إقرأ المزيد على موضوع.كوم: http://mawdoo3.com/%D9%81%D9%88%D8%A7%D8%A6%D8%AF_%D8%A8%D8%B0%D9%88%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B7%D9%88%D9%86%D8%A7
[طبخ حسو یا کاچی عربی]
اين گياه درون زمره گياهان بومي مناطق شرقي آسيا و شمال آمريكا بـه شمار مي آيد و ريشـه آن بـه عنوان دارويي اساطيري، طبخ حسو یا کاچی عربی بيش از هزاران سال هست كه درون ميان مردم كشورهاي چين، كره، تايلند، ويتنام، منچوري و نيز درون بين سرخپوستان امريكايي مورد مصرف قرار مي گيرد.
جين سينگ گياهي نيرو بخش بوده و در حفظ سلامتي و هماهنگي فعاليت هاي اساسي و حياتي بدن نقش بـه سزايي دارد. طبخ حسو یا کاچی عربی اين گياه قرن هاست كه بـه منظور بهبود عملكرد حافظه، كاهش استرس، درمان ناتواني، سستي و ساير علائم ناشي از فرسودگي و افزايش سن و همچنين براي افزايش طول عمر افراد مورد استفاده قرار مي گيرد.
اين گياه درون دوران گذشته از چنان ارزش والايي درون شرق برخوردار بود كه بـه عنوان مثال درون چين تنـها امپراطوران حق جمع آوري و نگهداري ريشـه هاي آن را داشتند و در دوران هاي بعد نيز بـه عنوان جزيي جدايي ناپذير از وعده غذايي پادشاهان و امپراطوران بـه منظور افزايش قواي جسماني، ذهني، و به عنوان اكسير جواني و شادابي جايگاه خود را همچنان حفظ نمود.
جينسينگ را بـه عنوان يك عامل پيشگيري كننده و نيز ” اعاده كننده و كارا“ بـه منظور افزايش ظرفيت جسماني و ذهني و رواني تأئيد كرده و نقش بـه سزاي آن را بـه منظور كمك درون بهبود عوارضي چون ضعف، ناتواني، از دست تمركز درون طول دوره نقاهت مورد توجه قرار داده است. WHO) 1999)
از ساير خواص جينسينگ مي توان بـه موارد زير اشاره كرد.
1- گشايش ذهن
2- افزايش قدرت جسماني ( نيرومند تر ساختن بدن)
3- بهبود فعاليت حافظه
4- افزايش شادابي و نشاط ( بـه عنوان محرك)
5- افزايش قدرت تحمل و پايداري
6- از بين بردن استرس ها
7- مقابله با پيري و فرسودگي ( عوارض ناشي از افزايش سن)
8- بالا بردن قدرت دفاعي بدن درون برابر بيماري ها ( امراض)
9- تقويت سيستم ايمني بدن
10- تنظيم سوخت و ساز و متابوليسم بدن
11- جلوگيري از سردرد
12- درمان بيخوابي و بد خوابي
13- كاهش اثرات منفي ناشي از يائسگي ( تأثيرات تعديل كننده بر عوارض ناشي از يائسگي درون خانم ها)
14- بر طرف ساختن يا بهبود مشكلات جنسي درون هر دو جنس
15- رفع خستگي، ضعف و بي حالي
16- افزايش قدرت و توان سيستم قلبي و عروقي
17- تنظيم فشار خون ( كاهش دهنده فشار خون درون صورت بالا بودن آن و افزايش دهنده فشار خون درون صورت پايين بودن آن)
18- تنظيم سطح قند خون بدن ( مشابه بالا)
لازم بـه ذكر هست كه خواص بر شمرده شده قطعاً درون ريشـه اين گياه وجود دارد و دليل آن بـه وجود تركيباتي خاص كه از مـهمترين آن ها مي توان بـه دسته اي از تركيبات بـه نام ginsenoside مي توان اشاره كرد كه بعداً مفصلاً بـه توضيح آن خواهيم پرداخت. طبخ حسو یا کاچی عربی باز مي گردد هر چه ريشـه اين گياه مسن تر شود تجمعginsnoside ها نيز افزايش مي يابد و بدين ترتيب با افزايش تدريجي سن گياه خواص درماني و دارويي ريشـه آن نيز افزايش مي يابد.
ريشـه جينسينگ مي تواند بيشتر از صد ها سال زندگي كند. ولي بتدريج تغييراتي درون ساختار آن حاصل مي گردد.
اين گياه درون حدود سال چهارم از زندگي خود شروع بـه گل مي كند و پس از سپري كردن حدواً 4 که تا 6 سال از عمر خود، ريشـه اش، بـه بلوغ مي رسد جالب اين كه اهميت اين گياهان درون چين که تا به حدي هست كه صادرات بذر اين گياه ممنوع هست و از گياهان تحت حفاظت درون اين سرزمين بـه شمار مي آيند. همچنين درون كشور روسيه كندن گونـه هايي وحشي اين گياهان غير قانوني ست و در صورت تخلف شرايط خاص خود را دارا مي باشد.
ريشـه اين گياهان از چنان جايگاهي درون ميان بوميان چيني و درطب سنتي آن دوران بر خوردار بوده اند كه اطباي كهن، از آن بـه عنوان جزيي لاينفك درون همـه نسخه هاي تجويزي خود استفاده مي كردند و آن را درون درمان هر نوع بيماري مفيد مي دانستند،اين چنين بود كه ريشـه هاي آماده شده اين گياه ( بعد از طي مراحل تكميلي) توسط خود بيمار بـه منظور بازيابي سلامت گذشته و از دست رفته و يا توسط افراد سالم براي دستيابي و بهره مندي از خواص بي نظير و شگفت آور اين گياه جويده مي شدند.
شواهد بدست آمده حاكي از آن هست كه اين گياهان براي از ميان بردن آثار ناشي از خستگي و ضعفِ قواي ذهني و جسمي موارد استفاده فراواني دارند و نيز براي درمان بيماراني كه از دردهايي درون ناحيه سينـه شكايت داشتند ( بيماري هاي ريوي) نيز پيشنـهاد مي شوند همچنين اين گياه قادر بـه از بين بردن تومورها و افزايش طول مدت زندگي افراد مي گردد. مطلب قابل ذكر اينكه با وجود تمام آن چه درون مورد خواص درماني اين گياه گفته شد، اين دارو عمدتاً نقش حفاظتي و پيشگيري كننده داشته و كمتر بـه عنوان علاج قطعي و سريع ( فوري) درون درمان بيماري ها بـه كار گرفته مي شود و در صورت استفاده مرتب ونسبتاً طولاني مدت قادر بـه افزايش قواي جسماني و ذهني، شادابي و طول عمر مي گردد.
جينسينگ درون دسته گياهان همـه ساله و دائمي قرار مي گيرد. بسيار كند رشد بوده و به سال ها وقت براي بلوغ خود نيازمند است. ريشـه اي بزرگ و گوشتي داشته و طول آن بهcm 7-5 مي رسد. ضخامت ريشـه درون حدود cm5/2-1 مي باشد و بخش اصلي آن حالتي دوكي شكل و معمولاً 2 شاخه درون انتها را بـه خود مي گيرد. معمولاً ريشـه چه هاي كوچكي نيز از اطراف آن بـه سمت خارج رشد مي كنند. ريشـه اين گياهان درون بين دوران 3 تا10 سالگي گياه قابل برداشت است و در صورت گذشت ساليان بسيار دراز بـه تدريج فرسوده شده و تغيير شكل مي دهد و مي تواند منفذدار و چوبي شود.
محدوده رنگي درون بين ريشـه اين گياه از زرد بسيار كم رنگ مايل بـه سفيد که تا خرمايي و قهوه اي درون انواع آمريكايي آن است. اين گياه بـه نوبه خود بسيار زيبا و جذاب بوده داراي ساقه اي بر افراشته با ارتفاعي كه مي تواند بـه يك فوت نيز برسد و برگ هاي سبز رنگ با كناره هاي مضرس، ميوه اي مشابه بـه تمشك يا شاتوت با تجمع خوشـه اي مشابه، بـه رنگ قرمز روشن درون لابلاي برگ هاي نسبتاً پهن و زيباي آن خود نمايي مي كند كه همـه اين ها ظاهري بسيار دوست داشتني بـه اين گياه سودمند بخشيده اند. البته که تا كنون استفاده عمده تنـها از ريشـه اين گياه صورت گرفته هست و ساير بخش هاي آن مصارف دارويي ندارند.
اگر چه جينسينگ بيش از 4000 سال هست كه مورد استفاده قرار مي گيرد و نام آن بـه عنوان ارزنده ترين و محبوب ترين گياه درون ميان نوشته هاي بدست آمده از 2000 سال پيش درون چين قابل رويت مي باشد، اولين بار توسط يك گياه شناس بـه نام Collinson در سال 1740به جامعه علمي انگليس شناسانده شد.
گذشته از آن استفاده جينسينگ بـه صورت مدرن تر از قرن 19 همزمان با ارائه مقاله اي از جانب يك كشيش آغاز شد. او كه بـه عنوان مبلغي مذهبي پا بـه سرزمين چين نـهاده بود بعد از آشنايي با فوايد اين گياه اعجاب آور مقاله اي درون مورد خواص درماني آن با عنوان ” شرحي درون باره گياهي تاتاري با عنوان جينسينگ “ منتشر ساخت كه نقش بسزايي را درون شناساندن اين گياه بـه مردمان ديگر كشورها ايفا كرد.
نام جينسينگ بـه طيف وسيع و نسبتا ًمتمايزي از گونـه هايي با ظاهري متفاوت و خواص درماني نسبتاً گوناگون كه چگونگي پرورش واقليم زيست آن ها نيز که تا حدي با يكديگر فرق مي كند، اطلاق مي شود ولي بـه طور كلي همـه اين گياهان درون خانواده اي با نام Araliaceae) ) جا مي گيرند. حال درون اينجا براي آن كه درون يابيم كداميك از اين گياهان را مي توان بـه عنوان جينسينگ حقيقي بر شمرد بـه ذكر پاره اي از خواص تعدادي از معروفترين انواع اين گياهان مي پردازيم.
- جينسينگ آسيايي (panax ginsing): طبخ حسو یا کاچی عربی كه معمولاً با نام جينسينگ چيني يا كره اي معروف است. اين جينسينگ بـه عنوان نمونـه حقيقي جينسينگ با دارا بودن بيشترين خواص دارويي معرفي شده است. جالب است بدانيم كه نام اين جنس بـه معناي علاج كننده عام يا شفاي همـه بيماري مي باشد. خود اين نام بـه تنـهايي درون بر گيرنده بسياري از توضيحات درون مورد خواص فراوان و شگفت آور اين گياه است. درون واقع هيچ گياهي را نمي توان يافت كه که تا بدين حد بـه نامش نزديك شده باشد. اين نوع از جينسينگ مرغوبترين و بهترين نوع جينسينگ محسوب شده و كشت آن بـه صورت سنتي درون كره صورت مي گيرد. اين گياه بـه علت خواص و توان درماني بالايي كه دارد بسيار مورد توجه هست و علاوه بر كره درون كشورهاي ديگري از جمله چين، ژاپن، و بسياري ديگر از كشورهاي آسيايي قابل پرورش و كشت مي باشد.
مطلب ديگر اينكه ريشـه اين گياه با نام جين – چن (jin-chen) در ميان بوميان چيني معروف هست كه اين واژه بـه معناي آدم نما ( شبيه آدم) بوده و وجه تسميه آن بـه علت شباهت خاص شكل ظاهري ريشـه اين گياهان با هيأت يك انسان است.
- جينسينگ آمريكايي (panax quinquefolius) : اين گياه نسبت بـه مشابه چيني خود كوچكتر هست و درون بخش هاي شمالي آمريكا رشد مي كند. جينسينگ آمريكايي توسط سرخپوستان ( مردمان بومي آن مناطق) بـه منظور درمان بسياري از بيماري ها مورد استفاده قرار مي گيرد. اين گياه داراي لعاب ( شيره اي ) مشابه شيره گياه شيرين بيان مي باشد كه علاوه بر مواد شيرين موجود درون آن برخي مواقع با مقاديري مواد تلخ و نيز انواعي از تركيبات معطر همراه مي باشد. اين شيره مي تواند بوي ملايمي داشته باشد يا اصلاً بويي نداشته ياشد. موضوع قابل ذكر ديگر درون مورد اين گياه آن هست كه اين گياه با استقبال بسيار خوبي درون آسيا مواجه شده بـه طوريكه امروزه بيش از 85% جينسينگ كشت داده شده درون آمريكا بـه بازارهاي آسيايي صادر مي گردند. جالب هست بدانيدكه هر بوته از اين ريشـه ها درون سال 1748 بـه ازاي ا دلار درون آمريكا و 5 دلار درون چين بفروش مي رسيده ، كه اين خود بيان كننده ارزش بسيار زيادي هست كه بازرگانان چيني براي اين گياه قايل مي شدند. اخيراًً كشت اين گياه بـه صورت انبوه درون كانادا نيز رواج يافته است.
- جينسينگ ژاپني ( panax japonicus) : اين نوع جينسينگ از نظر محتويات فعال مشابه جينسينگ چيني بوده و لي با ميزاني بسيار كمتر.
- جينسينگ سيبري (Eleutherococcus senticosus)ً: اين نوع جينسينگ را نمي توان درون رده جينسينگ حقيقي بـه حساب آورد. اين نوع از جينسينگ بـه عنوان جينسينگ ارزان قيمت و با كيفيت دارويي پايين بـه فروش مي رسد.
- سَنچي جينسينگ(1)(panax notoginseng) يا (panax pseudo ginseng) : اين نوع جينسينگ، كاذب نيز خوانده مي شود و كاملاً با (panax ginseng) كه همان جينسينگ چيني هست از نظر قدرت عمل فوايد دارويي و درماني و از نظر موارد استفاده متفاوت است. از جمله موارد درماني كه از اين گياه استفاده مي شود، مي توان بـه موقف كردن خونريزي و تسكين درد اشاره كرد.
- جينسينگ هيماليايي (panax pseudoginseng subspecies himalaicus) : خواص درماني و دارويي اين نوع جينسينگ درون مقايسه با (panax ginseng) بسيار كمتر بوده و هيماليايي ها از آن درون درمان كم اشتهايي و موارد سؤهاضمـه بهره مي گيرند.
- دارف جينسينگ(2) (panax trifolius) : از انواع نادر جينسينگ آمريكايي بـه شمار مي آيد و سرخپوستان آمريكايي معمولاً از آن درون درمان سردرد، سرفه، سوء هاضمـه و ... بهره مي گيرند.
بررسي هاي شيميايي و داروشناسي بر روي اين گياه نشان داده هست كه جزء اصلي و ماده شيميايي فعال در
Panax ginseng ، ماده اي با عنوان جينسينو سايد است.
ريشـه اين گياهان حاوي 2 که تا 3 درصد از اين مواد مي باشد و تا كنون حدود 30 نوع مختلف آن از ريشـه اين گياهان تخليص شده و مورد بررسي قرار گرفته است. قابل ذكر آن كه فعاليت دارويي هريك از اين جينسينوسايدها مي تواند بـه تنـهايي درون تفبل با جينسينوسايد ديگر قرار بگيرد.( بـه صورت مخالف هم عمل كنند)
براي مثال، دو جينسينوسايد Rb1 و Rg1 را مي توان مورد بررسي قرار داد: يكي از آن ها بـه عنوان عامل بازدارنده و ديگري درون نقش عاملي فعال ساز بر سيستم عصبي تاثيرگذار مي باشند. چنين تاثيرات متمايز و متقابلي مي تواند موجب فراهم آوردن خواص خارق العاده و گوناگون دارويي و درماني درون گياه جينسينگ باشد؛ خواصي كه درون تنظيم و ايجاد هماهنگي درون ارگان هاي مختلف بدن مي توانند نقش موثري داشته باشند.
” پنسين “ نيز تركيب ديگري هست كه درون جينسينگ يافت شده و موجب كاهش قند خون مي شود و تركيبي مشابه انسولين دارد.
ساليسيلات اسيد و انيليك اسيد موجود درون جينسينگ عامل خواص آنتي اكسيدان درون اين گياه بوده و مي توان از آن براي مقابله با فرسودگي سود جست.
علاوه بر آن چه ذكر شد، جينسينگ داراي تركيباتي مشابه هورمون ها و پايين آورنده هاي كلسترول خون است. ريشـه اين گياه مي تواند موجب اتساع عروق گشته و خواصي چون ضد افسردگي و ضد اضطراب را بـه دنبال داشته باشد.
عصاره جينسينگ و جينسينوسايد هاي موجود درون آن موجب افزايش قدرت حافظه و يادگيري شده و نيروي جسماني را بالا مي برد. مصرف اين گياه، باعث مقاومت درون برابر بيماري ها و عفونت ها شده و افزايش متابوليسم و كاهش تري گليسريدها را درون صورت بالا بودن HDL خون بـه دنبال دارد.
تركيبات استروييدي موجود درون جينسينگ همچون (Panaxtriol) شباهت زيادي با استروييد هاي آنابوليك طبيعي بدن داشته و از اين رو مصرف اين گياه را براي قهرمانان و ورزشكاران ( بدنسازي) ايده آل مي سازد.
بهتر هست مصرف اين گياه درون طول دوران بارداري متوقف شود.
اخيرا كشف شده هست كه ژرمانيوم موجود درون ريشـه جينسينگ داراي اثرات قوي دي هيدروژني هست و از اين روبراي فعاليت هاي اصلي بدن و ارگان هاي آن مثل كبد، مفيد مي باشد.
ميزان مورد استفاده : 1 الي 5 گرم از ريشـه جينسينگ بـه صورت روزانـه براي بيش از ماه توصيه مي شود.
تا كنون عوارض جانبي شناخته شده اي براي مصرف اين چنيني اين گياه گزارش نشده است.
طريقه مصرف جينسينگ :
ريشـه خشك شده اين گياه سال هاست كه مورد استفاده خوراكي افراد قرار مي گيرد. اين ريشـه خشك شده
مي تواند بـه تنـهايي بـه صورت دم كرده ( جوشانده و چاي ) يا بـه عنوان بخشي از يك نوشيدني دم شده گياهي همراه با ساير گياهان و يا حتي بـه صورت افزودني بـه سوپ يا بـه شكل قرص مورد مصرف قرار بگيرد. اما رايج ترين شكل استفاده از آن، بـه صورت دم كرده و چاي يا بـه صورت عصاره ( شيره ) مي باشد.
هم چنين ريشـه خشك شده اين گياه مي تواند بـه تنـهايي يا همراه با ساير مواد غذايي چون عسل، مورد استفاده
قرار گيرد. پودر ريشـه اين گياه را مي توان بـه ساير غذاها اضافه كرده يا بـه صورت كپسول هايي درآورد و در طول روز از آن ها استفاده كرد.
تهيه چاي جينسينگ:
براي تهيه چاي جينسينگ، ميزان مناسبي آب را بجوشانيد و ترجيحا اين كار را درون ظروف غير فلزي همچون قوري هاي لعابي يا چيني انجام دهيد. مقداري از ريشـه خشك شده را بـه آن اضافه كنيد ( درون حدود 3-1 گرم ) سپس شعله را كم كرده و اجازه دهيد که تا به مدت 20 که تا 30 دقيقه بجوشد. درون صورت تمايل مي توانيد بيشتر از اين مدت نيز آن را بجوشانيد که تا جايي كه آب بـه نصف مقدار اوليه اش برسد.
حال صبر كنيد که تا چاي كمي سرد شده و دماي آن بـه دماي اتاق برسد. ( اين توصيه اي هست كه درون طب سنتي چين بـه آن اشاره شده و پيشنـهاد شده هست كه چاي با حرارت ولرم و ملايم نوشيده شود) بهتر هست كه درون روز، 1 يا 2 فنجان از اين چاي بنوشيد. چاي را مي توان براي هفته ها درون يخچال نگهداري كرد و براي استفاده مجدد، بر روي گاز يا ماكروويو بـه حرارت مطلوب رساند.
ريشـه ها را مي توان بـه صورت قطعه قطعه استفاده كرد. توجه شود كه ريشـه ها درون هنگام تهيه چاي و نيز که تا پايان مرحله خنك شدن بايد درون داخل قوري باقي بمانند.
روش دم كردن ريشـه كمك مي كند که تا ريشـه نرم و قابل استفاده شود. علاوه بر اين مي توان با قرار تعدادي از آن ها درون ماكروويو نرم و قابل برش شان كرد. دقت كنيد كه ريشـه ها هنگام گرم كردن، نسوزند. مي توانيد آن ها را بـه تنـهايي يا همراه عسل ميل كنيد.
ميزان 1 که تا 2 گرم پودر جينسينگ خالص و مرغوب ( با كيفيت عالي ) درون روز توصيه شده است. يا اين كه قطعه اي از ريشـه آن را بـه اندازه يك سكه، مورد استفاده قرار دهيد.
سرخپوستان درون هنگام طي مسافت هاي طولاني، اين ريشـه ها را براي رفع گرسنگي مي جوند و به اين ترتيب از خواص سرشار آن نيز بهره مند مي شوند.
معمولا توصيه مي شود كه از خود ريشـه جينسينگ يا شيره آن بـه جاي خريداري كپسول يا چاي هاي بسته بندي شده آن استفاده شود چرا كه خريداري ريشـه تضمين بر كيفيت چيزي هست كه درون اختيار داريد درون صورتي كه بسياري از كپسول هاي جينسينگي كه اكنون درون بازار يافت مي شوند حاوي جينسينگ خالص نبوده و حتي ممكن هست مقادير بسيار نا چيزي جينسينگ داشته باشند. همچنين آن دسته از كپسول هايي هم كه با اطمينان حاوي جينسينگ هستند معمولادر دسته اي جاي مي گيرند كه درون تهيه آن ها از ريشـه چه ها و ريشـه هاي جوان استفاده شده هست و بنابراين خواص چنداني نخواهند داشت. همچنين عصاره جينسينگ نيز از موارد بسيار متداول كاربردي آن درون چين مي باشد كه درون تهيه آن از كل ريشـه بـه جاي جداسازي بخش ها ويا تركيبات خاصي ازآن مورد استفاده قرار مي گيرد ( درون واقع همـه تركيبات كل ريشـه درون عصاره آن نيز يافت مي شود).
اين عصاره بصورت چكيده اي كامل درون مقابل آن چيزي هست كه غربيان معمولاً از تقطير و عرق گيري گياهان دارويي بـه دست مي آورند و بسيار كاراتر مي باشد، چرا كه با عمليات تقطير و به نحوي خالص سازي و حذف برخي تركيبات كه ممكن هست ناشناخته بوده و در نحوه عمل ساير تركيبات نقش داشته باشند که تا حدي از خواص اصلي گياه كاسته خواهد شد درون صورتي كه درون اين جا اين شيره و عصاره حاوي همـه تركيبات موجود درون ريشـه اصلي بوده و بنابراين قادر هست تا با بهترين توان، عمكردهاي خود را بـه انجام برساند.
تفاوت جينسينگ قرمز و سفيد:
در هنگام برداشت جينسينگ بـه طور طبيعي سفيد رنگ بوده و بر اساس اعمال روش هاي بعدي كه درون طي آن جينسينگ خشك مي شود، رنگ بعدي آن حاصل مي گردد.
در دوران باستان جينسينگ قرمز بـه جينسينگي اطلاق مي شد كه بعد از عمليات خشك شدن درون برابر نور آفتاب بـه دست مي آمد. ولي درون دوران مدرن جينسينگ قرمز معمولاً طي پروسه بخار كه تأثير مشابه اي را بر روي رنگ آن مي گذارد حاصل مي شود. درون هر دو صورت اين تغيير رنگ درون نتيجه كارامليزه شدن قندهاي موجود درون ريشـه اين گياه اتفاق مي افتد. بـه نظر مي آيد كه تفاوت چنداني ميان ريشـه خشك شده درون آفتاب يا بخار داده شده جينسينگ ( جينسينگ قرمز) با ريشـه معمولي جوشانده شده آن ( جينسينگ سفيد) درون خواص، وجود نداشته باشد.
چند نكته:
جينسينو سايد با نام علمي Saponins Tri pterpenoid و درون برخي مواقع نيز با نام panaxoside در ريشـه جينسينگ شناخته مي شود.
- Saponin ها داراي خواص ديگري چون تب بر بودن، ضد تشنج بودن و تنظيم قند و كلسترول خون را نيز دارا مي باشند.
- ريشـه هاي جينسينگ فقط درون فصل پاييز جمع آوري مي شوند چرا كه فقط دراين حالت هست كه مي توانند حالت گوشتي و ظاهر مناسب و مطبوع خود را حتي بعد از خشك شدن نيز حفظ كنند.
باران:
خدا مادرتونو بیـامرزه روحش شاد
که اینطور؟: طبخ حسو یا کاچی عربی )) بنده خدا چقد دودوتا چارتا کرده که تا بهتون گفته کیسه هاشو بیـارین
آقا احسان23!:
خواهش مـیکنم
خداییش مدرسه همش خاطرس: )
چی چی مدرسه؟
دعوا؟
آره دعوا داشتم ولی بیشتر از دعوا کتک کاری داشتم
: |
ینی زیـاد اهل گفتگو نبودم: )) عملا حالی مـیکردم: |
هنوزم همـینطورم ینی شایدم ن ولی اولین چیزی کـه به ذهنم مـیرسه اینـه کـه با کتک حالی کنم بـه طرف: | حدس مـی چون لمسی هستم اینطورم چون کلا محبتمم بـه شکل لمسه لابد برا همـینـه کـه عصبانیتمم این شکلیـه: |
اگرم طرفمو ن خودمو مـی ینی جدیدا خلاقیت بـه خرج دادم اینطور شدم: ))تاثیرشم بهتره: ))
من تو راهنمایی یـه بار تو دبیرستانم یـه بار ولی تو ابتدایی دو بار درگیر شدم
یـه بارش اول ابتدایی بودم ه دوست و کنار دستیم بود
م نمـیدونم از کجا چن که تا دونـه عآدم برفی درون حد ع3در4 برام آورده بود منم مـیخواستم بین چن که تا از بچه های کلاس تقسیم کنم(من همـیشـه آخر کلاس مـیشستم مـیخواستم با کناریم و دوستای مـیز جلومون تقسیمشون کنم)
ولی مشکل این بود کـه چن که تا از عکسا با بقیـه فرق داشت
منم از قبل تقسیم کرده بودم
عادلانـه هم بود ینی بـه همـه از همـه مدلش مـیرسید
ولی این دوستم گفت اون یکی رو مـیخوام و حالا درست یـادم نیست ولی انگار مـیخواست بـه زور از یـه مدلش دوتا برداره منم کـه اصلا زیر بار زور نمـیرم وقتی مال منو برداشت منم عصبانی شدم هلش دادم سرش خورد بـه دیوار کـه سنگی هم بود: (
از بینیش خون اومد: |
منو مـیگی: | : |
اون دو نفر جلویی هم حسابی هل کرده بودن معلممونم هنوز نیومده بود
خلاصه مجبور شدیم بـه عنوان حق السکوت باهاش عوض کنیم دیگه: |
هه
ولی الانم کـه فک مـیکنم خیلی مـیترسم مـیگم واقعا چه اتفاقی افتاده کـه از بینیش خون اومده؟؟ ینی من محکم زدم؟؟یـا ... طبخ حسو یا کاچی عربی : |
با این حال دوسشم داشتم ه رو
یـه بار مریض شده بود رفتم دم خونشون مخشارو بهش گفتم کـه از درس عقب نمونـه: ) (دوستی خرسه: )) )
بار دومـی کـه درگیر شدم دوم ابتدایی بودم
ه مامور بود بچه هارو زنگ تفریح از کلاس بفرسته بیرون
منم نمـیدونم چیزی گم کرده بودم تو کلاس یـا دنبال چیزی مـیگشتم تو کیفم پیدا نمـیکردم
اینم هی مـیومد مـیرفت مـیگفت برو بیرون
آخرم مچ منو گرفت کـه به زور منو بیرون کنـه!!! منم با همون دستی کـه تو دستش بود دستشو گرفتم پیچوندم: |
اونم فوری رفت دفتر: )
ناظممونم یـه آدم خشنی بود: |
ولی بـه من زیـاد چیزی نگفت گفت دیگه نباید این کارو ی حتما به موقع از کلاس بری بیرون
خخخ
یـه بارم اول راهنمایی با یکی از بچه ها نماینده ی کلاس بودیم هی جلومو گرفت کـه نرم بیرون قضیـه رو هم یـادم نیست منم هلش دادم خورد بـه چارچوب درون اونم دو که تا استخوون بود فک کنم له شد
حالا خود ه هیچی نمـیگفت بقیـه رفته بودن دفتر کـه خانم بیـاین فلانی فلانی رو زد: ))
معاونامونم اصلا ازین گیرا نبودن گفتن هیچی نیست برین سر کلاستون خخخخخ
اول دبیرستانم یـه ه تو کلاس بود اعجوبه
اصن اون سال کلاسمون یـه طوری بود
یـه نفر شوهر کرد یـه نفر با دوس پسرش فرار کرد... طبخ حسو یا کاچی عربی کلا قضیـه داشتیم: ))
این ه هم ازینا کـه مو رنگ مـیکرد و دیگه با دوس پسرش که تا اسم بچه و اینا رفته بودن و : )) افتخارشم این بود کـه تونسته 6ماه بـه یـه نفر وفادار بمونـه و با هم ادامـه بدن: ))
یـه بار رو مـیز آب ریخته بود یـا نمـیدونم کلا مـیزه خیس بود بعد برداشته بود با کلا کاپشن من مـیز تمـیز کرده بود!!!!!!اینو دوستم بهم گفته بود
منم وسواسی دلم مـیخواست ریز ریزش کنم
خلاصه نمـیدونم چجوری شد کـه با اونم درگیر شدم منتها تهدید کرد یـادم نیست چی گفت ولی ترسیدم بحث بالا بگیره مـیترسیدم بزنش یـه طوریش بشـه
دیگه بیخیـالش شدم عصبانیم بودم خیلی کارا ازم بر مـیومد
مام با معلمامون خیلی خاطره داریم
ینی فک کنم معلما بیشتر با من خاطره دارن: ))
همواره درون حال مزه پرونی بودم: ) البته بـه موقعا موقع درس خیلی کم
یـه بار معلم تاریخمون داشت درون مورد مأمون توضیح مـیداد اینکه چطوری بـه خلافت رسید و...
نمـیدونم یـادتونـه یـا نـه
مـیگفت مأمون یـه برادر بزرگتر داشت کـه اون مـیشد خلیفه به منظور همـین مأمون حتما سالها منتظر مـیموند که تا بلکه بـه خلافت برسه
یـه دفعه گفتم خب حتما برادره رو بکشـه!!!
گفت دقیقا همـین کارو کرد واقعا چقد روحیـاتتون بهم مـیخوره: ))
خخخ
یـه خاطره هم از تک آوردن بگم
دوم راهنمایی بودم
امتحان ریـاضی داشتیم
درسمونم توان بود
توان یکمـی سخت بود برا هممون
بعد درس و اینا هم نخونده بودیم
دیگه هممون تک و اینا آوردیم: ))
منم یـادم نیس8-9 اینا شده بود بودم
دیگه خلاصه خیلی برام افت داشت و نشستم که تا امتحان بعدی خوندم
خلاصه امتحان بعدی رو کـه دادیم نمره ها یکم اومد بالا ولی بازم یـه عالمـه تک
من شده بودم17/75
بهترین نمره ی کلاسو آورده بودم با این نمره!!!
دیگه خلاصه از اون بـه بعد دیگه هی مـیخوندم و ریـاضیمم خوب بود و شده بودم دست راست معلم برگه صحیح مـیکردم و ... البته مخفیـانـه کـه کودتا نشـه: ))
بعد یـه چیزی برام سوال شد
بچه های مدرسه لیوان نداشتن؟ کـه با اون لیوانا آب مـیخوردن: |
یـه چیزی!!
شمام ابتدایی کـه بودین دستشوییتون ماجرا داشت؟: ))
ما بچه هامون خیلی تخیلات داشتن واسه دستشویی مدرسه کلی ماجرا ساخته بودن
روح سرگردون و مریم خونی: )))))))
وای مریم خونی چقد خندیدم
نمـیدونم چرا اسم روحه این بود: )) یـادم نیست شاید چون بـه دیوار یکی از دستشوییـا یکمـی رنگ قرمز پاشیده شده بود: )
فک کنین ما نمـیدونم اول بودیم یـا دوم
که یـه روز این ماجرارو ساختن و پخش : ))
بعد بچه ها بعد از سالها همچنان مـیترسیدن برن دستشویی: )) که تا آخر سال با سلام و صلوات
دوست من بـه زور منو مـیبرد با خودش تو: |||
داشت مـیترکید ولی بازم از ترسش نمـیتونست بره دستشویی
الان 13ساله دوستیم : ))یـه بچه هم داره خخخخخ
باید واسش تعریف کنم فک کنم یـادش رفته کـه منو بـه چه کارایی وادار مـیکرد: |
من تو دبیرستان مو حنا گذاشتم نفهمـیدن
موهامو تراشیدم نفهمـیدن
ینی خودمو زیر و رو هم مـیکردم نمـیفهمـیدن: ))
از بس آروم بودمـی فکرشو نمـیکردD:
البته موهام کـه همـیشـه تو بود نبایدم مـیفهمـیدن ولی یـه بار نمـیدونم سرمـه بـه چشمم مونده بود مداد چشم بود نمـیدونم ولی هر چی بود شسته بودم ولی درست پاک نشده بود چون اینجور چیزارو اگر خوب نشوری وقتی مـیمونـه اولش بنظر تمـیز مـیاد ولی بعد کم کم پخش مـیشـه دوباره انگار مثلا ملایم آرایش کردی
بعد یکی از بچه ها بود انگار همـیشـه چشاش آرایش داشت
هم مژه هاش خیلی مشکی بود هم پلک بالا و پایینش روی خط مژه ش همـیشـه یـه حاله ی تیره رنگ داشت کـه انگار مداد چشم مشکی داشته خوب نشسته
همـیشـه هم مدرسه بهش گیر مـیداد کـه برو بشور
یـه بارم بـه زور مـیخواستن بفرستنش بره بشوره!!!
بعد از اونجایی کـه من حرفم سند بود گفتم این همـیشـه همـین شکلیـه ولش : ))
بعد مـیگفت تو قشنگ تابلوییـا ولی بهت هیچی نمـیگن ولی من... گفتم کمتر شرارت کن کـه بهت گیر ندن والا
مـیرفتم تو دفتر ماژیک ببرم برا کلاس یـهو از هر رنگ دو که تا بر مـیداشتم کـه دیگه هی نرم بیـام
بعد مـیرفتم تو کلاس یـه ه بود باباش همواره درون حال کمک بـه مدرسه بود: )) ولی اونجوری کـه انتظار داشت مسئولای مدرسه تحویلش نمـیگرفتن بعد مـیدید من اینجوری ماژیک بر مـیدارم مـیگفت ببینم اینا تورو نمـیبینن این همـه ماژیک برداشتی؟هیچی نمـیگن؟ ما یـه دونـه بر مـیداریم کلی بازخواست مـیشیم
گفتم نـه اصن نگامم نمـیکنن
تمام ماژیکارو زنگ تفریح بـه زنگ تفریح جمع مـیکردم کـه بیت المالو هدر ندن پای تخته چرت و پرت ننویسن که تا این حد حواسم جمع بود آخر سالم همـه رو بردم گذاشتم سر جاش
یـه بار دسته کلید سرایدار مدرسه مون گم شده بود از دفتر اعلام اگر پیدا کردین تحویل بدین
منم چون زیـاد دفتر پرورشی سر مـیزدم و با معاون پرورشیمون خیلی صمـیمـی بودم مـیدونستم کـه سرایدارمونم زیـاد اونجا مـیره زیـاد دیده بودم مـیاد یـه چیزیو هماهنگ مـیکنـه یـا چیزی مـیبره مـیاره و ... حدس زدم کـه اونجاس
رفتم همـین یـه نگاه انداختم دیدم یـه ماکت بـه مـیز تکیـه داده شده لبه ی ماکته بالاتر از مـیز بود حدس زدم پشت ماکت روی مـیزه دیدم دقیقا همونجاس: )
بردم دادم دفتر ناظممون یـه نفسی کشید گفت خوب شد تو پیداش کردی گفتم چرا؟ گفت برا اینکه دست بعضیـا اگر مـیفتاد بدبخت مـیشدیم: ))
معلم شیمـیمون مـیگفت یـه سال ه
این مادهه بود سدیم
آب مـیریختیم آتیش مـیگرفت
خب خیلی جذاب بود واقعا
ینی ما همـیشـه التماس مـیکردیم یـه بار دیگه معلممون انجام بده ما ببینیم
بعد قبل از عید ما رفتیم آزمایشگاه این آزمایشو انجام دادیم موقع برگشتن بـه کلاس داشتیم با معلممون شوخی مـیکردیم اون مـیگفت دیگه مراسم چارشنبه سوری رو هم انجام دادیم منم گفتم فقط نشد از رو آتیش بپریم: ))
بعد تعریف مـیکرد کـه ه با دوستش بخاطر یـه کاری مـیرن آزمایشگاه بعد شیطونـه گولشون مـیزنـه یـه تیکه از این سدیمارو مـیذارن تو جیب مانتوشون!!!!!!!
مـیگفت دستشون داغون شده بوده : (
کلید آزمایشگاه رو بـه هری نمـیدادن
یـه بارم بـه من کلیدو با کلی تذکر و اینا منم شیطونـه گولم زد ولی منم گولش زدم اومدم بیرون درم قفل کردم: ))
عوضش دفعه های دیگه هم بهم کلیدو مـیدادن
یـه بارم برگشتنـه از اردو منو سرپرست بچه ها برگشتیم مدرسه: |
راننده هایده گذاشته بود: )) بچه ها هم چهههه مـی: |
هی مـیگفتن یـه شادشو بذار
زیـادش کن
بزن بعدی: |
دست مـیزدن شلوغ مـی: ))
منم جلو کنار راننده بودم آب شده بودم جای اونا که تا برسیم
رانندهه خودش بدتر بود وگرنـه تذکر مـیدادم حل مـیشد: |
یـه بارم کلاس دوم ابتدایی جای معلممون زنگ آخر درس پرسیدم و نمره دادم!!!
یـه بارم کلاس چهارم زنگ اول یـه سری از بچه ها رفته بودن با معلم اردو من جای معلممون ریـاضی کار کردم و نمره دادم!!!
معلممون از قبل گفته بود من جاش هستم اومدم تو بچه ها خیلی جدی صلوات مـیفرستادن: ))خخخخخخ
دیگه خیلی تعریف کردم
فعلا
، طبخ حسو یا کاچی عربیاما من دوست تو on Instagram
Unique profiles
Most used tags
Total likes
0Top locations
Dubai, United Arab Emirates, Tehran, Iran, Cafe amoo ghobadAverage media age
339.1 daysto ratio
4.6Media Removed
[قسمت25] من باهای زیـادی رابطه داشتم! تقریبا از زمانی کـه به خاطر مـیارم بـه ها علاقه داشتم کـه فکر مـیکنم اوایل چهارده سالگیم محسوب مـیشد! ازبین تمام اون ها به منظور هیچکدوم بـه جز هالسی مجبور بـه این حجم از تظاهر نبودم!اون بـه هیچ وجه تمایلی بـه رابطه با پسرها نداره و من تنـها پسری هستم کـه حاضرشدم ... طبخ حسو یا کاچی عربی [قسمت25]
من باهای زیـادی رابطه داشتم!
تقریبا از زمانی کـه به خاطر مـیارم بـه ها علاقه داشتم کـه فکر مـیکنم اوایل چهارده سالگیم محسوب مـیشد!
ازبین تمام اون ها به منظور هیچکدوم بـه جز هالسی مجبور بـه این حجم از تظاهر نبودم!اون بـه هیچ وجه تمایلی بـه رابطه با پسرها نداره و من تنـها پسری هستم کـه حاضرشدم به منظور بازی با اون بشنوم کـه یک "احمق"خطابم مـیکنـه و با مشت ازش پذیرایی نکنم!
نگاهی بـه هایی کـه انگار درحال تماشای فیلم سینماییـه جالبی بودن انداختم و بعداز نگاه کوتاهی بـه هالسی کـه کنارم نشسته بود و به تنـها چیزی کـه توجه نمـیکرد من بودم مقداری از م رو سرکشیدم و بین سروصدای اهنگی کـه درحال پخش بود پرسیدم
-مـیخوای بیم؟
-البته کـه نـه!
-چرا نـه؟
-از با پسرها لذتی نمـیبرم
-اما من دوست پسرتم!!
خندید و بعداز پوک عمـیقی بـه سیگارش با کنایـه پرسید:ریلی؟فراموش کرده بودم!!
مطمئنی کـه ما الان تو رابطه ایم؟
سرتکون دادم:البته کـه هستم
نگاهم کرد و سرش رو توی گردنم فرو کرد
-اما تو با نگاهت اون ه مـیز سمت چپ رو کردی!کدوم پسری وقتی با دوست شـه بـه های دیگه نخ مـیده؟؟
لبهامو محکم گاز گرفتم و با فشار دستهام روی کمرش مجبور بـه موندن توی همون حالت کردم
-ما سه هفته هست که وارد رابطه شدیم و تو اجازه ندادی من لمست کنم!اینو مـیدونی؟
-خب؟؟
-همـه ی پسرها بـه نیـاز دارن عزیزم!
تو دقیقا چه زمانی این اجازه رو بهم مـیدی؟
-نمـیخوای بگی کـه تنـها دلیلی کـه با من وارد رابطه شدی ه؟؟
-اوه گاد!معلومـه کـه نـه
-پس بازم صبرکن
لبخندی زد و بعد از بوسیدن گونـه ام از روی صندلی بلندشد
متقابلا بلند شدم و با ابروی بالا رفته پرسیدم:کجامـیری؟
کلاه سوییشرتش رو روی سرش انداخت و جواب داد:ریتا صندلیـه روبه روی ما نشسته و من علاقه ای بـه تحمل نگاه سنگینش ندارم!!
نگاهی بـه ریتا کـه تنـهای کـه روی مـیز پنج نفره ی روبه رو نشسته بود انداختم و قبل از خروج از کلاب دستم رو دورگردن هالسی انداختم
عالعملی نشون نداد و این به منظور رابطه ی مزخرف ما قدم بزرگی محسوب مـیشد!!
--------
+گایزمن هرزمان کـه وقت کنم تایپ و آپ مـیکنم اما اگه نکردم بدونین کـه بعدکنکورم آپ مـیشـه-.-♡
Advertisement
Media Removed
« راجع بـه من. طبخ حسو یا کاچی عربی دوست داشتید بخونید»🏻 . من، طبخ حسو یا کاچی عربی فکر مـیکنم یـه موجود عجیبم. یـه انسان خیلی خارقالعاده نیستم. اما معمولی هم نیستم. همـیشـه خواستم کـه خودم باشم. خودِ خودم. سعیکردم وارد هر کاری مـیشم یـه جورایی فرق کنم. همـیشـه شاگرد اول کلاس و دانشگاه بودم و این فکر کـه ضعیف باشم عذابم مـیداد. هیچوقت نتونستم ... « راجع بـه من. دوست داشتید بخونید»👇🏻
.
من،
فکر مـیکنم یـه موجود عجیبم. یـه انسان خیلی خارقالعاده نیستم. اما معمولی هم نیستم. همـیشـه خواستم کـه خودم باشم. خودِ خودم. سعیکردم وارد هر کاری مـیشم یـه جورایی فرق کنم. همـیشـه شاگرد اول کلاس و دانشگاه بودم و این فکر کـه ضعیف باشم عذابم مـیداد. هیچوقت نتونستم محتاجی باشم. زمانی کـه عاشق موسیقی و طراحی شدم، نـهی بود کمکم کنـه و نـهی بود حمایتم کنـه. به منظور اینکه نخوام پا دویی باشم، از چهارده سالگی خودم نشستم یـاد گرفتم. دوست داشتم بقیـه بـه من نیـاز پیدا کنن. دوست داشتم اسمم کـه مـیاد همـه احساس خوبی بهشون دست بده. سعی کردم تو رفاقت و دوستی و عشق به منظور طرف مقابلم بهترین و متفاوت ترین باشم. همـیشـه گفتم و خندیدم وهیچ گاه بـه خاطر کاری کـه بلدم مغرور نبودم. زیـاد غم داشتم امای نفهمـید. خندیدم، مسخره بازی درآوردموشدم شادترین آدم جمعهای دوستی. اگر دوست داشتمـی کنارم باشـه با قدرت و جرأت نگهش داشتم.
الآن شاید تو سخت ترین روزهای زندگیم باشم، اما هیچ چیز وهیچ و هیچ جا وهیچ اتفاقی من رو از بین نمـیبره. من، که تا جون دارم پای قولی کـه بهخودم دادم وایمـیسم و یـه جمله رو هر روز مـیگم : طبخ حسو یا کاچی عربی چیزی کـه نکشتت، قوی ترت مـیکنـه. ومن همچنان زندهام. زنده تر از همـیشـه. با کمترین چیزها، با یک قول مردونـه شروع کردم و سرم رو هم بزنن با دستام کارم رو پیش مـیبرم. این منم. خارقالعاده نیستم. اما معمولی همنیستم 💙🙏💪🏻
.
دوست داشتم اینمتن رو به منظور خودم بنویسم و با خوندنش با وجود سختی ها ومشکلات فراوان جا ن و خودم باشم 🙏 مرسی از داداش خفن وهنرمندم رامتین بابت این عزنده و عالی. اینهمون تصویریـه کـه هستم 💙💙💙💙
.
#power #nevergiveup #photo #photography #shootingday #smile #me #I #iam #strong #saddays #hopeful #imthebest #ican #can #snow #aboutme
Media Removed
امسال هم گذشت اما نـه شبیـه بـه سالی کـه رفت ... تولد هم مثل مرگ رفتار عجیبی دارد شاید هم عجیب تر . نـه بـه تو مـی گویند کـه آماده ای به منظور زندگی نـه زمانی مشخص مـی کنند کـه تو بدانی، ناگهان چشم باز مـی کنی و مـی بینی کـه همـه چیز درون حرکت هست . یک نفر راضی هست و یک نفر دیگر ناراحت و نگران . یک نفر یک سال کـه بزرگتر مـی شود خوشحال هست ... امسال هم گذشت اما نـه شبیـه بـه سالی کـه رفت ...
تولد هم مثل مرگ رفتار عجیبی دارد شاید هم عجیب تر . نـه بـه تو مـی گویند کـه آماده ای به منظور زندگی نـه زمانی مشخص مـی کنند کـه تو بدانی، ناگهان چشم باز مـی کنی و مـی بینی کـه همـه چیز درون حرکت هست .
یک نفر راضی هست و یک نفر دیگر ناراحت و نگران . یک نفر یک سال کـه بزرگتر مـی شود خوشحال هست و یکی دیگر مـی ترسد از سرعت گذر زمان. اما من امسال از دسته ی خوشحالان بودم.
خلاصه اینکه امسال تیرماه عجیبی بود تقریبا نصف دوستانم متولد تیرماه بودند آنچنان درگیر تبریک بـه دوستان بودم کـه متوجه مـیلاد خودم نبودم کـه ناگهان پیش از تولد غافل گیرم دو من را شرمنده ی محبت های شان . شاید نزدیک بـه ۳۰۰ پیـام تبریک جواب داده ام که تا همـین لحظه نمـی دانم چگونـه حتما جواب این همـه بزرگی و مـهربانی دوستان جانم را بدهم ، دوست داشتم همـینجا اسم همگی را بنویسم و تک بـه تک تشکر کنم، اما معرفت شان درون این پست جا نمـی شد .
عزیزان جانم کـه کلیپ تبریک فرستاده بودندو شرمنده ی خوبی ها و زلالی شان هستم همـیشـه و همچنان .💟💛
ارادت خدمت همـه ی دوستان جانم❤❤
Media Removed
اونکه دنیـامـه عاشق من نیست
با همـیم اما پیش هم سردیم
این یـه تسکینـه اینکه همدردیم …
این حقم نیست این همـه تنـهایی
وقتی تو اینجایی وقتی مـیبینی ب
این حقم نیست حق منکه یـه عمر
با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم ♫♫♫ تو یـه شب مـیری قلب تو دریـاست
بر نمـیگردی چون دلت اونجاست
خیلی آشوبی خیلی درگیری
خیلی معلومـه کـه داری مـیری …
این حقم نیست این همـه تنـهایی
وقتی تو اینجایی وقتی مـیبینی ب
این حقم نیست حق منکه یـه عمر
با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم
این حقم نیست این همـه تنـهایی ♫♫♫
♫♫♫🔴🔴🔴دریـا👈
من اینجوری نمـیتونم یـه سدی بین قلب ماست
تو حتما غرق شی درون من بفهمـی کی دلش دریـاست
من اینجوری نمـیتونم تو پای من نمـیشینی
تو رو اونقدر بخشیدم بزرگیمو نمـی بینی
همـیشـه مقصدم بودی کجا با تو سفر کردم
چقد تنـها برم دریـا چقد تنـهایی برگردم
♫♫♫
من اینجوری دلم خوش نیست شبم با ترس هم مرزه
بهشتم اونورش باشـه بـه این برزخ نمـی ارزه
من اینجوری نمـیتونم تو اینجایی و من تنـها
دارم مـیمـیرم از بس کـه نگفتم چی ازت مـیخوام
…
همـیشـه مقصدم بودی کجا با تو سفر کردم
چقد تنـها برم دریـا چقد تنـهایی برگردم
♫♫♫
#احسان_خواجه_امـیری #اهواز #کنسرت #خواننده #آهنگ #ترانـه #این_حقم_نیست
Media Removed
. . من بغضِ آخرِ شبِ تولدِ چهل سالگیتم... بی حوصلگیت پشتِ ترافیک سنگین از پرحرفیـایِ زنی کـه کنارت نشسته... بی خوابیِ شبِ قبلِ ماهِ عسل و خستگیِ صبحِ فرداشم... من اون لحظهایم کـه دلت یـهو با پلی شدنِ یـه آهنگِ آشنا هُررری مـیریزه بند اومدنِ اون نفسِ راحتیام کـه داری وقتِ شونـه ِ موهایِ فرخوردهیِ ... .
.
من بغضِ آخرِ شبِ تولدِ چهل سالگیتم...
بی حوصلگیت پشتِ ترافیک سنگین از پرحرفیـایِ زنی کـه کنارت نشسته...
بی خوابیِ شبِ قبلِ ماهِ عسل و خستگیِ صبحِ فرداشم...
من اون لحظهایم کـه دلت یـهو با پلی شدنِ یـه آهنگِ آشنا هُررری مـیریزه
بند اومدنِ اون نفسِ راحتیام کـه داری وقتِ شونـه ِ موهایِ فرخوردهیِ ت مـیکشی...
من مچاله شدن ت تو خودش از زورِ گریـه و بالشتِ خیسشم
ولو شدنِ تنِ نحیفش تویِ تراس و اشکهاش تو اتوبوسهای خطی جلویِ چشمِ آدمهام...
بغضهای همسرت از دوست نداشته شدن و سیگارِ لایِ انگشتهایِ پسرتم
من طعمِ آشنایِ یـه خورشت قرمـه سبزیام کـه زهر مـیشـه بـه کامت...
غمِ لحظهایم کـه از دور مـیبینی دارم کنارِی کـه دوستم داره مـیخندم، خوشحالم...
نمِ اشکت از دوریِ تم، وقتی داره بـه هوایِی زودتر از موعد خونـه رو ترک مـیکنـه...
من چایِ عطریِ سرد شدهیِ یـه عصرِل کنندهام کـه تنـها تو تراسِ خونت نشستی و تویِ خاطراتت دنبال یـه دوست داشتن و دوست داشته شدنِ واقعی مـیگردی، یـه لبخندِ آشنا، موهایِ فرخوردهای کـه انگشتاتُ لایِ پیچهاش جا گذاشتی....
"وضعِ ریـههات خرابه" و غدقن شدنِ سیگارتم...
من تنـهاییتم تو بیمارستان وقتی داری نفسهایِ آخرو مـیکشی...
من مـیـرم اما نمـیــرم...
از کنارت مـیرم اما تو یـادت، تو تک تکِ لحظه هایِ عمرت
حسرتِ بودنمُ جــا مـیذارم
.
.
#فاطمـه_صابری_نیـا
Media Removed
ــ بـه تو نان دادم من، و علف بـه ان و بهانِ تو، و برگهای نازکِ ترّه کـه قاتقِ نان کنی.
انسان گفت: ــ چنین است.
پس زمـین گفت: ــ بـه هر گونـه صدا من با تو بـه سخن درآمدم: با نسیم و باد، و با جوشیدنِ چشمـهها از سنگ، و با ریزشِ آبشاران؛ و با فروغلتیدنِ بهمنان از کوه آنگاه کـه سخت بیخبرت مـییـافتم، و به کوسِ تُندر و ترقهی توفان.
انسان گفت: ــ مـیدانم مـیدانم، اما چگونـه مـیتوانستم رازِ پیـامت را دریـابم؟
پس زمـین با او، با انسان، چنین گفت:
ــ نـه خود این سهل بود، کـه پیـامگزاران نیز اندک نبودند.
تو مـیدانستی کـه منات بـه پرستندگی عاشقم… نیز نـه بـه گونـهی عاشقی بختیـار، کـه زرخریدهوار کنیزککی به منظور تو بودم بـه رای خویش. کـه تو را چندان دوست مـیداشتم کـه چون دست بر من مـیگشودی تن و جانم بـه هزار نغمـهی خوش جوابگوی تو مـیشد. همچون نوعروسی درون رختِ زفاف، کـه نالههای تنآزردگیاش بـه ترانـهی کشف و کامـیاری بدل شود یـا چنگی کـه هر زخمـه را بـه زیر و بَمـی دلپذیر دیگرگونـه جوابی گوید. ــ آی، چه عروسی، کـه هر بار سربهمُهر با بسترِ تو درآمد! (چنین مـیگفت زمـین.) درون کدامـین بادیـه چاهی کردی کـه به آبی گوارا کامـیابت نکردم؟ یـا کجا بـه دستانِ خشونتباری کـه انتظارِ سوزانِ نوازشِ حاصلخیزش با من هست تیغآهن درون من نـهادی کـه خرمنی پُربار پاداشت ندادم؟
انسان دیگرباره گفت: ــ رازِ پیـامت را اما چگونـه مـیتوانستم دریـابم؟
ــ مـیدانستی کـه منات خاکسارانـه دوست مـیدارم (و زمـین بـه پاسخِ او چنین گفت). مـیدانستی. و تو را من پیغام کردم از پسِ پیغام بـه هزار آوا، کـه دل از آسمان بردار کـه وحی از خاک مـیرسد. پیغامت کردم از پسِ پیغام کـه مقامِ تو جایگاهِ بندگان نیست، کـه در این گستره شـهریـاری تو؛ و آنچه تو را بـه شـهریـاری برداشت نـه عنایتِ آسمان کـه مـهرِ زمـین است. ــ آه کـه مرا درون مرتبتِ خاکساریِ عاشقانـه، بر گسترهی نامتناهی کیـهان خوش سلطنتی بود، کـه سرسبز و آباد از قدرتهای جادوییِ تو بودم از آن پیشتر کـه تو پادشاهِ جانِ من بـه خربندگی آسمان دستها بر و پیشانی بـه خاک بر نـهی و مرا چنین بـه خواری درافکنی.
انسان، اندیشناک و خسته و شرمسار، از ژرفاهای درد نالهیی کرد. و زمـین هم از آنگونـه درون سخن بود.
شاملو-پس انگاه زمـین ۲:۵۵
Advertisement
Media Removed
من درون کنار یک زن زندگی مـیکنم ،
زنی کـه اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب مـیشـه،
زنی کـه شاید من مرد رویـاهاش باشم اما ،
اون هیچ وقت زن رویـاهای من نمـیشـه چون ،
رویـایی ترینی کـه مـیخواستم تو بودی ...
جسمم کنار اون مـیخوابه اما ،
افکارم درون کنار تو .
ســـالهـــا بعــد
بی هوا وقتی یـادت مـیوفتم ،
... فقط بـه این فکر مـیکنم کـه خوشبختی یـا نـه!؟ ....
شاید اسم تورو گذاشتم روی م،
سالها بعد ،
من مَردیم کـه از عذاب وجدان داره مـیمـیره ،
مردی کـه به تو فکر مـیکنـه اما ، کنار یک زن دیگست ،
مردی کـه به دوست داشتن های زن دیگه پاسخ مـیده اما ،
نـه از ته دل ... ســالـــهــا بـــعــد
وقتی همـه خوابن ،
مـیرم تو آشپزخونـه و یـه سیگار روشن مـیکنم ،
تو اون نور کم سوی چراغ خواب بـه تو فکر مـیکنم ...
از سیگارم کام های عمـیق مـیگیرم ،
و بـه این فکر مـیکنم کـه زندگیم چجوری مـیشد اگه تو همسرم بودی ؟
در حالی کـه دارم تو فکرت غرق مـیشم ، سیگارم رو بـه اتمامـه ،
و من ،
با عذاب و با دلی پر از غم ،
باید برم کنار زنی بخوابم کـه همـیشـه ارزو مـیکنم تو جای اون بودی ...
سالها بعد این موقع ،
تو کناری هستی کـه دوستش داری اما ،
من کنار كسیم کـه ،
فقط باهاش هم خونم ... ســالــهــا بعــد
مَردیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...
مردی کـه خیلی ها مـیشناسنش اما
اون با هیچجز یـاد تو آشنا نیست...
اَزم نپرس،چرا دوست دارم.... چون جوابی ندارم.... دلیل ندارم.... اما دل دارم....! این دلِ لعنتی تو رو خواسته.... حالا اگه بخواد برات بگه چرا تو، حتما گوشاتو قرض بدی با وقتتو ... حتما بشینی پای سفره دلم.... از کجا برات بگه آخه...؟! از دلبر بودن و مثل جان بودنت بگه یـا از اون موقعِ هایی ... اَزم نپرس،چرا دوست دارم....
چون جوابی ندارم....
دلیل ندارم....
اما
دل دارم....!
این دلِ لعنتی تو رو خواسته....
حالا اگه بخواد برات بگه چرا تو،
باید گوشاتو قرض بدی با وقتتو ...
باید بشینی پای سفره دلم.... از کجا برات بگه آخه...؟!
از دلبر بودن و مثل جان بودنت بگه
یـا
از اون موقعِ هایی که،ثابت مـیکردی دیگه شبیـه ات نیست؟! هر بار کـه یـادم مـیومد نیستی،از خودم مـیپرسیدم
واقعا چرا مـیخوامت... تمام بدی هایی کـه در حق جفتمون کردی و مـیچیدم کنار هم و دلمو سرد مـیکردم
اما
یـه لحظه رنگ خنده هات،این دومـینو رو بهم مـیزد....
بهم مـیزدم با تمام دنیـا ولی تو رو گوشـه قلبم
نگه مـیداشتم.... از من بپرس،چرا تنـها موندم...
از نقشی که،تو کارگردانش هستی و من بازیگر....
بعضی از آدم ها،
اونقدر وفادار مـی مونن کـه خودشونو،فراموش مـیکنن
و زندگیشونو با یـه سری خاطره و حرف مـیچرخونن!
اما مـیخندن تای شک نکنـه،درد کجاست.... بعد از تو،
من با تو،گذروندم...
با فکر گذشته،آیندمو ساختم...
هنوزم با ایده ها و چیزایی کـه دوست داشتی و نداشتی
انتخاب مـیکنم و رد مـیکنم.... ازم نپرس،چرا دوست دارم...
تاثیر مخدری کـه از تو،توی رگامِ
هزار ساله اس...
آدم اونیکه رو که
اولین بار باهاش خندیده
و
آخرین بار براش اشک ریخته رو،
هیچ وقت فراموش نمـیکنـه،حتی اگه بمـیره...
.
.
. ♻ #مـیکائیل💕
.
.
. 🆔@mikilove351 📷
.
.
.
. 📱 #بهترین_دوستات_روتگ_کن👰👭😂❤😍
Advertisement
Media Removed
عزيزم....زيباترينم.... روزى كه تو را درون درونم حس كردم.... نـه آزمايش داده بودم.... نـه فرشته ها برام خبر آوردن..... فقط صبح احساس كردم نقطه اى سپيد درونم مى جوشـه... ☞❥ @MadarPedars ❥
🌺🍃🌸🍃🌺 حس گرمى رگهامو پر كرده بود. هيچ كس باور نكرد حرفمو اما مى دونستم دارم مادر مى شم.... بـه فكر فرو رفتم، من قرار هست به عنوان مادر چه چيزهايى بـه فرزند خود ياد بدهم و قرار هست به زودى نام مقدس مادر را كه مسئوليت زيادى بـه همراه دارد را بر خود بگذارم ☞❥ @MadarPedars ❥
🌺🍃🌸🍃🌺 آن روز كه درونم زاده شدى دوباره عاشق شدم و هميشـه از خدا خواستم سالم و مـهربان باشى. فرزند عزيزم، عشق من، دوست دارم آنچنان كه لياقتش را دارى برايت مادرى كنم، قلب من، از زمانى كه متولد شدى لحظه بـه لحظه با هم بوديم، هر جا مى رفتم تو را مانند پاره اى از وجودم با خودم مى بردم، تب مى كردى تب مى كردم، مريض مى شدى مريض مى شدم، تشنگى و گرسنگى تو را حس مى كردم و هر كارى كه دوست داشتى بـه بهترين شكل برايت انجام مى دادم. عزيزم با هر مكش دهان كوچكت براى شير خوردن محبت و فداكارى را درون رگ هاى بدنت تزریق مـیکردم ☞❥ @MadarPedars ❥
🌺🍃🌸🍃🌺
تو شايد فرشته نگهبان منى، بهانـه تحمل سختى هايم، بـه خاطر تو مى جنگم و كار مى كنم. عجيب هست اشكهايم كه براى تو مى ريزند آرامم مى كند، صدا كردن نامت برايم افتخار آفرين است، درون هر خنده شيرينت اميد را حس مى كنم، تو معلمى هستى كه خداوند بزرگ بـه من هديه داده، تو بـه من ياد دادى حرف زدن را، آرامش را، تو بـه من راه رفتن را ياد دادى درون اوج سختى ها و مبارزه كردن را و نديدن را وقتى همـه چيز سياه است، چشم هايت بـه من نگاه كردن را آموخت، دست هاى كوچكت تلاش كردن براى هر آنچه آرزويش را دارى و حضورت غم و درد و رنج را از يادم مى برد، كنار تو تنـهايى از دلم پر مى كشد. عزيزم هر جاى اين دنيا وقتى تو باشى بزرگترين بهشت روى زمين است.
☞❥ @MadarPedars ❥
🌺🍃🌸🍃🌺
فرزندم دنيا مكانى تكرارى هست اما تكرار اين روزها با وجود تو زيباترين تكرر زندگيم است. زيبايى درونى هست و تو درون و بيرون زيبايى دارى. سرو خوش قامت من درون بهشت موهايت معانى تفاهم و لذت را باز شناختم. مى خواهم بدانى چقدر دوستت دارم و تو پيش من از چه جايگاه ويژه اى برخوردار هستى. درون اين برهه از هستى كه ما آن را زندگى مى ناميم دو نكته آموخته ام: يكى اينكه
Media Removed
ســـالهـــا بعــد
بی هوا وقتی یـادت مـیوفتم ،
... فقط بـه این فکر مـیکنم کـه خوشبختی یـا نـه!؟ ....
شاید اسم تورو گداشتم روی م ،
سالها بعد ،
من مردیم کـه از عذاب وجدان داره مـیمـیره ،
مردی کـه به تو فکر مـیکنـه اما ، کنار یک زن دیگست ،
مردی کـه به دوست داشتن های زن دیگه پاسخ مـیده اما ،
نـه از ته دل .... ســالـــهــا بـــعــد
وقتی همـه خوابن ،
مـیرم تو آشپزخونـه و یـه سیگار روشن مـیکنم ،
تو اون نور کم سوی چراغ خواب بـه تو فکر مـیکنم ...
از سیگارم کام های عمـیق مـیگیرم ،
و بـه این فکر مـیکنم کـه زندگیم چجوری مـیشد اگه تو همسرم بودی ؟
در حالی کـه دارم تو فکرت غرق مـیشم ، سیگارم رو بـه اتمامـه ،
و من ،
با عذاب و با دلی پر از غم ،
باید برم کنار زنی بخوابم کـه همـیشـه ارزو مـیکنم تو جای اون بودی ...
سالها بعد این موقع ،
تو کناری هستی کـه دوستش داری اما ،
من کنار كسیم کـه ،
فقط باهاش هم خونم ... ســالــهــا بعــد
مردیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...
مردی کـه خیلی ها مـیشناسنش اما ،
اون با هیچجز یـاد تو آشنا نیست...
Media Removed
یـادمـه یـه بار کـه تصادف کردم
وقتی بـه خودم اومدم و آروم شدم
توی سرم مرور مـیکردم که
حتما ماجرا رو برات تعریف کنم.
اما یـهو ترسیدم!
ترسیدم تو منو تحویل نگیری و
برات مـهم نباشـه..
یـادم اومد
اونیکه همـیشـه پیش قدم شده
من بودم و تو یـه ادم عادی کـه انگار نقش بازی مـیکنـه!
توی بودی کـه اگه یـه روزم
باهام حرف نمـیزدی برات مـهم نبود و
اولویت آخرت بودم...
توی روزمرگی هات
جایی نداشتم و از دور
دورت بودم...
ولی
برای من،تمام من بودی!
انقدر دوست دارم که،
حسودی مـیکنم بـه خودم...
به خودم که
دیگه مثل سابق نیست و از تو لبریزه...
من از تو و اسمت پُر شده وجودم!
وطنم شده،آغوشت و مغرورم از این ملیت!
تو،برام دست نیـافتنی شدی...
مثل خواب و بیداریـه رسیدن بهت...
یـا شاید یـه رویـای هزار ساله اس!
اما
آدم گاهیی رو دوست داره که
ممکن براش دشمن باشـه.... من تو رو اندازه،ده تای بچگی دوست دارم...
تویی رو که
انگار برات یـه عمره غریبه ام.... شایدم عشق یعنی؛
مـیدونم بهم نمـیرسیم،
ولی
جای دوتامون،تو زندگی کن....
.
.
. ⭕ #مـیکائیل⭐
.
.
. 🆔@mikilove351 📷
.
.
.
#لایکوکامنت_های_پرانرژی_شماباعث_دلگرمـی_ماست😊💖
ما با همـیم ولی با یـه تفاوت! اونیکه عاشق ترِ،منم... اونیکه بی تفاوت ترِ،تویی...! ما با همـیم ولی حرفای من با تو یکی نیست! بوی دلتنگی مـیدن... من از تو مـیگم... برات مـیمـیرم... شب و روز بـه فکرتم.... نگرانت مـیشم و حالتو مـیپرسم... همـه زندگیمـی... از دور نگرانتم و مواظبتم...! اما حرفای تو از ... ما با همـیم
ولی با یـه تفاوت!
اونیکه عاشق ترِ،منم...
اونیکه بی تفاوت ترِ،تویی...!
ما با همـیم
ولی حرفای من با تو یکی نیست!
بوی دلتنگی مـیدن...
من از تو مـیگم...
برات مـیمـیرم...
شب و روز بـه فکرتم....
نگرانت مـیشم و حالتو مـیپرسم...
همـه زندگیمـی...
از دور نگرانتم و مواظبتم...! اما حرفای تو
از روزمرگی هایِ دنیـاست...
از تیترِ خبرها...
آب و هوا و فصل ها... من با جسارتم و تو محتاط...!
با هرقدمـی،پاتو بعد مـیکِشی
و غرقِ آرزوهام مـیکنی،منو... مـیدونی چقد دوست دارم و من نمـیدونم تو چقد...
نمـیدونم چرا دل بـه دل راه نداره اینبار!
آیندمو باهات ساختم و توی خیـالم
هزار جای و رفته و نرفته مـیرم...
اسمتو تکرار مـیکنم رویـهام
تا نگیره تقدیر تو رو از چشمام...
اما دنبال از ما بهترونی تو!
برنامـه هات خالیـه از من و زندگیت رو بـه راهِ! ما با همـیم...
در لباس دو دوست!
من،بدون تو دنیـای دیگه ای رو، آرزو مـیکنم
تو،برای من بودن بای کـه تو نیست....! یـه وقتایی هر بودنی
معنی دوست داشتن نمـیده و
هر دوستی بوی عشق!
.
.
. 📱@mikilove351 📷
Advertisement
School 2015 I always love this couple Kim Sohyun & Yook Sungjae should play together as female & male leads in a drama Ahn Hyo Seop turned down the offer to play next to Sohyun in a webton drama(love alarm)🤦🏻♀️😑 So let’s give this chance to Yook Sungjae to take the role & play with Sohyun ... School 2015 🎒
I always love this couple Kim Sohyun & Yook Sungjae should play together as female & male leads in a drama 😍🙈👫
Ahn Hyo Seop turned down the offer to play next to Sohyun in a webton drama(love alarm🚨)🤦🏻♀️😑😩
So let’s give this chance to Yook Sungjae to take the role & play with Sohyun 😍🙊💕
Who do you want as a male lead?😊
#school2015
#yooksungjae @yook_can_do_it
#kimsohyun @wow_kimsohyun
#namjoohyuk @skawngur
سریـال مدرسه ی ۲۰۱۵ 📖
کاپل سهیون و سونگجه تو مدرسه ی ۲۰۱۵ یـادتونـه چقدر خوب بودن باهم گرچه کاپل اصلی سریـال نبودن ولی حتی جایزه ی بهترین کاپلو اون سال بردن 😍👫❤️
به سهیون و آن هیو سوپ(چان سریـال ۳۰ اما هفده ساله)پیشنـهاد بازی تو یک سریـال کـه بر اساس وبتون معروفی بود شده کـه گویـا آن هیو سوپ رد کرده من چقدر دوست داشتم با سهیون بازی کنـه!🤦🏻♀️😩💔
حالا نمـیدونم سهیون قبول کرده یـا نـه ولی من دوست دارم بازیگر نقش مقابلش سونگجه باشـه فرصت کاپل اصلی بودن سریـالو داشته باشن چون خیلی بهم مـیان!😍🙈💞
(البته بـه یو سئونگ هو هم خیلی مـیاد با هر دوتاشون شیپ مـیکنم!😍👌🏻💓)
خیلی ها تو نظرسنجی سونگجه رو پیشنـهاد خیلی ها هم جیسو!🙈🙊❤️
نظر شما چیـه کی بیشتر بـه سهیون مـیاد؟😉
Media Removed
مـی نشینی روبرویم،
خستگی درون مـیکنی
چای مـی ریزم برایت،
توی فنجانی کـه نیست
باز ميخندی و ميپرسي
كه حالت بهتر است؟!
باز مـیخندم کـه خیلی،
گرچه مـیدانی کـه نیست
شعر مـی خوانم برایت،
واژه ها گل مـی کنند
یـاس و مریم مـیگذارم،
توی گل
Media Removed
دوست داشتنت را از سالی بـه سال دیگری جابه جا مـی کنم مثل دانش آموزی کـه مشقش را درون دفتری تازه پاک نویس مـیکند صدای تو،عطر تو،نامـه های تو و شماره تلفن تو و صندوق پستی تورا هم منتقل مـیکنم مـی آویزمشان بـه کمد سال جدید اقامت دائمـی قلبم را بـه تو مـی دهم تورا دوست دارم و هرگز رهایت نمـیکنم و بر برگه تقویم آخرین روز سال ... دوست داشتنت را از سالی بـه سال دیگری جابه جا مـی کنم مثل دانش آموزی کـه مشقش را درون دفتری تازه پاک نویس مـیکند صدای تو،عطر تو،نامـه های تو و شماره تلفن تو و صندوق پستی تورا هم منتقل مـیکنم مـی آویزمشان بـه کمد سال جدید اقامت دائمـی قلبم را بـه تو مـی دهم تورا دوست دارم و هرگز رهایت نمـیکنم و بر برگه تقویم آخرین روز سال درون آغوش مـی گیرمت و در چهار فصل سال مـی چرخانمت درون زمستان کلاه پشمـی قرمزی بـه سرت مـی گذارم کـه سردت نشود و در پائیز ، تنـها بارانی ام را بـه تو مـی بخشم بپوش کـه تا خیس نشوی و در بهار رهایت مـیکنم که تا بر چمن های تازه بخوابی که تا به صبحانـه بپردازی با گنجشک ها و در تابستان تور کوچک ماهیگیری برایت مـیخرم که تا با صدف ها و مرغان دریـایی و ماهیـان بی نام را شکار کنی تورا دوست دارم و نمـیخواهم تورا بـه خاطر های گذشته و حافظه قطارهای مسافربری پیوند دهم تو آخرین قطاری هستی کـه شبانـه روز سفر مـی کند بر رگ های دستم تو آخرین قطار کنی و من ،آخرین ایستگاه تورا دوست دارم و نمـی خواهم تورو بـه آب یـا باد یـا تاریخ های هجری و مـیلادی و یـا بـه جزر و مد دریـا و یـا بـه ساعتهایوف و خسوف پیوند دهم مـهم نیست ستاره شناسان و خطوط فنجان های قهوه ،چه مـی گویند دو چشمانت ، بـه تنـهایی بشارت دهنده اند آنـها مسئول شادمانی این هستی اند دوست دارم و مـی خواهم بـه حال و هوایت پیوندت دهم تورا ستاره مدار رنگی ام قرار مـی دهم و مـیخواهم مشکل واژه ها و ابعاد کاغذ را بـه خود بگیری که تا هنگامـی کـه کتابی را چاپ مـی کنم کـه مردم بخوانند تورا مانند گل درون درون آن بیـابند مـیخواهم شکل دهانم شوی که تا وقتی کـه حرف مـی مردم تورا شناور درون صدایم بیـابند مـیخواهم شکل دستانم شوی که تا وقتی کـه به مـیز تکیـه مـیدهم تورا درمـیان دستانم درون خواب ببینند مانند پروانـه ای درون دستان کودکی پیشـه ای ندارم الا آیین پرستش تو عشق آیین من هست تو آیین منی عشق جولان مـی دهد بر پوستم و در زیر پوستم تو جولان مـی دهی
و اما من
خیـابان ها و پیـاده رو های شسته از باران را بر دوشم حمل مـیکنم درون جست و جوی تو چرا بـه من و باران ایست مـی دهی ؟ وقتی کـه مـی دانی همـه زندگی ام با تو درون ریزش باران قرین شده هست و تنـها حس من باران است
چرا مـی ایستانی ام ؟
وقتی کـه دانی تنـها کتابی کـه بعد تو مـیخوانم کتاب باران هست ،تورا دوست دارم این تنـها شگردی هست که آموخته ام و دوست و دشمنم بـه آن حسادت مـیکنند پیش از تو آفتاب و کوه ها و جنگل ها سرگردان بودند ممنونم کـه به مدرسه راهم دادی ممنونم کـه الفبای عشق را بـه من آموختی و ممنونم کـه پذیرفتی معشوقم باشی ،ولی نمـیدانم کـه منو چرا ......😔😔
(م خاص)
Advertisement
Media Removed
هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم
تا اینکه یـه روز علی نشست رو بـه رومو گفت
اگه مشکل از من باشـه
تو چی کار مـی کنی؟
فکر نکردم که تا شک کنـه کـه دوسش ندارم
خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم بـه خاطر تو رو همـه چی خط سیـاه بکشم
علی کـه انگار خیـالش راحت شده بود یـه نفس راحت کشید و از سر مـیز بلند شد و راه افتاد
گفتم:تو چی؟ گفت:من؟
گفتم:آره… اگه مشکل از من باشـه… تو چی کار مـی کنی؟
برگشت…زل زد بـه چشام…گفت: تو بـه عشق من شک داری؟
فرصت جواب نداد و گفت: من وجود تو رو با هیچی عوض نمـی کنم
با لبخندی کـه رو صورتم نمایـان شد
خیـالش راحت شد کـه من مطمئن شدم اون هنوزم منو دوس داره
گفتم:پس فردا مـی ریم آزمایشگاه
گفت:موافقم…فردا مـی ریم
و رفتیم… نمـی دونم چرا اما دلم مثل سیر و سرکه مـی جوشید
اگه واقعا عیب از من بود چی؟
سر خودمو با کار گرم کردم که تا دیگه فرصت فکر بـه این حرفارو بـه خودم ندم
طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه
هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم
بهمون گفتن جواب که تا یک هفته دیگه حاضره
یـه هفته واسمون قد صد سال طول کشید
اضطرابو مـی شد خیلی اسون تو چهره هردومون دید
با این حال بـه همدیگه اطمـینان مـی دادیم کـه جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مـهم نیست
بالاخره اون روز رسید
علی مثل همـیشـه رفت سر کار و من خودم حتما جواب ازمایشو مـی گرفتم
دستام مثل بید مـی لرزید
داخل ازمایشگاه شدم
علی کـه اومد خسته بود
اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟
منم زدم زیر گریـه…فهمـید کـه مشکل از منـه
اما نمـی دونم کـه تغییر چهره اش از ناراحتی بود
یـا از خوشحالی
روزا مـی گذشتن و علی روز بـه روز نسبت بـه من سردتر و سردتر مـی شد
تا اینکه یـه روز کـه دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود
بهش گفتم:علی… تو چته؟ چرا این جوری مـی کنی…؟
اونم عقده شو خالی کرد گفت: من بچه دوس دارم مـهناز…مگه گناهم چیـه؟
من نمـی تونم یـه عمر بی بچه تو یـه خونـه سر کنم
دهنم خشک شده بود… چشام پراشک… گفتم اما تو خودت گفتی همـه جوره منو دوس داری
گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی… بعد چی شد؟
گفت:آره گفتم… اما اشتباه کردم… الان مـی بینم نمـی تونم… نمـی کشم
نخواستم بحثو ادامـه بدم… پی یـه جای خلوت مـی گشتم که تا یـه دل سیر گ
Media Removed
سلام بـه همگی عشقای من چه طورین؟ وایی من کـه دارم مـیمـیرم از خنده چون پاول نمـی دونـه وان دایرکشن چی هست خخخخ اما نگران نباشـه من بهش مـی گم. قسمت ۵۲: بـه بدن بدون جون شارلوت نگاه کردم کابوسم جلوی چشم راه مـی رفت اما من چه طور این کار رو کردم شاید یکی دیگه بوده و فقط اون کابوس بود من نمـی دونم "چه طور این اتفاق افتاد؟" ... سلام بـه همگی عشقای من چه طورین؟
وایی من کـه دارم مـیمـیرم از خنده چون پاول نمـی دونـه وان دایرکشن چی هست خخخخ اما نگران نباشـه من بهش مـی گم.
قسمت ۵۲:
به بدن بدون جون شارلوت نگاه کردم کابوسم جلوی چشم راه مـی رفت اما من چه طور این کار رو کردم شاید یکی دیگه بوده و فقط اون کابوس بود من نمـی دونم "چه طور این اتفاق افتاد؟" با صدای پر خشم گفتم. "دیشب ما گرگ شدیم یعنی ماه کامل بود و ما تبدیل بـه گرگ شدیم یعنی اگر جو نبود شاید منم بهی آسیب مـی رسوندم" پاول گفت. اما ادامـه داد "و یک گرگینـه بـه شارلوت حمله کرده" اون بـه زور حرف مـیزد "و اون من بودم" صدام کاملا مـی لرزید اگه من باشم نـه شارلوت دیگه نیست و من نمـی تونم خودم رو هیچوقت بـه خاطرش ببخشم"ما هنوز مطمئنن نیستیم کـه تو بودی شاید یک گرگ دیگه بوده" هری گفت. نایل گفت"درسته…پس لیـام کجاست؟" ولی من مـی دونم این من بودم رفتم روی زمـین کنار شارلوت نشستم صورتش مثل گچ سفید شده بود و هیچ حسینبود دستاش رو تو دستم گرفتم نبضش نمـی زد و دستاش خیلی سرد بود من نمـی تونم این رو تحمل کنم نمـی تونم اول کندیس بعد آدام و الان هم شارلوت این خارج از توانمـه درون باز شد (و گل اومد شوهر من خوش اومد خخخخ) لیـام با سرعت اومد سمتمون و یک کتاب دستش بود من این کتاب رو قبلا تو زیرزمـین دیده بودم "ما مـی تونیم شارلوت رو برگردونیم من فقط بـه کمکتون نیـاز دارم" ،"چی چطوری" باربارا داد زد معلومـه خیلی سورپرایز شده "کتاب رو گذاشت رو مـیز و ورق زد که تا به یک جادو رسید "با این جادو ما مـی تونیم بریم تو برزخ و روح شارلوت رو برگردونیم بـه بدنش کـه باعث مـیشـه تمام زخماش خوب بشـه و اون دوباره بتونـه زندگی کنـه" اون اینا رو تند گفت "من فقط بـه یک نفر نیـاز دارم که تا این رو باهام انجام بده خواهش مـی کنم" اما نگاهی بـه اون نوشته های قدیمـی انداخت و گفت "اما این جا نوشته کـه ممکنـه نتونی از برزخ برگردی ما نمـی تونیم همچین ریسکی کنیم" ،"اما این امکانش خیلی کمـه" من مـی خواستم برم جلو و بگم کـه من هستم اما پاول دستم رو گفت البته مـه اون ذهنم رو خوند و لیـام وقتی دیدی چیزی نگفت با عصبانیت رفت طبقه پایین .(خونش سه طبقست!!) منم رفتم طبقه بالا تو اتاق پاول و پاول هم اومد تو "چرا نمـی ذاری اون جادو رو انجام بدم" پاول اومد نزدیکم "مـی دونم شارلوت دوست هممونـه اما تو دیدی اگه نتونی برگردی چی هان اگه نتونی" ،"حداقل اون وقت دیگه این حس افتضاح رو ندارم کـه حس کنم شارلوت رو من کشتم" سرم رو انداختم پایین /ادامـه کامنت اول/
Media Removed
• هاى درود حالِتون كه نيـــــــست بَد🥀 گفتم بعد مدت ها يخورده باهاتون درد و دل كُنم... اول اينكه #مرسى_كُلى كه هميشـه منو حمايت كرديد خيلى سعى كردم آدمى باشم كه بتونم با اخلاق و مرامم "نـهى از منكر" كُنم؛ از روزى كه وارد دُنياى هنر شُدم خيلى سعى كردم انقدر مطالعه كنم كه خودم رو پُخته تر كُنم... ... •
هاى درود حالِتون كه نيـــــــست بَد🥀
گفتم بعد مدت ها يخورده باهاتون درد و دل كُنم...
اول اينكه #مرسى_كُلى كه هميشـه منو حمايت كرديد 🌹
خيلى سعى كردم آدمى باشم كه بتونم با اخلاق و مرامم "نـهى از منكر" كُنم؛ از روزى كه وارد دُنياى هنر شُدم خيلى سعى كردم انقدر مطالعه كنم كه خودم رو پُخته تر كُنم... از شروع "مارِل" تو موزيك و ادبيات که تا دُنياى عكاسى...
خيلى ها اومدن تو زندگيم كه آسيب زدن... اما اگر اونا نبودن من نميتونستم از اشتباهاتم درس بگيرم...
وقتى استارت كار حرفه اييم رو زدم با خودم گفتم ميخوام جورى باشم كه تو هيچ شرايطى خودم نگيرم و هميشـه با همـه كَس خاكى باشم... و از اونجايى كه دورانى كه خودم درون حد يه استعداد ناشناخته بودم كسى دستمو نگرفت اما من با خودم گفتم من بايد دست تمام استعداد ها و افراد با انگيزه و خلاق رو بايد بگيرم؛ شايد خيلى ها بگن نردبون نشو اما من ميگم چرا آدم نردبون نشـه... شايد اون فرد بعدا بـه من بدى كُنـه اما من اگر استعداد نبود بهش بها نميدادم... و هميشـه بايد از هر كسى كه حس ميكُنيم ميتونـه حمايت كُنيم...
خيلى كار انجام دادم كه خودم دوست نداشتم اما همـه براى رسيدن بـه اون هدفى هستش كه تو سَرَم دارم... كه بـه اُميد خدا استارت قَويش از همين ٩٧ لعنتيه...
و باز هم مرسى از پدر و مادرم و حتى كوچيكم كه بهم هميشـه انرژى ميده كه هميشـه بهم اعتماد ميكنن بهم؛ رُفقام كه پُشتم هستن، همكار هايى همچو دوست كه بهم انگيزه ميدن و شما دوستانم كه منو درون اينستا دُنبال ميكُنيد كه خيلى بـه من لطف داريد كه هميشـه و تو هركجا از من حمايت كرديد 💙 خاك پاى همتونم💯 #مِرسى كُلى 🙌🏽 ______________________________________________
Photo: @alii_asali 💙
Model: Khodam 😶( @_alihedayati )
#MarelLife Art Group
______________________________________________
© May 2018 #Marelism 🥀
______________________________________________
P O R T R A I T
______________________________________________
#marelcam #Portrait_charts #moodygrams #portraitvision #agameoftones #portraitphotography #vscomood #earth_portraits #fashionstyle #bravogreatphoto #istgahe_honar #portraitphotography #portraitpage #fashionpost #portraitvision #vogue #voguemagazine #urbanportrait #portraitphotography #portraitvision #portraitstream #theportraitpr0ject #fashion #fashionphotography #500p #pinterest
______________________________________________
Advertisement
Media Removed
اثر انگشتت مثل من باشـه ؟!! هرکسی با
با اثر انگشت خود زندگیمـیکنـه !
مگه همـه ما مثل هم بزرگ شدیم ؟
مگه همـه ما مثل هم غذا مـیخوریم ؟
مگه همـه ما مثل هم راه مـیریم ؟
مگه همـه ما مثل هم دوست داریم ؟
مگه همـه ما مثل هم عبادت مـیکنیم ؟
مثل
هم
فکر
مـیکنیم !؟؟؟ هرکسی حتما تا حدی با بقیـه فرق کنـه بـه نظرم نـه خیلی زیـاد نـه خیلی کم
در حدی مثل اثر انگشت
اثر انگشت ها درون ظاهر کلی مثل هم هستن
اما درون انتها هیچ کدومشون مثل هم نیستن !
این کـه من تند نماز مـیخونم و یکی دیگه اروم
یـا این کـه من ارتباط با دوست نا سالم دارم یکی دیگه نداره
یـا اینکه من دروغ گو هستم و یکی دیگه نیست
در انتهای مسیر بـه خودم و به خودش مربوطه ((عقل ،اختیـار ،اراده)) اما من موثرم
چقدر ؟!
به اندازه ای کـه نیت /تمرکز و باور دارم
ماها فقط روی هم تاثیر مـیزاریم
خیلی زیـاد
اما اصلا بـه چشم نمـیاد
من مـیتونم بـه دوستم بگم فلان کار رو انجام مـیدی بـه این دلایل این سری مشکلات رو همراه داره
اما نمـیتونم مجبور و وادارش کنم کـه اون کار رو انجام نده (کما این کـه اگر انجامم نده ارزشی ندارد ).
ما فقط مـیتونیم تو موقعیت های مختلف تاثیر های مختلف روی هم بزاریم
و با هم گفت گو و تحلیل و برسی کنیم
اما حق نداریم عقیده و نگرشمونو بـه دیگران انتقال بدیم
این یک خیـانت درون حق بشریت !
اگه همـه اثر انگشتا یکی بشـه دیگه مزه و خلاقیت و نو اوری و پیشرفت و کمال چی مـیشـه ؟
اگه همـه اون جوری کـه من نوعی مـیگم زندگی کنن کـه فایده نداره !
اما من مـیتونم بگم دوست من این اصل و چهار چوب کلی ماجراست و اون با استفاده از خلاقیت و هوش اون اصل رو هوشمند سازی و پیشرفته تر کنـه و به سمت کمال ببره... یـه مدتی بود چندی از دوستان رو تهدید مـیکردم کـه اگه فلان کار خلاف رو انجام بدید من بـه ارامـی از شما فاصله مـیگیرم
معتقد بودم اصلا نباید اشتباه کنن
حداقل اونایی کـه با من درون ارتباط هستن
اما الان مـیبینم اشتباهه
فقط مرکز فرماندهی کل ((فکر )) حتما این داستان رو بخشنامـه کنـه به منظور خودش که تا با دلیل و منطق یک کاری رو انجام بده
یـا انجام نده .
یک zoom out بزنیم
اثر انگشت من :
به عنوان مثال زلزه وحشتناک و درد ناک برادرا و ام تو کرمانشاه
این اتفاق افتاد
خیلی ها با استفاده از ابزارا شون کاری رو کـه تونستن انجام و دارن مـیدن
که تلگرام از همـه اینا ها بیشتر جلوی دید هست ،
یـه سری تسلیت گفتن و ابراز همدردی
یـه سری شماره حساب گذاشتن جهت اطلاع مردم
یـه سری از شدت درد مسئولین خائن رو ...ادامـه درون کامنت»۲۳/۸/۹۶
Media Removed
گرمـی رو روی گردنم حس کردم ، گرمـی لبای اسد کـه حرارتش هر لحظه بیشتر مـیشد ! اسد زمزمـه کرد : صنم من نمـیتونم اینکارو م -چرا اسد ؟؟؟ -صنم من تو رو خیلی اذیت کردم من تو رو زدم نمـیخوام با نزدیک شدن بهت بیشتر آزارت بدم -اسد این حرفو نزن . من دوست دارم من بهت اجازه اینکارو مـیدم ! رومو کـه برگردوندم دیدم اسد نیست ... گرمـی رو روی گردنم حس کردم ، گرمـی لبای اسد کـه حرارتش هر لحظه بیشتر مـیشد ! اسد زمزمـه کرد : صنم من نمـیتونم اینکارو م
-چرا اسد ؟؟؟
-صنم من تو رو خیلی اذیت کردم من تو رو زدم نمـیخوام با نزدیک شدن بهت بیشتر آزارت بدم
-اسد این حرفو نزن . من دوست دارم من بهت اجازه اینکارو مـیدم !
رومو کـه برگردوندم دیدم اسد نیست ..رفت ؟ .. دوباره حس پوچ بودن .... تنـهایی متلق ....
دوباره صدای زنگ درون اومد درو باز کردم اسد بود درو محکم روش بستم و داد زدم : اینکه بهت اجازه همچین کاریو دادم تمام باورا و حیثیتمو زیر پا گزاشتم اما تو بیتوجه بـه من رفتی ینی اذیت نـه اون سیلی کـه بهم زدی.
دوباره درون زد .. هم درون زدنش کلافه شده بودم درو باز کردمو خواستم چیزی بگم اما گرمـی لباش بهم فرصت حرف زدن نداد .. مـیخواستم خودمو از بغلش بیرون بکشم اما نمـیزاشت .. صنم : اسد نکن . ولم کن -نمـیتونم خانومم نمـیتونم .. تو مال منی -من نمـیخوامت ولم کن -یـا منو مـیخوای یـا مجبوری بخوای -ولمممممم کن اصلا من عاشق آهیلم برو از پیشم
انداختم روی تخت و قشنگ روم دراز کشید .. گفت : با غیرت من بازی نکن صنم تو مال منی .. شروع کرد بوسیدنم .. خیلی از دستش عصبانی بودم .. از زیرش بلند شدمو فرار کردم اما دستمو گرفتو کشید سمت خودش جوری کـه افتادم رو پاهاش بلندم کردو بلند شد ، لباشو رو لبام گزاشت و بوسید و بعد گفت : صنم منو ببخش ، این مرد عاشق و عاجز کـه از عشق تو دیوونـه شده رو ببخش .. لطفا ببخشش اون بهت نیـاز داره .. اون دوست داره ..
تمام عصبانیتم فروکش کرد . پشتمو بهش کردم اونم بند پشتمو باز کرد آروم لباسمو دراورد و بهم اشاره کرد کـه روی تخت بخوابم ، منم خوابیدم بلوزشو دراورد و افتاد روم ! بـه تمام بدنم بوسه مـیزد .. از روی شکم که تا بالای هامو مـیبوسید
Media Removed
چهار نصفه شب ديشب بود... همـه خواب بودن اما من حال عجيبي داشتم و به شدت دلتنگت بودم... جمع مون جمع بود و تو نبودي عزيزدلم، مـهربونم، بهترينم، فرشته جانم... از ته دل بيصدا گريه كردم انقدري كه بالش زير سرم خيس شد و امروز صبح چشمـهام رنگ خون داشت و از هم باز نميشد... دلتنگت بودم... دلتنگ اينكه محكم بغلت ... ➿➿
چهار نصفه شب ديشب بود... همـه خواب بودن اما من حال عجيبي داشتم و به شدت دلتنگت بودم... جمع مون جمع بود و تو نبودي عزيزدلم، مـهربونم، بهترينم، فرشته جانم... از ته دل بيصدا گريه كردم انقدري كه بالش زير سرم خيس شد و امروز صبح چشمـهام رنگ خون داشت و از هم باز نميشد... دلتنگت بودم... دلتنگ اينكه محكم بغلت كنم، عطر تنتو با همـه وجودم استنشاق كنم و گرماي وجودت رو تو تك تك سلولهام جذب... دلتنگ اينكه تو خوشحاليم شريكت كنم... دلتنگ اينكه با افتخار بـه نون هات نگاه كني و از ته دلت بخندي و من فقط نگات كنم... فرشته زندگيم، خواهش ميكنم براي همـه مون دعاي خير كن... الهي كه از آسمون عشق و رحمت و محبت و بخشش و بركت و عاقبت بخيري و اجابت آرزوها بباره... مرسي كه مواظب كيوي هستي و براش تو دل آسمونـها مادري ميكني... بهترين مادر دنياي من... بهت قول دادم بـه جاي تو زندگي كنم و تا پاي حون سر قولم ميمونم... قول ميدم قوي بمونم... قول ميدم سربلندت كنم... قول ميدم باعث افتخارت باشم... قول ميدم انسان بمونم و نام تو رو زنده نگه دارم... قول ميدم براي همـه انقدر خوبي كنم و خوبي بخوام و دست بـه خير داشته باشم كه که تا ابد و آلاباد هر كسي سر راهم قرار گرفت براي تو خدابيامرزي بفرسته و برات آرامش بخواد... تو توي وجود من، روح من، دنياي من زنده اي... که تا ابد... اگر دوست داشتين اينجا بـه يادگار براي مادرتون بنويسين... #گپ_خودموني_آزاجون
Media Removed
دوست دارم ای بهانـه زندگی فکر نمـیکردم با تو روبه رو شم و به این آسانی زیر و رو بشوم حال کـه عاشق نیستی درتلاطم زندگی غرق گشته ام اما همچنان دوست دارم حال اگر همـه دنیـا گویند مرا کـه این اشتباه هست باز هم دوست دارم فکر بـه تو بـه من انگیزه و شور زندگی مـیدهد و فکر نبودنت نابودم مـیکند اما همچنان این حس حال را ... دوست دارم ای بهانـه زندگی فکر نمـیکردم با تو روبه رو شم و به این آسانی زیر و رو بشوم حال کـه عاشق نیستی درتلاطم زندگی غرق گشته ام اما همچنان دوست دارم حال اگر همـه دنیـا گویند مرا کـه این اشتباه هست باز هم دوست دارم فکر بـه تو بـه من انگیزه و شور زندگی مـیدهد و فکر نبودنت نابودم مـیکند اما همچنان این حس حال را دوست دارم 😌😌😌 ح.س. @hora_gallery1 @hooragallary #متفاوت #بشقاب_ديوارى #دریم_کچر #سرخپوستی #دستنبند #گردنبند #خاص #نقاشی #طراحی #سفال #راپ #بیرجند #هنر #عشق #زندگی
Read moreتو اینقدر قدرتمندی و ارزشمند کـه از کنار حوادثی کـه تحت کنترل تو نیست آرام عبور مـیکنی! اما من تو را مـیفهمم. مـیدانم الان چه احساس بدی داری و فکر مـیکنی دیگر هیچ وقت روی خوشی را نمـیبینی! تو فکر مـیکنی دیگر آیندهای نداری و تو فقط درون گذشتهای... اما عزیز من! این فصل سرد هم مـیگذرد و غمها ماندنی نیستند. اما مـیخواهی حالا شادی را درون آغوش بگیری یـا منتظر آن باشی روزی از راه برسد؟! انتخاب کن... با این باور زندگی کن کـه در کنار رنج خود مـیتوانی شادیها را هم انتخاب کنی.
شما مـیتوانید تفکر و احساس خود را انتخاب کنید. بعد روی آنچه مـیخواهید تمرکز کنید و دست از کنترل آنچه درون اختیـار شما نیست، بردارید. بگذارید زندگی درون جریـان باشد و شما هم با آن حرکت کنید. به منظور اینکه بـه شادی برسید حتما انتخاب کنید شاد باشید! همـین! احساس خوب، هیچ جایی نیست جز درون شما و در همـین لحظه کـه در آن هستید و باید آن را پیدا کنید. اگر آن را نمـیپذیرید از این لحظه و از خودتان رنج مـیکشید.
من نمـیگویم کـه مشکلات و دردها هیچ اهمـیتی ندارند و بی خیـال آنـها شوید نـه! اما مـیتوانید تلاش کنید کمترین تاثیر را از آنـها بگیرید و در کنار همـین چالشها شاد زندگی کنید و از مـیان همـه آن چیزهایی کـه مـیتواند شما را ناراحت نگه بدارد و روز، ماه و سال شما را خراب کند؛ شادیها را انتخاب کنید. تلاش شما به منظور زندگی و شاد بودن، تلاشی ارزشمند است. بعد شرایط لازم را اطراف خود فراهم کنید. از بیماری و درد حرف نزنید و با آدمـهایی دوست شوید کـه به شما انگیزه زندگی مـیدهند. بـه کلاسهای آموزشی بروید و چیزهای جدیدی بیـاموزید.
مراقب خواب و خوراکتان باشید و ورزش کنید. امـیدوار بـه فردا باشید و برای روزهای آینده خود برنامـه ریزی کنید. چه چیزهایی مـیتوانند بـه شما انگیزه دوباره بدهند؟ لیستی از آنـها تهیـه کنید و روی آنـها تمرکز کنید. به منظور زندگی خود هدفهایی انگیزشی تعیین کنید و بر علیـه حس افسردگی و رخوت خود مبارزه کنید.
کلیپ را درون کانال تلگرام مـیتوانید دانلود کنید (لینک درون بیو)
سئوال: شما به منظور اینکه خود را شاد کنید چه کارهایی انجام مـیدهید؟
.
.
سرود زیبای "رضا رضا" یکی از اجراهای ماندگار این گروه است
صوت کامل این سرود را درون کانال #عقیق بشنوید
•
دوست دارم نگات کُنم؛ تو هم منو نگاه کنی
من تو رو صدا کنم تو هم منو صدا کنی
قربون صفات بِرَم؛ از راه دوری اومدم
جای دوری نمـی ره اگه بـه من نگاه کنی
دل من زندونیـه؛ تویی کـه تنـها مـی تونی
قفسُ وا کنیُ؛ پرنده رو رها کنی
مـی شـه کُنج حرم ات گوشـه ی قلب من باشـه
مـی شـه قلب منُ مثل گنبد طلا کنی
تو غریبی و منم غریبم اما چی مـی شـه
این دل غریبه رو با دِل ات آشنا کنی
دوست دارم تو ایوون مقصوره ات از صبح که تا غروب
من با تو صفا کنم؛ تو هم منو دعا کنی
دلمو گره زدم بـه پنجرت دارم مـی رم
دوست دارم که تا من مـیام زود گره ها رو وا کنی
دوست دارم کـه از حالا که تا صبح محشر همـیشـه
من رضا رضا بگم تو هم منو صدا کنی
حسرت زیـارت جد تو مونده بر دلم
چی مـی شـه اگه منو راهی کربلا کنی
یـا علی موس الرضا مـی شـه بـه من نگاه کنی
اونقده رضا مـی گم که تا دردمو دوا کنی
Media Removed
Doorfak Peak, Gilan, Iran
. .
با کی دوست داری الان اینجا باشی؟!؟! . . .
خسته ايي؟؟؟ نـه خسته نيستم، بيشتر از خستگي دلتنگم
خسته ام از دلتنگي، دلتنگي تو
دلتنگي چشم هات ك زول مي زد توي چشم هام
دلتنگي صداي زيبات كه موسيقي جان من بود
دلتنگي تمام روياهايي ك باهم، كنار هم توي هر كوچه و گذر و سفري ساختيم
دلم لك زده واسه همـه اون دوييدن هايي ك تهش رسيدن من و تو بهم بود
دلم سختي هاي كنار هم بودن مي خواد ك هر روز باهاشون جنگيديم
آره شايد واقعا خسته ام ، خسته و بيزار از تنـهايي اجباري
بيزاري ك زمانـه باهام ساز مخالف مي زنـه
زمانـه ايي ك باعث رسيدن ها و باز جدايي ها مي شـه
و حالا
پر از نفرتم، نفرت از تمام اين فاصله ها
فاصله ايي ك بعد از يكي شدن باز ميان ما افتاد و ديگر با كيلومتر هم قياس نميشـه
منو تو درون دل يكي اما اقيانوس ها از هم دوريم.
و آينده اين واژه بي محتوا، منو بيزارتر از خودم مي كنـه
دلم حال مي خواد ، حال با تو
نـه حالي ك تو ،ذره ايي جاي نداري
حال من باش
تا با تو جان دوباره بگيرم
#دلتنگي
#هفدهم #شـهريور #نودوهفت . . . .
🌸
_________________________________________
📍Location : Iran 🇮🇷 , Gilan , Doorfak ، .
📸
@herethere_iris
.
. . .
#شـهريور #گیلان #تهران #شمال #مازندران #ایران #رشت
#north #iran #mazandaran #shahsavar #motelghoo #mobilegraphy #instagram #traveling #shomal #natgeo #sarvelat
#sajjadsaffari #mustseemazandaran #tourism_iran #beautif_iran #hamgardi #shomaltravel
Media Removed
نامـه یی ب گُلی سلام❣ تو دنیـایی ک همـه هزار رنگن تو خودتی و من این خودت بودن رو دوست دارم از آدمـهایی ک دنبال رویـاهاشون مـیرن خوشم مـیاد و هیچ چیز عزم راسخشون رو درون هم نمـیشکند و نـه زخم زبان و نـه حرف و حدیث و نـه نگاهای مشمئز آور رد پایشان را درون دنبال هدف و آرزوهایشان کم رنگ نمـیکند... تو را دوست دارم رفتی ... نامـه یی ب گُلی💌
سلام❣
تو دنیـایی ک همـه هزار رنگن تو خودتی و من این خودت بودن رو دوست دارم💖
از آدمـهایی ک دنبال رویـاهاشون مـیرن خوشم مـیاد و هیچ چیز عزم راسخشون رو درون هم نمـیشکند و نـه زخم زبان و نـه حرف و حدیث و نـه نگاهای مشمئز آور رد پایشان را درون دنبال هدف و آرزوهایشان کم رنگ نمـیکند...
تو را دوست دارم رفتی ک آنچه دوست داری شوی...
نـه شـهری را ب آشوب کشیدی... نـه قانونی زیر پا گذاشتی... تو درون سکوت رفتی اگر چ درون شـهر غوغا شد...
پشت سر آنکه دنبال راه خود مـیرود که تا بوده همـین بوده حرف پشت حرف...
اما من رفتنت را دوست داشتم مثل وقتی ک ایران بودی و دوستت داشتم مثل وقتی ک درون علی سنتوری مـیخندیدی انگار نـه انگار دوربینی هست و نـه تو بازیگری... شاد و آزاد... تفکر ما شاید همخوانی ندارد... شاید هیچوقت ندای #آزادی #ان_خيابان_انقلاب مورد پسندم نباشد... اما تو به منظور من فرق داری... بی بلوا بی آشوب و بی هیچ ساده لوحی یی تو انتخاب کردی و رفتی... اصلا کار ب بقیـه نداشته باشم امروز به منظور تو بنویسم... به منظور تو ک دنیـای یکرنگی ات را بسیـار دوست مـیدارم...🌹
آنقدر زیبا رفته یی و آنقدر زیبا پیشرفتی با تفکر خودت داشته ای ک نمـیشود نگفت گُلی جان زیبای ب شدت شرقی ب افتخار روزهایی ک ،حرف شنیدی و صبوری کردی مدارا کردی و سختی ها راب جان خریدی و امروز همـه شاهد پیشرفتت هستیم، مـی ایستم و برایت دست مـی 👏👏👏👏 امـیدوارم من هم بتوانم از تو یـاد بگیرم ک با صبر ک با استقامت و ب هر سختی ک مـیتوانم به منظور آنچه قلبم مـیخواهد و تفکر من هست و خواست خداست همـینطور بی وقفه حرکت رو ب جلو داشته باشم...
و درون نـهایت دوستت دارم 💌💖💖💎🌹🇮🇷
@golfarahani
#golshiftehfarahani
#leilyazim
#دلنوشته_لیلی
#دلنوشته
Media Removed
[قسمت28] عجیب ترین مسئله ی رابطه ی من و هالسی،بوسه ای بود کـه بعد از مسابقه ای کـه با ماشین هامون تست دادیم و درحالی کـه هردو بـه خاطر چهره ی مضحک پسرتازه وارد مـیخندیدیم داشتیم! درون واقع اون زمانی کـه من از خنده دستهامو روی صورتم گذاشته بودم دستهاشو دور گردنم حلقه کرد و توی یک حرکت لبهاشو بـه لبهام چسبوند بعد ... [قسمت28]
عجیب ترین مسئله ی رابطه ی من و هالسی،بوسه ای بود کـه بعد از مسابقه ای کـه با ماشین هامون تست دادیم
و درحالی کـه هردو بـه خاطر چهره ی مضحک پسرتازه وارد مـیخندیدیم داشتیم!
در واقع اون زمانی کـه من از خنده دستهامو روی صورتم گذاشته بودم دستهاشو دور گردنم حلقه کرد و توی یک حرکت لبهاشو بـه لبهام چسبوند
بعد ازاینکه متوجه شدم اون به منظور بوسه پیش قدم شده محکم کمرش رو به منظور جلوگیری ازهر پشیمونیـه احتمالی گرفتم و تند و به سرعت شروع بـه بوسیدنش کردم
بعداز یک ماه رابطه ی سرد و خشک این عجیب ترین اتفاقه بین ما محسوب مـیشد
و شب،بعداز خوردن شام دونفره تست بعدازاینکه دلیل اون بوسه رو پرسیدم جواب شگفت انگیزی گرفتم!!
-ما دوستیم نـه؟پس این نباید انقدر غیرعادی باشـه!
یعنی بـه این سرعت عاشقم شد؟من روی چندین ماه حساب باز کرده بودم!
قدرت و تاثیر تو روی ها باورنیـه لیـام!لبخند ژکوندی توی آیینـه بـه خودم تقدیم کردم و از خونـه خارج شدم
صدای زنگ موبایلم بلند شد و قبل از لمس دستگیره ی درون ماشین بدون نگاه بـه شماره پرسیدم:یـه نفر از ترس اینکه من بـه قرار نیـام دو بار که تا الان باهام تماس...
-بای قرار داری؟؟
لبخندم محو شد و به سرعت صداموصاف کردم:شما؟
-احمق!به شماره نگاه کن!
-از کجا مـیدونی کـه نکردم؟؟
-چون الان دقیقا کنار درون بسته ی خونـه ات ایستادم و به قیـافه ی خنده دارت زل زدم!
با این وجود نمـیخندم چون فکر نمـیکردم بای قرار داشته باشی و حالا حتما برگردم خونـه!!
موبایلم رو قطع کردم و به نایل کـه با چهره ی پر از تمسخرش بـه سمتم مـیومد نگاه کردم
-متاسفم کـه ازت دعوت نمـیکنم بیـای تو!
ابروهاشو بالا داد و با تعجب تکرار کرد:نمـیذاری بیـام تو؟
دستم رو روی دستگیره ی درون فشار دادم و جواب دادم:من قرار دارم از دیدنت خوشحالم نایل اما حتما برم پس..
-هی احمق!من نیومدم بـه تو سر ب!
خندیدم:مـیدونی به منظور اینکه نشون بدی ضایع نشدی حرف مزخرفی زدی!
-اما من اینجام چون خونـه ی ی کـه باهاش دوست شدم نزدیک خونـه ی توئه
لبهامو جلو دادم:خوبه کـه دیگه سینگل نیستی!
-حداقل اونقدر باهمـه ی های شـهر نبودم کـه مجبور شم با یـه لزبین دوست شم!باور نمـیکنم لی!دقیقا چه مرگته؟
نفسم رو با فشار بیرون دادم و دستم رو روی گردن نایل کشیدم
-تو همـه چیزو نمـیدونی!
-خوشحال مـیشم اگه بهم بگی..
خدایـا اون داره با من شوخی مـیکنـه نـه؟؟
-گوش کن هالسی الان منتظر منـه و من بعدا بهت مـیگم ک..
-الان لیـام
لبهامو به منظور فرو ن دندون هام توی گوشت بدن نایل روی هم فشردم و دستم رو بـه ماشین تکیـه دادم
-من با اون دوستم چون فقط مـیخوام تاحدودی باهاش بازی کنم!
سلام آقا وحید! خوبی؟ امـیدوارم همـیشـه عالی باشی.
من تک پسر تنـهای یـه پیرمرد کارگر و بی سواد بودم کـه کلی ایده جهانی داشتم و دنبال رفیق فابریک و پایـه بودم اما نمـیشد. هیچ وقت نتونستم دوستای عالی و جونی و خونی به منظور خودم پیدا کنم. نـه اینکه ضعیف باشم. نـه! بلکه بـه این خاطر کـه من از ایده آل های دیگران فاصله داشتم. اونا همـیشـه بـه ایده آل ها فکر مـید اما من فقط دنبال دوست بودم و خیلی بـه ایده آل فکر نمـیکردم. همـیشـهانی دور و برم بودن کـه به بهترین های همـه چیز فکر مـید و من اون بهترین نبودم. حتی یکی از اون بهترین ها هم نبودم.
کم کم بزرگ شدم.
اما درون همـین مسیر، از وقتی کـه یـادمـه، نـه تنـها یکی ... بلکه ده ها « #آیت_بی_غم » دور و برم بودند. پسرایی کـه همـیشـه باهوشن و خیلی مرموز. شیک پوشن و ترگل ورگل. از اونا کـه به نظر مـیرسید صدتا خاطرخواه دارن و آینده مال هموناست! و از قضای روزگار مـیشدند رقیب من بیچاره و منم حال مـیکردم کـه اونا رقیبم هستن اما ... اما این وسط، همـیشـه یـه سری اساتید و مربیـانی گیرم مـیومد کـه هم پیر بودند و هم حال و حوصلمو نداشتن. همـیشـه مـیزن تو سرم و هیچ وقت بهم اعتماد بـه نفس نداند. حتی دقیقا مثل تو ... توی جمع بـه جای حمایت، نقدم مـید و به جایی مـیرسید کـه حتی جواب سلامم نمـیداند و حتی واسه یـه بار هم کـه شده، تشویقم ند. چیز خاصی بهم یـاد نمـیدادند اما توقعشون همـیشـه از من بالا بود و انتظار شق القمر ازم داشتند.
در همـین حال، رقیبانم همـیشـه اساتیدی مثل رامبدهای جوانی را داشتند کـه همـه چیزشون درجه یک و روی برنامـه و خیلی ایده آل و خلاصه همـه چیز تموم. همـیشـه تشویقشون مـید و بهشون روحیـه مـیدادند و بوسشون مـید و براشون بازمزه بازی درمـیاوردن و همـیشـه شیک و تیپ، مـینشستن روبروم و به چشمام زل مـیزدند و منتظر بودند کـه یـه چیزی پیش بیـاد و احساس ترحمشون گل ه و توی جمع و جلوی بقیـه و جلوی دوربین بـه من بگن: «تو هم خوبی ... بیشتر تلاش کن ... چرا فلان جات کجه؟ چرا اینجوری هستی؟ آفرین پسر خوب! بهتر باش! باشـه؟ قول بده! آفرین!» بدبختی من همـیشـه این بوده کـه در نـهایت، کار من بیچاره، متوقف مـیشد بـه قضاوت اساتید مثل اساتید آیت بی غم ها! بـه قضاوت و ترحم مثل رامبدهایی کـه حتی محبتشون هم خار داشت و تیزی ترحمشون روی صورتم نشونـه مـیذاشت و همـه مـیدیدند! .... ادامـه درون کامنت👇👇👇
Read more
Media Removed
گزارش نوشتاری آنلاین: شیدا
.
telegram.me/ehsanalikhanighabile
.
#احسان_علیخانی
#ماه_عسل
#ماهعسل
#ماه_رمضان
#رمضان97
#شبکه3
#افطار
#سحر
#ماه
#عسل
#احسان
#علیخانی
#تیتراژ
#تيتراژ_ماه_عسل
#بهنام_بانی
#مسیح
#ارش
#آرش
#مسیح_آرش
#مسیح_ارش
#روزبه_بمانی
.
#ehsanalikhani
#ehsan_alikhani
#asal
#mah_asal
#ramazan
#ehsan
#alikhani
#maheasal
. درست اینجا کنار تو کـه دراز کشیده ام و نم #باران پیشانی #شیشـه را #خیس کرده این جا کـه انگار #زمان از حرکت ایستاده و من درون #خوشبخت ترین لحظه ی #زندگی ام ایستاده ... درست کنار #تو • خیلی مـهم استی درون آرزوهایت باشد کـه تو را #دوست داشته باشد و تو تمام سال های پیش از این دوست داشتی کنارش دراز بکشی و به صدای ... .
درست اینجا کنار تو کـه دراز کشیده ام
و نم #باران پیشانی #شیشـه را #خیس کرده
این جا کـه انگار #زمان از حرکت ایستاده و من درون #خوشبخت ترین لحظه ی #زندگی ام ایستاده ...
درست کنار #تو
•
خیلی مـهم استی درون آرزوهایت باشد کـه تو را #دوست داشته باشد و تو تمام سال های پیش از این دوست داشتی کنارش دراز بکشی و به صدای نفس هایش وقتی کـه خواب هست گوش بدهی ، و حالا مطمئنم تمام ثانیـه های پیش از تو چیزی شبیـه بـه زندگی بود کـه انگار نبود
.
هیچ وقت نمـی توانیم چیزی را کـه ممکن هست از دست بدهیم ، نگه داریم ! من اما قادر ام تو را قبل از دست دادنت #عاشقانـه دوست بدارم!
~ س ا ر ا
.
🎬 شاید درون این ویدیو نم باران ساده ای را ببینید کـه شیشـه ی ماشین را تر مـی کند؛ اما این ویژه ترین صبحی هست که هر زن خوشبختی مـی تواند تجربه کند ؛ طلوع آفتابم باش
.
.
08:36 am #Tehran , #Iran “ #happiness #moment” by @haddadisara as part of the #24hourproject #24hr18 #24hr18_tehran . For more information visit @24hourproject
.
#Documentary #humanity to make #different
#24hrwithus #streetphotography #rainyday #rain #sea
Read more
Media Removed
کسی کـه وقتی هست، آروم باشی و وقتی کـه نیست، توی زندگیت یک چیزی رو کم احساس کنی
دوست یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری کـه مـیگی و خیـالت راحته کـه ازش هیچ سوء تعبیری نمـیشـه
دوست یعنی یک دل اضافه داشتن.... به منظور اینکه بدونی هربار کـه دلت مـیگیره، یک دل دیگه هم دلتنگ غمـهات مـیشـه
دوست یعنی وقت اضافه....یعنی تو همـیشـه براش عزیزی حتی توی وقت اضافه
دوست یعنی ....تنـهایی هام رو مـیسپارم دست تو چون شک ندارم کـه مـیفهمـیشون
دوست یعنی یک راه دوطرفه....یک قدم من، یک قدم تو،اما بدون شمارش و حساب و کتاب
دوست یعنی من ازبودنت سربلندم نـه سربه زیر و شرمنده
دوست یعنی همـیشـه یک چیز گرمـی رو توی قلبت احساس مـیکنی کـه همـیشـه از خاموش شدنش مـیترسی
دوست یعنی من ....یعنی تو 😍
Media Removed
. از بهت و سکوتم دلگیر نشو هنوزم کماکان مـیشود زیست درون این دنیـای پرنوسان ، درون جایی کـه هروز بیمـیلتر مـیشویم بـه بیدار شدنِ صبحگاهی ، بـه کار و فعالیت و خوشی ناامـیدتر و دل و وجودمان هرکدام بـه نحوی پردرد... مـیدانی اعجاز چیست ؟ آنکه تو ناگهان مـیایی از حفظ تورا مـیخوانم چه درون خوشیام و چه درون ناخوشی و تو مـیشنوی ... .
از بهت و سکوتم دلگیر نشو
هنوزم کماکان مـیشود زیست درون این دنیـای پرنوسان ، درون جایی کـه هروز بیمـیلتر مـیشویم بـه بیدار شدنِ صبحگاهی ، بـه کار و فعالیت و خوشی ناامـیدتر و دل و وجودمان هرکدام بـه نحوی پردرد...
مـیدانی اعجاز چیست ؟
آنکه تو ناگهان مـیایی از حفظ تورا مـیخوانم چه درون خوشیام و چه درون ناخوشی و تو مـیشنوی مـیرسد نجوایم بـه تو کـه بیـا و کنارم باش و کاش همـیشـه چنین بود ، درون بدترین شرایطی کـه روی پاهایم ایستادن سخت و نفس تنگ هست ، عطر آشنای همـیشگیت مـیپیچد چون پیچکی بـه دورم و همچون نسیم خنکی درون آتشی کـه در دلم برپاست ناجی لحظههایم مـیشوی...چه دلتنگی عمـیقی ، من سالهاست فهمـیدهام درون کنار تو دردهایم فراموش مـیشود حیف کـه تو نمـیدانی ، ارزشت برایم هروز همچون قیمت ارز هرلحظه بالاتر مـیرود ، شاید بیرویـه باشد چنان عاشقی درون این دنیـای تلخ کـه پر از حسابگری و ظاهر پوشالیست اما افتادهام درون عاشقی گرانت تو بمان درون بیخبریاش باشد این انتخاب توست ، اما من پابندم مـیدانم ارزشش را داری من وجودت را سالهاست مـیشناسم ، تو خوبی کمیـاب روزگاری ، حبابی کـه هرگز نترکد...از الباقی دنیـا کـه دست کشیدهام اما مـیگذارم این عشق هروز دچار تورم شود حتی اگر ثمرهاش تنـهاییست...تو واقعیت این دنیـای واهی هستی گر حتی به منظور دیگران باشی یـا درون جای دیگری...
به نقش و صورت و صدا و مـهرت عجین شدهام چنانی خوش و فارغم درون بودنت کـه هیچ وجه دنیـا را باکی نیست...
فقط امان کـه این بودن همـیشـه فرصت اندکی بوده چند ساعته ، کاش مـیتوانستم بهانـههای بودنت را فتح کنم...رها مـیشوم درون آفتاب بگذار بسوزد این قصه ، اما خاکسترش هم زیباست تو سیـاه و سفید را دوست داری...
حالمون خوب🌿
مرسی به منظور عسردار موفقیتهات زیـاد @amirmohammad821
#گلنویس
۱۳۹۷/۰۴/۰۴
مـیدونم این روزت خیلی دعا لازم داره حال و روزمون اون آخرهاش تونستین به منظور من خیلی دعا کنید 🙏🏻☘️
Media Removed
من تو رو از برم! انقد کـه وقتی مـیگی آ که تا ته خط و بخونم! انقد کـه فهمـیدم رفتنآت برگشت داره و برگشتنآت تهش رفتنِ! من خوب مـیدونم یـاد گرفتی راهِ رفت و برگشتتُ و این رفت و آمدآ بهت بدجوری مزه داده! من تو رو از برم انقدی کـه وقتی مـیگی دل تنگتم بدونم از ما بهترون تنـهآت گذاشتنُ یـادِ ما بدبخت وفادارآ افتادی! انقدی ... ✅
من تو رو از برم!
انقد کـه وقتی مـیگی آ که تا ته خط و بخونم!
انقد کـه فهمـیدم رفتنآت برگشت داره و برگشتنآت تهش رفتنِ!
من خوب مـیدونم یـاد گرفتی راهِ رفت و برگشتتُ و این رفت و آمدآ بهت بدجوری مزه داده!
من تو رو از برم
انقدی کـه وقتی مـیگی دل تنگتم
بدونم از ما بهترون تنـهآت گذاشتنُ یـادِ ما بدبخت وفادارآ افتادی!
انقدی کـه فهمـیدم قربون صدقه هآت یـه مشت حرفِ قشنگِ توخالی و پوچِ!
من تو رو از بر شدم
اما پای دوست داشتنِ بی حد و مرزم وسطِ
ِو دلتنگی هایی کـه شبا مـیاد سراغمُ از خواب بی خوابم مـیکنـه!
من تو رو از برم
و بـه اومدنآت دلم خوش نمـیشـه اما دیدنت غمارو از دلم مـیشوره مـیبره!
من تو رو از برم
و کاش توام منو از بر بودی،
و حآلیت بود درارو روت باز گذاشتم ولی نـه از روی حماقت!
درارو باز گذاشتم چون اونقدر دوست دارم کـه حاضرم بارها و بارها بهت فرصتِ جبران بدم؛
و کآش انقد از برم بودی کـه مـیدونستی یروز جوری خسته مـیشم و درارو قفل و زنجیر مـی کـه خودمم راه باز شُ ندونم!
#المـیرا_دهنوی
.
.
#دلتنگی دلیل خوبی واسه برگشتن نیست.
دلتنگی اولین مرحلهی رفتنـه!
Speak the words I want to hear, to make my demons run
بگو حرفهایی کـه مـیخواهم بشنوم که تا ارواح خبیسم بگریزند
The door is locked now but it's opened if you're true
در قفل هست ولی باز خواهد شد اگر وفا دار بمانی
If you can understand the me, then I can understand the you
اگر بتوانی "من" را درک کنی، من نیز "تو" را درک خواهم کرد
Lay beside me, under wicked skies
بر کنارم بیـارام، درون زیر این آسمان پلید
Through black of day, dark of night, we share this paralyze
در مـیان روزهای سیـاه، و تاریکی شب، ما این رخوت را بـه اشتراک خواهیم گذاشت
The door cracks open but there's no sun shining through
در شکافته مـیشود اما نور خورشید از آن نمـیتابد
Black heart scarring darker still, but there's no sun shining through
قلب سیـاه روز بـه روز سیـاه تر مـی شود اما نور خورشید از آن نمـیتابد
No, there's no sun shining through
نـه، نور خورشید از آن نمـیتابد
No, there's no sun shining
نـه، نور خورشید از آن نمـیتابد
What I've felt, what I've known
چیزی کـه درک کردم، چیزی کـه فهمـیدم
Turn the pages, turn the stone
گذراندن عمر بود و انجام کارهای بی خود
Behind the door, should I open it for you?
درست پشت درون ایستادی، من حتما آن را برایت باز کنم؟
What I've felt, what I've known
چیزی کـه درک کردم، چیزی کـه فهمـیدم
Sick and tired, I stand alone
خسته و کوفته، تنـها مانده ام
Could you be there, 'cause I'm the one who waits for you
مـی توانی آنجا باشی؟ چون من تنـهای هستم کـه آنجا منتظرت است
Or are you unforgiven, too?
یـا شاید تو نیز نابخشوده هستی؟! Come Lay beside me, this won't hurt, I swear
بیـا و بر کنارم بیـارام، آسیبی نخواهی دید، قول مـی دهم
She loves me not, she loves me still, but she'll never love again
او عاشق من است، هنوز من را دوست دارد، ولی هرگز باز عاشق نخواهد شد
She lay beside me but she'll be there when I'm gone
بر کنارم مـی آرامد اما وقتی آنجا خواهد بود کـه دیگر من رفته ام
Black heart scarring darker still, yes, she'll be there when I'm gone
قلب سیـاه روز بـه روز سیـاه تر مـی شود، بله وقتی آنجا خواهد بود کـه دیگر من رفته ام
Yes, she'll be there when I'm gone
بله وقتی آنجا خواهد بود کـه دیگر من رفته ام
Dead sure she'll be there
حتما آنجا خواهد بود
What I've felt, what I've known
چیزی کـه درک کردم، چیزی کـه فهمـیدم
Turn t
Read more
Media Removed
من معمولا بـه خودم یـاد دادم چیزی دل نمـی بندم چون واقعا دوری واسم سخته اما این فرق داشت خیلی باهام موند رفیق دیونگی هام بود
اما یـادش همـیشـه تو قلب منـه و لوگوشو درست مـیکنم مـی تو تخته ویک بوردم یـه روزم تتوشو مـی تو بدنم 😔 🏄♂️
.
شاید باورتون نشـه اما الان کـه تایپ مـیکنم اشکم مـیاد 😔
تنـها تر شدم امـیدوارم پیش خدا شفاعتم کنـه 😔 💙💔
. ️بیست و نـهمـین پست بعد از " #لایکـــ"ـش...️ . ️ @seyedmohamadmousavi ️ @seyedmohamadmousavi ️ @seyedmohamadmousavi ️ . #دلنوشته... فقط یـه تاریخ بود!... بدون هیچ معنا و مفهوم دیگه ای...! اما توی چهارده فوریـه ی دوهزار و هفده مـیلادی همـه چی عوض شد!... :)️ گاهی ... .
❤️بیست و نـهمـین پست بعد از " #لایکـــ"ـش...❤️
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💟 @seyedmohamadmousavi ☁️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
💟 #دلنوشته...
فقط یـه تاریخ بود!...
بدون هیچ معنا و مفهوم دیگه ای...!
اما توی چهارده فوریـه ی دوهزار و هفده مـیلادی همـه چی عوض شد!... :)❤️
گاهی وقتا کادوی ولتناین یـا تجربه ی احساس خوب دوست داشتن، توی خرس و گل و یـه اتفاق عجیب غریب خلاصه نمـیشـه...، همـین کـه بفهمـی حواسش بهت هست و حالتو مـیدونـه یـا همـین کـه خواسته یـا ناخواسته کاری کنـه کـه احساست عمـیق تر بشـه و مصمم تر بشی بـه ادامـه ی دوست داشتن، مـیتونـه باارزش ترین خاطره باشـه و یـه نشونـه کـه دلگرمت کنـه...💓
امسال هم فقط یـه تاریخ بود، با این تفاوت کـه تو باعث شدی این روز توی تقویم من خیلی خیلی متفاوت تر از دو سال قبل باشـه...!!😌
ازت ممنونم بـه خاطر این همـه تاثیرت...،
به خاطر این همـه خوبیت...،
به خاطر این همـه احساس خوبی کـه دارم...،
به خاطر همـه چیز !🙏
سالگرد اشارتت مبارک #جانا❣❤️💙
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
💕 #غزل...
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یـارا
گر تو شکیب داری، طاقت نماند ما را 😥
.
من بی تو زندگانی خود را نمـی پسندم
کآسایشی نباشد بی دوستان بقا را👌
.
چون تشنـه جان سپردم آنگه چه سود دارد
آب از دو چشم بر خاک من گیـا را💔
.
بازآ و جان شیرین از من ستان بـه خدمت
دیگر چه برگ باشد درویش بی نوا را؟😕
.
حال نیـازمندی درون وصف مـی نیـاید
آنگه کـه بازگردی، گوییم ماجرا را...😍
.
یـا رب تو آشنا را مـهلت ده و سلامت
چندان کـه باز بیند دیدار آشنا را...❤️💙
#سعدی_جان
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
+ پی نوشت:
مرا محاصره کن
در جغرافیـای گستردهی آغوشت
استقلالم را بگیر
مـیخواهم
تا ابد مستعمرهی تو باشم...💕
#افروز_عسكرى
.
.
+ پی تر نوشت:
من
در تو گریزان شدم از فتنـهٔ خویش...
من
آنِ توام!❤️
مرا بـه من باز مده...💙
#مولانا
.
.
+ پی ترین نوشت یک:
مـیخواستم تمام عاشقانـه های جهان را برایت بنویسم اما مرا بـه حسادت های زنانـه ام ببخش...... :)
.
+ پی ترین نوشت دو:
تاخیر بـه خاطر یـه سری اتفاقاتی بود کـه مجال گفتنش نیست...
.
+ پی ترین نوشت سه:
امـیدوارم کـه ببینی... :)❤️
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💟 @seyedmohamadmousavi ☁️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
❎هرگونـه کپی #ممنوع است❎
#با_شعور باشید و کپی نکنید😏
❌کپی⬅️بلاک و ریپورت💣
✖️کپی پیگرد #الهی دارد☝️
.
❤لطفا که تا ️مـیشـه تگش کنین...🙏
یـه دنیـا ممنون از همراهیـا و همدلیـاتون🙏💐
بهترینید🌹👌
Read more
Media Removed
جلوى پاى بعضى ها بايد يك خط بكشيم و
بگوييم:
ببين فلانى جانم
من شب که تا صبح
صبح که تا شب
به تو فكر ميكنم... من عكسهايت را روزى هزاران بار زير و رو ميكنم
من جاى تو هم درون كافه ها قهوه مينوشم
جاي تو غصه ميخورم
من نگرانت ميشوم از من نخواه نگرانت نشوم
خلاصه درون يك كلام،
برايت جانم را ميدهم
تو اما از اين خط جلوتر نيا
من از اين بـه بعد تو را با فاصله دوست دارم
من سعي ميكنم بـه اين دوست داشتن عادت كنم
سال ها نزديك بودن را تجربه كردم و نتيجه اش😔
باور كن نزديك شدنت،همـه اين چيزها را هم خراب ميكند!
من دوست داشتن ميخواهم حال چه با فاصله چه درون نبود هم... همين دوست داشتن هم خوب هست ته دلم را راضي ميكند خرابش نكنيم🙏🏻
#عاشقانـه #احساسي #دلنوشته #فاصله #دور بودن #خاطره #دوست #دوستي #آرامش #
Media Removed
من نیما هستم 23ساله.این خاطره ماله 6 سال پیشـه.وقتی کـه من 17 سالم بود و م 13 سالش.بابام شغله آزاد داره.م هم معلمـه.معمولا تو طوله روز خونـه خالیـه.  .من محشیدو از کوچیکیش خیلی دوست داشتم.اصلا هم نظری روش نداشتم.حتی گاهی اوقات معمولا ظهر ها پیشش مـیخوابیدم.یواش یواش محشید رشد کرد.هیکلش ... من نیما هستم 23ساله.این خاطره ماله 6 سال پیشـه.وقتی کـه من 17 سالم بود و م 13 سالش.بابام شغله آزاد داره.م هم معلمـه.معمولا تو طوله روز خونـه خالیـه.  .من محشیدو از کوچیکیش خیلی دوست داشتم.اصلا هم نظری روش نداشتم.حتی گاهی اوقات معمولا ظهر ها پیشش مـیخوابیدم.یواش یواش محشید رشد کرد.هیکلش درشت تر شد.و هیکلشو هاش داشت یواش یواش منو تحریک مـیکرد.محشید همـیشـه از کوچیکی جلو من تاپ شلوارک مـیپوشید و این برامون طبیعی بود.اما از وقتی کـه هیکلش درشت تر شده بود م بهش گیر مـیداد کـه اینطوری جلو دادشت راه نرو زشته.آخه شلوارکاش همـیشـه تنگ بود.اونم دوست نداشت تو خونـه پوشیده باشـه.مـیخواست راحت باشـه.واسه همـین وقتی م سره کار بود.تو خونـه راحت لباس مـیپوشید. منم همشو کونو هاشو دید مـیزدم.یـه چند وقتی بود بدجور رفته بودم تو نخش.واسه اینکه توجه اونم جلب کنم گاهی وقتا با از جلوش رد مـیشدم.تو خونـه بـه یـه هوایی مـیگشتم.معمولا وقتی مـیخواسنم برم بیرون بـه هوایـه اینکه دارم لباس عوض مـیکنم لباسامو درون مـی آوردم.با مـیرفتم تو آشپزخونـه آب مبخوردم بعد حاضر مـیشدم. سعی مـیکردم وقتی از جلوش رد مـیشم طوری رد بشم کـه مـهشید متوجه از زیره بشـه چون تنگ بود.که بلخره موفق شدم.
چند وقتی بود.هر وقت با از پیشش رد مـیشدم مـیدیدم زیر چشمـی بـه نگاه مـیکنـه. 1روز طبق معمول با تاب شلوارک بود.از این شلوارک پاچه کوتاها.پدرسک با اون سنـه 13 سالش خیلی ی بود.من جلو آینـه بودم.از اتاقش اومد بیرون از کنارم رد شد.من یـهو زدم بـه کونش گفتم خاک تو سره چاقت کنن.اصلا چاق نبود ها.تو پر و ی بود.برگشت گفت خودت چاقی مـیمون.گفتم چاق تویی.تو نگا؟؟کون گنده.گفت کونـه توکه گنده تره.گفتم من از تو سنم بیشتره خب.خلاصه یکم بحث کردیم.رفت تو آشپزخونـه.اومد سمت اتاقش من جلو آینـه بودم هنوز.اون زمان خیلی بـه موهام ور مـیرفتم.اومد منو هول داد کنار گفت برو کنار.بعد واستاد جلو آینـه خودشو ببینـه چاق شده واقعا.منم سرش 2 دستامو گذاشتم رو کونش گفتم نگا کن پهنای تو؟؟گفت تو اصلا بـه من چکار داری؟دوست دارم چاق باشم اصلا.خلاصه یکی من گفتم یکی اون.یکی من مـیزدم بهش یکی اون.بعد هی مـیخندیدیمو همو یواش مـیزدیمو بـه هم قلبه مـیگفتیم.بعد نمـیدونم چی شد کـه شد کشتی.انداختمش زمـین.یـهو گفت آآآآآآآآخخخخ نیمااااا کمرم درد گرفت.اخماشو کرد تو هم.بعد همـین طور کـه به پشت رو زمـین بود.کنارش نشستم.گفتم کجات دقیقا؟گفت پشتم.برش گردوندم.مـیدونستم فیلمشـه.
بعد گفتم الان خوب مـیشـه.شروع کردم بـه ماساژ دادنـه پشتش.بعد یواش یواش شروع ک
Media Removed
طرز تهیـه :
ابتدا کدو سبز را رنده مـی کنیم سپس کمـی نمک پاشیده و مخلوط کنید و 10 دقیقه کناری بگذارید .
سپس با دست فشارشان بدهید که تا آبشان گرفته شود .هویج رنده شده را بـه کدو سبز اضافه کرده ، آرد ، تخم مرغ ، پیـازچه ، یک چهارم قاشق چایخوری نمک و یک هشتم قاشق چایخوری فلفل وکمـی زردچوبه را اضافه کرده هم بزنید که تا یکدست شود .تابه ای بزرگ را روی حرارت متوسط بـه بالا قرار دهید و کمـی روغن ته تابه بریزید که تا داغ شود و و حدود 3 قاشق غذاخوری از مواد را برداشته داخل تابه بیندازید و صاف کنید . بابقیـه ی مواد هم همـین کار را انجام دهید و با فاصله درون تابه بچینید و 2 – 3 دقیقه طبخ نمایید که تا اطرافش طلایی شود سپس آنـها را برگردانده روی دیگرش را هم طبخ نمایید و در
صورت تمایل بعد از پخت روی کاغذ حوله ای بگذارید که تا روغن اضافه شان گرفته شود و بعد از اتمام پخت بـه همراه کمـی ماست یـا خامـه ترش سرو نمایید .
___
تمام فالورهاي قديمي ميدونن ك امضاي من "ماست و خيار" بوده 😅 اما ي توضيحي بدم از اونجايي ك ما يزدي ها بـه طبع سرد و گرم خيلي اهميت ميديم من تو ماست و خيار علاوه بر خيار و سير ك ركن اصلي هستن ، نعنا، پونـه، گل محمدي ، كمي فلفل، كمي دارچين ، كنجد و گاهي گردو اضافه ميكنم 🙈.
.
برای دیدن دستورات مشابه هشتک زیر را لمس کنید.
#کوکو_پرشین_شفز
#تزیین_پرشین_شفز
___________________
Tag your photos with 👇.
#persian_chefs
___________________
30 but 17 making poster 📸️ Awww I love the main casts sooo happy to see them together in this drama ️ You can go and watch episode 1 & 2 now I haven’t started it but I’m gonna watch it at once!️🏻 #shinhyesun @shinhs831 #yangsejong #ahnyosub واااااای من مردم به منظور بازیگرای این سریـال ... 30 but 17 making poster 😍📸❤️
Awww I love the main casts sooo happy to see them together in this drama 😍🙊❤️💙💛
You can go and watch episode 1 & 2 now I haven’t started it but I’m gonna watch it at once!🙈☺️👍🏻
#shinhyesun @shinhs831
#yangsejong
#ahnyosub
واااااای من مردم به منظور بازیگرای این سریـال شین های سون رو کـه خیلی وقته دوست دارم تو سریـال بی نظیر زندگی طلایی من خوش درخشید و حالا سریـال جدیدش کـه اینـه با بازیگر یـانگ سه جونگ کـه تو سریـال سایمدانگ خیلی دوستش داشتم سریـال های دیگه هم بوده هم اما من اونی کـه خیلی دوست داشتم مـیگم و آن یـه سوب کـه تو مـینی سریـال ملکه ی حلقه دیدمش و عالی بود کلا این ۳تا خیلی خوبن ممنونم از نویسنده و کارگردان به منظور جمع این ۳ بازیگر تو یک سریـال 😍🙈🙊👌🏻❤️💛💜
لازم بـه ذکره نویسنده ی سریـال نویسنده ی سریـال او زیبا بود هستش (شین های سون اونجا هم بازی کرده بود حتی یـادتونـه؟☺️)
تو سریـال افسانـه دریـای آبی هم بود اینا رو مـیگم بـه یـاد بیـارید!😄
و اما کارگردان سریـال کارگردان سریـال فوق العاده ی صداتو مـیشنوم هست!👍🏻
دیگه ببینیدش از من گفتن بود قسمت ۱ و ۲ هم پخش شده دیروز و زیرنویسش اومده دان کنید لذت ببرید چون ژانرش کمدی رومانتیکه 😂💑💓
اسم سریـال:سی اما هفده ساله 👱🏻♀️
Read more
Media Removed
چند جمله اي حرف دارم با همـه شما دوست داشتيد بخونيد از بچگي ارزوي اينو داشتم كه افتخار باشم براي خانواده و ايل و تبارم ، دوست داشتم مثل پدر بزرگ هام سال ها بعد از مرگم اسمم بـه نيكي ياد شـه توي شرايط خيلي سختي كه پدرم ورشكست شده بود و همـه ي دوست و فاميل و اشنا ها پشتمونو خالي كردن و مجبور شديم بـه اصفهان مـهاجرت ... چند جمله اي حرف دارم با همـه شما
دوست داشتيد بخونيد
از بچگي ارزوي اينو داشتم كه افتخار باشم براي خانواده و ايل و تبارم ، دوست داشتم مثل پدر بزرگ هام سال ها بعد از مرگم اسمم بـه نيكي ياد شـه
توي شرايط خيلي سختي كه پدرم ورشكست شده بود و همـه ي دوست و فاميل و اشنا ها پشتمونو خالي كردن و مجبور شديم بـه اصفهان مـهاجرت كنيم شرايطي كه بعضي روز ها پول غذا نداشتيم من فقط بـه هدفم فكر كردم توي اصفهان بدترين روزاي زندگيمو گذروندم اگه همشو نميگم چون شايد خونوادم راضي نباشن و ناراحت شن!
با هر بدبختي كه بود اهنگ رو مينوشتم و ميساختم و ميخوندم ، پول نداشتم خودم همـه ي كارامو ميكردم با يه ميكروفن و سيستم خيلي معمولي ... يه صندلي واسه نشستن نداشتم.. خدا بهم كمك كرد و تونستم که تا يه جاهاي برسم و مخاطب پيدا كنم نـه كار سياسي كردم نـه غير اخلاقي هيچوقت بـه ناموس كسي نگاه بد نكردم ، حق كسيو نخوردم
تمام تلاشمو براي شاديه همتبارانم كردم هر چيزي كه داشتم گذاشتم
هميشـه خودمو كوچيك همـه ميدونستم
هيچكس از ديدن من حس بدي بهش دست نميداد با همـه مـهربون بودم
٤سال تلاش كردم براي گرفتن مجوز اما بهم ن، چهارتا اجراي كه گذاشتم با ترس و لرز بود هر دقيقه يكي ميومد ميگفت ميكنيمت تو گوني اگه بري رو استيج اما مردم بليط خريده بودن نميشد كه نرم ! ميرفتم
ميگفتن فيلانت ميكنم اگه با طرفدارات عكس بگيري اما من ميگرفتم
خسته شده بودم رفقا خسته
دلم شكست از خيليا كه جاش نيست بگم و حوصله ي پرداختن بهشونم ندارم راستش دردي دوا نميشـه..
الان هم خداشاهده نـه پول كسيو خوردم نـه نگاه بد بـه ناموس كسي دارم نـه كار غير اخلاقي دارم نـه سياسي فقط دارم براي بقاي زندگي و رسيدن بـه هدفم تلاش ميكنم
خيلي ها پشتمو خالي كردن ياد اون زماني افتادم كه اصفهان بوديم.. اما شايد چند سال ديگه همـه ي چيز عوض شـه
اگرم نشـه وجدانم پيش خودم راحته.. واسه عشق و حال نيومدم ،، تو ايران بيشتر و راحت تر بودم واسم اون چيزاي كه يه سريا فكر ميكنن
من درون اين لحظه همـه ي كساني كه بهم بدي كردند رو ميبخشم اميدوارم اگر من هم خواسته يا ناخواسته كسيو رنجوندم منو ببخشـه ، چون انرژي منفي باعث ميشـه
نتونم تمركز رو كارم داشته باشم.
Media Removed
#یـادداشتهایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشد #شماره_یـازده هیچ وقت از مردنی ناراحت نشدم؛ اما وقتی بـه این فکر مـیکنم کـه دیگه قراره نبینمش، گوشـه چشمم مـیپپره. یـاد اون روزی مـیفتم کـه بهش گفتم تمومش مـیکنیم اما هیچ وقت نباید همو ببینیم. بردمش قبرستون، یک سنگ قبر بینام بهش نشون دادم و گفتم از این بـه بعد فکر ... #یـادداشتهایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشد
#شماره_یـازده
هیچ وقت از مردنی ناراحت نشدم؛ اما وقتی بـه این فکر مـیکنم کـه دیگه قراره نبینمش، گوشـه چشمم مـیپپره. یـاد اون روزی مـیفتم کـه بهش گفتم تمومش مـیکنیم اما هیچ وقت نباید همو ببینیم. بردمش قبرستون، یک سنگ قبر بینام بهش نشون دادم و گفتم از این بـه بعد فکر کن مردم،هر وقت دلت برام تنگ شد بیـا اینجا و برای اون همـه سال جنگیدنمون فاتحه بخون. مـیگم جنگیدن، واقعا جنگیدم؛ سه شیفت مثل سگ کار مـیکردم کـه آب تو دلش تکنون نخوره و همـه چی عین خونـه باباش باشـه اما اون. این روزا هر وقت توو تنـهایی بـه بنبست مـیخورم بـه اون فکر مـیکنم.بعدش همـین چهاراه ولیعصر رو مـیگیرم بـه سمت انقلاب و انقدر تو تنـهایی قدم مـی کـه تو تنـهایی خودم گم مـیشم. نفسم بند مـیاد بـه چهاراه مـیرسم، مـیدونم اگه بـه هر سمتی برم بـه اندازه تمام سنگفرشهای ولیعصر ازش دور مـیشم. گلفروش سمت چپ رو نشون مـیده و من اشتباهی مـیپیچم راست که تا یـادم بره چند بار منو پیچوندی و دست تو دست پیچیدی تو ولیعصرو همون جا بود کـه حس کردم تمام ماشینها،ایستادن و بهم زل مـیزنن و دارن همـه اون روزایی رو کـه دست تو دست ولیعصر رو مـیرفتیم و نگاهمون مـی رو تلافی کنن. همش از خودم سوال مـیکنم چی شد کـه انقدر پیـاده باهات راه اومدم که تا راه بیفتی و یـادت بره تاتیتاتی ات تو تکتک خیـابونهای تهرون رو. حالم عجیب غریبه. سیگار درمـیارم. ده بار فندک لعنتی رو مـی اما روشن نمـیشـه کـه نمـیشـه. همـیشـه وقتی بـه یکی احتیـاج داری یـه بیلاخ مجلسی جلوت مـیگیره و این یعنی همـیشـه حتما برای کوچکترین چیزها بجنگی. از بچگی قفل بودم رو مورچهها، یکهو بـه خودم مـیومدم و مـیدیدم سه ساعته دارم بهشون نگه مـیکنم. از قصد هر گوشـه خونـه شیرنی مـیریختم کـه سر و کلشون پیدا بشـه. بعد زیر ذرهبین نگاهشون مـیکردم.همشون درست مثل تو بودن. هیچ احساسی نسبت بـه هم نداشتن. حتی یـه بوس ساده. یک روز کفری شدم. پیش خودم مـیگفتم کـه این همـه تلاش به منظور چی؟ شما کـه قرار نیست عاشق بشید بعد چرا مـیخوایید زنده بموندید. گالن نفت رو برداشتم ریختم تو لونشون وهمشون رو آتیش زدم. م چهار روز نذاشت از خونـه بیـام بیرون. اما ارزشش رو داشت. من بـه زندگی مسخره بدون عشق پایـان دادم. اما محاسباتم اشتباه بود. اونا همون زندگی رو دوست داشتن. این روزا هرکی مـیاد سمتم یک گالن چهارلیتری دستش گرفته و فقط بـه این نیت مـیاد کـه آتیشم بزنـه. هیچنمـیدونـه بعد از مرگ چه اتفاقی مـیفته اما من
مطمئنم همـه اون مورچه آدمهایی شدن کـه این روزا زندگم رو جهنم . م راست مـیگفت مکافات خونـه همـین دنیـاست. #شـهاب_دارابیـان
Media Removed
تو، منی...! تو هفت سال بعد از تولدت یـا شاید من هفت سال قبل از تولدم تو زمان سفر کردیم و متولد شدیم حالا تو زودتر من دیرتر اما یکی هستیم اینو مطمئنم! . از وقتی چشم ها مو باز کردم، از وقتی یـادم مـی یـاد تو بودی، تو هستی و خدا کنـه همـیشـه خندون و سالم دور و بر چشای من، چشای خانواده و چشای همسرت باشی. من ... تو، منی...!
تو هفت سال بعد از تولدت
یـا شاید من هفت سال قبل از تولدم
تو زمان سفر کردیم
و متولد شدیم
حالا تو زودتر من دیرتر
اما یکی هستیم
اینو مطمئنم!
.
از وقتی چشم ها مو باز کردم، از وقتی یـادم مـی یـاد
تو بودی، تو هستی
و خدا کنـه همـیشـه خندون و سالم دور و بر چشای من، چشای خانواده و چشای همسرت باشی.
من خیلی خودخواهم چون اسم تو کـه مـی یـاد؛ یـاد خودم مـی افتم یـا خوشی هام یـاد شادی هام.
.
تو یعنی من... نـه من یعنی تو
تو یعنی آرامش، شادی بی اندازه، خنده های بلند، دیوونگی، دل درد گرفتن از خنده، راحت درددل ، خوشی و خوشی وخوشی
تو یعنی یـه فرشته، یـه محافظ، یـه دوست، یـه رفیق... تو یعنی
بهترین ...
.
من با کلی فاصله محکم بغلت مـیکنم پریسا. تو گوشت آروم مـیگم کـه خیلی دوست دارم و خیلی حوشبختم و خیلی دلم برات تنگه و تنگ مـیشـه.
بعد مـیفهمم کـه نباید ناراحتت کنم اونم تو تولدت بعد مـیخندمو مـیگم همـیشـه خوشبخت باشی همـیشـه بخندی من حواسم بهتون هست کـه همـیشـه بخندین.
.
دوست دار تو
خوخو کوچولوت
آذین دخت
تولدت مبارک
۱۶.۱۲.۹۶
# 💙🐋
Media Removed
#bravogreatphoto #pic_poem #_ax_honari_ #topcaptures #portrait #portraitphotography #portrait_ig #portrait_shots #portrait_vision #pr0ject_uno #portraitpage #thstreetlife #photoaxgram #ak_30 #istgahe_honar #pic_groups #pic_firik_ #honar_doostan #honar_cheshm #pix__2__pix #i_owe_myself
#road_of_sense #instagramskilla #ax_matn #bravogreatphoto #themysterypr0ject
Media Removed
#روزبه_معین #آنتاریکا
خواستی،
بد بشی
تا منم،بد بشم...!
ولی…
هنوز یـه چیزی ته قلبم هست،که
اسمش دوست داشتنِ!
من هنوزم،دوست دارم...
ولی،
اینا یـه چیزی ازم مـیخوام...
مثل جون گرفتن از یـه زنده ای که،امـید داره هنوز…! مـیخوان
هر روز بدی هاتو یـادم بیـارن
متنفرم کنن،
از خودت و اسمت و خاطره هات...
مـیخوان،
حالت تهوع بگیرم نسبت بـه گذشته ام...
مـیخوان،
پرتت کنم،یـه جای خیلی دور
که دستم بـه دلتنگی نخوره...
اما من بازم فکر مـیکنم
فقط تو،بهترین آدم دنیـامـی...
تویی که،
فقط مـیتونی
با عهات،
حرف هات،
صدات،
اسم ات،
منو دوباره،دچار کنی…!
اما هیچی نمـیدونـه
چیزی که،بین من و توِ
از عشق
بیشتره...
.
.
👑 #مـیکائیل💕
.
.
. 📱@mikilove351 📷
.
.
.
📬 #خواهشمندم_این_پست_را_به_اشتراک_بگذارید 🙏
Read more
Media Removed
اینکه من هیچ حریمـی ندارم! تو محدودیتی درون انتخاب نوع رفتارت با من نداری، تو بزن که تا من بـه ساز تو بم... و متاسفانـه ما همـه اینـها را درون یک زرورق جامعه پسند کادو پیچی مـی کنیم: من خانمم کـه هیچی نمـی گم! من تو رو آزاد مـیگذارم هرکاری مـی خوای اما طوری اون کار رو کـه من نفهمم... این فرد دارد فریـاد مـی زند من ... اینکه من هیچ حریمـی ندارم! تو محدودیتی درون انتخاب نوع رفتارت با من نداری، تو بزن که تا من بـه ساز تو بم... و متاسفانـه ما همـه اینـها را درون یک زرورق جامعه پسند کادو پیچی مـی کنیم: من خانمم کـه هیچی نمـی گم! من تو رو آزاد مـیگذارم هرکاری مـی خوای اما طوری اون کار رو کـه من نفهمم...
این فرد دارد فریـاد مـی زند من از طرد شدن مـی ترسم فقط من را رها نکن... من همـیششششـه هستم ، بالاتر از خیـانت کـه رنگی نیست اما من هستم، اصلا مـهم نیست کـه با من چه مـی کنی و چقدر تلخ هست این مساله اما مرا رها نکن!!! بارها بـه من توهین کن اما من هستم چون عزت نفس ندارم چون مرزی ندارم چون خودم را دوست ندارم ( جامعه پسند: خیلی خانمم کـه هیچی نمـی گم) ! یـا مـی خواهد وارونـه اینپیـام را بدهد کـه من قدرتمندم ، اما ازدرون سرشار از ترس است.
.
.
.
لطفا احترام روان خود را نگه دارید! قرار نیست بـه هر بهایی درون رابطه ناکارآمد کـه عزتتان زیر سوال مـی رود بمانید. حداقل سعی نکنید روی ترسهایتان را با رنگ و لعاب بپوشانید . مسوولیت بدون حریم بودنتان را بپذیرید و ناله نکنید کـه خانمـی کردم و هیچ نگفتم... بگویید الان درون شرایطی نیستم کـه از این پارتنر کـه حرمت من را نگه نمـی دارد جدا شوم و نمـی توانم مرز بگذارم...کاچی بـه از هیچی! بعد رفتارهای بد او را هم درون قبال خودم مـی پذیرم... که تا وقتی روی روانم کار کنم و بتوانم مرزهای روانی ام را شکل بدهم و از این حالت تو بزن که تا من بم خارج شوم... که تا از حالت آب روان کـه خودش را بـه شکل کاسه درمـیاورد دربیـایم .... طلایـه محتشمـی 🔱رهجو🔱
مـیمـیرم برات .... !!! این متنو کـه مـی خونی، آرزو کن اخمت، هیچوقت توو هم نره، واسه هرچین پیشونیت باز نشـه . سعی کن با چشمات بـه شرط باز بودنش، روشن دنیـارو نگاه کنی، از این دو دیو سیـاه منظورم چشماته، دو فرشته بی گناه کـه به چیزی شک نداره و همرو دوست خودت مـی دونـه. بخدا همـه دوستت نیستن، شاید اونا باعث ... مـیمـیرم برات .... !!!
این متنو کـه مـی خونی،
آرزو کن اخمت، هیچوقت توو هم نره، واسه هرچین پیشونیت باز نشـه .
سعی کن با چشمات بـه شرط باز بودنش، روشن دنیـارو نگاه کنی، از این دو دیو سیـاه منظورم چشماته، دو فرشته بی گناه کـه به چیزی شک نداره و همرو دوست خودت مـی دونـه.
بخدا همـه دوستت نیستن، شاید اونا باعث بشن !!!
باشـه بابا ... هیچی نمـی گم .
نزار خودت بگذری، نزار ازت بگذره
نمـی گم آیندت خراب مـی شـه نمـی گم خوب مـی شـه، آخه هیچکی نمـی دونـه اما ....
نزار مردم لگد مالت کنن، نزار فراموشت کنن .
نمـی دونم نگاه تو بهش چیـه، دنیـارو مـی گم بزرگ یـا کوچیک !!!
به نظر من کوچیکه
کوچیکتر از اونیکه فکرشو مـی کنی اما،
کسیکه بهش لگد مـی زنـه یـا فراموشش مـی کنـه، اصلا دوست نداره، ازش متنفره !!! مـی دونی چرا ؟!؟ چون دنیـا خودش درد داره، رنج داره .
من کـه ۲ بار رفتم و امدم بیشتر مـی فهمم، بعد از من بـه تو نصیحت، فراموش نکن کـه خوش قلبی و خنده، تو رو قشنتگت مـی کنـه اما دروغ نگم گریتم هیچوقت ... بازم نگم، باشـه .
اینو بدون
نظر دلت مـهمـه، اما نظر فکرت مـهمتره .
نظر مردم زیـاد مـهم نیست، بعد واسه خودت زندگی کن، حتی اگه رنگت سیـاه یـا سفیدشـه .
چه آدم های بد ذاتیکه تو رو واسه خودت نخواستن . آدم هاییکه مـی گن زیبان، اما واسه زمانش زشترینن. 🍂امـیدوارم
فراموش نشن
کسائیکه
مردن به منظور هم حتی، اگه نبودن، اگه بودن، اگه رفتن، اگه امدن، اگه مردن و اگه زنده شدن .
دوستون دارم
علیرضا رحمانی 🍂
Read more
. نـه مـیخواهم از نمادها سخنی بگويم و نـه بـه دنبال تفسیر عقلانی هنر هستم. مـیخواهم درباره ی خواننده ای بنویسم کـه هنرش زجر شیرینی است. هنری دقیقا مشابه زجر مردمان ایران . آلبوم ابراهیم بعد از چندین دهه فعالیت موسیقی پاپ درون ایران جایگاهی تاریخی به منظور خود دست و پا خواهد کرد. ابراهیم جایگاهی همانند وحدت و ... .
نـه مـیخواهم از نمادها سخنی بگويم و نـه بـه دنبال تفسیر عقلانی هنر هستم. مـیخواهم درباره ی خواننده ای بنویسم کـه هنرش زجر شیرینی است. هنری دقیقا مشابه زجر مردمان ایران . آلبوم ابراهیم بعد از چندین دهه فعالیت موسیقی پاپ درون ایران جایگاهی تاریخی به منظور خود دست و پا خواهد کرد. ابراهیم جایگاهی همانند وحدت و یـا خواب درون بیداری فرهاد دارد.آلبومـی هماهنگ و دارای یک روح کلی و هویت مشخص.ابراهیم آلبومـی زجر آور هست اما زجری شیرین کـه تو را بـه خلسه و معنایی عمـیق مـی برد و مگر رسالت هنر راستین غیر از همانندی با قلب و روح و خیـال یک ملت رنج دیده است؟ .
.
*قطعه ببر بـه نام خداوندت: اسماعیل هایت را قربانی کن،نـه از روی اختیـار کـه به جبر گویـا حتما همـه اسماعیل ها را قربانی کرد، اما قربانی درون اسارت فایده ای ندارد و سرانجام ابراهیم و اسماعیل ها چه خواهد شد؟
-
*قطعه درون آستانـه پیری:تو برگزیده نبودی، قبول کن کـه نبودی، مردمي بدون هویت و شناسنامـه، ملتی بدون قهرمان هم چون رسول بدون معجزه، بلند مسئله اما بدون کتاب
-
*قطعه تو درون مسافت بارانی: من و تو آخورمان مرگ است، قطعه ای عاشقانـه، عاشقانـه ای ناب و انسانی و اخلاقی بـه قانون عشق
-
*قطعه همراه خاک ارّه :از نردبان بودن بسيار غمگینم، گلایـه مصلحان و پیـامبرانی کـه قرار بود چیزی بسازند اما حالا تف مـی کنند بیداری را.
-
*قطعه لطفا بـه بند اول سبابه ات بگو : هر نطفه ای کـه دوست ندارد پسر شود، امـید یـا ناامـیدی، سختی یـا آسانی، عاقل بودن یـا مجنون شدن؟عیسی مسیحا نفس کجاست؟
*قطعه ای ماه مـهر: ماه مـهر زهر هلاهل، لعنت بـه سیستم آموزشی
*قطعه جهان فاسد مردم: همرنگ جماعت نشو، زیبایی را روی این مرداب بساز، تو بلند شو، تو بساز، تو یـا حق و یـا هو کن.
.
*قطعه ما بزرگ و نادانيم:روبه روی آینـه یقه خودمان را بگیریم، درون اوج تنـهایی چون زنان هرجایی هستیم، ما درون خواب هستیم...
.
.
text : @mohsen_koughan
Read more
بازم سى و يكم فروردين بازم اين روز لعنتى ...كاش رفتنت دروغ بود كاش شايعه بود كاش ميتونستم باور كنم ولى من هنوز باورم نشده هنوزم منتظرم بهم بگن رفتنت دروغ بود...نمى دونم الان اون جايى كه هستى خوشحالى يا نـه تو اين دنيا كه هر بلايى دوست داشتن سرت اووردن حتى بـه سنگ مزارتم رحم نكردن حتى يه آرامگاه هم براى ... بازم سى و يكم فروردين بازم اين روز لعنتى ...كاش رفتنت دروغ بود كاش شايعه بود كاش ميتونستم باور كنم ولى من هنوز باورم نشده هنوزم منتظرم بهم بگن رفتنت دروغ بود...نمى دونم الان اون جايى كه هستى خوشحالى يا نـه تو اين دنيا كه هر بلايى دوست داشتن سرت اووردن حتى بـه سنگ مزارتم رحم نكردن حتى يه آرامگاه هم براى تو زياد ديدن اما حداقل اميدوارم الان اون جايى كه هستى آرامش داشته باشى ميدونم كه شادى اما روحت شادتر اگه همـه ى دنيا هم تو رو فراموش كنن من هميشـه تو رو ياد ميكنم روحت شاد بهترين ...اما باور كن باور رفتنت از نبودنت خيلى سخت تره⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️😔😔😔😔😔😔😔😔😔🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌷
Read more
Media Removed
. ترم اول دوم کارشناسی خوابگاه بودم، کرایـه خوابگاه که تا دانشگاه ۲۵۰ یـا ۵۰۰ تومن بود. غذامم م مـیداد، مـیموند خرجای چرت و پرتِ بوفهی دانشگاه؛ کـه سعی مـیکردم کم خرج کنم و خرجای هفتگیای کـه واسه خودم مـینوشتم با احتساب همـهی کرایـهها و تفریحات، بیشتر از ۲۰هزار تومن نشـه. آخر ماه از پول تو جیبیای ... .
ترم اول دوم کارشناسی خوابگاه بودم، کرایـه خوابگاه که تا دانشگاه ۲۵۰ یـا ۵۰۰ تومن بود. غذامم م مـیداد، مـیموند خرجای چرت و پرتِ بوفهی دانشگاه؛ کـه سعی مـیکردم کم خرج کنم و خرجای هفتگیای کـه واسه خودم مـینوشتم با احتساب همـهی کرایـهها و تفریحات، بیشتر از ۲۰هزار تومن نشـه. آخر ماه از پول تو جیبیای کـه مـیگرفتم کلی مـیموند کـه جمعش مـیکردم. آخرای ترم اول یعنی سال ۸۹، با اون پول دوربین عکاسیم رو خ. [که هنوزم کـه هنوزه چون کار مـیکنـه و کار راه بندازه عوضش نکردم. یعنی الآن بـه خود کارخونـهی کنون بگین ژاله این مدل رو داره، کارخونـه مـیگه: این مدل مائه؟ ما کی اینو تولید مـیکردیم اصن؟؟]
ترم سوم بود کـه یـه روز از خوابگاه فرار کردم و با چمدون رفتم دم درِ تنـهای کـه تو بچههای کلاس مـیدونستم خونـه داره و اصلا نمـیشناختمش! زنگ زدم گفتم مـیشـه من اینجا زندگی کنم؟ قول مـیدم زود تصمـیم بگیرم کـه چه بلایی سر خودم مـیخوام بیـارم.
وقتی بـه اینا زنگ زدم و گفتم فرار کردم و مـیخوام بمونم پیش یکی کـه حتی خودمم نمـیشناختم؛ واقعا ممنونم ازشون کـه نگرانیشون رو (خیلی!) بـه من انتقال نو درون عوض گفتن زود یـه فکری مـیکنیم.
وقتی یـه مدت تو اون خونـه موندم، دیدم چقد همخونـههای خوبی هستیم واسه هم. قرار شد همونجا زندگی کنم. دیگه بعضی وقتا چیزایی مـیخ کـه تو لیست خرید هفتگیم نبودن قبلا. چون حالا یـه یخچال و یـه آشپزخونـهی کامل مال من بود. ولخرجی نمـیکردم اما وابستهی اون عدد ۲۰ هزار نبودم. مثلا اگر هوس شکلات مـیکردم؛ مـیخ.
اون دوران اوج تورم بود. و من کـه به تغییر قیمتِ روزانـهی اجناس واقف نبودم و تا حالا هم تو زندگیم پول تو جیبیم کم نیومده بود، یـهو دیدم تازه اول ماه، بدون هیچ خرج اضافهای حتی یـه چیپس، با همـین خرید شیر و ماست و ..، ته حسابم ۱۰ هزارتومن مونده!!!
من هیچ وقت تو زندگیم از بابام پول بیشتر از تو جیبیای کـه خودش تعیین مـیکرد نگرفتم. هروقتم پول کم آوردم از تفریحم زدم. اگر ازش مـیخواستم هیچموقع نـه نمـیگفت؛ اما من دوست نداشتم. مثلا مـیگفتم اون تشخیص داد خرج من انقدره بنابراین انقدره.
پولم شد ده هزار تومن، شبش بـه م زنگ زدم و شروع کردم گریـه (نمـیدونم خودش یـادشـه یـا نـه)، گریـه کردم و گفتم من خیلی بدیم، پول بابارو هدر مـیدم. چرا من انقد ولخرجم؟؟
اون شب به منظور اولین بار تو هیجده سالگی با مفهوم تورم آشنا شدم.
دوباره برگشتم بـه حساب کتاب هفتگی و بابا ۵۰ تومن پول تو جیبیم رو بیشتر کرد.
با همون حساب کتاب بعد دو سه ماه جمع ، یـه لنز ۱۸-۲۰۰ واسه دوربینم خ.
.
این داستان ادامـه داره..
Media Removed
یک بار ی حین صحبت با پسری کـه عاشقش بود، ازش پرسید Why do you like me..? Why do you love me? چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمـی؟ I can't tell the reason... but I really like you دلیلشو نمـیدونم ...اما واقعا"دوست دارم You can't even tell me the reason... how can you say you like me? تو هیچ دلیلی ... یک بار ی حین صحبت با پسری کـه عاشقش بود، ازش پرسید
Why do you like me..? Why do you love me?
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمـی؟
I can't tell the reason... but I really like you
دلیلشو نمـیدونم ...اما واقعا"دوست دارم
You can't even tell me the reason... how can you say you like me?
تو هیچ دلیلی رو نمـی تونی عنوان کنی... بعد چطور دوستم داری؟
How can you say you love me?
چطور مـیتونی بگی عاشقمـی؟
I really don't know the reason, but I can prove that I love U
من جدا"دلیلشو نمـیدونم، اما مـیتونم بهت ثابت کنم
Proof ? No! I want you to tell me the reasonثابت کنی؟ نـه! من مـیخوام دلیلتو بگی
Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful,
باشـه.. باشـه!!! مـیگم... چون تو خوشگلی،
because your voice is sweet,
صدات گرم و خواستنیـه،
because you are caring,
همـیشـه بهم اهمـیت مـیدی،
because you are loving,
دوست داشتنی هستی،
because you are thoughtful, با ملاحظه هستی،
because of your smile,
بخاطر لبخندت،
The Girl felt very satisfied with the lover's answer از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in comaمتاسفانـه، چند روز بعد، اون تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
The Guy then placed a letter by her sideپسر نامـه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk?عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا کـه نمـیتونی حرف بزنی، مـیتونی؟
No! Therefore I cannot love youنـه ! بعد دیگه نمـیتونم عاشقت بمونم
Because of your care and concern that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love youگفتم بخاطر اهمـیت ها و مراقبت هات دوست دارم اما حالا کـه نمـیتونی برام اونجوری باشی، بعد منم نمـیتونم دوست داشته باشم
Because of your smile, because of your movements that I love you
گفتم واسه لبخندات، به منظور حرکاتت عاشقتم
Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love youاما حالا نـه مـیتونی بخندی نـه حرکت کنی بعد منم نمـیتونم عاشقت باشم If love needs a reason, like now, There is no reason for me to love you anymore
اگه عشق همـیشـه یـه دلیل مـیخواد مثل همـین الان، بعد دیگه به منظور من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
Does love need a reason? عشق دلیل مـیخواد؟
NO! Therefore!! نـه!معلومـه کـه نـه!! I Still LOVE
Media Removed
از دیشب تو فکرم. کلیپ سورپرایز #ابی رو منم دیدم. خوندن حرفهای بقیـه درون مورد "اشکآور" بودن این ویدیو انتظارمو از لحاظ حسی خیلی بالا بود و دنبال این بودم کـه وقت دیدنش تو دلم بگم "اونقدرا هم احساسی نبود و گریـه نداشت". نشستم و دیدم. سی چهل ثانیـه اول خیلی کول بودم باهاش و گفتم "ایول چه ایده باحالی" ...
از دیشب تو فکرم. کلیپ سورپرایز #ابی رو منم دیدم. خوندن حرفهای بقیـه درون مورد "اشکآور" بودن این ویدیو انتظارمو از لحاظ حسی خیلی بالا بود و دنبال این بودم کـه وقت دیدنش تو دلم بگم "اونقدرا هم احساسی نبود و گریـه نداشت".
نشستم و دیدم. سی چهل ثانیـه اول خیلی کول بودم باهاش و گفتم "ایول چه ایده باحالی" اما دقیقا اولین لحظاتی کـه حضرت پشت سر آدمـها حاضر شد و شروع کرد بـه یدن و با لذت نگاه طرفدارهاش یـهو دلم لرزید، ولی تحت کنترل بودم.
ضربه رو وقتی خوردم کـه اولین #سورپرایز انجام شد و آدمـها دونـه دونـه شروع بـه جیغ شادی کشیدن و بغل ابی. قلب آدمم کـه از سنگ نیست، نرم مـیشـه، ول مـیکنـه خودشو. بعدم مگه مـیشـه ایرانی باشی ابی رو دوست نداشته باشی یـا یـه جای مغزت با یکی از آهنگاش عجیب خاطره نداشته باشی؟
کار رسید بـه یکی کـه از شدت #هیجان حتی جرات نداشت برگرده پشت سرشو نگاه کنـه، انقدر انرژی از اون "صدای زنده" و "حس حضور" پشت سرش دریـافت کرد کـه زد زیر گریـه، اونجا منم ترکیدم، نمـیدونم فک کنم دقیقه سه چهار بود، که تا ته تهش مثل یـه بچه منم #اشک ریختم، حالا اشکه با خنده و شعف همراههها، ولی اشکه.
از دیشب تو فکرم کـه چرا، یعنی این چی داشت کـه هممون باهاش ترکیدیم؟ درسته کـه ابی رو خیلی دوست داریم، اما من مـیگم اکثرش حضور ابیـه اما همش نیست. یـه بخشیش یـه چیزیـه کـه سالها از ما گرفتن، یعنی گفتن جیزّه، حرومـه، ایجاد گناه مـیکنـه، هورموناتون بیسار مـیشـه، خیلی ساده اون چیزه "محبت" ئه.
چیزی کـه دیدیم محبت بدون چشمداشت یـه سری طرفدار بود، یـه پسر بچه، بچه، مرد و زن بزرگ، حتی یـه خانم محجبه با دیدن ابی، طوری از خود بیخود مـیشن کـه قربون صدقش مـیرن و بغلش مـیکنن. من تو اون بغلها چیزی جز محبت و آشتی ندیدم. ما یـادمون رفته بغل کنیم همو، یـادمون رفته دست همو بگیریم، یـادمون رفته بـه جای فحش پشت فرمون همو بفهمـیم، از بس کـه بهمون گفتن محبت جیزه و گفتن بگو مرگ بر همـه.
کار عجیبی لازم نیست یم، کوچیکش اینـه کـه از فردا یکم بدون دلیل باهم مـهربونتر باشیم. من هر وقت اول صبح بـه یکی کـه عصبانیـه با لبخند و بفرمایید پشت فرمون راه مـیدم، یـا وقتی پیـادم بـه یـه کاسب یـا دست فروش با انرژی سلام مـیکنم، یـا بـه یـه رفتگر خستهنباشید مـیگم، کیفیت روزم عوض مـیشـه، چون مـیلیون برابرش که تا شب بهم برمـیگرده، این گریـههه یـه جورایی جمع این ذرههای انرژی مثبتیـه کـه مـیتونستیم بـه هم بدیم و دریغش کردیم. ازین بـه بعد، کمتر دریغ کنیم.
پ.ن: اگر کلیپ رو ندیدین مـیتونین توی کانال من ببینین، توی تلگرام سرچ کنین ShareTheJoy
#موبایلگرافی
My golden life One of my top favorite dramas 🏻 I love everything about this drama such an amazing family drama 🏻️ This couple also was my favorite When they were snowboarding ️ Once again happy birthday to @shinhs831 this energetic sweet girl ️ #mygoldenlife #parkshihoo ... My golden life 💛
One of my top favorite dramas 😍👌🏻💛
I love everything about this drama such an amazing family drama 😍👌🏻❤️
This couple also was my favorite 😍🙈💑
When they were snowboarding 😍👫❄️
Once again happy birthday to @shinhs831 this energetic sweet girl ☺️🎉💜
#mygoldenlife
#parkshihoo @park_si_hoo_01
#shinhyesun @shinhs831
سریـال زندگی طلایی من 💛
تو این سریـال بود کـه حرفه ی بازیگری به منظور شین های سون جدی تر شد و تو یک سریـال خیلی فوق العاده با یک نقش بی نظیر ظاهر شد 😍👌🏻🌸
(کاپلشونم خیلی دوست داشتم!😍💑💞)
(یک سریـال بلند دیگه داشته تو کارنامـه اش من اونو ندیدم اما اون هم دیدم ولی ریتش بالا بوده!🌟)
ولی خب بعد سریـال زندگی طلایی من الان هم نقش اوله تو سریـال سی اما هفده ساله چی از این بهتر 😍👌🏻💜
سریـال زندگی طلایی من به منظور من بـه معنای واقعی کلمـه و اسم خود سریـال زندگی بود موقع پخش با ذوق مـینشستم سرش نگاهش مـیکردم نقش سو جی آن هم خیلی خیلی دوست داشتم سختی هاش تو سرکار و خانواده و عشقش و... جذابیت کاراکترشو به منظور من زیـاد کرده بود جدا از حس شوق و سرزندگی و مثبت بودن نقشش کل سریـال و داستان شخصیت ها باعث شد ۵۲ قسمت سریـالو که تا آخرش با عشق بسیـار تموم کنم!😍👏🏻💛(اولین تجربه ی دیدن سریـال با قسمت های زیـاد!😅)
البته اگه سریـال هایی کـه از تلوزیون خودمون مثل یـانگوم و جومونگ و امپراطور دریـا اینا رو فاکتور بگیریم!😅😂🤦🏻♀️
بله این اولین سریـالی بود کـه همزمان با پخش دیدمش!😎😁✌🏻
پیشنـهاد من اینـه اونایی کـه پدرم عجیبه رو دیدن این سریـال هم ببینن چون من الان دارم پدرم عجیبه مـیبینم شما هم برید اینو ببینید پشیمون نمـیشید!😏😊👐🏻
نصف شبتون خوش 🌝🌠😄
Read more
Media Removed
تاجر ثروتمندی 4 زن داشت. زن چهارم را از همـه بيشتر دوست داشت و برای او دائما هدایـای گرانبها مـیخرید و بسيار مراقبش بود.زن سومش را هم دوست داشت و به او افتخار ميكرد و نزد سر و همسر او را به منظور جلوه گری مـیبرد و ترس شديدی داشت كه روزی او با مردی ديگر برود و تنـهايش بگذارد. اما واقعيت اين هست كه او زن دومش را هم بسيار ... تاجر ثروتمندی 4 زن داشت. زن چهارم را از همـه بيشتر دوست داشت و برای او دائما هدایـای گرانبها مـیخرید و بسيار مراقبش بود.زن سومش را هم دوست داشت و به او افتخار ميكرد و نزد سر و همسر او را به منظور جلوه گری مـیبرد و ترس شديدی داشت كه روزی او با مردی ديگر برود و تنـهايش بگذارد. اما واقعيت اين هست كه او زن دومش را هم بسيار دوست مـیداشت.او زنی بسيار مـهربان بود كه دائما نگران و مراقب مرد بود. مرد درون هر مشكلی بـه او پناه مـیبرد و او نيز بـه تاجر كمك مـیكرد که تا گره كارش را بگشايد و از مخمصه نجات بيايد.اما زن اول مرد، زنی بسيار وفادار و توانا كه درون حقيقت عامل اصلی ثروتمند شدن او بود اصلا مورد توجه مرد نبود. با اينكه از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر بـه ندرت وجود او را درون خانـه ای كه تمام كارهايش با او بود حس مـیكرد.روزی مرد مريض شد و فهميد كه بـه زودی خواهد مرد. بـه دارايی زياد و زندگی مرفه خود انديشيد و با خود گفت:من اكنون 4 زن دارم، ببینم آیـا از بین اینـهای حاضر هست در این سفر همراه من باشد. بنابرين تصميم گرفت با زنانش حرف بزند.اول سراغ زن چهارم رفت و گفت:من تو را از همـه بيشتر دوست دارم و انواع راحتی را برايت فراهم کردم، حالا درون برابر اين همـه محبت من آيا درون مرگ با من همراه مـیشوی که تا تنـها نمانم؟ زن بـه سرعت گفت: هرگز همين يك كلمـه و مرد را رها كرد.ناچار با قلبی شكسته نزد زن سوم رفت و گفت:من درون زندگي ترا بسيار دوست داشتم آيا درون اين سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت البته كه نـه من جوانم و بعد از تو دوباره ازدواج مـیكنم, قلب مرد يخ كرد.تاجر سراغ زن دوم رفت و گفت: تو هميشـه بـه من كمك كرده ای و در مخاطرات همراه من بودی مـیتوانی درون مرگ نیز همراه من باشی؟زن گفت: اين فرق دارد من نـهايتا مـیتوانم که تا قبرستان همراه تو باشم اما درون مرگ متاسفم, گويي صاعقه ای بـه قلب مرد آتش زد.در همين حين صدايی او را بـه خود آورد: من با تو مـیمانم، هرجا كه بروی تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود، غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و زيبايی و نشاطی برايش نمانده بود. تاجر سرش را بـه زير انداخت و آرام گفت: بايد آن روزهايی كه مـیتوانستم بـه تو توجه ميكردم و مراقبت بودم. درون حقيقت همـه ما چهار زن داريم .زن چهارم بدن ماست. مـهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم, وقت مرگ اول از همـه او ما را ترك مـیكند.زن سوم دارايی هاي ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتی بميريم بـه دست ديگران خواهد افتاد.زن دوم خانواده و دوستان ما هستند کـه نـهايتا که تا سر مزار كنارمان خواهند ماند..( ادامـه درون کامنت اول
Read moreMedia Removed
. . مي داني هميشـه خيلي چيزها را دوست داشتم اما تو اهميت نمي دادي ، من هم بـه خاطر اينكه از هاي غرغرو متنفر بودم اداي آدم هاي منطقي را درون مي آوردم و مدام درون ذهنم براي كارهايت دليل مي تراشيدم و دركت مي كردم. من از دوست داشتن هاي زيادي گذشتم ... گذشتم از تمام سالگرد ها و تولدهايي كه تو از يادت مي رفت ! من ... .
.
مي داني هميشـه خيلي چيزها را دوست داشتم اما تو اهميت نمي دادي ، من هم بـه خاطر اينكه از هاي غرغرو متنفر بودم اداي آدم هاي منطقي را درون مي آوردم و مدام درون ذهنم براي كارهايت دليل مي تراشيدم و دركت مي كردم.
من از دوست داشتن هاي زيادي گذشتم ...
گذشتم از تمام سالگرد ها و تولدهايي كه تو از يادت مي رفت !
من گذشتم از شاخه گل ها و هديه هايي كه تو اهميت نمي دادي .
من گذشتم از تمام شب هايي كه شيشـه ي پنجره ي اتاقم را با سنگ نزدي و هي دلم را نيشگون گرفتم كه اين بچه بازي هاي مسخره يعني چه كه تو هوايش را مي كني ؟!
راستش تو هيچ وقت مثل ديوانـه ها فرياد نزدي كه دوستم داري
يا حتي وقت هايي كه سردم مي شد كتت را روي دوشم نمي انداختي چون خودت زودتر از من لرزت گرفته بود.
به زبان آوردن اين چيزها خيلي مسخره بود اما هميشـه ته دلِ من از همين چيزهاي كوچك خالي بود !
دلِ من خالي بود وقتي توي دعواها مراعاتم را نمي كردي و بعدش مي گفتي درون دعوا كه حلوا خيرات نمي كنند ...
تو نفهميدي دوست داشتن يعني وقت هايي كه همـه چيز خوب نيست "عزيز دلت " بمانم.
هميشـه درون دعواها هم من بايد كوتاه مي آمدم که تا "منيت" مَردم آسيبي نبيند.
تو خوب بودي ... خيلي خوب ! آنقدر خوب كه بايد همـه ي چيزها را درك مي كردم و كوتاه مي آمدم که تا قدرت را بدانم.
امروز كه اولين تار موي سفيدم را درون آيينـه ديدم
حس كردم من درون حسرت شنيدن يك " عزيزم ، من تو را ميفهمم " پير شدم ...
من پير شدم و هيچ نوشته ايي از تو روي " درون يخچال مان " نديدم.
هيچ شبي با يك شاخه گل بـه خانـه نيامدي .
من هر شب منتظرت بودم كه بـه خانـه بيايي و برايت از تمام روزم بگويم اما که تا جمله ي دوم را مي گفتم
صداي خر و پف تو بلند مي شد.
مي داني هيچ كدام از اين ها تقصير تو نيست
براي همين هميشـه جز تحسين كلامي از من نشنيدي ...
اما من هميشـه دوست داشتم چيزي فراتر از يك رابطه ي شناسنامـه ايي با تو داشته باشم .
من دوست داشتم درون اتاق خوابمان براي تو ، همان بچه ي بيست ساله بمانم !
من خيلي چيزها آرزو داشتم
اما مادرم هيچ وقت نگفته بود مرد خوب مردي ايست كه اين حس ها را بفهمد ... تو براي خوشبخت شدنم كافي بودي
اما براي اينكه پير نشوم و اين تار مو كمي ديرتر از اين سن و سال درون بيايد
كار هاي بيشتري لازم بود ...
❤سلام ا خوبین کیک دیشبو براتون گذاشتم راستش چون کیک خیس پیجم زیـاده دوست نداشتم پست کنم وفقط قصدم هایلات بودن اما خوب شما خواستید منم اطاعت امر کردم کـه پست بشـه رسپی درهشتک زیر و تا یکساعت دیگه فیلمـهای مراحل هایلات مـیشود 😘😘
#کیک_خیس_شبنم_پز
#کیک_بروانی_شبنم
Media Removed
زمستان تمام شده و بهار آمده بود !
تکه یخ کنار سنگ بزرگ جای خوبی به منظور خواب داشت
از مـیان شاخه های درخت نوری را دید
با خوشحالی بـه خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت:سلام خورشید
من که تا الان دوستی نداشته ام با من دوست مـی شوی?
خورشید گفت:سلام اما....
یخ با نگرانی گفت: اما چی?! خورشید گفت: "تو نباید بـه من نگاه کنی !
باور کن من دوست خوبی به منظور تو نیستم .....
اگر من باشم تو نیستی ! مـی مـیری مـی فهمـی ؟!
یخ گفت: چه فایده کـه زندگی کنی وی را دوست نداشته باشی!
چه فایده کهی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی .....
روزها یخ بـه آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد ،
یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید !
از جای یخ جوی کوچکی جاری شده بود ....
چند روز بعد و همان جا گلی زیبا بـه شکل خورشید رویید
هر جا کـه مـی رفت گل هم با او مـی چرخید و به او نگاه مـی کرد... گل آفتابگردان هنوز عاشق خورشید است!
🌕🌻♥️
Media Removed
#یـادداشت_هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشدند #شماره_هجدهم #روز_قلم سه ماهه مـی خوام یک رمان جدید رو شروع کنم اما همـین کـه طرح داستان رو توی سرم مرور مـیکنم بـه عامـهپسندترین داستانی کـه تا بـه حال خوندم مـیرسم. داستان دوست داشتن من و تو خیلی زرده مثل همون رمانهایی کـه هممون تو 15 -16 سالگی خوندیم و گاهی ... #یـادداشت_هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشدند
#شماره_هجدهم
#روز_قلم
سه ماهه مـی خوام یک رمان جدید رو شروع کنم اما همـین کـه طرح داستان رو توی سرم مرور مـیکنم بـه عامـهپسندترین داستانی کـه تا بـه حال خوندم مـیرسم. داستان دوست داشتن من و تو خیلی زرده مثل همون رمانهایی کـه هممون تو 15 -16 سالگی خوندیم و گاهی باهاش اشک ریخیتم و گاهی چنان بلند بلند خندیم کـه از کنارمون با تعجب رد شده و یک جوری نگاه مون کرده کـه انگار دیوونـه دیده. من عاشق شدم و چند وقته کـه دستم بـه شعر نوشتن نمـیره، من ذاتا تلخ نویسم و شاید این رو از مادربزرگ خدا بیـامرزم بـه ارث بردم کـه همـیشـه درون حال نگاه بـه تلخی های زندگیش بود. من حتی عاشقانـه هام سیـاه و تلخه. من زخم خوردم. فکر کن سه بار زندگیت رو بزاری به منظور آدمهایی کـه خودشون اومدن و خودشون رفتن. آدمایی کـه تا اومدی بـه موندشون عادت کنی، دیدی جا تره و بچه نیست و تا اومدی بـه رفتنشون عادت کنی، دیدی کـه دوراشون رو زدن و برگشتن. خداییش شما جای من بودید دچار پارادکسهای شخصیتی نمـیشدید؟ داستان من با داستانهای پلیسی فرق داشت، نـه سر داشت نـه ته. نـه رئال بود و نـه سورئال. نـه اکشن بود نـه عاشقانـه. ژانر بود اما تو هیچ کدوم از ژانرهایی کـه تا بـه حال دیدم و خوندم جا نمـیشد. خیلی سخته سه بار یک رمان رو بنویسی پاره کنی بریزی دور. خیلی سخته شخصیتهایی کـه تو سروشکل بهشون دادی از داستان هات فرار کنن و به اول شخص زندگی افرادی تبدیل بشن و تو رو مجبور کنن کـه از این بـه بعد از زاویـه سوم شخص بهشون نگاه کنی؛ چراکه اگر راوی اول شخص بشـه چنان بلایی سرشون مـیاره کـه همـه آدمهایی کـه اون رو مـیخونن ندیده ازش متنفر بشن. من استاد اغراق بودم. فقط کافی بود از یکی بد بگم که تا همـه آدمهایی کـه من رو مـیشناختن ازش متنفر بشن یـا یک جوری ازشون تعریف کنم کـه طرف روزی سه باز زنگ بزنـه که تا بخواد شخصیت اول زندگیم رو ببینـه. زنها معمولا عصبی کـه مـیشن یـا موهاشون رو کوتاه مـی کنن و یـا یک گوشـه مـیشینن و شروع مـی کنن بـه لاک زدن بـه ناخنهاشون و مردها معمولا تو چنین شرایطی یـه سیگار دستشون مـیگیرن و انقدر از این ور بـه اون ور مـیرن کـه سر خودشون هم گیج مـیره؛ اما من واقعا نـه توان راه رفتن داشتم و نـه روم مـیشد، انگشتهای لاک خوردم رو بهی نشون بدم. راستش چند باری لاک خ و ده که تا انگشتم رو لاک زدم اما آب از آب تکون نخورد؛ تنـها چاره من این بود کـه یـادداشتهایی رو بنویسم کـه نـه قراره کتاب بشن و نـه قراره هیچ روزنامـهای دست بـه انتشارشون بزنـه.
#شـهاب_دارابیـان
#روز_قلم #یـادداشت
عکس:
@afsoonabbac
Media Removed
پیرمرد…بهتر هست به موضوعات شادی آفرین فکر کنی. تو هر لحظه بیشتر بـه کلبهات نزدیک مـیشوی. قایق تو هم بخاطر اینکه چهل پوند از وزن ماهی کم شده، حالا راحتتر روی آب حرکت مـیکند.
پیرمرد مـیدانست وقتی قایق درون مسیر جریـان آب قرار مـیگیرد، چه چیزهایی ممکن هست اتفاق بیفتد.
با صدای بلند گفت:
بله…من مـیتوانم کاردم را بـه سر یکی از چوبها ببندم. پیرمرد همـین کار را هم کرد. بعد گفت:
خب هرچند کـه من پیر شدهام، اما هنوز بی اسلحه نشدهام. نسیم خنک و مطبوعی مـیوزید. قایق سبک روبروی آب پیش مـیرفت. پیرمرد داشت بـه ماهی نگاه مـیکرد. بعضی از امـیدهایی را کـه از دست داده بود بـه خاطرش آمدند. بخود گفت:
اینکه آدم امـیدش را از دست بدهد، خیلی مسخره است. وانگهی معتقدم کـه بطور اصل نا امـید شدن نوعی گناه محسوب مـیشود. بعد با خود اندیشید:
تو ماهی را بـه این دلیل کشتی که تا خودت زنده بمانی و به دیگران به منظور زندگی غذا برسانی. تو آنرا بخاطر اینکه تشویق بشوی، ماهیگیری کرده باشی کشتی. تو اورا هنگامـیکه زنده بود و حتی بعد از آن دوست مـیداشتی. بعد اگر اورا دوست داشتی، کار تو گناه محسوب نمـیشود. شاید چیزی بالاتر از آن باشد. سپس با صدای بلند گفت:
پیرمرد…تو داری زیـاد فکر مـیکنی. اما بهر حال تو از کشتن ماهی لذت بردی. زندگی تو بـه وجود ماهیهای دیگر بستگی دارد. او زیباترین و پاکترین موجودی هست که هرگز هراسناک نیست. پیرمرد با صدای بلند بـه حرف خودش ادامـه داد:
من اورا بخاطر دفاع از خودم کشتم. خیلی هم خوب اورا کشتم. وانگهی بنحوی همـه یکدیگر را مـیکشند. همـین صید ماهی بدلیل ادامـه زندگی، یکنوع بحساب مـیآید.
.
.
قسمتی از رمان مشـهور (پیرمرد و دریـا....the old man and the sea)
نوشته ارنست همـینگوی...Ernest hemingway
برنده جایزه نوبل ادبیـات
#کتاب_بخوانیم
#کتاب #رمان #پیرمرد_و_دریـا #ارنست_همـینگوی #نوبل #نویسندگی #نوشتن #من_یک_نویسنده_ام #من_کتاب_مـیخوانم
Media Removed
روباه گفت: سلام شازده کوچولو برگشت امای را ندید. با وجود این با ادب تمام گفت: -سلام صداگفت: من اینجام، زیر درخت سيب... شازده کوچولو گفت: کی هستی تو؟ عجب خوشگلی! روباه گفت: یک روباهم من. شازده کوچولو گفت: بيا با من بازی کن. نمـیدانی چه قدر دلم گرفته... روباه گفت: نمـیتوانم بات بازی کنم. هنوز ... روباه گفت: سلام
شازده کوچولو برگشت امای را ندید. با وجود این با ادب تمام گفت: -سلام
صداگفت: من اینجام، زیر درخت سيب... شازده کوچولو گفت: کی هستی تو؟ عجب خوشگلی!
روباه گفت: یک روباهم من.
شازده کوچولو گفت: بيا با من بازی کن. نمـیدانی چه قدر دلم گرفته... روباه گفت: نمـیتوانم بات بازی کنم. هنوز اهليم نکرده اند آخر.
شازده کوچولو آهی کشيد و گفت: -معذرت مـیخواهم. اما فکری کرد و پرسيد: -اهلی یعنی چه؟ روباه گفت: -تو اهل اینجا نيستی. پی چی مـیگردی؟ شازده کوچولو گفت: -پی آدمـها مـیگردم. نگفتی اهلی یعنی چه؟ روباه گفت: -آدمـها تفنگ دارند و شکار مـیکنند. اینش اسباب دلخوری است! اما مرغ و ماکيان هم پرورش مـیدهند و خيرشان فقط همين است. تو پی مرغ مـیکردی؟ شازده کوچولو گفت: -نَه، پیِ دوست مـیگردم. اهلی یعنی چی؟ روباه گفت: -یک چيزی هست که پاک فراموش شده. معنيش ایجاد علاقه است.
.
-ایجاد علاقه ؟ روباه گفت: -معلوم است. تو الان واسه من یک پسر بچه اى مثل صد هزار پسر بچه ى دیگر. نـه من هيچ احتياجی بـه تو دارم نـه تو هيچ احتياجی بـه من. من هم واسه تو یک روباهم مثل صد هزار روباه دیگر. اما اگر منو اهلی کردی هر دوتامان بـه هم احتياج پيدا مـیکنيم. تو واسه من ميان همـه ى عالم موجود یگانـه اى مـیشوی من واسه تو. شازده کوچولو گفت: -کم كم دارد دستگيرم مـیشود. یک گلی هست کـه گمانم مرا اهلی کرده باشد. روباه گفت: -بعيد نيست. رو این کره ى زمين هزار جور چيز مـیشود دید.
.
.
ليلاى عزيزم تولدت خيلي مبارك ♥️
#littleprince #littleprincecake
پ.ن: جون ببخشيد يادم رفت گل رزش رو بذارم 😂🌹
Media Removed
#كُبه_برنج ديروز قولش رو داده بودم الوعده وفا يادش بخير دو سه سال پيش اين #خوشمزه جان رو تو گروهى كه با دوستان آشپز مون درون گروه لاين (Line )داشتيم رو بـه چالش گذاشتند با دو ادمين عزيز مريم بانو @Maria_bakhtiari و خانم ايلخانى عزيز ادمين پيج @persian_chefs كه پيجى بسيار عالى و مفيد ... #كُبه_برنج
ديروز قولش رو داده بودم الوعده وفا
يادش بخير دو سه سال پيش اين #خوشمزه جان رو تو گروهى كه با دوستان آشپز مون درون گروه لاين (Line )داشتيم رو بـه چالش گذاشتند 😊😍 با دو ادمين عزيز
مريم بانو 😍😍
@Maria_bakhtiari
و خانم ايلخانى عزيز 😍😍 ادمين پيج
@persian_chefs
كه پيجى بسيار عالى و مفيد براى دوستان عزيز اينستاگرامى است
اونجا دوستان هركدام بـه نوعى رسيپى ميدادند كه همش خوشمزه هست 😋
و اما من
براى دو و نيم پيمانـه برنج بعد از شستن و خيساندن بـه اندازه كافى آب ميريزم و يك ق چ زردچوبه نـه خيلى پر و نوك ق چ زعفرون و يك ق م نمك ميريزم و بدون روغن ميذارم كته بشـه ... وقتى آبش تموم شد ميذارم خنك ميشـه و از چرخ گوشت رد ميكنم ... يكى دو که تا نكته براى همين قسمت بگم اگر بخواهيد برنجتون نرم و منسجم بشـه ميتونيد از يك دونـه سيب زمينى كوچولو پوست كنده همزمان بندازيد توى برنج بپزه و با هم چرخ كنيد و يا نصف پيمانـه دال عدس ( عدس قرمز ريز )
رو خيس كنيد و با برنج همزمان بپزيد و باز با هم چرخ كنيد که تا برنجتون نرم و كبه تون هم نسبتا نرم بشـه 😊
اما من برنج رو بـه تنـهايى كته كردم چون دوست دارم كاملا برنجش سرخ و ته ديگى بشـه 😋
براى مواد ميانى من از يك عدد پياز طلايى ريز و دويست و پنجاه گرم گوشت چرخ كرده و نصف پيمانـه كشمش سرخ شده و مقدارى جعفرى ريز خرده شده و سرخ كرده بهمراه ادويه هايى مثل : زردچوبه و نمك و فلفل كمى زعفرون و كمى پودر ليمو عمانى و دارچين و پودر تخم گشنيز و حتى كمى سماق استفاده ميكنم و اين طعم رو بچه ها خيلى دوست دارند
شما ميتونيد بنا بر ذائقه خانواده تون مواد ميانى رو هر طور دوست دارين درست كنيد : مثل مايع ماكارونى و يا هر مدل ديگه اى 🍃🍃🍃🍃
يادمـه الهام جون تو همون گروه از برگ كرفس استفاده كرده بودن كه حتما عطر و طعم خوبى بـه مواد ميده 👌👌
@ashpazi_elham
بعد از اينكه مواد ميانى رو آماده كردين
تو يه بشقاب گود آب بريزيد و بذارين دم دستتون ... دستتون رو خيس كنيد و به اندازه يه نارنگى كوچك از برنج بردارين و تو دستتون گودش كنيد و يك ق غ از مواد گوشتى وسطش بذاريد و حالت بيضى و يا گرد بدين و ببندين و باز دستتون رو بـه آب بزنيد و صاف و صوفش كنيد و بذاريد تو ماهى تابه اى كه از قبل رو حرارت با روغن لازم داغ كردين ... من بدليل اينكه مقدار موادم زياد نبود از همون اول دونـه دونـه كبه ها رو درست كردم و تو ماهى تابه سرخشون كردم اصلا نگران نباشيد اگر يه كم با تجربه باشين خيلى راحت همزمان ميتونيد..
بقيه تو كامنت اول
Media Removed
خیلی دوست دارم بدونم شما اگه جای من بودین چی کار مـیکردین ؟؟ ۱۰ سال بعد من ۶ که تا پرسنل به منظور انجام صفر که تا ۱۰۰ کارهام داشتم ، ۲ که تا از بهترینتاپ های اپل رو داشتم و قطعا هیچ نیـازی هم بـه اینکه درون یک سالن دیجی ثابت باشم ، نداشتم
من تو زندگیـه کاریم یـه قانون دارم : اینقدر قوی شو کـه هیچ مشکلی از پا درت نیـاره.
طولانی شد اما یک نفر مطلب رو بگیره کافیـه
Media Removed
اما همـه این ها بـه کنار.
من به منظور تو حمایت را از سالیـان پیش شروع کرده ام😇 @farzadfarzin1 ✨
آلبوم خاطراتت را بار دیگر برداشته ام.
مـیدانی؟نوزده سال خاطره ات را درون یک آلبوم جمع کرده ام.
با برگ برگش چشمانم برق مـیزنند و اشک شوق مـیبارند.
و وجودم پر مـیشود از حسِ صدایِ تو!
صدایی کـه با من حرف مـیزند،
با من مـیخندد،
با من اشک مـیریزد.
صدایی کـه انگار،جایِ خون درون رگ هایم جاریست.
یـا بهتر هست بگویم،
قلبم درون هر هشت دهُمِ ثانیـه صدای تو را برایم زنده مـیکند.
تو به منظور من هفت شین ساختی.
من از تو جان گرفتم.اصلا به منظور همـین هست که اینجا هستم.
تو به منظور من مـیخوانی و من به منظور تو،مـیسازم لبخندت را.
من اینجا هستم که تا به اندازه ی ابد و یک روز کنار صدایت بمانم.تا سازِ لحظه لحظه ات را کوک کنم.
من اینجا هستم که تا برای تو،لبخند بسازم.لبخندی بـه بلندای یلدا،
به ژرفای اطلس،
به درخشندگی آفتاب اولین روز بهار!
تا آب کند دل هر آنکه را کـه نتواند دید
مـیدانی تو دوست نداری یکنواخت باشی و من این را مـیدانم!
تو روز بـه روز پیشرفت مـیکنی!
و این پیشرفت توست،
این قدرتِ صدایِ روز افزونِ توست کـه تو را درون قله ی افتخارات زندگی نگه مـیدارد!
تو را درون اوج نگه مـیدارد.
مـیدانی مثال تو مانند عقابی ست کـه بر فراز ابر ها پرواز مـیکند!
همـه فاصله شان را از زمـین اندازه مـیگیرند.اما تو،
زمـین برایت معنایی ندارد؛
تو آسمان ها را فتح کرده ای!
تا زمانی کـه تو آسمان موسیقی زندگیمان باشی،
ما ستارگانت خواهیم بود،
ستاره هایی کـه هیچ گاه آسمانشان را حتی درون طوفانی ترین لحظات تنـها نخواهند گذاشت!
.
Text:
@im_farzwdi
Edit:
@mehdienayati1
#تا_ابد_و_یک_روز_کنار_صدایت_مـی_مانم
@farzadfarzin1
#فرزادفرزین #فرزاد_فرزین #اتحاد #فرزادی
#farzadfarzin1 #farzadfarzin #farzad_farzin #the_best_iranian_pop_singer #king #showman #showmanist #musician #song_writer #shanzelize #celebrity #international #music #pop #iranian 🤖 دریـافت شده توسط @instasave_bot
در این راه طولانی كه ما بیخبریم
و چون باد مـیگذرد
بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند
خواهش مـیكنم! مخواه كه یكی شویم، مطلقا
مخواه كه هر چه تو دوست داری، من همان را، بـه همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم، بـه همان گونـه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه كه هر دو یك آواز را بپسندیم
یك ساز را، یك كتاب را، یك طعم را، یك رنگ را
و یك شیوه نگاه كردن را
مخواه كه انتخابمان یكی باشد، سلیقهمان یكی و رویـاهامان یكی.
همسفر بودن و همهدف بودن، ابدا بـه معنی شبیـه بودن و شبیـه شدن نیست.
و شبیـه شدن دال بر كمال نیست، بلكه دلیل توقف است
عزیز من!
دو نفر كه عاشقاند و عشق آنـها را بـه وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست كه هر دو صدای كبك، درخت نارون، حجاب برفی قله علم كوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیـاید، حتما گفت كه یـا عاشق زائد هست یـا معشوق و یكی كافی است.
عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن هست اما، این سخن بـه معنای تبدیل شدن بـه دیگری نیست .
من از عشق زمـینی حرف مـی كه ارزش آن درون «حضور» هست نـه درون محو و نابود شدن یكی درون دیگری.
عزیز من!
اگر زاویـه دیدمان نسبت بـه چیزی یكی نیست، بگذار یكی نباشد .
بگذار درون عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه كه درون عین یكی بودن، یكی نباشیم.
بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نـه ناپدید .
بگذار صبورانـه و مـهرمندانـه درباب هر چیز كه مورد اختلاف ماست، بحث كنیم ،اما نخواهیم كه بحث، ما را بـه نقطه مطلقا واحدی برساند.
بحث، حتما ما را بـه ادراك متقابل برساند نـه فنای متقابل .
اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف درون مـیان نیست .
سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است.
بیـا بحث كنیم.
بیـا معلوماتمان را تاخت بزنیم.
بیـا كلنجار برویم .
اما سرانجام نخواهیم كه غلبه كنیم.
بیـا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را، درون بسیـاری زمـینـهها، که تا آنجا كه حس مـیكنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی مـیبخشد نـه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ كنیم.
من و تو حق داریم درون برابر هم قدعلم كنیم و حق داریم بسیـاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.
بیآنكه قصد تحقیر هم را داشته باشیم .
عزیز من! بیـا متفاوت باشیم.
Read more
Media Removed
نشستم تو حیـاطِ بی بی جون، لبِ حوض چهره م افتاده تو آب! زبونمو درون مـیارم بـه خودم مـی خندم! دیوونـه ام بابا همونقدر کـه تو مـی گفتی همونقدر کـه از دست دیوونـه بازیـام مـی نالیدی.. اون درختِ پرتقال بود کـه یـه بار برات عکسشو فرستادم... یـادته؟ همون کـه مـی گفتی حتما باهام مـیای زیرش مـی شینیم مستِ بویِ پرتقالا مـیشیم... اره ... نشستم تو حیـاطِ بی بی جون،
لبِ حوض
چهره م افتاده تو آب! زبونمو درون مـیارم بـه خودم مـی خندم! دیوونـه ام بابا
همونقدر کـه تو مـی گفتی
همونقدر کـه از دست دیوونـه بازیـام مـی نالیدی.. اون درختِ پرتقال بود کـه یـه بار برات عکسشو فرستادم... یـادته؟
همون کـه مـی گفتی حتما باهام مـیای زیرش مـی شینیم مستِ بویِ پرتقالا مـیشیم...
اره همونو مـیگم! بار داده باز
دور که تا دور حوض شده درختایی کـه انگار پرتقال بغل .
همـه چی خوبه، هنوزم بوی آش رشته های بی بی کـه برات تعریفشو مـی کردم مـیاد
اخه مـیدونـه چقدر آش دوست دارم
هروقت کـه مـیام مـیشینم لبِ این حوض روضهی سکوت مـیگیرم، مـیفهمـه دلتنگم
مـیفهمـه یـه چی گوشـه سینم سنگینی کرده، هیچی نمـیگه! ساکته مثل خودم!
با یـه ظرف آش و یـه تیکه نون سنگک مـیاد مـیشینـه پیشم مـیگه بخور حالت جا بیـاد! ولی اون بنده خدا کـه نمـیدونـه حالِ من با آش و بوی این پرتقالا دیگه جا نمـیاد، نگاش مـیکنم لبخند مـی
لبام وا مـیشن مـیگن با دست و پنجه تو کی مـیتونـه حالش جا نیـاد!
اما دروغ مـیگم ! تازگیـا دروغ زیـاد مـیگم
اما مصلحتیـه خب خودت بگو اگه راستشو بگم کـه با نبودت من خوب نمـیشم هیچی حالمو جا نمـیاره، همـه چی درست مـیشـه؟ نـه!
اما بزار بـه تو راستشو بگم از وقتی رفتی باهار از دلم رفت، دیگه شکوفه نداد خنده هام، دیگه لبِ ایوون وانستادم بـه شعر خوندن، دیگه سرخوشی نکردم فقط نشستم یـه گوشـه رد شدن فصلارو نگاه کردم.
از وقتی صدات تو گوشم نپیچید دیگه آهنگ گوش ندادم ترسیدم خاطره هامون از فراموش ت جلوتر بزنن.
راستش از وقتی شبا بدونِ اینکه چشاتو ببینم و قربون رنگِ سیـاهِ شبش برم مـیخوابم، کابوس مـیبینم
اولش خوبه، قشنگه!
بر مـیگردی چمدونتو مـیزاری زمـین دستاتو وا مـیکنی مـیای سمتم
من تکون نمـیخورم گیجم از اومدنت!
بیشتر مـیای سمتم! مـیای.. مـیای
فاصلهت هیچ مـیشـه ذوق مـیکنم
اما یـهو دستاتو مـیندازی پایینو غمگین نگام مـیکنی! همـینقدش بسه کـه از خواب بپرم...
همـینقدش بسه کـه بدونی مریض شدم.
دیگه مسکنام فایده نداره
نشستن نسخه پیچیدن برام اهل خونـه کـه پیش بی بی حالش بهتر مـیشـه
اومدم تو همون خونـه ای کـه مـیگفتی عینـهو بهشته!
اگه بودی آره بهشتی بود برا خودش
اما نیستی شده آیینـه دق
حتی همـین درختا
همـین حوض
نیستی باهارم رفته پاییز شدم!
تو زردو دوست داشتی همونجورم دیگه
دیگه مـیخندم لپام گل نمـیندازه قرمز بشـه
خیلی وقته تو دلم خزونـه
خیلی وقته نسخه ها برام لاعلاج شده
خیلی وقته یکی دیگه شدم
فکر من نباش تموم مـیشـه
دیوونـه های عاشق عمرشون بـه درد زیـاد قد نمـیده!
نترس!
.
.
👑 #مـیکائیل💕
.
. 📱@mikilove351 📷
Happy birthday to Shin Hye Sun 🏻 Do you remember her in legend of the blue sea drama? This couple was sooo cute #legendofthebluesea #shinwonho #shinhyesun امروز تولد شین های سون دوست داشتنیـه وو سوری سریـال ۳۰ اما هفده ساله،سو جی آن سریـال گلدن لایف و چا شی آه ی سریـال افسانـه ی دریـای ... Happy birthday to Shin Hye Sun 😍👏🏻🎈🎉🎂💐💜
Do you remember her in legend of the blue sea drama?🙈
This couple was sooo cute 😍👫💕
#legendofthebluesea
#shinwonho
#shinhyesun
امروز تولد شین های سون دوست داشتنیـه وو سوری سریـال ۳۰ اما هفده ساله،سو جی آن سریـال گلدن لایف و چا شی آه ی سریـال افسانـه ی دریـای آبی 😍🌺💗
تو سریـال او زیبا بود با اینکه اصلا نقش اصلی نبود ولی من از همونجا با اینکه نقشش زیـاد هم نبود دوستش داشتم 😊 تو سریـال افسانـه ی دریـای آبی کل کلاشو با شیم چونگ 😂 و البته کاپلش با پسرم کـه خیلی کیوت بودن 😍🙈👫(ویدیو از سریـال افسانـه ی دریـای آبیـه!🌊)
و نقش فوق العاده اش تو سریـال بلند زندگی طلایی من 😍👌🏻💛
و خب البته تو سریـال ۳۰ اما هفده ساله بـه همون اندازه ی نقش های قبلیش دوست داشتنیـه بازیشو دوست دارم و اینکه اصلا یک حس انرژی خیلی قشنگ و مثبت و فوق العاده تو وجودش هست کـه باعث مـیشـه از دیدنش سرزنده بشی من تو سریـال زندگی طلایی من و تو ۳۰ اما هفده ساله این حسو داشتم و دارم نقش هاش خاص و کیوت و دوست داشتنین 😃👌🏻💜
کاپلش با شین وو هو(یکی از پسرام!😅) هم خیلی دوست داشتم تو همـین سریـال افسانـه ی دریـای آبی بهم مـیومدن کلی 😍💑❤️
Read more
Media Removed
رفیقه من ماوایسادیم، تو رفتی ما خوندیم، تو نخوندی ... آخرش چی شد ؟!؟ ... هر فردی بهترین هم کـه باشـه اگه زمانی کـه باید باشـه نباشـه همون بهتر کـه نباشـه من هستم . تو هستی . من کجا مو تو کجا ؟!؟ بـه بودن های بدونـه معنی فکر نکن چون مطمئن باش فکری نداری چون، اگه داشتی، بودنی بی معنیو تجربه نمـی کردی ... رفیقه من
ماوایسادیم، تو رفتی
ما خوندیم، تو نخوندی ...
آخرش چی شد ؟!؟
...
هر فردی بهترین هم کـه باشـه
اگه زمانی کـه باید باشـه
نباشـه
همون بهتر کـه نباشـه
من هستم .
تو هستی .
من کجا مو تو کجا ؟!؟
به بودن های بدونـه معنی فکر نکن
چون مطمئن باش فکری نداری
چون،
اگه داشتی،
بودنی بی معنیو تجربه نمـی کردی !!!
زندگی ها شده پر از حرفهای ناتموم
زندگی ها شده پر از صحبت های بی نشون
همـه هستن
اما
هیچکی نیس
به من گفتن عینکه دودیتو عوض کن
گفتم چرا ؟!؟
گفتن بسکه دنیـارو تاریک مـی بینی یـا مثلا سیـاه .
خندیدمو گفتم
متوجه نشدم
گفتن بهتره سکوت کنیم
چون
حرفات از درست بودنـه زیـاد انرژیمون از بین مـی بره
دوباره با لبخندی
گفتم
از همصحبت شدن با من بی انرژی مـی شید
یـا
از هنی با من
گفتن
هیچکدوم، اتفاقا بهترین هنی با خودته که
مـی یـایم پیشت
اینجا بود کـه فهمـیدم سکوت کنم
به این نتیجه رسیدم
حرف نزدنم یـه دلهره مـی شـه
و
حرف زدنم یـه دلهره دیگه
چون همـه دنباله زندگیـه گذرایی هستن کـه بگذره
بخندن
گریـه کنن
صبحو شب کنن
از اقتصاد بگن
از سیـاست بگن
از زیبایی بگن
زشتیو تعریف کنن
دنباله مدل باشن
دوست داشته باشن مدل بشن
راهه رسیدن بـه این مدلهارو بررسی کنن
و هزاران، هزار
قصه ی ناتموم
که
فقط خودشونو گول بزنن
دنباله فهمـیدن نیستن
دنباله شادیـه گذرایی هستن
که
شاید هیچوقت دلیلشو ندونن
آره بهتره سکوت
و
فقط نگاه کنم
آره
به هیچ رسیدم اما تعریفی از پوچی ندارم
دوست دارم زندگی کنم
اما
تمایلی بـه زندگی با آدمایـه چند رنگو کـه پر از نفرینـه زمونن ندارم
خستم
خسته از جلبه توجه های زورکی یـا ساختگی
من خودم هیچم
به هیچم رسیدم
گُموگور شدم
از دسته ثانیـه هایی کـه داره مـی گذره
از دسته خودم
بای دیگه کاری ندارم
اما همـه با من کار دارن
دوست دارم من از این شـهر برم
اما
به کجا نمـی دونم
چون هر جا برم
آسمون آبیـه و به قوله دوستا
عینکه دودیـه من همـیشـه سیـاه مـی بینـه !!!
امـیدوارم
خوشبختی، زیبایی و سلامتی
بهترین هدیـه هایی باشـه کـه زمان بـه شما دوست عزیز، هدیـه مـی ده .
دوستون دارم
علیرضا رحمانی 🍂
Media Removed
#ساحل #دریـا #چابهار #کنارک #همسرم #عشق #نفس
#sea #chabahar #konarak #love #imohsenn #sun #lovers
Media Removed
#سعيدكرمانى #خدا #دوست_داشتن
#saeedkermani
@saeedkermani_private
Media Removed
. بعضی ها دوست دارن قهوه رو با شیر بنوشن بعضیـا هم با شکر، بعضی ها هم با شیر و شکر و بعضی هم ترجیح مـیدن طعم اصلی قهوه رو بچشن.. اما من دوست دارم قهوه رو با تو بنوشم ! .
بعضی ها دوست دارن قهوه رو با شیر بنوشن بعضیـا هم با شکر، بعضی ها هم با شیر و شکر و بعضی هم ترجیح مـیدن طعم اصلی قهوه رو بچشن.. اما من دوست دارم قهوه رو با تو بنوشم ! ❤
Media Removed
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم . از اوضاع وحشتناک اقتصادی و معیشتی ناراحتی؟؟ قِر تو کمرت خشک شده؟؟ زیـاد ناراحت نباش... چون خودت این مسیر رو انتخاب کردی. خودت گفتی #نیمـه_راهیم #به_عقب_برنمـیگردیم... . . حالا تازه اولشـه... تازه معیشت مردم یـه ذره سخت شده... بیتابی نکن. صبور باش. یـادته #امنیت ... #بسم_الله_الرحمن_الرحيم
.
از اوضاع وحشتناک اقتصادی و معیشتی ناراحتی؟؟ قِر تو کمرت خشک شده؟؟ زیـاد ناراحت نباش... چون خودت این مسیر رو انتخاب کردی. خودت گفتی #نیمـه_راهیم #به_عقب_برنمـیگردیم...
.
.
حالا تازه اولشـه... تازه معیشت مردم یـه ذره سخت شده... بیتابی نکن. صبور باش. یـادته #امنیت مملکت رو مسخره مـیکردی؟؟ یـادته مـیگفتی: «در عوضش امنیت داریم...خخخخخ» ؟؟
.
حالا چند صباح دیگه خواهی دید این راهی کـه تا نیمش رفتین بـه کجاها مـیرسه... خدا همون امنیت رو هم ازمون خواهد گرفت. این سنت خداست. هر نعمتی رو کفران ی، ازت مـیگیره...
.
.
البته هنوزم به منظور بازگشت از این مسیر، دیر نشده. اما من بـه تو و امثال تو هیچ امـیدی ندارم. چون مطمئنم دوباره شیره سرت مـیمالن. دوباره فریبت مـیدن کـه #خطر_جنگ درون راهه...
.
تو هم از ترس اینکه مبادا جنگ بشـه، دوباره راضی مـیشی کـه اونا هر غلطی خواستن ن... دوباره برن مذاکره، چوب حراج بزنن بـه بقیـه چیزایی کـه داریم... که تا شاید قیمت گوشی موبایلی کـه دوست داشتی بخری ارزون بشـه... 😆
.
.
.
آخر این خط جز نابودی همـهمون چیزی نیست... مگر اینکه خدا ما رو از چاهی کـه شماانداختین نجات بده...
.
.
چه قشنگ گفت حضرت زینب سلامالله علیـها بـه اهل کوفه:
.
«اى کوفیـان! اى نیرنگ بازان و پیمان شکنان و بى وفایـان و مکر پیشـه گان!... شما همانند آن زنى هستید کـه رشته خود را بعد از بافتن و تابیدن وا مـیتابید. شما سوگندهایتان را دستاویز فساد مـیان خود قرار دادهاید. درون مـیان شما جز لاف زدن، خودپسندى، دشمنى، دروغ، تملّق و چاپلوسىِ کنیزکان، و کینـهتوزىِ دشمنان نیست... بعد فراوان گریـه کنید و اندک بخندید، چرا کـه ننگ گریبان شما را گرفت... شما بـه خشم خداگرفتار گشته و #ذلت و #بدبختی بر شما حتمى شد!
.
.
#کوفه #برجام #مذاکره #استحاله #نفوذ #دلار #سکه #طرح_هنسون #براندازی #ظهور_بسیـار_نزدیک_است_ان_شاء_الله
@zohoor.12
Media Removed
ادم ها هميشـه برنده ها را مي بينند ، انـها كه تكيه زدند بر سكوي اول ، انـها كه گل زدند و انـها كه نفر اول شدند، اما من دوست دارم نفر دوم ها را ببينم ، گل خورده ها ، اشتباه كرده ها ، بازنده ها ، كساني كه دوربين ها صورتشان را زوم نمي كنند ، من دوست دارم ، اين مع مراكش را ببينم ، حسي كه دارد مقابل ملت اش را حس كنم ، دوست ... ادم ها هميشـه برنده ها را مي بينند ، انـها كه تكيه زدند بر سكوي اول ، انـها كه گل زدند و انـها كه نفر اول شدند، اما من دوست دارم نفر دوم ها را ببينم ، گل خورده ها ، اشتباه كرده ها ، بازنده ها ، كساني كه دوربين ها صورتشان را زوم نمي كنند ، من دوست دارم ، اين مع مراكش را ببينم ، حسي كه دارد مقابل ملت اش را حس كنم ، دوست دارم ، رنج شكست خورده ها را كم كنم ؛ اين مرد كه اشك مي ريخت ، گفتم ملت شجاع بايد براي بازنده ، كف بزند ، براي كسي كه اشتباه كرده بايد راه زيستن ساخت ، دلم مي خواست اين مرد را بغل كنم ، بگويم : مرد زنده باش ، دنياي جاي خوبي براي اشتباه كردن نيست ، ولي تو اشتباه كن ، چون ادمي مثل من هستي كه اشتباه مي كني ؛ كاش ميشد دراين دنيا اشتباه كرد، اما له نشد ، كاش ميشد نفر دوم بود اما كتك نخورد ، و كاش ميشد گل بـه خودي زد ، شكست خورد ، اما اغوشي براي بغل كردن ادم باز بود ، که تا شكست را بـه حس خوب انساني تبديل كند ؛ امروز اولين بار بود ، حس ادم شكست خورده درونم نشست ؛ ديدم حس اشناييست ، چيزي كه بارها تجربه كردم ، ولي كسي درون اغوشم نكشيده كه زنده باش ؛ كاش ميشد من اينكار را بكنم ؛ #سيدمجيدحسيني #كاش_رنجي_كم_كنيم
Read moreMedia Removed
. . . مـیدونین چیـه ؟ من فکر مـیکنم اگر خواب دیدن و از من بگیرن من اونروز مردم ، من توان دروغ ها ، دورویی ها، چند رنگی ها ، بد بودن آدم هارو ندارم ،مـیدونم اگر زشتی ها و بدی ها نبود خوبی ها معنی نداشت ،اما من دوست دارم آدم هارو اون شکلی کـه دوسشون دارم تو دلم نگهدارم ... هرچند اتفاق های ناگهانی و دردآور تموم مـیشـه ... .
.
.
مـیدونین چیـه ؟ من فکر مـیکنم اگر خواب دیدن و از من بگیرن من اونروز مردم ، من توان دروغ ها ، دورویی ها، چند رنگی ها ، بد بودن آدم هارو ندارم ،مـیدونم اگر زشتی ها و بدی ها نبود خوبی ها معنی نداشت ،اما من دوست دارم آدم هارو اون شکلی کـه دوسشون دارم تو دلم نگهدارم ...
هرچند اتفاق های ناگهانی و دردآور تموم مـیشـه و زندگی درون جریـان اما بی شک درون زندگی من بی تاثیر نیست چون من آدم هارو با ذره ذره ی وجودم دوست دارم .
فلسفه ی خواب دیدنم رو هیچوقت نفهمـیدم ولی خوشحالم کـه تو روزهایی کـه از دلتنگی درد مـیکشم حداقل تو خواب هام هستن و بهم امـید ، نیرو، توان و انرژی چندبرابر مـیدن ، اینطوری احساس مـیکنم هنوز جونی دارم کـه محکم تر لبنخد ب .
Media Removed
#یـادداشت_هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشدند #شماره_22 الان دقیقا دو ماهه کـه عقربههای ساعت زل زدن بـه منو از جاشون تکنون نمـیخورن. همـه مـیگن چرا درستش نمـیکنی؟ مـیگم مگه فرقی هم مـیکنـه؟ وقتی باهام هست یعنی مـهم نیست و وقتی باهام نیست یعنی بازم مـهم نیست. همـه مـیگن چرا کتابت رو به منظور مجوز نمـیفرستی ارشاد. ... #یـادداشت_هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشدند
#شماره_22
الان دقیقا دو ماهه کـه عقربههای ساعت زل زدن بـه منو از جاشون تکنون نمـیخورن. همـه مـیگن چرا درستش نمـیکنی؟ مـیگم مگه فرقی هم مـیکنـه؟ وقتی باهام هست یعنی مـهم نیست و وقتی باهام نیست یعنی بازم مـهم نیست. همـه مـیگن چرا کتابت رو به منظور مجوز نمـیفرستی ارشاد. مـیگم بـه مجوز مشکوکم؛ هنر مجوز نمـیخواد، مجوز یعنی تو موفق شدی اون چیزی کـه ازت خواستن رو انجام بدی و این با ذات هنر درون تضاده. درست مثل روزی کـه من بـه تو مجوز دادم وارد زندگیم بشی. تقصیر نداری. چه مـیدونستی سراب چیـه. آنقدر هول شده بودی کـه هیچ چیز جلودارت نبود. حالا رفته رفته داری مـیفهمـی اینجایی کـه پا گذاشتی هیچ شباهتی بـه قصر رویـاهات نداره. اینجا ته تهش یـه خرابس با یـه پیت حلبی وسطش کـه نمـیدونـه بسوزه یـا بسازه. اما بـه جون خودت، اینجا این شکلی نبود.قصر کـه اغراقه اما یـه جای گرم و نرم بود کـه هریمـیومد دلش نمـیخواست پاش رو بذاره بیرون اما محبت زیـادی آدما رو کور مـیکنـه. فکر مـیکنن یـه جای کارت مـیلنگه. بعد یـه پتک برمـیدارن و انقدر اعصابت رو نشونـه مـیگیرن کـه یکهو یـه دیوار مـیریزه پایین. بابام مـیگفت بهی اعتماد نکن و خوشبختانـه از روز اولم چوب اعتمادم رو نخوردم؛ فقط تیکه تیکش کردم و ریختم تو این پیت حلبی که تا شاید اینجا یکم گرم بشـه؛ ولی مگه خونـه بی دروپیکر رو مـیشـه گرمش کرد. من کـه تقصیری نداشتم. بد کردم رات دادم که تا توهم بشینی پای همـین آتیشی کـه هیزمش تو بودی و لحظه لحظه اعتمادم. گرمت شد؟ دستات جون گرفت. بلند شو برو عزیزم. نگرانی؟ نگران چی؟ من کوه نبودم کـه بهم تکیـه کنی. من ته تهش یک درخت بی برگم تو سکوت دریـا. سکوت گاهی بغض خطرناکه یـه غواص درون عمق 200 متریـه اقیـانوسه کـه فقط حتما قورتش داد؛ چراکه قرار نیست این فریـاد گوشی رو کر کنـه. من حتما بگردم دنبال یک کاغذ سفید، حرفام روبری، بعد همون عطری کـه تو دوست داری رو ب بهش و بزارمش داخل پاک نامـه؛ آخرشم بدم بـه یـه بچه کوچولو و بگم برو اینو بده بـه اون خانمـی کـه روی صندلی تنـها نشسته و به ساعتش زل زده. اصلا به منظور چی وقتی قراره منو ببینی ساعت دستت مـیکنی. اصلا مگه مـهمـه کـه زمان چطوری مـیخواد از ما انتقام بگیره. اصلا مگه مـهمـه کـه من فقط یک وسیلم به منظور پر لحظههای تنـهاییت. شاید هیچ وقت نباید بـه عقربههای #ساعت زل مـیزدم. شاید یکی نباید این وسط کوتاه بیـاد. شاید من حتما برم. شاید اون حتما بیـاد. شاید شما حتما شما بشید. شاید من حتما من بشم. اصلا چه معنی داره تو و اون ما بشید. اصلا چه معنی داره من بشم اون، اون بشـه من. #مـیفهمـی کـه چی مـیگم؟
#شـهاب_دارابیـان
Media Removed
حریف طلبیدن حضرت امـیر المومنین علیـه السلام و خیس شدن شلوار معاویـه و شدن عمرو عاص از ترس رویـارویی با آن حضرت !!! (به اعتراف اهل سنت عمری) . ابراهیم بن محمد بیـهقی از علمای اهل سنت عمری مـینویسد: . وقتی جنگ صفین اتفاق افتاد، امـیر المومنین علی بن ابی طالب (علیـهما السلام) بـه معاویـه بن ابی سفیـان ... حریف طلبیدن حضرت امـیر المومنین علیـه السلام و خیس شدن شلوار معاویـه و شدن عمرو عاص از ترس رویـارویی با آن حضرت !!! (به اعتراف اهل سنت عمری)
.
ابراهیم بن محمد بیـهقی از علمای اهل سنت عمری مـینویسد:
.
وقتی جنگ صفین اتفاق افتاد، امـیر المومنین علی بن ابی طالب (علیـهما السلام) بـه معاویـه بن ابی سفیـان نامـه نوشت: تو را چه شده؟ مردم مقابل ما کشته مـیشوند. خودت بـه مـیدان بیـا که تا با هم دو نفری، بجنگیم. اگر مرا کشتی، از دست من به منظور همـیشـه راحت مـیشوی و اگر من تو را کشتم، از دست تو به منظور همـیشـه راحت مـیشوم. عمرو بن عاص گفت: واقعا حرف منصفانـهای زده، بـه مـیدان برو. معاویـه گفت: عمرو بن عاص! تو به منظور من نقشـه داری. مـیخواهی مرا بـه جنگ با علی بن ابی طالب (علیـهما السلام) بفرستی کـه من کشته شوم و تو فورا خلافت را تصاحب کنی. قریش همـه مـیدانند کـه علی بن ابی طالب (علیـهما السلام) سرور تمام قریش و شیر قریش است.
.
بیـهقی درون ادامـه از شعبی تابعی و عالم بزرگ اهل سنت عمری نقل مـیکند:
.
یک روزی عمرو بن عاص بر معاویـه داخل شد درون حالی کـه در نزد معاویـه عدهای از مردم بودند، معاویـه وقتی دید کـه عمرو عاص مـیآید، خندید! عمرو بن عاص گفت: ای امـیر المومنین، خداوند شادی تو را دائمـی بگرداند، چه شده کـه اینقدر مـیخندی؟ معاویـه گفت: یـادم افتاد روزی کـه در صفین بـه جنگ اهل عراق رفتیم، وقتی علی بن ابی طالب (علیـهما السلام) بـه تو رسید، خودت را از روی اسب انداختی و عورت خود را نشان دادی که تا این کـه علی بن ابی طالب (علیـهما السلام) از خون تو بگذرد! چطور شد کـه فکرت بـه اینجا رسید کـه عورت خود را نشان بدهی؟ من دیدم درون آنجا کـه علی (علیـه السلام) هاشمـی بود و بسیـار شجاع و اگر مـیخواست، تو را بکشد، مـیکشت. عمرو بن عاص گفت: معاویـه اگر بـه خاطر من خندهات گرفت، بعد باید بـه خودت هم بخندی! بـه خدا قسم اگر آن شرایطی کـه برای من پیش آمد، به منظور تو پیش آمده بود، تو ذهنت بـه این کارها نمـیرسید، علی (علیـه السلام) تو را قطعا مـیکشت، بچههایت را یتیم مـیکرد، مالت را مـیبرد و سلطنت تو را هم مـیگرفت... اما تو چکار کردی؟ رفتی درون یک جایی قرار گرفتی درون پشت سرباز هایت درون یک بلندی کـه آنها تیراندازی کنند و نگذارندی جلو بیـاید. اما ای معاویـه! آن روزی کـه علی (علیـه السلام) تو را بـه جنگ فرا خواند، من دیدم تو را کـه چشمهایت چپ شد! پیشانیات ورم کرد! و عرق از آن جاری شد! بینیات از ترس ورم کرد! و از پایین شلوارت یک چیزی معلوم شد کـه من دوست ندارم بگویم چه بود!!! معاویـه گفت:بس کن ای عمرو بن عاص! من نمـیخواستم کار بـه این جاها برسد.
.
مصدر و متن عربی درون کامنت 💬
Media Removed
فصل زیبای گلهای بهاری بعد از یـه زمستون سرد و دلگیر، بعد از ناامـید شدن از زمـین سرد و خشک، دراومدن گلهای بهاری مثل معجزه مـیمونـه... باورم نمـیشـه تو دل یـه بذر سیـاه و زشت و کوچولو اینـهمـه رنگ باشـه...ما دیگه ب دیدن معجزه ها عادت کردیم و همـه چی برامون ساده و معمولیـه و حتی لذت بخش نیست! راستی شادی کجاست؟ دلخوشی ... فصل زیبای گلهای بهاری😍
بعد از یـه زمستون سرد و دلگیر، بعد از ناامـید شدن از زمـین سرد و خشک، دراومدن گلهای بهاری مثل معجزه مـیمونـه... باورم نمـیشـه تو دل یـه بذر سیـاه و زشت و کوچولو اینـهمـه رنگ باشـه...ما دیگه ب دیدن معجزه ها عادت کردیم و همـه چی برامون ساده و معمولیـه و حتی لذت بخش نیست! راستی شادی کجاست؟ دلخوشی کجاست؟ کی خوشحاله؟ ملکه تو قصرش هم خوشحال نیست چون تنـهاست و دلش ب دلی دلخوش نیست. اما ک گدای سر خیـابون ما خوشحال بود و بی دریغ لبخند مـیزد بی ترس از اینکهی دربارش فکر بدی ه یـا بگه دیوونس، درواقعی اونو نمـیدید! سردی و خشکی دستاشو، چروک زودهنگام چشماشو، حتی برق نگاشو و لبهای خندون ترک خورده... اما ک خوشحال بود جوری ک مـیفهمـیدم لبخندش مصنوعی نیست... دوست داشتم برمو باهاش حرف ب مثل یـه دوست و برای خوردن چایی و کیک ب خونـه دعوتش کنم اما نرفتم و مثل همـه خیلی بی تفاوت از کنارش رد شدم! وقتی برگشتم خونـه ب این فکر کردم ک چی مانع شد ک من باهاش حرف ب؟ آیـا صحبت با گدا گناهه، نادرسته و غیراخلاقیـه؟ نـه، فقط شاید غیرعادی بود. نمـیدونم چرا انقدر دوست شدن سخت شده! محبت سخت شده! نمـیشـه کاری رو بی دلیل انجام داد، نمـیشـه بی دلیل بای دوست شد. آیـا دلیلی مـهمتر از این ک دوست داشتم باهاش دوست شم؟ ایکاش دوست شدن مثل بچگی راحت بود، مـیرفتم مـیگفتم با من دوست مـیشی؟ خیلی راحت. اما الان نمـیشـه انگار، همـه حریم خصوصی دارن، حتما مواظب باشیم ب حریمـی وارد نشیم، مواظب باشیم که تا بی برنخوره... دست هرکسی یـه تابلوی ورود ممنوع هست، با احتیـاط حرکت کنید، آهسته برانید، خطر، خطر، خطر... ب نظرم ب دوستامون سخت نگیریم، راحت حرف بزنیم، ب دل نگیریم... جهان ساده تر، زیباتره...
دوستون دارم دوستای من💜
Media Removed
. خدای من سلام مـیخوام خیلی راحت بگم حتی نمـی دونم اینجوری نوشتن های مجازی رو هم دوست داری یـا نـه بس ک تو این دنیـا همـه چی درهم و گیج کننده هست گاهی فقط دوست داشتم چند که تا جمله به منظور خود خودت بنویسم اینجا ک هیچی حتی بقیـه زندگیم هر جا رو نمـی پسندی کمکم کن اول بفهمم و بعد کمکم کن دیلیت و ادیت کنم نصف بیشتر ... .
خدای من سلام
مـیخوام خیلی راحت بگم
حتی نمـی دونم اینجوری نوشتن های مجازی رو هم دوست داری یـا نـه
بس ک تو این دنیـا همـه چی درهم و گیج کننده هست گاهی
فقط دوست داشتم چند که تا جمله به منظور خود خودت بنویسم
اینجا ک هیچی
حتی بقیـه زندگیم
هر جا رو نمـی پسندی کمکم کن اول بفهمم و بعد کمکم کن دیلیت و ادیت کنم
نصف بیشتر درد گاهی اینـه حتی نمـیفهمـی چی درسته و چی نیست
نصف بعدیش هم اینـه مـیفهمـی باز گیج مـیزنی گاهی و نمـیتونی
اینجا به منظور خودت نوشتم
بالاخره تو قطعا شنوا و بینایی
هر چی نمـیپسندی کمکم کن به منظور اصلاحش
ثواب اصلاحش هم ن ک لازم ندارم ک خوب مـیدونی اوضاع چ خیطه
اما اونم بـه هر کی خواستی بده
فقط دلم مـیخواد
خودت راضی باشی ازم !
حرف شاید جالبی نباشـه اما
اینجا به منظور خودت مـینویسم و هر کی هم خوند شاهد
دلم اینو مـیخواد کـه هر چی بهش راضی هستی و مـیشی همون بشـه
ولو اگر راضی بـه هر چی هستی
زیـاد فکر کردم ب اون زمانی ک فرشته ها گفتن چرا این بنده های پر از گناه رو آفریدی
خیلی دوست داشتم یک مثالی بشم کـه بگی ببین بعضیـاشونم خوبن
اما نشد و نتونستم
دلم مـیخواست نیت هم کردم اما نتونستم ... زورم نرسید
راستشم بگم
نـه کـه دلم خوش نباشـه کـه خوشحال بشی و بهم خیلی خیرها برسونی
اما ذهنم الان دنبال اون نیست
تو سرم این فقط مـیچرخه
ک دوست دارم بدونی تمام دلم مـیخواست بتونم اونی باشم و بشم ک خودت خیلی دوست داشتی .... فقط زیر هر بدی کـه دیدی بنویس نتونست خواست نشد ! زورش نرسید ! .... خیلی ناراحت مـیشم کـه مـیبینم بـه فکر همـه چی هستیم گاهی جز خودت
مـیدونم ک مـیدونی چ قدر ب همـه چی نیـاز دارم اما دوست دارم اینم بگم
یک زمانی دعا مـیکردم اگر هیچی هم بهم ندادی خودت رو بهم بده
و این تنـها دعام باشـه
اما الان مدتیـه بـه این فکر مـیکنم اگر هیچی هم بهم ندادی فقط ازم کاملا راضی باش حتی شده زورکی خودت رو راضی کن چون اعمال من نمـیتونـه تو رو راضی کنـه و خودمم مـیدونم ....
اینم باشـه تنـها چیزی ک واقعا ازت مـیخوام
مـیخوام یکی هم فقط بـه خودت فکر کنـه ...
حتی اگر اونم ثانیـه ای زورش برسه ...
بیشتر نتونـه ...
.
.
دوستت دارم خدای من و دوست دارم بگم خیلی بیشتر از خودم
و دوست دارم نگی دروغ گو .
.
.
راستی چرا منتشر مـیکنم این دلنوشته رو
چون ممکنـه دل یکی هم باهاش با خدا آشتی کنـه ...
وگرنـه برام مـهم نیست حقیقت هری چ فکری مـیخواد کنـه ...
.
.
Media Removed
تو دوست خوبم بدان کـه به یـادت هستم و دعاگوی روح پاکت مـیمانم اما .... بدان کـه از من دوست بـه تو نزدیکتر آن بالا. ..کسی هست کـه همـیشـه و همـه جا درون انتظارت هست که تا تو با او نجوا کنی .....و از او بخواهی.... برو و با دل پاک و خالصت از او بخواه آنچه از من حقیر مـیخواهی و بدان او از رگ گردن هم بـه تو نزدیکتر است. ... من ... تو دوست خوبم ♥♥♥بدان کـه به یـادت هستم و دعاگوی روح پاکت مـیمانم اما ....
بدان کـه از من دوست بـه تو نزدیکتر آن بالا. ..کسی هست کـه همـیشـه و همـه جا درون انتظارت هست که تا تو با او نجوا کنی .....و از او بخواهی....
برو و با دل پاک و خالصت از او بخواه آنچه از من حقیر مـیخواهی و بدان او از رگ گردن هم بـه تو نزدیکتر است. ...
من هم مثل تو بعضی وقتها کم مـی آورم اما روشنایی روز و سکوت شب مرا بـه یـاد خلقتم مـی اندازد مـیدانم کـه خوب مـیدانی اما ما آدمـها فراموش کاریم و اینبار نیز فراموش کردیم کـه ما یک حامـی قوی و بزرگ داریم و اوی نیست جز خداااااا♥♥♥
تو دوست خوبم بدان کـه من نیز بنده ای بیش نیستم هر چقدر هم کـه دعایت کنم. ..که مـیکنم♥ بازهم از من دلسوز تر خدایت هست بعد برو از او بخواه بالهای رهایی ات را باز کن و پرواز کن بـه سوی بی نـهایت و فراتر از آن. ...★★★★
#دوست #خوب #دعایت #مـیکنم
#خدا #در #این #نزدیکی #است
Media Removed
. منو با رفتنت درگیر کردی چقد تنـهایی از رویـات مونده تو دستایی رو بعد زدی کـه یـه عمره رفتی اما پات مونده . تو دستایی رو بعد زدی کـه واسش دلتنگیو معنا نکردی تویی کـه بعد رفتن شک ندارمـی رو جای من پیدا نکردی . تو تصویر یـه رویـای عجیبی کـه من هرشب توو کابوسام دیدم تو جای من نبودی کـه ببینی بدونِ ... .
منو با رفتنت درگیر کردی
چقد تنـهایی از رویـات مونده
تو دستایی رو بعد زدی که
یـه عمره رفتی اما پات مونده
.
تو دستایی رو بعد زدی که
واسش دلتنگیو معنا نکردی
تویی کـه بعد رفتن شک ندارم
کسی رو جای من پیدا نکردی
.
تو تصویر یـه رویـای عجیبی
که من هرشب توو کابوسام دیدم
تو جای من نبودی کـه ببینی
بدونِ تو چی از دنیـام دیدم
.
منو دیوونـه کردی کـه همـیشـه
برای تو، منِ دیوونـه باشم
اتاقت، قاب عکست، تختخوابت
نرفتم کـه مـیای، من خونـه باشم
.
تو که رفتی...
بگو یـادت نرفته
کسی رو زیر این آوار داری
چقد غم داره که تا حرف تو مـی شـه
بپرسم: کـه یـه نخ #سیگار داری؟!
.
همـین حرفای ساده زندگیمـه
تو توو سیگار هرشب دود مـی شی
همـین حرفای ساده س کـه یـه روزی
اگه یـادت بیـاد نابود مـی شی!
.
عذابِ من همـین بس کـه همـیشـه
نگاهِ آخرِ تو خاطرم بود
ازم هروقت پرسیدن بگو که:
اره! دیوونـه تنـها #شاعرم بود...
.
#احمداميرخليلى
.
[همـین حرفای ساده زندگیمـه...]
بعضی حرفا اونقد ساده س کـه دوست ندارم بهش دست ب، یـه اومدنِ ساده، یـه رفتنِ ساده، یـه خاطره ساده، یـه عذابِ ساده! و همـین ساده بودنش سخت دلهره آوره، سخت دلتنگت مـی کنـه، سخت از یـادت مـیره...
.
راستی! یـه نخ سیگار دارید؟! 🚬
Media Removed
دوستی تنـها چیزی هست که هیچ وقت تمام نمـیشود. هر چیز دیگری هم از بین برود، دوست مـیماند. این یـادت باشد، من همـیشـه بـه تو فکر ميكنم. دوستهای زیـاد دیگری هم پیدا ميشوند اما مثل تو نيستند. من هر روز با آن حسها زندگی مـیکنم؛ تک تک خاطراتم با تو یـادم ميماند؛ کجاها مي رويم چه کارها مـیکنيم، من با تو جوانی ... دوستی تنـها چیزی هست که هیچ وقت تمام نمـیشود.
هر چیز دیگری هم از بین برود، دوست مـیماند.
این یـادت باشد، من همـیشـه بـه تو فکر ميكنم.
دوستهای زیـاد دیگری هم پیدا ميشوند اما مثل تو نيستند.
من هر روز با آن حسها زندگی مـیکنم؛
تک تک خاطراتم با تو یـادم ميماند؛
کجاها مي رويم چه کارها مـیکنيم، من با تو جوانی را تجربه ميكنم؛
همراه تو...
آن همـه لحظههای خوب با هم داريم، آن همـه با هم خندیده ايم....
——
يه روز پاييزي بود.. 🧡
Media Removed
لبخند زدن و هر روز عاشقتر شدن درون ابتدای آشنایی از هر کاری آسانتر هست اما هر چه زمان مـیگذرد، سادگی این اتفاقات هم کمتر مـیشود. با این وجود، ما مـیتوانیم همـیشـه عاشق بمانیم . کافی هست با چند راه ساده عشق مان را همـیشـه زنده نگهداریم.. 1.لازم هست با هم تفریح کنیم, لازم هست گاهی با هم رقابت کنیم. وقت ... 👇👇
لبخند زدن و هر روز عاشقتر شدن درون ابتدای آشنایی از هر کاری آسانتر هست اما هر چه زمان مـیگذرد، سادگی این اتفاقات هم کمتر مـیشود. با این وجود، ما مـیتوانیم همـیشـه عاشق بمانیم . کافی هست با چند راه ساده عشق مان را همـیشـه زنده نگهداریم..
1.لازم هست با هم تفریح کنیم, لازم هست گاهی با هم رقابت کنیم. وقت نداشتن را بهانـه نکنیم. ما مـیتوانیم همـیشـه چند لحظه به منظور بازی وقت بگذاریم و با خندهها و عصبانیتها و اضطرابهایی کـه وقت برد و باخت سراغمان مـیآید بـه عشق مان جان دهیم.
2.تلفن همراه را رها کن:
وقتی من کنارت هستم آن موبایل لعنتی را بـه کناری بگذار و سرگرم پیـام نشو . من اینجایم که تا کنار تو باشم.
3. بـه من بگو کـه دوستم داری :
شاید خودم بدانم ، شاید مطمئن هستم کـه دوستم داری ، ولی لازم هست گاهی بـه من بگویی کـه چقدر برایت مـهم هستم ، و چقدر دوستم داری.با من حرف بزن و به حرف هایم گوش کن :گرچه حرف زدن آسانتر از شنیدن است. اما راههای آسان همـیشـه بهترین راه نیست . درون کنار من با من حرف بزن و گاهی هم سکوت کن و حرفهایم را بشنو ، لبخند بزن و مرا تایید کن .
4.به تغییراتم توجه کن :
لازم هست همـیشـه بـه تغییرات من توجه کنی . منظور از تغییرات تنـها تغییرات ظاهری نیست ، بـه روحیـات من توجه کن و مراقب باش که تا همـیشـه شاد باشم .همـیشـه بـه من لبخند بزن :خندیدن اتفاقی نیست کـه هر لحظه تکرار شود. اما لازم هست با لبخند چهره خود و روز عشقت را زیبا کنی و به من انرژی بدهی . فراموش نکن کـه چهره تو نیز با خنده زیباتر است.
5.همـیشـه مرا ببخش :
اگر گاهی آخمو ، بی حوصله ، لجباز ، مغروز و یـا کم تحمل هستم، سعی کن مرا درک کنی و کمکم کنی که تا حالم بهتر شود . فراموش نکن من عاشق تو هستم و تو هم مرا دوست داری .با هم عاقلانـه بحث کنیم :برای حل مشکلات با عشق و امـیدت درست بحث کن . تحقیرم نکن . با کلمات بد بـه قهر و عصبانیت تحریکم نکن . تو بهتر از هری مرا مـی شناسی و من ترا خیلی دوست دارم بعد لازم هست گاهی سکوت کنی و به من لبخند بزنی. درون هنگام بحث تمام اشتباهات پیشین مرا رو نکن زیرا احساس حقارت مـیکنم.
6.از من دور نشو و تهدید بـه ترکم نکن :
وقتی از دستم عصبانی هستی از من دور نشو ، کنارم بمان زیرا وقتی از من دور مـی شوی احساس مـی کنم کـه رهایم کردی ، فراموش نکن من هم یک انسان هستم و نمـی توانم ذهن ترا بخوانم . همچنین هرگز تهدید بـه ترکم نکن زیرا احساس مـی کنم کـه دیگر دوستم نداری و یـا کم کم دارد عشقت بـه من کم رنگ مـی شود.
و درون انتـها :نـمـی خـواهم کـه گاهـی بـرایم بـمـیری ، هـمـیشـه یک ذره دوستـم داشتـه بـاش .
.
Media Removed
خب اینم از عروسی سلطنتی. تو انگلیس خیلی وقته همـه راجع بـه عروسی صحبت مـیکنن و مشتاق بودن از انتخابهای عروسی بیشتر بدونن؛ از طراح لباس کـه خیلیها فکر مـی شاید انگلیسی باشـه و بقیـه جزئیـات. و امروز مگان با لباس ساده اما باشکوهش، با تور بسیـار ظریف و زیباش، با تاج ملکه مری کـه ساخت ۱۹۳۲ بود، با مدل مو و مـیکاپش ... خب اینم از عروسی سلطنتی. تو انگلیس خیلی وقته همـه راجع بـه عروسی صحبت مـیکنن و مشتاق بودن از انتخابهای عروسی بیشتر بدونن؛ از طراح لباس کـه خیلیها فکر مـی شاید انگلیسی باشـه و بقیـه جزئیـات. و امروز مگان با لباس ساده اما باشکوهش، با تور بسیـار ظریف و زیباش، با تاج ملکه مری کـه ساخت ۱۹۳۲ بود، با مدل مو و مـیکاپش همـه چشمها رو خیره کرد و استاندارهای جدیدی به منظور عروسهای آینده درون سراسر دنیـا قرارداد. ورق بزنید و عکسها رو هم ببینین بعد بگید نظر شما درون مورد عروسی سلطنتی چیـه؟ شما از انتخابهای مگان چی رو از همـه بیشتر دوست داشتید؟
#royalwedding
پن:مـیدونین چیـه؟ با توجه بـه کامنتها دوست دارم چند که تا مطلب کـه به شغل خودم بیشتر مربوط مـیشـه روبگم بهتون. چون دیدم بعضی مطالب بیشتر عنوان شد.
اول اینکه مگان مـیکاپ آرتیست حرفهای داشته؛ آقای دنیل مارتین سفیر برند دیور و دوست چندین سالش. جالب بود کـه در مقاله ها و مطالبی کـه در بهترین وبسایتهای مد و زیبایی درون مورد مـیکاپ این عروس خوندم هیچ کدوم از کارشناسان و متخصین نگفته بودن مـیکاپ نداشت عروس، بلکه گفته بودن آرایش چشم اسموکی با مژه پر و ماتیک صورتی و پوست شاداب با حداقل کرم پودر. چون مگان کک ومکهاشو دوست داره و هیچ وقت قایمشون نمـیکنـه. حالا اینکه این سبک مـیکاپ به منظور ما عجیبه دقیقا بـه خاورمـیانـهای بودن ما مربوطه، چون خانومها درون این منطقه کلا مـیکاپ زیـاد دوست دارن.
دوم درون مورد مدل موهاشـه کـه یـه مدل ساده انتخاب کرده و هراستالیست فرانسویش براش درست کرده، مطلبی کـه بیشتر عنوان شده این بود کـه مگان مخصوصا یـه کم موهاشو پشت گوشش زده که تا درکنار رسمـیت مراسم یـه کم حس مدرنیته بهش اضافه کنـه.
Media Removed
. وای چه خوشمزسکیـا مثه من عاشق این هستن کـه پنیر پیتزا اینجوری برشته شـه • ی بدون استخون مرغ رو برشهای نواری نسبتا نازک مـی و قارچ رو هم خرد مـیکنم، مـیزان مرغ و قارچ بـه کرم شما و اینکه دوست دارین پاستاتون چقد پر ملات باشـه بستگی داره، نظر من اینـه کـه برای هر سه نفر یـه ی کامل مرغ درون نظر گرفته ... .
وای چه خوشمزس😍😍😍کیـا مثه من عاشق این هستن کـه پنیر پیتزا اینجوری برشته شـه😍
•
ی بدون استخون مرغ رو برشهای نواری نسبتا نازک مـی و قارچ رو هم خرد مـیکنم، مـیزان مرغ و قارچ بـه کرم شما و اینکه دوست دارین پاستاتون چقد پر ملات باشـه بستگی داره، نظر من اینـه کـه برای هر سه نفر یـه ی کامل مرغ درون نظر گرفته بشـه و برای هر نفر صد گرم قارچ
•
تو یـه قابلمـه آب مـیریزیم که تا بجوشـه. تو قابلمـهی دیگه، روغن زیتون مـیریزیم، حرارت رو زیـاد مـیکنیم و وقتی روغن داغ شد، تکههای مرغ رو بـه اندازهای کـه فقط درون یک لایـه کف قابلمـه قرار بگیرن اضافه مـیکنیم، روشون نمک و فلفل تازه آسیـاب شده مـیریزیم و تفت مـیدیم که تا بپزن. حرارت حتما زیـاد باشـه و در قابلمـه رو نبندین کـه آب نندازه و زود بپزه، یک دقیقه مونده بـه برداشتنشون، دو حبه سیر رو له کنید و با مرغها تف بدین که تا مرغها طعم سیر بگیرن، اما نسوزن و خوش عطر بمونن
•
بعد مرغها رو بردارین و بقیـهی مرغها رو هم بـه همـین ترتیب (سیر یـادتون نره) بپزین و از قابلمـه خارج کنین، بعد قارچها رو اضافه کنین، با حرارت بالا تفت بدین که تا آبشون خشک بشـه و در نـهایت مرغها رو برگردونین تو قابلمـه
•
حرارت رو کم کنید، خامـهتونو کـه از قبل بیرون گذاشتین که تا به دمای محیط برسه اضافه کنید (برای هر سه چهار نفر یـه بسته خامـه صبحونـه لازمـه)، یکم هم بزنید که تا خامـه گرم شـه ولی نجوشـه، یکم شیر هم اضافه کنید که تا سستون غلیظ نباشـه و آبدار باشـه
•
پاستاتونو تو این فاصله بپزین (برای هر نفر حدود ۷۰ که تا ۸۰ گرم)، آبکش کنین و بریزین تو قابلمـه
•
هم بزنید و بذارین پاستاها سه چهار دقیقهی دیگه با سس داخل قابلمـه بپزن. حالا حرارت رو خاموش کنین و پنیر پارمزان رو اضافه کنین و هم بزنید، قطعا کـه هر چه بیشترش خوشمزهتره 😁 ولی نرمالش بـه نظرم به منظور هر سه چهار نفر، ۵۰ گرمـه. اگه مـیخواین پاستاتون خیلی خفن بشـه، یکم پنیر پیتزا همبریزین و پاستای خوشمزهتون آمادهس 😋
•
اگر هم مثل فامـیلهای من دوست دارین گراتن باشـه، پاستا رو تو ظرف مخصوص فر بریزین، روهش پنیر پیتزا و بذارین چند دقیقه تو فر.
.
.
دستپخت گل بانو
@miitara
Media Removed
هروقت منو عصبی مـیکرد ، فحشِ بد مـیدادم بهش اون جوابمو نمـیداد
ولی جدیداً که تا یکم عصبی مـیشم شروع مـیکنـه فریـاد و جیغ و داد ، فحشِ بد داد و بیداد
اون شده بدتر از من ، بددهن و بدتر از من
بد بی اعصاب ، نمونده دیگه مغزی از ما
این اوضاع مسخرَس نـه ، آره مسخرَس
اما ، نمـیدونی بعضی وقتا ...
بعضی وقتا چی ؟
هیچی ... سَلیقَم دقیقاً شبیـه قبلِ تو بود حالا احساس مـیکنم غریبَم شدیداً
اونا نـه شبیـه من ندیدن کـه مـیگن پام نسوز مگه مـیسوزونی صدی چند عزیزم جدیداً
سَلیقَم دقیقاً شبیـه قبلِ تو بود حالا احساس مـیکنم غریبَم شدیداً
اونا نـه شبیـه من ندیدن کـه مـیگن پام نسوز مگه مـیسوزونی صدی چند عزیزم جدیداً
اون حتی با تکستاس ، با حرفاش ، با نگران شدناش
منو عصبی مـیکرد ، بِهِم استرس مـیداد
اون حتی با رفتاراش ، با شوخیـاش ، با خنده هاش
انگار ، منو بد زمـین مـیزد ، منو بد زمـین مـیزد
رفتی ولی بعد از این ، بای این کارو نکن کـه من هنو مریضم
آره رفتی ، ولی خوب بدون
بی تو همـه جا تاریکه فقط سیگار ، روشنـهبه کون
جفت چِشا خونِ خون
شدم بدبین و بدبین تر
شدی ، راحت و راحت تر
هرچی ، شدی راحت و راحت تر
شدم ، بدبین و بدبین تر
شدم ، بدبین و بدبین تر
شدی راحت و راحت تر
هرچقد ، شدی راحت و راحت تر
شدم ، بدبین و بدبین تر
روز کدوِئین ، شب زانکس
دعوا مرتب با تکست
رو ترایی ، کول یـه راهی
رو بـه راهی ، خوب بخوابی
بوس
با اون قیـافه با این تیپ
چه راحت مـیره پایین زیپ
حتی ، اون دوستِ یـه شاهیم زدَت
دیگه ، بو گوه مـیده پایین تنَت
هِه
نَکَن ، ببند ، هِرّی
چیزی نمونده بـه من بدی
یـا ، بِکَن نمـیخواد بـه من بری
تو الآن ، شیرینیِ محفِلی
تا بحثِ شر و وِر مـیشد اون پُرِ قِر و فِر
منم بالا پایین سُرخ و بِدَم هر دو تارو جِر
بِرَم دور و بِرَم دور بزن زر و بزن زر
همـین زر زدنا زد تو همـین رابطهِ تِر
بگم از چی از اون زُل زدنات تو رُخِ دوستام
یـا بگم شاخی بِگَردی و بخندی کُلِ روز بام
یـا بریم لایو و بگیرم لَبِت و صورتِتو گاز
یـا بریم شیم و تو پارتی بدیم بـه این و اون فاز
ها
دقیقاً دنبالِ چی ؟؟
دنبالِ کدومِ اینا ؟؟ سَلیقَم دقیقاً شبیـه قبلِ تو بود حالا احساس مـیکنم غریبَم شدیداً
اونا نـه شبیـه من ندیدن کـه مـیگن پام نسوز مگه مـیسوزونی صدی چند عزیزم جدیداً
سَلیقَم دق
Media Removed
#عادل_دانتیسم
پیشاپیش سال جدید رو بـه همـه شما خوبان تبریک مـیگم...خیلی خوبه کـه موندگارها موندن...خیلی خوبه........🙏💕🌹 Sun Mar 19 13:45:54 GMT+03:30 2017
#الی_رها
Media Removed
داشت ميگفت: من ته دوست داشتن هامو وقتي نگاه ميكنم ميرسم بـه تو! نگاهشو مظلوم تر كرد و ادامـه داد: من خواستم برم ولي نشد، برخلاف روحياتش موزيكاي اروم گوش ميداد هميشـه! صداي موزيكو يكم بلند تر كرد" من كه سرتاسرخموش..... بعد كجا جويم تورا؟" خودمو جمع و جور كردم و صداي گرفته امو صاف كردم بدون اينكه بهش نگاه ... داشت ميگفت: من ته دوست داشتن هامو وقتي نگاه ميكنم ميرسم بـه تو!
نگاهشو مظلوم تر كرد و ادامـه داد: من خواستم برم ولي نشد،
برخلاف روحياتش موزيكاي اروم گوش ميداد هميشـه! صداي موزيكو يكم بلند تر كرد" من كه سرتاسرخموش..... بعد كجا جويم تورا؟" خودمو جمع و جور كردم و صداي گرفته امو صاف كردم بدون اينكه بهش نگاه كنم گفتم: دوست داشتن ها مگه ته دارن؟ مگه تموم شدني ان؟
اب دهنشو قورت داد، نگاهش با ادم هاي غريبه اي كه تو خيابون ميديدم فرقي نميكرد! خسته بود،نميدونم از كي ولي خيلي وقته كه غريبه شده بود واسم، دلم يه سيلي محكم ميخواست كه يكي بزنـه تو گوشم بگه بيدار شو داري خواب ميبيني!
شيشـه پنجره ماشينو داد پايين سرشو كج كرد بـه سمت بيرون گفت نـه! دوست داشتن ته نداره! ولي بعضي وقتا مجبوري فك كني يه روزي ميرسي بـه تهش!
از اين ادم هايي بود كه هزارو يك دليل واست مي اورد که تا بهت ثابت كنـه كه حرفش درسته!
برگشت گفت ديدي تو شناسنامـه ادم ها يه صفحه بـه اسم "فوت" هست؟ اونجا ميشـه تهش!
نـه نـه دلم نميخواست واسم ثابت كنـه دوست داشتن ها هم ته دارن! دلم ميخواست گوشـهامو بگيرم نشنوم چي ميگه! دوست داشتن ها ته ندارن اينو خودشم ميدونست! دوست داشتن من بـه او ته نداشت! نميخواستم وا بدم كه هنوزم دوستش دارم
حرفشو ادامـه داد: يه روزي همـه ميميرن، اونجا ميشـه ته همـه چيز، ته دوست داشتن، ته بودن، ته عشق من بـه تو، ته همـه چيز!
دلم نميخواست بشنوم، اما شنيدم! بعضي وقتها ادم دلش يه چيزايي رو نميخواد اما نميشـه، مجبور شدم بـه شنيدن حرفاش!
صداي موزيك يهو رفت بالا و خواننده با تمام قدرت فرياد ميزد" من كجا جويم تو را؟"
از ماشينش پياده شدم و درو محكم بستم! شيشـه دودي سمت شاگرد رو داد پايين، چشمـهاش پر از اشك شده بود! يه پاكت از داشبورد ماشينش دراورد داد بهم،عادت داشت حرفايي كه سخت بود زدنش رو واسم مينوشت! ازش پرسيدم، شناسنامـه فقط يه صفحه واسه فوت داره! ادم فقط يك بار بـه ته همـه ي اين ها ميرسه! اونم وقتيه كه واقعا ميميره! ولي تكليف اينايي كه هر روز ميميرن چيه؟
اشك گوشـه ي چشمشو پاك كرد گفت من هر روز از نداشتنت دارم ميميرم! ولي يك بار خاكم ميكنند! اون برگه تو شناسنامـه واسه يك بار خاك شدنـه! واسه تهه! ته دوست داشتن! ته بودن! ته عشق من بـه تو....
بدون خداحافظي رفت! پاكتو باز كردم رو برگه نوشته بود "امروز رفتم پيش دكترم گفت که تا يك ماهه ديگه بيشتر زنده نيستي! من بـه اندازه ي همين يك ماه دوستت دارم!"
.
.
. 💌 #مـیکائیل✏
.
.
. 🆔@mikilove351 📷
.
.
.
#ماروباکامنتهاولایک_هاتون_حمایت_کنید☑📧
Media Removed
#شازده_کوچولو_تیتیلاس این قاب یکی از سفارشات الهام جان خوش سلیقه بود کـه اسفند ماه ارسال شد.خودم عاشق موهای شازده کوچولو شدم. _ طرح و اجرا:تیتیلاس ابعاد داخلی قاب 21*25 Code:Fr 06 _ روباه گفت : سلام شازده کوچولو سر برگرداند وی را ندید ولی مودبانـه جواب سلام داد. صدا گفت : من اینجا هستم ... #شازده_کوچولو_تیتیلاس
این قاب یکی از سفارشات الهام جان خوش سلیقه بود کـه اسفند ماه ارسال شد.خودم عاشق موهای شازده کوچولو شدم. 😍_
طرح و اجرا:تیتیلاس
ابعاد داخلی قاب 21*25
Code:Fr 06
_
روباه گفت : سلام
شازده کوچولو سر برگرداند وی را ندید ولی مودبانـه جواب سلام داد.
صدا گفت : من اینجا هستم زیر درخت سیب...
شازده کوچولو پرسید : تو کـه هستی؟ چه خوشگلی!...
روباه گفت :من روباه هستم.
شازده کوچولو بـه او تکلیف کرد کـه بیـا با من بازی کن . من آنقدر غصه بـه دل دارم کـه نگو...
روباه گفت : من نمـی توانم با تو بازی کنم. مرا اهلی نکرده اند.
شازده کوچولو آهی کشید و گفت : ببخش! اما بعد از کمـی تامل باز گفت : اهلی یعنی چه؟
روباه گفت : تو اهل اینجا نیستی پی چه مـی گردی؟
شازده کوچولو گفت : من پی آدمـها مـی گردم. اهلی یعنی چه؟
روباه گفت :آدمـها تفنگ دارند و شکار مـی کنند. این کارشان آزارنده است. مرغ هم پرورش مـی دهند و تنـها فایده اشان همـین است. تو پی مرغ مـی گردی؟
شازده کوچولو گفت: نـه من پی دوست مـی گردم. نگفتی اهلی یعنی چه؟
روباه گفت : اهلی چیز بسیـار فراموش شده ای است. یعنی ایجاد علاقه ...
-ایجاد علاقه ؟
روباه گفت : البته. تو به منظور من هنوز پسر بچه ای بیش نیستی مثل صدها هزار پسر بچه دیگر و من نیـازی بـه تو ندارم تو هم نیـازی بـه من نداری. من نیز به منظور تو روباهی هستم شبیـه بـه صدها هزار روباه دیگر.ولی تو اگر مرا اهلی کنی هر دو بـه هم نیـازمند خواهیم شد. تو به منظور من درون عالم همتا نخواهی داشت و من به منظور تو درون دنیـا یگانـه خواهم بود....
شازده کوچولو گفت: کم کم دارم مـی فهمم...گلی هست... و من گمان مـی کنم آن گل مرا اهلی کرده است...
_
❌❌❌ برداشتن عها از ویترین فروشگاه دیگران و ارائه اون تو فروشگاه خودتون بـه دور از اخلاق هنریـه.عکسهارو برندارین.
❗️❗️❗ راههای ارتباطی جهت سفارش و اطلاع از قیمت ها بالای پیج درج شدن.لطفا پیـام بدین.
❗️❗️❗ دوستانِ جان کامنتهایی کـه زیر پستهای قدیمـی مـیذارین بعضا دیده نمـیشـه بعد خواهش مـیکنم لطفا جهت اطلاع از قیمتها پیـام بدین.سپاس ️🙏🏻🙏🏻🙏
_
#تیتیلاس #قاب #نمد #نمدی #دستساز #دستدوز #هنر #هنری #کادو #هدیـه #titilas #گیلان #رشت #لاهیجان #gilan #rasht #lahijan
#شازده_کوچولو #شازده #گل
#little_Prince #Le_Petit_Prince
#آنتوان_دوسنت_اگزوپرى
#عروسک #عروازی #عروسک_ایرانی #عروسک_ایرانی_مـیخرم_چون_از_جنس_خودمـه #عروسک_ایرانی_مـیخرم
Media Removed
... مے دونــم "واسہ برگشتــن از فڪــرت دیره" اما خب چہ مـیشہ ڪرد؟ "دارہ فڪــرت دنــیـامو مے گیره" مے دونــم ، خودم خیلے خوب مے دونم "واسہ من دیگہ توے قلــب تو جا نیست" مے دونم ڪہ "دیگہ هیچے شبیہ گذشتہ ها نیســت" ولے "اونے ڪہ بخواد از تــو و اون همہ خاطــرہ جداشہ ... حتما دیــوونہ باشـه" دیوونہ ... ...
مے دونـ😔ـم "واسہ برگشتــن از فڪ💕ــرت دیره" اما خب چہ مـیشہ ڪرد؟ "دارہ فڪ💕ــرت دنـ🌏ـیـامو مے گیره😢"
مے دونـ😔ـم ، خودم خیلے خوب مے دونم😔 "واسہ من دیگہ توے قلـ❤ـب تو جا نیست" مے دونم ڪہ "دیگہ هیچے شبیہ گذشتہ ها نیس❌ــت" ولے "اونے ڪہ بخواد از تـ💋ـو و اون همہ خاطـ💌ـرہ جداشہ ... حتما دیـ😂ـوونہ باشـه✋"
دیوونہ نیـ❌ـستم اما ... با بـ❄ـرف و بـ💦ـارون و خیـابـ🌉ـونا حرف مے زنـ🙊ـم ؛ آرہ😜 ، خودم سپردم☺ "من بہ بارونا سپـ☺ـردم ... بہ خیـابونا سپـ☺ـردم ... ڪہ هواے عشـ😍ـق من رو داشتہ باشنـ😉"
دیوونہ نیـ❌ـستم اما "گاهے فراموش مے ڪنم خیـ😔ـلے وقتہ ڪہ نیس❌ــتی😢"
بے خیـال ... مے دونے ... "دونـ💧ـہ دونـ💧ـہ اشڪ😢ــام رو گونہ هامہ😞 ... وقتے تـ💋ـو نباشے اینا باهامـه" اما مگہ مـهمہ وقتے "نریزہ و بریزہ اشڪ😢ــام واسہ تو فرقے ندارهـ💔" ؟ اما من عاد😌ـت دارم ، " بازم مے😉مونم با فڪر اون ڪہ دوستـ💔ـم نداره☺" با دنیـ🌏ـا یہ عهد😌بستم و بهم گفتہ😉"آرہ... هر شـ🌌ـب یہ روزے🌅 دارہ ... اون ڪہ منو بردہ از یـاد🚫 ... بر مے گردہ دوبـ😍ـاره" اما من ڪہ بـ👶ـچہ نیستـ😏ـم ؛ مے دونـ😔ـم "آخرش یہ روز ... قـ❤ـلب تو دیگہ ... حتے اسممو از یـاد مے بـره✋" بیخیـالــ💔☺ ...
دیـ😍ـدمت اما ، تو اون وقت ڪم😞 "هر چے تو دلـ❤ـم بود نشد ڪہ بـ🙊ـگم" ڪاشــ😔✋ مے دونستے "من پشت غـ😢ـم جا موندم"
حرف آخر ... "ندونستے گل یـ🌸ـاس من دلـ❤ـم بے تــو مـیمـیـ💔ـره" اما اینو بدون ڪہ "همـیشہ تو قلـ❤ـبم مـیمونی😍" و من هیــچ وقت " این حرفو بہ هیشـ❌ـڪے نگـ🙊ـفتم" گر چــہ " اینا رو تو خـ😴ـواب مے بینم ... شـ🌌ـب تنـهایے بلندهـ😪" گر چـہ "تیڪو تیڪو تیڪو تیڪه 🕢ـساعت ... مـیگہ نمـیـ😢ـای" اما "زندگے بدون اسمـ💋ـت ... دیگہ اسمش زندگے نیسـ❌✋ـت"
عشقــ❤من ایـنو بدون "هنوزم با عڪ📷ــسات تو بـ☔ارون ... تو این ڪـوچہ ها راہ مـیوفتـ👣ـم" و خیلے عجـ😳ـیبہ قـ👣ـدم زدن تو این خــیـابونا چون "جاے خـ😞ـالیتو ڪہ حس مے ڪ😢ــنم ... همـ😍ـہ رو شڪل تــو مے بیـ👀ـنمو ..."
دوستـ💋ـت دارمـــ❤😍
For my love😢💔
(یـه نامـه ... کـه خیسه ... پر از اشکه وی بازم اونو نمـی خونـه ...)
.
.
.
.
. #پست_آخر #اگه_واسه_کسی_مـهم_باشـه 😏...
#خظ👋💔
Media Removed
دوست داشتنِ سختى ست. عادت نكرده ام، خسته ام ميكند. خلا اى ميان مان شكل مى بندد كه من با كلمات ميخواهم آن جاهاى خالى را پر كنم. من، هر لحظه ميخواهم تنـها تو را نگاه كنم يك جمله از دهانت و هيچ تكانى از چشمانت را از دست نداده و تمام سايه هاى صورتت را بـه تماشا بنشينم. من كه براى دوست داشتنت دنبال كلمات ... دوست داشتنِ سختى ست.
عادت نكرده ام، خسته ام ميكند.
خلا اى ميان مان شكل مى بندد
كه من با كلمات
ميخواهم آن جاهاى خالى را پر كنم.
من، هر لحظه ميخواهم تنـها تو را نگاه كنم
يك جمله از دهانت
و هيچ تكانى از چشمانت را از دست نداده
و تمام سايه هاى صورتت را
به تماشا بنشينم.
من كه براى دوست داشتنت
دنبال كلمات تازه اى ميگردم.
هر جا و در هر فصل،
چه درون حضور
و چه درون غياب آدم ها
ميخواهم تمام انعكاس هاى عشق را
در نگاه تو ببينم.
اما ميدانى،
دوست داشتن وقتى خيابانى يك طرفه ست،
خسته كننده و سرشار از رنج هاست.
تو آن دورها ايستاده و فقط نگاه مى كنى.
دوست داشتن براى تو، چيزى شبيه آب خوردن ست
و من مجبورم تمام ساعت هاى روز
حواسم را جمع كنم.
نمى توانم،
خسته ميشوم.
من از عاقبت اين دوست داشتن مى ترسم.
.
اُعوز آتاى / كاپادوكيا / ٢٠١٨
ویدئو #دوست_من با صدای #مـهستی . این هم انتخاب آخر امشب از زنده یـاد مـهستی . روحش شاد و یـادش گرامـی . شب خوش ️ . من مانده ام با یک دل لبریز از دلواپسی ماندن و پوسیدن همانا روزی بـه حرفم مـیرسی درون این غریب آباد که تا آب بیگانـه که تا خاک بیگانـه ای عاشق رفتن خوش مـیروی خانـه هر جا کـه آهویی گم کرده راهش ... ویدئو #دوست_من با صدای #مـهستی
.
این هم انتخاب آخر امشب از زنده یـاد مـهستی 😍👌
.
روحش شاد و یـادش گرامـی 🙏🌹
.
شب خوش ✋️
.
من مانده ام با یک دل لبریز از دلواپسی
ماندن و پوسیدن همانا روزی بـه حرفم مـیرسی
در این غریب آباد که تا آب بیگانـه
تا خاک بیگانـه
ای عاشق رفتن خوش مـیروی خانـه
هر جا کـه آهویی گم کرده راهش را
معصوم مـیبینی طرز نگاهش را
آنجا تو یـادم کن دوست من دوست من
آنجا تو یـادم کن دوست من دوست من
هر جا کبوتری با قلب دلواپس
پر مـیزند اما افتاده از نفس
Read more
Media Removed
#یـادداشت_هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشدند #شماره_چهاردهم امروز سهشنبهاس. نمـیدونم دقیقا اسمش چیـه اما وقتی بهت فکر مـیکنم، حسم مـیگمـه تکتک سلولهای بدنم قطب مثبت آهنربا شدن و دوست دارن توعه منفیباف رو بچسبن و از کنارت تکون نخورن. هیچی نمـیدونم اما مطمئنم کـه تو رو از سهشنبه هفته پیش بیشتر ... #یـادداشت_هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشدند
#شماره_چهاردهم
امروز سهشنبهاس. نمـیدونم دقیقا اسمش چیـه اما وقتی بهت فکر مـیکنم، حسم مـیگمـه تکتک سلولهای بدنم قطب مثبت آهنربا شدن و دوست دارن توعه منفیباف رو بچسبن و از کنارت تکون نخورن. هیچی نمـیدونم اما مطمئنم کـه تو رو از سهشنبه هفته پیش بیشتر دوست دارم و تقریبا شک ندارم کـه سهشنبه هفته دیگه اوضاع با امروز متفاوته؛ مـیگم متفاوته چون نمـیدونم این دوستداشتن هرمـی که تا کی مـیخواد این تصاعد لعنتی رو له کنـه و جلو بره و انقدر جلو بره کـه فکر کنم دنیـای بدون تو مثل جامجهانی بدون ایتالیـا مـیمونـه. این یعنی فقط همـین کـه از نتایج باخبر باشی کفایت مـیکنـه و نباید زیـادی درون بندش بری و وقتت رو صرف دیدنش کنی. این روزها بحث پیشبینی داغ داغه و منی کـه با تو توی دقیقه نود و هفت برنده شدم خوب مـیدونم کـه فوتبال نود و چند دقیقه هست و هیچ وقت نباید از معجزه خدا ناامـید شد. تو روانشناسی مـیگن مردا چشمـی و زنها شنوایین. یعنی مردها فقط عاشق دید زدنن و زنها فقط دوست دارن کـه بشنون ولمس کنن اون چیزی رو کـه شنیدن. سر همـینـه کـه به هیچ زنی هیز نمـیگن. اصلا بهخاطر همـین، تلفن دستشون مـیگیرن و اونقدر حرف مـیزنن که تا حس شنیده شدنشون بـه ارگاسم کامل برسه و قانع بشن کـه هیچ موضوعی به منظور صحبت وجود نداره اما این ته ماجرا نیست. اونا مکالمـه رو معمولا با جمله حالا مـیبینمت تموم مـیکنن چون شنیدهها رو حتما حس کنن. من مرد بیاحساسی نبودم اما حس مـیکردم کـه یک جای این زبان فارسی مـیلنگه. هر وقت حرفها رو مـیچسبوندم بهم که تا کلمـه بسازم و با قطار این کلمات حسم رو بـه تو انتقال بدم، ریل یکدفعه جدا مـیشد یـا شایدم کوه کلمات مـیریخت وسط ریل و اینجای داستان نـه خبری از دهقان فداکار بود و نـه پترس کـه انگشت کنـه تو دیوار سکوتم که تا پایین نریزه و گند نزنـه بـه احساسی کـه داشتم اما نتوستم بهت بگم. من همون دلقک خندونی بودم کـه همـه بـه خندههام با حسرت نگاه مـی و دوست داشتن جای من باشن اما نمـیدونستن کـه من بدجوری تو رو کم دارم و حالیم نیست کـه چه بلایی سر تنـهاییم اومده کـه اینطور بهت نگاه مـی کنم و لال مـیشم و آخرش فقط یک قلب برات مـیفرستم. تو دست روی فتح مردی گذاشتی کـه بزرگترین افتخارش فتح زنهایی بود کـه هر بار ترکش ؛ بهش وابستهتر شدن. این یعنی بازی دو سر باخت کـه رفتنش مثل موندن و موندنش مثل رفتن مـیمونـه. ساعت 12 شبه و دقیق نمـیدونم کـه الان چند سهشنبس کـه ما معتاد هم شدیم.
#شـهاب_دارابیـان #یـادداشت #دلنوشته #سه_شنبه #معتاد #داستان #ایتالیـا #جام_جهانی
Media Removed
یعنی من تو را که تا به حال ندیده ام؟
باورم نمـیشود
چند روزی مثلِ خوره این سوال بـه جانم افتاده
یعنی تو را ندیده ام؟
دستهایت را نگرفته ام؟
با تمام وجود غرق آغوشت نشده ام؟
ساعتها با تو بـه پیـاده روی نرفته ام؟
به خرید؟ پارک؟ ساحل ؟
هرگز هم سفره نشده ایم؟
راستش اصلا باورم نمـیشود
اگر که تا به حال چشمانم درون چشمانت گره نخورده
پس چطور بـه این شدت بـه جان و دلِ من نزدیکی؟
چطور درون مرور تمامِ لحظات تلخ و شیرینم ردی از تو هست.
حتی لحظه هایی را یـادم مـیاید کـه تنـها ترین بودم اما تو بودی.
آرامش تو ثابت تمام دعاهایم بود و
حالِ خوبم را مـیدانم تو دعا مـیگویی.
گاه
هیچ ساعتی از روز نیست کـه بی خبر از هم باشیم
به صفحهی هم کـه مـیرسیم زمان تمام مـیشود اما حرفهایمان نـه
بقولِ خودت آنقدر هستیم که تا گوشی از دستمان بیفتد.
یـا انگشتانمان سِر شود
روزمرگی های هم را مـیدانیم
ساعت کلاسهایمان
علایقمان
از همـین راه دور جان مـیدهیم به منظور نگرانی های هم
باورم نمـیشود کـه ندیده باشمت
حتما درون زندگی قبلی ام نزدیک ترینم بودی
این حجم از دوست داشتن نمـیتواند درون این صفحات مجازی خلاصه شود
من مـیدانم
تو یک روز آشنا ترینم بودی
که دوباره خدا تو را به منظور من فرستاد.
مجازی به منظور هر کـه بد بود به منظور من کـه عالی بود.
.
.
.
✅ #بهترین_فالورهات_ودوستات_روتگ_کن😊
🌷😊😍💓👭👫 #دنیـا_کاف .
.
👑 #مـیکائیل💞
.
.
📱@mikilove351 📷
.
.
✅ #کامنت_بزار_تو_پستات_جبران_مـیشـه😍😜💙💙❤❤🍎🍎🌹🌹😍😍
Media Removed
- PERS ️ POLIS - رِندان تشنـهرا، آبی نمـیدهد کَس، گویی ولی شِناسان، رَفتن از این ولایت: #حافظ️ اگه قرار بود هر چیزی راحت بـه دست بیـاد کـه دیگه هیچ چیزی جذابیتی نداشت.!! واسه رسیدن بـه بعضی چیزا حتما سختیـایی بکشی، کـه وقتی رسیدی با تمام وجودت ازش لذت ببری.! مربی خوبی نداشتیم، برانکو هم تیمـی ... - PERS ⭐️ POLIS -
رِندان تشنـهرا، آبی نمـیدهد کَس،
گویی ولی شِناسان، رَفتن از این ولایت: #حافظ♥️
اگه قرار بود هر چیزی راحت بـه دست بیـاد کـه دیگه هیچ چیزی جذابیتی نداشت.!!
واسه رسیدن بـه بعضی چیزا حتما سختیـایی بکشی، کـه وقتی رسیدی با تمام وجودت ازش لذت ببری.!
مربی خوبی نداشتیم، برانکو هم تیمـی رو تحویل گرفته بود کـه بازیکنا داشتن نابود مـیشدن!
فصل رو هم خوب شروع نکردیم، حالا بگذریم کـه بازیهای خوب و هزاران اتفاق نمـیذاشت کـه طعم خوشی و خوشحالی رو درون کنار بازیهای خوبمون ببینیم!
تو اون سال پرسپولیس و برانکو نیـاز بـه یـه تلنگر داشتن که تا به خودشون بیـان!
کاپیتان #هادی💔 شد بزرگترین شوک!
پرسپولیس، هوادار و برانکو هم قسم و متحد شدن برا کاپیتان!
چون خودشون مدیون هادی مـیدونستن!
درسته تو اونسال اخرش فقط فقط بخاطر تفاضل گل جام از دست دادیم ولی هم قسم و متحد بودن رو از دست ندادیم!
همونجور متحد فصل رو شروع کردیم برا ادای دِین بـه کاپیتان؛
همـه سنگاندازیها از خودی و ناخودی پشت سر گذاشتیم آخرسر جام بالاسر بردیم!
اونم با چه شور عشقی!
فصل با همـه اتفاقات بـه پایـان رسوندیم، رسیدیم بـه این فصل!
این فصل ولی داستان فرق کرد؛
کری خوندیم، پز دادیم، پست گذاشتیم، حریف طلبیدیم و...
اما همـه اینا تو روزایی بود کـه حال تیم وقف مراد دل خودم بود!
من شدم رفیق روزای عشق و حال!
من بـه این کاری ندارم کـه سه سال پیـاپی صدر رو قبضه کردی، درون حالی کـه بهترین ستارگانت کوچ ، دو پنجره نقل و انتقالاتی محرومـی،
و هزاران اتفاق کـه سرمون اوردن!
واسه من مـهم فقط ارنجی کـه دوست دارمـه، مـهم بازیکنایی کـه دوست دارمـه، مـهم فحش منـه!!
پرسپولیس عزیزم امسال مـهم فقط شدم خودم!!!!!!
هوادار، دوست، رفیق یـاهرچی کـه خودت دوست داری؛
ما بازم با فاصله قهرمانیم و بعنوان اولین تیم ایرانی بـه دور بعدی آسیـا صعود کردیم!
با این حال بازم اینـهمـه غرولند و شکایت مـیشنویم!!
نمـیگم ضعیف و فرسوده نشدیم ولی نـه درون این حد غر زدن آه و ناله!
بنظرتون تو اوضاع ما هر تیمـی بود بازم اینجوری مـیکرد!
این اوضاع تیم قهرمانـه!
فردا هنوز فصل تموم نشده ما قهرمانیمون مسجل مـیشـه ولی دریغ از یـه پست مثبت!
ولی بجاش هر روز داریم فقط انرژی منفی بـه هم مـیدیم!
واقعا چمون شده!
این بود اتحاد و همدلی کـه دم ازش مـیزدیم!
یـادمون، یـادتون نره!
ما هنوز مدیونن #کاپیتانیم!
به امـید برد بازی فردا و مسجل شدن قهرمانی مقتدرمون❤
در پایـان پرسپولیسم عشق تو؛
جهان نکتهی ارزندهای نداره.!
#پرسپولیسیم✌
#perspolisiam❤
Media Removed
#جوان از روزی کـه یـادم مـیاد به منظور رسیدن بـه خواسته هام جنگیدم ، همـیشـه باخودم فکر کردم کـه اگر یـه روزی همـه جوره همـه چی فراهم بود برام و دریک شرایط طبیعی آموزش مـیدیدم و کارمـیکردم الان بازم همـینجا بودم ؟ یـا بالاتر از این بودم ، شایدهم پایین تر بودم ؟ نمـیدونم واقعا ، اما خداروشکر چیزی کـه الان هستم رو دوست دارم ... #جوان
از روزی کـه یـادم مـیاد به منظور رسیدن بـه خواسته هام جنگیدم ، همـیشـه باخودم فکر کردم کـه اگر یـه روزی همـه جوره همـه چی فراهم بود برام و دریک شرایط طبیعی آموزش مـیدیدم و کارمـیکردم الان بازم همـینجا بودم ؟ یـا بالاتر از این بودم ، شایدهم پایین تر بودم ؟ نمـیدونم واقعا ، اما خداروشکر چیزی کـه الان هستم رو دوست دارم و تشکر مـیکنم از تمامایی کـه حق گردنم دارند و همـینکه تمام تلاشم رو همـیشـه کردم راضیم مـیکنـه ، ولی حقیقتا درون سن نوجوانی و ابتدای جوانی اگر حمایت های درست از استعداد ها بشـه و صدالبته خود شخص هم قدر این حمایت هارو بدونـه ، شکی نیست کـه آینده درخشانی درون پیش رو خواهد داشت . درون طول سالهای فعالیتم درون بیشتر اوقات جای خالی این حمایت رو احساس کردم ، از یـه جایی بـه بعد اونی کـه بهم انگیزه مـیداد خودم بودم و دیگه منتظر هیچی نموندم خودم شدم مربی انگیزشی خودم ، خودم شدم حریف تمرینی خودم ، خودم با خودم مسابقه دادم بارها از خودم شکست خوردم و چند باری هم بردم و در نـهایت خودم شدم خودم ، اما خیلی ها هستند کـه این روحیـه رو ندارند و با کوچکترین بی توجهی آیندشون نابود مـیشـه و مسیر زندگیشون تغییر مـیکنـه ، از خیلی از بزرگترا شنیدم کـه گفتن اگر ما تو این مملکت کاره ای بودیم حتما به منظور جوونا فلان کارو مـیکردیم یـا بهمان کارو ، درون صورتی کـه در همون جایگاه فعلیش هم مـیتونـه کاری انجام بده ولی انجام نمـیده ، کشور عزیزمون ایران پراز استعداد های درخشانی هست کـه فقط کافی سر سوزنی بهشون توجه کنیم ، و هی نگیم کـه کی به منظور من کرد کـه من به منظور تو م ، کی کمک من کرد کـه من کمک تو م و... یـه جایی حتما یکی کوتاه بیـاد و بگه به منظور من ن اما من با تمام وجودم کمکتون مـیکنم .
#محمد_حسین_شاهقلی و #مجید_فدوی دوتا از اون جوون های با استعداد و درخشان درون حوزه های فعالیت خودشون هستند ، واقعیتش اینکه این دو بزرگوار منت سرمن دارند و همـیشـه کمک من د و بنده که تا الان بجز اینکه شرمندشون باشم کاری از دستم برنیومده ، اما همـیشـه با افتخار ازشون درون تمام مراحل زندگیشون حمایت مـیکنم و در آینده نزدیک بیشتر ازشون خواهید شنید ، افتخار مـیکنم بهشون و قرارِ بعد از تلاش های فروان روزهای درخشانی رو بـه همراه جمع زیـادی از جوون های با استعداد دیگه تجربه کنیم ، چالش های زیـادی درون انتظارمونـه کـه برای شروعش ثانیـه شماری مـیکنیم .
حرف آخر اینکه بـه جوان ها اعتماد کنیم اونا پراز انژی هستند پراز انگیزه هستند ، با یک دنیـا شور و شوق و دیونـه بازی و قطعا از بعد کارهای بزرگی کـه حتی فکرشو هم نمـیکنید برمـیان .
@waresiin
Media Removed
تو چرا ماتت. بـه چی زل زدی. آره این یـه داستان تکراریـه کـه برای هممون پیش اومده. صد بار چشمامون رو بستیم که تا تنـهایی دو نفره وارد یـه تنـهایی انفرادی نشـه. این یعنی خودِ خودِ مازوخیسم. من فکر مـیکنم مازوخیسم تو خانواده ما ارثیـه، پدرم همـیشـه اصرار داشت که تا به من بفهمونـه کـه زندگی ریسکپذیر نیست و منـه احمق همش فکر مـی کردم کـه اون مازوخیسم داره. اما اون مازوخیسم داشت کـه الکی حرص منو مـیزد.من سر تو ریسک کردم. دقت کردی همـیشـه آدما از خودشون سوال مـیکنن کـه چرا من فلانی رو دوست دارم و اون منو دوست نداره یـا چرا فلانی منو دوست داره و من هیچ حسی بهش ندارم. بعضی از ماها کـه ریسک پذیر نیستیم، مـیریم سراغ همون کـه دوستمون داره اما من آدم سرکشی بودم. من با همـه فرق داشتم؛ همـیشـه دست مـیذاشتم روی کـه دوسش دارم و فکر مـیکردم کـه مـیتونم کاری کنم کـه دوسم داشته باشـه اما این یـه قمار بدون برد بود. من عادت کرده بودم بـه دوست داشتن آدمهایی کـه حس مازوخیسمـیشون منو مـیکشوند بـه سمت یک دنیـای بیسروته، که تا یـه آدم مازوخیسمـی خودآزار رو زیر تکتک قدمهاشون رد کنن و سریع خودشون رو برسونن بـه بیمارستان بعدی که تا مریض بعدی از دفتر دکتر نیومده تو چنگالشون باشـه. تو بد موقعی اومدی، درست زمانی کـه بیپنـهان بودم، تو بد موقعی رفتی درست زمانی کـه فقط تو بودی، هیچنبود حتی همون دکتری کـه مـیگفت مازوخیسم دارم. اون یـه سالی مـیشـه کـه مرده. دفترش شده مطب یـه ماما کـه همش درون تلاشـه که تا به واسطهی دوتا آدم مازوخیسمـی، یـه سری آدم مازوخیسمـی رو هرطوری شده وارد این دنیـای مازوخیسمـی کنـه.
#شـهاب_دارابیـان #مازوخیسم #تنـهایی #داستانک #یـادداشت #دلنوشته
عکس:
@sahar._.shamsi
Media Removed
مـیدونی، من هیچ وقت نفهمـیدم دوستت دارم گفتنـه کـه یکی رو ازت دور مـیکنـه یـا رو زبون نیـاوردن دوستت دارم. اولین بار کـه دلم واسه یکی لرزید هیچ اختیـاری نداشتم رو گفتن یـا نگفتن دوستت دارم یعنی من حتی نفس کشیدنشم دوست داشتم و اونقدر بهش گفتم این دوست داشتن تک تک کارا و حرفا و هرچیزی کـه بهش مربوط بود رو گفتم کـه ... مـیدونی،
من هیچ وقت نفهمـیدم
دوستت دارم گفتنـه کـه یکی رو ازت دور مـیکنـه
یـا رو زبون نیـاوردن دوستت دارم.
اولین بار کـه دلم واسه یکی لرزید
هیچ اختیـاری نداشتم رو گفتن یـا نگفتن دوستت دارم
یعنی من حتی نفس کشیدنشم دوست داشتم
و اونقدر بهش گفتم این دوست داشتن تک تک کارا و حرفا و هرچیزی کـه بهش مربوط بود رو گفتم
که یـه روز چشم باز کردم و دیدم
همونجور کـه یـه دفعه ای و بی اجازه ی من اومده بود
یـه دفعه ای و بی پرسیدن نظرم یـه جور رفت
که انگار هیچ وقت نبوده.
دفعه بعد اما
من شده بودم یـه تیکه سنگ
که دوستش داشتم
و هی انکار مـیکردم این دوست داشتنو
حتی تو خلوت خودمم انکار مـیکردم.
انکار مـیکردم کـه دوستش دارم
که دائم دارم بهش فکر مـیکنم
که دلم پر مـیزنـه کـه بهش بگم دلمو حتی بیشتر از آدم قبلی زندگی لرزونده.
من تو گیر و دار انکار با خودم بودم
که دیدم نیست
مثل بچه ای کـه تو بازار گم شده با دهنِ از تعجب باز مونده دور خودم مـیگشتم و دنبالش مـیگشتم
خودش کـه نمـیگفت
ولی من خونده بودم از حرفاش و دلخوری چشاش
که این فکر کـه حسش بـه من یـه طرفست داره قلبشو تیکه تیکه مـیکنـه
که آخرم برایِ قلب تیکه تیکه شدش
دوستت دارم گفتن من مرهم نشد
و تیکه هایِ قلبشو جمع کرد
و رفت.
مـیدونی
من هیچ وقت نفهمـیدم دوستت دارم گفتنـه کـه یکی رو پابندت مـیکنـه
یـا نگفتنشـه کـه یکی رو که تا ابد درگیرت...
.
. 👑 #مـیکائیل💞 .
.
.
📱@mikilove351 📷
.
.
⤵ #کامنت_بزار_تو_پستات_جبران_مـیشـه😍😜💙💙❤❤🍎🍎🌹🌹😍😍
Media Removed
همـه ي روزاي خدا خوبه اما يه روزايي خيلي خوبه امروز يكي از اون روزاي خيلي خوب بود ، امروز شاهد دفاع مـهديه جانم بودم ، عمق وجودم پر از شوق و تحسين بود ، نازنينم عروسكم مباركت باشـه اين تلاش و اين مدرك 😘😘
الهي مقطع بعديتو (دكتري) شاهد باشيم ، ميتوني رو كمك منم حساب كني البته نـه استاد راهنماها درون حد نگه داشتن سبحان و غذا درست كردن برات😂👊🏻
.
با توام مـهديه جانم
بارها كه جلوي همـه گفتم بزار اينبارم جلوي اينـهمـه آدم برات اقرار كنم ، حرفهام حرفهاي يه مادره كه با خيال راحت پسرشو چندساله سپرده بهت ، من تورو از خدا هديه گرفتم خودت و خدا ميدونـه كه چقدررررر دوست دارم و هميشـه و همـه جا بهت افتخار كردم و بارها هم گفتم تو شيرين ترين و عزيزترين رقيب مني وقتي مثه من نگران كم خوابي و خستگي علي هستي وقتي مثه من قد من علي رو دوست داري ، وقتي علي صدات ميكنـه مـهديه ، و تو از ته قلبت جواب ميدي جااااانم و من قند تو دلم آب ميشـه از جانم گفتنت مگه ديگه چي ميخوام از خدا
خدايا شكرت خدايا مرسي🙏🏻🍀
و يه تشكر ويژه بخاطر دنيا آوردن اون كله فرفري عشق و نفس من #آقاسبحان💙
.
ميدونم حرفهام كاملأ از ديد يك مادر شوهر بودا🤓🙋♀️
.
خطابم بـه شما فالورهاي مـهربون
مرسي كه بـه من لطف دارين اما بدونين كه رابطه هاي خوب هميشـه دوطرفه اس ، جايي اين جمله رو خوندم و چقدر كيف كردم
.
خوشبختي از آني هست که درون پي خوشبختي دیگران باشد❤️
و من امروز خوشبخت ترينم🤓
.
@mahdiehalimhm
@nemat.ali
.
حالا بريم سراغ هشتگها😂👊🏻
نمـیدونم چرا هروقت این لباسو مـیپوشم یـاد سفر کره و هشتگ #يانگوم_السلطنـه مي افتم
#ي_نگو_بلا_بگو
امضاء يك مادرشوهر #پزو
.
.
به تاريخ نوزدهم شـهريورماه سال نود و هفت
راستي فردا اول ماه محرم نماز اول ماه و صدقه فراموش نشـه لطفأ 🍀❤️
.
.
Media Removed
#شماره_چهار
یعنی یکی از سختترین کارهای دنیـا اینـه کـه به یکی بفهمونی بین متعهد بودن و اُمل بودن، زمـین که تا طبقه منفی هفتم اختلافه. چیز سختی نبود، بهش مـیگفتم ببین عزیزدلم آدما بـه دو دسته تقسیم مـیشن کـه من بـه هر دو دسته احترام مـیذارم. دسته اولایی هستن کـه هیچ جوره، با هزارتا تغییر سایز و فرمول هم نمـیشـه تو یـه چهارچوب قرارشون داد و خوش بـه حال این دسته از آدمها کـه تکلیفشون مشخصه. راستش منم خودم مدتی عضوشون بودم اما زیـاد دووم نیـاوردم، سریع بردیم. من از بچگی همـین مدلی بودم، خسیس نبودم اما حتی دوست نداشتم اسباببازیها و لباسهای کهنم رو بهی بدم. حاضر بودم قلکم رو بشکونم و با پولاش لباس نو بخرم و بدم بـه فلان بچه اما لباسی کـه پنج ساله مـیپوشم هنوز تو کمدم باشـه. یـه تیله سهپر ساده کـه گم مـیکردم یک ماه حالم بد بود، بعد چطور مـیشد عادت کنم بـه عوض روزانـه آدمااا. اما دسته دومایی هستن کـه معلوم نیست مازوخیسم دارن یـا سادیسم فقط دلشون دوست داشتن مـیخواد. بهش مـیگفتم نمـیشـه توو دستهی دوم باشی اما امروز بخوای با فلان اکیپ بری کوه فردا با اون یکیها بری تئاتر، پسفردا هم بیـای بگی ببخشد با بچهها کافه بودم متوجه صدای زنگت نشدم. مـیدونی بـه نظر من آدم یـای رو دوست داره یـا نداره، اگه داره کـه باید تو جهنم هم با اون بره. اصلا مگه مـیشـه تو رو دوستت داشته باشم بعد هوس کنم با یکی دیگه برم قهوه بخورم و سیگار دود کنم. فکرش رو ؛ خود اسپرسو مزه زهرمار مـیده تو کـه نباشی، مگه مـیشـه خوردش دیگه. خلاصه دوست داری بگو اُمل اما من چیزی کـه خودم بودم رو از تو خواستم. چیز زیـادی نبود. البته این وسط کم تلاش نکردم که تا خودم رو عوض کنم. مثلا اون روزی کـه در کافه باز شد و با یکی از این پسرایی کـه اگه تو محل ما بودن جرات نمـی ساعت 8 شب تو کوچه آفتابی بشن دستتودست اومدی تو ولیعصر، نمـیدونی قیـافم چقدر خندهدار شده بود. انگار بـه هر کدوم از لپام یک وزنـه هفت کیلویی وصل کرده بودن. قشنگ روی زمـین کشیده مـیشد. خیلی دوست داشتم درکت مـیکردم، درست مثل اون لحظههایی کـه مـیگفتی شـهاب یکم اجتماعی باش؛ اما لعنتی قابل درک نبود. البته، البته اجتماعی بودم کـه نیومدم جلو تف نکردم تو صورتت کـه کاش با یک آدم حسابی مـیدیدمت اما خیلی حرفات روم تاثیر گذاشته بود. مـیگن مردا تغییر نمـیکنن اما گوه مـیخورن، نمـیدونم کی جام داشت تصمـیم مـیگرفت، بخاطر همـینم وقتی بهت زنگ زدم و گفتی رو تخت دراز کشیدم، فقط خندیم و گفتم خواب بد دیدم، نگرانت شدم.
#شـهاب_دارابیـان #مازوخیسم #تنـهایی #داستانک #یـادداش
Media Removed
• هنوز هم نمـیدونم کجایی، اما راستش رو بخوای نمـیخوام بدونم. مـیدونم این جهان ی کـه ما درش هستیم با واژههای متظاهر و ریـاکار تسخیر شده، اما من هرگز نتونستم ازشون استفاده کنم. مـیدونم نباید خودم باشم، اما درون عین حال نمـیتونم. بعد بذار بهت بگم؛ فراموشت کردم. از وقتی تو رو فراموش کردم، یـاد گرفتم ... •
هنوز هم نمـیدونم کجایی، اما راستش رو بخوای نمـیخوام بدونم. مـیدونم این جهان ی کـه ما درش هستیم با واژههای متظاهر و ریـاکار تسخیر شده، اما من هرگز نتونستم ازشون استفاده کنم. مـیدونم نباید خودم باشم، اما درون عین حال نمـیتونم. بعد بذار بهت بگم؛ فراموشت کردم. از وقتی تو رو فراموش کردم، یـاد گرفتم بقیـه رو هم فراموش کنم. راستش رو بخوای، دلم برات تنگ نمـیشـه؛ خیلی وقته دلم برایی تنگ نشده. جهان مثل یـه دالان یک طرفه سیـاهه. شبیـه یجور پوچی مطلق، یـه هیچی بیانتها.
جوری بیتو بودن رو یـاد گرفتم، کـه انگار از اول هم نبودی. انگار تو یـه مرداب بیحسی غرق شده باشم؛ هیچ چیزی اونقدر شاد یـا اونقدر غمگینم نمـیکنـه. هر روز تو یـه تنـهایی چشم باز مـیکنم و هر شب بـه یـه تنـهایی عظیمتر هجرت مـیکنم.
دیگه حرفی هم از عشق نمـی. مـیدونی، عشق بزرگترین دروغیـه کـه ما بهم مـیگیم؛ مثل امنیت، مثل آزادی. همـه اینها ساخته ذهن آدمـیزاده که تا بتونـه این جهان غیرقابل تحمل رو تاب بیـاره. این وسطها دوست داشتن دستآویزیـه به منظور دوست داشته شدن! همـه اون شعرها و توصیفهایی کـه از خط و خال و زلف یـار مـیکنیم، محرکیـه کـه بتونیم همـینها رو از زبان او بشنویم. و وقتی نمـیشنویم، همـه چیز رنگ مـیبازه و همـه حرفها بیاعتبار مـیشـه. اینو وقتی فهمـیدم کـه بهش گفتم دوستش ندارم. و همـین یک جمله تونست ازی کـه آغوش بـه آغوش کنارم بود، غریبهترین سایـه دور رو بسازه.
چرا دروغ گفتن رو بهم یـاد ندادی؟ بیشتر از همـه دروغ گفتن بـه خودم رو!
وقتی با خودم تنـهام، احساس تنـهایی نمـیکنم؛ اما درست وقتی زانو بـه زانوی مردی نشستم کـه دوستم داره یـا دوستش دارم، بیشتر عمق تنـهاییم رو مـیفهمم. تو چی؟ هنوز تنـهایی؟ هنوز هم شبها مـیشینی کنج آشپزخونـه به منظور خودت شاملو بخونی؟ آرومـی؟ خوشحالی؟
راستش رو بخوای، حتی جواب همـین سوالها هم برام مـهم نیست. چون مـیدونم هرجای جهان کـه باشی، شبیـهی هستی کـه یـه چیزی گم کرده و هرچی فکر مـیکنـه یـادش نمـیاد چی بوده، شبیـهی کـه اسمـی نوک زبونش جامونده اما دیگه بـه خاطر نمـیاره، شبیـهی کـه همـه ادوات خوشحالی رو داره اما شاد بودن رو یـادش رفته. سرچشمـه اینهمـه تلخی کجاست؟ آغاز جهان یـا پایـانش؟
حس مـیکنم خداوندگار موهومـی کـه این جهان رو ساخته هم بـه درد ما دچاره؛ درد فراموشی! از یـاد هر آغازی یـه پایـانی داره. از یـاد این همـه تباهی، نشونـه گندیدگی جهانیـه کـه باید زودتر از اینها بـه پایـان مـیرسید؛ اما حیف کـه فراموش شد.
.
نامـه بـه مردی کـه روزی تصمـیم گرفت دیوانـه شود| بیشماره
Media Removed
حالم;حالم با چشم هاي تو خوب هست تو فقط باش..خودخواهم مي دانم اما تورا بي رحمانـه ميخواهم چه كنم؟از وقتي رفته اي من با تمام بدي هاي شـهرقراردارم تمام اين خانـه با من قهركرده هست ديگر عكس هايت هم با من حرف نميزند... توچه ميداني شايد دوستم داري تو كه نباشي خدا هم بـه من طور ديگري گوش ميدهد از سراجبار..راستي ... حالم;حالم با چشم هاي تو خوب هست تو فقط باش..خودخواهم مي دانم اما تورا بي رحمانـه ميخواهم چه كنم؟از وقتي رفته اي من با تمام بدي هاي شـهرقراردارم تمام اين خانـه با من قهركرده هست ديگر عكس هايت هم با من حرف نميزند...
توچه ميداني شايد دوستم داري تو كه نباشي خدا هم بـه من طور ديگري گوش ميدهد از سراجبار..راستي خدايش ميداني نبودش چقدر درد دارد ؟طورديگري بگويم وقتي تونيستي همـه عالم با من لج كرده اند من بـه صداي تواعتياد دارم ،به چشم هايت نظر دارم ،به نفس هايت احتياج...تو كه نيستي حداقل كمي ازآغوشت رابرايم بفرست طوري كه هيچ بويي دست وپايم رانلرزاند...من گدانيستم عشق راهم گدايي نميكنم اما براي تو گدايي را خوب بلدم ،به بودنت محتاجم كمكم كن ..به اندازه نبودن هايت بي قراري بـه من بدهكاري من توراخوب ميشناسم ،تو توان اين همـه قرار را نداري من كه تمام بهانـه هاي عالم راجور كردم ديگر بهانـه اي نيست كه بياوري درهاي خانـه از من خسته شده اند ديگر براي هيچ كس بازوبسته نميشوند گلدانـها از دستم آب نميخورند اين خانـه هم بدون تو خشك شده هست پر نده ها را يادت هست ديگرپيدايشان نشد معلوم نيست توي كدام خانـه گرم لانـه كرده اند...بدون تو اين سردخانـه دگرجاي زندگي نيست دراين شـهرشلوغ توكجاگم شده اي كه هرچه ميگردم بيشتر گم ات ميكنم ...تكليفم چه شد من كه همـه را خوب نوشتم غلط هايم را بگو بگذار بدانم كدام راه را اشتباه رفته ام كه حكمم رفتنت است...واي ازآغوشت بگويم چقدرپناهگاه خوبيست درآغوشت چنان امنيتي دارم كه گويي خدا خيالم را راحت كرده هست توآرام ترين آغوش دنيا را داري بغض دارم گلم،نميدانم چراخيس نميشوم..نگاهت را بـه من بده جزتو كسي را نميبينم من چشم هايم را هرزه ميخوانم كه بـه جزتو بـه كسي نگاه كند خلاصه بگويم تورا هميشـه طوري دوست دارم گويي كه فردا که تا ابد مسافري من تمام قطارها را نگه داشتم تمام كفش را جمع كردم درقلبم را قفل كردم چگونـه مي خواهي بروي تو هنوز پاي رفتن نداري ،بمان بيرون ازقلبم خبري نيست تو فقط باش که تا من با تو عاشقانـه ثابت كنم اميسا عاشق است....
إمضاء اميسا💔💔💔
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 19 Nov 2018 21:01:00 +0000
دم وجود و از on Instagram
Unique profiles
Most used tags
Total likes
0Top locations
Tehran, Iran, Zeyd, FarmaniehAverage media age
264 daysto ratio
8.1Media Removed
پ.ن
ویدیو شش سال پیش غروب جمعه رو کـه برام لذتبخشترین لحظات اون روزها بود و اولین فیلمـی کـه در تهران گرفتم رو دوباره مـیبینم . هنوز عصر جمعه با صدای سایـه رو دوست دارم. ویدیو رو مـیذارم تو کانالی کـه مـیشـه ویدیوهای چند دقیقه گذاشت بـه یـاد اوایل رابطه با تهران؛)
Advertisement
Media Removed
#سالار_مگس_ها
(رمان)
#ویلیـام_گلدینگ
(برندهی جایزهی ادبی نوبل)
ترجمـهی #ناهید_شـهبازی_مقدم
نشر آموت/ چاپ سوم/ ۳۲۰ صفحه/ ۲۰۵۰۰ تومان
سالار مگسها، رمانی هست از ویلیـام گلدینگ، نویسندهی انگلیسی و برندهی جایزهی نوبل ادبیـات، کـه آن را نمـیتوان صرفا یک اثر دههی پنجاه قلمداد کرد؛ زیرا نویسنده درون کنار مطرح دغدغههای زمان خود، با برگزیدن بیـانی کنایی و پر از تمثیل، و انتخاب مکانی درون ناکجاآباد و زمانی نامشخص، بـه داستان هویتی فرازمانی و اسطورهای بخشیده هست و باعث ماندگاری این اثر شده است. این رمان از لزوم حاکمـیت قانون درون جوامع انسانی مـیگوید، و نشان مـیدهد کـه چگونـه ترس و توحش مـیتواند پایـان نقطهی معصومـیت انسان باشد.
دربارهی نویسنده:
ویلیـام گلدینگ درون سال ۱۹۱۱ درون کرنوال انگلستان دیده بـه جهان گشود. اولین اثرش، سالارمگسها، درون سال ۱۹۵۴ بـه چاپ رسید. علاوه بر مجموعهی اشعارش و سالارمگسها، دوازده رمان دیگر، سه اثر غیر داستانی و یک نمایشنامـه درون کارنامـهی ادبی وی وجود دارد کـه دو جایزهی ارزندهی «جیمزتایت بلک مموریـال» و «بوکر» را بـه ترتیب درون سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ و در نـهایت جایزه نوبل ادبیـات را درون سال ۱۹۸۳ به منظور وی بـه ارمغان آورد. درون متن پیـام آکادمـی نوبل آمده است: جایزه ادبی نوبل به منظور خلق داستانهایی بـه گلدینگ تعلق مـیگیرد کـه وضوح و تیزبینیِ هنر واقعگرایی و تنوع و جهان شمولی اسطوره را توامان بـه روایت درمـیآورند که تا موقعیت انسان را درون جهان امروزی بـه تصویر بکشند.
رمان «سالار مگسها» نوشتهي «ویلیـام گلدینگ» با ترجمـهي «ناهید شـهبازی مقدم» درون ۳۲۰ صفحه و به قیمت ۲۰۵۰۰ تومان توسط «نشر آموت» منتشرشده است.
#بازخوانی بخشی از این رمان را درون کانال تلگرامـی نشر آموت بشنوید.
www.aamout.com
کتاب های #نشر_آموت را از کتابفروشی های معتبر و شـهرکتاب های سراسر ایران بخواهید
خرید بالای صد هزار تومان ارسال رایگان
۰۹۳۶۰۳۵۵۴۰۱
T.me/aamout
شیرینی نخودچی
سه چهارم پیمانـه یـا لیوان کوچک آرد نخودچی اعلا و یک چهارم پیمانـه آرد سفید چهار صفر را سه بار از الک حریر رد مـی کنیم. روغن صافی کـه طبق ویدیو توضیح دادم کـه روغن نیمـه جامد رو کمـی حرارت مـی دهیم، خنک کـه شد درون ظرف درون دار درون یخچال چند ساعتی مـی ذاریم و کمـی قبل از شروع کار خارج مـی کنیم. از روغن صاف قنادی استفاده نکنید کـه بخاطر وجود روغن پالم مضر هست
بقیـه ی مراحل را طبق تصاویر انجام دهید.چهار ق غ روغن را با یک چهارم پیمانـه پودر قند نرم الک شده با همزن بزنید، نصف ق چ پودر هل ساییده نرم و سه که تا چهار قطره زعفران دم کرده غلیظ هم درون زمان زدن پودر قند و روغن اضافه کنید. فر را روی حرارت صدو هفتاد گذاشته بـه مدت ده که تا پانزده دقیقه بگذارید که تا شیرینی پخته شود. روی شیرینی ها رو با دقت یک ورق کاغذ روغنی گذاشته که تا رنگ شیرینی موقع پخت تغییر نکنـه. سینی رو طبقه وسط بگذارید
وقتی خوب خنک شد آهسته از کاغذ جدا کرده درون ظرف دردار نگهداری کنید. یک پیمانـه آرد ۳۰_۳۵ عدد شیرینی بـه ما مـی ده. خمـیر این شیرینی احتیـاج بـه استراحت نداره.مـی توانید خمـیر را بین دو کیسه فریزر با وردنـه بـه قطر یک سانت باز کنید و قالب بزنید.استفاده از زعفران سلیقه ای هست ولی طعم بسیـار خوبی بـه شیرینی مـی ده. دستورهای مختلفی به منظور تهیـه این شیرینی هست ولی این دستور حتی به منظور دوستانی کـه بار اول مـی خوان این شیرینی رو امتحان کنند خیلی راحت و سریع آماده مـی شـه
سلام دوستان خوب و همراهان مـهربانم، خوبین؟ امـیدوارم آخر هفته عالی پیش رو داشته باشین🙏🙋 ممنون از محبت و همراهیتون درون پست قبل. دلتون خوش، لبتون خندان 😊🌹❤
Media Removed
هرچقدر هم اطرافیـانم مـیگفتند: «عزیز من این کارتونـه، اصن اینا چهارتا نقاشین. وجود خارجی ندارن»، گوشم بدهکار نبود کـه نبود. خانواده سعی د از متد همـیشگی «ولش کن خودش خوب مـیشـه» استفاده کنند و مثل آبلهمرغان، شکستن دستم و نفخهای گاه و بیگاهم، مشکل عشقهای مقواییام را هم با کممحلی حل کنند. سالها گذشت و بزرگ شدم.
هنوز هم وقتی از من مـیپرسند عشق اولت کیست؟ من تصویر واکاشی زوما با آن موهای بلند و چشمهای مخفی زیر کلاه بـه ذهنم مـیآید کـه توپ با بیرحمـی او را بـه تور دروازه مـیساباند و در شکمش قل مـیخورد. وارد دانشگاه شدم و هربه بهانـه جزوهای، زیراکسی، کباب سفت سلفِ دانشگاه یـا هرچیز دیگری نیمـه گمشدهاش را روی هوا مـیزد.
من هم بیکار ننشستم و قلبم بـه تپش افتاد؛ بله درون یک روز زیبای اردیبهشتی دم درون دانشکده پزشکی، درون حالیکه باد برگهای بیدمجنون را بـه جلفی مـیاند، با ماکت کریس رونالدو مواجه شدم کـه لبخند درخشانی برداشت و مسواکش هم مثل بیل درون دست گرفته بود. چشمانم سیـاهی رفت، تپش قلبم بالا گرفت. روزها کارم این بود کلاس را بپیچانم و بیـایم روی نیمکت مقابلِ ماکت بنشینم و به کریس زل ب و آینده درخشانمان را باهم تصور کنم: من و کریس درون یک آپارتمان نقلی درون تهران، درون حالیکه داریم آبگوشت مـیکوبیم و خوش و خرم بـه آرشام رونالدو، پسرمان تشر مـیزنیم کـه بنشیند سر جایش... این عشق هم دوام نیـاورد و به تعطیلات تابستان خوردیم. ولی من حاضر بودم به منظور عشقم هر کاری م. بعد ترم تابستانـه گرفتم. ولی ماکت را بودند.
بعد از آن شکست سهمگین، بـه خودم قول دادم دیگر عاشق نشوم. چند سالی هم مقاومت کردم و پای حرفم ماندم. اما این روزها باز عاشقم. خوشبختانـه نـه نقاشی هست نـه ماکت. حرف مـیزند، حرکات موزون انجام مـیدهد، شعر مـیخواند و جسم فیزیکی دارد. فقط به منظور بهدست آوردنش حتما خیلی تلاش کنم. چون هم رقیب عشقی دارم هم طرفم سلبریتی است؛ بـه هر حال بهدست آوردن جنابخان بـه این راحتیها نیست.
#ایران #تهران #البرز #عاشقانـه #انتخاب #فوتبالیست #جناب خان #سلبریتی #خنده #طنز #جالب #عربی #درس #تدریس
Media Removed
چند وقتی مـی شد کـه داشتم با خودم کلنجار مـی رفتم که تا با آراد درون رابطه با اینکه چگونـه بـه وجود آمده هست گفتگو کنم اما از بس کـه این حرف ها مثبت هجده سال بـه نظرمان مـی رسد از بازگو ش فرار مـی کردم . که تا اینکه پسر جان خودش دیروز نشست کنار من و پدرش و خیلی یکدفعه و بی مقدمـه پرسید: من چگونـه بـه وجود آمدم؟
ادامـه دارد
Media Removed
من اگر گِربه بودم، حالا وقتش بود از بـه دنیـا اومدن درون این کشور با رفتارهای شما مَردم نازنین، صمـیمانـه تشکر کنم ... مـی گن کمک بـه ما، تو زندگی آدما خوش شانسی مـیاره و برعلگد پروندن سمتمون یـا سنگ پرت سمتمون یـا پیشت گفتن و ترسوندنمون بدشانسی ... شما من و تو این عملاحظه بفرمایید، که تا همـین هفت، ... من اگر گِربه بودم،
حالا وقتش بود از بـه دنیـا اومدن درون این کشور با رفتارهای شما مَردم نازنین،
صمـیمانـه تشکر کنم ... مـی گن کمک بـه ما،
تو زندگی آدما خوش شانسی مـیاره و برعلگد پروندن سمتمون یـا سنگ پرت سمتمون یـا پیشت گفتن و ترسوندنمون بدشانسی ... شما من و تو این عملاحظه بفرمایید، که تا همـین هفت، هشت سال پیش جرات نمـی کردیم رو دیوارای خونـه ها راه بریم چه برسه بیـایم پایین تو دل ماجرا ... واقعا از این فرهنگ سازی شما وانی کـه زحمت کشیدن صمـیمانـه سپاسگزارم ... مـی دونید عمر ما گربه ها حدود پانزده که تا بیست ساله اما تو خیـابون یکی دو سال مـهمونتون هستیم و بخاطر تغذیـه بد و زندگی ناسالم خیلی زود از دنیـا مـی ریم و کلن نمـی دونم مـی دونید یـا نـه ما کلیـه های ضعیفی داریم و اکثرمون دچار سرطان مـیشیم، حالا اینا مـهم نیست اما این بخش خیلی مـهمـه کـه آنقدر رفتار شما با ما درسته، دستبوسیم بخدا ... جدمون گربه خان تعریف مـی کرد... یـه روز یـه گربه ای رو دیدم زیبا خوش تیپ خوش بَر و رو زار زار مـیو مـیو مـی کرد ضجه ها و مـیو مـیو هاش سه که تا محله رو کلافه کرده بود ... بـه عنوان حَکم رفتم سراغش گفتم: آخه چته چرا اینجوری مـیو مـیو مـی کنی و زار مـی زنی امونمون و بُریدی ... با بغض بهم گفت؛ مـی دونم حرفام و باور نمـی کنی اما من تو زندگی قبلیم آدم بودم و گربه های محل از دستم درون امان نبودن، مادر بزرگم همـیشـه مـی گفت؛ مـی مـیری و خدا گربه ات مـی کنـه ها .... حالا این وض هر روز مـیام دم درون خونمون مادر بزرگم و ببینم، مـی خوام زار ب و بگم آخه ننـه جون منم ... ولی مادربزرگم یـه غذایی مـی ذاره جلوم و مـی گه برسه بـه روح اون مرحوم و داغ دلم تازه مـیشـه .... خلاصه جدمون گربه خان خیلی منش داشت و خیلی خاطره برامون تعریف مـی کرد اینم یکی از خاطره هاش بود ...
پُر حرفی کردم خواستم تشکر ویژه کنم از این امنیت جانی و آرامشی کـه برامون بـه وجود آوردید،
ارادتمند شما
گربه ی پنجه طلا
.
.
.
#ساغر_مسعودی
Advertisement
Media Removed
شب جمعه بـه یـاد امام و شـهدا بـه یـاد ذاکر و مداح دلسوخته اهل بیت {ع} پاسدار و بسیجی باصفا معاون گردان عمار "شـهید حسن شیخ زاده آذری" . از طرف همـه شـهدا = . گر نباشد غم تو عالم نیست اثری از وجود آدم نیست . شادی از آسمان اگر بارد بـه خدا بی غم تو جز غم نیست . خاک بی آبرویی اش بر سر هر کـه را این غبار ماتم ... شب جمعه بـه یـاد امام و شـهدا
به یـاد ذاکر و مداح دلسوخته اهل بیت {ع}
پاسدار و بسیجی باصفا
معاون گردان عمار
"شـهید حسن شیخ زاده آذری"
.
از طرف همـه شـهدا =
.
گر نباشد غم تو عالم نیست
اثری از وجود آدم نیست
.
شادی از آسمان اگر بارد
به خدا بی غم تو جز غم نیست
.
خاک بی آبرویی اش بر سر
هر کـه را این غبار ماتم نیست
.
گر ز اشک غمت ننوشد آب
باغ جنّت بـه جز جهنّم نیست
.
زخم داغ تو شد، دوای دلم
روی این زخم، جای مرهم نیست
.
چشمم از اشک شوق، لبریز است
که دلم خالی از تو، یک دم نیست
.
سر و کارم فِتاده با تو و بس
هیچ کارم دگر بـه عالم نیست
.
تا نفس هست درون گلو بـه لبم
ذکری از نام تو، مقدم نیست
.
ای تو را از خدا سلام، حسین {ع}
جان بـه عشق تو، مبتلاست حسین {ع}
.
صلی الله علیک یـا اباعبدالله الحسین علیـه السلام
.
.
سلام و صلوات هدیـه بـه امام و شـهدا
به خصوص شـهید حسن شیخ زاده آذری
و شادی روح پدر و مادر دلسوخته اش
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
.
.
.
Media Removed
۰
ادامـه دارد... #ahvaz #اهواز
Advertisement
Media Removed
حالا کـه در این برهه ای از زمان درون این منجلاب اسیر شده ایم حالا کـه نـه راه بعد داریم و نـه راه پیش! حالا کـه از دوست و دشمن منتظر هستند با شکست ما با دم های کریح شان گردو بشکنند و حالا کـه به اینجا رسیده ایم و سختی های زیـاد را با هم پشت سر گذاشته ایم ، نباید اجازه دهیم این تاریکی بر ما چیره شود، ما هر دو با یک قلب و مومن ... حالا کـه در این برهه ای از زمان درون این منجلاب اسیر شده ایم حالا کـه نـه راه بعد داریم و نـه راه پیش! حالا کـه از دوست و دشمن منتظر هستند با شکست ما با دم های کریح شان گردو بشکنند و حالا کـه به اینجا رسیده ایم و سختی های زیـاد را با هم پشت سر گذاشته ایم ، نباید اجازه دهیم این تاریکی بر ما چیره شود، ما هر دو با یک قلب و مومن بـه یک دین بوده ایم. ما آن دو ماهی کوچک درون دریـا بودیم کـه با علم بر وجود کوسه ها خواستیم باز خود را بالا بکشیم و برای لحظهای از آسیب ها موجودات ترسناک اعماق دریـا درون امان باشیم و مـیدانی و مـیدانم کـه چقدر ماهی بودن دشوار است! فرارمان از برکه را بـه یـاد داری؟ از رودخانـه ی بزرگ با جریـان شدید را چطور؟ بـه یـاد داری از زور فشار اشک هایمان درون این رود، خانـهی ما را ساخت؟ بـه یـادت هست کـه چطور موجودات حقیر این رودخانـه خواستند که تا این راه را بر ما سد کنند کـه با هم عبور نکنیم؟ اما مگری مـیتواند جلودار جریـان آب شود؟ی مگر توان مقابله با «ماهی سیـاه کوچولوی» صمد بهرنگی را داشت؟ بـه یـاد داشته باش ما هنوز بـه اقیـانوس نرسیده ایم. به منظور اقیـانوسی شدن حتما مانع از حجوم افکار منفی شویم نباید اجازه دهیم شک بر ایمانمان بـه هم سایـه افکند. کف اقیـانوس سیـاه هست سیـاه تر از فاصله بینمان و ما درون این راه جز هم دیگری را نداریم، نجات دهنده ما هستیم، من و تو. گاهی حتما شاخ و برگ هایی را کـه زخم بر ما زدند را فراموش کنیم زیرا هدف اقیـانوس هست زیرا هدف «آرام» شدن است/
امـیر آلفرد ۱۴ مرداد ۹۷
Media Removed
#سالار_مگس_ها
(رمان)
#ویلیـام_گلدینگ
(برندهی جایزهی ادبی نوبل)
ترجمـهی #ناهید_شـهبازی_مقدم
نشر آموت/ چاپ سوم/ ۳۲۰ صفحه/ ۲۰۵۰۰ تومان
سالار مگسها، رمانی هست از ویلیـام گلدینگ، نویسندهی انگلیسی و برندهی جایزهی نوبل ادبیـات، کـه آن را نمـیتوان صرفا یک اثر دههی پنجاه قلمداد کرد؛ زیرا نویسنده درون کنار مطرح دغدغههای زمان خود، با برگزیدن بیـانی کنایی و پر از تمثیل، و انتخاب مکانی درون ناکجاآباد و زمانی نامشخص، بـه داستان هویتی فرازمانی و اسطورهای بخشیده هست و باعث ماندگاری این اثر شده است. این رمان از لزوم حاکمـیت قانون درون جوامع انسانی مـیگوید، و نشان مـیدهد کـه چگونـه ترس و توحش مـیتواند پایـان نقطهی معصومـیت انسان باشد.
دربارهی نویسنده:
ویلیـام گلدینگ درون سال ۱۹۱۱ درون کرنوال انگلستان دیده بـه جهان گشود. اولین اثرش، سالارمگسها، درون سال ۱۹۵۴ بـه چاپ رسید. علاوه بر مجموعهی اشعارش و سالارمگسها، دوازده رمان دیگر، سه اثر غیر داستانی و یک نمایشنامـه درون کارنامـهی ادبی وی وجود دارد کـه دو جایزهی ارزندهی «جیمزتایت بلک مموریـال» و «بوکر» را بـه ترتیب درون سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ و در نـهایت جایزه نوبل ادبیـات را درون سال ۱۹۸۳ به منظور وی بـه ارمغان آورد. درون متن پیـام آکادمـی نوبل آمده است: جایزه ادبی نوبل به منظور خلق داستانهایی بـه گلدینگ تعلق مـیگیرد کـه وضوح و تیزبینیِ هنر واقعگرایی و تنوع و جهان شمولی اسطوره را توامان بـه روایت درمـیآورند که تا موقعیت انسان را درون جهان امروزی بـه تصویر بکشند.
رمان «سالار مگسها» نوشتهي «ویلیـام گلدینگ» با ترجمـهي «ناهید شـهبازی مقدم» درون ۳۲۰ صفحه و به قیمت ۲۰۵۰۰ تومان توسط «نشر آموت» منتشرشده است.
#بازخوانی بخشی از این رمان را درون کانال تلگرامـی نشر آموت بشنوید.
www.aamout.com
کتاب های #نشر_آموت را از کتابفروشی های معتبر و شـهرکتاب های سراسر ایران بخواهید
خرید بالای صد هزار تومان ارسال رایگان
۰۹۳۶۰۳۵۵۴۰۱
T.me/aamout
Media Removed
آقاجون کـه مرد عزیز دیگه مثل سابق نشد، غذاهایی کـه دوست داشت نخورد، بـه گلدونا آب نداد، از تهِ دل نخندید، دمِ غروب پاچه ی شلوارشو نزد بالا و پاشو که تا زانو تو آبِ حوض نذاشت، دامنای گلدارشو نپوشید و واسهی انار دون نکرد. آقاجون کـه رفت عزیز از هرچی کـه دوست داشت فاصله گرفت، اونقدر فاصله گرفت که تا مثل آدمایی ... 🍃
آقاجون کـه مرد عزیز دیگه مثل سابق نشد، غذاهایی کـه دوست داشت نخورد، بـه گلدونا آب نداد، از تهِ دل نخندید، دمِ غروب پاچه ی شلوارشو نزد بالا و پاشو که تا زانو تو آبِ حوض نذاشت، دامنای گلدارشو نپوشید و واسهی انار دون نکرد. آقاجون کـه رفت عزیز از هرچی کـه دوست داشت فاصله گرفت، اونقدر فاصله گرفت که تا مثل آدمایی کـه منتظر مرگ باشن از یـه جایی بـه بعد زندگیش دیگه هیچ چیز قشنگی نداشت، ساعت ها روی صندلی مـی نشست و به قاب عآقاجون نگاه مـیکرد، آخرم یـه روز جسم بی جونشو روی همون صندلی درحالی کـه قاب عآقاجون از دستش افتاده بود پیدا .
آقاجون کـه مرد عزیز به منظور کشتن خودش یـه مشت قرص رو باهم نخورد، با تیغ رگشو نزد، خودشو از سقف آویزون نکرد اما کرد، ازون خودکٌشیـا کـه دل مـیکَنی از همـه ی قشنگیـای دنیـا و چیزایی کـه دوسشون داری، ازونا کـه روزی صدبار بـه خودت مـیگی "دیگه بعد از اون هیچ چیز قشنگی تو دنیـا وجود نداره "...
کی مـیدونـه کـه دردِ این چقدر بیشتر از مردنِ یـهوییـه، یـهو کـه مـیمـیری تو یـه لحظه همـه چی تموم مـیشـه اما وقتی زنده مـیمونی و ذره ذره واسه مردن و عذاب خودت از دلبستگیـا و قشنگیـای دنیـا مـیگذری روحت شکنجه مـیشـه، اصلأ تو مـیدونی چند هزارتا آدم تو این دنیـا هستن کـه به سیم آخر زدن و درحالی کـه زندن و نفس مـیکشن ؟! دلشونو با انتخابِ آدمـی کـه عاشقش نیستن کشتن، روحشونو با بودن کنارایی کـه دوس ندارن، علایقشونو بخاطر فداکاری های اجباری، آیندشونو با نگفتن حرفایی کـه باید مـیگفتن...
تو مـیدونی تهِ همـه ی این خودکٌشیـا یـه لحظه ی عذاب آور هست کهیـه لبخند تلخ تحویل خودت مـیدی، یـه گوشـه مـیشینی و به تموم شدن دنیـات نگاه مـیکنی، درست مثل عزیزجون....
نـه تو اینارو نمـیدونی ولی من، وقتی بـه اجبار داشتی مـیرفتی تو دیدم با همون لبخندِ تلخ!
.
#نازنین_عابدین_پور
.....
📷: @nazi_abedinpur
.
.
#گیلان #لنگرود #بیجار #برنج #درو #شالی #شالیزار
Media Removed
. شاید این پست بـه مذاق خیلیـا خوش نیـاد ولی همـیشـه گفتم بازم مـیگم چیزی کـه نظرتِ و درسته رو فریـاد بزن بعد منم همـین کارو مـیکنم بنده خودم ازانی بودم کـه ایشون رو قبول نداشتم و مثل مردم عادی مسخره مـیکردمشون بدون اینکه بفهمم چرا دارم مسخره مـیکنم ، بدون اینکه یک لحظه وایسم ببینم چی مـیگه ، با خودم گفتم اصلا مـیفهمـی ... .
شاید این پست بـه مذاق خیلیـا خوش نیـاد ولی همـیشـه گفتم
بازم مـیگم چیزی کـه نظرتِ و درسته رو فریـاد بزن بعد منم همـین کارو مـیکنم
بنده خودم ازانی بودم کـه ایشون رو قبول نداشتم و مثل مردم عادی مسخره مـیکردمشون بدون اینکه بفهمم چرا دارم مسخره مـیکنم ، بدون اینکه یک لحظه وایسم ببینم چی مـیگه ، با خودم گفتم اصلا مـیفهمـی این چی مـیگه کـه مسخرش مـیکنی؟
یـا نمـیفهمـی و رو هوا داری یچی مـیگی؟
از خودم پرسیدم تو اصلا کامل و درست حسابی از افکار و شخصیتش چیزی مـیدونی؟
جواب دادم نـه نمـیدونم و رو هوا هم مسخرش مـیکنم و نمـیفهمم چی مـیگه.
گفتم خب احمقی کـه وقتی هیچی نمـیدونی رو هوا بـه یک نفر انگمـیزنی ، برو دنبالش ببین چی مـیگه.
دقت کن ، فکر کن و همـه چیو بسنج.
اگه با منطق مطمئن شدی کـه شر و وره بزن بیرون اصن گور باباش مسخرش کن دوتا فحشم بده.
رفتم دنبال این آقا ببینم چی تو چنته داره...
وقتی داستان زندگیشو خوندم و برنامـه هاشو گوش دادم ، دیدم نـه مثل اینکه خیلی اشتباه کردم...😅
این آدم یچیزی داره درونش کـه تقریبای نداره !
آدمـی کـه مملکتشو خونشو ثروتشو همـه چیشو فدا مـیکنـه از دست این سیستم فرار مـیکنـه و مـیزنـه بـه جاده بـه امـید اینکه بتونـه مردمشو از این وضعیت نجات بده ، نـه دلقکه نـه احمق نـه مسخرست نـه هیچی دیگه ...
این آدم خیلی آدمـه کـه تصمـیماتی بزرگ و خطرناک مـیگیره ،
این آدم خیلی آدمـه کـه با وجود این همـه فشار روانی کـه روشـه باز داره ادامـه مـیده.
هی ازش بیشتر خوشم اومد چون هرچی مـیگفت اتفاق مـی افتاد چون چیزایی ازش یـاد گرفتم کـه هیچبهم یـاد نداده بود کـه چجوری فرق و با گرگ تو لباس رو بفهمم! حرفایی مـیزد کـه هرجایی نمـیدیدم ، عجیب بود ، کاریزما داشت فانتزی بود مغزش خوب کار مـیکرد.
خلاصه بگم ...
فهمـیدم مخالف واقعی شیطان کیـه و مخالف نمای شیطان کیـه ... این همـه طومار نویسی کردم کـه بگم شما بله خود شما !
اگه برات نفع داره بـه ایشون تهمت بزنی و مسخره کنی و اخبار دروغ بدی دست مردم و مزدور باشی...
شما بـه کنار جات مشخصه کجاست حرفی ندارم باهات 😉
اما شمایی کـه مثل منِ اون موقع هایی ،
مسخره مـیکنی بدون دلیل ،
فحاشی مـیکنی بدون دلیل ،
و اصلا ازش بدت مـیاد بدون دلیل و کلا نمـیفهمـیش،
پیشنـهادمـیکنم بری برنامـه هاشو گوش کنی یکم این آدمو بشناسی ببینی چیـه کیـه...
اگه کـه فهمـیدیش با منطق دمت گرم
اگه هم باز هم متنفر بودی ازش با منطق دم تو هم گرم
ولی اگه نفهمـیدی و بی منطق باز هم شروع بـه فحاشی و تمسخر کردی بدون بی ارزش ترین موجود دنیـایی :)
در پایـان این کـه از دیدن این ویدئو خوشحال شدم هرجا هستید سلامت باشید آقای حسینی 🌹
#سید_محمد_حسینی
Advertisement
Media Removed
مـیگن: «با یـه دست نمـیشـه دو که تا هندونـه برداشت»ا اما قطعا با دو که تا دست مـیشـه!ا همـیشـه معتقد بودم کـه تنـهایی شاید بشـه کار های مـهمـی انجام داد، اما دو نفری (و بیشتر) مـیشـه کار های خیلی مـهمتر و بزرگتری انجام داد.ا یـه ضربالمثلی هم داریم کـه مـیگه: {} کسایی کـه منو از نزدیک مـیشناسن مـیدونن چقدر ... 🌱🍉🌿
مـیگن: «با یـه دست نمـیشـه دو که تا هندونـه برداشت»ا
اما قطعا با دو که تا دست مـیشـه!🙌ا
همـیشـه معتقد بودم کـه تنـهایی شاید بشـه کار های مـهمـی انجام داد، اما دو نفری (و بیشتر) مـیشـه کار های خیلی مـهمتر و بزرگتری انجام داد.🌈ا
یـه ضربالمثلی هم داریم کـه مـیگه:
{✋❌👏🎶}
کسایی کـه منو از نزدیک مـیشناسن مـیدونن
چقدر عاشق هندونـه هستم😍🌿
و مخصوصا تو فصل تابستون دوست دارم هر روز و هر وعده
(به جای غذا های پخته و گرم🔥😰)
هندونـه خنک و شیرین بخورم 😋🍉ا
طی این چند سال گیـاهخواری و این ده ماه گیـاهخواری کامل ( #وگان) متوجه شدم کـه پر انرژی ترین خوراک ها به منظور انسان ها مـیوه ها هستند🍏🍍🍑🍌🥦🥑🍊ا
منظورم از انرژی، #پرانا یـا نیروی حیـاتی هست کـه در موجوداتِ زنده جریـان داره و در مـیوه ها {مخصوصا مـیوه های تازه} (بدلیل اینکه از پاک ترین عناصر [ #آب، #نور، #خاک، #هوا] تغذیـه مـیکنن) بـه بیشترین مقدار یـافت مـیشـه.🌞🌈ا
در #یوگا یک تمرینی هست تحت عنوان #پرانایـاما یـا دمگستری. بـه این صورت کـه شما پرانا رو توسط اندام های بدن فیزیکی (بینی، ریـه، دیـافراگم، خون و...) لمس مـیکنید و اون رو بـه تمام سلول های وجود مـیرسونید.✨
{شبیـه بـه کاری کـه تمام گیـاهان و جانوران اکثراً طول زندگی شون انجام مـیدن🌳🐘}
بنظر من «نفس کشیدن» بـه تنـهایی یکی از لذتبخش ترین و آرامشبخش ترین کار های دنیـاست.👃🍃ا
مـیگید نـه ؟ امتحان کنید:
دَممم.... (حبس به منظور چند ثانیـه)
و سپس باااازدممم (طولانی و کشیده و حبس..)
و تکرار به منظور چند دقیقه ♻️🍃ا
.
بزودی احساس بهتری خواهید داشت 😌🌿ا
ناماسته الوها 🌍🙏🏽🌈ا
#سیناسیـاوشان #رو🌱یش
_____________________________________
I love watermelons so much that even some of my friends call me Sina Watermelon! 😍😋🍉
I like to have it cold in hot summer days instead of baked foods as meals and keep my body hydrated during my daily #yoga and #cycling exercises.🎽🤸♂️🚴🏼♂️💧
I'm not fully a #RawVegan now and enjoy having cooked plant based food now and then, but seriously #Fruits are my favourite kind of food!🍉🍇🍏🍑🍓🍐🌞
Hoping for a colourful #vegan future for all our race and nation 🌈🌍🌱
You can always try!
Choose Health 🌿
#GoVegan 🍎
Photo Credit: @mojitoearth 🦋
// #healthylife #yogalife #shanti #peace #veganfood #rawvegan #watermelon #گیـاهخواری #گیـاهخواری_کامل #مراقبه #آگاهی #سبک_زندگی #سلامتی #تندرستی
Media Removed
تو گفته بودی حتما مثلِ قبل بشویم و من فکر کرده بودم از کدام قبل حرف مـیزنی؟؟ قبلی وجود نداشت قبلی کـه پایِ دوست داشتنت وسطِ همـه ماجراها نباشد و پایِ تو درست وسطِ زندگیم. تو گفته بودی حتما مثلِ قبل بشویم و من فکر کرده بودم مثلِ قبل شدن اسمِ مستعار تظاهر هست لابد، کـه تا گلو پر ازی باشی و برایش ... تو گفته بودی حتما مثلِ قبل بشویم و من فکر کرده بودم از کدام قبل حرف مـیزنی؟؟
قبلی وجود نداشت
قبلی کـه پایِ دوست داشتنت وسطِ همـه ماجراها نباشد
و پایِ تو
درست وسطِ زندگیم.
تو گفته بودی حتما مثلِ قبل بشویم و من فکر کرده بودم مثلِ قبل شدن اسمِ مستعار تظاهر هست لابد،
که که تا گلو پر ازی باشی و برایش از آدمِ وجود نداشته یِ جدیدت بگویی کـه خیـالش راحت باشد مثلِ قبل است.
که گرمـی دوست داشتن را که تا پشت پلک هایت حس کنی و عوضش هیچ چیز نگویی مثلِ قبلی کـه هنور نمـیدانست دوستش داری،
که هنوز حس نکرده بودی کـه فقط دوست داشتن هست که این چنین طعم گسی دارد.
تو گفته بودی کـه باید مثِ قبل بشویم و مثلِ قبل شدن نامِ مستعار داشت
مثلِ من کـه نام مستعارم دوست داشتنِ تو بود
مثِ تو کـه نامِ مستعارت حتما چیزی شبیـه
"آدمـی کـه مـیتواند درون اوجِ دوستت نداشتنت کاری کند که
تا گلو تویِ باتلاق دوست داشتنش فرو بروی و دم نزند"
باشد...
.
.
.
🌟 #مـیکائیل💕 .
.
📱@mikilove351 📷
.
.
✅ #کامنت_گذاشتن_زیرپستا_برای_فالوشدن_فراموش_نشـه😜😉🙃
Media Removed
. از نظر من نقاشی های خانم #تهمـینـه_مـیلانی افتضاح بودند. رودربایستی هم نداریم. احتمالا به منظور تراپی و رنگبازی کشیده شده بودند و نباید نمایش داده مـی شدند. با آن قیمت گذاری های بی ربط و کپی کاری دم دستی کـه به خوبی از پرده برون افتاد. گالری هم هرچند یک مجموعهی خصوصی ست و با یک"دلم خواست" مـی تواند کارش ... .
از نظر من نقاشی های خانم #تهمـینـه_مـیلانی افتضاح بودند. رودربایستی هم نداریم. احتمالا به منظور تراپی و رنگبازی کشیده شده بودند و نباید نمایش داده مـی شدند. با آن قیمت گذاری های بی ربط و کپی کاری دم دستی کـه به خوبی از پرده برون افتاد. گالری هم هرچند یک مجموعهی خصوصی ست و با یک"دلم خواست" مـی تواند کارش را توجیـه کند اما پشت هر انتخاب او عیـاری از سواد و سلیقه نـهفته هست که گالری را بی اعتبار یـا معتبر مـی کند.
اما واکنش ها از یک جایی بـه بعد افراطی بود. گفتیم و شنیدند و نقد ها شد. که تا اینجا خیلی هم خوب و لازم. اما داستان از یک جایی بـه بعد بیشتر؛ علاقه بـه سرگرمـیِ خشنِ طبقهی متوسط را تامـین مـی کرد.
تمام عناصرِ یک "فحش خور"حرفه ای هم درون این ماجرا وجود داشت: گالری گرانقیمت شمال شـهر. کپی کاری نقاش. پاسخ های نسنجیده اش درون فضای مجازی و "اهلِ رشته ای دیگر بودنِ" او. از جایی بـه بعد مطابق معمول زمـینِ گفت و گو، شد محلِ جولان کارنشناسانِ شلوغِ کنِ هیـاهو گر. آدم هایی کـه فقط وقتِ حذف و افشاء سرو کله شان پیدا مـی شود و هیچ دستاوردی به منظور اضافه و توسعه و پیشرفت ندارند.انی کـه فورا بـه خودشان مدالِ حمایت از خلق مـی دهند و با پرخاش بـه گالری ها، آن هم گالری های بـه اصطلاح لاکچری، احساساتِ جمعی را مصادره بـه نام خود مـی کنند.
تمامِ این ها خوراکِ حرافی های یک هفتهی تعداد زیـادی از ما را تامـین د و جمع شدنِ این نمایشگاه بیش از آن کـه در دورنمای هنرهای تجسمـی ایران مفید باشد، نتیجه ای عآنچه معترضین مـی خواستند داد: برگی دیگر بـه تاریخِ پر از سرکوب و حذف و تعطیلِ وطنِ ما اضافه شد. برگی کـه همـه درون نوشتنش سهیم بودیم. هم گالری و هنرمند ناشی، هم ما مخاطبان حاشیـه پرداز بی توجه بـه متن..
.
نقاشی #maxernst
Advertisement
Media Removed
, تنـها عكس نصف و نيمـه از ميز شام ِمـهموني، تولد موژان جون ️ بـه تاريخ پنجشنبه ٢٨تير٩٧ #جاتون_خالی ، #چلوخورشت_قورمـه_سبزي #چلوخورشت_فسنجان #دلمـه #كالباس #سالاد_اندونزی #دسر_انبه #دسر_طالبی ، هر سوالي داشتين بفرماييد ️ ________________________ بله بله حواسم هست!!! ... ,
تنـها عكس نصف و نيمـه از ميز شام ِمـهموني، تولد موژان جون ♥️ 😉
به تاريخ پنجشنبه ٢٨تير٩٧
#جاتون_خالی ،
#چلوخورشت_قورمـه_سبزي
#چلوخورشت_فسنجان
#دلمـه
#كالباس
#سالاد_اندونزی
#دسر_انبه
#دسر_طالبی ،
هر سوالي داشتين بفرماييد 😉❤️
________________________
بله بله حواسم هست!!! دسر طالبي و انبه رو پست خواهم كرد☺️به روي چشم 🙌🏻😉
________________________
من هميشـه دسرها رو هم روي ميز شام ميزارم .... ديگه اينجوريم ديگه چه كار كنم!؟😄😉
________________________
در مورد برنامـه ريزي براي مـهموني عرض كنم خدمتتون كه من هميشـه از چند روز قبل از مـهماني برنامـه ريزي ميكنم و غذاهايي كه ميخوام بپزم و موادي كه نياز دارمو روي كاغذ مينويسم بعد براي همـه روزهاي قبل از مـهموني كارش رو مشخص ميكنم كه چه كارهايي بايد تو چه روزي انجام بشـه
به عنوان نمونـه براي اين مـهموني من اول هفته همـه برنامـه ها و كارهامو نوشتم ، علت انتخاب غذاهام هم ميزان علاقه مـهمونام بـه غذاها بود، خوشبختانـه اين روزها هم ساعت كار ٦ که تا ٢ هست و عصرها كه ميامدم براحتي بـه كارهام ميرسيدم
برنامـه: سه شنبه كه از اداره اومدم مواد دلمـه رو آماده كردم و شب دلمـه رو پيچيدم و تو قابلمـه چيدم و گذاشتم تو يخچال و آخر شب هم كيك رو پختم و وقتي كاملا خنك شد كاملا سلفون پيچيدم دورش و گذاشتم تو يخچال، ،
چهارشنبه :بعد از اداره رفتم همـه خريدهام مثل ميوه، سبزيجات ، يه سري وسيله براي پذيرايي و ... خ و اومدم خونـه، اول از همـه دسرهام رو آماده كردم و گذاشتم تو يخچال، بعد كالباس رو درست كردم و خنك شد گذاشتم يخچال
پنجشنبه: صبح زود حدود ساعت ٧ هر دو که تا خورشت رو بار گذاشتم، بعد كيك رو خامـه كشي كردم و گذاشتم يخچال، بعد دسرها رو از قالب درون آوردم و تزيين كردم و رفت تو يخچال، كالباس رو برش زدم و چيدم تو ظرف،بعد هم ظرف و ظروف پذيرايي و سرو غذا رو آماده كردم و چيدم، خونـه تميز بود(زحمت نظافت خونـه رو يه خانم محترمي ميكشن) ولي يه بررسي كلي هم بـه نظافت خونـه كردم ، حدوداي ساعت ٢ قابلمـه دلمـه رو گذاشتم بپزه، سالاد رو آماده كردم و ميوه ها رو شستم و تقريبا از ساعت ٤ كاري نداشتم، برنج هم خيس كرده بودم که تا ساعت ٧ دم بزارم
بعد هم خودم حاضر شدم و يه سري ريزه كاريهايي كه مونده بود رو انجام دادم
....
سعي كردم اجمالي همـه كارها و ترتيبشون رو عرض كنم البته خودتون درون جريانيد كه يه سري خرده كاريهاي وقت گير هم هست
تو اين سالها بيشترين سوالي كه ازم ميشـه همين برنامـه ريزي با وجود شاغل بودنم هست و بهمين دليل لازم دونستم كه يكبار و يك مورد رو خدمتتون عرض كنم ...😉☺️
Media Removed
Catch the sun ️ یکی از نشونـه های بالا رفتن سن کـه باعث تغییر درون چهره افراد مـی شـه پیر شدن پوست و به وجود اومدن چروک درون پوست ماست . حالا ما مـی تونیم که تا حدی جلوی اون چروک ها رو بگیریم اما عواملی هم وجود دارن کـه جلوگیری از اونا بدون استفاده از موادی کـه به پوست تزریق مـی شن غیر ممکنـه . کارهایی مثل بوتاو فیلر ... Catch the sun ☀️
یکی از نشونـه های بالا رفتن سن کـه باعث تغییر درون چهره افراد مـی شـه پیر شدن پوست و به وجود اومدن چروک درون پوست ماست . حالا ما مـی تونیم که تا حدی جلوی اون چروک ها رو بگیریم اما عواملی هم وجود دارن کـه جلوگیری از اونا بدون استفاده از موادی کـه به پوست تزریق مـی شن غیر ممکنـه .
کارهایی مثل بوتاو فیلر هست کـه تا حدودی جلوی افتادن چروک روی صورتتون رو البته بیشتر قبل از بـه وجود اومدن اونـها مـی گیره . حالا کارهایی کـه من به منظور پوستم انجام مـی دم و دادم اینـهاست
اول از همـه که تا جایی کـه ممکنـه از زدن کرم پودر جلوگیری مـی کنم حتی زمانی هم کـه جوش داشته باشم و بیشتر درون صدد درمان اون جوش هام که تا پوشوندن اونـها با کرم . اب زیـاد مـی خورم چون موثرترین فاکتور نوشیدن اب زیـاده کـه به شادابی پوست کمک مـی کنـه و جلوگیری از پیری پوست مـی کنـه ، همـیشـه پوستم رو تمـیز نگه مـی دارم و هیچوقت با ارایش نمـی خوابم حتی اگر کـه ارایش هم نداشته باشم باز هم قبل از خواب پوستم رو با مایع شستشو دهنده فاقد صابون مـی شورم و بعد اون رو با تونر تمـیز مـی کنم و روی اون مرطوب کننده مـی .
حالا کارهایی کـه تا بـه امروز انجام دادم :
یک بار تو قسمت پیشونی به منظور اخم ن و نیفتادن چروک وسط پیشونی ( نـه از بین بردن چروک ) بوتاتزریق کردم و مـی تونم بگم عادت اخم م با اینکه الان اثری از بوتانمونده کاملا از بین برد . یکبار قسمت خط خنده ام رو فیلر زدم و تاثیر خیلی خوبی از اون گرفتم . تزریقبیشتر تو قسمت بالای اون انجام دادم و دوبار اون رو تکرار کردم کـه از نظر خودم و خیلیـا کاملا طبیعی بـه نظر مـی رسه و هدف از اینکار اصلاح فرمبوده ، یکبار هم بـه مقدار خیلی کم لیفت گونـه انجام دادم و هدف از اینکار کشیدن پوست بـه طرف بالا بوده نـه به منظور در اومدن گونـه چون من خودم بـه اندازه کافی گونـه داشتم . چند بار مروتراپی ( تزریق ویتامـین زیر پوست ) و مـیکرونیدلینگ ( لایـه برداری عمـیق پوست ) انجام دادم و بعد از انجام این کار ها تاثیرشون بـه وضوح روی پوستم مشخص شد . حالا اینکه اینکار ها رو کجا انجام بدین از اهمـیت خاصی برخوردار نیست فقط اگر جایی رو کـه اینکار ها رو پیششون انجام مـی دین حتما اطمـینان از مرغوب بودن محصولات و دقت و هنر اون دکتر پیدا کنین بعد کارتون رو پیششون انجام بدین . من همـه ی اینکار ها رو درون تهران پیش خانم دکتر مجید زاده انجام مـی دم و کاملا از کارشون و حرفه ای بودنشون مطمئنم و محصولاتی هم کـه استفاده مـی کنند همـه دارای تاییدیـه هست .
@dr.majidzadeh
مـیتونین مشاوره از خود دکتر بگیرین که تا ببینین چه کاری مخصوص پوست شماست
Media Removed
#برگ_شکلاتی از @sara_radman88 براى درست كردن اين برگهاى شكلاتى كه براى تزيين كيك و دسر كاربرد داره ميتونيد از هر نوع برگ تازه اى ( نعناع ، برگ گل رز و ...) استفاده كنيد هر چه رگبرگهاى پشت برگ برجسته تر باشـه نقش بيشترى روى شكلات ميندازه و برگمون طبيعى تر ميشـه ١– برگهاى چنار داراى پرزهاى ظريفى هستند ... #برگ_شکلاتی
از
@sara_radman88 براى درست كردن اين برگهاى شكلاتى كه براى تزيين كيك و دسر كاربرد داره ميتونيد از هر نوع برگ تازه اى ( نعناع ، برگ گل رز و ...) استفاده كنيد
هر چه رگبرگهاى پشت برگ برجسته تر باشـه نقش بيشترى روى شكلات ميندازه و برگمون طبيعى تر ميشـه
١– برگهاى چنار داراى پرزهاى ظريفى هستند پشت برگها رو با اسكاچ نرم و مايع ظرفشويى شسته و روى دستمال قرار بديد که تا خشك شود
٢– با كمك پنبه و روغن مايع تمامى پشت برگ را چرب كنيد
٣– با استفاده از يك قلموى كوچك تمامى سطح برگ را بـه شكلات تمپر شده آغشته كنيد (دقت كنيد شكلات از لبه هاى برگ بيرون نزنـه كارتون تميز درون نمياد و موقع جدا كردن برگ پاره ميشـه )
برگ را روى كاغذ روغنى قرار داده و ٥ دقيقه داخل يخچال قرار بديد
براى حالت دار و طبيعى تر شدن برگها پنبه زير برگ بزاريد (گوشـه ى سمت راست عكس سوم )
٤– سپس يك لايه ى ديگر شكلات روى لايه ى قبلى بماليد ( اينكار رو ميتونيد چند بار تكرار كنيد )
٥– بعد از خشك شدن شكلات دم برگ را گرفته و به آرامى از شكلات جدا كنيد
دوباره ميتونيد از برگها استفاده كنيد
براى درست كردن اين برگها ميتونيد از شكلات شيرى استفاده كنيد و با استفاده از رنگ پودرى و يا رنگهاى با پايه ى روغن برگهاتون رو بـه رنگ دلخواه درون بياريد و يا اينكه بعد از درست كردن برگها با استفاده از اكليل خوراكى و يا رنگهاى پودرى سطح برگ هاتون رو سايه بزنيد
سعى كنيد از مارك هاى مرغوبى براى شكلات سفيد استفاده كنيد چون آب كردن شكلات سفيدبه نسبت بقيه مشكلتره و بايد دقت كنيد كه ته ظرف با آب تماس نداشته باشـه و حتى ريخته شدن يك قطره آب داخل شكلات باعث جدا شدن كره ى كاكائو و سفت شدن و خرابى شكلات ميشـه
براى آب كردن شكلات : كمى آب داخل كترى بريزيد و بزاريد جوش بياد شكلاتها را داخل ظرف استيل و يا پيركس ريز و يكدست خرد كنيد (هر چه ريزتر باشـه زودتر آب ميشـه و حرارت كمترى ميبينـه درون نتيجه بافت وساختار شكلات بهم نميريزه )
حرارت كترى رو كم كنيد و ظرف رو روى بخار كترى قرار بديد وقتى دو سوم شكلات حل شد از روى حرارت برداشته و با قاشق يا ليسك مدام هم بزنيد که تا تمامى شكلاتها حل و روون و يكدست شود ( تمپر)
من از شكلات پرتقالى (ما ) كه نارنجيه استفاده كردم و سپس با افزودن چند قطره رنگ قهوه اى و آلبالويى مايع بـه رنگ دوم رسيدم
شكلات ما بدليل داشتن روغن بيشتر ، نرمتر از باقى برندهاس و رنگ كردنش با رنگ مايع ( درون حد دو سه قطره نـه بيشتر ) مشكلى بـه وجود نمياره و شكلات نميبُره و سفت نميشـه
ادامـه توضیح درون کامنت
Advertisement
Media Removed
براى درست كردن اين برگهاى شكلاتى كه براى تزيين كيك و دسر كاربرد داره ميتونيد از هر نوع برگ تازه اى ( نعناع ، برگ گل رز و ...) استفاده كنيد
هر چه رگبرگهاى پشت برگ برجسته تر باشـه نقش بيشترى روى شكلات ميندازه و برگمون طبيعى تر ميشـه
١– برگهاى چنار داراى پرزهاى ظريفى هستند پشت برگها رو با اسكاچ نرم و مايع ظرفشويى شسته و روى دستمال قرار بديد که تا خشك شود
٢– با كمك پنبه و روغن مايع تمامى پشت برگ را چرب كنيد
٣– با استفاده از يك قلموى كوچك تمامى سطح برگ را بـه شكلات تمپر شده آغشته كنيد (دقت كنيد شكلات از لبه هاى برگ بيرون نزنـه وگرنـه كارتون تميز درون نمياد و موقع جدا كردن برگ پاره ميشـه )
برگ را روى كاغذ روغنى قرار داده و ٥ دقيقه داخل يخچال قرار بديد
براى حالت دار و طبيعى تر شدن برگها پنبه زير برگ بزاريد (گوشـه ى سمت راست عكس سوم )
٤– سپس يك لايه ى ديگر شكلات روى لايه ى قبلى بماليد ( اينكار رو ميتونيد چند بار تكرار كنيد )
٥– بعد از خشك شدن شكلات دم برگ را گرفته و به آرامى از شكلات جدا كنيد
دوباره ميتونيد از برگها استفاده كنيد ✍🏻براى درست كردن اين برگها ميتونيد از شكلات شيرى استفاده كنيد و با استفاده از رنگ پودرى و يا رنگهاى با پايه ى روغن برگهاتون رو بـه رنگ دلخواه درون بياريد و يا اينكه بعد از درست كردن برگها با استفاده از اكليل خوراكى و يا رنگهاى پودرى سطح برگ هاتون رو سايه بزنيد ✍🏻سعى كنيد از مارك هاى مرغوبى براى شكلات سفيد استفاده كنيد چون آب كردن شكلات سفيدبه نسبت بقيه مشكلتره و بايد دقت كنيد كه ته ظرف با آب تماس نداشته باشـه و حتى ريخته شدن يك قطره آب داخل شكلات باعث جدا شدن كره ى كاكائو و سفت شدن و خرابى شكلات ميشـه ✍🏻تمپر كردن: كمى آب داخل كترى بريزيد و بزاريد جوش بياد شكلاتها را داخل ظرف استيل و يا پيركس ريز و يكدست خرد كنيد (هر چه ريزتر باشـه زودتر آب ميشـه و حرارت كمترى ميبينـه درون نتيجه بافت وساختار شكلات بهم نميريزه )
حرارت كترى رو كم كنيد و ظرف حاوى شكلات رو روى بخار كترى قرار بديد وقتى دو سوم شكلات حل شد از روى حرارت برداشته و با قاشق يا ليسك مدام هم بزنيد که تا تمامى شكلاتها حل و روون و يكدست شود ✍🏻من از شكلات پرتقالى (ما ) كه نارنجيه استفاده كردم و سپس با افزودن چند قطره رنگ قهوه اى و آلبالويى مايع بـه رنگ دوم رسيدم
شكلات ما بدليل داشتن روغن بيشتر ، نرمتر از باقى برندهاس و رنگ كردنش با رنگ مايع ( درون حد دو سه قطره نـه بيشتر ) مشكلى بـه وجود نمياد ✍🏻بهترين زمان براى اضافه كردن رنگ ، قبل از آب شدن شكلاته
Media Removed
وجه تمایز مارکینو اینست کـه یک کبوتر بسیـار خانگی هست که ترس از انسان ندارد او همـیشـه درون حال و بی قرار است.این کبوتر برجسته به منظور نمایش است.s.k بـه نظر مـی رسد مارکینو بـه پرورش دهندگان درون سراسر جهان گسترش مـی یـابد اگر چه او یک کبوتر نادر درون جهان عرب و در گذشته نیز ذکر هست در بازار بـه طور معمول فروخته مـی شد .من صادقانـه بگویم، حتی سایر افراد احتمالا بـه او علاقه مند نبودند شاید بـه این دلیل ما تحت سلطه کبوتر مسابقه و زاجل بودیم و پس از دست ان مردم بـه دنبال آن هستند -
Media Removed
تويي آنكه سكّه سلطنت زده حق بـه نام تو يا علي
كه بـه جز خداي تو مطلّع بود از مقام تو يا علي؟
شده خلقت دو جهان اگر بـه دو حرف نيّر كاف و نون
تويي آنكه خلقت كاف و نون شده از كلام تو يا علي
نـه همين قيام وجود را تو شدي سبب ز قيام خود
به خدا دوام وجود هم بود از دوام تو يا علي
همـه خاص و عام و شـه و گدا بخورند بي عوض و بها
همـه روز روزي خويشتن سر خوان عام تو يا علي
تو شـه زمـین تو مـه سما تو صنم تو صمد نما
توئی آنکه دین مبین بپا شده زاهتمام تو یـا علی
به دلیل وافی لافتی پی نفی کفر و ثبوت دین
به معارک ازل و ابد توئی و حسام تو یـا علی
شده خلق روح الامين از آنكه بـه هر زمان و به هر زبان
به پيمبران پي امر دين بِبرد پيام تو يا علي
تويي آن شـهي كه شود عيان بـه صف جزا زتو قدر وشان
چو زنند صف همـه انس و جان ز پي سلام تو يا علي
تو بـه خلق هادي و رهبري تو بـه حشر ساقي كوثري
چه خوش هست حال كسي كه مي بخورد زجام تو يا علي
نبد ار مقام تولدت نشدي هر آينـه قبله گه
بود احترام حريم حق همـه ز احترام تو يا علي
ره سدره روح الامين همي بنمود طي كه مگر قوي
شودش دو بال و چو صعوهگان بپرد بـه بام تو يا علي
كه گرفت داد رسول حق ز گروه مشرك سنگدل؟
نشد ار بـه تيغ دو دم علم يد انتقام تو يا علي
ز ازل زمين شده که تا ابد همـه خاك راه جهانيان
به اميد اينكه بـه روي خود نگرد خرام تو يا علي
به دوكون فخر صغير بس كه نموده حلقه بـه گوش جان
به درون كسي كه ز جان و دل بود او غلام تو يا علي 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #ایران
#تهران
#مـیثم_کریمـی
Media Removed
www.ketabism.com
#کتابیسم #کتاب #معرفی_کتاب #پیشنـهاد_کتاب
#کی_که_ابری_به_بزرگی_برج_ایفل_را_بلعیده_بود #رومن_پوئرتولاس #ابوالفضل_الله_دادی #نشر_ققنوس
Media Removed
اتفاق ها نتیجه ی سالها کاشتن هستند. هر آنچه تاریخ کاشته امروز بر آمده. نمـی فهمم چرا خودمان را از آنچه کاشته ایم و کاشته شده جدا مـیکنیم. شبیـه زن یـا مردی هستیم کـه لحظه ی اخر قبل از امضای طلاق نامـه بـه آسمان خیره شده زیرمـی گوید این حق من نبود. اشکال اول همان بـه بالا خیره شدن است. حتما پایین را نگاه کنیم. خودمان را. وقتی از چیزی عصبانی هستی بزرگترش را ببین. بیگ پیکچر
.
Don’t stand in the eye of the tornado .
سوم .
حقیقت های تلخ را خوب بلدیم. چیزی کـه به اصرار فراموش مـی کنیم اینست کـه در تلخ ترین، شکننده ترین، بی سامان ترین اوضاع، شرایط رشد همچنان وجود دارد. دل بـه تشعشعات یک فاجعه و بر سر گوری کـه هنوز مرده ای درون ان نیست گریـه دم دستی ترین راه است. یک قدم آن طرف ترش اینست کـه بشینی بـه اولویت زندگیت فکر کنی. به منظور من زیستن کنار او و همواره آموختن . پیش نیـاز این اولویت ذهن سالم و تن سالم مـی خواهد. دنبال راهکار باش از هر بلبشویی تاثیر نگیر
.
چهارم
فکر نمـی کردم اما خوشبختانـه امسال دارد بـه یکی از آن سالهای پر کتابِ پر از مطالعه تبدیل مـی شود. این خبر خوشی به منظور خودم است. وقتی مطالعه مـی کنم توی زنجیره ی درست مـی افتم. کتاب خوب هلم مـی دهد سمت فیلم خوب، فیلم خوب بـه گفتگوی خوب منجر مـی شود ، گفتگوی خوب بـه موسیقی خوب مـیرسد، موسیقی خوب بـه فکر و خیـال درست و حسابی مـی رسد، از دل اینـها آن مدل زیستنی درمـی آید کـه مـی خواهم. من فقط درون چنین شرایطی خوشحال خوشحالم. وقتی دارم آنطور کـه باید، زندگی مـی کنم
.
خیلی حرف زدم ، صبح بخیر 🌿
.
#یلدانوشت
Media Removed
. #فریبا جان مبارکت باشـه مقایسه انواع روشـها روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ ... .
#فریبا جان مبارکت باشـه💜
مقایسه انواع روشـها👇
👈روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود👉
↔روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه متصل مـیشود درون این نتیجه کل موهای شما با چسب آغشته شده و شانـه موهو دشوار مـیباشد 😕
در اثر حرارت و یـا بخار بعضی از چسبها با هم ادغام شده و به هم مـیچسبند و به همـین علت شانـه زدن از ریشـه امکان پذیر نیست 😕
در زمان ترمـیم کل شاخه ها حتما جدا شود و در زمان نصب که تا وقت مراجعه به منظور ترمـیم افتادن شاخه های چسب از ریشـه سرتان بسیـار اتفاق مـی افتد و بعد از ریمو بخاطر شارژ چسب موها شاخه ای کوتاه تر مـیشود و خیلی شاخه ها کم حجم شده و مجبور بـه اضافه مو مجدد هستید و هزینـه ترمـیم از پایـه ۵۰۰ هزار بـه بالا مـیباشد و ریمو زمانش چند ساعت طول مـیکشد.
↔روش مـیکرو رینگ دقیقا مشابه لیزری با تفاوت اینکه محل اتصال توسط دایره کوچک آهنی بـه اسم رینگ انجام مـیشود و تا روز ترمـیم این جسم سخت لابلای ریشـه های موهایتان هست و نگهداری و ترمـیم دقیقا همان شرایط ذکر شده درون پارت بالا مـیباشد.😕
روش دوخت کـه که شباهت کمـی با روش لاینی دارد درون نگاه اول تصور بر این هست که الگوی کار کاملا یکسان هست اما روش دوخت درصد بالایی از موهایتان درگیر اکستنشن و زیر کار مـیباشد و ضخامت بالایی دارد و به این خاطر موهایتان زیر کار پوسیده مـیشود و شامپو لابلایشان مـیماند و دوام کوتاه مدت دارد اما درون روش لاینی کـه فقط مختص پیج و کانالِ نـهایت مـیباشد بـه این طریق است:
↔محل اتصال فقط با نخ
در ده درصد از کل موهایتان هر حجم دلخواهی نصب مـیشود.
↔زیر کار بسیـار ظریف بوده و تا زمان ترمـیم بـه هیچ عنوان از سرتان نمـی افتد.
↔براحتی سفر بروید بسیـاری از مراجعین ما از شـهرهای دور و حتی خارج از ایران همراه ما هستند بعد دلواپس دوامکار نباشید.
↔حجم موی هر بسته بـه سلیقه و تراکم موهای خودش نصب مـیشود. ↔کیفیت موها صد درون صد طبیعی بدون الیـاف مـیباشد و تا چند سال مـیتوانید از داشتن موی بلند لذت ببرید قابل دکلره و رنگ و بابلیس و براشینگ و هایلایت و ..... مـیباشد.
موها سبک و طبیعی هست و وزن ندارد بعد ریشـه موهایتان چه نازکچه ضخیم باشد صدمـه نمـیبیند.
↔اگر موهایتان زیر ده سانت نباشد امکان دم اسبی بالا وجود دارد اما موهای کوتاه دم اسبی پایین امکان پذیر است.
ترمـیم هر سه که تا پنج ماه
پیوسته درون هوای تو چشمم بـه جستجوست
هرلحظه با خیـال تو جانم بـه گفتگوست
در خواب و خیـال همـه با توام هنوز
تنـهائیم مباد کـه تیره هست بیتو روز
دائم حریم قدس تو احساس مـیکنم
احساس قدس آن دم انفاس مـیکنم
موسیقی بهشت همانا صدای تست
گوش دلم بـه زمزمـهلای تست
مادر بـه قصههای تو مـیخفت غصهها
مـیرفت چشم و گوش بـه دنبال قصهها
با شادیت نبود غمـی را مجال ایست
امّا بـه گریـه تو هم آفاق مـیگریست
صد قصه عشق بودی و مـیخواندمت مدام
رفتیّ و ماند قصه صد عشق ناتمام
ای داشته سپر هر بلای من
اکنون شفاعت من با خدای من
امروز هستیم بـه امـید دعای توست
فردا کلید باغ بهشتم رضای توست
این راز آن حدیث کـه نقل از پیمبر است
جنت نـهاده زیر قدمهای مادر است
شعر از زنده ياد شـهريار
#picassomo #niwan #mother #daddy #family #baby #son
@shabnamshahrokhi 😘😍
Media Removed
. درون مـیان جمعی از رفقا بـه آنـها گفتم: «من نیـامده ام چیزی بـه شما بدهم؛ کـه مـی خواهم چند چیز را از شما بگیرم، زیرا معتقدم با وجود نیرو و شوق و اشتیـاق، اگر زنجیرها از دست و پایـانی کـه مـی خواهیم با آنـها کاری را شروع کنیم باز شود، همـین به منظور شکستن دیوارها و حصارها و رساندن آنـها کافی است.» یکی از زنجیرها «تبرئه ... .
در مـیان جمعی از رفقا بـه آنـها گفتم: «من نیـامده ام چیزی بـه شما بدهم؛ کـه مـی خواهم چند چیز را از شما بگیرم، زیرا معتقدم با وجود نیرو و شوق و اشتیـاق، اگر زنجیرها از دست و پایـانی کـه مـی خواهیم با آنـها کاری را شروع کنیم باز شود، همـین به منظور شکستن دیوارها و حصارها و رساندن آنـها کافی است.»
یکی از زنجیرها «تبرئه و برون افکنی» است. هری درون محیطی کـه زندگی مـی کند خودش را تبرئه مـی کند و مـی گوید: من مقصر نبودم...انی کـه قدرت و شـهامت این را ندارند کـه جرمشان را خود بـه عهده گیرند، آن را بـه این و آن مـی بندند. مادامـی کـه خود را عامل اساسی جرم هایی کـه وجود دارد ندانیم و آن را درون بیرون از خود جستجو کنیم، نمـی توانیم حرکتی داشته باشیم.
از کتاب حرکت نوشته علی صفایی حائری، انتشارات لیلة القدر، صفحه ۵۱
.
دوستانی کـه قصد دارند درون #مطالعه_جمعی_کتاب_حرکت همراه ما باشند، ان شاالله که تا پایـان این هفته #کتاب رو تهیـه کنند. از هفته بعد، با یک برنامـه ریزی، مطالعه رو شروع مـی کنیم. بـه خاطر سوالات زیـاد دوستان، توضیح مـی دم کـه هری خودش کتاب رو مـی خونـه، اما جملات کلیدی و راهگشای کتاب رو درون صفحات مون و استوری ها با هم بـه اشتراک مـی گذاریم و آخر هر هفته، چند تحلیل و بررسی از اون فصل، ارائه مـی دیم. من هم که تا اونجا کـه بشـه نظرات و تحلیل های شما رو باز نشر خواهم داد.
لطفا قبل از پرسیدن هر سوالی درباره ی این طرح، استوری های هایلایت مطالعه گروهی رو ببینید و تا جایی کـه مـیشـه، پاسخ ها رو با سرچ پیدا کنید. .
.
تا بـه حال فکر کردیم چه حصارهایی باعث مـی شـه از حرکت باز بمونیم؟ که تا به حال شده درون یک اتفاق، بـه جای مقصر دونستن دیگران، بـه دنبال رفع اشکالات خودمون باشیم؟
Media Removed
#شقایق عزیز ترمـیم اول از #شیراز مقایسه انواع روشـها روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه ... #شقایق عزیز ترمـیم اول از #شیراز😊😍
مقایسه انواع روشـها👇
👈روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود👉
↔روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه متصل مـیشود درون این نتیجه کل موهای شما با چسب آغشته شده و شانـه موهو دشوار مـیباشد 😕
در اثر حرارت و یـا بخار بعضی از چسبها با هم ادغام شده و به هم مـیچسبند و به همـین علت شانـه زدن از ریشـه امکان پذیر نیست 😕
در زمان ترمـیم کل شاخه ها حتما جدا شود و در زمان نصب که تا وقت مراجعه به منظور ترمـیم افتادن شاخه های چسب از ریشـه سرتان بسیـار اتفاق مـی افتد و بعد از ریمو بخاطر شارژ چسب موها شاخه ای کوتاه تر مـیشود و خیلی شاخه ها کم حجم شده و مجبور بـه اضافه مو مجدد هستید و هزینـه ترمـیم از پایـه ۵۰۰ هزار بـه بالا مـیباشد و ریمو زمانش چند ساعت طول مـیکشد.
↔روش مـیکرو رینگ دقیقا مشابه لیزری با تفاوت اینکه محل اتصال توسط دایره کوچک آهنی بـه اسم رینگ انجام مـیشود و تا روز ترمـیم این جسم سخت لابلای ریشـه های موهایتان هست و نگهداری و ترمـیم دقیقا همان شرایط ذکر شده درون پارت بالا مـیباشد.😕
روش دوخت کـه که شباهت کمـی با روش لاینی دارد درون نگاه اول تصور بر این هست که الگوی کار کاملا یکسان هست اما روش دوخت درصد بالایی از موهایتان درگیر اکستنشن و زیر کار مـیباشد و ضخامت بالایی دارد و به این خاطر موهایتان زیر کار پوسیده مـیشود و شامپو لابلایشان مـیماند و دوام کوتاه مدت دارد اما درون روش لاینی کـه فقط مختص پیج و کانالِ نـهایت مـیباشد بـه این طریق است:
↔محل اتصال فقط با نخ
در ده درصد از کل موهایتان هر حجم دلخواهی نصب مـیشود.
↔زیر کار بسیـار ظریف بوده و تا زمان ترمـیم بـه هیچ عنوان از سرتان نمـی افتد.
↔براحتی سفر بروید بسیـاری از مراجعین ما از شـهرهای دور و حتی خارج از ایران همراه ما هستند بعد دلواپس دوامکار نباشید.
↔حجم موی هر بسته بـه سلیقه و تراکم موهای خودش نصب مـیشود. ↔کیفیت موها صد درون صد طبیعی بدون الیـاف مـیباشد و تا چند سال مـیتوانید از داشتن موی بلند لذت ببرید قابل دکلره و رنگ و بابلیس و براشینگ و هایلایت و ..... مـیباشد.
موها سبک و طبیعی هست و وزن ندارد بعد ریشـه موهایتان چه نازکچه ضخیم باشد صدمـه نمـیبیند.
↔اگر موهایتان زیر ده سانت نباشد امکان دم اسبی بالا وجود دارد اما موهای کوتاه دم اسبی پایین امکان پذیر است.
ترمـیم هر سه که تا پنج ماه
Media Removed
سلام جناب آقای روحانی
امروز اگر امریکا و هم پیمانانش با وجود بلوفهای زیـاد جرات تجاوز بـه خاک ایران عزیز را ندارند حاصل دیپلماسی لبخند و ذلت جنابعالی نیست.
امروز اگر داعش بـه خاک فرانسه حمله مـیکنـه و غرب رو تهدید مـیکنـه ولی جرات تهدید جمـهوری اسلامـی رو نداره حاصل لبخندهای ظریف نیست.
امروز اگر عربستان سعودی از آن همـه شـهید فاجعه منا فقط شـهدای ایران رو بعد داد حاصل دیپلماسی ذلت بار شما و هم فکران شما درون قبال عربستان نیست.
امروز اگر با وجود نا امنی درون کل خاورمـیانـه اما ایران درون اوج امنیت قرار داره حاصل سخنرانیـهای محتاطانـه جنابعالی درون قبال غرب نیست.
جناب رییس جمـهور ترس ایـالات متحده و هم پیمانانش و سگ دست آموزش اسراییل از تجاوز بـه جمـهوری اسلامـی ایران از شما و هم فکران شما نیست بلکه ترسشان از رهبریست کـه با یک اشاره مـیتواند تمام منافع غرب را درون منطقه نابود کند .
ترسشان از سید علی شجاع هست که وقتی صحبت از برخورد سخت و خشن کرد تمام ابهت سعودی رو بـه چالش کشید.
ترسشان از آن عزیزیست کـه امثال سلیمانیـها و سردار جعفری و تمام یگانـهای مسلح و مقتدر ایران گوش بـه فرمانش هستند که تا دشمن متجاوز رو درسی تاریخی و غیر قابل جبران بدهند.
ترسشان از رهبریست کـه وقتی شنید امریکاییـها صحبت از گزینـه نظامـی برآشفت و با صدای بلند فرمودند:غلط کـه مـیگویند.
ترسشان از رهبریست کـه کل مردم ایران مطیعش هستند.
ترسشان از آن پاک مردیست کـه حتی یک نقطه خاکستری درون زندگی اش نیست.
بله جناب آقای رییس جمـهور بـه جای دم زدن از نقد امام امت کمـی امریکا رو نقد کنید، کمـی اسراییل را نقد کنید،کمـی عربستان رو نقد کنید.
جناب رییس جمـهور این ملت چه آنـهایی کـه گول خوردن و به شما رای و چه آنـهایی کـه رای ندادند هرگز اهانت بـه رهبر عزیزمان را تحمل نمـیکنند بعد مراقب باش پایت را بیش از گلیمت دراز نکنی.....والسلام🌹
Media Removed
جق عملی هست که طی این سال ها جزیی از کار های روزمره ی ۹۹ درصد جوانان شده و حتی درون بعضی از موارد باعث اعتیـاد شدید و بگایی شده است.
این عمل بـه ظاهر ساده و معمولی است، اما پشت هر جقِ دو دقیقه ای تعداد بسیـار زیـادی کار انجام مـیشود.
اول از همـه یک چیزِ تحریک کننده حتما وجود داشته باشد که تا فرد را دچارِ شق درد یـا نمناک شدنِ کُس کند، این چیز تحریک کننده مـیتواند فیلم، عکس، یک فرد دیگر، درون مواردی خیـار، کونِ زن دایی، کرست زن همسایـه،مرغ، دسته بیل و... باشد.
فردی کـه تحریک شده هست اکنون حتما خود را بـه گونـه ای خالی کند. این فرد اگر باشد مـیتواند از لوازم آرایش خود مثل خط چشم و شیشـه ی ادکلن یـا برخی مـیوه جات مانند خیـار، هویج، بادمجان و در مواردی لامپ و کمک فنر و یـا انگشتان دست خود به منظور عمل استمنا استفاده کند.
کار ان به منظور عمل جق بـه مراتب سخت تر است،آن ها حتما مکان مناسبی به منظور دراز کشیدن و آه و ناله پیدا کنند اما پسران بـه این گونـه نیستند.
پسر ها اگر درون وسط خیـابان هم راست کنند مـیتوانند بـه گوشـه ای پناه و کار خود را انجام دهند، این خود یک آپشن مثبت به منظور پسران هست که کمتری بـه آن توجه دارد.
پسر ها به منظور عمل جق اکثرا از دست خود استفاده مـیکنند و خودکفا هستند، اما بعضی از پسر های دیگر کـه دوست دارند تجربه ی بهتری داشته باشند و در عمل جق بسیـار حرفه ای و خبره هستند از وسایلی مانند پتوی گل بافت، نایلون پر از آب گرم، دست آغشته بـه انواع کِرِم و نرم کننده، لوله ی جارو برقی، بالشت، لباس های نرم، جوراب و... استفاده مـیکنند.
بخش دوم عمل جق بخش هیجان انگیز و اصلی کار است.
ان هنگام جق زدن و رسیدن بـه نقطه ی اوج، هرچی دم دست باشد را که تا لوز المعده ی خود فرو مـیکنند، سرعت دست آن ها بـه ۲۳۰ کیلومتر درون ساعت مـیرسد و چشم های آن ها بـه عقب برمـیگردد و با دهانی باز همچونی کـه سکته ی ناقص زده شروع بـه داد زدن و نعره کشیدن مـیکنند.
پسر ها درون این مرحله نیز مانند انند، کوچک خود را درون زمـین و زمان فرو مـیکنند و با سرعتی زیـاد دست خود را بالا و پایین مـیکنند بـه گونـه ای کـه بعد از جق، پشت بازوی آن ها دم مـیکند.
آن ها درون این مرحله صدا های ناهنجاری مانند صدایی کـه فندک زیر هایش گرفته باشند، از خود تولید مـیکنند .
و مرحله ی آخر این ورزش باستانی، مرحله ی توبه و پشیمانی است.
انواع و اقسام دعا ها و التماس ها و توبه ها درون این مرحله انجام مـیشوند و فردِ جقی قول مـیدهد کـه دیگر نزند و اگر فیلمـی داشته باشد آن را بـه سرعت پاک مـیکند.
ادامـه درون کامنت اول👇👇👇
Media Removed
موهای نازک و کم حجم یکی از مشکلاتی کـه خیلی از خانم ها باهاش درگیر هستن، کم حجم بودن موهاشونـه. موهایی کـه همـیشـه کف سرشون قرار مـی گیره و هیچ شکل و حالتی نداره.دوست دارین به منظور پر حجم شدن موهاتون قدم بدارین و با موهایی کـه همـیشـه بـه کف سرتون چسبیدن خداحافظی کنید ؟ حالت دهنده ی مناسب استفاده کنین حالت ... موهای نازک و کم حجم
یکی از مشکلاتی کـه خیلی از خانم ها باهاش درگیر هستن، کم حجم بودن موهاشونـه. موهایی کـه همـیشـه کف سرشون قرار مـی گیره و هیچ شکل و حالتی نداره.دوست دارین به منظور پر حجم شدن موهاتون قدم بدارین و با موهایی کـه همـیشـه بـه کف سرتون چسبیدن خداحافظی کنید ؟
حالت دهنده ی مناسب استفاده کنین
حالت بـه موها باعث حجمش مـی شـه. به منظور حالت بـه موهاتون کافیـه از حالت دهنده ی مناسب داخل یـا خارج از استفاده کنین. بـه این شکل کـه موهاتون رو بـه حالت دهنده آغشته کنین و اجازه بدین حالت بگیره.
موهاتون رو کوتاه کنین
اگه موهاتون خیلی بلنده و کم پشت و همـیشـه بابت اینکه موهاتون مثل دم موش پشت تون آویزونـه ناراحتین ، غصه نخورین و به سمت منطقی ترین کار برین. منطقی ترین کار درون این باره کوتاه موهای نازک و کم پشتی هست کـه عمر خودشون رو و نمـی شـه احیـاشون.
البته بهتره تو کوتاه موهاتون زیـاده روی نکنین ، چونایی کـه موهای نازک و کم پشت دارن ، وقتی خیلی موهاشون رو کوتاه مـی کنن ، پوست سرشون دیده مـی شـه و این اصلا فضای جالبی رو ایجاد نمـی کنـه.
یـه ترفند دیگه ای کـه مـی تونین به منظور پر پشت نشون موهاتون انجام بدین استفاده از هایلایته زمانی کـه لا بهموهای یکدست شما هایلایت های رنگی مـیاد ، موهاتون از اون چیزی کـه هست خیلی پر پشت تر بـه نظر مـیرسه
لطفا موهاتون رو نسوزونین. حتما یـادتون باشـه قبل از سشوآر موهاتون از اسپری ، ماسک و ژل های مخصوصی کـه باعث مـی شـه آسیب کمتری بـه موهاتون برسه استفاده کنین که تا در برابر حرارت از موهاتون مراقبت بشـه.
برس مناسب استفاده کنین
زمانی کـه شما موهاتون رو برس مـی کنین تعدادی از تارهای موهاتون مـی ریزه. حالا اگه برس مناسب به منظور این کار انتخاب نکنین ، تعداد بیشتری از موهاتون رو از دست مـی دین و همـین باعث مـی شـه موهاتون کم حجم تر بشـه
ژل بزنین
ژلی کـه در آلوورا وجود داره یکی از چیزهایی هست که با مصرف ش مـی تونین بـه موهاتون اون ضخامتی کـه دوست دارین رو بدین.
البته بـه ماده ی قدیمـی پر کاربرد دیگه هم وجود داره بـه اسم کتیرا. این گیـاه خاصیت جادویی به منظور تقویت مو داره
تخم مرغ رو فراموش نکنین
تخم مرغ کلی پروتئین داره کـه برای مو لازمـه و اگه بتونین هفته ای یک بار دو که تا تخم مرغ رو با م مخلوط کنین و برای 20 دقیقه روی موهاتون بذارین علاوه بر رسوندن پروتئین مـی تونین بـه ضخیم شدن و رشد بیشتر موهاتون کمک کنین.
با روغن ماساژ بدین
موهای سر از داخل پوست سر بیرون مـیان و ریشـه شون از پوست سر تغذیـه مـی شـه. به منظور اینکه موهای خوش حالت و ضخیمـی داشته باشین ، حتما به پوست سرتون دقت کنین
Media Removed
هر دم از این باغ بری مـیرسد/ عطایی قید حضور درون شـهرداری را زد.
.
.
بلاتکلیفی مسئولان شـهرداری ارومـیه موجب شد که تا سرمربی جدید تیم والیبال این شـهر قید حضور درون این تیم را بزند. .
.
در شرایطی کـه تیم والیبال شـهرداری ارومـیه با هدف قهرمانی درون رقابتهای لیگ برتر باشگاههای کشور درون حال پیش روی و جذب بازیکن و مربی بود بلاتکلیفی مسئولان به منظور تیمداری درون لیگ والیبال موجب شد که تا خبرهای بدی از ارومـیه بـه گوش برسد.
.
.
بهروز عطایی کـه به تازگی قراردادی را با تیم والیبال شـهرداری ارومـیه امضا کرده بود بعد از دیدن شرایط این تیم و بلاتکلیفی مسئولان به منظور تمـیداری قید حضور درون این تیم را زد. حالا حتما منتظر ماند و دید کـه واکنش مسئولان ارومـیه نسبت بـه این اتفاق چه خواهد بود. .
.
این درون حالی هست که سید محمد و شـهرام محمودی هم بـه تازگی قراردادی را با تیم والیبال شـهرداری ارومـیه امضا کرده بودند. .
.
با توجه بـه شرایطی کـه وجود دارد حتما دید کـه آیـا این ستارهها درون ارومـیه خواهند ماند یـا آنـها هم تصمـیم دیگری مـیگیرند؟
Media Removed
مقایسه انواع روشـهایِ #اکستنشن روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت ... مقایسه انواع روشـهایِ #اکستنشن👇
👈روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود👉
↔روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه متصل مـیشود درون این نتیجه کل موهای شما با چسب آغشته شده و شانـه موهو دشوار مـیباشد 😕
در اثر حرارت و یـا بخار بعضی از چسبها با هم ادغام شده و به هم مـیچسبند و به همـین علت شانـه زدن از ریشـه امکان پذیر نیست 😕
در زمان ترمـیم کل شاخه ها حتما جدا شود و در زمان نصب که تا وقت مراجعه به منظور ترمـیم افتادن شاخه های چسب از ریشـه سرتان بسیـار اتفاق مـی افتد و بعد از ریمو بخاطر شارژ چسب موها شاخه ای کوتاه تر مـیشود و خیلی شاخه ها کم حجم شده و مجبور بـه اضافه مو مجدد هستید و هزینـه ترمـیم از پایـه ۵۰۰ هزار بـه بالا مـیباشد و ریمو زمانش چند ساعت طول مـیکشد.
↔روش مـیکرو رینگ دقیقا مشابه لیزری با تفاوت اینکه محل اتصال توسط دایره کوچک آهنی بـه اسم رینگ انجام مـیشود و تا روز ترمـیم این جسم سخت لابلای ریشـه های موهایتان هست و نگهداری و ترمـیم دقیقا همان شرایط ذکر شده درون پارت بالا مـیباشد.😕
روش دوخت کـه که شباهت کمـی با روش لاینی دارد درون نگاه اول تصور بر این هست که الگوی کار کاملا یکسان هست اما روش دوخت درصد بالایی از موهایتان درگیر اکستنشن و زیر کار مـیباشد و ضخامت بالایی دارد و به این خاطر موهایتان زیر کار پوسیده مـیشود و شامپو لابلایشان مـیماند و دوام کوتاه مدت دارد اما درون روش لاینی کـه فقط مختص پیج و کانالِ نـهایت مـیباشد بـه این طریق است:
↔محل اتصال فقط با نخ
در ده درصد از کل موهایتان هر حجم دلخواهی نصب مـیشود.
↔زیر کار بسیـار ظریف بوده و تا زمان ترمـیم بـه هیچ عنوان از سرتان نمـی افتد.
↔براحتی سفر بروید بسیـاری از مراجعین ما از شـهرهای دور و حتی خارج از ایران همراه ما هستند بعد دلواپس دوامکار نباشید.
↔حجم موی هر بسته بـه سلیقه و تراکم موهای خودش نصب مـیشود. ↔کیفیت موها صد درون صد طبیعی بدون الیـاف مـیباشد و تا چند سال مـیتوانید از داشتن موی بلند لذت ببرید قابل دکلره و رنگ و بابلیس و براشینگ و هایلایت و ..... مـیباشد.
موها سبک و طبیعی هست و وزن ندارد بعد ریشـه موهایتان چه نازکچه ضخیم باشد صدمـه نمـیبیند.
↔اگر موهایتان زیر ده سانت نباشد امکان دم اسبی بالا وجود دارد اما موهای کوتاه با قابلیت دم اسبی درون پایین امکان پذیر است.
ترمـیم هر سه که تا پنج ماه
#hairextension #besthair #hairstyle
Media Removed
سپاس از همراهی شما مقایسه انواع روشـها روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن ... سپاس از همراهی شما💛💛
مقایسه انواع روشـها👇
👈روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود👉
↔روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه متصل مـیشود درون این نتیجه کل موهای شما با چسب آغشته شده و شانـه موهو دشوار مـیباشد 😕
در اثر حرارت و یـا بخار بعضی از چسبها با هم ادغام شده و به هم مـیچسبند و به همـین علت شانـه زدن از ریشـه امکان پذیر نیست 😕
در زمان ترمـیم کل شاخه ها حتما جدا شود و در زمان نصب که تا وقت مراجعه به منظور ترمـیم افتادن شاخه های چسب از ریشـه سرتان بسیـار اتفاق مـی افتد و بعد از ریمو بخاطر شارژ چسب موها شاخه ای کوتاه تر مـیشود و خیلی شاخه ها کم حجم شده و مجبور بـه اضافه مو مجدد هستید و هزینـه ترمـیم از پایـه ۵۰۰ هزار بـه بالا مـیباشد و ریمو زمانش چند ساعت طول مـیکشد.
↔روش مـیکرو رینگ دقیقا مشابه لیزری با تفاوت اینکه محل اتصال توسط دایره کوچک آهنی بـه اسم رینگ انجام مـیشود و تا روز ترمـیم این جسم سخت لابلای ریشـه های موهایتان هست و نگهداری و ترمـیم دقیقا همان شرایط ذکر شده درون پارت بالا مـیباشد.😕
روش دوخت کـه که شباهت کمـی با روش لاینی دارد درون نگاه اول تصور بر این هست که الگوی کار کاملا یکسان هست اما روش دوخت درصد بالایی از موهایتان درگیر اکستنشن و زیر کار مـیباشد و ضخامت بالایی دارد و به این خاطر موهایتان زیر کار پوسیده مـیشود و شامپو لابلایشان مـیماند و دوام کوتاه مدت دارد اما درون روش لاینی کـه فقط مختص پیج و کانالِ نـهایت مـیباشد بـه این طریق است:
↔محل اتصال فقط با نخ
در ده درصد از کل موهایتان هر حجم دلخواهی نصب مـیشود.
↔زیر کار بسیـار ظریف بوده و تا زمان ترمـیم بـه هیچ عنوان از سرتان نمـی افتد.
↔براحتی سفر بروید بسیـاری از مراجعین ما از شـهرهای دور و حتی خارج از ایران همراه ما هستند بعد دلواپس دوامکار نباشید.
↔حجم موی هر بسته بـه سلیقه و تراکم موهای خودش نصب مـیشود. ↔کیفیت موها صد درون صد طبیعی بدون الیـاف مـیباشد و تا چند سال مـیتوانید از داشتن موی بلند لذت ببرید قابل دکلره و رنگ و بابلیس و براشینگ و هایلایت و ..... مـیباشد.
موها سبک و طبیعی هست و وزن ندارد بعد ریشـه موهایتان چه نازکچه ضخیم باشد صدمـه نمـیبیند.
↔اگر موهایتان زیر ده سانت نباشد امکان دم اسبی بالا وجود دارد اما موهای کوتاه دم اسبی پایین امکان پذیر است.
ترمـیم هر سه که تا پنج ماه
۰۹۳۶۳۰۸۸۸۵۸
Media Removed
. عزیزی از #شاهرود سپاس از همراهی شما مقایسه انواع روشـها روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین ... .
عزیزی از #شاهرود💜💜💜
سپاس از همراهی شما💛💛
مقایسه انواع روشـها👇
👈روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود👉
↔روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه متصل مـیشود درون این نتیجه کل موهای شما با چسب آغشته شده و شانـه موهو دشوار مـیباشد 😕
در اثر حرارت و یـا بخار بعضی از چسبها با هم ادغام شده و به هم مـیچسبند و به همـین علت شانـه زدن از ریشـه امکان پذیر نیست 😕
در زمان ترمـیم کل شاخه ها حتما جدا شود و در زمان نصب که تا وقت مراجعه به منظور ترمـیم افتادن شاخه های چسب از ریشـه سرتان بسیـار اتفاق مـی افتد و بعد از ریمو بخاطر شارژ چسب موها شاخه ای کوتاه تر مـیشود و خیلی شاخه ها کم حجم شده و مجبور بـه اضافه مو مجدد هستید و هزینـه ترمـیم از پایـه ۵۰۰ هزار بـه بالا مـیباشد و ریمو زمانش چند ساعت طول مـیکشد.
↔روش مـیکرو رینگ دقیقا مشابه لیزری با تفاوت اینکه محل اتصال توسط دایره کوچک آهنی بـه اسم رینگ انجام مـیشود و تا روز ترمـیم این جسم سخت لابلای ریشـه های موهایتان هست و نگهداری و ترمـیم دقیقا همان شرایط ذکر شده درون پارت بالا مـیباشد.😕
روش دوخت کـه که شباهت کمـی با روش لاینی دارد درون نگاه اول تصور بر این هست که الگوی کار کاملا یکسان هست اما روش دوخت درصد بالایی از موهایتان درگیر اکستنشن و زیر کار مـیباشد و ضخامت بالایی دارد و به این خاطر موهایتان زیر کار پوسیده مـیشود و شامپو لابلایشان مـیماند و دوام کوتاه مدت دارد اما درون روش لاینی کـه فقط مختص پیج و کانالِ نـهایت مـیباشد بـه این طریق است:
↔محل اتصال فقط با نخ
در ده درصد از کل موهایتان هر حجم دلخواهی نصب مـیشود.
↔زیر کار بسیـار ظریف بوده و تا زمان ترمـیم بـه هیچ عنوان از سرتان نمـی افتد.
↔براحتی سفر بروید بسیـاری از مراجعین ما از شـهرهای دور و حتی خارج از ایران همراه ما هستند بعد دلواپس دوامکار نباشید.
↔حجم موی هر بسته بـه سلیقه و تراکم موهای خودش نصب مـیشود. ↔کیفیت موها صد درون صد طبیعی بدون الیـاف مـیباشد و تا چند سال مـیتوانید از داشتن موی بلند لذت ببرید قابل دکلره و رنگ و بابلیس و براشینگ و هایلایت و ..... مـیباشد.
موها سبک و طبیعی هست و وزن ندارد بعد ریشـه موهایتان چه نازکچه ضخیم باشد صدمـه نمـیبیند.
↔اگر موهایتان زیر ده سانت نباشد امکان دم اسبی بالا وجود دارد اما موهای کوتاه دم اسبی پایین امکان پذیر است.
ترمـیم هر سه که تا پنج ماه
۰۹۳۶۳۰۸۸۸۵۸
Media Removed
مقایسه انواع روشـها روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه ... مقایسه انواع روشـها👇
👈روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود👉
↔روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه متصل مـیشود درون این نتیجه کل موهای شما با چسب آغشته شده و شانـه موها دشوار مـیباشد 😕
در اثر حرارت و یـا بخار بعضی از چسبها با هم ادغام شده و به هم مـیچسبند و به همـین علت شانـه زدن از ریشـه امکان پذیر نیست 😕
در زمان ترمـیم کل شاخه ها حتما جدا شود و در زمان نصب که تا وقت مراجعه به منظور ترمـیم افتادن شاخه های چسب از ریشـه سرتان بسیـار اتفاق مـی افتد و بعد از ریمو بخاطر شارژ چسب موها شاخه ای کوتاه تر مـیشود و خیلی شاخه ها کم حجم شده و مجبور بـه اضافه مو مجدد هستید و هزینـه ترمـیم از پایـه ۵۰۰ هزار بـه بالا مـیباشد و ریمو زمانش چند ساعت طول مـیکشد.
↔روش مـیکرو رینگ دقیقا مشابه لیزری با تفاوت اینکه محل اتصال توسط دایره کوچک آهنی بـه اسم رینگ انجام مـیشود و تا روز ترمـیم این جسم سخت لابلای ریشـه های موهایتان هست و نگهداری و ترمـیم دقیقا همان شرایط ذکر شده درون پارت بالا مـیباشد.😕
روش دوخت کـه که شباهت کمـی با روش لاینی دارد درون نگاه اول تصور بر این هست که الگوی کار کاملا یکسان هست اما روش دوخت درصد بالایی از موهایتان درگیر اکستنشن و زیر کار مـیباشد و ضخامت بالایی دارد و به این خاطر موهایتان زیر کار پوسیده مـیشود و شامپو لابلایشان مـیماند و دوام کوتاه مدت دارد اما درون روش لاینی کـه فقط مختص پیج و کانالِ نـهایت مـیباشد بـه این طریق است:
↔محل اتصال فقط با نخ
در ده درصد از کل موهایتان هر حجم دلخواهی نصب مـیشود.
↔زیر کار بسیـار ظریف بوده و تا زمان ترمـیم بـه هیچ عنوان از سرتان نمـی افتد.
↔براحتی سفر بروید بسیـاری از مراجعین ما از شـهرهای دور و حتی خارج از ایران همراه ما هستند بعد دلواپس دوامکار نباشید.
↔حجم موی هر بسته بـه سلیقه و تراکم موهای خودش نصب مـیشود. ↔کیفیت موها صد درون صد طبیعی بدون الیـاف مـیباشد و تا چند سال مـیتوانید از داشتن موی بلند لذت ببرید قابل دکلره و رنگ و بابلیس و براشینگ و هایلایت و ..... مـیباشد.
موها سبک و طبیعی هست و وزن ندارد بعد ریشـه موهایتان چه نازکچه ضخیم باشد صدمـه نمـیبیند.
↔اگر موهایتان زیر ده سانت نباشد امکان دم اسبی بالا وجود دارد اما موهای کوتاه دم اسبی پایین امکان پذیر است.
ترمـیم هر سه که تا پنج ماه
۰۹۳۶۳۰۸۸۸۵۸
.
#hairextension
#extension #hair
#hairstyle
#اکستنشنمو #اکستنشن
#لاینی
مقایسه انواع روشـها روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه ... مقایسه انواع روشـها👇
👈روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود👉
↔روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه متصل مـیشود درون این نتیجه کل موهای شما با چسب آغشته شده و شانـه موها دشوار مـیباشد 😕
در اثر حرارت و یـا بخار بعضی از چسبها با هم ادغام شده و به هم مـیچسبند و به همـین علت شانـه زدن از ریشـه امکان پذیر نیست 😕
در زمان ترمـیم کل شاخه ها حتما جدا شود و در زمان نصب که تا وقت مراجعه به منظور ترمـیم افتادن شاخه های چسب از ریشـه سرتان بسیـار اتفاق مـی افتد و بعد از ریمو بخاطر شارژ چسب موها شاخه ای کوتاه تر مـیشود و خیلی شاخه ها کم حجم شده و مجبور بـه اضافه مو مجدد هستید و هزینـه ترمـیم از پایـه ۵۰۰ هزار بـه بالا مـیباشد و ریمو زمانش چند ساعت طول مـیکشد.
↔روش مـیکرو رینگ دقیقا مشابه لیزری با تفاوت اینکه محل اتصال توسط دایره کوچک آهنی بـه اسم رینگ انجام مـیشود و تا روز ترمـیم این جسم سخت لابلای ریشـه های موهایتان هست و نگهداری و ترمـیم دقیقا همان شرایط ذکر شده درون پارت بالا مـیباشد.😕
روش دوخت کـه که شباهت کمـی با روش لاینی دارد درون نگاه اول تصور بر این هست که الگوی کار کاملا یکسان هست اما روش دوخت درصد بالایی از موهایتان درگیر اکستنشن و زیر کار مـیباشد و ضخامت بالایی دارد و به این خاطر موهایتان زیر کار پوسیده مـیشود و شامپو لابلایشان مـیماند و دوام کوتاه مدت دارد اما درون روش لاینی کـه فقط مختص پیج و کانالِ نـهایت مـیباشد بـه این طریق است:
↔محل اتصال فقط با نخ
در ده درصد از کل موهایتان هر حجم دلخواهی نصب مـیشود.
↔زیر کار بسیـار ظریف بوده و تا زمان ترمـیم بـه هیچ عنوان از سرتان نمـی افتد.
↔براحتی سفر بروید بسیـاری از مراجعین ما از شـهرهای دور و حتی خارج از ایران همراه ما هستند بعد دلواپس دوامکار نباشید.
↔حجم موی هر بسته بـه سلیقه و تراکم موهای خودش نصب مـیشود. ↔کیفیت موها صد درون صد طبیعی بدون الیـاف مـیباشد و تا چند سال مـیتوانید از داشتن موی بلند لذت ببرید قابل دکلره و رنگ و بابلیس و براشینگ و هایلایت و ..... مـیباشد.
موها سبک و طبیعی هست و وزن ندارد بعد ریشـه موهایتان چه نازکچه ضخیم باشد صدمـه نمـیبیند.
↔اگر موهایتان زیر ده سانت نباشد امکان دم اسبی بالا وجود دارد اما موهای کوتاه دم اسبی پایین امکان پذیر است.
ترمـیم هر سه که تا پنج ماه
۰۹۳۶۳۰۸۸۸۵۸
.
#hairextension
#extension #hair
#hairstyle
#اکستنشنمو #اکستنشن
#لاینی
Media Removed
. #رویـا عزیز مراجع خوبمون کـه سه ساله همراه ماست سپاس از همراهی شما مقایسه انواع روشـها روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی ... .
#رویـا عزیز مراجع خوبمون کـه سه ساله همراه ماست💜
سپاس از همراهی شما💛💛
مقایسه انواع روشـها👇
👈روش #اکستنشن_مو #لاینی از هیچگونـه مواد مثل رینگ و یـا چسبِ کراتین لیزری استفاده نمـیشود👉
↔روش اکستنشنِ لیزری کـه تصور مـیشود با اشعه توسط پزشک انجام مـیشود بـه این صورت نیست بلکه با چسب کراتین چندین تار موی خودتان بـه چند مـیلیمتر پایین تر از ریشـه موهایِ اکستنشن بصورت شاخه شاخه متصل مـیشود درون این نتیجه کل موهای شما با چسب آغشته شده و شانـه موهو دشوار مـیباشد 😕
در اثر حرارت و یـا بخار بعضی از چسبها با هم ادغام شده و به هم مـیچسبند و به همـین علت شانـه زدن از ریشـه امکان پذیر نیست 😕
در زمان ترمـیم کل شاخه ها حتما جدا شود و در زمان نصب که تا وقت مراجعه به منظور ترمـیم افتادن شاخه های چسب از ریشـه سرتان بسیـار اتفاق مـی افتد و بعد از ریمو بخاطر شارژ چسب موها شاخه ای کوتاه تر مـیشود و خیلی شاخه ها کم حجم شده و مجبور بـه اضافه مو مجدد هستید و هزینـه ترمـیم از پایـه ۵۰۰ هزار بـه بالا مـیباشد و ریمو زمانش چند ساعت طول مـیکشد.
↔روش مـیکرو رینگ دقیقا مشابه لیزری با تفاوت اینکه محل اتصال توسط دایره کوچک آهنی بـه اسم رینگ انجام مـیشود و تا روز ترمـیم این جسم سخت لابلای ریشـه های موهایتان هست و نگهداری و ترمـیم دقیقا همان شرایط ذکر شده درون پارت بالا مـیباشد.😕
روش دوخت کـه که شباهت کمـی با روش لاینی دارد درون نگاه اول تصور بر این هست که الگوی کار کاملا یکسان هست اما روش دوخت درصد بالایی از موهایتان درگیر اکستنشن و زیر کار مـیباشد و ضخامت بالایی دارد و به این خاطر موهایتان زیر کار پوسیده مـیشود و شامپو لابلایشان مـیماند و دوام کوتاه مدت دارد اما درون روش لاینی کـه فقط مختص پیج و کانالِ نـهایت مـیباشد بـه این طریق است:
↔محل اتصال فقط با نخ
در ده درصد از کل موهایتان هر حجم دلخواهی نصب مـیشود.
↔زیر کار بسیـار ظریف بوده و تا زمان ترمـیم بـه هیچ عنوان از سرتان نمـی افتد.
↔براحتی سفر بروید بسیـاری از مراجعین ما از شـهرهای دور و حتی خارج از ایران همراه ما هستند بعد دلواپس دوامکار نباشید.
↔حجم موی هر بسته بـه سلیقه و تراکم موهای خودش نصب مـیشود. ↔کیفیت موها صد درون صد طبیعی بدون الیـاف مـیباشد و تا چند سال مـیتوانید از داشتن موی بلند لذت ببرید قابل دکلره و رنگ و بابلیس و براشینگ و هایلایت و ..... مـیباشد.
موها سبک و طبیعی هست و وزن ندارد بعد ریشـه موهایتان چه نازکچه ضخیم باشد صدمـه نمـیبیند.
↔اگر موهایتان زیر ده سانت نباشد امکان دم اسبی بالا وجود دارد اما موهای کوتاه دم اسبی پایین امکان پذیر است.
ترمـیم هر سه که تا پنج ماه
۰۹۳۶۳۰۸۸۸۵۸
Media Removed
. این کشورها شیوه انتخابات پیچیده و جذابی دارن. البته بـه جذابیتِ ما کـه نیستن ولی بد نیست باهاشون آشنا بشید: . افغانستان: جذابیت انتخابات افغانستان بـه اینـه کـه همـهچیش پیوسته بـه تعویق مـیافته. یعنی مثلا انتخابات قراره سال ۲۰۰۸ برگزار بشـه ولی بـه دلیل مسائل امنیتی مـیافته سال ۲۰۰۹، بعد بـه دلیل ... .
این کشورها شیوه انتخابات پیچیده و جذابی دارن. البته بـه جذابیتِ ما کـه نیستن ولی بد نیست باهاشون آشنا بشید: .
افغانستان: جذابیت انتخابات افغانستان بـه اینـه کـه همـهچیش پیوسته بـه تعویق مـیافته. یعنی مثلا انتخابات قراره سال ۲۰۰۸ برگزار بشـه ولی بـه دلیل مسائل امنیتی مـیافته سال ۲۰۰۹، بعد بـه دلیل پیشنـهاد سازمان ملل به منظور امنیت بیشتر مـیافته بـه سال ۲۰۱۰. بخش تبلیغات احزاب هم دشواریهایی داره کـه معمولا شش ماهی طول مـیکشـه و آخرشم بـه دلیل برخی مسائل حساس فقط ۳۵ درصد مردم درون انتخابات شرکت مـیکنن. کـه شمارش آرای این ۳۵درصد که تا سال ۲۰۱۱ طول مـیکشـه و اعتراضها و تائید نـهایی انتخابات بـه سال ۲۰۱۲ مـیکشـه! بعد چون نصف ستادهای انتخابات بـه دست طالبان ربوده شده، دوباره درون اون نواحی انتخابات برگزار مـیشـه کـه محاسباتِ نتیجهی این ستادها کار رو مـیرسونـه بـه سال ۲۰۱۳. بعد معلوم مـیشـه سی چهل که تا از نمایندهها درون واقع شبه نظامـی هستند کـه باید رد صلاحیت بشن و این وسط معمولا پنجاه واقعه خشونتآمـیز هم اتفاق مـیافته کـه نتیجه نـهایی مـیرسه بـه سال ۲۰۱۴… حالا از سه حزبی کـه بیشترین رای رو آوردن، حتما مشرانو جرگه و ولسی جرگه انتخاب بشن. کـه از اینجا بـه بعد روندی شبیـه کشور هلند منتها یـه کم سادهتر اتفاق مـیافته کـه انتخاب نـهایی کابینـه رو مـیرسونـه بـه سال ۲۰۱۵! .
چین: اگه بیخیـال کره شمالی بشیم کـه کلا تک حزبی هست و این حزب معمولا با خودش رقابت مـیکنـه و خودش پیروز مـیشـه و خودش جشن مـیگیره. و همچنین اگه بیخیـال سیستم پوتین- مدودوف روسیـه بشیم، حتما درباره انتخابات چین بنویسیم کـه رکورددار بازنگری درون قانون انتخاباته. یعنی لامصب اینقدر قوانین انتخاباتی این کشور افتضاح بوده کـه الان بعد از دهها بازنگری، همچنان احمقانـهس! من فقط یک مورد رو شرح مـیدم و شما خودتون بقیـه رو حدس بزنید! درون چین آدمها بر اساس شغل و محل سکونتشون وزندهی شدن. مثلا رای هر چهار روستانشین برابر با یک آدم شـهرنشینـه! کـه این نسبت قدیمها خیلی بدتر بوده کـه در بازنگری چهارم مـیرسه بـه نسبت هشت بـه یک! درون بازنگری ششم مـیشـه پنج بـه یک و در بازنگریهای اخیر شده چهار بـه یک! این سیستم ضریبی فقط مخصوص شـهر و روستا نیست و دهها متغیر دیگه هم وجود دارن. مثلا مـیزان اهمـیت رای یک کشاورز با یک مـهندس یـا با یک کارگر متفاوته. رای زن و مرد، یـا تحصیلکرده و بیسواد هم ضریب متفاوت داره! خلاصه کـه یـه همچین جهانی داریم و بیخود نیست فضانوردها دارن خودشون رو مـیکشن کـه زودتر بتونیم بـه بقیـه سیـارهها فرار کنیم!
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇
Media Removed
#لیله_القدر 🍃
.
دقت کن! "لیل"، شب است. "لیله" هم شب است. اما درون جهانِ سالکان، معنایِ وجودی این دو یکسان نیست. چه "لیل"، #مذکر هست و "لیله" #مؤنث. و تمام داستان از همـینجا آغاز مـی شود. درون سوره ی قدر، "لیله" را بکار مـی بَرَد. مؤنث را. و این شبی هست که آبستن حوادث شگرف است. چه تمام اتفاقات درون وجود او مـی افتد. درون "لیل"، کـه مذکر است، داستان، پوشندگی است. بـه تاریکی رفتن است، "وَ اللَّیلِ اِذا یَغشَی" ( قسم بـه شب آنگاه کـه مـی پوشاند). اما درون "لیله"، داستان نزول نور است، حکایت #حیـات و بالندگی است. درون "لیل"، سکون و به خواب رفتن است، درون "لیله"، بیداری و #احیـاء است. و این "لیله" هست که از هزار ماه بهتر است، چرا کـه "قدر"، مضاف الیـه او شده است. از این منظر، "لیله" اشاره بـه نیروی #مؤنث کل است. آن نفس پاکِ پذیرا. همانکه قدرت پرورش دهندگی را بـه وفور درون خود دارد. همان وجودی کـه مـهبط ملائکه و روح است. وجودی کـه "کل امر"، درون جهان او بـه وقوع مـی پیوندد و انسان های کامل از وجود اوست کـه به منصه ظهور مـی رسند. "لیله" اشاره بـه وجه هستی ساز وجود است، هر شبی نیست. نمـی تواند باشد، زیرا یکی است، فرد است. "لیله"، #تسلیم محض است. جز این باشد، نزولی درون کار نیست. خیر و برکت کجا فرود آیند؟! ای دوست، وجودت را با تسلیم محض، به منظور #نزول بهترین ها آماده کن. درون این چند روز باقیمانده، با مراقبه ای جانانـه بیدار باش. اَحیـاء را اِحیـاء کن. شب زندگان را دریـاب. و بدان آنچه درون عالَم کبیر اتفاق افتد، درون عالَم صغیر نیز کـه تو باشی، اتفاق خواهد افتاد. "لیله" خود را آماده کن و امسال از او خواستش را بخواه. دست از خواست خود بر دار، که تا او هر آنچه کـه خود صلاح مـی داند بر تو فرود آرد. جز صلاحش چیزی مخواه. درون دعاهایت دستور نده، چون گذشته آرزوهایت را لیست نکن. بلکه تمام وجودت را #تسلیم وار درون اختیـارش بگذار. یکبار هم کـه شده حرف گوش کن و در برابرش یک پذیرش تام باش. چون "لیله" باش، آرام و پذیرا. و نترس، زیرا آن، "سلام" هست تا طلوع سپیده دم. و هشیـار باش وقتی قرآن مـی فرماید که؛ خداوند بین آدمـی و قلبش است، وقتی مـی فرماید؛ "اِنَّ مَعِیَ رَبّی"، بعد دریـاب کـه این عظمت ها از کجا بـه کجا نازل مـی شود و مرکزش کجاست. قدر این لیله ات را بدان.
.
#التماس_دعا .
.
.
#عکاسی #ع#مصلی #فرش #photography #photoshoot #moslem
Media Removed
#زاده #عشق_من #قربونت_بشم #كوچولو #فسقلی #نيما #ريز #nephew #mymuffin #noonoor #googooli #batman #iran #tehran #canada #دورى #تهران #نوووونووور #هشتگ_فرت
Media Removed
در دوران شیردهی نباید سیگار بکشید، زیرا نـه تنـها حجم شیرتان را کاهش مـی دهد، بلکه بـه سلامت شما و فرزندتان آسیب جدی وارد مـی کند.
اگر شما اضافه وزن دارید و مـی خواهید درون دوران شیردهی وزن تان را کم کنید، نباید بیش از یک کیلوگرم درون هر ماه وزن تان را کم کنید، زیرا درون غیر این صورت حجم شیرتان کم خواهد شد. درون این شرایط نباید رژیم غذایی خاصی داشته باشید و یـا داروهای کاهش دهنده اشتها مصرف کنید. فعالیت و ورزش و غذای مناسب درون دوران شیردهی بـه شما توصیـه مـی شود.
آرامش جسمـی و روحی و حس متقابلی کـه بین شما و فرزندتان وجود دارد درون ازدیـاد شیر بسیـار موثر است.
یکی دیگر از عوامل موثر درون ازدیـاد شیر شما، توسط کودک تان هست که نقش بـه سزایی ایفا مـی کند کـه هیچ دارو و هورمونی نمـی تواند جایگزین آن شود.
.
#فرزند #دانشنامـه_فرزند #شیردهی #شیرمادر #شیرخشک #مادر #نوزاد #تغذیـه #تغذیـه_نوزاد #تغذیـه_کودک #گیـاه_درمانی #شیر #غذای_کودک #پرولاکتین #پس_از_زایمان #زیره #رازیـانـه #افزایش_شیر #ترشح_شیر #رژیم_غذایی #لاغری #لاغری_در_شیردهی #شیرده #مادر_شیرده
Media Removed
Mojtaba Dehpooyeh: بی شک اگه بخاهیم دو شب رصدی رو جهت بارش شـهابی اسم ببریم یکیش بارش برساوشی ه کـه تو شبای مرداد انتظارشو مـی کشیم و دیگری بارش شـهابی جوزایی هست کـه شب گذشته بدلیل اینکه ماه رو تو آسمان که تا دمدمای صبح نداشتیم یکی از بهترین شرایط رصدی درون این حداقل چهار سال اخیر داشتیم و برای دو سه ساعتی کـه ... Mojtaba Dehpooyeh:
بی شک اگه بخاهیم دو شب رصدی رو جهت بارش شـهابی اسم ببریم یکیش بارش برساوشی ه کـه تو شبای مرداد انتظارشو مـی کشیم و دیگری بارش شـهابی جوزایی هست کـه شب گذشته بدلیل اینکه ماه رو تو آسمان که تا دمدمای صبح نداشتیم یکی از بهترین شرایط رصدی درون این حداقل چهار سال اخیر داشتیم و برای دو سه ساعتی کـه دوستان خیره بـه آسمان شده بودند چیزی معادل بیشتر از سیصد شـهاب رو شمردند . جای بسی خوشحالی داشت تعداد نـه نفر از دوستان به منظور اولین بار یـه جایی خارج از صفحات مجازی حاضر شدن درون این شب فوق العاده و بقیـه دوستانی کـه تو شبهای رصدی با هم خاطرات بسیـار داریم منو تو کلوتهای زیبای روستای چاوشی همراهی کنند . شـهاب باران هم کـه از سر شب که تا سپیده دم ادامـه داشت ، بـه عمرم اینقدر شـهاب رو ندیده بودم . مثل همـه شبهای رصدی کـه با دوستان علاقمند رصد سپری مـیکردیم حضور آقای باغبانی گرمابخش شب که تا صبح ما بود . تنـها موردی کـه با همـه خوشی هاش برام ضد حال شده بود عدم حضور ساناز نازنینم بود کـه علاوه بر وجود خودش ، جای خالی سفره پر و پیمونش هم حس مـی شد نـه کشک بادمجونش و نـه سالاد الویـه ش کـه عادت داشتیم تو جمع رصدیمون همـیشـه با دوستان مـیزدیم تو رگ 😎 البته با این وجود بازم کلی شامـی برام درست کرده بود کـه با اکثر بچه ها موقع شام همـه شو نوش کردیم . امروز دیدم یکی از دوستان عکسی از شـهاب با یکی از کلوتهای چاوشی رو به منظور پیج بی بی سی فارسی فرستاده البته یک کلوت دیگه هم فرستاده بود کـه قبلا تو پیج کلوتهای کوه مند گذاشته بودم ، بـه شخصه به منظور خودم مایـه بسی خوشحالی و مباهاته کـه کلوتهایی کـه تا سه سال پیشی اسمـی ازشون نمـی برد حالا شـهرت جهانی پیدا کرده و تو این روزهایی کـه هوا عالی شده کلی علاقمند رو بـه سمت خودشون مـی کشونـه .
#mountain #mountains #sky #beautiful #view #scenery #top #nature #hike #hiking #landscape #nature #nature_seekers #clouds #ic_landscapes #instanature #cusp #instanaturelover #landscape_lovers #peak #landscapes #amazing #summit #wilderness #natur #photooftheday #night
Media Removed
از گالری دوست خوبم @tem_tavalod7304
#Natrix_tessellata.
#Family #Colubridae..
.
#گرگان #دانشگاه #گلستان #آزمایشگاه #جانور_شناسی #16 #اردیبهشت #1397
Media Removed
#کبک #پرورش کبک #طرح توجیـهی #ایده
Media Removed
. امان از این رکود اقتصادی از این بود و نبود اقتصادی! . بـه سیلی صورت ما سرخ باشد شدیم از دم کبود اقتصادی! . شد از موج تورم، جیب ملت دچار زغنبود اقتصادی! . نمـیارم سر از این چیزها درون ز اشکال عقود اقتصادی . فقط دانم کـه با این وضع مالی ندارم من وجود اقتصادی . چرا گر هست دهدرصد، تورم ندارد ... .
امان از این رکود اقتصادی
از این بود و نبود اقتصادی!
.
به سیلی صورت ما سرخ باشد
شدیم از دم کبود اقتصادی!
.
شد از موج تورم، جیب ملت
دچار زغنبود اقتصادی!
.
نمـیارم سر از این چیزها در
ز اشکال عقود اقتصادی
.
فقط دانم کـه با این وضع مالی
ندارم من وجود اقتصادی
.
چرا گر هست دهدرصد، تورم
ندارد این نمود اقتصادی؟
.
فقط یک عده آقازاده بردند
از این اوضاع، سود اقتصادی
.
رفاه و رونق و شادی کجا رفت؟
همـه درگیر مود اقتصادی
.
عنان اقتصاد از کف برون رفت
جدا شد تاروپود اقتصادی
.
وزیرش نیز استیضاح شد، رفت
خروج از یک ورود اقتصادی!
.
به ما گفتند شفاف هست اوضاع
پس اینها چیست؟ دود اقتصادی؟!
Media Removed
#حسین_وحدانی .
. 😍اگر بخواهيد دوستتان را توصيف كنيد چه مي گوييد ؟ 🙈
💌متن از كافه شعر 🙏🏽
Media Removed
شعر درون شأن تو شرمنده بـه همراهم نیست
واژه درون دست من آنگونـه کـه مـی خواهم نیست
من کـه حیران تو حیران توام مـی دانم
نـه فقط من کـه در این دایره سرگردانم
همـه ی عالم و آدم بـه تو مـی اندیشد
شک ندارم کـه خدا هم بـه تو مـی اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده بـه پایت سر راهت سرمست «پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی درون دست»
کعبه وقتی کـه در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت: «ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانـه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همـه پنـهان شده درون عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر مـی گوید «ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» مـی گوید مـی رسد دست شکوه تو بـه سقف ملکوت
ای کـه فتح ملکوت هست برای تو هبوط
نـه فقط دست زمـین از تو تو را مـی خواهد
سالیـانی ست کـه معراج خدا مـی خواهد-
زیر پای تو بـه زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند
دم بـه دم عمر تو تلمـیح خدا بود علی
شمشیر تو تفریح خدا بود علی
وای اگر تیغ دو دم را بـه کمر مـی بستی
وای اگر پارچه ی زرد بـه سر مـی بستی
در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو مـی زد
نعره ی حیدریـه «أینَ تَفرو» مـی زد
بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا درون این دایره بگذار عدم را بردار
بعد از آن روز کـه در کعبه پدیدار شدی
یـازده مرتبه درون آینـه تکرار شدی
راز خلقت همـه پنـهان شده درون عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر مـی گوید «ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» مـی گوید.
#نوکر_نوشت:
از عین علی دیده ما بینا شد
از لام علی لوای دین برپا شد
با یـای یدللهی آن سر وجود
منشور سعادت بشر امضا شد
#حیدری_ام
#فقط_حیدر_امـیرالمومنین_است
#یـاعلی_گفتیم_و_عشق_آغازشد
#علی #علی #علی
#امـیرالمومنین
#شیعه #علوی
#تولدت_مبارک_آقاجون💕💕💕💕
Media Removed
دوستان اگر دستورهاي غذايي كه مينويسم براي شما كاربردي داشت و اگر مايل بوديد صلواتي بر جمال محمد و آل محمد (ص) براي شادي اموات خودتون و من هديه بفرمایید.
🌼اللهم صل علي محمدوآل محمدص وعجل فرجهم🌼
#کدبانو #سرآشپز #آشپزی #آشپزخانـه #غذای_ایرانی #غذا #سلیقه #پاستا #سالاد #پیش_غذا #دستپخت #اینستافود #شیک_مجلسی #پاستا_رويايي #آشپزخانـه_رويايي #خوشمزه #پاستاپنـه
Media Removed
تا کـه ذکر تو بجوشد دهن آمد بـه وجود
از دم و بازدم تو سخن آمد بـه وجود
بین ابروی تو پیوسته و بازو درون هم
موقع جنگ دو شمشیر زن آمد بـه وجود
شاعران قبل تو بودند پریشان تک تک
زلف تو باز شد و انجمن آمد بـه وجود
بین این قدر محاسنتو چونکه شکفت
یک گل سرخ مـیان چمن آمد بـه وجود
جنگ آن رسم عرب بود ولی بعد از تو
صلح بی واسطه و تن بـه تن آمد بـه وجود
آستین که تا شد و بازوی حسن پیدا شد
آهن از کوره درآمد چدن آمد بـه وجود
ماه کامل شده ی حُسن بدون تردید
نیمـه ی ماه بـه شکل حسن آمد بـه وجود
عزت حیدر و پیغمبر و زهرا و حسین
غربت مشترک پنج تن آمد بـه وجود
روضه ها نور تو گشتند و شدی روشن تر
مثل خورشید کـه از سوختن آمد بـه وجود
بسکه تیر از پی تیر آمده غیر از تن تو
روی تابوت هم آخر کفن آمد بـه وجود
.
. .
پ.ن:متن کامل این غزل درون کانال حقیر موجود هست آدرس کانال تو بیوی همـین صفحه آبی شده
.
.
.
#غزل_اهل_بیتی
#مـیلاد_امام_حسن_مجتبی_علیـه_السلام
#کریم_اهل_بیت
#بازم_هوامو_داشته_باشو
#مـهدی_رحیمـی_زمستان
Media Removed
■برای زخم قلبت ای بامداد■ ميبينمت درون آن صبح غمگين، درون جمع زندانیـان وقتی از بلندگو خبر اعدام مرتضی کیوان را پخش مـیشود ،آن کـه همـه جان های شیفته را با مـهربانی نگهبان بود .شعر سالهای بعد ،آغاز فریـادهای تازه هست .حالا آن کودکی کـه به دیدن شلاق خوردن آن سرباز ،گریـه اش بند نمـی آمد ،زبانی دارد بـه وسعت ادبیـات ... ■برای زخم قلبت ای بامداد■
ميبينمت درون آن صبح غمگين،
در جمع زندانیـان وقتی از بلندگو خبر اعدام مرتضی کیوان را پخش مـیشود ،آن کـه همـه جان های شیفته را با مـهربانی نگهبان بود .شعر سالهای بعد ،آغاز فریـادهای تازه هست .حالا آن کودکی کـه به دیدن شلاق خوردن آن سرباز ،گریـه اش بند نمـی آمد ،زبانی دارد بـه وسعت ادبیـات فارسی ،بلکه بزرگتر کـه مـیتوانست این درد را بسراید .
در " آهن ها و احساس " بغض بودی اما دیر نپائيد کـه ترکیدی .
" هوای تازه "اعلام حضوری بود کـه تا چهل سال بعد کـه زنده ماند دیگری انکارش نتوانست .
در تیره ترین روزگار یک نسل ،در شوره زاری کـه سر برآورده بود تو روییدی .اگر غم نان نبود ،اگر بستگی فضای سیـاسی نبود کـه مجال بـه هیچ آزاده ای نميداد مـی بایست درون همان زمان صدایت بـه جهان مـی رسید ، اما افسوس کـه فقر تاریرد با دربدری و بسته بودن درها حتی مجال نمـیداد درون آن تفنن - روزنامـه نگاری ، بیـاسايي .
ده سال بعد از روزگاری کـه #صادق_هدایت کلید وجود خود را زد و خاموش کرد
ده سال بعد از زمـهرير سکوت و و تاریکی ،اینک این نوری بود کـه با آیدا درون خانـه جانت روشنی گرفت .آیدا شریک سختی ها و آوارگی ها.
این مقام کـه چون شاعر انگشت اشاره شعر خود را بـه سویی بگیرد ،جاودانگیش بخشد همان رتبتي هست کـه حافظ و سعدی و دیگر قله های شعر این دیـار بدان دست یـافته بودند .آری بـه قله رسیدی بامداد خسته ،گرچه مجال بی رحمانـه اندک بود و واقعه سخت نامنتظر ،تو رسیدی .هم از این رو چهار نسل طلبت کرد و در شعرت یـاس و نومـیدی ،شادی و سرور ،امـید و سرمستی ،و زخم دل خود را دید .
آن سالها کـه آوازه درون افتاد کـه تو را درون جمع نامزدان نوبل نشانده اند ،یکی آن خطابه را کـه باید خوانده مـیشد درون علت گزينش تو ،در معتبرترین نشریـه فرانسه نوشت " سخن از مردی هست که عمر را از بزرگی انسان ،از عشق ،از آزادی سروده هست "
جاودانگی ارزانی تو باد کـه شایسته بودی و بی گمانم کـه نسل ها درون واژه های تو رازی را جست و جو خواهند کرد و تو را بـه سالیـان خواهند خواند ،حتی اگر هنوز بـه راز آن هزاران صفحه تاریخ و فرهنگ کوچه های این دیـار دست نیـافته باشند کـه تا آخرین دم بر سر آن بودی .
بگذار شب کوران از درد بمـیرند و از حسد ، #شاملو نامـی هست به بزرگی کـه از روزگاران ما نثار تاریخ شد ،از يک قرن ،قرنی کـه او درون آن زیست اگر دو نام ایرانی درون حافظه تاریخ جای بگيرد ،یکی #احمدشاملو هست .
.
Media Removed
ب نام خالق عشق و برقرار کننده صلح سوم تیرماه………… خدا ی لبخندی زد و شروع ب خلق پاک ترین فرشته ای ک وجود داشت کرد,از بهترین رنگ ها,بهترین قلم ها و از مرغوب ترین خاکی ک وجود داشت استفاده کرد که تا بتواند فرشته ای بسازد ک تمام عالم متحیر بمانند از وجودش,خدای مـهربان سپس از دم خود از روح خود درون وجود نازنین او دمـید ... ب نام خالق عشق و برقرار کننده صلح
سوم تیرماه…………
خدا ی لبخندی زد و شروع ب خلق پاک ترین فرشته ای ک وجود داشت کرد,از بهترین رنگ ها,بهترین قلم ها و از مرغوب ترین خاکی ک وجود داشت استفاده کرد که تا بتواند فرشته ای بسازد ک تمام عالم متحیر بمانند از وجودش,خدای مـهربان سپس از دم خود از روح خود درون وجود نازنین او دمـید و اینبار چندبار ب خود فرمود: و تبارک الله…
او مـیدانست ک روزی بنده ای حقیر را متولد خواهد کرد ک درون انتظار امـید مـینشیند به منظور همـین ان فرشته را درون روز سوم تیرماه خلق کرد و افتخاری هنی او را بر من داد و من از انجا فهمـیدم ک خداوند مرا بیشتر از تمام موجوداتش دوست دارد و من هم او را بخاطر اینکارش عاشقانـه دوست دارم………
ای تنـها بهانـه زندگی من تولد تو اغاز زندگی جاودانـه من است…
تولدت مبارک پاک ترین فرشته خداوند…
Media Removed
حالا تو فکر کن، جای تلگرام،
یـه آدمـی رو کـه خیلی دوسش داری
یـهو نصفه و نیمـه بذارتت
تا اون آدم درست و حسابی نذاره بره،
نمـیتونی دل بدی بـه آدم جدید
حالا هر چیم همـه چی تموم باشـه
شدنی نیست
یـا درست بذارین برین،
یـا برگردین و تا آخرش بمونین...
.
.
.
#پودینگ_قهوه_نداپز
نشاسته ذرت ⅓ پیمانـه
شکر ½ پیمانـه
شیر پرچرب سرد 3 پیمانـه
شکلات تخته اي با طعم قهوه خرد شده ¾ پیمانـه
اسانس وانیل مایع 1 ق چ
يك ليوان قهوه دم شده
بيسكووييت ليدي فينگر بـه ميزان لازم
پودر قهوه بـه مقدار خيلي كم ( براي الك كردن روي پودينگ)
نشاسته ذرت، شکر و شیر را درون غذاساز یـا مخلوط کن بریزید و کاملا باهم مـیکنید.
یـا مـیتوانید درون ظرفی بریزید و با ويسك مخلوط کنید ولی با مخلوط کن بهتر از روش دستی ست.
مخلوط را درون کاسه پیربریزید و روی بخار آب بـه صورتی کـه ش بـه کف ظرف برخورد نکند قرار دهید و به مدت 15-20 دقیقه هم بزنید که تا غلظت مخلوط بـه حدی برسد کـه وقتی قاشق را درون آن مـیزنید پشت قاشق را کاور کند و یک لایـه پشت قاشق بماند.
در این مرحله شکلات را اضافه و گاهی هم بزنید که تا ذوب شود، وانیل را اضافه و مخلوط کنید و از روی حرارت بردارید. روی پودینگ یک لایـه سلفون بیندازید که تا رویـه نبندد يك ساعت درون دماي محيط نگه داري كنيد سپس بيسكوييت ليدي فينگر را درون يك ليوان قهوه دم شده كه سرد شده دونـه دونـه نم دار كنيد سپس داخل ظرف بزاريد روش پودينگ بريزين و خيلي كم پودر قهوه الك كنيد همينطور لايه لايه ادامـه بدين که تا ظرفتون تكميل شـه سپس ٢ ساعت درون يخچال قرار دهيد و امادست
Media Removed
(ورق بزنید) • “In song and dance man expresses himself as a member of a higher community; he has forgotten how to walk and speak and is on the way to flying into the air.” ( #Friedrich_Nietzsche / The Birth of Tragedy) • آدمـی بـه هنگام و آواز درون مقام عضوی از اجتماعی برتر* ابرازِ وجود مـیکند؛ ... 🌀🐘🌿(ورق بزنید)
• “In song and dance man expresses himself as a member of a higher community; he has forgotten how to walk and speak and is on the way to flying into the air.”
( #Friedrich_Nietzsche / The Birth of Tragedy)
• آدمـی بـه هنگام و آواز درون مقام عضوی از اجتماعی برتر* ابرازِ وجود مـیکند؛ درون غوغای و آواز، راه رفتن و حرف زدن را از یـاد مـیبرد و مـهیـای پرواز مـیشود.
( #فریدریش_نیچه / از کتاب زایش تراژدی)
________________________________________
س: اسم این ساز #دیجیریدو هست 🎶
سازِ بومـی سرخپوستان ( #ابورجینال) استرالیـا (با قدمت بیش از هزاران سال) کـه از آن جهت ایجاد ( #ویبریشن) به منظور پاکسازی چاکرا ها و همـینطور بهبود عملکرد دستگاه تنفسی (دمگستری) و انجام #مراقبه و #مدیتیشن استفاده مـی شود. 🌀🐋
دمِ شما گرم 🌬🌞🙏🏽
@kijoo_instruments
@rapacrafts
اردیبهشت بـه سرسبزی و طراوت 🙋🏻♂️🌱🌧
// #siav_plays
#didgeridoo #aborginal #nativemusic #tribe #livealoha #music #peace #nature #wood #instruments #instrumentalmusic #چوب #درخت #طبیعت #زمـین #نوا #زندگی #قبیله #انسان #تمدن
Media Removed
سلام و عرض ادب امشب و لايك و كامنت رو تعطيل كن بشين ببين چي گفتم برو واسه خودت يا بايد ايمان داشته باشيم كه اين راه رو بريم که تا ته خط يا بزنيم بغل هر چي دوست داريم بگيم رفيقا هممون مي دونيم محروميم از نقل وانتقالات و هممون بـه اين موضوع بايد كنار بيايم وصبر كنيم که تا نيم فصل ولي چطور مي تونيم از حق ... سلام و عرض ادب
امشب و لايك و كامنت رو تعطيل كن
بشين ببين چي گفتم برو واسه خودت
يا بايد ايمان داشته باشيم
كه اين راه رو بريم که تا ته خط
يا بزنيم بغل هر چي دوست
داريم بگيم رفيقا هممون
مي دونيم محروميم از نقل
وانتقالات و هممون به
اين موضوع بايد كنار بيايم
وصبر كنيم که تا نيم فصل ولي
چطور مي تونيم از حق
بگذريم كه با همين داشته
هامون و باهمين بچه هاي
با تعصب و با غيرتمون
تا الان تونستيم بهترين كار
رو انجام بديم رفيقا كاري
به تيم رقيب و اين حرفا
نداشته باشيد من قول
مي دم بهتون و قول شرف
امسال درسته سخت ترين
سال رو بايد تجربه كني و
هزاران سوال بي جواب ؟؟؟
ولي من شك ندارم تنـها
يه چيزي رو داريم كه
هيچ تيمي نداره اتحاد و
همدلي يه بزرگ يه بزرگتر
يه كسي كه هيشكي نمي
تونـه بخردش با ميليونـها
تومان پول ......اون كسي
نيست جز سيد جلال
حسيني رفيقا همـه دنيا رو
هم بخرن بازم ما بهترينيم
من يه چي با ارزش دارم كه
غير قابل فروشـه اصلا
خريدني نيست پرچم پر
افتخاره تيم محبوبمون
پرسپوليسه .....رفيقا
حواسمون بايد بيشتر از
قبل بـه پرسپوليسمون به
بچه هاي تيممون باشـه تو
اين روزهاي سخت و طاقت
فرسا درون ضمن مي خوايم
يه ركورد بزنيم ركوردي
تاريخي ركوردي بي نظير
با همين نفرات با همين
بچه هاي تيممون كه به
همشون ايمان داريم بازم
بشيم قهرمان بازم صدر
جدول رو تصاحب كنيم
بازم اين جمعه تو تاريخ
به ثبت برسونيم پرسپوليس
پرتماشگرترين و عاشق
ترين هوادار دنياست نـه
ايران و تهرون ....رفيقا
به همـه ثابت مي كنيم
تيم ما مظلوم ترين واقع
شده و تحت حمايت نيست
به همـه بايد ثابت كرد تو
بدترين شرايط مدير
محبوبمون مي تونـه اين
بحران رو پشت سر بزاره
ما بـه همـه ثابت مي كنيم
با شعارو بدو بيراه گفتن به
اينو اون راه بـه جايي كسي
نبرده و نخواهد برد با عشق
حمله مي كنيم با همـه
وجود با همـه غيرت و
تعصبتون بـه حمايت از
همين بچه هامون بايد همـه
ايران متوجه اين حس خوب
بشـه حسي كه درون وجود من
وتو مي شـه منبع انرژي به
كادر و بدنـه باشگاه و همـه
بازيكنان تيم محبوبمون
من از همين الان مي گم
بي صبرانـه منتظر دربي
هستم و تا اخرين نفس
از تيم محبوبم دفاع و
حمايت مي كنم از همتون
خواهش مي كنم امشب به
همتون التماس مي كنم
طوفاني ترين پستهاي
حمايتي خودتون رو بزارين
تا همـه بدونند و بفهمند تا
تو اين دل لامصب ما چي
مي گذره ............اهاي
پرسپوليس مظلومم تو تنـها
نيستي همـه باهاتيم که تا ته
دنيا با عشق .......
پرسپوليس من محبوب قلبهاست
Media Removed
ادامـه ی پست تو کامنت ها 👇👇👇
Media Removed
5- تله نقص/ خجالت: اگر درون کودکی بخاطر نقصها و اشتباهاتی کـه داشتهاید مورد سرزنش و تحقیر قرار گرفتهاید اکنون شما حس بد بودن و بیارزشی دارید و فکر مـیکنید ارزشمند و شایسته نیستید کـه دوست داشته شوید! شما از قبول عشق و محبت دیگران سرباز مـیزنید و از تعریف و تحسین دیگران حس بدی پیدا مـیکنید. فکر مـیکنید حتما مـیخواهند از شما سوءاستفاده کنند یـا آنـها دارند درون مورد شما اغراق مـیکنند. درون واقع شما انتظار ندارید کـه دیگران شما را بـه حساب بیـاورند چون احساس مـیکنید از ارزش چندانی برخوردار نیستید
6- تله شکست: اگر درون این تله گرفتار شده باشید قبل از اینکه هر تلاشی انجام دهید؛ خود را شکست خورده و بازنده مـیدانید! ممکن هست در کودکی شما را احمق، بازنده و بی استعداد خطاب کرده باشند و این حس درون شما بـه وجود آمده باشد کـه شما به منظور رسیدن بـه موفقیتها بـه اندازه کافی توانایی و اعتماد بنفس ندارید. شما موفقتیـهای خود را اصلا نمـیبینید و چشم شما فقط شکسستها را مـیبیند و آنـها را بزرگ از آنچه هست نشان مـیدهد
7- تله اطاعت: وقتی درون این تله هستید نیـازهای خود را ابراز نمـیکنید و آنـها را فدای نیـازهای دیگران مـیکنید چون اگر نیـازهای خود را درون اولویت قرار دهید احساس گناه مـیکنید یـا از برخورد دیگران مـیترسید و یـا نمـیخواهید آنـها را ناراحت کنید. اگر درون کودکی با افراد سلطهگر روبرو بوده و شما را کنترل کردهاند اکنون نیز وارد چنین روابطی مـیشوید و دم نمـیزنید
8- تله سختگیری: اگر درون این تله گرفتار شده باشید همـیشـه معیـارهایی سختگیرانـه و ایدهآل درون زندگی دارید. این معیـارها مـیتوانند موقعیت اجتماعی بالا، پول، موفقیت و... باشند اما حاضرید به منظور رسیدن بـه آنـها از هر چیز مـهمتری مانند سلامتی، خانواده، آرامش و روابط مـهمتان بگذرید و دیگران را نیز با سختگیری تحت فشار قرار دهید. درون کودکی از شما انتظار داشتهاند کـه همـیشـه حتما بهترین و کاملترین آدم باشید و برای آن قواعد و قوانین سختگیرانـه وضع کردهاند
9- تله استحقاق: اگر فرد درون کودکی لوس و نازپروده بار آمده باشد و با هیچ انضباطی درون زندگی و هیچ محدودیتی درون ارضاء نیـازهایش مواجه نشده هست و هر چه خواسته به منظور او فراهم کردهاند حالا احساس مـیکند فردی استثنایی و ویژه هست و حتما خیلی راحت و زود بـه خواستههایش برسد. او خود را فردی همـه چیز دان و در همـه کاری توانا مـیداند و برای رسیدن بـه خواستههایش حقوق و حرمت دیگران را زیر پا مـیگذارد و از نرسیدن بـه خواستههای خود عصبانی مـیشود و خویشتن داری ندارد
.
در موج سوم قهوه تصمـیم گرفتیم دانـهی قهوه را از زمان تولید ، این کـه در کدام مزرعه ، تحت چه شرایطی و به دستان توانمند کدام کشاورز پرورش یـافته ، با چه روشی فرآوری شده و چگونـه رست شده و از چه طریقی بـه دست ما رسیده هست مورد بررسی قرار داده و با تمرکز بر زمان ، مـیزان حرارت و روشهای نوین دم آوری با استفاده از قهوه سازهای نسل سوم ، بـه آرامـی و متانت ، هنرمندانـه قهوه ای فوقالعاده تهیـه کنیم .
با توجه بـه مطالبی کـه گفته شد حتما دانـه های سینگل اورجین ( Sinle Origin ) قهوه را بدون واسطه تهیـه کنیم و محیطی آرام و کاملا مستقل به منظور طرفداران موج سوم فراهم کنیم . دیگر از قهوه های بیرون بر مثل بسیـاری از برندهای موج دوم ( استاربا، دانکین دونات و… ) دوره مکدونالیسم خبری نیست . قرار نیست ترکیبات متفاوت قهوه مورد استفاده قرار گیرد . ما درون موج سوم قهوه ای اصیل را با هنر خود درون آمـیخته ایم و محترمانـه بهترین قهوه را از بهترین روش ها استخراج مـیکنیم . عطر و رایحه واقعی قهوه تنـها از طریق قهوه های موج سوم قابل بررسی و انتقال هست .
برای درک بیشتر موج سوم قهوه ( Third Wave Of Coffee ) بـه مراسم خاص و باشکوهی کـه در سرو چایی انگلیسی و ژاپنی وجود دارد ، توجه کنید . قهوه این دانـه محبوب و با ارزش واقعا استحقاق این احترام را دارد . با توجه بـه مفاهیم بالا قهوه نسل سوم اینگونـه تعریف مـیشود : ” ی کـه در حال حاضر درون جامعه وجود دارد و قهوه را بـه عنوان نتیجه زحمات یک هنرمند و صنعتگر بـه حساب مـیآورد و در کلیـه مراحل تولید از مبدا که تا مقصد با علم و احترام با قهوه رفتار شود موج سوم قهوه نامـیده مـیشود . “
@cafe.darchinn
Media Removed
تفاوت جریـان انقلابی با جریـان غیر انقلابی چیست؟ ایـاانی کـه دم از مذاکره و کنار امدن با امریکا مـی زنند،همـه جاسوس و نفوذی اند؟
چطور مـی شود ان ها کوهی از جنایـات ، خود خواهی ها و ساختارهای ظالمانـه ی جهانی را ببیند و باز هم دم از مصالحه بزنند؟
ایـا واقعا ان ها نمـی دانند کـه مشکل آمریکا با ما این هست که نمـی خواهد اجازه دهد ایران باز هم درون عرصه ی جهانی بـه یک ابرقدرت و رقیبی به منظور ان ها تبدیل شود؟! پاسخ احتمالی: دو جواب وجود دارد
1⃣اینکه بگوییم ان ها ادامـه ی لشکریـان نامریی روشنفکران تسهیل کننده ی جریـان استعمار اند و از این بابت اگاهانـه کشور خود را فروخته اند و مزدور شده اند
2⃣اینکه بگوییم نـه مـهال هست که ایـالات متحده توانسته باشد چنین تعداد انبوهی از انسان ها را خریده باشد و احتمالا این انسان هاانی اند کـه همچون جریـان انقلابی بـه دنبال پیشرفت و خوشبختی کشور خود هستند اما درون افکارشان تفاوت های بنیـادی با جریـان های انقلابی ایجاد شده است. ❔اما این تفاوت چیست؟
شاید بتوان گفت ریشـه ای ترین تفاوت ان ها نـه درون مسایل سیـاسی بلکه فراتر از ان است: ✅جریـان غیر انقلابی مـی گوید ما درون جهانی زندگی مـی کنیم کـه یک ابرقدرت با توانایی های استثنایی تماما ان را درون کنترل خود دراورده و تمام ساختارهای ان را بـه فرمان و سلطه ی خود درون اورده هست و درون عوض ما کشوری ضعیف و در حال حاضر جهان سومـی هستیم ایـا کار عاقلانـه ایست با این ابرقدرت سرشاخ شویم ؟ طبیعتا خیر بعد باید قدرت ان را بـه رسمـیت بشناسیم و خود را با ان سازگار سازیم و برنامـه های انـها را اجرا کنیم که تا در جهانی کـه او رهبری مـی کند سهمـی هم نصیب ما شود و نیـازهایمان را رفع کنیم. ✅در کمال تعجب شاهدیم کـه جریـان انقلابی هم دقیقا همـین حرف های جریـان غیر انقلابی را مـی زند اما با یک تفاوت ⬅ منظور جریـان غیر انقلابی از ابرقدرت امریکاست ولی منظور جریـان انقلابی از ابر قدرت خداست ➡
Media Removed
. . آلبالو_پلو با گوشت قلقلي خوشمزه پلوي اين فصل سال هستش كه با وجود آلبالو تازه تو بازار ممكنـه تو هر خونـه اي طرفداراي خودش و داشته باشـه تو خونـه ما هم با اين ورژن ميپسندنمن واسه درست كردنـه آلبالو پلو اول آلبالو ها رو شسته و هسته هاشون رو ميگيرم بعد شكر رو لابه لاش ميريزمو بعد از چند ساعت استراحت ... .
.
آلبالو_پلو با گوشت قلقلي خوشمزه پلوي اين فصل سال هستش كه با وجود آلبالو تازه تو بازار ممكنـه تو هر خونـه اي طرفداراي خودش و داشته باشـه تو خونـه ما هم با اين ورژن ميپسندن😋من واسه درست كردنـه آلبالو پلو اول آلبالو ها رو شسته و هسته هاشون رو ميگيرم بعد شكر رو لابه لاش ميريزمو بعد از چند ساعت استراحت بهش ميزارم بجوشـه و با آبي كه خودش بعد ميده نسبتا قوام بياد برنج رو رو از قبل خيس ميكنم و آبكشي ميكنم تهديگ سيب زمينيم رو ته قابلمـه ميچينم برنج رو قسمتي زعفروني مخلوط و دم ميزارم و قسمتي رو هم با شـهد آلبالو مخلوط و با آلبالو هاگوشـه قابلمـه ميريزم که تا با برنج دم بكشـه😋واسه درست كردنـه قلقلي ها گوشت چرخ شده رو با نمك و فلفل و يدونـه پياز رنده شده كه آبش رو گرفتم و يك ق غ آرد نخودچي خوب ورز ميدم و تو روغن با حرارت ملايم سرخ ميكنم ،خلال پسته و خلال بادوم رو از قبل خيسوندم و گوشـه برنج گذاشتم که تا دم بكشـه و مغز پخت و خوشمزه بشـه 😋ايام بـه كام دوستان✋🏻 .
.
.
کاری از کدبانوی باسلیقه
@maryam_zakizadeh31
.
.
.
Media Removed
#JadeBeall
#fineartphg
Media Removed
. هل درون چند نوع سبز و سفید و سیـاه و رسمـی درون عطاری ها موجودند و در غذاها بعنوان ادویـه بـه مصرف مـیرسند . . . مـیوه گیـاهی هست علفی چند ساله کـه مـیوه آن دارای کیسه ای درون حدود شصت که تا سی مـیلی متر قطر آن پانزده که تا ده مـیلیمتر هست هنگامـی کـه خشک شود دانـه های تیره ی آن بیرون مـی ریزد. درون هر دانـه هل دوازده دانـه نامنظم بـه رنگ ... .
هل درون چند نوع سبز و سفید و سیـاه و رسمـی درون عطاری ها موجودند و در غذاها بعنوان ادویـه بـه مصرف مـیرسند . .
.
مـیوه گیـاهی هست علفی چند ساله کـه مـیوه آن دارای کیسه ای درون حدود شصت که تا سی مـیلی متر قطر آن پانزده که تا ده مـیلیمتر هست هنگامـی کـه خشک شود دانـه های تیره ی آن بیرون مـی ریزد. درون هر دانـه هل دوازده دانـه نامنظم بـه رنگ قهوه ای با بوئی معطر شیرین مزه وجود دارد . دانـه هل تقویتکننده معده، ضد نفخ و باداست؛ درون ضمن بـه هضم غذا نیز کمک مـی کند.از هل بـه عنوان دارو به منظور معالجه سرفه،سرماخوردگی و تب استفاده مـی کنند. هل به منظور رفع سردرد و کاهش حملات بیماری صرع نیز توصیـه مـی شود. طبع همـه انواع هل گرم و خشک هست .
.
نوع سبز ان تند و معطر بوده و از دو نوع دیگر مرغوب تر است. دانـههای هل بویی قوی و طعمـی مطبوع دارد از مغز و پوستش به منظور درمان و معطر ساختن غذاها و پختن شیرینی استفاده مـیشود. درون ایران بیشتر از هل سبز استفاده مـیکنند. درون عبالا هل با پوسته سبز مشاهده مـیکنید . معمولا هل را با پوست آسیـاب مـیکنند اما مـیتوان دانـه های تیره وسط آنرا فقط آسیـاب و یـا با ش دم کرد .
.
هل باد یـا سیـاه در سیلان هندوستان و مالزی کشت مـی گردد. درون کرمان بـه هل باد مشـهور است.
.
جویدن دانـه های هل بعد از صرف غذا بـه هضم و گوارش بهتر غذا کمک و مـی تواند بوی نامطبوع دهان(مثل بوی سیر و پیـاز) را نیز خنثی کند.
.
دانـه های هل خواص گرمابخشی داشته و معده و روده ها را تقویت مـی کنند.
.
هل اشتها را تحریک مـی کند و عمل هضم غذا را بهبود مـی بخشد.
.
نوشیدن دم کرده داغ آن موجب تسکین کولیت، سوءهاضمـه، باد نفخ، حالت تهوع و بی حالی شده و مانع ترشح زیـاد اسید معده مـی شود.
.
یکی از خواص ویژه و بسیـار ارزشمند هل، جلوگیری از تشکیل خلط درون گلو است. از این رو مـی توان آن را بـه محصولات لبنی و پودینگ ها افزود که تا اثر شیر را کـه موجب تشکیل خلط درون گلو مـی شود خنثی کرده و به هضم آن نیز کمک کند.
.
دانـه های هل خاصیت داروی اکسپکتورانت را دارد و سینوس ها و برونش ها، بینی و را از خلط و ترشحات اضافی پاک مـی کنند.
.
هل را موقع مصرف آسیـاب کنید کـه عطرش از بین نرود . داخل همـه ادویـه ها مقدار کمـی هل مخلوط کنید . هل به منظور ترکیب داخل ادویـه کیک و ادویـه های دیگر بسیـار عالی ست.
.
عرق هل درون دسرهای ایرانی خصوصا بستنی سنتی و شله زرد و فرنی و شیربرنج و حلوا و کاچی و شربت و چای رایج هست .
.
#هل خواص گرمابخش و انرژی زا دارد و به بهبود روحیـه و بازیـابی انرژی کمک مـی کند، اضطراب و نگرانی و افسردگی را کاهش مـی دهد.
.
شما چه استفاده ای از هل مـیکنید ؟
.
.
#ادویـه_جات_سفره_خونـه
Media Removed
تو راه خونـه زندايي ازم پرسيد: نظرت چيه؟؟ و من شونـه هامو انداختم بالا و گفتم: نميدونم.. اومديم خونـه و بعد از شام روي تخت دراز كشيدم و از لاي پنجره بـه ستاره هاي دل آسمون نگاه كردم.. بـه خواستگارهاي قبليم، بـه عكس العملهاي خودم؛ اين چرا شلوارش انقدر گشاده؟؟ اون چرا سيگار ميكشـه؟؟ اين چرا تو عكس خانوادگي ... ➿➿
تو راه خونـه زندايي ازم پرسيد: نظرت چيه؟؟ و من شونـه هامو انداختم بالا و گفتم: نميدونم.. اومديم خونـه و بعد از شام روي تخت دراز كشيدم و از لاي پنجره بـه ستاره هاي دل آسمون نگاه كردم.. بـه خواستگارهاي قبليم، بـه عكس العملهاي خودم؛ اين چرا شلوارش انقدر گشاده؟؟ اون چرا سيگار ميكشـه؟؟ اين چرا تو عكس خانوادگي پيراهن قرمز تنشـه؟؟ اون همونـه كه تقريبا با خيلي از ها مراوده داشته؟؟ اين چرا همـه ش من من ميكنـه؟؟ اصلا مگه از من خسته شدين؟؟ ياد يكيشون افتادم كه عليرغم كم سنيم تابوشكني كردم وقتي هزار اومدن و اصرار، منم بعد از غر و اشك و تهديد مفصل پيش پدربزرگ كه محرم اون روزهاي من بود رفتم دم محل كارش و گفتم: ميتونم باهاتون حرف ب؟ من قصد ازدواج ندارم!! ادامـه بحث هر بهانـه اي اوردم از درس، بلد نبودن خونـه داري، آماده نبودن جهيزيه و.. فقط گفت: چشم.. اصلا شما با همين مانتو روسري بيا!! اصلا من غذا درست ميكنم.. آخرسر گفتم: منو ببخشيد، شما خيلي خوبين و آرزوي هر ولي نيمـه گم شده من نيستين.. ساكت شد و بعد از اون لحظه ديگه نديدمش نـه خودش رو نـه و مادر سه پيچش رو.. هربار كه اسم ازدواج ميومد حس بدي پيدا ميكردم.. اينكه بال و پرم بسته شـه.. مسئوليت.. جدا شدن از پدر و دنياي قشنگي كه داشتم.. دنيايي كه جور ديگه ايش برام وجود نداشت.. حالا چِه م شده بود.. چرا چشمـهاش از تو ذهنم بيرون نميرفت.. که تا حتي لقمـه نون بربري گرفتنش سر عصرونـه هم برام جالب بود.. انگاري يه آدم فضائي ديده باشم.. خنده هاش.. آرامش و شوخ طبعيش.. متكا رو روي سرم فشار دادم و با فرستادن يك فاتحه براي مادرم سعي كردم ذهنم رو منحرف كنم و بخوابم.. بعد از گذشت زمان و سر موعد مقرر با زندايي رفتيم پياده روي.. يه جايي ازش جدا شدم و نشستم روي نيمكت محوطه.. رفت و بعد از مدتي برگشت با لبهايي آويزون.. گفت: ميگه گفته: نـه.. سنش كمـه.. بـه من نميخوره.. با يه غرور انـه و لجبازطوري گفتم: بهتر.. من كه از اولش گفتم نـه.. هر چند ته دلم حرف ديگه اي شنيده ميشد يه چيزهايي تو مايه هاي "به.. ما يه عمر بـه عالم و آدم گفتيم نـه، بعد حالا.. لا اله الا الله" زندايي خنديد و گفت: شوخي كردم ديوانـه.. گفته كه اگر ميشـه يكبار ديگه همو ببينين و با هم حرف بزنين.. تنـهايي.. نظرت چيه؟؟ همچنان عصباني بودم و با بيتفاوتي گفتم: حرف رو ميتونيم بزنيم، هر چند كه من قصد ازدواج ندارم.. زندايي خنديد و گفت: از دست تو آزاده، بيا بريم.. و با هم بـه ادامـه پياده رويمون ادامـه داديم هرچند كه فكر من ديگه با من نبود.. براي اولين بار توي زندگيم قافيه بازي رو باخته بودم.. #احمد_آزاده
Media Removed
تكلیف اعزام که تا دم پرواز مشخص نیست
دو و مـیدانی رشته ای هست که اعزام آن که تا دم پرواز هم مشخص نیست (مـی خندد) اوضاع خوب هست و امسال بدنم خیلی آماده است. دچار یک آسیب دیدگی جزئی شده بودم کـه طی چند هفته برطرف شد و بعد از آسیب دیدگی ام ، درون مسابقه پ و رکوردم از رکورد تمرین هم بالاتر بود و شاید دلیلش این بود کـه استراحت خوبی داشتم.
در مسابقات بین المللی بلاروس شرکت داشتم و رکوردم 1.78 متر بود و حالا آماده مـی شوم که تا در مرحله دوم لیگ طلایی حضور يابم.
.
در مسابقات آغاز فصل درون مشـهد مـی خواستم درون ماده هفت گانـه شرکت کنم وب ورودی درون هفت گانـه به منظور ما با توجه بـه رکوردهایی کـه در تمرین زده بودم، خیلی ساده تر بود اما متاسفانـه دچار آسیب دیدگی از ناحیـه کمر شدم و در نـهایت کار بـه بلاروس و سپس مسابقات لیگ طلایی کشید. .
جو آرام درون تمرین بـه لطف ربانی
@mohsen_polevault 🙏🏼🌸 .
زیر نظر محسن ربانی مشغول تمرین هستم ، جوی آرام بر تمرین حاکم هست و مربی ام از نظر روحی با من سازگاری دارد و این ، نکته بسیـار مـهمـی است. واقعیت این هست که درون گذشته مشکلات زیـادی به منظور تمرین داشتم اما درون یک سال و نیم اخیر و از زمان کار با محسن ربانی ، تمام تمرکزم روی تمرین هست و فکر مـی کنم این موضوع کمک بزرگی به منظور من بوده است.
.
اگر تجربه امروز را داشتم…
.
اگر بـه سال ها قبل بازگردم باز هم دو و مـیدانی را انتخاب مـی کنم اما اگر تجربه امروز را داشتم مسیر بهتری را طی مـی کردم. شاید مـیزان پیشرفتی کـه در 12 سال اخیر داشتم مـی توانستم درون همان 4 یـا 5 سال اول داشته باشم.
متاسفانـه یـا مربی نداشتم یـا بـه طور مقطعی از مربی برخوردار بودم و فاصله هایی کـه در این مسیر ایجاد شد ، این روند را طولانی کرد. ممکن بود درون صورت فراهم بودن شرایط ، 7 سال پیش 1.84 یـا 1.85 مـی پ اما حالا بعد از 12 سال از شروعم درون دو و مـیدانی بـه این رکورد رسیده ام.
قبل و بعد از ازدواج!
قبل از ازدواجم یک نوبت درون روز تمرین مـی کردم و بعد از ازدواجم 2 نوبت درون روز ( مـی خندد) البته با همسرم بـه تمرین مـی آییم و مشکلی وجود ندارد اما شکل زندگی ما با خیلی ها تفاوت دارد و کاملا ورزشی است.
Media Removed
آمد بهار و بوستان شد رشک فردوس برین گلها شکفته درون چمن، چون روی یـار نازنین گسترده، باد جانفزا، فرش زمرد بی شمر افشانده، ابر پرعطا بیرون ز حد، درون ثمـین از ارغوان و یـاسمن، طرف چمن شد پرنیـان وز اقحوان و نسترن، سطح دمن دیبای چین از لادن و مـیمون رسد، هر لحظه بوی جانفزا وز سوری و نعمان وزد، هر دم شمـیم عنبرین از ... آمد بهار و بوستان شد رشک فردوس برین
گلها شکفته درون چمن، چون روی یـار نازنین
گسترده، باد جانفزا، فرش زمرد بی شمر
افشانده، ابر پرعطا بیرون ز حد، درون ثمـین
از ارغوان و یـاسمن، طرف چمن شد پرنیـان
وز اقحوان و نسترن، سطح دمن دیبای چین
از لادن و مـیمون رسد، هر لحظه بوی جانفزا
وز سوری و نعمان وزد، هر دم شمـیم عنبرین
از سنبل و نرگس، جهان باشد بـه مانند جنان
وز سوسن و نسرین، زمـین چون روضه خلدبرین
از فرط لاله، بوستان گشته بـه از باغ ارم
وز فیض ژاله، گلستان رشک نگارستان چین
از قمری و کبک و هزار، آید نوای ارغنون
وز سیره و کوکو و سار، آواز چنگ راستین
از شارک و توکا رسد، هر لحظه صوتی دلربا
وز بوالملیح و فاخته، هر دم نوایی دلنشین
بر شاخ باشد زند خوان، هر شام چون رامشگران
ورشان بـه سان موبدان، هر صبح با صوت حزین
یک سو نوای بلبلان، یک سو گل و ریحان و بان
یک سو نسیم خوش وزان، یک سو روان ماء معین
شد موسم عیش و طرب، بگذشت هنگام کرب
جام مـی گلگون طلب، از گلعذاری مـه جبین
قدش چو سرو بوستان، خدش بـه رنگ ارغوان
بویش چو بوی ضیمران، جسمش چو برگ یـاسمـین
چشمش چو چشم آهوان، ابروش مانند کمان
آب بقایش درون دهان، مـهرش هویدا از جبین
رویش چو روز وصل او، گیتی فروز و دلگشا
مویش چو شام هجر من، آشفته و پرتاب و چین
با اینچنین زیبا صنم، حتما به بستان زد قدم
جان فارغ از هر رنج و غم، دل خالی از هر مـهر و کین
خاصه کنون کاندر جهان، گردیده مولودی عیـان
کز بهر ذات پا ک آن، شد امتزاج ماء و طین
از بهر تکریمش مـیان، بربسته خیل انبیـا
از بهر تعظیمش کمر، خم کرده چرخ هفتمـین
#مـهدی_امام_منتظر، نو باوه خیرالبشر
خلق دو عالم سر بـه سر، بر خوان احسانش، نگین
مـهر از ضیـائش ذره ای، بدر از عطایش بدره ای
دریـا ز جودش قطره ای، گردون ز کشتش خوشـه چین
مرآت ذات کبریـا، مشکوه انوار هدا
منظور بعث انبیـا، مقصود خلق عالمـین
امرش قضا، حکمش قدر، حبش جنان، بغضش سقر
خاک رهش، زیبد اگر بر طره ساید حورعین
دانند قرآن سر بـه سر، بابی ز مدحش مختصر
اصحاب علم و معرفت، ارباب ایمان و یقین
سلطان دین، شاه زمن، مالک رقاب مرد و زن
دارد بـه امر ذوالمنن، روی زمـین زیر نگین
ذاتش بـه امر دادگر، شد منبع فیض بشر
خیل ملایک سر بـه سر، درون بند الطافش رهین
حبش، سفینـه نوح آمد درون مثل، لیکن اگر
مـهرش نبودی نوح را، مـی بود با طوفان قرین
گر نـه وجود اقدسش، ظاهر شدی اندر جهان
کامل نگشتی دین حق، ز امروز که تا روز پسین
ایزد بـه نامش زد رقم، منشور ختم الاوصیـا
چونانکه جد امجدش، گردید ختم المرسلین ...
#حضرت_امام_خمـینی_ره
عکس: اردیبهشت ۱۳۹۷ #بالکن #شمعدانی_عطری
رسپی تهیـه لازانیـا رول . نصف پیمانـه پیـاز نگینی خرد شده را درون کمـی روغن تفت مـیدهیم که تا سبک شود یک پیمانـه گوشت چرخ کرده اضافه و مخلوط مـیکنیم که تا زمانیکه رنگ گوشت عوض شود یک پیمانـه فلفل دلمـه خرد شده و یک پیمانـه قارچ خرد شده اضافه مـیکنیم مواد را مخلوط مـیکنیم که تا نرم شوند سپس دو قاشق غذاخوری ( بسته بـه مـیزان ... ✅رسپی تهیـه لازانیـا رول
.
نصف پیمانـه پیـاز نگینی خرد شده را درون کمـی روغن تفت مـیدهیم که تا سبک شود
یک پیمانـه گوشت چرخ کرده اضافه و مخلوط مـیکنیم که تا زمانیکه رنگ گوشت عوض شود
یک پیمانـه فلفل دلمـه خرد شده و یک پیمانـه قارچ خرد شده اضافه مـیکنیم
مواد را مخلوط مـیکنیم که تا نرم شوند
سپس دو قاشق غذاخوری ( بسته بـه مـیزان مواد ) رب گوجه فرنگی اضافه مـیکنیم
یک قاشق چایخوری ادویـه کاری ، یک ق چ زردچوبه، نصف ق چ پودر فلفل تند،یک قاشق پودر اورگانو ( یـا آویشن ) اضافه مـیکنیم و مخلوط مـیکنیم
یک فنجان آب افزوده و شعله را کم مـیکنیم که تا خوب بپزند و غلیظ شوند
.
.
لازانیـا را درون ش و نمک مـی پزیم و سپس آبکش مـیکنیم .
.
یک ورق لازانیـای پخته را پهن کرده و روی آن سس مایونز مـی مالیم ، سپس مقداری پنیر موتزارلا مـیپاشیم و از مواد پخته حدود دو قاشق غ درون یک طرف لازانیـا قرار مـیدهیم
سپس از همان سمت لازانیـا را رول مـیکنیم
(اگر امکان بازشدن وجود دارد موقتا یک خلال دندان بزنید که تا محکم شود)
روی لازانیـا رول را با سس خردل یـا مایونز یـا کچاپ آغشته و پنیر مـیپاشیم
ظرف را درون فر ۱۷۰ درجه سانتیگراد به منظور مدت ۱۲ دقیقه ( بسته بـه ضخامت لازانیـا مدت زمان متفاوت خواهد بود) قرار مـیدهیم
سپس با جعفری تازه خرد شده و فلفل دلمـه رنگی و سس کچاپ تزیین و سرو مـینماییم
نوش جان 😋
.
.
.
.
.
👌نکته
۱/ اگر لازانیـای شما درون فر خشک مـیشـه ، روی ظرف حتما یک لایـه فویل آلومـینیم بکشید ، که تا هم خوب دم بکشـه و هم نرم بمونـه
۲/ مواد داخل لازانیـا دلخواهه
۳/ مـیتونید دو ورق لازانیـا رو بپیچید که تا ضخامت بیشتر بشـه
.
.
.
.
.
.
❤️همراه ما باشید عزیزان❤️
nedi_food
nedi_food .
.
.
.
.
.
.
.
Read more
Media Removed
به منظور خيساندن و عصاره گيری يكدست از مواد موجود درون قهوه (سابه) كه باعث بـه وجود آمدن طعم درون قهوه (نوشيدنی) مـی شوند، آبی كه با آن قهوه را دم مـی كنيم مـی بايست بـه گونـه ای اضافه شود كه ذرات آسياب شده ی قهوه را بلند و از يكديگر جدا كند. افزودن نادرست آب بـه بستر قهوه مـی تواند بـه دم آوری اشتباه منجر شود. آب را بايد ... به منظور خيساندن و عصاره گيری يكدست از مواد موجود درون قهوه (سابه) كه باعث بـه وجود آمدن طعم درون قهوه (نوشيدنی) مـی شوند، آبی كه با آن قهوه را دم مـی كنيم مـی بايست بـه گونـه ای اضافه شود كه ذرات آسياب شده ی قهوه را بلند و از يكديگر جدا كند. افزودن نادرست آب بـه بستر قهوه مـی تواند بـه دم آوری اشتباه منجر شود. آب را بايد بـه صورت آرام و يكدست بـه قهوه اضافه كرد که تا مطمئن شويم تمامـی سطوح بـه صورت يكسان عصاره گيری مـی شوند. اگر از بخشی از بستر قهوه با فشار بيشتری آب عبور كند قهوه ی دم شده بـه صورت يكسان عصاره گيری نشده هست و احتمالاً از بخشی از آن بيشتر و از بخشی كمتر عصاره گیری شده است.
هنگامـی كه بـه صورت دستی قهوه دم مـی كنيد آب را آهسته و به صورت مارپيچ بـه قهوه اضافه كنيد.
مدیریت بخش تحقیق و توسعه
Photo by: @sohrabamiri__
#قهوه_تلخ_نيست
#icravecoffee
#mindyourbrew
از #محمد_بحرانی عزیزم ممنونم، محمد جان دمت گرم کـه درد هم وطنت برات مـهمـه و از هر فرصتی حتی درون قالب عروسک استفاده مـی کنی که تا جان کلام مردم رنج دیده رو بـه بالاتر ها برسونی. از #رامبد_جوان گل هم سپاسگزارم بابت تلاش و مـهربونی ش. خیلی وقته بهش قول دادم کـه مـهمون خندوانـه بشم و حتما بـه زودی اطاعت مـی کنم. درخواستی ... از #محمد_بحرانی عزیزم ممنونم، محمد جان دمت گرم کـه درد هم وطنت برات مـهمـه و از هر فرصتی حتی درون قالب عروسک استفاده مـی کنی که تا جان کلام مردم رنج دیده رو بـه بالاتر ها برسونی. از #رامبد_جوان گل هم سپاسگزارم بابت تلاش و مـهربونی ش. خیلی وقته بهش قول دادم کـه مـهمون خندوانـه بشم و حتما بـه زودی اطاعت مـی کنم. درخواستی کـه از #حالا_خورشید داشتین رو هم با کمال مـیل و افتخار انجام مـی دم کـه اصلا وظیفه ی منـه. همـین دیروز جنوب بودم. پای حرف خیلی از صیـادها نشستم. تلخ بود گلایـه هاشون. خیلی تلخ. امـیدوارم پاسخ قانع کننده ای وجود داشته باشـه. بازم دمت گرم #جناب_خان ...
Read more
Media Removed
. یـادداشت احسان زیور عالم به منظور نمایش #راندِوو . «راندوو» یک ساتیر سیـاه است. ساده و بدون پیچیدگی برشی از طبقه متوسط ایران را بـه تصویر مـیکشد. انتخاب طبقه متوسط تلنگری قویتر بـه ماجرا مـیزند. منتظری برخلاف همنسلانش بـه سراغ یک جهان استعاری نمـی رود . او شقی از تئاتر را برمـیگزیند کـه از دید بسیـاری ... .
یـادداشت احسان زیور عالم به منظور نمایش #راندِوو
.
«راندوو» یک ساتیر سیـاه است. ساده و بدون پیچیدگی برشی از طبقه متوسط ایران را بـه تصویر مـیکشد. انتخاب طبقه متوسط تلنگری قویتر بـه ماجرا مـیزند. منتظری برخلاف همنسلانش بـه سراغ یک جهان استعاری نمـی رود . او شقی از تئاتر را برمـیگزیند کـه از دید بسیـاری دمدستی و پیشپاافتاده است؛ اما بـه نظر سختترین است. بـه تصویر کشیدن چیزی کـه مـیتوانیم خودمان درون آن قرار بگیریم. صریح سخن گفتنی کـه بابتش مـیخندیم. نمایش «راندوو» بـه جای خلق یک فضای مجازی و اشارتی تلویحی بـه مسائل روز، اصل روز را پیش مـیکشد. آن را بـه صورت کنایی بیـان مـیکند، کنایـاتی کـه نیـاز بـه حلاجی ندارد. ما آن را درک مـیکنیم. کنایـات نیز زبانی نیست؛ بلکه براساس موقعیت شکل مـیگیرد و این همان کاری هست که آلن یـا رضا درون نمایشنامـههای خود انجام مـیدهند. زبان ساده آنان خلق پیچیدگی مـیکند و این پیچیدگی بـه سبب موقعیت عجیب و غریب است. به منظور مثال بـه نظر شخصیتهای نمایش ساده و همـیشگی هستند؛ ولی شباهت بسیـارشان درون نوع تمایلاتشان عجیب بـه نظر مـیرسد.
در هجوم آثاری کـه گاهی اوقات به منظور مخاطب جز درکی از زیبایی هیچ معنایی ندارد، وجود متنی ایرانی همانند «راندوو» یک نعمت هست و یک آغاز به منظور یک کارگردان جوان با تیمـی جوان
.
۲ اجرا که تا پایـان
.
خرید بلیت درون تیوال
تخفیف دانشجویی بـه صورت حضوری درون گیشـه مولوی
.
اطلاعات بیشتر و خريد بليت: www.tiwall.com
.
#tiwall #theater #tiwalltheater #تيوال #تئاتر
Media Removed
. یـادداشت احسان زیور عالم به منظور نمایش #راندوو ———————— «راندوو» یک ساتیر سیـاه است. ساده و بدون پیچیدگی برشی از طبقه متوسط ایران را بـه تصویر مـیکشد. انتخاب طبقه متوسط تلنگری قویتر بـه ماجرا مـیزند. منتظری برخلاف همنسلانش بـه سراغ یک جهان استعاری نمـی رود . او شقی از تئاتر را برمـیگزیند کـه از دید ... .
یـادداشت احسان زیور عالم به منظور نمایش #راندوو
————————
«راندوو» یک ساتیر سیـاه است. ساده و بدون پیچیدگی برشی از طبقه متوسط ایران را بـه تصویر مـیکشد. انتخاب طبقه متوسط تلنگری قویتر بـه ماجرا مـیزند. منتظری برخلاف همنسلانش بـه سراغ یک جهان استعاری نمـی رود . او شقی از تئاتر را برمـیگزیند کـه از دید بسیـاری دمدستی و پیشپاافتاده است؛ اما بـه نظر سختترین است. بـه تصویر کشیدن چیزی کـه مـیتوانیم خودمان درون آن قرار بگیریم. صریح سخن گفتنی کـه بابتش مـیخندیم. نمایش «راندوو» بـه جای خلق یک فضای مجازی و اشارتی تلویحی بـه مسائل روز، اصل روز را پیش مـیکشد. آن را بـه صورت کنایی بیـان مـیکند، کنایـاتی کـه نیـاز بـه حلاجی ندارد. ما آن را درک مـیکنیم. کنایـات نیز زبانی نیست؛ بلکه براساس موقعیت شکل مـیگیرد و این همان کاری هست که آلن یـا رضا درون نمایشنامـههای خود انجام مـیدهند. زبان ساده آنان خلق پیچیدگی مـیکند و این پیچیدگی بـه سبب موقعیت عجیب و غریب است. به منظور مثال بـه نظر شخصیتهای نمایش ساده و همـیشگی هستند؛ ولی شباهت بسیـارشان درون نوع تمایلاتشان عجیب بـه نظر مـیرسد.
در هجوم آثاری کـه گاهی اوقات به منظور مخاطب جز درکی از زیبایی هیچ معنایی ندارد، وجود متنی ایرانی همانند «راندوو» یک نعمت هست و یک آغاز به منظور یک کارگردان جوان با تیمـی جوان
————————
۲ اجرا که تا پایـان .
پیش فروش بلیت روزهای پایـانی اجرا درون سایت #تیوال
_________________
مرکز تئاتر مولوی
ساعت ۲۰
Media Removed
1- یكی از پیـازها را ساطوری كرده و همراه مرغ درون 4 قاشق غذاخوری روغن 5دقیقه تفت دهید. زردچوبه را بـه مواد اضافه كرده و كمـی نمك و فلفل بزنید، سپس یك پیمانـه آبجوش اضافه كنید و با درون بسته روی شعله ملایم 54دقیقه آن را بپزید.
2- چهار قاشق غذاخوری روغن را روی شعله متوسط داغ كنید. پیـاز و هویج را 8-7 دقیقه درون آن تفت دهید که تا نرم شده و كمـی رنگ بگیرد، زرشك را بـه آن اضافه كنید. بعد از یك دقیقه ادویـه پلویی و كمـی نمك و فلفل روی آن پاشیده و از روی شعله بردارید.
3- برنج را بـه روش معمول دم كردن درون آب نمك جوشان ریخته و پس از اینكه مغز آن كمـی نرم شد آبكش كرده و كنار بگذارید.
4- مرغ پخته را از قابلمـه خارج و از استخوان جدا كرده و خرد كنید. مرغ را بـه مایـه زرشك و هویج اضافه كنید و اگر دوست داشتید یك دقیقه تفت دهید که تا طعمها با هم مخلوط شود.
5- كمـی روغن كف قابلمـه ریخته و یك تكه نان لواش كف آن بگذارید. حالا 2 راه پیشرو دارید. مـیتوانید برنج را عادی دم كنید و پس از پخت درون دیس كشیده و مواد را روی آن بدهید یـا اینكه مایـه زرشك، هویج و مرغ را لابهلای پلو داده و دم كنید. انتخاب بسته بـه سلیقه شماست، اما من روش اول را بیشتر مـیپسندم، چون امكان جدا كردن مواد از چلو یـا اضافه كردن آن هنگام سرو وجود دارد.
نكات: اگر مـیخواهید مواد را لابهلای پلو ریخته و دم كنید از 4 که تا 5 عدد هویج استفاده كرده و زرشك را جداگانـه تفت دهید و هنگام سرو روی پلو بدهید. فراموش نكنید قبل از سرو روی پلو كمـی روغن بدهید. هنگام دم كردن پلو، بـه مدت 4تا5 دقیقه شعله حتما زیـاد باشد که تا بخار كند و تهدیگ بگیرد، سپس شعله را كم كرده و پس از 30دقیقه پلو را بكشید. مـیتوانید پیـاز را از مایـه زرشك حذف كنید. آب مرغ آبپز را صاف كرده و در كاسه كنار غذا بگذارید.
هر دم صدای نی مـیاد آواز پی درون پی مـیاد
لطفعلیخانَم کی مـیاد؟ روح و روانم کی مـیاد؟ .
بزرگترین لغزش لطفعلیخان اعتمادش بـه حاج ابراهیم بود. این مرد بـه شاه جوان خیـانت کرد و دروازه شیراز را بـه روی او بست و خانواده و زن و بچه و داراییهای وی را دودستی بـه خان قاجار سپرد. حاج ابراهیم دارای نفوذ بسیـار بود و خویشانش درون جاهای گوناگون ایران از تهران که تا اصفهان بر سر کارهای مـهم بودند. وی از آغاز کار بـه نامـهنگاری با قاجارها پرداخته بود.
به دنبال طرحیم کـه در شان و شخصیت ایشون باشـه و به این موضوع بپردازم که تا شاید باعث بشـه کـه حتا ۱ نفر بیشتر درون این روزگار این شخصیت رو بهتر بشناسه.
Read more
Media Removed
ما آدمها تمایل داریم لذتی کـه تجربههای جدید بهمون مـیدن رو بیشتر از اونچه کـه باید ارزشگذاری کنیم، و یـافتن معنا (و جذابیت) درون تجربههای کنونی رو کمتر از اونچه کـه باید. پس… اگرچه سفر خیلی خفنـه و دریچهایـه بـه فرهنگهای متفاوت و مدرسهای به منظور زندگی، ولی درون نـهایت نمـیتونـه بـه عنوان نوشدارویی ...
ما آدمها تمایل داریم لذتی کـه تجربههای جدید بهمون مـیدن رو بیشتر از اونچه کـه باید ارزشگذاری کنیم، و یـافتن معنا (و جذابیت) درون تجربههای کنونی رو کمتر از اونچه کـه باید. پس… اگرچه سفر خیلی خفنـه و دریچهایـه بـه فرهنگهای متفاوت و مدرسهای به منظور زندگی، ولی درون نـهایت نمـیتونـه بـه عنوان نوشدارویی به منظور یک ذهن بیقرار و ناراضی عمل کنـه.
برای همـین این روزها یـه جوری شدم کـه هنگامِ حضور درون بزرگترین معبد تبت ممکنـه همونقدر شگفتزده بشم و بگم «واووو» کـه در آپارتمانی درون تهران یـا روستایی درون گیلان. و احتمال اینکه درون یکی از این تجربهها بگم «پفففف… خب کـه چی» بیشتر از اونیکی نیست.
اینکه من درون یک رویداد یـا یک تجربه کی هستم خیلی مـهتره از اینکه خودِ اون رویداد و اون تجربه چی هست. بعد به جای اینکه درون جغرافیـاهای دوردست بـه دنبال معنا بگردم حتما برگردم همـین جایی کـه هستم و ببینیم چه چیزهای خفنی دارم کـه مـیتونم درون موردش قدردان باشم و باهاش حال کنم.
قدردانی باعث مـیشـه درون مورد چیزهای دمِ دستی و روزمره همونقدر بگیم «واووو» کـه هنگام قدم زدن درون خیـابونهای یک شـهر دوردست.
قدردانی همون چیزیـه کـه چشمهامون رو بـه روی این حقیقت باز مـیکنـه کـه ما مجموعهای از مـیلیـاردها مـیلیـارد اتم هستیم کـه دور هم جمع شدن که تا این ترکیب فوقالعاده از سلولها، نرونها، و اندامها رو درست کنن که تا ما بتونیم چیزها رو لمس کنیم، غذاهای خوشمزه رو مزه کنیم، بریم کوه، بـه جوکِ مسخرهی گلابیها گلابیها بخندیم، و شبها بـه ستارهها خیره بشیم.
قدردانی چیزیـه کـه چشمهات رو بـه روی این حقیقت باز مـیکنـه کـه همـهی آبا و اجدادت بـه اندازهی کافی سالم (و جذاب) بودن کـه تولید مثل کنن. و ما درون زمانی بـه دنیـا اومدیم کـه کرهی زمـین خفنـه و علم و تکنولوژی خیلی باحال داره پیش مـیره. ما با یک دستگاه کـه تو جیب جا مـیشـه با مون تو آلمان حرف مـیزنیم، با هواپیما درون کمتر از ۳ ساعت مـیریم یک کشور و سرزمـینِ دیگه، و با چرخوندن یک پیچ آتیش داریم و با چرخوندن یک پیچِ دیگه آب گرم. خب اینها خیلی عجیب و غریبن واقعن.
قدردانی یـادمون مـیندازه کـه زندگی و زندهبودن خیلی خفنـه. مخصوصن اگر بدن سالمـی داشته باشیم و بتونیم بدون دردکاوش کنیم.
من مات و مبهوم آدمهایی مثل سعید (@saeedzaroori) هستم کـه با وجود ناتوانی یـا کمتوانی جسمـی اینقدر تشنـهی زندگی هستن، درون حالی کـه برای کاوش درون قشنگیهای زندگی حتما خیلی بیشتر از منِ نوعی زحمت بکشن و نسبت بـه منِ همـهعضودار موانع بیشتری رو از سر راه بردارن... [ادامـه داره]
Media Removed
عزیزم، با انتشار چیزهایی کـه برای تو مـینویسم، توی دنیـای مجازی حدود سیصد نفر مخاطب پیدا کردم. بـه نسبت صفحههای عام و پرمخاطبی کـه چند صد هزار دنبال کننده دارن چیز ناچیزی ست. اما اگه یـه روز از شدت تنـهایی و درد توی مترو با یـه غریبه سر صحبت رو باز کرده باشی و چند جمله گفته باشی و یـه کم خنده باشی و نزدیک بودن بـه ... عزیزم، با انتشار چیزهایی کـه برای تو مـینویسم، توی دنیـای مجازی حدود سیصد نفر مخاطب پیدا کردم. بـه نسبت صفحههای عام و پرمخاطبی کـه چند صد هزار دنبال کننده دارن چیز ناچیزی ست. اما اگه یـه روز از شدت تنـهایی و درد توی مترو با یـه غریبه سر صحبت رو باز کرده باشی و چند جمله گفته باشی و یـه کم خنده باشی و نزدیک بودن بـه یـه آدم دیگه کمـی حالت رو بهتر کرده باشـه، خوب درک مـی کنی کـه سیصد نفر آدم چه گنج بزرگیـه. سیصد نفری کـه اگه روزی با یـه کدومشون چند کلمـه حرف بزنی حدود یـه سال هر روز با یـه آدم تازه صحبت کردی. امروز یـه اتفاق جالب افتاد. یـه خانومـی کـه به جای عصورت خودش عگل و طبیعت و بچه های خندان و زنان گریـان گذاشته برام نوشت:
ـ همـهی چیزهایی کـه نوشتی یـه مشت مزخرفات ه. شما مردها با این حرفهای خوشگل فقط هرزگیهای خوتون رو توجیـه مـی کنین.
چند بار جمله اش رو خوندم. یکم ناراحت شدم ولی بعد مثه طلوع تدریجی ماه کوههای دور دست همـه چیز برام روشن شد. زنی رو دیدم کـه رنج زیـادی از بیوفایی یـه مرد و شاید چند مرد مختلف کشیده. زنی کـه شاید حتا تصویر باشکوه و آرمانی کـه از پدرش داشته یـه جای براش فرو ریخته و باعث شده وقتی هر مردی درباره ی زنها حرف مـی زنـه ته قلبش پر از خشم بشـه. یـه احتمال دیگه هم هست. این زن یـه جور تصور آرمانی و کامل و پاک از مرد توی ذهنش داره کـه در تجربه های واقعی زندگی هر بار یـه جور شکسته و فرو ریخته و حالا احساس مـی کنـه حتما با قدرت و قاطعیت به منظور حفظ این تصویر زیبا و آرمانی بجنگه. احتمالا دلیل عصبانیتش از من اینـه کـه وقتی دربارهی عشقم بـه تو مـینوشتم براش تصویری از همون مرد آرمانی و پاک رو تداعی مـی کردم، مردی کـه حتا بعد از مرگ معشوقش مومنانـه بـه عشقش پایبند مـیمونـه و هر روز که تا دم مرگ به منظور جفت از دست رفتش نامـه مـی نویسه. بعد وقتی دیده کـه من از ی بـه نام فائزه نام مـی برم یـهو عصبانی شده و احساس کرده یـه بار دیگه از یـه مرد بی وفا فریب خورده و با خودش گفته چرا دوباره بـه یـه مرد اعتماد کردم و وظیفهی خودش دونسته شمشیر بکشـه و از تصویر مرد زیبا و آرمانی خودش دفاع کنـه. یـه احتمال سادهتر هم وجود داره: زنی کـه به هر دلیل حتا نمـیتونـه عصورت خودش رو منتشر کنـه و نیـاز دیده شدن و مورد توجه بودن بـه شدت درونش سرکوب شده، با چنین واکنشهای عصبی مـی خواد خودش رو نشون بده و مثه موجودی کـه سالها درون شکافی سرد و مرطوب محصور بوده کمـی زیر آفتاب گرم و روشن بخزه و جون بگیره
ادامـه متن درون کامنت:
#علیرضا_ایرانمـهر
#رادیو_ایرانمـهر
#حافظ_خوانی_خصوصی
به زودی درون نشر چشمـه
Media Removed
. ها کـه خانـه تکانی مـی کردیم ... ها کـه اسفند مـیشد های خانـه از مادر به منظور خانـه تکانی قبراق تر بودند. طبق قانوني معهود من و سجاد يك ماه ميشديم طبقه ي كارگر خانـه با مواجبي بـه قاعده ي يك چايي و خرما... بدون بيمـه بدون عيدي بدون سنوات..آن سال سه ماه بـه عيد با زلزله خانـه تكاني شديم ... خانـه اي كه آنقدر تكانده ... .
ها کـه خانـه تکانی مـی کردیم ... ها کـه اسفند مـیشد های خانـه از مادر به منظور خانـه تکانی قبراق تر بودند. طبق قانوني معهود من و سجاد يك ماه ميشديم طبقه ي كارگر خانـه با مواجبي بـه قاعده ي يك چايي و خرما... بدون بيمـه بدون عيدي بدون سنوات..آن سال سه ماه بـه عيد با زلزله خانـه تكاني شديم ... خانـه اي كه آنقدر تكانده شد كه سقفش ريخت ... بسياري از لوازم خانـه را از زير آوار درون آورديم ... لوازم كه خاطره هامان را ...يكي اش هم همين فرشي بود كه جهاز مادرمان بود و غبار آوار آهوها و اسبها و سگهاي مردان شكارچي را خاك آلود كرده بود. فرشي با طرح شكارگاه ... مدتي لوله شده بود و غمگين مثل زيگوراتي باشكوه مدفون درون انباري بود... من و برادرم اما باستان شناساني سمج و ديوانـه كشيديمش بيرون و آب بستيم بـه شكارگاه ... پاي سروها و كهورها... پودر ريختيم زياد هم ريختيم ...زمستان شد برف شد. برف شكارگاه را پوشاند ... زمان ايستاد ما هم ايستاديم برف بايد بـه جان شكارگاه مي نشست ... زمستان طول كشيد بـه قائده ي يك چاي نوشيدن ... چاي نوشيديم من با سطل آبي ضرب گرفتم : هر قدر ناز كني ناز كني باز ... سجاد روي برفها يد ي مردانـه و زمخت صداي ضرب و آواز ها را از خانـه بيرون كشيد مادر را هم حياط پر شد از صداي خنده ي ها ... از شرمي گل بهي از دست زدن از: چشمم روشن گفتن مادر ... برفها درون پاكوبي من و سجاد چرك شدند ... غبار نشسته بـه جان فرش وا داده بود .سطل را پر كردم و بايك ياعلي پاشيدمش توي شكارگاه ... چه لحظه اي بود... چشم آهوها براق تر شد و كفل اسبها مخملي تر... توي شكارگاه بهار آمده بود توي دل ما هم ... م اين لحظه را ثبت كرد و دوسه روز پيش فرستاد... من پرت شدم بـه آن لحظه ... بـه لحظه اي كه لباس جديد استقلال تنم بود ... بـه وقتي كه سلماني تازه كاري دم عيد موهايم را بزچين كرد و كله ام را با ماشين بيست و چهار زدم بـه پاچه هاي ورماليده ي شلوار خاكي خيس... بـه چشمم روشن گفتن مادر ... من هميشـه ترس از دست دارم هميشـه توي اوج خوشي ها و خنده هايم بغض ميكنم كه نكند اين لحظه همينجا متوقف شود.. از من گفتن توي همين لحظه اي كه هستيد شيره اش را با تمام وجود بمكيد و از طعم وانيلي اش لذت ببريد ... شايد يك روز بيايد كه دلتان بخواهد بي فكر كردن بـه بحران كم آبي و مبلغ خلافي ماشين و قسطها و استعفاي شـهردار يك سطل آب روي يك فرش با طرح شكارگاه بريزيد و باباكرم بيد و نتوانيد ...
#سال_نو_مبارک
#خانـه_تكاني
#نوستالوژي
Media Removed
. مــن چـــشم هــایم را مــیبنــدم تــو درون گـوشم زمـزمــه کــن اســممو... کــاش مــی شــد تــمام داســتان هــاے دنیـــا را از دهــان تــو بـــشــنــــوم ! تـــمـــــام عــاشــقــانـه هــای دنــیـا را تــــو بــرایم تــکرار کنـــی ! اصلا هــر چــه تــو بــگـویــی زیباست ! کـاش ... .
مــن چـــشم هــایم را مــیبنــدم
تــو درون گـوشم زمـزمــه کــن اســممو... کــاش مــی شــد تــمام داســتان هــاے
دنیـــا را از دهــان تــو بـــشــنــــوم !
تـــمـــــام عــاشــقــانـه هــای دنــیـا را
تــــو بــرایم تــکرار کنـــی ! اصلا هــر چــه تــو بــگـویــی زیباست !
کـاش مـی تــوانـــستــم بــا تــمام وجود
صــدایـــت را درون آغــــوش بــگیـــــرم !
وقـــتی صـــدایم مــــیکـنی:
عـشقم ... عمــرم... نفـسم... زندگـیم... و مـــن با تمـــام وجـــود داد بــزنـــم:
جــانم... صــدایت زیباترین صدای دنیـاست
چقدر اسمــم رو لــب هــای توزيباســت
Media Removed
@farsifacts این کاریـه کـه بیشتر ما مـیکنیم @farsifacts اوضاع اقتصادیم بده چون خرم از کرهدم نداشت .(غر) من بدبختم همـه مثل چی باهام رفتار مـیکنن (ناامـیدی ) @farsifacts ای کاش مـیتونستم مثل فلانی باشم (حسادت ) چاقم (نارضایتی ) منو ول کرد رفت (دل شکستگی ) منو فقط واسه مـیخواست (احساس مورد ... @farsifacts
این کاریـه کـه بیشتر ما مـیکنیم
@farsifacts
اوضاع اقتصادیم بده چون خرم از کرهدم نداشت .(غر)
من بدبختم همـه مثل چی باهام رفتار مـیکنن (ناامـیدی )
@farsifacts
ای کاش مـیتونستم مثل فلانی باشم (حسادت )
چاقم (نارضایتی )
منو ول کرد رفت (دل شکستگی )
منو فقط واسه مـیخواست (احساس مورد سواستفاده واقع شدن )
چرا نمـیتونم یـه لحظه بهش فکر نکنم ؟
(وسواس فکری)
همـه پسرا فلان موقعیت اجتماعی رو دارن من فلان (مقایسه اجتماعی )
و حتی عشق ....
بیشتر ما مـیخوایم این حس ها از بین بره زود غیب بشن اصلا هیچوقت نباشن
بمـیرن . اما واقعیت اینـه اینا همش پیش مـیاد و ما نمـیتونیم همـه چیز رو کنترل کنیم و درست پیش ببریم . جنگ مشکل اقتصادی بی وفایی بیماری و ... پیش مـیان .
ما حتما یـاد بگیریم تماما با تمام وجود اینا رو درک کنیم و این تجربه ها رو رندگی کنیم و احساساتمون رو راجع بهشون باز بذاریم .
دفعه ی بعد کـه احساس بدبختی کردین بذارین بمونـه و از دور بهش نگاه کنین
دفعه ی بد کـه حسادت کردین بذارین باشـه
سعی نکنین سریع رفع و رجوعش کنین .
منش یک جنگجو براساس لنگری هست کـه در دورن خودش داره اون مـیدونـه زخمـی هست و مـیدونـه نمـیتونـه زخم رو زودتر از موعد طبیعی ش درمان کنـه با این حال بـه لنگرش مـیچسبه کارش یـا زندگیشو مـیکنـه و زخم درون اون حل مـیشـه . و از بین مـیره . اگر بلد باشین همـیشـه بعدش روشنایی هست . او هم زخم رو تجربه کرده و هم زندگیشو از دست نداده . اینطوری حتما بحران ها رو رد کنین .
بیشتر در
@farsifacts
Media Removed
بغض یـه زن یـه مرد ساكته
یـه دستت پاسته یـه دستت ساكته
كی تو اون لحظه قادر بـه درك حالته؟
هیچكی، بغض لحظه ترك خاكته
نگو بی ملاحظست نگو بی ادبه
چونكه بعضی وقتا بعضی حرفا مـی طلبه
مـهم اینـه كه دلتو بـه یك دنیـای واقعی قرص كردی
آدم بیدار حقیقت رو دید، بغض یعنی
یـه فرزند تو دار با یـه لبخند رو كار
كه از درون شكسته شده با یـه حسرت یـه تومار
حرف تو خونـه ای كه یـه دم جنگ و طوفان
و بعد همـه خسته شدن و پدر رفته تو هال
جا انداخت و خوابید خونـه پادگانـه
فردا زجه زنان توی دادگاهه
صداش گرفته دلشكسته حنجره خشك
طلاق این كلمـه روح بچه رو كُشت
بغض یعنی دروغ بوده حس تو بـه من
مفصله قصش گذاشتم ورس دو بگم
وقتی اون كسی كه مـی خواستی نداری دیگه پیشِت
حرف نگفتت درد نـهفتت رو هم مـیشـه
ورس١
Media Removed
. ️ فرق بین پلنگ و جگوار چیست؟ . اگر از نزدیک بـه این دو نگاه کنید، الگوهای پوست آنها با هم متفاوت است. هر دو جانور پوستی لکهدار دارند، اما لکههای پوست جگوار (یـا همان پلنگ خالدار آمریکایی) معمولا بزرگتر هستند و نقطههایی درون آنها وجود دارد. راه دیگر فرق گذاشتن مـیان این دو، شکل و اندازهی ... .
⁉️ فرق بین پلنگ و جگوار چیست؟
.
✅ اگر از نزدیک بـه این دو نگاه کنید، الگوهای پوست آنها با هم متفاوت است. هر دو جانور پوستی لکهدار دارند، اما لکههای پوست جگوار (یـا همان پلنگ خالدار آمریکایی) معمولا بزرگتر هستند و نقطههایی درون آنها وجود دارد. راه دیگر فرق گذاشتن مـیان این دو، شکل و اندازهی بدن آنهاست. پلنگ، دم بلندتر و بدنی کشیدهتر و باریکتر دارد؛ درون حالیکه جگوار چهارشانـهتر هست و سر پهنتری دارد. همچنین گسترهی محل زیست این دو جانور کاملا متفاوت است. جگوار درون آمریکای جنوبی زندگی مـیکند، اما قلمروی زیست پلنگ سراسر آفریقا و آسیـاست.
.
#به_من_بگو_چرا_دانستنیـها #همشـهری_دانستنیـها #دانستنیـها #مجله_دانستنیـها
بخاطره اينكه برنامـه ى خودمون بود نميخوام فكر كنيد آب وتاب ميدم بهش ولى دوستان واقعا جزو معدود آهنگ هايى هست كه وقتى استاد معين شروع بـه خوندنش ميكنـه همـه ى عزيزا مون كه تو سالن هستن همـه و همـه از دم ميخوننش و ازش با جون و دل لذت ميبرن ، خيلى شب خوبى بود با اينكه بيشتر زمان مشغول بـه سازماندهى كارها بودم ولى با ... بخاطره اينكه برنامـه ى خودمون بود نميخوام فكر كنيد آب وتاب ميدم بهش ولى دوستان واقعا جزو معدود آهنگ هايى هست كه وقتى استاد معين شروع بـه خوندنش ميكنـه همـه ى عزيزا مون كه تو سالن هستن همـه و همـه از دم ميخوننش و ازش با جون و دل لذت ميبرن ، خيلى شب خوبى بود با اينكه بيشتر زمان مشغول بـه سازماندهى كارها بودم ولى با اين وجود كلى انرژى خوب گرفتم تو اون شب ، دست رفيق گلم (آقا فريد) هم درد نكنـه كه تو بك استيج و هم تو پارتى بعد برنامـه خيلى كمك حالم بود . اميدوارم كه از اين ويديو لذت ببريد.
@n.moein
@arefshakouri @n.moein @behdadkamvari @arefshakouri @buzzermediatoronto @n.moein @arefshakouri @behdadkamvari
@behdadkamvari @buzzermediatoronto
#buzzermedia #neekanmusic #Moeinliveinwashingtondc #dcpersian #persianconcert #moeinmusic #esfahan #delammikhadbeesfahanbargardam #معين #معين_فن #اصفهان #معين_اصفهان
Read more
Media Removed
ـ ـ حالا بریم سر موضوع عکسم ، بچه ها من ساقه های نعناع و از سبزی خوردنیـا جدا مـیکنم و مستقیم مـیکارم تو خاک خیلی زود ریشـه مـیزنـه و خودشو مـیگیره اگه با کیسه پلاستیکی شده کاور کنیم هم چه بهتر ـ قاعدتا سبزی نور زیـاد مـیخواد ـ و خاکشم هرچی باشـه درمـیاد ـ آبیـاریم هم هروقت خاکش خشک شد ـ اینجوری هم کمتر ... ـ
ـ حالا بریم سر موضوع عکسم ، بچه ها من ساقه های نعناع و از سبزی خوردنیـا جدا مـیکنم و مستقیم مـیکارم تو خاک خیلی زود ریشـه مـیزنـه و خودشو مـیگیره اگه با کیسه پلاستیکی شده کاور کنیم هم چه بهتر
ـ قاعدتا سبزی نور زیـاد مـیخواد
ـ و خاکشم هرچی باشـه درمـیاد
ـ آبیـاریم هم هروقت خاکش خشک شد
ـ اینجوری هم کمتر زباله تولید کردیم هم یـه گلدون سبز داریم
ـ وجود گلدون نعناع بین گلدونا پشـه هارو فراری مـیده
ـ مـیتونید چند برگشو بندازیم تو شربت آبلیمو
ـ یـا تو چایی دم بدیم
ـ یـا توی ماست ریز کنیم خلاصه خیلی کارا ،
ـ بنظرم داشتن همـیشگی برگای سبز نعناع تازه خیلی جالبه 😊
ـ شما هم اینکارو مـیکنید؟
ـ تو عدوم چندتا قلمـه از قبل دارم و این قلمـه هارو هم تازه بهشون اضافه کردم
ـ
@sara.iiiiiii
عرو ورق بزنید
Media Removed
بسم الله الرحمن الرحيم ....متأسّفانـه درون دوره اخير درون اين چهل، پنجاه سال كتابهايى نوشته شد كه درون اين كتابها بىنظرى و بىغرضى رعايت نشده و مطالبى نوشته و گفته شده هست كه حقّا و انصافا جفاى بـه حافظ است. برخى حتّى اهانت بـه اوست. بعضى بىبصيرتى درون مقابل خواجه هست و انسان حيرت مىكند كه چرا بايستى اين حرفها ... بسم الله الرحمن الرحيم ....متأسّفانـه درون دوره اخير درون اين چهل، پنجاه سال كتابهايى نوشته شد كه درون اين كتابها بىنظرى و بىغرضى رعايت نشده و مطالبى نوشته و گفته شده هست كه حقّا و انصافا جفاى بـه حافظ است. برخى حتّى اهانت بـه اوست. بعضى بىبصيرتى درون مقابل خواجه هست و انسان حيرت مىكند كه چرا بايستى اين حرفها بـه ذهن كسى خطور كند. حافظ را كافر و بىدين و زنديق و منكر آخرت و از اين قبيل چيزها معرّفى كردهاند كسى كه زيباترين اشعارش اشعار عرفانى هست يا لا اقل اشعار عرفانى جزو زيباترين اشعار اوست:
در ازل پرتو حُسنت ز تجلّى دم زد عشق پيدا شد و آتش بـه همـه عالم زد
جلوهاى كرد رُخت ديد ملك عشق نداشت عين آتش شد ازين غيرت و بر آدم زد
مدّعى خواست كه آيد بـه تماشاگه راز دست غيب آمد و بر سينۀ نامحرم زد
وجود اين قبيل اشعار را كه درون سراسر ديوان حافظ پراكنده هست و نداى يك عرفان والاى مصفّاى غيبى را مىدهد نديده مىگيرند و مىگويند اين آدم بـه خدا و قيامت و دين معتقد نبوده است.
(بخشى از بيانات رهبر معظم انقلاب درون روز حافظ)
#حافظ #مقام_معظم_رهبری #عرفان #انصاف
#غزل #شرح_حافظ #شعر #شاعر #ادبيات #اقا
#حافظ_شناس #استاد_موسوى_مطلق
#موسوى_مطلق #موسوى
Media Removed
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ﴿۱﴾مِن شَرِّ مَا خَلَقَ﴿۲﴾وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ﴿۳﴾
بگو پناه مـی برم بـه پروردگار سپیده دم از شر آنچه آفریده و از شر تاریکى چون فرا گیرد
به گزارش انجمن #فیزیک #آمریکا، درون نشریـه ی #فیزیکال_ریویولترز، پژوهشگران درون #پورتسموث و #رم بـه شواهدی دست یـافته اند کـه نشان مـی دهد انرژی تاریک درون حال بلعیدن ماده تاریک(یـا همان ساختار کیـهانی کـه عالم بر آن بنا شده) مـیباشد. این تحقیق نشان مـی دهد انرژی تاریک درون اثر برهم کنش با ماده تاریک درون حال رشد و گسترش است. اگر این روند بـه پیش برود، درون آینده با جهانی تاریک و تهی رو بـه رو خواهیم بود.
همچنین یـافته های دیگری نیز قبلا توسط دانشمندان وجود داشت کـه انرژی تاریک درون حال از هم گسیختن جهان ماست.
بدین ترتیب با پیشرفت علم و کاوشگر های فضایی درون قرن ۲۱ حقیقت این #آیـات، روشن مـیگردد... #باورباران
BavarBaran.com
Media Removed
. سال نوتون مبارک .... ... اا.. . . گاهی همـه منتظریم کـه سال نو برسه وو تبریک بگیم و پست بزاریم، یـهویی یـه جایی بودمو حسه خوبی داشتم کـه عبگیرم از غروبه اخره سال ،یـه غروب اجری ،......اا گفتم مـیتونم همـین الان سال نو رو تبریک بگم بـه همـه عزیزایی کـه ازصمـیم قلبم دوسشون دارم ، عشق بـه مادرم و پدری ... .
سال نوتون مبارک .... ❤👉👈❤ ... اا..
.
.
گاهی همـه منتظریم کـه سال نو برسه وو تبریک بگیم و پست بزاریم،
یـهویی یـه جایی بودمو حسه خوبی داشتم کـه عبگیرم از غروبه اخره سال ،یـه غروب اجری ،...😍...اا
گفتم مـیتونم همـین الان سال نو رو تبریک بگم بـه همـه عزیزایی کـه ازصمـیم قلبم دوسشون دارم ، عشق بـه مادرم و پدری کـه رفته از پیشم اما همـیشـه حسو عشقش هست پیشم👈❤👉 ..اا..، عشق بـه برادرامو ام و سلامتیو شادیو خوبیو یـه زندگیـه عالیو ارزو دارم واسشون و مـیدونم کـه مـیسازیمشون... ❤👉👈❤..اا.. شاید خیلیـاشون این پستو نبینن، مـهم این انرژیـه خوبه کـه مـیره سمتشون و مـیرسه بهشون،،مـهم خودمم کـه یـادم بمونـه کـه بیشتر دوسشون داشته باشم و بابته داشتن این احساس خوب همـیشـه ممنون باشم ❤👉👈❤...اا.. تبریک مـیگم بـه دوستام و رفیقااااام، کـه اونارو هم خیلی دوسشون دارمو همـیشـه هستن باهاااام، ❤👉👈❤....✌😍✌..اا،، نودو هفت رو بـه خودمم تبریک مـیگم ، و از خودم مـیخوام کـه یـه ساله خوبو بخوام و بسازم ،....😍💪.....الان تبریک مـیگم کـه لحظه های شروع سال نو ،گوشیمو بزارم تووی جیبمو از بودن کنار عزیزام لذت ببرم،.....البته کـه مـیدونم گوشیم طاقت نمـیاره کـه ازین لحظه های دوسداشتنی عنگیره 😉✌..اا..،، این یـه حاله خوبیـه کـه گوشیم بهم مـیده و همـیشـه حواسش بـه همـه چی هست، بـه اینکه
دور نشـه ازم ، چون مـیدونـه دلم تنگ مـیشـه واسش،..داره بهم یـاد مـیده کـه درست استفاده کنم ازش،دم بـه دیقه موزیک پلی مـیکنـه واسم ،منم بش حال مـیدمو شارژش مـیکنم😍📱😍... ..اا..همـینطور کـه الان بم حال داده وو داره خاطره مـیسازه واسم،، بم گفته کـه مـیخوام ببینم ساله دیگه این موقع چه کردی با خواسته هات پسر،😍💪❤📱❤..اا..
بهترین هارو واسه همـه ادمایی کـه دوسشون دارمو دوسم دارنو ، دوسم ندارنو نمـیدونم کی هستنو ، ..مـهم اینـه کـه دوسداشتنو مـیفهمنو مادرو پدرشونو و عزیزاشونو دوسدارنو .. ❤..اا...... داریم یـاد مـیگیریم کـه مـهم اینـه کـه به همـه ادما عشق بدیم، این بهترین احساسیـه کـه وجود داره و مـیتونیم ازش لذت ببریم..،،
.
تلاشتون بسیـار ، خواسته هاتون بزرگ، حالتون خوبو خوشو خرّمو شادو شنگول،
بهترین هارو بسازید چون لایق بهترین هایید ... ❤👉👈❤.. اا..
.
...اا..1396/12/28 ..اا ..اا 19:54...اا
.
#happynewyear ❤
#live #love #friends #family #mymothermylove 👉❤👈 #myfathermylove 👉❤👈
.
#lovemylife #alwaysmusic #music #musicislove #a #t #b #musicislife #edmlife #electronicmusic #dance #goodfeeling #lifeisgood
#concert # #life #instagram #video #pic #musically #love #djfarhad
Media Removed
♀️ بگذار حال دلت خوب خوب باشد از آن خوب هایی کـه وادارت مـیکنند هر روز صبح با لبخند از رختخوابت دل ی، یک فنجان از آن چای های ناب معرکه ات را دم کنی و به انتظار صدای لذت بخش کتری قدیمـی ات بنشینی، از آن روزهایی کـه اندکی غم روز گذشته را بخاطر نداشته باشی ما زنان از جنس گلبرگ های یک گلیم با بهاری ترین ... 💁♀️
بگذار حال دلت خوب خوب باشد
از آن خوب هایی کـه وادارت مـیکنند هر روز صبح با لبخند از رختخوابت دل ی،
یک فنجان از آن چای های ناب معرکه ات را دم کنی و به انتظار صدای لذت بخش کتری قدیمـی ات بنشینی،
از آن روزهایی کـه اندکی غم روز گذشته را بخاطر نداشته باشی
ما زنان از جنس گلبرگ های یک گلیم
با بهاری ترین هوا شکوفا مـیشویم
و دنیـارا معطر مـیکنیم
به آسانی مـیتوانیم عطر خوش نرگس را بـه سلول هایمان تزریق کنیم و زندگی را بار دیگر با چشمانی پر از عشق ببینیم
هر روز صبح با پیدا شدن آفتاب مـیدانیم کـه باید روزی را بسازیم که تا امـید و آرامش را بـه همـه هدیـه دهیم
همانند ماهیـانی هستیم کـه در اعماق دریـا زندگی ای سرشار از لذت را دارند اما هیچگاه صید نمـیشوند
شاید درون هوایی بـه سردی قطب زندگی کنیم
اما حال دلمان همـیشـه لبریز از گرمای عشق و محبت است
همـیشـه یـادت باشدی بـه خاطر وجود تو ثانیـه بـه ثانیـه خوشبختی را نفس مـیکشد...
.
#نادیـا_اکبری
#road_of_sense
.
🍒عاشقانـه ها درون کانال تلگرام
لینک کانال درون بیو🍒
@road_of_sense
خیلی از هنرمندان اسبق ما کـه صداشون سالهاست ماندگار شده بخودشون نبالن... چرا ؟ چون هنوز هم نسل افرادی با چهره های نو و صداها و سبک های نو کـه مـیتونن صحنـه های مختلف حرفه ای و صدا و سیمایی مارو درون برنامـه های مختلف پر کنند و با اون نجواهای چهچهههی ناکوکشون زینت بخش سفره های ما بخصوص درون ایـام ماه رمضان باشند وجود داره.
این نوع صداها حتی درون کیفیت و استقامت روزه داری هم تاثیر بسزایی مـی تونـه داشته باشـه
مثلا همـین عزیز کوشا و پرتلاش
اگر یک ربنا با صدای ایشون ضبط و از صدا و سیما پخش بشـه
قول مـی دم افطار با این صدا بـه اندازه سه وعده غذا خوردن مردم رو سیر کنـه و حتی شاید هم بعضی ها کلا از زندگی سیر بشند.
بهر صورت ما پیشنـهادش رو دادیم.
مسولین هم ان شاءالله رسیدگیکنند.
#حسین_رفیعی
Read more
Media Removed
Life Style زن بلد نبود مرد را بنویسد نـه کـه سوادش کم باشد کـه مرد آنقدر نستعلیق بود کـه زن درون پیچ وتابش معلق مـی خورد و از این رو چنگ مـی انداخت بـه هر آنچه شدنش امکان پذیر باشد بلکه بـه کشفی برسد ازین تنیده هزار خط منحنی و اولین قدم نشانـه هایی بود کـه مرد خود خوانده بود و شاید کـه مرد گفته باشد تنـها به منظور یکبار شنیده ... Life Style
زن بلد نبود مرد را بنویسد نـه کـه سوادش کم باشد کـه مرد آنقدر نستعلیق بود کـه زن درون پیچ وتابش معلق مـی خورد و از این رو چنگ مـی انداخت بـه هر آنچه شدنش امکان پذیر باشد بلکه بـه کشفی برسد ازین تنیده هزار خط منحنی و اولین قدم نشانـه هایی بود کـه مرد خود خوانده بود و شاید کـه مرد گفته باشد تنـها به منظور یکبار شنیده شدن اما زن هزاران بار چنین کرد ، که تا بشنود او را و پیدا کند حقیقت از مجازش را .
و چه درون هم بافته بود اضطراب و هیجان البته به منظور زن وگرنـه وجود مرد تنـها یک تار داشت آن هم لذت بود و یک پود ،رهایی و تصور کن لذت و رهایی درون هم بافته شده چیزی جز حریر آرامش بر قامت او خواهد پوشاند؟! البته کـه نـه اما اینگونـه نبود یعنی مرد پر و خالی مـیشد هر دم از لذت های آنی و مانی اما یک عطش هم داشت سیری ناپذیر درست مثل و سفر کـه به قول داوود دوست فرزانـه اش سندرمش را مبتلا بود اما برایش حل شده بود و خوب مـی دانست با توانایی کـه او درون خود جمع کرده بسیـاری مـی پذیرندش و چه بسا بخواهند کـه او بپذیردشان و از این رو بازی وی را کاریزما دانست اما عطش فراگرفتن و فهمـیدن و امروز با دیروزش تفاوت داشتن فعلی بود کـه او همـیشـه صرف مـی کرد و عده اندکی مـیفهمـیدندش و اندک تری عمل مـی د و این خود آغاز مرزهایی بود نامرئی اما بسیـار عمـیق و کهن .... شاید یک جا نماندنش قصه ی همـین افکار باشد و مـیل بـه عطش یـادگیری درون مـیان اغیـار و دیگرانان ... و شاید نـه ، شما هر جور دوست دارید قضاوت کنید . این سبک زندگی هست .
همـین و دیگر هیچ .
Just think about it ...
Reza
#سبک_زندگی #سفر #مسافر #عکاسی #عکاسی_در_سفر #جهان_گردی #جهانگرد #دنیـا_خانـه_من_است
Media Removed
این اتفاق بزرگی است؛ اینکه یک گروه دانشجویی فراتر از نقادی و بیـانیـه نوشتن و مطالبه گری، به منظور جبران کمبودها درون کشور آستین همت را بالا مـیزند و کاری جهادی مـیکنند و به پشتوانـه کار جهادیشان، منتقدی کـه از راه دور توییت مـیزند را بـه وسط مـیدان عمل دعوت مـیکنند.
این یعنی با زبان منطق و به پشتوانـه کار خالصانـه مـیشود شکافهایی کـه بین دو بخش از جامعه ما، از نظر طرز تفکرهای متفاوت وجود دارد را پر کرد.
دم بچههای بسیج دانشجویی دانشگاه شـهید چمران اهواز گرم!
.
.
#آب
#خوزستان
#خرمشـهر
#آبادان
Media Removed
#هرجا_کورد_باشد_انجا_ایران_است
#کوهستان_تنـها_رفیق_کوردهاست
#کوردها_ازادگی_مردانگی_درس_دادند
#کرمانشاهان_ایلام_سنندج #kurd #kord
Media Removed
یکی از ترفندهای این عرزشی ها ترساندن از عقوبت پسا #براندازی هستش . مدام درون گوش مان مـیخوانند کـه روز بعد از براندازی ، جنگ داخلی راه مـیوفته و همـین ترس و واهمـه ای کـه ایجاد د مردم مدام این وضع موجود رو تحمل کنند و دندان روی جیگر بگذارند. یک ترفند دیگر عرزشی ها اینـه مـیگن بعد از جمـهوری اسلامـی شخص اصلحی وجود ... یکی از ترفندهای این عرزشی ها ترساندن از عقوبت پسا #براندازی هستش . مدام درون گوش مان مـیخوانند کـه روز بعد از براندازی ، جنگ داخلی راه مـیوفته و همـین ترس و واهمـه ای کـه ایجاد د مردم مدام این وضع موجود رو تحمل کنند و دندان روی جیگر بگذارند. یک ترفند دیگر عرزشی ها اینـه مـیگن بعد از جمـهوری اسلامـی شخص اصلحی وجود نداره کـه سکان این عرشـه رو بـه دست بگیرد. حتما بگم با توجه بـه اینکه از اول عنقلاب ج.ا تمامـی مخالفین خود را سرکوب و از بین هست ولی نباید نا امـید شویم . هستنانی کـه به درد مردم بخورن ولی بخاطر شرایطی کـه جمـهوری اسلامـی ایجاد کرده ( تو این چند سال هر شخصیتی کـه باب طبع جمـهوری اسلامـی نبوده با هزار که تا دلیل و مدرک قلابی تخریب کرده و وجهه او را نزد مردم ساده بـه یـه چهره شوم و دشمن گونـه تبدیل کرده هست ) اعلام موجودیت نکرده اند و در بیرون از گود نشسته اند. بـه نظر من این افراد خیلی باهوش و زرنگ هستن کـه دم بـه تله جمـهوری اسلامـی نداده اند. بعد بهتره بـه جای یـاس و نا امـیدی بـه فکر آینده باشیم درون آخر این پست رو مزین مـیکنم بـه آیـه یـازدهم سوره رعد آيه «انّ الله لا يُغيِّرُ ما بقوم حتّي يغيّرو ما بانفسهم»[خداوند سرنوشت هيچ قومي و «ملّتي» را تغيير نمي دهد مگر آنكه آنـها خود تغيير دهند،
Read moreMedia Removed
پسرم.. امروز کـه این نوشته رومـیخونی و اونو مـیفهمـی حداقل چهل سال از نوشتنش گذشته.. امروز کـه این نوشته روبرات مـینویسم، دلار توی بازار ده هزار تومانـه؛ ولی دلار ده هزار تومانی فقط دست دشمناست وگرنـه همـین امروز صبح رادیو مـیگفت دلار چهار هزار بیشتر نیست وتورمـی وجود نداره ! این روزا مردمخوزستان ... پسرم..
امروز کـه این نوشته رومـیخونی و اونو مـیفهمـی حداقل چهل سال از نوشتنش گذشته..
امروز کـه این نوشته روبرات مـینویسم، دلار توی بازار ده هزار تومانـه؛ ولی دلار ده هزار تومانی فقط دست دشمناست وگرنـه همـین امروز صبح رادیو مـیگفت دلار چهار هزار بیشتر نیست وتورمـی وجود نداره ! این روزا مردمخوزستان و اهواز به منظور اعتراض اومده بودن توخیـابونا کـه نیروی امنیتی چند نفرشونو با تیر زده، پسرم اعتراض نـه برا شغل، نـه برا پول، فقط واسه آب! حتی چندتا لوله پیدا شده کـه مـیگن آب رو بـه کویت مـیبرده ولی اصلا نگران نباش چون یکی از مسئولین زود خبر روتکذیب کرده وگفته اینا همـه از دم دروغه وجای نگرانی نیست!
حالا قضیـه ی کولبرارو برات نگفتم کـه روزی دو سه تاشونو بـه گلوله مـیبندن، حتی جریمـه مـین هایی کـه زیر پاشون مـیترکه و ناقصشون مـیکنـه روهم حتما به دولت بدن!
خلاصه بگم کـه امنیت عجیبی داریم!
الان کـه نشستم این نوشته روبرات مـینویسم، با مدرک فوق لیسانس حدود چهار سالی از فارغ التحصیلی م گذشته وهنوز بیکارم ولی نگرانی نداره که! چون اون آقاهه از شبکه ی خبر مـیگفت به منظور هشت هزار جوان اشتغال زایی کردیم حالا من چرا بیکارم شاید هشت هزار و یکمـی بودم. بهرحال..
راستی یـه مدت بود فحشا و بی بندباری بـه اوج خودش رسیده بود کـه خداروشکر با گرفتن اون رقاصه همـه چی حل شده و همـه جا بـه اونآرامش قبلی برگشته. یـادم رفت از فضای مجازی بگم برات.. اصلا این روزا هر آقازاده ی بدبختی دویست سیصد مـیلیـارد پول مـیبرد اون ور آب زودی این مردم علاف مـیومدن جار مـیزدن اختلاس اختلاس!! ولی باز مسئولین باتدبیرمون با بـه موقع تلگرام و فیس بوک و تویتر و... جلو هر آبرو ریزی رو گرفتن!! شاید توهم قضیـه ی اون تجاوزهارو شنیده باشی؟ از کلاسای قرآن ومدرسه گرفته که تا ای یکی دوساله.. اگه شنیدی حتما بگم نشنیده بگیر پسرم!!!
راستش دلممـیخواد ب زیر گریـه.. نمـیدونم چهل سال کـه گذشته و تو این نوشته رو مـیخونی هنوزم تو قم و مشـهد کنسرت برگزار نمـیشـه؟ هنوزم امون ترس اسید پاشی و تو دلشون دارن؟ هنوزم مردم سر گفتن درد و دلاشون بـه گلوله بسته مـیشن؟ اعدام مـیشن؟ چیـا، صدا و سیما هنوزم مردمو اغتشاشگر مـیدونن؟ کرمانشاه هنوز توی کانکسن؟ رئیس جمـهورا هنوز کلید مـیارن جلو تلوزیون بـه مردم پوزخند بزنن؟ توی مـیدون آزادی بـه حجاب گیر مـیدن؟ الانم مرگ بر آمریکا مـیگن؟ کلیـه و چشم چقدر فروش مـیره؟
پسرم؛ راستش شاید تو هیچ وقت نتونی بـه دنیـا بیـای..
.
به قَلم «رزگار امـینی»
.
@rzgar_amini_
@arash_shayesteh
#arash_shayesteh #illustration #iran #آرش_شایسته #تصویرسازی #مفهوم
پستى با ادبيات متفاوت️️️ امشب رفتيم سينما. كلاً اهل فيلم ايرانى كه خيلى نيستم. شايد سالى دو سه بار. ولى فيلم امشب خيلى متفاوات بود. فيلم كه بـه اواسط داستان و تصاوير جنگ كه رسيد واقعاً ترسيده بودم. چرا دروغ بگم يطورايى كُرك و پرم ريخته بود! هميشـه تو فيلمـهاى جنگى ده که تا ايرانى صد که تا عراقى رو ميكشتن ... پستى با ادبيات متفاوت⛔️❗️❗️
امشب رفتيم سينما. كلاً اهل فيلم ايرانى كه خيلى نيستم. شايد سالى دو سه بار.
ولى فيلم امشب خيلى متفاوات بود.
فيلم كه بـه اواسط داستان و تصاوير جنگ كه رسيد واقعاً ترسيده بودم. چرا دروغ بگم يطورايى كُرك و پرم ريخته بود! هميشـه تو فيلمـهاى جنگى ده که تا ايرانى صد که تا عراقى رو ميكشتن و ما فاتح بلامنازع جنگ بوديم و بعد هم حاجى تير ميخورد و سيد هم با چشماى گريون بـه آسمون نگاه ميكرد و ميگفت چرا من نبايد برم؟ و تصاوير مشابه. نميخوام بگم كه اصلاً اينطور نبوده ولى مطمئنم كه تمام جنگ اين نبوده! اولاً كه مـهم نيست درون تلويزيون و راديو و مدرسه چى بـه ما گفتن! حقيقت اينـه كه ما جنگ رو نبرديم. بقول يك ديالوگ درون فيلم كه ميگه "جنگ رو ما نبرديم، اونا هم نبردن، جنگ رو اونايى بردن كه اسلحه هاشون رو فروختن" انقدر درون حين پخش فيلم گريه كردم كه كم مونده بود ب زير فرياد. داشتم خفه ميشدم. بايد فيلم رو ببينيد که تا متوجه بشيد چى ميگم. خودم رو جاى هيچ كدوم از كاراكترهاى فيلم نميتونستم تصور كنم! يجا شبنم دم گوشم گفت "اينا اين همـه "تخم" رو از كجا آورده بودن؟!؟ بخدا راست ميگفت. بدون تعارف اينـهمـه جرأت و جسارت از كجا؟!؟ نميخوام بگم كه تو فيلم كاركترها نميترسيدن! بقول يك ديالوگ ديگه فيلم "اينجا اونايى كه ميترسن زودتر ميميرن" چرا اتفاقاً ميترسيدن كه خب خيلى هم طبيعيه ولى فرار نميكردن! با وجود اينكه ترس هم داشتن موندن و جنگيدن! من اگر اونجا بودم مطمئناً از ترس ميشاشيدم بـه خودم! ببخشيد ولى راست ميگم. ايكاش همـه ما بريم اين فيلم رو ببينيم. ايكاش همـه ما بـه خودمون ياد آور بشيم كه حقيقت جنگ چيه؟ ايكاش بدونيم كه جنگ يك نعمت نيست بلكه صلح يك نعمته. كاش انقدر شعار ندن و از خون جوانـهاى مردم مايه نذارن و نگن ما چنين كرديم و چنان كرديم. نـه جوانـها و فرزندان مردم كردند هر آنچه كردند. چه خونـها كه براى حفظ اين مرزها ريخته نشده. ايكاش اگر قراره كه فيلمى ركورد فروش سينما رو بشكنـه اين فيلم باشـه نـه اخراجيها! بهتون پيشنـهاد ميكنم كه حتماً اين فيلم رو ببينيد. امشب بعد از سينما اومدم رفتم پايين و يك عالمـه كيسه زدم خسته شدم ولى خالى نشدم. بفكر اين همـه جسارت و جرأت جوانـهايى كه درون جبهه، جنگ سياستمداران رو ميجنگيدن. بـه برادرم فكر ميكنم و اينكه گاهى بخيال خودم هواى برادرم رو دارم و يكى دو مرتبه هم پيش اومده كه ديدم كسى بهش بى احترامى كرده خِرِ يارو رو گرفتم و خلاصه... ولى امشب با خودم ميگفتم بابا داداش من كجاها بوده و چيا ديده و از چى دفاع كرده و بعد من چقدر احمقم كه فكر ميكنم من هواش رو دارم
Read more
Media Removed
وقتى همـه خواب بودن من بيدار بودمو قانون رو مينوشتم !! نـه اينكه خرى باشم !! نـه !! فقط مينوشتم چون بقيه اشتباه و به نفع خودشون مينوشتن !! طبيعت قانون داره ولى اولين قانونش زور نگفتن و قدرت طلبى نكردن و نفع همرو سنجيدنـه و آخرين بارى كه قانونشو نوشتن هزاران سال پيش بود و الان هزاران ساله كه مردم فقط از اون ... وقتى همـه خواب بودن من بيدار بودمو قانون رو مينوشتم !! نـه اينكه خرى باشم !! نـه !! فقط مينوشتم چون بقيه اشتباه و به نفع خودشون مينوشتن !! طبيعت قانون داره ولى اولين قانونش زور نگفتن و قدرت طلبى نكردن و نفع همرو سنجيدنـه و آخرين بارى كه قانونشو نوشتن هزاران سال پيش بود و الان هزاران ساله كه مردم فقط از اون قانون ها سو استفاده ميكنن واسه زور گويى و قدرت طلبى !!! اينى كه ميگم بحث الان و در لحظه زر زدن و از رو مستى و نعشگى حرف زدن نيستا !! بحث يه شب که تا صبح تنـهايى و زل زدن بـه ديواره !! وقتى تنـها و ايمن بمونى حقيقت مياد سراغت !! واسه همين محمد ميرفت تو غار !! واسه همين امروزه ديگه حقيقت سمت هيشكى نمياد !! چون همـه درون معرض همن !! اشتباه اشتباهه !! چه قبل گرفتارى و چه بعدش !! يكيو ديدم كه قبلا بـه مشكل خورد سر اينكه حرف خونواده شو گوش نكرد !! بعد ها بـه مشكل ميخوره سر اينكه حرف خانواده شو گوش كرد !! من خودم : يكيو حذف كردم چون حرف خانوادشو گوش ميكرد !! يكى رو حذف كردم چون نميكرد !! خانواده يه چيزه مثل تيم !! اولا بايد هميشـه با تيم همراه باشى نـه فقط وقت گرفتارى !! دوما هر وقت ديدى داره تكرارى ميشـه و ديگه پيشرفتىنيست بايد دنبال تيم جديد باشى و بايد بتونى خانواده ى قبلى رو ترك كنى !! مثل رونالدو !! از رئال كه بهتر نداريم !! ديد عنش درومده !! رفت يوونتوس واسه تغيير و پيشرفت بيشتر !! از يه جايى بـه بعد همـه چى استاپ ميشـه و اين تويى كه بايد عوض شى و همـه چيو عوض كنى !! اگه گير كنى تو زندگى قبلى و به آدما و وسايلش وابسته بشى بازى رو ميبازى !! بهايى كه واسه زندگى جديدت بايد بدى زندگيه قبليته !! بايد قبلى رو كمپلت بذارى كنار و بچسبى بـه جديده !! من پايبند بـه قوانينم و نميتونم بـه خاطر كسى يا چيزى روش پا بذارم !! من بيشتر از هركسى اعتقاد دارم ا هم حق زندگى دارن و بيشتر از همـه سعى كردم بـه خاطرشون بجنگم !! حتى دم كنسرتم !! حتى از اولين استيجم مايه گذاشتم براشون !! امّا قانون قانونـه !! اينكه ميتونـه بـه و شاد باشـه و بخونـه يه چيزه و قانونـه !! امّا اينكه بايد ايمن بمونـه و بهش ضربه نخوره هم يه چيز ديگه س و اينم قانونـه !! من بايد جفتشو با هم اجرا ميكردم !! ولى اين وسط يه مشكل بزرگ بود !! اونا هم يدن و سكسى بازى رو دوست داشتن و هم احترامو ايمن موندنو !! يكى كه كونشو ميندازه بيرون نميتونـه توقع داشته باشـه كه بـه كونش فكر نكنن و راجع بهش حرف نزنن و يكى كه هنرمنده و ورزشكار حتما لازم نيست كونشو بندازه بيرون كه بيوفتن دنبال كونش ! اين وسط يه چيز مبهمى وجود داره كه داستانو سخت ميكنـه...!٧
Read moreMedia Removed
. ️نامـه خواندنی بسیج دانشگاههای تهران بـه مسئولین حامـی برجام: آقایـان لاریجانی، ولایتی، رضایی، فیروزآبادی و بروجردی! بهجای ارائه توجیـهات نپذیرفتنی از مردم عذرخواهی کنید . شروط رهبری زیرپا گذاشته شد اما شما دم برنیـاوردید و خطاهای راهبردی دولت را توجیـه کردید! . آقای لاریجانی یـادتان ... .
⚠️نامـه خواندنی بسیج دانشگاههای تهران بـه مسئولین حامـی برجام:
آقایـان لاریجانی، ولایتی، رضایی، فیروزآبادی و بروجردی! بهجای ارائه توجیـهات نپذیرفتنی از مردم عذرخواهی کنید
.
🚨شروط رهبری زیرپا گذاشته شد اما شما دم برنیـاوردید و خطاهای راهبردی دولت را توجیـه کردید!
. 🔹 آقای لاریجانی یـادتان هست کـه گفتید: «این راه (برجام) با دقت و درست انتخاب شد و برای شرایط امروز اقتصادی لازم بود» حتی جایی کـه آمریکایی ها پایشان را کج گذاشتند و علیـه ایران تحریم تصویب د گفتید: «رسانـه ملی اضطراب بلاوجه درباره مصوبه آمریکایی ها ایجاد نکند» ولی مطمئناً فراموش کرده اید کـه گفته بودید: «خروج آمریکا از برجام مُهر پایـان بر توافق هستهای است» زیرا امروز نـه تنـها مـهر پایـانی نمـیبینیم بلکه شاهد نمایشی از توجیـهات نپذیرفتنی هستیم!آقای لاریجانی بـه صراحت از مردم عذرخواهی کنید. .
.
🔹 آقای ولایتی یـادتان هست کـه گفته بودید: «مذاکره تصمـیم نظام بود نـه فرد و باید انجام مـیشد» و یـا گفته بودید «اگر مذاکرات نبود، گزینـه ی بعدی جنگ بود» و یـادتان هست کـه گفتید :« فکر نکنند کـه اگر از برجام خارج شوند، ایران پایبند مـی ماند؛ اگر برجام را پاره کنند ما آن را بـه آتش مـی کشیم.» حالا دقیقاً درون کمـیته ی نظارت بر برجام مشغول چه کاری هستید؟ آقای ولایتی آیـا وقت عذرخواهی نرسیده است؟ .
.
🔹 آقای رضایی یـادتان هست کـه گفته بودید: «انی کـه برجام را مورد نقد قرار مـیدهند حواسشان باشد کـه برجام رهبری را نقد مـیکنند. حتی نیروهای حزباللهی هم کـه مـیخواهند خیلی انقلابی باشند نباید وارد حریم رهبری شوند» .
.
🔹 آقای فیروزآبادی یـادتان هست کـه وقتی هنوز حتی برجام بـه امضا نرسیده بود، چطور با عجله و شتابزده بی آنکه توجه کنید کـه هنوز سندی نـهایی نشده نامـه ی تبریک نوشتید؟ حتی با وجود اینکه بعد از این کارتان مورد توبیخ رهبری قرار گرفتید اما باز هم درون ماه های بعد درون شرایطی کـه هنوز برجام بـه تصویب نرسیده بود با نامـه نگاری های خود و تعریف و تمجید از این توافق، تمام تلاش خود را بـه عنوان فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح درون راستای تحمـیل این توافق بـه نظام بـه کار بردید. آیـا جسارت عذرخواهی و اصلاح اشتباهات خود را دارید؟ .
.
🔹آقای بروجردی یـادتان هست کـه گفتید: «درست هست که آمریکا دشمن ماست، ولی هنر این هست که شما حقتان را از دشمن نیز بگیرید و گرفتید!» آیـا حق ما از آمریکا ستانده شد؟ خوش خیـال بودید یـا بی اطلاع؟
.
🔻متن کامل نامـه درون تیتر یک رجانیوز قابل مشاهده است
#عذرخواهی #عذرخواهی_کنید #علی_لاریجانی #ولایتی #فیروزآبادی #بروجردی #محسن_رضایی
Media Removed
• سناریوی رویـارویی با صاحبخانـه درون راهرو و پاگرد، وقتی حادتر مـیشود کـه صاحبخانـه با حفظِ سمت مدیر ساختمان هم باشد و دیوار بـه دیوار آدم زندگی کند. تصور قدیمـی و اصیلی کـه پیش از مستاجر شدن داشتم بر پایـهی تصویری بنا شده بود کـه در فیلم و سریـالها از صاحبخانـههای تیپیکال ارائه مـیشد؛ مرد یـا زنی قلدرمآب ... •
سناریوی رویـارویی با صاحبخانـه درون راهرو و پاگرد، وقتی حادتر مـیشود کـه صاحبخانـه با حفظِ سمت مدیر ساختمان هم باشد و دیوار بـه دیوار آدم زندگی کند. تصور قدیمـی و اصیلی کـه پیش از مستاجر شدن داشتم بر پایـهی تصویری بنا شده بود کـه در فیلم و سریـالها از صاحبخانـههای تیپیکال ارائه مـیشد؛ مرد یـا زنی قلدرمآب و بیرحم کـه تا پشت درون خانـهی مستاجر قدمرنجه مـیکند و با منت پاکت حاوی اجارهبها را تحویل مـیگیرد، پشت چشمـی نازک کرده و یـادآور مـیشود کـه رفت و آمدهای وقت و بیوقتِ مشکوک را برنمـیتابد. دست آخر هم تاکید مـیکند فلان رفیقی کـه دیروقت مـیآید و موتورش را دم درون زنجیر مـیکند حتما از خانـه پابُر شود، درون غیر این صورت درون پلان بعدی اسباب و اثاث را زیر باران، وسط کوچه مـیشود یـافت.
صاحبخانـهی ما آنوری است. عپروفایلش هم عآنوریهاست. به منظور شوهرم پیـامهای آنوری مـیفرستند و شوهرم نیز درون جوابش استیکرهای آنوری مـیفرستد. ما عقیده داریم کـه هرچقدر بیشتر شبیـه بـه او باشیم احتمال بیشتری وجود دارد کـه سر سال بـه بهانـهی ازدواج پیشبینی نشده پسرش یـا فروش و تبدیل بـه احسن خانـهاش، بلندمان نکند. از طرفی همـین صاحبخانـه، مدیر ساختمان هم است. هر بار توی لابی ساختمان با او مواجه مـیشوم، مدلِ آنوریها باهاش چاق سلامتی مـیکنم و توی دلم مـیگویم: چرا با دیدن من یـاد ی، ی،ی نمـیافتی؟ چرا دلت بـه رحم نمـیآید. منتظرم درست درون همان لحظه دست کند از توی جیبش یک عقدیمـیِ زرد شده بیرون بیـاورد و بگوید: " این را مـیبینی؟ اسمش ماهچهره بود...". این اتفاق نمـیافتد. من، صاحبخانـهام را یـاد عشق قدیمـیاش نمـیاندازم و با دیدنم هیچ رشتهی الفتی درون دلش نمـیجنبد. عوضش مـیگوید: "به مـهندس سلام برسان" کـه معنای تلویحیاش این است: "واریز شارژ اول ماه را بـه همسرت یـادآوری کن" مـیگویم "سلامت باشید" کـه معنای ضمنیاش چیزهای دیگری است.
گاهی هم پیش آمده کـه با دیدن مدیر/صاحبخانـه، بـه جای اینکه دکمـهی آ را ب نرده را گرفته و از مسیر پست و هموار راه پله بـه خانـه مـیروم. اعتراف مـیکنم درون پس این حرکت، عطوفتی کودکانـه پنـهان هست که درون صدد دریـافت تایید و تحسین مدیر ساختمان ،لهله زنان خودش را از طبقات بالا مـیکشد؛ کودک درونم مـیخواهد بـه او بفهماند کـه مراقب خانـهاش هست، هوای درون و دیوار را دارد، خط خطی نمـیکند، مـیخ بـه قلبشان نمـیکوبد و برای چند طبقهی ناقابل، مزاحم آش نمـیشود. گمان مـیکنم مدیر/صاحبخانـه با طمانینـه یـه این رفتار نمرهی قبولی مـیدهد و جلوی اسممان یک علامت بـه علاوه مـیگذارد +
Media Removed
#زنگ_مطالعه علاقه و مـیل بـه خواندن و مطالعه رو از سن کم حتی قبل از تولد درون فرزندانمون حتما ایجاد کنیم . جامعه ای کـه اهل مطالعه و بررسی و تحقیق باشـه حتما نسل موفق و آگاهی خواهد داشت . همچنان کـه جسم ما به منظور رشدش نیـاز بـه غذای مفید داره روح ما هم به منظور رشد و تعالی نیـاز بـه مطالعه داره . ایجاد فرهنگ مطالعه و عشق ... #زنگ_مطالعه
علاقه و مـیل بـه خواندن و مطالعه رو از سن کم حتی قبل از تولد درون فرزندانمون حتما ایجاد کنیم . جامعه ای کـه اهل مطالعه و بررسی و تحقیق باشـه حتما نسل موفق و آگاهی خواهد داشت .
همچنان کـه جسم ما به منظور رشدش نیـاز بـه غذای مفید داره روح ما هم به منظور رشد و تعالی نیـاز بـه مطالعه داره . ایجاد فرهنگ مطالعه و عشق بـه کتاب را ابتدا والدین حتما در وجود فرزندشون ایجاد کنند و سپس درون کنار خانواده مدرسه و جامعه این علاقه و شوق بـه مطالعه رو رشد و توسعه بده .
از 31 شـهریور کتاب های جذاب و خاصی رو تو برنامـه کاری به منظور بچه ها قرار مـی دم و به بهانـه های مختلف و تو ساعات متفاوت از کتاب به منظور علاقمند بچه ها بـه مطالعه استفاده مـی کنم . خدا رو شکر همـیشـه جواب داده . خواندن داستان و نوشتن خلاصه قصه و خواندن کتاب داستان درون کلاس به منظور دوستان و ... از راهکاری مورد استفاده من بوده . تشویق بچه ها بـه عضویت درون کتابخانـه مدرسه و استفاده از کتاب های موجود درون کتابخانـه کلاس کـه با همکاری خودشون تجهیز شده و ... باعث ایجاد و تقویت مـیل بـه مطالعه درون بچه ها شده .
هر ماه کـه یک جلد از مجله رشد کودک به منظور بچه ها آورده مـیشـه ما راحت از کنار این موقعیت عالی نمـی گذریم و بچه ها با لذت مطالبش رو مطالعه مـی کنند و بعد نشانـه هایی کـه آموختن رو درون این مجله خوب پیدا مـی کنند و شوق یـاد گیری نشانـه جدید اونا رو سرشوق مـیاره.
امروز وقتی آقای معاون مجلات رو آورد بچه ها یـه صدا و بلند گفتند آخ جون مجله 😊😊😊😊☺☺☺☺
Media Removed
عاشق گفت: بعد اصل عشق چه بود کـه من انجام ندادم؟ گفت:
تو همـه کردی، نمُردی، زنده یی
هین بمـیر ار یـارِ جان بازنده یی ♦️بله انسان اگر درون عشق، صادق هست باید هر زمان بمـیرد و از قید «من و ما» رها شود. اگر مـیخواهد بمـیرد فراق و وصال را و ناکامـی و رنجها را نشمرَد. حتما هر زمان حالت مُردنِ عُشّاقِ واقعی، بر او حاکم باشد.
عاشقان را هر زمانی مُردنی هست مُردنِ عشّاق، خود یک نوع نیست
او دو صد دارد از جانِ هُدی' و آن دو صد را مـیکند هر دم فدی'
.
. 📚مقامات معنوی؛ مقام عاشقین
#استاد_سیدعلی_اکبر_صداقت
Media Removed
دوستان خوب معجزه هایی هستند کـه هرکدامشان تنـها یک بار درون زمانی معین و بسیـار بـه ندرت اتفاق مـی افتند.این معجزه ها را حتما تاپای جان بـه پای شان ایستاد و قدردانست. نـه،نـه، تنـها قدردانستن شان کفایت نمـی کند،اینان راباید آنقدرمحکم نگه داشت و درآغوش فشردکه باوجودت یکی شوند که تا ابد. چیزی چنان دیگرداشته ... دوستان خوب معجزه هایی هستند کـه هرکدامشان تنـها یک بار درون زمانی معین و بسیـار بـه ندرت اتفاق مـی افتند.این معجزه ها را حتما تاپای جان بـه پای شان ایستاد و قدردانست.
نـه،نـه، تنـها قدردانستن شان کفایت نمـی کند،اینان راباید آنقدرمحکم نگه داشت و درآغوش فشردکه باوجودت یکی شوند که تا ابد.
چیزی چنان دیگرداشته هانیست کـه باگمان خیـال آسودگی از وجود و داشتن شان از نظر راند و یـا درگنجه بلااستفاده گذاشت بدان امـید کـه روزی بـه کار آیند.
این معجزه های معجزه گر همـیشـه بکارند،همـیشـه درحال خلق معجزه اند؛حتی اگرمعجزه هایشان بچشم نیـاید؛حتی اگرایثاراعجازشان به منظور ما رنگ عادت گرفته باشند.
آنگاه کـه به حماقت دست بـه تجربه این مرگ نحس و بی پایـان مـیزنی ، تو مـیمانی و به قدمت هزارن هزار قرن بغض خفه کننده ای که«با هزارسال بارش شبانـه روز هم دل تو وا نمـی شود»
من این را نداستم ، هیچاین رانمـی داند؛مگرروزی کـه دوستی حقیقی از کف برود،آنگاه مـیدانی،آنگاه مـیبینی ، کـه با هیچ چیز و همـه چیز حتی جای خالی مرگبارش پرنمـی شود.
انسان ها عادت مـیکنند،همـه عادت مـی کنند،حتی بـه معجزه ها و درست درآن هنگام دیگر هیچ معجزه ای درون هیچ کجای این جهان واژگون رخ نمـی دهد و این بی رحمانـه ترین ظلمـی ست کـه انسان مـیتواندمقصرتام آن درون حق خود باشد و غم انگیزترین نوع مرگ نیزهم.
ای کاش مـیدانستیم عمق بی پایـان غم این بـه مرگ زیستن و در آتش زجری بی بدیل بسربردن را.
.
.
اینو یـه نفر مـیگفت ،ی کـه زار زار مـیگریست زیر آن درخت سدر پیر_رسته برپایـه آن کوه سربرفلک کشیده ی بی انتها و ریشـه درون عمـیق ترین جای جان زمـین دوانده_با آن سایـه عجیب و غریب اش کـه زمـین را بـه مـیزبانی خاطراتی دیر و دور و سفر بـه عوالمـی ناشناخته سفره ای وسوسه انگیز پراکنده بود.
اینوی مـیگفت کـه بعد از آن همـه معجزه ، دست از طلب کشیده و در انزوای خویش بـه گریـه نشسته بود ،ی کـه از مـیان آن همـه دست ، کـه سختِ سخت اش بـه مـهر گرفته بودند برخاست و خود را درون تنـهایی خویش غرق کرد.
کسی کـه هر دم از پشیمانی « توبه مـیکرد کـه دگر توبه بیجا نکند» و به آز و تمنا با قطره های خون دل مـی سرشت که:
« گر بود عمر بـه مـیخانـه رسم بار دگر
بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر
خرم آن روز کـه با دیده گریـان بروم
تا آب درون مـیکده یک بار دگر»
.
.
پ . ن :
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگرلیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
.
#نقل_قول!
،،،،،،،،،،،،
Media Removed
#شـهروند_نوشت . مخاطبين: شـهردار محترم لاهيجان شوراى شـهر لاهيجان شـهروندان فهيم لاهيجى . #حتما_متن_رو_بخونيد . طبق اين فاكتور ٧ قلم وسيله از يك كارخانـه خريدارى شد، جهت نصب درون مسير لاهيجان بـه استانـه (بعد از ميدان ابريشم) . چندتا سوال وجود داره كه منتظر ميمونيم پاسخ داده بشن: يك) فاكتور ... #شـهروند_نوشت
.
مخاطبين:
شـهردار محترم لاهيجان
شوراى شـهر لاهيجان
شـهروندان فهيم لاهيجى
.
#حتما_متن_رو_بخونيد
.
طبق اين فاكتور ٧ قلم وسيله از يك كارخانـه خريدارى شد، جهت نصب درون مسير لاهيجان بـه استانـه (بعد از ميدان ابريشم)
.
چندتا سوال وجود داره كه منتظر ميمونيم پاسخ داده بشن:
يك) فاكتور اصلا آرم و سربرگ معتبر از شركت فروشنده نداره و ظاهرا مسير برعكس طى شده!
يعنى قاعدتا بايد واحد مربوطه درون شـهردارى، نامـه بزنـه و درخواست نياز بده بـه شـهردار و مراحل درخواست بعد از تاييد، طى بشـه. اما درون اين مورد فروشنده فاكتور فرستاده و جناب شـهردار تاييد فرمودن و ارجاع بـه امور پيمان و مالى جهت اقدام (شما بگو پرداخت)!!
قاعدتا روال اين نيست كه روى فاكتور فروش دستور صادر بشـه، بلكه روى درخواست واحد مربوطه يا نـهايتا سند حسابدارى دستور صادر ميشـه
.
دو) هفت قلم جنس، قيمتش شده نزديك ١٧٥ ميليون تومن، تحويل دم درب كارخانـه. با توجه بـه هزينـه هاى حمل و نقل و نصب و غيره، اين رقم ميرسه بـه دويست ميليون تومن!
پروژه هاى دويست ميليون و بالاتر از ان بايد تحت مناقصه واگذار شوند. ايا درون اين مورد مناقصه اى صورت گرفت؟
.
سه) اصلا فارغ از بحث مناقصه، ايا بطور كارشناسى براورد قيمت انجام شد؟ درون اين فاكتور قيمت هر يك عدد پايه دكوراتيو طرح شاخ باز بالاى ٢٤ ميليون تومن محاسبه شده!!
.
چهار) اون قسمت از شـهر درون اختيار اداره راه هم هست. ايا نميشد با رايزنى قوى كارى كرد هزينـه پروژه رو اداره راه تقبل كنـه و از اين مبلغ هزينـه شده توسط شـهردارى، جهت رفع مشكلات ديگرى درون سطح شـهر استفاده كرد؟
.
لاهيجان سيتى بـه شفافيت اعتقاد راسخ داره
.
همانگونـه كه ما خودمون درون لاهيجان سيتى كاملا شفاف رفتار ميكنيم، توقع داريم اقلا تصميمات مالى و خرج كردها توسط ادارات و نـهادهاى شـهر براى مردم شفاف باشـه، که تا ديگه هرگز اتفاقى نظير "فروش جزيره" درون فضاى مبهم و غير شفاف، تكرار نشـه
.
اين پست بـه معناى زيرسوال بردن شـهردارى و هيج فرد حقيقى و حقوقى نيست، بلكه فقط خواهان شفاف سازى عملكرد شـهردارى درون خريد اين اقلام هستيم
#فقط_همين
.
دانستن حق شـهروندان است
.
#پيروزيوسفى
.
چراغهاى نصب شده رو درون عكس دوم ميتونيد مشاهده بفرماييد
.
ضمنا
عزيزانى كه درون انجام اينگونـه پروژه ها يا خريدهاى ادارى، تجربه يا اطلاعاتى دارند، ممنون ميشيم كه درون قسمت نظرات، جهت اگاهى همـه مون نظرشون رو بنويسند
.
نكته اخر:
اين يه بحث فنى/حقوقيه. لطفا با كلى گويى و جملات كليشـه اى، بـه انحراف نكشونيدش
.
از شفاف سازى پروژه هاى كوچك بايد برسيم بـه شفاف سازى پروژه هايى نظير ميدان گيل و..
Media Removed
#lifestyle
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 16 Nov 2018 15:28:00 +0000
تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com