http://ebduleziz-ezimi.blogspot.com
مختار عظيمي كه شب روز سه شنبه بازداشت شده بود ، هزينه بيمارستان بابك با بيمه اختياري چقدر است درون اين زمينـه اظهار كرد : هزينه بيمارستان بابك با بيمه اختياري چقدر است ساعت 5/11 شب بود كه بعد از ملاقات با دوستم بـه طرف چهارراه شريعتي آمدم و سوار يك ماشين پيكان شدم . هزينه بيمارستان بابك با بيمه اختياري چقدر است راننده از من پرسيد كه درون اين وقت شب درون خيابان چكار مي كني و من بعد از اينكه گفتم درون منزل دوستم بودم پرسيدم كه شما با چه حقي اين سوال را از من مي پرسيد ؟ و او گفت برويم درون اطلاعات بگويم كه چرا مي پرسم . هزينه بيمارستان بابك با بيمه اختياري چقدر است و به اين بهانـه مرا بـه نيروي انتظامي بردند . درون آنجا اول برخورد بسيار نامناسبي داشتند و با پوتين مرا چندين بار زدند و از الفاظ ناروا استفاده كردند و پس از آن بـه اطاق انفرادي انداختند . ساعت 5/12 شب بود كه درون اطاق را باز كردند و مرا دلداري دادند و من نيز از فرصت استفاده كرده و درخواست نمودم كه بـه منزل اطلاع دهم ولي بـه من اجازه ندادند كه بگويم درون بازداشت هستم .
مختار عظيمي سپس افزود : صبح زود مرا بيدار كردند و بازجويي شروع شد . از من درون مورد افراد مي پرسيدند و اينكه که تا بحال درون كداميك از مراسمات شركت كرده ام . مي گفتند كه عده اي درون پشت پرده اين قضايا هستند كه از خارج پول مي گيرند و از شماها بـه عنوان وسيله ابزاري استفاده مي كنند و از اين گونـه حرفها.
مختار عظيمي درون مورد آزادي خود گفت : بعد از اينكه مرا بـه دادگاه بردند قاضي سوالاتي پرسيد و چون درون پرونده من چيزي نبود مرا آزاد كرد و گفت كه دفعه بعد راحت آزاد نمي شوي .
عظيمي درون خاتمـه گفت : درون مدت سه روز بازداشتي هيچ چيزي براي خوردن ندادند .
Tuesday, March 28, 2006
حکم زندان حجة الاسلام عظیمـی قدیم تایید گردید
یکشنبه 6 فروردین ماه سال 1385
حجة الاسلام عظیمـی قدیم روانـه زندان شد
حکم زندان حجة الاسلام عظیمـی قدیم روحانی آذربایجانی توسط دادگاه تجدید نظر تایید گردید و وی امروز یکشنبه ششم فروردین ماه راهی زندان تبریز شد.
عظیمـی قدیم کـه در مراسم سالگرد انقلاب مشروطیت درون کنار مزار باقرخان سالار ملی درون ۱۴ مرداد ۱۳۸۴ دستگیر شده بود بعد از تحمل سه ماه زندان توسط دادگاه ویژه روحانیت تبریز محاکمـه شد.وی علاوه بر محکومـیت بـه 5 سال ممنوعیت خروج از کشور و 5 سال منع اقامت درون استانـهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان و انجام هر گونـه فعالیتهای تبلیغی درون استانـهای فوق و 10 سال محرومـیت از پوشیدن لباس روحانیت بـه یکسال و همچنین سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده بود کـه احکام زندان از امروز توسط شعبه اجرای احکام دادگستری تبریز اجرا مـی شود و روحانی ترک دوران حبس خود را بـه مدت یکسال بعد ازر سه ماه بازداشت قبلی آغاز مـی کند.
حجت الاسلام عظیمـی روانـه زندان تبریز شد
با تایید حکم صادره توسط دادگاه تجدیدنظر
حجت الاسلام عظیمـی روانـه زندان تبریز شد
با تایید حکم صادره دادگاه ویژه روحانیت تبریز درون محکمـه تجدید نظر، روز یکشنبه،6 فروردین ماه، 1385، روحانی مبارزآذربایجانی، حضرت حجت الاسلام والمسلمـین عبدالعزیزعظیمـی قدیم درون تبریز زندانی شد.
شعبه دوم تجدید نظر دادگاه ویژه روحانیت، ضمن ابرام حکم دادگاه قبلی مبنی بر یک ونیم سال زندان، 5سال تبعید بـه شـهرهای غیر آذربایجانی، خلع لباس روحانیت بـه مدت 10 سال و نیز منع خروج از کشور بـه مدت ده سال و... اتهاماتی را کـه ذیلا نقل خواهد شد بـه آقای عظیمـی وارد کرده است.
با توجه بـه اینکه برگه این اتهامات بـه آقای عظیمـی داده نشده و تنـها یک بار متن شفاها درون حضور وی خوانده شده هست فلذا متن کاملی از این اتهامات کـه در مقدمـه حکم درج شده بوده درون دست نیست و به ناچار تنـها قسمتهایی از این اتهامات کـه توسط حجت الاسلام عظیمـی یـادداشت شده هست درج مـیشود:
- وابستگی بـه گروهک پان تورکیسم
- مخالفت با جمـهوری اسلامـی ایران
- مخالفت با نظام سیـاسی کشور
- شرکت درون تجمع قبر باقرخان و ایجاد درگیری
- تحریک آذری زبانان (تورکهای آذربایجان) بـه تجزیـه طلبی و جدائی از ایران
اما متن یک حکم کلی صادره شده کـه برگه ای از آن بـه حجت الاسلام عظیمـی تحویل و ایشان عین آن را توسط تلفن بـه دوستان خود درون خارج از زندان قرائت کرده اند چنین است:
متن حکم کلی:
مرجع رسیدگی: شعبه دوم دادگاه تجدید نظر ویژه روحانیت
تاریخ رسیدگی:84/12/1
تجدید نظر خواه: عزیز عظیمـی قدیم
تجدید نظر خواسته: دادنامـه صادره از شعبه پنجم دادگاه ویژه روحانیت بـه شماره کلاسه 83-4686-6
رای دادگاه :
در خصوص اعتراض تجدید نظرخواه بـه دادنامـه صادره از شعبه پنجم با توجه بـه اینکه دادنامـه مذکور مستدل و مستند صادر گردیده هست لذا اعتراض غیر وارد تشخیص و موجبی به منظور فسخ آن نمـی باشد. لذا بـه استناد بند الف ماده 49 آئین نامـه دادسراهای و دادگاههای ویژه روحانیت عینا تایید و ابرام مـیگردد.این رای قطعی است.
رئیس شعبه دوم تجدید نظردادگاه ویژه روحانیت
رهبر پور
مستشاران شعبه دوم تجدید نظر
احد طباطبائی
نبی الله راجی
لازم بـه یـاد آوری هست که حجت الاسلام والمسلمـین عبدالعزیزعظیمـی قدیم چندی پیش همزمان با گرامـیداشت چهاردهمـین یـادواره فاجعه نسل کشی مسلمـین خوجالی توسط ارامنـه، درون ششم اسفند ماه درمـیدان استانـه شـهر قم، بـه همراه نزدیک بـه 60 نفر از فعالین حرکت ملی آذربایجان و مردم قم بازداشت و به مدت 48 ساعت درون بند اداره اطلاعات این شـهر زندانی شد.
به نظر مـی رسد حبس شدن این روحانی مترقی و مبارز تورک، موجی از نارضایتی را درون مـیان اقشار مختلف مردم آذربایجان بخصوص درون مـیان طبقه روحانیت مترقی ایجاد خواهد کرد.
Sunday, March 19, 2006
روحانی عالیقدر حجت الاسلام عظیمـی قدیم بـه اعدام تهدید شد
روحانی عالیقدر حجت الاسلام عظیمـی کـه به قید سپردن وثیقه آزاد شده هست باید به منظور محاکمـه مجدد درون دادگاه شـهر تبریز حاضر شود نامبرده درون یک تماس تلفنی با دادسرای تبریز از فرشی کـه دادیـار مـی باشد خواستار چند روز مـهلت بیشتر به منظور مراجعت بـه دادگاه مـی شود فرشی درون پاسخ با عصبانیت مـی گوید درون این صورت وثیقه را مصادره خواهد کرد حجت اسلام عظیمـی قدیم بـه اینگونـه رفتار معترض مـی شود و در پاسخ ، فرشی مـی گوید او قدرت این کار را دارد و این کار را خواهد کرد و در ادامـه حجت اسلام عظیمـی قدیم را مورد تهدید قرار داده و مـی گوید من که تا کنون حکم اعدام ده الی پانزده تن از منافیقن را صادر کرده ام و یقین بدان درون فرصت مناصب حکم اعدام منافقی همچون تو را نیز صادر خواهم کرد لازم بـه یـاد آوری هست تراژدی آیت الله شریعتمداری کـه ضربه روانی سنگینی بـه مردم آذربایجان زد باعث شده هست که مردم آذربایجان بـه نوع رفتاری کـه با حجت اسلام عظیمـی قدیم مـی شود حساسیت زیـادی از خود نشان دهند
Wednesday, March 01, 2006
بازجو: اينجا اردبيل و تبريز نيست كه ترك بازي دربياوريد
بازجو: اينجا اردبيل و تبريز نيست كه ترك بازي دربياوريد
حجت الاسلام عظيمي : از ميهمانان خود شرمنده شدم
پس از حوادث سالگرد فاجعه خوجالي درون قم ، گفتگويي را با حجت الاسلام عظيمي ترتيب داديم كه از نظرتان مي گذرد .
آقاي عظيمي درون رابطه با حوادث قبل از برگزاري مراسم گفت :
ما قبل از مراسم بـه فرمانداري نامـه داده بوديم و رسما درخواست مجوز نموده بوديم ولي چند روز از اين ماجرا گذشت و از فرمانداري خبري نشد و ما اين امر را بـه عدم مخالفت امر تلقي كرده و در شـهر شروع بـه تبليغ نموديم . درون نماز جمعه تراكتهايي پخش كرديم و در ديوارهاي شـهر اطلاعيه هايي زديم ولي با اين همـه حساسيتي نسبت بـه اين امر نشد که تا اينكه چند ساعت قبل از مراسم بـه بنده تلفن كرده و گفتند كه حكم دستگيري مرا دارند و از من خواستند كه محل خود را اطلاع دهم . ما درون آن زمان درون حسينيه بوديم و آماده ميشديم كه بـه مراسم برويم . بعد از اينكه از محل خارج شديم ماموران مرا دستگير كرده و با خود بردند و پس از آن بـه اداره اطلاعات قم انتقال دادند .
آقاي عظيمي درون مورد نحوه رفتار با ايشان گفت :
در اول بازجو بـه مليت و خودم توهين كرد . يكي از صحبتهايش اين بود كه اينجا اردبيل و تبريز نيست كه ترك بازي دربياوريد . و من هم بـه همين خاطر بازجويي ندادم ولي بعد از آن قاضي از اين گفته بازجو عذر خواهي كرد .
حجت الاسلام عظيمي درون مورد دلايل مخالفت مسئولين با اين مراسم گفت :
آنـها گفتند كه اگر اين مراسم فقط با حضور افراد موجود درون قم برگزار ميشد ما حساسيتي نداشتيم ولي چون از شـهرستانـهاي ديگري هم آمده بودند با توجه بـه وضعيت حساس قم برگزاري اين مراسم بـه صلاح نبود چرا كه عده اي حاضر شده بودند بر عليه شما ها اقدام كنند و ما بـه خاطر حفظ امنيت شما ، شما ها را دستگير كرديم . بعد از مراسم هم همـه را آزاد نمودند و مرا هم بـه اين خاطر نگه داشتند که تا همـه ميهمانان بروند ولي بعد از آن آزاد كردند و من از اينكه نتوانستم از ميهمانان خود پذيرايي كنم شرمنده هستم .
وي درون مورد برگزاري مراسم گفت :
تجمع محدود صورت گرفته بود ولي پلاكاردها باز نشدند و ما مي خواستيم كه پرچم ارمنستان را نيز آتش بزنيم كه اين امر اتفاق نيفتاد .
Monday, January 30, 2006
مبارزه ضد نژاد پرستي درون آذربايجان شروع شده و خاموش نخواهد شد
گزارش سفر حجت الاسلام عظيمي قديم بـه چند شـهر آذربايجان
مبارزه ضد نژاد پرستي درون آذربايجان شروع شده و خاموش نخواهد شد.
حركت جبهه خلق مسلمان و آيت الله شريعتمداري حركتي ايدئولوژيك بود كه بعضي از حقوق ملي آذربايجان نيز درون آن لحاظ شده بود بعد مطابق با خواسته هاي ملي ما نبود اما قيام 21 آذر پيشـه وري كاملا با خواسته هاي ملي ما مطابقت دارد
شاهين حسني
«يوجه لردن يوجه تنگريم، كيمسه بيلمز نئجه تنگريم»
از كتاب ده ده قورقورد
حجت الاسلام عبدالعزيزعظيمي قديم درست بعد از عزيمت از سفر خارج خود حكم جديد دادگاه روحانيت مبني بر 15 ماه زندان 5 سال ممنوعيت از حضور درون استانـهاي شمال غرب كشور، 5 سال ممنوعيت خروج از كشور و 10 سال خلع لباس روحانيت را دريافت داشته و بعد از يك شب استراحت درون منزل شخصي خود واقع درون شـهر مقدس قم بـه تبريز آمدند. بنظر مي رسد اين حكم كه درون زمان اقامت ايشان درون سوئد بـه خانواده شان ابلاغ شده بـه منظور ايجاد شبهه درون ايشان براي برگشت بـه وطن بوده که تا از وجود موثر ايشان درون بطن حركت ملي آذربايجان جلوگيري شود اما حاج آقا عظيمي درون يكدست خود قرآن و در دست ديگر كتاب ده ده قورقود را گرفته و به استعانت از 14 معصوم بـه وطن برگشته و مصمم اند که تا مبارزه بر حق ملي آذربايجان را همراه و همگام باشند .
حاج آقا عظيمي درون زندگي شخصي خودشان بسيار مقيد بـه رعايت شعائر اسلام هستند گاهي نيز بـه دوستان نزديك خود كه تقريبا همگي از جمله ملتچي ها هستند درون مورد بجاي آوردن وظايف ديني علي الخصوص نماز سفارش مي كنند . با وجود اين شخصي روشنفكر بوده و اعتقادي بـه اجبار درون دين ندارد . {...} درون گفتارشان و بخصوص درون صحبتهاي رسمي خود سعي دارند كلمات اصيل تركي بكار ببرند . ايشان درون مورد مسائل سياسي استعداد خاصي دارند اما فرصت مطالعه ايشان بسيار كم هست . چند روزي كه درون خدمتشان بودم دريافتم كه تمام توجه ايشان بـه آذربايجان هست . ايشان با اعلام قبلي خودشان و با دعوت فعالين حركت ملي درون شـهرهاي مراغه ، قوشاچاي ، سولدوز ، بناب و ميانـه بـه اين شـهرها سفر كرده و از نزديك با آنـها ديدار نمودند . جلسات سخنراني كه گاه بـه مكالمـه خودماني تبديل مي شد گاهي که تا دير هنگام بـه طول مي كشيد .
بعضي از بيانات مـهم ايشان كه درون اين سفرها ابراز داشتند درون 14 مورد تنظيم كرده ام .
1- حركت ملي آذربايجان و دين مبين اسلام هيچ منافاتي با هم ندارند و رابطه بين آنـها رابطه ظرف و مظروف هست . اگر مليت نباشد ظرفي نيست كه بخواهيم محتوايي بـه اسم دين و اسلام درون آن داشته باشيم .
2- حق و حقوق ملي تركهاي آذربايجان را طالبيم . اگر اين حق و حقوق با حفظ تماميت ارضي ايران و در چارچوب ملي ايران اعاده شود كه چه بهتر و گرنـه روشـهاي ديگري نيز هست كه ابائي از طرحشان نداريم .
3- حكم اسلام درون مورد اعمال غير انساني ارامنـه عليه تركهاي مسلمان آذربايجان جهاد هست در حاليكه رژيم جمـهوري اسلامي با كمكهاي مادي و معنوي از جمله ارسال گاز شـهري بـه ارامنـه اشغال مناطق مسلمان نشين آذربايجان توسط آقايان ارامنـه را تاييد مي كند .
4- خداوند درون قرآن كريم اختلاف زبان و مليت را از آيات خود مي داند و كساني كه با استفاده از بيت المال مسلمانان ترك و كرد عرب و بلوچ و ... سعي درون از بين بردن هويت ملي اين اقوام مي كنند و بعبارت ديگر مي خواهند زبان فارسي را بين اين ملت ها گسترش دهند دچار عملي غير انساني و غير اسلامي شده و نيات نزاد پرستانـه خود را زير لواي اسلام پنـهان مي كنند.
5- ضمن تشكر از آذربايجانيان مقيم اروپا و بخصوص اعضاي «فدراسيون آذربايجان» درون سوئد بخاطر زحمات بي شائبه شان درون رابطه با دعوت بنده بـه اروپا و راهنمائي بنده درون ابلاغ و رساندن صداي مظلوميت تركهاي آذربايجان بـه گوش مجامع اروپائي، معتقدم فعالين حركت ملي آذربايجان داخل كشور حداقل يك سروگردن از اين دوستان بالاترند. و در مواردي برتري فعالين داخل كشور درون سطحي غير قابل مقايسه با فعالين خارج است.
6- راه آزادي آذربايجان را درون حضور گسترده و قاطع ملت درون اجتماعات اعتراض آميز عليه دولت و واهمـه نداشتن ملتمان از مجازات و زندان مي دانم.
7- مبارزه ضد نژاد پرستي درون آذربايجان شروع شده و خاموش نخواهد شد. براي گسترش زبان ومليت فارسي و تحميل آن بـه ساير مليتهاي ايران بخصوص تركهاي آذربايجان و ادامـه حمايت از ارامنـه بر ضد مسلمانان جمـهوري آذربايجان بايد از روي جنازه ما بگذرند.
8- فعالين حركت ملي آذربايجان بايد بين خودشان رئوف و مـهربان بوده و گذشت داشته باشند و عليه دشمن مشتركشان كه چشم طمع بـه سرزمينشان داشته و در صدد امحاء زبان و فرهنگ و مليت آنـها هستند متحد شوند . فعال حركت ملي بايد شجاع باشد .
9- از نقطع نظر شريعت اسلام و قانون اساسي كشور عملي مرتكب نشده ام كه مشمول چنين مجازات غير اسلامي و غير انساني شوم. اما با وجود اينكه بـه آزادي خدادادي ام كه تحفه ايست الهي و لباس روحانيت كه تحفه امام زمان هست و هم چنين همراهي با ملتم بسيار علاقمندم،اگر اينـها و ساير حقوق بنده را از من سلب كنند باز دست از مبارزه نخواهم شست. اولويت ما اعاده حقوق اوليه آذربايجان هست نـه حقوق شخصي خودمان.
10- فمنيزم درون آذربايجان را درون معناي حضور ان ديني و ملي خود درون صحنـه هاي سياسي و اجتماعي و بخصوص فعاليت درون زمينـه احيائ فرهنگ ملي آذربايجان و مبارزه براي اعاده حقوق ملي مان محق و بسيار مي دانم . البته بـه كيفيتي كه درون شان زن مسلمان آذربايجاني هست . مطرح شدن زن درون جامعه بـه مثابه يك كالاي تزيين شده چيزي هست كه حتي فمنيستهاي دو آتشـه نيز با آنان تحت عنوان وگرافي سخت مخالفند چه برسد بـه ما كه معتقد بـه اسلام هستيم .
11- اسلام ديني انترناسيوناليستي هست و بـه همـه انسانـها با يك ديد مي نگرد اما درون اسلام نيكي بـه والدين درون مرتبه اول سفارش شده و سپس نيكي بـه اقوام و نزديكان . با اين حساب دوستاني كه مظلوميت ملت خود را ناديده انگاشته و در راستاي رفع تبعيض و اعاده حقوق مردمي ديگر درون غير آذربايجان قدم برمي دارند سخت درون اشتباهند .
12- دوستان نبايد حركت ملي آذربايجان را بـه ايدئولوژي هاي مختلف بسته و حركت را بـه چپ و راست بكشند . که تا زماني كه حقوق ملي ما اعاده نشده اولويت تنـها با مسئله آذربايجان هست .
13- تاريخ آذربايجان نشان مي دهد كه تغيير رژيم بدون داشتن برنامـه اي هدفدار بـه نفع تركهاي آذربايجان نيست . هدف مبارزه ما نبايد درون تغيير رژيم متمركز شود . ما بايد ملت خود را هويت طلب بار آورده و براي مقابله با بحرانـهاي احتمالي آينده و تغيير وضع ملي كنوني مان آماده سازيم .
14- حركت جبهه خلق مسلمان و آيت الله شريعتمداري حركتي ايدئولوژيك بود كه بعضي از حقوق ملي آذربايجان نيز درون آن لحاظ شده بود بعد مطابق با خواسته هاي ملي ما نبود اما قيام 21 آذر پيشـه وري كاملا با خواسته هاي ملي ما مطابقت دارد و بر خلاف تبليغات رژيمـهاي فارس پرست ضد مذهبي نبوده و دلايلي وجود دارد كه نشان مي دهد پيشـه وري مقيد بـه اسلام بوده و كمونيزم تنـها روشي سياسي و اجتناب ناپذير درون آن دوران بر عليه ديكتاتوري بوده . درون دوران حكومت يكساله هم پيشـه وري با دين و خادمين ديني برخورد محترمانـه اي داشته هست .
Monday, January 23, 2006
ما مي خواهيم با ما مثل آوارگان رفتار نشود
متن دفاعيه حجت الاسلام عظيمي
امروز درون دادسراي ويژه تبريز محاكمـه اي برگزار مي شود، درون نگاه اول محاكمـه اي از جنس محاكمـه هاي قبلي هست اما بـه نظر مي رسد اين محاكمـه درون تاريخ نظام جمـهوري اسلامي بي سابقه باشد، طلبه اي را محاكمـه مي كند كه خود تربيت كرده هست و انديشـه اي را بـه استيضاح مي كشد كه خود مبلغ آن بوده است، مثل آن زلزله اي هست كه اگر ويرانگر باشد بـه مرور ايام ابعاد فاجعه آن نمايان تر خواهد شد و اگر ويران نتوانست كند تعجبها را بـه مرور زمان بر خواهد انگيخت، درون اين محاكمـه نـه تنـها متهم بلكه قاضي و وكيل و دادستان و داديار نيز بـه نوعي تحت محاكمـه اند. پرونده اي كه متهم آن مدعي هست به جاي محاكمـه لوح تقدير و جايزه غيرت و شرف را سزاوار هست و پرونده سازان آن با خلا قانوني و شرعي براي حداقل مجازات متهم مواجه اند هر چند كه پرونده سازان بـه چيزي كمتر از اشدّ مجازات هم قانع بشو نيستند چرا كه بعد از حكم محروميت پارسال هرگز دلشان خنك شده و بلافاصله درون صدد تشكيل پرونده جديد درون آمدند و بعد از يك سال درون يك مراسم فاتحه خواني و گراميداشت مچ گيري نموده و به پاي ميز محاكم كشاندند. اين متهم چه گناهي كرده هست كه هنوز يك حكم بـه تجديد نظر نرفته و بر نگشته دوباره بـه دادسرا فرا خوانده مي شود، شايد قاضي محترم تصور كنند علت اصلي دستگيري متهم مراسم گراميداشت سالگرد مشروطه بود درون حالي كه چنين نيست و يك هفته قبل از مراسم از متهم بازجويي بـه عمل آمده بود و پارسال دو- سه هفته بعد از صدور { ...} جناب آقاي قاضي، پرونده اي درون مقابل شما پر از ابهامات كذب و اغراق آميز است، يك نوع اعتراض منفي بـه حكمي هست كه پارسال بر عليه من صادر كرده بوديد و ظاهراً آقايان بـه آن حكم رضايت نداشته اند و پس از فشار بر دادگاه و عدم توفيق درون راي تجديد نظر، نزديك ترين راه را بنياد نـهادن پرونده جديد دانسته اند. بر خلاف پرونده سازان و گزارش نويسان متهم اين پرونده بحمدا... درون عين جواني كار خود را خوب بلد هست و راه خود را بهتر مي شناسد. كه صد البته خالق يكتا بهترين يار و ياور اينجانب درون برابر توطئه هاي پشت سر و پيش رو و ايضاً چپ و راست بوده است. متهم اسمش عظيمي است، طلبه اي كه درون عين زخمي بودن، خونسردي خود را حفظ مي كند و اسير احساسات نمي شود، احساساتي كه بعضاً پيرمردان مجرب را اسير خود كرده و از گذشته خويش پشيمان نموده است. متهم كسي نيست كه با نكوهش لائمان از راه خود باز گردد، متهم مي گويد: آزاديخواهي و عدالتخواهي هزينـه دارد و بدون هزينـه مفت بـه دست نمي آيد.
قاضي محترم اگر بيوگرافي متهم را بررسي مي كردند، بهتر متوجه مي شدند كه او چه مي گويد و چه مي خواهد. متهم اگر چه قطّاع نيست، اما درون مورد راه خود و اينكه حجت شرعي براي فعاليتهاي خود دارد بـه قطع رسيده هست و همـه ما درون دروس اصول حوزوي خوانده ايم قطع بـه هر طريق و سبب حاصل شود، حجتيت دارد، هر چند كه از راههاي غير متعارف بدست بيايد.
متهم يك ناراضي سياسي نبود كه بـه دنبال بهانـه و ايراد بر عليه نظام بگردد، متهم روزگاري مثل شما ها سياستهاي تبعيض آميز حاكميت را درون مقابل فرزندان آذربايجان توجيه مي كرد، چرا كه باور نمي كرد درون سايه حكومت اسلامي سياست آپارتايد ملي و قومي و زباني كمين كرده باشد و هرگاه فرصتي يابد از سايه بيرون آمده و آزادانـه بـه ترك ستيزي و عرب ستيزي و.... بپردازد. براي متهم الزامي نيست علت و طرق قطع و يقين خود را بـه قاضي بگويد، بلكه اين دادستان و قاضي هستند كه بايد دليل جرم و بزه را ارائه دهند. لكن از آنجا كه بعلاوه اتهامات تفهيم شده ناوارد و بي پشتوانـه و ناصواب، گزارشاتي درون پرونده ديده مي شود كه اگر متهم بـه دفاع مشروع و جدي بپردازد، اين گزارشات احتمالاً قاضي محترم را نسبت بـه متهم بدبين مي كند و اي بسا كه زودتر از دفاع متهم، قاضي را بـه تصميم ناصواب سوق دهند. لذا باز هم از قاضي محترم خواهشمندم درون بررسي اين پروند حوصله خرج دهند و به دفاعيات متهم ارج نـهند كه انشا... چنين خواهد بود.
متهم طلبه اي كه بـه غير از حوزه علميه درون هيچ دانشگاهي تحصيل نكرده است، لذا فرض اينكه فضاي دانشگاه وي را بـه اين تفكر رهنمون ساخته، درست نيست. متهم كسي هست كه که تا به حال هيچ سفر خارجي بجز سفر بـه عتبات عاليات نداشته است، لذا فرض اينكه از خارج از كشور متاثر شده است، صحيح نيست.
متهم اولين نوع فعاليت اعتراض آميز خود را درون شـهر قم درون بين طلاب حوزه علميه قم شروع كرده است، زماني كه نـه سايتي را مي شناخت و نـه نشريه اي را، نـه از
حامد ايمان شناختي داشت و نـه از دكتر نظمي كه بـه قول گزارش نويسان و پرونده سازان عناصر پان توركيست محسوب مي شوند.
متهم مي تواند طلاب معمم عادل را براي شـهادت بـه دادگاه بياورد که تا قسم ياد كنند كه عظيمي خودش با تفكر خود و با احساس خود بـه اين بي عدالتي ملي پي است. عظيمي درون اوائل ازدواج بـه همسر خود نيز گفته بود، اگر قرار باشد فرزندمان را مثل ديگران فارس بـه بار بياوريم، خداوند بـه ما فرزند ندهد. متهم با طلاب حوزه علميه بحثهاي فراواني درون اين مورد داشته هست كه بحمدا... همگي زنده اند و مي توانيم براي شـهادت آنـها را بـه كمك پرونده بياوريم.
متهم چطور بـه عرصه مطبوعات كشيده شد؟
متهم بعد از بازگشت از قم و اشتغال درون استان اردبيل خود قلم بدست مي گيرد و از ناعدالتي هاي فرهنگي مي نويسد، مقاله اي با نام فارس زدگي مقدمـه غرب زدگي.
عظيمي مقالاتي بـه نويد آذربايجان مي نويسد كه هرگز درج نمي شوند، بـه دفتر روزنامـه پيام اردبيل مي رود اما {...}مسئول آن نشريه موضوع را عوض كرده و در مورد روحانيت بحث و جدل مي كند، عظيمي كه براي ثواب كردن آمده بود كباب شده و به غمخانـه خود باز مي گردد. لازم بـه ذكر هست متهم درون اين زمانـها خيال مي كرد با كسب مجوز از دولت بهتر مي توان بـه تجمع و راهپيمايي پرداخت لذا دلش مي خواست درون يك تجمع حضور داشته باشد و اعتراض خود را بـه مسئولين برساند اما شكر خدا كه آن زمانـها موفق بـه اين كار نشد. متهم مقاله اي درون مورد الفباي عربي براي زبان تركي را بـه دفتر نشريه آراز برد، ولي باز هم درج نشد که تا بالاخره درون نشريه وراوي مشكين شـهر مقاله «چه مي گويند اين بچه هاي من» درج شد. بلافاصله سيل حملات ناجوانمردانـه بر سر يك طلبه تنـها آغاز گرديد و بلافاصله بـه سازمان تبليغات اسلامي قم احضار و در آنجا مورد اهانت شديد قرار گرفت و از شكايت و گزارش نـه گانـه از نـهادها و تشكيلات متعدد بر عليه خود مطلع گرديد. از عظيمي خواسته شد كه ديگر درباره اين مسائل چيزي ننويسد و عظيمي از سرنوشت سياه و نگران كننده ترسانده شد. عظيمي ناراحت و غمگين بـه اردبيل بازگشت، اما نگراني از آينده ملت او را از سرنوشت خود غافل كرد و اين بار مقاله اي را با نام «اتحاد ما با اسلام هست يا زبان فارسي» درون نشريه وراوي نوشت که تا اينكه بعدها درون نشريه آراز مقالاتي نوشت و به عضويت درون هيئت تحريريه اين نشريه وزين درون آمد.
عظيمي درون همين حد و اندازه فعاليت مي كرد که تا اينكه درون 4 خرداد ماه 83 بـه عنوان متهم بـه دادسراي ويژه روحانيت احضار شد و چند روز قبل از موعد مقرر بـه تصور اينكه ديگر فرصت چنداني براي نوشتن نخواهد داشت، مقاله «فارس زدگي ماري خوش خط و خال» را نوشت. وقتي بـه دادسرا آمد متوجه شد كه دادگاه بجز ترساندن هيچ كاري با او نداشته هست و هيچ اتهامي بـه متهم تفهيم نمي شود و دادسرا فقط درون صدد ارشاد! متهم بوده هست و فقط چند سوال بـه صورت كتبي و شفاهي از متهم پرسيده مي شود و اين سوالات اغلب از مقاله فارس زدگي بود، يعني مشخص مي شود كه عظيمي فقط بـه خاطر فكر و انديشـه اش بـه دادگاه احضار مي شود و هيچ اتهامي غير از اين نداشته هست و درون اين بازجويي حتي يك اتهام هم بـه متهم تفهيم نمي شود بجز بازجوييهايي درون مورد مقاله فارس زدگي كه بعد از صدور و وصول احضاريه درج شده بود و هيچ ربطي بـه احضار متهم نداشته هست و با اين مقدمـه مي شود نتيجه گرفت كه عظيمي و حتي دوستان عظيمي نـه بـه خاطر يك تجمع و مراسم بلكه بـه خاطر انديشـه ضد تبعيض بـه دادگاهها و زندانـها كشيده مي شوند و اتهاماتي از قبيل ارتباط با عناصر داخلي و خارجي فعاليت بر عليه نظام و غيره پرونده سازي بيش نيستند و خواهيد ديد كه از هر كاهي، كوه ساخته اند. برخي اتهامات كذب محض و دروغ و افترا و گزارش سازي و برخي ديگر صرفاً يك فعاليت آزاد سياسي هست كه درون ذيل بـه آنـها اشاره خواهد شد. ضمناً معلوم نيست كه درون گزارشات آقايان بـه ساير فعاليتهاي اينجانب از قبيل تدريس درون بسيج و سپاه پاسداران، تدريس كلاسهاي كميته امداد، گرفتن لوحهاي تقدير متعدد از نـهادهاي انقلابي و دفاع از اصل انقلاب و نظام و حريم روحانيت. پايبندي جدي بـه دين مبين اسلام و مذهب بر حق تشيع اشاره شده هست يا فقط از متهم ي فرد ناراضي صد درون صد و {...} افراطي اغفال شده ساخته اند و هم براي متهم و دادگاه مسلم هست كه اگر خداي ناكرده يك طلبه اي بـه اتهام فساد اخلاقي بـه اين دادگاه احضار مي شد، بـه اندازه عظيمي بر او سخت گيري نمي شد. درون حالي كه هم سن و سالان عظيمي بـه فكر خوش گذراني و عيش و نوش شخصي هستند، عظيمي بـه خاطر جرم خروج از زرق و برق دنيوي و جستجوي كمال انساني درون عدالت خواهي و آزاديخواهي ديني سالها تحت نظر مي باشد و ماهها بلا تكليف درون زندان بـه سر مي برد، دست مريزاد بر اين حاكميت و اين دادگاه كه فرزند تربيت شده انقلاب را بـه زنجير مي كشد و اين همـه فشارهاي سنگين بر يك سرباز امام عصر(عج) تحميل مي كند.
در همـه جاي دنيا ابتدا پرونده متهم را بـه حدي تكميل مي كنند كه متهم را قابل پيگرد و محاكمـه قرار دهد، يعني ابتدا بزه و اتهامي مشخص براي متهم دست و پا مي كنند سپس او را بـه دادگاه مي كشند اما درون مورد من ابتدا دستگير مي كنند و چون چيز بـه درد بخوري براي محاكمـه ندارند بعد از دستگيري ماهها بـه زحمت مي افتند که تا اتهاماتي را متوجه متهم كنند و هر بار بـه دادسرا بدرقه مي شوم با موجي از اتهامات تفهيم نشده و گزارشات بي پايه و اساس جديد مواجه مي شوم. همـه جاي دنيا سعي مي كنند معاند را بـه مخالف و مخالف را بـه منتقد تبديل كنند اما درون مورد ما منتقد را ابتدا بـه مخالف و رفته رفته بـه معاند و شايد روزي بـه محارب تبديل مي كنند و گاهي نيز رزمنده جبهه هاي جنگ تحميلي را با سوء تدبير و پافشاري بر سياست خشك فارس گستري اصرار بر بايكوت صداي عدالتخواهي و آزادي خواهي بـه جلاي وطن مجبور و به مخالف سرسخت تبديل مي كنند. چه مي شد هزينـه هايي را كه براي بايكوت صداي عدالتخواهي اقوام غير فارس هزينـه مي شود صرف احياي فرهنگ آنان مي شد. چه مي شد ملتي كه درون شعارها سر ايران محسوب مي شوند از تحقير و تبعيض و روي آوردن بـه مـهاجرتهاي اجباري و اشتغال درون شغلهاي حقارت آور نجات مي يافتند. چه مي شد ملت پر استعداد خوزستان درون روي مخازن نفتي با شكم پر مي خوابيدند؟ و چه مي شد ملت كرد و بلوچ از بيكاري و فقر و گرسنگي و تبعيض فرهنگي رها مي شدند. آيا هنوز سياست هر چه فقيرتر قابل كنترل تر طرفداراني دارد. اگر ادعاهاي من متهم را درون مورد اين تبعيضها وارد نمي دانيد بـه زنان و ان حليم فروش و چران خوزستان بنگريد كه درون حالي كه هم سن و سالان آنـها درون پايتخت با ماشين و موبايل اهدايي بابايي از خانـه خارج و با ترمزهاي وحشتناك درون خيابانـهاي تهران پرسه مي زنند، بـه ان جوان ملت كرد بنگريد كه براي سير كردن شكم خود بـه همراه خانواده خود درون مزرعه ها و كوره هاي آجر پزي بـه صورت شبانـه روزي كار مي كنند و به ان آذربايجاني بنگريد كه براي رهايي از فقر و گرسنگي روي تخته اي قالي بافي بينايي خود را از دست مي دهند. آيا اينـها بـه منزله ان مسئولين نيستند؟ درون حالي كه هم سن و سالان آنـها درون تهران و يزد و اصفهان با دهن كجي بـه ما و شما با بد حجابي و بد لباسي هر چه تمام خيابانـهاي كشور را آلوده مي كنند. باز بـه پيرمرد و پير زن و جوان بيكار بلوچ بنگريد كه نمي دانند اين سنگ را از كجا خورده اند، اگر بـه اين اشك چشمـها بنگريم و بدانيم كه فرزندان خردسال بوستان و هويزه و دشت عباس چقدر از سوء تغذيه رنج مي برند، راز روشني گوهر ها را خواهيم يافت و ايضاً راز زيبايي شـهرهاي مركزي كشور را.
من يك ترك آذربايجاني هستم و همان قدر كه فارسي ها مليت و فرهنگ خود را دوست دارند، من هم وطن و فرهنگ وطني خصوصاً زبان مادري ام را دوست دارم. ما كه از يزدي ها و شيرازي ها و كرماني ها نمي خواهيم فرزندانشان را ترك بـه بار آورند، ما كه براي تدريس زبان فارسي آنـها مشكلي بـه ايجاد نمي كنيم، حرف ما فقط اين هست خداوند مليت و زبان ما را متفاوت با شما خلق كرده هست و که تا آنجايي كه مي دانيم ما زاده اين آب و خاك هستيم. ما بـه عنوان پناهنده جنگي و سياسي بـه ملت فارس تحميل نشده ايم. اينجا وطن ماست و ما مي خواهيم با ما مثل آوارگان رفتار نشود، درون اين كشور بايد همـه مليتها و زبانـها بـه رسميت شناخته شوند و همـه آنـها بايد از حقوق يكسان برخوردار شوند. دارالفنون ملت ترك نبايد بـه آتش كشيده شود و بايد ملت مظلوم ترك از زير بار تحقير و تبعيض و ترك ستيزي رها شوند که تا مجبور نشوند فرزندان خود را فارس بـه بار بياورند.
جناب آقاي اسماعيلي اگر بنده هم درون جايگاه شما بودم و اين پرونده قطور و اين گزارشات اغراق آميز و در عين حال غير واقعي را مي ديدم، شايد بـه متهم بدبين مي شدم. عوامل وزارت اطلاعات قبل از هر دادگاهي تكليف سوژه هاي خود را مشخص كرده و گزارشات متناسب با آن را بـه دادگاه مي آورند. درون كشور ما بـه جاي آنكه ضابطين با درخواست دادگاهها بـه كمك آنـها بيايند اين دادگاهها هستند كه بـه كمك وزارت اطلاعات و شايد شوراي امنيت ملي مي آيند. يعني پرونده را قبل از دادگاه وزارت اطلاعات تشكيل مي دهد و براي اجراي احكام مطابق ميلش از دادگاهها كمك مي گيرد. اما اگر قاضي محترم بدون توجه بـه پرونده سازي ادارات اطلاعات بـه پرونده ما نگاه نوين داشته باشند و اگر شناخت كافي از متهم خود داشته باشند بـه جز حكم برائت و عذر خواهي از متهم هيچ چاره اي را درون پيش رو نخواهند ديد.
توضيح : بـه علت دست نويس و كپي بودن دفاعيه چند كلمـه اي خوانده نشد كه با پوزش از خوانندگان آنـها را بـه صورت {...} نشان داده ايم
منبع:سایت شمس تبریز
در گذشت دانشمند بزرگ ملت ترك ايران
در گذشت دانشمند بزرگ ملت ترك ايران
بسم ا... الرحمن الرحيم
انا ا.... و انا اليه راجعون
با خبر شديم استاد محمد علي فرزانـه يكي از بزرگمردان كم نظير آذربايجان از دار فاني بـه ديار باقي شتافت . اينجانب درون مسافرت اخير خود بـه كشور سوئد بـه عيادت استاد درون بيمارستان رفتم . وخامت حال ايشان مشخص بود ليكن لحظاتي را كه درون كنار وي بودم بسيار شادمان و اميدوار مي نمودند و گويا آينده را از آن ملت مظلوم آذربايجان مي دانستند .
در گذشت اين دانشمند بزرگ را محضر آحاد مردم آذربايجان و ملت ترك ايران تسليت مي گوييم .
عبدالعظيم قديمي عظيم
1384/10/27
تعامل ما با حاكميت بيهوده هست اينـها درون مقابل فشار تسليم شده اند
تعامل ما با حاكميت بيهوده هست اينـها درون مقابل فشار تسليم شده اند .
گفتگو با حجت الاسلام عظيمي درون مورد حكم دادگاه
سايت شمس : جناب آقاي عظيمي با خبر شديم كه بـه محض بازگشت از سفر خارج دادگاه شما برگزار شد و فرداي آن روز هم حكم دادگاه صادر گرديد. كلا نظرتان بـه اين حكم چيست ؟
عظيمي : هر چه زور دارند درون اين حكم بكار بسته اند اما آنچه مرا ناراحت مي كند عملكرد دادستان هست . تخلف از حكم دادگاه از قبل هم بود و يك عده مسايلي مانند مصاحبه با سايت شمس و غيره بود كه همگي مطرح شدند و ما نيز دفاع كرديم و چيزي براي محكوم كردن نبود و انتظار داشتم بـه غير از اين مورد از بقيه موارد تبرئه شوم . البته قرار نيست كه ما بـه اين حكمـها تمكين كنيم و هر چه مي گويند قبول نماييم . شايد اينـها دوست داشتند و مثلا 20 سال ممنوعيت سخنراني درون مورد آذربايجان دادند كه البته خواست قلبي اينـها هست . تخلف از حكم دادگاه اگر چه ظالمانـه بود ولي زياد جاي بحث ندارد . من اتهامـهاي ديگري نداشتم ولي قاضي اتهامـهاي ديگري نيز براي من جور كرده هست . فعاليت بـه نفع گروهها و سازمانـهاي مخالف نظام. اين اتهام اصلا درون پرونده نبود ولي سفر خارج و ديدار با دوستان را لحاظ كرده اند و نتيجه گرفته اند كه فعاليت تبليغي من بـه نفع گروههاي مخالف نظام محرز هست . اگر واقعا اين جرم محرز مي شد يكسال زندان تعزيري كم هست و بايد حكم سنگين تري مي دادند ولي ما مي دانيم كه خود اين افراد بـه نفع گروههاي مخالف نظام كار مي كنند و بايد براي خود نيز احكام سنگيني درون نظر بگيرند چرا كه اين كارهايشان خود بـه نفع گروههاي ضد نظام تمام مي شود . اين افراد با اينگونـه كارها آبرو و حيثيت خود را درون دنيا مي برند . درون خصوص اتهام سوم كه اصلا درون پرونده نبود و حتي درون لحظه محاكمـه هم نبود و قاضي درون لحظه هاي آخر اين را اعلام كرد و آن خلع لباس هست به اتهام هتك حيثيت روحانيت. از قانون اينـها كسي سر درون نمي آورد ،اينـها نمي توانند درون مورد مسائل سياسي يك روحاني را خلع لباس كنند و بايد بگويند حيثيت روحانيت را خدشـه دار كرده اي . البته قاضي تحت تاثير افكار زيادي بود و حتي بـه من گفت كه ما تمامي سخنرانيهاي شما درون خارج را شنيده ايم . قاضي از اين همـه حكم هم قانع نشده و پس از 10 سال حكم خلع لباس دوباره بـه عنوان متمم 5 سال ممنوعيت خروج از كشور و 5 سال حق محروميت از اسكان درون 4 استان را نيز بـه آن اضافه مي كند . اينـها خيال مي كنند كه حوزه هاي علميه بعد از انقلاب بـه عنوان دانشكده افسري نظام هست و گويي كسي كه بـه حوزه مي رود قسم مي خورد كه سياستهاي حكومت را تاييد كند و در غير اين صورت بايد از حوزه اخراج شود . درون هيچ كجاي دنيا نـه كليسا درون دست دولت مي تواند باشد و نـه مسجد . حوزه را نمي توان مختص دولت و نظام تلقي كرد . من نمي دانم كه اين افراد چگونـه فعاليت سياسي را هتك حرمت روحانيت مي نامند ؟ شايد اصلا خود اين افراد با اين كارهايشان هتك حيثيت روحانيت مي كنند درون ثاني هتك حرمت درون مسائل اخلاقي مي شود نـه درون مسائل سياسي. اين افراد بايد بدانند كه روحانيت من ثبت شده هست و اينـها دير كرده اند . تحصيلات من نيز مشخص هست و دادگاه اينـها نيز نمي تواند با من بحث علمي بكند . قاضي اينـها نشان داده هست كه علاقه حكومتي اين افراد بيشتر از علاقه قضاوت هست . وقتي شروع بـه محاكمـه كردند از رهبر سخن گفتند ولي من گفتم كه چرا از رهبر سخن مي گوييد بلكه از قانون سخن بگوييد . لايحه اي درون زندان نوشته بودم و اين لايحه را خواندم و حس مي كردم كه پرندگان آذربايجان هم از شنيدن آن مي گريند ولي وقتي حكم را ديدم تعجب كردم كه هيچ يك از اين حرفها تاثير نكرده هست و ظاهرا از اين دفاعيه عصباني هم شده بودند . اي كاش هيئت منصفه بود و اي كاش روزي اين دفاعيه بـه گوش ملت ما مي رسيد. دوستان ، ما ديگر نمي توانيم كاري كنيم ، ما افتخار نكنيم كه حمله از ما هست و دفاع از اينـها بلكه ما براي دفاع هم فرصت نداريم ما مثل افرادي هستيم كه گوشتش را زنده زنده مي برند اما وقتي همين فرد داد مي كشد بـه او پان تركيست مي گويند . من درون اين حال هستم آنـها هم هر كاري دوست دارند بكنند ما با اين فشار باز هم مي توانيم كارمان را انجام دهيم . اميد زيادي دارم كه درون دوران همين حاكميت حركت ما پرو بال بگيرد که تا افراد پولدار نتوانند صاحب اين حركت درون دوران امنيت بشوند بلكه كساني صاحب اين حركت شوند كه واقعا كار كرده اند
سايت شمس : اگر حكم شما تاييد شود چكار مي كنيد ؟
عظيمي : آقاي حامد من از ديشب مي دانستم كه شما اين سوال را از من خواهي پرسيد و من هم جواب آن را حاضر كرده ام . من بيشتر دوست دارم كه اين سوال را دادستان و قاضي جواب دهد كه اينگونـه حكمـها را چگونـه مي خواهند اجرا كنند ؟ مگر اين حكم را بـه يك فرد عادي داده ايد كه او هم بـه همين راحتي قبول كند؟ بهتر هست فعلا آنـها بـه اين سوال جواب دهند چرا كه اگر آنـها اين حكم را اجرا كنند دچار مشگل مي شوند چرا كه اجراي اين حكمـها بـه همين راحتي هم نيست. من همين قدر مي گويم كه اذربايجاني بـه اينگونـه افراد تكيه نخواهد كرد .
سايت شمس : چرا اين حكم را بـه صورت يك كاغذ معمولي بـه شما داده اند ؟
عظيمي : اينـها اين را بـه عنوان يك حكم نداده اند . بعد از اعلا م حكم آقاي فرشي كه پرونده را تنظيم كرده بود و از دست من خيلي عصباني بود و گويا بـه اين حكم هم رضايت نمي دادند ، آقاي فرشي اصل حكم را براي من خواند و اتهامـها را برشمرد كه که تا آنجا كه بخاطر دارم عبارتند از : رهبري تجمع غير قانوني - تحريك تجمع كنندگان - سرشعارهاي تجزيه طلبانـه - تخلف از حكم دادگاه - توهين و اهانت بـه مسئولين نظام و نيروي انتظامي - فعاليت عليه نظام مقدس جمـهوري اسلامي ضمن مصاحبه با شبكه تلويزيوني آنايوردي - مصاحبه با سايت نشريه توقيف شده شمس تبريز - ارتباط با افراد و عناصر معلوم الحال كه آقاي حامد درون صدر آن هست - چاپ تراكت و ... . شما واقعا بـه اتهامـها نگاه كنيد كه ببينيد واقعا اينـها اتهام هست ؟اين اتهامـها را برشمردند و چون من جواب ندادم حكمي دادند كه خودشان هم مي دانند كه غير قانوني هست . بعد از خواندن اتهامـها و حكم صادره بـه من گفتند كه امضا كنيد و من گفتم كه يك برگ از اين حكم بدهيد و امضا كنم . آقاي فرشي گفت كه نظر قاضي اين هست كه ما حكم را ندهيم و يادداشت برداريد . درون هنگام يادداشت برداشتن من آقاي فرشي با قاضي صحبت كرد و سپس گفت كه يادداشت هم برنداريد . من از امضا ممانعت كردم و آقاي فرشي گفت كه که تا امضا نكني حق نداري از دادگاه بيرون بروي . حدود يك ساعت درون راهرو نشستم صندلي هاي راهرو هم بيشتر بـه درد شكنجه مي خورد . البته روز قبل هم بيش از ده ساعت بر روي اين صندلي ها نشسته بودم . زنگ زدند جانشين دادستان آقاي فرجي آمد و من با ايشان صحبت كردم و گفتم كه حكم مرا بدهيد که تا لااقل مردم بدانند كه بـه چه اتهامي محكوم شده ام چرا كه مردم فكر مي كنند بـه خاطر كلاهبرداري و يا فساد اخلاقي محكوم شده ام . ايشان گفتند كه من نمي دانم چرا حكم را نداده اند ولي بـه مسئله رسيدگي مي كنم . بعد از نيم ساعت مرا صدا زد و همين برگ را داد و گفت نـهايتا اين را مي توانيم بدهيم که تا به آن استناد كنيد . حكم را نمي دهند ديگر چكار مي توان كرد ؟
سايت شمس : آيا فكر مي كنيد كه بـه خاطر اين لباستان بـه شما اتهام رهبري حركت را زده اند ؟
عظيمي : احتمالا . فكر مي كنند اين لباس باعث شده هست كه من بيشتر درون حركت تاثير گذار شده ام ولي گاها عكس اين نيز شده هست . زماني شده هست كه همين لباس باعث تحقير من شده هست .
سايت شمس : جنابعالي تازه از سفر خارج برگشته ايد . وضعيت آنجا را چگونـه ديديد و چه تحليلي از فعالان خارج از كشور داريد ؟
عظيمي : اگر فعالان بيرون ناراحت نشوند بايد بگويم كه مسئله بيرون با ما فرق مي كند . اول اينكه حس آذربايجان گرايي درون آنجا ضعيف هست و از داخل بي خبر هستند و اين بي خبري همراه با غلو هايي كه توسط برخي ها صورت مي گيرد باعث مي شود كه آنـها كارهايي انجام دهند كه درون كل بـه نفع ما نباشد .
سايت شمس : چه كارهايي مثلا ؟
عظيمي : احساس مي كنم بـه اين نتيجه رسيده اند كه بـه پايان عمر حاكميت جمـهوري اسلامي چيزي نمانده و به همين خاطر بايد با گروههاي برانداز ائتلاف كنيم و حكومت را سرنگون كنيم و سپس برسيم بر سر تقسيم كشور . اينگونـه ذهنيتها درون خارج وجود دارد و من بـه اين خاطر بـه خارج رفتم كه بگويم نظام سر جايش باقي هست و فعلا ما هستيم كه داريم از بين مي رويم و به همين خاطر بـه ما فكر كنيد ، بـه آنـهايي فكر كنيد كه بـه زندان مي روند . نظام سر جايش هست و هواداران زيادي هم دارد و اگر بـه خطر بيفتد خواهيد ديد كه از ما هم بهتر دفاع مي كنند . علاوه بر اين درون بيرون مسئله ديگري نيز وجود دارد و آن اينكه درون خارج از كشور مسئله ملي آذربايجان با مسئله ايدئولوژي خلط مبحث شده هست . دعواي عده اي با جمـهوري اسلامي درون باب اسلاميت هست ، برخي ديگر با نوع حكومت درگير هستند و معتقد بـه حكومت سكولار هستند . من نمي توانم اين افراد را قبول كنم و اين افراد درون جبهه ديگري مي دانم. اگر آنـها با جمـهوري اسلامي دعوا داشته باشند طبيعي هست كه من آنـها را تاييد نمي كنم . اما آنچه احساس مي كردم مي توانند انجام دهند ولي انجام نمي دهند تجمعات اعتراض آميز درون مقابل سازمانـهاي بين المللي و يا سفارتخانـه ها هست . بـه هر حال آنـها برادران ما هستند با اين شرايط كه مسائل ديگر را بـه مسئله ملي آذربايجان قاطي نكنند. من درون آنجا بر روي مسئله ملي تكيه بسياري كردم و گفتم اگر ما فقط بـه مسئله ملي بپردازيم شايد طرفداران زيادي هم پيدا كنيم . البته درون آنجا سوالات بسياري از من پرسيده مي شد كه ربطي بـه مسئله ملي نداشت مثلا درون رابطه با سقط جنين سوال مي كردند من با پول آذربايجانيها نرفته بودم كه درون آنجا بـه مسئله احكام بپردازم ، برخي ها مسائل جنجالي مي پرسيدند كه جواب بـه آنـها بين ما اختلاف مي انداخت و اين نوع سوالات اشكال داشت چرا كه نمي شد از جواب آنـها طفره رفت مثلا درون مورد پرچم آذربايحان حنوبي از من سوال مي كردند . حال خود حدس بزنيد كه من جه جوابي مي دادم كه حقيقت بود و اختلاف نمي آفريد؟ مثلا درون مورد حكومت سكولار و لائيك مي پرسيدند و من بايد بپرسم كه اگر با اين افراد مخالف باشم نمي توانم درون مسئله ملي فعاليت كنم ؟ما مسائل ملي مي خواهيم و دعواي ما بر سر ايدئولوژي نيست . چرا مسئله ملي ما را با اينگونـه مسائل قاطي مي كنند ؟ آنـها درست هست كه آزادي بيشتري دارند و از لحاظ مالي هم درون شرايط بهتري هستند ولي درون اين فكر نباشند كه درون داخل كسي چيزي نمي داند و به فعالين داخلي اهانت نكنند . من با افراد زيادي صحبت كردم كه معمولا مسن بودند ولي مي ديدم كه حتي جوانان بيست ساله ما از لحاظ فكري با آنـها برابري مي كنند و شايد هم از آنـها برتر هستند . اين قابل قبول نيست كه آنـها درون رفاه و آسايش فعاليت كنند و انتظار داشته باشند آنـهايي كه درون داخل هستند از آنـها خط فكري بگيرند . برخي ها درون خارج درون اين فكرها هستند ولي برخي ها هم هستند كه مي خواهند بـه داخل كمك كنند و كارهايي هم درون داخل انجام دهند . آنـها نبايد درون اين تفكر باشند كه آمريكا مي آيد جمـهوري اسلامي را سركوب مي كند و آنـها مي آيند درون داخل همـه كاره مي شوند . دعواي جمـهوري اسلامي با امريكا حالا حالاها زمان مي برد و ما هم نمي خواهيم كه آنـها بـه اينجا بيايند و آمدن آنـها هميشـه با آزادي همراه نبوده هست . اگر دول غربي بيايند با خود لابي هاي قدرتمندي را هم خواهند آورد و باز هم آذربايجاني بلا تكليف مي ماند . ما زور همـه را مي دانيم . آنـهايي كه درون خارج نشسته اند و نمي توانند بـه داخل بيايند و چندين سال درون زندان بـه سر برند بعيد مي دانم كه مردم ما بـه اينگونـه افراد ميدان بدهند و آنـها را قبول نمي كنند.آنـها درون اين افكار نباشند چرا كه مردم ما اين افراد را قبول نمي كند و آنـها هم بـه ملت ما ساده لوحانـه ننگرند . از خارج انتظار دارم كه نگاهشان را بـه داخل متفاوت كنند .
سايت شمس : برخي ها معتقد هستند كه ما نمي توانيم حقمان را از اين حاكميت بگيريم و در فكر براندازي هستند ولي برخي ها بر خلاف آنـها مي انديشند . نظر شما چيست ؟
عظيمي : من هم معتقد هستم كه درون حال حاضر تعامل ما با حاكميت بيهوده هست اما من نرمش اين حاكميت را هم زياد ديده ام . اينـها درون مقابل فشار تسليم شده اند . مگر همين اينـها نبودند كه با ويدئو مخالفت مي كردند بعد چي شد ؟ مگر همين ها نبودند كه با بد حجاب مبارزه مي كردند بعد چي شد كه حالا درون تهران ان فقط پارچه اي بـه سرشان مي اندازند ؟ حكومت نشان داده كه نـه با تعامل كه با فشار عقب نشيني مي كنند . من بـه تعامل با حاكميت اعتقادي ندارم چرا كه آنـها مي دانند كه ما چه مي خواهيم بنابر اين نـه با گفتمان كه بلكه با اقتدار بايد كارهايمان را پيش ببريم ولي اينكه فكر كنيم نمي توان از جمـهوري اسلامي حق را گرفت فكر عبثي هست .
سايت شمس : اگر مي دانستيد كه چنين حكمي را بـه شما خواهند داد آيا باز هم برمي گشتيد ؟
عظيمي : اگر مي دانستم بدتر از اين هم حكم مي دهند باز هم برمي گشتم چرا كه اميدوارم روزي فرا رسد كه اگر اينـها قابل هدايت نباشند همين افراد از دست ما بـه سوئد فرار كنند . فرار ما ديگر بس هست .
سايت شمس : شما بـه عنوان پيشنـهاد عملي براي فعالان ما چه توصيه اي مي كنيد ؟ يعني فعالان ما درون حال حاضر چه بايد بكنند ؟
عظيمي : بايد كار تبليغي زيادي اندازه دهند . از تلويزيونـها حمايت مالي شود و اگر راه و روش آنـها را نمي پسنديم سعي شود كه تلويزيون ديگري راه اندازي شود ، تجمعات بيشتر شود ، از پالتاكها خوب استفاده شود و از همـه مـهمتر ما بايد براي مدتي زن و فرزندان خود را بـه خدا بسپاريم و از آنـها چشم بپوشيم . اگر قرار هست كه حقمان را ندهند بايد كارهايي انجام دهيم كه مجبور شوند با همـه ما رفتار مشابهي داشته باشند. اگر قرار هست به زندان بيندازند كاري كنيم كه چندين صد نفر را زنداني كنند . ما بايد از اين كارها زياد كنيم . بـه نظر من وقتي تلويزيوني افتتاح مي شود گويي لشگري بـه آذربايجان اضافه مي شود و در داخل هم ما بايد بـه اين امر كمك كنيم .
Tuesday, January 03, 2006
LIBRARY MIDDLE EAST AND NORTH AFRICA MIDDLE EAST IRAN
AI Index: MDE 13/046/2005 24 August 2005
Urgent Actions
Amnesty International's global Urgent Action network provides an effective and rapid means of preventing some of the most life-threatening human rights violations against individuals.
Join the Urgent Action network
See also
Iran: Further information on fear for safety/fear of torture or ill-treatment/possible prisoner of c...
(04/11/2005)
URGENT ACTION
Iran: Fear for safety/fear of torture or ill-treatment/possible prisoner of conscience, Hojjatoleslam Ezimi Qedim (James U)
PUBLIC AI Index: MDE 13/046/2005
UA 219/05 Fear for safety/fear of torture or ill-treatment/ 24
August 2005
possible prisoner of conscience
IRAN Hojjatoleslam Ezimi Qedimi (m), aged 32, Muslim cleric
Hojjatoleslam Ezimi Qedimi was reportedly arrested on 5 August. He is believed
to be held in a prison in Tabriz, the capital of the Iranian province of East
Azerbaijan and may be at risk of torture or ill-treatment. Unconfirmed reports
suggest that he may have gone on hunger strike and it is not clear whether he
has been able to meet family members or a lawyer of his choice.
Hojjatoleslam Ezimi Qedimi is an ethnic Azeri Muslim cleric from Verziqan near
Tabriz. He was arrested in Trabriz at the mausoleum of an Azeri hero called
Baghir Khan as security forces reportedly broke up a celebration of the
anniversary of the 1906 Constitution, which the then Shah of Iran was forced to
introduce and which led to the first elected parliament.
Unconfirmed reports suggest Hojjatoleslam Ezimi Qedimi may be facing the
charges of leading an illegal gathering on Constitution Day at the Mausoleum of
Bagher Khan; giving an interview to the Shams-e Tabriz website; giving an
interview to Ana Yurdu television station; opposition to the Islamic Republic;
contempt of court; aiding the setting up and distribution of the publication
"Rasul"; and misleading young religious students in the city of Qom.
Amnesty International is concerned that Hojjatoleslam Ezimi Qedimi may be held
solely on account of the non-violent expression of his ethnic and cultural
identity and if so would consider him to be a prisoner of conscience who should
be released immediately and unconditionally.
Hojjatoleslam Ezimi Qedimi was previously arrested in 2004 during a sit-in
protest against the Iranian government’s cultural and economic policies towards
ethnic Azeris in Iran. He was reportedly held for 10 days, and then exiled for
two years to the city of Qom. He is then said to have gone without permission
to Tabriz to take part in the meeting at the Baghir Khan mausoleum.
BACKGROUND INFORMATION
Ethnic Azeris are the largest minority group in Iran. Although generally
well-integrated into society, growing calls for a greater freedom of expression
of their ethnic and cultural identity in recent years have been dealt with
harshly by the Iranian authorities. Iranian Azeris have complained about the
lack of Azeri language schools, and there have been reports that newspapers
written in Azeri (a form of Turkish) have been banned. At the end of June 2005,
scores of people were reportedly arrested following an Azeri cultural gathering
at Babek Castle in the city of Kalaybar. Similar events in previous years have
also met with repression.
AI Index: MDE 13/046/2005 24 August 2005
05 december 2005
Iran: Ezimi Qedim dömd till ett års fängelse
På nyårsafton dömdes den shiamuslimska prästen Ezimi Qedim till ett års fängelse i den iranska staden Tabriz. Han greps i augusti sedan han trotsat en förvisning till staden Qom, men frigavs i oktober mot borgen. Veckan före jul besökte han Sverige och tackade då för Amnestys stöd.
(Senaste Nytt 2 januari)
– Jag är mycket tacksam för den kampanj Amnesty startade för min skull.
Det sade Ezimi Qedim när han veckan före jul besökte svenska Amnestys sekretariat i Stockholm. Ezimi Qedim är hojjatoleslam, shiamuslimsk präst, från Verziqan nära Tabriz i norra Iran. Den 5 augusti i år greps han i Tabriz och Amnesty utfärdade en blixtaktion för honom.
– Jag hörde talas om aktionen när jag satt inne, berättade Ezimi Qedim. Efter att jag släppts fri så fick jag se brev när jag förhördes av säkerhetstjänsten. Era brev betydde mycket för mig.
Ezimi Qedim ställdes inför rätta i Tabriz den 31 december och dömdes
till ett års fängelse. Han förbjöds också att utöva prästämbetet i tio år.
Den 31 december ska Ezimi Qedim ställas inför rätta i Tabriz. Under sitt besök i Sverige har han bland annat framträtt på ett offentligt möte på ABF-huset i Stockholm, arrangerat av Azerbajdzjanska riksförbundet, och vid möten i Göteborg och Malmö innan han reste vidare till Berlin och Köln. Han kommer dock att återvända till Iran och en rättegång som kan medföra att han döms till fängelse.
Ezimi Qedim tillhör den azeriska, eller azerbajdzjanska minoriteten i Iran, som talar ett språk som tillhör den turkiska språkgruppen. Omkring 25 procent av Irans befolkning tillhör denna grupp och formellt har minoritetsgrupper språkliga och kulturella rättigheter enligt Irans författning.
– Men vi är utsatta för en persisk chauvinism, säger Ezimi Qedim. Rättegången kommer till exempel att hållas på persiska. Det är ett språk jag förstår, men det är inte mitt modersmål. I en rättegång är det viktigt att man kan uttrycka sig. Små fel när det gäller ord eller meningar kan påverka själva rättegången.
Ezimi Qedim tror inte att han kommer få tillgång till advokat eller tolk vid rättegången och han befarar att den inte kommer vara offentlig. Detta trots att iransk lag säger att politiska rättegångar ska vara öppna.
I 80 dagar satt Ezimi Qedim fängslad innan han i slutet av oktober släpptes fri mot borgen. I samband med frigivningen förhördes han i 13 timmar av säkerhetstjänsten. Han utsattes inte för tortyr eller fysisk misshandel i fängelset, men han berättar om tiden tillsammans med 40 fångar i ett rum.
– Det var svårt för mig, säger han. Jag ville gärna vara själv i ett rum, men jag satt tillsammans med folk som var dömda för olika brott. Och det fanns någon bland de andra fångarna som skulle kolla vad jag gjorde.
Ezimi Qedim greps första gången 2004 vid en fredlig protestaktion mot den iranska regeringens kulturella och ekonomiska politik mot azerbajdzjanerna i Iran. Då hölls han fängslad i tio dagar innan han förvisades på två år till staden Qom, 70 mil från Tabriz. Han förbjöds att återvända till Tabriz och fick inte bedriva propaganda.
– Det här var svårt för mig, säger han. Det handlade om att överleva ekonomiskt i en ny stad. Men jag kan ändå klara det då jag vet att jag kämpar mot regimen.
Ezimi Qedim påpekar också att det var ännu svårare för hans fru och parets två barn, en 6-årig dotter och en 4-årig son, att tvingas flytta.
Trots förvisningen vägrade dock Ezimi Qedim att anpassa sig och har fortsatt att kämpa mot det han kallar persisk chauvinism.
– Allt finns att läsa på min hemsida, säger han. De vet att jag inte ljuger. Men vårt största besvär är att vi inte tillåts uttrycka oss fritt.
Ezimi Qedim har varit med om att starta tidningen Rasul, som nu har stoppats och han har gett intervjuer för TV-kanalen Ana Yurdu, som har sitt säte i USA.
Den 5 augusti i år hade Ezimi Qedim återvänt till Tabriz. Då samlades människor vid det mausoleum som finns i staden till ära av Baghir Khan, en folkhjälte som 1906 spelade en viktig roll när den dåvarande shahen tvingades acceptera en författning som införde det första valda parlamentet i Iran.
När säkerhetsstyrkorna bröt upp mötet greps Ezimi Qedim och det är möjligt att en av åtalspunkterna den 31 december kan handla om att han anklagas för att ha lett en illegal sammankomst.
– Jag är övertygad om att det knappast blir en rättvis rättegång, konstaterar Ezimi Qedim på sitt lågmälda sätt.
Text: Ulf B Andersson
Foto: Ana Falk
Senaste nytt 2 januari
Vid rättegången den 31 december dömdes Ezimi Qedim till ett års fängelse. Han befanns skyldig till att ha haft kontakt med grupper som arbetar mot den iranska regimen.
Ezimi Qedim kommer också att vara förbjuden att utöva sitt prästämbete i tio år framåt. Detta yrkesförbud ska sedan prövas av en domstol och kan förlängas.
Vidare fick Ezimi Qedim utreseförbud från Iran i fem år och under fem år är han förbjuden att bo eller vistas i de fyra län i norra Iran som utgör den azerbajdzjanska provinsen. Ezimi Qedim kommer från Verziqan nära Tabriz i norra Iran.
– Jag talade med Ezimi Qedim i telefon på söndagen och han var mycket besviken och bedrövad över domen, berättar Sayin Sevigin, från Azerbajdzjanska riksförbundet i Sverige och Europaansvarig för GünAz TV, som sänder från USA.
Sayin Sevigin säger att Ezimi Qedim på söndagen ännu inte hade undertecknat domen. Från det att han har delgivits domen har han 20 dagar på sig att överklaga.
– Vad jag förstår så är det samma domstol och samma domare som tar upp överklagandet, säger Sayin Sevigin.
Läs mer: Ezimi Qedims egen hemsida (på persiska och azerbajdzjanska). Där finns också bilder från händelserna i Tabriz 5 augusti.
© Amnesty Press.
Citera gärna, men ange källan.
Artiklar i Amnesty Press representerar inte nödvändigtvis Amnesty Internationals åsikter.
Rovhaniyyət paltarını soyunmaq, Dustaq, Sürgünlük, İran'dan dışarı çıxmamaq və ...
Hüccət ül-İslam Əbdüləziz Əzimi Qədim Haqqında verilən hökmlər!
Hüccət ül-İslam Əbdüləziz Əzimi Qədim İsveç'dən İran'a qayıtdıqdan sonra ihzariyə hökmünün gərəyincə tarix 84/10/10 Təbriz'in "Rovhanilərə Özəl Məhkəmə"sinə getmiş və mühakimə qazi İsmayili qizavətiylə keçirilmiş və sabahı 84/10/11də qərar verilən hökmlər Huccət ul-İslam Əzimi Qədim cənablarına iblağ olmuş.
Qeyd etməliyik ki hökm dildə e'lam olmuş və hökmdən kopi və üzyazı verilmədiyinə görə Hüccət ül-İslam Əbdüləziz Əzimi Qədim hökmünün iblağ və e'lam-i vusul kağazına qol çəkməmiş ancaq mə'murlar da ona məhkəməni tərk etmək icazəsini verməmişlər. Ancaq iki saat bəhsdən və Əzimi Qədim'i orada saxladıqdan sonra məcbur olmuşlar ki Hüccət ül-İslam Əbdüləziz Əzimi Qədim cənablarına hökmün axırlarını möhürsüz – imzasız bir kağaz tayp edib versinlər.
Hüccət ül-İslam Əbdüləziz Əzimi Qədim cənablarına təhvil verilmiş kağızda Farsca bu sözləri yazmış:
"19, 20, 48, və 50nci maddələr və İslami cəza yasalarının 18nci təbsirə maddəsi və 42nci dadsaraylar və Rovhanilərə özəl məhkəmələrin yasaları və dadsaraların 48 maddəsinə istinad edərək adı çəkilmişin
- birinci ittihamı "Məhkəmə hökmündən caymaq" haqqında hökm icrası dadsitanın təqazasını nəzərə alaraq, qabaqkı cəzası 3 ay 1 günə dəyişdirilir və
- ikinci ittihamı "Nizamla muxalif olan qurup və təşkilatların nəf'inə təbliği çalışmalar" haqqında bir il tə'ziri habsə keçmiş dustaqda saxlanılmalarının ehtisabıyla, və
- üçüncü ittihamı "Rovhaniyət Heysiyətini Hətk" haqqında 10 il Rovhaniyət paltarının qeyinməsi məhrumiyətinə məhkum olunur. 10 ildən sonra Rovhaniyət paltarının bir də geyməyə hökm icrası dadsitanının təqazası və Rovhanilərə özəl olan məhkəmənin muvafiqatinə bağlıdır.
- Və tə'ziri hökmün tatmim unvanıyla 5 il ölkədən dışarı çıxmaqdan məmnu' və
- 5 il Şərqi Azərbaycan, Qərbi Azərbaycan, Ərdəbil və Zəngan ustanlarında iqamətdən və hər cür təbliği işlərdən məhrum olunur.
Verilmiş qərar huzuridir və 20 gün iblağdan sonranın içində, rovhanilərə özəl olan mahkəməsinin Təcdid-i nəzər məhkəmələrində təcdid-i nəzər olabilər"
Sonda qeyd etməliyik ki:
1. Damğaların ikisini qazi özü mətrəh edib, hökm vermiş necə ki öncədən bu ikinci və üçüncü damğalar vurulmamış və Hüccət ül-İslam Əbdüləziz Əzimi Qədim'ə təfhim olunmamış.
2. Üçüncü damğanı qazi özü xəl'-i Libas etmək üçün varid etmiş.
3. Anayasanın 168-nci maddəsinə rəğmən məhkəmə ələni keçirilməmiş
4. Muhakimədə "Hey'əti Munsifə"nin huzur tapmamış
5. Vəkil tutmağa imkən yaradılmamış
6. Dilmac verilməmiş
«خلع لباس روحانيت»، «حبس»، «تبعيد»، «منع خروج از كشور» و ...
حجت الاسلام عظيمي قديم حاققيندا وئريله ن حؤكملر!
حجت الاسلام عظيمي قديم ايسوئچ'دن ايران'ا گله ندن سونرا ايحضارييه حؤكمونون گره يينجه تاريخ 10/10/84 تبريز'ين «دادگاه ويژه روحانيت» محكمـهسينـه گئتميش و موحاكيمـه قاضي اسماعيلي قضاوتييله كئچيريلميش. و تاريخ 11/10/84 حؤكم حجتالاسلام عظيمي قديم جنابلارينا ايبلاغ اولموش.
قئيد ائتمـهليييك كي حؤكم شفاهن ائعلام اولموش و حؤكمدن كوپي و يازي وئريلمـهدييينـه گؤره حجت الاسلام عظيمي حؤكمون ايبلاغ و ائعلام-ي وصول برگهسيني ايمضالاماقدان ايمتناع ائتميش و ائعلام كاغاذين ايمضالاماميش. حجتالاسلام عظيمي جنابلارينا دادگاهي ترك ائتمك ايجازهسي وئريلمـهميش آنجاق ايكي ساعات بحثدن سورا آخيردا دادگاهچيلار اؤزلري بو قرارا گلميشلر كي حجتالاسلام عظيمي قديم جنابلارينين اؤزونـه حؤكمون آخيريندان مؤهرسوز ايمضاسيز بير كاغاذ تايپ ائديب وئرسينلر.
حجت الاسلام عظيمي قديم جنابلارينا تحويل وئريلميش كاغيذدا بئله يازميش:
«مستندا بـه مواد 19، 20، 48 و 500 و تبصره ماده 18 قانون مجازات اسلامي و ماده 42 آييننامـه دادسرا و دادگاه ويژه روحانيت و ماده 48 همان آييننامـه دادگاه مشار اليه را درون خصوص اتهام اول «تخلف از حكم دادگاه» نظر بـه تقاضاي دادستان مجري حكم مجازات قبلي وي بـه 3 ماه و يك روز حبس تعزيري تبديل و در خصوص اتهام دوم «فعاليت تبليغي بـه نفع گروهها و سازمانـهاي مخالف نظام» بـه يك سال حبس تعزيري با احتساب ايام بازداشت و در خصوص اتهام سوم «هتك حيثيت روحانيت» بـه 10 سال محروميت از پوشيدن لباس روحانيت محكوم ميگردد. پوشيدن مجدد لباس روحانيت بعد از پايان 10 سال منوط هست به تقاضاي دادستان مجري حكم و موافقت دادگاه ويژه روحانيت و بهعنوان تتميم حكم تعزيري بـه 5 سال ممنوعيت خروج از كشور و 5 سال منع اقامت درون استانـهاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل و زنجان و انجام هر گونـه فعاليتهاي تبليغي درون استانـهاي فوق محروم ميگردد. حكم صادره حضوري هست و ظرف مدت 20 روز بعد از ابلاغ درون دادگاههاي تجديد نظر دادگاه ويژه روحانيت قابل تجديد نظر ميباشد».
سوندا قئيد ائتمـهليييك كي:
ايتتيهاملارين ايكيسيني قاضي اؤزو مطرح ائديب، حؤكم وئرميش نئجه كي اؤنجهدن بو ايتتيهاملار حجتالاسلام عظيمي قديم جنابلارينا تفهيم اولماميش
اوچونجو ايتتيهامي قاضي خلع-ي ليباس ائتمگ اوچون واريد ائتميش.
آناياسانين 168 اصلينـه رغمن دادگاه علني كئچيريلمـهميش
موحاكيمـهده «هيات منصفه»نين حوضورو اولماميش
وكيل توتماغا ايمكان ياراديلماميش
موترجيم وئريلمـهميش
Friday, December 16, 2005
مصاحبه راديو پژواك سوئد با حجت الاسلام عظيمي قديم (از دقيقه 10 بـه بعد)
Hüccət ül-islam Əzimi Qədimi İsveç'də!
Azərbaycan Federasiyonu İsveç AFİ
Azerbajdzjanska Riksförbundet i Sverige ARS
Azerbaijani Federation of Sweden AFS
Hüccət ül-islam Əzimi Qədimi'nin İsveç və Almaniya'da verəcəyi seminarların tarixi:
Stockholm 16 dekabr - ABF Stockholm Sveav. 41, Z salen saat 18-22
Göteborg 17 dekabr - Backa folketshus, Backaplan , saat 18-22
Malmö 18 dekabr - Adres: baxin www.azfi.org
Berlin 23 dekabr - Adres: baxin www.azfi.org
Dəyərli yurddaşlar aşağıdakı adresdə Azərbaycan Federasiyonu qonağı olan hörmətli Hüccət ül-islam Əzimi Qədim haqqında bilgi alabilərsiniz:
http://www.azfi.org/indexaz.htm
info: +46 707120117 ya +46 709820000
Sayqılar
Azərbaycan Federasiyonu İsveç AFİ
Səttar Sayın Sevigin
+46707150117
sayin.sevigin@telia.com
حجت الاسلام عظيمي قديم'ين ايستوكهولم٬ يوته بوري٬ مالمو و بئرلين شـهرلرينده سئمينارلاري
مؤوضوع: 21 آذر حركتي و آذربايجان ميللي حوكومتي'نين 60 ايلليك يوبلئيي
سمينارهاي حجت الاسلام عظيمي قديم درون استكهلم٬ گوتنبرگ٬ مالمو و برلين
موضوع: 21 آذر و 60 مين سالگرد حكومت ملي آذربايجان
Saturday, November 19, 2005
سخنراني حجت الاسلام عظيمي قديم درون مراسم بزرگداشت 91 سالگرد شـهادت سردار ملي
اگر هشتاد سال هم محبوسم كنيد نمي توانيد مرا از راه مقدسي كه درون پيش گرفتهام بازداريد
اگر هشتاد سال هم محبوسم كنيد نمي توانيد مرا از راه مقدسي كه درون پيش گرفتهام بازداريد
بسم الله الرحمن الرحيم
سوروشدوم وطنين سؤيلهدي زنجير
سوردوم ميليتين سؤيلهدي زنجير
سوردوم آنا ديلين سؤيلهدي زنجير
دئمك اسير ميللتين هر شئيي زنجيردير، زنجير، گئنـه ده زنجير
همانطوري كه ميبينيد صداي بلندگوهاي صحنهاي حرم را که تا حد امكان بلند كردهاند که تا صداي آزاديخواهي ما را تحت الشعاع قرار دهند برادران ميبينيد كه اينـها از مذهب چه سوء استفادههايي ميكنند اينـها بايد بدانند مذهب هدف هست و يا راهي بـه سوي هدف غايي و آن هم سير الي الله، سعادت دنيا و آخرت. نـه وسيلهاي براي خواستههاي شيطاني كه همانا بايكوت كردن صداي عدالتخواهانة ما! اين كار نـهايت ظلم بـه مذهب هست كه ظاهرا براي اينـها مـهم نيست.
ملت ما بايد بـه خودش متكي باشد اتكاء بعضي از فعالان بـه كشور آمريكا و اميد آزاديبخشي از آن كشور انتظار عبث و بيهودهاي هست چرا كه اولا مشخص نيست آمريكا بـه اين كشور ميآيد يا نـه و ثانيا طمع آمريكا از اينان اگر بيشتر نباشد كمتر نيست و هر كسي كه انتظار فرج از كشور بيگانـه ميكشد قطعا درون آرزوي خود خواهد پوسيد.
آمريكا اگر حق ملتي را ميداد حق تركمنهاي عراق را ميداد اگر ميبينيد كه كردهاي عراق امروز حقوق تقريبا مساوي با اعراب اين كشور دارند قبل از آمريكا بـه اين حقوق رسيده بودند و فرداي حضور آمريكا نزاعهاي ايدئولوژيك مجالي بـه مطالبات ملي نخواهد داد و فعالان و ساير مردم درون گروهبنديهاي ايدئولوژيك هضم خواهند شد. ملت ما بدون هرگونـه چشمداشت و وابستگي خود قادر هست حقوق پايمال شدة خود را از نژادپرستان بازستاند
و اگر از دوستاني كه درون داخل خارج درون مورد اينجانب فعاليت كرده و پروندة اين جانب را بـه نـهادهاي بينالمللي رساندهاند نـهايت امتنان را دارم اما ما آن روز خوشحالتريم كه با دوستان همفكرمان دست درون دست هم درون داخل كشور بدون توجه بـه فشارهاي اطلاعاتي و انتظاماتي قدم بـه قدم بـه سوي آزادي رفته باشيم.
(با اشاره بـه اظهارات هاشمي رفسنجاني مبني بر ادامـه سياستهاي فرهنگي رژيم سابق درون قبال اقوام ايراني كه همان روز درون سمينار بزرگداشت ابوالفتوح رازي:)
روزگاري حاكمان اين كشور ميخواستند با نژادپرستي مملكت اداره كنند و مرام خويش را با صداقت بـه مردم ميگفتند اما اينـها نان و نمك اسلام و امت اسلامي را ميخورند و بيشتر از آنـها بـه شئونيزم فارس تكيه ميكنند اينـها خيال ميكنند ميشود يك مملكت را با شئونيزم فارس ، يكدست و يكصدا و بالاخره بدون دردسر بر آن كشور حكومت كرد و يا خيال ميكنند عدهاي را با شعارها و مظاهر اسلامي و عدهاي ديگر را با ايدههاي ناسيوناليستي تحت حكومت راضي نگه خواهند داشت. ابتدا بايد بدانند كه اين دو ايدئولوژي (اسلام و شئونيزفارس) با همديگر درون تضاد هستند و ثانيا مگر از روي جنازة ما فرزندان آذربايجان بگذرند كه نيات شئونيستي خود را درون وطن ما پياده كنند.
ملت ما درون مقابل قضات فارسزبان نـه ادعاي خود را ميتوانند ثابت كنند و نـه توانايي دفاع از خود را دارند. ملت ما از تحصيل بـه نسبت بـه فارس زبانـها عقب ماندهاند و تحصيلكردگان ما نيز توان ابراز استعدادهاي نـهفتة خود را ندارند چرا كه زبان فارسي براي اين ملت يك زبان بيگانـه هست و آنان نيز نسبت زبان تركي خودشان بيگانـهتر.
سياستهاي اينـها ملت ما را از آذربايجان كوچانده و به كارهاي حقارتآور درون پايتخت و ساير شـهرهاي باصطلاح فارسنشين سوق داد. اما امروز بايد بدانند كه ملت ما همانـهايي كه درون همان شغلهاي حقارتآور مشغولند براي خود آقا و ارباب هستند ديگر شـهر قم يك شـهر فارسزبان نيست؛ قم هم جزئي از آذربايجان ماست. ظاهرا از ازدياد ملت ترك درون پايتخت نگران شدهاند بگذار نگران باشند و از اين نگراني دق كنند. آيا اينـها خيال ميكنند با امكاناتي كه متعلق بـه ملت ترك و ساير ملل كشور كثير الملة ايران هست ميتوانند همان ملل را بـه ذلت بكشانند. آيا اينـها ميخواهند آذربايجان دوره مشروطيت را كه يك آذربايجان سرافراز بود بعد از يك قرن بـه ذلت بكشانند؟! مگر ما مردهايم كه بگذاريم ملت بزرگ آذربايجان بـه ذلت كشيده شود؟ هيهات منا الذله!
ما درون مجاورت كشورمان چندين همسايه مسلمان داريم كه جمـهوري آذربايجان هم مسلمان هست و هم داراي مذهب تشيع و تنـها يك كشور كافر و آن هم محارب درون مجاورت ما وجود دارد. سياست كشور ما درون مورد اين دو كشور و مردم اين دو كشور دور از تعليمات و ارزشـهاي اسلامي است. با كشور محارب برادر شدهاند و با كشور مسلمان شيعهمذهب بـه جرم تركبودنشان دشمني ميكنند. شايد خيليها خيال كنند اينـها بهخاطر اعمال دولتهاي اين دو كشور است؛ اما دوستان همة اين حرفها بهانـه است. اين سياستهاي نجس درون قبال مردم اين دو كشور هست نـه دولتهايشان. مردم ارمنستان هيچ مزيتي بهجز آريايي بودن و ملت آذربايجان هيچ جرمي جز ترك بودن ندارند که تا ديروز ما را متهم ميكردند كه حمايت از قاراباغ ، حمايت از دولت باكو و بيگانـهگرايي هست اما اكنون خودشان با دولت باكو بدهبستانهاي سياسي و اطلاعاتي دارند. درون حالي كه صداي اپوزيسيونهاي داخلي مخالف دولت باكو درون دنيا پيچيده اينـها اين اعتراضات و تحولات سياسي را بهشدت بايكوت خبري كرده و از دولت باكو حمايت ميكنند. ما كدامين حرف و ادعاي اينان را باور كنيم؟ (خنده حضار)
فكر نكنند كه ما از حمايتهاي سياسي و اقتصادي اينـها بـه نفع كشور غاصب ارمنستان بيخبريم آري خوب ميدانيم كه از پتروشيمي تبريز بهسوي كشور محارب لولههاي گاز كشيده ميشود آنـهم بهصورت سه شيفتي و شرمآورتر از آن اينكه ذخاير ملت ايران را با هزينـه همان ملت بـه يك كشور محارب ميدهند و باز شرمآور هست كه اين ذخيرة زيرزميني امت اسلامي درون شـهرهايي مورد استفاده قرار خواهد گرفت كه چهارده سال هست كه يك و نيم ميليون نفر از ملت مسلمان آنـها از آن شـهرها يعني شـهرهاي قاراباغ بيرون ريخته شده و در ساير شـهرهاي آذربايجان آوارهاند. آيا شـهرهايي كه چهارده سال هست كه ديگر بانگ الله اكبر از منارههاي مساجد آنـها شنيده نميشود و جولانگه دشمنان اسلام شده هست و خانـههاي مسلمانان مسكن ارامنـه متجاوز شده هست از نعمت گاز ملل ايران بهرهمند خواهند شد. بهتر هست در كنار لولههاي گازكشي لولههاي خونكشي نيز بـه ارمنستان بكشند و خون ما را نيز بـه اين خون آشامان ضد اسلام و ضدترك اتحاف كنند. چرا كه ما تمام توان خود را بهكار خواهيم برد که تا اين سياستهاي نژادپرستانـه را ابتر بگذاريم. [شعار پرشور حضار: ياشاسين آذربايجان / محو اولسون ارمنستان] نكند بـه فكر پناهگاهي براي فرداي خود هستيد. اولا بدانيد كه شما که تا زماني براي ارمنستان ارزش داريد كه حاكم بر كشور ايران باشيد و الا ارزشي براي كوچاريان نخواهيد داشت. و اگر حمايتهاي شما از ارمنستان قطع و اندكي سر شما بـه مشكلات ديگري مشغول شود ما ملت آذربايجان خود بـه حساب ارمنستان خواهيم رسيد.
آري، هشتاد روز مرا بـه جرم آزاديخواهي و عدالتخواهي درون زندان نگه داشتيد مطمئن باشيد هشتاد روز سهل هست اگر هشتاد سال هم محبوسم كنيد نميتوانيد مرا از راه مقدسي كه درون پيش گرفتهام بازداريد و شما چارهاي جز دستبرداشتن از فارسگستري مخرب و نژادپرستي و آپارتايد آريايي و احقاق حقوق اقليتهاي ملي خاصه تركهاي ايران نداريد.
Thursday, November 03, 2005
ما نيز مانند حجت الاسلام عظيمي مي انديشيم بعد ما را نيز زنداني كنيد.
نويسنده و خبرنگار آزاد-پارس اباد مغان atyla7@yahoo.com
بهنام دوستدار
نكاتي چند درون اين باره:
1:حجت الاسلام عظيمي با قرار گرفتن درون نوك پيكان حركت ملي آذربايجان جانفشانيها و فداكاريهاي تاريخي و ماندگار شيخ محمد خياباني را درون ذهن تداعي مي كند. نزديك بـه دو ماه از بازداشت موقت حجت الاسلام عظيمي درون زندان مي گذرد اينگونـه بازداشتها را جز با نام زنداني انديشـه و در رديف زندانيان سياسي نمي توان قرار داد.
2:اينگونـه اقدامات فضاي داخلي كشور را با بحران مواجه مي سازد بـه گونـه اي كه يك شـهروند عادي وقتي مي بيند كه روحاني متدين و مورد تائيد نظام مقدس را بـه جرم هويت خواهي و داشتن انديشـه پلوراليستي و تكثرگرايي درون چارچوب نظام و قانون اساسي درون گوشـه زندان جاي گرفته ناخواسته هراس و خوف شـهروندان را نيز درون برمي گيرد و فضاي بسته و خفقان درون ذهن شـهروندان نقش مي بندد و در عين حال همين شـهروند واژه ها و شعارهاي پوپوليستي و عوام پسندانـه انتخاباتي از جمله كابينـه هفتاد ميليوني، عدالت گستري و مـهرورزي بـه بندگان خدا را درون ذهن خود مرور مي كند ولي نتيجه درون خور نمي گيرد.
3:ادغام اين گونـه تناقض و پارادوكس ها يعني تركيب عدالت گستري و مـهرورزي بـه بندگان خدا با زنداني نمودن يك روحاني وارسته متناقض تر از آن هست كه آن را نتوان تبعيض ناميد. با اين اقدامات تامين امنيت و آسايش روحي رواني شـهروندان بـه عنوان يكي از وظايف قانوني دولت نيز زير سئوال مي رود.
4:نكته ديگراينكه امروزه عظيمي روحاني وارسته درون نزد وجدان خود آسوده و راحت هست زيرا جرمي مرتكب نشده هست و همچنين نزد وجدان عمومي و در ذهن و افكار عمومي مردم آذربايجان از هرگونـه اتهامات و انگ هاي سياسي از قبيل تجزيه طلبي و پان تركيسم ، تشويش اذهان عمومي و هر گونـه اتهام سياسي و جرم... مبري و پاك مي باشد.
5:در چنين اوضاع و احوال كه كشور عزيزمان زير فشار بين المللي بـه سركردگي امپرياليسم جهاني قرار گرفته بازداشت و زنداني نمودن يك روحاني متدين شيعي را نيز جز تخريب اتحاد ملي و تخريب وجهه كشور و نظام مقدس جمـهوري اسلامي نمي توان انگاشت، بـه عبارتي ديگر درون چنين موقعيت حساس بين المللي اينگونـه اقدامات تيشـه بـه ريشـه اتحاد ملي زدن مي باشد.
6-نتيجه :حال اگر زنداني نمودن اين روحاني پاكدامن درون چنين موقع حساس ذره اي بـه منافع ملي و وحدت ملي مدد برساند بعد ما مردم آذربايجان را نيز زنداني كنيد زيرا هر آن آماده فداكاري درون راه تامين منافع و وحدت ملي هستيم، و يا اگر نحوه انديشيدن و تفكرات عظيمي درون راستاي احقاق حقه قانوني تركهاي ايران جرم هست ما نيز همانند عظيمي مي انديشيم بعد ما را نيز زنداني كنيد.
عبدالله ذوقی´نین حجت الاسلام عظیمـی قدیم´ه یـازدیغی مکتوب
Və Hüvəl əziz
Əziz dostum həzrət-i höccət- ül İslam vəl-müslimin Əbdüləziz Əzimi Qədim cənabları
Səlam-un əleykum!
“Rəcəb” ayı girməmişdən, şanlı məşrutənin fərmanı sadir (e`lan) olan günün il dönümündə zindana aparıldın. İndi isə ay yarıdan ötüb sən hələ buraxılmayıbsan. Ay yarıdan ötüb və e´tikafın ilk günündən başlanan aclıq e´tisabını (aclıq aksiyasını) hələ sındırmayıbsan. Bilirəm bu rəhmət ayında dustaqxananın yalqızlığında ürəyin Tanrı yuvasıdır və sən onunla qonuşursan. Bilirəm acsan! Gözlərin qaralır. Susuzsan və başın gicəlir. Bilirəm yuxusuzsan hövsələn dağılır. Deyirlər ac adamın yuxusu da gəlməz!
Dostum!
Bunları çox İslama qısnama! Bunlar İslamı istədikləri kimi düşünürlər; ana yasanı yazıb yadırğadıqları kimi. Bunları yazdıqları 15-ci əslə (maddəyə) də qısnama. Yasa nə, yarasa nə! Yarasa təkcə yasaqlıq yarada bilər. Bunlar sənin sözlərinə qulaq asası deyillər, necə ki öz sözlərinin üstündə durası.
Əziz Dostum Əbdüləziz!
Haq sözlərini söyləməkdə kimsədən qorxmayırsan, çünkü bilirsən sənin Tanrın “Əziz”dir isə- ki əzizdir “Vəllahü əziz-ün züntiqam” (Tanrı əziz və intiqam alandır.Ali imran-4) – qoymaz səni zəlil olasan. Bunlar sevmədikləri sənin haq sözlərini və düz işlərini suç sanıb və özlərinə yaraşıqlı damğalarla səni dustaq etmişlər. Suçsuz Yusifi zindandan qurtaran Allah səni yaddan çıxarmaz və ismət köynəyinin cırılması ilə səni təbriyə edib (sənə bəraət qazandırıb), öz əli ilə səni bu sıxıntıdan qurtarar. Və onların suçluluqların buyunlarına qoyar və sənin öcünü alar.
Əzimi bey!
Bunlar təhkkümləri ilə səni məhkəməyə aparacaqlar və qara qan daman qələmlərinin ucu ilə Azərbaycanın acınmış yaralarının başın açıb daha da acışdıracaqlar. Bir daha eksik hökmləri ilə sənin başını daha da ucaldacaqlar və öz abırlarını aparmaqdan savayı heç nə yapamayacaqlar. Ondadır ki, Azərbaycan xalqının savalan kimi ucalmış başından ürəyinin qaynar qəzəbi coşacaq və vulkan kimi baş açıb onları yandıracaq.
Dustaq dostum!
Bunlar sənin dustaq olmağından da qorxudadılar. Çünkü bunlar yalnız bir şiri yox, bir kişini yox, ürəyi haq sevər və dili haq söylər bir ruhanini dustaq etmişlər və onun azad olub olmamasında da qalıblar. Çünkü özgür igid zindanda da kimsəyə qulluq etməz və heç bir eskigə eyilməz. Bu durumda düzünə baxsaq onlar sənin əsirindilər. Bu fərqlə ki sənin əsirlərin toxdurlar, ama sən ac. Demək bu da “İslam-i nabi Məhəmmədi”nin gözəl hökmlərindən birisidir ki, keçirilir. Beləliklə bəllidir ki, üzü qaralıq kimə qalacaqdır. Bəli, bəllidir. Bunlar Azərbaycanın təkcə canını yox, bütün insanlığı zindana salıblar. Ancaq dostum, döz görək bunlar bıçağı sümükdən sonra hara dayandıracaqlar və yatmış Aslanı, Azərbaycanı necə oyadacaqlar!
Böyük Allahın amanında. Düalarında məni unutma.
16 rəcəb-ül mərcəb
Qum elmiyə hövzəsi
Kiçik qardaşın: Fətullah Zövqi
و هو العزیز!
عزیز دوستوم؛ حضرت حجتالاسلام و المسلمـین عبدالعزیز عظیمـی قدیم جنابلاری (زید عزّه)
سلام علیکم!
«رجب» آیی گیرمـهمـیشدن، شانلی مشروطیيتین فرمانی صادر اولان گونون ایلدؤنومونده زیندانا آپاریلدینּ ایندی ایسه آی یـاریدان اؤتوب سن هله بوراخیلماییبسان. آی یـاریدان اؤتوب و ائعتيکافین ایلک گونوندن باشلانان ائعتيصابینی هله سیندیرماییبسان، بیلیرهم بو رحمت آییندا دوستاغین یـالقیزلیغیندا اورهیین تانری یوواسیدیر و سن اونونلا قونوشورسان. بیلیرهم آجسان! گؤزلرین قارالیر، سوسوزسان باشین گیجهلیر، بیلیرهم یوخوسوزسان حؤوصلهن داغیلیر، دئییرلر آج آدامـین یوخوسو دا گلمز!
دوستوم! بونلاری چوخ ایسلام´ا قیسناما! بونلار ایسلام´ی ایستهدیکلری کیمـی دوشونورلر؛ آنا یـاسانی یـازیب یـادیرغالادیقلاری کیمـی. بونلاری چوخ یـازدیقلاری اونبئشینجی اصل´ه ده قیسناما یـاسا نـه یـاراسا نـه! یـاراسا تکجه یـاساقلیق یـارادا بیلهر، بونلار سنین سؤزلرینـه قولاغ آساسی دئيیللر نئجه کی اؤز سؤزلرینین اوستونده دوراسی.
عزیز دوستوم عبدالعزیز! حاق سؤزلرینی سؤیلهمکده کیمسهدن قورخماییرسان نئیـه کی بیلیرسن، سنین تانرین «عزیز»دیر ایسه ـ کی عزیزدیر «وَاللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ» (آل عمران / 4) - قویـايماز سنی ذلیل اولاسان. بونلار سئومـهدیکلری سنین حاق سؤزلرینی و دوز ایشلرینی سوچ سانیب و اؤزلرینـه یـاراشیقلی دامغالارلا سنی دوستاغا سالیبلار. سوچسوز یوسیف´ی زینداندان قورتاران آللاه سنی یـاددان چیخارماز و عيصمت کؤینـهيینین گئریدن جیریلماسیلا سنی تبرئه ائدیب، اؤز الیيله سنی بو سیخینتیدان قورتارار و اونلارین سوچلولوقلارین بویونلارینا قویـار و سنین اؤجونو آلار.
عظیمـی بی! بونلار تحکكوملاريیلا سنی محکمـهیـه آپاراجاقلار و قاراقان دامان قلملرینین اوجویلا آذربایجان´ین آجینمـیش یـارالارینین باشیني آچیب داها آجیشدیراجاقلار و بیر داها اسگیک حؤکملریله سنین باشینی داها اوجالداجاقلار و آبیرلاریني آپارماقدان ساوای هئچ نـه یـاپانمایـاجاقلار! اوندادیر کی آذربایجان خالقینین ساوالان کیمـی اوجالمـیش باشیندان اورهیینین قاینار غضبی جوشاجاق و وولکان کیمـی باش آچیب اونلاری یـاندیراجاق!
دوستاقلی دوستوم! بونلار سنین دوستاقدا اولماغیندان دا قورخودادیلار نئیـه کی بونلار یـالنیز بیر شیری یوخ، بیر کیشینی یوخ، کی بیر اورهیی حق سئوهر و دیلی حق سؤیلر روحانینی دوستاغا سالیبلار و اونون آزاد اولوب اولماماسیندا دا قالیبلار؛ نئیـه کی اؤزگور ایگید دوستاقدا دا کیمسهیـه قوللوق ائتمز و هئچ بیر اسگیيه اییلمز. بو دورومدا دوزونـه باخساق اونلار سنین اسیریندیلر. بو فرقله کی سنین اسیرلرین توخدولار آما سن آج! دئمک بو دا «اسلام ناب محمدی»نین گؤزهل حؤکملریندن بیریسیدیر کی کئچیریلیر! بئلهلیکله بللیدیر کی اوزو قارالیق کیمـه قالاجاقدیر. بلی، بللیدیر! بونلار تکجه آذربایجان´ین جانین یوخ، بوتون انسانلیغی دوستاغا آلیبلار؛ آنجاق دوستوم! دؤز گؤرهک بونلار پیچاغی سوموکدن سونرا هارایـا دایـاندیراجاقلار و یـاتمـیش آسلانی، آذربایجان´ی نئجه اویـاندیراجاقلار!
بؤیوک آللاه´ین آمانیندا، دوعالاریندا اونوتما منی!
16 رجبالمرجب 1426
قوم´ون عئلميیـه حؤوزهسی
کیچیک قارداشین؛ فتحالله ذوقی
حجت الاسلام عظيمي درون هنگام آزادي از زندان تبريز: حجت شرعي براي مبارزه با سلاح ندارم
حجت الاسلام عظيمي ساعت 17 روز دوشنبه مورخه 22/7/84 از زندان تبريز با قرار وثيقه 20 ميليوني آزاد شد. جمعي از فعالان حركت ملي آذربايجان از جمله علي حامد ايمان، حسن ارك، حسين حسني، جمشيد نيازي، احمد ياري، حسن احساني،محرم خوشنام و تني چند از جوانان علاقمند حركت ملي آذربايجان درون مراسم استقبال از حجت الاسلام عظيمي قديم شركت داشتند.
آقاي عظيمي درون گفتگوي كوتاهي با سايت شمس درون مقابل زندان تبريز گفت: آزادي ما آن روزي هست كه بـه آزادي كامل برسيم و ملت ما از دست شوونيزم فارس نجات پيدا كند و خاكهاي اشغالي خود را از دست دشمنان دين و ملت بگيريم. ملت بزرگ بـه معناي امت بزرگ هست كه بايد دلها را بـه هم نزديك كند و اين بـه دست نمي آيد بجز آنكه يا از جانمان بگذريم يا از مال و منال و يا از آبرويمان. من از هر سه مايه گذاشته ام. من خودم را زنداني آزاد شده نمي دانم بلكه خود را اسيري مي دانم كه درون وقت مبارزه حق سلاح نداشتم و حجت شرعي نيز براي سلاح ندارم لذا درون دست دشمن بودم و امروز طعم آزادي را مي چشم و از دوستاني كه بـه اينجا آمده اند تشكر مي كنم.
از سایت شمس نیوز
خلاصه ای از زندگینانـه ی حجت الاسلام عبدالعزيز عظيمي
حجت الاسلام عبدالعزيزعظيمي قديم فرزند خاناوغلان درون سال 1352 ه.ش درون منطقه ورزقان آذربايجان(ش) و در روستاي گلين بي(گل عنبر؟!) بـه دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را درون همين روستا و روستاهاي همسايه بـه پايان رسانده و در سال 1370 تحصيل ديني را درون حوزه علميه تبريز آغاز كرد.
او بعد از 6 سال تحصيل درون تبريز و با بـه پايان رساندن دورههاي «مقدمات» و «سطح يك» درون سال 1376 بـه شـهر قم مـهاجرت نمودند و در آنجا با ادامـه تحصيل ميپردازد. درون همين شـهر هست كه عظيمي قديم ظلمـها و تبعيضات قومي را كه درون حق مردم آذربايجان روا داشته ميشود با چشم خود مي بيند. وي بر عكس اكثريت قاطع همزبانان و همولايتيهاي خود درون شـهر قم، بـه فرزندان خود زبان مادريشان را ياد داده و با آنـها بـه زبان شيرين تركي سخن ميگويد.
اين روحاني هويت طلب آذربايجاني بعد از چند سال تحصيل درون قم، بـه منظور تبليغ دين و خدمت بـه ملت خود با عنوان «روحاني مستقر» توسط سازمان تبليغات اسلامي» بـه اردبيل فرستاده ميشود. وي درون اردبيل ضمن آشنايي با نشريات هويتطلب «نويد آذربايجان» و «شمس تبريز» خود بـه نوشتن مقاله ميپردازد و مقالاتي با عناوين « فارسي زدگي مقدمـه غرب زدگي»، « چه ميگويند اين بچههاي من؟»، « اتحاد ما با اسلام هست يا زبان فارسي؟!» و .... بـه رشته تحرير درون ميآورد. بعد از انتشار نخستين مقاله، وي چندين بار تهديد بـه اخراج از «سازمان تبليغات اسلامي» ميشود. عظيمي قديم عليرغم اينكه حقوق و مستمري او قطع گرديده بـه فعاليت هاي ديني و ملي خود ادامـه ميدهد.
اين روحاني جوان بعد از جريان تحصن درون مسجد سرچشمـه (قرهباغ) اردبيل درون سال گذشته درون اعتراض بـه ورود هئيت رسمي كشور اشغالگر ارمنستان بـه اين شـهر زنداني شده و در دادگاه ويژه روحانيت محاكمـه مي گردد و به مدت از سكوت و تبليغ ديني درون 4 استان آذربايجان (آذربايجان. ش، آذربايجان .غ، اردبيل و زنجان) محروم ميشود اين حكم ممنوعيت بـه صورت شفاهي بـه وي ابلاغ گرديده و او دوباره مجبور بـه بازگشت بـه قم ميشود.
عظيمي قديم از نشريات «آراز»، «وراوي»،«ارمغان آذربايجان» و نشريات دانشجوئي و هم چنين سايتهاي اينترنتي، آزاد تريبون، دورنا، شمس نيوز و ... استفاده كرده مقالات خود را درون آنـها منتشر مي كند و پس از مـهاجرت بـه قم بارها با تلويزيون اي «آنا يوردو» دكتر عليرضا نظمي افشار كه که تا تابستان اخير پخش ميگرديد مصاحبه كرده و فرياد مظلوميت آذربايجان و تركهاي ايران بـه گوش جهانيان رسانيد.
اين روحاني عدالتخواه ترك، بعد از تبعيد بـه قم بدون اينكه سكوت پيشـه نمايد بـه دروس حوزوي خود ادامـه داده و با طللاب آذربايجاني حوزه علميه قم خصوصا با دوستان قديمياش درون رابطه با حقوق آذربايجان بـه مباحثه ميپردازد. وي بعدها درون نشريه «رسول»، كه با همكاري دوستانش و نشريه داخلي حوزه بـه شمار مي رود مقالات خود را منتشر مي نمايد. اين روحاني روشنفكر درون كنار فعاليتهاي اجتماعي و سياسي، از تربيت فرزندان خويش غافل نگشته بـه كوچك چهار پنج ساله خود خواندن و نوشتن بـه زبان مادري و سپس دروس كلاس اول ابتدايي خصوصا قرآن و رياضيات را آموزش ميدهد.
حجت الاسلام عظيمي قديم درون تابستان امسال، خانواده خود را براي ديدار بستگان و صلهرحم بـه آذربايجان.ش ميبرد. او درون ايامي كه درون تبريز بـه سر ميبرد درون 14 مرداد سالروز نـهضت مشروطيت درون سر قبر باقرخان سالار ملي براي خواندن فاتحه حاضر ميشود كه اين مراسم فاتحه خواني با يورش نيروهاي امنيتي بـه هم خورده و عظيمي قديم بار ديگر بـه حبس انداخته ميشود و از روزهاي اول اعتكاف دست بـه اعتصاب غذا ميزند. او از 14/5/85 با قرار بازداشت درون «بند نظامي، زندان تبريز زنداني است. از آن روز نـه تنـها حجت الاسلام عظيمي، بلكه يك ملت درون انتظار يك قاضي است.
فرازهايي از بيانات حجت الاسلام عبدالعزيز عظيمي قديم قبل از بازداشت
« شما ادعا ميكنيد كه ما را تربيت كردهايد اما ما را براي نوكري و بردگي تربيت نكردهايد. ما درون اين كشور بزرگ شدهايم و لي نـه براي نوكري. براي ما هم درس بردگي ياد دادهايد و هم درس شرف و آزادگي. ما درس شرف را آموختهايم. برويد بـه هر كسي كه درس نوكري آموختهايد آن فشارها را بياوريد...»
« ما از حاكميت نمي ترسيم. منافع ما ايجاب مي كند كه با حاكميت مدارا كنيم. چرا كه چنان حكومتي را سراغ نداريم كه بيايد و از اين حاكميت براي ما بهتر باشد. قبل از اين حكومتي را ديدهايم كه از اين نيز بدتر بودهاست. اگر اين تلويزيونـها درون دست آن حكومت بود اين كارها را ميكرد. اين نيز حكومت اسلامي هست كه اين كارها را با ما ميكند. ديگر بعد از اين كدام ايدئولوژي و چه حكومتي خواهد آمد كه بهتر از اين برخورد نمايد. منافع خود ما ايجاب ميكند كه با حاكميت بـه شيوه مسالمت آميز رفتار كنيم.»
« بگذاريد، بتوانيم بر اين مملكت نام وطن بگذاريم. بگذاريد وقتي كه نام ايران بـه ميان ميآيد بر نفرتمان افزوده نشود. اين روزها مني كه زماني دم از ايران زدهام با شنيدن كلمـه ايران ميدانم كه نقشـهاي درون سر داريد. سرودهاي ملي را ديگر من با علاقه گوش نمي كنم. گمان نكنيد كه وقتي اينـها سرود «اي ايران اي مرز پر گهر» را پخش مينمايند خوشمان نميآيد. آنـها با آن حرفها نميتوانند ما را با خود همسفره كنند و ما با آنـها همسفره نميشويم. اينـها سرود «ايران اي مرز پر گهر» را درون راديو و تلويزيون پخش ميكنند كه هويت تركي مرا از بين ببرند. هويت كردي كرد، عربي عرب و بلوچي بلوچ را نابود كنند. اينـها ايران بـه معناي جغرافيايياش را قبول ندارند. ايراني را مترادف و در معناي فارسي تبليغ ميكنند. بايد گوشهاي خود را باز كرده و بشنوند كه «ايران، فارس نيست». ملت فارس از نصف جمعيت ايران هم كمتر است. ما اگر بخواهيم ملتهاي ايران را بشماريم ملت ترك از ملت فارس بيشتر است. ايران يك كشور كثيرالمله است. حكومت بايد اين كثرت را بپذيرد. نبايد اشتباه رژيم قبل را تكرار كند. اگر ما بخواهيم بر اساس نژادپرستي مملكت را حفظ و اداره كنيم از لحاظ شخصيت كمتر از آنان خواهيم بود. پهلويها ميگفتند: ما آريا مـهر هستيم. يعني خورشيد نژاد آريا هستيم. امروز بعضي از افرادي كه درون راس حكومت ما قرار دارند از سادات علوي هستند و اگر بگويند ما نژاد آريايي را خيلي دوست داريم نميپذيرند. رئيس جمـهور عرب است[بود]. آريايي نيست. بيايد و در كليبر بگويد: نژاد پاك آريايي. معناي اين سخن وي آنست كه نژادهاي بـه غير از آريايي ناپاك هستند. ننگ باد بر اين گفته. ننگ باد بر اينكه يك معمم بيايد و دعواي نژاد بكند و ننگ باد بر حاكميتي كه خود اينگونـه دعواي نژاد بـه راه اندازد و وقتي كه يك ترك بخواهد بگويد من تركم، هويت خود را ميخواهم، زبانم را ميخواهم. بـه او انگ بزنند. اينگونـه هم دروغگويي ميشود؟! اين حكومت ما از دروغگويي كمتر زيان نديده. حماس و حزب الله از نظر ما گروههايي مقاوم و حق طلب هستند و حمايت از آنـها افتخار كشورماست. اما ميبينيد كه درون دنيا چقدر دروغ و تهمت ميگويند:
اسراعيل را مظلوم قلمداد ميكنند و فلسطين و حزب الله را تروريست. اينان از آنـها ياد گرفته اند كه با ما اينگونـه برخورد ميكنند حماس از حقش دفاع مي كند و تروريست خوانده مي شود...
Sunday, October 16, 2005
Iran: Fear for safety/fear of torture or ill-treatment/possible prisoner of conscience, Hojjatoleslam Ezimi Qedim
PUBLIC AI Index: MDE 13/046/2005
UA 219/05 Fear for safety/fear of torture or ill-treatment/ 24
August 2005
possible prisoner of conscience
IRAN Hojjatoleslam Ezimi Qedimi (m), aged 32, Muslim cleric
Hojjatoleslam Ezimi Qedimi was reportedly arrested on 5 August. He is believed to be held in a prison in Tabriz, the capital of the Iranian province of East Azerbaijan and may be at risk of torture or ill-treatment. Unconfirmed reports suggest that he may have gone on hunger strike and it is not clear whether he has been able to meet family members or a lawyer of his choice.
Hojjatoleslam Ezimi Qedimi is an ethnic Azeri Muslim cleric from Verziqan near Tabriz. He was arrested in Trabriz at the mausoleum of an Azeri hero called Baghir Khan as security forces reportedly broke up a celebration of the anniversary of the 1906 Constitution, which the then Shah of Iran was forced to introduce and which led to the first elected parliament.
Unconfirmed reports suggest Hojjatoleslam Ezimi Qedimi may be facing the charges of leading an illegal gathering on Constitution Day at the Mausoleum of Bagher Khan; giving an interview to the Shams-e Tabriz website; giving an interview to Ana Yurdu television station; opposition to the Islamic Republic; contempt of court; aiding the setting up and distribution of the publication "Rasul"; and misleading young religious students in the city of Qom.
Amnesty International is concerned that Hojjatoleslam Ezimi Qedimi may be held solely on account of the non-violent expression of his ethnic and cultural identity and if so would consider him to be a prisoner of conscience who should be released immediately and unconditionally.
Hojjatoleslam Ezimi Qedimi was previously arrested in 2004 during a sit-in protest against the Iranian government’s cultural and economic policies towards ethnic Azeris in Iran. He was reportedly held for 10 days, and then exiled for two years to the city of Qom. He is then said to have gone without permission to Tabriz to take part in the meeting at the Baghir Khan mausoleum.
BACKGROUND INFORMATION
Ethnic Azeris are the largest minority group in Iran. Although generally well-integrated into society, growing calls for a greater freedom of expression of their ethnic and cultural identity in recent years have been dealt with harshly by the Iranian authorities. Iranian Azeris have complained about the lack of Azeri language schools, and there have been reports that newspapers written in Azeri (a form of Turkish) have been banned. At the end of June 2005, scores of people were reportedly arrested following an Azeri cultural gathering at Babek Castle in the city of Kalaybar. Similar events in previous years have
also met with repression.
AI Index: MDE 13/046/2005 24 August 2005
حجت الاسلام عظيمي خواستار پخش فيلم مراسم مشروطيت درون مزار باقر خان درون صحن علني دادگاه شد
در حاشيه ديدار داديار دادسراي ويژه روحانيت از زندان تبريز حجت الاسلام عظيمي خواستار پخش فيلم مراسم مشروطيت درون مزار باقر خان درون صحن علني دادگاه شد .
آقاي فرشي ، داديار دادسراي ويژه ،صبح روز يكشنبه 27 شـهريور ماه ، از زندان تبريز بازديد بعمل آورد و از نزديك با زندانيان ملاقات نمود . درون اين ملاقات حجت الاسلام عظيمي نيز بـه مدت 40 دقيقه با ايشان گفتگو كردند . درون اين ملاقات حجت الاسلام عظيمي متذكر شد كه هيچ گلايه اي از زنداني شدن خود ندارد ولي از كيفيت برخورد ماموران امنيتي با مردم درون مراسم مشروطه سخت گله مند هست و گفت : ما نـه درون اين دنيا و نـه درون دنياي آخرت ضاربان را نمي بخشيم .
در اين ديدار حجت الاسلام عظيمي از داديار دادسراي ويژه خواستند كه فيلم مراسم مشروطه درون مزار باقرخان را بـه دادگاه بياورند و آنرا درون دادگاه پخش كنند. آقاي فرشي نيز با اين درخواست عظيمي مخالتي نكرده و قول داده هست كه اين خواسته را عملي كند. همچنين داديار دادسراي ويژه قول داده كه بـه مسئله حجت الاسلام عظيمي ظرف دو هفته آينده توسط قاضي اسماعيلي م رسيدگي گردد.
در اين ديدار آقاي عظيمي از آقاي فرشي خواستار شدند كه طبق اصل 168 قانون اساسي دادگاه وي بـه صورت علني و با حضور هيئت منصفه برگزار گردد كه آقاي فرشي از غير ممكن بودن اين امر خبر داد ولي حجت الاسلام عظيمي گفت كه بعد چرا درون تهران دادگاه آقاي عبدالله نوري بـه اين گونـه برگزار شد؟چرا وقتي كه كار بـه آذربايجان مي رسد محدوديت بيشتر مي شود ؟
در اين ديدار آقاي عظيمي همچنين براي سهولت امر دفاع خود درون دادگاه خواستار مترجم شد ولي با اين خواسته وي نيز درون اين ديدار موافقت نشده هست .
قابل ذكر هست كه احتمال دارد درون صورت اصرار حجت الاسلام عظيمي درون مورد دفاع بـه زبان تركي پرونده رسيدگي وي همچنان بلاتكليف بماند.
طبق اين ديدار دادگاه آقاي عظيمي ظرف چند روز آينده فقط با يك وكيل تسخيري توسط قاضي اسماعيلي برگزار خواهد شد .بر اساس شواهد امر قاضي اسماعيلي يكي از قاضيهاي سختگيري مي باشد كه قبل از اين نيز بر عليه آقاي عظيمي حكم تبعيد داده بود و متذكر شده بود كه درون صورت فعاليت نامبرده درون قم برخورد شديدتري با ايشان خواهد گرديد.
No :292/ 2005
Amnesty international/ London
Dear Ann Harrison
Copy to:
The United Nations
Humen rights high commiser / Jenev
On the 14.09.05 with letter numbered 291/05, we had already informed you about the clergy man Ezimi Qedimi who has been in the prison for 40 days without any trail.
A judge of a private court, Farshi, have talked to Mr. Ezimi Qedimi while he was visiting Tebriz prison.
We are sending you the translation and summarised form of their conversation. We urge you to help his court be a free court, as Mr. Ezimi Qedimi has asked this in his conversation with Mr. Farshi.
As you will read in the translated conversation of Mr. Qedimi, according to article of 198 of Iranian constitution this court should be a free court.
Considering this legal principles, the human rights supporting organisations should make Iranian regime to implement her own constitution articles.
It is a duty of the UN to force Iran comply with High Commission of Human Rights, as Iran is a member of the United Nations who has signed the UN Human Rights convention.
Boyuk Resuloglu
Chairperson of
The Committee for the Defence of the World Azerbaijanis
---------------------------------------------------------
In this meeting, Hojjat-ol- islam Ezimi asked the lawyer of court to bring the video of Mashrute ceremony in Bager_khan Tomb and show it to the court. Mr. FARSHI was not against this and has promised to do so. Also the lawyer of court has promised to tackle Mr. Ezimi’s case within two weeks by Judge Ismayili.
Mr. Ezimi asked Mr Farshi that according to article 168 of Iranian constitution he should have a free court with presence of the jury but Mr. Farshi informed him that this was impossible. Then Mr. Ezimi said: “why in Tehran there was free court for Mr. Abdollah Noori? Why when it comes to Azerbaijan there are more restrictions?”
Mr. Ezimi also asked from the court for interpreter to defend from himself but they have not agreed with this.
It is very likely if Mr. Ezimi insists of having Azerbaijani (Turkish) interpreter, they don’t consider his case at all.
According to this meeting, within few days Mr. Ezimi will go to the court with only one judge by judge Ismayili.
Judge Ismayili is one of the most strict judges who had already convicted Mr. Ezimi for exile and mentioned that if he had any activities in Qom ( a city in Iran ) they would be more strict with him.
--------------------------------------------------------------------------------
tarix:19.09.05
sayı: 292/ 2005
Amnesty international / London
Sayın xanım Ann Harrison
kopy:
Birləşmiş Millətlər Təşkilatı
insan haqları ali komiserliyi /Jenev
40 gün bilatəklif Təbriz zindanının nizami bölməsində qalmış ruhani Əzimi Qədimi haqqında 14.09.05 tarixində 291/ 05 sayı ilə sizə mə'lumat vermişdik. 17.09.05 tarixində özəl məhkəmə qazisi Fərşi, Təbriz zindanından görüş apararkən Əzimi Qədimi bəylə də danışıb. O danışığın qıssaltılmış tərcüməsini sizə göndərərək, cənab Əzimi Qədiminin də istədiyi kimi bu məhkəmənin açıq geçirilməsində ona yardımçı olmağınızı xahiş edirik. Danışığın tərcüməsində də görəcəyiniz kimi İran anayasasının 168 -ci maddəsinə əsasən bu məhkəmə qapalı olmamalıdır. Bu huquqi prənsipi nəzərə alaraq insan haqlarını qoruyan beynəlxalq təşkilatların bu barədə İran dövlətinə təzyiq edərək öz anayasasının maddələrinin icrasını istəməklərində heç bir sakınca hiss edilməməkdədir. Özəlliklə birləşmiş millətlər təşkilatının üzvü olan İran dövləti imzaladığı muqavilələrin gərəyincə insan haqları ali komiserliyinin mudaxiləsi vəzifə borcu kimi görünməkdədir.
Dərin hörmətlə :Böyük Rəsuloğlu
Dünya Azərbaycanlılarının Haqlarını Mudafiə Komitəsinin
sədri
جسله دادگاه حجت الاسلام عظيمي برگزار شد
قاضي اسماعيلي: آقاي عظيمي مگر پارسال ترا نصيحت نكردم ؟
حجت الاسلام عظيمي : آن نصيحتها را هيچوقت گوش نمي دهم
محاكمـه حجت الاسلام عظيمي روز چهارشنبه شروع شد. درون اين محاكمـه كه از ساعت 9 قبل از ظهر شروع شد وقتي متهم وارد دادگاه شد قاضي اسماعيلي داشت نسخه اي از نشريه رسول را مطالعه مي كرد و پس از آن نگاهي بـه متهم انداخت و گفت : آقاي عظيمي مگر پارسال ترا نصيحت نكردم؟ و عظيمي هم جواب داد: آن نصيحتها را هيچوقت گوش نمي دهم. اينجا دادگاه هست و جاي نصيحت نيست اگر جرمي دارم محاكمـه بكنيد.
و بدين ترتيب قاضي اسماعيلي وارد جزئيات پرونده شد و اتهامات قبلي متهم را برشمرد و گزارشاتي را قرائت نمود. يكي از گزارشات واصله بـه دادگاه متضمن اين مسائل بود : چند روز قبل از مراسم عظيمي درون تبريز با افرادي ديدار كرده و آنـها را براي حضور درون مراسم تشويق مي كند و براي اين كار تراكتهايي چاپ و در شـهر توزيع مي كنند يعني عظيمي هماهنگ كننده اين مراسم بود. افرادي كه درون اين مراسم شركت كرده بودند همگي بصورت انفرادي بر سر قبر مي آمدند و متفرق مي شدند که تا اينكه ساعت 6.5 عصر عظيمي با چند جوان درون چهارراه آبرسان ظاهر مي شود و لحظاتي درون مقابل يك ساختمان اداري توقف مي نمايد و سايرين نيز لحظه بـه لحظه دور وي جمع شده و با جلو انداختن عظيمي حركت گروهي خود را آغاز مي كنند. درون ادامـه گزارش آمده هست : عظيمي بر سر قبر باقر خان بـه مامورين انتظامي چنين مي گويد: ما شما را خواهيم كشت و براي فاتحه شما هم دقيقه شماري خواهيم كرد.
در گزارش ديگري آمده است: عظيمي درون دوران محروميت از اسكان و تبليغ درون آذربايجان با گروه اوجاق قم و تهران ارتباط داشته و همچنين درون مسافرتهاي خود با عناصري همچون حامد ايمان ، فيض اللهي و ... ارتباط داشت و در دفتر سايت شمس اقدام بـه سخنراني كرده هست .
با راهنمايي داديار قاضي متوجه برگه اي مي شود كه عظيمي بـه دوستان خود از زندان تبريز پيام فرستاده هست و گفته حاظر هست تاوان اين تجمع را بپردازد و قاضي هم اين مسئله را بـه عنوان اقرار بـه رهبري اين تجمع متذكر مي شود. اما بعد از لحظاتي درون اين مورد ترديد كرده و پس از اعتراض متهم قاضي كوتاه مي آيد و نوبت بـه دفاعيات متهم مي رسد .
آقاي عظيمي بعد از قرائت آيه اي از قرآن كريم سخنان خود را چنين ادامـه مي دهد :قبل از دفاع از اتهامات تفهيم شده لازم هست در مورد حقوق ضايع شده خود درون اين دادگاه حرف ب که تا متوجه شويد درون خارج از دادگاه چقدر حقوق ما ضايع مي شود. اولا" بنده بـه عنوان متهم بايد وكيل داشته باشم آن هم وكيلي كه خود انتخاب كنم و به او اعتماد داشته باشم درون حاليكه داديار محترم دو وكيل بـه نامـهاي آقايان حسن زاده و عباسزاده معرفي كرد كه صرف نظر از اينكه اينجانب هيچ شناختي از آنان ندارم آنان هم از قبول وكالت بنده خودداري كردند و حتي ميانجيگري آقاي فرشي نيز كارساز نيفتاد و آنـها بـه بهانـه عدم تبحر درون مسائل اتهامات سياسي خودداري كردند.
مسئله دوم اينكه همانگونـه كه قبلا از دادگاه خواسته بودم بايد فيلم مراسم مشروطه را كه از چندين زاويه برداشته مي شد بـه دادگاه آورده شود. مسئله سوم اينكه اينجانب درون محاكمـه سال قبل و هم درون بلزجوئيهاي دو ماه گذشته خود بارها نياز خود را بـه مترجم اعلام كرده ام كه اين مورد هم با بي اعتنايي دادسرا مواجه شده هست .
موضوع چهارم اينكه همانگونـه كه درون اصل 168 قانون اساسي آمده هست بايد محاكمـه اينجانب علني و با حضور هيئت منصفه باشد. اتهامات بنده سياسي هست .
قاضي اسماعيلي درون لابلاي ايرادات متهم درون مورد وكيل خواستار تجديد دادگاه شد که تا متهم بتواند از بين 9 وكيل تسخيري يكي را انتخاب نمايد درون حاليكه نفرات اول و دوم اين ليست از قبول وكالت خودداري كرده بودند و يكي ديگر از وكلاي معرفي شده آقاي جباري بود كه درون زمان تحصن مسجد درون اردبيل رئيس دادگستري اردبيل بود كه گفته بود اين عظيمي با چه حقي از تبريز آمده و در كار استان ما دخالت مي كند؟ و داراي چه مقام دولتي هست كه درون كار دولت دخالت مي كند؟
گفتني هست كه از ساير وكلا شناخت كافي وجود ندارد.
در مورد مترجم بعد از گفتگوهايي متهم مختار بـه آوردن مترجم درون دادگاه شد اما بعد از لحظاتي اين مسئله گويا مورد ترديد واقع گرديد ليكن بـه نظر مي رسد كه همراه بردن مترجم درون دادگاه بعدي بعيد نباشد.
در مورد اصل 168 قاضي اسماعيلي بـه بهانـه عدم تعريف جرم سياسي با اجراي آن مخالفت كرد و در مورد مراسم مشروطه از داديار خواست كه فيلم مراسم را همين امروز بـه دادگاه بياورند كه قاضي بعد از مشاهده فيلم بـه متهم خبر رساند كه هيچ صحنـه اي برضد متهم درون فيلم مشاهده نشده است.
در خاتمـه علي رغم انصراف متهم از گرفتن وكيل و ترجيح وي بر صدور حكم درون همين دادگاه قاضي جلسه دادگاه را تجديد نمود كه احتمالا چند ماهي طول بكشد. كه درون اين مدت دادگاه موظف شده تحقيقات كاملتري را درون اين زمينـه انجام دهد.
پس از اتمام دادگاه اقاي عظيمي روانـه بند نظامي زندان تبريز شد.
Friday, August 19, 2005
7/5/84 گزارشي مختصر از گردهم آيي درون روستاي گلين بي (زادگاه حجت الاسلام عظيمي قديم)
گزارش مفصلي از گردهم آيي روز جمعه 31/4/84 درون روستاي گلين بي آماده نموده بوديم اما متاسفانـه انتظار ما جهت راه انداختن ساير قسمتهاي سايت بـه درازا كشيد. نظر بـه اهميت موضوع بـه صورت كاملا خلاصه بـه اين موضوع مي پردازيم.
به پيشنـهاد و با تلاش آقاي حجت الاسلام عظيمي قديم قرار شد که تا گردهم آيي برگزار شود و هدف از اين گردهم آيي آشنايي بيشتر فعالان با يكديگر بود خصوصا كساني كه درون شـهرستانـهاي مختلف زندگي مي كنند و اي بسا كه همديگر را که تا كنون نديده اند و نمي شناسند. همچنين يكي ديگر از اه اين گردهم آيي بحث و تبادل نظر درون خصوص يافتن راهكارهاي لازم جهت اتخاذ تدابير و تاكتيكهاي روز براي پيشبرد اه سياسي – فرهنگي درون حركت ملي آذربايجان بود.
به پيشنـهاد آقاي عظيمي قديم فعالاني از شـهرستانـهاي اروميه, سولدوز, قوشاچاي , تبريز و... درون روستاي گلين بي (زادگاه حجت الاسلام عظيمي قديم) گرد هم آمده و به بحث و ارائه نظرات خويش پرداختند. اين مراسم اولين مراسمي بود كه بدين نحوه و با گرايش ارائه نظرات جهت ايجاد همفكري و صميميت بيشتر مابين فعالان برگزار مي شد.
از اين مراسم تصوير برداري نيز بـه عمل آمده هست كه علاقمندن مي توانند از طريق تماس با سايت سيرداش و يا با شماره 09144013066 آنـها را تهيه نمايند.
7/4/84
كد خبر: 0048
28/5/84 آغاز اعتصاب غذاي حجت الاسلام عظيمي قديم
حجت الاسلام عظيمي قديم طي تماسي كه درون ساعت 23/20 روز جمعه 28/5/84 با مديريت سايت سيرداش داشتند اعلام نمودند كه از صبح امروز اعتصاب غذا نموده اند و اين اعتصاب ايشان نـه درون جهت كسب آزادي بلكه درون جهت درخواست براي محاكمـه حمله كنندگان وحشيانـه بـه تجمع روز مشروطه درون پارك طوبي اعم از نيروهاي انتظامي و اطلاعاتي و اهانت كنندگان بـه ايشان و سايرين مي باشد.
همچنين ايشان هرگونـه شايعه مبني بر آزادي را رد نموده و اظهار داشتند كه اين قبيل شايعات صحت ندارد.
گفتني هست كه از جانب سايه نشينان حركت ملي آذربايجان درون طي چند روز اخير و بر طبق روال موارد سابق شايعاتي مبني بر آزادي حجت الاسلام عظيمي قديم رواج يافته بود. برخي از اين شايعات اذعان مي داشت كه آقاي عظيمي قديم دو ساعت بعد از دستگيري آزاد شده هست و برخي ديگر حكايت از آزادي ايشان درون روز جمعه 28 مرداد و برخي نيز كلا منكر هرگونـه دستگيري بود. اين قبيل شايعات درون جهت تخريب شخصيت آقاي عظيمي از جانب سايه نشينان حركت ملي آذربايجان رواج مي يابد و سعي درون مسموم نمودن فضاي حركت ملي آذربايجان دارد.
كميته پيگيري وضعيت حجت الاسلام عظيمي قديم نيز ضمن ابراز نگراني از وضعيت پيش آمده خواهان آزادي فوري حجت الاسلام عظيمي قديم بوده و شايعه سازان را مجريان و مزدبگيران سيستم شووينيستي مي داند.
28/5/84
كد خبر: 0057
حجة الاسلام عظیمـی´نین توتقولانماسی و بیزیم سوکوتوموز.
حسن ارک
بو ایل مشروطه بایرام تؤره نینده حجة الاسلام عظیمـی قدیمـی´نین ایشتيراکی آذربایجان مـیللی حرکتینـه دینی و مذهبی ائعتيبار و مشروعيیت باغیشلادی. گؤردویوموز کیمـی باقیرخان مزاری اوزه رینده آذربایجانین باشی اوجا و جسارتلی روحانی اوغلو باشقا چالیشانلار و ضیيالیلارلا بیرینجی سیرادا قرار تاپیب و آذربایجانچیلاری مراسیمده ایشتراک ائتمک اوچون توپلاماقدان هئچ چکینمـه دی.
عظیمـی حضرتلرینین بو ایشی آذربایجانچیلار اوچون نئچه یؤندن اؤنـه ملیدیر:
1- دئموکراتلیق آذربایجانچیلارین بیر دانیلماز اؤزه للیيیدیر. چونکو بیر روحانینی بیر توپلانتینین باشچیلاریندان ائتمک دئموکراتچیلیغی ساده جه سؤزده یوخ بلکه ده عملده گؤسته ردی.
2-آقا-يی عظیمـی´نین، آذربایجانچیلار ایچه ریسینده روحانی گئییمـی ایله ایشتيراکی دینسیزلیک و آتئیيست دامغالارینی آذربایجانچیلاردان سلب ائتدی. آمما تاسسوفلر اولسون کي پهلوی ده قالميش شووئنیستی فیکیرلری داشيیـانلار بئله بیر عظمتلی یغینجاغدا عظیمـی و اونون یولداشلاریلا قارشی دایـانیب و آذربایجان مـیللی حرکتین غئیرتلی روحانی اوغلونو توتقولاییب و دوستاقلادیلار.
عینادچیلارین بو ایشی نئچه باخيمدان اؤنـه ملیدیر:
1- حاج آقا عظیمـی´نین دوستاقلانماسی بونو گؤسته ریر کی شووئنیستلر آذربایجان مـیللی حرکتینين دینسیز اولماسی یوخ، بلکه دینی اولماسی قورخودور. نییـه کی اگر آذربایجان مـیللی حرکتین دینسیز فرض ائتمـیش اولاق شووئنیستلر دوشونور کی روحانیلرین مـیللی حرکته قاريشماسی مـیللی حرکتی گوجله ندیریر و دینیله شدیریر و شووئنیستلر آذربایجان مـیللی حرکتین دینسیزلیيینده یوخ بلکه دینیله شمـه سیندن قوخورلار.
2- حاج آقا عظیمـی´نی دوستاقلاماق و اونو آذربایجان مـیللی حرکتیندن آییرماق بیر دینی حؤکومت فرمانلاریلا عمله گئچیر و بو گؤسته ریر کی آذربایجان مـیللی حرکتی ایله موباریزه ده روحانیلره ده رحم ائتمک یوخدور. بئله بیر آکسيیونلار قارشیسیندا آذربایجانلی روحانیلر آرتیق دوشونمـه لیدیرلر. نـه اولور کی بیر روحانی اؤز دوغال حاقلارینی دوشونوب حيمایـه اوچون چالیشاندا بیر آندا دوشمانا چئویریلیر، آیـا ايسلام دینینده تورک´ه قارشیلیق وارمـی؟
3- بیزیم عنعنـه لریمزه گؤره بیر شـهید مزاری اوسته مذهبی دانیشیق ثواب و موستحب ایشدیر آمما شووئنیستلرین یـاراتدیغی حسساسیيتلره گؤره و بو کیچیک چالیشقانین حسساسیيتی دوشونوب و حاج آغادان سوکوت تمنناسی اوچون حاج آقا عظیمـی مذهبی دانیشیقلاریندان واز کئچدی.
شووئنيستلر بو مراسیمده توتقولانانلارین هامـیسينی بوراخیب تکجه حجة الاسلام عظیمـی´نی دوستاقدا ساخلاییبلار و بونو گؤسته ریر کی مـیللی حرکتین قارشیسیندا دایـانان قوووه لر مدنی- مذهبی چالیشانلاردان چکینیب آمما ايفراطی چالیشانلاری حيمایـه ائدیر و اونلاری ساده جه بیر سورغو- جاوابدان سونرا بوراخیر.
4-حجة الاسلام عظیمـی بوگونو مـیللی حرکته و صادیق فععاللار ایچه ریسینده اؤزونو یـاخشی یئر قازانیب و او اوچون باسقیچیلار اونو شخصيیتین تئرور ائتمک ایسته يیرلر و چيرکین تبلیغلر، عاغیللی دوشمان و نادان دوست طرفیندن یـایینلانیر. بیزلرده دیر کی بو توطئه دن اورتوک گؤتوروب و اونون بوراخیلماسینا دک چالیشاق.
دوشمان ایستير بیزی بیربیریمـیزیله قارشی قویوب اؤز آماجینا ال تاپسین. بوگون ایختيلافلاری قیراغا قویوب بیرله شمـه مـیز لازیمدیر.
5-بؤیله من اؤز نیفرتیمـی عظیمـی حضرتلرینین دوستاقلانماسیندان بیلدیریب، اونون آزاد اولماسینی ایسلام جومـهوریيتینین باشچیلاریندان ایستیره م. آرتیرمالییـام کی آذربایجان مساله لرین حل ائتمـه سی اوچون دوستلوق و موثبت باخیشلار ایسلام جومـهوریتینین دؤولت مردلریندن لازیمدیر.
عظیمـی؛ راز سر بـه مـهر تاریخ معاصر آذربایجان
حوزه علمـیه قم
سید حیدر بیـات
مدت زمان زیـادی نیست کـه عظیمـی را مـیشناسم اما درون همـین مدت کم او را خوب شناختهام و شجاعت و نیکنفسی او را ستودهام و نیز بعضی از کارهای او را نقد کردهام و به کرّات نیز چوپ حمایت از او را خوردهام. دوران دوستی کوتاهمدت من با ایشان حاوی خاطرات تلخ و شیرینی هست که درون همـه دوستیها کم و بیش بالاخره وجود دارد. اما تلخکامـی حاصل از حبس عظیمـی اینبار بسیـار مرکن و غیرقابل تحمل است. من و او و همـه مـیدانند کـه عظیمـی درون شرایطی بـه عرصه عدالتخواهی و دادجویی گام نـهاد کـه در آنسوی یعنی آنسوی مبارزه مـیتوانست با توانائیهای کمنظیر خود بـه مال و منال و مقام و بسیـار چیزها از این قبیل دست یـابد. اما او این همـه را رها کرده و تمام قابلیتها و موقعیت خود را صرف احیـای حقوق مدنی و فرهنگی قوم خود کرد. درون حالی کـه نـه کیفهای انگلیسی بـه خانـه او مـیآمد و نـه دلارهای آمریکائی بلکه اندک آبراههای کـه روزی از آن مـیرسید نیز بـه رویش بسته شد و از سازمان تبلیغات اسلامـی بخش روحانیـان مستقر اخراج شد و اینک یک روحانی تنـها، با توکل بـه خدا و معتقد بـه اصالت عدالت و مبارزه درون راه آن.
اینک عظیمـی درون زنجیر است. زنجیری کـه سلسله جنبانان آن هیچ جوابی درون پیشگاه خدا و رسول ندارند و بر عآنـها عظیمـی با دستی پر بـه تاریخ، آینده و به ملت ایران و آذربایجان نگاه مـیکند.
سر سخن من با این سلسله جنبانان بیجواب است. این حضرات بـه خوبی مـیدانند کـه چرا عظیمـی حتما در بند باشد. عظیمـی حقیقت سر بـه مـهر و سرّ مگوی تاریخ معاصر آذربایجان است. آذربایجانی کـه مبارزانش همواره با انگهایی از قبیل تودهای؛ خلق و ... از صحنـه کنار زده شدهاند و اگرنـه درون نطع شعوبیگری هزارساله آنان بـه خون خود سرخ گشتهاند. اما اینک عظیمـی این روحانی اصیل از همـه این انگها و برچسبها مبراست و از صمـیم قلب آذربایجان و سویدای دل ملت ترک زبان ایران سخن مـیگوید: «ما حق خود را مـیخواهیم تحصیل بـه زبان مادری منافی اسلام نیست و تجزیـهطلبی محسوب نمـیشود آقایـان فریب خدعه پانآریـائیستها را نخورند ... » اینـهاکلام عظیمـی است. از یـاد نبریم کـه او چگونـه درون مقابل اندک گروه تجزیـهطلب ایستاد و گفت «اگر راست مـیگوئید بیـایید درون ایران این نسخهها را بپیچید، حرف زدن درون خارج از ایران هزینـهای ندارد».
گفتم عظیمـی راز سر بـه مـهر و سرّ مکوی تاریخ معاصر آذربایجان هست رازی کـه همواره از سوی رسانـههای عمومـی بایکوت شده هست و یـا درون زیر انگهای متعدد مخفی نگهداشته شده اما اکنون همـه مـیدانند کـه دیگر عصر راز نیست و همگان همـه چیز را اگر چه اندکی دیرتر اما مـیدانند و عظیمـی تنـها نیست و طلاب زیـادی درون حوزه علمـیه قم از سرنوشت حجت الاسلام عظیمـی نگران هستند و چه بسا این طلاب درون صورت لزوم جای عظیمـی را بگیرند. که تا همـه بدانند کـه نـه شوونیسم فارس و اذناب آن درد دین و ایمان مردم آذربایجان را دارند و نـه مبارزات مردم آذربایجان رنگ و بوی غیر دینی دارد. بلکه این مبارزه با الهام از متن دین اسلام سرچشمـه مـیگیرد و ملت آذربایجان همواره سه سخن اساسی شاه اسماعیل صفوی موسس مذهب شیعه درون ایران را بـه یـاد دارد کـه گفت:
مراقب سه چیز باشید:
أ. دین
ب. وطن
ت. زبان
حوزه علمـیه قم
سید حیدر بیـات
Thursday, August 18, 2005
حجه الاسلام عظيمي درون روز سه شنبه درون محل زندان تبريز با خانواده خود ملاقات نمود
در اين ملاقات وي ضمن قدرداني از زحمات دوستان و خانواده از آنان خواست درون صورت صدور حكم قرارداد وثيقه ملكي از قبول آن خودداري شود . چرا كه دستگيري و بازداشت وي غير قانوني هست و وي مستقيما از سوي اداره اطلاعات و امنيتي – حفاظتي مورد تهاجم قرار دارد و در اين بين و تا اين تاريخ هيچگونـه حضور مقامات دادگاهي و دادگستري مشـهود نميباشد .
همچنين آقاي عظيمي درون خصوص حكم قبلي وي كه بصورت صورتجلسه اي و بدون ابلاغ كتبي بـه وي تذكر داده شده هست بيان داشت : كه دو مورد ابلاغي فوق (((عدم اسكان درون آذربايجان و عدم تبليغ حركت ملي آذربايجان ))) عليرغم غيرقانوني بودن آن حكم ، آن را محترم شمرده و هردو مورد را مد نظر قرار داشته هست .
حجه الاسلام عظيمي درون جواب خويش كه ((( شما زنداني نيستيد شما اسير اينـها هستيد . درون كجاي تاريخ ديده شده هست كه كسي را از سر مزاري بـه جهت خواندن فاتحه دستگير و زنداني نمايند ؟ ))) اظهار داشت : من همانند حضرت ابراهيم كه هاجر و اسماعيل را درون امان خدا رها ساخت و خود بدنبال هدف غايي رفت ، من نيز عيال و فرزندان كوچكم را بـه امان خدا سپرده و در راه اعتلاي آذربايجان که تا گام آخر را خواهم رفت انشاالله .
حجه الاسلام عظيمي درون پايان ملاقات از تمامي دوستان و فعالان خواست از هر گونـه درگيري هاي لفظي و معنوي خودداري نموده و بدون هرگونـه جبهه بندي هاي كاذب و تفرقه انگيز درون قبال مسائل آذربايجان يكدل و يك صدا باشند
Friday, August 12, 2005
21/5/84 متن پيام حجت الاسلام عظيمي قديم از زندان تبريز
متن حاضر پيام حجت الاسلام عظيمي قديم مي باشد كه از داخل زندان بـه دست ما رسيده است. حجت الاسلام عظيمي قديم درون روز سالگرد مشروطه درون تبريز دستگير و با قرار بازداشت يك راست روانـه زندان شده است. وي هم اكنون بـه صورت بلاتكليف درون زندان بـه سر مي برد.
بسمـه تعالي
حضور دوستان همفكر و همسنگران صبور آذربايجاني سلام عليكم
در پي سركوب مراسم بزرگداشت مشروطه درون طوبائيه و با توجه بـه محبوس بودن اينجانب و عدم اطلاع كافي از تحليلها و تفسيرهاي دوستان و دشمنان درباره اين حماسه بـه ياد ماندني, نكاتي را از باب همفكري و همدردي بـه عرض آن برادران مي رسانم. با آنكه فرزندان آذربايجاني را با ذكاوت ترين جوانان مي دانم و مطمئنم درون دام دسايس بدخواهان آذربايجان نخواهند افتاد و ليكن از باب تذكر و با توجه بـه تجربيات قبلي خود مطالبي كوتاه و تحليلي ضروري را خدمت برادران تقديم مي كنم.
هر چند كه بهتر بود بعد از آزادي از زندان و با مطالعه تمامي مطالب منتشره درون تمامي رسانـه ها بـه اظهار نظر كلي و همـه جانبه مي پرداختم لذا صرفا بـه ماوقع يوم مشروطه و آن هم درون حد اطلاعات خود بسنده مي كنم:
1- از آنجا كه ارتباط يك زنداني با ساير فعالين كاملا منسد مي باشد لذا اِخبار روحيه فرد دستگير شده براي ساير فعالين ضروري بـه نظر مي رسد بـه همين جهت عليرغم اينكه نسبت بـه خانواده هم كه بـه عنوان مسافر و ميهمان درون خانـه يكي از اقرباء سكونت دارند و اين امر باعث زحمت آنـها شده است, نگرانم اما اين مسئله باعث تضعيف روحيه اينجانب نخواهد شد و تا آخرين واحد مقياس مقاومت درون برابر ناجوانمرديهاي شووينيزم فارس خواهم ايستاد. لذا نگراني از جانب بنده نداشته باشيد و براي روزها و ماههاي آينده فكر كنيد. چرا كه تجمعات آذربايجانيها ديگر منتظر مجوز تهرانبايجاني هاي آذربايجان نخواهد بود. و اگر نيمي از فعالان درون زندان باشند مابقي برادران مي توانند با سربلندي بـه كار خود بپردازند.
2- بديهي هست كه حماسه روز مشروطه يك اجتماع خود جوش و البته منحصر بـه تخبگان فهيم آذربايجاني بود. هيچ حزب و تشكلي بـه تنـهايي قادر بـه آفريدن چنين مراسمي نبود لذا از همـه تشكلها و سايتها و افراد فعال درون اين مورد تشكر مي كنم.
3- اولين اتهام اينجانب و شايد دوست عزيزم عباس لساني, رهبري اجتماع بـه اصطلاح غير قانوني روز مشروطيت مي باشد كه اين امر از سويي مايه افتخار و از سويي ديگر موجب شرمندگي نزد ساير برادران سخت كوش و مبارزمان شده است. هر چند كه بنده حاضرم تمامي مسئوليت پر افتخار اين تجمع را عهده دار شده و با سربلندي تمام تاوان ناحق آن را بپردازم ليكن خودم خوب مي دانم كه بنده تنـها بـه عنوان يك شركت كننده درون آن مراسم حضور داشتم. لذا افتخار رهبري و هماهنگي اين مراسم را متعلق بـه همـه حضار مي دانم. اما بديهي هست كه حضور آگاهانـه يك ملبس بـه لباس فاخر روحانيت بيشتر از هر مسئله اي بـه مراسم مشروعيت و رسميت بخشيده و موجب عصبانيت بدخواهان شده است.
4- تقريبا تمامي حركات شما دوستان که تا آنجا كه بنده شاهد آن بودم عاقلانـه و در عين حال عاشقانـه بود. بسيار لذت بردم لحظاتي كه زير باطوم نيروي انتظامي خود را نباختيد و هيچ عمل و يا شعار نسنجيده و ناپسندي از شما سر نزد و تنـها مظلوميت خود را از جايگاه اموات بـه خيابانـهاي زندگان رسانديد. و البته اگر قرار هست صلوات و سلام آذربايجان با خشونت پاسخ داده شود و آذربايجاني مظلوم بـه خاطر داشتن فكري مخالف با فكر شووينيزم زير تهمت و افترا و كتك كاري قرار بگيرد, اين عمل بايد جلوي چشم ملت آذربايجان صورت گيرد و با آنكه درون اين صورت علاوه بر اينكه حاكميت هزينـه هاي گزافي را متحمل خواهد شد براي ما نيز بروز مشكلات و موانع محتمل است. كه البته با هوشياري جوانان پيركارمان اين مشكلات هم حل شدني است.
5- بخش عظيمي از وظايف آذربايجاني ما بـه دوش كساني هست كه وظيفه اطلاع رساني را عهده دار شده اند. همانطوري كه تلويزيون آنايوردي و سايتهاي متعدد آذربايجاني, حماسه مسجد قره باغ اردبيل را بـه نحو احسن انعكاس دادند, امروز نيز از آن منابع و ايضاً شبكه مبارك گون gunaztv انتظار مي رود اين حماسه نوين را پوشش خبري و تحقيقي نمايند و طبق اطلاع بنده همـه دوستان بـه اين كار ضروري مشغولند.
6- هر چند كه اگر خداي نكرده غير از اين هم بود و هيچ رسانـه اي هم نداشتيم, اينجانب مثل ساير فعالان خستگي ناپذير بـه مبارزات خود ادامـه داده و به آن افتخار مي كردم.
والسلام عليكم و رحمت الله
عبدالعزيز عظيمي قديم
زندان تبريز
21/5/84
Höccət-ül Islam Əbdüləziz Əzimi Qədim həzrətlərinin Təbriz zindanından yazdığı məktub
Ulu Tanrının adı ilə
Fidaş və səbirli Azərbaycanlı həmsəngərlərimin hüzurlarına salam!
Tubaiyə'də məşrutə ildönümünün sərkub edilməsindən sonra tutuqlanıb zindana sövq edildiyim üçün bu unudulmaycaq olan həmasənin haqqında dostların və düşmənlərin nə şəkildə təfsir ortaya qoyduqları barədə heç bir bilgim yoxdur. Ancaq bu möhtəşəm gün münasibəti ilə bağlı olaraq fidaşlıq və dərddaşləq nöqte-yi nəzərindən bə'zi nüktələrə işarə etmək, bu haqda olan görüşlərimi qardaşlarımla paylaşmaq istəyirəm. Baxmayaraq ki, Azərbaycan gəncliyini ən zəki gənclik olaraq görməkdəyəm və əminəm ki, Azərbaycan'ın bədxahlarının oyunlarına gəlməzlər, lakin öz keçmiş təcrübələrimdən də faydalanaraq təzəkkür babında qısa zəruri təhlilimi qardaşlarımın hüzurlarına təqdim edirəm.
Herçəd ki, zindandan qurtulduqdan sonra bu tarixi hadisə ilə bağlı bütün dəyərləndirmələri oxuyub və hər tərəfli izhar-i nəzər etməyə çalışsaydım daha yaxşı olardı. Ancaq məhz məşrutə günü münasibəti ilə öz mə'lumatım miqyasında olan bə'zi bilgiləri verməklə yetinəcəyəm:
1. Bir məhbusun digər fəallarla irtibati tamamı ilə kəsildiyinə görə tutuqlanmış bir fərdin əhval ruhiyəsi haqqında xəbərlər Azərbaycan Milli Hərəkətinin fəalları üçün çox önəmlidir. Bu səbəbdən də yaxın əqrəbamın evində qonaq olaraq qalan və onların da zəhmətə düşməsinə səbəb olan ailəm haqqında nigəranam. Lakin bu nigərançılıq mənim ruhiyəmin zəifləməsinə səbəb olmayacaqdır. Dirənişin, müqavimətin son həddinə qədər Fars şovinizminin namərdlikləri qarşısında duracağam. Bu səbədən də məndən heç nigəran olmayın və gələcək planlar, günlər və aylar haqqında düşünün. Çünük bundan sonra Azərbaycanlıların bir araya gəlməsi üçün Azərbaycan'ın Tehranbaycanlılarından izn almasına gərək olmayacaqdır. Əgər aktivistlərin yarısı zindana düşsələr də qalan qardaşlarımız böyük bir iftixar duyğusu ilə öz milli hədəfləri uğruna çalışmalıdırlar.
2. Heç şübhəsiz ki, məşrutə günü həmasəsi, millətin öz içindən qaynaqlanan bir toplanma idi. Bu mərasim Azərbaycan'ın düşünən seçkin insanlarının vasitəsi ilə gerçəkləşmişdi. Heç təşkilat və ya hezb tək başına belə bir mərasimi təşkil etmək iqtidarında deyildir. Bu üzdən də bu yolda əməyi keçən bütün təşkilatlara, sitələrə və fəal insanlarımıza bu vəsilə ilə təşəkkürümü bildirirəm.
3. Mənim və dəyərli dostum Abbas Bey Lesani'nin birinci ittihamımız bu olmuşdur ki, məşrutə günü münasibəti ilə gerçəkləşən mərasimin rəhbəriyətini öz üzərimizə götürmüşük. Bu ittiham əslində bir tərəfdən bizim üçün bir iftixar isə digər tərəfdən çalışqan dostlarımızın yanında şərməndəliyimizə səbəb olmaqdadır. Baxmayaraq ki, bu iftixarlı mərasimin bütün məs'uliyətlərini öz üzərimə almağa və böyük bir başı ucalıqla bu məs'uliyətdən dolayı bütün cəzalara sinə gərməyə hazıram, lakin yaxşı bilirəm ki, mən də sadəcə bir iştirakçı kimi bu şərəfli mərasimə qatılmışdım. Bu üzdən də bu mərasimin rəhhbəriyət, həmahənglik iftixarını orada hazır olan bütün insanlara aid bilirəm. Lakin ruhaniyət paltarında şüurlu şəkildə bu mərasimdə iştirak etmək istər istəməz bu mərasimə məşruiyət və rəsmiyət qazandırmış və bədxahların narahatçılığına səbəb olmuşdur.
4. Bu mərasimdə iştirak edən Siz dəyərli insanların bütün davranışları mənim şahid olduğum qədər ilə aqilanə və aşiqanə idi. Intizami qüvvələrin batumu, hücumu qaraşısında özünüzü itirmədiyiniz zaman gerçəkdən bu şəhamətiniz, bu iradəniz məni sevindirdi. Sizlərdən heç bir yanlış şüar və yanlış bir davranış baş vermədi. Yalnız öz məzlumiyətinizi ulu ölülərimizin məzarlıqlarından dirilərin xiyabanlarına daşıdınız. Əlbəttə ki, əgər Azərbaycan'ın salam və sələvatı xüşunətlə cavablanacaqsa, məzlum Azərbaycalı şovinizmə müxalif olan filərinə görə töhmət və iftiraya məruz qalacaq, dövüləcək, söyüləcəksə o zaman bu əməl Azərbaycan millətinin gözləri önündə olmalıdır. Belə olacağı təqdirdə hakiməyət ağır bir həzinə ödəmək məcburiyətində qalacaq və bizim üçün də çətinliklər və maneələrin ortaya çıxma ehtimalı vardır. Şübhəsiz ki, duyarlı və hüşyar gənclərimizin iradəsi ilə bu probləm də həll olasıdır.
5. Azərbaycanlılıq vəzifələrimizin böyük bir bölümü bu bilgiləri və xəbərləri yaymaqla mükəlləf olan insanların üzərinə düşməkdədir. Ana Yurdu televizionu və müxtəlif Azərbaycan sitələri Ərdəbil'in Qarabağ məscidi həmasəsini lazımlı səviyədə dünya əfkar-i ümumisinə əks etdirdikləri kimi, bugün də eyni qaynaqlardan və xüsusən mübarək Güney Azərbaycan Televiziyonundan (GuNaZtV) intizarımız, bəkləntimiz budur ki, bu həmasəni öz xəbər və təhqiq qaynaqlarına dönüşdürərək millətimizin bilgisinə təqdim etsinlər. Mənə gələn bilgilərə görə bütün dostlar bu zəruri işlə məşğuldurlar.
6. Baxmayaraq ki, Allah göstərməsin belə olmasaydi da, heç bir xəbər çatdırma imkanımız olmasaydı da mən digər bu yolda yorulmaq, sarsılmaq bilmədən çalışan insanlar kimi öz iftixarlı mübarizəmə davam edərdim.
Vəssəlam-u əleykom və rəhmət-ullah
Əbdüləziz Əzimi Qədim
Təbriz zindanı-21.05.84
köçürən: Günta Gəncalp
آخرين وضعيت حجت الاسلام عظيمي قديم
سايت سيرداش
حجت الاسلام عظيمي قديم طي تماسي تلفني درون ساعت 20/21 شب گذشته خبر از سلامتي خود دادند.
اتهاماتي كه فعلا با آن روبرو هستند عبارت هست از:
1- رهبريت تجمع غير قانوني روز مشروطيت درون مزار باقرخان
2- مصاحبه با سايت شمس تبريز
3- مصاحبه با تلويزيون آنا يوردي
4- مخالفت با نظام مقدس جمـهوري اسلامي
5- عدم تمكين بـه راي دادگاه
6- كمك بـه راه اندازي و توضيع نشريه رسول
7- گمراه نمودن طلبه هاي جوان درون قم
8- و...
كميته پيگيري وضعيت حجت الاسلام عظيمي قديم ضمن محكوم نمودن چنين برخوردي با فعالان سياسي آذربايجان و نگرش دوگانـه و متضاد هم با فعالان حركت ملي آذربايجان از جانب حاكميت, اعلام مي دارد كه اتهامات فوق بي اساس بوده و نمي تواند محلي از اعراب داشته باشد. ما آخرين اخبار از وضعيت حجت الاسلام عظيمي را بـه اطلاع عموم خواهيم رساند
حمله مأمورين يگان ويژه بـه شرکت کنندگان مراسم گراميداشت
سالروز مشروطيت درون شـهر تبريز
مراسم گراميداشت سالروز مشروطيت كه درون پارك طوبي تبريز درون كنار مزار باقرخان ، سالار ملی، روز جمعه چهاردهم مردادماه برگزار گرديد بـه خشونت كشيده شد. حدود هزار نفر از فعالان سياسی کـه از شـهرهای مختلف آذربايجان جهت شرکت درون اين مراسم درون تبريز حضور يافته بودند، با حمله مأمورين يگان ويژه و نيروهای لباس شخصی مواجه شدند. مأمورين يگان ويژه با باتوم بـه جوانانی کـه بعد از مراسم درون مسير چهار راه آبرسان و تپهلی باغ بـه راهپيمايی پرداخته و شعار مـی دادند حمله کرده و عده زيادی را دستگير د. اسامـی دستگير شدگان کـه حدود 30 نفر گزارش شده است، بـه طور کامل مشخص نيست. بنا بـه اخبار واصله عباس لسانی فعال حرکت ملی آذربايجان کـه در اين مراسم دستگير شده بود با قيد ضمانت حوالي ظهر روز شنبه آزاد شد،
همچنين پرونده حجت الاسلام عظيمـی قديم روحانی اهل اردبيل يکی ديگر از شرکت کنندگان درون مراسم بـه دادگاه ويژه روحانيت ارجاع داده شده است.
حجت الاسلام عظيمي بـه بند نظامي منتقل شد
حجت الاسلام عظيمي بـه بند نظامي منتقل شد
در طي آخرين تماسي كه درون ساعت 30/21 شب با حجت الاسلام عظيمي قديم داشتيم با خبر شديم كه ايشان بـه بند نظامي زندان تبريز منتقل شده است. وي ديروز با قرار بازداشت بـه زندان تبريز رفته و شب گذشته را درون بند موقت زندان گذرانيده بود. وضعيت جسماني و روحي ايشان بسيار مناسب مي باشد و از مديريت سايت خواستند با يكي از وكلاي تسخيري دادگاه درون خصوص ايشان بـه بحث بنشينيم. ايشان شماره وكيل و نام وي را درون اختيار ما قرار دادند كه فردا قرار هست به ديدار اين وكيل برويم.
اكثريت فعالان هنوز درون بهت و حيرت حوادث روز جمعه 14/5/84 قرار دارند و هنوز نتوانسته اند ارتباطي منطقي ما بين سخنراني آقاي لساني و دستگيري آقاي عظيمي برقرار نمايند.
سايت سيرداش
Wednesday, July 06, 2005
ما درون مقابل سیـاستهای شوونیستی حاکمـیت مـیایستیم
گفتگوی سایت شمس با حجت الاسلام عظیمـی قدیمـی
ما درون مقابل سیـاستهای شوونیستی حاکمـیت مـیایستیم
حجت الاسلام عظیمـی قدیم اکنون مدت یک سال هست که دوران تبعید دو ساله خود را درون قم مـیگذراند. گرچه بـه گفته وی، تاکنون هیچ حکم کتبی درون این مورد بـه او ارائه نشده هست و نمـیداند کـه طبق چه ماده ای مجبور بـه گذراندن دوران دوساله تبعید است. گرچه نیت صادر کنندگان حکم این بود کـه بلکه بدین طریق ایشان از کارهای گذشته خود بازگشته و اظهار ندامت! نماید ولی این تبعید نـه تنـها آرزوی آنان را برآورده نکرد بلکه باعث شد کـه حرکت ملی آذربایجان بـه داخل حوزه علمـیه قم هم نفوذ نماید. این تبعید نـه تنـها عظیمـی را منفعل نکرد کـه بلکه او را بیش از گذشته فعال نمود و به همـین خاطر مرتب بـه نقاط مختلف آذربایجان و حتی کردستان سفر مـی کند و با فعالان مختلف دیدار مـی کند. و همـین امر باعث مـی گردد کـه وقتی بـه تبریز مـی آید دفتر سایت شمس را از یـاد نبرد. او روز دوشنبه مـیهمان ما بود. با تمام صداقت و با تمام سادگی . با او گفتگوی کوتاهی را ترتیب دادیم و قول یک گفتگوی مفصل را هم درون جیب داریم. اولین سوالمان از حجت الاسلام عظیمـی درون مورد قلعه بابک بود و اینکه شنیدهایم وی با این مراسم مخالف است. نظرشان را پرسیدیم و او بعد از بسم ا... شروع بـه تعریف از ما کرد. ما گفتیم کـه بنا نداریم از خود تعریف بنویسیم و امـیدواریم برخی از این حرفهایی کـه در داخل و خارج از کشور درون مورد شما مـی گذرد شما را سرد نکند و امروزه مـی بینم کـه با روحیـه بیشتری نسبت بـه گذشته کار مـیکنید و این باعث خوشحالی است. این حرفها درون مورد هری گفته مـیشود و طبیعی هست ولی تکذیب این حرفها درون مورد شما آسان هست و امـیدواریم کـه این حرفها شما را از کار باز ندارد شما زحمت زیـادی به منظور این حرکت کشیده اید، زمانی کـه شما درون شمس تبریز آن چنان کوبنده مـینوشتید ما هنوز فکر مـیکردیم کـه چکار حتما یم. شما مطلبی نوشته بودید کـه مـیخواهید عصیـان کنید ولی من مـیگویم عصیـان نکنید و اگر قرار بر عصیـان باشد باهم عصیـان مـیکنیم به منظور نابودی برخی تخریبها.
حجت الاسلام عظیمـی سپس درون مورد سؤالمان این چنین جواب داد :
در این مبارزه هر هر کاری به منظور تقویت حرکت مـیکند پسندیده هست و روحیـه مبارزه را تقویت مـیکند. درون مورد قلعه بابک هم مـهم نیست کـه چهی آنرا شروع کرد و با چه شعاری شروع شد و یـا برخی از افرادی کـه به آنجا مـیرفتند برخی از چیزها را هم با خود مـیبردند. این موارد درون همـه جای کشور هست وی هم جلو آنرا نمـیگیرد. اگر جمع شدن ما درون قلعه بابک فقط فسق و فجور بود این همـه حساسیت بـه همراه نداشت و این همـه حساسیت نسبت بـه مسئله بابک بـه خاطر سیـاسی بودن مسئله است.انی کـه در آنجا جمع مـیشوند هویت خود را مـیخواهند و این یک حرکت سیـاسی هست و این امر درون هر مکانی باشد فرق نمـیکند. مراسم قلعه بابک فعلاً جایگزینی ندارد و نباید هم درون فکر جایگزین باشیم. اجتماع امروزی بابک هیچ جایگزینی ندارد و اگری هم با آن مخالفت کند خواستههای آذربایجان را زیر پا گذاشته است. عظیمـی قدیم درون مورد دلایل عدم رفتن خود بـه مراسم بابک گفت : این یک مسئله شخصی هست که من که تا به حال نرفتهام ولی تصمـیم قاطعی نیست. شاید یکی از دلایل عدم رفتن من این هست که اجماعی نیست و لازم نیست کـه همـه بروند.
آقای عظیمـی درون مورد وضعیت امروزین حرکت ملی آذربایجان بـه سایت شمس گفت : این حرکت بـه صورت غیر قابل پیش بینی پیشرفت مـیکند. امروزه صدای حق طلبی ما بـه دورافتادهترین روستاها هم رسیده هست و خیلی از آدمـهای باانصاف چه درون سپاه و چه درون بسیج و یـا سایر مسئولین توجیـه شدهاند. صدای دانشجویـان ما درون دانشگاهها بلند هست و درون حوزه هم حرکاتی وجود دارد کـه بیسابقه است. حرکت مـیرود کـه ریشـهدار و عمومـی بشود و بایکوت خبری حرکت مـیرود کـه تضعیف بشود.
مثلاً ما قبلاً خیـال مـیکردیم کـه باعث این برخوردها مامورین اطلاعات هستند ولی امروزه فهمـیدهایم کـه آنان مامور هستند و معذور و این سیـاستهای مرکز هست که دیکته مـیکند. مثلاً آقای که تا به حال بدترین انتقادها را بـه نظام داشته هست ولیی حرفی نزده هست ولی وقتی با فعالان ما دیدار کرد بـه او هشدارهایی داده شد کـه با مسئله قومـیتها بازی نکند. امروزه درون انتخابات حتی شوونیستترین افراد هم حرف ما را مـیزدند و این نشان مـیدهد کـه ما پیشرفت کردهایم. امروزه حرکت پرزورتر و قویتر شدهاند و حاکمـیت نباید برخوردهایی بـه مانند برخورد با مراسم بابک داشـه باشد. اگر با ما چنین رفتاری داشته باشند کـه فعالان ما از راه جنگل مجبور شوند بـه قلعه بابک بروند روزی هم ما مجبور مـیشویم کـه به حاکمـیت فشار بیـاوریم. ما سیـاستهای شوونیستی حاکمـیت را زیر پا مـیگذاریم و در مقابل آن مـیایستیم.
حجت الاسلام عظیمـی درون مورد وضعیت حرکت ملی آذربایجان درون حوزههای علمـیه گفت: درون واقع حوزه از مردم و دانشگاه چند قدم عقبتر هست و این نـه از آن بایت هست که درد را احساس نمـیکنند چرا کـه سابقه درد شوونیست درون حوزه سابقه زیـادی هست که درون صورت شدت این عمل نظام و اسلام بـه خطر مـیافتد ولی اگر ما بتوانیم بـه آنـها خاطرنشان کنیم کـه این حرکت ما مغایر با اسلام نیست شاید حرکت ملی آذربایجان درون حوزه یک سرو گردن هم بلندتر از سایر حرکتها باشد.
آقای عظیمـی درون رابطه با مسائل ارامنـه و کردهها گفت:
ارامنـه درون طول تاریخ دین ما را قبول نکردهاند و ما آنـها را کافر مـیدانیم و رفت و آمد با آنـها از لحاظ شرعی دارای اشکال هست و آنـها دشمن حربی هستند و هیچگونـه توجیـهی ندارد کـه ما آنـها را دشمن ندانیم. اگر ارامنـه کشور ما هم از سیـاستهای ارمنستان حمایت کنند آنـها هم دشمن ما هستند. اما کردها فرق مـیکند. آنـها شـهادتین گفتهاند. اگر جنگی بین ما و ارامنـه صورت گیرد آنـها از ما حمایت مـیکنند و من این ملت را دشمن نمـیدانم بلکه برادر مـیدانم. اما شوونیست درون بین آنـها هم آدمـهایی تربیت کرده و آنان را مجبور ساخته کـه به ما هجوم بیـاورند و عمداً دعوای ترک و کرد بیندازند. اگر آنـها بـه ما بـه چشم دشمن بنگرند دشمن ما هستند ولی من با خیلی از کردها صحبت کردهام و آنـها گفتهاند کـه این شوونیسم هست که شما را درون مقابل ما قرار داده است. دشمن اصلی ما شوونیسم فارس هست و ملت کرد و ترک را بـه عنوان وسیله با هم درگیر کردهاند.
حجت الاسلام عظیمـی درون خاتمـه نسبت بـه نتایج انتخابات اخیر گفت: احمدی نژاد شخصی نبود کـه ما روی آن حساب باز کرده بودیم و نـه دشمنی خاصی داشتیم ولی مطمئن هستم کـه او مسلمان واقعی هست و افکار پان ایرانیستی ندارد و مثل آقای خاتمـی از نژاد پاک آریـایی صحبت نمـیکند. من فکر مـیکنم درون زمان ریـاست جمـهوری آقای احمدی نژاد حملات بر علیـه ما کم خواهد شد و اگر وزارت اطلاعات هم بـه معنی واقع کلمـه تحت اختیـار ایشان باشد سیـاستهای متفاوتی خواهد داشت ولی ما مشاهده مـیکنیم کـه سیـاستهای وزارت اطلاعات درون زمان ریـاست جمـهوری آقای هاشمـی و خاتمـی فرقی نکرده است.
Thursday, June 09, 2005
Əbduləziz Əzimi Qədim'dən Quzey aydınlarına bir məktub
Əbduləziz Əzimi Qədim'dən Quzey aydınlarına bir məktub
Bismillah ir-Rəhman ir-Rəhim
Həmd olsun o Allah'a ki insanları yaradıb və törətmişdir və salam-o (Və) sələvat olsun onun Savcısı olan aləmlərə rəhmət olan Məhəmməd-i Müstəfa'yə və əhl-i beyti'ne!
Bu bir məktubdur illər boyu İran'ın şovenisti fəzasında baş saxlayıb, lakin bu fəzada həzm olmayan bir din xadimindən Azərbaycan'ın ayrı düşmüş millətinə.
Şübhəsiz ki hər millətin hər fidə və hər ehsasda insanları ola bilər, bizim millət də bu qayidədən ayrı (istisna) deyil, ancaq mənim sözümün üzü Quzey Azərbaycan'ın dərdlərimizi hiss edən insanlarınadır.
Biz yaxşı bilirik ki bugün Quzey Azərbaycan'ın özünə bağlı problemləri az deyil və onları öz dərdlərində yardım etmək birinci ovləviyətdir, amma bunu da sizin huzurunuza yetirməliyik ki bizim özümüzə bağlı problemlərimiz bayis olmayıb sizin başağrılarınızı xatirdən çıxardaq. Odur ki bu böyük millətin otayının və butayının dərdi vahid problem olabilər. Niyə ki bu millət vahid millət və vahid ümmətdir. Bu millətin milliyəti Türk və dini İslam'dır. Bu millət o qədər aralı deyillər ki onların arasında özgə millətlər və özgə ümmətlər fasilə açsınlar. Bizim aramızda yalnız bir Araz çayı vardır, amma hamı bilir ki bir milləti bir çayınan bölmək olmaz. Əlbəttə ki bizi bir Arazla bölənmədilər, bizim aramızda iki yüz ilə yaxın çoxlu çaylar axıtdırdılar. Bir zaman Savet'in fitnə və istibdad çayı və bugünkü zamanda İran'ın şovenism çayı.
Həmd olsun Allah'a ki Rus'un qaranlıq dumanı Azərbaycan'ın üstündən çəkildi və Quzey Azərbaycan'ın başı üstə istiqlal günəşı parladı. Amma Güney Azərbaycan'ın başı üstən Pəhləvi şovenismi götürülməmiş, başqa şovenism başqa tovcihlərlə ona doğru üz gətirdi. Azərbaycan'ın şərəfli milləti bugün İran'da şovenismi Pahləvi zamanından güclü və inkişaflıdır, (niyə ki) onların zamanlarında bu imkanat yoxudu millətləri bu asanlıqla özlərinə özgə etsinlər. Amma bunlar saya gəlməz televizyalarla və məktəbxanalarla bizim milləti Farslaşdırmağa çalışırlar.
Uzaqdan baxan insan İran'ın yalnız İslamçılığını görəbilir, amma bu İslamçılığın muvazatında (kölgəsində) bir ifrati millətçilik (asimilizə) hakimiyyət tərəfindən qeyr-i Fars millətlərə e'mal və təhmil olunur. Bunlar xususən bu neçə ildə şovenismi şiddətləndirmişlər, e'tiraz edənləri şiddətlə tə'qib etmişlər və bugün bu məktubu sizə yazan, Azərbaycan'ın haqlarının mutalibəsi cürmilə işindən ixrac və vətənindən sürgün edilib. Bunlar bizi məhbus etmirlər, niyə ki millətin ayılmağına səbab bilirlər. Bugün heç dərgi və gəzet azadlıqla Azərbaycan'ın istəklərini yazabilmir, iş ora çatıb ki xaricdən yayılan saytları da bizim üzümüzə bağlayırlar.
Mümkündür bir Quzeyli İran'a musafirət edib neçə gün İran'ın rifahi imkanatını və Təbriz'in zahiri göyçəkliyini görərsə, İran'ı otayda cənnət adlandıra. Bu söz İran'ın imkanatı barədə düz olabilər, otaya baxanda butay yaşatım üçün ehsassız insanlara cənnətdir. Amma biz İran'ın o imkanatına baxmayaraq və onun mə'nəvi ögey doğma və millət əleyhinə olan qat qat zülümlərə və fitnələrə baxaraq, İran'ı Türk milləti üçün bir cəhənnəm görürük. Fars şovenistləri Azərbaycan və Təbriz'i özləri üçün istəyirlər, amma biz "Qızıl təştim oldu, içinə qan qusdum nə faydası" deyirik.
Bugün İran'da onlar milyon Türk yaşayan halda bir məktəbdə Türk ədəbiyyatı tədris olmayır, bizim altı yaşında uşaqlarımızı Fars dililə məktəbxanalarda danışdırırlar, öz dilimizi bizə yasaq ediblər. Bu sıxıntılar səbəb olub İran Türklərinin gözə gələn fayizi uşaqlarını anadan olan gündən Fars etsinlər. Əlbəttə ki bu Fars'a vurulmaq və Türklükdən qaçmaq dərdi, yalnız üstə deyilənlərə qayıtmayır. Bəlkə illər boyu bizi savadsız və ziyasız saxlayıb və bugün bu geri qalmaq üçün təhqirlərin olması da Fars'a vurulmağımıza illət sayılabilər. Demək lazım ki Fars'a vurulmaq və Farslaşmaq problemi bu neçə ildə çox şiddətli gözə gəlir və əgər gələn neçə ildə dərman olmasa və onun qabağı alınmasa, Azərbaycan milləti hoviyyətsiz millətə çevriləcək.
Quzeyli bacı qardaşlar!
Bizim əvvəl axır umudumuz O'nadır ki günü günortadan qaytarmağa qadırdır. O Allah ki məzlumların yardımçısıdır. Ancaq butay və otay Azərbaycanlıların köməyinə çox ehtiyacımız var.
Bu millət gərək şovenismi İran ölkəsində yarım yaylaq qoya və bu işi görmək böyük millətə çətin iş olabilməz. Niyə ki İran'ın bugünkü hakimiyəti bizim yatmağımızdan su-i istifadə edib və əgər biz millətimizi oyadabilsək, hakimiyyət millət e'tirazının qarşısında dayanabilməyəcək. Niyə ki bu hakimiyyətin əvvəl istəyi İslam'dır və şovenism sonku istəyi olabilər. Odur bir az fişar varid olsa bu fidən əl götürəcək
O işlər ki yalnız Quzeylı bacı qardaşlara bağlıdır neçəsi bunlar olabilər:
- Öyrəncilərin və ziyalıların İran'a musafirət edib Güney millətinə oyanış bağışlamaları
- İran Türkləri üçün ərab əlifbasıca qaynaqlar və hətta günsözləri yazıb və çevirmək
- Butayın kiçik uşaqları üçün təsviri proqramlar tovlid edib və yetirmək
- Partiyaçılar və öyrəncilərin bu şovenizmə qarşı e'tiraz mitingləri keçirmək
- Televiziyalar ciddi şəkildə bu məsələyə təvəccüh edib və onun barəsində çoxlu proqramlar tovlid etməli
- Və bunlara oxşar işlər ki butayın oyanmasına və hakimiyyətin zeyqdə qalmasına müncər ola.
Azərbaycanlı qardaşlar və bacılar!
Bunu mütmə'in bilin ki sizin bir müsbət işiniz sovenistlərin işlərinə qələbə edəcəkdir, niyə ki siz bir milləti özlüyündə saxlamağa çalışacaqsız, amma şovenizm bir millətə qondarma milliyət verməyə. Yüzdə yüz bir milləti özlüyünə dəlalət etmək çox sadə (rahat) olabilər və onu özlüyündən çıxarmaq çox çətin; necə ki səksən ildir şovenistlər özlərini öldürürlər İran'da Türk'dən heç bir əsər qalmaya, amma hələ bugünə qədər kamilən müvəffəq olmayıblar.
Qadir və Mütəal'dan İslam Ümməti'nə və xususən Azərbaycan Millətinə tovfiq arzılayıram.
İran – Qum
Əbduləziz Əzimi Qədim
Saturday, May 28, 2005
یـاشاسین بو ائلین مرد اوغوللاری!
بسم الله الرحمن الرحیم
یـاشاسین بو ائلین مرد اوغوللاری!
گونلرین بیر گونو بابک قالاسینداکی ییغیناجاغین فیلمـینـه باخیردیم؛ اردبیل اوشاقلارینین گؤرتوروب و گتیردیيی فیلمـه. دئییردیم گؤروم نـه خبر!؟! دئییلنلرین هانکیسی دوزدور؛ او طرف دئیـهن یـا بو طرف دئیـهن. باخدیغیم فیلملرین مؤحتواسی بیر یـانا٬ آنجاق اوزوندن صداقت یـاغیردی. اما فیلمـین مؤحتواسیندا هر ایکی طرفین سؤزلرینـه صيدق ائدهن منظرهلر و لحظهلر گؤردوم. ائلهسینى گؤردوم کی نـه آذربایجان´ی تانییـاندیر و نـه آنادیلینین حؤرمتین قانان، آنجاق چالیب اویناماق و اونا تای ایشلرینـه یئر آختاریرمـیش!. ائلهسینى گؤردوم آذربایجان´ین دردلرینى دوشونوب لاکين چالیب اویـانایـانلارا و اونلارا تای خاصيیتسیز قوشون قارالتیسينا سئوینیب و گووهنیر؛ گومان ائدیر اونلاردان بونلارا یـارـ یولداش چیخابیله ر. آمما بو جمعین ایچینده اوغوللار دا گؤردوم کی شيددتلی زورنا ـ بالابان سسی٬ کی چوخو حاکيميیت طرفیندن یـاییلیردی٬ اونلاری اؤزونـه مشغول ائتمـهیییب. بو اوغوللار مـیللتلرینین ناله و سیزیلتیلارینى هرزه سسلرین موقابيلینده اونوتمامـیشلار!
بو سسلرین هامـیسیندان گوجلو بیر پيلاکارد گؤردوم بئله یـازیلمـیشدی: «هانی بو ائلین مرد اوغوللاری!؟!» اؤز اؤزومـه دئدیم ناگران اولما قارداشیم؛ بیزیک بو ائلین مرد اوغوللاری! چوخ زامانلاردان سونرا اردبیل´ین قاراباغ مسجیدینین حماسهسیندن سونرا «یـاشیل موغان» قزئتینـه بیر رجز یـازمالىیدیم٬ نئیـه کی قارداش یـاخشی دئمـیش «بیز ازیله ـ ازیله اوجالابیلهریک؛ بيزى دؤیـهنلر آلچالاجاقلار!» رجزین عونوانینا بیر سؤز یـازدیم کی قالاداکی یـازییـا (پيلاکاردا) جاواب وئرمـیش اولا. یـازدیم «بیزیک بو ائلین مرد اوغوللاری!» آمما بوگون او زامانکی آزادلیق یوخدور. نـه قالایـا پيلاکارد آپارماق آساندیر، نـه ده قزئتلرده رجز یـازماق. آلللاهین سایتینى دا بیزیم اوزوموزه باغلاییبلارּ
آمما اورهییم دئییر بیزیم حرکتیمـیز سورعتله اينکيشاف ائدیب. نيیـه دؤرد ایل بوندان قاباق سایتلاری باغلامـیردیلار!؟ نيیـه قزئتلری بوگونکو تکین سیخینتییـا سالمـیردیلار؟! بو نيیـهلر بیر طرفدن و آذربایجان´ین ایگید اوغوللارینین سئچگی کاندیدالارینا گتیردیيی فيشارلار و اونلاری غئیر-ى فارس ميللتلرین حاققیندا دانیشدیرماق- کی او جوملهدن دوکتور معین´ی تبریز´ده ادب ائتمک، حجتالاسلام ´دن 15ـ نجی اصلین ايجراسینین سؤزونو آلماق و اونو بو بارهده جيددی شکیلده دانیشدیرماق- بونلار دا بیر طرفدن هامـیسی اومودلار یـارادیرلار. بو سیخینتیلارین چوخالماسی و بو سؤزلرین (15ـ نجی اصلین ايجراسی) یـالنیز آغیزا گتیریلیب دئییلمـهسی بیزیم اوجالماغیمـیزین یولوندا موهيم علامت ساییلابیلهر.
آمما سون سؤزو یئنـه ده اؤزوموز دئمـهلیییک، نئجه کی بو زامانا قده ر فداکارانـه موباريزهلریمـیزدن جاواب آلمـیشیق٬ گلهجکده ده اوخ کیمـی دوشمانلارین اورهیینـه تاخیلمالیییق. هر بیر حماسی ایش یـالنیز بئش نفرین حوضوری ایله ده گؤرولسه٬ بومبا کیمـی آچیلیب بونلارین یوخولارینى پریشان ائدهجک. بونلار بیزدن بئله قورخورلار کی سویون دامجیلتی سسیندن گئجهنی صوبحه تک یـاتانماییرلارּ دئییرلر بس کی بیزیم آیـاقلاریمـیزین سسیدیر٬ نيیـه کی بیلیرلر بیز یولداییق، بونلاری موحاصيره ائتمـیشیک. داها بوگون دئیـهنمـیرهم هانی بو ائلین مرد اوغوللارى٬ نييه کی مرد اوغوللار دوکتر معین´ین ایکی اوزلو سؤزلرینـه جاواب وئرهنده اؤزلرینى گؤسته ردیلر. مرد اوغوللار بعضی ميللتلرین خطا گئتدیيی یولدان اوزاق گزدیلر و معین کیمـیلره و لاریجانی کیمـیلره یوخ جاوابی وئردیلر. ایندی یـالنیز آذربایجان اوغوللارینا بیر سؤز دئمک اولار: «یـاشاسین بو ائلین مرد اوغوللاری»!
والسلام علیکم و رحمةالله
عبدالعزیز عظیمـی قدیم
قوم شـهری
حضور نماینده محترم آذربایجان درون مجلس شورای اسلامـی؛ جناب آقای اکبر اعلمـی
باسمـهتعالی
حضور نماینده محترم آذربایجان درون مجلس شورای اسلامـی؛ جناب آقای اکبر اعلمـی
سلام علیکم
اعلام کاندیداتوری و خبرهایی از سخنرانیها درون اجتماعات و در نـهایت رد صلاحیت جنابعالی مورد توجه و تأسف مردم آگاه آذربایجان گردید. درست هست که نـه حمایتهای گسترده مردمـی از جنابعالی وجود داشت و نـه اعتراض جدی بـه رد صلاحیت شما. اما همـین کـه صلاحیت یک رجل سیـاسی ـ مذهبی مثل آقای اعلمـی رد مـیشود و در مرحله تجدید نظر! باز مورد بیمـهری قرار مـیگیرد موجب شرمساری مردم آذربایجان گردید؛ آذربایجانی کـه روزگاری مرکز تصمـیم گیری و پایتخت سیـاسی ایران بهشمار مـیرفت.
قطعا اگر امروز از هر شخص منصفی خواسته شود چند رجل سیـاسی از سراسر آذربایجان نام ببرد یکی از اولین افرادی کـه به نظرش برسد اعلمـی خواهد بود و لذا اینکه یکی از سیـاسیترین رجال آذربایجان از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت مـیشود قبل از آنکه ظلم بـه اکبر اعلمـی باشد ضایعهی دردناکی نسبت بـه کل آذربایجان است. اگر شورای نگهبان و سایر نـهادهای حاکمـیت اعم از چپ و راست را مختار نماییم که تا خودشان به منظور آذربایجان چند رجل سیـاسی انتخاب کنند باز هم نمـیتوانند از کنار نام اعلمـی بیتفاوت بگذرند.
نکتههایی از اعتراض جنابعالی درون مجلس شورای اسلامـی نسبت بـه رد صلاحیت و عدم توجه درون تجدید نظر ثانوی را درون رسانـهها شاهد بودیم ما هم مثل شما معتقدیم شورای نگهبان نباید امثال اعلمـی را رد صلاحیت مـیکرد و اگر قرار بود تجدید نظری صورت پذیرد نباید این امر تنـها درون مورد دوکاندیدای جناحی اعمال مـیشد هم شما و هم ما مـیدانیم کـه اشکال کار کجا بود و چهانی به منظور هفتاد مـیلیون ایرانی نسخه سرنوشت مـیپیچند برادر عزیز همانطور کـه خود درون مجلس اشاره کردید این رد صلاحیت توهین بـه مجلس و ملت آذربایجان بود ما فعلا با شق اول کاری نداریم چرا کـه توهین بـه مجلس روزی رواداشته شد کـه با حضور نمایندگان روحانی و غیرروحانی سرشناس سیـاسی درون مجلس یک شخصیت فرهنگی ـ ادبی پایتخت بـه ریـاست مجلس برگزیده شد. کاری کـه حتی درون مجلس ششم هم انجام نشده بود. لذا ما فعلا با حیثیت مجلس کاری نداریم و اگر هم داشته باشیم کاری از پیش نمـیبریم مشکل ما توهین بـه ملت آذربایجان هست ملتی کـه در عصر مشروطه مجلس را تحت تأثیر قرار داده و سرشناسترین مشروطهخواهان پایتخت را بـه پای تلگراف کشانده و به آنـها خط سیـاسی مـیداد و روزی کـه مشروطهخواهی درون همـه جای ایران اسیر استبداد گردید دوباره پرچم مشروطهخواهی برافراشته و آنرا بـه سرانجام مقصود رساند. آیـا این ملت بـه روزی افتاده هست که حتی یک رجل سیـاسی مستقل هم ندارد. امروز شرط حضور آذربایجان درون عرصه سیـاسی خوشخدمتی بـه پایتختنشینان تمامـیتخواه است. بعد از عقبماندگیهای اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و ... حال گوشـهنشینی سیـاسی هم بـه سراغ آذربایجان آمده هست و ما مجبوریم از روی سکوها نظارهگر بازیهای سیـاسی آقایـان باشیم. لکن آنجه گفتنی هست این هست که ما خود باعث این عقبماندگیها و گوشـهنشینیها بودهایم و هستیم . سزایی کـه چراغ خانـه دیگران شود و ملت خویش را درون تاریکی رها کند جز این نمـی تواند باشد. ملتی کـه نمایندگان آنـها درون دو مجلس متفاوت نسبت بـه ابتداییترین حق ملت یعنی تدریس بـه زبان مادری بیتفاوت باشند حتما هم بـه این روز بیفتد ظاهرا درون جلسات پرسش و پاسخ خود را از این بیتفاوتی و بی توجهی تبرئه کردهاید و متذکر بیتوجهی سایر نمایندگان شدهاید اما عنایت داشته باشید کـه جنابعالی هم تنـها بخشی کوچک از وظیفه سنگین خود را انجام دادهاید جناب آقای اعلمـی بنا بـه اظهارات خودتان حدود پانصد مقاله سیـاسی و غیره نوشتهاید از این همـه مرقومات چند مقاله درون حق مردم آذربایجان و مطالبات بر حق آنان بوده هست شخصی کـه خود را نماینده مردم آذربایجان مـیداند و خود را یکی از فعالان آذربایجانی مـیپندارد؛ چرا درون ارومـیه و سایر شـهرهای آذربایجان بـه زبان فارسی سخنرانی مـیکند با عرض معذرت ممکن هست بفرمایید با پنج فرزند خود بـه چه زبانی حرف مـیزنید. طی روزهای گذشته از عدم تصویب اجرای اصل پانزدهم درون مجلس ششم و اینکه درون آن مجلس فقط 30 رای به منظور اجرای اصل 15 داده شده هست اطلاعاتی دادهاید چرا این مسأله را همانند سایر اعتراضاتتان صراحتا و بهموقع بـه اطلاع مردم آذربایجان نرساندید؟!
چقدر به منظور ما سخت و سنگین هست که پایتختنشینان خیـال کنند ملت آذربایجان نسبت بـه گوشـهنشینی خود بیخیـال و بیتفاوت است؛ حال اینکه آرزوهای این ملت بارها و بارها بـه سنگ کوبیده شده هست و این ملت مظلوم چارهای جز گوشـهنشینی نیـافته است.
نماینده محترم! گفتهاید درون مورد عدم وجود سابقه دولت ارمنستان اطلاعات قبلی نداشتهاید آیـا فکر نمـیکنید درون این مورد مثل سایر نمایندگان آذربایجانی جاهل مقصر باشید چرا کـه شما عمری گذراندهاید و یک رجل سیـاسی هستید پانصد مقاله سیـاسی داشتهاید و در کمـیسیونهای سیـاسی مجلس عضو بودهاید حال اینکه دانشجو و طلبه بیستساله آذربایجان درون مورد تاریخ ارمنستان قلابی و متجاوز تحقیق مـینویسد.
در راهاندازی کدام نشریـهای کـه مطالبات آذربایجان اولویت اول آن باشد سهیم بودهاید؟! درون حالی کـه دانشجویـان جوان ما از جیب خود درون این راه خرج کرده علیرغم ناملایمتهای فراوان نشریـات داخلی راه مـیاندازند.
کجا بودید زمانی کـه نماینده آذربایجان کـه مثل شما فرزند انقلاب و همرزم شما درون جبههها بود نـه از طرف شورای نگهبان بلکه بهدست قدرت مافیـایی حاکمـیت از رسیدن بـه مجلس منع گردیده و بالاخره مجبور شد سر از کشور بیگانـه درآورد.
با اینـهمـه انتظار دارید ادعای امـیرکبیری شما را باور کنیم؟! بهخدای لاشریک قسم اگر فقط اعلمـی باشید و مطالبات امروز ملت خود را بخواهید و در این راه مبارزه کنید آیندگان با نام شما وارد عرصه سیـاست خواهند شد. امـیرکبیر هم مثل شما از یک مادر آذربایجانی زاده شده بود و هرگز با نامـی دیگر بـه عرصه سیـاست نیـامده بود. ما هنوز هم تبلیغات و حمایت جنابعالی از خاتمـی را فراموش نکردهایم درون حالی کـه امروز حاضر نیست گوشـهچشمـی بـه شما داشته باشد و فقط دوستان فارسزبان خود را مورد حمایت قرار مـیدهد البته فراموش نمـیکنیم شما از جملهانی هستید کـه انتقادهای جدی بـه خاتمـی و خاتمـیسم داشتهاید و اگر این انتقادها نبود قطعا امروز درون مجلس هم نبودید! آقای اعلمـی گرچه مـیگویند مشت نمونـه خروار هست و سال نیکو از بهارش پیداست اما باز هم دیر نشده هست مـیتوانید نماینده واقعی ملت خویش باشید.
گفتهاید حاضرهستید درون مراسم قلعه بابک شرکت کنید اگر اینکار را انجام دهید مبارک هست و اثبات خواهید کرد کـه این حرفها صرفا شعار انتخاباتی نبوده هست اما اولا: ببینیم و باور کنیم و ثانیـا:ی کـه به قلعه مـیرود هرگز نمـیگوید هر وقت مـیروید بـه من هم اطلاع بدهید البته اگر موقع رفتن همالت و یـا مشغله کاری ! نداشته باشد و ثالثا: بهتر نبود از چند سال پیش این کار را انجام مـیدادید که تا زودتر از این صداقت خود را ثابت کرده باشید؟!
آقای اعلمـی! نمایندگی یک ملت غالب و مسلط کار چندان سخت و دشواری نیست اما نمایندگی واقعی ملت مظلوم و مغلوب آذربایجان کار بسیـار دشواری هست و اگری لایق این مقام باشد هیچ قدرتی نمـیتواند او را رد صلاحیت کند.
آقای اعلمـی!اگر جنابعالی از طرف مردم و روشنفکران آذربایجان تأیید صلاحیت شده بودید حتما درون شورای نگهبان هم تأیید مـیشدید. ما معتقدیم اگر ملت بخواهد زندانی سیـاسی را از سلول انفرادی بـه کاخ سعدآباد مـیرساند. اگر شما از طرف مردم تأیید صلاحیت مـیشدید با رد صلاحیت شما آذربایجان پایتخت را بـه لرزه درمـیآورد و اگر درون مورد دیگران هم تجدید نظر نمـیشد درون مورد شما حتما این کار صورت مـیپذیرفت چون مصلحت اقوایی ! درون کار مـیبود و اگر آنـها با تأیید صلاحیت مصلحتی هم کاری از پیش نبرند نماینده واقعی ملت آذربایجان شانس انتخابشدن هم داشت حتما عرض کنم کـه اگر جنابعالی با این سابقه تقریبا غیر قابل قبول تأیید صلاحیت هم مـیشدید هرگز نمـیتوانستید درون کورس رقابت قرار بگیرید با آنکه انصافا جنابعالی از سایر نمایندگان اصطلاحی آذربایجان بهتر بودهاید لکن چون بـه جای ملت آذربایجان بـه همجناحیهای خود اعتماد داشتهاید و بعضا نماینده آنـها درون مـیان آذربایجانیها بودهاید لذا این دوره حتما فقط آنـها را بـه یـاری مـیخواستید اما اگر که تا انتخابات بعدی ریـاستجمـهوری، حق نمایندگی واقعی ملت را ادا کنید و به جای نژادپرستان و شوونیستها بـه ملت ستمدیده آذربایجان اعتماد کنید خواهید دید کـه شرایط عوض شده هست و شورای نگهبان درون مقابل کاری انجامشده قرار خواهد گرفت.
آقای اعلمـی! لازم نیست ادعای راقم را به منظور انتخابات ریـاست جمـهوری امتحان کنید؛ کافی هست تا انتخابات مجلس هشتم از حق ملت آذربایجان دفاع کنید آنوقت خواهید دید کـه ملت آذربایجان با چه شور و شعفی بـه اکبر اعلمـی رأی مـیدهند و آنگاه امـیدوارانـه بـه انتخابات ریـاستجمـهوری خواهید رفت کـه این حق مسلم آذربایجان ماست.
این بود عرض یک فعال آذربایجانی بـه برادری کـه رد صلاحیت خود را «توهین بـه ملت آذربایجان» مـیدانست لکن فقط چند متری خود را نظاره مـیکرد و نسبت بـه عقبماندگیها و زخمهای خونین و حقوق پایمال شده آذربایجان اشراف کامل نداشت. با این امـید کـه در آینده جبران مافات شده و برای ملت خویش و حقوق تضییع شده آنان، اهمـیت بیشتری بدهد.
حوزه علمـیه قم
عظیمـی قدیم
Tuesday, February 01, 2005
رئيس جمـهور ما درون مورد نژاد پاك آريايي صحبت كرد.
پان ايرانيستها طوري درون بين مقامات ما نفوذ كردهاند كه حتي امروزه برخي از روحانيت ما هم دم از ملي گرايي ميزنند.
قبل از مصاحبه :
حجتالاسلام عظيمي 31 ساله صبح روز سه شنبه 13/11/83 از دفتر سابق شمس تبريز ديدار كرد و گفتگوي كوتاهي با سايت شمس انجام داد. حجتالاسلام عظيمي كه از منطقه قرهداغ ميباشد صاحب دو فرزند پسر و هست كه امروزه دوران محروميت دوساله خود را درون شـهر قم ميگذراند. ايشان باتوجه بـه محروميت از اسكان و حضور درون اجتماعات مذهبي و اجتماعي درون چهار استان د رحوزه قم مشغول بـه تحصيل ميباشد. بـه گفته ايشان اين حكم فقط شفاها بـه وي ابلاغ شده و حتي اجازه داده نشده كه از اين حكم يادداشتي تهيه شود.
حجتالاسلام عظيمي نزديك بـه 4 ماه هست كه دوران بـه اصطلاح تبعيد خود را درون شـهر قم ميگذراند و ميگويد بعد از اتمام اين دوران محروميت، بـه تبريز خواهم آمد و در خدمت مردم خواهم بود.
آنچه ميخوانيد گفتگوي اختصاصي سايت شمس هست با حجتالاسلام عظيمي.
سايت شمس: آقاي عظيمي درون اول بهتر هست كه از وضعيت خود درون قم براي ما بگوئيد. از مرارتها و سختيها و از آنچه ميكنيد، بگوييد؟
حجتالاسلام عظيمي: بنده درون اردبيل بـه عنوان كارمند سازمان تبليغات اسلامي مشغول بـه كار بودم كه حتي احتمال استخدام من نيز زياد بود. علاقه بـه اينجانب بـه حدي بود كه بسيج و سپاه مشگين نيز خواهان اينجانب بودند و كلا همـهشان با من همكاري ميكردند. ولي مسئلهاي باعث تغيير اين ديدگاه شد و آن اين بود كه من خواستار حقوق مردم آذربايجان بودم. من نميدانم طرف مقابل من چه كسي است؟ وقتي دردم را با يك روحاني درون ميان ميگذارم ميگويند اينـها حرف آسماني است. فرد سپاهي ميگويد اينـها حرف درستي هست و خلاصه طيف مذهبي و همـه و همـه قبول ميكنند و من درون اين ميان ماندهام كه بعد دشمن ما چه كسي است؟ بعد چرا كسي از مسئولين درون اردبيل از من حمايت نكرد؟ دشمن من افرادي هستند كه هيچ دوربين تلويزيوني نيز سيماي آنـها رانشان نميدهد و نـهايتا آنـها پشت بـه دوربين ميايستند. اين افراد ميخواهند كه اگر نتوانستند مملكت را با اسلام اداره كنند با مليگرايي مملكت بايد اداره گردد. اينـها باز هم اشتباه ميكنند چراكه تعدد قوميتها را قبول ندارند. درون اين مملكت پان ايرانيستهايي هستند كه ميخواهند مملكت را اينگونـه اداره كنند. البته بعيد ميدانم كه درون بين مقامات و روحانيون كسي باشد كه بـه سوي مليگرايي تمايل داشته باشد اما ترس من اين هست كه اين افرادي كه چهرهشان نيز براي ما مشخص نيست و ظاهرشان با همـه ما يكي هست سياستي را بـه جامعه ما القا كنند و بر مقامات ما تاثير گذارند. اينـها دشمنان ما هستند. متاسفانـه درون اثر اين القائات برخي از مسئولين ما هم گمان ميبرند كه بعد از اسلام با ملي گرايي ميتوان مملكت را اداره كرد. پان ايرانيستها طوري درون بين مقامات ما نفوذ كردهاند كه حتي امروزه برخي از روحانيت ما هم دم از ملي گرايي ميزنند. ما درون تاريخ روحانيت فردي را نديده بوديم كه از نژادپرستي صحبت كند كه متاسفانـه رئيس جمـهور ما درون منطقه كليبر درون مورد نژاد پاك آريايي صحبت كرد.
سايت شمس : آقاي عظيمي گمان ميرود كه درون اين بين ما بـه جاي فرد با يك سيستم طرف هستيم. بـه نظر شما ما چگونـه ميتوانيم با اين سيستم مبارزه كنيم ؟
حجتالاسلام عظيمي: اگر سيستمي پشتوانـه مردمي نداشته باشد نميتواند كاري از پيش ببرد. ما با يك سيستم طرف هستيم و متاسفانـه اين سيستم مردمي شده هست و مردم ما خود را درون برابر اين سيستم باختهاند. ما با يك تفكري روبرو هستيم كه متاسفانـه بـه داخل مردم ما نفوذ كرده است. ولي اين افراد بايد بدانند كه اگر مثلا پنج ماه اين تلويزيون تبريز را بـه ما بدهند ما قادر هستيم كه اين سيستم را از بين ببريم و آنـها اين را خوب ميدانند. ما که تا زماني كه نتوانستهايم اين انديشـه آرياپرستي را درون بين مردم از بين ببريم هيچ مقام ديگري نميتواند آنرا از بين ببرد.
سايت شمس: وضعيت حركت ملي آذربايجان را امروزه چگونـه ميبينيد؟
حجتالاسلام عظيمي : خوشبختانـه وضعيت حركت ملي آذربايجان بـه سرعت روبه جلو ميرود. درون ظرف اين دو سال وضعيت حركت فوقالعاده جلو افتاد. من خود شاهد هستم كه شما درون شمس تبريز وقتي از حركت ملي صحبت ميكرديد جوابي نميشنيديد ولي امروزه وضع فرق كرده است. امروزه كه ميبينيم فشارات بـه ما از هر طرف زياد شده اين نشانگر تاثير ماست. وقتي مخالف ما ترجيح ميدهد كه حركت ما را درون نطفه خفه كند من اين امر را يك پيشرفت ميدانم. حركت ما بـه صورت غيرقابل پيشبيني و با سرعت بـه جلو ميرود. ما نبايد اين گرفتاريها و دستگيريها را شكست بدانيم. چرا قبلا با ما بـه اين شدت برخورد نميكردند چون قبلا اينگونـه نميترسيدند ولي حالا ترسشان زياد شده و به ما بيشتر فشار ميآوردند.
سايت شمس : نظرتان راجع بـه اين اختلافات درون حركت ملي چيست؟
حجتالاسلام عظيمي: وقتي بـه اصلاح زمين سفت باشد اين يك امر طبيعي است. منتهي گاهي مضيتها و آيندهنگريهاي غلط باعث اين اختلافات ميشود كه بايد با اين امر مبارزه كرد.
سايت شمس : آيا اين اختلافات بـه نفع حركت است؟
حجتالاسلام عظيمي: طبيعي هست كه هر اختلافي بـه حركت ضربه ميزند. اگر حرف ما يكي هست قطعا اين اختلافات ناشي از كار دشمن هست ولي اگر حرفها درون ظاهر يكي هست ولي درون باطن هدفها مختلف هست اين اختلافات خوب هست و بايد درون اثر اين اختلافات از هم جدا شد. بگذار با اين اختلافها مشخص شود كه هر كسي چه ميگويد. اگر مطالبات ما حقوق مردم هست حرف ما يكي هست و اختلافي نداريم ولي اگر كسي درون اين ميان پيدا شد كه از ايدئولوژي بحث كند اين يك مبحث ديگري است.
سايت شمس : وظيفه خارج نشينان درون مقابل اين اختلاف چيست ؟ آنـها بايد چگونـه برخورد كنند؟
حجتالاسلام عظيمي: همـه خارج نشينان براي ما شناخته شده نيستند. اگر آنـها براي اين ضايع شدن حقوق مردم آذربايجان تكيه كنند درون هر كجاي دنيا كه باشند با ما برادر هستند. خارح نشينان از آزادي ، امكانات و امنيت بيشتري برخوردارند و ميتوانند بهتر كار كنند. آنـها بايد درون زمينـه تبليغاتي بيشتر كار كنند که تا حرف ما را بـه گوش جهانيان برسانند. بايد حركات اعتراض آميز آنـها درون خارج زياد باشد که تا حرف ما را بـه گوش جهانيان برسانند چراكه شايد درون اروپا ندانند كه حدود نيمي از مردم ايران ترك هستند. متاسفانـه برخي ميخواهند بـه داخل تاثير گذارند كه اين امر درستي نيست.
Sunday, January 23, 2005
راست مـی گوید اما...
آللاهین آدیلا!
اخیرا خبردار شدیم جمعی از فعالان فرهنگی و سیـاسی اقوام تحت عنوان اعضای خانـه اقوام ایرانی دیداری با حجت الاسلام و المسلمـین داشته اند و در این دیدار گفتگویـهای بسیـار ارزشمندی رد و بدل شده هست راقم از چند منظر بـه این موضوع و به این سیـاست عملی نظاره خواهد کرد منظر اول پیشرفت و انکشاف حرکت عدالت خواهانـه فعالان فرهنگی را بسیـار ملموس و محسوس مـی نماید چرا کـه به قول یکی از دوستان روزگاری مخالفین و مسئولین حتی حاضر نمـی شدند حرکت ما را نقد کنند و یـا بـه عبارت وی حاضر نمـی شدند بـه ما فحش بدهند چرا کـه ما را بـه قدری ضعیف درون عین حال مؤثر مـی دیدند کـه هر گونـه نام بردن از حرکت ما را بـه منزله گسترش آن مـی یـافتند لکن امروز اقای مـهدی بـه عنوانی کـه از اول انقلاب تاکنون تقریبا یکی از مـهره های مـهم حاکمـیت بوده جمعی از فعالان ما را بـه گفتگو دعوت مـی کند و یـا دعوت آنـها را قبول مـی کند مـی شود ادعا کرد کـه حرکت عدالتخواهانـه اقوام مسیر خود را بـه جایی رسانده کـه یک کاندیدای ریـاست جمـهوری را هم بـه خود جلب مـی کند این موضوعی نیست کـه در گذشته نظیری داشته باشد و این پیشرفت و گسترش حرکت محصول فداکاری های همـه عزیزانی هست که بـه نوبه ی خود درون این راه تلاش نموده و هر جا کاری نتوانسته اند انجام دهند خون دل خورده و به آینده اقوام اندیشیده اند وظیفه ی ماست کـه این پیشرفت را بـه همـه فعالان اعم از سیـاسی و فرهنگی و ... تبریک بگوییم از فرزانگان و اساتید گرفته که تا نویسندگان سیـاسی و فعالان سیـاسی و جوان آذربایجان کـه با استفامت و مبارزات خود تقریبا همـه را متوجه دردهای ملت خود نمودند این پیشرفت نـه محصول یک سیـاست عملی بلکه محصول همـه فعالیت های فعالان اقوام مـی باشد همانطور کـه شرکت کنندگان درون این مراسم از سرآمدترین فعالان حرکت بوده اند و مـی شود گفت چکیده و عصاره ی اقوام با یکی از مسئولین و مـهره های نظام بـه گتفگو نشستند
از منظر دوم هدف آقای از دعوت فعالان فرهنگی و یـا قبول دعوت آنان بـه گفتگو چه بوده؟ آیـا صرفا یک تاکتیک انتخاباتی هست و اگر تاکتیک انتخاباتی هست آیـا نامبرده بـه قولی کـه مـی دهدد وفادار خواهد ماند بعد از انتخاب احتمالی وی بـه عنوان رئیس جمـهور اصل 15 قانون اساسی را کـه تنـها بخشی از مطالبات اقوام لکن مـهمترین آن مـی باشد اجرا خواهد کرد و آیـا رئیس جمـهوری بـه نام مـهدی مـی تواند بر جو بیمار جامعه غلبه کرده و شوونیزم را از بین ببرد؟ ما همانطور کـه در نگاه اول صرف این سیـاست عملی را کـه حتی امکان تبلیغ آن درون پوسترهای انتخاباتی این کاندیدا مـی رود حرکتی رو بـه جلو تشخیص مـی دهیم اما اینکه بخواهد و یـا بتواند این قول خود را عملی سازد و لذا ما همـه ی هیزم خود را روی طناب وی بار کنیم بـه دیده ی تردید مـی نگریم ما هم قبلا مشابه این کارها را انجام داده ایم زمانی کـه در استان اردبیل بودم بـه یـاری و مساعدت نشریـه آراز مصاحبه هایی با چند کاندیدا انجام دادیم مگری پیدا مـی شد کـه بگوید خواسته های شما نامشروع و غیر قانونی هست همـه بـه اتفاق قول مـی دادند کـه اگر انتخاب شدند حتما درون اجرای اصل 15 از هیچ کوششی دریغ ننمایند یکی از آنـها بـه مجلس راه یـافت و ایشانی نبود جز دکتر حسن نوعی اقدم کـه پس از انتخاب نـه تنـها هیچ اهمـیتی بـه این تعهد و قول خود نداده بلکه ایـامـی کـه لباس شخصی ها درون مسجد قاراباغ (سرچشمـه) اردبیل از ما پذیرایی ! د ایشان درون منطقفه بودند و شخص بنده را خوب مـی شناختند هیچ اعتراض و حرکتی از وی دیده نشد و بعدها هم بـه بهانـه ی این کـه وزیر امور خارجه ی آذربایجان ترکهای ایران را با ترکهای آذربایجان ملت واحد خوانده بود از همراهی رئیس جمـهور درون سفر بـه باکو خودداری نموده و بدین سان با پان ترکیسم ! مبارزه نمودند.
و کاندیدای دیگری کـه یک روحانی فرهیخته ای درون اردبیل بود و در انتخابات نتوانست بـه مجلس راه یـابد بعد از گذشت سه روز از فاجعه ی مسجد قاراباغ درون غیـاب آقای عاملی موقتا نماز جمعه را اقامـه کرد؛ درون خطبه های نماز جمعه هیچ اشاره ای بـه این فاجعه ننموده و نشان دادند کـه اگر انتخاب هم مـی شد سکوت را عاقلانـه ترین راه سیـاسی به منظور خود مـی دید.
برادران و ان مبارز، شکی نیست کـه ما حتما از همـه فرصت ها استفاده کرده و حرکت خود را تبیلغ نماییم و این یک زیرکی سیـاسی هست و دلسوزان حرکت اهمـیت این موضوع را بهتر درک کرده اند لکن دلخوش بـه وعده ی یک کاندیدا و کاستن از روح مبارزه و فعالیتهای سیـاسی و بالخصوص کاستن از انگیزه اجتماعات و نحو ذالک و ایضا استفاده از پتانسیل حرکت اقوام بـه نفع جناح چپ کـه هنوز هم کاندیدای آنـها بر کرسی ریـاست جمـهوری تکیـه مـی زند نـه تنـها زیرکی سیـاسی نخواهد بود بلکه بـه نوبه ی خود ضربه ی مـهلکی بـه حرکت وارد خواهد ساخت و همفکردان او به منظور ما ناشناخته نیستند روزنامـه هایی کـه امروز سخنان او را با تیتر اول درج مـی کنند اسامـی شرکت کنندگان این مراسم را حذف کرده و تنـها بخشـهایی از سخنانشان را بدون ذکر نامشان نقل کرده اند اگر واقعا درون این مسأله صادقند چرا گفته های فرزاد صمدلی، بنی طرف و ... را همانند اسامـی آنـها مـی کنند؟ واضح هست که اینـها ما را ابزار خود درون راستای پیروزی بر جناح رقیب قرار داده اند آقای 16 سال درون مجلس بوده اند و اغلب ریـاست مجلس ها را هم بـه عهده داشته اند درون این سالها چه حرکت مثبتی درون این مورد از خود نشان داده اند؟! نـه ! ایشان شخصی نیستند کـه به عنوان پدیده ی انتخاباتی به منظور ما مجهوم الهویـه باشند اگر چه یکی از صادق ترینـهای جناح چپ مـی باشد لکن وی هرگز قادر بـه انجام این امر نخواهد بود . درست هست که حساب که تا حدودی از رئیس جمـهور فعلی جداست و هرگز از نژاد پاک! آریـایی سخن بـه مـیان نیـاروده و در مقابل عبارت «ایران متعلق بـه همـه اقوام» را قبلا هم بـه زبان آورده هست اما هرگز اصل 15 قانون اساسی با این جو و تدابیر اطلاعاتی و امنیتی با این نوع شعارها اجرا شدنی نیست توصیـه ها و فشارهای فراقانونی ،هر رئیس جمـهوری را از حقوق ما منصرف خواهد کرد همانطوری کـه منتخبان قبلی این توصیـه ها را جدی گرفته و از حق مشروع اقوام خودداری کرده اند
برادران باز هم با صراحت مـی گویم اگر مـهدی و یـا هر کاندیدایی شعار اجرای اصل 15 قانون اساسی را بدهد یک پیروزی بزرگی به منظور ما محسوب مـی شود اما این پایـان کار نیست ما راه آزادی اقوام را درون تداوم مبارزه مـی بینیم حق ما را نتواند داد هر چند کـه در شعارش توام با صداقت باشد ما زوزه ی گرگهای جوان و شعارهای ارشاد کننده ای همچون «ایکی قارداش ساواشماز!» را بـه مراتب مؤثرتر از شعار یک کاندیدا مـی دانیم ما تحمل فشارهای قضایی و اطلاعاتی را راه نجات خود مـی دانیم کـه اگر ادامـه بدهیم هری بـه ریـاست جمـهوری این کشور انتخاب شود مجبور خواهد شد حق ما را بدهد و اگر دلمان را بـه این شعارها خوش کرده و از شکوه مبارزات خود بکاهیم هری کـه انتخاب شود توصیـه های دوستان خود را مـهمتر از قول انتخاباتی خواهد دانست برادران فراموش کرده اند کـه در این مملکت علاوه بر شرع و قانون، مصلحت های فراقانونی هم وجود دارد!؟! بر این مصلحت اندیشی ها غلبه خواهد کرد؟ نـه عزیزان این مبارزات ماست کـه بالاخره مصلحت را عوض کرده و منافع ملی! را مجددا ترسیم خواهد کرد.
فکر مـی کنید اگر 8 سال پیش کاندیدای ریـاست جمـهوری مـی شد باز هم این شعارها را مـی داد و با فعالان ما گفتگو مـی کرد؟!؟ اصلا و ابدا چنین کاری نمـی کرد چرا کـه امروز ما قدرتمند شده ایم، ما خواب از چشمان مصلحت اندیشان! پرانده ایم «بیز اؤزوموزه گووه نمـه لی ییک» حق را بـه این راحتی نمـی دهند حق را حتما گرفت!
برادران تصور کنند کـه ما وعده آقای را جدی بگیریم و از روح حماسی مبارزات خود بکاهیم و روزها و ماهها و سالها بگذرد و کـه به یـاری ما انتخاب شده بـه کارهای خود بپردازد، دیگری را از خانـه اقوام بـه حضور نپذیرد، بـه سفرهای داخلی و خارجی خود بپردازد و ما چشم بـه انتظار اقدامات او باشیم آنگاه چه یأس و ملالتی بر مبارزان عارض خواهد شد و چه اختلافاتی بین فعالان خواهد افتاد و آنروز سرمان بـه سنگ خواهد خورد مثل سایر ورقهای تاریخ خود را بازنده ی اصلی این عرصه خواهیم یـافت.
برادران عزیز رئیس جمـهور فعلی هم از «ایرانی آباد و آزاد» حرف مـی زد «ایران به منظور همـه ایرانیـان» شعاری هست که هنوز هم بر زبان مـی رانند آیـا آزادی را به منظور مخالفین خود هم قائل شدند؟ ایران به منظور همـه ی ایرانیـان کجا و نادیده گرفتن حقوق دهها مـیلیون ترک و کردو عرب و ... کجا!؟! آزادی و کرامت انسانی کجا و تضییق بر فعالان اقوام کجا! خدایـا از شعار که تا عمل چقدر فاصله مـی تواند باشد!
برای چندمـین بار موضوع را تفکیک مـی کنیم؛ وعده ای کـه امروز توسط فعالان نستوه اقوام از یک کاندیدای ریـاست جمـهوری گرفته مـی شود یک پیروزی افتخار آمـیز هست که درون سالهای گذشته دور از دسترس همگان بود و امروز بـه آن دست یـافته ایم اولا این پیروزی را بـه همـه فعلان تبریک گفتیم چرا کـه این وعده ی انتخاباتی دستاوردی هست متعلق بـه فعالیت همـه ی آنـها و ثانیـا از دوستان مـی خواهیم بـه خاطر یک شعار فکر مبارزه و تاکتیک های فاتحانـه را کنار نگذارند چرا کـه خیلی ها هنوز قانع نشده اند حق ما را بدهند و هنوزانی هستند کـه به ایرانی سراسر فارس زبان مـی اندیشند کـه در مسند قدرت و در وزارت خانـه ها مشغول کار هستند و خواهند بود. اینـها شاید از مصلحت بایکوت ما صرف نظر کنند اما هنوز از مصلحت اغوای ما منصرف نشده اند ما بیداریم و به خدای خود توکل نموده بـه خودمان و به جوانان بی باکمان کـه منافع شخصی خود را فدای ملت خود مـی کنند اعتماد خواهیم کرد نـه بـه دیگر کـه امروز نیـازمند رأی ماست.
والسلام
Tuesday, September 14, 2004
ANA DİLİNDƏ SAVAD ALMAQ ZƏRURİ ƏMRDİR
* mənbə: Ayna qəzeti-ndən Baki
Bunu Ərdəbilin imam cüməsi, höccətülislam Amili "Araz" qəzetinin kollektivi ilə görüşündə söyləyib
Sədrəddin
Güney Azərbaycan Milli Hərəkatı özünün həssas dövrünü yaşayır. Bu gün ayrı-ayrı fədakar ziyalılarımız, tələbələrimiz, habelə adi soydaşlarımız deyil, hətta rejimi təmsil edən bir sıra din xadimləri belə, Azərbaycan türkünün təbii haqlarını müdafiə etməkdədirlər. Ancaq sonuncuların çıxışlarında səmimiyyət dərəcəsini müəyyən etmək çətindir. Hərçənd onların söylədikləri hərəkatın tələblərindən sayıla bilər. Bu baxımdan təqdim etdiyimiz yazı maraqlıdır.
Güney Azərbaycanın Ərdəbil şəhərində "Araz" adlı qəzet dərc olunur. Onun yiyəsi və redaktoru Əli Nəzəri Şeyx Əhməddir. Qəzetin 53-cü sayında "Ana dilində savad almaq zəruri əmrdir" başlıqlı yazı çap olunub. Bu yazı "Araz"ın redaktoru və redaksiya heyəti ilə vilayəti-fəqihin (ayətulla Xamneyinin) Ərdəbildəki nümayəndəsi və buranın imam cüməsi höccətülislam Amili arasında keçirilən görüşə həsr olunub. İmam cümə bu görüşdə qonaqlarının bir sıra suallarına cavab verib. O deyib: "Ümumiyyətlə, emosionallıq milliyyətçilikdən fərqlənir. Cəmiyyətin bu həyəcanı vasitəsilə böyük nailiyyətlər əldə etmək olar". Amili vətəni sevməyin milliyyətçi düşüncədən ayrı olduğunu vurğulayaraq söyləyib: "Peyğəmbərimiz də öz vətəni Məkkəyə daha çox bağlı idi". Höccətülislam türklərin mədəniyyətinə, qədimliyinə və kamilliyinə işarə edərək belə deyib: "Bizim keçmiş ədəbiyyatımız və tariximiz ibrət götürməli, öyrənilməli məsələlərlə doludur. Mən özüm təxminən iki min atalar sözü toplamışam. Ola bilməz ki, mən hər hansı atalar sözümüzə rast gələm, onu yaddaş etmədən tez ötüb keçəm. Biz tariximizi öyrənməliyik. Ana dilində məktəb və universitetlərdə təhsil alınmasını zəruri sayırıq. Burada pis əməl görmürük. Ancaq gərək şübhəli ittihamlardan özünüzü qoruyasınız. Çünki xalq və məsullar bu sözləri o kəslərin dilindən eşitmək istəyir ki, belələri öz istəklərində səmimidirlər".
Vilayəti-fəqihin Ərdəbildəki nümayəndəsi görüşdə qəzetlərlə bağlı fi söyləyib. O deyib: "Mən əyalət mətbuatını izləyir və mütaliə edirəm. Orada Ərdəbil tarixindən az yazırlar. Siz buradakı (Ərdəbili nəzərdə tutur - S.) qələm sahiblərindən gərək daha çox faydalanasınız". Bu görüşdə "Araz"ın məsulu Ə.N.Şeyx Əhməd və qəzetin vəziyyəti barədə höccətülislam Alimiyə məlumat verib. Redaktor qəzetin üzləşdiyi çətinliklər barədə deyib: "Ərdəbil əyalətinin məsullarını tənqid etmək olmur. Hər hansı idarə rəhbərini tənqid etmək az qala qəzetin bağlanmasına gətirib çıxara bilir. Biz çalışırıq ki, qanun çərçivəsində hərəkət edək, "Qırmızı xətləri" keçməyək. Biz Azərbaycan xalqının yasal hüquqlarını müdafiə edirik. Ələlxüsus ana dilində təhsil və Ana Yasanın 15-ci maddəsinin (dillə bağlı - S.) icra olunmasını istəyirik". İmam cümə qonaqlarının çıxışlarına cavab olaraq söyləyib: "Sizin götürdüyünüz çərçivə çox yaxşı və hərtərəflidir. Siz öz işinizi davam etdirin. Bilin ki, dövlət məmurları və məsullar mətbuatın tənqidini nəzərə alırlar. Ancaq elə edin ki, bu yazılar əsaslı, dəlil-sübutlu olsun".
Görüşdə daha bir nəfər, höccətülislam Əzimi də iştirak edib. O, Quranın "Rum" surəsinin 22-ci ayəsinə işarə edərək deyib: "Bu ayə dillərin müxtəlif olması haqdadır. Əgər Allah məsləhət bilsəydi, bütün insanları birdilli yaradardı. Millətlərin ana dilini məhv edərək onu farslaşdırmaq nəzəriyyəsi məntiqəziddir. Bu nəzəriyyə türkdillilərin tarixini təhrif etməkdir. Bu proses 1915-ci ildən, Əhməd Kəsrəvi tərəfindən (bu şəxs Azərbaycan türkü olsa da, türklərin "azəri" adlı millət olması haqda qondarma nəzəriyyə irəli sürdü. Həmin nəzəriyyəyə görə, Azərbaycan türkləri fars dilinin bir ləhcəsində danışır və onların qoludur - S.) başlayıb. Bu gün də həmin yanlış nəzəriyyə şahçılar, şovinistlər tərəfindən davam etdirilir. Buna qarşı çıxış etmək lazımdır. Təəssüflər olsun ki, bu gün biz başqa məsələlərin şahidi oluruq. Belə ki, mədəni işlərlə məşğul olanlar hələ də bizim dediklərimizi və hərəkətlərimizi, Ana Yasa çərçivəsində fəaliyyət göstərməyimizi, vilayəti-fəqihi dəstəkləməyimizi, İran İslam Respublikasının ərazi bütövlüyünə səmimiyyətimizi isbat etməyimizə inanmırlar. Belələri yenə də bizlərə "bölücü", "pantürkist", "yerlibaz", "xaricəmeylli" damğalarını vururlar. Onlar bu hərəkətləri ilə bizə mənəvi işgəncə verirlər".
Höcəttülislam Əziminin Güney Azərbaycanın Nəğədə şəhərində (Sulduz) çıxan "Ərmağane-Azərbaycan" qəzetinin 20-ci sayında "Biz nə istəyirik?" başlıqlı yazısı çap olunub. Qeyd edək ki, bu qəzetin yiyəsi İrəc Süleymanzadədir. Əzimi məqaləsində istəkləri qruplara bölərək belə yazıb:
"Biz aşağıdakıları istəyirik:
1. Müxtəlif millətlərin öz ana dilində təhsil almasının ölkə Təhsil Nazirliyi tərəfindən həyata keçirilməsini;
2. Yerli dildə (Azərbaycan türkcəsi nəzərdə tutulur - S.) televiziya verilişlərinin yayınlanmasını;
3. Türk, kürd və başqa dillərdə akademiyanın yaranmasını;
4. Ana Yasanın 15-ci maddəsinə uyğun olaraq qanun çərçivəsində nəşr olunan yerli qəzetlərin fəaliyyətinə maneələrin törədilməməsini;
5. Şovinist tarixçilərin qarşısında dayanmağı, çünki onlar türkdillilərin tarixini təhrif edirlər;
6. Dövlət orqanlarında işləyənlər iğtişaş salıb türklərə yuxarıdan-aşağı təhqiredici münasibət göstərirlər. Biz belə davrananlara qarşı mübarizə etmək istəyirik.
Bizim bu istəklər Ana Yasa çərçivəsindədir. Yerli qəzetlər, ziyalılar, türkdilli şüurlu tələbələrimiz siyasi partiyaların olmaması ucbatından təkbaşına emosionallıqla siyasi təşkilatların da funksiyalarını öz üzərlərinə götürüblər. Partiya və başqa ictimai təşkilatların yoxluğu üzündən pərakəndə fəaliyyət göstərirlər".
Höcəttülislam Əzimi yuxarıda qeyd etdiyimiz istəklərlə yanaşı, bunları da yazıb:
"Latın əlifbası ərəb yazısından üstün deyil. Ona görə xarici həmdillilərimizin (Quzey Azərbaycanı nəzərdə tutur - S.) əlifbası latıncadır. Ancaq bu haqda mübahisə etməyin zərəri xeyrindən çoxdur. Ərəb əlifbasını müdafiə etməyimiz bizim inkişafımız üçün xeyirli və məsləhətlidir. Ərəb əlifbasında türk dilindəki saitlər çatışmır. Bu da neçə illərdir ölkədə təşkil olunan orfoqrafiya seminarlarında müzaə edilir və həll olunur...
...Biz gərək özümüzü separatçılardan fərqləndirək. Onların şüarlarına uymayaq. Bizim milli məsələlərimiz bir gün qanun çərçivəsində həll olunarsa, bu separatçılar matəm edib deyəcəklər: "Nədən bizim məsələmiz qanunla həll olundu?". Bir tərəfdən şovinistlər mədəni və ədalətli ziyalılarımızı bölücülükdə ittiham edib, onları "yalançı" adlandırırlar, o biri tərəfdən isə Babək qalasına bayraq düzməklə məşğuldurlar...
... Bizim şəri və qanuni tənqidlərimizi xarici qüvvələr və siyasi partiyalardan qorumaq lazımdır...
... Çətinliklə çıxan yerli mətbuatı himayə etməliyik. Əgər bu nəşriyyələr olmasaydı, bugünkü siyasi və mədəni düşüncəmiz, eləcə də gəlişməmiz bu həddə çatmazdı. Əgər biz öz qəzet və jurnallarımızı daha çox himayə etsək, sonda məqsədlərimizə vaxtından tez çata bilərik. Bu, millətlərin hər birinin haqqıdır...
... Türk dili və ədəbiyyatını öyrənmək, eləcə də onu kiçik yaşlarından uşaqlarımıza öyrətməliyik. İndi onlar mövcud mədəni və milli sahələrdə olan ögey-doğmalıqdan bizimlə müqayisədə daha çox zərər çələr. Bunu aradan qaldırmaq üçün ərəb əlifbasında türk dilində çoxlu kitablar çap olunmalıdır. Bizlər az tirajla çap edilmiş belə kitablardan istifadə etməliyik. Bu, ana dilimizin öyrənilməsi, heç nə ummadan bu yöndə fəaliyyət göstərən ziyalılarımızın təbliğ olunması və tanınması üçün lazımdır. Cüzi ixtilaflara görə, biz bir-birimizdən uzaqlaşmamalıyıq. Kiçik incikliklərə görə bir-birimizə düşmən kəsilməməliyik. Bir-birimizi qəbul etməliyik və s.".
Monday, September 13, 2004
اعلام حضور و قدرداني حجت الاسلام عظيمي از مراسم بزرگداشت شيخ محمد خياباني
22/6/83
آقاي حجت الاسلام عظيمي با ارسال متني بـه مديريت سايت وطنداش ضمن تشكر از اقدامات انجام گرفته درون خصوص بزرگداشت شيخ محمد خياباني, اعلام نمودند كه درون روز سه شنبه 24/6/83 درون مراسم بزرگداشت شيخ محمد خياباني حضور خواهند داشت. متن نامـه ايشان بدين شرح است.
بسمـه تعالي
من ده سايير باجي قارداشلاريم تك٬ ديني و ميللي قهرمانيميز شـهيد شيخ محمد خيابانىنين قبري اوسته گليب بو مراسيمده شيركت ائده جه يم و ضيمنن بو پيشنـهادي وئره نلردن تشككور ائديرم
عبدالعزيز عظيمي قديم
Thursday, September 09, 2004
بو مقاله ني دوستاقدا اولاركن گئجه نين بير ياريسي ياتانماييب يازميشام
باسمـه تعالي
بو مقاله ني دوستاقدا اولاركن گئجه نين بير ياريسي ياتانماييب يازميشام،اونو همان صورتده اونا ال وورماييب سيزه گؤنده ريره م.
اگر كسي تازه وارد حركت عدالت خواهانـه اقوام ايراني و خاصّه آذربايجان شود خيال مي كند كه اگر با خواست و رضايت عوامل ادارات اطلاعاتي و يا قضايي هماهنگ شود زودتر بـه سرمنزل مقصود خواهد رسيد. مبارز مبتدي خيال مي كند كه اگر حسن نيت و حسن سابقه اش را بـه آنـها ثابت كند درون راهي كه هم اكنون درون پيش گرفته آزادانـه فعاليت خواهد كرد ... زهي خيال باطل! من كسي هستم كه برخي از مراحل عالم مبارزه را طي كرده ام، من درون دوران نوجواني و اوايل طلبگي مخالف احياي زبانـهاي مادري بودم چرا كه مثل بعضي از بي خردان كنوني فكر مي كردم اگر زبان مادري اقوام احيا شود اتحاد ملي ايرانيان بـه خطر خواهد افتاد.
اما حال و هواي انتخابات مجلس پنجم و تبليغات فرزندان آذربايجان براي انتخاب دكتر محمودعلي چهره قاني و بالاخره انصراف!!! ايشان از كانديداتوري و به احتمال قوي نمايندگي مجلس، غيرت ظلم ستيزي مرا شكوفا كرد. اما باز هم مبتدي بودم٬ فكر مي كردم همـه ناكامي ها بـه عدم اثبات حسن نيّت فعالان آذربايجاني برمي گردد. که تا چند سال پيش تصورم اين بود كه اگر بـه جاي قلعه بابك درون خيابانـهاي تبريز و اردبيل و زنجان و ... جمع شويم ضمن توفيق براي كسب مجوّز بـه راحتي از بعد ناملايمات برخواهيم آمد و به حقوق فرهنگي خود خواهيم رسيد . مرور زمان و غوطه ور شدن درون بطن مبارزات بـه من اثبات كرد كه صرف اثبات حسن نيّت براي ابراز نظر و فعاليت فرهنگي مكفي نيست. اگر قبل از مبارزه درون راه احقاق حقوق اقليّت هاي قومي و حتي حين اين مبارزات انواع خدمات فرهنگي بـه نظام جمـهوري اسلامي هم كرده باشي٬ بـه محض ورود بـه عرصه اين مبارزه مقدس، همـه اين خدمات بـه باد فراموشي سپرده خواهد شد كه من نمونـه بارزي بر اين امر بودم. درون حاليكه لوحهاي تقدير متعددي از نـهادهاي انقلابي از جمله بسيج و سپاه و كميته امداد داشتم بر اثر پافشاري بـه مواضع عدالتخواهانـه ام درون مقابل تبعيض هاي فرهنگي و اقتصادي و ... بر عليه اقوام غير فارس بـه اتهام فعاليت هاي ضد انقلابي! بـه دادگاه كشانده شدم.
و اين برخورد غير منصفانـه و مغرضانـه بر من ثابت كرد كه نبايد صرفاً بـه فكر اثبات حسن نيّت و حسن سابقه باشيم چرا كه دادستاني دادگاه ويژه روحانيت خودش اقرار كرده بود كه : (نيت سوئي درون سر نداري و شخص شريفي هستي و اصل نوشته هايت را قبول دارم و هرگز بـه چشم يك مخالف نظام بـه تو نمي نگرم) درون حالي كه درون اولين احضار حتي حاضر نشد انگ پان تركيسم و قومگرايي را بـه من بزند و عليرغم اصرارم هرگز اتهامي را بـه من تفهيم نكرد. اما بعد از پافشاري من بـه مبارزه عدالتخواهانـه و ظلم ستيزانـه ام اتهام فعاليت بر عليه انقلاب را بـه راحتي آب خوردن بـه من تفهيم كرد! آيا ايشان درون ديدار اول درون مورد من اشتباه كرده بودند؟ و يا من درون عرض چند ماه از يك فرد انقلابي و بسيجي بـه يك فرد ضدانقلاب! و موهن بـه حيثيت روحانيت تبديل شدم. هيچ يك از فرضيه هاي فوق صادق نيست. بنده همان هستم كه آنـها بـه واسطه اطلاعات رسيده، شناسايي كرده بودند. يك روحاني انقلابي بسيجي و يك مربي طرح معرفت بسيج و يك مع سرسخت انقلاب اسلامي. تنـها چيزي كه بنده را از يك آدم شريف و مذهبي و انقلابي بـه يك ضد انقلاب! تبديل كرد نااميدي بعضي از تصميم گيران فراتر از قانون بود. چرا كه هرگز نتوانستند درون مقابل عزم راسخ من ايستادگي كنند و هر چه آنـها بر من فشار آوردند مطمئن شدم كه مبارزه من جواب مي دهد و يقين كردم كه اگر خدا كمكم كند و تسليم فشارهاي ناجوانمردانـه اينـها نشوم بالاخره بـه آزادي و حريت خواهيم رسيد و گلهاي پژمرده آذربايجان را درون آينده اي نزديك شكوفا خواهيم كرد. و روزي خواهد رسيد كه بـه زبان و قوميت خود افتخار خواهيم كرد و هرگز تن بـه ذلت فارس زدگي و نوكري قوم فارس نخواهيم داد.
عبدالعزيز عظيمي قديم
Tuesday, September 07, 2004
FARSTOXICATION: A COLORFUL CHARMING SNAKE
Hörmətli Dostlar:
Aşağıdakı yazı uzun bir məqalənin xulasəsidir ki bir akademik linguistics jurnalına hazırlamışam. Məqalədə Hüccət ül-islam Əzimi Qədim'in filəri araşdırılır, xususilə onun zərb etdiyi "fars-zədegi" term, dünya ədəbiyyatına müərrifi edilir; Al-e Əhməd'in "Qərb-zədegi"si ilə tutuşdurulur, və sayir. Habelə, Yavar Dehghani'nin kitabı da, bir farstoxicated əsər kimi tənqid edilir. Aşağıdakı yazı, Baku Today'de çap edilmiş.
Alireza Asgharzadeh
FARSTOXICATION: A COLORFUL CHARMING SNAKE
The kind of terminologies and concepts employed by marginalized writers, intellectuals and activists have central bearing in defining and articulating anti-colonial and anti-oppression struggles. While the use of a plethora of slogans and mottos at the grassroots level helps to identify the nature and direction of a people’s struggle, the choice of terms, concepts, words, signs and symbols to describe a movement is extremely important in the way others receive the movement and make sense of its objectives. In the majority of cases, usually terms and concepts developed and used at the beginning stages of grassroots movements are adopted or coined hastily and are nowhere near describing the true spirit of these movements. However, as the struggle progresses, the employed concepts and terminologies also mature to present more authentic and thorough image of the struggle.
The struggle of Azerbaijani people in Iran, like that of other oppressed nationalities such as the Kurds, Baluchis, Arabs, and Turkmans, is a democratic struggle rooted in modern conceptions of human rights, socio-cultural freedoms, and the right for self-determination. Nevertheless, the Azerbaijani movement is yet to articulate this struggle through concepts and terminologies in line with the spirit of its anti-oppression character. At the grassroots level, the signs and symbols used are often outdated undemocratic gestures and signals such as wolf and grey-wolfism that serve to project negative images of the struggle to the outside world. Against the backdrop of such an endemic poverty of democratic conceptualization, Hojjat-ul-islam Abduleziz Ezimi Qedim’s conception of Farstoxication (Fars-zadegi/Farsa-vurulmaq) is a breath of fresh air that could not have come at a more opportune moment. Farstoxication is a new term coined by this enlightened Azerbaijani ecclesiastic that helps articulate the ongoing struggle of non-Persian communities for social justice and equality in Iran.
Hojjat-ul-islam Ezimi Qedim is a cleric from the city of Ardabil who, in his recent writing, has clearly outlined the ongoing linguistic hegemony of the dominant Farsi-speaking group in Iran. In an article titled “Fars-Stricken-ness: a Colorful Charming Snake (Fars-zadegi: Mari Khosh Khatt-o Khal), he explains the degree to which non-Persian peoples’ languages, histories, even creativities and imagination are colonized by the Persian minority in current Iran:
Ever since we have opened our eyes in Iran, they have told us that we should have one official language. We thought that all countries in the world were run through one (official) language; that only a single language was taught and learned in their schools. We were so mentally stagnated that we thought the purpose of education was learning Farsi. The more they smeared us in Farsi, the more we became suspicious of our own mother tongue… We learned science in Farsi and slang in Turki. They kept us away from education in Turkish…to the extent that we became infatuated with Farsi and disgusted by our own mother tongue… But when we traveled to the Farsi-speaking cities of the country, we saw a completely different picture and realized that essentially our language was condemned to annihilation. We realized that an illiterate Farsi-speaking shepherd expressed himself more comfortably than our Turkic-speaking person with a bachelor’s degree. And I as a Turk, because of my Turkic accent, with a thousand of shame and embarrassments, am only able to approve whatever the Farsi-speaking shepherd says. If we speak with a Turkic accent they tell us, “You better go and correct your accent first.” We thus realized that we are condemned to annihilation.
The sentiments expressed by Hojjatul-islam Ezimi Qedim are not new and have been expressed before. What makes his observation new, though, is the fact that it comes from a member of the ruling clergy, that is, from someone wearing the official clergy uniform and acting as a revered member of the ulama community. Ever since the establishment of clerical rule in Iran, the ulama and members of the clergy have become the focus of alluring employment opportunities and glamorous official positions. It is in competing for these high status positions that the clergy from non-Farsi speaking regions come to feel the sting of language-based discrimination. They have realized that the most prestigious positions go to those who are fluent in Farsi or speak it without an accent—Tehrani accent being the standard.
The non-Persian ulama and members of the clergy realize that when it comes to patriotism, they are as patriotic as the Farsi-speaking clergy-if not more so; and when it comes to education, they are as qualified as the ulama from Farsi-speaking areas. Likewise, when it comes to devotion to Islam and Shiism, they are as devoted a Muslim as the next person-if not more so. Irrespective of all the right qualifications, however, they are discriminated against when it comes to allocation of prestigious jobs with high paying salaries. Why? It is at this point that the reality of language-based racism begins to sink in. The ulama from non-Persian regions come to realize that they can never obtain those glamorous positions because the mastery of Farsi is a determining factor in getting those positions. And since they have not been brought up in a Farsi speaking environment, they can never speak it like a native speaker. A new language is not something that one may master overnight. It takes a lifetime for one to master a different language. And since the Azerbaijani ulama traditionally have not been schooled in Farsi, it is almost impossible for them to speak it like someone from Tehran, Isfahan, Mashhad, Kerman, or Yazd. Hence, the bitter realization of exclusion, discrimination and racism that are direct results of monolingualism and linguistic domination of one group over others. Awareness, of course, propels action. And the aware ulama, like Ezimi Qedim, are brave and decent enough to take action and resist acts of internal colonialism and oppression.
Hojjat-ul-islam Ezimi Qedim goes on to further elaborate on meanings and ramifications of Farstoxication:
…knowledge is not limited to one language. Education in the mother tongue is not only possible but also preferable. By teaching Farsi to your child, your child will not be related to Tehranis, for s/he is your child. Whether s/he is good or bad, s/he is a Turk and belongs to Turks. However, [by forgetting his/her identity] s/he becomes a Persianized Turk, or in my terminology, Farstoxicated. Farstoxication is not a simple problem; it is a crisis. Farstoxication is a cultural aggression against the Turk and Kurd and Baluch… Farstoxication is like a dew of disgrace that tightens the circle of our entrapment with every passing day. Once it was the Pahlavi regime who was forcing us into Farstoxication; but today, in the height of indignity, we ourselves run after Farstoxication… The People of various nationalities must wake up from their deep sleep and free their children from the clutches of this dangerous snake. For, tomorrow will be too late and the task will become more difficult.
Fars-zadegi is twin notion of what Jalal Al-e Ahmad had called in the 1960s Gharb-zadegi, which meant ‘plagued by the West,’ ‘West-stricken-ness,’ or Westoxication. In Al-e Ahmad’s view, Gharb-zadegi was a cultural illness that had stricken many Eastern societies, and Iran in particular. Al-e Ahmad adopted the term from Ahmad Fardid’s lexicon. Fardid was an oral scholar of controversial ideas and character who derived the term Gharb-zadegi from his interpretation of the German philosopher Martin Heidegger’s (1889-1976) critique of modern technology and the ways in which it was employed. In an essay titled "The Question Concerning Technology," Heidegger envisioned that
The threat to man does not come in the first instance from the potentially lethal machines and apparatus of technology. The actual threat has already affected man in his essence. The rule of Enframing threatens man with the possibility that it could be denied to him to enter into a more original revealing and hence to experience the call of a more primal truth.
The decadence of the world had already begun in the West, maintained Heidegger, and through Western technology and culture was fast spreading to the East. This was the idea that Fardid borrowed from Heidegger and coined from it his own notion of Gharb-zadegi or West-stricken-ness. The Western notions of liberalism, democracy, and technology were in opposition to Eastern notions of spirituality and unity of the realm of spirit with that of nature. The West had dominated nature and environment technologically. It was also in the process of dominating the East culturally, through the imposition of its understanding of technology, ethics, and humanity on the East. It was from these ideas of Fardid that Al-e Ahmad built up his own notion of Gharb-zadegi or Westoxication. In his usage, the term signified a sense of (toxic) contamination as well as a sense of intoxication, where it functioned as sweet, lethal poison.
A west-stricken man who is a member of the ruling establishment of the country has no place to stand. He is like a dust particle floating in space, or a straw floating on water. He has severed his ties with the essence of society, culture, and custom. He is not a bond between antiquity and modernity. He is not a dividing line between the old and the new. He is something unrelated to the past and someone with no understanding of the future. He is not a point on a line, but an imaginary point on a plane or in space—just like that dust particle .
Al-e Ahmad’s emphasis is thus on the Westoxicated creature’s disinterest in his/her own culture, society, and community. Such a creature is not entirely uprooted from his/her community; s/he is not separated from her/his means of communication and language. S/he is just infatuated and fascinated by an alien culture and society. The more pronounced this infatuation becomes, the more s/he becomes, in Al-e Ahmad’s view, alienated from her/his own community. The Iran of Mohammad Reza Pahlavi era serves as a model for Al-e Ahmad based on which to conceptualize his notion of Westoxication. In this era, the West was looked upon by the ruling elite as a superior civilization which had to be emulated. The underlying explanation for this admiration and emulation was a racist notion of supposedly a common Aryan ancestry between Europe’s white race and the Persian race in Iran. Following in the footsteps of Europe’s 19th and 20th century racist theorists, the dominant Persian group was advertising Iran as the origin and birthplace of the European constructed Aryan race. This supposedly superior race’s offspring had made marvelous progress in the West. And yet, the presumed ancestral home of this supposedly superior race was in shambles. It was a disastrously backward society economically, socially, politically, and industrially.
According to the dominant ruling elite, the main reason for Iran’s dismal state of backwardness was none other than the introduction of Islam to the country in the 7th century, which had resulted, among other things, in more than a thousand years of Arab and Turkic rule over the supposedly Aryan inhabitants of Iran. The Arabs and Turks had kept the country away from the certain advancement and progress that were to be the destiny of Iran’s presumably superior Aryan race. The only way to overcome this backwardness was to emulate the West and become Westernized ‘from the tip of the toe to the top of the head’ (Malcolm, 1914/1973, Taqizadeh, 1920/1978). As far as the ruling elite was concerned, becoming Westernized meant the blind mimicry and emulation of the West, on one hand, and the purging of such un-Iranic (anirani) elements as the Arabs and Turks from Iran’s history, on the other. Al-e Ahmad was not able to fully grasp and articulate the underlying racist and supremacist components of politics of Persianization and Westernization at the time. As a result, his work mainly focused on individual tendencies towards the West as reflected in superficialities such as mode of dress, behavior, and so on.
The west-stricken man chooses the easiest path. He is always ready to “seize the opportunity,” and appreciate the moment… He never troubles himself about anything. He can easily shrug off any problem… He is jack of all trades and master of none… The west-stricken man has no personality. He is a creature lacking in originality… The west-stricken man is a gigolo. …[He] is the most faithful consumer of western manufactured products… The west-stricken man never takes his eyes off the West. He does not care what happens in his cozy little part of the world, in this corner of the East. If by chance he is interested in politics, he is aware of the slightest shift to the right or left on the part of the English Labour Party and he knows the names of American Senators better than he knows the names of ministers in his own country’s government. He knows more about the commentators in Time and the News Chronicle than he does about his cousin far away in Khorasan…
It is this notion of mimicry that Al-e Ahmad cites as the main defining feature of a Westoxicated person. This, however, is not a Bhabhaian notion of mimicry with potential for rupture and disturbance of the colonized order. This is a Fanonian notion of "nauseating mimicry." It is the mimicry of a person blindly imitating whatever s/he thinks is confirmed and approved by the West. So Al-e Ahmad emphasizes on such superficial values as mode of dress, behavior, eating habit, fashion, etc. It would, of course, have been a different picture had Al-e Ahmad’s creature been forced to abandon his/her language for that of the West. However, this had not happened in an Iranian context. So Al-e Ahmad had to focus on superficialities rather than on real defining values such as language and religion.
What would happen if Al-e Ahmad’s Westoxicated person abandoned his/her language in favor of a dominant Western language such as English, French, Spanish and Portuguese? Of course, this would give a whole new meaning to the notion of Westoxication. And herein lies the difference between Al-e Ahmad’s notion of Westoxication and Hojjat-ul-islam Azimi Qadim’s conception of Farstoxication. Farstoxication takes place in an environment where non-Farsi languages are not allowed to be studies, learned, and used as normal languages of learning and education. The governing apparatus in society sees to it that Farsi receives all the support it needs to supplant other languages. The government’s absolute power is undividedly behind the processes that lead to Farstoxication. It is only by mastering Farsi that a non-Persian individual can secure a good government employment; it is through speaking Farsi that one can have any claim to knowledge and literacy; it is through the mastery of Farsi that one can be able to express oneself creatively, artistically, and scientifically. The mastery of Farsi is the key to all privileges in the country, from economic to social to cultural to scientific to psychological. It is in such an environment that the Farstoxicated creature comes into being. S/he comes into being first by learning Farsi, then by replacing it with his/her own mother tongue, and at a later stage by vilifying his/her own language.
In Al-e Ahmad’s Westoxication, language plays very little-if at all-role. The Westoxicated individual may aspire to learn a Western language, but it does not mean that s/he has to abandon her/his own language. The West exerts its hegemony through cultural, technological, and economic means, but it is not actually there to enforce them physically (at least in Iranian case). Farstoxication, on the other hand, is enforced by the government and the ruling elite. The non-Farsi speaking individual in Iran has no choice but to learn Farsi and try to speak it better than his/her own mother tongue. This process is characterized by sheer force, necessity and coercion; whereas Al-e Ahmad’s Westoxicated person enjoys a great degree of exercise of choice, arbitrariness, and flexibility in decision.
While the Persianization politics of Pahlavi era produced a number of notoriously Farstoxicated individuals such as Ahmad Kasravi, Taqi Arani, Rezazadeh Shafaq, Naseh Nateq, among others, it is important to note that Farstoxication has not been limited to the Pahlavi era. Nor has it been limited to the borders of current Iran. In recent years there have been some salient cases of Farstoxication that make one wonder how far can a person go in denying his/her language and identity, in order to prove that s/he is Persian—hence: Aryan. A glaring case in point is the recent publication of a supposedly ‘academic’ work entitled A Grammar of Iranian Azari, including comparisons with Persian. The book is written by Yavar Dehghani, who has completed it as a PhD dissertation in linguistics at La Trobe University in Melbourne in 1999.
In the beginning of the book, Dehghani makes several statements regarding the Azerbaijani language each of which is enough to send shock waves through the body of anyone with slightest familiarity with the language academically known as Azerbaijani, Azeri, or Azeri-Turkic. Dehghani starts off his discussions by identifying the name of the language currently spoken in Azerbaijan. Without any academic, methodological, or ethical considerations, he arbitrarily and single-handedly identifies the name of the language as “Azari.” On first sight, one gets the impression that perhaps by “Azari” the author means to refer to “Azeri” which is currently acknowledged in international literature as an authentic designation to refer to ‘Azerbaijani Turks’ and their language, Azeri-Turkic. However, in subsequent discussions the author exposes his personal and political agenda by distinguishing between ‘Azari’ and ‘Azarbaijani.’
In Dehghani’s view, ‘Azari’ and ‘Azerbaijani’ is not the one and same language whose close to forty-million speakers in Northern and Southern Azerbaijan believe that it is. According to him, ‘Azari’ is a language independent than ‘Azerbaijani.’ As he puts it,
…one of the languages closely related to Azari is Azebaijani which is spoken in the Republic of Azerbaijan… In fact, currently, the difference between these two languages is so great that it is difficult for their speakers to understand each other, or at least to communicate effectively.
To prove this absurd assertion, Dehghani quotes a passage from a text produced in Northern Azerbaijan. He then arbitrarily translates it into what he calls Azari, which is supposed to be the language of millions of people in Southern Azerbaijan. Since Dehghani considers himself a supreme authority in Azerbaijani language, he does not see a need to justify his absurd translation of a passage from a literary text into his invented ‘Azari’ language. The idea does not even occur to him to compare a literary text produced in Northern Azerbaijan with a similar text produced in Southern Azerbaijan. As an ‘expert’ in Azeri language, he surely should know that there are thousands of comparable texts produced in Southern Azerbaijan particularly after the Islamic Revolution. All he had to do was to glance through a journal such as Varliq and select a passage of his choosing for comparison. However, since Dehghani is after his own personal/political agenda, he does not carry his ‘academic research’ based on objective academic research methodologies. The crux of his personal and political agenda is to say that “the language of the Republic of Azerbaijan and Iranian Azari are two distinct languages.”
Dehghani’s amateurish assertion begs the question: Why is he trying so hard to prove that the Azeri language spoken by Azerbaijanis on the northern banks of the Araz River is completely different than the Azeri spoken by the same Azerbaijanis on the southern banks of the same river? After all, all one has to do is to pay a short visit to one of many Azerbaijani pal-talk rooms on the internet and see whether Azeris from north and south speak the same language or two different languages. All you have to do is check the archival material of one of many Azerbaijani email discussion groups and see whether Azeris are using the same language or two different languages to communicate with each other. Dehghani, understandably, does not bother doing any sensible research. He only relies on his own ‘expertise’ as an Azeri along with those of his “informants.” The result is a distorted (mis)representation of both the Azerbaijani people and their language. He embarks upon such a dishonest misrepresentation in order to show that the Azeri language spoken in Iran is almost identical with Farsi.
…Persian has influenced Azari in every aspect except in case markings and verbs. A large number of Persian words constitute a considerable part of the Azari speakers’ vocabulary. In some cases, the only criteria to distinguish between Persian and Azari sentences uttered by those speakers who have had at least a primary education can be Azari verbs and postpositions and certain phonological properties. For example, in the Azari sentence:
mən bayəd həmisə bəraye kişvər müfid olam … ‘I should always be useful for the country.’ Only the verb /olam/ is an Azari word, and other elements are borrowed from Persian.
Thus, Dehghani goes so far as fabricating an entirely ridiculous sentence only to show that Azeri is almost the same language as Persian. In fact, what he does is to write a sentence in Farsi, remove the verb at the end of the sentence and replace it with an Azeri verb, then present the entire charade as an authentic Azeri sentence. Here too we can see a shameful act of Farstoxication in action. This individual seems to be infatuated with Farsi to the extent that he is willing to present an entirely distorted picture of his own mother tongue in order to prove that his mother tongue is Persian. Throughout his book, not even once does he mention the fact that Farsi has been elevated to the status of ‘the national tongue’ in Iran by force and coercion; that it has become the only language of education and instruction because of the assimilationist agenda of the dominant group and the ruling elite in society. Nor does he mention the fact that Azeri has been a demonized, criminalized, and banned language for the past 80 years; that if Azerbaijanis speak Farsi it is not because ‘they love Persian’ but because their own mother tongue has been proscribed and Farsi has been imposed upon them as the only language of instruction, education, literacy, and correspondence.
Farstoxication thus becomes a process through which one’s own identity and language are denied so that one may easily associate oneself with the language and identity of the dominant group. It is a colonial act that entails the complicity and open participation of the colonized within the colonization processes. Allured by the economic and social advantages of self-denial, the Frastoxicated creature gnaws at the roots of his/her language, culture, and history as if s/he were the only person on earth with exclusive and absolute authority on that language, culture, and history. S/he is able to do this only because s/he immensely enjoys the political, economic, and coercive support of the dominant group. S/he knows perfectly well that the colonized language has no means of defending itself, that the individuals speaking that language are coerced into silence and are themselves at a point of extinction as a people. The realization of this bitter fact emboldens the Farstoxicated creature to attack the marginalized language and identity evermore fiercely, confident that the dominant group is ready to reward his/her acts of betrayal accordingly.
That is why Hojjatul-islam Ezimi Qedim’s initiative to identify this group of accomplices is a bold act of resistance against the colonial enterprise in its entirety. For, the dominant group always uses these collaborators to justify its act of annihilating minoritized languages, cultures, histories, and identities. The dominant group says that it is not we the dominant who want non-Farsi languages destroyed; it is the educated scholars and intellectuals from within these communities themselves who believe that such languages are dangerous to Iran’s territorial integrity and therefore must be destroyed. ‘Don’t you believe us?’ they ask. ‘Then look at Ahmad Kasravi, Taqi Arani, Rezazadeh Shafaq, Naseh Nateq… Aren’t these honorable individuals the most knowledgeable, the most educated and talented within these communities? Well, it’s they who believe that Farsi should become the only language throughout the country. Who are we to reject the patriotic demand of the honorable leaders of non-Persian communities?’
By exposing the central place of collaborators in the processes of colonization and assimilation, Hojjatul-isalm Ezimi Qedim exposes one of the deadliest weapons used by the dominant. His articulation of Farstoxication makes it clear that the colonized too bears responsibility in the way acts of colonization and assimilation are carried out. It also signals a warning to collaborators that their complicity in the act of colonization and assimilation does not go unnoticed by the marginalized.
Our problem is with the Farstoxicated segment of our population who sees civilization and progress as exclusive province of Persian language. They are oblivious to the fact that their home[land] is plundered, the names of their cities and villages are changed to Farsi, and little by little the language of most of their cities is changing from Turki to Farsi. Today, it is Qazvin, Hamadan and Saveh [that we have lost], tomorrow it will be Zanjan and Miyaneh, and it won’t be long that Tabriz and Ardabil will also lose before this colorful charming snake [Farstoxication]. When that day comes, we are already dead and someone must bury our rotten corpses. Today is our last opportunity to understand that just as being Muslim is not synonymous to being Arab, so too being Iranian should not be synonymous with being Persian. We are Turkic Muslims, we are Turkic Iranians, and so are our children. And we must defend our being Turk and Kurd, just as the people from Yazd (Yazdiha) defend their being Fars. We are Turks and we are Kurds; and we won’t submit Iran to the Farsi-speaking group, for Iran belongs to all the ethnic groups living in it.
As expected, Hojjatul-islam Ezimi Qedim’s resistance against politics of assimilation and Farstoxication has come with a price. Because of writing the above words and resisting against the dominant group’s colonialist advances, he was put on trial in the city of Tabriz and in August 24, 2004, was sentenced for two years of internal exile form Azerbaijan to Farsi-speaking regions (http://ebduleziz-ezimi.blogspot.com/). The struggle of this enlightened cleric has breathed new life into the anti-colonial resistance movement in Azerbaijan. The presence of ecclesiastic clerics and ulama like him indicates that the ruling theocrats do not see eye to eye when it comes to Iranian nationalism and Fars-centered politics of assimilation. In fairness, from the very beginning, the local ulama and clergy have been staunchest supporters of the education in local languages. During the Pahlavi era, when writing in Azerbaijani language was prohibited, it was the ulama and members of the clergy who conducted their sermons in Azeri language. In fact, the Pahlavi period witnessed an enormous output of Azerbaijani eulogy literature that was read in mosques and places of warship in the holy months of Moharram, Ramadan, and on other occasions.
Azeri-Turkic is the language of instruction even today in all seminaries and religious schools in Azerbaijan. Since the ulama have not completed their education in centralized so-called ‘modern’ schooling system, they are not so well-versed in Farsi. After the Islamic revolution, the government required of all imams leading Friday Prayers to read at least one of the two sermons in Farsi. The Azerbaijani imams reluctantly accepted to read one of the sermons in Farsi from a previously prepared text. Even then, their Turkic accent became the butt of jokes throughout Azerbaijan and Iran. A former imam of Tabriz, Ayatollah Moslem Malakuti, is still remembered for frequently uttering the phrase, “I say this in Farsi so that the Americans will understand what I say!” Implicit in this anecdote is a view of Farsi as a foreign language in Azerbaijan, i.e., a language which is comprehensible to the Americans but not to the local people. In religious schools, the main texts are in Arabic, and the language of instruction is the local language. As such, it is not surprising to see the Azerbaijani clerics persistently resisting the politics of Persianization. The extent of their resistance and the degree of their involvement in the anti-racist struggle will, no doubt, play a decisive role in the future outcome of Azerbaijani resistance movement.
-----------------------------------------------------------
Send your opinions to: editor@bakutoday.net
Tuesday, August 24, 2004
دو سال تبعيد براي حجت الاسلام عظيمي قديم
حجت الاسلام عبدالعزيز عظيمي قديم روز 31 مرداد ماه بعد از صدور حکم دادگاه ويژه روحانيت و بعد از تحمل دو هفته حبس، بصورت موقت از زندان تبريز آزاد شد. طبق اين حکم آقاي عظيمي قديم بـه اتهام فعاليتهاي پان ترکيستي و هتک حرمت لباس روحانيت بـه دو سال تبعيد از حوزه استانـهاي آذربايجاني نشين (اردبيل، تبريز،اروميه، زنجان و همدان) محکوم شده است!
آقاي عظيمي کـه در حال حاضر بـه سمبل مقاومت روحانيت آذربايجان درون برابر آپارتايد تبديل شده هست بعد از خروج از زندان ضمن اعتراض بـه حکم دادگاه اعلام کرد :
«راه طولاني اي درون پيش داريم. درون صراط عدالت طلبانـه اي کـه در پيش گرفته ايم. تحمل حبسها و تبعيدها کوچکترين کار مقدور ما محسوب مي شود.»
Monday, August 23, 2004
محكوميت از فعاليت درون وطن توسط قاضى فارس
به حکم دادگاه ويژه روحانيت، حجت الاسلام عظيمي قديم بـه مدت دو سال از فعاليت درون آذربايجان محروم شد
Saturday, August 21, 2004
سورگون
حجه الاسلام عظيمي آذربايجان دان تبعيد (سورگون) حوكمو آلدي .
وطنداش خبر
Thursday, August 19, 2004
محاكمـه حجت الاسلام عبــدالعزيز عـظيمــي قديم
امروز محاكمـه حجت الاسلام عبــدالعزيز عـظيمــي قديم درون دادگاه ويژه روحانيت تبريز ـ با قضاوت روحاني فارس زبان اســماعيــلي برگزارگرديد. نامـبرده ديروز( 27/ 5) نيـز محاكمـه گرديد كه درون مجموع بـه مدت 12 ساعت تحت ســوال و جـواب قرار داشـت. درون خاتمـه محاكمـه قاضي ويژه 3 امكان را براي راي نـهايي اعلام نمود:
1ـ چندين سال زندان (حداقل 5 سال)
2ـ خلع لباس روحانيت بدون ديگر احكام
3ـ تبعيد دائم بـه مناطق فارس نشين و منع نوشتن هر گونـه مطلب و مقاله.
درجوا ب قاضي حجت الاسلام عظيمي گــفـت: بنده راه چهارم را انتخاب مي كنم و آن تبرئه از اتهامات بي مورد بر اساس بنده است.قاضي جواب داد: اين امر غير ممكن است.
و عظيــمي پاسخ داد: بعد در اين صورت من زندان ار انتخاب مي كنم چرا كه درون آوردن لباس روحانيت براي من سخت تر از زندان هست و تحت نظر بودن اينجانب و سلب اختياري آزادي بدتر از سلب اجباري آزادي است. يعني تبــعيد من و تحت نظر بودن بدتر از زندان هست و من راه اول را انتخاب مي كنم. اما بـه نظر مي رسدقاضي نمي تواند دو پيشنـهاد اول را انتخاب كند و قرائن دال بر انتخاب سومين راه است. بـه هر حال يكي از اين سه راي توسط قاضي نوشته شده هست و قرار بر اين هست كه توسط دادستان كل محسني اژه اي تنفيذ شود. بنابراين احتمال دوم هم قوي تر مي نمايد.
حجت الاسلام عظــيمي چون اطــلاع يافته بود، قاضي ويژه و هئيت همراه بعد از دادگـاه بـه سرعين مي روند درون خاتمـه بـه قاضي گفت: آقاي قاضي مواظب باشيد درون آبهاي گرمي نيفتيد كه ارامنـه متجاوز دوماه پيش افتادند!!!
همچنين آقاي عظيمي ديروز بـه علت نبود مترجم تركي ـ ازاداي پاسخ خود داري نموده اما امروز (28 /5 ) بااصرار قاضي كه شما( تحصيلات حوزوي داريد و علاوه بر فارسـي عربي هم مي دانيد) از قبول مترجم خود داري نمود.
در خاتمـه آقاي عظيمي از تمامي دوستاني كه پي گير دادگاه و محاكمة ايشان هستند، تشكر نمودند و سلام بـه همـه دوستان رساندند.
Thursday, August 12, 2004
احضار یک نویسنده روحانی بـه دادگاه ویژه روحانیت
سايت رويداد
احضاریـه «عبدالعزیز عظیمـی قدیم» توسط سازمان تبیلغات اسلامـی استان اردبیل ابلاغ شده است
هفته نامـه «آراز» چاپ اردبیل درون شماره اخیر خود نوشت: حجت الاسلام «عبدالعزیز عظیمـی قدیمـی»، عضو هیـات تحریریـه این نشریـه بـه دادگاه ویژه روحانیت تبریز احضار شده است.
این هفته نامـه افزود: «بر اساس احضاریـه ای کـه از طریق سازمان تبلیغات اسلامـی استان اردبیل، بـه وی ابلاغ شده کـه باید چهارم خرداد ماه درون این دادگاه حاضر شود.»
به گزارش خبرنگار «رویداد»، عظیمـی قدیم، درون گفت وگو با این نشریـه از نوع اتهامات خود اظهار بی اطلاعی کرده و گفته است: «در تماس با دادگاه ویژه روحانیت تبریز نیز پاسخ روشنی را دریـافت نکرده است.»
این روحانی افزوده است: بـه احتمال قریب بـه یقین اتهام من فعالیت های عدالت خواهانـه درون جهت دفاع از حقوق اقلیت های قومـی خاصه ترک زبانان ایران از جمله احیـای زبان مادری اقوام ایرانی، رفع تبعیض های غیرانسانی و غیراسلامـی از طریق درج مقالات درون نشریـات محلی مـی باشد.»
راه آزادی آذربایجان ، از محبس خانـه ها مـی گذرد!
حجت الاسلام عبدالعزیز عظیمـی قدیم روز چهارشنبه بعد از مراجعه بـه دادگاه روحانیت اردبیل بلافاصله بازداشت و به بند نظامـی زندان تبریز منتقل شده است.
حجت الاسلام عظیمـی طی تماسی تلفنی کـه با خانواده خود از زندان تبریز داشته اعلام کرده است:
«شرمنده همـه عزیزان مبارز و فعال آذربایجانی هستم کـه با رفتن بـه زندان آنـها را به منظور مدتی ترک مـیکنم. بـه همـه همفکرانم مـی گویم کـه امروز زندانی شدن درراه مبارزه با آپارتاید و دفاع از حقوق حقه اقوام و ملل ایران و بخصوص آذربایجان یک افتخار بزرگ هست و بنده بخوبی درک کرده ام کـه راه آزادی آذربایجان و تامـین حقوق مشروع آن اکنون از محبس خانـه ها و زندانـها مـی گذرد»
حجت الاسلام عبدالعزیز عظیمـی قدیم یکی از متحصنین اصلی مسجد سرچشمـه اردبیل درون تاریخ 2/4/83 بود کـه به دلیل حمله نیروهای انتظامـی بـه درون مسجد همراه دیگر همفکرانش بـه شدت ضرب وشتم شد و بصورت موقت بازداشت گردید.
وی مدتی بعد از آزادی از زندان ، بـه هنگام بازگشت از نماز جمعه درون محل مصلای اردبیل مجددا بـه شدت مورد ضرب وشتم متجاسرین قرار گرفت و از آن بعد تا امروز بارها بـه محاکم ویژه روحانیت درون اردبیل و تبریز احضار شده است.
حضور صمـیمـی و پر صلابت حجت الاسلام عظیمـی قدیمـی بر سر مزار شـهید باقرخان سالار ملی درون روز 14 مرداد ماه بـه رغم اینکه احتمال دستگیری وی بسیـار بالا بود سبب شادی و قوت قلب همـه مبارزان نـهضت مدنی و ملی آذربایجان گردید.
Sunday, August 01, 2004
در اعتراض بـه حضور هيئت ارمني درون اردبيل صورت گرفت
تحصن درون مسجد, اعتصاب غذا
حدود 12 نفر از متحصنين دستگير و مورد بازجويي قرار گرفتند
ماجرا زماني آغاز شد كه اول تير ماه اعلام گرديد كه بـه دعوت استانداري اردبيل وزير كشاورزي ارمنستان درون رأس هياتي وارد استان اردبيل شده هست . تعدادي از مردم اردبيل با امضاي نامـه أي از فرمانداري اردبيل درخواست مجوز برگزاري تجمع درون مقابل استانداري اردبيل براي ساعت 6 بعد از ظهر روز دوم تير ماه كردند فرماندار اردبيل بدون ارسال درخواست آنان بـه كميسيون ماده 10 احزاب فقط زير درخواست آنان نوشت « بنا بـه مصالح كشور و استان موافقت نمي شود» اين تعداد بـه حضور هيات ارمني درون اردبيل بخاطر تجاوز ارمنستان بـه يك كشور اسلامي و شعيه و ارتكاب بـه جنايت بر عليه شيعيان قاراباغ و همچنين اشغال 20 درصد از خاك كشور اسلامي آذربايجان توسط ارمني ها و آواره كردن يك ميليون مسلمان از خانـه و سرزمين خود اعتراض داشتند اين تعداد بعد از اينكه نتيجه أي از فرمانداري اردبيل براي كسب مجوز قانوني نگرفتند درون پارك بغل استانداري تجمع و تصميم گرفتند كه درون مسجد سرچشمـه تحصن نمايند تحصن آرام اين جمع درون مسجد سرچشمـه با نصب پلاكاردي كه جمله هاي (قاراباغدا قان آخير دونيا اوزاقدان باخير) و (ارمني اشغالگر از سرزمين اسلام اخراج بايد گردد) بر ديوار مسجد آغاز شد آنان خواستار حضور مسئولين استانداري و توضيح درباره علت حضور هيات ارمني درون اردبيل شدند و پس از نااميد شدن از حضور مسئولين سياسي استان درون مسجد اعلام كردند كه دست بـه اعتصاب غذازده اند . با فرا رسيدن وقت اذان متحصنين نماز مغرب و عشاء را بـه امامت امام جماعت مسجد سرچشمـه بـه همراه ساير نمازگزاران بجاي آوردند و در مراسم دعاي توسل شركت نمودند . بعد از مراسم دعاي توسل هيئت امناي مسجد از متحصنين خواستند كه مسجد را ترك نمايند متحصنين پاسيخ دادند كه مسجد خانـه خداست و كسي حق ندارد آنان را از از خانـه خدا بيرون كند و درگيري لفظي بين روحاني حاضر درون جمع متحصنين و هيئت امناي مسجد بالا گرفت.
حوالي ساعت 11.5 شب نيروي انتظامي وارد عمل شد و از متحصنين خواست كه مسجد را ترك كنند و بدين ترتيب درگيري فيزيكي شروع گرديد و تعدادي از متحصنين از جمله آذردوخت , لساني, و حجت الاسلام عظيمي مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. حدود 12 نفر از آنان دستگير و روانـه بازداشتگاه نيروي انتظامي شدند. همـه دستگير شدگان بـه جز يك نفر بعد از بازجويي که تا ساعت 4 صبح روز چهارشنبه 3 تيرماه آزاد شدند لساني تنـها فرد آزاد نشده روانـه دادگاه شد و تا لحظه تنظيم اين خبر از نتيجه دادگاه و محل نگهداري وي خبر دقيقي بـه دستمان نرسيده است.
سه نفر از متحصنين همزمان با تحصن مصاحبه أي با خبرنگار ما انجام داده اند كه مي خوانيد:
عقيل آذردخت يكي از تحصنين درون مورد دليل اعتراض خود گفت: ارمنستان بـه خاك يك كشور اسلامي تجاوز كرده و خود را صاحب سرزمين اشغالي قاراباغ قلمداد مي كند آنـها بـه طرز فجيعي تعداد زيادي از برادران و ان شيعه ما را قتل و عام كرده اند و يك ميليون مسلمان را از سرزمين اسلامي خود آواره كرده اند بنابراين داشتن ارتباطات اقتصادي و سياسي با چنين دولتي درون شأن استاني مثل اردبيل كه مـهد تاريخي شيعه نيز مي باشد نيست. بنابراين خواسته ما اين بود كه استاندار و فرماندار اردبيل ارمني ها را از خاك اسلامي و مقدس اين استان بيرون كنند.
وي درون مورد مجوز برگزاري اين اعتراض گفت: ما بـه فرمانداري رفتيم و تقاضاي يك تجمع آرام و اعتراض آميز كرديم که تا كشتار مسلمانان قاراباغ را محكوم نماييم اما آقاي فرماندار با لحن توهين آميز و به زبان فارسي درون جواب ما گفت كه « برويد بيرون, زود از اينجا بيرون شويد» ما هم مجبور شديم براي خودداري از قانون شكني درون مسجد تحصن نمائيم چون مسجد خانـه خداست و امن هست .
آذردخت درون مورد علت عدم موافقت با برگزاري تجمع درون مقابل استانداري گفت: فرماندار اردبيل درون زير درخواست ما نوشت كه بدليل مصالح استان و كشور موافقت نمي شود اما ما اين سؤال را از فرماندار داريم كه آن كدام مصلحت هست كه ما را از اعتراض بـه كشور متجاوز ارمنستان كه بدتر از اسرائيل هست منع مي كند؟
عباس لساني يكي ديگر از متحصنين نيز درون مورد علت اعتراض خود گفت: ما دو روز پيش شنيديم كه قرار هست هيئتي از ارمنستان بـه سرپرستي يكي از وزيران آنـها كه درون تركيب اين هيئت از ارامنـه قاراباغ نيز وجود دارد بـه اردبيل سفر كنند ابتدا باورمان نشد اما وقتي ديديم كه اين هيئت وارد اردبيل شده هست به اتفاق دوستان با تنظيم درخواستي بـه فرمانداري رفتيم که تا به صورت آرام و قانوني درون تجمعي درون مقابل استانداري اردبيل اعتراض خود را نسبت بـه حضور عضو دولت ارمني و هيئت همراه اعلام نمائيم. اما درون فرمانداري نـه تنـها بـه خواسته ما توجه نكرده اند بلكه بصورت توهين آميز با ما رفتار كردند بنابراين ما بـه مسجد پناه آورديم و گفتيم كه همراه با تحصن که تا زماني كه جواب سؤالهايمان را نگرفته ايم اعتصاب غذاخواهيم كرد.
وي اضافه كرد : ما درون يك جبهه درون دنياي اسلام از مسلمانان دفاع مي كنيم و در جبهه ديگر چشم خود را بر كشتار مسلمانـها درون چچن و قاراباغ مي بنديم اين عادلانـه نيست و بعيد هست كه مواضع ام القراي مسلمين درون سياست خارجي خود چنين باشد. بـه هر حال ما بـه عنوان يك مسلمان و شيعه بدون ارتباط موضوع با مواضع دولت با يك نگرش اسلامي و انساني از مردم هم كيش هم دين و همزبان خود درون قارباغ دفاع مي كنيم و حمايت دولتهاي اسلامي را همراه با ابر قدرتهاي دنيا از ارمنستان كار درستي نمي دانيم.
لساني ادامـه داد: ما مي خواهيم بدانيم كه بـه چه دليل عضو كابينـه يك دولت متجاوز بـه اين استان دعوت شده است؟ متأسفانـه شايع شده هست كه درون تركيب اين هيئت افرادي از جمـهوري خود خوانده و جعلي قاراباغ نيز وجود دارد ما مي خواهيم بدانيم كه آيا اين مسئله صحت دارد يا نـه؟ شـهروندان اين استان مي خواهند بدانند كه با هيئت ارمني چه قراردادهايي بسته مي شود؟
و خلاصه اينكه ما مي خواهيم اين هيئت هر چه سريعتر اينجا را ترك نمايد.
حجت الاسلام عظيمي ديگر معترض حضور هيئت ارمني درون استان اردبيل گفت: درون جوامع دموكراتيك و بالاتر از آن درون يك جامعه اسلامي اين آزادي وجود دارد كه اگر كسي مخالف يك سياستي باشد اعتراض خود را بيان كند حتي اگر اثري هم نداشته و كسي هم گوش ندهد. درون كشور ما خوشبختانـه قانون همـه چيز را مشخص كرده و همـه ما هم قبول كرده ايم , اما درون كشور ما عده أي وجود دارند كه خود را بالاتر از قانون مي دانند و سليقه خود را مصلحت مي نامند بـه نظر ما قانون اساسي جمـهوري اسلامي ايران اسلامي ترين قانون كره زمين است. اما متاسفانـه اين قانون اساسي مظلوم واقع شده هست و ما احساس مي كنيم كه بعضي اشخاص قانون اساسي را نقض مي كنند و اسم آنرا مصلحت مي گذارند ما اين مصلحت را قبول نمي كنيم و قانون اساسي را محور مي دانيم و معتقديم كه همـه بايد مطيع قانون اساسي باشند.
وي اضافه كرد: درون اين راستا ما بـه بعضي از سياستهاي خارجي اعتراض داريم ما كاري بـه دولت آذربايجان و رابطه دولت خودمان با آن نداريم زيرا هر كاري كه منافع دولت ما ايجاب كند آنرا انجام خواهد داد اما آنچه كه براي ما مـهم هست اين هست كه ما مردم مسلمان قاراباغ را فراموش كرده ايم امروز ما مي بينيم كه هر چند فلسطين از كشور ما دور هست اما بـه دليل اينكه دولت, صدا و سيما و مطبوعات بـه مسئله اهميت مي دهند مردم ما خواسته آنـها را مي دانند و از مبارزه آنـها بر عليه رژيم صهيونيستي اطلاع دارند. اما بنا بـه آمار, حدود هشتصد هزار نفر از مردم مسلمان قاراباغ توسط ارمني ها آواره شده اند كه مردم ما اطلاعي درون مورد اينكه اين آوارگان درون كجا و چگونـه زندگي مي كنند ندارند ولي ما مي دانيم كه اين آوارگان درون وضعيت رقت باري زندگي مي كنند كه دل هر مسلماني را كباب مي كند و اگر ما شيعه و مسلمان باشيم هيچ وقت نمي توانيم اين درد را بـه گور ببريم . اگر دنياي اسلام ارمنستان را تحريم اقتصادي مي كرد ارمنستان تاب مقاومت نداشت و جوانان آذربايجان و قاراباغ مي توانستند سرزمين خود را از اشغال ارمنستان آزاد كنند و آوارگان را بـه موطن خود برگردانند.
حجت الاسلام عظيمي ادامـه داد: ما بايد بر عليه كافر حربي يعني ارمنستان محاربي كه قسمتي از سرزمين اسلام را غصب كرده هست جهاد كنيم و اگر نتوانيم حداقل بايد ارمنستان را تحريم اقتصادي نمائيم.
حجت الاسلام عظيمي با اشاره بـه تحصن و اعتصاب خود درون مسجد سرچشمـه گفت: البته از ابتدا قصد ما تحصن نبود بلكه مي خواستيم بصورت قانوني و با كسب مجوز درون مقابل استانداري تجمع و بصورت آرام اعتراض خود را بيان كنيم اما فرمانداري اردبيل مخالفت كرد و ما مجبور شديم براي پيشگيري از نقض قانون بـه مسجد كه محل امني هست پناه آوريم.
وي افزود: استاندار اردبيل بايد بداند كه كار طبق ميل آنـها پيش نخواهد رفت زيرا اين مملكت فرزندان بيداري دارد كه هرگز نخواهند خفت و آن مـهماني كه بـه اين استان آمده هست بداند كه نامبارك آمده و نامبارك خواهد رفت و چيزي دستگيرش نخواهد شد. زيرا ايران بـه توسعه ارمنستان كمك نخواهد كرد. اگر ارمنستان تخم طلا هم بگذارد ما نمي خواهيم . ارمنستان اول لطف كند و سرزمين اشغالي قاراباغ را تخليه كند که تا بعد درون مورد روابط اقتصادي با آن صحبت كنيم که تا زماني كه ارمنستان تجاوزگر هست نبايد با آن روابط اقتصادي داشته باشيم و خواسته ما فقط همين است.
به دنبال وقوع اين حادثه خبرنگار ما سعي كرد با مسئولين سياسي و انتظامي استان درون ارتباط با چگونگي وقوع اين حادثه مصاحبه نمايد . چند بار با تلفن همراه فرماندار تماس گرفته شد اما تلفن همراه فرماندار درون دست فرد ديگري بود كه متأسفانـه موفق بـه مصاحبه با فرماندار نشديم همچنين خبرنگار ما با سرهنگ باستاني كه خود نيز درون صحنـه حضور داشته هست تماس گرفت كه سرهنگ باستاني گفت با معاونت اجتماعي و ارشاد نيروي انتظامي مصاحبه نمائيم محمدي معاونت امور اجتماعي مصاحبه را نپذيرفت اما كتبأ مطلبي را براي چاپ بـه خبرنگار ما ارائه نمود كه عينأ چاپ مي گردد.
به : مدير مسئول محترم هفته نامـه آراز
سلام عليكم
احترامأ درون پاسخ بـه موارد خواسته شده, مطلب زير تهيه و جهت چاپ و آگاهي افكار عمومي ارسال مي گردد.
معاون اجتماعي و ارشاد فرماندهي انتظامي استان اردبيل سرهنگ علي محمدي
در ساعت 19:30 مورخه 83.4.2 درون پي سفر تعدادي از مقامات كشور ارمنستان بـه استان اردبيل تعداد هفت نفر از فعالان قومگرا (پان تركيسم) بـه منظور اعتراض بـه سفر مقامات فوق درون جلوي مسجد سرچشمـه اقدام بـه تحصن نموده و به محض باز شدن درب مسجد وارد محل شده و تعداد تحصن كنندگان بـه هفده نفر افزايش يافته, عنايت بـه اينكه نامبردگان هيچگونـه مجوزي نداشته اند هيئت امناي مسجد طي شرحي مرتب را بـه دادستان محترم اردبيل اعلام و درخواست اخراج معترضين را نمودند كه دادستان نيز دستور اخراج معترضين را بطور مسالمت آميز از مسجد صادر كه بلافاصله عوامل انتظامي درون محل حاضر و از معترضين بطور محترمانـه درخواست گرديد كه مسجد را ترك نمايند. كه معترضين با ايجاد سر و صدا نسبت بـه مأمورين تمرد و ضمنأ يكي از آنان قصد ايراد ضرب و شتم مأمورين را داشته هست كه نـهايتأ درون ساعت 23:45 نامبردگان از مسجد خارج و محل تحويل هيئت امناء گرديد و در رابطه با شكايت هيئت امناء تعداد دوازده نفر با هويت معلوم احضار و پس از انجام تحقيقات يازده نفر از آنان مرخص و تنـها يك نفر بـه اتهام تمرد بـه مأمورين طي پرونده أي بـه مراجع قضايي معرفي گرديده است.
نظري درون خصوص استقبال اعتراض آميز از رئيس جمـهور درون تبريز
عبدالعزيز عظيمي قديم
در روزهاي اخير درون رابطه با استقبال اعتراض آميز از رئيس جمـهور بيانيهاي درون صفحه اول برخي از سايتهاي وابسته بـه فعالان آذربايجاني درج گرديده هست در اين بيانيه از ملت آذربايجان درخواست شده هست كه مطالبات بحق و قانوني خود را درون چارچوب يك اسقبال قانوني با درون دست داشتن پلاكاردها و شعارهايي درون مورد حقوق اقوام و آزادي زندانيان سياسي مرتبط با فعاليتهاي عدالتخواهانـه از شخص رئيس جمـهور طلب نموده و شخص ايشان را بـه عنوان عاليترين مقام اجرايي مورد بازخواست قانوني قرار دهند.
دلسوزي فعالان و سايتهايي كه اقدام بـه اين بيانيه و درج آن كرده اند قابل انكار نيست و لذا اينجانب اصل اين بيانيه و اين تاكتيك خلاقانـه را قبول نموده و حمايت خودم را بـه عنوان تنـها يكي از مبارزان فرهنگي از كليات اين تاكتيك اعلام مي دارم.
لكن همانطور كه بنده خودم را تنـها يكي از فعالان آذربايجاني مي دانم بقيه برادران و ان ما هم بايد همينطور فكر كنند تصميم گيري درون مورد اين پيشنـهاد را بـه افكار عمومي خاصه فعالان آذربايجاني بگذارند لذا اينجانب با حمايت از اصل اين پيشنـهاد و ضمن احترام بـه نقد و نظر ساير فعالان درون مورد جزئيات اين پيشنـهاد و آسيب شناسي آن نظر خودم را اعلام مي كنم.
1 ـ پرواضح هست همـه كساني كه درون استقبال از رئيس جمـهور تجمع خواهند كرد با ما همفكر نيستند و لذا مورد خطاب قرار ملت اذربايجان بـه جاي فعالان محدود فرهنگي منطقي بـه نظر نميرسد و ما بايد صرفا روي كساني حساب كنيم كه قبلا درون تجمعات مشابه شركت كرده اند لذا از اقليت بودن خود نبايد غافل شويم.
2 ـ شعار فدراتيو كردن حوزه اجرايي حاكميت شعار بدي نيست لكن براي مردم كه تحت تاثير تبليغات منفي بر عليه فعلان آذربايجاني قرار گرفته اند شعار زمخت و ترسناكي خواهد بود.
3ـ شعار درون حين سخنراني اگر از سايرين هم توجيه پذير باشد از فرزندان بيدار آذربايجان گناه بزرگي محسوب خواهد شد و زمينـه براي تبليغات منفي مـهيا خواهد گرديد.
و لهذا اكتفا بـه در دست گرفتن پلاكارد هاي ملايم درون عين حال فريادگر بهتر از شعار حين سخنراني است
اما اگر بـه اين پلاكارتها حمله و يا اهانت شود اين مسئله أي ديگر هست .
3 ـ از شعارها و در دستن داشتن پلاكاردهاي اختلاف برانگيز موهن بـه زبان فارسي ـ تجزيه طلبي و همچنين علامات و پرچمـهايي كه بـه سركوب اين حر.كات منجر مي شود خودداري نمائيم.
4 ـ پلاكاردها فقط درون محدوده اجتماع ظاهر شوند چرا كه ظهور آنـها درون مسير حركت بـه راحتي قابل كنترل مخالفين خواهد بود.
5 ـ اطلاع رساني اين مسئله مقدمـه مـهمي براي اجراي صحيح اين تاكتيك هست لذا اگر تصميم قطعي براي اين كار گرفته شد همـه شـهرهاي آذربايجان و فعالان آنـها بايد درون جريان امر قرار گيرند.
6 ـ هر گونـه درگيري و فحاشي هم بـه ضرر ما و هم بـه ضرر نظام جمـهوري اسلامي هست و تنـها برنده درگيريها و فحاشيها دشمنان سلطنتطلب و ضد دين جمـهوري اسلامي و حتي دشمنان قسم خورده ما مي باشند شكي نيست كه اكر اين تاكتيك با لحاظ اين موارد تنـها با حضور يك هزار نفر هم برگزار شود كار بسيار بزرگي محسوب خواهد شد و كسي قادر بـه بايكوت آن نخواهد بود بـه شرطي كه حين اجراي آن از همديگر جدا نشده و فعالان پيشرو تنـها گذاشته نشوند.
با سركوب و يا اجراي موفقيتآميز اين حركت قانوني كه توام با حسن نيت باشد ثابت خواهد شد كه مقابله با فرزندان آذربايجان صرفا از ترس تجزيه كشور هست يا مقابله با حقطلبي و عدالتخواهي آنان .
در خاتمـه بنده اطمينان دارم كه اگر اطلاع رساني فعال درون راستاي اجراي مدبرانـه اين تاكتيك صورت پذيرد نتيجه آن هر چه باشد بـه نفع اقوام تحت تبعيض ايران و نظام جمـهوري اسلامي و در مقابل هرگونـه حركات و شعارهاي احساسي و يا خداي نكرده مغرضانـه و تجزيه طلبانـه بـه ضرر آذربايجان و فعالان آن و همچنين نظام جمـهوري اسلامي تمام خواهد شد كه ما صاحب هر دوي اينـهائيم.
در خاتمـه يادآور مي شود كه تضعيف اصل نظام بـه نفع اقوام ايراني نيست اگر قرار باشد ما بـه حقوق اسلامي و انساني خود برسيم درون چارچوب همين حاكميت خواهيم رسيد چرا كه نـه قبل از نظام جمـهوري اسلامي وضع بهتري داشتيم و نـه بعد از آن فرصتي بـه ما داده خواهد شد که تا به حقوق خود برسيم و اگر خداي نكرده اين نظام از دست برود سلطنتطلبان و غربگرايان گوشت فرزندان هويت خواه آذربايجان را بـه سيخ خواهند كشيد.
از سايتهاي فعال نيز خواهشمنديم ستوني را بـه اين امر اختصاص داده و نظر صاحب نظران را درون اين مورد درج نموده و راه را براي تصميم گيري نـهايي هموار كنند.0
ياشاسين ايران ـ ياشاسين آذربايجان
Tuesday, July 20, 2004
یـاشینا باخان اولسا قان آخماز
عبدالعزیز عظیمـی قدیم:
یـاشینا باخان اولسا قان آخماز
چند سالی هست که غیرت جمعی و فطرت عدالتخواهی و ظلم ستیزی درون بین فرهیختگان و اندیشمندان و قشرهای بیدار اقوام تحت ستم ایرانی شکوفا شده هست از آنجا کـه قوم ترک ایران بیش از سایر اقوام مورد بی مـهری و ظلم فرهنگی قرار گرفته فریـاد عدالتخواهی این قوم نیز بیش از سایر اقوام بـه نظر مـی رسد اما آنچه کـه در مقابل این حس عدالتخواهی و ظلم ستیزی مشـهود هست اغفال عوام الناس و حتی اقشار متدین و با وقار ایران اسلامـی توسط شئونیستها و تمامـیت خواهان پان فارسیست و فارس زده مـی باشد از سرکوب تحصن معقول و فداکارانـه مسجد سرچشمـه اردبیل گرفته که تا رسوایی تسخیر قلعه بابک همـه و همـه نمایـانگر یک سیـاست غلط و پر اشتباه افرادی هست که فکر مـی کنند زخمـهای آذر بایجان را با سر پوشـهای غیر بهداشتی کتمان توانند کرد.
لهذا هرگز بـه فکر درمان این زخمـهای خونین نیفتادند و با انکار وجود تبعیضهای رسوا کننده بر علیـه اقوام غیر فارس و یـا بواسطه پاشی بر علیـه فعالان و مبارزان فرهنگی آذربایجان سعی مـی کنند افکار عمومـی را درون مقابل خواسته های بر حق مبارزان نستوه و خستگی نا پذیر خود بـه تعطیلی و یـا تشویش بکشانند اینـها هرگز حاضر نشده اند رو درون روی مبارزان بـه بحث و مناظره بنشینند اینـها بـه قدری از حقانیت و تاثیر گذاری مبارزان فرهنگی وحشت زده اند کـه به جز بایکوت خبری وسرکوب فیزیکی هیچ راهکاری به منظور افکار غیر اسلامـی و ضد انسانی خود پیدا نمـی کنند . اینـها از امکانات کشوری کـه متعلق بـه آحاد مردم و همـه اقوام ایرانی هست بر علیـه مردم واقوام غیر فارس ایرانی استفاده مـی کنند . اینـها نیمـی از مردم ترک را بر علیـه نیمـی دیگر تحریک مـی کنند اما هرگز نمـی گویند چرا با مبارزان فرهنگی لجوجانـه و یکدنده بر خورد مـی کنند چرا کـه اگر واقعیت ها به منظور مردم روشن شود تنـهایی و انزوا بـه سراغ فارس زدگان بی انصاف خواهد آمد .
اینـها جوانان بسیجی آذربایجان را بـه نبرد برادران فرهیخته و غیور خود مـی فرستند ابتدا بسیجیـان را از مدارس و دبیرستانـها با نام هوا خوری و اردوی فرهنگی رزمـی !جمع نموده سپس با استفاده از سخنرانان اغفال کننده و محرک جوانان بسیجی آذر بایجان را بر علیـه دوستداران بیدار خود اغفال و تحریک مـی نمایند ما بر خود واجب مـی دانیم هرگز از نصیحت برادران اغفال شده خود غافل نمانیم چرا کـه ماهیت مبارزان فرهنگی ما اعطای زندگی و احیـای شرف بیداری همـه مردم ایران خاصه برادران و ان آذر بایجانی مان هست و لا غیر.
برادران بسیجی و سپاهی ما نباید ملعبه دست عده ای قسم خورده و یـا فریب خورده ای باشند کـه صرفا از آنـها استفاده ابزاری مـی کنند.برادران بسیجی ما مطمئن باشند حمله و سرکوب فرزندان حق طلب آذربایجان با جنگ تحمـیلی و نبرد با آمریکا کاملا مغایرو متضاد هست .
برادران مذهبی ما مطمئن باشند کـه هیچ یک از طرفین رو درون روی قلعه بابک سپاه معاویـه نبوده و انشاءالله نخواهند بود و ایراد چنین کلماتی از هر شخصی بـه جز اثبات جمود فکری وی مثبت چیز دیگری نخواهد بود.
برادران بسیجی مطمئن باشند کـه اگر ایـالات متحده و متحدان اروپایی او با حق طلبان آذر بایجان عداوت و دشمنی نداشته باشند قدر متیقن حامـی آنان نیز نبوده و نخواهد بود . چرا کـه آنان خواب مردم ایران را خواستارند نـه بیداری و عدالتخواهی آنان را و اگر باور ندارید غائله 18 تیر اپوزیسیون های ضد انقلاب را با حماسه قلعه بابک و حادثه قتل زهرا کاظمـی و ترور سعید حجاریـان را با فاجعه دد منشانـه مسجد سر چشمـه مقایسه کنید آیـا اروپاییـها و آمریکاییـهادر مورد همـه قضایـا یکسان عمل نمودند ؟با اندکی تامل و انصاف خواهید دید کـه فقط جریـانی مورد حمایت آنـها قرار مـی گیرد کـه جنبه اپوززیسینی و ضد انقلابی داشته باشند درون این صورت رسانـه های جمعی غرب روی جریـانات و قضایـا متمرکز شده و ایران را تحت فشار قرار مـیدهند لکن از آنجا کـه حرکت بیداری آذربایجان هیچ سنخیتی با منویـات غربیـها ندارد مورد بایکوت خبری و بی توجهی همـه محافل حقوق بشر و سازمانـهای بین المللی قرار مـی گیرد و اگر اشاره ای بـه قورولتای قلعه بابک مـی کنند آن را بـه دلخواه خود تحریف نموده و ظاهر زمختی از آن را همانند بعضی از رسانـه ها ی ایرانی بـه نمایش مـی گذارند .
ما بـه شما اطمـینان مـی دهیم کـه غربیـها بیشتر از شئونیستهای داخلی مخالف حرکت بیداری آذربایجانند آنـها محتاج خواب ما هستند نـه بیداری ما مطمئن باشید شعار((آمریکا درون چه فکریـه قلعه دست بسیجیـه ))کاملا ناشی از اغفال و بی اطلاعی برادران بسیجی ماست چرا کـه آمریکا هم خواستار سرکوب آذربایجانی هاست نـه حامـی آنـها امـیدواریم
برادران بسیجی و سپاهی ما دیگر سیـاهی لشکر جهال وشئونیزم نشده هر گز بـه فکر مبارزه با برادران بیدار و مبارز خود نفتند و اگر بار دیگر بـه این نوع نبرد جاهلانـه و غافلانـه دعوت شدند حتما از دستور فرماندهان اغفال شده خود تمرد نموده و به خیل مبارزان خونین دل و برادران و ان مظلوم خود بپیوندند.
یـاشاسین ایران..............یـاشاسین آذربایجان
وحدت زباني زيانبارترين وحدت ممكنـه هست
حجت السلام عظيمـی قديم
ما هرگز با گسترش يك زبان مخالف نيستيم٬ لكن بايد اين گسترش طوري باشد كه بـه نابودي ساير زبانـها منتج نگردد. اگر از حق تعامل خودمان مبني بر گسترش زبان قوميتها بـه اندازه زبان فارسي كوتاه بيائيم قطعأ درون حفظ زبان مادري درون مناطق ترك زبان و يا هر زبان ديگر بايد كوشا باشيم. اگر كسي بـه فكر گسترش زبان فارسي باشد بايد اين حق را بـه صاحبان ساير زبانـها هم قائل باشد كه آنـها هم زبان خود را گسترش دهند.
ما بارها گفته ايم و نوشته ايم نـه پان فارسيسم را قبول داريم و نـه پان تركيسم را, و سياهي لشكر هيچ يك از اين دو پديده افيوني نخواهيم شد. لاكن براي گريز از كشتارگاه پان فارسيسم از انگهاي دروغين پان تركيسم و ناسيوناليسم هراسي نداريم. اگر ايستادگي درون مقابل پان فارسيزم را سلطه زبان فارسي و احياي زبان مادري و تحريك غيرت جمعي پان تركيسم قلمداد شود ما پان تركيست هستيم و به آن افتخار هم مي كنيم.
آنجاق بير سؤزوم وار من ده اينسانام
حجت السلام عظيمـی قديم
كشور ما ايران مملكتي چند قوميتي هست و داراي زبانـهاي متعدد, لذا هر گاه از ايران نام مي شود قوميتهاي متعدد درون ذهن آدمي متبادر مي شوند. اين حق مطلب هست و واقعيت ايران ما غير از اين نبوده و نخواهد بود . لكن درون اين ميان عده اي تعدد قوميتها و زبانـها را درون يك كشور تحمل نكرده و وحدت قومي را سرلوحه فعاليتهاي نامبارك خود قرار داده اند و تلاش كرده اند ايراني با قوم واحد و زبان واحد تشكيل بدهند٬ كاري كه درون طول تاريخ احدي از سلاطين و اقوام جائر قادر بـه انجام آن نبوده اند.
در گذشته هاي دور و نزديك , بـه علت محدود بودن ارتباطات و ابزارهاي تبليغاتي نژادپرستان و زبانپرستان قادر بـه نابودي زبان و فرهنگ قوميتهاي ديگر نبوده اند. لكن درون عصر ما كه با مساعدت ابزارها و رسانـه هاي تبليغاتي عده اي بـه فكر جهاني سازي افتاده اند و عده اي ديگر درون كشور ما بـه فارس گسترى مي انديشند از همـه امكانات قوميتهاي متعدد بـه نفع قوم فارس زبان و زبان فارسي بهره برداري مي كنند. از انديشمندان خود باخته قوميتها گرفته که تا مدارس و دانشگاهها و رسانـه هاي ملي و منطقه اي همـه و همـه درون راستاي وحدت زباني كه زيانبارترين وحدت ممكنـه هست بسيج شده اند. هرگونـه اهانت بـه زبان و فرهنگ قوميتهاي غيرفارس توجيه مي شود و در مقابل كمترين پردازش بـه زبان و فرهنگ اين قوميتها با انگهايي همچون ناسيوناليسم و بيگانـه گرايي و ... بـه خاك سياه نشانده مي شود.
ما هرگز با گسترش يك زبان مخالف نيستيم٬ لكن بايد اين گسترش طوري باشد كه بـه نابودي ساير زبانـها منتج نگردد. اگر از حق تعامل خودمان مبني بر گسترش زبان قوميتها بـه اندازه زبان فارسي كوتاه بيائيم قطعأ درون حفظ زبان مادري درون مناطق ترك زبان و يا هر زبان ديگر بايد كوشا باشيم. اگر كسي بـه فكر گسترش زبان فارسي باشد بايد اين حق را بـه صاحبان ساير زبانـها هم قائل باشد كه آنـها هم زبان خود را گسترش دهند.
گسترش يك زبان بـه معناي نابودي ساير زبانـها همانند بذرافشاني روي مزرعه ديگري هست كه بذري غير از آن كاشته هست و اين بذرافشاني مجدد نـه حاصلي براي غاصب خواهد گذاشت و نـه مزرعه اي براي صاحب اصلي باقي خواهد گذاشت. همـه زبان پرستان و غافلان بدانند تغيير زبان يك قوم بـه نفع هيچ كس و هيچ قومي نخواهد بود و تنـها محصول نامشروع اين گونـه اقدامات بي هويتي درون قوم مغلوب و جسارت و بي نزاكتي درون قوم غالب خواهد بود. لكن درون اين ميان كساني خواهند بود كه هرگز تن بـه ذلت نخواهند داد و هرگز قوميت و زبان خود را انكار نخواهند كرد. اينان همان كساني هستند كه پروردگارشان آنـها را آزاد آفريده و هرگز بـه بندگي و اسارت تن نخواهند داد.
ما بارها گفته ايم و نوشته ايم نـه پان فارسيسم را قبول داريم و نـه پان تركيسم را, و سياهي لشكر هيچ يك از اين دو پديده افيوني نخواهيم شد. لاكن براي گريز از كشتارگاه پان فارسيسم از انگهاي دروغين پان تركيسم و ناسيوناليسم هراسي نداريم. اگر ايستادگي درون مقابل پان فارسيزم را سلطه زبان فارسي و احياي زبان مادري و تحريك غيرت جمعي پان تركيسم قلمداد شود ما پان تركيست هستيم و به آن افتخار هم مي كنيم. درون جهان دروغگويي كه بـه جاي رژيم صهيونيستي , حماس و حزب ا... جاي آمريكا و اسرائيل٬ جمـهوري اسلامي ايران خطر بين المللي تلقي مي شود انتظاري جز اين نيست كه دروغي ديگر بـه اين دروغهاي شاخدار اضافه شود و به جاي مـهاجم پان فارسيست مع عدالتخواه سركوب شود.
ما حاضر نيستيم بـه خاطر مصالح غيرواقعي و سليقه اي از حق انساني و اسلامي خود كه همان اثبات موجوديت و مغايرت قومي با فارس زبانـها هست صرف نظر كنيم و هرگز از ترس ناملايمتها و انزواهاي احتمالي دست از اين مبارزات مقدس خود بر نمي داريم. ما بـه هدف والاي خود ايمان داريم و در اين راه از نكوهش لائمان باكي نداريم و هرگز رضاي خالق را قرباني رضاي اكثريت جامعه نخواهيم كرد و طبيعي هست كه بعلت اميدهاي فراوان و اسلامي بودن نظام مردمي ايران هرگز بـه فكر اپوزيسيون شدن نبوده و انشاء ا... نخواهيم شد٬ چرا كه ما بـه پشت اين كوه اميدها بسته ايم .
احقاق حقوق اقليتهاي قومي از قبيل تدريس زبان مادري آنـها درون مدارس٬ ايجاد فرهنگستان زبانـهاي قوميتها و مبارزه با تحقير و عقب ماندگي اقوام غير فارس از اورژانسي ترين مطالبات ماست كه هر چه زودتر بايد بـه نتيجه مطلوب برسد. طرق مختلفي براي رسيدن بـه اه مقدس ما وجود دارد كه هر يك از آنـها هزينـه ها و ناملايمتهايي بـه دنبال خواهد داشت:
1- توجه مستقيم مسئولين نظام جمـهوري اسلامي و احقاق حقوق اقليتهاي قومي بدون دخالت و توجه جدي عامـه مردم .
2- روشنگري فداكارانـه انديشمندان قوميتها که تا جايي كه آحاد مردم بـه اين بيماري خطرناك پي و حقوق قانوني خود را با شجاعت از مسئوليت منتخب خود بخواهند و بگيرند.
3- دخالت مجامع بين المللي از جمله سازمان ملل و يونسكو و ... و فشارهاي خارجي بر دولت جمـهوري اسلامي .
هر يك از اين سه راه حل هزينـه هايي بـه دنبال خواهند داشت كه اينجانب اولين راه حل يعني توجه مستقيم مسئولين را كم هزينـه ترين و نافع ترين راه حل و دخالت مجامع بين المللي را پر هزينـه ترين راه حل براي قوميتها و نظام مي دانم و تا زماني كه از گزينـه هاي اول و دوم مأيوس نشده ايم نبايد مستقيمأ از مجامع بين المللي استمداد كنيم. هر چند كه اميدها درون مورد گزينـه اول رنگ مي بازند گزينـه دوم بـه قوت خود باقي هست و مي شود با آگاهي و تحريك غيرت مردم مسئوليت را متوجه و حتي مجبور بـه احقاق حقوق اقليتها كرد بدون اينكه ضربه اي بـه نظام مقدس جمـهوري اسلامي توسط مجامع بين المللي وارد شود و اين مسئله با اراده يك ملت حل و فصل شود.
لكن با حل مشكلات قومي دستاوردهاي هنگفتي بـه نفع نظام جمـهوري اسلامي حاصل مي شود٬ البته بـه شرطي كه با راه حل اولي و دومي بـه نيتجه برسيم. از جمله مـهمترين دستاوردهاي حتمي موارد زير مي باشند:
1- رضايت و حمايتهاي بيش از پيش مردم و انديشمندان قوميتها از نظام جمـهوري اسلامي .
2- رنگ باختن ترفندهاي دشمنان نظام اسلامي از ادامـه فعاليت درون اين وادي بـه بهانـه احقاق حقوق اقليتهاي قومي .
3- تغيير نگرش منفي مردم ترك زبان آسياي ميانـه و تركيه نسبت بـه حكومت جمـهوري اسلامي و تعميق علايق باطني آنان با ملت و دولت ايران.
4- بيمـه شدن كشور ايران از خطراتي همچون تجزيه و نحو ذالك چرا كه بعد از احقاق حقوق هيچ بهانـه اي براي تبليغ تجزيه درون دست تجزيه طلبان احتمالي نخواهد بود.
ما بـه همان اندازه كه مردم قوميتهاي خود را دوست داريم بـه نظام اسلامي و مردمي ايران از ته دل وفاداريم و بايد طوري فعاليت كنيم كه از هيچ يك از مطالباتمان صرفنظر نكرده و مصالح واقعي نظام جمـهوري اسلامي را مد نظر قرار دهيم. بديهي هست كه مصالح واقعي غير از مصالح سليقه اي هست كه بـه بهانـه آن ما را بـه خاموشي فرابخوانند.
والسلام
فارس زدگي , ماري خوش خط و خال
حجت الاسلام عبدالعزيز عظيمـی قديم
از روزي كه چشم درون ايران زمين باز كرده ايم بـه ما گفته اند بايد يك زبان رسمي داشته باشيم٬ فكر مي كرديم همـه كشورهاي دنيا با يك زبان اداره مي شوند, درون مدارس آنـها فقط بـه يك زبان تدريس مي شود٬ که تا جايي جمود فكري داشتيم كه فكر مي كرديم درس خواندن فقط براي فارسي ياد گرفتن هست و هر كس فارسي بلد باشد درون حد اعلاي فهم و درك هست هر از گاهي هذيان! مي شنيديم شعرهاي حيدرباباي شـهريار نظمـهاي منزوي و ... خيلي خنده دار مي آمد مگر نوشتن و خواندن بـه زبان تركي هم ممكن است٬ مگر شـهريار سواد ندارد كه تركي مي نويسد.
هر قدر درون زبان فارسي غوطه ورمان كردند بـه همان اندازه بـه زبان مادري مان بدبين شديم و گفتيم تركي هم شد زبان!؟؟ چرا كه علم را بـه زبان فارسي و فحش را بـه زبان تركي ياد گرفتيم و ما را از تعلم بـه زبان تركي دور نگه داشتند و لاجرم از فحشـهاي ركيك فارسي هم دور مانديم٬ جديت را درون زبان فارسي و هزل و تمسخر را درون زبان تركي يافتيم٬ چرا كه داده ها غير از اين نبود. جديت زبان تركي و هزل و تمسخر زبان فارسي را از جلوي چشم ما دور كردند٬ که تا آنكه ما شيفته زبان فارسي شديم و متنفر از زبان مادري و اين براي فارسي زدگي و تركي گريزي ما كفايت مي كرد.
اما وقتي بـه شـهرهاي فارسي زبان مسافرت كرديم ديديم كه موضوع از قرار ديگري هست اصلأ زبان ما محكوم بـه نابودي هست . چوپان بي سواد فارسي زبان خيلي راحتر از ليسانس ترك زبان ما اظهار نظر مي كند و من ترك بـه خاطر ترك بودن لهجه ام با هزار شرم و حيا فقط او را تصديق مي كنم. اگر با لهجه تركي حرف بزنيم مي گويند تو اول برو لهجه ات را درست كن بعد, فهميديم كه محكوم بـه فنائيم. عده اي عكس العمل انفعالي نشان دادند و سعي كردند هر چه بيشتر بـه زبان فارسي و لهجه تهراني آن ( نـه افغاني) روي بياورند که تا از تحقير و عقب ماندگي جان سالم بدر ببرند و اگر درون مورد خودشان ميسور نبود فرزندانشان را از بدو تولد فارسي ياد دادند که تا از ذلت!! ترك بودن نجاتش دهند.
اما عده اي ديگر چشم و گوش خود را باز كردند و به خود بار ديگر نگريستند و به كلام دل خود گوش دل دادند و از خود سئوال كردند ما كيستيم؟ جواب شنيدند ما امت پيغمبريم مسلمان٬ اما لازم نيست كه عرب شويم. باز پرسيدند ديگر كيستيم٬ شنيدند ايراني٬ اما ايراني بودن بـه معناي فارس بودن نيست. ايران كشوري جغرافيايي هست نـه بادكنكي زباني٬ بعد چرا بايد من فارس شوم؟ چه فرقي بين زبان من و زبان فارسي هست؟ چرا بايد من از او تقليد كنم؟ مگر او فرزندش را تركي ياد مي دهد؟ شرف ما بـه احياي زبان مادري بستگي دارد. اگر امروز مي بينيم فارس زدگي درون تبريز و اروميه و اردبيل امانمان را مي برد ناشي از انفعال پدرانمان بوده كه اوايل انقلاب بعد از نابودي رژيم زبانپرست و قومگراي پهلوي حقمان را نخواستند و در مقابل سياستهاي تك زباني سكوت كردند. اما ما زنده ايم و تا زنده ايم بايد از شرافتمان با چنگ و دندان دفاع كنيم مردممان را آگاهي بدهيم.
اي مردم علم منحصر بـه يك زبان نيست تحصيل بـه زبان مادري هم ممكن هست و هم ايده آل. با فارسي ياد تو فرزندت منتسب بـه تهراني ها نمي شود چرا كه او فرزند توست خوب باشد يا بد متعلق بـه ترك هست و خودش هم ترك اما يك ترك فارس شده يا بـه عبارت من فارس زده فارس زدگي تنـها يك معضل ساده نيست يك بحران است. فارس زدگي يك شبيخون فرهنگي هست بر عليه ترك و كرد و بلوچ و ... فارس زدگي شبنم ذلتي هست كه هر روز حلقه محاصره را بر ما تنگ تر مي كند روزي حكومت پهلوي بـه زور ما را فارس زده مي كرد اما امروز با كمال ذلت خودمان سراغ فارس زدگي مي رويم٬ همانند معصيت كردن درون ماه رمضان درون حالي كه شياطين درون غل و زنجيرند امروز مبارزان فرهنگي آذربايجان با مردم خويش بيشتراز حكومت مشكل دارند بايد مردم خويش را آگاهي دهند که تا از اين مار خوش خط و خال بهراسند. مردم قوميها بايد از خواب گران برخيزند و فرزندان خود را از چنبره اين مار خطرناك برهانند چرا كه فردا بسيار دير هست و كار بسي مشكلتر.
اگر حكومت اسلامي با زبان و فرهنگ قوميتها بيگانـه هست ناشي از خواب و غفلت مردم هست نـه تعمد شئونيستي و اگر شئونيسم هم باشد باز هم بـه مردم فارس زده برمي گردد چرا كه ( آدامين آغزينا باخيب آش پيشيررلر).
من حكومت اسلامي را با تمامي محسن و اشكالاتش تبلور انديشـه و كردار مردم مي دانم تقريبأ هر آنچه مردم مي خواهد همان را انجام مي دهد. ما با مردم فارس زده خويش مشكل داريم كه تمدن و پيشرفت و علم را منحصر درون زبان فارسي مي دانند غافل از آنكه كاشانـه شان بـه تاراج مي رود اسامي شـهرها روستاهايشان بـه فارسي مبدل مي شود زبان غالب شـهرهايشان رفته رفته ازتركي بـه فارسي تغيير مي يابد امروز قزوين و همدان و ساوه ... فردا زنجان و ميانـه و طولي نمي كشد كه تبريز و اردبيل هم درون مقابل اين مار خوش خط و خال مي بازند آنروز ديگر ما مرده ايم كسي بايد جنازه گنديده ما را دفن كند.
آخرين فرصتها امروز هست كه مردم بدانند نـه مسلمان بودن بـه معني عرب بودن هست و نـه ايراني بودن بـه معني فارس بودن. ما مسلمان تركيم ما ايراني تركيم فرزندان ما هم همينطور و بايد از ترك بودن و كرد بودن خود دفاع كنيم همانطور كه يزديها از فارس بودن خود دفاع مي كنند. ما تركيم و ما كرديم. ايران را تقديم بـه فارس زبانـها نمي كنيم چرا كه ايران متعلق بـه همـه اقوام ايراني است
[هزينه بيمارستان بابك با بيمه اختياري چقدر است]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 23 Aug 2018 17:01:00 +0000