چه که چه که لکی

چه که چه که لکی زبان لکی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | خه ونامـه ی کوردی - sharazurpost.com | آدرس انتقال وجه کارت بـه کارت بانک هاي عضو شتاب از طریق اینترنت | جايگاه زبان پارسی درون گروه زبانـهای آريايی (هند و اروپايي) | آهنگ های آوات بوکانی | آوات بوکانی جدید | تمام آهنگ های ... |

چه که چه که لکی

زبان لکی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

لکی

زوون له‌کی

گویشگاه‌ها: ایران و بخشی از عراق شمار گویشوران: — خانواده: هندواروپایی
زبان هند و ایرانی
زبان ایرانی
   زبان ایرانی غربی
    شمال غربی

زبان کردی[۱][۲][۳][۴]
     لکی زوون له‌کی

کد زبان ISO 639-1: هیچ ISO 639-2: – ISO 639-3: lki یـادداشت: چه که چه که لکی این صفحه ممکن هست دارای کدهای یونیکد باشد. چه که چه که لکی

زبان لَکی زبان طوایف لک ایران و از زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی رایج درون مناطق غرب ایران است. حدود یک‌ونیم مـیلیون نفر شامل یک مـیلیون نفر با زبان مادری (۲۰۰۲) بـه این زبان سخن مـی‌گویند.[۵] زبان لکی بـه عنوان یک زبان مستقل ایرانی درون مرداد ماه ۱۳۹۶ ثبت ملی شد[۶][۷]

تبارشناسی

بیشتر زبانشناسان گویش لکی را درون شاخه کردی جنوبی طبقه‌بندی کرده‌اند.[۴][۸][۹][۱۰][۱۱] اما بـه تازگی برخی از زبانشناسان بر اساس یک رویکرد جدید کـه آغاز کرده‌اند کـه دربارهٔ این‌گونـه طبقه‌بندی ابهام دارد.[۱۲] دانشنامـه زبان‌شناسی اتنولوگ لکی را نیز لهجه‌ای از زبان کردی نام مـی‌برد.[۱۳][۱۴]فرامرز شـهسواری زبان لکی را یک شاخه مستقل زبان‌های ایرانی درون گروه شمال غربی مـی‌دانند[۱۵]

گویش‌های جنوبی کردی یـا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیـادی لهجه‌های منفرد و متفاوت[۱۶] نظیر (کرمانشاهی، چه که چه که لکی کلهری، سنجابی، لکی[۱۷][۱۸]فیلی[۱۸][۱۹]) درون استانـهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان درون غرب ایران و نیز درون شرق عراق مـی‌باشند.[۱۷]

منابع زبان‌شناسی لکی را درون شاخه زبان‌های کردی از شاخه زبان‌های ایرانی‌تبار غربی قرار داده‌اند.[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]>[۲۸][۲۹] در کتاب «دائرةالمعارف اسلام» آمده‌است که: درون لرستان قدیم برخی اقوام کرد (قبایل لک درون شمال و همچنین درون بین فیلیـها، ایل محکی) زندگی مـی‌کنند.[۳۰] ویلیـام فرالی لکی را شاخه‌ای از زبان لری مـی‌داند.[۳۱] دهخدا درون مورد لک‌ها و لهجه لکی مـی‌نویسد: کردهای لکی درون لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. چه که چه که لکی رنگ آن‌ها گندمـی و مویشان سیـاه یـا خرمایی تیره‌است. لهجه لکی؛ لهجه‌ای از زبان کردی کـه مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند. [۲۱]دائرةالمعارف بزرگ اسلامـی نیز، لکی را لهجه‌ای از زبان کردی دانسته‌است.[۱۹] زبانشناس کانادایی آنونبی نیز درون مورد لکی نوشته‌است کـه نظر فتاح را قبول دارد کـه لکی را درون مـیان زبان‌های کردی طبقه‌بندی کرده‌است.

ویژگی‌ها

ساختار اصلی دستوری و افعال لکی «همانند دیگر لهجه‌های کردی» درون زمره زبان‌های شمال غربی ایرانی قرار مـی‌گیرد. این ارتباط همچنین با مشاهده بقایـای ساختار کنایی (ارگاتیو) درون لکی تصدیق مـی‌شود. درون گویش لکی مانند سورانی و کرمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده مـی‌شود، بنابراین زبان لکی شبیـه بـه کردی و از لری متفاوت است.[۳۲][۳۳] حمـید ایزد پناه محقق لر، دربارهٔ زبان لکی مـی‌گوید کـه این زبان از لری متفاوت است، لکی مربوط بـه پهلوی اشکانی هست و لری مربوط بـه فارسی هخا مـی‌باشد، و لکی را همان شعر پهلوی دانسته‌است.[۵] لکی درون دسته شمال غربی زبان‌های ایرانی قرار دارد و چون لری درون شاخه جنوبی زبان‌های ایرانی قرار دارد. مـی‌توان گفت لکی درون دسته زبان لری قرار نمـی‌گیرد و پیوند ۸۰ درصدی با لری خرم‌آبادی را مـی‌توان درون حضور بیشینـه طوایف لک ایران درون شـهر خرم‌آباد دانست.[۳۴][۳۵][۳۶] این کـه ۷۰ درصد واژه‌های لکی و زبان فارسی و ۶۹ درصد با لری شمالی و ۷۸ درصد با لری خرم‌آباد یکی است، بـه گفته فرامرز شـهسواری دلیل صریحی هست که زبان لکی کاملاً از لری و فارسی جداست و مشابهت‌ها بـه دلیل همجواری جغرافیـایی است:

«به‌طور تقریبی، انواعی کـه بین ۸۰–۹۰ درصد تشابه واژگانی دارند ممکن هست به یک زبان واحد تعلق داشته باشند یـا نـه. زبان‌های با بیش از ۹۰ درصد تشابه واژگانی معمولاً گویشـهای یک زبان هستند.»[۳۷][۳۸]

تحقیقات اتنولوگ و آنونبی

تحقیقات اتنولوگ و آنونبی دربارهٔ زبان لکی نشان مـی‌دهد ۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی.[۳۹]

در لرستان جایگزینی زبانی بـه سوی لری درون مـیان گویشوران لکی درون جریـان هست و گویشوران لری نیز بـه نوبه خود گرایش بـه استفاده بیشتر از فارسی معیـار دارند.[۴۰]

محل زندگی گویشوران

حوزه گسترش گویش لکی عبارت هست از:[۴۱]

  • بخش بیرانوند یـا هرو درون شرق لرستان با ایل بزرگ بیرانوند.
  • شـهرستان سلسله یـا الشتر درون شمال شرقی.و ایل سلسله
  • شـهرستان دلفان یـا نورآباد لرستان درون شمال غربی.
  • شـهرستان کوهدشت درون غرب لرستان با طایفه‌هایی همچون آدینـه وند، آزادبخت، اتیوند، اولادقباد، گراوند و شاهیوند و بخش رومشگان درون جنوب کوهدشت با طوایف امرایی، پادروند.
  • شرق استان‌های کرمانشاه و کردستان و ایلام مانند شـهرهای هرسین، دینور و دره شـهر و شیروان چرداول با طایفه‌هایی همچون دارابی -صحرابگی درون بیجنوند و شـهبازی درون هلیلان
  • جنوب استان همدان
  • ۷- بخش‌هایی دیگر از طوایف لک درون کردستان عراق، کرکوک و خانقین سدارند. درون کردستان عراق تعداد گویشوران لک بیشتر از ایران است.[۴۱]

    ۸- گروه‌های زیـادی از لکها درون طول تاریخ از مناطق خود کوچانده و تبعید شده‌اند از جمله گروهی کـه ساکن شمال ایران هستند و به کردهای تبعیدی معروفند و گروهی دیگر کـه توسط عثمانیـها بـه اطراف آنکارا (شـهر هایمانا یـا هیمنا) کوچانده شدند بـه لکهای «شیخ بزینی» یـا کردهای هیمنـه‌ای معروفند کـه هنوز فرهنگ و هویت خود را کمابیش حفظ کرده‌اند.

    معمولاً لک‌های جنوب استان همدان لر دانسته مـی‌شوند.

    در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت بـه عنوان کردستان یـاد شده‌است. حمدالله مستوفی درون سال ۷۴۰ هجری نخستینی بود کـه اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:

    کردستان و آن شانزده ولایت هست و حدودش بـه ولایـات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیـاربکر پیوسته‌است. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیـان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شـهر زور، کرمانشاه (قرمـیسین) هرسین، وسطام. [۴۲]

    در اسناد تاریخی قرن شانزده مـیلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کرد مـی‌دانند نظیر کتاب شرفنامـه شرف‌خان بدلیسی کـه به فارسی نوشته شده‌است.

    بخش‌هایی دیگر از مردم قوم لک درون کرکوک و خانقین عراق سدارند. درون عراق تعداد گویشوران لک را بیشتر از ایران حدس زده‌اند.[۲۶]

    طوایف استان لرستان خود سه بخش اصلی هستند، لر بختیـاری، لر بالا گریوه‌ای یـا خرم‌آبادی، و لک. لک‌ها را پشتکوهی نیز مـی‌خوانند کـه ساکن بخش‌های شمالی لرستان هستند.

    با این حال دکتر پرویز ناتل خانلری زبان لری و بختیـاری را هم‌خانواده با کردی مـی‌داند.[۲۷] درون کوهستان بختیـاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایل‌های بختیـاری و ممسنی و بویراحمدی بـه گویش‌هایی سخن مـی‌گویند کـه با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچ‌یک از شعبه‌های آن درست یکسان نیست، و مـیان خود آن‌ها نیز ویژگی‌ها و دگرگونی‌هایی وجود دارد کـه هنوز با دقت حدود و فواصل آن‌ها مشخص نشده‌است. اما معمول چنین هست که همـه گویش‌های بختیـاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.[۲۷]

    چالش‌ها

    یکی از مشکلات این زبان، تدریس نشدن آن درون مراکز علمـی است. گفته مـی‌شود وجود نداشتن یک رسم الخط کامل و جامع دلنشگاهی و بدون اشکالات آواشناسی، آوا نگاری و زبان‌شناسی مانع تدریس این زبان‌ شده هست و به منظور نوشتن لهجه‌های لکی درون لرستان رسم الخط کاملی وجود ندارد.[۴۳]

    ثبت ملی زبان لکی

    لکی بـه عنوان گویشی قدیمـی از طرف سازمان مـیراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جمـهوری اسلامـی ایران درون جلسهٔ روز ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ خورشیدی، بـه عنوان اثری ملی درون حوزهٔ مـیراث ناملموس ثبت شد.[۴۴]

    واکنش‌ها بـه ثبت ملی زبان لکی

    ثبت زبان لکی بـه عنوان یک زبان مستقل و جدای از زبان کردی واکنش منفی وتندی را از طرف کردهای سنی مذهب ایران و کردهای عراقی درون پی داشت و باعث شد دانشجویـان دانشگاه مـهاباد طی نامـه‌ای از سازمان مـیراث فرهنگی تقاضا کنند از این تصمـیم صرف نظر کند.

    احزاب کرد اپوزسیون ایران هم آن را آسمـیلاسیون و تفرقه افکنی دربین کردها قلمداد د.

    ولی بیشتر مردم لک ثبت زبان خود را جشن گرفتند کـه بیشتر گردهمایی و جشن‌ها درون این رابطه درون هرسین بود.

    آواها

    لکی a e ê i î o ó ô = ü u û فارسی آ (مثل آرام) ا (مثل اشک) ای کوتاه (در فارسی معادل ندارد) ا (مثل امروز) ای (مثل ایلام) ا (مثل اردک) (در فارسی معادل ندارد) (در فارسی معادل ندارد) او کوتاه (در فارسی معادل ندارد) او (مثل دوست) مثال Agir (آتش) Esp (اسب) Sê (سیـاه) Esir (اشک) Fîl (فیل) Non (نان) Sór (قرمز) Sôr (عروسی) Kurd (کرد) Dûs (دوست)
    • ا (مثل اردک) از لری وارد لکی شده‌است و برخی از لک‌ها این آوا را ندارند (لرها معمولاً «آ» را بـه «و» تبدیل مـی‌کنند).


    الفبای زبان لکی

    آموزش زبان لکی

    الفبای لکی با الفبای کردی جنوبی(کلهری) مشترک هست وشامل: ئ ا ب پ ت ج چ ح خ د ر ڕ ز ژ س ش ع غ ف ﭪ ق ک گ ل ڵ م ن و وو ۊ ۆ ه هٔ ێ

    دستور

    ضمایر شخصی

    مفرد مفرد فارسی جمع جمع فارسی مِ من ئیمـه ما تۆ تو هومـه شما ئو او ئه‌و، یـه‌و ایشان، آنـها
    • ضمـیر انعکاسی "خود " درون لکی «ووژ» است.

    ضمایر اشاره

    حالت مفرد جمع نزدیک یـه(-وه) یـه‌وه نـه نزدیک فارسی این اینـها دور ئه‌وه ئه‌وانـه دور فارسی آن آنـها

    حالت مجهولی

    • پسوند مجهول ساز درون لکی "-ریـا " است.
    فارسی لکی کشته شده کوشریـا خورده شده هوه‌ریـا خوانده شده خوه‌نریـا

    افعال

    • حال ساده فعل "خوردن":
    مفرد جمع مـه‌رم مـه‌ریمن مـه‌رین مـه‌رینان(-ون) مـه‌رێ مـه‌رن

    مثال: ئاوه مـه‌هوارد. (آب خوردم)

    • ماضی ساده فعل "خوردن":
    مفرد جمع هواردم هواردمان(-ون) هواردت هواردتان(-ون) هواردێ هواردان(-ون)

    مثال: ئاوت هوارد. (آب خوردی)

    • ماضی استمراری فعل "خوردن":
    مفرد جمع مـه‌هواردم مـه‌وواردمان(-ون) مـه‌هواردت مـه‌هواردتان(-ون) مـه‌هواردێ مـه‌هواردان(-ون)

    مثال: ئه‌وانـه مـه‌هووارد. (آب مـی‌خوردند)

    • ماضی نقلی فعل "خوردن":
    مفرد جمع هواردمـه هواردمانـه(-ونـه) هواردته هواردتانـه(-ونـه) هواردیـه هواردیـانـه(-ونـه)

    مثال: ئاومان هواردیـه. (آب خورده‌ایم)

    • ماضی بعید فعل "خوردن":
    مفرد جمع هواردۊیم هواردۊیمان(-ون) هواردویت هواردۊیتان(-ون) هواردۊیتێ هواردۊیـان(-ون)

    مثال: ئاوتان هواردۊی. (آب خورده بودید)

    ویژگی‌های دستوری

    • در گویش لکی مانند سورانی و کورمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده مـی‌شود:
    فارسی ملایری خرم‌آبادی کردی کلهری لکی کردی سورانی آب خوردم اِو خوردِم او هه‌ردم ئاو خواردم ئاوم هوارد ئاوم خوارد چی گفتی؟ شی گفتی؟ چی گوتی؟ چه وتی؟ چهت وت؟ چیت وت؟
    • اضافه فتحه، "ه"، قبل از فعل درون زمان‌های استمراری:
    فارسی بروجردی خرم‌آبادی کردیکلهری لکی کردی سورانی آب مـی‌خورم اِو مُخورِم او مۆهۆرم ئاو خوه‌م ئاوه مـه‌رم ئاو ده‌خۆم کتاب مـی‌خواندم کتاو مُخُنِّم کتاو مێهه‌نم کتاو خوه‌نیـام کتاومه مـه‌خوه‌ن کتاوم ده‌خۆێند

    واژگان

    ساختار و واژگان درون تقسیم‌بندی زبان‌ها نقش مـهمـی ایفا مـی‌کنند. درون زیر تعدادی از واژگان فارسی رایج بـه همراه معادل‌های آن‌ها درون برخی گویش‌ها و زبان‌های رایج درون غرب کشور آورده شده‌است.

    فارسی بروجردی خرم‌آبادی کردیکلهری لکی کردیسورانی کورمانجی هورامـی آب اِو آو، اُوْ ئاو ئاو ئاو av - باران بارو بارو، رفت، شوف واران ڤاران، ڤه‌شت باران، وه رشت baran واران چشم چِش چَش، تیئه چاو چه‌م چاو chav چه م اینجا اینجِه، اینجُ ایچه ئێره ئێره ئێره li vê derê - زیـاد زیـاد زیـاد فره فره زۆر zor,pir,gelek,zaf فره داماد داماد دوما زاوا زوما زاوا zava, zaba - رهگذر رهگذر رهگوذر ڒێویـار ڒیووار ڒێبوار rêwî - اتاق اتاق اتاق دێ دێ دێ، ژوور jûr, oda, olî - خانـه خونـه هونـه ماڵ ماڵ ماڵ، خانوو mal, xanî - با وا، واردِ وا گ رد گه‌رد گه ڵ gel - بچه بَچَه بچه مناڵ ئایل منداڵ zarok - کلیـه کلیـه، گُردالَه گورداڵه گورداڵه گورداڵه، ڤڵک گورداڵه gurchik - سهم، بخش سهم بر به ش به‌ش، بێر به ش besh - نمک نمک نمک نمـه ک خووا خووا xo - چیز شی، چی چی چێشت چێ شتێ tisht - روز روز، رو رو ڒۆژ ڒووژ ڒۆژ roj ڒوژ شب شِو شِو، شوگار شو شـه‌و شو shev - خوش خوش خُؤش خۆش خوه‌ش خۆش xwosh وه ش شما شما شوما ئیوه هۆمـه ئێوه hûn شمـه زن زن زن، زێنـه ژن ژه‌ن، ئافره‌ت ژن jin - مرد مرد پیـا پێا پێا، مێرده پێا، مێرد mêr - پدر، بابا بابا، بوئَه بُووَه باوگ باووه باب bav - مادر نِنَه، دا، دایَه داێک دا، داڵکه داێک، داێه dayîk - پسر پسر کُر کُر کور کُر kur - دُختَر دُختِر دوت دت کچ، کنیشک kech, dot - نفس نفس نفس، هناسه هناسێگ هه‌ناسێ هناسێ bêhn, henase - غروب ایواره ایواره ئیوواره ئیوواره ئێوواره êvar -

    افعال و مصدرها

    فارسی بروجردی (لری ثلاثی) کردی کلهری لکی کردی سورانی کردی کرمانجی کردی هورامـی آب خوردم اِو خوردِم ئاو خوواردم ئاووم هووارد ئاوم خووارد min avê veduxard - خودم خویِم خوه م ووژم خۆم ez bi xwe وێم رفتم رفتِم چی م چم چووم، ڒۆیشتم ez chûm - آمدم آمایِم هاتم هه‌تم هاتم ez hatim - برو بَرو بچو بچۆ بچو/ بروو bichû? - خواستن خواسَن خوازین گِستِن ویستن xwestin - مـی‌کنم مُکُنِم که م مـه‌که‌م ده کـه م ez diim مـه کـه رو انداختن اِناختن خستن ئاشتن هاۆێشتن avêtin - لازم بودن لازم بین لازم بین ئێ گره‌ک بین له گره ک بوون le lazmatî (îhtiyac) bûn - آمده بودم آمـیه بی یِم هاتویم هه‌تۆیم ها ته بووم ez hatibûm - آمده‌ام آمـی یَم هاتومـه هه‌تمـه ها توومـه ez hatim - افتادن اِفتی یَن کَ فتن که‌تن که وتن ketin -

    مقایسه لکی با برخی گویش‌های کردی و زبان انگلیسی

    لکی کردی کلهری کردی سورانی کردی کرمانجی کردی هورامـی زازاکی انگلیسی wehar, vihar wehar behar, wehar bihar, behar wehar wesar, wisar spring tawsan tawsan hawîn, hamîn, tawsan havîn hamna, hamîn hamnan summer payîz-maləẑir payîz payîz pehîz, payîz payîz payîz fall varan, waran, veşt waran baran, waran, verişt baran - varan rain çem çaw çaw çav çem çim eye dit, afiret dut kiç keç, dot - kêna daughter kur kur kur kur, law - laj boy gurdale gurdale gurdale gurçik - velke, gurçike kidney rêvêar rêwêar rêbwar rêwî - raywan stranger ayîl minal mindal zarok - eyel child wijim xwem xom ez bi xwe wêm ez bi xo myself ketin keftin kewtin ketin - kewten to fall aîtin, aîştin xistin hawêştin avêtin - eşten to throw mi hetim mi hatim min hatim ez hatim - ez ameya I came mi merim/mexwim mi xwem/dixwem min exwem/dexom ez dixwim min meweru ez wena I eat mi nanim hward mi nan xwardim min nanim xward min nan xward - mi nan werd I ate the meal mi nane merim/mexwim mi nan xwem min nan dexwim ez nanê dixwim - ez nan wena I am eating the meal mi nanme mehward mi na xwardêam min nanim dexward min nan dixward - mi nan werdêne I was eating the meal mi hetime mi hatime min hatûme ez hatime - ez ameya I have come mi hetüm mi hatüm min hatibûm ez hatibûm - ez ameybîya I had come

    واژگان مشترک لکی با لری خرم‌آبادی و کردی جنوبی

    گویش لری خرم‌آبادی با لکی و کردی جنوبی بـه عنوان همسایگان قدیمـی درون عین تفاوت دارای قرابتهای زبانی زیـادی هستند. درون زیر تعداد محدودی از واژگان مشترک بسیـار زیـاد این گویش‌ها بـه همراه معادل‌های فارسی آن‌ها آورده شده‌است.

    فارسی لری خرم‌آبادی لکی کردی کلهری بلند هیز هێز داێن هیز سوگواری آذیتی ئازیـه‌تی ئازیـه‌تی گیج شیت شێت شێت چرخاندن لِر، غِر خڕ داێن خر پوسته توژ تووژ تووژ عجیب بلاجی بلاجۊی، ئلاجۊی ئڵاجهۊ زار (فقیر) ژار ژار ژار مغز مـه زگ مـه‌زگ مـه‌ژگ پوست تووک تووک تووک خرچنگ کرژئن قژنگ، کژنگ قرژنگ سلامت ساق ساق، ئازا، ڕام ساق رشوه روشـه ت روشـه‌ت رشبه‌ت جلو نوها یـا نووا نووا نوا بد گه ن پێس، گه ن گه‌ن سالم ئازا ئازا ئازا بار گِل گل، جار گل، کهڕه‌ت، جار آغوش بالوش باووش باوش عده از افراد بِرمـه بڕ بڕ لاغر اندام بَل باریک به‌لّه‌باریک بهڵ باریک از هم پاشیده، دربدر ته فراتین ئێ یـه‌ک چۆیچیـا/ئێ یـه‌کپشکیـا/ئێ یـه‌ک شێویـا ته‌فراوتۊناو شکاف، درز تلیش دووژ، تلیش تلیش شکست خورد توزِس تووزیـا، تووزریـا تووزیـا شایعه، چو چاو چاوو چاو سیلی چه‌پاڵه چه‌پاڵه چه‌پاڵه حیله‌گر رنباز فه‌ن باز،باز، چاپ چووله‌از، ڕه‌نگ٘ باز ڕنباز ردیف، رج رزگ ڕزگ ڕزار سرازیری لیژ لێژی/سرە وارکی لێژ رنگ سفید اِسپێ چەرمێ/اِسپێ چەرمێ/اِسپێ رنگ سیـاه سیـا/سێ ڕەش/سێ ڕەش/سێ رنگ بلوند هیل هۆیل هۆیل

    برخی واژگان کـه در لکی شکل باستانی پ/ژ/گ/چ دارند و در فارسی امروزی و لری تعریب شده اند

    ردیف لکی لری فارسی ردیف لکی لری فارسی ۱ ژێر zhêr زیر زیر zir ۱۳ ئه‌سپ اسب ۲ ژه‌ن zhan زن زن zan ۱۴ ئسپێ سفید ۳ روژ řuzh روز روز ruz ۱۵ ده‌ژین درد گرتن دردگرفتن ۴ ژوی zheoy زدی صمغ samq ۱۶ مانگ ماه ماه ۵ توژ tuzh توش سر شیر sar shir ۱۷ درێژ دراز ۶ کلاژدم koełãjdoem عقرب عقرب/کژدم aqrab ۱۸ دووژ درز ۷ گێژ gêzh گیج گیج gij ۱۹ گیـان جون جان ۸ ژژوو zhezhu زوزو/ززو جوجه تیغی joje tiqi ۲۰ ڤێژن ویزن، غربال ۹ لێژی lêzhy سرو زیری سر پایینی / شیب دار ۲۱ ژار زار و خوار ۱۰ ئژ ezh ز از az ۲۲ ژه‌نین، ژه‌نن زدن ۱۱ تێژ têzh تئز تیز tiz ۲۳ ژێه‌ر، ژه‌ر زهر ۱۲ ژین zhin زنی زیستن zistan ۲۴ گل داێن (گِل و پِل) غلتاندن لکی لری فارسی باخاوان باغبو باغبان مر/مرخ مو مرغ چه خو چه خو چاقو خاوه/خا/تم ترمو تخم مرخ ئێلاخ/سرده سیر ییلاق ییلاق مـه‌زگ، مـه‌قز مغز مغز

    ه / خ

    لکی کردی کلهری فارسی هوشک هشک خشک هوواردن خوواردن خوردن هوواس، گستن خووازین خواستن هوه‌تن خه‌فتن خوابیدن هوه‌ر خووه‌ر نور خورشید هووار خووار پایین هێز داێن هێز داێن بلند یـا بلند

    روند تغییر حروف درون زبان‌های سامـی و لکی نیز مشاهده مـی‌شود. مثلاً واژهٔ iška درون لکی بـه واژهٔ xašaq درون عبری و واژهٔ ašaq' درون عربی و عشق درون فارسی تغییر یـافته‌است.

    پانویس

  • Language family of Laki on Ethnologue
  • Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  • http://joshuaproject.net/clusters/327
  • ↑ ۴٫۰۴٫۱ Hulst, Harry van der; Goedemans, Rob; Zanten, Ellen van. A Survey of Word Accentual Patterns in the Languages of the World (in انگلیسی). Walter de Gruyter. ISBN 978-3-11-019896-6. KURDISH: Central Kurdish, Northern Kurdish, Laki, Southern Kurdish
  • Ethnologue report for language code:lki
  • http://www.asriran.com/fa/news/552261/زبان-لکی-ثبت-ملی-شد
  • http://alef.ir/vdcepv8e7jh8o7i.b9bj.html?498060
  • V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
  • Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
  • Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
  • Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
  • Both of these linguists declared that Laki was related to Kurdish and different from Lori. Since then, all linguists and other scholars consider Laki to be included in the Northwest group of Iranian language and include Lori among the Southwest group of Iranian languages. It has been only recently that some linguists, on the basis of a new scientific approach, have begun to have doubt about this kind of classifications in general.
  • Ethnologue report for Laki
  • https://www.ethnologue.com/subgroups/kurdish-1
  • Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۱]
  • Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, P.77,.
  • ↑ ۱۷٫۰۱۷٫۱ I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
  • ↑ ۱۸٫۰۱۸٫۱ G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
  • ↑ ۱۹٫۰۱۹٫۱۱۹٫۲ دائرةالمعارف بزرگ اسلامـی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  • [۲]
  • ↑ ۲۱٫۰۲۱٫۱ لغت‌نامـهٔ دهخدا، لکی
  • Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.
  • Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,
  • Ethnologue report for laki
  • Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  • ↑ ۲۶٫۰۲۶٫۱ آیت محمدی. سیری درون تاریخ سیـاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  • ↑ ۲۷٫۰۲۷٫۱۲۷٫۲ زبان‌ها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
  • فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیـان، (کردی بـه فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵
  • جامعه‌شناسی مردم کرد، مارتین وان برویین سن، نشرپانیذ، تهران1378
  • The Encyclopaedia of Islam By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823
  • William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN 978-0-19-513977-8, page. 310.
  • Kurdish Academy of Language: Laki
  • The Kurds: a concise handbook By Mehrdad R. Izady, pages: 174-175
  • «ḤASANVAND». Encyclopædia Iranica، ۱۵ دسامبر ۲۰۰۵. بازبینی‌شده درون ۷ مارس ۲۰۱۵. 
  • مسعود کیـهان. جغرافیـای مفصل ایران. ۱۳۱۱. 
  • Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۳]
  • Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۴]
  • مسعود کیـهان، جغرافیـای مفصل ایران، ۱۳۱۱
  • Ethnologue report for language code: lki
  • Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  • ↑ ۴۱٫۰۴۱٫۱ آیت محمدی. سیری درون تاریخ سیـاسی کرد. ا نتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  • رشیدیـاسمـی (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)
  • امـین آزادبخت. «رشته فرهنگ عامـه و زبان و ادبیـات بومـی لرستان». پایگاه خبری گلونی. 
  • خطای یـادکرد: خطای یـادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی به منظور یـادکردهای با نام ToolAutoGenRef3 وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  • منابع

    جستارهای وابسته

    • گویش چهاردولی
    • زبان کردی
    • گویش‌های جنوبی کردی
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های رایج درون ایران
    زبان‌های
    هندواروپایی
    ایرانی شمال‌غربی
    کردی(کردی سورانی • کردی کرمانجی • کردی جنوبی) • زبان زازاکی • هورامـی • گیلکی • بهدینی • بلوچی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • راجی • ایرانی مرکزی • سنگسری • مراغی • لکی
    ایرانی جنوب‌غربی
    فارسی • لری(لری بختیـاری • لری شمالی • لری جنوبی • کمزاری • شوشتری • بهبهانی • دزفولی • رامـهرمزی • هندیجانی • قنواتی • ماهشـهری) • بندری • لارکی • زبان سیوندی • بشاکردی • اچمـی
    زبان‌های رومنی
    زرگری • زبان دومری • رمانلویی
    زبان ارمنی
    ارمنی
    زبان سندی
    جدگالی
    زبان‌های آلتایی
    زبان‌های ترکی غربی
    آذربایجانی • قشقایی • ترکی خراسانی • ترکمنی • افشاری • شاهسونی • سنقری • آینالو
    زبان‌های قبچاقی
    زبان قزاقی
    زبان‌های آرغو
    زبان خلجی
    زبان‌های سامـی
    عربی خوزستانی • عربی خراسان • سریـانی • مندایی • لشان ددان
    زبان‌های دراویدی
    زبان براهویی
    زبان‌های کارتولی
    زبان گرجی

    پیوند بـه بیرون

    پروژهٔ ویکی‌پدیـا زبان لکی آزمایشی درون ویکی‌مدیـا انکوباتور موجود است.
    • نمودار درختی زبان لکی درون اتنولوگ
    • ن
    • ب
    • و
    گویش‌ها و لهجه‌های کردی
    کردی شمالی (کرمانجی)
    • سنجاری
    • جدیکانی
    • ارفی
    • بوتانی
    • بایزیدی
    • هکاری
    • سورچی
    • کرمانجی خراسانی
    • شکاکی
    • وانی
    • جەزیری
    • بادینانی
    کردی مرکزی (سورانی)
    • مکریـانی
    • بوکانی
    • پشدری
    • خوشناوی
    • اربیلی
    • اردلانی
    • سلیمانیـه‌ای
    • ورماوه‌ای
    • گرمـیانی
    • کرکوکی
    • بنگردی
    • رواندزی
    • جافی
    کردی جنوبی
    • کرماشانی
    • کلهری
    • کردی ایلامـی
    • دالاهویی
    • سنجابی
    • زنگنـه‌ای
    • کلیـایی
    • گروسی
    • عبدویی
    • دوانی
    • کرونی
    • لکی
    • کردی بغدادی
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های ایرانی
    شاخه
    زبان‌های ایرانی غربی
    شمال غربی
    باستان: مادی

    مـیانـه: زبان پارتی (پهلوی اشکانی)

    نو: آذری • گیلکی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • زازا-گورانی (دیملی • گورانی • اورامـی (هَورامـی)) • لکی • کردی (کرمانجی • سورانی • کردی جنوبی) • بهدینی • زبان‌های ایران مرکزی • بلوچی∗ • سیوندی
    جنوب غربی∗
    باستان: فارسی باستان

    مـیانـه: پارسی مـیانـه (پهلوی)

    نو: فارسی (دری • تاجیکی) • لری (گویش بختیـاری) • لارستانی • بشاکردی • کمزاری • تاتی اران •
    شاخه
    زبان‌های ایرانی شرقی
    شمال شرقی
    باستان: اوستایی∗ • سکایی باستان

    مـیانـه: سغدی • خوارزمـی • سکایی مـیانـه • بلخی

    نو: پشتو • پامـیری • آسی • یغنابی • مُنجی • یدغه • شغنانی • اِشکاشِمـی • وَخی • یزغلامـی • سریکالی • روشنی
    جنوب شرقی
    مـیانـه: نو: پراچی • اورمُری
    ^ بلوچی به‌خاطر مـهاجرت گویشورانش، از نظر جغرافیـایی بـه جنوب‌شرق فلات ایران منتقل شده‌است.

    ^ شاخهٔ جنوب‌غربی را شاخهٔ فارسی‌تبار نیز مـی‌گویند.

    ^ بیشتر زبان‌شناسان، اوستایی را درون مرز شاخه‌های غربی و شرقی دسته‌بندی مـی‌کنند.
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=زبان_لکی&oldid=24133176»




    [چه که چه که لکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 24 Jul 2018 09:09:00 +0000



    چه که چه که لکی

    خه ونامـه ی کوردی - sharazurpost.com

    به شی یـه کـه م

    خوای گه‌وره‌ له‌ قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌فه‌رموێ {{وهو الذی یتوفاکم باللیل }}سوره‌تی الانعام"60"لێره‌دا بۆمان ده‌رده‌که‌وێ که‌ نووستن جۆرێکه‌ له‌ جۆره‌کانی مردن ، چه که چه که لکی هه‌روه‌ها زانایـان ئه‌لێن که‌ ژووری نووستن تاریك و بێ ده‌نگ ده‌بێ و پله‌ی گه‌رمایی گیـانی ئاده‌مـیزاد و ژووره‌که‌ یـه‌ ك سان ده‌بێت و چاو ده‌نوقێ

    ده‌ماره‌کا‌نی له‌ش شل ده‌بێته‌وه‌و مێشك هێمن ده‌بێت وحاله‌تی نووستن رووده‌دات و له‌ هه‌ مان کاتیش دا هه‌ستی بزوێنی ده‌ره‌وه‌  په‌کی ده‌که‌وێ وته‌نـها هه‌ستی شاراوه‌ی ناوه‌وه‌ ده‌ست به‌کار ده‌بێ وخه‌و ده‌بینێ " خه‌و بینین جۆراو جۆره‌ وه‌ك خه‌وی سه‌رپێچی و نائاسایی لێره‌دا مرۆڤ خه‌و ده‌بینێ و خه‌وه‌که‌ی به‌ پێچه‌وانـه‌ی کاری رۆژانـه‌ی ژیـانی ده‌بێت هه‌روه‌ها خه‌وی به‌ دیـهاتنی نیـاز و مـه‌به‌ست وه‌ك بلێ ی له‌ ژیـانی ئاسایی دا ناتوانێ کارێك ئه‌نجام بدات یـان جۆره‌ خواردنێکی تایبه‌تی بخوات به‌ڵام له‌ خه‌ودا ئه‌توانێ کاره‌که‌ش ئه‌نجام بده‌ات و خواردنـه‌که‌ش بخوات جۆرێکی دیکه‌ ی خه‌و هه یـه   خه‌وی  هه‌ستیـاری یـه‌   یـه‌کێ  ئه‌گه‌ر  لێفه‌که‌ی  بخاته  سه ر  ده مـی  له خه ودا   وا ئه زانێ  كه  دوژمنـه كه ی  ئه ی خنكێنێ     

     هه‌روه‌ها  خه‌وی که‌سانی  ئیمان داریش هه یـه  ئه‌م جۆره‌ خه‌وه‌ مـه‌به‌ستی ڕون  و  ئاشکرایـه‌  و خه‌وی خه‌یـاڵ ‌و خه‌وی ڕاسته‌قینـه‌ش هه‌یـه‌.

    شی ه‌وه‌ێ ئه‌م هه‌موو جۆره‌ خه‌وه‌ به‌ پێ ی ئاین و ته‌مـه‌ن ده‌گۆڕدرێ و هه‌روه‌ها ده‌بێ بزاندرێ ئه‌و که‌سه‌ی خه‌وه‌که‌ی بینیوه‌ پیـاوه‌ یـان ئافره‌ته‌  گه‌نجه‌ یـان مندال چونکه‌ ه‌وه‌ی کۆدی خه‌و پێویستی به‌م زانیـاریـانـه‌ هه‌یـه‌ ئه‌مـه‌ کورته‌ باسێك بوو ده‌رباره‌ی نووستن و خه‌و بینین  .  ئێستاش چه‌ند ووشـه‌یکتان  بۆ  شی ئه‌که‌مـه‌وه‌  له‌وانـه‌ی که‌زۆر  دێته‌ خه‌وتان و شی ه‌وه‌که‌ش  به‌ گشتی  ده‌بێت .

    (1) : باوك :: چه که چه که لکی ئه‌و که‌سه‌ی باوکی له‌ خه‌ودا ببینێ ئه‌گه‌ر هه‌ژارو ده ست  كورت بێت رزق و پاره یـه كی زۆری بۆ دێت و ده وڵه مـه ند ئه بێت.................  

    (2) : شێر ::ده‌سه‌لات دارێکی زالم و زۆرداره‌ و ترسناکه‌ له‌وانـه‌شـه‌ مردن بێت چونکه‌ درنده‌یـه‌ ئه‌گه‌ر نـه‌خۆش له‌ خه‌ودا  شێر بیبینێ چاك ئه‌بێته‌وه‌ ئه‌گه‌ر یـه كێك  له  خه ودا شێر ببینێ  و لێ ی نـه ترسێ  به‌سه‌ر دوژمنـه‌که‌ی دا زاڵ ئه‌بیت  ئه‌گه‌ر  شێرێك بچێته‌ مالێك و ئه‌و ماله‌ نـه‌خۆشی تیـا بێت ئه‌و نـه‌خۆشـه‌ ئه‌مرێ .

    (3) : له سێداره دان ::رزگار بوونـه‌ له‌ژێر ده‌ستی وله‌زیندان ئه‌وه‌ی قه‌رزار بێت قه‌رزه‌که‌ی ئه‌داته‌وه‌ له‌وانـه‌یـه‌ پاره‌یـه‌کی زۆریشی ده‌ست که‌وێت هه‌روه‌ها نـه‌خۆش چاك ئه‌بێته‌وه‌ له‌ وانـه‌شـه‌ هه‌ڵگه‌رانـه‌وه‌ بێت له‌ ئاین ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌وا سه‌ری بپه‌ڕێندرێ باوك و دایکی ئه‌مرن .

       (4) : نوێژكردن :: ته‌واو بوون و پته و بوونی په‌یمانـه  و هه روه ها  به‌دی هاتنی خواست  و مـه‌به‌سته‌ ،  ئه‌و كه سه ی له‌سه‌ر ده‌رگا یـان له‌سه‌ر جێی  نووستن نوێژ بکات ئه‌مرێ ، به‌لام به‌ گشتی نوێژ كردن له خه ودا ڕزگار بوونـه له بـه ندیخانـه و به ده ست هێنانی ڕزق و پاره یـه .  

      (5): سێو ::  سێو له‌ خه‌ودا  بـه مانای  مندال دێت ،‌ هه‌روه‌ها بۆ سوڵتان و پاشا ماڵ و موڵکه‌ بۆ  تاجر بازرگانی  وتجاره‌ته  بۆ  جوتیـاریش  به‌رو بومـی                     زه‌وی  كشتوكاڵی یـه  ،  سیوی شیرین  ڕزقێكی  حه ڵاڵه  و سێوی ترش  حه رامـه ، سێو  وه رگرتن  له  سوڵتان یـان پاشا  زۆر باشـه  ئه و كه سه ی له مزگه وت  سێوێك بۆن كات ئه وه كچكی خانـه دانی ده ست ئه كه وێت و ئه ی خوازێ  .........................................................

             (6) : جن و جنۆكه :: فێڵ و فێڵ بازی  له‌ کاروباری دونیـادا  ، ئه‌ گه‌ر جنێکی زاناو تێ گه‌یشتو ببیندرێ ئه‌وه‌ جیـاوازه‌ ، ئه‌وه‌ی ببینێ بۆته‌ جن ئه‌وكه سه به‌ هێز ده‌بێت ئه‌وه‌ی ببینێ جن له‌نزیك مالی دا وه‌ستاوون  ئه‌و که‌سه‌ زیـانێکی زۆری لێ ده‌که‌وێ ، ئه‌وه‌ی له‌ خه‌ودا جن بچێته‌ ماڵی ئه‌وه‌ دوژمنانی ئه چنـه‌ ماڵی و  دزیش  دزی  لێ ئه‌كات، ئه‌و که‌سه‌ی قورئانی پیرۆز بخوێنێ بۆ جنـه‌کان یـان فێری خوێندنی قۆرئانیـان بکات ئه‌و که‌سه‌ له‌ کۆمـه‌ڵگه‌دا شکۆدار و ده‌سه‌ڵات دار  وپایـه بـه رز ده‌بێت ، ئه‌وه‌ی جن بخوازێ ئه‌و كه سه  هاوسه‌ره‌که‌ی ئافره‌تێکی باش نابێت .

    ئه‌م شی ه‌وه‌مان زۆر به‌ کورتی بوو باسی زیـاتر هه‌یـه‌ ده‌رباره‌ی ئه‌م ووشانـه‌ی سه‌ره‌وه‌ و سه‌دان ووشـه‌ی تر هه‌روه‌ها ئێمـه‌ ئاماده‌ین بۆ ه‌وه‌ی کۆدی خه‌وه‌کانتان و شی ه‌وه‌ی و وه‌ڵام دانـه‌وه‌ی پرسیـاره‌کانتان ، ئه توانن بـه م ئیمێله ی خواره وه په یوه ندیمان پێوه بكه ن ، زۆر سوپاس              که تا به‌شی داهاتووی خه‌ونامـه‌ به‌خواتان ئه‌سپێرین .

    به‌شی دووه م ) )

    خه‌و ئاوێنـه‌یـه‌ ئه‌و ئاوێنـه‌یـه‌ وێنـه‌ی شاراوه‌ی ناوه‌وه‌مان و راستی باری گیـانی و ده‌رونیمان ئه‌خاته‌ به‌ر چاو هه‌روه‌ها ئه‌ی سه‌لمێنێ که‌ گیـانمان روحی تێدایـه‌و ئه‌و روحه‌ش له‌بواری ئاین و ژیـان دا تیشکی رۆشن که‌ره‌وه‌ی ناوه‌وه‌و ئیلهامـی له‌ خوای گه‌وره‌وه‌ وه‌رده‌گرێت خه‌و وێنـه‌ی ره‌سه‌نایـه‌تی و گه‌وهه‌ری ئاده‌مـیزاده‌ وخزمـه‌تی ره‌وشت و ره‌فتاری مرۆڤایـه‌تی ئه‌کات خه‌وی راسته‌قینـه‌و چاک له‌ ته‌نگانـه‌دا یـارمـه‌تییمان ئه‌دات و رێگه‌مان رۆشن ئه‌کاته‌وه‌ و توانای زیـاترمان پێ ئه‌به‌خشێ بۆ ئه‌وه‌ی بتوانین به‌ چاکی گیروگرفته‌کانمان چاره‌سه‌ر بکه‌ین.

    دوای ئه‌م باسه‌ کورته‌ ده‌رباره‌ی خه‌و بینین چه‌ند ووشـه‌یـه‌کی ترتان بۆ شی ئه‌که‌مـه‌وه‌ هیوا دارم به‌دڵتان بێت:-

    ده‌رزی دورمان: دۆزینـه‌وه‌ی هاوسه‌ره‌ بۆ ئه‌ وانـه‌ی بێ هاوسه‌رن ،ئه‌و که‌سانـه‌ی هه‌ژارن ده‌رزی له‌ خه‌وا ببینن پاره‌یـان بۆ دێت ،ئه‌و که‌سه‌ی ده‌رزی به‌ ده‌زووه‌وه‌ ببینێ کارو باری باشتر ئه‌ بێت، ئه‌وه‌ی ده‌رزیـه‌که‌ی بشکێ کاروباری تێک ئه‌چێت ، ئه‌و که‌سه‌ی ده‌رزی بخواتئه‌و که‌سه‌ی حه‌زی لێ ناکات باسی نـهێنیـه‌کانی ئه‌کات،ئه‌وه‌ی ده‌رزیـه‌ک بکات به‌ گیـانی یـه‌کێکا ئه‌وه‌ قسه‌ی ناخۆشی پێ ئه‌ڵێ،ئه‌وه‌ی جل و به‌رگ بۆ خه‌لکی بدورێ ئه‌وه‌ ئامۆژگاریـان ئه‌کات ئه‌گه‌ر بۆ خۆی بدورێ پاره‌ی ده‌ست ئه‌که‌وێ.

    مار: مار له‌ خه‌ودا دوژمنـه‌ یـان پاره‌یـه‌ یـان ئافره‌ته‌ یـان کوڕه‌ .ئه‌و که‌سه‌ی مار ببینێ و لێ ی نـه‌ترسێ ئه‌و که‌سه‌ زۆر ئازاو به‌توانایـه‌ ، مار دوژمنێکی پاره‌ داره‌ چونکه‌ ژه‌ هر له‌ خه‌ودا پاره‌یـه‌ ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێک له‌ خه‌ویـا ببینێ مار چوه‌ماڵی ئه‌وه‌ له‌لایـه‌ن دوژمنـه‌که‌یـه‌وه‌ هه‌ڵ ئه‌خه‌ڵه‌تێ ئه‌گه‌ر ماره‌که‌ بگرێت و بۆ خۆی بیبات ئه‌وه‌ زۆر به‌ ئاسانی پاره‌ له‌ دوژمنـه‌که‌ی وه‌رئه‌گرێ ، ئه‌گه‌ر ماره‌که‌ بکوژێ به‌سه‌ر دوژمنـه‌که‌ی زاڵ ئه‌بێت ئه‌گه‌ر ده‌ستیشی به‌ خوێن بێت ئه‌وه‌ دوژمنـه‌که‌ی ئه‌مرێ وپاره‌ی بۆ ئه‌مێنێته‌وه‌ ، مار پێوه‌ دان باش نی یـه‌ مانای زیـان لێکه‌وتنـه‌ ،فڕینی مار سه‌فه‌ره‌ ، کوشتنی ماری بچوک مانای کوشتنی کورێکی بچکۆله‌یـه‌ ، کوشتنی مار به‌ کۆمـه‌ڵ له‌ بازاردا مانای جه‌نگ رووده‌دات ودوژمن سه‌رئه‌که‌وێت (له‌ به‌شـه‌کانی داهاتوودا زیـاتر باسی مارتان بۆ ئه‌که‌م).

    ترس : له‌ خه‌ودا هێمنی و ئاسایشـه‌ ، هه‌روه‌ها تۆبه‌ ه‌ ،ئه‌وه‌ی بترسێ ئه‌وه‌ تۆبه‌ ئه‌کات ، ئه‌وه‌ی بترسێ ناودارو پایـه‌ به‌رز ئه‌بێت ،ئه‌وه‌ی چاوه‌نواڕی ترس بکات ئه‌وه‌ تووشی شـه‌ر ئه‌بێت ،ئه‌وکه‌سه‌ی له‌ خه‌ویـا ببینێ ئه‌ترسێ و یـه‌کێکیش پێی ئه‌ڵێ مـه‌ترسه‌ تۆ نامری و ناتوانی بژیت ئه‌و که‌سه‌ کوێر ئه‌بێت.

    مـیوان : مـیوان له‌ خه‌ودا بۆ سک پڕ مژده‌ی له‌دایک بوونی کوڕه‌ ، بۆ خه‌ڵکی تریش مانای ده‌ست که‌وتنی پاره‌یـه‌ .

    کچ : ئه‌گه‌ر ئافره‌ت له‌ خه‌ویـا کچێک ببینێ ئه‌وه‌ دوژمنـه‌که‌ی بینیوه‌ ، له‌خه‌ودا بینینی کچێکی جوانی نـه‌ناسراو مانای مژده‌ی هه‌واڵێکی خۆشـه‌ ، کچی نـه‌ناسراو له‌کچی ناسراو باشتره‌ ، بینینی کچێک یـان ئافره‌تێکی روو گرژ مانای هه‌واڵێکی ناخۆشـه‌ ،بینینی کچی جوان له‌ خه‌ودامانای خۆشی و کامـه‌رانی وخێر و سه‌رکه‌وتنـه‌ ،کچی لاواز مانای هه‌ژاری و ده‌ست کورتی یـه‌ ، کچ له‌ خه‌ویـا ببێته‌ پیرێژن مانای ئه‌وه‌یـه‌ باری ئاینی زۆر باشـه‌ ، هه‌روه‌ها ئه‌گه‌ر پیرێژن ببێته‌ کچ مانای ئه‌وه‌یـه‌ وه‌ک جاران به‌هێزو به‌ توانا ئه‌بێت .

    ڕۆژ :ته‌واو بوونی شـه‌و و هاتنی رۆژ مانای ته‌واو بوونی غه‌م و په‌ژاره‌یـه‌ ، هه‌روه‌ها نوێ ه‌وه‌ی جل و به‌رگ وهاوسه‌رو منداڵه‌ هه‌روه‌ها مانای رزگار بوونی به‌ندکراو وه‌وه‌ی ده‌رگای خێرو خۆشیـه‌ .

    ڕووباری هه‌نگوین :مانای قورئانی پیرۆزو زانسته‌ .

    ده‌نگی ناو ته‌له‌فۆن : ده‌نگه‌که‌ له‌خه‌ودا چۆن له‌ ته‌له‌فۆنـه‌وه ‌بۆت هات و بیستت له‌ژیـانیش دا وه‌ک خۆی رووئه‌دات ،ئه‌گه‌ر ئاگاداریـان کردیته‌وه‌ که‌ کارێکت به‌ده‌سته‌وه‌یـه‌و نابێ ئه‌نجامـی بده‌یت ئه‌بێ ئه‌و کاره‌ ئه‌نجام نـه‌ده‌یت ، یـان ئه‌وه‌ی له‌خه‌ودا بیستت مژده‌ بوو ئه‌وه‌ مژده‌یـه‌کت بۆ دێت.

    دیـاری :له‌خه‌ودا دل خۆشی یـه‌ هه‌روه‌ک خوای گه‌وره‌ له‌ قورئانی پیرۆزدا ئه‌فه‌رموێ {{ بل انتم بهدیتکم تفرحون }} سوره‌تی نمل " 36 " هه‌روه‌ها دیـاری مانای خۆشـه‌ویستی یـه‌ ، یـان خواز بێنی ه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی وه‌ک دیـاری قاپێ خورمای بدرێتێ کچه‌که‌ی شوو ئه‌که‌ت

    به شی (3)

     

    فه‌رمون له‌گه‌ڵ چه‌ند ووشـه‌یـه‌کی دیکه‌ی هه‌ڵبژێردراو له‌ فه‌رهه‌نگی خه‌ونامـه‌ی کوردی: :

       : (1) : كه روێشك :  که‌روێشك له‌ خه‌ودا ئافره‌ته‌ ، ئه‌وه‌ی که‌روێشکێکی ده‌ست که‌وێت ئه‌وه‌ ژن دێنێ ، ئه‌گه‌ر که‌روێشکه‌که‌ سه‌ر ببڕێت ئه‌وه‌ ژنـه‌که‌ی بۆ نامێنێته‌وه‌ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ که‌روێشك پیـاوێکی ترسنۆکه‌ ، یـان ئافره‌تێکی باش نی یـه‌ ، ئه‌وه‌ی هه‌ندێ گۆشت و پێستی که‌روێشکی بدرێتێ له‌ ئافره‌تێکه‌وه‌ هه‌ندێ پاره‌و یـارمـه‌تی پێ ده‌گات ، ئه‌وه‌ی که‌روێشکێکی بچکۆله‌ی نێره‌ بگرێت کاره‌ساتێکی گه‌وره‌ی به‌سه‌ر دێت.

      : (2) : شـه یتان : بینینی شـه‌یتان له‌خه‌ودا مانای هه‌ڵه‌ه‌ ، له‌ یـه‌کێ له‌ پیـاو چاکانیـان پرسی ووتیـان ئایـا شـه‌یتان ده‌نوێ ؟ پیـاو چاکه‌که‌ له‌وه‌ڵام دا پێ که‌نی و ووتی ئه‌گه‌ر شـه‌یتان بنوێت ئه‌وه‌ به‌چاکی ده‌هه‌سێینـه‌وه‌ ، هه‌روه‌ها بینینی شـه‌یتان له‌خه‌ودا مانای نوێژ نـه‌ وپاره‌ دزین و گوناه ه‌ ، هه‌روه‌ها فێڵ و فێڵ بازی و سحر حه‌سودی و جیـابونـه‌وه‌ی ژن و مێرده‌ ، شـه‌یتان له‌ خه‌ودا پادشایـه‌کی زۆردارو کافرو بێ ئیمانـه‌ ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌ خه‌ودا ببینێ بۆته‌ شـه‌یتان ئه‌و که‌سه‌ کوێر ئه‌بێ یـان چاوی تێك ئه‌چێت و باش نابینێ یـان له‌ دینـه‌که‌ی هه‌ڵده‌گه‌رێته‌وه‌ یـان به‌ فێڵ و فێڵ بازی و قۆڵ بڕینـه‌وه‌ هه‌ندێ پاره‌ی ده‌ست ئه‌که‌وێ یـان ئه‌توانێ دوژمنانی هه‌ڵخه‌ڵه‌تێنێ ، ئه‌وه‌ی شـه‌یتان بکوژێ ئه‌وه‌ فێڵ بازێکی وه‌ك شـه‌یتان هه‌ڵده‌خه‌ڵه‌تێنێ .

      : (3) : ناو :  ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌خه‌ودا ناوی گۆڕاو بوه‌ ناوێکی دیکه‌ هه‌روه‌ك ئه‌و ناوه‌ی له‌ خه‌ودا لێیـان نا یـان به‌و ناوه‌ی له‌خه‌ودا بانگیـان کرد به‌ پێی ئه‌وناوه‌ باری ژیـانی ئه‌و که‌سه‌ ئه‌گۆردرێ ، ئه‌گه‌ر ناوی ببێته‌ (کامـه‌ران ) له‌ خۆشی دا ئه‌ژێ ئه‌گه‌ر ببێته‌ (صالح) ده‌بێته‌ پیـاوێکی چاك و خوا ناس ئه‌گه‌ر ببێته‌ ( چیـا ) ئه‌وه‌ شکۆمـه‌ند ئه‌بێت ئه‌گه‌ر ببێته‌ (گوڵزار)خه‌ڵکی خۆشـه‌ویست ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر له‌خه‌ودا ناوی ( شـه‌ل و کوێر ) به‌ناوی یـه‌کێکه‌وه‌ بنوسێ یـان بۆ نمونـه‌ ئه‌گه‌ر ناوی ( چالاك ) بێت و به‌ ناوی (چالاکه‌ شـه‌ل ) بانگی بکه‌ن له‌ داهاتودا شـه‌ل ئه‌بێت یـان به‌ناوی (چالاکه‌ کوێر) بانگی بکه‌ن له‌داهاتودا کوێر ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ناوێکی ناخۆشی لێ ئه‌نێن ئه‌و که‌سه‌ له‌ ژیـاندا شـه‌رمـه‌زارو عه‌یبدار ئه‌بێت یـان توشی نـه‌خۆشی ئه‌بێت ، ناوی خۆش خۆشی و شادی دێنێ . .‌‌‌

     

      : (4) : باینجان :  له‌ کاتی خۆیی دا ده‌ست که‌وتنی خێر و رزقه‌ به‌ هه‌وڵێکی که‌م ، ئه‌گه‌ر کاتی خۆی نـه‌بێت باش نی یـه‌ ، خواردنی باینجان له‌ خه‌ودا مانای کین ده‌ربڕین و هه‌ڵخه‌ڵه‌تاندنـه‌ بۆ راوچیش راوێکی چاك و خێرو خۆشی و به ره كه ته .‌ .

    :(5) ده رگا :  ده‌رگای کراوه‌ ده‌رگای رزقه‌ ، چۆنیـه‌تی ده‌رگای ماڵ چۆنیـه‌تی ئافره‌ت ده‌رده‌بڕێ ده‌رگای دانـه‌خراو یـان ده‌رگای کراوه‌ مانای ئه‌وه‌یـه‌ ئافره‌ته‌که‌ ژنـه‌و به‌ ته‌مـه‌نیشـه‌ ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك ده‌رگای ماڵێکی له‌ئاسن دروست کراوی داخست ئه‌و که‌سه‌ ژن دێنێ ئه‌گه‌ر ئافره‌تیش بوو شووئه‌کات ، تێكچونی ده‌رگا مانای تێك چونی باری ژیـانی خاوه‌ن خانوه‌که‌یـه‌ ، ده‌رچونی ده‌رگا له‌ جێێ خۆی یـان سووتان یـان شکانی کاره‌ساته‌ ، ده‌رگای بچووك له‌ ناوه‌راستی ده‌رگای گه‌وره‌دا ببیندرێ باش نی یـه‌ چونکه‌ ده‌بێته‌ هۆی بڵاوبونـه‌وه‌ی نـهێنی ئه‌و ماڵه‌ ، ده‌رگای نوێ و پته‌و جوان زۆر باشـه‌ و باری دانیشتوانی ماڵه‌که‌ ده‌رده‌بڕێ ، بازدانی شێر له‌سه‌ر ده‌رگای ماڵ مانای ئه‌وه‌یـه‌ چه‌ند پیـاوێکی به‌دکار چاویـان له‌ ئافره‌تی ئه‌و ماڵه‌یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی بگه‌ڕێ و ده‌رگای ماڵیـان نـه‌دۆزێته‌وه‌ ئه‌ وه‌ له‌ دونیـادا سه‌ری لێ شێواوه ، ئه‌وه‌ی ده‌رگای زۆری له‌ به‌رده‌م دا بکرێته‌وه‌ کارو باری له‌ ژیـان دا چاك ئه‌بێت ده‌رچون له‌ ژوورێکی ته‌سك و تاریك به‌ رێگه‌ی ده‌رگایـه‌که‌وه‌ بۆ گۆره‌پانێکی سه‌وزو فره‌وان مانای رزق و خۆشی و کامـه‌رانی یـه‌ چونـه‌ ژووره‌وه‌ له‌ ده‌رگایـه‌کی نـه‌ناسراو سه‌رکه‌وتنـه‌ به‌سه‌ر دوژمن ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌ ده‌رگایـه‌که‌وه‌ ده‌رچێت و سروشتێکی زۆر جوان ببینێ ئه‌ و که‌سه‌ ئه‌مرێ و ئه‌چێته‌ به‌هه‌شت ئه‌گه‌رله‌ ده‌رگاکه‌ ده‌رچو بۆگه‌نی و تاریکی و ئاگرو دوکه‌ڵی بینی

    ئه و كه سه جێ ی دۆزه خه .

      . چه که چه که لکی .6) : پاقله : : پاقله‌ی ته‌ڕ خه‌مـه‌ ،پاقله‌ی ووشك پاره‌و خۆشی یـه‌ ، پاقله‌ی سه‌وز رزق و جل و به‌رگ و پاك و خاوێنیـه‌) .

     : (7) : گریـان : ئه‌گه‌ر گریـان ره‌ش پۆشی وله‌خۆدانی له‌گه‌ڵ دا بێت مانای خه‌م وخه‌فه‌ته‌ ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌ ترسی خوا یـان به‌ هۆی خوێندنی قورئانی پیرۆز یـان به‌ هۆی په‌شیمانی له‌کرده‌وه‌یـه‌كی ناڕه‌وا بگریـه‌ت ئه‌وه‌ مانای خۆشی و شادی یـه‌ و هه‌روه‌ها مانای باران بارین و ته‌مـه‌ن درێژی وخوا په‌رستنـه.‌ .

     :(8) : سامان :  بۆ هه‌ژار تێك چوونی باری ژیـانـه‌ ،هه‌روه‌ها هاوسه‌رو کرده‌وه‌ی چاکه‌ ، سامان بۆ نـه‌خۆش گۆڕه‌ که‌یـه‌تی .

     :(9) : قه سپ :  له‌ خه‌ودا رزقه‌ ، خواردنی قه‌سپ له‌ خه‌ودا مانای ده‌ست که‌وتنی پاره‌ی حه‌ڵاڵه‌ وئه‌و رزق و پاره‌یـه‌ش کاتی یـه‌ و به‌رده‌وام نابێت. .

      

     به شی (4)

             

    ئه مـه ش  چه‌ند ووشـه‌یـه‌کی تری فه رهه نگی خه و نامـه ی كوردی یـه ::

      :(1) : ئاوریشم :  بینینی ئاوریشم خۆشـه‌ویستی یـه‌ ، ده‌سه‌ڵات دار یـان پاشا جل و به‌رگی ئاوریشم له‌به‌ر کات پایـه‌به‌رز ترو گه‌وره‌تر ئه‌بێت ، مردو ئاوریشمـی له‌سه‌ر بێت له‌و دونیـایـه‌ پایـه‌ به‌رزه‌ ،ئاوریشمـی زه‌ردو سور نـه‌خۆشی یـه‌ ، هه‌روه‌ها کرده‌وه‌ی چاکی ئه‌و که‌سانـه‌ ده‌رده‌بڕێ که‌ شایـه‌سته‌ی ئه‌وه‌ن بچنـه‌ به‌هه‌شت ، یـان بگه‌نـه‌ پله‌و پایـه‌ی سه‌رۆکایـه‌تی ، ئاوریشم خواستنی ئافره‌تێکی به‌ ئابڕوو به‌ شـه‌ڕه‌فه‌ ،هه‌روه‌ها ده‌روازه‌ی ده‌رچونـه‌ له‌ غه‌م و خه‌فه‌ت وپه‌ژاره‌وه‌ به‌ره‌و خۆشی و کامـه‌رانی. .

      :(2) : پیـاز :  خواردنی پیـاز باش نی یـه‌ ، ئه‌وه‌ی نـه‌خۆش بێت و له‌ خه‌ودا ببینێ پیـاز ئه‌خوا ئه‌مرێ ،ته‌ڕه‌ پیـاز هه‌وڵ و کۆشش و کاره‌ بۆ به‌ ده‌ست هێنانی قازانج ،ته‌ڕه‌ پیـازی زۆر ته‌ندروستی باش و خه‌م و خه‌فه‌ت و جیـابونـه‌وه‌یـه‌ ، خواردنی پیـاز بۆ نـه‌خۆش باشـه‌ ، ئه‌ توانین بڵێین پیـاز پاره‌یـه . .

     (3) : هێلكه : هێلکه‌ له‌ ناو قاپ دا بێت ئه‌وه‌ ئافره‌ته‌ ، ئه‌وه‌ی ببینێ مریشکه‌که‌ی هێلکه‌ی کرد کوڕی ئه‌بێت ، خواردنی هێلکه‌ به‌ کاڵی خواردنی پاره‌ی حه‌رامـه‌ یـان زینایـه‌ یـان کاره‌ساتێکی گه‌وره‌یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ هێلکه‌ی به‌ده‌سته‌وه‌یـه‌ هاوسه‌ره‌که‌ی وه‌ك مردوی لێ دێت یـان ببینێ هاوسه‌ره‌که‌ی هێلکه‌ی کرد کوڕێکی کافرو بێ ئیمانی ئه‌بێت ، کڕ که‌وتنی مریشك له‌سه‌ر هێلکه‌و له‌پاشان دا ده‌رچونی جوچکه‌ مانای زیندو بونـه‌وه‌ی باس و کرده‌وه‌ی مردوێکه‌ ،له‌وانـه‌شـه‌ ئه‌وه‌نده‌ی ژماره‌ی جوچکه‌کان ئه‌و ماڵه‌ منداڵیـان ببێت ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ هێلکه‌ی زۆری هه‌ یـه‌ ئه‌و که‌سه‌ ده‌وڵه‌مـه‌نده‌ مـه‌ترسی ئه‌وه‌ی لێ ئه‌کرێت له‌ رێ لا بدات ، هێلکه‌ی کوڵاو چاره‌سه‌ر بوونی کاروبارێکی ئاڵۆزاوه‌ و ده‌ست که‌وتنی پاره‌یـه‌ و خواردنیشی ژن هێنانـه‌و ژنـه‌که‌ش ده‌وڵه‌مـه‌نده‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی هێلکه‌یـه‌کی بدرێتێ ئه‌وه‌ کوڕێکی ئه‌بێت ئه‌گه‌ر هێلکه‌که‌ بشکێ کوڕه‌که‌ی ئه‌مرێ ،ئه‌وه‌ی تۆکڵی هێلکه‌ بخوات ئه‌وه‌ کفن دزه‌ ، به‌کورتی هێلکه‌ مانای ژن هێنان و منداڵ بون وزێڕو زیو و گۆڕ و کۆه‌وه‌ی پاره‌و هاتنـه‌وه‌ی که‌س و کاره .‌ .

     (4) : خۆشی و شادی :  له‌خه‌ودا گریـانـه‌ له‌وانـه‌شـه‌ کۆتایی خه‌م و خه‌فه‌ت بێت ،ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ دڵخۆشـه‌ دڵته‌نگ ئه‌بێت .

     (5) : ژه هر:  له‌ خه‌ودا پاره‌یـه‌ ، یـه‌کێك ژه‌هر بخوات و گیـانی بئاوسێ ئه‌وه‌نده‌ی ئاوسانـه‌که‌ پاره‌ی بۆ دێت ، ئه‌گه‌ر هیچی لێ نـه‌یـه‌ت ئه‌وه‌ خه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، ژه‌هری کوشنده‌ مانای مردنـه‌ ، هه‌روه‌ها ئه‌وه‌ی ژه‌هر بخوات غه‌مبار ئه‌بێت ، ئه‌وه‌ی ببینێ ژه‌هرئه‌خوات ته‌مـه‌ن درێژ ئه‌بێت ، ئه‌وه‌ی ژه‌هر بداته‌ خه‌ڵکی تر ئه‌وه‌ زینا ئه‌کات . .

     (6) : منداڵی ساوا : :خه‌م و خه‌فه‌ت و ماندو بوونـه‌ له‌ په‌روه‌رده‌ ی منداڵ ، هه‌ڵگرتنی منداڵێکی ساوا زۆر باشـه‌ و ئه‌و که‌سه‌ی هه‌ڵی ئه‌گرێ ئه‌گه‌ر له‌زیندان بێت به‌ڕه‌ڵڵا ئه‌کرێت یـان هه‌ژار بێت ده‌وڵه‌مـه‌ند ئه‌بێت ،له‌ دایك بوونی منداڵ له‌ ده‌مـه‌وه‌ مانای مردنـه‌ .

      (7) : بوك و زاوا : :بینینی بوك و زاوا به‌ رازاوه‌یی خۆشی و شادی یـه‌ ، ئه‌وه‌ی ببینێ زاوایـه‌و بوکه‌که‌شی دیـار نی یـه‌ ناویشی نی یـه‌ و ناسراویش نی یـه ئه‌و که‌سه‌ ئه‌مرێ یـان یـه‌کێك ئه‌کوژێ ، ئه‌گه‌ر بوکه‌که‌شی بینی ئه‌وه‌ به‌ پێی جوانی بوکه‌که‌و مانای ناوی ده‌رگای رزقی لێ ئه‌ کرێته‌وه

    8) : باڵا : کور ت بونـه‌وه‌ی باڵای به‌رز له‌ خه‌ودا باش نی یـه‌ ، باڵای به‌رز له‌ خه‌ودا فیتنـه‌و دوو ڕووی یـه‌ ، باڵا له‌ ڕاده‌ی ئاسایی زیـاتر به‌رزبێته‌وه‌ و بگاته‌ ئاسمان یـان زۆر کورت بێته‌وه‌و ئاسایی نـه‌ بێت مانای مردنـه‌ ، کورت بونـه‌وه‌ی باڵا مانای لاچونـه‌ له‌ پله‌و پایـه ، باڵای به‌رزی ئاسای مانای به‌دی هاتنی نیـازو مـه‌به‌سته .

    9) : دان كه وتن : : دان که‌وتن له‌ خه‌ودا ته‌مـه‌ن درێژی یـه‌ ،ئه‌گه‌ریـه‌کێك له‌ خه‌ودا بینی هه‌مو دانـه‌کانی که‌وت ئه‌و که‌سه‌ زۆر ئه‌ژێ و ته‌مـه‌ن درێژ ئه‌بێت ،ئه‌گه‌ر هه‌مو دانـه‌کانی که‌وت نـه‌یـانی بینیـه‌وه‌ نزیکترین که‌س و کاری پێش خۆی ئه‌مرن یـان نـه‌خۆش ئه‌که‌ون، یـه‌کێك ببینێ دانـه‌کانی سه‌ره‌وه‌ی که‌وته‌ ناوده‌ستی ئه‌وه‌ پاره‌ی بۆ دێ ، ئه‌گه‌ر ببینێ که‌وته‌ باوه‌شی ئه‌وه‌ کوڕیـان ئه‌بێ ، ئه‌گه‌ر بکه‌وێته‌ سه‌ر زه‌وی ئه‌وه‌ کاره‌ساتی مردنـه ،ئه‌وه‌ی قه‌رزار بێت له‌ خه‌ودا دانی بکه‌وێت قه‌رزه‌که‌ی ئه‌داته‌وه‌ ، که‌وتنی دانـه‌کانی خواره‌وه‌ غه‌م و په‌ژاره‌ و ئازاره‌ ،که‌وتنی هه‌موو دانـه‌کان مانای مردنی هه‌موو ئه‌و که‌سانـه‌یـه‌ که‌ له‌و ماڵه‌دا ده‌ژێن ،ئه‌گه‌ر یـه‌کێك دانـه‌کانی که‌وت و خۆی هه‌ڵیـانی گرته‌وه‌ ،مانای ئه‌وه‌یـه‌ منداڵه‌کانی ئه‌مرن ،ئه‌وه‌ی دانی بکه‌وێت و نانی پێ نـه‌خورێ ئه‌وه‌ ده‌ست کورت و هه‌ژار ئه‌بێت ،دان خزم و که‌س و کارمانـه‌ دانـه‌کانی سه‌ره‌وه‌ پیـاوه‌کانن له‌ خزم و که‌س و کاری باوك دانـه‌کانی خواره‌وه‌ش ئافره‌تانن له‌ خزم و که‌س و کاری دایك ، هه‌ر دانێك یـه‌ کێکه‌ له‌ که‌س وکارمان ،به‌ کورتی دان ته‌مـه‌ن درێژی و مردن وپاره‌و ژیـان و نـهێنی ده‌رده‌بڕێ ،دان جولانـه‌وه‌ نـه‌خۆشی یـه‌ ،دانی دروستکراو له‌ زێڕ باشـه‌ به‌ڵام له‌وانـه‌شـه‌ ماڵ سوتان بێت ،دانی دروستکراو له‌ زیو زیـان و زه‌ره‌ره‌ ، درێژ بوونی دان مانای شـه‌ڕ و ناکۆکی و ئاژاوه‌ی ناو ماڵه .‌ .

    به‌شی پێنجه‌م

    ئه‌م کاته‌تان باش ، پێشـه‌کی پێتان ڕائه‌گه‌یـه‌نین که‌ ئه‌توانن به‌ ڕێگه‌ی ئه‌م  ئیمێله‌ی خواره‌وه‌  په‌یوه‌ندیمان پێوه‌ بکه‌ن ، ئێمـه‌ش ئاماده‌ین خه‌وه‌کانتان شی بکه‌ینـه‌وه‌و وه‌ڵامـی پرسیـاره‌کانتانیش بده‌ینـه‌وه ، هه‌روه‌ها به‌وپه‌ڕی خۆشحالیـه‌وه‌ پێشوازی له‌ ڕه‌خنـه‌و بۆچون و تێبینیـه‌کانتان ده‌که‌ین و وه‌ڵامتان ئه‌ده‌ینـه‌وه‌ ،  ئه‌مـه‌ش ئیمێله‌که‌یـه‌ :               

    xawnama@hotmail.com

    ئه‌مـه‌ش  شی ه‌وه‌ی چه‌ند ووشـه‌یـه‌کی دیکه‌یـه‌  که‌ زۆربه‌تان خه‌وی پێوه‌ ئه‌بینن هیوا دارم  جێ ی ره‌زامـه‌ندیتان بێت :

    (1): لانك :  کڕینی لانك یـان نوستن له‌ناو لانك خێرو خۆشی یـه‌ و چاکه‌ ه‌  هه‌ر وه‌ك خوای گه‌وره‌ له‌ قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌فه‌رموێ {{ ومن عمل صالحا فلانفسهم یمـهدون}}  سوره‌تی روم / 44 ، هه‌روه‌ها لانك بۆ پیـاوان غه‌م و خه‌فه‌ت و زیندانـه‌ و بۆ کوڕی گه‌نجیش هاوسه‌ره‌ و  بۆ ئافره‌تیش کوڕه‌ له‌وانـه‌شـه‌ گریـان و غه‌م و په‌ژاره‌و جێ ی گۆرانی ووتن و سه‌ما و خۆشی بێت ، هه‌ندێ جاریش به‌ مانای داره‌ مـه‌یت دێت .

    (2): ته‌زبیح :  بینینی ته‌زبیح له‌ خه‌ودا مانای ئافره‌تێکی چاکه‌ یـان ژیـانێکی حه‌ڵاڵه‌ یـان سه‌ربازی سود به‌خشـه‌ بۆ خاوه‌نی ته‌زبیحه‌که‌و ئه‌وه‌ی به‌ ده‌ستیوه‌یـه‌تی .

    (3): مژیین :  یـه‌کێك له‌ خه‌ودا ببینێ یـه‌کێك ئه‌ی مژێ ئه‌وه‌ پاره‌ی لێ وه‌رئه‌گرێ ، ئه‌گه‌ر سینگی بمژێ پاره‌ له‌ژنـه‌که‌ی وه‌ر ئه‌گرێ ، ئه‌گه‌ر لوتی بمژێ پاره‌ له‌ گیرفانی ده‌رئه‌کات یـان رانی بمژێ پاره‌ له‌ عه‌شره‌ته‌که‌ی وه‌ر ئه‌گرێ .

    (4):صابون :  له‌ خه‌ودا پاره‌یـه‌ ، ئه‌گه‌ر نـه‌خۆش له‌ خه‌ودا به‌ سابون جل و به‌رگی بشوات چاك ئه‌بێته‌وه‌ ، ئه‌وه‌ی سابون له‌ خه‌ودا ببینێ  ئه‌گه‌ر قه‌رزار بێت قه‌رزه‌که‌ی ئه‌داته‌وه‌  ، ئه‌گه‌ر دڵ ته‌نگ بێت له‌ دڵ ته‌نگیـه‌که‌ی ده‌رده‌چێ و دڵ خۆش و کامـه‌ران ئه‌بێت ،سابون چڵك لا ئه‌بات و چڵکیش غه‌م و خه‌فه‌ته‌  .

    (5): کلیل :  کلیل له‌ خه‌ودا رزق و یـارمـه‌تی و ه‌وه‌ی ده‌رگای زانسته‌ ، یـان منداڵه‌ یـان سیخۆر (جاسوس) ،خوای گه‌وره‌ له‌ قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌ فه‌رموێ {{نصر من الله‌ و فتح قریب }} سوره‌تی الصف /13  ، واتا به‌ یـارمـه‌تی خوا سه‌رکه‌وتن و ه‌وه‌ نزیکه‌ ،ئه‌و که‌سه‌ی کلیلێکی بێ دانی به‌ده‌سته‌وه‌ بێت زوڵم له‌ منداڵی هه‌تیو یـان بێ باوك و دایك ئه‌کات ،کلیلی به‌هه‌شت ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونـه‌ له‌ بواری ئابوری وزانست دا ، هه‌روه‌ها کلیل قه‌بول بوونی دوعاو پاڕانـه‌وه‌یـه‌خوای گه‌وره‌ ، له‌وانـه‌شـه‌ کلیل چوونـه‌ حه‌ج بێت ،کلیلی ئاسن پیـاوێکی به‌ هێزو توانایـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا بێ کلیل  ده‌رگایـه‌ك یـان قفلێك بکاته‌وه‌ به‌سه‌ر دوژمنـه‌که‌یدا زاڵ ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر به‌ کلیل بیکاته‌وه‌ ئه‌وه‌ی له‌ دڵیـه‌تی و ئه‌یـه‌وێ به‌ یـارمـه‌تی خوای گه‌وره‌ بۆی به‌دی دێت ، ئه‌و که‌سه‌ی نـه‌توانێ ده‌رگایـه‌ك بکاته‌وه‌ ئیش و کاره‌که‌ی ئاڵۆزترو زه‌حمـه‌ت تر ئه‌بێت ، هه‌ندێ جاریش کلیل ته‌رمـه‌ و قفڵه‌که‌ یـان ده‌رگاکه‌ش گۆڕه‌ .

    (6): ئاشت بوونـه‌وه‌ :  له‌ خه‌ودا دوژمنایـه‌تی یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا له‌گه‌ڵ دوژمنـه‌که‌ی ئاشت بێته‌وه‌ ئه‌وه‌ زیـاتر دوژمنایـه‌تی له‌گه‌ڵ دا ده‌کات ، هه‌روه‌ها ئامۆژگاری ی یـه‌کێکه‌ که‌ له‌ رێداوه‌ و داوای لێ  ئه‌کرێت  بگه‌ڕێته‌وه‌  سه‌ر ڕێ ی  ڕاست .

    (7): په‌یمانی شـه‌ڕ نـه‌ :  هه‌سانـه‌وه‌و خۆشی و کامـه‌رانی و ئاسایش وچاك بونـه‌وه‌ی نـه‌خۆش و ده‌ست که‌وتی رزقی حه‌ڵاڵ و پاره‌ و ئه‌نجام دانی کرده‌وه‌ی چاکه‌ ، هه‌روه‌ها بۆ کوڕی گه‌نج ژن هێنانـه‌ و بۆ کچی گه‌نچ شوه‌ .

    (8): وێنـه‌ گر :  شعر و زانست و ئه‌ندازیـاری و دانای یـه‌ ، هه‌روه‌ها  مـه‌ی خواردنـه‌وه‌و گوناه و درۆ ه‌ له‌گه‌ڵ خوای گه‌وره‌ و چونـه‌ ناو کاری مـه‌ترسی داره .

    (9): شـه‌پۆڵ  :  توندو تیژی و ژان و ئازاره‌ ، خوای گه‌وره‌ له‌ قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌ فه‌رموێ {{ واذا غشیـهم موج کالظلل دعوا الله‌ مخلصین له‌ الدین }}سوره‌تی لقمان/32 واتا که‌ ئه‌که‌ونـه‌ ناو شـه‌پۆڵه‌وه ‌به‌ دڵێکی پاك له‌ خوای گه‌وره‌ ئه‌پاڕێنـه‌وه‌ ، هه‌روه‌ها شـه‌پۆڵ مـه‌ترسی خنکانی به‌ دواوه‌یـه‌ هه‌ر وه‌ك خوای گه‌وره‌ له‌ ئایـه‌تێکی تری قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌فه‌رموێ {{وحال بینـهما الموج فکان من المغرقین }} سوره‌تی هود /43 ،واتا شـه‌پۆڵ سه‌رو بنیـانی کردو خنکاندیـانی ، له‌م دوو ئایـه‌ته‌ ده‌رده‌که‌وێ که‌ بینینی شـه‌پۆڵ له‌ خه‌ودا باش نی یـه‌ .

    (10): قوڕگ : ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌ خه‌ودا ببینێ مووێك یـان ده‌زوێك له‌ قوڕگی دێته‌ ده‌ره‌وه‌ نـه‌ پچڕێت و بن بڕیش نـه‌بێت هه‌ر به‌رده‌وام بێت ئه‌و که‌سه‌ ته‌مـه‌ن درێژ ئه‌بێت یـان شـه‌ڕو ناکۆکی له‌گه‌ڵ سه‌رۆکه‌که‌ی به‌رده‌وام ئه‌بێت ،ئه‌گه‌ر شالیـار واتا وه‌زیر بێت باری زانستی پته‌وتر ئه‌بێت .

    (11): برنج : برنجی کاڵ  پاره‌یـه‌و به‌ هیلاکی و به‌ خه‌فه‌ت و به‌ زۆر کۆکراوه‌ته‌وه‌ ، برنجی کوڵاویش قازانجه .

    (12): ووشـه‌ی ئۆف : ووشـه‌یـه‌کی ناره‌زایی ده‌ربڕینـه‌ ، ئه‌وه‌ی له‌خه‌ودا بڵێ ئۆف ئه‌و که‌سه‌ سوودی بۆ باوك و دایکی نابێت ،خوای گه‌وره‌ له‌ قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌فه‌رموێ {{ولا تقل لهما اف ولا تنـهرهما }} سوره‌تی الاسراء / 23 .

    (13): شێت بوون : له‌ خه‌ودا سه‌ربه‌رزی وشکۆمـه‌ندی وده‌وڵه‌مـه‌ندی و خۆشی و کامـه‌رانی یـه‌ ، ئه‌گه‌ر له‌خه‌ودا به‌هۆی ده‌ست لێ وه‌شانـه‌وه‌ تێك چێت ئه‌وه‌ پاره‌ به‌ فایز ئه‌داته‌ خه‌ڵکی ، هه‌روه‌ها شێت بوون مانای چوونـه‌ به‌هه‌شته‌ یـان ده‌سکه‌وتی پاره‌یـه‌و زوو خه‌رج ئه‌کرێت ، شێت بوونی منداڵ ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونی باوکی یـه‌تی ،             شێت بوونی ئافره‌ت ساڵێکی خۆش و به‌ به‌ره‌که‌ته‌ .

    (14): مردن : گه‌ڕاندنـه‌وه‌ی ئامانـه‌ته‌ یـان چاك بوونـه‌وه‌ی نـه‌خۆشـه‌ یـان رزگار بوونـه‌ له‌ زیندان  یـان گه‌ڕانـه‌وه‌ی که‌سێکی دووره‌ ، هه‌روه‌ها مردن له‌ خه‌ودا  ئه‌گه‌ر گریـانی له‌ گه‌ڵ دا بێت و ناشتنی له‌ گه‌ڵ دا نـه‌بێت که‌م و کوری و خراپه‌کاریـه‌ له‌ ئایین و پله‌ و پایـه‌ ی به‌رزی دونیـایـه‌ ، مردنی بێ گریـان و بێ ناشتن و بێ ته‌رم  ڕووخانی خانوه‌ یـان چاو کوێر بوونـه‌ یـان ته‌مـه‌ن درێژی یـه‌ ،هه‌روه‌ها مردن له‌ خه‌ودا سه‌فه‌ره‌ یـان ده‌ست کورتی یـه یـان ژن هێنانـه‌ چوونکه‌ مردو وه‌ك زاوا ده‌شۆردرێ و بۆنی خۆش ده‌کرێت ، ئه‌وه‌ی بمرێ وته‌رمـه‌که‌ی له‌سه‌ر شان هه‌ ڵگیرێ و به‌ڵام نـه‌خرێته‌ ژێر خاکه‌وه‌ ئه‌و که‌سه‌ به‌سه‌ر دوژمنانی زاڵ ئه‌بێت  مردن و زیندو بونـه‌وه له‌ خه‌ودا ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونـه‌ یـان تۆبه‌ ه‌ ، مردوێك له‌ خه‌ودا بڵێ من نـه‌ مردووم ئه‌و مردوه‌ پله‌و پایـه‌ی شـه‌هیدی هه‌یـه‌ ، ئه‌گه‌ر مردوو نـه‌خۆش بێت  خوی به‌رپرسیـاره‌ له‌ کرده‌وه‌کانی ، مردوه‌کان له‌ گۆڕه‌کانیـان ده‌رچن نان و خواردنی خه‌ڵکی بخۆن گرانی ئه‌بێت ، مردو له‌ خه‌ودا هه‌ر چی بڵێ  ڕاسته ، ئه‌گه‌ر مردو پێ بکه‌نێ له‌و دونیـایـه‌ کاروباری باشـه‌ ،ئه‌توانین بڵێین مردن په‌شیمان بوونـه‌وه‌یـه‌ له‌ گوناهێکی گه‌وره‌ ، ئه‌وه‌ی ببینێ له‌ خه‌ودا مردوه‌و جل وبه‌رگی له‌به‌ر نی یـه‌ هه‌ژارو ده‌ست کورت ئه‌بێت ،مردو له‌سه‌ر فه‌رش و مافور بێت کاروباری دونیـای باشـه‌ ، مردنی کوڕ له‌ خه‌ودا ڕزگار بوونـه‌ له‌ دوژمن ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌ خه‌ودا ببینێ مردو ناشترا ئه‌و که‌سه‌ ئه‌گه‌ر له‌ زیندان دا بێت به‌ره‌ڵڵا ئه‌کرێت ، ئه‌گه‌ر هاوسه‌ری نـه‌بێت ئه‌وه‌ ژن دێنێ کچیش بێت شوو ئه‌کات ، نـه‌خۆش له‌ خه‌ودا ببینێ ژنی هێناوه‌ ئه‌وه‌ ئه‌مرێ ،مردن بۆ ئه‌و که‌سانـه‌ باشـه‌ که‌ ئه‌ترسن یـان دڵ ته‌نگن ، مردنی برا مانای مردنی دوژمنـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ چه‌ن مردوێێکی له‌ گه‌ڵه‌ ئه‌وه‌ چه‌ند که‌سێکی دوو ڕووی له‌ گه‌ڵه‌ ،هاوڕێیـه‌تی ی مردو سه‌فه‌رێکی دوورو درێژه‌ ،ئه‌و که‌سه‌ی خۆی له‌سه‌ر ته‌ختی مردو شۆرین ببینێ له‌ خه‌فه‌ت و قه‌رز رزگاری ئه‌بێت ،ئه‌گه‌ر مردو له‌خه‌ودا زیندو ببێته‌وه‌ باسی ئه‌و مردوه‌ ئه‌کرێت ، دڵ ته‌نگی و دڵ خۆشی و ڕووخۆشی مردو باری ئه‌و دونیـایـه‌ی تری ده‌رده‌بڕێ ،مردو ده‌م و چاوی ڕه‌ش بێت ئه‌و مردوه‌ به‌ کافری مردوه‌ ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك مردوێك زیندو بکاته‌وه‌ ئه‌وه‌رێك یـان جوله‌که‌یـه‌ك ئه‌کاته‌ موسڵمان ،مردو چیت بداتێ باشـه‌ه چیشت لێ وه‌ر گرێ خه‌راپه‌ ، ماچ ی مردوێکی ناسراو ده‌ست که‌وتی پاره‌یـه‌  ، ئه‌گه‌ر نـه‌خۆشێك مردوێك ماچ کات ئه‌مرێ ،مردو له‌ زیندو بدات مانای ئه‌وه‌یـه‌ زیندوه‌که‌ له‌ دونیـادا کرده‌وه‌ی خه‌راپ و ناپه‌سه‌ندی زۆره‌ ،  یـه‌کێك ببینێ مردو لێ ی ئه‌دا سه‌فه‌ر ئه‌کات و به‌ خۆشی ئه‌گه‌ڕێته‌وه‌ ،  نوستنی مردو هه‌سانـه‌وه‌یـه‌تی له‌و دونیـایـه‌ ،  نوستنی زیندو له‌گه‌ڵ مردو  ته‌مـه‌ن درێژیـه‌ بۆ زیندوه‌که‌ ، ده‌رچونی مردو له‌گۆڕه‌کانیـان مانای به‌ڕه‌ڵڵا ی زیندانیـه‌کانـه‌ ،مردنی باوك و دایك له‌خه‌ودا ده‌ست کورتی و هه‌ژاری یـه‌ ، مردنی         کت وپڕ ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونی هه‌ژاره‌ ، نوێژ له‌سه‌ر مردو کرده‌وه‌ی ناڕه‌واو ناهه‌قه‌ ،خنکانی مردو له‌ناو ده‌ریـا مانای خنکانیـه‌تی له‌ ناو گوناهه‌کانی دا

    به‌شی شـه‌شـه‌م

    چه‌ند ووشـه‌یـه‌کی دیکه‌مان بۆتان هه‌ڵبژاردوه‌ وشی ئه‌که‌ینـه‌وه‌ ئومێده‌وارین به‌ دڵتان بێت :

    (1): مشك : مشك له‌خه‌ودا ئافره‌تێکی ڕه‌وشت خراپه‌ ، یـان ئافره‌تێکی نـه‌فره‌ت لێ کراوی جوله‌که‌یـه‌ ، یـان پیـاوێکی جوله‌که‌یـه‌  یـان دزه‌ ، مشکی زۆر رزقه‌ ئه‌وه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ مشکێکی زۆر له‌ ماڵیدایـه‌ رزقی فره‌وانترئه‌بێت ،ئه‌گه‌ر مشك له‌ ماڵی ده‌رچێت رزقی که‌م ئه‌بێ ،ئه‌وکه‌سه‌ی ببێته‌ خاوه‌ن مشکێك  خزمـه‌ت کارێکی ئه‌بێ ،مشکی ڕه‌ش و سپێ مانای شـه‌و و ڕۆژه‌ ، مشك ئه‌گه‌ر ڕه‌نگیـان وه‌ك یـه‌ك بێت ئافره‌تن ،هات و چۆی مشکی ڕه‌ش و سپی ته‌مـه‌ن درێژیـه‌ سپی ڕۆژه‌و ڕه‌شیش شـه‌وه‌ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ مشك که‌س و کارو منداڵی ناو ماڵن ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا مشکێ بکوژێ به‌سه‌ر ئافره‌تێکی خراپه‌ کار زاڵ ئه‌بێت ، ئه‌وکه‌سه‌ی به‌ تیر یـان به‌ به‌رد له‌ مشکێك بدات ئافره‌تیکێ خراپه‌ کار به‌ نـهێنی هه‌ڵده‌خه‌ڵه‌تێنێ ، بینینی مشکی زۆر له‌ جێیـه‌کی لار یـان له‌ ناو بیرێك مانای ته‌مـه‌ن کورتی یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی مشکی زۆر له‌ ماڵی دا ببینێ چه‌ند ئافره‌تێك ئه‌چنـه‌ ماڵی و ئه‌و ئافره‌تانـه‌  بێ سوودن ، وه‌رگرتنی پێستی مشك پاره‌یـه‌کی که‌مـه‌ له‌ ئافره‌تێکی خراپه‌کار.

    (2): مـیوه‌ : له‌ خه‌ودا ژن هێنانـه‌ یـان شوو ه‌ ، وه‌ك خوای گه‌وره‌ له‌قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌فه‌رموێ {{ ان اصحاب الجنة الیوم فی شغل فاکهون. چه که چه که لکی هم وازواجهم فی ظلال علی الارائك متکئون }} سوره‌تی یس// 55 و 56 ، مـیوه‌ی ته‌ڕ ڕزقێکی کاتی یـه‌ چونکه‌ زوو تێك ئه‌چێت  ، مـیوه‌ی ووشك رزقێکی زۆر و هه‌مـیشـه‌ی یـه‌ ، مـیوه‌ بۆ هه‌ژار ده‌وڵه‌مـه‌ند بونـه‌ و بۆ ده‌وڵه‌مـه‌ندیش پاره‌ی زیـاتره‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی ببینێ مـیوه‌ فڕێ ئه‌درێته‌ سه‌ری ئه‌و که‌سه‌ به‌  خێر خوازئه‌ناسرێ و به‌ ناو بانگ ئه‌بێت .

    (3):خه‌ڵوز : له‌ خه‌ودا پیـاوێکی ترسناکه‌ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ پاره‌ی حه‌رامـه‌ ،یـان رزقێکه‌ له‌ سولتانـه‌وه‌یـه‌  ،ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ خه‌ڵوز ئاگری گرت ئه‌و که‌سه‌ له‌لایـه‌ن سولتان یـان کاربه‌ده‌سته‌وه‌ تاقی کراوه‌ته‌وه‌ و زوڵمـیشی لێ کراوه‌ و به‌زۆر پاره‌ی لێ سه‌ندراوه‌  ، خه‌ڵوز له‌ زستان پاره‌یـه‌ ئه‌و که‌سه‌ی خزمـه‌ت کارێکی ڕه‌ش پێستی بدرێتێ ئه‌وه‌ چه‌ند کیسه‌یـه‌ك خه‌ڵوزی بۆ دێت ، ئه‌و شته‌ی له‌ ناو ئاگر بسوتێ بینینی باش نی یـه‌ .

    (4): ته‌ڵه‌ : پیـاوێکی که‌م ئیمان و ده‌ست بڕو فێڵ بازه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی ته‌ڵه‌ بۆ چۆله‌گه‌یـه‌ك دانێته‌وه‌  پیـاوێکی گه‌وره‌ هه‌ڵئه‌خه‌ڵه‌تێنێ ، ئه‌گه‌ر ئافره‌ت له‌ خه‌ودا بینی ته‌ڵه‌ دائه‌نێته‌وه‌  که‌ باڵنده‌یـه‌ك ئه‌گرێ  باڵنده‌که‌ یـه‌ك سه‌ر ئه‌فڕێ ،ئه‌و ئافره‌ته‌ حه‌ز ئه‌کات له‌ مێرده‌که‌ی منداڵی بێت به‌ڵام منداڵه‌که‌ له‌ ناو سگی نا چه‌سپێ ودروست نابێ .

    (5): چه‌ك : له‌ خه‌ودا سه‌رکه‌وتنـه‌ ، یـان لاچونی نـه‌خۆشی یـه‌ ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك  له‌ ناو خه‌ڵکێکی زۆری بێ چه‌ك دا چه‌کی هه‌ڵگرتبێ ئه‌و که‌سه‌ به‌ گوێره‌ی چۆنیـه‌تی جۆری چه‌که‌که‌ ئه‌بێته‌ سه‌رۆکی ئه‌و خه‌ڵکه‌ ، ئه‌گه‌ر بینی خه‌ڵکی ته‌ماشای ئه‌که‌ن و ئه‌ویش چه‌کی هه‌ڵگرتوه‌ ئه‌و خه‌ڵکه‌ حه‌سودی پێ ئه‌به‌ن ، ئه‌گه‌ر خه‌ڵکه‌که‌ هه‌موویـان پیرو به‌ ته‌مـه‌ن بوون  ئه‌وانـه‌ دۆست و هاورێن ،ئه‌گه‌ر گه‌نج بوون  ئه‌وانـه‌ دوژمنن ، ئه‌وه‌ی ببینێ چه‌کی هه‌ڵگرتوه‌و ئه‌توانێ به‌کاریشی بێنێ نیـازو مـه‌به‌ستی به‌دی دێت ،چه‌ك بۆ نـه‌خۆش مردنـه‌ ، له‌وانـه‌یـه‌ چاك سازی ئایین بێت ،ئه‌گه‌ر ترسی له‌گه‌ڵ بێت بۆ نـه‌خۆش چاك بونـه‌وه‌یـه‌ ،ئه‌گه‌ر سه‌فه‌ری کردبێت به‌ سه‌لامـه‌تی ئه‌‌گه‌ڕێته‌وه .

    (6): شـه‌کر : شـه‌کر له‌خه‌ودا خۆشی و شادی و چاك بوونـه‌وه‌ی نـه‌خۆش و نـه‌مانی خه‌م و خه‌فه‌ت و به‌ دی هاتنی هیواو ئامانجه‌ ، ئه‌گه‌ر ئافره‌تیش بێت  ئافره‌تێکی خانـه‌دانـه‌ ، ئه‌گه‌ر کوڕیش بێت ئه‌و کوڕه‌ زیره‌ك و داناو زانیـاره‌و  به‌شداری له‌ به‌هره‌و هونـه‌ری خه‌ڵکی دیکه‌ ده‌کات ، ئه‌گه‌ر پاره‌ش بێت پاره‌یـه‌کی حه‌ڵاڵه‌ ، شـه‌کر له‌ خه‌ودا پاره‌یـه‌ ، شـه‌کری زۆر ئاژاوه‌یـه‌ ، شـه‌کر فرۆشتن باش نی یـه‌ .

    (7): ماسی  : ئه‌گه‌ر ژماره‌ی بزانی ئه‌وه‌ ئافره‌ته‌ ، ئه‌گه‌ر ژماره‌ی نـه‌زانی ئه‌وه‌ پاره‌و ده‌ست که‌وته‌ ، نـه‌هه‌نگ وه‌زیری پاشایـه‌ چونکه‌ ده‌ریـا پاشایـه‌ و ماسیش سه‌ربازی پاشایـه‌ ، گرتنی ماسی یـه‌کی گه‌وره‌ خێرو به‌ره‌که‌ته‌  ، ئه‌و ماسی یـه‌ی تۆکڵه‌که‌ی نـه‌رمـه‌ بۆ ئه‌وکه‌سانـه باشـه‌ که‌ ئه‌یـانـه‌وێ خه‌ڵکی هه‌ڵ خه‌ڵتێنن ، ماسی باشـه‌ بۆ ئه‌و که‌سانـه‌ی نیـازی ژن هێنانیـان هه‌یـه‌ ، ماسی مردو له‌ناو ده‌ریـا باش نی یـه‌  چونکه‌ نیـازو مـه‌به‌ست به‌ دی نایـه‌ت ،  ماسی له‌سه‌ر جێی  خه‌ودا ببیندرێ  بۆ نـه‌خۆش و  بۆ ماسی گر باش نی یـه‌ ، ماسی گرتن له‌ ناو ئاوی مـه‌ند  خه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، ماسی خواردن به‌ کاڵی زۆر باشـه‌ ،ماسی سوێر واتا به‌ خێ گیروگرفته‌ ، ووتراوه‌ ئه‌گه‌ر ژماره‌ی ماسیـه‌کان بگاته‌ چوارئه‌وه‌ ئافره‌ته‌ ئه‌گه‌ر زیـاتریش بێت ئه‌وه‌ پاره‌و ده‌ست که‌وته‌ ، ماسی سوره‌وه‌ کراو به‌دی هاتنی داواکاری یـه‌ ، ماسی برژاویش سه‌فه‌ر ه‌ له‌پێناوی زانست و زانیـاری زیـاتر ،کڕینی ماسی له‌ ماسی گر یـان له‌ماسی فرۆش مانای  ژن هێنانـه‌ ، له‌ وانـه‌شـه‌ بینینی ماسی غه‌م و خه‌فه‌ت و نـه‌خۆشی بێت .

    (8): به‌رز بوونـه‌وه‌ :هه‌رچه‌ند سه‌رکه‌ویت و به‌رز ببیته‌وه‌ هه‌ر ئه‌وه‌نده‌ش داده‌به‌زی ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌ خه‌ودا ببینێ به‌رز بۆوه‌و چووه‌ ئاسمان که تا گه‌یشته‌ ئه‌ستێره‌کان و له‌پاشاندا بووه‌ ئه‌ستێره‌ له‌وانـه‌یـه‌ ببێته‌ والی یـان سه‌رۆك یـان له‌ژیـان و ‌مردن دا  پله‌و پایـه‌ێکی به‌رزی بدرێتێ که‌ شایـه‌سته‌یـه‌تی ،  چونـه‌ سه‌ر شاخ غه‌م و په‌ژاره‌یـه‌ یـان سه‌فه‌ره‌ ، سه‌رکه‌وتن باشـه‌و دابه‌زینیش باش نی یـه‌ ،

    (9): گۆشت : پارچه‌ گۆشت بۆ داهاتوو باش نی یـه‌ له‌ وانـه‌شـه‌  کاره‌ساتێکی  ڕابووردو بێت ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ گۆشت رزقێکی خێرایـه‌ یـان خۆشی و کامـه‌رانی یـه‌ ، یـان ئاشکرا بوونی نـهێنی یـه‌ ،گۆشتی کوتراو لێدراو به‌ چه‌قۆ بۆ گه‌نج هاوسه‌ره‌ و بۆ ئافره‌تی سك پڕیش کوڕه‌ ، یـان تێکه‌ڵ بوونی پاره‌یـه‌ له‌گه‌ڵ شـه‌ریك و ده‌رکه‌وتنی قازانجه‌ ، گۆشتی کوڵاو پاره‌یـه‌ گۆشتی کاڵ ئازارو ژان و نـه‌خۆشی یـه‌ کڕینی گۆشت له‌ قه‌ساب کاره‌ساته‌ ، گۆشتی ناسك وتازه‌ مردنـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی گۆشتی ئاده‌مـیزاد بخوات ئه‌وه‌ باسی ده‌کات ،ئافره‌ت گۆشتی خۆی بخوات زینا ده‌کات ، گۆشتی مانگای لاواز نـه‌خۆشی یـه‌ ، گۆشتی مار پاره‌یـه‌ له‌ دوژمنـه‌وه‌ دێت ، گۆشتی شێر پاره‌یـه‌ له‌ کار به‌ده‌سته‌وه‌ دێت گۆشتی باڵنده‌ی دڕنده‌وگۆشتی به‌راز پاره‌ی حه‌رامـه‌ ،گۆشتی کۆن باس ی مردوه‌ ، گۆشتی حوشتر پاره‌یـه‌ له‌ پیـاوێکی که‌له‌گه‌ت ودوژمنێکی به‌ تواناوه‌ دێت ، هه‌روه‌ها ئه‌وه‌ی گۆشتی حوشتر بخوات  له‌ کاربه‌ده‌سته‌وه‌ پاره‌ی بۆ دێت ، هه‌روه‌ها گۆشتی مانگا ماندوبوون و بێ ئیش وکاریـه‌ ، ئاسکه‌ی سه‌ربڕاو ئه‌گه‌ر پیسته‌که‌ی لێ کرابێته‌وه‌و گۆشته‌که‌ی پارچه‌  پارچه‌ کرابێت  مانای چاوپێکه‌وتنـه‌ به‌ که‌سێکی نـه‌ناسراو ، ئه‌گه‌ر گۆشتی ئاسکه‌که‌ پارچه‌ پارچه‌ نـه‌کرابێ کاره‌ساته‌ ، ئه‌گه‌ر ئاژه‌ڵی سه‌ربڕاو قه‌ڵه‌و بێت ده‌سکه‌وتی پاره‌یـه‌ ، خواردنی گۆشتی کاڵ باشـه‌ به‌ڵام ته‌نـها بینینی باش نی یـه‌ ، خواردنی گۆشتی کوڵاو پاره‌یـه‌ ، ئه‌گه‌رشێخێك بیخۆیت شکۆمـه‌ند و پایـه‌ به‌رز ئه‌بیت ، گۆشتی برژاو رزگاربوونـه‌ له‌ مـه‌ترسی ، گۆشتی مریشك پاره‌یـه‌ له‌ ئافره‌تێکه‌وه‌ دێت ، گۆشت هێمن بوونـه‌وه‌یـه‌ بۆ ئه‌و که‌سانـه‌ی توڕه‌ن  ، چاك بونـه‌وه‌ی یـه‌ بۆ نـه‌خۆش و لاچون و نـه‌مانی خه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، گۆشتی باڵنده‌ باشـه‌ له‌وانـه‌یـه‌ به‌هه‌شت بێت وه‌ك خوای گه‌وره‌ له‌ قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌فه‌رموێ {{ وفاکهة مما یتخیرون ، ولحم طیر مما یشتهون }} سوره‌تی  الواقعة // 21 ، گۆشتی ماسی رزقێکی خێراو حه‌ڵاڵه‌ ، گۆشتی ئاده‌مـیزاد سه‌رکه‌وتنـه‌ به‌سه‌ر دوژمن ،  خوێن و گۆشتی نـه‌ناسراو و  ئاژاوه‌یـه‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی گۆشتی زیـادی خۆی بخوات  ئه‌وه‌ قازانجه‌که‌ی ئه‌خوات و سه‌رمایـه‌که‌ی بۆ ئه‌مێنێته‌وه‌ ، گۆشتی کوڵاو بۆ هه‌ژار پاره‌و ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونـه‌  .

    (10): تاریکی :  له‌خه‌ودا ڕێ وون و سه‌رسووڕمانـه‌ ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك کافر بێت و له‌ خه‌ودا ببینێ چوه‌ ڕۆشنایی ئه‌و که‌سه‌ ئه‌بێ به‌ موسڵمان ، یـان تۆبه‌ ئه‌کات و ڕێگه‌ی ڕاست ئه‌گرێته‌ به‌ر ، ئه‌گه‌ر له‌زیندان دا بێت به‌ڕه‌ڵڵا ئه‌کرێت ،تاریکی مانای زوڵمـه‌ ، کێ بچێته‌ تاریکی ئه‌و که‌سه‌زوڵم ئه‌کات ، ئه‌وه‌ی تاریکی ببینێ زو‌ڵمـی لێ ئه‌کرێ له‌وانـه‌یـه‌ تاریکی مانای تاریکی دڵ و چاو بێت .

    به‌شی (7)

    له‌م به‌شـه‌دا چه‌ند ووشـه‌یـه‌کی دیکه‌تان بۆ شی ئه‌که‌مـه‌وه‌ :

    (1): گۆڕ :: گۆڕ له‌خه‌ودا زیندانـه‌ ، زیندانیش گۆڕه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ببینێ به‌ زیندویی له‌ ناو گۆڕ دانیشتوه‌  ئه‌و که‌سه‌ دست گیر ئه‌کرێت و زیندانی ئه‌کرێت ،دروست ی گۆڕ له‌خه‌ودا مانای ئاوه‌دان ه‌وه‌ی خانوه‌  ، گۆڕهه‌ڵکه‌ندن له‌ لایـه‌ن بێ هاوسه‌ران   ژن هێنانـه‌ یـان شو ه‌ ، گۆڕهه‌ڵکه‌ندن له‌ شوێنێکی بێ دیوه‌ردا مانای دونیـای داهاتوه‌ ، چونـه‌ ناو گۆڕه‌که‌ش مردنـه‌ ،گۆڕی ناسراو کارێکی ڕه‌وایـه‌ و گۆڕی نـه‌ناسراویش کارێکی ناڕه‌وایـه‌ ، گۆڕ هه‌ڵکه‌ندن له‌ سه‌ربان ته‌مـه‌ن درێژی یـه‌ ،ئه‌وه‌ی سه‌ردانی گۆڕستان بکات سه‌ردانی که‌سێکی به‌ند کراو ئه‌کات ، له‌ خه‌ودا باران ببارێته‌ سه‌ر گۆڕ ئه‌وه‌ ڕه‌حمـه‌تی خوای گه‌وره‌یـه‌ ، تێك دانی گۆڕێکی به‌ تاڵ مانای چاك بونـه‌وه‌ی نـه‌خۆشـه‌ یـان ته‌مـه‌ن درێژی یـه‌ ،ئه‌و که‌سه‌ی به‌ زیندویی له‌ ناو گۆڕێك دا بنێژرێ  کارو باری تێك ئه‌چێت ، هه‌ڵکه‌ندنی گۆڕێك وپشکنین و گه‌ڕان به‌دوای ته‌رمـه‌که مانای په‌یڕه‌و ی رێبازی ئه‌و مردوه‌یـه‌ ئه‌گه‌ر مردوه‌که‌ زانا بوبێت ئه‌وه ی خه وه كه شی بینیوه و به دوای ته رمـه كه گه ڕاوه ئه ویش  زانا ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر مردوه‌که‌ ده‌وڵه‌مـه‌ند بوبێت ئه‌ویش ده‌وڵه‌مـه‌ند ئه‌بێت .

    (2): ماچ :: له‌ خه‌ودا ماچ زاڵ بوونـه‌ به‌سه‌ر دوژمن ، ماچ ی پیـاو به‌دی هاتنی ئاواته‌ ، ماچ ی منداڵێکی ساوا یـان بچکۆله مانای په‌یوه‌نی پته‌وه‌ له‌ گه‌ڵ باوکی ئه‌و منداڵه‌ ، ماچ ی ئافره‌ت مانای هاو‌ڕێیـه‌تی و دۆستایـه‌تی ه‌ ‌ له‌گه‌ڵ هاوسه‌ری ئه‌و ئافره‌ته ، ئه‌گه‌ر پیـاوێکی ئاینی یـه‌کێکی جوان ماچ کات مانای قوڕئان خوێندنـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ خوای گه‌وره‌ ماچی ئه‌کات ئه‌و که‌سه‌ پیـاو چاکه‌ و خوای گه‌وره‌ ڕازی یـه‌ له‌ کرده‌وه‌کانی ، مردو ماچ که‌یت یـان مردو ماکات هه‌ردوکی ده‌سکه‌وتی پاره‌یـه‌ .

    (3): بیبه‌ر :: ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا بیبه‌ر بخوات ژه‌هری ئه‌درێتێ یـان کرده‌وه‌یـه‌کی ناپه‌سه‌ند ئه‌کات ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا بیبه‌ر بخوات ئیش و کارێکی زۆر ئه‌کات و ماندو ئه‌بێت و پاره‌ی ده‌ست ئه‌که‌وێ ، بیبه‌ری زۆر ئه‌گه‌ر نـه‌خورێ پاره‌یـه‌ ئه‌گه‌ر بخورێ غه‌م و خه‌فه‌ته‌ چونکه‌ قوڕگ ئه‌سوتێنێ .

    (4): هه‌ور :: بینینی هه‌ور له‌ خه‌ودا مانای سه‌فه‌ره‌ به‌ ڕێگه‌ی ده‌ریـاوه‌ ، هه‌روه‌ها سه‌رکه‌وتنی ئیمان دارو مردنی نـه‌خۆشـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی بچێته‌ سه‌ر هه‌ور ئه‌گه‌ر نـه‌خۆش نـه‌بێت سه‌فه‌ر ئه‌کات ئه‌گه‌ر بێ هاوسه‌ر بێت زه‌ماوه‌ند ئه‌کات .

    (5): ترێ  ::  ترێ له‌خه‌ودا رزقێکی باش و هه‌مـیشـه‌ی یـه‌ ، ئه‌گه‌ر له‌کاتی خۆی دا نـه‌بێت رزقێکی حه‌رامـه‌ و له‌ پیش کاتی ده‌ست نیشان کراو ئه‌گاته‌ ده‌ستی ، ترێ ی ڕه‌ش رزقێکی کاتی یـه‌ ، ئه‌گه‌ر له‌کاتی خۆی دا بێت غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ئه‌گه‌ر له‌ کاتی خۆی دا نـه‌ بێت نـه‌خۆشی یـه‌ ، ترێ ی هه‌ڵواسراو به‌ داره‌وه‌ ترسه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ ده‌رگای ده‌سه‌ڵات دار یـان سوڵتان ترێ وه‌ر بگرێت لێ ی ئه‌درێ  ، ترێ ی سپی زۆر باشـه‌ به‌ تایبه‌تی بۆ نـه‌خۆش ، خوا‌ردنی ترێ له‌خه‌ودا مانای مـه‌ی خواردنـه‌وه‌یـه       مـه‌ی خواردنـه‌وه‌ ش له‌خه‌ودا مانای ترێ خواردنـه‌ .

    (6): کوێر بوون :: کوێر بوون له‌خه‌ودا مانای لا دانـه‌ له‌ڕێ ێ ڕاست و له‌ئایین ، هه‌روه‌ها کوێر بوون ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ببینێ کوێر بووه‌ قوڕئانی له‌بیر ئه‌چێته‌وه‌ ، یـه‌کێك ببینێ ئاده‌مـیزادێك کوێری کرد ئه‌و ئاده‌مـیزاده‌ی لێ وون ئه‌بێ ، کوێر بوونی بێ ئیمان گۆڕینی بیرو باوه‌ڕیـه‌تی ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ببینێ هه‌ردو چاوی کوێر بوو په‌یوه‌ندی به‌ خوای گه‌وره‌وه‌ لاواز ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر ده‌وله‌مـه‌ند بێت پاره‌ی نامێنێ و ده‌ست کورت ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر ده‌ست کورت و هه‌ژاریش بێت باری ژیـانی  ئه‌گۆڕدرێ و ده‌وڵه‌مـه‌ند ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر ئاواره‌ له‌ خه‌ودا کوێر بێت ناگه‌ڕێته‌وه‌ وڵاته‌که‌ی .                                        (7): ڵاڵ بوون :: له‌ خه‌ودا خراپه‌کاری و به‌دکاری یـه‌ له‌ ئایین دا ، کێ له‌ خه‌ودا ڵاڵ بێت جوێن به‌ پیـاو چاکان ئه‌دات ، یـان ئاده‌مـیزادێکی به‌د کاره‌ ، که‌ڕ بوونیش نـه‌زانی و نـه‌فامـی یـه‌ ، ڵاڵ بوون بۆ ئافره‌ت باشـه‌ ، ئه‌وه‌ی له‌ خه‌ودا زمانی بگیرێ رزقی فره‌وانتر ئه‌بێت و به‌سه‌ر دوژمنانی دا زاڵ ئه‌بێت .

    (8): وێران بوون یـان ڕوخان یـان کاول بوون :: له‌ خه‌ودا جیـابوونـه‌وه‌و مردنی که‌س و کاره‌ ، وێران بوونی شارمانای مردنی ده‌سه‌ڵات دار یـان گه‌وره‌ی شاره‌که‌یـه‌ هه‌روه‌ها مردنی ده‌سه‌ڵات دار یـان گه‌وره‌ی شار مانای وێران بوونی شاره‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی خۆی له‌ ناو که‌لاوه‌دا ببینێ چاره‌نوسی له‌ گه‌ڵ مـیلله‌تێك دا ئه‌بێت ناتوانێ له‌گه‌ڵیـان دا بژێ ، ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ شارێك به‌ هۆی بوومـه‌له‌رزه‌وه‌ وێران بوو ئه‌و که‌سه‌ حوکمـی کوشتنی یـه‌کێك ئه‌دات ، ئه‌گه‌ر گوندێکی ئاوه‌دان کراوه‌  وێران بێت و کێلگه‌کانی کشت و کاڵی په‌کیـان بکه‌وێت کاره‌ساتێك ڕووئه‌دات ، ئه‌گه‌ر گوندێك به‌ ئاوه‌دانی و به‌ ڕێك و پێکی ببیندرێ مانای ئه‌وه‌یـه‌ دانیشتوانی گونده‌که‌ ئیمان دارن ، ڕوخانی دیواری خانو به‌ هۆی لافاو مانای مردنی ئافره‌تێکه‌ ، ئه‌وه‌ی ببینێ خانوه‌که‌ی ڕوخایـه‌ سه‌ری ئه‌گه‌ر تۆزو خۆڵی له‌ گه‌ڵ دا ‌بێت ئه‌وه‌ سورێژه‌یـه‌ ئه‌گه‌ر هیچی    له‌ گه‌ڵ دا نـه‌بێت کاره‌ساته‌ ، ئاوه‌دان ه‌وه‌ی خانوی ڕوخاو بۆ ئایین و بۆ ژیـان باشـه‌ ، ڕوخانی خانو به‌ هۆی باو هه‌وا مانای یـه‌کێك به‌ ده‌ستی کاربه‌ده‌ستێکی زۆردار ئه‌مرێ ،ڕوخاندی خانو یـان بیناێێکی کۆن غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، ئه‌گه‌ر ئافره‌ت له‌خه‌ودا ببینێ خانوه‌که‌ی ڕوخا هاوسه‌ره‌که‌ی ئه‌مرێ ، هه‌موو جۆره‌ شکان و وێران بوون و روخانی خانو و دیوار کاره‌ساته‌ ، ده‌سه‌ڵات دار ئه‌گه‌ر ببینێ خانوه‌که‌ی ڕوخا له‌سه‌ر کورسی حوکم لا ئه‌بردرێ .

    (9): مـه‌ڕ ::مـه‌ڕ له‌ خه‌ودا کوڕێکه‌  ئامۆژگاری یـه‌کانی دایك و باوکی  په‌یڕه‌و ئه‌کات ، ئه‌و که‌سه‌ی هاوسه‌ره‌که‌ی دوگیـان بێت و مـه‌ڕی بدرێتێ کوڕیـان ئه‌ بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی مـه‌ڕێك سه‌رببڕێت  کوڕی خۆی یـان کوڕی یـه‌کێك له‌ خزمـه‌کانی ئه‌مرێ .

    (10):که‌وتنـه‌ ناو ئاو ::  ئه‌وه‌ی له‌ خه‌ودا بکه‌وێته‌ ناو ئاوێکی قول و دابه‌زێته‌ خواره‌وه‌و نـه‌گاته‌ بن ئاو ئه‌و که‌سه‌ زۆر ئه‌ژێ و زۆر ئه‌بینێ چونکه‌ ده‌ریـا دونیـایـه‌ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ که‌وتنـه‌ ناو ئاو خێرو خۆشی دێنێ .

    (11):پرچ یـان قژ ::  له‌ خه‌ودا پاره‌و ته‌مـه‌ن درێژی یـه‌ ، درێژ بوونی قژی سه‌ر مانای ته‌مـه‌ن درێژی یـه‌ به‌ تایبه‌تی بۆ ئافره‌ت ، که‌زی قه‌رزه‌ ، لابردنی توکی سمێڵ و بن هه‌نگڵ نـه‌مانی قه‌رزه‌ یـان نـه‌مانی غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ،هه‌روه‌ها که‌زی به‌ مانای پاره‌ کۆه‌وه‌ش دێت ، ده‌رچونی توك له‌ جێ ی نا ئاسایی باش نی یـه‌ ، سه‌رتاشین له‌کاتی حه‌ج دا هێمنی و ئاسایشـه‌ ، درێژ بوونی قژی سه‌رباز مانای باش بوون و زیـاد بوونی چه‌که‌که‌یـه‌تی ، ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ قژی وه‌ك پرچی ئه‌سپه‌ ئه‌گه‌ر دز بێت ئه‌گیرێ  یـان قژی وه‌ك توکی به‌رازی لێ بێت توشی غه‌م و په‌ژاره‌ ئه‌بێت ،غه‌مبار پرچی درێژ بێت غه‌مـه‌که‌ی زیـاد ئه‌کات و غه‌مبار تر ئه‌بێ ، یـه‌کێك دڵخۆش و کامـه‌ران بێت و له‌ خه‌ودا ببینێ قژی درێژ بووه‌ زیـاتر دڵخۆش و کامـه‌ران ئه‌بێت ، ئافره‌ت پرچی ڕه‌ش بێت هاوسه‌ره‌که‌ی خۆشی ئه‌وێ ، ئافره‌ت سه‌رپۆشـه‌که‌ی لادات هاوسه‌ره‌که‌ی لێ دوور ئه‌که‌وێته‌وه‌ ، ئه‌گه‌ر به‌رده‌وام ببینێ سه‌ری ڕووته‌ هاوسه‌ره‌که‌ی بۆ ناگه‌ڕێته‌وه‌ ، ئه‌گه‌ر هاوسه‌ریشی نـه‌بێت که تا مردن شو ناکات ، درێژ بوونی توکی بن هه‌نگڵ مانای به‌دی هاتنی نیـازو مـه‌به‌ست و ئایین پاکی یـه‌ ، ئه‌گه‌ر ئه‌سپێ ی تیـا بێت ئه‌وه‌ منداڵه‌ ، ڕوتانـه‌وه‌ و که‌م بونـه‌وه‌ی توکی سه‌ر باش نی یـه‌ ،          توك لابردن کاره‌ساته‌ ، قژ چه‌ور به‌ ڕۆن جوانی یـه‌ ، ده‌رچونی توك له‌ ناو ده‌ست زۆر باشـه‌  ، ئه‌توانین بڵێین قژی سه‌ ر که‌س و کارو هاوسه‌رو کشت وکاڵ و پاره‌یـه‌ ، که‌زی ئافره‌ت پاره‌ کۆ ه‌وه‌یـه‌ ، ده‌رهێنانی ئه‌سپێ له‌ ناو قژی سه‌ر مانای ده‌ری به‌د کارانـه‌ له‌ ناوچه‌که‌ ، پرچی جوان کرده‌وه‌ی چاك  ده‌رده‌بڕێ ، ئافره‌تی نـه‌خۆش له‌ خه‌ودا که‌زی بۆ بکرێت ئه‌مرێ ، پرچی پیـاو جوانی و پاره‌ی هه‌مـیشـه‌ی یـه‌ ، سپی بوونی توکی گیـان بۆ ده‌وڵه‌مـه‌ند زه‌ره‌رو زیـانـه‌ ،ئافره‌ت ببینێ پرچی ڕه‌ش بووه‌ به‌ پاره‌ی هاوسه‌ره‌که‌ی ده‌وڵه‌مـه‌ند ئه‌بێت

    به‌شی هه‌شته‌م

    (1): هه‌سانـه‌وه‌ :: هه‌سانـه‌وه‌ ‌له‌پاش ماندو بوون و هه‌ژاری و ده‌ست کورتی ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونـه‌ ، هه‌سانـه‌وه‌ له‌ خه‌ودا بۆ نـه‌خۆش مردنـه‌ ، له‌وانـه‌یـه‌ گیروگرفتیش بێت .

    (2): به‌هار :: له‌خه‌ودا پاره‌یـه‌ ، یـان کوڕێکی ته‌مـه‌ن کورته‌ ،  یـان ئافره‌تێکه‌ هاوسه‌ریـه‌تی که‌م ئه‌خاێنێ ، یـان ده‌سه‌ڵاتێکه‌و بۆ ماوه‌یکی که‌م به‌رده‌وام ئه‌بێت  ، به‌ گشتی ئه‌توانین بڵێین به‌هار خۆشی و شادی و کامـه‌رانیکی که‌م خایـانـه‌ و زۆر زوو له‌ ناو ئه‌چێ و نامێنێ .

    (3):  مافور یـان فه‌رش :: له‌ خه‌ودا ئافره‌تێکی ڕه‌وشت پاکه‌ یـان پله‌و پایـه‌ی به‌رزی ئایینـه‌ .

    (4): دابه‌زین یـان که‌وتن ::ئه‌گه‌ر له‌سه‌ره‌وه‌ بۆ خواره‌وه‌ بێت مانای ئه‌وه‌یـه‌ بارو دۆخ له‌ باشـه‌وه‌ به‌ره‌و خه‌راب ئه‌چیت ، یـان له‌ئافره‌تێکه‌وه‌ بۆ ئافره‌تێکی تر  یـان له‌ پیشـه‌یـه‌که‌وه‌ بۆ پیشـه‌یـه‌کی تر یـان له‌ وڵاتێکه‌وه‌ بۆ وڵاتێکی تریـان له‌ مـه‌زهه‌بێکه‌وه‌ بۆ مـه‌زهه‌بێکی ترئه‌گۆڕدرێ ، ئه‌گه‌ر خواردنێکی خۆش یـان پیـاو چاکێك دابه‌زێته‌ خواره‌وه‌ مانای ئه‌وه‌یـه‌ بارو دۆخ به‌ره‌و باشی ئه‌چێت  دابه‌زین  بۆناو که‌لاوه‌یـه‌ك  یـان  بۆئاژه‌ڵێکی دڕنده‌ باش نی یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ سه‌ربان  بکه‌وێته‌ خواره‌وه‌و ده‌ست و قاچی بشکێ خۆی یـان ماڵ و موڵکی یـان هاوڕێیـه‌کی  زه‌ره‌ریـان لێ ئه‌که‌وێت.

    (5): پۆلیس  :: له‌ خه‌ودا پادشای ڕوح کێشانـه‌ ، یـان غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، پۆلیس له‌گه‌ڵ هاوڕێکانی بێت ترس و خه‌فه‌ت و ئازارو مـه‌ترسی یـه‌ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ پۆلیس ده‌سه‌ڵات دارێکی شـه‌ڕ خواز و فێڵ بازه‌ .

    (6): ئه‌ستێره‌ ::  له‌ خه‌ودا مـه‌زنترین و به‌شـه‌ڕه‌ف ترین که‌سه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ ماڵی خۆی دا ئه‌ستێره‌ی گه‌شاوه‌ ببینێ چه‌ند سه‌رۆك و پێشـه‌وا له‌ ماڵی دا کۆده‌بنـه‌وه‌ ،ئه‌گه‌ر ئه‌ستێره‌کان گه‌شاوه‌ نـه‌بوون  ئه‌و سه‌رۆك و پێشـه‌وایـانـه‌ بۆ کاره‌سات کۆده‌بنـه‌وه‌ ، که‌وتنی ئه‌ستێره‌ له‌ ئاسمانـه‌وه‌ بۆ خواره‌وه‌ مانای ئه‌وه‌یـه‌ له‌و جێ یـه‌ دا پێشـه‌وایـه‌ك کاره‌ساتێکی به‌سه‌ر دێت ،ئه‌ستێره‌  پیـاوی زاناو ده‌وڵه‌مـه‌ندو به‌هێزو ده‌سه‌ڵات دارو شـه‌ڕه‌ف مـه‌نده‌ ، بینینی ئه‌ستێره‌ی زۆر له‌ماڵه‌وه‌ مانای منداڵی زۆره‌ ، بینینی حه‌وت ئه‌ستێره‌ گه‌شاوه‌کان له‌ ئاسمان دا مانای پیشـه‌و بازرگانی وزانست وده‌سه‌ڵاته‌ ، بینینی ئه‌ستێره‌یـه‌کی گه‌شاو خێروخۆشی یـه‌ .

      نـه‌مانی ئه‌ستێره‌ له‌ ئاسمان دا بۆ ده‌وڵه‌مـه‌ند زیـان وزه‌ره‌ر وهه‌ژاری یـه‌  بۆ هه‌ژاریش  مردنـه‌ ،  ئه‌و که‌سه‌ی  ئه‌ستێره‌ی  له‌سه‌ر  سه‌ر دا  بێت له‌ هاوڕێکانی باشتر ده‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی سواری ئه‌ستێره‌ بێت پله‌و پاییـه‌ی به‌رز ئه‌بێت  ، ئه‌ستێره‌ی ناو ماڵ باش نی یـه‌ ، ئه‌وه‌ی ئه‌ستێره‌ بخوات پاره‌ی خه‌ڵکی ئه‌خوات ، قووت دانی ئه‌ستێره‌ جنێو دانـه‌ به‌ پیـاو چاکان ، مژینی ئه‌ستێره‌ فێربوون و وه‌رگرتنی زانسته‌ له‌ زانایـان ، بڵاوبوونـه‌وه‌ی ئه‌ستێره‌ مردنی پاشایـه‌ یـان روودانی جه‌نگه‌ ، ژماره‌یـه‌کی زۆر ئه‌ستێره‌ بکه‌وێته‌ خواره‌وه‌ مانای زۆر که‌س ئه‌مرێ یـان ئه‌و که‌سه‌ی خه‌وه‌که‌ی بینیوه ‌که‌چه‌ڵ ئه‌بێت ، بینینی ئه‌ستێره‌ به‌ ڕۆژ ئاشکرا بوونی کرده‌وه‌ی نـهێنی و ڕیسوا بوونـه‌ ، ئه‌ستێره‌ی سه‌ر له‌ به‌یـانی زه‌ماوه‌نده‌ .

    (7) : ڕیگا  :: ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ له‌ ڕێ ی خۆیداوه‌ ئه‌و که‌سه‌ باری ئایینی باش نی یـه‌ ، ده‌سه‌ڵات دار یـان کاربه‌ده‌ست به‌ ڕێ ی سه‌خت دا بڕوات دادپه‌روه‌ری ڕه‌وای باڵی به‌سه‌ر ناوچه‌که‌دا ئه‌کێشێ ، ڕێگه‌ی ڕاست کتێبی خواو سونـه‌تی پێغه‌مبه‌ره‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی به‌ڕیگای ڕاست دا بڕوا خوای گه‌وره‌ هیدایـه‌تی ئه‌دات ، ڕێگه‌ی زۆرو جۆراو جۆر دوو دڵی و سه‌ر سوڕمانـه‌ ، ڕێگای ده‌ریـا ڕزگار بوونـه‌ له‌ ناخۆشی وگیروگرفت یـان ده‌ست که‌وتی حه‌ڵاڵه‌ ، ڕێگای دۆڵ و چه‌م مانای هه‌ڵخه‌ڵه‌تاندن و فێڵ بازی یـه‌ ، ڕێگای بناری شاخ ڕزگار بوونـه‌ له‌ گیروگرفت یـان سه‌فه‌ره‌ .

    (8): توینیـه‌تی ::  له‌ خه‌ودا مانای وه‌ستانی بیناکاری و کشت و کاڵه‌ ،  هه‌روه‌ها ده‌ست کورتی و هه‌ژاری و نـه‌مانی قازانجه‌ ، ئه‌ڵێن توینی بوون خراپه‌کاریـه‌ له‌بواری ئایین دا ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك توینی بێت و بیـه‌وێت له‌ ئاوی ڕوبار بخواته‌وه‌ و خۆی ئاوه‌که‌ نـه‌خواته‌وه‌ له‌ غه‌م وخه‌فه‌ت ڕزگاری ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر توینی بێت و نـه‌توانێ له‌ ئاوی ڕوبار بخواته‌وه‌  هیواو نیـازو مـه‌به‌ستی به‌دی ناێێت ، کوڕ و کچی گه‌نج له‌ خه‌ودا ببینن توینیـانـه‌ پێویستیـان به‌ هاوسه‌ر هه‌یـه‌ .

    (9): پژمـین یـان پشمـین ::  له‌خه‌ودا دووپات ه‌وه‌ی کارێکه‌ که‌ گومانی لێ ئه‌کرێت  پژمـین مانای مردنی نـه‌خۆشـه‌  یـان غه‌م و خه‌فه‌ته‌  ئه‌وکه‌سه‌ی  له‌ خه‌ودا بپژمێ له‌ ته‌نگانـه‌دا بێت ڕزگاری ئه‌بێت ،ئه‌گه‌ر هه‌ژار بێت خه‌ڵکی یـارمـه‌تی ئه‌ده‌ن و دوعای خێری بۆ ئه‌که‌ن ، دوور نی یـه‌ پژمـین هه‌ڵامـه‌ت بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی یـه‌ك جار به‌توندی بپژمێ باش نی یـه‌ .

    (10): هه‌نگوین :: پاره‌یـه‌کی حه‌ڵاله‌ ، هه‌روه‌ها  شیرینی ئایین و قوڕئان خوێندن و کرده‌وه‌ی چاکه ، هه‌نگوین له‌ ئاسمانـه‌وه‌ ببارێت مانای ئه‌وه‌یـه‌ ئایین له‌ بوارێکی چاك دایـه‌ ، ئه‌ڵێن له‌وانـه‌یـه‌ هه‌نگوین غه‌م و خه‌فه‌ت و گیروگرفت و حه‌سودی بێت چونکه‌ هه‌نگوین مێش و زه‌رده‌واڵه‌و مێروله‌ کۆ ئه‌کاته‌وه‌ ، هه‌نگوینی پاڵاوتراو له‌سه‌ر ئاگر مانای خێرو خۆشی یـه‌ یـان پاره‌یـه‌کی حه‌ڵاڵه‌و زه‌کاتی له‌سه‌ر دراوه‌ ، یـان رێگه‌یـه‌کی پاك و ڕاسته‌ ، نـه‌خۆش له‌ خه‌ودا هه‌نگوین بخوات چاك ئه‌بێته‌وه‌ ، خواردنی نان به‌ هه‌نگوین ده‌ست که‌وتێکی به‌رده‌وامـه‌ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ هه‌نگوین ماچ ی خۆشـه‌ویسته‌ .

    (11): به‌ندیخانـه‌ یـان زیندان :: به‌ندیخانـه‌ی شـه‌ریعه‌ت بێت ئه‌وه‌ پێداویسته‌کانی ئایینـه‌ ،  به‌ندیخانـه‌ی ده‌سه‌ڵات دار بێت غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، زیندانی نـه‌ناسراو دونیـایـه‌ به‌ندیخانـه‌ ژنێکی مـه‌کر بازه‌ یـان مانای بێ ده‌نگی یـه‌  یـان پیلان گێڕانـه‌ بۆ دوژمنان ، به‌ندیخانـه‌ گۆڕه‌ یـان هه‌ژاری یـه‌ یـان بینینی دۆست و خۆشـه‌ویسته‌ ، ده‌رچون له‌ به‌ندیخانـه‌ مانای رزگار بوونـه‌ له‌ نـه‌خۆشی ، ئه‌ گه‌ر یـه‌کێك به‌ڕاستی له‌ به‌ندیخانـه‌دا بێت وله‌خه‌ودا ببینێ ده‌رگای زیندانـه‌که‌ی کراوه‌ته‌وه‌ و ڕوناکی دێته‌ ژووره‌وه‌ یـان ببینێ سه‌ره‌وه‌ی زیندانـه‌که‌ی نـه‌ماوه‌ ئه‌و  که‌سه‌ له‌ به‌ندیخانـه‌ رزگاری ئه‌بێت و به‌ڕه‌ڵڵا ئه‌کرێت ، به‌ندیخانـه‌ یـان زیندان بۆ نـه‌خۆش مردنـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ له‌ زیندانی ده‌سه‌ڵات دار دا به‌ستراوه‌ته‌وه‌ کاره‌ساتێکی به‌سه‌ر دێت یـان غه‌مباره‌و حه‌ز ئه‌کات غه‌مـه‌که‌ی نـه‌مێنێ ، له‌ زیندان مانـه‌وه‌ مردنـه‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی له‌ماڵی خۆی دا ببه‌سترێته‌وه‌ رزقی فره‌وان ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ مالێکی نـه‌ناسراودا ببه‌سترێته‌وه‌ ژنێکی ده‌وڵه‌مـه‌ند ئه‌خوازێ و سوود له‌ پاره‌که‌ی وه‌رئه‌گرێت و کوڕیشی ئه‌بێ ، له‌وانـه‌یـه‌ به‌ندیخانـه‌ دۆزه‌خ بێت .

    ئه‌مـه‌ی باسمان کرد هه‌ڵبژارده‌ی ئه‌م به‌شـه‌ بوو که تا به‌شێکی تر به‌خواتان ئه‌سپێرین خواتان له‌ گه‌ڵ.

    به‌شی نۆیـه‌م

    (1) : ده‌ریـا :: له‌ خه‌ودا ده‌سه‌ڵات دار یـان لێپرسراوێکی به‌ هێزو به‌ تواناو ترسناك و دادپه‌روه‌ره‌ و خه‌ڵکی پێویستیـان پێ یـه‌تی ، ده‌ریـا بۆ بازرگان کاڵه‌و شت و مـه‌که‌ ،

    بۆ کرێکاریش خاوه‌ن کاره‌که‌یـه‌تی ، بینینی ده‌ریـا مانای به‌ دی هاتنی هیواو ئامانج و مـه‌به‌سته‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی بچێته‌ ناو ده‌ریـاوه‌ ئه‌چێته‌ده‌سه‌ڵات دار یـان کار به‌ده‌ست ، دانیشتن یـان پاڵ که‌وتن له‌سه‌ر ئاوی ده‌ریـا مانای ده‌ست خستنـه‌ ناو کارو باری ده‌سه‌ڵات داره‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی هه‌موو ئاوی ده‌ریـا بخواته‌وه‌ ته‌مـه‌ن درێژ ئه‌بێت و  دونیـای ده‌ست ئه‌که‌وێ ، ئه‌و که‌سه‌ی که تا توینێتی ئه‌شکێ ئاوی ده‌ریـا بخواته‌وه ته‌مـه‌ن درێژ ئه‌بێت و هه‌ندێ پاره‌شی له‌ ده‌سه‌ڵات داره‌وه‌ پێ ده‌گات ، هه‌روه‌ها خواردنـه‌وه‌ی ئاوی ده‌ریـا مانای فێربوونی ئه‌ده‌به‌ ، هه‌ڵگرتنی ئاوی ده‌ریـا به‌ تاس یـان به‌ قاب یـان  به‌ مـه‌نجه‌ڵ  (.....هتد) زۆر باشـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ ده‌ریـا بپه‌ڕێته‌وه‌ له‌ دوژمنـه‌که‌ی پاره‌ وه‌رئه‌گرێت ، ئاوی ده‌ریـا بگاته‌ گه‌ڕه‌کێك و زیـانی نـه‌ بێت بۆ دانیشتوانی گه‌ڕه‌که‌که‌ مانای ئه‌وه‌یـه‌ کاربه‌ده‌ست یـان ده‌سه‌ڵات دار سه‌ردانیـان ئه‌کات و پاره‌یـان ئه‌داتێ ، خواردنـه‌وه‌ی ئاوی ده‌ریـا گوناه و غه‌م و خه‌فه‌ت ناهێڵێ ، ئه‌و که‌سه‌ی مـیز بکاته‌ ناو ده‌ریـا به‌رده‌وام ئه‌بێت له‌ گوناه ، بینینی ده‌ریـا له‌ دوره‌وه‌ باش نی یـه‌ ، به‌رزبوونـه‌وه‌ی ئاوی ده‌ریـا که تا که‌نار مانای زوڵم و زۆرداری کاربه‌ده‌سته‌ و باش نی یـه‌ ، که‌م بوونـه‌وه‌ی ئاوی ده‌ریـا لاواز بوونی کاربه‌ده‌سته‌ ، که‌وتنـه‌ ژێر ئاوی ده‌ریـا غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، ئه‌گه‌ر ئاوه‌که‌ش پاك نـه‌بێت ئه‌وه‌ خه‌راپ تره‌ ، مـه‌له‌وان له‌ ناو ئاوی ده‌ریـا هه‌وڵدانـه‌ بۆ ده‌رچون له‌ گیرو گرفت ، وون بوونیش له‌ناو ئاوه‌که‌ و یـان مردن و خنکان له‌ناو ده‌ریـا شـه‌هید بوونـه ، چونکه‌ خنکاو شـه‌هیده‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی بکه‌وێته‌ ناو ئاوی ده‌ریـاو نـه‌خنکێ جار به‌جار سه‌ری ده‌ربهێنێته‌ ده‌ره‌وه‌ کاروباری دونیـای زۆر ئه‌بێت ، له‌وانـه‌یـه‌ پاره‌و ڕزقی ده‌ست که‌وێت  له‌ وانـه‌شـه‌ گوناهی زۆر بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی ئاوی ده‌ریـا بخاته‌ ناو پاپۆڕێك که تا پڕ ئه‌بێت ئه‌و که‌سه‌ کوڕێکی ئه‌بێت زۆر ئه‌ژێ ،ئه‌و که‌سه‌ی ئاوی ده‌ریـا بخواته‌وه‌ یـان ده‌ست نوێژی پێ بشوا کاروباری چاك ئه‌بێت و ئه‌ گه‌ر له‌ زیندان دا بێت ده‌ر ئه‌چێ ،بینینی مردوو له‌ ناو ئاوی ده‌ریـا مانای ئه‌و مردوه‌ له‌ ناو دۆزه‌خ دا ده‌سوتێ ، چونکه‌ ده‌ریـا به‌ مانای دۆزه‌خیش دێت هه‌روه‌ها ده‌ریـا سه‌فه‌ر و پاره‌ و جه‌نگه‌ ، ئاوی ده‌ریـا ئه‌گه‌ر شیرین بێت ئاده‌مـیزادێکی به‌ ئیمانـه‌ ئه‌گه‌ر سوێر بێت بێ ئیمانـه‌ ، خوای گه‌وره‌ له‌ قوڕئانی پیرۆزدا ئه‌فه‌رموێ {{ والبحر المسجور ، ان عذاب ربك لواقع }} سوڕه‌تی الطور/ 6، لێره‌دا خوای گه‌وره‌ سوێند به‌ ده‌ریـا ئه‌خوات ئه‌تونین بڵێین ده‌ریـا سوێند خواردنـه‌ ،ده‌ریـا به‌ مانای پیـاو و ئافره‌تی ڕه‌وشت خه‌راپ و فێڵ باز دێت ،له‌وانـه‌یـه‌ باوك و دایکیش بێت  ،  هه‌روه‌ها ده‌ریـا به‌ندینخانـه‌ی ئاژه‌ڵه‌  و پیشـه‌سازی فره‌وان و شاری کراوه‌یـه‌  ،  زیـادبوونی ئاوی ده‌ریـا مانای باران بارینـه‌ و  شـه‌پۆڵی ده‌ریـاش توندو تیژی یـه‌و باش نی یـه‌ .

    (2) : پرسه‌ :: بۆ ده‌وڵه‌مـه‌ند زه‌ره‌رو زیـانـه‌ و بۆ هه‌ژاریش قازانجه‌ ، بۆ ئه‌و که‌سه‌ باشـه‌ که‌ گیرو گرفتی هه‌یـه‌ ، ئه‌و که‌سانـه‌ی له‌ ئیش و کاریـان دا زه‌ره‌ر ئه‌که‌ن پێویستیـان به‌ پرسه‌و سه‌ره‌خۆشی خه‌ڵکی هه‌یـه‌ ، سه‌ره‌ خۆشی له‌ خه‌ڵکی ئاسایش و هێمنی یـه‌ ، پرسه‌ دانانـه‌وه‌ بێ ‌هۆ یـان بێ کاره‌سات مانای ئه‌وه‌یـه‌ ڕووداوێك ڕوو ئه‌دات و پێویستی به‌ پرسه‌ ئه‌بێ .

    (3) :بینینی ئافره‌ت وه‌ك پیـاو :: ئافره‌تێك له‌ خه‌ودا جل و به‌رگی پیـاوله‌ به‌رکات و خۆی وه‌ك پیـاو ببینێ باری ژیـانی چاك ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر جل و به‌رگه‌که‌ ڕێك و پێك و پوخته‌ نـه‌ بێت باری ژیـانی ئه‌گۆڕدرێ به‌ڵام به‌ ترس وله‌رز ، ئه‌و ئافره‌ته‌ی له‌ خه‌ودا شێوه‌ی  وه‌ك پیـاوی لێ بێت بۆ هاوسه‌ره‌که‌ی باشـه‌ ، یـه‌کێك له‌خه‌ودا وه‌كرو جوله‌که‌ ببیندرێ ئه‌و که‌سه‌ حه‌ز له‌ ئاین و جه‌ژن و خۆشی و شادی ئه‌وان و هاوسه‌رایـه‌تی یـان ئه‌کات .

    (4) : باخه‌وان :: له‌ خه‌ودا پیـاوێکه‌ خه‌ڵکی بۆئافره‌تان بانگ ئه‌کات ، باخه‌وان له‌ خه‌ودا هه‌ڵسوڕێنـه‌ری کارو‌باری ئۆردووگاو مزگه‌وت و که‌نیسه‌و قوتابخانـه‌ ‌یـه‌ .

    (5) :باوێشك :: له‌ خه‌ودا کرده‌وه‌ی شـه‌یتان و خه‌راپه‌ کاری یـه‌ ، هه‌روه‌ها بێ تاقه‌تی و ته‌مبه‌ڵی و نوێژ نـه‌ه‌ ، ئاده‌مـیزاد له‌ کاتی نوێژ دا نابێ باوێشك بدات چونکه‌ له‌وانـه‌یـه‌ شـه‌یتان له‌ کاتی باوێشك دان بچێته‌ ناو گیـانی ، له‌وانـه‌یـه‌ باوێشك دان نـه‌خۆشی بێت و ئه‌و نـه‌خۆشـه‌ چاك نابێته‌وه‌ .

    (6) : توو :: توو پاره‌یـه‌ ، تووی ڕه‌ش پاره‌یـه‌کی زۆره‌ و تووی سپی پاره‌یـه‌کی که‌مـه‌ ، دار توو پیـاوێکی پاره‌داره‌و مندالیشی زۆره‌ ، خواردنی توو زۆر باشـه‌ .

    (7) : پرد :: له‌خه‌ودا زانست و نوێژ و ڕۆژوو ماندو بوونی دونیـایـه‌ ، هه‌روه‌ها پاره‌و هاوسه‌رو کوڕو دایکه‌ ، پردی گه‌وره‌و له‌ به‌ردو ئاسن درووست کراو

    زۆر باشـه‌ و پردی بچوك وله‌ خۆڵ دروست کراو ئه‌وه‌نده‌ باش نی یـه‌ ، جۆری پرده‌که‌و چۆنی یـه‌تی دروست ی باش و خه‌راپی ئه‌و خه‌وه‌ ده‌رده‌بڕێ  .

    (8) : نامـه‌ :: نامـه‌ ناردن یـان نامـه‌ وه‌رگرتن پله‌و پایـه‌ی به‌رزه‌ ، ئه‌گه‌ر له‌نامـه‌که‌دا نوسرابوو له‌ خه‌راپه‌ کاری دورکه‌ره‌وه‌ مانای به‌ دی هاتنی نیـازو مـه‌به‌سته‌ ، ئه‌گه‌ر نامـه‌که‌ مژده‌ی تیـا بێت پاشـه‌ڕۆژێکی باشی ئه‌بێت و پاره‌ی ئه‌بێت و ژن دێنێ و منداڵیشی ئه‌بێت .

    (9) :  وورچ :: له‌خه‌ودا که‌م ئه‌ندام و فێڵبازو هه‌ڵخه‌ڵه‌تاندن و ئاژاوه‌یـه‌ ، هه‌روه‌ها ئافره‌تێکی قه‌ڵه‌وه‌ یـان دیل و زیندانی ه ، وورچ له‌ خه‌ودا دوژمنێکی بێ ئه‌قڵ ودزێکی فێڵ بازه‌ ، هه‌روه‌ها وتراوه‌ وورچ ئافره‌تێکی له‌ش فرۆشـه‌ ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا سواری پشتی بێت زینا ئه‌کات .

    (10) : باڵ :: له‌خه‌ودا کوڕه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ دوو باڵی هه‌یـه‌ دوو کوڕی ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی باڵی بشکێ کوڕه‌که‌ی نـه‌خۆش ئه‌که‌وێ  ، ئه‌گه‌ر باڵی ده‌رچێت و لێ ببێته‌وه‌ کوڕه‌که‌ی ئه‌مرێ ، فڕین به‌ باڵ سه‌فه‌ره‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی باڵی هه‌بێت و نـه‌فڕێ پاره‌ی ده‌ست ئه‌که‌وێ ، ئه‌گه‌ر باڵه‌که‌ قورس بێت و نـه‌توانێ پێ ی بفڕێ ئه‌وه‌ گوناهی هه‌یـه‌و سزاشی ئه‌بێت .

    (11) : فڕیین  :: له‌خه‌ودا سه‌فه‌ره‌ ، فڕیین بۆ ئه‌و که‌سانـه‌ی سه‌فه‌رناکه‌ن بێ ئیش و کاری یـه‌ ، فڕیین له‌ سه‌ربانێکه‌وه‌ بۆ سه‌ربانێکی تر  مانای به‌ جێ هێشتنی پیـاوێکی به‌ناوبانگ و چونـه‌پیـاوێکی تری به‌ناوبانگه‌  ،  ئه‌گه‌ر ئافره‌ت له‌ ماڵی خۆیـه‌وه‌ بفڕێت و بچێته‌ مالی پیـاوێکی ناسراو ئه‌وه‌ شووی پێ ئه‌کات ،  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ ماڵێکی ناسراوه‌وه‌ بفڕێت و بچێته‌ ماڵێکی نـه‌ناسراو  ئه‌و که‌سه‌ ئه‌مرێ چونکه‌ ماڵی نـه‌ناسراو گۆڕه‌ ، به‌ندکراو له‌ خه‌ودا بفڕێ به‌ڕه‌ڵڵا ئه‌کرێت ، فڕیین به‌ سه‌رکه‌وتویی بێت سه‌فه‌ره‌ ،  له‌ خه‌ودا له‌گه‌ڵ باڵنده‌ فڕین  هاوڕێیـه‌تی  ی چه‌ند که‌سێکی غه‌ریبه‌  ، ئه‌و که‌سانـه‌ی لوت به‌رزن و له‌ خۆیـان ڕازین له‌ خه‌ودا بفڕن خه‌وه‌که‌یـان قه‌بووڵ نی یـه‌ ، پێش بڕکێ له‌ گه‌ڵ یـه‌کێك دا بکه‌یت و له‌ کاتی ڕاه‌که‌دا بفڕی  زاڵ ئه‌بیت به‌سه‌ری  ،  فڕین بۆسه‌ر شاخ زۆر باشـه‌ و سوودی زۆره‌  ،  ئه‌وکه‌سه‌ی له‌ خه‌ودا بفڕێ چی ی له‌ دڵدا بێت بۆی دێته‌ دی ، یـه‌کێك له‌ کاتی فڕیین دا بکه‌وێته‌ سه‌ر چی ئه‌ و شته‌ی ده‌ست ئه‌که‌وێ ، یـان له‌ باری ئایین دا هه‌ڵه‌ی هه‌یـه‌ ، فڕیین له‌ ئاسمان بێ گه‌ڕانـه‌وه‌ نـه‌خۆشی یـه‌ بێ چاك بوونـه‌وه‌ و ئه‌نجامـیشی مردنـه‌ ، فڕیین له‌ خواره‌وه‌ بۆ سه‌ره‌وه‌ بێ باڵ به‌دی هاتنی هیواو مـه‌به‌سته ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ ئاستی یـه‌ك به‌رزایی بفڕێ بێ ماندوو بوون کاروباری ڕاست ئه‌بێت ، فڕین به‌ باڵ بۆ هه‌مو خه‌ڵکی باشـه‌ ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك قاچی له‌ سه‌ره‌وه‌ بێت و سه‌ری له‌خواره‌وه‌ بێت و بفڕێ باش نی یـه‌  ، نـه‌خۆش بفڕێ ئه‌مرێ

    به‌شی ده‌یـه‌م

    (1): گوڵ : له‌خه‌ودا پیـاوێکی شکۆمـه‌ندو بـه ناو بانگ و به‌ شـه‌ڕه‌فه‌ ، یـان گه‌ڕانـه‌وه‌ی ئه‌و خۆشـه‌ویستانـه‌یـه‌ که‌ دوورن لێت ، گوڵ لێه‌وه‌ له‌ باخچه‌ مانای پایـه‌ به‌ رزی و به‌ده‌ست هێنانی خۆشـه‌ویستی یـه‌ ، هه‌روه‌ها گوڵ ئافره‌تێکه‌ یـان جیـا ئه‌بێته‌وه‌ یـان ئه‌مرێ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ گوڵ بازرگانیـه‌ تی یـه‌و نامێنێ یـان خۆشی و شادی یـه‌  بۆ ماوه‌یـه‌کی که‌م به‌رده‌وام ئه‌بێت ، کوڕو کچی گه‌نج له‌ خه‌ودا گوڵیـان له‌ سه‌ر سه‌ربێت زه‌ماوه‌ند ئه‌که‌ن ،ڕۆنی گوڵ زیره‌کی یـه‌ ، بڕینـه‌وه‌ی دارو دره‌ختی گوڵ غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ،گوڵی زه‌رد نـه‌خۆشی یـه‌ ، گوڵی سوریش پاره‌و جوانی یـه‌ ، گوڵی سپیش پاره‌یـه‌کی که‌مـه‌ .

     

    (2): کانی :له‌خه‌ودا ڕزق و خێرو به‌ره‌که‌ته‌و به‌دی هاتنی نیـازو مـه‌به‌سته‌ ، ته‌قینی یـه‌ك کانیـاو له‌ناو ماڵ خێرو خۆشی یـه‌ به‌ڵام ته‌قینی کانی زۆر له‌ناو ماڵ باش نی یـه‌و کاره‌ساته‌ ، هه‌روه‌ها ته‌قینی کانی ئاو له‌ ناو دیواری ماڵه‌که‌ باش نی یـه‌ ، ده‌ست نوێژ شوشتن به‌ ئاوی کانی زۆر باشـه‌ ، گه‌یشتنی ئاوی کانی بۆ ناو ماڵ خێر و خۆشی و رزقه‌ ئه‌گاته‌ ئه‌و ماڵه‌ .

     

    (3): پێکه‌نین : پێکه‌نین به‌ده‌نگی نزم وه‌ك زه‌رده‌ خه‌نـه‌ خؤشی و شادی یـه‌ ، پێکه‌نین به‌ ده‌نگی به‌رز گریـانـه‌ ،  ئه‌گه‌ر یـه‌کێك به‌ دڵه‌وه‌ پێ بکه‌نێ  مژده‌ی ئه‌وه‌یـه‌ کوڕیـان ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌سه‌ر خۆ وه‌ك زه‌رده‌ خه‌نـه‌ پێ بکه‌نێ ئه‌و که‌سه‌ پیـاو چاکه‌ ، ئه‌گه‌ر زه‌وی پێ بکه‌نێ ئه‌و ساڵه‌ کشت و کاڵ باش ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر مردو پێ بکه‌نێ له‌و دونیـایـه‌ باری زۆر باشـه‌ .

     

    (4): ئاو : له‌ خه‌ودا ژیـانێکی خۆشـه‌ ، بینینی ئاو له‌ناو ماڵ خۆشی و شادی و پاره‌و ماره‌بڕین و زه‌ماوه‌نده‌ ، ئاوه‌که‌ زۆر پاك بێت هه‌رزانی ئه‌بێت ، ئاو خواردنـه‌وه‌ زۆر باشـه‌ ، ئاو خواردنـه‌وه‌ی زۆر ته‌مـه‌ن درێژی یـه‌ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ ئاو فیتنـه‌و ئاژاوه‌یـه‌ له‌ ئایین دا  ، ئه‌و که‌سه‌ی به‌رداغێك ئاوی بدرێتێ هاوسه‌ره‌که‌ی کوڕی ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌به‌رداغێك دا ئاوی پاك بخواته‌وه‌ ئه‌و که‌سه‌ له‌هاوسه‌ره‌که‌ی یـان له‌ کوڕه‌که‌ی پاره‌ وه‌رئه‌گرێت ، خواردنـه‌وه‌ی ئاوی گه‌رم غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، شـه‌ربه‌یـه‌ك ئاو پاره‌ی هه‌ڵگیراوه‌ ، ئاوی مـه‌ند زیندانـه‌ ، به‌کارهێنانی ئاوی گه‌رم به‌ڕۆژ ئازارو‌ سزایـه‌ به‌ شـه‌ویش ترسه‌ له‌ جنۆکه‌ ، ئاوی سوێر ماندو بوونـه‌ له‌پێناوێ په‌یدای ڕزق دا  ، ئاس پاره‌ی حه‌رامـه‌ ، ئاوی ڕه‌ش باش نی یـه‌ ئاوی زه‌رد نـه‌خۆشی یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی ده‌م وچاوی خۆی له‌ ناو ئاودا ببینێ ئه‌و که‌سه‌ له‌گه‌ڵ خزم و که‌س و کاری دا چاکه‌ ئه‌کات ، ته‌ڕبوونی جل و به‌رگ سه‌فه‌ره‌ یـان زیندانـه‌ ، یـه‌کێك هاوسه‌ره‌که‌ی دوو گیـان بێت به‌رداغێك ئاوی بدرێتێ و به‌رداغه‌که‌ له‌ ده‌ستی بکه‌وێ و بشکێ ژنـه‌که‌ی ئه‌مرێ ، ئه‌گه‌ر ته‌نـها ئاوه‌که‌ی بڕژێ و به‌رداغه‌که‌ نـه‌شکێ منداڵه‌که‌ی ئه‌مرێ و ژنـه‌که‌ی سه‌لامـه‌ت ئه‌بێت، خۆ شۆرین به‌ ئاوی سارد تۆبه‌  و چا‌ بوونـه‌وی نـه‌خۆشی و به‌ڕه‌ڵڵای زیندانی و ته‌واو بوونی ترسه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی ئاو له‌بیر ده‌ربهێنێ ئه‌و که‌سه‌ به‌ فێڵ پاره‌ی ده‌ست ده‌که‌وی .

     

    (5):ئاوده‌ست (توالێت): شوێنی هه‌سانـه‌وه‌و پاك و ته‌مـیزی یـه‌ ، هه‌روه‌ها به‌ مانای گیروگرفت و ڕزگار بوون له‌و گیرو گرفته‌ دێت ، ئه‌گه‌ر ئاوده‌سته‌که‌ بؤنی نـه‌بێت ئافره‌تی ئه‌و ماڵه‌ ئافره‌تێکی ڕه‌وشت پاکه‌ ، ئه‌گه‌ر ئاوده‌سته‌که‌ پاك نـه‌بێت و بۆنیشی هه‌بێت ئافره‌ته‌که‌ ڕه‌وشتی باش نی یـه‌ و له‌ ڕێداوه‌ ، ئه‌گه‌ر ته‌نـها بۆنی هه‌بێت ئه‌و ئافره‌ته‌ زۆر به‌ده‌سه‌ڵاته‌ و به‌سه‌ر مێرده‌کی زاڵه‌و ناو بانگیشی ده‌رکردوه‌ ، قولیی بیری ئاوده‌ست سه‌ختی کاروباری ئه‌و که‌سه‌ ده‌رده‌بڕێ ، ئه‌گه‌ر بیره‌که‌ پڕ بووبێت هاوسه‌ری ئه‌و که‌سه‌ی خه‌وه‌که‌ی بینیوه‌ دوو گیـانـه‌ ، ئاوده‌ست ماڵین زه‌ره‌رو زیـان و هه‌ژاری یـه‌ ، بیری ئاوده‌ست پڕ بێت و لێ ی بڕوا ئه‌وه‌ غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی بکه‌وێته‌ ناو بیری ئاوده‌ست و لێ ی ده‌رنـه‌چێ زیندانی ئه‌کرێت ،ئاوده‌ست به‌مانای خزمـه‌ت کاری ناو ماڵیش دێت .

     

    (6): ئاوێنـه‌ : له‌خه‌ودا خه‌یـاڵ و له‌خۆ بایی بوونـه‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی ته‌ماشای ئاوێنـه‌ بکات و ببینێ ڕیشی ڕه‌شـه‌ به‌ڵام خۆی به‌م جۆره‌ نـه‌بێت ئه‌و که‌سه‌ له‌لایـه‌ن خه‌ڵکی ڕێزی لێ ئه‌گیرێ ، ئه‌و که‌سه‌ی هاوسه‌ره‌که‌ی لێ ی دوور بێت و سه‌یری ئاوێنـه‌ بکات  هاوسه‌ره‌که‌ی بۆ ئه‌گه‌ڕێته‌وه‌ ، ئه‌گه‌ر گه‌نج بێت و هاوسه‌ری نـه‌بێت ئه‌و که‌سه‌ زه‌ماوه‌ند ئه‌کات ،ئه‌گه‌ر فه‌رمان به‌ری ده‌وڵه‌ت بێت له‌سه‌ر کاره‌که‌ی لا ئه‌بردرێ ،  ئه‌و که‌سه‌ی ئاوێنـه‌که‌ی بشکێ هاوسه‌ره‌که‌ی ئه‌مرێ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك به‌ چاکی له‌ئاوێنـه‌ ته‌ماشای خۆی بکات  و بیر بکاته‌وه‌ ئه‌و که‌سه‌ غه‌م و خه‌فه‌تی نامێنێ، ئاوێنـه‌ی ژه‌نگاوی باری ژیـانی ئه‌و که‌سه‌ ده‌رده‌بڕێ ، ئاوێنـه‌ی زێڕین زۆر باشـه‌ هه‌روه‌ها ووتراوه‌ ئه‌وکه‌سه‌ی زۆر ته‌ماشای ئاوێنـه‌ بکات خوای گه‌وره‌ لێ ی ڕازی نی یـه‌ ، نـه‌خۆش ته‌ماشای ئاوێنـه‌ بکات ئه‌مرێ ، ئافره‌تی دوو گیـان  ته‌ماشای ئاوێنـه‌ بکات کچی ئه‌بێت ئه‌گه‌ر هاوسه‌ره‌که‌ی ته‌ماشای ئاوێنـه‌ بکات کوڕی یـان ئه‌بێت ، زیندانی کراو ته‌ماشای ئاوێنـه‌ بکات به‌ڕه‌ڵڵا ئه‌کرێت.

     

    (7): ته‌ڵاق :  بؤ ئه‌و که‌سه‌ی هاوسه‌ری نـه‌بێت مانای گۆڕینی باری ژیـانیـه‌تی ،بؤ ئه‌وکه‌سه‌ی هاوسه‌ری هه‌بێت مانای ئه‌وه‌یـه‌ باری ژیـانی باتڵه‌ ، بۆ نـه‌خۆشیش مردنـه‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی له‌خه‌ودا هاوسه‌ره‌که‌ی ته‌ڵاق بدات ده‌وڵامـه‌ند ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی یـه‌ك جار هاوسه‌ره‌که‌ی ته‌ڵاق بدات و ده‌رفه‌تی گه‌ڕاندنـه‌وه‌ی هه‌بێت ئه‌و که‌سه‌ ‌له‌ ئیش و کاری ئێستای دوور ئه‌که‌وێته‌وه‌ ،  ئه‌و ئافره‌ته‌ی له‌ خه‌ودا ته‌ڵاق بدرێت ئه‌مرێ .

     

    (8):جل و به‌رگ : له‌ زستان له‌ خه‌ودا بیبینی باشتره‌ له‌وه‌ی له‌ هاوین دا بیبینی ، ئه‌و که‌سه‌ی بۆ یـه‌که‌م جار جۆره‌ جل و به‌رگێك له‌ به‌ر بکات که‌ پێشتر له‌ به‌ری نـه‌کردبێ ئه‌و که‌سه‌ به‌ره‌و ده‌ست کورتی و هه‌ژاری ده‌چێت ، جل وبه‌رگ پیـاوێکی سه‌رۆکه‌ ، جل و به‌رگ بۆ بازرگان سه‌ر مایـه‌یـه‌وبۆ مـه‌لاو زانیـار زانسته‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ جل و به‌رگی پیس بووه‌ ئه‌و که‌سه‌ گومان له‌ ڕزقی ده‌کرێت ، جل و به‌رگی هاوین باش نی یـه‌ چونکه‌ گه‌رمای هاوین غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ،    جل و به‌رگ به‌ پێ ی جۆرو ڕه‌نگ ده‌گۆڕدرێ، ئافره‌ت له‌ خه‌ودا جل و به‌رگی پیـاوی له‌ به‌ر بێت زۆر باشـه‌ ، ئه‌گه‌ر پیـاویش له‌ خه‌ودا جل و به‌رگی ئافره‌تی له‌ به‌ر بێت مانای غه‌م و خه‌فه‌ت و ترسه‌ .

     

    (9): دز : له‌ خه‌ودا نـه‌خۆشی یـه‌ ، ئه‌گه‌ر دزه‌که‌ ڕه‌ش بێت ئه‌وه‌ ڕه‌ش بینی یـه‌ ئه‌گه‌ر سوور بێت ئه‌وه‌ له‌ناو خوێنـه‌ ئه‌گه‌ر زه‌رد بێت زه‌ردوه‌ ئه‌گه‌ر سپی بێت  به‌ڵغه‌مـه‌ ، دز له‌خه‌ودا شتێ بدزێ پیـاوێك ئه‌کوژێ ، دز له‌ خه‌ودا به‌ مانای پادشای ڕوح کێشانیش دێت ، هه‌روه‌ها دز مانای گه‌ڕانـه‌وه‌ی ئه‌و که‌سه‌یـه‌ که‌ دووره‌ لێت ، دز بچێته‌ ماڵێك و ئه‌و ماڵه‌ نـه‌خۆشی تیـا بێت نـه‌خۆشـه‌که‌ ئه‌مرێ، ئه‌گه‌ر نـه‌خۆش دز بکوژێ چاك ئه‌بێته‌وه‌ ، دز بچێته‌ ماڵێك و ئه‌و ماڵه‌ کچێکی گه‌نجیـان هه‌بێت ئه‌و کچه‌ خواز بینی ئه‌کرێت ،دز پیـاوێکی زینا که‌رو فێڵ بازه‌ ، له‌وانـه‌یـه‌ دز شێر و مارو شـه‌یتان و چاو نـه‌فه‌س بێت .

     

    (10): زبڵ خانـه‌ : زبڵ خانـه‌ له‌ خه‌ودا دونیـایـه‌ زبڵیش پاره‌یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی نـه‌خۆش بێت یـان دڵ ته‌نگ بێت خۆی له‌ زبڵ خانـه‌ دا ببینێ یـان زبڵ خانـه‌یـه‌ك بکڕێ  یـان زبڵ خانـه‌یـه‌کی ده‌ست که‌وێت چاك ئه‌بێته‌وه‌ و دڵخۆش و کامـه‌ران ئه‌بێت ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ زبڵ خانـه‌ له‌ خه‌ودا پاره‌و ژن هێنان و شو وچاك بوونـه‌وه‌ی     نـه‌خۆش و کامـه‌رنی یـه‌ ، خۆ ڕووت ه‌وه‌ له‌ زبڵ خانـه دا  ‌ده‌ست کورتی و هه‌ژاری و مردنـه‌

    به‌شی (11)

     

        (1): قوڕئانی پیرۆز:: قوڕئان خوێندن له‌خه‌ودا شکۆمـه‌ندی و خۆشی و سه‌رکه‌وتنـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی بێ ئه‌وه‌ی قوڕئانی پێ بێت ئایـه‌ته‌کانی قوڕئان بخوێنێ ئه‌و که‌سه‌ له‌سه‌ر هه‌قه‌ و داواکاریـه‌ که‌شی ڕه‌وایـه‌ و باوه‌ڕی به‌ خوا هه‌یـه‌ و حه‌زی له‌ چاکه‌یـه‌  و دوره‌ له‌ خه‌راپه‌ کاری ، ئه‌و که‌سه‌ی قوڕئان بخوێنێ و بزانێ چی تیـا نوسراوه‌ ئه‌و که‌سه‌ زیره‌که‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی قوڕئانی بۆ بخوێندرێته‌وه‌ و گوێ ی لێ نـه‌گرێ یـان قه‌بوڵی نـه‌کات خوای گه‌وره‌ سزای ئه‌دات یـان به‌ده‌ستی ده‌سه‌ڵات داره‌وه‌ ئازار ئه‌کێشێ ، نـه‌ خوێنده‌وار قوڕئان بخوێنێ ئه‌مرێ ، خه‌تم ی قوڕئانی پیرۆز له‌ خه‌ودا مانای به‌دی هاتنی نیـازو مـه‌به‌سته‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی ئایـه‌تی قوڕئانی پیرۆز له‌سه‌ر گۆزه‌ بنوسێ ئه‌و که‌سه‌ به‌ ئاره‌زوی خۆی قوڕئان شی ئه‌کاته‌وه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی ئایـه‌تی قوڕئانی پیرۆز له‌سه‌ر زه‌وی بنوسێ ئه‌و که‌سه‌ کافرو بێ ئیمانـه‌ ، خویندن و ده‌رخ و له‌به‌ری ئایـه‌ته‌کانی قوڕئانی پیرۆز له‌ خه‌ودا پاره‌و موڵك و ده‌ستکه‌وتی زۆره‌ ،  ئه‌و که‌سه‌ی به‌ چاکی  گوێ له‌ قوڕئان خویندنـه‌وه‌ بگرێت  له‌ شـه‌ڕو ئاژاوه‌  دوور ئه‌بێت ، نـه‌خۆش له‌خه‌ودا قوڕئان بخوێنێت چاك ئه‌بێته‌وه‌ .

    (2): نوێژ :: ئه‌وکه‌سه‌ی له‌ بێستانێك یـان له‌باغێك نوێژ بکات داوای ڕه‌حمـه‌ت له‌ خوای گه‌وره‌ ئه‌کات ، ئه‌گه‌ر له‌ کێلگه‌ی کشتوکاڵی نوێژبکات

    قه‌رزه‌کانی ئه‌داته‌وه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی به‌ دانیشتنـه‌وه‌ نوێژبکات  نـه‌خۆش ئه‌که‌وێ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا بینی له‌ مزگه‌وت نوێژی کردو ده‌رچوه‌ ده‌ره‌وه‌ ئه‌وه‌ مانای خێرو خۆشی یـه‌  ،  ئه‌گه‌ر له‌ خه‌ودا به‌ سواری ئه‌سپ نوێژ بکات  توشی ترسێکی زۆر ئه‌بێت ،  مامۆستا و ئیمامـی مزگه‌وت  له‌کاتی جه‌نگ پێش نوێژی موسولمانان بکه‌ن سه‌رکه‌وتن به‌ ده‌ست دێنن ، ئه‌گه‌ر یـه‌کێك له‌ خه‌ودا ببینێ ئه‌وه‌ کاتی نوێژ هات و به‌سه‌ر چوو جێ یـه‌ك نییـه‌   نویژی لێ بکات کاروباری ئه‌و که‌سه‌ له‌ باره‌ی دین و دونیـا دوا ئه‌خرێت ، ئه‌و که‌سه‌ی به‌ ته‌واوی نوێژه‌که‌ی بکات و سه‌لامـیش بداته‌وه ئه‌و که‌سه‌‌

    غه‌م و خه‌فه‌تی نامێنێ ، ئه‌گه‌ر نوێژ بکات بێ سه‌لام دانـه‌وه‌ هه‌ڵسێت ئه‌و که‌سه‌ ئاگای له‌ سه‌رمایـه‌که‌ی نی یـه‌ ،  ئه‌و که‌سه‌ی به‌ ڕووتی نوێژبکات    باش نی یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا  له‌ مزگه‌وت له‌کاتی نوێژ له‌ پێش مـه‌لاکه‌ سوجده‌  به‌رێت و هه‌ڵسێته‌وه‌  ئه‌و که‌سه‌  ڕێز له‌ باوك  و دایکی   ناگرێت و به‌ پێچه‌وانـه‌ی خواست  و مـه‌به‌ستی  ئه‌وان هه‌ڵس  و که‌وت ئه‌کات ، ئه‌گه‌ر ئافره‌تێك له‌ خه‌ودا پێش نوێژی پیـاوان بکات ئه‌مرێ ، ئه‌و

    که‌سه‌ی له‌ کاتی نوێژدا ڕوو له‌ قیبله‌ نـه‌کات ئه‌و که‌سه‌ پشتی له‌ ئاینی ئیسلام کردوه‌ ، دوو ڕکه‌عه‌ت نوێژی فه‌رز  له‌ خه‌ودا سه‌فه‌ره‌ ، نوێژی به‌یـانی

    په‌یمان و سوێند خواردنـه‌ ، نوێژی نیوه‌ڕۆ تۆبه‌ و به‌دی هاتنی نیـازو مـه‌به‌سته ، نوێژی عه‌سر سه‌رکه‌وتن و سوێند خواردنـه‌ ، نوێژی مـه‌غریب

    هه‌سانـه‌وه‌و به‌دی هاتنی ئامانج و مردنی باوکه‌ یـان دایك ، نوێژی عیشا ته‌واو بوونی ته‌مـه‌نـه‌ یـان خۆ ئاماده‌ ه‌ بۆ سه‌فه‌ر یـان زه‌ماوه‌نده‌ یـان ڕۆیشتنـه‌

    له‌ شوێنێکه‌وه‌ بۆ شوێنێکی تر، نویژی جه‌نازه‌ له‌ خوا پاڕانـه‌وه‌یـه‌ یـان که‌م و کورتی رکعه‌ته‌کانی نوێژه‌  .

    (3): به‌ڕۆژوو بوون :: ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ به‌ڕۆژووه‌ تۆبه‌ ئه‌کات یـان له‌ کفر په‌شیمان ئه‌بێته‌وه‌ یـان ئه‌چێته‌ حه‌ج یـان کوڕیـان ئه‌بێت ،

    ئه‌گه‌ر له‌خه‌ودا بینی مانگی ڕه‌مـه‌زانـه‌و به‌ڕۆژووه‌ ئه‌و که‌سه‌ ئه‌گه‌ر نـه‌خوێنده‌وار بێت ئایـه‌ته‌کانی قوڕئانی پیرۆز ده‌رخ ئه‌کات ئه‌گه‌ر نـه‌خۆش بێت

    چاك ئه‌بێته‌وه‌ ئه‌گه‌ر غه‌مبار بێت غه‌م و خه‌فه‌تی نامێنێ یـان قه‌رزار بێت قه‌رزه‌که‌ی ئه‌داته‌وه‌ ،  ئه‌و که‌سه‌ی به‌ڕۆژوو بێت و ڕۆژووه‌که‌ی بشکێنێ

    ئه‌و که‌سه‌ یـان نـه‌خۆش ئه‌که‌وێ یـان فێڵ  له‌ موسوڵمانێك ئه‌کات  ،  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ له‌مانگی ڕه‌مـه‌زان دا  به‌ڕۆژووه‌و به‌ ئه‌نقه‌ست ڕۆژووه‌که‌ی بشکێنێ پیـاوێك ئه‌کوژێ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ببینێ مانگی ڕه‌مـه‌زانـه‌و به‌ ڕۆژوو نی یـه‌  سه‌فه‌ر ئه‌کات ،  نـه‌خۆش له‌خه‌ودا ببینێ

    به‌ ڕۆژووه‌ چاك ئه‌بێته‌وه‌ .

    (4): موسوڵمان :: موسوڵمان بوون له‌خه‌ودا ڕێك و پێکی و ڕاستی ئاینی ئیسلام ده‌رده‌بڕێ ، ئه‌گه‌ر کافرێك له‌خه‌ودا بینی بووه‌ موسوڵمان و ڕوو له‌ قیبله‌ نوێژی کردو له‌خوای گه‌وره‌ پاڕایـه‌وه‌ و سوپاس و ستایشی خوای گه‌وره‌ی کرد خوا هیدایـه‌تی ئه‌دات و دێته‌ سه‌ر ڕێگه‌ی هه‌ق  که‌ ڕێگه‌ی ئاینی ئیسلامـه‌ ، هه‌ر کافرێك له‌ خه‌ودا ببیندرێ له‌ به‌هه‌شته‌ یـان له‌ ناو پاپۆڕێکه‌ و له‌ ده‌ریـادا ئه‌گه‌ڕێ ئه‌بێته‌ موسوڵمان ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا شـه‌هاده‌ت بێنێ ئه‌گه‌ر له‌ باوك و دایکی دووریش بێت سه‌ردانیـان ئه‌کات .

    (5): له‌ خوا پاڕانـه‌وه‌ :: له‌ خه‌ودا له‌کاتی نوێژ له‌ خوای گه‌وره‌ بپاڕێیته‌وه‌ مانای فره‌وان بوون و زیـاد بوونی ڕزقه‌ ، ئه‌گه‌ر له‌کاتی نوێژدا

    نـه‌بێت ته‌مـه‌ن درێژی و سه‌رکه‌وتنـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا له‌خوای گه‌وره‌ بپاڕێته‌وه‌  خوای گه‌وره‌و مـیهره‌بان لی ی خۆش ئه‌بێت و منداڵ و پاره‌و سامانی پێ ئه‌به‌خشێ ، ئه‌گه‌ر به‌ ئافره‌تێك بوترێ له‌ خوای گه‌وره‌ بپاڕێوه‌ ئه‌و ئافره‌ته‌ زینا ئه‌کات ، ئه‌و که‌سه‌ی ڕوو له‌ قیبله‌ نوێژ بکات و له‌ خوای گه‌وره‌ بپاڕێته‌وه‌ خوا  لی ی قه‌بووڵ ئه‌کات ئه‌گه‌ر ڕوو له‌قیبله‌ نـه‌بێت گوناهێك ئه‌کات وله‌ پاشان دا  تۆبه‌ ئه‌کات .

    (6): دوعا :: ئه‌گه‌ر دوعا ه‌که‌ به‌ڕۆژو له‌کاتی نوێژدا بێت ئه‌وه‌ خوا په‌رستنـه‌ ، دوعا مانای به‌دیـهاتنی  نیـازو ئامانجه‌ یـان کوڕه‌ ، ئه‌گه‌ر دوعاکه‌ به‌ده‌نگی به‌رزوهاوار بوو ئه‌وه‌ مانای گیروگرفت و ئاژاوه‌یـه‌ ، له‌ وانـه‌یـه‌ دوعا به‌ مانای نوێژ یش بێت ، دوعای بێ ده‌نگ کوڕه‌ یـان خێرو خۆشی یـه .

    (7): مزگه‌وت :: له‌ خه‌ودا شوێنی به‌ڕێوه‌ بردنی کاروباری ئاینـه‌ هه‌روه‌ها سنووری نێوان حه‌ڵاڵ و حه‌ڕامـه‌ یـان بازاڕی خه‌ڵکی یـه‌ بۆ قازانج ،هه‌ر که‌سه‌و به‌ گوێره‌ی کرده‌وه‌کانی قازانج ئه‌کات، هه‌روه‌ها به‌ مانای هه‌موو ئه‌و که‌سانـه‌ دێت که‌ پێویسته‌ ڕێزیـان لێ بگیرێ وه‌ك باوك ومامۆستا وزانایـان ، هه‌روه‌ها به‌ مانای داد په‌روه‌ریش دێت و جێ ی پاك و ته‌مـیزی و ڕوو له‌ قیبله‌ ه‌ ، مزگه‌وت چاك ترین شوێنـه‌ بۆ هه‌سانـه‌وه‌و دلنیـا بوون و له‌ دوژمنان ئه‌ت پارێزێ ، له‌ خه‌ودا مزگه‌وت دروست خیرو خۆشی یـه‌ ، له‌ خه‌ودا مزگه‌وت بڕوخێ سه‌رۆکێك یـان زانایـه‌ك یـان مـه‌لای مزگه‌وته‌که‌ ئه‌مرێ .

    (8): که‌عبه‌ی پیرۆز:: له‌ خه‌ودا خه‌لیفه‌یـه‌ یـان وه‌زیر یـان سه‌رۆك ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا که‌عبه‌ی پیرۆز ببینێ سه‌ردانی ئه‌کات و خێرو خۆشی بۆ دێت ،ئه‌و که‌سه‌ی له‌ که‌عبه‌ی پیرۆزدا نوێژ بکات خوای گه‌وره‌ ئه‌ی پارێزێ ، ئه‌گه‌ر بچێته‌ ناو که‌عبه‌ی پیرۆز ئه‌چێته‌خه‌لیفه‌ یـان وه‌زیر یـان سه‌رۆك وده‌ست که‌وتیشی ده‌ست ئه‌که‌وێ ، ڕوخانی دیوارێکی که‌عبه‌ مانای مردنی خه‌لیفه‌ یـه‌ ، بینینی که‌عبه‌ی پیرۆز له‌ خه‌ودا مانای ئاسوده‌ی و هێمنی یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ که‌عبه‌ی پیرۆز هه‌نار بدزێ کارێکی نا ڕه‌وا ئه‌نجام ئه‌دات ، ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ له‌ مـه‌که‌دایـه‌و مردوه‌کان پرسیـاری ئاراسته‌ ئه‌که‌ن ئه‌و که‌سه‌ ئه‌مرێ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ناو که‌عبه‌ی پیرۆزدا کارێکی نا په‌سه‌ند بکات ئه‌وکه‌سه‌ کاره‌ساتێکی گه‌وره‌ی به‌سه‌ر دێت ، ئه‌گه‌ر که‌عبه‌ له‌ماڵی یـه‌کێك دا ببیندرێ ئه‌و که‌سه‌ هه‌مـیشـه‌ ناودارو ده‌سه‌ڵات دار ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ که‌عبه‌ وێران بووه‌ ئه‌وه‌ نوێژی ته‌رك کردوه‌  ، هه‌ر که‌سێك له‌ خه‌ودا له‌ ده‌وروی که‌عبه‌دا بسوڕێته‌وه‌ پیـاو چاکه‌  ،  به‌ڕێ که‌وتن به‌ره‌و که‌عبه‌ مانای کرده‌وه‌کانی له‌باره‌ی ئایین و دونیـا به‌ره‌و

    باشی ئه‌ڕوات ، هه‌روه‌ها که‌عبه‌ به‌مانای مزگه‌وتیش دێت چونکه‌ ماڵی خوایـه‌ .

    (9): مـیناره‌ :: له‌ خه‌ودا مـیناره‌ پیـاوێکه‌ ڕێگه‌ی ڕاست نیشانی خه‌ڵکی ئه‌دات ، که‌وتنی مـیناره‌ مانای مردنی ئه‌و پیـاوه‌یـه‌ ، یـه‌کێك له‌ خه‌ودا له‌سه‌ر مـیناره‌ بکه‌وێته‌ خواره‌وه‌ ئافره‌تێکی زۆردارو ده‌سه‌ڵات دار ئه‌خوازێ ، بانگ دان له‌سه‌ر مـیناره‌ سه‌ربه‌رزی و شکۆمـه‌ندی یـه‌ ، به‌ ته‌زبیحه‌وه‌ له‌سه‌ر مـیناره‌ دانیشتن و خواپه‌رستن خێرو خۆشی یـه‌

    به‌شی (12)

       

      (1): خوای گه‌وره‌و مـیهره‌بان ::  هیچ شتێك به‌ خوا ناچێت هه‌ر خۆی گه‌وره‌و به‌خشنده‌و مـیهره‌بانـه‌ و ئاگاداری هه‌موو شتێکه‌ ،  ئه‌گه‌ر له‌ خه‌ودا به‌ گه‌وره‌یی  خۆی ببیندرێ  جێ ی خۆشحاڵیـه‌ و مانای ئه‌وه‌یـه‌ ئه‌و که‌سه‌ی بینیویـه‌تی کاروباری دین و دونیـای زۆر باشـه‌ ، ئه‌گه‌ر به‌ پێچه‌وانـه‌وه‌ ببیندرێ باش نی یـه‌ ، نـه‌خۆش بیبینێ ئه‌مرێ چونکه‌ خوا هه‌قه‌ و مردنیش هه‌قه‌ ،  بێ ئیمان بیبینێ  تۆبه‌ ئه‌کات وئیمانی به‌ خوا ئه‌بێت ،  بیستنی ده‌نگی  خوای گه‌وره‌ مانای به‌دی هاتنی ئاسایش و هێمنی و نیـازو مـه‌به‌سته‌  ،  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا خوای گه‌وره‌ به‌جۆرێك  ببینێ بتوانێ وه‌سفی بکات  ئه‌و که‌سه‌ خه‌وه‌که‌ی ڕاست نی یـه‌ ، چونکه‌ خوای گه‌وره‌ وێنـه‌و سنوری نی یـه‌ و به‌هیچ گیـان له‌برێك ناچێت  .

     

    (2): پێغه‌مبه‌ری مـه‌زن محمد (درودی خوای له‌سه‌ر بێت) ::  پێغه‌مبه‌ری مـه‌زن (د.خ) له‌ فه‌رمووده‌کانی دا ئه‌فه‌رموێ و ئه‌ڵێ {{ ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا

     من ببینێ له‌  به‌ خه‌به‌ریش ئه‌م بینێ و شـه‌یتان خۆی ناکاته‌ شێوه‌ی من }}  هه‌روه‌ها  ئه‌ڵێ  { ئه‌و که‌سه‌ی بم بینێ هه‌قی بینیوه‌  و ناچێته‌ ناو دۆزه‌خ }

    ئه‌توانین بڵێین بینینی پێغه‌مبه‌ری مـه‌زن محمد (د.خ) زۆر باشـه‌ مانای ه‌وه‌ی ده‌رگای خێرو خۆشی ی و کامـه‌رانی و سه‌رکه‌وتنـه‌ .

     

    (3): بانگ دان ::  ئه‌گه‌ر بانگه‌که‌ له‌ مانگی حه‌ج دا بێت مانای حه‌جه‌ ،  یـان خۆ ئاماده‌ ه‌ بۆ جه‌نگ ،  یـان مانای دزیـه‌ك ئه‌کرێت ،  ئه‌و که‌سه‌ی

    هاوسه‌ری نـه‌بێت و بانگ بدات زه‌ماوه‌ند ئه‌کات ، بانگ دان پشت له‌ قیبله‌ و به‌ ڕوی ڕه‌ش باش نی یـه‌ ، بانگی ئاسایی ئه‌گه‌ر له‌سه‌ر مـیناره‌ی مزگه‌وت

    بێت و له‌ کاتی ده‌ست نیشان کراوی خۆی دا بێت زۆر باشـه‌ ، ئه‌گه‌ر ئه‌م مـه‌رجانـه‌ی تیـا نـه‌بوو باش نی یـه ‌.

     

    (4): ئایـه‌ته‌کانی قوڕئانی پیرۆز :: ئه‌گه‌ر ئایـه‌تی ڕه‌حمـه‌ت بێت و ئه‌و که‌سه‌ی ئایـه‌ته‌کانی ئه‌خوێند مردوبێت ئه‌و مردوه‌ له‌ ڕه‌حمـه‌تی خوای گه‌وره‌ دایـه‌ ، ئه‌گه‌ر ئایـه‌تی سزا بێت ، خوای گه‌وره‌ ئه‌و مردوه‌ سزا ئه‌دات ، ئه‌گه‌ر ئایـه‌ته‌کان ئایـه‌تی ئاگادار ه‌وه‌ بێت و ئه‌و که‌سه‌ی ئه‌ی خوێند زیندوو بێت، پێش ئه‌وه‌ی کارێکی نا ڕه‌وا بکات خوای گه‌وره‌ ئاگاداری ئه‌کاته‌وه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی ئایـه‌تی سزا و ئازار بخوێنێ و بگاته‌ ئایـه‌تی ڕه‌حمـه‌ت و نـه‌یخوێنێته‌وه‌ ئه‌و که‌سه‌ هه‌مـیشـه‌ غه‌م و خه‌فه‌تی به‌رده‌وام ئه‌بێت ، ئه‌گه‌ر ئایـه‌تی مژده‌ بێت ئه‌وه‌ خێرو خۆشی یـه‌ .

     

    (5): پارشێو {سحور} ::  پارشێوی به‌ڕۆژوو بوو له‌ خه‌ودا مانای فێڵ و پیلانی دوژمنانـه‌ ،  هه‌روه‌ها تۆبه‌ی ئه‌و که‌سانـه‌یـه‌ که‌ له‌ ڕێ ی ڕاستی ئایین لایـان داوه‌ و یـاخی بوونـه‌  ، هیدایـه‌ته‌ بۆ بێ باوڕان ، ڕزقێکی فره‌وانـه‌ .

     

    (6): حه‌ج ::  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا له‌ ده‌ورو به‌ری که‌عبه‌ی پیرۆز بسوڕێته‌وه‌و مـه‌ڕاسیمـی حه‌ج بکات  باری ئایینی زۆر باشـه‌  وڕزقی فره‌وانـه‌ و که‌سێکی ڕاست گۆیـه‌  ، ئه‌گه‌ر قه‌رزار بێت قه‌رزه‌که‌ی ئه‌داته‌وه‌  و ئاسوده‌ ئه‌بێت  ،  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ کاتی حه‌جه‌و ئه‌ویش له‌ ڕێگه‌یـه‌ و به‌ره‌و حه‌ج ئه‌چێت  ئه‌گه‌ر نـه‌خۆش بێت چاك ئه‌بێته‌وه‌  یـان له‌سه‌ر سه‌فه‌ر بێت ئه‌گاته‌ جێ ی مـه‌به‌ست  ،  بازرگانیش بێت قازانج ئه‌کات  ،  ئه‌گه‌ر نـه‌چوبێته‌ حه‌جیش له‌ داهاتوودا ئه‌چێته‌ حه‌ج ،  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ ماڵه‌وه‌ بێت و به‌نیـازی ڕۆیشتن بۆ حه‌ج بچێته‌ ده‌ره‌وه‌ باش نی یـه‌  ئه‌گه‌ر نـه‌خۆش بێت ئه‌مرێ ،  بازرگان بێت زه‌ره‌ر ئه‌کات ،  له‌سه‌ر سه‌فه‌ر بێت ناگاته‌ جێ ی مـه‌به‌ست .

     

    (7): دۆزه‌خ ::  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ له‌ ناو ئاگری دۆزه‌خ دایـه کرده‌وه‌ی ناڕه‌واو ناپه‌سه‌ند ئه‌کات ،  ئه‌گه‌ر به‌سه‌لامـه‌تی له‌ ئاگره‌که‌ ده‌رچێت مانای ئه‌وه‌یـه‌ توشی غه‌م و خه‌فه‌تی دونیـا ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ ئاگری لێ نزیك ئه‌بێته‌وه‌ توشی گیرو گرفتی حاکم و کار به‌ده‌ست ئه‌بێت

    هه‌روه‌ها زیـانێکی زۆریشی لێ ئه‌که‌وێ ،  ئاگر ئاگاداری یـه‌ بۆ ئه‌و که‌سانـه‌ی له‌ ڕێی ئیسلام لایـان داوه‌ بۆ ئه‌وه‌ی تۆبه‌ بکه‌ن و بگه‌ڕێنـه‌وه‌ سه‌ر ڕێی حه‌ق و ڕاسته‌قینـه‌ که‌ ڕێی ئیسلامـه‌  ،  هه‌روه‌ها ئه‌توانین بڵێین ئاگر به‌ مانای هه‌ژاری و  زیندان و  مل که‌چی وپاره‌ی حه‌رام و دراوسێ ی خراپ و زیناو پیـاو کوشتن و نوێژ نـه‌ دێت .

     

    (8): جه‌ژنی ڕه‌مـه‌زان :: مانای خۆشی و شادی و کامـه‌رانی یـه‌ ، قه‌بووڵ بوونی تۆبه‌ه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ ماڵ و موڵك زه‌ره‌ری کردبێ یـان شتێکی لێ وون بوبێت وله‌خه‌ودا ببینێ له‌جه‌ژنـه‌ زه‌ره‌ره‌که‌ی بۆ ئه‌گه‌ڕێته‌وه‌ قازانجیش ئه‌کات یـان شته‌ وون بوه‌که‌ی بۆ ئه‌گه‌ڕێته‌وه‌ ، هه‌روه‌ها جه‌ژن به‌ مانای زیـاده‌ مـه‌سره‌فیش دێت .

     

    (9): جه‌ژنی قوربان :: گه‌ڕانـه‌وه‌ی خۆشی و کامـه‌رانی یـه‌ ، رزگار بوونـه‌ له‌ تیـا چوون ،  زیندانی کراو له‌ جه‌ژنا بێت به‌ره‌ڵڵا ئه‌کرێت ،  قه‌رزار له‌ خه‌ودا له‌ جه‌ژنا بێت قه‌رزه‌که‌ی ئه‌داته‌وه‌ .

     

    (10): خزمـه‌ت ی هه‌ژارو پیـاو چاکان::  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ خزمـه‌تی هه‌ژارو پیـاو چاکان ئه‌کات و فه‌رمان و داواکاریـان به‌ جێ ئه‌هێنێ ئه‌و که‌سه‌ خوای گه‌وره‌ لێ ی ڕازی یـه‌و ده‌رگای خێرو خۆشی بۆ ئه‌کاته‌وه‌ و پاشـه‌ ڕۆژێکی باشی له‌ پێشـه‌ .

     

    (11):خزم و که‌س و کاری پیغه‌مبه‌ری مـه‌زن محمد {د.خ} :: بینینیـان له‌ خه‌ودا مانای دایك و زه‌ماوه‌ند و خیرو خۆشی  و منداڵه‌ به‌ تایبه‌تیش کچ  ،

    بینینی عائشـه‌ {خوا لی ی ڕازی بێت } مانای ناوبانگ و ده‌سه‌ڵات و پایـه‌ به‌رزی و به‌ختی چاكه‌ له‌لای باوك و هاوسه‌ردا ،

    بینینی حه‌فصه‌ {خوا لی ی ڕازی بێت } مانای نازو مـه‌کر بازی یـه‌ ،

    بینینی فاطمة ی کچی پێغه‌مبه‌ری مـه‌زن محمد {د.خ}  مانای له‌ ده‌ست چونی باوك ودایك وهاوسه‌ره‌ ،

    بینینی حسن و حسین مانای شـه‌ڕ و ئاژاوه‌و شـه‌هید بوونـه‌

    به‌شی (13)

     

    (1): مانگ :: له‌ خه‌ودا پادشایـه‌کی داد په‌روه‌ره‌ یـان زانایـه‌کی گه‌وره‌یـه‌ یـان پیـاوێکی درۆزنـه‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی مانگ له‌ ژوورێك دا ببینێ زه‌ماوه‌ند ئه‌کات ،

    ئه‌گه‌ر ئافره‌تێك له‌ خه‌ودا ببینێ مانگ که‌وته‌ ناو ماڵه‌که‌ی و پارچه‌یـه‌کی لێ کرده‌وه‌و به‌ په‌ڕۆ پێچایـه‌وه‌ ئه‌و ئافره‌ته‌ کوڕێکی ئه‌بێت و کوڕه‌که‌ی ئه‌مرێ

    ، ئه‌گه‌ر ئافره‌تێکی بێ ئیمان یـان کافر له‌ خه‌ودا باوه‌ش بکات به‌ مانگ ئه‌و ئافره‌ته‌ موسڵمان ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ مانگ له‌سه‌ر زه‌وی یـه‌ دایکی

    ئه‌مرێ ، ئه‌و که‌سه‌ی ڕووی خۆی له‌ ناو مانگ دا ببینێ ئه‌مرێ ، ئه‌گه‌ر هاوسه‌ره‌که‌ی دووگیـان بێت کوڕیـان ئه‌بێت ، له‌ خه‌ودا مانگ ببێته‌ ڕۆژ مانای

    ده‌ست که‌وتی پاره‌و رزقه‌ له‌ باوك و هاوسه‌ره‌وه‌ دێت ، هه‌روه‌ها مانگ  له‌ خه‌ودا به‌ مانای باوك و دایك وخوشك و کوڕو کچ و بازرگانی وئیش و کار

    دێت ، وتراوه‌ له‌وانـه‌یـه‌ پاپۆڕیش بێت چونکه‌ ده‌ریـاوان به‌ پێ ی جمو جۆڵی مانگ ده‌ڕوات ، نـه‌خۆش له‌ خه‌ودا مانگ ببینێ ئه‌مرێ ، هه‌ور به‌رده‌مـی

    مانگ بگرێت نـه‌خۆشی یـه‌  یـان له‌ ده‌ست چونی پاره‌یـه‌  ،  ئه‌و که‌سه‌ی له‌گه‌ڵ مانگ بدوێ پایـه‌ به‌رزو شکۆمـه‌ند ئه‌بێت  ،  ئافره‌تی دووگیـان له خه‌ودا

    مانگ له‌ ئامێز بگرێت کوڕی ئه‌بێت  ، ئه‌گه‌ر ببینێ مانگ لێ ی دووره‌و نایگاتێ بۆ ماوه‌یکی زۆر کوڕی نابێت  ، ئه‌و که‌سه‌ی بۆ مانگ یـان بۆ ڕۆژ

    سوجده‌ به‌رێت تاوانێکی گه‌وره‌ ئه‌کات ، ئه‌و که‌سه‌ی ببینێ مانگ و ڕۆژ سوجده‌ی بۆ ئه‌به‌ن ئه‌و که‌سه‌ باوك و دایکی لی ی ڕازین ، مانگ ببێته‌ دوو

    به‌ش یـان پادشا یـان وه‌زیره‌که‌ی  ئه‌مرێ  ،  له‌ وانـه‌یـه‌ بینینی مانگ له‌ خه‌ودا سوێند خواردن بێت وه‌ك خوای گه‌وره‌  له‌ قوڕئانی پیرۆزدا  ئه‌فه‌رموێ :

    {{ کلا والقمر }} سوڕه‌تی مدثر ئایـه‌تی 32 ، هه‌روه‌ها بینینی مانگ له‌ خه‌ودا باشـه‌ بۆ ئه‌وانـه‌ی نـه‌خۆشی چاویـان هه‌یـه‌ ، چاویـان چاك ئه‌بێته‌وه‌ . .......

     

    (2): ڕۆشنایی :: له‌ خه‌ودا هیدایـه‌ته‌ ، ئه‌گه‌ر کافر و بێ ئیمان له‌ خه‌ودا ببینێ له‌ تاریکی یـه‌وه‌ چوه‌ ڕوناکی خوای گه‌وره‌ ئیسلام و ئیمانی پێ ئه‌به‌خشێ

    ، ڕوناکی له‌ پاش تاریکی مانای ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونـه‌ له‌ پاش هه‌ژاری هه‌روه‌ها تۆبه‌ ه‌ له‌ پاش یـاخی بوون ، به‌ مانای قوڕئان و زانست و چاکه‌ش دێت.

     

    (3): خوا حافیزی  :: له‌ خه‌ودا بۆ نـه‌خۆش مردنـه‌ ، به‌ مانای ته‌ڵاق و سه‌فه‌ر و قازانج و مردنی ئه‌و که‌سه‌ دێت که‌ له‌ ئایین هه‌ڵگه‌ڕاوه‌ته‌وه‌ ، له‌وانـه‌شـه‌

    خواحافیزی له‌ خه‌ودا چاك بوونـه‌وه‌ی نـه‌خۆشی بێت ، هه‌روه‌ها  ئه‌توانین  بڵێین خواحافیزی  به‌ مانای خۆشـه‌ویستی و گریـان و جیـابوونـه‌وه‌ش  دێت .

     

    (4): هه‌نار :: له‌ خه‌ودا ڕزقێکی ئاسانـه‌ و بێ ماندوو بوون به‌دی دێت و پاره‌یـه‌کی زۆره‌ و به‌ مانای ئافره‌ت و کوڕیش دێت ، ئه‌و که‌سه‌ی نـه‌خۆش بێت و

    له‌ خه‌ودا تۆکڵی هه‌نار بخوات چاك ئه‌بێته‌وه‌ ، هه‌نار بۆ پادشا و ده‌سه‌ڵات دار شاره‌ ، شکاندنی هه‌نار مانای داگیری شاره‌ ، تۆکڵه‌که‌شی په‌رژینی شاره‌

    ، ده‌نکه‌کانیشی پیـاوانی شاره‌که‌ن ،  ده‌نکی سپی پاره‌ی بچوکه‌ وه‌ك درهه‌م ده‌نکی سووریش پاره‌ی گه‌وره‌و زۆره‌ وه‌ك دینار، ئه‌گه‌ر هه‌نار له‌ خه‌ودا به‌مانای

    ئافره‌ت بێت ئه‌و ئافره‌ته‌ زۆر جوان ئه‌بێت  ، هه‌ناری ساغ و نـه‌شکاو کچه‌و جارێ شووی نـه‌کردوه‌ ، هه‌ناری تورش پاره‌ی حه‌رامـه‌ یـان غه‌م و خه‌فه‌ته‌ .

     

    (5): له‌دایك بوون :: ئه‌گه‌ر پادشا له‌ خه‌ودا ببینێ هاوسه‌ره‌که‌ی کوڕێکی بوو به‌مـه‌رجێك هاوسه‌ره‌که‌ی دووگیـان نـه‌بێت پادشا  سامان و موڵك و پاره‌ی زۆری

    ده‌ست ده‌که‌وێ ، ئافره‌تی دووگیـان له‌ خه‌ودا ببینێ کوڕی بوه‌ به‌ پێچه‌وانـه‌وه‌ کچی ئه‌بێت ، له‌ خه‌ودا له‌دایك بوونی کوڕ غه‌م و خه‌فه‌ته‌  له‌ دایك بوونی کچیش

    خۆشی و کامـه‌رانی و ڕزگار بوونـه‌ له‌ گیرو گرفت ، نـه‌خۆش له‌ خه‌ودا ببینێ له‌دایك بوو ئه‌مرێ ، به‌ڵام ئه‌گه‌ر هاوسه‌ره‌که‌ی دوو گیـان بوو کوڕیـان ئه‌بێت ،

    ئه‌گه‌ر پیـاو له‌خه‌ودا ببینێ کوڕێکی بوو نـه‌خۆش ئه‌که‌وێت  یـان غه‌م و خه‌فه‌تی نامێنێ ، ئافره‌تی دووگیـان له‌خه‌ودا پشیله‌ی ببێت منداڵه‌که‌ی  گه‌وره‌ بێت دز

    ده‌رده‌چیت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ببینێ منداڵی ئه‌بێت ئه‌گه‌ر ده‌ست کورت و هه‌ژار بێت ده‌وڵه‌مـه‌ند ئه‌بێت ئه‌گه‌ر ده‌وڵه‌مـه‌ندیش بێت   هه‌ژار ئه‌بێت . . . .

     

    (6): مێش هه‌نگوین ::له‌ خه‌ودا مرۆڤیکی کاسبکار و به‌ به‌ره‌که‌ته‌ و مـه‌ترسیشی هه‌یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی هه‌نگوین ده‌رکات پاره‌ی حه‌ڵاڵی ده‌ست ئه‌که‌وێ ، ئه‌گه‌ر

    هه‌موو هه‌نگوینـه‌که‌ی بردو به‌شی مێش هه‌نگوینـه‌کانی به‌ جێ نـه‌هێشت ئه‌و که‌سه‌ زوڵم له‌ خه‌ڵکی ئه‌کات ، مێش هه‌نگوین بۆ سه‌رباز مانای دوژمنـه‌ ، ئه‌و

    که‌سه‌ی مـیش هه‌نگوین بکوژێ به‌سه‌ر دوژمن دا زاڵ ئه‌بێت ، کوشتنی مێش هه‌نگوین بۆ جوتیـار باش نی یـه‌ ، چونکه‌ سه‌رچاوه‌ی ڕزقی یـه‌تی ، هه‌روه‌ها

    مێش هه‌نگوین به‌ مانای باج و زاناش دێت ، مێش هه‌نگوین له‌ خه‌ودا به‌ مانای سوپای موسڵمانان دێت ، کوله‌ش به‌ مانای سوپای کافران دێت . . . . . . .

     

    (7): شـه‌م شـه‌مـه‌ کوێره‌ :: له‌خه‌ودا به‌ مانای کویر بوون و تاریکی دێت  له‌وانـه‌شـه‌ منداڵی زینا بێت چونکه‌ شـه‌م شـه‌مـه‌ کوێره‌ش وه‌ك ئاده‌مـیزاد له‌ خۆڵ بووه‌و

    شیر ده‌ره‌  ،  له‌ وانـه‌یـه‌ بینینی شـه‌م شـه‌مـه‌ کوێره‌ خۆ پارازتن بێت له‌ دزی  و هه‌واڵی ناخۆش  ،  بینینی شـه‌م شـه‌مـه‌ کوێره‌ رزق و به‌ره‌که‌ت که‌م ئه‌کاته‌وه .

     

    (8): مـه‌‌ ::  تۆبه‌ی یـاخی بوانـه‌ ، مـه‌‌ی زۆر کرده‌وه‌ی چاکه‌  به‌ره‌و ڕێگه‌ی به‌هه‌شت ئه‌ت بات ، هه‌روه‌ها به‌ مانای له‌دایك بوونی کوڕ و خۆشی دێت.

     

    (9): ڕووخان :: ڕووخانی خانو له‌ خه‌ودا مانای مردنی خاوه‌ن خانوه‌که‌یـه‌ ، مردنی خاوه‌ن خانو له‌خه‌ودا مانای ڕووخانی خانوه‌که‌یـه‌تی، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا

    ببینێ خانوێك یـان بینایـه‌کی کۆن ئه‌ڕوخێنێ توشی شـه‌ڕو ئاژاوه‌و غه‌م و خه‌فه‌ت ئه‌بێت  ، یـان له‌ خه‌ودا ببینێ خانوه‌که‌ یـان به‌شێکی خانوه‌که‌ ڕوخایـه‌ سه‌ری

    له‌و خانوه‌دا یـه‌کێك ئه‌مرێ یـان خاوه‌ن خانوه‌که‌ کاره‌ساتێکی گه‌وره‌ی به‌سه‌ر دێت  ، ئافره‌ت له‌ خه‌ودا  ببینێ خانوه‌که‌ی ته‌پخ بوه‌ سه‌ری  مـیرده‌که‌ی ئه‌مرێ .

     

    (10): پیسی ی  :: له‌ خه‌ودا پیسی ی له‌سه‌رگیـان یـان له‌سه‌ر جل وبه‌رگ یـان له‌سه‌ر پرچ ببیندرێ غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، جل وبه‌رگی پیس تاوان و گوناهه‌ ، ئه‌و

    که‌سه‌ی جل و به‌رگی بشوات و پاکی کاته‌وه‌ تۆبه‌ ئه‌کات  ، پاك ه‌وه‌ی گوێچکه‌ مانای مژده‌ی هه‌واڵێکی خۆشـه‌ ،مردو جل وبه‌رگی پیس بێت باش نی یـه‌

    (14)به‌شی

    (1) : خواردن ::

     هه‌موو خواردنێکی زه‌رد له‌خه‌ودا بۆ ئه‌و که‌سه‌ی بیخوات نـه‌خۆشی یـه‌ ، ته‌نـها ئه‌و خواردنـه‌ نـه‌بێت که‌ به‌ گۆشتی باڵنده‌ دروست ده‌کرێت ،  خواردنی سپی له‌ خواردنی ترش باشتره‌ ،  خواردنی شایی مژده‌یـه‌  و خواردنی پرسه‌ش غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، ئه‌و خواردنـه‌ی کات و شوێنی تایبه‌تی نـه‌بێت ڕزقه‌  ،  بـه ڵام ئه‌گه‌ر شوێن و کاتی هه‌بێت وه‌ك باینجان و کووله‌گه‌ ڕزقێکی ده‌ست نیشان کراوه‌ ، خواردنی زانا زانست و به‌ره‌که‌ته‌ ، خواردنی پۆلیسیش حه‌رامـه‌ ، خواردنی هه‌ژار تۆبه‌یـه‌ ،  ئه‌و خواردنـه‌ی به‌ گۆشت دروست کرابێت بۆ هه‌ژار ده‌وڵه‌مـه‌ند بوونـه‌ ،  خواردنی بێ گۆشتیش خوا په‌رستنـه‌ ، خواردنی تاڵ و ترش گۆڕینی هاوسه‌رو کار و پیشـه‌یـه‌ ،  خواردنی ترش ئه‌گه‌ر نـه‌خورێت نـه‌خۆشی یـه‌ ئه‌گه‌ر بخورێت و  سوپاس و ستایشی خوای گه‌وره‌ بکرێت ڕزگار بوونـه‌ له‌ غه‌م و خه‌فه‌ت ،  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ ناو قابی زێڕ یـان زیو خواردن

    بخوات ئه‌گه‌ر قه‌رزاربێت قه‌رزه‌که‌ی زیـاد ئه‌کات ، خواردن له‌گه‌ڵ خه‌ڵكی خۆشی یـه‌ ، ئه‌و خواردنـه‌ی قوت ئه‌درێت  و

    له‌ خه‌ودا بجوێت  مانای که‌م ته‌رخه‌مـی و ته‌مـه‌ڵی یـه‌ له‌ کار و قازانج دا  ، ئه‌و خواردنـه‌ی بجوێت و له‌ خه‌ودا قوت

    بدرێت مانای ئایین و نزیك بوونـه‌وه‌ی کۆتایی ته‌مـه‌نـه‌ ،  ئه‌و که‌سه‌ی به‌ده‌ستی ڕاست خواردن بخوات ، ڕێگه‌ی سوونـه‌و شـه‌ریعه‌ت په‌یڕه‌و ئه‌کات ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا به‌ده‌ستی چه‌پ خواردن بخوات ڕیز له‌ دوژمن ئه‌گرێت و هاوڕێکانی

    پشت گوێ ئه‌خات ،  ئه‌و که‌سه‌ی به‌ده‌ستی خه‌ڵکی خواردن بخوات ، به‌ یـارمـه‌تی خه‌ڵکی ڕزق و پاره‌ی ده‌ست ده‌که‌وێ

    یـان نـه‌خۆش ئه‌که‌وێت وناتوانێ به‌ ده‌ستی خۆی خواردن بخوات ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا خواردنی خه‌راب بخوات ڕێزی

    لێ ناگیرێ ، داوه‌ت بۆ خواردن مانای هه‌سانـه‌وه‌یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی داوه‌ت بکرێت بۆ خواردنی ئێواره‌ فێڵ له ‌ یـه‌کێك

    ئه‌کات ،  ئه‌و که‌سه‌ی گۆشتی خۆی بخوات  پاره‌ی کۆکراوه‌ی خۆی ئه‌خوات ،  ئه‌گه‌ر گۆشتی کاڵی یـه‌کێکی تر بخوات ئه‌و که‌سه‌ هه‌ڵ ئه‌خه‌ڵتێنێ  یـان یـه‌کێکی تر، ئه‌گه‌ر گۆشته‌که‌ کوڵاو بێت یـان برژاو پاره‌ی خه‌ڵکی ئه‌خوات

    (2) : سه رما ::

    له‌ خه‌ودا ده‌ست کورتی وهه‌ژاری یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا له‌به‌ر سێبه ردا بێت و له‌ سه‌رما بچێته‌ به‌ر هه‌تاو ، له‌ هه‌ژاری یـه‌وه‌ ده‌وڵه‌مـه‌ند ده‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌به‌ر هه‌تاو بچێته‌  سێبه‌رله‌ غه‌م و خه‌فه‌ت رزگاری ئه‌بێت ،

    له‌ وه‌رزی هاوین دا خه‌و بینین به‌ سه‌رما رزق و پاره‌یـه‌ ئه‌و که‌سه‌ی سه‌رمای بێت و بای بۆ بێت زیـاتر ده‌ست کورت و هه‌ژار ئه‌بێت ،  ئه‌و که‌سه‌ی به‌ ئاگر خۆی گه‌رم کاته‌وه‌ کاروباری ده‌سه‌ڵات دار به‌ڕیوه‌ ئه‌بات ،  خۆ گه‌رم ه‌وه‌ به‌

    ئاگری خه‌ڵوز مانای خواردنی پاره‌ی هه‌تیوه‌ ، خۆ گه‌رم ه‌وه‌ به‌ دوکه‌ڵ مانای گیرو گرفته‌ ، سه‌رمای زۆرله‌زستان

    هیچ مانای نی یـه‌ ، ئه‌گه‌ر له‌زستان دا نـه‌بێت مانای سه‌فه‌ر نـه‌ ه

    (3) : کاڵه ك ::

      له‌ خه‌ودا که‌سێکی غه‌مباره‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی بیبینێ تووشی غه‌م و خه‌فه‌ت ئه‌بێت  ، ئه‌و که‌سه‌ی کاڵه‌ك بخوات له‌ زیندان ده‌رده‌چێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ده‌ست بۆ ئاسمان به‌رز کاته‌وه‌و کاڵه‌گێك وه‌رگرێت  ،داوای پاره‌و

    ماڵ و موڵك ئه‌کات و خیرا ده‌ستی ده‌که‌وێ ، کاڵه‌ك له‌ خه‌ودا باشـه‌ بۆ دڵداری و خۆشـه‌ویستی ، هه‌روه‌ها کاڵه‌ك به‌ مانای

    بێ کاری و ده‌ست به‌تاڵیش دێت ، ئه‌گه‌ر کا‌ڵه‌ك فڕێ بدرێته‌ ماڵێك چه‌ند کاڵه‌ك بێت له‌و ماڵه‌ ئه‌وه‌نده‌ که‌سه‌ ئه‌مرێ ،

    کاڵه‌ك نـه‌خۆشی یـه‌ ، کاڵه‌گی سه‌وزی پێ نـه‌گه‌یشتوو کوڕه‌ یـان هاوسه‌ر ، کاڵه‌گی زه‌رد ئافره‌ته‌ یـان پیـاوێکی باشـه

    (4) : پرد ::

     له‌ خه‌ودا ڕێگه‌ی ڕاست و ڕۆشنی ئایینـه‌  ،   یـان زانست و نوێژ و ڕۆژووه‌ ، پرد له‌خه‌ودا ئه‌و کرده‌وانـه‌یـه که‌ مرۆڤ به‌ره‌و ڕێگه‌ی ڕاست ئه‌بات وله‌ ئازاری  کاروباری دونیـا ڕزگاری ئه‌کات ، به‌ مانای پاسه‌وان و ده‌رگا وان و

    دایك وکوڕو هاوسه‌ر وپاره‌ش دێت ، پردی دروست کراو له‌ به‌رد که‌سێکی ده‌سه‌ڵات داره‌ ، ئه‌گه‌ر پرده‌که‌ زۆر بچوك بێت پاسه‌وان و ده‌رگاوانـه‌ ، ئه‌گه‌ر پردێکی دروست کراو له‌به‌رد له‌ خه‌ودا بگۆڕدرێ و ببێته‌ بردێکی دروست کراو له‌

    قوڕ و خۆڵ ئه‌و که‌سه‌ی خه‌وه‌که‌ی بینیوه‌ باری ژیـانی تێك ئه‌چێت ، ئه‌گه‌ر به‌ پێجه‌وانـه‌وه‌ پردێکی دروست کراو له‌ قوڕ

     له‌ خه‌ودا ببێته‌ پردێکی دروست کراو له‌ به‌رد یـان چیمـه‌نتۆو ئاسن باری ژیـانی زۆر باش ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا

     ببێته‌ پرد پایـه‌ به‌رز وشکۆمـه‌ند ئه‌بێت وخه‌ڵکی پێویستی پێ ئه‌بێت

    (5) : مۆرانـه ::

    له‌ خه‌ودا کێشـه‌ی زانسته‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا کیسه‌که‌ی یـان گۆچانـه‌که‌ی مۆرانـه‌ی لێدات ئه‌مرێ

    (6) : زێڕ ::

     بینینی زێڕ له‌خه‌ودا باش نی یـه‌ و ئه‌ڵێن غه‌م و خه‌فه‌ته‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی هه‌ندێ زێڕ به‌ خۆوه‌ بکات هه‌ندێ

    که‌س خزمایـه‌تی له‌گه‌ڵ دا ئه‌که‌ن و شایـه‌سته‌ی ئه‌و خزمایـه‌تی یـه‌ نین ، ئه‌و که‌سه‌ی پارچه‌یـه‌ك زێڕ وه‌ربگرێت ئه‌وه‌نده‌ی

    ئه‌و زێڕه‌ غه‌م و خه‌فه‌تی بۆ دێت ، ئه‌گه‌ر زێڕه‌که‌ زۆر بێت ئه‌و که‌سه‌ پایـه‌ به‌رز ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ

    ماڵه‌که‌ی له‌ زێڕ دروست کراوه‌ ئه‌و که‌سه‌ ئه‌سوتێ ، زێڕ تواندنـه‌وه‌ شـه‌ڕ وئاژاوه‌یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی هه‌ردوو ده‌ستی ببێته‌

    زێڕ هه‌ردوو ده‌ستی ئیفلیج ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی چاوی زێڕ بێت کوێر ئه‌بێت ، جاری وا ش هه‌یـه‌ زێڕ به‌ مانای خۆشی

    و شادی و رزق و کرده‌وه‌ی چاك دێت ، زیو ببێته‌ زێڕ زۆر باشـه‌ ، زێڕ و زیو نی یـه‌ت پاکی یـه

    (7) : سه فه ر::‌

    له‌ خه‌ودا ڕه‌وشتی خه‌ڵکی ده‌رئه‌بڕێ ، سه‌فه‌ر مانای گۆڕینی باری ژیـانـه‌ ، هه‌ژار له‌ خه‌ودا سه‌فه‌ر بکات ده‌وڵه‌مـه‌ند ئه‌بێت ، گه‌ڕانـه‌وه‌ش له‌ سه‌فه‌ر تۆبه‌یـه‌ یـان به‌دی هاتنی نیـاز و مـه‌به‌سته‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی بچێته‌ خانوێکی نـه‌ناسراو

    سه‌فه‌ر ئه‌کات ، نـه‌خۆش سه‌فه‌ر کات بۆ جێ یـه‌کی دوور یـان بچێته‌ خانوێکی نـه‌ناسراو ئه‌مرێ

    (8) : کفن ::

    بینین و کڕینی کفن له‌ خه‌ودا مانای پاك و خاوێنی و ڕه‌فتار و هه‌ڵس و که‌وته‌ ، بۆ ئه‌و که‌سه‌ی هاوسه‌ری نـه‌بێت خوازبینی و زه‌ماوه‌نده‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی کفن له‌به‌ر کات زینا ئه‌کات  ، ئه‌و که‌سه‌ی کفنـه‌که‌ی سه‌رو قاچی دانـه‌پۆشێت

    فسادی هه‌یـه‌ له‌ ئایین ، مردو هه‌رچه‌ند کفنـه‌که‌ی که‌م بێت له‌ تۆب نزیکه

    (9) : شـه کر ::

    له‌ خه‌ودا خۆشی و شادی وچاك بوونـه‌وه‌ی نـه‌خۆش و نـه‌مانی غه‌م و خه‌فه‌ت و به‌دی هاتنی نیـازو مـه‌به‌سته‌ ،

    به‌ مانای ئافره‌تیش بێت ئافره‌تێکی جوان و زیره‌که‌ ، ئه‌گه‌ر به‌ مانای کوڕیش بێت کوڕێکی زاناو لێ هاتو و هونـه‌رمـه‌نده‌ ،

    ئه‌گه‌ر پاره‌ش بێت پاره‌یـه‌کی حه‌ڵاڵه‌ ، شـه‌کر فرۆشتن باش نی یـه‌ و شـه‌کری زۆر شـه‌ڕ و ئاژاوه‌یـه

    (10) : بـه دیل گرتنی ئاده مـیزاد ::‌

    له‌ خه‌ودا مانای خێرو خۆشی و رزقه‌ ، یـان  مـیز ڕاگرتن و ئاشکرا بوونی نـهێنی یـه‌ ،

    ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا به‌دیل بگیرێت ئه‌گه‌ر شتێکی وون کردبێت له‌وه‌ چاکتری ده‌ست ده‌که‌وێ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا

    به‌دیل بگیرێت و هیچی پێ نـه‌کرێت و ده‌سه‌ڵاتی نـه‌بێت تووشی غه‌م و خه‌فه‌ت ئه‌بێت

    به شی (15)

     

              (1) : بالنده :: له خه ودا سه ربه رزی و شکومـه ندی و جوانی یـه ، بو بازرگانیش قازانجه ، ئه گه ر له خه ودا بالنده نـه ناسریت ئه و بالنده یـه بـه مانای

              پادشای روح کیشان دیت ، ئه گه ر مالیک نـه خوشی تیـا بیت بالنده یـه ک بیته ئه و ماله و کرمـیک یـان کاغه زیک له و ماله هه لگریت و بفریته ئاسمان

              نـه خوشـه کـه ئه مری ، ئه و که سه ی بالنده بکه ویته سه ری سه فه ر ئه کات ، بالنده  له سه ر سه ر یـان شانی یـه کیک دا  بنیشیته وه  ئه وکه سه کاری

                ده ست ده کـه ویت ، ئه گه ر بالنده کـه سبی بوو کاریکی تایبه تی یـه ئه گه ر ره نگاو ره نگیش بوو کاری جوراو جوره ، ئه و که سه ی هاوسه ره کـه ی

              دووگیـان بیت و بالنده ی نیره بیته سه رشانی یـان له  سه ر سه ری بنیشیته وه کوریـان ئه بیت ، ئه گه ر مـی ینـه ش بیت کچیـان ئه بیت، بالنده ی گه وره

              مانای پادشا وحوکم بـه ده ست و زاناو ده وله مـه نده ، بالنده ی ئاو له بالنده کانی تر باشتره ، بالنده ی ده نگ خوش گورانی وئاهه نگه ، چوله گه و بولبل    

              مندالی بچووکن ، گوشتی  بالنده  بو ئه و که سه ی بیخوات زور باشـه چونکه پاره یـه ، فرینی بالنده له ئاسمان بـه مانای  مـه لائکه ت  دیت ،  بالنده یـه ک

              له ئاسمانـه وه  بیته ناو ده ستی یـه کیک  ئه و که سه مژده یـه کی بو دیت ، بالنده ی  نـه ناسراو له وانـه یـه ئاموژگاری بیت یـان ئاگادار ه وه ، بالنده ی

              جوان کارو باری ریک و پیک و رزق و خیر و خوشی یـه ، بالنده ی  ناشرین غه م و خه فه ته ، هه روه ها  ووتراوه بالنده ی نـه ناسراو  رزقه بالنده ی

              سپی چاکه یـه   بالنده ی  ره نگاو  ر ه نگیش کاری هه مـه جوره .

     

              (2) : گورانی :: له خه ودا قسه ی هیچ و پوچ و کاره ساته ، ده نگی خوش بازرگانیـه تی یـه و  قازانجی  بـه دواوه یـه ، گورانی له خه ودا بـه مانای شـه رو

               ئاژاوه  وناکوکی  دیت ،  گورانی ووتن   بـه هونراوه یـه کی  جوان  و ده نگیکی  خوش  خیرو خوشی یـه ،  گورانی ناخوش  ده ست بـه تالی یـه، گورانی

               ووتن له کاتی بـه ریوه رویشتن  زور باشـه ،  گورانی ووتن  له حه مام  قسه ی  بـه پیج وپه نایـه  ، گورانی  ووتن  له بازار  زه ره رو زیـانـه   هه روه ها

               بـه مانای شـه ر و ئاژاوه ش دیت .

     

               (3) : سیبه ر:: له خه ودا هه سانـه وه وقازانج و خوشی یـه ، له زستانیش غه م و خه فه ت و گیروگرفته ، ئه و که سه ی له خه ودا له بـه ر خوردا بیت و

                گه رمای بیت و بچیته بـه ر سیبه ر له غه م و خه فه ت  رزگاری ئه بیت و رزقیکی حه لالی ده ست ئه کـه وی ،  سیبه ری ئافره ت  مـیرده کـه یـه تی ،

                ئافره تی بی هاوسه ر بچیته بـه ر سیبه ر شوو بـه پیـاویکی ده وله مـه ند  ئه کات ،  یـه کیک له خه ودا  له بـه ر سیبه ر بیت  و سه رمای  بیت و  بچیته

                بـه ر خور ده وله مـه ند  ئه بیت  چونکه  سه رما  هه ژاری و  ده ست کورتی یـه .

     

                (4) : زمان :: له خه ودا  بـه ریوه بـه ری  کارو باری خاوه نـه کـه یـه تی ، زمان په یوه ندی بـه هه له ه وه  هه یـه ، زمان له خه ودا دریژبیت یـان پان

                 مانای هیزو تواناو زال بوونی ئه وکه سه یـه بـه سه ر دوژمنانی دا یـان دانایی و زیره کی ئه و که سه له گفتوگوو ئاخاوتن دا ده رده بری ، ئه و که سه ی

                 له خه ودا  زمانی  بگیریت  کاروباری دوا  ده خریت و ده ست کورت وهه ژار ده بیت ،  مووی ره ش له زمان ده رچیت مانای  ئه وه یـه  ئه و  کـه سه   

                 بـه زووترین کات توشی شـه رو ئاژاوه ئه بیت ئه گه ر موی سپی له زمانی ده رچیت شـه ره کـه بو ماوه یـه ک دوا ده خریت ، پادشا له خه ودا ببینی زمانی

                 براوه ته وه  نزیکترین  وه زیری  یـان  وه ر گیری  واتا  ته رجومانـه کـه ی  ئه مری ، ئه و که سه ی له خه ودا ببینی زمانی ژنـه کـه ی براوه ته وه  ئه و

                 ژنـه  ره وشت  پاک و به شـه ره فه ،  ئه و که سه ی  زمانی  له ناو ده مـی دا بچه سپیت  جی ی  متمانـه و باوه ره ، ئه و  کـه سه ی  زمانی خوی  بخوات

                 له لیدوانیک په شیمان ئه بیته وه یـان کـه سیکی بی ده نگه ، ئه و که سه ی له خه ودا  زمانی  ره ش  بیت کـه س و کاری  توشی  گیروگرفت ئه کات  یـان

                 کـه سیکی دروزنـه ، ئه و که سه ی زمانی ببیته دوو بـه ش  درویـه کی گه وره ئه کات ، ئه وکه سه ی  له خه ودا ببینی  زمانی زوری هه یـه مندالی زوری

                 ئه بیت ، خه لکی له خه ودا بـه زمان زمانی یـه کیک بلیسنـه وه سوود له زانیـاری ئه وکه سه وه رده گرن ، هه روه ها زمان له خه ودا بـه مانای ده سه لات

                 و پاره ی کوکراوه  وزانست  و پولیسیش  دیت ، برینی  زمان  مانای مردنی خوشـه ویسترین کـه سه  له وانـه شـه  ته لاق  بیت ،هه روه ها زمان  بـه ماناي    

                 راستگویش دیت وه ک خوای گه وره له قورئانی پیروزدا ئه فه رموی {{ واجعل لي لسان صدقٍ في الاخرين }} سوره تى الشعراء ئايه تى ژماره (84) .

     

                          (5) : بالا :: ئه و که سه ی له خه ودا  ببینی بالای دریژ بووه  ته مـه نی دریژ ئه بیت و پاره و زانستی  زیـاد ئه کات ، ئه گه ربازرگانیش بیت قازانجیکی    

                  باش ئه کات ، کورت بوونـه وه ی  بالاش  مانای  کورت بوونـه وه ی ته مـه نـه چونکه له زه وی نزیک ئه بیته وه ، کورته بالا له خه ودا بالای دریژ بیت

                  فیتنـه و ئاژاوه یـه .

     

                            (6) : مار و دوپشک پیوه دان :: له خه ودا  مار یـان  دوپشک  یـان هه ر چی  زینده واریکی تر بـه یـه کیکه وه بدات  مانای  ئاگاداری یـه  بو  ئه و که سه

                   کـه له وانـه یـه  هه له یـه کی گه وره  بکات .

     

                   (7) : شانـه :: له خه ودا کـه سیکی سوود بـه خشـه و به لگه ی خیرو خوشی یـه بو ئه و که سانـه ی که  ئه یـانـه ویت  شـه ریکایـه تی له گه ل کـه سانی تردا      

                    بکه ن ، قژ  شانـه   زه کاتی  پاره یـه ، هه روه ها شانـه بـه مانای دادپه روه رو دکتورو وتار بیژ و ئاموژگاری کـه ر دیت ، ووتراوه داهینانی قژ به

                    شانـه خیرو خوشی و ته مـه ن دریژی و پاره وسه رکه وتنـه بـه سه ردوژمنان .

     

                             (8) : کـه ربوون :: له خه ودا  کـه م  و  کوری یـه  له ئایین دا  چونکه  خوای گه وره  ده رباره ی  کافره کان  له قورئانی  پیروزدا  ئه فه رموی {{ صُمً

                   بُكمً عميً }} سوره تی البقره  ئایـه تی ژماره (18) و ئایـه تی ژماره (171) .

     

                   (9) : ته لاق :: له خه ودا  بو  ئه و که سه ی هاوسه ری  هه بیت  ژیـانی باطل و ناره وایـه ، بو ئه و که سه ی هاوسه ری نـه بیت گورینی باری ژیـانـه ،

                   بو نـه خوش مردنـه  ، ئه و که سه ی  له خه ودا  هاوسه ره کـه ی  ته لاق بدات  ده وله مـه ند ئه بیت  ئه و که سه ی یـه ک جار سویندی ته لاق بخوات و

                   ده رفه تی  گه رانـه وه ی هه بیت  له ئیش و کاری ئیستای  دوورئه کـه ویته وه ، ئه و که سه ی  هاوسه ره کـه ی  ته لاق بدات  له پله  و پایـه ی  ئیستای

                   دوور ئه خریته وه ، هه روه ها  له خه ودا  ژن  ته لاق  بدریت  ئه مری .

     

                             (10): نامـه :: له خه ودا  نامـه وه رگتن  و نامـه ناردن  پله و پایـه ی  بـه رزو  شکومـه ندی  ده رده بری ، ئه گه ر نامـه کـه رینمای وئاموژگاری بیت وه ک

                   بلی ی  له نامـه کـه دا  نوسرابیت  ئه م کاره  بکه یت  باشـه و ئه م کاره  نـه کـه یت  باشـه  ئه  وه  مانای  بـه دی هاتنی  نیـازو مـه بـه سته  ،  ئه و که سه ی

                   نامـه ی بو بیت و مژده ی تیـا بیت  پاره ی  ده ست ده کـه وی  یـان  ژن  دینی  یـان کوریـان  ئه بیت ،  ئه و که سه ی  له نامـه هه لگره که  بدات یـان لی ی

                   توره بیت مانای ئه وه یـه  ئه وکه سه  له ئایین هه لگه راوه ته وه  یـان  ئه کوژری ، بـه کورتی نامـه چی تیـا نوسرابیت رووئه دات

    به شی (16)

     

     (1): گۆڕستان :: بینینی گۆڕستان له خه ودا مانای ئاسوده و هێمنی یـه بۆ ئه و كه سه ی ئه ترسێ ، گۆڕستان ترسه بۆ ئه و كه سه ی هێمن و دڵنیـاو

     ئاسووده یـه ، گۆڕ تۆبه و گه ڕانـه وه یـه بۆ ڕێ ی ڕاست ، بینینی گۆڕی كافر یـان بێ ئیمان غه م و خه فه ته ، هه روه ها گۆڕ له خه ودا بـه مانای

     ڕۆژی قیـامـه ت وزیندانیش دێت ، بـه مانای مـه یخانـه ش دێت چونكه ئه وانـه ی مـه ی ئه خۆنـه وه سه ر خۆش ئه بن و وه ك مردویـان لێ دێت ،    

     نـه خۆش له خه ودا بچێته ناو گۆڕ بـه و نـه خۆشیـه وه ئه مرێ ، ئه و كه سه ی ئایـه تی قوڕئان بخوێنێ وله هه مان كات دا بچێته ناو گۆڕ له گه ڵ

     خێرخوازان دا دۆستایـه تی ئه كات ، ئه و  كه سه ی له گۆڕستان مـیز بكات و پێ بكه نێ و له گه ڵ مردوه كان هاتوو چۆ بكات له گه ڵ هه ندێ

     بێ ئیمان دۆستایـه تی ئه كات ، گۆڕستان له خه ودا بـه مانای زاناو سه ركرده كانی سوپاو ئامۆژگاری و گریـان و پاك و ته مـیزی دێت .

     

     (2): گه ده :: له خه ودا ته مـه ن و ڕزق و ژیـانـه ، ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ گه ده كه ی باش و به هێزه ئه وه مانای ته مـه ن درێژی و خێرو

     خۆشی یـه ، ئه گه ر بـه پێجه وانـه ش بوو باش نی یـه ، بـه تاڵ كردنی گه ده هه سانـه وه و چاك بوونـه وه ی نـه خۆش و خێر و خۆشی یـه .

     

     (3): گسك :: له خه ودا بـه مانای خزمـه ت كار دێت ، ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ ماڵه كه ی گسك ئه دات ئه گه ر ده وڵه مـه ند بێت زه ره رێكی

     زۆر ئه كات و ده ست كورت و هه ژار ئه بێت ئه گه ر ئه و ماڵه نـه خۆشی تیـا بێت نـه خۆشـه كه ئه مرێ  یـان له و خانوه ئه گوازنـه وه و ئه چنـه

     خانوێكی تر ، هه روه ها گسك دان بـه مانای بڵاوبوونـه وه و له ناو چونی پاره و سه رمایـه ش دێت ، ئه و كه سه ی شوێنێك گسك بدات و زبڵه كه ی

     كۆبكاته وه پاره ی ده ست ده كه وێت ، بـه گشتی بینینی گسك له خه ودا مانای خێر و خۆشی و نـه مانی غه م و خه فه ته .

     

     (4): باران :: له خه ودا ئه گه ر زیـانی نـه بێت ڕزق  و ڕه حمـه ته ، باران ژیـانی مروڤ و زه وی یـه ، ئه گه ر باران ته نـها له یـه ك شوێن ببارێ

     دانیشتوانی ئه و شوێنـه غه مبار ئه بن ، له ئاسمان بـه رد یـان خوێن ببارێت تاوان و كرده وه ی ناڕه وا ڕووئه دات ، ئه و كه سه ی خه و به باران

     ببینێ ئه گه ر له سه ر سه فه ر بێت سه فه ره كه ی دوا ئه خرێت ، باران له خه ودا بـه مانای كاروانی حوشتر دێت ، كاروانی حوشتریش له خه ودا

     به مانای باران دێت ، بارانی گشتی زیندوو بوونـه وه ی كارێكی بـه سه ر چوه و خێرو بـه ره كه ته ، باران له خه ودا ئه گه ر بای له گه ڵ بێت و  توند بێت و دار و دره خت هه ڵكه نێ و خانوو بڕوخێنێ ئه وه مانای شـه ڕ و ئاژاوه و فیتنـه یـه ، بارانی بـه خوێن له زه ویـه وه ده رچێت ژان وئازاره

     باران بۆ جوتیـار زۆر باشـه ، بارانی هه نگوین یـان ماستاو یـان ڕۆن یـان هه ر شله یـه كی تر بۆ هه مو خه ڵكی باشـه ، ئه و كه سه ی بـه ئاوی باران

    خۆی بشوات یـان جل بشوات ده وڵه مـه ند ئه بێت یـان تۆبه ئه كات ئه گه ر كافرو بێ ئیمانیش بێت ئه بێته موسڵمان ، خواردنـه وه ی  ئاوی  باران

     ئه گه ر پاك بێت خێرو خۆشی یـه ئه گه ر لێڵاویش  بوو نـه خۆشی یـه .

     

    (5): گوڵ :: له خه ودا خێرو خۆشی یـه ، ئه و كه سه ی چه پكێ گۆڵی له سه ر سه ر بێت زه ماوه ند ئه كات ئه و كه سه ی گوڵ ڵه ناوه ختی خۆی

     ببینێ تووشی غه م و خه فه ت ئه بێ ، گوڵی هه مـه جۆرو ڕه نگاو ڕه نگ باری ژیـان ده رئه بڕێ ، گوڵ له خه ودا ئافره تێكی جوانـه ، هه روه ها

     گوڵ له خه ودا مانای خۆشی و شادی و یـاری و پێكه نین و جل و به رگی جوانـه .

     

     (6): بوومـه له رزه :: له خه ودا ترسه له یـه كێكی ده سه ڵات دار یـان كاربه ده ست ، یـان ده سه ڵات دار ئه چێته ئه و ناوچه یـه و زوڵم له خه ڵكی

     ئه كات هه روه ها ووتراوه بوومـه له رزه نـه خۆشی یـه و له ناوچه كه دا بڵاو ئه بێته وه ، ئه گه ر یـه كێك له خه ودا ببینێ زه وی ئه جولێته وه

     كارو باری ژیـانی تێك ئه چێت ، له خه ودا بوومـه له رزه له ناوچه یـه ك بدات له وانـه یـه كوله ڕوی تێكات یـان سه رماو سۆڵ وبه فر بیگرێته وه

     یـان بـه رهه مـی كشت و كاڵی كه م كاته وه یـان هه واڵی ناخۆشیـان پێ ئه گات ، له كاتی ڕوودانی بوومـه له رزه دیواری خانوو بڕوخێت یـه كێك

     ئه مرێ ، له وانـه یـه ئه و كه سه ی خه وه كه ی بینیوه بمرێ ، هه روه ها بوومـه له رزه بـه مانای سه فه ر كردن له ڕێگه ی ده ریـاوه و سه ماو

     ئاهه نگ گێڕان و زیـادكردنی بـه رهه مـی مـیوه و ئاژاوه ی بـه رده وام دێت .

     

     (7): سه رخۆش بوون :: له خه ودا غه م و خه فه ته ، ئه و كه سه ی  شـه ڕاب بخواته وه و سه رخۆش بێت ناتوانێ زاڵ بێت بـه سه ر خۆی و

     به نی تی خواش ڕازی نی یـه ، ئه و كه سه ی مـه ی بخواته وه و سه رخۆش بێت پاره ی حه رامـی ده ست ده كه وێ ، سه رخۆش بوون بێ

     مـه ی خواردنـه وه ترسه ، سه رخۆش بوون بۆ پیـاو و ژن باش نی یـه چونكه نـه زانی و بێ ئه قڵی ده رده بڕێ ، ئه و كه سانـه ی ترسیـان له دڵه

     له خه ودا سه رخۆش بن مانای خێرو خۆشی یـه .

     

     (8): كیسه ڵ :: له خه ودا ئافره تێكه هه مـیشـه خۆی ئه ڕازێنێته وه و خۆی جوان ئه كات و بۆن و عه تر لێ ئه دات و خۆی نیشانی پیـاوان ئه دات ، 

     هه روه ها ووتراوه كیسه ڵ پیـاوێكی زانایـه و شاره زایی ته واوی ده رباره ی نـهێنیـه كانی ده ریـا هه یـه  ، له خه ودا بایـه خ بـه كیسه ڵ بدرێت ئه وه

     له و ناوچه یـه بایـه خ بـه زانایـان ئه درێت  ، كیسه ڵ له زبڵخانـه ببیندرێ مانای ئه وه یـه زانایـه ك له ناو خه ڵكیكی نـه زان دا وون بووه ، خواردنی

     گۆشتی كیسه ڵ پاره و زانست و خۆشی یـه ، كیسه ڵ بـه مانای فێڵ و سیخۆری و خۆشاردنـه وه وشـه ڕ و به كار هێنانی چه ك دێت .

     

    (9): كونجی :: له خه ودا ڕزقێكی حه ڵاڵه ، ڕۆنی كونجی پاره و شكۆمـه ندی و هێزه ، ئه و كه سه ی كونجی بچێنێت ده سه ڵات و بازرگانی یـه تی

     چاك وقازانجی زۆر و خۆشی و شادی بـه ده ست دێنێ ، هه ندێ جاریش كونجی له خه ودا ئه بێته نـه خۆشی .

     

    (10): ڕه ش پۆش :: له خه ودا بۆ ئه و كه سانـه ی جل و به رگی ڕه ش له بـه ر ناكه ن غه م و خه فه ته بۆ ئه و كه سانـه ی بـه رده وام له بـه ری

     ئه كه ن پاره و ئاسوده ییـه ، ئه و كه سه ی له خه ودا ئافره تێكی ڕه ش پێست و كورته باڵا بخوازێت ئه وه مانای ئه وه یـه ڕه ش پێستی یـه كه ی

     پاره ی زۆره و كورته باڵاكه شی ته مـه ن كورتی یـه ، له خه ودا ناو له پ  یـان ده ست سپی بێت مانای سه ركه وتنـه بـه سه ر دوژمنان .

    به شی (17)

     

    ئازیزانم ئه م كاته تان باش پێش ئه وه ی ده ست بـه نووسینی ئه م بـه شـه ی خه و نامـه بكه م

    حه زم كرد هه ڵه یه ك ده رباره ی ئیمێلی خه ونامـه كه ته نـها له چه ند بـه شێك دا بـه هه ڵه

    نووسراوه چاك بكه مـه وه ، ئه توانن بـه م ئیمێله ی خواره وه په یوه ندیمان پێوه بكه ن . ..

    xawnama@hotmail.com                                                       

    ئێستاش چه ند ووشـه یه كی تری هه ڵبژێردراوتان بۆ شی ئه كه مـه وه  ....................

    (1) : ده ریا ::  ده ریا له خه ودا  مانای  پادشا  یان ده سه ڵات دارێكی به هێزو ترسناك و

    داد په روه رو به ڕه حمـه و خه ڵكی پێویستیان پێ یه تی ، ده ریا بۆ بازرگان كه ره سته و

    كاله یه بۆ كرێكاریش خاوه ن كاره كه یه تی ، ئه و كه سه ی له خه ودا ده ریا ببینێ هیواو

    ئامانج و مـه بـه ستی  بـه دی دێت ،  ئه و كه سه ی بچێته ناو ده ریا  ئه چێته لای پادشا یان

    ده سه ڵات دار ،  ئه و كه سه ی  له خه ودا  ببینێ  له سه ر ئاوی  ده ریادا  دانیشتوه  یان

    پاڵ كه وتوه  ،  بـه ووریایی  ده ست  ئه خاته  ناو  كارو باری  پادشا  و ده سه ڵات دار ،

    مـه ترسی  خنكان  له ناو ئاوی  ده ریا وه ك مـه ترس توڕه بوونی پادشایه . ئه و كه سه ی

    هه موو ئاوی ده ریا بخواته وه و كه سیش نـه ی بینێ هه موو دونیای ده ست  ئه كه وێت و

    ته مـه ن درێژ ئه بێت ، ئه گه ر که تا توێنی یه تی ئه شكێت ئاوی ده ریا بخواته وه ئه وه نده

    پاره ی ده ست ئه كه وێت و ته مـه ن درێژ ئه بێت ، ئه گه ر له خه ودا  له ده ریا  هه ندێ

    ئاو  بخواته وه  ئیشێكی كه می لای  ده سه ڵات دار  ئه بێت و بۆی  جێ به جێ  ئه كرێت

    ئه و  كه سه ی  بـه قاپ یان بـه مـه نجه ڵ یان بـه هه ر شتێكی تر ئاو له ده ریا   ده ركات و

    بیبات  خوای  گه وره  پاره و رزقی  پێ ئه بـه خشێ ، ئه و كه سه ی له خه ودا  له ده ریا

    بپه ڕێته وه  ده ست  ئه گرێت  بـه سه ر ماڵ و موڵكی دوژمنـه كه ی ، ئاوی  ده ریا  بگاته

    گه ڕه كێك  و زیانی نـه بێت ، پادشا یان ده سه ڵات دار  سه ردانی  ئه و گه ڕه كه  ئه كات

    و دانیشتوانی  گه ڕه كه كه  خه ڵات  ئه كات ، ئه و  كه سه ی شـه ریكی  هه بێت  و ئاوی

    ده ریا  بخواته وه   شـه ریكه كه ی  لێ ی  جیا  ئه بێته وه  ، ئه و كه سه ی  خۆی به ئاوی

    ده ریا   بشوات  خوای  گه وره  له گوناهه كانی  خۆش  ئه بێت  و  گیروگرفتی   له گه ڵ

    پادشا و ده سه ڵات داردا  نامێنێ ، بینینی ده ریا  له دووره وه  كاره ساته ، میز كردنـه  ناو

    ئاوی  ده ریا  مانای  بـه رده وام بوونی  هه ڵه و گوناهه ،  كه م بوونـه وه ی  ئاوی  ده ریا

    مانای  ئه وه یه  پادشا  یان  ده سه ڵات دار  لاوازبوه  ،  نـه خۆش  له ناو  ئاوی  ده ریا دا

    مـه له وانی  بكات  چاك  ئه بێته وه  نووقووم بوون  له ناو ئاوی ده ریا غه م و خه فه ته ،

    ئه و كه سه ی  له خه ودا  له ناو ئاوی ده ریا دا بخنكێت بـه شـه هیدی ئه مرێت . .........

     

    (2) : بروسكه : :  تۆبه كردنـه  له پاش  گوناهێكی  زۆر ،  ئه و كه سه ی  نـه خۆش بێت و

    له خه ودا بروسكه ببینێ له وانـه یه بمرێ ، هه روه ها بروسكه له خه ودا مانای ئاشكرابونی

    نـهێنی و هه واڵی شاراوه یه  یان مژده ی  گه ڕانـه وه ی یه كێكه یان تازه بوونـه وه ی  رزقه

    ،به گشتی بینینی بروسكه له خه ودا مانای ته واو بوونی گیروگرفت و به دی هاتنی ڕزگاری

    وسه رفرازی یه . یان سه ره تای ده ست پێ كردنی گیرو گرفته ، بینینی برووسكه له خه ودا

    له هه ر مانگێك دا  مانایه كی  تایبه تی  هه یه ، هه روه ها  برووسكه  بـه مانای هه ڕه شـه و

    مـه ترسی  ده سه ڵات داریش  دێت ، ئه و كه سه ی  ژنـه كه ی  نـه خۆش  بێت  و برووسكه

    جل و به رگی بسوتێنێ ، ژنـه كه ی ئه مرێ ........................................................

     

    (3) : به ڵغه م : : له خه ودا پاره یه كی كۆكراوه و هه ڵگیراوه و زیاد ناكات ، ئه و كه سه ی

    نـه خۆش بێت  و له خه ودا  به ڵغه م فڕێ دات  چاك ئه بێته وه ، ئه گه ر نـه خۆشیش نـه بوو

    دڵخۆش  و  كامـه ران  ئه بێت  ، ئه گه ر زاناش  بێت  هه ژار  و ده ست كورت  ئه بێت ،

    هه روه ها  ووتراوه  ئه و ئاوه ی  له خه ودا  له ده می  زانا  ده ر ئه چێت ئامۆژگاری یه و

    سوودی بۆ خه ڵكی ئه بێت ، ئه و كه سه ی موو یان ده زووله ده می ده رچیت ته مـه ن درێژ

    ئه بێت ، ئه گه ر بازرگانیش بێت بازرگانێكی ڕاست گۆیه .   .................................

     

    (4) : به ڕوو : :  له خه ودا  پیاوێكه  به  زه حمـه ت  لێ ی  تێ  ئه گه یت  و پاره ی  زۆر

    كۆ ئه كاته وه ، دار به ڕوو پیاوێكی ده وڵه مـه نده  چونكه به ڕوو خۆراكێكی سوود بـه خشـه

    هه ر وه ها ووتراوه به ڕوو پیاوێكی پیرو مـه زنـه ، به ڕوو بـه مانای سه فه ریش دێت . ...

     

    (5) : ڕوو سپی بوون : :  ئه و كه سه ی له خه ودا  ببینێ  ڕووی  زۆر سپی بووه ،  ئه وه

    نـه خۆشـه ، ڕوومـه ت  سپی بوون  له خه ودا مانای  سه ربه رزی  و شكۆمـه ندی یه .......

     

    (6) : كونـه بـه بو : :  له خه ودا  ده سه ڵات دارێكی  بـه هێز و ترسناكه ،  یان دزێكی ئازاو

    لووت بـه رزه وكه سیش پشتگیری  ناكات ، هه روه ها بـه مانای ترس و بێ كاریش  دێت ،

    كونـه بـه بو  ئاده میزادێكی  خاینـه  وسوودی  بۆ كه س  نی یه ، ئه و  كه سه ی  له  خه ودا

    كونـه بـه بویه ك   چاره سه ر بكات   ئاده میزادێك  چاره سه ر  ئه كات   ،  ئه و  كه سه ی

    كونـه بـه بویه ك  بكه وێته  ماڵی  ،  هه واڵی  مردنی  یه كێكی  پێ  ئه گات .  ..............

     

    (7) : داره مـه یت { تابووت } : : ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ له ناو داره مـه یت دایه خێر

    و  رزقێكی  زۆری  ده ست ئه كه وێ ،  هه روه ها   ووتراوه  ئه و  كه سه ی  ئه م جۆره

    خه وه  ببینێ  دوژمن داره  و له  دوژمنـه كه ی  ئه ترسێ ،  بینینی داره مـه یت  له خه ودا

    مانای ڕزگار بوونـه  له  شـه ڕ و  ئاژاوه  ، ئه و  كه سه ی  خه و  بـه داره مـه یته وه  ببینێ

    ئه گه ر كه سێكی  نزیكی  لێ  دوور بێت  ئه و  كه سه  ئه گه ڕێته وه  لای ،  وه رگرتنی

    داره مـه یت له خه ودا زانست و سه ركه وتنـه ،هه ندێ جاریش داره مـه یت غه م وخه فه ته.

     

    (8) : زه رده خه نـه : : زه رده خه نـه له خه ودا خۆشی و شادی و په یڕه و كردنی سونـه ت و

    بیرو باوه ڕی ئاینی پیرۆزی ئیسلامـه   ،  پیغه مبه ری مـه زن { محمد درودی خوای لێ بێت   } كه

    پێ ئه كه نی  ته نـها  زه رده خه نـه یه كی  ئه كرد .    ............................................

     

    (9) :   گۆره وی : : له خه ودا ئه گه ر تازه بێت و له پێ نـه كرابێت پاره یه ،ئه و كه سه ی

    گۆره وی له پێ كات پاره كه ی ئه پارێزێ ، ئه و كه سه ی گۆره ویه كه ی پاك وبۆن خۆش

    بێت ئه و كه سه زه كاتی پاره كه ی ئه دات ، ئه و كه سه ی گۆره ویه كه ی كۆن و دڕاو بێت

    ئه و كه سه  زه كات نادات ، هه روه ها گۆره وی به مانای هاوسه رو خزمـه ت كاریش دێت .

     

    (10) : باخچه ی ماڵ : : له خه ودا ده روون پاكی پیاو وپارازتنی ئافره ته ، هه روه ها نـه مانی

    گومانـه له سه ر پاره و كوڕ یان ده ست كورتی و هه ژاری یه ،  یان ڕێگه نـه دانـه به  قوتابی

    بۆ ته واو كردنی خوێندن ،    هه روه ها باخچه ی ماڵ له خه ودا  چه ند كرده وه یه كی نـهێنی

    وه ك  خوا په رستن و به ڕۆژوبوون و نوێژ كردن و قوڕئان خوێندنی شـه وان ده رده بڕێ  ،

    هه روه ها  ووتراوه له و ماڵه ی خه و به باخچه ی ماڵ ئه بیندرێ یه كێك شێت ئه بێ . .....

    به شی  18

     

    : (1)  ڕۆژی هه ینی : ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ له ڕۆژی هه ینـه دایـه خوای گه وره كاروباری په رت و بڵاوی كۆ ئه كاته وه و ئاسانی ئه كات وده رگای ڕزق وخێری لێ ئه كاته وه ، ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ خه ڵكێكی زۆر له مزگه وت نوێژی هه ینی ئه كه ن و خۆشی له ماڵه وه یـان له دوكان دانیشتوه و گوێ ی له ته كبیری الله اكبر و نوێژ وشـه هاده هێنانی خه ڵكی  بێت و هه ست  به وه بكات كه نویژیـان ته واو كرد  و به ره  و ماڵه وه ئه ڕۆن ئه و كه سه له پله و پایـه ی لا ئه بردرێ ،  ئه و كه سه ی  له خه ودا  بزانێ  ڕۆژی  هه ینی یـه  و نوێژی  هه ینی بكات و نوێژه كه ی  ته واو كات سه فه ر ئه كات و پاره و ڕزقی بۆ دێت و نیـازو مـه به ستیشی به دی دێت ، هه روه ها نوێژی هه ینی به مانای حه جیش دێت .

     

    : (2)  سه رباز :  سه رباز له خه ودا سه ربازی خوای گه وره ومـه لائكه تی ڕه حمـه ته ، نـه خۆش له خه ودا ببێته سه رباز ئه مرێ ، ئه وكه سه ی نـه خۆش نـه بێت و له خه ودا ببێته سه ربازغه م و خه فه تێكی زۆری بۆ دێت و   له وانـه یـه  زه ره رو زیـانێكی زۆری لێ بكه وێت ، ئه گه ر سه ربازه كان كه م بوون ئه وه سه ركه وتنـه ، سه باز  به مانای ترسیش دێت ، ئه گه ر له  خه ودا  ژماره ی  سه ربازانی  سوپای  كافره كان  له  ژماره ی   سه ربازانی موسوڵمانان ز یـاتر بێت سه ركه وتن  بۆ سوپای  موسولمانانـه . 

     

    : (3) قه ڵا : له خه ودا ڕزگار بوونـه  له غه م و خه فه ت  و به دی هاتنی  خۆشی و كامـه رانی یـه ، ئه و كه سهی  له خه ودا بچێته ناو قه ڵا یـه ك  ئیمانی  پته و تر ئه بێت ، ئه و كه سه ی له دووره وه قه ڵا ببینێ سه فه ر

    و كات ئهله وێ  پایـه به رز ئه بێت ،  ئه و كه سه ی  له خه ودا  ببینێ  له قه ڵا یـه ك دا  سه نگه ری  لێداوه

    به سه ر دوژمنانی دا زاڵ ئه بێت ، هه روه ها قه ڵا به مانای دووركه وتنـه وه  له گوناه دێت ، قه ڵا پیـاوێكی مـه زنـه ، ئه و كه سه ی له خه ودا ده ست به سه ر قه ڵا یـه ك دا بگرێت یـان داگیری بكات كچێكی جوان ئه خوازێت .

     

    : (4) قوماش : له خه ودا قوماش دڕیین مانای ته ڵاق و گۆڕینی ها وسه ره به ڵام به حه ڵاڵی .

     

    : (5) پێنوس : له خه ودا كوڕ و زانست و فه رمانی قه بوڵ نـه كردنی  كاری  نـه ڕه وایـه ،  نوسه رێك  له خه ودا ببینێ پێنوسی به ده سته وه یـه ده وڵه مـه ند ئه بێت ، ئه و كه سه ی پێنوسێكی بدرێتێ زانستی ئه درێتێ ، پێنوس له خه ودا چی بنوسێت هه ر ئه وه  ده ر ده بڕێ ، پێنوس ده سه ڵاته ، ئه و كه سه ی  پێنوسێكی به ده سته وه بێت و پێنوسێكی تریشی له ته نیشت دا بێت ئه وه برایـه تی و سه ردانی ئه كات و له ته نیشتی دائه نیشێ ئه گه ردایكیشی دوو گیـان بێت كوڕی ئه بێت پێنوس و مره كه به كه ی كوڕه ، وه رگرتنی پێنوس له ده سه ڵات دار شكۆ مـه ندی و سه ر به رزی یـه ، هه روه ها پێنوس به مانای سویندیش دێت وه ك خوای گه وره له قوڕئانی پیرۆزدا ئه فه رموێ:: 

    }} ن و القلم ومايسطرون {{  سوڕه تی القلم ئایـه تی {1} ، هه روه ها پێنوس به مانای ته مـه ن درێژی و ڕزق دێت ، پێنوس مانای سه ركه وتنـه به سه ر دوژمنان .

     

    : (6) په لكه زێڕینـه : قوس قزح : : له خه ودا ئاسوده یی وهێمنی و زاڵ بوونـه  به سه ر ترس ،  ئه گه ر سوری زیـاتر بێت ئه و ساڵه ساڵێكی خوێناوی ئه بێت ، ئه گه ر زه ردی زیـاتر بێت ئه وه نـه خۆشی یـه ، ئه گه ر سه وزی زیـاتر بێت  ئه وه مانای هێمنی و ئاسوده یی وئاسایشـه ، ئه و كه سه ی په لكه زێڕینـه  له خه ودا  ببینێ  ژن  دێنێ چونكه شاعیره كان له شیعر دا وه ك ئافره ت  وه سفی ئه كه ن ، ئه گه ر ڕه نگی هه ور بگۆڕدرێ و وه ك

    ڕه نگی  په لكه زێڕینـه ی  لێ  بێت ئه وه  كارێكی  سه یر ڕووئه دات یـان جمو جولی  سوپا  ده ست پێ ئه كات ،

    ئه گه ر برووسكه شی له گه ڵ دا بێت دوژمنێك ده رده كه وێت و خه ڵكی خۆیـان ئاماده ئه كه ن بۆ ئه وه ی چاویـان پێ بكه وێ .

       

      : (7) به رداغ : : له خه ودا هه ست و ده رون و ناخی ئافره ته ، ئه و كه سه ی به رداغێك ئاوی بدرێتێ دایكی

         دوو گیـانـه و منداڵه كه شی كوڕه ، ئه گه ر به رداغه كه بشكێ و ئاوه كه بمێنێته وه ئافره ته كه ئه مرێ و به ڵام

         منداڵه كه ئه مێنێته وه ، ئه گه رئاوه كه بڕژێت و به رداغه كه نـه شكێ منداڵه كه ئه مرێ و دایكه كه ش ئه مێنێ

         به رداغ شكان به مانای مردنی ساقی دێت .

        

      : (8) ڕشانـه وه : : ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ به ڕۆژووه و ڕشایـه وه قه رزێكی له سه ره پێویسته بیداته وه

          ، هه ر ئه و كه سه قه رزه كه ناداته وه و پشت گوێ ی ئه خا ت و گوناه باریش ئه بێت ، ئه گه ر ڕشانـه وه كه

          تامـی  خۆش  بوو ئه وه تۆبه كردنـه  و به ڕه زامـه ندی  و ئاره زووی  خۆی ، ئه گه ر ڕشانـه وه كه تامـی خۆش  

          نـه بوو ئه وه  تۆبه كردنـه كه ی  به ڕه زامـه ندی و ئاره زووی خۆی  نی یـه  ، ڕشانـه وه  مانای گه ڕاندنـه وه ی 

          ئه و شتانـه یـه  كه به زۆر ده ستی  به سه ر گیراوه ، ئه و كه سه ی خوێن بڕشێته وه ئه وه گوناهێكی گه وره ی

          كردوه و یـان پاره ی حه رامـی خواردوه و تۆبه ئه كات ، ئه و كه سه ی له خه ودا سه رخۆش بێت و بڕشێته وه

          پیـاوێكی هه ژاره ، ئه و كه سه ی هه نگوین بڕشێته وه  ئه وه قوڕئانی پیرۆزه ، ئه و كه سه ی  شیر بڕشێته وه

          له ئیسلام هه ڵ ئه گه ڕێته وه ، ئه و كه سه ی زۆر بڕشێته وه ئه مرێ یـان كاره ساتێكی گه وره ی به سه ردێت

          ، ڕشانـه وه ی خوێنی زۆر بۆ هه ژار پاره یـه یـان له دایك بوونی كوڕه یـان گه ڕانـه وه ی كه سێكی دووره ، ئه و 

          كه سه ی  مار بڕشێته وه  ئه مرێ ،  هه روه ها ووتراوه  ڕشانـه وه پاره خه رج كردنـه ، به گشتی  ڕشانـه وه بۆ    

          هه ژار ڕزق و خێر و خۆشی یـه و بو ده وڵه مـه ندیش زه ره رو زیـانـه .

     

      : (9) درهه م : : له خه ودا بۆ ئه و كه سانـه ی له ماڵه وه ئافره تی دووگیـانی یـان هه یـه كوڕه ، له وانـه یـه نوێژ و

      ڕۆژوو و قوڕئان خوێندن و له خوا پاڕانـه وه  بێت ،  یـان لێدانێكی تونده ،  له خه ودا چه ند درهه م وه ربگریت

      له ژیـانی ڕۆژانـه دا هه ر ئه وه نده ت ده ست ئه كه وێت . ئه گه ر پاره كه  له ناو كیسه دا بێت  ئه وه نـهێنی یـه

      ، هه روه ها  ووتراوه  درهه م  قسه كردنـه ، ئه گه ر درهه مـه كان نوێ بوون ئه وه  قسه ی باشـه یـان نوێژه یـان

      به دی هاتنی نیـا زو مـه به سته ، پاره ی زۆر و فره وان دونیـای فره وانـه ، ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ پاره ی

      قه رزی لای یـه كێكه ، داوا له و كه سه ئه كات شایـه دی بۆ بدات ، ئه گه ر پیـاوه كه  پاره كه ی به ورده دایـه وه

      ئه و كه سه  شایـه دی  نادات  ، ئه و كه سه ی  یـه ك  درهه م  وون كات  ئامۆژگاری  یـه كێك ئه كات ، ئه ویش

      گوێ ی لێ ناگرێت ، ده نگی درهه م قسه ی باشـه ئه گه ر درهه مـه كه هیچی له سه ر نـه نوسرابێت ئه وه قسه ی

      خه راپه ،  له خه ودا پاره وه رگرتن له پاره دان باشتره ، درهه مـی پاك پاكی ئایین ده ر ئه بڕێ . ئه و كه سه ی

      درهه مێكی پێ بێت  و له ناو ده ستی دا ببێته فلس ئه و كه سه ئیفلاس ئه كات ، ئه گه ر فلس له ده ستی دا بێت و 

       ببێته درهه م قازانج ئه كه ت ، ئه گه ر درهه م له ده ستی دا بێت و ببێته دینار قازانج ئه كات ،  ئه توانین بڵێین

       به گشتی درهه م قازانج و خۆشی یـه ، درهه مـی سه خته فێڵ و درۆو پاره ی حه رامـه ، ئه و كه سه ی درهه مێك

       وون كات یـان درهه مێكی لێ بدزرێ ڕازی نی یـه له كوڕه كه ی و شكاتی لێ ئه كات ، ئه و كه سه ی درهه مێكی

       بڕوات  بۆی  نـه گه ڕێته وه  یـان  به زۆر درهه مێكی  لێ  وه ربگیرێ  ئه و ه  كوڕه كه ی  ئه مرێ ، هه روه ها

       نـه خۆش له خه ودا درهه مێكی بدرێتێ چاك ئه بێته وه .

     

       : (10) دینار : : له خه ودا زانست و ئایینـه ، یـه ك دینار منداڵێكی ساوایـه و كوڕیشـه ، دیناری زۆر گه نجینـه و

       دانایی و شـه هاده ته ، ئه و كه سه ی دینارێ وون كات كوڕێكی ئه مرێ یـان نوێژ ته رك ئه كات ، دیناری زۆر

       خه ڵاتی خوای گه وره یـه وئامانـه ت و سه ڵه واته ، یـان ناچاری  ئاده مـیزاد  وتیری شـه یتانـه ،  ئه و كه سه ی

       دینارێكی ئاسنی پێ بێت ئه و كه سه داوای شتێكی له یـه كێك كردوه و ئه ویش بۆی هێناوه ، هه روه ها دیناری

       ئاسن پشت گوێ خستنی  ئایین و درۆ و بوهتان  و قسه ی ناشرین وغه م و خه فه ته ، پێنج دینار پێنج فه رزی

       نوێژه ، ووتراوه ئه و كه سه ی دینارێك  وون كات نوێژێكی فه رز ناكات ، له وانـه یـه  دیناری ئاسن كتێب بێت،

       قووت دانی دینار خیـانـه ته  له  ئه مانـه ت ، دینار له خه ودا  پیـاوێكی  دوو  ڕووه یـان مژده یـه  یـان هاوڕێیـه كه و

       دۆستایـه تی به رده وام نابێت ، دیناری ئاسن ئه گه ر ژماره ی بزانرێت زانست و ڕزقه ، ئه و كه سه ی دیناری

       ئاسنی لێ  وون بێت  یـان بیداته  یـه كێكی تر غه م و خه فه تی  نامێنێ ، چه ند دیناری ئاسنت  ده ست كه وێت

       ئه وه نده غه م و خه فه تت بۆ دێت ، ئه گه ر ژماره ی دیناره كان نـه زاندرێ ئه وه غه م و خه فه ته كه ی زیـاتر

       و قورس تر ئه بێت ، پاره وه رگرتن له مردو باشـه

    به شی19 

     

    : (1) خوێن : له خه ودا  پاره ی حه رامـه ، ئه و كه سه ی ببینێ له خوێن دا ئه گه وزێ

    پاره ی حه رامی ده ست ئه كه وێت یان گوناهێكی گه وره ئه كات ، ئه گه ر كراسه كه ی

    خوێنی  پێوه بێت و خۆی پێی نـه زانێ درۆی له گه ڵ دا  ئه كرێت و پێی نازانێ ، ئه گه ر

    كراسه كه ی خوێنی  پشیله ی پێوه بێت  دزێك  درۆی له گه ڵ دا ئه كات ، ئه و كه سه ی

    كراسه كه ی خوێنی مـه ڕی پێوه بێت  پیاوێكی ده وڵه مـه ند  درۆی له گه ڵ دا  ده كات ،

    له پاش درۆكه ش ئه وه نده ی خوێنـه كه  پاره ی حه رامی  ده ست ئه كه وێت ،  ئه گه ر

    له سه ر سه فه ر بێت  به سه لامـه تی ئه گه ڕێته وه ، ئه و  كه سه ی  ببینێ برینداره و

    خوێنی لێ ئه ڕوات ته ندروستی باشتر ئه بێت و پاره كه شی زیاد ئه كات،ئه و كه سه ی

    خوێنی ئاده میزادێك بخواته وه  پاره ی  ده ست  ئه كه وێت  یان له  گیروگرفت وئاژاوه

    ڕزگاری ئه بێت ،  ئه و كه سه ی بكه وێته  ناو بیرێكی  پڕ خوێن ئه كه وێته   ناو پاره ی

    حه رام ،  ئه و كه سه ی  دۆڵی خوێن ببینێ  هه ر له و شوێنـه خوێنی ئه ڕژێت ،  ئه گه ر

    یه كێك پاره دار و ده وڵه مـه ند بێت  وخوێنی لێ  بڕوات  پاره ی لێ  ئه ڕوات ، ئه گه ر

    هه ژارو ده ست كورت خوێنی  لێ  بڕوات  پاره ی  بۆ  دێت ،  خوێنی ناو  گۆزه  ئافره تی

    بێ نوێژه  ،  خوێن  ژیان  و هێز و سه رمایه ی  خاوه نـه كه ی  ده رئه بڕێ  ،  خوێنی زیاد

    له كاتی پێویست دا  ده رچێت هه سانـه وه یه ، خوێنی  بێ نوێژی  بۆ  كچ هاوسه ره

    بۆ ئافره تی  دوو گیان  له بار چونی منداڵه كه یه  بۆ ئافره تی  ته مـه ن گه وره ش

    نـه خۆشی یه .

     : (2) مێشك : له خه ودا پاره یه كی كۆ كراوه ی نادیاره ، ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ مێشكی گه وره یه  ئه و كه سه كه سێكی ئاقڵ و زیره كه ،  ئه و كه سه ی له

    خه ودا ببینێ مێشكی نی یه  ئه وه  ئاقڵ و زیره ك  نی یه ، ئه و كه سه ی مێشكی خۆی بخوات  پاره ی خۆی ئه خوات ،  ئه و كه سه ی  مێشكی ئاده میزادێك  بخوات

    ئه مرێ یان پاره ی ئه و كه سه ئه خوات ، هه روه ها مێشك به مانای باوه ڕی دڵ و

    ئاین و كرده وه ی نـهێنی دێت .

     : (3) دونیا : له خه ودا دونیا ئافره ته و ئافره تیش دونیایه ، ئه و كه سه ی دونیا

    جێ بهێڵێ هاوسه ره كه ی  ته ڵاق ئه دات ، ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ  دونیا وێران بووه و ته نـها خۆی ماوه ته وه ئه و كه سه كوێر ئه بێت ، ئه و كه سه ی ببینێ

    له دونیادا چی ئه وێت بۆی جێ به جێ ئه كرێ هه ژارو ده ست كورت ئه بێت ، دونیا

    له خه ودا به مانای یاری وخۆشی وله خۆبایی بوون و ماندوبوون و پشت گوێ خستنی په یمان دێت ،  هه روه ها ووتراوه دونیا هاوسه روكوڕو پاره و وێرانكاری ونـه خۆشی ودوو ڕوی و سه ركه وتنـه ، دونیا به مانای قوڕئانی پیرۆزیش دێت .

     : (4) گورچیله : له خه ودا یارمـه تی ده ره ، له ده ست دانی گورچیله یه ك  مانای نـه مانی ئه و یارمـه تی یه یه كه وه ری ئه گرێت ، له ده ست دانی هه ردو گورچیله

    مانای دڵ ڕه قی یه ، لاوازبوونی هه ردو گورچیله هه ژاری و ده ست كورتی یه ،

    هه ردوو گورچیله هه ڵه و ڕاستی ده رده بڕن ، گورچیله به مانای كه س وكاروكوڕ و

    برا دێت ، هه روه ها ووتراوه گورچیله یه كێكه له ده ست و پێوه ندی كار به ده ست.

     : (5) ده رمان :  له خه ودا چاك سازی ئایینـه ،  ئه و كه سه ی  بۆ چاك بوونـه وه ی

    نـه خۆشی ده رمان بخوات باری ئاینی چاكتر ئه بێت ، ده رمان ئامۆژگاری و زانسته،

    ده رمانی بۆن خۆش هاوسه ره بۆ ئه وانـه ی هاوسه ریان نی یه،منداڵه بۆ ئه وانـه ی

    منداڵیان نی یه ، ده رمانی ناخۆش نـه خۆشی یه ، ده رمان بۆ هه ژار ده وڵه مـه ند

    بوونـه ، ئه و ده رمانـه ی بخورێته وه ڕزقه ،  ئه و ده رمانـه ی قووت بدرێت  تۆبه و

    هیدایه ت و زانست و هاوسه ره ، ئه و  كه سه ی له خه ودا چاوی تیمار كات  باری

    ئاینی چاك ئه كات ، هه موو جۆره خواردنـه وه یه كی زه رد نـه خۆشی یه .

     : (6) گورگ : له خه ودا دوژمنێكی زاڵم و دزێكی درۆزنـه ، ئه و كه سه ی گورگ له ماڵی خۆی دا ببینێ دز ئه چێته  ماڵی ،  ئه و كه سه ی  له خه ودا  گورگ  ببینێ پیاوێكی بێ تاوان گوناه بار ئه كات ، ئه و كه سه ی گورگێك ببینێ به ڕێوه به ری

    ئیشـه كه ی به باشی باسی  ئه كات  و ڕزقی  فره وان ئه بێت ،  ئه گه ر گورگه كه بگرێت پاره یه كی زۆری ده ست ئه كه وێت و خێرو خۆشی بۆ دێت ، ئه گه ر گورگێك

    له خه ودا ببێته مـه ڕ تاوان بارێك تۆبه ئه كات .

     : (7) نان : له خه ودا ڕزقێكی فره وانـه ، ئه وكه سه ی دوو پارچه نانی پێ بێت وله هه ردووكیان بخوات له گه ڵ دوو خوشك هاو سه ریه تی ئه كات .

    : (8) درۆ : له خه ودا مانای شایه تی درۆ وسه رنـه كه وتنـه وه ك خوای گه وره له قوڕئانی پیرۆزدا ئه فه رموئ }} الذين يفترون على الله الكذب لا يفلحون{{ سوڕه تی

    النحل ژماره 116 ، درۆكردن له خه ودا مانای زۆر ووتن و هه ڵه ی زۆر وڕاستی كه م

    ده رده بڕێ ، ئه و كه سه ی له خه ودا له گه ڵ خوا درۆ بكات ئاقڵ نی یه و ئاقڵیش

    نابێت وه ك خوای گه وره له قوڕئانی پیرۆزدا ئه فه رموێ }} يفترون على الله الكذب

    واكثرهم لا يعقلون{{ سوره تى المائده ژماره 103

     : (9) كه ره وز:  پاره یه كی حه ڵاڵه  و له ده سه ڵات داره وه دێت ،  كه ره وز به مانای كفریش دێت ، هه روه ها ووتراوه كه ره وز له خه ودائاشكرا بوونی كرده وه ی

    نـهێنی یه .

     : (10) میز: میزكردن له خه ودا خه رج كردنی پاره یه به مـه به ستی كاری نا ڕه وا ، میز كردن له خه ودا سه ر لێ شێوانـه چونكه ئه و كه سه ی میزی بێت و میزنـه كات

    ناتوانێ  بڕیاری  ڕاست بدات  ،  میز پاره ی حه رامـه ،  ئه و  كه سه ی  له  شوێنێك میزبكات هه ر له و شوێنـه ژن دێنێ ، ئه و كه سه ی له خه ودا میز بكات پاره خه رج

    ئه كات  و پاره كه ی  بۆ ئه گه ڕێته وه ،  ئه و كه سه ی میز بكاته  ناو بیر  پاره ی

    حه ڵاڵی خۆی  خه رج  ئه كات ، ئه و كه سه ی له خه ودا  میز بكاته سه ر قوڕئانی پیرۆز یه كێك له منداڵه كانی قوڕئانی  پیرۆز ده رخ  ئه كات ،  یه كێك میز بكات و

    ته واوی نـه كات  به شێكی پاره ی كۆ  كراوی خۆی خه رج  ئه كات ،  له خه ودا دوو

    كه س پێكه وه میز بكه ن و میزه كه یان تێكه ڵ بێت  یان ژن به ژن یان  خزمایه تی

    ئه كه ن ، ئه و كه سه ی زۆر ته نگاو بێت و جێ یه ك نـه دۆزێته وه میزه كه ی بكات

    و خۆی توڕه كاته سه ر ژنـه كه ی ئه وكه سه  پاره ی  هه یه و  ئه یه وێ  پاره كه ی

    بشارێته وه و جێ ی ده ست ناكه وێت ، یه كێك له خه ودا ببینێ خه ڵكی میزه كه ی

    له گیانی  خۆیان ئه ده ن  ئه و كه سه  كوڕێكی ئه بێت  و خه ڵكی به دوای كوڕه كه

    ئه كه ون  و خۆشیان ئه وێت ،  یه كێك له خه ودا میز  بكات  و یه كێكی  ناسراویش

    بیخواته وه  ئه وه ی میزی  ئه كرد مـه سره فی ئه وی تریان ئه كات ، ئه و كه سه ی

    میز بكات و ببینێ میزه كه ی  خوێنـه  ئه و كه سه  له گه ڵ ئافره تێكی ته ڵاق دراو

    یان ئافره تێكی موحه ڕه م دا جووت ئه بێت ، ئه و كه سه ی میزه كه ی زه عفه ڕان

    بێت كوڕێكی نـه خۆشی ئه بێت ، ئه گه ر میزه كه ی شـه ربه ت بێت پاره كه ی خه رج ئه كات ،  یان میزه كه ی خۆڵ و قوڕ  بێت ئه و كه سه  ده ست نوێژ شۆرین نازانێت ،

    میزه كه ی ئاگر  بێت كوڕێكی  ده سه ڵات داری  ئه بێت ،  میزه كه ی ڕشانـه وه  بێت

    منداڵی  حه رامیان  ئه بێت ،  میزه كه ی باڵنده  بێت كوڕێكیان ئه بێت و ره فتاری

    ئه و منداڵه  له باره ی چاكه  و خه راپه دا  وه ك  ئه و  باڵنده یه  ئه بێت ، ئه و

    كه سه ی له خه ودا به پێوه میز بكات به نـه زانی  پاره كه ی خه رج  ئه كات ، ئه و

    كه سه ی میز بكاته سه ر كراسه كه ی  كوڕیان ئه بێت  ئه گه ر هاوسه ریشی نـه بێت

    زه ماوه ند ئه كات ،  ئه و كه سه ی له بازاڕێك دا میز بكات  له و بازاڕه دا ئه بێته

    ژمێریار ،  ئه و كه سه ی  میز بكات  و میزه كه ی دوكه ڵ  بێت  كوڕیان  ئه بێت  ،

    هه ر كه سێك له گوندێك  یان شارێك  یان گه ڕه كێك  میز  بكات  هه ر  له و شوێنـه

    هاوسه رێك  بۆ خۆی  ئه دۆزێته وه ،  ئه گه ر له مزگه وت میز  بكات كوڕێكی ئاقڵ و

    خواپه رستیان  ئه بێت  ، ئه و كه سه ی  میز بكاته  ناوبیر یان گۆزه یان ته شت یان

    له كه لاوه یه ك میز بكات زه ماوه ند ئه كات ،  ئه و كه سه ی میز بكاته ناو ده ریا

    پاره  وه ك  زه كات یان باج ئه داته ده سه ڵات دار،  ئه و كه سه ی میزه كه ی كرم بێت منداڵه كانی بڵاو ئه بنـه وه ، ئه و كه سه ی میزه كه ی پێنوس بێت كوڕێكی یان

    ئه بێت و  ئه كوڕه خزمـه تی  زانست  ئه كات ، ئه و كه سه ی له به ر چاوی خه ڵكی

    میز بكات  كرده وه یه كی  ناڕه وای ئاشكرا ئه بێت و له ناو خه ڵكی ڕیسوا ئه بێت،

    میزخواردنـه وه پاره ی حه رامـه

    به شی (20)

     

    ئه مـه ش چه ند ووشـه یـه كی تری هه ڵبژێردراوی فه رهه نگی خه ونامـه ی كوردی یـه هیوادارم سوودی لێ وه ربگرن :

     

    (1) : دایك :: ببنینی دایك له خه ودا له بینینی باوك باشتره ، نـه خۆش له خه ودا ببینێ له دایك ئه بێت ئه مرێ چونكه مردوش وه ك منداڵ بـه قوماش

    ئه پێچرێته وه ، ئه و كه سه ی هه ژارو ده ست كورت بێت و له خه ودا ببینێ له دایك ئه بێت ئه و كه سه ده وڵه مـه ند ئه بێت چونكه پاره و خه رجی

    منداڵ له سه ر خۆی نی یـه .

     

    (2) : لووت :: لووت له خه ودا بـه مانای پاره و باوك و كوڕو براو هاوسه ر وشـه ریك وكرێكار دێت ،ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ لووتی ڕێك وپێك و

    جوانـه  ئه و كه سه  كه س و كارو خزم و شـه ریك و كرێكاری ڕێك و پێكی هه یـه ،  لووتی ڕه ش یـان گه وره غه م و خه فه ته ،  له خه ودا بۆنی خۆش

    شكۆمـه ندی یـه ، لووتی زۆرهه سانـه وه و منداڵ و كه س وكاره ، لووتی ئاسن یـان لووتی زێڕ تاوان و كاره ساتی بـه دواوه یـه ، بـه ڵام لووتی زێڕ یـان زیو

    بۆ بازرگان یـان تاجرقازانجێكی زۆره ، هه روه ها لووت له خه ودا هه واڵی نـهێنی ده رده بڕێ ، بینینی لووت له خه ودا ڕزگار بوون و ده رباز بوونـه ،

    ئه و كه سه ی له خه ودا لووتی بگیرێت بۆن نـه كات ئیش وكاروباری په كی ئه كه وێت ، نـه خۆش له خه ودا لووت ببینێ چاك ئه بێته وه ، كورت بونی

    لووت له خه ودا كاره ساته ، لووتی گه وره یـان لووت خوار له خه ودا هه ق و سه ر شۆڕی یـه ، ئه و كه سه ی لوتی خوێنی لێ بێت و جل و به رگه كه ی

    به خوێن پیس بێت  پاره ی حه رامـی ده ست ئه كه وێت ،  ئه و كه سه ی دوو لووتی هه بێت دوو كوڕی ئه بێت یـان له گه ڵ كه س و كاری دا ناخۆشی و

    ناكۆكی ئه بێت ،  نـه خۆش له خه ودا ببینێ لووتی بڕاوه ته وه  ئه مرێ ئه گه ر نـه خۆشیش نـه بێت  ئیفلاس ئه كات ،  بۆنی خۆش  له خه ودا  خۆشی و

    شادی یـه یـان له دایك بوونی كوڕه .

     

    (3) : بـه خیل - چنۆك - قه ڵس :: نـه خۆشی یـه كی بێ ده رمانـه ، له خه ودا بـه مانای دووڕووی و كرده وه ی ناڕه واو نزیك له ئاگر دێت ، هه روه ها

    له وانـه یـه ده ست كورتی و هه ژاری بێت ،ئه و كه سه ی له خه ودا بـه زۆر پاره ی پێ خه رج بكرێت ئه و كه سه له مردن نزیكه ، بـه ڵام ئه و كه سه ی

    به ڕه زامـه ندی خۆی پاره خه رج بكات ئه وه خێرو خۆشی یـه .

     

    (4) : مێشووله :: له خه ودا دوژمنێكی بێ هێزه و به مانای غه م و خه فه تیش دێت  ،  ئه و كه سه ی له خه ودا مێشووله له گیـانی خۆی دا ببینێ  چه ند

    كه سێكی شـه ڕ خواز هێرش ئه بـه نـه سه ری و په لاماری ئه ده ن و ئه ویش دڵ ته نگ ئه بێت ، ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ مێشووله یـه ك چووه

    ناو ده مـی و له وێشـه وه چووه نا سگی ئه و كه سه په یوه ندی بـه مرۆڤێكی بێ هێزو بێ توانا ئه كات وهه ندێ پاره ی لێ قازانج ئه كات .

     

    (5) : مردو ناشتن :: ئه و كه سه ی له خه ودا ببینێ مرد و ته رمـه كه ی  ناشترا ،   سه فه رێكی دوور ئه كات و له وێ پێویستی بـه پاره  ئه بێت  ،

    ئه و كه سه ی  له خه ودا بـه زیندویی  بنێژرێت  تووشی غه م و خه فه ت  ئه بێت  وده ست گیر  ئه كرێت ،  ئه گه ر له ناو گۆڕه كه دا بمرێت

     ئه و كه سه بـه غه م و خه فه ت ئه مرێ ، ئه گه ر له ناو گۆڕه كه دا نـه مرێ ئه وه له غه م و خه فه ت و زیندان رزگاری ئه بێت ، ته نـها دانانی

    یـان شۆڕكردنـه وه ی ته رمـه كه بۆ ناو گۆڕكاره ساتی بـه دواوه یـه ، دانانی بـه رد له سه رته رمـه كه مانای درووست كردنی خانوه ، چه ند خۆڵ بكرێته

    سه ر گۆڕه كه ئه و كه سه ئه وه نده ی خۆڵه كه پاره ی بۆ دێت ،  ئه و كه سه ی بخرێته ناو گۆڕه وه بێ ئیمان ئه بێت که تا ئه و كاته ی له گۆڕه كه

    ده رئه چێت ، ئه گه ر له پاش ناشتنی ته رمێك و خۆڵ كردنـه سه ر گۆڕه كه ئاماده بوان ده ستیـان پاك بكه نـه وه ئه و كه سه ی له خه وه كه دا مردبوو

    تۆبه ی قه بوڵ نی یـه ، ناشتنی كه سێكی زیندو مانای ئه وه یـه ئه و كه سه هه ژاره و ده وڵه مـه ند ئه بێت یـان زه ماوه ند ئه كات ، مردو مردوێكی تر

    بنێژێت مانای بـه هێز بوون و یـه ك گرتن و پته و بوونی خۆشـه ویستی خزم و كه س و كاره .

     

    (6) : گه ڕاندنـه وه ی ئافره تی ته ڵاق دراو :: له خه ودا مانای چاك بوونـه وه ی نـه خۆشـه یـان گه ڕانـه وه یـه بۆ هه مان ئایین و مـه زهه ب و پیشـه ی

    پێشووی .

     

    (7) : گه ڕانـه وه له سه فه ر :: له خه ودا مانای بـه جێ هێنانی كرده وه یـه ك یـان كارێكی هه قه و به جێ هێنانیشی ئه ركی ئه و كه سه یـه ، هه روه ها

     ووتراوه گه ڕانـه وه له سه فه ر له خه ودا بـه مانای نـه مانی غه م و خه فه ت و زیـادبوونی ڕزق و ده ست كه وت دێت ، ئه و كه سه ی له خه ودا له

    سه فه ر بگه ڕێته وه تۆبه ئه كات كه جارێكی تر كاری ناپه سه ندو ناڕه وا نـه كات .

     

    (8) : زه یتون :: له خه ودا پاره و خۆشی یـه ، دار زه یتون پیـاوێكی چاك و پیرۆزو سودبه خشـه بۆ كه س و كاری ، هه روه ها ووتراوه  دار زه یتون

    ئافره تێكی پاك وبه شـه ڕه فه یـان كوڕێكی پێشـه وایـه ، زه یتونی زه رد غه م و خه فه ته له باره ی ئایین ، خواردنی زه یتون له خه ودا بـه ره كه ت و

    خێره ، گه ڵای داری  زه یتون له خه ودا پیـاو چاكه ، هه روه ها زه یتون له خه ودا تیشكی ئیمان و هیدایـه تی  یـاخی بوان و قوڕئان خوێندن وپاره یـه

    بۆ هه ژار و ده ست كورت یـان ئه و قاچ و ده سته یـه كه شكاوه و له گه چ گیراوه .

     

    (9) : سمێڵ :: ئه و كه سه ی له خه ودا سمێڵی كورت كاته وه زۆر باشـه  ، ئه گه ر ببینێ سمێڵی درێژه باش نی یـه ، ئه و كه سه ی سمێڵی زۆر درێژ

    بێت و بێته ناو ده مـی و نـه توانێ خواردن بخوات ئه و كه سه كاره ساتی بـه سه ر دێت یـان بـه ناو بانگه له باره ی لێدانی دایك و خوشك و هاوسه ر و

    كچ و موحه ره ماتی تر ، ڕیش و سمێڵ تاشین مانای نـه مانی غه م و خه فه ته ، هه روه ها سمێڵی درێژ مانای مـه ی خواردنـه وه و جیـا نـه كردنـه وه ی

    زه كاتی پاره و سه ر مایـه یـه .

     

    (10) : ئیفلیج بوون :: ئه وكه سه ی له خه ودا  هه ردو ده ستی ئیفلیج بێت گوناهێكی گه وره ئه كات ، ئه گه ر ده ستی ڕاستی ئیفلیج بێت كه سێكی

    بێ ده سه ڵات ئازار ئه دات ، ئه گه ر ده ستی چه پی ئیفلیج بێت  خوشكی یـان به منظور ئه مرێ ، له خه ودا په نجه ی گه وره ی ده ست باوكه و

    په  نجه ی ئیشاره ت خوشكه و په نجه ی درێژ برایـه و په نجه ی ئه ڵقه دایكه و په نجه ی بچوك خوشكه هه ر یـه كێك له م په نجانـه گۆج بێت یـان

    ووشك بێته وه مانای ئه وه یـه ئه و كه سه كاره ساتێكی زۆر گه وره ی بـه سه ر دێت یـان ئه مرێ .

     

    به‌شی (21)

    (1) : ئاڵا : له‌خه‌ودا سه‌ره‌کایـه‌تی یـه‌ یـان کارێکی ئاشکراو دیـاره‌ ، ئاڵا له‌خه‌ودا به‌ مانای زاناوئیمام وپیـاوی ئازاو ده‌وڵه‌مـه‌ندی خێرخواز دێت

    ئاڵای سور خۆشی یـه و ئاڵای ڕه‌ش دڵ ته‌نگی یـه‌ ، ئاڵا بۆ ئافره‌ت هاوسه‌ره‌ ، ئاڵای زۆربارانـه‌ و ئاڵای ڕه‌ش وزۆر زانایـه‌  ، ئاڵای زۆر

    و سپی ئه‌و پیـاوه‌یـه‌ که‌ له‌ ژن هێنان مانی گرتوه‌  ، هه‌روه‌ها ووتراوه ‌ئاڵای سور به‌مانای جه‌نگیش دێت ئاڵای زه‌ردیش نـه‌خۆشی یـه‌ و له‌ناو

    سه‌ربازان دا بڵاوئه‌بێته‌وه‌ ، ئاڵای سه‌وزیش سه‌فه‌ره‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی له‌خه‌ودا ئاڵا ببینێ کاروباری باشتر ئه‌بێت و غه‌م وخه‌فه‌تی نامێنێ و له‌

    شاره‌که‌ی دا به‌ناوبانگ ئه‌بێت ، ئاڵا بۆ گه‌نج هاوسه‌ره‌و بۆ ئافره‌تی سگ پڕیش کوڕه ، ئاڵای گه‌وره‌ باو بارانـه‌ ، خاوه‌ن ئاڵا قازی یـه‌ یـان

    حاکم  ، ئه‌وکه‌سه‌ی ئاڵایـه‌ك به‌رزکاته‌وه‌ نیـازو مـه‌به‌ستی به‌دی دێت ، ئافره‌ت 3 ئاڵا بخاته‌ ژێر خاك 3 شوو ئه‌کات و هه‌رسێکیـان ئه‌مرن.

     

    (2) : ئاوخوارنـه‌وه‌ : ئاو خوارنـه‌وه‌ له‌ خه‌ودا هیدایـه‌ت وزانست وخۆشی و کامـه‌رانی یـه‌ ، ئاوی ساردو به‌ تام پاره‌ی حه‌ڵاڵه‌ ، له‌خه‌ودا

    ئاوخواردنـه‌وه‌ بۆ هه‌موو که‌سێك باشـه‌ ته‌نـها بۆ ئه‌وکه‌سانـه‌ باش نی یـه‌  که‌  له‌ ژیـانی ئاسایی دا زۆر حه‌زیـان له‌ ئاوخواردنـه‌وه‌یـه .

     

    (3) :جوان کاری یـان خۆڕازاندنـه‌وه‌ : له‌خه‌ودا ده‌ست کورتی وهه‌ژاری وخراپه‌کاری ژیـانـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ببینێ دونیـا خۆی بۆ ئه‌و

    ڕازاندۆته‌وه‌ وداوای چی لێ بکات بۆی به‌دی دێت ئه‌و که‌سه‌ زیـانێکی زۆری لێ ئه‌که‌وێت وبێ پاره‌و ده‌ست کورت وهه‌ژار ئه‌بێت ،

    له‌و وڵاتانـه‌ی جوانکاری تێدا نی یـه له‌ خه‌ودا جوانکاری تیـادا ببیندرێ بۆ هه‌موو خه‌ڵکی ئه‌ ووڵاته‌ باشـه‌ و ئه‌که‌ونـه‌ خێرو خۆشی .

     

    (4) : زه‌کات : له‌ خه‌ودا زیـابوونی پاره‌یـه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا زه‌کات بدات ئه‌و ساڵه‌ پاره‌و قازانجی زیـاد ئه‌کات و ئه‌گاته‌ دوو ئه‌وه‌نده‌ی سه‌رمایـه‌که‌ی ، هه‌روه‌ها  ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا زه‌کات بدات خوای گه‌وره‌ له‌ دوژمنـه‌کانی ئه‌ی پارێزێ  ، هه‌ندێ جاریش

    به‌ مانای به‌ڕۆژووبوونی ئاره‌زو مـه‌ندی و ئیمان پاکی دێت ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا زه‌کات بدات له‌ شـه‌ڕو به‌ڵای

    دونیـا دوور ئه‌بێت و کاروباری ئاسان ئه‌بێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا سه‌رفتره‌ بدات ئه‌گه‌ر قه‌رزار بێت قه‌رزه‌که‌ی ئه‌داته‌وه‌ ونوێژو

    ڕۆژووی زیـاتر ئه‌کات و له‌و ساڵه‌دا تووشی نـه‌خۆشی نابێت ، ئه‌و که‌سه‌ی به‌ نیـازی زه‌کات پاره‌ی ئاسن دابه‌ش بکات زه‌ماوه‌ند ئه‌کات

    یـان کوڕیـان ئه‌بێت یـان ڕزقێکی حه‌ڵاڵی ده‌ست ئه‌که‌وێت ئه‌گه‌ر کافرو بێ ئیمانیش بێت تۆبه‌ ئه‌کات و ئه‌بێته‌ موسڵمان  ئه‌گه‌ر هه‌ژاریش بوو ئه‌وه‌ خوای گه‌وره‌ ڕازی یـه‌ به‌ کرده‌وه‌و هه‌ ڵس و که‌وتی له‌ دونیـادا .

     

    (5) : زینا : له‌خه‌ودا خیـانـه‌ته‌ ، ئه‌و ئافره‌ته‌ی له‌خه‌ودا زینا بکات ئه‌گه‌ر ئافره‌ته‌که‌ نـه‌ناسراو  بێت له‌ ناسراو باشتره‌ ، زینا

    وه‌ك دزی ه‌ چونکه‌ ئه‌و که‌سه‌ی زینا ئه‌کات وه‌ك دز خۆی ئه‌شارێته‌وه‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ببینێ که‌سێکی زینا که‌ر هه‌وڵی هه‌ڵخه‌ڵه‌تاندنی ئه‌دات پاره‌ی حه‌رامـی ده‌ست ئه‌که‌وێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ببینێ له‌ گه‌ڵ کچیێکی گه‌نجی جوان دا زینای کرد ئه‌و که‌سه‌ پاره‌و سه‌رمایـه‌ی له‌ جێ یـه‌کی باش دائه‌نێ ، ئه‌و که‌سه‌ی زینا بکات و بدرێته‌ دادگا ئه‌و که‌سه‌ پله‌و پایـه‌ی به‌رزی ده‌ست ئه‌که‌وێت

    ئه‌و که‌سه‌ی له‌گه‌ڵ هاوسه‌ری پیـاوێکی ناسراو زینا بکات ئه‌و که‌سه‌ هه‌وڵ ئه‌دات پاره‌ له‌و پیـاوه‌ وه‌ربگرێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ئایـه‌تی

    (( الزانیة والزانی فآجلدوا کل واحد منـهما مائة جلدة )) سوڕه‌تی النور ژماره‌ 2 بخوێنێت ئه‌و که‌سه‌ زینای کردوه‌ .

     

    (6) : که‌چه‌ڵ بوون : ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ببینێ تووشی نـه‌خۆشی که‌چه‌ڵ بوون یـان قژ وه‌رین بوه‌ ئه‌و که‌سه‌ ئیفلاس ئه‌کات و پاره‌ی نامێنێت وخه‌ڵکیش ڕێزی لێ ناگیرێت .

     

    (7) : دڕك : له‌خه‌ودا پیـاوێکی که‌له‌ ڕه‌ق و بێ ڕه‌حم و نـه‌زان وبێ ئیمانـه‌و نـه‌ دینی هه‌یـه‌ نـه‌ دونیـا ، هه‌روه‌ها دڕك له‌ خه‌ودا زیـان وزه‌ره‌ری ئافره‌ته‌ بۆ هاوسه‌ره‌که‌ی  ، به‌گشتی دڕك له‌خه‌ودا ژان و ئازارو قه‌رز ودووڕووی وغه‌م وخه‌فه‌ت وعیشق و زۆرداری یـه‌ .

     

    (8) :هاوسه‌رگیری : هه‌رکه‌سێك له‌خه‌ودا ببینێ ژن دێنێ یـان شوو ئه‌کات خوای گه‌وره‌ بایـه‌خێکی زۆری پێ ئه‌دات ، له‌وانـه‌یـه‌ له‌خه‌ودا

    هاوسه‌ر گیری  به‌د‌یل گرتن بێت یـان قه‌رزو غه‌م وخه‌فه‌ت بێت  ، ئه‌و که‌سه‌ی ئافره‌تێکی نـه‌ناسراو بخوازێت ئه‌مرێ یـان له‌خانوێکه‌وه‌

    ئه‌گوازێته‌ خانوێکی تر یـان پله‌و پایـه‌یـه‌کی به‌رزی ده‌ست ئه‌که‌وێت ئه‌گه‌ر شایی وئاهه‌نگی له‌گه‌ڵ دا بێت ئه‌وه‌ پله‌و پایـه‌یـه‌کی به‌رزه‌و

    شایـه‌سته‌ی ئه‌و پله‌و پایـه‌یـه‌ ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ هاوسه‌رگیری پیشـه‌یـه‌ یـان ئیشی ده‌ست کرده‌  ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ئافره‌تێك بخوازێت

    و ئافره‌ته‌که‌ بمرێ ئه‌وکه‌سه‌ خۆی به‌کارێکه‌وه‌ خه‌ریك کردوه‌ ته‌نـها ماندوبوون وزه‌ره‌ری بۆ ئه‌مێنێته‌وه‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی له‌خه‌ودا زیناکه‌رێك

    ببێته‌ هاوسه‌ری خۆشی زینا که‌ره‌ ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا سه‌گ ببێته‌ هاوسه‌ری  کارێکی ناڕه‌واو ناپه‌سه‌ند ئه‌کات ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌خه‌ودا ئافره‌تێکی زاڵم و زۆردار ببێته‌ هاوسه‌ری  بێ ده‌سه‌ڵات ئه‌بێت و ده‌ست وپێ ی ئه‌به‌سترێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ژنی پاشا یـان سه‌رۆك ببێته‌ هاوسه‌ری پاره‌و پوول وموڵکی زۆری ده‌ست ئه‌که‌وێت ، ئه‌و که‌سه‌ی ئافره‌تێکی مردوو بخوازێت کارێکی له‌ یـاد چوو و

    له‌ده‌ست چووی بۆ زیندو ئه‌بێته‌وه‌ ، ئافره‌تی نـه‌خۆش شوو بکات و مێرده‌که‌ی نـه‌بینی ئه‌مرێ ، ئافره‌تی سك پڕله‌ خه‌ودا شوو بکات

    کچی ئه‌بێت ئه‌گه‌ر به‌ کراسی بوکێنیـه‌وه‌ بێت کوڕی ئه‌بێت ، ئه‌ و ئافره‌ته‌ی کوڕی گه‌وره‌ی هه‌بێت و له‌ خه‌ودا شوو بکات بۆ کوڕه‌که‌ی

    ژن دێنێ ، ئه‌و که‌سه‌ی ژنێکی هه‌بێت و ژنێکی تر بخوازێت ئه‌وه‌نده‌ی جوانی ژنی دووه‌م پاره‌و پوول و موڵکی ده‌ست ئه‌که‌وێت ، به‌ڵام ئه‌گه‌رژنـه‌که‌ یـان بووکه‌که‌ نـه‌بینێ ئه‌مرێ ، کچ یـان ئافره‌تی  ته‌مـه‌ن بچوك له‌ خه‌ودا شوو بکات خێرو خۆشی بۆ دێت ، ئه‌توانین بڵێین

    ژن هێنان وشوو له‌ خه‌ودا خێرو خۆشی و پاره‌و ڕزق وموڵك وچاك بونـه‌وه‌ی نـه‌خۆشـه‌ .

     

    (9) : قژ یـان پرچ سپی بوون : له‌ خه‌ودا ته‌مـه‌ن درێژی و لاواز بوون وهه‌ژاری یـه‌ ، ئه‌وکه‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ڕیشی ڕه‌ش وسپی بێت ئه‌و که‌سه‌که‌سێکی به‌هێزه‌و خاوه‌نی که‌سایـه‌تی خۆیـه‌تی ، ئه

    و که‌سه‌ی هاوسه‌ره‌که‌ی دووگیـان بێت  و له‌خه‌ودا ببینێ قژی سه‌ری سپی بووه‌

    کوڕیـان ئه‌بێت ، ئافره‌ت له‌ خه‌ودا قژی سپی بێت مێرده‌که‌ی ژنێکی تر ئه‌خوازێت ، هه‌روه‌ها ووتراوه‌ قژی سپی له‌خه‌ودا مانای هاتنی

    مـیوانـه‌ یـان گه‌ڕانـه‌وه‌ی که‌سانی دووره‌ ،سپی بونی تووکی گیـان بۆ ده‌وڵه‌مـه‌ند زه‌ره‌ر و زیـانـه‌و بۆ هه‌ژاریش قه‌رزه‌و نادرێته‌وه‌ ، نـه‌خۆش

    سه‌ری سپی بێت ئه‌مرێ ، که‌سی ترسنۆك له‌خه‌ودا سه‌ری سپی بێت دڵنیـا ئه‌بێت له‌ کاربه‌ده‌ست یـان حوکم ڕای ووڵات ، سه‌ر سپی بونی

    ئافره‌ت له‌خه‌ودا قسه‌ی ناخۆشـه‌ له‌ که‌س وکاری مێرده‌که‌ی ئه‌یبیستێ یـان ته‌ڵاق ئه‌درێت ، ئه‌و که‌سه‌ی له‌ خه‌ودا ڕیشی سپی بێت زه‌ره‌ر

    ئه‌کات ، ڕیشی درێژو سپی زه‌ره‌ر و زیـانـه‌ .

     

    (10) : هه‌نجیر : له‌ خه‌ودا پاره‌و ڕزق و خێرو خۆشی و کامـه‌رانی یـه‌ ، دار هه‌نجیریش پیـاوێکی ده‌وڵه‌مـه‌ند و پاره‌ داره‌ ، گه‌ڵای داره‌که‌ غه‌م و خه‌فه‌ت و په‌شیمانی یـه‌  ، ئه‌و که‌سه‌ی هه‌نجیر بخوات منداڵی زۆری ئه‌بێت ، هه‌نجیر له‌ خه‌ودا پیـاو چاك و پاره‌ی حه‌ڵاڵ  و ڕزق

    وشادی و خێرو خۆشی یـه ، هه‌نجیری ڕه‌ش له‌کاتی ده‌رچوونی دا بێت باشـه‌ و ئه‌گه‌ر له‌کاتی ده‌رچونیشی نـه‌بێت ئه‌وه‌یـان حه‌سوودی یـه هه‌نجیری سپی له‌ هه‌نجیری ڕه‌ش باشتره ، هه‌روه‌ها هه‌نجیر له‌خه‌ودا به‌ مانای سوێند خواردنیش دێت و ئه‌گه‌ر هه‌نجیره‌که‌ ڕه‌ش بێت

    سوێنده‌که‌ درۆیـه‌ ، هه‌نجیر خواردن له‌خه‌ودا په‌شیمانی یـه و په‌شیمانیش هه‌نجیر خواردنـه‌




    [چه که چه که لکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 24 Jul 2018 13:05:00 +0000



    چه که چه که لکی

    آدرس انتقال وجه کارت بـه کارت بانک هاي عضو شتاب از طریق اینترنت

     ن.م ازچالوس : سلام دیروزرفتم یـه حساب بانک صادرات بازکردم 6تومان خواستم بریزم فرم پرکردم گفتم پیـامک فعال باشـه گفت باشـه همون لحظه 10هزارتومان کم بعد همراه بانک فعال کرد کارتو گرفتم اومدم بیرون موجودی گرفتم 60تومانم شده بود 47900تومان بعداومدم خونـه ساعت 4ونیم برام اس اومد2تومان ازحسابم کم شده مانده شدو بود45900تومان نصف پولموخوردن کجا اعتراض کنم

     فرشته : چرا اینترنت بانک ملی کار نمـیکنـه؟

     محمد : خسته نباشید کاربران عزیز مسئله اصلی اینـه کـه هرچه مردم سردرگمتر باشن و نتونن از بانکداری استفاده کنند مدت زمان بیشتری پول داخل حسابها باقی مـیماند و این به منظور بانکها بسیـار سود دارد حتی به منظور یک دقیقه هم کـه پول بیشتر داخل حساب باشـه بهمان اندازه بانک از بهره آن استفاده مـیکنـه وگرنـه وقتیکه یک سامانـه به منظور پرداخت و نقل و انتقال به منظور سالها مثلا درون بانک ملی خیلی هم عالی و کار آمد عمل کرده چه نیـازی بـه تغییر و چم وخمـهای گوناگون و سردرگم مردم هست! تمام این مثایل و تغیرات به منظور ماندن زمان بیشتر پول درحسابها و سردرگمـی بیشتر من و شماست امروزه بانکداری دنیـا برپایـه صدم درصد اداره مـیشود درحالیکه درکشورما یکدفعه یک کارمزد چنین برابرمـیشود ولیی بکسی نیست و هیچ هم جوابگونیست!

     سوزنی : اخه چرا ما الان مـیخوایم اچار کنیم نمـیتوتنیم لطفا وقت مارو تلف نکنید |
    پولمونو بدید بابا

     mina : سلام چرا درگاه بانک رفاه دیگه کارنمـیده به منظور کارت بـه کارت لطفا جواب بدهید

     علی : قبلا بانک رفاه مـی شد.
    تو صفحه اول سایت یـه گزینـه بود بـه نام
    خدمات اینترنتی رفاه کارت

     علی : بانک بی رفاه هیچ کدام از درگاهاش با نمـیشـه

     فرزانـه خالدی : بعد يکسال اقامت درون اروپا 200 هزار يورو وام گرفتم
    نـه سندي نـه ضامني
    درود بر بانکداري اسلامي!!!!!!!!!!!!!!!!

    جواب سوني کارت بيست : چه که چه که لکی اونوقت اين آدمـها کـه کل زندگي شون را کـه چند برابر بدهي شون بـه بانک هاي خارجي هست را يکباره مصادره ميکنند فقط مال فيلم هاي هاليودي هستند ؟ شما تو خيابون راه ميرفتي گفتند غريبه بيا اين دويست هزار يورو را ور دار برو جامون را تنگ کرده ،‌ نـه آدرس ميخواد بدي نـه ضامن و نـه سندي ؟؟؟ بابا خارج چقدر خارجي و خوب است

     حامد خدادادی : مثلا دولت الکترونیکی داریم زمانی کـه نمـی شـه از بانک رفاه انتقال درون رفاهی انجام داد دیگه اسم اینترنت بانک چیـه کـه گذاشتید نام کاربری با رمز عبور مـی خوام کـه باید برم صف بانک وایسم واقعا از همـه جای دنیـا عقبیم

     پسر ایرونی : اين کار ايرونـه . چه که چه که لکی و برادرا اگه همـه چي ساده بگيرم بخاطر اين پنجاه تومان کـه تو ميخواي کارت بـه کارت کني کـه خيليا بدبخت شده بودن . چه که چه که لکی اخه هکر و دزد زياده دمتون گرم بانکاي ايروني

     محمد اعرابی : سلام چگونـه مـیتوانم شماره رسید خرید را از سایت بگیرم.

     محمود بخشی : بعد از گرفتن پرینت حسابم مبلغی بحسابم واریز شده کـه در قسمت کد بانک فرستنده عدد 1676 نوشته شده و در ستون بعدی عدد 64 ذکر شده ,چطور بفهمم از کدام شـهر ارسال شده؟

     بنده خدا : خدا همـه مسولین بی سواد بانکهارو مرگ بده. .. های بی سواد. فقط ادعا دارن. دزدای بی خاصیت. تو بدترین شرایط بـه داد آدم نمـیرسن. فقط دزدی کنن.

     هنرمند : بخوره تو سر یک یکتون با این سیستم مسخره ی بانکداری
    ازصبح که تا حالا نشستم پای اینترنت اما کارت بـه کارت نمـیشـه . واقعا کـه .... اه اه

     ار÷ن : سلام انتقال وجه کارت بـه کارت از طريق سايت بانک تجارت چند ساعت طول مي کشـه

    جواب سوني کارت بيست : کارت بـه کارت اگر انجام بشود همان لحظه بايد درون حساب باشد

     محمدحسین : سلام بعد بانک رفاه نیست

     فاطمـه : ببخشید بـه جای اینـهمـه بی احترامـی اینترنت بانک و فعال کنید دیگه نیـازی نیست سه ساعت تو سایت بچرخید

     مسعود : تا وقتی برخی مردم این سرزمـین فقط دنبال حقه بازی و کلاهبرداری و مال حروم خوری هستند حتما هم روز بـه روز بخاطر مسائل امنیتی دسترسی ها محدودتر شود
    مثلا من مـیگفتم چرا گرفتن موجودی از دستگاه کارت خوان مغازه ها حذف شد کـه چند وقت پیش مطلع شدم یک گروه مردم بی ناموس حروم خور مـیرفتند حسابشون را بـه اندازه خرید فلان وسیله پر مـید بعد با گرفتن موجودی آنرا بـه صاحب مغازه مـیدادند و اون مغازه دار یـا شاگرد بدبخت هم فکر مـیکرد این عدد را اون کارت کشیده و جنس را مـیداد ببره
    بله که تا این جور مردم هستند حتما نفس کشیدن هم با اینجور محدودیت ها و چوب خوردن همراه باشـه کـه یکی غلط زیـادی نکنـه

     معین : ممنون از پیـامـی کـه در اول صفحه گذاشتید. کارمون راحت تر شد وگرنـه حتما سه ساعت مـیگشتیم که تا متوجه بشیم کـه انتقال وجه اینترنتی بین بانکی وجود نداره.
    بوووووووس

     فاطمـه : نصف شبی مارو باش فکر کردیم اینترنت داریم کارمون راه مـیفته خوشحال نشستیم کـه بله ما هم تکنولوژی داریم، چه که چه که لکی واقعا کـه مسخره است.
    همشون عین همند یکی بدتر از اون یکی

     لذدلبغد : خاک بر سر بانکها

     ایرانی : چرا فکر مـیکنین مردم این خاک خرهستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آقایونی کـه مدارک جعلی گرفتین و بر سر مسند هستین از شما ها انتظاری بیش از این نیست.....وای بـه حال این مرزو بوم

     معین : با نظر اولین نفر موافقم کـه مـیگه واقعا متاسفم.
    خداوکیلی خودتون یک بار برید توی این سایتها از نزدیک ببینید کـه چه خبره. ب درد هیچی نمـیخورن

     مرتضی شاه‌محمدی : واقعا خاک بر سر این بانکای ایرانی کنن
    یعنی اینـهمـه بانک رفاه رفاه همـین بود؟
    دیگه واقعا خاک تو سر این مملکت
    بقول اون خانوم اگ با الاغمون رفته بودیم شـهر برگشته بودیم

     علیرضا : واقعا متاسفم واقعا

     فرشته : همـه چی افتضاحه سه ساعته پای اینترنت دنبال یـه کارت بـه کارت ساده ام یعنی صادرات نباید بـه کارتهای دیگه انتقال داشته باشـه. رفته بودم با الاغ از روستامون الان شـهر بودم کارم انجام شده بود حداقل بلوف بانکداری اینترنتی نزنید

     علی : بانک ملت کوووووووووووووووووووو

     بهروز منصوری : همـه بانکها سیستم اینترنتی و برنامـه نویسیشون قدیمـیه

     اراد مـهرگان : واقعا کـه معلوم نيست چه بانکداريه اصلا يه کارت بـه کارت ساده اينترنتي نميشـه کرد خاااااااااااااااک بـه سرشوووووووون با ايييييين سايتتتتون اخه وقت مردمو جرا الکي مين رفتم دستکاه خودپرداز کارمو انجام دادم بـه همين اسوني

     علی : اینترنت بانک کشاورزی کـه اصلا کارت بـه کارت انجام نمـیده و هی پیغام خطا مـیده.ولی تو مسکن این کار بـه راحتی انجام مـیشـه.مردمو امـید مـیکنن و بعد هیچی.یـه هیچی ندار هم کـه نیست بیـاد بـه اینا یـه نظارتی داشته باشـه.یـه سایت مزخرف درست کـه بگن ما هم اینترنت بانک داریم.طراحی سایت بانک و دانشگاهاشون مال زمان هیتلره

     امـیر امـیری : خاک ، بانک رفاه کـه بانک نيست

     وحید سلامـی : سلام. آيا اگر تلفنبانک صادرات من فعال باشد و از طريق خودپرداز atm, انتقال وجه از کارتي بـه کارت ديگر صورت دهم (توسط عابربانک صادراتم) اين امر از طريق تلفن بـه من اعلام خواهد شد يا نـه؟
    ممنون.

    جواب سوني کارت بيست : خير ، اگر سرويس اس ام اس شما فعال باشد بهتون اس ام اس ميشـه ولي از طريق تلفنبانک ميشـه از موجودي و چند گردش آخر مطلع شد

     حاج مراد مفتاحی : با سلام...ببخشید بی ادبانـه مـیگم بی سواد نیستم. 25سال با سیستم کار مـیکنم... اما سایتی که تا این اندازه مسخره و بی سر و ته ندیدم

     زهرا پرگر : سلام ... براي اينکه بتونم اينترنت بانکمو فعال کنم چيکار بايد م که تا بتونم انتقال کارت بـه کارت اينترنتي انجام بدم از طريق بانک صادرات... اينکه ميگيد بايد برم دستگاه رمز ياب بگيرم يعني چي؟ بـه شعبه مراجعه کنم و چه درخواستي داشته باشم؟؟؟؟حتما پاسخ بديد اين سوال خيليا هست؟؟؟متشکرم

    جواب سوني کارت بيست : دستگاه رمز يک دستگاه کوچک شبيه ماشين حساب هست که براي هر بار ورود شما بـه سيستم بانک يک رمز جديد ارائه ميکند و بانک ملي و بانک صادرات از آن براي ورود بـه بانکداري اينترنتي استفاده ميکنند ، بانک ملت هم شبيه بـه همين سيستم را براي مبالغ بالا دارد کـه با کدهاي يو اس اس دي موبايل هم قابل استفاده هست که براي همـه اينـها لازم هست يکبار بـه بانک مراجعه کرده و درخواست فعال سازي بانکداري اينترنتي را بدهيد کـه معمولا دو سه هفته بعد دستگاه رمز را تحويل ميدهند و اگر بر روي موبايل برايتان فعال کنند کمتر از دو سه روزه بانکداري اينترنتي شما فعال ميشود

     علی : سه چیز جایگزین ندارد شیر مادر و مـهر مادر و بانک ملی

     رضا : بانک ملی نمـیشـه کار ب کارت کرد چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

     امـین : آخه چرا بانک صادرات نمـیشـه کارت بـه کارت کرد ولی دم بانک ملی گرم همـه کار مـیشـه کنی واقعا قبولش دارم

     زهرا : چرا سیستم موجودی و کارت بـه کارت کشاورزی قطع شده. چند روزه دارم امتحان مـیکنم جواب نمـیده. یـه فکری کنید براش

     سیدمـیثم دانیـالی : لایک لایک
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    الکی مثلا خیلی استفاده ازش بردیم خداییش ما رو مـیخواهید بپیچونید یـا مـیخوایید بخندین بهمون اشکالی نداره ما مـیریم پای عابر انتقالو انجام بدیم ولی این رسمش نیس

     S.M.H : واقعا براتون متاسفم
    فقط تبلیغ بعد کو عمل
    یـه انتقال ساده نمـیشـه انجام داد
    اون وقت مـیگه بان سپه پیشرو درون خدمات
    متاسفم به منظور ....

     همـینـه مسایلی فرد : انتقال وجه بین کارتهای کشاورز ی مشکل داره لطفا برسی کنید.

     صبا : بابااین بانک کشاورزی حتما تخریب بشـه پشت کارت من و معلوم نی چه اعدادی نوشتن اه اها خیلی بانک الکیـه

     ایرانی : سلام خوشم مـیاد همـه ملتمون همـیشـه درون صحنـه و سرکارن اخه یکی نیست بـه شما بگه
    ملت کاری و که نمـیدونین چرا این و اون و مقصر مـیدونین که تا اینترنت بانک نداشته باشین هیچ کارت بـه کارتی انجام نمـیشـه اگه اینقدر ساده بود کارت بـه کارت کـه تا الان خیلیـا بدبخت شده بودن برین یکم تحقیق کنین انشالله کـه به راه راست هدایت بشین :(

     سیلو : واقعا مسخرس انتقال وجه از بانک خودم بـه بانک دیگه ای رو ندارید.

     یلدا محسنی : خاک بر سرتون با این سایت بانک رفاهتون....ن مـیشـه وجه انتقال داد ن موجودی گرفت.با موبایل بانک هم ماشالا فقط از اعتبار کاسته مـیشـه

     فرشاد : فقط وفقط بانک پاسارگاد دمتون گرم نمره شما 20 ای ول

     بهنام اعزازی : يعني واقعا دوست دارم يکي منو توجيح کنـه ک چرا بانک ملت اين خدماتو نميده....تخته کنيد درون بانکتونو تو قرن 21 هنوز بايد بلند شيم هلک هلک بريم شعبه

    جواب سوني کارت بيست : بانک ملت همـه اين خدمات را ميدهد ، فقط لازم هست يکبار بـه شعبه مراجعه کنيد و رمز مربوطه را دريافت کنيد

     رسول : یکیتون حال و حوصله داشته باشـه همـه این بـه اصطلاح نظراتو بخونـه مـیفهمـه کـه هرکی از راه رسیده بدون اینکه بدونـه چه کاری رو چطور حتما انجام داد فحش داده!!! هرکاری راهی داره بابا
    هی این بنده خدا مـیگه از راه قانونی. هی مـیگه مراجعه بـه بانک... هیشکی نمـیشنوه. هیشکی نمـیخونـه. فقط مـینویسه و مـیره!!!
    اونی کـه مـیگه چن ساعت الاف شده و کارش انجام نشده یـه بار رفته از یکی بپرسه؟؟از بانکش رفته سوال کنـه؟؟؟
    ابدا نمـیخوام بگم همـه چی گل و بلبله و درسته ها. ولی اینجوری هم الکی و سرسری نمـیشـه هرکاری انجام شـه که!! بحث پوله. پولی کـه هر کدوممون با زحمت بدست آوردیم و اصلا رمز و رمزگذاری بخاطر امنیت انتقالاته دیگه. هرکدوم اینایی کـه اومدن فحش و گفتن کـه چرا نباید از هر بانکی بـه هر بانکی بشـه همـینطوری هرتکی انتقال داد اگه یـه ریـال از پولشون این وسط گم شـه بازم زمـین و زمان و فحش مـیدن!
    نکته جالب دیگه هم اظهار نظر راجع بـه "همـه جای دنیـاس" ها ها ها
    نمـیخوام بخندم و مسخره کنم خداوکیلی. ولی عزیز من یـه بار، فقط یـه بار برو خارج از کشور. ببین چه خبره. بعد بیـا اظهار فضل کن لطفا
    از یـه بانک کـه سوال کنین و ساز و کار رو بفهمـین بقیـه بانکا هم همـینن! چون راهش همـینـه و مظمئن باشین واسه بانک و حساب بعدیتون این همـه دردسر نمـیکشین
    ممنون

     علیرضا ض : باتشکر از دوستان(کاربران) و سونی کارت بیست از گفته های دوستان و سونی کارت بیست وهمچنین این سایت استفاده کردم

     رضاصیـاد : یعنی واقعا فکرکردیدنمـیتونن این ایرادات رو درست کنن؟
    این تاتر رو راه انداختن کـه پول مردم تو بانک خودشون بیشتربمونـه ونره تو بانک دیگه ای که تا از سودش بیشتر استفاده کنن وبه دزدیـاشون اضافه کنن.
    صاحاب هم کـه نداره کـه یکی بیـاد وازشون بپرسه چرا؟؟؟؟؟

     سپید : يک ساعته ميخام کارت بـه کارت کنم نميشـه

     به تو چه؟ : سلام آقا جون من خسته نشدید از این همـه فحش؟؟؟
    بابا جمع کنید دیگه مگه آدم نیستید شما؟
    ای بابا

     ح . رضازاده : تاحالا ( یعنی تواین 30 سال کـه بانکداری حلال وطیب وطاهر شده ) وقبل از آن حروم و اخ بوده بعد لا اقل مثل بانک ملی کارت بـه کارت سایر بانکها چرا نیست یک خط درمـیون کار مردم حتما راه بیوفته . ودیگه اینکه تمام صفها حتی صف ........ هم تمام شده الا بانکها با این نوبت گیری مسخره خوب بـه لاس زدن کارمندا با خودشون یـا با برخی مشتری های ...... انوجوری وقت دیگران راتلف مـیکنن . آره بهی نگین

     محمد : خاک تو سرتون با این کار راه انداختنتون فقط دزدیـاتون خوبه.2ساعته فقط الاف کردید

     سعید : تف تو روحتون با این بانکداریتون . یـه مشت آدم دزد و کلاهبردار شدن مسئول ما . خاک تو سراتون جواب خدا رو چطور مـی خواین بدین؟

     MAYK : فقط بانک کشاورزی عااااااااااااااالیـه بدون هیچگونـه دستگاه رمز یـاب.مردم ازاری نکنین..لطفا

     ( O:-)) : حالم از اين همـه تبليغ بيخودي بهم ميخوره ...

     محمودزاده : با سلام کارت های عضوشتاب خوب جواب نمـی دهند

     سلظان : تو ایران همـه کارها برعهمـه جا هست
    خاک تو سر بانـها

     اکی : واقعا کـه مسخرس بخدا الان دو روزه وقتمو تلف کردم واسه یـه کارت بـه کارت اصلا بانک مسکن کوووووووووووووو رسیدگی کنید مسئولین محترم

     مملی : فکر کنم بانک رفاه چون اسم کارگران روشـه جزو آمار کشور نیست خخخخخ نخواستم بابا الان مـیرم از باجه کارم وانجام مـیدم با این بانکداری نوین مسخره ها

     مـهربانو : چرا نمـیشـه از هر کارتی ب کارت دیگر انتقال داد؟؟؟؟؟؟؟؟بابا بخدا خیلی بده ک ما تو ایران همـه چی انقد دیر داشته باشیم؟؟؟؟؟؟

     علی دایی : بانک مسخره هست کارت بـه کارت نمـیسه

     سعید : سلام بـه غیر ازبانک ملی بقیـه بانکها اکثریت منوهاشون پیجیده اند

     ایت نزادی : کارتون خوب نيست

     دیوید : رفتم کارتم رو تعویض کنم بخاطر اتمام تاریخ انقضا ، دوباره برگشته همون تاریخ انقضا قبلی رو برام زده.عجب بانکیـه این بانک سپه

     محمد نقدی : واقعا افتضاح بود مـیرفتم عابر کارم زودتر انجام مـیشد

     ابولی : عجب بانکی عالی بعد از دو ساعت کارت بـه کارت نتونستم انجام دم ماشا ا...

     44545 : ازسر اجباررفتم بانک نـه دکه رفاه حساب بازکردم حالا بیمـه مبلغی واریز کرده نـه ازکارت نـه از اینترنت قابل دسترس نیست . مرده شور ببره این سیستمش بخدا پشیمان شدم

     الهام : خاک. 4 ساعته یـه کارت بـه کارت ساده نشد. خاک
    پس کـه چی؟

     علی : په اينجا قوامينش کووووووووو اگه سايته په قوامينش کو

     جواد نکونام : خاک بر سرتون با اين بانک شـهر

     همشـهری : چراانتقال وجه ازبانک صادرات بـه کارتهاي ديگه روفعال نميکنيد چرا يه فکري بـه حالش نميکنيد

    جواب سوني کارت بيست : بانک صادرات فقط از طريق بانکداري اينترنتي خدمات ارائه ميکند کـه براي فعال سازي آن و گرفتن دستگاه رمز ساز بايد بـه شعبه خود مراجعه کنيد و معمولا يک هفته ده روز بعد دستگاه مربوطه خدمتتان تحويل ميشود

     اعظم : سایت بانک ملی مشکل داره نمـیشـه از خدماتش استفاده کرد لطفا رسیدگی بشـه.ممنون

     کلارا : مزخررررررررررررررررررررررررررررررررفه بخدا اصن نمـیشـه فقط صفحه گوگل و آشغال

     10332 : سلام ببخشید نمـیشـه از بانکه کشاورزی بـه بانکه ملی انتقال داد؟من الان حتما پول واریز کنم یـه بدبختی تو یـه شـهر غریب منتظره پوله من نصف شبی چیکار کنم؟

     حسین صادقیـان : عالی

     تهمـینـه : خدمات بانک صادرات اصلا خوب نيست انتقال وجه با اينترنت براحتي امکانپذير نيست ولي بانک ملي و تجارت عاليه از هر نظر

    جواب سوني کارت بيست : سيستم بانکداري اينترنتي ملي و صادرات کپي هم هستند و تفاوت زيادي با هم ندارند

     سام : انتقال وجه ازرفاه بـه سایربانکها امکان پذیره ؟یـافقط به منظور کارتهای رفاه امکانپذیره

     امـیر : اعصابمان خرد شد . یک کارت بـه کارت ساده و ضروری دارم . نمـی شود کارت بـه کارت کرد . بانک مسکن بعد کو

     Naser : واقعا شورشو درون اواردین فقط بانک ملی و ملت عالی هستن

     Javad : واقعا به منظور بانک ملت متاسفم

     جعفر : مزخرفتر از بانک صادرات بازم خودشـه با اینترنت بانکش

     نمـیشناسید : سلام چرا هر بانکي فقط بين کارت هاي بانک خودش انتقال وجه داره؟
    من لازم دارم بـه بانک ديگه اي بفرستم
    يک ساعته درگيرم
    ميرفتم بيرون انجام ميدادم بهتر و راحت تر و سريع تر بود انگار

    جواب سوني کارت بيست : اگر اکانت اينترنت بانکتون را فعال کنيد تقريبا الان اکثر بانکها خدمات کاملي از انواع انتقال بـه روشـهاي کارت بـه کارت ، ساتنا ، پايا ، عادي و غيره ارائه ميکنند ، براي فعال سازي اينترنت بانک بـه شعبه بانکي تون مراجعه نمائيد

     دارای.رمضان : يه بارکارمون گيره بانک صادرات افتاد اشکمون دراومد.اخه مگه ميشـه بانک صادرات انتقال وجه ازطريق کارت بـه کارت اينترنتي نداشته باشـه .برين ازبانک اينده يادبگيرين.فقط مشاهده موجودي .مسخره کردين خودتونو.

    جواب سوني کارت بيست : شما احتمالا سرويس مشاهده موجودي را فعال کرده ايد ، بايد سرويس بانکداري اينترنتي را فعال کنيد کـه از طريق دستگاه رمز ساز بـه آن وارد ميشويد و نياز هست به شعبه خود مراجعه نمائيد ، فعال سازي اين گزينـه چند مدتي طول ميکشد

     amin : خدا وکیلی بانک انصار خیلی بانک خوبیـه!
    من یـه روز پنجشنبه بود آخروقت مـیخواستم یـه کارت شتاب بگیرم واسمم فرق نداشت چه بانکی باشـه.
    تموووووم بانکا بسته بود بـه جز انصار!
    همونجا هم کارتو بهم داد و حساب باز کردم!
    همون روز رمز دومم گرفتم از طریق اینترنت بـه راحتی مـیتونم بـه هر بانکی کـه دلم بخواد پول انتقال بدم و دیگه این سوسول بازیـای سایر بانکهارو هم نداره!
    فقط انصار!
    عالیـه!

     زهرا : بعدا از 1000 مرتبه امتحان بازم ارور..... تبریک مـیگم بـه خودتون وسیستمتون. اینجا ایران است....

     خودم : چقد شما ساده هستید !!!!!!!! بانکداری کجا بود پولاش جای دیگست

     علی کمالی : چرا بانک مسکن نیست

     مـهدی : متاسفم براتون نمـیتونید خدمات بدید جمع کنید

     ادیب : خاک تو سر بانک کشاورزی بااین سیستمش یـه خورده از ملی یـاد بگیررعدملی داره هرجای دنیـا باشی انتقال وجه داره

     وحید رمضانی پور : تو رو خدا انتقال حساب بـه حساب رو هم بذارید.............................ممنون

     آرش حسینی : تروخدا یکم مراعات کنین بجای این حرفها سعی کنین با کمک همگی مون درستش کنیم .
    یعنی چی کـه این چه وضعشـه ؟
    چی مـیخوای اون بیچاره چیکار کنـه واااااااااااااااااا ....

     zeinab : خیلی همـه کاراتون چرته.برا همگی متاسفم.شخصیت مردم رو بردید زیر سوال.

     زهره : متاسفم - جمع کنید این بانکداری اینترنتی رو - نمـیتونم کارت بـه کارت کنم

     علین : آقا بـه خدا ما چرتکه مـیخوایم.نـه اینترنت و نـه پوز و نـه ای تی ام.اگه همـه چیز بره بـه سمت چرتکه دنیـا مـیشـه مستعمرمون.

     حسن ستایش : اقا این مسخره بازیـا دیگه چه 4 ساعته دارم مـیچرخم یـه کارت بـه کارت ساده تو صادرات انجام بدم.
    این چه سیستمـیه واقعا متاسفم

     وزیری : من کـه هر چه گشتم بانک مسکن ندیدم

     بهشته : نتونستم کارمو پیش ببرم اما با این حال ممنون بـه خاطر تلاشتون

     nik : واقعا متاسفم براي خودم و مردم ايران. اصلا بانک نيست کـه اگه بري تو بانک کـه يه روز کامل بايد تو بانک باشي اينترنتي هم کـه نميشـه هيج کاري کرد اونوقت هي ميگن بانکداري اينترنتي و پيشرفته جمع اش کنيد بابا

    جواب سوني کارت بيست : الان اکثر بانکها بانکداري اينترنتي کاملي دارند فقط لازم هست به بانک خود مراجعه کرده و سرويس آنرا فعال کنيد ، هر کاري قانون خودش را دارد و ما بايد بـه سمت قانونمند شدن حرکت کنيم

     حامد : سلام. درون بین این همـه بانک پر مدعا و خالی از خدمات !!!! جای بانک انصار خالی هست .
    پشنـهاد مـی کنم ابتدا یـه اطلاعاتی از خدمات الکترونیک و دامنـه تحت پوشش بانک انصار بگیرید و اگه خوشتون اومد و رضایت شما جلب شد این بانک رو الگو قرار دهید .

     حسین د : دستتون درد نکنـه لطفا مـیشـه انتقال بـه بانک های دیگه هم فعال کنید

     افشین : یعنی بیخود و افتضاح درون حد لالیگا

     کیوان : شما بگید چه کار کنم که تا راحت بتونم قانونی پول کارت بـه کارت کنم از خونـه

     امـیر علی : اخه این درگاهو گذاشتین کـه فقط فوش بشنوین بنده خداها؟خوب نمـیشـه جمعش کنین

     م تاک : انصار کامله و تمام سروييس ها رو داره
    و
    عاليه

     د : چرا بانک رفاه کـه من کارت دارم از این خدمات نداره اصلا ؟‌ من چجوری حتما بفهمم تو حسابم چقدر پول داره ؟ درون ضمن بنده قصد ندارم دوساعت پاشم برم دم عابربانک . هیچی هم تو اینترنت لامصب پیدا نکردم کـه بفهمم چجوری مـیشـه اینترنتی فهمـید چقدر من پول دارم . من مـیخوام بـه یکی پول پرداخت کنم اونم یخمو گرفته مـیگه همـین حالا بده . منم تو این هوا سرد نمـیتونم برم . بعدشم تو عمرم اصلا نـه عابربانک دیدم نـه طرز کار عابربانکو بلدم . بعد حداقل حتما یـه جای درست درمون یـا کدی چیزی باشـه کـه نیست . همـه هم فقط درون مورد بانکهای دیگه هستن و به این بانک بدبخت رفاه هیچ توجهی ندادن!

     مصطفی : با شیوه بانک داری تون الان تو هوایـه بـه این سردی حتما برم دستگاه خود پرداز اه اه اه متاسفم

     فردین : واقعا همتون بی انصافید ...آخه اگه سیستم بانک داریمون غلط بود چرا بعضی آقایون مـیتونند و ثابت د و تونستند هزاران مـیلیـارد رو راحت توی سیستم بانکداری الکترونیک مثل آب خوردن جابجا کنند و مثلا بـه بانک های کانادا بفرستند؟؟..اونوقت شماها ، شماها عرضه یک کارت بـه کارت رو بین بانک های داخلی خودمون رو هم ندارید..تورو بخدا انصاف داشته باشید... همـین اعتراض های بیخود شماست کـه اونور دنیـا منتشر مـیشـه و این همـه ÷یشرفت ها رو زیر سئوال مـی بره...آخه خوش انصاف ها مگه اونئی کـه مـیلیـاردی جابجا د ..فحش دادند کـه شما فحش مـیدین...؟/

     sami : دیگه شورشو درون اوردین بـه خدا

     مـینو : واقعا مسخرس.
    بانک ملت کـه کارت بـه کارت نداره حتما حتما شناسه داشته باشیم.
    بانک ملی هم برا پرداخت اقساط متمرکز مسخره بازی داره .
    کلا هر بانکی یـه چیزش کمـه و آدمو علاف مـیکنـه .
    متاسفم برا خودمون ...

     tooraj : درمورد بانک سپه اصلا بانک خوبی نیست مبلغ رو از حساب کم مـیکنـه مثلا 30000 تومان رو قابل برداشت نوشته 28500 اونم حساب قرض الحسنـه هست پول رو مـیخواد بـه زور بخوره اصلا بانک خوبی نیست

     هما : مـی خوام با کیبورد خود کشی کنم.از بس رمز زدم انگشتام خون اومد...مسئولین پاسخگو باشن

     محمد : بانک ملت افتضاح چرا واسه انتقال وجه اینقد قرطی بازی دارن بازم بانک ملی

     مسعود : تمام کارهائی رو کـه مـیدی رو امتحان کردم از بانک رمز گرفتم و همـه کار هاشو انجام دادم ولی از همـه بانکها بـه همدیگه امکان انتقال وجه نیست

     teacher : akhe in che ozaiye mardome ma hamishe bayad narazi bashan chera akhe

     فردین : واقعا متا سفم ازاین شیوه بانکداری

     لیلا : امـیدوارم یروزی برسه کـه ایران هم از عقب افتادگی درون بیـاد...........فقط بلدین دزدی کنید همـین

     امـین الله جمشیدی : بنده حساب بانیکیم بـه بانک امارات بود اشتباه کر دم حسابم را بـه بانک صادرات ایران دادم حالا دستگاه توکین ما قطع شده مـیگم چرا ....؟ مـیگن دیگر بـه اتباع خارجی حق اشتراک بـه حساب وکتاب نمـیدیم . شما درکجای دنیـا همچین مشکل رادید ید .....

     فرشید : بانک فقط بانک ملی

     فاطمـه : واقعا مزخرفيد چقد دروغ که تا کجا دروغ بانکداري الکترونيکي ههههههههههههه سه ساعته دارم تو سايت صادرات ميچرخم يه کارت بـه کارت ساده کنم بي فرهنگا خاک بر سرتون

    جواب سوني کارت بيست : اکثر ما دوست داريم آن روشي کـه دلخواهمان را انجام دهيم نـه آن روشي کـه يک سيستم يا قانون تعريف کرده هست و بر آن هم اصرار ميکنيم ، اکثر بانکها از جمله صادرات کليه امکانات از جمله کارت بـه کارت را درون قسمت بانکداري اينترنتي فراهم کرده اند و بايد با مراجعه بـه شعبه بانک خودتان و ثبت نام و دريافت دستگاه رمزساز از خدمات آن استفاده کنيد ،‌ روش دومي وجود ندارد

     احمد : بانک فقط بانک ملي دمشون گرم .... بانک سپه کـه انتقال اينترنتي نداشت باعث نابودي زندگي يه بنده خدا شد

     کیـان خواه : بانک صادرات تو اين همـه پيشرفت امکان انتقال وجه اينترنتي نداره؟؟؟؟؟خب کلا برم حسابمو ازونجا جمع کنم باعث افت سواد آدمـه

     محمد اقا محسنی فشمـی : بانک صادرات اصلا کارت بـه کارت اينترنتي نداره اما بانک ملي خيلي راحت تر کارت بـه کارت ميکنـه .....

    جواب سوني کارت بيست : بانک صادرات نيز درون قسمت بانکداري اينترنتي اش اين امکان را فراهم کرده هست براي استفاده از بانکداري اينترنتي صادرات يا ملي بايد درخواست عضويت داده و دستگاه رمز از بانک بگيريد

     اکبر : خاک تو سرتون با بانکهای الکترونیکیتون هیچم جواب گو نیست جدی جدی خاک تو سرتون

     ایرانی : اگه کار ايران درست بود يک گل بيشتر از آرژانتين نميخورد سه گل از بوسني!!!
    منظورم اينـه کـه ما از اول قدرتي مثل آرژانتين اونم حقمون نبود کـه ببازيم فقط يک گل خورديم از تيم ضعيفي مثل بوسني سه گل.واقعا کار ما ايرانيها رو ببين واقعا جاي تاسف داره.
    بذاريد يک مثال ب از شـهرهاي زيباي:اروميه واصفهان
    ×اروميه چرا بايد درياچه ش خشک بشـه وکسي بـه فکرش نباشـه اما زاينده رود اصفهان بعد از خشک شدن چنيدن بار آب ريختن بازم خشک شده ودوباره يک عالمـه آب رو بـه زاينده رود منتقل دادن.
    عزيزان همـه چيز تو ايران تبعيض(يکي مثل اصفهان واروميه)همـه چيز رو روشن مي کنـه.يکي مثل اصفهان اگه صدها هزاربار هم زاينده رود خشک بشـه بازم دستي آب ميکنن داخلش اما اروميه وساير شـهرهاي ايران بووووووووووووووووووووووقن!!!
    کردهاي عزيزمون هم خيلي خيلي گله دارن مثلا کرمانشاه-کردستان-ايلام و.....اما هيچي نميگن.همـه چيو گذاشتن بـه موقعش...

    جواب سوني کارت بيست : آب اصفهان را بـه ناحق زمان خاتمي دادند بـه يزد ، زمان احمدي نژاد دادند بـه چهارمحال و بختياري کـه رو کوهها با شيب تند درخت بکارند و بعد آب شرب کاشان و بقيه شـهرهاي اطراف ،‌ بعد ديدند کل اصفهان و باغات و مزارعش با اين تز و نبوغشون خشک شد گفتند از سرچشمـه کارون توسط تونل منتقل ميکنيم بـه زاينده رود کـه جبران برداشتهاي غيرقانوني روساي جمـهور و مسئولين وقت بشـه ، آن را هم مردم خوزستان تظاهرات و تجمع د کـه به اصفهان آب ندهيد و سالهاست زاينده رود خشک هست و هيچ کجا بـه زاينده رود آب دستي ندادند ولي همـه برداشت د ،‌ چون همـه مردم ايران حق دارند و به بـه هستند و مردم اصفهان اخ هستند و حق ندارند ،‌ درون مورد چيزي کـه اطلاع موثقي نداريد نظر پراکني نکنيد

     علی محمودی : دوستان نظرات رو بگید دیگه چرا همش فحش مـیدین بابا....بخدا منم ناراضی ام از خیلی جاهای وضع بانکداری ،ولی قرار نیست کـه فحش بدیم که...!ببین حتما دید ما چقدر لیـاقت داریم و تا چه اندازه حرفه ای بـه موضوع نگاه مـیکنیم و همون اندازه توجه مـیشـه بهمون.مردمـی کـه فقط فحش و بد بد و بیراه بلد شدیم کـه دیگه نباید انتظار داشته باشیم دسته گل بهمون بدن....خیلی از این فحش و بد و بیراه گفتن بدم مـیاد.جای تاسفه واقعا

     کورش : سلام ايا ميشـه پرينت انتقال وجه از بانک ملي بگيري از حسابم کم شده اگر اينترنتي انتقال وجه داده باشن معلوم ميشـه بـه چه شماره حسابي واريزشده وجه؟

    جواب سوني کارت بيست : بـه بانک مراجعه کنيد اگر برداشت غيرقانوني باشـه و صد درون صد مطمئن شديد توسط خودتان نبوده ميتوانيد بـه پليس فتا مراجعه کنيد

     اصغرجرج : پس چرا بانک صادرات نیسته؟

     علیرضا : سلام مـیخوام پول انتقال از بانک انصار بـه بانک صادرات انجام بدم اما با خطای عمومـی روبرو مـیشـه لطفا جوابم بده

     زهرا : از همـهایی کـه این نظرات را گذاشتن خیلی ممنونم امـیدوارم توجه بشـه

     سعید : اخه چرا نمـیشـه انتقال وجه داد از یـه بانک بـه بانک دیگه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    خیلی زشته.

     مصطفی : افتضاح .........

     روح الله : بابا یـه فکری بـه حال بازنشسته های درون بدر کنید کـه حد اقل برا کارهای بانکیشون مجبور نشند برند بانک اه بـه این بانک رفاه خر اخه این هم شد دولت الکترونیک واقعا کـه گند زدید واقعا

     زهرا : واقعا از این همـه عقب افتادگی زبونم بند اومده نمـیدونم چی بگم

     لی لی : چیـه ما مثل همـه کشوراست کـه بانکمون شبیـه همـه باشـه یـه روزه کامله علافم کارت بـه کارت کنم نشد الان ساعته 10 شبه مجبورم برم عابر بانک ...... آره دیگه وقتمون حتما یـه طوری پر بشـه دیگه

     آنا : با اين بانکاشون.من تو بانک..........حساب داشتم بعد يکسال کـه رفتم سر ب ميگه همچين حسابي وجود ندارهههههههههههه.ديگه چه توقعي ميشـه داشت!!!!!!!!!!!!

     مباشری : درست یـه کارا انجام بدهید کـه دیگه ما که تا دم عابر بانک نریم

     حقیقت : واقعابراتون متاسفم این همـه ازبانکداری الکترونیکی مـیگین ولی خدماتتان درحد منفی است.بعدش هم از کارت بـه کارت بین بانکی خبری نیست مثل اینکه دشمنی خونی باهم دارند

     علی : خاک توسرت بانک صادرات کـه کارت بـه کارت نداري

    جواب سوني کارت بيست : بانک صادرات امکان کارت بـه کارت دارد ،‌ براي اينکار بايد بـه شعبه خود مراجعه کرده و درخواست دستگاه رمزياب بدهيد و پس از آن ميتوانيد از طريق قسمت بانکداري اينترنتي ، کارهاي بانکي خود از جمله کارت بـه کارت را نيز انجام دهيد

     سحر : نميدونم اين نظرات واسه چه تاريخي هست ولي الان ششم فروردين 93 هست من يکماه تمام هست کـه ميخوام از کارت بانک ملي بـه تجارت کارتم ي وجهي رو بريزم ولي نشد اصلا سايت بانک ملي باز نميشـه متاسفم واسه اي بانکاي پول پرست اخه ي انتقال وجه چيه کـه بايد بري تو شعبه ما کـه تا شـهر ي ساعت را داريم چيکار کنيم ها؟؟واقعا متاسفم

    جواب سوني کارت بيست : بانک ملي فقط کارت بـه کارت خود بانک ملي را بدون لاگين و عضويت قبول ميکند و اگر بخواهيد از ملي بـه بانک ديگري ارسال وجه بصورت کارت بـه کارت ،‌ ساتنا ، ‌پايا و غيره داشته باشيد بايد بـه شعبه خود مراجعه کرده ، فرم مربوطه را پر کنيد و پس از مدتي دستگاه رمز ياب را دريافت کنيد که تا به امکانات کامل بانک دسترسي پيدا کنيد و راه ديگري نيست

     رضــــــــــــــا : نظرات کاربران جالب هست ........

     رضا : سلام و سپاس، کارمزدش زوره. بانک انصار هم تو این لیست هست یـا نـه؟

     محمد جانباز 60درصد نظامـی : با سلام تمامي بانک ها اينترنت بانک رايگان هست بجز بانک کشاورزي لطفا رسيدگي شود چون ما نظامي هستم و اين بانک بايد حقوق ما را بدهد بـه نمايندگي از تمام نظاميان با تشکر از لطف شما

     مرتضی ملکی : از ايران ناراضيم چون سرعت اينترنتش زير صفر لطفا سرعت رو ببريد بالا

     نگین : خداوکيلي بـه بانک و خدمتش کار ندارم....ولي دارم نظراتو ميخونم همش غلط املاييه.....خودتونو اصلاح کنيد!!!!!!

     سعیده : سلام ميشـه کارت بـه کارت با کارت ملي رو توضيح بدين؟

    جواب سوني کارت بيست : از طريق لينکي کـه معرفي شده هست ميتوانيد از کارت بانک ملي بـه ملي انتقال دهيد ، اگر ميخواهيد از ملي بـه بانک ديگري انتقال بدهيد بايد از طريق اينترنت بانک ملي اقدام کنيد کـه براي آن لازم هست فرمي درون شعبه بانک پر کرده و دستگاه کوچکي کـه شبيه ماشين حساب هست را از بانک دريافت کنيد کـه بوسيله رمزهائي کـه آن دستگاه توليد ميکند ميتوانيد از اينترنت بانک ملي استفاده کرده و اقدام بـه انواع انتقال وجه ها شامل کارت بـه کارت ، حساب بـه حساب ، ساتنا و پايا نمائيد

     حسین : مل هيچ جا اسمش نيست واقعا اين ملت بانک نيست

    جواب سوني کارت بيست : بانک ملت يکي از کاملترين اينترنت بانکها را دارد ، براي فعال آن بايد بـه شعبه بانک خود مراجعه کرده و فرم مربوطه را پر کنيد ،‌ لينک اينترنت بانک نيز درون خود سايت بانک ملت وجود دارد

     ایران : جالبه

     محمودی : چرا همـه بانک ها فقط ب خود همان بانک کارت بـه کارت مـیکند چرا نمـیشـه ب بانک های دیگه انتقال داد مثلا صادرات ب سپه

     بهنام : بانکتون بخوره تو سرتون چرا تجارت کارت بـه کارت نمـیکنـه

     محمدرضا : خوب نیس سرعتش پایینـه

     یـاسر : بانک کشاورزی عالیـه

     سهیل نادری : مـیخام انتقال کارت ب کارت بانک ملی ب بانک کشارزی کنم 2 ساعته مـیگردم ولی که تا الان نتونستم.شایدم نتونم.خواهشاً روش راحتر بزارید.دوروقه و مجبورم بریزم بحسابش

     خاطره : خیلی مزخرف.ما رو چه حسابی پولامونو دست اینا مـیدیم آخه!!!!!با این اوضاشون

     xanyar : به راستی بانک صادرات مضخرفه

     hamid : خاک توسرتون با این بانکداری مزخرفتون بی عرضه ها.برین تو غار زندگی کنید!

     رسول سیـاهی شادباد : همـه ی بانک هابه جز پست بانک خدماتشون یکین

     وحید : خاک بر سرتون با این بانکداری کـه دارین ازش حرف مـیزنین

     فرخ خدایی : عجب فحشـهایی یـاد گرفتم صفحه بـه این با حالی ندیده بودم .... بانک را ول کنین مال بد بیخ ریش صاحبش خدا برکت بده بالش

     فری : فقط بلدین ادا درون بیـارین نامـه بازی از این باجه بـه اون باجه اینو پر کن این فرم حتما تکمـیل بشـه خدایی این همـه ادا واسه چقدر گدا بعدشم وقتی برا افتتاح حساب این همـه پول مـیگیرین چرا خدمات کمـه

     حسین آقا : یعی بانک صادرات گنددددددد زده
    آخه آدم چی بگه بـه این بانکه.....

     سام : مسخره درون اوردین بلد نیستین کار مردمو راه بندازین سر کارشون نذارید لطفا فقط بلدین بگین اینـه هم لینکش خرابه هم جواب نمـیده

     سیف : خیلی بـه کار نیـاس

     elham seyedi : سلام به منظور انتقال وجه بانک ملت هم بـه صورت اینترنتی

     محمدکریم رییسی : سلام چرابانک صادرات کارت بـه کارت نمـیکنـه

     پوريا : گندترين مزخرفترين و...بانك رفاه کاملا سامانـه اینترنتیش اشغال بتمام معناست.خدا ÷در مادری کـه سامانـه اینترنتیـه بانک ملی رو طراحی کرده بیـامرزه واقعا عالیـه.خاک تو سر بانک رفاه حالمو بهم مـیزنـه

     atefe : واقعا خاک بر سرتون با این بانکداریتون ...
    اه اه اه

     عروسک : واقعاً نظرات دوستان را حتما با طلا سردر بانک مرکزی کشور چسباند.

     حسن : به خدا که تا حالا سيستمي بـه اين مزخرفي نديدم تو آمريکا دارن آدمو ميسازن هنوز اينجا نظام بانکيش؟؟؟؟؟ واقعا جاي خجالت داره برا کشورمون.بانک صادرات مخصوصا

     قاسم قربانی ازخفر باغکبیر : بانک من کجاست بانک خسته

     مجتبی : خیلی بیخودی بانکتون جمش کنید بابا مردم راحت شن اخه اینم شد بانک

     سعید : مـیخواید با بانکداری اینترنتی حال کنید . برید بانکداری اینترنتی بانک ملت رو فعال کنید بعد یک شعبه بانکی فراتر از خود بانک درون خدمتتونـه . من 3 ساله دارم ازش استفاده مـیکنم . محشره خدائیش

     فاطمـه ادیب : خاک تو سرمون ب کیـا دل خوش کردیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

     علی : بی عرضه ها .

     فاطمـه : يعني عجب کشوري داريم بخدا............خير سرمون برامون کارت بـه کارت از طريق اينترنت راه انداختن ولي اصلا کار نميکنـه و سرکاري هست .

     جواد : هرجا سخن از رفاه هست نام بانک خصوصي بر زبان است

     سر لکی : چقدر این بانک مسکن بانک سختیـه.حسابمو مـیبندم.بانک ملی خوبه ولی انتقال وجه آنلاینش فقط بـه بانک ملیـه:(

     قدرت اله : سلام .من خودم کارمند بانکم اکثر همراه بانک ه واینترنت بانکه را امتحان کردم متاسفم بری این همـه تبلیغات بانکداری الکترونیک کـه قادر نیستند یـه کارت بـه کارت سه جانبه انجام بدی بعضی از بانکها نـهایتا از کارت خودشان یـه کارت سایر بانکه مـی تونی انتقال بدی تازه اونم کلی دنگ وفنگ داره حتما بری توی شعبه تعهدنامـه پر کنی ورمز ونام کاربری بگیری. جدا کـه خیلی مسخرست. حیف بـه این همـه پایـان نامـه کـه درمورد بانکداری الکترونیک مـی نویسند.

     صدف : واقعا که!!!چرا نمـیشـه از بانک ملت بـه تجارت انتقال وجه داد؟؟؟!!!

     امـیر : خداییش همـه دارن بد مـیگن . حق دارن بـه خدا انتقال وجه هیچ بانکی درست حواب نمـیده ....

     مجتبی : خاک تو سر بانک مسکن اسن خدمات اينترنتي نداره

    جواب سوني کارت بيست : همـه بانکها خدمات اينترنتي دارند با کيفيت هاي کم و زياد و بايد از شعبه بخواهيد آنرا براي شما فعال کند

     محمود : به نظرمن بانک پست بانک ازهمـه بابت ازهمـه بانکها پیشی گرفته آفرین برپست بانک ایران

     اسی : چرا نمـیشـه از بانک حکمت ایرانیـان کارت بـه کارت کرد ؟ عجب

     خاک : افتضاحه

     hasan : به خدا درست مـیگن سیستم بانکداری اینترنتی واقعا افتضاحه ما کـه نتونستیم باهاش کارامون انجام بدیم امـیدوارم فکری بـه حالش ید متشکرم

     هرکی : تو 2013 ایم؟
    هنوز یـه انتقال وجه اینترنتی راه ننداختید؟
    حق دارند مـیدرزدند پولمونو مـیزارن مـیرن

     بهمن اسفندپور : بانک هم همون بانک های قدیم
    بانکداری هم همون بانکداری های قدیم

     فروغ : خاک تو سرتون واقعا که...

     فرزانـه : مزخرفترین بانک بـه نظر من بانک مسکنـه حالمو بهم زده دیگه ااااااااااااااههههههههههههههه

     sepehr1378 : خاک بر سر تون نمـیشـه کارت بـه کارت کرد

     مـهرداد : خاک بر سرتون با این بانکداریتون ک یک کارت ب کارت ساده رو نمـیشـه انجام داد

     عارف : بانک سپه کـه خودش و به عنوان اولين بانک معرفي ميکنـه ولي تو خدمات آخر هستش اگه بانکي بعد چرا انتقال وجه اينترنتي تو بـه اصطلاح سامانـه بانکداري اينترنتيتون نيست پيشنـهاد ميکنم درش رو گل بگيريد حتما حتما

     عبدالخانی : خیلی خوب

     سعيد : وای این چه وضعشـه؟!!!!!
    اینم شدبانکداری؟که ما داریم
    وای!!!!
    خدارحم کنـه

     amir : por az irade!
    az kodum irad begam?
    chera inghadr vaghte moshtariha baratun bi arzeshe?
    vaghean be asayesh va vaght va shoure moshtarihatun ahamiyat midahid?

     مـهدی : آخه چرا نمـیشـه از بانک کشاورزی بـه سایر بانک ها کارت بـه کارت کرد .

     رامـین : چرا داخل سایت نمـیتونم برم

     عطا : از ماست کـه بر ماست هرکی اعتراض داره خوش امد کشور انگولا

     نادر : پس از کلی جستحوی سایت به منظور کارت بـه کارت بانک صادرات:
    هر جا سخن از اختلاس هست نام بانک صادرات مـیدرخشد.

     saeed : حاک توسرتون با اين سرويساتون فقط تبليغات دروغ بلدين يه کارت بـه کارت ساده رونمي تونين بذارين مردم استفاده کنن فقط حرف ودروغ ياد گرفتين

     ز.م : چرا از ملي نميشـه بـه بانكهاي ديگه انتقال وجه داد؟

     دنيابازيار : خوب بود.

     قنبری : واقعا افتضاحه.نميتوني اينترنتي از کارت يه بانک بـه کارت بانک ديگه اي وجه واريز کني ..اين چه وضعيتيه ديگه

     مشتری : لطفا بانک ملت روهم بذارین .............

     مریم : واقعا واستون متاسفم با این بانکداریتون

     سایلنت : خاک توو سرتون با این بانکداریتون

     حسن جمشیدی : واقعا عالیـه

     شـهروند : گندتون بزنن با این بانکداریتون

     جمال : بانک سینا چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

     منتظر : بانک شـهر پرداخت اینترنتی بـه کارتهای بانک دیگه داره یـا مبدا و مقصد حتما یکی باشـه خواهش مـیکنم جواب بدید

     هانی : پس بانک صادرات چی؟

     الهام : بانک صادرات خیلی چرتتتتتتتتتتتتتهههههه

     مـهدیـه : بنظر من سامان و ملت از جمله بانکهایی هستند کـه خدمات خوبی مـیدن مخصوصا از لحاظ خدمات الکترونیکی.فقط حساب بانک ملتو ازطریق جیرینگ نمـیشـه گرفت لطفا فعالش کنید

     تقلب : اين سايت تقلبي ميباشد

    جواب سوني کارت بيست : کدام يک از سايتها تقلبي هستند ؟

     رضا : از ایــــــن بـه بعــــد فیــس بووک نمـیـــرم ،مـــیـام اینجا نظرات رو مـیخونم و مـیخندم...
    خععععلی سیستم خفنی داره بانکداری الکترو"عنــی"...بانک سینا رو مـی سیستمم هنگ مـی کونـه چراغای خونمون خاموش مـیشـه شیر آبمون چکه مـیکنـه...!

     ایران : بهترین بانک ملیـه.یـه سر بـه سایتش بزنید متوجه مـیشید.دمتون گرم
    فقط از مسکن بـه ملی مـیشـه انتقال داد؟

     بهروز : خاک بر سرتون با این بانکداریتون
    شما ها چه بـه بانکداری الکترونیکی...جهان سومـی ها
    شما حتما تلاشتون این باشـه کـه نمـیرین...همـین و بس.......

     الی : chera bank pasargad enteghal vagh be bankaye dige nadare?

     سارا : اینجا بجز فحاشی و بدو بیراه گفتن چیز دیگه ای بـه چشم نمـیخوره . اگر عقده هاتون خالی مـیشـه ادامـه بدین ولی بدونین کـه همـه حرفاتون از روی عدم اطلاع و آگاهی خودتونـه و مثل شاگردای تنبل کـه توی کلاس درس هیچی نمـیفهمند و به معلم و استاد و زمـین و زمان بـه دلیل این ضعف خودشون بد و بیراه مـیگند کـه فلان فلان شده بلد نیست درس بده .... دوستان اینطوری کـه شما مـیگین نیست ، حالا بازم بـه فحاشیتون ادامـه بدین اینم از شعور و فهم و فرهنگ بالاییـه کـه دارین ...

     معین : سلام بعد کي سيستم انتقال وجه بانک مسکن را ميگذاريد

    جواب سوني کارت بيست : براي استفاده از خدمات اينترنتي بانک مسکن با مراجعه بـه يکي از شعب و تکميل فرم ثبت نام ، نام کاربري ، رمز عبور و رمز حساب بعد از ثبت نام بصورت چاپي از سوي متصدي شعبه درون اختيار شما قرار مي گيرد .
    - بعد از طي اين مراحل شما مي توانيد از طريق رايانـه شخصي و اتصال بـه اينترنت بـه سايت بانک مسکن بـه آدرس www.bank-maskan.ir مراجعه کرده و با کليک روي پيوند "ورود بـه سامانـه خدمات اينترنتي " بـه صفحه ورودي سامانـه دسترسي پيدا کنيد

     م ر : مزخرفترین بانک بانک سپه هستش کـه یـه موجودیم نمده

     علي : پس بانک مسکن انتقل وجه ندارد ؟

     حسین خلوی زاده : اگه مـیشـه به منظور انتقال از بانک مسکن هم یک آیتم بزارید

     بابک : سلام.
    پس بانک ملت کو خيلي چرته
    اسم اينو ميذاريد بانکداري اينترنتي
    براتون متاسفم

    جواب سوني کارت بيست : درون بين بانکهاي کشور شايد کاملترين بانکداري اينترنتي را بانک ملت دارد ، براي فعال سازي آن بايد بـه شعبه خود مراجعه کنيد و پس از چند روز اکانت شما فعال ميشود

     محمد مـهدي : پس بانک رفاه کو؟؟؟ از بانک رفاه نميشـه انتقال وجه داد؟

     بانک دزدا : واقعا همـه بانکها ..... هستند رباخواران کثبف
    مرگ بر شما مرگ

     بنده خدا : حيف سلام و خسته نباشيد تف تو روحتون با اين نمـه خدمات عالي بانك سپه با كبوتر كار مي كرديم بهتر از شما زبون نفهما بود خاك پاي شيطان تو روحتون

     نیلوفر : هیچی بـه بانک ملی نمـیرسه بانک های دیگه افتضاح اه حال گیری

     k : حتما که تا انتها بخون یـه چیزی مـیخام تعریف کنم باور کن داستان و جک نیست حقیقته کـه عینـه اتفاق افتاده مـیگم که تا عمق فاجعه رو درک کنید رفتم بانک ملت شعبه مرکزی شـهرمون نوبت کـه گرفتم دیدم 30-40 شماره مونده بهم برسه گفتم خوب شد خلوته نشستم بانک 12 که تا باجه داشت ولی چه فایده فقط یـه باجه کار راه مـینداخت باجه های دیگه نبودن یـا خودشونو الکی مشغول کرده بودن کـه بگن ما کار داخل بانکی داریم و پاسخگوی مشتری نبودند خلاصه هی نشستم هی نشستم 4 ساعتی شد نوبت بهم رسید اگه اون یـه نفر هم خوب کار راه مـی انداخت بازم یـه چیزی ولی یـه کارو آروم راه مـینداخت که تا کار کمتری انجام بده و بعد تموم شدن یـه کاری واسه اعلام شماره بعدی 10 دقیقه وقت تلف مـی کرد و الکی ور مـی رفت باور کنید اگه واسه ظاهر سازی نبود اون یـه باجه رو هم تعطیل مـید

     بهارک : دست بانک ملي درد نکنـه.واقعا بانکدار اينترنتيش عاليه.يه سوال؟
    از طريق اينترنت يا تلفن نميشـه از ملت بـه ملي واريز کرد؟؟؟/

    جواب سوني کارت بيست : از طريق بانکداري اينترنتي ملت ، ميتوان بصورت کارت بـه کارت يا انتقال شبا و پايا مبالغ را منتقل کرد

     امير : بانك صادرات با اينـهمـه تبليغات فقط موجودي حساب ميده خيلي جالبه انتقال وجه از اينترنت بـه هيچ عنوان انجام نميده

    جواب سوني کارت بيست : انتقال وجه درون بانک صادرات و ملي از طريق قسمت بانکداري اينترنتي آن و توسط دستگاه رمزساز انجام ميشود براي استفاده از آن بايد دستگاه رمزساز را از شعبه بانکي خود دريافت کنيد ، قيمت اين دستگاه ظاهرا حدود 20 هزار تومان هست ، ضمنا جديدا بانک صادرات انتقال کارت بـه کارت خود را نيز درون سايتش (بانکداري اينترنتي) فعال کرده است

     احسان : جمع كنيد اين بانكهاي بـه درد نخورتونو

     علی ح : سلام کارت بـه کارت بانک صادرات کي فعال ميشـه

     المـیرا از کرمانشاه : خوب نبود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!از تبلیغات دروغ بدددددددددددددددم مـیاد.

     مرتضی : این قد بیخودی تبلیغ نکنید

     الماس : دیگه قراره چه بلایی سرمون بیـارین؟؟؟

     کاسه صبر : حالم ازت بـه هم مـیخوره بانک کشاورزی با اون خدمات الکترو نیکی مسخرت...

     ع6دهدشت : واقعا متاسفم که تا این همـه بی ثباتی درون جامعه احمدی نزاد دیگه بسه 3000مـیلیـارد چند00000000000000000داره هنوز هم بیش تر 00000000000000000000000000000000دیگه بسه000000000000000000 واقعاتنـها 3000تا بود یـا روی 3000تهش دعواشد بین اقایون

     ليلي : خاک تو سر ایران با این سیستم بانکداری اینترنتیش

     کرمانشــــــــــــاه گهواره تمدن : آیـا مـیدونید دریـاچه ارومـیه قصه بود-آیـا مـیدونید خلیج فارس هم واسه رد گم کنی-3000مـیلیـارد حق مردم هم زیر گنبد کبود.جالبه نـه!!!

     رضا : با سلام اگهی مـیخواد از خدمات واقعی بانکداری الکترونیک لذت ببره فقط یک سر بـه سایت بانک ملت بزنـه واقعا دستشون درد نکه
    مانده حساب -
    مشاهده گردش حساب -
    دريافت فايل صورتحساب -
    مشاهده صورت وضعيت سپرده هدف -
    مشاهده اطلاعات حساب -
    افتتاح حساب الکترونيک -
    پرداخت قبوض -
    گزارش قبوض پرداختى -
    خريد شارژ سيم کارت اعتباري -
    حواله اينترنتى محدود -
    حواله اينترنتى با سقف بالا -
    حواله بـه کارتهاي شتاب( سحاب ) -
    حواله بين بانکي (ساتنا) -
    حواله منظم -
    گزارش حواله منظم -
    حواله گروهي -
    گزارش حواله گروهي -
    تاييد مبلغ چک -
    استعلام وضعيت چک -
    مشاهده وضعيت دسته چک ها -
    تامين موجودي چک برگشتي -
    گزارش چک برگشتي تامين موجودی شده -
    مشاهده مانده بدهي تسهيلات -
    بازپرداخت اقساط -
    صورتحساب تسهیلات -
    مشاهده اطلاعات اکسس کارت -
    غير فعال سازى كارت -
    تنظيمات هشدار(ايميل/پيامک)

     ابراهیم : بله کـه اینطور

     المـیرا : حتی نمـیتونم اینجا حسابمو چک کنم خاک بر سرا

     علیرضا از کرمانشاه : راستی 3000هزارملیـارد,پول بی زبون کجا رفت!!!
    علیرضا از کرمانشاه

     ناهییید : خاک تو سر همتون با این خاکبرسریتون.....چرا بـه داد مردم نمـیرسید نمـیبینید همـه اعتراض دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

     ناشناس : خاک برستون بااین الکترونیکتون

     سارا : خاک تو سر ایران کـه تو هیچ چیز پیشرفت نداره فقط بلده ناسزا بـه کشورادیگه بگه..

     شاهرخ سعیدیـان : سونی کارت بیست عزیز.چرا خودت رو بـه اون راه مـیزنی منظور اون کـه مشکل بانکها رو بـه اخوند ربط داداین بود .در واقع این اخوند بود کـه ملاک انتصاب مدیران مملکتی رادر این دیـار نـه بـه عرضه.نـه تجربه.نـه علم.نـه لیـاقت.نـه صداقت ودرستی.نـه کاردانی.نـه دلسوزی.نـه امانتداری .نـه پشتکار.در واقع حتی نـه ایمان راستین نـهادند.بلکه خودما و شما ناگفته مـیدانیم ملاک چیست.تمام بدبختی ما ملاک نادرست اشاعه داده شده توسط اینـهاست

     بنده خدا : آقا ديشب که تا حالا ميخوايم يه خريد اينترنتي يم دهن ما رو گا....... داده هنوزم خطا ميده
    متاسفم واقعا

     ناززی : چرا بانک مللللللت نيييييييييييييييسسس؟؟؟؟؟؟؟

    جواب سوني کارت بيست : بانک ملت تقريبا کاملترين بانکداري اينترنتي را دارد و در خود سايت بانک ملت قابل دسترس هست ، البته بايد اکانت آن را از طريق شعبه فعال کنيد و ظاهرا 48 ساعت بعد از فعال سازي قابل استفاده است

     زهره : خسته نباشی اقای بانک

     ميرزا مجيد : پس بانک رفاه کجاست!!!!!!!!!!!!!!!
    حتما از قافله عقب افتاده!

     جواد : دوستان بـه نظرم اینا مـیتونن همچین امکاناتی بدن(اینترنتی)
    فقط اگر این امکان رو بدن بیکار مـیشن
    باید برن گوجه فروشی

     الهام خسروی : گل باقالی از شما بهتره

     عبدالله مرادي : سلام خسته نباشيم من ميخام از طريق قانوني پول كه تو بانك ايران دارم بريزم تو بانك افغانستان بايد چيكار كنم اگه ميش منـه راهنمايي بـه اين شماره بفريستيم

    جواب سوني کارت بيست : ظاهرا سوئيفت بانکي قطع شده هست ولي شايد بانکهاي مرکزي شـهرتان راه جايگزيني داشته باشند ، از طريق صرافي هاي مطمئن هم ميشود

     علی : مزخزف ترین و دزد ترین بانک ایران صادراتوو 3000 ملیـارد هم کـه کمـه واسش!!

     کرمانشاه زیباترین شـهردنیـا : اینجا ایرانـه...نمـیشـه ازش توقع بیجا داشت!!!اگر توقع بیجا کنی هنگ مـیکنـه...
    (((کرمانشاه گهواره تمدن وتاریخ کهن)))

     SETIA : VAQEAN BARATUN MOTASEFAM
    HICH KUDUM AZ BANKATUN B DARD NMIKHORE!!!!!!!!
    KHODTUNAM HAMINTOR!!!!!!!!!!!!

     حسین : پس بانک ملتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت کوووووووووووووووووووووووووووووو!!!

     عمران ازکردستان : به جاي اين همـه تبليغات يه کمي هم عمل(بانک کشاورزي نـه مانده ميدهد ونـه انتقال وبه طور کلي براي انتقال کد امنيتي را نمي اورد)بايد چه کارکرد.

     حمـید رضا : به نظرم پول هامون بزاريم تو بالشت خدماتش بيشتره شبکه قطع موجودي نيست ترافيک اينا رو نداري
    دست کن زير بالشت يه چپه بده زنت البته اگه پولي باقي مونده باشـه

     آرش از کرمانشــــــــــــــــــــــــاه : بسیـارعالی...آرش از کرمانشـــــــــــــــــــــــــــــــاه پایتخت گردشگری وتاریخ وتمدن کهن

     مـهدی البوزهر : ما وقتی وارد این سایت مـیشم حتما یـه ساعت دنبال انتقال وجه یگردیم.از شما خواهشی کـه داشتیم یک توضیحات هم با اون باش باتشکر/

     ناشناس : نمـی دونم چی بگم...........
    فقط مـیگم ایران رو هنوزم کـه هنوزه درک نکردم آخه این همـه تبلیغات کـه ما کارت شتاب مـیدیم چه بدرد مـیخوره
    اخه بیشعورا این همـه خدمات دادین چه بدردی مـیخوره کـه همـیشـه یـه جای کار مـیلنگه و همـیشـه شمایید کـه سود مـیکنید وگرنـه مردمـی کـه از این خدمات استفاده مـی کنند همـیشـه حتما ضرر کنند
    انشاءالله از گلوتون پایین نره کـه حق مردم رو همـیشـه خوردین و کلاه سرشون گذاشتین

     تقي : فقط بانك پارسيان خوب بود بقيه همـه بانكا مزخرف و چرت و پرت هستن

     بهمن : جمع کنيد بابا

     امان : خیلی بد بود بانک صادرات

     اصغر کرمـی : سلام انتقال وجه از طریق درگاه انترنتی بانک صادرات بـه این عظمت غیر فعال هست مشاهده مانده حساب چندان کاری از پیش نمـی برد جای تاسف دارد.

     دقت کنید آقا : طی 6 ماهه گذشته مبلغ 8342821854ریـال تراکنش مالی درون بانک صادرات داشتم.
    ولی بـه خاطر یـه وام 20 مـیلیونی 3 ماه سرکارم گذاشتن.
    آخرشم حسابم و بستم.
    بانکداری ایران رو حتما رید توش

     sahar : یعنی واقعا برا خودم و شما متاسفم

     کریم ماسبند : بانکدار يعني رباي قانوني = سقوط ريال ورشکستگي اقتصادي

     الياس : جدا يه خدمتي کـه تونستين ارائه کنين(بطور صحيح) ميتونين نام ببرين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

     مرتضی : بابا ادرس بانک مسکن هم بزاريد کشتيد مارو واقعا ...... با اين سيستم بانکداريتون

     اسي : من دو که تا کارت تجارت دارم ازش استفاده اي نميکينم چون هر وقت ميرم عابر بانک تجارت هنگ ميکنـه خيلي با حاله

     نـهال : واقعاااااااااااااااااااا کـه افتضاحهههههههههه
    یـه ساعته دارم رمز و اینا مـی ولی پست بانک کار نمـی کنـه
    واااااااااااااااااااااااای از این بانکداری
    خسته شدم بـه خدا

     فرشاد : دم بانك ملت گرم كه واقعا سنگ تمام گذاشته تو همـه كاراش /ببينيد چقدر اعتبار داره كه كارت سوخت كل كشور زير نظر بانك ملت هست .دستشون درد نكند.

     برادر دینی شما البته بزور : اقا همـه فحش دادين دلم نيومد فحش نداده برم.مردشور اين ........

     مادر گل : هر چی اون بالا گفتن صد برابرش نثار بانکداری کشور

     فرزانـه : چرا بانک صادرات انتقال وجه کارت بـه کارت رو نداره؟

     عصبانیییییییییییییییییییی : واقعا کـه خیلی کنده مخصوصا بانک صادرات از صبح که تا حالا مـی خوام بـه حساب مسکن پول واریز کنم نمـی شـه خیلی گنده مـی رم حسابم مـی بندم

     کوروش : اگه قرار باشـه واسه یـه کاره جزیی مثل کارت بـه کارت بـه شعبه مراجعه کنم چه کاریـه از عابر استفاده کنم! اخه چه خدماتی دارید خدا وکیلی!؟

     عصبانی : واقعا کـه ................. بـه درد نخورا..............خاک برسرتون..............

     داود : از وقتي اختلاسها شروع شد انتقال وجه بين بانکها برچيده شد ببخشيد آقايون پولا رو هاپولي ميکنن دودش بايد تو چشم مردم بدبخت بيچاره ننـه مرده بره متأسم برات بهمني با اين بانکداريت

     رامـین : اي بابا......خاک بر سر بانکداريتون
    آخوندهاي .....
    مسخره بود

    جواب سوني کارت بيست : من کـه تا حالا نديدم مسئول باجه ، رئيس صندوق ، معاون ، مدير شعبه ، بازرس ، مدير کل و خلاصه هر پستي کـه در بانکها حساب کنيد مسئولش يک آخوند باشد ، حتي بانکها نماز جماعت هم ندارند کـه بشـه يک درصد از عملکردشون را بـه آخوند ها ربطش داد ، نـه عزير برادر ربطي بـه آخوند نداره بي لياقتي و کم کاري و بي کيفيتي جزئي از فرهنگ ما ايراني ها شده هست و ربطي بـه آخوند و غير آخوند نداره

     یمـینانی : آفرین بر پست بانک بـه همـه بانکها مـیتوان انتقال داد

     محدثه : سوالم اينـه کـه انتقال وجه از بانک رفاه بـه تجارت از طريق اينترنت نداريم؟ممنون ميشم کـه راهنماييم کنين

     شقایق : بابا من دانشجو ام تورو خدا یـه کار کنید بشـه از کارت صادرات انتقال وجه کرد

     شقایق : واقعا واسه بانک صادرات متاسفم

     آرماني : خاک برسرمردم بدذات ايرن
    يه نمونش کم کاري وپسرفت توکارهاي بانکي بااين خدمات مسخرشون

     مرسده : مزخرف.....1 کار نمـی تونید درست انجام بدید

     حسن : خیلی بد

     وحيد : واقعا متاسفام براتون خودتونو بانکاتون هيج کدومشون باز نمي کنن....

     موسي : خوب اينم سرکاري خوبي بود

     حسن نعیمـی : آخه این چه وضعش کـه بانکداری الکترونیکیـه کـه نمـیتوانی از بانک سپه بـه بانک ملی انتقال وجه انجام بدی تورا خدا لطفا کمـی هم بـه حال مردم باشید فقط شعار ندین

     یک ایرانی : لعنت بـه برخي شما ها کـه به جز دزدي و يا اختلاس يا ربا خواري کاري ديگه بلد نيستين . يک کم هم بـه فکر مردم باشيد . که تا کي دروغ و دروغ . شما کـه از خدا نميترسين معلومـه بـه بندگان خدا هم رحم نميکنيد . اسلام و دين رو بازيچه کردين فقط براي دزدي .نمونـه اش مديريت سيستم الکترونيک . مشت نمونـه خروار

     مريم : ميري جلوي عابر بانک . کارتتو ميزاري داخل دستگاه . رمز ميزني وارد ميشي . گزينـه برداشت وجه انتخاب ميکني . ميگه امکان پذير نيست . ميزني دريافت شارژ ميگه مقدور نيست. ميزني دريافت مانده حساب - باز مقدور نيست بعد ميزني دريافت کارت . ميپرسه آيا درون خواست ديگري داريد ؟؟ پ ن پ اومدم ببينم شما اگه درخواستي داريد انجام بدم !!!

     بهنام : سلام کارت بـه کارت نمـیشـه eroor مـیزنـه مـیشـه بگید از چیـه یـه بار انجام دادم ولی دیگه نرفت مرسی

     مـهدي بابابا : توف بـه روتون با اين سيستم بانکداري

     نيما : خاک تو سرتون من مي خوام از تجارت بـه ملي واريز کنم.نـه از تجارت بـه تجارت يا ملي بـه ملي ....

     دو زار بده آش : بابا اینا همش کشکه // مقدار زمانی کـه من تو صف عابر بانک و خوردن کارت و گیر کارت و تو اینترنت الاف شدن و ... مصرف کردم نصف زندگیم بود .. اخرم جوابشون اینـه بـه نزدیک ترین شعبه مراجعه کنید .. یـه شیشکی بـه افتخار دولت الکترونیک

     محمد : بابا بانک رفاه کو

     علی سنجریـان : ای کاش مـیشد از کشاورزی بـه بقه کارتها انتقال داد.چراااااااااا نمـیشـه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

     زهره : ميگين از خونـه کاراي بانکيتونو يد کو بعد کاراي بانکي کـه فقط پرداخت قبض نيست اکثريت بانکها انتقال وجه فقط بـه کارتهاي نوع خودشونو دارن ميخواي بـه يه کارت ديگه انتقال وجه بدي بايد بري بانک هرکاري نصفه هست آخرش هم بايد همون بري بانک ، بانکداري الکترونيکي هم نميدونم بـه چه دردي ميخوره اکثر کار مردم پول ريختن بـه حسابهاي ديگه هست کـه اينم جز بانکداري اينترنتي نميشـه متاسفانـه

     سلام : سلام به منظور انتقال وجه از تجارت بـه ملی از طریق اینترنت چیکار کنم؟

     سحر : يعني خاک بر سر بانک داري ايران کارتمون کـه هيچ جا جز ايران قابل استفاده نيست. بازم خاک تو سر بانکداري ايران کـه از يه بانک بـه بانک ديگه نميشـه انتقال وجه داد.... حالم بـه هم خورد.يعني اتحاد بانکداريتون هممونو يه جا فنا کرده. اييييييييييييي حال بـه هم زناااااااااااااا.............

     بتوچه : ميلونـها پول توحساب هست يه قرون سود نميديد ولي مقدلري پول توحسابي ميريزيم كارمزدكم ميكنيد شماديگه چقدر پروييد!!!ميخواين بهتون دستمزدم بديم كه از پولا مون استفاده ميكنيد؟!!!!!آدم ازكاراتون شاخ درمياره!!!

     ساسانی : مـی خوام از اینترنت بانک پارسیـان بـه سایر بانکها انتقال وجه داشته باشم لطفا راهنمایی کنید

     نويد کظمي : خاک تو سرتون

     حسن : واقعا خاک برسرتون با این بانکداری اینترنتی

     حسن : اه اه این بانک انصار از دنیـا عقبه اه

     زهرا : بانکداري الکترونيکي افغانستان بهتر از ايران است

     محمدرضاشاکری زاده : بانک فقط تجارت وکشاورزی

     سحر@ : سلامـی مـیدونـه؟مـیشـه از کارت ملی بـه کارت هدیـه ملی اینترنتی پول واریز کرد؟

     پدرام : خاک تو سرتون.
    همشون يه ....
    فقط الکي جر ميدن

     آرش : چي بگم

     احمدرضا : اگه پیش بانک ملت حساب داشته باشی مـیفهمـید بانک ملت یـه چیز دیگس

     حمـید : سلام
    چرا بانک صادرات انتقال وجه نداره

     از سقز : واقعا کلا بانک سپه از مديريت که تا ابدارچي برين قاز بچرونين چون بي خود ترين بانک ايران بانک سپه با اين سايت بي خودش خاک بر سرتون

     مژده : چرا نمـیشـه از خدمات بانک صادرات استفاده کرد البته بـه جز باقی مانده حساب

     رضا : چرا بانک شما بابانکملی دادستد ندارد

      رۉسای بانک : دوستان درون خدمتم

     احمد : واقعا این نظام بانکداریـه کـه هیچ کار نتونی باهاش انجام بدیم بـه جای این قدر تبلیغ کـه بانک ما بانک الکترونیست بنویسید بروید توی نوبت داخل شعبه که تا کارتون حل بشـه از طریق اینترنت هیچ کاری صورت پذیر نیست واقعا لایق ناسزا گفتن هستید..........

     عاطفه : پارسيان منظورش از شماره مشتري چيه؟

    جواب سوني کارت بيست : يک شماره حدودا هشت رقمي هست که بايد از شعبه بانکتان بگيريد بـه همراه رمز آن

     سید رضا : سلام بانک ملی از طریق بانکداری اینترنتی انتقال کارت بـه کارت بین بانکی ندارد و فقط به منظور کارت های خود این امکان را قائل شده.

     سعيد : ايران وبانكهايش صد سال ديگر هم نميتوانند اينترنتي باشند فقط حرف ميزنند وتبليغ ميكنند عزيزم هركاري عرضه ميخواهد

     کرمعلی : سلام خوب هست ولي آنچه متاسفم اين هست که فقط بـه بانکهاي خودشان هست لطفاگسترش بديدکه بـه همـه بانک ها بشودانتقال دادممنون

     علی حسن پور : خدمات بانکداری ایران واقعا درون حد جهان سوم است.متاسفم برا خودم

     همرنگ : خیلی بد

     محسن خوشرو : مشکلات زیـاد هست ولی کاش بجای این همـه حرفهای بیـهوده راه کار ارائه بدین

     احمد : يعني واقعا.....همتون اسم خودتون رو ميذارين بانک؟؟؟؟؟؟هيچکدوم کارت بـه کارت نميتونين انجام بدين؟؟؟؟؟
    واقعاًکه تأسف بار است...............

    جواب سوني کارت بيست : برخي از بانکها مانند ملي ، ملت ، سامان ، پارسيان و ..... درون اينترنت بانکشون امکان کارت بـه کارت را دارند

     علیرضا : شما همـه بانکی ها و کارمندان و کارگران و رئسای بانک های کشور همـه تون درون آمدتون حرام و غیراسلامـی هست. نونی کـه شما مـی خورید یک درصدش هم حلال نیست. خدا یـه روزی جواب این حروم خوری ها رو بـه شما خواهد داد. همـه تون فاسد و حرام خور هستید. این نام بانکداری اسلامـی رو از خودتون بردارید آبرومندتر هستید. و با این رباخواری و نزول خواری نام بانکداری و اقتصاد اسلامـی را با قواینن کثیف و ضداسلامـی و غربی و ضدانسانی خودتون آغشته نکنید. سرتاسر وجود و زندگی تون حرامـه. انشاء اله از گلوی خودتون و زن و بچه هاتون پایین نمـیره

     نیما : مگن کـه بشین خونـه کارای بانکیتو بدون دردسر انجام بده کووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو؟

     شیوا : از ملی بـه کارتهای دیگر نمـی شـه انتقال داد

     سپیده : گند زدین با این سایت ، اقتصاد نوین شورشو درآورده

     طه : کار باهاش خيلي سخته

     سامان : خاک تو سر بانک تجارت با اين سيستمش

     رمضانی املشی : لطفاً آدرس بانک انصار و مسکن را بذارید .متشکرم

     رمضانی املشی : لطفاً آدرس بانک انصار و مسکن را بذارید .متشکرم

     اتیش : پس رفاه کجاست؟؟؟چرا این وضعیـه؟اههههههههههه

     رامين زماني : بانک صادرات ايران
    لطفا" بـه شعور مردم توهين نکن و اگه امکان انتقال وجه رو نداري اسم خودت رو از روي سايت بردار.

     سمانـه : بانک صادرات با این دب دبه و کپ کپه و سابقه لعنت خدا نمـی ارزد

     مـهدی : تجارت چرا فقط بـه تجارت داره ؟؟؟؟

     حمـید : سلام درست زحمت بکش بعد کو بانک رفاه رو هم کـه نذاشتی قوربونت

     علي : خيلي خوب و عالي بود تشكر

     مير علي شـهيدي : بانك فقط HSBC مردم پولاتونو از بانك هاي ايران بكشيد بيرون بريد تو بانك HSBC جهاني حساب باز كنيد از خدمات طرز برخورد سرعت عمل ديگه چي بگم از كلا" بانك داري لذت ببريد

     آیدا : بانک کشاورزی حیـا کن

     طاهره انصازی : باسلام اگه امکانش هست درون مورد انتقال وجه بانک تجارت یـه خورده بیشتر توضیح بدین

     شبنم : سلام من مي خوام رمز دوم کارت عابر بانکم را از طريق اينترنت فعال کنم بايد چکار کنم لطفا منو راهنمايي کنيد

    جواب سوني کارت بيست : رمز دوم فقط از طريق عابر بانک قابل ايجاد يا تغيير هست و از طريق اينترنت مقدور نيست

     محبوب : بابا روانی شدمممممممممممم...........نصف عمرمون کردینننننننننننننننن ...............اه اه اه.....:((((((((((((( چه وضعه اخه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

     ملک لو : پول بار شتر بشـه بره بهتر از این کـه گنده گنده حرف بزنید و ملت و الاف کنید.واقعا فحش حقتونـه

     خلیل : کار مشکل

     رضا : واه واه

     یـه بنده خدا : یـه خورده بهش برسیداه اه اه

     0 : واقعا که!!!!!!!!!!!!!!!!! بـه این مـیگین خدمات؟

     ابوالفضل : خاك تو سرتون با اين بانكداري الكترونيكيتون
    مردشور ببرتتون كه که تا مياين سر وته يك اختلاسو بـه هم بيارين يكي ديگتون يه گند بدتر ميزنـه

     حاجیلو : خداییش افتضاح بـه خصوص بانک تجارت فقط بلدین اختلاص کنید چندتا سرویسم ارائه بدین بد نیستا

     ننـه : وای این همـه نظرات منفی زود دست بکار شید بد بختا آبروتون کـه رفت

     sateyar : سلام بانک فقط ملي همـه چيزش درسته مردشور بانک صادراته ببره کـه نـه بانکش بانکه نـه سايتش فقط توضيح ....

     یـه بنده خدا : خدا خودش بـه دادتون برسه با این بانکداریتون...

     پيام : پس بانک ملت چرا هيچي نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    جواب سوني کارت بيست : بانک ملت تقريبا کاملترين بانکداري اينترنتي را درون بين بانکهاي ايراني را دارد کـه بايد با مراجعه بـه بانک آنرا فعال کنيد

     حسین 3538 : خدایش همتون اشغالین باکاراتون

     من : خاک تو سر همتون با اين بانکداري الکترونيکتون
    شکر زيادي تو تلوزيون ميخورند اونوقت امکان يه انتقال وجه کارت بـه کارت از کشاورزي بـه ملي يا از هر خراب شده بـه يه خراب شده ديگه نيست

     سارا : پس آدرس انتقال وجه بانک صادرات کجاس

    جواب سوني کارت بيست : که تا اين تاريخ يعني آخر خرداد 1391 هنوز بانک صادرات گزينـه کارت بـه کارت حتي درون اينترنت بانکش ندارد

     احمد شایـان فر : من از خدمات انتقال وجه بانک کشاورزی بین حساب های مـهرگستر استفاده کردم، واقعا عالی بود. دست تون درد نکنـه تو یـه موقعیت بحرانی بـه راحتی از طریق اینترنت مبلغ زیـادی رو جابجا کردم. امـیدوارم بتونیم درون آینده ای نزدیک انتقالات شتابی انجام بدیم.

     بانو : دلم یـه حساب پر پول تو بانک اقتصاد نوین و سرمایـه مـیخواد. نمـی دونمم چرا این 2 که تا بانک.

     عماد : فقط بـه دردجرز دیوار مـیخورید.

     من : چرا بانک صادرات انتقال وجه نداره؟

     سارا-لاهیجان : موندم مدیر این سایت زنده ست یـا نـه!!!!! اینـهمـه نظرات خوشکل گذاشتن مـیخونـه یـا کوره!!!!
    مرده شور تلفن بانک و اینترنت بانک و کوفت بانک و درد بانکتونو ببرههههههههههه

     yoohan : salam be hamegi shoma hamegi nazaretuno dadin vali 1 gerun be iin sait manfeat nadashtin ..enteghad mikonin mese adam enteghad konid.ta be darde sait bokhore faghat fosho bado bira ....bad migim folan jure bahman jure mese adam begin folan chiz folan eshgalo dare ta betunan behetun ye komaki bokonan na inke khak tu sar....hamine dige az farhang agabim va entezare mogayese ba orupayiyaro darim ...dige unghadr cherto pert neveshtin ke sait az daste shoma munde chikar kone lotfan ehteramat ro hefz konin adamaye in sait ham mese mano shoma adaman...lotfan shakhsiata ro bebarin bala

     کوروش : خيلي خوبه!!!!!!!!

     ناهید : خااااااااااااااک تو سرتون
    بمـیرید بهتره......
    مرده شور خودتونو خدمات تونو ببرید

     سولی : خاک بر سر همتون کنن با این کارت بـه کارتتون

     افشین : خاک عالم بر سرتون

     مـینا : اگه زحمتی نیست آدرس بانک مسکنم بذارید.

     پیمان : عرض خسته نشاشیید و خاک تو سرتون بـه خدمت همـه کارکنان بانکداری الکترونیک
    بعدش مـیرن فارکسم بن مـیکنن بابا بروکر های فاربانکشون بهتره :)))

     حسن حاجی پور : چرا برا انتقال حساب از اینترنت همـه ترس دارند ترررررررررررررررررررررررررررررس هم دارد. دزدا فراوانند

     محسن : لطفا تکنولوژي رو بـه صورت کامل وارد کنيد نـه نصف و نيمـه. تو همـه چيز همينين.

     حمـید.کرج : ميگم مسئولين مثلا کار بلد همتون يه سر بـه خودتون بزنيد.

     رسول صابری : ای فوش حقتونـه حقتونـه حقتونـه هلللللللللللللللللللای

     ميلاد : پروژه کارافريني من يکي کارت عابر بانکاست اصلا مطلب نيست

     world_painter : خیلی ممنون از اطلاع رسانی دقیقتان
    با آرزوی موفقیت و سربلندی به منظور شما همکاران دلسوز

     مجيد : مي خوام کارت بـه کارت کنم مي ترسم کارتم يه هويي خالي شـه چي کار کنم مي ترسم .....

     وحید نورالهی : سلام چرا بانک تجارت سیستم کارت بـه کارت راقطع کرده متتظرم بای

     marmar : بانکداری اینترنتیتون بخوره تو سرتون کـه نمـیشـه اینترنتی کارت بـه کارت کرد.

     مـهدی سلیمانی : سلام چرانمـیشـه ازبانک کشاورزی بـه سایربانکهابه صورت اینترنتی پول واریزکنی.

     ميلاد : لعنت بر اين بانک سبه رفتم عابر بول بگيرم کارتم رو خورد بعد هنگ کرد

     اتنا 009 : مقصر اصلی خوده ما هستیم اصلاً کار درون شرکتهای دولتی یـا خصوصی چه معنادارد بشینین خونتون اشپزیتونو ید

     مشتري : سلام ، مدتيه سايت مشتريان بانك ملت باز نمي شـه ، چرا و چگونـه مي شـه رفعش كرد ؟

     مرجان.... : من خواستم از سامانـه اينترنتي تون استفاده کنم ..يه نگاهي بـه نظرات انداختم. کلا پشيمون شدم
    خسته نباشين. چقد مردم راضين ازتون.. :)

     احسان : آقا کلا خسته نباشید با این امکاناتتون...اگه همـینجور ادامـه بدید بـه حول و قوه الهی مقام عقب مونده ترین کشور دنیـا مال ما مـیشـه...

     پژمان : اونی کـه نباید بگم مـیگما.......!
    با این سایتون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

     شاغلام : ازشماو دست تنتنتندررکاران و دست سنبل کاران عزيز کمال تحسن وتسليت راخواهشمنديم واکنون کـه قلم درون دست گرفتم انشاء ام راپايان ميکنم ومسرات سرور و مشفات شرور کمال متعالي را ازدژبان دوست خواستگارم. ومن يقراء فاتحه مع الصلوات.
    لطفا"انتقال وجه را از بانک بـه بانک ديگر قابل انجام بوکونيد و لذا درون اين خصوص اقدامات لازم را مبذول و مراتب جهت بررسي و هر گونـه اقدام لازم مقتضي مي گردد و به امر مي رسد.
    والسلام عليکم و مع القاء

     محمد : انتقال وجه بانک تجارت بـه ملي نميشـه...خاک ....

     حزب الله : خاک بر سرتان با این بانک داریتان شما فقط دنبال نزول خوری هستید نـه رفع گرفتاری مردم و کارهای خدا پسندانـه کـه در تبلیغات مطرح مـیکنید.

     عباش شـهمرادی : خیلی افتضاحه از بانک ملی بـه مات نمـیشـه انتقال داد

     ناشناس : واقعا بي نـهايت افتضاح است/ متاسفم

     پيمان مالکي : چرا هميشـه بانک ملي سيستم خدمات کارتيش خرابه ؟؟؟؟

     ستاره : توصیـه بـه همـه عزیزان
    خودتان را ناراحت نکنید پوستتان خراب مـیشـه اما اوضاع درست نمـیشـه

     یـه استفاده کننده : خیلی خدمات مسخره ای دارید
    از بانک تجارت بـه ملی نمـیشـه کارت بـه کارت کرد

     الهام : خيلي افتضاحه

     يوسف : بابا شما خيلي كارتون درسته فقط بلوف فقط تبليغ ميكنيد خبري از پيشرفت نمي بينيم نخواستيم پيشرفتو - بعد رفتاي شيطون

     ش.ش : واقعا کـه حالم بـه هم خورد ازين سيستمتون چيزي نگم بهتره

     دادا جون : واقعا شورشو دراوردید اصلا سایت بانک بالا نمـیاد یـه خورده همت کنید چیزی که تا موفقیت نمونده

     محمدرضا : خاك بر سرتون كار دستي بچه هاي چيني رو نميتونيد گسترش بديد

     علیرضا ش : واقعا" افتضاح و غيرقابل تحمله ، وقتي سيستم کارت بـه کارت بانک ملي فقط واسه خودش کارميکنـه و نميشـه واسه بانک ديگه اي پول کارت بـه کارت کرد.
    مزخرفه...نيست!

    جواب سوني کارت بيست : البته اگر از طريق بانکداري اينترنتي آن کـه توسط دستگاه رمزياب استفاده ميشود وارد شويد امکان انتقال بـه بانکهاي متفرقه از طريق بانک ملي و همچنين پارسيان هست

     شایـان : سلام لطفا این سایت رو تقویت کنید هر وقت مـیزم بانک تجارت نمـییـاد اخه این چه وضعیـه اه....

     لیلا تاتاری : از شما خواهشمند هستم کـه برای بانک مسکن انتقال وجه بگذارید

     س ر م : چرابانک مسکن سیستم انتقال کارت بـه کارت ندارد؟

     نوشین : خیلی مسخره است
    رمز دوم دارم و مـیخواستم از بانک ملی بـه یـه عابر بانک ملی دوستم انتقال وجه بدم
    همش پیـام مـیده ک رمز دوم شما از حد مجاز گذشته است
    جالب توجه عزیزان: من روزی بیست بار با همـین رمز دوم از اینترنت شارژ مـی گیرم
    واقعا کشور جهان سومـی هستیم

     مدیسا : بانک صادرات را ندارید

     یـاسمن داودی : چرا انتقال وجه دربانک سپه امکان ندارد

     سدرا : برای اقتصاد نوین هم بزارید

     مریم : ینی واقعا هیچی نمـیشـه گفت ها دیگه شورشو درون اوردن این چه سیستمـیه مـیخوای از بانک کشاورزی بـه بانک دیگه انتقال وجه انجام بدی نمـیشـهههههههههههههه؟خیلی ضایش بابا جمش کنید

     دادا : واي چرا بعد اين قدر تو رسانـه ها تبليغ الکي مي کنن ؟ چرا ؟ چرا ؟ هيچ کاري بلد نيستن انجام بدن . داغون داغونن . حيف ايران نيست با ادم هاي بي مسئوليتي مثل شما داره بد نام ميشـه ؟؟؟؟ هااااااااااااااااان

     ali : in iran dorost besho nist hamon behtar barqardam

     ميهمان : ميخوام از بانک کشاورزي بـه بانک نميدونم ملي يا ملت انتقال بدم کمک کنييييييييييييددد

     اسدمـهدی : گفتنی هارودوستان گفتندفقط یـه چیزبجای اینکه تبلیغ کنی یـه کم عمل کنید

     مـهسا : حرف کـه زياد هست براي گفتن و سرکوفت زدن بـه اين بانکداري خراب ولي الان احترام دوستاني رو نگه مي دارم کـه با من موافقن!!شما ها جاي بانکداري بايد دستشويي شوري مي کردين!!اونوقت روزي 1300بار بحران اقتصادي اروبا و آمريکا رو نشون مي دين جاي نشون يک بدبختي اونا هزاران بدبختي خودمون رو نشون بدين

     محمدرضا : بانک تات هم بزارین

     احمد : بابا ولش كنيد. من نزديك بـه 70 ميليون پول دارم. گذاشتم خونـه. ميترسم بانك بدزده. از 15 سالگي براش كار كردم جمع كردم. 300 هزار فقط دادم صندق. ببين ما كي هستيم ميخوايم با اين وضعيت بانكها ميبريم پول ميزاريم بانك.

     لیلا : اگر امکان انتقال وجه از یک حساب درون بانکی بـه حساب دیگر درون همان بانک با یک کارت مشترک بود نیز نور علا نور مـیشد
    در بانک ملی حساب جاری ام لینک شده بـه کارت بعد اندازم واسه چک نمـیتونم اینترنتی انتقال بدم حتما حتما برم عابر بانک و از طریق انتقال بـه کارت خودم اقدام کنم. لطفا امکاناتشو فراهم کنید.

     جواد : سلام
    واقعا زحمت کشیدن
    وقتی کارت بـه کارت نکنـه بعد چه کاری مـیکنـه
    نگو کـه نـهار و شام هم درست مـیکنـه
    حتما سرویس کارت بـه کارت حتما فعال بشـه
    دنیـا رو بـه خودمون اینقدر نخندونیم
    با تشکر

     محمد : بهتره هيچي نگيم!!!!!!!!!

     'گاوگش : ايني كه ساختيد سايته؟

     يونس : اه اه اه

     آرش : بااین بانک داریتون مردم کاملا بـه شما اعتمادی ندارند. لطفا چاره کنید

     الی : واقعا فاجعست خاک بر سرتون کـه نمـیتونید بـه مشتریـان خدمت کنید فقط بلدید تبلیغ کنید.اه ه ه

     محمدرضا : بانک ملي قابليت انتقال بـه کارت بانکهاي ديگه رو نداره

    جواب سوني کارت بيست : ظاهرا اگر از طريق وب سرويس خود بانک و دستگاه رمز ياب مخصوص اگر وارد قسمت بانکداري اينترنتي آن شويد امکان انتقال بـه بانکهاي ديگر را دارد

     احسان : بانکداريتون افتضاحه واقعا بريدبميريد؟؟؟؟

     امير : به جاي تبليغات عمل کنيد

     ميلاد+بهنازجون : عالي بود ممونون

     الهام : اين چه وضعيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بانک ملت انتقال وجه کارت بـه کارت ندارهههه؟؟؟؟؟؟واقعاکه!!!!!!!!!!!!!

    جواب سوني کارت بيست : بانک ملت درون اينترنت بانکش اين امکان را دارد ، رمز اينترنت بانک را بايد از شعبه خودتان بگيريد

     الان : این تکنولوژی به منظور فرهنگ ما طراحی نشده

     احسان آقا : بابا بانک تجارت همش خطا مـیزنـه این چه وضعیـه؟

     بهزاد : جواب بهزاد بيست اينـه براي انتقال وجه از طريق اينترنت بايد كارت مبدا و مقصد يكي باشـه اما اگه زحمت بكشيد بريد جلوي عابر بانك ميتونيد بـه هر حسابي دلتون خواست بريزيد

     سپیده : بانک صادرات کـه کارت هاش اصلا تاريخ انقضا نداره!حالا بايد چجوري اينترنتي خريد کرد را الله اعلم!!

     سمـیرا : سلام چرا نمـیتونم از بانک کشاورزی بـه ملی انتقال وجه کنم؟

     شـهرام پاكنفس : مانده حساب بانك كشاورزي كار نميكند

     ا : خاک بر سر مردم کـه چنین شرایطی را رقم زدند

     سارا : گندتون بزنـه با اين بانک داريتون

     ندا : خاک توسرت بانک شـهر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    وقتي هنوز انتقال وجه تو سيستم اينترنتيتون راه نيفتاده چرا الکي قمپوز درون ميکنيد!!

     مـهدي : ممنون

     شـهاب : گفتني ها رو دوستان لطف كردن گفتن و ديگه هيچ ؟!!!

     حمـید کریمـی : واقعا ..... با اين بانکداريتون
    يکم از اروپا ياد بگيريد ....

     تینا : دلتون خوشـه انتقال کارت بـه کارت گذاشتین کار مردمو راحت کنید

     کیمـیا : خاتو سرتون از یـه بانکی بـه بانک دیگه چرا نمـیشـه؟

     نکته سنج : تا وقتي بيسوادا سر کارند . ما رو هم اوس گير ميارند.آخه شما رو چه بـه تکنولوژي بهتر برید چرونی

     لاتات : مسخرس

     حسین ر : برو بابا بااین بانکداری ما کـه نفهمـیدیم ...........؟

     hossein.m : با عرض سلام و خسته نباشید تشکر مـی کنم از سایت بسیـار خوبتون
    چرا انتقال وجه موسسه مـهر انصار ندارین
    خدانگهدار

     سارا : واقعا كه - آخه من ميخوام ار تجارت بـه ملي انتقال بدم ولي نميشـه . احسنت بـه اين سيستم بانكداري الكترونيكي

     حمـید : بدترین بانک جهان بانک سپه خاک بر سرش

     مـیرزامحمد : به این سیستمـها زیـاداعتمادی نیست پولتون هم مـیخورندمـیری توشعبه پول مـیریزی بحسابت وارییشـه تازه یک ماه هم حتما بدویی تابه بـه پول خودت برسی وای بـه روزی کـه تواین سیستم پولت گم بشـه !!!!!

     دنزل واشینگتن : ایران انقدر بانکداریش ضعیف و بدبخته کـه خودش توی بانکای خارج از کشور سرمایـه گذاری مـیکنـه بعد انتظار دارید بانکداری الکترونیک داشته باشـه
    مملکت دربوداغون یعنی اینجا

     وحید : این بانکداری بندازش جلو بز

     نجم : با سلام و خسته نباشيدبه كليه كارمندان بانك كشاورزي خيلي خوب ميشد اگه بتونيد(كه ميتونيد)سيستم انتقال وجه از بانك كشاورزي را بـه ساير بانك ها فعال كنيدتا مانند مني مجبور نباشـه نصف وقت كاريشو دنبال باجه كارتخوان بگرده

     ز.ز : پس صادرات چرا نیست

     حميد : با سلام خدمت دوستان .خواستم با توجه بـه يد طولايي کـه در استفاده از اينترنت بانک انواع بانکهاي ايراني دارم بـه عرضتون برسونم بانک صادرات بدترين و ملت بهترين خدمات اينترنتي را ارائه مي کنند. کافيه با يک بار مراجعه بـه شعبه افتتاح حساب ملتتون يوزر و پسورد خدمات اينترنتيشو دريافت کنين که تا طعم واقعي خدمات بانکداري اينترنتي(رايگان) رو بچشيد. ضمنا دوستان درون همون شعبه ميتونن عضو باشگاه مشتريان بانک ملت هم بشن و از امکانات جالبش لذت ببرن. اينا رو ميگم چون تست کردم و الا بابام سهامدار بانک ملت نيست بخدا.در حال حاضر تنـها بانک ارائه کننده خدمات بـه اين گستردگي بدون نياز بـه دستگاه رمزياب بانک ملته. خدا کنـه بانک مرکزي با قانوناي بيخوديش جلوي خدمات شايسته ي مشتري اين بانک رو نگيره.
    کوچيک همتون حميد از تربت جام

     محمد : خاک تو سرتون با این بانکاتون

     معصوم : چرا بانک سامان نمـیاره من حتما یـه چیزی رو بخرم امروز وقتش تموم مـیشـه :((((((

     ممم : خواهشمنایم حالا کـه بانک رفاه خصوصی شده بـه مسایل خدمات اینترنتی بیشتر توجه کند

     امـیر : سلام سیستم بانکداری الکترونیک هنوز اونقدر قوی نشده کـه بخواد آدم روش حساب باز کنـه و در منزل کارهاشو انجام بده فقط تبلیغ مثلا بانک ملی فقط کارت بـه کارت بانک ملی رو جواب مـیده

     ميثم سالاري منوجان کرمان : ادرس بانک کشاورزي رو ميخوام

     نانا : اروا خیکتون کارم با خدمات اینترنت حل شد

     نازی جون : بهتر نیس درون همـه شونو ببندند که تا آبرو کشور بیشتر از این نره؟؟؟؟؟؟؟؟

     ياري : بانکداري اينترنتي فقط بانک توسعه تعاون

     نفس : خاک بر........

     ماکان 120 : سلام
    لطفا کاری کنید به منظور داشتن رمز اول و دوم جهت اینترنت بدون مراجعه بـه بانک و از طریق سایت بانک مورد نظر
    (تجارت)بتوان بدست آورد.
    مرسی

     امـیر : هر کاری کردم نتونستم از اینترنت وجهی بـه کارت دیگر انتقال بدم

     محسن : واقعا متاسفم برا این بانکداری .امـیدوارم که تا ظهور درست بشـه

     ارف : دمت گرم ولی بانک صادرات سپه اینا بانک نیستن

     سینا : به نظر من بانک ملی بهترین بانکه

     افشین صادقی : سلام چرا بانک ملی همـیشـه خدا مشکل داره واسه انتقال وجه گندش بزنـه

     حسین : سلام چرا بانک مسکن روی سایتش گزینـه انتقال وجه نداره؟

     مرتضی براتی : با سلام کار ندارم بقیـه چی مـیگن مشکل من اینـه :
    من مـیخوام با درگاه بانک کشاورزی وجهی رو بـه کارت دیگه ای انتقال بدم اما فقط کارت بیـانک کشاورزی رو مـیخواد
    اگه نفهمـیدید بـه سایت بانک کشاورزی یـه سری بزنید

     امير جنداني : خيلي بد هست من مي خواهم از كارت بانك سپه بـه كشاورزي انتقال دهم خاك تو سر همـه تون

     بهبهانی : خنده ام مـیاد وقتی این بانک های شما رو مـیبینم. همـیشـه خراب. همـیشـه سایت قطع همش درب و داغون. واقعا تو این ایران اسلامـی بـه چه چیزی مـیشـه دل خوش کرد؟

     کیـا : ...... با اين بانکداري اينترنتي تون...

     مصطفی : واقعا چرا اینطوری هست اینجا بانک ملی کار نمـیکنـه اصلا بالا نمـیاد.

     حسین شکاری : بانک تجارت ، به منظور اینکه بـه سایت بانکت سرو سامانی بدی ونرم افزار موبایل بانک را ازبی سرو سامانی درون بیـاری بـه مسئول سایتت بگو یک نگاهی بـه سایتهای بانکهای ملی و صادرات و ملت د و اگر خودش چیزی درون چنته ندارد کپی برداری کند

     مينو : يعني خاک بر سرتون با اين بانک داري اينترنتي تون

     ف.ک : سلام
    تابحال فکر کردید چرا جزء جهان سوم هستیم؟

     محند : سلام: که تا حدودی کارا پیش مـیره ممنون

     آقای مقایسه گر : خدا وکیلی پو لهاتونا زیر فرش خونتون بگذارید گردن بانکی ها را کلفت نکنید

     افسر جوان : صادرات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

     ابراهيم قائداميني : به دنبال آدرس سايت انتقال وجه بانك صادرات بـه بانك تجارت هستم.لطفا كمكم نماييد.

    جواب سوني کارت بيست : فعلا بانک صادرات چنين امکاني را ندارد حتي درون خود پنل اينترنت بانکش

     حمـید : بالاخره مردم رو که تا کی مـی خواین بازی بدید کـه نمـیشـه یـه انتقال وجه از کشاورزی بـه سایر بانکها از طریق اینترنت انجام داد.

     مـهرناز نظریـان : واااااااااااااااااااااااقعا ترکوندن با این بانکاشون
    مثلا خدمات اینترنتی دارن

     امـید : خسته نباشین
    هم شما هم ما بـه اصطلاح کاربرا.

     ناشناس : کجای این مملکت درست کار مـیکنـه کـه حالا از بانکهاش بشـه توقع کرد

     نادر : چرا سیستم کارت بـه کارت بانک ملی بـه سایر بانک ها فعال نیست

     سعید : هر بانکی فقط کارت های داخلی خودشونو انتقال مـیدن
    چه فایده؟این چه سیـاستیـه
    سه هزار مـیلیـارد از مردم بالا مـیکشن ولی اینجوری بـه فکر رفاه مردم هستن

     رسول كرماجاني : با سلام
    چرا از بانك تجارت بـه بانك سپه نمي شـه انتقال وجه دارد.
    با تشكر

     تاراز : سلام چرا سامانـه بانک رفاه و سپه رو ندارین

     محمد : سلام . واقعا اين چه خدماتيه اين دولت واسه مردم گذاشته.
    همـه بانکها يک طرف, تجارت هم يه طرف ... اصلا سيستم بانکداري تجارت بـه هيچ دردي نمي خوره .

     علی : vasashon motasefam ba in sistemaye mozakhrafeshon

     سجاد : خاک تو سر ما کـه چنین بانکایی داریم

     احمدی : سلام چرا انتقال وجه ازبانک تجارت بـه بانکهای دیگر مقدورنیست واقعا به منظور مسولان بانک تجارت متاسفم

     مجیداحمدی : چه طوری پول بفرستم

     مينا : چرا از ملي نميشـه بـه بانكهاي ديگه انتقال وجه داد ؟؟

     احسان : چرا بانک ملی انتقال وجه بـه کارت های عضو شتاب را ندارد

     حسین معطوفی : سلام دنبال آدرس سايت انتقال وجه بانک ملت هستم باتشکر از زحمات شما

    جواب سوني کارت بيست :

    انتقال کارت بـه کارت بانک ملت بـه همراه کليه خدمات اين بانک درون قسمت اينترنت بانک آن ( قسمت انواع حواله هاي اينترنتي ) قرار دارد کـه بايد رمز و نام کاربري آنرا از شعبه افتتاح کننده حسابتان بگيريد و ظاهرا 2 روز بعد اکانت آن فعال ميشود

    ضمنا براي انتقال کارت بـه کارت نياز بـه رمز دوم و تاريخ انقضا و سي وي وي 2 داريد کـه ميتوانيد از عابر بانکهاي ملت آنرا اخذ کنيد

     هومن : چرا بانک کشاورزي نميره

    جواب سوني کارت بيست : ظاهرا پروتوکل اس اس ال اين بانک ايرادي دارد کـه خطاي اس اس ال را نشان ميدهد ، شما بايد با کليک بر روي لينک ادامـه ، بـه صفحه مورد نظر بانک برويد ، اين لينک درون اکسپلورر 7 و بالاتر شبيه متن زير هست که بايد روي آن کليک کنيد
    Continue to this website (not recommended
    و درون موزيلا روي اين لينک کنيد کرده
    I Understand the Risks
    و سپس روي کليد زير کليک کنيد Add Exception
    سپس پنجره اي باز ميشود کـه بايد روي کليدي کـه متن زير درون آن هست کليک کنيد
    Confirm Security Exception
    در آخر يکبار موزيلا را بسته و دوباره آدرس بانک را درون آن بزنيد و وارد سايت بانک شويد

     saeed : بعضی از بانکها مثل کشاورزی نمـیره تو سایت مشکل داره

     سیروان : هر چی گشتم نتونستم انتقال وجه از بانک صادرات بـه بانک های دیگر را انجام بدم. یعنی کارت های بانک صادرات عضو شتاب نیستند. اگه عضئ شتاب هستند بعد چه جوری؟

     محمد : همش حرف مفته کـه مـی گن دولت الکترونیکه ما کـه خیری ندیدیم

     بدبخت : كي ميشـه انتقال داد ملي رو ميگم

     ارش شـهرکي : با سلام/اين همـه از دولت الکترونيک ميگن همـه اش همينـه!!!وقتي نشـه پرداخت وجهي از بانکي بـه بانک ديگر نمود چه فايده اين همـه تبليغات! درون هر صورت ممنونم اما اين موضوع و پردازش ان همـه کار نيست بيشتر تلاش کنيد.

     جلال : آيا کارت بـه کارت بين بانک ها هم ميشـه يا فقط براي انتقال وجه بايد هر دو کارت مبدا و مقصد يکي باشن

    جواب سوني کارت بيست :

    برخي بانکها مثل پارسيان اين اجازه را ميدهند و برخي بانکها مثل ملي نـه

     علی : سلام . بعد ملت چی ؟؟؟

     محمد : سلام چرا بانک صادرات وجود نداره

     sjd : دامون بانک صادرات فقط مانده حسابو مـیده. نمـیشـه انتقال وجه انجام داد

     عین الله وحسن دز : چرا از بانک رفاه خبری نیست

     محمد : سلام مرسی خیلی عالی بود
    خیلی کارم سریع تر انجام شد
    متشکر

     امـیری .س : سلام چرا بانک تجارت سیستم کارت بـه کارت را قطع کرده

     سیمـین : واقعا جای تاسف داره سیستم کارت بـه کارت کـه کار نمـیکنـه

     هاشم : خاک تو سر بانک مرکزي کـه اعلام موجودي و کارت تو کارت اينترنتي و قطع کرده.

     محسن : خاک تو سر بانک مرکزي بشـه کـه از يکم آبان نود سيستم کارت بـه کارت و نيز اعلام موجودي کارت رو قطع کرده

     رضا منشادي : سلام اگه بانک صادرات برنامـه انتقال کارت بـه کارت اينترنتي رو داره آدرسش چيه؟
    ممنون

     فریبا نعمت زاده : سايت بانک ملي باز نمي کنـه

    جواب سوني کارت بيست : همـه لينکها مجددا تست شدند و همـه آنـها کار ميکنند ، احتمالا يک مشکل موقت از سايت بانک و يا اينترنت خودتان بوده است

     ساسان : خاک تو سر این کشور با این اوضاع بانک ها . چی درست کـه این درست باشـه

     احمد : سلام واقعا متاسفم اینا هیچ کدوم باز نمـی کنـه که

     پرشان : صفحه انتقال کارت بـه کارت سایت پست بانک باز نمـیشـه یـه فکری ید حیرون شدیم

     ايرج غلامپور : سسلام چراآدرس سایت انتقال بانک سپه را ندارین مـیشـه بذارین ممنون

     راسم پروین : چرا از بانک رفاه و صادرات خبری نیس

     احمد : بانک رفاه با این همـه ادعا همچین خدمتی رو ارایـه نمـی ده!واقعا باعث تاسفه!

     محمدرضا اکبرزاده : چرا بانک رفاه اقدام بـه رفاه مردم نمي کند

     راسم پري : چرا از بانک رفاه خبري نيس

     محمد : سلام عليکم آدرس سايت انتقال وجه بانک ملت رو هم لطف کنيد بذاريد

    جواب سوني کارت بيست :

    متاسفانـه هنوز بانکهاي بزرگ مانند صادرات و ملت چنين امکاني را که تا تاريخ ثبت اين جوابيه فراهم نکرده اند و برخي فقط امکان مشاهده موجودي کارت را قرار داده اند و انتقال وجه آنـها غير فعال هست برخي هم مانند بانک ملي فقط بـه حساب بانک ملي منتقل ميکنند

     رسول : سلام چراآدرس سایت انتقال بانک سپه را ندارین مـیشـه بذارین ممنون

     محمد ممشلی : سلام چرا آدرس سایت انتقال وجه بانک کشاورزی رو ندارین . خیلی دنبالشم ممنون مـی شم بذارید منتظرم بای




    [چه که چه که لکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 23 Jul 2018 09:03:00 +0000



    چه که چه که لکی

    جايگاه زبان پارسی درون گروه زبانـهای آريايی (هند و اروپايي)

    ١٦ حوت (اسفند) ١٣٩١

    آرمان بنيادين نگارنده از نوشتن اين گزارش ها آشنايي هرچه بيشتر با توانمندي هاي بسيار زبان پارسي هست توانمندي هايي كه زير كوهي از نا آگاهي، چه که چه که لکی كژ پنداري و كژ انديشي و ستم زمانـه بـه دست فراموشي سپرده شده هست زباني كه تنـها زبان گروه زبانـهاي آريايي (هند و اروپايي) هست كه واژه هاي آن افزون برسادگي و آهنگ بسیـار زيبا و شيوا هنوز پيوند ريشـه هاي كهن خود را با زبان كهن آريايي نگاه داشته هست و همچنين آرمان ديگرنگارنده اين هست كه كساني كه اين زبان را سست و ناتوان مي شمارند بـه انديشـه بسيار نادرست خويش پي ببرند و نيز كساني كه قصد آموزش زبانـهاي اروپايي بـه ويژه زبان انگليسي را دارند با آساني و ژرف انديشي بيشتر بـه ياري زبان پارسي دري و پارسي ميانـه و پارسي باستان و سرانجام زبان اوستايي و زبان سنسكريت كه پيوند بسيار ژرفي با زبان هاي نام شده دارد بـه خواسته خود دست يابند. چه که چه که لکی بي گمان ياد گيري اين زبانـها بـه ايشان درون فراگيري ديگر زبانـهاي اروپايي ياري شاياني خواهد كرد زيرا بـه خوبي درخواهند يافت كه که تا چه اندازه همانند هم هستند و نيزانگيزه اي درون ميان ما خواهد ساخت كه هر چه بيشتر درون پاسداري از داشته هاي خود كوشا و پويا باشيم و هرگز دچار بيگانـه پرستي و از خود بيگانگي نگرديم. چه که چه که لکی براي رسيدن بـه اين آرمان نخست بـه واكاوي دانش زبان شناسي و گروه بندي زبانـهاي آريايي و ديدگاه دانشمندان اين دانش درون اين زمينـه مي پردازيم.

    دانش زبانشناسي را مي توان جز دانشـهاي تازه اي دانست كه پيدايش آن بـه سرآغاز سده نوزدهم برمي گردد. درون اين سده هست كه زبانشناسي رنگ دانشي بـه خود مي گيرد. انگيزه پيشرفت درون اين دانش آشنايي دانشمندان اروپايي با زبان سنسكريت يعني زبان هنديان آرياي و غير درايويدي بود. دكتر فريدون جنيدي كه يكي از برجسته ترين زبان شناسان كنوني ايران هستند و در دانشگاه هاي ايران شناسي، درون كشور هاي گوناگون كاملا شناخته شده هستند درون كتاب (زندگي و مـهاجرت آريايي ها رويه 13) اينگونـه درباره آشنايي دانشمندان اروپايي با زبانـهاي شرقي نكيژش (توضيح) مي دهند  (( درون قرن اخير، هنگامي كه دانشمندان اروپايي بـه شرق توجه كردند، ابتدا بـه آموختن زبان هاي هندي پرداختند زيرا كه رابطه اقتصادي اروپا با هندوستان زودتر از ساير ممالك برقرار گرديد. درون بررسي و پژوهش درون زبان اين شبه قاره، با شگفتي فراوان متوجه اين واقعيت شدند كه نكات مشترك بسيار زيادي بين آن و زبان هاي اروپايي موجود هست و اين تشابهات آنقدر زياد بود كه امكان اين را باقي نمي گذاشت كه وجود اين وجوه مشترك را اتفاقي فرض كنند. سپس گفتند كه زبان مردم هند واروپا از يك آبشخور آب خورده هست و درون اصل يكي بوده هست و بـه آن زبان هند واروپايي نام نـهادند! دير زماني بعد از آن، پژوهش درون زبان پهلوي {پارسي ميانـه} و پارسي دري و اوستايي و پارسي باستان شروع گرديد و شگفتي وقتي بيشتر شد كه دانستند زبان هاي ايراني و هندي بسيار نزديك تر از هند و اروپايي هست و تمام اين ها از زيشـه واحدي برخوردارند بعد شاخه ديگري از اين زبان را زبان هاي هند و ايراني نام نـهادند، اما با وجود اين كه واقعيت همين است، اروپاييان درون نام گذاري اشتباه كردند زيرا مي بايست كه بـه همـه اين زبان ها، زبان هاي آريايي نام مي نـهادند كه مادر همـه شان زبان نژاد آريايي بود نـه زبان هند و اروپايي و نـه هند و ايراني)) ايشان درون همان كتاب درون پا برگي رويه 67 باز گفتي از فرنشين (رئيس) انجمن زبان شناسي انگلستان را آورده اند كه بسيار شايسته و سزاوار ژرف نگري و تيز بيني هست كه نگارنده نيز بـه همان گونـه براي خوانندگان گرامي بازگو مي كند. (( پروفسور هارولد والتر رئيس انجمن فقه الغه {زبان شناسي} انگلستان درون رساله زبان پارسي خود درون كتاب ميراث ايران صفحه 287 ترجمـه دكتر معين مي گويد كه دانشجوي انگليسي هم كه بخواهد زبان مادري خود را نيك تحصيل كند، بايستي از كتيبه هاي پارسي باستان اطلاعاتي بـه دست آورد )) بـه هر روي نام زبان هند و اروپايي كه امروزه بكار ميرود همان زبان آريايي هست زبان مردماني كه هزاران سال پيش از ميلاد مسيح درون يكجا با هم ميزيسته اند. درون زير ديدگاه دانشمندان زبان شناس را درون اين باره مي آوريم که تا اين جستار هرچه بيشتر براي خوانندگان گرامي روشن تر گردد.

     رابرت هال زبان شناس نامي درون كتاب خويش (( زبان و زبان شناسي رويه 190)) اين چنين سخنان خود را باز گو ميكند:(( ويليام جونز كه يكي از نخستين سنسكريت شناسان بزرگ غربي بود، اولين كسي هست كه اين رابطه را با صراحت بيان كرده است. او درون سال 1786 ميلادي اظهار داشت كه سنسكريت و يوناني و لاتين با يكديگر هم از لحاظ ريشـه هاي افعال و هم از لحاظ صورت هاي دستوري، ارتباطي محكم تر از آن دارند كه بتواند احتمالا محصول تصادف باشند. درون واقع اين ارتباط آنچنان محكم هست كه هيچ زبان شناسي نمي تواند بـه مطالعه آنـها بپردازد و معتقد نشود كه اين سه بايد از منبع مشتركي كه شايد ديگر وجود ندارند، منشعب شده باشند.)) همانگونـه كه گفته شد اين ديدگاه ها زماني هست كه هنوز اروپايي ها با زبانـهاي ايراني آشنايي چنداني نداشتند زيرا كه پيوند زبان اوستايي و پارسي باستان و ميانـه و دري با زبان سنسكريت بسيار فراوان است.

    در سال 1808 ميلادي يك دانشمند آلماني بـه نام شلگل كتاب معروف خود را با عنوان ( بحث درباره زبان و فلسفه هنديان) منتشر كرد او درون كتاب خويش با شور وشوق فراگير آورد كه زبان سنسكريت با زبان هاي ديگر مانند زبان پارسي و يوناني و آلماني خويشاوندي انكار ناپذيري دارند.

    نويسنده كتاب (زبان شناسي و زبان پارسي رويه 47) مي نويسد: چه که چه که لکی "دانشمند آلماني بـه نام فرانتز بوپ شواهد و دلايل انكار ناپذيري درباره خويشاوندي اين زبان ها فراهم آورد. نخستين كتاب او كه درون آن، تصرف كلمات را درون زبان سنسكريت و لاتيني و پارسي و آلماني با هم مقايسه كرده بود، درون سال 1816 ميلادي انتشار يافت."

    امروزه با آشنايي هر چه بيشتر دانشمندان با زبانـهاي كهن ايران ديگر جايي براي دودلي نمانده هست كه زبان هاي ايراني درون گروه زبانـهاي آريايي جاي مي گيرند. زبان پارسي كه بر پايه گفته زبان شناسان، ساده ترين و خوش آهنگ ترين زبان اين گروه است، توانمندي هاي بسيار نـهفته و كارآمدي دارد كه نياز بـه پژوهش هاي بسيار گسترده و همكاري بسيارپردامنـه و پيوسته ميان گروه هاي مردمي و دانشگاهيان و سازمان هاي گوناگون با دانشمندان زبان شناس دارد. شادروان پروفسور محمود حسابي درون گفتاري كه بر پايه دانش هاي رياضي و زبان شناسي هست به اين فرجام رسيده اند كه زبان پارسي دري توانايي ساخت دست كم 226 ميليون واژه را دارد كه اين شمارگان واژه بـه سان درياي بيكراني هست كه انديشـه سخنور مانند يك كشتي شناوردر اين درياي آبي آرام بـه نرمي و زيبايي بـه اين سو و آن سو مي رود.

     اگر ما از زبان هاي پارسي (سغدي و خوارزمي و ينغابي) و زبانـهاي گروه (كردي) كه بسيار پربار هستند بهره شايسته و سزاواربگيريم اين شمارگان واژه ها سر بـه آسمان خواهد سائيد بـه گونـه اي كه پاياني براي آن نتوان پنداشت. شور بختانـه برپايه نبود خود باوري  و ديگر دشواري هاي ياد شده درون آغاز گزارش، شمارگان كاربردي واژگان زبان پارسي تنـها نزديك بـه 600 هزار واژه هست كه خواننده گرامي خود با يك نگاه ساده بـه آساني بـه ژرفاي بي مـهري كه بـه زبان پارسي شده هست پي خواهد برد. زباني كه ريشـه هاي فعل ها واژه ها و شماره هاي آن از يك سو درون نوشته هاي اقوام باستاني (ميتاني و هيتي) درون 1350 سال پيش از ميلاد مسيح درون بغاز كوي تركيه درون نزديكي شـهر استانبول كنوني برپايه نوشته هاي دانشمند نامي (اليور گرني) و از سويي ديگر که تا تزديكي هاي مصب رود خانـه يانگ تسه چين از 1400 پيش از ميلاد بر پايه نوشته هاي دكتر (ريچارد فولتز) دانشمند ايران شناس دانشگاه كانادا که تا كتيبه هاي تركستان چين درون زمان (ماني) يافت شده است، درون زير تازيانـه نا آگاهي و بي مـهري ما، بلنداي سرفراز آن اينگونـه خميده است. زباني كه نام بسياري از شـهر ها و كشور ها و كوه ها و رود ها و نام (توپال ها) فلزها و سنگ هاي كاني (معدني) درون سراسر جهان از چين که تا آمريكا ريشـه درون ريشـه زبان پارسي دارند. نگارنده را اين اميد هست كه اين گزارش ها كه بـه ياري خداوند بگونـه پيوسته بـه چاپ خواهد رسيد، انگيزه آن شود كه شور تازه اي درون ميان خوانندگان گرامي كه دل درون گرو ايران، اين سرزمين هميشـه جاويد دارند برپا كند که تا با ياري و پيشنـهاد هاي ايشان بتوان سهم اندكي درون شكوفايي هرچه بيشتر زبان شيواي پارسي داشت. بايسته بـه ياد آوري هست كه اين زبان متعلق بـه قوم ويژه اي نيست و ميوه تلاش و كوشش همـه ايرانيان از خراسان که تا آذربايجان و از كردستان که تا بلوچستان هست كه سند تاريخي ايران درون آن نـهفته است.

    اكنون بـه دسته بندي زبان هاي گروه آريايي مي پردازيم.

    دانشمندان زبان شناس زبان هاي گروه هاي آريايي را بـه هشت دسته  بخش مي كنند كه بـه دسته هاي شرقي زبانـها ( ستم ) و به دسته غربي آن ( كنتوم ) مي گويند. از شناسه هاي زبان هاي شرقي مانند اوستايي و پارسي باستان اين هست كه واك (ل) درون آن نمي باشد بگونـه اي كه حتي يك واژه با واك (ل) نـه درون زبان اوستايي هست و نـه درون زبان پارسي باستان كه سپس ها اين واك درون زبان پارسي ميانـه و پارسي دري شده هست و امروزه نيز بكار ميرود. اين هشت دسته بـه گونـه بسيار چكيده بـه سان زير دسته بندي شده اند

    1) زبا نـهاي سنسكريت، اوستايي، پارسي باستان، مادي، پارسي ميانـه و پارسي دري و كردي و لري ...

    2) زبان ارمني

    3) زبان هاي يوناني كهن، آتيكها، دورين ها و يوناني امروز

    4)زبان آلباني

    5) زبانـهاي ايتاليايي دربردارنده اسك، امبري، لاتين، رمن ها،

    6) زبانـهاي سلتي

    7) زبان هاي شاخه ژرمني دربردارنده ايسلندي ها، دانماركي ها، سوئدي ها، نروژي ها، انگليسي و آلماني كهن و نو

    8) زبان هاي ليتواني، روس ها، لهستاني ها، چك ها، سروات ها

    نكته درون خور نگرش ديگري كه نياز بـه ياد آوري مي دانم اين هست كه نزديك بـه 5000 واژه از زبانـهاي ايراني كهن که تا پارسي دري وارد زبان هاي گروه سامي نژادان مانند عبري و اكدي و عربي شده هست كه اگر پيشواز(استقبال) خوانندگان از اين گونـه گزارش ها خشنود كننده باشد درون آينده نزديك بـه اين پرسمان نيز خواهيم پرداخت ولي آرمان كنوني نگارنده شناساندن هرچه بيشتر زبان پارسي درون گروه زبا ن هاي آريايي مي باشد.

    در آغاز بـه شناسايي زبان اوستايي كه يك سند ماندگار زبان شناسي آريايي هست مي پردازيم. زبان گات هاي اوستا كه بخش كهن اوستا هست با روي كرد نوين بـه پژوهش هاي دانشمندان زبان شناس دست كم درون هزاره سوم پيش از ميلاد درون سرزمين هاي شرقي و شمال شرقي ايران روامند بوده هست كه ريشـه زبان پارسي باستان و مادي باستان مي باشد. اين سند بزرگ زبان شناسي انگيزه آن شده هست كه پيوند ميان زبان هاي سانسكريت و اوستايي كاملا آشكار گردد بگونـه اي كه ريشـه زبان هاي لاتين و يوناني باستان درون اين دو زبان نـهفته است. نخست براي آگاهي بيشتر از ديرينگي اين زبان ديدگاه دانشمندان زبان شناس را درون اين باره جويا مي شويم.

    (( دكتر هانك بر اساس اصول زبان شناسي تائيد مي كند زبان گات هاي اوستا مادر زبان هاي مادي، پارسي هخامنشي و پارتي و پهلوي و پارسي دري است. همچنين دكتر هانگ بر اين باورند كه چون براي تحول زباني مانند گات ها بـه زبان پارسي هخامنشي بر اساس و اصول علم زبانشناسي لااقل 2 که تا 3 هزار سال وقت و گذشت زمان لازم بوده هست بنابر اين و به استناد اين نظريه علمي مي توان گفت كه زبان گات ها زباني هست كه درون حدود پنج هزار سال پيش از اين رايج بوده است.)) { سهم ايرانيان درون پيدايش و آفرينش خط درون جهان نوشته ركن الدين همايون فرخ رويه 304}

    دكتر نيبرگ د ر اين باره مي نويسد: "زبان گات ها بي اندازه كهن هست و مي توان آن را بـه عنوان كهن ترين نمونـه هاي زبان هاي آريايي كه که تا كنون مي شناسيم، شناخت. اين زبان با زبان سنسكريت هند باستان بـه اندازه اي نزديك هست كه گويي بايد پذيرفت مردي از گروه گات ها، زبان مردي از محافل ريگ وداي هندوستان را مي توانست دريابد." { دين هاي ايران باستان رويه 50}

    پروفسور راجام بها گوات و دكتر ويليامز و نيز دكتر ميلز بر پايه دانش زبانشناسي از ديرينگي گات ها يعني همان زبان اوستايي بـه عنوان مادر زبان آريايي ها ياد مي كنند)) { برداشتي از كتاب مرز مزدايي نوشته اميد عطايي فرد رويه 89 و 90))

    اكنون كه با گوشـه هايي از دانش زبانشناسي آشنا شديم و ديدگاه هاي دانشمندان را درباره اين جستار بازگو كرديم آرام آرام بـه هم سنجي واژه ها مي پردازيم كه بي گزافه گويي بسيار زيبا ودلنشين هست به ويژه براي سه گروه

    گروه نخست كساني كه زبان پارسي را سست و ناتوان و بي پشتيبان مي شمارند دريغ ازاينكه اين زبان داراي پشتيباني بسيار كهن هست كه مادر زبان هاي گروه آريايي است.

    گروه دوم كساني كه همواره درون انديشـه سرفرازي و پيشرفت ايران، اين سرزمين هميشـه جاويد هستند و هرگز درون برابر بيگانگان سهش (حس) كمبود نمي كنند.

    گروه سوم كساني هستند كه درون انديشـه فراگيري زبانـهاي گروه آريايي بـه ويژه انگليسي هستند

    همچنين درون اين جستارها درون جاي خويش از زبان هاي كردي و لري كه ميانجي ميان گروه زبان هاي خاوري آريايي با زبان هاي باختري آريايي مي باشد بهره بايسته گرفته خواهد شد. با يسته بـه ياد آوري هست كه زبان هاي بومي ايران درون شناخت پيوند زبان هاي آريايي سند بسيار استواري هستند. براي نمونـه برخي زمان ها يك واژه درون زبان دليجاني و يا زبان راجي و يا سنگسري مي تواند بسيار راه گشا باشد.

    نخستين واژه اي كه بـه آن مي پردازيم واژه اوستايي ( گئوش = جهان مادي) هست اين واژه نخست بـه (گئو) دگرديس شده سپس درون زبان يوناني كهن بـه (ژئو) دگر ديس شده هست { دانش كيهان و زمين درون ايران ويچ نوشته دكتر مانوئل بربريان رويه 354}

     اكنون دانشجوي رشته زبان انگليسي بـه آساني درون خواهد يافت ريشـه واژه ژئو درون واژه هاي آميختاري (كلمـه هاي تركيبي) ژئو گرافي كه ترجمـه عربي آن (جغرافي) هست و نيز ژئو پليتيك و... از كجاست. اين واژه درون زبان پارسي بـه (گيتي) دگر ديس شده است. بـه ياري خداوند درون دنباله اين جستار تك تك اين واژه ها رو ريشـه يابي خواهيم كرد که تا راز هاي هم ريشـه بودن زبان هاي اروپايي با زبان هاي ايراني هرچه بيشتر براي خواننده گان گرامي آشكار تر گردد..

    واژه ( سپيهر) اوستايي كه درون پارسي دري بـه ديس (شكل) ( سپهر) بـه معناي فضاي گوي سان پيرامون زمين هست گفته ميشود درون انگليسي بـه واژه هاي ( سفي ير) بـه معناي گوي، ( سفيريكال) بـه معناي گرد وار و مدور، ( سفيريسي تي) بـه معناي كرويت و گردوارگي دگر ديس شده است. { همان كتاب رويه 356 و ديكشنري انگليسي بـه پارسي آسيا رويه 540}

    واژه ديگر واژه (اسپاش) پارسي ميانـه يا همان زبان پهلوي هست كه بـه معني فضا مي باشد. اين واژه درون انگليسي بـه (اسپيس) دگرديس شده هست { فرهنگ پارسي بـه پهلوي نوشته دكتر بهرام فره وشي رويه  384 و واژه هاي مصوب فرهنگستان پارسي رويه 188 } بايسته بـه ياد آوري هست كه كتاب دكتر بهرام فره وشي يك مرجع دانشگاهي بسيار شناخته شده هست كه نگارنده هر كجا از واژه هاي پارسي ميانـه يا همان پهلوي بهره گرفته هست بر پايه اين كتاب ارزشمند است.

    اكنون بـه واژه (خورشيد) درون زبان پارسي و انگليسي و ريشـه هم بهر (مشترك) آن مي پردازيم . از ويژگي هاي زبان هاي آريايي شرقي دگرديسي واك (س) بـه (ه) و گاهي هم (ه) بـه (خ) هست مانند اين واژه ها درون زبان پارسي ميانـه (راس) و (آگاس) كه درون زبان پارسي دري بـه واژه هاي ( راه ) و ( آگاه ) دگرديس شده هست و نيز مانند نام كشور هند كه از نام رود سند گرفته شده هست كه امروزه هر دو گونـه آن درون پارسي دري كاربرد دارد. واژه سنسكريتي و اوستايي ( سور) نخست بـه ديس ( هور) دگر ديس شده و سپس با روي كرد بـه قانون زبان شناسي آريايي بـه ( خور) دگر ديس شده هست كه با افزوده شدن واژه (شيد) كه بـه معناي درخشان است، بـه خورشيد امروزين درآمده است.

    يكي ديگر از دگرگوني هاي آوايي زبان آريايي دگرديسي واك (ر) بـه واك (ن) مي باشد. كه سندهاي تاريخي بسياري درون اين باره يافت شده است. بـه دين گونـه هست كه واژه سنسكريتي و اوستايي (سور) نخست بـه گونـه (سون) دگر ديس شده و سپس بـه ديس (سان) درون آمده هست و درون زبان انگليسي امروزه روان هست { برداشت از كتاب آرياييان و مردم كاشي و پارس ها و ديگر ايرانيان جلد 3 انتشارات دانش نامـه كاشان نوشته شادروان دكتر جهان شاه درخشاني رويه 108} بايسته بـه ياد آوري هست كه كتاب ايشان نخست درون آلمان و به زبان آلماني چاپ شده هست و يك مرجع ( ايستانده = هايسته = تائيد ) شده مي باشد كه از آن درون دايره المعارف  مصر شناسي نيز بـه فرنام (عنوان) يك مرجع فرمند (معتبر) ياد شده است. اكنون خواننده گرامي بـه آساني هرچه بيشتر درون خواهد يافت معني روز يكشنبه (سان دي = روز خورشيد) درون زبان انگليسي چيست. جالب هست كه بدانيم نام گذاري روز هاي هفته درون زبان انگليسي اقتباس از ايران باستان هست و راز تعطيلي روز يكشنبه بـه فرنام (عنوان) روز خورشيد درون ايران باستان نـهفته است. ريشـه واژه ( دي = روز) درون زبان انگليسي آشكارا ايراني است. خوانندگان گرامي كه مي انديشند بـه دانش زبان شناسي علاقه دارند مي توانند پيش از گزارش هاي بنده خود ريشـه اين واژه را درون واژ هاي پارسي دري ( پي + دا = پيدا) (فر + دا = فردا) و كارواژه (دي + دن = ديدن) بيابند.

     واژه (مانگه) درون زبان اوستايي بـه معني مـهتاب و ماه مي باشد. اين واژه درون زبان تالشي بـه همين گونـه (مانگه) و در زبان پارسي باستان و پارسي ميانـه و پارسي دري بـه گونـه (ماه) بكار مي رفته و مي رود و در زبان كردي نيز بـه گونـه (مانگ) بكار مي رود. واژه انگليسي (مون) بـه معني (ماه) از همين ريشـه است. اين واژه درون زبان آلماني بـه گونـه (موند) ودر زبان روسي بـه گونـه (مائي) و در زبان سنسكريت بـه گونـه (ماس) بكار مي رود. همچنين زمان سي روز گردشي ماه درون زبان انگليسي بـه گونـه (مانث) و در زبان فرانسوي بـه گونـه ( مويس) و در زبان سوئدي بـه گونـه (مان دد) بكار ار مي رود. همچنين واژه (مان دي) درون انگليسي و واژه (مان دگ) درون زبان سوئدي بـه معني (روز دوشنبه = روز ماه) از همين ريشـه است. { پيوند واژه هاي لري با ديگر زبان هاي آريايي  نوشته ايرج محرررويه 40  كتاب نامـه پهلواني استاد دكتر جنيدي رويه 29 و نيز كتاب واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي نوشته دكتر محمد حسين آذران رويه 135 }

    اكنون بـه واژه (ستاره) مي پردازيم. اين واژه درون اوستايي ( ستر) درون پارسي ميانـه ( سترك) پارسي دري (ستاره) درون كردي مـهابادي بـه گونـه (استره) درون سيستاني (آستاره) درون ميمـه اصفهان (استره) درون كهكيلويه و بوير احمد (اساره)  نيزدر گويش خراساني بـه گونـه (ستره) است. اين واژه درون زبان انگليسي بگونـه ( استار) و در زبان فرانسوي بـه گونـه (استره) و در زبان ايتاليايي بـه گونـه (استلا) گفته مي شود. { پيوند واژه هاي لري با ديگر زبا نـهاي آريايي نوشته ايرج محرر رويه 73 كتاب واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي دكتر محمد حسين آذران رويه 183 } نياز بـه ياد آوري هست كه واژه ( هيستوري = تاريخ ) درون زان انگليسي از همين ريشـه است. زيرا درون گذشته رخداد هاي جهان را بر پايه جايگيري ستارگان درون آسمان مي نگاشتند كم كم اين واژه بـه معني تاريخ درون زبان انگليسي جا افتاد و معني مفهومي بـه خود گرفت.

    واژه اوستايي (وات) بـه معني باد مي باشد اين واژه درون زبان سنسكريت بـه گونـه (ووت) و به معني باد مي باشد كه درون زبان پارسي ميانـه بـه گونـه (وات) بـه كار مي رفته است. اين واژه درون زبان آسي هاي روسيه بـه گونـه (ود) و در خود زبان روسي بـه گونـه (ويت) دگر ديس شده است. همچنين اين واژه درون زبان فرانسوي بـه گونـه (ونت) درون زبان لاتين بـه گونـه (ونتوس) و در زبان انگليسي بـه گونـه ( وايند) بكار مي روند كه همگي ريشـه درون همان زبان اوستايي دارند. اكنون بـه آساني درمي يابيم واژه (ويندوز = پنجره = جايگاه ورود باد بـه خانـه) بـه چه معني هست و ريشـه و پيوند آن با زبان هاي ايراني چگونـه است. { پيوند واژه هاي لري با ديگر زبان هاي آريايي رويه 43 كتاب دانش كيهان و زمين درون ايران ويچ دكتر مانوئل بربريان رويه 357 }

     به گمان بسيارتا كنون نام استوره (ژوپيتر) را شنيده ايد. شايد نخست پرسيده شود چرا نگارنده واژه (اسطوره) را بـه گونـه ( استوره) نوشته است؟ پاسخ اين هست كه اين واژه معرب (عربي شده) واژه ستاره درون زبان يوناني هست براي همين درست، آن هست كه اين گونـه نوشته شود. بـه گفتمان درباره واژه (ژوپيتر) باز مي گرديم. درون آغاز گزارش ها ديديم كه واژه (ژئو) درون زبان يوناني بـه معني هستي هست كه ريشـه درون واژه (گئو) اوستايي دارد و اين واژه درون پارسي دري بـه واژه بسيار زيباي (گيتي) دگر ديس شده است. واژه (پيتر) هم آشكارا بـه معني (پدر) است. اكنون بـه آساني هر چه بيشتر درون خواهيم يافت واژه ( ژوپيتر = ژئو + پيتر) بـه معني ( پدر گيتي ) است. اين همان نام سياره مشتري هست كه چون بزرگ ترين سياره رايانيده خورشيدي (منظومـه شمسي) هست اين گونـه نام گذاري شده هست كه اروپائي ها ريشـه ايراني آن را ترجمـه لغوي كرده اند. { نقش ايرانيان درون تاريخ و تمدن جهان نوشته دكتر رفيع و به نقل از پروفسور  هنريك نيبرگ رويه 44}

     واژه ديگر واژه( استش) پارسي ميانـه بـه معناي حالت هست كه درون انگليسي بـه (استيت) دگر ديس شده هست {كتاب فرهنگ پارسي بـه پهلوي دكتر فره وشي رويه185}

    كارواژه هاي (فعل هاي) ( است، ايستادن، ايستاندن) درون زبانـهاي پارسي و انگليسي و ديگر زبانـهاي آريايي بسيار همانند هم هستند و ريشـه هاي فراواني دارند كه درون آينده بيشتر بـه آنـها خواهيم پرداخت

    اكنون دانشجوي زبان انگليسي و نيز دانشجويان رشته هاي مـهندسي و رياضي و فيزيك مي دانند كه ريشـه واژه (استيت اسپيس) بـه معناي (فضاي حالت) از كجاست

    اكنون بـه واكاوي واژه اي مي پردازيم كه بسيار پركاربرد و پر دامنـه است. واژه (كن) درون زبان اوستايي و پارسي باستان بـه معني همين (كندن) امروزي هست كه امروزه درون كارواژه هاي (آكندن) (پرآكندن) (فركندن) بكار مي رود. اين واژه بعد از دگرديسي بـه كارواژه (كردن) بـه معني ساختن درآمده هست كه بسيار كاربرد دارد. دليل آن اين بوده هست كه نخستين خانـه ها را بشر درون هزاران سال پيش با كندن درون زمين و كندن غارهاي دستي آغاز كرده است. ديرينگي اين واژه بـه ديرينگي دوره كندن غارهاي دستي درون ايران مي باشد كه خواننده گرامي بـه آساني مي تواند بـه ديرينگي آن پي ببرد. اين واژه بـه گونـه هاي (كنت) (كن) (كند) (كد) (قند = معرب شده كنت و كند) درون شـهر هاي سمر كنت (سمرقند) كندهار (قندهار)، (كناب) درون اردبيل، بروسكن درون خراسان و (كن) درون استان تهران (كدبانو)، (كديور) (كندلوس) و.... بكار مي رود. ازآشكار ترين سند هاي تاريخي درون اين باره مي توان از نام كهن (كندوان) درون 50 كيلومتري شـهر تبريز نام برد. اكنون بعد از اشاره كوچك بـه كار برد اين واژه بـه واژه (كنت) باز ميگرديم. اين واژه درون زبان انگليسي بـه گونـه (كانتري) بـه معني كشور و روستا كه اولي بزرگ ترين مجموعه ساختماني درون يك ميهن و دومي كوچك ترين مجموعه ساختماني درون كشور هست درآمده است. درون زبان پارسي كدخداي جهان و كدخداي روستا را نيز دقيقا بـه همين معني داريم. { كرمان شناسي گزارش فريدون جنيدي بـه كوشش محمد علي گلاب زاده و كتاب شگفتي هاي ايران باستان نوشته اميد عطايي فرد رويه 19}

    پسوند (آل) يك پسوند پارسي هست كه مي توان درون واژه هاي ( گودال)، (يخچال)، (گويال) و... ديد. بـه نظر دانشمندان و پژوهندگان واژه هاي ( كانال ) كه بـه زبان فرانسه و برخي ديگر از زبان هاي اروپايي مانند انگليسي و سوئدي و غيره راه يافته، درون اصل واژه ايراني هست كه از ريشـه ((كن)) (كندن) و پسوند ((ال)) ساخته شده  و آن آبراهي هست پهناور كه توسط بشر كنده مي شود که تا دو دريا يا دو نـهر را بـه هم بپيوندد. هزار پانصد سال پيش نيز واژه (( كندك،كنده،)) كه از همين ريشـه آمده، توسط سلمان فارسي بـه زبان عربي راه يافته و ((خندق)) شده است. { واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي رويه 99 }. نگارنده بـه اين گزارش مي افزايد كه با رويكرد بـه اينكه نخستين كانال ها توسط هخامنشيان درون جهان كنده شده است، برهان تاريخي ايراني بودن اين واژه بيشتر آشكار و نمايان مي گردد.

    همان گونـه كه گفته شد كارواژه (كندن) بعد از دگر ديسي بـه كارواژه (كردن) بـه معني ساختن درآمده هست كه بسيار پر دامنـه و پركاربرد است. لطفا بـه اين سروده فردوسي نگاه ويژه بفرماييد.

     چو ديوار شـهر اندر آورد گرد                                                              ورا نام كردند دارابگرد

    (دارابگرد = داراب + گرد) كه همان تخت جمشيد امروزين هست به معني ساخته شده بـه وسيله (داراب) است. (گرد با فتحه گاف)  و با كسره (گاف) درون شـهر هاي (ستگرد) و (ويروگرد) بـه كار رفته هست كه امروزه بعد از معرب شدن بـه دستجرد و بروجرد دگر ديس شده است. واژه (گرد) درون زبان خويشاوند روسي بـه گونـه (گراد) بـه معني شـهر درون آمده هست و با تركيب با نام هاي تازه شـهر هايي با نام هايي بـه نام لنينگراد، استالين گراد ساخته شده اند، شـهر بلگراد پايتخت يوگسلاوي نيز بـه زبان صربي بـه صورت (بئوگراد) هست كه بخش اول آن همان (بغ) پارسي بـه معني ايزد هست كه دربغداد نيز ديده مي شود. { مقاله كرمان شناسي استاد فريدون جنيدي رويه 4 و5 شگفتي هاي ايران باستان اميد عطايي فرد رويه 22}

    اكنون نگارنده براي آشنايي هرچه بيشتر خوانندگان گرامي با دگرگوني آوايي درون زبان هاي گوناگون گروه آريايي يك مثال مي آورد که تا خوانندگان گرامي با بـه ياد داشتن آن هرچه آسان تر بخش هاي ديگر اين گزارش ها را كه بر پايه دانش زبان شناسي است، دريابند. بـه ويژه درون واژه هاي (مكانيك) و (ماشين) و (شيمي) و (اتم) كه آشكارا ايراني و ريشـه هاي آن بسياربركشنده و جالب هستند. واژه هايي كه بسيار که تا كنون از آن بهره گرفته ايم ولي چون زبان خود را خوب نمي شناسيم هرگز نمي انديشيديم كه همين واژه هاي بسيار ساده پايه و بنيان زبان دانشي امروز جهان هستند. خوشبختانـه دانش زبان شناسي جهاني ثابت كرده هست كه بنيان دانش هاي رياضي و فيزيك و شيمي و پزشكي ايران است. همچنين پاسخ درخور و شايسته اي باشد بـه كساني كه با خنده و تمسخر حتي درون جايگاه استاد دانشگاه مي گويند ما بـه جاي واژه هاي (مكانيك،ماشين،شيمي) و واژه هاي بـه ظاهر عربي (هندسه، مـهندس، مماس، مجانب،بيضي،ذوذنقه، لوزي،ساق، متوازي و محور و.....) چه بگوييم!!!؟؟؟. اگر ايشان اندكي بيشتر زبان خويش را مي شناختند و تا اندازه بسيار كم بـه آموزش دانش زبان شناسي مي پرداختند اين گونـه خود باخته و بيگانـه پرست نمي شدند.بي گمان اگردر دنباله گيري گزارش هاي نگارنده پويا و كوشا باشيد درون پايان از ايشان خواهيد پرسيد اكنون اگر زبان پارسي و ريشـه زبان پارسي نبود اروپاييان و اعراب بـه جاي اين واژه ها چه واژه هايي بـه كار مي بردند!!!؟؟؟ و با سربلندي درخواهيد يافت كه ما بايد جايگاه دوباره دانشي خود درون جهان را باز يابيم. جايگاهي كه نياكان ما براي ما بـه يادگار گذاشته اند كه شور بختانـه توسط افراد بيگانـه پرست و ميهن ستيزبه دست فراموشي سپرده شده است. بگونـه اي كه دانش آموز و دانشجوي ايراني بايد هميشـه درون اين انديشـه باشد كه دانش هاي رياضي و فيزيك و شيمي براي كشور هاي اروپايي مي باشد و ما بايد همواره پيرو آنـها باشيم و بيشترين آرزوي ما اين بايد باشد كه بهترين شاگرد هاي آنان درون دانشگاه هاي آنان باشيم دريغ از اينكه زماني ما استادان آنـها بوده ايم و اگر بـه خود باوري برسيم مي توانيم دوباره جايگاه پيشين خود را بـه دست آوريم كه نيازمند زمان، كوشش، تلاش و پويايي و خودباوري برپايه دانش است. دانش زبان شناسي بـه ما ياري مي رساند که تا بيشتر با واژه هاي دانشي خو بگيريم و براي مان ثابت شود همانگونـه كه نياكان ما توانايي برتري دانشي درون جهان را داشته اند ما نيز ميتوانيم.

     اكنون بـه بازگويي مثال مي پردازيم. واژه عبري (ميكائيل) بـه گونـه هاي (مايكل)، (ميشل) و (ميخائيل) درون زبان هاي آريايي دگر ديس مي شود يعني واك هاي (ك)،(ش) و(خ) درون جا هاي گوناگون بـه يكديگر دگرديس مي شوند. از خوانندگان گرامي درخواست مي شود بـه خوبي اين مثال را بـه ياد بسپارند.

    واژه (كن) بعد از سده ها بـه واژه هاي (شن) و(شان) درميآيد كه امروزه درون نام شـهرهاي كوشان، لوشان،شانديز، شاندرمن بـه خوبي آشكار است. همچنين واژه هاي گلشن، آشيانـه، كاشانـه، ريشـه درون همين واژه ها دارند. اكنون بـه خوبي درون مي يابيم كه چگونـه با دانش زبان شناسي مي توان بـه ريشـه ايراني بسياري از شـهرها ازروسيه که تا يوگسلاوي و آلمان پي برد. اكنون ديگر بـه آساني مي دانيم ريشـه واژه (كانتري) انگليسي كه بـه معني روستا و كشور هست از كجاست و هرگز آن را فراموش نخواهيم كرد. درون دنباله گزارش ها خواننده گان گرامي بـه آساني هر چه بيشتر درون خواهند يافت چگونـه نام كشور هاي جهان از چين که تا آمريكاي جنوبي و نام رودها ريشـه درون ريشـه زبان پارسي دارند.

     نمونـه ديگري كه بـه آن مي پردازيم واژه (برج) است.ايرانيان براي آرامش درون برابر يورش دشمنان برج مي ساخته اند و هنگام خطر بـه درون برج پناه مي بردند كه هنوز واژه برج و بارو درون زبان ما روان است. ريشـه اين واژه (برگ) هم وزن آوايي (برج) هست كه معرب آن بـه ديس (برج) درآمده ست. اكنون خواننده گرامي بـه آساني درخواهد يافت ريشـه واژه (بورگ) درون زبان هاي اروپايي و نام شـهر هاي (هامبورگ) و (سن پترزبورگ) از كجاست. { بر گرفته از كتاب شگفتي هاي ايران باستان رويه 22 } درون باره ريشـه ايراني (پترز) درون آينده سخن خواهيم گفت.

    اكنون بـه واكاوي واژه (هوس) بـه معني خانـه درون زبان انگليسي مي پردازيم .واژه درون اردهال (ارد + هال = جایگاه ارد) کردستان هنوز هست و به گونـه ی «هول» نیز درون هُولیر کردستان غربی بر زبان مـی آید.{  بايسته بـه يادآوري هست نام مشـهد اردهال درون كاشان نيز از همين ريشـه هست }

    گونـه ای دیگر از هول، «هوش»(howsh) هست که درون هُوش تویسرکان و بروجرد و هوشجان شـهرکرد و هوشدان هرمزگان و نیز هوش بـه معنی سرا و حیـاط خانـه درون کردی و لری و نیز بـه صورت «اوشو»(owsho) بـه همـین معنی درون آمده است.

    این هوش نیز همانست کـه در انگلیسی «هاوس» خوانده مـی شود ! و جالب این هست که بدانیم بـه همـین تلفظ انگلیسی آن نیز دو روستا بـه نام هوس درون مشـهد و فردوس خراسان داریم. { كرمان شناسي بـه گزارش فريدون جنيدي بـه كوشش محمد علي گلاب زاده رويه 9 }

    در گويش هاي كردي و بختياري (هوش) بـه معني حياط و منزل است. { پيوند واژه هاي لري با ديگر زبان هاي آريايي نوشته ايرج محرر رويه 103 }

    در زبا نـهاي كردي، لري و بختياري ريشـه هوش(به معني) خانـه است. ادي شير معتقد هست اين ريشـه ايراني مي باشد. { واژه هاي ايراني درون زبان انگليسي نوشته شادروان دكتر سيد محمد علي سجاديه رويه 44 } بايسته بـه يادآوري هست كه (ادي شير) اسقف كلداني هست كه كتابي درباره واژه هاي پارسي درون زبان عربي نوشته هست و جز زبان شناسان پرآوازه مي باشد.

     اكنون بـه اين واژه نگاه ويژه اي بفرماييد. واژه (سئن) اوستايي  درون زبان پارسي باستان (اسن با فتحه الف) و در زبان پارسي ميانـه بـه گونـه (آسين) ، (آسن) ، (آسين گر) بـه كار مي رفته هست كه امروزه درون زبان پارسي دري بـه سان (آهن) و (آهنگر) درآمده است. اين واژه بـه گونـه هاي (اسن) و (اهن) درون زبان هاي كردي و سيستاني و خراساني گويش مي شود. خواننده گرامي اكنون بـه آساني درخواهد يافت ريشـه واژه (آيرن) درون زبان انگليسي و (ايسن با كسره الف و سين) درون زبان آلماني از كجا هست و چه پيوندي ميان اين واژه درون زبان هاي انگليسي و آلماني و پارسي است.{ بر گفته از كتاب زندگي و مـهاجرت آريايي ها نوشته استاد فريدون جنيدي رويه 125 ، فرهنگ واژه هاي پارسي بـه زبان پهلوي نوشته دكتر بهرام فره وشي رويه 17 كتاب آموزش خط و زبان پهلوي اشكاني و ساساني استاد فريدون جنيدي رويه 14 و نيز كتاب دانش كيهان و زمين درون ايران ويچ نوشته دكتر مانوئل بربريان رويه 354 }

    در دنباله گريزي زده و به واكاوي اين ريشـه درون زبان هاي هندي باستان كه نزديكي بسياري با زبان اوستايي دارد و همچنين زبان سامي نژادان مي پردازيم . درون اين راستا از نوشته هاي شادروان دكتر جهانشاه درخشاني كه يك مرجع بسيار خوب براي تاريخ و زبان شناسي مي باشد بهره مي گيريم. بايسته بـه ياد آوري هست كتاب ايشان درون دانشگاه زبان شناسي اتريش بررسي و ( ايستانده =هايسته = تائيد ) شده است.

    (( نام آهن درون زبان هاي كهن ديگر نيز از نام قوم پارس برخاسته است، مانند (پارسه وه) درون زبان هندي، (پرزيلو) درون زبان اكدي (برزل) درون زبان عبري ( پرزئلا) و (پورزئلا) درون زبان آرامي. درون زبان عربي نيز بـه قيچي آهن بري (فرزل)گفته شده است)). نياز بـه ياد آوري هست كه درون نوشته هاي (عهد عتيق) از قوم (فرزيان) نام شده هست كه دانشمندان زبان شناس آن را بر گرفته از نام قوم (پارس) مي دانند.{ آرياييان و كاشي ها و پارس ها و ديگر ايرانيان جلد سوم انتشارات دانش نامـه كاشان رويه 302 و 505 }

    واژه هاي (پرزيلو) و (پرزئلا) و (برزل) با گذر زمان درون زبان عربي بـه واژه (فلز) دگر ديس شده اند.

    اكنون كساني كه حتي درون جايگاه استادي دانشگاه مي گويند ما بـه جاي واژه (فلز) چه بگوييم!!؟؟ ما با سر بلندي از ايشان مي پرسيم سامي نژادان اگرپارسيان آهن را بـه آنـها نمي شناساندند آنان نام  فلز را از كجا مي ساختند!!!؟؟؟ ايشان نمي دانند كه فلز از نام قوم پارس هست كه درون گذر زمان درون زبان سامي نژادان بـه اين سان درآمده هست وبار مفهومي بـه خود گرفته هست يعني اين نام نخست تنـها براي آهن بوده هست كه اعراب از آن براي مس و جيوه و.... بهره مي گيرند. ايشان نمي دانند نام آهن درون زبان پارسي ميانـه نيز داراي بار مفهومي بوده است. ما درون زبان پاسي ميانـه بـه جاي فلزميتوانستيم آهن بگوييم. افزون بر آن يك نام ويژه نيز داشته ايم كه (آيوكشست) بوده است. درون پارسي دري امروزي نيز واژه زيباي (توپال) را مي توانيم بكار ببريم. { واژه هاي فرهنگستان پارسي رويه 189 چاپ سال 1390 و كتاب فرهنگ واژه هاي پارسي به  پهلوي دكتر بهرام فره وشي رويه 386 }

     در دنباله اين گزارش ها كه بـه واكاوي واژه ها درون زبان هاي ديگر اروپايي مي باشد از كتاب ( دانش كيهان و زمين درون ايران ويچ نوشته دكتر مانوئل بربريان ) بهره بايسته را مي گيريم. ايشان جز بزرگترين زمين شناسان كنوني جهان مي باشند كه دلبستگي ايشان بـه سرزمين ايران ايشان را بـه چاپ اين كتاب بسيار ارزشمند بسيار گرايشمند كرده هست كه درون زير بـه بررسي گوشـه هايي از آن مي پردازيم.

    واژه ( ارزنتا ) درون زبان اوستايي بـه معني ( نقره ) بوده است. اين واژه درون زبان هخامنشيان بـه گونـه ( ارزاتا ) و در زبان پهلوي دوره ساساني بـه گونـه ( ارزيز) درون آمده است. از يكسو واژه ( ارزنتا) اوستايي  درون زبان لاتين بـه سان ( ارژنتين) و در زبان فرانسوي بـه گونـه ( ارژنت  با كسره واك ت ) درون زبان ايتاليايي ( ارژنتو ) درون زبان روماني ( ارژينت ) دگر ديس شده است. { همان كتاب رويه  354 و نيز كتاب فرهنگ واژه هاي همانند ارمني- اوستايي- پهلوي- و پارسي هراچيان آجاريان ترجمـه آرين رويه 94 } اكنون بـه آساني هرچه بيشتر درخواهيم يافت ريشـه نام كشور ( آرژانتين ) بـه معني سرزمين نقره درون آن سوي كره زمين درون آمريكاي جنوبي از كجاست و چه پيوندي با زبان اوستايي و پارسي باستان و پارسي ميانـه و پارسي دري دارد.

     كاسي ها يك قوم و تيره ايراني بوده اند كه نام درياي كاسپين (درياي مازندران) از آنـها گرفته شده است. دانشمندان بسياري مانند پروفسور اسپايزر و پروفسور مينورسكي بختياري هاي امروزي را فرزندان اين قوم كهن ايراني مي دانند. دكتر مانوئل بربريان درون كتاب ياد شده نام توپال (فلز) قلع را درون زبان يوناني از اين قوم ميدانند كه درستي اين نظريه توسط دانشمندان ايستانده و هايسته (تائيد) شده است. اين واژه درون زبان يوناني بـه گونـه ( كاسي تورس) درآمده هست كه چرايي آن اين هست كه قوم كاسي ها اين توپال(فلز) را بـه يونان اند. { همان كتاب رويه 354 }

     واژه لاژورد درون زبان پارسي درون زبان انكليسي بـه گونـه ( لازوليد و لازوليت) درون آمده است. { همان كتاب رويه 354 }

    واژه ( مينرال) درون زبان انگليسي بـه معني ( كاني = معدني ) مي باشد. اين واژه درون زبان فرانسوي بـه گونـه (مينر با صداي كسره واك ر) دگرديس شده هست كه ريشـه همـه آنـها واژه ( مينا ) بـه معني بلور درون زبان پارسي مي باشد. { همان كتاب رويه 355 }

     در زبان انگليسي بهر نخست واژه هاي ( مينراليز = بـه سنگ معدن تبديل كردن) ، ( مينرال ايل با صداي ضمـه واك الف = روغن معدني و نفت ) ( مينرال واتر = آب معدني ) ( مينرال لوژي = معدن شناسي) همگي از واژه ( مينا ) پارسي گرفته شده است. اگر ما بخواهيم با زبان پارسي اينگونـه واژه و كارواژه بسازيم اگر زبان هاي انگليسي و فرانسوي و يوناني و .... با هم هم آرمان شوند بـه گرد پايمان نيز نخواهند رسيد.

     اكنون بـه واژه اي مي پردازيم كه بارها آن را شنيده ايم. واژه اوستايي ( مئيديه ) بـه معني ميان و ميانـه است. نام قوم تاريخي (ماد) نيز برگرفته از اين ريشـه است. ايرانيان چون خود را درون ميان جهان باستان مي دانستند اين نام را براي خود برگزيده بودند. خوشبختانـه سند هاي فراواني درون پيوند با نام اين قوم از فلسطين و مصر که تا ميان رودان بـه دست آمده هست كه بـه واكاوي ريشـه اين نام صحه گذاشته اند { برگرفته از كتاب آرياييان كاشي ها پارسها و ديگر ايرانيان نوشته دكتر جهانشاه درخشاني رويه 322 که تا 323 } .

    نام باستاني ((ميديو ماه)) بنابر تحقيق دانشمند آلماني ((يوستي)) بـه معني (ميان ماه) يا نيمـه ماه

    (ماه شب چهاردهم) هست اين واژه باستاني ايراني درون زبان هاي اروپايي مخصوصا درون انگليسي كاربرد فراوان دارد. واژه (ميد) بـه معني مياني درون زبان انگليسي و واژه (ميد،ميت) درون زبان سوئدي از همين ريشـه است. اين واژه درون زبان سوئدي نيز بكار ميرود واژه (مديال) بـه معني نزديك بـه مركز(ميد نات) بـه معني نيمـه شب و..... راه يافته هست . { واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي دكتر محمد حسين آذران رويه 122 }. نياز بـه ياد آوري هست كه اندازه (مديوم) درون پوشاك بـه معني همين ميانـه است.

    در نوشته هاي باستاني ايران بارها بـه واژه (نيمروز) برخورده ايم كه نمونـه آشكار و هويداي آن سروده هاي شاهنامـه فردوسي است. اين واژه درون زبان پارسي ميانـه بـه گونـه (نمروچ با كسره واك ن) نوشته شده است. اين واژه درون زبان عربي بـه اين گونـه معرب شد. ( نم = نيم = نصف) ( روچ = روز= النـهار) = (نصف النـهار)، اين واژه بعد از جنگ ها صليبي بـه زبان هاي اروپايي راه يافت و به گونـه ( ميد دي = ميانـه و نيم روز) ترجمـه شد.

    واژه هاي (اكسه و اشـه) درون زبان سنسكريت و اوستايي درون زبان يوناني بـه (اكسون) و سپس درون زبان لاتين بـه (اكسيس) كه بـه معني (محور) هست دگر ديس شده است. اكنون بـه آساني مي توانيم ريشـه واژه (اكسل) عقب و جلو درون خودرو را دريابيم كه بـه معني محور جلو و عقب خودرو مي باشد. و همچنين اكنون مي دانيم كه واژه (اكسيس) درون نرم افزار هاي رايانـه اي بـه چه معني است. اين واژه درون زبان پارسي دري بعد از افتادن واك (ك) بـه (آسه) دگر ديس شده است. { آرياييان مردم كاشي و پارس و ديگر ايرانيان جلد 3 رويه 188}

    در گزارش پيشين درباره واژه (كن) بـه معني كندن سخن گفته شد. درون دنباله اين گزارش بايد بگويم كه واژه (زن) از همين ريشـه اوستايي است. زيرا اين زنان بودند كه با كندن غارهاي دستي درون كوه ها و در زمين نژاد سفيد (آريايي) را درون هنگامـه يخبندان نجات دادند كه امروزه فرزندان آنـها بيش از 1 ميليارد نفر درون جهان پرآكنده هستند. اين واژه درون زبان اوستايي بـه گونـه ( جني با فتحه جيم ) درون زبان سنسكريت ( جن با فتحه جيم ) درون زبان يوناني بـه گونـه ( ژن با كسره ن ) درون زبان لاتين ( ژينوس = نام استوره ) درون زبان پارسي ميانـه ( ژن با فتحه ژ ) درون زبان كردي و تالشي ( ژن با كسره ژ ) درون زبان بلغاري بـه گونـه ( ژن با كسره ژ ) بـه معني زن و ( ژنسكي ) بـه معني زنانـه و در زبان روسي ( ژنا ) بـه معني زن و ( ژناتي ) بـه معني زن دار، ( ژينـه و ژينكو ) درون زبان فرانسوي بـه معني بانو ( ژينكو كراسي ) بـه معني زن سالاري، درون زبان سمناني بـه گونـه ( جنيكا ) و.... بكار مي رود كه همگي ريشـه درون همان ( كن ) اوستايي دارد { پيوند واژه هاي لري با ديگر زبان هاي آريايي ايرج محرر رويه 84 و فرهنگ واژه هاي پارسي بـه پهلوي دكتر فره وشي رويه 284 و كتاب فرهنگ 20 هزار نوشته دكتر سيد ضيا الدين هاجري رويه 192 }

    همان گونـه كه مي نگريد نزديكي گويش اروپايي اين واژه بـه گويش كردي و تالشي آن بسيار است. واژه ( ژن ) درون زبان هاي اروپايي معني مفهومي نيز بـه خود گرفته است، چون زن توانايي زايند گي دارد آرام آرام اين واژه درون زبان هاي اروپايي بـه اين مفهوم بكار رفت كه امروزه درون واژه هايي مانند ( هيدرو ژن = آب زا )، ( اكسيژن = هوا زا ) و دانش ( ژنتيك ) بـه كار مي رود. درون آينده درون بخش همانندي دستوري درون باره پسوند ( ايك ) سخن خواهيم گفت.

    اكنون بـه واكاوي واژه ديگري مي پردازيم. واژه ( ميرك ) درون زبان پارسي ميانـه بـه معني شوهر ذكر شده است. اين واژه درون زبان لكي بـه گونـه ( ميرده )  و در گويش لري بـه گونـه ( ميره ) و در زبان فرانسوي بـه گونـه ( مري با فتحه ميم ) درون زبان اسپانيولي بـه گونـه ( ماريدو ) درون زبان ايتاليايي ( ماريتو ) و نيز درون زبان انگليسي بـه گونـه ( مري با تشديد ر ) بـه معني ازدواج كردن از همين ريشـه است. { واژه هاي ايراني درون زبان انگليسي دكتر سجاديه رويه 85 پيوند واژه هاي لري با ديگر زبان هاي آريايي ايرج محرر رويه 84 فرهنگ واژه هاي پارسي بـه پهلوي دكتر فره وشي رويه 337 }

     واژه ( دوگد ) اوستايي بـه معني درون زبان پارسي باستان بـه گونـه ( دختا ) درون پارسي ميانـه ( دوخت ، دخت ) درون زبان سنسكريت ( دوهيتا ) و دريگ وداي هندوستان ( دوهيتر) درون زبان انگليسي ( داتر ) درون زبان آلماني ( تختر با ضمـه ت نخست ) درون زبان سوئدي ( دوتر با تشديد روي ت ) و در زبان روسي ( دوچكا ) بـه معني كوچك آمده است. اين واژه درون زبان هاي كردي كرمانشاهي و سمناني و سنگسري بـه گونـه ( دت با ضمـه ت ) درون شرق گيلان ( دتر با فتحه دال و ت ) و... بكار مي رود. { فرهنگ پارسي بـه پهلوي دكتر فره وشي رويه 244 پيوند واژه هاي لري با ديگر زبان هاي آريايي رويه 85 واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي دكتر آذران رويه 69 }. بايسته بـه ياد آوري هست كه واژه روسي ( دوشكا ) كه نامي انـه و نام يك نوع سلاح روسي مي باشد از همين ريشـه ( دوچكا ) است.

    واژه ( بعد با ضمـه پ ) درون پارسي ميانـه و پارسي دري بـه معني پسر مي باشد كه درسروده هاي فردوسي نيز آمده است. بـه اين مصرع از سروده هاي فردوسي نگاه بفرماييد. ( بعد شـهريار جهان اردشير ...).

    اين واژه درون زبان انگليسي بـه گونـه ( بي = با ضمـه ب و ساكن ي ) درون آمده است. اين واژه درون زبان سوئدي بـه گونـه ( پوس ، پيس ) بـه كار مي رود. { واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي دكتر آذران رويه 159 و فرهنگ پارسي بـه پهلوي دكتر فره وشي رويه 112 } . با رويكرد بـه نزديكي زبان آلماني با زبان سوئدي و دانماركي و نروژي نگارنده اين احتمال بسيار را مي دهد كه ريشـه اين واژه درون آن زبان ها نيز از همين واژه باشد ولي چون مرجع آن را نيافته بـه همين احتمال بسنده مي كند.

    واژه ( باوه ) يك واژه اصيل پارسي هست كه بـه معني كودك بوده و هست. براي نمونـه واژه ( نو باوه ) بـه معني كودك نو رسيده و نو نـهال درون فارسي كاربرد بسيار دارد و در گويش هاي گوناگون ايراني بـه ويژه درون استان مركزي بـه گونـه ( ببه ) گويش مي شود. همين واژه درون زبان انگليسي و سوئدي بـه ( بيبي با كسره ب نخست ) بكار مي رود. { واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي دكتر آذران رويه 45 }

    دگر ديسي واك (واو) بـه (ب) درون زبان هاي ايراني بسيار راومند و رايج هست مانند ( وزرگ = بزرگ ) ( وس = بس ) ( والا = بالا ) و ... براي همين هست كه واژه ( باوه ) مي تواند بـه گونـه ( بابه ) يا همان (ببه) درون استان مركزي درآيد.

    واژه اوستايي ( براتر با كسر ب و فتحه ت ) درون زبان پارسي ميانـه بـه گونـه ( برات و براتر ) بوده اگر چه درون پارسي رسمي امروز برادر گفته مي شود اما درون بيشتر گويش هاي ايراني ( برار ) گفته ميشود. درون زبان سوئدي با توجه بـه تمايل اين زبان از صداي (آ) بـه (او) بـه گونـه ( برودر) و ( برور) فرا گو مي شود كه درون حالت مضاف و مضاف اليه هر دو مانند گيلكي هست ( مي برار = مين برور ) بـه معني برادر من. درون زبان بختياري نيز بـه گونـه ( برور ) بكار مي رود. اين واژه درون زبان سنسكريت بـه گونـه ( بهراتر ) و در زبان لاتين ( فراتر با كسره ت ) و در انگليسي ( برادر با كسره ب و دال ) و در آلماني بـه گونـه ( برودر) درون زبان اسپانيولي كه درون آمريكاي جنوبي مانند كشور آرژانتين بسيار كار برد دارد ( فراتر ) و در زبان ايتاليايي ( فراتلو ) گويش مي شود. { واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي دكتر آذران رويه 54 پيوند واژه هاي لري با ديگر زبان هاي آريايي ايرج محرر رويه 90 واژه هاي ايراني درون زبان انگليسي دكتر سجاديه رويه 125 فرهنگ پارسي بـه پهلوي دكتر فره وشي رويه 70 }

    بايسته بـه ياد آوري هست كه واژه هاي ( پدر و مادر) درون زبانـهاي اوستايي، سنسكريت، كردي، لري، گيلكي، خراساني، انگليسي، آلماني، لاتيني، سوئدي، نروژي، فرانسوي، ايتاليايي، اسپانيايي، ارمني و.... بسيار همانند هم و از ريشـه اوستايي و سنسكريتي هستند.

    اكنون بـه واژه ديگري مي پردازيم. نام ( كوي سر با فتح كاف و سين ) درون هزاره دوم پيش از ميلاد درون نوشته ها و كتيبه هاي مصري يافت شده هست كه آشكارا ايراني هست و با كيسار درون كتيبه هاي ميان روداني برابري دارد. اين واژه درون زبان گوتيك (زبان كهن آلمان) بـه گونـه (  كاي زر ) ودر زبان لاتين بـه گونـه ( سزار) دگر ديس شده است. { آرياييان مردم كاشي پارس ها و ديگر ايرانيان دكتر درخشاني رويه 415 و 418 } . بايسته بـه ياد آوري هست كه اين واژه درون زبان عبري و آرامي بـه ( قيصر ) درون آمده هست و بـه جايگاه قيصر ( قصر ) گفته شده هست كه امروزه درون زبان عربي بسيار كاربرد دارد.

     در زبان اوستايي واژه ( كوي با فتحه كاف ) درون معني شاه بـه كار ميرفته و در پارسي باستان و پارسي ميانـه واژه ( كي ) و در گويش كهن تبري ( كيا ) همين مفهوم را داشته است. درون زبان پارسي واژه هاي ( كي، كيا، كيان ) درون معني پادشاه كار برد بسيار داشته هست كه درون كتيبه بيستون نيز نمونـه آن بكار رفته است. خاورشناسان اروپايي و پژوهندگان ايراني اتفاق نظر دارند كه واژه هاي ( كينگ ) انگليسي و ( كونگ ) آلماني و واژه هاي مشابه رايج درون كشور هاي اسكانديناوي و ايسلند و آلمان و برخي كشور هاي ديگر همـه ريشـه درون واژه دير پاي ( كوي و كي ) دارند { واژه هاي ايراني درون زبان سوئدي دكتر آذران رويه 108 واژه هاي ايراني درون زبان انگليسي دكتر سجاديه رويه 37 } نياز بـه ياد آوري هست كه نام هاي ( كي خسرو ) ( كي + آنوش = كيانوش ) ( كي + آرش = كيارش ) و... همگي ريشـه درون اين واژه دارند.

    یـاد آوری

    نگارنده به منظور یـاد آوری و همچنین برایـانی کـه تا کنون بـه این گزارش ها با رویکرد ویژه و دانشی نگریسته اند آرمان خویش را بازگو مـی کند. همانگونـه کـه در آغاز نوشتار گفته شد زبان های جهان بـه گروه های گوناگونی بخش مـی شوند کـه بزرگترین و گسترده ترین گروه زبانی، زبان گروه آریـایی مـی باشد کـه زبان دانشی جهان امروز مانند ( انگلیسی، فرانسوی، یونانی، لاتین، آلمانی ) همگی درون گروه زبان های آریـایی جای دارند.

    همچنین گفته شد کـه زبان گات های اوستا و ریگ ودای هندوستان کهن ترین سروده های آریـاییـان مـی باشد بگونـه ای کـه حتی یک واژه

     غیر آریـایی درون اوستا یـافت نشده است. زبان پارسی امروز ریشـه درون زبان اوستایی و پارسی هخا و زبان مادی و پارسی پهلوی و سغدی و... دارد کـه همگی این زبانـها درون گروه زبان های آریـایی هستند. بـه این معنی کـه نیـای زبان پارسی (گات های اوستا) نیـای زبانـهای آریـایی جهان هست. بـه زودی کتابی بر پایـه دانش های گوناگون مانند زمـین شناسی، ستاره شناسی باستانی، آب و هوای باستان شناسی، زبان شناسی و از همـه مـهم تر دانش ژنتیک منتشر خواهد شد کـه ثابت مـی کند همـه این آریـایی ها از ایران بـه دیگر نقاط جهان کوچ کرده اند. دکتر فریدون جنیدی دركتاب زندگی و مـهاجرت آریـاییـان درون پا برگي رويه 67 باز گفتي از فرنشين (رئيس) انجمن زبان شناسي انگلستان را آورده اند كه بسيار شايسته و سزاوار ژرف نگري و تيز بيني هست كه نگارنده نيز بـه همان گونـه براي خوانندگان گرامي بازگو مي كند. (( پروفسور هارولد والتر رئيس انجمن فقه الغه {زبان شناسي} انگلستان درون رساله زبان پارسي خود درون كتاب ميراث ايران صفحه 287 ترجمـه دكتر معين مي گويد كه دانشجوي انگليسي هم كه بخواهد زبان مادري خود را نيك تحصيل كند، بايستي از كتيبه هاي پارسي باستان اطلاعاتي بـه دست آورد )) . کوشش ما درون نوشتن این گزارش ها این هست که بـه بررسی و واکاوی این (جستار = موضوع) بپردازیم. خواننده گرامـی با پی گیری و ژرف اندیشی خود بـه آسانی خواهد دید کـه چگونـه ریشـه زبان های آریـایی درون ایران و حتی زبان های بومـی ایران است. به منظور نمونـه درون خواهد یـافت چگونـه ریشـه برخی واژه های کهن فرانسوی درون زبان های مازندرانی و گیلانی و هرزندی هستی گرفته هست و اصلا بر پایـه پیشرفته ترین پژوهش ها ثابت شده هست نژاد (گل) فرانسوی همان گیلانی های شمال ایران هستند و نیز ریشـه برخی واژه های آلمانی و ایتالیلیی و انگلیسی را درون زبان های کردی و لری و بختیـاری و راجی و سیستانی و...به آسانی باز خواهد یـافت. خواننده گرامـی خود خواهد دید کـه نژاد مردم کشور های اسکاندیناوی همان سکاهای ایرانی تبار هستند و نیز درون خواهد یـافت چرا فردوسی بزرگ بـه رستم ( رستم سگزی ) مـی گفته هست و نام فامـیلی های سگوند، اسکینی، ساکی، سگزآبادی ( تان = نام کهن سیستان ) و... همگی ریشـه درون نام تیره آریـایی سکاهای ایرانی دارد به منظور نمونـه واژه ( Athan) اوستایی درون زبان تانی (Asan) بـه معنی سپس درون زبان انگلیسی بگونـه (then) خوانده مـی شود سپس ها کـه وارد گویش اوستایی بشومـیم نگارنده نکیژش (توضیح) خواهد داد کـه چرا همواره مـیگویند واک (th) را درون زبان انگلیسی مانند واک (ث) خوانده شود.

    در گزارش های پیشین اگر بـه یـاد داشته باشین گفتیم کـه فعل های ( است، ایستادن، ایستاندن) درون زبان های آریـایی بسیـار همانند هم هستند و واژه های فراوانی با آنـها ساخته شده هست اگر ما زبان پارسی خویش را نیک مـیشناختیم بـه آسانی هرچه بیشتر زبان های اروپایی بـه ویژه زبان انگلیسی را مـی آموختیم. به منظور نمونـه درون زبان پارسی افزون بر خود فعل (است) صدای (e) نیز بـه معنی (است) مـی باشد مانند اینکه از شما بپرسند درون این بسته چیـه؟ شما درون پاسخ خواهید گفت مثلا درون این بسته یک (Sibe) (سیب) یعنی صدای (e) درون اینجا بـه معنی (است) بکار مـی برید کـه خود ریشـه درون زبان اوستایی و پارسی هخا دارد کـه در جای خود بـه آن نیز مـیپردازیم. اکنون با دانستن این جستار بـه واکاوی فعل (است) درون زبان های آریـایی دیگر مـیپردازیم.

    این فعل درون زبان های فرانسوی و لاتین بگونـه (Est) درون زبان رومانیـایی (Este) درون زبان آلمانی (Ist) درون زبان انگلیسی و هلندی (Is) درون زبان اسپانیـایی و کاتالانیـایی (Es) درون زبان پرتقالی و ایتالیـایی مانند مثالی کـه در زبان پارسی آوردیم بگونـه (e) و در زبان نروژی، ایسلندی و دانمارکی نیز همچنین بگونـه (er) گویش مـیشود. جالب هست که بدانیم هنوز لران گرامـی زمانی کـه مـیخواهند مثلا بگویند اینجا آب هست مـی گویند ( ایجا او هیسا) اکنون خود واژه (هیسا) لری را با (Ist) آلمانی و (Is) انگلیسی و هلندی همسنجی (مقایسه) کنید!؟

    اکنون به منظور اینکه خوانندگان گرامـی نیک دریـابند کـه چرا گروه زبان آریـایی بزرگترین و گسترده ترین زبان جهانی هست و همانگونـه کـه گفته شد همـه این زبانـها ریشـه درون ایران دارند یک نمونـه شمارگانی (مثال عددی) را نگارنده نکیژش (توضیح) مـی دهد. شماره سه درون زبان اوستایی بـه گونـه (Thiri) آورده شده هست حتی سروده ای درون زبان پارسی دری هست که بـه شماره سیصد بگونـه (تیریصد) آمده است. اکنون این واژه را درون دیگر زبانـهای آریـایی واکاوی مـیکنیم که تا خویشاوندان خویش درون اروپا را بهتر بشناسیم این واژه درون زبان کاتالانیـایی (Tres) درون زبان کرواسی (Tri) درون زبان سوئدی، دانمارکی، ایتالیـایی و نروژی (Tre) درون زبان انگلیسی و ایسلندی (Three) درون زبان فرانسوی (Trois) درون زبان لاتین، پرتقالی و اسپانیـایی (Tres) درون زبان ایرلندی (Tri) درون زبان رومانیـایی (Trei) ودر زبانـهای آلمانی و هلندی بعد از دگردیس واک (T) بـه واک (D) بـه گونـه (Drei  Drie) گویش مـی شود.

     نمونـه دیگر شماره (Do = 2) مـی باشد اکنو بـه واکاوی این شماره درون دیگر زبانـهای گروه آریـایی یعنی زبان عمو زاده های خویش مـی پردازیم این واژه درون زبان های دیگر آریـایی بـه این گونـه ها گویش مـی شود. درون کاتالانیـایی (Dues) درون کرواسی (Dva) درون نروژی و دانمارکی ( To) درون هلندی (Twee) درون انگلیسی (Two) درون فرانسوی (Deux) درون آلمانی (Zwei) درون ایسلندی (Tveir) درون ایتالیـایی (Due) درون لاتین (Duo) درون لیتوانی ( Divi) درون رومانیـایی (Doua) درون اسپانیـایی (Dos) درون سوئدی ( Tve). بایسته بـه یـاد آوری هست که واک های (T،D،Z)  درون گویش های گوناگون آریـایی بـه یکدیگر تبدیل مـی شوند اگر خوانندگان گرامـی آهنگ شمارگان پارسی و ریشـه اوستایی آن را نیک بیـاموزند به منظور نمونـه مـی توانند درون کمتر از یک نیم روز شمارگان زبان ایتالیـایی را بیـاموزند.

    خوانندگان گرامـی اگر بـه یـاد داشته باشند یک مثال درون گزارش های پیشین آوردیم و خواستار آن شدیم کـه این نمونـه را درون یـاد خویش نگاه دارید زیرا درون شناسایی آواهای زبانـهای آریـایی بسیـار بـه شما یـاری خواهد رساند. نگارنده به منظور اینکه درباره شماره (هشت) درون زبانـهای آریـایی گزارش بنویسید بار دیگر این مثال را مـی آورد. واژه عبری (مـیکائیل) درون زبانـهای گوناگون آریـایی بـه گونـه (مایکل، مـیشل، مـیخائیل) گویش مـی شود بـه این معنی کـه واک های ( ک، ش، خ) بـه یک دیگر دگر دیس مـی شوند حتی گاهی زمان ها به منظور آسانی تلفظ از برخی زبانـهای آریـایی افتاده است. با دانستن این جستار بـه واکاوی شماره (هشت) مـی پردازیم. این واژه درون زبان اوستایی (اشتن = ashtan) درون زبان آلمانی و هلندی (acht) درون زبان انگلیسی (eight) درون زبان فرانسوی (huit) درون ایتالیـایی (otto) درون دانمارکی (otte) درون ایسلندی (atta) درون نروژی (atte) همانگونـه کـه گفته شد مـی بینیم واک (ک) درون زبانـهای ایتالیـایی، نروژی، دانمارکی و ایسلندی افتاده است. درون اسپانیـایی (ocho) درون ایرلندی (ocht) درلاتین (octo) جالب هست که بدانید واژه (اکتاو) درون موسیقی و واژه (اکتان) درون شیمـی نیز از همـین ریشـه است. هنوز درون برخی از گویش های بومـی ایران بـه شماره هشت (Oshto = اشت) مـی گویند اکنون خود بجای واک (ش) واک (ک) بگذارید سپس با زبان لاتین هم سنجی کنید و یـا بجای واک (ش) واک (خ) بگذارید و سپس با زبان آلمانی هم سنجی کنید و یـا واک (ش) را حذف کنید سپس با زبان ایتالیـایی و دانمارکی هم سنجی کنید!!!؟؟؟

    اکنون بـه واکاوی واژه (9 = نـه) دردیگر زبانـهای گروه آریـایی مـی پردازیم. این واژه درون زبان انگلیسی (nine) درون اسپانیـایی (nueve) درون ایتالیـایی و پرتقالی (nove) درون ایرلندی (naoi) درون ایسلندی (niu) درون آلبانیـایی (nente) درون آلمانی (neun) درون نروژی و دانمارکی (ni) درون رومانیـایی (noua) درون سوئدی (nio) درون فرانسوی (neuf) درون لاتین (novem) و در هلندی بـه گونـه (negen) گویش مـی شود. این واژه درون زبان پهلوی بـه گونـه (noh و nov) گویش مـی شده است.

    اکنون بـه وا کاوی شماره (Dah =10) مـی پردازیم ودر این باره نیز از کتاب چهار جلدی فرهنگ واژه های اوستایی احسان بهرامـی بـه یـاری استاد فریدون جنیدی و کتاب نامـه پهلوانی دکتر جنیدی کـه در باره آموزش زبان پهلوی (پارسی اشکانی و ساسانی) هست و نیز فرهنگ واژه های زبانـهای گوناگون آریـایی یـاری مـیجوییم. این واژه درون زبان اوستایی (Das = دس) درون کرواسی (Deset) درون ایرلندی (Deich) درون فرانسوی (Dix) درون ایتالیـایی (Dicci= دیچی) درون لاتین (Decem) درون لیتوانی (Desmit) درون اسپانیـایی (Diez) درون پرتقالی (Dez) درون آلمانی (Zehn) درون انگلیسی و ایسلندی (Ten) درون هلندی (Tien) درون نروژی و دانمارکی (Ti) درون سوئدی (Tio) درون رومانیـایی(Zece) گویش مـیشود. اکنون کـه دریـافتیم درون زبان اوستایی (دس =10) هست به آسانی درون خواهیم یـافت چرا (دسی متر = یک دهم متر ) هست و یـا ریشـه واژه (دسی مال = ده دهی = اعشاری) از کجاست و هرگز آن را فراموش نخواهیم کرد. بایسته بـه یـاد آوری هست واک های (D،T،Z) درون زبان های گوناگون آریـایی گویش مـیشوند ولی ریشـه واژه همان هست مانند شماره (2=DO) کـه به گونـه های (Two،Do،Zwei) درون زبان های انگلیسی و پارسی و آلمانی گویش مـی شود. اگر بـه گویش شماره (2) درون زبان های گیلانی و لکی خوب دقت کنید خواهید دید که تا چه اندازه همانند گویش انگلیسی آن است.

    اکنون بـه واکاوی درون باره واژه ناو ( Naw) بـه معنی کشتی مـی پردازیم. این واژه درون زبان پارسی باستان (هخا) بـه گونـه (naviya) ثبت شده است. درون زبان پهلوی نیزبگونـه (nav) ثبت شده هست برای نمونـه واژه ( navtak ) بـه معنی جایی کـه قابل کشتیرانی هست بعنوان صفت به منظور رود دجله آمده است. از این واژه مشتق های فراوانی درون زبان های آریـایی بـه ویژه انگلیسی  ساخته شده است. به منظور نمونـه واژه های

    Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملوان) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته بـه نیروی دریـانی) ازهمـین ریشـه ساخته شده اند. این واژه درون زبان فرانسوی (Navire) درون زبان ایتالیـایی ( Nave) درون زبان لاتین (Navis) درون زبان اسپانیـایی و کاتالانیـایی ( Enviar) درون زبان پرتقالی (Navio) درون زبان رومانیـایی (Nava) گویش مـی شود. اگر بـه یـاد داشته باشید درون گزارش های پیشین گفته شد کـه بختیـاری های گرامـی بر پایـه پژوهش های دانشمندان بزرگ مانند پرفسور اسپایزر و پروفسور مـینورسکی و... از تیره (کاسی) های آریـایی هستند کـه هنوز درون زبان بختیـاری بـه چوب تو خالی (ناو) گفته مـی شود.جالب هست که بدانیم درون زبان سوئدی نیز بـه بخش مـیان تهی و ناوی شکل چرخهای خودرو و کشتی نیز (ناو) مـی گویند و واژه (navigtion = ناوبری) (navtik = فنون دریـا نوردی) (navigable = قابل ناوبری) درون زبان سوئدی بسیـار کاربرد دارد.

    اکنون بـه ریشـه واژه (نام) درون دیگر زبان های آریـایی مـی پردازیم با این امـید کـه پی بـه ارزش پاسداری از زبان پارسی یعنی پیشرفته ترین و زیباترین زبان گروه آریـایی هم از دید دستوری و هم از دید آوایی ببریم.نگارنده منظور خویش را درباره ادعای پیشرفته بودن زبان پارسی را بعد از واکاوی آواهای زبان اوستایی نکیژش (توضیح) خواهد داد. واژه (نام) درون اسپانیـایی (nomber) درون استونیـایی (nimi) درون آلمانی و انگلیسی (name) درون ایتالیـایی و پرتقالی (nome) درون نروژی و دانمارکی (navn) درون فرانسوی و کاتالانیـایی (nom) درون رومانیـایی (nume) درون سوئدی (numn) درون لاتین (nomen)  و در زبان هلندی بگونـه (naam) گویش مـی شود.

    فعل ( پرتن = بردن ) درون زبانـهای آریـایی بسیـار کاربرد دارد مانند واژه های ( دی پرت) ( ترانس پرت = ترا بری درون زبان پارسی دری) ( پاس پرت) ( ری پرت) (پرتال) و... درون زبان پارسی از این فعل واژه ( بردار = حامل = برنده) ساخته شده است. اکنون با هم ببینیم واژه (بار بر) درون زبان عمو زادگان آریـایی ما چگونـه گویش مـی شود!!؟؟ این واژه درون زبان های انگلیسی ، آلمانی، هلندی، دانمارکی، ایرلندی، کاتالانیـایی، کرواسی، ایسلندی، لاتین، نروژی، رومانیـایی و سوئدی بـه گونـه (Porter) و در زبان فرانسوی ( Portier) درون زبان ایتالیـایی (Portiere) درون زبان لیتوانی ( Porteris) درون زبان اسپانیـایی (Portero) و در زبان پرتقالی ( Porteiro) گویش مـی شود. اگر بخواهیم با مصدر (پرتن) اسم فاعل بسازیم (پرتار = portar) خواهد شد کـه در زبان پارسی بـه (bordar بردار) تبدیل شده است.

    بایسته بـه یـاد آوری هست که ریشـه فعل های (Port

    ,Portage) درون زبان انگلیسی (ta bort = بردن) درون زبان سوئدی نیز از همـین ریشـه هست که خود ریشـه درون واژه اوستایی و پارسی باستان (bar = بر = بردن و حمل ) دارد

    فعل ( xrap ) (x = صدای خ درون پارسی = خرپ) درون زبان اوستایی بـه معنی (خزیدن) مـی باشد اکنون بـه واکاوی این واژه درون دیگر زبان های گروه آریـایی یعنی عمو زاده های خویش درون اروپا مـی پردازیم.  این واژه درون زبان انگلیسی، ایرلندی و اسلونیـایی بگونـه (creep) (c = صدای ک درون پارسی) به منظور تبدیل (واک خ بـه واک کاف مثال مـیکائیل و تبدیل آن بـه مـیخائیل را بـه یـاد بیـاورید). این واژه درون نروژی بگونـه (krype) درون زبان سوئدی بگونـه (krypa) گویش مـی شود. درون زبان دانمارکی نیز بعد از تبدیل واک (پ) بـه واک (ب) مانند دگرگونی واژه (پاپک) درون زبان پهلوی (پارسی مـیانـه) بـه (بابک) درون پارسی دری بـه گونـه (krybe) درون آمده هست و گویش مـی شود. همچنین این واژه درون زبان هلندی بـه گونـه (kruipen) گویش مـیشود.

    در زبان اوستایی واژه (ferasha = تازه ) درون واژه ( فرشکرد = تازه دوباره جهان ) بارها آشکارا آمده است. اکنون بـه واکاوی این واژه بـه معنی (تر و تازه و گاهی هنگام ها بـه معنی سرسبزی و طراوت درون معنی مجازی) درون دیگر زبانـهای آریـایی مـی پردازیم. این واژه درون زبان های ایتالیـایی، اسپانیـایی و پرتقالی (fresco) درون زبانـهای انگلیسی، ایرلندی، ایسلندی، لاتین (fresh) درون آلمانی (frisch) درون دانمارکی (frisk) درون رومانیـایی (froaspat) درون سوئدی (farsk) درون فرانسوی (frais) درون کاتالانیـایی (fresc) درون نروژی (fersk) و در هلندی نیز بعد از دگردیسی (تبدیل) واک (f) بـه واک (v) بـه گونـه (vers) و در استونیـایی هم چنین با رویکرد بـه همـین قانون (varske) گویش مـی شود.

    در زبان پارسی واژه (دار) بـه معنی درخت است. و نیز مـی دانیم کـه صدای (o) درون پایـان واژه ها درون زبان پارسی بـه معنی کوچک هست که هنوز درون استان فارس و برخی شـهر های استان خوزستان مانند بهبهان  کار برد فراوان دارد مانند (کاکو). واژه (دارو = دار کوچک) بـه معنی بوته و درختچه بوده هست که چون درون پزشکی از این گیـاهان به منظور درمان بهره مـی بردند آهسته آهسته این واژه به منظور درمان درون دانش پزشکی بـه این معنی بـه کار شد کـه امروزه نیز بـه کار مـی رود. این واژه درون زبان پهلوی (پارسی مـیانـه) بـه گونـه (Darug = دارگ = واک ر با صدای کوتاه o) گویش مـی شده است.این واژه درون زبانـهای کرواسی و کاتالانیـایی ( Droga) درون زبان انگلیسی و هلندی ( Drug) درون زبان فرانسوی (Drogue) درون زبان ایرلندی (Drugai) درون زبان ایتالیـایی و پرتقالی (Droga) و در زبان اسپانیـایی (Drog) گویش مـی شود. بایسته بـه یـاد آوری هست که واژه انگلیسی، دانمارکی، ایسلندی و مالتی (Tree)  و نیز واژه نروژی (tre) بـه معنی درخت از همـین ریشـه (دار= Dar) بعد از تبدیل (DبهT) است.

    در اوستا آمده هست که نخستین پزشک جهان (ثرتیـه = تریتا ) نام داشت اکنون ببینیم واژه درمان شدن درون زبان های آریـایی کـه برداشتی از نام این (استوره = اسطوره) هست چگونـه بکار مـی رود. این واژه درلاتین و انگلیسی (Treat ment) درون فرانسوی (Traite ment) درون ایتالیـایی ( Tratta ment) درون رومانیـایی و پرتقالی (Trata mento) و در اسپانیـایی بـه گونـه ( Tratmiento) گویش مـیشود. درباره واژه های (Medic

    ,Medico ,Physician) نگارنده بـه یـاری خداوند درون آینده نزدیک ریشـه اوستایی این واژه ها را نیز به منظور خوانندگان گرامـی خواهد شکافت که تا خوانندگان گرامـی بـه نیکی دریـابند کـه چگونـه دانش زبان شناسی ثابت مـی کند ریشـه همـه دانش ها مانند پزشکی و ستاره شناسی و ریـاضی و... حتی پیش از مصریـان و مـیان رودانیـان درون ایران است. بـه زودی این جستار درون بزرگترین دانشگاه های جهان توسط پیشرفته ترین پژوهش ها ثابت خواهد شد و جهانیـان درخواهند یـافت چگونـه وام دار نیکان خردمند ما بوده اند و این دروغ بزرگ ایران پیش از آریـایی و پس از آریـایی به منظور همـیشـه از یـادها زدوده خواهد شد. اقوام آریـاییـانی نیستند بـه جز همـین مردمان امروزی ایران کـه هزران سال هست که درون این فلات زدگی مـی کنند.

    در زبان اوستایی بـه جانوران و چارپایـان کوچک (anumay) گفته مـی شده هست این واژه درون زبان های اروپایی بـه گونـه فراگیر بـه همـه جانوران بکار مـی رود بدین سان کـه در زبان های انگلیسی، نروژی و دانمارکی (animal) گویش مـی شود. خوانندگان گرامـی به منظور آگاهی بیشتر مـی توانند از فرهنگ 4 جلدی واژه های اوستایی احسان بهرامـی بـه یـاری فریدون جنیدی انتشارات بلخ و یـا از کتاب واژه نامـه موضوعی زبان های باستانی ایران زیر نظر استاد حسن رضائی باغ بیدی انتشارات فرهنگستان زبان و ادب پارسی بهر بگیرند.

    اکنون بـه بررسی نام برخی جانوران درون زبان های آریـایی مـی پردازیم نام جانور (موش = Moosh) درون زبان پارسی، درون زبان های انگلیسی، پرتقالی، رومانیـایی ( Mouse) درون زبان ایسلندی، سوئدی، دانمارکی و نروژی ( Mus) درون زبان هلندی (Muis) درون زبان آلمانی (Maus) درون زبان ایتالیـایی (Mouse) و در زبان لاتین ( Muris) گویش مـی شود. جالب هست که بدانیم اگر مـی گویند واک (th) را درون زبان انگلیسی حتما مانند واک (ث( خواند علت آن هم ریشـه بودن زبان انگلیسی با زبان اوستایی و پارسی باستان است.

    واژه اوستایی (Kahrepu) بـه معنی خرچنگ مـی باشد اکنون با ریشـه این واژه درون زبان عموزاده های خویش درون سرزمـین های آریـایی دیگر آشنا مـی شویم این واژه درون زبان های انگلیسی، ایسلندی، لاتین، رومانیـایی (Crab) درون فرانسوی (Crabe) درون سوئدی (Krabba) درون زبان های آلمانی، دانمارکی و نروژی (Krabbe) درون لیتوانی (Krabis) و در زبان هلندی (Krab) گویش مـی شود.

    نام جانور (گرگ) درون زبان اوستایی (vehrka) درون پارسی هخا (varka،vrka) درون سکایی باستان (varka) درون زبان پهلوی (vurk،gurg) درون خوارزمـی (wryk) درون سغدی (wyrk) گویش مـی شده است. جالب هست که بدانیم این واژه درون کردی سورانی (verk) و در مازندرانی (verg) گویش مـیشود. جالب هست بدانیم کـه این واژه درون زبان سوئدی (varg)گویش مـی شود کـه بسیـار همانند زبان مازندرانی و کردی آن است. اکنون بـه ریشـه یـابی نام این جانور درون دیگر زبان های آریـایی مـی پردازیم این واژه درون زبان های چک و اسلواکی (VLK) درون انگلیسی، آلمانی، هلندی و استونیـایی (wolf) درون کرواتی (vuk) درلتونیـایی (vilks) درون لهستانی (wilk) درون لیتوانیـایی (vilkas) گویش مـی شود. با نگاه ویژه بـه اینکه درون استوره های اروپایی بـه کوه آتشفشان (گرگ) مـی گفتند اکنون بـه واکاوی نام آتشفشان درون زبانـهای اروپایی مـی پردازیم. جالب هست که بدانیم این استوره درون ایران بگونـه (اژدها) بارها آمده هست نخست یک بیت از سروده های فردوسی درون شرح گرشاسب درون (روم = اروپا بـه معنی کل) را بـه عنوان شاهکار آگاهی فردوسی بـه این موضوع مـی آوریم. (استوره گرگ درون اروپا = استوره اژدها درون ایران و هند = کوه آتشفشان)

    یکی (گرگ) بیند بکردار پیل          تن (اژدها) دارد و زور پیل

     کوه آتشفشان درون آلمانی و اسلونیـایی (vulkan) درون انگلیسی، نروژی، ایتالیـایی، ایسلندی، دانمارکی و سوئدی (vulcano) درون اسپا نیـایی (volkan) درون هلندی و استونیـایی (vulkaan) درون لاتین (vulcanus) درون کرواتی (vulkan) درون رومانیـایی و فرانسوی (volcan) درون لتونیـایی (vulkans) درون لیتوانیـایی (vulkanas) و در پرتقالی (vulcao) گویش مـی شود کـه همگی اینـها ریشـه درون استوره گرگ بـه بعنوان کوه آتشفشان هست که همـه این واژه ها ریشـه درون واژه اوستایی(vehrka = گرگ) دارند.

    اکنون بـه واکاوی نام جانور (سگ آبی) مـی پردازیم این واژه درون زبان اوستایی بـه گونـه (bawray و bawra) و در زبان پهلوی (پارسی مـیانـه) بگونـه های (babrag، boprak، bawrak و bavrag i Abig)( خوانندگان گرامـی به منظور آگاهی بیشتر مـی توانند از کتاب واژه نامـه موضوعی زبان های باستانی ایران، زیر نظر استاد بزگوار، حسن رضایی باغ بیدی بهره بگیرند) (i = صدایره مـیان مضاف و مضاف الیـه درون پارسی مانند درخت سیب). این واژه درون زبان های انگلیسی و ایسلندی (beaver = سگ آبی و پوست سگ آبی) درون اسلواکی (bobor)  درون زبان چکی (bobr) درون اسلونیـایی (bober) درون ایرلندی (bebhar) درون دانمارکی (baever) درون سوئدی (baver) درون لتونیـایی (babrs) درون لیتوانیـایی (bebras) درون نروژی و هلندی (bever) و در آلمانی بگونـه (biber) گویش مـی شود.

    اکنون بـه واکاوی نام (روباه) درون زبان عموزاده های آریـایی خویش درون دیگر کشور ها مـی پردازیم با این امـید کـه پیوند مـیان دوباره همـه آریـایی ها  باز سازی شود و عموزاده های آریـایی ما نیز دوباره سرزمـین ایران، سرزمـین نیـاکان خویش را دوباره بـه یـاد آورند. اگر بـه یـاد داشته باشید درون گزارش های آغازین گفته بودیم کـه واک (ل) درون زبان اوستایی و پارسی باستان هستیمند (موجود) نبوده هست بگونـه ای کـه حتی یک واژه با واک (ل) نـه درون زبان اوستایی و نـه درون زبان پارسی هخاان یـافت نشده هست و بجای آن از واک (ر) درون نوشتار هایشان بکار مـی بردند.مانند واژه سور و حور بـه معنی خورشید کـه در زبان های  گروه لاتین بـه گونـه (سول) درون آمده است. واژه های اوستایی (raopi)،(urupi) بـه معنی روباه هست که از ریشـه (rap) هست که ریشـه فعل (ربودن) پارسی دری نیز از همـین ریشـه است. واژه دیگر اوستایی واژه (as) بـه معنی تندی و شتاب هست نام جانور روباه درون پارسی دری از دو واژه (rob + as = robas = robah) ساخته شده هست و یعنی جانوری کـه به تندی شکار خود را مـیرباید. بـه راستی کـه زبان پارسی چه اندازه زیبا و پر معنی وبا ریشـه های بسیـار کهن چندین هزار ساله است!!!. اکنون بـه دنباله گزارش باز مـیگردیم و نام این جانور را درون زبان هم نژادان دیگر آریـایی خویش واکاوی مـی کنیم.این وازه درون زبان ایتالیـایی (volpe) و در زبان رومانیـایی (vulpe) کـه ریشـه درون واژه (urupi) اوستایی دارند و نیز این واژه درون زبان پرتقالی (rapos) درون استونیـایی (rebane) درون گالیکیـایی (raposo) درون لتونیـایی (lapsa) درون لیتوانیـایی (lape) گویش مـی شود. خوانندگان گرامـی به منظور اینکه ریشـه ایرانی این واژه ها را بهتر دربیـابند هر کجا کـه واک (ل) هست به جای آن واک (ر) بگذارند که تا ریشـه (ربودن) را بـه آسانی و آشکاری هر چه بیشتر درون نام جانور روباه ببینید.

    اکنون بـه واکاوی ریشـه فعل آبیـاری درون زبان گروه آریـایی کـه بزرگترین و گسترده ترین گروه زبان جهان هست و زبان پارسی نیز درون این گروه جای دارد مـی پردازیم تا  و به یـاری دانش زبان شناسی دست برخی از تاریخ نگاران (که بهتر بگوییم دروغ نگاران) اروپایی و غربی را  کـه آریـایی ها را قومـی چران و بی تمدن معرفی د کـه در هزاره دوم پیش از زایش مسیح درون فلات ایران شدند را رو کنیم. و استانش (ثابت) کنیم آریـایی همان مردم بومـی ایران هستند کـه هزاران سال پیش از زایش مسیح درون ایران مـی زیستند کـه خوشبختانـه دانش ژنتیک هم درستی نوشته ها و تاریخ های سنتی ایران را بـه درستی هایسته (تائید) کرده هست و همانگونـه کـه در گزارش های پیشین گفته شد بـه زودی همـه این گفتار ها درون بزرگترین دانشگاه های جهان بـه استواری استانش (ثابت) خواهد شد بـه گونـه ای کـه دیگر دست هیچ دروغ پرداز و بدخواه ایران بـه ما نخواهد رسید. واژه آبیـاری درون زبان اوستایی (Arikhti) بارها آمده هست این واژه درون زبان های انگلیسی و فرانسوی (irrigation) درون ایتالیـایی (irrigazione) درون رومانیـایی (irigare) درپرتقالی (irrigacao) درون لاتین (irrigatio) درون هلندی (irrigatie) درون چکی (irigace) و در زبان اسلواکی نیز بـه گونـه (irigacia) گویش مـی شود. این بدان معنا هست که آریـایـان هزاران سال پیش کشاورزی آبی و هزاران سال پیش از آن بـه کشاورزی دیمـی آگاهی و چیرگی فراوان داشته اند و این گفته های تاریخ نگاران و دروغ پردازان اروپایی هرگز درست نیست و جهانیـان حتما بدانند و بپذیرند کـه در کشاورزی نیز مانند بسیـاری از دانش های دیگر وام دار نیـاکان خردمند پر دانش ما بوده اند. درود ما بر شکوه فرهنگ و تمدن سرزمـین مادریمان ایران همـیشـه جاوید.

    در زبان اوستایی واژه (ravan) بـه معنی دره تنگ آمده هست اکنون بـه واکاوی این واژه درون زبان عموزاده های آریـایی خویش مپردازیم. این وازه درون زبان های انگلیسی، ایرلندی، نروژی و مالتی (ravine) درون زبان های فرانسوی و سوئدی (ravin) درون زبان های پرتقالی و گالیکیـایی کـه هم ارز زبان پرتقالی هست به گونـه (ravina) و در زبان هلندی نیز بگونـه (ravijn) گویش مـی شود.

    واژه (vafra) درون زبان اوستایی بـه معنی برف و بخار آب سرد آمده هست این واژه درون زبان پارسی دری بـه زیباترین و خوش اهنگ ترین حالت خویش بگونـه (Barf =برف) گویش مـیشود این وازه درون زبان عموزاده های آریـایی ما بـه معنی (بخار، مـه، دمـه) بـه کار مـیرود. این واژه درون زبان انگلیسی (vapour) درون اسپانیـایی، کاتالانیـایی، گالیکیـایی و لاتین (vapor) درون فرانسوی (vapeur) درون ایتالیـایی (vapore) درون پرتغالی (vapor) گویش مـیشود جالب هست که بدانیم این واژه درون زبان های هلندی، نروژی و دانمارکی بـه گونـه (damp) درون سوئدی (dimma) و در زبان آلمانی نیز بـه گونـه (dampf) گویش مـیشود کـه به راستی هم ریشـه با واژه (dam = دم) پارسی دری است.به امـید همبستگی دوباره همـه آریـایی ها درون همـه جهان.  

    واژه اوستایی (puiti) بـه معنی پوسیدن و گندیدن هست که ریشـه فعل (پوسیدن) درون زبان پارسی دری از همـین ریشـه است. اکنون بـه واکاوی ریشـه این فعل درون زبان دیگر کشورهای آریـایی مـی پردازیم این واژه درون زبان های انگلیسی، ایرلندی و ایسلندی بـه گونـه (putrefy) درون زبان فرانسوی (putrefier) درون زبان ایتالیـایی (putrefarsi) درون زبان پرتغالی (putrefazer) درون زبان رومانیـایی (potrezeasca) و نیز درون زبان لیتوانیـایی (put) گویش مـی شود.

     در زبان اوستایی واژه (ughra) بـه کار بـه معنی (درنده و وحشی) بـه کار مـی رود این واژه درون دیگر زبان های گروه آریـایی بـه معنی (غول و آدم وحشی ) بـه دین سان بکار مـیرود. این واژه درون زبا نـهای انگلیسی، ایرلندی، فرانسوی، ایسلندی و سوئدی بـه گونـه (ogre) گویش مـی شود و با نگاه ویژه بـه قانون قلب مانند واژه (روژ درون زبان کردی بـه معنی روز = ژور درون زبان فرانسوی) این واژه با رویکرد (توجه) بـه این قانون، درون زبان های ایتالیـایی و پرتقالی بـه گونـه (orgo) گویش مـی شود. واژه دیگری کـه بدان مـی پردازیم واژه روستا بـه معنی جایگاهی به منظور (رستن و روئیدن) هست این واژه درون زبان انگلیسی، ایرلندی و ایسلندی (rostic) درون ایتالیـایی، پرتغالی، اسپانیـایی (rustico) درون نروژی (rustikk) درون سوئدی (rustik) درون دانمارکی (rustikke) درون فرانسوی (rustique) درون آلمانی (rustikal) درون هلندی (rustiek) گویش مـی شود.

    درود ما بر سرزمـین همـیشـه جاوید ایران

    در گزارش های آغازین گفته شد کـه در راه آشنایی بیشتر خوانندگان گرامـی با گروه زبان آریـایی از زبان های بومـی ایران نیز بهره خواهیم گرفت که تا ارزش زبا نـهای بومـی ایران کـه در گروه بزرگ زبان های آریـایی مـی باشند هرچه بیشتر از پیش به منظور ما آشکار و هویدا گردد. درون این گزارش بـه واژه های هم بهر(مشترک) زبان (لری) با زبان انگلیسی و دیگر زبان های آریـایی مـی پردازیم. به منظور این کار از کتاب (پیوند واژه های لری با دیگر واژه های آریـایی انتشارات بلخ نوشته پژوهشگر گرامـی ایرج محرر) و نیزاز روزنامـه صدای ملت استان لرستان تاریخ 14 مرداد 1385 نوشته علی رضا باژدان بهره مـی گیریم.

     واژه (kot kot) درون زبان لری بـه معنی تکه تکه و بریده بریده مـی باشد کـه در زبان انگلیسی بگونـه (cut  cut) گویش مـی شود . واژه (gez) درون زبان لری بـه معنی خیره نگاه و زل زدن مـی باشد این واژه درون انگلیسی و ایرلندی بـه گونـه (gaze) بکار مـی رود. واژه (گریو) درون زبان لری بـه معنی گریستن و غمگین بودن مـی باشد این واژه درون زبان انگلیسی (grieve) کـه به معنی اندوهگین است، گویش مـی شود جالب هست بدانیم این واژه درون زبان اسپانیـایی (agrivo) و در فرانسوی و هلندی (grif) بـه معنی شکایت بکار مـی رود. واژه (لیر) درون زبان لری بـه معنی پناهگاه هست که درون زبان انگلیسی (lair) گویش مـی شود. واژه (آولی آو) درون زبان لری بـه معنی (آمـیخته و درهم) بکار مـی رود این واژه درون زبان انگلیسی (olio) خوانده مـی شود. واژه (پرپیت) درون زبان لری بـه معنی بال بال زدن هست که درون زبان انگلیسی بـه گونـه (pit a pat) بکار مـی رود. واژه (سور) درون لری بـه معنی سفت و سخت مـی باشد. این واژه درون انگلیسی (severe) بکار مـی رود. واژه (شکو) درون زبان لری بـه معنی تکان است. این واژه درون زبان انگلیسی (shake) گویش مـی شود.واژه (کالم) درون لری بـه معنی ستون هست که درون انگلیسی (column) درون ایتالیـایی (colonna) درون پرتغالی (coluna)بکار مـی رود. واژه (گرداله) درون زبان لری بـه معنی گرده و کمر مـی باشد کـه در پارسی هنوز بکار مـی رود. این واژه درون انگلیسی و دیگر زبا نـهای آریـایی بـه معنی کمر و کمر بندر بـه دین سان بکار مـیرود درون انگلیسی و نروژی (girdle) درون سوئدی (gordel) درون هلندی (omgorden) و در آلمانی (gortel) گویش مـیشود.

    در دنباله گزارش پیشین بـه بررسی واژه های بومـی ایران و همانندی آنـها با زبانـهای گروه آریـایی مـی پردازیم واژه (پرچ) درون زبان لری بـه معنی پاک و پاک مـی باشد این واژه درون زبان های انگلیسی، ایرلندی، دانمارکی و فرانسوی (purge) درون ایتالیـایی، پرتغالی، اسپانیـایی و کاتالانیـایی (purga) بـه معنی پاک و پالایش بکار مـی رود. واژه (pel) درون زبان لری و لکی بـه معنی گیسو و مو و در زبان کردی سقز (palka) بـه معنی گیسوی بافته شده مـی باشد. هم چنین این واژه درون زبان فیشوری (paluk) گویش مـی شود. این واژه درون زبان ایتالیـایی (pelo) درون لیتوانیـایی (plaukai) درون رومانیـایی (per) بعد از دگر دیسی (تبدیل) واک (ر) بـه واک (ل) کـه در زبان های آریـایی بسیـار روامند است، گویش مـی شود. واژه (paty) درون گویش های لکی،لری،شوشتری،تفرشی،آشتیـانی،شیرازی و کازرونی بـه معنی تهی و بکار مـیرود. این واژه درون زبان انگلیسی بگونـه (empty) بـه معنی تهی و خالی گویش مـی شود. واژه (روژ) (roj) درون زبان کردی بـه معنی روز مـی باشد. این واژه با رویکرد بـه قانون دگرگونی مانند واژه (ملخ) کـه در زبان ارمنی (مخل) گویش مـی شود، درون زبان فرانسوی بـه گونـه (jour) درآمده است. از این واژه واژه های (ژورنال = روزنامـه، ژورنالیست = روزنامـه نگار و آباژور = روشنایی افکن و...) درون زبان فرانسوی ساخته شده است. این واژه درون زبان ایتالیـایی بعد از دگردیسی واک (j) بـه واک (g) بـه گونـه (giorno)=(جورنو) گویش مـی شود.شاید نام خانوادگی (ویسی) را درون مـیان خوزستانی ها و بختیـاری ها شنیده باشین. این واژه برگرفته از واژه (vis) اوستایی بـه معنی روستا و دهکده است، ساخته شده است. نام روستاهایی مانند ویس آباد درون مراغه،ویستان درون زنجان،ویس رود درون فومن،ویسمان درون ساوه ویسمـه درون سنندج نیز ریشـه درون همـین واژه اوستایی دارند. این واژه درون زبان  بلاروسی (viska) درون لهستانی (wies) درون روسی کهن و زبان چکی و اسلواکیـایی (ves) بـه معنی روستا بکار مـی رود.همچنین درون زبان چکی واژه (vesnici) بـه معنی کد خدا گویش مـی شود.امـید هست که با این نمونـه ها گستردگی گروه زبان های آریـایی به منظور خوانندگاه هرچه بیشتر از پیش آشکارتر گردیده باشد.

    واژه هایی کـه در زبا نـهای بومـی ایران بـه آسانی از آنـها مـی گذریم مـی توانند درون دانش زبان شناسی بـه ما یـاری بسیـار شایـانی برسانند. به منظور روشن تر شدن این جستار (موضوع) نگارنده با بهره گیری از کتاب های پژوهندگان سخت کوش ایرانی و واژه نامـه های (دیکشنری های) زبان های گوناگون، یک نمونـه خواندی و جالب را به منظور خوانندگان گرامـی مـی آورد. درون استان لرستان بازی بـه نام (kuri-girdela) بـه معنی (خمـیدگی گرد مانند) انجام مـی شود کـه واژه (kuri) درون زبان  لری بـه معنی خمـیدگی بکار مـی رود. این واژه درون زبان کردی مـهابادی بـه گونـه (kevr) گویش مـی شود.پیش از اینکه بـه واکاوی این وازه درون دیگر زبان های گروه آریـایی بپردازیم بایسته بـه یـاد آوری هست که واک (و) درون زبانـهای آریـایی مـی تواند بـه واک (ب) دگر دیس شود مانند واژه (وزرگ = بزرگ( .واژه های خمـیدگی و خم درون زبان های انگلیسی و هلندی (curve) درون فرانسوی (courbe) درون کاتالانیـایی (corba) درون ایتالیـایی، لاتین، پرتغالی، اسپانیـایی، گالیکیـایی (curva) درون آلمانی و دانمارکی (kurve) درون سوئدی (kurva) درون نروژی (kurven) درون رومانیـایی (curba) درون آلبانیـایی (kurbe) درون چک واسلواکیـایی (krivka) درون کرواتی (kriva) درون ایرلندی (caur) درون لیتوانیـایی (kreive) درون باسکی (kurba) درون اکراینی، بلغاری و صربستانی (kreva) درون لهستانی (krzyva) گویش مـی شود. واژه آغازین (eve) درون زبان اوستایی بـه معنی غروب است. این واژه درون زبان پهلوی (ایوارک) درون زبان لری و کرمانشاهی (ایواره) درون کردی مـهابادی (اواره) گویش مـی شود. واژه انگلیسی (evening) بـه معنی غروب خورشید نیز از همـین ریشـه است.

    همانگونـه کـه مـی بینیم با خود باوری کـه در مـیان پژوهندگان ایرانی هستی یـافته دریچه ای نو بـه سوی باز شناخت زبان و فرهنگ ایرانی کـه سرچشمـه فرهنگی جهان بوده است، گشوده شده است. همانگونـه کـه در گذشته نیز گفته شد امروزه با این خود باوری، دسته بندی دروغین تاریخ ایران توسط اروپاییـان بـه پیش از آریـایی و پس از آریـایی مـی رود کـه به دست فراموشی سپرده شود زیرا مردم آریـایی همان مردم بومـی ایران هستند کـه هزاران سال هست در فلات ایران زندگی مـی کنند و از ایران بـه دیگر جای های جهان کوچ کرده اند و امروزه واژه های همبهر آنـها حتی که تا نزدیکی قطب شمال (سوئد) یـافت مـیشود.

    اکنون بـه واکاوی یک واژه بومـی دیگر و همانندی آن با دیگر زبان های گروه آریـایی مـی پردازیم. واژه (beliz) درون زبان لکی بـه معنی زبانـه آتش مـی باشد واژه هم ارز آن درون زبان کردی سنندجی (belisa) مـی باشد. بـه گمان بسیـار درون زبان پارسی نیز که تا کنون واژه (جلیز و ویلیز و یـا جلیز و بیلیز) را شنیده اید کـه هم ریشـه با این واژه های بومـی است. درون زبان پهلوی نیز فعل (brazitan) بـه معنی درخشیدن بکار مـی رفته است. این واژه درون زبان انگلیسی ،نروژی و ایرلندی بگونـه (blaze) بـه معنی فروغ و درخشندگی و همچنین شعله آتش گویش مـی شود. این واژه درون دانمارکی(blis) درون هلندی (bles) درون آلمانی (blesse) درون سوئدی (blas) درون کرواتی (bljesak) و در لهستانی (blyszcec) بکار مـیرود. واژه بسیـار جالبی کـه به آن مـی پردازیم واژه (دوقلو) مـی باشد. نخست این واژه را درون زبان های بومـی ایران بررسی مـی کنیم که تا برای خوانندگان روشن گردد چرا ما ادعا مـی کنیم آریـایی ها از ایران بـه دیگر کشورها کوچ کرده اند و این داستان ساختگی و دروغین ایران پیش از آریـایی و پس از آریـایی دیگر هرگز پذیرفتنی نیست و دانش های گوناگون مانند استوره شناسی، آب و هوای باستانی شناسی، زبان شناسی و در پایـان دانش ژنتیک درستی تاریخ سنتی ایران را استانش (ثابت) مـی کند. واژه (دوقلو) درون زبان دری یزد و کرمان و بردسیر (jomoli) درون فین بندر عباس (jamul) درون چگینی و بوشـهری (gamuli) درون بویر احمدی (jemelu) و نیز درون زبانـهای قاینی،راوری و کاشمری بگونـه (jemal) گویش مـی شود. این واژه درون زبانـهای گوناگون عموزاده های آریـایی ما این گونـه بکار مـی رود. درون انگلیسی(geminate) درون ایتالیـایی (gemello) درون رومانیـایی (geaman) درون اسپانیـایی (gemelo) درون پرتغالی (gemeo) گویش مـی شود. نکته درخور نگرش اینکه واژه )دوربین شکاری دوقلو( درون زبان فرانسوی(jumelles) خوانده مـی شود. خود واژه (دوقلو( درون زبان فرانسوی (double) درون چکی و اسلواکیـایی (dvojche) درون لتونیـایی (dvinu) درون لیتوانیـایی (dvynys) ودر ایرلندی، ایسلندی و دانمارکی بعد از دگر دیسی واک (d) بـه واک (t) (twin) گویش مـی شود کـه آشکارا ریشـه درون واژه (do) درون زبان پارسی هخا و پهلوی و پارسی دری دارند.

    با آرزوی همبستگی دوباره همـه آریـاییـان درون سرتاسر جهان

    اکنون به منظور واکاوی چند واژه دیگر از کتاب (واژگان پارسی درون زبان های اروپایی نوشته سرکار بانو دکتر منیره احمد سلطانی چاپ 1372) و هم چنین واژه نامـه های (دیکشنری های) گوناگون بهره مـی گیریم. واژه )انگبین( درون زبان پارسی بـه معنی عسل هست که درون سروده های چکامـه سرایـان (شاعران) بزرگی مانند فردوسی بزرگوار و سعدی و.... بارها آمده است. این واژه درون زبان انگلیسی (honey) درون آلمانی (honig) درون سوئدی (honung) درون نروژی و دانمارکی (honning) درون ایسلندی (hunang) و نیز درون زبان هلندی بگونـه (honing) گویش مـی گردد. بایسته بـه یـاد آوری هست واک (ا) مـی تواند بـه واک (ه) دگردیس (تبدیل) گردد. مانند واژه های (است و هست) خواننده گان گرامـی مـی توانند به منظور اینکه آسان تر همانندی این واژه ها را دریـابند بجای (انگبین) درون ویرمان (حافظه) خویش (هنگبین) را بکار بگیرند. واژه (groh) بـه همـین معنی امروزین (گروه) درون زبان پهلوی کهن و پهلوی نوین (اشکانی و ساسانی) بارها بکار رفته و از آنجا بـه همـین سان درون زبان پارسی دری گردیده است. این واژه درون زبان انگلیسی، ایسلندی، دانمارکی و لاتین (group) درون ایرلندی (grupa) درون ایتالیـایی (gruppo) درون آلمانی (gruppe) درون هلندی (groep) درون فرانسوی (groupe) درون نروژی (gruppe) درون سوئدی (grupp) درون پرتغالی و اسپانیـایی (grupo) درون رومانیـایی کاتالانیـایی (grup) درون بلاروسی، بلغارستانی، اکراینی، صربستانی، کرواتی و لتونیـایی (grupa) درون لیتوانیـایی (grupe) گویش مـی شود.

    واژه (پوک) درون زبان پارسی بـه معنی چیز مـیان تهی مـی باشد. این واژه کاربردهای فراوانی درون گروه زبان های آریـایی دارد کـه نگارنده با بهره گیری از کتاب واژه های ایرانی درون زبان سوئدی نوشته استاد محمد حسین آذران استاد دانشگاه سوئد و همچنین از دیگر واژه نامـه ها به منظور خواننده گان گرامـی 1 نمونـه آن را مـی آورد. این واژه بـه معنی طبل بـه چرایی (دلیل) مـیان تهی بودن آن، درون زبان سوئدی بگونـه (pukor) درون آلمانی (pauke) درون هلندی (pauken) درون نروژی (pauker) بکار مـی رود.

    درود بر ایران همـیشـه جاوید از سمرکنت و خوارزم که تا کردستان بزرگ

    به دیگران بفرستید

    دیدگاه ها درون بارۀ این نوشتهمن بلوچم 16.05.2018 - 12:08
      البته شما با علاقه افراطی راه تعصب کور را درون پیش گرفته اید کـه خود تعصب تاریکی هست و عالم را از دست یـابی بـه ددانش و روشنایی دور مـی کند زبان پهلوی همانطور کـه از نامش گرفته شده هست از پارتی گرفته شده هست .ضمنا ما بلوچا پهلوی صحبت مـی کنیم با همان زبان باستان اگر باور ندارید بـه زاهدان بیـاید .ما بلوچ ها هیچ زمان واک و را بـه ب تبدیل نکردیم

    ارمان 08.05.2017 - 15:17
     نام شاعر ایران توران رودکی ۱ فرخی سیستانی ۱۶ ۱ ابوسعید ابوالخیر ۱ فردوسی ۸۰۰ + ۱۵۰ + اسدی طوسی ۵۱ ۵ مسعود سعد سلمان ۲۳ ۲ منوچهری دامغانی ۵ ۳ فخرالدین گرگانی 15 10 ناصرخسرو ۱ ۱ سنایی ۱۱ ۱ مـهستی گنجوی انوری ۱۳ ۳ خاقانی ۲ ۱ نظامـی گنجوی ۳۷ ۲ امـیرخسرو دهلوی ۲ ۷ سعدی ۱ ۱ مولوی ۱ ۱ حافظ ۶ عبید زاکانی ۱ ۱ محتشم کاشانی ۱۲ ۹ صائب تبریزی ۱۰ ۷ اقبال لاهوری ۱۹ ۴ شمارش واژه‌های مـهم هویت زبانی و فرهنگی درون ادبیـات شاعران ایرانزمـین این فهرست قابل گسترش مـی‌باشد. برگرفته شده از نامـهاى ايران؛

    کامبیز 09.03.2017 - 18:34
     با سلام و درود .پهناوری دانسته ها و دانش شما پیرامون واژگان آریـائی مایـه خشنودی و حیرت هست .از مقاله شما بهره بردیم و نظرات خوانندگان را هم دیدیم . بـه امـید خدا درون ویرایش های پسین این مقاله و گزارشـها. افزایش پیدا مـیکنند .اگر درون توان شما هست .سری بـه مناطق لک نشین روستائی و دور افتاده بزنید .حتما واژگان جالبی پیدا مـیکنید. مثلا روستاهای کلاردشت یـا غرب لرستان همچنین روستاهای اورامانات ذخیره جالبی از واژگان دارند

    سعيد كريمي 29.11.2016 - 07:39
      با درود فراوان خدمت همـه دوستان 1)آقاي لك درباره واژه هوش بـه معني خانـه اگر درست متن خوانده بوديد مي ديديد كه منبع اش را آورده ام اگر شما شكايتي داريد بـه نويسنده كتاب نامـه بنويسيد و مراتب آزده خاطري خويش را بـه ايشان رسما اعلام كنيد 2)لحن بي ادبانـه شما درباره جا زدن واژه هاي لكي بجاي زبان لري اوج نا آگاهي شما را مي رساند. اگر نام مقاله را درست مي خوانديد مي ديديد كه منظور من از نوشتن اين مقاله نشان گستردگي اين ريشـه ها درون زبان هاي آريايي است. 3) با توجه بـه توضيح داده شده زبان لكي كجاي اين دريايي بي كران هست كه جا زدن واژه هاي آن بجاي زبان لكي سودي براي كشور داشته باشد!؟ بـه راستي جاي تاسف داره 4)آرمان من براي نوشتن اين مقاله بسيار بزرگ تر از اين افكار كوته بينانـه شما است. آرمان اين مقاله نشان شكوه، گستردگي و يكپارچگي همـه مردم درون گستره زباني آريايي (هند و اروپايي) است. بـه ويژه درون سه كشور پارسي زبان

    لک 27.10.2016 - 09:31
      سلام متاسفانـه این اقا فقط نوشته لری درون حالیکه لغات لکی رو بـه نام لری جا زده !! گرداله درون لری معنای کمر نداره و اصلا همچین چیزی درون لوری موجود نیست تنـها درون لکی و کلهوری و کرمانجی و سورانی یـافت مـیشـه بـه معنای کلیـه است. واژه کوت کوت هم همچنین این یـه لغت لکیـه کـه در زبانـهای کلهوری و... هم موجوه بـه معنای تکه تکه ! کورت هم معنای کوتاه داره درون زبانـهای ذکر شده کـه در تمام زبانـهای هندواروپایی بـه صورت کورت /کورتو / و... تلفظ مـیشـه درون زبانـهای لکی /کلهوری /سورانی و... به منظور پوسیدن از واژه پیوترکا استفاده مـیشـه یـه ایراد دیگه کـه دوباره مـیشـه از نویسنده ای هست تنـها خواسته لری رو زبان نشان اما تنـها لرهای نزدیک بـه لکها از واژه پرچ استفاده مـیکنن و هیچگاه ما تنـهایی از پرچ استفاده نمـیکنیم . به منظور حیـاط هم لکها و کلهورها از واژه هوسار Hosar استفاده مـیکنیم من که تا حالا نشنیدم بعضی از این لغات توسط لرها استفاده بشـه

    لک 27.10.2016 - 10:12
      این فعل درون زبان های فرانسوی و لاتین بگونـه (Est) درون زبان رومانیـایی (Este) درون زبان آلمانی (Ist) درون زبان انگلیسی و هلندی (Is) درون زبان اسپانیـایی و کاتالانیـایی (Es) درون زبان پرتقالی و ایتالیـایی مانند مثالی کـه در زبان پارسی آوردیم بگونـه (e) و در زبان نروژی، ایسلندی و دانمارکی نیز همچنین بگونـه (er) گویش مـیشود. جالب هست که بدانیم هنوز لران گرامـی زمانی کـه مـیخواهند مثلا بگویند اینجا آب هست مـی گویند ( ایجا او هیسا) اکنون خود واژه (هیسا) لری را با (Ist) آلمانی و (Is) انگلیسی و هلندی همسنجی (مقایسه) کنید!؟ ============================ بـه نظرم اگر بـه جای ایجا او هیسا معادل فارسیش رو مـیگذاشتین بهتر بود اینجا آب هستا یـا لکی این واژه رو قرار بدید کـه خیلی بـه زبانـهای دیگه هندواروپایی نزدیکه : here(ere) av has ( ایره آو هس ) درون لکی و کلهوری و کرمانجی وسورانی به منظور اینجا از ایره (here/ere) استفاده مـیشـه بعضی از کرمانجها به منظور گربه از واژه کتک /Kotek استفاده مـیکنن کـه خیلی شبیـه بـه cat هست لکها و کلهورها به منظور زمـین از واژه اردا استفاده مـیکنیم کـه در کرمانجی و سورانی بـه صورت Erd هست شباهت زیـادی بـه erd آلمانی و earth داره درون زبان لکی و سورانی به منظور عسل از هنگوین (Hengvin) استفاده مـیشـه و در زبان کرمانجی Hengin آقای کریمـی شما لر هستید؟

    وحید 06.10.2016 - 03:23
      من بـه دنبال ریشـه واژه‌ی clone انگلیسی یـا clonos یونانی درون زبان سنسکریت یـا اوستایی هستم. چون این واژه همان واژه‌ای هست که ما هم‌اکنون درون ترکیب دوقلو - سه قلو بکار مـی‌بریم. یعنی ما two clone - three clone یـا دو‌همانند و سه‌همانند را بکار مـی‌بریم و به پیروی از اشتباه دهخدا درون بیگانـه دانستن این واژه از بررسی آن غافل شده ایم.

    فرست فرمند 17.04.2016 - 08:55
      درود بر همدل و هم اندیش من درون سرزمـین آئیریـانا (آریـا افغانستان امروز) من یک لر بختیـاری هستم ، کـه به گمان من بختیـاری فرگشتی از واژه Panthialai یکی از هفت قوم همبند کوروش بزرگ مـی باشد. این واژه رای من درون پیش از یورش اعراب پهخیوری بوده کـه هردورد تاریخ نویس یونانی به منظور تبدیل خ از ث یـا th کمک گرفته هست . امـیدوارم بتوانیم با همکاری هم ایرانشـهر نوینی برپا نماییم . سپاس فرایزدی سایـه پوش شما باشد.

    سلگی فرزند ایران 05.02.2016 - 17:56
      درود. درود بر شما دوست گرامـی، سپاسگزارم از نوشته ی با ارزش تون ای کاش حاکمان کنونی ایران به منظور زبان پارسی و فرهنگ اصیلمان ارزش قائل بودند.لهجه های محلی مانند لری، لکی، کردی و....که همگی بر گرفته از پارسی مـیانـه هستند درون حال فراموشیند بـه گونـه ای کـه مردم بـه فرزندان خود لهجه ی فارسی تهرانی را نشان مـیدهند. زیرا حاکمان عرب پرست رژیم جمـهوری اسلامـی متنفر از فرهنگ های اصیل ایرانی هستند و باعث این فاجعه ی فرهنگی شده.

    وارک 05.02.2016 - 04:00
      هرگز توی هیچ وبلاگی نظری ننوشتم ولی این مطلب بحدی جالب بود لازم دونستم تشکری ویژه از زحماتتون م امام حسن صباح فرمود که تا مردم ایران زمـین از گذشته خود خبردار نکنید شکوه گذشته باز نمـی گردد

    دوریس 28.09.2015 - 11:47
     تشکر ازشما واقعا لذت بردم از این سخنان شیوا درود بـه شما درود بهشما درود بـه شما من تمام این مطالب را بااجازه شما کپی مـی کنم ارزش والایی دارد با این سن کم این همـه توانا و برنا و دانا نسبت بـه کشور و مام خود درود ازطرف خودم و تما م ایرانی اریـایی پارسی گوی شکر قند پارسی

    کرایی 10.08.2015 - 05:07
      با درود و سپاس فراوان بسیـار استفاده کرده و خوشحالم کـه در جوانی این کار سترگ را دنبال مـیکنی . درون زبان بختیـاری واژه های بسیـاری هست که همانند آنـها را درون شاهنامـه یـا زبان انگلیسی مـیبینیم و در زبان امروز فارسی استفاده نمشیود یـا کمتر استفاده مـی شود . دون با ضم درون و بر وزن دودل درون زبان بختیـاری همان دون down انگلیسی هست که درون فارسی همان دون بـه معنی پست و پایین هست . ویر درون بختیـاری بـه معنی یـاد و خاطر هست که درشاه نامـه آمده ( بپرسید نامش ز فرخ هجیر -- بگفتا کـه نامش ندارم بـه ویر ) . بلازه بهر ب و ز بـه معنی شراره و اشتعال آتش هست که بـه همـین شکل درون انگلیسی آمده هست راک درون بختیـاری بـه معنی صخره درون انگلیسی هم آمده آستون بـه معنی رگه های سنگی درون کوهستان نیز درون انگلیسی آمده و بسیـاری دیگر واژه هایی کـه هنوز درون بختیـاری استفاده مـیشود و در فارسی امروزی نمـی شود .

    نگین 01.05.2015 - 08:36
      سپاس و درود بر شما ، عالی بود جناب مـهندس

    چنگیز 21.04.2015 - 14:59
      با درود وخسته نباشی استاد بد نیست از زبان باستانی لکی کـه ریشـه ای از زمان پیدایش انسان دارد هم سخن بـه زبان مـیاوردید

    ارتمن 27.01.2015 - 23:24
      درود بر شما و سپاس از تلاشـها و پژوهشـهای نیکتان ، تندرست و پیروز باشید.

    زهرا جوان 30.12.2014 - 17:38
     سپاس بیکران،عالی بود

    فرزاد از آلمان 23.11.2014 - 17:21
     با درود و سپاس از تلاش شما و آرزوی گسترش هر چه بیش تر و به بار نشستن کوشش شما، پیشنـهاد مـی کنم با نشر "جوانـه توس" درون تهران مقابل دانشگاه تهران تماس برقرار کنید و از دانش فرنشین آن و آنچه که تا امروز بـه چاپ رسانده اند، درون بهتر کار سترگ خود بهره برید.

    سعید کریمـی 24.10.2014 - 15:49
      با درود فراوان 1)از مـهری کـه خوانندگان گرامـی بـه بنده دارند بسیـار سپاس گزارم 2)از بنده پرسش شده هست که چرا کار تازه ای رونمایی (ارائه) نمـی کنم. درون پاسخ ایشان حتما بگویم هم اکنون نزدیک بـه 4 سال هست که بـه پژوهش درباره زبان های آریـایی مـی پردازم و نـه تنـها هرگز خدمت بـه فرهنگ و ادب ایران را فراموش نکردم کـه سرگرم گرد آوری بزرگ ترین فرهنگ واژه های آریـایی جهان هستم کـه کمـینـه 3 سال دیگر نیز کار دارد. 3) همانگونـه کـه گفتم آرمان بنده و مـیلیون ها ایرانی ایران دوست دیگر همبستگی دوباره ایران بزرگ از خوارزم، سمر کنت،کنت هار،ارشک آباد، دوشنبه بلخ که تا کردستان بزرگ (کوبانی) هست که بی گمان این آرزو سرانجام بـه بار خواهد نشست.هرگز نباید فراموش کنیم کـه ما کمـینـه بر پایـه دانش ژنتیک 10500 سال هست که باشندگان این سرزمـین زر خیز هستیم. 4) ارزشمند ترین نیـاز امروز ما شناخت ما از فرهنگ و ادب یکدیگر هست 5) هر کدام از ما بخشی از فرهنگ شکوهمند آریـایی ایران بزرگ را داریم و باید از آن پاسداری کنیم. پاینده ایران بزرگ از سمرکنت و خوارزم که تا کردستان بزرگ

    نگين 20.10.2014 - 03:52
      خيلي عالي بود

    شـهاب 17.10.2014 - 17:02
     درود بر شما دوست گرامـی. مـیخواستم بگم کـه خیلی وقته پستی نگزاشتین و ما بی صبرانـه منتظر اطلاعات سودمند و ارزشمند شما هستیم.

    فرامرز عباسی 01.10.2014 - 19:31
      درود و دو سد بدرود بر روان وتنت کـه با این گفتار وسخنان زیبایت دل و جان ما را شاد کردی امـیدوارم کارتو دنبال بگیری و با سخنان دیگرت انگیزه و شوری تازه بـه ما بدهی بسیـار سپاس گزارم ازت

    پیروز 21.09.2014 - 18:02
     کانال از ریشـه "کندال" گودال کنده شده مـی باشد.

    مـینا آرین 06.08.2014 - 21:30
      مثل اینکه خوانندگان این مطالب بیشتر مرد هستند ..........جالبه1 ممنون از مطالبتون بارشته من مرتبطه

    پژمان 16.07.2014 - 07:28
     دوست گرامـی خواستم بگم کـه واژه ی "محور" کـه گفتید عربی نیست. واژه ایست پارسی پهلوی و اصل آن بـه گونـه ی "مـهور" یـا "مـیخور" مـیباشد مانند "سدا" کـه در عربی "صدا" شده است.یـا "اروس" و ... ما این واژه ها رو درون گفتار درست بکار مـیبریم ولی درون نوشتار اشتباه مـینویسیم.

    محسن 06.06.2014 - 22:10
     آقا خيلي خوبي شما ... ده که تا عين شما ايران داشته باشـه براي كل ايران كافيه ... خسته نباشي ....

    ايرونی 30.05.2014 - 14:42
     سلام مثلاً واژه ی کپ بـه معنی روی چيزی هست. از آن واژه های کفش، کپک، کفاش، کپه و کف را ساخته اند. درون مورد اقوام هند و اروپايی مطالعات ژنتيکی نشان مـی دهد اين اقوام درون آسيای ميانـه زندگی مـی د چون کروموزوم پدری جهش نيافته ی R1 صرفاً درون آسيای ميانـه يافته مـی شود. گويا يک کوچ از آسيای ميانـه بـه خاورميانـه داشتيم کـه از آن جا بـه اروپای غربی و حتی جنوب آفريقا رفته هست و مربوط بـه زمان های خيلی دور بوده. يک کوچ هم از آسيای ميانـه بـه اروپای شرقی داشتيم کـه بعداً مجدداً بـه سمت آسيا سرازير شده و دولت های هند و ايران را ساخته. فرهنگ ايرانی ساخته ی موج اخير هست. درون جواب آقای صادقی هم بگويم هيچ اثری از ترکان باستانی باقی نمانده و مشخص نيست حتی گوک تورک ها غزها غزنويان و سلجوقيان بـه چه زبانی حرف مـی زدند. قديمـی ترين اثر ترکی مربوط بـه اواخر دوره ی تيموری هست يعنی کتاب محاکمـه ی دو لغت از اميرعليشير نوايی. ارتباط ترکان باستانی با ترکان دوره ی اسلامـی با دوره ی فعلی بـه قدری مبهم هست کـه واژه ی ترکمان را به منظور آن بـه کار مـی اند نظير سرخ پوستان کـه ايشان را هندی خواندند. نظريات اخير دانشمندان غربی(مقالات آقای دکتر عزير آريانفر را بخوانيد) نشان مـی دهد کـه ريشـه ی ترکان درون امپراتوری خيونگو يا هانونو هست و با اقوام آريايی از يک ريشـه هستند. زبان ترکی هم برخلاف نظر زبان شناسان قبلی يک زبان مشابه هند و اروپايی هست. ريشـه ی هر دو زبان را اصطلاحاً بورئالی مـی نامند.

    اردشــيــر خـــســــرو كوروشــــي 25.05.2014 - 14:06
      درود باسپاس فراوان بـه وبلاگ ما هم سربزنيد : http://samanipoorm.blogfa.com از هند که تا اروپا = سرزمين فارســـهـــا

    محمود 28.04.2014 - 14:33
     اقای کریمـی درود و سپاس بیکران بابت تحقیق و نوشته پربارتان. خواهش مـی کنم فریب افرادی مانند صادقی نامـی کـه از شما مثلا خواسته جایگاه زبان ترکی یـا هرچی مانند آن را بگویید، نخورید. این جور پرسش ها فقط یک نیرنگ هست و شما هرجور جوابی کـه بدهید آنـها مـی گردند و یک جمله کلمـه یـا حرفی پیدا مـی کنند و با هیـاهو زیـاد برچسب توهین بـه آن مـی زنند و سپس همـین را بهانـه که تا شما و دوستانتان را بـه شیوه های گوناگون آزار و اذیت کنند روحی و جسمـی و هم چنین تارنمای خراسان زمـین را تخطيه کنند

    شـهاب 25.04.2014 - 18:38
     مـهندس جان اگر اشکالی نداره. من مـیخواستم از مطالب سایتتون درون دیگر سایتها با نام بردن از لینک شما بهره ببرم.

    مـهدی 25.04.2014 - 12:30
      بسیـار عالی بودواقعا ازشما تشکرمـیکنم

    سعید کریمـی 19.03.2014 - 11:24
      با درود فراوان سرور گرامـی واژه (تراکنش) بی گمان پارسی ناب است. پیشوند (ترا) درون زبان پارسی ریشـه همبهر آریـایی هست که درون زبان های اروپایی (ترانس) گویش مـیشود درست مانند واژه (ترانسپورت = ترابرد) کـه از دو ریشـه آریـایی (ترا، برد) درون زبان پارسی و دو ریشـه همبهر (ترانس، پورت) درون زبان های اروپایی ساخته شده اند. واژه (اکشن) اروپایی نیز هم ریشـه با واژه (کنش) پارسی است. بر این پایـه (تراکنش = ترانس اکشن) هست و همانندی آن به منظور آن هست که هر دو ریشـه آریـایی دارند پاینده ایران

    محسن 16.03.2014 - 17:10
      مرسی . لر و گویش لری اصیل ترین درون ایران هست اصل زبان فارسی

    شـهاب 16.03.2014 - 11:05
     درود برشما استاد. پرسشم این بود کـه آیـا واژه ی تراکنش کـه تازی آن (معاملات) مـیشود ریشـه ی پارسی دارد؟ چون این واژه بـه انگلیسی (Transactions) معنی مـیدهد. کـه خیلی بـه تراکنش نزدیک هست از دیدگاه آوایی..آیـاریشـه ی آن پارسیست؟ یـا ریشـه ی اروپایی دارد؟

    پژمان 06.03.2014 - 20:47
      آفرین و درود بر شما

    شـهاب 05.03.2014 - 09:01
     واژه ی اسپانیش (joven)به معنای جوان از واژه ی (جوان) پارسی گرفته شده و همچنین یکی از نامـهای آریـایی (مونا) مـیباشد کـه هم درون ایران کاربرد دارد هم درون آلمان و اسکاندیناوی (mona) بسیـار بیشتر از ایران.

    شـهاب 03.03.2014 - 20:24
     با درود ببخشید من یک پیـام بـه یـاهوتون فرستادم پاسخم رو بدید

    سعید کریمـی 28.02.2014 - 17:00
      با درود فراوان بـه پیشگاه همـه خوانندگان گرامـی 1) آقا نادر از یـاد آوری بـه هنگام شما درباره دکتر سید محمد علی سجادیـه بسیـار سپاس گزارم 2) آقا حمـید سخن شما کاملا درست هست زبان بلوچی واژه های بسیـار ناب آریـایی داره کـه حتی درون زبان سومری هم رفته است. برخی پژوهش گران بر این باورند کـه واژه بلوچ برگرفته از واژه (بلاش = نام شاهان اشکانی) گرفته شده هست که این رو شما حتما پژوهش کنین 3) ما سرگرم گردآوری بزرگترین فرهنگ واژه های آریـایی جهان هستیم کـه کمـینـه 2 که تا 3 سال دیگر کار پژوهشی نیـاز دارد 4) درون این فرهنگ نامـه حتی از زبان های روستا های ایران نیز یـاری گرفته ایم 5) جای کوچک ترین دودلی نیست کـه آریـایی ها هزاران هزار سال هست که درون آسیـایی مـیانـه و فلات ایران زندگی مـی کنند و این دروغ ایران پیش از آریـایی را به منظور همـیشـه بـه زباله دان تاریخ خواهیم انداخت 6) ما رد واژه ها با ریشـه آریـایی را درون زبان های سومری،اکدی،آشوری،هوریـانی،اورارتو و.... یـافته ایم کـه فرنشین دانشگاه شیکاگو هم توانایی بعد زدن آن را ندارد 7) بـه ما استوار باشید و هر فرهنگ واژه نامـه آریـایی کـه دارین حتی از دور افتاده ترین روستا ها به منظور ما ایمـیل کنین بـه زودی خواهید دید کـه چگونـه ارتش کورش بزرگ سوار بر گردونـه دانش و فرهنگ درون ایران دوباره ساخته خواهد شد 8)ایران افغانستان تاجیکستان کردستان بزرگ و بلوچستان و.... همـه سرزمـین یکپارچه ای هستن و این مرز های سیـاسی دروغین نباید مـیان فرهنگ و زبان این کشور ها جدایی بیـافکند 9)این مقاله یکسدم کتابی کـه سرگرم گردآوری آن هستیم هم نیست 10)بی گمان بزرگترین فرهنگ واژه های آریـایی ساختار گرفته از زبان های ( انگلیسی ، آلمانی، نروژی، سوئدی، دانمارکی، ایسلندی، ایرلندی، ولزی، فرانسوی، اسپانیـایی، ایتالیـایی، پرتقالی، روسی، بلاروسی، اکراینی، چکی، اسلواکیـایی، لهستانی، لتونیـایی، لیتوانیـایی با اوستایی، سنسکریت، پارسی باستان، پهلوی، پارسی دری، کردی، لری، بختیـاری، لکی، دلیجانی، سنگسری، یغنابی، یزغلامـی، پامـیری، استی، ارمنی، شغنی، سریکلی، سنگسری، دامغانی، سیستانی، بلوچی، پشتو، گجراتی، تالشی، گیلانی، مازندرانی، کرمانجی، زازا، هرزنی و.....) بـه یـاری خداوند درون ایران بـه چاپ خواهد رسید saeed_karimipersian@yahoo.com پاینده ایران جاوید

    shahab 23.02.2014 - 20:04
     نمـیدونم با چه زبونی از شما به منظور این سایت سپاس گزاری کنم این خیلی خوبه کـه واژه ها رو پارسی نوشتید و معنی امروزیش رو هم نوشتید. سپاس

    ُصادقی 23.02.2014 - 21:23
      با درود بی کران بـه شما . مـیخواستم بپرسم کـه جایگاه زبان ترکی و اقوام ترک درون معقوله آریـانا و آریـایی کجاست ممنون اگر جواب را بـه این ایمـیل هم بفرستید . Ahmad20 2006_roz@yahoo.com متشکرم

    شـهاب 23.02.2014 - 09:12
      بسیـاااااااااااااااااااااااااااااار سپاسگزارم و از دیدن این نوشته ها بـه پارسی بودن خود مـیبالم اگر مشکلی نداره با اجازه ی صاحب سایت این مطالب رو با قید لینک درون دیگر سایت ها مـیگزارم که تا به آگاهی همگان برسد

    یـاسین 14.02.2014 - 13:05
      سلام بـه نظرم اگر مطالعه ای درون زبان بلوچی داشته باشین موضوعاتی کـه بهش پرداختین کمک شایـانی بهتون خواهد کرد.همانطور کـه مـیدانین زبان وفرهنگ بلوچی یکی از زبانـهای آریـایی هست که نسبت بـه دیگر شاخه های هم خویشش کمتر تغییر کرده بـه عبارتی اصالت ریشـه ای خود راحفظ کرده.باتشکر موفق باشید.

    حمـید 29.12.2013 - 16:50
      باسلام مـهندس اگر مطالعه ای درون زبان بلوچی داشته باشین موضوعاتی کـه بهش پرداختین کمک شایـانی بهتون خواهد کرد.همانطور کـه مـیدانین زبان وفرهنگ بلوچی یکی از زبانـهای آریـایی هست که نسبت بـه دیگر شاخه های هم خویشش کمتر تغییر کرده بـه عبارتی اصالت ریشـه ای خود راحفظ کرده.باتشکر موفق باشید.

    نادر 30.11.2013 - 11:10
      دوست گرامـی: درون مطلب بالا نوشته اید روانشاد دکتر سید محمد علی سجادیـه! کـه باید اشاره کنم خوشبختانـه ایشان زنده هستند و مشغول بازچاپ همـین کتابی کـه نام بردید. لطفا تصحیح بفرمایید

    انوش راوید 03.10.2013 - 16:47
      درود، نقد و لینک در: http://ravid4.blogfa.com/post/143 تندرست و پیروز باشید




    [چه که چه که لکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 24 Jul 2018 22:45:00 +0000



    چه که چه که لکی

    آهنگ های آوات بوکانی | آوات بوکانی جدید | تمام آهنگ های ...

    با عرض سلام و احترام خدمت مخاطبین عزیز موزیک کُردی

    تعدادی از سوالات متداولی کـه نیـاز بـه پاسخ عمومـی دارند رو بـه همراه توضیح آن لیست کرده‌ایم :

    اشتباه درون تایپ اسم آهنگ ها:
    مخاطبین عزیز این موضوعی هست که از اهمـیت بالای برخوردار بوده و در این زمـینـه تدابیری درون نظر گرفته‌ایم؛ اولویت اول ما به منظور انتخاب نام آهنگ و نحوه تایپ(نوشتن) آن، چه که چه که لکی عمومـیت نام آهنگ و نحوه نوشتن آن توسط عام مخاطبین است. چه که چه که لکی همانطور کـه در ادامـه اشاره مـی شود، موتورهای جستجو به منظور موزیک کردی از اولویت‌ بالای برخوردار بوده و تلاش ما این هست که جامعه مخاطبین بیشتری بتوانند از طریق موتورهای جستجو و مشاهده نام آهنگ بـه هدف خود برسند و هدف موزیک کردی نیز این مـهم مـی‌باشد هرچند که تا حد ممکن نیز بـه نوشتار صحیح نام آهنگ دقت مـی شود.

    درخواست آهنگ :
    یکی از بخشـهای مـهم موزیک کردی "درخواست آهنگ" مـی باشد. چه که چه که لکی روزانـه بیش از 15 درخواست بـه ما ارسال مـی شود کـه در ماه نزدیک بـه 500 درخواست مـی شود. پوشش این تعداد درخواست نیـازمند صرف زمان زیـادی مـی باشد و چون معمولا اطلاعات دقیق و واضحی از آهنگ ارسال نمـی شود، این مورد زمان پوشش و بررسی درخواست‌ها را بـه چند برابر افزایش مـی دهد.
    ممکن هست درخواستی درون همان ساعات اولیـه پاسخ داده شود و ممکن درخواستی که تا چند روز، چند هفته و یـا اصلا انجام نشود کـه بستگی بـه اولویت درخواست ها، اطلاعات ارائه شده درون مورد آن آهنگ و وجود یـا عدم وجود آن اثر دارند. 
    اما قطعا تمام درخواستهای شما مخاطبین عزیز بررسی و اولویت بندی مـی شوند، بـه عنوان مثال درخواست‌های کـه تکراری باشند، نشانـه اهمـیت و خواست مخاطبین بیشتری هست و آن درخواست درون اولویت قرار مـیگیرد و بالعکس.

    متن و ترجمـه آهنگ ها :
    یکی از بیشترین تشکرات و انتقادات بـه تیم موزیک کردی درون خصوص متن آهنک‌ها و ترجمـه آن‌ها مـی باشد. حقیقتا این موضوع نیز حائز اهمـیت بوده و جدیدا واحدی درون تیم مدیریت موزیک کردی به منظور این مـهم اختصاص داده شده است. 
    تنظیم و تهیـه متون آثار بـه همراه ترجمـه آن زمانبرترین فعالیت حال حاضر مجموعه موزیک کردی است. جدیدا و با ایجاد واحد تخصصی استخراج متون آثار و ترجمـه آنـها شاهد قرارگیری متن تعدادی از آهنگ‌ها هستیم و امـیدواریم بتوانیم با توسعه این بخش متون و ترجمـه های بیشتری جهت استفاده شما مخاطبین عزیز فراهم کنیم، اما درون حال حاضر متاسفانـه قادر بـه پاسخگویی بـه همـه درخواستهای متون و ترجمـه نیستم، اما قول مـیدهیم بـه زودی پیشرفت های مـهمـی درون این بخش اتفاق بیفتد.


    نام خواننده ها درون ابتدای فایل آهنگ (فایل دانلودی) :
    با توجه بـه درخواست مکرر مخاطبین عزیز درون خصوص قرارگیری نام خواننده درون ابتدای فایل آهنگ‌ها جهت کنترل و جستجوی راحت درون دستگاه‌های پخش کننده، این موضوع اهمـیت پیدا کرده و از 1 ماه قبل و در ادامـه فعالیت موزیک کردی تمام آثار شامل این تغییر خواهند شد و نام خواننده درون ابتدای فایل آهنگ قرار خواهد گرفت و سپس با کاراکتر _ نام آهنگ درون فایل خواهد آمد.
    نمونـه : چه که چه که لکی song.mp3 تبدیل مـی شود بـه name_song.mp3 کـه name همان نام خواننده مـی باشد.

    فونت کردی به منظور وب سایت :
    تیم موزیک کردی از نقص فونت وب سایت و عدم تطبیق پذیری فونت فعلی وب سایت با متون کُردی و نمایش صحیح آن کاملا مطلع مـی باشد و در حال اعمال تدابیری جهت لحاظ فونت کُردی و رفع این نقص مـی باشد. امـیدواریم این نقص بزودی برطرف شود.

    ارسال آهنگ بـه ایمـیل، تلگرام و ... :
    متاسفانـه ارسال آهنگ و متون بـه ایمـیل، تلگرام و ... درون حال حاضر مقدر نمـی باشد. نیروی کار درون موزیک کردی محدود بوده و اولویت های مـهمتری به منظور تیم مدیریت وجود دارد اما درخواست های کـه به ایمـیل وب‌سایت ارسال مـی شوند هرچند با تاخیر ولی همگی پاسخ داده مـی شوند .

    شبکه های اجتماعی :
    حضور و فعالیت موزیک کردی درون شبکه های اجتماعی جز اولویت های تیم موزیک کردی نیست و شاید درون آینده نیز اینگونـه باشد. ما مـی خواهیم تمام تمرکز و پتانسیل تیم بر روی وب سایت و موتورهای جستجو هزینـه شود و در تلاش به منظور ایجاد پایـه های قدرتمند به منظور موزیک کردی و هدف آن هستیم.


    تصویر آهنگ :
    مخاطبین عزیزی درخواست داده بودند کـه تصویر آهنگ (تگ تصویری یـا همان تصویری کـه در زمان پخش آهنگ نمایش داده مـیشود) بـه تصویر خواننده آن آهنگ تغییر پیدا کند و از کاور پیش فرض موزیک کردی استفاده نشود. این موضوع نیز درون دستور کار قرار گرفته هست و امـیدواریم بتوانیم بزودی آن را لحاظ کنیم.

    تبلیغات زیر لینک دانلود آهنگ‌ها :
    بیش از 1 ماه است کـه در صفحه دانلود آهنگ ها و در زیر لینک دانلود تبلیغاتی قرار گرفته است. این تبلیغات مطالبی مفید و پیشنـهادی از سراسر اینترنت بوده و جهت تامـین بخشی از هزینـه‌های موزیک کردی مـی باشد و امـیدواریم باعث کاهش کارایی سایت و آزار شما مخاطبین عزیز نشود.
    این اطمـینان را بـه شما مـی دهیم کـه همـه آن تبلیغات مورد تایید و صحت داشته و در صورتی کـه تبلیغی مورد توجه بوده و نظر شما را بـه خود جلب کرده است، کلیک کنید و از آن بهرمند شوید.

    با تشکر 
    تیم مدیریت موزیک کردی




    [چه که چه که لکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 26 Jul 2018 04:06:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com