ع تتو بازو اسم محدثه به چینی

ع تتو بازو اسم محدثه به چینی سیـاه علی on Instagram - mulpix.com | ها از لباس on Instagram - mulpix.com | بشین ببین چی مـیگم!... |

ع تتو بازو اسم محدثه به چینی

سیـاه علی on Instagram - mulpix.com

سیـاه علی on Instagram

Unique profiles

92

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Tbilisi, Georgia, سنگلجی ها, Tehran, Iran

Average media age

288.5 days

to ratio

2.8

استاد علی نصیریـان لحظاتی کوتاه از بازی استاد درون نمایش " سیـاه " کـه بر روی صحنـه شعری از حافظ را درون مقام شور بـه آواز مـی خوانند . ع تتو بازو اسم محدثه به چینی پاینده و سلامت باشند ، ع تتو بازو اسم محدثه به چینی همـیشـه و همواره . ع تتو بازو اسم محدثه به چینی .................. بـه آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد گلیم بختی را کـه بافتند سیـاه .................. #علی_نصیریـان استاد علی نصیریـان
لحظاتی کوتاه از بازی استاد درون نمایش " سیـاه " کـه بر روی صحنـه شعری از حافظ را درون مقام شور بـه آواز مـی خوانند .
پاینده و سلامت باشند ، همـیشـه و همواره .
..................
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
گلیم بختی را کـه بافتند سیـاه
..................
#علی_نصیریـان

Media Removed

. @rezagolzar Repost @rozita.mrg4 . محمدرضاگلزار، هنرپیشـه سینما، مدل، نوازنده و خواننده موسیقی پاپ درون ۱ فروردین ۱۳۵۶ زاده کـه اصالت او آذری و متولد تهران است. او فارغ التحصیل رشته مـهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد اسلامـی هست که فعالیت موسیقی خود را از سال ۱۳۷۷ با گروه آریـان شروع و در سال ۱۳۷۹ ... .
@rezagolzar
Repost @rozita.mrg4
.
محمدرضاگلزار، هنرپیشـه سینما، مدل، نوازنده و خواننده موسیقی پاپ درون ۱ فروردین ۱۳۵۶ زاده کـه اصالت او آذری و متولد تهران است.
او فارغ التحصیل رشته مـهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد اسلامـی هست که فعالیت موسیقی خود را از سال ۱۳۷۷ با گروه آریـان شروع و در سال ۱۳۷۹ به منظور نخستین بار درون فیلم «سام و نرگس» بازیگری سینما را تجربه و در سال ۱۳۸۰ بعنوان اولین فتومدل ایرانی ظاهر شد.

🎬 فعالیت های سینمایی او⬇️
.
فیلم شناسی:
۱-سام ونرگس تولید ۱۳۷۹ درنقش «سام»
۲-شام آخر تولید ۱۳۸۰ درنقش ‌«مانی»
۳-زمانـه تولید ۱۳۸۰ درنقش ‌«سعید»
۴-بالای شـهر، پایین شـهر تولید ۱۳۸۰ ‌درنقش «داوود»
۵-زهر عسل تولید ۱۳۸۱ ‌درنقش «سینا»
۶-چشمان سیـاه تولید ۱۳۸۱ ‌درنقش «سورنا»
۷-کما تولید ۱۳۸۲ ‌درنقش «امـیر»
۸- سیزده گربه روی شیروانی تولید ۱۳۸۲ ‌درنقش «رامو»
۹-بوتیک تولید ۱۳۸۲ ‌درنقش «جهان»
۱۰-گل یخ تولید ۱۳۸۳ ‌درنقش «عباس»
۱۱-شام عروسی تولید ۱۳۸۴ درنقش ‌«محمدرضاگلزار»
۱۲-آتش بس تولید ۱۳۸۴ ‌درنقش «یوسف»
۱۳-تله تولید ۱۳۸۴ درنقش ‌«فرشاد»
۱۴-کلاغ پر تولید ۱۳۸۶ ‌درنقش «رضا»
۱۵-توفیق اجباری تولید ۱۳۸۶ ‌درنقش «محمدرضاگلزار»
۱۶-مجنون لیلی تولید ۱۳۸۶ ‌درنقش «فرهاد»
۱۷-مثل آن شب تولید ۱۳۸۷ درنقش ‌«سیـاوش»
۱۸-دو تولید ۱۳۸۷ ‌درنقش «امـیر،افشین»
۱۹-دموکراسی درون روز روشن تولید ۱۳۸۸ درنقش ‌«عزرائیل»
۲۰-شیش وبش تولید ۱۳۸۹ ‌درنقش «سامـی»
۲۱-در امتداد شـهر تولید ۱۳۸۹ ‌درنقش «محمدرضاگلزار»
۲۲-تو،من تولید ۱۳۹۰ ‌درنقش «علی»
۲۳-بانویی از ماه تولید ۱۳۹۰ ‌درنقش «حمـیددرخشان»
۲۴-دلم مـیخواد تولید ۱۳۹۲ درنقش ‌«نیمافرزانـه»
۲۵-مادر قلب اتمـی تولید ۱۳۹۳ درنقش ‌«طوفان»
۲۶-خشکسالی و دروغ تولید ۱۳۹۴ ‌درنقش «آرش»
۲۷-سلام بمبئی تولید ۱۳۹۵ ‌درنقش «علی»
۲۸- آینـه بغل تولید ۱۳۹۶ ‌درنقش «شاهرخ»
• ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#rezzar #rezagolzar #movie #cinema #dram #comedy #model #actor #singer #superstar #news #athlete #photomodel #interview #celebrity #malemodel #news #international #best #man
@rezagolzar
@m.r.g.4
#رضاگلزار #بازیگر #نوازنده #خواننده #مدل #سوپراستار #سینما

Read more

Advertisement

Media Removed

. . .تنـهای کـه تو این دنیـای سیـاه سفید رنگ داره فقط پدره پدر... روز پدر بر تمام پدرها مبارک هرچند پیش بچهاشون نباشن ... . بـه یـاد شـهدا کـه حق پدر گردن مردم ایران دارن ... روﺯ مرد نداشتند لیکن روزها رﺍ مردانـه ساختند! تنـها جورﺍبشان نبود کـه پیکرﻯ شده اﺯ گلوله و ترکش داشتند پاس مـیداﺭیم ... . . .تنـهای کـه تو این دنیـای سیـاه سفید رنگ داره
فقط پدره پدر...
روز پدر بر تمام پدرها مبارک
هرچند پیش بچهاشون نباشن ...
.
به یـاد شـهدا کـه حق پدر گردن مردم ایران دارن ...
روﺯ مرد نداشتند
لیکن روزها رﺍ مردانـه ساختند!
تنـها جورﺍبشان نبود
که پیکرﻯ شده
اﺯ گلوله و ترکش داشتند
پاس مـیداﺭیم یـاد
مردترین مردان سرزمـینمان رﺍ
.

#خدایـا_مرگ_ما_را_شـهادت_قرار_بده
#سرباز_ولایت_و_هیئت_الزهرا
#هیئت_الزهرا_سلام_الله_علیـها
#خادمـین_بدون_مرز
#هیئت_الزهراییم
#علی_برکت_الله
#وعده_صادق
#بی_غیرت
#اخراجیـها
#دورهمـی
#دولابی

Read more

Media Removed

Mohsen Bideh: ع تتو بازو اسم محدثه به چینی نمایش کمدی، سیـاه بازی شال و انگشتر نویسندگی و کارگردانی عبدالرضا اکبری بازیگران: داوود داداشی ، علی فتحعلی ، غلام بابوته ، محمود راسخ فر ، پندار اکبری ، حمـیدرضامرادی ، امـیرحسین انصافی ، عرفان اکبری ، فاطمـه نوری ، محمد امـین پازکی بـه ایفای نقش مـیپردازند گروه همسرایـان: تانیـا ... Mohsen Bideh:

نمایش کمدی، سیـاه بازی شال و انگشتر
نویسندگی و کارگردانی عبدالرضا اکبری
بازیگران: داوود داداشی ، علی فتحعلی ، غلام بابوته ، محمود راسخ فر ، پندار اکبری ، حمـیدرضامرادی ، امـیرحسین انصافی ، عرفان اکبری ، فاطمـه نوری ، محمد امـین پازکی بـه ایفای نقش مـیپردازند
گروه همسرایـان:
تانیـا زارع ،فاطمـه نوری ، شیدا رزم شعار ، فاطمـه کاشانی ، نازنین تبریزی ، عاطفه موانس ، ندا اکبری ، فاطیما زارع ، سارا فاتحی ، امـیررضا دلیری ،فرهاد آبی، احمد شاه قاسمـی ، حمـیدرضا سعیدی خواه
گروه موسیقی
سرپرست و نوازنده تمبک : امـیرحسین انصافی
نوازنده کمانچه : رامـین عبدالهی
نوازنده تار : ناهید دنیـا دیده
سرپرست گروه کارگردانی : پندار اکبری
دستیـار یک و برنامـه ریز : مـیلاد حاجی زاده
________________________________
طراح صحنـه : کیـارش قوام زاده
________________________________
طراح لباس : پندار اکبری
________________________________
گریم : مریم خوشرو نعمتی
ساخت ماسک : شیدارزم شعار
________________________________
طراح پوستر و برشور : حدیث رصاف
مدیر رسانـه ای و عکاس : محسن بیده
مدیر روابط عمومـی : عرفان اکبری
عپوستر : سمـیرا انصافی
________________________________

آذرماه ۹۶ تماشاخانـه سنگلج ساعت ۲۰
شماره رزرو بلیت : ۰۹۱۲۰۲۰۵۷۲۵
خرید اینترنتی بلیت : Www.tik8.com
...........
#تئاتر #نمایش #کمدی #خانوادگی #هنرمند #بازیگر #سینما #تلویزبون #بازیگران #پنداراکبری #هنرمندان #کارگردان #تهیـه #کننده #عبدالرضااکبری #

Read more

Media Removed

. دیروز اولین روز اجرای #پسرهای_پشت_نقاب بود زودتر از ساعت تعیین شده رسیدم پسرها داشتند تمرین مـید مرضیـه طبق معمول با ریزبینی از اتاق فرمان چکشون مـیکرد...بیشتر دقیق شدم....یـه کم استرس به منظور روز اول طبیعی بود...و هرکدوم یجوری داشتن حلش مـی....بهزاد سکوت کرده بود و تو خودش بود...آرمان ... .
دیروز اولین روز اجرای #پسرهای_پشت_نقاب بود زودتر از ساعت تعیین شده رسیدم پسرها داشتند تمرین مـید مرضیـه طبق معمول با ریزبینی از اتاق فرمان چکشون مـیکرد...بیشتر دقیق شدم....یـه کم استرس به منظور روز اول طبیعی بود...و هرکدوم یجوری داشتن حلش مـی....بهزاد سکوت کرده بود و تو خودش بود...آرمان و امـیر بعد از تمرین تو اتاق گریم موزیک گوش مـی...حمـیدرضا بیشتر تو فکر رسیدن مادرش بود و هماهنگی ها...علی هم کـه مدیراجرایی سالن بود و همـه اش درون رفت و آمد...کمتر از یـه ساعت به منظور گریمشون وقت داشتیم...سارا فون مـیزد و صورت ها آماده مـیشد به منظور ضربه خوردن..‌مایوس بودن..‌اخمو شدن...رنگ های آبی و قرمز و سیـاه و قهوه ای ترکیب مـیشدن واسه کبودی صورت حمـیدرضا و بهزاد...امـیر حتما اخم مـیکرد که تا خطوط چهره اش پیدا بشـه و با رنگ مشخص بشـه.‌‌..آرمان حتما اندوه صورتش چند برابر مـیشد...و علی کـه کلا با یک جای شلیک و رد خون کارش تموم بود و البته سفیدی موهای شقیقه اش کـه امروز حتما واضحتر بشـه...
و خلاصه اینکه اجرای خوبی بود همون دوسه دقیقه ی اول بچه ها غرق درون نقش هاشون شدن و بخوبی از عهده ی اجرا براومدن...خدارو شکر استقبال خوبی شد و من و سارا روی پله ها نشستیم و نمایش رو دیدیم...
#theboysbehindthemask
@theboysbehindthemask

Read more

Media Removed

. . #وا_اماه #وا_محسنا #وا_حسنا عزاداری ایـام سیـاه تاریخ، سالروز احراق بیت حضرت زهرای مرضیـه سلام الله علیـها و شـهادت مظلومانـه حضرت محسن بن علی علیـه السلام و شـهادت حضرت اباالمـهدی، امام حسن عسگری علیـه السلام زیر بیرق محترم روضة معجرالزهراء سلام الله علیـها سخنران: حجت الاسلام والمسلمـین ... .
.
#وا_اماه
#وا_محسنا
#وا_حسنا

عزاداری ایـام سیـاه تاریخ، سالروز احراق بیت حضرت زهرای مرضیـه سلام الله علیـها
و شـهادت مظلومانـه حضرت محسن بن علی علیـه السلام
و شـهادت حضرت اباالمـهدی، امام حسن عسگری علیـه السلام
زیر بیرق محترم روضة معجرالزهراء سلام الله علیـها

سخنران:
حجت الاسلام والمسلمـین شیخ مجید فتحی

ذاکرین:
حاج امـیر احمدی
کربلایی حامد رمضانی
و دیگر ذاکرین آل الله علیـهم السلام اجمعین

زمان:
شنبه ۴ آذرماه | از ساعت ۲۰

نشانی:
مـیدان ابوذر (فلاح) | خ فراهانی | انتهای خ ورزدار | خ مدرسه امام خمـینی(ره) | پلاک ۱ | بیت السادات یزدانی

قدم بـه دیده مِنّت

#زمانـه_بر_سر_جنگ_است_یـا_علی_مددی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#معجر_الزهراء_طهران
#محسنیـه

Read more

Advertisement

Media Removed

بسم ربّ الحسین ع السلام علی الحسین ع . . #علی_اسحقی_مـهماندوستی #عاشورایی_ام #حسین #سلام_بر_حسین # #کربلا #زینب #یـالثارات_الحسین #یـا_حسین #رقیـه #محرم #عزا #مشکی #سیـاه #عشق #خدا #Love #Hossein #hussein #ashura #moharraram بسم ربّ الحسین ع
السلام علی الحسین ع
.
.
#علی_اسحقی_مـهماندوستی #عاشورایی_ام #حسین #سلام_بر_حسین #💛 #کربلا #زینب #یـالثارات_الحسین #یـا_حسین #رقیـه #محرم #عزا #مشکی #سیـاه #عشق #خدا #Love
#Hossein #hussein #ashura #moharraram

Media Removed

در متن نامـه #هنرمندان بـه #رئيس_جمـهور آمده است: جناب آقای دکتر روحانی، رئیس جمـهور منتخب ملت بزرگ ایران؛ درون این روزگار کـه هر دمش آکنده از خبری غم بار از رفتن یکی از اهالی فرهنگ و هنر است، تعطیل شدن مجموعه تاریخی، فرهنگی و هنری #مسعودیـه، تنـها زخم مان را عمـیق تر مـی کند و اندوه مان را تازه تر. انگار این ... در متن نامـه #هنرمندان بـه #رئيس_جمـهور آمده است:
🔹
جناب آقای دکتر روحانی، رئیس جمـهور منتخب ملت بزرگ ایران؛ درون این روزگار کـه هر دمش آکنده از خبری غم بار از رفتن یکی از اهالی فرهنگ و هنر است، تعطیل شدن مجموعه تاریخی، فرهنگی و هنری #مسعودیـه، تنـها زخم مان را عمـیق تر مـی کند و اندوه مان را تازه تر. انگار این بار حتما نـه به منظور هنرمند بلکه به منظور یک نـهاد فرهنگی و هنری جامـه سیـاه پوشید.
.
در ادامـه این نامـه مـی خوانیم: مجموعه مسعودیـه طی چند سال فعالیت خود، بـه مرور از بنایی فراموش شده بـه مرکزی پر رونق تبدیل شد و روزانـه بسیـاری را از نقاط مختلف تهران، ایران و حتی جهان را بـه خود فرا خواند. عمارت مسعودیـه محلی بود کـه هر ایرانی از هر قشر و طبقه ای، مـی توانست بنا بـه سلیقه اش از آن بهره ای ببرد. تئاتر ببیند و در کافه آراسته اش کـه توسط هنرمندان اداره مـی شد، بیـاساید. از فروشگاه های کوچک و خوش سلیقه کـه در کار ترویج هنر ایرانی بودند، دیدن کند و یـا تنـها از زیبایی و عظمت بنا لذت ببرد
.
در پایـان نامـه گروهی از اهالی فرهنگ و هنر بـه رئیس جمـهور آمده است: حال با تعطیل شدن نابهنگام این عمارت، ما مانده ایم و یک جای خالی دیگر درون عرصه فرهنگ. ما مانده ایم و این دغدغه خاطر کـه چراغ این عمارت بی نظیر خاموش نماند؛ ما مانده ایم و امـید بـه آنکه بـه دست تدبیر جنابعالی این امکان فرهنگی از دست نرود و با کاردانیـانی کـه اداره آن را بر عهده داشتند، باز مردم ایران و جهان را با تصویر عمـیق، مـهربان، اصیل و زیبای فرهنگ و هنرمان آشنا کند
🔹
امضاکنندگان این نامـه عبارتند از:
فرهاد آئیش، ابراهیم اثباتی، آزاده اخلاقی، هنگامـه اخوان، نسیم ادبی، گلی امامـی، سیـامک انصاری، بهداد بابایی، بابک برزویـه، مـهدی پاکدل، فیروزه پرچمـی، تهمورس اظری، سهراب اظری، کیخسرو اظری، داریوش پیرنیـاکان، کمال تبریزی، نغمـه ثمـینی، رویـا جاویدنیـا، بهناز جعفری، جمـیله دارالشفایی، ایرج رامـین فر، امـیر شـهاب رضویـان ، بهاره رهنما، علیرضا رئیسیـان، علی زندوکیلی، مونا زندی، حسام الدین سراج، علیرضا شجاع نوری، مسعود شعاری، پری صابری، بهنوش طباطبایی، زیدالله طلوعی، مائده طهماسبی، علی عابدینی، سالار عقیلی، فرمان فتحعلیـان، اردشیر کامکار، ارژنگ کامکار، اردوان کامکار، ارسلان کامکار ، بیژن کامکار، هوشنگ کامکار، الهام کردا، بابک کریمـی، رضا کیـانیـان، هوشنگ گلمکانی، داوود گنجه ای، عبدالحسین مختاباد، محمد مـیرزمانی، مازیـار مـیری، حمـیدرضا نوربخش
🔹
#عمارت_مسعوديه
#عمارت_مسعودیـه
#masoudieh
#mustseeiran
#hamgardi
#thr
#بهاره_رهنما
#مـهدي_پاكدل
#دكتر_روحاني
#رضا_كيانيان

Read more

Advertisement

Media Removed

نشسته بودم و مراسم اختتامـیه فوتبال احزاب را نگاه مـی‌کردم. حواسم بـه کارهای فردا بود کـه یکی از مدعوین درون گوشم یک جمله کوتاه گفت. پَرتم کرد بـه سال‌ها قبل. درون چند ثانیـه، چند سال از جلوی چشمانم رژه رفت. جمله مثل کشیده‌ای بود کـه به صورتم زده شد:«دنیـای‌فوتبال دیگر منتشر نمـی‌شود؟» دکتر باقری، رئیس دفتر ... نشسته بودم و مراسم اختتامـیه فوتبال احزاب را نگاه مـی‌کردم. حواسم بـه کارهای فردا بود کـه یکی از مدعوین درون گوشم یک جمله کوتاه گفت. پَرتم کرد بـه سال‌ها قبل. درون چند ثانیـه، چند سال از جلوی چشمانم رژه رفت. جمله مثل کشیده‌ای بود کـه به صورتم زده شد:«دنیـای‌فوتبال دیگر منتشر نمـی‌شود؟» دکتر باقری، رئیس دفتر سیـاسی حزب توسعه ملی بود کـه این جمله را ‌گفت. باورم نمـی‌شد. پرسیدم مگر شما هم دنیـای‌فوتبال مـی‌خواندید؟ پاسخ داد نـه تنـها همـه شماره‌ها را نگه داشتم بلکه هنوز عضو کانال تلگرامـی‌تان هم هستم. از شماره‌های تکرارنشدنی گفت و جلدهای خاطره‌انگیز. آخرش گفت: چقدر جای مجله‌تان خالی است. ماه‌هاست دیگر مجله منتشر نمـی‌شود. بازار سیـاهِ چاپ و کاغذ، مجالی به منظور ادامـه فعالیت بـه ما نداد. زودتر از آن‌که ورشکست شویم، تصمـیم بـه پایـانِ کار گرفتیم. اما هفته‌ای نیست کـه در تلگرام، توئیتر، اینستاگرام و برخوردهای روزانـه، یکی نپرسد: کِی دنیـای فوتبال منتشر مـی‌شود؟ همکاریِ بی‌نظیر با بچه‌هایی کـه ناخودآگاه امروز عکس‌ها و فیلم‌های اولین جلسه مشترک‌مان را دیدم. غرق شدم درون خاطراتِ مجله. همـه سختی‌ها، فشارها، مشکلات و ذوق‌‌هایمان به منظور انتشار مجله. احسان محمدیِ بی‌نظیر کـه استاد دانشگاه است، رسول مجیدی عزیز کـه مجری تلویزیون شده است، امـیر طلوعی کـه به کانادا رفته، مسعود مرعشی کـه چهره بی‌نظیر طنز شده ، آقا جواد دلیری کـه سردبیر روزنامـه ایران شده، سعید الهویی کـه کمک مربی سپاهان شده، ابراهیم افشار، وحید جعفری، حسین قهار، مرجان حسینی، سعید زارعیـان، علی ورامـینی، سامان موحد، امـیر کلهر، شکوفه ، محمد باقرزادگان، رومـینا تیموری، نوید صراف، رضا خانکی، سپهر خرمـی، مریم باقرزادگان، محمدحسین مـهرزاد، سعید پیرمحمویی، سالار علیخواه، چیـا فوادی، حسام سحامـی و خیلی‌های دیگر. آدم‌هایی کـه دی‌ان‌اِیِ نوشتن درون وجودشان است. جلدهایِ خاطره‌انگیز مقابل چشمانم است. صفایی‌فراهانی، پرویز قلیچ‌خانی، فائزه هاشمـی، یقه سفیدها، عابدزاده، علی عبده، پرویز خسروانی، کی‌روش، دهداری، شـهلایِ تختی، بلاتر، محمود گودرزی، محمد مایلی‌کهن، شعبان بی‌مخ، تجاوز درون مدارس فوتبال و حتی جلدِ عادل فردوسی‌پور کـه چاپ نشد. ممنون از همـه بچه‌هایی کـه بخشی از تاریخ مطبوعات را ساختند. روزشان مبارک. روز آن‌ها کـه شریف مـی‌نویسند مبارک.

Read more

Media Removed

*** حالا تصویرش نشسته جلوی چشمم: زنی بلندبالا، سرتا به‌پا پوشیده درون لباسِ سیـاه، با چشم‌های مشکیِ پر از غم و حزنِ نشسته بر صدایش. اندوهش عمـیق بود. سوگوارِ مرگِ برادری بود کـه عاشقانـه دوستش داشت؛ سوگوار دکتر ناصر کاتوزیـان. همان روز، همان‌جا درون لابیِ برجِ ایتالیـا درون پاریسِ سیزدهم کـه کیـان کاتوزیـان ... ***
حالا تصویرش نشسته جلوی چشمم: زنی بلندبالا، سرتا به‌پا پوشیده درون لباسِ سیـاه، با چشم‌های مشکیِ پر از غم و حزنِ نشسته بر صدایش. اندوهش عمـیق بود. سوگوارِ مرگِ برادری بود کـه عاشقانـه دوستش داشت؛ سوگوار دکتر ناصر کاتوزیـان. همان روز، همان‌جا درون لابیِ برجِ ایتالیـا درون پاریسِ سیزدهم کـه کیـان کاتوزیـان را آنقدر محزونِ سوگِ برادر دیدم، دلم لرزید از فردای نبودنِ همسرش علی‌اصغر صدر حاج‌ سیدجوادی، کـه من تجسمِ عشق را درون دوست‌داشتن‌های کیـان دیده و خوانده بودم؛ درون «از سپیده که تا شام» کـه سطرسطرش پُر هست از نشانـه‌های عاشقیِ کیـان کاتوزیـان. من معنایِ دوست داشتن را درون برق چشم‌های کیـان فهمـیده بودم وقتی کـه حرف زدنِ اصغر صدر حاج‌ سیدجوادی را تماشا مـی‌کرد. تماشا؟ نـه! غرقِ او مـی‌شد؛ شبیـه یکجور فنا شدن درون لحظه.

حالا امروز کـه خبر مرگ علی‌اصغر صدر حاج‌سیدجوادی را درون 94 سالگی شنیدم، درون خیـال، کیـان را تصور مـی‌کنم: محزون، غمگین، اندوهگین و تنـها، کـه قد بلندش بر بلندای این حزن و اندوه مـی‌افزاید. و فکر مـی‌کنم بـه تنـهاییِ عمـیقِ عاشقی کـه معشوق را بـه خاک مـی‌سپارد...

Read more

Media Removed

با نامـه ای سیـاه و وجودی پر از گناه بر درگه خدای خود آورده ام پناه خالی تر از همـیشـه و عاصی تر از همـه رو کرده ام بـه سوی تو، هرچند روسیـاه من را بخر کـه نرخ خودم را شکسته ام چوب حراج بر تن من خورده با گناه روزی کـه هر کـه با عملی مـی رسد بـه تو من درون بساط خویش چه دارم بـه غیر آه من خواب ماندم و ‌ثمرم سوخت ... 💐
با نامـه ای سیـاه و وجودی پر از گناه
بر درگه خدای خود آورده ام پناه
خالی تر از همـیشـه و عاصی تر از همـه
رو کرده ام بـه سوی تو، هرچند روسیـاه
🌺🌺🌺
من را بخر کـه نرخ خودم را شکسته ام
چوب حراج بر تن من خورده با گناه
روزی کـه هر کـه با عملی مـی رسد بـه تو
من درون بساط خویش چه دارم بـه غیر آه
🌼🌼🌼
من خواب ماندم و ‌ثمرم سوخت ای خدا
-یک قرص نان بده- ثمرم را خودت بخواه
یک قرص نان کـه فاطمـه مـی پخت کافی است
خلقی بـه کوله بار بگیرند زادِ راه
🌸🌸🌸
مـهر علی و آل علی توشـه ی من است
حُبُّ الحسین، روضه ی او، اشک گاه گاه
با یـال خون گرفته و با زین واژگون
از قتلگاهِ شاه کـه برگشت ذوالجناح
🌹🌹🌹
صلى الله عليك يا اباعبدالله الحسين
__________________________________
#حسين_محور_اتحاد #الحسين_يوحدنا
#كربلاء #سال_نو #رمضان #رمضان_كريم #رمضان_يجمعنا #لبيك_يا_حسين #تصويري #امنيت
#امام_حسين #شيعه #سفره_افطار #بين_الحرمين
#مشـهد_الرضا #امام_رضا #اسلام
#آرامش_امت #تشيع #مشـهد #muslim #makkah #namaz #karbala ‏ #abooamir133

Read more

Media Removed

#رمضان_عظيم با نامـه ای سیـاه و وجودی پر از گناه بر درگه خدای خود آورده ام پناه خالی تر از همـیشـه و عاصی تر از همـه رو کرده ام بـه سوی تو، هرچند روسیـاه من را بخر کـه نرخ خودم را شکسته ام چوب حراج بر تن من خورده با گناه روزی کـه هر کـه با عملی مـی رسد بـه تو من درون بساط خویش چه دارم بـه غیر آه من خواب ماندم ... #رمضان_عظيم
💐
با نامـه ای سیـاه و وجودی پر از گناه
بر درگه خدای خود آورده ام پناه
خالی تر از همـیشـه و عاصی تر از همـه
رو کرده ام بـه سوی تو، هرچند روسیـاه
🌺🌺🌺
من را بخر کـه نرخ خودم را شکسته ام
چوب حراج بر تن من خورده با گناه
روزی کـه هر کـه با عملی مـی رسد بـه تو
من درون بساط خویش چه دارم بـه غیر آه
🌼🌼🌼
من خواب ماندم و ‌ثمرم سوخت ای خدا
-یک قرص نان بده- ثمرم را خودت بخواه
یک قرص نان کـه فاطمـه مـی پخت کافی است
خلقی بـه کوله بار بگیرند زادِ راه
🌸🌸🌸
مـهر علی و آل علی توشـه ی من است
حُبُّ الحسین، روضه ی او، اشک گاه گاه
با یـال خون گرفته و با زین واژگون
از قتلگاهِ شاه کـه برگشت ذوالجناح
🌹🌹🌹
صلى الله عليك يا اباعبدالله الحسين
__________________________________
#حسين_محور_اتحاد #الحسين_يوحدنا
#كربلاء #سال_نو #لبيك_يا_حسين #تصويري #امنيت
#امام_حسين #شيعه #هفت_سین
#مشـهد_الرضا #رمضان #رمضان_كريم #رمضان_يجمعنا islamic #quran #allah #muslim #makkah #namaz #karbala ‏ #abooamir133

Read more

Advertisement

Media Removed

. . آرزو كن كه آن اتفاق قشنگ بیفتد؛ رویـا ببارد ان بند قند باشد بوسه باشد خدا بخندد بـه خاطر ما ما كه كارى نكرده ایم...! #سید_علی_صالحی ___ روزتون مبارک اااا ___ #پیراشکی_گوشت: شیر نصف پیمانـه روغن(ترجیحا زیتون ) نصف پیمانـه تخم مرغ ۱ عدد خمـیر مایـه نصف قاشق غذاخوری ... .
.
آرزو كن كه آن اتفاق قشنگ بیفتد؛
رویـا ببارد
ان بند
قند باشد
بوسه باشد
خدا بخندد بـه خاطر ما
ما كه كارى نكرده ایم...! #سید_علی_صالحی
___

روزتون مبارک اااا❤❤❤❤
___

#پیراشکی_گوشت:

شیر نصف پیمانـه
روغن(ترجیحا زیتون ) نصف پیمانـه
تخم مرغ ۱ عدد
خمـیر مایـه نصف قاشق غذاخوری
شکر ۱ قاشق چایخوری
آرد که تا جایی کـه به دست نچسبه حدود ۳ الی ۴ لیوان معمولا .‌‌.‌. شیر رو کمـی گرم مـیکنیم، ‌ولرم بشـه اصلا داغ نشـه ، خمـیر مایـه و شکر رو اضافه کرده هم مـیزنیم روشو مـیپوشونیم حدود ده دقیقه که تا عمل بیـاد ( از نمک بـه جای شکر استفاده نکنید، آب یـا شیر اصلا داغ نباشـه، خمـیر مایـه تازه باشـه روی کیفیت کار تاثیر مـیزاره ) ، تخم مرغ و روغن رو باهم مخلوط کرده شیر و خمـیر مایـه رو هم اضافه کرده و به تدریج آرد الک شده رو اضافه مـیکنیم، که تا جایی خمـیر لطیفی بـه دست بیـاد و به دست نچسبه ، خمـیر رو حسابی ورز بدید که تا لطیف بشـه آرد بیشتر اضافه نکنید کـه خمـیر سفت و خشک مـیشـه ، آماده کـه شد داخل ظرفی رو کمـی چرب کنید خمـیر رو داخلش بزارید و روشو با حوله نمدار بپوشونید و حدود ۱ ساعت مـیزاریم که تا عمل بیـاد، الان هوا گرمـه مراقب باشید خمـیر بوی ترشی نگیره، بعد کـه خمـیر دو برابر شد و ور اومد پفش رو مـیگیریم، سطح کار رو آرد پاشی مـیکنیم و خمـیر رو با وردنـه یـا دست حدود ۲ مـیل باز مـیکنیم از مواد داخلش مـیزاریم و مـیپیچیم، باز ۱۵ دقیقه دیگه مـیزاریم استراحت کنـه و بعد یـا سرخ کنید یـا با زرده و کمـی شیر و زعفران رومال کنید و داخل فر بزارید، دمای ۱۸۰ درجه حدود نیم ساعت...
مواد داخلش هم کاملا دلخواهه، من پیـاز رنده شده رو تفت دادم ،گوشت رو اضافه کردم گذاشتم که تا کاملا آبش کشیده شد، زردچوبه، نمک ،‌ فلفل سیـاه و قرمز، ‌آویشن اضافه کردم، بعد قارچ و فلفل دلمـه ای و یـه دونـه گوجه رنده شده یـا یـه قاشق رب اضافه کرده و گذاشتم جا بیفته ،‌پنیر پیتزا هم مـیتونید استفاده کنید ...
این خمـیر به منظور انواع غذاها و شیرینی ها کاربرد داره ، فقط به منظور شیرینی حتما حدود ۵ قاشق شکر پودر شده اضافه کنید...

Read more
. روبه رو حضرت سلطان عَلْيِ بْنِ موسَيْ الْرِّضَا{ع} صلوات_خاصه را زمزمـه کنیم: بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌اللّهُمَّ صَلِّ عَلى علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ و مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ ... .
روبه رو حضرت سلطان عَلْيِ بْنِ موسَيْ الْرِّضَا{ع}
صلوات_خاصه را زمزمـه کنیم:
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
‌‌‌‌🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیـائِک

📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا علیـه السلام
📖 مولای مـهربانم سلام مـیدهم ازدل و جانم بـه شما...
📖 تااینکه بشنوم«وَعلیک السّلام»را...
ــــــــــــــஜ ۩ ⚘ 🌹 ⚘ ۩ ஜــــــــــــــــ
.
🌹
💌
شد عشق تو دارالشفا یکسالِ دیگر
نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر

حاجتروایم کردی و شرمنده‌ات شد
این رو سیـاهِ بی وفا یکسالِ دیگر

با چشم خود دیدم کـه رزق از تو گرفتند
در حرمت خیل گدا یکسالِ دیگر

تا اینکه نوکر باشم و مشغولِ توبه
هر سال مـیگویی بیـا یکسالِ دیگر

من سعی کردم قدرِ وُسعم با تو باشم
تأیید کن آقا مرا یکسالِ دیگر ❤
🌹
دعا براى سلامتى و تعجیل درون ظهور بقية الله الاعظم
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)فراموش نشود
🌹
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیـها طویلا.
🌹
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹
🌹
ــــــــــــــஜ ۩ ⚘ 🌹 ⚘ ۩ ஜــــــــــــــــ
#السلام_علیک_یـا_علی_بن_موسی_الرضا_علیـه_السلام
#حرم_مطهر_امام_رضا_علیـه_السلام #برف_در_حرم
#اللهم_ارزقنا_زیـارت_الحسین_علیـه_السلام #حرم
#عاشقان_امام_رضا_علیـه_السلام #حرم_عشق
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #منتظران_ظهور
#اللهم_اشف_کل_مریض #التماس_دعا
#حرم_مطهر_امام_رضا_علیـه_السلام
#غریب_الغربا #ثامن_الأئمة #خدا
#ثامن_الحجج #معین_الضعفا
#مشـهد_الرضا_علیـه_السلام
#ضامن_آهو #امام_رضا
#شـهدای_مع_حرم
#مشـهد_الرضا
#نقاره_زنی
#روضه
#حرم
#
🌷 زیـارت شیرین امام رئوف علیـه السلام روزیتون🌷

Read more

Media Removed

امام رضا علیـه السلام: بر شما باد به‌ ميانـه‌روى‌ درون فقر و ثروت‌ و نيكى‌ كردن‌ چه‌ كم‌ و چه‌ زياد زيرا خداوند متعال‌ درون روز قيامت‌ يك‌ نصفه‌ خرما را چنان‌ بزرگ‌ نمايد كه‌ مانند كوه‌ اُحد باشد. بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346 ⚘⚘ شد عشق تو دارالشفا یکسالِ دیگر نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر حاجت ... 💌
❤امام رضا علیـه السلام:

بر شما باد به‌ ميانـه‌روى‌ درون فقر و ثروت‌ و نيكى‌ كردن‌
چه‌ كم‌ و چه‌ زياد زيرا خداوند متعال‌ درون روز قيامت‌
يك‌ نصفه‌ خرما را چنان‌ بزرگ‌ نمايد كه‌ مانند كوه‌ اُحد باشد.
📚بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346
⚘❤⚘
شد عشق تو دارالشفا یکسالِ دیگر
نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر

حاجت روایم کردی و شرمنده‌ات شد
این رو سیـاهِ بی وفا یکسالِ دیگر

با چشم خود دیدم کـه رزق از تو گرفتند
در حرمت خیل گدا یکسالِ دیگر

تا اینکه نوکر باشم و مشغولِ توبه
هر سال مـیگویی بیـا یکسالِ دیگر

من سعی کردم قدرِ وُسعم با تو باشم
تأیید کن آقا مرا یکسالِ دیگر

السلام علیک یـا علی بن موسی الرضا علیـه السلام

عکس: @khadem_rezaa
⚘❤⚘
السلام_علیک_یـا_علی_بن_موسی_الرضا_علیـه_السلام
#السلام_علیک_یـا_اباصالح_المـهدی_عج
#سلام_مولای_مـهربانم❤
#امام_رضا_علیـه_السلام
#آقای_مـهربانی_ها
#ثامن_الحجج
#شمس_الشوس
#انیس_النفوس
#قریب_الغربا
#معین_الضعفا
#سلطان_خراسان
#ضامن_آهو
#امام_زمان_عج
#منجی_عالم_بشریت
#مشـهد_الرضا_علیـه_السلام
#شـهر_بهشت
#حرم_امام_رضا_علیـه_السلام
#تکه_ای_از_بهشت
#ضریح_مطهر_امام_رضا_علیـه_السلام
#مولا_جانم_دلتنگم
#مسجد_جمکران
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#آقای_مـهربانم_دوستت_دارم
#سال_نو_مبارک
#شبتون_امام_رضایی
#امام_رضایی_ام
#دلداده_ی_امام_رضا_علیـه_السلام

Read more

Advertisement

Media Removed

. از متن کتاب: "ترس از لو رفتن عملیـات و درگیر شدن بـه جانم افتاد. حبیب گفت:در گوشی بـه بچه ها بگویید وجعلنا بخوانند و حرکت کنند. آیـا کار با وجعلنا درست مـی شد؟ ایمان حبیب و اراده او مـی گفت بله، اما مـهتاب آن بالا بـه نفع عراقی ها چشمک مـی زد. هنوز گام های اول را برنداشته بودیم کـه یک رعد و برق آن سوی آسمان افتاد ... 📚📖
.
از متن کتاب:
"ترس از لو رفتن عملیـات و درگیر شدن بـه جانم افتاد. حبیب گفت:در گوشی بـه بچه ها بگویید وجعلنا بخوانند و حرکت کنند. آیـا کار با وجعلنا درست مـی شد؟ ایمان حبیب و اراده او مـی گفت بله، اما مـهتاب آن بالا بـه نفع عراقی ها چشمک مـی زد. هنوز گام های اول را برنداشته بودیم کـه یک رعد و برق آن سوی آسمان افتاد و زمـین و آسمان روشن شد. همـه نشستیم... جمعیت با اشاره دست حبیب همچنان نشسته بودند و بی حرکت بـه مـهتاب خیره ماندند کـه یک تکه ابر سیـاه مانند نقاب مقابل مـهتاب کشیده شد و به قدری تاریک شد کـه دیدن نفر بغل دستی هم ممکن نبود باور نمـی کردم اما وجعلنا کار خودش را کرده بود."
.
.
"...و خدا مـی داند کـه شـهادت درون راه او چقدر شیرین هست ولی افسوس کـه ما درون این خیل جامانده ایم." شـهید علی خوش لفظ
.
.
.
#کتاب #کتابخوانی #وقتی_مـهتاب_گم_شد #شـهید #علی_خوش_لفظ #حمـیدحسام #نشرسوره_مـهر #من_و_کتاب
#book #books #bookworm #lovereading

Read more
عثمان محمدپرست اهل خواف یکی از مناطق محروم کشور ...مردی کـه استاد مسلم دوتار نوازی است. او دوتار را تبدیل بـه نوایی دلنشین کرد عثمان هیچ تریبونی ندارد عثمان از هیچ سازمانی پول نمـیگیرد عثمان ازی گلایـه نمـیکند عثمان بهی توهین نمـیکند عثمان نـه سیمرغ بلورین دارد و نـهی قولش را بـه او داده البته ... عثمان محمدپرست
اهل خواف یکی از مناطق محروم کشور ...مردی کـه استاد مسلم دوتار نوازی است. او دوتار را تبدیل بـه نوایی دلنشین کرد
عثمان هیچ تریبونی ندارد
عثمان از هیچ سازمانی پول نمـیگیرد
عثمان ازی گلایـه نمـیکند
عثمان بهی توهین نمـیکند
عثمان نـه سیمرغ بلورین دارد و نـهی قولش را بـه او داده

البته کـه عثمان تز روشنفکری هم نمـیدهد
البته کـه عثمان اهل چهارشنبه سفید و سیـاه هم نیست
خلاصه اینکه او نـه وابسته بـه جایی هست نـه فریـاد طلبکارانـه مـیزند نـه آروق روشنفکری...او با همـین لباس ساده و ظاهر اروم و متینش که تا حالا بیش از پانصد مدرسه درون مناطق محروم کشور ساخته ...
هنرمند یعنی عثمان بدون عینک گاندی طوری بدون موی عجق وجق بدون شلوار پاره ...و صد البته بدون طلبکاری از مردم
پ.ن:پرسپولیسی نیستم اما عاشق علی کریمـیم... #علی_کریمـی

Read more
#آقای_کریمـی: . برادر عزیزم شما مـی خواهید جلوی فساد سیستمـی بایستید کـه سالهاست فربه شده هست و از انتقاد ها و افشاگری ها کک اش نمـی گزد!؟ شما مـی خواهید اسنادی را رو کنید کـه آن ها پیش از شما درون توجیـه و رد ادعایتان از آستین هایشان سند های آماده ارائه مـی کنند؟ آقای کریمـی صدایتان نلرزد از گفتن حرف هایی کـه گوش ... #آقای_کریمـی: .

برادر عزیزم شما مـی خواهید جلوی فساد سیستمـی بایستید کـه سالهاست فربه شده هست و از انتقاد ها و افشاگری ها کک اش نمـی گزد!؟ شما مـی خواهید اسنادی را رو کنید کـه آن ها پیش از شما درون توجیـه و رد ادعایتان از آستین هایشان سند های آماده ارائه مـی کنند؟ آقای کریمـی صدایتان نلرزد از گفتن حرف هایی کـه گوش ناشنوای مکانیزم بیمار را مـی آزرد ، صدای لرزان شما بر قلب ملتی خواهد نشست کـه همـیشـه جادوگری های شما را درون مـیدان سبز بخاطر خواهند داشت ، ملتی کـه هنوز بـه احترام تلاش های بیدریغ شما قدردان تان است، همـه ی ما حرف های آخر ناصر خان حجازی را بخاطر داریم وقتیبه گلایـه گشود و ناگفتنی هایی را گفت کـه سالها درون دلش تلنبار شده بود...آقای کریمـی، علیرضا کریمـی را بخاطر مـی آورید: "...بباز...بباز..." باخت مصلحتی اش چطور ؟ علیرضا صدایش درون نیـامد چون گمان مـی کرد: #حق_ما_گرفتنی_نیست! اما شما سکوت نکردید
امشب صدای شما را ملتی شنیدند کـه سالها ورزشکارانشان درون مـیدان های مختلف قربانی سیـاست های کثیف غیر ورزشی شده اند، اما همچنان دلشان را بـه غیرت آنـها خوش مـی کنند...آقای کریمـی راستی یـادتان هست چطور بانوان ورزشکار را سنگ روی یخ د درون مراسمـی کـه برای تقدیر برپا شده بود؟! ، آقای کریمـی حتمن مـی دانید وقتی کیما با پای شکسته مدال المپیک را آورد، بـه مذاق خیلی ها خوش نیـامد!!... آقای کریمـی بردار عزیزم، هر تعریفی از هنرنمایی شما درون ورزش بی شک چیزی از آن کم مـی کند، شجاعت شما نیـاز بـه گفتن ندارد، بزدل آنـهایی هستند کـه پشت القاب پر طمطراق شان پنـهان شده اند و به قیمت حفظ صندلی هایی کـه به واسطه ی افتخار آفرینیـانی چون شما بـه دست آورده اند بر سیـاه کاری مطبخ مدیریت شان ماله مـی کشند... آقای کریمـی، حالا #همـه_ی_ما_علی_کریمـی_هستیم. و بی شک درون هر جا شما سکوت کنید ما ساکت نخواهیم نشست.
#ما_علی_کریمـی_هستیم
@aliiiiiiiikarimi8

Read more

Advertisement

Media Removed

. #بانو_بیـا_به_کافه_مسیحا_غزل_بنوش #بهتر_همان_كه_شاعر_تو_كافه_چى_شود #شکر_خدا_که_محفل_اشکی_به_پا_شده_است #تا_این_که_یـادمان_نرود_گریـه_مرهم_است . یـا حضرت رسول ببین بر حسین خویش کز هر طرف کـه مـی‌نگرد تیغ و خنجر هست #وحشی . شکر خدا دوباره زنده ایم و محرم رو درک مـی کنیم... . نوسروده ... .
#بانو_بیـا_به_کافه_مسیحا_غزل_بنوش
#بهتر_همان_كه_شاعر_تو_كافه_چى_شود
#شکر_خدا_که_محفل_اشکی_به_پا_شده_است
#تا_این_که_یـادمان_نرود_گریـه_مرهم_است
.
یـا حضرت رسول ببین بر حسین خویش
کز هر طرف کـه مـی‌نگرد تیغ و خنجر است
#وحشی
.
شکر خدا دوباره زنده ایم و محرم رو درک مـی کنیم...
.
نوسروده ای درون حال و هوای این شب ها...
.
دارد محرم مـی چکد از چشم عالم
از چشم عالم مـی چکد باران ماتم
.
چشم شقایق پیشـهٔ ما خون جگر باد
باران خون مـی بارد از هر دیده نم نم
.
با چادر هر مادری برپا است، هیـات
هر کوچه مـی گیرد بـه پای روضه ها دم
.
پیغمبران درون تکیـه ها خدمت گزارند
یعقوب و ابراهیم و شیث و نوح و آدم
.
آشفتگی های دلم را مـی زداید
زدن درون بین صف های منظم
.
بر کتری مـی زند، بر سر سماور
چائی روضه مـی شود آماده کم کم
.
گرد و غبار پیرهن های سیـاه است
بر دردهای لاعلاج شـهر، مرهم
.
مثل همـیشـه روضه خوان ما لهوف است
مثل همـیشـه نوحه خوان باشد مُقَرَّم
.
فتوای قتل عشق را صادر نمودند
پیمان ها درون ازای چند درهم
.
شرمنده لبهای خشک او فرات است
دارد سلیمان مـی مکد درون دشت، خاتم
.
زخم عطش، زخم اسارت، زخم غارت
شمشیر مولا باشد از این داغ ها خم
.
پیراهن آقای ما رفته بـه غارت
کور هست یعقوب نگاه ما از این غم
.
جان مـی دهد آسیـه از درد سکینـه
غش مـی کند از ماتم ویرانـه، مریم...
.
باید برات اربعینم را بگیرم
از چِلِّهٔ اشکی کـه دارم درون محرم
.
#کافه_مسیحا
#در_جاده_او_به_سیر_باشیم_همـه
#از_این_همـه_شر_به_خیر_باشیم_همـه
#چشم_حرمـی_به_سوی_ما_خیره_شده_است
#ای_کاش_که_ما_زهیر_باشیم_همـه
#محکوم_مـیله_های_قفس_مـی_شود_حسین
#مرغ_دلی_که_پر_نکشد_در_هوای_تو
#حی_علی_العزاء_که_اذان_روی_نیزه_رفت
#در_گوش_ماذنـه_غم_الله_اکبر_است
#نافه_آهوی_ختن_را_بده
#برات_اربعین_من_را_بده
#یـا_علی

Read more

Media Removed

به نام دوست مـی رسد قصه بـه آن جا کـه علی دل تنگ هست مـی فروشد زِرهی را کـه رفیق جنگ هست چه نیـازی دگر این مرد بـه جوشن دارد "إن یکاد" از نفس فاطمـه بر تن دارد خبر از شوق بـه افلاک _سراسیمـه_ رسید که تا که این نیمـهء توحید بـه آن نیمـه رسید علی و فاطمـه درون سایـهء هم... فکر کنید شانـه درون شانـه دوتا کعبهء یک دست سفید عشق ... به نام دوست

مـی رسد قصه بـه آن جا کـه علی دل تنگ است
مـی فروشد زِرهی را کـه رفیق جنگ است

چه نیـازی دگر این مرد بـه جوشن دارد
"إن یکاد" از نفس فاطمـه بر تن دارد

خبر از شوق بـه افلاک _سراسیمـه_ رسید
تا کـه این نیمـهء توحید بـه آن نیمـه رسید

علی و فاطمـه درون سایـهء هم... فکر کنید
شانـه درون شانـه دوتا کعبهء یک دست سفید

عشق که تا قبلِ همـین واقعه مصداق نداشت
ساز و آواز خدا گوشـهء عشّاق نداشت

کوچه آذین شده درون همـهمـه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمـه آرام آرام

فاطمـه... فاطمـه با رایحهء گُل آمد
ناگهان شعر حماسی بـه تغزل آمد

آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد
دست او پیرهن نو بـه تن دنیـا کرد

ابر مـهریـهء او بود کـه باران آمد
نفَس فاطمـه فرمود کـه باران آمد

ناگهان پنجره ای رو بـه تماشا وا شد
هر کجا قافیـه "یـا فاطمةالزهرا" شد

مثنوی نام تو را، تلاطم دارد
چادرت را بتکان، قصد تیمّم دارد

مـی رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق مـی خورد آرام آرام
سیدحمـیدرضا برقعی 💐💐💐💐💐💐💐💐
.
.
.
پ.ن: یـا لیتنی کنت معکم
حتی تصورشم😌 لذت بخشـه عروسی باشـه اونم عروسی کی؟!😍 ابو تراب و 😤 بی بی دو عالم.
هم کفو کـه مـیگن اینـها.

پ.ن: الهی شناسنامـه همـه سیـاه بشـه با همچین هم کفوی.
امروز ی جور خوبی حس خوشحالی دارم😌😌😌😌😌💗💗💗💗

Read more

Media Removed

. . پر از سیـاه و سفیدیم همچو عرصه شطرنج پر از نشاط و امـیدیم و پر ز غصه و از رنج خرابه‌ایم و پر از مار و کژدم و اثر گنج بیـا کـه ساعد و بازو و روی و پنجه و آرنج نـهاده‌ایم چو سگ بر درون مزار تو هر پنج نبی نبی شده از تو ز توست مرسل مرسل تویی مفصل خالص تویی خلاصه مفصل چنین شده هست مبرهن چنین شده هست مسجل #تشیع ... .
.
پر از سیـاه و سفیدیم همچو عرصه شطرنج
پر از نشاط و امـیدیم و پر ز غصه و از رنج
خرابه‌ایم و پر از مار و کژدم و اثر گنج
بیـا کـه ساعد و بازو و روی و پنجه و آرنج
نـهاده‌ایم چو سگ بر درون مزار تو هر پنج

نبی نبی شده از تو ز توست مرسل مرسل
تویی مفصل خالص تویی خلاصه مفصل
چنین شده هست مبرهن چنین شده هست مسجل

#تشیع و #حنفی #مالکی و #شافع و #حنبل
نـهاده گردن خود زیر ذوالفقار تو هر پنج

#نجف بـه درآرد مرا به‌رغمالت
ز لطف کم نگذارد علی به‌رغم جلالت

به اختیـار کشیدم ز جبر خویش خجالت
خلیل و موسی و عیسی و نوح و ختم رسالت
نشسته درون علم جبر و اختیـار تو هر پنج
شاعر
#محمد سهرابی #

#بر_دشمن_مرتضی_علی_لعنت #

Read more

Media Removed

سلام.شاید اینکهی رهبر رو قبول نداره،بخشی از اون مربوط بـه ما باشـه، ما درون شناساندن این جایگاه وشخصی کـه در این جایگاه قرار داره کمکاری کردیم!! این آقا سید,علی حسینی خامنـه ایی کیـه....که تو نیویورک و کالیفرنیـا 400هزار نفر مقلد داره؟ کدوم مرجع تقلیدی دومـین تندخوان کشورش بوده؟ کدوم رهبری درون ... سلام.شاید اینکهی رهبر رو قبول نداره،بخشی از اون مربوط بـه ما باشـه، ما درون شناساندن این جایگاه وشخصی کـه در این جایگاه قرار داره کمکاری کردیم!! این آقا سید,علی حسینی خامنـه ایی کیـه....که
تو نیویورک و کالیفرنیـا
400هزار نفر مقلد داره؟ ☝کدوم مرجع تقلیدی
دومـین تندخوان کشورش بوده؟ ☝کدوم رهبری درون دنیـا
هشت سال
سردار جبهه‌های جنگ بوده؟ ☝کدوم فرمانده جنگی
8سال رئیس جمـهور بوده؟ ☝کدوم رهبری
دشمنش مـهاجرانی
مـی‌گه تو زندگی‌نامـه‌اش
نـه یک برگ سیـاه
بلکه یک برگ خاکستری هم
وجود نداره؟ ☝کدوم سیـاست مداری دردنیـا
کدوم مرد سیـاسی
بچه‌هاش اینقدر سالم و پاکن؟
چطور تربیتشون کرده؟ ☝همون که
هفته‌ای دوبار
خارج فقه و اصول مـی‌گه؟ ☝رئیس جمـهور روسیـه مـی‌گه
بیشتر از من بـه روسیـه مسلط بود ☝همون که
آیت‌الله جوادی مـی‌گه
وقتی مـهمانش بودم
اجازه نداد
پسرش با ما ناهار بخوره
که از بیت الماله ☝همون که
استاد ما مـی‌گفت
خانـه‌اش موکته
فقط یک فرش داره از جهیزیـه خانمش ☝کدوم مدیری با این حجم کاری
اخبار 20 و سی پخش کرد
مثل همـیشـه سر وقت بـه قرارش آمد
رٵس 8صبح
نـه دقیقه‌ای دیر
و
نـه دقیقه‌ای زود ☝همون که
به خاطر نگهداری پدر
درس را و قم را رها کرد ☝همون که
دستش هنوز هم
به خاطر ترکش‌ها عذاب دارد
و چهره‌اش عذاب زداست ☝کدام مرجع شیعه
مـی‌تونست
این همـه عالم سنی را
مدیریت کند؟ ☝این مرد 75ساله کیست؟
که امـیر کویت مـی‌گه
از نصایحتان
منطقه بهره مـی‌برند
و ما… ☝پسر امـیر امارات مـی‌گه
بابام مـیگه
عالم اسلام
یک مرد داره آن‌هم سیدعلی ☝کوفی عنان
رئیس سابق سازمان ملل مـی‌گه
دیدم
در اوج معنویت
در اوج سیـاست بود
باید رئیس سازمان ملل
او بود ☝پوتین:
آنچه دیدم
منطبق بود
بر داستانـهایی که
از مسیح
در انجیل خوانده ام. ✋حالا این سیّاس کیست؟ ☝کسی هست که
وقتی آیت الله بهجت
کامل‌ترین نفس عالم
در بیمارستان بستری بود
و بـه همان درد مرحوم شد
پسرش مـی‌گه
دیدم درون ساعات آخر عمرش
پدرم ختم صلوات گرفته
گفتم چرا؟
گفت آقای خامنـه‌ای کردستانند!
آخرین عمل بهجت
صلوات برا سلامتی اوست ☝او کیست که
پسر آقای پهلوانی مـی‌گه
وقتی ایشان قم آمدند
آقا سید عبدالله جعفری
به من زنگ زدند
پیرمرد نود و اندی ساله‌ای که
قبلهء عرفا بعد آقای بهجت بود
والت داشت،
که مرا
برای دیدار آقای خامنـه‌ای ببر
و
پسر آقای پهلوانی مـی‌گفت
آن ابرمرد توحید
خم شد
دست سید علی را بوسید 💐«یـــاصـــاحـــب الـــزمـــان»💐
☝اگر نایبت
این‌چنین مدیریت مـی‌کند
ده کشور منطقه را
و دل‌ها را،
تو چه مـی‌کنی؟ ☝بیـا باورکن
دشمنانمان هم
مانده‌اند
و از دشمنی این مرد
پشیمان شده‌اند! ☝او بی‌نظیر هست ☝ا

Read more

Media Removed

این سوگواریـه بزرگ را بـه شما عزیزان تسلیت مـیگم.... امـیدوارم از رفتار و سخنانـه حضرت علی (ع) درس بگیرم مخصوصا جوان مردی ایشون.... من مثله شما عزیزان بـه مساجد و هیآت نمـیتونم برم....ولی شما با دلایـه پاکتون به منظور سلامتی ، شادی دلها ، موفقیت ،مریض ها،پدر و مادر ها و من هم دعا کنید.... من هم جام سیـاه بر تن ... این سوگواریـه بزرگ را بـه شما عزیزان تسلیت مـیگم....
امـیدوارم از رفتار و سخنانـه حضرت علی (ع) درس بگیرم مخصوصا جوان مردی ایشون....
من مثله شما عزیزان بـه مساجد و هیآت نمـیتونم برم....ولی شما با دلایـه پاکتون به منظور سلامتی ، شادی دلها ، موفقیت ،مریض ها،پدر و مادر ها و من هم دعا کنید.... من هم جام سیـاه بر تن مـیکنم.. یـا علی
@reza.majnoon92

Read more

Media Removed

ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش پـیـوسـتـه درون حـمـایـت لطـف اله باش از خارجـی هزار بـه یک جو نمـی خرند گو، کوه که تا به کـوه منـافق سپـاه بـاش چون احمدم شـفـیع بود روز رسـتخیز گو این تن بـلاکش مـن پـرگنـاه بـاش* آن را کـه دوستی علی نیست کافر هست گـو زاهـد زمانـه و گو شـیخ راه بـاش** امـروز زنـده ... ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پـیـوسـتـه درون حـمـایـت لطـف اله باش

از خارجـی هزار بـه یک جو نمـی خرند
گو، کوه که تا به کـوه منـافق سپـاه بـاش

چون احمدم شـفـیع بود روز رسـتخیز
گو این تن بـلاکش مـن پـرگنـاه بـاش*

آن را کـه دوستی علی نیست کافر است
گـو زاهـد زمانـه و گو شـیخ راه بـاش** امـروز زنـده ام بـه ولای تـو یـا عـلی
فـردا بـه روح پـاک ا گـواه بـاش

قبر امام هشـتم و سـلطان دیـن رضـا
از جان ببوس و بر درون آن بارگاه باش

دستت نمـی رسد کـه بچینی گلی زشاخ
بـاری بـه پـای گلبن ایشـان گیـاه بـاش

مرد خـدا شـنـاس کـه تـقـوی طلب کند
خواهی سپید جامـه و خواهی سیـاه باش

حـافظ طریـق بـنـدگی شـاه پـیـشـه کن
وانگاه درون طریق چـو مـردان راه بـاش

Read more

Media Removed

. نمایش #دیکتاتور_عاشق . نویسنده و کارگردان: اصغر خلیلی بازیگران: سوسن پرور، غزاله جزایری، حمـیدرضا کاظمـی پور، حامد نظامـی اصل، لیلا حقانی، محمد حسین سیـاهپوش، آرمان آشتیـان، عارفه معماریـان حسین سپهرنژاد، مجتبی مجیدی، بهزاد محسنی، نیما اولیـایی، محمد سیـاه پوش . خلاصه: درون روزهای آخر جنگ ... .
نمایش #دیکتاتور_عاشق
.
نویسنده و کارگردان: اصغر خلیلی
بازیگران: سوسن پرور، غزاله جزایری، حمـیدرضا کاظمـی پور، حامد نظامـی اصل، لیلا حقانی، محمد حسین سیـاهپوش، آرمان آشتیـان، عارفه معماریـان حسین سپهرنژاد، مجتبی مجیدی، بهزاد محسنی، نیما اولیـایی، محمد سیـاه پوش
.
خلاصه: درون روزهای آخر جنگ جهانی دوم یک گروه ارکستر بـه اردوگاه مخفی هیتلر اعزام مـی شوند که تا در جشن ازدواج پیشوای آلمان موسیقی بنوازند.
.
سبک:کمدی
.
📍 تئاتر مستقل تهران
📅 ۰۱ مرداد که تا ۰۱ شـهریور | ⏰ ۱۹:۰۰
⏳ ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
💳 بها: ۴۵,۰۰۰ و ۴۰,۰۰۰ تومان
#تخفیف_عمومـی: ٪۳۰ تخفیف
#تخفیف_پلاس: ٪۴۰ تخفیف
.
مدیر تولید و دستیـار اول کارگردان: بهزاد بابایی
دستیـار دو کارگردان و صحنـه: سپیده مـیر صمدزاده
مدیر صحنـه: رسول صباغ
طراح نور: مجتبی خلیلی
دستیـار تولید: حمـید زندیـه
آکساسوار صحنـه: محمد حسین عباسی
دوخت لباس: سمـیه صباغ
جامـه دار: فروزان جمشیدی و ژوپین نریمانی
مدیر هنری و مشاور رسانـه: مریم نراقی
عکاس: فهیمـه حکمت اندیش
مدیر بخش بین الملل: مریم سلیمـی
طراح گریم: نسرین آجرلو
طراح صدا و موسیقی: بهنام بازیـار
هماهنگی اجرا: علی سلیمانی
بخش vip: رسول پاپایی
عکاس پشت صحنـه: کوروش اشراقی و فاطمـه محمدی
طراح گرافیک، پوستر و بروشور: امـید آیینـه چی
ساخت تیزر: آرمـین قاسم زاده
نریشن: الهه پرسون
.
اطلاعات بیشتر و خريد بليت: www.tiwall.com
.
#tiwall #theater #tiwalltheater #تيوال #تئاتر

Read more

Media Removed

عطری کـه از حوالی #پرچم وزیده هست ما را بـه سمت مجلس آقا کشیده هست از صحن این حسینیـه که تا صحن #کربلا صد کوچه وا کنید #محرم رسیده هست دست ازل دو چشم مرا وقف #گریـه کرد اصلاً مرا به منظور همـین آفریده هست آقا ببین به منظور #عزا_ی تو مادرم #پیراهن_سیـاه برایم خریده هست نورش نمـی دهند و بهشتش نمـی برند چشمـی ... عطری کـه از حوالی #پرچم وزیده است

ما را بـه سمت مجلس آقا کشیده است

از صحن این حسینیـه که تا صحن #کربلا

صد کوچه وا کنید #محرم رسیده است

دست ازل دو چشم مرا وقف #گریـه کرد

اصلاً مرا به منظور همـین آفریده است

آقا ببین به منظور #عزا_ی تو مادرم

#پیراهن_سیـاه برایم خریده است

نورش نمـی دهند و بهشتش نمـی برند

چشمـی کـه #روضه های شما را ندیده است

هر چند صد پیـاله تو را گریـه کرده اند

اما هزار قطره ی #اشک نچیده است

#استاد #علی_اکبر #لطیفیـان
#استاد_جواد_حیدری
#حسینیـه_حضرت_علی_اکبر_علیـه_السلام_

خدایـا روزی محرم و روزی زیـارت اربعین نصیبمان کن بـه برات خود ارباب .

Read more
. گلیم بختی را کـه بافتند سیـاه بـه آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد آوازخوانی #علی_نصیریـان درون دستگاه #شور، گوشـه #قرچه ویدیو از صفحه هنرمند گرامـی، حسین علیشاپور @hosein_alishapour .
گلیم بختی را کـه بافتند سیـاه
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد

آوازخوانی #علی_نصیریـان درون دستگاه #شور، گوشـه #قرچه

ویدیو از صفحه هنرمند گرامـی، حسین علیشاپور @hosein_alishapour

Media Removed

#خامنـه_ای_سایبر انقلابی‌نماها به‌دنبال چه هستند؟انقلابی‌نماها سعی مـی‌کنند با ایجاد شایعه، شبهه، سیـاه‌نمایی و لجن‌پراکنی، درون دل مردم و جامعه، "ناامـیدی" بـه وجود آورده و نسبت بـه راهی کـه انتخاب کرده‌اند، تشویش ایجاد کنند. این جریـان را حتما شناخت و نسبت بـه حربه‌های آنان آگاه بود. هرچند کـه «مردم ... #خامنـه_ای_سایبر
انقلابی‌نماها به‌دنبال چه هستند؟انقلابی‌نماها سعی مـی‌کنند با ایجاد شایعه، شبهه، سیـاه‌نمایی و لجن‌پراکنی، درون دل مردم و جامعه، "ناامـیدی" بـه وجود آورده و نسبت بـه راهی کـه انتخاب کرده‌اند، تشویش ایجاد کنند. این جریـان را حتما شناخت و نسبت بـه حربه‌های آنان آگاه بود. هرچند کـه «مردم قبول نمـی‌کنند این را. حالا ممکن استی خیـال کند کـه در مردم تأثیر مـی‌گذارد؛ نـه، مردم آگاهند، مـی‌فهمند، نمـی‌پذیرند این حالت را.»
.
#رهبری #رهبر #سید_علی_خامنـه_ای #خامنـه_ای #ایران

Read more

Media Removed

به قلمِ @shaereaeeneha . و کذلک جعناکم امة وسطی لتکونوا شـهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شـهیدا . ما ملت صفر و صدیم. آدم‌ها به منظور ما یـا خوبند یـا بد. به منظور همـین هست که اثرگذارترین داستان‌ها روی مردمانِ ما، داستان‌های قهرمان‌پروریست کـه یک قطب مثبت با تمام خوبی‌ها، از شجاعت و قدرت و حمـیت و عشق ...
به قلمِ @shaereaeeneha
.
و کذلک جعناکم امة وسطی لتکونوا شـهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شـهیدا
.
ما ملت صفر و صدیم. آدم‌ها به منظور ما یـا خوبند یـا بد. به منظور همـین هست که اثرگذارترین داستان‌ها روی مردمانِ ما، داستان‌های قهرمان‌پروریست کـه یک قطب مثبت با تمام خوبی‌ها، از شجاعت و قدرت و حمـیت و عشق دارد، و یک قطب منفی با تمام رذالت‌ها و کاستی‌های ممکن. شاید روح آدمـی با هر ملیتی این خصلت را که تا حدی داشته‌باشد، اما حتما پذیرفت غلظت این نگاه درون شرقی‌ها بـه مراتب بیشتر است.
بخاطر همـین نگاه هست که درون سیـاست دو قطبیم با کمترین انعطاف نسبت بـه نظریـات سمت مقابل، حتی اگر درون موضوعی حق با او باشد
یـا بـه همـین خاطر هست که یـا غرب را هیولای بی‌سر مـی‌دانیم کـه هیچ خصلت خوبی درون مردمانش نیست، یـا مفتون و شیدایش مـی‌شویم بی‌هیچ‌منطقی! مثل همان زاغ معروفِ جامـی کـه شیفته‌ی راه رفتن کبک شدن، راه رفتن خودش را هم از یـادش برد...
ایرانی جماعت، گرچه شریف و غیور و سر بـه زیر و پاک‌دامنند، ایرادات فرهنگی هم دارند کـه باید گفت و فهمـید و ریشـه‌یـابیشان کرد.
.
وقتی #محمدحسین_مـهدویـان بعنوان هنرمندی جوان و تازه‌کار جسارت مـی‌کند و دست روی سوژه‌های خاص مـی‌گذارد کـه درد این ملت هست و کمتری سراغش مـی‌رود، حتی اگر بلد نباشد خوب از اثرش دفاع کند، انصاف نیست انگشت اتهام سمتش بگیریم کـه این مردِ فلان جناح هست و دلباخته‌ی بهمان تفکر... هرچند همـین باشد!
انصاف نیست سیـاهش کنیم و بدش بگوییم و ریـاکار و تقلبی بخوانیمش.
و از دیگر سو تطهیر و تقدیسش با عناوین سنگین و بزرگ، نـه فقط ظلم بـه این القاب، کـه ظلم بـه خود مـهدویـان هم هست. کـه اگر لغزشی و خطایی از او سر بزند، سقوط مـهیبی درون انتظارش است. مانند تمام اسطوره‌های دیگری کـه در این سال‌ها شکستند...
سیـاه یـا سفید
صفر یـا صد
کمـی بـه امت وسطی بودنمان بیشتر بیندیشیم
و کمـی بـه آدم‌ها فرصت شناخته‌شدن بدهیم
و کمـی عینکمان را خاکستری‌تر کنیم.
.
پ.ن: بی‌مـهری داوران #جشنواره_فجر بـه #لاتاری بـه خاطر دوست‌نداشتنِ موضوع آن هم شاید نمود دیگری از این دید صفر و صدی باشد!
.
.
#گروه_فرهنگی_آوین

Read more

Media Removed

1400سال هست مردم خاورمـیانـه یکدیگر را بخاطر اعتقادات خود مـیکشند و در همـین حال بی خدایـان : برق را کشف مـیکنند، تلفن را اختراع مـیکنند، قدم درون کره ماه مـیگذارند، واکسن بیماری های مختلف را مـیسازند،، ..اما مردم این نقطه از جهان خود را دارای کاملترین دین مـیدانند و با کشت و کشتار یکدیگر، خود را درون ... 1400سال هست مردم خاورمـیانـه
یکدیگر
را بخاطر اعتقادات خود مـیکشند و در همـین حال بی خدایـان :
برق را کشف مـیکنند،
تلفن را اختراع مـیکنند،
قدم درون کره ماه مـیگذارند،
واکسن بیماری های مختلف را مـیسازند،،
..اما مردم این نقطه از جهان خود را دارای کاملترین دین مـیدانند و با کشت و کشتار یکدیگر،
خود را درون بهشتی مـیپندارند کـه برای رسیدن بـه حوری و جوی عسل حتما دین خدا را گسترش دهند ..!
دوست مسلمان من !!
تا بـه حال پیش خود فکر کرده ای کـه چرا خدایت 124000راهنمای خود را درون منطقه خاورمـیانـه فرستاده است؟
تا بـه حال فکر کرده ای چرا پیـامبری درون سرزمـین استرالیـا یـا افریقا یـا امریکا نفرستاد؟؟
ارزش جهنم از بهشت خیلی بیشتر هست ..
جهنمـی کـه در آن افراد بی خدایی نظیر ادیسون، انیشتین، راسل و ... باشند،
ارزشش بیشتر از بهشتیست کـه در آن فقط مساعل کمر بـه پایین به منظور بندگان فراهم مـیشود ...!
1400سال هست که هردر حکومت اسلامـی آمد، خود را اسلام واقعی نامـید،
از زمان عمر و علی که تا بن لادن و ......
و حالا هم کـه بغدادی خود را اجرا کننده اسلام واقعی مـیداند،،
به راستی اسلام واقعی کجاست؟
اصلا اسلام واقعی چیست؟
کی اجرا شده؟ توسط چهی؟
کاملترین دین بالای 70فرقه دارد؟؟
فردی کـه از نظر اسلام کافر است، بخاطر انسان بودن و رضایت درونی خویش بـه کودکان فقیر کمک مـیکند،
اما فرد دیگری بـه خاطر رضایت خدایش ..
خدایی کـه حکم این کافران را تنـها گردن زدن مـیداند ..
خدایی کـه آنـها را حرام زاده مـیخواند ..
خدایی کـه آنـها را نجس مـیخواند ..
به راستی کـه کشورهای جهان سوم را با آتش زدن یک قرآن مـیتوان شلوغ کرد،
اما کشورهای نوین کافران با کشته شدن یک کودک صدایشان بلند مـیشود ..
یک فرد دیندار بـه خودش این اجازه را مـیدهد کـه در عقاید شخصی افراد دخالت کند ..
یک فرد دیندار بـه خودش این اجازه را مـیدهد کـه به اسم خدا جان انسانی را بگیرد ..
اما یک فرد بیخدا به منظور خدمت بـه بشریت، قلب مصنوعی مـیسازد ..
انواع داروها را مـیسازد و .....
به راستی ما بـه کجا مـیرویم؟
هدفمان درون زندگی چیست؟
مگر غیر از اینست کـه شما بـه خاطر جغرافیـای ک مسلمانی؟
مگر غیر از این هست که سیـاه و سفید یکی هستیم و اسممان انسان است؟
آیـا افسار نامرعی دین را دور گردن خود حس نمـیکنید؟
آیـا وقت آن نرسیده کـه بخاطر انسان بودن بـه هم کمک کنیم نـه بـه خاطر رضای خدا؟
خدا را درون کجا مـیابید؟
در کنار سنگی درون کشور بیگانـه؟
در ضریح های جنس طلا؟
یـا درون کنار خیـابان،پشت چراغ قرمز ها؟؟
اندکی بدون تعصب تفکر کنیم......
#اینگرسل #دین #اعتقاد #خاورمـیانـه #جهان-سوم #داعش #طالبان #شیعه #سنی

Read more

Media Removed

. نمایش #دیکتاتور_عاشق . نویسنده و کارگردان: اصغر خلیلی بازیگران: سوسن پرور، غزاله جزایری، حمـیدرضا کاظمـی پور، حامد نظامـی اصل، لیلا حقانی، محمد حسین سیـاهپوش، آرمان آشتیـان، عارفه معماریـان حسین سپهرنژاد، مجتبی مجیدی، بهزاد محسنی، نیما اولیـایی، محمد سیـاه پوش تهیـه کننده: سعید صفرپور . - ... .
نمایش #دیکتاتور_عاشق
.
نویسنده و کارگردان: اصغر خلیلی
بازیگران: سوسن پرور، غزاله جزایری، حمـیدرضا کاظمـی پور، حامد نظامـی اصل، لیلا حقانی، محمد حسین سیـاهپوش، آرمان آشتیـان، عارفه معماریـان حسین سپهرنژاد، مجتبی مجیدی، بهزاد محسنی، نیما اولیـایی، محمد سیـاه پوش
تهیـه کننده: سعید صفرپور
.
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۸ سال خودداری نمایید.
.
خلاصه: درون روزهای پایـانی جنگ جهانی دوم یک گروه ارکستر از اردوگاه آشویتس بـه مخفیگاه فوق سری آدولف هیتلر اعزام مـی شوند که تا در جشن ازدواج پیشوای آلمان و معشوقه اش اوا براون موسیقی بنوازند کـه با اجرای عملیـات عجیبی روبرو مـی شوند.
.
سبک:کمدی
.
📍 تئاتر مستقل تهران
📅 ۰۱ مرداد که تا ۰۱ شـهریور | ⏰ ۱۹:۰۰
⏳ ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
💳 بها: ۴۵,۰۰۰ و ۴۰,۰۰۰ تومان
#تخفیف_عمومـی: ٪۲۰ تخفیف
#تخفیف_گروهی: ٪۲۰ تخفیف
#تخفیف_پلاس: ٪۵۰ تخفیف
.
مدیر تولید و دستیـار اول کارگردان: بهزاد بابایی
دستیـار دو کارگردان و صحنـه: سپیده مـیر صمدزاده
مدیر هنری و مشاور رسانـه: مریم نراقی
مدیر صحنـه: رسول صباغ
طراح نور: مجتبی خلیلی
دستیـار تولید: حمـید زندیـه
آکساسوار صحنـه: محمد حسین عباسی
دوخت لباس: سمـیه صباغ
جامـه دار: فروزان جمشیدی و ژوپین نریمانی
عکاس: فهیمـه حکمت اندیش
مدیر بخش بین الملل: مریم سلیمـی
طراح گریم: نسرین آجرلو
طراح صدا و موسیقی: بهنام بازیـار
هماهنگی اجرا: علی سلیمانی
بخش vip: رسول پاپایی
عکاس پشت صحنـه: کوروش اشراقی و فاطمـه محمدی
طراح گرافیک، پوستر و بروشور: امـید آیینـه چی
ساخت تیزر: امـید آیینـه چی
نریشن: الهه پرسون
.
اطلاعات بیشتر و خريد بليت: www.tiwall.com
.
#tiwall #theater #tiwalltheater #تيوال #تئاتر

Read more

Media Removed

«دلار بـه چندین برابر قیمت افزایش پیدا مـی‌کند .مشکل کجاست؟ عدم م، خودشیفتگی، عدم استفاده از ابزار علمـی به منظور اداره کشور و بی‌ثباتی‌ها" جمله بالا توییت آقای حسن روحانی درون روز چهارشنبه هشت خرداد هزار و سیصد و نود و دو است. یعنی چهارده روز قبل انتخابات. هدف من از «یـادآوری» این توییت حمله بـه ... «دلار بـه چندین برابر قیمت افزایش پیدا مـی‌کند .مشکل کجاست؟ عدم م، خودشیفتگی، عدم استفاده از ابزار علمـی به منظور اداره کشور و بی‌ثباتی‌ها"
🔸جمله بالا توییت آقای حسن روحانی درون روز چهارشنبه هشت خرداد هزار و سیصد و نود و دو است. یعنی چهارده روز قبل انتخابات.
🔹هدف من از «یـادآوری» این توییت حمله بـه شخص حسن روحانی نیست. هدف نشان «سیـاست قدسی» و پیشامدرن اصلاح طلبان است. سیـاستی کـه ابزار اصلیش «شر مطلق» و فاسد دانستن جناح مقابل و «معصوم مطلق» دانستن خود هست و «نقد از خود» و نگاه تاریخی درون آن هیچ جایی ندارد.
🔸این روزها هربار درون مقام نقد روحانی قرار مـیگیرم حرف درون دهانم را چند بار مزه مزه مـیکنم و گاهی زبانم را گاز مـیگیرم که تا آن نقد را بـه زبان نیـاورم. همان وضعیت دشواری کـه در مـیزگرد تلویزیونی اخیر درون شبکه جام جم درون مقابل مـهمان دیگر برنامـه کـه طرفدار دولت بود داشتم. چرا کـه مـیدانم علت اصلی بحران حاضر هجمـه و حمله اقتصادی آمریکا بـه کلیت دولت-ملت ایرانی هست و مـیدانم درون وضعیت بحرانی حاضر، تضعیف بیش از حد دولت (دولتی کـه به ان نقد فراوان دارم) خواست و هدف ترامپ و بن سلمان و نتانیـاهو است. و چرا کـه خط قرمز ما نـه منافع این جناح و ان جناح کـه باید منافع ملی باشد و بقا و سلامت نظامـی کـه جان و‌مال این مردم درون حال حاضر بـه آن گره خورده است
🔹در هشت سال ریـاست جمـهوری احمدی_نژاد هم درون طیف مقابل و جزو مخالفانش بودم. امروز هم بـه دلایلی طرفدارش نیستم. سیـاستش را هم بـه دلایلی راهگشای وضع موجود نمـیدانم. ولی وقتی بـه یـاد مـی آورم درون ان سالها چطور و با چه عداوت و خصومتی کلیت رفتارهای دولت او را مورد حمله و نقد قرار مـیدادیم و حتی تحریمـها را هم نـه تقصیر آمریکا کـه تقصیر شخص احمدی نژاد مـینداختیم، از خودم شرمنده مـیشوم. رفتار ما نقد احمدی نژاد نبود. هیولاسازی از او بود. که تا جایی کـه اگر مـیگفت ماست سفید هست به او‌ حمله مـیکردیم و مـیگفتیم سیـاه است. رفتار ما بـه شدت ضد منافع ملی بود.
کانال تلگرام علی علیزاده @jedaal

#حجامت_نظام
#bbc
#وزرای_مـیلیـاردی #وزرای_نالایق #مدرسه_پیرمردها #دولت_پیرمردهای_مـیلیـاردر

Read more

Media Removed

. .. بـه همت استاد #علی_اکبر_مرادی دومـین جشنواره منطقه ای کهن آوای تنبور و موسیقی مناطق شین درون دو بخش گروه نوازی و تکنوازی با هدف حفظ و اشاعه موسیقی مقامـی و کردی و حمایت و قدرشناسی از تلاش های موثر هنرمندان جوان برگزار مـی گردد. . مسابقه درون دو بخش #گروه_نوازی و #تکنوازی بـه شرح زیر برگزار مـی شود. ۱-ساز ... . ..
به همت استاد #علی_اکبر_مرادی دومـین جشنواره منطقه ای کهن آوای تنبور و موسیقی مناطق شین درون دو بخش گروه نوازی و تکنوازی با هدف حفظ و اشاعه موسیقی مقامـی و کردی و حمایت و قدرشناسی از تلاش های موثر هنرمندان جوان برگزار مـی گردد.
.
مسابقه درون دو بخش #گروه_نوازی و #تکنوازی بـه شرح زیر برگزار مـی شود.
۱-ساز #تنبور و مقامات تنبور
۲-آواهای کهن و موسیقی کردی( #هوره ؛ #مور ؛ #سیـاه_چمانـه و مقامات آوازی تنبور)
۳-سازهای کردی( #شمشال ؛ #دوزله ؛ #نرمـه_نی ؛ #سورنا ؛ # #دهل؛ #دف و #دیوان)
.
آثار ارسالی درون بخش آواهای موسیقی کردی و سازهای کردی درون یک رده سنی ۱۴ که تا ۲۹ سال داوری خواهد شد.
📷 Mohsen Rashidi

Read more

Media Removed

دومـین دوره ی مسابقات موتور تریـال قهرمانی کشور امروز جمعه ۱۹ مرداد ماه ۱۳۹۷ درون پیست موتور تریـال آزادی برگزار گردید . این مسابقه درون ۳ کلاس با حضور ۱۶ موتور سوار راس ساعت ۹ صبح آغاز گردید . بعد از رقابت بین موتور سواران درون کلاس های مختلف نتایج زیر حاصل شد : درون کلاس تریـال ۳ مقام اول آقای مسعود حفاری با ... دومـین دوره ی مسابقات موتور تریـال قهرمانی کشور امروز جمعه ۱۹ مرداد ماه ۱۳۹۷ درون پیست موتور تریـال آزادی برگزار گردید .
این مسابقه درون ۳ کلاس با حضور ۱۶ موتور سوار راس ساعت ۹ صبح آغاز گردید .

پس از رقابت بین موتور سواران درون کلاس های مختلف نتایج زیر حاصل شد :

در کلاس تریـال ۳
مقام اول آقای مسعود حفاری با ۲۳ امتیـاز منفی
مقام دوم آقای کیـاوش سرپولکی با ۲۴ امتیـاز منفی
مقام سوم آقای علی نوری با ۲۶ امتیـاز منفی

در کلاس تریـال ۲
مقام اول آقای محمد بینا با ۲۵ امتیـاز منفی
مقام دوم آقای مـهدی سیـاه نوری با ۲۸ امتیـاز منفی
مقام سوم آقای حمـید قائمـی با ۳۰ امتیـاز منفی

در کلاس تریـال GP

مقام اول آقای کوروش قربانی با ۱۵ امتیـاز منفی
مقام دوم آقای مرتضی بینا با ۳۲ امتیـاز منفی
مقام سوم آقای سعید سلیمـی با ۳۹ امتیـاز منفی

تشکر ویژه از مسئولین برگزاری آقایـان
حسن طواف دبیر کمـیته تریـال
محمد سرپولکی کمـیته فنی
خانم شـهرزاد نظیفی داور
خانم مریم طلایی داور
خانم نگین قادری داور
اقای اصغر چی تدارکات
آقا قاسم عزیز و دوست داشتنی
و کلیـه ی عزیزانی کـه در انجام امور درون زمـینـه ی آماده سازی پیست بـه ما کمک د . دست تک تک شما را مـیبوسم .
به امـید پیشرفت روز بـه روز رشته ی موتور تریـال درون ایران
کوروش قربانی
۱۹ مرداد ماه ۱۳۹۷

Read more

Media Removed

هو ۱۲۱ ای آفتاب حسن برون آ دمـی ز ابر/ کان چهره‌ی مشعشعِ تابانم آرزوست اینجانب سلماز ضیـاء جهت رفع حصر از مولایمان حضرت آقای حاج دکتر نور علی تابنده مجذوبعلیشاه و پایـان بـه ظلم های رفته بر برادران و ان زندانی و خانواده های آنان و در اعتراض بـه قانون‌شکنی‌های مسولان، درون اتحاد و همدلی با سایر ... هو ۱۲۱
ای آفتاب حسن برون آ دمـی ز ابر/ کان چهره‌ی مشعشعِ تابانم آرزوست
اینجانب سلماز ضیـاء
جهت رفع حصر از مولایمان حضرت آقای حاج دکتر نور علی تابنده مجذوبعلیشاه و پایـان بـه ظلم های رفته بر برادران و ان زندانی و خانواده های آنان و در اعتراض بـه قانون‌شکنی‌های مسولان، درون اتحاد و همدلی با سایر درویشان گنابادی شکایت خود را بـه درگاه الهی مـی برم و چون نیِ بریده از نیستان، نالان از نوای فراق مجذوب، بـه جمع روزه‌داران مـی‌پیوندم.
امـید کـه حاجت‌روا شویم و خورشید رخ یـار ابرهای سیـاه ظلم را کنار بزند و چشم بارانی ما را بـه جمال نورانی خود منور کند.
#اندک_اندک_جمع_مستان_مـیرسند

Read more
#ویدئو_بندرگرافی #ویدئو #دلتنگی #روزگار #مجتبی_تابدار #علی ابراهیمـی #بندری یـه #روزگاری با تو #عهدی بستم #یـادمـه #نامردی کردم #عهد خودمو شکستم #یـادمـه همـهم #عهد خودمو #شکستم #دل بـه #غریبه بستم #یـادمـه... هر چه #سرم بیـاد #حقمـه #خدا منو نخواد حقمـه #روزام بشـه #سیـاه حقمـه... @mojtabatabdar @aliebrahimimusic ... #ویدئو_بندرگرافی #ویدئو #دلتنگی #روزگار
#مجتبی_تابدار #علی ابراهیمـی #بندری
یـه #روزگاری با تو #عهدی بستم #یـادمـه
#نامردی کردم #عهد خودمو شکستم #یـادمـه
همـهم #عهد خودمو #شکستم
#دل بـه #غریبه بستم #یـادمـه...
هر چه #سرم بیـاد #حقمـه
#خدا منو نخواد حقمـه
#روزام بشـه #سیـاه حقمـه...
@mojtabatabdar
@aliebrahimimusic
و تشکر از
@fateeim





‌‌


‌ ‌

برای فرستادن ایده 😍 یـاساخت ویدئو دلخواهتون از طریق دایرکت و واتساپ با ما درون ارتباط باشید

Read more

Media Removed

. امـیرالمؤمنین علی(ع) روایت است: کـه ایشان درون #بازار مـی رفت و تجار را بـه تفقه درون #دین فرمان مـی داد و مـی فرمود: . ای گروه تجار! اول #احکام مورد نیـاز شغل خود را یـاد بگیرید بعد شروع بهب و کار خود ید؛ بـه خدا سوگند #ربا درون این امت نـهان تر از حرکت #مور بر سنگ سیـاه درون شب است. . .
امـیرالمؤمنین علی(ع) روایت است: کـه ایشان درون #بازار مـی رفت و تجار را بـه تفقه درون #دین فرمان مـی داد و مـی فرمود: .
ای گروه تجار! اول #احکام مورد نیـاز شغل خود را یـاد بگیرید بعد شروع بهب و کار خود ید؛
به خدا سوگند #ربا درون این امت نـهان تر از حرکت #مور بر سنگ سیـاه درون شب است.
.

نقاشی زیبای سیـاه قلم از علی عزیز دوست خوبم ان شالله موفق باشید دوست عزیزم @ebi @rafe_rafahi @mahshidhamedi @milad.chitsaz @sohrabmm_77 @ali_dalil.art نقاشی زیبای سیـاه قلم از علی عزیز دوست خوبم
ان شالله موفق باشید دوست عزیزم

@ebi
@rafe_rafahi
@mahshidhamedi
@milad.chitsaz
@sohrabmm_77
@ali_dalil.art

روحیـه کاخ نشینی، خوی أشرافی گری ، لاکچری گرایی و خلاصه تبرج و تفاخر بـه ویژه اگر درون مسئولین و خانواده هایشان رسوخ کند، ارزش های انقلاب راپرتگاه و درّه هولناک نابودی هست . اصلی مـهمتر و پرتکرار تر از ساده زیستی و توجه بـه مستضعفین درون رویکرد داخلی و تحقق چهره «رحماء بینـهم» درون کلام امام و رهبری نداریم ... روحیـه کاخ نشینی، خوی أشرافی گری ، لاکچری گرایی و خلاصه تبرج و تفاخر بـه ویژه اگر درون مسئولین و خانواده هایشان رسوخ کند، ارزش های انقلاب راپرتگاه و درّه هولناک نابودی هست . اصلی مـهمتر و پرتکرار تر از ساده زیستی و توجه بـه مستضعفین درون رویکرد داخلی و تحقق چهره «رحماء بینـهم» درون کلام امام و رهبری نداریم .
همانگونـه کـه فرمانی محکم تر و موثر تر از استکبار ستیزی وضدیت با فراعنـه زمان بـه ویژه آمریکا به منظور تحقق چهره «اشداء علی الکفار»نداریم

واین دو اصل دوروی سکه انقلاب ما هستند کـه با آن چهل سال هست در صف کم جمعیت!! خریداران یوسف زهرا ایستاده‌ایم
وحالا دارند سکه تقلبی اشرافی گری و سازش کاری را رواج مـی دهند .
⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕ نکنیم این کار رو

القصه یـه سید شیرپاک خورده ای بـه اسم صدرالساداتی کـه تا حالا از نزدیک ندیدمش چوب کرده تو یکی از این لونـه زنبورای زرد و سیـاه. .

یـه عروسی پرهزینـه و اعیـانی رو کـه مربوط بـه پسر سفیر ایران درون دانمارک بوده رو زیر تیغ یـه سوال
سوالشم ساده اما دقیقه ، مـیگه این کارتون با مرام و حرفای امام مـی سازه یـانـه؟ همـین!

عوض اینکه یـه کلمـه یـا بگن بله مـی سازه پسر نوه خود امام و کلی آدم اسم و رسم دار دیگه هم اونجا بودن و اصلا مگه مرقد امام رو نمـی بینی؟!!! ، ریختن سرش و یـه گیس و گیس کشی راه انداختن کـه بیـا وببین
یـا اینکه خیلی ساده و راحت بگن راست مـیگی ما نتونستیم جلو نفس خودمونو بگیریم و قول شرف مـی دیم دیگه تکرار نشـه، حواسمون بـه فقراء نبود ، حرفای امام یـادمون رفته بود شجاعانـه و صادقانـه عذر خواهی کنن و برن بـه ماه عسلشون برسن
خلاصه این مسئله ، مسئله اول کشور ماست و بیش تر از آنکه حتما از اراجیف شیرین عقلی مثل ترامپ ترسید حتما از این سیـانور اشرافی گرایی وحشت داشت
به نظرم درون فضای مجازی ضمن حمایت تمام قد از این دغدغه آقا سید محمد مـهدی صدرالساداتی ، نظراتتونو مودب و محکم و مستدل مطرح کنید.
. . معلومـه فحش و توهین و استهزاء هم جبهه انقلاب رو بدهکار این گروه مـیکند و هم بُرد حرف را کم مـی‌کند و از همـه مـهمتر خلاف شرع و اخلاق است
@s.mm.sadrossadati

Read more

Media Removed

. . My student's artwork Wip . 70% done . Style:  #hyperrealism Technique: #conte & #charcoal paperboard:  #faber 220g size: 100*70 #2018 . اولین اثر از هنرجوی محترم خانم بنده علی درون حال کار . ( تمام نشده هست ) #کنته و  #ذغال روی مقوای فابریـانو ۸۲ تیر ۹۷ __________________________ . کلاسهای ... .
.
⚫My student's artwork
⚫Wip . 70% done .
⚫Style:  #hyperrealism
⚫Technique: #conte & #charcoal
⚫paperboard:  #faber 220g
⚫size: 100*70
⚫ #2018
.
⚫اولین اثر از هنرجوی محترم خانم بنده علی
⚫در حال کار . ( تمام نشده هست )
⚫ #کنته و  #ذغال روی مقوای فابریـانو
⚫۸۲ تیر ۹۷
__________________________
.

کلاسهای طراحی و نقاشی 
روزهای یکشنبه •دوشنبه • چهارشنبه • پنج شنبه
.
جهت رزرو و هماهنگی و اطلاع از شرایط کلاس ها
با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید .
📲0912 366 56 58
📲0935 510 61 36
.
آدرس گالری: تهران ، مـیدان انقلاب . خیـابان کارگر شمالی . بعد از خیـابان فرصت .‌مجتمع مـهرسان .‌طبقه هنرمندان . پلاک‌۲۲ . گالری ژوان

________________________
.

@instartpage @art_maryam_ @art_spotlight @artshelp @proartists @arthomepage @artsrealistic @origine__art @art.couple @roman0701 @arts_help @art_realisme @let_us_share_arts @beatiful_drawing @artistic_nation @dailyartistiq @creativempire @storyof_art @artistic_share @artofdrawingg @arts_secret @artist_features @art.academy @art_empire @arts_promo @art_supportive @creativeinstaartists @worldofpencils @theartscloud @arts_iranian @arts_help_ @artcomesfirst @art_sanity @art4youu @daily.arts @[email protected]@[email protected]@[email protected]@arts_help @instartpage @art_maryam_ @art_spotlight @artshelp @proartists @arthomepage @artsrealistic @origine__art @art.couple @roman0701 @arts_help @art_realisme @let_us_share_arts @beatiful_drawing @artistic_nation @dailyartistiq @creativempire @storyof_art @artistic_share @artofdrawingg @arts_secret @artist_features @art.academy @art_empire @arts_promo @art_supportive @creativeinstaartists @worldofpencils @theartscloud @arts_iranian @arts_help_ @artcomesfirst @art_sanity @art4youu @daily.arts
#طراحی #نقاشی #هنر #سیـاه_قلم #مازیـارگودرزی #maziyargoodarzi #saeiddasdar #سعیدداسدار #طراحی #هایپررئال #کنته ذغال #کنته_ذغال # #ژوان #گالری #گالري #گالری_ژوان #هنر #هنرکده #نقاشی #نقاشي #zhuan_gallery #zhoan #gallery_zhuan

Read more
هنرجو علی عطایی درون حال کار جدید به منظور اطلاع از شرایط و هزینـه کلاسها تلگرام یـا دایرکت پیـام بدید #سیـاه_قلم #هنر # #هنرمندان_ایرانی #هنرجو # #طراحی #هنرمند #sketch_daily # #arts_help #art_help #art_gallery #art_motive #worldofpencils #worldofartist #arts_help #arts_realistic ... هنرجو علی عطایی درون حال کار جدید
برای اطلاع از شرایط و هزینـه کلاسها تلگرام یـا دایرکت پیـام بدید

#سیـاه_قلم #هنر #
#هنرمندان_ایرانی #هنرجو #
#طراحی #هنرمند #sketch_daily # #arts_help #art_help #art_gallery #art_motive #worldofpencils #worldofartist #arts_help #arts_realistic #artofdrawing #arts_secret #artsworkfever #artsanity #artofdrawingg #topdraw #artmagazine #art_sportlight #art_realism #sharingart #art_daily #dailyarts
@[email protected]

Read more

Media Removed

‌ ‌ _مرتضی: جون ...جون...! چه کفتری! مـی ارزه بـه صد که تا سیم دم سیـاه و سرور و کله قرمز... نشونم داره... شستشم زدن... جون ...! ‌ ‌ ‌‌_بی بی: حیـا کن پسر ... اون خدا بیـامرز سرش تو کار و کاسبی بود کـه تو سالی بـه دوازده ماه بی کاری و بی عار... برو از دائیت یـاد بگیر... ببین چطور بعد از یـه عمر یللی و تللی سرش بـه سنگ ...

_مرتضی: جون ...جون...! چه کفتری! مـی ارزه بـه صد که تا سیم دم سیـاه و سرور و کله قرمز... نشونم داره... شستشم زدن... جون ...!


‌‌_بی بی: حیـا کن پسر ... اون خدا بیـامرز سرش تو کار و کاسبی بود کـه تو سالی بـه دوازده ماه بی کاری و بی عار... برو از دائیت یـاد بگیر... ببین چطور بعد از یـه عمر یللی و تللی سرش بـه سنگ خورد و رفت پی کار و زندگی... دو سال نیست کـه دل بـه کار داده... توپ داغونش نمـی کنـه... بـه فاطمـه زهرا یـه روزی سرت بـه سنگ مـی خوره کـه نـه راه بعد داری و نـه راه پیش ... آخه کفترم شد زندگی...؟ کفترم شد نون و آب...؟ پسرای خدیجه رختشور بایست بشن معتمد محل... اونقت نوه امـیر دیوان بشـه کفتر باز ... ‌
‌‌_مرتضی: بچه حلال زاده بـه دائیش مـی ره ... ‌‌

‌‌‌[ #طوقی - علی حاتمـی ]


Tehran| Iran
March 2018

Read more

. ( شانتاژ درون قاب تصویر جان مـی گیرد ) بعد از انتشار خبر پیش تولید فیلم شانتاژ و انجام مراحل تست گریم ، اکنون ‎اخبار حاکی از این هست که فیلم شانتاژ بـه کارگردانی امـیر مومنی اصل درون ‎مرحله تولید قرار گرفته هست و گروه بـه طور مرتب درون حال ضبط و پشت سر ‎گذاشتن سکانس های این فیلم پر هیجان هستند . ‎بنا بر صحبت های محمد ... .
( شانتاژ درون قاب تصویر جان مـی گیرد )
پس از انتشار خبر پیش تولید فیلم شانتاژ و انجام مراحل تست گریم ، اکنون ‎اخبار حاکی از این هست که فیلم شانتاژ بـه کارگردانی امـیر مومنی اصل درون ‎مرحله تولید قرار گرفته هست و گروه بـه طور مرتب درون حال ضبط و پشت سر ‎گذاشتن سکانس های این فیلم پر هیجان هستند . ‎بنا بر صحبت های محمد مـهدی محمدی و پرویز قدسی کـه تهیـه کنندگی فیلم ‎شانتاژ را بـه عهده دارند ؛ با وجود تعداد بالای لوکیشن ها و بازیگران و ‎نظارت بر ساخت صحنـه های پر هیجان ، مراحل ضبط فیلم با حفظ بهترین شرایط ‎برای گروه سازنده درون حال پیشرفت مـی باشد . ‎گفتنی هست امـیر مومنی اصل ؛ کارگردان فیلم شانتاژ ، صحنـه های فیلم را ‎مقابل دوربین پیـام نیکومنش بـه تصویر کشیده و تا کنون بهروز محمدی کـه ‎بازیگر نقش اصلی فیلم شانتاژ هست ، درصد قابل توجهی از بازی خود را مقابل ‎دوربین انجام داده و ضبط تصاویر همچنان با دیگر بازیگران ادامـه دارد . ‎بر اساس توضیحات روابط عمومـی فیلم شانتاژ ؛ این فیلم یک ملودرام عشقی ‎جنایی هست که هیجان بسیـار بالایی را با توجه بـه پیچیدگی های فیلمنامـه ‎برای مخاطبان خلق مـی کند کـه این یکی از ویژگی های بارز فیلمنامـه بـه قلم ‎کیـانوش اسلامـی مـی باشد . ‎فیلم شانتاژ با حضور بازیگرانی همچون : بهروز محمدی ، مریم خدا رحمـی ، ‎علیرضا رئیسی ، افشین سنگ چاپ ، ساقی زینتی ، مجید شـهریـاری ، صفر کشکولی ‎، مـهران اسبقی ، سینا مکارم ، دانیـال صفاری ، دینیـار گیوی ، حسین بدیـهی ، ‎رضا دیزجی ، عارف اکبری راد ، نیمتاج پورصفر و رویـا شمس ؛ درون حال تولید ‎مـی باشد . ‎فیلم شانتاژ درباره مردی سرشناس و ثروتمند هست که همسرش توسط یک گروه ‎تبهکار مورد اذیت و آزار قرار مـی گیرد و آن گروه با هدف باج گیری و اخاذی ‎وارد زندگی این زوج شده و زندگی آنـها را بـه مخاطره مـی اندازند ؛ اما . . . ‎از دیگر بازیگران این فیلم مـی توان بـه رضا بای ، فرهاد ایروانی ، سیما ‎رحمتی ، زهرا قنادی ، رضا مومنی ، پرهام رجب زاده ، رامش دادگر ، سحرناز ‎شایگان و راحله فراهانی اشاره کرد . ‎از عواملی کـه در این پروژه حضور دارند ، مـی توان بدین شرح نام برد : ‎مشاور کارگردان : مـهدی فرد قادری ـ نویسنده : کیـانوش اسلامـی ـ مجری طرح : ‎مؤسسه هنر رسانـه مانا ـ مدیر تصویربرداری و نورپردازی : پیـام نیکومنش ـ ‎مدیر صدابرداری : علی اَمـینـه ـ طراح چهره پردازی : حجت بابايى ـ بازیگردان : حسین بدیـهی - طراح صحنـه و لباس : ‎فائزه محمدی ـ مدیر تولید : عارف اکبری راد ـ دستیـاران کارگردان : نسیم ‎قلی زاده ، حسین بدیـهی و . . .

Read more

Media Removed

غیر از نجات، این قوم از موسی چه مـی‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه مـی‌خواهد؟ پیغام و پس پیغام یعنی یـاد ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه مـی‌خواهد پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه مـی‌خواهد که تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی ... غیر از نجات، این قوم از موسی چه مـی‌خواهد

شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم

دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه مـی‌خواهد؟

پیغام و پس پیغام یعنی یـاد ما هستی

مجنون جز این پیغام، از لیلا چه مـی‌خواهد

پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من

جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه مـی‌خواهد

تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است

مسکین بـه جز خیرات از آقا چه مـی‌خواهد

چیز مـهمـی نیست این کـه ما چه مـی‌خواهیم

باید ببینیم آن جناب از ما چه مـی‌خواهد

ای انتقام پهلوی پشت درِ خانـه

غیر از ظهور تو مگر مادر چه مـی‌خواهد

#پیتزا_بوقلمون_قارچ

طرز تهیـه:
آرد سه و نيم الي چهار پ روغن جامد نصف پ
ب پ نصف ق مرباخوري خمير مايه ي فوري يك و نيم ق غ شكر دو ق غ نمك يك ق غ شير يك و يك چهارم پ
شير و روغن را گرم كرده مواد خشك را مخلوط و به شير گرم اضافه ميكنيد و خوب مخلوط ميكنيد بستگي بـه نوع آرد ممكن هست آرد بيشتر يا كمتري مصرف كنيد بعد آرد را يك مرتبه نريزيد بعد يك ساعت الي يك ساعت و نيم استراحت بديد .
بوقلمون را با پیـاز و سیر و فلفل دلمـه ای و فلفل سیـاه و نمک بپزید. خمـیر را با ضخامت کم پهن کنید و روی آن سس قرمز بزنید و به ترتیب بوقلمون پنیر فلفل دلمـه ای قارچ پنیر بریزید و درفر از قبل گرم شده بگذارید که تا روی آن طلایی شود.

پ.ن: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

Read more

Media Removed

﷽ اَللّـهُمَّ صـَلِّ عَلى عــَلِیِّ بْــنِ مُوسَى الرِّضا الْــمُرْتَضَى الاِمــامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحـُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَــوْقَ الاَرْضِ وَمــَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُـــتَواتِرَةً مــُتَرادِفَةً، ...
اَللّـهُمَّ صـَلِّ عَلى عــَلِیِّ بْــنِ مُوسَى الرِّضا
الْــمُرْتَضَى الاِمــامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحـُجَّتِکَ
عَلى مَنْ فَــوْقَ الاَرْضِ وَمــَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُـــتَواتِرَةً مــُتَرادِفَةً، کـــَاَفْضَلِ
مــــاصـــَلَّیْتَ عـــَلى اَحــَد مــِنْ اَوْلِـیـائِک
.
رانده و وامانده
رو سوے تو ڪرده اسٺ !
.
با دسٺ هاے خالے و
روےِ سیـاه ؛
.
دستم را بگیر !
.
جز تو ڪسے را ندارم !
.
" وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا "
.
.
#سلام_مولاى_مـهربانم
#السلام_علیک_یـا_علی_بن_موسی_الرضا
#مشـهد #برات #کربلا #سلطان #عشق
.
.
📷 : @atreyar
.
@ya_emamreza53
@zeynabiiiye

Read more

Media Removed

. سورنا درون آهنگ تولد نگار را همانند باد دانست ولی خود نگار از "آتش" وجودش سخن مـیگوید. اینجاست کـه نگار کم کم پا مـیگیرد و از شکل اولیـه خودش دور مـی شود. کشیدی کشیدن دادی یـادم حالا خودم مـی کشم تو نمـی تونی کشیدی چشمو من مژمو روش لبو کشیدی من روژمو روش فردا رو مـی کشم خودموتو نقاش .. نمـی مونی من یـه ... .
سورنا درون آهنگ تولد نگار را همانند باد دانست ولی خود نگار از "آتش" وجودش سخن مـیگوید. اینجاست کـه نگار کم کم پا مـیگیرد و از شکل اولیـه خودش دور مـی شود.

کشیدی کشیدن دادی یـادم
حالا خودم مـی کشم تو نمـی تونی
کشیدی چشمو من مژمو روش
لبو کشیدی من روژمو روش
فردا رو مـی کشم خودمو توش
تو نقاش .. نمـی مونی
من یـه جنگل از درخت
اره ها رو توم نمـی رونی
حالا قلمتو بردار تو بنویس یـا من کدوم ؟؟
بگو مـی نویسم برو
یـا کـه من مـی نویسم تو رو…
من تخم جنگم رنگ خنده هامو نمـی دونی
من استاد م مـی خوای چین دامنمو بپوشونی
وقتی مـی چرخم زمـین مـی زنـه تگری ماه
.مـیزنـه از الکل من مست مـی شـه مـی شـه سیـاه
.
سورنا درون قطعه ی "تولد" نگار را درون بند قلم خود مـی دانست و طوری کـه مـیخواست او را نقاشی مـی کرد و مـی نوشت ولی نگار خالق خودش را درون کنترلش عاجز مـی داند.حال این خود نگار هست که بزرگ شده و آینده اش درون دستان خودش مـی باشد.نگار از این بـه بعد نیـازی بـه سورنا ندارد و مـی تواند خود بـه راهش ادامـه بدهد.  حالا سوال ای هست که سورنا نگار را بـه تصویر مـی کشد یـا نگاری کـه از بند قلم آزاد شده بـه سورنا جهت مـی دهد؟
.
از این بـه بعد سورنا نمـی تواند نگار درونش را پنـهان کند و به "زنجیر" بکشد و حالا نگار هست که فرمان مـی دهد بدون اینکه فرمان بگیرد . *شاید این تصورات نگار، دلیل نگرانی های سورنا درون قطعه ی "کشتی" مـی باشد.

از این بـه بعد ایستادنم تو منو نمـی شونی
پیچوندم یـه دنیـا رو تو نمـی تونی منو بپیچونی
وسط گورستون مـی کوبم پا جای پاشنـه هام

مـی مونـه روی قبرا مـی م با مرده ها

و درون آخر اتمام حجت نگار با سورنا و اعلام آزاد بودنش .نگار برخلاف سورنا(در آهنگ نگار) خودش را علت پیچیدگی های ذاتیش مـی داند.او دیگر نیـازی بـه سکوت وآهسته راه رفتن مـیان "مژده گونی بگیرهای خفته" ندارد.او فریـاد مـی زند و پای مـی کوبد که تا همـین خفته ها را بیدار کند.
.
مروری اجمالی بر ترک " #کشتی" و " #جاری"
.
بعد از گذشت از چهار ترک از نگار بـه این نتیجه خواهیم رسید کـه با دو شخصیت کاملا متفاوت رو بـه رو هستی یکی نگارِ مخلوق و تازه متولد شده و دومـی سورنای خالق کـه مردی تنـهاست و آواری از کلمات را ساخت او هفت خطی پیر هست که روزگار او را ناچار بـه ساختن نگاری مـیکند کـه جوان هست و جویـای نام! انسجام چهار ترک اول بقدری شدید هست که ما را با روایتی پیچیده با کارکترهای متضاد رو بـه رو مـیکند . درون کشتی علی سورنای هفت خط صحبت مـیکند ، او کـه #پیر و هدایت گر کشتیی کـه اکنون سوار هست و (ادامـه درون کامنت 👇)

Read more

Media Removed

. ستاره‌ها همـیشـه هم درون آسمان نمـی‌درخشند؛ گاهی بـه زمـین سفر مـی‌کنند. با خودشان امـید مـی‌آورند و روشنایی؛ نور مـی‌بخشند بـه روزگار سیـاه. گاهی ستاره‌ها درون زمـین فوتبال مـی‌درخشند. ستاره‌های آسمان احمدآباد، پسران قدرتمندی کـه زورشان را نـه درون بازویشان، کـه در ساق پایشان ذخیره مـی‌کنند. پسرانی کـه ستاره ... .
ستاره‌ها همـیشـه هم درون آسمان نمـی‌درخشند؛ گاهی بـه زمـین سفر مـی‌کنند.
با خودشان امـید مـی‌آورند و روشنایی؛ نور مـی‌بخشند بـه روزگار سیـاه.
گاهی ستاره‌ها درون زمـین فوتبال مـی‌درخشند. ستاره‌های آسمان احمدآباد، پسران قدرتمندی کـه زورشان را نـه درون بازویشان، کـه در ساق پایشان ذخیره مـی‌کنند.
پسرانی کـه ستاره شدن را برگزیده‌اند که تا نشان بدهند «فردا» هنوز هم واژه‌ی باارزشی است.
پسرانی کـه در هر گام، همـه فرداهای پیش رو را مـی‌سازند.
پسران نارنجی‌پوش احمدآباد، یک روز کـه همـین فرداست، طلوع مـی‌کنند؛ وقتی کـه دیگر ستاره‌های ما خورشید شده‌اند؛ آفتاب شده‌اند.
.
پسران نسل آفتاب
منتظر درخشیدنتان درون لیگ پرشین هستیم.

#لیگ_پرشین
#جمعیت_امام_علی

Read more

Media Removed

. نمایش #دیکتاتور_عاشق . نویسنده و کارگردان: اصغر خلیلی بازیگران: سوسن پرور، غزاله جزایری، حمـیدرضا کاظمـی پور، حامد نظامـی اصل، لیلا حقانی، محمد حسین سیـاهپوش، آرمان آشتیـان، عارفه معماریـان حسین سپهرنژاد، مجتبی مجیدی، بهزاد محسنی، نیما اولیـایی، محمد سیـاه پوش تهیـه کننده: سعید صفرپور . خلاصه: ... .
نمایش #دیکتاتور_عاشق
.
نویسنده و کارگردان: اصغر خلیلی
بازیگران: سوسن پرور، غزاله جزایری، حمـیدرضا کاظمـی پور، حامد نظامـی اصل، لیلا حقانی، محمد حسین سیـاهپوش، آرمان آشتیـان، عارفه معماریـان حسین سپهرنژاد، مجتبی مجیدی، بهزاد محسنی، نیما اولیـایی، محمد سیـاه پوش
تهیـه کننده: سعید صفرپور
.
خلاصه: درون روزهای پایـانی جنگ جهانی دوم یک گروه ارکستر از اردوگاه آشویتس بـه مخفیگاه فوق سری آدولف هیتلر اعزام مـی شوند که تا در جشن ازدواج پیشوای آلمان و معشوقه اش اوا براون موسیقی بنوازند کـه با اجرای عملیـات عجیبی روبرو مـی شوند.
.
سبک:کمدی
.
📍 تئاتر مستقل تهران
📅 ۰۱ مرداد که تا ۰۱ شـهریور | ⏰ ۱۹:۰۰
⏳ ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
💳 بها: ۴۵,۰۰۰ و ۴۰,۰۰۰ تومان
#تخفیف_عمومـی: ٪۳۰ تخفیف
.
مدیر تولید و دستیـار اول کارگردان: بهزاد بابایی
دستیـار دو کارگردان و صحنـه: سپیده مـیر صمدزاده
مدیر هنری و مشاور رسانـه: مریم نراقی
مدیر صحنـه: رسول صباغ
طراح نور: مجتبی خلیلی
دستیـار تولید: حمـید زندیـه
آکساسوار صحنـه: محمد حسین عباسی
دوخت لباس: سمـیه صباغ
جامـه دار: فروزان جمشیدی و ژوپین نریمانی
عکاس: فهیمـه حکمت اندیش
مدیر بخش بین الملل: مریم سلیمـی
طراح گریم: نسرین آجرلو
طراح صدا و موسیقی: بهنام بازیـار
هماهنگی اجرا: علی سلیمانی
بخش vip: رسول پاپایی
عکاس پشت صحنـه: کوروش اشراقی و فاطمـه محمدی
طراح گرافیک، پوستر و بروشور: امـید آیینـه چی
ساخت تیزر: آرمـین قاسم زاده
نریشن: الهه پرسون
.
اطلاعات بیشتر و خريد بليت: www.tiwall.com
.
#tiwall #theater #tiwalltheater #تيوال #تئاتر

Read more

Media Removed

‌ «شـهید آوینی» : ‌ آخر آقایـان محترم! این ما هستیم کـه زیر عَلَم آن سیّد بزرگ – روح الله – قیـام کرده‌ایم، کـه عمامـه‌ای سیـاه داشت و عبا و قبا و لبّاده مـی‌پوشید و جز درون یک مدت کوتاه، هنگام تبعید درون ترکیـه، لباس پیـامبر را از تن بیرون نیـاورد... و نعلین مـی‌پوشید و از هر ده کلمـه ای کـه مـی‌گفت، هر ده کلمـه اش ...
«شـهید آوینی» :

آخر آقایـان محترم! این ما هستیم کـه زیر عَلَم آن سیّد بزرگ – روح الله – قیـام کرده‌ایم، کـه عمامـه‌ای سیـاه داشت و عبا و قبا و لبّاده مـی‌پوشید و جز درون یک مدت کوتاه، هنگام تبعید درون ترکیـه، لباس پیـامبر را از تن بیرون نیـاورد... و نعلین مـی‌پوشید و از هر ده کلمـه ای کـه مـی‌گفت، هر ده کلمـه اش درباره دین بود و احکام دین و ولایت و فقاهت و تقوا و تزکیـه... و حتی به منظور یک بار هم نشد کـه دین را بـه صورتی متجددانـه تحلیل و تفسیر کند و هر آنچه را کـه مـی‌خواست بـه ما بیـاموزد با رجوع بـه امثال و حِکمـی بیـان مـی‌کرد کـه از احادیث و روایـات و تفسیر قرآن و زندگی انبیـا و قیـام امام حسین (ع) گرفته بود و حتی به منظور یک بار «آزادی» را جز درون تلازم با استقلال و جمـهوری اسلامـی معنا نکرد و از استقلال همواره معنای عدم تعبد غیر خدا را مراد مـی‌کرد –که درون تفسیر لااله الاالله وجود دارد– و از جمـهوری اسلامـی نیز حکومتی ولایی را درون نظر داشت کـه قانون اساسی آن نـه از قوانین فرانسه کـه از قرآن و سنت گرفته شده و نـهادهای آن، بلا استثنا، چون اقماری کـه بر گرد شمس ولایت فقیـه نظام یـافته‌اند، زمـینـه را فقط و فقط به منظور حکومت شرع فراهم مـی‌آورند و شرع را نیز درست همان طور معنا مـی‌کرد کـه فقهای سلف کرده بودند و علی الرسم القدیم باز هم حوزه‌های علمـیه را بـه فقه جواهری دعوت مـی‌کرد... و قس علی هذا.

... اما باز هم این جماعت همان حرف های خودشان را بلغور مـی‌کنند و مـی‌خواهند با همان توضیحات سفیـهانـه‌ای کـه مستشارالدوله‌ها و آخوندزاده‌ها و تقی زاده‌ها درباره تمدن غرب و دستاوردهای آن – کـه دموکراسی هست و آزادی مطلق نـهادی شده – بیـان مـی‌د، ما را متوجه ضرورت لیبرالیسم بگردانند و 🔴حتی گاه که تا آنجا پیش مـی‌روند کـه بخواهند از آن سید علمدار نیز چهره ای ترسیم کنند کـه بیش‌تر بـه آرزوهای خودشان شبیـه هست تا واقعیت ...

Read more

Media Removed

. اَللّـهُمَّ صـَلِّ عَلى عــَلِیِّ بْــنِ مُوسَى الرِّضا الْــمُرْتَضَى الاِمــامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحـُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَــوْقَ الاَرْضِ وَمــَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُـــتَواتِرَةً مــُتَرادِفَةً، ... .
اَللّـهُمَّ صـَلِّ عَلى عــَلِیِّ بْــنِ مُوسَى الرِّضا
الْــمُرْتَضَى الاِمــامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحـُجَّتِکَ
عَلى مَنْ فَــوْقَ الاَرْضِ وَمــَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُـــتَواتِرَةً مــُتَرادِفَةً، کـــَاَفْضَلِ
مــــاصـــَلَّیْتَ عـــَلى اَحــَد مــِنْ اَوْلِـیـائِک
.
رانده و وامانده
رو سوی تو کرده است!
با دست های خالی و
روی سیـاه؛
دستم را بگیر!
جز توی را ندارم!
وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا
.
.
#سلام_مولاى_مـهربانم
#السلام_علیک_یـا_علی_بن_موسی_الرضا
#مشـهد #برات #کربلا #سلطان #عشق
.
.
@ya_emamreza53
@zeynabiiiye

Read more

#ویدئو_بندرگرافی # #الناز #غلوم‌_سیـاه #علی_ابراهیمـی #دمم_گرم مـیجالب الناز و غلوم سیـاه با آهنگ "دمم گرم" علی ابراهیمـی کاری از دوست خوبم @mmd.bnd @aliebrahimimusic @gholamzarei_orginal @elnazzz_qasemi به منظور فرستادن ایده و ویدئوهاتون از طریق دایرکت و واتساپ با ما ... #ویدئو_بندرگرافی # #الناز #غلوم‌_سیـاه
#علی_ابراهیمـی #دمم_گرم
مـیجالب الناز و غلوم سیـاه با آهنگ "دمم گرم" علی ابراهیمـی
کاری از دوست خوبم
@mmd.bnd
@aliebrahimimusic
@gholamzarei_orginal
@elnazzz_qasemi
برای فرستادن ایده😍 و ویدئوهاتون از طریق دایرکت و واتساپ با ما درون ارتباط باشین.

Read more

Ali [email protected]_official @JadoyeSiyah1 #عطا_و_جادوی_سیـاه #Atta_and_Black_Majic عطا و جادوی سیـاه نویسنده و کارگردان، علی بوریـان منتظر باشید بزودی رونمایی مـیشـه Ali [email protected]_official
@JadoyeSiyah1
#عطا_و_جادوی_سیـاه
#Atta_and_Black_Majic
عطا و جادوی سیـاه
نویسنده و کارگردان، علی بوریـان
منتظر باشید بزودی رونمایی مـیشـه

Media Removed

نیمـه‌شب از خانـه بیرون زدم. بدرِ سردِ ماه بر فراز ساختمان‌ها مـی‌درخشید. خیسی سیـاه آسفالت، مـهتاب را بازمـی‌تابید. دود سیگار و بخار نفس‌هام درون هم مـی‌آمـیخت. درون سرازیری خیـابان اصلی پرهیب زنی را دیدم از دورتر مـی‌آمد. دراز و باریک بود، سایـه‌اش درازتر. رفتم آن دست خیـابان که تا از کنارش کـه مـی‌گذرم هیکلِ هرچند ... نیمـه‌شب از خانـه بیرون زدم. بدرِ سردِ ماه بر فراز ساختمان‌ها مـی‌درخشید. خیسی سیـاه آسفالت، مـهتاب را بازمـی‌تابید. دود سیگار و بخار نفس‌هام درون هم مـی‌آمـیخت. درون سرازیری خیـابان اصلی پرهیب زنی را دیدم از دورتر مـی‌آمد. دراز و باریک بود، سایـه‌اش درازتر. رفتم آن دست خیـابان که تا از کنارش کـه مـی‌گذرم هیکلِ هرچند نحیف امّا مردانـه‌ام پریشانش نکند. با گام‌هایی بی‌صدا از کنارم گذشت. ترس از چشم‌هایش مـی‌ریخت بر پیـاده‌رو. زن یعنی اتفّاق و اگر نیمـه‌شبان او را تنـها درون خیـابان خلوت دیدی نشان از واقعه‌ای شوم دارد. دلی را شکسته یـا دلش را شکسته‌اند.ی را کشته یـا مـی‌رود بکشد.
ولی اگر زنی بیـهوده به منظور هیچ درون خطرِ نیمـه‌شبِ خیـابان قدم مـی‌زند که... ای وای!
برشی از
اولیس کامران
رمان علی کرمـی
نشرنون

#اولیس_کامران #علی_کرمـی #رمان #نشر_نون #پیـاله_ای_چای_بنوش #نشرنون کتاب #پیشنـهاد_کتاب #رضا_بابک

Read more
خواهند اگر ببخشند از مجرمـی گناهی اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی دریـای #عفو جوشد از اشگ دردمندی اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی اینجا #گناه بخشند کوهی بـه کاه بخشند بیچاره من کـه با خود ناورده پّر کاهی ای وای اگر به منظور افشای هر گناهم گردند روز #محشر هر عضو من گواهی هر چند روسیـاهم با آنـهمـه ... خواهند اگر ببخشند از مجرمـی گناهی

اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی

دریـای #عفو جوشد از اشگ دردمندی

اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی

اینجا #گناه بخشند کوهی بـه کاه بخشند

بیچاره من کـه با خود ناورده پّر کاهی

ای وای اگر به منظور افشای هر گناهم

گردند روز #محشر هر عضو من گواهی

هر چند روسیـاهم با آنـهمـه گناهم

مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی

یـارب چگونـه سوزد آن کو درون آستانت

رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی

بار گناه سنگین ره منتهی بـه بن بست

در پیش رو ندارم جز باب تو بـه راهی

از من گنـه بود زشت از تواست عفو، #زیبا

ای عفو از تو زیبا #العفو #یـاالهی

#تن_خسته_پاشکسته_درهاتمام_بسته

جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی

عمری گناه کردم دل را سیـاه کردم

من اشتباه کردم یـارب چه اشتباهی

آلودگی دل را با اشگ تو بـه شویم

تا درون دلم نماند آثاری از گناهی

با کثرت گناهم مپسند روسیـاهم

کاورده ام #علی را درون عین روسیـاهی

مـهر علی هست ( #مـیثم ) مـهر نجات عالم

بی حب او نباشد طاعات جز تباهی
_____________________________
@fakhrolzakerin

Read more

Media Removed

#پست_ویژه رفت، مثل این بود کـه یک لیوان شیشـه‌ای از دست پسربچه‌ای بیفتد و اهل خانـه را از خواب بیدار کند. حالا تکه تکه پیراهن‌اش را مـی‌برند که تا عزیز مصر مردم شود، اما تو بگو؛ قلب شـهرام روی کدام بنشیند مثل قبل مـی‌خندد؟ مثل قبل مـی‌خنداند؟ از صبح حتما توی اقیـانوس آدم‌ها بگردیم که تا نشانـه‌ای از پیکر ... #پست_ویژه
رفت، مثل این بود کـه یک لیوان شیشـه‌ای از دست پسربچه‌ای بیفتد و اهل خانـه را از خواب بیدار کند.

حالا تکه تکه پیراهن‌اش را مـی‌برند که تا عزیز مصر مردم شود، اما تو بگو؛ قلب شـهرام روی کدام بنشیند مثل قبل مـی‌خندد؟ مثل قبل مـی‌خنداند؟

از صبح حتما توی اقیـانوس آدم‌ها بگردیم که تا نشانـه‌ای از پیکر دوست‌مان پیدا کنیم. کلیـه‌اش را بچه‌ای، ریـه‌اش را مرد مـیان‌سالی و قرنیـه‌اش را احتمالا پیرمردی مـی‌برد، روی چشم‌هایش اما خاک مـی‌ریزند. همـین بچه‌ها کـه یک روز روی چشم‌های علی خاک ریختند.

خاک سرد است، قبول! اما که تا روی ‌هامان نریزد آتش ما بـه خاکستر نمـی‌نشیند! علی گفت کـه نمـی‌نشیند.

شـهرام جاهد، پسر شـهید جاهد امشب رفت، بـه گمانم یک ماه طول مـی‌کشد که تا جانبازهای اعصاب و روان و کارتن خواب‌های طلوع بی‌نشان‌ها از روی سبدهایی کـه دیگر نمـی‌رسند جای پای مسافر تازه رفته را تشخیص بدهند.

هی رفیق، تو کـه ساز رفتن‌ات کوک هست برو، سفر بـه سلامت! فقط بگو چندبار دیگر حتما این پیراهن سیـاه را تن کنیم؟ چند تن دیگر که تا آرام و امن راه مانده است؟

پ‌ن یک
برادرم شـهرام جاهد، درست درون شب مـیلاد آقا اباعبدالله الحسین ع بعد از سال‌ها درد و رنج بیماری بـه پدر شـهیدش پیوست. فاتحه فراموش نشود.

پ‌ن دو
اسمع افهم یـا شـهرام، سلام ما را بـه حسین شاکری برسان، بـه علی دادمان، بـه جلال ملک‌محمدی، سلام ما را بـه محمد امرایی، سلام ما را بـه ارباب برسان!
اسمع افهم یـا شـهرام، دل‌مان برایت تنگ مـی‌شود.

پ‌ن سه
امـیرحسین مـی‌گفت همـیشـه به منظور هماهنگی با بهشت زهرا س بـه شـهرام زنگ مـی‌زدیم، سخت ترین کار دنیـا زنگ زدن بـه بهشت زهرا س به منظور شـهرام بود.

#رسم_برادری #شـهرام_جاهد #ابن_الشـهید #سفر #خیر #مسافر #امام_حسین_ع #جانباز_اعصاب_و_روان #طلوع_بی_نشانـها #علی_دادمان #حسین_شاکری #جلال_ملک_محمدی #علی_امرایی #ومن_الله_التوفیق

Read more

Media Removed

آری! تقصیر خامنـه‌ای است... سلام حضرت آقا مـی‌خواهم برای‌تان قصه‌ای تعریف کنم؛ جنگ کـه شد همسایـه‌ی روبرویی ما مـی‌گفت؛ تقصیر خمـینی است! و پدر کـه پر کشید همسایـه‌ی آن‌وری هم همـین عقیده را داشت؛ تقصیر خمـینی است! ما اما هم‌چنان خمـینی جان‌مان بود... و بالکن حسینیـه‌ی جماران قبله‌گاه‌مان طعنـه‌ها اثر ... 🔴 آری! تقصیر خامنـه‌ای است... سلام حضرت آقا
مـی‌خواهم برای‌تان
قصه‌ای تعریف کنم؛
جنگ کـه شد
همسایـه‌ی روبرویی ما
مـی‌گفت؛ تقصیر خمـینی است!
و پدر کـه پر کشید
همسایـه‌ی آن‌وری هم
همـین عقیده را داشت؛
تقصیر خمـینی است!
ما اما
هم‌چنان
خمـینی جان‌مان بود...
و بالکن حسینیـه‌ی جماران
قبله‌گاه‌مان
طعنـه‌ها
اثر خود را گذاشته بودند
و ما را
بیش از پیش
مست روح‌الله کرده بودند
و این هم راستش
تقصیر خمـینی بود!
آری!
خمـینی
همان امامـی بود کـه حتی ۱۲ بهمن هم
نتوانست نفسش را قلقلک دهد؛ «هیچ»!
و همان امامـی بود کـه فتح خرمشـهر را
نسبت داد بـه خدا
و اگر
همـه‌ی مردم هم
مـی‌گفتند؛ تقصیر خمـینی است
باز امام «امام» بود؛
مـهربان با مردم
نامـهربان با دشمن
و شما هم امامـی...
همان خمـینی
اما با یک آه بیش‌تر
عاقبت
«علی» بودن
جرم کمـی نیست!
نـه!
ما دعوایی با همسایـه‌های خود نداریم
حتی اگر بگویند؛
خمـینی هندی بود!
اتفاقا راست مـی‌گویند!
خمـینی
هم هندی بود
هم ایتالیـایی
هم اهل نیجریـه
هم متعلق بـه روستای شـهیدآباد مازندران
ادواردو آنیلی
یعنی نسب خمـینی درون غرب
و شیخ زکزاکی
یعنی شاخه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی امام درون قاره‌ی سیـاه
و شخص شما
یعنی خود خمـینی
تنـها تکرار روح‌الله
و تنـها تداعی آن بت‌بزرگ
مگر نگفتی؛
در یوم‌الله ۹ دی
دست قدرت خدا را ببینید!
مگر نگفتی؛
حتی اگر عمرا پاره د
آتش زدند
باز هم شما صبر کنید!
آقاجان!
همـه‌ی همسایـه‌های ما
که ابراهیم هادی نیستند!
که ابراهیم همت نیستند!
مگر طلائیـه
چند نفر مجنون
خط را نگه داشتند؟!
مگر «الی بیت‌المقدس»
حاج‌احمد متوسلیـان
چند نفر نیرو داشت؟!
آ.....ه!
کجایی سردار؟!
أین عمار؟!
آقاجان!
این روزها
دل‌مان خون است
از دست صبر خودمان...
اما کی نبوده؟!
مگر پدر کـه پر کشید
نگفتند؛ تقصیر خود خمـینی است؟!
ما اما
همان همسایـه را هم
دعا کردیم
و هرگز فکر نکردیم
دشمن اصلی ما شده!
پس باز هم
در شناخت دوست و‌ دشمن
دچار اشتباه نمـی‌شویم
آقاجان!
شما بـه ما یـاد داده‌ای
که درون اوج خشم
هنر درون صبر است
و گوهر درون بصیرت
ما وقت دعوا با همسایـه‌ها را نداریم!
دشمن ما کاخ سفید است
نـه اقدس‌خانم
که هم عاشق مصدق است
و هم آن عنتر
که علیـه مصدق
کودتا کرد!
هیـهات!
ما نرده‌های خیـابان انقلاب نیستیم
که با چند تکان
بشکنیم!
ما بچه‌های انقلاب هستیم...
فرزندان دیگر شما...
یـادگاران خمـینی...
وارثان شـهدا...
ما هنوز هم انقلابی هستیم
و علیـه انقلابی‌ها
نمـی‌توان انقلاب کرد!
آقاجان!
سوگند بـه خون فاطمـیون
ما اهل کوفه نیستیم
«علی» تنـها بماند!
سر یـا صبر؟!
کدامش را مـی‌خواهی کـه تقدیم شما کنیم... ✍️ #حسین_قدیـانے

Read more

Media Removed

. . یکی بود یکی نبود ماهی سیـاه کوچولویی بود کـه با مادرش درون جویبار زندگی مـی کرد ، ماهی از ۱۰۰۰۰ تخمـی کـه گذاشته بود تنـها این بچه برایش مانده بود بنابراین ماهی سیـاه یکی یک دانـه ی مادرش بود، یک روز ماهی کوچولو گفت: مادر من مـی خواهم از اینجا بروم. مادرش گفت کجا؟ مـی خواهم بروم ببینم جویبار آخرش کجاست. هم ... 🌠🌠🌠🌠🌠
.
.

یکی بود یکی نبود ماهی سیـاه کوچولویی بود کـه با مادرش درون جویبار زندگی مـی کرد ، ماهی از ۱۰۰۰۰ تخمـی کـه گذاشته بود تنـها این بچه برایش مانده بود بنابراین ماهی سیـاه یکی یک دانـه ی مادرش بود، یک روز ماهی کوچولو گفت: مادر من مـی خواهم از اینجا بروم. مادرش گفت کجا؟ مـی خواهم بروم ببینم جویبار آخرش کجاست.

هم بندی ، هم درد سلام
شما را بـه خوبی مـی شناسم. معلم، آموزگار، همسایـه ی ستاره های خاوران، همکلاسی ده ها یـار دبستانی کـه دفتر انشایشان پیوست پرونده هایشان شد و معلم دانش آموزانی کـه مدرک جرمشان اندیشـه های انسانیشان بود. شما را بـه خوبی مـی شناسم، همکاران صمد و خان علی هستید.
مرا هم کـه به یـاد دارید
منم ، بندی بند اوین
منم دانش آموز آرامِ پشت مـیز و نیمکت های شکسته ی روستاهای دورافتاده ی کردستان کـه عاشق دیدن دریـاست
منم بـه مانند خودتان راوی قصه های صمد اما درون دل کوه شاهو
منم عاشق نقش ماهی سیـاه کوچولو شدن
منم، همان رفیق اعدامـیتان
حالا دیگر کوه و دره تمام شده بود و رودخانـه از دشت همواری مـی گذشت. از راست بـه چپ رودخانـه های کوچک دیگری هم بـه آن پیوسته بودند و آبش را چند برابر کرده بودند…ماهی کوچولو از فراوانی آب لذت مـی برد…ماهی کوچولو خواست ته آب برود .مـی توانست هرقدر دلش خواست شنا کند و کله اش بـه جایی نخورد ناگهان یک دسته ماهی را دید ، ۱۰۰۰۰تایی مـیشدند،که یکی از آنـها بـه ماهی سیـاه گفت:به دریـا خوش آمدی رفیق.
همکار دربند، مگر مـی توان پشت مـیز صمد شدن نشست و به چشمـهای فرزندان این آب و خاک خیره شد و خاموش ماند ؟
مگر مـی توان معلم بود و راه دریـا را بـه ماهیـان کوچولوی این سرزمـین نشان نداد؟ حالا چه فرقی مـی کند از ارس باشد یـا کارون، سیروان باشد یـا رود سرباز، چه فرقی مـی کند وقتی مقصد دریـاست و یکی شدن، وقتی راهنما آفتاب است. بگذار پاداشمان هم زندان باشد.
مگر مـی توان بار سنگین مسئولیت معلم بودن و بذر آگاهی پاشیدن را بر دوش داشت و دم برنیـاورد ؟ . مگر مـی توان بغض فروخورده دانش آموزان و چهره ی نحیف آنان را دید و دم نزد ؟
مگر مـی توان درون قحط سال عدل و داد معلم بود ، اما “الف” و “بای” امـید و برابری را تدریس نکرد، حتی اگر راه ختم بـه اوین و مرگ شود؟
نمـی توانم تصور کنم درون سرزمـین” صمد”،” خانعلی” و “عزتی” معلم باشیم و همراه ارس جاودانـه نگردیم. نمـی توانم تجسم کنم کـه نظاره گر رنج و فقر مردمان این سرزمـین باشیم و دل بـه رود و دریـا نسپاریم و طغیـان نکنیم؟
مـی دانم روزی این راه سخت و پر فراز و نشیب، هموار گشته و سختی ها و مرارت های آن نشان افتخاری خواهد شد “برای تو معلم آزاده” ، بقیـه درون کامنت👇👇👇

Read more
️ تصاویری از آخرین لحظات شـهادت دکتر علی شریعتی و دانشجویـان ایرانی مقیم انگلستان . . . ای شـهیدِ زنده جاوِدان ای تو شعله بخشِ هر کاروان درون سیـاهی هایِ راه باشی اُمت را گواه بردمـیده از کویرِ سیـاه ای امـیدِ هر سحر ای شـهیدِ شمعِ هر اَنجُمَن ای تو فرزندِ وَطَن باشی تو ای شـهید شاهد ... 🍃
⭕️ تصاویری از آخرین لحظات شـهادت دکتر علی شریعتی و دانشجویـان ایرانی مقیم انگلستان
.
.
.
ای شـهیدِ زنده جاوِدان
ای تو شعله بخشِ هر کاروان

در سیـاهی هایِ راه
باشی اُمت را گواه

بردمـیده از کویرِ سیـاه
ای امـیدِ هر سحر

ای شـهیدِ شمعِ هر اَنجُمَن
ای تو فرزندِ وَطَن

باشی تو ای شـهید
شاهد بـه راه خود بر راهِ مردمان

باشد چو روح حق
در جانِ تو روان

دکتر شریعتی ... شریعتی ... شریعتی

ای کـه بگسسته زِ بندِ زمان
ای رها درون بیکران

ای شـهید دردِ هر بی فَغان
ای ستیزِ بی امان

ای روحِ پُر تَوان
بر بامِ آسمان، پروازِ بیکران

باشی تو منتظر
بر راهِ رَهروان

دکتر شریعتی ... شریعتی ... شریعتی
.
.
✔️ شعر از خانم ثریـا همت آزاد درون رثای دکتر علی شریعتی
.
.
📚 برگرفته از کتاب تصویری ناتمام از زندگی دکتر علی شریعتی، تدوین بنیـاد فرهنگی دکتر علی شریعتی، ص ۲۰۸، چاپ سوم، سهامـی انتشار، تهران، ۱۳۸۰.
.
.
.
برای دیدن ویدیو کامل بـه کانال ما درون تلگرام بپیوندید.
لینک درون بیو 👆👆👆
.
.
#ویدیو_شریعتی #شـهادت_شریعتی #علی_شریعتی #شریعتی #دکتر_علی_شریعتی
@doctor_alishariati

Read more

نمایی از فیلم سکوت سیـاه (برگزیده جشنواره نیوکاسل انگلستان) بازیگران: سجاد بابایی، هلیـا علوی مدیر تصویربرداری: عبد عبدی نسب مدیر صدابرداری: مـهران بهروزی نیـا تدوین و صداگذاری: مـیلاد خالقی منش طراح صحنـه و لباس: بهنام معتمدی گریم: سارا پالوزیـان عکاس: هدیـه منصوری دستیـار ... نمایی از فیلم سکوت سیـاه (برگزیده جشنواره نیوکاسل انگلستان) ❤❤❤
👈بازیگران: سجاد بابایی، هلیـا علوی
👈مدیر تصویربرداری: عبد عبدی نسب
👈مدیر صدابرداری: مـهران بهروزی نیـا
👈تدوین و صداگذاری: مـیلاد خالقی منش
👈طراح صحنـه و لباس: بهنام معتمدی
👈گریم: سارا پالوزیـان
👈عکاس: هدیـه منصوری
👈دستیـار کارگردان: مـهشید محمودیـان
👈نویسنده، تهیـه کننده و کارگردان: علی جلالی
#علی_جلالی #تهران #فیلم_ کوتاه #فیلم #لندن #گرجستان #تفلیس #فیلم #جشنواره #فستیوال #بازیگر #سکوت_سیـاه #سینما #سکوت #ایران #شیراز #فیلم_کوتاه #هنر #هنرمند
@abedabdinasab
@miladkhaleghimanesh
@sajjadbabaee
@helia_alavi
@sara.palozian65
@hedieh_mansouri
@behnam_motamedi
#shortfilm #filmfestival #iran #georgia #tehran #tbilisi #teravel #music #giutar #uk

Read more

Media Removed

Marda inaaaaan بعد از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم... ما همدیگرو بـه حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود. اما چند سال کـه گذشت کمبود بچه رو بـه وضوح حس مـی کردیم. مـی دونستیم بچه دار نمـی شیم. ولی نمـی دونستیم کـه مشکل از کدوم یکی از ماست اولاش نمـی خواستیم بدونیم با خودمون ... Marda inaaaaan
پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم...
ما همدیگرو بـه حد مرگ دوست داشتیم.
سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود.
اما چند سال کـه گذشت کمبود بچه رو بـه وضوح حس مـی کردیم.
مـی دونستیم بچه دار نمـی شیم.
ولی نمـی دونستیم کـه مشکل از کدوم یکی از ماست
اولاش نمـی خواستیم بدونیم
با خودمون مـی گفتیم
عشقمون واسه یـه زندگی رویـایی کافیـه
بچه مـی خوایم چی کار؟
در واقع خودمونو گول مـی زدیم

هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم
تا اینکه یـه روز علی نشست رو بـه رومو گفت
اگه مشکل از من باشـه
تو چی کار مـی کنی؟
فکر نکردم که تا شک کنـه کـه دوسش ندارم
خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم بـه خاطر تو رو همـه چی خط سیـاه بکشم
علی کـه انگار خیـالش راحت شده بود یـه نفس راحت کشید و از سر مـیز بلند شد و راه افتاد
گفتم:تو چی؟ گفت:من؟
گفتم:آره… اگه مشکل از من باشـه… تو چی کار مـی کنی؟
برگشت…زل زد بـه چشام…گفت: تو بـه عشق من شک داری؟
فرصت جواب نداد و گفت: من وجود تو رو با هیچی عوض نمـی کنم

با لبخندی کـه رو صورتم نمایـان شد
خیـالش راحت شد کـه من مطمئن شدم اون هنوزم منو دوس داره
گفتم:پس فردا مـی ریم آزمایشگاه
گفت:موافقم…فردا مـی ریم
و رفتیم… نمـی دونم چرا اما دلم مثل سیر و سرکه مـی جوشید
اگه واقعا عیب از من بود چی؟
سر خودمو با کار گرم کردم که تا دیگه فرصت فکر بـه این حرفارو بـه خودم ندم
طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه
هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم
بهمون گفتن جواب که تا یک هفته دیگه حاضره
یـه هفته واسمون قد صد سال طول کشید
اضطرابو مـی شد خیلی اسون تو چهره هردومون دید

با این حال بـه همدیگه اطمـینان مـی دادیم کـه جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مـهم نیست
بالاخره اون روز رسید
علی مثل همـیشـه رفت سر کار و من خودم حتما جواب ازمایشو مـی گرفتم
دستام مثل بید مـی لرزید
داخل ازمایشگاه شدم
علی کـه اومد خسته بود
اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟
منم زدم زیر گریـه…فهمـید کـه مشکل از منـه
اما نمـی دونم کـه تغییر چهره اش از ناراحتی بود

یـا از خوشحالی
روزا مـی گذشتن و علی روز بـه روز نسبت بـه من سردتر و سردتر مـی شد

تا اینکه یـه روز کـه دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود
بهش گفتم:علی… تو چته؟ چرا این جوری مـی کنی…؟
اونم عقده شو خالی کرد گفت: من بچه دوس دارم مـهناز…مگه گناهم چیـه؟
من نمـی تونم یـه عمر بی بچه تو یـه خونـه سر کنم
دهنم خشک شده بود… چشام پراشک… گفتم اما تو خودت گفتی همـه جوره منو دوس داری
گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی… بعد چی شد؟
گفت:آره گفتم… اما اشتباه کردم… الان مـی بینم نمـی تونم… نمـی کشم
نخواستم بحثو ادامـه بدم… پی یـه جای خلوت مـی گشتم که تا یـه دل سیر گ

Read more

Media Removed

... سیـاه مشق شماره 11 تو کـه شـه بندر دریـای عشقی چرا حتما نجف نام تو باشد از سیر که تا پیـاز پرونده ادبی هنری نجف دریـابندری همراه با مقدمـه کتاب دیوید هیون کـه برای اولین بار منتشر مـی شود. درون پرونده دریـابندری استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد صفدر تقی زاده، سیروس پرهام، ایرج پارسی نژاد، سیروس علی نژاد، ... ...
سیـاه مشق شماره 11
تو کـه شـه بندر دریـای عشقی
چرا حتما نجف نام تو باشد
از سیر که تا پیـاز پرونده ادبی هنری نجف دریـابندری همراه با مقدمـه کتاب دیوید هیون کـه برای اولین بار منتشر مـی شود. درون پرونده دریـابندری استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد صفدر تقی زاده، سیروس پرهام، ایرج پارسی نژاد، سیروس علی نژاد، احمد پوری، منوچهر انور و دستنویس شعری از استاد محمد قاضی، سهراب دریـابندری و گفتگوی مجتبا نریمان با سهراب دریـابندری و مطالب خواندنی دیگر از قصه گرفته که تا شعر و تحلیل نفد کتاب و شعر یکجا جمع شده است. معرفی ایلما راکوزا شاعر سوئیسی اسلونی تبار مجار زاده توسط علی عبداللهی، چند شعر عربی با ترجمـه احمد دریس و شعر هایی از هرمز علیپور، طناز تقی زاده،فرامرز سه دهی، سیما منصوری، فرناز فرازمند، الهام صادقی، نیلوفر شریفی و محمد صفایی و دوستان دیگر. سیـاه مشق درون اهواز منتشر مـی شود و در کتابفروشی ها و روزنامـه فروشی ها عرضه مـی شود

Read more

Media Removed

. شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود  فریـاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود دیگر بعد از شـهادت زهرا بـه چشم او  صبح سفید هم‌چو دل شب سیـاه بود دانی چرا جبین علی را شکافتند؟  زیرا بـه چشم کوفه عدالت گناه بود خونش نصیب دامن محراب کوفه شد  آن رهبری کـه کعبه بر او زادگاه بود یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید  اشک ... .
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
 فریـاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود

دیگر بعد از شـهادت زهرا بـه چشم او
 صبح سفید هم‌چو دل شب سیـاه بود

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
 زیرا بـه چشم کوفه عدالت گناه بود

خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
 آن رهبری کـه کعبه بر او زادگاه بود

یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
 اشک شبش بـه غربت روزش گواه بود

دستش به منظور مردم دنیـا نمک نداشت
 عدلش بـه چشم بی‌نگهان اشتباه بود

هم‌صحبتی نداشت کـه در نیمـه‌های شب
 حرفش بـه چاه بود و نگاهش بـه ماه بود
مولا بعد از شـهادت زهرا غریب شد
 زهرا نـه یـار او کـه بر او یک سپاه بود

وقتی کـه از محاسن او مـی‌چکید خون
 عباس را بـه صورت بابا نگاه بود «مـیثم!» هزار حیف کـه پوشیده شد ز خون
 رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

استاد سازگار

___________________________

فرارسیدن شـهادت جانسوز اول مظلوم عالم، مظلومترین مظلوم،شاه غریبستان،حیدر کرار، امـیرالمومنین علی علیـه السلام رو خدمت امام زمان عج و شما بزرگواران تسلیت عرض مـیکنم.

شب قدر هست و محتاج دعایم... _

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک....اللهم العنـهم جمـیعا😢💔 _

#شـهادت #تسلیت
#شب_قدر
#یـاعلی #امام_علی
#اللهم_العن_قتلة_امـیرالمؤمنین
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#اللهم_العن_اول_ظالم_ظلم_حق_محمد_وال_محمد_واخر_تابع_لهم_على_ذالك
#لیلة_القدر
#مظلومترین_مظلوم
#یـاعلی #علی_ولی_الله
#یـا_علی #مولا_علی
#مولا #حضرت_علی
#رمضان #ماه_رمضان
#آجرک_الله_یـاصاحب_الزمان

Read more

Media Removed

ما را خدا بـه عشق حسین آفریده هست از او کـریم تر همـه عالم ندیده هست ریزه خـور عطـای حسینیم که تا ابد این لطف فاطمـه هست که بر ما رسیده هست دنبال زرق و برق جهان اهل عالمند   زن حسین از اینـها بریده هست این پرچم سیـاه عـزا آبروی ماست ما را بـه برکتش خود زهرا خریده هست عرض نیـاز پیش کریمان کـه عیب نیست مولا ... ما را خدا بـه عشق حسین آفریده است
از او کـریم تر همـه عالم ندیده است
ریزه خـور عطـای حسینیم که تا ابد
این لطف فاطمـه هست که بر ما رسیده است
دنبال زرق و برق جهان اهل عالمند
  زن حسین از اینـها بریده است
این پرچم سیـاه عـزا آبروی ماست
ما را بـه برکتش خود زهرا خریده است
عرض نیـاز پیش کریمان کـه عیب نیست
مولا همـیشـه حاجت نـوکر شنیده است
بانی روضه حضرت خیرالنسا شده است
از چشم مرتضی ز غمش خون چکیده است
جنت بهای یک نم اشک عـزای اوست
یعنی بهشت حاصل اشک دو دیده است
از انعکاس ناله ی "نوحوا علی الحسین"
عمری نسیم غـم بـه دل ما وزیده است
جسمش بـه خاک و راس منیرش بـه روی نی
مرکب بـه رکر پاکش دویده است
با سنگ و نیزه حرمت او را شکسته اند
بیـهوده نیست او قد خمـیده است
نــوكـــر نـوشـــت:
#ارباب_جـان
قدری به منظور پرچم تو اشک مـی دهم
جای شفای دیده بـه مـن کـربلا بده
کاسب همـیشـه سود نخواهد ز مشتری
یکبار هـم به منظور رفـاقت ضـرر بده
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_اکبر_شـهریـاری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش

Read more

Media Removed

Made with @nocrop_rc #rcnocrop قریب بـه 500 سال هست که درون جمعه دوم پاییز هر سال مراسم آیینی قالیشویـان بـه دو روایت درون اردهال کاشان اجرا مـیشود. مراسمـی کـه آیین باستانی آن بـه دوران مـیتراییسم برمـیگردد. روایت اول مربوط بـه شـهادت سلطان علی هست و روایت دوم مربوط بـه مراسم آیینی برداشت محصول درون ایران باستان. سلطان ... Made with @nocrop_rc #rcnocrop
قریب بـه 500 سال هست که درون جمعه دوم پاییز هر سال مراسم آیینی قالیشویـان بـه دو روایت درون اردهال کاشان اجرا مـیشود.
مراسمـی کـه آیین باستانی آن بـه دوران مـیتراییسم برمـیگردد.
روایت اول مربوط بـه شـهادت سلطان علی هست و روایت دوم مربوط بـه مراسم آیینی برداشت محصول درون ایران باستان.
سلطان علی پسر امام محمد باقر به منظور اجرای تعالیم دینی بـه اردهال آمده ولی با حاکم وقت درگیر شده و در جنگی نابرابر کشته مـیشود.
مردم کاشان مخصوصاً اهالی روستای فین کاشان بـه یـاری آن حضرت شتافتند ولی دیر رسیده و ایشان بـه شـهادت رسیده بودند.
مردم پیکر ایشان رایک قالی بافت آن منطقه گذاشته و برای دفن از منطقه جنگ دور مـیکنند.
از آن سال این قالی نماد پیکر حضرت سلطان علی مـیشود و اهالی فین کاشان هر سال با چوبهای بلندی کـه به عنوان نماد سلاح درون دست دارند بـه خونخواهی برخواسته و با پای پیـاده بـه سمت حرم ایشان حرکت مـیکنند و در طی آیینی نمادین این قالی را شستشو مـیدهند.
سال گذشته این آیین بـه همت مـیراث فرهنگی و اثر هنرمندانـه مستند ساز امـیر مقامـی و تیم ایشان(موسسه آزاد سینمایی سیـاه و سفید)در چارچوب تصویر قرار گرفت و در فهرست ثبت مـیراث معنوی جهان,یونسکو ثبت شد.
http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?lg=en&pg=00554
@siahsefid.k
#iran #irangardi #kashan #kashanziba #iranziba #ecotouris #everydeyasia #mostanad

Read more

Media Removed

خواهشا همـه بخونید و همـه share کنید. همـه با خبر شن .خبر تاسف آمـیز برا آل سعود لعنت=آل یـهود عربستان سعودی اقدام بـه چاپ و نشر کتابی درباره زندگینامـه مولای متقیـان حضرت امـیرالمومنین علی بن ابی طالب بـه زبان انگلیسی نموده هست که جلد این کتاب تصویری از مولا علی "ع" با هیبتی رهزنانـه و شمشیر بـه دست و با پرچمـی ... خواهشا همـه بخونید و همـه share کنید. همـه با خبر شن .خبر تاسف آمـیز

برا آل سعود لعنت=آل یـهود

عربستان سعودی اقدام بـه چاپ و نشر کتابی درباره زندگینامـه مولای متقیـان حضرت امـیرالمومنین علی بن ابی طالب بـه زبان انگلیسی نموده هست که جلد این کتاب تصویری از مولا علی "ع" با هیبتی رهزنانـه و شمشیر بـه دست و با پرچمـی شبیـه بـه پرچم گروه تکفیری داعش را نشان مـی‌دهد. پیـام این کتاب به منظور مردم دنیـا اینست کـه تمام جنایتهای گروه داعش بر مبنای تعالیم و آموزه های مولا علی"ع" مـیباشد ، حال اینکه مولا علی هشدار آمدن داعش را با عنوان "رایـات السود"یعنی پرچمـهای سیـاه را داده بودند و از آنـها بـه عنوان مردمانی با قلب سیـاه و آهنین یـاد کرده اند.
حال کـه ما درون داخل مشغول حزب بازی و تخریب یکدیگر هستیم دشمن سعودی درون چند صحنـه مشغول جنگ با شیعیـان مـی باشند . حال بنگریم ما به منظور اثبات حقانیت امـیرالمومنین که تا چه اندازه بـه سهم خود حداقل درون شبکه های اجتماعی اطلاع رسانی مـی کنیم ؟؟؟ _____________________________________________ لعنت برال سعود

Read more

Media Removed

استقلال ۴ - ۱ سیـاه جامگان / شفر حکم سقوط مشکی‌ها را امضا کرد . دیدار تیم‌های استقلال و سیـاه‌جامگان از ساعت ۱۸:۵۵ درون ورزشگاه آزادی برگزار شد کـه این دیدار درون نـهایت با نتیجه ۴ بر یک بـه سود استقلال بـه پایـان رسید . درون این دیدار فرشید اسماعیلی (۵۱ و ۸۴) و علی قربانی (۶۸ و ۷۶) به منظور استقلال و حمـید علی عسکری ... استقلال ۴ - ۱ سیـاه جامگان / شفر حکم سقوط مشکی‌ها را امضا کرد
.
دیدار تیم‌های استقلال و سیـاه‌جامگان از ساعت ۱۸:۵۵ درون ورزشگاه آزادی برگزار شد کـه این دیدار درون نـهایت با نتیجه ۴ بر یک بـه سود استقلال بـه پایـان رسید
.
در این دیدار فرشید اسماعیلی (۵۱ و ۸۴) و علی قربانی (۶۸ و ۷۶) به منظور استقلال و حمـید علی عسکری (۷۹) به منظور سیـاه‌جامگان گل‌زنی د. با این برد استقلال ۴۷ امتیـازی شد که تا پیش از برگزاری دیدار ذوب‌آهن بـه رده دوم جدول رده‌بندی برسد. سیـاه‌جامگان هم با ۱۵ امتیـاز درون رده شانزدهم جدول رده‌بندی باقی ماند
.
در دیگر دیدارهای امروز سایپا با نتیجه ۴ بر ۲ نفت تهران راشکست داد، استقلال خوزستان یک بـه ۲ مغلوب گسترش فولاد شد و پارس جنوبی و فولاد بـه تساوی بدون گل رضایت دادند
.
👈به پاس قدردانی از همراهی شما، هر ماه با قرعه‌کشی بـه یک نفر از مـیانانی کـه دوستان خود را درون زیر پُست‌های یک‌ورزش مِنشن مـی‌کنند، یک دستگاه تبلت هدیـه داده خواهد شد👉
.

#1varzesh #mame_thiam #thiam #iran #esteghlal #derby #perspolis #sepahan #tractorsazi #saipa #zob_ahan #omid_ebrahimi #jaber_ansari #farshid_esmaeili #server_djeparov #mahdi_rahmati #pejman_montzeri #khosrow_heidari #football #persian_gulf #afc #alain #ahmed_khalil #omar_abdulrahman
.

@1Varzesh

Read more

Media Removed

‌ رفته بودیم بهشت زهرا، با لباس‌های مشکی بر تن و غصه سنگین بر جان. قطعه نام آوران. همگی با هم داشتیم پاره‌ای از تنمان را بـه خاک مـی‌سپردیم، انگار جانمان داشت «در» مـی‌رفت. داشتیم با ناصرخان احمدپور وداع مـی‌کردیم، جملگی صاحب عزا. اما برخی داغ بر دلشان سوزان تر. مثلا عباس آقا. عباس آقا عبدالملکی. جگرش ...
رفته بودیم بهشت زهرا، با لباس‌های مشکی بر تن و غصه سنگین بر جان. قطعه نام آوران. همگی با هم داشتیم پاره‌ای از تنمان را بـه خاک مـی‌سپردیم، انگار جانمان داشت «در» مـی‌رفت. داشتیم با ناصرخان احمدپور وداع مـی‌کردیم، جملگی صاحب عزا. اما برخی داغ بر دلشان سوزان تر. مثلا عباس آقا. عباس آقا عبدالملکی. جگرش سوخته بود. همان جا بود کـه با او تنـها و همکلام شدم. کنار خاک سردی کـه قرار بود رفیق چهل ساله عباس آقا را درون آغوش کشد. یک عالم گله داشت، یک پر از درد. مـی‌گفت کـه ناصرخان «دق» کرد. دق کرد از این جور بی‌انتها. از این ستم کـه همـه ما جماعت ورزشی‌نویس را بی تاب و بی قرار کرده. مـی‌گفت و مـی‌گفت و مـی‌گفت. ناگهان گفت: «داش‌علی! باورت مـیشـه من هنوز بیمـه ندارم؟ هنوز بعد از ده‌ها سال سیـاه کاغذهای سپید بازنشستگی ندارم؟ مگر ناصر داشت؟ مگر بقیـه بزرگترهای ما دارند؟»
عباس آقا عبدالملکی آن «روزِ سیـاه» قفل از زبان گشوده بود. از جفاهایی مـی‌گفت کـه همـه ورزش و اهالی ورزش درون حق ما جماعت ورزشی‌نویس روا داشته‌اند. دلش پر بود. راست هم مـیگفت وقتی مـی‌پرسید: «کجایند آنـها کـه قلم ناصرخان نردبان ترقی‌شان شد؟» قلم خودش هم نردبان صعود خیلی‌ها بود. اما آنـها چون از نردبان بالا رفتند، نـه تنـها صاحب نردبان را تکریم ند بلکه سنگش هم زدند. سهمش از «سفره چند هزار مـیلیـارد تومانی ورزش» را کـه ندادند هیچ، حقش از کارش را هم خوردند.
عباس آقا عبدالملکی وقتی از ظلم‌ها و ظالم‌ها گفت، ناگهان حرف آخر را هم زد: «همـین روزها نوبت من است. دیگر توان ادامـه ندارم. بـه ته خط رسیده‌ام. شاید هم آمدم همـین جا کنار رفیق چهل ساله‌ام خوابیدم، شاید آن روز این دردها تمام شود...» گفتم: «عباس‌آقا! بیخیـال... انشاالله ۱۲۰ سال با عزت زندگی کنید» گفت: «دیگه نمـیتونم، دیگه نمـیکشـه این تن و جانم...»
آن روز گذشت، و گذشت که تا رسیدیم بـه دم «تحویل سال» ۹۶ ، همـین چند روز قبل. از جوار بارگاه ثامن الحجج به منظور عباس آقا پیـامک تبریک فرستادم. درون پاسخ از بیماری‌اش گفت و از تحملی کـه تمام شده. گفت داش‌علی! دعا کن....
حالا خبر رسیده کـه عباس آقا هم رفت. پاره‌ای دیگر از تنِ ما ورزشی‌نویسان رفت. حالا لابد سهمش مـی‌شود یک تکه از قطعه نام‌آوران. او رفت، با ‌ای پر از درد. اما با آبرو. او رفت، با یک دنیـا گله. اما با شرف. او رفت، با کوله‌باری از رنج. اما با سربلندی. او از تبار شریفان بود، از قبیله عاشقان. شریف زندگی کرد و عاشقانـه قلم زد. از او این عشق و شرافت که تا ابد درون ذهن ما یـادگار است. ‌
#عباس_عبدالملکی #عبدالملکی #ورزشی_نویس #روزنامـه_نگار #سردبیر

Read more

فیلم سینمایی ((عطا و جادوی سیـاه))کاری از دوست خوبم علی بوریـان عزیز...همکاری دلچسب درون حوزه کودکان....امـیدوارم بزودی درون جشنواره کودک اصفهان شاهد اکرانش باشیم @aliboorian_official @jadoyesiyah1 #علی بوریـان #عطا وجادوی سیـاه فیلم سینمایی ((عطا و جادوی سیـاه))کاری از دوست خوبم علی بوریـان عزیز...همکاری دلچسب درون حوزه کودکان....امـیدوارم بزودی درون جشنواره کودک اصفهان شاهد اکرانش باشیم
@aliboorian_official @jadoyesiyah1 #علی بوریـان #عطا وجادوی سیـاه

Media Removed

. بسم اللّه الرحمن الرحیم ... ... . . #اللهم_العن_آل_سعود فی کل یوم الی الابد  چاپ کتابی بـه عنوان اینکه حضرت علی (ع) رهبر داعش مـیباشد #عربستان سعودی اقدام بـه چاپ و نشر کتابی درباره زندگینامـه مولای متقیـان حضرت #امـیرالمومنین علی بن ابی طالب بـه زبان انگلیسی نموده هست که ... .
بسم اللّه الرحمن الرحیم ...
...
.
.
#اللهم_العن_آل_سعود فی کل یوم الی الابد  چاپ کتابی بـه عنوان اینکه حضرت علی (ع) رهبر داعش مـیباشد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 #عربستان سعودی اقدام بـه چاپ و نشر کتابی درباره زندگینامـه مولای متقیـان حضرت #امـیرالمومنین علی بن ابی طالب بـه زبان انگلیسی نموده هست که جلد این کتاب تصویری از مولا علی "ع" با هیبتی رهزنانـه و شمشیر بـه دست و با پرچمـی شبیـه بـه پرچم گروه #تکفیری #داعش را نشان مـی‌دهد. پیـام این کتاب به منظور مردم دنیـا اینست کـه تمام جنایتهای گروه داعش بر مبنای تعالیم و آموزه های مولا #علی"ع" مـیباشد ، حال اینکه مولا علی هشدار آمدن داعش را با عنوان " #رایـات_السود"یعنی پرچمـهای سیـاه را داده بودند و از آنـها بـه عنوان مردمانی با قلب سیـاه و آهنین یـاد کرده اند.
منبع : 
http://dastan32-rzb.web.davernews.in/page-506549.html
و
http://www.fetan.ir/home/8151 .
.
اگه قراره حرفا مون شعار نباشـه و واقعا بچه شیعه و حزب اللهی هستیم، کمترین کاری کـه مـیشـه درون پاسخ بـه این کار انجام داد، آگاه سازیـه. این عو همـین کپشن رو بـه عنوان پست مشترک نشر بدیم که تا بچه شیعه ها خبر دار شن...پس هر کی مرده بسم الله
.
#پست_مشترک
#لطفا_رسانـه_باشید
.
#کتاب_زندگی_نامـه_امام_علی
#وهابیت
#لعنت_الله_علیـه
.

#الموت_آل_سعود
#الموت_امريكا
#الموت_اسرائيل
#لعن_الله_آل_سعود
#اهريمن #العدوان_على_اليمن #عاصفة_الحزم #اعادة_الامل #اعادة_الجهل #سعودي_صهيوني #no2saudi #yemen #اليمن #اليمن_المقاوم #الاحرار #انصارالله #انا_يماني
.
. #حتما_ب_اشتراک_بزارید
...

Read more

Media Removed

فردا سیـاه ترین روز تاریخ فوتباله . روز خداحافظی غریبانـه علی آقا کریمـی،ی کـه بدون شک پاک ترین و تکنیکی ترین فوتبالیست دنیـاست و به گفته خیلی از کارشناسان،اگه ایرانی نبود،هیچ باشگاهی حتی رئال و بارسلون هم،پول کافی به منظور خش رو نداشتند. . تنـها بازیکن ایرانی کـه طرفدارهاش فارغ از هر رنگی،عاشق ... فردا سیـاه ترین روز تاریخ فوتباله
.
روز خداحافظی غریبانـه علی آقا کریمـی،ی کـه بدون شک پاک ترین و تکنیکی ترین فوتبالیست دنیـاست و به گفته خیلی از کارشناسان،اگه ایرانی نبود،هیچ باشگاهی حتی رئال و بارسلون هم،پول کافی به منظور خش رو نداشتند.
.
تنـها بازیکن ایرانی کـه طرفدارهاش فارغ از هر رنگی،عاشق خودش هستند و حتی طرفدارهای تیم حریف هم تشویقش مـیکنند،
.
علی آقا بارها ثابت کرد با بازی خوبش مـیتونـه صد هزار نفر رو بـه استادیوم بکشونـه ،مـیتونـه باحرکات نابش استادیوم آزادی رو بترکونـه،کاری کرد کـه کشورهای عربی نژاد پرست جلوش تعظیم ند و لقب جادوگر رو بهش بدند،
.
توی کشور ماشینیـها ،بر خلاف نظر مخالفانش، نـه تنـها برف مونیخ رو دید،بلکه تبدیل بـه بازیکن محبوب آلمانیـها شد.
.
جادوگر ما محبوبترین و دوست داشتنی ترین بازیکن تاریخ ایرانـه،
او هشت مقدس ماست.
. .
⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩
.
پیج اتحاد #اتحاد_هواداران_علی_کریمـی 👇
‌‏@etehade_havadarane_ali_karimi
.
#اتحاد_هواداران_علی_کریمـی
#علی_کریمـی
#پرسپولیس
#استقلال
#ایران
#پرسپولیسی
#محبوب
#فوتبال
#کاپیتان
#محبوب_ملی
#مرد
#علی_کریمـی_تنـها_نیست
#ما_همـه_علی_کریمـی_هستیم
#هشت_مقدس
#بایرن_مونیخ
#بایرن
#bayern #bayernmunich ‏ #aliiiiiiiikarimi8
‏ #alikarimi
‏ #perspolis
‏ #ali_karimi
#esteghlal #استقلال

Read more

Media Removed

هووویـاامـیرالمومنین از أعمش گفت: کنیزی سیـاه چهره و کور را دیدم کـه به مردم آب مـی داد و مـی گفت: بـه دوستی و محبّت حضرت علی بن ابی طالب علیـه السلام بیـاشامـید. سپس او را درون مکّه دیدم کـه بینا گشته و به مردم آب مـی دهد، و این بار مـی گوید: بیـاشامـید بـه محبّتی کـه خدا بـه خاطر او بینائی را بـه من برگردانید. اعمش ... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هووویـاامـیرالمومنین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 از أعمش گفت: کنیزی سیـاه چهره و کور را دیدم کـه به مردم آب مـی داد و مـی گفت: بـه دوستی و محبّت حضرت علی بن ابی طالب علیـه السلام بیـاشامـید.
سپس او را درون مکّه دیدم کـه بینا گشته و به مردم آب مـی دهد، و این بار مـی گوید: بیـاشامـید بـه محبّتی کـه خدا بـه خاطر او بینائی را بـه من برگردانید.
اعمش مـی گوید: قضیّه را با او درون مـیان گذاشتم و گفتم: تو را درون مدینـه نابینا دیدم کـه آب مـی دادی و مـی گفتی: بـه محبّت علی بن ابی طالب علیـه السلام بیـاشامـید و اکنون مـی بینم بینا گشته ای، مرا از این مطلب باخبر کن.
کنیز گفت: مردی را دیدم کـه به من فرمود: ای کنیز ؛ آیـا تو اهل ولایت و محبّت علیّ بن ابی طالب علیـه السلام هستی ؟ گفتم: بلی، آنگاه دعا کرد و گفت:
خدایـا ؛ اگر راست مـی گوید بینائی اش را بـه او برگردان، بخدا قسم، بـه برکت دعای او فوراً دیدگانم روشن وچشمانم بینا گردید.
به او گفتم: تو کیستی ؟
گفتم خضر و از شیعیـان علیّ بن ابی طالب علیـه السلام مـی باشم. 📚بحار الأنوار 42/9
هدیـه بـه آستان حضرت سلطان
علی اصغر (ع)
یـاعلی
یـاعلی
یـاعلی
#امـیرالمومنین
#امـیرالمؤمنین
#لا_امـیرالمومنین_الا_علی
#حیدریون
#حیدر
#فقط_حیدر_امـیرالمومنین_است
#عایشـه_فی_النار
#یـاعلی_مدد
#عایشـه_فی_النار
#حیدر_بنگر_چه_بارگاهی_دارد
#علی_مع_الحق_و_الحق_مع_علی
#علی_ولی_الله
#یـا_رفیق_من_لا_رفیق_له
#أهل_البيت_عليهم_السلام
#امام_حسنی_ام
#امام_حسن_مجتبی
#کریم_اهل_بیت
#امام_حسن
#بر_عایشـه_لعنت
#یـا_زهرا

Read more

Media Removed

خدا رو شکر شریفات قفل دروازه ها را شکست سیـاه جامگان 0 - فولاد خوزستان 1 فولاد مثل بازی رفت درون دقایق پایـانی دروازه سیـاه جامگان را با استفاده از اشتباه مع و دروازه بان باز کرد. بـه گزارش "ورزش سه"، شاگردان فرهاد کاظمـی و دراگان اسکوچیچ بعد از شکست و تساوی درون بازی قبلی خود درون این دیدار برایب سه امتیـاز ... خدا رو شکر شریفات قفل دروازه ها را شکست

سیـاه جامگان 0 - فولاد خوزستان 1
فولاد مثل بازی رفت درون دقایق پایـانی دروازه سیـاه جامگان را با استفاده از اشتباه مع و دروازه بان باز کرد.

به گزارش "ورزش سه"، شاگردان فرهاد کاظمـی و دراگان اسکوچیچ بعد از شکست و تساوی درون بازی قبلی خود درون این دیدار برایب سه امتیـاز بـه مـیدان مـی روند. آنـها با توجه بـه جایگاه کنونی خود احتیـاج دارند که تا به عنوان تیم برنده از مـیدان خارج شوند. فولادی ها اکنون با 25 امتیـاز درون رده دوازدهم و سیـاه جامکان نیز با 20 امتیـاز درون جایگاه چهاردهم جدول رده بندی حضور دارند.
هفته بیست و پنجم لیگ برتر ، ساعت 17  ورزشگاه ثامن مشـهد 
داور: شاهین حاج بابایی کمک‌ها : سعید زارع ، حمـیدرضا کنعانی
اخطار:
اکبر ایمانی(64) از فولاد خوزستان

سیـاه جامگان
محمد ناصری، کایل کنویـا، سید مـیثم حسینی، مـهدی جعفرپور، کرده آیگبوسی، مصطفی احمدی، مـیلاد نوری، حمـیدرضا علی‌عسگر، علیرضا نقی زاده (62 حسین زامـهران)، حسین کریمـی (79 سعید واسعی) و ایمان (65 رضا شربتی)
سرمربی: فرهاد کاظمـی
فولاد خوزستان
 مـهرداد طهماسبی، لئورناردو مساریچ، بهمن کامل، امـید خالدی، محمد اهل شاخه، ماتیـاس چاگو (84 حسین ابراهیمـی)، دورژ روستاند، امـیرحسین فشنگچی(68 محمود مطلق زاده)، اکبر ایمانی، ساسان انصاری و مـهرداد بایرامـی
سرمربی: دراگان اسکوچیچ

شرح گل:

سیـاه جامگان 0 فولاد 1 (دقیقه 85، اسماعیل شریفات) : وینگر باتجربه اهوازی ها روی یک پاس عمقی از اشتباه معان و دروازه بان سیـاه جامگان استفاده کرد و گلی حساس را به منظور سفیدپوشان فولاد بـه ثمر رساند.

دقایق حساس:

دقیقه 17 – حسین کریمـی مـی توانست بـه مانند بازی قبلی بازهم اولین گل را به منظور مشـهدی ها بـه ثمر برساند اما ضربه او از کنار دروازه حریف بـه بیرون رفت.

دقیقه 20 – حمله خطرناک فولادی ها چیزی نمانده بود دروازه سیـاه جامگان را باز کند اما ضربه امـیرحسین فشنگچی درون حالی کـه دروازه خالی را روبروی خود مـی دید از بالای دروازه مشـهدی ها بـه بیرون رفت.
دقیقه 28 – حمـیدرضا علی عسگری درون این دقیقه محوطه جریمـه فولادی ها صاحب توپ شد و پس از یک گام ضربه خود را روانـه دروازه طهماسبی کرد اما این توپ توسط این دروازه بان مـهار شد.

دقیقه 2+45 – درون آخرین دقایق پایـانی نیمـه اول علی رضا نقی زاده مـی توانست دروازه حریف ا باز کند اما ضربه محکم وی درون حالی کـه فاصله چندانی با دروازه نداشت با برخورد بـه مع فولادی ها بـه کرنر رفت. بعد از اعلام کرنر بازیکنان سیـاه جامگان کـه اعتقاد داشتند برخورد توپ بـه دست مع فولادی ها پنالتی هست به داور اعترا

Read more

نمایی از سکوت سیـاه مـهران هم صدابردار هم بازیگر #سکوت_سیـاه #علی_جلالی #تفلیس #تفلیس_گرجستان #تهران #فیلم_کوتاه #tbilisi #iran #tehran #movies #movie #cinema #shortfilmfestival #shortfilm 😂😂😂نمایی از سکوت سیـاه 😂😂😂 👈مـهران هم صدابردار هم بازیگر😍😍😍 #سکوت_سیـاه #علی_جلالی #تفلیس #تفلیس_گرجستان #تهران #فیلم_کوتاه
#tbilisi #iran #tehran #movies #movie #cinema #shortfilmfestival #shortfilm

... ما از این شـهرِ غریب ِ بی تفاوت کوچ کردیم از رفیقا زخم خوردیم که تا یـه روزی بر نگردیم خونـه مون رو دوشِمونـه ما یـه آهِ دوره گردیم ما واقعا با هم چه کردیم ما غنیمت ها ی بی رویـای این جنگای سردیم زندگیمون کو؟!ببین ما کشته های بی نبردیم بی خبر از حالِ هم آواره ی دنیـای دردیم ما واقعا با هم چه کردیم تلخه ... ...
ما از این شـهرِ غریب ِ بی تفاوت کوچ کردیم
از رفیقا زخم خوردیم که تا یـه روزی بر نگردیم
خونـه مون رو دوشِمونـه ما یـه آهِ دوره گردیم
ما واقعا با هم چه کردیم

ما غنیمت ها ی بی رویـای این جنگای سردیم
زندگیمون کو؟!ببین ما کشته های بی نبردیم
بی خبر از حالِ هم آواره ی دنیـای دردیم
ما واقعا با هم چه کردیم

تلخه اما
با هم نبودیم
ما آدمای
شـهرِ حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیرِ این سقفِ کبودیم

پس بدین فرصتِ خنده هامو
پس بدین شادی توو صدامو
پس بدین قلبِ عشق آشنامو
لا اقل بعد بدین
گریـه هامو

تلخه اما
با هم نبودیم
ما آدمای
شـهرِ حسودیم
خسته از کابوسِ رفتن
دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقفِ کبودیم

#شـهر_حسود
خواننده #علی_زندوکیلی
ترانـه #حسین_غیـاثی
آهنگساز #علیرضا_افکاری
تنظیم کنند #اشکان_آریـا

پانوشت : این ترانـه رو براساس ملودی جناب افکاری نوشتم
خیلی درون مورد اینکه مضمونش چی حتما باشـه با هم حرف زدیم و م کردیم.
چند روز بعد از فوت
#ناصر_ملک_مطیعی بزرگ بود
و مدام تصویر سیـاه و سفیدی از گریـه های جناب #بهروز_وثوقی جلوی چشمم بود تصویری کـه در هیچ فیلمـی نبود.
و بـه گمشده ای فکر مـی کردم کـه مـی تونـه زخم های جسم و روحمون رو خوب کنـه
و از هر طرفی کـه مـی رفتم
به کلمـه #عشق مـی رسیدم
کلمـه ای کـه در این ترانـه هم دیر پیداش
مـی کنید
مـی تونید اجرای جانانـه ی این ترانـه رو با صدای علی زندوکیلی عزیز از تمام سایت ها و همچنین کانال تلگرام من بشنوید
@alizandevakili
@mahmood.shobeiri
@ashkanariaofficial
@musicema
@vossoughi_behrouz
@nassermalekmotiei

Read more

Media Removed

° شمس شعر / رپكن : صفیر آهنگ : سعید دهقان مـیو مستر : سعید دهقان طراح جلد : آرمان بریری ناشر : ملّی تاریخ نشر : جمعه - ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ‏Shams ‏Rapper and Songwriter : Safir ‏Composer : Saeed Dehghan ‏Mix and Mastering : Saeed Dehghan ‏Artwork : Arman Boreyri ‏Publisher : Melli ‏Release Date ... °
شمس
شعر / رپكن : صفیر
آهنگ : سعید دهقان
مـیو مستر : سعید دهقان
طراح جلد : آرمان بریری
ناشر : ملّی
تاریخ نشر :
جمعه - ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ‏Shams ‏Rapper and Songwriter : Safir ‏Composer : Saeed Dehghan ‏Mix and Mastering : Saeed Dehghan ‏Artwork : Arman Boreyri ‏Publisher : Melli ‏Release Date : Friday, March 02, 2018 ‏ ‏T.me/melligram بارگیری آهنگ

برای علی رسولی، برادر عزیزم، شاعر بی پایـان صحنـه‌ها کـه پر از نشانـه و نشانی بود و هست و خواهد موند.
برای همـه‌لحظه‌های این چهارسال گذشته کـه غرق درون سطح شدیم و مـیانجی تمام سرنوشت قرار گرفتیم.

اتاق سیـاه و پنجره سفیده، قلم مصوّر که تا حنجره بگیره

با یـاد و خاطره زنده یـاد علی رسولی ۱۳۹۶ - ۱۳۷۴

Read more

Media Removed

#گهواره_گرم_مـهر_تو مصطفی جاتی وقتی پدر و پدربزرگ بـه سفری ابدی رفتند و دست محبتشان دیگر نمـی توانست بر سر او باشد، گرمای دست تو بود کـه امـید مـی بخشید. برخاستی. راست ایستادی و چونان سپیدارهای بلند، پدرانـه، محمد صلی الله علیـه و آله را وقتی کـه هشت ساله بود، پاس داشتی؛ مباد کـه از هجوم سایـه ها ... #گهواره_گرم_مـهر_تو

مصطفی جاتی

وقتی پدر و پدربزرگ بـه سفری ابدی رفتند و دست محبتشان دیگر نمـی توانست بر سر او باشد، گرمای دست تو بود کـه امـید مـی بخشید.

برخاستی. راست ایستادی و چونان سپیدارهای بلند، پدرانـه، محمد صلی الله علیـه و آله را وقتی کـه هشت ساله بود، پاس داشتی؛ مباد کـه از هجوم سایـه ها بیمناک شود!

زیستنش

وقتی تیزی دندان گرازها درون انتهای شب تار، خواب فرشته های رؤیـایش را تب دار مـی کرد، تو طلسم راستین ترس هایش شدی و برقِ زهرآگین شمشیرهایشان را فرو نشاندی.

ای گاهواره گرم مـهر محمد! وقتی دژخیمان سیـاه پوش، آن همـه پایمردی ات را خیره مانده بودند، چه یأس آور شدی آن هم قسم شدگان به منظور شکستنِ الهه ناهید و مـهر را! صدای نفس نفسِ خستگی شان را هنوز مـی شنوم.

هنوز آواز محمد درون گوش زمان است؛ وقتی کـه از حکایت ماندنش درون راه پر خار روشنگری پرسیدی و او حماسه سترگ خویش را نـه خطاب بـه تو، کـه به همـه تردیدزدگان روزگارت سرود: «اگر خورشید را درون دست راستم و ماه را درون دست چپم نـهند، از فراخواندن دست نمـی کشم». و تو کـه پیش از این سرود حماسی، کتاب عزم او را از نگاه بلند و استوارش خوانده بودی، آینـه دارِ اراده اش شدی.

حالا کـه رفته ای، محمد صلی الله علیـه و آله مانده هست با مرثیـه چلچله ها و ساقه سبز گیـاهی درون هجوم تندبادها، تنـهای تنـها.

این خانـه، بی حضور سیب های معطر حرف های تو، چه بی رونق شده است!

به کدام سو برود گام های جویـای تو و چگونـه غریبی نکند شـهروند مـهربانی تو، ابوطالب!

#سلاله_زهرا
#یزد
#عقدا
#کاروانسرا
#فروردین97

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#شب_شـهادت_ابوطالب_عموی_پیـامبر
#التماس_دعا

Read more
. با تبریک فراوان بـه #پریسا_مقتدی نازنین و #آریـان_رضایی عزیز با آرزوی اتفاقات خوب به منظور #تالار_سنگلج کـه عزیزترین سالن نمایش به منظور من هست که سال هفتاد اولین بار اولین اجرای حرفه‌ایم بر صحنـه‌ی آن بود. . #با_هم_نمایش_ایرانی_ببینیم اولین تیزر تماشاخانـه سنگلج رونمایی شد  تیزر ... .
🎭🎭🎭🎭🎭🎭🎭
با تبریک فراوان بـه #پریسا_مقتدی نازنین و #آریـان_رضایی عزیز
با آرزوی اتفاقات خوب به منظور #تالار_سنگلج کـه عزیزترین سالن نمایش به منظور من هست که سال هفتاد اولین بار اولین اجرای حرفه‌ایم بر صحنـه‌ی آن بود.
.
#با_هم_نمایش_ایرانی_ببینیم

اولین تیزر تماشاخانـه سنگلج رونمایی شد  تیزر تماشاخانـه سنگلج با شعار باهم نمایش ایرانی ببینیم و صدای آواز استاد عزت اله انتظامـی و استاد علی نصیریـان رونمایی شد. گفتنی هست اولین تیزر تماشاخانـه سنگلج با استفاده از صدای آواز عزت الله انتظامـی درون فیلم مـینای شـهر خاموش ساخته امـیر شـهاب رضویـان و صدای آواز علی نصیریـان درون یکی از نمایش های قدیمـی ایشان درون نقش سیـاه، ساخته شده است.

تماشاخانـه سنگلج از قدیمـی ترین تماشاخانـه های تهران محسوب مـی شود. کـه تاسیس آن بـه سال 1344 و همزمان با برگزاری نخستین جشنواره نمایش های ایرانی بر مـی گردد. از اولین کارگردانانی کـه آثارشان درون این تماشاخانـه بـه روی صحنـه رفته هست مـی توان بـه عزت الله انتظامـی، علی نصیریـان، جعفر والی، داوود رشیدی، بهرام بیضایی، عباس جوانمرد و رکن الدین خسروی اشاره کرد.

تماشاخانـه سنگلج هم اکنون با مدیریت پریسا مقتدی پذیرای تولید و پروژه گروه های تئاتر نمایش ایرانی است. این تماشاخانـه واقع درون خیـابان وحدت اسلامـی، ضلع جنوبی پارک شـهر، خیـابان بهشت، هر روز بـه جز شنبه ها مـیزبان مخاطبانِ نمایش ایرانی مـی باشد.

علاقه مندان جهتب اطلاعات بیشتر مـی توانند با شماره های 02155630871 و 0215525444 تماس بگیرند
(موسیقی تیزر :قطعه درشکه از آلبوم درون چشم باد اثر استاد حسین علیزاده)
@sangelaj_tamashakhaneh
@p_moghtadi.official
@aryanrezaee
#تماشاخانـه_سنگلج
#الهام_پاوه_نژاد #بازیگر #از_نمایش_ایرانی_حمایت_کنیم

Read more

Media Removed

دانلود موزیک گروه خط سیـاه بـه نام حس منفی علی و بهمن ( خط سیـاه) موزیک : مرتضی مـیو مستر : بابک ابریشمـی (هومت) طراحی کاور : آرتام هومت https://20rap.com/archive/song/khattesiah-hessemanfi http://dl2.20rap97.in/Khatte%20Siah%20-%20Hesse%20Manfi.mp3 http://r3d-dl.com/music/Khatte%20Siah%20-%20Hesse%20Manfi%20(128)%20(Rap3da).mp3 http://r3d-dl.com/music/Khatte%20Siah%20-%20Hesse%20Manfi%20(320)%20(Rap3da).mp3 دانلود موزیک گروه خط سیـاه بـه نام حس منفی
علی و بهمن ( خط سیـاه)
موزیک : مرتضی
مـیو مستر : بابک ابریشمـی (هومت)
طراحی کاور : آرتام هومت

https://20rap.com/archive/song/khattesiah-hessemanfi

http://dl2.20rap97.in/Khatte%20Siah%20-%20Hesse%20Manfi.mp3

http://r3d-dl.com/music/Khatte%20Siah%20-%20Hesse%20Manfi%20(128)%20(Rap3da).mp3

http://r3d-dl.com/music/Khatte%20Siah%20-%20Hesse%20Manfi%20(320)%20(Rap3da).mp3

تبریک بـه همـه تاجیـا . @f.esmaiilii88 @alighorbany.a . یـه خسته نباشی بـه تمام بازیکنان و کادر فنی . . لایق بهترینـها هستید . . پستای قبلی رو ببینید @love__esteghlal @love__esteghlal . . کلیپ رو از کانال دریـافت کنید!!!لینک داخل bio . . #استقلال #استقلال_قهرمان_آسیـا ... تبریک بـه همـه تاجیـا😍😍👑👑⭐⭐💙💙
.
@f.esmaiilii88
@alighorbany.a .
یـه خسته نباشی بـه تمام بازیکنان و کادر فنی👏👏👏👏💙💙💙👑⭐👑⭐
.
.
لایق بهترینـها هستید👏👏💙😍👑👑⭐⭐
.
.
پستای قبلی رو ببینید
@love__esteghlal
@love__esteghlal . .
کلیپ رو از کانال دریـافت کنید!!!لینک داخل bio
. .
#استقلال
#استقلال_قهرمان_آسیـا💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 #سیـاه_جامگان
#سیـاه_جامگان_مشـهد
#علی_قربانی
#فرشید_اسماعیلی
#لیگ_برتر_ایران

Read more

Media Removed

#chile #lonelyplanet #dream #home اینکه اولین بار اسمش رو کجا شنیدم رو یـادم نیست. اما احتمالا با دیدن نقشـه‌ی جهان سر کلاس جغرافیـا تو تهران. اما اولین بار کـه کلمـه شیلی برام جذاب شد رو خوب یـادمـه. پسرک همکلاسی‌ام کـه با همـه مدرسه فرق داشت. موهای و سیـاه و بلندش رو با کش مـیبست. شلوار گشاد جینش درست ... #chile #lonelyplanet #dream #home
اینکه اولین بار اسمش رو کجا شنیدم رو یـادم نیست. اما احتمالا با دیدن نقشـه‌ی جهان سر کلاس جغرافیـا تو تهران. اما اولین بار کـه کلمـه شیلی برام جذاب شد رو خوب یـادمـه. پسرک همکلاسی‌ام کـه با همـه مدرسه فرق داشت. موهای و سیـاه و بلندش رو با کش مـیبست. شلوار گشاد جینش درست ده سانتی متر زیر لباس زیرش با یـه کمربند فلزی مـی‌ایستاد و همـیشـه هدفونش روی گوشش بود و برای معرفی خودش مـیگفت من از شـهر کوچیکی از جنوب شیلی مـیام. از منطقه ای بـه نام آخر دنیـا.
و این جمله به منظور همـیشـه درون مغزم ثبت شد:
Fin del mundo
پنج سال پیش توی خیـابون انقلاب قدم مـیزدم. بعد سالها برگشته بودم بـه ایران و به تهرانی کـه خاطراتم از کودکی اونجا جا مونده بود. هدفونم رو زیر شال سبز بلند روی گوشم گذاشته بودم و به آدم ها نگاه مـیکردم. بـه کتاب فروشی ‌ها و مردم درون عجله. یکدفه مردی جلوم سبز شد. مردی با پوست تیره و شاید چهل ساله وداز آفریفا. فارسی حرف نمـیزد و انگلیسی‌اش لهجه داشت. کتابهاش رو جلوم گرفته بود و با چشم‌های گشاد شده و حرکات دست آروم از دو کتاب تو دستش مـیگفت. یک کتاب فرانسوی کـه هیچ ازش نمـی‌فهمـیدم. و یکی کتاب لونلی پلنت قدیمـی درباره سفر بـه شیلی و ایستر‌آیلند ، چاپ شده درون سال هزار و نـهصد و هشتاد! تنـها چیزی کـه ازش مـی‌فهمـیدم ده هزار تومن مـیخواست کـه گرفت و من رو با کلی سوال تنـها گذاشت.
اون روز من با یک کتاب سفرنامـه برگشتم بـه خونـه‌ ای کـه تازه توی جمالزاده اجاره کرده بودم و جز یک گلیم و پتو و بالشت چیزی نداشت! -
دو سال قبل تصمـیمم رو گرفتم. مـیرم بـه آمریکای جنوبی. تمام برنامـه‌ها رو ریختم و درست یک ماه قبل فهمـیدم کـه بودجه‌م جور نمـیشـه و نمـیتونم. غمگین بودم. امـیرعلی اومده بود بهم سر بزنـه و اونقدر اونجا موند و چای خورد کـه از 'دیگه چه خبرا' بـه 'هر کی کار خودش رو ه' رسید. من کتابم رو با غم بزرگی توی دلم برداشتم. بـه مرد سیـاه پوست خیـابون انقلاب فکر کردم کـه هیچی ازش نمـیدونستم. بـه این کتاب کـه نمـیدونستم همسفر چند نفر بوده و حالا دست منـه. و امـیر علی با لنز جدیدش عکسی از من گرفت.
عکسی کـه حالا نشسته روی مبل تکی خاکستری رنگی، توی خونـه‌ای تو سانتیـاگو پایتخت شیلی نگاهش مـیکنم و لبخند مـی!
خونـه‌ای درون دراز ترین کشور جهان. خونـه ای درون آخر دنیـا!
Fin del mundo !

Read more

Media Removed

. بـه نام خدای تمام انسان ها آنان کـه تعصب نژادی و قومـیتی دارند و اگر خدا را قبول دارند، بدانند کـه خداوند این چنین مـی فرمایند: اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم که تا یکدیگر را بشناسید; (اینـها ملاک امتیـاز نیست) گرامى ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست; خداوند ... .
به نام خدای تمام انسان ها

آنان کـه تعصب نژادی و قومـیتی دارند و اگر خدا را قبول دارند، بدانند کـه خداوند این چنین مـی فرمایند:

اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم که تا یکدیگر را بشناسید; (اینـها ملاک امتیـاز نیست) گرامى ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست; خداوند دانا و آگاه است! ( آیـه 13 سوره حجرات )

آیـا واقعا این چنین نیست کـه ملیت و قومـیت مختلف دلیلی بر برتری افراد نسبت بـه همدیگر نمـی شوند ؟
.
یعنی یک مسلمان ایرانی با یک مسلمان آمریکایی بـه صرف ملیتشون، تفاوتی درون خوب بودن یـا بد بودن آن ها است؟؟؟ آیـا تمام مردم آمریکا همـه جنایتکار و تمام مردم ایران و کشور های اسلامـی بـه معنای واقعی کلمـه انسان هستند ؟؟؟ آیـا که تا کنون نشده هست که اسلام را درون سرزمـین کفر بیشتر از اسلام درون سرزمـین منسوب بـه اسلام ببینیم ؟

واقعا شیعه جنایتکار قاتل خوب هست یـا مسیحی کـه به داد مظلومان و گرسنگان مـی رسد ؟؟؟ آیـا نباید هر کدام را درون جای خود و متناسب با خود آن ها و کار های آن ها قضاوت شوند و نـه صرفا ملیت و دین و مذهب افراد ؟؟؟
.
چرا ما انواع #جوک های قومـیتی درون مورد مردمان عزیز وطنمان را انتشار مـی دهیم و به آن ها قاه قاه مـی خندیم و به سخره مـی گیریم و گاها بـه عنوان باور درون ما شکل مـی گیرد کـه کل مردم فلان قوم، فلان خصوصیت اخلاقی دارند ؟؟؟ آیـا این از لحاظ منطقی و انسانی صحیح است؟؟؟ بعد چرا نمـی خواهیم دست بر داریم از تمسخر اقوام مختلف؟؟؟
.
چرا فکر مـی کنیم کـه چون ما از خاندان فلان هستیم بعد خون ما رنگین تر از خون بقیـه هست و حتما مقام و منزلتی خاص داشته باشیم ؟؟
.
#پیـامبر اسلام 1400 سال قبل فریـاد زد کـه #سیـاه و #سفید نداریم. ایرانی و عرب نداریم. مرد و زن نداریم. همـه ی ما انسان هستیم و ما را بر اساس اعمال خودمان قضاوت مـی کنند و نـه اصل و نسب خانوادگی و رنگ پوست، لهجه و زبان

به یـاد آوریم زمانی را کـه ابراهیم نبی بـه خداوند عرض د کـه فرزندان و نسل مرا نیز از ا و پیشوایـان قرار بده و خداوند فرمودند کـه تو از انبیـا محبوب من هستی ولی درون نسل تو ظالمان نیز هستند و عهد من بر ظالمان نیست.

این حدیث آقا و مولا علی بسیـار راهگشا ست برایـانی کـه دنبال راه مـی گردند.
.
بیـابیم بـه همـه مردم این کره خاکی، از هر #ت، #دین، #نژاد، #رنگ، #قومـیت و #ملیت مختلف هستند، احترام بگذاریم و با دید یک انسان بنگریم.

انسان ها را بر اساس تک تک اعمال و افکار و بینش آن ها قضاوت کنیم‌.
.
#لر #ترک #آمریکایی #ایرانی #آفریقایی #اروپایی #عجم #عرب #فارس #آریـایی #قومـیت #نژاد #سیـاه #سفید #شمالی #جنوبی

Read more
❀ زندگے .... بالا و پایین دارد گاهے آرام ودل‌نواز گاهے سخت وخشن.... الهے قایق زندگیتون... همـیشہ درحال حرڪت، بہ سوے بهترین هاے این دنیـا باشہ سلام عزیزای دلمعصر زیباتون بخیر،دلتون شاد . اینم کلیپ تهیـه ی #گراتن_کدو و #شوفلوق . اموزش کتبی تو پست قبلی آموزش تصویری همـینجا . . ... ❀ زندگے ....
بالا و پایین دارد
گاهے آرام ودل‌نواز
گاهے سخت وخشن.... الهے قایق زندگیتون...
همـیشہ درحال حرڪت،
بہ سوے بهترین هاے این دنیـا باشہ

سلام عزیزای دلم🌸عصر زیباتون بخیر💖،دلتون شاد💕
.
اینم کلیپ تهیـه ی #گراتن_کدو و #شوفلوق😁
.
اموزش کتبی تو پست قبلی 👉
آموزش تصویری همـینجا😊
.
. .
اینجا هم اوردم دستورشو👇👇
طرزتهیـه گراتن(گراتین) کدو و سیب زمـینی:
اول سیب زمـینی و کدو ی حلقه شده رو با دوتا برگ بو و نمک گذاشتم بپزه(برگ بو رو با کم قبلنا خودمون چیدیم ،خیلی کدو رو خوشعطرش کرد)،ابکش کردم ، کف ظرف پیرکه چرب شده بود ،به ترتیب سیب زمـینی و کدو رو چیدم ، روشون تخم گشنیز و فلفل سیـاه و کمـی پاپریکا ریختم ، پنیر سفید خورد شده ، سس سفید(مـیشـه تو سس بشاملتون قارچ هم بریزید) ،بعد پنیر پیتزا، و روش چند حلقه زیتون چیدم ... تو فر گذاشتم که تا پنیر آب بشـه و باگریل طلایی شـه ...این ساده ترین نوع گراتین ه اما مـیشـه لابلاش مایـه ماکارونی یـا پیتزا ریخت کـه اونجوری یکم سنگین مـیشـه
.
.
طرز تهيه شوفلُق کـه از سامانتای نازنین یـادگرفتم
.
ابتداگل كلم رو بخارپز ميكنيم وبعد درون يك ظرف مورد نظر (پيركس ،نسوز)ميچينيم(من روش تخم گشنیز ،اویشن و نمک و فلفل سیـاه هم ریختم) وسس سفيد درست ميكنيم روي گل كلم ها ميريزيم ومقداري هم پنير پيتزا وپنير پارمسان روش ميريزيم ، بعدتوي فر ميذاريم با شعله بالاي فر كه روش برشته بشـه واصلاً درجه نميخواد چون گل كلم ها پخته هستندند فقط پنير طلايي بشـه
طرز تهيه سس سفيد :
آرد ٢قاشق غذا خوري
كره ٢٥گرم
شيريه ليوان وفلفل سياه، آویشن و پاپریکا بـه مقدار لازم
آرد وشير رو قبل از اينكه روي حرارت بذاريم مخلوط ميكنيم وبعد بقيه مواد رو اضافه ميكنيم
و روي حرارت ميذاريم که تا كمي ببنده و روي كلم ها ميريزيم.
.
.
پ ن :مـیدونم موزیک خیلی غمـیگینـه اما من خیلی دوسش دارم ،به یـاد بابای مـهربونم گوش مـیدم 😢😢😢....، لالایی #علی_زند_وکیلی
.
#کلیپ_تهیـه_گراتن_کدو #ویدیو_تهیـه_گراتن_کدو
#basaligheha #persianfood #ashpazie_modern #persian_chefs #sarashpaz_irani #ashpazi_khanegi #ashpazibato #ashpazi_shoma #ashpazi_shoma_video #ashpazii #ashpazi_page #mmonaee #_mazeh_ #instapic #instafood #instagram #majaleye_ashpazii #banoo #banooye_khoshsalighe #ashpazibato #ashpazibato_decor #ashpazi_shoma_video #tagsuplikes #persian_pastry #persian_chefs_video #video_food

Read more

Media Removed

شب عید و جیب خالی پدر و مادران بازنشسته های ایرانی «ان علیـا کان یکنس بیت المال ثم یصلی فیـه رجاء ان یشـهد له یوم القیـامة انـه لم یحبس فیـه المال عن المسلمـین » . علی (ع) را رسم چنین بود کـه خود زمـین بیت المال را جارو مـی کرد و سپس درون آن نماز مـی گزارد . باشد کـه روز رستاخیز گواهی دهد کـه ذره ای از اموال مسلمانان را درون آن ... شب عید و جیب خالی پدر و مادران بازنشسته های ایرانی «ان علیـا کان یکنس بیت المال ثم یصلی فیـه رجاء ان یشـهد له یوم القیـامة انـه لم یحبس فیـه المال عن المسلمـین » .
علی (ع) را رسم چنین بود کـه خود زمـین بیت المال را جارو مـی کرد و سپس درون آن نماز مـی گزارد . باشد کـه روز رستاخیز گواهی دهد کـه ذره ای از اموال مسلمانان را درون آن محبوس نداشته هست . هنوز منتظر حقوق ناچیز خود هستن که تا اخر سال عیدی کـه چه عرض کنم صورت را با سیلی سرخ کنن که تا شاید پیش نوه و بچه ها رو سیـاه نشوند عید درد..
پدر من هم مثل خیلی های دیگه بازنشسته هست ولی که تا حالا خبری از حقوق نیست حرف حساب با سایت ها و گروهی چپ راست اصلاح طلب اصول گرا و هویت طلب ها بجای تخریب هم دیگر و داغ بازار خبری بیگانـه بهتر هست به فکر مردمـی باشید کـه در سخت ترین شرایط کنار رهبر و انقلاب هستن بهتر هست دست از سیـاه یک دیگر و تشنج کشیدن کشور #instafix_app @instafix_app #family #fam #mom #dad #brother #sister #brothers #sisters #bro #sis #siblings #love #instagood #father #mother #related #fun #photooftheday #children #kids #life200likes #210likes #215likes #220likes #25likes

Read more

Media Removed

🤷🏻‍♀️🐈 نمایشگاه فرفروکی۱ هدف من از برگزاری نمایشگاه این بود کـه رابطه گربه ها با آدم ها رو نشون بدم، اینکه چقدر مـیتونـه شیرین باشـه کـه گربه ها اصلا بدذات و بی وفا نیستن، کـه اگه یکم عشق بهشون بدی دوبرابرشو بعد مـیگیری! این نمایشگاه فقط بـه یـاد اولین گربه من هست🐈 اولین گربه ای کـه باعث شد یـه نور توی قلبم ... 🤷🏻‍♀️🐈🐱😍💙
نمایشگاه فرفروکی۱
هدف من از برگزاری نمایشگاه این بود کـه رابطه گربه ها با آدم ها رو نشون بدم، اینکه چقدر مـیتونـه شیرین باشـه کـه گربه ها اصلا بدذات و بی وفا نیستن، کـه اگه یکم عشق بهشون بدی دوبرابرشو بعد مـیگیری!
این نمایشگاه فقط بـه یـاد اولین گربه من هست🐈
اولین گربه ای کـه باعث شد یـه نور توی قلبم روشن بشـه و عاشق گربه ها بشم، صبحی کـه بیدار شدم و توی علفای باغچه خونمون دیدم یـه موجود سیـاه کوچولو از سرما داره مـیلرزه و همون چشمای مـهربون دکمـه ای باعث شد کـه دلم بلرزه و عاشقش بشم و نگهش دارم
و اسمش بشـه مـیشول
موجود مـهربون سیـاه لاغری کـه تمام خانواده دوسش داشتن و بهش محبت مـی
مـیشول ٩سال عمر کرد و توی تمام این ٩سال فقط عشق و وفا محبت بـه ما یـاد داد
موجودی کـه حس قشنگ دوس داشتن حیوونارو توی دلم زنده کرد
موجودی کـه با رفتنش یـه تیکه از قلب من رو برد و هنوز بـه یـادشم و به خاطرش این نمایشگاه رو برپا کردم!
اینـه کـه به نظرم گربه ها واقعا موجودات شیرین و مـهربون و با وفایی هستن😍
مـیگن کـه در فرانسه مشـهور هست که گربه ها رو بی دلیل دوست داشته باش
اما فقط فرانسوی ها نیستن کـه گربه ها رو بی دلیل دوست دارن
در امثال و حکم علی اکبر دهخدا هم آمده کـه گربه عزیز بی جهت....
👍🏼👏🏼 آفرین فرفروکی
نمایشگاه که تا جمعه، ۲۱اردیبهشت۹۷ توی کافه۲۸، سینما هلال اهواز برپاست! مـیتونید برید کارهای قشنگ یـاسی رو ببینید، بخرید و لذت ببرید 👏🏼👍🏼💙🙏🏼
من همـیشـه از هنرمندا، ورزشکارا ووو حمایت کردمُ مـیکنم، مخصوصاانی کـه از نزدیک درون جریـان کارهاشون هستم و مـیدونم با عشق و به تنـهاییُ بدون حمایت ارگان، نـهاد یـا سازمانی به منظور به ثمر رسوندن کارها و فعالیتهاشون تلاش مـیکنن... هیچوقت این آدمـهارو تنـها نمـیذارم💪🏼
دیگه یـاسی هم کـه عموی کوچیک خودم هست و مـیدونم چقدر عاشق کارش هست!
۱۴اردیبهشت۹۷
#اهواز #خوزستان #نمایشگاه #تصویرسازی #تصویرگر #تصویرگری #هنرمندان #هنرمند #طراح #آرتیست #دوستدار_حیوانات #حمایت_از_حیوانات #دوستداران_حیوانات #دوستداران_طبیعت #گربه_گرافى #گربه #گربه_من #انرژی_مثبت #زندگی_زیباست #زندگی_شاد #زندگی_سالم #تصویر_سازی #illustration #illustrator #exhibition #cat #catsofinstagram #animallovers

Read more

Media Removed

‌ دیروز: سه هفته‌ای مـی‌شد کـه زمـین زیر پایمان مـی‌لرزید. سازهایمان را روی زمـین خواباندیم. قاب عکس‌هایمان را از کتاب‌خانـه‌هایمان پایین کشیدیم. ماشین‌های‌مان را درون کوچه‌ها پارک کردیم. ‌هرشب، درست سر ساعت 10، دلشوره‌هایمان شروع مـی‌شد کـه مبادا #زلزله این‌بار.... ‌ خانـه‌هایمان ‌آهنی‌ست ...
دیروز:
سه هفته‌ای مـی‌شد کـه زمـین زیر پایمان مـی‌لرزید. سازهایمان را روی زمـین خواباندیم. قاب عکس‌هایمان را از کتاب‌خانـه‌هایمان پایین کشیدیم. ماشین‌های‌مان را درون کوچه‌ها پارک کردیم. ‌هرشب، درست سر ساعت 10، دلشوره‌هایمان شروع مـی‌شد کـه مبادا #زلزله این‌بار.... ‌
خانـه‌هایمان ‌آهنی‌ست و بتونی. دلشوره‌مان از ویرانی‌شان نبود. ترس‌مان از گُم ِ کارت‌های بانکی‎‌مان درون گردوخاک زلزله نبود.
ترس‌مان از این بود کـه مجبور شویم با سازمان‌هایی کـه قرار هست بعد از زلزله بـه ما کمک کنند، روبرو شویم. ترس‌مان از کاغذبازی‌بود، از پاس دادن‌مان بـه یک‌دیگر. ترس‌مان از این‌ بود کـه پس از زلزله دست‌اندرکارها، پست‌تر از آنچه امروز بـه نظرمان مـی‌آیند، بیـایند.
نـه حکومت‌مان و نـه دولت ِ امـیدمان ما را امـید داد. ما را صدای ِ آرامش‌بخش دکتری کـه نـه مـی‌شناختیمش نـه که تا به حال نامـی از او شنیده بودیم، آرام کرد! چشم مردم ِ غرب کشور بـه علی دایی و صادق زیباکلام بود و کمک‌های مردمـی، نـه پول نفت‌مان، نـه مدیرهای بی‌کفایت‌مان.


امروز:
عملیـات نجات ِ هواپیمای ِ سقوط کرده که تا فردا صبح متوقف شد. درون #این_کشور فقط درون ساعات اداری عملیـات نجات انجام مـی‌شود. حالا کوه‌ها شدند گورستان جنازه‌های یخ‌زده‌. حالم از واژه‌ها‌ی "تدبیر" و "مدیرت بحران" به‌هم مـی‌خورد. حالم از نفت و درآمد نفتی و محاسبه‌ی مالیـات ِ پرداختی ِ مردم و مقایسه‌ی آن با کشور‌های دموکرات ِ جهان اولی و تاثیرگذاری‌اش بر روند اداره‌ی جامعه، بـه هم‌مـی‌خورد. واژه‌هایی مانند "پرسش" و "پرسش‌گری"، "امنیت داخلی" و "دلار"، "تحریم" و عبارت ِ "هلی‌کوپتر ِ خریداری شده‌ به منظور امدادرسانی" حالم را بـه هم مـی‌زنند.
5 ریشتر زلزله مـی‌آید، از جانمان مـی‌ترسیم. 15 سانتی‌متر برف مـی‌آید مـی‌ترسیم. از برجام مـی‌ترسیم. از سرمایـه‌گذاری و تولید مـی‌ترسیم. از ترامپ ِ دلقک مـی‌ترسیم. از نتانیـاهوی ِ متوهم مـی‌ترسیم. از پلیس خودمان کـه با ماشین دولتی روی برف‌ها دریفت مـی‌کند مـی‌ترسیم. از اطلاعات جعبه‌ی سیـاه ِ هواپیماها و نفت‌کش‌ها مـی‌ترسیم. مـی‌ترسیم پیدا شوند، بعضی‌ دست‌اندرکارها پست‌تر از آنچه امروز به‌نظرمان مـی‌‌آیند، بیـایند. ‌


فردا:
‌فردا؟! فردایی نداریم ما! تمام شد. ‌
‌‌

عکس: #عباس‌کیـارستمـی‌

Read more
#با_هم_نمایش_ایرانی_ببینیم اولین تیزر تماشاخانـه سنگلج رونمایی شد .  تیزر تماشاخانـه سنگلج با شعار باهم نمایش ایرانی ببینیم و صدای آواز استاد عزت اله انتظامـی و استاد علی نصیریـان رونمایی شد. . گفتنی هست اولین تیزر تماشاخانـه سنگلج با استفاده از صدای آواز عزت الله انتظامـی درون فیلم مـینای شـهر ... #با_هم_نمایش_ایرانی_ببینیم

اولین تیزر تماشاخانـه سنگلج رونمایی شد .  تیزر تماشاخانـه سنگلج با شعار باهم نمایش ایرانی ببینیم و صدای آواز استاد عزت اله انتظامـی و استاد علی نصیریـان رونمایی شد.
. گفتنی هست اولین تیزر تماشاخانـه سنگلج با استفاده از صدای آواز عزت الله انتظامـی درون فیلم مـینای شـهر خاموش ساخته امـیر شـهاب رضویـان و صدای آواز علی نصیریـان درون یکی از نمایش های قدیمـی ایشان درون نقش سیـاه، ساخته شده است.
.
تماشاخانـه سنگلج از قدیمـی ترین تماشاخانـه های تهران محسوب مـی شود. کـه تاسیس آن بـه سال 1344 و همزمان با برگزاری نخستین جشنواره نمایش های ایرانی بر مـی گردد. از اولین کارگردانانی کـه آثارشان درون این تماشاخانـه بـه روی صحنـه رفته هست مـی توان بـه عزت الله انتظامـی، علی نصیریـان، جعفر والی، داوود رشیدی، بهرام بیضایی، عباس جوانمرد و رکن الدین خسروی اشاره کرد.

تماشاخانـه سنگلج هم اکنون با مدیریت پریسا مقتدی پذیرای تولید و پروژه گروه های تئاتر نمایش ایرانی است. این تماشاخانـه واقع درون خیـابان وحدت اسلامـی، ضلع جنوبی پارک شـهر، خیـابان بهشت، هر روز بـه جز شنبه ها مـیزبان مخاطبانِ نمایش ایرانی مـی باشد.

علاقه مندان جهتب اطلاعات بیشتر مـی توانند با شماره های 02155630871 و 0215525444 تماس بگیرند
.
(موسیقی تیزر :قطعه درشکه از آلبوم درون چشم باد اثر استاد حسین علیزاده)
.
@sangelaj.tamashakhaneh

#تماشاخانـه_سنگلج

Read more

Media Removed

دلاک‌ها   پردیس تئاتر شـهرزاد - سالن سه   ۰۴ که تا ۳۰ تیر   ۲۱:۳۰   ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه  بها: ۴۰,۰۰۰ تومان نویسنده: فرهاد نقد علی کارگردان: شـهرام عبدلی بازیگران: بهرام ابراهیمـی، عمار تفتی، جمشید صفری، علی عطایی حور، محمد باقر مرادی، مجتبی طباطبایی و شـهرام عبدلی تهیـه کننده: شـهرام ... دلاک‌ها
📍  پردیس تئاتر شـهرزاد - سالن سه
📅  ۰۴ که تا ۳۰ تیر
⏰  ۲۱:۳۰
⏳  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
💳 بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
نویسنده: فرهاد نقد علی
کارگردان: شـهرام عبدلی
بازیگران: بهرام ابراهیمـی، عمار تفتی، جمشید صفری، علی عطایی حور، محمد باقر مرادی، مجتبی طباطبایی و شـهرام عبدلی
تهیـه کننده: شـهرام عبدلی
مدیر تولید: محمد باقر مرادی
دستیـار کارگردان: مجتبی طباطبایی
موسیقی: مـیرامـیر مـیری
طراح لباس: الهام ترکمن
طراح پوستر: محمدرضا غلامـی
طراح نور: علی ساسانی نژاد
روابط عمومـی: سمـیرا شجاعی
عکاس: محمدرضا غلامـی
صحنـه: نرگس مـیثاقیـان
خلاصه: غلوم سیـاه دسته‌ی مطربها سالها به منظور رسیدن بـه عشقش شیرین، ابرام (رییس دسته) بـه هر کاری درون این دسته تن داده هست و حال درچند قدمـی رسیدن بـه معشوق خود مـی باشد. شب حنا بندان غلوم، مصادف با کشته شدن دلاک مخصوص پادشاه شده و به دستور پادشاه چهل روز درِ گرمابه های شـهر بسته است.

Read more

Media Removed

هدیـه خیلییییییییی باارزش و زیبا از هنرجوی هنرمندم امـیر علی صفری باشگاه ایلیـا شاهین ویلا هنرسیـاه قلم #taekwondo #art #kukkiwon #tkd #students #iran #karaj #تکواندو #هنر #هنرمند #هنرمندان_ایرانی #کرج #هنرجو #سیـاه_قلم هدیـه خیلییییییییی باارزش و زیبا از هنرجوی هنرمندم امـیر علی صفری باشگاه ایلیـا شاهین ویلا
هنرسیـاه قلم
#taekwondo #art #kukkiwon #tkd #students #iran #karaj #تکواندو #هنر #هنرمند #هنرمندان_ایرانی #کرج #هنرجو #سیـاه_قلم

Media Removed

#سیـاه_سفید #ونـه #عاشقانـه #عکس_نوشته #علی_طباطبایی #مرگ #جاودانـه #علی #طباطبایی تسلیت علی طباطبایی درون تاریخ 8 شـهریور 1394 بـه دلیل ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. علی جان روحت شاد @alitabatabaeee #سیـاه_سفید #ونـه #عاشقانـه #عکس_نوشته
#علی_طباطبایی #مرگ #جاودانـه #علی #طباطبایی
تسلیت
علی طباطبایی درون تاریخ 8 شـهریور 1394 بـه دلیل ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. علی جان روحت شاد @alitabatabaeee

علی رسولی عزیز یک هفتست کـه بین ما نیست. خیلی سخت بود برامون قبول این اتفاق و فقط بـه این جمله مـیشـه بسنده کرد کـه هنرمند با جریـان فکری و اثری کـه از خودش بـه جا مـیزاره همـیشـه به منظور مردم بخصوص اهالی هنر زنده خواهد موند. همـیشـه بـه یـاد علی هستیم ویدیو قسمتی از #اتاق_سیـاه اولین قسمت از مجموعه ی تصویری متمّم هست ... علی رسولی عزیز یک هفتست کـه بین ما نیست.
خیلی سخت بود برامون قبول این اتفاق و فقط بـه این جمله مـیشـه بسنده کرد کـه هنرمند با جریـان فکری و اثری کـه از خودش بـه جا مـیزاره همـیشـه به منظور مردم بخصوص اهالی هنر زنده خواهد موند.
همـیشـه بـه یـاد علی هستیم❤
ویدیو قسمتی از #اتاق_سیـاه اولین قسمت از مجموعه ی تصویری متمّم هست مربوط بـه دو سال پیش کـه افتخار همکاری با علی عزیز رو داشتم.
نسخه کاملشو تو کانال (لینک درون بیو) گذاشتم.
@aliirasoulii

Read more

Media Removed

Made with @nocrop_rc #rcnocrop قریب بـه 500 سال هست که درون جمعه دوم پاییز هر سال مراسم آیینی قالیشویـان بـه دو روایت درون اردهال کاشان اجرا مـیشود. مراسمـی کـه آیین باستانی آن بـه دوران مـیتراییسم برمـیگردد. روایت اول مربوط بـه شـهادت سلطان علی هست و روایت دوم مربوط بـه مراسم آیینی برداشت محصول درون ایران باستان. سلطان ... Made with @nocrop_rc #rcnocrop
قریب بـه 500 سال هست که درون جمعه دوم پاییز هر سال مراسم آیینی قالیشویـان بـه دو روایت درون اردهال کاشان اجرا مـیشود.
مراسمـی کـه آیین باستانی آن بـه دوران مـیتراییسم برمـیگردد.
روایت اول مربوط بـه شـهادت سلطان علی هست و روایت دوم مربوط بـه مراسم آیینی برداشت محصول درون ایران باستان.
سلطان علی پسر امام محمد باقر به منظور اجرای تعالیم دینی بـه اردهال آمده ولی با حاکم وقت درگیر شده و در جنگی نابرابر کشته مـیشود.
مردم کاشان مخصوصاً اهالی روستای فین کاشان بـه یـاری آن حضرت شتافتند ولی دیر رسیده و ایشان بـه شـهادت رسیده بودند.
مردم پیکر ایشان رایک قالی بافت آن منطقه گذاشته و برای دفن از منطقه جنگ دور مـیکنند.
از آن سال این قالی نماد پیکر حضرت سلطان علی مـیشود و اهالی فین کاشان هر سال با چوبهای بلندی کـه به عنوان نماد سلاح درون دست دارند بـه خونخواهی برخواسته و با پای پیـاده بـه سمت حرم ایشان حرکت مـیکنند و در طی آیینی نمادین این قالی را شستشو مـیدهند.
سال گذشته این آیین بـه همت مـیراث فرهنگی و اثر هنرمندانـه مستند ساز امـیر مقامـی و تیم ایشان(موسسه آزاد سینمایی سیـاه و سفید)در چارچوب تصویر قرار گرفت و در فهرست ثبت مـیراث معنوی جهان,یونسکو ثبت شد.
#siahsefid.k #iranziba #kashanziba #mostanad #gardeshgari #everydeyasia #iranecotours
http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?lg=en&pg=00554
@siahsefid.k

Read more

Media Removed

قدرتی بـه وجود آمده بود کـه در جامـه #توحید، همان بتها را پنـهان داشت و در معبد و محراب «الله» آن آتشـهای فریب را برافروخته بود و باز همان چهره‌های قارونی و فرعونی- کـه تو خوب مـی‌شناسی برادر- و چهره‌های قدیسین دروغ- همدست و همداستان قارون و فرعون- کـه به نام خلافت #الله و خلافت رسول الله بر جان بشریت و بر جان ... قدرتی بـه وجود آمده بود کـه در جامـه #توحید، همان بتها را پنـهان داشت و در معبد و محراب «الله» آن آتشـهای فریب را برافروخته بود و باز همان چهره‌های قارونی و فرعونی- کـه تو خوب مـی‌شناسی برادر- و چهره‌های قدیسین دروغ- همدست و همداستان قارون و فرعون- کـه به نام خلافت #الله و خلافت رسول الله بر جان بشریت و بر جان ما تازیـانـه شرع نواختند و ما باز بـه بردگی افتادیم... دیگر باور کردیم راه نجاتی نیست وسرنوشت محتوممان بردگی و قربانی شدن است. آن مرد کـه بود؟ آیـا درون پیـامش فریبمان را پنـهان داشت؟ یـا درون این نظامـی کـه اکنون درون سیـاه چالهایش مـی‌پوسیم و همـه برادران و مزرعه‌ها و هستی و #سرنوشت ما غارت و قتل عام شده، من و او- آن #پیـامبر- هر دو قربانی شده‌ایم؟

نمـی‌دانم دیگر راهی، فرا رویم نبود. بـه کجا حتما مـی‌رفتم؟ بـه #موبدان خود؟ چگونـه مـی‌توانستم بـه معبدهایی بازگردم کـه همواره همدست و همداستان قدرتها و فریبها بودند؟

به رهبران و مدعیـان #آزادی و ملیّتم؟ اینـها همـهانی بودند کـه حکومت- انقلاب- جدید، قدرتهای خانوادگیشان را درون خراسان و سیستان و گرگان از دست داده بودند و اکنون به منظور بدست آوردن حکومت خانوادگی و احیـاء نظام جاهلیشان مـی‌جنگیدند.
به مساجد؟ چه تفاوتی بود، مـیان این مساجد و آن معابد؟

آری.. اینچنین بود #برادر
صفحه دکتر علی شریعتی درون اینستاگرام

http://instagram.com/dr.ali.shariati

#آری_اینچنین_بود_برادر #علی_شریعتی #شریعتی #دکتر_علی_شریعتی #shariati #dr_ali_shariati

Read more

دلاک‌ها   پردیس تئاتر شـهرزاد - سالن سه   ۰۴ که تا ۳۰ تیر   ۲۱:۳۰   ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه  بها: ۴۰,۰۰۰ تومان نویسنده: فرهاد نقد علی کارگردان: شـهرام عبدلی بازیگران: بهرام ابراهیمـی، عمار تفتی، جمشید صفری، علی عطایی حور، محمد باقر مرادی، مجتبی طباطبایی و شـهرام عبدلی تهیـه کننده: شـهرام ... دلاک‌ها
📍  پردیس تئاتر شـهرزاد - سالن سه
📅  ۰۴ که تا ۳۰ تیر
⏰  ۲۱:۳۰
⏳  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
💳 بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
نویسنده: فرهاد نقد علی
کارگردان: شـهرام عبدلی
بازیگران: بهرام ابراهیمـی، عمار تفتی، جمشید صفری، علی عطایی حور، محمد باقر مرادی، مجتبی طباطبایی و شـهرام عبدلی
تهیـه کننده: شـهرام عبدلی
مدیر تولید: محمد باقر مرادی
دستیـار کارگردان: مجتبی طباطبایی
موسیقی: مـیرامـیر مـیری
طراح لباس: الهام ترکمن
طراح پوستر: محمدرضا غلامـی
طراح نور: علی ساسانی نژاد
روابط عمومـی: سمـیرا شجاعی
عکاس: محمدرضا غلامـی
صحنـه: نرگس مـیثاقیـان
خلاصه: غلوم سیـاه دسته‌ی مطربها سالها به منظور رسیدن بـه عشقش شیرین، ابرام (رییس دسته) بـه هر کاری درون این دسته تن داده هست و حال درچند قدمـی رسیدن بـه معشوق خود مـی باشد. شب حنا بندان غلوم، مصادف با کشته شدن دلاک مخصوص پادشاه شده و به دستور پادشاه چهل روز درِ گرمابه های شـهر بسته است.

Read more

Media Removed

• السلام علیک یـا بنت نبی الله شبیـه شمع ، تمام تو آب شد بس کن کـه مثل حال تو حالم خراب شد بس کن به منظور غربت من باز چشم تو خون شد دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن چقدر ناله‌ی لالا بخواب محسن جان گُلت بـه پشت همـین درون گلاب شد بس کن تو بین بستری و من بـه روی خاک سیـاه ترابِ غم بـه سرِ بوتراب شد بس کن بیـا و جان حسینت ...
السلام علیک یـا بنت نبی الله

شبیـه شمع ، تمام تو آب شد بس کن
که مثل حال تو حالم خراب شد بس کن

برای غربت من باز چشم تو خون شد
دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن

چقدر ناله‌ی لالا بخواب محسن جان
گُلت بـه پشت همـین درون گلاب شد بس کن

تو بین بستری و من بـه روی خاک سیـاه
ترابِ غم بـه سرِ بوتراب شد بس کن

بیـا و جان حسینت کمـی بخند امشب
که رشته کوه امـیدم مذاب شد بس کن

به غیر تو همـه‌ی شـهر ، با علی قهر است
سلام‌های علی بی جواب شد بس کن

بخار شد همـه‌ی پیکر تو مادر آب
تنت بـه پیش نگاهم سراب شد بس کن

قنوت زخمـیِ “عجل وفات” مـی‌گیری
دعای مرگ نکن مستجاب شد بس کن

رفیقِ راه علی از سفر نگو دیگر
دلم بـه رفتنِ با تو مُجاب شد بس کن #رضا_قاسمـی

Read more

Media Removed

. آری! تقصیر است... سلام حضرت آقا مـیخواهم برایتان قصهای تعریف کنم؛ جنگ کـه شد همسایـهی روبرویی ما مـیگفت؛ تقصیر خمـینی است! و پدر کـه پر کشید همسایـهی آنوری هم همـین عقیده را داشت؛ تقصیر خمـینی است! ما اما همچنان خمـینی جانمان بود... و بالکن حسینیـهی جماران قبلهگاهمان طعنـهها اثر ... .
آری!
تقصیر است...
سلام حضرت آقا
مـیخواهم برایتان
قصهای تعریف کنم؛
جنگ کـه شد
همسایـهی روبرویی ما
مـیگفت؛ تقصیر خمـینی است!
و پدر کـه پر کشید
همسایـهی آنوری هم
همـین عقیده را داشت؛
تقصیر خمـینی است!
ما اما
همچنان
خمـینی جانمان بود...
و بالکن حسینیـهی جماران
قبلهگاهمان
طعنـهها
اثر خود را گذاشته بودند
و ما را
بیش از پیش
مست روحالله کرده بودند
و این هم راستش
تقصیر خمـینی بود!
آری!
خمـینی
همان امامـی بود کـه حتی ۱۲ بهمن هم
نتوانست نفسش را قلقلک دهد؛ «هیچ»!
و همان امامـی بود کـه فتح خرمشـهر را
نسبت داد بـه خدا
و اگر
همـهی مردم هم
مـیگفتند؛ تقصیر خمـینی است
باز امام «امام» بود؛
مـهربان با مردم
نامـهربان با دشمن
و شما هم امامـی...
همان خمـینی
اما با یک آه بیشتر
عاقبت
«علی» بودن
جرم کمـی نیست!
نـه!
ما دعوایی با همسایـههای خود نداریم
حتی اگر بگویند؛
خمـینی هندی بود!
اتفاقا راست مـیگویند!
خمـینی
هم هندی بود
هم ایتالیـایی
هم اهل نیجریـه
هم متعلق بـه روستای شـهیدآباد مازندران
ادواردو آنیلی
یعنی نسب خمـینی درون غرب
و شیخ زکزاکی
یعنی شاخهی شجرهی طیبهی امام درون قارهی سیـاه
و شخص شما
یعنی خود خمـینی
تنـها تکرار روحالله
و تنـها تداعی آن بتبزرگ
مگر نگفتی؛
در یومالله ۹ دی
دست قدرت خدا را ببینید!
مگر نگفتی؛
حتی اگر عمرا پاره د
آتش زدند
باز هم شما صبر کنید!
آقاجان!
همـهی همسایـههای ما
که ابراهیم هادی نیستند!
که ابراهیم همت نیستند!
مگر طلائیـه
چند نفر مجنون
خط را نگه داشتند؟!
مگر «الی بیتالمقدس»
حاجاحمد متوسلیـان
چند نفر نیرو داشت؟!
آ.....ه!
کجایی سردار؟!
أین عمار؟!
آقاجان!
این روزها
دلمان خون است
از دست صبر خودمان...
اما کی نبوده؟!
مگر پدر کـه پر کشید
نگفتند؛ تقصیر خود خمـینی است؟!
ما اما
همان همسایـه را هم
دعا کردیم
و هرگز فکر نکردیم
دشمن اصلی ما شده!
پس باز هم
در شناخت دوست و دشمن
دچار اشتباه نمـیشویم
آقاجان!
شما بـه ما یـاد دادهای
که درون اوج خشم
هنر درون صبر است
و گوهر درون بصیرت
ما وقت دعوا با همسایـهها را نداریم!
دشمن ما کاخ سفید است
نـه اقدسخانم
که هم عاشق مصدق است
و هم آن عنتر
که علیـه مصدق
کودتا کرد!
هیـهات!
ما نردههای خیـابان انقلاب نیستیم
که با چند تکان
بشکنیم!
ما بچههای انقلاب هستیم...
فرزندان دیگر شما...
یـادگاران خمـینی...
وارثان شـهدا...
ما هنوز هم انقلابی هستیم
و علیـه انقلابیـها
نمـیتوان انقلاب کرد!
آقاجان!
سوگند بـه خون فاطمـیون
ما اهل کوفه نیستیم
«علی» تنـها بماند!
سر یـا صبر؟!
کدامش را مـیخواهی کـه تقدیم شما کنیم...
.
#حسین_قدیـانی
.

#علی #خمـینی #خامنـه_ای #فاطمـیون #شـهدا #انقلابی #فتنـه

Read more

Media Removed

• #انیس_النفوس_و_شمس_الشموس_سلطان_طوس . دامن الوده و روی سیـاه اورده ام گرچه اهی درون بساطم نیست اه اورده ام هر چه هستم هرچه بودم بری مربوط نیست بر امام مـهربان خود پناه اورده ام . پ.ن دلتنگ حرم امن سلطان علی ابن موسی الرضا بطلب اقا جان جوادت . #یـا_علی_ابن_موسی_الرضا #امام_رضا #امام_مـهربانی #غریب_الغربا #معین_الضعفا #مشـهد_الرضا #اطلبنا_بزیـارتک ...
#انیس_النفوس_و_شمس_الشموس_سلطان_طوس
.
دامن الوده و روی سیـاه اورده ام
گرچه اهی درون بساطم نیست اه اورده ام
هر چه هستم هرچه بودم بری مربوط نیست
بر امام مـهربان خود پناه اورده ام .
پ.ن
دلتنگ حرم امن سلطان علی ابن موسی الرضا
بطلب اقا جان جوادت
.
#یـا_علی_ابن_موسی_الرضا
#امام_رضا
#امام_مـهربانی
#غریب_الغربا
#معین_الضعفا
#مشـهد_الرضا
#اطلبنا_بزیـارتک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یـا_علی_مدد

Read more

Media Removed

* #و همـیشـه درون آشغال‌ها بازی مـی‌کرد. او هیچ‌وقت نمـی‌رفت و همـیشـه بدنش بوی بد مـی‌داد. کم کم پوست #سفید و #کثیف و #سیـاه شد. نویسنده: #علی_محمدپور گروه سنی الف، ب موضوع: #شکم_پرستی #آموزش_پایـه‌ای_تبعیض #سیـاه_و_کثیف #سیـاه_چاق_بدبو #فیدیبو @fidibobooks *
#و همـیشـه درون آشغال‌ها بازی مـی‌کرد. او هیچ‌وقت نمـی‌رفت و همـیشـه بدنش بوی بد مـی‌داد. کم کم پوست #سفید و #کثیف و #سیـاه شد.

نویسنده: #علی_محمدپور
گروه سنی الف، ب
موضوع: #شکم_پرستی

#آموزش_پایـه‌ای_تبعیض
#سیـاه_و_کثیف
#سیـاه_چاق_بدبو
#فیدیبو

@fidibobooks

Media Removed

. #پنجشنبه_سیـاه . آیـا ندانسته‌اند کـه هربا خدا و پیـامبرش دشمنی و مخالفت کند، سزای او آتشِ دوزخ است، و جاودانـه درون آن مـی‌ماند؟ این گرفتار آمدن بـه دوزخ، رسوایی و خواریِ بزرگی به منظور مخالفانِ خدا و رسولِ خداست. (توبه/۶۳) . ️ محمد عاشقِ الهی، از علمای اهل سنّت، درون کتاب زاد الطّالبین، بعد از ذکر ... .
📝 #پنجشنبه_سیـاه
.
🔸 آیـا ندانسته‌اند کـه هربا خدا و پیـامبرش دشمنی و مخالفت کند، سزای او آتشِ دوزخ است، و جاودانـه درون آن مـی‌ماند؟ این گرفتار آمدن بـه دوزخ، رسوایی و خواریِ بزرگی به منظور مخالفانِ خدا و رسولِ خداست. (توبه/۶۳)
.
⭕️ محمد عاشقِ الهی، از علمای اهل سنّت، درون کتاب زاد الطّالبین، بعد از ذکر این آیـه از قرآن مـی‌نویسد:
قرآن مـی‌گوید: سزایِانی‌که نافرمانیِ رسول را کنند، جهنّم است!
.
📚 زاد الطّالبین، ص۲۰
.
🔹 پیغمبرِ اکرم(ص) درون ایّامِ آخرین بیماریِ خویش کـه منجر بـه شـهادتِ ایشان شد، فرمود:
قلم و دواتی بیـاورید، که تا چیزی بنویسم کـه بعد از من، هرگز گمراه نشوید.
.
📚 صحیحِ بخاری، ج۳، ص۱۱۱۱
📚 صحیحِ مسلم، ج۳، ص۱۲۵۹
📚 المُعجَم الکبیر، ج۱۱، ص۳۶
📚 مُسندِ احمدِ بنِ حنبل، ج۱، ص۲۹۳
.
🔹 عُمَر گفت:
بیماری بر این مرد غلبه کرده است، و هذیـان مـی‌گوید؛ کتابِ خدا درون مـیانِ ماست، و همان کافی است.
.
📚 صحیحِ بخاری، ج۵، ص۲۱۴۶
📚 صحیحِ بخاری، ج۱، ص۵۴
📚 صحیحِ بخاری، ج۴، ص۱۶۱۲
📚 صحیحِ مسلم، ج۳، ص۱۲۵۹
📚 عمدة القاری، ج۱۴، ص۲۹۸
📚 دیوان المتنبی، ج۱، ص۹
📚 سیر اعلام النبلاء، ج۲۲، ص۹۱
📚 الشامل فی الصناعة الطبیة، ج۱، ص۴
.
🔹 ابنِ عبّاس، دانشمندِ امّت:
مصیبتِ بزرگ این هست که با اختلاف و بَلوا، نگذاشتند پیغمبر(ص) نامـه‌ای را کـه مـی‌خواست بنویسد، بنویسد.
.
📚 طبقاتِ ابنِ سعد، ج۴، ص۶۱
.
📌 #حدیث_دوات_و_قلم
🌸🌸🌸
#علی_زیباترین_نام_جهان_است
#امام_علی_علیـه_السلام
#علی_بن_ابیطالب
#امـیرالمؤمنین
#امام_علی
#ياعلي
🌸🌸🌸
👥 ۲ که تا اَز دوستانِتون رو مِنشِن کُنید.

Read more

بچه کـه بودم یـا خیلی کوچکتر کـه بودم از تلویزیون یـا سینما بازیـهای استادرو با جون و دل و ذوق و شوق مـیدیدم و لذت مـیبردم مخصوصا سریـال مـیوه ممنوعشون رو یـا مثلِ همـین روزها کـه بزرگ آقا قصه ی شـهرزاد مـیدرخشـه با بازیـه عااالی و معرکش... خیلی سالها گذشت، خیلی تلاش کردم و فقط و فقط و فقط لطف خدا و دعای مادر و پدر ... 🎭🎭🎭
بچه کـه بودم یـا خیلی کوچکتر کـه بودم از تلویزیون یـا سینما بازیـهای استادرو با جون و دل و ذوق و شوق مـیدیدم و لذت مـیبردم مخصوصا سریـال مـیوه ممنوعشون رو یـا مثلِ همـین روزها کـه بزرگ آقا قصه ی شـهرزاد مـیدرخشـه با بازیـه عااالی و معرکش...
خیلی سالها گذشت، خیلی تلاش کردم و فقط و فقط و فقط لطف خدا و دعای مادر و پدر عزیر تر از جاااانم مثله معجزه پشت سرم بود و هست کـه حالا اینبار استاد نصیریـان قدم روو چشم ِ ما گذاشتن چراغ نمایشمون رو روشن و نشستنو کارمون رو دیدن و نظرشون رو راجبه نمایشمون دادن،
هرچند من توو این کار بازی نمـیکنم و به عنوان کوچکترین عضو این گروه، دستیـار گارگردانِ دوست خوبو رفیقِ شفیق و بهتر بگم داداشم شـهرام مسعودی عزیزم هستم ولی باز به منظور بنده افتخاری بود درون جواره استاد علی نصیریـان بودن و هیچ وقت این شب رو فراموش نخواهم کرد و فقط مـیتونم بگم خدایـا شکرت، خدایـا عااااشششقتتتتم کـه همـه جوره هوایِ علیرضاتو داری و مثلِ کوووه پشتش هستی و کمکش مـیکنی؛
بازم تشکر مـیکنم از شـهرام عزیز کـه به من اعتماد کرد و همچنین استاد و رفیق و برادر خودم سیروس همتی مـهربانم کـه همـیشـه شونـه بـه شونـه و سایـه بـه سایـه کنارم بوده و هست و به عنوان مشاور کارگردان و طراح صحنـه درون این کار حضور داره و یـه خسته نباشیدو خدا قوت مـیگم بـه کلِ گروهمون کـه با این حرفهای استاد، انصافا خستگی از تنمون بیرون اومد؛
*** نمایش بر پهنـه دریـا***
(( با نگاهی بـه نمایشنامـه بر پهنـه دریـا، اثر اسلاومـیر مروژک ))
بازیگران: علی فتحعلی، شـهرام مسعودی، علی برجی و داوود داداشی
مشاور کارگردان: رضا صابری، سیروس همتی
گروه کارگردانی: مجید کوشا، پوریـا کاوه، علیرضا رمضانی
طراح صحنـه: سیروس همتی
طراح پوستر و بروشور: مازیـار قنبری
طراح و دوخت لباس: مـهتاب حسنی
دستیـار لباس: الهام سیـاه سری
صحنـه: محدثه سیگارچیـان
مدیر صحنـه: کیوان بدری
مدیر اجرا: حمـید ناصری
گروه موسیقی:
کیبورد: عباس رضایی
کمانچه: علی جباری
سازهای کوبه ای: نیوشا سردشتی
جلوه های صوتی و بصری: فرید آندستا
مشاور رسانـه: زهرا شایـانفر
روابط عمومـی و تبلیغات مجازی: فریبا جدیدی
هماهنگی: شـهرآشوب مفتاحی
>> اگه مـیخوایید یک ساعت عمـیق و باتفکر بخندید این نمایش کمدی ایرانی مارو از دست ندید <<
❤مـنــــتظـــــرتـــــــونـــــم❤
19 اردیبهشت که تا 17 خرداد
هر شب بـه غیر از شنبه ها
ساعــت 20 تالار سـنگـلج*
" این کلیپ قسمت دوم هم داره کـه در ادامـه براتون مـیزارم "*
@sirooshemmati89
@shahrammasoudi17

Read more

Raid... Alighanbari یورش... علی قنبری #art #artgallery #oil #oilpainting #پرتره #طراحی #پرتره #نقاشی #paint #painter #portrait #persian_art_sharing #طراحی #سیـاه_قلم #قلم #اسکیس #طبیعت #نقاشی_طبیعت #پرتره #کوهدشت #طراحی_چهره #چهره #نقاشی #هنر #هنرمند #art #artist #مدادرنگی ... Raid...
Alighanbari
یورش...
علی قنبری
#art #artgallery #oil #oilpainting #پرتره #طراحی #پرتره #نقاشی #paint #painter #portrait #persian_art_sharing #طراحی #سیـاه_قلم #قلم #اسکیس #طبیعت #نقاشی_طبیعت #پرتره #کوهدشت #طراحی_چهره #چهره #نقاشی #هنر #هنرمند #art #artist #مدادرنگی #مداد #colorpencil #رنگ_روغن #رنگوروغن #ma_honarmandim

Read more




[ع تتو بازو اسم محدثه به چینی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 10 Jul 2018 06:48:00 +0000



ع تتو بازو اسم محدثه به چینی

ها از لباس on Instagram - mulpix.com

ها از لباس on Instagram

Unique profiles

86

Most used tags

Total likes

0

Top locations

United Arab Emirates الامارات العربية المتحدة, West Azerbaijan Province, Kordkuy

Average media age

238.7 days

to ratio

5.7

Media Removed

#تگ_کن_هریو_که_مـیخای_بهش_تبریک_بگی ‌. ع تتو بازو اسم محدثه به چینی ‌ها کـه بخندند، ع تتو بازو اسم محدثه به چینی بی شک بهار درون زیباترین حالت رخ مـی دهد... ع تتو بازو اسم محدثه به چینی صورتی هایی کـه دنیـایشان اگر ازسیـاهی خالی باشد تمام روزشان را سرگرم بـه بافتن موهای هم مـی شوند... به منظور هم لاک مـی زنند... با هم مـی ند .... حرف های زنکی مـی زنند و هی ... 🌹
#تگ_کن_هریو_که_مـیخای_بهش_تبریک_بگی😍💜🌼❤😍🌷🙏
‌.
‌ها کـه بخندند، بی شک بهار
در زیباترین حالت رخ مـی دهد...
صورتی هایی کـه دنیـایشان
اگر ازسیـاهی خالی باشد
تمام روزشان را
سرگرم بـه بافتن موهای هم مـی شوند...
برای هم لاک مـی زنند...
با هم مـی ند ....
حرف های زنکی مـی زنند
و هی غیبت مـی کنند
و هی سلفی های جور وا جور مـیگیرند...
که اگر
دنیـایشان مثل اتاقشان رنگی باشد
در لحظه زندگی مـی کنند...
ها اگر با هم باشند
یک ارتشند نـه با لباس های ارتشی
با لباس های رنگی و گل گلی
که همـه را حریف مـی شوند
پشت هم که تا همـیشـه خواهند بود‌...
جهان ها بـه اندازه ی
آرزوهایشان دوست داشتنی است
و دنیـای ها ساده ی پیچیده شده است
که کمتری مـی تواند درکش کند...
‌❤❤❤❤🌹🌷🌹🌷😍😍😍👭👭👭
📷
‌ #ارو تگ کنید😍

‌ما شدیم که تا طره طره شب را بـه دستان قدرتمند معشوق بکشانیم...
شدیم که تا چین چین دامن مان امن ترین جای دنیـا باشد
برای سری کـه پر از دردسر است...
شدیم تا
سمبل زیبایی و احساس
سمبل و طراوت،
و پر از شور و اشتیـاق به منظور عاشق بودن باشیم
صورتی ترین احساسات دنیـا از آن ماست
اصلا بهار آغاز نمـی شود
مگر آن روزی کـه ی
جلوی آینـههایش را هم رنگ توت فرنگی کند
یـا زیر درختانی کـه به عشق آذین بسته شده اند
شکوفه های گیلاس راموهایش بکارد...



❤‌ #روز_مبارک😍😍
. 📷
#رفیقاتو تگ کن که تا روز و بهشون تبریک بگی😍👭

‌‌دنیـای # ها رنگارنگ و بامزه هست ؛
پر از لاک های رنگی و گل سر و هزار مدل دستبند و پابند،
ها حتی که تا زمان سفیدی موهایشان عروسک بازی و شکلات خوردن و شیطنت را دوست دارند ؛
و این بخاطر روحیـه لطیف آن ها است!
وگرنـه ها ضعیف نیستند!
ولی اصل مطلب اینجاست کـه گاهی اوقات از عمد خودشان را ضعیف نشان مـیدهند که تا ببیند به منظور چهی مـهم هستند.
ناز مـیکنند،لوس مـیشوند و هزار ادای مختلف که تا ببینند چهی واقعا پایـه تمام لوس بازی و شیطنت هایشان هست؛
وگرنـه یک تمام و کمال از بعد خود برمـی اید،به هیچهم محتاج نیست،
و وقتی همدمشان را پیدا کنند، مانند کوه تکیـه گاه همدمشان مـیشوند؛
ها لوس ترین شخصیت قهرمان و قوی قصه های دنیـا هستند...

‌ #امـیرعلی_اسدی

#روز_ پیشاپیش مبارک😍😍

‌🆔@mikilove351 📷
.
.
.
#روزبرهمـه_ای_دیروزوامروزوفردا_مبارک ❤💜💚😍😍😍👭👭👭👭🌷🌹🌷

Read more

Media Removed

#bighanoon #hessamheidary زن متولد این هفته: ع تتو بازو اسم محدثه به چینی زنی حساس، فعال و رمانتیک کـه به زیرشلواری گشاد، نونِ بستنی قیفی و احزاب دسته راستی انگلستان علاقه دارد و همـیشـه رنگ رژ لب، کلیپس و روتختی‌اش را با هم ست مـی‌کند. نقطه ضعفش اعتماد زیـادی بـه آدم‌ها هست و با هری کـه در تاکسی کنارش بنشیند، طرح دوستی ... #bighanoon #hessamheidary
زن متولد این هفته:

زنی حساس، فعال و رمانتیک کـه به زیرشلواری گشاد، نونِ بستنی قیفی و احزاب دسته راستی انگلستان علاقه دارد و همـیشـه رنگ رژ لب، کلیپس و روتختی‌اش را با هم ست مـی‌کند. نقطه ضعفش اعتماد زیـادی بـه آدم‌ها هست و با هری کـه در تاکسی کنارش بنشیند، طرح دوستی مـی‌ریزد.
.
در کودکی عروسکی کچل داشته کـه مدام برایش لباس مـیدوخته و عصرها روی پا تکانش مـیداده که تا خوابش ببرد ولی آن را درون اثاث‌کشی گم و چند سال بعد دستِ کنده شده‌اش را درون انباری پیدا کرده. این تصویر فجیع هیچ وقت از جلوی چشمش کنار نمـی‌رود. سه چهارتا رفیق صمـیمـی دارد کـه از فحش بـه آن‌ها حال خوشی پیدا مـی‌کند ولی رازهای زندگی‌اش را حتی بـه آن‌ها هم نمـی‌گوید.
.
با دیدن ساده‌ترین چیزها تعجب مـی‌کند و چشم‌هایش گرد مـی‌شود و وقتی خنده‌اش مـی‌گیرد، تقریبا از هم مـی‌پاچد و دوباره ساخته مـی‌شود. سلاحش نیشگون ریز هست و نرم‌ترین نقاط بدن حریفش را به منظور این کار انتخاب مـی‌کند. بـه همـین خاطر همـه سعی مـی‌کنند حرف‌هایش را تایید کنند وی با او مخالفت نمـی‌کند. حافظه‌اش درون حد فاجعه هست و گاهی با ماشین شخصی‌اش سر کار مـی‌رود و با تاکسی برمـی‌گردد. احساسات متغیری دارد و معمولا درون حوالی نیمـه شب دچار یأس فلسفی شده و از همـه متنفر مـی‌شود ولی رأس11:10 قبل از ظهر بـه علایق قبلی‌اش باز مـی‌گردد. اگر بـه او علاقه دارید، زیر این متن تگش کنید و تولدش را تبریک بگویید. اگر جواب‌تان را داد یعنی: «ای، همچین بدش هم نمـی‌آید».
.
مرد متولد این هفته:

مردی منظم، با جذبه و دست بـه آچار کـه همـیشـه اولین داوطلب به منظور انجام کارهای هیجان انگیز هست و درون جو و شانتاژ خبری بی‌نظیر عمل مـی‌کند. درون هر خرابکاری و شیطنتی پایش وسط هست و بیشترین تعداد اخراج شدن از کلاس را درون کارنامـه تحصیلی‌اش دارد. علاقه عجیبش بـه شامپو تخم‌مرغی را همـیشـه پنـهان کرده ولی یک کلكسیون مخفیـانـه از قوطی‌های خالی‌ا‌ش را دارد. درون گرفتن لقمـه ساندویچیِ نان و پنیر و سبزی از یک متد قدیمـی بـه نام «دولا بزن از لاش نریزه» استفاده مـی‌کند و با همـه غذاها نان مـی‌خورد.

در نوجوانی جلوی پنجره همسایـه فوتبال بازی مـی‌کرده و به عشق اینکه او پرده نگاه کند، روی آسفالت قیچی برگردان مـی‎‌زده هست اما الان بیشتر شطرنج زیر پتو را ترجیح مـی‌دهد.

برای درمان همـه مشکلاتش آب هویج مـی‌خورد و با اینکه هنوز شوهر نشده اطلاعات عمومـی بالایی دارد و همـه چیز را تحلیل مـی‌کند.
.

بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

Read more

Advertisement

Media Removed

عمو نوروز اومده عیده دوباره کارگروه کودک فانوس با برگزاری جشن عمو نوروز بـه پیشواز سال جدید رفت.خیلی از دوستان من توی این جشن زحمت کشیدن،از طراحی لباس،تا گریم و مدیریت که تا اجرای قصه خوانی و ... از تک تک شون تشکر مـیکنم کـه نسبت بـه آیین های باستانی شون اینقدر متعهدانـه و بدون چشم داشت و با کمترین بودجه ... عمو نوروز اومده عیده دوباره 🌱

کارگروه کودک فانوس با برگزاری جشن عمو نوروز بـه پیشواز سال جدید رفت.خیلی از دوستان من توی این جشن زحمت کشیدن،از طراحی لباس،تا گریم و مدیریت که تا اجرای قصه خوانی و ... از تک تک شون تشکر مـیکنم کـه نسبت بـه آیین های باستانی شون اینقدر متعهدانـه و بدون چشم داشت و با کمترین بودجه واسه بچه ها همت و با روی باز و گشاده این سنت و به بچه ها و کوکان انتقال دادن.واسه ی من کل این جشن خاطره بود و شاید زیباترین صحنـه دیدن ماهک کوچولویی بود کـه مادرش گفت بـه خاطر من اومده،چون توی اجرای شنل قرمزی من نقش گرگ بودم و خیلی دوستم داشت،واسش نقاشی کشیدم و باش عگرفتم.با دیدن ماهک و باقی بچه ها با اینکه صبح شیفت بودم و از سرکار رفتم جشن خستگیم محو شد.تا حالا عمو نوروز با پوتین ایمنی و کارگری دیده بودین،اگر ندیدین حالا ببینید.امـیدوارم سال جدید و پیش رو اتفاقات خوبی واسه مردمم و بچه های سرزمـینم رقم بخوره و دیگه شاهد هیچ حادثه ی دلخراشی نباشیم.

درضمن مـیتونید که تا امشب از پیج فانوس لایو جشن رو درون خانـه ماپار سریعتر ببینید :

@fanoos.ngo 📺
#عمو_نوروز° #عید° #حاجی_فیروز° #ننـه_سرما° #سال_نو ° #کودک°

Read more

Media Removed

مـیچ آلبوم درون این کتاب با احساس و خاطره ها مـیخواهد این درب را بگشاید که تا ما به منظور رسیدن بـه بهشت بعد از مرگ منتظر نمانیم .او بر این تاکید دارد کـه همـه ی ما دسته جمعی سرنوشتمان را مـیسازیم و هیچ قربانی زندگی ای کـه مـیکند نیست.بلکه قربانی شدن را بخشی از بخشش انسان ها و تبادل زندگی مـیداند.اینکه هری بر دیگری اثر ... مـیچ آلبوم درون این کتاب با احساس و خاطره ها مـیخواهد این درب را بگشاید که تا ما به منظور رسیدن بـه بهشت بعد از مرگ منتظر نمانیم .او بر این تاکید دارد کـه همـه ی ما دسته جمعی سرنوشتمان را مـیسازیم و هیچ قربانی زندگی ای کـه مـیکند نیست.بلکه قربانی شدن را بخشی از بخشش انسان ها و تبادل زندگی مـیداند.اینکه هری بر دیگری اثر مـیگذارد و آن دیگری درون نفر بعدی اثر مـیگذارد و جهان پر از قصه هاست،اما داستان ها یکی است.نویسنده درون طول داستان مـیخواهد بگوید کـه وظیفه ی ما رهایی از بند اسارت روزمرگی بدون هوشیـاری هست تا بدانیم کـه بخش بخش زندگی هم به منظور خودمان و هم به منظور انسان هایی ست کـه به نوعی دوخته بـه سرنوشت ما هستند...
#پنج_نفری_که_در_بهشت_ملاقات_مـیکنید
#مـیچ_آلبوم
.
.
پی نوشت: پنج نفری کـه ادی ملاقات مـیکنـه بـه ترتیب مردآبی،فرمانده،روبی پایر(خانم مسن)،مارگریت(همسر ادی،لباس ارغوانی)،و کوچولوی آسیـایی هستند، نقاشی‌های کنار کتاب تصور یکی از اهالی شـهرکتاب بوستان از آن‌هاست.
..
#شـهر_كتاب_بوستان #علیرضا_نوری

Read more

Media Removed

اگر مشکلت تنـها بودن است، اگر مشکلت حرف #خانواده و #فامـیل است، اگر فکر مـی کنی بـه سنی رسیده ای کـه باید ازدواج کنی، اگر # یـا #پسر مناسب گیر نمـی آوری یـا آنـهایی کـه گیر مـی آوری آدم های جالبی نیستند، اگر #عاشق بچه داشتنی، اگه دلت #جشن #عروسی مـی خواهد!، اگه خانواده اذیتت مـی کنند و مـی خواهی مستقل بشوی، اگر ... 📝 اگر مشکلت تنـها بودن است، اگر مشکلت حرف #خانواده و #فامـیل است، اگر فکر مـی کنی بـه سنی رسیده ای کـه باید ازدواج کنی، اگر # یـا #پسر مناسب گیر نمـی آوری یـا آنـهایی کـه گیر مـی آوری آدم های جالبی نیستند، اگر #عاشق بچه داشتنی، اگه دلت #جشن #عروسی مـی خواهد!، اگه خانواده اذیتت مـی کنند و مـی خواهی مستقل بشوی، اگر یکی را مـی خواهی کـه خانـه را تمـیز کند و غذا بپزد، اگر یکی را مـی خواهی کـه کار کند و برایت لباس و ماشین و خانـه بخرد، اگر دوست داری بروی شـهر بزرگتر، اگر دنبال وام هستی، اگر حوصله ات سر رفته، اگر خوشی زده زیر دلت، اگر دانشگاهت تمام شده و سر کار مـی روی و دیگر نمـی دانی چه کار کنی، اگر عاشقی شده ای و نمـی توانی توی شـهر کوچک بدون ازدواج با او باشی، اگر مـی خواهی #سربازی ات کم بشود، اگر مـی خواهی طرف مال خودت باشد و با دیگری نباشد!!، اگر فکر مـی کنی به منظور عروسی دیر شده یـا نگران حرف مردمـی، اگر فکر مـی کنی بدون انسان دیگر، کامل نیستی... چاره اش ازدواج نیست!! مـی توانی بروی با آنـهایی کـه به این دلایل ازدواج کرده اند حرف بزنی و ببینی چقدر بـه هدف هایشان رسیده اند.
مواظب باش از چاله درون چاه نیفتی... ازدواج پروسه ای جداگانـه دارد کـه به مسائل بالا هیچ ربطی ندارد و آنـهایی کـه برای هدف های بالا ازدواج کرده اند همـین دوستان شکست خورده ی خودمان را تشکیل مـی دهند... ازدواج، وظیفه ی شما نیست بلکه یک انتخاب از بین صدها انتخاب مسیر درون زندگی است.

این پست نمـی گوید کـه ازدواج نکنید بلکه مـی گوید بـه همـین سادگی ها ازدواج نکنید و قدر زندگی تان را بدانید که تا بتوانید درون صورت #ازدواج، زندگی دو نفره ای را تجربه کنید که
لذتی مداوم و #شادی ابدی باشد
نـه تحمل و #صبر...
ازدواج، بلوغ فکری مـی خواهد کـه خیلی از ما هنوز نداریم
یـا اینکه طرف مقابلمان ندارد.
دقت کنیم!! 👤 #سید_مـهدی_ 💟 هوای حوا @havaye.havva

Read more

Media Removed

aliHamedHaghdoust.com زیبایی از دست رفته فرحنوش کوه نشین، "هجده "ساله ایست کـه در روستای دهرود سفلی درون بخش تنگ ارم منطقه دشتستان درون استان بوشـهر و در خانواده ای "هفت" نفره زندگی مـی کند. خانواده آنـها از ایل قشقایی شیراز هستند. او 2 سال قبل بعد از بازگشت از مراسم عروسی، هنگامـی کـه مـیخواست به منظور ... aliHamedHaghdoust.com

زیبایی از دست رفته
فرحنوش کوه نشین، "هجده "ساله ایست کـه در روستای دهرود سفلی درون بخش تنگ ارم منطقه دشتستان درون استان بوشـهر و در خانواده ای "هفت" نفره زندگی مـی کند. خانواده آنـها از ایل قشقایی شیراز هستند. او 2 سال قبل بعد از بازگشت از مراسم عروسی، هنگامـی کـه مـیخواست به منظور کشیدن قلیـان مـیهمان شان زغال درست کند، بدلیل نشت نفت از پمپ نفتکش بر روی لباس اش دچار آتش سوزی شدید شد و نیمـی از بدن او از کمر بـه بالا سوخت. پدر او حشمت الله کـه یک کارگر ساده است، درطی این دو سال بـه درمان ش پرداخته کـه مستلزم پرداخت هزینـه های بسیـار بالای درمان این گونـه سوختگی ها مـی باشد شده است. آنـها علی رغم مراجعه بـه بهزیستی، و مطرح مشکل فرحنوش، تاکنون موفق بـه دریـافت کمک از این ارگان نشده اند. خانواده کوه نشین طی این دو سال نزدیک بـه "پنجاه" مـیلیون تومان به منظور جراحیـهای متعدد شان خرج کرده اند کـه به کمک اقوام پرداخت شده است. فرحنوش بعد از تحمل دو سال رنج شدید، زیبایی چهره خود را از دست داده و تقریبا خانـه نشین و افسرده شده و ارتباطات خود را با دوستان هم سن و سال خود قطع کرده است. وی به منظور ادامـه مراحل درمان خود حتما 8 عمل جراحی دیگر انجام دهد کـه حدود 40 مـیلیون تومان هزینـه دارد، کـه پدرش توانایی پرداخت آن را ندارد. تنـها آرزوی جوان ما بازگشت نسبی زیبایی و سلامتی، و رفتن بـه پابوس امام رضا (ع) هست که نذر روزهایی ست کـه در بیمارستان بستری بوده ولی بـه خاطر پرداخت هزینـه های سنیگن درمانی موفق بـه ادای نذرش نشده است.

لینک گزارش تصویری کامل درون بیوگرافی صفحه اول اینستاگرام بنده موجود است.

دوستانی کـه علاقمند بـه کمک و یـاری فرحنوش هستند. کمکهای نقدی خود را بـه شماره کارت پدر فرحنوش واریز نمایند.
۶۰۳۷۹۹۷۳۸۰۸۸۶۶۷۲
حشمت اله کوه نشین
در صورت نیـاز بـه تماس لطفا درون دایرکت پیـام بدهید که تا شماره تماس آقای کوه نشین را خدمتتان بدهم.
متشکرم.dashtestan #thelostbeaut
#reportagespotlight #everydayasia #everydayeverywhere #myfeatureshoot #bnw_worldwide #blackeyssupergrain #bw #artphotography #blacknwhite_perfection #bw_society #igersbnw #bnwcity #dailylife #photojournalism #documentaryphotography #socialdocumentary #lensculture #girl #bnw_demand #theweekoninstagram #lifestyle #elderly #bushehr #iran #southwest #portraits #portrait

Read more

Advertisement

Media Removed

چشمانم ضعیف شده بودند و دیگر یـاریم نمـی د قطرات آبی کـه از چشمانم چکیده بود را با انگشتان لرزان و ضمختم پاک کردم. نگاهم را از دعوای زن و مردی ک روی نیمکت پارک نشسته بودند برداشتم و باز هم بـه آن دو نگاه کردم. ک موهای طلایی و رنگ شده اش را رو صورتش ریخته بود و جوانک بـه گونـه ای کنارش نشسته بود کـه گویـا نمـیخواهد ... چشمانم ضعیف شده بودند و دیگر یـاریم نمـی د
قطرات آبی کـه از چشمانم چکیده بود را با انگشتان لرزان و ضمختم پاک کردم. نگاهم را از دعوای زن و مردی ک روی نیمکت پارک نشسته بودند برداشتم و باز هم بـه آن دو نگاه کردم. ک موهای طلایی و رنگ شده اش را رو صورتش ریخته بود و جوانک بـه گونـه ای کنارش نشسته بود کـه گویـا نمـیخواهد از او دل د. او را بیـاد آوردم. ۱۶ ساله ای کـه با موهای خرمایی و گیس شده اش درون حیـاط مشغول نقاشی بود. خاطرم نیست کـه او را یک دست و تمـیز دیده باشم. همـیشـه چهره سفید و همچون ماهش پر بود از رد رنگهای روغنی. انگار کـه او بوم بود و آن رنگها اثری هنری. آستن هایش را که تا آرنج بالا مـیزد که تا لباس های گل گلی و زیبایش کـه مادرش مـی دوخت رنگی نشوند. اما دستان بلورین و سفیدش غرق درون رنگهای متفاوت مـی شد. پدر من هم نقاش بود. او هم همـیشـه نقاشی مـی کرد. ولی هیچ وقت یـادم نمـی آید کـه رنگی شده باشد. نـهایتش یکی دوتا نقطه کوچک از دستانش. ولی او... خودش را، نقاشیش را، من را ... همـه را غوطه ور درون رنگها مـی کرد. از تمام طیف های رنگی کـه وجود داشت. فکر کنم من تنـها پسر دنیـا مـی بودم کـه فرق بین صورتی کمرنگ و صورتی چرک و گلبهی را مـی فهمـید. اما مـیان این همـه رنگ، یک رنگ بود کـه همـیشـه مرا مجذوب خود مـی کرد. آنقدر مجذوب کـه مانند دیوانـه ها هر روز حتما تماشایش مـی کردم. مانند معتادها هر روز حتما به آن رنگ خیره مـی شدم و نئشـه. قهوه ایـه موهای او خودش یک رنگ جدا بود. یک رنگ کـه هیچ نمونـه دیگری از آن وجود نداشت. خدا فقط این رنگ را مخصوص او آفریده بود. یـا شاید هم مخصوص من کـه اینگونـه دیوانـه اش شدم.
صدای خنده بچه ای از خاطرات شیرین خارجم کرد. بـه او کـه با موهای فر و قهوه ای مـی دوید خیره شدم. واقعا زیبا بود. ولی هنوز بـه موهای او نمـی رسید. باز هم چشمم خیس شده بود. اما این بار نـه از پیری و ضعف جسمانی. بلکه از یـاد و فراغ او...
چقدر خوب بود پیری و سوغاتش. #آب_مروارید را مـی گویم. مـی گذارد راحت گریـه کنی بدون آنکهی بپرسد چه شده...
به کمک عصای چوبیم بلند شدم و راه رفتم. بوی نم خابزه درون بینی ام مـی پیچید. ک هنوز مـیخندید و در پارک مـی دوید. آن زن و شوهر هم هنوز دعوا مـی د و آن دو جوان هنوز درون گوش هم نجواهای عاشقانـه مـی خواندند. و من هم هنوز بـه او فکر مـی کردم. بـه اینکه هیچ وقت نداشتمش... ❤سیده زهرا ❤
۱۱ مرداد ۱۳۹۶
ساعت ۲:۴۲ بامداد
#به_وقتِ_بی _وقتی نظرتون ؟!😀

Read more

Media Removed

. من همـه سال‌های تحصیلات دانشگاهیم رو تو خوابگاه گذروندم. یعنی خانواده ما کلا بچه رو مستقل بار مـیاوردن. بـه همـین خاطر که تا کنکور دادم، بابام خیلی اصرار داشت شـهرای دور رو ب کـه پخته بشم. البته این کـه بچه آخر خانواده‌ام و همـه رفته بودن سر خونـه زندگیشون هم تو اصراراش بی‌تاثیر نبود. ولی از قدیم گفتن از ... .
من همـه سال‌های تحصیلات دانشگاهیم رو تو خوابگاه گذروندم. یعنی خانواده ما کلا بچه رو مستقل بار مـیاوردن. بـه همـین خاطر که تا کنکور دادم، بابام خیلی اصرار داشت شـهرای دور رو ب کـه پخته بشم. البته این کـه بچه آخر خانواده‌ام و همـه رفته بودن سر خونـه زندگیشون هم تو اصراراش بی‌تاثیر نبود. ولی از قدیم گفتن از دل برود هر آنکه از دیده برفت. بـه همـین خاطر بلافاصله کـه ما تو خوابگاه مستقر شدیم، خانواده یـادشون رفت همچین فرزندی دارن. اگه هر بار کـه تماس مـی‌گرفتم خونـه، بعد از الو سلام! فورا نمـی‌گفتم: منم طیبه! بـه عنوان مزاحم گوشی رو روم قطع مـی. ما تو یـه خانواده هفت نفری زندگی مـی‌کردیم. با پنج که تا کـه هر کدوم با بعدی یکی دوسال تفاوت سنی داشت. لباسای همدیگه رو مـی‌پوشیدیم. بـه جای همدیگه حاضری مـی‌زدیم. کارای خونـه رو تقسیم مـی‌کردیم البته بعد از کلی دعوا و بزن بزن. درون واقع خونـه ما یـه خوابگاه کوچیک بود با این تفاوت کـه از خوابگاه کـه مـیزدی بیرون حتما هشت شب برمـی‌گشتی ولی از خونـه بـه طور کلی نمـیتونستی بزنی بیرون. بـه خاطر همـین مـیزان آزادی خوشحال بودم کـه تو خوابگاهم.

از روز اولی کـه اومدم تو خوابگاه همـه چیز برام عادی بود. فکر مـی‌کردم واسه خودم گرگی هستم و هیچ نمـیتونـه گولم بزنـه. ولی وقتی همـه وسایلم رو چیدم و رفتم دستشویی، فهمـیدم از من گرگ‌تر هم هست. چون وقتی برگشتم یـه هم‌اتاقی نصیبم شده بود کـه سیستم زندگی کمونیستی داشت. به منظور منصوره فرقی نمـی‌کرد خوراکی، ظرف، لباس یـا هرچی کـه تو اتاقه مال کیـه. همـه چیز رو مال خود مـیدونست. البته این قسمتش خیلی ایراد نداشت. مشکل این بود کـه خودش چیز دندون‌گیری نداشت. وقتی از خونـه مـیومد ماکسیمم خوراکی‌ای کـه با خودش مـیاورد یـه تن ماهی بود و چندتا نون خشک کـه هنوز لباساش رو درون نیـاورده هر دو رو تموم مـی‌کرد. کلا دوتا مانتو داشت کـه اونا هم انقدر کثیف بودن کهی وجودش نمـی‌کشید بپوشـه. ظرف‌هاشم بـه یـه بشقاب و یـه قاشق و یـه چاقو خلاصه مـی‌شد کـه اغلب کثیف بودن. ما چهارتای دیگه پیش خودمون فکر کردیم حتما نداره. بعد هر کدوم یـه سری از وسایلمون رو بهش دادیم که تا راحت‌ باشـه و اونم با روی باز پذیرفت. همـه چیز بـه همـین منوال گذشت که تا اینکه آخرای ترم پدر و مادرش اومدن دنبالش. اول کـه مادرش اومد تو اتاق فکر کردیم اشتباه اومده ولی بعد کـه اسم و فامـیل ش رو گفت، فهمـیدیم اشتباه از ما بوده. هم هیکل ما طلا بهش آویزون بود. لباس‌هاش همـه مارک. روسریش ابریشم. سرمایـه‌داری تو همـه حرکاتش بـه چشم مـی‌خورد. یکی از بچه‌ها پرسید: ببخشید منصوره خودتونـه؟ اونم گفت: آره قربونش بشم. .
بقیـه درون کامنت اول 👇

Read more

Advertisement

Media Removed

#havana #cuba #shotonnote8 صبح روز اول درون هاوانا، درون اتاق اجاره‌ای کمـی دورتر از مرکز شـهر، با صدای صحبت سه زن بیدار شدم کـه از صدای فنجون‌ها و پیش‌دستی‌ها مشخص بود سر مـیز صبحانـه هستند. بِتسی، زن کوبایی کـه صاحب کاسا یـا همون خونـه و مـهمون‌خونـه بود و اسپانیـایی حرف مـیزد. ماریـا زن کلمبیـایی کـه چهل‌و ... #havana #cuba #shotonnote8
صبح روز اول درون هاوانا، درون اتاق اجاره‌ای کمـی دورتر از مرکز شـهر، با صدای صحبت سه زن بیدار شدم کـه از صدای فنجون‌ها و پیش‌دستی‌ها مشخص بود سر مـیز صبحانـه هستند. بِتسی، زن کوبایی کـه صاحب کاسا یـا همون خونـه و مـهمون‌خونـه بود و اسپانیـایی حرف مـیزد. ماریـا زن کلمبیـایی کـه چهل‌و پنج سال بود ساکن سوئد بود و انگلیسی و اسپانیـایی و سوئدی حرف مـیزد. و سیما زن ایرانی کـه انگلیسی رو با لهجه‌ی مشخص و کشیده‌ای صحبت مـیکرد و من از لحن حرف زدنش مطمئن بودم این لهجه رو جایی شنیدم. با این حال از جا پ کـه صورتم رو بشورم و موهای آشفته رو کمـی مرتب‌تر کنم که تا سر صبحونـه با این سه زن هم‌صحبت شم.
سیما با موهای روی شونـه‌ی طلایی رنگ شده، با پیرهن مشکی و صندل‌های پاشنـه دار داشت از ساحل های بی نـهایت زیبای دریـای کارائیب و کوبا مـیگفت کـه مردی قد بلند با عینکی بزرگ و پیرهن چهارخونـه، نیمرو و نون رو گذاشت جلوی سیما و بعد بـه اسپانیـایی با بتسی حرف زد و بعد کنار سیما نشست و دست‌هاش رو تو دستش گرفت که تا من گیج ‌تر از روابط آدم‌های دور مـیز بشم و البته اونقدر صبر کنم که تا شب توی بار کوبایی، با دو برزیلی، ماریـا، سیما و راهول، لیوان‌ هاوانا کلاب بـه دست بشینیم و موسیقی درون بک‌گراند پخش بشـه و سیما برام تعریف کنـه کـه ده سال پیش درون اولین سفرش بـه ساحل کوبا، راهول رو مـیبینـه کـه توی هتل پنج ستاره ای کـه سیما مسافرش بوده ، موسیقی زنده‌ی کوبایی اجرا مـیکرده. ده سال پیش سیمای چهل و چهار ساله تو رستوران مجلل هتل عاشق مردی مـیشـه کـه نـه او اجازه خروج داشته و نـه سیما راه موندن. حالا ده ساله کـه این رابطه ادامـه داره و شاهد ارتباط از طریق نامـه و کاغذ و مسافر، اجازه داشتن موبایل مردم درون کوبا و دسترسی محدود مردم کوبا بـه اینترنت شده و هنوز این رابطه از راه دور ادامـه داره. حالا راهول کافه کوچک با موسیقی زنده‌ی خودش رو درون شـهر ترینیداد داره و مطب دندون‌پزشکی سیما، هر سال چند ماه تعطیل مـیشـه. راهول هنوز اجازه خروج بـه خاطر فعالیت‌هایی کـه داشته رو پیدا نکرده و سیما هنوز فکر نمـیکنـه زندگی براش اینجا ممکنـه.
راهول و سیمایی کـه هر کدوم از ازدواج قبلیشون بچه ‌هایی دارن کـه تو این ده سال بزرگ شدن ، هنوز براشون هاوانا، این شـهر رنگی و قدیمـی، شـهر و محل دیدار‌هاشونـه. شـهر تو بالکن سیگار کشیدن‌ها و مردم رهگذر با لباس‌های رنگی رو تماشا . شـهر یدن و آخر شب مست و عاشق بـه اتاق برگشتن!
#هاوانا #کوبا

Read more

Media Removed

☘️ عدم اعتماد بـه نفس فقط بـه نپوشیدن لباس‌های رنگی، صحبت ن درون جمع و یـا رضایت نداشتن از ظاهر ختم نمـی‌شـه. امروز توی باغ کتاب سه-چهار ساعتی توی یـه کافه نشسته‌بودم و کارامو انجام مـی‌دادم، سه که تا نوجوون ۱۷-۱۸ ساله اومدن پیشم و با تعجب ازم پرسیدن کـه چجوری تنـها اومدم بیرون؟! یکیشون مـی‌گفت تنـهایی ... 🍓☘️
عدم اعتماد بـه نفس فقط بـه نپوشیدن لباس‌های رنگی، صحبت ن درون جمع و یـا رضایت نداشتن از ظاهر ختم نمـی‌شـه.
امروز توی باغ کتاب سه-چهار ساعتی توی یـه کافه نشسته‌بودم و کارامو انجام مـی‌دادم، سه که تا نوجوون ۱۷-۱۸ ساله اومدن پیشم و با تعجب ازم پرسیدن کـه چجوری تنـها اومدم بیرون؟! یکیشون مـی‌گفت تنـهایی حوصله‌ش سر مـی‌ره، یکی دیگه کـه اتفاقن خیلی هم خوشگل بود مـی‌گفت که تا حالا تنـهایی رستوران یـا کافه نرفته!!!، و اون یکی سینما رفتنِ تنـهایی من براش خیلی عجیب بود.
واقعیت اینـه‌که فرار از تنـهایی یکی از نمودهای اصلی نداشتن اعتماد بـه نفس‌ه.
تازه فقط توی تنـهایی‌ه کـه مـی‌شـه بـه درون سفر کرد و به کلی نتیجه خوب رسید. مـی‌تونید خودتونو بیش‌تر ببینید و بشناسید، بیش‌تر وقت دارید بـه اطراف، آدم‌ها، روابط‌‌شون توجه کنید.
تازه وقتی نقطه‌ضعف‌ها رو پیدا مـی‌کنید کم‌کم روشون کار کنید که تا اعتمادبه‌نفس‌تون روزبه‌روز بیش‌تر بشـه.
اون‌چه کـه اهمـیت داره نـه رنگ پوست، نـه وزن ، نـه مارک رژلب، نـه لباس و نـه مدل دماغ‌تونـه! بلکه نگاه شما بـه اطرافه کـه مـی‌تونـه ازتون انسانی متفاوت بسازه. باور کنید اینا شعار نیست. من خودم آدم بـه شدت بی‌اعتمادبه‌نفسی بودم توی نوجوونی، روانکاوم (بله روانکاو، نـه خجالت داره و نـه عیبه، کاملن ضروریـه درون دنیـای امروز) کلی بهم کمک کرد و خودمم تلاش کردم که تا این حرفارو شعار ندونم، الان همشون تجربیـات من شدن.
.
عدر سعدیـه، بهمن ۹۶ : @naqmehyazdani

Read more
از كتاب ١٥٠سال/١٥٠طراح اگر از آن دسته افرادی هستید کـه علاقه‌ی زیـادی بـه کیف و کفش دارند، بی‌شک که تا به حال نام برند پرادا را شنیده‌اید و کم و بیش با دیزاین‌های منحصر بـه فرد آن آشنایی دارید. این برند درون سال ۱۹۱۳ مـیلادی، توسط ماریو پرادا و برادرش درون یکی از پایتخت های مد جهان، ایتالیـا (مـیلان) تاسیس شد. ... ✨از كتاب ١٥٠سال/١٥٠طراح✨
اگر از آن دسته افرادی هستید کـه علاقه‌ی زیـادی بـه کیف و کفش دارند، بی‌شک که تا به حال نام برند پرادا را شنیده‌اید و کم و بیش با دیزاین‌های منحصر بـه فرد آن آشنایی دارید. این برند درون سال ۱۹۱۳ مـیلادی، توسط ماریو پرادا و برادرش درون یکی از پایتخت های مد جهان، ایتالیـا (مـیلان) تاسیس شد. دفتر مرکزی این برند درون مـیلان هست و همچنین بیش از ۲۵۰ فروشگاه درون سراسر جهان دارد. رئیس و طراح مد ارشد برند پرادا و همچنین مـیو مـیو (Miu Miu)، مـیوچیـا پرادا (Miuccia Prada) است.
این برند سعی مـی‌کند لوگو و نام برند را با اندازه‌های بزرگ و آشکار روی اجناس نزند، هدف او این هست که خریداران به منظور به رخ کشیدن نام برند اجناس را خریداری نکنند بـه همـین دلیل لوگو و لیبل کوچکی دارد.
این برند وظیفه‌ی مـهمـی را بر عهده داشت آن هم تامـین‌ لباس‌های خاندان سلطنتی ایتالیـا بود کـه یکی دیگر از دلایل محبوبیت و شـهرت این برند مـی‌باشد.

کمـی بعد لوئیزا پرادا، بـه نام موچیـا بـه این تجارت ملحق شد.
موچیـا به منظور توسعه‌ی این برند با تاجری ایتالیـایی ( پاتریزیو برتلی) شراکت کرد. سال بعد موچیـا وارث این کمپانی و برند شد. او با خلاقیت و نوآوری خود توانست پارچه‌ای نایلونی تولید و عرضه کند کـه بافتی شبیـه بـه ابریشم دارد کـه امروزه درون سراسر جهان و در دنیـای مد مورد استفاده قرار مـی‌گیرد. چند سال بعد اولین کالکشن کفش های زنانـه این برند رونمایی شد. به منظور نمایش هرچه بیشتر کالکشن‌ها و سبک، این برند تصمـیم بـه بازگشایی فروشگاهی درون (ویـا دلا اسپیگا) گرفت و با این کار دیزاین‌های خود را درون معرض دید عموم مردم قرار داد. سال بعد پرادا موفق بـه عرضه کوله‌پشتی‌ شد. این برند با بازگشایی فروشگاهی درون مادرید و نیویورک درون سطح بین‌الملل پیشرفت خود را آغاز کرد.
چندی بعد موچیـا با شریک تجاری خود برتلی ازدواج کرد و فروشگاه‌های دیگر برند پرادا را درون توکیو، لندن و پاریس افتتاح کرد. همچنین درون همـین حین بـه طراحی و رونمایی برند جدیدی با نام تجاری مـیو مـیو (Miu Miu) پرداخت کـه محصولات این برند شامل کیف و کفش، اکسسوری و لباس‌های زنانـه مـی‌باشد.
@prada #prada #fashion #life #style #love #girl #book #photography #like #design #designer #لباس #مانتو #تهران #ايران

Read more

_ خلق خدا هجوم آوردند بـه پیج نماینده #ولی_فقیـه رشت و پسرش کـه شما ها #دزد و مفسد هستید و از #بیت_المال برداشتید! @reza_ramezani_gilani @ahmadramezani_h ولو اینکه هدف مبارزه با #اشرافی گری ست مردم برداشت #فساد و رانت مـی کنند. . اولا اینکه این دو عیکی نیست! روی #ساعت اصلی عدد ۱۲ و ۲ و ۱۰ حک ... _
خلق خدا هجوم آوردند بـه پیج نماینده #ولی_فقیـه رشت و پسرش کـه شما ها #دزد و مفسد هستید و از #بیت_المال برداشتید!
@reza_ramezani_gilani
@ahmadramezani_h
ولو اینکه هدف مبارزه با #اشرافی گری ست مردم برداشت #فساد و رانت مـی کنند.
.
اولا اینکه این دو عیکی نیست!
روی #ساعت اصلی عدد ۱۲ و ۲ و ۱۰ حک شده اما روی ساعت این پسر عددی نوشته نشده.
دوما از کجا معلوم کـه آیـا #فیک باشـه یـا خیر؟ آیـا این #قیمت خنده دار نیست؟
سوما از کجا معلوم #هدیـه پدر همسرش نباشـه کـه مجبور بـه پوشیدن باشـه!
چهارم چرا اول بـه خودش پیـام ندادید که تا بعد از اطمـینان آبروش رو ببرید! .
شما زمان #انتخابات کجا بودید کـه آموزش و پرورش با #رانت لباس قاچاقی وارد کرد اما شما نگران بودید درون مقابل #سلبریتی های طرفدار #روحانی ایستادگی کنید، حالا بـه #آقازاده های دست بیستم بدون علم اتهام مـی زنید.

Read more

Advertisement

خانم ها و آقایـان آیـا مـیدانستید کـه مـی توان تنـها با سی دقیقه آفتاب و یـا ده دقیقه استفاده از دستگاه سولاریوم برنزه شد و به مدت شش ماه برنزه ماند؟؟!! @salamativazibaei کربن ای****تنـها برنزه کننده با ماندگاری شش ماه درون ایران**** کاملا گیـاهی و ویتامـینـه @salamativazibaei درون رنگهای شکلاتی ... خانم ها و آقایـان آیـا مـیدانستید کـه مـی توان تنـها با سی دقیقه آفتاب و یـا ده دقیقه استفاده از دستگاه سولاریوم برنزه شد و به مدت شش ماه برنزه ماند؟؟!! @salamativazibaei
کربن ای****تنـها برنزه کننده با ماندگاری شش ماه درون ایران**** کاملا گیـاهی و ویتامـینـه @salamativazibaei
در رنگهای شکلاتی طلایی ،تیره و خیلی تیره
CARBONEX

کاملا گیـاهی و ویتامـینـه (((تمامـی توضیحات ذکر شده بر روی محصول مندرج است))) 🔴ویتامـینـه
🔴دارای آلوورا به منظور حفظ طراوت و جلوگیری از خشکی پوست 🔴دارای کیوتن به منظور جوانسازی پوست
🔴مناسب به منظور پوست های حساس
🔴تنـها محصول برنزه کننده قابل استفاده همزمان از طریق آفتاب و دستگاه سولاریوم درون ایران
🔴تنـها محصول برنزه کننده مخصوص صورت و بدن درون ایران
برایب اطلاعات بیشتر با مشاورین ما تماس حاصل فرمایید 🔴بدون رنگ دهی بـه لباس 🔴قابل استفاده به منظور دو نفر
ساعت تماس
شنبه الی چهاشنبه : 9:30_17:30
پنجشنبه‌ها : 9:30_16
شماره تماس مشاوره:
خطوط ثابت:
021 26760059
021 26760079
پاسخگویی بـه سوالات فقط از طریق تماس تلفن امکان پذیر است.

شماره تماس جهت اخذ نمایندگی و مشاوره مخصوص داروخانـه ها،پزشکان و مراکز پخش :
09128384801
09128384802
🔴توجه : پاسخگویی بـه سوالات فقط از طریق تماس تلفن امکان پذیر هست 🔴
#عروسی #جشن #هنرمندان #بازیگران #هنرمندان_زن_ایرانی #حاشیـه #آرایش #آرایشگر #دابسمش #ان # #مدلینگ_ایران #مدل #اخبار #خبر #نامزدی

Read more

Media Removed

: نمونـه هایی از لباسهای دوخته شده با الگوهای آماده سایزبندی کودوجوان ترک زاسا توسط اعضای گروه VIP الگوهای آماده کودوجوان ترک از دو که تا دوازده سال هست شامل بالاتنـه جلو پشت آستین شلوار مـیشـه این الگو هم به منظور هم پسر استفاده مـیشـه و پک بسیـار خوب و راحتی هست که بر اساس سن کودک از اون استفاده ... :
نمونـه هایی از لباسهای دوخته شده با الگوهای آماده سایزبندی کودوجوان ترک زاسا توسط اعضای گروه VIP 💠💠💠💠💠💠💠 الگوهای آماده کودوجوان ترک از دو که تا دوازده سال هست شامل بالاتنـه جلو پشت آستین شلوار مـیشـه
این الگو هم به منظور هم پسر استفاده مـیشـه و پک بسیـار خوب و راحتی هست که بر اساس سن کودک از اون استفاده مـیکنیم.

این الگو امتحان شده ، بی نقص ،کامل ،هدفدار و خوش فرم با طراحی کامپیوتری هست .
استفاده از این الگوی خاص و بی نظیر را بـه تمام مادران عزیز و خیـاط های لباس کودک ، مزونـها ، تولیدی ها و هنرجویـان خیـاطی پیشنـهاد مـیکنم.

هزینـه تمام شده این پک 130 هزارتومان هست کـه شامل هزینـه چاپ ، بسته بندی ،ارسال پستی ، جزوه و گروه رفع اشکال مـیشـه.

برای سفارش مبلغ فوق بـه دایرکت یـا واتسپ یـا تلگرام پیـام بدین که تا شماره کارت را درون اختیـارتون قرار بدم بعد کارت ب کارت کنید و عاز واریز و اسمتون و آدرس، کدپستی و شماره تماس بدین که تا پک را براتون آماده و ارسال کنم .
با کمترین هزینـه با ارزش ترین و زیباترین لباسها را به منظور فرزندانتون بدوزین و لذت ببرین 👗👚👕👖🌸🎽

Read more

اگه دنیـا دست ما ا بود تموم دیوارارو پر از نقاشی هایِ رنگارنگ مـیکردیم و پشتِ درِ همـه ی خونـه ها هزارتا گلدونِ شمعدونی مـیذاشتیم، اتوبوسایِ بدونِ سقفِ زمستونی مـیساختیم و روزایِ بارونی رو یـه جورِ قشنگتر رقم مـیزدیم، کتابِ مـهربونی رو بـه عالمٌ آدم هدیـه مـیدادیم و واسه عصرایِ غم انگیزِ جمعه یـه عالمـه ... 🔻 اگه دنیـا دست ما ا بود تموم دیوارارو پر از نقاشی هایِ رنگارنگ مـیکردیم و پشتِ درِ همـه ی خونـه ها هزارتا گلدونِ شمعدونی مـیذاشتیم، اتوبوسایِ بدونِ سقفِ زمستونی مـیساختیم و روزایِ بارونی رو یـه جورِ قشنگتر رقم مـیزدیم، کتابِ مـهربونی رو بـه عالمٌ آدم هدیـه مـیدادیم و واسه عصرایِ غم انگیزِ جمعه یـه عالمـه جیغِ بنفش و بادکنکایِ رنگی و تاب بازی تجویز مـیکردیم، به منظور مردا کلاسِ نحوه ی بافتنِ مویِ دلبر مـیذاشتیم و یـادشون مـیدادیم علاجِ خستگی و غٌرغٌرهای زنونـه محبتایِ بی دریغِ مردونـه ست ...
اگه دٌنیـا دست ا بود ماشینایِ رنگی شـهرو پر مـی و همـه ی عاشقا لباس گلگلی مـیپوشیدن، دیگهی بـه غٌرغٌرهایِ شیرینِ ونـه اعتراض نمـیکرد و صدایِ کوچولویِ درونمون بـه دٌنیـا شادی هدیـه مـیداد ...
حالا کـه همـه ی دنیـا دستمون نیست و نمـیتونیم جلویِ جنگ و دود و بی رنگیِ دنیـارو بگیریم، مـیتونیم دنیـایِ خودمونو آدمای اطرافمونو بسازیم مـیتونیم بـه قشنگیـامون باور داشته باشیم و برایِ حالِ خوبِ دیگران یـه دلیلِ محکم خلق کنیم، خوش رنگ لباس بپوشیم و با دستبندا و انگشترایِ رنگیمون شوقِ دیدنِ قشنگیـای دنیـارو بـه آدما هدیـه بدیم، احساساتِ پرشورمون رو بی بهونـه بروز بدیم و از خنده های بلندمون نترسیم، تو دنیـایِ شیرینِ خودمون شجاعانـه بیم و اونقدر بچرخیم کـه سرمون گیج بره و بدیـای دنیـا از نگاهمون دورشـه ...
همـه ی دنیـا دستمون نیست اما مـیتونیم با فرفری موها و لاک هایِ اکلیلی و براقمون بـه همـه بگیم "ها شادی و سرخوشی رو فریـاد مـیزنن" و از نگاهِ هیچ آدمـی نترسیم و بخاطرش شادیـامونو قیچی نکنیم ...
همـه ی ما کوچولوهایی هستیم کـه اگه بخوایم خوب بلدیم از بعد دنیـایِ خودمونو اطرافیـانمون بربیـایم و به قشنگیزترین حالت ممکن بسازیمشون ....
پس دنیـاتونو بـه مـهربونیـامون بسپارین و دلبرونـه کنارمون باشین 😍
.
#نازنین_عابدین_پور
#روزمون_مبارک
......
@nazi_abedinpur
.
.
همـه #ان_قهرمان سرزمـین من ‌‌
‌‌‌
‌‌‌
‌‌ولادت حضرت معصومـه (س) و روز ، مبارک باد ❤️ 🌺

همـه ان، قهرمان هستند. با تگ این قهرمان‌ها، روزشان را تبریک بگویید.

Read more

Advertisement

Media Removed

نگاره‌ی‌ برگزیده امروز Congratulations to @fereshteh_hsn ▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄ . درون پانزده سالگی فکر مـیکردم درون بیست و چند سالگی‌ام حتماً کدبانوی خانـه‌ای چوبی درون ییلاقی‌ترین خطه‌ی سبزه شمالم... لباسِ محلیِ رنگارنگ بـه تن دارم و تنـها دغدغه‌ام بعد از باسواد شدنِ بچه‌های قد و نیم قدم ... 🌹 نگاره‌ی‌ برگزیده امروز 🌹
🌷Congratulations to @fereshteh_hsn
▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄
.
در پانزده سالگی فکر مـیکردم درون بیست و چند سالگی‌ام حتماً کدبانوی خانـه‌ای چوبی درون ییلاقی‌ترین خطه‌ی سبزه شمالم...
لباسِ محلیِ رنگارنگ بـه تن دارم و تنـها دغدغه‌ام بعد از باسواد شدنِ بچه‌های قد و نیم قدم حتماً حتما پختنِ غذاهای مورد علاقه‌ی همسرم باشد...
تنـها زنِ باسوادِ روستایی کـه هنوز گاز کشی نشده...
پزشکِ جوانی کـه به عشقِ عطرِ شالیزار و صدای قورباغه‌های دم صبح، قیدِ زندگی شـهری و مطبِ شیک را زده،
تا بی صبرانـه منتظرِ هفت ساله شدنِ سیرترشی‌هایش باشد...
مادری نمونـه باشم...
پرتقال را با عشق از درخت‌های باغم بچینم و برای بچه‌هایم پوست م...
شیرِهایمان را خودم بدوشم...
با مـهارت مربای بهارنارنج و شقاقل بپزم...
احتمالاً هر روز ظهر زیباترین پیراهنم را تن کنم و با قابلمـه ی غذا و ترشی، که تا مرکزِ بهداشتِ روستا بِدوَم که تا پدرِ بچه هایم گرسنـه نماند...
در راهِ برگشت بـه خانـه،دامنم پر شود از تمشک‌های وحشی،
و دست‌های رنگی و زخمـی‌ام، دردناکترین حادثه‌ی زندگی ام باشد...
همسرم،گاهی دم غروب با یک دسته گُلِ وحشی بـه خانـه برگردد و بگوید:
فردا به منظور خرید بـه شـهر مـیرویم...
و من و بچه ها که تا صبح از ذوق خوابمان نَبَرَد...
من امروز همان ِ بیست و چندساله‌ی ساکنِ شـهرم کـه هنوز کاملاً پزشک نشده اما به منظور حالِ دلهایتان "خیـال بافی" تجویز مـیکند...
.
#الناز_شـهرکی
.
▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄
لطفا از گالری زیبای این هنرمند دیدن کنید 🎀
▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄
🌹Follow @dailytumblrshot
🌹official tag #DailyTumblr
🚫No stolen & Internet photos🚫

Read more

Media Removed

Part.akhar _به نظرت اين مراسمو کى ميبره؟ _معلومـه ديگه منو تامى ملکه و پا..د..شاه. _هى ...دارى...به...واى اينا کين ديگه. _اووووه بيزل و دوس مدلش ديگه.. اميدى بـه برنده شدن ندارم...اهههه ... صندلى رو برام کشيد که تا بشينم عرق کرده بودم و استرس داشتم. _جاستين اين همـه تشريفات لازم ... Part.akhar
_به نظرت اين مراسمو کى ميبره؟
_معلومـه ديگه منو تامى ملکه و پا..د..شاه.
_هى ...دارى...به...واى اينا کين ديگه.
_اووووه بيزل و دوس مدلش ديگه.. اميدى بـه برنده شدن ندارم...اهههه ...
صندلى رو برام کشيد که تا بشينم عرق کرده بودم و استرس داشتم.
_جاستين اين همـه تشريفات لازم بود؟
_اره...براى برنده شدن اره عزيزم..ما رقيب هاى زيادى داريم.
_پس برنده ميشم اره..؟
_صد درون صد...
پسر طلايى..بيزل..پادشاه..تمامى چشم ها بهشـه. ولى اون با منـه.
واااااااى کارا. با اون لباس تنگ دويدم سمتش و بغلش کردم.
جس: کارااااا واى خدا دلم برات تنگ شده بود..
کارا: باربى؟ خوبى؟ ...واى واى بزار ببينمت.
بعد منو از خودش جدا کرد.
_هنوزم خوشگلى.
_اوووه مرسى بيا بريم بشينيم.
کارا: هى..جاسو ديدم چقد خوشگل شده بود.
بهش لبخند زدم. بعد دور که تا دور سالن دنبال آشنا گشتم تنـهاى ک پيدا کردم سلنا بود مممم بد نشده بود چرا چاق شده انقد ؟؟
⏩فلش بک⏩
دو ماه از دوستيمون ميگذره حالا سرم حسابى گرم کار شده از اين مدشو ب اون مدشو جاستين کـه همش درگير آلبومشـه البته من چينم و اون کاليفرنيا..حق داره بى توجه باشـه ارى هم کـه مشفول کنسرتاشـه منم کـه همش غر مي مث الان اهههه غررررر 😣
⏪زمان حال⏪
سالن پر از همـهمـه ى ادماى معروف و چيک چيک فلش دوربينا و خبر نگارا بود.. يه دفعه جيغ جمعيت بلند شد همـه بـه سمت درون ورودى خيره شدن.
_ليديز اند جنتلمننن واااااانننن....دايرکشننننننن.
من حسابى ذوق کردم جيغ کشيدم و دويدم سمتشون کارا هم اومد دنبالم.
کارا : لياااااااام.
همـه پسرا بـه ما خيره شدن جز ليام کره اين بشر.
جسيکا: هرى..لويى..زين..نايلللل. واى خدا چقد از ديدنتون خوشحالم.
بلخره ( خخخ) مراسم شروع شد حتى اوباما هم بوود وقتى اوباما رو صدا که تا ملکه و پادشاه سال رو معرفى کنـه دل تو دل من نبود جاستين کـه کااملا ريلبود ولى من نـه
اوباما: حرف زدن کافيه ميرسيم بـه معرفى ملکه و پادشاه...کسى نيستن جززززز.....خب بزارين کـه يکم اذيت کنم ملکه يک مدله.
با اين حرفش جاستين بهم چشمک زد.
_جاااااااستين بيبررررررر و جسيکا پالووووووين.
همـه جيغ ميکشيدن و دست ميزدن خبرنگارا دويدن سمت ما و تند تند عميگزرفتن.
_جاستينننننن...تبريک ميگم..دو دقيقه بيشتر وقت ندارى.
همـه سالن دست ميزدن و تقريبا يک دقيقه وقتش رفت.
جاس: خيله خب خيله خب خفه شين وقت ندارم.. همـههه سالن ترکيد از خنده و بعد سکوت.
بعد از کلى حرف زدنش گفت
_ما هيچوقت از هم جدا نميشيم. دوست دارم جسى. دوست دارم...

Read more

Media Removed

برای علیرضایی(جهانبخش) کـه هیچوقت خودش را گم نکرد: . درون سن هیجده سالگی بود کـه برای اولین بار لباس مقدس داماش گیلان را برتن کرد درون لیگ برتری کـه همـه بازیکنان شبها خواب تیمـهای سرخابی پایتخت را مـی دیدند او فقط بـه درخشیدن درون داماش مـی اندیشید سنش کم بود اما اه بزرگی درون سر مـی پروراند. چهل و دوبازی و ده ... برای علیرضایی(جهانبخش) کـه هیچوقت خودش را گم نکرد:
.

در سن هیجده سالگی بود کـه برای اولین بار لباس مقدس داماش گیلان را برتن کرد درون لیگ برتری کـه همـه بازیکنان شبها خواب تیمـهای سرخابی پایتخت را مـی دیدند او فقط بـه درخشیدن درون داماش مـی اندیشید سنش کم بود اما اه بزرگی درون سر مـی پروراند. چهل و دوبازی و ده گل زده کم کم دلالهای فوتبالی را بـه سمتش سوق داد.
نـه تیتر اول شدن و عروی جلد روزنامـه های ورزشی و القاب هواداران سرخابی وسوسه اش کرد ونـه دلار تیم های عربی آنچنان مدهوشش کرد کـه از خود بیخود شده و سراسیمـه راهی آن کشور شود. آخر او علیرضا جهانبخش بود مـی دانست حتما یک برندفردی از خود بسازد. هویتی کـه تمام زندگی ورزشیش را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
گزینـه های روی مـیز و علیرضای هیجده ساله و تصمـیمـی سرنوشت ساز.
نـهایت امر با درایت درون یـازده خرداد نود و دو لیگ هلند را با تمام مصائبش انتخاب کرد آن سالهاشاید کمتری فکر مـی کرد روزی جهانبخش شاهزاده گیلانی گرانقیمت ترین لژیونر تاریخ ایران شود و روزنامـه ها به منظور تیتر اول قرار خبر پیوستنش بـه برایتون سر و دست بشکنند ...
او قدر خود و استعدادش را دانست و هیچگاه هویتش را دست خوش بازار گرمـی ها نکرد ...
به حق کـه شایسته ی بهترینـهاست... .
ارادتمندتان(گیله )
.
.

#علیرضاجهانبخش #داماش #داماشی #داماش_گیلان_داماشیـها #رشت #رشتی #رشتیـها #گیلان #گیلانی

Read more

Advertisement

Media Removed

سلام مصطفی جان @javaheri.mf #داداش گلم امروز کـه الحمد لله رخت دامادی بر تن مـیکنی و زندگی مشترکت رو آغاز مـیکنی رو بهت از صمـیم قلبم تبریک مـیگم عزیز دل برادر آرزوی هر مادری هست کـه پسرش رو درون لباس #دامادی ببینـه و همچنین آرزوی هر برادری اینـه کـه تو #عروسی #برادرش دوشادوش برادر باشـه اما تقدیر طوری ... سلام
مصطفی جان @javaheri.mf
#داداش گلم امروز کـه الحمد لله رخت دامادی بر تن مـیکنی و زندگی مشترکت رو آغاز مـیکنی رو بهت از صمـیم قلبم تبریک مـیگم
عزیز دل برادر
آرزوی هر مادری هست کـه پسرش رو درون لباس #دامادی ببینـه و همچنین آرزوی هر برادری اینـه کـه تو #عروسی #برادرش دوشادوش برادر باشـه
اما
تقدیر طوری نوشته بود کـه #قلب # و من الان تو #مشـهد پیش تو و تن هامون همدان باشـه
#داداش گلم وقتی قامت رعنای تورو تو لباس دامادی دیدم ناخواسته #اشک_شوق بر چشمانم نشست و برات آرزوی یک عمر زندگی مشترک مملو از توجهات #امام_زمان کردم
خدا رو شکر و سپاسگزارم کـه از یکی از بهترین از بهترین خانواده ها رو درون مسیر تو کـه بهترین #برادر هستی قرار داد
#عزیز_دلم
در این روز عزیز برات از صمـیم قلب آرزوی خوشبختی مـیکنم و امـیدوارم با دستان مولود امروز و این روز ها زندگی سراسر شـهد و خوشبختی داشته باشی
عدامادی اش رو نذاشتم کـه خدای نکرده چشم نخوره
#برادرانـه
#عاشقانـه
#مادرانـه

Read more

Media Removed

مـی‌خوام یـه اعتراف م! من چند سال پیش دیوانـه‌وار عاشق شدم،وقتی کـه فقط ده سال داشتم،عاشق یـه لاغر و قدبلند شدم کـه عینک ته استکانی مـی‌زد و پونزده سال از خودم بزرگ‌تر بود،اون هر روز بـه خونۀ پیرزن همسایـه مـی‌اومد که تا ازش پیـانو یـاد بگیره. ازقضا زنگ خونۀ پیرزن خراب بود و معشوقۀ دوران کودکی من،مجبور ... مـی‌خوام یـه اعتراف م!
من چند سال پیش دیوانـه‌وار عاشق شدم،وقتی کـه فقط ده سال داشتم،عاشق یـه لاغر و قدبلند شدم کـه عینک ته استکانی مـی‌زد و پونزده سال از خودم بزرگ‌تر بود،اون هر روز بـه خونۀ پیرزن همسایـه مـی‌اومد که تا ازش پیـانو یـاد بگیره.
ازقضا زنگ خونۀ پیرزن خراب بود و معشوقۀ دوران کودکی من،مجبور بود زنگ خونۀ ما رو بزنـه، منم هر روز با یـه دست لباس اتو کشیده مـی‌رفتم پایین و در رو واسه ش باز مـی‌کردم، اونم مـی گفت: «ممنون عزیزم!» لعنتی چقدر تو دل برو مـی‌گفت عزیزم.
پیرزن همسایـه چند ماهی بود کـه داشت آهنگ «دریـاچه قو » چایکوفسکی رو بهش یـاد مـی‌داد و اون خوشبختانـه این قدر بی‌استعداد بود کـه نتونـه آهنگ رو یـاد بگیره،به هر حال تمرین بـه بی‌استعدادی چربید و اون کم کم داشت آهنگ رو یـاد مـی‌گرفت.
اما پشت دیوار،حال و روز من چندان تعریفی نداشت،چون مـی‌دونستم پیرزن همسایـه فقط بلده همـین آهنگ دریـاچه قو رو یـاد بده و بعد از اون دیگه خبری از عزیزم گفتن‌ها و صدای زنگ‌ها نخواهد بود!
واسه همـین همۀ هوش و ذکاوتم رو بـه کار گرفتم و یـه روز با سادیسم تمام،یواشکی چند صفحه از نت‌های آهنگ رو کش رفتم و تا جایی کـه مـی‌تونستم نت ها رو جابجا کردم و از نو نوشتم و گذاشتم شون سر جاش.
اون لحظه صدایی تو گوشم داشت فریـاد مـی کشید،فکر کنم روح چایکوفسکی بود.
روز بعد و روزهای بعدش ه دوباره اومد و شروع کرد بـه نواختن «دریـاچۀ قو».شک ندارم کل قوهای دریـاچه داشتن زار مـی‌زدن،پیرزنـه فقط جیغ مـی‌کشید،روح چایکوفسکی هم تو گور داشت مـی‌لرزید.
 تنـهای کـه این وسط لذت مـی برد،من بودم،چون مـی دونستم پیرزنـه هوش و حواس درست و حسابی نداره کـه بفهمـه نت‌ها دست‌کاری شدن.
همـه‌چی داشت خوب پیش مـی‌رفت،هر روز صدای زنگ،هر روز «ممنونم عزیزم» و هر روز صدای پیـانو بدتر از دیروز!
تا اینکه پیرزنـه مُرد،فکر کنم دق کرد!بعد از اون دیگه ه رو ندیدم،ولی بیست سال بعد فهمـیدم تو شـهرمون کنسرت تک نوازی پیـانو گذاشته.
یـه سبد گل گرفتم و رفتم کنسرتش،دیگه نـه لاغر بود و نـه عینکی، همۀ آهنگ ها رو هم با تسلط کامل زد که تا اینکه رسید بـه آهنگ آخر.یکهو دیدم همون نت های تقلبی من رو گذاشت رانو، این بار علاوه بر روح چایکوفسکی بـه انضمام روح پیرزنـه،تن خودمم داشت مـی‌لرزید؛دریـاچۀ قو رو بـه مضحکی هر چه تموم‌تر با نت‌های قلابی من اجرا کرد،وقتی کـه تموم شد سالن رفت رو هوا!
کل جمعیت ده دقیقه سر پا داشتن تشویقش مـی ، از جاش بلند شد و تعظیم کرد و اسم آهنگ رو گفت،اما اسم اون آهنگ دریـاچه قو نبود!اسمش شده بود «وقتی کـه یک پسر بچه عاشق مـی‌ شود.»
#قهوه_سرد_آقای_نویسنده

Read more

Media Removed

نامـه مـهران مدیری به منظور عمو فیتیله ای های غمگین این روزهایمان درون تمام سالهای طولانی کـه خنده را بهما و بچه هایمان نشاندید،ی به منظور تقدیر از شما بیـانیـه ای صادر نکرد. هر چه به منظور خوشحالی بچه ها، خاک صحنـه خوردید و زیر پروژکتورهای داغ استودیوها خیس عرق شدید، هر چه بـه کودکان سرزمـینم، درون قالبهای شاد ... نامـه مـهران مدیری به منظور عمو فیتیله ای های غمگین این روزهایمان

در تمام سالهای طولانی کـه خنده را بهما و بچه هایمان نشاندید،ی به منظور تقدیر از شما بیـانیـه ای صادر نکرد.

هر چه به منظور خوشحالی بچه ها، خاک صحنـه خوردید و زیر پروژکتورهای داغ استودیوها خیس عرق شدید،
هر چه بـه کودکان سرزمـینم، درون قالبهای شاد و متنوع، از خدا و دین و اخلاق و انسانیت و آزادگی و جوانمردی و وطن دوستی آموختید،
هر چه بخاطر لبخند معصومشان، لباس نوزاد و پیرزن بـه تن کردید، و الاغ و مرغ و خروس و سگ و گربه و ... شدید،
کسی از شما قدردانی نکرد، بـه چشمـی نیـامد.

در سفرهای دور و دراز از جاده های صعب العبور بـه مناطق محروم، به منظور نوازش و تشویق کودکان مستعد اما محروم و بی چیز،
کسی همراهتان نشد.

نجات آن اعدامـی اهل بم، بخاطر نامـه ای کـه هشت ساله اش برایتان نوشته بود و دوندگی های شما رای ندید.

دلجویی تان از خانواده های داغدار بچه های قربانی درون آن ورزشگاه لعنتی کـه دلیلی جز سوء مدیریت مسئولین و مدیران مربوطه نداشت،
حضور مداومتان درون آسایشگاه بچه های معلول ، کودکان سرطانی، اهدای خون ، برنامـه های کوچک و بزرگ نیکوکاری،... هیچکدام از اینـها چیزی نبودند کـه به چشم مسئولین و ایضا، بسیـاری از ما مردمان این آب و خاک بیـاید و تحسینی و تشکری را بدرقه ی خستگی هاتان کند... اما، تنـها یک اشتباه کافی بود که تا سیل پیـامـها و لعن و نفرین ها و خط و نشان کشیدن ها را بـه سویتان سرازیر کند،
رگ غیرت و تعصب قومـی و نژادی را ، بر گردن جماعتی برآورد و سیل جمعیت را بـه خیـابانـها بکشاند،
سوژه ی طراز اول بحث گروههای مجازی و بهانـه ی انتقام کشی اهل سیـاست و صاحبان قدرت شوید،
و پذیرش اشتباه و عذرخواهی صادقانـه تان را هم نـهی ببیند و نـهی بشنود و نـهی بپذیرد... من نگران شما هستم، عموهای دوست داشتنی فیتیله ای!
اگر چه فرزندان من دیگر آنقدر قد کشیده اند کـه کمتر پای برنامـه تان بنشینند،
و خودم آنقدر این روزها گرفتار شده ام کـه کمتر بیـاد آورم که؛
نظاره ی عمـیق ترین شادی ها و قهقهه ی کودکانم را ، حین تماشای فیتیله ی زیبای شما تجربه کرده ام!
که بهای این خاطره را، سپید شدن موی شما پرداخته،

دستتان را مـی بوسم
و دعا مـی کنم درون این روزهای سخت، درون روزگاری کـه خطای انسان جایزالخطا رای برنمـی تابد،
و تاوان تعصبات و انتقام کشی ها را ، نـه مدیران صاحب قدرت، کـه همان اهالی هنر و اندیشـه ی زیردست و خاک صحنـه خورده مـی پردازند،
که رسم مروت و انصاف از مـیانمان رخت برنبندد،
و ما و بچه های ما را از ادامـه ی حضورتان درون قاب تصویر محروم نکند.

Read more

Media Removed

الله الله الله،ماشاالله،لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ چند روز پيش اين #نقاشى رو روى ميز #نازدانـه خانم ديدم نميدونم براى چى و به چه منظورى كشيدتش اما هر چى هست نشان دهنده ى ديدگاه #نازدانـه_خانم بابا درون مورد حجابِ. الحمدلله درون روش #تربيت من و بانو بـه غير از #تشويق و هدايت ... الله الله الله،ماشاالله،لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ
چند روز پيش اين #نقاشى رو روى ميز #نازدانـه خانم ديدم
نميدونم براى چى و به چه منظورى كشيدتش اما هر چى هست نشان دهنده ى ديدگاه #نازدانـه_خانم بابا درون مورد حجابِ.
الحمدلله درون روش #تربيت من و بانو بـه غير از #تشويق و هدايت غير مستقيم،هرگز فشار و اجبارى درون امور اعتقادى و خصوصاً انتخاب نوع پوشش براى بچه ها وجود نداره حتى محمّد كوچولو هم خودش درون انتخاب لباس چه خريد و چه پوشيدن آزاده(براى همينـه كه گاهى اوقات از صب که تا بعد از ظهر آقا فقط با پوشك تو خونـه رژه ميره 😐)
يكى از نكاتى كه من هميشـه بـه فاطمـه خانم متذكّر ميشم اينـه كه:م هميشـه يادت باشـه كه من و مادرت از اين كه تو #چادر رو بـه عنوان #حجاب انتخاب كردى خيـــــلى خوشحاليم و بهت افتخار ميكنيم اما درون هر زمان و در هر حالى تو # عزيز و نازدانـه ى ما هستى و ما انتخابت را قبول داريم و بهش احترام ميگذاريم
فقطططط يادت باشـه كه ما راضى نيستيم بـه خاطر دل ما كارى را بكنى كه دوست ندارى
انتخاب نوع حجاب موضوعيه كه بـه رابطه ى تو و خدا مربوطه و اگر با علم و آگاهى و شناخت نباشـه يه روزى بـه خودت ميايى كه از هر #بى_حجابى بى حجاب ترى با اين تفاوت كه يه پارچه ى سياه شمل چادر با خودت حمل ميكنى

Read more

Media Removed

چشم زخم چیست مراقب چشم زخم باشیم 🏻 خونـه ها پر شده از بیماریـها و مشکلات... طلاق مرگ و مـیر و دلیل اون خود ماییم تعجب نکنید ان و برادرانم.... نیـازی نیست دیگران بدونند کـه آیـا من درون زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یـا نـه! نیـازی نیست از غذا یـا نوشیدنی خود عبگیریم آن را به منظور گروهها بفرستیم حتی ... چشم زخم چیست
مراقب چشم زخم باشیم 👌🏻
خونـه ها پر شده از بیماریـها و مشکلات...
طلاق مرگ و مـیر و دلیل اون خود ماییم
تعجب نکنید
ان و برادرانم....
نیـازی نیست دیگران بدونند کـه آیـا من درون زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یـا نـه!
نیـازی نیست از غذا یـا نوشیدنی خود عبگیریم آن را به منظور گروهها بفرستیم
حتی اگر همسرمون یـه دونـه شکلات واسمون مـیاره،از اون عمـیگیریم و مـی‌فرستیم گروه و زیرش مـینویسیم؛ ای تاج سرم ازت ممنونم❤

برادرم م...
شاید مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره...
شاید پسری وضعیت مالی مناسب فعلا به منظور ازدواج نداره... حواسمونو جمع کنیمـی آه نکشـه...
که آه یـه انسان دلشکسته عرش رو بـه صدا درمـیاره
نیـازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری مـیای جزییـات زندگی ما واسه دیگران مشخص شده!

دنیـای مجازی
واسه این ساخته نشده کـه ما بیـاییم شرایط زندگیمون رو بـه رخ دیگران بکشیم...
چون هر مردی وسعش نمـیرسه بـه زنش هدیـه بده....
م مراقب باش
هرکسی توانایی اینو نداره کـه مسافرت بره...
هرکسی نمـیتونـه بـه رستوران بره و هر ماه یـه ست لباس بخره....
یـه خانوم مـیاد جهیزیـه 70،80 مـیلیونی ش رو فیلم مـیگیره مـیزاره توی دنیـای مجازی کـه چشم همـه درآد...
هیچ فکر کردید شاید ی پدر نداره یـا پدر داره ولی مادر نداره کـه واسه جهیزیـه اش سنگ تموم بزاره...
یـا شاید پدری دستش بـه دهنش نمـیرسه...
مـیخوایم بـه کی فخر بفروشیم با این کارامون...
خدا عالمـه فقر فرهنگی داریم شاید... ان و برادرانم ما اهمـیت توکل بر خدا رو انکار نمـیکنیم...
رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید...
مـیایم توی گروهها جوک مـیزاریم...
دوست م زنگ زده بیـا خونمون من تنـهام...
و هزاران پست مشابه دیگر کـه داریم با زبون بی زبونی بـه نوجوونا و جوونا مـیگیم کـه این کارا عیب نیست...
کم کم داریم
با این جوکها نشون مـیدیم کـه عفت و عصمت یـه مسئله بی ارزشـه کـه هر پسری از راه برسه امون حتما خودشونو درون اختیـارش قرار بدن...
حواسمون باشـه کـه توی گروه ها ای کم سن و سال هم هستن کـه شاید فکر کنن دنیـای بیرون از فضای مجازی هم حتما اونطوری باشن

کسی داشت راه مـیرفت پایش بـه سکه ای خورد فکر کرد طلا هست نور کافی هم نبود،کاغذی را آتش زد کـه ببیند چه بوده دید یک سکه 50تومانی هست بعد متوجه شد کاغذی کـه آتش زده دو هزار تومانی بوده هست گفت: چی را به منظور چی آتش زدم!
واقعا این زندگی غالب ما انسانـهاست...
ادامـه را ذیل همـین پست دنبال کنید.👇

Read more

Media Removed

بابا چیزی نشده تشتشک های همـه پریده همش فیلم بود! تیـاتر بود آقا! داعشی درون کار نبود، همـه عینـه نقی معمولی بازیگر بودن! جلوی دوربین فیلم بازی مـی! پشت دوربین هم سیروس مقدم اشاره مـیکرد کات مـی،همـه عوامل فیلم کنار هم چایی مـیزدن اون لگد هم اصلاً نخورد پشت تلفن همـی نبود کـه بیـاد سراغ بچه ... ❌بابا چیزی نشده تشتشک های همـه پریده
همش فیلم بود!
تیـاتر بود آقا!
داعشی درون کار نبود، همـه عینـه نقی معمولی بازیگر بودن!
جلوی دوربین فیلم بازی مـی!
❌پشت دوربین هم سیروس مقدم اشاره مـیکرد کات مـی،همـه عوامل فیلم کنار هم چایی مـیزدن
اون لگد هم اصلاً نخورد
پشت تلفن همـی نبود کـه بیـاد سراغ بچه ها!
همش فیلم بود! ❌اما واقعیت ماجرا مـیدونی کجاست؟
واقعیت ماجرا،تو بیـابون های تنف و تلعفعر بود، اون جایی کـه داعش، محسن حججی رو زنده و زخمـی و تشنـه گرفتن!
اون جایی کـه این پاسدار انقلاب و مثل شیر شرزه تو چشم های دواعش نگاه مـیکرد و مرگ و به سخره گرفته بود! ❌واقعیت ماجرا خانطومان بود و لشگر 25 کربلا کـه 16 نفر از رعنا ترین جوانان این مملکت، کـه بعضی ها هم تازه داماد بودن مثل برگ پاییزی رو زمـین ریختند!
واقعیت ماجرا رو حتما از خانواده شـهدا، از و همسر و مادر شـهید حججی پرسید کـه وقتی عجوون رعناشونو، تو چنگال داعش دیدند، خنجر کفر و رو پهلوی جوونشون دیدن چی بهشون گذشت!
اونجا دیگه فیلمنامـه و کارگردان نبود کـه کات بده!
سکانس یک بار فیلمبرداری مـیشد اونم توسط خوده خدا! ❌واقعیت ماجرا رو حتما از همسر شـهید حاج عباس عبداللهی پرسید کـه وقتی فیلم دوره پیکر شـهیدش توسط داعش و دید چی بهش گذشت!
واقعیت ماجرا رو حتما از همسر شـهید اسکندری پرسید کـه وقتی سر شوهرش رو روی نیزه دید چه حالی شد!
واقعیت ماجرا رو حتما از اون نو عروسی پرسید کـه دو هفته قبل تو خرید عروسی بود و حالا حتما بند های کفن و باز کنـه که تا مردشو به منظور آخرین بار ببینـه!
واقعیت ماجرا رو حتما سالها بعد از نوزاد چند ماهه شـهید بلباسی پرسید کـه از چهار ماهگی یتیم شدن یعنی چی!
واقعیت ماجرا رو حتما از بچه های شـهدای مع حرم پرسید کـه از الان که تا شب عروسی حتما ماکت بابا شونو بغل کنن!
واقعیت ماجرا رو حتما از همسر تازه عقد کرده شـهید سیـاوشی شنید کـه ماشین عروسش کنار مراسم تشییع شوهرش پارک بود! ❌پسر جون اینا همش الکی بود!
فیلم اصلی رو معان حرم زینب کبری بازی د کـه فیلمشون تو عرش اعلی اکران خصوصی بود به منظور خوده خدا، فرش قرمز شونم با خونشون رنگین شد و جایزه بهترین بازیگر مرد هم از دست های حضرت زهرا گرفتن!
آره داداش
اینا همـه فیلمـه!
قهرمان های اصلی جای دیگه ان!

آگه نبودن معان حرم، لباس ناموس خیلی از این روشنفکرا، سر کلاشینکف بود! .

Read more

Media Removed

خانم ها و آقایـان آیـا مـیدانستید کـه مـی توان تنـها با سی دقیقه آفتاب و یـا ده دقیقه استفاده از دستگاه سولاریوم برنزه شد و به مدت شش ماه برنزه ماند؟؟!! @salamativazibaei کربن ای****تنـها برنزه کننده با ماندگاری شش ماه درون ایران**** کاملا گیـاهی و ویتامـینـه @salamativazibaei درون رنگهای شکلاتی ... خانم ها و آقایـان آیـا مـیدانستید کـه مـی توان تنـها با سی دقیقه آفتاب و یـا ده دقیقه استفاده از دستگاه سولاریوم برنزه شد و به مدت شش ماه برنزه ماند؟؟!! @salamativazibaei
کربن ای****تنـها برنزه کننده با ماندگاری شش ماه درون ایران**** کاملا گیـاهی و ویتامـینـه @salamativazibaei
در رنگهای شکلاتی طلایی ،تیره و خیلی تیره
CARBONEX

کاملا گیـاهی و ویتامـینـه (((تمامـی توضیحات ذکر شده بر روی محصول مندرج است))) 🔴ویتامـینـه
🔴دارای آلوورا به منظور حفظ طراوت و جلوگیری از خشکی پوست 🔴دارای کیوتن به منظور جوانسازی پوست
🔴مناسب به منظور پوست های حساس
🔴تنـها محصول برنزه کننده قابل استفاده همزمان از طریق آفتاب و دستگاه سولاریوم درون ایران
🔴تنـها محصول برنزه کننده مخصوص صورت و بدن درون ایران
برایب اطلاعات بیشتر با مشاورین ما تماس حاصل فرمایید 🔴بدون رنگ دهی بـه لباس 🔴قابل استفاده به منظور دو نفر
ساعت تماس
شنبه الی چهاشنبه : 9:30_17:30
پنجشنبه‌ها : 9:30_16
شماره تماس مشاوره:
خطوط ثابت:
021 26760059
021 26760079
پاسخگویی بـه سوالات فقط از طریق تماس تلفن امکان پذیر است.

شماره تماس جهت اخذ نمایندگی و مشاوره مخصوص داروخانـه ها،پزشکان و مراکز پخش :
09128384801
09128384802
🔴توجه : پاسخگویی بـه سوالات فقط از طریق تماس تلفن امکان پذیر هست 🔴
#عروسی #جشن #هنرمندان #بازیگران #هنرمندان_زن_ایرانی #حاشیـه #آرایش #آرایشگر #دابسمش #ان # #مدلینگ_ایران #مدل #اخبار #خبر #نامزدی

Read more

Media Removed

اينم ادامـه ى پست قبله !! وقتى ازم جواب خواستى بعد بشينو متناى طولانى رو بخون و جوابتو بگير !! اولا ميگن چرا هى از دست و پات عكس ميگيرى مگه عقده ى تتو دارى !! ببخش !! نميخوام از سينـه و بازوم و سيكس پكم يا ازگرفتن از مردم عكس بذارم !! چيزى بـه غير از دو که تا پا و يه دست ندارم كه زيرش متنامو حرفامو بنويسم چون ... اينم ادامـه ى پست قبله !! وقتى ازم جواب خواستى بعد بشينو متناى طولانى رو بخون و جوابتو بگير !! اولا ميگن چرا هى از دست و پات عكس ميگيرى مگه عقده ى تتو دارى !! ببخش !! نميخوام از سينـه و بازوم و سيكس پكم يا ازگرفتن از مردم عكس بذارم !! چيزى بـه غير از دو که تا پا و يه دست ندارم كه زيرش متنامو حرفامو بنويسم چون اون يكى دستم هم موبايله !! وگرنـه تتو واسه من خاطرس واسه شما جديده !! دوما !! درون رابطه با پست قبل !! مائده رو مثال مي چون خودش كارى كرده اين روزا همـه مثال بزننش !! كارى ندارم خودش نميخواد توضيح بده يا خانوادش نميذارن يا هرچى ولى من واسه همـه كارام توضيح دارم !! من گفتم ميارمش رو استيج كه تغيير فاز بده !! با طراحى لباس جديد !! هم ميشـه اولين با لباس و درست و راه درست واسه بقيه باز ميشـه و هم خودش ميتونـه هنرشو ادامـه بده !! استيج بيست هزار نفرى هم كم استيجى نبود واسه تغيير !! همـه ى اسپانسرا و مدير برنامـه هام هم درون خدمتش بودن و واقعا عين يه ملكه باهاش رفتار ميشد !! امّا اون نخواست !! نكرد !! گفت خانواده ام نميذارن !! درون صورتى كه اون خانواده همون خانواده اى كه بودن كه قبلا اون فيلمارو ميذاشتن !! همون خانواده كه ه شونو ميذاشتن حالا نذاشتن من اون سكسى رو تبديل بـه يه ورزش سنگين و هنر قابل احترام كنم !! بعد مائده هر دوبار اشتباه كرد !! يه بار بـه خاطر گوش نكردن بـه اونا و يه بار بـه خاطر گوش كردن بهشون !! حالا واسه من مـهم نـه خودمم !! نـه مادرم كه واسه همين چيزا اين همـه سال ازش دورم و نـه مائده !! ما ها قربانيه اين بازى سخت و محكوم بـه تنـهايى و فنا شدنيم اگه اينارو بـه شما نگيم و ساكت بمونيم و درس عبرت نشيم !! اونا نميگن ؟!؟ زنن حساسن !! عيب نداره !! من ميگم كه اونا مثل من محكوم بـه اين تنـهايى نشن !! اميدوارم همـه ى زنان سرزمينم هميشـه موفق و خوشحال باشن و اميدوارم يه روز همشون رو ايمن و هنرمند ببينم و هيشكى بـه چشم وسليه بهشون نگاه نكنـه !! بـه چشم وسليه نگاه نكردن بـه يك زن و ملكه ديدنش فقط كار يك پادشاه واقعيه نـه كار هر خزى و تو كشور ما چيزى كه وجود نداره پادشاهه و چيزى كه پُره ، خز !!! يه روز فحشم دادى سر حجاب !! يه روز ازم تشكر ميكنى كه انقدر خوب هم جنس خودمو ميشناختم و انقدر مردونـه پشتت بودم !! من منتظرم که تا اون روز 👀👨🏻‍🎤٧٨

Read more

Media Removed

@dreamer_girls یعنی...🏻 یعنی دقدقه های ونـه ️ یعنی‌‌ خل و چل بازی ️ یعنی شیطونی یعنی ست تاپ و دامن یعنی لجبازی ها یعنی دیوونـه بازی با دوستا یعنی حسود یعنی خوشگل یعنی سانتال و مانتال یعنی اگه عصبانی ... @dreamer_girls
یعنی...💁👰🙆🙎🏻
💓 یعنی دقدقه های ونـه💓
♏️ یعنی‌‌ خل و چل بازی ♏️
😻 یعنی شیطونی😻
👗 یعنی ست تاپ و دامن👗
🙅 یعنی لجبازی ها🙅
😽 یعنی دیوونـه بازی با دوستا😽
👑 یعنی حسود👑
👩 یعنی خوشگل👩
👯 یعنی سانتال و مانتال👯
😠 یعنی اگه عصبانی بشـه یـه دنیـا حریفش نشن😠
💞 یعنی رو کم کن💞
👗 یعنی با کلاس👗
🍩 یعنی پاستیل خور🍩
🍰 یعنی شکمو🍰
🍭 یعنی لاغر🍭
🍟 یعنی‌عشق لواشک🍟
👚 یعنی ۶ دست لباس تو یـه روز👚
📷 یعنی هزار که تا عتو یـه روز📷
💠 یعنی گشتن تو صدتا مغازی و خرید از همون اولی💠
🚙 یعنی عشق خرید🚙
💟 یعنی باهوش💟
❇️ یعنی روانی بازی❇️
👸 یعنی دنیـای صورتی👸
💇 یعنی اسم پرو فایلت باشـه دخمل دیوونـه💇
💀 یعنی جیغ بنفش تو ترن هوایی💀
👻‌یعنی شجاع و نترس👻
👎 یعنی بلاک پسرا تو همـه جا👎
📖 یعنی‌عاشق کتاب📖
💅 یعنی لاک جیغ💅
💋 یعنی رژ جیغ💋
💘 یعنی خوشگلی بی آرایش💘
🎀 یعنی مادر عروسک های دنیـا🎀
💃 یعنی جنگولک بازی💃
😨 یعنی ترس از سوسک😨
🎆 یعنی شکستن ظرف چینی🎆
🐤 یعنی رژیم🐤
💒 یعنی موی بلند💒
🚗 یعنی راننده🚗
💄 یعنی شیــــــــک💄
👶‌ یعنی عشق نی نی👶
👪 یعنی عشق بابا👪
👰 یعنی لوس و ننر👰
💜 یعنی محکم و استوار💜
🗼 یعنی ۷۰ درصد تخفیف🗼
☺️ یعنی لبخند☺️
💇 یعنی بیدار شدن با موی ژولیده💇
👣 یعنی شر و شیطون👣
♎️ یعنی آرزوی خیلی ها♎️
💎 یعنی نوشتن جزوه با خودکار های رنگی💎
📷 یعنی عشق عکاسی📷
🎭 یعنی خیـال های رنگی🎭
🏀 یعنی ورزشکار🏀
🏆 یعنی منطقی🏆
🐎 یعنی بامرام🐎
👫 یعنی دورهمـی با دوستا👫
❤️ یعنی خاص❤️
💕 یعنی غرور💕
👈 یعنی جیگر👉
👰 یعنی پرنسس بابا👰
👠 یعنی پاشنـه بلند👠
👜 یعنی موی مشکی👜
tag your bff
#dokhtaroone #girl #girly_m #art #clothes #fashion #yummy #chocolate
#ice #pics #sad #black #wanderland #clean #fans #ونـه #دخملونـه #مو #پاپیون #قرمز #نقاشی_ونـه #ناراحت #نوشته #نقاشی #ع#فشن #موزیک #عاشق #اهنگ #عینک

Read more

Media Removed

. #زیبای_خفته خیلی سال پیش یـه زن دیگه هم بود کـه مثل ملکه ی یـه داستان کذایی بچه دار نمـیشد و بعد با پیـام ماهیـا و دعای فرشته ها شد اما به منظور جشن تولد شون اصلا بشقاب نقره ای نداشتن کـه بخوان پری دعوت کنن به منظور همـینم پری ها جلسه گرفتن و قرار گذاشتن کـه برن و هرچی نفرین بلدن نثار تازه متولد ن . تولد کـه ... .
#زیبای_خفته
خیلی سال پیش یـه زن دیگه هم بود کـه مثل ملکه ی یـه داستان کذایی بچه دار نمـیشد و بعد با پیـام ماهیـا و دعای فرشته ها شد اما به منظور جشن تولد شون اصلا بشقاب نقره ای نداشتن کـه بخوان پری دعوت کنن به منظور همـینم پری ها جلسه گرفتن و قرار گذاشتن کـه برن و هرچی نفرین بلدن نثار تازه متولد ن .
تولد کـه شروع شد دونـه دونـه اومدن و آرزو هاشونو با صدای اکو شده گفتن. یکی آرزو کرد ک زشت باشـه یکی ارزو کرد ک احمق باشـه یکی آرزو کرد ک اخلاقش بد باشـه و... آخری ( کـه احتمالا لباس سیـاه پوشیده بود و یکم شبیـه آنجلینا جولی بود و با شیطانی ترین حالت ممکن مـیخندید) آرزو کرد کـه :هیچ وقت هیچ این و دوست نخواهد داشت و در تولد ۲۵ سالگیش از شدت تنـهایی و کمبود محبت خواهد مرد (و هیچ نیـازی هم بـه سوزن های تیز نیست!) پ.ن: کاشکی لااقل یـه بشقاب نقره بود کـه یـه پری باشـه کـه تبصره ی بوسه ی عشق واقعی رو عنوان کنـه!
پ.ن بعدی: پختم از گرما چرا زودتر برف نمـیاد؟
پ.ن بعد بعدی: عجدید ندارم خب!

Read more

Media Removed

regram @ahaadis مراقب چشم زخم باشیم خونـه ها پر شده از بیماریـها و مشکلات... طلاق مرگ و مـیر و دلیل اون خود ماییم تعجب نکنید ‌ ان و برادرانم... نیـازی نیست دیگران بدونند کـه آیـا من درون زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یـا نـه! ‌ نیـازی نیست از غذا یـا نوشیدنی خود عبگیریم آن را به منظور گروهها ... regram @ahaadis
👇🚫 مراقب چشم زخم باشیم 👇
خونـه ها پر شده از بیماریـها و مشکلات... طلاق مرگ و مـیر و دلیل اون خود ماییم
🍃
تعجب نکنید

ان و برادرانم... ❤ نیـازی نیست دیگران بدونند کـه آیـا من درون زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یـا نـه!

نیـازی نیست از غذا یـا نوشیدنی خود عبگیریم آن را به منظور گروهها بفرستیم

حتی اگر همسرمون یـه دونـه شکلات واسمون مـیاره، از اون #عمـیگیریم و مـی‌فرستیم گروه و زیرش مـینویسیم؛ ای تاج سرم ازت ممنونم ❤

برادرم م... شاید مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره... 😔
شاید پسری وضعیت مالی مناسب فعلا به منظور #ازدواج نداره... حواسمونو جمع کنیمـی آه نکشـه... 😔
که آه یـه انسان دلشکسته عرش رو بـه صدا درمـیاره

نیـازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری مـیای

جزییـات زندگی ما واسه دیگران مشخص شده!

#دنیـای_مجازی

واسه این ساخته نشده کـه ما بیـاییم شرایط زندگیمون رو بـه رخ دیگران بکشیم... چون هر مردی وسعش نمـیرسه بـه زنش هدیـه بده.... م مراقب باش

هرکسی توانایی اینو نداره کـه مسافرت بره...
هرکسی نمـیتونـه بـه رستوران بره و هر ماه یـه ست لباس بخره.... ✋

مراقب آهِ مردم، مراقب چشم زخم باشید ❤

🔴 از #امام_رضا (ع) پرسیدند آیـا #چشم_زخم واقعیت دارد؟
ایشان فرمودند: آری، هرگاه تو را چشم زنند، کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین (ناس و فلق) را قرائت کن و هر دو کف را بـه صورتت بکش. #خداوند تو را از گزند آن حفظ مـی کند. 😊

مکارم الاخلاق، ص ۴۷۴ ❤
@ahaadis 🌸
حتما منتشر کنید 🍃 دوستاتونم تگ کنید 👇

Read more

Media Removed

کسی کـه در قفس غرب استحاله شود/ بـه پنجه هوس غربیـان مچاله شود درون خیـابان چهره آرایش مکن/ از جوانان سلب آسایش مکن زلف خود از روسری بیرون مریز/ درون مسیر چشم‌ها افسون مریز یـاد کن از آتش روز معاد/ طره گیسو مده درون دست باد م دیگر تو کودک نیستی / فاش‌ترگویم عروسک نیستی م ای ایران زمـین/ یک نظر ... کسی کـه در قفس غرب استحاله شود/ بـه پنجه هوس غربیـان مچاله شود
در خیـابان چهره آرایش مکن/ از جوانان سلب آسایش مکن
زلف خود از روسری بیرون مریز/ درون مسیر چشم‌ها افسون مریز
یـاد کن از آتش روز معاد/ طره گیسو مده درون دست باد
م دیگر تو کودک نیستی / فاش‌ترگویم عروسک نیستی
م ای ایران زمـین/ یک نظر عشـهیدان را ببین
من این لباس تنگ چیست ؟/ پوشش چسبان رنگارنگ چیست ؟
پوشش زهرا مگر این گونـه بود!
م این قدر طنازی مکن/ با اصول شرع لجبازی مکن
در امور خویش سرگردان نشو/ نو عروس چشم نامردان مشو
پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد/ شیر درون خانـه و در کوچه و برزن باشد
پدرم گفت کـه ای دخت نکو بنیـادم/ زلف بر باد نده که تا ندهی بر بادم
هدف دشمن سنگ افکن، پیشانی ماست/ب جمعیتش از زلف پریشانی ماست
پدرم گفت گل از رنگ و لعابش پیداست/ زن مؤمنـه از طرز حجابش پیداست

Read more

@ir_tourist بانوی سرخ پوش #مـیدان_فردوسی این فیلم توسط #مسعود_بهنود خبرنگار وقت گرفته شده است. روایت بانوی سرخپوش مـیدان فردوسی... تقریبا بیشتر #تهرانی_ها مـیدانند کـه حدود سی سال ؛ هر روز زنی درون مـیدان فردوسی #تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار #معشوق مـی ایستاد . این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل ... @ir_tourist
بانوی سرخ پوش #مـیدان_فردوسی
این فیلم توسط #مسعود_بهنود خبرنگار وقت گرفته شده است.
روایت بانوی سرخپوش مـیدان فردوسی...
تقریبا بیشتر #تهرانی_ها مـیدانند کـه حدود سی سال ؛ هر روز زنی درون مـیدان فردوسی #تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار #معشوق مـی ایستاد .
این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل رشت بود . گویـا تلفنی با پسری دوست مـیشود و با او قرار مـیگذارد .
پسر از او مـیخواهد کـه برای اینکه درون مـیان همـهمـه جمعیت بتواند پیدایش کند لباسی سراپا سرخ بپوشد و سر قرار حاضر شود .
او نیز بـه شوق دیدن پسری کـه هرگز ندیده بود و فقط صدایش را شنیده بود ؛ ترک دیـار کرده با کفش و کیف و پیراهن و حتی یک بقچه قرمز سر ساعت مقرر درون ضلع شمال شرقی مـیدان فردوسی حاضر مـیشود .
اما این پسر هرگز بر سر قرار حاضر نمـیشود .
حال یـا اتفاقی برایش افتاده و فوت کرده بوده ؛ یـا اصلا # را فریب داده و یـا شاید آمده ؛ دیده ؛ نپسندیده و از همان راه برگشته و چیزی نگفته .
هیچکدام از اینـها معلوم نیست .
زن سرخپوش قصه ما با هیچسخن نمـیگوید و در سکوت حدود سی سال فقط بانتظار مـینشیند .
هیچچیزی درون باره اش نمـیداند حتی اسمش را ؛ و اورا بـه نام یـاقوت صدا مـیکنند .
گویـا خودش هم ازین نام خوشش مـیاید.
قصه ایستادن هر روزه او نقل هر کوچه و بازار مـیشود . بطوریکه همـه #مردم هر روز او را مـیبینند و به حضورش عادت مـیکنند . مغازه داران با او مـهربانند و چای و غذا برایش مـیبرند .
ولی او فقط درون سکوت مـی ایستاد و به عابران کنجکاوانـه نگاه مـیکرد . تو گویی مـیخواست ردی از آن معشوق جفا پیشـه بیـابد .
سرمای #زمستان و #برف و #باران و آفتاب گرم #تابستان ؛ هیچکدام مانع غیبت او حتی یک روز بر سر قرار نمـیشود .
حتی بسیـاری روزها با وجود بیماری و تب ؛ باز هم با همان لباس بر سر قرار حاضر مـیشود .
بعد از #انقلاب ؛ یک کلاه قرمز هم بـه پوشش او اضافه مـیشود .
جوراب و کفش و کیف و کلاه و بقچه و پیراهنش همـیشـه قرمز بود .
گلایـه ای نمـیکرد ؛ اعتراضی نمـیکرد ؛ درد و دلی هم نمـیکرد و این راز سر بـه مـهر را بازگو نمـیکرد .
بارها خبرنگاران به منظور مصاحبه مـیروند ولی بهی جوابی نمـیدهد .
حتی شبی تب مـیکند و مـیخواهند بـه بیمارستان ببرندش ؛ با شیون و گریـه از اینکار ممانعت مـیکرده و در زیر سرم هم مـیگفته بگذارید بر سر قرار بروم .‌
تا حدود سالهای ۶۱ هم هر روز بر سر قرار مـی آید و ناگهان یک روز دیگر نیـامد . . . کـه نیـامد . . . کـه نیـامد . . .
هیچنشانی از او نداشت که تا بداند چگونـه مرد و در کجا ؟؟ فقط دیدند کـه دیگر نیـامد . . .😢😢😢😢

Read more
روایت بانوی سرخپوش مـیدان فردوسی... تقریبا بیشتر تهرانی ها مـیدانند کـه حدود سی سال ؛ هر روز زنی درون مـیدان فردوسی تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار معشوق مـی ایستاد . این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل رشت بود . گویـا تلفنی با پسری دوست مـیشود و با او قرار مـیگذارد . پسر از او مـیخواهد کـه برای اینکه درون مـیان همـهمـه جمعیت ... روایت بانوی سرخپوش مـیدان فردوسی... تقریبا بیشتر تهرانی ها مـیدانند کـه حدود سی سال ؛ هر روز زنی درون مـیدان فردوسی تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار معشوق مـی ایستاد .
این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل رشت بود . گویـا تلفنی با پسری دوست مـیشود و با او قرار مـیگذارد . پسر از او مـیخواهد کـه برای اینکه درون مـیان همـهمـه جمعیت بتواند پیدایش کند لباسی سراپا سرخ بپوشد و سر قرار حاضر شود .
او نیز بـه شوق دیدن پسری کـه هرگز ندیده بود و فقط صدایش را شنیده بود ؛ ترک دیـار کرده با کفش و کیف و پیراهن و حتی یک بقچه قرمز سر ساعت مقرر درون ضلع شمال شرقی مـیدان فردوسی حاضر مـیشود .
اما این پسر هرگز بر سر قرار حاضر نمـیشود .
حال یـا اتفاقی برایش افتاده و فوت کرده بوده ؛ یـا اصلا را فریب داده و یـا شاید آمده ؛ دیده ؛ نپسندیده و از همان راه برگشته و چیزی نگفته .
هیچکدام از اینـها معلوم نیست . زن سرخپوش قصه ما با هیچسخن نمـیگوید و در سکوت حدود سی سال فقط بانتظار مـینشیند .
هیچچیزی درون باره اش نمـیداند حتی اسمش را ؛؛ و اورا بـه نام یـاقوت صدا مـیکنند . گویـا خودش هم ازین نام خوشش مـیاید .
قصه ایستادن هر روزه او نقل هر کوچه و بازار مـیشود . بطوریکه همـه مردم هر روز او را مـیبینند و به حضورش عادت مـیکنند . مغازه داران با او مـهربانند و چای و غذا برایش مـیبرند .
ولی او فقط درون سکوت مـی ایستاد و به عابران کنجکاوانـه نگاه مـیکرد . تو گویی مـیخواست ردی از آن معشوق جفا پیشـه بیـابد .

سرمای زمستان و برف و باران و آفتاب گرم تابستان ؛ هیچکدام مانع غیبت او حتی یک روز بر سر قرار نمـیشود .
حتی بسیـاری روزها با وجود بیماری و تب ؛ باز هم با همان لباس بر سر قرار حاضر مـیشود .
بعد از انقلاب ؛ یک کلاه قرمز هم بـه پوشش او اضافه مـیشود .
جوراب و کفش و کیف و کلاه و بقچه و پیراهنش همـیشـه قرمز بود .
گلایـه ای نمـیکرد ؛ اعتراضی نمـیکرد ؛ درد و دلی هم نمـیکرد و این راز سر بـه مـهر را بازگو نمـیکرد .
بارها خبرنگاران به منظور مصاحبه مـیروند ولی بهی جوابی نمـیدهد .
حتی شبی تب مـیکند و مـیخواهند بـه بیمارستان ببرندش ؛ با شیون و گریـه از اینکار ممانعت مـیکرده و در زیر سرم هم مـیگفته بگذارید بر سر قرار بروم .‌ که تا حدود سالهای ۶۱ هم هر روز بر سر قرار مـی آید و ناگهان یک روز دیگر نیـامد . . . کـه نیـامد . . . کـه نیـامد . . .
هیچنشانی از او نداشت که تا بداند چگونـه مرد و در کجا ؟؟ فقط دیدند کـه دیگر نیـامد . . .
اگر چه کـه یـافتن چنین عشقها و وفاداری هایی درون دوره امروز ؛ غیر ممکن و بلکه محال هست . و در ایندوره با افکار روشنفکرانـه ؛ آنرا بنوعی بیماری ارتباط مـیدهند

Read more

‌‌‌ ‌‌‌‌جشنواره‌ی «ان قهرمان» شروع شد.‌‌ ‌‌‌ ‌‌این جشنواره‌ی سه روزه از اولین لحظات سه‌شنبه ۱۹‌ام تیر شروع شده و تا آخرین لحظات پنج‌شنبه ۲۱‌ام تیر ادامـه خواهد داشت. درون این جشنواره خریدی لذت‌بخش با تخفیف‌های ویژه درون انتظار شماست. ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ تخفیف که تا ۶۵ درصد! درون این سه روز علاوه ... ‌‌‌
‌‌‌‌🔵جشنواره‌ی «ان قهرمان» شروع شد.‌‌
‌‌‌
‌‌این جشنواره‌ی سه روزه از اولین لحظات سه‌شنبه ۱۹‌ام تیر شروع شده و تا آخرین لحظات پنج‌شنبه ۲۱‌ام تیر ادامـه خواهد داشت. درون این جشنواره خریدی لذت‌بخش با تخفیف‌های ویژه درون انتظار شماست.
‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌🔵 تخفیف که تا ۶۵ درصد!
در این سه روز علاوه بر پیشنـهادهای شگفت‌انگیز، طبق معمول، خرید انواع کالاها که تا ۶۵ درصد تخفیف هم به منظور شما امکان‌پذیر است. اگر درون فکر خرید یک عطر خنک تابستانـه به منظور هدیـه بـه یک دوست هستید و یـا قصد خرید یک روسری خنک تابستانـه یـا یک لگینگ ورزشی مناسب به منظور کلاس‌های ورزشی خود را دارید و یـا حتی مدت‌هاست دنبال یک ماگ جدید به منظور محل کار خود هستید، این فرصت را از دست ندهید و حتما درون این جشنواره دیجی‌کالا را دنبال کنید.
‌‌‌‌
‌‌‌‌🔵 بیش از ۵۰۰۰ کالای متنوع
در طول این جشنواره، شما حق انتخاب بین بیش از ۵۰۰۰ کالای متنوع با تخفیف‌های ویژه را خواهید داشت. انواع گروه‌های کالایی؛ لوازم شخصی برقی، لوازم آرایشی، ملزومات ورزشی، زیورآلات طلا و غیرطلا از جمله مواردی هستند کـه تا ۶۵ درصد مشمول تخفیف شده‌اند. بعد فرصت را از دست ندهید و از این تخفیف‌های هیجان‌انگیز لذت ببرید.
‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
‌‌‌‌‌‌
تا ۶۶٪ تخفیف زیورآلات 💍
تا ۵۵٪ تخفیف کفش و لباس زنانـه 👠👗
تا ۵۳٪ تخفیف لوازم آرایشی 💄️
تا ۴۶٪ تخفیف عطر زنانـه ‌‌‌
‌‌‌📅️ از ۱۹ که تا ۲۱ تیر
در دیجی‌کالا ‌
‌‌‌‌‌‌(لینک درون استوری) ‌‌‌با منشن دوستانتان، بـه آن‌ها بگویید
و
فالو کنید
@digikalacom

#دیجی_کالا #روز_ #ان_قهرمان #تخفیف

Read more

Media Removed

. « مکان» درون گروه سینمایی هنر و تجربه اکران مـی شود/ رونمایی از پوستر فیلم . فیلم «مکان» ساخته سید مـهدی احمدپناه بـه تهیـه کنندگی امـیرشـهاب رضویـان از روز یکشنبه سوم تیرماه درون گروه سینمایی هنر و تجربه اکران خود را آغاز مـی کند. . بـه گزارش مشاور رسانـه ای فیلم،«مکان» با نگاهی بـه یک معضل اجتماعی فراگیر ... .
« مکان» درون گروه سینمایی هنر و تجربه اکران مـی شود/ رونمایی از پوستر فیلم
.
فیلم «مکان» ساخته سید مـهدی احمدپناه بـه تهیـه کنندگی امـیرشـهاب رضویـان از روز یکشنبه سوم تیرماه درون گروه سینمایی هنر و تجربه اکران خود را آغاز مـی کند.
.
به گزارش مشاور رسانـه ای فیلم،«مکان» با نگاهی بـه یک معضل اجتماعی فراگیر درون سال ۹۵ تولید شد و همان سال توانست درون جشنواره فجر حضور یـابد و در همان چند اکران محدود بازخورد های خوبی از مخاطبان و منتقدان دریـافت کند، اما بعد از جشنواره که تا مدت ها امکان نمایش نداشت. مسئله ای کـه فیلم بـه آن اشاره مـی کند شاید بـه نوعی مسئله تمامـی جوان های این سرزمـین باشد درون شـهرهای بزرگ و کوچک و برای و پسر.
سید مـهدی احمدپناه، مژده دایی، علیرضا سردشتی، عباس ناصری و پانته آ تاجبخش گروه نویسندگان فیلم «مکان» را تشکیل مـی دهند؛ درون خلاصه داستان فیلم آمده است: چهار رفیق قدیمـی چند ماه بعد از کنکور، بـه بهانـه تولد یکی از آنـها کـه در کنکور پذیرفته نشده و اکنون عازم خدمت سربازی است، دور هم جمع مـی شوند و تصمـیم مـی گیرند شبی را بـه تفریح و خوشگذرانی بپردازند. ولی درون شـهر بجای پیدا مکانی به منظور تفریح، با مکان های دیگری مواجه مـی شوند!
محمدرضا آبانگاه، بهنام خرم نیک، علیرضا کی منش، امـین مقدسی، مژده دایی، پانیذ امـینی، سپیده امـینی، محمد براری، محمد بهمن زاده، داوود پژمان فر، عماد جاویدپور، وحید حبیبیـان، علیرضا زارع پرست، شفق شکری، آزاده عبدالهی، سیـامک فارسی، عماد کاظمـی حاتمـی، بسطام مقدسی، صادق معتمد و نکیسا نعمت نژاد بـه ترتیب الفبا بازیگران « مکان» هستند.
همچنین هم زمان با آغاز اکران از پوستر رسمـی فیلم با طرحی از حامد بذر افکن رونمایی شد.
عوامل و دست اندرکاران فیلم عبارتند از:
کارگردان: سید مـهدی احمدپناه، مجری طرح: سید سعید رضویـان، فرهاد فروتنیـان، مدیرفیلمبرداری: امـین جعفری، دستیـاراول فیلمبردار : مرتضی نوجوان رحمانی، تصحیح رنگ: رضا تیموری، تدوین: محمد افشاری، جلوه های ویژه: داریوش اسکویی، صدابردار: سیدوحیدرضویـان، طراحی و ترکیب صدا: علی علویـان، بازیگردان و دستیـاراول کارگردان: سیـامک فارسی، طراح صحنـه و لباس: مـهشید جوادی، طراح و چهره پرداز بانوان: طناز قاسمـی فر، چهره پرداز آقایـان: مـهدی شکوه خواه، عکاس: امـیرمفتاحی،نازنین کاظمـی، مدیرتولید: سید سعید رضویـان، مشاور رسانـه ای: منصوره بسمل، تهیـه کننده: امـیرشـهاب رضویـان/ محصول شركت فيلمسازي و پژوهش هاي سينمايي هيلاج

Read more

تیزر اصلی نمایش کمدی موزیکال " #شب_دوازدهم" . نویسنده: ویلیـام شکسپیر کارگردان: محسن صادقی اصفهانی بازیگران: (و خوانندگان) آرمـین خوش نیک، پانیذ خوش نیک، آرش راسخ، شـهاب نظام دوست، صبا پویشمن، ایمان خاکباز، معین دیده بان، مـینا زاغری، امـیرحسین قنواتی تهیـه کننده: ماکتا قاسملو (آموزشگاه ... 🎥
تیزر اصلی نمایش کمدی موزیکال " #شب_دوازدهم"
.
نویسنده: ویلیـام شکسپیر
کارگردان: محسن صادقی اصفهانی
بازیگران: (و خوانندگان) آرمـین خوش نیک، پانیذ خوش نیک، آرش راسخ، شـهاب نظام دوست، صبا پویشمن، ایمان خاکباز، معین دیده بان، مـینا زاغری، امـیرحسین قنواتی
تهیـه کننده: ماکتا قاسملو (آموزشگاه سینمایی هفت هنر)
.
- برنده تندیس نمایش برگزیده درون بخش پایـان نامـه ها
- برنده تندیس بهترین موسیقی
- تقدیر بازیگری زن (صبا پویشمن)
- کاندیدای دریـافت جایزه بهترین کارگردانی از هفدهمـین جشنواره تئاتر تجربه (اسفند ۹۵)
.
خلاصه: و برادری درون دریـا دچار طوفان مـی‌شوند و یکدیگر را گم مـی‌کنند. وارد کشور غریبی مـی‌شود و برای محافظت از خودش مردپوش مـی‌شود. مردپوش شدن او برایش مسائل و مشکلاتی بـه وجود مـی‌آورد کـه در نـهایت با پیدا شدن برادرش بر طرف مـی‌شوند.
.
سبک:کمدی موزیکال
.
📍 تالار مولوی - سالن اصلی
📅 ۱۵ فروردین که تا ۱۲ اردیبهشت | ⏰ ۱۸:۳۰
⏳ ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
💳 بها: ۲۵,۰۰۰ تومان
#تخفیف_گروهی: ٪۴۰ تخفیف
#تخفیف_وفاداری: ٪۴۰ تخفیف
.
بازنویسی متن: محسن صادقی اصفهانی، شـهاب نظام دوست
آهنگساز: امـیرحسین نصیری
ترانـه سرایـان: امـیرحسین نصیری، شـهاب نظام دوست، محسن صادقی اصفهانی
نوازندگان: علی زارع رفیع، غزل نقی زاده، فروغ فعال، احسان جوادزاده، علیرضا رضوانی، سعید شیخی
طراح و مجری گریم: سارا بلبلی
طراح گرافیک: ماکتا قاسملو
اجرای گرافیک: امـیرحسین قنواتی
طراح لباس: سوگل دولت سرایی
دوخت لباس: راهیل کریمـی
عکاس: محمدرضا محمدیـاری
ساخت تیزر: نوید ایزدیـار
دستیـار کارگردان: محدثه جودی
صحنـه: کیـانا نسودری
مشاور تبلیغات مجازی: یـاسمن طاهریـان
.
اطلاعات بیشتر و خريد بليت: www.tiwall.com
.
#tiwall #theater #tiwalltheater #تيوال #تئاتر

Read more

Media Removed

. داستان کوتاه و بالاخره برگشت زنگ زد . صداش خیلی آرام و خسته بـه نظر مـی رسید . گفت دارد بر مـی گردد . مرز خسروی را رد کرده و بعد نماز صبح راه مـی افتند . نپرسیدم که تا حالا کجا بوده . سکوت کردیم . صدای کشیدن کبریت روی قوطی و روشن ش آمد . بعد حرف زد . صداش تو دماغی بود . مثل قبل هنوز عادت داشت وقتی دود توی حلقش ... .
داستان کوتاه

و بالاخره برگشت

زنگ زد . صداش خیلی آرام و خسته بـه نظر مـی رسید . گفت دارد بر مـی گردد . مرز خسروی را رد کرده و بعد نماز صبح راه مـی افتند .
نپرسیدم که تا حالا کجا بوده . سکوت کردیم . صدای کشیدن کبریت روی قوطی و روشن ش آمد . بعد حرف زد . صداش تو دماغی بود . مثل قبل هنوز عادت داشت وقتی دود توی حلقش هست حرف بزند .
_ خوبه ؟
_نـه .
سکوت کرد . بعد با دهان دودی پرسید : خیلی حالش بده ؟
_ بدتر از اونی کـه فکرش رو کنی .
_یعنی چی؟
_ مرده .
سکوت کرد . گفتم : رضا نمـیخوای بیـای خونـه ؟ چهار سال بی خبر ، از خونـه دور بودن، حالت رو خوب نکرده ؟
هنوز گوشی را توی دستش داشت . یکی از آن طرف داد کشید : تهران سوار شین . حرکته .
گوشی را قطع کرد . که تا عصر هر چه منتظر ماندم نیـامد . شب شد. آقا توی حیـاط روال هر روزه نشسته بود روی تخت و خوانسار مـی کشید . زیر شلواری پیچازی اش تنش بود و رکابی آبی آسمانی . گفتم رضا زنگ زده . گفتم الان شاید برسد . سری ذغالش را گذاشت و قل قل کرد . کم کم داشت دود درون مـی آمد از دهانش .
_مادرت بعد دو سال بـه خوابم اومد . بگو بعد چرا یـادم افتاده . فهمـیده گل پسرش داره تشریف مـیاره .
_ همـیشـه رضا رو بیش تر از ما دوس داشت بابا . قبول داری ؟

در خانـه را زدند . آقا دستش را حلقه کرده بود دور قلیـانش . نی قلیـان جلوی دهانش بود اما نمـی کشید . نگاه درون مـی کردم و نمـی دانستم وقتی درون را باز کنم حتما دقیقا با رضا چه کنم ؟
بغلش کنم ؟ بگویم چه قدر جایت خالی بوده داداش؟ بگویم مرد حسابی همـه ی ها مثل هم اند و گیرم پدرت دست دست کرده و مورد علاقه ات را دیگری گرفته آیـا حتما یک صبح زود از خانـه بی خبر بیرون بزنی و بعد یک ماه زنگ بزنی بگویی زنده ام نگران نباشید و هیچ خبری ازت نباشد ؟
چفت درون را کشیدم . لنگ درون را خیلی خیلی آرام باز کردم .
مردی جوان با لباس پلیس جلوی درون ایستاده بود .
_منزل دربندی ؟
_بفرمایین .
_یـه آقای تقریبا سی ساله ساعت 5 عصر حوالی ترمـینال تهرانپارس تصادف کرده . چیزی همراهش نبود جز سی چهل که تا نامـه ی پست نشده . آدرس همـه ی نامـه ها هم این خونـه س. اگر باهاش نسبتی دارین لطفا همراه من به منظور شناسایی جسد بیـاین .
توی خانـه را نگاه کردم . بابا دستش را گذاشته بود روی سری داغ قلیـان و با حرص گفت : مـی دونستم از اول بی خود اصرار نمـی کرد قبر دو طبقه بخریم . مادرت همـیشـه رضا رو بیش تر از ما مـی خواست .

مرتضی عبدی

Read more

Media Removed

گرامـی باد یـاد معلمان نیک اندیش #صمد_بهرنگی و #فرزاد_کمانگر کـه اندیشیدن را بـه شاگردانشان آموختند .... . .**** . . نامـه ی فرزاد کمانگر، معلم اعدام شده، بـه دانش آموزانش بچه ها سلام، دلم به منظور همـه شما تنگ شده، اینجا شب و روز با خیـال و خاطرات شیرینتان شعر زندگی مـیسرایم، هر روز بـه جای شما بـه خورشید ... گرامـی باد یـاد معلمان نیک اندیش #صمد_بهرنگی و #فرزاد_کمانگر کـه اندیشیدن را بـه شاگردانشان آموختند ....
.
.****
.
.

نامـه ی فرزاد کمانگر، معلم اعدام شده، بـه دانش آموزانش

بچه ها سلام،

دلم به منظور همـه شما تنگ شده، اینجا شب و روز با خیـال و خاطرات شیرینتان شعر زندگی مـیسرایم، هر روز بـه جای شما بـه خورشید روزبخیر مـیگویم، ازاین دیوارهای بلند با شما بیدار مـیشوم، با شما مـیخندم و با شما مـیخوابم. گاهی «چیزی شبیـه دلتنگی» همـه وجودم را مـیگیرد.
کاش مـیشد مانند گذشته خسته از بازدید کـه آن را گردش علمـی مـینامـیدیم، و خسته از همـه هیـاهوها، گرد و غبار خستگی‌هایمان را همراه زلالی چشمـه روستا بـه دست فراموشی مـیسپردیم، کاش مـیشد مثل گذشته گوشمان را بـه «صدای پای آب» و تنمان را بـه نوازش گل و گیـاه مـیسپردیم و همراه با سمفونی زیبای طبیعت کلاس درسمان را تشکیل مـیدادیم و کتاب ریـاضی را با همـه مجهولات زیر سنگی مـیگذاشتیم چون وقتی بابا نانی به منظور تقدیم درون سفره ندارد چه فرقی مـیکند، پی سه ممـیز چهارده باشد یـا صد ممـیز چهارده، درس علوم را با همـه تغییرات شیمـیایی و فیزیکی دنیـا بـه کناری مـیگذاشتیم و به امـید تغییری از جنس «عشق و معجزه» لکه های ابر را درون آسمان همراه با نسیم بدرقه مـیکردیم و منتظر تغییری مـیمانیدم کـه کورش همان همکلاسی پران را از سر کلاس راهی کارگری نکند و در نوجوانی از بلندای ساختمان بـه دنبال نان به منظور همـیشـه سقوط ننماید و ترکمان نکند، منتظر تغییری کـه برای عید نوروز یک جفت کفش نو و یک دست لباس خوب و یک سفره پر از نقل و شیرینی به منظور همـه بـه همراه داشته باشد.
کاش مـیشد دوباره و دزدکی دور از چشمان ناظم اخموی مدرسه الفبای کردیمان را دوره مـیکردیم و برای هم با زبان مادری شعر مـی سرودیم و آواز مـیخواندیم و بعد دست درون دست هم مـییدیم و مـییدیم و مـییدیم.
کاش مـیشد باز درون بین پسران کلاس اولی همان دروازه بان مـیشدم و شما درون رویـای رونالدو شدن بـه آقا معلمتان گل مـیزدید و همدیگر را درون آغوش مـیکشیدید، اما افسوس نمـیدانید کـه در سرزمـین ما رویـاها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشی بـه خود مـیگیرد، کاش مـیشد باز پای ثابت حلقه عمو زنجیرباف ان کلاس اول مـیشدم، همان انی کـه مـیدانم سالها بعد درون گوشـه دفتر خاطراتتان دزدکی مـینویسید کاش بـه دنیـا نمـیامدید.
مـیدانم بزرگ شده اید، شوهر مـیکنید ولی به منظور من همان فرشتگان پاک و بی آلایشی هستید کـه هنوز «جای بوسه اهورا مزدا» بین چشمان زیبایتان دیده مـیشود، راستی چهی مـیداند اگر شما فرشتگان زاده رنج و فقر نبودید، کاغذ بـه دست به منظور کمپین زنان امضاء جمع نمـیکردید...

Read more

Media Removed

. J تتلیتیـا کپی واجب خیلی آدم حتما پست و احمق،باشـه کـه واسه دو کلمـه انتقاد از نداشته هاش و داشته هاش مایـه بذاره تو فحاشی هاش!!! نمـیفهمم تویی کـه حرف ضعیفیِ و چرت بودنِ موسیقی هایِ،تتلو مـیزنی خودت کدوم کنسرت هارو برگذار کردی؟کدوم سازهارو از بری،کی،استادت تو سولفِژ بود کـه راجع بـه خوب و بده،صداش حرف ... .
J تتلیتیـا کپی واجب

خیلی آدم حتما پست و احمق،باشـه کـه واسه دو کلمـه انتقاد از نداشته هاش و داشته هاش مایـه بذاره تو فحاشی هاش!!! نمـیفهمم تویی کـه حرف ضعیفیِ و چرت بودنِ موسیقی هایِ،تتلو مـیزنی خودت کدوم کنسرت هارو برگذار کردی؟کدوم سازهارو از بری،کی،استادت تو سولفِژ بود کـه راجع بـه خوب و بده،صداش حرف مـیزنی؟چندتا روپایی زدی تو عمرت کـه حرف از ضعیف بودن و هیچی نشدنش تو فوتبال مـیزنی!؟آدم ! باز این از صبح که تا شبش تو تمرین و ورزشِ نـه تویی کـه از کلِ فوتبال برنامـه نود رو مـیشناسیُ چندبار تو عمرت استادیوم رفتی! بـه چیِ زندگیت مـینازی؟کَسی ندونـه فکر مـیکنـه ماها هممون کار و زندگیِ عالی داریم.بهترین شغل وب و کار و بیزینسِ دنیـا رو داریم. چرا فقط حرف مـیزنی؟آاااادم! بفهم با چارتا فحش بـه هیچی نمـیرسی.اینـهمـه فحش دادی،دستت بـه خودش و و مادرش رسیده مگه؟ هرچی مُخ هامون پوچ تر و پوک ترِ دهن هامون گشادتر.اییییین واسه هواداراش مـیاد اینستا آره بیکارِ! تو چی کـه از صب که تا شب تو پیچشی؟اوونقدری درگیرش هستی کـه مـیشینی کامنتِ فحش مـینویسی.به چیِ فحش دلت خوشِ؟دیگه یـه آدمِ بی سرُ پایِ یـه وری هم تو فحش استادِ.واقعاً افتخار داره برات!؟اصلاً دلیلی نداره وقتی ازش بدت مـیاد کارهاش رو دنبال کنی! پست هاش رو دنبال کنی! چیـه نکنـه واسه خندیدن مـیای تو پیجش؟ یـه نگاه بـه زندگیِ خودت بنداز.از همـه خنده دار تره...بابا جمع کن این جانمازیُ کـه پهن کردی! رنگ بـه روش نموند بس کـه آب کشیدی براش.همچین از خالکوبی هاش ایراد مـیگیریُ حرف از خدا و پیغمبر براش مـیزنیم یکی ندونـه فک مـیکنـه خودمون بیسچار ساعتِ تو مسجد و رو بـه قبله ایم واسه استغفار! بدَنِ خودشِ! دوست داره و هرکاری بخواد باهاش مـیکنـه!تویِ پسر! هرکاری بخوای با تنت مـیکنی کَسی هست تو زندگیت فضولی کنـه؟تویِ هرطوری کـه بخوای لباس مـیپوشیی هس بهت بگه چرا؟ایشون هر حرفی مـیزنـه از پوشش و فرهنگ سازی ها و شوخی ها فقط و فقط برایِ هواداراشـه.دلیلی نداره تو یـا هرکَسِ دیگه باهاش مشکل داره حتیٰ پُست هاش رو بخونِ.قبلِ اینکه بهش بگی شیطان پرست اول فکر کن بـه کدوم قرآن و نمازت مـینازی.والا بلاه خدایِ من و تو این چیزارو تو تو قرآن و تورات و انجیل این هارو بـه ما یـاد نداده.که مسلمون تویی کـه دلِ کَسیُ مـیشکنی و امـیدی رو نا امـید مـیکنی.هرچیزیم کـه مـیگی،هر فحشیم کـه مـیدی هییییچ اثری رو هییییچ آدمـی نداره. دیواره ی
@amirtatalooi ذهن
.
.
.
😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠
.
.

Read more

Media Removed

داستان از نگاه آلیسا: تقریبا ساعت دوازه نصفه شب بود..دیدم ماهی هنوز بیداره..زنگ زدم بهش و جواب داد: _الو ..هنوز بیداری ماهی؟ _اره اخه هیچکی خوابش نمـیومد..واسه همسن نشستیم فیلم دیدیم! _فیلم ترسناک؟؟ _نچ..طنز بود! _حدس مـیزدم.. اخه تو ؟؟فیلم ترسناک؟؟اونم نصفه شب؟؟امکان نداره!! _اخه ... داستان از نگاه آلیسا:
تقریبا ساعت دوازه نصفه شب بود..دیدم ماهی هنوز بیداره..زنگ زدم بهش و جواب داد:
_الو ..هنوز بیداری ماهی؟
_اره اخه هیچکی خوابش نمـیومد..واسه همسن نشستیم فیلم دیدیم!
_فیلم ترسناک؟؟
_نچ..طنز بود!
_حدس مـیزدم.. اخه تو ؟؟فیلم ترسناک؟؟اونم نصفه شب؟؟امکان نداره!!
_اخه من مثل تو با چیزای ترسناک فامـیل نیستم خخخخ . ولی اگه همچین چیزی اتفاق افتاد تو تاریخ حتما ثبت بشـه!
_خودم برات ثبتش مـیکنم.
بعدش خندیدم و شب بخیر گفتمو گوشیرو قطع کردم..
رفتم کـه بخوابم چون فردا کلی کار داشتم.
داستان بـه حالت عادی برگشت:
فیلم داشت تموم مـیشد..منم دیگه مسواک زدم و رفتم پیش بچه ها و گفتم:
_من مـیرم بخوابم.. لئو تو هم زود بخواب فردا اخرین روز تمرینـه..دیگه هم من راحت مـیشم هم تو..
_باشـه الان مـیرم.
_آفرین پسر خوب^__^
_دنی گفت:بابا هنوز فیلم تموم نشده!!
_به لئو کاری نداشته باش..تو که تا صبح بیدار باش..!!(بدبخت پوکر فیس شد) 😁😛 😁😛 😁😛
رفتم لباس خوابمو پوشیدم..یـه عخرس هم روش داره 😜 صبح کـه شد یـه صبحانـه ی مفصل خوردیمو و دوباره رفتیم سر تمرین..
من با کلی ذوق رفتم پیش آلیس 😝
_ سلامممممم چطوری عشقم؟
_خوبم..مرسی!
_چه خبرا؟اون چیـه دستت؟؟؟
_هیچ خبر..این لیست بازیکناست.داشتم چک مـیکردم!
_اهان...راستی لئو هیچی راجب این بازیـه خیریـه توضیح نداد..تو چیزی مـیدونی؟
_خب این فقط یـه بازیـه خیریـه نیست یـه جور بازی دوستانـه هم هست کـه بین دو که تا موسسه خیریـه به منظور بچه ها انجام مـیشـه..یکی از همـین خیریـه ها مال مسیـه..
_خب اون یکی مال کیـه؟
یـه دفعه یـه پسر سبزه با چشمای سبز اومد تو و گفت:
_ببخشید دیر کردم خانم دکتر.!
_نـه اشکال نداره...مـیتونی بری سر تمرین.
بعدش آلیسا روبه من کرد و گفت:اون یکی موسسه خیریـه به منظور ایشون هست!
بعدش پسره اومد جلو و باهام دست داد و گفت:من نیمار جونیور هستم..و شما خانم خوشگل کی باشین؟؟
_ااامممم من ماه عسل هادسون هومز هستم...... 😎😏 ببینم شما همون بازیکن معروف برزلی کـه تو تیم سانتوس بازی مـیکنـه هستید؟؟؟ 😂😂😂
_بله!! 😝
_چه جالب!!منم دوست لئو مسی هستم(جووون)خوشبختم! 😍
_واقعا؟؟؟ جون من راست مـیگی ؟؟؟(فکش افتاد زمـین)
_بله بعد چی فکر کردی... الانم اومدم پیشش که تا تنـها نباشـه! 😜
_ اهان..اوکی..خیله خب من دیگه رفتم سر تمرین.
_ باشـه! 😘
_آلیسا یـه لبخندی زد و گفت:خوب سر کارش گذاشتیـاااا.. 😂
_ما اینیم دیگه 😘 ادمـین: @mehrnoosh.j.m
@Mahasal_mh

Read more

#مسلمانى يعنى اين يعنى #مـهربانى،از خود گذشتگى،بى ازارى، #عشق ورزيدن بـه همـه ى مخلوقات #خدا تلاش براى خوب بودن و خوبى خلق كردن #اسلام دينيه كه همـه ى مفاهيم #انسانى را درون عالى ترين درجه و زيبا ترين شكل بـه اسم #عبادت براى بندگان خدا اراسته و ثواب منظورشون كرده اسلام دينيه كه پيامبرش #رحمـه للعالمـینـه ... #مسلمانى يعنى اين
يعنى #مـهربانى،از خود گذشتگى،بى ازارى،
#عشق ورزيدن بـه همـه ى مخلوقات #خدا
تلاش براى خوب بودن و خوبى خلق كردن
#اسلام دينيه كه همـه ى مفاهيم #انسانى را درون عالى ترين درجه و زيبا ترين شكل بـه اسم #عبادت براى بندگان خدا اراسته و ثواب منظورشون كرده
اسلام دينيه كه پيامبرش #رحمـه للعالمـینـه
يعنى خيرش بـه همـه ى عالم ميرسه حتى بـه كسى كه بهش هتاكى كرده و روى سرش خاكستر ريخته
از بس خوبه حتى بـه #بچه ها اول سلام ميكنـه و كوچولو ها عاشقشن و از سرُ كولش بالا ميرن
-امام اولش يتيم نواز و از بس كيسه هاى غذا رو شبونـه بـه كول كشيده و به فقرا رسونده دوشش پينـه بسته
- پيغمبرش روز عروسيش بهترين لباس را ميبخشـه و سه روز غذاى خانواده را بـه مسكين و اسير و يتيم ميده که تا جايى كه خدا درون وصفش ايه نازل ميكنـه
-امام حسن كريم مدينـه هست و هميشـه درون خونـه اش بـه روى فقرا و مسافرين بازه -امام حسين بى تكبر سر سفره ى فقرا ميشينـه و فقط بـه خاطر غذا غلامش بـه يك #سگ،غلام را ازاد ميكنـه،هزار دينار بهش صله ميده و #باغ مصفا و زيباش را بهش ميبخشـه ....
خلاصه هر وقت انقدر #مـهربان و بى #ازار شديم
كه مثل اهل بيت خيرمون بـه همـه رسيد
هر وقت رنگُ نژادُ مليتُ جنسيت براى دوست داشتن و خير رسوندن مون تفاوتى نداشت
زمانى كه اشك يه بچه #يتيم دلتمون را لرزوند و براش حركتى كرديم
يا بى منت و بى نشان نونى سر سفره ى بنده ى خدايى گذاشتيم
همـه ى بچه هاى عالم را دوست داشتيم و مثل بچه هاى خودمون عاشقانـه باهاشون رفتار كرديم
يا درون كل بـه همـه ى موجودات و مخلوقات عشق ورزيديم و به ادامـه ى حياتشون كمك كرديم
يعنى تازه درون مسير درست انسانيت قرار گرفته ايم
و تازه حالا ميشـه گفت ما وارد كلاس اول مدرسه ى مسلمانى مكتب اهل بيت شده ايم

Read more

Media Removed

سلام بـه دوستان عزیزم گروه هنری لیلا راضی قصد دارد درون روز چهارشنبه همـین هفته یک ورکشاپ نقاشی 3 ساعته آبستره به منظور فرزندان معلول کارگران برگزار نماید کـه پس ماه رمضان آن را درون فرهنگسرا بـه نمایش درون بیـاورد. تمام عواید فروش بـه مرکز توانبخشی تعلق دارد. اسپانسر رنگ های تابلو ها شرکت رنگ بتک بوده است: @betek_iran . @betekpaint اسپانسر ... سلام بـه دوستان عزیزم
گروه هنری لیلا راضی قصد دارد درون روز چهارشنبه همـین هفته یک ورکشاپ نقاشی 3 ساعته آبستره به منظور فرزندان معلول کارگران برگزار نماید کـه پس ماه رمضان آن را درون فرهنگسرا بـه نمایش درون بیـاورد.
تمام عواید فروش بـه مرکز توانبخشی تعلق دارد.
اسپانسر رنگ های تابلو ها شرکت رنگ بتک بوده است:
@betek_iran
.

@betekpaint
اسپانسر بوم های مورد استفاده شرکت بوم سازی آرتیسان بوده است:
@artisanboom
جهت عضویت درون گروه ما بعنوان حامـی اسم و فامـیل و شماره تماس خود را بـه واتس اپ زیر بفرستید و عضو گروه توابخشی شوید.
09371572378
روز ورکشاپ به منظور معلولین : چهارشنبه 26 اردیبهشت
ساعت: ساعت 9 صبح که تا 1 بعد از ظهر

15 که تا و 5 که تا پسر مددجو (معلول)
10 نفر مربی داریم
10 نفر حامـی (فعلا)
( هری مـیتواند هر چند نفری کـه دوست دارد بعنوان حامـی بـه گروه اضافه و معرفی کند مثلا دوست آشنا فامـیل و...) از طرف مرکز توانبخشی یک لیست بـه من دادند کـه خیلی بهش احتیـاج دارند کـه حامـیان مـیتوانند کمک ها رو با هماهنگی بـه مرکز برسانند:
1. مرغ
2. موز
3. رب گوجه
4.چای
5. عسل
6. کمپوت آناناس
7. مربا
8. مایع نرم کننده لباس
9. کیک های کوچک
10. پنیر
11. نبات
12. مایع ظرف شویی
13. مایع دستشویی
14. روغن خوراکی
15. کشمش
16. آلو خورشتی
17. پنیر
آدرس مرکز توانبخشی عمل:
خ فلاحی(زعفرانیـه) خ اعجازی(آصف) خ بهزادی خ مـیرزایی پلاک ۱۸
شماره واتس اپ و تماس : 09371572378
لطفا تبلیغ کنید و در گروه ها پخش کنید.

آقایـان هم مـیتوانند درون گروه حامـی ها قرار بگیرند.
با تشکر
لیلا راضی🌺

Read more

Media Removed

. سلام. درون مورد پست دخالت خانواده‌ها سوالات زیـادی از من پرسیده شد. مفصل بـه صورت وویس جواب را خواهم داد، اما قبل از اون مـی‌خوام نظر شما رو بدونم. لطفا بگید از نظر شما کدوم موارد زیر دخالته و کدومـها نیست: ۱. مادر بـه ش: خانواده شوهرت برات ارزش و احترام قایل نیستند وگرنـه برات یـه عروسی درست و حسابی ... .
سلام. درون مورد پست دخالت خانواده‌ها سوالات زیـادی از من پرسیده شد. مفصل بـه صورت وویس جواب را خواهم داد، اما قبل از اون مـی‌خوام نظر شما رو بدونم. لطفا بگید از نظر شما کدوم موارد زیر دخالته و کدومـها نیست:
۱. مادر بـه ش: خانواده شوهرت برات ارزش و احترام قایل نیستند وگرنـه برات یـه عروسی درست و حسابی مـی‌گرفتند.
۲. پدر بـه پسرش: اگه با خانومت به منظور عید مـی‌خواید مسافرت برید، یـه جایی نرید کـه هزینـه‌هاتون زیـاد بشـه.
۳. مادر شوهر بـه عروس: بچه وقتی گریـه مـی‌کنـه، یعنی ش رو مـیخاد، حتما بری زود بغلش کنی.
۴. پدر شوهر بـه عروس: فردا تولد خانو، ازت انتظار داره عزیزم، حتما بهش زنگ بزن تبریک بگو.
۵. پدر بـه ش: چرا شوهرت اینقد کار مـی‌کنـه و هیچوقت پیش تو نیست؟
۶. مادر بـه پسرش: اینقد کـه تو و خانومت این یـه سال مسافرت رفتید ما همـه عمر نرفتیم.
۷. مادرشوهر بـه عروس: این همـه وسیله به منظور خونتون گرفتید حالا لازم هم نبود، بـه جاش یـه مسافرت خوب مـی‌رفتید.
۸. مادرشوهر بـه عروس: فکر نمـیکنید بهانـه گیری بچه بـه خاطر این باشـه کـه بیشتر پیش پرستاره که تا شما؟
۹. مادر بـه : همـیشـه انقدر کم لباس تن بچه مـیکنی؟
۱۰. مادر بـه : آدم نباید زیـاد بـه خانواده شوهر رو بده. همـه اولش محبت دارن، حتما بعد از شش هفت ماه دیدشون.

Read more

Media Removed

I Miss Being a Little Kid , With No Stress, Worries, or Care in The World. I miss my country a lot دلم واسه دوران بچگیم تنگ شده ، واسه خونـه ی بزرگم ، واسه ایوونش کـه شبای تابستون سر که تا سر رختخواب مـی انداختیم و همـه باهم با و دایی و برادرام اونجا مـی خوابیدیم ، واسه اون درون که دستم مونداون و کلی ... I Miss Being a Little Kid , With No Stress, Worries, or Care in The World. I miss my country a lot
دلم واسه دوران بچگیم تنگ شده ، واسه خونـه ی بزرگم ، واسه ایوونش کـه شبای تابستون سر که تا سر رختخواب مـی انداختیم و همـه باهم با و دایی و برادرام اونجا مـی خوابیدیم ، واسه اون درون که دستم مونداون و کلی اشک ریختم ، واسه اون شیشـه ها کـه با توپ مـی شکوندیم ، واسه همـه ی داشته ها و نداشته هام کـه ارزو داشتم براشون ، اون روزا کـه همش دوست داشتم بزرگ شم ، ولی حالا دلم مـی خواد برگردم ، واسه اون روزا کـه حساب کتاب نمـی کردم ، واسه اون روزا کـه اخبار و نرخ ارز واسم اهمـیتی نداشت ...همـه دغدغه ام شونـه موهای باربی و دوختن لباس واسه اونا بود ، اون روزا کـه بزرگترین دردمون مشقای نوشته نشده از ۵ شنبه که تا شنبه بود کـه مبادا بازی نزاره انجامشون بدی ، اون روزا کـه خالم بهم مـی گفت خرس کوچولو من و قرتی مـی کرد و مـی برد پیش دوستای مدرسه اش پوز مـی داد ، یـادمـه یـه روز با خالم یـه سکه ۱۰ تومنی کاشتیم تو حیـات کـه بزرگ شدیم گنج بشـه ماهم بیـایم پیداش کنیم ، یعنی مـی شـه چشامو ببندم و برگردم دوران کودکی ، همون سبزه کـه سینش مـیزد و نوک زبونی حرف مـی زد ؟ نمـی خوام بگم کـه خسته شدم اما دیگه هیچی رنگ و بو نداره و یـه جورایی دیگه هیچی مثله اون روزا نیست ، نـه ادما ، نـه حرفا ، نـه هیچ چیزی کـه الان داریم تو این دنیـا مـی بینیم ، شما هم دلتون تنگ شده واسه اون روزا ؟
#دلنوشته
#childhoodmemories #childhood #takemeback

Read more

Media Removed

قسمت نـهم -یـه سوال؟ ه:بپرس -امم..زین...دوس داره؟ ه: نگران نباش که تا فعلا کـه نداره ولی زین بد تیکه ای نیست مـیدزدنش!! - هه هه ه: مطمعنی نمـیای؟ -اره امشب خستم تازه بعد فردا هم تولد توعه ها یـادت کـه نرفته.؟ ه: تو از کجا مـیدونی؟ -مگه مـیشـه تولدتو فراموش کنم؟ (دروغ گفتم! فراموش کرده بودم و نایل ... قسمت نـهم 💔
-یـه سوال؟
ه:بپرس
-امم..زین...دوس داره؟
ه: نگران نباش که تا فعلا کـه نداره ولی زین بد تیکه ای نیست مـیدزدنش!!
- هه هه
ه: مطمعنی نمـیای؟ -اره امشب خستم تازه بعد فردا هم تولد توعه ها یـادت کـه نرفته.؟
ه: تو از کجا مـیدونی؟
-مگه مـیشـه تولدتو فراموش کنم؟ (دروغ گفتم! فراموش کرده بودم و نایل بهم گفت😁)
ه: بعد مـیای دیگه اره؟
-اوهوم❤
اوکی فردا مـیبینمت😊
-بای
ناهار چی بخورم؟ اوووف بهتره غذا سفارش بدم... دلم واسه دست پخت م تنگ شده😭 کاش اون الان اینجا بود...
(فلش بک: تو ۱۲ سالگی دایـانا مادرش بر اثر سرطان فوت کرد و و توی ۱۶ سالگیش باباش یـه زن دیگه گرفت و فقط خرج مدرسه و کارای دیگه ی دایـانا مـیکرد )
زنگ زدم یـه فست فودی و یـه پیتزا و یـه نوشابه سفارش دادم...
بعد نیم ساعت غذا رو اوردن..شروع کردم بـه خوردن و وقتی تموم شد ساعت سه بود.. زود رفتم یـه دوش یـه ربع گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و لباسامو پوشیدم...
خیلی خسته بودم رو تخت دراز کشیدم...
تا صبح خوابم بود :| دیدم لوک اومده دنبالم زود لباسامو پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم...کالج خیلی معمولی بود و خیلی زود تموم شد لوک دوباره رسوندتم خونـه :| ناهار واسه خودم تخم مرغ درست کردم و tv نگاه کردم و یکم از کارای کالج و انجام دادم و بقیش تو گوشی بودم.. بعد شامم گرفتم کپیدم چون دوست داشتم زود فردا بشـه و برم تولد هرییی و همـه چیو بـه زین بگم! چون فهمـیدم دوست نداره تصمـیم گرفتم همـه چیو بهش بگم..
رییییینگ رییینگ (صدای زنگ گوشیـه!)
از خواب پ و صدامو صاف کردم ، هنوز چشام بسته بود
-الو
ت: سلااااام
-سلام تیلور؟
ت:اررره خودمم -شمارمو از کجا گیر اورددی؟
ت: هری داد
-اوه
ت: هی تو خواب بودی؟
-نـههههه من ساعت هفت صبح پاشدم :|
ت: اوه امشب مـیای دیگه
-معلومـه
ت: لباس داری؟؟
هی واااای من ،، من لباااس نداارم
-نـههه
ت: خب بعد من دارم مـیرم خرید تو هم بیـا باهام
-حتما کی؟
ت: الان -اوکی بعد من برم حاظر شم..راستی تیلر من ماشین ندارم
ت: اوکی مـیام دنبالت
(این قسمت خوب بود؟؟ ادامـه : 55 likes مرسی از لایکا و کامنتا 😘 عاشقتووونم💕💋)

Read more

Media Removed

#پدوفیلیـا چیست؟ پدوفیلیـا یک #انحراف_ و یک #اختلال_روانی هست که درون آن فرد از لحاظ جذب #کودکان مـی شود و مـی توان گفت این نوع جذب شدن غیر طبیعی و غیر عادی است. پدوفیلی با خیـال پردازی ها و یـا فعالیت های با کودکان قبل از سن بلوغ، مشخص مـی شود. مبتلایـان بـه پدوفیلی درون اکثر مواقع مردان بوده و به هر ... #پدوفیلیـا چیست؟ پدوفیلیـا یک #انحراف_ و یک #اختلال_روانی هست که درون آن فرد از لحاظ جذب #کودکان مـی شود و مـی توان گفت این نوع جذب شدن غیر طبیعی و غیر عادی است. پدوفیلی با خیـال پردازی ها و یـا فعالیت های با کودکان قبل از سن بلوغ، مشخص مـی شود. مبتلایـان بـه پدوفیلی درون اکثر مواقع مردان بوده و به هر دو جنس و پسر جذب مـی شوند، لازم بـه ذکر هست فرد پدوفیلی با بزرگسالان غیر همجنس خود نیز بـه خوبی رابطه برقرار مـی کند. افراد پدوفیلی معمولا خودشان را اینطور توجیـه مـی کنند کـه کارشان درون راستای کمک بـه کودکان قربانی بوده هست و درون همـین راستا ممکن هست به خود بگویند کـه به پروسه رشد #کودک کمک کرده اند و یـا کودک قربانی از عمل آنـها لذت است. با این حال دائما بـه قربانیـان شان تاکید مـی کنند کـه چیزی بـه والدین و نزدیکان خود نگویند. آمار ۲۰ درصدی #آزار__کودکان درون آمریکا، پدوفیلیـا را تبدیل بـه شایع ترین انحرافات کرده است. متجاوزان درون اکثر موارد فامـیل، خویشاوندان وانی بوده اند کـه با خانواده کودک ارتباط نسبتا نزدیکی داشته اند. اشکال مختلف رفتارهای مرتبط با پدوفیلیـا مـی تواند از صرفا نگاه بـه کودک که تا دراوردن لباس و لمس وی را شامل شوند. مطالعات نشان داده اند کـه کودکانی کـه مورد غفلت #والدین شان قرار مـی گیرند و یـا تنـها هستند بیشتر درون معرض خطر آزار یک فرد پدوفیلی قرار دارند.
علائم : – تفکرات همـیشگی ، برانگیختگی و یـا رفتار با کودکان قبل از سن بلوغ (عموماً ۱۳ سالگی و قبل از آن) به منظور حداقل ۶ ماه – این اختلال موجب مشکل جدی درون عملکرد اجتماعی، ارتباطی و شغلی فرد شده باشد. – فرد حداقل ۱۶ سال سن داشته و حداقل ۵ سال از قربانیـان خود بزرگتر باشد. پدوفیلیـا ممکن هست هم پوشانی زیـادی با اضطراب، افسردگی اساسی یـا اختلالات خلقی و اختلالات سوءمصرف مواد داشته باشد. دلایل : دلایل پدوفیلیـا (و سایر انحرافات ) هنوز مشخص نشده هست اما شواهدی مبنی بر وجود ریشـه های آن درون خانواده وجود دارد، بدین معنا کـه هم ژنتیک و هم رفتار آموخته شده درون بروز آن موثرند. نکات : آیـا پدوفیلیـا قابل درمان است؟ بله، با آنکه بسیـاری از کارشناسان بر این باورند کـه افراد پدوفیلی قابل درمان نیستند اما روان درمانی مـی تواند بـه آنـها درون کنترل احساسات و رفتار انحرافی شان کمک کند.
آیـا افراد پدوفیلی تنـها جذب کودکان مـی شوند؟ بعضی از پدوفیلی ها ممکن هست همان قدر کـه جذب کودکان مـی شوند، جذب بزرگسالان شوند. اما مـیزان شیوع آن مشخص نیست.
#روانشناسی #‌تربیت_کودک #آزار__کودکان #آزار_ #آگاهی #والدین_بخوانند

Read more

Media Removed

پوستر نمایش #چشم_اندازى_از_پل . تازه‌ترین نمایش گروه “خیـال” با همکاری پردیس تئاتر شـهرزاد، از ۱۵ فروردین بـه مدت ۱۵ شب، بـه روی صحنـه مـی‌رود. . نویسنده: آرتور مـیلر مترجم: حسن ملکی کارگردان: پوریـا سمندری مشاوران کارگردان: نگار بیگی، هادی جوان‌بختی دستیـار کارگردان: فاطمـه علمایی ‌صحنـه: ... پوستر نمایش #چشم_اندازى_از_پل
.
تازه‌ترین نمایش گروه “خیـال” با همکاری پردیس تئاتر شـهرزاد، از ۱۵ فروردین بـه مدت ۱۵ شب، بـه روی صحنـه مـی‌رود.
.
نویسنده: آرتور مـیلر
مترجم: حسن ملکی
کارگردان: پوریـا سمندری
مشاوران کارگردان: نگار بیگی، هادی جوان‌بختی
دستیـار کارگردان: فاطمـه علمایی
‌صحنـه: نسترن خدادوست
تهیـه‌کننده: پوریـا سمندری
.
بازیگران: هادی جوان‌بختی، ساراگل احدی، آیدا مویدی، بهرام خطیبی، پارسا ذوالفقاری، حسین جوان، مرتضی پاکنـهاد، امـید حقیقی، غزاله حدادی، محمد مرادی، حسین مـهدوی، نسترن خدادوست، نیما خانجانی، ناهید محمودی
.
آهنگساز و انتخاب موسیقی: بردیـا پناهنده
نوازنده‌ پیـانو: بردیـا پناهنده
نوازنده‌ هارمونیکا: پردیس سامانی فر
ضبط موسیقی: استودیو دژآهنگ
.
طراح پوستر و بروشور: سعید رضوانی
طراح نور: مـیلاد ابراهیمـی
طراح صحنـه: علیرضا مـی انجمـی
طراح گریم: پریسا کیومرثی
مجریـان گریم: پریسا کیومرثی، شقایق فرجی، محمدرضا رسولی
طراح لباس: نازنین پازوکی، فاطمـه فرازمند
.
مدیر روابط عمومـی: نگار بیگی
.
عکاسان: داریوش ادهمـی، رضا حسین‌زاده
ساخت تیزر: پارسا ذوالفقاری، محمد هاشمـیان، رضا حسین زاده، سپهر رضایی
تصویرگر تبلیغات: پارسا ذوالفقاری
.
فقط ۱۵ شب
از ۱۵ فروردین
هر شب (حتی شنبه‌ها)
ساعت ۱۹
پردیس تئاتر شـهرزاد/ سالن شماره ۳
.
پیش‌فروش روزهای نخست با تخفیف از سایت تیوال و یـا بـه صورت حضوری
.
#تئاتر #چشم_اندازی_از_پل #آرتور_مـیلر #پوریـا_سمندری #حسن_ملکی #نمایش #پردیس_تئاتر_شـهرزاد #با_گوشى_خاموش_تئاتر_ببينيم
@khiaal.theatergroup
@Pouriya.Smndri
@Fa_temeee
@negarbeygii
@nastaran_kh77
@_nazanin_pi
@_fatemefarazmand_9_9
@Rezahosseiinzadeh
@darush.ad1373
@m_hashemian
@saeid.rezvani.t
@vahmanstudio
@Nahidmahmoudi
@Hadi.javanbakhti65
@saragol.ahadi
@aydamoayedii
‎‏@bahram.khatibi
@parsazolii
@h.javan58
@Mortezapaknhad
@ghazale__haddadi
@Mohamad.m.o.r.a.d.i
@h_juventus_71h
@nima.khanjani
@_omid_haghighi_
#گل #گلی #گلچهره #م # #عشق_ #یـار #همدم #هنر #هنرمند #هنری #عشق_هنر #gol #goli #G_M #m_g #instagaram #instaart #instalove #instagrammer #instagol

Read more

Media Removed

وقتی کـه بچه ها قربانی مـیشوند سیـاهی انسان ها بیش از پیش نمایـان مـیشود بـه راستی کـه انسان وحشی ترین حیوان هست . همـه لال شدیم خفه شدیم بس توی گوشمان گفتند ساکت باش تو ی حرف نزن تو ی درست لباس بپوش تو ی نخند تو ی شیطنت نکن تو ی حالت بدهی نباید بفهمـه اصلا بمـیر چون ی چون بـه دنیـا ... وقتی کـه بچه ها قربانی مـیشوند
سیـاهی انسان ها بیش از پیش نمایـان مـیشود
به راستی کـه انسان وحشی ترین حیوان است
.
همـه لال شدیم خفه شدیم بس توی گوشمان گفتند ساکت باش تو ی حرف نزن تو ی درست لباس بپوش تو ی نخند تو ی شیطنت نکن تو ی حالت بدهی نباید بفهمـه اصلا بمـیر چون ی چون بـه دنیـا اومدی بزار هری هر بلایی سرت آورد آورد هر چیزی گفت، گفت تو یی نباید اصلا بفهمـه وجود داری!!!
اینجوری بود کـه مردهای جامعه من اجازه هر کاری بـه خودشون رو هر جوری دلشون خواست با ان جامعه ام رفتار د حتی تو پاک ترین و معصوم ترین هم باشی باز حق با مردهاست چون مردند مـیدانی مرد آنقدر مردند کـه راحت بـه معصومـیت کودکی تجاوز مـی کنند
کودکی کـه هنوز باور نداشت دنیـا مـی توانند اینچنین نامرد باشد بگذار همـه بدانند جامعه ی من پر شده از نرهایی کـه تنـها اسمشان مرد هست و چند روز دیگر یـادشان مـی رود کـه چه اتفاقی افتاده بود یـادشان مـی رود خودشان پدر مـی شوند خودشان برادرند یـادشان مـی رود امنیت مـی خواهد نـه محدودیت مگر درک این موضوع چقدر برایتان سخت است... مردان سرزمـینم جامعه من نیـاز بـه مرد دارد نـه نر...
.
#آتنا_اصلانی #ریحانـه_جباری #ستایش_قریشی #تجاوز #تجاوز_ #هیس_ها_فریـاد_نمـیزنند

Read more

Media Removed

امنیت چیست؟ ////// بابا چیزی نشده تشتشک های همـه پریده همش فیلم بود! تیـاتر بود آقا! داعشی درون کار نبود، همـه عینـه نقی معمولی بازیگر بودن! جلوی دوربین فیلم بازی مـی! پشت دوربین هم سیروس مقدم اشاره مـیکرد کات مـی،همـه عوامل فیلم کنار هم چایی مـیزدن اون لگد هم اصلاً نخورد پشت تلفن همـی ... امنیت چیست؟
//////
❌بابا چیزی نشده تشتشک های همـه پریده
همش فیلم بود!
تیـاتر بود آقا!
داعشی درون کار نبود، همـه عینـه نقی معمولی بازیگر بودن!
جلوی دوربین فیلم بازی مـی!
❌پشت دوربین هم سیروس مقدم اشاره مـیکرد کات مـی،همـه عوامل فیلم کنار هم چایی مـیزدن
اون لگد هم اصلاً نخورد
پشت تلفن همـی نبود کـه بیـاد سراغ بچه ها!
همش فیلم بود!
////////
❌اما واقعیت ماجرا مـیدونی کجاست؟
واقعیت ماجرا،تو بیـابون های تنف و تلعفعر بود، اون جایی کـه داعش، محسن حججی رو زنده و زخمـی و تشنـه گرفتن!
اون جایی کـه این پاسدار انقلاب و مثل شیر شرزه تو چشم های دواعش نگاه مـیکرد و مرگ و به سخره گرفته بود! ❌واقعیت ماجرا خانطومان بود و لشگر 25 کربلا کـه 16 نفر از رعنا ترین جوانان این مملکت، کـه بعضی ها هم تازه داماد بودن مثل برگ پاییزی رو زمـین ریختند!
واقعیت ماجرا رو حتما از خانواده شـهدا، از و همسر و مادر شـهید حججی پرسید کـه وقتی عجوون رعناشونو، تو چنگال داعش دیدند، خنجر کفر و رو پهلوی جوونشون دیدن چی بهشون گذشت!
اونجا دیگه فیلمنامـه و کارگردان نبود کـه کات بده!
سکانس یک بار فیلمبرداری مـیشد اونم توسط خوده خدا! ///////
❌واقعیت ماجرا رو حتما از همسر شـهید حاج عباس عبداللهی پرسید کـه وقتی فیلم دوره پیکر شـهیدش توسط داعش و دید چی بهش گذشت!
واقعیت ماجرا رو حتما از همسر شـهید اسکندری پرسید کـه وقتی سر شوهرش رو روی نیزه دید چه حالی شد!
واقعیت ماجرا رو حتما از اون نو عروسی پرسید کـه دو هفته قبل تو خرید عروسی بود و حالا حتما بند های کفن و باز کنـه که تا مردشو به منظور آخرین بار ببینـه!
واقعیت ماجرا رو حتما سالها بعد از نوزاد چند ماهه شـهید بلباسی پرسید کـه از چهار ماهگی یتیم شدن یعنی چی!
واقعیت ماجرا رو حتما از بچه های شـهدای مع حرم پرسید کـه از الان که تا شب عروسی حتما ماکت بابا شونو بغل کنن!
واقعیت ماجرا رو حتما از همسر تازه عقد کرده شـهید سیـاوشی شنید کـه ماشین عروسش کنار مراسم تشییع شوهرش پارک بود!
////////
❌پسر جون اینا همش الکی بود!
فیلم اصلی رو معان حرم زینب کبری بازی د کـه فیلمشون تو عرش اعلی اکران خصوصی بود به منظور خوده خدا، فرش قرمز شونم با خونشون رنگین شد و جایزه بهترین بازیگر مرد هم از دست های حضرت زهرا گرفتن!
آره داداش
اینا همـه فیلمـه!
قهرمان های اصلی جای دیگه ان!

آگه نبودن معان حرم، لباس ناموس خیلی از این روشنفکرا، سر کلاشینکف بود!!
////////// کانال آنسوی سیـاست.

Read more

Media Removed

#بازار_سنتی_مریوان رسیدیم #مریوان و گفتیم قبل رفتن بـه سمت #دریـاچه_زریبار بریم بازارچه سنتی رو ببینیم بـه نظر من یکی از جاذبه های هر شـهری مـیتونـه بازارش باشـه ، تو بازار مـیشـه خیلی چیزا از هر شـهری فهمـید، نوع پوشش، سلیقه و فرهنگ، خلق و خوی مردمش و دغدغه ها و اولویت های هر شـهری تو بازارش کاملا مشخصه بازار ... #بازار_سنتی_مریوان
رسیدیم #مریوان و گفتیم قبل رفتن بـه سمت #دریـاچه_زریبار بریم بازارچه سنتی رو ببینیم 😍 بـه نظر من یکی از جاذبه های هر شـهری مـیتونـه بازارش باشـه ، تو بازار مـیشـه خیلی چیزا از هر شـهری فهمـید، نوع پوشش، سلیقه و فرهنگ، خلق و خوی مردمش و دغدغه ها و اولویت های هر شـهری تو بازارش کاملا مشخصه😍 بازار مریوان هم خیلی بامزه بود، سراسر پارچه فروشیـای خفن و طلا فروشیـای درست درمون و لباس محلی و زیورالات 💫
دلم مـیخواست واسه خودم پارچه بخرم و لباس محلی بدوزم🤦🏻‍♀️بسکه این پارچه ها خوشگل بودن😍 من یک کرد هستم کـه تاحالا لباس کردی نداشتم😒 درسته ایـا؟
عکسهارو ورق بزنین و بازار رو از چشم من ببینین😅 که تا بعدش بریم بـه سمت #زریوار 😍
.
.
پ.ن : دوستان کردستانی ؛ زریبار درسته یـا زریوار ؟
.
.
#صحرا_مـیره_سفر
#کردستان_نامـه_صحرا

Read more

Media Removed

چطور یک زن ناخواسته شوهرش را درون مسیر خیـانت قرار مـیدهد؟!!! نخست لازم هست بدانید، آمار نشان مـیدهند خانم‌هایی کـه مورد خیـانت همسرشان با دوستان و آشنایـان نزدیک بـه همان خانم اتفاق افتاده کم نیست. مثلا رابطه‌ی شوهر با همسایـه خانم؛ دوست خانم؛ همکار خانم؛ و... حال چطور یک زن خود زمـینـه خیـانت شوهر ... چطور یک زن ناخواسته شوهرش را
در مسیر خیـانت قرار مـیدهد؟!!! نخست لازم هست بدانید، آمار نشان مـیدهند خانم‌هایی کـه مورد خیـانت همسرشان با دوستان و آشنایـان نزدیک بـه همان خانم اتفاق افتاده کم نیست. مثلا رابطه‌ی شوهر با همسایـه خانم؛ دوست خانم؛ همکار خانم؛ و... حال چطور یک زن خود زمـینـه خیـانت شوهر را فراهم مـیکند؟!!! 🤔

برخی از زنان، درون جمع‌های خودمانی و زنانـه؛ درون مورد هر چیزی از زندگی خصوص خود با یکدیگر صحبت مـیکنند، حتی از رابطه‌ی خصوصی خود و همسرشان...! مثلا مـیگویند همسر من فلان رفتار را دوست دارد، فلان رنگ لباس را دوست دارد. یـا مـی‌گویند شوهرم از من فلان خواسته‌ی خصوصی را دارد؛ اما من انجام نمـیدهم!!! این زنان براحتی دارند عواملی کـه باعث تحریک شوهرشان مـی‌شود را درون اختیـار دیگران قرار مـیدهند! براحتی دارند خواسته‌هایی کـه شوهرشان دارد و آنـها تامـین نمـی‌کنند را درون اختیـار دیگران قرار مـی‌دهند. آنـهمانی کـه شوهر وی را مـی‌شناسند و با وی درون ارتباط هستند. حال رابطه نزدیک یـا رابطه دور درون حد سلام و احوالپرسی

حال فقط کافیست یکی از این زنان کـه در ان جمع حضور دارند، از شوهر این خانم خوشش بیـاید یـا بـه زندگی آنـها حسادت کند. با اطلاعاتی کـه بدست آورده کـه شوهر این خانم چه خواسته‌هایی دارد کـه همسرش تامـین نمـی‌کند؛ براحتی مـی‌تواند از این روش زمـینـه اغوا آن مرد را فراهم کند. فقط کافیست آن مرد کمـی لغزش داشته باشد!!! لذا خانم‌ها درون جمع‌های زنانـه، حتی به منظور نزدیکترین دوست خود ، رازهای زناشویی خود را فاش نکنند و در خصوص اتفاقاتی کـه در اتاق خوابشان روی مـی‌دهد؛ بای صحبت نکنند.
بیـاموزید زندگی خصوصیتان را
خصوصی نگه دارید

در غیر اینصورت
دیگران زندگی شما را وسیله سرگرمـی
خود خواهند کرد هیچ وقت مَرد یـا زَنی را قرض نگیرید
او کـه به دیگرى خیـانت کرده بـه شما نیز خیـانت مـیکند
مَردها دلباختهی هستند کـه عشق را بـه آنـها یـاد داده است
پس تظاهر بـه علاقه بـه شما
فقط هوس هست ... همانقدر کـه نباید قدرت خدا را دست کم بگیرید، نباید وسوسه‌های شیطان را هم دست کم بگیرید...! 👌🏻سلام صبح زیبای بهاری‌تون بخیر و شادی 👍🌺💐🌹( ملکه شرقی )

Read more

Media Removed

علم کیمـیای حقیقی نزد #زینب_کبری... حضرت فضه پادشاه حبشـه بود، چون وارد بـه خانـه حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها شد، دید کـه حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها دست آس مـی کشد و بر لباسی کـه در برداشت چند جای آن را از لیف خرما وصله نموده بود. فضه با خود گفت کـه من پادشاه باشم و این بی بی من باشد کـه از پریشانی لباس ... ✨علم کیمـیای حقیقی نزد #زینب_کبری... حضرت فضه پادشاه حبشـه بود، چون وارد بـه خانـه حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها شد، دید کـه حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها دست آس مـی کشد و بر لباسی کـه در برداشت چند جای آن را از لیف خرما وصله نموده بود. فضه با خود گفت کـه من پادشاه باشم و این بی بی من باشد کـه از پریشانی لباس درون بر ندارد. بعد در آن حال حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها از به منظور نماز برخواست.
فضه با خود گفت بروم درون حجره حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها گردش نمایم ببینم کـه چیزی دارد یـا آنکه باین فقر و پریشانیند.
پس چون فضه حجره های حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها را گردش نمود دید کـه یک تخته پوست و کاسه سوفالی و... و دست آسیـاب و چیزی دیگر درون خانـه ندارند. حضرت فضه گریست بر احوال بی بی خود حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها. بعد در آن وقت حضرت فضه قدری اکسیر همراه داشت و به یک قطعه مس شکسته درون گوشـه خانـه افتاده، آن مس را برداشت و اکسیر بر آن زد فی الحال طلا شد.
چون حضرت امـیرالمومنین سلام اللّه علیـه داخل بـه خانـه شدند، حضرت فضه آن قطعه طلا را بـه نزد آقای خود آورد و عرض کرد: ای مولای من! بی بی من فاطمـه سلام اللّه علیـها لباس ندارد و این طلا را ساخته ام کـه بی بی من صرف نماید و در آن وقت حضرت امـیرالمومنین سلام اللّه علیـه از سخن حضرت فضه بـه گریـه درآمدند و فرمودند کـه ای فضه برو و جانماز حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها را بردار و ببین چه خواهی دید.
چون فضه جانماز بی بی خود حضرت فاطمـه سلام اللّه علیـها را از زمـین برداشت، دید کـه در زیر آن نـهر طلای عظیم جاریست.
چون فضه بدید، حیرت نمود و به خدمت حضرت امـیر سلام اللّه علیـه برگشت.
حضرت فرمودند کـه ای فضه مرتبه بی بی خود را دیدی؟
عرض کرد بلی ای مولای من.
پس حضرت اشاره بـه صحن خانـه نمود،فی الحال هفتاد قطعه طلا مانند گردن شتر از زمـین بیرون آمد و بر روی هم مـی غلطیدند و در صحن خانـه راه مـی رفتند.حضرت فرمودند کـه ای فضه ما دنیـا را قبول کنیم ، گنج های زمـین درون نزد ما مـی باشد و کوه ها از به منظور ما طلا مـی شود و ای فضه ما را بـه دنیـا کاری نیست، هرگاه کـه تو مـی خواهی طلا بسازی بایستی بـه نزد بی بی خود حضرت زینب سلام اللّه علیـها روی که تا تو را تعلیم نماید. بعد در آن وقت حضرت زینب سلام اللّه علیـها طفل بودند و فرمودند: ای فضه این طلای تو کم آتش است.
حضرت فضه گفت: ای بی بی مگر شما #علم_کیمـیا مـی دانید؟
حضرت زینب سلام اللّه علیـها فرمودند:
از برکت جد و پدرم هرگاه خواسته باشم بـه یک نظر کوه ها را طلا مـی نماییم کـه در آن حال امام حسین سلام اللّه علیـه فرمودند: ای فضه چرا نگفتی 👇👇

Read more
#قشم #گیـاهدان_قشم #لوازم_برقی_قشم #جهیزیـه_قشم # درگهان سلام دوستای خوبم دیروز به منظور خریدی رفتیم منطقه گیـاهدان گیـاهدان با درگهان یـه رب فاصله داره و ظهرها که تا ساعت شش عصر نیستن بهترین زمان به منظور رفتن بـه گیـاهدان ساعت هفت شب بـه بعد هست. اونجا بهترین و بزرگترین بورس لوازم برقی و صوتی و تصویری جزیره ... #قشم #گیـاهدان_قشم #لوازم_برقی_قشم #جهیزیـه_قشم # درگهان
سلام دوستای خوبم
دیروز به منظور خریدی رفتیم منطقه گیـاهدان
گیـاهدان با درگهان یـه رب فاصله داره و ظهرها که تا ساعت شش عصر نیستن بهترین زمان به منظور رفتن بـه گیـاهدان ساعت هفت شب بـه بعد هست.
اونجا بهترین و بزرگترین بورس لوازم برقی و صوتی و تصویری جزیره هست.
ما چند جا رفتیم و راستش اولش بـه ذهنم نرسید براتون عیـا فیلم بگیرم تو فروشگاه آخری کـه داشتیم خرید مـیکردیم یـادتون افتادم و چنتا قیمت گرفتم و با این عها.
راستش نزدیک نـه یـا ده سالی هست از جهیزیـه خم گذشته و دیگه انگیزه ای به منظور قیمت گرفتن اینجا و تهران رو نداشتم کـه بخوام مقایسه کنم دیروز کـه چنتایی قیمت کردم خدارو شکر کردم کـه پارسارو سر راه من قرار داد وگرنـه من کـه اهل ازدواج نبودم الانمـی اهل زن گرفتن نیست بعد قطعا که تا حالا مونده بودم اونم بدون جهاز😁
یعنی دیروز فقط مـیتونستم یـه دست سرویس آبکش پلاستیکی بخرم یـه آکاسیف به منظور نگهداری گوشت و مرغ یـه حصیر برا جا خواب و یـه قابلمـه کـه صبح خورشت درست کنم بریزم تو کیسه بعد قابلمـه رو بشورمبرنج دم کنم دوتایی با عشق بخوریم😂
چون حساب کتاب کردم پول نداشتم تو این اوضاع دوتا قابلمـه بخرم😁
نکته: از ضمـیر اول شخص مفرد استفاده کردم چون این ضمـیر خودش جهزیـه خریده با پول شخصی خودش😀
خدا خودش بـه خانواده های دار رحم کنـه
بچه ها مـیدونستین اینجایی ها اشون جهیزیـه نمـیبرن؟باید چنتا بیـارم بدم بـه همـین مردای اصیل قشمـی و از شر جهازشون راحت بشم وگرنـه حاصل کل کارکرد زندگیمونو حتما بدم ام ببرن 😭شما هم اتونو سالی چند ماه بیـارید اینجا شاید فرجی شد تابستون نیـاریدا جنس پلاسیده مـیشـه رو دستتون مـیمونـه😁
من چنتایی یخچال و ماشین ظرف شویی و ماشین لباسشویی قیمت گرفتم کـه اونایی کـه اطلاع دارند یـه مقایسه قیمت ن حالا اگر اسم مدلها اشتباه بود من مقصر نیستم صاحب فروشگاه مقصره

ظرف بوش سری 6 مدل sms68
4600000
ظرف شویی دوو مدل ۱۴ ۱۲ سیلور
1700000
ماشین لباس بوش سری 8
4900000

ماشین لباس شویی سامسونگ اد واش
3700000
یخچال ساید سامسونگ مدل 905
13600000
یخچال ساید سامسونگ شیشـه ای مدل 554
9000000
ساید هیتاچی تایلندی مدل 500
8900000
پینوشت: یخچال ساید رو نمـیتونید از جزیره خارج کنید ولی مـیشـه قاچاقی برد بعضی از فروشگاهها ارسال هم دارند.
خرده ریز برقی هر چی فکر کنید اینجا هست
همچنین سرویس قابلمـه و گاهی چینی و آرکوپال عربی
انواع سشوار و اتو مو و این جینگول بازیـها هم اونجا زیـاده

Read more

Media Removed

• شنبه، ۲۰ مرداد تابستان داغ ۹۷ درون باب هنر، مقاومت، امـید و عشق: به منظور بانو #فرزانـه_کابلی ️ که تا قبل از این کـه با شما چندین سال قبل کار و افتخار چندین ماه شاگردیتان را داشته باشم به منظور من و هم‌دوره‌های من شما نماد مقاومت و عشق بـه هنرتون بودین و البته هنوز هستین. روزهایی کـه گفتن کلمـه‌ی # جرم بود و برای ...
شنبه، ۲۰ مرداد تابستان داغ ۹۷
در باب هنر، مقاومت، امـید و عشق:
برای بانو #فرزانـه_کابلی ♥️
تا قبل از این کـه با شما چندین سال قبل کار و افتخار چندین ماه شاگردیتان را داشته باشم به منظور من و هم‌دوره‌های من شما نماد مقاومت و عشق بـه هنرتون بودین و البته هنوز هستین. روزهایی کـه گفتن کلمـه‌ی # جرم بود و برای ماندگار شدنش تغییر کرد بـه #حرکت_موزون !
در تمام آن سال‌ها کـه بدترین‌ها به منظور شما اتفاق افتاد هرگز درون برخورد لبخند و انرژی و عشق از صورت و جان شما دور نشد و ماندین و آموزش دادین که تا دوباره شد کـه بشود بر صحنـه باشید حتی درون قالب حرکات موزون درون آثار نمایشی.
وقتی درون نمایش #نوبت_دیوانگی کار آقای #هادی_مرزبان عزیز این شانس را داشتم کـه در نقش مولانا کنارتان آموزش ببینم تازه عاشقی درون هنرتان را دیدم!
شما طراحی نمـی‌کنید! شما نقاشی مـی‌کنید. کاش از آن لحظات فیلمـی مـی‌داشتم کـه جلوی آینـه تک تک فریم ها را مـی‌سازید بعد وقتی راضی نیستین با دست ذهنتون را پاک مـی‌کنین و دوباره و دوباره و‌دوباره.... که تا جان بگیرد آن‌چه دلخواه است.
نظم و‌ تمرین‌های طولانی و خستگی ناپذیری‌تون کـه گفتنی نیست اما
آن‌چه #عاشقی شما و عزیزانی مثل شما را بیشتر نشان مـی‌دهد این هست که شما به منظور سالی یک بار اجرا این همـه زحمت مـی‌کشین و خون دل مـی‌خورید از طراحی حرکت و تمرین که تا طراحی و تهیـه لباس‌های رنگارنگ و با معنا کـه با خاطرات شیرین‌تون گفتین به منظور بعضی پارچه‌ها که تا کجا و کدام استان‌ها کـه نرفتین ، که تا گرفتن مجوز و .....همـه‌ی اینـها فقط به منظور دو ساعت بر صحنـه جان مـی‌گیرند و تمام.... شما حتی نمـی‌تونین و‌اجازه ندارین این تصاویر را درون عصر تکنولوژی به منظور یـادگاری خودتون و گروهتون ثبت کنین!
البته کـه این رنجِ همـه‌ی بانوانی‌ست کـه مستقل کار مـی‌کنند! فقط تفاوت شما با باقی این هست کـه نوازنده‌های زن بالاخره جای خود را درون گروه‌های مختلط پیدا مـی‌کنند اما شما و امثال شما هرگز.....
.
کلمات حقیرند به منظور بیـان عشقی کـه شما دارید و به پایش با امـید و استقامت ایستادین و هرگز حتی از این موقعیت تلخ استفاده نکردین که تا کاری دیگر کنید( امری کـه بسیـار مرسوم است!!!) .
دیروز هم مثل سال‌های قبل درخشان‌ترین بودین از دیدار جان کـه قدیمـی‌ترین هست تا لیلی کـه پنج سالگیش را کنار شما دیدم که تا اون فرشته‌ی کوچکی کـه با شما آغاز کرده راهِ دشوارِ عاشقی را....
نام‌تان به منظور ما همـیشـه با عشق و استقامت و امـید برابری مـی‌کند نـه فقط درون هنر، درون زندگی.
با دیدن‌تان جان مـی‌گیرم به منظور آغاز دوباره و عاشقی .بسیـار دوست‌تان مـی‌دارم.♥️
.
#الهام_پاوه_نژاد #ایرانی #ایران_من #بازیگر .

Read more

Media Removed

دو هفته پیش کـه آنی بهم زنگ زد کـه داره عروسی مـیکنـه مثل این بچه لوس ها نشستم زار زدم، هیچوقت فکر نمـیکردم چشم درشت کوچک خاطرات بچگی من کـه هم راز و همدلم بود لباس عروسی بپوشـه و من نباشم واسش ذوق کنم بم بخندونمش و در کنارش شادی کنم. همـیشـه چشم های درشت آنی از دوری، خوشحالی و غم من پر از اشک شد و من خندیدم و ... دو هفته پیش کـه آنی بهم زنگ زد کـه داره عروسی مـیکنـه مثل این بچه لوس ها نشستم زار زدم، هیچوقت فکر نمـیکردم چشم درشت کوچک خاطرات بچگی من کـه هم راز و همدلم بود لباس عروسی بپوشـه و من نباشم واسش ذوق کنم بم بخندونمش و در کنارش شادی کنم. همـیشـه چشم های درشت آنی از دوری، خوشحالی و غم من پر از اشک شد و من خندیدم و گفتم آنی اشکت دم مشکته.  ساعت ها تو حیـاط خونـه بزگ مـینشستیم و از عاشق شدن های بچگونمون واسه هم مـیگفتیم امروز کـه واسم عتو لباس عروس فرستاد وسط قطار زدم زیر گریـه  و واسه خودم آبرو نذاشتم باورم نمـیشد عین بچه ها شده بودم خاک بـه سرم آب بینیم هم راه افتاده بود همـه نگام مـی یکی گفت مردها همشون همـینن ارزش نداره گریـه نکن 😳 ! نمـیدونم از کی که تا حالا انقدر احساساتی شدم کـه حتی تو مکان عمومـی نمـیتونم جلوی خودم رو بگیرم ! اشک دم مشکی شدم رفت !
حنایییییی قشنگم عاشقتم امـیدوارم خوشبخت بشی خوش قلب ترین چشم درشت رو زمـین 👭

Read more

Media Removed

بلقیس نباشیم . بلقیس بـه همـه چیز کار داشت... . بـه اینکه همسایـه تازگی ها زیر ابرویش را برداشته ، بـه اینکه زن مطلقه ای کـه طبقه ی دوم زندگی مـیکرد بعد از نیمـه شب برگشته ، بـه اینکه فلانی توی مـهمانی دامن کوتاه پوشیده... . بلقیس زن نجیبی بود و دوست داشت کـه همـه ی دنیـا مثل او بـه مقوله ی نجابت ... بلقیس نباشیم
.
بلقیس بـه همـه چیز کار داشت...
.
به اینکه همسایـه تازگی ها زیر ابرویش را برداشته ، بـه اینکه زن مطلقه ای کـه طبقه ی دوم زندگی مـیکرد بعد از نیمـه شب برگشته ، بـه اینکه فلانی توی مـهمانی دامن کوتاه پوشیده...
.
بلقیس زن نجیبی بود و دوست داشت کـه همـه ی دنیـا مثل او بـه مقوله ی نجابت نگاه کنند.
.
هرحرکتی مـیکرد کـه با عرف و سنت های او‌ نمـیخواند بلقیس لبش را مـیگزید و روی گونـه هایش مـیزد اما هیچ پاسخ صریحی به منظور رد آن نداشت.
.
اگر خیلی بـه چالش مـیکشیدی اش و ثابت مـیکردی کـه فلان کار آنقدرها هم بد نبوده مـیگفت:وااا خدا مرگم بده،همسایـه ها چی فکر مـیکنند؟؟!!!
.
چون اصولآ اینکه بقیـه چه فکری مـیکنند درون فرهنگ بلقیسی از اینکه خود آدم چه فکری مـیکند مـهم تر است.
" بلقیسی" فرهنگ غالب کشور ماست.
.
بلقیس ها همـه جا هستند و به همـه چیز کار دارند.به عقاید دیگران،به لباس پوشیدن دیگران،به آدامس خوردن دیگران،به اینکه کی با کی رفت و با کی آمد.
بلقیس ها داعیـه دار فرهنگ و شرافت و نجابت و همـه چیزهای اینجوری هستند ...
.
#صادق_هدایت
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Read more

Media Removed

بچه کـه بود همـیشـه با جمله اونا پسرن تو نمـیتونی باهاشون بازی کنی، پنجره با حسرت بازی پسرا رونگاه مـی‌کرد بزرگ تر کـه شد با جمله کـه شیطنت نمـیکنـه همـیشـه حسرت راه رفتن روی جدول خیـابونا بـه دلش موند بعدها فهمـید حتی خندیدن، زیبا بودن وخیلی چیزهای دیگه به منظور ا جرمـه حتی اولین بار کـه پریود ... بچه کـه بود همـیشـه با جمله اونا پسرن تو نمـیتونی باهاشون بازی کنی، پنجره با حسرت بازی پسرا رونگاه مـی‌کرد
بزرگ تر کـه شد با جمله کـه شیطنت نمـیکنـه همـیشـه حسرت راه رفتن روی جدول خیـابونا بـه دلش موند
بعدها فهمـید حتی خندیدن، زیبا بودن وخیلی چیزهای دیگه به منظور ا جرمـه
حتی اولین بار کـه پریود شده بود باترس ساعت ها توی دستشویی گریـه کرده بود و فکر مـیکرد خدا به منظور اینکه زیر چشمـی بـه پسر همسایـه نگاه کرده داره مجازاتش مـیکنـه
بزرگ تر کـه شد فهمـید مـیشـه یـه سری کارها رو یواشکی انجام داد
وقتی کلاس قرآن تموم مـیشد چادر سیـاهشو مـیذاشت تو کیفش
همـین کـه سر کوچه خونـه شون مـی‌رسید چادرشو سر مـی‌کرد و با پشت دست برق لبشو پاک مـی‌کرد
دیگه فهمـیده بود چه جوری حتما محبوب دل همـه بود
باید چیکار کرد کـه هم اقاجون ازت راضی باشـه و هم بتونی بـه چشمکای پسر همسایـه لبخند ملیح تحویل بدی.
حتی دقیقا یـادشـه وقتی اقاجونش نامـه های عاشقانـه فرهادو توی کشوی لباس زیراش پیدا کرده بود چه کتک مفصلی از داداشاش خورده بود
اما از وقتی با فرهاد ازدواج کرده بود همـه چی فرق کرده بود براش.
وقتی پریود مـیشد فرهاد براش جیگر درست مـی‌کردو شکمشو ماساژ مـیداد.
تازه داشت معنای زن بودنو مـی‌فهمـید,
یـاد گرفته بود کـه مـیتونـه با ناز و عشوه صحبت کنـه و دلبری کنـه
دامنای کوتاه مـیپوشید و جوری با ادا راه مـی‌رفت کـه دل فرهاد واسش ضعف بره.
وقتی بهش خبر جونش حالش بده
با همون لاک قرمز و رژ صورتی، با همون مانتوی رنگی و کفش پاشنـه بلند رفت سراغ خونـه قدیمـی شون
به سختی از زیر نگاه غضبناک داداشا رد شد و به اتاق خودش رسید کـه حالا شده بود مونس جون
پیرزنی رو مـیدید کـه نگاهش بی هیچ امـیدی بـه دیوارای اتاق بود
جون بالاخره اعتراف کرد,گفت از همون وقتا از نامـه های عاشقانـه فرهاد خبر داشته,مـیومده یواشکی نامـه ها رو مـیخونده و چقد براش غریب بوده کـه یـه مرد اینطور یـه زنو ستایش کنـه,وقتی بدون چادر از کلاس برمـیگشته همـیشـه پشت سرش مـیومده کـه مبادا یکی از داداشاش ببیننش
گفت هیچ وقت جرأت نداشته ازش حمایت کنـه ولی همـیشـه ته دلش تحسینش مـیکرده
گفت فقط خواستم بیـای اینجا که تا بهت بگم اگه خدا روزی بهت داد مثل خودت بارش بیـار.. بزار زندگی کنـه، بزار بفهمـه زن بودن خیلی مقدسه
با گریـه حرف جونو قطع کرد و گفت کاش همون موقع ازم حمایت مـیکردی،کاش همون موقع برام مادری مـیکردی،همون موقع کـه من زیر دست و پای پسرات مشت و لگد مـیخوردم جلوشونو مـی‌گرفتی کـه حالا من حسرت مادر شدن بـه دلم نمونـه
با دلی شکسته خونـه رو ترک کرد.
فرهاد مضطرب بـه ماشین تکیـه داده بود و منتظرش بود
#روز_زن_مبارک

Read more

Media Removed

#عمارنامـه باشگاه #کشتی بودیم کـه یکی از بچه ها بـه ابراهیم گفـت: ابرام جون! #تیپ و هیکلت خیلی جالب شده! توی راه کـه مـی اومدی دوتا # پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف مـیزدند! بعد ادامـه داد: شلوار و پیرهن #شیک کـه پوشیدی، ساک #ورزشی هم کـه دست گرفتی، کاملاً معلومـه #ورزشکاری! ابراهیم خیلی نارحت ... #عمارنامـه
باشگاه #کشتی بودیم کـه یکی از بچه ها بـه ابراهیم گفـت:
ابرام جون!
#تیپ و هیکلت خیلی جالب شده!
توی راه کـه مـی اومدی دوتا # پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف مـیزدند!
بعد ادامـه داد:
شلوار و پیرهن #شیک کـه پوشیدی،
ساک #ورزشی هم کـه دست گرفتی،
کاملاً معلومـه #ورزشکاری!

ابراهیم خیلی نارحت شد.
رفت توی #فکر.
اصلاً توقع چنین چیزی را نداشت!

جلسه بعد کـه ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت!
#پیراهن بلند پوشیده بود و #شلوار گشاد!
به جای ساک ورزشی هم کیسه #پلاستیکی دست گرفته بود!
تیپش بـه هر آدمـی مـی خورد غیر از کشتی گیر!

بچه ها مـیگفتند:
تو دیگه چه جور آدمـی هستی!
ما #باشگاه مـیایم که تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم،
بعد هم لباس #تنگ بپوشیم!
اما تو با این #هیکل قشنگ و رو فرم، آخه این چه لباس هاییـه کـه مـیپوشی؟

ابراهیم بـه این حرف ها اهمـیت نمـی داد و به بچه ها توصیـه مـی کرد:
#ورزش اگه به منظور #خدا باشـه، عبادته!
به هر نیت دیگه ای باشـه ، فقط ضرره!

#کتاب #سلام_بر_ابراهیم 📚

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| #سردار #پهلوان #شـهید #ابراهیم_هادی 🌷|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Read more

Media Removed

بهترين خاطره شما از عروسكتان و روزهاى بازى را بنويسيد، داستان " بازى"، " بازى" و "دكتر بازى" هايمان، مثلِ عروسك هاىِ هميشـه درون خواب ابدى چند نسل، و درون كنار سبدِ پلاستيكي آبي رنگِ اسباب بازى، قابلمـه هاىِ بازي فلزي، ميوه هاي پلاستيكي، ملاقه و آبكش، گاز دو شعله و در نـهايت ... بهترين خاطره شما از عروسكتان و روزهاى بازى را بنويسيد، داستان " بازى"، " بازى" و "دكتر بازى" هايمان، مثلِ عروسك هاىِ هميشـه درون خواب ابدى چند نسل، و درون كنار سبدِ پلاستيكي آبي رنگِ اسباب بازى، قابلمـه هاىِ بازي فلزي، ميوه هاي پلاستيكي، ملاقه و آبكش، گاز دو شعله و در نـهايت "انسان" كه شبيه عروسكى ، که تا ابدالآباد درون ميان خاطرات بچگانـه اش درون سبد زندگى اسير خواهد ماند. روزهايي را بـه ياد مي آوريم كه با قابلمـه ها، قاشق ها، گاز پيك نيك و ليوان هاي كوچك پلاستيكي بازي مي كرديم و جهان را روى يك قاليچه و در يك سبد كوچك جا مي داديم، بـه راحتي عاشق اولين بچه همبازى مان مي شديم، همزمان پدر، مادر، عاشق، كودك و يار عروسك بوديم، روزهايي كه بازي ها و صورت ها همـه شگون داشتند و بخت با ما يار بود. اسباب بازي ها، حياط ها، بالش ها، چادر مادر، كت و شلوار پدر و قالي هاي خانـه، همـه بخشي از جهان كوچكمان بودند. فرصت ها و زمان بـه زودي از دست رفت و به روزهايي رسيديم كه خاطره ها، سنگيني روحمان و نوستالژي هاي وجودمان، درون هيچ قابلمـه و ظرفي جا نمي گيرد و خبري از غذاهاي خوشمزه اي نيست كه درون اين ظرف هاي كوچك پلاستيكي براي ك همبازي مان مي پختيم. خود را درون گوشـه اي از اين روياىِ پلاستيكي جا دهيد. يكباره وسط بازى و تجربه هولناك غريزه و جاذبه انسانى درون كودكانـه ترين شكلش بدون فهم ابعادش، و ما همين "بغل" پياده مى شويم، درون همين حياط، روي همين قاليچه و فرش ها، كنار باغچه از دست رفته با بوى خاك و عطر خيس آب بازى، كنار شلنگ پلاستيكى سرخ و ترك خورده از آفتاب، كنار شير آب و پاشويه حوض، روى موزاييك هاى طرح دار و رنگ و رو رفته. و در نـهايت ما كه هميشـه پيش از ورود بـه جهان، دمپايى هاىِ پلاستيكى خنده دارمان را پشت سر جا گذاشتيم. هر انساني درون نـهايت با عروسك كودكي هايش محشور خواهد شد، سكانس آخر هميشـه بـه "خانـه عروسك ها" ختم مى شود. اينجا "كافه نوستال" است، صداىِ راستينِ خاطرات و يادگارهاىِ ملت ايران.

Read more

Media Removed

. بابا چیزی نشده تشتشک های همـه پریده همش فیلم بود! تیـاتر بود آقا، داعشی درون کار نبود، همـه عینـه #نقی_معمولی بازیگر بودن! جلوی دوربین فیلم بازی مـی! پشت دوربین هم #سیروس_مقدم اشاره مـیکرد کات مـی،همـه عوامل فیلم کنار هم چایی مـیزدن اون لگد هم اصلاً نخورد پشت تلفن همـی نبود کـه بیـاد سراغ ... .
بابا چیزی نشده تشتشک های همـه پریده
همش فیلم بود!
تیـاتر بود آقا، داعشی درون کار نبود، همـه عینـه #نقی_معمولی بازیگر بودن!
جلوی دوربین فیلم بازی مـی!
پشت دوربین هم #سیروس_مقدم اشاره مـیکرد کات مـی،همـه عوامل فیلم کنار هم چایی مـیزدن
اون لگد هم اصلاً نخورد
پشت تلفن همـی نبود کـه بیـاد سراغ بچه ها!
همش فیلم بود!
اما واقعیت ماجرا مـیدونی کجاست؟
واقعیت ماجرا،تو بیـابون های #تنف و تلعفعر بود، اون جایی کـه محسن حججی رو زنده و زخمـی و تشنـه گرفتن!
و این بسیجی #خمـینی مثل شیر شرزه تو چشم های دواعش نگاه مـیکرد و مرگ و به سخره گرفته بود!
واقعیت ماجرا #خانطومان بود و لشگر 25 کربلا کـه 16 نفر از رعنا ترین جوانان این مملکت، کـه بعضی ها، تازه داماد بودن مثل برگ پاییزی رو زمـین ریختند!
واقعیت ماجرا رو حتما از خانواده شـهدا، از و همسر و مادر #شـهید_حججی پرسید کـه وقتی عجوون رعناشونو، تو چنگال داعش دیدند، خنجر کفر و رو پهلوی جوونشون دیدن چی بهشون گذشت!
اونجا دیگه فیلمنامـه و کارگردان نبود کـه کات بده!
سکانس یک بار فیلمبرداری مـیشد اونم توسط خوده خدا!
واقعیت ماجرا رو حتما از همسر شـهید حاج عباس عبداللهی پرسید کـه وقتی فیلم دوره پیکر شـهیدش توسط داعش و دید چی بهش گذشت!
واقعیت ماجرا رو حتما از همسر #شـهید_اسکندری پرسید کـه وقتی سر شوهرش رو روی نیزه دید چه حالی شد!
واقعیت ماجرا رو حتما از اون نو عروسی پرسید کـه دو هفته قبل تو خرید عروسی بود و حالا حتما بند های کفن و باز کنـه که تا مردشو به منظور آخرین بار ببینـه!
واقعیت ماجرا رو حتما سالها بعد از نوزاد چند ماهه #شـهید_بلباسی پرسید کـه از نوزادی یتیم شدن یعنی چی!
واقعیت ماجرا رو حتما از بچه های شـهدای مع حرم پرسید کـه از الان که تا شب عروسی حتما ماکت بابا شونو بغل کنن!
واقعیت ماجرا رو حتما از همسر تازه عقد کرده #شـهید_سیـاوشی شنید کـه ماشین عروسش کنار مراسم تشییع شوهرش پارک بود!

پسر جون اینا همش الکی بود!
فیلم اصلی رو #معان_حرم زینب کبری بازی د کـه فیلمشون تو عرش اعلی اکران خصوصی بود به منظور خوده خدا، فرش قرمز شونم با خونشون رنگین شد و جایزه بهترین بازیگر مرد هم از دست های حضرت زهرا گرفتن!
آره داداش
اینا همـه فیلمـه!
قهرمان های اصلی جای دیگه ان!
اگه نبودن معان حرم، لباس ناموس خیلی از این روشنفکر ها سر کلاشینکف بود!
#پایتخت۵
@meysam_zlf

Read more

لطفا بعد دیدن کلیپ کپشن رو بخونید #زن_قرمزپوش_مـیدان_فردوسی_تهران راوی مـیگوید آن‌هایی کـه تهرانِ پیش از انقلاب را بـه یـاد دارند زن سرخ‌پوش اطراف مـیدان فردوسی را دیده‌اند زنی بزک‌کرده، لاغراندام با قامتی متوسط، صورتی استخوانی کـه گذر عمر و ناگواری روزگار شکسته‌اش کرده بود همـه چیزش #سرخ بود ... لطفا بعد دیدن کلیپ کپشن رو بخونید
#زن_قرمزپوش_مـیدان_فردوسی_تهران🌷
راوی مـیگوید آن‌هایی کـه تهرانِ پیش از انقلاب را بـه یـاد دارند زن سرخ‌پوش اطراف مـیدان فردوسی را دیده‌اند زنی بزک‌کرده، لاغراندام با قامتی متوسط، صورتی استخوانی کـه گذر عمر و ناگواری روزگار شکسته‌اش کرده بود همـه چیزش #سرخ بود کیف و کفش و جوراب و دامن و پیراهن و تل سر و بغچه‌ی همـیشـه‌دردستش.تهرانی ها بهش لقب یـاقوت رو داده بودن و با همـین اسم صداش مـی. خودشم از این اسم خوشش مـیومد. «سال‌ها قبل یـه جایی این جوون عاشق پسری بود. پسر رنگ قرمز رو دوست داشت و همـیشـه به منظور دیدن اون لباس‌های قرمز مـی‌پوشید. یـه روز کـه قرار بود همدیگه رو ببینن قرار شد کـه به منظور دیدن اون پسر بیـاد مـیدون فردوسی. اون روز هم مثل همـیشـه قرمز مـی‌پوشـه و مـی‌آد سر قرار ولی خبری از پسره نمـی‌شـه. روز بعد هم مـی‌آد همونجا. و روز بعد، و روز بعد…
مـی‌گویندسی سال ــ هر روز، صبح که تا شب، ساکت و آرام درون حوالی مـیدان فردوسی ایستاده بود چنان بـه اطراف مـیدان نگاه مـی‌کرد کـه گویی همـین لحظهی کـه منتظرش بوده از راه مـی‌رسد.بیش‌تر او را درون ضلع شمال شرقی مـیدان، امروز همان‌جایی کـه پاساژی ساخته‌اند بـه پایین مـیدان نگاه مـی‌کرد.همـه مـی‌گفتند جفای معشوقی کـه از او خواسته بود با لباس سرخ بر سر قرار بیـاید و قالش گذاشته بود.او را به منظور همـیشـه سرخ‌پوش و خیـابان‌نشین کرده بود
آدم‌ها را یکی‌یکی نگاه مـی‌کرد مگر یکی از آن‌ها همانی باشد کـه باید...!.
وقتی خسته مـی‌شد روی سکوی مغازه‌ها مـی‌نشست مغازه‌دارهای اطراف با او مـهربان بودند و به او چایی یـا غذا مـی‌دادند بعضی گفته‌اند ره‌گذران بـه او پول هم مـی‌دادندگاهی لات‌ها و کودکان ول‌گرد و گدا سربه‌سرش مـی‌گذاشتند و او ناچار بـه جای دیگری از مـیدان مـی‌رفت اسطوره‌ی تهران بود همـیشـه ساکت بود و حرف نمـی‌زد و اگر مسعود بهنود مصاحبه با او را درون کاستی منتشر نکرده بود، امروز صدایش را هم نداشتیم .
پ.ن:
ولنتاين گذشت. اما ما مگر کم اسطوره درايران داريم همـین یـاقوت بانوی سرخ‌پوش اسطوره‌ی عشق روزگار ما هست مـی‌توان روز تولدش را یـافت و این روز را روز عشق نامـید و در آن روز همـه‌ی عاشقان جفت‌جفت یـا یکی‌یکی با لباسی سرخ درون مـیدان فردوسی جمع شونديادرهرشـهري دريکجاي بخصوص و به یـاد یـاقوت و همـه‌ی عاشقان گم‌نام و نامدار و به یـاد معشوق خود و به حرمت خودِ‌ عشق گل سرخی بر گِردی مـیدان بنـهند مـی‌توان این‌گونـه انسانی فرهنگ‌سازی کرد این سالم‌ترین اسطوره‌ای هست که از دل همـین مردم و کاملاً طبیعی ساخته شده. #زن_سرخ_پوش #عشق # #عاشق #زن_سرخ_پوش_مـیدان_فردوسی

Read more

Media Removed

#me یـادمـه سال 90 کـه برای اولین بار اینستاگرام رو نصب کردم خیلی کم بودناییکه داخلش فعالیت داشتن . البته خوده منم از طریق سرچ گوگل باهاش آشنا شدم . تازه آیفون خریده بودم با دلاره 1700 تومنی . همـین مسئله منو تو بـه پیگیری جدی تر عکاسی ترغیب کرد . تو این راه کلی دوست پیدا کردم . کلی دشمن و حسود پیدا کردم . ... #me
یـادمـه سال 90 کـه برای اولین بار اینستاگرام رو نصب کردم خیلی کم بودناییکه داخلش فعالیت داشتن . البته خوده منم از طریق سرچ گوگل باهاش آشنا شدم . تازه آیفون خریده بودم با دلاره 1700 تومنی . همـین مسئله منو تو بـه پیگیری جدی تر عکاسی ترغیب کرد . تو این راه کلی دوست پیدا کردم . کلی دشمن و حسود پیدا کردم . اووووف خیلی زیـاد . تنـها دلیلش هم داشتن ایده بود (در مورد عکاسی ) . خیلی ها هستن کـه داشتن ایده دیگران و نداشتن خودشون براشون زور داره . بعضی ها هستن کـه خودشون ایده سازی مـیکنن ( کـه خیلی کمـه) بعضی ها هم هستن کـه اکثریت رو درون بر مـیگیره جزو این دو دسته نیستن و فقط و فقط اهل کپی ایده هستن . خوشبختانـه خوده من اهل ایده سازی ام و شدیدا ضد تقلید (البته بشدت دوست دارم از عکاسهای روس تقلید کنم) بخاطره همـین تمام عکسهام و کارام مختص بـه خودمـه کـه ممکنـه همـه دوست نداشته باشن . چند که تا ایده عکه تو اینستاگرام نمونـه هاش رو ممکنـه زیـاد دیده باشین رو بـه جراعت مـیتونم بگم کـه از روی عکسهای من باب شد ( مثل دو که تا کـه لباس های رنگی دارن و کنار هم نشستن و در حال خندیدن هستن ، کـه نمونـه اش تو صفحه ام هست ) من حتی این عینـه این عکسم دقیقا همون پوزیشن ، همون لباس رو زیـاد دیدم تو اینستا کـه البته برام جای دلگرمـیه کـه انقد عکسم تاثیر داشته کـه چند نفر تلاش کـه عینـه عکسم رو بگیرن و انتشار بدن . و حتی خیلی از عکسهام رو دیدم رو عکسه پروفایله اینستاها و تلگرامـها...(البته اینارو به منظور اولین بار بـه عنوان گپ مطرح مـیکنم وگرنـه این چیزا گفتن نداره ) ولی کلا تعجبم از یـه سری از دوستانـه کـه چطور معروف مـیشن و کلی اصطلاحا شاخ . طرف نـه عکاسه نـه طراحه نـه هیچی ، یـه گوشیـه ایفون داره گوشـه ی طاقچه از گلدونش عمـیگیره تو برنامـه ی snapseed کلی بهش رنگ و لاب مـیده . همـه پستهاشونم دقیقا عینـه همـه . مـیزاره تو صفحش 600 مـیلیون که تا لایک و کامنت و حتی فکر مـیکنم از ذوق زیـاد بعضی ها مـیکنن زیره پست . دیده شده کـه ناپدید هم شدن (ذوب شدن تو عکس) چرا؟؟؟؟ بعد معمولا هم بشدت ادعای هنر و اخلاق و این چیزام دارن ، جالب اینجاست کـه نزدیکشون بشی اگه فالورزات کمتر از 50 هزار نفر باشن اصلا تو رو تحویل نمـیگیرن . فقط تو خودشون مـیچرخن و استوری مـیزارن و همدیگه رو تگ مـیکنن . و ملت هم طبق معمول دنباله روی این جور افراد هستن. باور کنین این هنر نیست . عکاسی نیست.(که ادعای عکاسی دارن) هیچ حرفینیست . هیچ ایده اینیست.
البته این دل نوشته ی من ممکنـه بـه مزاج بعضی ها خوش نیـاد ولی خوب یـه حرفی بود حتما مـیزدم...ببخشید

Read more

Media Removed

‍♀️ کـه باشی فرق نمـی کند رنگ پوستت تیره هست یـا روشن گندمـی...سفید...تیره...سبزه... درون هر صورت به منظور یک نفر درون دنیـای نا آرامـی ها آرام بخشی کـه باشی فرقی نمـی کند چهره ات چگونـه هست دماغت بزرگ...هایت کوچک... به منظور یک نفر زیبا ترینی و او با عشق زیباییت را مـی ستاید. کـه باشی فرقی نمـی ... 💁‍♀️
کـه باشی فرق نمـی کند رنگ پوستت تیره هست یـا روشن
گندمـی...سفید...تیره...سبزه...
در هر صورت به منظور یک نفر
در دنیـای نا آرامـی ها آرام بخشی
کـه باشی فرقی نمـی کند چهره ات چگونـه است
دماغت بزرگ...هایت کوچک...
برای یک نفر زیبا ترینی و او با عشق زیباییت را مـی ستاید.
کـه باشی فرقی نمـی کند موهایت بلوند هست یـا مشکی.
فرفری...براق...رنگی...
برای یک نفر آن مو ها و پیچ و تابش
مـی شود دنیـا!
یک نفر زندگی اش را درمـیان تار تار موهایت جا مـیگذارد.
کـه باشی فرقی نمـی کند صدایت از نظر خودت زیباست یـا نـه.
کلفت... نازک... انـه... خاص...
برای یک نفر صدایت همـه چیز مـی شود. یک نفر با صدایت آرام مـی گیرد.با صدایت همـه درد هایش را فراموش مـیکند.
کـه باشی فرقی نمـیکند آرایش کنی
یـا نـه!
یک نفر هست کـه همان صورت ژولیده و خواب آلوده سر صبحت را با جان و دل بخواهد.
کـه باشی فرقی نمـیکند پوششت روی مد باشد یـا نـه.
یک نفر تو را با همان لباس های ساده همـیشگی ات،با همان تیپ کلاسیکت مـیخواهد و تو برایش خوش لباس ترین موجود دنیـایی.
کـه باشی...
کـه باشی با هر چهره ای و با هر نوع پوششی و با هر صورتی«حتی بی آرایش» باز هم دلبر ترین موجود روی کره زمـینی!...
.
#فاطمـه_اچ_بی
.
‏ #road_of_sense
‏‎‏‎🍒عاشقانـه ها درون کانال تلگرام
‏‎‏‎لینک کانال درون بیو🍒
‏@road_of_sense

Read more

Media Removed

تک و تنـها زیر سیـاه چادر نشسته بودم. بقیـه بچه ها بیرون مشغول عگرفتن از فضا بودن و منم داشتم از این تنـهایی استفاده مـیکردم و خوب نگاه مـیکردم، بـه سماور روبه‌روم، بـه استکان چایی افتاده توی سینی، بـه صدای بادی کـه مـیپیچید تو بند بند چادر، بـه تار و پود پارچه‌ای کـه خونـه شده بود، سرپناه بود. چادری کـه عمرش دوبرابر ... تک و تنـها زیر سیـاه چادر نشسته بودم. بقیـه بچه ها بیرون مشغول عگرفتن از فضا بودن و منم داشتم از این تنـهایی استفاده مـیکردم و خوب نگاه مـیکردم، بـه سماور روبه‌روم، بـه استکان چایی افتاده توی سینی، بـه صدای بادی کـه مـیپیچید تو بند بند چادر، بـه تار و پود پارچه‌ای کـه خونـه شده بود، سرپناه بود. چادری کـه عمرش دوبرابر عمر من بود، بیشتر از من سفر کرده بود و بیشتر از من قصه بـه تار و پودش گره خورده بود.
یـه خانواده چهار نفره بودن. یـه بزرگ، یـه پسر کوچیک، یـه عالمـه ، یـه مـیش مریض، سه که تا سگ، یـه سماور، یـه قالی، احتمالا یکی دو دست لباس و همـین!.. گونـه‌هاشون از افتاب سوخته بود، پیشونیشون خط اخم افتاده بود. تو دنیـای خودشون بودن، حتی حضور ما ارامششونو خط نزد. کاری بـه کارمون نداشتن و سرگرم خودشون بودن، فقط چشمم گاه و بیگاه مـیچرخید و پسر بچه ای رو مـیدید کـه دزدکی زل زده بهم، تعجب از چشماش مـیبارید و نگاهش انقدر عجیب بود کـه خودمم تو وجود خودم دنبال یـه عامل عجیب مـیگشتم.. زیر سیـاه چادر نشسته بودم، تو سکوت، تو صدای ا و واق واق سگ، تو بوی طبیعت... چشمم بـه یـه تیکه اینـه شکسته افتاد. درست کنار پشتی‌ای کـه بهش تکیـه زده بودم. با خودم گفتم حتما به منظور بزرگ خونـه‌ست. حتما صبح بـه صبح موهای طلاییشو تو همـین اینـه‌ی شکسته شونـه مـیکنـه، حتما با دقت خیره مـیشـه بـه خودش، بـه زیباییش شک مـیکنـه و اینـه دور و نزدیک مـیکنـه کـه شاید بهتر ببینـه، غرق رویـاهاش مـیشـه کـه یـهو مادرش،به اسم صداش مـیکنـه، اینـه رو همـین کنار روی خاک مـیندازه، رویـاش رو نیمـه کاره رها مـیکنـه، موهارو زیر روسری پنـهون مـیکنـه و دمپایی‌هاشو مـیپوشـه و مـیره کـه یـه روز دیگه هم این سیـاه چادر باشـه، و ارزوهاشو بـه سادگی این زندگی گره بزنـه ..
اینـه رو برمـیدارم و‌‌ تمـیزش مـیکنم و به خودم خیره مـیشم. اینـه رو بـه صورتم دور و نزدیک مـیکنم، غرق رویـاهام مـیشم کـه یکی صدا مـیزنـه؛ صحرا!.. اینـه رو روی خاک مـیندازم و مـیرم..💫
.
.
#صحرا_مـیره_سفر
#ماکو_نامـه_صحرا ‎ #ماکوگرام #ماکو #ماکوگردی #بریم_ماکو #ماکوگرافی #سفرنامـه_ماکو
#maku #Maku_Gram #visitmaku #trip2maku

Read more

Media Removed

پس چهی بـه فکر کودکان و زنان و مردان سرزمـینم ایران باشد کـه مردی بخاطر نداری و بیکاری روی این راندارد کـه به خانـه برگردد یـا مادری کـه تن فروشی مـیکند به منظور یتیمش یـا آن پسر بچه ای کـه در خیـابان ساز مـیزند که تا خرج برادرش کـه به مدرسه مـیرود بدهد. محرم هم تمام مـی شود.. بـه خانـه هایمان مـیرویم و مـهیـا مـیشویم به منظور ... پس چهی بـه فکر کودکان و زنان و مردان سرزمـینم ایران باشد کـه مردی بخاطر نداری و بیکاری روی این راندارد کـه به خانـه برگردد یـا مادری کـه تن فروشی مـیکند به منظور یتیمش یـا آن پسر بچه ای کـه در خیـابان ساز مـیزند که تا خرج برادرش کـه به مدرسه مـیرود بدهد.
محرم هم تمام مـی شود.. بـه خانـه هایمان مـیرویم و
مـهیـا مـیشویم به منظور همـه انچه کـه بوده ایم. حسین را هم درون پستو هایتان پنـهان کنید که تا سال دیگر .
چون علم و کتل ونخل و زنجیرهایتان.
اکبر و اصغر و قاسم و عباس را هم!
عباس را نـه!
به کارتان مـی اید .
برای قسم خوردنتان هنگام دروغ.
برای گاه خطر هایتان .
زمانی کـه مـی خواهید سر دیگری کلاه بگذارید وشاهدی مـی خواهید.
فردا صبح هم کرکره مغازه هایتان را بالا بدهید.
و بر روی تخت ها و لباس ریـاستی که
به تن دارید خداوند را ترسناک نشان عوام دهید.
و از بهشتی صحبت مـیکنید کـه خود مـیلی بـه رفتن بـه آن ندارید و این پا و آن پا مـی کنید چون مـی خواهید خون این ملت را که تا قطره آخر بخورید و برای پسران و ان بالا نشین و اشرافیتان جا بگذارید.
دربنگاهایتان را باز کنید و یک لایتان را چهار لا حساب کنید.
کلاه هایتان را آماده کنید به منظور اینکه دوباره که تا خرخره سر مردم بگذارید.
آنچه را این روز ها خرج نذریـهایتان کردید .
خرج شربت چای مرغ وبرنجتان
به یک باره جبران کنید . 

Read more

Media Removed

فهمـیه‌ی پایتخت سفیر هلال احمر شد . نسرین نصرتی، بازیگر نقش «فهیمـه معمولی» درون سریـال پایتخت مـهمان هلال احمر شد و با پوشیدن لباس قرمز هلال بـه عضویت داوطلبانـه جمعیت هلال احمر درآمد . درون پایتخت 5 و در سکانس معروف «سقوط بالن» وقتی خلبان ترک دچار مشکل قلب مـی شود،«فهیمـه» کـه دوره های امدادی‌ را گذارنده ... فهمـیه‌ی پایتخت سفیر هلال احمر شد
.
نسرین نصرتی، بازیگر نقش «فهیمـه معمولی» درون سریـال پایتخت مـهمان هلال احمر شد و با پوشیدن لباس قرمز هلال بـه عضویت داوطلبانـه جمعیت هلال احمر درآمد
.
در پایتخت 5 و در سکانس معروف «سقوط بالن» وقتی خلبان ترک دچار مشکل قلب مـی شود،«فهیمـه» کـه دوره های امدادی‌ را گذارنده راهنمای نجات او مـی شود. البته کمک های امدادی خیلی بـه کار نمـی آید و در نـهایت «آرکان» مـی مـیرد و برای سبک بالن او را بـه دریـا مـی اندازند. درون ادامـه ماجرا فهیمـه، بـه عنوان یک فرد آموزش دیده درون صحنـه های دیگری هم مثل نجات درون ساحل و بستن پای «الیزابت» فراری از دست داعشی ها درون نقش امدادگر ظاهر مـی شود.
.
همـین سکانس ها خانم بازیگر را بـه هلال احمر پیوند مـی زند و مشتاق بـه یـادگیری آموزش های امدادی مـی کند. بـه همـین دلیل هم نسرین نصرتی دعوت جمعیت هلال احمر به منظور عضویت داوطلبانـه درون این نـهاد مردمـی را پذیرفت.
.
فهیمـه‌ی سریـال پایتخت روز گذشته بـه جمعیت هلال احمر آمد و از حس و حال خوبی کـه باعث شد که تا دعوت این جمعیت را بپذیرد و عضو داوطلب آن باشد، گفت.

Read more

Media Removed

#birthday #portrait #32 #travel امروز بر اساس حساب کتاب‌های قراردادی سی و دو ساله شدم. نـه از این موضوع خوشحالم و نـه ناراحت. نـه مـیترسم و نـه سرخوشم. صبح درون جای عجیبی بیدار شدم کـه تا چند ثانیـه اول نمـیدونستم کجام و چرا اینجام. دیشب هم عجیب‌ترین ساعت‌های زندگیم رو درون اخرین دقایق سی و یک سالگی گذروندم. ... #birthday #portrait #32 #travel
امروز بر اساس حساب کتاب‌های قراردادی سی و دو ساله شدم. نـه از این موضوع خوشحالم و نـه ناراحت. نـه مـیترسم و نـه سرخوشم. صبح درون جای عجیبی بیدار شدم کـه تا چند ثانیـه اول نمـیدونستم کجام و چرا اینجام. دیشب هم عجیب‌ترین ساعت‌های زندگیم رو درون اخرین دقایق سی و یک سالگی گذروندم. از کوچه‌ای با کوله ام زدم بیرون. هدفنم رو گذاشتم و آهنگی کـه دوست نداشتم گوش مـیدادم. شـهر شلوغ بود و تعطیلات آخر هفته باعث شده بود آدم ‌ها از حالت روزمره خارج بشن. با موسیقی متن توی گوشم از کنار دو جوون مست با لباس‌های کوتاه و براق رد شدم و به راننده تاکسی کـه داشت سعی مـیکرد خوشبختی با دو مسافر مست رو بـه خودش هدیـه بده و سوارشون کنـه خیره شدم. سرم رو چرخوندم و مرد بی خانمانی با سگش کاغذی رو دستش گرفته بود و کمک مـیخواست. من هیچ‌وقت بـه بی خانمان‌ها کمک نمـیکنم اما دست کردم تو جیبم و هر چی اسکناس داشتم بهش هدیـه دادم. شاید داشتم با شب تولدی کـه گفتم هیچ حسی بهش ندارم مـی‌جنگیدم. قدم زدم و بالاخره سنگینی کوله فشار آورد. توی صف پشت آدم‌های سرخوش شـهر ، یـه آب معدنی و یـه قهوه سفارش دادم و پشت مـیز‌ غریبه ای تو یـه شـهر غریبه تو یـه قاره غریبه نشستم و تلخی قهوه رو با آب یخ پایین دادم و بالاخره موزیک تو گوش‌هام رو دوست داشتم و با آب و قهوه، پشت مـیز ارزون پلاستیکی یک سال جدید قراردادی تو زندگیم رو تحویل کردم و صبح روز بعد پنجاه کیلومتر خارج شـهر روی تخت بزرگی تو اتاقی روشن با پنجره ای رو بـه طبیعت بیدار شدم و سی و دو شروع شد.

این عو این آدمکی کـه یـه دوست شاید خیـالی و همسفرم بوده رو مـیذارم اینجا که تا شاید همـیشـه شونزده اردیبهشت نود و هفت برام بـه یـادگار بمونـه. یک سال و یک روز بزرگتر و هزار راه مونده‌. ما سرخوشان مست...

Read more

Media Removed

داستان‌های کوتاهی از هاروکی موراکامـی همگی این داستان‌ها از زندگی متداول ما بیرون آمده است. ____________________________ درون یک صبح زیبای ماه آوریل درون یکی از خیـابان‌های فرعی محله معروف هاریوکوی توکیو صد درون صد دلخواهم را دیدم.راستش را بخواهید آن‌قدرها هم زیبا نیست.آدم خیلی مـهمـی هم ... داستان‌های کوتاهی از هاروکی موراکامـی
همگی این داستان‌ها از زندگی متداول ما بیرون آمده است.
____________________________
📚در یک صبح زیبای ماه آوریل درون یکی از خیـابان‌های فرعی محله معروف هاریوکوی توکیو صد درون صد دلخواهم را دیدم.راستش را بخواهید آن‌قدرها هم زیبا نیست.آدم خیلی مـهمـی هم نیست.لباس پوشیدنش هم چیز خاصی ندارد.پشت موهایش درون خواب شکسته و بی‌ریخت شده.جوان نیست.باید سی سالی داشته باشد.درست‌ترش این هست که بگویم اصلا شبیـه ها نیست.اما هنوز هم از پنجاه قدمـی مـی‌توانم بفهمم او صددرصد دلخواه من است.
📚شما از هر کجای ایران کـه هستید مـی‌توانید این کتاب را از کتابیسم تهیـه کنید .📚
#کتاب #کتابیسم
#موراکامـی
#ثالث
#نشر_ثالث
www.ketabism.com

Read more

Media Removed

توي ترافيكم. سرعت صفر كيلومتر. ترمز دستي رو كشيدم.اين عكس رو همينجوري انتخاب كردم. نت هاي موبايلم رو مرور مي كنم كه يه شعر بلندم رو انتخاب كنم و باهاتون بـه اشتراك بذارم. مي رسم بـه نوشته اي متعلق بـه همون موقع ها كه تازه جدا شده بودم و يه دنيا مشكل روي سرم ريخته بود و بلد نبودم. منبع درامد نداشتم. خونـه ... توي ترافيكم. سرعت صفر كيلومتر. ترمز دستي رو كشيدم.اين عكس رو همينجوري انتخاب كردم. نت هاي موبايلم رو مرور مي كنم كه يه شعر بلندم رو انتخاب كنم و باهاتون بـه اشتراك بذارم. مي رسم به
نوشته اي متعلق بـه همون موقع ها كه تازه جدا شده بودم و يه دنيا مشكل روي سرم ريخته بود و بلد نبودم. منبع درامد نداشتم. خونـه و ماشين داشتم ولي بايد مي فروختم شون و مجدد مي خ بخاطر شكايت هاي مكرر و دادگاه ها از سمت آدم سابق.بايد با نمايشگاهي، اژانس املاكي، وكلا سر و كله مي زدم جداي همـه روزانـه هايي كه بلد نبودم و از دنياي بيرون چيزي
نمي دونستم. بايد از زندگي ظاهري بـه سبك پرنسس بـه ذات و باطن زيباي يك پرنسس اصيل مي رسيدم.
بالا و پايين كردم متن رو و لبخند زدم و با خودم تكرار كردم از چه روزهايي عبور كردي ! چقدر سخت بود ولي چقدر تونستي. لباس هاي خاكي و زانوي زخم شده ات رو تكوندي و پاك كردي و همراهش اشك هات رو مخفي كردي ولي اينجا چقدر غر زدي و چقدر شنيدنت و دلداري دادند. چقدر شماها بي نظير بوديد اون روزها با همراهي تون و بودن هاي آروم و بي صدا و حمايتگر تون تو روزهاي سخت قد يه سلام خوبي؟
اندازه ي كمك خواستي هر مدلي ما هستيم مثل ،شبيه برادر، عين رفيق قديمي. من هميشـه آدم خوش شانسي بودم تو دنياي مجازي كه هميشـه ي خدا بهترين دوست ها رو بهم هديه داده و سر راهم گذاشته، خيلي هاتون كه شبيه خانواده ام شدين.
خوشحالم براي دنياي مجازي و داشتن شماها.
.
.
اين رو توي نت نوشته بودم همون روزها و الان چشمم بهش خورد:
" توي روزهاي سخت، تو از گفتن رنج، به
نقطه اي مي رسي، كه بـه ارومي از گفتنش خسته ميشي!
آروم آروم شناسنامـه ي خودت رو ميسازي. اشك مي ريزي و پوست ميندازي! از گفتن مكرر قصه ات تهوع مي گيري! بجاش
ياد مي گيري كه كسي تجربه ي مشابه تو رو نداشته باشـه! آروم آروم ثروتمند ميشي.
تلخه، ولي ياد مي گيري! ياد مي گيري كه اگه همـه دنيا درون حقت بدي كردند، خودت لااقل درون حق خودت بدي نكني، بـه دل و احساس و شخصيتت ظلم نكني. مي دوني ما اولين ادمي هستيم كه درون حق خودمون اغلب مواقع كوتاهي مي كنيم و آزار مي رسونيم........."
.
.

حالا من از اون روزها عبور كردم. سختي هاي زندگي و روزهاي سختم مدل ديگه شدن ولي كم كم بلد شدم شون.

Read more

Media Removed

. . #پستِ_دلي #الحمدلله_على_كل_حال . #وَ_اَنار_نامِ_ديگرِ_مَنِ_خونين_دِل_اَست🦋 (چرا انار استيكر نداره عاخههههه) . . زَمين با هَمين آب و هوا و زيبايي هايَش، اگر # ها را نَداشت از مريخ هم غيرِقابلِ سكونت تر ميشد... زمين بدونِ لاك هاي قرمز و زرشكيشان، بدونِ رَقصيدن ... .
🌸🌸🌸🌸🌸
.
#پستِ_دلي 💜
#الحمدلله_على_كل_حال 🌸
.
#وَ_اَنار_نامِ_ديگرِ_مَنِ_خونين_دِل_اَست🦋
(چرا انار استيكر نداره عاخههههه😩)
.
.
زَمين با هَمين آب و هوا و زيبايي هايَش،
اگر # ها را نَداشت از مريخ هم غيرِقابلِ سكونت تر ميشد...
زمين بدونِ لاك هاي قرمز و زرشكيشان،
بدونِ رَقصيدن رو بـه رويِ آيينـه با لباسِ جَديدشان،
بدونِ دامن هايِ پيله دارِشان،
بدونِ لباس هايِ گل گليِشان،
بدونِ دنيايِ رنگيِشان،
بدونِ گريه هايِ يواشكيِ رويِ تختِشان،
بدونِ خنديدنِ ريز ريز و نازِشان،
بدونِ شيطنت هايِ نَمك دارِشان،
بدونِ نگاه هايِ معصومِشان،
بدونِ عطرِ موهايِشان،
بدونِ امنيتِ آغوشِ ظريفشان،
بدونِ مادرانـه هايشان برايِ عروسك هايِ مو بلندِشان،
بدونِ سردرگمي هايِشان برايِ پوشيدنِ لباس،
بدونِ زيرِغر زدنشان بـه وقتِ قهر،
نـه تنـها جاي ترسناكي بود،
بلكه غيرِقابلِ سكونت هم ميشد بدونِ شَك...
دنيا بدونِ اين جنسِ ظريف و #حساس و شكننده،
كه دَرد را بهتر از هَر #مرد ي با شانـه هايِ كوچَك اما مُحكمش تاب مي آورد،
حَتما چيزي كم داشت...
چيزي بـه نامِ #زندگی ...
چيزي بـه نامِ #عشق ...
دختَر ها نبضِ تپندهِ جَهانَند...
.
.
خُلاصــــــه بدونِ ما نابوده زَمين و زَمان...😁😛
.
#٢٣_روز_مونده_تا_بَهارِ_خوشگلِ_مَن😍🤗
.
.
الهي خنده هاتون از تهِ تهِ دل باشـه...☺️
اونم قررررمزِ اناااااري😍😋
.
#انار
#گل
#رنگ
#رنگي

Read more
جان دلم.... من از الان بگذار بنشینم و سنگ هایم را با تو وا م.... ببین جانم عرضم بـه حضورت کـه ماه عسل، ترکیـه و آنتالیـا و سواحل مدیترانـه نداریم ها... از الان بگویم ماه عسل یک ماه تمام مرخصی مـیگیری من دیگر اجازه نمـیدهند بیشتر از یک هفته و این ها نمـیفهمم،باید بگیری مـیرویم خانـه کاهگلی ننـه جون... البته ... جان دلم.... من از الان بگذار بنشینم و سنگ هایم را با تو وا م....
ببین جانم
عرضم بـه حضورت کـه ماه عسل، ترکیـه و آنتالیـا و سواحل مدیترانـه نداریم ها...
از الان بگویم ماه عسل یک ماه تمام مرخصی مـیگیری
من دیگر اجازه نمـیدهند بیشتر از یک هفته و این ها نمـیفهمم،باید بگیری
مـیرویم خانـه کاهگلی ننـه جون...
البته قبل از آن ننـه جون را پیش مادر مـیگذاریم
خودم و خودت،عشق و صفا
من هر روز لباس محلی مـیپوشم
از این دامن های گل گلی با گل های صورتی
یک دستمال سر صورتی ام مـیبندم
دارم مـیگویم تو ام یک پیراهن و شلوار ساده مـیپوشی و از این کلاه های حصیری سرت مـیگذاری...
ای من بـه فدای تیپ جذابت بشم جان دلم
آها راستی کفش کالج هم نداریم ها...
چکمـه مـیپوشی مـیفهمـی چکمـه...
از این چکمـه سیـاه ها کـه زیرش زرد است
چکمـه مـیپوشی چون هر روز حتما بری طویله و شیر ها را بدوشی و برای جان دلت شیر تازه بیـاوری...
آخ کـه چه کیفی مـیدهد یک عمر درس بخوانی و مـهندس شوی و آخر سر مجبور باشی بـه طویله بروی و برای جان دلت شیر بدوشی...
اعتراض وارد نیست جانا شیرت را بدوش...
بعد با هم برویم سرِ شالیزار و مشغول برداشت برنج شویم
من از آن طرف شالیزار داد ب آقااااااا جاااااان،،،،بیـا ناهاااار....
بعد شب کـه مـیشود درون ایوان دراز بکشیم
بغلم کنی و از خاطرات خوب و خنده دارمان بگوییم و اصلا نفهمـیم کی صبح شده و با صدای قوقولی قوقوی خروس های ننـه جون بیدار شویم...
زیبا ترین اتفاق زندگی من...بیفت...
.
.

#مـیکائیل💕
. .
👭 #از_زبان_یک_ ⭕
.
. 🆔@mikilove351 📷
.
.
.
#ماروبه_دوستان_خود_معرفي_كنيد 😊🌹🙏

Read more

#قضاوت_قانونی . از دلایلی کـه قضاوت بر زنان ممنوعه، دور داوری ها از احساسات غیر منطقیـه! علت بازیچه قرار گرفتن بسیـاری از مسائل دینی و قانونی درون فضای مجازی، استفاده از فریبهای عاطفی و القای حرفی نادرست با تصاویر بریده و انتخاب شده است. چند روزیـه این کلیپ درون فضای مجازی دست بـه دست مـیشـه و گشت ارشاد ... #قضاوت_قانونی
.
از دلایلی کـه قضاوت بر زنان ممنوعه، دور داوری ها از احساسات غیر منطقیـه! علت بازیچه قرار گرفتن بسیـاری از مسائل دینی و قانونی درون فضای مجازی، استفاده از فریبهای عاطفی و القای حرفی نادرست با تصاویر بریده و انتخاب شده است. چند روزیـه این کلیپ درون فضای مجازی دست بـه دست مـیشـه و گشت ارشاد و به تبعش اصل اجازه ی برخورد با بد-بی حجابی مردود شمرده مـیشـه و در نتیجه ی این مردودیت، شعار آزادی حجاب رو بـه زعم خود ثابت مـیکنن! چرا این کلیپ از سوی ضد انقلاب با شدت تبلیغ شد و از جانب برخی سلبریتی های معارض مذهب نشانـه ی حقانیت حجاب اختیـاری بحساب اومد؟!
.
کلیپ رو با دقت نگاه کنید و مجددا اصل ماجرایی کـه فقط یک دقیقه از یک اتفاق چند دقیقه ای رو نشون مـیده، بررسی کنید. آیـا درون دادگاه قضاوت مـیتونید بـه این سوالات پاسخ محکمـه پسند بدید؟!
.
۱. علت اصلی برخورد مامورین ارشاد با این خانم چی بوده؟! آیـا تنـها بدحجابی شـه؟! مـیتونید اثبات کنید قبل و بعد کلیپ چی شده؟! چرا مامور بـه بقیـه ها تذکر نمـیده کـه طبعا حجابشون بهتر از او نیست!!
.
۲. علت کشمکش فیزیکی مامور زن با روسری قرمز چی بود؟! آیـا جز فحاشی و تهتک بـه مامور قانونی کـه موظف بـه جلوگیری از بی عفتی عمومـیه؟!
.
۳. آیـا مامور زن، رو مـیکشـه که تا اون صحنـه پیش بیـاد یـا روسری قرمز درون حال تهاجم بـه سمت مامورِ قانونـه و دوستِ خودشـه کـه دستاشو گرفته و به عقب مـیکشـه؟!
.
۴. علت احساسی شدن بیننده، بخاطر بی ادبی و یـا سر زدن رفتاری خلاف قانونِ بازداشت متخلفه؟! و یـا جیغ زدن های هوچی گرانـه و ممانعت روسری قرمز از تبعیت قانون و نیز صدای خواهش مضطربانـه ی دوستِ این کـه برای بدتر ن اوضاع بوسیله رفتار بی ادبانـه ی دوستش نگرانـه؟!
.
۵. آیـا از نظر قانون جزایی و ضوابط اسلامـی، متخلفیـه کـه خلاف عرف اسلامـی لباس مـیپوشـه و به مامور جلوگیری از بی عفتی، فحاشی مـیکنـه؟! و یـای کـه طبق قانون، مسئول تذکر لسانی و در صورت ممانعت، بازداشت متجاهرین بـه بی عفتی عمومـیه؟!
.
🔴 اگر منطقی فکر کنید، تنـها تخلف مامور زن دست بلند بـه روی فحاشـه! و الا طبق قانون، این بدلیل نقض حجاب اسلامـی درون فضای عمومـی مجرمـه! بعلت ممانعت از دستور مامور قانون هم مجرمـه!! بخاطر فحاشی بـه مامور قانون هم مجرمـه!!! اما اونچه باعث حساسیت بیننده مـیشـه، جیغ زدن های مدام و اخم مامور قانونـه... درحالیکه هیچ مامور قانونی با لبخند یک مجرم رو دستگیر نمـیکنـه!! و هیچ مجرمـی هم با لبخند تسلیم نمـیشـه!!
.
من مخالف شیوه ی گشت ارشادم! اما بیش از اون مخالف قانون شکنی!!
.
#محمد_جلیلی
.

Read more

Media Removed

#پارک_فجر #لنگرود . . . من چیزهای زیـادی را درون زندگی أم از دست دادم ، منطقی یـا غیر منطقی أش را نمـیدانم اما دوستشان داشتم . گاهی آدم چیزهای غیر منطقی را جوری دوست دارد کـه اگری بفهمد خنده أش که تا آخر دنیـا کِش مـی آید و صدایش توی گوش پرندگان هم مـیپیچد! تازگی ها دلم به منظور خودم کـه مٌضحکانـه شغل های زیـادی ... #پارک_فجر #لنگرود
.
.
🍃🌼 .
من چیزهای زیـادی را درون زندگی أم از دست دادم ، منطقی یـا غیر منطقی أش را نمـیدانم اما دوستشان داشتم .
گاهی آدم چیزهای غیر منطقی را جوری دوست دارد کـه اگری بفهمد خنده أش که تا آخر دنیـا کِش مـی آید و صدایش توی گوش پرندگان هم مـیپیچد! تازگی ها دلم به منظور خودم کـه مٌضحکانـه شغل های زیـادی انتخاب کردم و هرشب درمـیان خواب های آشفته أم تمامشان را بـه پایـان رساندم مـیسوزد ، خبرنگار شدم ، شاعر شدم ، عکاس شدم ، پرستار شدم ،نقاش شدم ، روانشناس شدم ، معلم شدم و این اواخر چقدر دلم مـیخواست بازیگر تئاتر باشم و گریم های عجیب غریب را تجربه کنم ، مثل عکاس ها لباس هنری بپوشم و دوربین بدست شـهر را بگردم..
پدرم مـیگوید حالا کـه عکاسی را دوست داری با دوربینِ کوچَکی کـه برایِ تولدت خریده أم از سوژه هایت عبگیر !!
مـیخندم و مـیگویم پدرجان دلت خوش هست ها ، از نگاه مردم بـه این دوربین غیرحرفه ای مـیترسم ، سالِ بعد بهترَش را برایم مـیخری؟! نگاهم مـیکند و حتمأ با خودش مـیگوید چه فانتزی و بنفشی دارم و توی دلَش بـه من کـه یک دفتر صد برگ آرزوی غیرمنطقی دارم افتخار مـیکند ..
به گمانم مادر از داشتنِ من بیشتر خوشحال است... همـین چند روز پیش کـه عینک مادر بزرگ را بـه چشمَم زدم ، فرقِ موهایم را باز کردم و شال چروکم را روی سرم گذاشتم مادر خندید و گفت دیوانـه ی این مسخره بازی هایی دیگر ، حداقل شالت را اتو کن بعد روی سرت بگذار ! و من یـادم آمد چقدر از اتو بدم مـی آید و چه #ِ چروک پوشی هستم ، مثل خیلی از هنرمندها کـه تِز خاص خودشان را به منظور لباس پوشیدن دارند ،
تِز چروک پوش بودن هم چیز جالبیست ها!!
به مادر گفتم : #هنرمند بودن و تیپ هٌنری بـه من مـی آید نـه !؟
شوخی یـا جدی نمـیدانم اما دو بار گفت دیوانـه ای عزیزم دیوانـه!
من کـه مـیدانم چقدر بـه من افتخار مـیکند.
راستی اینکه هرجور برنامـه ریزی مـیکنم عمرم به منظور تجربه ی شغل های مورد علاقه أم کم مـی آید ، منطقی نیست ، هست؟!
معلوم هست که نیست ، فوق فوقش هفتاد سال زنده باشم بیست سال اول و ده سال آخر عمرم کـه هیچ مـی ماند چهل سال ..هرجور حساب مـیکنم کم مـی آید !!
بعد مـیگویند آدم ها چرا دیوانـه مـیشوند ... خب معلوم هست دیگر !
وقتی یک دفتر صدبرگ آرزو داری و چهل سال فرصت ، نباید دیوانـه شوی؟!
اصلأ بیخیـال حساب کتاب های دنیـا
دفتر صد برگم را مـیگذارم توی کیفم
لباس هایم را جمع مـیکنم
خواب هایم را
مـیگذارم توی مردمک چشمم
مـیروم کـه دیوانـه خانـه ای به منظور زندگی پیدا کنم !
راستی یـادم باشد
عینک مادر بزرگ
و شال چروکم را
حتمأ بردارم
حتمأ!
.
#نازنین_عابدین_پور .
.
📷: @nayereh.tzr

Read more

Media Removed

در مـهمانی ای به منظور برداشتن چيزي وارد اتاق شدم و و پسری را درحال بحث دیدم ، پسر مـیگفت : کتونی هاتو بپوش و مـیگفت : با این لباس کتونی بپوشم؟ و وقتی متوجه من شدند بـه سمتم برگشتند . لبخندی مصنوعی تحویلشان دادم و سرم را داخل کیفم کردم . نگاه کنید آخه پاش چی شده ، پسر این را گفت و روی پای را کـه بیضی ... در مـهمانی ای به منظور برداشتن چيزي وارد اتاق شدم و و پسری را درحال بحث دیدم ، پسر مـیگفت : کتونی هاتو بپوش و مـیگفت : با این لباس کتونی بپوشم؟
و وقتی متوجه من شدند بـه سمتم برگشتند . لبخندی مصنوعی تحویلشان دادم و سرم را داخل کیفم کردم .
نگاه کنید آخه پاش چی شده ، پسر این را گفت و روی پای را کـه بیضی عمـیق قرمز رنگی افتاده بود نشان داد .
دیگری کـه مقابل آینـه ی اتاق درون حال تمدید آرایشش بود گفت :
قدتم کـه کوتاه نیست پاشنـه بـه این بلندی پوشیدی . همون کتونی هارو بپوش .
و من همان لحظه فکر کردم اگر قدش کوتاه بود حتما آن عذاب وحشتناک را ادامـه مـیداد؟
در آخر، پسر بحث را رها کرد و رفت و رو بـه ما گفت : الان با خودش مـیگه یـه ساعت نمـیتونـه پاشنـه بلند بپوشـه این چه یـه . و من فکر کردم قضیـه همـیشـه زنان علیـه زنان و مردان علیـه زنان نیست بیشتر اوقات خودمان علیـه خودمان هستیم .
به راستی قانون ( درون مـهمانی ها حتما کفش پاشنـه بلند پوشید ) را چهی وضع کرده؟ چرا ناخن بلند و طراحي شده واجب است؟ چرا بايد ساعت هاي طولاني سنگيني مژه مصنوعي و بستن گن لاغري را تحمل كنیم ؟ چرا درون عروسی ها حتما حتما موهایمان شینیون شود و فقط به منظور چند ساعت رنگ چشممان را با لنز تغییر دهیم ؟چرا درون ذهنمان قرارداد بسته ايم آن مدل مو با فلان لباس مي آيد و فلان لباس با فلان كفش؟ چرا اگر قدمان كوتاه هست بايد هميشـه با پاشنـه بلند و اگر اضافه وزن داريم با لباس مشكي ديده شويم؟ که تا کی قرار هست شیك و خانم بودن درون نظر دیگران را بـه راحتی و دلخواه خود ترجیح دهیم؟
قطعای کـه از گنبند خود احساس ناراحتی مـیکند ، لنز و مژه پدر چشمش را درآورده و حتی نمـیتواند با کفش های بلند و زیبایش بـه درستی راه برود و همـه ي اين ها از چهره ي خسته اش مشخص هست شیک و جذاب بـه نظر نميرسد . نظر شما چیست ؟ درون جشن ها راحتی خودتان را ترجیح مـیدهید یـا پیروی از این قانون های نانوشته ؟
#روشنك_قاسمي

Read more

Media Removed

#bighanoon #maryamaghayee لباس مجلسي‌اش را از كمد درآورد، نگاهي انداخت و پرتش كرد روي انبوه لباس‌هاي گوشـه اتاق. فكر كردم باز هم قرار هست مادربزرگ را بيندازند بـه جون من و خودشان بروند گشت و گذار. من هم مجبور باشم بـه مادربزرگ، آن هم وقتي 70 درصد دندان مصنوعي‌اش را از دهانش خارج كرده و براي من ... #bighanoon #maryamaghayee
لباس مجلسي‌اش را از كمد درآورد، نگاهي انداخت و پرتش كرد روي انبوه لباس‌هاي گوشـه اتاق. فكر كردم باز هم قرار هست مادربزرگ را بيندازند بـه جون من و خودشان بروند گشت و گذار. من هم مجبور باشم بـه مادربزرگ، آن هم وقتي 70 درصد دندان مصنوعي‌اش را از دهانش خارج كرده و براي من ادا درمي‌آورد، غش غش بخندم. از همين فكرها غصه‌ام گرفت و خواستم خودم را ب بـه دل درد و گشت و گذارشان را كنسل كنم كه صداي تلويزيون را زياد كردند. بابا گفت: «الان شروع ميشـه. اون متكا لوله‌اي‌ها كجاست؟» گفت: «همون گوري كه قبلا بود. توقع كه نداري برات بيارم بذارم زير سرت؟» بابا پوفي كرد و رفت سمت كمد رختخواب‌ها و متكايي لوله‌اي بـه اندازه قدش از آن درآورد. هم من را بغل كرد و رفتيم جلوي تلويزيون. بابا نگاهي بـه لباس مجلسي و انداخت و گفت: «براي اون لباس كلي پول داديما. همين‌طوري مچاله انداختيش اونجا» جواب نداد. حتي نگاهش را هم از تلويزيون برنداشت. معلوم بود حسابي دلخور است. كاش مي‌دانستم اين باباي من باز چه دسته گلي بـه آب داده كه با عصبانيت( من بـه بغل) بلند شد و لباس را همان‌طور مچاله پرت كرد گوشـه كمد که تا بابا حساب كار دستش بيايد. بابا كه انگار اصلا نفهميده چه اتفاقي افتاده، چشم از تلويزيون برنمي‌داشت و مژه هم نمي‌زد. تلويزيون يك جشن عروسي عريض و طويل را نشان مي‌داد. از آن جشن‌هايي كه بعدش هيچ‌كس نـه مي‌توانست از باقالي‌پلو با ماهيچه‌اش ايراد بگيرد نـه از زرد و كمرنگ بودن داماد و نـه حتي از آرايش عروس. يعني همـه دهان‌ها بسته بود خلاصه. نق و نوقي كردم که تا بلكه يكي حرفي بزند که تا بفهمم عروس كيست و داماد چه كاره است! تصوير زوم شد روي چهره زن و مردي جوان با سه بـه قول توله خرس. ذوق زده دست و پا زدم. گفت: « قشنگم، اين كِيته! اگه عمرش بـه دنيا باشـه شايد يه روزي ملكه بشـه. وقتي ويليام براش طاقچه بالا گذاشت با سيستم «نباشي، دوستام هستن» حال ويليام رو جا آورد. انگار نـه انگار وليعهد يه مملكته. جوري كه ويليام با سيستم «بي تو هرگز، با تو عمري» افتاد دنبال كيت و عروسي كردن. سعي كن مثل كيت باشي. وگرنـه عاقبتت منم!». بابا نگاهي بـه انداخت و انگار كه جمله آخر را نشنيده باشد گفت: «ببين چقدر ساده‌اس. عروسو ببين. نـه آرايش خليجي داره نـه لباس آستين پفي. جواهراتشم خيلي ساده‌اس. بايد ياد گرفت از اينا» هم گفت: «آره خب. بايد از دامادها هم ياد گرفت كه چشمشون بـه دهن بقيه نبوده و براي زنشون همـه چي فراهم كردن.
.
بقیـه درون کامنت اول👇👇👇👇

Read more

Media Removed

/... داشت #تاب_بازي ميكرد يا شايد هم #رويا ميبافت كه اينگونـه رها بـه نظر ميرسيد و با هر رفت و برگشت گويي بـه فصل بعدي داستانش ميرفت.كسي چه ميدانست كه چه درون سر داشت؟شايد يك #جنگل سبز ، شايد يك آسمان آبي و حتي شايد يك لبخند... درون آنسوي ديگر پارك كي مدرسه اي تكيه داده بود بـه نيمكتي چوبي و در زير #مـهرباني ... /... داشت #تاب_بازي ميكرد يا شايد هم #رويا ميبافت كه اينگونـه رها بـه نظر ميرسيد و با هر رفت و برگشت گويي بـه فصل بعدي داستانش ميرفت.كسي چه ميدانست كه چه درون سر داشت؟شايد يك #جنگل سبز ، شايد يك آسمان آبي و حتي شايد يك لبخند... درون آنسوي ديگر پارك كي مدرسه اي تكيه داده بود بـه نيمكتي چوبي و در زير #مـهرباني #خورشيد نقشـه ميكشيد براي آينده؛براي رنگ زدن بـه دنيايي كه هرروز تيره تر ميشد. درون همان نزديكي درون خيابان مجاور لابه لاي ماشين هاي حق بـه جانب كي فراموش شده و غريبه با رنگين كمان #گل هايي ميفروخت.او حتي معني كلمـه آرزو را نميدانست. از آن محدوده دور نشويم درون همان خيابان چسبيده بـه پاركِ تابستان خانـه اي بود پر از گل هاي شمعداني،پر از عطر خوش نفس هاي ياس.در بعد آن خانـه ي بود كه چارپايه زير پايش گذاشته بود که تا قدش بـه رويا برسد و پيش بندي بسته بود كه مالِ خانـه ي #عروسك ها بود و در بازي آب و صداي ظرف ها آوازي از جنس #كودكي زمزمـه ميكرد. امروز روز است؛ هايي كه رويا هايي درون ذهن دارندو از همان كودكي آن را درون كنار خود راه ميبرند که تا روز بـه روز بزرگتر شود و لباس حقيقت بپوشد؛ هايي كه اگر موانع زياد شد سخت تر ميشوند و اگر نبودند ديگر خبري از صداي خنده درون پياده رو هاي شـهر نبود و ديگر تكيه گاهي امن براي اعضاي خانواده وجود نداشت. امروز بهانـه خوبي هست كه بـه آن ها نشان دهيم كه مـهم اند و دوست داشتني و حضورشان درون كنارمان ضروري هست و پيشنـهاد من بـه شما اين هست كه بـه پلاك سه همان خيابان سري بزنيد... روز و مـیلاد #حضرت_معصومـه (ع) مبارک🌹.............................. . پ.ن: متن هم دلنوشته کوچکترین # تیم پلاک سه است👧 تصویر از کودکی درون نمایشگاه کودک درون سال نود و یک کـه احتمالا امروز نـه سالشـه😊.
کد تخفیف 20درصدی خرید از سایت که تا 24 تیر به منظور روز : 2khtar97

Read more

Media Removed

Perfect | Janelia Mould کاش مـیشد مثل لباس ها ان و بر روی بندها بود بندهایی کـه اگر چه نگهدارنده هستند ولی منتظر نسیمند و مـیتوانند بـه تکان های شدید و زیبا عادت کنند! لباس هایی کـه هنرمندانـه ، با باد پیوندی عمـیق برقرار مـیکنند انسانی کـه مـیتوانست رهاتر باشد ولی گویی از دید دیگرعکاس ، انسان درون بند ... Perfect | © Janelia Mould
کاش مـیشد مثل لباس ها ان و بر روی بندها بود
بندهایی کـه اگر چه نگهدارنده هستند ولی منتظر نسیمند و مـیتوانند بـه تکان های شدید و زیبا عادت کنند!
لباس هایی کـه هنرمندانـه ، با باد پیوندی عمـیق برقرار مـیکنند
انسانی کـه مـیتوانست رهاتر باشد
ولی گویی از دید دیگرعکاس ، انسان درون بند شده ای را مـیبینیم کـه طبیعت بکری او را احاطه کرده ولی از درون اسیر است
عکاس معتقد هست که کاش مـیشد همـیشـه و در هر جا ازاد بود
در چمدانی جا شد ،به درختی تکیـه کرد ولی انسان افسرده همـیشـه نمـیتواند با محیط اطرافش کتار بیـاید
او خود را افسرده مـیپنداردو این مجموعه را درون زمان اوج افسردگیش تهیـه کرده و فکر نمـیکرده کـه مورد توجه و استقبال عموم قرار بگیرد
او این عهارا روشی به منظور عبور از افسردگی مـیداند و مـیخواهد از طریق این مجموعه دیدی جدید و بستر زندگی جدیدی به منظور مخاطبینش فراهم کند
عهایش همگی سلف پرتره هاییست کـه دست کاری شده اند
او درون عهایش خود را درون موقعیت هایی قرار داده کـه توصیف یک مبتلا بـه افسردگی از دید ذهن خود است
او مـیگوید کـه عاشق فانتزسیت و فانتزی را علاج مـهمـی به منظور فکر های فشرده این دوره زندگی مـیداند
انسانی درون ارزوی رهایی
او امـیدوار هست که بیماران مثل او بعد از دیدن این عها بتوانند کمـی بـه ارامش رسند
او خوددرا عکاس تازه کاری مـیداند کـه از همـه چیز الهام مـیگیرد
هر چند سوژه عهایش کاملا تکراریست ولی دیدن این تک عکسش خالی از لطف نیست
دوستان هنرجو اگر بخواهیم بـه عکاسی نگاه ایده الی داشته باشیم بعد نباید از دانستن درباره درونیـات ذهنی عکاسان دیگر غافل شویم
انـها راهی را رفته اند کـه شاید روشناییش بـه ما درون جاده جدیدی کمک کند

نوشته امـیر شمس
@amirshamsofficial

#Janeliamould
#Fineartphg
#fineartphotography

Read more

Media Removed

#bighanoon #shahabpaknegar من درون اولین روز دانشگاه عاشق شدم. ترم اول دانشگاه سخت‌ترین ترم به منظور عاشق شدن هست و البته شروع تمام عشق‌های دانشگاهی هم از همـین ترم است. شروع این عشق آتشین من دقیقا درون جلسه معارفه بود. تنـها تعریفی کـه از دانشگاه درون ذهن من شکل گرفته بود، همان فضای سریـال «در پناه تو» بود. ... #bighanoon #shahabpaknegar
من درون اولین روز دانشگاه عاشق شدم. ترم اول دانشگاه سخت‌ترین ترم به منظور عاشق شدن هست و البته شروع تمام عشق‌های دانشگاهی هم از همـین ترم است. شروع این عشق آتشین من دقیقا درون جلسه معارفه بود. تنـها تعریفی کـه از دانشگاه درون ذهن من شکل گرفته بود، همان فضای سریـال «در پناه تو» بود. به منظور همـین با ترکیب لباس حسن جوهرچی، یعنی یک تی‌شرت و یک پیراهن با دکمـه‌های باز، وارد اولین محیطی شدم کـه قرار بود و پسر کنار هم باشند. آن زمان سایز هر آدمـی دو-سه شماره بزرگ‌تر از سایز‌های فعلی بود. وقتی بـه عکس‌های آن روزها نگاه مـی‌کنم، حس مـی‌کنم چند الیورتوییست کنار هم ایستاده‌ایم. من از بچگی خیلی بـه عشق درون یک نگاه اعتقاد داشتم و به همـین علت عاشق اولینی شدم کـه با او چشم تو چشم شده بودم.
.
یکی از ویژگی‌های خوب روز اول دانشگاه این هست که آدم دوست‌های زیـادی پیدا مـی‌کند و من هم با حمـید دوست شده بودم. زمان نـهار داشتیم باهم درون مورد گزینـه‌های ازدواج‌مان صحبت مـی‌کردیم. من بـه حمـید گفتم کـه عاشق سبزه‌ای شدم کـه مانتوی آبی پوشیده بود و حمـید هم گفت از گندمگونی خوشش آمده کـه مانتوی توسی داشته. باهم بـه این نتیجه رسیدیم کـه فردا که تا دیر نشده برویم سر صحبت را باز کنیم کـه یک وقت کیس‌مان نپرد.
.
فردای آن روز ساعت هفت صبح با حمـید رفتیم درون دانشکده ایستادیم که تا وقتی اولین معشوق دانشگاهی‌مان مـی‌آید با یک «سلام» کار را تمام کنیم. آن زمان سلام یک چیزی مثل «نشان دادن» بود درون مراسم خواستگاری و با اولین جوابِ سلام، ما «بله» را مـی‌گرفتیم. حدود ساعت هشت خانم شمشیری را با همان مانتوی دیروزی دیدم کـه داشت سمت دانشکده مـی‌آمد. بـه حمـید گفتم «خودشـه رسید!» و حمـید هم جواب داد «ایول آره!». نزدیک‌تر کـه شد هر دو با هم سلام کردیم و جواب سلام را هم گرفتیم. بعد هر دو بـه هم خیره شدیم. حمـید بـه من گفت «تو چرا سلام کردی!». بعد از چند دقیقه بحث متوجه شدیم کـه من و حمـید درون تشخیص رنگ مشکل داریم و اسم این رنگ «فیلی» هست و هر دو عاشق شمشیری شده‌ایم. از فردای آن روز من و حمـید دیگر باهم دوست نبودیم و رقیب عشقی بـه حساب مـی‌آمدیم. هر کدام سعی مـی‌کردیم بـه نحوی از انحا زودتر بـه معشوق‌مان سلام کنیم. البته من چاشنی کمـیت را بر کیفیت اضافه کردم و با ثبت رکورد 30 سلام موفق و 42 سلام ناموفق درون روز، توانستم درون دو هفته حمـید را از دور خارج کنم. مرحله بعد از سلام برخورد و جمع کتاب‌ها و جزوه‌ها بود. حمـید زودتر از من پیش‌قدم شد و یک روز کـه شمشیری وسط دانشکده ایستاده بود،
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇

Read more

Media Removed

. بسم الله الرحمن الرحیم . سلام بر ابراهیم سلام بر آل یـاسین یـادم مـی آید هر وقت اراده کردم که تا کتاب #سلام_بر_ابراهیم را کامل بخوانم، نشد کـه نشد! نصفه و نیمـه مـی ماند. اینکه کم توفیق بودم جای خود! اما باور کنید آنقدر تحت تاثیر جریـانات زندگی و فعالیت های این دلاورمرد قرار مـی گرفتم کـه نگو و نپرس! ... .
بسم الله الرحمن الرحیم
.
سلام بر ابراهیم
سلام بر آل یـاسین

یـادم مـی آید هر وقت اراده کردم که تا کتاب #سلام_بر_ابراهیم را کامل بخوانم، نشد کـه نشد!
نصفه و نیمـه مـی ماند.
اینکه کم توفیق بودم جای خود!

اما باور کنید آنقدر تحت تاثیر جریـانات زندگی و فعالیت های این دلاورمرد قرار مـی گرفتم کـه نگو و نپرس!
با خواندن چند روایت کوتاه از زندگانی #شـهید_ابراهیم، بار معنوی خودم را به منظور چند مدت مـی بستمُ شـهدایی تر رفتار مـی‌کردم.

مثلا همـین روایتی کـه ابراهیم هادی بخاطر علاقه و تعریف یک خانم لباس های شیکُ پیک خودش را کنار مـی‌گذاردُ لباس های تمرین خود را از ساک بـه داخل کیسه مـیریزد، نشان دهنده یک #مجاهدت سختُ سنگین با #نفس است.

خب معلوم هست #ابراهیم_هادی کـه در جوانی آنقدر با نفس خود جنگیده بود، مـی تواند یک روز مقتدا و برادر تمام پسرهای جوان باشد.

القصه!
امروز بخاطر حضور تماشایی درون ۲۲ بهمن نشد کـه زودتر از این ها بـه ساحت مقدس این شـهید عزیز عرض ارادت کنم.
نشد کـه با خانواده محترم ایشان تماسی بگیرمُ عرض تسلیت بگویم و از ایشان بخواهم به منظور حال زار ما دعا کنند.

اما بـه سهم خودم دلنوشته ای را تقدیم کردم. داش ابرام عزیز من باور دارم کـه شما بودی خیلی جاها دست مارو گرفتیُ بسیـاری از مواقع از ورده #گناه بیرونمون کشیدی.

از همـین تریبون اعلام مـی‌کنمُ مـیگم دمت گرم مشتی!

بابت اینکه برادر خوبی هم به منظور جنابتان نبودم عذرخواهم.

اما شما مثل همـیشـه بامرامُ دست گیری.

امروز روز جاودانگی شماست.
روزی کـه به مثال #مادرسادات #گمنام شدی و در دل جوانان جوانـه زدی .. ان شاالله بـه برکت همـه ی الطافی کـه به همـه ی ما داشتی مـیهمان سفره امـیرالمومنین علیـه السلام باشی.

روحت پر فتوح سالار

#بیست_و_دو_بهمن
#حضور_تماشایی
#گمنامـی
#شـهید_ابراهیم_هادی
#رامـین_فرهادی

Read more

Media Removed

قسمت دوم (فلش بک بـه بچگی) م:باشـه پسرم هر جور مایلی بیچاره زین چون من اونقدر با اشتها صبونمو مـیخوردم کـه دهنش آب افتاده بود ز:دایـان مـیشـه منم یکم بخوردم؟ -امممم باشـه یـه نون تست بداشت و روش شکلات صبونـه زد و خورد.. وقتی هر دومون خوردیم تمووم شد زین گفت حالا بریم؟ -نـهههه من هنوز لباس خواب ... قسمت دوم💔 (فلش بک بـه بچگی)
م:باشـه پسرم هر جور مایلی
بیچاره زین چون من اونقدر با اشتها صبونمو مـیخوردم کـه دهنش آب افتاده بود😊
ز:دایـان مـیشـه منم یکم بخوردم؟
-امممم باشـه😊❤🍩🍩🍩
یـه نون تست بداشت و روش شکلات صبونـه زد و خورد..
وقتی هر دومون خوردیم تمووم شد زین گفت حالا بریم؟
-نـهههه من هنوز لباس خواب تنمـه😁 برم عوض کنم همـین جا باشی ها
رفتم بالا شلوارکم و تاپم کـه عباب اسفنجی روش بود و پوشیدم. و رفتم پایین خب بریم زین
هنوز نرفته بودیم دوباره زنگ درون خورد.
رفتیم درو باز کردیم همـه بچه ها اومده بودن دنبال من😁😊
لیـام ، هری، نایل ، لویی : سلام
-سلاام
منو زین رفتیم بیرون.... من تنـها بودم اونجا ولی دوستایی کـه داشتم از صد که تا دوست هم بهتر بودن باهام.
نایل: واقعا کـه دایـانا خیلی بدی
-چی شده؟؟ چیکار کردم مگه😞
ن:بدون من رفتید شکلات خوردین؟
-از کجا مـیدونی؟
ن:دور دهن هر دو تون شکلاتیـه😞
-الان مـیرم واسه شما هم مـیارم.
ل:نمـیخواد دایـان بیـا بازی کنیم....
کلی بازی کردیم دیگه نزدیکای ناهار بود زین همرو دعوت کرد کـه ناهار اونجا بخوربم. منم رفتم از م اجازه گرفتم. و اونجا ماکارونی خوردیم😋😋 دور دهن هممون نارنجی شده بود! هر کاری هم مـیکردیم نمـیرفت😄😄
تا بعداز ظهر خونـه ی زین بودیم و همش کارتون مـیدیدم.
بعد دیگه بابام اومد دنبالم..اونو بغل کردم چون تازه از سر کار اومده بود
از بچه ها خظی کردم و بغلشون کردم.
رفتیم خونـه..
شام خوردیم....
ب: دایـان من حتما یـه چیزی بهت بگم.
(چطور بود؟؟ دوستاتونو تگ کنید خواهشا😘) #brokenheart_fanfic

Read more

Media Removed

مردها هم گاهی بی مـی شوند وقتی جستجو مـی کنند نگاهِ آشنا را و نمـی یـابند و از پا مـی افتند دست مـی کشند از دلدادگی روزمرگی ها را بیشتر بـه دورِ خود دیوار مـی کنند آدمِ دیگری مـی شوند گاهی ساکت گاهی پر صدا گاهی جسور گاهی خودخواه مردها وقتی نمـی یـابند گوشـه ی آرامش را مـیانِ آغوشِ نرم و امنِ یک زن سنگ مـی شوند مردها ... مردها هم گاهی بی مـی شوند
وقتی جستجو مـی کنند نگاهِ آشنا را
و نمـی یـابند و از پا مـی افتند
دست مـی کشند از دلدادگی
روزمرگی ها را بیشتر بـه دورِ خود دیوار مـی کنند
آدمِ دیگری مـی شوند
گاهی ساکت گاهی پر صدا
گاهی جسور گاهی خودخواه
مردها وقتی نمـی یـابند گوشـه ی آرامش را
مـیانِ آغوشِ نرم و امنِ یک زن
سنگ مـی شوند
مردها گاهی نصفه و نیمـه مـی مانند
وقتی نیست کی کـه برایشان باشد !
مـی دانی چه مـی گویم ؟
شرور باشد
برایِ چشمانِ مردش بی پروا باشد
بگوید.. بخندد... ببوسد
خستگی هایش را بفهمد
سکوتش را بخواند
دستش را بگیرد شـهر را نشانش دهد
رو بـه رویِ مغازه ها بایستد
برایش لباس انتخاب کند
و بفهمد و بفهمد و بفهمد
.
مرد ها
این سخت هایِ شکننده
گاهی
فهمـیدن مـی خواهند
@adel_dantism
#عادل_دانتیسم
#بالاخره_اونی_که_باید_حواسش_باشـه_مـیاد
#مطمعنم
#باوفاترین
#دوست_دارما

Read more

Media Removed

. خب من هیچ وقت راجع بـه هیچ قضیـه ای کـه مربوط بـه سلبرتی‌ها باشـه نمـی نویسم ولی الان داشتم فکر مـیکردم گفتم چند خطی کـه تو ذهنم هست رو با شما شریک بشم . بـه نظر من مگان زیباست، زیبایی خیلی فرمول پیچیده ای نداره، همـین کـه وقتی بـه صورت ی نگاه مـیکنی و جذبت مـیکنـه یـا لبخند کـه مـیزنـه چشماش برق مـیزنـه و دندون های مرتبش ... .
خب من هیچ وقت راجع بـه هیچ قضیـه ای کـه مربوط بـه سلبرتی‌ها باشـه نمـی نویسم ولی الان داشتم فکر مـیکردم گفتم چند خطی کـه تو ذهنم هست رو با شما شریک بشم
.
به نظر من مگان زیباست، زیبایی خیلی فرمول پیچیده ای نداره، همـین کـه وقتی بـه صورت ی نگاه مـیکنی و جذبت مـیکنـه یـا لبخند کـه مـیزنـه چشماش برق مـیزنـه و دندون های مرتبش بـه نمایش درون مـیاد یعنی زیباست. حالا وارد این بحث نمـیشم کـه معیـارهای من به منظور زیبایی خیلی ساده تر از پرنسسیـه کـه توی عهست
.
من معتقدم کار درستی نیست کـه استوری بنویسیم ه ی مطلقه ی سیـاه زشت چه شانسی داشت. مگان نـه زشته نـه سیـاه بودنش عیبه نـه اینکه طلاق گرفته و فرزند طلاقه ایراد! اینـها جریـان زندگیـه. همـینجا ذهنیت کلی خودم رو مـی نویسم : جنتلمن مثل همـین شاهزاده،مردیـه کـه به گذشته ی کـه مـی‌بینـه کاری نداشته باشـه، بـه اتفاق‌های زندگیش هم کاری نداشته باشـه، مـهم اون آدمـیه کـه الان رو بـه روش ایستاده و باهاش آشنا شده
.
اینکه شانس آورده رو هم قبول ندارم. چندین فصل درون سریـالی بـه مـهمـی سوتز بازی مـیکرد و بهترین لباس‌های جورجیو آرمانی رو تنش مـیکرد. من کـه هستم هر بار مگان درون نقش دانشجو یـا وکیل ظاهر مـیشد دلم مـیخواست ببینم امروز چی پوشیده و چه استایلی داره و چطوری حرکت مـی‌کنـه و آهسته بـه جای سلام بامتانت مـیگه هِی!
.

اینکه آرایشش کمـه یـا زیـاد رو نمـیشـه با ایران مقایسه کرد چون معیـار فرق مـیکنـه. من آرایش نمـیکنم ولی خیلی ها هستن کـه دوست دارن و از اونجایی کـه در خاورمـیانـه سبک آرایش متفاوته نمـیشـه گفت وای چه ساده است! بله مگان مثل تمام ملکه های اروپایی ساده هست و این سادگی زیباییش رو چند برابر کرده مثل پرنسس دایـانا. اینکه کک و مک های صورت خودش رو نشون بده یـه جور اصالته و قشنگش کرده چون سادگی به منظور عامـه درون اون فرهنگ، هویت و اصالته! مثل اقلیتی از ما
.
زندگی به منظور همـه ما پر از اتفاقات غیر منتظره است، مگان مارکل درون سریـال مـهمـی بازی مـیکنـه، نقشش بـه متانت و آهسته صحبت ش شخصیت بیشتری مـیده، بـه خاطر سلبرتی بودنش وارد آدم‌هایی از یـه سطح دیگه مـیشـه و امروز عروس خاندان سلطنتیـه. به منظور اون درون این سطح پیش مـیاد و برای یـه دیگه درون سطح خودش. مـیخوام بگم توی خونـه با مادرش درون یـه شـهر دور افتاده امریکا نبود کـه بگیم شانس داشت، جریـانی بود کـه در مسیرش قرار گرفته بود، اگر شاهزاده انگلیسی باهاش ازدواج نمـیکرد یـه مـیلیـاردر فرانسوی باهاش آشنا مـیشد .
جمع بندی اینکه انسا‌ن‌ها با هر صورتی زیبا هستن و هر رنگ پوستی آفریده ی خداست و قسمت دست خداست ولی ما حتما بهترین ورژن خودمون باشیم که تا بهترین پیش بیـاد

Read more

Media Removed

موبایل شما بلندگو نیست ! درون تاکسی رو کـه باز کردم خانم محترمـی داشتن بلند بلند حرف مـی زدن و توجهی بـه من کـه جای نشستن نداشتم نمـی من : ببخشید اجازه مـی دین سوار شم ؟ خانم : خب بشو من : کجا بشینم ؟ خانم : اهان بـه سختی همانطور کـه با هیجان حرف مـی زد کمـی خودش را جا بـه جا کرد اسم خودش فریبا بود خالش ... موبایل شما بلندگو نیست !🌸🌸💐💐🌺
در تاکسی رو کـه باز کردم خانم محترمـی داشتن بلند بلند حرف مـی زدن و توجهی بـه من کـه جای نشستن نداشتم نمـی
من : ببخشید اجازه مـی دین سوار شم ؟
خانم : خب بشو
من : کجا بشینم ؟
خانم : اهان
به سختی همانطور کـه با هیجان حرف مـی زد کمـی خودش را جا بـه جا کرد
اسم خودش فریبا بود خالش شیراز زندگی مـی کرد مـی خواست از شوهرش طلاق بگیره ....دنبال کار مـی گشت اسم خالش مـهناز بود مـهناز هنوز دنبال وکیل بود کـه مـهریـه اش و بگیره و به نظر فریبا مـهناز ادم بی عرضه ای بود و باید قبل طلاق اونو بدبخت مـی کرد ! فریبا خودش دنبال خرید عروسی بود تمام مغازه ها و مزون هارو گشته بود که تا رسیده بود بـه مزون .....
مدل لباس عروسیش دکلته بود پشتش باز بود که تا کمر از گیپور متری ۸۰ تومن کمتر پیدا نکرده بود ..... خوشبختانـه از قبل عید اضافه وزن نداشته ...تو تعطیلات دوبار با محمد سر مسافرت رفتن دعوا کرده بود ...... تازگی ها بـه توت فرنگی حساسیت پیدا کرده بود و تمام بدنش مـی خارید ........‌
پینوشت اول : تمام این اطلاعات و بیشتر از اونو من بـه اجبار درون طی مسیر از زیر پل سیدخندان که تا اول خیـابان قیطریـه همراه با بقیـه مسافران فهمـیدم و شنیدم !
پینوشت دوم : مردم مجبور نیستن اطلاعات و اخبار خصوصی و کار و زندگی شمارو درون طول مسیر و در وسیله نقلیـه عمومـی گوش بدن اونم با صدای بلند و قهقه خنده !
پینوشت سوم : گاهی قبل از حرف زدن با موبایل محیط اطرافتونو چک کنید و از شوخی های و توضیحات بعضی مسائل خصوصی اجتناب کنید !
پینوشت چهارم : واقعااااا درک فرهنگ و شعور بعضی ها خیلیییی سخته 🤤🤤🤤🤤

Read more

Media Removed

برای یـه کار اداری رفته بودم شـهرداری، توی اون قسمتی کـه به کار من مربوط مـیشد یـه خانوم جوان کارمند حضور داشت کـه قبل از هر چیزی، قبل از کارمند بودن، قبل از خانواده بودن و حتی بـه نظرم قبل از همسر بودن یـه مادر بود... یـه زن وقتی مادر مـیشـه اولویتش مـیشـه فرزند... این خانوم مجبور بود به منظور چند ساعت از ش ... برای یـه کار اداری رفته بودم شـهرداری،
توی اون قسمتی کـه به کار من مربوط مـیشد یـه خانوم جوان کارمند حضور داشت کـه قبل از هر چیزی،
قبل از کارمند بودن، قبل از خانواده بودن و حتی بـه نظرم قبل از همسر بودن یـه مادر بود...
یـه زن وقتی مادر مـیشـه اولویتش مـیشـه فرزند...
این خانوم مجبور بود به منظور چند ساعت از ش توی محل کار نگهداری کنـه.
اره مـیدونم اداره جای این کارا نیست
اما حتما مجبور شده بود
حواسم بهش بود، تمام سعیش رو مـیکرد یـه موقع کارش عقب نیفته
آدم خوب رو از حرکات سر و دست و گردن مـیشـه شناخت...
یـه بچه یکی دو ساله رو با لباس زمستونی صورتی تصور کن، بچه ها همشون شیرینن، خواستنی ان، این بچه هم تو دل برو بود، هر مـیومد داخل نگاهش کـه مـیکرد لبخند مـینشست روی لبش
یـه مقدار سرما خورده بود
توی اون چند دقیقه ای کـه اونجا بودم با چشمای خودم دیدم کـه مادرش با چه سختی داروهاش رو مـیداد و ازش مراقبت مـیکرد
خیره شدم بـه چشمـهای مـهربون و پاک اون بچه
مـیدونی بـه چی فکر مـیکردم؟
به اینکه بیست سال دیگه این بچه این روزا رو یـادش نمـیاد
اون شبایی کـه باعث بی خوابی مادرش شده
اون نـه ماه کـه راحتی رو ازش سلب کرده...
هزار که تا چیز دیگه
اینارو یـادش مـیاد؟ نمـیاد!
آخه پریشب یـه بیست ساله دیدم توی همـین مـیدون ولیعصر داشت با یـه لحن بد سر مادرش غر مـیزد که
اه، اینجا مـیدونـه، دوتا چهارراه بعدی حتما پیـاده مـیشدیم، اونجا مـیشـه چهارراه ولیعصر....
من ذوق رو توی چشمای مادرش دیدم کـه حالش خوب بود از اینکه با ش اومده بیرون...
کسی کـه ذره ذره آب شده که تا اون بچه ذره ذره قد بکشـه....
خیلی دلم خواست از اون بپرسم اگه با دوستاتم بیرون مـیومدی از پیـاده روی دوتا چهارراه عصبانی مـیشدی یـا خوشحال؟
از کجا مـیدونی؟ شاید ت دلش مـیخواست چهارقدم باهات راه بره...نگاهت کنـه
حواست هست رفیق؟
مـیترسم یـه وقتی بـه خودمون بیـاییم کـه دیر شده... 👤علی سلطانی

#مادر

Read more

Media Removed

. برقِع یـا بـه قول زنان بومـی هرمزگان "بُرکَه" کـه نوعی پوشش چهره زنان درون جنوب بـه شمار مـی‌رود، این روزها مورد استقبال و استفاده جوان‌تر‌ها قرار ندارد کـه با از دست رفتن این تمایل به منظور استفاده بـه عنوان یک پوشش، رونق و بازار برقع نیز کم کم درون حال از دست رفتن است. برقع‌ها رنگ‌های متفاوتی دارند و بسته اینکه ... .
برقِع یـا بـه قول زنان بومـی هرمزگان "بُرکَه" کـه نوعی پوشش چهره زنان درون جنوب بـه شمار مـی‌رود، این روزها مورد استقبال و استفاده جوان‌تر‌ها قرار ندارد کـه با از دست رفتن این تمایل به منظور استفاده بـه عنوان یک پوشش، رونق و بازار برقع نیز کم کم درون حال از دست رفتن است.

برقع‌ها رنگ‌های متفاوتی دارند و بسته اینکه درون کدام ناحیـه از هرمزگان زندگی مـی‌کنید یـا اینکه جوان باشید یـا زنی بیوه شکل و رنگ آنـها تغییر مـی‌کند و این بدین معنی‌ست کـه مخاطب فرد برقع‌دار درون زمان‌های گذشته بـه خوبی متوجه وضعیت تاهل بانوان و یـا حتی وضعیت خانوادگی و جایگاه اجتماعی آنـها با دیدن برقع مـی‌شده است.
Photo:@jadidiparnian
#چطوره👆😉
# #جدید #آهنگ #دریـا
برای #دانلود بیـاین کانال
#هرمزگان #خواننده_زن #ایران #زنان_بندر #بندری #رودان #کندوره #کلیپ #لایک #بندرعباس #هرمزگان #هرمز #قشم #لافت #مـیناب #هنگام #جنوب #جنوبی #بندرلنگه #لباس_بندری #bandarabbas #hormozgan #iran #tehran #shiraz
➕ بی احترامـی نکنیم 🙏
➕ دوستاتونو تگ کنید 💎
➕ ممنون از لایک و کامنت هاتون 👍

Read more

Media Removed

برای یـه کار اداری رفته بودم شـهرداری، توی اون قسمتی کـه به کار من مربوط مـیشد یـه خانوم جوان کارمند حضور داشت کـه قبل از هر چیزی، قبل از کارمند بودن، قبل از خانواده بودن و حتی بـه نظرم قبل از همسر بودن یـه مادر بود... یـه زن وقتی مادر مـیشـه اولویتش مـیشـه فرزند... این خانوم مجبور بود به منظور چند ساعت از ش ... برای یـه کار اداری رفته بودم شـهرداری،
توی اون قسمتی کـه به کار من مربوط مـیشد یـه خانوم جوان کارمند حضور داشت کـه قبل از هر چیزی،
قبل از کارمند بودن، قبل از خانواده بودن و حتی بـه نظرم قبل از همسر بودن یـه مادر بود...
یـه زن وقتی مادر مـیشـه اولویتش مـیشـه فرزند...
این خانوم مجبور بود به منظور چند ساعت از ش توی محل کار نگهداری کنـه.
اره مـیدونم اداره جای این کارا نیست
اما حتما مجبور شده بود
حواسم بهش بود، تمام سعیش رو مـیکرد یـه موقع کارش عقب نیفته
آدم خوب رو از حرکات سر و دست و گردن مـیشـه شناخت...
یـه بچه یکی دو ساله رو با لباس زمستونی صورتی تصور کن، بچه ها همشون شیرینن، خواستنی ان، این بچه هم تو دل برو بود، هر مـیومد داخل نگاهش کـه مـیکرد لبخند مـینشست روی لبش
یـه مقدار سرما خورده بود
توی اون چند دقیقه ای کـه اونجا بودم با چشمای خودم دیدم کـه مادرش با چه سختی داروهاش رو مـیداد و ازش مراقبت مـیکرد
خیره شدم بـه چشمـهای مـهربون و پاک اون بچه
مـیدونی بـه چی فکر مـیکردم؟
به اینکه بیست سال دیگه این بچه این روزا رو یـادش نمـیاد
اون شبایی کـه باعث بی خوابی مادرش شده
اون نـه ماه کـه راحتی رو ازش سلب کرده...
هزار که تا چیز دیگه
اینارو یـادش مـیاد؟ نمـیاد!
آخه پریشب یـه بیست ساله دیدم توی همـین مـیدون ولیعصر داشت با یـه لحن بد سر مادرش غر مـیزد که
اه، اینجا مـیدونـه، دوتا چهارراه بعدی حتما پیـاده مـیشدیم، اونجا مـیشـه چهارراه ولیعصر....
من ذوق رو توی چشمای مادرش دیدم کـه حالش خوب بود از اینکه با ش اومده بیرون...
کسی کـه ذره ذره آب شده که تا اون بچه ذره ذره قد بکشـه....
خیلی دلم خواست از اون بپرسم اگه با دوستاتم بیرون مـیومدی از پیـاده روی دوتا چهارراه عصبانی مـیشدی یـا خوشحال؟
از کجا مـیدونی؟ شاید ت دلش مـیخواست چهارقدم باهات راه بره...نگاهت کنـه
حواست هست رفیق؟
مـیترسم یـه وقتی بـه خودمون بیـاییم کـه دیر شده... 👤علی سلطانی
سلام ظهرتون بخیر دوستان گرامـی 🙏🌺💐🌹

Read more

Media Removed

#مرد ها هم گاهی بی مـیشوند وقتی جستجو مـیکنند نگاه آشنا را و نمـیابند و از پا مـی افتند دست مـیکشند از #دلدادگی روزمرگی ها را بیشتر بـه دور خود #دیوار مـیکنند آدم دیگری مـیشوند گاهی #ساکت گاهی پر صدا گاهی جسور گاهی خودخواه مردها وقتی #نمـیابند گوشـه ی آرامش را مـیان آغوش نرم و امن یک #زن سنگ مـیشوند مرد ... #مرد ها هم گاهی بی مـیشوند
وقتی جستجو مـیکنند نگاه آشنا را
و نمـیابند و از پا مـی افتند
دست مـیکشند از #دلدادگی
روزمرگی ها را بیشتر بـه دور خود #دیوار مـیکنند
آدم دیگری مـیشوند
گاهی #ساکت گاهی پر صدا
گاهی جسور گاهی خودخواه
مردها وقتی #نمـیابند گوشـه ی آرامش را
مـیان آغوش نرم و امن یک #زن
سنگ مـیشوند
مرد ها #نصفه و نیمـه #مـی مانند
#وقتی-نیست-کی-که-برایشان--باشد !
مـی دانی چه مـیگویم؟
شرور باشد
برای چشمان مردش بی پروا باشد
بگوید....بخندد.....ببوسد
خستگی هایش را بفهمد
سکوتش را بخواند
دستش را بگیرد شـهر را نشانش دهد
روبه روی مغازه ها بایستد
برایش لباس انتخاب کند
و #بفهمد و بفهمد و بفهمد

#مردها
این #سخت-های-شکننده
گاهی
#فهمـیدن-مـیخواهند

Read more

Media Removed

تا آخرش بخون لطفا جون مادرتون بخونیدلایکم نمـیخوام بخووووونید اشک من ک درون امد . دستش را بـه سوی پسر جوان دراز کرد: _آقا مـیشـه کمک کنید? پسر نگاهی بـه انداخت و با لبخندی موذیـانـه گفت: _اهل حال هستی??😈 کـه تا ان روز کارش فقط گدایی بود با تعجب پرسید : _یعنی چی?? پسر خنده ای سرداد و گفت : _هیچی ... تا آخرش بخون لطفا
جون مادرتون بخونیدلایکم نمـیخوام بخووووونید اشک من ک درون امد
. دستش را بـه سوی پسر جوان دراز کرد:
_آقا مـیشـه کمک کنید?
پسر نگاهی بـه انداخت و با لبخندی موذیـانـه گفت:
_اهل حال هستی??😈
کـه تا ان روز کارش فقط گدایی بود با تعجب پرسید :
_یعنی چی??
پسر خنده ای سرداد و گفت :
_هیچی بیخیـال...اره بهت کمک مـیکنم فقط یـه مشکلی هست
_چی??
_من پولامو خونـه جا گذاشتم خونمون همـین نزدیکه همراه من بیـا
ک ساده هم بـه همراه پسر راه افتاد و وارد خانـه ای شد کـه چندین پسر جوان دیگر نیز درون انجا مشغول دود و دم بودند.پسر کـه پشت ایستاده بود دستمالی از جیبش درون اورد و جلوی دماغ گذاشت ،اورا ارام روی زمـین خواباند و...🙈
(از زبان فاطمـه)چشمامو کـه بازکردم. روی کف اتاق افتاده بودم.کیفی کشیدم و گفتم:
_با من چیکار کردی?
یکی از پسر ها دود قلیون را از دهانش بیرون داد و گفت:
_هیچ فقط دیگه نیستی.
همونطور کـه گریـه مـیکردم لباس هامو پوشیدم و از اون جهنم بیرون زدم.دلم مـیخواست از اون شـهر از اون کشور از اون ادما دور بشم...دلم مـیخواست بمـیرم مـیدونستم کـه دیگه زندگیم تمومـه .خودمو یـه موجود بی ارزش فرض مـیکردم.رفتم پیش دوستم عاطفه و همـه چیز رو براش تعریف کردم.عاطفه کـه تا اون موقع بهت زده نگام مـیکرد دستمو تو دوستاش گذاشت:
_فاطی جونم ای کاش مـیتونستم کمکت کنم عزیزم.ولی چیکار کنم کـه کار از کارگذشته
سرمو انداختم پایین حق با اون بود.عاطفه گفت:ولی گلم من یـه فکری دارم
_چی??
_خب...خب حالا کـه همـه چی تموم شده
_خب
_خب اینکه...چیزه...یعنی
_بگو دیگه اه
_خب فاطی تو کـه دیگه نیستی عزیزم پولی هم کـه برای زندگی نداری.چطوره کـه برای زندگیت خب...همم... تن فروشی کنی??
بهت زده نگاش کردم نفهمـیدم چی شد کـه دیدم جای دستم رو صورتش مونده بود.سرش داد زدم واز خونـه اومدم بیرون.تو خیـابون قدم زدم با خودم فک کردم.هرکاری کردم راهی جز چیزی عاطفه گفت نبود.ولی برام خیلی سخت بود.من کـه تا اون موقع یـه تار موهام رو نامحرم ندیده بود نمـیتونستم...
یـه لحظه شیطون اومد سراغم:
_فاطمـه کاریـه کـه شده توهم کـه با بی پولی نمـیتونی سر کنی درسم کـه نخوندی جای خواب هم کـه نداری و..و..و...تا اینکه بالاخره خودمو راضی کردم.همـین موقع یـه سانتافه جلوم ترمز کرد:
_خانوم مـیخوای برسونمت??
سعی کردم محلش نزارم.اومد بره کـه یـاد حرف عاطفه افتادم.تمام جراتم رو جمع کردم و داد زدم:
_صبر کن وایسا...
از اون روز بـه بعد بود کـه منم شدم یـه . (از زبان حمـید)
اولین بار کـه دیدمش درون خونـه ی دوستم بود.تا منو دید خودشو جمعوجور کرد.یـه سلام کوتاه کرد و رفت.از ا

Read more

Media Removed

پست موقت با لحنی طنز 🤓 کـه کمـی این تلخی ها را کمرنگ تر کند هرچه نباشد ماه شیرینی ایست این ماه انشاالله کـه اتفاق های درجه یک باشد درون این ماه به منظور همـه زیبایی بسیـار مـهم هست و خداوند هم وعده حوریـان بهشتی را بـه بندگان صالحش داده‌ اما آیـا این زیبایی‌پسندی حتما در تمام امور همراه مسوولان محترم باشد ... پست موقت

با لحنی طنز 🤓

که کمـی این تلخی ها را کمرنگ تر کند
هرچه نباشد ماه شیرینی ایست این ماه
انشاالله کـه اتفاق های درجه یک باشد درون این ماه به منظور همـه🙏

زیبایی بسیـار مـهم هست و خداوند هم وعده حوریـان بهشتی را بـه بندگان صالحش داده‌ اما آیـا این زیبایی‌پسندی حتما در تمام امور همراه مسوولان محترم باشد و تمام فکر و ذکرشان را بـه خود مشغول کند؟ مثلا اینکه یک نماینده اصولگرای مجلس درون صحن علنی بـه همکارش مـی‌گوید کـه «این خوشگلارو بـه من نشون بده» و صدایش از رادیو هم پخش شد را چطور مـی‌توان هضم کرد؟ اصلا درون مجلس شورای اسلامـی مگر مکانی به منظور پرداختن بـه این کارها وجود دارد؟ چه جالب، ما فکر مـی‌کردیم شما مـی‌روید آنجا به منظور استیفای حقوق ملت تلاش کنید! ای‌ شیطون‌ها... یـا مثلا امام جمعه محترم مشـهد درون خطبه‌های نماز جمعه دیروز گفته «فروش لباس‌های زیر زنانـه درون فروشگاه‌های مشـهد هم هتک حرمت است» خب بعد مردم چه کار کنند آقای علم‌الهدی؟ نخرند؟ نپوشند؟ همـین‌طور خالی خالی؟ استغفرالله... اصلا شما هنگام سخنرانی چرا ذهنت مشغول اینطور مسایل است؟ دو دقیقه آمدیم خودتان را ببینیم از صبح که تا حالا درگیر سوفیـا لورن و جزییـاتش هستین که!

از ماموران گشت ارشاد هم بگویم کـه صبح که تا شب درگیر یـافتن خانم‌های زیبا هستند و هی گیر مـی‌دهند و مـی‌خواهند آنـها را با خودشان ببرند؟ کجا مـی‌خواهید ببریدشان؟ مگر پلیس وظیفه‌اش حفاظت از جان و مال شـهروندان نیست؟ اتفاقا همـین جاست کـه نباید کاری بـه زیبارویـان داشته باشید و دنبال دزدهای کریـه‌المنظر باشید. اصلا بیـا بنده خودم برایت یک شغل آبرومندانـه پیدا کنم من، چنگ زدن بر صورت ان بی‌گناه کـه رسم مسلمانی نیست. ناسلامتی ما خودمان مدعی مبارزه با داعش هستیم... راستی دیدید سعید طوسی هم بـه نمایندگی از کشورمان درون مسابقات قرآنی ترکیـه شرکت کرده است؟ راهی به منظور بدون درد نیست؟

مشتاق خواندن نظراتتان با چاشنی طنز هستم

باقی بقایتان

#امـیراحمدانصاری #امـیراحمد_انصاری
#amirahmadansari

Read more

Media Removed

... نقش عوامل فرهنگی درون ازدواج: مـهمترین عاملی کـه در ازدواج نقش مؤثری دارد، عامل فرهنگی است. چه بسیـار خانواده هایی کـه به علت ناهماهنگی درون زمـینـه های مختلف فرهنگی وضع نابسامانی دارند و یک عمر را ناشاد و ناراحت مـی گذرانند. عوامل فرهنگی ابعاد مختلفی دارد کـه مـهمترین آنـها عبارت اند از: ۱- دین و مذهب؛ ... ...
نقش عوامل فرهنگی درون ازدواج:
مـهمترین عاملی کـه در ازدواج نقش مؤثری دارد، عامل فرهنگی است. چه بسیـار خانواده هایی کـه به علت ناهماهنگی درون زمـینـه های مختلف فرهنگی وضع نابسامانی دارند و یک عمر را ناشاد و ناراحت مـی گذرانند. عوامل فرهنگی ابعاد مختلفی دارد کـه مـهمترین آنـها عبارت اند از:
۱- دین و مذهب؛ تشابه درون اعتقاد و یـا …
۲- آداب و رسوم ؛ تشابه درون مراسم مختلف
۳- لباس پوشیدن و آراستن ظاهر؛
۴- سنت ها؛
۵- اعتقادات و باورها.
■تفاوت فرهنگي درون بين همسران درون دو سطح مي تواند آسيب زا باشد.
- سطح اول تفاوت فرهنگي درون بين خانواده هاي همسران:
سطح اول تفاوت فرهنگي درون بين خانواده هاي همسران است. موضوعي کـه منبع انواع اختلافات و سوء تفاهم مي شود و خود را بيشتر درون قالب اختلاف نظر درون برگزاري مراسم مشترک، برخورد اجتماعي همسران و رعايت قوانين پيدا و پنـهان خانوادگي نشان مي دهد. اين موضوع همواره ناخوشايند بوده و گاه که تا پايان عمر همت همسران ، صرف تلاش براي کم رنگ اين تفاوت ها درون بين دو خانواده و نيز درون رابطه خودشان مي شود.
- سطح دوم آسيب درون ميان همسران:
سطح دوم تفاوت فرهنگي ممکن هست در بين خود همسران باشد. درون واقع مشکلات درون سطح دوم نسبت بـه مشکلات درون سطح تفاوت فرهنگي خانوادگي بسيار عميق تر بوده و خانواده را بـه راحتي بـه از هم پاشيدگي مي کشاند.مشاورین ازدواج معتقدند کـه در حقيقت اختلاف فرهنگي خانواده ها درون صورتي کـه زوج بـه يکديگر علاقه داشته و از نظر فرهنگي شبيه باشند، مـهارت آموزي آنان درون مواجهه با خانواده همسران است، ولي اگر مشکل تفاوت فرهنگي بين خودشان هم باشد موضوع عملاً درون اکثر موارد بي نتيجه خواهد ماند؛ چرا کـه هر کدام از زوج ها اعتقاد دارند کـه مشکل از ديگري هست و فرد مقابل بايد تغيير کند.
💡به همـین دلیل و پسر حتما تلاش کنند کـه خانواده‌هایشان از همـه لحاظ بخصوص از لحاظ فرهنگی با هم سنخیت و تناسب داشته باشند، که تا بهتر بتوانند یکدیگر را درک کنند.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
ما رو درون تلگرام همراهی کنید لینک تلگرام درون قسمت پروفایل پیج ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️

Read more

Media Removed

. #پسر_حزب_اللهی ها بخونن انرژی بگیرن... #ا هم بخونن امـید بگیرن... نمـیشـه کـه فقط از خانوما بگیم همـیشـه وقتی از #حجاب و #حیـا حرف مـیزنیم از #خانم ها مـیگیم... از #چادری ها مـیگیم... اما امروز مـیخوام بگم: سلامت باشـه اون پسری که، محاسن داره و بهش مـیگن داعش،عصر حجری،پاچه بزی... ولی خم بـه ... .
#پسر_حزب_اللهی ها بخونن انرژی بگیرن...
#ا هم بخونن امـید بگیرن...
نمـیشـه کـه فقط از خانوما بگیم
همـیشـه وقتی از #حجاب و #حیـا حرف مـیزنیم از #خانم ها مـیگیم...
از #چادری ها مـیگیم...
اما امروز مـیخوام بگم:
سلامت باشـه اون پسری که،
محاسن داره و بهش مـیگن داعش،عصر حجری،پاچه بزی...
ولی خم بـه ابرو نمـیاره!
سلامت باشـه اونی که،
پاتوقش مزار #شـهدا س...
نـه باشگاه کامبیز بدنساز!
سلامت باشـهی که،
جای #پرورش_اندام و تزریق_بازو...
پرورش #ایمان مـیکنـه و #خودسازی!
سلامت باشـه پسری که،
سرش و خم مـی کنـه که تا سنگ فرشای خیـابونا رو ببینـه...
نـه #ناموس مردمو!
سلامت باشـه هر چی پسره که،
#بلوز آستین بلند مـیپوشـه و #شلوار_کتان...
نـه #لباس_تنگ و #شلوار_جاستین!
سلامت باشـه اونی که،
نـه #مدونا مـیشناسه نـه #الیزابت_تیلور...
رویـاهاشم #سلنا_گومز نیست!
سلامت باشـه اون مردی که،
وقتی تو تاکسی مـیبینـه دوتا خانم نشستن،
نمـی ره وسطشون بشینـه...
سلامت باشـه اون پسری که،
بلده مکبر باشـه و #نماز اول وقتش حجته...
سلامت باشـه هرکی که،
پیشش، روبروش، کنار دستش، تو کلاس، با "امنیت" مـیشینی و انگار نـه انگار کنارش # نشسته...
سلامت باشـه اون پسری که،
بعد امتحان نمـیره پیش همکلاسی های مونث و بگو بخند را بندازه بـه بهانـه ی امتحان...
سلامت باشـه اون پسری که،
حاضره ا بهش بگن مریض!
ولی اون وا نده...
سلامت باشـه آقا پسری که،
وقتی تو ماشینش صدای ضبطش رو بلند مـیکنـه،
نوای #قرآن و #مداحی مـیاد...
سلامت باشـه اون آقایی که،
ظهر تو #دانشگاه پشت کفشاشو خم مـیکنـه و آستیناش بالا و آب مـیچکه...
جوراباشم از جیباش آویزونـه!!
مـهم زود رسیدن بـه #مسجد و حسینیـه اس...
سلامت باشـه اونی که،
تو تابستون مـیره #اردوی_جهادی...
نـه #صفا_سیتی...
سلامت باشـه اون پسری که،
ع#فرمانده های #دفاع_مقدس تو جیب پیرهنشـه...
از همـه باحال تر ع#حضرت_آقا .
برای سلامتی هرچی پسر مذهبیـه،
برای سلامتی هرچی بچه حزب اللهیـه،چه # چه #پسر چه پیر چه جوون
برای سلامتی همشون صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

Read more

Media Removed

#مانکن #مدلینگ # قرار بود مدلهای تابستانـه رو عکاسی کنیم با بالا رفتن قیمت ها حتما هزینـه زیـادی رو به منظور عکاسی و مدلها مـی دادیم با چرخی تو نت تونستیم یـه آتلیـه خونگی پیدا کنیم کـه قیمتهاش مناسب تر بود. قرار بر این بود کـه من برم و شخصا حضور داشته باشم کـه مشکل بعدی پیش نیـاد و برخی مدلها و لباسها با سیلقه خودمون ... #مانکن #مدلینگ #
قرار بود مدلهای تابستانـه رو عکاسی کنیم با بالا رفتن قیمت ها حتما هزینـه زیـادی رو به منظور عکاسی و مدلها مـی دادیم با چرخی تو نت تونستیم یـه آتلیـه خونگی پیدا کنیم کـه قیمتهاش مناسب تر بود.
قرار بر این بود کـه من برم و شخصا حضور داشته باشم کـه مشکل بعدی پیش نیـاد و برخی مدلها و لباسها با سیلقه خودمون ست بشـه مثلا قبلا پیش اومده بود کـه مانکن پیراهن کوتاه رو با شلوار جین پوشیده بود🤔
وارد خونـه کـه شدم مثل خونـه پدرم تو نوجوانی های خودم بود تو کوچه مـیدونـهای نارمک یـه خونـه با یـه حیـاط سرسبز کـه بارون زده بود و شمعدونیـها رو خیس کرده بود و من مات زیباییشون.
مدلها خیلی زیـاد بودن حاضرم شرط ببندم کـه هیچ خانمـی قادر و راضی بـه تن تمامشون نبود با اینکه هنوزم به منظور خودم لباس پوشیدن و دیدن مدلش جلوی آیینـه عادی نشده ولی اصلا این توانایی رو درون خودم و اعصابم نمـیدیدم کـه بخوام خروارها لباسو بپوشم و برم جلو آیینـه و هرزگاهی موهامو تغییر فرم بدم و برم جلو دوربین تازه حتما کلی کفش و شلوار با رنگ های مختلف هم با هر کردم از مدلها ست مـیکردم
گاهی یـه لباس با گلهای سرخ رو با شلوار جین گل دار و یـه کفش قرمز پاشنـه بلند گاهی یک لباس را با شلوار جین طوسی و کتونی صورتی ست کنم.
تو عمن نزدیک ده ساعت این کارها رو تکرار کرد حتی یکبار هم گوشی موبایل جواب نداد نـه تلگرامـی چک کرد نـه حرف خاصی با من زد
اگر مـیخواستم جمله ای درون موردش بگم این بود کـه من تو این زمونـه آزاد نوجوانی بـه وقار و متانت رفتار این ندیدم درون عوض اطرافم پر بود از هایی کـه با زور مذهب تزریقی بـه زنجیر کشیده شده بودن و تو قفس ادعای پیـامبری و رسالت سنگین داشتن و امثال این خانم رو ملکه های زیبای جهنم فرض مـید و دهنشون بـه هر ناروایی باز بود.
اون روز متوجه شدم مانکن بودن یکی از کارهای سخته اونم تو کشور ما و هیچ چیز جز نیـاز باعث نمـیشـه خانمـی بتونـه ده ساعت لباس بپوشـه و در بیـاره درون حالی کـه هستندایی کـه با نیم ساعت برهنگی درآمد چندین برابر این ک معصوم رو دارند
تا اون روز با نـهایت سخاوتی کـه تو وجودم فرض مـیکردم تفکرم این بود کـه من هیچ وقت این کارو انجام نمـیدم ولی الان درون کمال شرمندگی بـه این نتیجه رسیدم کـه مانکن بودن تو جامعه ما فقط راهب درآمده پاکه خدا و دین و مذهب رو کاری ندارم کـه هر جا فریـاد مذهب مدعیـان بود داد مظلوم بیداد مـیکرد.

Read more

Media Removed

.. خب اینم از پایـان تعطیلات نوروزی،، عکسی کـه در بالا مـیبینید نمای شبانـه شـهر کردکوی ، غرب استان گلستان ، بیست و نـه کیلومتری گرگان هست .. شبو اینجا خوابیدیم داخل ماشین... بخاطر باد شدید بی خیـال چادر شدیم و من درون طول ماشین جوری خوابیده بودم کـه صورتم کنار شیشـه بود و همـینطور کـه سرم روی بالشت بود گاهی ... ..
خب اینم از پایـان تعطیلات نوروزی،،
عکسی کـه در بالا مـیبینید نمای شبانـه شـهر کردکوی ، غرب استان گلستان ، بیست و نـه کیلومتری گرگان است
..
شبو اینجا خوابیدیم
داخل ماشین... بخاطر باد شدید بی خیـال چادر شدیم و من درون طول ماشین جوری خوابیده بودم کـه صورتم کنار شیشـه بود و همـینطور کـه سرم روی بالشت بود گاهی چشم باز مـیکردم و با اشتیـاق منظره روبروم رو تماشا مـیکردم
..
در ادامـه چند سطری از داستان دیدن صد درون صد دلخواه درون صبح زیبای آویل نوشته هاروکی ماراکامـی :
.
توی یک روز زیبای بهاری توی یـه خیـابون فرعی باریک توی محله پر رفتو آمد توکیو از کنار صد درون صد دلخواهم گذشتم.
راستشو بخوای اونقدر ها هم خوشگل نیست و هیچ ویژگی برجسته ای نداره. لباس هاش معمولی هستند و هنوز جای بالشت پشت موهاش دیده مـیشـه. خیلی هم جون نیست، حتما حدود سی سالی داشته باشـه. حتی نمـیشـه بگی کـه به معنی واقعی ه.
با این حال حتی از فاصله چهل یـا پنجاه متری هم مـیدونم کـه صد درون صد دلخواه منـه.
لحظه ای کـه اونو مـیبینم قلبم بـه تپش مـیوفته و دهنم مث کویر خشک مـیشـه.
شاید شما هم از نوع خاصی از ا خوشتون بیـاد ،مثلا ی با چشمان درشت یـا انگشتان ظریف..
خب منم معیـار های خودمو دارم. گاهی متوجه مـیشم بـه ی خیره شدم فقط چون از شکل بینیش خوشم اومده.
اما با اینکه همـیشـه بـه بینی آدم ها توجه مـیکنم.. نمـیتونم شکل بینی اون رو بخاطر بیـارم، حتی یـادم نمـیاد بینی داشت یـا نـه..
چیزی کـه خوب یـادمـه این بود کـه قیـافش چنگی بـه دل نمـیزد.. خیلی عجیبه
به یکی گفتم دیروز تو خیـابون از کنار صد درصد دلخواهم گذشتم.. مـیگه: راستی!!! خوشگله؟
اااا .. راستش نـه..
مـیگه: بعد مطمنی از اون اییـه کـه دوسشون داری
اااا .. نمـیدونم.. انگار هیچی ازش یـادم نیست .. شکل چشاش یـا حتی اندامشم یـادم نیست
با بی حوصلگی مـیگه: عجیبه! خب حالا چیکار کردی؟ باهاش حرف زدی؟ دونباش رفتی؟
..
نـه... فقط تو خیـابون از کنارش رد شدم..
اون از شرق بـه غرب مـیرفت و من از غرب بـه شرق
واقعا صبح بهاری زیبایی بود

Read more

Media Removed

اينجا ديگر كجاست... هزاران هزار متر پارچه سياه ميخرند و شـهر را سياه پوش ميكنند براي نزديكي بـه خدا!!!!!!! آنگه هزاران هزاااار كودك درون سطح شـهرشان با لباس هاي پاره!!! دست فروشي ميكنند درون ١٠ روز ميليون ها ظرف از غذا براي رضاي خدا!!!به يكديگر هديه ميدهند، آنگاه هزاران نفر درون چند شب بعد شب را با شكم گرسنـه ... اينجا ديگر كجاست...
هزاران هزار متر پارچه سياه ميخرند و شـهر را سياه پوش ميكنند براي نزديكي بـه خدا!!!!!!! آنگه هزاران هزاااار كودك درون سطح شـهرشان با لباس هاي پاره!!! دست فروشي ميكنند
در ١٠ روز ميليون ها ظرف از غذا براي رضاي خدا!!!به يكديگر هديه ميدهند، آنگاه هزاران نفر درون چند شب بعد شب را با شكم گرسنـه صبح ميكنند
لباس نو و زيبا ميخرند!!! براي اينكه بگويند ناراحت اند!!! و لباس رنگي نمي پوشند..،.
ميليون ها تومان تجهيزات ميخرند براي اينكه درون ان حرف از عدالت و خدا و بهشت و جهنم صحبت كنند!!! زماني كه بعضي از كودكان شـهرشان پول خريد تجهيزات اوليه تحصيلشان را ندارند!!!
ساعت ها با زنجير بر گردن و سر و كله و سينـه خود ميزنند!!! هنگام كار كردنشان كمتربن ميزان كار مفيد را داند...
تا شـهري درون كشوري ديگر پياده ميروند!!! اما از پل عابر هوايي خيابان هايشان بالا نميروند
ساعت ها براي با غيرت بودن كسي گريه ميكنند.... فردايش بـه ١٥ ساله هم رحم نميكنند
واعضاشان حرف از مال حلال و انسانيت حرف ميزنند،بيشترين آمار اختلاص و خوردن مال مردم مربوط بـه خودشان است
يك تكه پارچه را بـه يك تكه آهن ميكشند و برايشان مقدس مي شود... اما زندگيشانن و قدرت تفكر شان هيچ وقت قداستي پيدا نميكند...
زير يك تكه آهن ميروند خيابان را بند مي آورند براي رضاي خدا!!! شب بعد با ضربات چاقو هم ديگر را تيكه تيكه ميكنند براي نشان قدرت خود
هزاران ليتر شير را بـه بهانـه نخوردن شير كودكي درون هزاران سال قبل درون دو روز بين هم ديگر تقسيم ميكنند!!!! چندي بعد كودكان شـهرشان بـه دليل تغذيه نا مناسب دچار هزاران نوع مريضي ميشوند
و....
اعتقادشان بـه اين هست كه بايد زمين از فساد پر شود که تا منجي شان ظهور كند.... اما همواره حرف هايشان راجع رشد و و نزديك تر شدن جامعه بـه خداست...
ولي خوب ميگويند ظهور نزديك است!!!!!!!
اينجا ايران هست ،نماد يك كشور جهان سوم!!! كشوري زير سلطه استعمار فرهنگي

Read more

Media Removed

. شايد باورتون نشـه ولي شـهردار تهران درون اوج بهت و ناباوري كليه شـهروندان و فارسي‌زبانان سرتاسر گيتي و در حضور رسانـه‌هاي داخلي و خارجي بـه نكته بسيار عجيبي اشاره كرد و گفت: «مردم بـه شادي نياز دارند». درون ادامـه نظر احتمالی اقشار مختلف رو درون اين زمينـه بیـان کردیم. سخنگوي وزارت بهداشت: از اونجايي كه يك ... .
شايد باورتون نشـه ولي شـهردار تهران درون اوج بهت و ناباوري كليه شـهروندان و فارسي‌زبانان سرتاسر گيتي و در حضور رسانـه‌هاي داخلي و خارجي بـه نكته بسيار عجيبي اشاره كرد و گفت: «مردم بـه شادي نياز دارند». درون ادامـه نظر احتمالی اقشار مختلف رو درون اين زمينـه بیـان کردیم.

سخنگوي وزارت بهداشت: از اونجايي كه يك چهارم جمعيت ايران دچار علايم رواني هستن،‌ احتمالا شـهردار محترم تهران منظورشون اون سه چهارمـه. وگرنـه كه يك چهارم جمعيت باي ديفالت شاد و سرخوش و سرمستن. قرص اون سه چهارم رو هم بـه موقع بديد حله.

رييس‌جمـهور: آقاي شـهردار تهران،‌ دير اومدي نخواه زود برو. من خودم خيلي وقت پيش گفتم مردم ما بايد نَشاط داشته باشن

صادق زيباكلام: بررسي روان‌كاوانـه، جامعه‌شناسانـه،‌ قوميتگرايانـه و من‌حیث‌المجموع شادي از زاويه ورزش با نيم‌نگاهي بـه آشپزي مدرن از منظر تروتسكي و دكتر رائفي‌پور درون آبستراكسيون تاريخي كشور آمريكا، همينك درون كانال شخصي اينجانب بـه صورت لايو

عده‌اي: خانومم چرا شادي ميكني؟ يه لحظه تشريف بياريد لطفا.

ايرج ملكي: راستي افشاني،‌ چطو همچي چيزي بـه ذهنت رسيد؟
.
محمدباقر نوبخت بـه مثابه همساده: استعفام پذيرفته نشد، شادی و دست و جيغ و هوراااااا

حميد هيراد: همين الان يه بيت شعر سرودم فقط لطفا جايي نقل مي‌كنيد با ذكر منبع و حقوق مولف و حق كپي رايت باشـه: شادي تلخ من از گريه غم انگيزتر است.

جمعي از سلبريتي‌ها با ميك‌آپ كامل و لباس پلوخوري بـه همراه تيم تخصصي عكاسي: آخه آدم حال ناخوش استاد مشايخي رو ميبينـه نميتونـه شادي كنـه. همـه‌اش غم،‌ همش رنج، ‌همش آه (الان كه بغض دارم يه سه رخ بگير واسه استوري)
.
ادمين كانال گيزميز: آقاي شـهردار،‌حرف از شادي ميزني زيرش بايد كامنت بذاري بپا از خنده دچار جراحت نشي. لطفا مراقب اوضاع جسماني هموطنانت باش.

محمدرضا عارف: فقط شادي مي‌كنيد و دست مي‌زنيد دو انگشتي باشـه لطفا

همتي، رييس جديد بانك مركزي: با حضور اينجانب درون بانك مركزي، روح شادي درون جامعه حلول کرد. ديگه اين كاري بود كه از دست هيات دولت برميومد.

بيرانوند: چيطوري ايراني شاد؟
.
خليل عقاب: توجه! توجه! شادي، شور،‌ هيجان. عمليات محيرالعقول تبديل دلار 4200 بـه 10000 تومان همراه با عمليات آكروباتيك پرش از قيمت‌ها با حضور دامبو،‌ فيل پرنده از روي نرخ طلا و نحوه زنده ماندن بعد از نصف شدن با اره توسط ديويد كاپرفيلد،‌ ويژه ايرانيان درون بزرگ‌ترين سيرك خاورميانـه.
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

Read more

Media Removed

.. عوامل تبلیغاتی فیلم بـه وقت شام، لباس داعش و تنشون و تو یـه پاساژ راه رفتن،  یـه عده گلابی شاکی شدن کـه چرااااااا این کار و کردید!!! چرا لباس داعش و پوشیدید، ما ترسیدیم! خیلی حرفه ها! طرف داد و بیداد عربده کشی کـه شما بیخود کردید این کار رو کردید! ما ترسیدیم!  خب بـه جهنم کـه ترسیدی مردک! انگار ... ..
عوامل تبلیغاتی فیلم بـه وقت شام، لباس داعش و تنشون و تو یـه پاساژ راه رفتن، 
یـه عده گلابی شاکی شدن کـه چرااااااا این کار و کردید!!!
چرا لباس داعش و پوشیدید، ما ترسیدیم!
خیلی حرفه ها!
طرف داد و بیداد عربده کشی کـه شما بیخود کردید این کار رو کردید!
ما ترسیدیم! 
خب بـه جهنم کـه ترسیدی مردک!
انگار داعش وجود نداره، یـا یـه چیز خیـالی هست کـه اینا ماکت شو ببینن بترسن!
اصلا شما کـه انقدر با دل و جرأتی،شما کـه ماکت داعش و مـیبینی قالب تهی مـیکنی
غلط مـیکنی، بـه ریش آبا و اجدادت مـیخندی امنیت ملی و مسخره مـیکنی و براش جک مـیسازی!
ترسیدی؟
مادر های معان حرم کـه جوون های رعنا شون چهل روز پنجاه روز، دو ماه مـیرن تو دل این درنده ها نمـیترسن؟
که همـیشـه خدا حتما از شما بی وجود ها زخم زبون هم بشنون.
تازه عروس های معان حرم کـه سایـه سرشون با اینا تن بـه تن مـیجنگن نمـیترسن؟
کوچولو های معان حرم کـه یتیم مـیشن نمـیترسن کـه تو نره خر ترسیدی؟
اون موقعی کـه داعش واقعی بـه چهل کیلومتری روستاهایی ایران رسیده بود کدوم گوری بودی؟
ترسیدی؟
ببین تو رو خدا چجوری مست امنیت شدن کـه شاخ و شونـه مـیکشن کـه شما غلط کردید ادای داعش و درآوردید ما بچه هامون ترسیدن!
به جای اینکه چونـه بچشو بگیره بگه پسر جون اینا بازیگر اند اگر سپاه و بسیج و ارتش نبود این وحشی ها واقعی شون تو خیـابونای ما راه مـیرفتن و آدم مـیکشتن!
شاکی شدن چرا ما رو ترسوندید! 
سیـاه مست امنیت کـه مـیگن دقیقاً همـینـه!
اینـه کـه من همـیشـه مـیگم این جماعت فکر مـیکنن که تا آخر عمرشون اوضاع همـینـه کـه داعش و فقط تو فیلم ببینن، بـه خاطر اینـه!
اصلاً این کـه یکسری بـه سبک بازیگران فیلم لباس بپوشن و تو خیـابان راه برن یـه چیز طبیعی تو دنیـا هست!
عوامل فیلم گیم آف ترونز هم مثل تو فیلم لباس مـیپوشیدن و تو خیـابان راه مـیرفتن!

ولی اونجا چون آمریکا هست و غربه، لابد خوبه دیگه، همـه خر کیف مـیشن کـه به بـه ببین چقدر مردم با شعور و با جنبه اند! 
ولی اینجا چون فیلم درون مورد معان حرم بود و سپاه پشتش بود، آها یـه چیزی پیدا کردیم بریم تخریب کنیم، سلبریتی های بیسواد هم شروع مـیکنن کرم های درونش نو بیرون ریختن! 
بنده خدا حاتمـی کیـا هم چون هنرمنده و محبوبیتش نباید از بین بره عذرخواهی کرده!
ما کـه دنبال محبوبیت و شـهرت نیستیم،ما سربازیم!
ولی خدایی خیلی زور داره،که از یـه طرف امنیت و مسخره کنن و جک بسازن و بگن چراغی کـه به خانـه رواست بـه مسجد حرام هست و بیخود کردید رفتید سوریـه جنگیدید ما خودمون فقیر داریم،
هم طرف شاکی باشـه کـه چرا لباس داعش پوشیدید ما ترسیدیم!
.
#داعش_قلابی
#نترس_ببو_گلابی
#پردیس_کوروش
.
*۳۱۳*

Read more
. لطفا متن را بخوانید بانوی سرخ پوش مـیدان فردوسی این فیلم توسط مسعود بهنود خبرنگار وقت گرفته شده است. روایت بانوی سرخپوش مـیدان فردوسی... تقریبا بیشتر تهرانی ها مـیدانند کـه حدود سی سال ؛ هر روز زنی درون مـیدان فردوسی تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار معشوق مـی ایستاد . این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل رشت ... .
لطفا متن را بخوانید
بانوی سرخ پوش مـیدان فردوسی
این فیلم توسط مسعود بهنود خبرنگار وقت گرفته شده است.
روایت بانوی سرخپوش مـیدان فردوسی... تقریبا بیشتر تهرانی ها مـیدانند کـه حدود سی سال ؛ هر روز زنی درون مـیدان فردوسی تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار معشوق مـی ایستاد .
این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل رشت بود . گویـا تلفنی با پسری دوست مـیشود و با او قرار مـیگذارد . پسر از او مـیخواهد کـه برای اینکه درون مـیان همـهمـه جمعیت بتواند پیدایش کند لباسی سراپا سرخ بپوشد و سر قرار حاضر شود .
او نیز بـه شوق دیدن پسری کـه هرگز ندیده بود و فقط صدایش را شنیده بود ؛ ترک دیـار کرده با کفش و کیف و پیراهن و حتی یک بقچه قرمز سر ساعت مقرر درون ضلع شمال شرقی مـیدان فردوسی حاضر مـیشود .
اما این پسر هرگز بر سر قرار حاضر نمـیشود .
حال یـا اتفاقی برایش افتاده و فوت کرده بوده ؛ یـا اصلا را فریب داده و یـا شاید آمده ؛ دیده ؛ نپسندیده و از همان راه برگشته و چیزی نگفته .
هیچکدام از اینـها معلوم نیست . زن سرخپوش قصه ما با هیچسخن نمـیگوید و در سکوت حدود سی سال فقط بانتظار مـینشیند .
هیچچیزی درون باره اش نمـیداند حتی اسمش را ؛؛ و اورا بـه نام یـاقوت صدا مـیکنند . گویـا خودش هم ازین نام خوشش مـیاید .

قصه ایستادن هر روزه او نقل هر کوچه و بازار مـیشود . بطوریکه همـه مردم هر روز او را مـیبینند و به حضورش عادت مـیکنند . مغازه داران با او مـهربانند و چای و غذا برایش مـیبرند .
ولی او فقط درون سکوت مـی ایستاد و به عابران کنجکاوانـه نگاه مـیکرد . تو گویی مـیخواست ردی از آن معشوق جفا پیشـه بیـابد .
سرمای زمستان و برف و باران و آفتاب گرم تابستان ؛ هیچکدام مانع غیبت او حتی یک روز بر سر قرار نمـیشود .
حتی بسیـاری روزها با وجود بیماری و تب ؛ باز هم با همان لباس بر سر قرار حاضر مـیشود .
بعد از انقلاب ؛ یک کلاه قرمز هم بـه پوشش او اضافه مـیشود .
جوراب و کفش و کیف و کلاه و بقچه و پیراهنش همـیشـه قرمز بود .
گلایـه ای نمـیکرد ؛ اعتراضی نمـیکرد ؛ درد و دلی هم نمـیکرد و این راز سر بـه مـهر را بازگو نمـیکرد .
بارها خبرنگاران به منظور مصاحبه مـیروند ولی بهی جوابی نمـیدهد .
حتی شبی تب مـیکند و مـیخواهند بـه بیمارستان ببرندش ؛ با شیون و گریـه از اینکار ممانعت مـیکرده و در زیر سرم هم مـیگفته بگذارید بر سر قرار بروم .‌ که تا حدود سالهای ۶۱ هم هر روز بر سر قرار مـی آید و ناگهان یک روز دیگر نیـامد . . . کـه نیـامد
هیچنشانی از او نداشت که تا بداند چگونـه مرد و در کجا ؟؟ فقط دیدند کـه دیگر نیـامد

Read more

Media Removed

آدریـانا لیما نام: آدریـانا فرانسیسکا لیما محل تولد: سالوادور، باهایـا (برزیل) تاریخ تولد:12 جون 1981 قد:178 سانتی متر رنگ مو : قهوه ای رنگ چشم: آبی اندازه ها:89-61-81 سایز لباس : 4 (آمریکا) سایز کفش: 9 (آمریکا) استخدام موسسه مـیلان نامزد مارکو جاریک،آدریـانا فرانسیسکا لیما مدل برزیلی ... آدریـانا لیما
نام: آدریـانا فرانسیسکا لیما
محل تولد: سالوادور، باهایـا (برزیل)
تاریخ تولد:12 جون 1981
قد:178 سانتی متر
رنگ مو : قهوه ای
رنگ چشم: آبی
اندازه ها:89-61-81
سایز لباس : 4 (آمریکا)
سایز کفش: 9 (آمریکا)
استخدام موسسه مـیلان
نامزد مارکو جاریک،آدریـانا فرانسیسکا لیما مدل برزیلی بـه عنوان یکی از زیباترین مانکن های "ویکتوریـا سکرت" و یکی از معروفترین مدل های لوازم آرایش شناخته مـی شود. آدریـانا درون سن 15 سالگی درون رقابت های "سوپر مدل برزیل" مکان اول را بـه خود اختصاص داد و سال بعد درون رقابت های "سوپر مدل جهان" مقام دوم راب کرد. بعد از آن رقابت ها بود کـه با کمپانی "Elite" درون نیویورک قرارداد بست.
آدریـانا لیما لیما هیچ گاه فکر نمـی کرد شغل آینده اش یک "مدل" تبلیغاتی باشد ، حتی با وجود اینکه درون مدرسه همـیشـه درون مسابقات شایسته شـهر و مسابقات زیبایی عنوان اول که تا سوم راب مـی کرد. درون دوران مدرسه دوستی داشت کـه قصد داشت بـه دنیـای مد وارد شود ، بعد لیما هم تصمـیم گرفت کـه با هم وارد این کار شوند. ابتدا عهایی از آن دو گرفته شد و سپس از لیما خواسته شد کـه در نمایش ها شرکت کند. لیما درون کارش بسیـار موفق ظاهر شد بطوریکه توانست درون رقابت های "سوپر مدل برزیل" عنوان اول راب کند. بعد از این موفقیت ، او جایزه درخشان دیگری را نیز از آن خود کرد. او درون رقابت های "سوپر مدل جهان " مکان دوم را بـه خود اختصاص داد.ویکتوریـا سکرت
بیشتر شـهرت لیما بـه خاطر تبلیغ درون کمپانی ویکتوریـا سکرت هست ، اولین فشن شوی وی به منظور این کمپانی درون سال 1999 بود ، وی درون سال 2000 بـه آنجل ها پیوست ، و در فشن شوهای سال2003 ، 2007 ، 2008 نفر آغاز کننده نمایش ها بود.همچنین لیما درون تبلیغات تلویزیونی نیز حضور مـی یـافت ، وی درون نمایش زنده تلویزیونی باب دیلان حضور یـافت و برنامـه آن شب 103 مـیلیون تماشاگر داشت. وی درون تبلیغات لباس های شنا ، لوازم آرایش و لباس های زیر نیز حضور یـافته است.
بازیگری لیما
اولین نقش لیما نقش یک همسر وفادار و دلسوز بود ، وی درون کنار "مـیکی راکی " و "فارست ویتاکر" درون فیلم "The Follow" درون سال 2001 بـه ایفای نقش پرداخت. نقش کوتاهی نیز درون سریـال The Hire‌داشت. همچنین وی درون سریـال "How I Met Your Mother " (آّشنایی با مادر) نیز بـه ایفای نقش پرداخته است.

در سال 2008 ، لیما درون سریـال "بتی زشت" حضور یـافت جاییکه توانست نقش خود و دوستانش را بـه نمایش بگذارد. لیزا آندرسون منتقد سینما مـی گوید "آدریـانا بـه خاطر بازی درون بتی زشت طرفداران زیـادی به منظور خود پیدا کرد و این فرصتی بود که تا بتواند بـه بهترین نحو بازی کند". #victoriasecret

Read more

Media Removed

. مرجان تنـها بن‌بست امـیرافشار بود که تا ما یعنی من، سعید و مجید کـه دوقلو بودند، مـهدی کـه فوتبالش خوب بود و شوت‌های کات‌دار جالبی مـی‌زد که تا مـهدی کاتول صدایش کنیم یـا مـهدی اِدر وقتی شبیـه بازیکن معروف تیم ملی فوتبال برزیل بود، فرید و مصطفی کـه برادر بودند ولی فرید خیلی قدبلند و لاغر بود که تا نردبون صدایش ... .
مرجان تنـها بن‌بست امـیرافشار بود که تا ما یعنی من، سعید و مجید کـه دوقلو بودند، مـهدی کـه فوتبالش خوب بود و شوت‌های کات‌دار جالبی مـی‌زد که تا مـهدی کاتول صدایش کنیم یـا مـهدی اِدر وقتی شبیـه بازیکن معروف تیم ملی فوتبال برزیل بود، فرید و مصطفی کـه برادر بودند ولی فرید خیلی قدبلند و لاغر بود که تا نردبون صدایش کنیم و محمود کـه پدرش معلم دینی بود درون رقابت با هم باشیم که تا به قول جوان‌های امروز، مخش را بزنیم.

هیچ موفقیتی درون این مسیر نداشتیم و نمـی‌دانستیم مشکل کار کجاست کـه مرجان بـه هیچ‌کدام‌مان دل نمـی‌دهد و هیچ‌کدام‌مان نمـی‌توانیم از او دل ببریم که تا اینکه محمد لیموچی، یکی از همکلاسی‌های مدرسه من یک روز آمد محل ما که تا چند که تا تمبر را با هم تاخت بزنیم کـه درستش را نمـی‌دانستیم و مـی‌گفتیم طاق بزنیم.

آن سال‌ها جمع تمبر، وقتی هنوز تفریحاتی چون چرخیدن درون فضای مجازی وجود نداشت، اتفاقی معمول بود بین نوجوان‌ها و حتی بزرگ‌ترها که تا کوچه روبرویی درون ضلع شمالی متروی امام خمـینی پاتوق تمبربازها باشد.

همـه خیـال‌مان این بود کـه روزی تمبرها گران خواهد شد و با پول آن هر کاری کـه دوست داریم خواهیم کرد؛ حتی سفر بـه وارنای بلغارستان کـه آمال و آرزوی جوان‌های آن دوران بود. آن سال‌ها هنوز رفتن بـه خیلی از کشورها باب نبود و اصولا شناخته نشده بودند و اگری سفر خارجه مـی‌خواست برود اولین گزینـه‌ها بلغارستان بود و ترکیـه و بعد هم ژاپن به منظور کار.

آلبوم تمبر را آوردم و نشستیم کف کوچه و پاهای مان را دراز کردیم و شروع کردیم بـه ورق زدن. گرم نگاه تمبرها بودیم کـه برخی بلوکی بودند و اغلب تکی کـه مرجان از جلوی‌مان رد شد و ما کمـی بی‌توجه بـه او که تا خودش برگردد و به محمد لیموچی بگوید زد‌ایکسه؟
.
کتانی‌های آبی فسفری آدیداسی کـه پای محمد بود را مـی‌گفت که تا محمد بگوید بله.

پدر محمد لیموچی راننده ترانزیت بود و برایش لباس و کتانی‌های خارجی مـی‌آورد که تا ما کـه اغلب اسپورتیـا کتانی چینی یـا کتانی مـیخ‌دار کفش ملی مـی‌پوشیدیم بـه او حسودی کنیم و در دل‌مان بگوییم کاش پدر ما هم راننده ترانزیت بود.

مرجان درون جواب بله محمد گفت خیلی خوش‌تیپه که تا حواسش از قیمت و تاریخ و ارزش تمبرها پرت شود و من، چندتایش را بـه قیمت مناسب بـه او بفروشم و تمبرهایی را هم کـه او آورده بود ارزان‌تر بردارم و تاخت خوبی برایم شود.
.
حالا پای محمد لیموچی بـه هوای مرجان بـه محل ما باز شده که تا هفته‌ای یکی دو روز بیـاید با من و باقی بچه‌های کوچه امـیرافشار، تمبر تاخت بزند که تا به آنچه خیـال مـی‌کرد برسد.
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

Read more
روایت بانوی سرخپوش مـیدان فردوسی... تقریبا بیشتر تهرانی ها مـیدانند کـه حدود سی سال ؛ هر روز زنی درون مـیدان فردوسی تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار معشوق مـی ایستاد . این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل رشت بود . گویـا تلفنی با پسری دوست مـیشود و با او قرار مـیگذارد . پسر از او مـیخواهد کـه برای اینکه درون مـیان همـهمـه جمعیت ... روایت بانوی سرخپوش مـیدان فردوسی... تقریبا بیشتر تهرانی ها مـیدانند کـه حدود سی سال ؛ هر روز زنی درون مـیدان فردوسی تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار معشوق مـی ایستاد .
این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل رشت بود . گویـا تلفنی با پسری دوست مـیشود و با او قرار مـیگذارد . پسر از او مـیخواهد کـه برای اینکه درون مـیان همـهمـه جمعیت بتواند پیدایش کند لباسی سراپا سرخ بپوشد و سر قرار حاضر شود .
او نیز بـه شوق دیدن پسری کـه هرگز ندیده بود و فقط صدایش را شنیده بود ؛ ترک دیـار کرده با کفش و کیف و پیراهن و حتی یک بقچه قرمز سر ساعت مقرر درون ضلع شمال شرقی مـیدان فردوسی حاضر مـیشود .
اما این پسر هرگز بر سر قرار حاضر نمـیشود .
حال یـا اتفاقی برایش افتاده و فوت کرده بوده ؛ یـا اصلا را فریب داده و یـا شاید آمده ؛ دیده ؛ نپسندیده و از همان راه برگشته و چیزی نگفته .
هیچکدام از اینـها معلوم نیست . زن سرخپوش قصه ما با هیچسخن نمـیگوید و در سکوت حدود سی سال فقط بانتظار مـینشیند .
هیچچیزی درون باره اش نمـیداند حتی اسمش را ؛؛ و اورا بـه نام یـاقوت صدا مـیکنند . گویـا خودش هم ازین نام خوشش مـیاید .
قصه ایستادن هر روزه او نقل هر کوچه و بازار مـیشود . بطوریکه همـه مردم هر روز او را مـیبینند و به حضورش عادت مـیکنند . مغازه داران با او مـهربانند و چای و غذا برایش مـیبرند .
ولی او فقط درون سکوت مـی ایستاد و به عابران کنجکاوانـه نگاه مـیکرد . تو گویی مـیخواست ردی از آن معشوق جفا پیشـه بیـابد .

سرمای زمستان و برف و باران و آفتاب گرم تابستان ؛ هیچکدام مانع غیبت او حتی یک روز بر سر قرار نمـیشود .
حتی بسیـاری روزها با وجود بیماری و تب ؛ باز هم با همان لباس بر سر قرار حاضر مـیشود .
بعد از انقلاب ؛ یک کلاه قرمز هم بـه پوشش او اضافه مـیشود .
جوراب و کفش و کیف و کلاه و بقچه و پیراهنش همـیشـه قرمز بود .
گلایـه ای نمـیکرد ؛ اعتراضی نمـیکرد ؛ درد و دلی هم نمـیکرد و این راز سر بـه مـهر را بازگو نمـیکرد .
بارها خبرنگاران به منظور مصاحبه مـیروند ولی بهی جوابی نمـیدهد .
حتی شبی تب مـیکند و مـیخواهند بـه بیمارستان ببرندش ؛ با شیون و گریـه از اینکار ممانعت مـیکرده و در زیر سرم هم مـیگفته بگذارید بر سر قرار بروم .‌ که تا حدود سالهای ۶۱ هم هر روز بر سر قرار مـی آید و ناگهان یک روز دیگر نیـامد . . . کـه نیـامد . . . کـه نیـامد . . .
هیچنشانی از او نداشت که تا بداند چگونـه مرد و در کجا ؟؟ فقط دیدند کـه دیگر نیـامد . . .
اگر چه کـه یـافتن چنین عشقها و وفاداری هایی درون دوره امروز ؛ غیر ممکن و بلکه محال هست . و در ایندوره با افکار روشنفکرانـه ؛ آنرا بنوعی بیماری ارتباط مـیدهند

Read more

Media Removed

. بعد از امشب نیـا بـه دیدارم همدم روزهاى پیرىِ من  بى تو یک بوف کور مى مـیرد زندگى کن زنِ اثیرىِ من . یک عروسک کـه پشت پرده شکست پیش بینى تو غلط شده بود سگ ولگرد، خودکشى مى کرد سگ ولگرد، عاشقت شده بود . اشتباهى مرا بریدى سیمِ یک بمب درون سرت بودم چند که تا قهرمانِ قلّابى زیرِ تاریخِ ک بودم . ماهیـان ... .
بعد از امشب نیـا بـه دیدارم
همدم روزهاى پیرىِ من 
بى تو یک بوف کور مى مـیرد
زندگى کن زنِ اثیرىِ من .

یک عروسک کـه پشت پرده شکست
پیش بینى تو غلط شده بود
سگ ولگرد، خودکشى مى کرد
سگ ولگرد، عاشقت شده بود
.
اشتباهى مرا بریدى
سیمِ یک بمب درون سرت بودم
چند که تا قهرمانِ قلّابى
زیرِ تاریخِ ک بودم
.
ماهیـان ، ماهىِ مرا خوردند
عمن توى ماه پیدا بود
خواب بودیم و قصه ی من و تو 
قصه ی پیرمرد و دریـا بود
.
پیرمردى پریده بود از خواب
پیرمردى پریده بود از پُل
چرک مى شد عقایدِ دلقک
در لباسِ عزاى هانریش بُل
.
روى جارو ، نماز مـی خواندیم
آسمان درون اتاق ِ بالا بود
گربه ى بالدار مى خندید
مرشدى پیشِ مارگریتا بود !
.
دستِ من را گرفته اى ...من را
به تو نزدیک مى کند کورى
جنگ را هیچ نمى بیند
توى کاخِ رئیس جمـهورى
.
آخرین تناردیـه ها
وسط خون و الکل افتاده
آخرین فصلِ بى نوایـان است
بازرس ژاور از پل افتاده ...
.
خانـه سوت و کورِ ادریسى
هوسِ جشن و سرخوشى کرده
گوشـه ی باغِ خشک مى د
یک غزاله کـه خودکشى کرده ...
.
زنِ خوب ایـالتِ سچوان
زاده شد، از تنِ برشتىِ من
همـه ی عمر درون سفر بودم
گرچه بود کشتى من!
.
کشتىِ نیمـه جان بـه خانـه رسید
ماه خوابیده هست با خورشید
باز هم روى عرشـه مى مـیرد
آخر فیلم، ناخدا خورشید ... .
.
شعر از حامد ابراهیم پور
@hamedebrahimpoor .
😞😞😞😞😞

Read more




[ع تتو بازو اسم محدثه به چینی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 28 Jul 2018 12:53:00 +0000



ع تتو بازو اسم محدثه به چینی

بشین ببین چی مـیگم!...

محل پاسخگویی من بـه سوالات

افسانـه ( اينجا همـه چي درون همـه )

1. ع تتو بازو اسم محدثه به چینی تاحالا دروغ گفتي ؟چرا؟

اره... ع تتو بازو اسم محدثه به چینی بـه دلايل بسيار... بستگي داره کـه دروغه چي بوده باشـه

2. چه جوري ميفهميي قابل اعتماد هست؟

اين چيزيه کـه کلا نميشـه واقعا فهميد... من فقط بهايي کـه خيلي بم نزديکن کاملا اعتماد دارم

3. غذاي مورد علاقت؟

همـه ي غذا هارو دوس دارم ولي خوراک هشت پاي نيوزلندي رو خيلي دوس دارم!!!!!=))

احسان ( Ehsan lover)

1.نظرت درون مورد چيه ؟ (منظورم حکم ارتداد و اون قضاياست )

نظري ندارم ( i can't say )

2. مدل موهات چيه ؟

هر وقت يه مدليه... الان ديزليtaylor جلوش خوآني

3. اگه صبح از خواب بيدار بشي ببيني موهاي ابروت و سرتو تراشيدن چيکار ميکني ؟

دوباره مـی گیرم مـیخوابم که تا در بیـان!!!!!!!!!

موهام مـهم ني، ع تتو بازو اسم محدثه به چینی باشـه نباشـه قيافم باحاله... ولي ابرو رو نمي تونم کاري کنم... شايد تتو کنم

سبحان ( گلايه ها)


1. از نظر شما مرد کيه؟

من بهايي مثه اديسون و فورد و استيو جابز و بيل گيتس و برايان تريسي و... از اين قبيل ادما مي گم مرد ادمايي کـه هدف داشتن... با کاراشون دنيارو عوض

2. زندگي رو برام معني کن؟

مثه بازي دوتا بچه ست... يه بچه منم و اون يکي زندگي

ته بازي يکي برنده ميشـه... ولي باز دوستيشون ادامـه داره و تا بازي بعدي فرصت واسه بردن هست

3. عشق چي هست؟

همون چيزيه کـه الان ديگه وجود نداره... کشک

رویـا ( عاشششششششقم)

1. نظرت درون باره اهنگ (نقی) چیـه ؟

نظری ندارم ( لطفای دیگه درون این مورد نپرسه)

2. هیکلت چجوریـه ؟ چون تو پروفایلت از باشگاه حرف زدی مـیگما ؟

الان هر چی بگم مـی گن چه قد از خودش تعریف مـی کنـه! ولی خب من همـین!

من بدنسازی و دوچرخه سواری کار مـی کنم...هیکلم باحاله... چار شونـه... فیتنس...

همـه از بازو و سینم تعریف مـی کنن

پریـا (♫★MiO StEllA★♫)

1.سہ که تا SMS آخر توے InbOx گوشیتُ بنویس (بدوטּ )

اولی

ghorbunet... na hanu munde:-*

دومـی

aha ok mic

سومـی

hi man, ma darim mirim masule, ghaza nakhor, amade bash miaym 2nbalet

2. آخریـטּ بارے ڪہ ڪتڪ خوردے ڪے بوده ؟

کلاس پنجم بودم تو خیـابون با یکی دعوا گرفتم کتک خوردم... ولی بعد حسابی از خجالتش درون اومدم

3. نظرت درون مورد مـטּ ؟

باحالی... متفاوت... یـه کم ناراحت... دوس داشتنی

4. خودتو توے 1 جملہ تعریف ڪـטּ

یـه ادم کـه دنبال هدفاشـه و تا بهشون نرسه دس بردار نیست!

پری دریـایی(بـراے ڪسـ♥ـے ڪـﮧ هرگز یـآבґ نکرב)

1.تا حالا دزدی کردی؟چی؟

اره... یـه بار کل شمش های طلای توی بانک جهانی رو دزدیدم... فروختم... یـه عالمـه پراید خ

2.بزرگترین سوتی کـه دادی؟

جلوی یکی از فامـیلامون بـه یکی گفتم داری مثه فلانی خول مـیشیـا (فلانی : ع تتو بازو اسم محدثه به چینی همون فامـیله)

3.فک مـیکنی خوشگلی؟

نـه... مطمئنم خوشگلم

علی ( کلبه عشق)

1. مدل گوشیت چیـه؟؟؟

LG GW300

2.نظرت درون مورد مطالب وبلاگم چیـه؟؟؟

قشنگه... خوبه... من خوشم مـیاد

هدیـه (عشــــــــــــــق درون یک کلام:"مائــــده")

1. تآحالا جلوی جمعیت مردم زمـین خوردی؟؟؟؟

زمـین نخوردم ولی نزدیک بود زمـین بخورم... با دوچرخه یـه بار افتادم:))

2. از کی متنفری؟؟؟؟؟؟؟؟واقعا بگوهاااااا چون بالاخره یکی هست کـه ازش متنفر باشی

از دوستایی کـه فقط ادای دوست و در مـیارن ولی درون واقع بدت رو مـی خوان

از همـه ادمایی کـه واسه این و اون حرف درون مـیارن با تمام وججججججججججججودم متنفففففرم

3. بـه نظرت من چه شکلیم؟؟؟؟

مممممممم:-؟

فک کنم یـه صورت داری... چشم چشم دو ابرو... دماق دهن... دست و پا بدن

خوشگلیـا ایول

مونا ( تهرونی)

1. که تا حالا دقت کردی چه قد مبهم مـیحرفی؟(آدمو مـیذاری تو کف)

اره خب خیلی وقتا مبهم درون موردم مـی حرفه!!!!... پسر بدی شده!!!!! البته مبهم مبهمم کـه نـه ... اگه بـه همش توجه کنن متوجهش مـیشن!!!!!!!!!!!=)) الان اینم مبهم بود؟؟!!!

1. تو زندگيت هدف اصليت چيه ؟

من هدفم یکی نیست... چند تاست ولی بـه هم پیوسته

فعلا هدفم یـه طراح صنعتی حرفه ای شدن و اینکه از اینجا برم...

به این هدف رسیدم بـه هدف بعدیم فک مـی کنم کـه کار تو GM

2.از چه شخصيتي بيشتر خوشت مياد ؟

اگه منظورت تیپ شخصیتیـه  از شخصیت هدف دار... شوخ... دانا... با شوق و ذوق

3. يه اسم ونـه اي را كه دوست داري بگو

نمـی دونم والا... ثریـا... صغری... ممممممممم... دیگه اسم مورد علاقه ای پیدا نکردم

ستاره ( سرزمـین یخی)

1. دوست داری خدا روز تولد حضرت علی (ع) چی بهت عیدی بده؟؟؟

یـه پودر پروتئین وی 100% 7 کیلویی اگه مـی داد خیلی خوب بود ( پروتئین وی یـه جور پروتئین زود جذبه)

ولی کلا فقط مـی خوام کمکم کنـه بـه هدفام برسم... با تلاش خودم

2. از بین همـهایی کـه مـیان بـه وبت سر مـیزنن بـه کی ارادت خاصی داری و کی برات با اهمـیت تره؟؟؟(البته اگه این سوالو دوست نداری عمومـی جواب بدی خصوصی جواب بده)

من بـه تموم دوستانی کـه مـیان بـه وبم سر مـی زنن ارادت دارم بـه خصوص اونایی کـه تو بحثا شرکت مـی کنن و نظر مـیدن

البته یـه سری هستن کـه ارادتم بهشون خیلی خاص تره ( قابل توجه خودشون )

3. اگه یک روز یکی کـه خیلی بهش علاقه داری بهت بگه دوست دارم داداشی تو چه کار مـیکنی؟؟؟

من اگه بهی علاقه داشته باشم حتما بش مـی گم تو کفش نمـی مونم...

اگه بـه علاقم علاقه نشون داد کـه دیگه دوست دارم داداشی طبیعی مـیشـه و خوشحالم مـی کنـه

اگه نـه دیگه سعی مـی کنم بش فک نکنم و زیـاد برام مـهم نی( البته شخصیت من درون این موارد یـه کم فرق مـی کنـه، نمـی تونم اینجا با چن جمله توضیح بدم، ایشالا بعدا)

4. سربازی دوست داری کجا بیـافتی؟؟؟

شـهر خودمون رشت

5. از سنی کـه داری راضی هستی یـا دوست داری بزرگتر یـا کوچیکتر بودی؟

از سنم راضی هستم چون الان کاملا اهمو معلوم کردم و دارم مـی رم واسه رسیدن بهشون

ولی کلا دوس داشتم این هدفارو وقتی تازه دانشگاه رو شروع کردم پیدا مـیکردم

یعنی 3 4 سال پیش

6. اهل شمالی یـا جنوب یـا شرق یـا غرب یـا مرکز؟؟؟ببین چه خوبیم سوالو کلی مـیپرسم که تا تو واسه جواب دادنت اذیت نشی و کلی جواب بدیمن خودم شمال کشورم

الان سوالت رو هدر دادی... چون تو پروفایلم نوشتم کـه رشتیم

حالا خودت کجای شمال هستی؟؟

7. اینم از آخریش کدوم فصل سال برات لذت بخش تره؟؟؟

من پاییز رو از همـه ی فصلا بیشتر دوس دارم... چون تریپ و لباسای خیلی باحالی مـیشـهپوشید

محدثه (لطفا با خنده وارد شوید!!!)


1. اگه بهت مـیگفتن یـه روز که تا آخر عمرت وقت داری چیکار مـیکردی؟

تو اون یـه روز سعی مـی کردم لذتی رو ببرم کـه ممکنـه چند روز بعد عواقب بدی برام داشته باشـه

ولی روز بعدی وجود نداره

2. ثروت بهتر هست یـا عشق؟

ثروت...

من ثروت رو تر جیح مـی دم... اگه ثروت داشته باشی انتخابات خیلی بیشتر... خیلی خیلی خیلی...

3. که تا حالا عاشق شدی؟ عاشق کی؟

اره... من کلا عاشقم... عاشق خودم... شوخی نمـی کنما جدی مـی گم

عاشقم شدم... عاشق یـه ... ولی عشقم نابود شد و به این نتیجه رسیدم

عشق = کشک

4. که تا حالا بـه آرزوهات فکر کردی؟

ارزوهام هدفامن... هر روز و هر دقیقه بهش فک مـی کنم و سعی مـی کنم بهش برسم

5. که تا حالا شده بـه دوستت یـا هر کی اعتماد کنی و اون از اعتمادت سوء استفاده ه؟

نـه... خدارو شکر که تا الان همچین چیزی نشده... دوستای خیلی خوب و با مرامـی دارم

6. اگه الان بهت 1000000000000000000 پول بدن اول به منظور کی خرجش مـیکنی؟

خب این کـه معلومـه... اول خودم ... دوم خودم... سوم خودم... بعدش خدا بزرگه!

7. و آخرین سوال اگه یـه فرصت دوباره به منظور زندگی بهت مـیهمـین روش زندگی الانت رو ادامـه مـیدادی یـا تغییرش مـیدادی؟

دقیقا همـین روشی کـه الان دارم رو از شروع زندگیم پیش مـی گرفتم... اینطوری زودتر بـه ارزوهام و موفقیتام مـیرسیدم

ملینا ( دل نوشته های شیرین )

1. من 1 سوال دارم نظرت راجع بـه بچه های تهران چیـه ؟

بچه های تهران... فیلم امشب سینما ها درون سرتاسر ایرن

چه نظری حتما داشته باشم... همـه جا بروبچ باحال هستن... بروبچ بی حالم هستن

سارا ( بـه منـه بی نظر کمک کنید)

1.دوس داری طرف مقابلت( یـا پسر)چه جور شخصیتی داشته باشـه؟

یـه سوالت هدر رفت... قبلا جواب دادم از چه شخصیتی خوشم مـیاد

2.دریـارو بیشتر دوست داری یـا اسمون؟

دریـارو... شنا تو دریـا پولی نیس... ولی پرواز تو اسمون گرونـه... اینجا کـه چتر بازی 80 تومنـه!

3.دوست داشتی بودی؟(جوابت هرچی هست با دلیل)

نـه اصلا... از پسر بودنم راضیم... اینجوری  راحت ترم و به هدفام مـی رسم

فک کنم بودن خیلی سخته!!!

مونا ( تهرونی)

2. چرا من ان قد دوست داشتنیم؟؟؟

دوس داشتنی هستی؟ اره؟ مثه اینکه هستی! خب شاید بـه خاطر اینـه کـه با مزه ای...

ولی احتمالا شاید مثه منی کـه دوست داشتنی ای!

3. چرا همـه پسرارو مـیذارم تو کف؟؟؟

یـا بابات کار خونـه ی شامپو سازی داره... یـا خرید شامپو تون زیـاده...

شایدم پسرای اطرافت بـه حموم علاقه دارن کـه همش مـی رن تو کف!!!!!!!!!!!

نگین (.*.*.LOVELY LOVE.*.*.)

1.تا حالا شدهی همچین تو رو بزنـه کـه خون بیـاد؟( حالا یـا از دهن یـا هم از بینی)حالا خونم نیومد اشکال نداره فقط همچین زده باشـه کـه درد بگیره؟

کسی منو طوری نزده کـه خون بیـاد ولی منیو طوری زدم کـه بینیش خون بیـاد

درد گرفتنم که تا پارسال همـیشـه هفته ای دو سه بار من مـی موندم یـه سره مربیم مشت مـیزد بـه شکم و و این قسمتای بدنم

اولاش خیلی درد مـی گرفت ولی اینقد خوردم که تا دیگه برام عادی شد

2. که تا حالا گریـه کردی؟

اره... مگه مـی شـه ادم که تا حالا گریـه ام نکرده باشـه؟!!!

3.اگه یک اتفاقی برات بیفته کـه پاهات رو از دست بدی.... قیـافت داغون بشـه و هیچوقت درست نشـه بازم مـیتونی بـه هدفت با این اعتماد بـه نفس( کاذب) فکر کنی؟

تا اونجایی کـه یـادمـه...

استیون هاو کینگ دست و پا نداشت... قیـافه نداشت... یـه معلول بـه تمام معنا بود... حتی حرفم نمـی تونس بزنـه ... ولی فیزیک رو متهول کرد!

دور و بر ادیسون پر از ادمایی بود کـه اعتقاد داشتن اعتماد بـه نفس کاذب داره و نمـی تونـه هیچ کاری کنـه

اما الان بـه خاطر همون ادمـه کـه شما مـی تونی اینجا این حرفو بـه من بزنی!!!!

هدف من هدفمـه و تا زمانی کـه زندم هدفم مـی مونـه!

فاطمـه ( دلنوشته های من)

1.اگه پسر یکی از پولدار ترین افراد شـهر بودی ، چه جوری مـیشدی؟

خوب معلومـه اونجوری!!!!!!!

متمئنم دیگه بـه باحالی الان نبودم ( هه چه از خودش تعریف مـی کنـه پسره ی اعتماد بـه نفس کاذب دار!)

ولی یـه فورد موستانگ مـی خ... و حتما خیلی زودتر اینجا رو ترک مـی کردم!

2.تا حالا شده الکیی رو سرکار بزاری؟ کی ؟ سرچی؟

الکیی رو سر کار نزاشتم واقعا سر کار گذاشتم! خب خیلیـارو!

مثلا زمانی کـه صدای این ه اومده بود کـه مثلا داش حرف مـیزد

با اون پسر و بعضی دوستامو سر کار گذاشتم! موضوع زیـاده!!!

3.نظرت راجع بـه من؟

باحالی... شوخی... خنده رویی... مـهربونی... دوست داشتنی

4.چرا لقمـه رو 100 بار دور سرت مـیچرخونی که تا 4 که تا جمله بنویسی؟

چون عاشق پیچ و تاب نوشتم... وقتی 100 دور، دور سرم مـی چرخه دوچرخه چرخش داره مـی چرخه!

طعم لباش چه تلخه... ها چی شد؟!! فک کنم زیـاد چرخید!!

الهام ( جادوی شـهرت )

1. دوست داری؟اگه داری اسمش چیـه؟چند وقته با هم دوستین؟

تو قوانین گفتم سوالتون رو با همچین سوالایی هدر ندین!!!

اپامو بخون... اگه دوس داشتی!!!

2. مارک عطر یـا ادکلنت چیـه؟

الان ادکلن lecoste مـی

3. از فوتبالیستا از کی بیشتر خوشت مـیاد؟ هم ایرانی هم خارجی

به فوتبال علاقه ای ندارم... ولی کلا از دیوید بکهام خوشم مـیاد چون باحاله

سارا (♥ mêhråßµñ†årïñ 2kh†årê 2ñ¥å♥)

1. ميشـهــ سوالاي منو اول از همـه بنويشيــــــ؟

با عرض پوزش نمـیشـه... سوالا بـه ترتیبایی کـه زودتر مـیان نوشته مـیشـه... ببخشید

2. بهترين هديه اي كــهـــ گرفتي چيـــ بوده؟ازكي گرفتي؟

همـیشـه هدیـه هایی کـه از بابام گرفتن بهترین بود!

بخصوص لباسای مارک داری کـه م از سفر برام سوقاتی مـیاره... منم عاشق لباس!!!

البته یـه جفت م واسه vt هدیـه گرفتم کـه اونم دوس دارم

3. شاعرشعر(1توپ دارم قلقليه كيهــ؟)

ا مگه نمـی دونی؟!!!!!! پدر بزرگ عمو گ!

4.بهــ من کـه مـهلبون ترين2خمل2نيآباشم از0تا20چندميدي؟

21

5. كدوم يك ازجمله هاي زير درسته؟
_زرده ي تخم مرغ سفيد است.
_زرده ي تخم مرغ سفيد هست.

مـهم نیست کدومش درسته... بـه هر حال بعده اینکه پخت من زرده رو مـی ندازم دور... سفیده رو با سس

کچاپ مـی خورم

6. بنظرت من چطور2ختریم؟

به نظرم تو مـهربون ترین دنیـایی!!!

7. ميشـه ازمن1سوال بپرسي؟

اره... بـه نظرت من چه جور ادمـیم؟!!!

فرشته بانو ( ستاره شب )

1. باشنیدن این کلمات یـاد جی مـیافتی؟؟؟؟
نت؟ دانلود
فیل ترینگ؟ خندم مـی گیره... بدرد نمـی خوره!
فیس بووک؟ وقت ندارم برم توش!

2. اخرین وضایع ترین سوتی کـه دادی چی بوده؟؟؟؟؟

اخریش بی ادبانس نمـی تونم بگم والا!!!...  ولی ضایع ترینش رو قبلا گفتم

3. بهترین هدیـه ای کـه گرفتی چی بوده ازکی و به چه مناسبتی؟

این سوالم کـه جواب دادم( ولی چون هنوز سوال نفر قبلیت تایید نشده بود مـی تونی عوضش کنی)

4. آخرین هدیـه ای ک دادی بـه کی بوده وبه چه مناسبتی؟؟؟

اخریشششششش... پارسال تولد دوس م یـه بسته پاستیل بش هدیـه دادم!!!!!!!!!!

Ħдйγ( دُختَرے بآ سَنگين ـتَرِين بـآر ِ تَنـهآیی)

1. تاحالا دلی رو شکوندی؟

نـه فک نکنم... هنوز نـه خدارو شکر

ولی دلمو زیـاد شکوندن... خوبه کـه چسب دوقلو اختراع شده!

2. بهی ظلم کردی؟

نـه بابا حرفی مـیزنیـا! اخه منو ظلم!

یـه ظلم کوچولو فقط کردم اونم این بود کـه هیرشیما رو بمبارن کردم!!!!!!!

علی ( کلبه عشق)

3. با توجه بـه پیشرفت علم دو دوتا چن که تا مـیشـه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با توجه بـه پیشرفتش مـیشـه 4تا     این دو تاست ** اینم دو که تا **    با هم چند که تا مـیشـه؟!!!

خانوم الیــ ــ ـ! ( bache mahal)

1. من بـه تموم دوستانی کـه مـیان بـه وبم سر مـی زنن ارادت دارم بـه خصوص اونایی کـه تو بحثا شرکت مـی کنن و نظر مـیدن
البته یـه سری هستن کـه ارادتم بهشون خیلی خاص تره ( قابل توجه خودشون )
این خودشون کی هستن آیـا؟!

...

2. چقد هدف هدف مـیکنی!!؟! دقت کردی؟؟

اره... اعصاب خودمم خورد شد اینقد هدف هدف کردم... سوالا یـه جور بود مجبور شدم!!!

3. خانوم الی رو تعریف کن.

یـه باحال با مرام با جنبه کـه هر چقد از باحالیـاش بگم کم گفتم... خانوم الی

4. چرا جوجه رو آخر پاییز مـیشمارن؟چرا آخر زمستون نمـیشمارن؟اصن چرا جوجه ها رو مـیشمارن؟

چون تو بهار بـه دنیـا مـیان... تابستون بالغ مـیشن ازدواج مـی کنن... که تا پاییز تخم مـیزارن زیـاد مـیشن... اخره زمستونم بچه ها از تخو درون مـیان...

قانونن حتما اخر زمستون بشمرن!!!!!

5. بـه روح اعتقاد داری؟؟!

بستگی داره تو چه حس و حالی باشم

اگه حسش باشـه اره اگه نباشـه نـه!!!
6. چرا اصن عاقل کند کاری؟

اگه عاقل کاری کنـه کـه دیگه عاقل نیست!!! عجیبه! عاقل فقط حتما جوجه هارو بشمره!

7. همـین الان الان داشتی بـه چی فک مـیکردی؟اگه هیچی آخرین باری ک فک کردی بـه چی فک کردی؟!

به اینکه برم حموم بیـام برم خونـه پدر بزرگم... همـه رفتن من اینجام!

یلدای بی انتها (زندگی بی تو)


1.تو جوابا نوشتی گریـه کردی.چرا؟
اگه نمـیتونی ج بدی خصوصی بگو.فضولیم کرده

بعضی وقتا ادم نیـاز داره برا اروم تر شدن گریـه کنـه ، هر موقعی کـه حس کنم گریـه ارومم مـی کنـه و بغض تو گلوم باشـه گریـه مـی کنم...ی کـه نمـی بینـه... خودمم و خودم!

2.هدفت از این صندلی چی بود؟مـیخاستی سبک عوض کنی؟

مـی خواستم کـه دوستایی کـه مـیان وبم و خودم از این لذت ببریم... یـهو حسش اومد

3.چرا مثل ا عاشقه لواشک و پاستیلی؟

این حرفت خیلی خنده داره... لواشک و پاستیل پسر نمـی شناسه

این حرفو دیگه جایی نزن... این یـه سلیقه ست... من دوس دارم و به و پسر بودن ربطی نداره!

4.اخرین باری ک ی بستنی قیفی رو دونفره خوردی کی بود؟

تقریبا یکی دو روز بعد اخرین تولدم...

5.نمـیدونم چی بنویسم.حضور ذهنم نمـیاد.فقط اینکه مثه خودم شمالی هسی.چرا شمالیـا اینقد باحالن؟

این تو خون شمالیـاس... باحال، لارج، مـهمون نواز

فریده (انتظار)

1. پسر شیطونی هستی یـا نـه؟

پ ن پ فرشتم!!!!! هم پسر شیطونیم هم پسر ازرائیلیم! ا باز شد فرشته!!!

2. خودت ماشین داری؟

با اجازه پدر مادرم و بزرگترا و دوستان و اشنایـان و همسایگان و بروبچ اینجا و بروبچ اونجا ببببللله!

3. دوست دارم نظرت را راجع ا بدونم؟

نظر خاصی ندارم... مشکلیم باهاشون ندارم!

دینا (MY LOVE...???!!!)

1. متولد چ ماهی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟انقد فضولی...!!!!!!

 شـهریویم

2. چند سالته؟؟؟قصد ازدواج داری؟؟؟

شوخی کردم...

حالا شوخی رو جواب حتما بدم یـا نـه؟!!

3. هدفت از این اپا چیـه...؟؟؟؟؟؟؟؟

سرگرمـی و اینکه همـه یـه کم شناخت بهتری از هم پیدا کنیم

فرشته بانو! ( ستاره شب )

1. جزاير «لانگرهانس» درون كجا هستند؟

ایناهاش... درون همـینجا قرار داره!

2. بهترین خواننده پاپ ایران کیـه.......؟

کجا؟؟؟ ایران دیگه کجاس!   من محسن یگانـه رو دوس دارم

3. وقتی تو دبیرستان اسم امتحان رو مـیشنیدی چه حسی بهت دست مـیداد آیـا؟!

اگه خونده بودم حس خوب اگه نخونده بودم هیچ حسی!

4. فرشته بانو!رو توصیف کن!

توصیف...

او فرشته ای مـهربان بود کـه وقتی به منظور من ظاهر مـی شد

شوخ تبعیش را مـی دیدم و خنده های سر حالش را!!!!!!!!!!!

این بود انشا من

سما ( پرنسس بهار )

1. نظرت راجبه سما جون چیـه؟؟

باحال... خون گرم... مـهربونـه

2. اهل 30یـا30 بازی هستی؟

اهل چیزایی کـه برام سودی نداره و دردسر داره نیستم!!!!!

3. که تا هالا سهی کردی مخ یو بزنی؟؟

نـه زیـاد... نمـی دونم چرا هر وقت مـی خواستم سعی کنم ه از خدا خواسته بود و سریع را مـیداد!!!!!!

4. رابطت با خونوادت چطوریـه؟؟

خوبه خوبه خوب... با همـه خیلی خیلی راحتم

5. درون گرایی یـا برون گرا؟؟

ها؟؟؟؟ اینی کـه گفتی چی هس حالا؟!!

6. اگه ببینی وبت هک شده (خدایی نکرده)چه حسی بهت دس مـیده؟؟

حس پاره شدن!!!!!

7. لواشک دوس داری؟؟

توی اپم این همـه لواشک هست... مـیشـه دوست نداشته باشم!!

فاطمـه ( دل نوشته های من )

1. چه آهنگایی گوش مـیدی؟

همـه چی گوش مـی دم... رپ پاپ راک سنتی

2. اگه خودکارت بـه اندازه یـه جمله جوهر داشت چی مـینوشتی؟

قورباقه رو قورت بده!!!

ولی معمولا خودکارای من قبل اینکه بـه اونجا برسه گم مـیشـه!

3. مدل گوشیت چیـه؟

ابنو قبلا جواب دادم

مـهسا و مـهسا (دو که تا دخمل)

1. چرا خیلی جالب بدون اینکه از ما بخوایین لینکتون کنیم مارو لینک کردین؟

نمـی دونم والا!!! خیلیـارو لینک دارم ولی اونا منو لینک ندارن!

2. نظرتون راجع بـه اسید پاشی؟دیدین جدیدا چقدر آدم اینکارو مـیکنن؟

واقعا نمـی دونم درون موردش چی بگم... بد ترین چیزه!

3. چرا همـه ی چیزا ی مـهربون خانومن همـه ی چیزای بد اخلاق آقا؟مثلا خورشید خانوم و آقا گرگه یـا آقا دزده

این ازون سوالاس کـه من حتما بگم... i don't know

اتیش ( سیگاری )

1. اگه 1روز بفمـی دیگه بهترینت چن روز بیشتر زنده نیس چیکار مـیکنی؟(خدانکنـه)

بهترین من خودمم!!!!!! اگه اینو بفهمم هر کاری کـه تا حالا نکردم مـی کنم!

2.دوس داشتی پرنده بودی؟چه پرنده ای؟

نـهههههههههههههه... پرنده چیـه!؟ ادم بیشتر حال مـیده... کایت سواریم مـیشـه کرد!

3.بهترین آرزوت که تا به حال چی بوده؟

برم امریکا تو GM تو بخش طراحی کار کنم!

شیوا ( بهار من )

1. نظرت راجع بـه من چیـه ؟؟

خیلی خوبی... مـهربون دوست داشتنی... از نظر من یـه دوست خیییییلی خوبی




[ع تتو بازو اسم محدثه به چینی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 27 Jul 2018 10:10:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com