پس جنگ جهانی دوم، دانلود کتاب دشمن مخفی آگاتا کریستی اوضاع دنیـا پر از آشوب و پریشانی بود درون چنین فضایی نویسندگانی بالیدند کـه امروز از آنـها بـه عنوان ستارگان بی بدیل ادبیـات پلیسی نام مـی شود: دانلود کتاب دشمن مخفی آگاتا کریستی ژرژ سینمون، آگاتا کریستی، ریموند چندلر و....
«آگاتا کریستی» کـه کتاب هایش بعد از کتاب مقدس و مجموعه آثار شکسپیر پرفروش ترین کتاب ها درون سطح جهان است. دانلود کتاب دشمن مخفی آگاتا کریستی درون سال 1891 بـه دنیـا آمد. دانلود کتاب دشمن مخفی آگاتا کریستی با این کـه شش رمان عاشقانـه هم نوشت اما شـهرت آگاتا کریستی مدیون داستان های پلیسی اوست.
کارهای اصلی این نویسنده همان داستانهای جنایی، بـه ویژه ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و خانم مارپل هستند کـه بارها بر اساس آنـها فیلم سینمایی و تلویزیونی و اجراهای رادیویی ساخته شده است. «قطار ۴ و ۵۰ دقیقه از پدینگتون»، «شاهد پرونده»، «قطار سریعالسیر شرق» و «مرگ بر رودخانـهی نیل» از مشـهورترین این آثار بـه شمار مـیروند.
دستمایـه قرار گرفتن داستان های کریستی به منظور ساختن فیلم از سال ۱۹۲۸، و برای مجموعههای تلویزیونی از ۱۹۴۵ آغاز شد و همچنان ادامـه دارد. تله موش کـه یکی از آثار معروف اوست اولین بار درون ۲۵ نوامبر ۱۹۵۲ درون لندن بـه روی صحنـه رفت و از آن تاریخ که تا زمان حاضر و در طول بیش از ۵۰ سال همـیشـه بر روی صحنـه بودهاست و از این نظر رکورددار است. این نمایش نامـه تاکنون فقط درون لندن بیش از ۲٬۰۰۰ بار بـه روی صحنـه رفتهاست.
در سال ۱۹۵۵ آگاتا کریستی نخستینی بود کـه جایزه استاد اعظم را از مجمع معمایینویسان آمریکا دریـافت کرد. آگاتا درون سال ۱۹۱۴ با یک سرهنگ نیروی هوایی بـه نام آرچیبالد کریستی ازدواج کرد کـه ازدواج موفقی نبود و زندگی مشترک آنان بعد از ۱۴ سال عاقبت درون سال ۱۹۲۸ بـه جدایی انجامـید. ی بـه نام روزالیند هیکز حاصل این ازدواج بود.
آگاتا درون زمان جنگ جهانی اول درون بیمارستان و سپس درون داروخانـه کار مـیکرد؛ شغلی کـه تأثیر زیـادی بر نوشتههای او داشته است: بسیـاری از قتل هایی که درون کتاب هایش رخ مـی دهند از طریق خوراندن سم بـه مقتولان صورت مـیگیرند. درون زمان جنگ گرفتارتر از آن بود کـه چیزی بنویسد اما مقدمات نوشتن یک داستان پلیسی را فراهم کرد. کریستی داستان های پلیسی بسیـاری خوانده بود و معتقد بود کـه این داستان ها بهترین وسیله ای هست که مـی تواند نگرانی های آدم ها را از یـادشان ببرد.
آگاتا درون سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی بـه نام سِر مامالووان کـه ۱۴ سال از او جوانتر بود ازدواج کرد و با او بـه سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شـهرها و کشورهایی را کـه او از آنـها دیدن مـیکرد مـیتوان درون بیشتر داستان هایش کـه وقایع آنـها درون خاورمـیانـه رخ مـی دهند دید. ازدواج او با مالووان درون ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجوییهای عشقی خارج از ازدواج مالووان مدتی نسبتاً طولانی دوام بیـاورد.
آگاتا کریستی رمان «قتل درون قطار سریعالسیر شرق» را درون سال ۱۹۳۴ وقتی درون هتل پرا پالاس استانبول سداشت نوشت. استانبول آخرین ایستگاه شرقی قطار سریعالسیر اورینت بود کـه در آن زمان بین غرب و شرق اروپا درون تردد بود. اتاقی کـه آگاتا کریستی درون آن مـیزیست توسط مقامات هتل پرا پالاس بهعنوان یـادبود این نویسنده نامدار درون همان حال و هوای زمان اقامت کریستی حفظ و نگهداری شدهاست.
آگاتا کریستی درون سالهایی کـه همسرش درون عراق و شمال سوریـه مشغول کاوش بود، همراه او دو بار نیز بـه ایران سفر کرد. سفر اول بـه سال ۱۹۳۱ و اندکی بعد از ازدواج با ماملووان مربوط مـیشود. این دو بعد از خاتمـه ی یکی از ماموریتهای ملووان درون عراق، بـه جای بازگشت بـه انگلستان چند روزی را درون ایران مـیگذرانند. کریستی درون این سفر از شیراز و اصفهان دیدن مـیکند و شیفتهی این دو شـهر مـیشود.
سفر دوم خالق مشـهورترین رمانهای جنایی و همسر باستان شناسش بعد از بـه پایـان رسیدن آخرین ماموریت ملووان درون منطقه درون سال ۱۹۵۸ صورت گرفت. این زوج انگلیسی درون این سفر دو هفته درون شیراز اقامت د. ظاهرا نارنجستان قوام کـه یکی از خانـه های مشـهور دوران قاجار بـه شمار مـی رود، بسیـار مورد توجه کریستی قرار گرفته بود. او درون داستانی با نام «خانـهای درون شیراز» بـه وصف گوشـههایی از این مکان مـیپردازد.
آگاتا کریستی درون ۱۲ ژانویـه ۱۹۷۶ درون ۸۵ سالگی بـه مرگ طبیعی درگذشت.
«کریستی درون طرح نقشـه های هیجان انگیز و دسیسه های پیچیده و به دست کلید معماهای روانی، نویسنده ای چیره دست است. گره گشائیـها درون پایـان وقایع مرموز داستان های او بـه نحوی ترتیب مـی یـابد کـه خواننده هرگز درون جریـان داستان انتظار آن را نداشته است.»
چند رمان برتر آگاتا کریستی
1- قتل راجر آکروید
- ترجمـه ی خسرو سمـیعی
- انتشارات هرمس
اهالی روستای کوچک کینگز آبوت همـه از مرگ خانم فرارز حرف مـیزنند کـه یکی از بیماران دکتر جیمز شپارد بوده. خانم فرارز ظاهرا بـه علت مصرف بیش از اندازه ورونال فوت کرده و بسیـاری از اهالی روستا از جمله کارولین، فضول جیمز، معتقدند کـه خانم فرارز چون شوهرش را با آرسنیک بـه قتل رسانده، دچار عذاب وجدان شده و کرده. خانم فرارز قرار بوده بعد از گذشت مدتی از برگزاری مراسم عزاداری شوهرش، با جوان شایستهای بـه نام راجر آکروید ازدواج کند.
دکتر شپارد با یکی از همسایـههایش بـه نام هرکول پوآرو دربارهی این مسائل صحبت مـیکند. پوآرو بلژیکی هست و قبلا کارآگاه بوده و حالا بازنشسته شده و اوقاتش را بـه کشت کدو مسمایی مـیگذراند.
شب بعد دکتر شپارد به منظور شام بـه منزل راجر آکروید دعوت مـیشود و پس از شام آکروید نزد او اعتراف مـیکند کـه از مرگ خانم فرارز عذاب وجدان دارد. شپارد از آکروید جدا مـیشود و به خانـه برمـیگردد. ولی هنوز یک ساعت نگذشته کـه دوباره بـه خانـه آکروید احضار مـیشود...
2- مصیبت بی گناهی
- ترجمـه ی مجتبی عبدالله نژاد
- انتشارات هرمس
دکتر آرتور کالگری بـه دلیل سفر اکتشافی بـه قطب جنوب شش ماه از وطن دور بوده و پس از شش ماه بـه انگلستان برگشته. بعد از برگشت خبر تکاندهندهای مـیشنود و اطلاع مـییـابد کـه جکو آرگایل درون زندان از بیماری ذاتالریـه فوت کرده. او متوجه مـیشود کـه اگر درون انگلستان بود و قادر بود اتفاقی را کـه ماهها قبل رخ داده بـه یـاد بیـاورد، مـیتوانست این جوان را از زندان و مرگ نجات بدهد. جکو بـه اتهام قتل مادر خواندهاش محاکمـه و زندانی شده بود و دکتر کالگری با شـهادت خود توانست تا، اگر چه دیرهنگام، بیگناهی او را ثابت کند. دکتر کالگری بـه نزد خانواده جکو مـیرود که تا این مساله را بـه آنـها اطلاع بدهد اما واقعیت تلخ این هست که اگر جکو درون مرگ مادر خواندهاش بیگناه بوده، بعد یکی دیگر از اعضای خانواده درون قتل او دست داشته....
یکی از ویژگیهای مـهم «مصیبت بیگناهی» این هست که هیچیک از کارآگاه های معمول کریستی درون این داستان حضور ندارند. درون عوض کارآگاه داستان، دکتر آرتور کالگری است. کالگری هم مثل چارلز هیوود درون «خانـه وارونـه» کارآگاه حرفهای نیست، ولی با لیـاقت و کاردانی زیـاد کارش را بـه پیش مـیبرد و البته درون دیگر داستانهای کریستی اثری از او وجود ندارد.
3- قتل درون قطار سریعالسیر شرق
- ترجمـه ی محمد گذرآبادی
- انتشارات هرمس
هرکول پوآرو درون هنگام سیـاحت درون ترکیـه با تلگرافی بـه لندن احضار مـی شود. او بـه سختی درون یکی از کوپه های واگن تختخوابدار قطار سریعالسیر شرق جایی پیدا مـیکند و به سمت لندن بـه راه مـیافتد.
در قطار پوآرو همسفرانش را زیر نظر مـیگیرد و بلافاصله متوجه مـی شود کـه افرادی کـه در واگن او هستند، جمع ناهمگونی را تشکیل مـیدهند. درون واقع از تمام طبقات اجتماعی نماینده ای درون داخل این واگن وجود دارد، ولیی کـه بیشتر از بقیـه توجهش را جلب مـیکند ساموئل راچت، یک تاجر خیر آمریکایی هست که از چشمانش پیداست آنطور کـه وانمود مـیکند، آدم خیرخواه و خوبی نیست. خود راهم بـه پوآرو نزدیک مـیشود و اظهار علاقه مـیکند کـه او را بـه سمت محافظ خود استخدام کند. پوآرو پیشنـهاد او را نمـیپذیرد، صرفا بـه این دلیل کـه از قیـافه ی راخوشش نمـیآید و....
4- قتلهای الفبایی
- نویسنده: آگاتا کریستی
- ترجمـه ی محمدعلی ایزدی
- انتشارات هرمس
نامـهای از شخصی ناشناس بـه دست هرکول پوآرو مـیرسد و به او مـیگوید کـه در روز بیست و یکم ماه منتظر یک معمای جدید باشد. اسکاتلندیـارد نامـه را جدی نمـیگیرد اما صبح روز بیست و دوم خبر مـیرسد کـه آلیس آشر درون انداور با بیرحمـی بـه قتل رسیده و یک نسخه از راهنمای الفبایی قطارهای مسافربری با صفحات باز رشخوانی درون نزدیکی جنازه پیدا شده.
یک ماه بعد پوآرو نامـه نگرانکننده دیگری دریـافت مـیکند کـه در آن نوشته شده منتظر قتلی درون بکستونانسی باشد. همانطور کـه در نامـه پیشبینی شده، جسد الیزابت "بتی" برنارد درون بکستونانسی پیدا مـیشود. این بار هم راهنمای الفبایی حرکت قطارها درون نزدیکی جسد قرار دارد. قتهای دیگری روی مـیدهد و پوآرو تصمـیم مـیگیرد قاتل زیرک و مغرور را گیر بیندازد...
«قتلهای الفبایی» کـه از بهترین و موفقترین رمانـهای کریستی و معمایی واقعی به منظور کارآگاه بلژیکی است، قاتل زنجیرهای نادری را معرفی مـیکند کـه اخلاق منحط و خیلی کثیفی دارد. همانطور کـه در صفحات آغازین خود رمان توضیح داده شده، عنوان رمان از راهنمای الفبایی حرکت قطارهای مسافربری گرفته شده کـه کتابچه معروفی هست که شرکت قطارهای بریتانیـا نشر داده و حاوی فهرست الفبایی ایستگاههای حرکت قطار است.
5- جنایت خفته
- ترجمـه ی گلرخ سعیدنیـا
- انتشارات هرمس
گواندا رید و شوهرش جایلز رید کـه سه ماه هست ازدواج کردهاند تصمـیم دارند از نیوزلند بـه انگلستان بروند. جایلز کـه دارد کارهایش را درون نیوزلند تمام مـیکند، گواندا را پیشاپیش مـیفرستد کـه خانـه مناسبی درون انگلستان پیدا کند. گواندا بـه ویلای کوچکی متعلق بـه دوره ویکتوریـا بـه نام هیلساید برمـیخورد کـه برای فروش گذاشته شده و این ویلا را مـیخرد. بعد از خرید ویلا اتفاقات عجیبی به منظور گواندا رخ مـیدهد و او چیزهایی را درون ویلا کشف مـیکند کـه انگار قبلا از وجودشان خبر داشته. دری مخفی شده درون بخشی از خانـه، طرحی از کاغذ دیواری کـه حالا زیر کاغذ دیواریهای جدید ویلا مخفی شده و....
گویـاندا از این اتفاقات ترسیده و نگران مـیشود. تصمـیم مـیگیرد مدتی از خانـه دور شود بـه همـین دلیل بـه دعوت ریموند وست و همسرش جوآن کـه از دوستان جایلز هستند بـه لندن مـیرود. گواندا بـه اتفاق مـیزبانانش و ریموند کـه پیرزن جالبی بـه نام جین مارپل هست به تماشای نمایشنامـهای بـه نام دوشس دالفی مـیروند. اما درون صحنـه پایـانی نمایش وقتی یکی از بازیگران جملهای را بر زبان مـی آورد گواندا یکباره فریـادی مـیکشد و از سالن بیرون مـیرود....
«جنایت خفته» آخرین رمان خانم مارپل هست که از کریستی منتشر شد. کریستی "جنایت خفته را تقریبا زمانی نوشت کـه «پرده» را بـه نگارش درآورد، یعنی درون طی سالهای جنگ جهانی دوم کـه واقعا نگران بود درون حملات هوایی ارتش آلمان جانش را از دست بدهد. کریستی نسخه دستنویس این رمان را هم مثل «پرده» کـه درباره پوآرو بود نزد بانکی بـه امانت گذاشت و تا سه دهه بعد درون بانک بود. درون «جنایت خفته» از شیوه روایی خاصی استفاده شده کـه کریستی درون رمانـهای دیگرش هم استفاده کرده بود، یعنی شرح قتلی کـه در گذشته اتفاق افتاده و حل معمای آن قتل با نگاه بـه حوادث سالهای دور و کنار هم قرار سرنخهای مختلف.
هفته نامـه چلچراغ: درون کتاب فروشی های ایران وقتی قفسه های بخش رمان و داستان را نگاه مـی کنیم، کمتر پیش مـی آید کـه به ردیف یـا قفسه ای بربخوریم کـه در آن رمان های موسوم بـه رمان های کارآگاهی یـا رمان پلیسی یـا رمان جنایی یـا رمان معمایی را گذاشته باشند. اما اگر تعداد این رمان ها را نگاه کنیم کـه در طول سال بـه صورت منظم بـه فارسی ترجمـه و منتشر مـی شوند، بـه این نکته پی مـی بریم کـه به هیچ وجه کم نیستند. حالا دیگر رمان های پلیسی یـا کارآگاهی درون ایران بـه صورت منظم ترجمـه مـی شوند.
مترجمانی کـه علاقه دارند این نوع رمان ها را ترجمـه کنند، هرچند گسترده نیستند، ولی بـه این ژانر علاقه خاص دارند. درون بازار کتابی کـه مـی شود مترجمان فراوانی را پیدا کرد کـه حاضرند وقت شان را به منظور ترجمـه مجدد یک رمان یـا داستان صرف کنند، احتمالا این یک حُسن هست که مترجمان اندکی سراغ رمان های پلیسی مـی روند. البته درون یک سال اخیر کـه بازار رمان های کارآگاهی درون ایران نسبت بـه چند سال قبل دوباره گرم شده است، ناشران دست بـه ترجمـه مجدد برخی رمان ها زده اند. مثلا مجموعه رمان های آگاتا کریستی، نویسنده سرشناس انگلیسی درون انتشارات هرمس ترجمـه تازه ای منتشر کند.
انتشارات ثالث به منظور این کارش دلیلی ارائه نکرده و توضیح نداده کـه در شرایط فعلی چرا دست بـه این کار زده و ترجیح داده رمان های کریستی را از نو ترجمـه کند. انتشار مجموعه آثار آگاتا کریستی درون انتشارات هرمس حدود 10 سال طول کشید و اخیرا بـه آخر رسید. از معدود رمان های کارآگاهی دیگری کـه با ترجمـه نو درون آمد، رمان ژرژ سیمنون، نویسنده سرشناس فرانسوی هست که کاوه مـیرعباسی سال ها پیش آن را با عنوان «مسافری کـه با ستاره شمال آمد» ترجمـه کرد و عباس آگاهی اخیرا آن را با عنوان «پی تر لتونی» ترجمـه کرده است. ترجمـه های مجدد از رمان های کارآگاهی آن اندازه نیست کـه به اندازه رمان های دیگر بـه چشم آید.
رمان های پلیسی و کارآگاهی درون ایران مخاطب گسترده ندارند. معروف ترین و مـهم ترین رمان آگاتا کریستی، غول نویسندگان این ژانر، ظاهرا هنوز به منظور دهمـین بار تجدید چاپ نشده است. رمان «قتل راجر آکروید» کـه یکی از رمان های معروف و مـهم ژانر ادبیـات پلیسی درون دنیـاست، درون ایران نیز از سال های دور بـه فارسی ترجمـه شده بود و روایت کریستی به منظور این داستان یک روایت فوق العاده بوده است. درون ایران هم رمان «قتل راجر آکروید» جزو رمان های کلاسیک بـه حساب مـی آید و حالا درون اغلب کتاب فروشی ها کـه رمان مـی فروشند، آن را مـی شود پیداکرد.
کارآگاهانی مانند خانم مارپل یـا پوآرو بـه لطف سریـال هایی کـه سال ها پیش درون تلویزیون پخش شدند، درون فرهنگ عمومـی مردم ایران که تا حدودی شناخته شده هستند. غیر از این دو کارآگاه معروف، از سال ها قبل شرلوک هولمز، کارآگاه معروف آرتور کانن دویل بـه ایران وارد شده بود. کنار این ها درون سال های بعد از انقلاب کارآگاهان دیگری هم از طریق ترجمـه رمان وارد حافظه خوانندگان ایرانی شدند. فیلیپ مارلو، کارآگاه منحصر بـه فرد رمان های ریموند چندلر، یکی از آن ها بود.
در ایران صفحه حوادث از صفحه های ثابت همـه روزنامـه ها و خبرگزاری هاست و خوانندگان خاص خود را هم دارند. عده ای با خواندن صفحه حوادث روزنامـه ها دچار اضطراب و دلهره مـی شوند. اماانی هم هستند کـه حوادث را دنبال مـی کنند و خبرهای مربوط بـه دستگیری تبهکاران را پی مـی گیرند. درون کلان شـهری مانند تهران جنایت ها و تبهکاری ها فرم ساده ای ندارند و انگیزه های شکل گیری آن ها تنـها یک عامل نیست.
وقتی کلان شـهری مانند تهران را با کلان شـهرها یـا پایتخت های غربی مقایسه مـی کنیم، بـه این نکته پی مـی بریم کـه در تهران رمان پلیسی و کارآگاهی بـه معنی غربی تقریبا وجود ندارد.
سوال این هست که چه ضرورتی باعث شد درون غرب رمان پلیسی که تا این حد بـه تکامل خود ادامـه دهد و ژانر خاصی درون ادبیـات غرب شود. کاوه مـیرعباسی از مترجمان رمان های کارآگاهی درون موخره ای کـه بر رمان «بانوی دریـاچه» ریموند چندلر نوشته، درون پاسخ بـه این سوال معتقد است: «یکی از عوامل شرایط اجتماعی و اقتصادی بود. ممنوعیت تولید و فروش ات الکلی زمـینـه ساز پدیده گانگستریسم شد و ظهور شخصیت هایی هولناک و افسانـه ای نظیر آل کاپون، داچ شولتز و غیره را موجب گردید، و بالطبع، خشونت اجتماعی درون آثار ادبی بازتاب یـافت و یکی از منابع اصلی الهام نویسندگان شد. دست مایـه اولیـه بسیـاری از رمان های سیـاه واقعی جنجالی و رویدادهای جنایی روز بودند. بحران اقتصادی، فقر و بی کار و یـاس و بدبینی و هراس و اضطراب پیـامد آن نیز درون تکوین و شکل گیری رمان پلیسی واقع گرا نقش بسزا داشت.»
دنیس لهان کـه در یک سال گذشته سه رمان از او بـه فارسی ترجمـه شده و در ادبیـات آمریکا صدای تازه ای درون این ژانر شناخته مـی شود، گفته است: «در دوران شکوفایی اقتصادی آمریکا رمان سیـاه بـه عرصه ادبیـات باز مـی گردد. بـه ظاهر همـه درون رفاه و خوشبختی بـه سر مـی برند، ولی واقعیت چیز دیگری است. از این لزوم رمان سیـاه احساس مـی شود که تا کاستی های جامعه ای را نشان دهد کـه در آن اختلاف بین دارا و ندار هر روز زننده تر مـی شود.
نقش رمان سیـاه بـه صحنـه آوردنانی هست که ترجیح مـی دهیم فراموششان کنیم.انی کـه در رشد اقتصادی جایگاهی ندارند و تقریبا دورنمایی به منظور آینده شان متصور نیست.انی کـه خواست بـه حقشان به منظور دست یـابی بـه سعادت بـه طرز جبران ناپذیری پایمال شده است. درون حقیقت اگر بخواهیم ساده بگوییم، رمان سیـاه صدای وجدان معذب جامعه است.» (ادبیـات سیـاه، یـاسمن منو، انتشارات جهان کتاب)
دنیس لِهان، نویسنده50 ساله ای هست که حالا دیگر درون آمریکا و اروپا بـه یکی از نویسندگان سرشناس تبدیل شده و توانسته جایگاه خودش را درون ادبیـات پلیسی و معمایی تثبیت کند. چندن رمان از او تاکنون منتشر شده کـه بخشی از آن ها بـه فیلم تبدیل شده اند و شـهرت او را چند برابر کرده اند.
رمان «رودخانـه مرموز» او کـه چند هفته پیش درون ایران هم منتشر شد، درون آمریکا وارد فهرست پرفورش ها شد و از آن استقبال زیـادی شد. لهان گفته است: «رمان سیـاه یک رمان شـهری است.انی کـه در من مـیل بـه نوشتن را برانگیختند، نویسندگان بزرگ آمریکایی رمان سیـاه بودند. مانند ریچارد پرایس، پیت دکستر و دشیل هَمِت. وجه اشتراک تمامـی این نویسندگان استعداد عبرداری از شـهرشان است. آن ها بلد بودند چگونـه داستان شـهرشان را تعریف کنند. مثلا وقتی به منظور اولین بار بـه لس آنجلس رفتم، خیـابان هایش را بـه واسطه کتاب های جیمز اِلروی باز شناختم.
رابطه قهرمانان رمان سیـاه با شـهرشان رابطه ای دوگانـه است. از سویی بـه آن دل بسته اند و از طرف دیگر این اَبرشـهرهایی کـه جنایت، تضاد، درگیری، خشونت، بی عدالتی و تبعیض را زیر ظاهر پرزرق و برق خود پنـهان کرده اند، مورد نفرتشان است. برخلاف رمان های پلیسی- معمایی انگلیسی کـه معمولا صحنـه جنایت دهکده یـا شـهر کوچکی است، درون رمان سیـاه شـهرهای بزرگ و توصیف آن ها یکی از عناصر اصلی داستان هستند.» (ادبیـات سیـاه، یـاسمن منو، انتشارات جهان کتاب)
سال گذشته روزنامـه لوموند مقاله ای منتشر کرد کـه در آن آمده بود تحقیقات دو استاد دانشگاه نشان مـی دهد از هر پنج کتاب داستانی کـه در فرانسه فروخته شده، چهار تای آن ها رمان های جنایی- پلیسی بوده اند. یـان پلوگستل درون روزنامـه لوموند مقاله ای منتشر کرده یکه یـاسمن مَنو ترجمـه آن رادر کتاب تازه منتشر شده اش با عنوان «ادبیـات سیـاه» آورده است. پلوگستل نوشته است: «رمان سیـاه، این شاهد وضعیت کنونی جهان، جامعه ای را توصیف مـی کند کـه مشکل بتوان درون آن احساس بی گناهی کرد. درون مغشوش ترین زوایـای سرشت انسانی کنکاش مـی کند و بر این زمـینـه هست که موفقیت خود را بنا کرده است. همـه جا هست. از والپرزو که تا ریکایـاویک، از تیرانا که تا تل آویو، از ریودوژانیرو که تا ملبورن، از شانگهای و مونترال و ادینبورگ و استانبول و قاهره و آتن که تا استکهلم و جاهای دیگر.
ژول ورن طرح دور دنیـا درون 80 روز را داد. از این بعد هر خواننده ای مـی تواند این سفر را روی مبل راحتی اش با 80 رمان جنایی- پلیسی انجام دهد. برخی حتی بـه شما خواهند گفت کـه برای بازدید از شـهری خارجی دیگر بـه کتاب راهنمای جهان گردی مراجعه نمـی کنند، بلکه رمان پلیسی مـی خرند کـه داستانش درون آن شـهر مـی گذرد. بـه بارسلون مـی روید؟ «ماجراهای په په کاروالو» نوشته مانول مونتالبان از آن شماست. واشنگتن؟ کتاب های جورج پلسانس شما را بـه محله هایی دور از کاخ سفید مـی برد. پکن؟ بـه دنبال کارآگاه چن، قهرمان کیو زیـالونگ بروید.»
او نوشته است: «با وجود آن کـه رمان سیـاه درون سال های 1920- 1930 با نویسندگانی چون دشیل هَمِت و ریموند چندلر درون آمریکا متولد شد، اما مدت هاست کـه دیگر صرفا آمریکایی نیست. آیـا این از نتایج جنبی جهانی شدن دنیـای ماست؟ نمـی توان با قطعیت بر این امر صحه گذاشت. حتما در ذات این بـه اصطلاح سبک بد کـه مدت ها درون پستوی ادبیـات درون تبعید بـه سر مـی برد اما طرفداران بسیـار داشت، دلایل پیروزی اش را جست و جو کرد.»
چرا درون دنیـا که تا این اندازه رمان های جنایی و پلیسی طرفدار پیدا کرده است؟ روزنامـه های غربی یـا نویسندگان رمان های جنایی و کارآگاهی پاسخ های متفاوتی دارند. عده ای بـه ریشـه این ژانر توجه مـی کنند. رمان سیـاه درون اصل اصطلاحی فرانسوی هست و نویسندگان و منتقدان فرانسوی آن را به منظور نام گذاری این ژانر انتخاب کرده بودند.
نویسندگان انگلیسی و آمریکایی درون مقابل آن ها از عنوان رمان کارآگاهی خشن یـا رمان پلیسی واقع گرا استفاده مـی د. رمان سیـاه درون دهه 30 قرن گذشته درون اوج بحران های اقتصادی و ورشکستگی آمریکا بـه شکوفایی رسید و نویسندگانی مانند دشیل همت و ریموند چندلر توانستند حرف ها و نگاه های تازه ای عرضه کنند. منتقدان و نویسندگان اروپایی- آمریکای معتقدند این سال ها دنیـا باز هم دچار بحرانی شده کـه فراتر از بحران اقتصادی صرف هست و شـهروندان زیـادی را درگیر خودش کرده است.
در همـین شرایط هست که رمان سیـاه باز هم درون دنیـا رونق پیدا کرده و موج آن بـه ایران نیز رسیده است. این مسئله کـه رمان های پلیسی و کارآگاهی درون شرایط بحران های اقتصادی و اجتماعی رونق مـی گیرند، حالا بـه یک اصل درون بازار کتاب اروپا تبدیل شده است. آن ها معتقدند درون سال های دهه 60 درون قرن گذشته کـه اروپای غربی توانسته بود اقتصادش را رونق ببخشد، ادبیـاتی کـه طرفدار گسترده پیدا کرد، ادبیـات علمـی- تخیلی بود. اما وقتی دنیـا دچار بحران شود، این ادبیـات سیـاه هست که بـه صدر جدول مـی آید.
ریموند چندلر سال ها پیش گفته بود: «دنیـا بوی خوشی نمـی دهد، ولی همانی هست که درون آن زندگی مـی کنیم.»
در ایران نویسندگان سراغ نوشتن رمان های جنایی و پلیسی نمـی روند. این درون حالی هست که کلان شـهر تهران از جنبه های مختلف بـه کلان شـهرهایی مانند استانبول و قاهره و شـهرهای اروپایی شباهت دارد. جنایت هایی درون تهران رخ مـی دهد کـه گزارش آن ها را درون صفحه حوادث روزنامـه ها مـی خوانیم و بسیـار پیچیده هستند و انگیزه های متفاوتی درون شکل گیری آن ها نقش داشته است.
قرار هست مجموعه آثار ژرژ سیمنون نیز بـه صورت کامل بـه فارسی ترجمـه شود
همـه ما هنوز هم هراس ناشی از سلسله قتل هایی را بـه یـاد مـی آوریم کـه به دست یک راننده تاکسی رخ دادند. درون تهران مـی شود اجساد چندش آور، دوستان قلابی، آدم های بدکاره، قاتلان حرفه ای و دزدان باتجربه را دید کـه انگیزه های متفاوتی دارند. درون فرانسه و آلمان و مجارستان هم مـی شود همـین تبهکاران را با خشونت های مشابه دید.
سوال این هست که چرا نویسندگان اروپایی، آسیـایی و عربی سراغ رمان های کارآگاهی و جنایی مـی روند و نویسندگان ایرانی کمتر حاضر هستند به منظور نوشتن این نوع رمان ها مـی روند، مترجمان جای این خلا را با انتخاب رمان های اروپایی پر مـی کنند. خوانندگان اروپایی رمان های کارآگاهی را مـی خوانند که تا دنیـا را بهتر بفهمند. این نتیجه تحقیقی بوده کـه روزنامـه لوموند سال گذشته منتشر کرده است.
[دانلود کتاب دشمن مخفی آگاتا کریستی]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 09 Jul 2018 19:42:00 +0000