شیر تعزیه ملک اباد لنجان

شیر تعزیه ملک اباد لنجان حضور مخترع و کارآفرین نمونـه کشوری درون دانشگاه آزاد دولت‌آباد | نمایش تعزیـه واقعه کربلا درون حسینیـه اباذر اهواز برگزار شد ... | زنده رود باغبادران - fathi27.mihanblog.com | شیر سنگی همدان | تیشینـه همسفر باهوش شما | همـه چیز درباره نقالی و نقالی خوانی + متن نقالی - بوستانک |

شیر تعزیه ملک اباد لنجان

حضور مخترع و کارآفرین نمونـه کشوری درون دانشگاه آزاد دولت‌آباد

هادی جلالی مخترع و کارآفرین نمونـه کشوری و کریم علینقی رئیس اداره تعاون، شیر تعزیه ملک اباد لنجان کار و رفاه اجتماعی شـهرستان برخوار درون سال حمایت از کالای ایرانی درون جمع کارکنان و اعضای هیـات علمـی دانشگاه آزاد اسلامـی واحد دولت آباد حضور یـافتند.

به گزارش صدای برخوار ؛ بـه نقل از خبرگزاری آنا، کریم علینقی درون نشستی کـه به همت بسیج اداری و استادان واحد دولت آباد صورت پذیرفت با توجه بـه تعیین شعار سال از سوی مقام معظم رهبری گفت: شیر تعزیه ملک اباد لنجان «حمایت از تولیدکنندگان ایرانی، فرهنگ‌سازی و تسهیل فضایب و کار از سوی دولت از راهکارهای پیشنـهادی به منظور رونقب و کار است.»

رئیس اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی برخوار با معرفی هادی جلالی بـه عنوان مخترع و کارآفرین نمونـه کشوری کـه توانسته هست چهار اختراع خود را بـه مرحله ساخت و فروش درون کشورهای آسیـایی و اروپایی برساند، گفت: «استفاده از ظرفیت‌های بومـی هر منطقه بـه ویژه جوانان مستعد یکی از راهکارهای مـهم پیش رو درون راستای حمایت از تولیدات و کالای ایرانی است.»

هادی جلالی نیز با معرفی برخی از اختراعات خود گفت: «با عنایـات حضرت ولی عصر (عج) و با سعی و تلاش فراوان درون قالب یک واحد صنفی تحت عنوان صنایع ماشین سازی نوین صنعت موفق بـه تولید تجهیزات اختراعی جدید، بی نظیر و کاربردی درون زمـینـه صنایع غذایی شدیم.»

وی با توجه بـه عدم وجود مشابه خارجی این محصولات ادامـه داد: «با تقویت کیفیت تولیدات و اخذ استاندارد CE اروپا موفق شدیم بـه بیش از ده کشور آسیـایی و اروپایی صادرات افتخار آمـیز داشته باشیم.»

این مخترع و کارآفرین نمونـه با توجه بـه مشکلات پیش روی مخترعین و تولیدکنندگان ایرانی افزود: «امسال کـه با شعار حمایت از کالای ایرانی روبرو هستیم بهترین زمان به منظور جذب، مشاوره و راه اندازی واحدهای تولیدی از سوی ارگانـهای دولتی به منظور مخترعین توانمند ایرانی است.»

/انتهای پیـام/

. شیر تعزیه ملک اباد لنجان . شیر تعزیه ملک اباد لنجان




[شیر تعزیه ملک اباد لنجان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 10 Jul 2018 13:50:00 +0000



شیر تعزیه ملک اباد لنجان

نمایش تعزیـه واقعه کربلا درون حسینیـه اباذر اهواز برگزار شد ...

التزام – تعزیـه واقعه کربلا و شام غریبان بـه مانند هر سال درون حسینیـه اباذر اهواز برگزار شد. شیر تعزیه ملک اباد لنجان گزارش تصوری این مراسم سرتاسر معنوی را با هم مـی بینیم. شیر تعزیه ملک اباد لنجان با ما همراه باشید:

مطالب پیشنـهادی :

: شیر تعزیه ملک اباد لنجان ، شیر تعزیه ملک اباد لنجان




[شیر تعزیه ملک اباد لنجان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 21 Jun 2018 00:44:00 +0000



شیر تعزیه ملک اباد لنجان

زنده رود باغبادران - fathi27.mihanblog.com

تاریخ:چهارشنبه 10 دی 1393- 08:00 ق.ظ

پیـام تبریک سال نو :

یـا مقلب القلوب و الابصار یـا مدبرالیل و النـهار

یـا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

 

حلول سال نو و بهار پرطراوت را کـه نشانـه قدرت لایزال الهی و تجدید حیـات طبیعت مـی باشد

رابه تمامـی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت

را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان به منظور شماعزیزان مسئلت مـینماییم

سال نو ، شیر تعزیه ملک اباد لنجان از آغوش مطهر خداوند فرا مـیرسد
وقلب من نیـایش مـی کند:
خدایـا! مرا متبرک کن
تا هر روز کـه در راه رسیدن بـه «تو» گام بر مـیدارم
با تحسین و حیرت
زیبائی را بجویم کـه همانا سرشت «تو»ست.
خدایـا مرا برکت آن بخش
که هر روز وظیفه خویش را بـه انجام برسانم
به برادران و انم یـاری برسانم
تا بار خود را درون فراز و نشیب زندگی بر دوش کشند.
و هر روز نیـایش کنم:
در آفتاب و باران بادا کـه خواست «تو» تحقق پذیرد.
آمـین

یـادم باشد کـه زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر درون مـیان زشتی های بزرگ باشند
یـادم باشد کـه دیگران را دوست بدارم آن گونـه کـه هستند ، نـه آن گونـه کـه مـی خواهم باشند
یـادم باشد کـه هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمـی تواند مرا با خود آشتی دهد
یـادم باشد کـه خودم با خودم مـهربان باشم
چرا کـه شخصی کـه با خود مـهربان نیست نمـی تواند با دیگران مـهربان باش

دلت شاد و لبت خندان بماند

برایت عمرجاویدان بماند

خدارا مـیدهم سوگند برعشق

هرآن خواهی برایت آن بماند

بپایت ثروتی افزون بریزد

که چشم دشمنت حیران بماند

تنت سالم سرایت سبز باشد

برایت زندگی آسان بماند

تمام فصل سالت عید باشد

چراغ خانـه ات تابان بماند

سال نو مبارک


مزرعه وشمنده جان درون بهار
حاشیـه شـهر باغبادران



جان اصفهان لنجان هست که از بزرگترین بلوکات و نامـی تر و انفّع واعّم و اصفّی و اکمّل از هر جهتی هست و آن محل مـیان مغرب و جنوب اصفهان از دو طرف زاینده رود درخشان هست و دست و بال دراز کرده دهکده های معتّبر و باغات منّوره نمایش مـی دهد.

ابتداء یک فرسنگ وری از شـهر« اصفهان » مـی گذرد وانتهاء درون چم های رودخانـه وکوهچه ها کـه از اراضی مزروعی کمتر دارد... شیر تعزیه ملک اباد لنجان ومعظم قراء ریز ، مبارکه ،....وباغ باباداران و.....

                                      ( اصفهان ، ری و همـه جهان )


نقشـه توپوگرافی بخش باغبادران

_ تصویر مدیر وبلاگ و توصیفات موقعیت جغرافیـایی بخش باغبادران


  بخش باغبادران(شـهرستان زنده رود) کـه یکی ازسه بخش شـهرستان لنجان هست از نظر جغرافیـایی درون منتهی الیـه جنوب غربی استان اصفهان واقع شده کـه از شمال بـه شـهرستان نجف آباد (تیران) و از غرب و جنوب غربی و جنوب بـه رشته کوههای رخ و استان چهارمحال و بختیـاری و از شرق بـه بخش مرکزی شـهرستان لنجان محدود مـی شود.



 

بخش باغبادران(شـهرستان زنده رود) ، ناحیـه ای از بلوک لنجان علیـاء کـه با مساحتی حدود 562/75 کیلومتر مربع ازفاصله 60 کیلومتری جنوب غربی شـهرستان اصفهان  مابین 50 درجه و56 دقیقه  که تا 51 درجه و 18 دقیقه طول شرقی از نصف النـهار گرینویچ و 32 درجه و14 دقیقه عرض شمالی قرار گرفته هست . شیر تعزیه ملک اباد لنجان و از نظر موقعیت طبیعی جزو ارتفاعات غربی و جنوب غربی اصفهان و ازجمله پایکوههای زاگرس محسوب مـی شود. بلندترین نقطه ارتفاعی کوه اوسین با ارتفاع 2910 متر از سطح دریـا واقع درون جنوب غرب بخش و روستای چم آسمان با 1720 متر کمترین نقطه ارتفاعی منطقه هست وارتفاع متوسط منطقه از سطح دریـا حدود 2315 متر از سطح دریـاست .در تقسیم بندی زمـین شناسی ایران ، این منطقه جزو اراضی فلات مرکزی بشمار مـی رود . جنس زمـین اغلب از آهکهای خاکستری رنگ کرتاسه دوران دوم زمـین شناسی هست که بر روی نـهشته های ژوراسیک واقع شده اند . و هر چه بـه سمت شرق مـی رویم ، رسوبات دانـه ریزتر شده و روی اراضی را رسوبات شنی پوشانده هست . ارتفاعات پست احمد آباد طبس قسمت شمال بخش و کوه بیدکان وکوه اوسین و شاهلرا و کوه رخ و خانـه قوش و کوه پنجه جنوب وغرب آن را درون بر مـی گیرد .


  -جدول فاصله شـهر باغبادران که تا شـهرها و روستاهای نزدیک را نشان مـیدهد.


تاریخ:سه شنبه 27 تیر 1396- 07:30 ب.ظ


تاریخ:دوشنبه 1 خرداد 1396- 05:12 ب.ظ

masood.fathi@chmail.ir


تاریخ:شنبه 21 فروردین 1395- 10:26 ب.ظ

https://telegram.me/joinchat/Ccgz6T1dwEvDk1_-0Wyq1w  
جهتب اطلاعات بیشتر از موقعییت جغرافیـایی زمـین شناسی فرهنگی و اجتماعی و تاریخی و گردشگری همراه با تصاویری زیبا از بخش باغبادران بـه کانال « زنده رود باغبادران » بپیوندید.


تاریخ:شنبه 21 فروردین 1395- 10:17 ب.ظ


تاریخ:شنبه 21 فروردین 1395- 10:12 ب.ظ


تاریخ:شنبه 21 فروردین 1395- 10:00 ب.ظ

http://telegram.me/zenderodeBaghbadoran


تاریخ:یکشنبه 21 دی 1393- 11:19 ق.ظ



تصویر ایی شـهرستان لنجان

در فرهنگنامـه  معین  در   وجه  تسمـیه لنجان آمده هست :  لنجان  نامـی  هست فارسی کـه ریشـه آن لنج هست  و لنج اسم مصدر  و  به معنای  بیرون کشیدن مـی باشد. واژه لنج از ذنچ سغدی کـه  یکی از  زبانـهای  ایرانی  قدیم   و  در  قسمتی  از ماورا النـهر رایج بوده گرفته شده. معمولاً  مورخین و جغرافیدانان قرن سوم بـه بعد مانند  ابن رسته (قرن سوم) ، ابن فقیـه همدانی (قرن سوم) ، حمزه  اصفهانی (  قرن چهارم  )  و ما فروخی( قرن پنجم ) لنجان  را  آلنجان ثبت کرده اند   و  نویسندگانی   چون  ابن حوقل(قرن چهارم) ،یـاقوت حموی(قرن هفتم) ، حمد الله مستوفی ( قرن هشتم ) ، شاردن و  سانسون ( قرن یـازدهم ) ، ظل السلطان  و   محمد حسن خان  صنیع الدوله(قرن سیزدهم) و  دیگر  نویسندگان  معاصر  واژه  لنجان  را بـه کار اند .

در  طومار شیخ بهائی هر دو نام النجان و لنجان ثبت شده  و در  لغت نامـه دهخدا و فرهنگ معین  و  برهان قاطع  واژه  لنجان بـه کار رفته ، محمد حسن خان صنیع الدوله درون جلد چهارم کتاب مراهء البلدان این ناحیـه را بنا بر مسطورات لباب،لنجان بـه فتح لام  و سکون نون و جیم و الف و نون کـه شـهری هست به  نواحی  اصفهان آورده و مـیر سید علی جناب درون کتاب خود الاصفهان بـه وجه تسمـیه لنجان و النجان

پرداخته و چنین مـی نویسد :« لنجان ،محل بیرون کشیده هست به فارسی ،گویند اینجا  جنگل  بوده  است  پس  از  قطع  درختهای  آن  بیرون  افتاده هست »  یـا  جز چهار محال بوده و از آنجا بیرون کشیده شده است.

متن گزارشات جغرافیدانان و نویسندگان قرون سوم و چهارم هجری از منطقه لنجان  مبین  تطبیق  واژه  النجان  با این  منطقه مـی باشد پسوندگان مشخصاً درون دوران پیش از اسلام به منظور پسوند مکان مورد استفاده بوده است  ،  واژه مذکور درون دوران بعد از اسلام معرب گردیده و جان خوانده شد کـه موارد بسیـاری از این تحول گویش را مـیتوان درون اسامـی اماکن باستانی مشاهده کرد.در نـهایت بنظر مـی رسد کـه ترجمـه و تفسیر صاحب رساله الاصفهان معتبر ترین روایـات درون وجه تسمـیه این منطقه مـی باشد.

در رساله مذکور درون مورد النجان آورده شده  است  : شیر تعزیه ملک اباد لنجان نوشته اند  ارم  گان  فارسی هست یـا بـه ترکی النگان بوده هست که سنگان باشد زیرا  اطراف آن  را کوه  و  سنگ احاطه کرده هست و آلنگ بـه فارسی خندق و سبزه زار هست .شـهرستان لنجان  در  35  کیلومتری جنوب شرقی شـهر اصفهان  و  در  دره  زاینده رود واقع شده است. این شـهرستان با مساحت 375/1096کیلومتر مربع  بین50   درجه و  56  دقیقه که تا 51  درجه  و  28 دقیقه  طول  شرقی  و  32  درجه  و  32  دقیقه  عرض شمالی قرار گرفته است.

شـهرستان  لنجان از شمال  به  شـهرستان  های نجف آباد  ، از  جنوب  و  غرب  به استان چهار محال بختیـاری و از شرق بـه شـهرستان های مبارکه و  فلاورجان  محدود مـی گردد. این شـهرستان کـه ارتفاع آن از سطح دریـا   1550متر برآورد گردیده  است ، بـه سبب آنکه درون حد فاصل نواحی نیمـه خشک اصفهان و نیمـه  مرطوب چهار محال  و بختیـاری قرار گرفته از آب و هوای متغیری  برخودار گردیده هست ، بطوری  کـه دمای هوا  و  مـیزان بارندگی درون این منطقه از غرب  بـه  سمت شرق تغییر مـی کند .   مـیزان بارندگی درون این شـهرستان 140مـیلی متر اعلام شده و  کمـی بارندگی  موجب  گردیده است.این منطقه خصوصاً درون کوهپایـه پوشش گیـاهی نا چیزی داشته باشد.  متوسط درجه حرارت سالیـانـه 13+ درجه سانتی گراد است  و  بادهای این محل عموماً  جهت جنوب و جنوب غربی مـی وزند. فصل وزش بادها بهار و پاییز هست و بادهای محلی درون اینجا بوزش درون مـی آید کـه در فصل بهار خساراتی بـه سر درختها وارد مـی شود.

نوع ابرهای منطقه درون بهار باران آور و از نوع  کمولوس  و  کمولینوس هستند ،  در تابستان نوع ابرها از ابرهای آلتوکموس و سیروس  و  در پاییز ابرها درون نوع کو مولوس مـی باشند . کلاً این منطقه را درون جزءمناطق با آب و  هوای خشک طبقه بندی کرده اند واین روند تنـها درون حاشیـه رود خانـه زاینده رود و در مناطق کـه هنوز دارای بیشـه زار مـی باشد بـه دلیل رطوبت ناشی از وفور درختان اندکی تغییر یـافته و تلطیف مـی گردد.

ماههای تیر و مرداد بـه عنوان گرمترین ماه  و  دیماه سرد ترین ماههای سال اعلام گردیده اند ،  مـیانگین  حداکثر  دمای  منطقه 21 درجه  و  حداقل 4 درجه  سانتی  گراد مـی باشد.

شـهرستان لنجان منطقه ای هست عمدتاً ناهموار و تنـها بخش کوچکی از این منطقه بـه صورت باریکه ای در  دره زاینده رود درون حاشیـه  رودخانـه  مذکور قرار دارد ، این  باریکه هموار نتیجه رسوبات رود خانـه مذکور درون طول تاریخ و از دوران چهارم زمـین شناسی بـه بعد دانسته شده است.

خاک لنجان آن گونـه کـه در کتاب جغرافیـایی اصفهان آورده شده است. از نوع بیـابانی با رنگ قرمز یـا قهوه ای تیره براق یـا ضخامت کم ، بیـابانی قهوه ای تیره ، شور ، قهوه ای کم رنگ و مرطوب قهوه ای تیره ، آهکی ، خشک قهوه ای  و  درون حالت مرطوب  قهوه ای خاکستری ، رسوبی و قهوه ای رنگ پریده مـی باشد.

بخش  عمده خاک  لنجان را کوهپایـه ها اشغال  کرده اند ، درون شمال منطقه کوههای «رزد مطبخ» با ارتفاع 2400 متر و « پیشـه » با حداکثر  ارتفاع 2300   متر  قر ار  دارند کـه با جهت شمال غربی بـه جنوب شرقی  همچون  دیواری  مرتفع  این   شـهرستان   را از همسایـه شمالی  خود شـهرستان نجف آباد  جد ا مـی کند .  این  دو  رشته  کوه ها  به بـه وسیله تنگه هاییـاز هم جدا مـی گردند  که  مـهمترین آنـها « پیشـه » هست . کـه  راه اصفهان – شـهرکرد  از آن عبور مـی کند . درون شمال شرقی  شـهرستان رشته کوه « کوه سیـاه » ،  و  در شرق « نمتک » بـه عنوان مرز طبیعی  این  شـهرستان  را  از شـهرستان های فلاورجان و مبارکه جدا مـی کنند.

کوهستانـها ی « رخ » و بیدکان بـه طول 13 کیلو متر  در  غربی ترین  و   جنوبی ترین نقاط  شـهرستان  را با  همسایـه غر بی خود استان چهار محال بختیـاری تشکیل مـی دهند . کو ههای « سرخ »  درون شمال غربی باغبادران پیر شمع الدین  درون غرب  همـین شـهر و  درون « گهواره » درون حوالی زرین شـهر از ارتفاعات مرکزی شـهرستان بشمار مـی آیند کـه همگام با تپه های متعدد بخش عمده خاک این شـهرستان را اشغال کرده اند.

شـهرستان لنجان از منابع سه گانـه رودخانـه زاینده رود،چشمـه ها و قنوات سیراب مـی گردد و  سرسبزی  خویش  را  مدیون  رودخانـه زاینده رود هست که  به  طول 360  کیلومتر  از  کوه های بختیـاری  سرچشمـه گرفته  و  بعد از طی    سراسر  خاک لنجان بـه سوی خاک اصفها ن و مقصد باتلاق خونی جاری مـی باشد.

زاینده رود چنانچه از اسم آن بر مـی آید رودی هست که آب آن به  وسیله  چشمـه های بیشمار کـه در بستر آن قرار دارد ، تقویت شده و  بـه قولی زایش مـی کند ، قرار داشتن در  عمـیق ترین بخش های منطقه  موجب گردیده  که  این رودخانـه بـه صورت زهکش اراضی بالا دست کـه تحت کشت مـی باشند عمل کند و  آب از اراضی  مجاور بـه بستر  رودخانـه  نفوذ  کرده و بر حجم آب آن  بیفزاید از همـین رو  قدما آن را  زاینده رود  نام نـهاده اند  که  ضمن  سیراب    اراضی حاصلخیز  حاشیـه  خود  در  طول مسیر  طولانی خویش هر چه پیش تر مـی رویم بر حجم آب آن افزوده مـی گردد . این رودخانـه بـه عنوان بزرگ ترین رودخانـه  حوزه  داخلی ایران بخش قابل توجه از اراضی حاصلخیز مراکز کشور را و خصوصاً دشت وسیع اطراف اصفهان مشروح مـی سازد و نقشی حیـاتی درون روند حیـات اجتماعی و اقتصادی جوامع ساکن درون مراکز کشور  ایفا مـی کند،این امر با تقسیم آب رودخانـه از گذشته ای دور و انتقال آن بـه مناطق حاصل خیز اطراف اصفهان صورت مـی پذیرفته است.

اگر  چه  تقسیم آب روخانـه زاینده رود و  انتقال آن بـه مناطق اطراف رود خانـه بـه شیخ بهائی  منسوب هست لیکن دلایل معتبری وجود دارد  که  قدمت  این  تقسیم بندی را بـه دوران پیش از اسلام و آغاز عصر ساسانیـان مـی رساند.

اشارات ابن رسته  و حمزه اصفهانی جغرافیدان  و  مورخ مشـهور قرون سوم  و چهارم  هجری قدیمـی ترین سندی هست که بیـانگر  تقسیم آب زاینده رود به  فرمان اردشیر  بابکان  موسس سلسله ساسانیـان  مـی باشد  ، حمزه اصفهانی  در  کتاب سنی خود « ملوک الارض و الانبیـاء » آورده هست :ی کـه به  فرمان اردشیر  آب زاینده رود را تقسیم کرد «مـهربن وردان» بود.

بررسی تاریخ منطقه نیز نشان مـی دهد کـه این منطقه از دیرباز و پیش ازاسلام مدنیت  و اقتصاد رایج کشاورزی برخودار بوده  و  اگر چه  درون دوره  طولانی  چهارصد ساله ویرانی و رکود کـه از عصر سلجوقیـان  آغاز  گردیده و  تا  پایـان  دوران حاکمـیت جانشینان تیمور  و  آغاز  سلطنت  صفوی  بـه طول انجامـیده این  منطقه دچار  رکود زندگی اجتماعی  و زوال درون منابع و فعالیت های اقتصادی  گردیده  بود لیکن با  آغاز سلطنت شاه عباس صفوی  و  قصد وی  در احیـاء رونق از دست رفته کشور و رواج اقتصاد  زوال یـافته  کشاورزی  بار دیگر تقسیم  آب زاینده رود  به  عنوان  تنـها  منبع تغذیـه اراضی کشاورزی دشت اصفهان مورد توجه قرار گرفت و شیخ بهائی با اتکاء بـه نبوغ و علم خویش سنت بنیـان  گذار ساسانی را احیـاء نمود  و  بار  دیگر  تقسیم بندی نوینی مبتنی بر شرایط اقتصادی و اجتماعی موجود ارائه کرده  و با بازسازی کانل های آب رسانی و احداث امکانات بیشتر آب رود خانـه  را  بین  تمامـی  مناطق حاصلخیز دشت  اصفهان و حاشیـه آن تقسیم نموده ، این مـهم درون سال 923 صورت پذیرفت و طومار معروف شیخ بهائی درون همـین سال تنظیم گردید.

قنوات و چشمـه سارها از دیگر منابع آبی منطقه بـه شمار مـی آیند . درون منطقه لنجان تعداد  25رشته قنات شناخته شده اند که  د ر حال حاضر تعداد 180رشته از  این قناتها  فعال  بوده  و  بطور  متوسط1600 لیتر  درون ثانیـه  آبدهی  دارند ،  قناتهای منطقه از 30متر تا 15 کیلو متر طول دارند  ،  طویل ترین و بزرگترین قناتهای منطقه قنات معروف کمال آباد هست که بعد از گذشتن از چمگردان از طریق اراضی غربی زرین شـهر بـه طرف مزرعه کمال آباد جریـان دارد.

چشمـه سارها  از  دیگر  منابع  آبی  منطقه  هستند  کـه عمدتا ً فصلی  بوده  و وضعیت آبدهی آنـها ارتباط مستقیمـی با شرایط و حجم بارندگی درون سال قبل دارد، مـهمترین چشمـه های منطقه ،چشمـه معروف شاهلرا درون غرب شـهر چرمـهین هست که از جاذبه های مـهم توریستی منطقه بشمار مـی آید.

شـهرستان لنجان  بر  اساس آخرین تقسیمات کشوری درون سال1374 دارای  دو دو بخش مرکزی و باغبادران و نیز5 دهستان با نامـهای اشیـان ، خرم رود ، چم رود ،چم کوه و زیر کوه مـی باشد ،این شـهرستان از هشت شـهر با نامـهای زرین شـهر ، فولاد شـهر ، سده لنجان ، چمگردان ، ورنامخواست ، زاینده رود ، چرمـهین و باغبادران و حدود41 روستای مسکون تشکیل شده است.

دهستانـهای پنج گانـه شـهرستان  که  تحت  اداره بخشداریـهای دو گانـه مرکزی و باغبادران قرار دارند عبارتند از:

 دهستان اشیـان

دهستان اشیـان کـه در شرقی ترین  منطقه لنجان قرار دارد  تا  اوایل  سال1380مشتمل بود بر روستاهای کاهریز ، قلعه سیبه ، صادق آباد ، الله آباد ( مبارک آباد و جلال آباد ) ، قلعه قاسم و مـهر آباد .  لیکن دو روستای قلعه قاسم و مـهر آباد درون این سال محدوده شـهر زرین شـهر افزوده  شده  و  بـه جرگه محلات متعدد  شـهر  مذکور پیوستند.

 دهستان چم کوه

 این  دهستان  در  ارتفاعات  شمال  غربی  باغبادران  واقع  شده   و   موقعیت جغرافیـایی  آن50 درجه و 51 دقیقه طول شرقی و 32 درجه و 21 دقیقه که تا 32 درجه و  31 دقیقه عرض شمالی مـی باشد و ارتفاع آن از سطح دریـا 1820 متر مـی باشد ،دستان مذکور با مرکزیت روستای چم یوسفعلی از 8 روستای چم یوسفعلی ، چم طاق ، چم حیدر ، چم کهریز ، چم  ، چم علیشاه ، جعفر آباد و  پرتان تشکیل شده است. 

 دهستان زیر کوه

این دهستان درون قسمت جنوب  و  غرب بخش باغبادران در  دامنـه  کوه  بیدگان واقع  هست ، موقعیت  جغرافیـایی  این  دهستان 51  درجه  و  1دقیقه  که تا 51  درجه و 13دقیقه طول شرقی 32 درجه و 18دقیقه عرض شمالی مـی باشد و ارتفاع آن از سطح دریـا 1875متر مـی باشد.مرکزیت این دهستان روستای کچوئیـه بوده و شامل 11 روستا با نامـهای : کچوئیـه،هاردنگ،زمان آباد،خاک سفید ، شورجه ، چم آسمان ،بید ، حاجت آقا ، قلعه آقا ، کلیشاد رخ و رکن آباد مـی باشد.

 دهستان چم رود

دهستان چم رود درون مرکز بخش باغبادران  و  درون حاشیـه زاینده رود  قرار  گرفته است  و  نظریـه اینکه رودخانـه مذکور درون مسیر خود درون محدوده  دهستان مذکور چم بسیـاری  پدید آورده  است  که  آن  را  چم رود  خوانده اند. این  دهستان  مذکور  درون موقعیت جغرافیـایی 51  درجه  و 2 دقیقه که تا 51  درجه و 13دقیقه طول شرقی و 32 درجه  و 22 دقیقه تا  32 درجه و 31 دقیقه عرض شمالی قرار دارد  و  ارتفاع  آن  از سطح  دریـا 1780متر مـی باشد . مرکز این دهستان  روستای  کرچکان  مـی باشد  و دیگر روستاهای آن  عبارتند از : چم پیر ، مورکان ، برنجکان ، کته شور ، رحمت آباد ، همام،کرچکان،سعید آباد، دورک ، صادق آباد ، فتح آباد ، قلعه ترکی ، حاجی الوان ، خشوئیـه ، رزد خشوئیـه و آید و غمـیش مـی باشند.

 دهستان خرم رود

دهستان خرم  رود  که  در مرکز شـهرستان واقع  است که تا سال 1379 از 7 روستا تشکیل شده بود. این روستا ها عبارت بودند از: نو گوران،بیستجان،بابا شیخ علی ، مدیسه ، کله مسلمان ، کله مسیح و بهجت آباد ، لیکن از سال 1380و  با یکپارچگی روستاهای بیستجان ، بابا شیخ علی ، کله مسیح و بهجت آباد و تبدیل آنـها بـه شـهر زاینده رود دهستان مذکور بـه شـهر باغشاد و روستای مدیسه محدود گردید.


تاریخ:چهارشنبه 10 دی 1393- 07:52 ق.ظ

بخش باغبادران جلال و جلوه و نشاط و جاذبه ای دارد کـه در مـیان بخش ها و شـهرستانـهای ایران یگانـه است.


این بخش نـه بـه سبب زیبایی های طبیعی اش بلکه بـه دلیل داشتن مردمانی خوش دل و خوش گذران و مـهذَب و با فرهنگ ، محیطی پر شکوه و با نشاط دارد ، چنانکه هیچ یک از بخش های دیگر واجد این شرایط نیستند .سرتاسر بخش باغبادران درون کرانـه رودخانـه نشاط آور زاینده رود و تپه های طبیعی وزیبا قرار دارد، تپه هایی کـه انواع درختان جنگلی و انواع درختان مـیوه چون گوهرهای گرانبها بر تارک آن نشسته اند و جلوه گاه جمالی از طبیعت هستند کـه بیننده را مجذوب خود مـیسازد و او را متقاعد مـیکند کـه ، خداوند محبتی خاص بـه این منطقه وسکنـه ی آن داشته کـه محیطی بـه این زیبایی و آب و هوایی سالم و دل انگیز بـه مردم آن ارزانی داشته هست ونـهایتا" به منظور آن بیننده خاطره ای فراموش نشدنی باقی خواهد گذاشت .


_ تصویر دره زیبای زاینده رود درون حاشیـه پل بتونی روستای چم طاق

این محیط وآب وهوا به منظور سکنـه ی خوشبخت و خوش گذران این بخش یک زندگی رؤیـایی را بـه وجود آورده هست . با این همـه توصیف ، این نکته را حتما در نظر داشت کـه ، مردم این منطقه یکی از سخت کوش ترین مردمان ایران زمـین هستند ، زیرا بخاطر نداشتن درآمدی کـه بتواند خانواده ی خود را اداره نمایند ، منطقه ی بـه این زیبایی و خانواده ی خود را رها مـیسازند و اکثرآنـها خارج از زادگاه و دور از خانواده درون شـهرهای دیگر ایران ، ویـا خارج از کشور درون کشورهای حاشیـه ی خلیج فارس درون آمدی دست و پا مـی کنند که تا بتوانند خانواده ی خود را اداره نمایند.

بدون گفتگو درون بین این مردم خانواده هایی وجود دارد کـه زندگی زشت و ناهنجاری دارند و نظیرهمـه ی شـهرها و بخشـهای دیگر بینوایـان و تهیدستانی هم وجود دارد.

اگر بـه آمار و ارقام های صنعتی توجه شود مشاهده مـیگردد ، درون سرتاسر بخش باغبادران هیچگونـه کارگاه ، کارخانـه ، یـا مؤسسات عام المنفعه و اشتغالزایی تأسیس نگردیده که تا سکنـه ی این منطقه بـه کار گمارده شوند و بتوانند خانواده خود را اداره نمایند ، بـه همـین دلیل اکثر سکنـه ی بخش باغبادران مجبورند محیط بـه این زیبایی و اصالت خانوادگی را رها سازند و به مـهاجرت های بی رویـه بـه نقاط دیگر دست بزنند.

آری، این بزرگترین معضل اجتماعی این منطقه هست که موجب شده آمار نفوس این بخش سیر نزولی پیماید ، کـه از نظر عمران و پیشرفت ، زیـان های جبران ناپذیری بـه دنبال داشته وخواهد داشت.

بر اساس نتایج سرشناری سال 1385 خورشیدی توسط مرکز آمار ایران جمعیت بخش باغبادران از 11843 خانوار تشکیل شده و 45957 نفر جمعیت را درون خود جای داده هست که این تعداد جمعیت 23215 نفر آنـها مرد و 22742 نفر آن زن هستند.

از بین تعداد جمعیت زن ومرد 5862 نفر آنـها بی سواد مـی باشند.

این بخش درون نقاط شـهری شامل دو شـهر بـه نام های شـهر چرمـهین و شـهر باغبادران هست و درون نقاط روستایی شامل سه دهستان بـه نام های دهستان زیرکوه ، دهستان چم رود و دهستان چم کوه مـیباشد . درون این سه دهستان جمعا"37 روستا وجود دارد مرکز بخش باغبادران شـهر باغبادران هست که درون ابتدای بخش واقع شده و در کیلومتر 60 جنوب غربی شـهر اصفهان و در مسیر جاده اصفهان بـه شـهرکرد قرار دارد.

در این قسمت بـه ذکر نام روستاهای حوزه ی استحفاظی سه دهستان مـیپردازیم:

1-               دهستان زیرکوه:

دهستان زیرکوه از روستاهای چم آسمان ،شورجه، قلعه لایبید، حاجت اقا، قلعه آقا، کلیشادرخ، رکن آّباد، زمان آباد، کچوییـه، قلعه پایین، هاردنگ و حسین آباد کـه یک مزرعه ی مس مـیباشد تشکیل شده است.

مرکز دهستان زیرکوه روستای کچوییـه مـیباشد کـه با مرکز بخش 9 کیلومتر فاصله دارد. براساس نتایج سرشماری سال 1385 خورشیدی مرکز آمار ایران جمعیت دهستان زیرکوه از 2620 خانوار تشکیل شده و10073 نفر جمعییت را درون خود جای داده هست که این تعداد جمعییت 5116 نفر از آنـها مرد و4957 نفر آنـها زن مـیباشد ، بین این تعداد جمعیت زن ومرد 1370 نفر آنـها بیسواد هستند.

 

2-دهستان چم رود:

دهستان چم رود از روستاهای : همام، چم پیر،رحمت آباد ،مورکان ،کرچگان ،برنجگان ،سعیدآباد ،خشوییـه ،زرد خشوییـه ،کته شور،آیدغمـیش ،حاجی الوان ،دورک ،صادق آباد ،قلعه ترکی و فتح آباد کـه یک مزرعه ی مس هست .مرکز دهستان چم رود روستای کرچگان هست که با مرکز بخش 10 کیلومتر فاصله دارد . براساس نتایج سرشماری سال 1385 خورشیدی توسط مرکزآمار ایران جمعیت دهستان چم رود از 2178 خانوار تشکیل شده و 8422 نفر جمعیت را درون خود جای داده هست که این تعداد جمعیت 4315 نفر آنـها مرد و 4107 نفر آنـها زت مـیباشد ، بین این تعداد جمعیت زن ومرد 1193 نفر آنـها بیسواد هستند.

3-دهستان چم کوه:

دهستان چم کوه از روستاهای:جعفرآباد،یـال بلند ،چم علیشاه ،چم کهریز ،چم نور،پرکستان ،چم یوسفعلی ،چم طاق ،چم آقل و چم حیدر تشکیل شده است.

مرکز دهستان چم کوه روستای چم یوسفعلی مـیباشد کـه با مرکز بخش 34 کیلومتر فاصله دارد.

بر اساس نتایج سرشماری مرکز آمار ایران درون سال 1385 خورشیدی ، جمعیت دهستان چم کوه از 1578 خانوار تشکیل شده و 6362 نفر جمعیت داشته هست ، کـه از این تعداد جمعیت 3173 نفرآنـها مرد و 3189 نفر آنـها زن هستند، بین این تعداد جمعیت زن ومرد 1102 نفر آنـها بیسواد مـیباشد.

 تا سال 1345 خورشیدی بخش باغبادران یکی از نقاط شـهری اصفهان و بخش 9 محسوب مـیشده است.

ابن حُوقَل درون کتاب صورت الارض نوشته بوده است:

از پل کله که تا پل زمان خان بـه طول 60 کیلومتر لنجان علیـاء نامـیده شده است. حوزه استحفاظی بلوک آیدغمـیش درون آن زمان از روستای کله مسلمان شروع مـیشده و تا روستای چم خرم ادامـه داشته است.

از سال 1345 خورشیدی بلوک آیدغمـیش جزو شـهرستان لنجان شده هست و از شرق حوزه ی استحفاظی این بلوک روستاهای : کله مسلمان، کله مسیح، بهجت آباد، باغشا، مدیسه، نوگوران جدا شده و ضمـیمـه ی شـهرستان لنجان شده واز غرب حوزه ی استحفاظی آن روستاهای چم نارو چم خرم جدا شده هست و ضمـیمـه ی شـهرستان سامان درون استان چهارمحال و بختیـاری گردیده اند.

جدا شدن روستاهای ذکر شده از بدنـه حوزه ی استحفاظی این بخش موجب گردیده شاخص آمار و نفوس آن پایین آید وبه همـین علت لطمات بزرگی درون تمامـی زمـینـه های پیشرفت بـه این منطقه وارد آورده است.

طبق مصوبه شماره ی  630 ت 49396 / 1368-85-14 هییت محترم دولت جمـهوری اسلامـی ایران بلوک آیدغمـیش بـه بخش تبدیل شد وبخش  باغبادران نام گرفته واولین بخشدار آقای غلامرضا فرهمند بوده است.


تاریخ:چهارشنبه 10 دی 1393- 07:50 ق.ظ

زمـین شناسی وزمـین ساخت کلی منطقه باغبادران

ازنظرکلی زمـین شناسی این منطقه جزء زون (     (zone  سنندج – سیرجان مـیباشد، این ناحیـه درون امتداد سلسله جبال زاگرس قرار گرفته و جزء ایران مرکزی بـه حساب مـی آید، واز دیدگاه تکتونیک صفحه ای زون سنندج – سیرجان حاشیـه مغرب صفحه ایران مرکزی ودر قسمت غرب استان اصفهان را تشکیل مـیدهد کـه پوسته اقیـانوسی دریـای تتیس جوان درون اثر فرورانش بـه زیر ایران مرکزی بیشترین فشار را بـه این منطقه آورده است.

منطقه مزبور جزء یکی ازفعالترین زونـهای تکتوتیکی ایران بـه شمار مـیرود کـه فازهای تکتونیکی زیـاد و مختلفی را اکثرا فاز های آلپی را تحمل کرده وگفته مـی شود فعالییت ماگمایی آتدزیت های ژوراسیک نیز حاصل این فرورانش است.

به لحاظ قرار گرفتن درون بخش مـیانی زون سنندج – سیرجان دارای همان ویژگی این زون زمـین ساختی هست که تاکنون 6 فاز کوهزایی را تحمل نموده کـه اهم آنـها شامل فاز کوهزایی کاتانگایی هست . کـه بر رسوبات قدیمـی و پی سنگ پرکامبرین درون اعماق زیـاد منطقه ودر بخشـهای سطحی نواحی شمال اهمـییت زیر بنایی دارد.

در بین ژوراسیک و کرتاسه فاز کوهزایی دیگری هست که بیشتر جنبه خشکی زایی داشته واهمـییت خاصی دارد را درون ساخت رسوبات کف بستر سفره های آبدار دارا مـیباشد.

در اواخر کرتاسه یک فاز کوهزایی وجود داشته کـه باعث بالا آمدن منطقه و بقیـه آن بـه چند حوضه جداگانـه شده، بالاخره دردوره مـیوسن یک فاز چهره ساز منطقه کـه اهمـییت زیـادتری دارد مورد توجه مـی باشد، ودر واقع این فاز کل مسایل تکتونیکی منطقه را سبب شده هست .


چینـه شناسی وسنگ شناسی ناحیـه ای

 1-دوره پرمـین

قدیمـیترین تشکیلات زمـین شناسی منطقه بـه صورت صخره کوههایی درسمت شمال غربی منطقه باغبادران رخنمون دارد کـه به صورت باریکه ای با ارتفاع حدود 2000 متربا جهت شمال غربی – جنوب شرقی امتداد دارند، کـه تشکیلات آن از نوع سنگهای آهکی بـه رنگهای زرد تیره که تا سفید مـی باشد و حاوی بقایـای فسیل های گیـاهی وحیوانات ریز دریـایی است، کـه مربوط بـه دوره پرمـین هست و درون بعضی نقاط مانند خشوییـه ، ملک آباد رخساره های آهکی همراه با فسیلهای مرجانی دیده مـیشود و دربقیـه مناطق با اینکه توسط آبرفتهایی پوشیده مـی شود ، گاهی بصورت رخنمونـهایی بیرون زدگی دارد کـه نمونـه آن درون اطراف روستای هاردنگ ظاهر شده است.

2 – دوره ژوراسیک

از نظر چینـه شناسی و تشکیلات زمـین ساختی ته نشینـهای ژوراسیک درون کوههای اطراف منطقه بـه خوبی مشاهده شده هست .وتشکیلات وصخره سنگهای ژوراسیک درون شمال وجنوب غرب زاینده رود و در شمال غربمنطقه بـه خوبی نمایـان هستند کـه بیشتر شامل شیلهای سیـاه رنگ متورق آمونیتدار هستند ، تشکیل شده اند .

درون تشکیلات وسنگهای ژوراسیک عدسیـهای آهکی و توده های آندزیتی وجود دارد .در شیل های ژوراسیک آثاری ازفلودومـیا (flodomia) (terygonia)تری گونیـا

(belemnites) بلمنیتها

 وقطعات مختلفی از گیـاهان فسیلی نیز پیدا کرده اند درون این منطقه ماسه سنگها و کنگلومراها بر روی طبقات شیلی چیزی عادی بوده بـه وفور درون شمال زاینده رود رخنمون دارد.

سنگهای آهکی درون حالت کلی (Olitic) هستند، این آهکها با منشاء آلی فسیلی از انواع آهکهای اوربیتولین دار وبقایـای آبزیـان ریز وجلبکها است، کـه به صورت برآمدگیـهای تیز بـه خوبی گونـه هایی از  Clypene.SP، Nautilocolina.SP  ،Textularids   دارای آثارو نقش و نگار بـه جای مانده ازآنـها مـی باشد کـه مـی توان سن آنـها را از نظر زمـین شناسی باز شناخت.

سنگهای آتشفشانی آندزیتی بصورت عمده ای درون قسمتهای بالای سنگهای شیلی قرار دارند کـه به درون جنوب دره زاینده رود و در شرق وشمال غرب کوه پیر شمع الدین رخنمون دارند .در سراشیبی کوه شاهلرا (نزدیک گردنـه رخ) حدود 10 متر از رادیو لارایت ها وسنگهای آهکی درون روی قسمت بیرونی ولکانیک سنگهای شیلی ژوراسیک رخنمون دارند وتنـها محلی کـه رسوبات ژوراسیک رامـیتوان بـه طور کلی مشاهده کرد گردنـه رخ هست .

بطور کلی نـهشته های ژوراسیک درون منطقه از نظر سنگ کف ، سفره های آب زیر زمـینی وجریـانـهای تحت الارضی اهمـیت ویژهای دارند.

3 – دوره کرتاسه

فاز کوهزایی لارامـید (Laramid)  در اواخر کرتاسه باعث پسروی دریـا وایجاد فعالییت ماگمایی درون حقیقت پیـامد ناگهانی این فاز است. ستگهای آذرین بـه صورت آندزیت بـه طور گسترده درون شمال گردنـه رخ بیرون زدگی دارند و بر روی  سنگهای آتشفشانی فوق الذکر رسوبات دوران سوم، ملاحظه نمـیشود.درغرب گردنـه رخ رسوبات کنگلومرایی وآهکهای روشن همراه با نولومـیت فراوان دیده مـیشود کـه سن آنـها مربوط بـه دوره اِیوسن است، همچنین از این رسوبات قسمتی نیز درون جنوب غربی چرمـهین ودر امتداد تراستThrust)  ) بزرگ بخصوص کوه بیدکان رخنمون دارد.

فسیلهای اوربیتولین درون ژوراسیک زیرین ظاهر شده ودر کرتاسه رو بـه ازدیـاد مـی گذارد. اوربیتولین هایی کـه در کرتاسه زیرین دیده مـیشود ، کوچک وکمتر از یک سانتیمتر مـی باشد. درون صورتی گه اوربیتولین های آشکوب سنومانیَن بزرگترند وقد آنـها که تا 5 سانتی متر نیز مـیرسد.

دراین دوره ( کرتاسه ) هیچ یک از صخره های منطقه جوانتر از بخش « Aptian »نیست و صخره های شناخته شده شامل هزار متر از کربنات ، دتراتال ته نشین شده هستند کـه لایـه آن از 5 که تا 50 متر شمالی ماسه های قرمز و سنگهای آهکی بـه هم چسبیده هست که بـه صورت نامرتبی برتشکیلات شیلی ژوراسیک فشار مـی آورد. و یکی از مشخصات مـهم لیتولوژی این ناحیـه وجود ماسه سنگ قرمز است، کـه ضخامت آنـها ناحیـه بـه ناحیـه کمتر وکمتر مـی شود و هرچه بـه سمت جنوب برویم حدود 5 نتر درون لبه های شیب دار قسمت شاهلرا ( نزدیک گردنـه رخ ) مـی باشد ، واز این نقطه بـه بعد بتدریج بـه سنت مناطق جنوبی درون زیر سنگهای آهکی کم وکم تر مـی شوند .

از 200 که تا 500 متر ضخامت آن از رنگ تیره که تا خاکستری روشن تکه های ضخیم لایـه های متبلور ( کریستالی ) سنگهای آهکی اوربیتولین دار همراه طبقات شنی، آهکی واوولیتیک ( Olitic ) آهکی قسمت بالایی شامل فسیلهای ( Orbitolina Kurdica،Iraqia.Conica O.eF ،Cuneoline،  Nazzazato) مـی باشد کـه متعلق بـه بخش« Aptain » مـی باشد. از این محل بـه سمت جنوب غربی وشمال غربی روستای هاردنگ ، سنگهای آهکی شامل اوربیتولین های خرد شده و برش داده شده اند کـه بر روی تشکیلات شیلی و زوراسینگهای آتشفشانی قرا گرفته وآنـها را پوشانیده اند.

بطورکلی مـیتوان نتیجه  گرفت کـه پیشروی دریـای کرتاسه درون روی یک دشت ناهمواری انجام گرفته هست حدود زیرین و رویین زمـین های گل سفیدی ته نشینـهای دریـایی دوره کرتاسه روی تشکیلات مردابی و خشکی اواخر دوره ژوراسیک قرار گرفته اند. بنابر این حد زیرین زمـین های کرتاسه تشکیلات خشکی یعنی پسروی دریـای اواخر دوره ژوراسیک مـی باشد و همچنین چون درون آخر دوره کرتاسه تشکیلات خشکی جانشین ته نشینـهای دریـایی مـی گردند بنابراین حد زیرین زمـینـهای گل سفیدی نیزتشکیلات خشکی مـی باشد، کـه در نتیجه عقب نشینی دریـای اواخر دوره کرتاسه بجای گذاشته شده است.

بطور کلی مـی توان گفت کـه دوره کرتاسه یک دوره رسوبی را تشکیل مـی دهد بدین معنی کـه ته نشینـهای دریـایی این دوره بین دو موقعییت خشکی قرار گرفته اند و گرچه  بیشتر ته نشینـهای دوره کرتاسه از گل سفید تشکیل یـافته ، ولی ته نشینـهای گل رس ، آهک ،ماسه و مارن وجود دارد.

4 – دوره ایوسن

تشکیلات این دوره درون قسمت جنوب غربی درون معرض دیدهستند کـه از کنگلومرا و سنگهای آهکی بـه ضخامت 100 که تا 200 متر درون سمت جنوبی کوه پنجه و کوه شاهلرا رخنمون دارند. و قسمتهای پایینی تشکیلات دوره کرتاسه با ضخامت 50 تا300 متر توسط کنگلومرا با سنگهای آهکی متوسط سیمانی بـه هم چسبیده شده اند ، پوشانیده شده کـه شامل مارن وسنگهای آهکی مارنی قسمت زیرین ایوسن است.

در جهت شمال ونزدیک گردنـه رخ ، گنگلومراهایی از تکه سنگهای آهکی ، کـه از ارتفاعات جدا شده و به اندازه یک سر هستند توسط شن های قرمز با مواد سیمانی بـه هم چسبیده اند و روی تشکیلات ژوراسیک را پوشانده است.

5 – دوره کواترنری

رسوبات دوران چهارم یـا عهد حاضر درون تمامـی ویـا قسمت عمده ای از منطقه گسترشدارند کـه به علت مساعد بودن و نیز آب فراوان مورد استفاده کشاورزی قرار گرفته ، مزارع مختلف را تشکیل مـی دهند.

در اطراف زاینده رود و دردامنـه ارتفاعات منطقه رسوبات دوران چهارم تشکیل تراسهایی را مـی دهد این تراسها درون مجموع شامل تراسهای قدیمـی Qti و تراسهای جوان کـه در بین آنـها بصورت تراسهای زاینده رود تفکیک شده است.

در جنوب و جنوب غربی چرمـهین وکچوییـه و در محور دشتها و خط القعر بصورت رسوبات دانـه ریز و یـا تراسهای جوان دیده مـی شوند.

بطور کلی رسوبات دوره کواترنری درون منطقه بـه خوبی گسترش یـافته هست وقسمتهای وسطی ( Fluvial ) مـی تواند بـه سه بخش زیرین تقسیم گردد ، کـه عبارتند از :

_ رسوبات تراسهای قدیمـی (   Qt 1) مسطح  ، این سطوح صاف درون ارتفاعات بالا وبه قطر 100 که تا 150 متر پیدا شده اند کـه کنگلومراها و تکه سنگهای آهکی و قلوه سنگهایی از انواع قدیمـی تر را تشکیل مـی دهند ، وآنـها مستقیما" روی انواع تشکیلات دوره ترشیـاری ومزوزوییک قرار گرفته اند.

_رسوبات وتراسهای تقریبا" نیمـه جدید این رسوبات بـه مقدار زیـادی وجود دارند وآنـها لایـه های کنگلومرایی وطبقات مارنـهای شنی بـه ضخامت حدود 80 که تا 100 متر مواد تشکیل دهنده کنگلومراهای نسبتا" کوچک هستند و بیشتر شامل قلوه سنگهای گرد آهکی ، شنـها وغیره هست کـه این رسوبات روی طبقات ترشیـاری ومزو زوییک وسایر رسوبات قدیمـی تر، مسطح قرار گرفته اند.

رسوبات قدیمـی زاینده رود شامل تشکیلات مارن ، کنگلومرا مواد شیلی ( Argillacoas  ) هست که درون بر دارنده کوارتز و رگه های سنگی است.

_و بالاخره ته نشینـهای جدید هستند کـه در قسمتهای پهناور رودخانـه زاینده رود از یکی دو مواد نرم رسی ویـا کنگلومرایی زبرکه سست هستند و استحکامـی ندارند ، تشکیل شده اند ، این رسوبات توسط گل و لایی کشاورزی پوشانده شده اند ، و برای کشت و کار بسیـار حاصلخیزند ودر طرفین رودخانـه زاینده رود  و تنـها که تا شعاع چند صد متر این گل و لایی برجای گذاشته شده هست که با علامت (  QA12 ) ، نشان داده شده است.« نقشـه زمـین شناسی »

_ نقشـه زمـین شناسی منطقه باغبادران


 - منبع :پایـان نامـه  اوضاع جغرافیـایی و طبیعی منطقه باغبهادران -فصل زمـین شناسی

    

 

 


تاریخ:چهارشنبه 10 دی 1393- 07:46 ق.ظ

وضع فرهنگ ، آداب ، رسوم وسنن مردم باغبادران

مراسم دید وبازدید عید نوروز

در ایـام تعطیلات عید نوروز دید وبازدید عید بـه این طریق انجام مـی شد کـه کوچکترهای فامـیل بـه دیدن بزرگرهای فامـیل مـیرفتند سپس فامـیلها دسته جمعی بـه دیدن شخصیتهای بزرگ ، ریش سفیدان وبزرگان قوم  مـی رفتند . بازدید عید را واجب مـی دانسند . درایّام عید نوروز مادر بزرگ و پدربزرگها به  فرزندان ونواده ها عیدی مـی دادند ، بچه ها با تخم مرغ رنگ شده تخم مرغ جنگی مـی د .

در آن زمان امامزاده شاهزاده ابراهیم دارای حیـاط و محوطه وسیعی با دیوار ودرب بود واز هر نظر محفوظ ، از روز عید نوروز که تا سیزده بعد از عید همـه روزه عصرها اکثر زنـها و های باغبادرانی درون حیـاط امامزاده جمع مـی شدند ، ضمن زیـارت حرم امامزاده  دید و بازدید عید نیز انجام مـی شد . متولّی امامزاده کـه اورا زن آقا صدا مـی زدند دم درب امامزاده مـی نشست وحتی از ورود پسر بچه های کوچک بـه محوطه امامزاده جلوگیری مـی نمود . درون حال حاضر از آن محوطه و دیوار ودرب اثری باقی نمانده هست .

مراسم عروسی


رسم ازدواج
انتخاب همسر – خواستگاری – ملاک های ازدواج درون گذشته و حال – همسر یـابی مادران و فرزندان پسر خانواده – قباله برون – شیرینی خوری – تعیین روز عقد و رسوم مربوطه – سفره عقد و آداب آن – جازی برون و جازی (جهیزیـه) آدم طلبون (دعوت از اقوام و …)حنا بندان و آداب آن – رفتن عروس و داماد – سرحنایی و سراسفندی – نقش دلاک محل درون مراسم عروسی – چاشته برون – دست بوس رفتن داماد – پاگشایی – دندون رنج – مراسم روز سوم و بعضا بندور تخت – گفتنی های عروس و خارسو – بچه دار شدن و تولد فرزند – (نوه)- سیسمونی – حرف و حدیث های مخصوص دوره بارداری و جنس فرزند – – زایمان و تولد فرزند – ؟ به منظور نوزاد – اسم گزاری – حموم دهم – شیر– غذاخوردن بچه – شیر برداشتن – باورهای مردم درون خصوص تولد تاشیر برداشتن

در باغبادران مراسم عروسی شامل چند مرحله هست :شیرینی خوران ، بله بران ، عروس بران ، پشت حجله

ا – بله بران یـا بـه زبان محلی شیرنی خوران  دزدکی : ابتدا پدر و مادر داماد محرمانـه منزل پدرمـی روند ودر مورد وصلت با مورد نظرشان  و مادر بـه صحبت مـی نشینند ، اگر توافق نمودند درون مورد مقدار مـهریـه قرار دادی مـی نویسند و داماد امضاء مـی کند سپس بـه پدر و مادر داماد مقدار کمـی شیرینی دهند ، بـه این مرحله از خواستگاری شیرینی خوران دزدکی مـی گویند .

2 – شیرینی خورانی کـه رسما انجام مـیگیرد :

طبق قرار قبلی فامـیلهای درجه اول داماد دسته جمعی بـه منزل عروس مـیروند ، درون آنجا رسما از آنـها پذیرایی مـی شود ، فردای آن روز خانواده عروس بـه اندازه توان مالی خود به منظور فامـیل درجه اول داماد تعدادی کاسه نبات ، شاخه نبات ، شیرینی و لباس مـی برد . داماد نیز جای این شیرینی به منظور عروس مقداری طلا آلات و لباس و شیرینی مـی برد و قرار مـی گذارند چه زمانی عقد و عروسی انجام گیرد کـه درتقویمـهای منجّمـی ساعت خوش باشد .

3 – عقدکنان

روز عقدکنان از فامـیل و دوستان دعوت بـه عمل مـی آید ، مجلس عقد زنانـه منزل عروس و مردانـه منزل داماد برگزار مـی گردد .از نیـهنانان با شیرینی ، شربت و مـیوه پذیرایی مـی شود .سر دفتر ثبت ازدواج منزل داماد حاضر مـی شود واز داماد وکالت مـی گیرد که تا را بـه عقد او درون آورد ، سپس بـه اتفاق داماد وکالت مـی گیرد که تا را بـه عقد او درون آورد ، سپس بـه اتفاق داماد و پدر و مادر او بـه خانـه عروس مـی روند و عقد جاری مـی شود .

در مدت زمانی کـه عقد توسط سر دفتر ثبت ازدواج جاری مـی شود زنـها و یـا ان بـه سر عروس قند مـیسایند .

4 - جهیزیـه بران

دریـافت شیر بهاء از داماد درون باغبادران مرسوم نیست و خانواده عروس سعی مـی کنند حد اکثر کوشش را بنمایند که تا جهیزیّه کاملیبه اندازه توان مالی کـه دارند بـه شان بدهند . جهیزیّه عروس شامل کلیـه اثاثیـه و لوازمـی هست که یک خانواده بـه آن احتیـاج دارد . بعضی از دامادها کـه توان مالی دارند جهت کمک بـه جهیزیّه عروس تعدادی از لوازم سنگین قیمت را خریداری مـی نمایند . دوالی سه روز از جهیزیّه بران مرسوم هست مادر عروس تمامـی جهیزیّه را درون اتاقی بـه نمایش مـی گذارد که تا زنـهای فامـیل و دوستان از جهیزیّه دیدن کنند که تا اگر نواقصاتی یـا کمبودی مشاهده د برطرف شود .دو روز قبل از عروس بران جهیزیّه توسط شخص مورد اعتمادی صورت برداری مـی شود و داماد ذیل صورت جهیزیّه را امضاء مـی کند ، سپس جهیزیّه را بـه خانـه داماد مـی آورند ، بعد از آن عروس و فامـیل درجه یک او با همفکری و همـیاری یکدیگر درون خانـه داماد جهیزیّه را درون جاهای مخصوص خود قرار مـی دهند .


5 – عروس بران

در زمان قدیم باغبادرانی ها مراسم عروسی را درون سه شب برگذار مـی د ، کـه عبارت بود از : جارزنان ، حنابندان و عروس بران

شب جار زنان  :

در شب جارزنان از فامـیلهای نزدیک داماد دعوت بـه عمل مـی آمد ، بعد از صرف شام جهت بهتربرگذار نمودن مراسم عروسی برنامـه ریزی مـی د و هر یک از فامـیل مسوؤلیتی را جهت اجرای مراسم عروسی بر عهده مـی گرفت .

شب حنابندان :

در شب حنابندان از دوستان و کلیـه فامـیل دعوت بـه عمل مـی آمد و پس از صرف شام از خانـه عروس طی مراسم مخصوصی حنای آماده خانواده عروس و داماد به منظور یکدیگر شیرینی شب چله مـی بردند و شیرینی شب چله عبارت بود از مقداری طلا آلات ، لباس ، شیرینی ، مـیوه و آجیل کـه توسط خانواده داماد بـه خانـه عروس مـیبردند . متقابلا از طرف خانواده عروس به منظور داماد شیرینی و آجیل ومـیوه مـی آوردند .  

در فصل زمستان اکثر جوانـهای باغبادرانی بـه ورزشـها و بازیـهای دسته جمعی مشغول بودند بدین جهت تمامـی آنـها مردانی سالم ، با نشاط و قوی بودند و عمر زیـادی مـی د . نام بازیـهای گروهی : بـه زبان محلّی : عمو زنجیر باف ، ، هفت سنگ ، توپ بازی ، ار بازی ، کشتی ، قایم موشک بازی ، کوهنوردی ، وبازی ها و سرگرمـی ها درون گذشته و حال
  وق و پل – خردزد بگیر – شنبه برو بیـا  – مول قلمـی – اختول (لی لی ) ریگ دبه ی – تسمـه بازی
بازیـهای انفرادی : کشتی – گردو تیری – سیخ هست یـا گنبد – نون بیـار کباب ببر – ارباب و رعیتی – چفت بکشی – چنجولی (تاب) تخم شکنی – دو – مچ اندازی – قمار بازی بدون پول – دوز بازی .... بود .

_ نمونـه ای از بازی چوب و پل بازی کودکان و نوجوانان باغبادران

در حال حاضر بـه علت بی توجهی بـه جوانان هیچ کدام از این ورزشـها بین جوانان مرسوم نیست و زندگی جوانان شکل دیگری بـه خود گرفته هست . هیچکدام بـه فکر بازی یـا فعّالیتهای دسته جمعی نیستند ، بدین جهت سلامتی از جامعه رخت بر بسته است.

سکنـه باغبادران اولین روز شنبه هر سال نو ، شنبه گردش مـی رفتند .شنبه گردش اینگونـه برگزار مـی شده هست که تمامـی خانوارهای باغبادرانی عصر روز شنبه اول سال به منظور گردش بـه صحرا و کنار رودخانـه زاینده رود مـی رفتند و هر کدام چندین کلوخ داخل رودخانـه مـی انداختند و این جملات را تکرار مـی د ، غم برو ، شادی بیـا ، محنت برو ، روزی بیـا ، بعد از اجرای این مراسم بساط چای و آجیل و شیرینی کنار زاینده رود پهن مـی شد و بچه ها بـه جست وخیز مشغول مـی شدند .

روز سیزدهم نوروز هرسال تمامـی سکنـه باغبادران صبح که تا بعداز ظهر را درون باغهای زیبا و مزارع این منطقه سپری مـی نمودند و عصر دسته جمعی بـه ساحل زاینده رود مـی رفتند . سبزه هایی را کـه برای سال نو سبز کرده بودند را با خود مـی آوردند و داخل آب رود خانـه  مـی انداختند و این جملات را تکرار مـی د :ای آب روان ، رنجوری ، گرفتاری و غمـهای مرا بردار و سبزی  و شادابی و خوشحالی به منظور من بیـاور . با اجرای این مراسم وز سیزده عید رسما  بِدر شده بود ( بِدر زبان محلی هست و بـه معنای بیرون شدن هست ) ها سبزه گره مـی زدند و مـی گفتند : سال دیگر ، سیزده بدر ، خانـه شوهر ، بچه بغل ، مادرها نیز مشغول چیدن بوته کـه تازه از خاک بیرون آمده بود مـی شدند . متأسّفانـه چندین سال هست که براثر سوء مدیریت مسوؤلین این شـهر و تبلیغات اشخاص سود جو ویلا سازی رایج گشته  و با احداث این ویلاها ساحل زیبای زاینده رود مسدود گشته و برای سکنـه شـهر باغبادران استفاده از این طبیعت زیبا و خدادادی و برگزاری مراسم آباء و اجدادی غیر ممکن گردیده هست .        


تاریخ:سه شنبه 4 آذر 1393- 05:27 ب.ظ

زنده رودت که تا ابد جاوید بادا شـهر باغ
پر گهر از تابش خورشید بادا شـهر باغ
باغ های با صفایت شـهر من سرسبزتر
پاکی ات پیوسته درون تجدید بادا شـهر باغ
صحن بستانت پر از عطر گل یـاس سپید
آنکه بلبل بر رخش خندید بادا شـهر باغ
مـیرسد نوروز و رشک باغ جنت مـی شوی
هر زمانت شاد و خوش چون عید بادا شـهر باغ
شـهرشاعر پرورم حتما که غوغایی کنی
برتوازخلق جهان تمجید بادا شـهر باغ
مردمت روشن تر از صبح سپید دوستی
هاشان خانـه ی امـید بادا شـهر باغ
ازیقین سرشار و پیروزی قرین راهشان
دور از آنـها سایـه ی تردید بادا شـهر باغ
کوچه هایت شـهرمن هرگز مبادا سوت وکور
شاد و خوش درون سایـه ساربید بادا شـهر باغ
مـی سپارم سربه راهت تحفه ام ناقابل است
زنده رودت که تا ابد جاوید بادا شـهر باغ

شاعر : مریم جلالی باغبادران مدیر مسئول انجمن ادبی شیدای باغبادران


تاریخ:سه شنبه 27 آبان 1393- 06:53 ب.ظ

اگر داری سر سودای ما درون باغباداران

گذر کن یک زمان برشـهر ما درون باغباداران

نباشد درون جهان هرگز چنین آب و هوایی خوش

بیـا بنگر نسیم دلگشا درون باغباداران

جوانانش همـه خوش طبع و خوش ألفاظ وخوش طینت

اگر اهل دلی خواهی وفا درون باغباداران

درون شـهر ما بنگر یکی بازار مـی باشد

بود جنس تمام شـهرها درون باغباداران

در آن بازار دلکش ، ده نفر قنّاد خوش منظر

که شیرینی بسازد تحفه ها درون باغباداران

تعجب داری ار بینی بـه دکان های قنّادی

شود بسته نبات شاخه ها درون باغباداران

به صحرا و به باغاتش گذر کن که تا شوی خرّم

نماند درون دلت غم روزها درون باغباداران

درخت باغ هایش از بـه و سیب وگلابی بین

از آن بهتر هزاران مـیوه درون باغباداران

به فصل مـیوه اش از سیب و زردآلو وآلوچه

ببین با چشم دل صنع خدا درون باغباداران

کنارش زنده رود اصفهان چون چشمـه ی حیوان

اگر عمربقاء خواهی بیـا درون باغباداران

برنج صدری آن بوی عنبر مـی کند ارزان

تو گویی رسته لعل پر بها درون باغباداران

هم از گل های گوناگون کنار جویبارانش

تماشا کن بـه گلشن ها ، صفا درون باغباداران

خصوصا" آخر اسفند ماه و فصل فروردین

که هر دم مـیوزد باد صبا درون باغباداران

ز بوی بیدمشک اندر طرب آید دل مردم

چمّان صف صف بـه طرف باغها درون باغباداران

که ناگه مژده آید ، عید مولود علی آمد

به وجد آرد ز شادی روح را درون باغباداران

یکی گوید خبر کن مطربان را اندر این موسم

که بنوازد چنگ و تار درون باغباداران

که باشد باغباداران بهشت عالی لنجان

ببین لنجان علیـاء را جلا درون باغباداران

دریغا کاندر این جنّت نگشتم شادمان یکدم

به سر بردم بـه فرقت عمر را درون باغباداران

شب و روز از فراق یـار کردم ناله وافغان

به جامم جای مـی خون شد چرا درون باغباداران

الا یـا ایّها السّاقی بیـاور زان مـی باقی

که دانم عاقبت گردم فنا درون باغباداران

دو چشمت روز و شب بر درگه یـار است، (رضوانی)

که شاید درون نظر آرد تو را درون باغباداران

 

 زنده یـاد ملا عوضعلی رضوانی باغبادرانی



  

 


تاریخ:دوشنبه 21 مـهر 1393- 06:00 ب.ظ

ای باغبادران کـه بهشت تو دلرباست

      خاک رهت بـه چشم طبیعت چو توتیـاست


تاریخ:دوشنبه 21 مـهر 1393- 05:32 ب.ظ





[شیر تعزیه ملک اباد لنجان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 09 Jul 2018 05:52:00 +0000



شیر تعزیه ملک اباد لنجان

شیر سنگی همدان | تیشینـه همسفر باهوش شما

شیر سنگی یکی ازآثار تاریخی شـهر همدان هست که قدمت آن بـه دوران مادها مـی‌رسد.
این مجسمـه سنگی با 5/2 متر طول و یک متر و 15 سانتی متر عرض دارای یک متر و 20 سانتی متر ارتفاعدارد و در شـهر همدان قرار دارد.
تپه‌ای کـه در حال حاضر مجسمـه شیر سنگی بر روی آن واقع شده تپه باستانی هست زیرا تابوت متعلق بـه دوره اشکانی ازآن محل کشف شده و فعلاً درون موزه تپه هگمتانـه نگهداری مـی‌شود.
این مجسمـه بـه همراه قرینـه اش ابتدا درون دروازه شـهر همدان قرار داشته‌است و اعراب بـه هنگام فتح همدان آن را باب الاسد بـه معنی دروازه شیر نامـیده‌اند.
در سال ۳۱۹ ه. شیر تعزیه ملک اباد لنجان ق نیز کـه دیلمـیان همدان را بـه تصرف خود درون آوردند دروازه شـهر را بـه کلی تخریب د.
مردآویج دیلمـی قصد داشت یکی از آنـها را بـه ری منتقل نماید ولی چون موفق نشد پنجه‌های یکی از شیرهارا شکست و دیگری را بـه طور کامل تخریب نمود مجسمـه آسیب دیده که تا سال ۱۳۲۸ هجری شمسی بر روی زمـین افتاده بود که تا اینکه مـهندس سیحون طراح و معمار آرامگاه بوعلی آن را درون محل فعلی نصب کرد.
در عصر اسلامـی، شیر تعزیه ملک اباد لنجان این شیر را محافظی به منظور شـهر و طلسمـی بر د بیماری تلقی مـی‌کرده‌اند.
هم ...مشاهده کامل متن اکنون تنـها مجسمـه شیرسنگی درون یکی از مـیدان‌های شـهرهمدان بـه همـین نام و تپه‌ای باستانی کـه در گذشته گورستان دوره اشکانیـان بود قرار دارد.
منبع :http://hamshahrionline.ir/details/47098
. شیر تعزیه ملک اباد لنجان : شیر تعزیه ملک اباد لنجان




[شیر تعزیه ملک اباد لنجان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 11 Jun 2018 13:06:00 +0000



شیر تعزیه ملک اباد لنجان

همـه چیز درباره نقالی و نقالی خوانی + متن نقالی - بوستانک

بوستانک | سرویس فرهنگ و هنر – نقالی یک نوع هنر نمایشی و دراماتیک و از اصیل‌ترین هنرهای نمایشی ایرانی است. شیر تعزیه ملک اباد لنجان هنرهای نمایشی هنرهایی هستند کـه هنرمند حتما از بدن خود استفاده کند و از انواع آن تئاتر، شیر تعزیه ملک اباد لنجان سیرک، ، اپرا، تعزیـه خوانی، هنر نمایشی سایـه بازی با دست و… هستند. شیر تعزیه ملک اباد لنجان هنر نقالی درون فرهنگ ایرانی ریشـه دارد و قدیمـی‌ترین شکل بازگو قصه‌ها و داستان‌های اکثراً حماسی و یـا مذهبی است. لازم بـه ذکر هست نقالی با همکاری سازمان مـیراث فرهنگی و گردشگری، بنیـاد فردوسی، خانـه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی کشور ایران درون تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۱ درون ششمـین اجلاس مـیراث معنوی ناملموس یونسکو بـه ثبت جهانی رسید. با مطالعه ادامـه مطلب بـه صورت کامل با نقالی آشنا خواهید شد.

نقالی چیست و نقال کیست؟

نقالی کلمـه‌ای مأخوذ از نقل هست و بـه نقل یـا بازگو داستان گفته مـی‌شود. برخی بـه نقالی پرده‌خوانی نیز مـی‌گویند، چراکه نقال به منظور افسانـه‌سرایی بـه تصاویر مرتبط با داستان کـه روی پرده‌های بزرگ رسم شده‌اند، اشاره مـی‌کند. متن نقالی مـی‌تواند شعر یـا نثر باشد. درون اکثر موارد داستان‌های شاهنامـه و داستان‌های پهلوانان ایرانی و عیـاران همچون پوریـای ولی موضوع نقالی هستند و در بعضی موارد وقایع مذهبی همچون داستان عاشورا پرده‌خوانی مـی‌شود. نقالی‌ها اکثراً داستان‌های دنباله‌دار هستند، یعنی نقالی درون یک جلسه بـه اتمام نمـی‌‌رسد و مخاطب مشتاق، روزهای مختلف به منظور شنیدن داستان مراجعه مـی‌کند.

نقال شخصی هست که این داستان را تعریف مـی‌کند و به توانایی‌های خاصی نیـاز دارد. بـه عنوان مثال حتما بتواند متن‌ها و شعرهای طولانی را حفظ کند و به خاطر بسپارد. همچنین مـهارت سخنرانی و بی‌وقفه سخن گفتن داشته باشد. از دیگر خصوصیـات لازم به منظور نقال این هست که با دستگاه‌های موسیقی آشنا باشد و فی‌البداهه با آهنگ خاص سخن بگوید و به صدای خود فراز و فرود بدهد چنانچه مخاطب را بـه شوق و هیجان وادارد و شنیدن نقالی را به منظور او جذاب سازد. از دیگر ویژگی‌های نقال لباس سنتی او و داشتن چوب دستی به منظور اشاره بـه تصاویر پرده‌های نقاشی است. و در پایـان نقال به منظور حرکات تیز و سریع و به کار بردن عصا و نیزه نیـاز بـه آمادگی بدنی و اندام ورزیده دارد.

تاریخچه نقالی

قصه‌گویی از زمان‌های قدیم درون بین اقوام مختلف از جمله ایرانیـان باستان رواج داشته است. آنـها سرگذشت الهه‌هایی همچون مـیترا و آناهید و افسانـه پهلوانان همچون داستان رستم، سیـاوش، اسفندیـار و… را به منظور یکدیگر بازگو مـی‌د. درون دوره اشکانیـانی را کـه داستان‌های حماسی و رزمـی مـی‌گفتند، گوسان مـی‌نامـیدند. درون دوره ساسانی خنیـاگرانی حماسه‌ها و داستان‌های قومـی و ملی را با آواز و نغمـه‌سازی به منظور مردم مـی‌خواندند.

با ورود اسلام داستان‌های گذشته هرچند کمرنگ‌تر اما همچنان جایگاه خود را حفظ د و نوع داستان‌های دیگری نیز وارد نقل‌ها شد. درون آن دوره فضاها و معابر عمومـی مانند مـیدان‌ها، سر گذرها، چهارسوق‌های بازار، سراها، کاروانسراها، حتی صحن مسجدها، زیـارتگاه‌ها و تکیـه‌ها مکان‌های قصه‌گویی بودند.

اوج شکوفایی این هنر و ارج نـهادن بـه آن دوره صفویـه بود. درون زمان صفویـه با گشوده شدن قهوه‌خانـه‌ها این هنر درون مـیان افرادی کـه به آن محل مـی‌آمدند رواج یـافت. شاهان صفوی بـه دلیل علاقه بـه تصویرگری، نگارگری و نمایش بـه این هنر بها دادند. پرده‌های فراوانی درون قهوه‌خانـه‌ها نصب شد و نقالان زیـادی پرورش یـافت کـه از آنـها حمایت مـی‌شد. دوره‌های بعد با رونق گرفتن تعزیـه‌خوانی از رونق نقالی کاسته شد اما همچنان درون گوشـه و کنار درون مـیان عامـه مردم خصوصاًانی کـه به کاروانسراها و قهوه‌خانـه‌ها مراجعه مـی‌د، طرفدارانی داشت.

در سال‌های گذشته استقبال از این هنر ایرانی کاهش یـافته هست و هواداران آن کمتر از چند دهه پیش از آن شده‌اند، چراکه نقالی درون فضاهایی مانند قهوه‌خانـه‌ها و کاروانسراها بوجود آمد و اکنون آن فضاها وجود ندارند. با وجود همـه این‌ها دستگاه‌های مرتبط چون مـیراث فرهنگی و خانـه تئاتر بایستی درون بازگرداندن جایگاه اصلی نقالی کوشش کنند، چراکه نقال‌ها فرهنگ عامـیانـه را حفظ کرده و داستان‌های حماسی، قومـی و فولکلور را بـه نقل و محافظت کرده و مـی‌کنند. اینکه شاهنامـه و اساطیر پیشینیـان درون طول زمان حفظ شده و به ما رسیده است، مدیون نقالان است.


چگونـه نقالی کنیم؟

شخصی کـه مـی‌خواهد نقالی کند و نقال شود، درون قدم اول حتما به این کار علاقه داشته باشد. اگر شما بـه نقالی علاقه‌مند هستید، بدانید داشتن استعدادهای خاص این هنر همچون حافظه قوی، تغییر صدا و چابکی درون رفتار از پیشنیـازهای نقال شدن هستند. درون مرحله بعد اشعار و متونی را کـه به اجرای آنـها علاقه دارید، انتخاب کنید و این متون را کامل حفظ کنید. آنقدر این متن‌ها را بخوانید که تا ملکه ذهنتان شوند.

اگر مـی‌خواهید یک نقال خوب شوید درون جلسات نقالی استادان شرکت کرده و یـا فیلم‌های آنـها را تماشا کنید که تا به‌خوبی با ریزه‌کاری‌های این هنر، حالات تکان دست‌ها، تغییر صدا و… آشنا شوید. اگر قصد دارید درون نقالی خود از موسیقی استفاده کنید، لحن و کلام خود را با فراز و فرود آهنگ هماهنگ و همگام سازید. بدون موسیقی نیز حتما آنقدر بـه صدای خود جاذبه و کشش بدهید کـه حوصله مخاطب سرنرود و خسته نشود. داستان را زنجیروار بگویید و تنـها درون جایی کـه مـی‌دانید به منظور این مخاطب جاذبه وجود دارد کـه در فرصتی دیگر بـه ادامـه نقالی گوش کند، داستان را قطع کنید.

محمدجعفر محجوب درون «تحول نقالی و قصه خوانی، تربیت قصه خوانـها و طومارهای نقالی» از کتابی بـه نام «طراز الاخبار» یـاد مـی‌کند کـه در قرن یـازدهم هجری نوشته شده و در آن بـه ارائه ملزومات نقالی و تربیت نقالان مـی‌پردازد؛ از آن‌جمله مـی‌نویسد: شیر تعزیه ملک اباد لنجان «چیزی کـه قصه‌خوان را پاس آن حتما داشتن، قوت حافظه و جمعیت حواس هست با جاذبه طبیعت. حتما که درون اکل (خوردن) چیزهایی کـه نسیـان (فراموشی) مـی‌آورد افراط نکند و تفرقه درون وقت سخن بـه خویشتن راه ندهد که تا ز غفلت خود لغوی نگوید، بلکه از رزم بـه بزم نرود و از حکایتی کـه مـی‌خواند بـه حکایت دیگر انتقال نکند و قوت جاذبه طبیعت صاحب این فن حتما به مرتبه‌ای باشد کـه هر چه بشنود درون بدیـهه یـاد گیرد و آن چنان ضبط نماید کـه هرگز فراموش نکند».

انواع نقالی

نقالی را مـی‌توان از دو منظر طبقه‌بندی کرد. یکی شکل ظاهری متنی کـه نقال مـی‌خواند و دوم محتوای داستان و افسانـه.

از دیدگاه اول و لحاظ شیوه‌ی کار نقل، نقالی بـه سه دسته تقسیم مـی‌شود: 

۱. نقل منظومـه‌ای کـه هرآنچه نقال بـه زبان مـی‌آورد شعر هست و اکثراً نیز شعر‌های شاهنامـه هستند.

۲. نقل روایتی کـه به صورت کلام ساده روایت مـی‌شود و نسبت بـه شعر ساده‌تر است.

۳. نقل تلفیقی کـه از هر دو نوع شعر و نثر درون آن استفاده مـی‌شود.

از دیگر نقطه نظر‌، نقالی بر اساس مضمون و محتوای آن تقسیم‌بندی مـی‌شود. انواع مختلف نقالی از این منظر عبارتند از:

۱. نقل حماسی ملی و اساطیری کهن سرزمـین ایران کـه داستان پهلوانی‌ها درون آن جای دارد و شاهنامـه، اسکندرنامـه، بانوگشسب نامـه، بهمن نامـه و گرشاسب نامـه کتاب‌های مورد استفاده درون این نوع نقالی هستند.

۲. نقل حماسی مذهبی کـه شامل داستان‌های مذهبی و روایـات منسوب بـه ا مانند نبرد‌های حضرت امـیرالمومنین (ع) و حمزه سیدالشـهدا، وقایع عاشورا و… از کتاب‌هایی همچون خاوران‌نامـه، مختارنامـه و حمله حیدری مـی‌شود.

۳. نقل حکایـات اخلاقی کـه در آن داستان‌های مثنوی معنوی و دیگر داستان‌های افراد معروف و غیرمعروف عامـه همچون داستان لنبک آب فروش، چهاردرویش و… گفته مـی‌شود.

۴. نقل عاشقانـه کـه از گذشته‌های دور طرفداران بسیـار داشته هست و قصه‌های عاشقانـه لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و… خصوصا سروده‌های نظامـی را مـی‌توان نام برد.


نمونـه متن نقالی

برای آشنایی بیشتر مخاطبان بوستانک با این هنر ارزنده نمونـه‌ای از متن نقالی از نوع نقل تلفیقی (نظم و نثر) کـه در حقیقت نقل حماسی ملی و اساطیری کهن «رستم و سهراب» هست را انتخاب کرده‌ایم کـه آن را بـه شما تقدیم مـی‌کنیم. ما فقط درون انتهای بند اول بـه مکث نقال اشاره کردیم اما بطور کلی درون هرجا کـه زمان و مکان داستان عوض مـی‌شود، خوب هست که نقال با مکث حدود یک دقیقه بـه مخاطبانش فرصت نفس کشیدن و آماده شدن به منظور محتوایی متفاوت و همچنین بیشتر مشتاق شدن دهد.

نبرد رستم و سهراب

در افسانـه‌های ایرانی بسیـار پادشاه و یـا پهلوانی را مـی‌بینیم کـه در هنگام شکار و دنبال ِ حیوانی بـه قصدِ شکار با ماجرای عجیبی روبرو مـی‌شود. واقعه رستم و سهراب هم جدا از آنـها نیست چرا کـه رستم هم بعد از شکار درون نخجیرگاه بـه خواب مـی‌رود و رخش کـه اسبِ اوست بـه دست تُرکانی دزدیده مـی‌شود. رستم ردپای رخش را که تا سمنگان درون نزدیکی مرز توران دنبال مـی‌کند و از اینجاست کـه ماجرای دردناکِ رزمِ رستم و سهراب آغاز مـی‌گردد… (مکث نقال)
پادشاه سمنگان از دیدن رستم خوشحال مـی‌شود و او را بـه کاخ خود دعوت مـی‌کند. شاه سمنگان بـه او قول مـی‌دهد کـه اسبش را هم پیدا کند و به او مـی‌گوید:

یک امشب بـه مـی‌ شاد داریم دل
وز اندیشـه آزاد داریم دل

نماند پی رخش فرخ نـهان
چنان باره‌ی نامدار جهان

رستم خوشحال شده و با آنـها بـه مِی‌ خوردن مـی‌نشینند. درون هنگام شب یکی از انِ شاه، تهمـینـه، بـه بستر او مـی‌آید و به او مـی‌گوید:

یکی دخت شاه سمنگان منم
ز پشت هژبر و پلنگان منم

به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست
چو من زیر چرخ کبود اندکی‌ست

پس از آنکه تهمـینـه از بزرگی رستم و از آنکه درباره خوبی‌های او شنیده تعریف مـی‌کند از رستم خواهش مـی‌کند کـه برای او بچه‌ای بجای گذارد و به دلیلِ زنِ شیردلی کـه بوده بـه او قول مـی‌دهد رخش را هم به منظور او پیدا کند:

یکی آنکه بر تو چنین گشته‌ام
خرد را ز بهر هوا کشته‌ام

و دیگر کـه از تو مگر کردگار
نشاند یکی پورم اندر کنار

مگر چون تو باشد بـه مردی و زور
سپهرش دهد بهر کیوان و هور

سه دیگر کـه اسپت بجای آورم
سمنگان همـه زیر پای آورم

رستم هم از تهمـینـه خوشش مـی‌آید و از پدر او اجازه همخوابی با او را مـی‌گیرد. درون نـهایت بـه تهمـینـه مـهره‌ای مـی‌دهد کـه اگر فرزندشان شد بـه گیسان او و اگر پسر شد بـه بازوی وی ببندد. بعد از نـه ماه سهراب بـه دنیـا مـی‌آید. سهراب ماجرای پدرِ خود را از مادرش مـی‌پرسد. او درون عشق بـه پدر خود چنان احساساتِ خود را نشان مـی‌دهد کـه مـی‌خواهد با کمکِ سپاهیـانِ ترک، کیکاوس را از تخت پادشاهی ایران بر کنار کرده و پدر خود رستم را بر تخت بنشاند.
در این هنگام بـه پادشاه توران، افراسیـاب، خبر مـی‌رسد کـه سهرابِ ده دوازده ساله زورمند قصد دارد بـه ایران حمله ببرد. افراسیـاب از این موضوع خوشحال شده و به حیله با نوشتنِ نامـه‌ای نمـی‌گذارد کـه سهراب با پدرش آشنایی پیدا کند. سهراب، سفید دژِ ایرانیـان را تسخیر مـی‌کند. کیکاوس بـه رستم نامـه مـی‌نویسد کـه پهلوانِ دیگری از توران پیدا شده کـه قصدِ حمله بـه ایران را دارد.
رستم همراه با سپاهیـان بـه طرف دژِ سپید مـی‌رود و در دشتِ آنجا خیمـه مـی‌زند. درون هنگام شب رستم با لباس ترکی بـه خیمـه دشمن و پسرش مـی‌رود و از اینکه سهراب را با آن عظمتِ جسمـی مـی‌بیند شگفت‌زده مـی‌شود.در اینجا رستم و سهراب یکدیگر را نمـی‌شناسند. سهراب درون تمام این هنگام سعی دارد از ماجرای پدرِ خود سر درآورد و او را پیدا کند اما اشخاصی کـه به آنـها رجوع مـی‌کند مانع بر این کار مـی‌شوند. سهراب شک دارد و حرف آنـها را باور نمـی‌کند. حتی درون زمانی کـه رستم و سهراب همدیگر را درون هنگام جنگ ملاقات مـی‌کنند، سهراب پر از شک و تردید هست که آیـا او رستم هست یـا خیر و از رستم نامش را مـی‌پرسد، رستم نام خود را فاش نمـی‌کند:

بدو گفت کـه از تو بپرسم سخن
همـه راستی حتما افکند بن

من ایدون گمانم کـه تو رستمـی
گر از تخمـه نامور نیرمنی

چنین داد پاسخ کـه رستم نیم
هم از تخمـه سام نیرم نیم

که او پهلوانست و من کهترم
نـه با تخت و گاهم نـه با افسرم

از امـید سهراب شد ناامـید
برو تیره شد روی روز سپید

سهراب درون هنگامـه نبرد دو بار بـه تردید مـی‌افتد کـه آیـا این حریف همان پدرش رستم نیست و حتی از رستم مـی‌خواهد که تا با او دستِ یـاری دهد. اما رستم بـه دلیل اینکه سهراب بسیـاری از سپاهیـان ایرانی را کشته هست و اینکه هنوز نمـی‌داند کـه شخص مقابل پسر اوست، حرف سهراب را نمـی‌پذیرد. پدر و پسر به منظور دفعه نخست با هم کشتی مـی‌گیرند. سهراب، رستم را بر زمـین مـی‌افکند و خنجر برمـی‌کشد به منظور ریختن خون رستم، اما رستم او را فریب داده و خواستارِ آن مـی‌شود که تا با شمشیر بـه نبرد بپردازد:

به سهراب گفت ای یل شیرگیر
کمند افکن و گرد و شمشیر گیر

دگرگونـه‌تر باشد آیین ما
جز این باشد آرایشِ دین ما

کسی کو بـه کشتی نبرد آورد
سر مـهتری زیر گرد آورد

نخستین کـه پشتش نـهد بر زمـین
نبرّد سرش گرچه باشد بـه کین

گرش بار دیگر بـه زیر آورد
ز افگندنش نام شیر آورد

بدان چاره از چنگ آن اژدها
همـی خواست کآید ز کشتن رها

در نبرد با شمشیر، رستم هست که پهلوی سهراب را با خنجرِ خود مـی‌درد و در آخرین لحظات مرگ سهراب رازِ خود را فاش مـی‌کند و رستم با دیدنِ مـهره خود بر بازوی او پسرش را مـی‌شناسد و به زاری مـی‌نشیند. سهراب درون هنگام مرگ از رستم خواهش مـی‌کند کـه به توران زمـین حمله نکند چون که:

که اکنون کـه روز من اندر گذشت
همـه کار ترکان دگرگونـه گشت

رستم حرف پسر را مـی‌پذیرد و اشک درون چشمانش جمع مـی‌شود و مـی‌گوید:

کدامـین پدر هرگز این کار کرد
سزاوارم اکنون بـه گفتار سرد

چه گویم چو آگه شود مادرش
چگونـه فرستمـی را برش

پس از آن جنازه پسر را بـه سیستان مـی‌برد و همراه با پدربزرگ خود، سام، جنازه آن پهلوان را بـه خاکِ سرزمـینِ یلان مـی‌سپارند…

امـیدواریم مطلب نقالی توانسته باشد شما را با این هنر نمایشی اصیل ایرانی آشنا سازد. اگر شما نیز بـه این هنر علاقه‌مند هستید، دیدگاه خود راجع بـه نقالی و نقل خوانی را از طریق ارسال نظر برایمان بنویسید.




[شیر تعزیه ملک اباد لنجان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 19:47:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com