مقدمـه
1. شخصیت های علامه حلی زندگینامـه و شخصیت علمـی
جمال الدین ابو منصور، شخصیت های علامه حلی حسن بن یوسف بن على بن محمّد ابن مطهر، معروف بـه علامـه حلی درون سحرگاه جمعه بیست و هفتم رمضان سال 648 قمرى درون شـهر حله بـه دنیـا آمد و در سال 726 درون همـین شـهر وفات نمود و در جوار مضجع شریف حضرت علی% بـه خاک سپرده شد.
علامـه حلی از شخصیت های برجسته جهان اسلام ( خوانساری: شخصیت های علامه حلی 1390، 2: 270- 271؛ حر عاملی: 1362، 2: 81) هست که از سوی علمای شیعه و سنی مورد تمجید و تقدیر فراوان قرار گرفته، و تنـهای هست که درون بین علمای امامـیه ملقب بـه لقب علامـه علی الاطلاق گردیده هست (امـین: 1403، 5: 396؛ صفدی: 1381، 13: 85). شخصیت های علامه حلی از ایشان کرامات زیـادی نقل شده هست که از جمله آن مـیتوان بـه تشرفات مکرر ایشان بـه محضر امام زمان% اشاره کرد (نـهاوندی: 1386، 2: 61، 98؛ طبرسی نوری: 1383، 452؛ قمـی: 1385، 225). علامـه از جمله عالمانی هست که دارای تالیفات زیـادی درون علوم و فنون مختلف بوده بـه طوری کـه تا پانصد کتاب بـه خط خود علامـه غیر از کتاب هایی از ایشان کـه به خط دیگران مـیباشد نقل شده هست (طریحى: 1416، 6: 123). درون مباحث کلامـی نیز آثار متعددی بـه رشتهی تالیف درون آورده هست که از مـهمترین آنـها مـیتوان کتاب «کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد»، «انوار الملکوت فی شرح الیـاقوت»، «کشف الفوائد فی شرح قواعد العقائد»، «منـهاج الکرامة فی معرفة الامامة»، «نـهج الحق و کشف الصدق»، «کتاب الألفین الفارق بین الصدق و المـین»، «نـهایة المرام فی علم الکلام»، «الباب الحادی عشر»، «نـهج المسترشدین فی أصول الدین»، «تسلیک النفس إلی حظیرة القدس»، «معارج الفهم فی شرح النظم» و... نام برد.
2. روش تالیفی و تدوینی علامـه حلی
تالیفات کلامـی ایشان بـه دو قسم تقسیم مـیشود:
الف. آثاری کـه شرح کتب متکلمـین قبل مـیباشد. مثل کتاب «کشف المراد» و «کشف الفوائد» کـه به ترتیب شرح کتاب تجرید الاعتقاد و قواعد العقائد خواجه نصیر طوسی بوده، و «انوار الملکوت» کـه شرح «الیـاقوت فی علم الکلام» ابو اسحاق ابراهیم بن نوبخت مـیباشد.
ب. آثاری کـه تالیف خود ایشان مـیباشد: «نـهایة المرام فی علم الکلام»، «نـهج الحق و کشف الصدق»، «الباب الحادی عشر»، «منـهاج الکرامة»، «کتاب الألفین»، «نـهج المسترشدین فی أصول الدین» و...
در مـیان آثار ایشان «نـهایة المرام فی علم الکلام» از جامع ترین کتب علامـه است؛ ولی همـه اجزا و مجلدات آن درون دسترس نمـیباشد..
در بین آثار دیگر ایشان کتاب «کشف المراد» و «کشف الفوائد» و «انوار الملکوت» از جامعیت بیشتری برخوردار هست که درون بین آنـها کتاب «کشف المراد» از جامع ترین کتب کلامـی علامـه حلی و اولین و مـهمترین شرح بر کتاب تجرید الاعتقاد خواجه طوسی مـیباشد کـه به اعتراف برخی از شارحانِ دیگر تجرید اگر این شرح نبود مراد خواجه دانسته نمـیشد (ر.ک: همو: 1413 ب، 3).
با توجه بـه تقسیم آثار علامـه بـه آثار شرحی و تألیفی، چینش مباحث هر کدام از این ها بـه شرح ذیل مـیباشد:
الف. آثار شرحی
کتاب «انوار الملکوت» درون قالب پانزده مقصد کـه چهار مقصد آن مربوط بـه امور عامـه و یـازده مقصد دیگر شامل مباحث اثبات صانع، صفات الهی، عدل، آلام و اعواض، افعال قلوب، تکلیف، لطف، وعد و وعید، نبوت و امامت است. شارح علامـه بر خلاف مولف کـه تنـها بـه مـهمترین مباحث و آراء کلامـی بدون ذکر قائلین آنـها پرداخته است، علاوه بر رفع این نقیصه با مشخص نمودن منتسبین آنـها، با اضافه مطالب مفید و ضروری و شرح و توضیح آنـها بـه وزانت علمـی آن افزوده است.
کتاب «کشف الفوائد» درون قالب یک مقدمـه مربوط بـه امور عامـه و پنج باب شامل اثبات صانع، صفات و افعال الهی، نبوت، امامت و وعد وعید تدوین یـافته است.
کتاب «کشف المراد»، درون شش مقصد: امور عامـه، جواهر و اعراض، اثبات صانع و صفات و آثار او، نبوت، امامت و معاد تالیف شده است.
ب: آثار تألیفی
این آثار نیز با توجه بـه پرداختن بـه تمام مباحث کلامـی یـا برخی از مسائل خاص، بـه تألیفات جامع و تألیفات غیر جامع (مختص بـه مسائل خاص) تقسیم مـیشود، کـه البته تألیفات جامع نیز بـه دو گونـه مـیباشد: آثاری کـه از مباحث معرفت شناسی و فلسفی شروع شده است:
1. تألیفات جامع
1-1. کتاب «نـهایة المرام فی علم الکلام» جامع ترین کتاب کلامـی علامـه (رک: علامـه حلی: 1419، 1: 5) کـه از آن، تنـها مباحث مر بوط بـه امور عامـه کـه در سه جلد نگاشته شده هست در دسترس مـیباشد.
2-1. «تسلیک النفس إلی حظیرة القدس» مشتمل بر نـه مرصد بوده کـه چهار مرصد اول آن مربوط بـه مباحث معرفت شناسی و امور عامـه فلسفی، و مراصد دیگر درباره اثبات واجب و صفات آن، عدل الهی، نبوت، امامت و معاد مـیباشد.
3-1. «مناهج الیقین فی اصول الدین» مشتمل بر دوازده منـهج کـه سه منـهج اول آن مربوط بـه امور عامـه، و مناهج دیگر بـه ترتیب درون مورد اثبات واجب و بیـان صفات ثبوتی و سلبی، عدل، نبوت، امامت، معاد، وعد و وعید، اسماء و احکام و امر بـه معروف و نـهی از منکر است.
4-1. «معارج الفهم فی شرح النظم» مشتمل بر هفت باب، کـه باب اول و دوم آن درون زمـینـه مباحث معرفت شناسی و فلسفه، و ابواب دیگر بـه ترتیب بـه مباحث اثبات واجب و صفات آن، عدل، نبوت، امامت و معاد پرداخته است.
5-1. «نـهج الحق و کشف الصدق» درون هشت مساله: ادراک، نظر، صفات الهی، نبوت، امامت، معاد، اصول فقه و فقه تدوین شده است. این کتاب بـه درخواست سلطان محمد خدابنده نگاشته شده (مقدمـه، 38)، و با توجه بـه سیطرهی افکار اهل سنت خصوصا اشاعره، غالبا بـه نقد آن دسته از آراء و عقاید عامـه کـه مخالف بدیـهیـات و منجر بـه سفسطه مـیشده، پرداخته هست (مقدمـه، 37- 38) لذا بدون اشاره بـه اثبات صانع بـه تفصیل وارد مباحث صفات الهی و امامت شده، و بقیـه مباحث را بـه اختصار مطرح نموده است.
6-1. کتاب «الباب الحادی عشر» بـه صورت خلاصه و بدون پرداختن بـه مباحث معرفت شناسی و فلسفی درون یک مقدمـه و شش فصل نگاشته شده، و به ترتیب مشتمل بر مباحث اثبات واجب الوجود، صفات ثبوتیـه و سلبیـه، عدل، نبوت، امامت و معاد است.
7-1. «الأسرار الخفیة فی العلوم العقلیة» مشتمل بر منطق، طبیعیـات و الهیـات مـی باشد. بخش منطق درون پنج مقاله- و هر کدام مشتمل بر چندین مبحث- است. طبیعیـات و الهیـات نیز درون شش مقاله، و هر مقاله درون چندین مبحث تنظیم شده است. تمامـی مباحث مـهم منطقی و طبیعی و الهیـاتی درون این کتاب مطرح شده است.
2. تالیفات غیر جامع
کتاب «منـهاج الکرامـه»، «کتاب الألفین» و «کشف الیقین فی فضائل امـیرالمومنین» درون خصوص مسئله امامت نگاشته شدهاند. درون این مـیان، کتاب «منـهاج الکرامة» چنانکه خود مولف درون مقدمـه کتاب بیـان کرده هست به صورت خلاصه بـه دلائل و رئوس مطالب امامت درون قالب شش فصل، بـه بیـان عقیده مذاهب اسلامـی درون باره امامت، وجوب متابعت از عقیده امامـیه، ادله امامت ائمـه علیـهم السلام، و عدم صحت امامت خلفای دیگر و نقد دلایل آنـها پرداخته است.
اما کتاب «الألفین» علاوه بر دارا بودن غالب مطالب منـهاج الکرامة، آن گونـه کـه از مقدمـه آن برمـی آید مـیبایست بر اساس مباحثی کـه مشتمل بر یک مقدمـه، دو گفتار (که حاوی هزار دلیل عقلی و نقلی بر امامت امـیر المومنین علی علیـه السلام و هزار دلیل دیگر بر ابطال شبهات منکرین باشد و دلایلی درون اثبات امامت ائمـه دیگر)، و یک خاتمـه تدوین مـیگشت، ولی علامـه بعد از بیـان مقدمـه، بدون اشاره بـه دو گفتار مذکور، شروع بـه بیـان دو هزار دلیل بر وجوب عصمت امام کرده و پس از اتمام هزار دلیل نخست و شروع درون هزار دلیل دوم بـه خاطر پرهیز از اطاله کلام تنـها بـه سی و هشت مورد اکتفا کرده و بدون ذکر خاتمـه، کتاب را بـه اتمام رسانده است.
و اما «کشف الیقین فی فضائل امـیرالمومنین» را درون پاسخ بـه درخواست سلطان محمد خدابنده مبنی بر نگارش کتابی درون فضایل امـیر المومنین بـه صورت مختصر درون ضمن یک مقدمـه و چهار فصل بـه رشته تحریر درون آورده است: فضایل آن حضرت قبل از ولادت؛ بعد از ولادت که تا بلوغ؛ از بلوغ که تا شـهادت؛ بعد از شـهادت.
نکته قابل ذکر درون مـیان آثار ایشان این هست که علامـه درون آثاری مانند: «کشف المراد»، «کشف الفوائد»، «انوار الملکوت»، «مناهج الیقین»، «تسلیک النفس إلی حظیرة القدس»، «معارج الفهم فی شرح النظم»، «نـهج الحق و کشف الصدق» غالبا بـه روش عقلی بحث کرده، و در آثاری مانند «کشف الیقین فی فضائل امـیر المومنین» روش نقلی، و در دیگر آثارش مانند: «منـهاج الکرامة» و «الألفین» تلفیقی از روش عقلی و نقلی را درپیش گرفته است.
3. کارکرد علوم درون مباحث کلامـی
از آن جا کـه علوم بـه دو دسته عقلی و نقلی قابل تقسیم مـیباشند نقش هر کدام از این علوم درون مباحث کلامـی علامـه بـه صورت جداگانـه مورد بررسی قرار مـیگیرد.
3-1. علوم عقلی
3-1-1. منطق
علامـه حلی علاوه بر اینکه درون علم منطق صاحب نظر بوده و دارای تالیفات متعدد و گران سنگی هم چون «الجوهر النضید فی شرح منطق التجرید»، «القواعد الجلیة فی شرح الرسالة الشمسیة»، «النور المشرق فی علم المنطق»، «نـهج العرفان فی علم المـیزان»، « الدرّ المکنون فی علم القانون» درون این زمـینـه مـیباشد (ر.ک: امـین : 1403، 5: 405- 406)، درون مکتوبات کلامـی خویش غالبا بـه صورت کاربردی از مباحث منطقی مختلفی همانند: انواع حجت های منطقی (قیـاس، تمثیل، استقراء) استفاده نموده است، چنانکه از نظر ماده استدلال نیز از صناعات متنوعی مثل برهان، جدل و خطابه بهره گرفته است. درون اینجا نمونـه هایی را بازگو مـیکنیم:
1. برهان سبر و تقسیم: درون این برهان فرضیـه ها و اقوال مختلف درون مسئله درون نظر گرفته مـیشود سپس با بررسی و نقد یکایک احتمالات، یکی از آنـها اثبات شده و سایر احتمالات ابطال مـیشود. (جرجانی: 1370، 51)
برای نمونـه، علامـه درون اثبات ضرورت وجود امام معصوم، تمام فروض و احتمالات درون باره عوامل حفظ شریعت (کتاب، سنت، اجماع، قیـاس، امام معصوم) را ذکر نموده، و با ابطال همـه موارد بـه جز فرض اخیر، مدعای خود را اثبات مـیکند. (همو: 1423، 1: 109؛ همو: 1363، 61، 205).
2. قیـاس اقترانی: درون مبحث علم الهی، بـه شیوه قیـاس اقترانی (= قیـاسی کـه در مقدمات آن بـه نتیجه یـا نقیض آن تصریح نشده است)، با محکم و متقن دانستن افعال الهی عالم بودن حضرت حق را ثابت مـیکند. (همو: 1363، 63؛ همو: 1413 ج، 136، 143).
3. قیـاس استثنایی: درون باب نفی جسم داشتن خدا، بـه شیوه قیـاس استثنایی متصل چنین استدلال نموده هست که اگر خدا جسم بود قادر بـه خلق اجسام نبود، ولی تالی باطل هست پس مقدم نیز باطل است. (همو: 1363، 77، 81، 83، 89، 106، 167) ؛ (همو: 1413 ج، 141، 144، 248). و برای نفی تحیّز از ذات الهی بـه شیوه قیـاس استثنایی منفصل مـی فرماید: اگر خداوند متحیز باشد یـا قابل تقسیم هست یـا نـه، و تالی بـه هر دو قسمش باطل است؛ زیرا یـا مستلزم جسم بودن خداوند هست که قبلا بطلان آن روشن شد، و یـا مستلزم این هست که خداوند، کوچکترین موجودات باشد کـه بطلانش واضح است، بنابر این خداوند متحیز نیست. (همو: 1363، 79، 95).
4. تمثیل: علامـه بـه شیوه تمثیل (= اثبات حکمـی به منظور یک جزئی بـه خاطر ثبوت آن درون جزئی دیگری کـه مشابه با جزئی اول است) نیـاز عالَم بـه مُحدِث را از طریق تشبیـه عالَم بـه افعال انسانـها اثبات مـینماید؛ یعنی همچنانکه افعال انسانی نیـازمند فاعل هست عالَم نیز نیـاز بـه فاعل و محدثی دارد. (همو: 1982، 114؛ همو: 1363، 197).
5. برهان خلف: درون مبحث ازلیت قدرت الهی، بـه شیوه برهان خلف (= قیـاسی کـه مطلوب را با ابطال نقیض ثابت مـیکند) با ابطال حادث بودن قدرت الهی، قدیم بودن آن را ثابت مـیکند. (همو: 1363، 160) .
3-1- 2. معرفت شناسی
گرچه معرفت شناسی بـه صورتی کـه امروزه بـه عنوان شاخه مستقلی از علوم انسانی مطرح هست در دوره های پیشین سابقه نداشته، ولی متکلمان اسلامـی درون آغاز مسائل کلامـی خود یـا درون مناسبت های دیگر، پارهای از مسائل معرفت شناسی را مورد بحث قرار دادهاند. مرحوم علامـه نیز درون کتب مختلف خود متعرض برخی از مباحث معرفت شناسی شده است. از باب نمونـه بـه مسئله ملاک صدق و کذب قضایـا پرداخته هست (همو: 1413 ب، 70؛ همو: 1419، 2: 234- 238)، و از ادراحوه شکل گیری آن، اصول و فروع آن، و نحوه بـه وجود آمدن کلیـات ضروری وبی سخن گفته هست (همو: 1982، 39-50). همچنین از رویت و شرایط تحقق آن، و وجوب رؤیت درون صورت تحقق شرایط آن، و اینکه حواس پنج گانـه ابزارهای معرفت حسی بـه شمار مـیآیند، سخن گفته (همو: 1982، 40- 41)، و در بحث نظر و وجوب عقلی آن، یکی از ابزارهای معرفتی انسان را عقل مـیداند. (همان، 50- 51)
3-1-3. فلسفه
علامـه از زمره متکلمان عقل گرای فلسفی بـه حساب مـیآید کـه به تبعیت از استاد خود خواجه نصیرالدین طوسی علاوه بر وارد مسائل فلسفی، و مقدمـه و مبادی قرار آنـها درون اکثر آثار خود، درون لابهمسائل کلامـی نیز از مسائل و مفاهیم فلسفی استفاده نموده است. بـه عنوان نمونـه: درون بحث اثبات واجب تعالی، با تقسیم موجود بـه واجب و ممکن، درون هر حال وجود واجب را ضروری مـیداند. (همو: 1365، 1) همچنین ممکن بودن همـه مقدورات را مناط تعلق قدرت الهی بـه آنـها مـیداند. (همو: 1365، 3؛ همو: 1426، 146؛ همو: 1386، 239) و نیز درون اثبات صفت سرمدیت از وجوب وجود الهی استفاده مـیکند. (همان، 4؛ همو: 1374، 51)
3-1-4. ریـاضیـات، هیئت و طبیعیـات
با توجه بـه جامعیت علامـه نسبت بـه علوم مختلف، به منظور اثبات یـا ابطال یک مدعا درون موارد لزوم، از سه علم فوق بهره گرفته است. از باب مثال، درون حوزه ریـاضیـات، از خواص اعداد (همو: 1419، 1: 627)، و در علم هیئت از اوصاف اجسام فلکیـه (همو: 1413 ب، 157) ؛ (همو: 1415، 220)، و در طبیعیـات از ویژگی عناصر بسیطه (همو: 1413 ب، 159) بهره گرفته است.
3-2. علوم نقلی
3-2-1. ادبیـات
نگارش کتب ادبی مثل «بسط الکافیـه» و «المقاصد الوافیة بفوائد القانون و الکافیة» (ر.ک: امـین : 1403، 5: 406) از سوی علامـه نشانگر تسلط ایشان بـه مباحث ادبی مـیباشد. ایشان درون ضمن مباحث کلامـی بـه اقتضای حال، درون مباحث ادبی نیز ورود کرده و از انـها درون تبیین مسائل کلامـی استفاده نموده است:
آیـه ولایت: علامـه از دلالت لفظ «انّما» بر حصر نزد اهل لغت، و دلالت لفظ «ولی» بر معنای اولی بـه تصرف استفاده کرده و در نتیجه دلالت آیـه ولایت (ماده: 55) بر ولایت امـیر مومنان% را تام مـیداند. (همو: 1363، 225؛ همو: 1379، 117؛ همو: 1982، 172؛ همو: 1413 ب، 190، 191)
آیـه تطهیر: درون آیـه تطهیر (احزاب: 33) نیز ایشان با تاکیدی دانستن لفظ «انما» و «لام» جنس بر واژه «رجس» و اختصاص خطاب بـه اهل بیت علیـهم السلام و تکرار و تاکید واژه طهارت، عصمت و در نتیجه ولایت امـیر المومنین% را اثبات مـیکند. (همو: 1379، 121)
رویت خدا: ایشان با رد نظریـه اشاعره کـه در آیـه شریفه «إلی ربّها ناظرة»- کـه «نظر» مقرون بـه «إلی» را مفید رویت دانسته و در نتیجه خدا را قابل دیده شدن مـیدانند- معتقد هست «نظر» مقرون بـه «إلی» مفید رویت نبوده لذا آیـه را حمل بر انتظار نعمت های الهی مـیداند. (همو: 1363، 84؛ همو: 1413 ج، 210؛ همو: 1413 ب، 49)
ماهیت ایمان: علامـه با توجه بـه معنای لغوی ایمان، ماهیت ایمان را تصدیق مـیداند (همو: 1363، 180)
حدیث غدیر: ایشان درون این حدیث نیز با توجه بـه تقدم جمله «ألست» بر جمله «من کنت مولاه...» معنای مولی را منحصر درون اولی بالتصرف مـیداند. (همو: 1363، 220، 221؛ همو: 1982، 173؛ همو: 1413 ب، 192)
وجوب متابعت از امام: ایشان یکی از دلایل وجوب متابعت از امام را دلالت لغوی واژه «امام» بری کـه در امور بـه او اقتدا مـیشود مـیداند. (همو: 1423، 1: 112)
ابدی نبودن شریعت حضرت موسی%: ایشان منکر دلالت لفظ «ابدا» درون روایتی کـه یـهودیـان آن را دلیل دائمـی بودن شرعشان مـیدانند مـیباشد، و با چندین شاهد دلالت این لفظ بر ابدیت را رد مـیکند. (همو: 1413 ب، 175)
3-2-2. تاریخ
علامـه اگر چه درون زمـینـه تاریخ کتاب مستقلی ندارد اما درون مباحث کلامـی خصوصا نبوت و امامت از مباحث تاریخی بـه وفور استفاده کرده است.
معجزات پیـامبر6: ایشان یکی از دلایل نبوت پیـامبر اکرم6 را صدور معجزات فراوان مـیدانند، مانند: جوشیدن آب فراوان از بین انگشتان حضرت، برگشتن آب چاه حدیبیـه با تیر آن حضرت و.... (همو: 1413 ب، 167- 172).
شان نزول: همجنین بعضی از وقایع تاریخی را درون بیـان شان نزول آیـات مطرح نمودهاند، مانند اراده نابغه به منظور مسلمان شدن بعد از شنیدن آیـات قرآن کـه با ممانعت ابو جهل روبرو مـیشود و آیـه شریفه «إِنَّهُ فَکر وقدّر...» را ناظر بـه این جریـان مـیداند. (همو: 1413 ب، 172- 173).
احوالات پیـامبران: درون احوالات پیـامبران نیز بـه برخی از احکام مختص بـه هر یک از آن حضرات اشاره نموده است. (همو: 1413 ب، 174، 175).
امامت: درون بحث امامت نیز با بیـان وقایع تاریخی بـه شرح احادیث مربوط بـه ولایت امـیر المو منین%، همچون واقعه غدیر و استخلاف حضرت علی% درون مدینـه و... پرداخته هست (همو: 1413 ب، 191).
معجزات ائمـه: درون مباحث مربوط بـه افضلیّت ائمّه (ع) نیز با بیـان معجزاتی از ایشان درون صدد اثبات امامت آنـها برآمده است. (همو: 1413 ب، 194-195).
مطاعن: ایشان با نقل برخی از مطاعن مخالفین عدم صلاحیّت آنـها به منظور امامت را روشن مـینمایند. (همو: 1982، 262- 372؛ همو: 1413 ب، 196- 211).
غزوات: به منظور اثبات افضلیت علی% بر سایر صحابه از وقایع تاریخی غزوات صدر اسلام و جانفشانی آن حضرت درون جنگ های مختلف بهرهاند. (همو: 1413 ب، 213- 215).
3-2-3. اصول فقه
از آنجا کـه مسائل علم کلام بـه دو دسته عقلی و نقلی تقسیم مـیشوند و در مسائل نقلی قواعد اصول فقه نقش اساسی دارد لذا نتایج مباحث اصول فقه همچنان کـه در غالب رشته های علوم اسلامـی کاربرد دارد درون علم کلام نیز مورد استفاده واقع مـیشود. علامـه نیز با توجه بـه تسلطی کـه به اصول فقه داشته، علاوه بر آوردن برخی از مباحث اصول فقه بـه صورت مجزا درون کتب کلامـی خود (همو: 1982، 379) درون سایر کتب و مباحث کلامـی خود نیز از مباحث اصول فقه استفاده نموده است. درون این باره از باب نمونـه بـه مواردی اشاره مـیشود:
1. حجیت اخبار متواتر (همو: 1982، 397، 398؛ همو: 1363، 185، 186، 190؛ همو: 1413 ب، 191، 192، 238)؛ 2. حجیت ظواهر کلام متکلم: (همو: 1982، 278، 288)؛ 3. حرمت اجتهاد درون برابر نص (همو: 1982، 279، 288، 295)؛ 4. قیـاس و بطلان آن (همو: 1982، 402؛ همو: 1363، 205؛ همو: 1423، 1: 109، 115؛ همو: 1413 ب، 185)؛ 5. حجیت ظواهر کتاب (همو: 1982، 156؛ همو: 1413 ب، 31)؛ اطلاق (همو: 1982، 172)؛ 6. قاعده لا ضرر: (همو: 1363، 120)؛ 7. حجیت اجماع (همان، 121؛ همو: 1413 ب، 192، 239؛ همو: 1413 ب، 31)؛ 8. حقیقت و مجاز (همو: 1423، 1: 97)؛ 9. الفاظ عموم: (همو: 1423، 117)؛ 10. عدم حجیت خبر واحد: (همو: 1423، 1: 115؛ همو: 1363، 205).
4. جایگاه معرفت عقلی درون روش کلامـی علامـه حلی
علامـه عقل را قوهای درون نـهاد انسان مـیداند کـه علوم بدیـهی درون صورت سلامت حواس از آن ناشی مـیشود (همو: 1426، 81). او با تاکید بر حجیت عقل (همو: 1426، 87) و به کمک آن، بـه تبیین مسائل کلامـی پرداخته است.
با لحاظ تقسیم عقل بـه عقل نظری و عقل عملی، و نیز با توجه بـه تقسیم مسائل اعتقادی بـه سه دستهی: الف) مسائلی کـه اثبات وحی و دلیل نقلی متوقف بر آنـهاست؛ ب) مسائلی کـه اثبات وحی و دلیل نقلی متوقف بر آنـها نیست ولی عقل توان درک آنـها را دارد؛ ج) مسائلی کـه اثبات وحی و دلیل نقلی متوقف بر آنـها نیست و عقل توان درک آنـها را ندارد؛ اینک جایگاه و کارکرد عقل از دیدگاه علامـه مورد بررسی قرار مـیگیرد:
4-1. عقل نظری
4-1-1. دسته اول (مسائل عقلی کـه اثبات وحی و دلیل نقلی متوقف بر آنـهاست)
برخی از مباحثی کـه نقل و وحی متوقف بر آنـها بوده و لذا علامـه بر آنـها دلیل عقلی اقامـه نموده است، عبارتند از: وجوب نظر (همو: 1426، 86، کشف الفواید، 92؛ همو: 1982، 50)، اثبات صانع (همو: 1413 ب، 9؛ همو: 1413 ج، 146؛ همو: 1363، 59)، صفات الهی (همو: 1413 ب، 11- 55؛ همو: 1413 ج، 158- 224؛ همو: 1363، 61- 96؛ همو: 1982، 53- 72)، ضرورت نبوت، (همو: 1363، 183؛ همو: 1413 ج، 284؛ همو: 1413 ب، 154)، لزوم وجود امام (همو: 1413 ب، 181؛ همو: 1413 ج، 297 -298؛ همو: 1363، 202؛ همو: 1423، 1: 48؛ همو: 1379، 31) عصمت انبیـا (همو: 1413 ب، 155؛ همو: 1363، 196؛ همو: 1413 ج، 299؛ همو: 1982، 157- 158).
4-1-2. دسته دوم (مسائلی کـه اثبات وحی و دلیل نقلی متوقف بر آنـها نیست و عقل توان درک آنـها را دارد).
از جمله مواردی کـه علامـه از استدلال عقلی درون آنـها بهره گرفته هست عبارتند از: عصمت ائمـه (همو: 1413 ب، 184؛ همو: 1363، 204؛ همو: 1413 ج، 299؛ همو: 1982، 164؛ همو: 1379، 113- 115؛ همو: 1423، 105 بـه بعد) وجوب معاد (همو: 1413 ب، 243)، وجوب نص بر امام (همو: 1413 ب، 187) ثواب و عقاب (همان، 261) فاعل بودن انسان (همو: 1418، ص34) محال بودن رویت خدا (همو: 1413، 7) واحد بودن خدا (همو: 1413، 35).
4-2. عقل عملی
4-2-1. دسته اول (مسائلی کـه اثبات وحی و دلیل نقلی متوقف بر آنـهاست).
مواردی همچون: حسن و قبح عقلی (همو: 1413 ب، 59؛ همو: 1413 ج، 248؛ همو: 1363، 105؛ همو: 1982، 82) و عدل الهی (همو: 1363، 105) از مسائلی هستند کـه اثبات وحی و نقل متوقف بر آنـهاست.
4-2-2. دسته دوم (مسائلی کـه اثبات وحی و دلیل نقلی متوقف بر آنـها نیست ولی عقل توان درک آنـها را دارد).
تکلیف بـه محال (همو: 1982، 385) مخاطب شرایع بودن کفار (همان، 383) استحقاق ثواب و عقاب (همان، ص377؛ همو: 1413 ب، 262) جبر و اختیـار، هدایت و ضلالت، تکلیف. (همو: 1413 ب، 62، 69، 92- 93، 96؛ همو: 1982، 85؛ همو: 1413 ج، 249) از جمله ی مسائلیاند کـه عقل و نقل متوقف بر آنـها نبوده ولی عقل توان درک آنـها را دارد.
علامـه دلالت عقل را از دلالت سایر منابع قوی تر شمرده و در صورت ناسازگاری اخبار با دلایل عقلی درون صورت تاویل پذیری آنـها را تاویل (همو: 1413 ج، 203، 207، 273؛ همو: 1363، 81، 84؛ همو: 1413 ب، 49، 76، 249، 276، 280) و در صورت تاویل ناپذیری آنـها را مردود شمرده است. (همو: 1982، 142- 157)
البته ایشان کارایی عقل را درون برخی حوزه ها ناتمام دانسته و آن را محتاج شرع مـیداند (همو: 1363، 205، 18؛ همو: 1413 ب، 152؛ همو: 1413 ج، 274؛ همو: 1982، 82)
5. معرفت نقلی درون روش کلامـی علامـه حلی
علامـه همچون سایر علما اسلام منقولات را یکی از منابع معرفتی بـه شمار مـیآورد و در آثار کلامـی خود نیز بـه وفور از آن استفاده مـینماید. البته با این تفاوت کـه حجیت قرآن را پذیرفته (همو: 1982، 386؛ همو: 1379، 115) ولی حجیت اخبار و روایـات معصومـین: و اجماع را بـه صورت مطلق نمـیپذیرد بلکه شرایطی به منظور پذیرش آنـها مطرح مـینماید.
ایشان با تقسیم اخبار بـه متواتر و آحاد، حجیت خبر متواتر لفظی و معنوی (همو: 1363، 186؛ همو: 1379، 177) و مفید علم بودن آن را از بدیـهیـات مـیداند، مانند علم بـه وجود بقراط و غیره (همو: 1982، 397؛ همو: 1363، 186؛ همو: 1413 ج، 306؛ همو: 1413 ب، 231، 238، 192) اما اخبار آحاد را مفید ظن دانسته و حجیت آن را بـه صورت مطلق نمـیپذیرد. (همو: 1982، 397؛ همو: 1413 ب، 197؛ همو: 1413 ج، 314؛ همو: 1363، 186) ایشان اخبار آحادی کـه مقرون بـه قرائن اطمـینان آور باشند- مثلا راویـان آن عادل باشند (همو: 1982، 397- 398؛ همو: 1401، 49)- و مخالف با صریح قرآن نباشند (همو: 1982، 268؛ همو: 1401، 31) را مفید علم مـیداند.
در مبحث حجیت اجماع نیز کـه نوعی معرفت نقلی بـه حساب مـیآید ایشان درون آثار کلامـی خود از سه نوع اجماع سخن بـه مـیان آورده است:
الف) اجماع تمام عقلاء: کـه آن را حجت دانسته و در مباحث کلامـی درون موارد متعدد بـه آن استناد مـیکند (همو: 1982، 41؛ همو: 1423، 1: 55؛ همو: 1413 الف، 18) کـه البته چنین اجماعی درون غیر ضروریـات رخ نمـیدهد.
ب) اجماع عترت: کـه در برخی از آثار خود آن را طرح نموده و آن را قول معصوم دانسته و حجت مـیداند. (همو: 1982، 387)
ج) اجماع امت اسلامـی (اجماع اصطلاحی): ایشان اجماع امت اسلامـی را از آن جهت کـه کاشف از قول معصوم مـیداند حجت دانسته (همو: 1413 ب، 184؛ همو: 1413 الف، 19) و همچنین حجیت آن را درون صورتی کـه دارای دلیل باشد مـیپذیرد (همو: 1379، 183) ولی اگر خالی از قول معصوم باشد حجت نمـیداند. (همو: 1363، 205؛ همو: 1413 ب، 184).
علامـه درون برخی از مسائل درون دینی مانند اثبات امامت معصومـین علیـهم السلام از عقل و نقل استفاده نموده است. (همو: 1413 ب، 35، 238؛ همو: 1418، 34؛ همو: 1415، 491) و در پارهای از مسائل کـه عقل از اثبات آنـها عاجز هست فقط از نقل استفاده نموده است. (همو: 1363، 180؛ همو: 1413 ب، 258؛ همو: 1386، 574) .
6. شیوه مواجهه علامـه با فرق و آراء کلامـی
علامـه با توجه بـه تسلطی کـه به آراء و اقوال ادیـان و سایر مذاهب داشته هست در کنار تبیین عقاید شیعه بـه نقد و بررسی آراء عالمان و نظریـه پردازان آنـها نیز پرداخته است. ابتدا آرا و نظریـات ایشان درباره ادیـان و مکاتب گوناگون و سپس درون مورد فرق و مذاهب مختلف بررسی مـیشود.
6-1. ادیـان و مکاتب
آنچه کـه از بررسی آثار و تالیفات علامـه بـه دست مـیآید این هست که ایشان با طرح برخی از آراء و نظریـات ادیـان مختلف با شیوه های متعدد بـه نقد و بررسی هر کدام از آنـها پرداخته است.
به عنوان مثال درون مبحث نبوت بـه دیدگاه آیین یـهود درون باره نسخ شرایع اشاره نموده و در نقد و بررسی آن درون برخی از آثار خود بـه صورت عادی (همو: 1413 ب، 173؛ همو: 1386، 450) و در برخی دیگر نیز بـه صورت تحقیر آمـیز نظریـه آنـها را رد نموده است. (همو: 1363، 197).
و درون مبحث امتناع حلول خداوند (همو: 1363، 80؛ همو: 1426، 152؛ همو: 1413 ب، 39؛ همو: 1415، 320)، اقانیم سه گانـه (همو: 1426، 152، 160؛ همو: 1363، 198؛ همو: 1386، 364، 380) و نبوت خاصه (همو: 1413 ب، 176) نیز نظر مسیحیـان را مطرح و نقد نموده است، کـه برخی از آنـها بـه صورت تحقیر آمـیز مـیباشد. (همو: 1413 ب، 39)
و درون مباحثی همچون قدرت خدا (همو: 1363، 90؛ همو: 1426، 146)؛ خیر و شر (همو: 1363، 200؛ همو: 1426، 146، 160؛ همو: 1413 ب، 284) و اثبات صانع (همو: 1386، 379) نظریـات اهل مجوس را مطرح و در برخی موارد آنـها را بـه صورت تحقیر آمـیز (همان) رد نموده است.
همچنین درون مباحث قدرت (همو: 1363، 90؛ همو: 1426، 146؛ همو: 1413 ب، 16؛ همو: 1386، 239) تدبیر عالم (همو: 1363، 200)، وحدت خدا (همو: 1426، 159؛ همو: 1386، 374) و بحث الم (همو: 1413 ب، 119) بـه بررسی و نقد مکتب ثنویت پرداخته است.
ولی ایشان درون بررسی و نقد آراء ادیـان مذکور از شخصیت خاصی نام نبرده است.
6-2. فرق و مذاهب
6-2-1. اشاعره
علامـه تقریبا درون تمام کتب کلامـی خود بـه این مذهب فکری توجه داشته و آراء و دیدگاه های آنـها را درون زمـینـههای گوناگون همچون زیـادت و عینیت صفات الهی (همو: 1363، 73؛ همو: 1413 الف، 39؛ همو: 1415، 289)، عمومـیت قدرت الهی (همو: 1363، 87؛ همو: 1413 ب، 16)؛ تکلم (همو: 1363، 69؛ همو: 1365، 4؛ همو: 1426، 143)؛ رویت (همو: 1413 الف، 37؛ همو: 1363، 83؛ همو: 1413 ب، 46)؛ فاعل بودن انسان ها (همو: 1363، ص110؛ همو: 1413 ب، 68؛ همو: 1415، 365)؛ حسن و قبح عقلی (همو: 1413 ب، 57)؛ غرض داشتن افعال الهی (همو: 1413 ب، 64؛ همو: 1363، 151)؛ وجوب بعثت (همو: 1426، 185؛ همو: 1413 ب، 154) و.... متعرض شده و نقد کرده است.
ایشان همچنین بـه نقل اقوال شخصیت های برجسته این مذهب همچون ابوالحسن اشعری (همو: 1363، 110؛ همو: 1413 ب، 68)، ابوبکر باقلانی (همو: 1363، 75؛ همو: 1413 ب، 68)، فخر رازی (همو: 1413 الف، 38)، نجار (همو: 1363، ص110؛ همو: 1426، ص140)، اسفراینی (همو: 1413 ب، 69)، جوینی (همو: 1423، 38؛ همو: 1426، 190) و... اهتمام داشته است.
شیوه برخورد علامـه با این مذهب متفاوت بوده بـه گونـهای کـه در برخی مواد بـه صورت عادی و در برخی موارد خصوصا درون مواقعی کـه خلاف بداهت عقل سخن گفتهاند بـه صورت تحقیر آمـیز (همو: 1982، 40، 56، 58، 131، 133، 135، 136؛ همو: 1379، 46؛ همو: 1363، 83) بـه نقد نظریـات آنـها پرداخته است. کتاب «نـهج الحق و کشف الصدق» همان گونـه کـه از مقدمـه آن پیداست (ص 37) درون همـین زمـینـه نگاشته شده است.
6-2-2. معتزله
علامـه بـه این مذهب فکری نیز درون تمام کتب کلامـی خود بـه صورت گسترده توجه داشته و آراء و دیدگاه های شخصیت های برجسته این مذهب همچون ابوعلی (همو: 1363، ص110؛ همو: 1415، 262) ابوهاشم (همو: 1363، ص110؛ همو: 1415، 260)، ابوالحسین بصری (همو: 1363، 110؛ همو: 1426، 140؛ همو: 1413 ب، 58)؛ نظام (همو: 1413 ب، 17؛ همو: 1415، 264) قاضی عبدالجبار (همو: 1423، 39؛ همو: 1363، 49) و بلخی (همو: 1363، 49) را درون زمـینـه های گوناگون مطرح و مورد نقد و بررسی قرار داده است. البته بـه دلیل عقل گرا بودن و پذیرش حسن و قبح عقلی از سوی معتزله اختلاف عمدهای کـه مورد نقد علامـه باشد دیده نمـیشود. و در موارد نقد نیز بـه صورت تحقیر آمـیز نمـیباشد.
6-2-3. مشبهه
علامـه دیدگاه این مذهب فکری را درون مسائلی همچون: جسمانیت و رویت الهی (همو: 1982، 47؛ همو: 1386، 332؛ همو: 1413 الف، 38؛ همو: 1413 ب، 47) نقل و رد کرده است.
6-2-4. غلات
از دیگر مذاهب فکری کـه علامـه بـه دیدگاه آنـها درون مباحث الوهیت و نبوت امـیرالمومنین پرداخته و رد نموده هست غلات مـیباشند. (همو: 1363، 202؛ همو: 1379، 52)
6-2-5. خوارج
ایشان دیدگاه خوارج را نیز درون مباحثی همانند وجوب نصب امام (همو: 1423، ج 1، 55؛ همو: 1413 ب، 181)، ماهیت ایمان (همو: 1363، 179؛ همو: 1426، 228؛ همو: 1413 ب، 301) و عصمت انبیـا (همو: 1363، 196؛ همو: 1426، 192) نقل و نقد کرده است.
6-2-6. اوائل
از دیگر مذاهب فکری کـه علامـه دیدگاه آنـها را درون مباحثی مانند: حیـات الهی (همو: 1363، 64) سمـیع و بصیر (همو: 1363، 163؛ همو: 1426، 141) لذت و الم الهی (همو: 1426، 155؛ همو: 1413 ب، 44) معاد جسمانی (همو: 1415، 492؛ همو: 1426، 216؛ همو: 1413 ب، 258) رویت الهی (همو: 1413 الف، 37؛ همو: 1386، 332) و حسن و قبح عقلی (همو: 1413 ب، 56) مورد بررسی قرار داده، مذهب فکری فلاسفه و اوائل است.
یکی از روش های علامـه درون نشان نادرستی گفتار مخالفان و اثبات حق- خصوصا درون بحث امامت- استفاده از روش مقایسه بوده است؛ بـه این صورت کـه ابتدا رأی شیعه و ادله آن را مطرح، سپس اقوال مخالفان را بیـان کرده، و قضاوت را بر عهده مخاطبین گذاشته است. (همو: 1982، همـه کتاب، بـه خصوص 262، 307؛ همو: 1413 ب، 196؛ همو: 1379، 36، 179)
علامـه از جمله علمایی هست که بـه خاطر تسلط بر اکثر علوم اسلامـی (مثل فلسفه، منطق، فقه، اصول، کلام و...) تبحر خاصی درون فن مناظره و جدل داشته است. مناظره با علمای چهارگانـه اهل سنت درون حضور سلطان محمد خدابنده و استبصار ایشان نمونـه بارزی از مناظرات ایشان مـیباشد. (مجلسی: بی تا، ج 9، ص30- 32)
جمع بندی
علامـه حلی با رویکردی عقلی فلسفی درون مباحث کلامـی و استفاده از روش های منطقی، و با بهره برداری از ادله نقلی و استفاده از علوم گوناگون، و همچنین طرح و نقد دیدگاه دیگر دانشمندان، نقش ویژه و ممتازی درون کلام اسلامـی عموما و کلام شیعی خصوصا داشته است، کـه برخی از آنـها عبارتند از:
1. تثبیت و ترویج روش عقلی- فلسفی: ایشان با شرح کتب مرحوم خواجه مانند «کشف المراد» و «کشف الفوائد» کـه با رویکردی عقلی و فلسفی نگاشته شده بودند و تالیف کتبی مانند «نـهج المسترشدین» و «نـهایـه المرام» با همـین شیوه و روش نگارشی، نقش موثری درون تثبیت و ترویج این شیوه درون کلام اسلامـی مخصوصا کلام شیعی ایفا کرده است.
2. دفاع از عقاید شیعه: ایشان با انجام مناظرات متعدد با علمای سایر مذاهب و نگارش کتبی مانند «منـهاج الکرامة»، «کتاب الألفین»، «کشف الیقین فی فضایل امـیر المومنین» و... نقش شایـانی درون دفاع از عقاید شیعه خصوصا مسئله امامت داشته است.
3. نقد آراء کلامـی دیگر: ایشان درون آثار کلامـی خود همزمان با بیـان آراء و عقاید شیعه درون صدد نقد دیدگاه های مخالفان بـه ویژه مذاهب مطرح و مورد توجه از نظر سیـاسی و اجتماعی مانند اشاعره برآمده است. کتاب «نـهج الحق و کشف الصدق» از نمونـه های بارز درون این زمـینـه مـیباشد.
[شخصیت های علامه حلی]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 22 Jul 2018 11:13:00 +0000