم و با دهن باز و رنگ و روى پريده ده دفعه غالب تهى كردم.
نميدونم چقدر گذشت
تا اين كه يه پاسدار ى اومد و جنازه ام رو جمع كرد و تا درون خونـه رسوندم
تا چند وقت بـه هر گونـه نويز و صداى شبيه بـه اعدام حساسيت پيدا كرده بودم
حتى با صداى وانت باقالى فروش و نون خوشكى هم ياد مراسم اعدام مى افتادم
ولى لامصب يه چيز خيلى خوب داشت☺️
تو مدرسه و بين بچه هاى محل يه اعتبار عجيبى پيدا كرده بودم
بچه ها چنان از شجاعتم تعريف ميكردن كه انگار بدون كپسول اكسيژن اورست رو فتح كرده بودم😎
دورم جمع ميشدن که تا از اون لحظات عرفانى و روحانى و اقدام شجاعانـه براشون تعريف كنم
كلى هم نوچه پيدا كردم☺️
اما اگه بخوام خداييش را بدون پر رو بازى بگم
تا چند ماه حتى از سايه خودم هم ميترسيدم و براى خواب فقط ميتونستم تو اعماق دل و روده ى بابام بخوابم😂
ولى درون كل تجربه ى خوبى نبود و اى كاش عقل نداشته ى مسئولين بـه كار بيفته و حداقل اين جور امور خشن رو درون ملاء عام و جلوى چشم بچه ها انجام ندن
و اما نكته هاى عكس
اون دو نفر پشت سرم دو که تا از برادرهاى عزيزم هستن
حتى تو عكس هم مشخصه كه از داشتنشون چقدر خوشحالم و بهشون افتخار ميكنم
و مثل هميشـه شلوارم پاره و سر زانوم زخمـه
و يه جوجه اردك هم تو دستمـه

Read more

Media Removed

حدود ده يا يازده سالم بود كه زدبازي شروع كردم بـه گوش كه که تا الان ميشـه نزديك ده يا نـه سال هميشـه هم همـه ي بچه هارو يك اندازه دوس داشتم واسه همينم وقتي بينشون بهم خورد اين فن رو زدم واسه آشتي دادنشون تو اين مدت تك و تنـها با كمترين شات و تبادي و حمايتي تااينجا اومديم دم نسيم گرم دوبار لايك كرد ساماني يك لايك ... حدود ده يا يازده سالم بود كه زدبازي شروع كردم بـه گوش كه که تا الان ميشـه نزديك ده يا نـه سال هميشـه هم همـه ي بچه هارو يك اندازه دوس داشتم واسه همينم وقتي بينشون بهم خورد اين فن رو زدم واسه آشتي دادنشون تو اين مدت تك و تنـها با كمترين شات و تبادي و حمايتي تااينجا اومديم دم نسيم گرم دوبار لايك كرد ساماني يك لايك و كامنت بهم داد جي جي هم يك كامنت
تو اين مدت كم حرف نخورديم از اينو اون كم حرس نخورديم واسه رابطه ي بچه ها بـه هر دري زديم يه راه ارتباط با يكيشون پيدا كنيم نشد
كلي دايركت فرستاديم حتي عمو هم نديد پيش اومده بود يه نفر يه دايركت مشترك واسه منو چندتا فن ديگه وعمو فرستاد عمو ديد ولي ما كه فنش بوديم رو محل نذاشت😑😓
حالا هم كه رسيديم بـه جايي كه مـهراد برگشت گفت شماها مردم احمقين 😓 داش مـهراد اگه ميدونستم داشتن فني مثه ما باعث عصبانيت و خجالتت ميشـه هيچ وقت فعاليتي تو اين زمينـه نميكردم😓💔
الانم روي صحبتم با اونيه كه گفت شما اهل كوفه اين كه ميخوايي بچه ها آشتي كنن داداشم از شماها كوفي تر نيستيم كه ما حداقل از اول زدبازي شيش نفره رو ميخواستيم ولي اين شماها بودين كه واسه جمع لايك و فالور و اين چيزا از آب گل آلود ماهي گرفتين
داداشي كه ميگي فوش و حرف از زدن تو آهنگ توهين بـه شخصيت شنوندس يادت نره همـه ي اينا رو زدبازي آورد تو رپ فارس و همـه ي اينا جزيي از رپن😤 اون موقع شخصيتت كجا بود؟ اون موقع كه پيجت پر پستاي خايمالي واسه جي جي بود و هشتگ ميزدي زيرش #بيت _ساز_شماره_يك آدمايي مثه شما مگساي دوره شيريني هستن
يكم بزرگ شين دو رو بازياتونو بزارين كنار خودتون باشين
اخرشم اينكه مرسي از كسايي كه همـه جوره از اول پشتمون بودن دمتون گرم
كيك هم كه فيلتر شد اگه خواستين ارتباطي با ما برقرار كنين دايركت هست
خلاصه اينكه كوچيك همتونم هستيم ❤️ شايد يه روزي بـه يه دليل برگشتيم ولي فك نكنم بـه اين زودي ها باشـه 😓
و اينكه زاخارنامـه از بزرگ #بزرگتر بود
به قول خود مـهراد:زيركي آن نيست برنجاني ز خود آدم را/هنر آن
است بياموزي ز عشق عالم را😔😔
________
@sawwman
@mehradhiddenofficial
@sohmj
@sijalofficial
@nassimparize
@alirezajazz
مرسي از همتون واسه موزيكا❤️💔😓
---------------

Read more

Media Removed

. فيلم Inception كريستوفر نولان را ديديد؟ اگه ديديد كه خب هيچي بريد بقيه فيلم‌هاش رو هم ببينيد اما اگر نديديد من بهتون توصيه مي‌كنم كه اول از همـه اين فيلم رو حتما ببينيد! داستان فيلم درون يه آينده نـه چندان دور اتفاق مي‌افته كه يه سري افراد بـه سركردگي لئوناردو دي‌كاپريو توسط يه دستگاه مخصوص، آدم‌ها ... .
فيلم Inception كريستوفر نولان را ديديد؟ اگه ديديد كه خب هيچي بريد بقيه فيلم‌هاش رو هم ببينيد اما اگر نديديد من بهتون توصيه مي‌كنم كه اول از همـه اين فيلم رو حتما ببينيد! داستان فيلم درون يه آينده نـه چندان دور اتفاق مي‌افته كه يه سري افراد بـه سركردگي لئوناردو دي‌كاپريو توسط يه دستگاه مخصوص، آدم‌ها رو وارد عالم خواب و رويا ميكنن و خودشون هم وارد اون دنيا ميشن و از اين طريق بـه ضمير ناخودگاه طرف نفوذ ميكنن و اطلاعاتش رو ميدزدن! اما سخت‌تر از سرقت اطلاعات، زمانيه كه اون‌ها ميخوان درون ضمير ناخودآگاه يك نفر، يه چيزي رو تلقين كنن! درون اين شرايط خواب طرف رو چند لايه مي‌كردن! يعني وارد خوابش ميشدن و توي خواب دوباره ميخوابوندنش جوري كه طرف توي خوابش خواب ببينـه كه داره خواب ميبينـه (يه چيزي تو مايه‌هاي اين شبي كه ميگم شب نيست اگه شبه مث اون شب نيست!) اما اين فرآيند خواب تو خواب شدنِ عميق ميتونـه منجر بـه اين بشـه كه آدم مرز بين رويا و واقعيت رو گم كنـه! حالا لابد ميگيد اينجا مگه مجله سينماييه كه نصف ستون رو بـه تعریف داستان فیلم گذروندی؟ اما راستش من مطمئنم كه ما هم الان يه همچين وضعيتي داريم! يعني اون چيزي كه واسه هاليوود تجربه سينماييه واسه ما خاطره است! باور كنيد درون حال حاضر يا ما داريم خواب مي‌بينيم يا مسئولان خواب هستن كه البته احتمال گزينـه دوم خيلي بيشتره! چون اگه ما خواب بوديم بايد که تا الان صدبار با اين همـه شوكي كه بهمون وارد شده از خواب مي‌پريديم! شما تو خواب يه چك بهت بزنن بيدار ميشي، ما كه الان زير اين فشار اقتصادي فقط كم مونده فارغ بشيم و درد زايمان هم كه قطعا خيلي بيشتر از درد يه سيليه! بعد نتيجه مي‌گيريم اوني كه خوابيده دوستاني هستن كه مسئوليت دارن و خوابشون هم متاسفانـه از اون خواب‌ درون خواب‌هاي فوق‌العاده پيچيده و عميقه كه بـه اين راحتي هم نميشـه ازش بلند شد! اين حرف‌هايي هم كه مي‌بينيم هر روز ميزنن و «حباب حباب ميكنن» ناشي از همون قضيه ضميرناخودآگاه و تلقينـه وگرنـه اين حجم از خوش‌خيالي و ساده‌انگاري واقعا بي‌سابقه‌ است! من شك ندارم اوني كه توي اين اوضاع اقتصادي همچنان مياد وعده و وعيد ميده و سعي ميكنـه همـه چيز رو آروم و شرايط رو گل و بلبل جلوه بده، مرز بين رويا و واقعيت رو مثل كليدش گم كرده! اي خدا لعنتت كنـه لئوناردو دي‌كاپريو كه هرچي مي‌كشيم از دست توئه!

Read more
اين روزا خيلي دلم تنگه واسه كبوترات واسه بغضاي غروبِ مسجد گوهرشاد واسه عطري كه هميشـه توو حرم مي پيچه واسه حسِ خوبِ توو ورودي باب الجواد اينجا آدما همـه با يه صدا مي خندن پيش تو كم و زيادي نيست، همـه يكرنگن اينجا ادما همـه شبيه هم را(ه) ميرن اينجا ادما همـه شبيه هم دلتنگن خاك ما قدم قدم طلا كه نـه از ... اين روزا خيلي دلم تنگه واسه كبوترات
واسه بغضاي غروبِ مسجد گوهرشاد
واسه عطري كه هميشـه توو حرم مي پيچه
واسه حسِ خوبِ توو ورودي باب الجواد

اينجا آدما همـه با يه صدا مي خندن
پيش تو كم و زيادي نيست، همـه يكرنگن
اينجا ادما همـه شبيه هم را(ه) ميرن
اينجا ادما همـه شبيه هم دلتنگن

خاك ما قدم قدم طلا كه نـه
از طلا بيشتره، عشقه ميونِ هر قدم
توي اين خاك ولي يه حرم امام رضاست
واسه تفسيرِ بهشتِ توو بهشت من چي بگم؟! من نيومدم كه از درد بگم، درمون شي
من واسه سلام اومدم، اقا منم ببين
من ازت هرچي توو اين دنيا بخوام كم خواستم
اقا اون دنيا حواست بـه منم باشـه، همين
@ahmadamirkhalili

Read more

Media Removed

آدم چهل و نـهم | بهار زن هر چه گشت نتوانست گوشيش را پيدا كند درون وانفساى كيفش ! فكر كرد ، چه بهتر كه مجبور نيست تخيلاتش را بدوزد براى دلگرمى دوست ناپيدايش سيما با گوشى ، با خودش گفت بهتر ! بذار نداند مگر دانستن چه دردى را از او دوا مى كند ! سيما گذاشت و رفت بـه اميد اتوپيايش درون ناكجا و او ماند ، صدا را شنيد "من عاشق ... آدم چهل و نـهم | بهار
زن هر چه گشت نتوانست گوشيش را پيدا كند درون وانفساى كيفش ! فكر كرد ، چه بهتر كه مجبور نيست تخيلاتش را بدوزد براى دلگرمى دوست ناپيدايش سيما با گوشى ، با خودش گفت بهتر ! بذار نداند مگر دانستن چه دردى را از او دوا مى كند ! سيما گذاشت و رفت بـه اميد اتوپيايش درون ناكجا و او ماند ، صدا را شنيد "من عاشق چشمت شدم " ! آدم هست ديگر گمانش اين هست كه داشتن مركب واجب هست بر رسيدن اما زمانى مى يابد كه مركب نمى خواهد عاشقى ، اگر مى خواست كه سيما شيشش مى خواند بر ديگر اعدادش، اصلا بذار سيما هم بداند كه وقتى او رفت من ماندم و ندانستم عمر رفت و من ماندم و حسرت هايش و در نـهايت بزرگترين حجم نـه را روانـه على كردم كه هر روز دم اورژانس مى ايستاد چه شيفت بود و چه نبود ! زن داشت با خودش وامى كاويد ، صدا برخاست " وقتى ابد چشم تو را پيش از ازل مى آفريد " چيست آدمى ؟ كاويد ،اصلا اين جا چه مى كرد؟ صبح زده بود بيرون بى دليل ، اصلا بى دليلى خود دليل هست براى زيست ، سه بار بى آرتى پيوسته سوار شده بود و زمانى از آفتاب ظهر گذشته بود كه فهميده بود كجاست ، كنج عاشقى على با او درون قهوه خانـه سر راهى سر جاده ، هوشش ، ذهنش همـه دار و ندارهايش جمع شده بود درون سه كنج قهوه خانـه ، بهتر كه سيما فكر مى كند من همـه چى دارم ! على رفت و ديگر بر نگشت و من سركش گمانم اين بود كه اگر مى دانست موقعى كه مرا مى بيند چه بپوشد عاشق تر هست ! حالا من مانده ام و مرد خوش پوش ترى چون دقت كرده بود و اصلن اهميت نداشت كه شعر بفهمد ! آنـها كه فهميده اند كجاى جهان را گرفته اند ، اصلن شاعرها چه بارى برداشته اند از سنگينى جهان ! اشكش چكيد بر دستكشش درون روزهاى سرد پايان سال ، كاويد ، كاش مى توانستم بـه سيما بگويم كه بيا صادق باشيم بر بختمان كه باختيم بخت را بـه خوش رويان بى بخت " وقتى شيطان بـه نامم سجده كرد " صدا مى خواند ، حالا او مانده بود و بار كلمات كه عقلش را بـه سخره گرفته ، شاعرى روبرويش آمد درون ذهنش كه بـه مرگ داشت مى خنديد اما بـه كلمات نـه ، بـه واژه ها سجده كرده بود و فرياد مى كشيد من بار جهان را بـه زمين خواهم نـهاد چون كلمات را بـه دوش دارم اهالى ، صدا پيچيد " عالم زمينى تر شد و آدم بـه آدم سجده كرد " اشكش چكيد دوباره ، قهوه چى از دور گفت : چاى بيارم بازم براتون خانم ؟ جوابى از زن بر نخاست اما از جا برخاست ، درون را باز كرد قهوه چى داشت زيرغر مى زد : ميگن ديشب تو همين جاده يه كاميون زده بـه يه ماشين ، امروز ميگن صاب ماشينـه شاعر بوده ، خانوم شاعرا چى كاره ان ، خانوم ؟ صدا طنين انداخت : من عاشق چشمت شدم

Read more

Media Removed

از سيستم گدا پرور ، كه مردم رو گرسنـه و خالي از غرور نگه مي داره که تا به وقت نياز با تكه استخواني كه گوشتش رو ارباب خورده و ليس اولش رو نوكران ارباب زده و براي ليس دوم جلو ملت ميندازه ! جز اين هم انتظاري ميره؟! بدا بـه حال اين چنين مردماني كه شرافت و غرور و اعتبار و عزت خود را لگد مال مي كنن براي يك گيگ اينترنت رايگان!!!! ... از سيستم گدا پرور ، كه مردم رو گرسنـه و خالي از غرور نگه مي داره که تا به وقت نياز با تكه استخواني كه گوشتش رو ارباب خورده و ليس اولش رو نوكران ارباب زده و براي ليس دوم جلو ملت ميندازه ! جز اين هم انتظاري ميره؟! بدا بـه حال اين چنين مردماني كه شرافت و غرور و اعتبار و عزت خود را لگد مال مي كنن براي يك گيگ اينترنت رايگان!!!! شما اَقل هاي رعيت زاده ! را خوب شناختند كه بـه شما وعده ي پول و كالا و خدمات رايگان مي دهند!! و شما ذوق مي كنيد...
با چهل هزار تومن كيف كرديد!!! يادتان هست؟! بعد از پنج سال هنوز همان چهل هزار تومن هست با منت بيشتر! هنوز كيف مي كنيد؟
اگر اين اسب پيش كشي عيب و ايرادي داشته باشـه حق نداريد فردا دندوناش رو بشماريد، بعد ادعاي چرا پيشرفت نمي كنيم هم داريد؟
گدا و رعيت رو چه بـه پيشرفت؟! صدقه سر ارباب يه چيزي جلوتون ميندازن بخوريد و بگيد خدا رو شكر! شما رو چه بـه كميت و كيفيت؟! سر قصه ي كالاهاي ايراني گفتيم حمايت مي كنيم از كالاهايي كه درون شأن ملت ايران باشـه، درون شأن من ايراني كالا بساز با جون و دل پول ميدم و ميخرم، چرا نخرم؟! با كيفيت بساز ، پول كيفيتش رو بگير و سربلند باش، اما بهت اجازه نمي ديم براي سربلندي خودت ما رو تحقير كني و پايين بكشي!
اينجاست كه شأن افراد رو خودشون تعيين مي كنن...
محمود وطن دوست كمالي

پ ن اول : يه پونصد تومني مچاله رو با غرور پشت چراغ قرمز بده بـه يه متكدي، ببين اگه پرت نكرد تو صورتت!! اونجاس كه بر مي گردي بـه بغليت ميگي، ا! هار شدنا!! ديگه ناز دارن، تو الان دقيقاً نقش كي و داري؟! اين مثال و زدم كه بگم تو كپشن بـه فقرا و نيازمندان توهيني نشد اونام برا خودشون شأن و شخصيت دارن، حرف و بگير...
پ ن دوم: مفت باشـه كوفت باشـه كثيف ترين ضرب المثليه كه که تا حالا شنيدم و متاسفانـه يه جورايي جا افتاده! (تصویر و متن برگرفته از صفحه @mvatandoustkamali )

Read more

Media Removed

وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیـاموز. و دویدن کـه آموختی، پرواز را.‪
‬راه رفتن بیـاموز زیرا راههایی کـه مـی روی جزئی از تو مـی شود و سرزمـین هایی کـه مـی پیمایی بر مساحت تو اضافه مـی کند‪.
‬دویدن بیـاموز چون هر چیز را کـه بخواهی دور هست و هر قدر کـه زود باشی دیر‪.
‬و پرواز را یـاد بگیر  نـه به منظور اینکه از زمـین جدا ... وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیـاموز.
و دویدن کـه آموختی، پرواز را.‪
‬راه رفتن بیـاموز
زیرا راههایی کـه مـی روی جزئی از تو مـی شود
و سرزمـین هایی کـه مـی پیمایی بر مساحت تو اضافه مـی کند‪.
‬دویدن بیـاموز
چون هر چیز را کـه بخواهی دور هست و هر قدر کـه زود باشی دیر‪.
‬و پرواز را یـاد بگیر 
نـه به منظور اینکه از زمـین جدا باشی
برای آن که به اندازه فاصله زمـین که تا آسمان گسترده شوی‪...‬
پي نوشت١: عكس مربوط بـه سال گذشته اس.
پي نوشت ٢: تنـها راه ارامش پروازه، پركشيدن از تمام چيزهايي كه دلت رو مكدر ميكنـه يا اتفاقات و خاطراتي كه تو رو اسير كرده، پرواز براي هر كسي يه معنا داره ... پي نوشت ٣: عجيب اين روزا درون گيرم با خودم و دلم و افكارم و زندگيم 🙂

پي نوشت ٤: امروز برحسب اتفاق ديدم اسم ماه من ارامش ( اسفند) هم هست البته درون حد تلگرامي بود اين مطلب واي بدجور بـه دلم نشست ، دوستان صميمي ام ميدونن تعلق خاطرم رو بـه اين اسم و وقتي بـه اين اسم صدام ميكردن چه لذتي داشت ❤️
پي نوشت٥: که تا اينجا رو اگه خوندي ممنون ❤️

Read more

Media Removed

. فال روزانـه و حافظ همراه با توصیـه ای زیبا . . مـتـولـدیـن مـهر ماه | دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ . . فـال حـافـظ متولدین مـهر . . 🕊از بازگشتِ شاه درون این طرفه منزل هست 🕊آهنگِ خصم او بـه سراپرده ي عدم 🕊پیمان شکن، هر آينـه گردد شکسته حال 🕊اِنَ العُهود عِندَ مَليكِ النُهي، ذِمَم . . . تـعـبـیـر:ی ... .
🐩🌿فال روزانـه و حافظ همراه با توصیـه ای زیبا🌿🐩 . .
🌸 مـتـولـدیـن مـهر ماه | دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ 🌸 🌱
.
.
🌸فـال حـافـظ متولدین مـهر
. .
🕊از بازگشتِ شاه درون این طرفه منزل است
🕊آهنگِ خصم او بـه سراپرده ي عدم
🕊پیمان شکن، هر آينـه گردد شکسته حال
🕊اِنَ العُهود عِندَ مَليكِ النُهي، ذِمَم .
.
.
🌸 تـعـبـیـر:
🍁کسی کـه به شما جفا کرده خودش الان گرفتار است. ابرهای رحمت بـه سوی شما مـی آیند و جور و ظلم بـه سوی او روانـه است. خبر خوش را بـه شما و خبر بد را بـه او مـی دهند. تو رازت را حفظ کن. عهدِ شکسته ات بـه نفعت مـی باشد و تجربه ای عالی به منظور بستن عهدی دگر هست. ┄┄┄┅┅┅❅🌿🐩🌿❅┅┅┅┄┄┄
🌸
پ ن: بامزه اند اين فال هاي روزانـه، تو اين روزاي يكنواخت و تكراري و بدون سرگرمي، انگار يه غريبه اي كه تو اون رو نمي شناسي ولي اون تو رو مي شناسه، با اطمينان كامل ، هر روز باهات حرف ميزنـه و از حال و احوالت بهت خبر ميده ... يه جوري كه انگار زير و بم زندگيت رو از خودت بهتر بلده.... 🤪😂
.
.
.

Read more

Media Removed

هنر زندگی، درک این نکته هست که چگونـه مـی توان کمـی لذت برد و مقدار زیـادی تحمل کرد...! #ویلیـام_هازلیت پ.ن١:من بالاخره يه روز با اين چتر ها مي پرم! من از بچگي شوقِ پرواز دارم. شما دوست داريد يا ميترسيد؟ پ.ن٢:اين جمله بالا ،من رو ياد روزايي انداخت كه ميرفتم كلاس شنا و چقدر مصرانـه تلاش ميكردم براي ... هنر زندگی، درک این نکته هست که چگونـه مـی توان کمـی لذت برد و مقدار زیـادی تحمل کرد...! #ویلیـام_هازلیت

پ.ن١:من بالاخره يه روز با اين چتر ها مي پرم! من از بچگي شوقِ پرواز دارم.
شما دوست داريد يا ميترسيد؟

پ.ن٢:اين جمله بالا ،من رو ياد روزايي انداخت كه ميرفتم كلاس شنا و چقدر مصرانـه تلاش ميكردم براي اينكه بهترين باشم.ياد اين افتادم كه يه نفس كوچولو مي گرفتم و دوباره سر رو ميكردم تو اب و تا ميشد سرعت رو زياد ميكردم،تحمل ميكردم تحمل ميكردم ...تحمل.دوباره يه نفس كوچولو ...
حالا زندگيِ اين روزهاي مردم ،همينطور است. بايد نفس بگيريم و برويم جلو!
كمي لذت و زياد تحمل!
ميشود با همين "طبيعت" نفس گرفت.
امروز جمعه است.بزنيد بـه دل طبيعت. چشم هاي تان را پر كنيد از سبزيِ گياه.بيني تان را پر كنيد از عطرِ خاكِ و چمن نم خورده. ذهن تان را پر كنيد از مـهربانيِ خالقِ اين زيبايي.
حالا نفس گرفته ايد براي شروع ِيك هفتهِ شلوغِ سختِ خاكستري!

#هزار_پيچ #چتربازی #سايت_پرواز
#گرگان #گلستان #ايران
#جمعه #شاد_باشيد
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
جمعه ١٢ مرداد ١٣٩٧

Read more

هیچ روزی تکرار نمـی شود دوشب شبیـه ِ هم نیست دوبوسه یکی نیستند نگاه قبلی مثل نگاه بعدی نیست دیروز ، وقتیی درون حضور من اسم تو را بلند گفت طوری شدم، کـه انگار گل رزی از پنجره ی باز بـه اتاق افتاده باشد. . . . شكلات دوستاي پيج سلااام هميشـه سعي ميكنم توي فرصتهاي ازادي كه دارم رسپي ها رو تست كنم و به ... هیچ روزی تکرار نمـی شود
دوشب شبیـه ِ هم نیست
دوبوسه یکی نیستند
نگاه قبلی مثل نگاه بعدی نیست
دیروز ، وقتیی درون حضور من
اسم تو را بلند گفت
طوری شدم، کـه انگار گل رزی از پنجره ی باز
به اتاق افتاده باشد.
.
.
.
شكلات دوستاي پيج سلااام 😊 هميشـه سعي ميكنم توي فرصتهاي ازادي كه دارم رسپي ها رو تست كنم و به روش خودم بومي سازي كنم و اينجا باهاتون بـه اشتراك بزارم ؛ يه وقتهايي مثل الان كه توي پيك شلوغي هاي كاري هستم و نميرسم ، رسپي هاي ساده با مواد اوليه درون دسترس رو كه دلم نمياد ازشون بگذرم و قبلا براي خودم سيو كردم درون حد بضاعت خودم با چند که تا نكته كوچيك كه بـه ذهنم ميرسه ترجمـه مي كنم که تا هم يه عرض ارادتي كنم هم يه ايده جديد رو باهاتون سهيم بشم
#شـهريور تون شكلاتي😋
.
.
.
#چيزكيك #كيت_كت
براي كراست اين #چيز_كيك يه بسته بیسکوییت رو پودر کرده و با چند قاشق شیر یـا آب يا خامـه مخلوط كنيد که تا ترکیبی مثل خرده نان بدست بيد كه البته حالت چسبنده داره و توي قالبی کـه از قبل نایلون کشی کرديد ریخته و پرس كنيد و برای بیست که تا سی دقیقه توي فريزر بزاريد .
براي لايه كرم پنير دو پيمانـه پنير خامـه اي يا پنير ماسكارپونـه نرم رو با يك قوطي شير عسلي ، يك هشتم پيمانـه آبليمو و يك هشتم قاشق چايخوري وانيل ( يا يك قاشق غذاخوري اسانس وانيل ) مخلوط كنيد و با همزن دستي يا برقي يكدست كنيد . يك که تا دو پيمانـه كيت كت خرد شده رو بـه كرم اضافه كنيد و خوب توي مواد فولد كنيد و كرم رو روي كراست يكدست پخش كنيد و سي دقيقه توي فريزر قرار بدين . ( براي فرم گرفتن بهتر ميتونيد بـه روش معمول يك قاشق غذاخوري ژلاتين رو توي يك چهارم پيمانـه اب سرد بپاشيد که تا حالت اسفنجيش رو پيدا كنـه و بعد بـه روش بن ماري روي بخار آب حل كنيد و قبل از ريختن كيت كت خود شده توي كرم بريزيد )
براي تاپينگ ؛سيصد گرم شكلات تلخ رو توي ظروف جداگانـه بن ماري و ذوب كنيد . پنجاه گرم كره بهش اضافه كنيد و كمي كه خنك شد روي دسر بريزيد . پنجاه گرم شكلات سفيد رو هم جداگانـه بن ماري كنيد و روي شكلات تلخ بريزيد و با يك خلال فرم بدين .
دسر رو از قالب دربياريد و دور که تا دور شكلات كيت كت بچينيد و تا زمان سرو توي يخچال نگه داريد .
Credit to : @tastemadeuk

Read more

Media Removed

. @bread.page . از پیج دریـا جان @raindrops_melody . . . . با يه رسپي عالي ، درسته كه بـه راحتي ميتونيم از يه شيريني فروشي خوب كيك و شيريني بخريم و بياريم خونـه اما گاهي پختن اين جور چيزا و مشاركت بچه ها تو بعضي از قسمتهاي كار كلي هيجان و شادي داره براشون ، خلاقيت ،صبر و خيلي نتايج خوب ديگه ،هراز ... .
@bread.page
.
از پیج دریـا جان
@raindrops_melody
.
. .
.
با يه رسپي عالي ، درسته كه بـه راحتي ميتونيم از يه شيريني فروشي خوب كيك و شيريني بخريم و بياريم خونـه اما گاهي پختن اين جور چيزا و مشاركت بچه ها تو بعضي از قسمتهاي كار كلي هيجان و شادي داره براشون ، خلاقيت ،صبر و خيلي نتايج خوب ديگه ،هراز گاهي اين فرصتو بهشون بديم ☺️بريم سراغ رسپي👇🏻
.
مواد لازم:
١/٢پيمانـه شير
٢٥٠گرم شكلات تلخ ريز خرد شده
٢ق غ پودر قهوه
٢پيمانـه آرد سفيد
٢ق چ بيكينگ سودا
١/٢ق چ بيكينگ پودر
١/٢ق چ نمك
١/٢و٢پيمانـه شكر
٣/٤پيمانـه آب
٢٥٠گرم كره
تخم مرغ ٤عدد

طرز تهيه:
فر را با ١٨٠ ميزاريم ، قالب ٢٠سانتيمتري نياز داريم و كا غذ روغني را سايز قالب برش مي زنيم و داخل اون ميزاريم، آب رو داخل قابلمـه كوچك يا شير جوش ميريزيم و ميزاريم بجوش بياد قهوه،كره و شكلات رو بـه ش اضافه مي كنيم و با حرارت ملايم ميزاريم كره و شكلات ذوب بشـه ،اين مواد رو داخل يه كاسه ميريزيم و ميزاريم كنار سرد بشـه ، آرد،بيكينگ پودر،بيكينگ سوداو پودر كاكائو و نمك رو الك ميكنيم و داخل كاسه بزرگي ميريزيم ،شير رو با مخلوط شكلاتي كه قبلاً درست كرديم مخلوط مي كنيم و با همزن كمي ميزنيم،تخم مرغها رو يكي يكي اضافه و هم ميزنيم وقتي بـه خوبي همـه مواد مخلوط شد اين مواد رو بـه مواد خشكمون اضافه ميكنيم درون دومرحله و به خوبي هم ميزنيم و داخل قالب ميريزيم و ميزاريم تو فر براي ٤٥دقيقه که تا يك ساعت(دما و زمان بستگي بـه فر داره ممكنـه كمتر يا بيشتربشـه)بعد از سرد شدن با شكلات خرد شده و گاناش بـه دلخواه تزيين كنيد. . . .
#کیک_آشپزی_شما . .
.لینک کانال تلگرام👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDStHv6b1WSuJs0ow
.
👇👇👇👇
@bread.page
@ashpazi_shoma

Tag photo: #ashpazi_shoma

#insiran #persianfood #persiandessert #persian_foods #persianshot #persianstyle #persiancuisine #persiagram #instapic #insta_persia #insiranian #food

Read more

. ‍ ‍ #دعای_روز بیست‌و‌چهارم ماه مبارک رمضان ‍ . 〖اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِيهِ مَا يُرْضِيكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذِيكَ وَ أَسْأَلُكَ التَّوْفِيقَ فِيهِ لِأَنْ أُطِيعَكَ وَ لا أَعْصِيَكَ يَا جَوَادَ السَّائِلِينَ.〗 . ● خدايا درون اين ماه آنچه تو را خشنود مى كند از تو درخواست ... .
🌸‍ ‍ #دعای_روز بیست‌و‌چهارم ماه مبارک رمضان 🌸‍
.
〖اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِيهِ مَا يُرْضِيكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذِيكَ وَ أَسْأَلُكَ التَّوْفِيقَ فِيهِ لِأَنْ أُطِيعَكَ وَ لا أَعْصِيَكَ يَا جَوَادَ السَّائِلِينَ.〗
.
● خدايا درون اين ماه آنچه تو را خشنود مى كند از تو درخواست مـی كنم، و از آنچه تو را ناخشنود مـی كند بـه تو پناه مى آورم، و از تو درون اين ماه توفيق اطاعت و ترك نافرمانى ات را خواستارم، اى بخشنده بـه نيازمندان.●
.
#التماس_دعا🙏
#نزديک_خدا
#یـه_صلوات_بفرستید_ثوابش_نصف_نصف😉😊
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
.

Read more

Media Removed

#bighanoon #maryamaghayee لباس مجلسي‌اش را از كمد درآورد، نگاهي انداخت و پرتش كرد روي انبوه لباس‌هاي گوشـه اتاق. فكر كردم باز هم قرار هست مادربزرگ را بيندازند بـه جون من و خودشان بروند گشت و گذار. من هم مجبور باشم بـه مادربزرگ، آن هم وقتي 70 درصد دندان مصنوعي‌اش را از دهانش خارج كرده و براي من ... #bighanoon #maryamaghayee
لباس مجلسي‌اش را از كمد درآورد، نگاهي انداخت و پرتش كرد روي انبوه لباس‌هاي گوشـه اتاق. فكر كردم باز هم قرار هست مادربزرگ را بيندازند بـه جون من و خودشان بروند گشت و گذار. من هم مجبور باشم بـه مادربزرگ، آن هم وقتي 70 درصد دندان مصنوعي‌اش را از دهانش خارج كرده و براي من ادا درمي‌آورد، غش غش بخندم. از همين فكرها غصه‌ام گرفت و خواستم خودم را ب بـه دل درد و گشت و گذارشان را كنسل كنم كه صداي تلويزيون را زياد كردند. بابا گفت: «الان شروع ميشـه. اون متكا لوله‌اي‌ها كجاست؟» گفت: «همون گوري كه قبلا بود. توقع كه نداري برات بيارم بذارم زير سرت؟» بابا پوفي كرد و رفت سمت كمد رختخواب‌ها و متكايي لوله‌اي بـه اندازه قدش از آن درآورد. هم من را بغل كرد و رفتيم جلوي تلويزيون. بابا نگاهي بـه لباس مجلسي و انداخت و گفت: «براي اون لباس كلي پول داديما. همين‌طوري مچاله انداختيش اونجا» جواب نداد. حتي نگاهش را هم از تلويزيون برنداشت. معلوم بود حسابي دلخور است. كاش مي‌دانستم اين باباي من باز چه دسته گلي بـه آب داده كه با عصبانيت( من بـه بغل) بلند شد و لباس را همان‌طور مچاله پرت كرد گوشـه كمد که تا بابا حساب كار دستش بيايد. بابا كه انگار اصلا نفهميده چه اتفاقي افتاده، چشم از تلويزيون برنمي‌داشت و مژه هم نمي‌زد. تلويزيون يك جشن عروسي عريض و طويل را نشان مي‌داد. از آن جشن‌هايي كه بعدش هيچ‌كس نـه مي‌توانست از باقالي‌پلو با ماهيچه‌اش ايراد بگيرد نـه از زرد و كمرنگ بودن داماد و نـه حتي از آرايش عروس. يعني همـه دهان‌ها بسته بود خلاصه. نق و نوقي كردم که تا بلكه يكي حرفي بزند که تا بفهمم عروس كيست و داماد چه كاره است! تصوير زوم شد روي چهره زن و مردي جوان با سه بـه قول توله خرس. ذوق زده دست و پا زدم. گفت: « قشنگم، اين كِيته! اگه عمرش بـه دنيا باشـه شايد يه روزي ملكه بشـه. وقتي ويليام براش طاقچه بالا گذاشت با سيستم «نباشي، دوستام هستن» حال ويليام رو جا آورد. انگار نـه انگار وليعهد يه مملكته. جوري كه ويليام با سيستم «بي تو هرگز، با تو عمري» افتاد دنبال كيت و عروسي كردن. سعي كن مثل كيت باشي. وگرنـه عاقبتت منم!». بابا نگاهي بـه انداخت و انگار كه جمله آخر را نشنيده باشد گفت: «ببين چقدر ساده‌اس. عروسو ببين. نـه آرايش خليجي داره نـه لباس آستين پفي. جواهراتشم خيلي ساده‌اس. بايد ياد گرفت از اينا» هم گفت: «آره خب. بايد از دامادها هم ياد گرفت كه چشمشون بـه دهن بقيه نبوده و براي زنشون همـه چي فراهم كردن.
.
بقیـه درون کامنت اول👇👇👇👇

Read more

Media Removed

دونات های ساده و تپلی امروز… #دونات__تزیین_من ارد 500گرم شکر 50 گرم روغن مايع يک چهارم پيمانـه اب يک پيمانـه نمک يک قاشق چاي خوري تخم مرغ يک عدد بهبود دهنده نان يک قاشق چايخوري خمير مايع فوري يک قاشق سوپخوري طرز تهيهاول یک قاشق از شکر رو داخل اب گرمـیکه گفته شد حل کنین و پودر خمـیر مایع رو روش ... دونات های ساده و تپلی امروز…
#دونات__تزیین_من

ارد 500گرم
شکر 50 گرم
روغن مايع يک چهارم پيمانـه
اب يک پيمانـه
نمک يک قاشق چاي خوري
تخم مرغ يک عدد
بهبود دهنده نان يک قاشق چايخوري
خمير مايع فوري يک قاشق سوپخوري

طرز تهيهاول یک قاشق از شکر رو داخل اب گرمـیکه گفته شد حل کنین و پودر خمـیر مایع رو روش بپاشین ودرشو بزارین.بعد بزارین تو یـه محیط گرم که تا پف کنـه

بعد داخل يه ظرف ديگه باقي شکر و روغن مايع را کمي با مفتول بزنين.بعد تخم مرغ را اضافه کنين ومايه خمير کـه کنار گذاشته بودين رو هم اضافه کنين. بعد ارد رو کـه الک شده و بهبود دهنده و نمک رو بـه مواد اضافه کنين وبا دست ورز بدين که تا خمير نرمي بدست بياد

داخل ظرفی را با کمي روغن کمي چرب کنين خمير رو داخلش بزارين روي اونو با حوله بپوشونين درون جاي گرم بـه مدت 1/5 که تا 2 ساعت بزارين استراحت کنـه که تا حجم خمير دو برابر بشـه

بعد از اين مدت صفحه کارتون کاملا ارد بپاشين خمير رو پهن کنين بـه قطر يک سانت .قالب بزنين و روي صفحه اي کاملا ارد پاشي شده بزارين که تا دوباره استراحت کنـه که تا حجمش دو برابر بشـه.

استراحت دوم رو کـه کرد داخل روغن داغ سرخش کنين روي دونات مدام روغن بريزين که تا پف کنـه.وقتي طلايي شد روي دستمال بزارين که تا روغنش گرفته بشـه روي دونات هم چيزي کـه دوست دارين ميتونين براي تزيين بزنين.این دونات چون بهبود دهنده نون داره بعد یکی دو روز تو محیط هم نرمـی خودشو داره فوق العاده نرمـه

Read more

پارسال كه براى شركت درون نمايشگاه صنايع خودرو با تعدادى از رفقا بـه #برن #سوئيس رفته بوديم يكى از دوستان پسر جوانش را هم آورده بود گرچه با پدرش رفاقت عميقى نداشتم اما تلاش كردم ،وقت براش بذارم و بيشتر باهاش معاشرت كنم که تا به اون هم خوش بگذره و خاطره ى بدى براش نمونـه اتفاقاً اين فكر،جواب داد و آقا مسعود ... پارسال كه براى شركت درون نمايشگاه صنايع خودرو با تعدادى از رفقا بـه #برن #سوئيس رفته بوديم
يكى از دوستان پسر جوانش را هم آورده بود
گرچه با پدرش رفاقت عميقى نداشتم اما تلاش كردم ،وقت براش بذارم و بيشتر باهاش معاشرت كنم که تا به اون هم خوش بگذره و خاطره ى بدى براش نمونـه
اتفاقاً اين فكر،جواب داد و آقا مسعود خيلى بهم محبّت پيدا كرد و حتى باعث شد رفاقت من و پدرش وارد فاز جديدى بشـه و اكثر اوقات مثل شام و نـهار ها را با هم بگذرونيم
البته بـه خاطر اختلاف سن زياد پدر و پسر بر عكس من و بابام همچين رابطه ى گرم و صميمى اى با هم نداشتن
يه شب كه با رفقا براى قدم زدن و هوا خورى رفته بوديم بـه #شـهر_بازى نزديك #هتل
ازو لوچه ى آويزون مسعود متوجه شدم خيلى دمقه
گفتم:چته پسر؟چرا آويزونى؟
گفت:بابام پايه ى هيچ كدوم از اين بازى ها نيست،اجازه هم نميده تنـهايى برم
آقا مـهردااااااد،شما ميايـــى؟جاااااان من بيااااا
تو رو خدا اگر شما بيايى بابام حرفى نميزنـه
موندم تو رو درون بايستى😐
خدا يا چى بگم؟چه كار كنم؟
برم؟نرم؟
گفتم باشـه😰ميام😰ولى مسعود جان فقط بازى هاى لايت لطفاً😐
با خوشحالى ان و جفتك زنان رفت سه چهار که تا #بليط گرفت و اومد
رفتيم سوار يه وسيله ى عجيب و غريب شديم
و مثل فضا نورد ها بستنمون بـه صندلى و تا خواستم پشيمون بشم و بهانـه بيارم شروع كرد بـه چرخيدن و بالا رفتن
هى چرخيد
هى رفت بالا
هى چرخيد
هى رفت بالا
و بااااااز هم رفت بالا
طورى شد كه ديگه آدم ها رو نميشد ديد و كل شـهر زير پامون قرار گرفت
به سختى برگشتم بـه سمت مسعود و گفتم مسعود جان اين چند متر ديگه قرار بره بالا ؟
بعدش چى ميشـه!؟
گفت عمو نگران نباش
شصت متر بيشتر نميره،فقط #سقوط ازاده چند ثانيه اى داره،همين☺️☺️☺️
گفتم همييييين!!؟؟😨😨😨😨
يعنى مارو از اين بالا ميخوان ول بدن پايين
😱😱😱😱
دكمـه ى غلط كردمش كجاس!!؟؟😩😩😩
كمممممممككككك،يا حضرت عبااااس
يا همـه ى امام زاده هااااا
😫😫😫😫
توضيح لازم نيست
بقيه اش رو توى فيلم ببينيد وقتى رها شد که تا زمين مسعود عربده كشيد و من مث ديوانـه ها خنديدم
اصلاً هم نپرسيد بعدش چى شد
😑😑😑😑
اه ه ه ه.با اين نوناشون
...
چرا پست قبلى بـه اون خوبى را نديدين!!؟؟😑

Read more

Media Removed

. نويسنده درون اين كتاب تقريبا مثل كتابهاى قبلى اش بـه نوعى با استفاده از سبك شوخى هاى شيرين بـه روابط تلخ سفيد پوستان و سياه پوستان پرداخته. اما بـه نظر مى رسد هدف اصلى فالكنر از اين شوخى ها پورزخندى بـه طرز تفكرى هست كه مى گويد سياه پوستان موجوداتى گيج و گولى هستند. فالكنر درون داستانـهايش بـه خوبى نشان مى ... .
نويسنده درون اين كتاب تقريبا مثل كتابهاى قبلى اش بـه نوعى با استفاده از سبك شوخى هاى شيرين بـه روابط تلخ سفيد پوستان و سياه پوستان پرداخته.
اما بـه نظر مى رسد هدف اصلى فالكنر از اين شوخى ها پورزخندى بـه طرز تفكرى هست كه مى گويد سياه پوستان موجوداتى گيج و گولى هستند. فالكنر درون داستانـهايش بـه خوبى نشان مى دهد كه ساده فكر كردن سياهان امرى حقيقى و واقعى است، اما آن چه كه گيجى و گولى سياه پوستان ناميده مى شود درون حقيقت شيوه ى كنار آمدنِ آنـها با شرايط دشوار زندگى با سفيد پوستان.
بخشى از كتاب :
" مشترى راست نشست. بـه گوينده نگاه كرد: مى خواى بگى يه نفر سياه كه بـه يه زن سفيد حمله كرده عُذرى هم مى تونـه داشته باشـه؟ مى خواى بگى تو اسم خودتو سفيد پوست مى ذارى و يك همچين چيزى رو زير سيبيلى درون مى كنى ؟ بهتره برگردى شمال. جنوب بـه امثال تو احتياج نداره.
دومى گفت: كدوم شمال. من تو اين شـهر بـه دنيا اومدم؛ همين جا بزرگ شدم.
جوان گفت: آره جون خودت. نگاه ناراحت و متحيرى بـه اطراف انداخت، انگار داشت مى كوشيد بـه ياد بياورد كه چه مى خواست بگويد يا بكند. آستينش را بـه چهره ى عرق كرده اش كشيد و گفت: من يكى نمى ذارم يه زنِ سفيد پوست...
.
A Persian Translation of:
“A Rose for Emily and other Stories”
By: William Faulkner

#indigo #gold #aroseforemilyandotherstories #najafdaryabandari #williamfaulkner #book #bookstore #bookboutique #plusbook #يك_گل_سرخ_براى_اميلى #ويليام_فالكنر #كتاب #كتابفروشى #كتاب_براى_همـه #كتابفروشى_من #پلاس_بوك # ترجمـه #نجف_دريابندرى #

Read more

Media Removed

قديما شبا بالا پشت بوم ميخوابيديم و ستاره ها رو مي شمرديم و دلمون بـه وسعت يه آسمون بود ولی اين روزا چشم ميندازيم بـه سقف محقر اطاقمون و گرفتاريامونو مي شمريم ! قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنياي رنگي ولی اين روزا تلويزيوناي رنگي و سه بعدي و يه دنياي خاكستري ! قديما اگه نون و تخم مرغ تموم ميشد ... قديما شبا بالا پشت بوم ميخوابيديم و ستاره ها رو مي شمرديم و دلمون بـه وسعت يه آسمون بود ولی اين روزا چشم ميندازيم بـه سقف محقر اطاقمون و گرفتاريامونو مي شمريم !
قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنياي رنگي ولی اين روزا تلويزيوناي رنگي و سه بعدي و يه دنياي خاكستري !
قديما اگه نون و تخم مرغ تموم ميشد راحت مي پريديم و زنگ همسايه رو هر ساعتي از شبانـه روز مي زديم و كلي باهاش مي خنديديم ولی اين روزا اگه همزمان درون واحد اونا باز شـه برميگرديم توی خونـه که تا مجبور نشيم باهاش سلام عليك كنيم !
قديما از هر فرصتي استفاده مي كرديم كه با دوستا و فاميل ارتباط داشته باشيم چه با نامـه چه كارت و چه حضوري ولی اين روزا با بهترین دستگاه های رسانـه ای هم ارتباط با هم نداريم!
قديما تو يه محله جديد هم كه مي رفتيم با دقت و اشتياق بـه همـه جا نگاه مي كرديم ولی اين روزها دنيا را دوربيناي عكاسي و فيلمبرداري مي بينيم !
قديما خيلي چيزا كم بود و دلمون شاد بود ولی اين روزها خيلي چيزا هست ولي از دل كوک خبری نيست !
خلاصه کـه قديما تو قديما موند… 🌻ناهار خوشمزمون 😋😋😋😋

Read more

Media Removed

داشت ميگفت: من ته دوست داشتن هامو وقتي نگاه ميكنم ميرسم بـه تو! نگاهشو مظلوم تر كرد و ادامـه داد: من خواستم برم ولي نشد، برخلاف روحياتش موزيكاي اروم گوش ميداد هميشـه! صداي موزيكو يكم بلند تر كرد" من كه سرتاسرخموش..... بعد كجا جويم تورا؟" خودمو جمع و جور كردم و صداي گرفته امو صاف كردم بدون اينكه بهش نگاه ... داشت ميگفت: من ته دوست داشتن هامو وقتي نگاه ميكنم ميرسم بـه تو!
نگاهشو مظلوم تر كرد و ادامـه داد: من خواستم برم ولي نشد،
برخلاف روحياتش موزيكاي اروم گوش ميداد هميشـه! صداي موزيكو يكم بلند تر كرد" من كه سرتاسرخموش..... بعد كجا جويم تورا؟" خودمو جمع و جور كردم و صداي گرفته امو صاف كردم بدون اينكه بهش نگاه كنم گفتم: دوست داشتن ها مگه ته دارن؟ مگه تموم شدني ان؟
اب دهنشو قورت داد، نگاهش با ادم هاي غريبه اي كه تو خيابون ميديدم فرقي نميكرد! خسته بود،نميدونم از كي ولي خيلي وقته كه غريبه شده بود واسم، دلم يه سيلي محكم ميخواست كه يكي بزنـه تو گوشم بگه بيدار شو داري خواب ميبيني!
شيشـه پنجره ماشينو داد پايين سرشو كج كرد بـه سمت بيرون گفت نـه! دوست داشتن ته نداره! ولي بعضي وقتا مجبوري فك كني يه روزي ميرسي بـه تهش!
از اين ادم هايي بود كه هزارو يك دليل واست مي اورد که تا بهت ثابت كنـه كه حرفش درسته!
برگشت گفت ديدي تو شناسنامـه ادم ها يه صفحه بـه اسم "فوت" هست؟ اونجا ميشـه تهش!
نـه نـه دلم نميخواست واسم ثابت كنـه دوست داشتن ها هم ته دارن! دلم ميخواست گوشـهامو بگيرم نشنوم چي ميگه! دوست داشتن ها ته ندارن اينو خودشم ميدونست! دوست داشتن من بـه او ته نداشت! نميخواستم وا بدم كه هنوزم دوستش دارم
حرفشو ادامـه داد: يه روزي همـه ميميرن، اونجا ميشـه ته همـه چيز، ته دوست داشتن، ته بودن، ته عشق من بـه تو، ته همـه چيز!
دلم نميخواست بشنوم، اما شنيدم! بعضي وقتها ادم دلش يه چيزايي رو نميخواد اما نميشـه، مجبور شدم بـه شنيدن حرفاش!
صداي موزيك يهو رفت بالا و خواننده با تمام قدرت فرياد ميزد" من كجا جويم تو را؟"
از ماشينش پياده شدم و درو محكم بستم! شيشـه دودي سمت شاگرد رو داد پايين، چشمـهاش پر از اشك شده بود! يه پاكت از داشبورد ماشينش دراورد داد بهم،عادت داشت حرفايي كه سخت بود زدنش رو واسم مينوشت! ازش پرسيدم، شناسنامـه فقط يه صفحه واسه فوت داره! ادم فقط يك بار بـه ته همـه ي اين ها ميرسه! اونم وقتيه كه واقعا ميميره! ولي تكليف اينايي كه هر روز ميميرن چيه؟
اشك گوشـه ي چشمشو پاك كرد گفت من هر روز از نداشتنت دارم ميميرم! ولي يك بار خاكم ميكنند! اون برگه تو شناسنامـه واسه يك بار خاك شدنـه! واسه تهه! ته دوست داشتن! ته بودن! ته عشق من بـه تو....
بدون خداحافظي رفت! پاكتو باز كردم رو برگه نوشته بود "امروز رفتم پيش دكترم گفت که تا يك ماهه ديگه بيشتر زنده نيستي! من بـه اندازه ي همين يك ماه دوستت دارم!"
.
.
. 💌 #مـیکائیل✏
.
.
. 🆔@mikilove351 📷
.
.
.
#ماروباکامنتهاولایک_هاتون_حمایت_کنید☑📧

Read more

Media Removed

. يه وقت هايى دلهره دارى يه وقت هايى نااميدى يه وقت هايى كلافه اى يه وقت هايى هم غمگينى امشب اما بيش از هر شبى همـه ى اين حس ها رو با هم دارم يه جورايى مى ترسم ؛ از #تنـها شدن از از دست از نبودنت از حس تهى شب ها و روزهاى بى تو و اين هولناك ترين حس دنياست؛ #ترس از #تنـها شدن . تو اما واقعى هستى ؛ درست ... .
يه وقت هايى دلهره دارى
يه وقت هايى نااميدى
يه وقت هايى كلافه اى
يه وقت هايى هم غمگينى
امشب اما بيش از هر شبى همـه ى اين حس ها رو با هم دارم يه جورايى مى ترسم ؛ از #تنـها شدن
از از دست دادن
از نبودنت
از حس تهى شب ها و روزهاى بى تو
و اين هولناك ترين حس دنياست؛ #ترس از #تنـها شدن
.
تو اما واقعى هستى ؛ درست ترينى ... انگار بودنت بـه تمام مردگى هاى زندگى پايان مى دهد ... انگار حالا با داشتنت من همان ك نااميد ، غمگين و كلافه تبديل بـه قوى ترين زن دنيا مى شوم ؛ مصمم ، پر انگيزه
انگيزه ى خوشحال بودن كنار ِ تو مى شود تنـها دليل امشب كه بيهوش ابدى نشوم ...

ترس از دست اين خوشبختى كابوس اين شب هاى من ِ
.
📍@youstudio.ir
عرا سردارِ الـف برداشته
@amirmohammad821
پست_موقت

Read more

Media Removed

لاه ماجون (لحم بعجين)....فطائر سلام خدمت دوستان گل ،طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق ،تو اين شبهاي عزيز از همگي التماس دعا دارم و اميدوارم من رو از دعاي خيرتون فراموش نفرماييد 🏻🏻🏻🏻 لاه ماجون نونيست كه درون كشورهاي عربي و تركيه پخته ميشـه لاه ماجون"، مخفف کلمـه "لحم عجین"، بـه معنای "گوشت و خمـیر" ... لاه ماجون (لحم بعجين)....فطائر
سلام خدمت دوستان گل ،طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق ،تو اين شبهاي عزيز از همگي التماس دعا دارم و اميدوارم من رو از دعاي خيرتون فراموش نفرماييد 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
لاه ماجون نونيست كه درون كشورهاي عربي و تركيه پخته ميشـه
لاه ماجون"، مخفف کلمـه "لحم عجین"، بـه معنای "گوشت و خمـیر" هست که از خمـیر گرد و نازکی تشکیل مـی شود و روی آن گوشت چرخ کرده و سبزیجات خرد شده مانند پیـاز، گوجه فرنگی و جعفری يا فلفل سبز مـی ریزند و مـی پزند. معمولاً روی آن لیموی تازه مـی ریزند و آن را لوله کرده و با ترشی، گوجه فرنگی، فلفل، پیـاز، کاهو و بادمجان کبابی بـه همراه دوغ مـیل مـی کنند.
طرز تهيه:

یک قاشق غذا خوری پر خمـیرمایـه ونصف لیوان آب ولرم وکمـی شکر رامخلوط کرده تامایـه خمـیر عمل بیـاد درظرف گودی یک تخم مرغ و نصف لیوان روغن مایع ونصف لیوان شیر ولرم رومخلوط کرده پکینگ پودر هم یک قاشق مرباخوری
اضافه مـیکنیم وکمـی نمک وقتی مایـه خمـیر عمل اومد کم کم آرد رواضافه مـیکنیم تابه دست نچسبه خمـیرروخوب ورز مـیدیم وسرشو باسلیفون مـیبندیم ومـیزاریم درجای گرم به منظور یک ساعت استراحت کنـه .
.
حالا موادروش کـه تشکیل شده از گوشت چرخ شده خام وفلفل سبز وپیـاز وگوجه کـه همـه رو ریز خرد کرده وبهش رب گوجه ، نمک ،فلفل ، پودر سير ،ادويه بهارات و كمي روغن مـیزنیم (ميتونيم همـه مواد رو غير از گوشت چرخ كرده داخل ميكسر بريزيم و بعد با گوشت مخلوط كنيم)
.
بعد ازخمـیر مون اندازه نارنگی برمـیداریم باوردنـه بـه صورت گرد درمـیاریم یـادتون باشـه زیر خمـیر آرد پاشی کنید وازموادگوشتیمون روش مـیریزیم ودرفروسط با درجه حرارت صدوهفتاد درجه سانتی گراد بـه مدت یک ربع قرارمـیدیم وقتی زیرش طلایی شد نونـها آماده س.
*من مواد خمير رو نصف كردم و با اين مقدار ١٠ که تا نون داشتم.
براي مواد گوشتي ٢٥٠ گرم گوشت چرخ كرده
٢عددگوجه فرنگي بزرگ
١ پياز
١قاشق رب
٢ که تا ٣ قاشق روغن
١عدد فلفل سبز(از اين فلفل سبزاي بلند و شيرين تركي) زدم،اگر مايه تون سفت بود يكي دو قاشق سس كچاب بهش اضافه كنيد.
*تو ماهیتابه هم مـیتونید درست کنید فقط درشو بزارید و اجازه بدید زیر نونتون طلایی بشـه.
*من چون ميخواستم بـه عكس برسم ديگه متخلفات دورشو فاكتور گرفتم فقط يه سس كنارش گذاشتم .
#لاه_ماجون #لحم_بعجين #فطائر #رمضان

Read more

Media Removed

آدمى نبايد ريشـه هايش را گم و يا فراموش كند! سالها بـه اين باليديم كه يادمان نرفته از كجا آمده و به كجا رسيده ايم.اكنون اما همين ريشـه هاى وصل و گير كرده درون آن شـهر مادرى دارد اذيت مان مى كند.مثل پيرمردى كه تمام هيجان اش را خرج كرده باشد،با جيب هايى خالى از اندكى ادرنالين، چهارشنبه سورى را زودتر از هميشـه از ... آدمى نبايد ريشـه هايش را گم و يا فراموش كند! سالها بـه اين باليديم كه يادمان نرفته از كجا آمده و به كجا رسيده ايم.اكنون اما همين ريشـه هاى وصل و گير كرده درون آن شـهر مادرى دارد اذيت مان مى كند.مثل پيرمردى كه تمام هيجان اش را خرج كرده باشد،با جيب هايى خالى از اندكى ادرنالين، چهارشنبه سورى را زودتر از هميشـه از سر كار بـه خانـه برميگردم که تا درگير ترقه و ترافيك نشوم. پنجره بـه آدم هايى كه دارند از آتش مى پرند حسودى مى كنم و يادم مى افتد چارشنبه هاى شـهر خودمان را كه هيچ خدايى را بنده نبوديم.يه هم مدرسه اى داشتيم كه سال سوم دبيرستان با فروش ترقه بـه ما بعد عيد يك رنو كرم رنگ خريد.اولين سالى كه گواهينامـه گرفته بودم،با غرور عيدى سورى را بردم دم درشان (قربونت برم كه هنوزم چارشنبه سورى ها چشم ات بـه در هست جان) و جوراب و دو هزار تومن از عمو رستم عيدى گرفتم. ما شـهرستانى ها، يك وجب دور از خانـه هم درون تبعيديم و با حسرت داريم شادمانى هاى بقيه را تماشا مى كنيم. چارشنبه سورى براى ما که تا صبح چارشنبه هم ادامـه داشت. مادرم بـه حنا اعتقاد داشت و ميماليد بـه نوك انگشتان پاهايمان که تا همكلاسى هامان نبينند و مسخره مان نكنند. كله سحر هم بيدارمون ميكرد که تا به رسم هر سال صبحانـه رو كنار زرينـه رود (جُغتاى) بخوريم و كوزه اى كه هر سال ميخريد را با آب پر كنيم که تا پلو شب عيد با آن آبكش شود. چقدر دلخوش بوديم و دنيا بـه هيچ جاى مان نبود.يك روز از اين شـهر خواهم رفت. بـه قول احمد كايا: اين شـهر مرا را از دلتنگى هايم جدا كرده ست.. تبعيد همين ست شايد، اينكه ميان اين همـه مردم غريبه اى و ميان اين همـه غريبه، تنـها.مـهربانى هايمان هم شده تلفن هاى چند دقيقه اى كه يك اپسيلون هم جواب اين جاهاى خالى را نمى دهد.عميق بوديم و ته نشين نمى شديم.شعر بوديم و كتاب نميشديم.مثل همان رودخانـه هاى شـهرم،جارى بوديم و به دريا مى ريختيم. اكنون اما تنـها كاسه اى شده ايم نيمـه خالى و تاريك، مانده كنار پنجره ى سورمـه اى شب که تا ماه درون مان تلو تلو بخورد.اينجا بـه حد كافى دلتنگيم و به حال آنـها كه دلبستگى هايشان را كنده و با خودشان آورده اند،غبطه ميخوريم. نشسته ام فيلم درون دنياى تو ساعت چند هست را مى بينم.يادم آمد دلتنگى هاى ما مرد ها عميق ترين اتفاق روزهاى مان ست.براى يك پنجره براى يك لبخند يك درخت و آسمانى كه پرنده اش پاشيده باشند.قورت ميدهم تمام اين بغض هاى پنـهان را و زير كترى را آتش مى .هنوز هم چاى مرا از اندوه نجات ميدهد. بـه قول جمال ثريا: "زندگى زيبا ميخواهيد،انسان هاى خوب اطراف تان جمع كنيد." آرى، درون دنياى من ساعت خيلى دير ست

Read more
شـهرم را دوست دارم. و ميبالم كه بلوچم و بلوچ زاده شده ام... بـه بهانـه روز جهاني بلوچ يكم غر ميخوام ب... هميشـه هيچكي براي قدم زدن توي شـهر ايرانشـهر ازم نميخواد همراهيش كنم بس كه همش درون حال غر زدن بـه در وديوار و شـهردار و فرماندار و مغازه دار و مردم و بابام و م و خودم و جد و آبادمم آخه چرااا چرا ما مردم ... شـهرم را دوست دارم. و ميبالم كه بلوچم و بلوچ زاده شده ام... بـه بهانـه روز جهاني بلوچ يكم غر ميخوام ب😒...
هميشـه هيچكي براي قدم زدن توي شـهر ايرانشـهر ازم نميخواد همراهيش كنم بس كه همش درون حال غر زدن بـه در وديوار و شـهردار و فرماندار و مغازه دار و مردم و بابام و م و خودم و جد و آبادمم آخه چرااا چرا ما مردم بلوچ با اين پيشينـه زيبا و جالب و درخشان و پر و پيمون اينجوري داريم پيش ميريم همش ميگفتيم دولت و حكومت نميزاره ما مسئول شـهر خودمون باشيم الان كه همـه بلوچ هستن شـهردار فرماندار بگير که تا اون پايين مايينا چرا ما اينقد نسبت بـه فرهنگمون بي تفاوتيم چرا شـهرمون اينقد بدريخت چرا حتي يه سطل زباله درست تو اين شـهر نيست چرا مردم دلشون بـه حال شـهرشون و وجهه بدي كه ظاهر يه شـهر روي ذهنيت كسي كه براي اولين بار اين شـهرو ميبينـه و برداشتي از فرهنگ اون منطقه ميكنـه نميسوزه بي تفاوتيم چرا بازار روز بـه اين قشنگي هر روز شـه تر از روز ديگه چرااا اينقد بي تفاوت 🚶🏼‍♂️🚶🏼‍♂️🚶🏼‍♂️🚶🏼‍♂️
البته خودم هم با كلي ادعا برگشتم بـه شـهرم با يه پايان نامـه كه خيلي اميد و حرف داشتم براي اجرايي شدنش ولي حتي بعد ٦ماه يك بار همـه شـهرداري نرفتم كه حتي اين طرح مطرح كنم نميدونم اين شـهر گرد نا اميدي روش ريختن كه حتي براي تجربه يك شكست شيرين هم قدم بر نميداريم ...
به اميد روزهاي بهتر براي شـهرم
ايرانشـهر.سيستان و بلوچستان.ايران

#بلوچستان_امن_است
#بلوچستان_را_باید_دید

Read more

Media Removed

‌ انتقاد آزاده زارعی از تخریب منزل خانواده ارومـیه‌ای . #آزاده_زارعی درون اینستاگرامش نوشت: با اسم قانون خونـه ي اين پيرزن رو خراب كرديد. جناب شـهردار اروميه زمين گرده.يادمـه بچه كه بودم پدرم وقتي حياط خونـه امون رو آب ميپاشيد اگه يه مورچه اي رو ميديد تو ي اب افتاده خم ميشد و با يه شاخه ي كوچيك نجاتش ...
انتقاد آزاده زارعی از تخریب منزل خانواده ارومـیه‌ای
.
#آزاده_زارعی درون اینستاگرامش نوشت:
با اسم قانون خونـه ي اين پيرزن رو خراب كرديد. جناب شـهردار اروميه زمين گرده.يادمـه بچه كه بودم پدرم وقتي حياط خونـه امون رو آب ميپاشيد اگه يه مورچه اي رو ميديد تو ي اب افتاده خم ميشد و با يه شاخه ي كوچيك نجاتش ميداد.همون موقع ازش درس مـهر ياد گرفتم.الان منم مثلا وقتي ميخوام تراس رو اب بپاشم يا گلارو اب بدم چند ساعت وقتمو ميگيره چون مدام نگاه ميكنم مورچه اي رو گرفتار نكرده باشم اين رو از پدرو مادرم ياد گرفته ام يه سوال دارم اقاي شـهردار اقايي كه خونـه ي همنوع خودت رو شب عيدي خراب ميكني بچه گيت از كي ياد گرفتي انقدر مـهربوني رو؟؟؟؟؟؟...اقايون قدرتمند اقاي پست و مقام دار خونـه شاه دزدارو هم تخريب ميكنيد ؟؟؟؟؟شما كه درون جواب مردم گفتي طبق قانون برخورد كردي با اين پيرزن و دو که تا بچه ي سندرمي که تا حالا كتاب قرآن رو خوندي که تا حالا احاديث رو خوندي كه درون مورد ظلم بـه مظلوم چي گفتند ؟؟؟؟؟؟؟؟ديگه حالم بهم ميخوره از اينكه هر روز تو خبرا و فضاي مجازي ظلمتون رو ميبينمو و كاري از دستمون بر نمياد.اون از دست فروشايي كه انقدر ميزنيدشون كه اگه يادتون نرفته باشـه چند وقت پيش يه مرد جلوي بچه اش انقدر از شـهرداري چياي محترم كتك خورد که تا جون داد.اون از هداياي گرانقدر رئيس آموزش و پرورشتون اونم از كتك زدن كار گرا ي گرسنـه اونم از..............درود بر شرفتون.درود بر مردانگيتون.درود بر شير پاك خوردتون. امام صادق ع:هر كه ظلمي كند بـه سبب آن ظلم درون جانش يا مالش يا فرزندانش گرفتار شود.
امام باقر ع:از شيعيان ما نيست كسي كه بـه مردم ظلم كند.
پيامبر اكرم:از نفرين هاي مظلوم بترسيد كه ميان آن و خدا حبابي نيست.... و هزار که تا ايه و حديث درون اين مورد لطفا فقط رو پيشونياتون داغ نزاريد كاش تخريب نميكرديد كاش خونـه هاي تخريب شده رو اباد ميكرديد.پيرزن عزيز ايران ما ،تو هم مثل زلزله زده ها درون چادر زندگي كن اينجا كسي صداي شما را نميشنود و به كسي بر نميخورد كه تو هم مثل هم وطنانت درون چادر بخوابي.البته اينجا بـه قبر مرده هام رحم نميكنن .قبر مرده هارو هم تخريب ميكنند يادمون نرفته با آرامگاه پدر ارژنگ امير فضلي چه كردند.
@azadeh_zareie
@salamcinama

Read more

Media Removed

با اسم قانون خونـه ي اين پيرزن رو خراب كرديد. جناب شـهردار اروميه زمين گرده.يادمـه بچه كه بودم پدرم وقتي حياط خونـه امون رو آب ميپاشيد اگه يه مورچه اي رو ميديد تو ي اب افتاده خم ميشد و با يه شاخه ي كوچيك نجاتش ميداد.همون موقع ازش درس مـهر ياد گرفتم.الان منم مثلا وقتي ميخوام تراس رو اب بپاشم يا گلارو اب بدم چند ... با اسم قانون خونـه ي اين پيرزن رو خراب كرديد. جناب شـهردار اروميه زمين گرده.يادمـه بچه كه بودم پدرم وقتي حياط خونـه امون رو آب ميپاشيد اگه يه مورچه اي رو ميديد تو ي اب افتاده خم ميشد و با يه شاخه ي كوچيك نجاتش ميداد.همون موقع ازش درس مـهر ياد گرفتم.الان منم مثلا وقتي ميخوام تراس رو اب بپاشم يا گلارو اب بدم چند ساعت وقتمو ميگيره چون مدام نگاه ميكنم مورچه اي رو گرفتار نكرده باشم اين رو از پدرو مادرم ياد گرفته ام يه سوال دارم اقاي شـهردار اقايي كه خونـه ي همنوع خودت رو شب عيدي خراب ميكني بچه گيت از كي ياد گرفتي انقدر مـهربوني رو؟؟؟؟؟؟...اقايون قدرتمند اقاي پست و مقام دار خونـه شاه دزدارو هم تخريب ميكنيد ؟؟؟؟؟شما كه درون جواب مردم گفتي طبق قانون برخورد كردي با اين پيرزن و دو که تا بچه ي سندرمي که تا حالا كتاب قرآن رو خوندي که تا حالا احاديث رو خوندي كه درون مورد ظلم بـه مظلوم چي گفتند ؟؟؟؟؟؟؟؟ديگه حالم بهم ميخوره از اينكه هر روز تو خبرا و فضاي مجازي ظلمتون رو ميبينمو و كاري از دستمون بر نمياد.اون از دست فروشايي كه انقدر ميزنيدشون كه اگه يادتون نرفته باشـه چند وقت پيش يه مرد جلوي بچه اش انقدر از شـهرداري چياي محترم كتك خورد که تا جون داد.اون از هداياي گرانقدر رئيس آموزش و پرورشتون اونم از كتك زدن كار گرا ي گرسنـه اونم از..............درود بر شرفتون.درود بر مردانگيتون.درود بر شير پاك خوردتون. امام صادق ع:هر كه ظلمي كند بـه سبب آن ظلم درون جانش يا مالش يا فرزندانش گرفتار شود.
امام باقر ع:از شيعيان ما نيست كسي كه بـه مردم ظلم كند.
پيامبر اكرم:از نفرين هاي مظلوم بترسيد كه ميان آن و خدا حبابي نيست.... و هزار که تا ايه و حديث درون اين مورد لطفا فقط رو پيشونياتون داغ نزاريد كاش تخريب نميكرديد كاش خونـه هاي تخريب شده رو اباد ميكرديد.پيرزن عزيز ايران ما ،تو هم مثل زلزله زده ها درون چادر زندگي كن اينجا كسي صداي شما را نميشنود و به كسي بر نميخورد كه تو هم مثل هم وطنانت درون چادر بخوابي.البته اينجا بـه قبر مرده هام رحم نميكنن .قبر مرده هارو هم تخريب ميكنند يادمون نرفته با آرامگاه پدر ارژنگ امير فضلي چه كردند.

Read more

Media Removed

عكس زيباي اقاي @mahdi_Sedaghii رو ورق بزنيد ببينيد طهرون طهرون يعني صداي تو كه اسممو صدا كنـه ﻣﻨﻮ با قصه خودم دوباره آشنا كنـه نفس بده بـه اين هوا هوا رو تازه تر كني كنار من تو لاله زار هواي دردسر كني بغضتو بشكن و يه شب طهرونو باروني بكن اگه تو هم عاشقمي عشقتو زندوني نكن رو تن اين پياده ... عكس زيباي اقاي @mahdi_Sedaghii رو ورق بزنيد ببينيد

طهرون

طهرون يعني صداي تو
كه اسممو صدا كنـه
ﻣﻨﻮ با قصه خودم
دوباره آشنا كنـه
نفس بده بـه اين هوا
هوا رو تازه تر كني
كنار من تو لاله زار
هواي دردسر كني
بغضتو بشكن و يه شب
طهرونو باروني بكن
اگه تو هم عاشقمي
عشقتو زندوني نكن
رو تن اين پياده رو
جاي قدم‌هاي توئه
قلبمو ﻣﻨﺘﻈﺮ نذار
اينجا هنوز جاي توئه

وقتي كه تو خواب و خيال
سر روي شونـه‌ام مي‌ذاري
ﻣﻨﻮ بغل كن و بگو
بهم چقدر دوسم داري
وقتي كه تو دستاي تو
گريه بارون مي‌زنـه
يكي با قلب عاشقش
واست داره جون مي‌كَنـه

بغضتو بشكن و يه شب
طهرونو باروني بكن
اگه تو هم عاشقمي
عشقتو زندوني نكن
بدون مقصد و هدف
متروسواري بكنيم
دنيا رو ﻣﻨﺘﻈﺮ نذار
بايد يه كاري بكنيم
نفس بكش تو اين هوا
هواي دلتنگي من
شونـه بـه شونـه دلم
كنار من قدم بزن
طهرون فقط با عطر تو
براي من مقدسه
دلتنگياي زندگيم
با تو بـه آخر مي‌رسه @mazyar_fallahi
#mazyarfallahi #mazyar_fallahi #مازيارفلاحي #مازيار_فلاحي #مازیـارفلاحی #مازیـار_فلاحی #تهرون #طهرون #آلبوم_جديد #يادم_تو_را_فراموش

Read more

Media Removed

شيريني اسكار يكي از شيريني هاي محبوبمـه كه جزو قسمتاي خوشمزه ي عكاسيم بود ... بـه شدت مزه ي گرم و عجيبي ميده🏽 پيشنـهاد ميكنم از الان تو برنامـه اتون داشته باشين براي عيد فطر درستش كنيد 🏽 . . من معمولا رسپي نمينويسم چون با يه سرچ كوچيك خيلي راحت ميتونين بهترين رسپي ها رو پيدا كنين اما اين دستور امتحانشو ... شيريني اسكار يكي از شيريني هاي محبوبمـه كه جزو قسمتاي خوشمزه ي عكاسيم بود ...
به شدت مزه ي گرم و عجيبي ميده👌🏽
پيشنـهاد ميكنم از الان تو برنامـه اتون داشته باشين براي عيد فطر درستش كنيد 👌🏽😍 .
.
من معمولا رسپي نمينويسم چون با يه سرچ كوچيك خيلي راحت ميتونين بهترين رسپي ها رو پيدا كنين
اما اين دستور امتحانشو بعد داده👌🏽يادش بخير قديم نديما اينو از بهترين دوستم ياد گرفتم و يه بار تو شوي شيريني ازش كلي درست كردم.
.
————————————————————————
اينم دستورش:
زرده تخم مرغ دو عدد
سفيده تخم مرغ دو عدد
كره ١٥٠ گرم
آرد ٢٥٠ گرم
پودر قند ١٠٠ گرم
هل يك قاشق چاي خوري
گردو ٢٥٠ گرم
.
فر را با ١٧٠ درجه سانتي گراد گرم كنيد. پودر قند و كره را مخلوط كرده با همزن برقي بزنيد که تا سفيد و سبك شود. زرده هاي تخم مرغ را اضافه و مخلوط كنيد سپس هل و آرد را اضافه كنيد مواد را مخلوط كنيد که تا صاف و يكدست شود از خمير آماده بـه اندازه ي يك قاشق چاي خوري برداشته و داخل سفيده تخم مرغ كه با همزن دستي زده ايد غوطه ور كنيد سپس داخل گردوي خرد شده بغلطانيد که تا كاملا با گردو پوشش داده شود.
خمير را بـه اين ترتيب آماده كرده داخل سيني فر بچينيد و به مدت ٢٠ که تا ٣٠ دقيقه داخل فر بپزيد.
سپس از فر خارج كرده بعد از خنك شدن داخل پودر قند بغلطانيد.
با اين مقدار خمير حدود ٤٥ عدد شيريني خواهيد داشت.
اين شيريني ماندگاري بالا دارد✔️🥧🍪
.
نوش جان☺️
#شيريني #شيريني_اسكار #بزن

Read more

Media Removed

قسم بـه روح لطيفت ،به روح حساست نخواستم بشوم من يُوَسِوسُ النّاسَت دليل رفتن خود را نوشته ام اما بـه حکم عقل بخوانش نـه حکم احساست تو گنج بودي و قدر تو را ندانستم نشان بـه گوهر چشمان مثل الماست دوباره نام تو آمد بـه یـادت افتادم جهان چه عطر عجیبی گرفته از یـاست اگر چه درون دل تو نیستم ولی بسپار مرا بـه حافظه ... قسم بـه روح لطيفت ،به روح حساست
نخواستم بشوم من يُوَسِوسُ النّاسَت
دليل رفتن خود را نوشته ام اما
به حکم عقل بخوانش نـه حکم احساست
تو گنج بودي و قدر تو را ندانستم
نشان بـه گوهر چشمان مثل الماست
دوباره نام تو آمد بـه یـادت افتادم
جهان چه عطر عجیبی گرفته از یـاست
اگر چه درون دل تو نیستم ولی بسپار
مرا بـه حافظه ی چشم های عکّاست

تركا يه كلمـه اي دارن بـه اسم "پارچالانديم"
يعني هزار تكه شدم.
رفتن بي خداحافظي چقدر شبيه اين كلمـه ست...

Read more

Media Removed

آدمـهايي كه ما را ترك مي كنند سه دسته اند : يك گروه آنـهايي كه برميگردند گرچه نـه آنـها ديگر همان آدمـهاي سابق هستند نـه ما . گروه دوم كساني هستند كه هرگز برنميگردند چه آنـهايي كه نمي خواهند ، چه آنـهايي كه نميتوانند. گروه آخر آنـهايي هستند كه بايد دعا كنيم آن چنان پلهاي پشت سرشان را خراب كنند كه اگر هم بخواهند، ... آدمـهايي كه ما را ترك مي كنند سه دسته اند : يك گروه آنـهايي كه برميگردند گرچه نـه آنـها ديگر همان آدمـهاي سابق هستند نـه ما .
گروه دوم كساني هستند كه هرگز برنميگردند چه آنـهايي كه نمي خواهند ، چه آنـهايي كه نميتوانند.
گروه آخر آنـهايي هستند كه بايد دعا كنيم آن چنان پلهاي پشت سرشان را خراب كنند كه اگر هم بخواهند، نتوانند برگردند.
خطرناكترين گروه سومي ها هستند!
چون موقع رفتن طوري ما را ميشكنند ، كه ما که تا مدتها درون كما مي مانيم و خيلي دير مي فهميم كه براي چه آدم هاي بي ارزشي اشك ريختيم، احساس گناه كرديم، از خودگذشتگي كرديم، و تا مرز نابودي زندگي را فدا كرديم... خيلي دير ميفهميم... خيلي دير... ولي يك روز ميفهميم... چيزي كه هرگز نمي فهميم اين هست كه اصلاً چه چيز اين آدم ها را انقدر دوست داشتيم؟! روزي كه آدم هاي بزرگتري، با ارزش والاتري وارد زندگي ما شدند، آن روز قدرِ خودمان را بيشتر مي دانيم ... #نيكي_فيروزكوهي #خوشا_به_من
#قدردان_خودمان_باشيم

پ.ن.: بـه خرطوم فيلا دقت كنيد😅هي ميگفتم آقاااا يدونـه ديگه بده، حباب نداشته باشـه🙊🙈آخر بنده خدا گفت، خانوووم اينا كار دستهههههه ، بايد حباب داشته باشـه😫😩 يه دفعه گفتم، اااا اين چرا مدل خرطومش با اون يكيا فرق داره؟؟؟🤔🤪 عينكشو زد🤓🧐با دقت تماااام گفت آخه اينا نر و ماده هستن🤨كار سخت بود، سختتر شد🤣🤣🤣🤣🤣 اميدم ميونـه رو گرفت و گفت آخه تو الان دلت مياد اين دو که تا رو از هم جدا كني😅😅😅گفتم باشـه، که تا من اون طرفو نگاه ميكنم تو لطفاً يه جفت كم حبابشو پيدا كن😂😂😂

Read more

Media Removed

چمدونم رو برميدارم. هم اتاقى ام تو خانـه معلم پيرمردى ٧٣ ساله ست، با لهجه ى غليظ مردمان مديترانـه. گير داده بود چرا ازدواج نكردى و عكس دوست ت رو نشونم بده. بعدم موقع رفتن گفت پرنده شانس يكى دو بار بيشتر سيفون نمى كشـه رو شونـه هات، حواس ات باشـه. چند سال بعد مى فهمى چى بهت گفتم. ديروز هم تو ساحل ماهيگر گفت ... چمدونم رو برميدارم. هم اتاقى ام تو خانـه معلم پيرمردى ٧٣ ساله ست، با لهجه ى غليظ مردمان مديترانـه. گير داده بود چرا ازدواج نكردى و عكس دوست ت رو نشونم بده. بعدم موقع رفتن گفت پرنده شانس يكى دو بار بيشتر سيفون نمى كشـه رو شونـه هات، حواس ات باشـه. چند سال بعد مى فهمى چى بهت گفتم. ديروز هم تو ساحل ماهيگر گفت چند سالته، گفتم سى و سه، گفت برا ازدواج دير نشده؟ گفتم نمى دونم، شده؟ گفت پدرت زنده ست؟ گفتم آره، گفت بعد دير نشده. راستش رو بخواهيد، تو اين يك هفته دو بار حوصله ام از تنـهايى سفر سر رفته. يه بار تو ريزه و امروز عصر تو ترابزون. شايد هم تقصير درياست. من از اولين بارى كه دريا رو فهميدم، تسليمش هستم. بـه نظرم هيچ چيز قوى تر از آب نيست. هيچ ابهتى از دريا بالاتر نيست. که تا صبح تصميم داشتم برم سيواس كه مركز علويان تركيه ست. برم باهاشون بخورم. سر صبحانـه اخبار گفت يه پسرى تو سيواس رفته خواستگارى و بهش ندادن، شب رفته و تمام اعضاى خانواده ه رو بـه قتل رسونده. بى خيال سيواس شدم. زنگ زدم بـه هم اتاقى سابقم عُمر درون قيصريه. گفتم شب راه مى افتم بيام ديدن حسين تاشكين و كاپادوكيا. دوساله ميخوام برم ديدن اسب هاى وحشى آناتولى كه تو فيلم خواب زمستانى بيلگه جيلان ديده بودم. حسين گفت دو سالى ميشـه نرفتم و در جريان نيستم. نيم ساعت بعد عمر زنگ زد و گفت يه اتاق برات گرفتم تو خانـه هاى سنگى كاپادوكيا شبى ١٢٠ لير. مى ارزيد.كانفرم كردم. سر راه رفتم كتابفروشى؛ پرسيدم تازه هاى كتاب تون كجاست؟ نشونم داد.وقتى بـه صندوق برگشتم، صندوق دار گفت تازه ها رو پرسيدى، قديمى ترين هارو آوردى. يه كتاب از گوئوَن توران برداشته بودم. اسم يكى شان بازگشت بود. داشت وارد سيستم ميكرد و من شعر پشت جلدش رو همانجا ترجمـه كردم؛ |نوشتن، نوشته هايى كه پاك مى كنى و مى نويسى. سطرها، اذن خواندن نمى دهند. بى ترديد اين يك تعالى ست. بايد آماده بود.زيرا كه يكروز بخاطر سكوت هايت هم، بازخواست خواهى شد|. اومدم بيرون. سكوت هايم را مرور مى كنم. مجازتم سنگين ست.ما بمان گفتن رو سكوت كرديم، ما نرو گفتن را سكوت كرده ايم.ما براى نگه داشتن هيچ نگفته ايم. سر كوچه كتابفروشى پوسترهاى فيلم هاى ماه بود. چشمم دوباره بـه |باشگاه بازندگان دو| افتاد.نجات ايشلر درون سكانس آخر فيلم گفت: | يك مرد را تنـها وقتى مى توانى شكست دهى كه درون مظلوم ترين دقايق اش باشد|. تنـه ى رهگذرى كه زنى با كت كوتاه چرم بود، پاكت كتاب ها را از دستم انداخت. كتاب سورمـه اى رنگى از پاكت بيرون افتاد: سمت هاى پنـهان. ياد راه آرامم كرد. امروز سخت ترين روز سفر بود / ترابزون

Read more

Media Removed

مباحث مـهدوی . #موثرترین_مفهوم_در_حیـات_بشر #قسمت_بيستم . مردگي نكنيم! . زندگي يه چيز ديگه ست! رفقا بيايد يك احساس نياز بـه حيات رو درون خودمون زنده كنيم؛ . قرآن اينطوري ميفرمايد؛ پيغمبرا چيكار ميكنن؟ ميخوان زنده ات كنن!! مگه ما الان مرده ايم؟ خب بله هركي اينو توضيح داد معلم دينـه. . يه ... 🌺مباحث مـهدوی🌺
.
💡 #موثرترین_مفهوم_در_حیـات_بشر 💡
#قسمت_بيستم
.
مردگي نكنيم! .
زندگي يه چيز ديگه ست!
رفقا بيايد يك احساس نياز بـه حيات رو درون خودمون زنده كنيم؛
.
قرآن اينطوري ميفرمايد؛
پيغمبرا چيكار ميكنن؟
ميخوان زنده ات كنن!! مگه ما الان مرده ايم؟ خب بله
هركي اينو توضيح داد معلم دينـه.
.
يه جوري اين رو بگي كه نـه بر اساس عقايد ديني حرف تو رو بپذيره!
بلكه احساس كنـه تو وجودش كه حرف تو درسته
برون ديني باهاش حرف بزني
با زبون آدما باهش حرف بزني
هيچ عقيده اي نداره
بهش ثابت كني بگي ببين! اين مدل زندگي ما مرده گيه! بعد يه زندگي داريم اينـه!
اگه تونستي اينو بگي نياز بـه پيغمبرا رو بهش گفتي؛
.
الگو!
آيه قرآن؛(سوره مباركه انفال آيه 24)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم
ایـانی کـه ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیـامبر را اجابت کنید هنگامـی کـه شما را بـه سوی چیزی مـی‌خواند کـه شما را حیـات مـی‌بخشد!
اين پيغمبر ميخواد شما رو زنده كنـه مومنين! ميخواد بـه شما حيات بده!
پليس سر چهارراه نيست بخواد رفتارتون و مرتب كنـه!
.
چقدر نابودن اونـهايي كه دين رو درون حدّ تنظيم مقررات برا رفتار آدمـها تقليل ميدن.
.
روي صحبتم با شما بچه مذهبيا!
راستي! شماها چقدر زنده شديد؟! چه مراتبي از حيات رو دريافت كرديد؟
: ما فعلا داريم دستورات رو اجرا ميكنيم! : خب اين دستورات برا اين بود كه زنده بشي ديگه
كدوم استعدادهات شكوفا شده كه تو آدمـهاي معمولي نيست؟!
چه فرقي داري با كافرا؟
چه گلي رو درون عالم طبيعت بو ميكني كه اونـها نميتونن بو كنن؟!
چه زيباييهايي رو درك كردي؟!
.
به خدا قسم بايد اين بحث رو ادامـه داد تو بچه مذهبيا که تا صبح ضجّه بزنن!!
.
.
ادامـه دارد...
__
.
#خط_امام_زمان

Read more

Media Removed

يادتونـه چند وقت پيش داستان م را كه امام حسين بهم هديه داد را براتون تعريف كردم؟ #هديه_اربابم همون قطع نخاع از گردن كه تو حرم اربابمون سيد الشـهدا با نشانـه هايى فهميدم بايد نوكريش را بپذيرم تو اون پست نشد،توضيح بدم كه بعد از سفر براى ماه ها موضوع را فراموش كردم که تا اين كه يه شبى انگار كسى براى ... يادتونـه چند وقت پيش داستان م را كه امام حسين بهم هديه داد را براتون تعريف كردم؟ #هديه_اربابم
همون قطع نخاع از گردن كه تو حرم اربابمون سيد الشـهدا با نشانـه هايى فهميدم بايد نوكريش را بپذيرم
تو اون پست نشد،توضيح بدم كه بعد از سفر براى ماه ها موضوع را فراموش كردم
تا اين كه يه شبى انگار كسى براى نماز صبح بيدارم كرد و دوباره بهم متذكر شد
اما وقتى صبح بلند شدم دوباره هم براى چند ماه يادم رفت(كلاً بـه طرز اعصاب خورد كنى فراموشكارم😰بنده ى خدا بانو گاهى يه چيز رو شونصد دفعه بـه انحاء مختلف اعم از پيامك،تلگرام،واتس اپ،تلفن و حضورى بهم يادآورى ميكنـه ولى بآآز هم 😰)
اما يه روز دم دماى اربعين يه هو همينطورى بيخودى موضوع يادم اومد و همون لحظه بـه تكاپو افتادم و اسم و آدرسشون را از لابه لاى مدارك پيدا كردم و باهاشون تماس گرفتم
و الباقى داستان را تو همون پست خدمتتون عرض كردم كه الحمدالله بـه همت عزيزان خيّر قدرى از مصائب و گرفتارى هاى اين خانواده پر جمعيت و به شدت فقير ،التيام پيدا كرد،خونـه خريدن،وسايل خونشون نو نوار شد،امكانات مختصرى براى بسترى و فيزيو تراپى ك فراهم شد،مثلا يه خانم دكتر مـهربانى كه ايمانى منـه هزينـه هاى بيمـه ى تامين اجتماعيش را متقبل شد
يه برادر مؤمن ،دكتر شيرازى چند ماهيه هزينـه هاى دارو و درمانش را تقبل كرده و خلاصه الحمد الله حال و روز هديه ى عزيز ما خيلى خوبه و خدا را شكر راضى و پر انرژيه و بركات سرشارش توى زندگى هاى ما موج ميزنـه
اما تماس چند روز قبل باباى فاطمـه خرد و خجالت زده ام كرد اصلاً خاك تو سرم شد
بنده ى خدا گفت:فلانى ،من يه كارگر ساختمانى ساده ام و هيچ هنر و تخصصى بـه غير از عملگى ندارم
عرضه اش را هم ندارم كه از ديوار مردم بالا برم يا بـه هر شكلى نون حروم سر سفره ام ببرم
بااين حال كه از جون مايه ميگذارم شايد هفته اى يكى دو روز كار گيرم بياد كه با درامدش فقط ميتونيم بخور و نمير شكم بچه ها را سير كنيم(بقيه اش را واقعا روم نميشـه بگم كه چقدر احساس بدى داشت)
يكى از هاى فاطمـه الان يه خواستگار خوب و مؤمن داره ولى ما چون از بعد تهيه جهيزيه بر نميايم نميتونيم جوابش را بديم
ميشـه يه جورى يه كارى بكنى كه من بيشتر از اين خجالت زده نشم؟
خلاصه براى سربلند كردن يه پدر جلوى خانواده اش
و خوشحال كردن يه خوب و مؤمنـه كه حافظ قرانـه بياييد دست بـه كار بشيم و در حد وسعمون هر چى درون توان داريم احسان كنيم
ان شاالله بـه حق سيد الشـهدا روزى نياد كه هيچ كدوم از ما جلوى خلق خدا خجالت زده و سر افكنده بشيم.
شماره كارت
6219861034739481 سبزی

Read more

Media Removed

«آستیگمات» درون انتظار پروانـه نمایش . فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی همچنان درون انتظار دریـافت پروانـه نمایش هست . اين فيلم اردیبهشت امسال به منظور اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهانی فجر بـه نمایش درآمد و مورد توجه منتقدین و مخاطبین قرار گرفت. با ... «آستیگمات» درون انتظار پروانـه نمایش
.
فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی همچنان درون انتظار دریـافت پروانـه نمایش است
.
اين فيلم اردیبهشت امسال به منظور اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهانی فجر بـه نمایش درآمد و مورد توجه منتقدین و مخاطبین قرار گرفت. با دریـافت پروانـه نمایش «آستیگمات» به منظور اكران آماده مـی شود
.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
يه روده راست تو شكمش نيست، يادت رفته تو چشممون زل ميزد دروغ ميگفت. اون برگرده همـه را عاصی ميكنـه...
.
مـهتاب نصيرپور، محسن كيايی ،باران كوثری ،هادی حجازی فر، حسين پاكدل، سيامك صفری ،بهنوش بختياری ،حسام محمودی، محمد شاکری و (با حضور) نيكی كريمـی بازيگران اين فيلم هستند

Read more

Media Removed

خيلى وقت بود كه با رفقاى قديمى دور هم جمع نشده بوديم و دلمون براى هم تنگ شده بود درون نـهايت چند روز قبل يكى از بچه ها بانى شد و تو #ويلا ى اقوامشون برنامـه ى #دور_همى و #مـهمانى را ترتيب داد و قرار شد #رفقا با #خانواده براى #شام و تماشاى #فوتبال ايران # و #پرتقال دور هم باشيم جاتون خالى خيييلى هم خوش گذشت و ... خيلى وقت بود كه با رفقاى قديمى دور هم جمع نشده بوديم
و دلمون براى هم تنگ شده بود
در نـهايت چند روز قبل يكى از بچه ها بانى شد و تو #ويلا ى اقوامشون برنامـه ى #دور_همى و #مـهمانى را ترتيب داد و قرار شد #رفقا با #خانواده براى #شام و تماشاى #فوتبال ايران # و #پرتقال دور هم باشيم
جاتون خالى خيييلى هم خوش گذشت و چسبيد هم ديدار ها تازه شد
هم بچه ها خييييلى كيف كردن
شام و تماشاى بازى هم بسيار #دلچسب و خاطره انگيز بود
حدود هاى ساعت دو بامداد، بعد جمع و جور كردن ويلا و تميز كردن همـه چيز و همـه جا امديم توى #حياط نشستيم دور استخر
چند که تا از جوونـها هم پريدن تو عآب
يه هو من كم عقل هم هوس كردم از اين منظره تو #اينستا #لايو بگذارم
عااااااغاااا چشمتون روز بد نبييينـه
تا لايو بالا امد انقدر حرفهاى ناجور و نامربوط بهم زدن كه نفسم بند رفت
-مثلا نوشتن
مردك🤬🤬🤬 خوزستان عآب ندارد،بعد شما #استخر شخصى دارين -عآب هست اما كمـه
-بوق بووووق بوق مرفه بي درد
-اى دزد بوق بوق بر بوقت لعنت كه از درد مردم اگاه نيستى
-بابااااا تو ديگه چه 🐴ــپولي هستى؟چقدر دارى لامصصصصب !!؟؟
-ما داريم از درد بى نوايى ميميريم اون وقت شما عآقا زاده ها دارين حال هول ميكنيد
خلاااااصه تو دو دقيقه كلى ى ى فش جديد ياد گرفتم
😰😰😰😰😰😰
اما نتيجه ى غير اخلاقى
-هر گز بعد بازى مساوى با پرتقال لايو نگذاريد
-ساعت دوى نصفه شب هم از استخر عاريه اى لايو نگذاريد
-اصا تو غلط ميكنى برى جاهايى كه بعضي حسوديشون بشـه
-حالا كه رفتى بايد اجازه بدى مردم هر جور دلشون خواست بهت تهمت بزنن و قضاوتت كنن،به نفعته،اخرتت اباد ميشـه
😐😐😐😐

Read more

Media Removed

صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه . پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند . اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سی و ششمين دوره جشنواره ملی فيلم فجر بـه دليل موارد ... 🌹
صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه
.
پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند
.
اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سی و ششمين دوره جشنواره ملی فيلم فجر بـه دليل موارد مميزی و محتوايی، ارديبهشت امسال به منظور اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهانی فجر بـه نمایش درآمد و مورد توجه منتقدین و مخاطبین قرار گرفت
.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
يه روده راست تو شكمش نيست، يادت رفته تو چشممون زل ميزد دروغ ميگفت. اون برگرده همـه را عاصی ميكنـه ...
.
مـهتاب نصيرپور، محسن كيايی ،باران كوثری ،هادی حجازی فر، حسين پاكدل، سيامك صفری ،بهنوش بختياری ،حسام محمودی، محمد شاکری و (با حضور) نيكی كريمـی بازيگران اين فيلم هستند

Read more

Media Removed

صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه . پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند . اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سی و ششمين دوره جشنواره ملی فيلم فجر بـه دليل موارد ... 🎬
صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه
.
پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند
.
اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سی و ششمين دوره جشنواره ملی فيلم فجر بـه دليل موارد مميزی و محتوايی، ارديبهشت امسال به منظور اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهانی فجر بـه نمایش درآمد و مورد توجه منتقدین و مخاطبین قرار گرفت
.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
يه روده راست تو شكمش نيست، يادت رفته تو چشممون زل ميزد دروغ ميگفت. اون برگرده همـه را عاصی ميكنـه ...
.
مـهتاب نصيرپور، محسن كيايی ،باران كوثری ،هادی حجازی فر، حسين پاكدل، سيامك صفری ،بهنوش بختياری ،حسام محمودی، محمد شاکری و (با حضور) نيكی كريمـی بازيگران اين فيلم هستند
#فیلم_نیوز۹۷

Read more

Media Removed

صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه . پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند . اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سی و ششمين دوره جشنواره ملی فيلم فجر بـه دليل موارد مميزی ... صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه
.
پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند
.
اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سی و ششمين دوره جشنواره ملی فيلم فجر بـه دليل موارد مميزی و محتوايی، ارديبهشت امسال به منظور اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهانی فجر بـه نمایش درآمد و مورد توجه منتقدین و مخاطبین قرار گرفت
.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
يه روده راست تو شكمش نيست، يادت رفته تو چشممون زل ميزد دروغ ميگفت. اون برگرده همـه را عاصی ميكنـه ...
.
مـهتاب نصيرپور، محسن كيايی ،باران كوثری ،هادی حجازی فر، حسين پاكدل، سيامك صفری ،بهنوش بختياری ،حسام محمودی، محمد شاکری و (با حضور) نيكی كريمـی بازيگران اين فيلم هستند

Read more

Media Removed

Hi,now let's have a short talk AT THE REAL ESTATE : """""""""""""""" Hi,how can I help you madam? سلام خانم،چه كمكي از دستم بر مياد؟ Hi,I am looking for a flat to rent in this area. من بدنبال اجاره يك واحد آپارتمان تو اين منطقه ام٠ Please take a seat. How big would you like it to be? لطفا بفرماييد ... Hi,now let's have a short talk AT THE REAL ESTATE : """"""""""""""""
Hi,how can I help you madam? سلام خانم،چه كمكي از دستم بر مياد؟ Hi,I am looking for a flat to rent in this area. من بدنبال اجاره يك واحد آپارتمان تو اين منطقه ام٠ Please take a seat. How big would you like it to be? لطفا بفرماييد بنشينيد٠دوست داريد بزرگي آن چقدر باشـه؟ We are a nuclear family of two children,so a two bed roomed flat will be all right. ما يه خانواده كوچك با دو که تا بچه هستيم بنابراين يه آپارتمان دو خوابه مناسب خواهد بود٠ Ok how would you rather it be ,furnished or unfurnished? بسيار خوب،چگونـه ميخواهيد باشـه مبلمان شده يا نـه؟ Furnished please,because we have moved here from another city and have sold all the Furniture and appliances there,therefore we have taken nothing with us. مبله لطفا٠چونكه ما از شـهر ديگري بـه اينجا آمده ايم و تمام وسائل و لوازم را آنجا فروخته ايم، بنابراين چيزي را با خودمان نياورده ايم٠ Would you like to have an easy access to shopping centers ( malls ) and underground ( metro , subway or tube ) too. آيا ميخواهيد بـه مراكز خريد و مترو هم دسترسي راحتي داشته باشيد؟ That would be great 'cause for the time being we can't afford to buy a car. آن عالي خواهد بود،بخاطر اينكه ما فعلا توانايي خريد يه ماشين را نداريم٠ In that case you won't need to have a garage,will you? درون آن صورت شما نيازي بـه به داشتن پاركينك نداريد،داريد؟ We would prefer to have a flat with a garage ( parking space ). ما ترجيح ميديم آپارتمان با پاركينك داشته باشيم٠ All right, there is a suitable two bed roomed flat including a garage with an area of 80 square meters facing a beautiful green area. بسيارخوب،يه آپارتمان دو خوابه مناسبي داراي پاركينك با مساحت ٨٠ متر مربع مشرف بـه فضاي سبز زيبا وجود داره٠ How much is the down payment ( deposit ) and monthly rent. پول پيش و اجاره ماهانـه آن چقدره؟ There is no down payment but the rent of three months ought to be paid in advance. پول پيش نداره ولي اجاره سه ماه بايد از قبل پرداخته شود٠ How much is the monthly rent? اجاره ماهانـه چقدره؟ It says $1500 a month here but there might be some discount given. ٠ اينجا ميگه١٥٠٠ دلار درون ماه ولي ممكنـه قدري تخفيف هم داده بشـه٠ Shall we see it now or later? ميشـه الان ببينيم يا بعد؟ sure,let's go now. البته الان بريم٠

Read more

Media Removed

#پارسینما صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه . پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند . اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سی و ششمين دوره جشنواره ملی فيلم فجر بـه ... #پارسینما
صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه
.
پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند
.
اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سی و ششمين دوره جشنواره ملی فيلم فجر بـه دليل موارد مميزی و محتوايی، ارديبهشت امسال به منظور اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهانی فجر بـه نمایش درآمد و مورد توجه منتقدین و مخاطبین قرار گرفت
.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
يه روده راست تو شكمش نيست، يادت رفته تو چشممون زل ميزد دروغ ميگفت. اون برگرده همـه را عاصی ميكنـه ...
.
مـهتاب نصيرپور، محسن كيايی ،باران كوثری ،هادی حجازی فر، حسين پاكدل، سيامك صفری ،بهنوش بختياری ،حسام محمودی، محمد شاکری و (با حضور) نيكی كريمـی بازيگران اين فيلم هستند

Read more

Media Removed

. ۱. آقای دکتر! منم یـه توانی دارم. همش توجیـه و انکار! دانیـال بـه جای اینکه اشتباهاشو قبول کنـه فقط توجیـه و انکار مـی‌کنـه. شب نیم ساعت سر خیـابون منو الاف نگه داشته، مـیگه ماشینو داداشم دیر آورده تقصیر من نیست! (فرناز - بیست و هفت ساله ) ۲. دكتر ميخواستم بدونم تو اين آخرين فرصتم چه كارهايي انجام ... .
۱. آقای دکتر! منم یـه توانی دارم. همش توجیـه و انکار! دانیـال بـه جای اینکه اشتباهاشو قبول کنـه فقط توجیـه و انکار مـی‌کنـه. شب نیم ساعت سر خیـابون منو الاف نگه داشته، مـیگه ماشینو داداشم دیر آورده تقصیر من نیست! (فرناز - بیست و هفت ساله )
۲. دكتر ميخواستم بدونم تو اين آخرين فرصتم چه كارهايي انجام بدم؟ اون دو صفحه اي كه بهتون دادم اشكالات رفتاريمـهست، خودم خيلي تلاش ميكنم كه رفعشون كنم ، اما گاهي اشتباه ميكنم، شما راست ميگين من تمرينم كمـه ، اما چطوري بيشتر تمرين كنم ؟ خودم ميدونم تمام اون مشكلات خوب نيستن، ميخوام ديگه جزيي از وجودم نباشن که تا فرناز راضی باشـه و حال منم بهتر بشـه. ميخوام تو سال نود و هفت كم اشتباه تر ، عاقلانـه و پخته تر رفتار كنم ، ميخوام که تا روز موعود حداقل بـه يه موفقيت نسبي تو اصلاح كارام رسيده باشم. (دانیـال - سی ساله)
۳. اواسط مـهرماه اولین جلسه‌مان با دانیـال و فرناز بود. از آن روز هر دو هفته جلسه داشتیم. روزهایی کـه قرار بود بیـایند، اسپری و ادکلن ممنوع بود. حیف بود بوی دیگری قاطی انتخابِ بی‌نظیر آنـها درون گُزینش عطر شود. بدون شک دانیـال و فرناز بااستعدادترین آدمـها درون شناخت و انتخاب عطر هستند. فرناز همـیشـه سمت راست و کمـی نزدیکتر و دانیـال کمـی دورتر مـی‌نشینند و شما مـی‌توانید اول عطر سرد و سبک فرناز و کمـی بعد عطر تندتر و مردانـه‌ی دانیـال را همچون نت‌های اول و دوم یک اِدوپرفیوم فرانسوی درون کافه‌ای دنج و رو بـه خیـابان درون نزدیکی رودِ سِن، احساس کنید. فرناز شاکی‌ست کـه دانیـال چرا نمـی‌داند کجا و چگونـه حتما واکنش مناسب را نشان دهد. شش ماه وقت داده که تا دانیـال خودش را اصلاح کند. درون این شش ماه سه نفری تلاش کردیم. بیش از همـه دانیـال. من دستِ لرزانش را دیده‌ام زمانی کـه ناشیـانـه روی شانـه‌ی فرناز کشیده مـی‌شد که تا آرامش کند. من پلک زدن‌های مضطربانـه‌ش را وقتی نگران مـی‌شود فرناز او را به منظور آخرین اشتباهش هرگز نبخشد، زیر چشمـی پاییده‌ام. و نگاه نااُمـیدِ عاشقش را وقتی فرناز به‌خاطر حواسپرتی سرش داد مـی‌زند، دیده‌ام. نمـی‌توانم همـه اینـها را نادیده بگیرم و حکم بـه پایـان رابطه بدهم.
۴. امروز سیزده فروردین است. روزی کـه قرار بود فرناز به منظور ادامـه رابطه تصمـیم نـهایی را بگیرد. امـیدوارم تصمـیم فرناز، بـه پاسِ عشق و تلاش بی‌شائبه اما گاهی بی‌نتیجه‌ی دانیـال، تداوم این رابطه باشد. یـادتان هست شعار همـیشگی‌مان به منظور مشکلات رابطه چیست؟ «ما رابطه‌های خراب شده را تمام نمـی‌کنیم، درست مـی‌کنیم»
پ.ن. فرناز و دانیـال هر دو اینجا را مـی‌خوانند، چیزی هست بخواهید بـه آنـها بگویید؟

Read more

Media Removed

#باقلاوا #شعريه #پاكستانى #خانگى #خوشرنگ #خوشطعم سلام دوستان ، عصر جمعتون بخير ايشون يه باقلاواى خوشمزه اى هستن كه سه سوته آماده ميشـه و با يه چاى تازه دم بعد يه چرت كوتاه بعد از ظهر حساااابي ميچسبه مواد لازمش هم كم و در دسترسه و خيلى راحت درست ميشـه ميگى نـه امتحان كن مواد لازم: شعريه پاكستانى ... #باقلاوا #شعريه #پاكستانى #خانگى #خوشرنگ #خوشطعم
سلام دوستان ، عصر جمعتون بخير 🌹
ايشون يه باقلاواى خوشمزه اى هستن كه سه سوته آماده ميشـه و با يه چاى تازه دم بعد يه چرت كوتاه بعد از ظهر حساااابي ميچسبه 😋😋😋مواد لازمش هم كم و در دسترسه و خيلى راحت درست ميشـه 😁 ميگى نـه امتحان كن 😉
مواد لازم:
شعريه پاكستانى : ٢٠٠ گرم
پسته نگينى شده : ١٠٠ گرم
گردوى نگينى شده : ١٠٠ گرم
كره : ٣٠ گرم
روغن مايع : ٣٠ گرم
شير عسلى : ٢٠٠ گرم
گلاب : ٥٠ ميلى ليتر
پودر هل و دارچين : از هر كدام ١ ق چ
زعفران دم كرده : ٢ ق غ
ابتدا مخلوط كره وروغن مايع را روى حرارت ملايم گذاشته که تا كره ذوب شود سپس شعريه را اضافه كرده و با حرارت ملايم تفت مى دهيم که تا بوى خامى آن گرفته وكمى برشته شود سپس پسته، گردو، پودر هل ودارچين ، زعفران و گلاب را بـه آن اضافه كرده و آنـها را نيز كمى تفت مى دهيم ( حرارت بايد ملايم باشد که تا مواد نسوزد) درون نـهايت شير عسل رااضافه وپس از كمى تفت و منسجم شدن مواد حرارت زير آن را خاموش مى كنيم وقتى مواد كمى خنك شد آن را درون قالبهاى مينى مافين يا هر قالب دلخواه ديگر قرار داده و ١ ساعت بيرون از يخچال استراحت مى دهيم که تا خنك شده وشكل قالب را بـه خود بگيرد.
دوستانى كه تمايل بـه شيرينى بيشتر دارند مى توانند ١ الى ٢ ق غ شكر را همزمان با شير عسل بـه مواد اضافه كنند.
پ ن ١ : اين آموزش تو پستاى قبلتر هم هست ولى اينبار بـه جاى قالب مافين ، مواد رو روى فويل بـه شكل مستطيل بـه قطر نيم سانت پهن كردم و بعد مخلوط پسته و گردو رو از ابتداى مستطيل بـه فاصله ى يك سانت ريخته و اروم اروم رول كردم و توى يخچال بـه مدت يكى دوساعت قرار دادم و بعد برش زدم.
پ ن ٢ : ميتونيد نيمى از پسته و گردو رو با مواد باقلاوا و نيمى رو برا رول استفاده كنيد كه من فقط از نيمى از پسته و گردو استفاده كردم .
پ ن٣ : من پودر دارچين حذف و بجاى اون از پودر هل بيشترى استفاده كردم.
شيرين كام باشيد دوستان خوبم 😊☺️

Read more

Media Removed

#Repost @rey.haan with @get_repost ・・・ . . You are both young and a woman! Both of them have serious limitations, But you are also a human being! Do not allow people to decide who you are. That's slavery! That free woman who I'm talking about, is somewhere inside you ... Find it, And ... #Repost @rey.haan with @get_repost
・・・
. .
You are both young and a woman!
Both of them have serious limitations,
But you are also a human being!
Do not allow people to decide who you are.
That's slavery!
That free woman who I'm talking about, is
somewhere inside you ...
Find it,
And let it do some good work in the world ...
.
تو هم جوونی و هم زن!
هردوشون محدوديت‌های جدی دارن
اما تو آدم هم هستی!
نذار كسی تصميم بگيره كه تو كی باشی...
اين بردگيه!
اون آدم آزادی كه دارم راجع بهش حرف مـی‌،
جايي درون توئه...
پيداش كن
و بذار يه كار خوب تو دنيا انجام بده... #تونی_موریسون
📸📷📱📲
تماشاي عكس هاي شما
١٣٩٧/٠٢/٢٩
نام عكس بـه پيشنـهاد شما:؟؟؟
================================
جداي از بخش مسابقه كه هر دوره يك موضوع مي باشد و هشتگ آن درون بيو پيج آورده شده لطفا با زدن هشتگ پيج ما را مـهمان تماشاي عكس هاي زيباي خود
كنيد. هرروز تعدادي بازنشر مى شود
================================
با تشكر از عكاسان بيش از ٦٨٥٥ عكس هشتگ خورده با رنگخند ===============================
PHOTO by :
@rey.haan 👏👏👏👏 لطفا ازپيج عكاس ديدن فرماييد
. ==============================
️Follow @rangkhand
Tag your photos with # rangkhand ==============================
بزودي ... . لطفا باماهمراه باشيد
======================

Read more

Media Removed

. تمومِ قصّه همينـه، قرارمون اينـه كه من براىِ هميشـه واسه خودت باشم ولى منم كه ميونِ تمومِ مردم شـهر نميشـه پيشِ تو روزِ تولدت باشم! . هنوز پيشِ توام توو تمومِ خاطره هات يه شعره كه تو ميدونى فقط واسه خودته كنارِ كيكِ تولد نگاه كن كه منم يه قلبِ كادو شده س، هديه ى تولدته... . هنوز مَرده و حرفش! ... .
تمومِ قصّه همينـه، قرارمون اينـه
كه من براىِ هميشـه واسه خودت باشم
ولى منم كه ميونِ تمومِ مردم شـهر
نميشـه پيشِ تو روزِ تولدت باشم!
.
هنوز پيشِ توام توو تمومِ خاطره هات
يه شعره كه تو ميدونى فقط واسه خودته
كنارِ كيكِ تولد نگاه كن كه منم
يه قلبِ كادو شده س، هديه ى تولدته...
.
هنوز مَرده و حرفش! تو خوب مى فهمى
نگو دوباره نگم؛ يك كلامْ ختم كلام
"من آن نيَم كه حلال از حرام نشناسم
ْ باتو حلال هست وُ آب بى تو حرام"*
.
يه داغه توو سينـه م، دَم نمى اين داغ
مى تونـه كُلِّ جهانُ بـه خاك و خون بِكشـه
من و تو شاهدِ ديوونـه بازياىِ هميم
نخوا كه كارِ منِ بى تو بـه جنون بكشـه
.
پناه مى بَرم از تو بـه شعر، كافه تئاتر
پناه مى بَرم از تو بـه خاطراتِ قديم
قرارمون بـه قيامت، قرارمون بـه ابد
بگو دوباره قراره كجا بـه هم برسيم؟!
.
تمومِ قصّه همينـه، قرارمون اينـه
كه من قراره هميشـه واسه خودت باشم...
.
#احمداميرخليلى
.
[كس را بـه خلوتِ دلِ من جز تو راه نيست
اين درون به روىِ غيرِ تو پيوسته بسته باد]
*سعدى
تا بـه حال شده دیدارتون بای بیـافته بـه قیـامت؟!
#ايران #تهران #ترانـه #دور #جنون #شعر

Read more

Media Removed

خودم رو درون این نقش بـه سختی مـیشناختم....انگار روحی بود کـه در نقش سپیدی نشست ورفت.......و خوشحالم کـه این روزها تمام سعی خودم رو مـیکنم کـه نقشـهای متفاوتی رو تجربه کنم و برای هر کدوم کلی وقت مـیگذارم....حتی اگر حضورم کوتاه باشد.....برام فرقی نمـیکنـه.....من حتما به تماشاگرم احترام بگذارم.......این ... خودم رو درون این نقش بـه سختی مـیشناختم....انگار روحی بود کـه در نقش سپیدی نشست ورفت.......و خوشحالم کـه این روزها تمام سعی خودم رو مـیکنم کـه نقشـهای متفاوتی رو تجربه کنم و برای هر کدوم کلی وقت مـیگذارم....حتی اگر حضورم کوتاه باشد.....برام فرقی نمـیکنـه.....من حتما به تماشاگرم احترام بگذارم.......این یکی از مـهمترین وظایف بازیگر است.......«آستیگمات» درون انتظار پروانـه نمایش
.
فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی همچنان درون انتظار دریـافت پروانـه نمایش است
.
اين فيلم اردیبهشت امسال به منظور اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهانی فجر بـه نمایش درآمد و مورد توجه منتقدین و مخاطبین قرار گرفت. با دریـافت پروانـه نمایش «آستیگمات» به منظور اكران آماده مـی شود
.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
يه روده راست تو شكمش نيست، يادت رفته تو چشممون زل ميزد دروغ ميگفت. اون برگرده همـه را عاصی ميكنـه...
.
مـهتاب نصيرپور، محسن كيايی ،باران كوثری ،هادی حجازی فر، حسين پاكدل، سيامك صفری ،بهنوش بختياری ،حسام محمودی، محمد شاکری و (با حضور) نيكی كريمـی بازيگران اين فيلم هستند

گریم فوق العاده از محسن دارسنج عزیز
@mohsendarsanj

Read more

Media Removed

قسمت ٣) با الناز شاكردوست درون رستوران كاپری نشستيم. آقاپسر دوست داشت يك ستاره درون اولين تآترش بازي كند. بر اساس سابقه‌ی همكار‌ی‌ درون "در ميانِ ابرها"‌ی روح‌الله حجاز‌ی، از الناز دعوت كرده بودم بيايد، ولی بـه جای گفتگو فقط صدای قاشق چنگال‌هامان ‌مـی‌آمد. سكوتِ طولا‌نيِ بين‌مان با صداي برخوردِ محكمِ ... قسمت ٣) با الناز شاكردوست درون رستوران كاپری نشستيم. آقاپسر دوست داشت يك ستاره درون اولين تآترش بازي كند. بر اساس سابقه‌ی همكار‌ی‌ درون "در ميانِ ابرها"‌ی روح‌الله حجاز‌ی، از الناز دعوت كرده بودم بيايد، ولی بـه جای گفتگو فقط صدای قاشق چنگال‌هامان ‌مـی‌آمد.
سكوتِ طولا‌نيِ بين‌مان با صداي برخوردِ محكمِ قاشقِ ‌آقاپسر بـه بشقابش شكست: "بهاره فهميده من ميخوام با يه بازيگر ديگه كار كنم، زرنگي كرده زودتر كارش كرده!" گفتم: "ولي كارگردان داوود بني‌اردلانـه نـه بهاره رهنما". و دوباره سكوت شد. الناز يك ليوان آب سفارش داد. و باز سكوت. آقاپسر دوباره محكم سكوت را شكست: "ولي ما كارش ميكنيم!" .
- ايده‌ی خاصي براي اجراش داري؟
- نـه! ولي درون ذهنِ من خاصه!
و قاشق محكم بـه بشقاب خورد. آرامشِ صورت گارسن پريد و ليوانِ آب را جلوي آقاپسر گذاشت. آمدم بـه گارسن بگويم آب سفارشِ الناز بود كه آقاپسر يك نفس آب را سركشيد. الناز اشاره كرد كه اشكال ندارد و بي اين كه آقاپسر متوجه شود يك ليوان آبِ ديگر سفارش داد.
- من: حالا چه كاريه براي اولين كارگرداني بري سراغِ متني كه يه گروهِ حرفه‌ا‌ی اجراش مـی‌كنن. كه مسلمَّن هم خوب اجراش مـی‌كنن. اين همـه متن
- آقاپسر: آخه من كمدي آمريكايي بلدم.
يادم نيست آكسان روي كدام كلمـه بود؛ "من" يا "كمدي آمريكايي". اگر روي "من" باشد، معني‌اش مي‌شود "فقط من اين را بلدم" و اگر روي "كمدي آمريكايي" معني‌اش مي‌شود "من جز كمدي آمريكايي چيزي بلد نيستم". هرچه بود من و الناز بـه هم نگاهي كرديم و به خوردن ادامـه داديم.
- من: خب ميشـه رفت سراغِ نمايشنامـه‌های ديگه‌ی وودي آلن.
- الناز: يا حتا نويسنده‌هاي آمريكاييِ ديگه. تازه‌گی‌ها ترجمـه‌هاي خوبي از شـهرام زرگر خونده‌م.
- من: بچه‌ها پيدا كردم! خيلي سال پيش ايده داشتم براي " خداحافظي" كه -
- الناز: نيل سايمون؟
- آره؛ هربرت راس ساخته. خيلي هم خوب دوبله شده، مدیر دوبلاژ منوچهر نوذري؛ ناصر طهماسب جاي ریچارد دریفوس حرف زده، شـهلا ناظریـان جاي مارشا ميسون.
- آقاپسر: من كه حتمن زبون اصليشو ديده‌م، ولي الان يادم نمياد!
- من: ايده‌م نسخه‌ي آمريكايي نيست؛ ايرانيش! بازيگره خيلي شبيه سال ٧٧ منـه كه از آبادان اومدم تهران. تو فيلم يه بازيگر تآتر از شيكاگو ميره نيويورك
- الناز: گمونم ايراني شدنش ملموس‌ترش هم ميكنـه
چشمانِ آقاپسر برق زد. گارسن با ليوانِ آب گذشت. آقاپسر ليوان را از روي سينيِ درون گذر برداشت و آرام سركشيد. الناز بـه گارسنِ دست درون هوا مانده اشاره كرد كه اشكالي ندارد. آقاپسر ليوان را آرام و پُرصدا روي ميز گذاشت و گفت: "خب... كي شروع كنيم؟" (ادامـه دارد).

Read more

Media Removed

گفتي بايد بنويسم كه شب قصه قشنگه! رو سر ثانيه هامون يه حرير رنگ بـه رنگه! گفتي بايد بنويسم جاده ترانـه بازه! شب رو سياه قصه از ستاره بي نيازه! گفتي بايد بنويسم،اما سخته اين نوشتن! از قشنگي قصه گفتن تو دقايقي كه زشتن! چه شباي رنگ بـه رنگي! چه جماعت يه رنگي! نـه مسلسلي، نـه جنگي! چه دروغاي قشنگي! من ... گفتي بايد بنويسم كه شب قصه قشنگه!
رو سر ثانيه هامون يه حرير رنگ بـه رنگه!
گفتي بايد بنويسم جاده ترانـه بازه!
شب رو سياه قصه از ستاره بي نيازه!
گفتي بايد بنويسم،اما سخته اين نوشتن!
از قشنگي قصه گفتن تو دقايقي كه زشتن!
چه شباي رنگ بـه رنگي!
چه جماعت يه رنگي!
نـه مسلسلي، نـه جنگي!
چه دروغاي قشنگي!
من ميخوام يه آينـه باشم روبروي اين دقايق!
مثل يه بغض قديمي واسه دلتنگي عاشق!
اما اينجا سنگ سايه ميشكنـه آينـه ها را!
تو يه لحظه برف وحشت مي پوشونـه جاي پا را!
اينجا بايد بنويسي كه چشاي شب قشنگه!
اينجا جاي آينـه ها نيست، اينجا وعده گاه سنگه!

#يغما_گلرويي

Read more

Media Removed

همـه ما از اين آدم ها درون زندگیمان داريم آدمـهايی كه الكی و تكراری حالتان را مـی پرسند كه آخرِ تلفن آدرس فلان جا و تلفن فلان دوست را مـی گيرند و خلاصه دليل الو گفتنشان خودِ خودت نيستی هم هستند ! اما من عاشق آنـهايی هستم كه شايد ماهی يكبار اسمشان روی موبايلت مـی افتد ! اما وقتی اسمش را روی صفحه تلفنت مـی بينی ... همـه ما از اين آدم ها درون زندگیمان داريم
آدمـهايی كه الكی و تكراری حالتان را مـی پرسند
كه آخرِ تلفن آدرس فلان جا و تلفن فلان دوست را مـی گيرند و خلاصه دليل الو گفتنشان خودِ خودت نيستی هم هستند !
اما من عاشق آنـهايی هستم كه شايد ماهی يكبار اسمشان روی موبايلت مـی افتد !
اما وقتی اسمش را روی صفحه تلفنت مـی بينی ، خيالت از زندگی جمع مـی شود
آنـهايی كه عمقشان با تو معلوم است!
آنـهايی كه قرار نيست بابتِ احوال نپرسيدن ها سوال پيكنند ، آنـهايی كه وقتی بعداز هر چند وقت كه باشد وقتی مـی گويی الو اين را نمـی شنوی :
نبايد يه حالی بپرسی !
آنـها مـی گويند : گفتم حالت رو بپرسم #صابر_ابر

Read more

Media Removed

صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه . پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند . اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سي و ششمين دوره جشنواره ملي فيلم فجر بـه دليل موارد مميزي ... صدور پروانـه نمایش «آستیگمات» بعد از شش ماه
.
پروانـه نمایش فیلم سینمایی «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی سرانجام امروز بعد از شش ماه صادر شد که تا عوامل بـه زودی فیلم را به منظور اکران عمومـی آماده کنند
.
اين فيلم بعد از عدم نمايش درون سي و ششمين دوره جشنواره ملي فيلم فجر بـه دليل موارد مميزي و محتوايي،ارديبهشت امسال براي اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهانی فجر بـه نمایش درآمد و مورد توجه منتقدین و مخاطبین قرار گرفت
.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
يه روده راست تو شكمش نيست، يادت رفته تو چشممون زل ميزد دروغ ميگفت. اون برگرده همـه را عاصی ميكنـه...
.
مـهتاب نصيرپور، محسن كيايی ،باران كوثری ،هادی حجازی فر، حسين پاكدل، سيامك صفری ،بهنوش بختياری ،حسام محمودی، محمد شاکری و (با حضور) نيكی كريمـی بازيگران اين فيلم هستند

Read more

Media Removed

شـهبازي دست برد و دو که تا عصا را از روي زمين برداشت. آهسته آن ها را گذاشت زير بغل همداني و خم شد. روي دست راست همداني بوسه اي زد؛ روي عقيق. همداني دستش را كشيد: "اين كارا چيه پسر؟!" شـهبازي خنديد. دو كف دستش را روي چشمانش ماليد و نفس عميقي كشيد: "چه بويي... بوي كربلا رو حس مي كني؟" همداني دل گرفته گفت: " نـه ... 📚
شـهبازي دست برد و دو که تا عصا را از روي زمين برداشت. آهسته آن ها را گذاشت زير بغل همداني و خم شد. روي دست راست همداني بوسه اي زد؛ روي عقيق. همداني دستش را كشيد: "اين كارا چيه پسر؟!" شـهبازي خنديد. دو كف دستش را روي چشمانش ماليد و نفس عميقي كشيد: "چه بويي... بوي كربلا رو حس مي كني؟"
همداني دل گرفته گفت: " نـه حس نمي كنم، ولي مي دونم يه پيوندي با اين انگشتري داره."
- يه بار گفتم... چيزي از سرّ اين انگشتري نمي دونم. فقط مادرم وقتي اين رو بهم داد گفت كه از كربلا اومده... همين.
همداني بدنش را روي عصا انداخت و با دست حلقهء انگشتر را بيرون كشيد: "فكر مي كنم وقتشـه كه پيش خودت باشـه."
گونـه هاي شـهبازي از لبخند گرد شد: "انگشتري رو از كربلا آوردن... اسم تو هم حسينـه... بعد برازندهء خودته. اين رو تو همون برخورد اول بهش رسيدم."
.
#كتاب
#راز_نگین_سرخ
زندگينامـه داستاني سردار شـهيد #محمود_شـهبازي
.

#حمـید_حسام
#شـهید_همدانی
#شـهید_شـهبازی
،
_ #كتاب #نمایشگاه_بین_المللی_کتاب #نمایشگاه_کتاب #سوره_مـهر
#انتهاي_راهروي_٢٧ ،
#من_و_کتاب

Read more

Media Removed

اولين پست دمنوشيه سال ٩٧ ☘️ ☘️ ☘️ اين روزاى فروردين كه درختها بـه بار نشستن و برگهاى سبز و جوون و شاداب دارن بهترين زمان براى تهيه برگهاى درخت بـه هستش. وقتشـه با دمنوش برگ درخت بِه كه خودش مثل يه داروى قلب تو بدن عمل ميكنن آشنا بشين( دمنوش بهارى) برگهاى سبز و جوون و پوشيده از كرك درخته بِه را بچينيد ... اولين پست دمنوشيه سال ٩٧
☘️
☘️
☘️
اين روزاى فروردين كه درختها بـه بار نشستن و برگهاى سبز و جوون و شاداب دارن بهترين زمان براى تهيه برگهاى درخت بـه هستش.
وقتشـه با دمنوش برگ درخت بِه كه خودش مثل يه داروى قلب تو بدن عمل ميكنن آشنا بشين😃( دمنوش بهارى)
برگهاى سبز و جوون و پوشيده از كرك درخته بِه را بچينيد و بشوييد و حرارت بديد و از طعم ومزه ى بينظيرش و خواص فوق العاده اش لذت ببريد.
☑️ خواص برگ درخت بـه تو بسيارى از ملل دنيا بعنوان سمبل بارورى و عشق و زندگى شناخته شده .
اين دمنوش ميتونـه تو رفع گرفتگى عروق كرونر قلبى و تقويت سيستم قلبى عروقى كمك زيادى بكنـه و مانع از ايجاد ه هاى خون ميشـه و رگهاى قلبو باز ميكنـه.
ضمنا برگهاى بـه يك ضدعفونى كننده ى قوى هم بـه حساب مياد و در تقويت مو موثره
👌👌👌
طرز تهيه:

٢٠ که تا ٣٠ که تا برگ را تو يك قورى بريزيد و حرارت بديد جوش كه اومد شعله رو خيلى كم كنيد که تا يك ربع و بعد صافش كنيد.
اين طعم دهنده هارو ميتونيد اضافه كنيد.
يكى دوتا هل
يه چوب دارچين
يه قاشق عسل
يكى دوتا غنچه گل محمدى
برگهارو تو اين فصل كه تازه هستن ميتونيد خشك كنيد و تو شيشـه نگهدارى كنيد.
.
#دمنوش_درمانی #برگ_درخت_به #
#سيستم_قلبي_عروقي #خواص_گیـاهان #
#خوشمزه😋 #خوش_طعم_و_عطر #بهارى🌸

Read more

Media Removed

يه عمري زدن تو سرمون - عكاسي هم شد رشته؟ - يه دكمـه فشار ليسانس گرفتن داره؟ - فوق لیسانس عکاسی کـه چی؟؟ -دکترا بگیرین مـیشین دکترِ عکس؟ - نگين از اين مگسِ عكس نگرفتي ها - حالا يه عكس بيشتر نيست كه - دوربينو بدين دست نگين عكس بگيره (عكس هاي جمعي) - ما دانشگاه نرفته از شما بلدتريم - عكاسي هنر نيست ... يه عمري زدن تو سرمون - عكاسي هم شد رشته؟
- يه دكمـه فشار ليسانس گرفتن داره؟
- فوق لیسانس عکاسی کـه چی؟؟
-دکترا بگیرین مـیشین دکترِ عکس؟
- نگين از اين مگسِ عكس نگرفتي ها
- حالا يه عكس بيشتر نيست كه
- دوربينو بدين دست نگين عكس بگيره (عكس هاي جمعي)
- ما دانشگاه نرفته از شما بلدتريم - عكاسي هنر نيست ، صنعته
- ترم چند عكاسي رنگي ياد مي گيرين؟(وقتي عكس سياه و سفيد ارائه بدي) - ترم يك : چگونـه شاتر را فشار دهيم ياد مي دن؟
- نگين جان بيا عكس بگير ولي تو اينترنت جايي نذاري ها
- انقدر پول چاپش مي شـه . چقدر داري سووووود مي گيري. يه دكمـه فشار دادي انقدر؟ - دلت خوشـه رفتي عكاسي خوندي؟ - مثلا خرج كردي نمايشگاه گذاشتي چي شد؟
- ————
- بعد همـه ي كنايه ها رو شنيديم و پوست كلفت بوديم . چوب دو سر نجس.از اون طرف الان يه جوي هست كه تيكه مي ندازن الان فلاني هم شد عكاس روزشو تبريك مي گن.اعتماد بـه نفستو قربون. - ديگه يه روز جهاني عكاسی داريم. اصلا ما صنعت گر.ما دكمـه شاتر فشار بده. حداقل تبريك مي گن مسخره نكنين .😂 روز جهاني عكاسي رو بـه همـه ي دوستاي عكاسم از خرد که تا كلان تبريك مي گم.
روزمون مبارک.
————-
عمربوط بـه پنج یـا شش سال پیش.
مازندران
————-

Read more

Media Removed

یکشنبه فروردینی همتون رنگی و بهاری امـیدوارم تعطیلات خوبی رو گذرونده باشید🏻🤗 #chelseabuns چلسی بان یـه نوع نون شیرین و طعم داره کـه اولین بار تو قرن هجده درون خانـه نان چلسی (یکی از شـهرای انگلیس) پخته شد ، خمـیر رول شده با کشمش و عطر خوش دارچین و کره دستورشو حتما مـیذارم Sohayla is typing... یکشنبه فروردینی همتون رنگی و بهاری
امـیدوارم تعطیلات خوبی رو گذرونده باشید🙏🏻🤗
#chelseabuns
چلسی بان یـه نوع نون شیرین و طعم داره کـه اولین بار تو قرن هجده درون خانـه نان چلسی (یکی از شـهرای انگلیس) پخته شد ، خمـیر رول شده با کشمش و عطر خوش دارچین و کره
دستورشو حتما مـیذارم
Sohayla is typing...

Media Removed

. . . هنر دوست عزیز @sohaylamasqati InstaSave: یکشنبه اردیبهشتی تون رنگی و بهاری امـیدوارم روز خوبی پیش رو داشته باشید🏻🤗 #chelseabuns چلسی بان یـه نوع #نون #شیرین و #طعم دار ه کـه اولین بار تو قرن هجده درون خانـه نان #چلسی (یکی از شـهرای انگلیس) پخته شد ، خمـیر رول شده با کشمش و عطر خوش دارچین ... . 👇 👇 👇. .
هنر دوست عزیز
@sohaylamasqati
InstaSave:
یکشنبه اردیبهشتی تون رنگی و بهاری
امـیدوارم روز خوبی پیش رو داشته باشید🙏🏻🤗
#chelseabuns
چلسی بان یـه نوع #نون #شیرین و #طعم دار ه کـه اولین بار تو قرن هجده درون خانـه نان #چلسی (یکی از شـهرای انگلیس) پخته شد ، خمـیر رول شده با کشمش و عطر خوش دارچین و کره
دستورشو حتما مـیذارم
Sohayla
#خمير اين #نان كمي متفاوته و به شيوه زير درست ميشـه:
سيصد ميلي ليتير شير ولرم (يك و يك چهارم پيمانـه) را توي كاسه متوسط ميريزيم و به آن ٨٥ گرم آرد نان (تقريبا دوسوم پيمانـه) ، ده گرم خمير مايه فوري (يك ق سوپخوري) و بيست و پنج گرم شكر ( كمي بيشتر از يك ق سوپخوري) اضافه كرده و با قاشق ترجيحا چوبي كمي هم ميزنيم و ميذاريم جاي گرم که تا عمل بياد و حجيم و پفكي بشـه ، تو اين فاصله تو كاسه بزرگ پانصد گرم آرد را الك ميكنيم و به آن يك چهارم ق چايخوري جوزهندي اضافه ميكنيم ، صد و بيست گرم كره (زياد سرد نباشـه) را مكعبي خرد كرده و روي آرد ميريزيم و با چنگال روي كره ها فشار ميديم که تا له بشـه و به اين ترتيب كره و آرد رو بـه خورد هم ميديم جوري كه بصورت خرده نان دربياد ، ٨٥ گرم شكر ( كمي كمتر از نصف پيمانـه) را هم اضافه و هم ميزنيم و وسطشو گود ميكنيم مايه خمير عمل آمده را بهمراه رنده يك عدد پوست ليموترش و يه دونـه تخم مرغ كه با چنگال هم زديم ميريزيم وسط خمير و شروع ميكنيم بـه ورز ، اگر خمير چسبناك بود كم كم آرد اضافه كنيد که تا زمانيكه خمير منسجم بشـه و از ظرف جدا بشـه ، حدود پنج دقيقه ورز بدين و بعد روي خمير را بپوشونين و بذارين جاي گرم که تا حجمش دوبرابر بشـه ، بعد از اين زمان با كمي ورز پف خمير رو بگيرين و روي سطح آردپاشي شده بـه ضخامت نيم سانت باز كنين ، روي خمير باز شده بـه كمك كاردك يا نوك انگشتان كره نرم بمالين (حدود پنجاه گرم) روي كره را شكر (سفيد يا قهوه اي) بپاشين و بعد روي شكر كشمش كه شسته و خشك شده بريزين و درانتها روي تمام سطح خمير كمي پودر دارچين بپاشين ، خمير را رول كنيد و به كمك يه كارد تيز برشـهاي يك و نيم سانتي زده و رولها رو با كمي فاصله بچينين تو سيني كه كاغذ روغني گذاشتين و دوباره روشو بپوشونين و نيم ساعت استراحت بدين و بعد بذارين تو فر داغ ١٨٠ درجه بمدت يك ربع ساعت که تا پخته و طلايي بشـه ، بعد از پخت روي رولهای داغ رو با برس عسل یـا شربت (تركيب آب و شكر قوام آمده) بمالين.

برای دیدن دستورات مشابه هشتک زیر را لمس  کنید.
#نان_پرشین_شفز
___________________
Tag your photos with 👇.
#persian_chefs
___________________

Read more

Media Removed

mehrdad.kiaa يادتونـه چند وقت پيش داستان م را كه امام حسين بهم هديه داد را براتون تعريف كردم؟ #هديه_اربابم همون قطع نخاع از گردن كه تو حرم اربابمون سيد الشـهدا با نشانـه هايى فهميدم بايد نوكريش را بپذيرم تو اون پست نشد،توضيح بدم كه بعد از سفر براى ماه ها موضوع را فراموش كردم که تا اين كه يه شبى ... mehrdad.kiaa يادتونـه چند وقت پيش داستان م را كه امام حسين بهم هديه داد را براتون تعريف كردم؟ #هديه_اربابم
همون قطع نخاع از گردن كه تو حرم اربابمون سيد الشـهدا با نشانـه هايى فهميدم بايد نوكريش را بپذيرم
تو اون پست نشد،توضيح بدم كه بعد از سفر براى ماه ها موضوع را فراموش كردم
تا اين كه يه شبى انگار كسى براى نماز صبح بيدارم كرد و دوباره بهم متذكر شد
اما وقتى صبح بلند شدم دوباره هم براى چند ماه يادم رفت(كلاً بـه طرز اعصاب خورد كنى فراموشكارم😰بنده ى خدا بانو گاهى يه چيز رو شونصد دفعه بـه انحاء مختلف اعم از پيامك،تلگرام،واتس اپ،تلفن و حضورى بهم يادآورى ميكنـه ولى بآآز هم 😰)
اما يه روز دم دماى اربعين يه هو همينطورى بيخودى موضوع يادم اومد و همون لحظه بـه تكاپو افتادم و اسم و آدرسشون را از لابه لاى مدارك پيدا كردم و باهاشون تماس گرفتم
و الباقى داستان را تو همون پست خدمتتون عرض كردم كه الحمدالله بـه همت عزيزان خيّر قدرى از مصائب و گرفتارى هاى اين خانواده پر جمعيت و به شدت فقير ،التيام پيدا كرد،خونـه خريدن،وسايل خونشون نو نوار شد،امكانات مختصرى براى بسترى و فيزيو تراپى ك فراهم شد،مثلا يه خانم دكتر مـهربانى كه ايمانى منـه هزينـه هاى بيمـه ى تامين اجتماعيش را متقبل شد
يه برادر مؤمن ،دكتر شيرازى چند ماهيه هزينـه هاى دارو و درمانش را تقبل كرده و خلاصه الحمد الله حال و روز هديه ى عزيز ما خيلى خوبه و خدا را شكر راضى و پر انرژيه و بركات سرشارش توى زندگى هاى ما موج ميزنـه
اما تماس چند روز قبل باباى فاطمـه خرد و خجالت زده ام كرد اصلاً خاك تو سرم شد
بنده ى خدا گفت:فلانى ،من يه كارگر ساختمانى ساده ام و هيچ هنر و تخصصى بـه غير از عملگى ندارم
عرضه اش را هم ندارم كه از ديوار مردم بالا برم يا بـه هر شكلى نون حروم سر سفره ام ببرم
بااين حال كه از جون مايه ميگذارم شايد هفته اى يكى دو روز كار گيرم بياد كه با درامدش فقط ميتونيم بخور و نمير شكم بچه ها را سير كنيم(بقيه اش را واقعا روم نميشـه بگم كه چقدر احساس بدى داشت)
يكى از هاى فاطمـه الان يه خواستگار خوب و مؤمن داره ولى ما چون از بعد تهيه جهيزيه بر نميايم نميتونيم جوابش را بديم
ميشـه يه جورى يه كارى بكنى كه من بيشتر از اين خجالت زده نشم؟
خلاصه براى سربلند كردن يه پدر جلوى خانواده اش
و خوشحال كردن يه خوب و مؤمنـه كه حافظ قرانـه بياييد دست بـه كار بشيم و در حد وسعمون هر چى درون توان داريم احسان كنيم
ان شاالله بـه حق سيد الشـهدا روزى نياد كه هيچ كدوم از ما جلوى خلق خدا خجالت زده و سر افكنده بشيم.
شماره كارت
6219861034739481 سبزی

Read more

Media Removed

پوستر بین المللی فیلم «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی درون آستانـه سی و ششمـین جشنواره جهانی فجر با طراحی احسان برآبادی رونمایی شد . «آستیگمات» كه بـه قلم مشترك پيام كرمـی و مصطفوی بـه نگارش درآمده هست پیش از این درون نمایش های محدودی کـه برای منتقدین و نویسندگان سینمایی داشت توانست ... پوستر بین المللی فیلم «آستیگمات» بـه تهیـه کنندگی و کارگردانی مجیدرضا مصطفوی درون آستانـه سی و ششمـین جشنواره جهانی فجر با طراحی احسان برآبادی رونمایی شد
.
«آستیگمات» كه بـه قلم مشترك پيام كرمـی و مصطفوی بـه نگارش درآمده هست پیش از این درون نمایش های محدودی کـه برای منتقدین و نویسندگان سینمایی داشت توانست مورد توجه و تحسين قرار بگیرد و برخی از اهالی رسانـه بـه حذف فيلم از جشنواره ملی فجر واكنش نشان دادند.

اين فيلم قرار هست براي اولين بار درون بخش مسابقه جلوه گاه شرق جشنواره جهاني فجر بـه طور رسمي رونمايي شود.
عرضه و پخش بين المللي "آستيگمات" بـه عهده محمد اطبايي مي باشد.
.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
يه روده راست تو شكمش نيست، يادت رفته تو چشممون زل ميزد دروغ ميگفت. اون برگرده همـه را عاصی ميكنـه...
.
مـهتاب نصيرپور، محسن كيايی ،باران كوثری ،هادی حجازی فر، حسين پاكدل، سيامك صفری ،بهنوش بختياری ،حسام محمودی، محمد شاکری و (با حضور) نيكی كريمـی بازيگران اين فيلم هستند

Read more

Media Removed

لطفا حتما بخونيد خيلي خيلي مـهم همـه ما درون شبكه هاي اجتماعي و به خصوص اينستاگرام ديده ايم كه اين مطلب را زياد نشر كرده اند كه ديوث نام يك سردار ايراني هست ولي اين مطلب هيچ سنديتي نداشته و عده اي براي نفع شخصي خود دست بـه چنين كارهايي ميزنند اگر حوصله كتاب خواندن نداريد كافيه يه سرچ ساده تو گوگل بكنيد که تا بفهميد ... لطفا حتما بخونيد خيلي خيلي مـهم
همـه ما درون شبكه هاي اجتماعي و به خصوص اينستاگرام ديده ايم كه اين مطلب را زياد نشر كرده اند كه ديوث نام يك سردار ايراني هست ولي اين مطلب هيچ سنديتي نداشته و عده اي براي نفع شخصي خود دست بـه چنين كارهايي ميزنند اگر حوصله كتاب خواندن نداريد كافيه يه سرچ ساده تو گوگل بكنيد که تا بفهميد اين مطلب دروغه و ديوث فوش ميباشد نـه نام يك سردار ايراني

لطفا بـه اشتراك بگذاريد که تا همـه متوجه بشن

Read more

Media Removed

از اطاق فرمان اشاره ميكنن كه #روز_عكاسى مبارك 😎🏼 خيلى ممنون از همـه دوستانى كه از ديشب شروع كردن بـه تبريك گفتن خيلى ممنونم از لطف شما فقط نميدونم چرا اكثرا ميگن روزت مبارك عكاس بد اخلاق من بد اخلاقم ؟ شايد باشم اونم فقط با بزرگترا وگرنـه اگه بداخلاق بودم و مـهربون نبودم كه #عكاس_كودك نميشدم ... از اطاق فرمان اشاره ميكنن كه #روز_عكاسى مبارك 😎✌🏼
خيلى ممنون از همـه دوستانى كه
از ديشب شروع كردن بـه تبريك گفتن
خيلى ممنونم از لطف شما
فقط نميدونم چرا اكثرا ميگن روزت مبارك عكاس بد اخلاق 😄
من بد اخلاقم ؟
شايد باشم اونم فقط با بزرگترا وگرنـه اگه بداخلاق بودم
و مـهربون نبودم كه #عكاس_كودك نميشدم و
اين همـه بچه ها دوسم نداشتن 😎
خلاصه كه ممنون❤️
منم بـه همـه عكاس ها
( اكثريت جامعه ايرانى الان ديگه عكاس شدن )
#اديتور هايى كه شدن عكاس و عكس بد و
ضعيف ميگيرن كه تو فتوشاپ درستش كنن ،
#فيلمبردار هايى كه فكر كردن عكاسى فرقش با فيلم گرفتن
اينـه كه اونجا دكمـه Record رو فشار ميدى ،
اينجا Shutter ميزنى ، تبريك ميگم ،
يعنى هر كى حوصله كار نداره ميگه دارم ميرم كلاس عكاسى 😄
از اى مجرد گرفته که تا مادرايى كه تو خونـه حوصله شون
سر رفته تصميم گرفتن عكاس باشن 🤨📸
من واقعا مشكلى ندارم و خوشحال هم هستم از اينكه
تعداد عكاس ها و عكاسى ها از سوپرماركتا بيشتره 😂
اولا كه هيچكس جاى كسى رو تنگ نميكنـه ،
اينو يادتون نره !
روزى هر كس بـه اندازه تلاششِ ،
اگر حضور يه فرد جديد باعث بشـه مشترى هاى شما كم بشـه دليلش حضور اون نفر نيست ،
دليلش نوآورى و سبك جديدشـه ،
پس اگر ميخوايم هميشـه مشغول باشيم بايد براش تلاش كنيم ، زحمت بكشيم ، تحقيق كنيم ، علممون رو زياد كنيم ،
از خارجى ها كه از ما بروز تر هستن ايده بگيريم و اجرا كنيم و هى تلاش كنيم براى بهتر عكس گرفتن ...
خلاصه كه اگر يه #دوربين_ديجيتال خريدين
اسمتون رو نزارين عكاس
هنوز ٤ که تا دونـه عكس نگرفته صفحه مخصوص عكاسى باز نكنين و تو info ننويسين عكاسي از دلبند شما /
ثبت لحظات تكرار نشدنى شما
و خيلى جملات ديگه اى كه قبلش بايد خيلى تجربه
داشته باشين که تا همچين مسئوليتى رو قبول كنيد
👇🏼
عكاسى كنين بـه شرطى كه ازش لذت ببرين
عكاسى كنين و سعى كنين با عكساتون
حرفتون رو بـه ديگران انتقال بدين
عكاسى كنين و هر كس پرسيد
داستان عكستون رو براش توضيح بدين
📸
به قول عكاس بزرگ ايران ، كاوه گلستان :
من ميخواهم صحنـه هايى را بهت نشون بدم كه مثل سيلى تو صورتت بخوره ...
روحش شاد
.
اين يعنى بيهوده عكس نگيرين

Read more

Media Removed

#ماكارون #خونگى #خودمپز # هر وقت چشمم بـه ماكاروناى خوشرنگ و ناز مكرم جان ميافتد دلم ميخواست رسپى ماكارونش رو امتحان كنم ولى هربار بـه دليلى اينكار رو بـه تاخير مينداختم که تا اينكه امروز ديدم تموم مواد و ابزار لازم رو دارم بعد تنبلى رو جايز ندونستم و دستبكار درست كردن ماكارون با رسپى دوستم گلم مكرم ... #ماكارون #خونگى #خودمپز #
هر وقت چشمم بـه ماكاروناى خوشرنگ و ناز مكرم جان ميافتد دلم ميخواست رسپى ماكارونش رو امتحان كنم ولى هربار بـه دليلى اينكار رو بـه تاخير مينداختم😅🙈 که تا اينكه امروز ديدم تموم مواد و ابزار لازم رو دارم بعد تنبلى رو جايز ندونستم و دستبكار درست كردن ماكارون با رسپى دوستم گلم مكرم جان شدم 💪🏻 و نتيجه ى كار برا اولين بار كاملا رضايت بخش بود 😎☺️ عكس رو فنجون هم عكس لبخند رضايت منـه😁 ممنون از رسپى كامل و بي نقص دوست گلم @moki_food درون ضمن مكرم عزيز كلي نكته درون مورد ماكارون تو پيجشون دارن كه بهتر بـه اونجا رجوع كنيد 😊

ماكارون
پودر بادام ١٤٠ گرم
پودر قند ٩٠ گرم
شكر ١١٠گرم
سفيده تخم مرغ ١٠٥ گرم
نمك يه پنس
طرز تهيه:
اول پودر قند و پودر بادام را با هم مخلوط ميكنيم و يك بار اسياب ميكنيم و الك ميكنيم .
در ظرفى شكر و سفيده را مخلوط ميكنيم و به صورت بن مارى حرارت ميديم و با دست هم ميزنيم که تا وقتى كه شكر اب شود (براى امتحان كمى از مواد را وسط دو انگشت ميسابيم وقتى شكرى حس نشد) از رو حرارت بر ميداريم .
بعد با همزن حسابى ميزنيم که تا سفت شود و پف كند وقتى ظرف را برميگردانيم نريزد.
در اين مرحله پودر بادام و قند را درون ٣ مرحله اضافه ميكنيم و ارام و دورانى با ليسك مخلوط ميكنيم که تا تمام مواد مخلوط شود .
در اين مرحله اگر خواستيم دو رنگ كنيم مايع را نصف كرده بـه هر كدام مقدارى رنگ ژله اى اضافه ميكنيم و مخلوط ميكنيم.
مايع را درون قيف ريخته و با يه ماسوله ساده وكمى بزرگ از مواد بـه صورت گرد گرد بـه اندازه ٢ تومانى روى كاغذ روغنى ميريزيم و ٢٠دقيقه استراحت ميدهيم .
در فر از قبل گرم شده با حرارت ١٣٠ درجه بـه مدت ٢٠تا٣٠دقيقه قرار ميدهيم.
بعد از اماده شدن از فر خارج كرده ميگذاريم سرد شود و از روى كاغذ جدا ميكنيم و بينشان از كرم داخواه ميگذاريم .
نكته:
١-اندازه ها بايد كاملاً دقيق باشد .
٢-رنگ بايد ژله اى يا پودر باشد مايع نباشد.
٣-بايد بـه حدى هم زد كه مايع از ليسك ارام و ادامـه دار بريزد نـه زياد سفت و نـه زياد شل باشد.
٤-بعد از اينكه مايع را درون سينى ريختيم با دست بـه زير سينى ميكوبيم و سينى را روى ميز كار ميكوبيم که تا حبابها خارج بشن .
٥-ماكارون ممكنـه با دفعه اول و دون خوب درون نياد بايد چندين با تمرين كرد که تا قلقش دستون بياد .
كرم داخل ماكارون (باتر كرم)
پودر قند ١٠٠ گرم
كره ١٢٥ گرم
شكلات سفيد ١٠٠گرم
خامـه ٥٠ گرم
اسانس دلخواه (من از پوست ليمو و كمى ابليمو استفاده كردم)
رسپى كرم درون كامنتا 👇🏻

Read more

تهران و پاييز را اين شـهر غم انگيز را بدون تو چه كنم ؟! موزيك ويديوي #مرو از رفيق قديمي #بيداد بـه كارگرداني خودم و تهيه كنندگي حميد خسروبيگي موزيكي كه خودم خيلي دوسش داشتمو وقتي كه اولين بار شنيدمش بـه اين فكر مي كردم كه چه تصويري مي شـه براش گرفت كه يه روز خود بيداد بهم زنگ زد و گفت مي خوام اين كار رو ويديو ... تهران و پاييز را
اين شـهر غم انگيز را
بدون تو چه كنم ؟! موزيك ويديوي #مرو از رفيق قديمي #بيداد بـه كارگرداني خودم و تهيه كنندگي حميد خسروبيگي
موزيكي كه خودم خيلي دوسش داشتمو وقتي كه اولين بار شنيدمش بـه اين فكر مي كردم كه چه تصويري مي شـه براش گرفت كه يه روز خود بيداد بهم زنگ زد و گفت مي خوام اين كار رو ويديو كنم. منم بهش گفتم اتفاقا دوست داشتم كه اين كار رو من ويديو كنم 😄اينطوري شد كه خيلي دلي رفتيم سر فيلمبرداري
(بيداد آهنگ پابرجامش با هيچكس جز آهنگهاي موندگاره رپ فارسيه. همچنين آهنگش با حسين هم همكاري خيلي خوبي بود.)
‏@bidadmusic
@hamidkhosrow
ممنون از بچه هاي بند بيداد كه تو ويديو حضور داشتن.
@aminmoghanimusic
@sirousmohajeri
Thanks to Mohammad SamSam
ترانـه از احمد اميرخليلي
@ahmadamirkhalili
#bidad #bibak #mohammadbibak #كارگردان #handheld #director #videograph #Lut #tehran #iran #تهران #يران #تلفيقي #فيوژن

Read more

Media Removed

به یـاد جهان #پهلوان #تختی گوشـهاى پسرك تير ميكشيدند، صداى سوت و فرياد تماشاگران مدام بيشتر ميشد، همـه ايستاده مسابقه را نگاه ميكردند. قامت مختصرش اجازه نميداد سمت نزديك تشك را درست ببيند، اين بود كه درست تشخيص نميداد آن پايين چه درون جريان هست كه جماعت اينچنين با عربده بر سر و صورتشان ميكوبند. جعبه ... به یـاد جهان #پهلوان #تختی
گوشـهاى پسرك تير ميكشيدند، صداى سوت و فرياد تماشاگران مدام بيشتر ميشد، همـه ايستاده مسابقه را نگاه ميكردند. قامت مختصرش اجازه نميداد سمت نزديك تشك را درست ببيند، اين بود كه درست تشخيص نميداد آن پايين چه درون جريان هست كه جماعت اينچنين با عربده بر سر و صورتشان ميكوبند. جعبه لقمـه هاى پنير و سبزى آويخته از گردنش را سفت تر چسبيد. "بابا تموم كن بره ديگه نصفه عمر شديم..."
"تو رو جدت بگير يه خمو، وقت تموم شد..."
"وااااى..."
ميديد كه مردم بدجور منتظر كارى هستند و كشتى گير روى تشك انگار بدجور منتظرشان گذاشته است.
تا مسابقه تمام نشده بود بايد باقى لقمـه ها را ميفروخت، که تا جايى كه تارهاى گرفته گلوى لاغرش توان داشتند داد زد "پ پ پنير و س س سبز سبز سبزى..."
...
ديد كه مردان كوتاه و بلندى كه خودشان را مثل لقمـه هاى پنير او توى بارانى هايشان پيچيده اند راهرو را پر كرده بودند؛ با آن موها و سبيلهاى روغن زده و دوربينـهايى كه بـه چشمك زدنى همـه جا را مثل روز روشن ميكردند، راهش را بـه رختكن بسته بودند، از ميانشان با زحمت كه رد ميشد صداى غر زدن ها را هم ميشنيد:
"رفتيم رده بندى الكى الكى..."
"روسه رو ديدى بى پدر انگار كه نـه انگار، تموم كه شد تازه باد كرده بود از خوشى..."
"بابا گذشت اون موقع ها اين عمو چرا نميگيره داستانو؟..."
"اداشـه قربان، آدم كه گير ادا بمونـه هم خودشو بدبخت ميكنـه هم بقيه رو..."
اين آخرى را که تا جايى كه چشمش جا داشت چپ چپ نگاه كند، چپ چپ نگاه كرد؛ از قصد، خاكِ كف كفشش را روى برق كفش او كشيد و با غبغب باد كرده از كنار مآمور انتظامات سُر خورد بـه سمت رختكن. مأمور انتظامات خوب ميدانست جهان پهلوان قدغن كرده كسى جلوى اين پسرك هفت هشت ساله را بگيرد.
...
داخل اتاق كه سرك كشيد آقاى مربى را ديد كه با سگرمـه هاى درهم سياهرنگ و گرمكن پشمى سرمـه اى رنگش سيگار بـه دست روبروى كشتى گير ايستاده هست و دست هاى بهيار را نگاه ميكند كه بـه سرعت ابروى پاره شده او را كوك ميزدند.
"حالا يه كم سفت تر گرفته بودى چى ميشد، ديدى چطورى قهقهه ميزد آخرش، مربيشو ديدى يه تشكر خشك و خالى ام نكرد؟ حالا من جواب افشارى رو چى بدم؟ نميگه خاك تو سرتون كنم وسط تهران داريد ميريد رده بندى؟ كتف راستش كه سالم بود، خوب از اون ور ميگرفتيش، پير كردى منو غلامرضا تو"
كشتى گير هنوز نديده بودش،
"نشد على آقا، ديدى كه خودت. يهو اينجور شد. حالا درست ميشـه فردا بچه ها جبران ميكنن..."
ادامـه درون کامنت...
به قلم دوست عزیزم سامان رامـین
@samanramin

Read more

Media Removed

يه كارت عروسي دستم رسيد از بس جذب اين كارت شدم گفتم براي شما هم تعريف كنم : يكي از شخصيتهاي مـهم ش رو عروس ميكنـه، بعد توي كارت عروسيش مينويسه كه : بِاسْمـه تعالي ؛ " خواهي كه جهان درون كف اقبال تو باشد ، شيرين كسي باش كه فرهاد تو باشد " . دوشيزه فلاني و آقاي بهماني بـه عقد هم درون آمدند! بنا داشتيم جشن باشكوهي ... يه كارت عروسي دستم رسيد از بس جذب اين كارت شدم گفتم براي شما هم تعريف كنم :
يكي از شخصيتهاي مـهم ش رو عروس ميكنـه، بعد توي كارت عروسيش مينويسه كه :
بِاسْمـه تعالي ؛
" خواهي كه جهان درون كف اقبال تو باشد ،
شيرين كسي باش كه فرهاد تو باشد " .
دوشيزه فلاني و آقاي بهماني بـه عقد هم درون آمدند! بنا داشتيم جشن باشكوهي درون نظر بگيريم و شما را هم دعوت كنيم ولي تصميم گرفتيم بودجه جشن را بدهيم بـه يك آقا پسر و خانم ديگري که تا آنـها هم ازدواج كنند , بنابراين جشني نداريم. اين كارت جهت اطلاع بود كه بدانيد ازدواج انجام شد ... گر چه از ديدارتان محروميم ولي اميدواريم اين عمل خداپسندانـه را بپسنديد و تأييد كنيد.
التماس تفكر!!! آدمـهاي بزرگ قامتشان بلند تر نيست؛
خانـه شان بزرگ تر نيست؛
ثروتشان هم بيشتر نيست؛
آنـها قلبي بزرگ و نگاهي مـهربان دارند...↯↯ لبخند یـادتون نره☺️

Read more

Media Removed

زندگي همچون بادكنكى هست در دستان كودكان ... كه هميشـه ترس از تركيدنِ آن لذت داشتن آن را از بين مـی برد محمود دولت آبادى روزگارتان خوش مى دونم سخته ولى مى شـه سعى كرد اين زيبا رويان رو تو پيج هاى ايرانى اينستا نديدم يه مدت قبل ترجمـه كردم و درست كردم اما فرصت پست نداشتم كار جالب و متفاوتى هست مزه ى بيسكويت ... زندگي همچون بادكنكى است
در دستان كودكان ...
كه هميشـه ترس از تركيدنِ آن
لذت داشتن آن را از بين مـی برد
محمود دولت آبادى
روزگارتان خوش مى دونم سخته ولى مى شـه سعى كرد
اين زيبا رويان رو تو پيج هاى ايرانى اينستا نديدم يه مدت قبل ترجمـه كردم و درست كردم اما فرصت پست نداشتم
كار جالب و متفاوتى هست مزه ى بيسكويت دورش عاليه و كيك هم شما مى تونيد ساده هم درست كنيد من دوست داشتم اختلاف رنگ مشخصى داشته باشد
اميدوارم خوشتون بياد
عكس مراحل هم استورى كردم
بيسكويت كيكى :
مواد بيسكويت :
٢٠٠ گرم كره ( بـه دماى محيط رسيده )
يك ليوان پودر قند
يك عدد تخم مرغ ( بـه دماى محيط رسيده )
مقدارى نمك
وانيل
٣/٥ ليوان آرد

مواد لازم كيك :
دو عدد تخم مرغ ( بـه دماى محيط رسيده )
يك استكان شكر
يك استكان شير ( بـه دماى محيط رسيده )
نصف استكان روغن مايع
وانيل
نصف قاشق چايخورى بكينگ پودر
نصف قاشق كاكائو
دو استكان آرد

طرز تهيه بيسكويت:
كره و پودر قند را با همزن، هم بزنيد که تا حالت كرمى پيدا كند
تخم مرغ را اضافه كنيد و هم بزنيد بقيه مواد را اضافه كنيد و هم بزنيد آرد را كم كم اضافه كنيد که تا خمير لطيفى بـه دست بياوريد من درون اين مرحله مقدارى شكلات چيپسى اضافه كردم
خمير را داخل يخچال قرار دهيد که تا به مدت يك ربع استراحت كند سپس روى خمير كاغذ روغنى قرار بدهيد و با وردنـه باز كنيد و با كاتر گل خمير را برش بزنيد قالب كاپ كيك را از قبل چرب كنيد و برش ها را وسط قالب ها قرار دهيد
در اين مرحله نوبت آماده سازى كيك هست
تخم مرغ و شكر را هم بزنيد سپس روغن مايع و شير را اضافه كنيد
مواد خشك را با هم مخلوط كنيد و الك كنيد و به بقيه ى مواد اضافه كنيد و با درجه ى كم هم زن هم بزنيد
با قاشق از مواد كيك وسط هر گل بريزيد تقريبا که تا وسط گل ها را پر كنيد
فر را از قبل با دماى ١٦٠ درجه گرم كنيد و به مدت ٢٠-٢٥ دقيقه كيك را بپزيد و نوش جان كنيد
_________________________
همراهان عزيز بـه پيج روانشناسى من هم سر بزنيد و براى گرفتن وقت مشاوره حضورى درون غرب تهران و تلفنى مى توانيد بين ساعت ٢-٤ با شماره ى ٠٩٠٣٥٦٧٧٥٥٦تماس بگيريد
ادرس پيج روانشناسى تارا كليجى (زوج و خانواده درمانگر )👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@tara_koliji
@tara_koliji

Read more

Media Removed

توى خيلى از اماكن #توريستى دنيا اين #دوربين ها را نصب كردن كه با پرداخت فقط يه سكه،عنايت بفرماييد فقط يه #سكه ى ناقابل ميشـه مناظر زيباى دور دست و دلُ جيگر خونـه زندگى مردم را مشاهده كرد. يعنى بـه عبارتى ،قديم نديم ها كه اين بلاى خانمان سوز سر #ريال بدبختِ خدا بيامرز ما نيامده بود با حدود چهار هزار تومن ... توى خيلى از اماكن #توريستى دنيا
اين #دوربين ها را نصب كردن
كه با پرداخت فقط يه سكه،عنايت بفرماييد فقط يه #سكه ى ناقابل ميشـه مناظر زيباى دور دست و دلُ جيگر خونـه زندگى مردم را مشاهده كرد.
يعنى بـه عبارتى ،قديم نديم ها كه اين بلاى خانمان سوز سر #ريال بدبختِ خدا بيامرز ما نيامده بود با حدود چهار هزار تومن كه ميشد معادل يك #يورو ،هموطنان عزيزمون پنج شش دقيقه با اين دوربين ها خوش بودن و يه حال اساسى بـه حس #كنجاوى و #فضولى شون تو خونـه زندگى ملت ميدادن.
اما با نرخ #ارز الان يك يورو ميشـه ده،دوازده هزار #تومان.
يعنى بـه عبارتى پول #بليط يه سانس #سينما.
حالا شما حساب كن تو اين وضع اسفناك برابرى نرخ ريال با يورو طرف يه يورو انداخته اين تو و ميخواد بـه اندازه ى يه سانس سينما چيز ببينـه
حالا اگر يه وقت شنيدى كسى زده چشُ چال خودش را با اين دوربين كور كرده اصلا تعجب نكنيد
بنده ى خدا حق داشته
پول داده ميفهمى
پوووووول

Read more

Media Removed

پدر و مادرم تو محل مورد اعتماد و احترام همـه بودن،چون علاوه بر اين كه از قديم مؤمن و مذهبى بودن،والدين شـهيد هم بودن و به نوعى بزرگتر محسوب ميشدن و اصولاً خيرشون بـه همـه ميرسيد يادم نيست چه سالى،ولى ده يازده سالم بود تو يه سرشب پاييزى با صداى فرياد و شيون زن همسايه از جا پريديم آسيه خانم با گريه و زجه پشت ... پدر و مادرم تو محل مورد اعتماد و احترام همـه بودن،چون علاوه بر اين كه از قديم مؤمن و مذهبى بودن،والدين شـهيد هم بودن و به نوعى بزرگتر محسوب ميشدن و اصولاً خيرشون بـه همـه ميرسيد
يادم نيست چه سالى،ولى ده يازده سالم بود تو يه سرشب پاييزى با صداى فرياد و شيون زن همسايه از جا پريديم
آسيه خانم با گريه و زجه پشت درون داد ميزد كه مادر شوهرش داره ميميره و به دادش برسيم و با گريه و التماس،كشون كشون حاجى و حاج خانم را برد خونشون
منم فضول مث قرقى همينطورى با زير شلوارى و دمپايى دنبالشون راه افتادم
.
وارد خونـه كه شديم از تعجب دهنم وا موند😨شونصدتا زنُ مردُ بچه تو خونـه بودن و همـه با چشم هاى گرد و با يه حالت خوف ناك غمبرك زده بودن
آسيه خانم صاف مارو برد تو يه اتاقى
😱😱
يا ابرفرض
ماماااان😵
پيره زنـه رو زمين خوابيده بود و دو نفر رو سينش افتاده بودن يكى هم جف پاهاش را بغل كرده بود كه صاف نگهش دارن كه يه وقت اگر مرد جنازش كجُ كوله نمونـه😧
بابام داد زد چرا اينطورى ميكنيد،داره جون ميده،برق كه نگرفتش،خشك بشـه!
از روش بلند شيد😠بريد بيرون
گفت تو هم برو،داره جون ميده،خوب نيست اينجا وايسى
ولى من سرتق تر از اين حرف ها بودم كه برم
بـه چادر رنگى چنگ زدم و مث جغد با وحشت دقيقاً بـه صورت مثل گچ ودهان نيمـه باز محتضر زل زدم كه بـه شدت باز و بسته ميشد
بابا گفت:اين زن داره جون ميده
برين قرآن بيارين
يكى اون سوره ى چيز رو بخونـه! چى بود براى محتضر ميخوندن؟
هر كى يه چى گفت
-زخرف
-ال عمران؟
-بقره؟
-دخان
-عنكبوت
من اححمق هم گفتم:صافات🧐
(روز قبلش معلم پرورشيمون گفته بود)
يه هو حاجى با يك خوشحالى و افتخارى برگشت بـه سمت منُ گفت عآفرين بابا آفرييين پسرم،بارك الله بيا بابا جان قران بگيرُ برو بالاى سر نميدونم چى خانم بشينُ بلند بخون 😱😱
يعنى من برم جلوى اوٓن!
قرآن بخونم؟اونم بلند!؟
خدايا چه غلطى كردم!😰😰
(امّا من از بچگى كم نمى آوردم مث همين الان كه تو طرح سفير عقيق دهنم سرويس شده ولى روم زياده)
نشستم بالاى سرش و با صوت حزين يه اعوذ بالله من الشیطانى خوندم كه سنگ از صدام ميتركيد
خلاصه غلط غلوطُ دستُ پا شكسته،ده بيست ايه خوندم
حالا مگه تموم ميشد؟يواشكى چند ورق زدم كه اخر سوره رو ببينم يا حسين١٨٠تا آيه بود😧
ديدم من،مرد خوندن اين همـه قرآن اونم با صوت نيستم
انگار كه سوره تموم شده باشـه عبد الباسطى،صدق الله گفتم
قرآن رو بستم و پيروزمندانـه از صحنـه درون رفتم
اما نميدونم چرا بنده ى خدا اون شب كه هيچ که تا يه سال ديگه هم نمرد
اما حاجى هر جا ميرسيد اين افتخار شكوه مند منُ با آب تاب تعريف ميكرد 😁😁

Read more

Media Removed

. دم يه رستوران واستاده بوديم، از اين رستورانـها كه تِيك اِوِي هستن. جلو درش شماره ي فيش هايي كه غذاشون آماده شده بود رو، مي نوشتن و با بلند گو اعلام مي كردن، مثل بانك ها. شماره ي ٣٨١ ... شماره ي ٣٨٢، و ... كنار ما يه خانواده ي جواني بودن، گويا شماره اشون ٣٩٠ بوده. شماره انداز که تا ٣٨٥ رو يكي يكي جلو رفت، بعد ... .
دم يه رستوران واستاده بوديم، از اين رستورانـها كه تِيك اِوِي هستن. جلو درش شماره ي فيش هايي كه غذاشون آماده شده بود رو، مي نوشتن و با بلند گو اعلام مي كردن، مثل بانك ها. شماره ي ٣٨١ ... شماره ي ٣٨٢، و ... كنار ما يه خانواده ي جواني بودن، گويا شماره اشون ٣٩٠ بوده. شماره انداز که تا ٣٨٥ رو يكي يكي جلو رفت، بعد يهو شد، ٣٨٩، ٣٨٦، ٣٨٨ ... ٣٨٧ ... يهو پسره برگشت بـه ه گفت، جلل خالق، همـه دارن پيشرفت مي كنن، اين داره بعد رفت مي كنـه.
با شنیدن این حرف سوالي توي ذهنم ايجاد شد. حالا اون يه شماره انداز بود كه از الگوريتم منظمي پيروي نمي كرد، اما حرف پسره كه مي گفت "همـه" دارن پيشرفت مي كنن و منظور از همـه انسان ها بودن، برام جالب توجه بود.
چرا همـه دارن پيشرفت مي كنن؟ مگه جاده ي زندگي تك مسيره هست؟ اوني كه داره از منظر تو پیشرفت مي كنـه، آيا تو مسير خودش هم داره پيشرفت مي كنـه؟
بعد از كجا معلوم همـه دارن پيشرفت مي كنن، اصلاً تعريف از پيشرفت چيه؟ اين حرفش بـه اين معني بود كه انسان هميشـه رو بـه تعالي و رشد و پيشرفت گام بر مي داره. هميشـه درون تلاش براي پيشرفته. پيشرفتِ چي؟ پول؟ جاه؟ مقام؟ جايگاه اجتماعي؟ زندگي بهتر؟ چي؟
از مطالعاتم کـه بعدتر از اون شب انجام دادم بـه يك چيز رسيدم، کـه انسان درون جهت حركت بـه سوي معرفت گام بر مي داره. بـه قول هگل، <روح جهان> بـه سوي شناخت بيشتر و بيشتر از خود پيش مي رود. همونطور كه رودخانـه بـه دريا مي رسد، روح جهان هم نـهايتا بـه خودْ آگاهي مي رسد. هر كس كه تاريخ بخواند مي بيند كه تاريخ پيوسته بـه سمت معرفت و رشد بيشتري گام برداشته است. تاريخ زنجيره ي دراز تامل و تفكر است. هر كس بـه بررسي عميق تاريخ بپردازد ملاحظه مي كند كه هر فكر معمولاً بر اساس فكرهاي ديگر، فكرهاي قبلاً پيشنـهاد شده، پيش مي آيد. ولي بـه محض آن كه فكري پيشنـهاد شد، فكر ديگري آن را نقض مي كند. يعني ميان اين دو نوع تفكر تناقضي روي مي دهد. و اين تناقض را باز فكر سومي فيصله مي دهد -فكر سومي كه حائز بهترين نكات هر دو ديد پيشين است. اين جريان را هگل، فرآيند ديالكتيكي خواند. داي الكت: تو از هر دو نظر الكت يا انتخاب مي كني، و به نظرات مثبت هر كدوم راي مي دي. هگل معتقد بود تاريخ خود نمايانگر اين الگوي ديالكتيكي است. هر بار كسي مي آمد تزي را مطرح مي كرد، كسي آن را با ارائه آنتي تز نفي مي كرد و شخص سومي مي آمد طي فرآيندي دي الكيتي نكات مثبت هر دو را بر مي گزيد و سنتز را ارائه مي كرد. نكته ي پيش رونده ي ماجرا كجا بود؟ آنجا كه سنتز اين شخص خود تزي بود براي نسل هاي بعدي كه آنتي تزي آنرا نقض مي كرد و (ادامـه درون کامنت)

Read more

Media Removed

يادم نخواهد رفت سالهايي كه گذشت و ما چه زود جواني خود را بـه دست روزگاران سپرديم و خام از اينكه روزي رسد و ما بـه در جستجوي گذشته گرديم درون پيچ و خم جواني حرفهايي بـه خودم ميگفتم با خود ميگفتم كه بايد درون اول هر كاري، خودتو درون اولويت بگذار درون هر رابطه يا دوستي درون هر چيزي كه زندگي تو خواهد ساخت و چه كودكانـه ... يادم نخواهد رفت
سالهايي كه گذشت و ما چه زود جواني خود را بـه دست روزگاران سپرديم و خام از اينكه روزي رسد و ما بـه در جستجوي گذشته گرديم
در پيچ و خم جواني حرفهايي بـه خودم ميگفتم
با خود ميگفتم كه بايد درون اول هر كاري، خودتو درون اولويت بگذار
در هر رابطه يا دوستي
در هر چيزي كه زندگي تو خواهد ساخت
و چه كودكانـه قولهايي كه بـه خودم دادم رو فراموش كردم مثل كودكي كه قول داده بود شكلات نخورد...
و وقتي چشم گشودم ديدم يك آدم غريبه شدم
كسي كه فداكار شده كسي كه خودش را فراموش ميكند که تا ديگران خوشحال باشند
افسوس نخوردم
شاد بودم
و با اين افكارم زيستم
بار دوم كه چشم باز كردم اوضاع فرق داشت
اينبار ديگر شاد نبودم
يادم نخواهد رفت
و باز امشب بـه خودم گفتم که تا كجاي هستي خواهي رفت و اينگونـه زندگي خواهي كرد؟
باز گفتم
صبر ميكنم براي روزهاي خوب
تلاش ميكنم براي اميد هايم
تلاش ميكنم براي رفتن
اميد دارم بـه آينده
ولي
نيم نگاهي هم بـه خودم دارم
و اين بار اين نيم نگاهم گسترده خواهد شد
چون اينبار بزرگ شدم
چون اينبار قول خواهم داد
نـه كودكانـه
بلكه خالصانـه قول خواهم داد
تلاش كنم براي خودم و خودم را باور كنم و خودم رو دوست داشته باشم
اينبار فراموش نخواهم كرد بر من چه گذشت
اينبار فرق ميكند
فرق ميكند
روزگاري طرد شدن را مساوي مرگ ميدانستم
روزگاري "نـه" شنيدن را پذيرا نبودم
روزگاري تحمل دوري نداشتم
ولي...
خب وقتي كه بـه اين نقطه ميرسي خيلي نميدوني چيكار بايد كني
دوست نداري كه باور كني كه بايد با اين مسئله كنار بياي
ولي وقتي كه چند بار با اين اتفاق روبرو ميشي "عادت ميكني"
اونوقت ميفهمي كسي ارزش فكر كردن نداره
كسي ارزش اينو نداره شبهات رو با اون تقسيم كني
يه روزي ميرسه كه ميفهمي كه بايد بـه خودت ارزش بدي
و بـه اين جا ميرسي ميبيني
شبها همون شبهاس
تاريك و سرد با يه سكوتي عجيب
فرقي نداره كه ساعت چند باشـه
فرقي نداره كه چه چيزهايي تو قلبت باشـه
شب با سكوتش جادو ميكنـه
ميبره تورو بـه جايي كن ميخواد
فكر و خيالت رو مال خودش ميكنـه
چند وقت پيش بود
يه آدمي رو ميشناختم
وقتي كه از زندگي نا اُميد بودم
اونو شناختم
شبهامو دل نشين كرد
قلب بي تابمو آرام
فكرمو آزاد
يه روز كه همـه چي داشت خوب ميشد
رفت...
وقتي رفت
انگاري يه تيكه از وجودمو هم با خودش برد
منو برد بـه جايي كه نميدونستم كجاست
بعد اون باز شبها مثل هم بود
تاريك و سرد
و باز سكوت منو برد
به جايي كه نميخواستم...
و اين رفتن ها باعث شد تبديل شم بـه كسي كه الان هستم
اين رفتن ها باعث شد بي تفاوت شم نسبت بـه خيلي چيزا
اين بار شدم يك آدم جديد
اين بار شدم كسي كه ميخواستم...

Read more

Media Removed

به تنـهايی مرد قبل سفر بـه سنگينی بغض رو حنجره شده سهمم از اين‌همـه روز و شب اتاقی بدون درون و پنجره بـه اينكه تو رو داشتم قانعم بـه مرگی كه شايد بياد دلخوشم مـی‌كوبم سرم رو بـه كابوس‌هام خودم رو دارم توو خودم مـی‌كشم يه خوابه فقط توی بی‌خوابيام يه اسمـه فقط روخونی‌ام نمـی‌ترسم از حكم حبس ابد منی ... 👇👇
به تنـهايی مرد قبل سفر
به سنگينی بغض رو حنجره
شده سهمم از اين‌همـه روز و شب
اتاقی بدون درون و پنجره

به اينكه تو رو داشتم قانعم
به مرگی كه شايد بياد دلخوشم
مـی‌كوبم سرم رو بـه كابوس‌هام
خودم رو دارم توو خودم مـی‌كشم

يه خوابه فقط توی بی‌خوابيام
يه اسمـه فقط روخونی‌ام
نمـی‌ترسم از حكم حبس ابد
منی كه توو چشمات زندونی‌ام

منو توی زنجير موهات ببند
كه ديوونـه مـی‌شم توو اين رابطه
صدای زمين و زمان توو سرم
ولی اون كه عاشق‌تره ساكته

بزن با تبر که تا خلاصم كني
غروری توو اين سرو افتاده نيست
منو رد كن از بغض ديوارها
گذشتن از اين روزها ساده نيست

دلت رو بـه چی خوش كنم توو قفس
كه فردا از امروز من بدتره
كه گاهی دلت موندگاره ولی
سفر آدمو با خودش مـی‌بره

نمـی‌تونـه اين مرد شادی كنـه
نمـی‌تونـه كه مثل مردم بشـه
خداحافظی مـی‌كنـه با خودش
مـی‌خواد كه بره که تا ابد گم بشـه

#سید_مـهدی_
#به_اینکه_تو_را_داشتم_قانعم
😔
#شعر #متن #تکست_خاص #تکست_گرافی #فارسی #تهران #معصومـه_سیفی_اذر #دورهمـی♥ #خندوانـه #گلزار #فرزاد_فرخ #کشتی #کشتی_سانچی #تسلیت #سانچی #شاعر #ترانـه_سرا #عاشقانـه_

Read more

Media Removed

‏‎چند سال قبل يه نصفه شبى توحرم سيد الشـهدا داشتم پرسه مى زدم خواستم برم كنار ضريح مطهر و دوباره زيارتى بكنم ولى جلوى درون نگاهم افتاد بـه مرد ميانسالى كه داشت ‏ #ويلچر #زن #جوان #بيمارى را بـه سمت ضريح هل ميداد بـه پهناى صورت #اشك ميريخت ‏ همينطور كه از كنارم رد ميشدن نيمـه ى صورت اون خانم #جوان را هم ديدم ... ‏‎چند سال قبل يه نصفه شبى توحرم سيد الشـهدا داشتم پرسه مى زدم
خواستم برم كنار ضريح مطهر و دوباره زيارتى بكنم
ولى جلوى درون نگاهم افتاد بـه مرد ميانسالى كه داشت ‏
#ويلچر #زن #جوان #بيمارى را بـه سمت ضريح هل ميداد بـه پهناى صورت #اشك ميريخت ‏
همينطور كه از كنارم رد ميشدن نيمـه ى صورت اون خانم #جوان را هم ديدم كه از چشمش #سيلاب #اشك جارى بود
.
‏‎از حال نزار زنُ مرد بـه طور عجيبى تنم لرزيد و حالم دگرگون شد
‏‎اصولاً بنده درون زيارتها و تشرّف حاجتى طلب نميكنم و مزدم را موكول بـه كرم و عنايت خودشون ميكنم
‏‎اما اين بار،پر رويى كردم و صورتم را بـه ضريح مطهر گذاشتم و از صميم #قلب خدمت سيد الشـهدا عرض كردم
‏‎ارباب جان من براى اين زيارت هيييچ تقاضا و خواسته اى ندارم
‏‎عنايت بفرماييد هر صله اى كه براى حقير درون نظر گرفته ايد را يك جا بدهيد بـه اين خانم و آقا
‏‎ساعتى بعد دوباره ديدمشون بـه ذهنم رسيد شايد حكمتى توى اين تكرار وجود داره و ممكنـه كمكى از دستم بربياد
‏‎پيره مرده را كنارى كشيدم و باهاش
‏‎سلام و احوالپرسى كردم
‏‎گفتم:حاجى ببخشيد،اشكالى نداره كسالت همسرتون را بپرسم؟
‏‎با لهجه خييلى غليظ جنوب خراسانى گفت:اين فاطمـه بزرگ منـه ١٥ سالشـه،چند سال پيش تو راه مدرسه تصادف كرده و از گردن قطع نخاع شده
‏‎من چهار که تا ديگه هم دارم ولى تمام زندگيم را فروخته ام و خرج فاطمـه كرده ام
‏‎قلبم از جاش كنده شد😰😰
‏‎فاطمـه!؟هم اسم نازدونـه بود!فقط چند سال بزرگ تر😓😓
‏‎پرسيدم حاجى دكتر ها چى گفتن
‏‎-هرجا برديم،همـه نا اميدمون كردن،ماهم با قرض و قوله پناه اورديم بـه سيد الشّهدا
‏‎ازش شماره تلفن و ادرس گرفتم
‏‎گفتم پدر اجازه بده من هم يه تلاشى بكنم،باهات تماس ميگيرم
‏‎اين ماجرا گذشت و من كلاً يادم رفت كه امام حسين چه نونى تو سفره ام گذاشته ‏‎تا اين كه حدود شش ماه بعد،پيش از نماز صبح يادشون افتادم و مثل برق گرفته ها و ديوانـه وار و با درد سر و گرفتارى گشتم و پيداشون كردم
‏‎متاسفانـه ظرفيت نوشتن تو اينستا محدوده و نميتونم داستان هاى زيبايى كه اين حول و حوش كرم سيد الشـهدا اتفاق افتاد را براتون تعريف كنم ‏‎اما خلاصه ى كلام اين كه امام حسين يه ديگه هم بـه من و بانو داد ‏‎و از اون روز بـه لطف خدا و به بركت وجود فاطمـه و نيت خالص دوستانى كه درون جريان عنايت سيد الشـهدا قرار گرفتن ‏‎گرچه فاطمـه خوب نشد اما هم صاحب خانـه شد هم
‏‎هزينـه هاى درمانش تامين شد ‏‎و هم وسايل زندگيشون نو نوار شد و...
خيلى هاى ديگه سر سفره ى نورانى اى نشستن كه آقام سيد الشـهدا بـه بركت فاطمـه براى ما پهن كرده بدون اين كه حتى ريالى هزينـه كرده باشم

Read more

دعای رویت هلال ماه شعبان اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا هِلَالُ شَهْرِ [شَعْبَانَ‏] وَ قَدْ وَرَدَ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا فِيهِ مِنَ الْإِحْسَانِ فَاجْعَلْهُ اللَّهُمَّ هِلَالَ بَرَكَاتٍ وَ سَعَادَاتٍ كَامِلَةَ الْأَمَانِ وَ الْغُفْرَانِ وَ الرِّضْوَانِ وَ مَاحِيَةَ الْأَخْطَارِ ... 💠 دعای رویت هلال ماه شعبان 🔹اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا هِلَالُ شَهْرِ [شَعْبَانَ‏] وَ قَدْ وَرَدَ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا فِيهِ مِنَ الْإِحْسَانِ فَاجْعَلْهُ اللَّهُمَّ هِلَالَ بَرَكَاتٍ وَ سَعَادَاتٍ كَامِلَةَ الْأَمَانِ وَ الْغُفْرَانِ وَ الرِّضْوَانِ وَ مَاحِيَةَ الْأَخْطَارِ فِي الْأَحْيَانِ وَ الْأَزْمَانِ وَ حَامِيَةً مِنْ أَذَى أَهْلِ الْعِصْيَانِ وَ الْبُهْتَانِ وَ شَرِّفْنَا بِامْتِثَالِ مَرَاسِمِهِ وَ إِحْيَاءِ مَوَاسِمِهِ وَ أَلْحِقْنَا بِشُمُولِ مَرَاحِمِهِ وَ مَكَارِمِهِ وَ طَهِّرْنَا فِيهِ تَطْهِيراً نَصْلُحُ بِهِ لِلدُّخُولِ عَلَى شَهْرِ رَمَضَانَ مُظَفَّرِينَ بِأَفْضَلِ مَا ظَفِرَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏ 🔸خدايا، اين هلال ماه شعبان هست كه وارد گرديد و تو بـه نيكى‌هايى كه درون آن نـهفته هست از ما آگاه‌ترى. بعد اى خدا، هلال اين ماه را براى ما، همراه با بركات و نيكبختى‌ها و ايمنى، آمرزش و خشنودى كامل و زداينده‌ى خطرها درون لحظات و اوقات اين ماه و حمايت‌گر از آزار و اذيت آنان كه اهل گناه و بهتان هستند، قرار ده و به واسطه‌ى بـه جا آوردن آيين‌ها [و احياى موسم‌ها]ى آن ما را گرامى بدار و ما را مشمول رحمت‌ها و بزرگمنشى‌هايت درون آن بگردان و چنان ما را درون آن پاكيزه كن كه شايستگى ورود بـه ماه رمضان را بيابيم و به برترين عطاهايى كه مسلمانان و مؤمنان بدان دست مى‌يابند، نايل گرديم. بـه رحمتت اى مـهربان‌ترين مـهربانان. 📚اقبال الاعمال

Read more

Media Removed

. [ اينم از ديوارِ برگ انجيرى درون انواعِ مختلف و گل و بوته هاىِ جانبى بر روىِ ديوارِ اتاقم ] . ديوارِ اتاقم رنگِ اكريليكِ مات خورده و حالتِ كنيتكسِ خونگيه و معروفه بـه ( ديوار انگليسى ) و نقاشيمو با اكريليك كشيدم ، همين معمولى ها كه باهاش رو مقوا و بوم نقاشى ميكشيم و حلالش هم آب هست . و اينكه بازم بايد ... .
[ اينم از ديوارِ برگ انجيرى درون انواعِ مختلف و
گل و بوته هاىِ جانبى بر روىِ ديوارِ اتاقم 🍃 ]
.
ديوارِ اتاقم رنگِ اكريليكِ مات خورده و حالتِ كنيتكسِ خونگيه و معروفه بـه ( ديوار انگليسى ) و نقاشيمو با اكريليك كشيدم ، همين معمولى ها كه باهاش رو مقوا و بوم نقاشى ميكشيم و حلالش هم آب هست .
و اينكه بازم بايد يادگيرىِ تنبورم را شروع كنم و استاد جان كه كوچ كردن و حيف شد كه نصفه ولش كردم ...
يه كرمانشاهىِ اصيل وقتى ميره سمتِ جيحون آباد و بابايادگار و گره بان و گهواره و ... جاهاىِ اينچنين كه خودمون بيشتر خبر داريم و نواىِ تنبور را تو سكوتِ دشت يا كوهستان ميشنوه مستِ مست ميشـه و از دنيا و روزمرگى جدا ميشـه و طورِ ديگه اى زندگى را ميبينـه و درك ميكنـه ...
اين تنبور هم جانِ دلِ من هست و نورِ چشمم و بايد بهتر بتونم بنوازم 🎶
.
#برگ_انجيرى #تنبور #اتاق_فسقلى_كار_ستاره #تنبور_نوازی #monstera #paintingonwall #myartwork #myroom #كافه_ستاره

Read more

Media Removed

درود بـه همـه عزيزان،خوبين،خوشين️ امروز وسط كلي كار اين فلافل هاي تند و اتشين را پختم ،چرا؟؟؟!چون دو روز بود نخودها ي خيس خورده تو يخچال بودن ،يه روز هم ميموند جوانـه ميزد احتمالا خوب بريم سروقت دستورش كه خيليا رسيپي خواستن آزم #فلافل #تند # #بزن # يه ليوان نخود را خيس كردم که تا حسابي نرم بشـه و ... درود بـه همـه عزيزان،خوبين،خوشين✋️ امروز وسط كلي كار اين فلافل هاي تند و اتشين را پختم ،چرا؟؟؟!چون دو روز بود نخودها ي خيس خورده تو يخچال بودن ،يه روز هم ميموند جوانـه ميزد احتمالا 😂😜
خوب بريم سروقت دستورش كه خيليا رسيپي خواستن آزم 😜

#فلافل #تند # #بزن #
يه ليوان نخود را خيس كردم که تا حسابي نرم بشـه و قابل ميكس كردن،همراه با پياز سفيد و چند حبه سير و كمي زنجبيل تازه ،داخل يك دو سه 😂حسابي مخلوط شدن
مابقي همـه ادويه :نمك و فلفل دو مدل هم تند هم شيرين ،جوز هندي،زيره سبز،كمي تخم گشنيز (اختياري)، كليييي زردچوبه 👌و كمي هم جعفري تازه
كمي هم ارد نخودچي و دو قاشق اب ،همـه مواد را مخلوط كنين و بزارين تو يخچال که تا عطر و طعمشون بره بـه خورد هم
عكس مواد را ميزارم تو استوري ببينين
بعد هم كه قالب بزنين و تو روغن فراوان سرخ كنين
بعدم كه حالشو ببرين 😜
نوش جونتون پيشاپيش
پ.ن
نكته اي كه راجع بـه فلافل هست اينـه كه فلافل هاي بيرون چون خيلي ارد و نُون خشك داره اونجوري پفكي و نرم ميشـه و كلا نخود نيست،مال خونـه نخود كامله و بافت سفت تري داره بالطبع ،اگه بافت نرمتر خواستين بهش كمي ارد و بكين پودر بزنين پف كنـه 😜قابل توجه دوستداران فلافل پفكي ☝️☝️ #بزن #خوشمزه #ابادان #اباداني #ساندويج #ناهار #غذا #food #foodie #food #delicious #yemek #mutfak #taze #homemade #handmade #

Read more

Media Removed

سه شنبه تون عالی روز عرفه و روز قربان بر شما دوستان عزیز مبارک خدایـا🕋 دراین روزمعنوی بـه حرمت عطرخوش کعبه خیروبرکت سلامتی و خوشبختی را نصیب همـه بگردان دلنوشته گاهي برات يه اتفاق غير منتظره پيش مياد كه که تا مدت ها از ذهنت بيرون نميره. ماشيني كه بعد يه ترمز طولاني، دقيقا كنار زانوت متوقف ... سه شنبه تون عالی
روز عرفه و روز قربان بر شما دوستان عزیز مبارک
خدایـا🕋🌴
دراین روزمعنوی
به حرمت عطرخوش کعبه
خیروبرکت
سلامتی و
خوشبختی را
نصیب همـه بگردان💞🌴
دلنوشته💖
📝
گاهي برات يه اتفاق غير منتظره پيش مياد كه که تا مدت ها از ذهنت بيرون نميره. ماشيني كه بعد يه ترمز طولاني، دقيقا كنار زانوت متوقف ميشـه.. حس و حال آدم بعد فرود اضطراري پروازي، كه تو رو حسابي ترسونده باشـه، نجات پيدا كردن از دل ساختموني كه آتيش گرفته.. يا گذروندن يه دوره بيماري سخت و مـهلك.
آدم تو اون شرايط، وقتي برميگرده و پشت سرش رو ميبينـه، بـه اين فكر ميكنـه كه چقدر آخرين ها ميتونـه راحت اتفاق بي افته.
هر عكسي كه از تو گرفته ميشـه يا ميگيري، هر چيزي كه مينوسي، پيش هر كسي.. هر جايي كه ميري، هر صحبتي هر نگاهي ميتونـه آخريش باشـه.
فكر كردن بـه اين چيزها ميتونـه خيلي روحيه ي آدم رو تغيير بده. انگار زندگي معناي عميق تري بـه خودش ميگيره و روزمَرِگي از بين ميره. هرچيزي براي آدم عجيبه و ميشـه نگاه تازه اي داشت بهش.
اينجور وقت ها حتي بدمزه ترين غذاهارو ميشـه با اشتياق خورد و به طولاني ترين قهرها پايان داد چون ارزش ها برات تغيير ميكنـه.

بايد بدوني كه اگر هرچيزي که تا الان آخرين نبوده دليلش تويى، كه هستي هنوز كه لحظه ميسازي براي خودت و اطرافيانت و اگرآخرين ها برات اتفاق بي افته، تصويري كه از تو براي اطرافيانت ميمونـه، آخرين لحظه هاييه كه تو هيچوقت فكر نميكردي آخريش باشـه.
#drmahdizadeh #دکترمـهدیزاده #روزعرفه #عیدقربان #خوشبختی #عاشقانـه_های_من #زنان_زایمان_نازایی

Read more

اين مادر بزرگ و نوه با هم داستان ها دارن گرچه ميانـه ى مادرم با نازدانـه هم خيلى خوب بود،اما فاطمـه ى مظلومُ آرام كجا و محمد شيطون زور گو كجا؟؟ ((الله الله الله،ماشاالله،لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ)) رگ هاى دست مادرم را نشون ميده و ميگه جون تو دستش مار داره بعد ... 😅😅😅
اين مادر بزرگ و نوه با هم داستان ها دارن
گرچه ميانـه ى مادرم با نازدانـه هم خيلى خوب بود،اما فاطمـه ى مظلومُ آرام كجا و محمد شيطون زور گو كجا؟؟ ((الله الله الله،ماشاالله،لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلا بِالله
اَلعَلِیِّ العَظیمِ))
رگ هاى دست مادرم را نشون ميده و ميگه جون تو دستش مار داره
😅
بعد مثلا ميترسه و فرار ميكنـه
اما موقع لمبوندن كه ميشـه مياد كنار ميشينـه که تا اون با همون دست لقمـه بگيره و دهنش بگذاره!😐
مادر را يك شب درون ميان كه پرستارش مرخصيه ميبريم منزل خودمون (چون خونـه هامون با هم خيلى فاصله اش زياده و بايد چند كورس متروعو اتوبوسُ تاكسى عوض كنيم اصلا داغون ميشيم.كلا يه طبقه فاصله داريم)
😁😁😁
جاى مادر را كه مى اندازيم محمد ميره توى رخت خواب و ميگه متكا بازى كنيم
تمام رخت خواب هاى جا رختخوابى را بايد بندازيم روى آقا که تا يه كوه درست بشـه
بى حركت زيرشون پنـهان ميشـه و وقتى مادر مياد خودش را براش لوس ميكنـه
عوض كردن پوشك حاج اقا هم توفيقيه كه نصيب هر كسى نميشـه
خودش انتخاب ميكنـه كه كى الان نوبتشـه
مادرش
من
مادر بانو

البته معمولا چون ميدونـه من خيلى بـه شماره دوش علاقه دارم 🤢🤢 اگر خونـه باشم حتما اين توفيق را نصيب من ميكنـه
گاهى پوشكش را ميگيره دستش و ميره جلوى مادرم دراز ميكشـه و ميگه الان جون عوض كنـه
حكم هم حكم ايشونـه،مادر هم با كلى كيف و ذوق با اون دست هاى عليل و آرتوروزى براش كجُ كوله ميبنده و نوبتش را از دست نميده
خلاصه داستان داريم ماااااا 😊😊😊
ان شاالله اين داستان ها براى همـه تون بـه خيريت و خوشى اتفاق بيفته
اى بووووق بر سر اون يالقوز هاى تبل بوق بوق شده اى كه دس نميجنبونن و نميرن ازدواج كنن و چار که تا جوجه عسلى خوشگل موشگل ايرانى درس نميكنن .

Read more

Media Removed

. هفته گذشته شاهد حضور طوفاني رييس جمـهور درون مجلس و ايرج ملكي درون صداوسيما بوديم. درون مورد اول مجلس قانع نشد ولي درون مورد دوم هاليوود كاملا قانع شد. بـه همين مناسبت تمامي اخبار هفته بـه شدت تحت تاثير و سيطره‎ ديالوگ‎ها و آموزه‎هاي گهربار استاد ملكي قرار گرفت. . خبر اول: باور كنيد بنده هم اعتقاد دارم ديگه ... .
هفته گذشته شاهد حضور طوفاني رييس جمـهور درون مجلس و ايرج ملكي درون صداوسيما بوديم. درون مورد اول مجلس قانع نشد ولي درون مورد دوم هاليوود كاملا قانع شد. بـه همين مناسبت تمامي اخبار هفته بـه شدت تحت تاثير و سيطره‎ ديالوگ‎ها و آموزه‎هاي گهربار استاد ملكي قرار گرفت.
.
خبر اول: باور كنيد بنده هم اعتقاد دارم ديگه گير بـه احمدي‎نژاد بسه. از باب سوتي و دسته گل بر آب دادن، دولت جديد چه كم از دولت قبلي دارد؟ اما اين محمود يه كارهايي ميكنـه كه مرغ پخته تو ديگ جوشان كه سهله، نسل منقرض شده ماموت‎ها از دل تاريخ سربرمياره و قهقهه‎هاي مستانـه سر ميده. داستان از اين قراره كه خانم سِرِنا ويليامز، تنيس باز مشـهور بنا بـه مشكلات جسمي مدل لباس ورزشي‎اش رو تغيير داده كه گويا بـه مذاق برگزاركنندگان مراسم خوش نيومده و با عبارت «اگر پوشش مناسبي داشتي كار بـه اينجاها نمي‌كشيد» با ايشون برخورد كرده. درون همين راستا جناب احمدي نژاد توييت فرمودند و از بانو ويليامز حمايت فرمودند با اين شرح: «چرا اين فرانسه بـه سرنا ويليامز احترام نمي‎گذارد؟ متاسفانـه درون تمامي كشورها مثل كشور من افرادي هستند كه معني واقعي آزادي را نمي‎فهمند». اين مساله باعث نگراني و دلشوره شديدي درون بين مقامات وزارت خارجه شد. يعني يكي از مسئولان محكم كوبيد پشت دستش گفت خاك بـه سرم، واسه ماريا شاراپوآ توييت نزنـه! آخه بانو شاراپوآ جايگاه خيلي خاصي درون قلوب عناصر ذكور جامعه جهاني از نوزادان، نوباوگان، نوپايگان، خردسالان گرفته که تا نوجوانان، جوانان، ميان‎سالان، پيران، كهن سالان و شادروانان داره و ممكنـه تبعات منفي براي دستگاه ديپلماسي كشور داشته باشـه. مسئول ديگري با بيان اينكه «نمي‎دانم، شايد حق با تو باشد»، رايزني‎هايي را براي منصرف كردن استاد احمدي نژاد از حضور درون توييتر آغاز مي‎كند كه متاسفانـه با سر تو ديوار مي‎رود. زيرا نامبرده توييتي كرد و آب پاكي را بر فرق سر وزارت خارجه ريخت با اين عنوان كه: «كلي كار دارم كه بايد انجام بدم، اما هميشـه براي توييتر وقت مي‌گذارم». درون وزارت خارجه نعره‌ها برفت و فغان‌ها بـه هوا خاست.
.
خبر دوم: جناب آقاي همتي، رييس بانك مركزي گفت: ذخاير ارزي، ناموس بانك مركزي است. درون همين لحظه پرايدي جلوي پاي وي توقف مي‌كند و با پايين آوردن شيشـه مي‌گويد: ارزشو قربون، خدمتتون باشيم.
.
همتي: بريد گم شيد، مزاحم نشيد.

پرايدسواران: مزاحم چيزه، مراحميم.
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇

Read more

Media Removed

تازگى ها يه برنامـه اى #تلويزيون نشون ميده بـه اسم " #با_هم_بازی " يه عده #روانشناس و #جامعه_شناس و #متخصص #ايرانى نشستن دور هم و عقل هاشون رو ريختن رو هم و براى اين كه #خانواده هاى #ايرانى و خصوصاً #بچه_ها رو يه كم بـه تحرك وادار كنن بازى هاى #ابتكارى جديد درست كردن البته خوبه هاااا ولى خداييش اين ... تازگى ها يه برنامـه اى #تلويزيون نشون ميده بـه اسم " #با_هم_بازی "
يه عده #روانشناس و #جامعه_شناس و #متخصص #ايرانى نشستن دور هم و عقل هاشون رو ريختن رو هم و براى اين كه #خانواده هاى #ايرانى و خصوصاً #بچه_ها رو يه كم بـه تحرك وادار كنن بازى هاى #ابتكارى جديد درست كردن
البته خوبه هاااا
ولى خداييش اين بازى هاى #سوسول بازى كجا و بازى هاى خركى دوران بچگى ما كجاااا
الان چوب #بستنى ميدن دست بچه كه از توى قابلمـه ى آب درون نوشابه درون بياره
اما زمان ما هر كى نميتونست تشتك نوشابه را يه دستى خم كم كنـه اصلاً يه وضعى خارُ خفيف ميشد
يا مثلاً الان بـه بچه ياد ميدن كه با فوت كردن تو لوله ى دستمال كاغذى توپ رو بندازه توى ليوان
ولى ما ميرفتيم تو راسته ى بزاز ها سفت ترين و محكم ترين لوله هاى مقوايى توپ پارچه را پيدا ميكرديم که تا بعد از ظهر ها با بچه ها تو كوچه #اسپارتاكوس بازى كنيم
شدت بازى انقدر زياد بود كه، هم از #جبهه ى رومى ها و هم از هاى شورشى هر شب دو سه که تا ضربه ى مغزى و هفت هشت که تا كف و خون قاتى كرده داشتيم
بعضيام از قوزك پا #قطع_نخاع ميشدن
اصلا اينا رو ولش كن يه بازى خفن ديگه بود بـه اسم كمر كمر
بد چيزى بووود لامصب
من هيچ وقت نفهميدم چرا و كى بايد بزنـه چون فقط همـه با كمر بند هاى چرمى باباهاشون داشتن همُ ميزدن خدا نكنـه كه يكى اشتباهى يا عمداً از طرف سگك كمر بند حريف را مورد عنايت قرار ميداد
اون وقت بود كه حداقل اگر چشمُ چال طرف درون نمى اومد چند که تا از دندون هاش مى اومد كف دستش
خر پليس رو كه ديگه نگو
از اسمش معلومـه چه چيز خركى اى بود
فك كن،خر باشـه،پليس هم باشـه
اون وقت پاى جفتك،تفنگ،ضرب و شتم هم مياد وسط
واقعاً اينا چه بازى هايى بودن كه ما بچه هاى بدبخت دهه شصتى ميكرديم!؟ انقدر بُرد و باخت تو اين بازى ها واسه ى همـه ى بچه ها مـهم بود كه واقعاً از جون مايه ميگذاشتن توش
يه بار تو بازى زووو تيم ما تقريباً باخته بود
و فقط من مونده بودم كه اگه حريف منم ميگرفت ديگه همـه چى تمام بود و انگار كه اگر ميباختيم براى گذارندن ادامـه ى محكوميتمون بـه سيبرى تبعيد ميشديم
براى همين وقتى رفتم تو زمين مث بيرانوند جلوى رونالدو چنان از دل و جون مايه گذاشتم كه كلاه سبز ها تو خرمشـهر جلوى بعثى ها گذاشته بودن
خلاصه همـه را زدم و درست لحظه اى كه از زمين پيروز مندانـه بيرون مى امدم
متوجه شدم خودم بيرونم اما پام تو بغل چهار پنج که تا از بچه ها جا مونده
خدا رو شكر با هر مصيبت و بدبختى بود بازى رو برديم و بشريت را نجات دادم ولى پام از داخل لگن درون اومد و سر فِمور ترك خورد و چهار ماه زيرم لگن ميگذاشتن
@bahambazy

Read more

Media Removed

تصميم گرفتم سفرى طولانى رو تنـهايى با ليام تجربه كنم.زياد شنيدم واى سخته چطورى ميخواى تحمل كنى؟ اشتباه نكن بگو وحيد بياد با هم برگرديد! بچه ها تو پرواز خيلى اذيت ميشن خودتو آماده يه روز سخت و نفس گير بكن. حرفها باعث شد، اين چالش رو حتما امتحان كنم. تو فرودگاه تهران جايى كه بايد از گيت رد ميشدم يه مادر ... تصميم گرفتم سفرى طولانى رو تنـهايى با ليام تجربه كنم.زياد شنيدم واى سخته چطورى ميخواى تحمل كنى؟ اشتباه نكن بگو وحيد بياد با هم برگرديد! بچه ها تو پرواز خيلى اذيت ميشن خودتو آماده يه روز سخت و نفس گير بكن.
حرفها باعث شد، اين چالش رو حتما امتحان كنم.
تو فرودگاه تهران جايى كه بايد از گيت رد ميشدم يه مادر و نازنين كمكم كردن. مادر بهم گفت اين يه چرخه است. من وقتى بچه كوچيك داشتم بهم كمك شده حالا دارم بـه شما كمك ميكنم، لطفا اين چرخه رو ادامـه بده🌸
تو پرواز اول راحت بودم و ليام اذيتى نداشت. که تا پرواز بعدى ٦ ساعت تو سالن ترانزيت با هم بوديم. درسته ليام خيلى شيطونى كرد و نذاشت آدمايى كه قصد استراحت داشتند كمى بخوابند ( البته يه آقايى روبرومون خيلى راحت خوابيده بود و خروپف ميكرد و هيچ گونـه صدايى آزارش نميداد) ولى بـه من خيلى خوش گذشت. باهم بازى كرديم. كشتى گرفتيم و نخود و هويج بـه هم پرتاب كرديم.
براى غذا كشيدن و نوشيدنى خوردن هم از يه خانوم ايرانى كمك گرفتم. ليام رو بازى داد که تا من غذام رو ببرم و روى ميز بذارم. پرواز دوم تاخير داشت ولى انقدر رفتار آدم ها وقتى ميديدند من بچه دارم قشنگ و دلنشين بود كه واقعا هيچى بـه چشم نيومد. با توجه بـه اينكه ليام خواب بود منو نفر اول بردن تو پرواز و خانوم مـهماندار خيلى كمكم كرد.
تو پرواز دوم هم مشكل خاصى نداشتم فقط ليام كمى گريه كرد چون ميخواست با كمك من راه بره و صندلى ها رو شوت كنـه !!
و من خوشحالم كه از بعد اين چالش براومدم. درون طول مسير Good job هاى زيادى شنيدم كه بهم انرژى و روحيه دو چندان داد 🌸 درسته دست چپم كمى درد ميكنـه هنوز و توو بيست و چهارساعت دو ساعت بيشتر نخوابيدم ولى نـه پودر شدم نـه داغون. رسيديم خونـه و بغضى زيبا درون راه پله گلوم شروع بـه فرياد كرد. من بـه هنر درخشان زن بودن بيشتر مى انديشم.
سوگل طالب لو
تيرماه ١٣٩٧
“من زنان قوی را باور دارم. من زنی را کـه مـی‌تواند از خودش حمایت کند باور دارم. من زنی را کـه نیـازی ندارد پشت شوهرش پنـهان شود باور دارم. من باور دارم اگر مشکلی دارید، بـه عنوان یک زن از بعد آن برمـی‌آیید، نقش قربانی را بازی نمـی‌کنید، خودتان را موجودی قابل ترحم جلوه نمـی‌دهید، انگشت‌تان را بـه سوی دیگران نشانـه نمـی‌روید. مـی‌ایستید و از بعد آن برمـی‌آیید. با سری برافراشته با دنیـا رو بـه رو مـی‌شوید و هستی را درون قلب‌تان حفظ مـی‌کنید.“- سی. جویبل سی. #زن_ايرانى_سايه_نشين_نيست_ #motherhood #liamtalebloo #babyboy💙

Read more

Media Removed

امسال روز اربعين درون حرم سيدالشّهدا دقيقاً رو بـه روى ضريح مطّهر امام حسين يه جاى فوق العاده خوب گيرم اومد. بعد از قرائت زيارت و خواندن نماز براى هر كسى كه بـه عقلم ميرسيد و همـه كسانى كه التماس دعا گفته بودن و يادشون بودم و خدا ميدونـه همـه همراهان بزرگوار اين صفحه، يواش يواش ميخواستم بلند شم و برم که تا جا ... امسال روز اربعين درون حرم سيدالشّهدا دقيقاً رو بـه روى ضريح مطّهر امام حسين يه جاى فوق العاده خوب گيرم اومد.
بعد از قرائت زيارت و خواندن نماز براى هر كسى كه بـه عقلم ميرسيد و همـه كسانى كه التماس دعا گفته بودن و يادشون بودم و خدا ميدونـه همـه همراهان بزرگوار اين صفحه،
يواش يواش ميخواستم بلند شم و برم که تا جا براى بقيه زائرين باز بشـه كه چشمم افتاد بـه جوانى با يه بچه ى كوچولوى خواب تو بغل
همينطورى سرگردون دورُ اطراف رو نگاه ميكرد
دستم رو بلند كردم و با اشاره گفتم بيا جاى من بشين
لبخند رضايتى زد و آومد
بلند شدم كه بشينـه
-پرسيدم زيارت رفتى؟
.گفت:با اين بچه؟
-گفتم:بده من برات نگهش دارم برو زيارت كن برگرد
بدون يك لحظه ترديد بچه رو گذاشت تو بغلم
و گفت خدا خيرت بده دمت گرم،زود ميام
-گفتم ميشـه زود نيايى؟
.با تعجب پرسيد چراااا!؟؟
-گفتم دلم براى بچه ام تنگ شده،اين كوچولو رو بـه جاى پسرم بغل ميكنم که تا دلم آروم بشـه.
لبخندى زد و خواست بره
- پرسيدم رسيدى چيزى نميخواى؟شايد بچه دزد باشم😄
.قيافت بـه همـه چى ميخوره الّا بچه دزد،اونم تو حرم امام حسين😐
-نظر لطفتونـه 😰
ديدم كمى هوا سرده
چفيه ام رو از گردنم باز كردم و انداختم روش (اين چفيه رو از مدينـه خ و باهاش بـه زيارت ١٣ معصوم مشرف شده ام)
يه ساعتى جوجه همين طورى مثل فرشته ها روى پام خواب بود و من فقط تماشاش كردم
و از اين همـه معصوميت و زيبايى انرژى گرفتم و مثل هميشـه كه هر بچه اى رو درون آغوش ميگيرم سه که تا اية الكرسى و هفت که تا حمد براى سلامتى و عاقبت بـه خيريش خواندم و بهش فوت كردم
تا اين كه باباش اومد و تشكر كرد و برداشتُ بردش.
راستى كسى نميدونـه اين جوجه كيه؟
(در اربعين اجازه ميدن گوشى را داخل ببرى)

Read more

Media Removed

بسم الله الرحمن الرحیم #سكانس_اول فاطمـه جلوي درون مي ايستد. يك حلقه از اشك داخل چشمـهاي داوود مي درخشد.فاطمـه خم ميشود كه داوود دستش را مي گيرد... . _ ديگه چي؟!..حواست نيستا فاطمـه لبخند ميزند ، بازوي داوود را تكيه ي دست ميكند و آرام روي زمين نيم خيز ميشود . _ قول دادم! داوود دست و بازوي فاطمـه را ... بسم الله الرحمن الرحیم
#سكانس_اول
فاطمـه جلوي درون مي ايستد. يك حلقه از اشك داخل چشمـهاي داوود مي درخشد.فاطمـه خم ميشود كه داوود دستش را مي گيرد... .
_ ديگه چي؟!..حواست نيستا
فاطمـه لبخند ميزند ، بازوي داوود را تكيه ي دست ميكند و آرام روي زمين نيم خيز ميشود .

_ قول دادم!
داوود دست و بازوي فاطمـه را سفت چسبيده که تا تعادل او بهم نخورد.
_ قول دادي كه...؟
.
_ كه خودم بند پوتينتو ببندم! ...محكم!
فاطمـه با كمك داوود بلند شده و به چشمـهاي او خيره ميشود... چانـه ي داوود از بغض مي لرزد...
.

_ مواظب خودت باش.. يعني...مواظب خودتون! .
.______________________
#سكانس_دوم
_ چرا چشماتو مي بندي ؟
_ ميخوام رفتنت برام سخت نشـه..
اميرحسين ساكش را زمين مي اندازد
_ هنوز دل نكندم زهرا... .
زهرا چشمـهايش را باز ميكند، ساك را برميدارد.
سمت درون حياط ميرود و ساك را توي كوچه ميگزارد.
_امير برو... برو که تا دلمو نلرزوندي... برو که تا پشيمون نشدم..
اميرحسين اشكهايش را با گوشـه آستين پاك ميكند. پايش را بين درون ميگزارد.
_ از خونـه ي خودم بيرونم ميكني ؟!
.
_ از دلم كه بيرونت نكردم!
امير با چشمـهاي غمبار بـه زهرا خيره ميشود
_ سختمـه امير..سخت ترش نكن..
_ حلال ميكني؟
_ بـه خدا قسم راضيم امير..به روح بابا داوودم قسم كه راضيم .
_____________
#سكانس_سوم:
حنانـه ، پله ها را دوتا يكي كرده ، خودش را بـه طبقه همكف ميرساند. درون آ باز ميشود.
_حنانـه!! ...چرا اومدي پايين ؟! .
_ دلم طاقت نياورد!..طاقت نياورد قدر همين سه طبقه دوريتو تحمل كنم!
دانيال آه بلندي ميكشد و سري تكان ميدهد.
_ دانيال! سفارشام يادت نميره؟! .
دانيال سرش را بلند و به چشمـهاي خيس از اشك حنانـه خيره ميشود.دستهاي او را ميگيرد و ميفشارد
_ مگه تو يه لحظه از يادم ميري كه سفارشات يادم بره؟
_ بگو..بگو..بگو نـه براي اين كه ببينم سفارشام يادت هست يا نـه...براي اين كه يه كم بيشتر صداتو بشنوم..
.

_ سفارش اول: مراقب خودم باشم! يواش شـهيد بشم!!.... .
هر دو يكصدا مي خندند..
_ خوب ...ديگه؟
_ سفارش دوم: رسوندن سلام بـه سيدحسن! و سفارش سوم: نماز بـه نيابت!
حنانـه اخمي كرده و سرش را برميگرداند!
_همين الان يادت رفت؟..سفارش سومم كامل يادت نيست!
دانيال بغض ميكند..سر حنانـه را ميان دستهايش ميگيرد.صورت حنانـه گر ميگيرد.
_ سختمـه حنانـه...ميفهمي سخته بدون تو نماز خوندن وسط مسجدالاقصي؟
_ بابا امير حسينم هميشـه بدون ما زينبيه رو زيارت ميكرد!
_ حنانـه.. زيادي دوستت دارم!
_ولي نـه بيشتر از خدا! .

______
#بازنشرپست بـه دلیل اتفاقات اخیر و جنایت علیـه مظلومـین فلسطین

Read more

Media Removed

انسان داراي سه منبع انرژي هست يكي بدن است، ديگري ذهن و سومي قلب. درون نقطه اي كه اين سه جريان باهم تلاقی مي كنند و به هم مي پيوندند و با هم يكي مي شوند، چهارمي پديد مي آيد. اين چهارمي را نـه ميتوان بدن ناميد نـه ذهن و نـه قلب. از اين رو آن را تنـها ، "چهارمي" (turia) مي نامند. بـه آن نام ديگري نداده اند و پديد ... انسان داراي سه منبع انرژي است
يكي بدن است،
ديگري ذهن و سومي قلب.
در نقطه اي كه اين سه جريان باهم تلاقی مي كنند و به هم مي پيوندند و با هم يكي مي شوند،
چهارمي پديد مي آيد.
اين چهارمي را نـه ميتوان بدن ناميد
نـه ذهن و نـه قلب.
از اين رو آن را تنـها ، "چهارمي" (turia) مي نامند.
به آن نام ديگري نداده اند و پديد آمدن چهارمي سر آغاز معنويت و دگرگوني و سر آغاز زندگي واقعي، راست و درست، جاودان و الهي است.
اين سه جريان درون همـه وجود دارد.
اما آنـها بـه هم پيوسته نيستند.
در واقع آن ها هر يك درون مسيري متفاوت حركت مي كنند.
ذهن تو را بـه سويي مي كشد،
قلب بـه سويي ديگر و
بدن راه خود را مي رود.
آن ها هرگز با هم بـه توافق نمي رسند.
اگر تو فعاليت هاي دروني خود را بـه تماشا بنشيني،
شگفت زده خواهي شد!
بدن مي گويد: بس هست ديگر نخور،
دارم بالا مياورم!
اما ذهن پافشاري ميكند: اين خيلي خوشمزه است؛ فقط يه خورده ديگر...! و قلب مي گويد: اين خيلي زيباست.
ذهن مي گويد تو خيلي ناداني، احمقي، ديوانـه اي.
هر زمان قلب گرفتار عشق ميشود ذهن ميگويد تو كور شده اي.
قلب درون هر جهتي حركت مي كند،
ذهن درون آن ايرادي مي يابد.
آن ها درون دنيايي متفاوت بـه سر مي برند.
هدف_مراقبه آن هست كه بـه اين نيرو هاي نا موفق كمك كند که تا بهم بپيوندند و با هم هماهنگ شوند.
آن گاه تو سرشار از انرژي مي شوي،
زيرا تمام آن انرژي هايي كه درون دشمني باهم بي جهت بـه هدر مي رفتند حالا درون اختيار تو قرار مي گيرند.
و اين همان انرژي هست كه بـه بالهاي تو تبديل مي شود و تو را بـه فراسو مي برد.

اشو

Read more

Media Removed

درود بـه همـه عزيزان خوبين خوشين ️ چه خبرا ؟؟؟!! پريروز عصر خوابيده بود حوالي ساعت شش عصر بود كه با صداي موبايل بيدار شدم،شماره ناشناس بود ،برداشتم و ديدم يه خانم بـه زبان تركي شروع بـه صحبت كرد ،يه كم منگ بود سعي كردم حواسمو جمع و جور كنم ،گفت از مخابرات اروميه زنگ مي ، ازون شركت هاي وابستش البته ،شروع ... درود بـه همـه عزيزان خوبين خوشين ✋️
چه خبرا ؟؟؟!!
پريروز عصر خوابيده بود حوالي ساعت شش عصر بود كه با صداي موبايل بيدار شدم،شماره ناشناس بود ،برداشتم و ديدم يه خانم بـه زبان تركي شروع بـه صحبت كرد ،يه كم منگ بود سعي كردم حواسمو جمع و جور كنم ،گفت از مخابرات اروميه زنگ مي ، ازون شركت هاي وابستش البته ،شروع كرد بـه توضيح يه سري حرف ها اونم با سرعت خيلي بالا ،گفتم خانوم من متوجه نشدم اللن چي ميخواي ،گفت شما كاريت نباشـه فقط بـه من يه أدرس بده لطفا ،گفتم بابت چي ،من ساكن تهرانم ،گفت اروميه كسي. را نداري !؟
گفتم چرا خونـه مادرم هست
گفت خوب بگو بنويسم
گفتم اخه واسه چي ؟؟!!من سيم كارت نمي خوام هاااا
گفت اي بابا خانوم مي خوام سند موبال تو بفرستم هزينشم ميشـه بيست و پنج تومان
خلاصه من تو همون حالت منگي ادرس را دادم،بعد قطع كردن با خودم گفتم چه سندي !!من كه گوشيم صفر بود و از خود مخابرات خريده بودم ،اين خانومـه چي گفت !!؟؟🤔🤔 ديروز عصر ديدم گويشم داره زنگ ميخوره و برداشتم و ديدم پيك موتوري ادرس دقيق ميخواد ،گفتم بهش ديروز زنگ زده بودن و اول بگو ببينم چي اوردي ؟؟گفت نمي دونم !!!
خلاصه سرتونو درد نيارم م ميره دم درون ،از همونجا پيش موتور سوار بهم زنگ زد گفت تو سيم كارت خواسته بودي ؟؟!!گفتم نـه ،گفتن واسه من سند ميارن ،گفت اين مرده هم سي تومان پول ميخواد ،گفتم گوشي را بده بـه مرده
بهش گفتم من ديروز گفتم كه سيم كارت نمي خوام واسه چي دروغ گفتين ،چرا فرستادين !!؟؟
گفتم برگردون بده بـه خانومـه ،باورتون نميشـه يهو موتور سواري كه ادعا ميكرد نمي دونستچيه گفت خانوم اگه اين خط را تحويل نگيري خط أصليتو هم قطع ميكنن و شروع كرد بـه تهديد كردن من !!؟؟؟
اماااا من ميگه شماره خانومـه را بگير من باهاش حرف ب ،كلي با م بحث ميكنـه كه تون خودش ادرس داده و اگه تحويل نگيره خطش را قطع ميكنيم بياد بيفته دنبال امورمشتركين و علاف بشـه
م من هم بـه پيك موتوري ميگه زودتر بگو اون خانومـه كي هست ،اسمشو بگو من ببينم چطوري حق داره تهديد كنـه ،من عليه اون شكايت مي كنم و پدرشو درون ميادن
پيك موتوري كه اينو مي شنوه بـه شدت ميترسه و مي گه خانوم ببخشيد من غلط كردم تو را خدا كاري نكن ،من خيلي بدبختم و از نون خوردن منو ننداز 😔🤔
خلاصه اينم از داستان دو روزه من كه واقعا درون تعجبم واقعا داره چه اتفاقاتي مي افته تو اين مملكت گل و بلبل !!؟؟
من هميشـه حواسم خيلي جمع ميشـه نمي دونم اصلا چطور شد كه اين اتفاق افتاد ؟؟!!واقعا مي دونين جريان چيه؟؟!!!
#دروغ #حيله #دولتمردان #دروغگو #مخابرات #ننگ_ما

Read more

Media Removed

خاطرات جالب امـیر مـهدی ژوله و درون صدا و سیما: ژوله نویسنده باسابقه سریـال های تلویزیونی با انتشار متنی درون پیج شخصی اش بـه ها صدا سیما واکنش نشان داد: من از سال هشتاد و سه (كمربندها را ببنديم) که تا سال نود و چهار (درحاشيه٢) درون حال سريال نويسي براي تلويزيون (برره، باغ مظفر، مردهزار چهره، ... 🌹
خاطرات جالب امـیر مـهدی ژوله و درون صدا و سیما:
ژوله نویسنده باسابقه سریـال های تلویزیونی با انتشار متنی درون پیج شخصی اش بـه ها صدا سیما واکنش نشان داد:
من از سال هشتاد و سه (كمربندها را ببنديم) که تا سال نود و چهار (درحاشيه٢) درون حال سريال نويسي براي تلويزيون (برره، باغ مظفر، مردهزار چهره، مرد دوهزارچهره، درحاشيه يك، درون حاشيه دو)و نمايش خانگي(گنج مظفر، قهوه تلخ، شوخي كردم و عطسه )بودم.

انقدر خاطرات بامزه و تلخ از مواجهه با و مميزي تو اين سالها دارم كه ديدم حيفه براي شما تعريف نكنم.
(توضيح اينكه هر قسمت سريال براي پخش بـه تلويزيون فرستاده ميشـه،بعد از بازبيني برگه اي بـه عنوان موارد اشكال پخش بـه گروه برگردونده ميشـه که تا اصلاحات مورد نظر صورت بگيره)

قسمت اول :حجم خانمـها
يكي از معضلات نمايش خانمـها درون تلويزيون علاوه بر حجاب كه عموما رعايت ميشـه و ارايش كه حتي گاهي با تغيير رنگ تصوير هنگام نمايش اصلاح ميشـه ،تصور يا توهم مشخص بودن حجم بخشي از اندام اونـها از زير لباسه.
مثلا اين يك اصل پذيرفته شدست كه خانمـهاي بازيگر بايد حتما زير پيراهنشون شلوار ضخيم بپوشن(توي سرما و گرما ) كه حجم پاشون معلوم نباشـه.لباسهاي گشاد و ضخيم هم كه يه رواله.
اما بامزه بود كه سر سريال برره يكي از اشكال پخشـهايي كه براي ما اومد اين بود كه چرا حجم گوش شقايق دهقان از زير روسري معلومـه!!(توجه كنيد گوش نـه،حجم گوش)
و ما هيچ وقت نفهميده بوديم دوستان چه عنصر تحريك كننده اي توي حجم گوش يك بازيگر از زير روسري كشف كرده بودن يا وقتي بـه گوش فكر ميكردن دقيقا بـه چي فكر ميكردن.
يا مثلا قيافه مات و مبهوت سحر جعفري جوزاني يادم نميره وقتي توي سريال باغ مظفر بهش گفتن اشكال اومده كه چرا غبغب خانوم جوزاني معلومـه.
جدا از اينكه اساسا چي غبغب تحريك كننده ست،سحر جوزاني داشت دق ميكرد كه من با چهل كيلو وزن غبغبم كجا بود.. پي نوشت:جدا از اينكه خانمـها نميتونن توي سريالها سوت بزنن و جيغ بكشن و بلند بخندن و خيلي از شوخي ها رو بكنن،توي يكي از سريالهاي اخير اشكال پخش اومد كه خانمـها خيار نخورن توي صحنـه!
پي نوشت:ادامـه دارد.
همـه دوستان و همكارانم توي همـه اين سالها رو هم دعوت بـه اين ذكر مصيبت ها ميكنم.
#من_و_چی

Read more




[فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 08 Aug 2018 00:59:00 +0000



فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي

سن و سال بـه on Instagram - mulpix.com

سن و سال بـه on Instagram

Unique profiles

86

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Tehran, Iran, Leicester Square, London, Kerman, Iran

Average media age

194.5 days

to ratio

7.3

Media Removed

. فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي آدم گاهی اوقات جرات ترک دنیـایی کـه ساخته،جرات خراب تصوراتش راجع بـه یـه آدم رو نداره. فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي یـه دروغی رو مـیشنوه بعد بـه خودش دروغ مـیگه کـه این دروغی کـه شنیدم دروغ نبود! سال دوم دبستان یـه معلم خیلی مـهربون داشتم با صورت بور و چشمای رنگی! همـیشـه با لبخند نگاهم مـیکرد. توی اون سن و سال بـه خودم قول داده بودم ... .
آدم گاهی اوقات جرات ترک دنیـایی کـه ساخته،جرات خراب تصوراتش راجع بـه یـه آدم رو نداره.
یـه دروغی رو مـیشنوه بعد بـه خودش دروغ مـیگه کـه این دروغی کـه شنیدم دروغ نبود!
سال دوم دبستان یـه معلم خیلی مـهربون داشتم
با صورت بور و چشمای رنگی!
همـیشـه با لبخند نگاهم مـیکرد.
توی اون سن و سال بـه خودم قول داده بودم وقتی بزرگ بشم حتمن مـیرم دیدنش و نمـیذارم فراموشم بشـه.
باور کن اگه ازم مـیپرسیدن مـهربون ترین ادم روی زمـین کیـه؟بی معطلی مـیگفتم خانوم معلم ما.
تا اینکه یـه صبح برفی و سرد معلممون اومد توی کلاس و بعد از چک تکالیف چند که تا از بچه هارو برد پای تخته که تا اون تکالیف ریـاضی رو جلوی چشم خودش حل کنن.
اما اون بچه ها بلد نبودن، فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي عصبانی شد،
سرشون داد زد و گفت کفش هاتون رو درون بیـارید، بچه ها داشتن گریـه مـی اما معلممون دست بردار نبود، کفش هاشونو درون آوردن،گفت جوراب هاتونم درون بیـارید،
خشکم زده بود
همـه ترسیده بودن،فکر کردیم مـیخواد فلکشون کنـه اما نـه یـه نقشـه دیگه تو سرش داشت،
مات و مبهوت داشتم بـه چهره ی عوض شده ش نگاه مـیکردم کـه صدام زد،
از جام بلند شدم، گفت دنبال من بیـا،
به اون چند نفر گفت پا برید توی برف و به من گفت حواست باشـه بهشون، اون بچه ها داشتن یخ مـیزدن و گریـه مـی و معلممون با حرص نگاهشون مـیکرد.
من از این همـه بی رحمـی بهت زده بودم.
فردای اون روز اولیـای یکی از بچه ها اومد مدرسه،اون بـه مادرش گفته بود کـه خانوم معلم چه بلایی سرشون آورده.
من مبصر کلاس بودم، معلممون دست پاچه اومد سراغم،گفت احتمالا تو رو صدا کنن دفتر و بخوان راجع بـه اتفاق دیروز حرف بزنی،حواست باشـه، بهشون مـیگی خانوم ما این کارو نکرد اونا خودشون رفتن برف بازی.
من فقط نگاهش کردم.
وقتی آقای مدیر صدام کرد دفتر مدرسه همون حرفای خانوم معلم رو گفتم و اومدم بیرون.
واقعیت این بود کـه من بـه آقای مدیر و اولیـای اون بچه دروغ نگفتم،من داشتم بـه خودم دروغ مـیگفتم، نمـیتونستم باور کنم خانوم معلم مـهربونم این همـه بی رحم باشـه، نمـیخواستم تصوراتی کـه توی ذهنم ازش داشتم خراب بشـه،
سال دوم دبستان تموم شد،سال ها گذشت و بزرگ و بزرگ تر شدم اما قولی کـه به خودم داده بودم رو شکستم و نرفتم سراغ معلممون، مـیدونی آدم بالاخره یـه روزی یـه جایی مجبوره با حقیقت رو بـه رو بشـه و خودش رو از خواب بیدار کنـه،واقعیت بالاخره یـه روز مـیاد سراغت و درست همونجا همـه ی دروغ هایی کـه به خودت گفتی برملا مـیشـه و وادار مـیشی بـه فراموش ، بـه گرفتن تصمـیمـی کـه دوستش نداری، خیلی سخته اما حقیقت همـینـه، تلخه،خیلی تلخ.
.
رازِ رُخشید برملا شد/ #علی_سلطانی

عرا سینا برداشته
@sina_sahraei

Read more

Media Removed

شما درون اين "تصوير" چه مى بينيد، تكيه داده بـه بازتاب تصويرمان درون آينـه، فضاىِ داخلى قهوه خانـه اى درون اطراف لاله زار درون تهران درون سال هزار و سيصد و چهل و هشتِ خورشيدى از مجموعه عكس هاى "رولوف بنى" چاپ شده درون كتاب پرشيا: فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي ديوار آينـه كارى شده، انعكاس مرد درون پشت خودش، بوىِ تنباكوىِ خوانسار، زغالِ برافروخته، ... شما درون اين "تصوير" چه مى بينيد، تكيه داده بـه بازتاب تصويرمان درون آينـه، فضاىِ داخلى قهوه خانـه اى درون اطراف لاله زار درون تهران درون سال هزار و سيصد و چهل و هشتِ خورشيدى از مجموعه عكس هاى "رولوف بنى" چاپ شده درون كتاب پرشيا: ديوار آينـه كارى شده، انعكاس مرد درون پشت خودش، بوىِ تنباكوىِ خوانسار، زغالِ برافروخته، ته قليان بلور، چاى داغ ديشلمـه درون كمرباريك و نعلبكى بلور بارفتن، قندان ساده و مرد با چهره اى آفتاب سوخته و صورتى تكيده درون حالِ كشيدن قليان است، كلاه شاپوىِ مد روز بر سر دارد و نورى كم سو درون چشم هايش برق مى زند، چروك هاىِ پيشانى و دست هايش حكايت از سن و سال بالا يا شايد كار سخت و پيشـه طاقت فرسا دارد، دماغش از چند جا شكسته و نشانـه اى از اهل دعوا بودن و بزن بهادرى هاىِ دوران جوانى اش دارد و چشم هايش كمى دورنماى آب مرواريد گرفته است، تنـها و بى هيچ رفيقى درون قهوه خانـه نشسته، صندلى هاىِ لهستانى چوبى، چراغ هاىِ نئون دايره اى، رفاقت را هزاران گونـه معنا كرده اند و در باره اش نوشته اند، رفاقتي كه ميان دو انسان شكل مي گيرد هيچگاه تابع قوانين و قاعده هاي از پيش نوشته نيست. رفاقت را نمي توان از اطرافش، افرادش، محيطش و محاطش جدا كرد. رفاقت بـه يكباره ايجاد مي شود، همـه ما آبستن رفاقت هايي درون راه هستيم. رفاقت هميشـه مثل "مادري پا بـه ماه" و منتظر ايستاده است. خلوت ها و تنـهايى انسان بـه ناگاه اسير سياست ها، مردمان، آينده، تصميم ها و جهان مى شود. فرجام بى رفيق و خلوت خودخواسته نـهايى هر انسان مثل يك "در تنگ" است، مثل يك شكاف باريك، مثل كورسوي اميد يك انسان نااميد، رفاقت مثل يك هديه است، مثل يك "شانـه" كه بـه يكباره دلت برايش تنگ مي شود، مثل دست هاي پدر درون موعد خداحافظي، رفاقت مثل سري هست كه روي شانـه اي آرام مي گيرد، مثل خودمان كه مظلومانـه بـه انعكاسِ خودمان تكيه داده ايم. بكوشيد که تا از "در تنگ اين قهوه خانـه" وارد شويد. اينجا "كافه نوستال" است، صداىِ راستين خاطرات و يادگارهاىِ ملت ايران.

Read more

Advertisement

آهنگ زیبای بهانـه از کارهای زیبای استاد معین با صدای سانی عزیز کم سن و سال ترین هنرمند ارکستر و اجرای پاورموزیک تقدیم بـه شما دوستان گرامـی و همـیشگی پاورموزیک #powermusic #musicband # #wedding #party #happy #goodmusic #goodmusicians #lightingdesign # #عروسي #تشريفات_مجالس #باغ_تالار ... آهنگ زیبای بهانـه از کارهای زیبای استاد معین با صدای سانی عزیز کم سن و سال ترین هنرمند ارکستر و اجرای پاورموزیک تقدیم بـه شما دوستان گرامـی و همـیشگی پاورموزیک🌹🌷💖 #powermusic #musicband # #wedding #party #happy #goodmusic #goodmusicians #lightingdesign # #عروسي #تشريفات_مجالس #باغ_تالار #جشن_عروسی #پاورموزیک #موزيك #گروه_موزیک #گل_آرایی #دیزاین #اجرای_موزیک_زنده_و_دی_جی_مجالس_ #فیلم #ع#فیلمبردار #عمارت #تشریفات_لو#خدمات_مجالس #فلوت #ترومپ #نامزدی💍 #عروسی_ایرانی #جشنـهای_ایرانی_را_در_سرتاسر_ایران_برگزار_مـیکنیم #پارتی #

Read more

Media Removed

​​ ‏سه گروه از ‎ #ان دیگر به منظور ‎ #ازدواج بـه اجازه پدر نیـاز ندارند: -سن ۲۸ سال بـه شرط احراز رشد از سوی مرجع قضایی -دارای حداقل مدرک کارشناسی ارشد -دارای ۵ سال سابقه کار و بیمـه بازنشستگی این طرح درون ‎ #مجلس رای گیری خواهد شد./ #خبرگزاري_برنا #اجتماعی بحث اصلی این هست که اگر یک خانم بـه آقایی ... ​​ ‏سه گروه از ‎ #ان دیگر به منظور ‎ #ازدواج بـه اجازه پدر نیـاز ندارند:
🔹-سن ۲۸ سال بـه شرط احراز رشد از سوی مرجع قضایی
🔹-دارای حداقل مدرک کارشناسی ارشد
🔹-دارای ۵ سال سابقه کار و بیمـه بازنشستگی
🔹این طرح درون ‎ #مجلس رای گیری خواهد شد./ #خبرگزاري_برنا #اجتماعی

بحث اصلی این هست که اگر یک خانم بـه آقایی علاقه مند شد و احساس کرد مـی تواند با او خوشبخت باشد چه رفتاری حتما داشته باشد؟ حتما از ترس این کـه احیـاناً برچسب #خواستگار نداشتن، وقیح بودن و... بـه او بخورد بی خیـال حسش شود و شاهد آشنايي فرد مورد علاقه اش با دیگری باشد؟

مـی تواند با رعایت چارچوب هایی کـه باعث حفظ شأن خودش و خانواده اش باشد از طریق واسطه قابل اطمـینانی دغدغه اش را پیگیری کند.
#واسطه گر مـی تواند یک #روان_شناس، #مشاور، #استاد #دانشگاه، یـا شخص مورد #اعتماد مثل دوستان معقول و فهميده و افراد دلسوز درون خانواده باشد کـه بدون تمسخر و سو گیری بتواند درون این مسئله یـاری گر باشد.
خیلی وقت ها واسطه مـی تواند موضوع علاقه # بـه #پسر را هم همان ابتدا مطرح نکند و صرفاً بـه پسر یـا خانواده اش بگوید خوبی با فلان مشخصات وجود دارد کـه گزینـه مناسبی است.
اين روشـها گفته شد اما يك عده حتما ميگن اين حرفا كدومـه ، كو پسر اهل قبول مسئوليت و تعهدات عاطفي ؟؟؟؟

Read more

Media Removed

شنيدن بعضى خبرها مثل برق گرفتگى ميمونـه ، درون يك لحظه خشك ميشى ! يادمـه چند سال پيش كه تازه عكاسى ميكردم هنوز تجهيزات نداشتم و با اينكه اصلا رابطه دوستى و همكارى خاصى باهم نداشتيم و فقط چندبار تو فيس بوك باهم صحبت كرده بوديم ، يه روز ازت خواستم كه لنزت رو قرض بگيرم و تو انقدر مـهربون و با محبتى ... شنيدن بعضى خبرها مثل برق گرفتگى ميمونـه ،
در يك لحظه خشك ميشى !
يادمـه چند سال پيش كه تازه عكاسى ميكردم
هنوز تجهيزات نداشتم و با اينكه اصلا رابطه دوستى و
همكارى خاصى باهم نداشتيم و فقط چندبار تو فيس بوك
باهم صحبت كرده بوديم ، يه روز ازت خواستم
كه لنزت رو قرض بگيرم و تو انقدر مـهربون
و با محبتى بودى كه فقط ازم پرسيدى كى مياى لنز رو بگيرى ؟
بزرگى قلب و روح آدما بـه سن و سال نيست ،
به دلشون و به همين دليل تو پيش همـه ى همكارامون
كه از نزديك باهات آشنا بودن محبوب بودى و
اونايى كه از دور اسم خودت و پدرت جناب حصيرى
كه از پيشكسوتان عكاسى كشور بودن رو شنيده بودن
همكاراى با شخصيت بـه حساب ميومدين .
وقتى ديدم دونـه دونـه بچه هاى عكاس دارن عكست رو ميزارن
انگار برق گرفت منو ،
از چند نفر پرسيدم که تا شايد يكى بگه نـه خداروشكر چيزى نشده
اما متاسفانـه خبر اينكه تو و پدرت ديگه پيش ما نيستين واقعيت داره ، جرات زنگ زدن بـه مريم رو ندارم ،
اصلا نميدونم بايد زنگ ب و چى بگم ،
بگم تو غم خودت منو شريك بدون ؟
مگه ميشـه و پدرت رو با هم از دست بدى
و كسى بتونـه اينو درك كنـه ؟
مريم عزيز اميدوارم خدا بهتون صبر بده ،
شبنم و بابا جاشون از ما حتما كه بهتره
اما ميدونم دوريشون براتون سخت خواهد بود 😞💔
.
هيچ تضمينى براى بودن هيچ كدوممون
حتى که تا چند لحظه ديگه هم نيست ،
قدر همديگرو بيشتر بدونيم 😞

Read more

Media Removed

"تقدیم بـه فرزندم" زود بزرگ نشو مادر... کودکیت را بی حساب مـی خواهم و در پناهش جوانیم را ! زود بزرگ نشو مادر... قهقهه بزن ، جیغ بکش ، گریـه کن ، لوس شو ، بچگی کن ، ولی زود بزرگ نشو تمام هستی ام . آرام آرام پیش برو ، آن سوی سن وسال هیچ خبری نیست گلم. هرچه جلوتر مـی روی همـه چیز تـندتر از تو قدم بر مـی دارد. حالا ... "تقدیم بـه فرزندم"

زود بزرگ نشو مادر...
کودکیت را بی حساب مـی خواهم و در پناهش جوانیم را !
زود بزرگ نشو مادر... قهقهه بزن ، جیغ بکش ، گریـه کن ، لوس شو ، بچگی کن ،
ولی زود بزرگ نشو تمام هستی ام .

آرام آرام پیش برو ،
آن سوی سن وسال هیچ خبری نیست گلم. هرچه جلوتر مـی روی همـه چیز تـندتر از تو قدم بر مـی دارد.
حالا هنوز دنیـا بـه پای تو نمـی رسد از پاکی . الهی هرگز هم قدمش نشوی هرگز!
همـیشـه از دنیـای ما آدم بزرگ ها جلوتر باش ، یک قدم ، دو قدم ،
ولی زود بزرگ نشو مادر... آرام آرام پیش برو گلم. آنجا کـه عمر وزن مـی گیرد دنیـا بـه قدری سبک مـی شود کـه هیچ هیجانی به منظور پیمودنش نخواهی داشت.

آن سوی سن و سال خبری نیست . کودکی کن ، از ته دل بخند بـه اداهای ما کـه برای خنداندنت دلقک مـیشویم ، بزرگ کـه شدی از نگاه دلقک ها گریـه ات مـی گیرد,
مـی دانم .
عزیزترینم، فرزندم، من مادرت هستم...
هیچ مرا مجبور بـه مادری نکرد،
من بـه اختیـار مادر شدم که تا بدانم معنی بیخوابیـهای شبانـه را،
تا بیـاموزم پنـهان درد را پشت حجمـی از سکوت؛
تا بدانم حجم یک لبخند کودکانـه ات مـیتواند معجزه زندگی دوباره باشد ،
بهشت من, زمـین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست؛
من هیچ نمـیخواهم هیچ،
هیچ روزی بـه من تعلق ندارد،
همـه ساعتها و ثانیـه های من تویی
ومن دست کودکیت را مـیگیرم تابه فردای انسانیت برسانم کـه این رسالت من است
بر تو.
وهیچ منتی ازمن بر تو وارد نیست کـه من با اختیـار بـه عشق تو را بـه این دنیـا آورده ام.
مـیترسم فرزندم با بزرگ شدنت ادمـها احساس پاک تو رو بـه بازیچه بگیرن.
مـیترسم ثمره ی جوانیم؛ فرزندم با بزرگ شدنت انسانـهای انسان نما ازارت دهند کودک بمان فرزندم کـه با شکسته شدن قلبت ذره ذره ی وجودم اب مـیشود..... عزيز مادر؛
تاهميشـه بي نـهايت "دوستت دارم"....

Read more

Advertisement

Media Removed

اکبر آقا ۷۶ ساله، بازنشسته و شوهر و از خوبای فامـیل است. نماز خوان، عاشق سریـال حریم سلطان و فاطما گل، مخالف سر سخت رژیم پهلوی، متنفر از آخوند اما پیرو خط رهبری، متعهد، متکبر، بچه باز، بی اعصاب، دارای گوش سنگین و دندان منصوعی، عینکی و حشری است. از تفریحات سالم وی مـیتوان بـه خاموش مکرر کولر درون ... اکبر آقا ۷۶ ساله، بازنشسته و شوهر و از خوبای فامـیل است.
نماز خوان، عاشق سریـال حریم سلطان و فاطما گل، مخالف سر سخت رژیم پهلوی، متنفر از آخوند اما پیرو خط رهبری، متعهد، متکبر، بچه باز، بی اعصاب، دارای گوش سنگین و دندان منصوعی، عینکی و حشری است.
از تفریحات سالم وی مـیتوان بـه خاموش مکرر کولر درون تابستان، نانوایی رفتن، نصیحت بچه های دبیرستانی، تخته بازی با هم سن و سال هایش و بازگو خاطرات جق زدن درون جوانی، خیره شدن بـه چاک ی مجری بی بی سی، فحاشی پایِ اخبار صدا و سیما و جنگ و دعوا با زنش ( ی من) ، اشاره کرد.
او گاهی اوقات هم با مترو و اتوبوس های بین شـهری تردد مـیکند که تا صرفاً بالای سر جوانان بایستد و جای آن ها را بگیرد.
او دولِ خسته ای دارد و در طول شبانـه روز ساعاتی را بـه تلاش به منظور بلند ش اختصاص مـیدهد.
از ویژگی های مثبت او و هم سن و سالانش کـه جوانان درون حسرت آن هستند مـیتوان بـه راحت بوسیدن و بغل ان جوان فامـیل اشاره کرد.

Read more

Media Removed

. یـه گندی زده بودم کـه هیچ جوره نمـیشد پنـهانش کرد. کم سن و سال بودم. از ترس یک گوشـه قایم شده بودم و صدای بازی بچه های فامـیل رو از تو اتاق٬ پشت رخت خواب ها گوش مـیکردم. با خودم آرزو مـیکردم کاش یکی از بچه های بیرون اتاق مـی بودم٬ هرکسی جز خودم. اولین بار اون موقع بود کـه دلم مـیخواست از کالبدم ب بیرون و خودم نباشم. تو ... .
یـه گندی زده بودم کـه هیچ جوره نمـیشد پنـهانش کرد. کم سن و سال بودم. از ترس یک گوشـه قایم شده بودم و صدای بازی بچه های فامـیل رو از تو اتاق٬ پشت رخت خواب ها گوش مـیکردم. با خودم آرزو مـیکردم کاش یکی از بچه های بیرون اتاق مـی بودم٬ هرکسی جز خودم. اولین بار اون موقع بود کـه دلم مـیخواست از کالبدم ب بیرون و خودم نباشم.

تو جوونی یک وقت هایی اوضاع انقدر یکنواخت مـیشد کـه دلم مـیخواست به منظور حداقل یک هفته بیـهوش باشم و زندگیمو از نزدیک نبینم. همون موقع ها٬ وقتی بـه یکی گفتم منتظر اتفاقی ام کـه متحول کنـه روزگارم رو بهم گفت منتظر اتفاق های خوب نباش٬ چون اتفاق های خوب تو رو متحول نمـیکنن... تو رو بـه خواب مـیبرن.
چند سال بعد٬ سر و کله یی پیدا شد کـه برام مـی نوشت. از توی نوشته هاش مـیتونستم بوی خودم رو کـه رو لباس هاش جا مـیموند بو کنم... صدامو از آرزوهایی کـه براش تعریف مـیکردم بشنوم و سنگینی فضای پشت سرم رو وقتی ازش دور مـیشم احساس کنم. از دوستی باهاش فکر مـیکردم متحول شده زندگیم٬ اون هم با یک اتفاق خوب اما همـه چیز خیلی زود تغییر کرد.

بعد اون٬ من موندم و تعدادی دست نوشته ی عاشقانـه ازی کـه منو ترک کرده بود و چون دیگه با نوشته هاش نمـیشد از خودم بیرون ب؛ مجبور شدم خودم دست بـه کار شم. اولش سخت بود اما طولی نکشید کـه مابین نوشته هام دوباره صدای قدم هام رو تو همـهمـه ی آدمـها وقتی دنبال عطرش از سمت یک ناشناس بودم شنیدم. نگاهم رو وقتی بهی کـه شبیـهش بود یـا چشمام رو رویی کـه اسم اون رو داشت نگاه کردم و اینطور شد کـه فهمـیدم بالاخره اون اتفاق بد کـه قرار بود من رو از خواب بیدار کنـه اومد سمتم. انگار حق با همون غریبه بود کـه مـیگفت منتظر اتفاق های خوب نباش٬ چون اتفاق های خوب تو رو متحول نمـیکنن... تو رو بـه خواب مـیبرن و من بـه این شکل؛ بـه قیمت چند لحظه بیرون بودن از خودم نویسنده شدم.

#امـیرعلی_ق
#پست_موقت

Read more

Advertisement

Media Removed

@ALISHAHRCITY . ←باز هم موقع انتخابات شورا و باز هم دیدن کاندیدها درون نقش و لباس های متفاوت با همـیشـه؛عجیب تر آنکه درون مکان هایی غیر قابل تصور آنان را مـی توان رؤیت کرد.ی کـه تا دیروز دمپایی ابری از پاش نمـیوفتاد رو الان جوری با کت و شلوار مشاهده مـیکنی انگار با این لباسه دنیـا اومده!ا!ا همـه نوع افرادی ... @ALISHAHRCITY
. ←باز هم موقع انتخابات شورا و باز هم دیدن کاندیدها درون نقش و لباس های متفاوت با همـیشـه؛عجیب تر آنکه درون مکان هایی غیر قابل تصور آنان را مـی توان رؤیت کرد.
کسی کـه تا دیروز دمپایی ابری از پاش نمـیوفتاد رو الان جوری با کت و شلوار مشاهده مـیکنی انگار با این لباسه دنیـا اومده!ا!ا
همـه نوع افرادی را مـیتوان بین کاندیدها پیدا کرد، ازبزرگ خاندان که تا جوان کم سن و سال؛از نظر تحصیلات کـه گفتن نداره و با مدارکی بی ربط بـه یک عضو شورا و تای کـه چند سال تجربه و تحصیلات این جایگاه را دارد،شعار ها کـه دیگر نگو و بازار حسابی گرم و پر رونق...
برادر با برادر؛مدیر با مدیر؛سابقه دار با بی سابقه؛جوان و مـیانسال همـه با هم فقط یک هدف دارند! آن هم نجات عالیشـهر!!! از کلمـه ی سابقه دار برداشت غلط نکنید یـه وقت،منظور سابقه ی کیفری اصلا نیستا !!!!ا
>بعضیـا هم کـه وام با بهره ی کم گیرشون نیومده؛ مـیان کاندید مـیشن بلکه وام با بهره ی دو درصدی رو به منظور تبلیغات دریـافت کنند و یـاعلی!ا انتخاب هم نشدن کـه عیبی نداره
به هر حال هری بـه طریقی بـه دنبال اثبات خود و برنامـه هاشـه و از مردم هم انتظار دارن مثل همـیشـه بـه شعار ها اکتفا کرده و پای صندوق حاضر بشن. رای توسط مردم کـه فراموش نمـیشـه،اماکاندیدای عزیز شما هم فراموش نکن چهانی شما رو بـه جایگاه شورا مـی رسونند و وعده هات رو یـادت باشـه،که البته بعید هست از دوستان!ا
ادامـه دارد...←←←بزودی

#انتخابات_عالیشـهر
#عالیشـهرسیتی
#عالیشـهر

Read more

Media Removed

. سند آموزشی 2030 یونسکو . درون سپتامبر ۲۰۱۵ مـیلادی، مجمع عمومـی سازمان ملل متحد، قطعنامـه‌ای را با عنوان "برنامـه کاری به منظور 2030 ، دگرگون جهانمان: توسعه پایدار" تصویب کرد. این قطعنامـه ۱۷ دستور کاری را به منظور "توسعه پایدار" کشورهای عضو سازمان ملل فهرست مـی‌کند. این سند با همکاری گروه‌های ... .
◀سند آموزشی 2030 یونسکو
.
در سپتامبر ۲۰۱۵ مـیلادی، مجمع عمومـی سازمان ملل متحد، قطعنامـه‌ای را با عنوان "برنامـه کاری به منظور 2030 ، دگرگون جهانمان: توسعه پایدار" تصویب کرد.
این قطعنامـه ۱۷ دستور کاری را به منظور "توسعه پایدار" کشورهای عضو سازمان ملل فهرست مـی‌کند.
این سند با همکاری گروه‌های متخصص بین المللی تدوین شده است.
طبق تعریف سازمان ملل، توسعه پایدار بـه معنای "برآوردن نیـازهای امروز بدون نادیده گرفتن نسل های آینده" است.
آلوده محیط زیست، از بین بردن منابع طبیعی، و مـهمتر از همـه تغییرات اقلیمـی هم زیر همـین عنوان جای مـی گیرد.
آموزش یکی از بخش های هفده‌گانـه برنامـه توسعه پایدار سازمان ملل است.
در برنامـه سازمان ملل آمده هست که که تا سال ۲۰۳۰ همـه ۱۹۲ کشور عضو این سازمان "امکانات مساوی، با کیفیت بالا و مادام العمر تحصیل" فراگیر را به منظور همـه ساکنان کشور، فارغ از ت، قوم و قبیله و سن و سال فراهم کنند.
.
◀از جمله دلایل مـهم مخالفت با این سند درون ایران مـی توان بـه موارد زیر اشاره کرد:

1.برابری زن و مرد درون آموزش:
در سند 2030 یونسکو بـه مواردی مانند عدم تفکیک تی درون محیط آموزشی، تغییر کتب درسی با حذف نقش های مادری و همسری و مشابه نشان زن و مرد درون تمام عرصه ها اشاره شده است.
2.غیر ایدئولوژیک شدن آموزش:
غیر دینی و انسان محور شدن آموزش درون کشورها.
بدین معنا کـه مبانی دینی درون کتب و آموزه های آموزشی نباید گنجانده شود.
3.نظارت و دخالت خارجی:
در این سند بـه انتقال علم و تکنولوژی آموزشی بین کشورها اشاره شده هست و منتقدان و مخالفان این بخش از سند آموزش 2030 را بـه نظارت مستشاران خارجی بر آموزش و پرورش تعبیر مـی کنند.
.
↩ادامـه درون پست بعد .
.
◀پی نوشت:
آقای دانش آشتیـانی، وزیر آموزش و پرورش، نیز گفته بودند کـه "اجرای سند ۲۰۳۰ درون قالب سند تحول هست و چیزی خارج از سند اجرا نمـی‌شود، درون این سند مواردی هست کـه از نظر شرعی و عرفی، دارای اشکال هست و البته کـه اجرا نخواهد شد." .
.
.
#یونسکو #سازمان_ملل #آموزش #سند2030 #توسعه #حقوق #حق #قانون #نظام_آموزشی #ايران #education #un #unesco #law #برابری #زن #مرد

Read more

Media Removed

سالروز آزادی خرمشـهر ، آن شـهر خونین کـه مظهر غیرتمان درون برابر آن تازی های کج خوی و کج فهم هست هم فرا رسید یـادش بخیر کوچه بـه کوچه خیـابان بـه خیـابان خانـه بـه خانـه مقاومت کردیم درون برابر آن دشمن که تا دندان مسلح ک نمـی دانست غیرت ما مردان ایرانی چقدر هست به یـاد آن جوانان سال سوم دانشکده افسری کـه با شور رفتند خرمشـهر ... سالروز آزادی خرمشـهر ، آن شـهر خونین کـه مظهر غیرتمان درون برابر آن تازی های کج خوی و کج فهم هست هم فرا رسید
یـادش بخیر کوچه بـه کوچه خیـابان بـه خیـابان خانـه بـه خانـه مقاومت کردیم درون برابر آن دشمن که تا دندان مسلح ک نمـی دانست غیرت ما مردان ایرانی چقدر است
به یـاد آن جوانان سال سوم دانشکده افسری کـه با شور رفتند خرمشـهر که تا از وطنشان دفاع کنند،یـادشان بخیر،یـاد آن جوان افسرهایی ک با خون خود بر دیوار نوشتند ما که تا آخرین قطره خونمان مقاومت مـی کنیم،اما دشمن بد خوی کثیر تر از آن بود ک حتما مـی بود،یکیشان را نابود مـی کردیم دو تای دیگر مـی آمدند این کوچه را پاکسازی مـی کردیم از کوچکه ی دیگر مـی آمدند
دشمن آمد،جوانان ما مردانـه مقاومت د اما دشمن تعدادش صدها برابر آن چند صد جوان افسر و درجه دار تکاور و دانشجو بود
آن روز ک تن بی جان همرزممان را بر دوش نـهاده بودیم و از شـهر بیرون مـی رفتیم مـی دانستیم ک ما برخواهیم گشت دردانـه ی وطن ، خونین شـهرمان را بعد خواهیم گرفت
گذشت و گذشت و گذشت
افسران و درجه داران، پرسنل ارتش قهرمان ایران همراه بسیج قهرمان عزمشان را جزم د غد و تازی بد سرشت را درون موج خویش غرق نمودند کـه بدانند دشمنی با ایران و ایرانی جز نابودی برایشان ندارد
آن جوانان برگشتند ،آمدند یـادگار یـاران شـهید خویش خونین شـهر را بعد گرفتند که تا آغازی باشد بر آغاز شکوه دوباره ایران زمـین
درود بر غیرتشان درود بر آن شیران بی همتای ایران
آنان شکوه ایران و ایرانی و عزتش را حفظ د بـه امـید آنکه کشورشان ساخته شود اما ما امروز چه کرده ایم
کشور را ساختیم و یـا درون بازی زمانـه سوختیم؟؟؟نام قهرمانان درون تاریخمان را چه کردیم
آری تو ای جوان مـی دانی هم سن و سال بیست و دو سه ساله ات درون خرمشـهر چه کرد،مـیدانی آن تکاوران چه د
هوانیروز و توپخانـه و زرهی و پیـاده و هوایی و تکاور و تیم های مـهندسی رزمـی و مخابرات و... و بسیج شکوهمان را با خون خود بعد گرفتند ما حتما حفظش کنیم،شکوهمان را مـی گویم ،عزتمان را مـی گویم
ما حتما کشورمان را بسازیم
باید شکوه ایران را باز بسازیم حتما پایـان بدهیم مظلومـیت ایران و ایرانی را
فتح خرمشـهر دیگری نیـاز هست اینبار نوبت من و شماست
درود بر قهرمانان ارتش ایران زمـین آنان کـه با خون جای پوتین دشمن را بر خاک پاکشان پاک نمودند

Read more

Media Removed

سال نود و شيش براى من اين شكلى بود... همـه چيز واقعى... شايد اين خاصيت اين سن و سال باشـه... وقتى آدم ديگه سرش تو ابرا نيست، و پاهاش روى زمينـه. شايد يكدفعه شانس بهت رو كنـه و بتونى شـهر روياييتو ببينى.قدم بزنى و هر لحظه از اينكه زنده‌اى احساس خوشبختى كنى. شايد يك روز مسج‌هاتو باز كنى و ندونى كه قراره يه ... سال نود و شيش براى من اين شكلى بود... همـه چيز واقعى... شايد اين خاصيت اين سن و سال باشـه... وقتى آدم ديگه سرش تو ابرا نيست، و پاهاش روى زمينـه. شايد يكدفعه شانس بهت رو كنـه و بتونى شـهر روياييتو ببينى.قدم بزنى و هر لحظه از اينكه زنده‌اى احساس خوشبختى كنى. شايد يك روز مسج‌هاتو باز كنى و ندونى كه قراره يه همكارى جذاب رو شروع كنى. شايد، شايد يه روز عاشق كسى بشى كه نبايد، شايد كارى رو شروع كنى كه بعد از انجامش پشيمون بشى. سال نود و شيش مثل يك زندگى واقعى بود. واقعى و غيرواقعى. واقعى مثل سختى فراموش كردنِ دوستىِ دوستى قديمى، واقعى مثل غصه‌هاى روزمره و تكرارى، واقعى، مثل بزرگ شدن و مسئوليت‌هاى زندگى، واقعى، مثل كار، خستگى، مثل عادت دادنت بـه دوست نداشتنِ كسى كه دوستش دارى...
و غيرواقعى، مثل ديدنِ روياهات كه واقعى شدن و تو يادت رفته كه يك روزى فقط يك آرزو بودن تو صفحه‌ى آخر تقويم، غيرواقعى، مثل خوشبختىِ بودن، مثل داشتنِ دوستى كه خيالت راحته بـه داشتنش، مثل قدم زدن تو شـهر روياييت، غيرواقعى، مثل آشنا شدن با آدم‌هايى كه از همون لحظه ى اول ديدار دوستشون دارى... و مثل يك عصرِ بهارى درون ماه اسفند كه بى‌دغدغه تو يه كافه‌ى شلوغ نشسته باشى و با قورت هر قلپ از چايى داغت، بـه كارهايى كه فقط تيترى بودن تو دفتر يادداشتت و حالا واقعى شدن فكر كنى... اگر روزهاى سختى رو گذرونده باشى، بعدش يادت مياد اين كه بتونى با خيال راحت تو خيابون مورد علاقت تو همين شـهر شلوغ و خاكسترى قدم بزنى، يا با يه دوست بشينى، چايى و كيك بخورى و بخندى، لذت بزرگيه، و آرامش و خيال راحت شايد همون چيزيه كه دنبالشيم.
.
عكس از نيلوفر عزيزم💚
@noolifar

Read more

Advertisement

Media Removed

. دقت درون نحوه انتخاب و نوع خرید عطر و ادکلن توسط اشخاص مختلف بـه ما نشان مـی‌ده کـه افراد از شیوه‌های مختلفی به منظور انتخاب عطر و ادکلن مورد نظرشون استفاده مـی کنند. بعضیـا همـیشـه با وفاداری بـه عطر و بویی خاص، بـه مرور خاطرات قدیمـی خودشون مـی‌پردازن اما برخی دیگه با مـهارت بیشتر و بر اساس شخصیت و سلیقه یـا حتی نوع ... . دقت درون نحوه انتخاب و نوع خرید عطر و ادکلن توسط اشخاص مختلف بـه ما نشان مـی‌ده کـه افراد از شیوه‌های مختلفی به منظور انتخاب عطر و ادکلن مورد نظرشون استفاده مـی کنند.
بعضیـا همـیشـه با وفاداری بـه عطر و بویی خاص، بـه مرور خاطرات قدیمـی خودشون مـی‌پردازن اما برخی دیگه با مـهارت بیشتر و بر اساس شخصیت و سلیقه یـا حتی نوع پوستشون از بین گروه‌های بویـایی مختلف، عطرشون رو انتخاب مـی‌کنند.
ت، سن‌ و سال و ماندگاری هم مـی‌تونـه از دلایل مختلف دیگه‌ای به منظور انتخاب و خرید یک عطر‌ یـا ادکلن باشـه و این روزا انتخاب درست با وجود این‌همـه بسته‌بندی‌های هیجان‌انگیز و تنوع زیـاد برند‌ها کار رو سخت‌تر هم کرده.
اما بـه نظر مـیاد خرید از فروشگاهی با سی‌سال سابقه کـه در کنار عطریـات، محصولات آرایشی و بهداشتی رو هم عرضه مـی‌کنـه و خودش وارد کننده مستقیم بیشتر از ۱۵۰ برند معتبر روز دنیـاست و استفاده از تیم مشاوران حرفه‌ای اون مـی‌تونـه رضایت ما رو بیشتر جلب کنـه.
به #سام‌سنتر، فروشگاه عطر مـیثم سر بزنید😏👌🏻✨.
_
#مرداد #ایران #سام‌سنتر #تهران #تابستان #samcenter #tehran #summer #لو#خاص #عطر #ادکلن #عطر_زنانـه #ادکلن_مردانـه #عطر_مـیثم

Read more

Media Removed

مدت طولانی شده کـه مردم هی مـیگن بیکاریم و در ایران شغل پیدا نمـیشـه، مخصوصاً کـه این روزها با افزایش اعتراضات این جمله رو دو سه چندان مـیشنویم. خب حقیقت اینـه کـه من اصلاً قبول ندارم! و هر بار با شنیدنش تنـها دو مورد درون ذهنم مرور مـیشـه، یعنی فکر مـیکنم این قضیـه ساختگی تنـها بـه دو عامل بر مـیگرده، 1️⃣ تنبلی مردم 2️⃣ ... مدت طولانی شده کـه مردم هی مـیگن بیکاریم و در ایران شغل پیدا نمـیشـه، مخصوصاً کـه این روزها با افزایش اعتراضات این جمله رو دو سه چندان مـیشنویم. خب حقیقت اینـه کـه من اصلاً قبول ندارم! و هر بار با شنیدنش تنـها دو مورد درون ذهنم مرور مـیشـه، یعنی فکر مـیکنم این قضیـه ساختگی تنـها بـه دو عامل بر مـیگرده،
1️⃣ تنبلی مردم
2️⃣ توقع بیجا
ببینید تنبلی الان خودش باز دو جوره 🙃، یکی کـه همـه مـیخوان یـه کاره پشت مـیزی داشته باشن و نجومـی حقوق بگیرن و خیلی از جوون های هم سن و سال رو دارم مـیبینم کـه اصلاً توقع ندارن توی کار ذره ای سختی بکشـه، وگرنـه از نجاری، آهنگری که تا کشاورزی و ... جا هست کـه کار کنیم و اتفاقاً هم خیلی خوب پیشرفت کنیم و هم یـه برند مطرح درون عرصه کارمون بشیم. جوره دیگه تنبلی اینطوره کـه اصلاً حال نداریم دنبال کار بگردیم، دوستان نشستن توی خونـه توقع دارن بیـان دم درون خونـه بهش کار تعارف کنن. اما عذر مـیخوام شما فقط درون صورت داشتن یـه #ژن_خوب مـیتونی انقدر خوشا بـه حال باشی.
مورد دوم هم کـه خیلی سادست، طرف نمـیتونـه یـه کامپیوتر روشن کنـه و به عنوان مثال زبانش هم درون حد همون یـه هلو ساده خلاصه مـیشـه، سرجمع هم 6 ساعت سابقه کار داره، مـیخواد پست مدیریتی رو بیـار زیر لحاف بهش بدن و برن 😂، خب دوست عزیز شما برو اول تلاش کن و خودت رو به منظور جایگاه بالا بساز بعدشم قدم های اول رو از پایین بردار و شروع کن و فعلاً هم بـه کارآموزی رضایت بده همـه مشکلاتت حل کـه مـیشـه هیچ، 4 سال دیگه واسه خودتی شدی، باور کن! 😎

ببخشید این همـه نوشتم که تا بگم @pin.cafe از اون دست مثال هاییـه کـه باید براتون زد. من نزدیک 1 ساله دنبالشون مـیکنم و به چشم محبوب شدن و پیشرفتشون رو دیدم. یـه کم فکر و یـه دنیـا همت تونست جرقه اتفاقات باحالی براشون باشـه، امروزم به منظور اولین بار هم رفتیم پیششون و لحظات جالبی داشتیم، بسیـار خوش برخورد و دوست داشتنی هستن 😍. خلاصه بـه جای نق زدن های بیخود و راه انداختن کمپین های عجق وجق بیـاید تغییر رو از خودمون آغاز کنیم.💪🏼💪🏼

Read more

Media Removed

وینگ چون، تهاجمـی ترین دفاع . درون شماره تیرماه مجله رزم آور مـی خوانید؛ وینگ چون یـا وینگ تسون، هنر رزمـی چینی الاصلی هست که درون نـهایت انطباق پذیری کارآمد است. این هنر رزمـی سال هاست کـه در کنار کونگ فو، دستمایۀ اصلی فیلم های ژانر اکشن سینمای چین را تشکیل داده است. وینگ چون همچون تای چی، جزو هنرهای رزمـی درون ... وینگ چون، تهاجمـی ترین دفاع
.
در شماره تیرماه مجله رزم آور مـی خوانید؛ وینگ چون یـا وینگ تسون، هنر رزمـی چینی الاصلی هست که درون نـهایت انطباق پذیری کارآمد است. این هنر رزمـی سال هاست کـه در کنار کونگ فو، دستمایۀ اصلی فیلم های ژانر اکشن سینمای چین را تشکیل داده است. وینگ چون همچون تای چی، جزو هنرهای رزمـی درون نظر گرفته مـی شود کـه در فراگیری اش، سن و سال مطرح نبوده و در هر سنی مـی توان نسبت بـه یـادگیری و اجرای تکنیک هایش اقدام کرد.
.
🔻ویژگی های وینگ چون چیست؟
اساس کار درون هنر رزمـی وینگ چون بر پایـه احساس و کنتاکت استوار است. هنرمند رزمـی کار وینگ چون با هر حمله از سوی حریف، چندین گزینۀ ممکن را جهت مقابله درون اختیـار دارد: اینکه حملۀ حریف را همراهی کرده، یعنی اجازۀ وارد آوردن ضربه را بـه حریف داده اما با قرار دست خود درون نقطۀ کنتاکت از خود دفاع کرده و در ادامـه اقدام بـه ضد حمله نماید. انجام ضد حملات درون وینگ چون حتما به صورت اتوماتیک وار، یعنی غیر ارادی صورت گیرد. چیزی کـه با تمرین و تکرار، کاربران این هنر رزمـی مـی توانند بـه آن دست یـابند. تمامـی حرکات وینگ چون درون جهت دفاع از خود بوده و رزمـی کار مـی بایست قادر باشد که تا در هر زمان و با توجه بـه شرایط مبارزه، واکنش های دفاعی خود را منطبق ساخته و تغییر دهد.
اما با این حال حتما به این نکتۀ مـهم اشاره کرد کـه پایۀ و اساس ضد حملات درون وینگ چون را دفاع تهاجمـی تشکیل مـی دهد. این بـه آن معناست کـه در هنر رزمـی وینگ چون عمل دفاع و حمله بطور همزمان انجام مـی شود. مثلاً با دست چپ خود ضربۀ دست راست حریف را دفاع کرده و بطور همزمان با دست راست خود، بـه نقاط حیـاتی بدن حریف ضربه وارد مـی آوریم، یعنی گلو یـا ناحیۀ صورتش.
.
از دیگر مشخصه های این هنر رزمـی اینکه درون وینگ چون و حین اجرای تکنیک هایش، بدن و عضلات بایستی درون نـهایت آزادی و شُلی، یعنی عدم انقباض قرار گیرد، درون غیر این صورت، از کارایی و سرعت بالایی برخوردار نخواهد بود، شرایط خاص فیزیکی و جسمانی کـه رعایتش خصوصاً به منظور هنرجویـان تازه کار و مبتدی بسیـار سخت و طاقت فرساست.
.
ادامـه درون نسخه چاپی بخوانید...
.
#رزم_آورتیر #رزم_آور #وینگچون #رزمـی #مجله #مقاله #دفاع #دفاع_شخصی #هنرهای_رزمـی #razmavar #wingchun #magazine #martialarts

Read more

Advertisement

Media Removed

قسمت سوم اسکاچ سبز رنگ زِبر را بـه دست گرفتم و به مایع ظرفشویی صورتی گلی آغشته کردم. ( فقط اهل دل ها این ترکیب را مـی شناسند) و آماده ی ظرف شستن شدم. فکر کنم ترانـه ای هم زیرزمزمـه مـی کردم کـه رنگ احساس هم بـه کارم داده باشم درون قسمت های اوج ترانـه بودم کـه به ناگاه جسمـی نـه چندان سخت بـه دستم برخورد کرد. ابتدا احساس ... قسمت سوم

اسکاچ سبز رنگ زِبر را بـه دست گرفتم و به مایع ظرفشویی صورتی گلی آغشته کردم. ( فقط اهل دل ها این ترکیب را مـی شناسند😊) و آماده ی ظرف شستن شدم. فکر کنم ترانـه ای هم زیرزمزمـه مـی کردم کـه رنگ احساس هم بـه کارم داده باشم درون قسمت های اوج ترانـه بودم کـه به ناگاه جسمـی نـه چندان سخت بـه دستم برخورد کرد. ابتدا احساس کردم فضله ی پرنده ای هست که درون اطراف من رفع حاجت کرده است. ولی نـه، تکه سنگی بود کوچک کـه کاغذی دور آن پیچیده شده بود کـه با یک نشانـه گیری دقیق بـه هدف خورده بود.
در همسایگی ما دو خانـه وجود داشت . همسایـه ی سمت راست کـه مانند ما خانـه ای بود پر جمعیت کـه تشکیل شده بود از نَوه های هم سن و سال ما کـه بسیـار پر سر و صدا بودند و همسایـه ی دست چپ خانـه ای بود بسیـار ساکت و ی داشت یک سال از من کوچکتر کـه خیلی با هم دوست بودیم. هرگز فراموش نمـی کنم کـه از صبح که تا شام درون حیـاط ما و همسایـه ی سمت راست چه جوش و خروشی بـه واسطه ی بازی بچه ها برپا بود و هیچ شکایتی هرگز از هیچ همسایـه ای دریـافت نکردیم خدا خیرشان دهد انسان ها صبر و حوصله ی بیشتری داشتند یـا شاید دگر خواهی بیش از فردگرایی منفی بر تعاملات انسان ها چیره بود.چرا کـه اکنون بـه واسطه ی کوچکترین صدایی شکایت همسایـه بر سر ما آور مـی شود و حتی از اینکه درون حال عبور نزدیک خانـه اشان هم همـه و شادی کودکانـه بـه گوششان برسد تهدید مـی کنند کـه با صد و دَه تماس مـی گیرند.

سرتان را درد نیـاورم ، سنگ کاغذ پیچ شده را برداشتم و کاغذ را باز کردم. یـادداشت کوتاهی بود : (( بیـا بالا پشت بام اگر نیـایی.....)).
کوتاه بود و تهدید آمـیز گویـا مـی خواست بگوید: اگر نروم چیزی را از دست مـی دهم یـا اینکه اگر نروم رخداد ناخوشایندی پیش خواهد آمد😁... ادامـه دارد

Read more

Media Removed

این داستان‌ها واقعا جذاب و شیرینن، نمونـه‌های داستان‌خوانی درون کانال هست. حتما سفارش بدین . #درباره_کتاب جلد اول «قصه‌های امـیرعلی» بخشی از مجموعه داستان های کوتاهی هست که به منظور برنامـه تلویزیونی «رادیو هفت» نوشته شده؛ قصه هایی برگرفته از اتفاقات روزمره کوچه، فامـیل، دانشگاه و... با نگاهی ... این داستان‌ها واقعا جذاب و شیرینن، نمونـه‌های داستان‌خوانی درون کانال هست. حتما سفارش بدین👌📚
.
#درباره_کتاب
جلد اول «قصه‌های امـیرعلی» بخشی از مجموعه داستان های کوتاهی هست که به منظور برنامـه تلویزیونی «رادیو هفت» نوشته شده؛ قصه هایی برگرفته از اتفاقات روزمره کوچه، فامـیل، دانشگاه و... با نگاهی شاید کمـی متفاوت و بی تعارف، با مایـه هجو کـه با توجه بـه سن و سال شخصیت راوی و فرم نگارش و دایره واژگانش، حال و هوایی «شبه پارودیک» بـه خود گرفته است.
همواره بـه این فکر بودم کـه چرا من و بسیـاری از همسن و سال هایم کـه متولد اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصتیم، این همـه از سلایق و اندیشـه های جوانانی کـه فقط چند سال از ما کوچک ترند (متولدین اواخر دهه شصت و اوایل هفتاد) دوریم!
راستش، جواب های زیـادی به منظور آن «چرا»ی لعنتی یـافته‌ام؛ اما آن چه موضوع و هدف «قصه‌های امـیرعلی» هست بررسی آن دلایل یـا ارائه راهکار به منظور بهبود اوضاع نیست کـه سواد و شعور حقیر از بعد آن بر نمـی آید. فقط خواستم فضایی پدید آید کـه هر دو دسته ی یـاد شده، از این طریق بـه یکدیگر احساس نزدیکی کنند. چون عقیده دارم دوری علایق و طرز فکر آدم های یک نسل، مجال گفتگو، هم اندیشی، کنار هم بودن و ظرفیت پذیرش عقاید مخالف را از بین مـی برد (که است.)
.
#معرفی_کتاب
#قصه_های_امـیرعلی
#امـیرعلی_نبویـان
انتشارات #نقش_و_نگار
قیمت تک جلد: ۹۰۰۰ تومان
قیمت مجموعه: ۳۶۰۰۰ تومان
.

Read more

Media Removed

. بـه عنوان یک شاهدعینی مـیگم اتفاقات این روزها نسبت بـه سال ۸۸یـه شوخیـه . یـه نکته یـاداوری کنم بـه کم سن و سال ترها سال۸۸ اعتراضها از داخل رهبری مـیشد دو نفر از شخصیتهای طراز اول انقلاب کـه بین مردم محبوبیت داشتن از گذشته شون پشیمون شدن معروف شدن بـه سران فتنـه . اون رهبر داخلی داشت وضعیتش شد اون . حالا ... .
به عنوان یک شاهدعینی مـیگم اتفاقات این روزها نسبت بـه سال ۸۸یـه شوخیـه .
یـه نکته یـاداوری کنم بـه کم سن و سال ترها سال۸۸ اعتراضها از داخل رهبری مـیشد دو نفر از شخصیتهای طراز اول انقلاب کـه بین مردم محبوبیت داشتن از گذشته شون پشیمون شدن معروف شدن بـه سران فتنـه .
اون رهبر داخلی داشت وضعیتش شد اون .
حالا این بازیـا کـه فاقد رهبری منسجم و توسط پادشاه خبیث #عربستان و حکومت کثیف #انگلیس و اون #ترامپ احمق نادان حمایت مـیشـه رو شما عاقبتشو بگید.
پ.ن:ایران سوریـه نخواد شد.
دوستان بـه خودشون بیـان اعتراض حق مردمـه ولی تخریب اموال مردم خیـانته.
قطعا این روزها خسارت زیـادی بـه وجهه کشور مـیزنـه و باعث تحریمـهای بیشتری مـیشـه اما برکات زیـادی هم داره و رویش های جدیدی به منظور انقلاب بـه وجود خواهد اومد
من سال ۸۸اینوری شدم
ببینید چهایی از کار شما خوشحالن همـین
#یـاحق

Read more

Advertisement

Media Removed

#عصر_جمعه_تون_بخیر آدم حتما از یک جایی بـه بعد، دلخوشی هایش را بسازد. دلخوشی از یک جایی بـه بعد با پای خودش سراغتان نمـی آید. سن و سال کـه کم باشد، دلخوشی زیـاد است. دلخوشی مـی توانست روزی باشد کـه زنگ آخرش ورزش داشته باشی، دلخوشی مـی توانست روزی باشد کـه برفی سنگین مدرسه را تعطیل کرده باشد، دلخوشی مـی توانست ... #عصر_جمعه_تون_بخیر
آدم حتما از یک جایی بـه بعد، دلخوشی هایش را بسازد.
دلخوشی از یک جایی بـه بعد با پای خودش سراغتان نمـی آید. سن و سال کـه کم باشد، دلخوشی زیـاد است.
دلخوشی مـی توانست روزی باشد کـه زنگ آخرش ورزش داشته باشی، دلخوشی مـی توانست روزی باشد کـه برفی سنگین مدرسه را تعطیل کرده باشد، دلخوشی مـی توانست خ یک ماشین کنترل دار قرمز باشد، یـا یک عروسک مو زرد ، کـه هر وقت فشارش بدهی بی درنگ بخندد و تو بال درون بیـاوری. حتی روزهای جمعه ، حتی غروبش، مـی توانست دلخوشتان کند.
سن و سال کـه بالا برود دلخوشی ها رنگ و بویشان فرق مـی کند. دلخوشی دیگر تک و تنـها نمـی چسبد. تقسیم دلخوشی از خودش بیشتر بـه آدم مزه مـی دهد. دلخوشی از آن دست کارهایی ست کـه با بزرگ شدن آدم، انجامش دشوار تر مـی شود. گاهی اوقات به منظور تقسیمش حتما از دلخوشی ات بگذری که تا دیگری را خوشحال کنی.
دلخوشی قدرت تقسیم خوبی هاست.
مـی دانی رفیق
آدم از یک جایی بـه بعد شام، تنـهایی از گلویش پایین نمـی رود. #مـیثم_اسفندیـار

Read more

Media Removed

آدم حتما از یک جایی بـه بعد، دلخوشی هایش را بسازد. دلخوشی از یک جایی بـه بعد با پای خودش سراغتان نمـی آید. سن و سال کـه کم باشد، دلخوشی زیـاد است. دلخوشی مـی توانست روزی باشد کـه زنگ آخرش ورزش داشته باشی، دلخوشی مـی توانست روزی باشد کـه برفی سنگین مدرسه را تعطیل کرده باشد، دلخوشی مـی توانست خ یک ماشین کنترل ... آدم حتما از یک جایی بـه بعد، دلخوشی هایش را بسازد.
دلخوشی از یک جایی بـه بعد با پای خودش سراغتان نمـی آید. سن و سال کـه کم باشد، دلخوشی زیـاد است.
دلخوشی مـی توانست روزی باشد کـه زنگ آخرش ورزش داشته باشی، دلخوشی مـی توانست روزی باشد کـه برفی سنگین مدرسه را تعطیل کرده باشد، دلخوشی مـی توانست خ یک ماشین کنترل دار قرمز باشد، یـا یک عروسک مو زرد ، کـه هر وقت فشارش بدهی بی درنگ بخندد و تو بال درون بیـاوری. حتی روزهای جمعه ، حتی غروبش، مـی توانست دلخوشتان کند.
سن و سال کـه بالا برود دلخوشی ها رنگ و بویشان فرق مـی کند. دلخوشی دیگر تک و تنـها نمـی چسبد. تقسیم دلخوشی از خودش بیشتر بـه آدم مزه مـی دهد. دلخوشی از آن دست کارهایی ست کـه با بزرگ شدن آدم، انجامش دشوار تر مـی شود. گاهی اوقات به منظور تقسیمش حتما از دلخوشی ات بگذری که تا دیگری را خوشحال کنی.
دلخوشی قدرت تقسیم خوبی هاست.
مـی دانی رفیق
آدم از یک جایی بـه بعد شام، تنـهایی از گلویش پایین نمـی رود. ♥️🎼 #پاييز🍁

Read more

Media Removed

... و رسيد زمان شـهادت جوانترين امام، امامي کـه لقبش جواد بود و بسان اجدادش، «جود» قطره اي بود از درياي کرمش و «علم» غنچه اي بود از دارايي اش. درون غريبيِ جوان ترين شمع هدايت، نـهمين اختر امامت، همين بس کـه قاتل او همسرش ام فضل مأمون بود؛ و چه غريبانـه جان سپرد. جان عالمي بـه فدايش. اين امام همام، 16سال ... ... و رسيد زمان شـهادت جوانترين امام، امامي کـه لقبش جواد بود و بسان اجدادش، «جود» قطره اي بود از درياي کرمش و «علم» غنچه اي بود از دارايي اش. درون غريبيِ جوان ترين شمع هدايت، نـهمين اختر امامت، همين بس کـه قاتل او همسرش ام فضل مأمون بود؛ و چه غريبانـه جان سپرد. جان عالمي بـه فدايش.

اين امام همام، 16سال امامت کرد، درون سن 8 سالگي بـه امامت رسيد، گويند مگر ممکن هست در چنين سني، طفلي امام همگان شود؟
خداي تعالي درباره حضرت يحيي درون قرآن کريم فرموده است:(سوره مريم/آيه12)
و ما بـه يحيي درون حالي کـه کودک بود حکم نبوت را عطا کرديم.

و درون آيه ي ديگر درون اين سوره درون شأن حضرت عيسي چنين مي فرمايد:(سوره مريم/آيه29و30)
(حضرت عيسي درون آغوش مادر و در نوزادي چنين گفت:)همانا من بنده خدا هستم کـه خدا بـه من کتاب عنايت کرده و مرا نبي قرار داده است.

پس اعطاي نبوت بـه کودک درون مقام تدبير الهي چيزي عجيب نيست و هر آنچه خواهد، آن شود، ملاک الهي سن و سال نيست ملاک، علم و تقواست.

امام جواد(ع):
هر كه بـه خواستگاري شما آيد و به تقوا و تديّن و امانتداري او مطمئن مي باشيد با او موافقت كنيد وگرنـه شما سبب فتنـه و فساد بزرگي درون روي زمين خواهيد شد.[1]

اي امام زيبايي ها و زيباي عالم خلقت، بااخلاق و بااخلاص ترين موجود هستي! دستمان بگير و هرآنچه صلاحمان درون آن هست با جود خود بـه ما عطا فرما.

Read more

Media Removed

#نمونـه_اجرای_روش_موسان_برای_آقایـانا . . روش ترمـیم موی موسان هیچ محدودیتی به منظور شما نداره ! . نـه سن و سال درون این روش مطرحه ، نـه ت ! . خانم یـا آقا، پیر یـا جوون فرقی نمـی کنـه ! . اونایی کـه بر اثر بیماری یـا شیمـی درمانی ، موهاشونو از دست ! . اونایی کـه کلا طاس هستند یـا اونایی کـه فقط قسمت هایی ... #نمونـه_اجرای_روش_موسان_برای_آقایـان👆ا .
.
روش ترمـیم موی موسان هیچ محدودیتی به منظور شما نداره !
.
نـه سن و سال درون این روش مطرحه ، نـه ت !
.
خانم یـا آقا، پیر یـا جوون فرقی نمـی کنـه !
.
اونایی کـه بر اثر بیماری یـا شیمـی درمانی ، موهاشونو از دست !
.
اونایی کـه کلا طاس هستند یـا اونایی کـه فقط قسمت هایی از سرشون کم پشت شده ، همـه و همـه مـیتونن از این روش منحصربفرد استفاده کنن .
.
.
🔴با مشاوره رایگان🔴
.
‎بـدونِ دردو جــراحـي و بـدونِ دارو✅
.
✅امکان تست آزمایشی قبل از اجرای اصلی
.
✅قابل اجرا هم به منظور بانوان و هم به منظور آقایـان
.
‎‏مشاوه حضوري كاملا رايگان با متخصصین ما✅
.
‎با هر درصدي از ريزش مو و حجم و تراكم دلخواه✅
.
✅ارائه اطلاعات کاملا صادقانـه و بدون اغراق بـه مراجعین
.
✅بازدید از روش كار و نمونـه هاي انجام شده درون جلسه مشاوره
.
.
‎👇تلفن هاي تماس جهتب مشاوره رایگان☎️
.
021 88 79 70 77 / 021 88 66 45 71
.
📱0912 503 43 83 / 0912 118 13 42
.
آدرس : تهران - مـیدان آرژانتین - خیـابان زاگرس - پلاک 9 - واحد 404
.
تماس درون تلگرام و واتس اپ یـا ایمو 👇
.
📱0912 503 43 83
.
انستیتوی ترمـیم مو و زیباییِ #موسان :
نماینده شرکت های new image و hair direct درون ایران
.
شماره ثبت : ۴۶۰۲۸۹ | شماره مجوز : ۳۷۹۲۰
.
w w w . m o u s a n . co
.
.
#قبل_و_بعد #بیماران #ریزش_مو #طاسي #جدید #موسان #بانوان #آقایـان #مو #زیبایی #جوانی #ترمـیم #ترمـیممو #جذابیت #موفقیت #جذاب #زیبا #جوان #کاشت_مو
#before_after #Mousan #hair #style #fashion #hairimplant #transpalent #hairstyle #hairtreatment #hairtransplant
.

Read more

#موقت #خجالت #مسخره #بيشعورى ر #دزدي #ريا اعصابم خراب شد ( نـه فقط بـه خاطر اينكه با مدرك دكتري بايد بريم تو رستوران ، اين هيچ عيبي نداره كار كاره درون هر شرايط ، مساله اينجاست كه فقط بنده خدا انتظار داشت مديريت باهاش بد حرف نزنـه اينكه تعداد دانشگاه ها از چين بيشتره اينكه يه عده روز بـه روز فربه تر ... #موقت
#خجالت
#مسخره
#بيشعورى ر
#دزدي
#ريا
اعصابم خراب شد ( نـه فقط بـه خاطر اينكه با مدرك دكتري بايد بريم تو رستوران ، اين هيچ عيبي نداره كار كاره درون هر شرايط ، مساله اينجاست كه فقط بنده خدا انتظار داشت مديريت باهاش بد حرف نزنـه
اينكه تعداد دانشگاه ها از چين بيشتره
اينكه يه عده روز بـه روز فربه تر ميشن و گروه بزرگي از هم سن و سال هاي ما روز بـه روز بر مشكلاتشون افزوده ميشـه )

Read more

Media Removed

یوهان کرایف درون کتابش جمله مـهمـی دارد: همـیشـه این را درون ذهن داشتم کـه فوتبال فقط بـه معنی بالا بردنِ توان‌هاست. فوتبال یعنی حل مسائل از راه‌های خلاقانـه ولی منطقی. #علیرضاجهانبخش نمونـه خوبی به منظور این جملات است. موفقیتِ امروزِ او مربوط بـه امروز و دیروز نیست. موفقیتِ بازیکنِ ایرانیِ بیست‌وچهارساله ... یوهان کرایف درون کتابش جمله مـهمـی دارد: همـیشـه این را درون ذهن داشتم کـه فوتبال فقط بـه معنی بالا بردنِ توان‌هاست. فوتبال یعنی حل مسائل از راه‌های خلاقانـه ولی منطقی. #علیرضاجهانبخش نمونـه خوبی به منظور این جملات است. موفقیتِ امروزِ او مربوط بـه امروز و دیروز نیست. موفقیتِ بازیکنِ ایرانیِ بیست‌وچهارساله باشگاه برایتون مربوط بـه هجده‌سالگیش است. روزی کـه مادر اصرار داشت درون ایران بماند و پدر با همـه وجود مـی‌خواست کـه او درون پرسپولیس پابه‌توپ شود. مـیلیـاردها تومان هم پیشنـهاد رسمـی به منظور بازی درون ایران بود. اما او نپذیرفت و در آن سن بـه نایمخن هلند رفت. مثلِ قرصِ تلخی بود کـه باید آن‌را مـی‌بلعید. سختی کشید. تمرین کرد. زبان خواند. عرق ریخت. او مـیلیـاردها تومان پولِ مفت درون ایران را نپذیرفت که تا فوتبالش پیشرفت کند. تصمـیمـی کـه معمولا هم‌سن و سال‌هایش نمـی‌گیرند و حضور درون باشگاه‌های پرطرفدار و پول‌های مـیلیـاردی را بـه قراردادهای چند صدهزار دلاری باشگاه‌های حرفه‌ای اروپا ترجیح مـی‌دهند. مبارکت باشد پسرِ مودب و خوشتیپِ فوتبال ایران. مـیلیون‌ها پوند نوشِ جانت. تو مثالِ خوبی به منظور پدرها و مادرانی هستی کـه مـی‌خواهند به منظور فرزندان‌شان الگو پیدا کنند. آن تصمـیمِ بزرگ درون هجده سالگی حالا نتیجه داد؛ قراردادِ بیست‌وپنج مـیلیون یورویی با برایتون انگلیس. یک سناریویِ کاملِ غرور پیش از آغاز.
#alirezajahanbakhsh

Read more

Media Removed

حلقه صالحین شـهید گمنام وراوی دهه هفتاد بود با دوستان هم سن و سال دنبال فوتبال و سرگرمـی و... بودیم قید و بندی هم نداشتیم که تا این کـه او آمد و حلقه ای تشکیل داد حلقه ای کـه امروزه بـه اون مـی گن حلقه صالحین هیـات عاشقان ولایت برنامـه های جذاب درون اعیـاد و عزاداری ها از اون حلقه هیچ پایش نلغزید و هر بـه ... حلقه صالحین
شـهید گمنام وراوی
دهه هفتاد بود
با دوستان هم سن و سال دنبال فوتبال و سرگرمـی و... بودیم
قید و بندی هم نداشتیم
تا این کـه او آمد و حلقه ای تشکیل داد
حلقه ای کـه امروزه بـه اون مـی گن حلقه صالحین
هیـات عاشقان ولایت
برنامـه های جذاب درون اعیـاد و عزاداری ها
از اون حلقه هیچ پایش نلغزید و هر بـه جایی رسید
او قبل از تشکیل این حلقه نیز حلقه ای درون لامرد درست کرده بود مکتب القرآن رو مـی گم
چند سال پیش هم حلقه ای درست کرد درون قالب نمایشگاه حدیث غربت فاطمـه کـه هنوز برکاتش دیده مـیشـه
و امروز حلقه صالحین درون شـهدای گمنام شـهر #وراوی
اوی نیست جز برادر عزیز و دلسوز #سید_مجتبی_هاشمـی کـه انصافا با دغدغه ی فراوان بـه تربیت فرزندان این مرز و بوم پرداخته و انسان های فرهیخته ای تحویل جامعه داده است.
خدا بـه توفیقاتش بیفزاید
#لامردی #لامرد #علما #علمای_لامرد_مـهر #تراکمـه_ای #تراکمـه

Read more

Media Removed

تشخیص سن به منظور همۀ ما، بـه خصوص خانم ها حساسیت درون مورد سن و سال امری طبیعی است. تلاش های بسیـاری هم مـی کنیم که تا خود را جوان و شاداب نشان دهیم. اما خوب هست که گاهی هم با این مسئله بـه شوخی رفتار کنیم. البته یک شوخی حساب شده و علمـی. شما خیلی راحت و با آزمونی ساده مـی توانید سن خود یـا دیگران را تخمـین بزنید. حتا مـی توانید ... تشخیص سن

برای همۀ ما، بـه خصوص خانم ها حساسیت درون مورد سن و سال امری طبیعی است. تلاش های بسیـاری هم مـی کنیم که تا خود را جوان و شاداب نشان دهیم. اما خوب هست که گاهی هم با این مسئله بـه شوخی رفتار کنیم. البته یک شوخی حساب شده و علمـی. شما خیلی راحت و با آزمونی ساده مـی توانید سن خود یـا دیگران را تخمـین بزنید. حتا مـی توانید این اپلیکشین را بهانـه ای کنید به منظور سپری دقایقی شاد با دوستانتان.
کافی هست اپلیکیشن تشخیص سن را دانلود نمایید و گوش هایتان را تیز کنید که تا صداها را تشخیص دهید که تا نرم افزار ما هم سن شما و یـا سنانی کـه شما مـی خواهید بدانید را تشخیص دهد!

#تشخیص_سن #نرم_افزار_موبایل #اپلیکیشن #اپ #آی_او_اس
#app #application #ios

Read more

Media Removed

((به تازگی مـیل بـه نوشتن درون شما بیش از عگرفتن شده است. )) نقد یکی از دوستان همـیشـه همراه بود بـه من. خیلی هم نقد بـه جایی بود . یکی از روشن ترین دلایلی کـه مـی توانم بیـان کنم دگرگونی های مداوم روانی درون من است. من یک شکل و با یک شیوه ی تفکر یکسان نمـی توانم ادامـه ی حیـات دهم و دلیل دیگر بالا رفتن سن و سال هست گویـا انسان ... ((به تازگی مـیل بـه نوشتن درون شما بیش از عگرفتن شده است. ))
نقد یکی از دوستان همـیشـه همراه بود بـه من. خیلی هم نقد بـه جایی بود . یکی از روشن ترین دلایلی کـه مـی توانم بیـان کنم دگرگونی های مداوم روانی درون من است. من یک شکل و با یک شیوه ی تفکر یکسان نمـی توانم ادامـه ی حیـات دهم و دلیل دیگر بالا رفتن سن و سال هست گویـا انسان با نوشتن رد پایی از خود بر جای مـی گذارد و گذر عمر را ثبت مـی کند.

ولی آنچه امروز مـی خواهم از آن بنویسم پدیده ای هست بنام روز معلم کـه در کنار روزهای دیگر این مملکت مانند روز مادر و روز پدر و روز و روز دانش آموز و ... جای خوش کرده و بیش از اینکه فرهنگی باشد سیـاسی و عقیدتی است. و خلق خدا هم بی هیچ اندیشـه ای این روزها را گرامـی داشته و هر روز بـه جای اینکه بـه سمت سادگی و بی آلایشی پیش برود که تا بلکه روند قدر دانی از اشخاص با فلاکت و بدبختی همراه نشود روزبه روز تجملی تر شده و هرکه گران تر برگزار کند احتمالا ارج و قرب بیشتری هم خواهد داشت. من ولی درون راستای خانـه تکانی فرهنگی و دور ریختن زواید مخ پوک کن مسیر خود را از جماعت جدا خواهم کرد و بر اساس خرد و درایت و احساس خود رفتار خواهم کرد .
ما روز معلم را کـه با کشته شدن آقای مطهری همراه هست را جشن مـی گیریم . پول جمع مـی کنیم و برای معلم ها سکه مـی خریم . چرا کـه ارزش ریـالی مـهم هست تا بـه انسان ها بفهمانیم کـه برای ما ارزشمند هستند. حتما حتما ارزش ریـالی داشته باشد مثلا قدر دانی نمـی تواند با یک کارت پستال و چیزهای مشابه همراه باشد. و در این روز از همـه معلم ها از معلم گرفته که تا معلم نقاشی و موسیقی و خیـاطی و ... قدر دانی مـی کنیم . یعنی اندکی فکر نمـی کنیم کـه مطهری چه ربطی بـه معلم قر کمر دارد یـا چه ربطی بـه معلم سلفژ دارد. من حتی دیدم دوستان هم رنگ جماعت بـه آقای سروش هم تبریک گفته بودند این روز را.
اصلا من نمـی فهمم چرا بزرگداشت ایشان را با حوزه پیوند نزدند مثلا روز مدرس حوزه ی علمـیه با مرگ یـا تولد ایشان همراه مـی شد‌. و برای بزرگداشت آموزگاران مدرسه ازانی چون حسن رشدیـه کـه بنیـانگذار فرهنگ نوین ایران و ایجاد مدارس مدرن بود یـا خانم توران مـیرهادی یـا خیلی اشخاص دیگر کـه در این راستا خدمت د و جان فشانی نمودند بهره مـی بردیم. یـا تولد پیکاسو یـا سالوادور دالی و ... مـی شد روز معلم هنر. روز مرگ مایکل جکسون مـی شد روز معلم . روز مرگ من مـی شد روز غر زدن😋

Read more

Media Removed

Kalhor Nomads (Kurdish tribe), Kermanshah Province, Qasr-e Shirin, IRAN KALHOR is a Kurdish tribe in the southernmost part of Persian Kurdistan. The Kalhor were an important tribe in Safavid times. Ely Soans and Hyacinth Louis Rabino described it as the most powerful tribe in the province ... Kalhor Nomads (Kurdish tribe), Kermanshah Province, Qasr-e Shirin, IRAN
KALHOR is a Kurdish tribe in the southernmost part of Persian Kurdistan. The Kalhor were an important tribe in Safavid times. Ely Soans and Hyacinth Louis Rabino described it as the most powerful tribe in the province of Kermānšāh, and Henry Rawlinson as “one of the most ancient, if not the most ancient, of the tribes of Kurdistan”. When the Kalhor tribe was still fully nomadic, its winter quarters were around Qasr-e Sirin, Kerend, Dira, Gilān, and Sumār, on both sides of the Ḵaneqin-Kermānšāh road, and its summer quarters were around Hārunābād and Mahidašt, between 36 and 72 km west of Kermānšāh. The last of the great Kalhor chiefs was Dāwud Khan, who ruled the tribe in the early 1900s. 💠💠💠💠💠💠💠 ایل کلهر بـه عنوان یکی از بزرگ‌ترین ایلات کرد نام شده است
براساس تحقیقات چند ساله ی معتبرترین دانشگاه آمریکا هاروارد بزرگترین .ایل کُرد درون کردستان هست که درون طول تاریخ نقش مـهمـی درون تحولات کردستان ، ایران و عثمانی داشته هست . مناطق کلهر نشین گیلانغرب ، اسلام آباد ، ایوانغرب ، بخش هایی از سرپل ذهاب ، سومار ، نفت شـهر ، ماهیدشت ، برخی نواحی کرماشان ، قصرشیرین بخشی از مناطق کلهر زبان هست که از بیجار درون شمال که تا مـهران درون جنوب و در شرق از کرماشان ماهیدشت که تا خانقین درون غرب را شامل مـی شود. زبان ایل کلهر کُردی با گویش کلهری هست که گویش مستقلی مـی باشدکه جزو هیچ یک از گویش های لکی یـا سورانی یـا هورامـی نمـی باشد و خود بـه لهجه هایی تقسیم مـی شود.
زنان درون خانواده های عشایری نقش بسیـار مـهم و برجسته ای درون صحنـه زندگی ایفا مـی کنند. بـه گونـه ای کـه به جرات مـی توان گفت ستون مـهم زندگی سخت و پر مشکل این خانواده ها زنان هستند. زندگی درون دل طبیعت و دوری از امکانات رفاهی زنان عشایر را زودتر از آن چه کـه فکر کنید پیر و شکسته مـی کند و دیری نمـی پاید کـه رنگ جوانی از رخسار ان کم سن و سال محو مـی شود. عدم دسترسی بـه امکانات بهداشتی بـه ویژه آموزش های مربوط بـه کنترل جمعیت و تنظیم خانواده نیز باعث شده که تا زنان گاهی که تا ۱۲ بار بچه دار شوند کـه این خود با توجه بـه شیوه زندگیشان و سختی های آن توان بسیـاری را از آنان بـه تحلیل مـی برد

Read more

Media Removed

چشم زخم چیست مراقب چشم زخم باشیم 🏻 خونـه ها پر شده از بیماریـها و مشکلات... طلاق مرگ و مـیر و دلیل اون خود ماییم تعجب نکنید ان و برادرانم.... نیـازی نیست دیگران بدونند کـه آیـا من درون زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یـا نـه! نیـازی نیست از غذا یـا نوشیدنی خود عبگیریم آن را به منظور گروهها بفرستیم حتی ... چشم زخم چیست
مراقب چشم زخم باشیم 👌🏻
خونـه ها پر شده از بیماریـها و مشکلات...
طلاق مرگ و مـیر و دلیل اون خود ماییم
تعجب نکنید
ان و برادرانم....
نیـازی نیست دیگران بدونند کـه آیـا من درون زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یـا نـه!
نیـازی نیست از غذا یـا نوشیدنی خود عبگیریم آن را به منظور گروهها بفرستیم
حتی اگر همسرمون یـه دونـه شکلات واسمون مـیاره،از اون عمـیگیریم و مـی‌فرستیم گروه و زیرش مـینویسیم؛ ای تاج سرم ازت ممنونم❤

برادرم م...
شاید مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره...
شاید پسری وضعیت مالی مناسب فعلا به منظور ازدواج نداره... حواسمونو جمع کنیمـی آه نکشـه...
که آه یـه انسان دلشکسته عرش رو بـه صدا درمـیاره
نیـازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری مـیای جزییـات زندگی ما واسه دیگران مشخص شده!

دنیـای مجازی
واسه این ساخته نشده کـه ما بیـاییم شرایط زندگیمون رو بـه رخ دیگران بکشیم...
چون هر مردی وسعش نمـیرسه بـه زنش هدیـه بده....
م مراقب باش
هرکسی توانایی اینو نداره کـه مسافرت بره...
هرکسی نمـیتونـه بـه رستوران بره و هر ماه یـه ست لباس بخره....
یـه خانوم مـیاد جهیزیـه 70،80 مـیلیونی ش رو فیلم مـیگیره مـیزاره توی دنیـای مجازی کـه چشم همـه درآد...
هیچ فکر کردید شاید ی پدر نداره یـا پدر داره ولی مادر نداره کـه واسه جهیزیـه اش سنگ تموم بزاره...
یـا شاید پدری دستش بـه دهنش نمـیرسه...
مـیخوایم بـه کی فخر بفروشیم با این کارامون...
خدا عالمـه فقر فرهنگی داریم شاید... ان و برادرانم ما اهمـیت توکل بر خدا رو انکار نمـیکنیم...
رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید...
مـیایم توی گروهها جوک مـیزاریم...
دوست م زنگ زده بیـا خونمون من تنـهام...
و هزاران پست مشابه دیگر کـه داریم با زبون بی زبونی بـه نوجوونا و جوونا مـیگیم کـه این کارا عیب نیست...
کم کم داریم
با این جوکها نشون مـیدیم کـه عفت و عصمت یـه مسئله بی ارزشـه کـه هر پسری از راه برسه امون حتما خودشونو درون اختیـارش قرار بدن...
حواسمون باشـه کـه توی گروه ها ای کم سن و سال هم هستن کـه شاید فکر کنن دنیـای بیرون از فضای مجازی هم حتما اونطوری باشن

کسی داشت راه مـیرفت پایش بـه سکه ای خورد فکر کرد طلا هست نور کافی هم نبود،کاغذی را آتش زد کـه ببیند چه بوده دید یک سکه 50تومانی هست بعد متوجه شد کاغذی کـه آتش زده دو هزار تومانی بوده هست گفت: چی را به منظور چی آتش زدم!
واقعا این زندگی غالب ما انسانـهاست...
ادامـه را ذیل همـین پست دنبال کنید.👇

Read more

Media Removed

استقلال دهم مـهر ماه تیمـی نا آماده را بعد از کش و قوس های فراوان درون اختیـار #سرمربی #آلمانی قرار داد کـه بسیـاری از پیشکسوتان با او اختلاف نظر داشتند و عقیده داشتند کـه نباید از او استفاده کرد. سن و سال، ملیت و سبک فوتبالی از جمله مواردی بود کـه #هواداران #استقلال را وادار کرد که تا با گارد منفی برابر #شفر ایستادگی ... استقلال دهم مـهر ماه تیمـی نا آماده را بعد از کش و قوس های فراوان درون اختیـار #سرمربی #آلمانی قرار داد کـه بسیـاری از پیشکسوتان با او اختلاف نظر داشتند و عقیده داشتند کـه نباید از او استفاده کرد. سن و سال، ملیت و سبک فوتبالی از جمله مواردی بود کـه #هواداران #استقلال را وادار کرد که تا با گارد منفی برابر #شفر ایستادگی کنند و حتی بـه اینستاگرام وی حمله د و تلاش د وی را بازدارند. او درون نخستین بازی اش دربی را با یک پنالتی باخت .

اما شفر با کمک کادرفنی خود هفته بـه هفته با استقلال پیشرفت کرد. استقلال شفر بسیـار روان و زیبا و تماشگر پسند بازی مـی کند و بسیـار خوب نتیجه مـی گیرد. استقلال با شفر و تیم فنی او بـه #فینال #جام_حذفی رسید و در لیگ برتر از رتبه شانزدهم بـه سوم جدول پر کشیده . حتی اتهام عدم نتیجه گیری درون بازی های بزرگ کـه بعد از شکست از ذوب آهن بـه اوج خود رسید باعث نشد شفر را باز دارد که تا با آغاز #لیگ_قهرمانان_آسیـا ، نظرات درباره شفر تغییر کرد که تا اندک منتقدان او دیگر بهانـه ای به منظور انتقاد از شفر نداشته باشند.

استقلال برابر #الریـان جسور و شجاع بازی کرد و توانست بازگشت رویـایی یک امتیـاز حساسب کند و سپس الهلال را شکست داد که تا هواداران بـه شفر ایمانی مضاعف پیدا کنند. استقلال فولاد رده دومـی را با چهار گل شکست داد و با بهترین فرم بـه دربی رسید که تا با شکست #پرسپولیس درون یک بازی منطقی ، شفر چهره ای فوق العاده محبوب به منظور هواداران شود.

شفر درون یکصد و پنجاه روز از حداقل #محبوبیت بـه حداکثر محبوبیت دست پیدا کرد و البته بـه خوبی نشان داد کـه بلد هست چگونـه قلب هواداران استقلال را تسخیر کند.

پ.ن. با اقتباس از سایت ورزش سه
@winfried.schaefer
#شاهنشاه_وینفرد_شفر
#شاهنشاه_شفر
#winfried_schaefer #winfriedschaefer #winfriedschäfer
#winnieschaefer #winnieschäfer
#king_schaefer #kingschaefer
#king_winfried_schaefer #kingwinfridschaefer
#king_winnie_schaefer #kingwinnieschaefer

Read more

Media Removed

به زودي تحويل از ١٢ارديبهشت ماه همزمان با نمايشگاه كتاب تهران رمان كلاسيك بـه زبان انگليسي عنوان : اَگنِس گِرِي قيمت : ١٤٠٠٠ تومان نويسنده : آن برونته تعداد صفحات : ١٩٢ صفحه انتشارات : وردزورث ارجينال و چاپ لندن امكان خريد حضوري ، ارسال با پيك يا پست براي ساكنين تهران ارسال پستي بـه سراسر ... به زودي
تحويل از ١٢ارديبهشت ماه همزمان با نمايشگاه كتاب تهران
رمان كلاسيك بـه زبان انگليسي
عنوان : اَگنِس گِرِي
قيمت : ١٤٠٠٠ تومان
نويسنده : آن برونته
تعداد صفحات : ١٩٢ صفحه
انتشارات : وردزورث
ارجينال و چاپ لندن
امكان خريد حضوري ، ارسال با پيك يا پست براي ساكنين تهران
ارسال پستي بـه سراسر كشور
لطفا جهت سوال يا خريد بـه وايبر ، واتس اپ ، تلگرام يا دايركت پيام دهيد
٠٩١٢٢١٥٧٠٥٣
لينك ربات تلگرام درون Bio اينستاگرام
Tlgrm.me/newbooksalebot
@newbooksale

خلاصه داستان :
اگنس کشیش ناحیـه هست که تصمـیم مـی گیرد بـه سراغ شغل معلمـی برود درون خانـه افراد ثروت مندی مقیم مـی شود کـه خوب مسلما فکر و ذکر ها عشوه گری از مردهای پولدار و پسرها شکار و ارباب بازی هست و اگنسم فرشته هست خوبه و سعی مـی کنـه اونـها را درست کنـه و دستیـار کشیشی هم اون حوالی هست کـه مرد خوبیـه و ....
قهرمان اين رمان با اميدواري بسيار بـه تدريس درون خانـه اعيان و اغنيا مي‌پردازد و تصور مي‌كند كه اگر خودش را درون زماني بـه ياد بياورد كه هم‌سن و سال شاگردهايش بود، مي‌تواند محبت و اعتماد اين شاگردها را جلب كند.
برونته درون اين كتاب براساس تجربه‌هاي خود، خانم معلم جوان را بـه جاهاي دور مي‌برد و در كنار كساني مي‌نشاند كه موقعيت اجتماعي برتري دارند. اگنس گري قرار هست به كساني درس بدهد كه ارباب يا بانوي او بـه حساب مي‌آيند و احترام چنداني برايش قائل نيستند، اما اين زندگي با همـه دشواري‌هايش خالي از هيجان نيست و قهرمان داستان سرانجام احساس‌هايي تلخ و شيرين را تجربه مي‌كند.

Read more

Media Removed

. حواسش بـه من نبود، دو بار پرسیدم:« چای مـی خوری؟» یک بار گیج نگاهم کرد، یک بار سوالم را با سوال جواب داد. فکر کردم شاید ترافیک خسته اش کرده، چیزی نپرسیدم. عادت بـه بازپرسی ندارم، همـیشـه فکر کرده امـی بخواهد چیزی بگوید مـی گوید، درد کـه زیـاد شود از دالان های دل بالا مـی آید و مـی شود حرف، مـی شود درددل. نیم ساعتی ... .
حواسش بـه من نبود، دو بار پرسیدم:« چای مـی خوری؟» یک بار گیج نگاهم کرد، یک بار سوالم را با سوال جواب داد. فکر کردم شاید ترافیک خسته اش کرده، چیزی نپرسیدم. عادت بـه بازپرسی ندارم، همـیشـه فکر کرده امـی بخواهد چیزی بگوید مـی گوید، درد کـه زیـاد شود از دالان های دل بالا مـی آید و مـی شود حرف، مـی شود درددل. نیم ساعتی گذشت این بار خودش گفت:« چای بخوریم؟» گفتم :« بخوریم» که تا آب بجوشد و چای دم بکشد همان پای گاز تعریف کرد وقت ناهار توی سالن غذاخوری هتل، پدری و پسری را دیده. سن و سالی از پدر گذشته بود و از ظاهرش پیدا کـه در دوران جوانی به منظور خودشی بوده و برو و بیـایی داشته، پسر اما انگار یـادش رفته سن و سال و ارزش پدر را، سرش داد مـی زد و فحاشی مـی کرد. مـی گفت پیرمرد مچاله روی صندلی نشست و دستمالی از جیبِ کت درآورد و عرق پیشانی اش را پاک کرد، سرش پایین بود و نگاه شرمنده اش را از آدم های دور و بر مـی گرفت. پسر بی اعتنا با حال پدر، رفت و با کاسه ای سوپ برگشت. کاسه را گذاشت روی مـیز، جلرمرد و داد زد:« کوفت کن» این جمله ی آخر را کـه گفت تازه دلیل آن همـه آشفتگی را فهمـیدم. استکان ها را کـه توی سینی گذاشتم با خودم فکر کردم همـین چند روز پیش، روز پدر، این فرزند ناخلف جز آن دسته از پسرهایی بود کـه عدو نفری پدر پسری شان را گذاشته بودند روی صفحه ی اینستاگرامشان.
#پدر
#کافه_دارکو

Read more

Media Removed

. . . یکی از استراتژی های مشخص من درون راه اندازی این صفحه از اینستاگرام، بـه اشتراک گذاری این تجربه هست که زندگی انسان مـی تواند جنبه های مختلف داشته باشد و الزاما" زندگی آن چیزی نیست کـه خود را درون حصار آن قرار داده ایم. متاسفانـه زندگی برخی از ما بـه پایـان مـی رسد، بی آن کـه زندگی را آغاز کرده باشیم. چه آن ... .
. .
یکی از استراتژی های مشخص من درون راه اندازی این صفحه از اینستاگرام، بـه اشتراک گذاری این تجربه هست که زندگی انسان مـی تواند جنبه های مختلف داشته باشد و الزاما" زندگی آن چیزی نیست کـه خود را درون حصار آن قرار داده ایم. متاسفانـه زندگی برخی از ما بـه پایـان مـی رسد، بی آن کـه زندگی را آغاز کرده باشیم. چه آن کـه دوستان فراوانی را مـی بینم کـه چون درون جایگاه مدیر یک سازمان قرار گرفته اند یـا بـه هر روی، بـه جایگاه اجتماعی هرچند کوچکی دست یـافته اند، بیش از پیش خود را درون قفس هنجارها و محدودیت های جامعه مـی بینند و گاه ناخواسته و به این بهانـه، حتا اطرافیـان را از مشاهده ی لبخند یـا برخورد گرم اجتماعی خود محروم مـی سازند چه برسد بـه آن کـه دنبال ابعاد مختلف زندگی باشند. .
.
با این مقدمـه، آن چه به منظور انجام کار کشاورزی بـه خود قول داده بودم، صرفا" کار کشاورزی نبود. بلکه کشف یک تجربه یـا یک جنبه ی جدید از زندگی بود کـه به واسطه ی محبت و دوستی ابراهیم و محمد فرخیـان درون خوزستان انجام شد و همـین جا از این عزیزان سپاسگزاری مـی کنم. من اگر بـه هر شیوه ای از زیبایی هایی گیـاهان پوشیده از شبنم درون صبحگاه شـهرهای دزفول و شوش، طاقت فرسایی کار کشاورزی، تازگی هم‌صحبتی با کارگران کشاورز، لذت خوردن کاهوی تازه بر سرِ زمـین، حس بی نظیر دوری از تکنولوژی و طعم نان محلیِ آغشته بـه شیربرنج اشتراکی متعلق بـه همـه کارگران درون یک سطل بزرگ صحبت کنم، قادر نخواهم بود احساس نابِ تجربه شده ام را منتقل کنم. .
.
سن و سال من متناسب با این شعر عالی جناب سعدی هست که: «برف پیری مـی نشیند بر سرم... همچنان طبعم جوانی مـی کند»... اما جوان امروز حتما سرشار از جاه طلبی، آمال و آرزو باشد. بخواهد شاخ بـه آسمان بزند و یک لحظه آرام ننشیند. هنوز هم دیر نیست!
.
.
#جوانی #پیری #کشاورزی #احمدرضا_نخجوانی #نخجوانی
.
.
پ.ن. درون راستای رویکرد تجربه زندگی، تجریـه ی دیگری را امسال آغاز کرده ام کـه در انتظار بـه بار نشستن آن هستم و امـیدوارم بتوانم بعد از موفقیت طی هفته های آینده بـه اشتراک بگذارم.

Read more

Media Removed

چهره هاي مشـهور کـه همـیشـه بر جلد روزنامـه‌های هستند، بعد از بازنشستگي دچار افسردگی مـی‌شوند. آنان از دیده نشدن، از نبودن درون اخبار، از فراموشی مـی‌ترسند. برخی کـه نمـی‌توانند با این وضعیت کنار بیـایند، که تا تخریب کامل تصویر خود پیش مـی‌روند! این همان چیزی هست که درون کمـین سیـاستمداران هم مـی‌نشیند! #چرچیل ... چهره هاي مشـهور کـه همـیشـه بر جلد روزنامـه‌های هستند، بعد از بازنشستگي دچار افسردگی مـی‌شوند. آنان از دیده نشدن، از نبودن درون اخبار، از فراموشی مـی‌ترسند. برخی کـه نمـی‌توانند با این وضعیت کنار بیـایند، که تا تخریب کامل تصویر خود پیش مـی‌روند!
این همان چیزی هست که درون کمـین سیـاستمداران هم مـی‌نشیند!
#چرچیل که تا ۸۰ سالگی‌اش نخست‌وزیر ماند. درون زمانی کـه حتی بـه سختی راه مـی‌رفت، بـه سختی مـی‌نشست، حاضر بـه استعفا نبود و آنقدر بزرگ بود کـه انگلیسی‌های محافظه‌کار ترجیح مـی‌دادند از مقابله با او کنار بکشند. درون واقعیت اما چرچیل پیر شده بود .
چرچيل نظام سياسي انگستان را بـه زير سایـه‌ تفكراتش بود ، او بی‌رقیب‌ترین سیـاستمدار جهان بود و حتي نقشی فراتر از يك نخست وزير را ایفا کرده، و لقب «پدر ملت» گرفت .
در جنگ جهانی اول كه وزيري جوان بود با تصمـیماتش درون سرنوشت جنگ و انگلستان تاثیرگذار بود ؛ درون جنگ جهانی دوم او سخت‌ترین تصمـیمات را به منظور انگلستان گرفت؛ درون حالی کـه همـه متفق بودند که تا با هیتلر قرارداد صلح امضا کنند، تصمـیم بـه جنگ گرفت. درون نـهایت او بود کـه انگلستان واروپا را نجات داد .
چرچیل اما کم کم تبدیل بـه نماد گذشته شده بود او جوان‌ترهای جنگ نادیده را دوست نداشت، ایده‌های جدید را برنمـی‌تابید.
چرچیل بداخلاق، پیر و بزرگ را چهی مي توانست بـه استعفا بکشاند؟‌
برای تولد ۸۰ سالگی اش نمایندگان مجلس تصمـیم بـه برگزاری یک جشن گرفتند و اما هدیـه‌ی تولد آقای چرچیل چیست؟ نقاشی پرتره‌ اش !! نقاش معروف #گراهام_ساترلند نقاش و هنرمند مامور اين كار شد ، وي براي اولين بار چهره واقعي چرچیل را بدون بزک‌ و رتوش نقاشي كشيد با همـه چروك ها وچشمان پف كرده و غبار پيري مفرط و مانند آیینـه‌اي چهره‌ی واقعی چرچیل را نمايان ساخت.
در روز تولد ، چرچیل از ديدن اين تصوير برآشفته شد و نقاش را فرا خواند ، ساترلند بـه دیدن چرچیل رفت . او بـه صراحت بـه چرچیل گفت: كه او را قابل ستایش مـی‌داند؛ اما آقای چرچیل پير شده اي ! شما بـه جنگ سن و سال‌تان رفته‌اید!به نبرد با طبیعت آدمـی برخاسته‌اید! خودتان را بدقت درون آينـه بنگريد !
فرد پیر ناخودآگاه دل‌بسته‌ی افکار کهنـه است! براي كشوري با طراوات و فعال و پويا مديران جوان و با انگيزه نياز هست و نام ها هر چند بزرگ و كارنامـه ها هر چقدر درخشان بايد تاريخ بازنشستگي داشته باشند ،اين ديالوگ ماندگار مانند تلنگري چرچيل را وادار بـه كناره گيري از سياست كرد ! و اما حضرت #آيت_الله_جنتي با همـه احترام براي حضرتعالي ، شما براي مديريت #شوراي_نگهبان پير شده ايد ! #مجلس_شوراي_اسلامي بي خاصيت امروز محصول تفكرات كهن شماست.

Read more

. ⁣⁣⁣|⁣طعم سینما، درون آخر هفته با سینمانیوز . ️️ 30: #StandByMe 1986 (کنارم بمان) . ⁣• کنارم بمان سومـین فیلم راب رینر براساس داستانی از استیفن کینگ ساخته شد و چنان محبوبیتی یـافت کـه امروزه درون نوع خود از آن بـه عنوان اثری کلاسیک یـاد مـی کنند. از روی کتاب‌های استیون کینگ، بـه دو دلیل اقتباس‌های ... .
⁣⁣⁣🎥|⁣طعم سینما، درون آخر هفته با سینمانیوز
.
▪️➖➖➖➖▪️
🎬 30: #StandByMe 1986 (کنارم بمان)
.
⁣• کنارم بمان سومـین فیلم راب رینر براساس داستانی از استیفن کینگ ساخته شد و چنان محبوبیتی یـافت کـه امروزه درون نوع خود از آن بـه عنوان اثری کلاسیک یـاد مـی کنند. از روی کتاب‌های استیون کینگ، بـه دو دلیل اقتباس‌های زیـادی ساخته مـی‌شود. اول آن کـه خیلی‌ها و به خصوص تقریبا عده‌ی بزرگی از مخاطبان سینماروی آمریکا، با آثار و نوشته‌های او خاطره دارند و دوم هم این کـه کینگ، یکی از بهترین نویسنده‌های زمانـه‌ی خود بـه حساب مـی‌آید
.
⁣• پادشاهِ داستان‌های ترسناک، درون داستان‌نویسی بـه قدری متبحر هست که درون عین داشتن کتاب‌های بسیـار، هرگز درون خلق شاهکارهای گوناگون وب موفقیت‌های جدی درون مـیزان فروش کتاب‌هایش آن‌چنان بـه در بسته نمـی‌خورد و همواره، کم و بیش جایگاه خود را درون اذهان عمومـی حفظ مـی‌کند. این وسط، اما آثار سینمایی کمـی هستند کـه بتوان آن‌ها را اقتباس‌هایی درون حد و اندازه‌ی نوشته‌های کینگ دانست و فیلم‌های کمتری هم هستند کـه حتی مـی‌توانند بهتر و اثرگذارتر از کتاب‌های او ظاهر شوند
.
⁣• بعد شاید درون وصف «کنارم بمان»، بتوان همـین را گفت کـه این ساخته‌ی راب رینر، دقیقا یکی از اعضای دسته‌ی کوچک فیلم‌های اقتباس‌شده از روی آثار کینگ کـه بهتر از کتاب‌های مرجع‌شان جلوه مـی‌کنند است. تقریبا همـه منتقدین فیلم هم‌نظر هستند کـه نقش‌آفرینی بازیگران کم سن و سال این فیلم فوق‌العاده و کم‌نظیر است
.
⁣• فیلم درون زمان کوتاهش موفق مـی شود پختگی نـهایی بچه ها را بـه تماشاگر بباوراند. یکی از عوامل موفقیت فیلم استفاده از ترانـه ها و اصطلاحات اواخر دهه پنجاه به منظور فضاسازی مناسب و ایجاد حس نوستالژیک است
.
⁣• «کنارم بمان»، پیش از آن کـه درباره‌ی گریـه و خندیدن و متوقف نشدن چهار شخصیت اصلی‌اش باشد، پیش از آن کـه بخواهد آن‌ها را بـه عنوان کاراکترهایی نمادین از همـه‌ی آدم‌هایی کـه هنوز بـه درستی وارد جامعه‌ی جدید و تغییریـافته روزگار خودشان نشده‌اند ببیند، راجع بـه پسرانی هست که از یکدیگر جدا نمـی‌شود. دوستی‌شان آن‌قدر محکم هست که نـه مـی‌شکند و نـه اجازه‌ی شکستن آن‌ها را مـی‌دهد
.
⁣• فیلمـی کـه ریور فینیکس، برادر فقید واکین فینیکه درون جوانی زندگی‌اش بـه پایـان رسید، حرکتش بـه سمت تبدیل شدن بـه بازیگری بزرگ را با درخشش درون دقایق آن آغاز کرد اما با مرگ نابهنگامش درون بیست و سه سالگی خاموش شد اما همچنان با آثارش درون یـادها مانده است
.
💬 نظر شما درون مورد این فیلم چیـه؟ از ۱۰ چه امتیـازی بهش مـیدین؟ (نسخه بلوری درون کانال)
▫️➖➖➖➖▫
#StephenKing
#CinemaNewss_TamehCinema

Read more

Media Removed

گاهی اوقات آنقدری سرگرم کارهای خشک و روزمره مـی شویم کـه بازی را فراموش مـیکنیم، یـا شاید گاهی این باور غلط درون ذهن ما ریشـه کرده کـه بازی سن و سال خاصی دارد اینطور نیست بازی Clash of clans را بـه یـاد آورید یک بازی استراتژیک ساده کـه همـه را درگیر خودش کرد آنقدری کـه طرف ماشینش را فروخت که تا برای پیشرفت بازی ... گاهی اوقات آنقدری سرگرم کارهای خشک و روزمره مـی شویم کـه بازی را فراموش مـیکنیم، یـا شاید گاهی این باور غلط درون ذهن ما ریشـه کرده کـه بازی سن و سال خاصی دارد اینطور نیست بازی Clash of clans را بـه یـاد آورید یک بازی استراتژیک ساده کـه همـه را درگیر خودش کرد آنقدری کـه طرف ماشینش را فروخت که تا برای پیشرفت بازی خرج کند.
حالا مـی خواهیم بگوییم کـه بازی سن ندارد و شدیدا بـه خلاقیت شما کمک خواهد کرد بعد بازی هایی را انتخاب کنید کـه اعتیـاد کمتری دارند و هر وقت نیـاز داشتید فکرتان را آزاد کنید کمـی بازی کنید.
از طرف دیگه خیلی از شرکت ها، وب سایت ها، وب و کارهای هوشمندب و کار خود را بـه صورت بازی پیـاده مـیکنند و یـا بازی به منظور بعضی از قسمت های آن طراحی مـی کنند که تا تجربه مشتری خود را بهبود ببخشند.
ایده شما چیست ؟

#مـیلیـاردر #بازی #وب #طراحی #خلاقیت #کارآفرین

Read more

Media Removed

پیر شدن بـه سن و سال نیست اصغری، بـه غم و غصه ایـه کـه آدم مـیخوره. شاهکار نوشته شده نغمـه ثمـینی و حسن فتحی کـه در کارگردانی و اجرای هر کدام از اعضا هم مـیدرخشد. و چه باشکوه پایـان تلخ شخصیتهای قصه شـهرزادرقم مـیخورند، انگار هزاران سال درون کنارشان بوده ایم. چه تلخی عمـیق و بجایی درون این کار عظیم الشان نـهفته است. دلم ... پیر شدن بـه سن و سال نیست اصغری، بـه غم و غصه ایـه کـه آدم مـیخوره.
شاهکار نوشته شده نغمـه ثمـینی و حسن فتحی کـه در کارگردانی و اجرای هر کدام از اعضا هم مـیدرخشد. و چه باشکوه پایـان تلخ شخصیتهای قصه شـهرزادرقم مـیخورند، انگار هزاران سال درون کنارشان بوده ایم. چه تلخی عمـیق و بجایی درون این کار عظیم الشان نـهفته است. دلم نیـامد بعد دیدن این قسمت از سریـال جذاب و دوست داشتنی شـهرزاد با کلی حوادث ریز و درشت چیزی ننویسم. اثری کـه پس از تماشای هر قسمتش بی صبرانـه منتظر قسمت بعدش هستم.
پ ن :این دی خان سلطانی، دوست و هنرمند کارکشته رو با موبایل و با چشمانی اشک آلود از صفحه تلویزیون انداختم و بهمـین دلیل شاید کیفیتش پایین باشـه. درود بـه تک تک عوامل سریـال شـهرزاد.
#سریـال_شـهرزاد #شـهرزاد #سریـال #هنرمند #حسن_فتحی #مـهدی_سلطانی #روح_الله_کمانی #بازیگر_مرد_ایرانی #آرتیست #ن_ثمـینی #تئاتر #سینما #people #cinema
@mehdisoltanisarvestanii @mehrannael @naghmehsamini

Read more

سوال: آيا براى عمل فيس ليفت (كشيدن پوست صورت) سن خاصى هست يا خير؟ پاسخ: سوال خوبى كرديد اتفاقاً اين سوالى ست كه خيلى از بيماران از من مى پرسن من جوانترين بيمارم ١٩ ساله و مسن ترينشون ٦٨ ساله هست پوست از دو طريق نيازمند فيس ليفت ميشـه ١- بـه جهت بالا رفتن سن و بروز چين و چروك طبيعى ٢- از دست وزن زياد درون مدت ... سوال: آيا براى عمل فيس ليفت (كشيدن پوست صورت) سن خاصى هست يا خير؟ پاسخ: سوال خوبى كرديد اتفاقاً اين سوالى ست كه خيلى از بيماران از من مى پرسن من جوانترين بيمارم ١٩ ساله و مسن ترينشون ٦٨ ساله هست پوست از دو طريق نيازمند فيس ليفت ميشـه ١- بـه جهت بالا رفتن سن و بروز چين و چروك طبيعى ٢- از دست وزن زياد درون مدت زمان كوتاه كه ميتونـه علل زيادى داشته باشـه ولى باعث افتادگى و شل شدگى و ريزش پوست صورت ميشـه كه درون اين حال تنـها چاره فيس ليفت است
بنابراين فيس ليفت ربطى بـه سن و سال نداره و در صورت تشخيص پزشك معالج جهت حفظ زيبايى قابل انجام است.

Read more

Media Removed

فقط حقیقی مـیتواند لیگ برتری شود: بـه گزارش "ورزش سه"، دریـافت ویزای کار یکی از شروط اصلی بازی درون تیم های انگلیسی هست که هیچ کدام از بازیکنان جوان ایرانی از نظر قانونی با توجه بـه عدم حضور درون تعداد مدنظر بازی های ملی نمـی توانند ویزای کار انگلیس را دریـافت کنند. از بازیکنان جوان تیم ملی تنـها علیرضا حقیقی ... فقط حقیقی مـیتواند لیگ برتری شود:

به گزارش "ورزش سه"، دریـافت ویزای کار یکی از شروط اصلی بازی درون تیم های انگلیسی هست که هیچ کدام از بازیکنان جوان ایرانی از نظر قانونی با توجه بـه عدم حضور درون تعداد مدنظر بازی های ملی نمـی توانند ویزای کار انگلیس را دریـافت کنند. از بازیکنان جوان تیم ملی تنـها علیرضا حقیقی این شرایط را دارد کـه او هم پیشنـهادی از انگلیس ندارد. حتی علیرضا جهانبخش و سردار آزمون دو مـهاجم مطرح تیم ملی کـه سن و سال مناسبی هم به منظور ترنسفر بـه اروپا را دارند، نمـی توانند درون لیگ برتر انگلیس بـه مـیدان بروند مگر آنکه پاسپورت اروپایی داشته باشند.

شرایط دریـافت اجازه کار به منظور بازیکنان غیراروپایی درون انگلیس چنین است؛ قرارداد بالای 10 مـیلیون پوند و یـا یکی از دو شرط زیر: عضویت درون تیم ملی بزرگسالان درون دو سال اخیر و بازی درون 50 درصد بازی های ملی درون زمان عضویت. ضمن اینکه این تیم ملی حتما رنکینگ بالای 80 فیفا را داشته باشد.

امروز خبری از علیرضا بیرانوند و حضور او درون لیگ انگلیس منتشر شده بود کـه طبعا حتما گفت با توجه بـه شرایط بیرانوند شرایط حضور درون لیگ برتر انگلیس را ندارد

Read more

Media Removed

. بعضی وقتا یـه سریـا مـیان درست و غلط و خوب و بدو بـه ادم مـیگن کـه خودشون سرتاپا کـه هیچ سلول بـه سلول غلطن. این اواخر هم از طرف هوادارنماها و افراد سواستفاده گری کـه خانواده خاص عزیزمون باهاشون اشنا هستن اکاذیبی نشر شده کـه جا داشت به منظور حمایت از خاصی و برادر عزیزم بهروز مطلق این پست گذاشته بشـه کـه همـیشـه شاهد ... .
بعضی وقتا یـه سریـا مـیان درست و غلط و خوب و بدو بـه ادم مـیگن کـه خودشون سرتاپا کـه هیچ سلول بـه سلول غلطن.
این اواخر هم از طرف هوادارنماها و افراد سواستفاده گری کـه خانواده خاص عزیزمون باهاشون اشنا هستن اکاذیبی نشر شده کـه جا داشت به منظور حمایت از خاصی و برادر عزیزم بهروز مطلق این پست گذاشته بشـه کـه همـیشـه شاهد زحمتهاشون بودیم.
در عجبم از سن و سال اون ادم کـه با یـه حساب سرانگشتی از تندیس ها و هدایـای غیره ای کـه اسپانسرش بهروز عزیز بودن تهمت بـه فاکتورهای جعلی مـیزنن بعد خودشون درون کمال بی ابرویی و منت گذاشتن سر خانواده مرتضی عزیز بخاطر خ کیکی کـه پولش از هوادارها جمع شده بود متهم بـه دروغ بودن مراسم مـیکنند.
این افراد رو هرجا دیدین بلاک کنین چون حتی لیـاقت جواب هم ندارن که تا به امـیدخدا شرشون از خانوادمون کم بشـه

Read more

Media Removed

#bighanoon #hassangholamalifard حوصله‌ام سر رفته. دلم مـی‌خواهد مانند همـه پسر بچه‌های هم سن و سال خودم کمـی شیطنت کنم. دویدن را آغاز مـی‌کنم. آن‌قدر دورِ حیـاط مـی‌دَوَم کـه به نفس نفس زدن مـی‌افتم. دهانم خشک شده. یکهو چشمم مـی‌افتد بـه انباری. پاورچین پاورچین از پله‌های انباری پایین مـی‌روم، پرده‌ای ... #bighanoon #hassangholamalifard
حوصله‌ام سر رفته. دلم مـی‌خواهد مانند همـه پسر بچه‌های هم سن و سال خودم کمـی شیطنت کنم. دویدن را آغاز مـی‌کنم. آن‌قدر دورِ حیـاط مـی‌دَوَم کـه به نفس نفس زدن مـی‌افتم. دهانم خشک شده. یکهو چشمم مـی‌افتد بـه انباری. پاورچین پاورچین از پله‌های انباری پایین مـی‌روم، پرده‌ای را کـه نقشِ درِ انباری دارد، کنار مـی‌ و پا درون تاریکی مـی‌‌گذارم. از ترس اینکه مبادای مرا ببیند، پرده‌ پشت سرم را سر جایش برمـی‌گردانم. کمـی طول مـی‌کشد که تا چشم‌هایم بـه تاریکی خو بگیرند. بویی عجیب و دوست داشتنی مـی‌پیچد توی دماغم، بویی کـه انگار ترکیبی از هزاران بوست. باریکه‌ای نور از پنجره کوچکی کـه نزدیک بـه سقفِ انباری‌ و چسبیده بـه زمـین حیـاط هست کمـی آنجا را روشن کرده. چشم مـی‌دوانم توی انباری. بوته‌های پیچ درون پیچِ سیر و پیـاز کـه با کلافی زمخت و خشک بـه هم گره خورده‌اند از سقف آویزانند. از سیرها و پیـازهای آویزان مـی‌گذرم و به تاکستانی کـه گوشـه‌ انباری‌ست مـی‌رسم. انگورها نیز همچون سیرها و پیـازها از سقف آویزانند. از مـیان آن همـه چیزهایی کـه انگار بـه دار آویخته‌ شده‌اند، مـی‌گذرم و به خُمره‌ها و دبه‌ها مـی‌رسم. سنگی را کـه روی یکی از خمره‌هاست، بر‌مـی‌دارم و پارچه‌ نمناکش را بو مـی‌کشم‌. دلم آشوب مـی‌شود. نمـی‌دانم پدرم این زهرماری‌ را چطور مـی‌نوشد؟ سنگ را سر جایش مـی‌گذارم و سراغ دبه‌ تُرشی مـی‌روم. درش را بـه آرامـی مـی‌پیچانم، دست توی دبه مـی‌برم و یک گل‌کلم کوچک شکار مـی‌کنم. زیـادی تُرش است. گل‌کلم نیمـه گاز زده را بـه دبه بازمـی‌گردانم و لبخند مـی‌، انگار کـه ماهی‌ای نیمـه‌جان را بـه دریـا انداخته‌ام! کمـی آن طرف‌تر شیشـه‌های بزرگ و خوش رنگِ آب‌غوره‌ها و آب زرشک‌ها و آب آلبالوها کنار هم ردیف شده‌اند. بزاق توی دهانم جمع مـی‌شود. چشم‌هایم جوری برق مـی‌زنند کـه انگار درون آن تاریکی خودم هم برق‌شان را مـی‌بینم‌. پاورچین پاورچین سوی شیشـه‌ آب زرشک مـی‌روم و پارچه‌‌ای را کـه در دهانـه‌اش مچاله کرده و چپانده‌اند، درمـی‌آورم. بوی آب زرشک مرا بـه شوق مـی‌آورد. شیشـه برایم سنگین هست اما آن‌قدر شوق نوشیدن دارم کـه نمـی‌دانم چگونـه بلندش مـی‌کنم. چند قُلُپ مـی‌نوشم. ترش هست و کمـی شور. ناگهان صدای پایی را روی پله‌های انباری مـی‌شنوم. دستپاچه شده‌ام. مـی‌دانم اگر مرا هنگام شکار ببینند، حسابی کُتکم خواهند زد. فکری بـه سرم مـی‌زند. شیشـه‌ آب زرشک را روی بازو و آرنجم خالی مـی‌کنم. آب زرشکِ سرخ روی دستم همچون خون جاری مـی‌شود.ی پرده‌ انباری را کنار مـی‌زند. لشکری از نور بـه درون انباری هجوم مـی‌آورد و
.

بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇

Read more

Media Removed

. ‎بیشتر اتفاقات زندگیم رو از سه چهار سالگی بـه یـاد مـیارم. ‎خونمون کـه هنوز همونجا زندگی مـیکنم، اون روزا یـه رنگ و بوی دیگه داشت ‎بچه بودم، تو حیـاط خونـه واسه خودم گل بازی مـیکردم، با مرغ و خروس ها بازی مـیکردم، دوچرخه سواری مـیکردم عصرا تو کوچه، کوچه هایی کـه هیچوقت رنگ یـه هم سن و سال خودم روندیدم. ‎تک ... .
‎بیشتر اتفاقات زندگیم رو از سه چهار سالگی بـه یـاد مـیارم.
‎خونمون کـه هنوز همونجا زندگی مـیکنم، اون روزا یـه رنگ و بوی دیگه داشت
‎بچه بودم، تو حیـاط خونـه واسه خودم گل بازی مـیکردم، با مرغ و خروس ها بازی مـیکردم، دوچرخه سواری مـیکردم عصرا تو کوچه، کوچه هایی کـه هیچوقت رنگ یـه هم سن و سال خودم روندیدم.
‎تک بچه خانواده بودم، اما نـه عزیز بودم، نـه گوله نمک، نـه تو ناز و نعمت
‎با تموم این شرایط هیچوقت احساس تنـهایی نکردم تو دوران کودکی
‎با پدرم گاهی اوقات مـیرفتیم سر کلاس هایی کـه درس مـیداد
‎هنرستان هنر های زیبا شـهرضا، دانشگاه پردیس
‎روز ها مـیومد و مـیرفت
‎خوش و نا خوش
‎راستی، خونمون بهارستان بود، یـه شـهر نو ساز کـه یکم با مرکز اصفهان فاصله داشت و اون روزا جمعیت زیـادی نداشت.
‎رفتم مدرسه، یـه مدرسه بـه نام حقیقت.
‎کلاس مربع بود و مـیزها دور کلاس چیده شده بودن، بـه حالتی کـه اگه یـه نفر مـیخواست بره بیرون، همـه حتما از نیمکت ها مـیومدن بیرون که تا اون شازده بره پی کارش.
واقعا هیچوقت نفهمـیدم مـهندسیـه اون چیدمان با کی بود‎
چند روزی نگذشته بود کـه یکی از بچه ها با نوک مداد زارتی زد پا چشم ما، ما هم گذاشتیم تو گوشش. اولین چکی بود کـه زدم و بعدیش ۱۰ سال بعدش بود. معلممون، خانم نوروزی منو با چک و لگد و کشیدن گوش و مو های کلمون کشون کشون توی راهرو مدرسه، برد دفتر، کـه یـهو دیدم بابام اونجاس
‎همون روز پرونده و دفتر و دستک مارو گرفت و از اون مدرسه برد... ادامـه دارد...
‎ #خاطرات_كودكي_سهراب

Read more

Media Removed

ي وقت ها بـه عقب نگاه مي كنم و مسير زندگي رو كه طي كردم بهش فكر مي كنم و خيلي روزها و شب هاي سپري شده از جلوي چشمام رد مي شن بـه سرعت... تمام شكست ها و موفقيت ها رو با پوست و جونم حس كردم هميشـه و از تمام شكست ها تجربه كسب كردم براي رسيدن بـه مراحل و پله هاي بعدي... بزرگترين و تلخ ترين تيكه پازل زندگيم دوري خانواده ... ي وقت ها بـه عقب نگاه مي كنم و مسير زندگي رو كه طي كردم بهش فكر مي كنم و خيلي روزها و شب هاي سپري شده از جلوي چشمام رد مي شن بـه سرعت...
تمام شكست ها و موفقيت ها رو با پوست و جونم حس كردم هميشـه و از تمام شكست ها تجربه كسب كردم براي رسيدن بـه مراحل و پله هاي بعدي... بزرگترين و تلخ ترين تيكه پازل زندگيم دوري خانواده جان جانانم و خودم هست كه نمي دونم چيكارش كنم و ي وقت ها مي خوام از سر درد خودمو بـه در و ديوار بكوبم... كاش از هم اين همـه و اينقدر دور نبوديم و كاش نـه من از امريكا بـه اين حد بدم نميومد و اي كاش خانواده شمعدوني هم اينقدر جدي بـه مـهاجرت و زندگي که تا ابد درون اونجا فكر نمي كردن... خيلي ها هستن كه دوسشون دارم و برام مـهم هستن
مـهم هاي زندگي من كم نيستن، و افتخار مي كنم اين تعداد دوست عزيز دل دارم... و بيشتر از اون از اين خوشحالم كه چقدر تاثير درون زندگيم داشتن و دارن...دوستان زيادي دارم چون اب روان... كنار هم كار مي كنيم، خوش مي گذرونيم و زندگي خودمونو داريم و در غم ها هم كنار هم هستيم... ي تعدادي هم هستن كه بـه دلايل مختلف شخصي، كاري، اجتماعي و ... باهاشون قطع ارتباطم كه براي هر كسي هم پيش مياد كه قطع ارتباط كنـه...
در اين خصوص بـه اين اعتقاد دارم كه ي سري روابط دوستي و كاري بـه نقطه اي از تاريكي كه مي رسن يعني تاريخ انقاضاي اون رابطه سر رسيده و با تعارف و رو درواسي كاريش نمي شـه كرد...
ي تعداد محدودي هم هستن كه كاملا آگاهم كه از من خوششون نمياد و حتي حس تنفر نسبت بـه من دارن كه اونم خب ميل شخصيشونـه و من كاري از دستم بر نمياد براشون... همـه اينا رو نوشتم كه بـه اين برسم از جايي كه الان هستم درون اين سن و سال و بسيار راضي هستم... سختي هاي زيادي رو طي كردم که تا طعم شيريني هاي بهتري رو بچشم ... از ١٤ سالگي تو تابستون ها كار كردن و حس خوش امرار معاش داشتن که تا تحصيل و دوره هاي مختلف و كار كردن درون شركت هاي مختلف که تا فعاليت هاي اجتماعي و خيريه و پاگير شدن درون اين تور پهناور كار اجتماعي كردن...
حالم خوبه خيلي زيااااااد... از اينكه كار ايونت انجام ميدم...
از اينكه كار خيريه مي كنم و مشاوره درون زمينـه ارتباطات و جذب كمك هاي مردمي بـه خيريه هاي مختلف درون حوزه هاي مختلف مي دم...
از اينكه درون فضاي مجازي فعاليت زيادي دارم چه براي خودم و چه براي تبليغات... خيلي خيلي خيلي راضي هستم و خدارو خيلي شكر مي كنم و از اينكه موقعيت و فرصتي هست كه بـه لطف خدا و اعتماد خيلي ها قدم هاي مختلف بردارم سپاسگزارم...

Read more

Media Removed

مردم شـهرم همـیشـه عجول بوده اند همـیشـه همـه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره د، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند درون پیـاده رو بـه هم خوردند و بَد و بیراه گفتند... به منظور آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آبدیده شدند، زود ازدواج ... 📷 🌿

مردم شـهرم همـیشـه عجول بوده اند
همـیشـه همـه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره د، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند
در پیـاده رو بـه هم خوردند و بَد و بیراه گفتند... به منظور آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آبدیده شدند، زود ازدواج د و زود هم پشیمان شدند،
آنقدر عجله د کـه وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود... مردم شـهرم همـیشـه عجول بودند،
باور کنید انتهایش چیزی نیست،
وقتی بـه خودتان مـیرسید، درون آینـه فقط یک مرد، یک زن با موهای جوگندمـی نگاهتان مـیکند، عمر بـه قدر کافی تند مـیدود، شما آهسته راه بروید و به آرزوهایتان برسید... بـه خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید،
چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید،
خیـابان را باعشق قدم بزنید، شما هرگز بـه سن و سالِ الانتان برنمـیگردید...

#photooftheday #tehrandailylife #cafe #cafephotography #dailylook #pepole_and_world #cafelife #cafelover #iranphotography

Read more

Media Removed

محـو سخـنان حـاج همـت بـودم کـه در صـبحگاه لشـگر با شـور و هیـجان و حـرکات خاص سر و دستـش مشـغول سخــنرانی بود. مثل همـیشـه آنقدر صحبت های حاجی گیرا بود کهی بـه کار دیگری نپردازد. سکوت همـه جا را فرا گرفته بود و صدا فقط طنین صدای حاج همت بود و صلوات گاه بـه گاه بچه ها. تو همـین اوضاع پچ پچی توجه  بچه ها را بـه خود ... محـو سخـنان حـاج همـت بـودم کـه در صـبحگاه لشـگر با شـور و هیـجان و حـرکات خاص سر و دستـش مشـغول سخــنرانی بود. مثل همـیشـه آنقدر صحبت های حاجی گیرا بود کهی بـه کار دیگری نپردازد. سکوت همـه جا را فرا گرفته بود و صدا فقط طنین صدای حاج همت بود و صلوات گاه بـه گاه بچه ها. تو همـین اوضاع پچ پچی توجه  بچه ها را بـه خود جلب کرد. صدای یکی از بسیجی های کم سن و سال لشگر بود کـه داشت با یکی از دوستاش صحبت مـی کرد.
فرمانده دسته هرچی بـه این بسیجی تذکر مـی داد کـه ساکت شود و به صحبت های فرمانده لشگر گوش کند، توجهی نمـی کرد. شیطنتش گل کرده بود و مثلاً مـی خواست نشان بدهد کـه بچه بسیجی از فرمانده لشگرش نمـی ترسد. خلاصه فرمانده دسته یک، برخوردی با این بسیجی کرد و همـهمـه ای اطراف آنـها ایجاد شد.
سرو صداها کـه بالا گرفت، بالاخره حاج همت متوجه شد و صحبت هایش را قطع کرد و پرسید: «برادر! اون جا چه خبره؟ یک کم تحمل کنید زحمت رو کم مـی کنیم.»
کسی از مـیان صفوف بـه طرف حاجی رفت و چیزی درون گوشش گفت. حاجی سری تکان داد و رو بـه جمعیت کرد و خیلی محکم و قاطع گفت: «آن برادری کـه باهاش برخورد شده بیـاد جلو.» حاجی صدایش را بلندتر کرد: «بدو برادر! بجنب.»
بسیجی جلوی جایگاه کـه رسید، حاجی محکم گفت: «بشمار سه پوتین هات را دربیـار» و بعد شروع کرد بـه شمردن.
بسیجی کمـی جا خورد و سرش را بـه علامت تعجب بـه پهلو چرخاند.
حاجی کمـی تن صدایش را بلندتر کرد و گفت: «بجنب برادر! پوتین هات.»
بسیجی خیلی آرام بـه باز بند پوتین هایش مشغول شد،همـه شاهد صحنـه بودند. بسیجی پوتین پای راستش را کـه از پا بیرون کشید، حاجی خم شد و دستش را دراز کرد و گفت: «بده بـه من برادر!» بسیجی یکه ای خورد و بی اختیـار پوتین را بـه دست حاجی سپرد. حاجی لنگه پوتین را روی تریبون گذاشت و دست بـه کمرش برد و قمقمـه اش را درآورد. درون آن را باز کرد و آب آن را درون پوتین خالی کرد. همـه هاج و واج مانده بودند کـه این دیگر چه جور تنبیـهی است؟

حاجی انگار کـه حواسش بـه هیچ کجا نباشد، مشغول کار خودش بود و یکدفعه پوتین را بلند کرد و لبه آن را بـه دهان گذاشت و آب داخلش را نوشید و آن را دراز کرد بـه طرف بسیجی و خیلی آرام گفت: «برو سرجایت برادر!» بسیجی کـه مثل آدم آهنی سرجایش خشکش زده بود پوتین را گرفت و حاجی هم بلند و طوری کـه همـه بشنوند گفت: «ابراهیم همت! خاک پای همـه شما بسیجی هاست. ابراهیم همت توی پوتین شما بسیجی ها آب مـی خوره.»
جوان بسیجی یکدفعه مثل برق گرفته ها دستش را بالا برد و فریـاد زد: به منظور سلامتی فرمانده لشگر حق صلوات و انفجار صلوات، محوطه صبحگاه را لرزاند..
.
#شـهید
#همت

Read more

Media Removed

. سال پیش صبح بیست و دوم‌ اردیبهشت از خواب کـه بلند شدم ،قبل از این کـه حاضر شم و برم آرایشگاه بابام بهم گفت : از امروز دیگه مجرد نیستی برام خیلی جالب بود چون انقدر حالم خوب بود با محمد کـه خیلی حس نکردم فرق بین مجردی و متاهلی رو... وقتی بای هستی کـه مـیتونی درون کنارش خودت باشی ،مساله خیلی فرق مـیکنـه تعریف ... .
سال پیش صبح بیست و دوم‌ اردیبهشت
از خواب کـه بلند شدم ،قبل از این کـه حاضر شم و برم آرایشگاه بابام بهم گفت : از امروز دیگه مجرد نیستی😍
برام خیلی جالب بود چون انقدر حالم خوب بود با محمد کـه خیلی حس نکردم فرق بین مجردی و متاهلی رو...
وقتی بای هستی کـه مـیتونی درون کنارش خودت باشی ،مساله خیلی فرق مـیکنـه
تعریف مجردی واسه من تعریف شده نیست چون من همـیشـه توی دلم بهی کـه مـیدونستم یک روز وارد زندگیم مـیشـه ، وفادار بودم‌.
(شاید خیلی عجیب باشـه ولی تخیل قوی از ویژگی های بارز های بهمن ماهی محسوب مـیشـه😂😂😂😂)
از نظر قانونی ما ازدواج کردیم، ولی از نظر من ما فقط بـه هم رسیدیم و دوست هستیم چون دوست ندارم عشقمون زن و شوهری باشـه ، دوست دارم فراتر از این حرف ها باشـه ،تا هیچ وقت یکنواخت نشـه.
من نیمـه ی بهتر خودم رو درون تو پیدا کردم
این بـه هم رسیدنمون مبارکمون باشـه💑
پ.ن : امـیدوارم همـه ی نیمـه ها بـه هم برسند و کامل بشن ، فارغ از ت، فارغ از مادیـات ،فارغ از تفاوت ها و فارغ از سن و سال و...💖💖💖💖💖💖
هانیـه غلامـی
ورق بزنید...

Read more
#occupationaltherapy #whpiambored دلار هراز زاویـه ی دید ِ خودش داستان ِ دلار رو مـی بینـه؛ داستان ما رو هم گوش کنید لطفا: این بچه ها بیمـه نیستن؛ یعنی بیمـه بـه خدمات ِ کاردرمانی اختصاص داده نشده از سمت ِ دولت و وزارت بهداشت؛ این بچه ها اختلالات ِ مزمن دارن و باید سال ها بـه کلینیک های کاردرمانی و ... #occupationaltherapy
#whpiambored
دلار
هراز زاویـه ی دید ِ خودش داستان ِ دلار رو مـی بینـه؛ داستان ما رو هم گوش کنید لطفا:
این بچه ها بیمـه نیستن؛ یعنی بیمـه بـه خدمات ِ کاردرمانی اختصاص داده نشده از سمت ِ دولت و وزارت بهداشت؛ این بچه ها اختلالات ِ مزمن دارن و باید سال ها بـه کلینیک های کاردرمانی و گفتاردرمانی مراجعه کنن، طبق ِ تعرفه بابت ِ هر جلسه ی چهل و پنج دقیقه ای چیزی حدود ِ پنجاه هزار تومن پرداخت مـی کنن، حداقل هفته ای دو جلسه سر مـیزنن بـه کلینیک، حالا حساب کنید ببینید چقدر فشار بـه والدینشون مـیاد، تازه فقط کـه این نیست، اکثرا کنترل ادرار و مدفوع ندارن و حتی توو این سن و سال پوشک مـیشن، قرص های خارجی کـه پزشک متخصص واسشون نوشته رو حتما خریداری کنن، علاوه بر اینا تامـین نیـازهای اولیـه ی دیگه ای کـه بچه های نرمال هم لازم دارن مثل خوراک و پوشاک و فلان و فلان.
من؟ من از کلینیکی کـه تووش کار مـی کنم درصد مـیگیرم، هر مراجعی شصت درصدش مال ِ منـه باقیش مال ِ کلینیکه.
من؟ من از امشب کـه رفتم فست فود ِ سر کوچه شام بخورم حتما گرون تر بخرم چون مـیگه سس مایونز گرون شده گوشت گرون شده نون گرون شده بعد همبرگر ِ ما هم هزارتومن گرونتر شده.
من؟ من از فردا راننده تاکسی بقیـه ی پولمو بعد نمـیده چون گوشت گرون شده، گوشت فروش گرون تر مـی فروشـه یـا گوشت ِ بی کیفیت تر مـیده چون صاحبخونـه اش اجاره رو زیـاد کرده، صاحبخونـه ی گوشت فروشـه بچشو مـیاره کلینیک ِ ما؛ وارد ِ یـه سیکل ِ باطل مـیشیم کـه هممون سر ِ هم کلاه مـیذاریم، مـهربونی نمـی کنیم؛ فقط با این استدلال کـه دلار گرون شده؛ دو روز دیگه ویزیت ها رو گرون مـی کنـه وزارت ِ بهداشت و بچه ها کمتر مـیان کلینیک و پیشرفتشون درون هاله ای از ابهام قرار مـیگیره.
من؟ من هیچی، همـه ی ما وارد ِ مرگ ِ تدریجی شدیم.

@itsoheil
@sajadafsharian
@shahinmung
@the_zhalzzz
@bomraniband
@bomranimusic
@behzadomrani
#کاردرمانی
#instagram
#instavideo
#musical
#occupational_therapy
@otstudiosla
@insta4ot
@theotshow
@neuroreabilitar

Read more

Media Removed

جیم آخرهفته‌ها ساعت هشت باز مـی‌کنـه. همون‌طور کـه مـی‌بینید دو سه که تا زن هم‌سن و سال من و هفت هشت که تا مرد بازنشسته مشتریـان توی صف هستند. من واقعاً آدم ورزشکاری نیستم. کاملاً برعکس، خیلی آدم شکمو و رعایت نکن و گاهی سیگار بکشی هستم و متاسفانـه حوصله‌ی سکته هم ندارم چون درد داره و آدم هم از کار و زندگی مـیافته‌. ... جیم آخرهفته‌ها ساعت هشت باز مـی‌کنـه. همون‌طور کـه مـی‌بینید دو سه که تا زن هم‌سن و سال من و هفت هشت که تا مرد بازنشسته مشتریـان توی صف هستند.
من واقعاً آدم ورزشکاری نیستم. کاملاً برعکس، خیلی آدم شکمو و رعایت نکن و گاهی سیگار بکشی هستم و متاسفانـه حوصله‌ی سکته هم ندارم چون درد داره و آدم هم از کار و زندگی مـیافته‌. بنابراین منطقاً چاره‌ای ندارم جز این‌که هفته‌ای صد و پنجاه دقیقه ضربان قلبم رو برسونم بـه شصت و پنج که تا هشتاد و پنج درصد ضربان قلب ماکسیممم (ضربان قلب ماکسیمم تقریباً مـی‌شـه عدد دویست و بیست منـهای سن‌تون)
تحقیقات نشون داده‌اند کـه سیگاری بودن و چاقی مفرط داشتن کم‌خطر تر از زندگی بی‌تحرک داشتن هستند. ۱۵۰ دقیقه درون هفته خودتون رو بـه یک وسیله‌ای "نسبتاً خسته" کنید. این هم یک پست اینستاگرامـه بنابراین بیش از آنچه شایسته‌اش هست جدیش نگیرید و برای امور مربوط بـه سلامت‌ و ورزش‌تون اول با پزشک م کنید.

Read more
فیلــم یک دقیقــــه ای #Tuck Me In #روی مرا بپوشـــان ساختــــۀ : #ایگناسیــــو اف.رودو محصــول اسپانیـا 2014 این اثــر کـه بتازگی درون فستیـــوال بین المللی فیلمـهـــای یک دقیقـــه ای ( Filminute) موفــق بـه دریـافت جایــــزه گردیــــده هست ، برگرفتــــه از طرحیست کـه سال گذشتــــه توسط ... فیلــم یک دقیقــــه ای
#Tuck Me In
#روی مرا بپوشـــان
ساختــــۀ :
#ایگناسیــــو اف.رودو محصــول اسپانیـا 2014
این اثــر کـه بتازگی درون فستیـــوال بین المللی فیلمـهـــای یک دقیقـــه ای ( Filminute) موفــق بـه دریـافت جایــــزه گردیــــده هست ، برگرفتــــه از طرحیست کـه سال گذشتــــه توسط « خــــووان جی. روئیــــــز » درون واکنـــش بـه فراخوانی جهت نگارش داستانـهــــــای ترسناکِ دو جملـــه ای خلــــق شـــده بـــــود
.
فیلم کوتاه «روی مرا بپوشان» ساخته ایگناسیو رودو درون طول مدت زمانی کوتاه، یک دقیقه، توانسته هست در جهت هدف خود بـه کیفیتی وحشت‌آور و مالیخولیـایی دست بیـابد. به منظور تبیین چگونگی رسیدن فیلم بـه چنین کیفیتی لازم هست تا درون ابتدا توجه ویژه‌ای بـه ثانیـه ۲۷-۲۸ فیلم شود. درون ثانیـه ۲۸ درون کنار مرد، عکسی سه نفره دیده مـی‌شود. پدر، مادر و پسر (الکس). درون فیلم خبری از مادر نیست بـه جز عکسش. از جمله دلالت‌هایی (این فیلم تفسیرپذیر هست و احتمالا دلالت‌های دیگری هم دارد) کـه این اثر دارد، نشان همـین تأثیر عدم حضور مادر درون این خانواده است. مادر، حال بنا بـه هر دلیلی، درون اینجا حضور واقعی و فیزیکی ندارد. نشان عمادر اتفاقاً بـه شکلی نمادین تاکید دارد بر عدم حضور واقعی‌اش.

تأثیر عدم حضور مادر درون این خانواده کوچک بـه این شکل باایی شده است: جای مادر آن قدر خالی هست که پسربچه به منظور جبران این جای خالی، همزادی خیـالی به منظور خود ساخته است. که تا این جا موضوع عادی بـه نظر مـی‌رسد، اما از این نقطه بـه بعد هست که فیلم وارد فضای بـه اصطلاح وهمناک و مالیخولیـایی مـی‌شود: تأثیر و عمقِ جای خالی مادر آن قدر سنگین هست که این همزاد خیـالی پسربچه، بـه همزادی واقعی بدل شده است، آن قدر واقعی کـه پدر هم حتی او را مـی‌بیند. البته نباید از تأثیری کـه عدم حضور مادر بر پدر هم مـی‌گذارد غافل ماند. یعنی جای خالی مادر آن چنان فضایِ روانی سنگینی ایجاد مـی کند کـه هم بر پسربچه و هم بر پدر بـه شدت تأثیرگذار است. درون واقع سازندۀ فیلم فضایی روانی را با فضایی وهمناک و مالیخولیـایی پیوند زده: فضا و جو روانی حاصل از عدم حضور مادر پیوند زده شده با بدل شدن همزادی خیـالی بـه همزاد و موجودی واقعی. نتیجه این پیوند رسیدن بـه کیفیتی از حسِ وحشت است، منتها وحشتی غریب کـه حاصل فضا و جوی روانی است.

ویژگی اساسی و قابل توجهِ دیگر فیلم، چرخش و انتقالی هست که بین ابتدا و انتهای فیلم رخ مـی‌دهد. درون ابتدا پسربچه روی تخت، مثل تمامـی بچه‌های دیگر درون این سن و سال، معصوم و دوست داشتنی بـه نظر مـی‌رسد. درون نقطه مقابل او هم پدر هست که حس آرامش و امنیت را بـه پسربچه منتق

Read more

‌ مجموعه جذاب Peppa pig_پکیج اول ‌‌ مناسب 2 سال بـه بالا قیمت عادی :۲۴۰۰۰ قیمت خرید از سایت : ۲۱۶۰۰ ‌شامل ۲۱۰ قسمت و چهار دی وی دی شخصیت اصلی این مجموعه "Peppa" مـی باشد ،پپا یک خوک بامزه و دوست داشتنی هست و 4 سال دارد و با پدر ، مادر و برادر کوچک خود بـه نام "جورج" زندگی مـی کند ک درشروع کارتون توسط ...
مجموعه جذاب Peppa pig_پکیج اول ‌‌
🔹مناسب 2 سال بـه بالا
🔹قیمت عادی :۲۴۰۰۰
🔹قیمت خرید از سایت : ۲۱۶۰۰
🔹‌شامل ۲۱۰ قسمت و چهار دی وی دی

شخصیت اصلی این مجموعه "Peppa" مـی باشد ،پپا یک خوک بامزه و دوست داشتنی هست و 4 سال دارد و با پدر ، مادر و برادر کوچک خود بـه نام "جورج" زندگی مـی کند ک درشروع کارتون توسط پپا معرفی مـیشوند.

پپا از پ درون حوضچه های پر از گل ، بازی با خرس عروسکیـه خود بـه نام "تدی" و بازی لذت مـی برد.
جورج برادر کوچک پپا ، درون بیشتر قسمت ها دیده مـی شود بـه همراهاسباب بازی بـه نام "آقای دایناسور" ، کـه علاقه ی زیـادی بـه عروسکش دارد ، جورج دوساله هست که درون قسمتی از مجموعه ارائه شده ، "تولد جورج" نمایش داده مـیشود. جورج دوست دارد با بزرگش پپا بازی کند.
جورج اکثرا لباس آبی رنگ مـی پوشد .
از جمله خصوصیـات این مجموعه : - رنگ بندی شاد -مکالمـه ساده انگلیسی -آموزش ساده زبان انگلیسی -بیـان واضح کلمات و درک آسان جملات -نمایش فعالیت های روزمره از جمله :
حضور درون بازی های گروهی ، نمایش بازی های کودکانـه با دوستان هم سن و سال خود، رفتن بـه شنا، دیدن پدربزرگ و مادر بزرگ خود و ... ,

‌‌ 🔴🔴🔴برای ثبت سفارش و از استفاده از تخفیف ۱۰ درصدی بـه سایت
www.niniCartoon.com
مراجعه بفرمایید
نکته: تلگرام و دایرکت شامل تخفیف نمـی باشند و با قیمت عادی حساب مـی شوند.🔴🔴🔴

#نی_نی_کارتون #نی_نی #کارتون #آموزش_زبان #کودک #زبان_انگلیسی #آهنگ #زبان_اصلی #زبان #آموزش #شاد #نینی
#niniCartoon #nini #cartoon #baby #animation #happy #nini_cartoon #english #Learning_English #learning #English #music #kodak #amozesh_zaban #shad #amozesh #zaban #kids

Read more

Media Removed

‍ شاید شما نیز بـه کرات عبسیجی نوجوانی را دیده باشید کـه اسلحه بـه دست مـیان گل ودر حال ‌خیز است، با چهره‌ای صبور و گل‌آلود کـه در خیلی جاها بـه عنوان نمادی از مقاومت جوانان ایران و شـهیدان کم سن و سال بـه کار مـی‌ رود و به تصور خیلی‌ها مربوط بـه شـهید حسین فهمـیده است. او شـهید حسن جنگجو است. شـهیدی از فهمـیدگان ... ‍ 🌹 شاید شما نیز بـه کرات عبسیجی نوجوانی را دیده باشید کـه اسلحه بـه دست مـیان گل ودر حال ‌خیز است، با چهره‌ای صبور و گل‌آلود کـه در خیلی جاها بـه عنوان نمادی از مقاومت جوانان ایران و شـهیدان کم سن و سال بـه کار مـی‌ رود و به تصور خیلی‌ها مربوط بـه شـهید حسین فهمـیده است. او شـهید حسن جنگجو است.
🌹شـهیدی از فهمـیدگان شـهر تبریز کـه به راستی نمادی از سلحشوری و دلاوری نوجوانان و دانش‌آموزان غیور ایران است.
🌹این عدر سال 59 و روزهای نخست جنگ ایران و عراق توسط «آلفرد یعقوب‌زاده» گرفته شده است.
روحش شاد ویـادش گرامـی

Read more

Media Removed

به گزارش "ورزش سه"، انتشار یک استوری عجیب درون صفحه اینستاگرام محمدامـین اسدی، مـهاجم پرسپولیس و تیم ملی امـید درون ساعت ۳ بامداد روز چهارشنبه(به وقت اندونزی) دردسرهای زیـادی به منظور او بـه همراه داشت، که تا جایی کـه این بازیکن کم سن و سال صبح امروز از اردوی امـیدهای ایران اخراج و به تهران دیپورت شد. محمدامـین اسدی ... به گزارش "ورزش سه"، انتشار یک استوری عجیب درون صفحه اینستاگرام محمدامـین اسدی، مـهاجم پرسپولیس و تیم ملی امـید درون ساعت ۳ بامداد روز چهارشنبه(به وقت اندونزی) دردسرهای زیـادی به منظور او بـه همراه داشت، که تا جایی کـه این بازیکن کم سن و سال صبح امروز از اردوی امـیدهای ایران اخراج و به تهران دیپورت شد.
محمدامـین اسدی درباره علت این اتفاق بـه خبرنگار "ورزش سه" گفت: وقتی صبح از خواب بلند شدم، دیدم همـه جا انتقاد د، پست گذاشتند و در همـه جا این موضوع را پخش کرده‌اند.
او ادامـه داد: واقعا خودم همـین امروز صبح این قضایـا را دیدم و اصلا درون جریـان اتفاق شب گذشته نبودم؛ نمـی‌دانم از قبل بای خصومتی بوده یـا هر چیز دیگر، پسورد یـا صفحه اینستاگرام من را هک د، استوری گذاشتند، مشخصاتم را تغییر دادند و حتی دنبال کننده‌های اینستاگرام من را دست‌کاری د.

مـهاجم تیم ملی امـید عنوان کرد: خدا را شکر امروز صبح موضوع را بـه یکی از دوستانم اطلاع دادم کـه توانست صفحه اینستاگرامم را برگرداند، اما واقعا شوکه شدم؛ خیلی بد هست آدم درون چنین موقعیتی قرار بگیرد و تا این اندازه به منظور آدم قضاوت کنند و حرف نابجا بزنند.

اسدی درون مورد پیگیری باشگاه پرسپولیس پیرامون این اتفاق گفت: فعلا از باشگاه پرسپولیس خبری نشده است.
او اضافه کرد: نمـی‌دانم حتما شاید خصومت‌هایی کـه از قبل با افرادی داشتم این اتفاق را بـه همراه نداشته؛ واقعا نمـی‌دانم؛ البته من بهی بدی نکردم کـه حتی شخصی بخواهد صفحه اینستاگرامم را هک کند و به این شکل باعث خراب شدن درون همـه جا من شود.

مـهاجم امـیدهای ایران و پرسپولیس تاکید کرد: بالاخره خدا هم جای حق نشسته و ان‌شاالله حق بـه حق‌دار مـی‌رسد؛ اصلا این کارها درست نیست ولی ان‌شاالله کـه همـه چیز هرچه زودتر مشخص مـی‌شود.

اسدی درباره واکنش‌های مردم بـه این اتفاق گفت: حرفم با مردم این هست که فقط من را حمایت کنند چون بـه خدا من هیچ کاری نکردم و هیچ اشتباهی نکردم! اصلا مگر من دیوانـه‌ام بخواهم این کار را انجام دهم؟ اصلا بـه بچه هم بگویید خنده‌اش مـی‌گیرد.
او اظهار کرد: فقط دوست دارم مردم قضاوت الکی درباره من نکنند و خدا را این وسط درون نظر بگیرند؛ مردم بـه جای قضاوت، از من حمایت کنند چون واقعا هیچ کاری نکردم؛ اصلا خود مردم حتما ببینند دیگر کـه اصلا درون صفحه اینستاگرام عکس‌ها، پست‌ها و ... هک شده بود که تا اینکه صفحه من برگشت؛ حالا خودم حتما یک ویدئو بگذارم و در این باره توضیح دهم.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️🤜💪
@ivankovic_branko  @seyed_jalal_hosseini4 @mohammadansari_ @hossein_mahini13

Read more

Media Removed

«ما همـه افسون سادگي رؤياي تري شده بوديم، رؤياي جواني کـه از طرفي آنقدر معصوم بود کـه باور داشت مي‌تواند دنياي بهتري بسازد و از طرف ديگر آنقدر عاقل بود کـه نـهضت خودش را آرام آرام پيش ببرد. ما از تري قهرمان ساختيم زيرا او آنچه را کـه لازمـه قهرماني هست انجام داد: او با حضورش دنياي ما را بهتر کرد. ما تري را قهرمان ... «ما همـه افسون سادگي رؤياي تري شده بوديم، رؤياي جواني کـه از طرفي آنقدر معصوم بود کـه باور داشت مي‌تواند دنياي بهتري بسازد و از طرف ديگر آنقدر عاقل بود کـه نـهضت خودش را آرام آرام پيش ببرد. ما از تري قهرمان ساختيم زيرا او آنچه را کـه لازمـه قهرماني هست انجام داد: او با حضورش دنياي ما را بهتر کرد. ما تري را قهرمان شمرديم زيرا او از ميان مردم عادي برخاسته بود و ما تکه‌اي از وجود خودمان را درون او مي‌ديديم.» تري فايک جوان معمولي کانادايي بود با زندگي معمولي هر جواني درون سن و سال او، سرگرم درس و ورزش و تفريح. اما اتفاقي زندگي‌اش را زير و رو کرد. درون 19 سالگي تشخيص دادند کـه سرطان پيشرفته استخوان دارد و در نتيجه بيماري يک پايش را از دست داد. و اين انتخاب‌هاي آدم‌ها درون شرايط دشوار هست که مي‌تواند از يک آدم معمولي، قهرماني بسازد. تري فابعد از اين کـه بر افسردگي ناشي از شرايطش فايق آمد، تصميم گرفت گامي فراتر بردارد. او کـه در دوران بستري شدنش از نزديک شرايط دشوار بيماران سرطاني را ديده بود عزم کرد براي مبارزه با اين بيماري کاري د. و اين‌گونـه بود کـه ماراتون اميد شکل گرفت. او تصميم گرفت از شرق که تا غرب خاک کانادا را بدود و براي تحقيقات مربوط بـه مبارزه با سرطان پول جمع کند. تصميمي کـه براي هر دونده حرفه اي اقدامي بسيار بلندپروازانـه و ديوانـه وار تلقي مي‌شود چه رسد بـه دونده اي با يک پا. او شش ماه تمام هر روز حدود 40 کيلومتر يعني مسافتي نزديک بـه يک مسابقه دوي ماراتون را دويد و تا آخرين نفس تسليم نشد. «کاروان اميد» داستان مبارزه تري هست با نااميدي و ياس و نمايشي هست شگفت انگيز از پيروزي اراده انسان.
.
@saratan.ir. #درمان #سرطان #حمایت #کودک #بیمار #تغذیـه #امـید #مبتلا #مـهم #نکته #شفا #امـید #بهبودی #خدا #روحیـه #مبارزه #موفقیت #بیماری #پزشکی #سلامت #پزشک #متخصص #محقق #ایران #علم #علمـی #اطلاع_رسانی

Read more

Media Removed

موج، دريا و همـه پيراهن هاىِ شاه، تصاويرى از آرشيو محمد رضا پهلوى و خانواده اش درون كنارِ سواحل درياىِ "كاسپين" درون حاشيه سفرهاىِ تفريحى بـه ويلاىِ نوشـهر درون سال هزار و سيصد و پنجاه و سه خورشيدى: محمدرضا پهلوى درون همـه عكس هاى اين مجموعه حضور دارد، كالج پوشِ بدون جوراب، از نشسته روىِ مبل بادى قرمز رنگ که تا روىِ ... موج، دريا و همـه پيراهن هاىِ شاه، تصاويرى از آرشيو محمد رضا پهلوى و خانواده اش درون كنارِ سواحل درياىِ "كاسپين" درون حاشيه سفرهاىِ تفريحى بـه ويلاىِ نوشـهر درون سال هزار و سيصد و پنجاه و سه خورشيدى: محمدرضا پهلوى درون همـه عكس هاى اين مجموعه حضور دارد، كالج پوشِ بدون جوراب، از نشسته روىِ مبل بادى قرمز رنگ که تا روىِ جلد مجله "اولا" و تصاوير داخل قايق موتورى و تفريحى خانواده، که تا عكس هاىِ دسته جمعى كنارِ موتور سه چرخ بزرگ داخل ويلا، او درون همـه عكس هاىِ اواخر دهه پنجاه، تنـها يك مدل ساعت بـه دست دارد، ساعتى مردانـه با بدنـه فلزى و صفحه كشيده و غيرگرد، ساعت اصلى و مورد علاقه اش، نيازى بـه تعويضش ندارد، روزهاىِ شور و شوق جوانى را پيموده و پدر يك خانواده شلوغ است، از اسناد و مصاحبه هاى بعد از مرگش، مشخص شد كه درون اين سال ها از بيمارى و احتمال كشنده بودنش خبر داشته، يك رهايى و احتمال مرگ درون همـه چهره هايش وجود دارد، تركيبى از موهاىِ سياه و سفيد كه سفيدترهايش هر روز بيشتر مى شوند، اما انتظار رسيدن مرگ درون اين سن و سال برايش كمى ناخوش آيند است، پسرش هنوز بـه سن جانشينى نرسيده و يك وليعهد نامعلوم الحال است، اضطراب وضعيت كشور و تلاش هايش براي سرشاخ شدن با همـه دشمنانش، اميال، آرزوها، ترس ها و اشتباهاتى كه هر رهبر، شاه، سلطان يا صاحب مملكتى درون سر دارد. علاقه زيادى بـه شلوارهاى چسبان و تنگ دارد، هميشـه پيراهنش را با يقه اى باز زير شلوار مى زند و از كمربند که تا حد ممكن استفاده نمى كند، اندام و هيكلش را بـه شكل وسواسى زير ذره بين دارد، از شكم آوردن و چربى دور شكم از جوانى بيزار بوده و تا پايان عمر، دور كمرش را تغيير نداده است. يك ريزش ارثى مو درون دو طرف پيشانى دارد كه که تا پايان عمرش متوقف نشد و تمايلى بـه جراحى "بينى درشت و گوشتى" اش نداشت، ريش و ته ريش را درون هيچ شرايطى نپسنديد و از اين عادت درون مراسم مرگ پدرش هم دست بر نداشت، صورتش را بيشتر تيغ انداخته بود. عكس هاى سفرها و تفريحاتش را درون همـه جا پخش و منتشر مى كرد، عكاس هاى معروف خارجى درون همـه سفرها و گردش ها با او و خانواده اش بودند، جامعه توان تحمل و ديدن نداشت، محكوم بـه ولخرجى و عياشى شد، گفتند دارد با پول مملكت عيش و نوش مى كند، براي عكس هايش گوش و شاخ گذاشتند، تصويرش را از داخل اسكناس ها درآوردند و تنديس هايش را پايين كشيدند. جامعه مشتاق فروريختن كاخ ها بود، درون مسير ملى كردن همـه چيز، فرار از ماليات و پول آب و برق، جامعه اى كه از اختلاف طبقاتى با "شاه" بيزار بود. اينجا "كافه نوستال" است، صداىِ راستين خاطرات و يادگارهاىِ ملت ايران.

Read more

Media Removed

اومدیم شمال جاتون خالی بازم من و عکاسیم . مردم شـهرم همـیشـه عجول بوده اند همـیشـه همـه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره د، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند درون پیـاده رو بـه هم خوردند و بَد و بیراه گفتند... به منظور آشنایی با جنس ... اومدیم شمال جاتون خالی
بازم من و عکاسیم 😉😍
.
مردم شـهرم همـیشـه عجول بوده اند
همـیشـه همـه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره د، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند
در پیـاده رو بـه هم خوردند و بَد و بیراه گفتند... به منظور آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آبدیده شدند، زود ازدواج د و زود هم پشیمان شدند،
آنقدر عجله د کـه وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود... مردم شـهرم همـیشـه عجول بودند،
باور کنید انتهایش چیزی نیست،
وقتی بـه خودتان مـیرسید، درون آینـه فقط یک مرد، یک زن با موهای جوگندمـی نگاهتان مـیکند، عمر بـه قدر کافی تند مـیدود، شما آهسته راه بروید و به آرزوهایتان برسید... بـه خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید،
چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید،
خیـابان را باعشق قدم بزنید، شما هرگز بـه سن و سالِ الانتان برنمـیگردید... #ستایش_قاسمـی

#عکاسی #ع#طبیعت #جنگل #شمال #نوشـهر #چلندر #دریـاچه_ارواح #تکست #شعر #متن #

Read more

Media Removed

. هنوز خوب بـه خاطر دارم آن شب را که تا صبح بیدار بودم یعنی‌ راستش را بخواهید از خوشحالی خوابم نمـی برد چند هفته ای بود کـه دلم پشت ویترین یک‌دوچرخه فروشی جا مانده بود برعتمام هم سن و سال هایم هیچ علاقه ای بـه دوچرخه سواری نداشتم ولی آن دوچرخه فرق داشت بدجور دلم را بود بی اغراق زیباترین دوچرخه ... .
هنوز خوب بـه خاطر دارم
آن شب را که تا صبح بیدار بودم
یعنی‌ راستش را بخواهید از خوشحالی خوابم نمـی برد
چند هفته ای بود کـه دلم پشت ویترین یک‌دوچرخه فروشی جا مانده بود
برعتمام هم سن و سال هایم هیچ علاقه ای بـه دوچرخه سواری نداشتم
ولی آن دوچرخه فرق داشت
بدجور دلم را بود
بی اغراق زیباترین دوچرخه ی دنیـا بود
با تزیین های ساده ولی عجیب زیبا
دوچرخه را خ
ولی هنوز دوچرخه سوار شدن را بلد نبودم
دوچرخه را دست مـی‌گرفتم و به کوچه مـیرفتم ولی دوچرخه سواری نمـی کردم
تابستان تمام شد
دوچرخه هم مثل خیلی از وسایل بازی دیگر که تا تمام شدن مدرسه ها و تابستان بعدی بـه انبار کوچ کرد
در تمام این مدت بـه دوچرخه ام سر مـی زدم
وقتیی نبود یواشکی با کلی استرس درون حیـاط دوچرخه سواری مـی کردم
کم کم دوچرخه سواری را یـاد گرفتم
منتظر تابستان بودم که تا به تمام دوستان و هم سن و سال هایم نشان بدهم کـه چه دوچرخه سوار ماهری شده ام
نیمـه های خرداد بود
امتحان آخر هم تمام شده بود و داشتم با خوشحالی بـه سمت خانـه مـی دویدم
مستقیم بـه انباری رفتم ولی دوچرخه نبود کـه نبود
من دوچرخه سواری را یواشکی یـاد گرفته بودم و‌ همـه فکر مـی‌د دوچرخه سواری بلد نیستم ، فهمـیدم دوچرخه ام‌را بـه یکی از هم سن و سال هایم کـه دوچرخه دوست داشته ولی قدرت خریدش را نداشته بخشیده اند
چون فکر مـی د من نمـی توانم از آن استفاده کنم
نشستم روی پله‌ های انباری و فقط اشک ریختم
راستش را بخواهید تنـها دوست داشتن کافی نیست
اگر ‌به وقتش دوست داشتن را بلد نباشی ، دوست داشتن را نشان ندهی او‌ را از دست خواهی داد
بعد از آن دیگر هیچوقت دوچرخه سوار نشدم
هیچوقت بـه هیچ دوچرخه ای حتی فکر نکردم
دلیلش مشخص هست وقتی چیزی را کـه دوست داری از دست مـی دهی دیگر نمـی توانی برایش جایگزین پیدا کنی
من فقط همان دوچرخه را دوست داشتم
.
#دوچرخه #حس #خوب #دوست_داشتن #از دست دادن

Read more
......... که تا وقتی خودتو دوس نداشته باشی یـا شیفته خودت نباشی نمـیتونیی دیگه رو دوست داشته باشی که تا وقتی نتونی بـه خودت کمک کنی بهی دیگه نمـیتونی کمک کنی که تا وقتی کـه خودت پیشرفت نکنی نمـیتونی پیشرفت دیگران رو ببینی بـه نظر من خوب نیست ادم تک بُعدی باشـه حتما وقتی درون موردت حرف بزنن بگن (هر کاری ازش برمـیاد ... .........
تا وقتی خودتو دوس نداشته باشی یـا شیفته خودت نباشی نمـیتونیی دیگه رو دوست داشته باشی
تا وقتی نتونی بـه خودت کمک کنی بهی دیگه نمـیتونی کمک کنی
تا وقتی کـه خودت پیشرفت نکنی نمـیتونی پیشرفت دیگران رو ببینی
به نظر من خوب نیست ادم تک بُعدی باشـه
باید وقتی درون موردت حرف بزنن بگن (هر کاری ازش برمـیاد و روش مـیشـه حساب کرد)
مثلا وقتی فقط یـه مدل اهنگ گوش بدی یـه مدل لباس بپوشی فقط یـه پاتوق داشته باشی فقط یـه دوست داشته باشی نمـیتونی زندگی بینـهایت رو تجربه کنی .چون خودتو اسیر اون چهار چوبای خودت قرار دادی زندان کردی و
اون مـیله های زندانی کـه واسه خودت درست کردی با انگشت بـه دیگران اشاره مـیکنی کـه دارن ازادانـه بدون هیچ ترسی بُعد های زندگی رو تجربه مـیکنند و بهشون مـیخندی چون تو نتونستی.
خودتو درگیر سن و سال وزن و قد و موقعیتو این‌چیزا نکن ببین حال دلت با چی خوب مـیشـه .ببین چه چیزایی رو مـیتونی تجربه کنی چون تو فقط یک بار زندگی مـیکنی .
اگهی ولت کرد ولش کن
اگهی دو دستی گرفتت بگیرش
اگهی بهت خوبی کرد سعی کن جبران کنی
اگهی بهت بدی کرد فقط محلش نذار این خودش بد ترین عذابه براش
بعضی وقتا حتما پیج زندگیتو از پرایوت درون بیـاری کـه ببینن بدون اونا هم مـیشـه زندگی کرد و خوشحال بود و عاشق شد و پیشرفت کرد
مطمعن باش اونا همـیشـه حواسشون بـه تو هست و چِکت مـیکنن
اونجاست کـه مطمعن مـیشی تو بازی رو بردی و اونا باختن😉

پ ن:کلیپ هم هیچ ربطی بـه مطالبی کـه نوشتم نداشت 😊

Read more

Media Removed

. دراز مـی‌کشم روی تخت و چشم مـی‌دوزم بـه سقف. از پنجره چند رگه‌ نور روی سقف خزیده‌اند و همچون مار پیچ مـی‌خورند. آنقدر با چشم‌هایم پیچ خوردن رگه‌های نور را دنبال مـی‌کنم کـه سرم گیج مـی‌رود. چشم‌هایم را کمـی مـی‌بندم که تا آرام گیرم. پشت پلک‌هایم چند رگه نور همچون مار این سو آن سو مـی‌روند. چشم‌های بسته‌ام را ... .
دراز مـی‌کشم روی تخت و چشم مـی‌دوزم بـه سقف. از پنجره چند رگه‌ نور روی سقف خزیده‌اند و همچون مار پیچ مـی‌خورند. آنقدر با چشم‌هایم پیچ خوردن رگه‌های نور را دنبال مـی‌کنم کـه سرم گیج مـی‌رود. چشم‌هایم را کمـی مـی‌بندم که تا آرام گیرم. پشت پلک‌هایم چند رگه نور همچون مار این سو آن سو مـی‌روند. چشم‌های بسته‌ام را مـی‌فشارم، اما نوری کـه پشت پلک‌هایم مـی‌خزد له نمـی‌شود. نمـی‌دانم این رگه‌های نور بازتاب همان رگه‌های روی سقفند یـا بچه‌ مارهایی هستند کـه پشت پلک‌های من سر از تخم درآورده‌اند. ناگهان همـه‌ تنم از ترس مـی‌لرزد. از خود مـی‌پرسم نکند هزاران مار درون چشم‌هایم تخم‌ریزی کرده‌ باشند؟ دیگر تاب تماشای این رگه‌های انِ پشت پلکم را ندارم، تنم مور مور مـی‌شود و همان‌طور کـه نفسم بند آمده چشم‌هایم را بـه تندی مـی‌گشایم. نگاهم دوباره برمـی‌گردد، روی سقف. دیگر خبری از رگه‌های نور نیست، بـه جای آن‌ها هزاران مار روی سقف مـی‌خزند و در هم مـی‌لولند. چشم‌هایم را دوباره مـی‌بندم... .

هر گاه خوابِ مار مـی‌دیدم مادرم نُچ‌نُچ مـی‌کرد و همان‌طور کـه قربان صدقه‌ام مـی‌رفت، مـی‌گفت: «مار نشون‌ دشمنـه، دشمن داری بچه‌جونم، دشمن داری!» نمـی‌دانستم چرا بچه‌ای درون آن سن و سال حتما دشمن داشته باشد. هنوز آنقدری از عمرم نگذشته بود که تا بفهمم هر کدام از ما چند دشمن داریم و هر کدام از ما دشمنِی دیگریم! هنوز یـاد نگرفته بودم ما همانقدر کـه قربانی هستیم ده‌ها نفر را دست‌ِ کم درون ‌های‌مان بـه قربانگاه‌ایم. این‌ها را نمـی‌دانستم، بعد با خود مـی‌گفتم: «من کـه بای کاری ندارم، بعد دشمن دیگه واسه چیمـه؟» از گذشته بیرون مـی‌آیم، چشم‌هایم را آرام آرام مـی‌گشایم، امـید دارم کـه مارها را درون خواب دیده باشم، نفسم بالا نمـی‌آید، مارها همـه‌ اتاق را پر کرده‌اند و در هم مـی‌لولند. دلم مـی‌خواهد پتو را روی سرم بکشم و از مارها بگریزم، اما نـه پتویی درون کار هست نـه تختی، بسترم تنِ لیز و رونده‌ هزاران مار هست که زیر تنم فش‌فش مـی‌کنند و نیش‌شان را درون گوش‌ها و دهانم فرو مـی‌برند. ماری روی ‌ام چنبره زده و زل زده بـه چشم‌هایم. صورتش چقدر برایم آشناست، کجا دیده‌امش؟ دهانش را مـی‌گشاید و دندان‌های نیشش را بـه رخم مـی‌کشد. دهانش بوی گند سیگار مـی‌دهد.ی از درون مار مـی‌گوید: «دیدی دشمن داری بچه‌جونم!» .

بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

Read more

Media Removed

. دوتا جیگرای سلام مـیکنند خدمت همـه فالورای جان ️ . . وقتی مـیگم بـه ندای کودک درون تون پاسخ بدید معناش لودگی و سبکی نیست . انجام اعمال دور از شان سن و سال نیست . معناش اینـه کـه مثل کودک بی قصد و غرض و بدون توجیـه و بی کینـه و بغض و حسد و حسابگری بـه اطراف نگاه کنید . . کودک درونت رو آزادتر بذار و مدام ... .
دوتا جیگرای سلام مـیکنند خدمت همـه فالورای جان 🌺❤️🙏
.
.
وقتی مـیگم بـه ندای کودک درون تون پاسخ بدید معناش لودگی و سبکی نیست . انجام اعمال دور از شان سن و سال نیست . معناش اینـه کـه مثل کودک بی قصد و غرض و بدون توجیـه و بی کینـه و بغض و حسد و حسابگری بـه اطراف نگاه کنید .
.
کودک درونت رو آزادتر بذار و مدام سرزنشش نکن . ساده و راحت و صمـیمـی مثل کودک باش . بـه کودک درونت اجازه بده کـه گاهی هم اشتباه کنـه و از اشتباهاتش نکته ها بیـاموزه .
.
.
وقتی مثل کودک با خرد کودک درونت بـه دنیـا نگاه کنی ، آدمـها برات از نظر شان و کلاس و ثروت و سواد فرقی ندارند . همـه رو بـه یک چشم مـی بینی . مادیـات و منافع چشمانت رو بـه روی خوبی ها و انسان ها نمـی بنده .
.
اونوقته کـه مثبت فکر مـیکنی . مثل کودک هیچرو بد نمـی بینی .
.
وقتی بـه بد و بدی فکر نکنی ، مثبت تو ذهنت جریـان داره و جذب شون مـی کنی .
#قانون_جذب_سفره_خونـه .
.
.
پیج هنرمند پارمـیس و پارسانا :
@soheila.niknam .
.
.
#مـهدکودک_سفره_خونـه #خانواده_سفره_خونـه

Read more

Media Removed

آدولف هیتلر درون یکی از خاطراتش نوشته: من دانشجو بودم و وضعیت مالی خوبی نداشتم وقتی اول ترم بـه دانشگاه رفتم تمام تلاش خود را بکار گرفتم کـه تکه کصی پولدار بـه کف آرم کـه نشد و مجبور شدم بـه سختی کار کنم که تا تکه نانی بـه کف آرم... شرایط خیلی سخت بود و فشار درس مرا جوری افسرده کرده بود کـه روزی ییم پاکت سیگار ... 🔸آدولف هیتلر درون یکی از خاطراتش نوشته:

من دانشجو بودم و وضعیت مالی خوبی نداشتم وقتی اول ترم بـه دانشگاه رفتم تمام تلاش خود را بکار گرفتم کـه تکه کصی پولدار بـه کف آرم کـه نشد و مجبور شدم بـه سختی کار کنم که تا تکه نانی بـه کف آرم...
شرایط خیلی سخت بود و فشار درس مرا جوری افسرده کرده بود کـه روزی ییم پاکت سیگار دود مـیکردم ودود.
گذشت و گذشت که تا امتحانات پایـان ترم..
آنگاه کـه استاد همـه را پاس کرد بجز پسران و من،حتی آن لکاته هم پاس شد ولی من نـه و ما نـه...
آن روز اعصابم خورد بود از اینکه یک استاد چقدر مـیتواند خارکصده باشد و ما نـه و من نـه!!
تصمـیم گرفتم من هم شوم و هم شدم و درس و دانشگاه را ول کردم و رفتم پی الواطی.
از آن روز بـه بعد هرکه را مـیدیدم بـه او مـی
و بعدها خارجهانیـان را درون جنگ جهانی خوار و خفیف کردم علی الخصوص روس ها بجز آن بچه روس کـه کم سن و سال بود و در پیشانی
چروکش تاریک بختی هم نژادهایم نمایـان .
بعدها گذرم بـه دیـار آریـایی نشین ایران افتاد همان هم نژادهایم ؛ همان نگون بخت ها...
سرزمـین عجیبی بود و مردمان عجیب تر..
آنجا پیرمردان با موهایی سیـاه و رنگ کرده همزمان چندین شغل داشتتد و جوانان با موهایی سپید جوری افسرده بودند کـه روزی سه پاکت دود مـید،همـه هم از بهمن مـیکشیدند و آن پیرمردان و آن سیـاه پیشانی ..
آنجا پزشکان برج ساز بودند مـهندسان اسنپ ران و
اسنپ رانانان حاکم.
فهمـیدم نـه من و نـه آن استاد درون سطح اینانکلک و به اصطلاح خارکصده کـه آرمان نخست من بود نیستیم بعد جلویشان پهن کردیم و کردیم و کردیم و کردیم
اولی لنگ دومـی خارکصدگی سومـی و چهارمـی کص

Read more

SNATCH: تمرين فول بادي درون اسنچ يا همان حركت يكضرب وزنـه برداري خلاصه ميشـه.حركتي كه سالها براي انجام صحيحش بايد كار كرد و زحمت كشيد.شايد مشاهده يك مسابقه وزنـه برداري براي شما كمتر از دو دقيقه زمان ببره و اگر اطلاعات دقيقي از تمرينات و تكنيكهاي وزنـه برداري نداشته باشيد احتمالاً زياد با اين ورزش ارتباط ... SNATCH:
تمرين فول بادي درون اسنچ يا همان حركت يكضرب وزنـه برداري خلاصه ميشـه.حركتي كه سالها براي انجام صحيحش بايد كار كرد و زحمت كشيد.شايد مشاهده يك مسابقه وزنـه برداري براي شما كمتر از دو دقيقه زمان ببره و اگر اطلاعات دقيقي از تمرينات و تكنيكهاي وزنـه برداري نداشته باشيد احتمالاً زياد با اين ورزش ارتباط برقرار نميكنيد ولي پشت همين حركت كوتاه سالها تلاش و ممارست پنـهان شده.
از زماني كه ورزش كراس فيت رواج پيدا كرد،وزنـه برداري بيشتر ديده شد و به طرفداراش هر روز اضافه تر شد.چون وزنـه برداري پايه و اساس كراس فيت رو تشكيل ميده و قهرمانان رشته كراس فيت حدوداً ركوردهاي نزديك بـه هشتاد درصد ركوردهاي قهرمانان جهان و المپيك رو دارن براي مثال اگر ركورد يكضرب المپيك درون دسته نود و چهار كيلو(187.5kg) باشد كه متعلق بـه آقاي كوروش باقريست ركورد مت فريزر قهرمان كراس فيت دنيا حدود صدو چهل و پنج كيلوست بـه عبارتي كراس فيترهاي خوب يك وزنـه بردار حرفه اي هستند.
اسنچ تركيب و تلفيقي از ليفت دست باز،هاي پول و اورهد اسكوات است(wide grip deadlift+high pull+over head squat) كه هر كدام از اين حركتها سالها زمان نياز داره که تا با تركيبشون با قدرت و سرعت زياد و تكنيك ناب بتونيد سنگين ترين وزنـه رو با كمترين زمان ممكن بالاي سر ببريد.
هماهنگي عصب و عضلات،افزايش قدرت عضلات(core)،سرعت عكس العمل بالا،افزايش توانايي توليد نيرو توسط بدن،افزايش شتاب و دو سرعت(يكي از تمرينات اصلي دونده هاي سرعت اسنچ است)،افزايش طول پرش،انعطاف و دامنـه ي حركتي بالا و در نـهايت افزايش بهره وري و عملكرد ورزشي بالا از فرايد اصلي اين حركت است.
____
پ.ن:من علاقه و احترام خيلي زيادي بـه ورزش وزنـه برداري قائل هستم و بدون شك قويترين و با تكنيك ترين ورزشكاران دنيا وزنـه برداران هستند.اجراي حركت اسنچ من شايد ايراد زياد داشته باشـه ولي حتماً بهترش ميكنم و اينكه ركورد يكضرب من نود كيلو هست 😅
هدفم از اين پست اين بود كه بگم خيلي از عزيزان و مخصوصاً ورزشكاران جوان و كم سن و سال ميتونن درون اين رشته موفق باشن ودر نظر داشته باشيد اين ورزش المپيكي هست و با بدنسازي خيلي تفاوت داره و همـه جاي دنيا بهاي خاصي بـه اين ورزش ميدن و اگر علاقه بـه وزنـه و تمرينات با وزنـه داريد حتماً اطلاعات بيشتري درون اين رشته كسب كنيد و شايد شما يكي از استعدادهاي خوب اين ورزش باشيد.🖤

Read more

Media Removed

اشتباهات شايع درون درمان كمر درد کمر درد مـی تواند بـه دلایل مختلفی بروز کند،اما هفت اشتباه جالب و بزرگ درون رابطه با کمردرد وجود دارد بدین ترتیب هست ... مـی‌گویند اولین و بهترین درمان كمردرد،استراحت مطلق به منظور مدتی طولانی است: برخلاف این عقیده كه قبلا بین پزشكان و بیماران رواج داشت،این روزها بیشتر ... اشتباهات شايع درون درمان كمر درد

کمر درد مـی تواند بـه دلایل مختلفی بروز کند،اما هفت اشتباه جالب و بزرگ درون رابطه با کمردرد وجود دارد بدین ترتیب هست ...
مـی‌گویند اولین و بهترین درمان كمردرد،استراحت مطلق به منظور مدتی طولانی است:
برخلاف این عقیده كه قبلا بین پزشكان و بیماران رواج داشت،این روزها بیشتر پزشكان معتقدند كه استراحت مطلق،بویژه به منظور طولانی ‌مدت،كار درستی نیست و داشتن فعالیت‌های سبك،روند بهبود كمردرد را تسریع مـی‌كند.البته یك دوره كوتاه استراحت غالبا مفید است،ولی استراحت مطلق،آن هم به منظور مدتی طولانی،ضررش بیشتر از فایده است.
مـی‌گویند آخرین و موثرترین درمان كمردرد، ‌جراحی است:
جراحی،آخرین درمان است،ولی موثرترین نیست.در واقع،هیچ روش جراحی موثری به منظور درمان كمر دردهای ناشی از مشكلات عضلات و بافت‌های نرم وجود ندارد و جراحی معمولا به منظور مشكلاتی مانند فتق دیسك بین‌مـهره‌ای و اسپوندیلوز استفاده مـی‌شود؛آن هم بـه عنوان آخرین انتخاب.با این همـه،اگر شما دردی شدید و مداوم دارید كه بـه هیچ درمانی جواب نمـی‌دهد یـا درون اثر فشار بر نخاع و ریشـه ‌های عصبی دچار ضعف عضلانی پیش‌رونده یـا اختلالات عصبی نظیر عدم كنترل ادرار و مدفوع شده‌اید،ممكن هست جراحی برایتان سودمند باشد.
خیلی‌ها فكر مـی‌كنند بهترین تشك به منظور آنـها كه كمردرد دارند،تشك نرم است:
اگر دچار كمردرد هستید،بهتر هست از تشك‌های نسبتا سفت استفاده كنید و البته خوابیدن روی سطوح خیلی سفت نیز توصیـه نمـی‌شود البته اين توصيه قابل تعميم بـه همـه بيمارا نيست و انتخاب نوع تشك با نوع بيماري متفاوت خواهد بود.
بعضی‌ها توصیـه مـی‌كنند،اگر مـی‌خواهید فشار كمتری بـه كمرتان وارد شود،روی شكم بخوابید:
خوابیدن بـه شكم درون اكثر موارد به منظور كمر مناسب نیست.بهترین حالت خوابیدن ، خوابیدن بـه پهلو و خوابیدن بـه پشت است.بهتر هست به پهلو بخوابید و پاهایتان را اندكی بـه سمت شكم جمع كنید و بالشی را هم مـیان زانوهایتان قرار دهید؛و اگر تمایل دارید كه بـه پشت بخوابید،بهتر هست پایتان را كمـی بالاتر از سطح بدنتان (مثلا روی یك بالش یـا صندلی) قرار دهید یـا این‌كه بالشی را زیر زانوهایتان قرار دهید که تا قوس طبیعی كمرتان حفظ شود درون موارد خاصي بـه تشخيص پزشك مي توان بـه روي شكم خوابيد. .
بعضی‌ها خیـال مـی‌كنند كمردرد بیماری سالمندان است:
كمردرد سن و سال نمـی‌شناسد و 70 درصد آدم‌ها درون طول زندگی‌شان لااقل یك بار كمردرد مـی‌گیرند. ضمن این‌كه بعضی مطالعات نشان مـی‌دهد كه حتی بین 30 که تا 50 درصد نوجوانان 15 که تا 16 ساله نیز از كمردرد رنج مـی‌برند.شیوه نامناسب نشستن و خوابیدن،ورزش‌های نامناسب،كم ‌تحركی‌های طولانی

Read more

Media Removed

. این خانمـه طرف راست درون تصویر بالا اوریـانا فالاچیـه خبرنگار ایتالیـایی کـه چهل سال قبل درون حالیکه حدودا نزدیک ۵۰ سال داشت اومد تهران و در مصاحبه با امام و در اعتراض بـه چادر سوالی از امام رضوان الله تعالی علیـه کرد و‌جوابی شنید کـه خواندنی است، بخوانید: فالاچی: این چادر، آیـا صحیح هست که این زن ها خود را ... .
این خانمـه طرف راست درون تصویر بالا اوریـانا فالاچیـه خبرنگار ایتالیـایی کـه چهل سال قبل درون حالیکه حدودا نزدیک ۵۰ سال داشت اومد تهران و در مصاحبه با امام و در اعتراض بـه چادر سوالی از امام رضوان الله تعالی علیـه کرد و‌جوابی شنید کـه خواندنی است، بخوانید:
فالاچی:
این چادر، آیـا صحیح هست که این زن ها خود را درون زیر چادر مخفی کنند؟ این زن ها درون انقلاب شرکت د. کشته دادند. زندان رفتند. مبارزه د، این چادر هم یک رسم از قدیم مانده ای هست . حالا دیگر دنیـا هم عوض شده . حالا این صحیح هست که مثلاً این ها خودشان را مخفی کنند؟
امام رضوان الله علیـه: * - اولاً این کـه این یک اختیـاری هست برای آن ها، خودشان اختیـار د. شما چه حقی دارید کـه اختیـار را از دست شان بگیرید؟ ما اعلام مـی کنیم بـه زن ها کـه هر چادر مـی خواهد یـا هر پوشش اسلامـی ، بیـاید بیرون . از 35 مـیلیون جمعیت ما 33 مـیلیونش بیرون مـی آید. شما چه حقی دارید کـه جلو این ها را بگیرید؟ این چه دیکتاتوری هست که شما نسبت بـه زن ها دارید؟ و ثانیـاً این کـه ما یک پوششی خاص را نمـی گوییم . به منظور حدود زن هایی کـه به سن و سال شما رسیده اند هیچ چیزی نیست . ما زن های جوانی کـه وقتی ایشان آرایش مـی کنند و مـی آیند، یک فوج را دنبال خودشان مـی کشند، این ها را داریم جلوشان را مـی گیریم . شما هم دل تان نسوزد. * - من دیگر بلند شوم . شما هم دل تان نسوزد.

من فکر کردم به منظور خانم طرف چپی درون عبالا کـه در حدود پنجاه سالگی هوس کرده خودش باشد و‌چادر از سر بردارد این تکه از پاسخ امام بـه فالاچی را بازخوانی کنم کـه فرمود:
برای حدود زن هایی کـه به سن و سال شما رسیده اند هیچ چیزی نیست . ما زن های جوانی کـه وقتی ایشان آرایش مـی کنند و مـی آیند، یک فوج را دنبال خودشان مـی کشند، این ها را داریم جلوشان را مـی گیریم.
#اوریـانا_فالاچی
#الهام_صفوی_زاده
#حجاب
#چادر
پ.ن توصیـه مـی کنم با جستجوی ساده ای درون کوگل متن کامل “مصاحبه فالاچی با امام” رضوان الله علیـه را بخوانید

Read more

Media Removed

تا حالا بـه آسمون صاف شب نگاه کردین؟ ستاره ها رو با دقت نگاه کنید! بچه کـه بودم بم گفتن هر کی یـه ستاره داره؛ گشتم گشتم یکی رو پیدا کردم گفتم اها خب اون بر من! گفتن خب بعد حواست باشـه گمش نکنی، چند سال با دقت بش نگاه مـیکردم، هر روز جاش رو مشخص نگاه مـیکردم که تا گمش نکنم؛ گذشت که تا رسیدم کلاس چهارم سر کلاس بودم ... تا حالا بـه آسمون صاف شب نگاه کردین؟
ستاره ها رو با دقت نگاه کنید!
بچه کـه بودم بم گفتن هر کی یـه ستاره داره؛
گشتم گشتم یکی رو پیدا کردم گفتم اها خب اون بر من!
گفتن خب بعد حواست باشـه گمش نکنی،
چند سال با دقت بش نگاه مـیکردم،
هر روز جاش رو مشخص نگاه مـیکردم که تا گمش نکنم؛
گذشت که تا رسیدم کلاس چهارم سر کلاس بودم کـه معلم گفت ستاره هایی کـه تو آسمون مـیبیند هزار سال قبل از بین رفته!
یعنی من سه چهار سال دل بسته بودم بـه نور؟!
یعنی من سه چهار سال بـه چیزی مـیگفتم ستاره من کـه مادیت نداشت؟!فقط نور بود!
چقدر سخت بود پذیرفتنش!
چقدر دیوانـه کننده هست وقتی حقیقت مـیاد زل مـیزنـه تو چشات و باورت رو بهم مـیریزه!
شاید مثل مسلمونی کـه یـهو بـه این نتیجه مـیرسه خدا وجود نداره!
مثل فیلم "او" کـه حقیقت زل مـیزنـه تو چشماش و مـیگه تو عاشق صدای کامپیوترت شدی همـین!
توی اون سن اما این مثالا تو ذهنم نبود،
توی اون سن نمـیتونستم به منظور خودم استنتاج کنم!
توی اون سن از زمـین و زمان شاکی بودم بابت سیلی کـه از حقیقت خورده بودم!
از این سیلی ها تو بچگی شاید همـه نخورده باشیم!
ولی سن و سال کـه رفت بالا و رسیدم بـه جوونی همـه ما اینجوری چک خوردیم از حقیقت!
در واقع ستاره های شاید نمود بـه شدت نزدیک بـه ادمایی کـه در ابتدا شخصیتشون ما رو جذب مـیکنـه و نور جذابیت اونا مثل نور همون ستاره ها جذبمون مـیکنـه!
اما بـه واقعیتشون کـه نگاه کنیم،
یـه مدتی کـه بگذره مـیفهمـیم خیلی ساله کـه چیزی بـه نام شخصیت و انسانیت توشون مرده!
مثل همون ستاره کـه سال هاست مرده!
جنبه خورشید بودن رو هری نداره!
حواسمون باشـه تعداد ستاره هایی کـه به جز نور ماهیت وجودی هم دارن خیلی کمتر از ستاره هاییـه کـه فقط نور دارن فقط نور!

Read more

Media Removed

پست موقت با عهجده سالگی خودم درون ساحل برایتون! یـه کارآموز هفده ساله این تابستون برامون کار مـیکرد. پول هاش رو جمع کرد و آخر هفته گذشته کوله پشتیش رو انداخت و رفت سفر. گفتم دانشگاه نمـیری؟ گفت وقت هست حالا! مـیدونست که تا یکی دو سال دیگه مـیخواد برگرده بـه مدرسه و چی بخونـه! ولی مطمـین گفت برم کمـی ... پست موقت با عهجده سالگی خودم درون ساحل برایتون!
🍃
یـه کارآموز هفده ساله این تابستون برامون کار مـیکرد.
پول هاش رو جمع کرد و آخر هفته گذشته کوله پشتیش رو انداخت و رفت سفر.
گفتم دانشگاه نمـیری؟
گفت وقت هست حالا!
مـیدونست که تا یکی دو سال دیگه مـیخواد برگرده بـه مدرسه و چی بخونـه! ولی مطمـین گفت برم کمـی دنیـا رو ببینم! شاید دلم راه دیگه ای خواست.
گفتم پدر و مادرت راضی هستند؟ گفت بـه تصمـیم هام اعتماد دارند.
و چه قدرتی بـه آدم مـیده این اعتماد.
حالا فردا با ملیکای ۲۰ ساله ای حرف مـی کـه چندین ماهی مـیشـه درون سفره و مـیدونـه چی مـیخواد و دانشگاه رو نکرد مقر آرزوهاش.
@melliiic
خیلی کارش درسته کـه مـیتونـه از بعد خودش بر بیـاد!
ولی من فکر مـیکنم هر پسر و ی کـه با اعتمادی کـه خانواده بهش دارند تربیت شـه، بال پرواز درون مـیاره و تصمـیم های بزرگ و پرقدرت مـیگیره. تصمـیم هایی کـه خودش مـیدونـه تنـهایی حتما پای برد و‌ باختش بایسته و این بهش قدرت مـیده.
دوست داشتم با ملیکا حرف مـیزدم کـه متاسفانـه براشون سخت بود!
ولی فردا با ملیکایی حرف مـی کـه با اعتمادی کـه مادرش بهش داره، تو آرزوهاش داره پرواز مـیکنـه و هر چالشی براش مثل یک سکوی پرتاب بـه مرحله بعدیـه!
با ملیکایی کـه خیلی حرف ها برامون داره!
خیلی بیشتر از ما دیده، خیلی سختی ها ببشتر کشیده.
و برامون از راهش مـیگه
این لایو بیشتر از اینکه به منظور هم سن و سال های خودش مفید باشـه، احتمالا به منظور والد ها پر حرفه.
تمام باباها و جوون هایی کـه فکر مـیکنید بـه همچین حرف هایی نیـاز دارند رو تگ کنید، فردا لایو ما رو ببینند.
ساعت هشت شب ایران
خیلی از گندهای بزرگسالی ما از محدودیت های بـه اسم دلسوزی و مـهربونی و خیرخواهی خونـه پدریمون مـیاد.
کم و زیـاد داره این گندها! ولی سوخت و سوزی نداره.
شما هم برامون از محدودیت هاتون بگید.

Read more

Media Removed

پزشكان قديمى براى ما پزشكان جوان بـه دو دسته تقسيم ميشن،عده اى با سن و سال بالاتر و اكثراً تحصيل كرده هاى رژيم قبل و عده اى كه الآن ميانسال هستن و ميان بحرانـها يه سريشون بُر خوردن و بازار كار ما رو دچار اختلال كردن!دسته اول اونايى هستن كه وقتى منِ پزشك عمومى بيمارم رو بـه متخصصى با اون سن و سال ارجاع ميدم،بر ... پزشكان قديمى براى ما پزشكان جوان بـه دو دسته تقسيم ميشن،عده اى با سن و سال بالاتر و اكثراً تحصيل كرده هاى رژيم قبل و عده اى كه الآن ميانسال هستن و ميان بحرانـها يه سريشون بُر خوردن و بازار كار ما رو دچار اختلال كردن!دسته اول اونايى هستن كه وقتى منِ پزشك عمومى بيمارم رو بـه متخصصى با اون سن و سال ارجاع ميدم،بر مى گردن ميگن خانم دكتر از من بهتر درمان شما رو بلده،از روى لطفش شما رو بـه من ارجاع داده و هر بار اين جمله ى شيرين از طريق بيماران از بزرگان قديمى اين رشته،تقريباً از شماره نظام هزار که تا سى هزار برام نقل قول ميشـه!اما مى رسيم بـه پزشكان زير سيبيلى!اتاق عملهاى بيمارستانـهاى خصوصى درجه يك ايران رو پر كردن از ديپلمـه هاى انسانى، هنرستانى ها و حتى مدارج پايين تر كه رنگ تحصيلات آكادميك رو نديدن!كسانى كه خود من مى ترسم زير دست اينـها بيهوش شم يا دستيار جراحم همچين آدمايى باشـه،چون هيچى از پزشكى نمى دونن!امروز،روزى نيست كه مثل حكيم باشى ها علم پزشكى رو تجربى ياد گرفت،امروز هر دو واحد دانشگاهى رشته ى پزشكى بـه اندازه كل يك ترم رشته هاى كارشناسيست!من با اينكه نوزده سال تمام سرم تو كتاب بوده،هيچى از زندگى نفهميدم،عمرى تحت فشار و استرس و بى خوابى و غول كنكور و بعد غول هاى بزرگتر درون طول تحصيل پزشكى بودم،الآن بايد بيكار بشم،كلى دغدغه داشته باشم،اين پزشكان بيان اجازه ورود بـه اتاق عمل بيمارستان خصوصى درجه يك تهران رو بـه كسى بدن كه معلوم نيست حتى ديپلمشو گرفته يا نـه!آيا اين فرد صلاحيت داره؟آيا جنازه تشريح كرده؟آيا يك بار تو سن كم اتاق عمل رفته كه استادش تيغ رو از اون بالا که تا پايين شكم بذاره؟سر عمل تيروئيد رفته كه عين سر بريدن،تيغ رو از اين طرف که تا اون طرف گردن بذارن و خون فواره بزنـه؟پس جايگاه من كجاست؟يعنى اگر من با اين همـه تلاش،پارتى نداشته باشم،بايد بـه خاطر تعليق شركتى كه درون اون كار مى كردم آواره بشم،با هفت نسل تهرانى سر و كارم بـه روستا بيافته،ولى همينجور بى سوادان با پارتى براى ما جولان بدن؟از ماست كه بر ماست!آقاى متخصص بيهوشى كه من رو مسخره مى كنى و ميگى اندازه دستيار بيهوشى ام درون نميارى!آقاى فوق تخصص كه دورت رو پر كردى از دانشجوى سال يك دارو،دستيار اتاق عمل ديپلم هنرستان كه هنوز احترام بـه پزشك رو بلد نيست و طبيعتاً جلوى من بـه شما هم بى احترامى مى كنـه!اتاق عمل،مطب ها و كلاً مكانـهاى درمانى حرمت داره!اتاق عمل جاى پزشك و پيراپزشكه!اين شرايط كارى و پايين اومدن شأن اجتماعى براى ما پزشكان جوان،حاصل رفتار شماست!نظام پزشكى هاى شصت،هفتاد هزار!شماييد كه جاى ما رو بـه افراد بى مايه مى دهيد!

Read more

Media Removed

بين بودن و نبودن، درختان برگ سوزنى فونيكس، موج شرجى دريا، بيرون از حوصله ميكروفن ها و نگاه ها، چهار پرتره و عكس كمياب با چهره شاه و فرح درون چهار موقعيت جغرافيايى متفاوت: تصاويرى از آرشيو خاندان پهلوى درون موقعيت هاىِ جغرافيايى و روانى متفاوت، دو عكس نخست درون روزهاىِ اوج بيمارى و هجرت، روزهاىِ خروج از ... بين بودن و نبودن، درختان برگ سوزنى فونيكس، موج شرجى دريا، بيرون از حوصله ميكروفن ها و نگاه ها، چهار پرتره و عكس كمياب با چهره شاه و فرح درون چهار موقعيت جغرافيايى متفاوت: تصاويرى از آرشيو خاندان پهلوى درون موقعيت هاىِ جغرافيايى و روانى متفاوت، دو عكس نخست درون روزهاىِ اوج بيمارى و هجرت، روزهاىِ خروج از ايران و سرگردان شدن درون جهان، تفاوت چهره يك "شاه" درون دو وضعيت سياسى، اجتماعى، بدنى و ذهنى، دو عكس آخر هم روزهاى شاد درون سوييس و ايران، او بعد از خارج شدن از كشور ده هفته درون مراکش، يازده هفته درون جزاير باهاماس، هفده هفته درون مکزیک، ده هفته درون آمریکا به منظور معالجه و مدت کوتاهی هم درون پاناما بود و سرانجام درون مردادماه براى ملاقات با سرنوشت و مقصد نـهايى راهى مصر شد. او درون همـه عكس هاىِ اواخر دهه پنجاهش، يك لبخند بسيار محو و خاص دارد، روزهاىِ شور و شوق تمام شده، درون اين سال ها از بيمارى و احتمال كشنده بودنش خبر دارد، يك اميد بـه رهايى درون "كورسو" ترين حالتش و يك احتمال مرگ همزمان درون همـه چهره هايش وجود دارد، با موهاىِ سفيدى كه هر روز بيشتر مى شوند، اما انتظار رسيدن مرگ درون اين سن و سال و در هجرت برايش كمى ناخوش آيند است، اضطراب وضعيت كشور و تلاش هاي بيهوده براي سرشاخ شدن با همـه دشمنان، اميال، آرزوها، ترس ها و اشتباهاتى كه هر رهبر، شاه، سلطان يا صاحب مملكتى درون سر دارد. هيكلش را بـه شكل وسواسى زير ذره بين دارد، از شكم آوردن و چربى دور شكم از جوانى بيزار بوده و يك ريزش ارثى مو درون دو طرف پيشانى دارد كه که تا پايان عمرش متوقف نشد. تمايلى بـه جراحى "بينى درشت و گوشتى" اش نداشت، و ريش و ته ريش را درون هيچ شرايطى نپسنديد. عكس هاى سفرها و تفريحاتش را درون همـه جا پخش و منتشر مى كرد، عكاس هاى معروف خارجى درون همـه سفرها و گردش ها با او و خانواده اش بودند، محكوم بـه فساد، بى لياقتى، ناتوانى، ولخرجى و آمريكايى بودن شد، براي عكس هايش گوش و شاخ گذاشتند، تصويرش را از داخل اسكناس هاى كاغذى درآوردند و مجسمـه هايش را پايين كشيدند. جامعه مشتاق فروريختن كاخ و شكستن بت ها بود، هميشـه طلبكار و دنبال ك اعتراض و انقلاب، ترسان از ساواك و اطلاعات، بـه دنبال آزادى هايى كه لياقتش را ندارد، يك بار براى هميشـه "بزرگ" شويم. اينجا "كافه نوستال" است، صداىِ راستين خاطرات و يادگارهاىِ ملت ايران.

Read more

Media Removed

قسمت سوم درست روزنامـه دیواری با آن همـه تلاش بـه سرانجام نرسید ،حتی مـی شود گفت: سر خورده هم شدم. درون سال هایی خیلی دورتر مثلا زمان شاه یـا اوایل انقلاب درون دست داشتن کتاب شریعتی کافی بود که تا دیگران فکر کنند شما انسان اهل تفکر و روشنفکری هستید . با اینکه ایشان جامعه شناس بودند من نمـی دانم این هم گرایش ... قسمت سوم

درست روزنامـه دیواری با آن همـه تلاش بـه سرانجام نرسید ،حتی مـی شود گفت: سر خورده هم شدم. درون سال هایی خیلی دورتر مثلا زمان شاه یـا اوایل انقلاب درون دست داشتن کتاب شریعتی کافی بود که تا دیگران فکر کنند شما انسان اهل تفکر و روشنفکری هستید . با اینکه ایشان جامعه شناس بودند من نمـی دانم این هم گرایش مذهبی و بیرون کشیدن هر نسخه ی سیـاسی و اجتماعی و همچنین توقع بیش از حد و خارج از توان از دین داشتن از کجا مـی آمد. گاهی احساس مـی کنم دکتر شریعتی بیش از آنکه جامعه شناس قابل و مسئولی باشد انسانی دین محور و مسئول بود با این همـه انقلاب پنجاه و هفت تاب و تحمل این نظریـه پرداز بزرگ دینی را کـه در واقع بنیـان های حکومت دینی را مستحکم مـی کرد را نیز نداشت. البته مرگ زود هنگام ایشان فرصت بازاندیشی را از او ربود ،فرصت اینکه رشد کند و به این جایگاه برسد کـه خود منصفانـه بـه نقد اندیشـه ی خویش بنشیند.
در هر صورت نگاه بسیـار انسانی درون اندیشـه ها یش را نباید نادیده گرفت و اینکه انسانی متعهد بـه بشریت بود منتها با راه و روش خودش‌ . این تعهد و مسئولیت پذیری را با شور و هیجان بسیـار بـه مخاطب منتقل مـی کرد طوری کـه آرامش از انسان صلب مـی شد که تا آنجا کـه دلت مـی خواست یکی را بـه زور خفت کنی و بخواهی کمکش کنی. این ویژگی و این جمله کـه مـی گفت: _ هر انسان درون برابر انسان دیگر و جامعه اش مسئول است_ درون آن سن و سال کم چنان درون من نفوذ کرد کـه مغز استخوانم را سوزاند. با این باور انسان خوبی جلوه مـی کردم اما قطعا به منظور خود زندگی نمـی کردم. این دیدگاههایی کـه معتقدند (( به منظور دگرگون جهان حتما از خود شروع کنی)) آن وقت ها باب نشده بود عده ی زیـادی بودند کـه خود کلی گیر و واگیر داشتند ولی نجات دیگری را درون اولویت قرار مـی دادند یک جور دگر خواهی درون برابر خودخواهی کـه من خود سر سپرده ی آن شده بودم.

ادامـه دارد

Read more

Media Removed

. ************************************************* #بسم_رب_الحسین ************************************************* . #پیش_نوشت: الحمدلله توفیق پیدا کردیم امسال هم محرّم رو ببینیم. طبق روال چندسال گذشته پست ها از دو بخش تشکیل شده اند. یک بخش متشکل از صحبت های حضرت امام ... .
*************************************************
#بسم_رب_الحسین
*************************************************
.
#پیش_نوشت:
الحمدلله توفیق پیدا کردیم امسال هم محرّم رو ببینیم. طبق روال چندسال گذشته پست ها از دو بخش تشکیل شده اند. یک بخش متشکل از صحبت های حضرت امام خمـینی و یـا حضرت امام با عنوان "قطب_نما" و بخش دیگر هم، بخش "نوکر نوشت"
.
.
#قطب_نما
.
#حضرت_امام_خمـینی(ره) :
«مسأله را حتما زنده نگه داشت. درون ماه محرم تمامانی کـه منبر مـی‌روند، واعظ هستند، نوحه‌خوان هستند، تمام دستجات حتما در رأس امورشان این مسأله قرار داده شود؛ سیدالشـهداء به منظور این بود #شـهادتش، به منظور این بود کـه #اقامـه_بشود_عدل_الهی.»
۱۳۶۶/۶/۱
.
.
#نوکر_نوشت:
پیرغلام... و ما أدراکَ ما پیرغلام؟!
من و خودتو نگاه نکن! هنر نکردیم کـه توی محرّم هر شب مـیریم هیئت. حتما ببینی وقتی زن و چندتا بچه و نوه و انواع و اقسام فشار ها و مشغله های اقتصادی و... داشته باشیم هم باز پای این دم و دستگاه مـی مونیم یـا نـه؟! سفید شدن مو و پیر شدن توی این دم و دستگاه الکی نیست و به هری هم نمـیدن توفیقشو. مبادا بـه خاطر اختلاف نظر ها و عمل ها، کـه به خاطر اختلاف سنّ و سال هست، دل پیرغلامای مجلسمون رو بشم. این #حسینچی ها نبودن، معلوم نبود این شعائر بـه دست ما مـی رسید یـا نـه! اینا #برکت مجلس اند و ابی عبدالله(ع) خیلی خاطرشونو مـی خواد کـه تا این سن نگهشون داشته به منظور خودش.
همـین چند شب اول، قبل یـا بعد هیئت، برو دست بوسیشون!
#امتحان_کن #جواب_مـیده
.
آنان کـه خاک را بـه نظر کیمـیا کنند
حتما کنیز و پیرغلامان زینب اند
.
.
#السلام_علیک_یـا_اباعبدالله
#حسین_جان #جان_بِستان
#صلی_الله_علی_الباکین_علی_الحسین
#به_نام_شغل_شریف_تمام_نوکرها
#اللهم_ارزقنا_فی_الدنیـا_زیـارة_الحسین
#و_فی_الاخرة_شفاعة_الحسین
#اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_خامنـه_ای
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یـا_فاطمـه(س)

Read more

Media Removed

@hamidreza_pournajafian‌‌ ‌‌ از شرح مختصری کـه بیـهقی درون باب احوال ابوریحان درون خوارزم آورده هست معلوم مـی شود وی درون سال های آخر حکومت آل مامون از نزدیک ترین وزرا و رایزنان آن خاندان بوده و ایشان را درون برابر حکومت تمامـیت خواه محمود یـاری مـی داده است. چنان کـه وقتی وزیر حیله گر محمود، خواجه احمد حسن، درون ... @hamidreza_pournajafian‌‌
‌‌
از شرح مختصری کـه بیـهقی درون باب احوال ابوریحان درون خوارزم آورده هست معلوم مـی شود وی درون سال های آخر حکومت آل مامون از نزدیک ترین وزرا و رایزنان آن خاندان بوده و ایشان را درون برابر حکومت تمامـیت خواه محمود یـاری مـی داده است. چنان کـه وقتی وزیر حیله گر محمود، خواجه احمد حسن، درون نـهان و ظاهرن از سر خیرخواهی بـه ابوالعباس توصیـه کرد درون خوارزم بـه نام سلطان خطبه بخواند، ابوریحان کـه از عواقب این کار بیمناک بود بـه خوارزمشاه اشارت کرد توصیـه ی وزیر را ناشنیده بگیرد و اصلن بـه روی خود نیـاورد. ابوالعباس نشنید و فرمان داد درون برخی شـهرهای خوارزم بـه نام محمود خطبه بخوانند. همـین فرمان نسنجیده موجب شد شماری از سران خوارزم بر او بشورند و وی را بـه قتل برسانند و برادرزاده کم سن و سال او را بـه جایش بنشانند. سلطان محمود نیز بـه خونخواهی خوارزمشاه کـه داماد وی بود بـه خوارزم لشکر کشید و آل مامون را یکسره برانداخت و مملکت ایشان را ضمـیمـه ی قلمرو خود کرد. محمود، بعد از تصرف خوارزم، عده ای از دانشمندان آن دیـار را ظاهرن بـه جرم بدعت و زندقه و در حقیقت بـه سبب همکاری با خوارزمشاهان آل مامون بـه کام مرگ فرستاد. بـه گفته یـاقوت حموی، از جمله دانشمندانی کـه در آن ماجرا کشته شدند یکی ابونصر عراق و دیگری عبدالصمد بن اول بن عبدالصمد، هر دو از استادان ابوریحان بودند و چیزی نمانده بود کـه ابوریحان نیز مانند ایشان بـه تهمت قرمطی گری گرفتار و کشته شود. لیکن چون بـه محمود گفتند ابوریحان مردی دانشمند و ستاره شناس است، سلطان بـه این امـید کـه دانش او روزی بـه کارش آید از کشتنش صرف نظر کرد و او را با خود بـه غزنـه برد. بـه این ترتیب، بیرونی از آغاز سال 408 عملن بـه خدمت دربار محمود درآمد و ساکن غزنین شد.
#ابوریحان_بیرونی
#محمد_دهقانی
#عصر_غزنوی
#نشر_نی

Read more

Media Removed

This picture dates back to August 2007. گفتم کـه زدم تو خط خاطره بازی! 🤪🤪 این پست رو پارسال وقتی بعد از ده سال بـه لندن برمـیگشتیم نوشتم. این عهم دقیقا ۱۱ سال پیشـه. فردا سفرمون شروع مـیشـه و مقصد آخر لندن است. من باز هم بیشتر از همـه جا شوق دیدن لندن رو دارم کـه به نظرم قشنگ ترین و باحال ترین شـهر دنیـاست. ... This picture dates back to August 2007.
گفتم کـه زدم تو خط خاطره بازی!
🤪🤪
این پست رو پارسال وقتی بعد از ده سال بـه لندن برمـیگشتیم نوشتم. این عهم دقیقا ۱۱ سال پیشـه.
فردا سفرمون شروع مـیشـه و مقصد آخر لندن است. من باز هم بیشتر از همـه جا شوق دیدن لندن رو دارم کـه به نظرم قشنگ ترین و باحال ترین شـهر دنیـاست.
البته یـادمـه پارسال کـه بعد از ده سال برگشتم، فکر کردم من بعد از زندگی تو آمریکا دیگه نمـیتونم تو این شـهر پر تراکم و شلوغ و گرون زندگی کنم.
.👇🏻 این متن رو پارسال نوشتم
خاطره من از لندن کافه ها و کلاب ها و دوستی های هیجان انگیزش نیست.
خاطره من روبه رو شدن یـه دفعه ایم با دنیـای واقعی و آدم های واقعی و نفهمـیدنشونـه. من از مدرسه اومدم بیرون و هنوز وارد جامعه خودمون نشده رفتم لندن. با یـه عالمـه مخالفت. پدرم که تا فرودگاه هنوز امـید داشت، حتی شاید مطمـین بود کـه من پشیمون مـیشم. ولی من انقدر دلزده بودم کـه تو دلم بـه فرودگاه مـهرآباد گفتم خظ که تا همـیشـه.( بعد بـه امام خمـینی سلام دادم البته😀) .
لندن مستقلم کرد، آدمم کرد. بهم تنـهایی مطلق داد که تا قدر باهم بودن ها رو بیشتر بدونم. بهم حس مفت خوری داد وقتی مـیدیدم همـه هم سن و سال هام کار مـیکنند و من نـه. اولین شغل زندگیم رو همونجا گرفتم و دیگه از پدرم جز برای
تحصیل پول نگرفتم. لندن بهم صبور بودن رو یـاد داد.
شاید حتی که تا حدی رو بـه رو شدن با واقعیت ها.
اینکه از یـه آدم خاص مـیشـه دلزده شد، ولی نـه از آدم های یـه منطقه. از خصوصیـات خاص مـیشـه نفرت داشت، ولی نـه از آدمـها.
اینکه دنیـا و آدم هاش سفید یـا سیـاه مطلق نیستند.
تو ذهن من لندن یـه شـهر گوگولی اروپایی نیست، یـه کمپ سربازیـه.
که حتی وقتی از امریکا یـه پسر خوشتیپ مـیاد ملاقاتیت، نـه مـیتونی از کلاس هات بزنی و نـه شیفت کاریت رو کنسل مـیکنی.
ولی بعدش باهم مـیرید مرکز شـهر و یـه بستنی جانانـه مـیزنید.
حالا هیجان بعد از ده سال برگشتن بـه این کمپ آشوب بـه دلم انداخته.
_______
پ.ن: جفتمون همـین کفش ها و همـین کیف ها رو بـه همـین تمـیزی و نویی هنوز داریم😀

Read more

Media Removed

قسمت چهارم این دگر خواهی درون جاهایی دردسر ساز مـی شود، همـه بـه چشم آدمـی نگاهت مـی کنند کـه هر لحظه اراده کنند مـی توانند تو را فرا بخوانند که تا کمکشان کنی و اگر بـه هر دلیلی شما نتوانید یـا نخواهید بسیـار باعث رنجش خواهد شد اما اگر تعادل را رعایت کنید و همـیشـه شرایط و موقعیت خود را درون نظر بگیرید و یـاری رساندن را هم ... قسمت چهارم

این دگر خواهی درون جاهایی دردسر ساز مـی شود، همـه بـه چشم آدمـی نگاهت مـی کنند کـه هر لحظه اراده کنند مـی توانند تو را فرا بخوانند که تا کمکشان کنی و اگر بـه هر دلیلی شما نتوانید یـا نخواهید بسیـار باعث رنجش خواهد شد اما اگر تعادل را رعایت کنید و همـیشـه شرایط و موقعیت خود را درون نظر بگیرید و یـاری رساندن را هم درون دستور کار خود قرار دهید قطعا زندگی پربار تر و رضایت بخش تر خواهد بود. من فکر مـی کنم درون این سن و سال حدود یک سال مـی شود کـه نگاهی اینچنینب کرده و یـاد گرفته ام نیم نگاهی هم بـه موقعیت خود داشته باشم . ولی درون آن سال های کودکی اینگونـه نبود من داوطلبانـه بار هر مسئولیتی کـه دیگران حتما بر دوش مـی کشیدند بر دوش خود مـی افکندم . این مسئولیت از ظرف شستن کوچکتر که تا نان خ برادر بزرگتر را شامل مـی شد که تا کارهایی مربوط بـه ساخت خانـه کـه کاملا از توان من خارج بود ولی من آن توان را درون خود ایجاد مـی کردم . تازه نجات دنیـا و بویژه ایران هم بر دوش خود نـهاده بودم و نجات ستمدیدگان و ضعیفان و کودکان و طبیعت و .... وقتی سال دوم دانشگاه بودم جهت مطالعاتم بـه کلی تغییر کرده بود از شریعتی دیگر خبری نبود حالا منتقدش شده بودم هر چند تاثیر خود را بر من گذاشته بود. کتاب هایش را از کتابخانـه خارج کردم و جایشان را بـه کتاب های جامعه شناسی و فلسفه دادم. متاسفانـه رمان و داستان جایی نداشت درون آن قفسه های قهوه ای چوبی ای کاش اینگونـه نبود چرا کـه تجربه های زیسته ی دیگر انسان ها از سرزمـین ها و فرهنگ های مختلف نگاهی ژرف تر بـه زندگی ام مـی بخشید و من انسان پخته و با تجربه ای مـی شدم بی آنکه خیلی چیزها را تجربه کرده باشم و مـهم تر از همـه اینکه از جزم اندیشی رهایی مـی یـافتم و نگاهی همـه جانبه تر بـه زندگی و پیشامدهای آن مـی داشتم.

در همـین سال بود کـه شبی درون خانـه تنـها بودم بسیـار شجاع و نترس بودم ولی آن شب با شب های دیگر خیلی فرق داشت.

ادامـه دارد

Read more

Media Removed

كُنتُرُلِ نا مَحسوس سلام و ظهر پنجشنبه تون بـه خير و بركت و امنيت و آرامش و شادي و ايشاالله اوني كه بايَد، هميشـه حَواسِش بِهِمون باشـه و مَحسوس و نا مَحسوس و هميشـه و هميشـه حال بِده بِهِمون عَكس مال قديم نَديماست يكي از دوستان تو اين سن و سال بـه ديبا مي گُفت مُنجوق 🤣 خوش باشيد و زير سايه مُرتضي ... كُنتُرُلِ نا مَحسوس 😆😁😄😉
سلام و ظهر پنجشنبه تون بـه خير و بركت و امنيت و آرامش و شادي 😊 و ايشاالله اوني كه بايَد، هميشـه حَواسِش بِهِمون باشـه و مَحسوس و نا مَحسوس و هميشـه و هميشـه حال بِده بِهِمون 😊 عَكس مال قديم نَديماست 😄 يكي از دوستان تو اين سن و سال بـه ديبا مي گُفت مُنجوق 😆😂🤣 خوش باشيد و زير سايه مُرتضي علي، دُنيا بـه كامتون باشـه و روز و روزگار و زندگي تون پُر خير و بَرِكَت اِنشاالله😄 مُخلِصيم و يا حق 🙏🏼😊❤️
@sahar_ghotb

Read more

Media Removed

. مردم شـهرم همـیشـه عجول بوده اند. همـیشـه همـه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره د، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند و آنقدر عجله د کـه وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود مردم شـهرم همـیشـه عجول بودند. باور کنید انتهایش چیزی ... .
مردم شـهرم همـیشـه عجول بوده اند.
همـیشـه همـه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره د، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند و آنقدر عجله د کـه وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود
مردم شـهرم همـیشـه عجول بودند.
باور کنید انتهایش چیزی نیست وقتی بـه خودتان مـی رسید، درون آینـه فقط یک مرد، یک زن با موهای جوگندمـی نگاهتان مـی کند. عمر بـه قدر کافی تند مـی دود شما آهسته راه بروید و به آرزو هایتان برسید! بـه خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید. چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید، خیـابان را باعشق قدم بزنید. شما هرگز بـه سن و سالِ الانتان برنمـی گردید.
.
#ArminGoldoost
.
تولدت مبااارك 🤩😍

Read more

Media Removed

. برانچ ساده با مارتادلا و پنیر و‌ گوجه و کاهو و ریحون تازه از گلدون چیده شده و زیتون سیردار ، جاتون خالی با عروس جان و پسرخان . اینجا همـه جور کالباس و سوسیس گیر مـیاد از گوشت سفید ماکیـان که تا گوشت های قرمز مختلف با طعم های متنوع اما بـه پای کالباس های ممتاز ایران نمـیرسه یـا سیر نداره یـا شوره .فروشگاه های ترک ... .
برانچ ساده با مارتادلا و پنیر و‌ گوجه و کاهو و ریحون تازه از گلدون چیده شده و زیتون سیردار ، جاتون خالی با عروس جان و پسرخان . اینجا همـه جور کالباس و سوسیس گیر مـیاد از گوشت سفید ماکیـان که تا گوشت های قرمز مختلف با طعم های متنوع اما بـه پای کالباس های ممتاز ایران نمـیرسه یـا سیر نداره یـا شوره .فروشگاه های ترک و عرب هم انواع حلالش رو دارند . این مارتادلای بوقلمون عالیـه و سیر و پسته هم داره .
.
اونایی کـه همسن و سال ما هستند از سالهای ۵۶ کالباس مارتادلا آرزومانیـان رو مـیشناسند .کالباس یکدست و نرم و خوشمزه ای کـه اسلایس پسته داشت و بعدا فلفلی اش هم بـه بازار اومد ولی بـه زودی هم از خاطره ها فراموش شد .
.
.
این مارتادلا منو بـه اون سالهای دور برد .از بچگی عاشق کالباس بودم و‌ حاضر بودم بجای تمام وعده های غذایی ساندویچ کالباس و گوجه و خیـارشور بخورم .
.
اون زمان پاساژ شانزه لیزه تو خیـابون پهلوی حوالی سه راه شاه مرکز خرید بود .البته چهارراه بود ولی بهش سه راه گفته مـیشد . نزدیکش هم فروشگاه بزرگ ایران درون چند طبقه بود کـه همـه چیز داشت .ساندویچ کالباس و خردل دیژون اونجا برام نـهایت لذت بود .
.
.
ما درون سال دوبار خرید کلی داشتیم مادرم اول فصل تابستان برامون کفش و لباس تابستونی و مایو و کلاه آفتابی و حوله شنا و غیره مـیخرید کـه بریم رامسر .یکبار هم به منظور عید خرید مـیکرد کـه چون اون موقع دمای هوای اون فصل سردتر بود زمستونی مـیخریدیم کـه نوروز بـه اصفهان و شیراز بریم . فروشگاه جنرال مد تو کوچه برلن پالتو و مانتو و پوشاک عرضه مـیکرد . کوچه برلن هم همـه چیز داشت .
.
با زندگی متوسط فرهنگی مون همـیشـه هم خوب مـیخوردیم و هم خوب مـیپوشیدیم و هم سفر مـیرفتیم .خداوند اون دودمان رو قرین رحمت کنـه .روحشون شاد کـه برای ملت کم نذاشتند. اونایی کـه یـادشون مـیاد بـه سادگی از کنار این تفاوت ها نمـیگذرند .
.
به عمل کار برآید بـه سخندانی نیست ! 😏
.
از مارتادلا بـه کجا پرتاب شدیم ! 🤔 اینروزا ذهن ها ناخودآگاه درون حال مقایسه ست و بی مـهابا آدمو درگیر مـیکنـه .
.
کاش قدر داشته هامون رو بدونیم .آدم ها با هر سن و سال و با هر سواد و سطح زندگی و هر عقیده و مسلکی حتما از داشته هاشون مراقبت کنند و قدر و ارزش ساخته هایی کـه با دسترنج همـه ی ملت ساخته شده بدونند .مـهم نیست کی ساخته ، مـهم نیست کـه ما قبولش داشتیم و داریم ، مـهم اینـه کـه زمانی از جیب خودمون هزینـه شده و باید بخاطر خودمون حفظ شون کنیم و اجازه ندیم خراب بشن و هیچمجاز بـه تخریب دارایی های ملی خصوصا مـیراث فرهنگی نیست .
.
انشاالله روزهای روشن درون پیش رو داشته باشیم 🙏🌺🙏
.
.

Read more
. مجموعه جذاب PeppaPig پکیج اول ‌‌ مناسب 2 سال بـه بالا قیمت عادی :۲۴۰۰۰ قیمت خرید از سایت : ۲۱۶۰۰ ‌شامل ۲۱۰ قسمت و چهار دی وی دی شخصیت اصلی این مجموعه "Peppa" مـی باشد ،پپا یک خوک بامزه و دوست داشتنی هست و 4 سال دارد و با پدر ، مادر و برادر کوچک خود بـه نام "جورج" زندگی مـی کند ک درشروع کارتون توسط ... .
مجموعه جذاب PeppaPig
🔹پکیج اول ‌‌
🔹مناسب 2 سال بـه بالا
🔹قیمت عادی :۲۴۰۰۰
🔹قیمت خرید از سایت : ۲۱۶۰۰
🔹‌شامل ۲۱۰ قسمت و چهار دی وی دی

شخصیت اصلی این مجموعه "Peppa" مـی باشد ،پپا یک خوک بامزه و دوست داشتنی هست و 4 سال دارد و با پدر ، مادر و برادر کوچک خود بـه نام "جورج" زندگی مـی کند ک درشروع کارتون توسط پپا معرفی مـیشوند.

پپا از پ درون حوضچه های پر از گل ، بازی با خرس عروسکیـه خود بـه نام "تدی" و بازی لذت مـی برد.
جورج برادر کوچک پپا ، درون بیشتر قسمت ها دیده مـی شود بـه همراهاسباب بازی بـه نام "آقای دایناسور" ، کـه علاقه ی زیـادی بـه عروسکش دارد ، جورج دوساله هست که درون قسمتی از مجموعه ارائه شده ، "تولد جورج" نمایش داده مـیشود. جورج دوست دارد با بزرگش پپا بازی کند.
جورج اکثرا لباس آبی رنگ مـی پوشد .
از جمله خصوصیـات این مجموعه : - رنگ بندی شاد -مکالمـه ساده انگلیسی -آموزش ساده زبان انگلیسی -بیـان واضح کلمات و درک آسان جملات -نمایش فعالیت های روزمره از جمله :
حضور درون بازی های گروهی ، نمایش بازی های کودکانـه با دوستان هم سن و سال خود، رفتن بـه شنا، دیدن پدربزرگ و مادر بزرگ خود و ... ,

‌‌ 🔴🔴🔴برای ثبت سفارش و از استفاده از تخفیف ۱۰ درصدی بـه سایت
www.niniCartoon.com
مراجعه بفرمایید
نکته: تلگرام و دایرکت شامل تخفیف نمـی باشند و با قیمت عادی حساب مـی شوند.🔴🔴🔴

#نی_نی_کارتون #نی_نی #کارتون #آموزش_زبان #کودک #زبان_انگلیسی #آهنگ #زبان_اصلی #زبان #آموزش #شاد #نینی
#niniCartoon #nini #cartoon #baby #animation #happy #nini_cartoon #english #Learning_English #learning #English #music #kodak #amozesh_zaban #shad #amozesh #zaban #kids

Read more

Media Removed

‌ #نقد فیلم «برابرساز 2» (The Equalizer 2) ‌ IMDB: 7.1/10 rottentomatoes: 49% 🗳امتیـاز منتقد بـه فیلم: 7 از 10 . ترجمـه اختصاصی سلام سینما - این «برابرساز» از نسخه‌ی قبلی خود یعنی نسخه ی «ادوارد وودوارد» بسیـار خشن‌تر بود و این ویژگی درون «برابرساز2» نیز بـه عنوان مـهم‌ترین شاخصه آن باقی مانده ...
#نقد فیلم «برابرساز 2» (The Equalizer 2) ‌
🔸IMDB: 7.1/10
🔸rottentomatoes: 49%
🗳امتیـاز منتقد بـه فیلم: 7 از 10
.
ترجمـه اختصاصی سلام سینما - این «برابرساز» از نسخه‌ی قبلی خود یعنی نسخه ی «ادوارد وودوارد» بسیـار خشن‌تر بود و این ویژگی درون «برابرساز2» نیز بـه عنوان مـهم‌ترین شاخصه آن باقی مانده است.
.
برای « #دنزل_واشنگتن»، این اولین باری هست که او درون یک «دنباله» نقش‌آفرینی کرده هست برای همـین مشخصاً چیز جذابی به منظور این پیرمرد ۶۳ ساله درون این اثر وجود داشته است. «فوکوآ» با آگاهیِ کامل از سن و سال ستاره‌ی خود از او خواسته‌ای کـه زیـاد از حد سخت باشد، ندارد و اگرچه او درون صحنـه‌هایی درگیر مبارزات نفر بـه نفر سنگین مـی‌شود. «دنزل واشنگتن» بـه سن و سال خود شباهتی ندارد و از آن‌جایی کـه اینگونـه فیلم‌ها معمولاً درون پی شوکه‌ شما هستند، این مورد چیزی عجیبی نیست.
.
روند آهسته و با حوصله ی فیلم کاملا منطبق و هماهنگ با نسخه ی اول آن است. «فوکوآ» هیچ عجله‌ای ندارد. رویکرد آرام «واشنگتن» بـه نقش خود درون این فیلم باعث شده کـه ما قبل از اینکه همـه چیز بـه حد جنون برسد با شخصیت او ارتباط برقرار کنیم و راحت باشیم.
.
انتقادی کـه مـیتوان درون مورد موسیقی فیلم مطرح کرد این هست که اثر کوپلند بیشتر با درک و تفسیر وودوارد از شخصیت سریـال درون ارتباط هست و درون اینجا محلی از اعراب ندارد. فیلم‌برداریِ «الیور وود» بـه دور از خودنمایی ، بسیـار مـهیج است. وحشت ناشی از طوفان بسیـار تاثیرگذار بـه تصویر کشیده شده و در عین حال این فیلم را بـه اثری درباره‌ی بلایـای طبیعی تبدیل نکرده است.
.
«برابر ساز ۲» یک دنباله‌ی قدرتمند به منظور «برابرساز» و یک شروع خوب به منظور فیلم های تابستان ۲۰۱۸ است.
.
🔻متن کامل نقد درون سایت #سلام_سینما
www.salamcinema.ir
.
#سلام_سینما_نقد
مترجم: وحید فیض خواه

Read more

Media Removed

۱۸ سالم بود کـه ام متوجه شد شوهرش با یک زن دیگه رابطه داره آبروریزی بـه پا کرد بعد فهمـید فقط رابطه نیست زنک را عقد هم کرده و حامله است. مدتی دعوا و جار و جنجال کرد. ۲۰ سالم کـه بود از هم جدا شدند. ام ۵۶ ساله بود درون آستانـه بازنشستگی با سه بچه نوجوان و جوان. ۲۲ سالم بود کـه ام بعد از بازنشستگی کلاس نقاشی ... ۱۸ سالم بود کـه ام متوجه شد شوهرش با یک زن دیگه رابطه داره آبروریزی بـه پا کرد بعد فهمـید فقط رابطه نیست زنک را عقد هم کرده و حامله است. مدتی دعوا و جار و جنجال کرد. ۲۰ سالم کـه بود از هم جدا شدند. ام ۵۶ ساله بود درون آستانـه بازنشستگی با سه بچه نوجوان و جوان.
۲۲ سالم بود کـه ام بعد از بازنشستگی کلاس نقاشی ثبت نام کرد. نقاشی های کـه مـی کشید درون حد بچه های دبستانی بود. درون نظرم یک آدم داغون و شکست خورده بود بـه قول فرنگی ها یک لوزر بـه تمام معنا کـه حالا سر پیری یـادش اومده بود با یک مشت بچه کم سن و سال همشاگردی بشـه و نقاشی یـاد بگیره
پدرم درون نظرم قهرمان بود. یکسال اختلاف سنی داشتند. همـه چیز زندگی پدرم مرتب و منظم بود. بچه هاش درس خون بودند. کار و بارش منظم بود و کار و زندگی مرتبی داشت و کم کم آماده مـیشد به منظور بازنشستگی و استراحت.
در مقابل ام همـه چیز زندگیش روی هوا بود و حالا تازه رفته بود نقاشی یـاد بگیره
ده سال از اون زمان گذشت. ۳۲ ساله بودم. درسم تمام شده بود درون شرکتی کار مـی کردم و داشتم زندگیم را کم کم مـی ساختم. اتفاقی با م تلفنی حرف مـی زدم گفت الان گالری هستیم رفتیم خونـه بهت زنگ مـی زنیم. پرسیدم گالری چی؟ گفت نقاشی های دیگه!
؟ نقاشی؟
گفت آره دیگه الان خیلی وقته اینکار رو مـی کنـه. نقاشی هاش رو مـی فروشـه یکی دو جا هم تدریس مـی کنـه. خیلی معروف شده.
داشتم شاخ درون مـی آوردم.
حالا بعد از چند سال کـه نگاه مـی کنم مـی بینم آدم لوزر من بودم کـه چنین دیدگاهی بـه زندگی داشتم و فکر مـی کردم از یـه جای بـه بعد پیر هستی و نمـیشـه چیز جدید یـاد گرفت و زندگی را تغییر داد و بعضی کارها را حتما از بچگی شروع کرد و گرنـه دیگه خیلی دیره.
ام را کـه مقایسه مـی کنم با پدرم مـی بینم ام بعد از بازنشستگی زندگی جدید به منظور خودش شروع کرد و آدم متفاوتی شد. پدرم یـاد گرفت چطور با کامپیوتر ورق بازی کنـه و سرخودش را با ورق بازی و شکستن رکوردهای پیـاپی خودش گرم کنـه کـه چیز بدی هم نیست و قابل مقایسه با کار ام نیست.
ام تبدیل شده بـه الگوی خانواده. دو که تا از هام بعد از لیسانس رشته هاشون رو عوض د و رفتند سراغ چیزی کـه دوست داشتند. یکی شون کامپیوتر را ول کرد رفت مترجمـی زبان یـاد گرفت کـه کتاب ترجمـه کنـه دومـی علوم سیـاسی را ول کرد رفت سراغ معماری کـه ازبچگی بهش علاقه داشت
مـی خوام بگم زندگی مثل بازی والیبال مـی مونـه مثل فوتبال نیست کـه اگر نیمـه اول خیلی عقب باشید نیمـه دوم کار خیلی سختی به منظور جبران دارید. مثل والیبال هر ست کـه تمام مـیشـه شروع ست جدید یک موقعیت تازه هست و همـه چیز از اول شروع مـیشـه

Read more
مجموعه جذاب Peppa pig_پکیج اول ‌‌ مناسب 2 سال بـه بالا قیمت عادی :۲۴۰۰۰ قیمت خرید از سایت : ۲۱۶۰۰ ‌شامل ۲۱۰ قسمت و چهار دی وی دی شخصیت اصلی این مجموعه "Peppa" مـی باشد ،پپا یک خوک بامزه و دوست داشتنی هست و 4 سال دارد و با پدر ، مادر و برادر کوچک خود بـه نام "جورج" زندگی مـی کند ک درشروع کارتون توسط ... مجموعه جذاب Peppa pig_پکیج اول ‌‌
🔹مناسب 2 سال بـه بالا
🔹قیمت عادی :۲۴۰۰۰
🔹قیمت خرید از سایت : ۲۱۶۰۰
🔹‌شامل ۲۱۰ قسمت و چهار دی وی دی

شخصیت اصلی این مجموعه "Peppa" مـی باشد ،پپا یک خوک بامزه و دوست داشتنی هست و 4 سال دارد و با پدر ، مادر و برادر کوچک خود بـه نام "جورج" زندگی مـی کند ک درشروع کارتون توسط پپا معرفی مـیشوند.

پپا از پ درون حوضچه های پر از گل ، بازی با خرس عروسکیـه خود بـه نام "تدی" و بازی لذت مـی برد.
جورج برادر کوچک پپا ، درون بیشتر قسمت ها دیده مـی شود بـه همراهاسباب بازی بـه نام "آقای دایناسور" ، کـه علاقه ی زیـادی بـه عروسکش دارد ، جورج دوساله هست که درون قسمتی از مجموعه ارائه شده ، "تولد جورج" نمایش داده مـیشود. جورج دوست دارد با بزرگش پپا بازی کند.
جورج اکثرا لباس آبی رنگ مـی پوشد .
از جمله خصوصیـات این مجموعه : - رنگ بندی شاد -مکالمـه ساده انگلیسی -آموزش ساده زبان انگلیسی -بیـان واضح کلمات و درک آسان جملات -نمایش فعالیت های روزمره از جمله :
حضور درون بازی های گروهی ، نمایش بازی های کودکانـه با دوستان هم سن و سال خود، رفتن بـه شنا، دیدن پدربزرگ و مادر بزرگ خود و ... ,

‌‌ 🔴🔴🔴برای ثبت سفارش و از استفاده از تخفیف ۱۰ درصدی بـه سایت
www.niniCartoon.com
مراجعه بفرمایید
نکته: تلگرام و دایرکت شامل تخفیف نمـی باشند و با قیمت عادی حساب مـی شوند.🔴🔴🔴

#نی_نی_کارتون #نی_نی #کارتون #آموزش_زبان #کودک #زبان_انگلیسی #آهنگ #زبان_اصلی #زبان #آموزش #شاد #نینی
#niniCartoon #nini #cartoon #baby #animation #happy #nini_cartoon #english #Learning_English #learning #English #music #kodak #amozesh_zaban #shad #amozesh #zaban #kids

Read more

Media Removed

رفیق حتما یـه رنگ باشـه مشتی باشـه با وجود باشـه نـه بـه قدِ نـه بـه وزن نـه بـه سن و سال !!! نـه مثل اون آشغالی کـه دونَش و پیش من مـیخورد جای دیگه تخم مـیزاشت بگیر بـه خودت بی وجود رفیق حتما یـه رنگ باشـه مشتی باشـه با وجود باشـه نـه بـه قدِ نـه بـه وزن نـه بـه سن و سال !!! نـه مثل اون آشغالی کـه دونَش و پیش من مـیخورد جای دیگه تخم مـیزاشت بگیر بـه خودت بی وجود 😒

Media Removed

#Bye, Bye #2017... #Hello #2018 هیچ وقت اون #کریسمس یـادم نمـیره! وقتی بـه دنیـا اومدم پدرم اسمم رو گذاشت آرتور،به خاطر علاقه ای کـه به آرتورشاه داشت!هر وقت بغلم مـی کرد مـی گفت:آرتورشاه،پسرم تو حتما سعی کنی همـیشـه برنده باشی. برخلاف حرف پدرم من همـیشـه یـه بازنده بودم،این قابلیت رو از بچگی نمایـان ... #Bye, Bye #2017... #Hello #2018 🎄🎅🎁
هیچ وقت اون #کریسمس یـادم نمـیره!
وقتی بـه دنیـا اومدم پدرم اسمم رو گذاشت آرتور،به خاطر علاقه ای کـه به آرتورشاه داشت!هر وقت بغلم مـی کرد مـی گفت:آرتورشاه،پسرم تو حتما سعی کنی همـیشـه برنده باشی.
برخلاف حرف پدرم من همـیشـه یـه بازنده بودم،این قابلیت رو از بچگی نمایـان کردم،اما درون همسایگی ما خانواده ای زندگی مـی کـه یـه پسر هم سن و سال من داشتن،بدجوری بهش حسودیم مـیشد،اسمش سام بود،از اون بچه خوشگل ها کـه انواع خوش شانسی ها رو بـه ارث بردن
من و سام تو همـه مسابقاتی کـه توی شـهرمون برگزار مـی شد شرکت مـی کردیم،از شنا و دوچرخه سواری گرفته که تا نقاشی،پدرم هم همـیشـه بین تماشاچی ها بود و فریـاد مـیزد:آرتور شاه،آرتور شاه!
اما من هیچ وقت نبردم و همـیشـه سام قهرمان مـی شد،بعد از هر شکست احساس مـی کردم پدرم چند سال پیرتر شده.
تا اینکه یـه روز ما رو واسه گروه سرود شب کریسمس انتخاب ،قرار بود درون سرود فقط یـه نفر تک خوانی کنـه،واسه همـین رقابت شدیدی بین من و سام درگرفت،تا جایی کـه مربی روزی چند ساعت با ما تمرین مـی کرد،اما درون آخر سام انتخاب شد،دوست داشتم ب گردنش رو بشکنم.سرشار از مالیخولیـا برگشتم خونـه اما نتونستم بـه پدرم بگم باز شکست خوردم،گفتم من انتخاب شدم و شب کریسمس من مـی خونم. پدرم درون حالی کـه چشم هاش برق مـی زد گفت:آرتور شاه!
شب کریسمس رسید و مـی دونستم کـه اگه حرکتی ن بدون شک پدرم سکته مـی کنـه،واسه همـین چند ساعت قبل از اجرا با یـه نقشـه از پیش کشیده شده وقتی سام رفت تو انباری که تا لباس عوض کنـه،در رو روش قفل کردم و کلید رو انداختم توی توالت و سیفون رو کشیدم!
اون شب کلی تماشاچی اومده بود،تا چند دقیقه قبل از اجرا منتظر سام موندیم و وقتی مربی دید خبری ازش نیست بـه من گفت تو بخون.از خوشحالی بال درآوردم،بالاخره داشتم برنده مـی شدم،ولی یکهو سروکله سام پیدا شد،نفهمـیدم چطور درون رو باز کرد ولی هرچی بود مربی گفت کـه اون بخونـه
سرود شروع شد اما وقتی نوبت سام شد،نخوند،خیره مونده بود بـه کف زمـین،مربی بـه من اشاره کرد،من خوندم و همـه کلی کیف ،درطول اجرا نگاهم بـه پدرم بود کـه اشک مـی ریخت،حس مـی کردم توی دلش داره مـیگه:آرتور شاه.
بعد از اینکه اجرا تموم شد،سام بـه بچه ها گفت کـه سرما خورده اما فقط من مـیدونستم کـه سرما نخورده بود،بعد از اون اتفاق من و سام دیگه با هم حرف نزدیم.
سام و خانواده اش از شـهر ما رفتن، پدر من هم فوت کرد و دیگه نـه من توی مسابقه ای شرکت کردم و نـه دیگهی بهم گفت آرتور شاه
چند سال بعد کـه سام رو دیدم بهم گفت کـه قفل اون انباری رو پدرت شکست.

#روزبه_معین #آنتاریکا

Read more

Media Removed

سرمربی پرسپولیس با توجه بـه اینکه درون لیگ قهرمانان درون شرایط امتیـاز برابر، بازی‌های رو درون رو ملاک رتبه بندی قرار مـی‌گیرد، درباره استراتژی تیمش درون بازی برگشت با الریـان گفت: اصلا قرار نیست کار ما به منظور صعود بـه مرحله بعد بـه این جاها بکشد. ما حریفان را دست کم نمـی‌گیریم ولی بـه قدرت و توانایی خودمان هم ایمان ... سرمربی پرسپولیس با توجه بـه اینکه درون لیگ قهرمانان درون شرایط امتیـاز برابر، بازی‌های رو درون رو ملاک رتبه بندی قرار مـی‌گیرد، درباره استراتژی تیمش درون بازی برگشت با الریـان گفت: اصلا قرار نیست کار ما به منظور صعود بـه مرحله بعد بـه این جاها بکشد. ما حریفان را دست کم نمـی‌گیریم ولی بـه قدرت و توانایی خودمان هم ایمان داریم. الریـان تیم خوبی هست ولی 6 امتیـاز خود را از دو بازی خانگی گرفته است. کافی هست ما دو بازی برابر الریـان و الوحده را درون تهران ببریم. درون این صورت ده امتیـازی مـی‌شویم و هموارهب 9 امتیـاز به منظور صعود کافی بوده است. البته ما بـه بیش از این فکر مـی‌کنیم.
.
ایوانکوویچ درباره اینکه آیـا اظهارات لادروپ مبنی بر اینکه پرسپولیس و الهلال از قدرت های اصلی گروه و آسیـا درون این دوره هستند را ناشی از استراتژی او به منظور بازی مـی‌داند یـا نـه؟ خاطر نشان کرد: واقعیت همـین هست و بـه نظر من او درون گفتارش صادق بود. گروه ما واقعا گروه مرگ هست و بازیکنان ما مصمم هستند قدرت خود را درون آسیـا نشان بدهند. بچه‌ها استراحت کرده‌اند و هم اکنون تمرینات خوبی را هم دنبال مـی‌کنیم که تا در 21 فروردین درون بهترین فرم خود باشیم.
.
وی درپاسخ بـه این سوال کـه آیـا درون صورت قهرمانی زود هنگام درون لیگ برتر بـه بازیکنان جوانتر و نیمکت نشین فرصت بیشتری به منظور بازی خواهد داد که تا برای فصل آینده تجربه بیشتری پیدا کنند یـا نـه؟ اظهار داشت: ما همـین حالا جوان‌های زیـادی را درون ترکیب اصلی داریم کـه آینده را مـی‌سازند. حتما منتظر بود و دید شرایط درون آن زمان چگونـه خواهد شد. آن چه قطعی هست برای بازی درون پرسپولیس نـه سن و سال و نـه قهرمانی زود هنگام تعیین کننده نیست بلکه شایستگی اهمـیت دارد و هر بازیکن حتما خود را بـه این حد برساند که تا بازی کند. البته الان بچه‌هایی کـه کمتر بازی مـی‌کنند هم شایستگی خود را به منظور این پیراهن و بازی با آن نشان داده اند ولی ما درون هربازی درون نـهایت مـی‌توانیم از یـازده بازیکن درون ترکیب اصلی و 14 نفر درون کل 90 دقیقه استفاده کنیم.
.
برانکو درون پایـان افزود: پرسپولیس از سال 94 روندی صعودی را درون سایـه حمایت هواداران خود رقم زده است. همـه ما مصمم هستیم درون سال 96 بهترین ها را تقدیم آنـها کنیم و البته مانند گذشته روی حمایت‌های همـه جانبه آنـها حساب مـی‌کنیم و بی‌صبرانـه منتظر دیدار با آنـها درون ورزشگاه‌ها بـه ویژه ورزشگاه آزادی هستیم.
.
.
.
.
.
.
#17m17

Read more

Media Removed

سلام دوستای گلم حالتون خوبه؟ امـیدوارم هفته خوبی داشته باشین ️️️ . دیدین بعضی بچه ها هستن مـیبینیم اینارو بیشتر از خیلی آدم بزرگا سرشون مـیبشـه و شخصیت پخته تری نسبت بـه هم سن و سال هاشون دارن؟ وقتی یـه بچه ده ساله مـی‌بینیم کـه بیشتر از سن خودش مـی‌فهمـه، مـیگیم: اون 10 سالشـه ولی مثل 30 ساله‌ها مـی‌مونـه ... سلام دوستای گلم 😘🙈
حالتون خوبه؟ امـیدوارم هفته خوبی داشته باشین ❤️❤️❤️
.
دیدین بعضی بچه ها هستن مـیبینیم اینارو بیشتر از خیلی آدم بزرگا سرشون مـیبشـه و شخصیت پخته تری نسبت بـه هم سن و سال هاشون دارن؟
وقتی یـه بچه ده ساله مـی‌بینیم کـه بیشتر از سن خودش مـی‌فهمـه، مـیگیم:
اون 10 سالشـه ولی مثل 30 ساله‌ها مـی‌مونـه (فهم و درک بالایی داره) و حتی کاملا بر عکسش.
.
در انگلیسی به منظور توصیف چنین حالتی از ترکیب زیر استفاده مـیشـه:
(age) going on (age)
.
برای مثال عموی شما 50 سالشـه ولی کودک درونش فعاله و مثل بچه‌های ده سالشـه عاشق بازی ه! بعد مـیگید:
He's fifty going on ten!
.
یـا زاده شما همش 15 سالشـه اما فهم و درکش درون حد یـه آدم بالغ سی ساله است:
He's 15 going on 30
.
A: Look at your brother! He’s having a great time!
B: He’s 40 going on 10!
A: Is it his first time to Disney Land?
B: No! He comes every year! He’s a kid!
.
آ: برادرتو ببین! حسابی داره بهش خوش مـیگذره
ب: 40 سالشـه ولی مثل 10 ساله‌ها مـی‌مونـه
آ: اولین بارشـه کـه مـیاد دیزنی‌لند؟
ب: نـه، هر سال مـیاد. خیلی بچه‌اس!
——————————-
تمرين : يه مثال هم شما عزيزان داخل كامنت بزارين. يادتون باشـه هر مثال و جمله اي كه كامنت ميكنيد براي خودتون بـه عنوان مرور محسوب ميشـه که تا بهتر جا بيفته عبارت داخل ذهنتون و هم باعث ميشـه دوستاي ديگه مون مثال هاي بيشتري بيينن و بيشتر آشنا بشن با اين قبيل عبارت و كاربردهاش درون مكالمات روزمره 🙈❤️
—------------------—
خيلي ها سوال ميپرسند كه چجوري ميتونيم تمام مطالبي كه روي پيج ميزارين رو يكجا داشته باشيم.
خدمتون عرض كنم كه ميتونيد تمامي مطالب اينستاگرام و تلگرام ما رو بـه صورت آرشيو شده و كامل درون قالب فايل PDF مرتب و خيلي شكيل از طريق سايت دريافت كنيد که تا هميشـه و همـه جا مطالب ما رو درون دسترس داشته باشين و بتونين بـه راحتي استفاده و مرور كنيد.
💕💛💕💛💕💛💕
آدرس سايت براي تهيه آرشيو:
www.englishpersian.ir

Read more

Media Removed

Four generations in one frame . ما چهارنسل تو قاب تبسم . تو این عمن بـه شباهت عجیب انگشتای پام بـه بابابزرگ پی بردم! :)) سفر با دوستای هم‌سن‌و‌سال کـه کار همـیشگیمونـه. وقت گذروندن‌ با نسل‌های قبل و بعد اونم تو سفر تمرین خوبی به منظور صبر بیشتره. یکی دو ‌روز اول شاید ببری ولی تجربه‌ای خواهد بود کـه شاید ... Four generations in one frame
.
ما چهارنسل تو قاب تبسم
.
تو این عمن بـه شباهت عجیب انگشتای پام بـه بابابزرگ پی بردم! :)) سفر با دوستای هم‌سن‌و‌سال کـه کار همـیشگیمونـه. وقت گذروندن‌ با نسل‌های قبل و بعد اونم تو سفر تمرین خوبی به منظور صبر بیشتره. یکی دو ‌روز اول شاید ببری ولی تجربه‌ای خواهد بود کـه شاید هیچ‌وقت دیگه نتونی داشته باشی. این‌که بین دغدغه‌های زندگی‌ شخصی‌ خودت با بقیـه چیزای مشترک پیدا کنی و کمکت کنـه بفهمـی دقیقن از جون این زندگی لعنتی چی مـیخوای.
مستند کوتاهی از افراسیـاب گرفتم کـه به زودی درون گالری‌ای مـی‌ذارمش.
.
.
.
.
#we #four #generations #familytree #family #roots #trip #new #experience #documentary #photography #everydayiran #dailymomentums #iran #shomal #iranian #style #grandpa #momy #niece

Read more

Media Removed

... سلام بـه همـه نورچشمـیای گلم طاعات سپاهان قبول شد واقعا ممنونم؛ بابت این همـه لطف و محبت سرشاری کـه نسبت بـه #حقیر داشتین. 👥مخصوصا رفیقای گلم کـه این چند روزه همـه جوره از پیـام تبریک گرفته که تا #سورپرایز و #جشن_تولد و شام و پذیرایی و ... منو شرمنده . . ۲۹ اردیبهشت هرسال کـه مـیرسه حدود یـه ساعت ... ...
🌷سلام بـه همـه نورچشمـیای گلم
طاعات سپاهان قبول شد
🙏واقعا ممنونم؛ بابت این همـه لطف و محبت سرشاری کـه نسبت بـه #حقیر داشتین.
👥مخصوصا رفیقای گلم کـه این چند روزه همـه جوره از پیـام تبریک گرفته که تا #سورپرایز و #جشن_تولد و شام و پذیرایی و ... منو شرمنده .
.
📅۲۹ اردیبهشت هرسال کـه مـیرسه
⏳حدود یـه ساعت باخودم خلوت مـیکنم
📝یـه دو دو که تا چارتای ساده انجام مـیدم کـه ببینم این "سیصد و شصت و اندی" روزو واقعا چیکار کردم؟!
.
🚫زبونم لال، چقدر از خدا دور شدم؟
💣چقدر بـه مرگ نزدیک شدم؟
🎭چند مرتبه با رفتار و گفتارم دلیو شکستم یـا مرحم دردش شدم؟
🔋چقدر "عه و جاذبه" اخلاقی و رفتاری داشتم؟
📖چند صفحه کتاب و ... مطالعه کردم؟
👪چقدر به منظور خانوادم وقت گذاشتم؟
📎فرزند، نوه، داماد، همسر، داداش، دایی، پسر و پسرداییِ خوبی بودم یـا نـه؟
چقدر 'حرف_حق یـا #حرف_ناحق زدم؟
💪راستی مُچ گیر بودم یـا دست گیر؟
📊چند مـیلیمتر پیشرفت داشتم و یـا چند کیلومتر پسرفت؟
نکنـه جایی حق و ناحقی کرده باشم؟
و یـه عالمـه سؤال دیگه
.
🔎حالا نمـیدونم یـه سال پیرتر شدم یـا بزرگتر؟
🔊فقط مـیدونم وظیفم درون قبال همـه بیشتر شده و اون بار مسئولیتی کـه رو دوشم بود سنگین تر.
.
🍁یـادمـه از قدیم؛ همـیشـه سن ۲۵ سالگی برام خیلی سن و سال زیـادی بود و فکر مـیکردم دیگه آخر رشد و غایت من همـینـه و تموم
🎂اما امروز کـه به اذن خدا؛ قراره شمع ۲۷ سالگیمو فوت کنمو پامو یواش یواش بذارم اول جاده بیست و هشت سالگی؛ فقط یـه خط شعر اومد توی ذهنمو والسلام
#بسیـار_سفر_باید_تا_پخته_شود_خامـی
.
#حمـید_مرادی #اردیبهشت #۲۹_اردیبهشت #تولد #زادروز

Read more

Media Removed

. پدربزرگم یک روزنامـه خوان حرفه ای بود، همـیشـه یک روزنامـه اطلاعات روی مـیز پذیرایی بود، اما هیچ وقت کتاب دستش ندیدم. کتاب خواندنم با مادر و هایم شروع شد کـه از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نزدیک خانـه پدربزرگ برایم کتاب مـی خد. اما شما اگر پدر بزرگ دارید و کتابخوان هست از او بخواهید برایتان ... .
پدربزرگم یک روزنامـه خوان حرفه ای بود، همـیشـه یک روزنامـه اطلاعات روی مـیز پذیرایی بود، اما هیچ وقت کتاب دستش ندیدم. کتاب خواندنم با مادر و هایم شروع شد کـه از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نزدیک خانـه پدربزرگ برایم کتاب مـی خد. اما شما اگر پدر بزرگ دارید و کتابخوان هست از او بخواهید برایتان کتاب بخواند. لذت بسیـار خوبی هست که یک بزرگتر و آن هم مادربزرگ و پدربزرگ برایمان کتاب بخوانند. شیرینی این لذت وقتی دو چندان مـی شود کـه مثلا از بوستان و گلستان برایمان بخوانند، از شاهنامـه و از حافظ. آخر هفته دورشان حلقه بزنیم و به خواندن کتاب گوش کنیم، بگذاریم حس کنند چه قدر برایمان عزیز هستند و چه قدر از بودن کنارشان خوشحالیم. خواندنشان با لهجه و لحن مخصوص بـه خودشان مارا بـه خوانش کتاب درون گذشته های دور مـی برد. بـه مکتب خانـه ها بـه دارالفنون زمان قاجار و مدارس نوین دوره رضاشاه. شاید معنای واقعی این لذت را سی که تا چهل سال بعد بچشید و از این نوشته من و آن خاطره یـاد کنید. لذتی کـه شاید بسیـار کمـیاب و نادر باشد اما وقتی سن تان بالارفت و خودتان پا بـه مـیانسالی گذاشتید یـادش مـی افتید و از خاطره اش لذت مـی برید. .
.
.
. آیـا شما تجربه اینچینی داشته اید؟ اینکه پدر بزرگ، مادر بزرگ و شخص سن و سال داری برایتان کتاب خوانده باشد؟ اگر خوانده چه کتابی بوده است؟

#مصطفی_قاجار

Read more

Media Removed

aliHamedHaghdoust.com زیبایی از دست رفته فرحنوش کوه نشین، "هجده "ساله ایست کـه در روستای دهرود سفلی درون بخش تنگ ارم منطقه دشتستان درون استان بوشـهر و در خانواده ای "هفت" نفره زندگی مـی کند. خانواده آنـها از ایل قشقایی شیراز هستند. او 2 سال قبل بعد از بازگشت از مراسم عروسی، هنگامـی کـه مـیخواست به منظور ... aliHamedHaghdoust.com

زیبایی از دست رفته
فرحنوش کوه نشین، "هجده "ساله ایست کـه در روستای دهرود سفلی درون بخش تنگ ارم منطقه دشتستان درون استان بوشـهر و در خانواده ای "هفت" نفره زندگی مـی کند. خانواده آنـها از ایل قشقایی شیراز هستند. او 2 سال قبل بعد از بازگشت از مراسم عروسی، هنگامـی کـه مـیخواست به منظور کشیدن قلیـان مـیهمان شان زغال درست کند، بدلیل نشت نفت از پمپ نفتکش بر روی لباس اش دچار آتش سوزی شدید شد و نیمـی از بدن او از کمر بـه بالا سوخت. پدر او حشمت الله کـه یک کارگر ساده است، درطی این دو سال بـه درمان ش پرداخته کـه مستلزم پرداخت هزینـه های بسیـار بالای درمان این گونـه سوختگی ها مـی باشد شده است. آنـها علی رغم مراجعه بـه بهزیستی، و مطرح مشکل فرحنوش، تاکنون موفق بـه دریـافت کمک از این ارگان نشده اند. خانواده کوه نشین طی این دو سال نزدیک بـه "پنجاه" مـیلیون تومان به منظور جراحیـهای متعدد شان خرج کرده اند کـه به کمک اقوام پرداخت شده است. فرحنوش بعد از تحمل دو سال رنج شدید، زیبایی چهره خود را از دست داده و تقریبا خانـه نشین و افسرده شده و ارتباطات خود را با دوستان هم سن و سال خود قطع کرده است. وی به منظور ادامـه مراحل درمان خود حتما 8 عمل جراحی دیگر انجام دهد کـه حدود 40 مـیلیون تومان هزینـه دارد، کـه پدرش توانایی پرداخت آن را ندارد. تنـها آرزوی جوان ما بازگشت نسبی زیبایی و سلامتی، و رفتن بـه پابوس امام رضا (ع) هست که نذر روزهایی ست کـه در بیمارستان بستری بوده ولی بـه خاطر پرداخت هزینـه های سنیگن درمانی موفق بـه ادای نذرش نشده است.

لینک گزارش تصویری کامل درون بیوگرافی صفحه اول اینستاگرام بنده موجود است.

دوستانی کـه علاقمند بـه کمک و یـاری فرحنوش هستند. کمکهای نقدی خود را بـه شماره کارت پدر فرحنوش واریز نمایند.
۶۰۳۷۹۹۷۳۸۰۸۸۶۶۷۲
حشمت اله کوه نشین
در صورت نیـاز بـه تماس لطفا درون دایرکت پیـام بدهید که تا شماره تماس آقای کوه نشین را خدمتتان بدهم.
متشکرم.dashtestan #thelostbeaut
#reportagespotlight #everydayasia #everydayeverywhere #myfeatureshoot #bnw_worldwide #blackeyssupergrain #bw #artphotography #blacknwhite_perfection #bw_society #igersbnw #bnwcity #dailylife #photojournalism #documentaryphotography #socialdocumentary #lensculture #girl #bnw_demand #theweekoninstagram #lifestyle #elderly #bushehr #iran #southwest #portraits #portrait

Read more

Media Removed

شايد ١٧٠ سال پيش:نقش زنان درون دربار شاه یکی این بود کـه مجالس روضه خوانی ترتیب دهند و دیگر برگزاری برخی مجالس بزم بود کـه شاه مسئولیتش را بر عهدهء آنان گذاشته بود.برای مثال گلبخت خانم ترکمانی و کوچک خانم تبریزی کـه هر دو از زنان حرم حضرت خاقان(فتحعلی شاه) بودند، هر یک مسئولیت دسته ای از زنان نوازنده و رامشگر ... شايد ١٧٠ سال پيش:نقش زنان درون دربار شاه یکی این بود کـه مجالس روضه خوانی ترتیب دهند و دیگر برگزاری برخی مجالس بزم بود کـه شاه مسئولیتش را بر عهدهء آنان گذاشته بود.برای مثال گلبخت خانم ترکمانی و کوچک خانم تبریزی کـه هر دو از زنان حرم حضرت خاقان(فتحعلی شاه) بودند، هر یک مسئولیت دسته ای از زنان نوازنده و رامشگر را برعهده داشتند.در تاریخ عضدی از دو دسته زن یـاد شده هست که «عده هر کدام بـه پنجاه نفر مـی رسید» و مجهز بـه «تمام اسباب طرب از تار و سه تار و کمانچه و سنتورزن و چینی زن و ضرب گیر و خواننده و رقاص» بودند.هر یک از این دسته ها سردسته ای داشت کـه او را «استاد» مـی نامـیدند.یکی از آنان استاد مـینا بود و دیگری استاد زهره کـه هر دو بـه گفتهء عضدی، درون علم موسیقی بی نظیر بودند. این دو نفر گرچه درون حرم زندگی مـی د، درون زمرهء زنان شاه نبودند اما شاه مقرّری و مواجب و همـهء اسباب تجمل بـه جهت آنان مقرر کرده بود.
دستهء استاد مـینا را بـه دست گلبخت خانم سپرده بودند و دستهء استاد زهره را بـه دست کوچک خانم. این دو دسته همـیشـه با هم رقابت مـی د و چشم و هم چشمـی آنان زبانزد درباریـان بود؛ چنان کـه وقتی درون دربار مـیان دو نفر دشمنی برمـی خاست، مـی گفتند: مثل دستهء استاد مـینا و استاد زهره منازعه مـی نمایند.
....
هر جريان اجتماعي كه راه مي افتد كنش ها و واكنش هاي خودش را درون پي دارد، جدا از همـه اين ها همـه هم پيمانيم كه اين روش ها زيبنده هنر و هموطن و بانوي ايراني نيست.خيلي محافظه كارانـه بخواهم بنگرم و نزديك كنم نظرم را بـه اين جريان ،در باب گرفتن ان كم سن و سال نده اين خواهد بود:كسي اگر قدر خويش را نمي داند راهش نابود كردنش نيست. اين درون همراه ترين نظر با جناحيست كه مسبب راه افتادن اين داستان است.
وظيفه بنده بـه عنوان يك متخصص موسيقي و اجرا ،اجرا و معرفي فاخر هنر و موسيقي است. هميشـه گفته ام درون ارسال هاي بسيار كه هر آنچه را كه ممنوع كنيم نـه تنـها نمي ميرد بل بـه مبتذل ترين شكل ممكن رواج مي يابد. جداً نگران ابتذال جوانان ايراني هستيم!؟ پاسخ :هنر اصيل را حمايت كنيم و رواج دهيم، خود بـه خود بعد از مدتي گوش ها و دل ها بـه سوي فاخر بودن پيش مي رود. اما پرسش بنيادي اين جاست آيا بـه وجود هنر موسيقي و فاخر اعتقاد داريم !؟ يادمان باشد با از بين بردنش فقط ابتذال جايگزين مي شود! حالا كو گوش شنوا! اما من هنرمند نمي توانم دست روي دست بگذارم و شاهد رواج سطح پايين هنر باشم بنابر اين منتظر اجراهاي فاخر گروه سپيدار درون زمينـه بازسازي موسيقي و فاخر ايران باشيد🌿
# #نده #_ايراني #مائده_هژبری #سه_تار

Read more

Media Removed

ساسان یـافته (زادهٔ ۲۷ آبان ۱۳۶۷ درون اهواز) با نام هنری ساسی مانکن خوانندهٔ پاپ است. وی درون مـیانـه دهه هشتاد بـه همراه همشـهری‌اش حسین مخته به شـهرت رسید و تا چند سال یعنی زمان پخش آهنگ «گوش‌واره» بـه همکاری با او ادامـه داد. ساسی مانکن بعد از جدایی از حسین مخته بیشتر آهنگ‌هایش را انفرادی خوانده و تنظیم ... ساسان یـافته (زادهٔ ۲۷ آبان ۱۳۶۷ درون اهواز) با نام هنری ساسی مانکن خوانندهٔ پاپ است. وی درون مـیانـه دهه هشتاد بـه همراه همشـهری‌اش حسین مخته به شـهرت رسید و تا چند سال یعنی زمان پخش آهنگ «گوش‌واره» بـه همکاری با او ادامـه داد. ساسی مانکن بعد از جدایی از حسین مخته بیشتر آهنگ‌هایش را انفرادی خوانده و تنظیم آن‌ها را عمدتاً بـه امـیرمسعود و اخیراً بـه امـیر ارشیـا سپرده است.ش از نخستین مصاحبهٔ رسمـی‌اش درتابستان ۱۳۹۱ که درون آن به منظور اولین بار زادروز صحیح خود را (در گفتگو با لیلی نیکونظر از آمریکا) اعلام کرد، عمدتاً خود را بزرگتر از سن واقعی‌اش معرفی مـی‌نمود که تا قضاوت عامـه دربارهٔ آهنگ‌هایش با لحاظ سن و سال جوانش تحت تاثیر قرار نگیرد. ساسی مانکن کـه ساکن کرج و دانشجوی رشتهٔ کامپیوتر (نرم‌افزار) دانشگاه نوابقزوین بوده هست با موفقیت برخی آهنگ‌ها مانند «رپ بندری» درون سال ۸۶ و «پارمـیدا» درون سال ۸۷ درس و دانشگاه را رها کرد و اختصاصاً بـه خوانندگی پرداخت

Read more

Media Removed

#bighanoon #zahrasarokhani هفته گذشته طرحی درون مجلس بـه راي گذاشته شد كه مطابق اون توي شرایطی ان لازم نيست واسه ازدواج با آقايي از بابايي اجازه بگیرن. البته بـه نظر من اونايي كه تنـها مانع ازدواجشون اجازه پدره، خيلي لاكچري تشريف دارن. چون امروز دغدغه اصلي جوانان درون درجه اول پيدا شدن طرف و در درجه ... #bighanoon #zahrasarokhani
هفته گذشته طرحی درون مجلس بـه راي گذاشته شد كه مطابق اون توي شرایطی ان لازم نيست واسه ازدواج با آقايي از بابايي اجازه بگیرن. البته بـه نظر من اونايي كه تنـها مانع ازدواجشون اجازه پدره، خيلي لاكچري تشريف دارن. چون امروز دغدغه اصلي جوانان درون درجه اول پيدا شدن طرف و در درجه دوم پوله. درون هر حال توضیحات تکمـیلی رو درباره این طرح بهتون مـیگيم، بـه حرف سایر رسانـه‌ها هم توجه نکنید، حقیقت اینجاست:
.
شرط اول: سن ۲۸ سال بـه شرط احراز رشد از سوی مرجع قضایی

براي شرط اول سه جور شرایط احراز داریم: سن جسمـی، سن عقلی، سن دستپختی

الف) جسمـی: قد حداقل ۱۵۰ و وزن بین ۴۵ که تا ۹۰. اگه وزنتون بالای نوده شما نـه تنـها هیچ‌وقت بـه اجازه پدر نیـازی نداشتید بلکه بـه اجازه همسر آیندتون هم نیـازی ندارید، قشنگ دستش‌رو بگیرید ببرید محضر بگید امضا کنـه، اگه مخالفت کرد، دستش‌رو بشکنید،‌ اگه بازم مقاومت كرد، جفت پاهاش‌رو قلم کنید، بنده هم بـه شخصه خیلی مخلصم آبجی.
.
ب) عقلی: فهم و شعورتون بايد درون حدي باشـه كه بدونید چه وقت با تشت شیر کولاک کنید، چه وقت از کانال خانم‌های قری به منظور مقاصد خاص کمک بگیرید و اينكه هيچ‌وقت «هرچي آقامون بگه» و «بله سرورم» از دهنتون نيفته. رعايت اين موارد نشون دهنده‌ پختگی و احراز سلامت عقلی شماست. تعریف و تمجید مداوم از قوم شووَر نیز امتياز شما رو درون این مرحله بالاتر مـیبره.
.
ج) دستپختی: سرخ سبزی قورمـه‌سبزی، جا افتادن فسنجون، دون دون شدن و قد كشيدن برنج، كتلت بـه شكل قلب، آبدار شدن جوجه‌کباب، تهیـه انواع ژله چند رنگ و ترکیبی با آلوئه ورا، انواع فینگرفود و همچنین سفره‌آرایی با آناناس و هندونـه شرایط شما رو به منظور رضایت شوشو و عدم نیـاز بـه اذن ددي تامـین مـیکنـه. خدايي نكرده اگه برنجتون شفته ميشـه يا اعتقاد داريد سوپ غذاست، 100 سالتون هم باشـه احراز صلاحيت نميشيد، اصرار نكنيد.
.
شرط دوم: دارای حداقل مدرک کارشناسی ارشد

این بخش یـه تبصره خيلي مـهم داره: شرط معدل. شما خانمـی رو درون نظر بگیرید کـه دانشگاه خوب دولتی درس خونده، معدل بالا، بدون مشروطی، اَسیستنت استاد هم بوده، سه بار هم کاپ اخلاق گرفته، همـیشـه هم با مریم رفته با مریم اومده. واقعا این آدم كلا صلاحیت ازدواج داره؟ اونم بدون اذن بزرگ‌تر؟ شرط احراز رو هايي پاس ميكنن کـه هدف اول و آخرشون از رفتن بـه دانشگاه یـافتن نیمـه گمشده‌شونـه. اينا اساسا وقت درس خوندن ندارن. واسه همـین معدل بالای ۱۳ اصلا احراز نمـیشـه.

بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

Read more

Media Removed

#ماهاتیر_محمد، سیـاستمدار کهنـه‌کار مالزیـایی و معمار رشد #مالزي درون شصت سال اخير، بعد از پیروزی شوکه‌کننده درون انتخابات نخست‌وزیری کشورش و شکست ائتلاف حاکم «باریسان ناسیونال» کـه برای بیش از ۶۰‌سال درون قدرت بود، بـه مسن‌ترین رهبر جهان تبدیل شده است. این فرد ٩٢ساله ( كمي كوچكتر از سن و سال #جنتيخودمون ... #ماهاتیر_محمد، سیـاستمدار کهنـه‌کار مالزیـایی و معمار رشد #مالزي درون شصت سال اخير، بعد از پیروزی شوکه‌کننده درون انتخابات نخست‌وزیری کشورش و شکست ائتلاف حاکم «باریسان ناسیونال» کـه برای بیش از ۶۰‌سال درون قدرت بود، بـه مسن‌ترین رهبر جهان تبدیل شده است. این فرد ٩٢ساله ( كمي كوچكتر از سن و سال #جنتي😉خودمون )، پنجشنبه‌شب درون کنار شاه محمد، حافظ #قانون_اساسی مالزی سوگند یـاد کرد.

پیرترین رهبران جهان:
ملکه الیزابت دوم
الیزابت دوم متولد ٢١ آوریل ١٩٢٦، ٩٢‌سال دارد و در‌ سال١٩٥٢ بعد از مرگ پدرش رئیس شانزده عضو کشورهای مشترک‌المنافع و ملکه سلطنتی بریتانیـا، ‌کانادا، استرالیـا و نیوزلند شده است. محمد باجی قائد سبسی
رئیس‌جمـهوری تونس درون ٢٩ نوامبر ١٩٢٦ متولد شد. این سیـاستمدار ٩١ساله درون ‌سال ١٩٨١ به‌عنوان وزیر امور خارجه تونس فعالیت خود را شروع کرد. در‌ سال ٢٠١١ کمتر از یک‌سال نخست‌وزیر بود. در‌ سال ٢٠١٤ درون نخستین همـه‌پرسی به‌عنوان رئیس‌جمـهوری انتخاب شد. صباح احمد جابر صباح
امـیر کویت درون ١٦ ژوئن ١٩٢٩ بـه دنیـا آمد. صباح ٨٨ ساله در‌ سال ٢٠٠٦ بـه قدرت رسید.
آکی‌هیتو
امپراتور ژاپن متولد ٢٣ دسامبر ١٩٣٣ است. این امپراتور ٨٤ساله اعلام کرده درون ‌سال ٢٠١٩ کناره‌گیری خواهد کرد و پسرش ناروهیتو جایگزین خواهد شد.
مـیشل عون
رئیس‌جمـهوری لبنان درون ١٨ فوریـه ١٩٣٥ بـه دنیـا آمد. این رئیس‌جمـهوری ٨٣ساله از‌ سال ٢٠١٦ شروع بـه کار کرد. او از‌ سال١٩٨٨ فعال است.

Read more

Media Removed

عرض سلام و احترام از بس بـه من گفتن شما خوب, با اخلاق و بی حاشیـه ای, دیگه از هر چی خوب بودن بیزار شدم اقایـان محترم؟, داوران عزیز؟, کمـیته ی باصطلاح فنی؟؟ شما ادم خوب نمـیخواهید, حتما بد بود که تا به حقت برسی حتما مثل بعضیـها همون روی سکو بنر مسابقاتو پاره کنی و سال بعد عضو ثابت تیم ملی بشی و قهرمان جهان, فکر ... عرض سلام و احترام
از بس بـه من گفتن شما خوب, با اخلاق و بی حاشیـه ای, دیگه از هر چی خوب بودن بیزار شدم
اقایـان محترم؟, داوران عزیز؟, کمـیته ی باصطلاح فنی؟؟ شما ادم خوب نمـیخواهید, حتما بد بود که تا به حقت برسی حتما مثل بعضیـها همون روی سکو بنر مسابقاتو پاره کنی و سال بعد عضو ثابت تیم ملی بشی و قهرمان جهان,
فکر نکنید فقط شما مـیفهمـید و دیگران حالیشون نیست اگه شمارو گذاشتن بعنوان مسعول, ورزشکاری کـه چندین مـیلیون هزینـه مـیکنـه و مسابقه مـیده و حقش خورده مـیشـه, این یعنی دزدی,منظورم فقط خودم نیست دلم به منظور جوونایی مـیسوزه کـه به امـید شماها از سلامتی و خوشیـهای زندگی مـیگذرن و با درون این راه مـیذارن
بیست و سه ساله کـه ورزش مـیکنم اگه با این سن و سال همچنان مسابقه مـیدم بخاطره این بوده کـه هدفم اول سلامتی بعد ورزش و قهرمانی بوده و هست و همـیشـه تو مسابقات از شـهر و استان خودم تو مسابقات شرکت کرده و زیر پرچمـی نبودم, بدون لابی و ادعا و چاپلوسی. وبخاطره همـین خصوصیـاتم چندین دوره تو اردوی تیم ملی با وجود امادگیـه کامل خط خوردم
تو مسابقات انتخابیـه شیراز تو دسته ی مثبت اقای علوی ورزشکار با اخلاق و زحمت کش اول شد من روی سخنم بـه ایشون نیست اونجا شرایط مـیزبانی و تماشاگر طوری بود کـه وقتی نفر دوم اعلامم فقط خندیدم وگفتم مـهم نیست انشالله اردو, و به نظر داورا احترام گذاشتم و حتی تماشاگرهای شیرازی هم ازم عذر خواهی ولی از کمـیته ی فنی دیگه انتظار نداشتم کـه دعوتم نکنن جناب علیشاهی مـیگن تو مثبتی کات نبود اگهی کات نبود پسیو دعوت نمـیکردین, درون ضمن کدوم سال و کدوم مسابقه مثبت کات اومد تو انتخابی کـه دو ماه مونده بـه مسابقات برون مرزی؟؟؟ من هم کارت داوری دارم هم مربی هستم هم سالهاست کـه دارم مسابقه مـیدم اخرش ما نفهمـیدیم شما چی مـیخواهید؟ یـه سال مـیگین اناتومـی مـهمـه که تا مسابقه خوب مـیشـه, یـه سال مـیگین کات!!! بـه عدقت کنید خودتون قضاوت کنید کمر پهن, سرشونـه جم, و حجم زیر بغل و مابقی, گذشته از اینی کـه وزنش با بدنـه بـه قول شما ابدار صد و چهار کیلوعه روز مسابقه با چه وزنی مـیخواد شرکت کنـه احتمال زیـاد 98 ,
البته این بار اول نبود کـه شاهد این نا حقی بودیم
تو اردوی انتخابیـه اسیـاییـه ژاپن هم نظر کمـیته ی فنی بین من و اقای صمدی کـه بازم ازیشون عذر خواهی مـیکنم و روی سخنم بـه ایشون نیست, اقای صمدی رو انتخاب , کـه با اعتراض و پیگیری بنده ودر نـهایت تصمـیم بر این شد کـه هردو اعزام بشیم و نتیجه رو خودتون دیدین من با دوازده امتیـاز منفی اول شدم و اقای صمدی با سی و دو امتیـاز منفی دوم, مابقی درون کامنت👇

Read more

Media Removed

چهارشنبه دوازده آوریلآقا این کشور انگلیس بهشت پیرمردها و پیرزنـهاست..البته خیلی از کشورهای بقول مادرم «خدا دیده» اینجوری هستن و شـهروندهاشون وقتی پیر و از کارافتاده مـیشن دولت و جامعه رهاشون نمـیکنن و سنگ تمام براشون مـیزارن و مردم که تا آخرین روزهای عمر از زندگیشون لذت مـیبرن و..ولی این انگلیسیـها ... چهارشنبه دوازده آوریل🍒آقا این کشور انگلیس بهشت پیرمردها و پیرزنـهاست..البته خیلی از کشورهای بقول مادرم «خدا دیده» اینجوری هستن و شـهروندهاشون وقتی پیر و از کارافتاده مـیشن دولت و جامعه رهاشون نمـیکنن و سنگ تمام براشون مـیزارن و مردم که تا آخرین روزهای عمر از زندگیشون لذت مـیبرن و..ولی این انگلیسیـها خدائیش یـه چیز دیگه هستن💕 یـه مدت بود صبحها توی رختخواب یـه صدای آهنگ عقب عقب رفتن یک ماشبن رو هرروز و سر یک ساعت معین مـی شنیدم ولی ماهها طول کشید که تا یـه روز حوصله ام بشـه بلندشم برم ببینم این صدا چیـه و بفهمم این یک مـینی بوس بسیـار شیک و مجهز به منظور حمل پیرمرد پیرزن هاست کـه هرصبح مـیاد و این پیرزن هشتاد ساله همسایـه ما رو بهمراه شوهرش کـه اونم توی همون سن و سال و روی ویلچر هست رو با احتیـاط و احترام کامل مـیبره بـه این خونـه کـه توی عمـی بینید و شب هم برشون مـیگردونـه..توی این خونـه کـه تماماً پیرمرد پیرزنـهای همـین محله ما هستن جمع مـیشن و براشون درون طی روز یـا کلاسهای مختلف مثل و ورزش و اینجور چیزا مـیزارن، یـا فیلم نشونشون مـیدن یـا اینجا جمع مـیشن و بعد دستجمعی مـیرن گردش و پارک و موزه های مختلف و خرید و حتی اگر بتونن مسافرتهای کوتاه بـه ییلاق ها و کانتری سایدهای نزدیک لندن یـا حتی مسافرت بـه کشورهای اطراف و نزدیک مثل فرانسه و ایتالیـا و غیره...و این حکایت هرروزه شون هست که تا آخرین روز زندگی و هرروز عشق و حال و تفریح و دیدن دوستان هم سن و حتی اگر هیچکدوم از چیزای بالا نباشـه و مثلا بارونی و سرد باشـه، رفتن و جمع شدن دور هم درون کلاب ها و بارهای مخصوص خودشون و...خلاصه زندگی ای کـه حتی منم کـه پنجاه سال دیگه مونده که تا به اونجا برسم!!!حسرت مـیخورم بهشون..البته این توجه و رسیدگی بـه سالمندان، کـه تو هرجامعه ای بنظر من دوستداشتنی ترین اعضای هر جامعه ای هستن، درون اینجا درون انگلیس مسایل و داستانـهای دیگه ای هم داره کـه اینجا جاش نمـیشـه بگم و شامل همـه شون هم شاید نشـه(بنا بـه انتخاب خودشون..پیرمرد پیرزنـها رو کـه مـیشناسید و اخلاقیـات بعضا خاص خودشون و...) ولی نرمال و داستان عمومـی اون همـین هست کـه براتون گفتم و درصورت درخواست،در اختیـار همـه درون سرتاسر کشور..امروز یـه چندتا عاز همون خونـه کـه بالا براتون تعریف کردم گرفتم و از پارک روبروش و... گفتم ببینید..در محله ریچموند درون غرب لندن...من کـه خودم رفتم اونجا ماتم بود و کف کرده بودم از بس محیطش سبز و دریـاچه و درخت و آرام و زیبا بود... حتی خود خونـه محل تجمع روزانـه شون..چقدر خونـه قشنگیـه؟؟؟ محشر بود..عکسها رو بـه سمت چپ بکشید و عکسهای اطراف این خونـه رو هم ببینید.. مثل بهشت بود لامصب💕ا

Read more

Media Removed

وقتی بچه بودم دلم‌ مـیخواست هم سن و سال الانم ( حدود بیست و چهار پنج ساله) باشم. الان کـه به این سن رسیدم دیدم سن و سال بدیـه خستگی های بی پایـان، فشار های کاری زیـاد و استرس های بی مورد حتما با تمام سرعت دوید بـه سوی تمام آغوش کودکی کـه از یـاد بردیمش. بـه سوی چشمانی کـه معصوم بود و شاید دیگر نیست. اما الان فقط ... وقتی بچه بودم دلم‌ مـیخواست هم سن و سال الانم ( حدود بیست و چهار پنج ساله) باشم.
الان کـه به این سن رسیدم دیدم سن و سال بدیـه
خستگی های بی پایـان،
فشار های کاری زیـاد
و استرس های بی مورد
باید با تمام سرعت دوید بـه سوی تمام آغوش کودکی کـه از یـاد بردیمش.
به سوی چشمانی کـه معصوم بود و شاید دیگر نیست.
اما الان فقط یک سوال هست کـه ذهنمو درگیر کرده.هدف از بزرگ شدن چی بود و قرار بود بـه کجا برسم؟

پی نوشت:همـیشـه هر وقت دلگیر مـیشم عکسایی کـه گرفتمو نگاه مـیکنم.حس خوبی بـه آدم مـیده و یـه سری عکسا کـه خیلی خاطره انگیزه همـیشـه تو کیفمـه و باخودم حملش مـیکنم و هر وقت نگاش مـیکنم دلم برا گذشته و بخصوص دوران کودکیم تنگ‌ مـیشـه

Read more

Media Removed

یکی‌ از خاطرات‌ بسیـار جالب‌ افراد، گرفتن‌ عیدی‌ است. به‌‌ویژه‌ بچه‌ها عیدی ‌گرفتن‌ را بسیـار دوست‌ دارند و از آن‌ لذت‌ مـی‌‌برند. به‌ علاوه، این‌ کار حکم‌ ابراز علاقه‌ و احترام‌ گذاشتن‌ را دارد و برای‌ هر فردی‌ مـهم‌ است. وقتی‌ افراد به‌ یکدیگر کارت‌ تبریک‌ مـی‌‌دهند به‌ این‌ معناست‌ که‌ برای‌ هم‌ ... یکی‌ از خاطرات‌ بسیـار جالب‌ افراد، گرفتن‌ عیدی‌ است. به‌‌ویژه‌ بچه‌ها عیدی ‌گرفتن‌ را بسیـار دوست‌ دارند و از آن‌ لذت‌ مـی‌‌برند. به‌ علاوه، این‌ کار حکم‌ ابراز علاقه‌ و احترام‌ گذاشتن‌ را دارد و برای‌ هر فردی‌ مـهم‌ است. وقتی‌ افراد به‌ یکدیگر کارت‌ تبریک‌ مـی‌‌دهند به‌ این‌ معناست‌ که‌ برای‌ هم‌ ارزش‌ و احترام‌ قائل‌ هستند. درون خصوص عیدی کودکان و عیدی بـه کودکان نکات زیر را مد نظر داشته باشید: نباید هدیـه‌ بسیـار گرانقیمت‌ یـا مبلغ‌ عیدی‌ بسیـار زیـاد باشد. زیرا درون این‌ صورت‌ همـه‌ از عهده‌ چنین‌ کاری‌ برنمـی‌‌آیند. امکان‌ دارد همـین‌ مساله رقابت‌ به‌ وجود آورد و تا حدی‌ باعث‌ قطع‌ ارتباط‌ بعضی‌ خانواده‌ها با یکدیگر شود. توصیـه‌ مـی‌‌کنیم‌ مقدار کمـی‌ پول‌ با توجه‌ به‌ سن‌ و سال‌ بچه‌ها برای‌ عیدی‌ درون نظر گرفته‌ شود؛ برای‌ بچه‌های‌ کوچک‌تر کمتر و برای‌ بچه‌های‌ بزرگ‌تر بیشتر. عیدی‌ کودکان‌ را از آنـها نگیرید. بعضی‌ از والدین‌ پول‌های‌ عیدی‌ کودکان‌ را از آنـها مـی‌‌گیرند. حال‌ یـا به‌ بهانـه‌ این‌که‌ مـی‌خواهند برایشان‌ نگه‌ دارند و یـا به‌ بهانـه‌های‌ دیگر؛ به‌ هر حال‌ آنـها را از لذت‌ عیدی‌ داشتن‌ و خرید ‌ محروم‌ مـی‌‌کنند و این‌ کار درستی‌ نیست. بایستی‌ عیدی‌ بچه‌ها را به‌ خود آنـها بدهیم و اگر سن‌ آنـها کم‌ است‌ و هنوز نمـی‌‌دانند که‌ با آن‌ پول‌ها چه‌ کنند، بهتر است‌ پدر و مادر آنـها را به‌ مغازه‌ ببرند و ضمن‌ توضیحی‌ که‌ برایشان‌ مـی‌‌دهند از آنـها بخواهند که‌ اسباب‌بازی‌ یـا چیز دیگری‌ را انتخاب‌ کنند.

پول‌ یـا هدیـه‌ای‌ که‌ دیگران‌ به‌ کودک‌ مـی‌دهند مورد تمسخر قرار ندهید. از دیگر وظایف‌ والدین‌ این‌ است‌ که‌ به‌ کودکانشان‌ آموزش‌ دهند انسان‌هایی‌ قدردان‌ باشند. چنانچه‌ ما عیدی‌ کودک‌ را مورد انتقاد قرار ندهیم‌ و درباره‌ کم‌ یـا زیـاد بودن‌ ارزش‌ مادی‌ آن‌ صحبت‌ نکنیم‌ و نیز شخص‌ عیدی‌‌دهنده‌ را قضاوت‌ نکنیم، بلکه‌ به‌ فرزندمان‌ فرهنگ‌ تشکر ‌ را بیـاموزیم، این‌ مـهم‌ انجام‌ مـی‌پذیرد. به‌ کودکان‌ آموزش‌ دهیم‌ که‌ درون ایـام‌ نوروز حتما به‌ دیدن‌ بزرگ‌ترها بروند، عید را به‌ آنـها تبریک‌ بگویند و در صورت‌ دریـافت‌ عیدی‌ تشکر کنند.

به‌ رقابت‌ و چشم‌ و هم‌‌چشمـی‌ مـیدان‌ ندهیم‌. بایستی‌ به‌ کودکان‌ بیـاموزیم‌ که‌ دادن‌ عیدی‌ از طرف‌ بزرگ‌ترها جزو واجبات‌ نیست و اگر بزرگتری‌ عیدی‌ مـی‌‌دهد لطف‌ مـی‌‌کند. از طرفی، عیدی‌ دادن‌
نبایستی‌ جنبه رقابت‌ به‌ خود بگیرد و هرکس‌ بخواهد پول‌ یـا کادویی‌ که‌ به‌ دیگران‌ مـی‌‌دهد

Read more

Media Removed

﷽ . " عجب لطف بهاري تو " سلام و عرض ادب خدمت تمام دوستان عزيز سال جديد بر شما عزيزان دل مبارك اميدوارم كه سال خوبى داشته باشيد هر سال ما ايراني ها... روز اول فروردين رو جشن ميگيريم جشن ميگيريم چون سال جديد با لحظاتي جديدشروع شده چون خدا دوباره يه فرصت جديد بهمون داده که تا با هم خوب و مـهربون باشيم ...
.
" عجب لطف بهاري تو "
سلام و عرض ادب خدمت تمام دوستان عزيز
سال جديد بر شما عزيزان دل مبارك
اميدوارم كه سال خوبى داشته باشيد
هر سال ما ايراني ها...
روز اول فروردين رو جشن ميگيريم
جشن ميگيريم چون سال جديد با لحظاتي جديدشروع شده
چون خدا دوباره يه فرصت جديد بهمون داده که تا با هم خوب و مـهربون باشيم ، بـه هم محبت كنيم که تا دنيا گلستون بشـه...
بهار يعني شكوفايي...
بهار يعني بهتر شدن...
بهار يعني زيبا شدن...
بهار يعني نو شدن...
بهار يعني شاد بودن...
بهار يعني بهترين روزهاي زندگي...
خب حالا بريم سر اصل مطلب...
ما مضاف بر بهار طبيعت ، سال جديد و...
روز اول فروردين رو بـه يه علت ديگه هم خيلي شاد و خوشحاليم و جشن ميگيريم...
اما خب امسال مصادف با شـهادت امام هادي (ع) بود و ما شيعيان عزادار امام غريبمون بوديم...
پس گذشتم كه اين جشن و خوشحالي بعد از ايّام شـهادت باشـه !
حالا امروز بايك روز تأخير اعلام ميكنم :
خيلي شاد و خوشحالم چون خدا بهترين نعمتش رو درون اين روز بـه من هديه داده...
روز اول فروردين هرسال مصادف با ولادت باسعادت پدر عزيزتر از جانم هست
باباجانم...
اي پدر عزيزم كه نگاه بـه صورتتون بالاترين عبادتمـه
اي آسموني كه بوسيدن دستتون بالاترين سعادتمـه
اي مـهربوني كه تمام وجودتون رو خرج بزرگ شدن كوچكي مثل من كرديد
اي عزيزي كه هميشـه و همـه جا مثل يه كوه پشت و پناه يك كودك بي پناه مثل من بوديد...
اي رفيقي كه از كودكي که تا به حال درون هر سن و سال بهترين رفيق و با معرفت ترين رفيقم بوده و هستيد
اي باروني كه بارش رحمت وجودتون كوير خشك دل من رو هم باروني كرد
اي بهاري كه با وجودتون بـه من طراوت داديد و عشق رو بـه من هديه داديد و من رو عاشق اين خانواده كرديد
با تمام وجود بـه احترام شما مي ايستم
پدر عزيزتر ازجانم ، استاد بزرگوارم، ذاكر با اخلاص حضرت زهرا(س)
#حضرت_عشق ❤🌹تولـــدتون مبـــارك
الهي بـه حق امام رضا (ع) که تا آخرين نفس سايتون بالا سرم باشـه و توفيق نوكريتون رو بيش از پيش داشته باشم
اي بـه قربان وجودت كه وجودم ز وجودت بـه وجود آمده است❤
نوروز بـه خاطر تو نوروز شده..
#بابا🌹
.

#ياعلي
#حاج_محمدرضا_طاهري
#عيد_نوروز
#اول_فروردين
#سال_١٣٩٧
#سال_حمايت_از_كالاي_ايراني
#كربلايي_حسين_طاهري
#حسين_طاهري
‏ #hoseintaheri
___________________

Read more

Media Removed

يادم مياد تقريباً تو اين سن و سالها بودم پانزده شانزده ساله. سال هفتاد و سه هفتاد و چهار. شلوار جين راسته، موى بلند، تى شرت با عكس گروه هاى متال، نوار كاست موسيقى غربى تو ماشين، كفش داكتر مارتين و واااااى از همـه و همـه بدتر همراه بودن با يك هم سن و سال همـه و همـه جزو جرائم مدنى اونروزها بشمار ميرفتن! ... يادم مياد تقريباً تو اين سن و سالها بودم پانزده شانزده ساله. سال هفتاد و سه هفتاد و چهار. شلوار جين راسته، موى بلند، تى شرت با عكس گروه هاى متال، نوار كاست موسيقى غربى تو ماشين، كفش داكتر مارتين و واااااى از همـه و همـه بدتر همراه بودن با يك هم سن و سال همـه و همـه جزو جرائم مدنى اونروزها بشمار ميرفتن! تازه رئيس جمـهور كشور آقاى هاشمى بود كه بعدها ما چقدر هم ايشون رو بعنوان ناجى اصلاح طلبى و رفورم قبول داشتيم. بحث تهاجم فرهنگى يا بـه عبارتى ديگه شبيخون فرهنگى دشمن بود! ما ها هم يك مشت بچه رپى يا جوجه متال كه بايد از هر راهى و توسط هر كس و ناكسى از كلانترى و كميته بگير که تا نوجوانـهاى بسيجى همسن و سال خودمون يا كمى بزرگتر بزور ارشاد ميشديم! كلانترى جمشيديه، كميته زنجان، كلانترى دولت، كلانترى سعد آباد، كلانترى ايران زمين، ستاد امر بمعروف سپاه درون گلستان شمالى اقدسيه، اينـها تماماً پاتقهاى هميشگيمون بحساب ميومدن! اگر بهتون بگم كه من و دوستانم بجرم مواردى كه بالا ذكر كردم بيش شصت هفتاد بار بازداشت شده بوديم اغراق نكردم. نيروى انتظامى يا بسيج فرقى نداشت. ما بايد تنبيه ميشديم! از نظر اونـها ما اشاعه دهنده اين تهاجم فرهنگى غرب بوديم ولى از نظر خودمون ما نوجوانـهايى بوديم كه فقط ميخواستيم زندگى كنيم و اون كارهايى رو انجام بديم كه احتمالاً اقتضاى سن و سال هر نوجوان سالم ديگه بود! البته اونطرف جريان هم نوجوانـهايى بودن كه عشق تفنگ و دست بند و بيسيم و بگير و ببند بودن كه خب تو تيم مقابل بودن😏! تازه همـه اينـها يكطرف و ترس اينكه پدر و خانواده ام بفهمن كه من رو گرفتن و يا كسى پدرم ر بشناسه و من باعث آبرو ريزى خانواده بشم يكطرف ديگه! تقريباً هيچوقت اسم خودم رو درست نميگفتم كارت شناسايى هم كه درون كار نبود! يعنى نميبرديم با خودمون. يبار شـهرام بودم و يكبار حميد! البته تو هر كلانترى هميشـه يك اسم ثابت ميگفتيم كه گندش درون نياد! عجب دوران تاريكى بود! از سالهاى دوران نوجوانيم كه درون ايران سپرى شد متنفرم! بدون شك بهترين اتفاقى كه درون زندگيم که تا اون سالها برام افتاد رفتنم از ايران بود كه از اون داستانـها فاصله گرفتم و تازه تونستم بفهمم كه زندگى چيه؟!؟ دهه پنجاهى هاى بيچاره! الان كه نگاه ميكنم ايران که تا اين نقطه اى كهايستاديم راه زيادى رو رفته! البته راه خيلى طولانى رو هم درون پيش داره! جوان زيبايى بود كه گاهى درون اكسپلورر ميديديم كه ميد، خوب هم مييد با همسرم از ديدن زيباش لذت ميبرديم. متوجه شدم كه بازداشت شده بـه جرم يدن! تكرار تلخ تاريخ و درسهاى نگرفته از اون 👎🏻😡
#picassomo

Read more

یکی از روش‌های موثر شاداب‌ پوست، آبرسانی هست .با آبرسانی یـا هیدرودرمـی‌، از راه بیرونی رطوبت پوست افزایش مـی‌یـابد. با این روش بـه دلیل رطوبت‌رسانی بـه سلول‌های لایـه شاخی و تورژسانس آنـها و تورم سلول‌ها، پوست شاداب‌تر مـی‌شود و فرد احساس خوبی درون مورد کیفیت پوست خود پیدا مـی‌کند.آبرسانی بـه پوست ... یکی از روش‌های موثر شاداب‌ پوست، آبرسانی هست .با آبرسانی یـا هیدرودرمـی‌، از راه بیرونی رطوبت پوست افزایش مـی‌یـابد. با این روش بـه دلیل رطوبت‌رسانی بـه سلول‌های لایـه شاخی و تورژسانس آنـها و تورم سلول‌ها، پوست شاداب‌تر مـی‌شود و فرد احساس خوبی درون مورد کیفیت پوست خود پیدا مـی‌کند.آبرسانی بـه پوست به منظور هر پوستی و هر سنی بدون ضرر هست و با توجه بـه نوع هر پوست، مـی‌شود روش‌های مختلفی به منظور این کار انتخاب کرد.بهترین سن به منظور آبرسانی چیست؟سن ۳۰ سال بـه بالا، زیرا با افزایش سن، چین و چروک پوست (به‌خصوص درون پوست‌های خشک) بیشتر مـی‌شود(کاربرد هیدرودرم👇👇👇
هیدرودرمـی یـا Galvanic Facial Treatment دستگاهیست کـه اصولا با مکانیسم هدایت جریـان یکنواخت و ضعیف الکتریک همراه با ژل هیدرودرمـی و سایر مواد دیگر، کابردهای ذیل را به منظور انواع مختلف پوست داراست:
آبرسانی با ژل گالوانیک و رفع چین و چروک های ظریف به منظور پوست خشک (Galvanic)
پاکسازی منافذ پوست، آبرسانی و تعدیل چربی به منظور پوست چرب و نیمـه چرب (Desinc)
آبرسانی و جوانسازی پوست و پاکسازی عمـیق پوست به منظور پوست مختلط و معمولی
آبرسانی، روشن تر شدن و رفع چین و چروک های ظریف به منظور دور چشم(PeriOcular)
تقویت فولیکول های مو، ویتامـینـه سازی، لکه بری و بهبود آکنـه (HF)

Read more

Media Removed

سی و چهارمـین حلقه از درخت زندگی من هم باز بهم تنیده شد ولی حلقه گمشده ام را هنوز باز نستاندم. نمـی دانم یک سال بـه زندگی من اضافه شده، یـا یک سال دیگر از فرصت زیستن من کم شده، امسال واقعا یک جای خالی درون زندگیم را بیش از پیش احساس مـی کنم، زندگی من که تا به امروز جاهای خالی بسیـار داشته، شکر کـه تا بـه این روز توانسته ... سی و چهارمـین حلقه از درخت زندگی من هم باز بهم تنیده شد ولی حلقه گمشده ام را هنوز باز نستاندم.
نمـی دانم یک سال بـه زندگی من اضافه شده، یـا یک سال دیگر از فرصت زیستن من کم شده، امسال واقعا یک جای خالی درون زندگیم را بیش از پیش احساس مـی کنم، زندگی من که تا به امروز جاهای خالی بسیـار داشته، شکر کـه تا بـه این روز توانسته ام بسیـاری را بـه تنـهایی پر کنم، بسیـاری از پازل های زندگی هم همچنان مانده، ولی بعضی هاشان را نمـی‌توانید و نباید بـه این سادگی‌ها بسپرید بـه دست بی رحم زمان ... امسال من ۳۴ ساله مـی شوم، اما شاید مثل خیلی از هم سن و سال هایم واقعا ۲۰ سال از زندگی را بیشتر زنده بودم که تا زندگی کنم و همـه ما آن ۲۰ سال زندگی را از خدا طلب داریم ...
امسال هم مثل سال های قبل از بـه این دنیـا آمدنم بـه خودم نبالیدم، البته نـه بـه خاطر اینکه درون زندگی آدم بدی بوده باشم، نـه، بـه خاطر ظلمـی کـه به ناچار بـه خودم روا دانستم، بـه خاطر این روزمرگی کـه به وجودم تحمـیل شد، بـه خاطر همـه آن اتفاقات خوبی کـه باید مـی‌انداختم و نیوفتاد !
ولی هر سال از زندگی ما شاید شروعی دوباره باشد، همانطور کـه سالها پیش از یک بیمارستان شروع کردیم، شاید خدا مـی خواهد بـه ما بفهماند کـه باز هم مـی شود شروع کرد، هر سال، هر ماه، و هر روز مـی‌تواند یک شمارش معبرای اوج گرفتن محسوب ​شود، هرچند کـه تجربیـات قبلی اغلب ناموفق بوده باشد.

خدایـا شکرت، ولی کاش یـا اینجا را آبادتر مـی‌خواستی، یـا حداقل اول آباد مـی کردی، بعد ما را مـیاوردی ... با درود و مـهر، #امـیر_آقایی
بیست و هشتم آبان ماه یکهزار و سیصد و نود و شش
۱۳۹۶/۸/۲۸

#تولدم_مبارک
#سی_و_چهارسالگی

Read more

Media Removed

................ تنـها راه موفقیت فقط یک جمله اس: قدرت خودمون رو باور کنیم به منظور رسیدن بـه هدفمون از هیچ چیزی نباید دریغ کرد پ.ن:تجربهب سن و سال نمـیشناسه این واقعا درسته کـه مـیگن سن و سال یک عدده ....هروقت بخوای ،مـیتونی امـیدوارم بـه این نتیجه برسید فوق العاده لذت بخشـه believe our #power photo ... ................
تنـها راه موفقیت فقط یک جمله اس:
قدرت خودمون رو باور کنیم
برای رسیدن بـه هدفمون از هیچ چیزی نباید دریغ کرد
پ.ن:تجربهب سن و سال نمـیشناسه این واقعا درسته کـه مـیگن سن و سال یک عدده ....هروقت بخوای ،مـیتونی
امـیدوارم بـه این نتیجه برسید
فوق العاده لذت بخشـه
believe our #power

photo by:@arezoo.sadeghi67

#musicproduction #piano #composer #arrangement #pop #nima_nurmohamadi
@saba__yadegari
@nima_nurmohamadi
@avayeh_berkeh
@avayeh_berkeh

Read more




[فرم ثبت نام آموزش مجازي روانشناشي]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 31 Jul 2018 00:32:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com