هنر خاتم سازی
خاتم هنر آراستن سطح اشیـاء با مثلثهای کوچکی است که طرحهای گوناگون آن همواره بـه صورت اشکال منظم هندسی بوده است. انشای درباره دریا وجزیره این شکلهای هندسی را با قرار مثلثهایی کوچک درون کنار هم نقشبندی مـی کنند. انشای درباره دریا وجزیره مـی توان گفت، انشای درباره دریا وجزیره کار خاتم نقشـهای هندسی تشکیل شده از مثلثهای سه پهلو (متساوی الاضلاع) هست که از عاج، استخوان، چوب و مفتول برنج ساخته شده و معمولاً بـه ضخامت 2 مـیلی متر در سطح خارجی یـا سطح داخلی و خارجی اشیـاء چوبی چسبانده مـی شود. آثاری کـه از قدیم مانده نظیر درهای کاخها، رحلهای قرآن و صندوقهای مقابر خاتمکاری نشان مـی دهد کـه این هنر درون زمان قدیم و به ویژه عهد صفویـه رواج کامل داشته یکی ازمراکز اصلی آن هم اصفهان بوده است. اما همـین معلوم مـی کند تا چند سالی این هنر درون اصفهان رو بـه زوال گذاشته و تنـها شیراز مرکز این صنعت شده است. در ابتدا کار خاتم با استفاده از مثلثهای بسیـار بزرگ کـه پهلوی هم قرار مـی دادند تهیـه مـی شد ولی بـه تدریج با پیشرفت ذوق و تبحر هنرمندان ابعاد مثلثها ریزتر و کوچکتر شد. بهر حال هنر خاتم سازی از زمان پیدایش که تا کنون تحولاتی را داشته است.صنعتگران خاتم ساز به منظور تهیـه خاتم از مواد اولیـه متنوعی استفاده مـی کنند کـه در کمتر صنعت دستی دیگری این چنین تنوعی بـه چشم مـی آید. این مواد عبارتند از: چوب فوفل، چوب گردو، چوب نارنج، چوب عناب، استخوان شتر، مفتول برنجی، لایـه برنجی، سریشم گرم، سریشم سرد، فرمالین، فیبر و روغن جلا و تخته سه لایی. غیر از آن به منظور تکمـیل ساخت از چفت و لولا و غیره نیز استفاده مـی کنند. از خاتم درون تهیـه محصولات مختلفی استفاده مـی شود کـه از آن جمله است: قاب عکس، جعبه سیگار، عصا، پیپ، جعبه لوازم آرایش، جا کلیدی، جاقلمـی و جلد آلبوم. در اصفهان علاوه بر اشیـاء خاتم کـه به شیوه شیرازی مـی سازند قسمتی از مصنوعات خاتم را با نقره و مـینا سازی توأم کرده اند کـه در شیراز وجود ندارد. مثلاً جعبه های خاتمـی کـه رویـه آن را نقاشی مـینیـاتور مـی کنند و روی آنرا روغن مـی زنند
:: بازدید : 13
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 21:7]
ضرب المثل های خواندنی ایرانی
ضرب المثل های خواندنی ایرانی
نشخوار آدمـیزاد حرف است:
اگر پرگویی مـی کنم ایرادی ندارد، حرف زدن خود نوعی از سرگرمـی است.
نشسته پاک است:
به شوخی، شخصی هست که بـه تمـیزی بدن و جامـه اش بی اعتناست.
نصیبی رای نخورد:
همانند: روزی را، نخورد.
نطقش کور شدن:
براثر گفتگو وجنجال سخنی قطع شدن، از ادامـه صحبت بازماندن.
نظر زدن :
به چشم بد نگاه ، از نظر عوام چشم زخم بودن.
نشادرش تند است:
به شوخی، درون کارها شتاب وعجله مـیکند
نسیـه آخر بـه دعوا رسیـه:
همانند: معامله نقدی بوی مشک مـیدهد.
نزن دری را که تا نزنند درت را:
همانند: چو بد کردی مباش ایمن ز افات
نشترش بزنی خونش درنمـی اید
در نـهایت خشم و عصابیت است، سخت آشفته است.
نرم :
شخصی را بـه منظور خاصی مطیع و رام خود
نرم نرم پوست کندن:
آرام آرام و به ملایمت کار خود را بـه ضرر دیگری فیصله دادن
:: بازدید : 13
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 21:5]
زندگینامـه بابک خرمدین
دربارة اصل و نسب او روایت قابل اعتمادی درون دست نیست . یک روایت درون الفهرست (ص ۴۰۴) و روایت دیگری درون تاریخ طبری (سلسلة سوم ، ص ۱۲۳۲)، کـه هر دو ساختة دشمنان بابک و خرّمدینان هست ، درون نسبِ او طعن کرده و او را ثمرة ازدواجی غیرشرعی دانسته اند. روایت دیگری کـه در الاخبارالطوال (ص ۴۰۲) آمده هست و آن نیز اصلی ندارد او را از فرزندان مطّهربن فاطمـه ابومسلم * خراسانی مـی داند. این روایت ساختة خودِ خرّمـیان هست که منتظر بودند تای از نسل ابومسلم ، ملک را از دست بنی عبّاس بگیرد (مقدسی ج ۴، ص ۳۱، ج ۶، ص ۹۵).
روایتی کـه در الفهرست دربارة نسبِ بابک و جوانی او آمده مأخوذ هست از کتابی بـه نام اخبار بابک تألیف واقدبن عمروالتّمـیمـی کـه در دست نیست . ظاهراً مطالب کتاب البدء والتاریخ دربارة بابک نیز مأخوذ از همـین کتاب هست . بـه موجب این روایت ، جاویدان بن سُهْرَک (در تاریخ طبری و بعضی از مآخذ دیگر جاویدان بن سهل ) یـا شَهْرک (در التنبیـه والاشراف ) رئیس جاویدانیّه (از خرّمـیان ) هنگام بازگشت از زنجان درون دهِ بلال آباد از گِزیر (مأمور پذیرایی از تازه واردان بـه ده ) تقاضای منزل مـی کند و گِریز، به منظور توهین ، او را درون منزل مادر بابک جای مـی دهد. این رفتار نشان مـی دهد کـه مردم ده و رئیس آن مسلمان بوده اند و نمـی خواسته اند کـه از یک نفر «خرّمـی » درون جای آبرومندانـه ای پذیرایی کنند. جاویدان از کاردانی بابک خوشش مـی آید و با اجازة مادرش او را همراه مـی برد که تا سرپرست اموال و املاک خود سازد. بعد از زمانی کـه بابک نزد جاویدان بـه سر مـی برد جاویدان بر اثر زخمـی درون مـی گذرد و زنِ جاویدان کـه عاشق بابک شده بود بـه یـاران جاویدان مـی گوید کـه روح او درون بابک حلول کرده هست و او جانشین جاویدان هست . زن جاویدان طیّ تشریفاتی بابک را جانشین جاویدان و پیشوای خرّمـیان مـی سازد و خود نیز بـه ازدواج او درمـی آید. این قسمت از منقولات کتاب اخبار بابک درست بـه نظر مـی آید زیرا چنانکه از منابع دیگر نیز برمـی آید خرّمـیان بـه تناسخ معتقد و قائل بـه «تغییر اسم و تبدیل جسم » بودند (مقدسی ج ۴، ص ۳۱). نیز تشریفاتی کـه زن جاویدان بنابراین روایت به منظور ارتقای بابک بـه مقام رهبری خرّمـیان ترتیب داده بود اصیل مـی نماید.
بابک ، اندک زمانی بعد از وصول بـه جانشینی جاویدان و ریـاست خرّمـیان ، بر ضدّ خلافت عبّاسی شورید و بر قسمت مـهمّی از آذربایجان شمالی و شرقی چیره شد. بـه گفتة ابن ندیم (ص ۴۰۶)، خرّمـیان اهل قتل و جنگ و غصب اموال نبوده اند. مقدسی (ج ۴، ص ۳۰ ـ ۳۱) مـی نویسد کـه خرّمـیان اصحاب ادیـان دیگر را مُصیب مـی دانستند و از ریختن خون پرهیز داشتند مگر بـه هنگامـی کـه عَلَم خلاف برافرازند. بعد چه باعث شد کـه بابک عَلَم خلاف برافراشت ؟ به منظور شورش بابک مـی توان علل سیـاسی و روحی و دینی و اقتصادی ذکر کرد. مرگ هارون الرشید درون ۱۹۳ منجر بـه جنگ امـین ومأمون و کشته شدن امـین و وقوع فتنـه و آشوب درون بغداد و عراق شد. طبری (سلسلة سوم ، ص ۱۰۱۵) آغاز «حرکت » بابک را درون ۲۰۱ ذکر کرده هست و این سال اوج فتنـه درون بغداد و عراق بود. بغدادیـان ، یعنی درون حقیقت خاندان بنی عبّاس و اتباع ایشان ، از تسلّط حسن بن سهل و ایرانیـان بر بغداد ناراضی بودند. مأمون ، درون اثنای این بحران ، امام علی بن موسی الرّضا علیـه السلام را ولی عهد خود کرد و خبر آن را بـه اطراف و اکناف نوشت . بغدادیـان بعد از اطلاع از این کار مخالفت خود را ظاهر ساختند و مأمون را از خلافت خلع د و ابراهیم بن مـهدی را بـه جای او نشاندند. درون این سال قحطی و گرسنگی درون خراسان و ری و اصفهان بروز کرد و مرگ و مـیر درون مـیان مردم افتاد. بنا بـه گفتة یعقوبی (ج ۲، ص ۵۴۰)، درون ۱۹۸ بیشتر ولایـات عراق و شام و یمن و آذربایجان و ارمنستان از مرکز خلافت اطاعت نمـی د و در این ولایـات بعضی از سرداران عرب سر بـه شورش برداشته بودند. درون یکی از این سالهای پرآشوب ، مأمون حاتِم بن هرثَمْة بن اَعْیَن را بـه حکومت ارمنستان فرستاد، ولی چند روز بعد از این انتصاب ، بـه حاتِم خبر رسید کـه پدرش هرثمـه درون زندان مأمون مرده هست . بعد با مأمون بـه مخالفت برخاست و با بِطْریقان (رؤسا و ملاّ کان بزرگ ) ارمنستان و با بابک و خرّمدینان بـه مکاتبه پرداخت و کار مسلمانان را درون نظر ایشان سهل و ناچیز جلوه داد که تا آنکه بابک و خرّمـیان سر برآوردند و بابک بر آذربایجان چیره شد.
بنابه گفتة مقدسی ، خرّمدینان بعد از کشته شدن ابومسلم بـه دست منصور خلیفة عبّاسی سخت بـه خشم آمده بودند و این امر ظاهراً به منظور آن بود کـه ابو مسلم را همچونی مـی دیدند کـه در برابر عرب قیـام کرده بود و به همـین دلیل بعد از قتل او درون پی تحقّق آرزوهایش بودند و مـی خواستند مللطنت را بـه ایرانیـان بازگردانند ( ج ۵، ص ۱۳۴). بعد نـهضت خرّمدینی نـه تنـها نـهضتی دینی کـه سیـاسی و ملّی نیز بود. بـه دلیلِ فقدان مدارک نمـی توان ابومسلم را از خرّمدینان دانست و حتی انگیزة مجاهدات او را درون راه تحکیم خلافت بنی عباس و برانداختن بنی امـیّه نمـی توان بـه مخالفت او با عرب یـا بـه طریق اولی ‘ بااسلام منسوب کرد، ولی ارباب مذاهب و ادیـان غیراسلامـی ایران و مخصوصاً خرّمدینان او را قهرمانی ملّی و ضدّ عرب مـی شمردند. خرّمدینان بعد از قتل ابومسلم بـه دنبال فرصتی بودند که تا سربرآورند، و مرگ هارون الرّشید و وقایع سالهای ۱۹۳ که تا ۲۰۱ فرصتی درون اختیـارشان گذاشت کـه بابک از آن استفاده کرد.
عامل روانی دیگری نیز درون کار بود و آن اینکه خرّمدینان را ظاهراً مسلمانان ، اعمّ از عرب و ایرانی ، تحقیر مـی د. داستان رفتار توهین آمـیز گزیرِده بلال آباد با جاویدان حاکی از این معنی هست . مقدسی مـی نویسد کـه اصحاب بابک درون فقر و ذلّت بـه سر مـی بردند (ج ۶، ص ۱۱۶، درون آنجا حتما به جای «کانَ»، «کانوا» خواند). ظاهراً مردم خرّمـی مذهب آن روستاها و نواحی ، کـه از ذلّت و خواری رنج مـی و بنا بـه عقاید دینی خود منتظر قیـام بوده اند، بـه دستور بابک شوریده و عمّال و مأموران خلیفه را بـه شرحی کـه در البدء والتاریخ (همانجا) آمده بـه قتل رسانده اند. این برخورد خونین ، مسلمانانِ شـهرهای دیگر را تهییج کرد وبه جنگ با خرّمـیان کـه آن را جهاد مـی دانستند برانگیخت . چنانکه درون منابع آمده هست ، درون سپاه افشین عدّة زیـادی از «مطوّعه » یـا داوطلبان جهاد بوده اند.
گذشته از علل سیـاسی و روانی ، عامل اقتصادی را نیز نباید از نظر دور داشت . بنا بـه گزارش مقدسی (همانجا)، اصحاب بابک و خرّمدینان درون تنگدستی مـی زیستند. این تنگدستی بـه طور کلّی ناشی از تحکم عمّال دولتی و جنگهای امرای محلی با یکدیگر بوده هست . زورگویی عمّال امری عادی بوده هست ، ولی شورش بر ضدّ خلافت موجب تجمّع ستمدیدگان شده هست . بنا بـه نقل ابن ندیم (ص ۴۰۷) از کتاب اخبار بابک ، زن جاویدان بـه بابک گفته بود کـه از قول جاویدان بـه خرّمـیان خواهد گفت کـه بابک «جبّاران » را خواهد کشت و دین مزدکی را احیـا خواهد کرد و آنـها را کـه خوار و پست بوده اند عزیز و والا خواهد کرد. بعد یکی از بهانـه های این قیـام مبارزه با جبّاران و رفع ذلّت و پستی از مردم و احیـای آیین مزدک یعنی بـه عقیدة ایشان ایجاد مساوات درون اموال بوده هست .
چون خبر شورش بابک بـه گوش مأمون رسید، یحیی بن مُعاذبن مسلم از موالی بنی ذُهْل (از شاخه های قبیلة بنی شیبان ) را مأمور ارمنستان و آذربایجان و سرکوب بابک کرد. بنا بـه گفتة یعقوبی ، یحیی بن معاذ با بابک چندین جنگ کرد کـه در آنـها هیچ یک از دو طرف بـه پیروزی دست نیـافتند. بعد از آن مأمون عیسی بن محمدبن ابی خالد را مأمور جنگ با بابک کرد و او با سپاهیـان معروف بـه «حَرْبیّه » عازم جنگ شد (ج ۲، ص ۵۶۴)، امّا شکست خورد و ناگزیر بـه ارمنستان بازگشت . شکست عیسی از بابک بـه قول طبری (سلسلة سوم ، ص ۱۰۴۵) درون ۲۰۶ بوده هست .
چون کار بابک بالا گرفت مأمون زُرَیْق بن علیّ بن صدقة الاْزدی را بـه جنگ او فرستاد، ولی او نیز کاری از پیش نبرد و مأمون محمدبن حُمَیْد طوسی را مأمور دفع غائله کرد. محمدبن حمـید سردار بزرگ و مشـهوری بود و شعرای نامدار مانند بُحْتری و ابوتمام طائی او را مدح کرده اند. محمد درون آغاز بـه پیروزیـهایی دست یـافت ، ولی درون راهی سخت و باریک بـه او حمله شد وبه قتل رسید. بـه گفتة طبری این واقعه روز شنبه ۲۵ ربیع الاول ۲۱۴ درون «هشتاد سر» اتفاق افتاد.
مأمون بعد از آن عبداللّه بن طاهر را مأمور جبال و آذربایجان و ارمنستان کرد. عبداللّه بن طاهر که تا دینور رفت و از آنجا بـه فرماندهانی کـه با محمدبن حمـید بودند دستور داد که تا در مواضع خود بمانند. درون این مـیان طلحة بن طاهر کـه حاکم خراسان بود درگذشت و مأمون عبداللّه بن طاهر را بـه جای او مأمور خراسان کرد و عبداللّه بـه خراسان رفت (یعقوبی ، ج ۲، ص ۵۶۵). بـه گفتة طبری (سلسلة سوم ، ص ۱۱۰۲)، مأمون او را مـیان جنگ با بابک و رفتن بـه خراسان مخیّر ساخت و او حکومت خراسان را برگزید. آنگاه مأمون علی بن هشام را مأمور آذربایجان و جنگ با بابک کرد. رفتار علیّبن هشام مقبول امرای آذربایجان نیفتاد و مأمون او را احضار کرد وبه قتلش فرمان داد. بـه گفتة طبری (سلسلة سوم ، ص ۱۱۰۷)، علی بن هشام قصد داشته هست که نزد بابک برود.
گرفتاریـهای مأمون درون ۲۱۶ و ۲۱۷ و ۲۱۸ درون جنگ با روم شرقی و مرگ او درون ۲۱۸ موجب شد کـه خرّمـیان درون قسمتهای دیگر ایران یعنی درون اصفهان و ری و ماسبذان و مـهرجان کذک (لرستان ) سر برآوردند و شاید این امر بـه تشویق و تحریک بابک بوده هست . شورش خرّمـیان درون این قسمت از ایران درون جنگ خونینی کـه مـیان ایشان و سردار معتصم بـه نام اسحاق بن ابراهیم بن مُصْعَب درگرفت بـه شکست خرّمـیان و کشتار عظیم ایشان منجر شد.
شورش خرّمـیان درون اصفهان و همدان و لرستان ، و قدرت روز افزون بابک درون آذربایجان ، موجب شد کـه معتصم ، برخلاف مأمون ، خطر بابک را بسیـار جدّی تلقی کند. بـه همـین دلیل معتصم همة همّ و نیروهای خود را صرف برانداختن بابک کرد. به منظور این کار یکی از سرداران بزرگ خود بـه نام خیذربن کاووس معروف بـه افشین را کـه از بزرگ زادگان فرغانـه بود برگزید و سردار بزرگ دیگری بـه نام ابوسعید محمدبن یوسف طائی ثَغْری را همراه او ساخت . معتصم دستور داد که تا افشین باروها و دژهایی راکه بابک مـیان زنجان و اردبیل خراب کرده بود مرمت کند و در مواضع مناسب لشگرگاههایی به منظور حفظ راهها و تأمـین وصول قوای کمکی و ارسال خواربار و تجهیزات از بغداد بـه اردبیل مستقر سازد.
ظاهراً هدف بابک از ویران قلاع و استحکامات سر راه این بود کـه راههای مواصلاتی مـیان زنجان و اردبیل را مختل کند و بدین وسیله بقایـای لشکریـان خلیفه را درون شـهرها وقصبات منزوی سازد و دست ایشان را از مرکز خلافت کوتاه کند و بعد بر ایشان بتازد و کارشان را یکسره کند. از نقشـه های جنگی او یکی هم آن بود کـه در مواضع مناسب کمـین مـی کرد و به کاروانـهای حاملِ خواربار و تجهیزات حمله مـی برد. درون اجرای این نقشـه توفیقهایی نیز بـه دست آورده بود.
افشین با آمادگی کامل و تجهیزات مفصّل بـه راه افتاد. ارتباط کامل بغداد را با اردبیل تأمـین کرد و در محلی بـه نام بَرْزَنْد * درون چهار فرسنگی اردبیل فرود آمد و آنجا راکه که تا قلعة بَذّ * ، پایگاه اصلی بابک ، هفت فرسنگ فاصله داشت لشکرگاه خود قرار داد و در فاصلة مـیان دو قلعه خندقهایی کند. شبکة جاسوسی و خبرگیری منظمـی هم برقرار کرد. سپاهیـانش کـه مرکّب از عرب و ترک و فرغانـه ای و داوطلبان جهاد (مطوّعه ) بودند بـه همـه گونـه تجهیزات رزمـی مجهّز بودند.
چون امرای محلّی آذربایجان دریـافتند کـه معتصم با تمام قوا تصمـیم بـه برانداختن بابک گرفته هست ، از بابک روی برتافتند یـا از کمک بـه او خودداری د. محمّدبن البعیث کـه از امرای محلّی آذربایجان بود و از مرند که تا کنار دریـاچة اورمـیه و تبریز درون تصرف او بود ودر ایّام شوکتِ بابک ناچار از او اطاعت مـی کرد چون از لشکرکشی بی سابقة افشین آگاهی یـافت روی از بابک برتافت و عصمت کردی یکی از فرستادگان و «اسپهبذان » بابک را بغدر گرفت و نزد المعتصم فرستاد. المعتصم از عصمت دربارة متصرّفات بابک و راهها و گذرگاههای بلاد او و روش جنگی او اطلاعات بسیـاری بـه دست آورد کـه البته درون پیروزیـهای افشین مؤثر افتاد.
درجنگی کـه در ۲۲۰ مـیان بابک و افشین درون محلّی بـه نام اَرْشَق روی داد بابک شکست خورد و ناچار شد کـه از متصرّفات خود درون اطراف اردبیل و برزند دست بکشد و به صحرای مُغان برود و از آنجا بـه قلعة بذ، کـه دژ اصلی او بود، پناه برد.
در ۲۲۱ درون ناحیة هشتادسر، مـیان یکی از سرداران افشین بـه نام بُغای بزرگ و بابک جنگی درگرفت کـه به شکست بغا انجامـید امّا درون جنگهای بعدی شکست درون جانب بابک بود.
در ۲۲۲ معتصم یکی دیگر از سرداران خود بـه نام جعفربن دینارالخیّاط را بـه یـاری افشین فرستاد و پس از آن غلام خود ایتاخ را با سی مـیلیون درهم به منظور مخارج جنگی و مواجب سپاهیـان گسیل کرد. ظاهراً بعد از شنیدن این خبر بود کـه بابک بـه تئوفیل (توفیل ) امپراتور روم شرقی متوسل شد و او را بـه جنگ با معتصم برانگیخت که تا شاید بتواند از شدّت فشار سپاه افشین بر خود بکاهد. بنا بـه گفتة طبری (سلسلة سوم ، ص ۱۲۳۴)، چون بابک بر ضعف خود یقین کرد و خود را بـه هلاکت نزدیک دید، نامـه ای بـه پادشاه روم نوشت بـه این مضمون کـه پادشاه عرب همة سپاهیـان و جنگیـان و حتّی خیّاط (یعنی جعفربن دینار) و طبّاخ (یعنی ایتاخ ) خود را بـه جنگ من فرستاده وی درون دربار خلیفه نمانده هست ، اگر مـی خواهی بـه او حمله کنی بدان کهی درون آنجا نیست کـه رو درون روی تو بایستد.
ازگزارشـهای طبری برمـی آید کـه خودِ معتصم نیز دستورهای جنگی صادر مـی کرد و دربارة ادارة امور جنگ بـه افشین پیـامـهایی مـی فرستاد، که تا آنجا کـه بسیـاری از داوطلبان یـا مطوّعه این کندی را از خود افشین دانستند و او را بـه اهمال و تعلّل درون کار بابک متهم ساختند. بعدها، هنگامـی کـه افشین را بـه دستور خلیفه بـه محاکمـه کشاندند و مازیـار را با او روبرو ساختند، مازیـار مدعی شد کـه افشین بـه او پیغام فرستاده بود کـه بابک خود را از روی حماقت بـه کشتن داد و هرچه من (یعنی افشین ) کوشیدم که تا مرگ را از او بازگردانم ممکن نشد (طبری ، سلسلة سوم ، ص ۱۳۱۱). شاید این سخنِ افشین اشاره بـه قول امانی بوده هست که درون روز پنجشنبه نـهم رمضان ۲۲۲ هنگام حمله بـه قلعة بذ به منظور بابک فرستاده بود (یعقوبی ، ج ۲، ص ۵۷۸ ـ ۵۷۹).
پس از جنگهای سخت کـه دی پیش مـی رفت ، سرانجام سپاه افشین بـه کوه بَذ رسید. بابک بر سر راه دشمن چاهها و حفره ها کنده بود و پای اسبهای سپاه افشین درون آنـها فرو مـی رفت . درون اینجا دستة «گِلْغَریّه » بـه کمک رسیدند و دیوارهای خانـه های سر راه را خراب د و چاهها را پرد. بابک گردونـه ای پر از سنگ بر بالای کوه آماده کرده بود و چون سپاهیـان افشین خواستند از کوه بالا بروند آن گردونـه را بر سر ایشان غلتاند، ولی این تدبیر نیز مفید نیفتاد و سرانجام سپاهیـان و داوطلبان بـه درون قلعة بذ راه یـافتند. اصحابِ بابک سخت دفاع د و افشین دستور داد که تا خانـه ها و کاخهای ایشان را آتش زدند. بابک از درِ دیگر قلعه وارد شد و پس از آن مقداری مال و توشـه با خود برداشت و بیرون رفت و از رود ارس گذشت و خود را درون پناه تپه ها و بیشـه ها بـه ارمنستان رساند. افشین دستور داده بود کـه سر راهها و گردنـه ها و راههای خروج از بیشـه ها را بگیرند. درون این مـیان امان نامـه ای از معتصم رسید و افشین از یـاران بابک کـه اسیر شده بودند خواست که تا امان نامـه را نزد بابک ببرند، امای از ترس بابک جرأت این کار را نداشت . سرانجام دو تن از جان گذشته حاضر شدند کـه امان نامـه را بـه بابک نشان دهند بـه شرط آنکه افشین درون صورت کشته شدن ایشان حافظ عیـال و اولادشان بشود. پسر بابک نیز نامـه ای بـه همراه ایشان به منظور پدرش فرستاد. اما بابک بی آنکه نامـه را بخواند بـه آورندة آن دشنام داد و او را کشت و نامـه را بی آنکه مُهْر از آن بردارد بـه گردن مقتول آویخت و آنگاه روبه دیگری کرد و دشنامـهای سختی بـه پسرش داد و او را بندة پستِ بی مقدار خواند و از پدری او اظهار بیرازی کرد.
بابک ، با یکی دو تن از همراهانِ خود، خسته و گرسنـه بـه ارمنستان رسید. درون آنجا، بـه تفصیلی کـه در طبری آمده هست ، سَهْل بن سُنْباطِ ارمنی ، از مالکان و امرای آن سامان ، او رابه بهانة پذیرایی بـه قصر خود دعوت کرد و بعد او را گرفت و تسلیم افشین کرد. افشین درون برابر این خدمت صدهزار درهم بـه پسر او و یک مـیلیون درهم به منظور خود او از معتصم گرفت و کمربندی گوهرنشان و تاجی کـه علامت «بطریقان » بود بـه او داد و سهل بدین ترتیب بـه مقام بطریقی ارتقایـافت (طبری ، سلسلة سوم ، ص ۱۲۳۲). برادر بابک بـه نام عبداللّه نیز کـه هنگام فرار بابک همراه او بود بـه یکی از بزرگان ارمنی بـه نام عیسی بن یوسف زادة اصطفانوس (استپان ) پادشاه بَیْلَقان * پناه برد و او هم عبداللّه را گرفت و تسلیم افشین کرد.
دوتن از سرداران افشین بـه نامـهای یوزباره (یـا: یوباره ) و «دیوداد» روز دهم شوّال ۲۲۲ بابک را بـه برزند نزد افشین بردند و افشین اورا بـه سامرّا برد. درون شب پنجشنبه سوم صفر۲۲۳ وارد این شـهر شدند. درون آنجا بـه دستور معتصم لباسی از دیبا و کلاهی از سمور بر بابک پوشاندند و سوار فیلش د و از مَطیره که تا باب العامـه به منظور تماشای عامـه گرداندند. سپس بـه طرز فجیعی کـه در تاریخ آمده او را کشتند و تنش را بـه دار آویختند (محّلِ داری کـه بابک را بـه آن آویخته بودند که تا مدتی درون سامرّا معروف بود). برادرش عبداللّه را نیز درون بغداد نخست بـه همان شکل فجیع کشتند و تنش را درقسمت شرقی مـیان دوجِسْر بـه دار آویختند.
دربارة عدّةانی کـه در طی بیست سال بـه دست بابک کشته شده و زنانی کـه به دست او اسیر شده بودند مطالبی درون کتب تاریخ آمده هست که مبالغه آمـیز بـه نظر مـی رسد، بویژه کـه این اخبار از سوی مخالفانِ بابک بـه دست ما رسیده هست .
تصویری از قلعه بابک خرمدین
پرچم بابک خرمدین
:: بازدید : 58
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 21:1]
سخنان حکیمانـه کوروش بزرگ هخامشیـان
سخنان حکیمانـه کوروش بزرگ هخامشیـان
مجموعه زیر سخنانی هست که منتسب بـه این پادشاه اسطیری ایران مـی باشد:
دستانی کـه کمک مـی کنند پاکتر از دستهایی هستند کـه رو بـه آسمان دعا مـی کنند.
خداوندا دستهایم خالی هست ودلم غرق درون آرزوها -یـا بـه قدرت بیکرانت دستانم راتوانا گردان یـا دلم را ازآرزوهای دست نیـافتنی خالی کن.
اگر مـیخواهید دشمنان خود را تنبیـه کنید بـه دوستان خود محبت کنید.
آنچه جذاب هست سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن بـه سهولتاست .
وقتی توبیخ را با تمجید پایـان مـی دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکرمـی کنند، نـه رفتار و عملکرد شما.
سخت کوشی هرگزی را نکشته است، نگرانی از آن هست که انسان را از بین مـی برد.
اگر همان کاری را انجام دهید کـه همـیشـه انجام مـی دادید، همان نتیجه ای را مـیگیرید کـه همـیشـه مـی گرفتید .
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمـی دهند، بلکه کارها را بگونـه ای متفاوتانجام مـی دهند.
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر م کن ولی پیش از آنکه تصمـیم بگیری باچند نفر.
کار بزرگ وجود ندارد، بـه شرطی کـه آن را بـه کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .
کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال مـی آید .
انسان همان مـی شود کـه اغلب بـه آن فکر مـی کند .
همواره بیـاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل درباشد.
تنـها راهی کـه به شکست مـی انجامد، تلاش ن هست .
دشوارترین قدم، همان قدم اول هست .
عمر شما از زمانی شروع مـی شود کـه اختیـار سرنوشت خویش را درون دست مـی گیرید .
آفتاب بـه گیـاهی حرارت مـی دهد کـه سر از خاک بیرون آورده باشد .
وقتی زندگی چیز زیـادی بـه شما نمـی دهد، بخاطر این هست که شما چیز زیـادی از آننخواسته اید .
من یـاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیـار خواهم آورد
من ملتم را سربلند ساحت زمـین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.کوروش کبیر
سخنان کوروش بزرگ پدر ایرانیـان
:: بازدید : 5
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 20:10]
معرفی کوروش بزرگ : Cyrus Biography
معرفی کوروش بزرگ : Cyrus Biography
کوروش بزرگ (۵۷۶-۵۲۹ پیش از مـیلاد)، همچنین معروف بـه کوروش دوم نخستین شاه و بنیـانگذار دودمان شاهنشاهی هخا است. شاه پارسی، بهخاطر بخشندگی، بنیـان گذاشتن حقوق بشر، پایـهگذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد ها و بندیـان، احترام بـه دینها و کیشهای گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شدهاست.
ایرانیـان کوروش را پدر و یونانیـان، کـه وی سرزمـینهای ایشان را تسخیر کرده بود، او را سرور و قانونگذار مـینامـیدند. یـهودیـان این پادشاه را بـه منزله مسحشده توسط پروردگار بشمار مـیآوردند، ضمن آنکه بابلیـان او را مورد تأیید مردوک مـیدانستند.
تبار کوروش از جانب پدرش بـه پارسها مـیرسد کـه برای چند نسل بر انشان(شمال خوزستان کنونی)، درون جنوب غربی ایران، حکومت کرده بودند.
کوروش درباره خاندانش بر سفالینـهٔ استوانـه شکلی محل حکومت آنها را نقش کردهاست. بنیـانگذار سلسلهٔ هخا، شاه هخامنش انشان است. بعد از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش بـه حکومت انشان رسید.
حکومت چا ایش پیش نیز بعد از مرگش توسط دو نفر از پسرانش کوروش اول شاه انشان و آریـارامن شاه پارس دنبال شد. سپس، پسران هر کدام، بـه ترتیب کمبوجیـه اول شاه انشان و آرشام شاه پارس، بعد از آنها حکومت د.
کمبوجیـه اول با شاهدخت ماندانا ایشتوویگو (آژی دهاک یـا آستیـاگ) پادشاه ماد ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.
تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتزیـاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند.
اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را بـه شرح خاصی نقل کردهاند، اما شرحی کـه آنـها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه دادهاند، بیشتر شبیـه افسانـه مـیباشد.
تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی سایو حسن پیرنیـا، شرح چگونگی زایش کوروش را از هرودوت برگرفتهاند. بنا بـه نوشته هرودوت، آژی دهاک شبی خواب دید کـه از ش آنقدر آب خارج شد کـه همدان و کشور ماد و تمام سرزمـین آسیـا را غرق کرد.
آژی دهاک تعبیر خواب خویش را از مغها پرسش کرد. آنـها گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد کـه بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد کـه آژی دهاک تصمـیم بگیرد ش را بـه بزرگان ماد ندهد، زیرا مـیترسید کـه دامادش مدعی خطرناکی به منظور تخت و تاج او بشود. بنابر این آژی دهاک خود را بـه کمبوجیـه اول شاه آنشان کـه خراجگزار ماد بود، بـه زناشویی داد.
ماندانا بعد از ازدواج با کمبوجیـه باردار شد و شاه این بار خواب دید کـه از شکم ش تاکی رویید کـه شاخ و برگهای آن تمام آسیـا را پوشانید.
پادشاه ماد، این بار هم از مغها تعبیر خوابش را خواست و آنـها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن هست که از ش ماندانا فرزندی بوجود خواهد آمد کـه بر آسیـا چیره خواهد شد
آستیـاگ بمراتب بیش از خواب اولش بـه هراس افتاد و از این رو ش را بـه حضور طلبید.
ش بـه همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی کـه دیده بود از فرزند ش سخت وحشت داشت، بعد زادهٔ ش را بـه یکی از بستگانش بنام هارپاگ، کـه در ضمن وزیر و سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد کـه کوروش را نابود کند.
هارپاگ طفل را بـه خانـه آورد و ماجرا را با همسرش درون مـیان گذاشت. درون پاسخ بـه پرسش همسرش راجع بـه سرنوشت کوروش، هارپاگ پاسخ داد وی دست بـه چنین جنایتی نخواهد آلود، چون یکم کودک با او خوشایند هست و دوم چون شاه فرزندان زیـاد ندارد ش ممکن هست جانشین او گردد، درون این صورت معلوم هست شـهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد.
پس کوروش را بـه یکی از چوپانهای شاه به نام مـهرداد (مـیترادات) داد و از از خواست کـه وی را بـه دستور شاه بـه کوهی درون مـیان جنگل رها کند که تا طٔ ددان گردد.
چوپان کودک را بـه خانـه برد. وقتی همسر چوپان بـه نام سپاکو از موضوع با خبر شد، با ناله و زاری بـه شوهرش اصرار ورزید کـه از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را کـه تازه زاییده و مرده بدنیـا آمده بود، درون جنگل رها سازد.
مـهرداد شـهامت این کار را نداشت، ولی درون پایـان نظر همسرش را پذیرفت. بعد جسد مرده فرزندش را بـه ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را بـه گردن گرفت.
روزی کوروش کـه به پسر چوپان معروف بود، با گروهی از فرزندان امـیرزادگان بازی مـیکرد. آنـها قرار گذاشتند یک نفر را از مـیان خود بـه نام شاه تعیین کنند و کوروش را به منظور این کار برگزیدند.
کوروش همبازیـهای خود را بـه دستههای مختلف بخش کرد و برای هر یک وظیفهای تعیین نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را کـه از شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وی فرمانبرداری نکرده بود تنبیـه کنند.
پس از پایـان ماجرا، فرزند آرتم بارس بـه پدر شکایت برد کـه پسر یک چوپان دستور دادهاست وی را تنبیـه کنند.
پدرش او را نزد آژی دهاک برد و دادخواهی کرد کـه فرزند یک چوپان پسر او را تنبیـه و بدنش را مضروب کردهاست. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از کوروش سوال کرد: «تو چگونـه جرأت کردی با فرزندی کـه بعد از من دارای بزرگترین مقام کشوری است، چنین کنی؟» کوروش پاسخ داد: «در این باره حق با من است، زیرا همـه آنها مرا بـه پادشاهی برگزیده بودند و چون او از من فرمانبرداری نکرد، من دستور تنبیـه او را دادم، حال اگر شایسته مجازات مـیباشم، اختیـار با توست.»
آژی دهاک از دلاوری کوروش و شباهت وی با خودش بـه اندیشـه افتاد. درون ضمن بیـاد آورد، مدت زمانی کـه از رویداد رها طفل ش بـه کوه مـیگذرد با سن این کودک برابری مـیکند. بنابراین آرتم بارس را قانع کرد کـه در این باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص کرد.
سپس از چوپان درباره هویت طفل مذکور پرسشـهایی بـه عمل آورد. چوپان پاسخ داد: «این طفل فرزند من هست و مادرش نیز زندهاست.» اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و دستور داد زیر شکنجه واقعیت امر را از وی جویـا شوند.
چوپان ناچار بـه اعتراف شد و حقیقت امر را به منظور آژی دهاک آشکار کرد و با زاری از او بخشش خواست.
سپس آژی دهاک دستور بـه احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را درون حضور پادشاه دید، موضوع را حدس زد و در برابر پرسش آژی دهاک کـه از او پرسید: «با طفل م چه کردی و چگونـه او را کشتی؟»
پاسخ داد: «پس از آن کـه طفل را بـه خانـه بردم، تصمـیم گرفتم کاری کنم کـه هم دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند ت نشده باشم» و ماجرا را بـه طور کامل نقل نمود.
آژی دهاک چون از ماجرا خبردار گردید خطاب بـه هارپاگ گفت: امشب بـه افتخار زنده بودن و پیدا کوروش جشنی درون دربار برپا خواهم کرد. بعد تو نیز بـه خانـه برو و خود را به منظور جشن آماده کن و پسرت را بـه اینجا بفرست که تا با کوروش بازی کند. هارپاگ چنین کرد.
از آن طرف آژی دهاک مغان را بـه حضور طلبید و در مورد کورش و خوابهایی کـه قبلاً دیده بود دوباره سوال کرد و نظر آنـها را پرسید. مغان بـه وی گفتند کـه شاه نباید نگران باشد زیرا رویـا بـه حقیقت پیوسته و کوروش درون حین بازی شاه شدهاست بعد دیگر جای نگرانی ندارد و قبلاً نیز اتفاق افتاده کـه رویـاها بـه این صورت تعبیر گردند.
شاه از این ماجرا خوشحال شد. شب هنگام هارپاگ خوشحال و بی خبر از همـه جا بـه مـهمانی آمد. شاه دستور داد که تا از گوشتهایی کـه آماده کردهاند بـه هارپاگ بدهند ؛ سپس بـه هارپاگ گفت مـیخواهی بدانی کـه این گوشتهای لذیذ کـه خوردی چگونـه تهیـه شدهاند.سپس دستور داد ظرفی را کـه حاوی سر و دست و پاهای بریده فرزند هارپاگ بود را بـه وی نشان دهند.
هنگامـی کـه ماموران شاه درپوش ظرف را برداشتند هارپاگ سر و دست و پاهای بریده فرزند خود را دید و گرچه بـه وحشت افتاده بود خود را کنترل نمود و هیچ تغییری درون صورت وی رخ نداد و خطاب بـه شاه گفت: هرچه شاه انجام دهد همان درست هست و ما فرمانبرداریم.این نتیجه نافرمانی هارپاگ از دستور شاه درون کشتن کوروش بود.
کوروش به منظور مدتی درون دربار آژی دهاک ماند سپس بـه دستور وی عازم آنشان شد. پدر کوروش کمبوجیـه اول و مادرش ماندانا از وی استقبال گرمـی بـه عمل آوردند. کوروش درون دربار کمبوجیـه اول خو و اخلاق والای انسانی پارسها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آنها را آموخت و با آموزشهای سختی کـه سربازان پارس فرامـیگرفتند پرورش یـافت. بعد از مرگ پدر وی شاه آنشان شد.
بعد از آنکه کوروش شاه آنشان شد درون اندیشـه حمله بـه ماتاد.
دراین مـیان هارپاگ نقشی عمده بازی کرد.هارپاگ بزرگان ماد را کـه از نخوت و شدت عمل شاهنشاه ناراضی بودند بر ضد ایشتوویگو(آژی دهاک)شورانید و موفق شد، کوروش را وادار کند بر ضد پادشاه ماد لشکرکشی کند و او را شکست بدهد.
با شکست کشور ماد بهوسیله پارس کـه کشور دست نشانده و تابع آن بود، پادشاهی ۳۵ سالهایشتوویگو پادشاه ماد بـه انتها رسید، اما بـه گفته هرودوت کوروش بـه ایشتوویگو آسیبی وارد نیـاورد و او را نزد خود نگه داشت.
کوروش بـه این شیوه درون ۵۴۶ پادشاهی ماد و ایران را بـه دست گرفت و خود را پادشاه ایران اعلام نمود.
کوروش بعد از آنکه ماد و پارس را متحد کرد و خود را شاه ماد و پارس نامـید، درون حالیکه بابل بـه او خیـانت کرده بود، خردمندانـه از قارون، شاه لیدی خواست که تا حکومت او را بـه رسمـیت بشناسد و در عوض کوروش نیز سلطنت او را بر لیدی قبول نماید.
اما قارون (کرزوس) درون کمال کم خردی بـه جای قبول این پیشنـهاد بـه فکر گسترش مرزهای کشور خود افتاد و به این خاطر با شتاب سپاهیـانش را از رود هالسی (قزلایرماق امروزی درون کشور ترکیـه) کـه مرز کشوری وی و ماد بود گذراند و کوروش هم با دیدن این حرکت خصمانـه، از همدان بـه سوی لیدی حرکت کرد و دژسارد کـه آن را تسخیر ناپذیر مـیپنداشتند، با صعود تعدادی از سربازان ایرانی از دیوارههای آن سقوط کرد و قارون (کروزوس)، شاه لیدی بـه اسارت ایرانیـان درآمد و کوروش مرز کشور خود را بـه دریـای روم و همسایگی یونانیـان رسانید.
نکته قابل توجه رفتار کوروش بعد ازشکست قارون است. کوروش، شاه شکست خورده لیدی را نکشت و تحقیر ننمود، بلکه که تا پایـان عمر تحت حمایت کوروش زندگی کرد و مردم سارد علی رغم آن کـه حدود سه ماه لشکریـان کوروش را درون شرایط جنگی و در حالت محاصره شـهر خود معطل کرده بودند، مشمول عفو شدند.
پس از لیدی کوروش نواحی شرقی را یکی بعد از دیگری زیر فرمان خود درون آورد و به ترتیب گرگان (هیرکانی)، پارت، هریو (هرات)، رخج، مرو، بلخ، زرنگیـانا (سیستان) و سوگود (نواحی بین آمودریـا و سیردریـا) و ثتگوش (شمال غربی هند) را مطیع خود کرد.
هدف اصلی کوروش از لشکرکشی بـه شرق، تأ مـین امنیت و تحکیم موقعیت بود وگرنـه درون سمت شرق ایران آن روزگار، حکومتی کـه بتواند با کوروش بـه معارضه بپردازد وجود نداشت.
کوروش با زیر فرمان آوردن نواحی شرق ایران، وسعت سرزمـینهای تحت تابعیت خود را دو برابر کرد. حال دیگر پادشاه بابِل از خیـانت خود بـه کوروش و عهد شکنی درون حق وی کـه در اوائل پیروزی او بر ماد انجام داده بود واقعاً پشیمان شده بود.
البته ناگفته نماند کـه یکی از دلایل اصلی ترس «نبونید» پادشاه بابِل، همانا شـهرت کوروش بـه داشتن سجایـای اخلاقی و محبوبیت او درون نزد مردم بابِل از یک سو و نیز پیشبینیهای پیـامبران بنی اسرائیل درباره آزادی قوم یـهود بـه دست کوروش از سوی دیگر بود.
بابل بدون معه درون ۲۲ مـهرماه سال ۵۳۹ ق.م سقوط کرد و فقط محله شاهی چند روز مقاومت ورزیدند، پادشاه محبوس گردید و کوروش طبق عادت، درون کمال آزاد با وی رفتار کرد و در سال بعد (۵۳۸ق.م) هنگامـی کـه او درون گذشت عزای ملی اعلام شد و خود کوروش درون آن شرکت کرد.
با فتح بابل مستعمرات آن یعنی سوریـه، فلسطین و فنیقیـه نیز سر تسلیم پیش نـهادند و به حوزه حکومتی اضافه شدند. رفتار کوروش بعد از فتح بابل جایگاه خاصی بین باستانشناسان و حتی حقوقدانان دارد.
او یـهودیـان را آزاد کرد و ضمن مسترد داشتن کلیـه اموالی کـه بخت النصر (نبوکد نصر) پادشاه مقتدر بابِل درون فتح اورشلیم از هیکل سلیمان بـه غنیمت گرفته بود، کمکهای بسیـاری از نظر مالی و امکانات بـه آنان نمود که تا بتوانند بـه اورشلیم بازگردند و دستور بازسازی هیکل سلیمان را صادر کرد و به همـین خاطر درون بین یـهودیـان بـه عنوان منجی معروف گشت کـه در تاریخ یـهود و در تورات ثبت هست علاوه بر این بـه همـین دلیل دولت اسرائیل از کوروش قدردانی کرده و یـادش را گرامـی داشتهاست.
پس از مرگ کورش، فرزند ارشد او کمبوجیـه بـه سلطنت رسید. وی، هنگامـی کـه قصد لشگرکشی بـه سوی مصر را داشت، از ترس توطئه، دستور قتل برادرش بردیـا را صادر کرد.{ولی بنا بـه کتاب سرزمـین جاوید از باستانی پاریزی(کمبوجیـه بـه دلیل بی احترامـی فرعون بـه مردم ایران وکشتن ۱۵ ایرانی بـه مصر حمله کرد کـه بردیـا کـه در طول جنگ درون ایران بـه سر مـیبرد به منظور انکه با کمبوجیـه کـه برادر دوقلوی او بود اشتباه نشود با پنـهان خود از مردم بـه وسیله نقابی از خیـانت بـه برادرش امتناع کرد ولی گویمات مغ با کشتن بردیـه و شایعه کشته شدن کمبوجیـه و با پوشیدن نقاب بر مردم ایران که تا مدت کوتاهی پادشاهی کرد.)}
در راه بازگشت کمبوجیـه از مصر، یکی از موبدان دربار بـه نام گئومات مغ، کـه شباهتی بسیـار بـه بردیـا داشت، خود را بـه جای بردیـا قرار داده و پادشاه خواند.
کمبوجیـه با شنیدن این خبر درون هنگام بازگشت، یک شب و به هنگام بادهنوشی خود را با خنجر زخمـی کرد کـه بر اثر همـین زخم نیز درگذشت.
کورش بـه جز این دو پسر، دارای سه بـه نامهای آتوسا و آرتیستون و مروئه بود کـه آتوسا بعدها با داریوش اول ازدواج کرد و مادر خشایـارشا، پادشاه قدرتمند ایرانی شد.
آتوسا کوروش است. داریوش بزرگ با پارمـیدا و آتوسا ازدواج کرد کـه داریوش بزرگ از آتوسا صاحب پسری بنام خشیـارشا شد.
کوروش درون آخرین نبرد خود بـه قصد سرکوب قوم ایرانیتبار سکا کـه با حمله بـه نواحی مرزی ایران بـه قتل و غارت مـیپرداختند (و بنابرروایتی ملکهشان بـه نام تهمرییش، از ازدواج با کوروش امتناع ورزیده بود[نیـازمند منبع]), بـه سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد مـیان مرز ایران و سرزمـین سکاها رودخانـهای بود کـه لشگریـان کورش حتما از آن عبور مـید. (کوروش درون استوانـه حقوق بشر مـیگوید: هر قومـی کـه نخواهد من پادشاهشان باشم من مبادرت بـه جنگ با آنـها نمـیکنم.)این بـه معنی دمکراسی و حق انتخاب هست. بعد نمـیتوان دلیل جنگ کوروش با سکاها را نوعی دلیل شخصی بین ملکه و کوروش دید چون این مخالف دمکراسی کوروش هست. و اما جنگ با سکا بـه دلیل تعرض سکاها بـه ایران و غارت مال مردم بود.}. هنگامـی کـه کورش بـه این رودخانـه رسید، تهمرییش ملکه سکاها بـه او پیغام داد کـه برای جنگ دو راه پیش رو دارد. یـا از رودخانـه عبور کند و در سرزمـین سکاها بـه نبرد بپردازند و یـا اجازه دهند کـه لشگریـان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران بـه جنگ بپردازند.
کورش این دو پیشنـهاد را با سرداران خود درون مـیان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی او، جنگ درون خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدی کـه تا پایـان عمر بـه عنوان یک مشاور بـه کورش وفادار ماند، جنگ درون سرزمـین سکاها را پیشنـهاد کرد. استدلال او چنین بود کـه در صورت نبرد درون خاک ایران، اگر لشگر کورش شکست بخورد تمامـی سرزمـین درون خطر مـیافتد و اگر پیروز هم شود هیچ سرزمـینی را فتح نکرد.
در مقابل اگر درون خاک سکاها بـه جنگ بپردازند، پیروزی ایرانیـان با فتح این سرزمـین همراه خواهد بود و شکست آنان نیز تنـها یک شکست نظامـی بـه شمار رفته و به سرزمـین ایران آسیبی نمـیرسد.
کورش این استدلال را پذیرفت و از رودخانـه عبور کرد. پیـامد این نبرد کشته شدن کورش و شکست لشگریـانش بود.
تهمرییش سر بریده کوروش را درون ظرفی پر از خون قرار داد و چنین گفت: «تو کـه با عمری خونخواری سیر نشدهای حالا آنقدر خون بنوش که تا سیراب شوی»
پس از این شکست، لشگریـان ایران با رهبری کمبوجیـه، پسر ارشد کورش بـه ایران بازگشتند. طبق کتاب «کوروش درون عهد عتیق و قرآن مجید» نوشته دکتر فریدون بدرهای و از انتشارات امـیر کبیر کوروش درون این جنگ کشته نشده و حتی بعد از این نیز با سکاها جنگیدهاست. منابع تاریخی معتبر درون کتاب یـادشده معرفی شدهاست.
▪ استوانـه کوروش
استوانـه کوروش بزرگ، یک استوانـهٔ سفالین پخته شده، بـه تاریخ ۱۸۷۸ مـیلادی درون پی کاوش درون محوطهٔ باستانی بابِل کشف شد. درون آن کوروش بزرگ رفتار خود با اهالی بابِل را بعد از پیروزی بر ایشان توسط ایرانیـان شرح دادهاست.
این سند بـه عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» شناخته شده، و به سال ۱۹۷۱ مـیلادی، سازمان ملل آنرا بـه تمامـی زبانـهای رسمـی سازمان منتشر کرد.
نمونـهٔ بدلی این استوانـه درون مقر اصلی سازمان ملل درون شـهر نیویورک نگهداری مـیشود.
▪ ذوالقرنین
درباره شخصیت ذوالقرنین کـه در کتابهای آسمانی یـهودیـان، مسیحیـان و مسلمانان از آن سخن بـه مـیان آمده، چندگانگی وجود دارد و این کـه به واقع ذوالقرنین چهی هست به طور قطعی مشخص نشدهاست.
کوروش سردودمان هخا، داریوش بزرگ، خشایـارشا، اسکندر مقدونی گزینـههایی هستند کـه جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنـها بررسیهایی انجام شده، اما با توجه بـه اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیـههای قرآن، تورات، و انجیل تنـها کوروش بزرگ هست که موجهترین دلایل را به منظور احراز این لقب دارا مـیباشد. شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین مـیدانند. آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی از معتقدان این نظر هستند
ارامگاه کوروش درون 70 کیلومتری شمال پارسه (تخت جمشید) قرار دارد
پرچم کوروش هخا
:: بازدید : 26
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 20:8]
مشاهیر ایران
حاصل کشوری کـه گهواره تمدن بشری است
آذرباد :یکی از موبدان و دانشمندان ایرانی درون زمان اردشیر بابکان
آذربرزین: پسر فرامرز کـه با بهمن پسر اسفندیـار جنگید کـه یکیـاز پهلوانان ایرانی مـیباشد و آتشکده ای هم بـه همـین نام وجود دارد
آذر کیوان : حکیمـی و عالمـی ایرانی از سرزمـین فارس کـه در قرنیـازدهم هجری حیـات داشته است
آرتاخه :دوره هخا (زمان خشایـار شاه) مـهندس وسازنده کانال آتوس
آرش : ملقب بـه کمانگیر . پهلوان ایرانی درون عهد منوچهر شاه کـه در تیر اندازی سر آمد زمانخود بوده هست که درون جنگ مـیان منوچهر و افراسیـاب قرار بر پرتاب تیری مـیگذارندتا مرز مـیان ایران و توران را تعین کند آرش از طربستان تیری پرتاب کرد کـه در مروفرود آمد و بعد از آن جانش را درون راه ایران زمـین فدا نمود
اسکیلاس : دوره هخا (زمان حکومت داریوش از سال ۴۸۶- ۵۲۱ ق.م.) دریـا نورد و مکتشف و مـهندسسازنده قنات
آریـه : سردار معروف و بزرگ ایرانی کـه به حمایت از پادشاهی کورش صغیر برخواست
استانس : دوره هخا شیمـیدان و استاددموکریتوس
آیین گشسب :سردار بزرگ ایران کـه در زمان هرمز چهارم فرماندهی لشگر ایران را بر عهدهداشت
ابولولو :یـا همان فیروز نـهاوندی .. بعد از یورشاعراب بـه ایران بـه سرکردگی عمربن خطاب فیروز نـهاوندی و تعداد بیشماری از ایرانیـانبه غلامـی اعراب درون آمدند . فیروز غلام مغیره بن شعبه شد و با زیرکی و در جهت انتقامخون نیـاکانمان عمربن خطاب خلیفه دوم را با ضربه های کارد کشت..
آریوبرزن : سردار بزرگایران کـه با شـهامتی درون خور ستایش و ماندگار لشگر ایران را که تا آخرین لحظه درون برابرارتش اسکندر نگهداشت و مقاومت نمود و جان سپرد و حماسه ای درون تاریخ ایران از خود برجا گذاشت
استاذسیس : سردار دلیر ایران کـه در نواحیـهرات و بادغیس و سیستان بر ضد منصور خلیفه ستمگر عباسی قیـام کرد و عاقبت بـه فرمانمنصور درون بغداد بـه دار آویخته شد و یکی از سمبلهای عرب ستیزی را درون ایران بـه جایگذاشت و درس وطن پرستی درون برابر یورش بیگانگان به منظور جوانان بـه جای گذاشت
احمدبن محمد نـهاوندی : ( مرگ درون ۸۳۵ که تا ۸۴۵ م / ۲۲۱ که تا ۲۳۱ ه) درون جندی شاپور بر آمد – ستاره شناس م مؤلف زیج
احمد معماری لاهوریو برادرش استاد حمـید لاهوری : سده یـازدهم هجری معمارانایرانی سازنده تاج محل درون هندوستان
انوشیروان عادل :ملقب بهانوشیروان دادگر . پادشاه معروفساسانی کـه با بنیـان گذاشتن قوانین حکومتی – دادگستری – اجتماعی و کشوری ایران را بهمرز باشکوه ترین کشورهای جهان مبدل نمود .
او مزدکو مزدکیـان را کـه مدعی پیـامبری شده بودندو دین ساختگی را مـی خواستندرواج دهند(که قوانین مزدکی همان قوانین زرتشت با کمـی تغییر بود ) همگی رانابود کرد ومشـهورترینکاخ معماری ایرانی را درعراقپایـه گذاشت کـه تیسپون نام گرفت ولیبعدهاتوسط سپاه اسلام ویران شد
استخری(اصطخری وی را نیز ابن ندیم ازمحاسبان ومـهندسان بشمار آورده استاز جغرافی دانان نامداری مشرق زمـین
ابو سعید ابوالخیر : شاعر و عارف بزرگ پارسی قرن ۴ و ۵
امـیر خسرو دهلوی : شاعر بزرگ پارسی قرن ۶ کـه خاندانش از ایران ترک وطن نمودن و هندوستانرفتند
اوحدی مراغه ای : شاعر و عارف قرن ۷ هجری
انوری ابیوردی :شاعر و استاد نامدار قرن ۶ هجری – استاد علوم – ریـاضیـات و نجوم و ازپیروان ابن سینا
ابوریحان محود بناحمد بیرونی۴۰-۳۶۳ هجری (۱۰۴۸-۹۷۳ م) ایران نژاد زاده خوارزم، ریـاضیدان،زمـین شناس، جغرافی دان،جهانگرد، فیلسوف،و نظریـه پردازدر علوم طبیعی و دانشمند علوم تجربی . یکی از برجسته ترین دانشمندانایران کـه به هویت ملی کشورش بسیـار پایبند بود . کتاب آثارالباقیـه بیرونی یکی ازبرجسته ترین اسناد تاریخی ایران باستان است
ابوبکر محمدبن حسنحاسب کرجی : (مرگ درون ۴۲۱/۴۲۰ هجری ۱۰۳۰/۱۰۲۹ م)ریـاضیدان ایرانی صاحب کتاب نسوی نامـه
ابو معشر جعفر بن محمد بن عمر بلخی:۲۷۲ ? ۱۷۲) ه ) ( ۸۸۶- ۷۸۶ م ) اهل بلخ درون خراسان بزرگ – ستاره شناس و نظریـه پرداز درون نجوم
اصفهانی – محمد حافظ :نتیجه الدوله) سده دهم هجری) ، مولف رساله هایی درون انواع دستگاههای مکانیکی
ابو علی حسین بن عبدلله بن سینا : شیخ الرئیس حجهَ الحق ابوعلی حسین بنعبداللّه بن حسین بن علی بن سینا مشـهور بـه ابن سینا (۴۲۷-۳۷۰ هجری)(۱۰۳۷-۹۸۰ م) درافشنـه نزدیک بخارای ایران درون خراسان بزرگمتولد شد و در آنجابهب علم پرداخت. او تحصیلات مقدماتی از جمله ادبیـات-قرآن-فقه و حساب نزد پدرآموخت و برای فرا گرفتن منطق و هندسه و نجوم نزد ابو عبداللّه ناتلی رفت. او از هماناوان کودکی بسیـار خارق العاده بود و دانش زمان خود را با سرعت فرا مـیگرفت. او درون سن۱۶سالگی بـه طبابت پرداخت.وی بعد از درمان نوح بن منصور سامانی بـه دربار او راهیـافت. بـه دنبال شـهرت روزافزون او کـه آوازهء این شـهرت بـه گوش سلطان محمود نیز رسیدهبود محمود را دعوت کرد که تا به غزنین برود اما ابن سینا بـه دلیل خشونت و تعصب دینیسلطان محمود دعوت او را رد کرد و از خوارزم فرار کرد. مدتی درون ترکستان و خراسان بسربرد و سپس وارد گرگان شد و در آنجا مشغول بـه طبابت گشت. سپس بـه ری رفت و در آنجامجدالدوله دیلمـی را کـه به بیماری مالیخولیـا مبتلا شده بود او را درمان کرد.. او درهمدان مقام وزارت شمس الدوله را بـه دست آورد و از حمایت علاءالدوله کاکویـه برخوردارگشت. سرانجام درون همدان درون سال ۴۲۸ (ه.ق)درگذشت. از جمله معروف ترین آثار او مـی توانبه دانشنامـه علائی کـه به زبان فارسی هست و همچنین مـهمترین اثر فلسفی او بـه نام شفاءکه شامل چهار بخش (منطق-طبیعیـات-ریـاضیـات و مابعدالطبیعه) هست را نام برد این اثر وکتاب بعدی بـه نام قانون کـه دایرهَ المعارف طبی مـی باشد هر دو بـه زبان عربی است.وی درریـاضیـات، زمـین شناسی، فیزیک،پزشکی، فلسفه تبحرخواصی داشت
اخوان الصفا : گروه از مـهندسان و دانشمندان و فیلسوفان کـه در سده دهممـیلادی( سده چهارم هجری) بر آمدند. بعضی از اعضای این گروه مخفی مثل ابو سلیمانمحمد بن بشیر بستی مقدسی، ابو الحسین علی بن هارون زنجانی و محمد بن احمد نـهرجوریـایرانی بوده اند آنان دایره المعارفی شامل کلیـه شعب معرفت پدید آوردند
ابو جعفر خازن : زاده خراسان ( مرگ درون ۳۵۰/۳۶۰/ه۹۶۱/ ۹۷۱ م) ریـاضی دان وستاره شناس
ابو الفتحاصفهانی : ریـاضیدان سده چهارم هجری
ابو سهل ویجی بن رستم کوهی:(سده چهارمـهجری) اهل طبرستان ، ریـاضی دان،مـهندس، ستاره شناس. وی رهبر ستاره شناسان درون رصدخانـه ای بود کـه شرف الدوله دیلمـی ساخته بود
ابو سعید احمدسنجری: ( ۴۱۵-۳۴۰ه) (۱۰۲۴-۹۵۱م) ریـاضی دان
ابوبکر حسن بن خصیب :در اواخر سده نـهم مـیلادی ( سوم هجری ) بر آمد . ستاره شناس از نژاد ایرانی بود
ابوبکر زکریـایرازی:) مرگ درون ۹۲۴- ۹۲۳ م / ۳۱۲ – ۳۱۱ ه ) فیزیک دان، شیمـی دان و پزشک و مـهندس و فیلسوف – کاشف الکل . پزشک نامدار و دانشمند ایرانی کـه در شـهر ری درون نزدیک تهران بهدنیـا آمد. درون جوانی سفری بـه بغداد داشت کـه در آنجا علم کیمـیا را آموخت و به واسطهآسیبی کـه به چشمانش وارد شد بـه فرا گرفتن علم طب پرداخت و در این علم آنچنان پیشرفتکرد کـه اداره بیمارستان بغداد را بـه او سپردند همچنین زمانی کـه به ری بازگشت از طرفمنصور بن اسحق حاکم ری سرپرست بیمارستان ری شد. از مـهمترین آثار او درون طبکتاب (الحاوی) هست که یکی از کتاب های اصلی درز زمـینـه طب بـه شمار مـی رفته این کتاب رارازی درون ابتدا بصورت پراکنده گردآوردی کرده بود کـه پس از مرگ وی بـه دستور ابن عمـیدکتاب را از یـادداشتها استنساخ نمودند. از آثار طبی دیگرش مـیتوان بـه کتاب (الطبالملوکی) و کتاب (طب منصوری) نام برد.. کتاب طب منصوری بـه نام منصوربن اسحق تالیف شدهاست. یکی دیگر از آثار او کتاب (من لا یحضره الطبیب) هست که شامل دستورهای ساده درزمـینـه طب مـیباشد. رساله های طبی دیگری کـه در زمـینـه بعضی از امراض نوشته و معروفترینآنـها عبارتند از: کتاب الجدری و الحصبه مـی باشد کـه کتاب الحصبه یکی از بهترین رسالههای طبی درون زمان قدیم بوده کـه اروپائیـان همواره آن را تحسین مـی کرده اند. راز ی درعلم کیمـیا تبحری بـه سزا داشته هست از کارهای مـهم او کشف جوهرگوگرد و الکل مـیباشد. وی کتاب الاکسیر را درون زمـینـه کیمـیا نوشته است. رازی اولینی هست که تماماشیـاء عالم را بـه سه گروه و جامدات و نباتات و حیواناتطبقه بندی کرده است. رازی درون الاهیـات وماوراء طبیعه آثاری از خود بر جا گذاشته است… رازی درون زمـینـه طب فقط بـه جنبه علمـی آناکتفا نمـی کرد بلکه بـه عمل و آزمایش نیز دست مـی زد وی درون سالهای آخر عمر بـه دلیلکار زیـاد بـه بیماری چشم مبتلا شد. به منظور معالجه نزد چشم پزشک رفت اما چشم پزشک برایدرمان او پول زیـادی طلب کرد و خطاب بـه رازی گفت: من پیش از تو کیمـیا را یـافته ام وآن همان پزشک است.. وی درون سال ۳۱۳(ه.ق) درون حلی کـه بعلت کار مداوم بینایی خود را ازداده بود درون شـهر ری وفات یـافت
:: بازدید : 8
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 20:5]
ورزش ایرانی چوگان
این ورزش بازی شاهان نامـیده شده هست (زیرا بیشتر درون مـیان پادشاهان و بزرگان رواج داشت) و از ورزشـهای کهن ایرانی است. نام چوگان از نام چوبی کـه در آن استفاده مـی شود برگرفته شده است. این بازی درون ابتدا ورزشی عنوانی نظامـی و جنگی داشت و سوارکاران ایرانی درون آن استعداد اسب های جنگی خود را بـه نمایش مـی گذاشتند.
چوگان بـه هنگام کشور گشایی داریوش اول درون هند، درون آن سرزمـین رواج یـافت. اروپاییـان درون زمان صفویـان و در زمان استعمار خود درون هند، با این بازی آشنا شدند و آن را درون سراسر اروپا پخش د. بعدها نیز ورزش هایی از قبیل گلف و هاکی پدید آوردند کـه دسته های استفاده شده درون این بازی ها بـه همان چوب چوگان برمـی گردد.
این ورزش درون ایران بعد از صفویـان کم کم رو بـه فراموشی رفت. البته درون زمان پهلوی، درون ارتباط با اروپاییـان، چوگان دوباره مورد توجه قرار گرفت، ولی مانند گذشته رواج نیـافت. امروزه سعی مـی شود توجه بیشتری بـه این ورزش نشان داده شود. همچنین اقداماتی به منظور تاُسیس زمـین هایی سرپوشیده به منظور زنان انجام شده است.
● مشخصه های زمـین چوگان
طول و عرض زمـین چوگان بـه ترتیب ۲۷۴ و ۱۴۵ متر هست (البته درون کشور ایـالات متحده آمریکا و آرژانتین این ابعاد کمـی از استاندارد رایج بزرگ تر مـی باشد). طول دروازه نیز ۷ متر مـی باشد.
● مدت زمان مسابقه
یک بازی چوگان بـه ۶ دوره زمانی (چوکه) کـه هر کدام ۷ دقیقه مـی باشد تقسیم مـی شود. البته این استاندارد مربوط بـه کشور انگلستان مـی باشد ولی درون آرژانتین و آمریکا این مدت زمانی بـه هشت قسمت تقسیم شده و بین هر چوکه استراحتی معادل۳ دقیقه و بین دو نیمـه ۵ دقیقه درون نظر گرفته مـی شود.
● تعداد بازیکنان
در هر تیم چهار نفر بازی مـی کنند. نفر اول یک مـهاجم هست و کار او حمله و نیز کمک بـه مع است. نفر دوم نیز مـهاجم است، ولی وظیفه او درون دفاع مـهم تر است. نفر سوم کـه معمولاً بهترین بازیکن تیم است، وظیفه دارد که تا حرکات دفاعی را بـه ضد حمله تبدیل کند. نفر چهارم نیز مع هست و وظیفه دارد توپ را از دروازه دور کند. از آن جایی کـه چوگان بازی ای با روند سریع است، امکان دارد بازی کنان یک تیم درون قسمت های مختلفی از زمـین قرار گیرند کـه مربوط بـه وظیفه بازیکن دیگر باشد. درون این حالت حتما وظایف آن بازیکن را انجام دهند که تا به جای خود بازگردند.
● هدف و قوانین بازی
هدف این بازی فرستادن توپ درون دروازهٔ حریف مـی باشد. هنگامـی کـه توپ دروازه خارج مـی شود، پرتاب توپ بـه تیم مورد حمله قرار گرفته تعلق مـی گیرد، مگر این کـه خود این تیم باعث خارج شدن آن شده باشد. درون این صورت بـه تیم مقابل یک پرتاب آزاد (از ۸۴ متری محل خروج) تعلق مـی گیرد. بعد از هر گل، دو تیم زمـین خود را تعویض مـی کنند و داور توپ را درون مرکز زمـین قرار مـی دهد. درون صورتی کـه دو تیم برابر شوند، وقت اضافی بـه آن ها تعلق مـی گیرد و اولین تیمـی کـه گل بزند برنده اعلام مـی شود. هنگامـی کـه بازیکنی بـه سمت جهتی کـه توپ درون آن پرتاب شده هست مـی تازد، تقدم با اوست درون صورتی کـه (و تنـها درون این صورت) کـه توپ درون سمت راست او باشد. درون این صورت هیچ بازکنی اجازه ندارد راه او را سد کند، مگر آن کـه در فاصلهٔ معقولی قرار گیرد کـه هیچ جای خطر نباشد.
● خطاهای ورزش چوگان
قطع مسیر سوارکاری کـه در طول مسیر خود درون حال زدن توپ هست و با این کار، انداختن جان او درون مخاطره.
ضربه زدن از جهت مخالف (از سمت چپ).
سوارکاری و یـا زدن ضربه بـه شکلی کـه برای سایر سوارکارها خطرناک باشد.
● انواع جریمـه های بازی چوگان
احتساب یک گل به منظور تیم مقابل درصورت برخورد خطرناک و یـا خطای عمد درون نزدیکی دروازه.
▪ زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۲۷ متری درون جهت مخالف دروازه، و قرار گرفتن معین درون پشت خط دروازه. معین تنـها زمانی اجازهٔ دخالت دارند کـه ضربه زده شود.
▪ زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۳۶ متری با همان شرایط.
▪ زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۵۴ متری بـه طوری کـه هیچ معی که تا فاصله ۲۷ متری نقطه زدن توپ قرارداشته باشد.
▪ زدن یک ضربه آزاد از وسط زمـین (بدون وجود قانونی مانند آفساید و... مانند فوتبال).
▪ زدن یک ضربه آزاد از محل وقوع خطا. درون این شرایط هیچ معی نباید که تا فاصله ۲۷ متری از نقطه زدن ضربه قرار داشته باشد.
کورنر مانند فوتبال وجود ندارد ولی حرکتی مشابه بـه شکل زیر انجام مـی گیرد: یک ضربه آزاد از فاصله ۵۴ متری دروازه بـه این شرط کـه معین درون فاصله ۲۷ متری از زدن ضربه قرارداشته باشند.
● داوری درون چوگان
بازی چوگان توسط دو سر داور و یک داور قضاوت مـی شود. سرداوران به منظور اینکه درون کم و کیف بازی قرار داشته باشند سوار بر اسب مـی باشند. درون صورت توافق بین کاپیتان های دو تیم مـی توان قضاوت را بـه دو سرداور واگذار کرد ولی درون صورت عدم توافق بین آن دو، تصمـیم گیری حکم قطعی بـه عهده داور سوم است.
● شروع مسابقه چوگان
در ابتدای شروع مسابقه، هر دو تیم درون مـیانـه زمـین و پشت خط مـیانی صف آرایی کرده و چیدمان مخصوص بـه خود را مـی گیرند. سپس داور توپ را از فاصله ۶/۴ متری بـه مـیان آنـها پرتاب مـی کند و بازی با تصاحب توپ از طرف یکی از دو تیم شروع مـی شود.
● توقف بازی
توقف مسابقه چوگان درون شرایط معمولی فقط درون زمان پایـان یک چوکه، جهت استراحت و تعویض اسب ها صورت مـی گیرد، ولی اگر درون مـیان یک چوکه یکی از اتفاقات زیر رخ دهد داور مـی تواند دستور توقف بازی را صادر نماید:
● زمـین خوردن یکی از اسبها درون حین مسابقه.
مصدوم شدن یک اسب بر اثر سانحه و یـا اتفاقی غیر منتظره به منظور یکی از اسب ها (در صورت زمـین خوردن سوار کار از اسب بـه طوری کـه اتفاق جدی به منظور سوارکار رخ نداده باشد، بازی همچنان ادامـه خواهد داشت.).
● نحوه ثبت امتیـازات
زمانی یک امتیـاز به منظور تیمـی ثبت مـی شود کـه توپ از خط دروازه آشکارا بگذرد و داور صحت آن را تصدیق نماید. درون صورتی کـه توپ بـه قسمت فوقانی دروازه برخورد کند ثبت امتیـاز مشروط بـه تاُیید داور است.
● اسبهای چوگان
در ورزش چوگان معمولاً از اسبهای کوتاه قد استفاده مـی شود، بدین منظور پونی ها از جایگاه ویژه ای برخوردارند. درون یک بازی معمولاً از یک اسب حداکثر درون دو چوکه استفاده مـی شود، البته حتما بین آن ها یک چوکه استراحت بـه اسب داده شود.
● وسائل ضروری اسب درون حین مسابقه چوگان
بانداژ به منظور حفاظت چهار ساق اسب بـه منظور عدم برخورد ضربات توپ و یـا چوب چوگان بـه ساق ها.
انتخاب افسار (دهنـه، لگام) مناسب جهت کنترل هرچه بهتر اسب درون حین مسابقه.
● وسائل ضروری سوارکار
▪ کلاه ایمنی مخصوص چوگان
▪ دستکش
▪ شلاق چوگان کـه اندازه آن تقریباً معادل ۱۰۶ سانتیمتر مـی باشد و علت آن نیز سهولت استفاده از آن حین مسابقه است.
▪ چکمـه سوارکاری بدون بند
▪ زانوبند
● اندازه چوب چوگان و توپ
چوب چوگان دارای طولی معادل ۱۲۹ سانتیمتر مـی باشد کـه انتهای آن بـه صورت استوانـه ای است. معمولاً به منظور ساخت آن از چوب بامبو یـا چوب های سبک و مقاومـی همچون چوب درخت خرمالو استفاده مـی شود. قطر توپ حدود نیز ۲۵/۸ سانتیمتر هست و درون حدود ۱۴۱ ۱۲۷ گرم وزن دارد، جنس توپ از چوب بید و یـا بامبو مـی باشد. البته درون بازی های تمرینی از نوع پلاستیکی و فومـی آن هم استفاده مـی شود.
:: بازدید : 25
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 20:1]
نگاه مختصری بـه ورزش پهلوانی
پهلواناني کـه در گود زورخانـهها پشت حريفان را با خاک آشنا د درسي از گذشت و فضايل اخلاقي را مقابل ديدگان مردم بـه نمايش ميگذاشتند. ورزش زورخانـهاي تنـها ورزشي هست که آميخته با هنر و همراه با خوانندگي و موسيقي هست و ويژگي بارز آن قابليت همگاني اين ورزش است. اين ورزش يکي از بهترين نمونـههاي ورزشهاي بومي، سنتي و محلي ماست کـه ميتوان آن را تنـها ورزش اصيل ايراني دانست. بسياري از پهلوانان کـه ياد و خاطره آنها هميشـه درون قلب و دل مردم کشورمان ثبت شده هست از گود همين زورخانـهها منش پهلواني را آموختند. درون گود زورخانـهها ورزشکاران بـه ياد خداوند و مولا علي (ع) دائما ذکر ميگويند و همراه با ورزش عبادت ميکنند. ورزش باستاني درون فرهنگ ايراني و اسلامي با فتوت و جوانمردي عجين بوده هست و اين عجين بودن باعث شده که تا اين ورزش بـه يک ورزش مقدس تبديل شود.
ساختمان زورخانـه
زورخانـه جايي هست که مردان درون آن ورزش ميکنند و بيشتر درون کوچه بعد کوچههاي شـهر ساخته شده است. بام آن بـه شکل گنبد و کف آن گودتر از کف کوچه است. درون آن کوتاه و يک ي هست و هر کـه بخواهد از آن بگذرد و داخل زورخانـه بشود بايد خم شود. ميگويند درون زورخانـه را از اين رو کوتاه ميگيرند کـه ورزشکاران واني کـه براي تماشا بـه آنجا ميروند بـه احترام ورزش و ورزشکاران و آن مکان خم شوند. اين درون به يک راهروي باريک با سقف کوتاه باز ميشود و آن راهرو بـه «سردم زورخانـه» ميرود. درون ميان زورخانـه گودالي هشت پهلو و گاهي شش پهلو بـه درازي 5 يا 4 متر و پهناي 4 متر و ژرفاي 3 چارک که تا يک متر کنده شده کـه «گود» ناميده ميشود. درون کف گود چند لايه بوته و خاشاک گذاشته و روي آن بوته و خاشاک خاک رس ريخته و هموار کردهاند. بوته و خاشاک را براي نرمي کف گود ميريزند و هر روز روي اين کف را پيش از آنکه ورزش آغاز شود با آب «گل نم» ميزنند که تا از آن گرد برنخيزد. سراسر ديواره گود ساروج اندود شده هست و لبه آن بـه جاي هزاره آجري با چوب پوشانده شده هست تا اگر ورزشکاران هنگام ورزش بهگود بخورند تنشان زخمي نشود. درون بالا و دور گود غرفههايي ساخته شده کـه جاي نشستن تماشاچيان و گذاشتن جامـه ورزشکاران و لنگ بستن تنکه پوشيدن آنان است. يکي دو غرفه از اين غرفهها نيز جايگاه افزارهاي ورزشي است.
سر دم
سر دم زورخانـه درون يکي از غرفههاي چسبيده بـه راهروي زورخانـه درست شده هست و آن صفهاي هست نيم گرد کـه کفاش از کف زورخانـه يک متر که تا ييم متر بلندتر است. درون جلوي «سر دم» چوب بستي هست که بـه آن زنگ و پوست پلنگ و زره و سپر و پر قو آويخته است. بر روي سکو زير چوب بست اجاقي کنده شده کـه در آن آتش ميريزند و هرگاه اجاق نداشته باشند منقلي زير چوب بست ميگذارند و مرشد تنبک خود را با آتش اجاق يا منقل گرم ميکند که تا صداي آن رساتر درآيد. ميگويند نخستيني کـه طرح ساختمان زورخانـه را ريخت «پورياي ولي» بود. نام پورياي ولي (محمود قتالي خوارزمي) هست و او درون نيمـه دوم سده هفتم و نيمـه نخستين سده هشتم هجري ميزيسته است. او پهلوان و شاعر و عارف بوده و دمي گرم و گيرا داشته است.
مقام ورزشکاران درون زورخانـه
پيشکسوت: پيشکسوت درون زورخانـه بهي ميگويند کـه سالمندتر و آزمودهتر از ورزشکاران ديگر باشد. پيشکسوت از همـه گونـه ورزشهاي باستاني و ريزهکاريهاي يکايک آنها آگاه هست و ميتواند بهتر و سنگينتر از ديگران ورزشهاي باستاني را انجام دهد.
مياندار: ورزشکاري هست که درون گود روبهروي مرشد و ميان ورزشکاران ديگر ميايستد و گرداندن ورزش و پيش و پس انداختن کارهاي ورزشي را بـه عهده ميگيرد. ورزشکاران هنگام ورزش بـه او نگاه و از حرکات ورزشي او پيروي ميکنند. مياندار بايد مانند پيشکسوت آزموده و از همـه گونـه ورزش و ريزهکاريهاي يکايک آنها آگاه باشد. معمولا پيشکسوت هر زورخانـه مياندار آنجا ميشود.
پهلوان: بهي گفته ميشود کـه بسيار آزموده و چابک و کار کرده باشد و هماوردي نداشته باشد.
نوخاسته: جوان نوچهاي هست که آزمودگي يافته و پهنـه کارهاي ورزشي خود را گسترش داده و براي کشتي گرفتن و ورزشهاي «تو گودي» بـه زورخانـههاي ديگر ميرود.
نوچه: بـه جوان ورزشکاري گفته ميشود کـه زير نظر پهلواني، فنهاي کشتي را ميآموزد و شاگرد او بـه شمار ميرود. او از نظر تردستي و چابکي برگزيدهترين شاگرد آن پهلوان است.
گلريزان
يکي از ديدنيترين جشنها کـه در زورخانـه برپا ميشود گلريزان است. اين جشن بيشتر درون شبهاي ماه رمضان براي بزرگداشت پهلوانان بنام و کهن برپا ميشوند و در آن پهلوانان و ورزشکاران قديمي و با سابقه و بزرگان و سرشناسان محل دعوت ميشود و هر يک از آنها دسته گلي با خود ميآورند و در و ديوار زورخانـه نيز با گل پوشيده ميشود. درون جاهاي خاص و روي ميز شيريني و ميوه چيده ميشود. بعد از يک دور ورزش و بازيهاي ورزشي و چند کشتي ميان پهلوانان بنام، يکي از پيشکسوتترين ورزشکاران درباره مقام پهلواني کـه گلريزان براي او برپا شده هست سخن ميراند. اکنون گلريزان بيشتر براي بزرگداشت پهلوان يا ورزشکار آزموده و قديمي برپا ميشود و همچنين براي کمک بـه خانواده ورزشکاراني کـه درآمد کافي براي گذراندن زندگي خود ندارند يا گرفتاريهاي زندگي آنها را آشفته کرده است. براي گلريزان دعوتنامـههايي با عنوان «همت عالي» و به ارزشهاي گوناگون چاپ ميکنند و پولي کـه از اين راه بـه دست ميآيد را بـه ورزشکار يا خانواده او ميدهند.
پهلوانان بنام تاريخ ايران
در زير لوحهاي کـه نام سرشناسترين پهلوانان ايران از سده هفتم هجري تاکنون بر آن کنده و بر ديوار خاوري زورخانـه کار گذاشته شده هست آورده ميشود: 1. پهلوان فيله همداني سده هفتم هجري 2. پهلوان محمود بن وليالدين خوارزمي (پورياي ولي) سده هشتم 3. پهلوان محمد ابوسعيد سده نـهم 4. پهلوان نداقي عراقي اصفهاني سده دهم 5. پهلوان بيک قمري سده دهم 6. پهلوان ميرزابيک کاشي سده يازدهم 7. پهلوان کبير اصفهاني سده دوازدهم 8. پهلوان لن دره دوز سده سيزدهم 9. پهلوان عسگر يزدي سده سيزدهم بـه بعد 10. پهلوان محمد مازار سده سيزدهم بـه بعد 11. پهلوان ابراهيم يزدي (يزدي بزرگ) سده سيزدهم بـه بعد 12. پهلوان شعبان سياه سده سيزدهم بـه بعد 13. پهلوان حاج حسن بد آفت سده سيزدهم بـه بعد 14. پهلوان حاج نايب رضاقلي سده سيزدهم بـه بعد 15. پهلوان حسين گلزار کرمانشاهي سده سيزدهم بـه بعد 16. پهلوان اکبر خراساني سده سيزدهم بـه بعد 17. پهلوان يزدي کوچک (عب.دل) سده سيزدهم بـه بعد 18. پهلوان سيد هاشم خاتمزاده سده سيزدهم بـه بعد 19. پهلوان اصغر نجار سده سيزدهم بـه بعد 20. پهلوان ميرزا باقر دراندروني سده سيزدهم بـه بعد 21. پهلوان علي ميرزاي همداني سده سيزدهم بـه بعد 22. پهلوان مـهدي خان سيف الممالک سده سيزدهم بـه بعد 23. پهلوان صادق قمي سده سيزدهم بـه بعد 24. پهلوان سيد حسن شجاعت (رزاز) سده سيزدهم بـه بعد 25. پهلوان حاج محمد صادق بلور فروش سده سيزدهم بـه بعد 26. پهلوان سيد تقي کمل قمي سده سيزدهم بـه بعد.
:: بازدید : 11
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 19:58]
حضرت امام رضا (ع)
زندگي امام درون مدينـه :
حضرت رضا (عليه السلام) که تا قبل از هجرت بـه مرو درون مدينـه زادگاهشان، ساكن بودند و در آنجا درون جوار مدفن پاك رسول خدا و اجداد طاهرينشان بـه هدايت مردم و تبيين معارف ديني و سيره نبوي مي پرداختنند. مردم مدينـه نيز بسيار امام را دوست مي داشتند و به ايشان همچون پدري مـهربان مي نگريستند.تا قبل ازاين سفر با اينکه امام بيشترسالهای عمرش را درمدينـه گذرانده بود, اما درسراسرمملکت اسلامي پِيروان بسياری داشت کـه گوش بـه فرمان اوامر امام بودند.
امام درون گفتگويي كه با مامون درباره ولايت عهدی داشتند، درون اين باره اين گونـه مي فرمايند:" همانا ولايت عهدی هيچ امتيازي را بر من نيفزود. هنگامي كه من درون مدينـه بودم فرمان من درون شرق و غرب نافذ بود واگرازکوچه های شـهر مدينـه عبورمي کردم, عزيرتراز من كسي نبود . مردم پيوسته حاجاتشان را نزد من مي آوردند و كسي نبود كه بتوانم نياز او ر ا برآورده سازم, مگر اينكه اين كار را انجام مي دادم و مردم بـه چشم عزيز و بزرگ خويش، بـه من مى نگريستند ".
امامت حضرت رضا (عليه السلام ) :
امامت و وصايت حضرت رضا (عليه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرينشان و رسول اكرم (صلي الله وعليه واله )اعلام شده بود. بـه خصوص امام كاظم (عليه السلام ) بارها درون حضور مردم ايشان را بـه عنوان وصي و امام بعد از خويش معرفي كرده بودند كه بـه نمونـهاي از آنـها اشاره مينمائيم.
يكي از ياران امام موسي كاظم (عليه السلام ) ميگويد:" ما شصت نفر بوديم كه موسي بنجعفر بـه جمع ما وارد شد و دست فرزندش علي درون دست او بود. فرمود :" آيا ميدانيد من كيستم ؟" گفتم:" تو آقا و بزرگ ما هستي". فرمود :" نام و لقب من را بگوئيد". گفتم :" شما موسي بن جعفر بن محمد هستيد ". فرمود :" اين كه با من هست كيست ؟" گفتم :" علي بن موسي بن جعفر". فرمود :" بعد شـهادت دهيد او درون زندگاني من وكيل من هست و بعد از مرگ من وصي من مي باشد"". (4) درون حديث مشـهوری نيزکه جابر از قول نبى اكرم نقل ميكند امام رضا (عليه السلام ) بـه عنوان هشتمين امام و وصي پيامبر معرفي شدهاند. امام صادق (عليه السلام ) نيز مكرر بـه امام كاظم ميفرمودند كه "عالم آلمحمد از فرزندان تو هست و او وصي بعد از تو ميباشد".
اوضاع سياسي :
مدت امامت امام هشتم درون حدود بيست سال بود كه ميتوان آن را بـه سه بخش جداگانـه تقسيم كرد :
1- ده سال اول امامت آن حضرت، كه همزمان بود با زمامداري هارون.
2- پنج سال بعد از آن كه مقارن با خلافت امين بود.
3- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار كه مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامي آن روز بود.
مدتي از روزگار زندگاني امام رضا (عليه السلام ) همزمان با خلافت هارون الرشيد بود. درون اين زمان هست كه مصيبت دردناك شـهادت پدر بزرگوارشان و ديگر مصيبتهاي اسفبار براي علويان ( سادات و نوادگان اميرالمؤمنين) واقع شده است. درون آن زمان كوششهاي فراواني درون تحريك هارون براي كشتن امام رضا (عليه السلام ) ميشد که تا آنجا کـه در نـهايت هارون تصميم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نيافت نقشـه خود را عملي كند. بعد از وفات هارون فرزندش امين بـه خلافت رسيد. درون اين زمان بـه علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حكومت سايه افكنده بود و اين تزلزل و غرق بودن امين درفساد و تباهی باعث شده بود كه او و دستگاه حكومت, از توجه بـه سوي امام و پيگيري امر ايشان بازمانند. از اين رو ميتوانيم اين دوره را درون زندگي امام دوران آرامش بناميم.
اما سرانجام مأمون عباسي توانست برادر خود امين را شكست داده و اورابه قتل برساند و لباس قدرت را بـه تن نمايد و توانسته بود با سركوب شورشيان فرمان خود را درون اطراف واکناف مملكت اسلامي جاري كند. وي حكومت ايالت عراق را بـه يكي از عمال خويش واگذار كرده بود و خود درون مرو اقامت گزيد و فضل بن سهل را كه مردي بسيار سياستمدار بود ، وزير و مشاور خويش قرار داد. اما خطري كه حكومت او را تهديد ميكردعلويان بودند كه بعد از قرني تحمل شکنجه وقتل و غارت, اکنون با استفاده از فرصت دودستگي درون خلافت هر يك بـه عناوين مختلف درون خفا و آشكار علم مخالفت با مأمون را برافراشته و خواهان براندازي حكومت عباسي بودند؛ بـه علاوه آنان درون جلب توجه افكار عمومي مسلمين بـه سوي خود ، و كسب حمايت آنـها موفق گرديده بودند و دليل آشكاربر اين مدعا اين هست كه هر جا علويان بر ضد حكومت عباسيان قيام و شورش مي د, انبوه مردم از هر طبقه دعوت آنان را اجابت کرده و به ياري آنـها بر ميخواستندو اين ،بر اثر ستمها وناروائيها وانواع شكنجههای دردناكي بود كه مردم و بخصوص علويان از دستگاه حكومت عباسي ديده بودند. ا زاين رو مأمون درصدد بر آمده بود تاموجبات برخورد با علويان را برطرف كند. بويژه كه او تصميم داشت تشنجات و بحرانهايي را كه موجب ضعف حكومت او شده بود از ميان بردارد و براي استقرار پايههاي قدرت خود ، محيط را امن و آرام سازد. لذا با م وزير خود فضلبنسهل تصميم گرفت که تا دست بـه خدعهاي بزند. او تصميم گرفت که تا خلافت را بـه امام پيشنـهاد دهد وخود از خلافت بـه نفع امام كناره گيري كند, زيرا حساب ميكرد نتيجه از دو حال بيرون نيست ، يا امام ميپذيرد و يا نميپذيرد و در هر دو حال براي خوداو و خلافت عباسيان، پيروزي است. زيرا اگر بپذيرد ناگزير, بنابر شرطي كه مأمون قرار ميداد ولايت عهدي آن حضرت را خواهد داشت و همين امر مشروعيت خلافت او را بعد از امام نزد تمامي گروهها و فرقههاي مسلمانان تضمين ميكرد. بديهي است براي مأمون آسان بود درون مقام ولايتعهدي بدون اين كه كسي آگاه شود، امام را از ميان بردارد که تا حكومت بـه صورت شرعي و قانوني بـه او بازگردد. درون اين صورت علويان با خوشنودي بـه حكومت مينگريستند و شيعيان خلافت او را شرعي تلقي ميكردند و او را بـه عنوان جانشين امام مي پذيرفتند.ازطرف ديگر چون مردم حکومت را مورد تاييدامام مي دانستند لذا قيامـهايی کـه برضدحکومت مي شد جاذبه و مشروعيت خود را از دست ميداد.
او ميانديشيد اگر امام خلافت را نپذيرد ايِشان را بـه اجبار وليعهد خودمي کند کـه دراينصورت بازهم خلافت وحکومت او درميا ن مردم و شيعيان توجيه مي گردد وديگر اعتراضات وشورشـهايي کـه به بهانـه غصب خلافت وستم, توسط عباسيان انجام مي گرفت دليل وتوجيه خودراازدست مي دادوبااستقبال مردم ودوستداران امام مواجه نمي شد. ازطرفي اومي توانست امام را نزد خود ساكن كند و از نزديك مراقب رفتار امام و پيروانش باشد و هر حركتي از سوي امام و شيعيان ايشان را سركوب كند. همچنين اوگمان مي کردکه ازطرف ديگر شيعيان و پيروان امام ، ايشان را بـه خاطر نپذيرفتن خلافت درون معرض سئوال و انتقاد قرار خواهند دادوامام جايگاه خودرادرميان دوستدارانش ازدست مي دهد.
سفر بـه سوي خراسان :
مأمون براي عملي كردن اه ذكر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را بـه مدينـه, خدمت حضرت رضا (عليه السلام ) فرستاد که تا حضرت را بـه اجبار بـه سوي خراسان روانـه كنند. همچنين دستور داد حضرتش را از راهي كه كمتر با شيعيان برخورد داشته باشد, بياورند. مسير اصلي درون آن زمان راه كوفه ، جبل ، كرمانشاه و قم بوده هست كه نقاط شيعهنشين و مراكز قدرت شيعيان بود. مأمون احتمال ميداد كه ممكن هست شيعيان با مشاهده امام درون ميان خود بـه شور و هيجان آيند و مانع حركت ايشان شوند و بخواهند آن حضرت را درون ميان خود نگه دارند كه درون اين صورت مشكلات حكومت چند برابر ميشد. لذا امام را از مسير بصره ، اهواز و فارس بـه سوي مرو حركت داد.ماموران او نيزپيوسته حضرت رازير نظر داشتندواعمال امام رابه او گزارش مي دادند.
حديث سلسلة الذهب :
در طول سفر امام بـه مرو ، هركجا توقف ميفرمودند, بركات زيادي شامل حال مردم ان منطقه مـی شد. از جمله هنگاميكه امام درون مسير حركت خود وارد نيشابور شدند و در حالي كه درون محملي قرار داشتند از وسط شـهر نيشابور عبور كردند. مردم زيادي كه خبر ورود امام بـه نيشابور را شنيده بودند, همگي بـه استقبال حضرت آمدند. درون اين هنگام دو تن از علما و حافظان حديث نبوي, بـه همراه گروههاي بيشماري از طالبان علم و اهل حديث و درايت، مـهار مرکب را گرفته وعرضه داشتند :" اي امام بزرگ و اي فرزند ا بزرگوار، تو را بـه حق پدران پاك و اجداد بزرگوارت سوگند ميدهيم كه رخسار فرخنده خويش را بـه ما نشان دهي و حديثي از پدران و جد بزرگوارتان پيامبر خدا براي ما بيان فرمايي که تا يادگاري نزد ما باشد ". امام دستور توقف مركب را دادند و ديدگان مردم بـه مشاهده طلعت مبارك امام روشن گرديد. مردم از مشاهده جمال حضرت بسيار شاد شدند بـه طوري كه بعضي از شدت شوق ميگريستند و آنـهايي كه نزديك ايشان بودند ، بر مركب امام بوسه ميزدند. ولوله عظيمي درون شـهر طنين افكنده بود بـه طوري كه بزرگان شـهر با صداي بلند از مردم ميخواستند كه سكوت نمايند که تا حديثي از آن حضرت بشنوند. که تا اينكه بعد از مدتي مردم ساكت شدند و حضرت حديث ذيل را كلمـه بـه كلمـه از قول پدر گراميشان و از قول اجداد طاهرينشان بـه نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائيل از سوي حضرت حق سبحانـه و تعالي املاء فرمودند: " كلمـه لاالهالاالله حصار من هست پس هركس آن را بگويد داخل حصار من شده و كسيكه داخل حصار من گردد ايمن از عذاب من خواهد بود. " سپس امام فرمودند: " اما اين شروطي دارد و من خود از جمله آن شروط هستم ".
اين حديث بيانگر اين هست كه از شروط اقرار بـه كلمـه لاالهالاالله كه مقوم اصل توحيد درون دين ميباشد، اقرار بـه امامت آن حضرت و اطاعت وپذيرش گفتار و رفتارامام ميباشد كه از جانب خداوند تعالي تعيين شده است. درون حقيقت امام شرط رهايي از عذاب الهي را توحيد و شرط توحيد را قبول ولايت و امامت ميدانند.
ولايت عهدي :
باري ، چون حضرت رضا (عليه السلام ) وارد مرو شدند, مأمون از ايشان استقبال شاياني كرد و در مجلسي كه همـه اركان دولت حضور داشتند صحبت كرد و گفت :" همـه بدانند من درون آل عباس و آل علي (عليه السلام ) هيچ كس را بهتر و صاحب حقتر بـه امر خلافت از عليبنموسيرضا (عليه السلام ) نديدم". بعد از آن بـه حضرت رو كرد و گفت:" تصميم گرفتهام كه خود را از خلافت خلع كنم و آنرا بـه شما واگذار نمايم". حضرت فرمودند:" اگر خلافت را خدا براي تو قرار داده جايز نيست كه بـه ديگري ببخشي و اگر خلافت از آن تو نيست ، تو چه اختياري داري كه بـه ديگري تفويض نمايي ". مأمون بر خواسته خود پافشاري كرد و بر امام اصرار ورزيد. اما امام فرمودند : " هرگز قبول نخواهم كرد ". وقتي مأمون مأيوس شد گفت:" بعد ولايت عهدي را قبول كن که تا بعد از من شما خليفه و جانشين من باشيد". اين اصرار مأمون و انكار امام که تا دو ماه طول كشيد و حضرت قبول نميفرمودند و ميگفتند :" از پدرانم شنيدم, من قبل از تو از دنيا خواهم رفت و مرا با زهر شـهيد خواهند كرد و بر من ملائك زمين و آسمان خواهند گريست و در وادي غربت درون كنار هارون الرشيد دفن خواهم شد". اما مأمون بر اين امر پافشاري نمود که تا آنجاكه مخفيانـه و در مجلس خصوصي حضرت را تهديد بـه مرگ كرد. لذا حضرت فرمودند :" اينك كه مجبورم, قبول ميكنم بـه شرط آنكه كسي را نصب يا عزل نكنم و رسمي را تغيير ندهم و سنتي را نشكنم و از دور بر بساط خلافت نظرداشته باشم". مأمون با اين شرط راضي شد. بعد از آن حضرت, دست را بـه سوي آسمان بلند كردند و فرمودند: " خداوندا ! تو ميداني كه مرا بـه اكراه وادار نمودند و به اجبار اين امر را اختيار كردم؛ بعد مرا مؤاخذه نكن همان گونـه كه دو پيغمبر خود يوسف و دانيال را هنگام قبول ولايت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نكردي. خداوندا عهدي نيست جز عهد تو و ولايتي نيست مگر از جانب تو، بعد به من توفيق ده كه دين تو را برپا دارم و سنت پيامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا كه تو نيكو مولا و نيكو ياوري هستي" .
جنبه علمي امام :
مأمون كه پيوسته شور و اشتياق مردم نسبت بـه امام واعتبار بيهمتاي امام را درون ميان ايشان ميديد مي خواست تااين قداست واعتبار را خدشـه دارسازدوازجمله کارهايی کـه برای رسيدن بـه اين هدف انجام داد تشکيل جلسات مناظرهاي بين امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنيا بود، که تا آنـها با امام بـه بحث بپردازند، شايد بتوانند امام را ازنظر علمي شکست داده ووجهه علمي امام را زيرسوال ببرند.که شرح يكي از اين مجالس را ميآوريم:
"براي يكي از اين مناظرات مأمون فضلبنسهل را امر كرد كه اساتيد كلام و حكمت را از سراسر دنيا دعوت كند که تا با امام بـه مناظره بنشينند. فضل نيز اسقف اعظم نصاري و بزرگ علمای يهود و روساي صابئين ( پيروان حضرت يحيي) بزرگ موبدان زرتشتيان و ديگر متكلمين وقت را دعوت كرد. مأمون هم آنـها را بـه حضور پذيرفت و از آنـها پذيرايي شاياني كرد و به آنان گفت:" دوست دارم كه با پسر عموی من ( مأمون از نوادگان عباس عموی پيامبر هست كه ناگزير پسر عمومي امام مـی باشد.) كه از مدينـه پيش من آمده مناظره كنيد". صبح رروز بعد مجلس آراستهاي تشكيل داد و مردي را بـه خدمت حضرت رضا (عليه السلام ) فرستاد و حضرت را دعوت كرد. حضرت نيز دعوت او را پذيرفتند و به او فرمودند :" آيا ميخواهي بداني كه مأمون كي از اين كار خود پشيمان ميشود". او گفت : "بلي فدايت شوم". امام فرمودند :" وقتي مأمون دلايل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجيل از خود انجيل و از اهل زبور از زبورشان و بر صابئين بزبان ايشان و بر آتشپرستان بزبان فارسي و بر روميان بـه زبان روميشان بشنود و ببيند كه سخنان تك تك اينان را رد كردم و آنـها سخن خود را رها كردند و سخن مرا پذيرفتند آنوقت مأمون ميفهمد كه توانايي كاري را كه ميخواهد انجام دهد ندارد و پشيمان ميشود و لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم". سپس حضرت بـه مجلس مأمون تشريف فرما شدند و با ورود حضرت مأمون ايشان را براي جمع معرفي كرد و سپس گفت : " دوست دارم با ايشان مناظره كنيد ". حضرت رضا (عليه السلام)نيز با تمامي آنـها از كتاب خودشان درباره دين و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود:" اگر كسي درميان شما مخالف اسلام هست بدون شرم و خجالت سئوال كند". عمران صایي كه يكي از متكلمين بود از حضرت سئوالات بسياري كرد و حضرت تمام سئوالات او را يك بـه يك پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او بعد از شنيدن جواب سئوالات خود از امام شـهادتين را بر زبان جاري كرد و اسلام آورد و با برتري مسلم امام، جلسه بـه پايان رسيد و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایي را بـه حضور طلبيدند و او را بسيار اكرام كردند و از آن بـه بعد عمران صایي خود يكي از مبلغين دين مبين اسلام گرديد.
رجاءابن ضحاک کـه ازطرف مامون مامور حرکت امام ازمدينـه بـه سوی مرو بود,مي گويد: "آن حضرت درون هيچ شـهری وارد نمي شد مگر اينکه مردم از هرسو بـه او روی مي آوردند و مسائل ديني خود را از امام مـی پرسيدند.ايشان نيز بـه آنـها پاسخ مي گفت و احاديث بسياری از پيامبر خدا و حضرت علي (عليه السلام) بيان مي فرمود.هنگامي کـه ازاين سفربازگشتم نزد مامون رفتم .او ازچگونگي رفتار امام درون طول سفر پرسيد و من نيز آنچه را درون طول سفر از ايشان ديده بودم بازگوکردم . مامون گفت: "آری، ای پسرضحاک !ايشان بهترين، دانا ترين و عابدترين مردم روي زمين است"".
اخلاق و منش امام:
خصوصيات اخلاقي و زهد و تقواي آن حضرت بـه گونـه اي بود كه حتي دشمنان خويش را نيز شيفته و مجذوب خود كرده بود. با مردم درون نـهايت ادب تواضع و مـهرباني رفتار مي كرد و هيچ گاه خود را از مردم جدا نمي نمود.
يكي از ياران امام مي گويد:" هيچ گاه نديدم كه امام رضا (عليه السلام) درون سخن بر كسي جفا ورزد و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند. هرگز نيازمندي را كه مي توانست نيازش را برآورده سازد رد نمي كرد درون حضور ديگري پايش را دراز نمي فرمود. هرگز نديدم بهي ازخدمتکارانش بدگوئي کند. خنده او قهقه نبود بلكه تبسم مي فرمود. چون سفره غذا بـه ميان مي آمد, همـه افراد خانـه حتي دربان و مـهتر را نيز بر سر سفره خويش مي نشاند و آنان همراه با امام غذا مي خوردند. شبها كم مي خوابيد و بسياري از شبها را بـه عبادت مي گذراند. بسيار روزه مي گرفت و روزه سه روز درون ماه را ترك نمي كرد. كار خير و انفاق پنـهان بسيار داشت. بيشتر درون شبهاي تاريك, مخفيانـه بـه فقرا كمك مي كرد". (5) يكي ديگر از ياران ايشان مي گويد:" فرش آن حضرت درون تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود. لباس او درون خانـه درشت و خشن بود, اما هنگامي كه درون مجالس عمومي شركت مي كرد ، خود را مي آراست (لباسهاي خوب و متعارف مي پوشيد). (6) شبي امام ميهمان داشت، درون ميان صحبت چراغ ايرادي پيدا كرد، ميهمان امام دست پيش آورد که تا چراغ را درست كند، اما امام نگذاشت و خود اين كار را انجام داد و فرمود:" ما گروهي هستيم كه ميهمانان خود را بـه كار نمي گيريم". (7)
شخصي بـه امام عرض كرد:" بـه خدا سوگند هيچكس درون روي زمين ازجهت برتري و شرافت اجداد، بـه شما نمي رسد". امام فرمودند:" تقوي بـه آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت". (8)
مردي از اهالي بلخ مي گويد:" درون سفر خراسان با امام رضا( عليه السلام) همراه بودم. روزي سفره گسترده بودند و امام همـه خدمتگذران حتي سياهان را بر آن سفره نشاند که تا همراه ايشان غذا بخورند. من بـه امام عرض كردم:" فدايت شوم بهتر هست اينان بر سفره اي جداگانـه بنشينند".امام فرمود:" ساكت باش, پروردگار همـه يكي است. پدر و مادر همـه يكي هست و پاداش هم بـه اعمال است". (9)
ياسر، خادم حضرت مي گويد: "امام رضا (عليه السلام) بـه ما فرموده بود:" اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي كاري طلبيدم) و شما مشغول غذا خوردن بوديد بر نخيزيد که تا غذايتان تمام شود:، بـه همين جهت بسيار اتفاق مي افتاد كه امام ما را صدا مي كرد و در پاسخ او مي گفتند:" بـه غذا خوردن مشغولند" و آن گرامي مي فرمود: "بگذاريد غذايشان تمام شود"". (10)
يكبار غريبي خدمت امام رسيد و سلام كرد و گفت:" من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. ازحج بازگشته ام و خرجي راه را تمام كرده ام اگر مايليد مبلغي بـه من مرحمت كنيد که تا خود را بـه وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زيرا من درون شـهر خويش فقير نيستم و اينك درون سفر نيازمند مانده ام". امام برخاست و به اطاقي ديگر رفت و در دست خويش را بيرون آورد و فرمود:" اين دويست دينار را بگير و توشـه راه كن و لازم نيست كه از جانب من معادل آن صدقه دهي".
آن شخص نيز دينار ها را گرفت و رفت. از امام پرسيدند:" چرا چنين كرديد كه شما را هنگام گرفتن دينار ها نبيند؟" فرمود:" که تا شرمندگي نياز و سوال را درون او نبينم ".(11)
ا معصوم و گرامي ما درون تربيت پيروان و راهنمايي ايشان تنـها بـه گفتار اكتفا نمي كردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ويژه اي مبذول مي داشتند.
يكي از ياران امام رضا (عليه السلام) مي گويد:" روزي همراه امام بـه خانـه ايشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنايي بودند. امام درون ميان آنـها غريبه اي ديد و پرسيد:" اين كيست ؟" عرض كردند:" بـه ما كمك مي كند و به او دستمزدي خواهيم داد".امام فرمود:" مزدش را تعيين كرده ايد؟" گفتند:" نـه هر چه بدهيم مي پذيرد".امام برآشفت و به من فرمود:" من بارها بـه اينـها گفته ام كه هيچكس را نياوريد مگر آنكه قبلا مزدش را تعيين كنيد و قرارداد ببنديد. كسي كه بدون قرارداد و تعيين مزد، كاري انجام مي دهد، اگر سه برابر مزدش را بدهي باز گمان مي كند مزدش را كم داده اي ولي اگر قرارداد ببندي و به مقدار معين شده بپردازي از تو خشنود خواهد بود کـه طبق قرار عمل كرده اي و در اين صورت اگر بيش از مقدار تعيين شده چيزي بـه او بدهي, هر چند كم و ناچيز باشد؛ مي فهمد كه بيشتر پرداخته اي و سپاسگزار خواهد بود"". (12)
خادم حضرت مي گويد:" روزي خدمتكاران ميوه اي مي خوردند. آنـها ميوه را بـه تمامي نخورده و باقي آنرا دور ريختند. حضرت رضا (عليه السلام) بـه آنـها فرمود:" سبحان الله اگر شما از آن بي نياز هستيد, آنرا بـه كساني كه بدان نيازمندند بدهيد"".
مختصري از كلمات حكمتآميز امام :
امام فرمودند : "دوست هركس عقل اوست و دشمن هركس جهل و ناداني و حماقت است".
امام فرمودند : "علم و دانش همانند گنجي ميماند كه كليد آن سئوال است، بعد بپرسيد. خداوند شما را رحمت كند زيرا درون اين امرچهار طايفه داراي اجر ميباشند :
1- سئوال كننده
2- آموزنده
3- شنونده
4- پاسخ دهنده "
امام فرمودند :" مـهرورزي و دوستي با مردم نصف عقل است".
امام فرمودند :"چيزي نيست كه چشمانت آنرا بنگرد مگر آنكه درون آن پند و اندرزي است".
امام فرمودند :" نظافت و پاكيزگي از اخلاق پيامبران است".
شـهادت امام :
در نحوه بـه شـهادت رسيدن امام نقل شده هست كه مأمون بـه يكي از خدمتکاران خويش دستور داده بود که تا ناخنهاي دستش را بلند نگه دارد و بعد بـه او دستور دادتا دست خود را بـه زهر مخصوصي آلوده كند و در بين ناخنهايش زهر قرار دهد و اناري را با دستان زهرآلودش دانـه كند و او دستور مأمون را اجابت كرد. مأمون نيز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار كرد كه امام ازآن انار تناول کنند.اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار كرد که تا جاييكه حضرت را تهديد بـه مرگ نمود و حضرت بـه جبر, قدري از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر كرد و حال حضرت دگرگون گرديد و صبح روز بعد درون سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجري قمري امام رضا ( عليه السلام ) بـه شـهادت رسيدند .
تدفين امام :
به قدرت و اراده الهي امام جواد ( عليه السلام ) فرزند و امام بعد از آن حضرت بـه دور از چشم دشمنان, بدن مطهر ايشان را غسل داده وبر آن نماز گذاردند و پيکر پاك ايشان با مشايعت بسياري از شيعيان و دوستداران آن حضرت درون مشـهد دفن گرديد و قرنـهاست كه مزار اين امام بزرگوار مايه بركت و مباهات ايرانيان است.
:: بازدید : 10
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 19:55]
خراسان بزرگ، گنج بزرگ و گنجینـه قومـیت ها
خراسان بزرگ، گنج بزرگ و گنجینـه قومـیت ها
استان خراسان
"جغرافیـا و تاریخ"
استان خراسان کـه در شمال شرق ایران قرار دارد، مساحتی معادل 335/313 کیلومتر مربع را بـه خود اختصاص داده است. استان خراسان رضوی بخش کوچکی از خراسان بزرگاست. خراسان بزرگ درون ادبیـات ایران شامل تمامـی شمال شرق ایران و بخش بزرگی از افغانستان مـیشود اما خراسان رضوی بـه مرکزیت شـهر مشـهد یکی از استانهای کشور ایران است. این استان با مصوبه دولت درون سال ۱۳۸۳ پس از تقسیم استان خراسان به سه استان ایجاد شد. افزودن واژه عربی رضوی بـه نام این استان ایرانی از سوی دولت کنونی، درون اثر وجود آرامگاه یکی از پیشوایـان شیعی بـه نام امام رضا (ع) درون مرکز این استان صورت گرفته است. دو استان دیگر شامل خراسان شمالی بـه مرکزیت بجنورد و خراسان جنوبی بـه مرکزیت بیرجند مـی باشند.
استان خراسان رضوی با وسعتی حدود 128420 کیلومترمربع معادل 8/7 درصد مساحت کل کشور ومتشکل از 20 شـهرستان ،65 بخش ،163 دهستان و8861 آبادی جمعیتی معادل 4777 هزار نفر رادرخود جای داده است.
ازجمعیت فوق 2909 هزار نفر معادل 1/60 درصد درمناطق شـهری و1858 هزار نفر معادل 38.9 درصد درمناطق روستایی استان ساکن هستند .
به رغم تقسیم استان،شاخصها حاکی ازآن هست که استان خراسان رضوی همچنان از جایگاه مناسبی دراقتصاد کشور برخوردار مـی باشد.
بخشـهای شـهرنشین این استان عبارتند از بردسکن ، تایباد ، تربت جام ، تربت حیدریـه ،چناران ، خلیلآباد ، خواف، درگز، رشتخوار، سبزوار، سرخس ، فردوس ، فریمان ، قائنات ،قوچان ، کاشمر ، کلات ، گناباد ، مشـهد ، مـه ولات ، نیشابور
حرم مطهر امام رضا (ع)، هشتمـین امام شیعیـان، درون مشـهد بزرگترین شـهر این استان است. جمعیت استان خراسان درون سال 1372 شمسی معادل 661/547/6 بود کـه 58/56 درصد درون شـهرها و 36/43 درصد درون روستاها اقامت داشتند و مابقی درون مکان خاصی اقامت نداشتند.
از نظر جنبه های طبیعی، استان خراسان بـه دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم مـی شود.
که درون مناطق پایین آن، دشتهای حاصلخیزی شکل گرفته هست و به منظور توسعه کشاورزی و دامپروری موقعیت مناسبی را بـه بوجود آورده هست و بخش جنوبی شامل دشتهای پست و تپه های کم ارتفاع مـی باشد و از نظر پوشش گیـاهی بسیـار فقیر است. بـه طور کلی استان خراسان ناحیـه ای معتدل و آب و هوا درون سراسر متغییر مـی باشد، دمای این استان از شمال بـه جنوب افزایش مـی یـابد اما بارشـهای سالانـه کا هش مـی یـابد.
مناطق بلند استان کـه عبارتند از ارتفاعات آلداغ و بینالود دارای آب و هوای سرد کوهستانی مـی باشند بجنورد، قوچان، شیروان، قسمت های جنوبی بینالود، ارتفاعات کوچه داغ، هزار مسجد و برخی از بخشـهای شـهرنشین مشـهد دارای آب و هوای کوهستانی، قائنات و بخش های کوهستانی استان دارای آب و هوای معتدل و نیمـه خشک و بخش های جنوبی دارای آب و هوای گرم و خشک مـی باشند.
استان خراسان دائماً عرضه زوال و به قدرت رسیدن حکومتها درون طول تاریخ گذشته ایران بوده است. طایفه های ترک، عرب، تاتار، غز، قبچان، مغول، ترکمن و افغان باعث بوجود آمدن حوادث بیشماری درون این قلمرو وسیع شده اند.
جغرافیدانان باستان ایران بزرگ (ایرانشـهر) را بـه هشت قلمرو تقسیم کرده اند کـه خراسان بزرگترین و آبادترین قلمرو بوده است. درون دوره سلسله ساسانیـان، این استان توسط یک اسپهبد (ستوان) کـه "پارگسبان" نامـیده مـی شد و چهار margraves که هر کدام از آنـها فرمانده یکی از چهار بخش استان بودند، اداره مـی شد.
در دوره ی اسلامـی، خراسان بـه چهار بخش تقسیم شده بود کـه هر بخش بـه اسم بزرگترین شـهرها یعنی نیشابود، مرو، هرات و بلخ نامـیده مـی شد.
در سال 3 شمسی عربها بـه ایران آمدند و در این دوره ساکنان خراسان بـه اسلام گرویدند. طایفه بنی عباس که تا سال 199 شمسی بـه سرزمـین حمکفرمایی مـی د، اما درون سال 278 شمسی توسط طایفه طاهریـان بـه عنوان یک قلمرو مستقل از سلطه ی آنان خارج شد و درسال 282 شمسی بـه متصرفات سلسه ی سامانیـان پیوست.
در سال 382 شمسی سلطان محمود غزنوی خراسان را فتح کرد و در سال 427 شمسی طغرل اول (سلسه ی سلجوقیـان) نیشابود را فتح کرد. سلطان محمود غزنوی بر علیـه سلجوقیـان جنگید و سرانجام ترکهای غزنوی سلطان سنجر سلجوقی را شکست سختی داد. درون سال 539 شمسی خراسان توسط خارزمشاهی فتح شد کـه با حمله ی مغول ها همزمان گشت و به قلمروی ایلخان مغول پیوست.
در قرن پانزدهم، با سربداران پرچم استقلال برافراشته شد و در سال 871 شمسی خراسان توسط امـیر تیمور گورکانی اشغال گردید و شـهر هرات بـه عنوان پایتخت برگزیده شد. درون سال 915 شمسی مـیلادی خراسان بـه تصرف ازبکان درآمد. بعد از مرگ نادرشاه افشار 1169 شمسی ، خراسان توسط افغانـها اشغال گردید و در دوره ی قارجاریـه، حمایت افغانـها به منظور حفظ مرزهای هند منجر بـه تصویب معاهده ی پاریس درون سال 1281 شمسی گردید و بر اساس این معاهده ایران ازدخالت درون امور داخلی افعانستان منع گردید.
در این زمان خراسان بـه دو بخش تقسیم گردید: بخش شرقی تحت الحمایـه انگلیس گردید و بخش غربی درون تصرف ایران باقی ماند. بـه عبارتی دیگر، پرجمعیت ترین بخش خراسان از ایران جدا گردید.
در مـیان همـه ی این پستی ها و بلندی ها، خراسان یکی از استانـهای حاصلخیز و آباد ایران مـی باشد. از نظر جاذبه های طبیعی، با وجود محدودیت درون منابع آبی، خراسان یکی از نقاط دیدنی ایران بشمار مـی رود. دریـاچه های کوچک، چشمـه های آب معدنی، مناطق حفاظت شده، ارتفاعات و دشت ها، غارها و از جاذبه های این استان مـی باشند. استان خراسان توسط مکانـهای مذهبی و مقبره های زیـارتی بیشماری احاطه شده هست که شامل حرم مطهر امام رضا (ع) و صدها امامزاده مـی باشد کـه زائران و مراجعه کنندگان بسیـاری را جذب مـی کند. شاخص های مذهبی و تاریخی، فرهنگی و توریستی شـهرهای این استان بسیـار چشمگیر مـی باشند.
"مشـهد"
مشـهد کـه در 909 کیلومتری تهران مـی باشد و واقع درون جلگه ای مـیان دو کوهستان بینالود و هزار مسجد هست دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است. درون سال 251 شمسی مـیلادی، بعد از شـهادت امام رضا (ع) درون مکانی درون اطراف طوس بـه نام "سناباد" کـه مشـهد رضا (مکان شـهادت) نامـیده مـی شد، هسته ی اصلی مشـهد امروزی شکل گرفت. سلطان محمود غزنوی با توجه بـه تخریب شـهر طوس توسط مغولها درون قرن سیزدهم مـیلادی یک مقبره درون مقابل حرم ساخت و مشـهد توسعه یـافت و افراد بسیـاری درون این شـهر مقیم شدند. درون ابتدا، محدوده ی طوس محل اقامت قوم های غیر آریـایی بود و برخی از بخش ها آن توسط عربها درون دوره ی خلیفه عثمان فتح گشته بود و در دوره ی خلیفه عمر بـه قلمروی اسلام پیوست. طوس از جمله اولین شـهرهایی بود کـه در معرض حمله ی مغول ها ویران گشت و مانند شـهرهای دیگر استان خراسان بـه طور کامل نابود گردید. طوس با توجه بـه موقعیت خاص و حساس خود درون دوره ی تیموریـان و ایلخانان، درون مـیان حاکمان متفاوتی دست بـه دست گشته و مردم قتل عام گردیدند.
سرانجام درون سال 816 شمسی مـیلادی، شاهرخ پسرامـیر تیموربه تخت پادشاهی نشست. بعد از حکمرانی او، طوس مورد توجه بسیـاری قرار گرفت کـه سبب توسعه و پیشرفت آن شد. که تا نیمـه ی دوم قرن پانزدهم مـیلادی، این شـهر بـه عنوان حومـه ی شـهر مشـهد محسوب مـی شد.
برخی از ویرانـه های طوس قدیم هنوز پابرجاست ولی طوس جدید نیز با توجه بـه آرمگانـه "فردوسی" بزرگترین شاعر ایرانی، از شـهرت و اعتبار خاصی برخوردار است. بـه هر حال امروزه مشـهد پیوند ناگسستنی با تاریخ طوس قدیم دارد و سالانـه مـیزبان صدها و هزارها زائر و مراجعه کننده مـی باشد و یکی از قطب های زیـارتی دنیـای شیعیـان مـی باشد.
*مکانـهای مـهم طبیعی، فرهنگی، مذهبی و مقبره های این شـهرستان عبارتند از:
· جاغرق، زشک، لغندر، سدکارده و مـیامـی
· غارهای رزی، هندلاباد، مزدوران، مغان و کارده
· چشمـه گیلاس و گرب
· قصر خورشید درون کوهسنگی
· ویرانـه شـهر طوس قدیم
· مجموعه تاریخی کلات نادری
· آرامگاه فردوسی، شیخ طبرسی، خواجه اباصلت، نادرشاه، امام محمد غزالی
· مقبره خواجه مراد، راوی (مشـهور ایرانی) و سلطان محمود غزنوی
· گنبد خشت گلی مشـهد
· مصلای مشـهد (مکان عبادی عمومـی)
· مدارس نواب، سلیمان خان، قیـاسه (خرجرد) و مـیرزا جعفر
· مساجد گوهرشاد و امام (شاه سابق)
· مجموعه زیـارتی امام رضا
· گنبد سبز و هارونیـه
· آرامگاه حر عاملی، امام زاده محمد، امام زاده یحیی، و خواجه ربیع
"اسفراین"
اسفراین درون 772 کیلومتری تهران قرار دارد. بخشی از این شـهر درون شیب کوه جهان و بخشی دیگر درون دشت واقع هست و دارای آب و هوای سرد مـی باشد. اسفراین یکی از نقاط اصلی به منظور اقامت قوم آریـایی بعد از ورود آنـها بـه ایران بوده است. درون زمان پارت ها، اسفراین یکی از روستاهای مـهم نیشابور بود. بعد از نفوذ عرب ها، اسفراین بسیـار آباد گشت و بعد از اسلام با وجود حمله ها و تخریب ها دوباره احیـاء گردید. درون اواخر قرن چهاردهم مـیلادی این شـهر با حمله ی تیموریـان ویران گشت. درون دوره ی صفوی و ازبکان اسفراین مورد حمله قرار گرفت و در زمان افشار اسفراین قدیم بـه طور کامل تخریب گشت. اسفراین یکی از شـهرهای پر رونق خراسان است.
* مکانـهای مـهم طبیعی، تاریخی و مذهبی اسفراین عبارتند از:
· درختهای تنومند قدیمـی
· منطقه حفاظت شده ساری گل
· غارهای نوشیروان و عبادتگاه
· قلعه های حسن آباد، قایسر، سولاک
· قلعه فقط دژ
· تپه ی باستانی سرماران
· امام زاده احمد رضا، عبدالله کوران، شاهزاده زید، شیخ محمد رشید الدین، شاهزاده جعفر
مقبره ی شیخ علی اسفراینی
"بجنورد"
بجنورد واقع درون دشتی درون 701 کیلومتری شـهر تهران قرار دارد و دارای آب و هوای معتدل کوهستانی مـی باشد. درون اصل نام این شـهر "بیژن گرد" بوده است. گرد بـه معنی محل ساست و بجنورد بـه معنی (شـهر بیژن) مـی باشد.
بجنورد قدیم درون روی تپه ای درون شمال غربی مشـهد کنونی واقع بوده هست که درون حال حاضر (ساربان محله) نام دارد. بافت نژادی بجنورد ترکیبی از دو قوم ترک و کرد مـی باشد.
* مکانـهای مـهم طبیعی، تاریخی و مقبره های مذهبی بجنورد عبارتند از:
· منطقه حفاظت شده سالوک
· چشمـه های بش قارداش (پنج برادر) و بابا- امان
· غارهای بیداغ، کونـه گرم، کنج کوه سیر صادق
· آینـه خانـه مفخم
· مقبره های بابا توکل
· امام زاده سلطان سید عباس
"بیرجند"
بیرجند درون 1309 کیلومتری تهران قرار دارد و بوسیله کویر احاطه شده است. آب و هوای آن درون مناطق جنوبی گرم و نواحی کوهستانی معندل مـی باشد. درون گذشته بیرجند قسمت کوچکی از یک ناحیـه بـه نام "قاهستان" (کوهستان) بود و بعد از اسلام موقعیت مـهمـی داشت. از سویی این ناحیـه مکانی به منظور پناهندگی برخی از نـهضت ها مانند اسماعیلیـان بود و از سوی دیگر اهمـیت زیـادی از نظر پناهندگان عرب کـه از حکومت ستمگرانـه خلیفه ی عباسی فرار کرده بودند، داشت. درون بخشی از بیرجند برخی از بقایـایی Zoroastrian کشف شده است.
در قرن هفدهم، درون دوره ی صفوی با رسمـی شدن دین شیعه و اهمـیت داشتن تجارت، این شـهر بـه گونـه ای توسعه یـافت کـه به یک مرکز دولتی ناحیـه ای تبدیل شد. هم اکنون، این شـهر از نظر مراکز بازرگانی و اقتصادی یکی از مـهمترین شـهرهای جنوب خراسان محسوب مـی شود.
"قوچان"
قوچان درون 807 کلیومتری تهران قرار دارد. آب و هوای آن با توجه بـه وجود کوه هزار مسجد ارتفاعات آلاغ و شاه جهان درون تابستان معتدل و در زمستانـها سرد مـی باشد. درون قرون وسطی شـهر قوچان بـه خبوشان و خوجان مشـهور بود. این شـهر درون زمان هولاکوخان بازسازی شد.
شاه عباس اول جنگ آورهای کرد را بـه این منطقه منتقل کرد که تا از حمله ی ازبکان و ترکمان جلوگیری کند. درون سال 1169 شمسی مـیلادی "نادرشاه" درون تپه نادر کـه در نزدیکی این شـهر بود، کشته شد. اکثر مکانـهای تاریخی این شـهر متعلق بـه قرن داوزدهم مـیلادی هستند.
* مـهمترین مکانـهای طبیعی، تاریخی و مقبره های مذهبی این شـهر عبارتند از:
· قشمـه گرماب قوچان (چشمۀ آب گرم)
· غارهای آبله و ستم
· مناطبق تفریحی اطراف مشـهد
"طبس"
طبس درون 1345 کیلومتر تهران قرار دارد و در منطقه کویری با آب و هوای معتدل درون نواحی کوهستانی و گرم درون دشت واقع است. شـهر طبس درون زمان سلطنت عثمان توسط عربهای مسلمان فتح گردید و در نیمـه دوم قرن یـازدهم مـیلادی توسط مریدان مذهب اسماعیلیـان اشغال گردید. درون هنگام سلطنت سلجوقیـان، قلعه های اسماعیلیـان بـه فرمان سلطان سنجر مورد حمله قرار گرفت ،در زمان شاه عباس اول این شـهر توسط ازبکان ویران گردید مکانـهای تاریخی بجامانده این شـهر مربوط بـه قرن های یـازدهم و پانزدهم مـیلادی مـی باشد.
با وجود تخریب مکانـهای تاریخی و خسارتهای طبیعی، طبس از رونق و محسنات خاصی برخوردار است.
* مـهمترین مکانـهای طبیعی ، تاریخی و مقبره های مذهبی این شـهر عبارتند از:
· مناره بزرگ گلشن
· دژ طبس
· قبر سپه سالار
· مسجد جم
· امام زاده طبس و حسین
· مقبره شیخ ابونصر ایروانی
"درگز"
شـهر درگز 1910 کیلومتر از تهران فاصله دارد. درگز کـه توسط کوهها و تپه های با ارتفاع کم از سطح دریـا احاطه شده، آب و هوای نسبتاً گرمـی دارد. درگز بخاطر قرار گرفتن درون نزدیک بـه مرزهای جمـهوری ترکمنستان اهمـیت نظامـی و سیـاسی دارد. تاریخی ترین محلهای این شـهر بـه دوره افشاریـه تعلق دارند. درگز امروزه درون حال پیشرفت است. مسجد نادری (گنبد کبود) کـه 138 کیلومتر از سرخس فاصله دارد مـهمترین مکان مذهبی این شـهر است.
"کلات"
شـهر کلات درون پایـان قرن چهاردهم بعد از مـیلاد رو بـه ویرانی گذاشت. بعد از اشغال آن توسط امـیر تیمور نادرشاه، بواسطه استفاده از شرایط، نام این شـهر کلات نادری گذاشته شد. بعد از نادرشاه که تا سال 1303 هجری قمری کلات پایتخت دولت محلی بودکه حکومت ایران را دنبال مـی کرد.
"تربت جام"
تربت جام 996 کیلومتر از تهران فاصله دارد. تربت جام بر دشتی واقع شده و آب و هوای معتدل کوهستانی دارد. نام فعلی این شـهر از شیخ جام هست و مقبره ی او درون آنجا مـی باشد. درون گذشته، قسمت مـهم شـهر (با خرز) نامـیده مـی شده کـه مکان تاریخی بین هرات و نیشابور است. اماکن تاریخی متعلق بـه قرن های چهاردهم و پانزدهم بعد از مـیلاد مـی باشند. این اماکن شامل:
· آرامگاه امـیر قیـاس الدین، شاه قاسم انوار و خواجه عزیز الله
· مجموعه شیخ جام تربت و شیخ الاسلام خانقاه
"گناباد"
شـهرستان گناباد درون فاصله 1091 کیلومتری از تهران و در یک منطقه دشتی قرار گرفته است. رشته کوههایی از غرب بـه شرق این شـهرستان کشیده شده اند. آب و هوای آن بنا بر موقعیت طبیعی اش روی زمـین، اغلب گرم مـی باشد.
گناباد یکی از شـهرهای تابستانی ایران هست که قرن ها بعد از مـیلاد توسط قبیله شیبانی، از مخالفان قاجار، اداره مالی شده است. این شـهر بـه طرز بدی خراب شد اما دوباره ساخته شد و پیشرفته کرد. اماکن تاریخی حاضر درون این شـهر متعلق بـه قرن سیزدهم هستند و شامل:
· غار فاس
· آتشکده گناباد
· آرامگاه قیسور جغتای
· مسجد جام
· آرامگاه سلطانی
· امامزاده احمد
"کاشمر"
کاشمر 926 کیلومتر از تهران فاصله دارد. رودخانـه شش تراز کـه روی آن سد تاریخی شاهی بنا شده درون مجاورت شـهر مـی گذرد. آب و هوای آن درون مناطق شمالی معتدل و در مناطق جنوبی بـه دلیل نزدیکی بـه بیـابان گرم است. نام قدیمـی این شـهر تورسیز است. درون سال 529 شمسی بعد از مـیلاد این شـهر توسط سلطان سنجر سلجوقی احاطه و خراب شد. از آن موقع ، این شـهر یکی از مـهمترین مراکز قوم اسماعیلیـه شد. بعد از شکست و نابودی قوم اسماعیلیـه، این شـهر دوباره رونق پیدا کرد. اما درون قرن چهاردهم توسط امـیر تیمور گورکانی نابود شد. اماکن تاریخی این شـهر عبارتند از:
· غار آتشگاه
· برج علی آباد
· خساره فیروزآباد، قلعه آتشگاه
· مقبره شـهید مدرس
· امامزاده سید حمزه و سید مرتضی
"سرخس"
سرخس درون شمال شرق استان خراسان واقع شده است. هوای سرخس درون زمستانـها سرد و در تابستانـهای تحت تاثیر ناحیـه شنی قره قروم گرم و خشک است. قدمت سرخس بـه قدیمـی ساسانیـان است. درون سال 617 هجری قمری همزمان با حمله مغول بـه ایران، سرخس غارت و تخریب شد. که تا پایـان دوره قارجار، سرخس با نظام فئودالی حکمرانی مـی شد. آن همچنین توسط ترکمن ها بـه تسخیر درون آمد. اماکن تاریخی سرخس شامل:
· غار بازنگان
· غار مازدراند
· مقبره بابا لقمان
"خواف"
خاف یکی از شـهرهای استان خراسان است. چشم انداز طبیعی آن جلگه ای و کوهستانی مـی باشد. دشت خاف درون معرض وزش بادهای صد و بیست روزه ی سیستان است. تاریخچه ای این شـهر با تربت حیدریـه یکی شده است. از اثرات جاودانـه تاریخی مـهم این شـهر بـه مساجد مالک زوزان و گناباد مـی توان اشاره کرد.
"تایباد"
تایباد شامل قسمت های دشتی و کوهستانی هست و آب و هوای خشیمـه خشک دارد. نام تایباد را همچنین بـه پاکی و خوبی نسبت مـی دهند. اماکن تاریخی مشـهور تایباد شامل:
· مقبره خواجه عبدالله
· مساجد قیـاسیـه و مولانا.
"فریمان"
فریمان کـه تا چند سال یکی از نواحی مشـهد بود درون سال 1309 شمسی بعد از مـیلاد ساخته شد. فریمان بـه علت روشـهای جدید معماری و وجود کارخانـه قند درون آن معروف مـی باشد.
"چناران"
چناران درون مـیان ارتفاعات بینالود درون جنوب استان و در ارتفاعات رادکان درون شمال واقع شده است. آب و هوای آن سرد و کوهستانی است. تاریخ این شـهر با تاریخ مشـهد یکی شده است. برج تاریخی رادکان مـهمترین مکان قدیمـی این شـهر مـی باشد.
- نواحی حفاظت شده استان:
استان خراسان محل زیستگاه گونـه های گیـاهی و جانوری مختلفی مـی باشد. نواحی حفاظت شده استان شامل:
· پارک ملی تندوره با وسعت 57000 هکتار
· ناحیـه ای درون فاصله 250 کیلومتری از مشـهد، نزدیک بـه مرزهای ترکمنستان
· ناحیـه حفاظت شده گالون با وسعت 17000 هکتار درون 70 کیلومتری شمال شیروان
· ناحیـه حفاظت شده ساری گل با وسعت 28000 هکتار
· ناحیـه ای درون شمال شرق اسفراین
· نواحی حفاظت شده مـیاندشت، کویر سبزوار، سالوگ، بجنوری، اسفراین شمالی و سارانی از نواحی حفاظت شده استان محل زیستگاه انواع گونـه های وحشی مانند اوریـال (urial) و قرمز غربی، بعلاوه گونـه های گیـاهی مختلف درون سبزه زارهای پرپشت و جنگلهای پراکنده استان قابل رویت هستند.
- تسهیلات گردشگری:
همـه شـهرهای ا ستان بـه حمل و نقل (هوایی و زمـینی)، ارتباطات، محل سو امکانات پزشکی مجهز و به آسانی قابل دسترس مـی باشند و همـه مردم درون مورد فعالیت های گردشگری مطلع هستند. زوار زیـادی هر ساله بـه این استان مـی آیند. همـه اطلاعات لازم را درون این کتاب بیـان شده است. معروفترین سوغات استان زعفران مـی باشد.
"شیروان"
شـهر شیروان درون 773 کیلومتری تهران قرار گرفته است. شمالی ترین قسمتهای شیروان کوهستانی هست و آّ و هوای سردی دارد. جنوبی ترین قسمت آن آب و هوای معتدلی دارد کـه ناشی از جریـان رودخانـه اترک است. بقایـای مقبره های زرتشتیـان نشان مـی دهد کـه پیش از اسلام ساکنانی درون آن زیسته اند و تاریخچه کهنی دارد. درون زمان عثمانیـان، ساکنان شیروان دین اسلام را پذیرفتند.
شـهر شیروان درون زمان هخاان بنا شد این شـهر بعد از حمله گورکانیـان بـه شدت آسیب دید. قبایل کرد درون زمان صفویـان بـه دستور شاه عباس به منظور جلوگیری از حمله ازبک ها مـهاجرت د. این شـهر مرکز جنگهای محلی درون زمان قاجار بود. این شـهر بر طبق الگوهای معماری جدید درون سالهای اخیر نوسازی شد. مـهمترین مکان های مذهبی، تاریخی و طبیعی شـهر عبارتند از:
· زوارم- اغاز- گلیل نامانلو
· منطقه محافظتی گلول
· غارهای پوستین دوز و کافر قله
· قبر تیموری
· امامزاده حمزه رضا
· مقبره شیخ رشیدالدین محمد
"قائنات"
منطقه قاهستان یـا کوهستان (منطقه کوهستانی) بـه وسیله بیـابانـهایی از جنوب نیشابور که تا سیستان احاطه شده و دارای آب و هوای کوهستانی یـا معتدل نیمـه خشک است. مارکوپولو درون سفرش این شـهر را تونوکاین نامـید. این نام ترکیبی هست از دو شـهر بزرگ این ایـالت یعنی قائن و تون ایـالت قاهستان مکان مـهاجرت زرتشتیـان درون زمان ورود عرب ها بوده است. این شـهر درون زمان سلجوقیـان مکانی به منظور پیروان اسماعیلیـه بود کـه برجهای محکمـی به منظور دفاعی درون آن ساختند.
مکانـهای تاریخی مـهم شـهر عبارتند از:
· غار حذینگ
· مقبره بوزار جومـهر
· قبر شیخ ابوالفخر
· مسجد جامع
"سبزوار"
شـهر سبزوار درون فاصله 645 کیلومتری از تهران قرار گرفته است. سبزوار از دو قسمت کوهستانی و دشت تشکیل شده هست آب و هوای درون قسمتهای دشت گرم و در قسمتهای کوهستانی معتدل است. درون دوران اسلام ایـالت بیـهق و دو شـهر مـهم داشته هست سبزوار و خسروجرد. این شـهر بعد از حمله مغول ها کاملاً ویران شده بود 1368 سال قبل از مـیلاد مسیح. سبزوار شـهر پناهگاه و پایتخت قیـام سربداران بوده و نام دارالمومنین را از آن گرفته است. درون دوران ازبک ها مجدداً شـهر تخریب شد اما درون دوران صفویـان بازسازی گردید. درون دهه های اخیر سبزوار مجدداً نوسازی گردید.
بناهای تاریخی این شـهر عبارتند از:
· مناره خسروجرد
· مقبره شاه طهماسب، پیراستیر، پیرمراد، مولانا کاشفی و ملاهادی سبزواری
· عارف مشـهور ایرانی
· مدارس فخریـه، کمـیته، فسیحیـه و شریعتمدار
· مسجد جامع چشم
· روستهای فری عماد و پامنار
· شعیب- ببی علی خاتون، سید علی اکبر سلطان حسین ، سید حسین، سید اسماعیل
· هفت معصوم و امامزاده یحیی
· بیلدار باشی- سید نصرین محمد و مقبره ابن پنی طیب
"تربت حیدریـه"
شـهر تربت حیدریـه درون فاصله 1005 کیلومتری تهران قرار دارد و با توجه بـه اینکه درون دامنـه کوه واقع شده آب و هوای متفاوت درون نواحی مختلف دارد. درون گذشته این شـهر (زاوه) نامـیده مـی شد. بر طبق روایـات قرن سیزدهم قبل از مـیلاد مسیح شیح حیدر عارف مشـهور ایرانی درون آنجا زندگی مـی کرده است. تغییر نام آن از زاوره بـه تربت حیدریـه بـه دلیل وجوده مقبره این عراف مشـهور است. مـیراث تاریخی متعلق بـه عهد ساسانیـان و قرن سیزدهم قبل از مـیلاد درون آن وجود داشته و به قرار زیر است:
· بازه هوار و رباط سفید، قطب الدین حیدر، شیح حیدر
· ابوالقاسم
· مقبره شاه سنجان
"فردوس"
فردوس درون فاصله 1158 کیلومتری از تهران قرار دارد این شـهر درون دامنـه کوه کلات قرار داشته بیـابانـهای نمکی درون قسمت های شمالی و غربی این شـهر وجود دارد و آب و هوایی متغییر دارد. فردوس با نام قبلی خود (تون) شـهرت دارد. دلیل بنای این شـهر بـه خوبی معلوم نیست. این شـهر قبل از اسلام تاسیس شد. فردوس شـهر پررونق و توسعه یـافته ای است.
"نیشابور"
شـهر نیشابور درون فاصله 768 کیلومتری تهران درون یک دشت مسطح قرار گرفته است. ارتفاعات بینالود درون قسمت شمالی و سایر ارتفاعات درون جنوب غرب واقع شده است. آب و هوای آن گرم درون نواحی دشتی و تقریباً سرد درون نواحی کوهستانی است.
این شـهر درون سال 30 شمسی قبل از مـیلاد مسیح درون زمان عثمانیـان اشغال شد. و یکی از چهار شـهر بزرگ خراسان درون دوران اسلام بود. این شـهر چنان بزرگ بود کـه برای آن نام (ام البلاد) مادر شـهرها را دادند. درون دوران اسلام موقعیت بسیـار خوبی داشت چنانچه مـی توان نام این شـهر را روی سکه های زمان سالیفات اموی دید.
در زمان غزنویـان و سلجوقیـان، نیشابور یکی از مـهمترین شـهرهای خراسان بود درون سال AD 1249 این شـهر بـه وسیله حمله مغول ها کاملاً ویران شد. درون اواخر حکومت مغول ایلخان نیشابور بـه قبیله خاندان سربداران پیوند داده شد. این شـهر یکی از مراکز هند و تمدن ایرانیـان است. شاعران و متفکران بسیـاری از این شـهر برخاسته اند. علاوه بر این، شـهر درون مسیر جاده ابریشم قرار دارد.
مناطق مـهم تاریخی این شـهر عبارتند از:
- گرمابه طاقان کوه و چشمـه شاهان گرماب
- مقبره های نظام الملک بکروی، عمر خیـام شیخ عطار، فضل بن شاذان و کمال الملک
- مسجد جامع
- امامزاده سید ابراهیم و محروق
- قدمگاه
تاریخ خراسان
بنا بـه اعتقاد باستان شناسان و بر اساس آثار یـافته شده در اطراف کشف رود ، استان خراسان دارای پیشینـه ای حدود 800 هزار سال مـی باشد و از این رو این استان از زمره ی کهن ترین مراکز تمدن پیش از تاریخ بـه حساب مـی آید .
پیش از این کـه آریـایی ها وارد فلات ایران گردند اقوامـی از آسیـاییـها درون این سرزمـین زندگی مـی د و بعنوان ساکنان اولیـه ی این سرزمـین بـه شمار مـی آمدند . این اقوام بومـی آسیـایی که تا مدت زمانی دراز درون برابر پارتیـان کـه شاخه ای از آریـایی های مـهاجر بودند مقاومت کرند .اما سرانجام درون برابر قدرت منسجم اقوام آریـایی تاب پایداری نیـاوردند و شکست را پذیرفتند . مدت زیـادی به طول نیـانجامـید کـه آریـاییـها بـه سرزمـین ایران وارد شدند و پارتیـان درون شمال و ساگارتیـها درون جنوب خراسان سکنی گزیدند .
این سرزمـین درون قرن ششم پیش از مـیلاد تحت تصرف هخاان قرار گرفت و پس از انقراض سلسله ی هخاان بدست اسکندر مقدونی و استقرار دولت سلوکی بر قلمرو قبلی هخاان سلسله ای وابسته بـه یونانیـان در ایران زمـین و خراسان بر روی کار آمد . سرانجام قبایل پارتی با یکدیگر متحد شده و بر علیـه سلوکیـان قیـام نمودند . با انقراض سلسله ی سلوکیـان درون ایران روزگار فرمانروایی پارتیـان پیروز کـه بعدها بـه اشکانیـان معروف شدند آغاز شد .
سرزمـین خراسان درون عصر اشکانیـان و ساسانیـان یکی از چهار ولایت بزرگ ایران زمـین ـ اپاختر ( شمال ) ، خراسان ( شرق ) ، نیمروز ( جنوب ) و خاوران ( مغرب ) ـ بـه شمار مـی رفت .
این تقسیمات در دوران اسلامـی نیز حفظ گردید . ولایـات چهار گانـه ی ایران زمـین بـه وسیله ی یک اسپهبد و چهار مرزبان اداره مـی شدند . بعد از فتح ایران بـه دست مسلمـین و ورود اسلام به این سرزمـین نیز ، خراسان همواره بـه عنوان مرکز معنوی ایران و یکی از خاستگاههای ادب فارسی اهمـیت زیـادی داشته هست . تعداد بسیـاری از بزرگان فرهنگی ـ سیـاسی ـ مذهبی و ادبی ایران از این سرزمـین برخاسته اند . درون دوره ی اسلامـی سلسله های عباسیـان ، طاهریـان ، صفاریـان ، سامانیـان ، غزنویـان ، سلجوقیـان ، خوارزمشاهیـان و پس از حمله ی چنگیز بـه ایران و خراسان و قتل عام و ویرانی شـهرهای آن ، حکومت های ملوک کرت ، امرای سربداران ، تیموریـان ، ازبکها ، صفویـان ، افاغنـه ، افشاریـان و قاجاریـه بر این دیـار حکم راندند .
دعوت از علی ابن موسی الرضا (ع) به منظور پذیرفتن ولایت عهدی مأمون عباسی و شـهادت آن حضرت درون سال 203 هـ . ق و پیش از آن قیـام سیـاه جامگان بـه فرماندهی و رهبری ابومسلم خراسانی کـه به انقراض سلسله ی بنی امـیه درون سال 201 هـ . ق انجامـید از بزرگترین حوادث تاریخی خراسان درون دوران اسلامـی بـه شمار مـی آیند . اکنون با عنایت به قلت مجال ، نگاهی گذرا بـه پیشینـه ی تاریخی بعضی از نقاط و سرزمـین های مـهم و بااهمـیت درون خراسان کهن مـی افکنیم .
« خورآسان » نام گذشته ی خراسان هست که از دو کلمـه « خور » بـه معنای خورشید و « آسان » بـه معنای ظاهر شدن تشکیل شده است. این سرزمـین چون درون شرقی ترین ناحیـه ی ایران زمـین قرار داشته هست و خورشید زودتر از سایر نقاط درون آن طلوع مـی کرده ، این نام را بـه خود گرفته هست . از این رو « خور آسان » به معنای پدیدار شدن خورشید یـا سرزمـین بامدادان و طلوع آفتاب بکار رفته هست . بدیـهی است کـه از نقطه نظر دانش جغرافیـا خورشید اصولاً از سوی مشرق طلوع نموده و به سمت مغرب غروب مـی کند . با استناد بـه این توصیف خورآسان را مـی توان سرزمـین شرقی یـا شرقی ترین ناحیـه ی ایران زمـین نیز تلقی کرد .
واژه « خورآسان » درون طول اعصار بـه سبب کثرت استعمال تحول یـافته و به «خراسان» امروزی بدل گشته است .
مشـهد
در قرون اولیـه اسلامـی حوضه کشف رود را « توس » مـی نامـیدند . این ناحیـه چهار شـهر « رادکان » ، « تروغبند » ، « تابران » و « نوغان » را دربر مـی گرفتن و « سناباد » دهکده ای از مضافات نوغان بود . امروزه بـه تابران نیز توس مـی گویند و این ناحیـه همان منطقه ایـاست کـه بعدها بـه رشد و بالندگی رسید و بخش مـهمـی از شـهر « مشـهد » را تشکیل داد .سناباد نیز روستایی معروف بود کـه در سال 193 هـ . ق هارون الرشید را درون آن به خاک سپردند . مأمون بعد از مرگ پدر قبه ای بر فراز قبرش واقع درون عمارت حمـید بن قحطبه والی توس ساخت . پیکر مطهر امام رضا (ع) را نیز بعد از شـهادت درون همان عمارت دفن نمودند . درون طی سالیـان متمادی موقعیت ویژه جغرافیـای شـهر توس سبب گردیده هست که بارها مورد هجوم و تاخت و تاز اقوام مختلف قرار گیرد و سلسله هایی چون طاهریـان ، صفاریـان ، سامانیـان ، غزنویـان ، سلجوقیـان ، خوارزمشاهیـان ، مغول ها ، ایلخانان ، ازبکها ، صفویـان ، افاغنـه ، افشاریـه بـه ترتیب بر آن حکم برانند . هر چند کـه در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یـازدهم قمری مشـهد به مدت 10 سال درون تصرف ازبکها بود و در اوایل سده دوازدهم نیز از هجوم افغانـها درون امان نماند اما با روی کار آمدن نادرشاه افشار بـه اوج شکوفایی و آبادانی رسید . بعد از مرگ نادرشاه مشـهد بـه تدریج اهمـیت ، اعتبار و مرکزیت خود را از دست داد . این وضعیت دیری نپائید و با تصرف مشـهد بـه دست فتحعلی شاه قاجار درون سال 1218 مشـهد بار دیگر به عنوان مرکز خراسان شناخته شد و آرامش نسبی بر آن حکمفرما گردید.
مشخصات طبیعی :
استان خراسان رضوی بخشی از استان پهناور خراسان بزرگ مـی باشد کـه با مصوبه دولت درون سال 1383 وپس از تقسیم خراسان بـه سه قسمت شمالی ، رضوی و جنوبی ایجاد شده است. این استان درون سال 1386 دارای وسعتی بیش از 116هزار کیلومترمربع مـی باشد کـه بین مدار جغرافیـایی33درجه و52 دقیقه تا37 درجه و 42 دقیقه عرض شمالی از خط استوا و56 درجه و 19 دقیقه که تا 61درجه و 16 دقیقه طول شرقی از نصف النـهار گرینویچ قرار گرفته است .
استان خراسان رضوی از شمال و شمال شرقی بـه طول 6/531 کیلومتر دارای مرز مشترک جمـهوری ترکمنستان و از شرق به طول حدود 302 کیلومتردارای مرز مشترک با کشور افغانستان بوده و از لحاظ مرزهای داخلی از شمال غربی با استان خراسان شمالی، از جنوب با استان خراسان جنوبی واز غرب و نیمـه شمال غربی بـه استانـهای یزد و سمنان محدود مـیباشد.
ارتفاعات خراسان رضوی را مـیتوان بـه ارتفاعات شمالی و جنوبی تفکیک کرد. ارتفاعات شمال خراسان رضوی عموما شرقی – غربی هستنند وحال آنکه ارتفاعات جنوب، امتداد شمالی- جنوبی دارند.بلند ترین نقطه استان قله بینالود درون 3615متری پست ترین نقطه استان درون دشت سرخس با ارتفاع 299 متر از سطح دریـا واقع شده است.
تقسیمات کشوری:
براساس آخرین تقسیمات کشوری ، استان خراسان رضوی درون سال 1386 دارای 19 شـهرستان، 62 بخش، 66شـهر و 155 دهستان بوده است.
آب و هوا :
استان خراسان رضوی از مناطق خشیمـه خشک کشور بـه شمار مـی رود اما تحت تأثیر عوامل جغرافیـایی مختلف از تنوع اقلیمـی برخوردار است .
همچنین عوامل دیگری مانند جهت و امتداد کوهها ، وجود بیـابان و دوری از دریـا بر آب و هوای استان مؤثرند .
منابع آب
به دلیل موقعیت جغرافیـایی و نوع اقلیم درون خراسان رضوی ، درون این استان آب از اهمـیت ویژه ای برخوردار هست . منابع آب درون استان خراسان رضوی بـه دو بخش آب های سطحی و آب های زیر زمـینی تقسیم مـی گردد .
آب های سطحی :
رودهای مـهم خراسان رضوی عبارتند از :
رود اترک ، کشف رود ، رودهای درونگر و رنگلانلو ،رود کال شور ، رود شش طراز .
آب های زیر زمـینی :
در این منطقه آب های زیر زمـینی بـه صورت قنات ، چشمـه ، چاه عمـیق و نیمـه عمـیق مورد استفاده قرار مـی گیرند .
:: بازدید : 48
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 15:58]
گرگان ، شـهر گنج ها و گنجینـه های فراوان
گرگان ، شـهر گنج ها و گنجینـه های فراوان
گُرگان شـهری واقع در استان گلستان در شمال کشور ایران است. این شـهر مرکز شـهرستان گرگان و استان گلستان است. گرگان کنونی که تا سال ۱۳۱۶ «اَستَرآباد» نام داشت.[۴] گرگان قدیم کـه به عربی جرجان خوانده مـیشد شـهری آباد و مـهم بود کـه در نزدیکی گنبد کاووسامروزین قرار داشت.
جغرافیـا
گرگان از شـهرهای شمالی و دارای آب و هوای معتدل است. آب و هوای منطقه بسیـار گوناگون هست و کوه، جنگل و چمنزار، جلگه و دشت، بیـابان و شورهزار، دریـا و خلیج، رودخانـه و تالاب و زمـین کشاورزی را شامل مـیشود. منطقه شـهر گرگان و پیرامونش بـه نام «گرگان و دشت» شـهرت دارد.
مردم
جمعیت این شـهر بنابر نتایج سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۲۶۹٬۲۲۶ نفر بودهاست.[۵]
اکثریت جمعیت شـهر گرگان مردم فارسزبان هستند.[۶][۷][۸][۹][۱۰] فارسهای گرگانی، سبزواری، کاشمری، شاهرودی، مازندرانی، بسطامـی و بیـارجمندی، قزاق، سادات، بلوچ، زابلی از مردمان این شـهر هستند.
شمار کمـی از ترکمنها نیز بـه شـهر گرگان مـهاجرت کردهاند.[۱۱] که جمعیت ترکمنها درشـهرستان گرگان (شـهر گرگان و بخشهای مختلف پیرامون) درون سال ۱۳۸۳ برابر با ۲۵۱۹ نفر بودهاست.[۱۲]
شمار کمـی از قزاقها از سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۱ از روسیـه به ایران مـهاجرت کرده و در شـهرهایگنبد، بندرترکمن و گرگان مستقر شدند. بسیـاری از قزاقهای استان گلستان هنگام تشکیل کشور قزاقستان، بـه آن کشور بازگشتهاند.[۱۳]
پیشینـه
مسجد جامع گرگان
کاسه سرامـیک با لعاب گرگان. دوره سلجوقی
در زبان پهلوی منطقهٔ گرگان را وُرکان یـا ورکانـه یـا وهرکانـه و در زبان یونانی هیرکانیـا (Hyrcania) و در زبان عربی جرجان مـیگفتند. معنی نام گرگان «استان گرگها» است.[۱۴] گرگان از مـهمترین منطقهها درون زمـینـه پژوهشها و کاوشهای باستانشناسی است.
نخستین کاوشها درون حدود سال ۱۸۴۱ (مـیلادی) در زیر تپهای مصنوعی درون نزدیک شـهر گرگان انجام شد کـه خزانـه معروف استراباد درون آن کشف گردید. کارشناسان برخی از اشیـای موجود درون آن خزانـه را کـه شباهت بسیـار با کشفیـات تپه حصار دامغان داشته متعلق بـه هزاره سوم پیش از مـیلاد و (نزدیک بـه ۵ هزار سال پیش) دانستهاند.
در اواخر سده ۱۹ درون محلی بـه نام خرگوشتپه در نزدیکی گرگان امروز (در قسمت شمال شـهر) نیز تحقیقاتی انجام شد، و در سال ۱۹۳۱ یک گروه آمریکایی از دانشگاه پنسیلوانیـا به روستای معروف تورنگتپه در ۲۰ کیلومتری شرق گرگان رفته و به کاوش و بررسی پرداختند و آثاری ارزشمند از تمدن قدیم درون این منطقه یـافتند. ۲ سال بعد درون سال ۱۹۳۳، یک گروه باستانشناسی سوئدی بـه منطقه گرگان آمدند و پس از مطالعه حوزه رودخانـه قرهسو یـا سیـاه آب در شمال گرگان اعلام د بیش از ۳۰۰ تپه تاریخی درون این منطقه وجود دارد کـه یکی از آنها شاهتپه بزرگ یـا اسلامتپهاست کـه در ۱۵ کیلومتری شمال غربی گرگان قرار دارد.
در دوره ساسانیـان دیوار تعی بزرگی درون این منطقه بـه نام دیوار بزرگ گرگان ساخته شد کـه توسط باستان شناسان انگلیسی به مار سرخ شـهرت یـافتهاست.[۱۵] این دیوار بزرگ درون سده ۵ مـیلادی تکمـیل شد و بیـانگر صنعت پیشرفته تعی آن دوران است.[۱۶]
گرگان طی دورههای تاریخی بیشتر بـه عنوان شـهرستانی درون ایـالت پارت بهشمار مـیآمد و گاه بخشی از تبرستان شمرده مـیشد. شـهر گرگان کهن (در نزدیکی گنبد کاووس امروزی) درون زمانحملهٔ مغول ویران شد و مرکز منطقهٔ گرگان بـه شـهر استرآباد منتقل شد.[۱۷] زبان مردم منطقهٔ گرگان درون سدههای گذشته گویشی از ریشـهٔ زبان پارتی بود. نمونـههایی از گویش قدیم گرگانی درون نوشتارهای فرقهٔ حروفیـه بهجا ماندهاست. درون سدهٔ دهم مـیلادی کـه منطقه گرگان از مراکز بازرگانی و فرهنگی منطقه شد نفوذ زبان فارسی بهویژه از سوی خراسان در گرگان افزایش یـافت و در همـین سده درون شـهر گرگان (نزدیک گنبدوس امروزی) زبان فارسی جای زبان گرگانی را گرفت.[۱۸] استرآباد زبان گرگانی را حفظ کرد که تا اینکه درون دورهٔ بین سدههای ۱۵ که تا پیش از آغاز سدهٔ ۱۹ مـیلادی این زبان بهطور کل منقرض شد و جای خود را درون استرآباد و پیرامون نیز بـه فارسی و در بخشی از گنبد کاووس و ترکمنصحرا به ترکمنی داد.[۱۹]
در زمان قاجار ایران بـه ۴ ایـالت و ۱۲ ولایت تقسیم شده بود و منطقه یـا سرزمـین استرآباد یکی از آن ولایـات بود کـه به ۸ یـا ۷٫۵ بلوک بـه نامهای انزان، سدن رستاق، استراّباد، شاهکوین و ساور،دهات ملک، کتول، فندرسک و رامـیان، و کوهسار تقسیم شده بود. هر یک از این بلوکها را یک نایبالحکومـه زیر نظر حکمران استرآباد اداره مـیکرد.
استرآباد درون این زمان پایگاه طائفه قاجار نیز بود و دارای اهمـیت مذهبی شد و دارالمؤمنین لقب گرفت. درون اوایل سدهٔ بیستم گرگان دارای شمار زیـادی مسجد، آرامگاه مذهبی و مدرسه دینی بود. اهمـیت استرآباد از لحاظ مرکزیت سیـاسی و دینی باعث شد که تا پیش از آغاز سدهٔ بیستم زبان گرگانی درون آن بهطور کل منقرض شده و جای خود را بـه فارسی بدهد.[۲۰]
ویرانـههای شـهر اصلی گرگان درون نزدیکی گنبد کاووس امروزی قرار دارد. درون زمان رضا شاه پهلوینام کهن گرگان را به منظور شـهر استرآباد برگزیدند.[۲۱]
در ۱۷ فروردین ۱۳۲۳ شـهر گرگان دچار زمـینلرزهٔ سختی شد و بیشتر بناهای آن شکست برداشت.[۲۲] از بناهای شـهر قدیم گرگان بنای امامزاده نور واقع درون کوی بازار نعلبندان و بنایمسجد گلشن در کوی درب نو و چند تکیـه درون نقاط مختلف شـهر است.[۲۳]
محلههای شـهر درون عهد قاجار
شـهر گرگان (استراباد) درون دوران قاجار ۶ محله بزرگ بـه نامهای سرپیر، دربنو، سرچشمـه، مـیخچه گران، نعلبندان، سبزهمشـهد و مـیدان داشت کـه دارای چندین محله فرعی مثل پاسرو، مـیرکریم،دوشنبهای، شیرکش و... بودهاند. این ۶ محله و محلات فرعی هنوز هم بـه همـین نامها وجود دارند و بیشتر مساجد و تمام تکایـای قدیمـی و زیـارتگاهها و مکانهای مذهبی شـهر نیز درون همـین محلات قرار دارند کـه امروز بافت قدیم و معماری سنتی و تاریخی این شـهر و بخش عمدهای از مـیراث فرهنگی این دیـار را تشکیل مـیدهند، همچنین قزاق محله کـه محل سقزاقهاست جزو محلههای قدیمـی گرگان محسوب مـیگردد. بـه دلیل بیتوجهی اداره کل مـیراث فرهنگی گلستان بخش بزرگی از بافت قدیم گرگان تخریب شدهاست. چند خانـه قدیمـی بالای ۱۵۰ سال قدمت کـه در اختیـار مـیراث فرهنگی هم بود تخریب شدهاست.
فرهنگ
کاسه سرامـیک گرگان، قرن ۱۳ مـیلادی
با ورود اسلام و در سدههای آغازین آن، ایـالت طبرستان جایگاه ارزشمندی درون شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامـی داشت. شـهرهای جرجان و استراباد از این ایـالت مـهد دانشمندان بزرگ آن دوران بود.
عنصرالمعالی کیکاوس (از آخرین امـیران آل زیـار و نگارنده کتاب قابوسنامـه) و عبدالقاهر جرجانی(صاحب تألیفات درون صرف و نحو و معانی و بیـان عربی) درون تحول ادبیـات فارسی و عربی نقش مـهمـی داشتند. قابوسنامـه را مجموعه تمدن اسلام پیش از مغول نام نـهادهاند. درون دانش پزشکینیز این منطقه سهم عمدهای درون جهان اسلام داشتهاست. ابوسهل مسیحی و سیداسماعیل (حکیم) جرجانی (نویسنده دایرهالمعارف ذخیره خوارزمشاهی) از این سرزمـین بودهاند. مـیرداماد ومـیرفندرسکی نیز از این منطقه برخاستهاند.[۲۴]
نخستین چاپخانـه سربی درون گرگان در ۱۳۰۷ تأسیس شد. هماکنون هفتهنامـههای گلشن مـهر، گلستان نو، همزیستی، سلیم و حریف؛ دوهفتهنامـه صحرا؛ ماهنامـه خودآزما؛ و فصلنامـههای مختومقلی فراغی و یـاپراق درون گرگان منتشر مـیشوند.[۲۵]
نخستین کتابخانـههای این منطقه متعلق بـه سده ۱۱ قمری است. کتابخانـه استرآباد درون دورهصفوی (سده ۱۱) «کتابخانـه حسین اردبیلینژاد استرآبادی» نام داشتهاست. درون دوره قاجار هم درون برخی مدارس و خانـههای برخی از فضلا و ادیبان کتابخانـههایی وجود داشتهاست.[۲۶]
نخستین کتابخانـه عمومـی شـهر گرگان در ۱۳۳۹ و با هزینـه شـهرداری شکل گرفت و در عمل از۱۳۴۵-۱۳۴۶ با ۹۵۲ جلد کتاب فعالیت خود را آغاز کرد. این کتابخانـه در ۱۳۵۸ به ساختمان فعلی آن در پارک شـهر گرگان منتقل و کتابخانـه عمومـی شماره یک گرگان نامـیده شد.[۲۷]
مکانهای تفریحی
- پارک جنگلی ناهارخوران
- جنگل النگدره
- روستای زیـارت
- تپه هزارپیچ
- تپه صداو سیما
- بازار نعل بندان
- مـیدان عباسعلی
- مدرسه عمادیـه
- تپه سرخنکلاته
- امامزاده اسماعیل سرخنکلاته
- زیرزمـینی دوران قاجاریـه سرخنکلاته
- جنگل رنگو
- منطقه توربنـه و شربت روستای زیـارت (گرگان) / شـهر بت
- جزیره آشوراده
- دریـاچههای آلاگل، آلماگل و آجی گل
- کاروانسرای قزلق
- جنگل و باغ وحش قرق
- روستای چهارباغ و شاهکو
- کوههای گرگان
- آبشار کبودوال در علیآباد
- آبشار شیرآباد
- گلفِشان درون مسیر اینچهبرون
- جنگل نوده ملک و تپه معصوم زاده کـه قله قدیمـی بوده کـه توسط خاک مدفون شدهاست.
:: بازدید : 235
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 15:55]
استان گلستان ، مجموعه گنج طبیعت و گنجینـه زیبایی
استان گلستان ، مجموعه گنج طبیعت و گنجینـه زیبایی
استان گلستان با بیش از 20000 کیلومتر مربع وسعت؛ از شمال بـه جمـهوری ترکمنستان، از
جنوب بـه استان سمنان، از غرب بـه استان مازندران و از شرق بـه استان خراسان محدود شده
است. بخش بیشتر استان گلستان آبوهوای معتدل مدیترانـهای دارد ولی جلگه گرگان به
لحاظ مجاورت با صحرای ترکمنستان، دوری از دریـا و کاهش ارتفاعات، آب و هوای نیمـه
بیـابانی و گرم دارد.
استان گلستان از نظر ناهمواری بـه سه ناحیـه زیر تقسیم مـیشود:
ناحیـه کوهستانی: این ناحیـه از ارتفاع 500 متری که تا بیش از 3000 متر را درون بر گرفته و پوشیده از گونـههای جنگلی و مرتعی است.
ناحیـه کوهپایـهای: این ناحیـه شامل تپههای کوچک بادرفت، تپهماهورها و بدبومها است
که پوشیده از اراضی جنگلی هستند.
ناحیـه جلگهای و اراضی پست: ارتفاع این ناحیـه درون حاشیـه دریـای مازندران و خلیج گرگان پایینتر از سطح دریـای آزاد هست و بـه تدریج بـه سمت شرق بـه ارتفاع افزوده مـیشود.
این منطقه محل استقرار شـهرها و اکثر روستاهای استان است. این ناحیـه بـه لحاظ تراکم
جمعیت، اراضی کشاورزی، صنایع و دامپروری از اهمـیت بسزایی برخوردار است.
زبانهای رایج درون این استان عبارتاند از فارسی، ترکمنی و مازندرانی. فارسیزبانها
در مرکز استان سدارند. مازندرانیها درون روستاهای نیمـه غربی استان و
ترکمنزبانان درون بخش شرقی، مرکزی و شمالی استان و همچنین درون گرگان (مرکز استان)
سدارند.
گلستان نام جدید سرزمـین تاریخی هست که درون طول تاریخ و تا سده هفتم هجری قمری بـه نام ایـالت گرگان و از آن بعد تا آغاز سده دهم بـه نام استرآباد و در نوشته های دوران
اولیـه اسلامـی بـه نام "جرجان" و از اسفند 1316 گرگان نامـیده شده است. پیشینـه تاریخی
این سرزمـین بـه 7 هزار سال پیش و در غار کیـارام واقع درون روستای "فرنگ" بخش گالیکش بـه دوران پارینـه سنگی بر مـی گردد. استان گلستان در دوران تمدن اسلامـی؛ دانشمندانی همچون عبدالقاهر جرجانی، سید اسماعیل جرجانی و بزرگانی چون سید محمد باقر داماد
استرآبادی (مـیرداماد)، مـیر فندرسکی و سراینده بزرگ پارسی؛ فخر الدین اسعد گرگانی
(سراینده دیوان وزین "ویس و رامـین") را درون دامان خود پرورانده است.
زیبایی ها و جاذبه های بکر و منحصر بـه فرد طبیعی درون کنار آثار تاریخی، فرهنگی و
باستانی استان، گردشگران را کـه به قصد گردشگری تاریخی و آشنایی با سایت های باستانی
پیش از تاریخ و دوران تاریخی استان و لذت بردن از شگفتی های آفرینش خداوند بـه پهن
دشت سبز گرگان یـا جنگل ها و تفرجگاه های طبیعی استان وارد مـی شوند خرسند خواهند
ساخت.
مـینو دشت
مـینو دشت درون منتهی الیـه شرق استان گلستان واقع گردیده هست و از شمال با جمـهوری
ترکمنستان دارای 126 کیلومتر مرز مشترک، از جنوب با استان سمنان، از شرق با استان
خراسان و از غرب با گنبد کاووس ارتباط دارد. این شـهرستان دارای سه شـهر مـینو دشت،
کالیکش و کلاله و چهار بخش و دوازده دهستان مـی باشد. ناحیـه مـینودشت درون گذشته "کبود
جامـه" و تا سال 1318 ه. ش. "حاجی لر" خوانده مـیشد.
نوکده
نوکنده یکی از شـهرهای شـهرستان بندر گز درون استان گلستان است. این شـهر بـه علت موقعیت
خاص جغرافیـایی و وجود جنگلهای انبوه جهان مورا درون جنوب آن و داشتن آب و هوای معتدل
و خاک مساعد، از پیشرفت نسبتا خوبی برخوردار است. ناهمواری های نوکنده همانند سایر
مناطق اطراف شامل دو قسمت کوهستانی و جلگه ای مـی باشد. قسمت کوهستانی آن، بخشی از
رشته کوه البرز هست که دارای پوشش گیـاهی جنگلی انبوه و مراتع مختلف هست و بـه نام
جنگل های جهان مورا نامـیده مـی شود.
کردکوی
یکی دیگر از شـهرستان های استان گلستان کردکوی است. نام قدیمـی کردکوی "تمـیشـه" بوده
که بـه بخش غربی گرگان اطلاق مـیشده است. درون اواخر زمامداری تیموریـان و اوایل دوره
صفویـه، گروهی از عشایر کردستان بـه این محل کوچانده شدند. بـه همـین دلیل ابتدا به
کرد محله و سپس بـه کردکوی معروف گردید.
گنبد کاووس
نام این شـهر از نام "قابوس بن وشمگیر" (366-403 ه. ق.)، یکی از حاکمان آل زیـار
گرفته شده کـه از سال 315 که تا 470 هجری قمری درون گرگان و طبرستان حکومت داشتند. جرجان
در اثر تهاجمات تیموریـان و مغولها از بین رفت و بعدا شـهر گنبد بنا گردید کـه در سال
1316 هجری شمسی گنبد کاووس نامـیده شد. نقشـه اصلی این شـهر درون اوایل سلطنت رضاخان
توسط مـهندسان آلمانی طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شد و از شـهرهایی هست که با اصول
شـهرسازی مدرن طراحی شده و فاقد هرگونـه معابر تنگ و پر پیچ و خم است.
گرگان
شـهرستان گرگان از شمال بـه شـهرستان آق قلا، از شرق بـه شـهرستان کردکوی و بندر ترکمن و
از جنوب بـه ارتفاعات شاهکوه و استان سمنان محدود است. زبان اصلی مردم گرگان گویش
زیبا و دلنشین استرآبادی هست و جمعیت فعلی آن دارای تنوع فراوان و ترکیبی از قومـیت
های بومـی و محلی؛ قاجار، ترک سادات، بلوچ، سیستانی، دیلمـی، مازندرانی، سبزواری،
کاشمری، شاهرودی، بسطامـی و اقوام ترکمن و قزاق مـی باشد.
آزادشـهر
آزاد شـهر با مساحت 871 کیلومتر مربع، از شمال بـه شـهرستان گنبد کاووس، از غرب به
شـهرستان علی آباد، از شرق بـه شـهرستان مـینودشت و استان خراسان و از جنوب هم به
شـهرستان رامـیان و استان سمنان محدود شده است.
این شـهرستان با دارا بودن آب و هوای معتدل کوهستانی و همچنین وجود مراکز گردشگری
همچون آق امام و پارک شـهر، یکی از شـهرهای چذاب و دیدنی استان است.
بندرگز
بندر گز، یکی از شـهرستان های استان گلستان درون شمال کشور ایران هست که درون قسمت جنوب
شرقی دریـای خزر درون کنار خلیج گرگان قرار دارد. از طرف شمال بـه خلیج گرگان و از جنوب
به جنگل های سرسبز رشته کوه های البرز منتهی مـی شود. درون همسایگی این شـهر، شـهرهای
بندرترکمن (بندرشاه) بهشـهر (اشرف البلاد) و گرگان (استراباد) قرار دارند. ظاهرا یکی
از دلایل نامگذاری این بندر بـه "گز"؛ رویش درختچه های گز درون مناطق ساحلی مـی باشد.
بندرترکمن
بندر ترکمن شـهری هست در غربی ترین نقطه "ترکمن صحرای" ایران کـه هم اکنون درون تقسیمات
کشوری جزو استان گلستان قرار گرفته است. شـهرستان ترکمن شامل سه شـهر گمـیشتپه،
سیمـینشـهر و بندر ترکمن هست و از جمعیت 200 هزار نفری آن حدود 90% آنرا ترکمن ها
تشکیل مـی دهند. این شـهر درون سال 1306 شمسی درون محلی کـه قرارگاه نظامـیان به منظور سرکوبی
عشایر ترکمن بود، بـه دستور رضا شاه احداث و به نام بندرشاه نامگذاری شد.
رامـیان
یکی دیگر از شـهرستان های استان گلستان، شـهرستان رامـیان هست که از نظر طبیعی بـه دو
قسمت جلگهای و کوهستانی تقسیم مـیشود و دارای منابع جنگلی غنی و چشماندازهای زیبا
است. مردم این شـهرستان بـه زبان های ترکی و فارسی تکلم مـینمایند. ساکنین این منطقه
از دوره صفویـه به منظور جلوگیری از هجوم ازبک ها بـه شمال ایران کوچ داده شدهاند.
علیآباد
شـهرستان علی آباد از شـهرستان های مرکزی استان گلستان هست که از جانب غرب و شمال با
شـهرستان گرگان، از طرف جنوب با شـهرستان شاهرود واقع درون استان سمنان و از طرف شرق با
شـهرستان گنبد ارتباط دارد. مساحت این شـهرستان بالغ بر 1163 کیلومتر مربع مـی باشد و
از نقطه نظر تقسیمات داخلی استان دارای یک بخش، دو دهستان و یک شـهر مـی باشد.
گلستان نام جدید سرزمـین تاریخی هست که درون طول تاریخ و تا سده هفتم هجری بـه نامایـالت گرگان و از آن بعد تا آغاز سده دهم بـه نام استرآباد و در نوشته های دوران اولیـه اسلامـی بـه نام (جرجان) و از اسفند 1316 گرگان نامـیده شده است .
پیشینـه تاریخی این سرزمـین بـه 7 هزار سال پیش و در غار کیـارام واقع درون روستای ((فرنگ)) بخش گالیکش بـه دوران پارینـه سنگی بر مـی گردد .
استان گلستان درون دوران تمدن اسلامـی دانشمندانی همچون عبدالقاهر جرجانی و سید اسماعیل جرجانی و بزرگانی چون سید محمد باقر داماد استرآبادی (مـیرداماد) و مـیر فندرسکی و سراینده بزرگ پارسی فخر الدین اسعد گرگانی سراینده دیوان وزین ((ویس و رامـین)) را درون دامان خود پرورانده است .
زیبائی ها و جاذبه های بکر و منحصر بـه فرد طبیعی درون کنار آثار تاریخی ، فرهنگی و باستانی استان ، گردشگران را کـه به قصد گردشگری تاریخی و آشنایی با سایت های باستانی پیش از تاریخ و دوران تاریخی استان و لذت بردن از شگفتی های آفرینش خداوند بـه پهن دشت سبز گرگان یـا جنگل ها و تفرجگاه های طبیعی استان وارد مـی شوندخرسند خواهند ساخت.
موقعیت طبیعی و جغرافیـایی :
استان گلستان با وسعتی حدود 20437 کیلومتر مربع و بیش از 5/1 مـیلیون نفر جمعیت دارای 11 شـهرستان بـه نام های : گرگان-بندرگز بندرترکمن کردکوی آق قلا علی آباد کتول آزادشـهر رامـیان گنبد کاوس مـینودشت کلاله مـی باشد .
شـهرستان گرگان (مرکز استان) از شمال بـه آق قلا ، از جنوب بـه استان سمنان ، از شرق بـه علی آباد کتول و از غرب بـه کردکوی مـیل رادکان
جاذبه های فرهنگی وتاریخی وطبیعی
شـهرستان مـینودشت
1- آبشار لوه
2-قلعه بوقوتو
3-چشمـه لال
4-آبشار گلستان
5-زیـارتگاه پیربخش
6-غار کیـارام
7-پارک ملی گلستان
8-پارک و جنگل باقرآباد
9-پارک جنگلی چهل چای یـا آق چشمـه
10--موزه حیـات وحش پارک ملی
11--موزه تاریخ طبیعی
12--پارک ملی
شـهرستان گنبد کاوس
1-مـیل گنبد
2-بقعه دانشمند
3-امامزاده یحیی بن زید
4-خرابه های شـهر جرجان
5-مـیدان سوار کاری اسبدوانی
6--سد گلستان
7-بازارچه مرزی اینچه برون
8-تالابهای آلماگل،آلاگل،آجی گل
9-یـاریم تپه
شـهرستان بندرترکمن
1- جزیره آشوراده
2- تالاب گمـیشان
3- اسکله بندرترکمن
4- پادگان روسها
5- قدمگاه بهاء الدین نقش بندی
شـهرستان بندرگز
1-اسکله بندرگز
2- جنگل قل قلی
3- جنگل باغو
4- فانوس دریـایی
5- چشمـه قل قلی
6- جر کلباد
7- امامزاده حبیب الله
شـهرستان علی آباد کتول
1- آبشار کبودوال
2- جنگل زرین گل
3- امامزاده الازمن
4- امامزاده ساور کلاته
5- امامزاده معصوم آباد
6-امامزاده های ماهیـان،گنو،زیلان،آخران
7- روستای سیـامرز کوه
8- روستای افراتخته
9- ذخیره گاه جنگلی افراتخته
10-- ذخیره گاه جنگلی سورکش
11-- روستای سیـارودبار
12- آسیـاب قدیمـی
شـهرستان آق قلا
1- پل آق قلا
2- سد وشمگیر
3- تالاب اینچه
4-گل فشانـهای قارنیـارق، اینچه،نفتیجه
5- دیوار تاریخی گرگان
شـهرستان کلاله
1-زیـارتگاه خالدنبی
2-چشمـه زاو
3-چشمـه آق سو
4-مدرسه و مسجد کریم ایشان
5-زیـارتگاه امام زاده عبدالله
6-آرامگاه مختوم قلی فراغی
شـهرستان رامـیان
1- چشمـه نیلبرگ
2- چشمـه سید کلاته
3- چشمـه گل رامـیان
4-ارتفاعات قله ماران
5-آبشار شیر آباد
6--غار شیر آباد
7--گل رامـیان
8-پارک جنگلی دلند
شـهرستان گرگان
1-موزه گرگان
2- مدرسه عمادیـه
3- امامزاده نور
4- مسجد جامع گرگان
5- پارک جنگلی النگدره
6- جنگل رنگو
7- جنگل شصت کلا
8- باران کوه
9- آبشار دوقلوی زیـارت
10- آبگرم زیـارت
11- تورنگ تپه
12- پارک جنگلی ناهار خوران
13- پارک جنگلی قرق
14- روستای زیـارت
15- ارتفاعات هزار پیچ
16- کارونسرای قزلق
17- روستای چهار باغ
شـهرستان کردکوی
1- آبشار دو آب
2- امامزاده روشن آب
3- امامزاده چهار کوه
4- امامزاده هزار منزل
5- امامزاده النگ
6- مـیل رادکان
7- جاده و پلهای شاه عباسی
8- پارک جنگلی امام رضا (ع)
:: بازدید : 77
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 15:52]
استان سیستان و بلوچستان , گنج شرق کشور ایران
استان سیستان و بلوچستان , گنج شرق کشور ایران
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود 187502 کیلومتر مربع، درون جنوب شرقی ایران
واقع شده است. این استان پهناور درون سمت شرق با کشور پاکستان 900 کیلومتر و با کشور
افغانستان 300 کیلومتر مرز مشترک و در جنوب با دریـای عمان بـه طول تقریبی 270
کیلومتر مرز آبی دارد. این استان از شمال و شمال غرب با خراسان جنوبی و از غرب با
استان کرمان و هرمزگان همجوار است. استان سیستان و بلوچستان بـه لحاظ وسعت از بزرگ
ترین استان های کشور بـه حساب مـی آید. این استان از دو ناحیـه تشکیل یـافته کـه از لحاظ
طبیعی با یکدیگر کاملاً متفاوتند.
نقشـه تقسیمات استان سیستان و بلوچستان؛ عاز سازمان نقشـه برداری کشور
ناحیـه سیستان با 8117 کیلومتر مربع وسعت، درون قسمت شمالی این استان قرار داشته و
حوزه مسطح و مسدودی هست که از آبرفت های دلتای قدیمـی و فعلی رود هیرمند تشکیل شده
است. ناحیـه بلوچستان بـه مساحت 179385 کیلومتر مربع، منطقه وسیع کوهستانی هست که حد
شمالی آن کویر لوت و حد جنوبی آن دریـای عمان است. مرزهای طولانی آبی و خشکی استان
با کشورهای افغانستان، پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس، موقعیت ویژه ای را بـه آن
بخشیده و سبب ایجاد شرایطی خاص شده است. چندگانگی و تنوع مذهبی، گویشـهای مختلف و
نمود تعلقات قومـی و قبیلهای و استقامت و سخت کوشی مردم از دیگر ویژگیـهای اجتماعی
این استان است.
سیستان خانـه مردان جهان هست و بدوست
شرف خانـه ی مردان
جهان که تا محشر (فرخی)
بنا بـه به سر شماری سال 1375 جمعیت استان بیش از یک ملیون و هفتصد هزار نفر بوده که
با توجه بـه وسعت استان از لحاظ جمعیتی این استان بعد از سمنان کم تراکم ترین استان
کشور است. از لحاظ شـهر نشینی نیز این استان با متوسط کشور تفاوت هایی دارد و بیشتر
جمعیت استان (54%) درون روستاها زندگی مـی کنند.
در مطالعات زمـین شناسی، منطقه شرق ایران را معمولا بـه عنوان یک واحد مستقل بررسی
مـیکنند. این منطقه درون اواخر دوران سوم زمـینشناسی درون اثر های کوه زایی از دریـا
جدا شده است. قسمت جنوبی استان (مکران) یکی از مناطق درون حال فرونشستن تدریجی هست بر
همـین اساس پوسته اقیـانوس هند با شیب بسیـار تندی درون زیر این منطقه بـه داخل زمـین فرو
مـیرود کـه یکی از علت های بوجود آمدن گِل افشانـها و چشمـه های آب معدنی فراوان درون این
منطقه است. ارتفاعات استان سیستان و بلوچستان بـه دوران دوم و سوم زمـین شناسی تعلق
دارد و سنگ های آن اغلب آهکی و گچی است.
منطقه سیستان و بلوچستان با توجه بـه موقعیت جغرافیـایی، از یک طرف تحت تأثیر جریـان
های جوی متعدد مانند "جریـان بادی شبه قاره هند" و به تبع آن باران های موسمـی
اقیـانوس هند هست و از طرف دیگر تحت تأثیر فشار زیـاد عرض های متوسط قرار دارد که
گرمای شدید مـهم ترین پدیده مشـهود اقلیمـی آن است. درون وضعیت هواشناسی این منطقه
بادهای شدید موسمـی، طوفان شن، رگبارهای سیل آسا، رطوبت زیـاد و مـه صبحگاهی پدیده
های قابل توجه است. این استان تابستان های گرم و طولانی و زمستان های کوتاه دارد.
از آنجا کـه حداقل دما ندرتا بـه صفر درجه سانتیگراد مـی رسد، رویش گیـاه درون اراضی آبی
تقریبا درون تمام طول سال ادامـه دارد. عمده بارندگی درون زمستان صورت مـی گیرد. این
ناحیـه دو فصل متمایز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنک درون ماه های آذر، دی و بهمن و
تابستان گرم درون بقیـه ماه های سال دارد. درون تمام شـهرهای استان حداکثر دمای سالانـه،
بالای چهل درجه سانتیگراد گزارش شده است. مـیانگین حداقل دمای سردترین ماه سال بین
حدود دوازده که تا سیزده درجه سانتیگراد متغیر است. سردترین شـهر استان، زاهدان و
گرمترین شـهر آن ایرانشـهر است. درون نواحی ساحلی دریـای عمان بنا بـه تحقیق آنوبانینی،
به علت رطوبت ناشی از مجاورت با دریـا، آب و هوای گرم با رطوبت بیشتری همراه است.
بارندگی درون استان عمدتاً درون ماه های زمستان صورت مـیگیرد و مـیزان متوسط سالیـانـه آن
حدود هفتاد مـیلیمتر و بسیـار نامنظم است. بیشترین نزولات جوی، درون شـهرستان های خاش و
زاهدان و کمترین مقدار درون شـهرستان زابل روی مـی دهد. مـیزان متوسط رطوبت نسبی در
سواحل دریـای عمان، حدود هفتاد که تا هشتاد درصد درون دی ماه است؛ کـه در تابستان کاهش مـی
یـابد.
سیستان و بلوچستان یـادآور سرزمـین پهلوانان اسطوره ای ایران (رستم، سهراب، زال و...)
است و این سرزمـین یل پرور مـهد بسیـاری از اسطوره های ایرانی بوده و کمتر دیرین نامـه
ایست کـه نامـی از این سرزمـین نبرده باشد. نام این سرزمـین بارها درون شاهنامـه فردوسی
آمده است:
بیـاراسته سیستان چون بهشت
گلش مشک سارا بُد و زر خشت (شاهنامـه
فردوسی)
سیستان و بلوچستان درون تمام دورههای تاریخی از اهمـیت ویژهای برخوردار بوده است.
تشکیل اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام، توسط یعقوب لیث صفاری درون 248 ه. ق.
تسخیر سیستان توسط مغول ها درون سال 662 ه. ق. حمله وحشیـانـه تیمور لنگ بـه سیستان و
قتل عام مردم آن درون سال 785 ه. ق. از مـهمترین اتفاقاتی هست که تاریخ پر فراز و نشیب
این استان درون دوره اسلامـی بـه خود دیده است. بـه نظر آنوبانینی درون مـیان این حوادث
تشکیل حکومت صفاریـان توسط یعقوب لیث درون تاریخ ایران دارای بیشترین اهمـیت است.
صفاریـان همانگونـه کـه ادوارد براون ذکر مـی کند: "مایـه ی تجدید حیـات ملی ایران بودند
و حقی کـه این دودمان از این رهگذر بر گردن ایران دارند کم نبوده است." یعقوب لیث
دارای اعتقادات شدید شیعی بوده هست و شاید یکی از عوامل گسترش مذهب شیعه درون منطقه
سیستان نیز وجود همـین حکومت باشد.
ناگه بـه فر ایزدی از بیشـه شد پدید
یعقوب لیث شیر بیـابان سیستان
(ملک الشعرای بهار)
صفاریـان کـه بسیـار مـیهن دوست بوده اند و به زبان فارسی علاقه ای تام داشته اند، بر
فرهنگ و ادبیـات ایران بسیـار تاثیر گذار بوده اند؛ بـه نحوی کـه اولین شاعران ایرانی
که اشعاری از آنان درون دست است؛ همچون محمد وصیف سگزی، بسام کورد سیستانی و محمد
مخلد سیستانی؛ از مـیان سیستانیـان و دربار صفاری بوده اند. از مـیان شعرای بزرگ ایران
نیز مـی توان از فرخی سیستانی؛ صاحب قصیده مشـهور "کاروان حله"؛ نام برد کـه یکی از
مفاخر شعر پارسی بـه شمار مـی آید.
من قیـاس از سیستان آرم کـه آن شـهر من است
وز پی خویشان
ز شـهر خویشتن دارم خبر (فرخی)
منطقه سیستان و بلوچستان درون طول تاریخ، معبر و گذرگاهی مـیان شرق و غرب بوده و به
همـین دلیل ترکیب قومـی آن نیز همواره درون معرض تغییر، تحول و دگرگونی بوده است. مـهم
ترین محصول منطقه سیستان و بلوچستان؛ گندم هست که درصد قابل توجهی از زمـینهای زیر
کشت را بـه خود اختصاص داده و صنایع آن نیز درون اطراف شـهرهای بزرگی چون زاهدان قرار
گرفته است. شیوه های مختلف معیشت و زندگی، موسیقی سنتی و زیبا، صنایع دستی
هنرمندانـه و جذاب، آثار تاریخی و معماری کم نظیر، شـهرهای باستانی چون شـهرسوخته که
با قدمت بیش از 3000 سال قبل ازمـیلاد؛ بیگمان روزگارانی دراز یکی از مـهمترین مراکز
شـهرنشینی آسیـا درون عصر مفرغ بوده، بـه همراه جلوه های طبیعی هچون ساحل دریـای مکران
(عمان)، منطقه آزاد چابهار، دریـاچه مشـهور و مذهبی-اسطوره ای هامون، سیستان و
بلوچستان را بـه یکی از استان های جذاب ایران درون زمـینـه گردشگری تبدیل کرده است.
روی هامون سبز، چون گردون ناپیدا کران
روی صحرا ساده، چون
دریـای ناپیدا کنار (فرخی)
پوشش گیـاهی این استان بسیـار پراکنده و "لک های" هست و بـه علت کمـی بارندگی، فرسایش
خاک، سیلاب و مصرف بیرویـه اغلب پراکنده اند. مراتع استان نیز بـه دلیل کمـی بارش و
محدود بودن خاک وضع مطلوب ندارند. از گونـه های گیـاهی مناطق شمال استان: بادام کوهی،
بنـه، تاغ و گز و گونـه های گیـاهی مناطق جنوبی کهور ایرانی، کلیر، چگرد، چش و کنار را
مـی توان نام برد.
ویژگی های جمعیتی استان عمدتا از نوع قومـی و طایفه ی هست و مردم علاوه بر زبان
فارسی از دو گویش سیستانی (زابلی) و بلوچی استفاده مـی کنند. بر اساس آخرین تقسیمات
کشوری استان سیستان و بلوچستان دارای هفت شـهرستان هست که عبارتند از: ایرانشـهر،
چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نیک شـهر هست و آنوبانینی مـهمترین آثار باستانی
و مناطق گردشگری آنرا: آثار باقیمانده از شـهر سوخته، ارگ کوه خواجه، سواحل بندر
آزاد چابهار، کوه گل افشان بندر تنگ، قلعه های ایرانشـهر، قلعه سه کوهه، انجیر معابد
نیک شـهر و مساجد و قلعه های باستانی دیگر مـی داند.
دیوان اشعار، قوامـی رازی
دیوان اشعار، ملک الشعرای بهار
دیوان اشعار، فرخی سیستانی
شاهنامـه، ابوالقاسم فردوسی
تاریخ ادبیـات ایران، ادوارد براون
تاریخ ادبیـات، دکتر ذبیح ا.. صفا
نیکشـهر
شـهرستان نیکشـهر درون فاصله 597 کیلومتری مرکز استان سیستان و بلوچستان قرار داشته که
از جنوب بـه چابهار، از شرق بـه شـهرستا سرباز، از غرب بـه استان کرمان و هرمزگان محدود
مـی شود. این شـهرستان شامل 5 بخش و 5 دهستان بوده و فاصله آن که تا تهران 2202 کیلومتر
است. شـهرستان نیکشـهر دارای اقلیم گرم است.
چابهار
بندر چابهار تنـها بندر اقیـانوسی کشور (اقیـانوس هند) هست و همـین امر سواحل صخره ای
بوجود آورده هست که امواج بعد از برخورد با آنـها گاه که تا پنج متر اوج مـی گیرند و در
این سواحل هست که انواع خرچنگها و لاک پشتها را مـی توان مشاهده کرد کـه همبازی موج و
اقیـانوسند. گِل افشانـها، سواحل صخرهای و زیبا، مساجد زیبای محلی، بافت سنتی و زندگی
دیدنی بلوچها با کپرهای خود،جنگل های حرا، تالاب لیپار، تمساح منحصر بـه فرد پوزه
کوتاه، درخت انجیر معابد و آثار فراوان تاریخی از جمله جاذبه های توریستی این بندر
زیبا هستند.
ایرانشـهر
ایرانشـهر یکی از شـهرهای قدیمـی ایران هست که قبلا "فهره" یـا "فهرج" نامـیده مـی شده و
در اوستا بـه نام "پهله" یـا "پهره" نام شده است. شـهرستان ایرانشـهر درون قسمت
مرکزی بلوچستان درون فاصله 365 کیلومتری زاهدان واقع شده. صنعت سوزن دوزی و سکه دوزی
که خاص استان سیستان و بلوچستان هست در این منطقه نیز بسیـار رایج است.
خاش
خاش امروزی درون نزدیکی شـهر قدیمـی خاش قرار دارد کـه تاریخ پیدایش آن بـه پیش از حکومت
نادرشاه افشار مـی رسد. خاش بـه دلیل استقرار درحوزه های مرتفع نسبت بـه شـهرهای مجاور
از آب و هوای بهتری برخوردار است، بـه همـین دلیل همواره مورد توجه بوده است. مـهم
ترین دلیل توجه بـه این منطقه درون آن دوران کـه نـهایتا بـه تبدیل آن بـه یک شـهر منجر شد،
ایجاد قلاع نظامـی جهت مبارزه با راهزنان منطقه بوده است.
زاهدان
شـهرستان زاهدان بـه علت موقعیت ممتاز جغرافیـایی و قرار گرفتن درون سر شاهراه های
پاکستان، هند و استان های خراسان، کرمان، بلوچستان و همچنین وجود فرودگاه و راه آهن
ایران-پاکستان و داشتن مراکز آموزشی از قبیل دانشگاه، دانشسرای عالی، انستیتو
تکنولوژی، مدرسه عالی بهداشت، دانشکده پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامـی و دانشگاه پیـام
نور مرکز استان بوده و شاید مـهمترین شـهر استان بـه حساب آید.
منابع طبیعی
وسعت استان و تنوع آب و هوایی، موجب بروز تنوع درون پوشش گیـاهی و غنای منابع طبیعی تجدید شونده گردیدهاست. حدود ۵۵ درصد از کل مساحت استان معادل ۰۰۰/۲۵۰/۱۰ هکتار را مراتع درون برگرفتهاست کـه ۳۰۰ هزار هکتار مراتع خوب ، ۷۵۰ هزار هکتار مراتع متوسط و ۲/۹ مـیلیون هکتار مراتع فقیر و خیلی فقیر مـیباشد. وجود تالاب هامون و امکان تولید علوفه نی و بونی در سطح ۰۰۰/۱۵۰ هکتار با تولید متوسط حداقل ۶ تن درون هکتار علوفه خشک (در مواقع غیر خشکسالی) از سرمایـههای مـهم منطقه بـه شمار مـیرود. درون استان بیش از ۱۲۰۰ گونـه گیـاهی کـه حدود ۷۰ گونـه آن دارای ارزش دارویی و صنعتی مـیباشد شناخته شدهاست. از جمله مـیتوان گونـههای کهور، کنار، بنـه، بادام، جش و گز روغن را نام برد. مساحت جنگلهای استان کـه عمدتاً نیمـه متراکم و کم تراکم هستند قریب بـه یک مـیلیون هکتار مـیباشد. همچنین حدود ۳/۶ مـیلیون هکتار را بیـابان و شنزار درون بر گرفتهاست.
تاریخ استان
سرزمـین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیـه شمال و جنوب تشکیل شدهاست. سیستان امروزی کـه قسمت شمالی استان را درون برمـی گیرد، درون کتاب اوستا، یـازدهمـین سرزمـینی هست که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامـه فردوسی مـیباشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت دادهاند. نام سیستان از نام اقوام آریـایی «سکا» اخذ شدهاست. «سکاها» درون حدود سال ۱۲۸ قبل از مـیلاد، سیستان را بـه تصرف خود درون آورده و در پهنـه آن استقرار یـافتهاند.
«نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شـهرهای سیستان را بـه پهلوانان اسطورهای ایران چون زال ، سام و رستم نسبت دادهاند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولتساسانی به شمار مـیآمد کـه به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری ، مسلمانان عرب این سرزمـین را فتح د.
اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمـین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. بعد از صفاریـان ، سامانیـان ، غزنویـان و سلجوقیـان نیز هر یک ، مدتی درون این سرزمـین فرمان راندهاند.
سر زمـین سیستان دارای مکانهای باستانی ودیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه کـه نام دیگر آن بـه زبان پهلوی (اوشیدا)است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنـها بلندی دشت سیستان هست و مورد تقدس زرتشتیـان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند کـه پیـامبر دین زرتشت از آنجا ظهور مـیکند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی درون خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیـان ساسانیـان و حکومتهای اسلامـی بعد از آن.
سرزمـین بلوچستان امروزی کـه ناحیـه جنوبی استان را تشکیل مـیدهد، درون قدیمـیترین اسناد تاریخی بـه اسم «مکا» مشـهور بوده و در نوشتههای هرودت تاریخ نگار یونانی از آن بـه عنوان «گدروزیـا» یـاد شدهاست.به دنبال سقوط هخاان توسط اسکندر مقدونی (۲۳۰ پ- م) وی مسیر بازگشت خود از هند را «گدروزیـا» انتخاب کردهاست. بعد از ساسانیـان توسط اعراب مسلمان، درون زمان خلیفه دوم، اکثر مردم این سرزمـین بلافاصله بـه اسلام گرویدند.
از زمان ساسانیـان بـه بعد این سرزمـین همواره جزیی از ایران محسوب مـیشد که تا اینکه با دخالت بریتانیـا درون قرن نوزدهم مـیلادی عملاً بـه دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این بـه بعد بلوچستان مانند سایر ایـالتها و ولایتهای کشور حکومت خان خانی داشت که تا در سال ۱۳۰۷ه.ش بعد از شکست دوستمحمدخان بارکزائی قدرت حکومت مرکزی درون این خطه تثبیت شد.
تقسیم بندی مناطق
این استان براساس آخرین تغییرات شامل ۱۴ شـهرستان است: ایرانشـهر - چابهار - خاش - دلگان(به مرکزیت گلمورتی) - زابل - زابلی - زاهدان - زهک - سراوان - سرباز(به مرکزیت راسک) - سیب سوران(به مرکزیت سوران) - کنارک - مـیان کنگی(به مرکزیت دوست محمد) -و نیک شـهر.
همچنین این استان پهناور از ۴۰ بخش و ۳۶ شـهر تشکیل گردیدهاست. بزرگترین و پرجمعیت ترین شـهر استان زاهدان با بیش از ۵۶۷ هزار نفر جمعیت مـیباشد و کم جمعیت ترین شـهر این استان شـهر کوچک سرباز هست که فقط ۱۰۴۷ نفر جمعیت دارد.
در سال ۱۳۷۸ خورشیدی ۹۹ درصد شـهرهای سیستان و بلوچستان از شبکه لولهکشی و آب آشامـیدنی سالم بهرهند بودند.[۵]
حدود مناطق استان
استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل مـیشود کـه منطقه سیستان از سه شـهرستان زابل ، زهک و شـهرستان هیرمند تشکیل مـیشود . منطقه بلوچستان از زاهدان کـه مرکز استان هست شروع مـیشود و شـهرستانـهای زاهدان ، خاش ، سراوان، ایرانشـهر ، سرباز ، نیکشـهر ،چابهار و کنارک - دلگان(به مرکزیت گلمورتی) - زابلی - سیب سوران(به مرکزیت سوران)را شامل مـیشود .
کشاورزی و دامپروری
سیستان و بلوچستان با گسترهای افزون بر هفت مـیلیون هکتار آب و هوایی متغیر از گرم و خشک که تا معتدل سرد و کوهستانی دارد. ۴۰۰ هزار هکتار از زمـینـهای استان قابل کشت بوده و آب مورد نیـاز نیز از ۱۱ هزار و ۳۰۰ منبع آبی شامل چاه، قنات، چشمـه و رودخانـههای هیرمند، سرباز لادیز و بمپور تامـین مـیشود. سه مـیلیون و ۴۰۰ واحد دامـی درون این استان وجود دارد.
۳۰۰ کیلومتر نوار ساحلی دریـای عمان و راهیـابی بـه آبهای آزاد، دریـاچه هامون، چاه نیمـهها و هفت هزار و ۸۰۰ منبع آبی داخلی ظرفیتهای آبی این استان هستند.
این استان چهار کارخانـه تولید شیر پاستوریزه و فرآوردههای لبنی، ۳۴ مرکز جمعآوری شیر روستایی و دو مجتمع بزرگ پرورش شیری با ظرفیت ۱۲ هزار راس دارد. تولید انواع خرما درون این استان سالانـه ۱۶۷ هزار تن هست که ارزش اقتصادی آن ۲۱۸ مـیلیـارد ریـال مـیباشد.
بزرگترین پایگاه تولید نـهال مـیوههای گرمسیری جنوب شرق ایران نیز درون استان سیستان و بلوچستان قرار دارد کـه با تأمـین نیـاز داخلی استان بـه ۹ استان دیگر کشور نیز نـهال صادر مـیشود. «خرما، موز، مرکبات، انبه، پاپایـا، گوآوا، چیکو، پسته و انگور یـاقوتی» از جمله مـیوههای گرمسیری و نیمـه گرمسیری سیستان و بلوچستان است.[۶]
اوضاع اقتصادی
سیتان و بلوچستان از جهت رشد و توسعه اقتصادی از مناطق درون حال توسعه کشور است. زراعت اشکال متعددی دارد و صنعت آبی آن وابسته بـه رود هیرمند است. صنایع موجود درون استان بـه دو دسته صنایع ماشینی و دستی تقسیم مـیشوند کـه صنایع ماشینی استان عبارتند از صنایع غذایی, نساجی, پوشاک و صنایع شیمـیایی و کارگاههای فلزکاری, ریختهگری, ساخت لوازم خانگی و تانکرسازی. معادن این استان عبارتند از معادن مس, کرومـیت, منگنز, سنگ مرمر, .سنگ آهک و غیره.
به دلیل همسایـه بودن سیستان و بلوچستان با پاکستان و افغانستان و همچنین وجود تنـها بندر اقیـانوسی ایران (چابهار) درون آنجا، این استان از ظرفیت بالایی به منظور پیشرفت برخوردار است.
:: بازدید : 38
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 15:48]
استان هرمزگان , گنج جنوب کشور ایران
استان هرمزگان , گنج جنوب کشور ایران
استان هُرمُزگان نام یکی از استانهای کشور ایران است. این استان درون جنوب ایران و در شمال تنگه هرمز قرار دارد. کرانـههای این استان درون شرق بردریـای عمان و درون غرب بر خلیج فارس قرار دارند.
بعضی از جزیرههای مـهم هرمزگان عبارتاند از قشم، کیش، ابوموسی و لاوان.
استان هرمزگان دارای ۱۱ شـهرستان، ۲۳ شـهر، ۳۳ بخش و ۷۱ دهستان و ۲۱۷۰ آبادی دارای سکنـهاست و بنا بـه سرشماری بعمل آمده درون سال ۱۳۷۵ جمعیت استان هرمزگان ۱۰۶۲۱۵۵ نفر مـیباشد.
استان هرمزگان درون حدفاصل بین مختصات جغرافیـایی ۲۵ درجه و ۲۴ دقیقه که تا ۲۸ درجه و ۵۷ دقیقه عرض شمالی و ۵۳ درجه و ۴۱ دقیقه که تا ۵۹ درجه و ۱۵دقیقه طول شرقی از نصف النـهار گرینویچ واقع شدهاست.این استان حدود ۶۸هزار کیلومتر مربع مساحت دارد کـه از این نظر هشتمـین استان کشور مـیباشد. هرمزگان از جهت شمال و شمال شرقی با استان کرمان، غرب و شمال غربی با استانهای فارس و بوشـهر از شرق با سیستان و بلوچستان همسایـه بوده و جنوب آن را آبهای گرم خلیج فارس و دریـای عمان درون نواری بـه طول تقریبی ۹۰۰ کیلومتر دربرگرفتهاست. بنا بـه سرشماری بعمل آمده درون سال ۱۳۷۵ جمعیت استان هرمزگان ۱۰۶۲۱۵۵ نفر مـیباشد کـه از این تعداد ۴۱۹۹۳۸ نفر درون بندرعباس ساکن مـیباشند. بندرعباس بهعنوان مرکز استان امروزه یکی از شـهرهای بزرگ ایران مـیباشد کـه مرکز مـهم فعالیتهای اقتصادی و تجاری مـیباشد. این شـهر کـه در قسمت انتهایی خلیج فارس و درون فصل مشترک شاهراه خلیج فارس و دریـای عمان واقع گردیدهاست کـه نقش مـهمـی درون زمـینـه صادرات و واردات کشور ایفا مـیکند.تأسیسات مـهم دریـایی و زیربنایی کشور همچون بندر شـهید رجایی، پالایشگاه نفت بندرعباس، کارخانـه آلومـینیوم المـهدی، کشتی سازی خلیج فارس، فولاد و سیمان هرمزگان از این جمله مـیباشند..
زبان
زبان مردم هرمزگان عموما لهجه های گوناگون گویش بندری هست که از زیر شاخه های زبان فارسی ولری هست که دارای پیوندهایی با زبان مردم لارستان استان فارس مـیباشد. ونیز درون نواحی غربی وجزایر ایرانی خلیج فارس زبان عربی رایج هست ،همچنین درون نواحی شرقی مانند جاسک زبان بلوچی رواج دارد. همچنین درون بیشتر روستاهای حاشیـهٔ دریـا زبان عربی کلاً رایج است، بطور مثال: مثلاً درون روستای شناس و دهستان مغویـه ساکنان أصلی این مناطق کلاً بـه زبان عربی تکلم مـیکنند.
موقعیت اقتصادی
فعالیت عمده مردم هرمزگان درون زمـینـه کشاورزی و ماهیگیری است. منطقهمـیناب به عنوان قطب کشاورزی استان بـه شمار مـیآید. این استان همچنین دارای معادنی از قبیل نفت، گاز،کرومـیت، خاکسرخ و .... است. درون ضمن هرمزگان درون زمـینـه حمل و نقل دریـایی و شیلات از موقعیت اقتصادی برجستهای برخوردار است. دو بندر آزاد تجاری کیش و قشم از لحاظ اقتصادی به منظور این استان سود سرشاری را بـه دنبال دارند.
شـهرها و شـهرستانها
استان هرمزگان دارای ۱۱ شـهرستان، ۲۵ شـهر، ۳۳ بخش و ۷۱ دهستان و ۲۱۷۰ آبادی دارای سکنـهاست.
جغرافیـای تاریخ استان هرمزگان جغرافیـای تاریخی استان هرمزگان باتاریخ و جغرافیـای خلیج فارس در هم آمـیختهاست . که تا قرن چهارم پیش از مـیلاد ،مدارک پراکندهای بر پاه نوشتارهای تاریخ نگاری یونانی درباره خلیج فارس وجود دارد . ظاهراً درون دوران بسیـار کهن ،اقوامـی درون سواحل غربی خلیج فارس و دشتهای جنوبی و غربی ایران مـیزیستهاند . شواهدی نیز مبنی بر پیدایش و توسعهدریـانوردی در آن دوران وجود دارد . از جمله مـیتوان بـه دریـانوردی بابلیـان در قرن هفتم پیش از مـیلاد ، درون خلیج فارس اشاره کرد .
نخستین مدرک
نخستین مدرک قطعی درون خصوص دریـا نوردی درون خلیج فارس ،به زمان «نئار خورس» یـا «نئارک» ، دریـا سالار اسکندر مقدونی ،مربوط هست . اسکندر بعد از فتح سرزمـینـهای اطراف رودخانـه سند (هندوستان) ظاهراً از طریق مصب رودخانـه سند و درا ، بـه سوی مکران و تنگه هرمز و خلیج فارس حرکت کرد و در سال ۳۲۶ قبل از مـیلاد ،از دهانـه رودخانـه سند گذشت ،ولی طوفان و امواج سهمگین دریـا وی را مجبور بـه بازگشت نمود . اسکندر دریـا سالار خود بـه نام نئارک (نئارخوس) با بـه عنوان سرپرست ناوگان دریـایی رهسپار خلیج فارس کرد . نئارک بعد از عبور از سواحل مکران ،به بندر هرمز یـا مـیناب کنونی رسید . نئارک درون خلیج فارس بـه جزیره خالی از سکنـهای بنام «بارقانا» کـه گفته مـیشود همان جزیره هرمز یـا لارک یـا «اوآراکنا» و یـا کیش کنونی هست ،رسید . نئارک چنین گفتهاست کـه هیچ یک از سواحل را درون طول سفر دریـایی خود مانند سواحل خلیج فارس آباد و مزروع ندیدهاست .
اردشیر بابکان وجزیره هرمز
تاریخ مکتوب بندر هرمز از زمان اردشیر بابکان آغاز مـیشود . مورخین شرقی و اروپایی چنین گفتهاند کـه روز گار آبادانی بندر هرمز بین سالهای ۲۴۱-۲۱۱ مـیلادی بوده ،ولی بعد از ظهور اسلام و سقوط دولت ساسانیـان ، بـه عنوان یکی از مـهمترین مراکز داد و ستد شرق معروفیت پیدا کردهاست . درون سالهای ۷۵۰-۶۶۱ مـیلادی ،منطقه خلیج فارس جزو قلمرو خلافت اموی و سپس جزو قلمرو خلافت عباسی ، درون سالهای بسیـاری از مورخین ،این راه دریـایی را با اهمـیت تراز جاده معروف کـه به نام جاده ابریشم (طریق الحریر) یـا شاخه مـهمـی از آن مـیدانند . مارکوپولو ، جهانگرد مشـهور ایتالیـایی درون سالهای ۱۲۷۲و۱۲۹۳ مـیلادی از بندر هرمز دیدن کرد . وی گزارش کردهاست که جواهرات ایران عاج وابریشم هند و چین و مروارید بحرین در بازارهای بندر هرمز خرید و فروش مـیشدهاست . درون سال ۱۳۰۰ مـیلادی سیف الدین پادشاه بومـی بندر هرمز از ترس حمله مغولها بندر هرمز را ترک و به جزیره هرمز «جردم» عزیمت کرد و در آنجا شـهر دیگری بنا نـهاد . درون سال ۱۴۵۳ مـیلادی هنگامـی که قسطنطنیـه به دست سلطان محمد فاتح سقوط کرد ارتباط زمـینی اروپاییـان با آسیـا گسسته شد . درون سال ۱۴۹۷ مـیلادی به منظور اولین بار استعمار گران غربی بـه فرمانروایی «واسکودوگاما» درون بنادر خلیج فارس پیـاده شدند .
خلیج فارس و پرتغالیـها
در سال ۱۵۰۶ مـیلادی پرتغالیـها به عنوان محافظت از منافع پرتغال درون برابر تجاوز مصری و ونیزی بـه رهبری «آلفونسوآلبوکرک» با هفت کشتی جنگی جزیره هرمز را محاصره نمودند . بندر هرمز درون این زمان کلید تجاری خلیج فارس محسوب مـیشد و راه ادویـه کاز درون کنار همـین بندر از تنگه هرمز عبور مـیکرد. سقوط هرمز کـه از نظر تجاری و نظامـی برای دولت ایران اهمـیت داشت با جدا شدن هرمز بـه سبب گرفتاریـهای ناشی از جنگ با عثمانیـان به بیرون راندن پرتغالیـها موفق نشد و پیمانی با انان منعقد نمود کـه به موجب آن پرتغالیـها مـیبایست درلشکر کشی به بحرین شاه اسماعیل را مساعدت مـید . با این پیمان تسلط پرتغالیـها بر خلیج فارس که تا مدتی نثبیت شد ولی شاه عباسبزرگ با کمک قوای انگلیس حاکمـیت پرتغالیـها بر خلیج فارس را پایـان داد.
هلند و انگلیس وخلیج فارس
هلندیـها در سال ۱۰۰۴ هجری قمری تجارتخانـهای در بندرعباس تأسیس د و به دنبال آن رقابت بین هلند و انگلستان شدت گرفت . درون اواخر دوره سلطنتشاه عباس صفوی دولت ایران بـه لغو معافیت گمرکی واردات و صادرات هلندیـها اقدام کرد . هلندیـها بـه حصار جزیره قشم هجوم آوردندو به منظور جلوگیری از تجارتانگلیس چند کشتی جنگی به تنگه هرمز و بندرعباس اعزام د . دولت ایران ضمن تقاضای صلح بـه هلندیـها اجازه داد کـه در هر نقطهای از ایران بـه تجارتابریشم اقدام کنند و از معافیت گمرکی درواردات برخوردار شوند . درون همـین زمان با تیره شدن روابط بین هلند و انگلیس در اروپا هلندیـها بـه کشتیـهای انگلیس در جاسک حمله د و قشم را بـه دست گرفتند بندرعباس را گلوله باران د دژ مستحکمـی را درون نزدیکی تجارتخانـه خوددر بندرعباس احداث نمودند به منظور نزدیکی بیشتر با دهانـه خلیج فارس تأسیسات تجاری خود را بـه جزیره خارک منتقل د و از پرداخت اجاره بهای خارک به مـیر مـهنا حاکم بندر ریگ و جزیره بیرون راند . بدین ترتیب هلندیـها کـه مرکز تجاری خود را از بندرعباس برچیده بودند عملاً از خلیج فارس خارج شدند .
کمپانی هند شرقی وخلیج فارس
باتشکیل و رسمـیت یـافتن کمپانی هند شرقی دولت انگلیس سیـاست گسترده استعماری خود را علیـه ایران بـه کار گرفت و در اندک مدتی بر سراسر سواحل خلیج فارس تسلط یـافت . دولت انگلیس و عمال کمپانی هند شرقی با نیرنگاز اتحاد قدرتهای محلی جلوگیری د و با ایجاد جنگهای منطقهای موجبات ضعف انـها را فراهم آوردند . درون این دوره سیـاست انگلیس درون خلیج فارس ایجاد شیخ نشینـهای متعدد و کوچک بود که تا از اتحاد آنـها درون مقابل خود جلوگیری کند . خلیج فارس بعد از جنگ جهانی اول ،نـه تنـها بـه عنوان یک معبر دریـایی تجاری بسیـارمـهم ،بلکه بـه عنوان بزرگترین کانون نفت و منبع مـهم رشد صنایع ،اهمـیت اقتصادی و استراتژیکی فراوانی یـافت ،به طوری کـه کلیـه طرفهای تجاری خارجی ایران بـه ویژه انگلیس با جدیت تمام تلاش د حضور فیزیکی خود را درون خلیج فارس حفظ کنند . موقعیت استراتژیکی استان هرمزگان در دهههای بعدی نیز توجه ویژه بـه این منطقه را به منظور دولتهای و کشورهای خارجی الزامـی مـیساخت . درون زیر ،فشردهای از پیشینـه تاریخی مناطق مـهم استان آورده مـیشود که تا سیمای تاریخی و سیـاسی این خطه از کشور پهناور ایران بیش از پیش روشن گردد .
:: بازدید : 27
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 13:30]
استان فارس ، استان گنج ها و گنجینـه تمدن
استان فارس ، استان گنج ها و گنجینـه تمدن
استان فارس یکی از قدیمـی ترین مراکز تمدن ایران است. فارس درون کتیبه های هخا بـه صورت پارسه و در نوشته های یونانی بـه شکل پرسیس آمده و معرب آن فارس است.
وسعت استان فارس حدود 133 هزار کیلومتر متر مربع هست و تقریبا 1/8 % مساحت کشور را تشکیل مـی دهد. این استان ، درون جنوب منطقه مرکزی ایران بین مدار های 27 درجه و دو دقیقه و 31 درجه و 42 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 42 دقیقه و 55 درجه و 36 دقیقه طول شرقی از نصف النـهار گرینویچ قرار گرفته است.
این استان از شمال با استان اصفهان و یزد ، از مغرب با استانـهای کهگیلویـه و بویراحمد و بوشـهر ، از جنوب با استان هرمزگان و از شرق با استان کرمان همسایـه است.
آب و هوای فارس درون شمال سرد ، درون نواحی مرکزی زمستانـها معتدل و بارانی و تابستانـها گرم و خشک و در جنوب و جنوب شرقی زمستانـها معتدل و تابستانـها بسیـار گرم مـی باشد.
استان فارس
یـا رب زِ باد فتنـه نگهدار خاک پارس
چندان کـه خاک را بود و باد را بقا (سعدی)
استان فارس یکی از کهن ترین مناطق ایران هست که 121000 کیلومتر مربع وسعت
دارد و تقریبا 7% کشور را شامل مـی شود. این استان چه از لحاظ طبیعت گردی و چه
فرهنگی از مـهمترین مناطق کشور بـه شمار مـی آید.
وجود جاذبه های طبیعی مانند آب و هوای مطلوب، غارهای طبیعی، تنوع ناهمواری
ها، وجود مناطق ییلاقی و قشلاقی، دریـاچه ها، رودخانـه ها و ... علاوه بر آثار
بازمانده از ایران پیش از اسلام کـه جزء مـیراث جهانی محسوب مـی شوند از چنان
جاذبه هایی برخوردارند کـه توانایی جذب هر فرد علاقه مندی را از نقاط مختلف
دنیـا دارند. تاریخ ایران زمـین، از هر جهت با تاریخ فارس گره خورده است.
فارس با توجه بـه وسعت زیـاد و نزدیکی بـه خلیج فارس درون نواحی جنوبی و مجاورت به
کویر درون نواحی شمال شرق، دارای تنوع اقلیمـی زیـاد و منحصر بـه فردی است. سه
ناحیـه آب و هوایی متمایز درون استان فارس وجود دارد. نخست ناحیـه کوهستانی شمال
و شمال غربی با زمستانهای نسبتا سرد و تابستانهای معتدل. دوم نواحی مرکزی
با زمستانهای نسبتا بارانی و معتدل و تابستانهای گرم و خشک. ناحیـه سوم در
جنوب و جنوب شرقی دارای زمستانهای معتدل و تابستانهای بسیـار گرم است.
نقشـه تقسیمات استان فارس؛ عاز سازمان نقشـه برداری کشور
وجود جاذبه های طبیعی مانند آب و هوای مطلوب، غارهای طبیعی، تنوع ناهمواری
ها، وجود مناطق ییلاقی و قشلاقی، دریـاچه ها، رودخانـه ها، چشمـه های آب معدنی،
نواحی جنگلی، پارک های حفاظت شده، حیـات وحش و زیبایی پوشش گیـاهی این استان،
از جمله پدیده هایی محسوب مـی شوند کـه مـی توانند درون جذب گردشگران و مسافران به
استان موثر باشند.
علاوه بر جاذبه های طبیعی، آثار بازمانده از ایران پیش از اسلام کـه جزء مـیراث
جهانی محسوب مـی شوند از چنان جاذبه هایی برخوردارند کـه توانایی جذب هر نوع
تور گردشگری را از نقاط مختلف دنیـا دارند.
."فارس" و "فارسی" شکل عربیشده "پارس" و "پارسی" هستند. برخی از ایرانیـان
همواره درون تاریخ و ادبیـات ایران زمـین همان "پارس/پارسی" را بکاراند و
این ویژگی که تا امروز همچنان پابرجاست. بـه گفته لغتنامـه دهخدا و دانشنامـه
بریتانیکا بـه فارس، "فارسستان" هم گفته شده است.
استان فارس را یکی از مـهمترین استانـهای کشور از لحاظ گردشگری فرهنگی و آثار
باستانی پیش از اسلام بـه شمار مـی آید. این استان گرچه از لحاظ قدمتِ آثار
باستانی شاید آثاری با قدمت هگمتانـه و چغازنبیل نداشته باشد؛ لیکن بـه دلیل
سالم ماندن نسبی بسیـاری از آثار باستانی هخا درون آن بیشک منحصر بـه فرد
است.
تاریخ ایران زمـین، بـه نظر آنوبانینی، از هر جهت با تاریخ فارس گره خورده است.
کوروش کبیر، شاه شاهان و بنیـانگذار سلسله عظیم هخا (670-330 پیش از
مـیلاد) از این خطه برخواسته است. این پادشاه یگانـه و بی نظیر کـه استقرار
حکومت بزرگ پارسی و انتشار اولین منشور حقوق بشر توسط وی بـه انجام رسید از
خاک پاک پارس بر آمده و در این خطه کهن خفته است.
کوروش آیین های نیک آورد درون کشور پدید
شیوه ی قانون گذاری، او بـه عالم گسترید (ملک الشعرای بهار)
تخت جمشید و بسیـاری از بناهای شکوهمند باستانی ایران زمـین، یـادگاران این
سلسله و به خصوص داریوش هخا، پادشاهِ قدر قدرت آن است.
بر خواستن اردشیر بابکان، سرسلسله و بنیـانگذار امپراطوری بزرگ ساسانی
(226-642 مـیلادی)، از فارس نیز از نکات قابل توجه درون تاریخ این خطه است.
اردشیر بابکان آمد ز ساسان یـادگار
بود ساسان از نژاد بهمن اسفندیـار (ملک الشعرای بهار)
اردشیر بابکان با پیروی از تعالیم زرتشتی حکومت عظیمـی را پایـه گذاری کرد که
در شکوه و عظمت و افتخار از هخاان چیزی کم نداشت. ساسانیـان کـه خود را
جانشین هخاان مـیدانستند با پایـان بـه حکومت بیگانگان سلوکی و اشکانی،
اوج قدرت و فرهنگ ایرانی را بـه جهانیـان نشان دادند.
این سلسله با شکست رومـیان درون زمان شاپور اول، پیروزی بر اعراب درون زمان
شاپور دوم و پیروزی بر لشگر متجاوز چین درون زمان هرمز چهارم (به سرلشگری بهرام
چوبین) و پیروزیـها و افتخارات بسیـار دیگر؛ امپراطوری فرهمند ایرانی را گسترش
دادند.
حکومت انوشیروان دادگر (خسرو اول) کـه پند و اندرزهای خردمندانـه اش درون طول
تاریخ بر تاج پادشاهان ایرانی نگاشته شده و خدمات وی درون اعتلای فرهنگ غنی
ایرانی؛ از نمونـه های برجسته حکومت پادشاهان این سلسه بوده است.
زنده هست نام فرخ نوشیروان بـه عدل
گرچه بسی گذشت کـه نوشیروان نماند (سعدی)
خطه فارس درون تاریخ ادبیـات پارسی نیز یکی از مـهمترین مناطق ایران است. سعدی و
حافظ، شعرای بزرگ سده های هفتم و هشتم کـه از عالیقدرترین شعرای تاریخ ایران
بوده اند، بیشک خود به منظور ارجمندی فارس درون فرهنگ و ادب پارسی کافی است؛ گرچه
شعرای بسیـار دیگری نیز از این خاک برآمده و نامور گشته اند.
اگر بـه فارس رود کاروان اشعارم
روان سعدی و حافظ کنندم استقبال (جامـی)
گردشگری درون این استان شاید بیشترین فرصت را درون مـیان استانـهای کشور بطلبد. تخت
جمشید، نقش رستم، پاسارگاد، بقایـای کاخ اردشیر بابکان، امامزاده شاه چراغ،
آرامگاههای خواجو، حافظ، سعدی و بابا کوهی؛ باغ ارم، آتشکده های متعدد استان،
ارگ کریم خانی، بازار و وکیل و سایر آثار دوره زندیـه و مساجد و باغها و
سایر دیدنیـهایی کـه استان فارس را اینگونـه درون صنعت توریسم ایران برجسته مـی
کند؛ هر گردشگری را بـه سوی این خطه خواهد کشاند.
شـهر شیراز
ارتفاع از سطح دریـا 1540 متر و جمعیت آن 1227331 نفر است. نام شیراز، در
کتیبههای هخا تخت جمشید خوانده شده است. اشیـاء و ظروف تاریخی و مسکوکاتی
که هم اکنون درون موزه متروپولیتن نیویورک موجود است، از مجد و عظمت شیراز در
عهد سلوکیها، اشکانیـان و ساسانیـان گواهی مـیدهد. درون کاوشهاس منطقه قصر
ابونصر معلوم شد کـه این بنا بـه اواخر دوران اشکانی یـا اوایل دوره ساسانی تعلق
داشته و چند مـهره نیز کـه نام اردشیر و شیراز بر آن نوشته شده، بـه دست آمده
است.
طبق روایـات اساطیری، شیراز درون زمان فرزند تهمورث – دومـین پاشاه پیشدادی-
ساخته شده است. درون زمان خلفای اسلامـی، اعراب چندین بار بـه شـهر استخر حمله
د کـه بر اثر مقاومت ساکنان آن، شـهر سخت آسیب دید. بـه مرور شیراز مقر
حکمرانان عرب و مأموران خلفای اموی و عباسی شد. با کاسته شدن از عظمت، وسعت و جمعیت شـهر استخر، بر رونق شیراز افزوده شد. درون سال 281 هـ ق. عمرولیث دومـین
پادشاه صفاریـان، بناهای متعددی از جمله یک مسجد جامع درون شیراز احداث کرد و
به رونق بیش از پیش این شـهر افزود. دیلمـیان بر آبادانی شیراز افزودند. خصوصاً
عضدوالدوله دیلمـی ( 372 – 366هـ ق) درون مجد و عظمت شـهر و رفاه مردم آن کوشش
بسیـار کرد. دردوران صفویـه شیراز مرکز ایـالت فارس بود و امامعلی خان، حکمران
فارس بناهای بسیـاری درون این شـهر پیریخت.در سال 1079 هـ ق، شیراز بر اثر جاری
شدن سیل سهمگین ویران شد و بسیـاری از آثار تاریخی آن از مـیان رفت. درون اواخر
دوره صفویـان نیز افغانها این شـهر را مورد حمله قرار دادند و خرابیهای
بیشمار بـه آن وارد آوردند. درون سال 1142 هـ . ق. تقیخان شیرازی اعلام
استقلال کرد وسر از فرمان نادر بر تافت.
نادر شاه انبوهی از لشکریـان خود را بـه جنگ با حاکم شیراز و تصرف شـهر فرستاد و
بعد از چهار ماه و پانزده روز محاصره ، شیراز بـه تصرف سپاهیـان نادر درآمد و
لشکریـان غالب، بسیـاری از مردم بیگناه را قتل عام د. بعد از این واقعه
وحشتناک، بیماری طاعون بیش از 14 هزار نفر از مردم شـهر را از پای درآورد.در
سال 1180 هـ.ق کریمخان زند شیراز را مقر حکومت خود قرار داد و برای عمران و
آبادانی آن کوشید.
هنگامـی کـه آغامحمدخان قاجار درون سال 1207 هـ.ق، بـه شیراز دست یـافت، امر به
ویرانی باروی شـهر داد. بعدها بارویی دیگر نیز ساخته شد کـه بر اثر زلزله سال
1339 هـ.ق بسیـاری از قسمتهای آن فرو ریخت. شیراز طی چند دهه اخیر توسعه و
گسترش جالب توجهی یـافته و به یکی از شـهرهای مـهم و زیبای ایران تبدیل شده است.
محیط مساعد شیراز درون ادورا گوناگون دانشمندان، سخنوران و نویسندگانی بزرگ را
در دامان خود پرورده هست که آثار جاویدان آنها مـیراث علمـی و ادبی ایران را
زنده و جاوید نگاه خواهد داشت.
:: بازدید : 550
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 10:23]
استان بوشـهر ، گنج مقاومت و گنجینـه سرافرازی
استان بوشـهر ، گنج مقاومت و گنجینـه سرافرازی
در دورهی قاجار، مردم استان بوشـهر سه بار (در سال های 1216 ه. ش / 1837 م. و 1235 ه.ش / 1856 م. و 1294 ه.ش / 1915 م.) با تهاجم انگلستان بـه مرزهای جنوبی کشور عزیز ما ایران، مقابله کردهاند...
در تمامـی این موارد مردم غیور و صبور این استان علیرغم مشکلات و موانع بسیـار، با سرفرازی و سربلندی از مـیدان نبرد بیرون آمدهاند. این مردم درون شرایطی بـه حفظ عزّت و شرف ملی کمر همت بستند کـه دولت ضعیف و زبون قاجاریـه هر روز گوشـهای از مرزهای مـیهن ما را از دست مـیداد و به بیگانگان امتیـاز تازهای واگذار مـیکرد.
به جرأت مـیتوان گفت کـه در روزگار ظلمانی قاجاریـه، قیـامهای ضدّ اجنبی مردم بوشـهر، تنگستان، دشتی، دشتستان، کازرون، شیراز، قشقایی و به طور کلی همـه آزادیخواهان و وطن دوستان جنوب، چون چراغی فروزان درون عرصهی تاریخ و استقلال ایران نورافشانی مـیکند.
از رهگذر این ایستادگی و استقامتها، مردم این سامان شـهدای بسیـار و قهرمانان فراوان تقدیم دین و مـیهن کردهاند. از این مـیان «رئیس علی دلواری» آوازهای خاص یـافته و مشـهور و معروف همگان گشته است؛ اما چهرههای همـیشـه تابناک دیگری نیز وجود دارد کـه آنچنان کـه باید به منظور مردم کشورمان معرفی و شناسانده نشدهاند. شکی نیست کـه نسل کنونی درون برابر زحمات و مجاهدات گذشتگان خویش مسئولیت فراوانی دارد.
در سالهای جنگ جهانی اوّل (18- 1914 م) جنوب ایران، عرصهی جدال خونینی مـیان ایرانیـان و بیگانگان متجاوز بود. بـه لحاظ پیشقدمـی، استقامت و تداوم مبارزه، مردم بوشـهر، تنگستان، دشتی و دشتستان دارای نقش خاصی درون این سالها بودهاند؛ آنچنان کـه در همان زمان و در مدتی اندک، مردم این مناطق دور افتاده و سران ناشناختهی مبارزات آنان، مبدّل بـه مردمانی معروف و شخصیتهایی سرشناس شدند. نام رییس علی دلواری، مـیرزا محمدخان برازجانی، شیخ حسینخان چاهکوتاهی و زایر خضرخان اهرمـی درون جراید و اخبار انعکاس گستردهای یـافت.
در ایـام محنتبار جنگ جهانی کـه بیگانگان با نقض بیطرفی ایران، حیـات کشوری کهنسال را دچار تلاطم طوفان حوادث ساخته بودند، چشمهای نگران و دلهای پرالتهاب مـیلیونها ایرانی، متوجه سواحل و سرزمـینهای گرم و سوزان ایران درون استان کنونی بوشـهر شده بودند؛ جایی کـه نبرد نابرابری مـیان معان بیسلاح، اما مؤمن با دشمن مزوّر اما مسلّح جریـان داشت.
آنچه کـه در آن روزگار رخ داد، مانند همـهی وقایع بـه ی تاریخ سپرده شد و در سالهای بعد نسلهایی کـه پی درون پی آمدند، حاصل تلاش پدران و پیشینیـان خود را بـه شکل ثمرهی شیرین استقلال وطن، حفظ عزّت و شرف و باقی ماندن درون طریق سربلندی و سرفرازی دیدند.
علیرغم اهمـیت و عظمت قیـام استعماری مردم بوشـهر، تنگستان، دشتی و دشتستان درون سالهای جنگ جهانی اوّل و حتی سالیـان قبل از آن درون قرن نوزدهم، متأسفانـه تلاشی اساسی و همـه جانبه به منظور شناختن و معرفی آن عظمتها صورت نگرفته است؛ درون نتیجه اهمـیت و ارزش قیـام قهرمانان جنوب و پیـام خونبار آنان همچنان درون پردهای از سکوت بغضآلود و دردآور باقی مانده است، آنچنان کـه بسیـاری از مردم تصویری گویـا و اطلاعی دقیق از چند و چون این قیـام ضدّ استعماری ندارند.
استان بوشـهر از استانهای جنوبی ایران هست که درون حاشیـه خلیج فارس قرار دارد.
این استان با مساحتی حدود ۲۷٬۶۵۳ کیلومتر مربّع، جمعیّتی برابر ۸۸۶٫۲۶۷ نفر
دارد. استان بوشـهر بر 27 درجه و 14 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 6دقیقه که تا 52
درجه و 58 دقیقه طول شرقی از نصفالنـهار گرینویچ قرار دارد. این استان از
شمال بـه استان خوزستان و قسمتی از کهکیلویـه و بویراحمد، از جنوب بـه خلیج فارس
و قسمتی از استان هرمزگان، از شرق بـه استان فارس و از غرب بـه خلیج فارس محدود
است. استان بوشـهر با خلیج فارس بیش از ششصد کیلومتر مرز دریـایی دارد و از
اهمـیّت راهبردی و اقتصادی برخوردار است.این استان یکی از استان های مـهّم
جنوبی کشور ما هست که از طریق خلیج فارس به منظور واردات و صادرات اهمّیّت دارد.
جمعیّت
جمعیّت و پراکندگی: استان بوشـهر براساس سر شماری سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۸۸۶٫۲۶۷
نفر جمعیّت دارد کـه ازاین مقدار، ۶۵٫۲ درصد درون نقاط شـهری و بقیـه درون نقاط
روستایی سداشته وکمتراز یک درصد آنان غیر ساکن هستند.
آمار جمعیّتی بعد از این قسمت همـه از سرشماری ۱۳۷۵ گرفته شده اند و با آخرین
سرشماری کشور مطابقت ندارند. ساختار و سنّی: درون این استان درون مقابل هر
100 زن 104 نفر مرد وجود داشته است. این نسبت درون بین اطفال کمتر از یک ساله
برابر 105 و در بین بزرگسالان (65ساله و بیشتر) برابر 107 بوده است. وضع
زناشویی: درون مـهر ماه 1365 ش درون بین جمعیّت 10 ساله و بیشتر نقاط شـهری استان
بوشـهر 1/56 درصد از مردان و 4/65 درصد از زنان ، حداقل یک بار ازدواج کرده
بودند . این نسبت درون نقاط روستایی به منظور مردان 3/56 درصد و برای زنان 6/63
درصد بوده است. نسبت افراد هرگز ازدواج نکرده درون جمعیت ده ساله و بیشتر در
نقاط شـهری ، به منظور مردان 9/41 درصد و برای زنان 1/33 درصد و درنقاط روستایی ،
برای مردان 3/42 درصد و برای زنان 1/35 درصد بوده است.
مـهاجرت
منطقه بوشـهر بـه لحاظ موقعیت سوق الجیشی و وجود شرکت های بزرگ نفتی واجرای طرح های صنعتی بزرگ مانند نیروگاه اتمـی بوشـهر و کشتی سازی، نیروی انسانی فعال
استان های مجاور و مناطق دیگر را بـه خود جذب کرده است. درداخل منطقه نیز
جابجایی جمعیّت افزایش یـافته است، زیرا بـه علّت کمبود امکانات کشاورز بویژه
کمبود آب و زمـینـهای مورد نیـاز و نبودن امکانات رفاهی و نیز پایین بودن سطح
درآمد کشاورزان، مـهاجرت روستائیـان بـه شـهرهای استان شدت گرفته است. بـه علّت
نزدیک بودن این استان بـه شیخ نشینـهای خلیج فارس، عدّه ای از اهالی منطقه،
برای کار و امرار معاش بـه کشورهای واقع درون کرانـه خلیج فارس ودریـای عمان
مـهاجرت کرده اند.
نژاد و گروهها
با توجه بـه کشفیـات باستانشناسی و مدارک مکتوب تاریخی، معلوم گردیده هست که
بخشهای گوناگون ایران از جمله استان بوشـهر سکونتگاه نژادها و گروههای
گوناگونی بوده است. پیش از ورود و استقرار آریـائیـان درون منطقه بوشـهر، نژادهادی
بومـی دراین سامان مـی زیسته اند و مدارکی کـه از عصر حجر، کاکولیتیک و برنز
(مفرغ) قدیم باقی مانده هست بر این قضیـه گــواهی مـی دهد کـه علاوه بر نژاد
مدیترانـه ای، نژادهای دیگر مانند :دراویدی ، سیـاه پوست ، سامـی ، عیلامـی ،
سومری ، نوردیک ، عرب ، لر و بهبهانی درسرزمـین بوشـهر سداشته اند و یـا به
مرور بـه این منطقه مـهاجرت کرده اند. و فرهنگهای متفاوتی درآنجا با هم اختلاط
یـافته است
زبان و گویشـها بیشتر مردم استان بوشـهر بـه زبان فارسی وبا گویش محلی بوشـهری تکلم مـی کنند.
لهجه ها درون روستا ها بیشتر از شـهرها تنوع دارد. برخی از اهالی جزیره شیف و
بنادر کنگان و عسلویـه نیز بـه زبان عربی صحبت مـی کنند. فارسی درون منطقه بوشـهر
با گویشـهای بردستانی، گویش دشتی، گویش تنگستانی و گویش کازرونی و گویش اچمـی
گفتگو مـی شود. مردم سواحل خلیج فارس و جزایر آن بـه گویشی صحبت مـی کنند کـه رگه
هایی از گویشـها و زبانـهای شبانکاره ای، بلوچی، کردی، ترکمنی و برخی واژه های
انگلیسی، هلندی، پرتقالی، هندی و عربی را داراست ولی استخوان بندی و ریشـه آن
فارسی است.مردم شـهرستان های شمالی استان مانند دیلم ، گناوه و دشتستان عمدتا
به گویش لری و مردم شـهرستان های جنوبی مانند جم و قسمت هایی از کنگان و دیر
نیز بـه فارسی لهجه دار صحبت مـی کنند.
دین
بیشتر اهالی استان را پیروان اسلام تشکیل مـی دهند( اعم از شیعه یـا سنی).ضمن
این کـه گروه هایی چند از اقلیت های دینی زرتشتی ، مسیحی و یـهودی نیز درون این
استان زندگی مـی کنند.البته اقلیت های موجود دراین منطقه عمدتا از افراد
مـهاجری هستند کـه بر حسب ضرورت شغلی درون این نقاط(بیشتر درون بوشـهر ،جم و عسلویـه)
مسکن گزیده اند.اهل سنت بوشـهر نیز بیشتر درون قسمت های جنوبی استان زندگی مـی
کنند( بـه ویژه درون شـهرستان کنگان ).
بوشـهر وصنایع
بوشـهر، پیش از بسیـاری از شـهرهای مـهم ایران دارای صنایع جدیدی از قبیل یخسازی
وبرق بوده است. مردم بوشـهر از اولین ایرانیـانی بودند کـه با مجله و روزنامـه
آشنا شدند. یکی از نخستین شـهرهایی کـه کارخانـه چاپ سنگی را وارد کرد، بوشـهر
بود; از همـین رو درون بوشـهر روزنامـه های زیـادی همچون "مظفری"، "خلیج ایران" و
"ندای جنوب" بـه چاپ و نشر مـیرسید.هم اکنون استان بوشـهر با توجّه بـه موقعیت
استراتژیک خود و داشتن منابع و صنایع مختلفی نظیر نفت و گاز، بویژه مـیدان
گازی پارس جنوبی درون عسلویـه بـه عنوان بزرگترین منبع مستقل گازی درون جهان و
وجودپالایشگاه عظیم گاز درون جم و نیز دارا بودن یکی از مـهم ترین ترمـینال های
صادرات نفت خام جهان درون جزیره خارک و همچنین اجرای طرح های کلان صنعتی از
قبیل نیروگاه اتمـی بوشـهر، کشتی سازی و مانند اینـها، انتظار مـیرود درون آینده ای
نزدیک، سیمای خود را بهعنوان یکی از مناطق مـهم صنعتی و اقتصادی جهان تغییر
دهد.
جغرافیـا و تقسیمات کشوری استان بوشـهر با مساحتی درون حدود 23167 کیلومتر مربع بین 27 درجه و 14 دقیقه تا
30 درجه و16 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 6 دقیقه که تا 52 درجه و 58 دقیقه طول
شرقی از نصف النـهار گرینویچ و در جنوب ایران واقع گردیده است. این استان، از
شمال بـه استان خوزستان و قسمتی از استان کهلیکویـه و بویراحمد، از جنوب و مغرب
به خلیج فارس و قسمتی از استان هرمزگان و از شرق بـه استان فارس محدود مـی
گردد. استان بوشـهر دارای 9 شـهرستان بـه نام های بوشـهر، تنگستان، دشتستان،
دشتی، دیر، کنگان، گنـاوه، جم و دیلم است.
مراکز دیدنی
قنات های روستای تشان، حسینیـه ریز، مسجد دوره اسلامـی ریز و کوه پردیس (پدری)،
باغهای لیمو و زیتون، امامزاده بیبی بانو، امامزاده هاشم (پیر بیراهه
آبگرمک)، جنگل گلوبردکان ریز.
:: بازدید : 14
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 10:14]
استان خوزستان ، مرکز گنج و گنجینـه های مقاومت
استان خوزستان ، مرکز گنج و گنجینـه های مقاومت
خوزستان سرزمـین دیگری هست ؛ دنیـایی متفاوت همراه با ویژگیـها و تنوعات خاص، سرزمـین نجابتهای با آفتابی داغ و سوزان کـه گرمابخش حیـات، منشاء صفا، صمـیمـیت و خونگرمـی جنوب و جنوبی هاست. خوزستان یـا «شکرستان » از دیرباز مـهد تمدن و فرهنگ بوده و قابلیتهای سرشاری درون این زمـینـه داشته کـه تاریخ، گواه صادقی بر این مدعاست.
درباره واژه « خوزستان »، معانی و تعابیر فراوانی وجود دارد کـه قدمت و دیرینگی این خطه را آشکار مـی سازد. برخی کلمـه « خوز » را نام قبیله ای مـی دانند کـه در این منطقه ساکن بوده است. « ابن منظور » بـه سال 711 ه.ق. درون « لسان العرب » شاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمـی معرب ؛ یعنی: « خوز » قوم یـا قبیله ای از مردم عجمند.از سوی دیگر « خوز » را بـه معنی « شکر » و « نیشکر» نیز معنا مـی کنند. زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژه ای به منظور رشد این گیـاه، داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را بـه دست مـی داده است.
« خوزستان » درون دوران باستان، بخصوص، درون دوره هخا بـه دو ناحیـه تقسیم مـی شد: بخشـهای شمال و شمال شرقی کـه انشان ( انزان ) نام داشت و سرزمـینـهای با صفا و کوهستانـها و جنگلهای فراوانی را شامل بود ، و ناحیـه جنوبی کـه دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه ای جنوبی کـه دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه ای سرسبز و پرآب بوده کـه به قاره ای کوچک و مستعد مـی مانست . بخشـهای جنوبی کـه « عیلام » نام داشته یـادآور تمدنـهای دیرینـه خوزستان هست و بشدت تحت تأثیر فرهنگ « مـیان رودان » بوده و جغرافیـای وسیعی را شامل مـی شده کـه حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
« استرابون » جغرافی دان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگه های جهان مـی داند. زیرا رودخانـه های زیـادی این دشت را مـی کرده کـه امکان کشاورزی و آبادانی را درون این منطقه مـیسر مـی ساخته هست . شاید بر همـین اساس بوده کـه عده ای بر این اعتقادند کـه نام این سرزمـین « هند » یـا « اند » بوده کـه به معنای جایی با آبهای فراوان مـی باشد.
در کتاب « مجمع التواریخ و القصص » خوزستان بـه نام « حجوستان » و « حبوجستان و اجار » آمده هست که بـه نظر مـی آید، مأخوذ از زبان پهلوی با عناوین « حبوجستان » و حوجستان هست . همچنانکه درون بعضی از گویشـهای رایج درون این استان « لفظ لری بختیـاری » به منظور ادای حرف « خ » از « ح » نیز بهره مـی گیرند . بنابراین واژگان « اوج » ، « هوز» ، « هوج » ، « حوز » و « خوز» درون سیر تحول و تطور لفظی با پسوند « ستان » و « اوجستان » بـه تدریج بر اثر سایش تلفظ، از « هوجستان » بـه «خوزستان » تغییری یـافته هست . درون گویشـهای فارسی باستان و زبان پهلوی « او » بـه « هو » قابل تغییر هست ؛ مانند « اورمزد» - «هورمزد» و « اوشمند » - « هوشمند » همچنانکه « هورداد و حورداد » را « خرداد » و « خورتات » نیز گفته اند . البته که تا سالهای اخیر این اسامـی را با حرف ( ح ) نیز مـی نوشته اند .از سوی دیگر « یـاقوت حموی » واژه « خوز » را با نامـهای « خوز » و « هوز » و « اهواز » و « هویزه » هم ریشـه مـی داند.« اهواز » محرف کلمـه « اواز» و « اوجا » نیز هست کـه در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام درون کتیبه نقش رستم « خواجا » یـا « خوجا » حک شده کـه هزار سال پیش ، مرکز حکومت نشین استان خوزستان بوده هست .
همچنین حتما گفت اهواز شـهری هست که درون زمان اردشیر بابکان بنا نـهاده شده هست . درون زمان ساسانیـان « هومشیر» یـا « هرمز اردشیر » بوده و « خوجستان و اجار» یـا « هوجستان و اجاره » معنی « خوزستان بازار » را مـی رساند کـه تا دهه های اخیر و هم اکنون عرب زبانان، اهواز را « سوق الاهواز » مـی خوانند .
اهواز یـا هرمز اردشیر، ترکیبی از نام پروردگار و پادشاه هست که درون دو بخش ساخته شده بود : درون بخشی از آن بزرگان و اشراف سداشته اند و بخش دیگر آن، شـهر بازاریـان بوده است. بـه هنگام آمدن تازیـان بـه خوزستان ، شـهر بزرگان بـه دست آنان ویران شد اما شـهر بازاریـان ( سوق الاهواز ) بر جای ماند. اهواز واژه ای پارسی و شـهری پارسی هست ؛ « ابومنصور جوالیقی » درون قرن پنجم هجری مـی نویسد: « الاهواز اسم مدینـه من مدن فارسی اعجمـیته معربه و قد تکلمت بها العرب » ، اهواز شـهری هست از شـهرهای پارس؛ نام آن پارسی معرب شده، اعراب انشای آن را از پارسیـان پذیرفته اند.عده ای دیگر اهواز و خوزستان را با نام « اوکسین » درون زمان عیلامـیان مطابق مـی دانند کـه تغییر یـافته واژگان « او» « اوکز » « هوکز » « حوز » و « خوز » است.
وجود مراکز علمـی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور درون این استان دال بر اهمـیت و رونق این خطه ارزشمند مـی باشد کـه استادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بوده است. پزشکان برجسته و ناماوری کـه به مداوای بیماران و تدریس دانشجویـان رشته پزشکی درون این دانشگاه مشغول بوده اند.این دانشگاه طب کـه به دستور شاپور اول ( 241-271 م ) بنیـان نـهاده شد. توسط شاپور دوم ( ذوالاکتاف ) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمـیل و توسعه یـافت .علما، دانشمندان و شاعران بزرگی همچون : ابونواس حسن بن هانی خوزستانی ، کـه از ارکان شعر عرب است، عبداله بن مـیمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران عرب زبان شیعی، مانند « ابن سکیت » و « دعبل خزائی » کـه با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشته اند و زبان بـه مقاومت گشوده اند از همـین منطقه برخاسته و در این دیـار زندگی مـی کرده اند.
مردم خوزستان با وجود تنوع فرهنگی و قومـیتهای مختلف- کـه خود یکی از ویژگیـهای این استان است- بتمامـی مذهب شیعه دارند. غیراز شیعیـان ، تنـها درون شـهر اهواز عده قلیلی از پیروان حضرت یحیـای ذکریـا ( صابئین ) درون حاشیـه رود کارون سکنی دارند و اغلب بـه کار زرگری مشغولند.
:: بازدید : 29
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 10:9]
استان کهگیلویـه و بویراحمد, گنج ماندگار و گنجینـه فرهنگ ها
استان کهگیلویـه و بویراحمد, گنج ماندگار و گنجینـه فرهنگ ها
کهگیلویـه و بویراحمد یکی از استانهای کشور ایران است. مرکز آن شـهر یـاسوج است و با مساحتی حدود ۱۶هزار و ۲۴۹ کیلومتر مربع، سرزمـینی نسبتاً مرتفع و کوهستانی است.
جمعیت کهگیلویـه و بویراحمد بر پایـه سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ برابر با ۶۳۴،۲۹۹ نفر بوده که ۵۲درصد آنها درون روستاها و مابقی درون شـهرها سدارند.
تقسیمات کشوری
این استان بـه پنج شـهرستان و ۱۶ بخش تقسیم شده هست که شامل ۱۶ شـهر وبیش از ۱۷۰۰روستا مـی گردد.
شـهرستان های این استان عبارتند از: (مرکز شـهرستان)
- شـهرستان بویراحمد (یـاسوج)
- شـهرستان کهگیلویـه (دهدشت)
- شـهرستان گچساران (دوگنبدان)
موقعیت
استان کهگیلویـه و بویراحمد از جمله استان های جنوبی ایران بـه شمار مـی رود کـه با پنج استان همسایـه است :
از شرق با استان اصفهان و فارس ، از جنوب با استان بوشـهر ، از غرب با خوزستان و از شمال با چهارمحال و بختیـاری.
آمار
این استان از نظر جمعیت و مساحت از استان های کوچک ایران هست و درهر دو مورد دارای رتبه ۲۸ درون بین سی استان مـی باشد. بزرگترین و پرجمعیت ترین شـهرستان استان ، شـهرستان بویراحمد به مرکزیت یـاسوجمـی باشد.
تاریخچه
حمداله مستوفی درون تاریخ گزیده از ایل جاکی نام مـیبرد. مستوفی اشاره بـه مـهاجرت طوایف کرد از مناطق جبل السماق (کردستان سوریـه کنونی) بـه مناطق لر بزرگ و لر کوچک مـی کند. حمداله مستوفی درون سال (730 ه.ق/1330م)، از ایل جاکی و لیراوی و ممسنی و بختیـاری نام مـیبرد کـه همراه با 24 طایفه دیگر کرد از کردستان سوریـه، بـه مناطق کوه گیلویـه و بختیـاری و لرستان کنونی کوچ د. این رویداد درون اوایل سده ششم هجری رخ داد.
در سنـه ی خمسایـه (500ق.) قریب صد خانـه کرد، از جبل السماق شام (کردستان سوریـه کنونی)، بـه سبب وحشتی کـه ایشان را با مـهتر قوم خود افتاده بود، بـه لرستان امدند و در خیل احفاد محمد خورشید که وزرا بودند نزول د، برسبیل رعیتی. بزرگ ایشان ابوالحسن فضلوی بود ... او را پسری علی نام بود. چون علی درگذشت، از او پسری محمد نام بماند. چون او نیز نماند، پسری ابوطاهر فضلوی کنیت داشت. جوانی شجاع بود ... ابوطاهر بـه صلح و جنگ بـه وعد و وعید و فریب و شکیب توانست ملک لرستان درون ضبط اورد و چون تمکین و استقرار یـافت ، هوس استقلال کرد و خود را اتابک خواند و عصیـان نمود و کار ان ملک بر او قرار گرفت، درون سنـه ی خمسین و خمس مایـه. بعد از مدتی درگذشت و پنج پسر یـادگار گذاشت: هزاراسپ و بهمن و عمادالدین پهلوان و نصرة الدین ایلواکوش و قزل. بـه حکم وصیت و اتفاق برادران.
اتابک هزاراسپ که مـهین و بهین همـه بود ، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید . درون عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیـار از جبل السماق شام (کردستان سوریـه کنونی) بدو پیوستند:
آسترکی، مماکویـه، بختیـاری، جوانکی بیدانیـان، زاهدیـان، علائی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی، کوی لیراوی، ممویی، یحفومـی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی،دانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبائل کـه انساب ایشان معلوم نیست.
کهگیلویـه درون زمان حمله عرب جزء قلمرو پارس بوده و یکی از مناطقی بوده که زمـیگان نامـیده مـیشدند. ریـاست مردم کهگیلویـه درون اواخر سده دوم و آغاز سده سوم هجری بـه عهده فردی بـه نام روزبه بودهاست. بعد از او فرزندش مـهرگان و پس از مـهرگان برادرش سلمـه فرمانروای مردم کهگیلویـه شدند. درون آن زمان شخصی بـه نام گیلویـه از جایی بـه نام خمایگاه پائین نزد سلمـه آمد و در دستگاه او پایگاه و جایگاهی پیدا کرد و پس از مرگ سلمـه توانست زمام امور را بدست بگیرد و آن چنان بزرگی و ارج یـافت کـه منطقه را بـه نام او کوه گیلویـه (کُهگیلویـه) خواندند. خاندان گیلویـه دست کم که تا سال ۳۴۶ هجری بر نواحی کهگیلویـه فرمانروایی د.
در قدیم چهار ایل بویراحمد، نویی، دشمنزیـاری و چرام را اصطلاحاً «چهاربنیچه» مـینامـیدند. از دیگر ایلات مـهم و قدرتمند استان ایل باوی بوده کـه محدوده شـهرستان گچساران محل سآنان بودهاست. این منطقه درون سده شش هجری بخشی از قلمرو اتابکان لر بزرگ به شمار مـیآمد. فرمانروایـان گوناگون این خاندان، ازجمله ابوطاهر (فرمانروایی ۵۰۰ که تا ۶۰۰ هجری)، هزاراسپ، تیکله، کلجه، پشنگ، هوشنگ، افراسیـاب و کامـیار بر این مناطق حکم راندند. واپسین اتابک، غیـاثالدین بن کاووس بن پشنگ بود که سلطان ابراهیم تیموری فرزندشاهرخ از پادشاهان تیموری، احتمالاً درون سال ۸۲۷ او را برکنار کرد.
فرماندهان درون این ایلات درون طول تاریخ با لقب کی معروف بودهاند به منظور نمونـه کی ماهین، کیهادی و کیعبدوالخلیل.
مکان های دیدنی
کهگیلویـه و بویراحمد دارای ۲۱۷گردشگاه زیـارتی و تفرجگاهی هست که گردشگران تابستانی مـیتوانند از آنـها دیدن کنند.
- رودخانـههای مارون، چرام، نازمکان، بشار، زهره و مـهریـان بهمراه هزاران چشمـه سار دیگر و در کنار آنها سد کوثر، شاه قاسم و شاه مختار یـاسوج.
- ۴۰قله بالای چهار هزار متر دنا
- آبشارهای کمردوغ دیشموک، تنگه مـهریـان و گنجهای یـاسوج و تنگ سولک بهمئی.
- باغ چشمـه بلقیس چرام، امامزادههای کهگیلویـه و دشت بلاد شاپور دهدشت، دژ سلیمان و چندین دژ دیگر.
- آثار تل چگاه، آب گرمون، آب شوران، شـهر لارندن، آب انبارها، کاروانسراها، قلعهها، گورستان سه طبقه و تنگ سولک درون رشتهکوههای بهمئی.
- تنگ تکاب، محل برخورد آریو برزن با اسکندر مقدونی و قلعههای قدیمـی متعدد شامل قلعه ، قلعه مانگشت، قلعه رئیسی و دژ سلیمان کـه مجموع آنـها بـه «دلی مـهرگان» معروف است.
- تنگ شلال دون،رودخانـه و بیشـه زیبای شاه بهرام، روستای زیبای باغستانی مارین، تنگ هنگان و بقعه امامزاده «بیبیحکیمـه» امام رضا درون شـهرستان گچساران
- غارها و اشکفتهای کوهستانها.
۱۸رودخانـه کوچک و بزرگ، ۴۰چشمـه جوشان آب آشامـیدنی و معدنی، ۱۷حلقه قنات، پنج آبشار، سه دریـاچه، ۶۰دره و تنگه، بوستانـها و دشتهای سرسبز، امامزادهها، گنبدها، قلعهها، کاروانسراها، مساجد، آب انبارها آتشکدهها، پلها و برجهای تاریخی از دیگر نقاط گردشگری منطقهاست.
وضعیت اقتصادی
این استان از نظر اقتصادی بـه عنوان ناحیـه کشاورزی و دامپروری بـه شمار مـیآید. بعد از دامداری و کشاورزی صنایع استخراج نفت گچساران و کارخانـه قند یـاسوج از اهمـیت ویژهای برخوردار است، ولی با این حال فعالیتهای صنعتی و معدنی درون این استان نسبت بـه سایر مناطق کشور، رشد نیـافته و رونق چندانی ندارد. بـه طور کلی صنایع موجود درون این استان بـه دو گروه تقسیم مـیشوند، کـه عبارتند از صنایع دستی و ماشینی. بزرگترین صنعت موجود استان، صنعت نفت است. درون زمـینـه معادن نیز این استان دارای معادن بوکسیت، مس، فسفات، گوگرد، و غیرهاست.
جستارهای وابسته
- جمعیت شـهرهای استان کهگیلویـه و بویراحمد
- باشت و بابویی
- سوق
- دهستان کفشکنان
- یـاسوج
- اتابکان لر بزرگ
- اتابکان لرستان
:: بازدید : 13
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 8:58]
استان کرمان , سرزمـین گنج ها و گنجینـه های مختلف
استان کرمان , سرزمـین گنج ها و گنجینـه های مختلف
استان کرمان با مساحت 185675 کیلومتر مربع درون جبهه جنوب شرقی کشور قرار دارد. جمعیت
این استان بر اساس سرشماری سال 1375 بالغ بر 2 مـیلیون نفر گزارش شده است. این استان
از شمال بـه استان خراسان جنوبی و یزد، از شرق بـه سیستان و بلوچستان، از جنوب به
استان هرمزگان و از غرب بـه استان فارس و یزد محدود مـی شود.
نقشـه تقسیمات استان کرمان؛ عاز سازمان نقشـه برداری کشور
آب و هوای استان متغیر بوده و در نواحی کوهستانی و مرتفع دارای آب و هوایی سرد و در
نواحی پست دارای آب و هوایی گرم و مرطوب مـی باشد. مـیزان بارندگی سالانـه آن درون سال
1381 معادل 84 مـیلیمتر و روزهای یخبندان آن 74 روز درون مرکز استان گزارش شده است.
تنـها رودخانـه دائمـی این استان، هلیل رود مـی باشد کـه مـهم ترین رود استان بـه شمار مـی
آید و حوضه وسیعی از دشت حاصلخیز جیرفت را آبیـاری مـی کند و یکی از پر برکت ترین
رودهای ایران محسوب مـی شود. طول این رودخانـه 378 کیلومتر و از کوهستان هزار سرچشمـه
گرفته و در نـهایت بـه هامون جازموریـان مـی ریزد.
منطقه کرمان از منقاط عمده باستانی کشور هست که سابقه اسکان و زندگی درون آن به
هزاران سال قبل و همزمان با مـهاجرت نخستین اقوام آریـایی بـه ایران باز مـی گردد. در
متون تاریخی یونان کـه از آریـایی ها و سلاطین هخا آنان سخن بـه مـیان آورده، از
کرامان و سکران و سیستان بـه عنوان ساپراپ ها و ایـالات شرقی ایران نام شده است.
در دوره هخاان جاده شاهی و راه ابریشم از استخر و شـهر پارسه (پرسپولیس) بـه یزد
و کرمان و سیستان ادامـه داشت و تا هندوستان کشیده مـی شد.
مـی توان با اطمـینان و بر مبنای گزارشات تاریخی گفت کـه سابقه سو شـهرنشینی در
منطقه کرمان بـه چندین هزار سال قبل بر مـی گردد و این منطقه درون کناره کویر مرکزی
فلات ایران، همواره پایگاه امن و استراحتگاه مناسبی به منظور مسافران بـه سوی شرق بوده
است.
در دوره معاصر درون نخستین تقسیمات کشوری کـه برای ایران، درون دوران قاجاریـه و آغاز
مشروطیت انجام شد، کرمان و فارس بـه همراه هرمزگان یک ایـالت شناخته مـی شند. بر اساس
تقسیمات کشوری استان کرمان شامل شـهرستان زیر مـی باشد: بافت، بردسیر، بم، جیرفت،
رفسنجان، راور، زرند، سیرجان، شـهربابک، کرمان و کهنوج.
به علت وجود خط آهن، مسافرت بـه این استان برایـانی کـه اتومبیل شخصی ندارند، کار
چندان مشکلی نیست. فصل مناسب به منظور مسافرت بـه این منطقه اوایل بهار هست که هوای خوبی
دارد. درون سایر فصول، بـه علت کویری بودن منطقه؛ شدت گرما و سرما بـه حدی هست که ممکن
است کمـی لذت مسافرت را تحت تاثیر قرار دهد. بـه خصوص درون اوایل صبح کـه سرمای هوا حتی
در فصول گرم هم ممکن هست آزاردهنده باشد و یـا گرمای هوا درون اواسط روز کـه کلافه
کننده مـی شود.
در مسافرت بـه این منطقه ممکن هست با دو نوع برخورد کاملا متفاوت از طرف مردم مواجه
شوید. گاهی با افرادی بسیـار خون گرم و دوست داشتنی برخورد مـی کنید کـه به راحتی با
شما ارتباط برقرار کرده و با شما دوست مـی شوند. دوستی کـه حاضر بـه انجام هر خدمتی به
شما خواهند بود؛ و برخورد دیگری کـه از اهالی ممکن هست ببینید کاملا متفاوت بوده به
حدی کـه ممکن هست دیگر قدم بـه آن دیـار نگذارید.
به تبع قدمت استان آثار باستانی و مناطق گردشگری درون این استان بسیـار گسترده و حائز
اهمـیت است. وجود بزرگترین سازه خشتی جهان (ارگ بم) درون این استان (که متاسفانـه بعد از
زمـین لرزه سال 82 بـه طور کلی ویران گردیده) و همچنین کشفیـات جدید درون منطقه باستانی
جیرفت کـه در مـیان باستانشناسان جهان بسیـار بحث برانگیز گشته هست این استان را از
لحاظ تاریخی حائز ارزش و اهمـیت بسیـار کرده است.
کرمان از لحاظ تجاری و صنعتی نیز بـه خاطر وجود منطقه ویژه اقتصادی سیرجان و ارگ
جدید؛ همچنین بـه علت تولید بیشتر پسته صادراتی ایران درون این استان با اهمـیت است.
پسته رفسنجان را درون این راستا مـی توان یکی از مـهمترین محصولات صادراتی استان و
البته کشور دانست کـه به علت کیفیت و مـیزان تولید پسته درون کشور بی نظیر و در سطح
جهان شناخته شده است.
این استان درون تاریخ و ادبیـات ایران نیز اهمـیت بسیـار دارد؛ آنچنان کـه آنوبانینی مـی
تواند بـه اجمال ذکر کند شاعران و عرفای بزرگی چون خواجوی کرمانی؛ کـه حافظ سخن خود
را بـه شیوه او مـی داند؛ شاه نعمت الله ولی از بزرگترین عرفای قرن هشتم و اوحدالدین
کرمانی، استاد و مرشد اوحدی مراغه ای و... کرمان را درون ادب و عرفان ایران نیز دارای
جایگاهی بس رفیع مـی نماید.
بنابر بررسی های آنوبانینی، نام کرمان درون ادبیـات ایران با صبر ایوب رابطه ای دارد و
گویـا ایوب پیـامبر درون این منطقه بـه ارشاد مـی پرداخته و حوادث و سختی هایی کـه در مورد
او ذکر مـی کنند درون کرمان برایش رخ داده است.
ایوب اگر ز محنت کرمان بـه جان رسید
هرگز نـــــخورد اندُه
کرمان، چنان کـه من (خواجو)
صبر ایوب بباید کـه شبی دست دهد
که رود چشم از اندیشـه کرمان
در خواب (خواجو)
البته مردم محلی چند پیـامبر دیگر و حوادث مربوط بـه آنان را نیز مربوط بـه کرمان مـی
دانند کـه سند معتبری درون مورد آن بـه دست نیـامد. همچنین رابطه ی کرمان و مـهمترین
محصول تاریخی اش "زیره" نیز همواره مورد توجه شاعران ادوار مختلف ایران بوده و
"زیره بـه کرمان بردن" یکی از مشـهور ترین ضرب المثل های ایران گشته است.
که مـی برد بـه عـــــــــــــراق این بضاعت مزجات
چنانکه زیره به
کرمـــــــــــــان برند و کاسه بـه چین (سعدی)
چه فضل و علم گرد آرم؟! چو رو درون عشق او آرم
به بصره چون کشم خرما؟!
به کرمان چون برم زیره (مولوی)
نظر بـه آنچه اشاره شد این استان از جهات مختلف باستانی و تاریخی، اقتصادی و تجاری،
گردشگری؛ ادبی و فرهنگی یکی از مـهمترین استان های کشور هست و حتما برنامـه جامعی در
جهت گسترش امکانات گردشگری آن درون جهت پیشرفت استان تدارک گردد.
ماهان
ماهان درون 42 کیلومتری جنوب شرقی کرمان درون مسیر راه کرمان بـه بم واقع شده است. این
شـهر کـه در دامنـه ارتفاعات جوپار قرار دارد از چشمـه سارها و جویبارهای نسبتا فراوان
بهره مند است. ماهان از نقاط ییلاقی و خوش آب و هوای کرمان محسوب مـی شود. هوای خنک،
باغ های زیبا و دلگشای این منطقه از استان کرمان زبانزد خاص و عام است.
کرمان
شـهر کرمان بزرگترین شـهر و مرکز استان کرمان مـی باشد کـه در شمال استان واقع شده است.
شـهرستان کرمان از شمال با استان خراسان، از غرب با شـهرهای زرند و رفسنجان، از جنوب
با بم و از جنوب غربی با شـهر بردسیر هم مرز است. کرمان زادگاه و موطن بسیـاری از
بزرگان فرهنگ و ادب ایران زمـین بوده و شاعران بزرگی چون خواجوی کرمان و اوحدالدین
کرمانی، را بـه خود پرورده است.
بم
شـهرستان بم یکی از شـهرستان های کهن استان کرمان است. بم را فتح "ب" و تشدید "م"
تلفظ مـی کنند و بنای آن را بـه بهمن بن اسفندیـار نسبت مـی دهند. برخی از تاریخ نویسان
مانند وزیری کرمانی معتقدند افسانـه هفتان بوخت، همزمان با سلسله کیـانیـان درون بم
اتفاق افتاده است.
راین
شـهر تاریخی راین یکی از شـهرهای بسیـار زیبا و خوش آب و هوای استان کرمان هست که صفای
مردمانش زیبایی شـهر را دوچندان مـی کند. این شـهر درون 110 کیلومتری جنوب شرقی کرمان،
بین ماهان و بم بر دامنـه کوه هزار (با ارتفاع 4501 متر) قرار دارد. راین از شمال به
ماهان با فاصله 71 کیلومتر، از جنوب-شرق بـه بم بـه فاصله 145 کیلومتر، از جنوب به
ساردوئیـه (درب بهشت) با فاصله 54 کیلومتر و از غرب بـه بردسیر با فاصله 171 کیلومتر
منتهی مـی شود.
:: بازدید : 56
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 8:48]
استان یزد ، گنج باستانی کویر ایران
استان یزد ، گنج باستانی کویر ایران
استان یَزد از استانهای ایران است. مرکز آن شـهر یزد است.
یزد منطقهای خشک و بیـابانی است.
گروه بزرگی از زرتشتیـان ایران درون استان یزد زندگی مـیکنند.
کشاورزی
به دلیل خشکی آب و هوا و اندک بودن مـیزان بارندگی بین استانهای ایران کمترین اراضی کشاورزی درون یزد قرار دارد. عمده محصولات کشاورزی یزد شامل خرما-پسته و گندم است. بـه علت کمآبی این استان بیشتر جنبه صنعتی دارد.
صنعت
استان یزد استانی صنعتی است کـه صنعت بافندگی آن از شـهرت زیـادی برخوردار است. صنعت شیرینیسازی درون استان یزد از قدمتی دیرینـه برخوردار هست و محصولات آن صاحب شـهرتی شدهاند کـه از مرزهای ایران فراتر رفتهاست. مـهمترین شیرینیجات یزدی با نامهای قطاب، پشمک و باقلوا شـهرت دارند.
بیشترین تولیدات واحدهای صنعتی شـهر را منسوجات، کاشی و سرامـیک و فرش ماشینی تشکیل مـیدهد. واحدهای صنعتی استان یزد عمدتاً درون شـهرکهای صنعتی یزد و مـیبد متمرکز شدهاند. همچنین یزد دارای معادن زیـادی هست که مـهمترین آنـها معدن سنگ آهن چادرملو و چغارت و معدن سرب و روی کوشک هستند. معادن غنی اورانیوم نیز درون اواخر دهه ۸۰ درون منطقه ساغند یزد کشف شدهاست.[نیـازمند منبع] جمعیت استان یزد درون سرشماری سال ۱۳۷۵ حدود ۹۰۰ هزار نفر ثبت شدهاست. برق استان یزد توسط شرکت برق منطقهای یزد کـه از سال ۱۳۶۸ تاسیس گردیدهاست تامـین مـیشود. این شرکت با فروش بیش از۵۲ درصد از فروش کل خود درون سال بـه مشترکین صنعتی (بالغ بر ۳ مـیلیـارد کیلووات ساعت انرژی درون سال ۸۵)سهم مـهمـی را درون صنعتی شدن استان ایفا نمودهاست. بنابراین این استان را مـیتوان بـه عنوان یک قطب صنعتی کشور ایران محسوب نمود.
تاریخ و فرهنگ
استان یزد از سرزمـینهای تاریخی هست که درون مـیان ایـالتهای قدیمـی و بزرگ پارس، اصفهان، کرمان و خراسان قرار داشتهاست. آبادی نشینی درون این منطقه از قدمت طولانی برخوردار است. این سرزمـین از گذرگاههای مـهم درون ادوار تاریخی محسوب مـیشدهاست. این ناحیـه درون دوره هخاان از راههای معتبر موسسههای راهداری، مراکز پستی و چاپاری برخوردار بودهاست. راهداری درون یزد قدیم چنان اهمـیتی داشت کـه خاندان آل مظفر از منصب راهداری ناحیـه مـیبد بـه پادشاهی رسیدند. با اینهمـه این استان از درگیریها و جنگهای تاریخ کشور ایران که تا حدودی ایمنی داشتهاست. صعبالعبور بودن راهها بـه همراه محدودیت منابع آبی مانع عمده تسخیر این منطقه توسط بعضی از حکومتهای بزرگ و کوچک حاشیـه و پیرامون این منطقه درون طول تاریخ بودهاست.
وجود آثاری از مـهر و آناهیتا، ایساتیس و هخا و زندان اسکندر و برج و بارو و کهن درهای بزرگ و عظیم و پناهگاههای متعدد و موبدان و سران ساسانی و ابنیـه و یـادگارهای بعد از اسلام نظیر مساجد و امامزادهها و مزارها نشانگر فرهنگ و تمدن قبل و بعد از دوره اسلامـی بودهاست.
اماکن دیدنی استان یزد
معبد مقدس زرتشتیـان، پیر هرشت
نارین قلعه مـیبد برج کبوتر خانـه مـیببد کاروانسرای شاه عباسی مـیبد بافت تاریخی مـیبد خانـه سالار مـیبد یخچال مـیبد آسیـاب دوسنگی مـیبد امامزاده خدیجه خاتون مـیبد مقبره سیدرکن الدین - مقبره سید شمس الدین - آب انبار شش بادگیر - آتشکدهُ یزدان - مـیدان امـیر چخماق - باغ گلشن طبس - پیر سبز چک چک - خانـهٔ لاریها - دخمـهٔ زرتشتیـان - رباط ساغند - زندان اسکندر -سرو کهن ابرکوه - غار چهار طاقی - قلعهٔ مروست - - مسجد جامع کبیر یزد -مسجد ریگ مجومرد(قرن هشتم این مسجد که تا سال ۱۳۶۹ شمسی درون زیر شن مدفون بود و در آنسال کشف شد) -مجموعه باغ وزیر حجت آباد مسجد شاه ولی - مـیدان و خان - باغ دولت آباد - مسجد فهرج.
همچنین از مناطق خوش آب وهوای استان مـهریز، تفت، ده بالا، طزرجان و غربالبیز هستند.
:: بازدید : 83
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [دوشنبه 25 آبان 1394 ] [ 8:12]
استان چهارمحال و بختیـاری , گنجینـه مرکز ایران
استان چهارمحال و بختیـاری , گنجینـه مرکز ایران
استان چهارمحال و بختیـاری یکی از استانهای ایران است. مرکز این استان شـهرکرد است. بر اساس آخرین تقسیمات سیـاسی کشور، استان چهار محال وبختیـاری دارای ۷ شـهرستان، ۲۴ شـهر، ۱۵ بخش و ۳۴ دهستان است.
استان چهارمحال و بختیـاری سرزمـینی مرتفع درون فلات مرکزی ایران هست و قلمرو این استان ۱۶هزار و ۴۰۳ کیلومتر مربع و بیست و دومـین استان کشور از نظر مساحت مـیباشد. این استان از شمال و مشرق بـه اصفهان، از مغرب بـه خوزستان، از جنوب بـه کهگیلویـه و بویراحمد و از سمت شمال غربی بـه لرستان محدود مـیشود و بین ۳۱ درجه و ۹ دقیقه که تا ۳۲درجه و ۳۸ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۰ دقیقه که تا ۵۱ درجه و ۲۶ دقیقه طول شرقی قرار دارد و دارای ۱۶ قله مرتفع با ارتفاع بیش از سه هزار و ۵۰۰ متر مربع مـیباشد و قله چهار هزار و ۵۴۸ متری زردکوه بختیـاری درون آن قرار دارد.
پیشینـه درون تقسیمات کشوری
بختیـاری بـه جامانده از اتابکان لر بزرگ بـه مرکزیت ایذه مـیباشد عباس اقبال آشتیـانی درون تاریخ ایران مـیگوید بختیـاری را از زمان اتابکان لر بزرگ بـه این نام مـیشناسند اتابکان زیر نظر سلجوقیها حکومت مـید اولین قانون تقسیمات کشوری مورخ ۱۳۱۲ خورشیدی تحت عنوان قانون ایـالات و ولایـات، منطقه بختیـاری را کـه تا قبل از آن بـه عنوان مجموعهای واحد بود و به وسیله ایلخانی اداره مـیشد بـه چند بلوک تقسیم کرد. طبق این قانون بلوک ایذه تحت حاکمـیت حاکم اهواز وبلوک آخوره (فریدونشـهر) داران، گندمان، لردگان، اردل و غیره تحت سلطه حاکم نشین اصفهان قرار گرفت. درون پی این تقسیمات منطقه بختیـاری عملا بـه سه حوزه مجزا و متمایز از هم تبدیل گردید:
- حوزه مال امـیر (ایذه)، دهدز، باغ ملک، رامـهرمز، هفتگل، مسجدسلیمان، لالی وقسمتهای بختیـاری نشین شوشتر، دزفول، اندیمشک وگتوندازبختیـاری جداو جزء حکومت اهواز و ولایت خوزستان شدند.
- حوزه ف ، فریدونشـهر چادگان و لنجان تحت عنوان بلوکات حاکم نشین اصفهان ودر ردیف بختیـاری مرکزی قرار گرفتند.
- حوزه استان کنونی چهارمحال و بختیـاری کـه در قالب یک حوزه تابع اصفهان شد.
چهارمحال و بختیـاری که تا قبل از سال ۱۳۳۲ درون قالب شـهرستان شـهرکرد وبختیـاری از شـهرستانـهای استان اصفهان بشمار مـیآمد. درون این سال، شـهرستان شـهرکرد از استان اصفهان جدا و به عنوان فرمانداری مستقل بختیـاری درون تقسیمات سیـاسی کشور قرار گرفت. درون سال ۱۳۳۷ شمسی فرمانداری مستقل بختیـاری و چهارمحال بـه فرمانداری کل ارتقاء مـییـابد و در محدوده آن فرمانداریـهای جدید بروجن و نیز بخشهای جدید شوراب و گندمان ایجاد مـیگردند. درون مصوبه سال ۱۳۵۲ هیئت وزیران، فرمانداری کل چهارمحال و بختیـاری بـه استانداری چهارمحال و بختیـاری ارتقا یـافت.
نام چهارمحال و بختیـاری اشاره بـه دو بخش چهارمحال و منطقهٔ بختیـاری دارد. چهارمحال بخشی روستانشین مـیان اصفهان و منطقهٔ بختیـاری بود کـه از چهار ناحیـه تشکیل مـیشد: لار، کیـار، مـیزدج و گندمان. درون تقسیمات کنونی استان، لار و کیـار درون شـهرستان شـهرکرد، مـیزدج درون شـهرستان فارسان و گندمان درون شـهرستان بروجن قرار مـیگیرد، بختیـاری نیزشامل شـهرستانـهای کوهرنگ ، فارسان ، اردل و لردگان مـیباشد.
جغرافیـا
نام بختیـاری به منظور اولین بار درون ذیل طوایف لر بزرگ توسط حمدلله مستوفی ذکر شدهاست. اما بـه عنوان یک نامجا و یک نام جغرافیـایی درون روزگار صفویـه بـه زیستگاه ایل بزرگ بختیـاری اطلاق شدهاست. اما درون تقسیمات رسمـی کشوری ایران استان چهارمحال و بختیـاری با مساحت ۱۶۵۳۲ کیلومتر مربع بین ۳۱ درجه و ۹ دقیقه که تا ۳۲ درجه و ۴۸ دقیقه عرض شمالی و نیز ۴۹ درجه و ۲۸ دقیقه که تا ۵۱ درجه و ۲۵ دقیقه طول شرقی قرار دارد. این استان دربخش مرکزی کوههای زاگرس بین پیش کوههای داخل و استان اصفهان واقع شدهاست. از شمال و شرق بـه استان اصفهان، ازغرب بـه استان خوزستان، از جنوب بـه کهکیلویـه و بویر احمد و از شمال غرب بـه استان لرستان محدود است. این منطقه دارای یک درصد از کل وسعت ایران هست و درون بستر رشتهکوه زاگرس واقع شدهاست. این منطقه با وجود مساحت کم ده درصد از منابع آب کشور را درون اختیـار دارد. بـه علت ماهیت کوهستانی مرتفع، کـه درمسیر بادهای مرطوب سیستمهای مدیترانـهای قرار داشته و موجب صعود و تخلیـه بار این سامانـهها مـیگردد، این استان دارای بارش نسبتاً مناسب است. غالبا درون مناطق مرتفع نوع بارش بـه صورت برف هست و وجود ارتفاعات پوشیده از برف یکی از ویژگیهای اقلیمـی این استان است. بـه علت جوان بودن دوره کوهزایی، دراین منطقه وجود بلایـا و مخاطرات طبیعی بسیـاری چون سیل و زلزله، رانش زمـین درون اکثر نقاط آن مشاهده مـیشود. ریزشـهای جوی و برف و باران درکوههای بختیـاری منشاء سرشاخههای رودخانـه کارون و زاینده رود هستند و آبخیزهای این دو رودخانـه را بـه ترتیب ۱۳۸۰۰ و ۲۷۲۰ کیلومتر مربع شامل مـیشود.
زبان
مردم شـهرهای شـهرکرد، بروجن و فرخشـهر] و برخی دیگر مناطق بـه زبان فارسی صحبت مـیکنند. مردم مناطق لردگان، اردل، کوهرنگ و فارسان بـه گویش بختیـاری تکلم مـیکنند و گویش ترکی قشقایی برخی از روستاها و شـهرها رایج است.
موقعیت اقتصادی
با توجه بـه غلبه معیشت روستایی و عشایری، جریـان توسعه صنعت از رونق چندانی برخوردار نیست. از مـهمترین کارخانـههای صنعتی استان مـیتوان بـه کارخانـههای قند شـهرکرد، ریسندگی شـهرکرد،سیمان شـهرکرد،فولادشـهرکرد، یخچالسازی فارسان، آرد سازی و ریسندگی بروجن و صنایع شیر و لبنی شـهرکرد اشاره کرد. بـه علت عشایری روستایی بودن منطقه شـهرکرد، نوع زندگی، آداب و رسوم حاکم بر جامعه و ساخت و بافت روستاها مبین استقرارهای کهنـه و نو عشایری روستایی درون منطقهاست.
:: بازدید : 38
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 22:50]
استان قم ، گنجینـه مذهبی
قم درون پیش از اسلام
قم یکی از شـهرهای باستانی ایران مـیباشد، باستان شناسانی مانند «گیریشمن» کناره های غربی ایران (قم - سیلک کاشان - ساوه) را قدیمـیترین مناطقی مـیدانند کـه جماعات اولیـه انسانی درون آن استقرار یـافته و تمدن های اولیـه را پیریزی د، نتایج کاوشـهای باستان شناسی اخیر درون منطقه «قمرود» نیز مؤید این امر هست که بر اساس آن قدمت قم بـه چندین هزار سال پیش مـیرسد. (تمدن 7 هزار ساله)
برخی از مورخین بنای قم را بـه زمان پیشدادیـان یعنی تهمورث نسبت داده اند، فردوسی درون شاهنامـه خود شـهر قم را درون کنار شـهرهای عصر پیشدادیـان و کیـانیـان آورده است.
بفرمود عهد قم و اصفهان نـهاد بزرگان و جای مـهان
نوشتن ز مشک و ز عنبر دبیر یکی نامـه از پادشا بر حریر
اطلاعات چندانی درون مورد قم درون زمان هخاان و اشکانیـان وجود ندارد، ولی درون دوره ساسانیـان قم یکی از مـهمترین دژها و قلعه ها بود و خسرو پرویز وقتی کشور را بـه چهار قسمت تقسیم کرد قم را جزء شـهرهای قسمت دوم قرار داد.
آثار بـه جا مانده از دین زرتشت مانند آتشکده ها، دخمـه ها درون اطراف قم نشان دهنده پیشینـه شـهر قم قبل از اسلام مـیباشد.
استاد علی اصغر فقیـهی درون کتاب مذهبی قم دلایل متعددی مربوط بـه قدمت قم مـیآورد کـه مـیتوان بـه موارد ذیل اشاره کرد:
1- مورخین اسلامـی بـه فتح شـهر قم درون سال 23 هـ ابوموسی اشعری اشاره دارند کـه نشان دهنده اهمّیت این شـهر است.
2- زعفران قم درون عصر ساسانی از شـهرت ویژه ای برخوردار بود و قم موطن گیگودرز بوده است.
3- درون جنگ قادسیـه بیش از 20 هزار سوار از قم و کاشان شرکت داشتند و در دوره ساسانی قم جزء بلاد پهلوانان بـه حساب مـیآمد.
4- قم دارای روستاهای زیـادی بود کـه تعداد آن را 342 که تا 910 روستا نوشتند و فقط درون یکی از روستاها چهار هزار مرد (جنگی) وجود داشت.
5- قم را اسکندر ویران کرد و قباد پادشاه ساسانی مجدداً آن را آباد کرد و به این مناسبت نام «ویران آباد کردکواد» پیدا کرد.
6- درون منظومـه ویس ورامـین کـه از داستانـهای پیش از اسلام هست چند مورد نام قم آمده است.
7- درون نزدیکی قریـه کاج، اردشیر قلعه بسیـار مستحکمـی ساخت بنام دیرکردشیر کـه هنوز باقی و به نام دیر معروف است.
8- آتشکده آذر گشسب که تا سال 282 هـ درون قریـه «فردجان» از توابع فراهان کـه از روستاهای قم بود، پابرجا بود کـه امـیر قم بـه دستور خلیفه عباسی آن را ویران کرد و آتش آن را خاموش ساخت.
در مورد مکان شـهر باستانی قم، عده ای از محققان بر این عقیده اند کـه مزرعه امروزی «شـهرستان» کـه در قرن چهارم هجری «دیـه» و در دوره باستانی «دژ» بوده است، قسمت اصلی شـهر مـیباشد کـه توسط مسلمانان فتح شده و احتمالاً ویران گردیده است.
مؤلف تاریخ قم شـهر جدید دوره اسلامـی را درون محل دهی بـه نام «ممجان» درون جوار نقطه باستانی «شـهرستان» مـیداند کـه در قرن سوم هجری تبدیل بـه شـهر بزرگی گردید.
بناهای یـادبود تاریخی:
1-آرامگاه گنبد سبز ، قم
2-درخت سرو هادی و مـهدی ، قم
3-خانـه امام خمـینی ، قم
4-مدرسه جهانگیر خان ، قم
5-کاروانسرای قلعه سنگی ، قم
6-بازار قم ، قم
7-مدرسه فیضیـه ، قم
بناهای یـادبود مذهبی :
1-مسجد اعظم ، قم
2-حرم مطهر حضرت فاطمـه معصومـه ، قم
3-امامزاده علی ابن جعفر ، قم
4-امامزاده معصومـه ، قم
5-امامزاده شاه حمزه ، قم
6-مسجد جامع قم ، قم
جاذبه های طبیعی :
دریـاچه نمک ، قم
فرهنگ و هنر:
1-صنایع دستی
2-موزه حرم مطهر حضرت معصومـه
:: بازدید : 13
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 22:44]
استان اصفهان , گنج تاریخ و گنجینـه ایرانی
استان اصفهان , گنج تاریخ و گنجینـه ایرانی
استان اصفهان یکی از استانهای کشور ایران است. این استان با مساحتی حدود ۱۰۵٬۹۳۷ کیلومتر مربع بین ۳۰ درجه و ۴۳ دقیقه که تا ۳۴ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی خط استوا و ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه که تا ۵۵ درجه و۳۱ دقیقه طول شرقی از نصف النـهار گرینویچ قرار دارد. این استان کـه در مرکز ایران واقع شدهاست و از شمال بـه استانهای مرکزی، قم و سمنان؛ ازجنوب بـه استانهای فارس و کهگیلویـه و بویراحمد؛ از غرب بـه استانهای لرستان، خوزستان و چهارمحال و بختیـاری و از شرق بـه استان یزد محدود است
برخی شناسههای استان برپایـه آخرین تقسیمات کشوری:
- مساحت استان: ۱۰۷٬۰۲۷ کیلومتر مربّع
- جمعیت استان: ۴،۵۵۹،۲۵۶ نفر (آمار سال۸۵)
- شمار شـهرستانـها : ۲۲
- شمار بخشها : ۴۵
- شمار شـهرها: ۹۶
- شمار دهستانـها: ۱۱۷
- شمار آبادیـهای دارای سکنـه: ۲٬۴۷۰
- درصد باسوادی: ۷/۸۴ درصد
- نام مرکز استان: شـهر اصفهان
- جمعیّت مرکز استان: ۱،۶۰۲،۱۱۰ (آمار سال۸۵)
استانـهای همسایـه اصفهان: از شمال بـه استانـهای سمنان، قم، مرکزی و از جنوب بـه استانـهای فارس، کهکیلویـه و بویر احمد، از مشرق بـه استان یزد و از مغرب بـه استانـهای خوزستان، چهارمحال و بختیـاری و لرستان.
۱۰ درصد از بیـابانهای ایران درون استان اصفهان هست که بخش اعظم آن را شـهرستانهای اردستان، نطنز، آران و بیدگل ، کاشان و اصفهان شامل مـیشود. حدود ۳۴۰ هزار هکتار از جنگلهای دستکاشت ایران نیز درون استان اصفهان و از این وسعت ۹۰ هزار هکتار درون شـهرستان اردستان قرار دارد.[۱]
در سال ۱۳۸۸ خورشیدی ۹۶ شـهر و ۸۸۴ روستا و یکهزار و ۱۸ مکان و مزارع درون سطح استان از تلفن ثابت برخوردار بودند.[۲] استان اصفهان از لحاظ ضریب نفوذ تلفن همراه درون کشور مقام نخست را دارد. ضریب نفوذ تلفن ثابت درون استان ۴۰ درصد است، درون حالیکه مـیانگین آن درون سطح ایران ۳۳ درصد است.[۳]
جغرافیـای تاریخی استان
در روزگاران پیش، منطقه و شـهر اصفهان نقش پلی را داشت کـه قسمتهای کم ارتفاع شرق فلات ایران را با سرزمـینهای کوهستانی غرب مرتبط مـیساخت و برای اطراق سرمازدگان کوهستان غرب و گرمازدگان و خستگان هوای خشک شرق، محل مناسب و مطلوبی بود. درون غرب استان و در کوهستانـهای ف آثار جادّهای باستانی وجود دارد کـه شاید بیـانگر واقعیت فوق باشد. از اصفهان پیش از اسلام، یعنی دوره حکومت مادها و دوره شاهنشاهی هخاان، اشکانیـان و ساسانیـان آگاهی زیـادی درون دست نیست و از آن دورهها، آثار درخوری بر جای نماندهاست. آنچه مسلم است، استقرار جلگه اصفهان درمـیان بیـابانها و کوههای خشک مرکزی ایران از یک طرف و اهمـیت و موقعیت ارتباطی ویژه آن درون مرکز فلات پهناور ایران از طرف دیگر، تاریخ و پیشینـه آن را بـه پیشینـه کشور ایران مرتبط کردهاست. پیش از برپایی پادشاهی مادها، اصفهان مرز شرقی ممالکی بودهاست کـه بابلیها از آن اطلاع داشتهاند و به احتمال قوی جزو ناحیـه (انزان) یـا (انشان) بودهاست.
استان اصفهان یکی از بزرگترین مراکز تولید انواع مختلف صنایع دستی ایران بشمار مـیرود. این استان از دیرباز گهواره هنرهای زیبا و صنایع دستی بودهاست. تزئینات آجری، کاشی کاری، گچ بری و انواع خط درون آثار تاریخی اصفهان، از قرنها پیش که تا دوره معاصر، بر اطراف و جوانب منارهها و داخل و خارج مساجد، قصرها و هنرهای زری دوزی و قلم کاری، ترمـه و نقره کاری و زرنگاری و رونویسی انواع کتاب، قرآن و قطعات نگارگری و نقاشی جملگی بـه مرکزیت هنری اصفهان گواهی مـیدهند.
سیم کشی، زرکشی، زربافی, گلابتون دوزی، منبت گلپایگان، پولک دوزی، زنجیره بافی، قالی بافی و نساجی از صنایع دستی رایج اصفهان است. این صنایع درون عهد شاهان صفوی رونق فراوان داشت. درون دوران قاجاریـه، بازار صنایع دستی درون اصفهان از رونق افتاد. ولی بعد از انقلاب مشروطه باز توسعه یـافت. بـه طور کلی طرح و نقش عموم دست ساختههای اصفهان اعم از فرش و قلمکار و ظروف قلم زنی و کاشی، دوختنیهای روی پارچه تحت تأثیر طرحهای تزئینی دوران صفویـه قراردارد و طراحان اصفهان، بـه نسبت قدرت درک و مـهارت خود از آثار قدیمـی برمـیگیرند و با خلاقیت خود، آنـها را زیباتر مـیسازند.
مردم
مردم استان اصفهان اکثراً از مردم فارس هستند. اقوام مختلف دیگری نیز درون این استان ساکنند کـه به ترتیب جمعیت عبارتنداز: بختیـاریها،لرها، ارمنیها،ترکها،گرجیها،یـهودیها،کولیهاوعربها.
وجه تسمـیه
شـهر اصفهان از روزگاران کهن که تا کنون بـه نامـهای: آپادانا، آصفهان، اسباهان، اسبهان، اسپاتنا، اسپادنا، اسپاهان، آسپدان، اسپدانـه، اسپهان، اسپینر، اسفاهان، اسفهان، اصباهان، اصبهان، اصپدانـه، اصفاهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، پارتاک، پارک، پاری، پاریتاکن، پرتیکان، جی، دارالیـهودی، رشورجی، سپاهان، سپانـه، شـهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیـان، گابیـه، گبی، گی، نصف جهان و یـهودیـه سرشناس بودهاست.
بیشتر نویسندگان بر این باورند کـه چون این ناحیـه پیش از اسلام، بـه ویژه درون دوران ساسانیـان، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیـان مناطق جنوبی ایران، مانند: بختیـاری، خوزستان، کرمان، فارس، سیستان و... درون این ناحیـه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت مـید، آنجا را «اسپهان» گفته، سپس عربی شده و به صورت «اصفهان» درآمدهاست.
این شـهر دارای واژگان کهنتری هست که با نام کنونی آن، هیچ گونـه پیوندی ندارد، مانند :انزان، گابیـان، گابیـه، جی، گبی، گی، گابا.
یـاقوت حموی، مـینویسد : «اصفهان یـا اسپهان از کلیـه اسباه هست که بـه معنی سپاه و سگ مـیباشد.»
استاد پورداود، مـیگوید : «ارزش این وجه اشتقاق فقط درون این هست که مـیرساند درون لهجه قدیم اصفهانی، اسباه بـه معنی سگ نیز بودهاست» پورداود یـادآور شدهاست کـه بطلمـیوس، جغرافیـانگار سده دوم مـیلادی، نام این شـهر را «اسپدان» نگاشته، سپس مـیگوید واژه اصفهان روی اسپاهان قرار گرفته کـه خود شامل سپاه بـه معنی ارتش و هان اسم مکان، یعنی جای سپاه است.
نویسنده کتاب حدودالعالم از این شـهر بـه نام «سپاهان» یـاد کرده، مـیگوید : «سپاهان شـهری عظیم هست و آن دو شـهر است : یکی را جهودان خوانند و یکی را شـهرستان و در هر دو منبر نـهادهاند...»
محمد حسین بن خلف تبریزی، درباره نام اصفهان، نوشتهاست : «اصباهان، معرب اسپاهان هست و آن شـهری هست مشـهور درون عراق و نام اصلی او این است. و نام مقامـی هست از جمله دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانک نیز خوانند.»
در کتیبههای پارسی هخا، انزان شامل ناحیـه اصفهان وبختیـاری بوده و پیش از کورش، مرکز قدرت هخاان درون این ناحیـه بوده و پس از کورش انزان بـه گابیـان تبدیل یـافته و استرابن هم آن را بـه همـین نام خواندهاست و گابیـان رفته رفته بـه جی تغییر یـافت.
هرتسفلد نگاشتهاست : اصفهان نام بلوکی از ولایت پریت کان و نام شـهر «گبی» بودهاست. گبی بعدها «گی» و سپس عربی شد و به «جی» تبدیل یـافت.
در سده ۲ مـیلادی، نام گبی و اسپدانا درون نقشـه بطلمـیوس دیده مـیشود. وی «اسپدانا»ی پارسی زمان هخا را از کتاب ارتستنس، مدیر کتابخانـه اسکندر مقدونی برداشته بود. درون یک نقشـه جهان نما کـه ۱۰۰ سال پیش از بطلمـیوس ترسیم شدهاست، این نام بـه صورت ساسانی «سپانـه» یعنی سپاهان نگاشته شده و معنی آن، جای لشکریـان است.
اسکندر مقدونی هنگام دنبال داریوش هخا بـه پارتاک یـا پارک یـاگی آمد و آن را گشود و اکسازر را کـه والی شوش بود بـه حکومت پارتاک گمارد. تاریخ نگاران پیشین، پارتاک را پاریتاکن نامـیدهاند کـه به پارسی آن روزی پرتیکان مـیگفتند و امروز ف مـیخوانند. پرتیکان بـه تمامـی ناحیـه اصفهان اطلاق مـیشدهاست.اصفهان دارای روستایی بـه نام برنجگان مـی باشد.این روستادارای مردم باصفاوشادی هست که بسیـارمـهمان نواز اندکه رودخانـه ی زاینده رود ازآن مـیگذرد.من جزءاین آدم ها هستم کـه شماعزیزان رابسیـاردوست دارم.
استان اصفهان
استان اصفهان با مساحتی حدود ۱۰۵۹۳۷ کیلومتر مربع درون مرکز ایران واقع شده و
از شمال بـه استانهای مرکزی، قم و سمنان، از جنوب بـه استانهای فارس و
کهکیلویـه و بویراحمد، از غرب بـه استانهای لرستان و چهارمحال بختیـاری و از
شرق بـه استان های یزد و خراسان محدود است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری،
اصفهان دارای 17 شـهرستان، 60 شـهر، 37 بخش و 116 دهستان و مرکز آن شـهر اصفهان
است.
شـهرهای اصفهان
برخی شـهرهای استان اصفهان : اصفهان ,نایین,مـیمـه,مورچه خورت,آران و
بیدگل,اردستان ,خوانسار,سمـیرم,ف,فریدون شـهر,فلاورجان ,کاشان، نجف آبادو
خمـینی شـهر.
شـهر اصفهان
ارتفاع از سطح دریـا 1575 متر و جمعیت آن 1602110 نفر است. اصفهان یکی از
شـهرهای مبنایی به منظور کشور ایران درون طول تاریخ بوده وهست این شـهر از معدود
مراکز باستانشناسی ارزشمند جهانی وبسیـاری از آثار باستانی آن درون لیست آثار
بشری بـه ثبت رسیده هست .
اگر از تاریخ این شـهر سخن بـه مـیان آید سرگذشت آن که تا اعماق اساطیر وافسانـه ها
ریشـه دارد تاریخ این شـهر از یک سو بـه سلیمان ونوح متصل واز سوی دیگر پایگاه
نـهضت کاوه آهنگر بر علیـه ضحاک خونخوار معرفی مـی گردد.
اهمـیت اصفهان بـه اندازه ای هست که درون اکثر دائره المعارفهای بزرگ جهان مدخلی
بـه آن اختصاص یـافته و سفرنامـه هایی از محاسن وشکوه ظاهری و باطنی آن از
پژوهندگانی چون تاورنیـه ,شاردن و... بـه نگارش درآمده ومظاهر تمدن آن همانند
سبک معماری ,مکتب فلسفی ومنـهج فقهی آن چشمگیر است. دائره المعارف بستانی
تاریخ اصفهان را از قرن سوم پیش از مـیلاد مسیح ذکر کرده هست ولی دکتر لطف
الله هنرفر درون مقدمـه کتاب آشنایی با شـهر تاریخی اصفهان نوشته هست موجودیت
تاریخی این شـهر بـه هزاره سوم قبل از مـیلاد هم مـی رسد .
پیرامون واژه
شـهر اصفهان از روزگاران کهن که تا کنون بـه نامـهای: آپادانا، آصفهان، اسباهان،
اسبهان، اسپاتنا، اسپادنا، اسپاهان، آسپدان، اسپدانـه، اسپهان، اسپینر،
اسفاهان، اسفهان، اصباهان، اصبهان، اصپدانـه، اصفاهان، اصفهان، اصفهانک،
انزان، بسفاهان، پارتاک، پارک، پاری، پاریتاکن، پرتیکان، جی، دارالیـهودی،
رشورجی، سپاهان، سپانـه، شـهرستان، صفاهان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیـان،
گابیـه، گبی، گی، نصف جهان و یـهودیـه سرشناس بودهاست.
بیشتر نویسندگان بر این باورند کـه چون این ناحیـه پیش از اسلام، بـه ویژه در
دوران ساسانیـان، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیـان مناطق جنوبی ایران، مانند:
کرمان، فارس، خوزستان، سیستان و... درون این ناحیـه گرد آمده و به سوی محل نبرد
حرکت مـید، آنجا را «اسپهان» گفته، سپس عربی شده و به صورت «اصفهان»
درآمدهاست.
این شـهر دارای واژگان کهنتری هست که با نام کنونی آن، هیچ گونـه پیوندی ندارد،
مانند:
انزان، گابیـان، گابیـه، جی، گبی، گی، گابا.
در هر حال نام اصفهان درون ابتدا انزان بوده وسپس بـه گابیـان یـاتبدیل شده
هست در دوران عیلامـیان شعبه ای از مادها بـه سوی اصفهان رهسپار شدند وبا توجه
بـه این کـه اصفهان تحت تسلط عیلامـیان قرار داشت از پیشرفت آنـها جلوگیری بـه عمل
آمد. درون این دوران جاده تجارتی کـه خلیج فارس را بـه ناحیـه اصفهان مربوط مـی
ساخت بـه این شـهر اهمـیت خاصی مـی بخشید یـاقوت حموی اصفهان را سواران نامـیده که
مشتق از واژه های اسپهان وسپاه هست احتمالا وجه تسمـیه این شـهر بـه دلیل وجود
پادگان نظامـی درون آن بوده هست .
اردشیر بابکان بنیـانگذار سلسله ساسانی اصفهان را بـه تصرف خود درآورد این شـهر
کـه محل فرمانروایی یکی از هفت خاندان بزرگ بود با ظهور اسلام درون زمان خلیفه
دوم بـه تصرف مسلمانان درآمد وپس از این کـه اصفهان اسلام را پذیرفت به منظور مدتی
جی نامـیده شد درون قرن چهارم هجری مرداویج بنیـانگذار سلسله زیـاری اصفهان را
ضمـیمـه تصرفات خود کرد .
رکن الدوله دیلمـی دو محله مسلمان نشین شـهرستان ویـهودیـه را بـه همدیگر ملحق
نمود اصفهان درون دوره آل بویـه وسلجوقیـان پایتخت بوده وآثاری کـه از دوره دیـالمـه
وجود دارد مبین این مطلب هست که درزمان این سلسله نیز اصفهان کاملا مورد توجه
قرار گرفته بود دردوره سلاجقه بـه ویژه درون مدتی کـه خواجه نظام الملک وزیر دوتن
از پادشاهان این دوره بود اصفهان بسیـار ترقی کرد وبعد از فروپاشی سلاجقه
واستقرار حکومت اتابکان درون نقاط مختلف کشوردستخوش حملات گردید کـه قتل عامـهای
دوران مغول و تیمور وهمچنین جهانشاه قره قویونلو از این نمونـه مـی باشد وپس از
قتل عام تیمور شـهر درون موقعیت بسیـار آشفته ای قرار گرفت.
دوران سلجوقیـان
[فقط کاربران عضو و فعال شده قادر بـه دیدن لینک ها هستند. ] [فقط کاربران عضو
و فعال شده قادر بـه دیدن لینک ها هستند. ]
ایوان شمالی مسجد جامع
معماری سلجوقیـان - کـه بویژه درون مسجد جامع نمود مـییـابد - ساده و بیپیرایـه
اما با ظرافت فراوان است. از ویژگیهای دیگر معماری این دوره سکوت و
درونگرایی بـه دور از هر گونـه جلوهگری آن است. بجای آنکه بیننده تحت تأثیر
آنی آن قرار گیرد، آرام آرام زیبائی و عظمت اسرار آمـیز آن را درون جای خود
احساس مـیکند. برخلاف معماری و هنر دوره صفوی کـه توجه بـه جلوههای رنگ و نور
و چشمگیری و درخشندگی از ویژگیهای آن است.
آرامگاه ملکشاه و سلطان سنجر و خواجه نظام الملک از آثار تاریخی این دوره در
شـهر اصفهان مـیباشد.
دوران صفویـان
عصر صفوی، عصر کمال و شکوفایی نبوغ معماری و شـهرسازی درون ایران است. زیباترین
و با شکوهترین آثار معماری ایران درون همـین دوره، توسط معماران خلاق و هنرمندی
چون محمدرضا و علی اکبر اصفهانی آفریده شد. درون زمان شاه عباس اول صفوی پایتخت
از قزوین بـه اصفهان منتقل شد. اصفهان درون مرکز امپراتوری صفوی قرار داشت و
نسبت بـه قزوین بـه خراسان نزدیک تر بود. موقعیت جفرافیـایی این شـهر موجب افزایش
سرعت عکسالعمل شاه درون مقابل تهدیدات ازبکان و عثمانیـان بود.شاه عباس بدون
ایجاد تفییرات عمده درون بخش قدیمـی شـهر، بخشهای جدیدی را بـه آن افزود. مـیدان
نقش جهان، دولتخانـه و خیـابان چهارباغ درون کنار بخشهای قدیمـی شـهر ساخته شدند.
از ویژگیـهای مـهم درون شیوهٔ معماری این دوره، علاوه بر استحکام و زیبایی
ساختار، درخشش بیـان است. درون آثار این دوره تابش رنگ و نور، و جذابیت سطوح و
شکوه چشمگیر آنـها، احساس زیبائی خیره کنندهای درون بیننده ایجاد مـیکند و طنین
رنگها و سطوح مکرر کاشیـهای درخشان بـه منظرهای شفاف، مجرد و روحانی تبدیل
مـیشود.
معماری این دوره از لحاظ وسعت و کارآیی، بسیـار متنوع هست و درون تمامـی ابعاد
حیـات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم حضوری زنده و پویـا دارد. باشکوهترین
مساجد، عظیمترین مـیدانـها، زیباترین پلها و خیـابانـها، بزرگترین بازارها،
مدرسهها، و کاروانسراها درون این عصر ساخته شد. و همـه درون نوع خود درون اوج کمال
هنری، استحکام و کارآیی و بعضی چنان باشکوه و زیبا و کامل، کـه گاهی نمـیتوان
باور کرد کـه انسانی ناچیز آن را پدید آورده باشد.
معماری و آثار تاریخی اصفهان
اصفهان سرشار از آثار هنری و تاریخی هست که مـیدان نقشجهان، سی و سه پل، پل
خواجو، مِنارْ جُنبان، هتل عباسی، برج کبوترخانـه، مسجد امام، گذر چهارباغ
عباسی، سبزه مـیدان، چهلستون، آتشگاه اصفهان، پل شـهرستان مسجد شیخ لطف الله و
عالیقاپو از بارزترین آنـها هستند.
مسجد امام-نقش جهان
شـهر اصفهان با تاریخ بس کهن و آثار باستانی فراوان از شـهرهای مشـهور ایران و
جهان است. درون آثار تاریخی اصفهان مـیتوان انواع و اقسام گنبد سازی، را در
عالیترین شکل ممکن آن مشاهده کرد. آثاری کـه نشانگر ذوق هنری کمالیـافته و
ایمان مذهبی هنرمندان سازنده آنـهاست و بیننده را چنان مجذوب خود مـیکند که
بیاختیـار بـه درون زمان و فضای ویژه آنـها کشیده مـیشود، و خود را درون جهانی از
روشنایی و لطافت و سبکبالی احساس مـیکند.
معروفترین سوغات اصفهان گز است. گز یک نوع شیرینی هست که با گز انگبین یـا
ترنجبین شکر بادکا و مغز پسته، بادام، فندق یـا گردو و سفیده تخم مرغ و گلاب
ساخته مـیشود. درون گز از هیچ ماده شیمـیایی استفاده نمـیشود.
از دوره قبل از اسلام، چیزی بـه جز بقایـای آتشکدهای درون کوه آتشگاه، اکتشافات
اندکی درون تپه اشرف و همچنین پل شـهرستان (متعلق بـه دوران ساسانیـان) بجا
نماندهاست کـه از مـیان آن سه تنـها بنای برپا و برجا همـین پل شـهرستان است. اما
درون نزدیکی مبارکه آثاری از سانسانـهای عصر پارینـه سنگی مـیانی کـه مربوط به
حدود 40 هزار سال پیش هست در غارهای قلعه بزی کشف شدهاست. باستان شناسان در
کاوش این غارها ابزار های سنگی این شکارچیـان، استخوان حیوانات شکار شده و
خاکستر اجاق آنـها را یـافتهاند.
بیشتر آثار تاریخی بجا مانده درون مربوط بـه دورهٔ اسلامـی است. آثاری از تمامـی
دورههای تاریخی بعد از اسلام بجا ماندهاست اما بویژه آثار دو دوره باشکوه از
تاریخ اصفهان یعنی دورهٔ سلجوقی و دورهٔ صفوی برجستگی ویژهای دارد، کـه هر
کدام دارای ویژگیها و سبک معماری یگانـه خود است.
درون سال 1000 هجری قمری بدستور شاه عباس اول پایتخت صفویـان از قزوین بـه اصفهان
انتقال یـافت دراین زمان جمعیت اصفهان بـه یک مـیلیون نفر رسید وبه شدت از نظر
مراکز تجاری وفرهنگی ترقی نمود. خیـابانـهای وسیع ومـیدانـهای بزرگ مساجد و
کاخهای سلطنتی بخشی از سیمای شـهر اصفهان درون این دوران هست به طور کلی آثار
مـهم تاریخی درون شـهر اصفهان عبارتند از:
مـیدان امام یـا نقش جهان ,عالی قاپو,کاخ چهلستون ,منارجنبان ,مدرسه چهارباغ یـا
سلطانی ,مسجد امام ,مسجد شیخ لطف الله ,کلیسا وگنجینـه وانک ,سی وسه پل یـا پل
الله وردیخان ,پل خواجو وبازار اصفهان . از جمله نقاط دیدنی این شـهر مسجد
جامع ,سردرقیصریـه ,کاخ هشت بهشت ,تالار اشرف ,بقعه بابا رکن الدین ,امامزاده
اسماعیل ,هارون ولایت ,مناره چهل ان ونقاط تفریحی بیشماری از جمله بوستان
شـهری ملت ,آیینـه خانـه ,باغ پرندگان وباغ گلهاست .
تحقیقات باستان شناسی وکاوشـهای علمـی حاکی هست یکی از نخستین نواحی مراکز تمدن
ومسکن انسانـهای ماقبل تاریخ درون اطراف کاشان قرار دارد . بیشترین ابنیـه تاریخی
وآثار باستانی باقیمانده از فرهنگ وتمدن اسلامـی هست که مـهم ترین آنـها عبارتند
از امازاده سلطان علی بن محمد باقر درون مشـهد اردهال ,بقعه بابا افضل ,مسجد
جامع ,قلعه جلالی ,مسجد مـیدان ,بناهای چهل ان درون محله سلطان مـیر احمد شـهر
کاشان ,باغشاه فین ,امامزاده سلطان مـیر احمد ,مدرسه سلطان ,مدرسه آقابزرگ
وبقعه شاهزاده ابراهیم. درون حال حاضر کاشان یکی از شـهرهای مـهم گردشگری استان
بـه شمار مـی رود مراسم دینی ,سنتی قالیشویی مشـهد اردهال ومراسم مخصوص عطر
وگلابگیری منطقه قمصر درون فصل بهار از جمله آداب ورسوم آن است. بالاترین رقم
صادرات قالی از ایران مربوط بـه این شـهر است.
شـهرهای
اصفهان بـه عنوان یکی از شـهرهای تاریخی و فرهنگی مشرق زمـین با شـهرهای زیر
دارای پیوند خواندگی هست :
شیـان، چین
کوالالامپور، مالزی
فرایبورگ، آلمان
فلورانس، ایتالیـا
ایـاسی، رومانی
بارسلون، اسپانیـا
ایروان، ارمنستان
کویت، کویت
هاوانا، کوبا
لاهور، پاکستان
سنت پیترزبورگ، روسیـه
استانبول، ترکیـه
طبیعت اصفهان
از مناطق طبیعی قابل گشت و گذار اصفهان مـیتوان بـه کوه کلاه قاضی و کوه صفه
اشاره نمود.همچنین جنگل ناژوان کـه از منطق خوش آب و هوای اصفهان مـیباشد.
کوه کلاه قاضی
کوه کلاه قاضی قسمتی از رشته کوه ماهدشت است. بلندترین قله این کوه بـه ارتفاع
۲۵۳۴ متر هست که درون جنوب خاوری اصفهان واقع و شکلی شبیـه کلاه قاضیـان درون ادوار
گذشته دارد. کوه کلاه قاضی از مناطق حفاظت شده شکار ممنوع و پناهگاه حیـات وحش
هست و دارای پاسگاههای مختلف شکاربانی هست و چشمـههای زیـادی درون دامنـههای
این کوه وجود دارد کـه گلههای حفاظت شده بز و پازن از آن استفاده مـیکنند.
این کوه را معمولاً از گردنـهای موسوم بـه گردنـه لاشتر درون فاصله حدود ۳۰
کیلومتری اصفهان درون جاده اصفهان بـه شـهرضا مـینوردند. این کوهستان دارای
درههای متعدد شمالی و جنوبی هست و وجه تسمـیه آن شکل کاملاً مشخصی هست که قله
آن دارد و از شـهر اصفهان بـه شکل کلاه قاضیـان قدیم بـه چشم مـیآید. کوه کلاه
قاضی دارای دیوارههای بلند با سنگهای مناسب جهت صخرهنوردی هست به همـین
دلیل مورد توجه صخرهنوردان قرار گرفته و مسیرهای گوناگونی درون آن گشایش
شدهاست.
کلاه قاضی از شرق قله
درون درهای بـه نام دره شاهین کـه در قسمت جنوب خاوری کوه واقع شده گروه
کوهنوردی چکاد کوهستان اصفهان بـه همت سایر علاقمندان درون صدد ایجاد محلی با
گذرگاههای متنوع آموزشی هست که هیجده خط آن احداث شدهاست. (سال ۱۳۸۱)
دیوارههای کلاه قاضی
۱) دیواره پلیس راه درون شمال غربی پلیس راه اصفهان-شـهرضا-مبارکه قرار دارد.
۲) دیواره محیط زیست درون شمال پاسگاه محیط زیست کلاه قاضی قرار دارد.
راه دسترسی
از مـیدان دروازه شیراز اصفهان بـه وسیله خودروهای دربستی یـا خودروهایی کـه به
شـهر مبارکه یـا شـهرضا مـیروند مـیتوان بـه دیوارهها دسترسی پیدا کرد. (قبل از
پلیس راه حتما پیـاده شد).
چند نکته
۱) منطقه کلاه قاضی یک پارک ملی هست با نام پارک ملی کلاه قاضی کـه محل زیست
جانوران زیـادی مانند کل، بز، آهو، و عقاب است.
۲) آب آشامـیدنی بـه اندازه کافی همراه داشته باشید.
۳) منطقه بـه جز سر و صدای اتوبان مزاحم دیگری جهت صعود شما ندارد.
:: بازدید : 387
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 22:39]
استان ایلام, اقلیم گنجینـه ها و جاذبه ها
استان ایلام, اقلیم گنجینـه ها و جاذبه ها
این استان با 19086 کیلومتر مربع ، حدود 1.4 درصد مساحت کل کشور را تشکیل مـیدهد.استان ایلام درون غرب دامنـه سلسله جبال زاگرس قرار گرفته است. استان ایلام از جنوب با خوزستان ، از شرق با لرستان ، از شمال با کرمانشاه و از سمت غرب با کشور عراق همجوار است. مـهمترین شـهرستانـهای این استان ایلام ، ایوان ، دهلران ، مـهران و شیروان است. مرکز این استان شـهر ایلام هست که بـه علت زیبایی های طبیعی فراوانی کـه دارد،عروس زاگرس نام گرفته هست .
جغرافیـای طبیعی و اقلیم استان
ناهمواریـهای استان ایلام از رسوبات دوران اول که تا چهارم زمـین شناسی بـه یـادگار مانده اند؛ ولی شکل گیری آنـها عموماً بـه دوران دوم و سوم زمـین شناسی مربوط است. این کوهها چنان گسترده و فشرده اند کـه امکان شکل گیری دشتی آنـها فراهم نشده است. شمال و شمال شرقی استان ایلام کوهستانی و نواحی مغرب و جنوب غربی آن را اراضی پست و کم ارتفاع تشکیل داده اند. مـهمترین ارتفاعات استان کبیر کوه و دینار کوه و مـهمترین دشتهای آن دشت عباس دشت مـهران ، دهلران است. از نظر اقلیمـی استان بـه سه منطقه تقسیم مـیشود کـه عبارتندازمناطق مـیانی کـه دارای آب و هوای معتدل هست - مناطق کوهستانی شمال و شمال شرقی کـه دارای آب و هوای سردسیر با زمستانی طولانی است. - مناطق جلگه ای غرب و جنوب غربی کـه دارای آب و هوای گرمسیری هست .
تاریخچه استان ایلام
این سرزمـین، بنا بـه اسناد تاریخی فراوان، بخشی از کشور عیلام باستان بوده کـه درحدود 3000 سال پیش از مـیلاد بـه فرمان آشور بانی پال منقرض شد. درون کتیبه های بابی، عیلام را " آلامتو" یـا "آلام"خوانده اند. کـه به قولی بـه معنای کوهستان یـا "کشور طلوع خورشید" است. مدتی بعد از سقوط عیلام، حوزه فرمانروایی آنان بـه دو منطقه تحت نفوذ پارسها و مادها درون غرب تقسیم شد. درون دوره هخا جزئی از امپراطوری هخا بوده است. بعد از تسخیر ایران بـه وسیله اعراب مسلمان، احتمال دارد کـه این ناحیـه جزئی از ایـالت کوفه باشد. از اوایل قرن چهارم که تا اوایل قرن ششم خاندان حسنویـه کرد بر لرستان و ایلام حکومت مـی د و از سال570 که تا 1006 اتابکان لر بر لرستان و پشتکوه حکومت کرده اند. از سال 1309 شمسی درون تقسیمات کشوری، ایلام جزو استان پنجم یعنی کرمانشاه گردید. صنایع دستی فعال امروز ایلام عبارتند از: گلیم بافت و گلیم گل برجسته درون ایلام، سرآبله، ایوان، دره شـهر، قالی بافی و قالیچه گل ابریشم درون سرآبله، ایوان، دره شـهر. گفتنی هست دیگر صنایع دستی رایج درون استان ایلام را دوج بافی، جیغ بافی، نمد مالی، خراطی، و ساخت زیورآلات تشکیل مـیدهد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامـی، عراق بـه اختلافات مرزی دامن زد و پیش از شروع جنگ تحمـیلی استان ایلام را بارها مورد تجاوز قرار داد. این تعرضات بـه تدریج افزایش یـافت که تا اینکه بـه جنگ تمام عیـار منجر شد. حملات متعدد هوایی ارتش عراق بـه بیمارستان ها، مدارس، تاسیسات و مخازن نفت، نیروگاه های برق، منابع آب و منازل مس بـه ویژه اردوگاه های جنگ زدگان، گوشـه ای از جنایت های رژیم عراق را درون ایلام نشان مـی دهد. بر اثر این حمله ها حداقل 2500 تن از مردم ایلام شـهید شدند. از سوی دیگر، مقاومت درون وضعیتی دشوار و بیرون راندن دشمن از سرزمـین های اشغالی با تجهیزاتی اندک، ورق زرینی از تاریخ 8 ساله سرزمـین ایلام را رقم زد. اولین تجاوز نظامـی عراق، بعد از پیروزی انقلاب درون 13/1/1358 بـه مـهران صورت گرفت و مـهمترین هجوم زمـینی عراق قبل از آغاز رسمـی جنگ از 19 که تا 24 شـهریور 1359 درون منطقه مـیمک بـه وقوع پیوست. مـهران تنـها شـهری بود کـه در دوران جنگ چهار بار اشغال و سپس آزاد گردید. دهلران نیز طی این دوران سه بار اشغال شد، لیکن ارتش متجاوز عراق نتوانست موقعیت خود را درون این شـهر تثبیت کند و مجبور بـه تخلیـه آن شد. استان ایلام طی 8 سال دفاع مقدس همزمان درون سه محور مـیمک، مـهران و دهلران با نیروهای نظامـی عراق درون نبرد بود.
تاریخچه استان ایلام
این سرزمـین، بنا بـه اسناد تاریخی فراوان، بخشی از کشور عیلام باستان بوده کـه در حدود 3000 سال پیش از مـیلاد بـه فرمان آشور بانی پال منقرض شد. درون کتیبه های بابی، عیلام را " آلامتو" یـا "آلام"خوانده اند. کـه به قولی بـه معنای کوهستان یـا "کشور طلوع خورشید" است. مدتی بعد از سقوط عیلام، حوزه فرمانروایی آنان بـه دو منطقه تحت نفوذ پارسها و مادها درون غرب تقسیم شد. درون دوره هخا جزئی از امپراطوری هخا بوده است. بعد از تسخیر ایران بـه وسیله اعراب مسلمان، احتمال دارد کـه این ناحیـه جزئی از ایـالت کوفه باشد. از اوایل قرن چهارم که تا اوایل قرن ششم خاندان حسنویـه کرد بر لرستان و ایلام حکومت مـی د و از سال570 که تا 1006 اتابکان لر بر لرستان و پشتکوه حکومت کرده اند. از سال 1309 شمسی درون تقسیمات کشوری، ایلام جزو استان پنجم یعنی کرمانشاه گردید.
موقعیت جغرافیـایی و تقسیمات سیـاسی استان
در سال 1343 بـه فرمانداری کل تبدیل شد ودر سال 1353 بـه دلایل سیـاسی - مرزی - اداری بـه صورت یک استان درآمد.استان ایلام مشتمل بر 7 شـهرستان، 17 بخش و 36 دهستان است.
استان ایلام با مساحتی برابر با 19045 کیلومتر مربع درون جنوبغربی کشور واقع شده کـه 2/1 درصد مساحت کل کشور را تشکیل مـیدهد. بر اساس آمارگیری عمومـی نفوس مسکن درون سال 75 این استان دارای 487886 نفر جمعیت، 7 شـهرستان 17 بخش و 36 دهستان است. کـه از نظر اقلیمـی دارای دو اقلیم نیمـه مرطوب سرد درون شمال با متوسط بارندگی 639 مـیلیمتر و بیـابانی گرم با متوسط بارندگی 200 مـیلیمتر درون جنوب استان مـیباشد. قسمتهای شمالی استان عمدتا کوهستانی بوده و سلسله جبال زاگرس بـه صورت رشتهکوههای موازی درون امتداد چینخوردگیها، درههای نسبتا کمعرض و ارتفاعات متوالی را بـه وجود آورده هست در قسمتهای جنوبی استان کبیرکوه، حوزههای آبریز رودخانـههای کوچکی را درون دامنـههای جنوبی خود ایجاد کرده کـه در نـهایت بـه دشتهایی منتهی مـیگردند البته این دشتها درون شـهرستان دهلران وسیعتر مـیباشند.
شـهرستان ایلام بـه مرکزیت شـهر ایلام و در سال 1308 شمسی درون خاور و شمال خاوری ده بالا و در منطقهای کـه حسین آباد (منسوب بـه حسین قلی خان والی) نامـیده مـیشد و در جوار ساختمانـهای بـه جا مانده از والی ، بنا گردید و با بـه توجه بـه سابقهی تاریخی منطقه و تصویب فرهنگستان ایران، ایلام نامـیده شد.دیوارههای سنگی و دامنـههای جنگلی کوههای مانشت، سیوان، شلم و سیـاه کوه، بـه شکل دژی وسیع شـهر و دشتهای اطراف آن را برگرفته است.
شـهر ایلام درون مرکز جغرافیـایی استان قرار نگرفته است. از این رو، موقعیت آن که تا حدودی کـه اهمـیت ارتباطی و تجارتی آن را محدود مـیکند، بـه طوریکه محصولات بخشها و روستاهای دور دست بـه استانهای دیگر صادر مـیشود.
اما ایجاد شبکهی راهها و اتصال مراکز شـهری بـه ایلام مخصوصاً نزدیکی با مرزبا وجود آب و هوایی نسبتاً مناسب و مساعد، مرکزیت سیـاسی، وجود مؤسسات رفاهی و... بـه آن موقعیتی ویژه، داده است.
بخش مرکزی ایلام دارای دهستانهای مـیشخاص و حومـه 36 روستاست. توتون از مـهمترین محصولات دهستان مـیشخاص است. چوار، یکی از بخشهای شـهرستان ایلام درون 18 کیلومتری شـهر ایلام و بر سر راه اصلی ایلام - ایوان - اسلام آباد غرب قرار گرفته است.
:: بازدید : 11
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 22:27]
لرستان , استان باستانی و گنجینـه ها
لرستان , استان باستانی و گنجینـه ها
استان لرستان یکی از استان های غربی کشور هست که از سمت شمال با استان های همدان و
مرکزی، از شرق با اصفهان، از جنوب با خوزستان و از غرب با کرمانشاه و ایلام همسایـه
است. بر اساس تقسیمات کشوری؛ درون سال 1381 استان لرستان با مساحت 280640 کیلومتر
مربع، دارای 9 شـهرستان با نام های الیگودرز، بروجرد، خرم آباد، دلفان، دورود،
کوهدشت، ازنا، پل و سلسله مـی باشد.
نقشـه تقسیمات استان لرستان؛ عاز سازمان نقشـه برداری کشور
بنا بـه عقیده بسیـاری از باستان شناسان، لرستان از چهل هزار سال پیش بـه وسیله اقوامـی
که بـه علت نداشتن خط، هویت آنـها ناشناخته مانده، سگاه بوده است. درون این عهد،
انسان پیش از تاریخ، درون شکاف ها، غارها یـا پناهگاه های سنگی زندگی کرده و از طریق
شکار و جمع آوری دانـه های وحشی امرار معاش مـی کرد. بـه طور کلی بازمانده های فرهنگی
جوامع پیش از تاریخ لرستان؛ بیـانگر آن هست که این جوامع بـه تدریج مراحل تکامل
فرهنگی از جمله دوره پارینـه سنگی، مـیان سنگی، نوسنگی و شـهر نشینی را پشت سر گذاشته
اند. بدین ترتیب لرستان از نظر باستان شناسی یکی از مراکز مـهم است؛ زیرا از جمله
معدود سرزمـین هایی هست که انسان به منظور اولین بار بـه اهلی حیوانات و نباتات
پرداخته، یـا بـه عبارت دیگر زندگی ده نشینی و کشاورزی را کـه لازمـه پیدایش تمدن است،
آغاز کرده است.
لرستان پیش از تاریخ
در هزاره سوم پیش از مـیلاد، اقوام دشت بین النـهرین (بابلیـان-سومریـان) وارد مرحله
تاریخی شدند و بر اثر متونی کـه درباره تاریخ مملکت خود و همسایگانش باقی گذاشته اند
تا اندازه ای بـه روشن شدن زوایـای تاریخ مملکت خود و همسایگان ایران کمک نمودند. در
این متون بـه اقوامـی اشاره شده کـه در شرق بین النـهرین یعنی سرزمـین ایران ساکن بودند.
این اقوام از جنوب بـه شمال عبارت بودند از: عیلامـیان و کاسی ها کـه در بخشـهایی از
لرستان سداشته اند. بنابراین این دو قوم قدیمـی ترین ساکنین لرستان بـه شمار مـی
آیند کـه نام آنـها درون متون تاریخی ثبت گردیده است.
لرستان درون دوره عیلامـیان
نخستین قومـی کـه بر لرستان حاکمـیت داشته است، عیلامـیان بوده اند. آنـها از نژاد بومـی
ایران (آسیـانیک) بوده کـه از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ ایشان اطلاع درستی
در دست نیست. ولی مسلم آن هست که از اوایل هزاره چهارم و پیش از ورود اقوام آریـایی
به ایران موفق بـه ایجاد دولتی درون بخشـهایی از سرزمـین ایران شده اند. دولت عیلام شامل
خوزستان، لرستان امروزی، پشتکوه و کوه های بختیـاری بوده است. بابلی ها این سرزمـین
را "الام" یـا "الامتو" یعنی کوهستان و شاید کشور طلوع خورشید مـی نامـیدند. شـهر های
عمده آن عبارت بودند از: شوش، اهواز، ماداکتو (سیمره–دره شـهر) و خایدالو کـه در جای
خرم آباد امروزی بوده است. بنا بـه گفته "والترهینتس"؛ شـهر خرم آباد درون عهد عیلامـیان
گویـا پایتخت سلسله ای بنام سیماشکی بوده است. عیلامـی ها درون مدت چند هزار سال هویت
خود را درون برابر اقوامـی نیرومند چون سومری ها، آکدی ها، بابلی ها و آشوری ها همچنان
حفظ د و عاقبت بـه جهت اختلاف های داخلی و جنگ های خانگی از دشمن خود آشور شکست
خوردند (654 ق.م) و از صفحه روزگار بـه عنوان دولتی مستقل بر افتادند.
لرستان درون دوره کاسی ها
قوم دیگری کـه همزمان و به موازات عیلامـی ها بر بخش هایی از لرستان تسلط داشته،
کاسیـها هستند. درون مورد ریشـه نژادی این قوم کـه گویـا درون مناطق شمالی و غرب لرستان
اقامت داشته اند، اختلاف نظر وجود دارد. عده ای از محققان و باستان شناسان آنـها را
بومـیان نخستین لرستان دانسته و تعداد زیـادی آنان را شعبه ای از قوم آریـایی پنداشته
که پیش از دیگر اقوام آریـایی ماد و پارس بـه ایران مـهاجرت د و پس از مدتی اقامت
در کوه های قفقاز و سواحل دریـای خزر سر انجام بـه سلسله جبال زاگرس پناه و در
کوه های لرستان اقامت گزیده و پس از با بومـیان محلی، بانی تمدن تازه و درخشان
شده اند. بـه هر حال علی رغم اظهاراتی کـه درباره ریشـه نژادی این قوم بیـان شده آنان
در زمان خود جزء متمدن ترین ملل بوده اند. کاسی ها چیره دستی فوق العاده ای در
ساختن مصنوعات مفرغی بـه دست آوردند. آنان مـهمترین قبایل کوهستانی زاگرس شمرده مـی
شدند و پیشـه دامداری داشته و با زبانی کـه با عیلامـی قرابت داشت سخن مـی گفتند. آنان
سوارکارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله عیلامـی ها و بابلی
ها درون افتادند. آنـها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن
سرزمـین حکمرانی نمایند. حکومت کاسی ها بر بابل درون نتیجه شکست از عیلامـی ها بـه پایـان
رسید. آنـها بعد از شکست از عیلامـی ها بـه سرزمـین کوهستانی خود یعنی لرستان بازگشتند.
لرستان درون دوران هخاان
کاسی ها درون دوران حکومت های ماد و هخا همچنان استقلال و اقتدار خویش را حفظ
نموده و شاهان هخا کـه مـی خواستند جهت لشگرکشی بـه سایر نقاط سپاهی را از قلمرو
آنـها عبور دهند مجبور بودند بـه روسای این قوم باج بپردازند. اسکندر مقدونی هم در
هجوم بـه ایران چون این طایفه را مطیع نمـی دید، با قوایی عظیم آنان را محاصره و پس
از چهل روز وادار بـه تسلیم کرد. ولی بعد از مرگ اسکندر دوباره آزادی خود را باز
یـافتند.
بطور کلی راجع بـه نفوذ و فرمانروایی مادها و هخاان درون لرستان اطلاع زیـادی در
دست نیست ولی سکه هایی از سلوکیـه ها و آثار قلعه ها و قبور و تپه ها و چند معبد مـهر
پرستی از دوره اشکانیـان بـه جا مانده کـه شاخص آنـها سکه هایی بـه دست آمده از این آثار
است. از آن جمله مـی توان بـه غار کوگو (Kogo) و قبور اشکانی درون دهکده چمشک
(Chameshk) و ستون سر ستون های سنگی از دهستان ت(Teshken) واقع درون بخش چگنی
اشاره نمود.
لرستان درون دوره ساسانیـان
لرستان درون دوره ساسانیـان، از لحاظ تقسیمات کشوری جزو سرزمـین "پهله" یـا "پهلو" محسوب
مـی شد، یعنی سرزمـینی کـه بعدها توسط اعراب، جبال خوانده شد. سرزمـین پهله خود به
نواحی کوچکتری تقسیم مـی گردید. چنانکه لرستان و منطقه غربی آن یعنی پشتکوه (ایلام)
را بـه ترتیب "مـهرگان کدک" و ماسبذان نامـیده مـی شد. این دو نام که تا قرون نخستین
اسلامـی همچنان بـه این نواحی اطلاق مـی شد و با تغییر درون اعراب آنـها؛ مـهر جانقذق و
ماسبذان خوانده مـی شدند. از شـهرهای مشـهور منطقه مـهرگان کدک یـا لرستان عهد ساسانی،
شـهرهای صیمره و شاپور خواست (خرم آباد) را مـی توان نام برد. شـهر صیمره، حاکم نشین
منطقه و شاپور خواست کـه گفته مـی شود توسط شاپور (اول) بنا نـهاده شده بود از شـهرهای
آباد و پر رونق دوره ساسانی محسوب مـی گردید. آثار و شواهد گوناگون تاریخی حکایت از
آن دارد کـه لرستان درون زمان ساسانیـان از عمران و آبادانی بسزایی برخوردار بوده است.
شاهان ساسانی توجه خاصی بـه این ناحیـه مـی د بـه طوری کـه چند پل عظیم کـه از
شاهکارهای معماری بـه شمار مـی آیند، ساختند و بر اثر همـین توجه شـهرهای آن آباد گردید
و زراعت و صنعتش رونق یـافت.
در عهد ساسانی لرستان همـیشـه درون دست یک نفر فرماندار بود کـه از خاندان معروف مـهرگان
(مـهران) و یکی از هفت خانواده ای بود کـه در تاسیس سلطنت ساسانیـان بـه اردشیر بابکان
یـاری رساندند. آخرین حاکم ساسانی لرستان همان هرمزان معروف هست که مقر حکمرانی او
در شـهر صیمره قرار داشت. لرستان درون سال 21 هجرت بعد از فتح نـهاوند بـه تصرف مسلمـین در
آمد و هرمزان نیز اسیر گشته بـه نزد عمر درون مدینـه فرستاده شد.
لرستان بعد از اسلام
پیروزی اعراب، تاثیر ژرفی درون فرهنگ مردم لرستان و دیگر نواحی نـهاد؛ زیرا مردم با
پذیرش آیین اسلام بخشی از فرهنگ باستانی نیـاکان خود را بـه فراموشی سپردند. با این
حال توانستند نـه تنـها زبان، بلکه بسیـاری از جنبه های فرهنگ کهن را زنده نگهدارند.
طی دو قرن و نیم، از نیمـه اول قرن یکم که تا اواخر قرن سوم هجری، استان های لرستان و
ایلام کنونی مستقیما زیر نظر خلفا اداره مـی شد و خراج آنـها بـه حکام کوفه پرداخت مـی
شد. از قرن سوم هجری بـه بعد، با روی کار آمدن حکومت های محلی درون غرب ایران منجمله
دولت شیعی مذهب آل بویـه، لرستان تحت تابعیت حکومت مزبور قرار گرفت و از نفوذ خلفا
کاسته شد. درون فاصله سالهای 348 که تا 406 هجری قمری یعنی نزدیک بـه نیم قرن درون درون
قلمرو آل بویـه، لرستان بـه تصرف دودمانی از کردان، معروف بـه "برزیکانی" درآمد کـه در
تاریخ بـه "آل حسنویـه" شـهرت یـافته اند. موسس این سلسله؛ "حسنویـه بن حسین برزیکانی"
بود کـه قسمت عمده کردستان، کرمانشاه و همدان را تحت کنترل داشت. بعد از وی پسرش
"بدر" جانشین وی شد. او لرستان را نیز ضمـیمـه قلمرو خود ساخته و شـهر شاپور خواست
(خرم آباد) و دژ مشـهور آن (قلعه فلک الافلاک) را پایتخت و مرکز حکمرانی خود قرار
داد. بدر درون آبادانی و عمران لرستان کوشید و به ساخت ابنیـه عام المنفعه همت گماشت.
طولی نکشید کـه او بزرگترین امـیر غرب ایران گردید و مورد توجه سلاطین آل بویـه و
خلیفه عباسی واقع شد و از طرف خلیفه عباسی بـه "ناصر الدوله" ملقب گردید. سال های
پایـانی زندگانی بدر درون نزاع و کشمکش با پسرش "هلال" سپری شد؛ بـه طوری کـه بارها
موجبات دخالت آل بویـه را فراهم آورد و شـهر شاپورخواست چندین بار بـه تاراج رفت. این
سلسله سرانجام بـه سال 406 هجری قمری توسط آل بویـه منقرض گردید.
پس از انقراض سلسله آل حسنویـه؛ مدت کوتاهی لرستان زیر فرمان خاندان کاکویـه کـه شعبه
ای از آل بویـه بودند قرار گرفت. درون نیمـه نخست قرن پنجم هجری ترکان سلجوقی بـه ایران
یورش آوردند و در اندک زمانی شرق و غرب ایران را درون نوردیدند و به حاکمـیت غزنویـان و
آل بویـه بر ایران خاتمـه دادند. لرستان درون سال 435 هجری بـه تصرف "ابراهیم ینال"
برادر طغرل سلجوقی درآمد. ابراهیم ینال شـهر شاپورخواست (خرم آباد) را بـه محاصره در
آورد و علی رغم دفاع شجاعانـه مردم آن شـهر، او موفق گردید شـهر را اشغال نموده و
کشتار و ویرانی فراوانی بـه بار آورد و مرتکب انواع جنایـات گردد. بدین ترتیب لرستان
تحت سیطره ترکان سلجوقی درآمد و جزئی از امپراطوری آنان شد.
در دوره سلجوقی دودمانی از ترکان سلجوقی موسوم بـه "برسقیـان" بر لرستان حاکمـیت یـافت.
برسقیـان از حکام و عمال موثر و مشـهور روزگار سلاجقه بودند. مرکز حکمرانی آنان شـهر
شاپورخواست و الشتر بوده است. هم اکنون یک سنگ نوشته بـه تاریخ 513 هجری قمری مربوط
به امـیر اسفهسالار کبیر، ابوسعید برسق بن برسق درون شـهر خرم آباد و چند سنگ قبر از
این دودمان درون شـهر الشتر وجود دارد کـه یـادآور حاکمـیت این خاندان بر لرستان است.
سلسله برسقی سرانجام بعد از روی کار آمدن اتابکان لر کوچک بر افتاد و به خارج از
لرستان رانده شدند.
لرستان درون دوره اتابکان لر کوچک
امپراطوری سلجوقی درون نیمـه دوم قرن ششم هجری از هم فرو پاشید، درون نتیجه حکومت های
محلی مختلفی از گوشـه و کنار این امپراطوری سر برآورد. یکی از این حکومت های محلی
اتابکان لر کوچک بود کـه در منطقه لرستان و ایلام (لر کوچک) تشکیل گردید. موسس این
سلسله کـه به نام جد آن، خورشید بـه "خورشیدی" نیز شـهرت دارد، "شجاع الدین خورشید"
است. وی کـه از سرکردگان یکی از طوایف لرستان موسوم بـه "جنگروی" بود، ابتدا درون خدمت
حسام الدین شوهلی، از امرای ترک سلجوقی حاکم خوزستان و لرستان بـه سر مـی برد و سپس
از جانب او بـه حکومت لرستان گمارده شد. بـه دنبال ضعف و تجزیـه امپراطوری سلجوقی،
شجاع الدین خورشید نیز همچون امرای بلاد دیگر فرصت را مغتنم شمرده، لرستان را در
قبضه اختیـار گرفته و بر خود عنوان اتابک (واژه ای ترکی کـه از اتا بـه معنی پدر و بیگ
یعنی بزرگ است) نـهاد و بدین ترتیب سلسله اتابکان لر کوچک را بنیـان نـهاد و جانشینانش
که تعداد آنـها را 24 تن ذکر کرده اند نزدیک بـه چهار قرن و نیم، از سال 570 تا
1006هجری قمری بر لرستان فرمانروایی نمودند. اتابکان لر کوچک توانستند موقعیت و
اقتدار خود را که تا اواسط دوره صفوی با گردن نـهادن بـه یوغ فرمانروایـان وقت ایران از
جمله سلاطین خوارزمشاهی، مغولان، تیموریـان، ترکمانان، قراقویونلو و اق قو یونلو و
همچنین پادشاهان صفوی حفظ نمایند. از اتابکان لر کوچک چند تن با درایت و سیـاست
بودند کـه از آن جمله شجاع الدین خورشید موسس سلسله، حسام الدین خلیل (حدود 640 ه.
ق.)، ملک عزالدین (804-750 ه. ق.) کـه حمله تیمور بـه لرستان درون زمان شاه عباس اول
صفوی با کشته شدن شاه وردیخان آخرین اتابک لر بـه پایـان رسید.
لرستان درون دوره والیـان لرستان
بعد از انقراض سلسله اتابکان لر کوچک توسط شاه عباس اول؛ اداره حکومت لرستان به
"حسین خان والی" از بستگان شاهوردیخان آخرین اتابک لر سپرده شد. زمامداری والیـان از
1006 که تا 1348 هجری قمری بـه طول انجامـید و حکمرانی آنـها همزمان با سلسله صفویـه،
افشاریـه، زندیـه، قاجاریـه و پهلوی بود. حکومت والیـان که تا اوایل دوره قاجار شامل
پشتکوه (ایلام) و پیشکوه (لرستان) مـی شد ولی از اوایل دوره قاجار تنـها بـه پیشکوه
محدود گردید. والیـان لرستان از لحاظ قدرت سیـاسی و استقلال بـه پای اتابکان نمـی
رسیدند؛ ولی برخی از آنـها همچون "علی مردان خان" از اقتدار فوق العاده ای برخوردار
بود. خدمات این سردار دلیر و نام آور لرستانی درون برابر هجوم افغانـها درون پایـان دوره
صفوی و مقاومت سرسختانـه او درون برابر قوای عثمانی و همچنین رشادتهای فراوان وی در
رکاب نادر شاه افشار جهت برقراری صلح و ثبات و دفع متجاوزان از کشور، بسیـار درخور
توجه و تحسین انگیز است.
مرکز حکمرانی اتابکان لر کوچک شـهر خرم آباد بود. بـه طور کلی اتابکان لر کوچک در
آبادانی، عمران و برقراری امنیت درون لرستان کوشش مـی د. از این رو لرستان درون دوره
مذکور یکی از آبادترین و پررونق ترین ایـالت های ایران محسوب مـی شد. این سلسله
نخستین حکومت لر تباری بود کـه در لرستان بـه وجود آمد و بسیـاری از ویژگی های فرهنگی
و اجتماعی مردم لرستان درون این دوره شکل گرفت.
لرستان درون دوره قاجار و پهلوی
همان گونـه کـه اشاره شد، که تا پیش از روی کار آمدن قاجاریـه تمام منطقه لرستان زیر نظر
والی "حسین خان" بـه صورت سرزمـینی نیمـه مستقل اداره مـی شد و مرکز آن شـهر خرم آباد
بود. اما بعد از بـه قدرت رسیدن قاجاریـه تغییرات چشمگیری درون لرستان صورت گرفت. آقا
محمدخان، بانی سلسله قاجاریـه، بـه علت کینـه ای کـه از لرهای زندیـه درون دل داشت نسبت به
همـه لرها با دیده دشمنی مـی نگریست و اسباب ضعف این قوم را بـه هر نحوی کـه توانست
فراهم آورد؛ چنانکه برخی از طوایف لرستان را بـه قزوین کوچانید. همچنین چون والیـان
لرستان را رقیبی خطر ناک مـی پنداشت درون تضعیف آنـها کوشید. جانشین او یعنی فتحعلی شاه
به تجزیـه لرستان پرداخت؛ چنانکه پشتکوه را مجزا کرد و نفوذ والیـان را بـه همان منطقه
محدود ساخت. از آن بعد لرستان (پیشکوه) مستقیما زیر نظر ماموران قاجار کـه اغلب آنـها
از شاهزادگان و اطرافیـان دربار بودند اداره مـی شد.
لرستان که تا پیش از تسلط قاجارها ایـالتی نسبتا آباد و یک پارچه بود؛ ولی درون سایـه بی
تدبیری، بیداد گری و استبداد شاهزادگان و عمال قاجار کـه جز بـه دنبال سود شخصی و
چپاول مال مردم نبودند، بـه تدریج رو بـه ویرانی نـهاد. اقتصاد منطقه بـه سختی آسیب دید
و هرج و مرج و ناامنی همـه جا را گرفته و از مـیزان جمعیت کاسته گردید. بسیـاری مجبور
به مـهاجرت گردیده و یـا بـه زندگی کوچ نشینی روی آوردند. طوایف مختلف بـه جان هم
افتادند و این فرایند بـه خصوص درون اواخر دوره قاجار شدت بیشتری یـافت. با سقوط سلسله
قاجار و روی کار آمدن رضاخان درون سال 1299 هجری شمسی، اقداماتی علیـه بعضی ایـالات از
جمله لرستان بـه عمل آمد کـه منجر بـه در گیری هایی شدید بین قوای دولتی و ایلات و
عشایر لرستان گردید. این درگیری ها از 1300 که تا 1312 بـه صورت جنگ و گریز ادامـه داشت.
اما سرانجام عشایر لر شکست خوردند و لرستان و پشتکوه هر دو بـه تصرف قوای دولتی
درآمدند.
استان لرستان بـه لحاظ دارا بودن جاذبه های مختلف گردشگری؛ از مناطق پربار کشور مـی
باشد. تاریخ کهن این سرزمـین و یـادمان های بـه جای مانده از آن؛ مانند قلعه ها، پل
ها، سنگ نوشته ها، غارهای مس پیش از تاریخ، غارهای منقوش و... همگی جزء جاذبه
های توریستی بـه شمار مـی روند.
کوهدشت
مطالعات باستان شناختی درون کانونهای "سُرخدَم لری همـیان" و "سر طراحان" نشان
مـیدهند؛ کوهدشت از مراکز مدنی قدیمـی است. کشف معبد آشوری بیـانگر آن هست که مردمانی
قبل از هزاره اول پیش از مـیلاد درون این نواحی مـیزیستند و آیینهای دینی خود را به
جای مـیآوردند. حمدالله مستوفی درون تاریخ گزیده، از کوهدشت و طراحان نام که
قرنها قبل از ورود عربها از بین رفته بودند.
پل
شـهرستان پل درون قسمت جنوب غرب شـهرستان خرمآباد بـه فاصله حدود 100 کیلومتری آن
واقع شده است. پل شـهرستان مرزی بین استانـهای لرستان و ایلام هست و 49 کیلومتر
با شـهرستان دره شـهر از استان ایلام فاصله دارد. پیشینـه تاریخی این منطقه نیز در
چارچوب تاریخ خرمآباد قابل بررسی است. محدوده این شـهرستان قبلا از توابع بخش ملاوی
خرمآباد بود و در حال حاضر بـه شـهرستان تبدیل شده و مرکز آن شـهر پل است.
الیگودرز
بررسیهای تاریخی نشان مـیدهند پیش از شکلگیری شـهر فعلی الیگودرز، درون محل کنونی
آن؛ شـهری با همـین نام وجود داشته کـه به علل نامعلوم از بین رفته است. مردم این
دیـار، مذهب شیعه قدیم (علوی) داشتهاند و خانقاه آن، مرکز تعلیمات دینی قزلباشان و
درویشان بوده است. شاه اسماعیل صفوی درون یکی از سفرهای خود از این خانقاه دیدن کرده
است. درون کوهها و تپههای الیگودرز، آثاری از قبیل آجرهای مکعب مستطیل و ظرف سفالی
و فلزی مربوط بـه قرن هفتم هجری قمری بـه دست آمده است.
ازنا
این شـهر درون 36 کیلومتری شرق شـهرستان دورود و 24 کیلومتری غرب شـهرستان الیگودرز واقع
شده و گذشته تاریخی آن با تاریخ منطقه دورود و الیگودرز عجین شده است. شـهر ازنا
قبلاً جزو محدوده سیـاسی شـهرستان اراک از استان مرکزی بود و در حال حاضر یکی از
شـهرستان های استان لرستان بـه شمار مـیرود. این شـهر با جادهای بـه اصفهان مرتبط شده
و خط لوله سرتاسری نفت از آن مـیگذرد. چشمـه قلقلی، غار تمبورلی، دشت ازنا و تپه
علیآباد از دیدنی های این شـهرستان است.
بروجرد
شـهرستان بروجرد درون شمال شرقی استان لرستان واقع شده و از شمال بـه شـهرستان های ملایر
و نـهاوند درون استان همدان، از شرق بـه سربند اراک درون استان مرکزی، از جنوب بـه درود و
از غرب بـه خرم آباد و الشتر درون استان لرستان محدود مـی شود. این منطقه مشتمل بر کوه
های مرتفع زاگرس درون غرب، دشت سیلاخور درون مرکز و پیشکوه های داخلی زاگرس درون شرق است.
خرمآباد
خرم آباد تاریخ چند هزار ساله دارد و یکی از شـهرهای قدیمـی ایران هست که از آغاز
پیدایش خود تاکنون، تمدنهای مختلف و متعددی، از جمله کاسیها، بابلیها،
ایلامـیها، ساسانیـان، سلجوقیـان و خوارزمشاهیـان و... را تجربه کرده و در پیرامون آن
آثار متعددی از ادوار فوق باقی مانده است. خرمآباد درون مـیان درهای قیفی شکل و پرآب
جای گرفته هست و قلعههای تاریخی و قدیمـی آن، محلی امن و سنگری محکم به منظور حاکمان
زمان درون برابر مـهاجمان و شورشیـان بوده است.
دلفان
دلفان یـا دلفو از شـهرستانهای وسیع و کوهستانی شمال استان لرستان است. با وجود دوری
از راههای تجاری، نظامـی و برکنار بودن از رویدادهای مـهم تاریخی، آثار باستانی
(مفرغ) بـه دست آمده از آن، نشان مـیدهند کـه دلفان محل سکاسیهای دامدار و
جنگجو بوده و در دوره هخا و ساسانی، از اهمـیت ویژهای برخوردار بوده است. تپه
و گورستان کرگو از دیدنی های مـهم این شـهرستان مـی باشد.
درود
دورود کـه در گذشته بینالنـهرین و بحرین نامـیده مـیشد؛ درون محل تلاقی دو رودخانـه
"تیره" و "ماربره" کـه به ترتیب از کوههای گرو (گری) بروجرد و اشترانکوه الیگودرز
سرچشمـه مـیگیرند، واقع شده است. هسته اولیـه شـهر درون حقیقت روستاها با فعالیت کشاورزی
بود کـه به سرعت چهره روستایی آن بـه یک شـهر صنعتی تبدیل شده است.
سلسله
شـهرستان سلسله درون 43 کیلومتری شمال خرمآباد و در قسمت غرب بروجرد واقع شده است.
این شـهرستان قبلا از توابع شـهرستان خرمآباد بود کـه بعدها بـه شـهرستان مستقلی تبدیل
شد. مرکز شـهرستان سلسله، شـهر کوهستانی الشتر هست که محل سکومت طوایف حسنوند،
کولیوند، یوسفوند و هنام و بسطام مـیباشد.
:: بازدید : 42
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 22:22]
استان مرکزی ، سرزمـین گنج ها و گنجینـه های مرکز ایران
استان مرکزی ، سرزمـین گنج ها و گنجینـه های مرکز ایران
مشخصات جغرافیـایی
استان مرکزی بخشی از فلات مرکزی ایران هست که بین رشته کوه های البرز و زاگرس و در مجاورت کویر مرکزی ایران بین مدار 33 درجه و 30 دقیقه که تا 35 درجه و 35 دقیقه عرض شمالی و 48 درجه و 57 دقیقه که تا 51 درون جه طول شرقی از نصف النـهار گرینویچ قرار گرفته است. این استان از شمال بـه استانهای تهران و قزوین، از غرب بـه استان همدان، از جنوب بـه استانهای لرستان و اصفهان و از شرق بـه استانهای تهران، قم و اصفهان محدود است. این استان با مساحتی معادل ۲۹٬405 کیلومتر مربع حدود ۱،۸۲ درصد از مساحت کل کشور را بـه خود اختصاص داده و از لحاظ ویژگی های توپوگرافی 91/33 درصد مساحت آن را کوه ها، 93/14 درصد مساحت آن را تپه ها و 76/13 درصد را فلات و مابقی را دشتها تشکیل مـی دهند.
پیشینـه تاریخی، فرهنگی و مشاهیر
استان مرکزی درون روزگار هخاان بخشی از ایـالت مادها و قسمتهایی از جنوب آن بخشی از سرزمـین الیمائیس بشمار مـیرفته است. این استان درون شمار کوست خوربران یعنی جایی کـه خورشید از آنجا مـی رود شامل عراق، کرمانشاهان، کردستان، همدان و دیگر ولایـات ایرانشـهر بوده است. درون تقسیمات کشوری روزگار مغول ها، این ناحیـه عراق عجم نامـیده مـیشد و در قرن هفتم هجری قمری این منطقه کوهستان یـا قهستان (جبال) عراق معروف بوده است. درون دوران اولیـه شکل گیری شـهر های استان ، کلیـه شـهر ها بصورت واسط و رابط مـیان سه شـهر بزرگ همدان، اصفهان و ری عمل مـی کرده اند.
استان مرکزی بـه لحاظ فرهنگی و مذهبی یکی از مراکز اصلی تربیت و پرورش اندیشمندان، شعرا، عرفا، سیـاستمداران و بزرگان محسوب مـی شود. از مشاهیر و علمای بزرگ دینی، ادبی و فرهنگی این سرزمـین مـی توان بـه حضرت امام خمـینی (ره)، فخرالدین عراقی، مـیزرا ابوالقاسم قائم مقام، مـیرزا حسن آشتیـای، عباس اقبال آشتیـانی، مـیرزا تقی خان امـیر کبیر، قائم مقام فراهانی، پروفسور حسابی، حضرت آیت ا.. اراکی، ملا احمد نراقی و ملا مـهدی نراقی و بسیـاری از علمای طراز اول دیگر اشاره کرد.
آب و هوا
این استان از آب و هوای بیـابانی، معتدل کوهستانی و سرد کوهستانی برخوردار است. تنوع اقلیمـی و آب و هوایی استان ناشی از نوسانات ارتفاعی آن هست بطوریکه اختلاف ارتفاع بین پست ترین نقطه دشت ساوه (950 متر از سطح دریـا) و بلند ترین نقطه قله شـهباز (3388 متر از سطح دریـا) حدود 2400 متر است. بنابراین اختلاف سطح موجود سبب تنوع درون آب و هوای استان گردیده است. مـیزان رطوبت هوا درون شـهرستان های استان یکسان نیست. درون مناطق کوهستانی، ریزش های جوی اغلب بصورت برف و در کم ارتفاع بیشتر بصورت باران است. مـیانگین بارش سالیـانـه از 170 مـیلیمتر درون دشت ساوه و برخی از نواحی جنوب شرقی استان که تا 450 مـیلیمتر درون ارتفاعات بالای 2000 متر متغیر است. مـیانگین سالانـه دما نیز از 18 درجه سانتیگراد درون دشت ساوه که تا 4 درجه سانتیگراد درون ارتفاعات تفاوت نشان مـیدهد. سردترین مناطق این استان، شـهرستان های سربند، شازند و اراک هستند کـه متوسط روز های یخبندان درون زمستان از 65 روز که تا 120 روز مـی باشد.
جمعیت و مردم شناسی
بر اساس سرشماری سال 85 جمعیت استان 1349590 نفر درون حدود 2 درصد کل جمعیت ایران مـی باشد. از کل جمعیت استان 68 درصد درون مناطق شـهری و 32 درصد درون مناطق روستایی زندگی مـی کنند. تعداد جمعیت فعال درون سال 84 ، 436322 نفر بوده کـه پیش بینی مـی شود درون پایـان برنامـه چهارم توسعه بـه تعداد 495067 نفر افزایش پیدا کند. 79/99 درصد از جمعیت استان را مسلمانان و 21/0 درصد از جمعیت استان را اقلیت های دیگر (زرتشتیـان، مسیحیـان و کلیمـیان) تشکیل داده اند. زبان اصلی مردم، فارسی با لهجه خاص این منطقه هست که تفاوت ناچیزی درون بین شـهرستان های مختلف استان مشاهده مـی شود. زبان ترکی درون اکثر روستاهای اطراف اراک، کمـیجان، شازند و ساوه رایج است. درون دلیجان و وفس مردم بـه زبان خاص بنام تاتی صحبت مـی کنند کـه از زبان دوران مادها است.
تقسیمات سیـاسی استان
بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان مرکزی دارای 11 شـهرستان، 17 بخش، 28 شـهر، ۶1 دهستان و 1539 آبادی دارای سکنـه است. مرکز این استان شـهر اراک است. شـهرهای مـهم این استان عبارتاند از: خمـین، ساوه، محلات، دلیجان، تفرش، شازند و آشتیـان و اراک و دیگر شـهرهای استان عبارتند از: آستانـه، پرندک، توره، خنداب، داودآباد، رازقان، زاویـه، سنجان، غرق آباد، فرمـهین، قورچیباشی، کرهرود،کمـیجان، مأمونیـه، مـیلاجرد، نراق، نوبران، نیمور و هندودر.
دانشگاه ها و مراکز علمـی
استان مرکزی دارای 40 مرکز آموزش عالی، 3 مرکز آموزش علمـی، کاربردی بوده کـه از تعداد مراکز آموزش عالی 16 مرکز دولتی، 10 مرکز پیـام نور و 14 مرکز دانشگاه آزاد اسلامـی مـی باشد کـه در مجموع کل دانشجویـان درون سال 86-85 بالغ بر 106697 نفر است.
اقتصاد استان
اساس اقتصاد استان مرکزی را بـه ترتیب اهمـیت بخشهای خدمات، صنعت و کشاورزی تشکیل مـیدهند. بطور تقریبی درون حدود 19 درصد مساحت استان اراضی کشاورزی، 57 درصد اراضی مرتعی، 24 درصد اراصی غیر مزروعی از قبیل دریـاچه ها، کویر ها، جاده ها و شـهر ها تشکیل مـی دهند.
صنعت استان
استان مرکزی از جمله استان های صنعتی کشور محسوب مـی شود. سرمایـه گذاری های بزرگ صنعتی از اواخر 1340 درون استان مرکزی شروع شد. ماهیت صنایع عمدتا تخصصی و مادر مـی باشد و هدف از ایجاد آنـها تقویت بنیـه صنعتی کشور است. عمده صنایع استان عبارتند از صنایع فلزی، نساجی، کانی غیر فلزی، صنایع شیمـیایی، صنایع دارویی و غذایی.
در این استان 2227 واحد صنعتی فعال وجود دارد و 10896 جواز تاسیس تاکنون صادره گردیده کـه این امر استان را درون رده دوم صنایع مادر و رتبه چهارم درون صنعت قرار داده است. درون استان مرکزی 14 شـهرک صنعتی، 14 ناحیـه صنعتی و شـهر بزرگ صنعتی کاوه به منظور استقرار صنایع استان وجود دارد. گمرک استان مرکزی درون ارااوه و تالار بورس استان مرکزی از مراکزی هستند کـه در جهت توسعه خدمات بازرگانی داخلی و خارجی استان فعالیت و ارائه خدمات مـی نمایند.
واحد های صنعتی بزرگ استان عبارتند از پتروشیمـی اراک، تولید آلومـینیوم ایران، ماشین سازی اراک، آذرآب، واگن پارس، پالایشگاه شازند اراک، کمباین سازی ، پروفیل ساوه، سیمان ساوه و گروه صنعتی کاوه.
معادن استان
استان مرکزی بعنوان بخشی از نوار ماگمائی ارومـیه – بزمان و زوج سنندج – سیرجان توان معدنی (فلزی و غیر فلزی) درون خور توجه دارد و به همـین رو معدنکاری درون این استان سابقه دیرینـه دارد بطوریکه درون حال حاضر درون 63 معدن غیر فلزی و صنعتی (باریت، کائولن، فلدسپات سدیک، بنتونیت، خاک سرخ، اخراء، تالک، فلورین، فلدسپات پتاسیک، دولومـیت) و 128 معدن مصالح ساختمانی ( آهک، سنگ گچ، تراورتن سفید، تراورتن لیموئی، سنگ چینی، مرمرتیت، گرانیت) و 11 معدن فلزی (آهن، سرب، روی، الیژیست و .. ) بهره برداری صورت مـی گیرد.
گفتنی هست که استان مرکزی دارای 18 واحد تولید پودر های معدنی مـیکرونیزه و سوپر مـیکرونیزه هست که از این نظر درون کشور مقام نخست را دارد. درون ضمن وجود 4 واحد فراوری مواد فلزی، فلوتاسیون سرب و روی و آلومـینیوم سازی درون استان مرکزی درون خور ذکر است. همچنین وجود مواد اولیـه مورد نیـاز به منظور تولید سیمان باعث گردیده که تا سرمایـه گذاران مبادرت بـه احداث 5 کارخانـه سیمان درون شـهرهای مختلف استان نمایند.
واحد های صنعتی و معدنی مـهم استان بـه شرح ذیل است: معدن تراورتن حاجی آباد، معدن سنگ آهن شمس آباد، معدن سولفات سدیم مـیقان و مارن دلیجان.
کشاورزی
بخش کشاورزی یکی از مـهمترین و تواناترین بخش های اقتصادی استان مرکزی مـی باشد بطوری کـه تامـین کننده 5/26 درصد اشتغال و بیش از صد درون صد نیـاز های غذایی استان است. کل اراضی کشاورزی استان حدود 855 هزار هکتار، معادل 64/4 درون صد کل کشور مـی باشد. از این مـیزان 358 هزار هکتار اراضی آبی و 479 هزار هکتار اراضی دیم محسوب مـی شود. درون زمـینـه محصولات دائمـی، انار، انگور، سیب، پسته، زرد آلو، بادام و گردو بـه ترتیب بالاترین سطح زیر کشت را بـه خود اختصاص مـی دهند. درون زمـینـه محصولات جالیزی، سیب زمـینی، طالبی، گوجه فرنگی، پیـاز و خیـار بـه ترتیب بیشترین سطح زیر کشت را دارا مـی باشد. گل و گیـاه زینتی استان مرکزی بالاترین رقم صادراتی درون بخش کشاورزی را بـه خود اختصاص داده کـه با داشتن بیش از 1000 هکتار سطح زیر کشت یکی از مراکز مـهم تولید این گیـاهان درون کشور هست و با وضعیت فعلی قادر بـه تولید بیش از 120 مـیلیون گل شاخ بریده، 25 مـیلیون درختچه زینتی، 60 مـیلیون گیـاهان فصلی و نشائی و 5 مـیلیون گیـاهان آپارتمانی مـی باشد. شـهرستان محلات بـه لحاظ قرار گرفتن درون حاشیـه شرقی رشته کوه های البرز تحت تاثیر توده های هوای مربوط اقیـانوس اطلس و دریـای مدیترانـه قرار گرفته و مـیتوان گفت اب و هوای غالب درون منطقه از نوع آب و هوای مدیترانـه ای مـی باشد. اقلام صادراتی بخش کشاورزی بـه ترتیب اولویت از نظر ارزش عبارتند از :گل و گیـاهان زینتی، انار، انگور و کشمش، پسته، حبوبات، طالبی، سیب زمـینی، پیـاز و مـیوه های درختی.
صنایع دستی استان
استان مرکزی یکی از استان های فعال درون زمـینـه صنایع دستی بوده و طی سه قرن گذشته، بیشتر بـه دلیل صنعتی قالیبافی و تعداد کارگاه های بافندگی آن شـهرت داشته است. فرش استان مرکزی با نام تجاری فرش ساروق از شـهرت جهانی برخوردار است. گلیم از دیگر صنایع دستی استان مـی باشد. گلیم ساوه از دوران صفوی با سابقه درخشان تولید مـی شده و در حال حاضر گلیم گل برجسته استان درون کشور پر آوازه است.
مسگری درون اراک و تفرش سابقه ای دیرینـه دارد. قلمزنی بر روی مس از دیگر صنایع دستی استان بوده و قلمزنی بر روی مس اثر استاد محمد مـهدی بابا خانی از بین کلیـه آثار صنعتگران ایران، بعنوان اثر ابداعی و اصیل انتخاب شده و با نام سنگاب بـه عنوان نماد جمـهوری اسلامـی ایران بـه سازمان مالکیت معنوی WIPO درون ژنو راه یـافته است. سایر رشته های صنایع دستی نظیر طراحی و نقشـه کشی فرش، رنگرزی، رفو گری و جاجیم بافی، منبت کاری، کنده کاری چوب، معرق، خراطی ، نازک کاری چوب و مشبک کاری، سوزن دوزی، گیوه بافی، سفالگری، مسگری، قلمزنی، فرفورژه، تذهیب، مجسمـه سازی، گل سازی، دوخت لباس محلی، عروسک سازی و غیره درون استان رایج است.
:: بازدید : 436
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 22:0]
استان البرز ، گنج و گنجینـه جدید ایران
استان البرز ، گنج و گنجینـه جدید ایران
پیشینـه تاریخی
کرج کـه هم اکنون قسمت قابل توجهی از فشار جمعیت و کم آبی تهران را تحمل
مـی کند، از دوران پیش از تاریخ و باستان نیز سرزمـینی پرجاذبه و مرکز آب و آبادانی بوده است. استعدادهای طبیعی و منابع آبی فراوان سلسله جبال البرز، همچنین خاک حاصلخیز دامنـه های البرز و دشت منتهی بـه آن به منظور اجتماعات بشری مناسب بوده هست و دلیل آن آثار باستانی ارزشمندی هست که درون گوشـه و کنار این جلگه وسیع و در حاشیـه راههای ارتباطی کهن قابل مشاهده است. تپه های آق تپه، مراد تپه و تپه مردآباد، قلعه های تاریخی تنگ گسیل و شـهرستانک و آثار دوران اسلامـی همچون برج مـیدانک مغولی، پل و کاروانسرای صفوی، کاخ های قاجاری و کاخهای رضا شاهی و محمدرضا شاهی حکایت از استمرار استقرارهای پی درون پی درون این منطقه دارد.
اطلاعات موجود حاکی هست که کرج مدتی جزء مازندران و زمانی قسمتی از ری بوده هست و گاهی از روستاهای طالقان یـا شـهرستانک محسوب مـی شده است. که تا پیش از حمله مغول رفت و آمد کاروانـها بیشتر از راهی بوده کـه از طریق سگزآباد و شـهریـار بـه ری مـی رفته. از این دوره بـه بعد راه قزوین – کرج – ری بـه قبلی ترجیح داده شده هست ولی اهمـیت کرج درون دوره صفوی بـه دلیل قرار گرفتن بر سر راه قزوین بـه تهران و تبریز بیشتر شده و کاروانسراها، پلها و قلعه های ایجاد شده درون حاشیـه این جاده بـه آن هویت بخشیده است.
از مورخین معتبری کـه از کرج یـاد کرده، مقدسی است. وی درون قرن چهارم هجری قمری از کرج بـه عنوان یکی از قرای ری نام است.
در اوایل قرن هفتم هجری قمری یـاقوت حموی نیز کرج را تابع ری دانسته است.
حمدالله مستوفی درون قرن هشتم هجری قمری کن و کرج را از ولایـات تابع طالقان برشمرده و در ذکر رودخانـه های عراق عجم از کوهرود نام مـی برد کـه ویژگی های آن بـه طور دقیق قابل تطبیق بر روی رودخانـه کرج است.
در قرون مـیانـه اسلام و پس از آن بـه ویژه درون عهد آخرین پادشاهان صفوی کـه تهران مقر حکومتی دربار مـی شود، مسیر قزوین – کرج – تهران مورد توجه قرار مـی گیرد و به احتمال فراوان کاروانسرای صفوی کرج قابل انتساب بـه همـین دوره است.
باشکوهترین دوره تاریخی، دوره قاجاریـه بـه ویژه عصر فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه بوده است. درون این دوره کرج بـه علت همجواری با پایتخت و قرار گرفتن بر سر راه ارتباطی سلطانیـه و تبریز مورد توجه سلیمان مـیرزا نیز بوده است. مجموعه سلیمانیـه کرج بـه این مقطع زمانی تعلق دارد. درون همـین دوران سپاهیـان زیـادی از منطقه عبور کرده و یـادداشتهایی از خود بر جای نـهاده اند کـه برای دسترسی بـه اطلاعات جامع تر مـی توان بـه سفرنامـه ها مراجعه کرد.
در جزوه ای کـه تحت عنوان "شناسنامـه شـهرستان کرج" توسط فرمانداری این شـهرستان تهیـه شده درون مورد وجه تسمـیه نام کرج چنین آمده است:
کرج از کلمـه کراج بـه معنی بانگ و فریـاد است. زیرا درون تپه آتشگاه و کوههای کلاک و قلعه شـهرستانک و بز قلعه اشتهارد درون ایـام تابستان به منظور خبر رساندن و دیده بانی آتش افروزی مـی شد و در موقع جنگ بدینوسیله از هجوم دشمنان با خبر مـی شدند، درون آن روزگار ممکن است، نام کرج، کراج بوده است.
در فرهنگ نفیسی کرج بـه معنی گوی، گریبان، چاک و شکاف آمده و آن
رودخانـه ایست کـه در کوههای شمال غربی ری جاری مـی شد و بلوک شـهریـار و ساوجبلاغ را مـی سازد و نام دهی هست در کنار این رودخانـه کـه پادشاهان قاجار درون آنجا بناها و قصرهای عالیـه برپا نموده اند. همچنین درون کتب مختلف آمده، لفظ کرج از کلمـه کرژ بـه معنی کوهپایـه است.
در مورد پیشینـه تاریخی شـهرستان کرج منابع مکتوب بسیـار محدود است. به منظور پی بردن بـه تاریخ و گذشته آن و جبران این محدودیت، لازم هست ابتدا آثار مادی و مـیراث های فرهنگی منطقه را جستجو کنیم و پس از دسترسی بـه مواد فرهنگی، آنـها را شناسایی و معرفی نماییم که تا بتوانیم راهگشای پژوهشگران و باستان شناسانی باشیم کـه علاقه بـه تحقیقات گسترده تر درون این محدوده از خاک ایران دارند و مایلند با شناساندن فرهنگ و تمدن این سرزمـین زوایـای تاریک آن را روشن نمایند.
بررسیـهای باستان شناسی آثار فرهنگی – تاریخی و پژوهشـها و مطالعات بعدی آن درون هر مکانی کمک قابل توجهی بـه شناخت تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم، سنتها، مردم شناسی، جامعه شناسی و... مـی کند و بررسی حوزه فرمانداری کرج نیز بـه همـین منظور انجام شده است.
موقعیت و تقسیمات کشوری
کرج با 2452 کیلومتر مربع وسعت درون 35 کیلومتری غرب تهران و در دامنـه جنوبی رشته کوههای البرز قرار گرفته است. این شـهرستان از شمال بـه استان مازندران، از جنوب بـه شـهرستان شـهریـار و استان مرکزی، از غرب بـه شـهرستان ساوجبلاغ و قزوین و از شرق بـه تهران و شمـیرانات محدود است.
جلگه پهناور کرج با ارتفاع متوسط 1320 متر از سطح دریـا درون مسیر راه ارتباطی وسایط نقلیـه حامل کالاهای وارداتی و صادراتی از مرز ترکیـه و آذربایجان و به مقصد تهران و بالعاست.
کوههای رفیع و پر ابهت البرز استان مازندران و کرج را از هم جدا کرده است. دهستان کرج درون مـیان دره های پرپیچ وخم البرز و در اطراف جاده چالوس قرار دارند. از تونل کندوان که تا روستای مراد تپه درون غرب اشتهارد، حوزه فرمانداری کرج را تشکیل مـی دهد.
حوزه فرمانداری کرج درون سال 1337 به منظور جمعیتی درون حدود 35 هزار نفر و با وسعتی درون حدود 5830 کیلومتر مربع تاُسیس شد. این شـهرستان که تا سال 1369 دارای چند بخش شامل: مرکزی، شـهریـار، رباط کریم و طالقان و اشتهارد بود، ولی بعد از تبدیل بخشـهای شـهریـار و رباط کریم و ساوجبلاغ بـه شـهرستان چهار بخش از آن متنزع گردید و در حال حاضر شامل دو بخش مرکزی و اشتهارد و هفت دهستان است.
بخش مرکزی با 6 دهستان بـه نامـهای: نسا، آسارا، آدران، کمال آباد، گرمدره و محمدآباد از تونل کندوان که تا احمدآباد (مردآباد) را شامل مـی شود.
بخش اشتهارد کـه از احمدآباد که تا مرادتپه ادامـه دارد، تنـها یک دهستان بـه نام پلنگ آباد (رحمانیـه) دارد.
آثار فرهنگی – تاریخی
در حوزه فرمانداری کرج بیش از 100 اثر با ارزش فرهنگی – تاریخی و هنری شناسایی شده و در گزارش بررسی و شناسایی این منطقه درج گردیده کـه در این مقاله بـه شرحی کوتاه درباره دهستان پرداخته مـی شود.
آثار فرهنگی- تاریخی دهستان های نسا، آسارا و آدران
دهستان های نسا، آسارا و آردران درون منطقه ای کوهستانی قرار داشته و آبادیـهای آنـها درون دره های پرشیب و یـا بر حاشیـه مرتفع کوهها ایجاد شده است.ولی آبادی آدران نسبت بـه نسا و آسارا وسیع تر و بیشتر هست و زمـینـهای کشاورزی و باغات مـیوه
فراوان ترند بـه همـین دلیل از دیرباز درون این منطقه کشاورزی رونق بیشتری داشته و در نتیجه سدر روستاها مداوم و دایمـی است.
آثار فرهنگی – تاریخی دهستانـهای کمال آباد، گرمدره، محمدآباد و شـهر کرج
در این محدوده از حوزه فرمانداری کرج آثار ارزشمند و قابل توجهی وجود دارد کـه خوشبختانـه تعدادی از آنـها توسط کارشناسان مـیراث فرهنگی استان تهران و کرج معرفی شده و تعدادی نیز درون حال مرمت و استحکام بخشی هستند. درون این مـیان دو قدیمـی واقع درون روستاهای هلجرد و بیلقان درون عین سلامت و اهمـیت، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
:: بازدید : 59
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 21:48]
استان تهران، پایتخت دفاین و گنجینـه های ایران
استان تهران، پایتخت دفاین و گنجینـه های ایران
استان تهران
استان تهران بـه مرکزیت شـهر تهران، با وسعتی حدود ۱۸۸۱۴ کیلومتر مربّع بین ۳۴
که تا ۳۶٫۵ درجه عرض شمالی و ۵۰ که تا ۵۳ درجه طول شرقی واقع شده است. این استان از
شمال بـه استان مازندران، از جنوب بـه استان قم، از جنوب غرب بـه استان مرکزی،
از غرب بـه قزوین و از شرق بـه استان سمنان محدود است. جمعیت آن درون سال ۲۰۰۷،
بالغ بر ۱۳ مـیلیون و ۳۰۰ هزار نفر تخمـین زده شده است. مرکز آن و به علاوه
پایتخت ایران، شـهر تهران است. کرج، ری، شمـیرانات، اسلامشـهر، لار، و جاجرود
از دیگر مراکز جمعیتی مـهم استان هستند.
ناهمواریها
استان تهران درون جنوب شرقی مرکز رشته کوههای البرز کـه در شمال ایران از
آذربایجان که تا خراسان با جهتغربی- شرقی کشیده شده، قرار دارد. رشته کوههای
البرز بـه سه دیواره تقسیم مـیشود:
1. دیواره شمالی: ارتفاعات محدودی از این دیواره درون استان تهران و بقیـه آن در
استان مازندران قرار دارد.
2. دیواره مـیانی: حد شمالی استان را تشکیل مـیدهد و مرتفع ترین قسمت رشته
کوههای البرز مرکزی است. کوه دماوند و قله آن بـه ارتفاع 5671 متر درون این
قسمت قرار دارد. قله دماوند نـهمـین قله مرتفع دنیـا بـه شمار مـیرود. این دیواره
عظیم کوهستانی بـه صورت کوههای «کندوان» و پس از آن کوههای «طالقان» درون شمال
غربی استان، که تا محل اتصال رود «الموت» بـه «طالقان رود»، ادامـه مـییـابد. در
شمال شرقی نیز این دیواره با نام رشته ارتفاعات فیروزکوه و سوادکوه که تا دره
رود فیروزکوه(شعبه اصلی حبلهرود) کـه از جنوب دامنـههای شرقی آن مـیگذرد،
امتداد مـییـابد. درون شرق دره فیروزکوه کـه پس از دریـافت شعباتی حبله رود
نامـیده مـیشود، ارتفاعات «شـهمـیرزاد» شروع مـیشود.
3 -دیواره جنوبی: سومـین بخش از ارتفاعات مرکزی هست که رودخانـههای جاجرود و
کرج آن را بریده و به سه قسمت جدا از هم تقسیم نموده است. این سه قسمت
عبارتند از:
- کوههای لواسانات کـه بین درههای رود دماوند و جاجرود قرار دارند و در شمال
بـه دره «رود لار» محدودند. دنباله این کوهها درون شرق جاده آب علی بـه نام
قره داغ و دماوند که تا دره حبله رود امتداد یـافتهاند.
- کوههای شمـیرانات کـه بین سرچشمـه های جاجرود و کرج قرار دارند و بلندترین
نقطه آنـها قله توچال با ارتفاع 3943 متر است.
- کوههای کهار کـه از غرب دره رودخانـه کرج شروع شده و در جنوب طالقان رود به
موازات آن ادامـه دارند.
علاوه بر این سه دیوار کوهستانی، درون جنوب و شرق دشت تهران کوههایی با ارتفاع
کمتر وجود دارند کـه مـهمترین آنـها کوههای حسنآباد و نمک درون جنوب و
بیبیشـهربانو و القادر درون جنوب شرقی و ارتفاعات قصرفیروزه درون شرق است.
آب و هوا
درون نواحی مختلف استان تهران بـه علت موقعیت ویژه جغرافیـایی، آب و هوای متفاوتی
شکل گرفته است. سه عامل جغرافیـایی درون ساخت کلی اقلیم استان تهران نقش مؤثری
دارند:
کویر یـا دشت کویر: مناطق خشک مانند دشت قزوین، کویر قم و مناطق خشک استان
سمنان کـه مجاور استان تهران قرار دارند، از عوامل منفی تأثیرگذار بر هوای
استان تهران هستند و موجب گرما و خشکی هوا، همراه با گرد و غبار مـیشوند.
رشته کوههای البرز: این رشته کوهها موجب تعدیل آب و هوا مـیشود.
بادهای مرطوب و باران زای غربی: این بادها نقش مؤثری درون تعدیل گرمای سوزان
بخش کویری دارند، ولی تأثیر آن را خنثی نمـیکنند.
استان تهران را مـی توان بـه سه بخش اقلیمـی زیر تقسیم کرد:
اقلیم ارتفاعات شمالی: بر دامنـههای جنوبی، بلندیهای البرز مرکزی، در
ارتفاعی بالای 3000 متر قرار گرفته و آب و هوایی مرطوب و نیمـهمرطوب و سردسیر
با زمستانهای بسیـار سرد و طولانی دارد. بارزترین نقاط این اقلیم، دماوند و
توچال است.
اقلیم کوهپایـه: این اقلیم درون ارتفاع دو که تا سه هزار متری از سطح دریـا قرار
گرفته و دارای آب و هوایی نیمـه مرطوب و سردسیر و زمستانهایی بـه نسبت طولانی
است. آبعلی، فیروزکوه، دماوند، گلندوک، سد امـیرکبیر و دره طالقان درون این
اقلیم قرار دارند.
اقلیم نیمـه خشک و خشک: با زمستانهای کوتاه و تابستانهای گرم، درون ارتفاعات
کمتر از 2000 متر واقع شده است. هر چه ارتفاع کاهش مـییـابد، خشکی محیط بیشتر
مـیشود. ورامـین، شـهریـار و جنوب شـهرستان کرج درون این اقلیم قرار گرفتهاند.
هوای تهران درون مناطق کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و در دشت، نیمـهبیـابانی
است. تهران درون مرز شرایط جوی بری و اقیـانوسی قرار گرفته و تمایل آن بـه موقعیت
بری بیشتر از وضعیت اقیـانوسی است.
منابع آب
وجود رودخانـههای دایمـی مانند رودخانـه کرج، رودخانـه جاجرود، رود لار، حبله
رود، رود شور یـا ابهررود و طالقان رود موجب شده که تا استان تهران از لحاظ
منابع آب کمبودی نداشته باشد. بیشترین رودخانـههای استان از کوههای البرز
سرچشمـه مـیگیرند. درون استان تهران قناتهای متعددی وجود داشته کـه در گذشته نـه
چندان دور درون تأمـین آب مورد نیـاز مناطق شـهری و روستایی سهم بسزایی
داشتهاند. لیکن امروزه با استفاده از امکانات آب لوله کشی کـه از سدهایی چون
امـیرکبیر، لتیـان و لار تأمـین مـیشود، آب قنات ها و چشمـه ها فقط برای
کشاورزی و آبیـاری مصرف مـیشود و فقط بعضی چشمـهها، بـه ویژه چشمـههای آبمعدنی
کـه بیشتر درون شمال شرقی استان متمرکزند، اهمـیت سابق خود را حفظ کردهاند.
مـهمترین این چشمـهها عبارتند از: چشمـه اعلا دماوند، چشمـه قلعه ، چشمـه
آب علی هراز، چشمـه وله درون گچسر، چشمـه شاه دشت کرج، چشمـه علی درون شـهرری،
چشمـه تیزآب، چشمـه گله گیله و....
پیشینـه تاریخی
استان تهران درون گذر زمان
منطقه تهران کـه در شمال غرب فلات مرکزی ایران قرار گرفته از زمانهای دور و
ادوار پیش از تاریخ منطقهای مس بوده و ردپای فرهنگ های پیش از تاریخی را
درون گوشـه و کنار آن مـیتوان سراغ گرفت. بررسیها و کاوشهای باستانشناسی از یک
سده قبل که تا به امروز بسیـاری از مراکز فرهنگی درون دشت تهران را مشخص و معلوم
ساخته و نشان مـیدهد کـه این دشت حداقل از نیمـه دوم هزاره دوم (عصر آهن) که تا به
امروز مس بوده است. از زمانی کـه شـهر تهران درون سال 1200 هـ.ق توسط
آقامحمدخان قاجار بـه پایتختی ایران برگزیده شد که تا به امروز حوادث بی شماری
را بـه خود دیده است. نگاهی مـی اندازیم بـه تهران تاریخی از گذشتههای دور
تاکنون:
ری: ری یکی از نقاط باستانی ایران با آثاری از هزارههای چهارم و پنجم قبل از
مـیلاد است. درباره پیدایش شـهر باستانی ری، مانند دیگر شـهرهای باستانی، افسانـه
های متفاوتی وجود دارد. بنای آن گاه بـه شیث بینآدم(ابوالبشر) نسبت داده
مـیشود کـه منوچهر آن را از نو ساخته هست و گاه بـه هوشنگ پسرکیومرث.
واژه ری بـه صورت (RAGHA) درون وندیداد، فرگود اول، یسنا 19، پاره 18 و (RAGA)
درون سنگ نبشته بیستون و به صورت (RHAGOE)، (RAGAU)، (RHAGA)، (RHAGEIA)،
(RAGES) راگس و راجس و (RAI) سریـانی، (RE) ارمنی، و بصورت (RAI)، (RAGH)
پهلوی آمده است. درون کتاب عهده عتیق کتاب دوم پادشاهان، باب 17، بند 6 و باب
18، بند 11 از ری یـاد شده هست و نیز نام ری درون آثار یونانی و لاتین و سنگ
نبشتههای باستانی (کتیبه داریوش بزرگ) بر جای مانده است.
نام ری از دوره ساسانیـان بـه بعد بر این شـهر گذاشته شد و مردم با آمدن سپاهیـان
اسلام بـه دین اسلام گرویدند. درون دوره اسلامـی ری پناهنگاه فرمانداران بنیامـیه
بود. بر پایـه اسناد و مدارک تاریخی، با آن کـه شـهر ری بر اثر زلزلههایی چند
(چون زلزله 236 ق/ 850 یـا 851 م) ویران شد و یورش ترکان نیز بر آن آسیب های
فراوان وارد آورد، همچنان پایدار ماند. ری درون سال 617 هـ.ق مورد حمله وحشیـانـه
مغولان قرار گرفت و علاوه بر قتلعام مردم بناهای آن نیز با خاک یکسان شد. ری
اندکی بعد از آن دوباره رو بـه آبادانی گذاشت و بار دیگر درون سال 786 هـ.ق به
وسیله سپاهیـان تیمور بـه ویرانـهای بدل شد و از آن بـه بعد روی آبادانی بـه خود
ندید.
ورامـین: علاوه بر تپهها و محوطههای تاریخی مربوط بـه قرون پیش از مـیلاد،
آثار فراوانی از قرون هفتم و هشتم هـ.ق درون این شـهرستان دیده مـیشود. آبادانی
ورامـین بعد از ویرانی ری توسط مغولان و تیموریـان شروع شد. مردم ری بعد از خرابی
این شـهر بـه ورامـین نقل مکان د. این شـهر همواره یکی از مراکز تجمع شیعیـان
بوده است. ورامـین امروزه یکی از شـهرهای بزرگ استان تهران بـه شمار مـیرود و به
عنوان یکی از شـهرکهای اقماری مطرح بوده است.
کرج: این شـهرستان درون غرب شـهر تهران قرار گرفته و دارای آثار تاریخی بسیـار
است. آبادانی و توسعه کرج درون دوره قاجار و پس از آن صورت گرفت. کاخ سلیمانیـه
نیز بـه دستور فتحعلی شاه درون آنجا ساخته شد.
دماوند: درون کتیبه شاپور و کتیبه پایکولی از زمان نرسی(293-302 م) از ساتراپ
های دماوند نام شده است. چند دهه قبل نزدیک شـهر دماوند دو ظرف سفالین
قرمز رنگ بدون پایـه بـه طور اتفاقی بـه دست آمد، قسمتی از ظرف بـه شکل سر گوزن
بود و نیز درون همـین مکان دو سکه از فرهاد دوم(138 پ.م) و مـهرداد دوم(88-123
پ.م) اشکانی کشف شد. همچنین روی یک مـهر ساسانی کـه در دماوند کشف شد، نام
دمباوند حک شده است. این مـهر اکنون درون موزه کلکته نگهداری مـیشود. درون متون
اسلامـی نیز نام این محل بـه صورت دنباوند آمده است. شاهنامـه فردوسی را مـیتوان
درون شمار اسناد قدیمـی کـه از دماوند نام است، بـه شمار آورد. فردوسی بارها
از این شـهر درون شاهنامـه نام و کوه دماوند را آشیـانـه سیمرغ، آموزنده زال
پدر رستم دانسته است. دماوند درون سال 30هـ.ق درون زمان خلافت عثمان بـه دست
مسلمانان فتح شد.
تهران: تاریخ افسانـهای تهران بـه «شیث بنآدم» و «هوشنگ پیشدادی» مـیرسد. در
عهد ساسانیـان کیش زرتشت درون ری رواج یـافت و چندین آتشگاه بزرگ درون شمال و جنوب
تهران ایجاد شد. آتشگاه نخستین قصران درون فاصله 30 کیلومتری مرکز تهران رو به
روی یکی از ارتفاعات کوه توچال قرار داشت.
درون فرهنگ آنندراج آمده است: «شـهر تهران درون قسمت جنوبی شـهر حالیـه تهران بنا
شده و خانـههای پستی داشتند کـه شبیـه بـه غار ولی بـه تدریج از طرف شمال توسعه
یـافت و منازل را بیشتر بـه سرچشمـه قنوات نزدیک کردهاند.»
درون کتاب «تهران عصر ناصری» آمده است: تهران قبل از قرن شش هـ.ق یکی از
روستاهای ناچیز و کماهمـیت بود و شـهر ری کـه تقریباً درون شش کیلومتری تهران
قرار داشت، کانون عظیم تمدن و فرهنگ قدیم این خطه بـه شمار مـیرفت. که تا این که
با هجوم ویرانگر مغول، جنگهای داخلی، کشمکشهای مذهبی و تفرقه اندازی های
فرقه های مذهبی و... ری رو بـه ویرانی نـهاد.
درون کتاب «عجایبالبلدان» آمده است: تهران قریـهای هست معظم و ولایت ری دارای
باغات زیـاد بـه اشجار و ثمرات خوب و فراوان و سکنـه درون خانـههای سرداب مانند به
سر مـیبرند کـه هر قدر محصور بودنشان امتداد یـابد بـه سبب کثرت آذوقه کـه از فرط
احتیـاط ذخیره کردهاند آسودهاند... و دائماً بـه سلطان عصر یـاغی و با عساکر
او درون کارزار و زد و خوردند، مالیـات خود را بـه مسکوک نمـی پردازند، بلکه در
عوض نقود رایج خروس و مرغ مـیپردازند.
که تا حمله مغول، هنوز هم تهران بـه صورت قریـهای نـه چندان معتبر باقی مانده بود
و مانند دیگر قراء ری، زیر نظر خوارزمشاهیـان اداره مـیشد. «یـاقوت حموی» سیـاح
بزرگ عرب هنگام فرار از دست مغولان درون سال 617 هـ.ق از این قریـه یـاد کرده
است.
با ساهالی ری بعد از زلزلههای متناوب و نیز حمله مغولان، تهران بـه تدریج
از شکل روستا بیرون آمد و به شـهرکی تبدیل شد کـه دارای چهار امامزاده و چند
بقعه متبرکه بود. بـه عنوان اولین امامزادههای تهران حتما از امامزاده زید،
یحیی، اسماعیل و سیدنصرالدین نام برد. درون این دوره کشاورزی و باغداری توسعه
پیدا کرد و این امر نظر مـهاجمان و ساکنان روستاهای اطراف تهران را بـه خود جلب
کرد. این وضع که تا پایـان دورههای ترکمانان و اوایل صفویـه دوام یـافت.
تهران دوره صفویـه: این دوره از حیـات شـهر تهران، از زمان شاه تهماسب صفوی(948-
930 هـ.ق) آغاز مـیشود. درون این زمـینـه دکتر ناصر تکمـیل همایون درون کتاب تاریخ
اجتماعی و فرهنگی تهران آورده است: شاه تهماسب صفوی کـه به دلیل مدفون بودن جد
اعلای صفویـان- امامزاده حمزه- درون جوار حضرت عبدالعظیم بارها از قزوین به
زیـارت این اماکن مقدسه مـیرفت، نخستین بار درون سال 944 هـ.ق از قریـه آباد
تهران دیدار کرد و از آن خوشش آمد و به شکارگاه های آن علاقهمند شد و چندین
بار درون سفرهای خود درون آن قریـه اقامت گزید.
او سرانجام درون سال 961 هـ.ق دستور داد درون پیرامون تهران کـه 6000 گام محیط آن
بود، بارویی با یکصد و چهارده برج(به عدد سورههای قرآن مجید) بنا کنند و در
هر برج سورهای از کلامالله را به منظور تبرک پنـهان سازند. برجها با فاصله منظم
از یکدیگر بـه این شرح پدید آمد: سمت جنوبی 40 برج، سمت شمالی 31 برج، سمت غرب
22 برج و سمت شرق 21 برج.
تهران ابتدا از نظر وسعت اندکی بزرگتر از چند شـهر آن روزگار بود و از چهار
طرف دروازههایی بـه این شرح داشت:
× جنوب: دروازه اصفهان یـا دروازه حضرت عبدالعظیم درون مدخل کنونی بازار
عباسآباد، خیـابان مولوی.
× شمال: دروازه شیمران درون مدخل کنونی خیـابان پامنار.
× غرب: دروازه قزوین درون مدخل کنونی بازارچه قوامالدوله، مـیدان شاهپور سابق.
× شرق: دروازه دولاب درون مدخل کنونی بازارچه نایبالسلطنـه خیـابان ری.
شاه تهماسب علاوه بر آبادانی تهران، باغ ها و بناهای حکومتی متعددی بنا کرد.
بعد از مرگ شاه تهماسب، جانشین او شاه اسماعیل دوم نیز توجه خاصی بـه تهران
داشت.
تهران که تا پایـان سلسله صفویـه رو بـه ترقی و توسعه داشت. با حمله افاغنـه به
ایران و سقوط شـهر اصفهان با تمام عظمت و هیبت آن، شاه سلطان حسین نیز بـه قتل
رسید و افغان ها حکومت را درون دست گرفتند.
تهران دردوره تسلط افغان ها: درون این دوره اگرچه پارهای از مناطق ایران
تسلیم ایرانیـان شرقی(قندهاری و کابلی و...) شده بود، اما شـهرهایی هم درون دفاع
از سلطنت صفویـه مقاومت نشان دادند؛ از جمله تهران کـه اندک اندک بـه صورت یکی
از مناطق برجسته نظامـی درمـیآمد. شاه تهماسب دوم، جانشین پادشاه مقتول، در
سال 1137 هـ.ق از همـین شـهر «احمدخان تفنگچی» را نزد «فتعلیخان قاجار
قوانلو» بـه استرآباد فرستاد و از او به منظور مقابله با افغان ها مدد خواست.
تهران و قزوین درون برابر افغان ها مقاوم بودند. اشرف افغان کـه پس از فتح
اصفهان بـه سوی شمال حرکت کرده بود، از راه قم خود را بـه تهران رساند و در
حوالی ابراهیمآباد مـیان دو لشکر افغان و فتحعلیخان قاجار کـه به مدد شاه
تهماسب با جنگجویـان ایل بـه تهران آمده بود، نبرد سختی درگرفت. درون این
کشمکشها تهران آسیب فراوان دید و سرانجام بـه دست افغان ها افتاد. آنـها در
ارگ تهران جای گرفتند و برای جلوگیری از حمله احتمالی مردم شـهر روی خندق شمال
ارگ پل بستند و جلوی آن دروازهای ایجاد د.
بعد از قدرتگیری نادرشاه درون سپاه شاهتهماسب، خاصه بعد از تاجگذاری وی،
موقعیت تهران دگرگون شد. درون دوره سرداری نادر سرانجام افغانها مجبور بـه ترک
تهران شدند.
تهران دوره افشاریـه: بعد از پایـان غائله افغان و آغاز زمامداری نادرشاه،
تهران همچنان درون راه توسعه گام برمـیداشت. با آن کـه در این دوره پایتخت ثابتی
وجود نداشت و مرکزیت حکومتی و اداری هم درون اصفهان نگهداشته شده بود، تهران
به منظور نادرشاه اهمـیت نظامـی یـافت و توجه او بـه تهران بـه گونـهای بود کـه در سال
1152 هـ.ق فرزند ولیعهد خود رضاقلیمـیرزا را بـه حکومت تهران مأمور کرد و
تمام ولایت بـه تیول وی درآمد.
تهران دوره زندیـه: با غلبه زندیـان و پیروزی کریمخان زند بر محمدحسن خان
قاجار و فتح تهران درون سال 1172 هـ.ق کریم خان زند درون تهران بـه سلطنت رسید. در
این دوره اندک رونقی درون اوضاع و احوال تهران پدید آمد. کریمخان زند برای
آبادانی تهران کوششهای بسیـار کرد. دو محله بزرگ بـه نامهای عودلاجان و
چالمـیدان از ترکیب محلههای کوچک سابق بـه وجود آمد و بیشترین جمعیت شـهر را
درون خود جای داد. کاروانسراها، دکان ها و محل کار بازرگانان و پیشـه وران در
بخشی متمرکز شد و به مرور بازار تهران پدید آمد.
کریمخان بـه علت درگیری و کشمکش با محمدحسن خان قاجار و کاستن حمایت ترکمن
ها از محمدحسن خان، مجبور شد بـه شیراز برود. از این رو درون سال 1176 هـ.ق
حکومت تهران را بـه غفورخان واگذار نمود و پایتخت را از تهران بـه شیراز منتقل
کرد. اهمـیت تهران از همـین زمان شروع شد. درون پایـان دوره زندیـان تهران سیمای
شـهری یـافت و از زمانی کـه لشکریـان قاجاریـه بـه سرکردگی «مجنون خان پازوکی» آن
را گشودند(1199 هـ.ق) بـه صورت شـهری کامل جلوه گر شد.
تهران دوره قاجاریـه: درون سال 1200 هـ.ق آقامحمد خان قاجار این شـهر
جدیدالتأسیس را کـه تا آن زمان جنبه نظامـی داشت، بـه پایتختی انتخاب نمود و به
نوشته اعتمادالسلطنـه، بعد از تحکیم پایـههای حکومت خود درون سال 1209 هـ.ق
رسماً درون این شـهر تاجگذاری کرد. از این زمان نـهادهای حکومتی درون تهران
استقرار یـافت.
آقامحمدخان بر خلاف دیگر پادشاهان، علاقه چندانی بـه ساخت بناهای عظیم و
باشکوه نداشت. بـه طوری کـه از زمان وی تنـها عمارت تخت مرمر باقی مانده است.
جمعیت شـهر تهران را درون این دوره 25000 نفر تخمـین زدهاند.
بعد از آقامحمدخان فتحعلیشاه (1212-1265 هـ.ق) بناها و عمارتهای جدید در
تهران ساخت؛ توسعه و تزیین عمارت تخت مرمر، احداث تخت مرمر درون وسط مـیدان،
مسجد شاه، مسجد عزیزالدوله و مدرسه مروی و چندین باغ از جمله باغ نگارستان از
این جمله است.
درون این دوره بسیـاری از زمـینهای داخلی شـهر بـه مرور بـه خانـه، قصر و بنای دولتی
و سفارتخانـه و... تعلق گرفت. درون دوره محمدشاه با آوردن آب کرج بـه تهران و
تثبیت مالکیت زمـین و بالا رفتن مـهاجرتها، آبادانی شـهر چشمگیر شد.
درون زمان محمدشاه احداث بناهای جدید همچنان ادامـه داشت. ضلع جنوبی مسجد جامع
تهران و بازار بین این مسجد و مسجد شاه- «بینالحرمـین»- از آثار این دوره
است. درون جنوب تهران نیز دروازه دیگری بـه نام دروازه محمدیـه درون مـیدان «پاقاپوق
محمدیـه» یـا مـیدان اعدام ساخته شد. دروازه دیگری نیز کـه افغانها بهنام
دروازه ارگ یـا دروازه دولت درون مدخل خیـابان «بابهمایون» ساخته بودند، مرمت و
بازسازی شد.
درون دوره حکومت ناصرالدین شاه، جمعیت تهران حدود 150000 نفر بود. همراه با
گسترش شـهر تهران، ناصرالدین شاه، «مـیرزا یوسف مستوفیالممالک» صدراعظم و
«مـیرزا عیسی» وزیر را مأمور طراحی نقشـه شـهر تهران کرد.
درون این دوره بـه سبب اداره کشور و سازمان دهی درست، بـه دستور مـیزراتقیخان
امـیرکبیر محله ارگ با کوشش معمار با سابقه و برجستهای بـه نام «عبداللهخان
معمارباشی» توسعه یـافت و بناهای جدید درون آن احداث شد.
درون هسته مرکزی شـهر اندکاندک بازار تهران شکل نـهایی بـه خود گرفت و راسته
بازارها، تیمچهها، کاروانسراها و سراهای متعدد ایجاد شد. بـه این ترتیب تهران
سیمای شـهرهای سنتی ایران را یـافت و توسعه جدید و مـهاجرتهای بسیـار پدید آمد.
تهران دوره پهلوی: درون سالهای آغازین سلطنت رضا شاه کـه پویش شـهرنشینی شکل
تازهای بـه خود گرفته بود، جمعیت شـهر تهران بار دیگر رو بـه فزونی نـهاد. از
این رو دست اندرکاران بـه فکر گسترش بناهای شـهر افتادند. درون سال 1309 شـهردار
وقت کـه خواهان نوسازی و توسعه شـهر تهران بود، بدون توجه بـه اهمـیت تاریخی
حصارها، برج و بارو و دروازهها، آنـها را ویران کرد. اما محلههای پیرامون
این دروازهها باقی ماند. از مـیان محلههای باقی مانده مـیتوان محله سنگلج،
چالمـیدان، خانیآباد، گود زنبورک خانـه، پاچنار، دروازه قزوین، عودلاجان
و... را نام برد.
صنایع دستی استان تهران
صنایع دستی استان تهران با توجه بـه بافت اجتماعی و تنوع قومـی, بـه سه دسته
شـهری, روستایی و عشایری تقسیم مـی شود. عمده ترین صنایع دستی استان را قلم زنی
روی مس و برنج, خراطی و سبدبافی، خاتم کاری، شیشـه گری، تراش و نقاشی روی
شیشـه، زیلو بافی، نقاشی روی چرم، قالی بافی، سفالگری و چاپ باتیک تشکیل مـی
دهد. رشته های مورد اشاره فاقد سابقه طولانی درون منطقه هستند و دست اندرکاران
اکثر رشته های صنایع دستی عمدتاً از شـهرستانـهای دیگر بـه تهران مـهاجرت کرده
اند. بـه طور مثال، ساخت مصنوعات خاتم و قلم زنی را بـه طور عمده، صنعتگران
شیرازی و اصفهانی انجام مـی دهند. بیشتر خراطان این صنایع نیز اهل دزفول
هستند.
صنایع دستی روستایی بـه طور عمده خانگی و غیر دائمـی هستندو فعالیتهای عمده
آنـها را قالی بافی، سفالگری، حصیربافی، گلیم بافی(منجمله ورنی بافی) و
دستبافی تشکیل مـی دهد.
صنایع دستی عشایری قدیمـی ترین نوع صنایع دستی استان هست که تولید آن عموماً
بـه طور خانگی و فصلی انجام مـی پذیرد. این نوع از صنایع دستی، با توجه به
ترکیب قومـی منطقه، درون مـیان صنایع دستی استان جایگاهی ویژه دارد و هم اینک یکی
از نقاط برجسته و مثبت صنایع دستی استان محسوب مـی شود. دست اندرکاران این بخش
از دست ساخته های ایرانی کـه بافت انواع قالی و قالیچه، ورنی، جاجیم و گلیم،
چنته، رویـه پشتی، جوال، خورجین و نیز رنگرزی و ریسندگی پشم را درون انحصار خود
دارند، گروهی از عشایر لر، قشقایی، شاهسون و... هستند کـه در دهه های اخیر از
زادگاه خود بـه تهران، ری، ورامـین و حومـه کرج مـهاجرت کرده اند.
روکاری (رودوزی):
اصطلاح روکاری معمولاً بـه آن گروه از تولیدات دست ساز اطلاق مـی شود کـه طی آن
ان و زنان روستایی با استفاده از سوزن یـا قلاب و به کمک نخهای رنگین،
برروی پارچه نقشـها و طرحهای اصیل و سنتی را پدید مـی آورند. رودوزیـهای ایرانی
کلاً قابل تقسیم بـه سه دسته است:
1_ گونـه ای کـه زمـینـه اساسی پارچه را سراسر بخیـه مـی پوشاند که تا زمـینـه تازه ای
از رنگ و نقش پدید آید مانند سوزندوزیـهای بلوچ و قلابدوزی رشت و پته دوزی
کرمان.
2_ گونـه ای کـه برروی پارچه نقش چندانی دوخته نمـی شود بلکه با عبور نخهای
رنگین از لابلای تاروپود پارچه و دوختن این الیـاف بـه یکدیگر پارچه ساده حالتی
مشبک و رنگین بخود مـی گیرد مانند سکمـه دوزی قلابدوزی اصفهان.
3_ گونـه یی کـه در آن زمـینـه پارچه بـه رنگ اصلی باقی مانده و به کمک الیـاف
دارای روکشـهای فلزی، نقوش متنوعی برروی پارچه دوخته مـی شود مانند ده یک
دوزی(که درحال حاضر منسوخ شده) نقده دوزی، تافته دوزی، خوس دوزی و زردوزی که
گلابتون دوزی نامـیده مـی شود.
انواعی از رودوزی درون شـهر تهران رواج دارد و منجمله قلاب دوزی، قلاب بافی و
گلدوزی از جمله رودوزی های رایج درون شـهر تهران است.
قالی بافی تهران:
درون بین صنایع دستی رایج درون استان تهران بافت قالی و قالیچه گستردگی فوق
العاده چشمگیری دارد و هم اینک بـه صورت حرفه ای خانگی تقریباً درون تمام نقاط
روستایی استان رایج مـی باشد و به طوری کـه از آمار برمـی آید قالیبافی درون مناطق
غیر شـهری کرج، دماوند و شمـیرانات دایر بوده هست و این رشد شتابناک دلیل برجا
باز صنایع دستی بـه عنوان یک عامل مکمل اقتصاد کشاورزی درون جوامع روستایی
مـی تواند باشد.
گره رایج درون قالیبافی استان تهران گره فارسی هست که درون آن خامـه از کناره یک
نخ تار بـه عقب رفته و پس از گره زدن نخ تار جنبی از مـیان دو تار بیرون آمده و
سفت مـی شود اما اکثرانی کـه ظرف سالهای اخیر بـه قالیبافی روی آورده اند از
گره ترکی کـه مختص قالیبافان ترکمن, آذربایجانی, همدانی و ... هست استفاده مـی
کنند.
گفتنی هست که درون شـهر تهران تعدادی از طراحان هنرمند و نیز هنرمندان قالی باف
نیز بـه فعالیت مـی پردازند کـه آثار بسیـار نفیس و باارزشی نظیر چهره بافی,
تابلوبافی, آثار حجمـی و قالیچه های با کیفیت بالا از لحاظ طرح و نقش و بافت
را پدید مـی آورند.
صنعت دستی دیگری کـه بویژه درون مناطق روستایی استان تهران دارای سابقه تولید
هست و درون گذشته گروههای کثیری نیز بـه آن اشتغال داشته اند بافت انواع گلیم
نقش دار و مخطط است.
جاجیم بافی:
منطفه فیروزکوه بـه دلیل کوهستانی بودن و از آنجا کـه دارای مراتع سرسبز و
قهراً گله داری و دامپروری گسترده ای هست یکی از مراکز تولید پشم ایران محسوب
مـی شود و جاجیم های تولیدی آن نیز دارای معروفیت خاصی است.
جاجیم های تولیدی و روستاهای فیروزکوه بـه دلیل نزدیکی منطقه با مازندران
کاملاً تحت تأثیر دستبافی آلادشت و شبیـه پارچه های آلادشت هست با این تفاوت
کـه عرض جاجیم های تولیدی از 25 سانت تجاوز نمـی کند. گروهی از عشایر قشقایی
ساکن درون روستای قجرتخت رستم نیز درون گذشته بـه تولید جاجیم هایی بسیـار نفیس
اشتغال داشته اند ولی درون حال حاضر اکثراً بـه دلیل جاذبه های اقتصادی بهتر
قالیبافی جذب این حرفه شده اند.
در روستای کوهان ازتوابع دماوندعده ای بـه تولید جاجیم اشتغال دارندکه بافته
هایشان دارای عرض 25 سانت مـی باشد.
چادرشب بافی:
پرپیشینـه ترین صنعت دستی رایج درون منطقه روستایی استان تهران بافت چادرشب در
اندازه های مختلف و برای مصارف متفاوت هست که بـه صورت حرفه ای خانگی هم اینک
درون روستاهای کوهان و گیلان (از تواقع شـهرستان دماوند) جریـان دارد و دست
اندرکاران آن کـه عمدتاً زنان و ان خانـه دار هستند با بهره گیری از
دستگاههای چوبی ساده محصولاتی بسیـار نفیس و ظریف کـه دارای طرحهای راه راه و
پیچازی بـه رنگهای زرد, قرمز, سبز, بنفش, نارنجی, قهوه ای, نیلی و ... است
تولید مـی کنند.
نمد مالی:
از جمله صنایع پرپشینـه دیگری کـه در مناطق روستایی استان تهران رواج داشته ولی
درون حال حاضر تقریباً منسوخ شده صنعت نمدمالی است. این حرفه کـه در گذشته گروه
کثیری از ساکنان مناطق روستایی استان تهران بـه ویژه سکنـه روستایی طالقان,
ورامـین و عشایر اسکان یـافته درون شـهر ری و شـهریـار بـه آن اشتغال داشته اند به
علت پائین بودن مـیزان تقاضا و دشواری کار و بالا رفتن قیمت مواد اولیـه در
سالهای اخیر کلیـه دست اندرکاران خود را از دست داده و هم اینک فقط تعداد
معدودی از عشایر هنگامـی کـه به مراتع حومـه سد لار (در منطقه شمـیرانات) کوچ مـی
کنند مقدار محدودی نمد به منظور مصارف شخصی تولید مـی نمایند.
در روستای کش (از توابع طالقان) هنوز نشانـه هایی از تولید این محصول بـه چشم
مـی خورد و نمدمالان درون صورت دریـافت سفارش گاهی اقدام بـه تولید نمـی کنند. در
منطقه امامزاده جعفر (از توابع ورامـین) کـه در گذشته یکی از عمده ترین مناطق
تولید نمد درون استان تهران بود از چند سال قبل بـه این سو فعالیت ها رو بـه کاهش
گذاشته است.
زیلوبافی:
درون منطقه ورامـین بافت زیلوهای نامرغوب و ارزان قیمت رواج بالنسبه گسترده ای
دارد بـه طوری کـه در قشلاق داودآباد, باقرآباد, گرگ تپه, قرچک و خیرآباد
زیلوبافی دایر هست و گروهی از تولیدکنندگان غیربومـی با بهره گیری از
دستگاههای بافندگی دستی سرگرم کار هستند.
سفالگری و سرامـیک سازی:
قسمتهای جنوبی سلسله جبال البرز بـه ویژه بخشـهای جلگه ای استان (نظیر دشت
ورامـین و ری) کـه حاصل رسوبات آبرفتی رودخانـه های جاجرود و کرج هست دارای
طبقات رسی هست که همـین مسئله موجبات رشد و رونق صنعت سفالگری و آجرپزی درون این
ناحیـه را از سالهای پیش باعث شده و وجود کوره های متعدد آجرپزی درون این ناحیـه
را از سالهای پیش باعث شده و وجود کوره های متعدد آجرپزی درون حومـه ری و ورامـین
دلیل خوبی بر مرغوبیت خاک درون این منطقه جهت سفالگری مـی باشد.
تولیدات عموماً بدون لعاب هستند ولی بـه لحاظ مرغوبیت خاک منطقه دارای شفافیت
و ویژگی خاصی هستند. اما درون شـهر تهران کارگاههای متعدد سفالگری و نیز
هنرمندان سفالگر بسیـاری کـه آثارشان را بـه ویژه از طریق گالری ها و نمایشگاهها
بـه فروش مـی رسانند و در دو سالانـه های سفالگری هم شاهد آثار باارزش آنان
هستیم بـه فعالیت مـی پردازند.
گفتنی هست که برخی از هنرمندان سفالگر درون حدود شـهر ری و نیز مـهرشـهر کرج و
بعضاً درون محل اقامت خود درون شـهر تهران بـه تولید انواع محصولات سفال و سرامـیک
مـی پردازند.
استان تهران نسبت بـه سطح دریـا درون ارتفاع نسبتاً زیـادی قرار گرفته است. در
استان تهران، ارتفاع زمـین از شمال بـه جنوب کاهش مـی یـابد. بـه همـین دلیل حتی در
سطح شـهر تهران نیز تفاوت ارتفاع درون شمال شـهر (مـیدان تجریش حدود 1300متر) و
جنوب شـهر (مـیدان راه آهن حدود 1100متر) محسوس است.
این دومـیدان حدود 15 کیلومتر از هم فاصله دارند و در این فاصله، حدود 200 متر
از ارتفاع کاسته شده است. مناطق مس استان تهران بر روی رسوبات و آبرفتهای
البرز با شیب ملایمـی قرار گرفته است. بطور کلی بین بلندترین نقاط مرتفع استان
که تا پایین ترین نقاط آن حدود 3000 متر اختلاف وجود دارد کـه در تغییر دما و
رطوبت درون سطح استان بسیـار مؤثر است.
آب و هوای استان تهران:
درون استان تهران سه عامل جغرافیـایی وجود دارد کـه در آب و هوای استان نقش مؤثری
دارند. این عوامل عبارتند از: رشته کوههای البرز درون شمال، ورزش بادهای باران
زای غربی و دشت کویر درون جنوب استان.
عامل ارتفاع درون آب و هوای استان تهران نقش اساسی دارد. بـه همـین جهت با کاهش
ارتفاع از شمال بـه جنوب دما افزایش مـی یـابد. اما مـیزان بارندگی کمتر است.
متوسط بارش درون کوههای بخش شمالی استان، بیش از 500 مـیلی متر هست ولی بـه سمت
نواحی جنوبی کاهش مـی یـابد و در حواشی دریـاچه نمک قم بـه 100 مـیلیمتر مـیرسد. در
این استان فصل بارندگی از مـهر که تا اسفندماه است. مـیزان بارندگی درون دیماه به
حداکثر مـیرسد ولی درون اوایل بهار کم است. معمولاً درون ماههای مرداد و شـهریور
باران نمـی بارد.
گرمترین ماههای سال، خرداد ، تیر، مرداد و سردترین آن، آذر، دی و بهمن است.
بطور کلی مـیتوان نتیجه گرفت کـه با افزایش دما، بارندگی کم مـیشود و حتی قطع
مـیشود.
باد غالب درون این استان باد غربی هست این بادها هرگاه شدت بگیرند، هوای آلوده
را از تهران خارج مـی کنند. البته امتداد کوههای البرز بین تهران و کرج تا
حدود زیـادی بادهای غربی را بـه سمت شـهریـار منحرف مـی کند و مانع تخلیـه کامل
آلودگی مـیشود. مگر آن کـه شدت باد زیـاد باشد.
بعد از باد غربی، مـهمترین باد درون فصل تابستان از سمت جنوب و از داخل کویر به
سمت شـهر تهران مـی وزد و هنگام وزش، موجب انتقال گرمای هوای کویر و حمل
گردوغبار آلودبه سمت شـهرهای استان مـیشود.
جریـان هوای دیگری کـه در محدوده استان تهرام مـی وزد، نسیم کوه بـه دشت و برعکس
است. این بادها چون ملایم و آرام مـی وزند، قدرت پراکنده مواد آلاینده را
ندارند ولی روزها، این مواد را با خود بـه طرف شمال تهران حرکت مـی دهند. مواد
آلاینده بعد از برخورد با کوههای بخش شمالی استان درون آنجا را کـه مـی مانند و
شبها با وزش نسیم کوه بـه سمت دشت، از شمال بـه جنوب سرازیر مـیشوند.
جنگل ها و مراتع
پوشش گیـاهی:
پوشش گیـاهی استان تهران از آب وهوا،وضعیت ناهمواریـها،خاک ومنابع آب استان
تأثیر مـی پذیرد.
درون مناطق شمالی استان، بارش بیش از 300 مـیلی متر درون سال، پوشش گیـاهی مناسبی
را بـه صورت مراتع بهاری و تابستانی درون کوه و دشت به منظور دامپروران محلی و
عشایری بوجود آورد.
مراتع:
مراتع استان تهران طی سالیـان دراز، بـه علت چرای بی رویـه دام ها، پوشش گیـاهی
خود را از دست داده بود ولی درون سالهای اخیر چرای دام درون اکثر نقاط ممنوع شده
و اقداماتی به منظور جلوگیری از بـه هدر رفتن سیلابها و کاهش تعداد دامـها بـه عمل
آمده هست که درون تقویت و بهبود پوشش گیـاهی مراتع تأثیر بسیـار دارد. درون حال
حاضر، استان تهران دارای پوشش گیـاهی مناسبی است.
:: بازدید : 24
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 21:39]
استان همدان، استان گنج ها و افتخار ایران
استان همدان، استان گنج ها و افتخار ایران
استان همدان از لحاظ طبیعت گردی، منطقه ای هست کوهستانی کـه در دامنـه های رشته کوه
الوند قرار گرفته و سرچشمـه رودها و جویبارهای فراوانی است. مراتع بین دره ای آن از
روزگاران گذشته سبب جذب بخشی از دامداران و عشایر بـه این منطقه بوده و با توجه به
زمستان های نسبتا سرد و تابستان های معتدل، مراتع چرای بهاره و تابستانـه را برای
عشایر فراهم مـی کرده است.
این استان از لحاظ وسعت و تنوع پتانسیلهای گردشگری از مـهمترین مناطق کشور بوده و از
لحاظ قدمت آثار باستانی نیز کم نظیر مـی باشد.
دربر داشتن مـهمترین آثار باستانی دوره مادها درون ایران و کشف نزدیک بـه ده کتیبه ی
هخا درون همدان این منطقه را از لحاظ پژوهشـهای باستانشناسانـه بسیـار حائز اهمـیت
کرده است.
در همدان (هگمتانـه) دو کتیبه منحصر بـه فرد کشف شده هست که گفته مـیشود کهن ترین
کتیبه های کشف شده درون ایران هستند. این کتیبه های باستانی کـه یکی مربوط بـه آریـارمنـه
(590-645 پ.م.)؛ جد پدری داریوش بزرگ بوده و به سه زبان پارسی باستان، عیلامـی
(ایلامـی) و بابلی (اکدی) هست و دیگری از آن ارشامـه (پدر بزرگ داریوش) است؛ از لحاظ
بررسی های تاریخی بسیـار حائز اهمـیت هستند. کتیبه های دیگر هگمتانـه نیز از اهمـیتی
کمابیش مشابه برخوردارند. لیکن بـه نظر آنوبانینی کتیبه های گنجنامـه را کـه از نظر
سالم ماندن و خوانایی و مفصل بودن از مـهمترین کتیبه های برجای مانده ی داریوش و
خشایـارشاه هخا هستند را حتما در این زمـینـه دارای کمال اهمـیت باستانشناسانـه
دانست.
بررسی کتیبه های آشوری نشان مـیدهد؛ نام همدان دست کم از سه هزار سال قبل با تلفظی
بسیـار شبیـه بـه تلفظ امروزیش به منظور نامـیدن پایتخت با شکوه مادها استفاده مـیشده است؛ و
در طول تاریخ هیچگاه اهمـیت خود را از دست نداده است.
همدان را زادگاه مانی آورنده دین مانوی درون سه قرن پیش از اسلام مـی دانند؛ کـه به
بابل هجرت کرده و تا قرنـها بعد از اسلام نیز دارای پیروانی بود.
مانی درون ادبیـات و فرهنگ ما بـه عنوان نقاش بزرگ ایرانی درون دوران پیش از اسلام شناخته
مـی شود و ارژنگ مانوی یـا نگارخانـه مانی نماد زیبایی گشته است.
همدان پرورنده و زادگاه بسیـاری از بزرگان فرهنگ و ادب ایرانی بوده کـه از مـهمترین
آنان مـی توان بـه بدیع الزمان همدانی، شاعر، ادیب و عارف بزرگ قرن چهارم؛ کـه اولین
مقامـه (مقامات) توسط او نوشته شده است؛ دیگر بـه شـهید راه عقیده، عارف بزرگ قرن ششم،
عین القضات همدانی؛ صاحب کتاب شریف تمـهیدات و همچنین فخرالدین ابراهیم همدانی،
متخلص بـه عراقی؛ از بزرگترین شاعران و عرفای قرن هفتم اشاره کرد.
در استان همدان نقاط دیدنی و تاریخی فراوانی وجود دارد کـه از مـهمترین موارد آن
آنوبانینی مـیتواند بـه آثار و مناطق زیر اشاره کند: آرامگاه بوعلیسینا، آرامگاه
بابا طاهر، تپه هگمتانـه و آثار باقیمانده از شـهر باستانی هگمتانـه، موزه هگمتانـه،
موزه تاریخ طبیعی، موزه بوعلی، مسجد جامع، برج قربان، گنبد علویـان، شیرسنگی،
گنجنامـه، امامزاده شاهزاده حسین، امامزاده یحیی، تپه توشیجان، مسجد
شیخالملوک، مسجد سیفالدوله، بلور و امامزاده زبیدهخاتون (در ملایر)، ستون
سلوکی، مـیدان قیصریـه، حاج آقاتراب، سراب گیـان، مقبره باباپیره و بند لیلی
یـادگار (در نـهاوند)، مقبره حبقوق نبی، کاروانسرای شاه عباس، آبشار افشار، کمربسته
سرکان، کاروان سرای فرسنج، آرامگاه مـیررضیالدین و مدرسه علمـیه شیخ علیخان زنگنـه
(در تویسرکان)، سنگی، قلعه کیکاوس (در کبودر آهنگ)، کتیبه سلطانیـه، مسجد
شاه طهماسب، آب انبار شاه عباس، تالار دربند و کتیبه یـادبود سیدجمال (در اسدآباد)
و لالجین، دشت بهار و آرامگاه شیخ محمدبهاری (در بهار) و غار علیصدر (در روستای
علیصدر).
استان همدان با وجود این نقاط توریستی و با توجه بـه آب و هوای بسیـار دلپذیرش به
خصوص درون فصل تابستان کـه مـهمترین فصل مسافرت ایرانیـان بـه شمار مـی رود مـی تواند در
گردشگری مردم کشور خودمان نیز نقشی بسیـار بیشتر و مـهمتر ایفا کند. کـه امـید هست با
تلاش بیشتر مسئولین مربوط تحقق یـابد.
ملایر
مطالعات تاریخی نشان داده هست که بنای شـهر فعلی ملایر با حکومت فتحعلی شاه قاجار در
سال 1188 هجری مقارن هست که توسط محمدعلی مـیرزا دولتشاه احداث شد. درون گذشته درون شرق
و غرب شـهر فعلی ملایر و با فاصله کمـی از آن، دو آبادی وجود داشته کـه در حال حاضر
خرابه های قلعه های آنـها بـه چشم مـی خورد. این محلات؛ هسته اولیـه شـهر ملایر را تشکیل
داده و قلعه های آنـها قسمتی از محله های کنونی شـهر را نیز درون بر مـی گرفته است.
نـهاوند
نـهاوند از شـهرستانـهای مـهم تاریخی استان همدان بـه شمار مـی آید. نظریـههای مختلفی از
پیشینـه تاریخی این منطقه باستانی باقی مانده است. برخی از مورخین نـهاوند را محل
پهلو گرفتن کشتی نوح مـیدانند. بـه استناد تحقیقات باستانشناسان درون تپه گیـان
(روستایی درون 18 کیلومتری جنوب غربی نـهاوند) از پنج هزار سال پیش از مـیلاد مسیح تا
هزاره اول قبل از مـیلاد قومـی درون این منطقه زندگی مـی کرده اند؛ کـه تمدنی شبیـه تمدن
بین النـهرین داشته و بعدها بـه دست اقوام دیگر از بین رفته اند.
همدان
شـهرستان و شـهر همدان مرکز استان همدان است؛ کـه در دامنـه شرقی کوه الوند واقع و به
عنوان یکی از شـهرهای مـهم تاریخی-فرهنگی ایران شناخته شده است. این شـهر از لحاظ کشف
آثار باستانی دوران مادها درون کشور بی نظیر بوده و دارای آثار باستانی متعددی از
دوره های هخا، ساسانی و دوره اسلامـی نیز مـی باشد. از لحاظ اکو توریسم با توجه
به آب و هوای متنوعی کـه همجواری با کوه الوند ...
ادامـه مطلب » همدان
کبودرآهنگ
کبودرآهنگ یکی از شـهرستانهای استان همدان هست که دربرگیرنده یکی از آثار طبیعی و
با اهمـیت ایرانیـان یعنی غار علیصدر است. گفته مـیشود درون این منطقه چون درون گذشته
رودهای متعدد و برکههایی وجود داشته کـه کبوتران از هر سو بـه آن مـی شتافتند از این
رو آنرا کبوتر آهنگ نامـیدند. وجه تسمـیه دیگری به منظور آن گفته شده و برخی معتقدند این
اسم از کلمـه آذری کورنگ بـه معنی رودهای آب گرفته شده است.
اسدآباد
اسدآباد منطقهای تاریخی هست که قدمت آن بـه پیش از اسلام مـیرسد. دلیل اصلی اهمـیت
اسدآباد، قرار گرفتن آن بر سر راه اصلی و قدیمـی ایران مرکزی بـه بینالنـهرین است. از
آنجا کـه اسدآباد، درون دورههای مختلف تاریخی، صحنـه کارزارهای بسیـاری بوده تغییرات
فراوانی درون طول تاریخ درون آن بـه وجود آمده است. شـهرستان اسدآباد درون 47 کیلومتری غرب
همدان و در مسیر راه اصلی همدان-کرمانشاه قرار دارد.
تویسرکان
قدمت منطقه تویسرکان بـه دوران قبل از مـیلاد مسیح (ع) مـی رسد. وجود آرامگاه حضرت
حبقوق نبی (ع) با توجه بـه زمان زندگی آن حضرت درون حدود 700 سال قبل از مـیلاد و
کاوشهای باستانشناسی اطراف بقعه، نشانگر قدمت و وجود آبادانی منطقه درون آن عصر
بوده است. شـهر قدیمـی "رودآور"، بنا بر تحقیق آنوبانینی، دارای سه قصبه "توی" و
"سرکان" و "شکان" بود. این شـهر بعد از حمله مغول اهمـیت خود را از دست داد و مردم آن
به قصبه "توی" روی آوردند و به تدریج آنجا را آباد د.
رزن
شـهرستان رزن یکی از شـهرستانهای استان همدان هست که از شمال با استان قزوین، از شرق
با استان مرکزی و از جنوب و غرب با شـهرستان کبودر آهنگ هم جوار و دارای آب و هوایی
سرد و خشک است. بـه علت وجود مراتع مناسب درون اطراف رزن، دامداری بـه عنوان یکی از
ارکان اصلی اقتصاد شـهر مطرح شد و مـهمترین عامل توجه بیش تر بـه شـهر رزن، قرار گرفتن
آن بر سر راه تهران-همدان است.
:: بازدید : 182
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 21:31]
استان آذربایجان غربی سرزمـین گنج ها و گنجینـه ها
استان آذربایجان غربی سرزمـین گنج ها و گنجینـه ها
جغرافیـا
استان آذربایجان غربی درون شمال غربی ایران قرار یکی از ۳۰ استان ایران هست ، کـه در شمال غربی کشور قرار دارد و مرکز آن شـهر ارومـیه است. درون کنارهٔ غربی این استان،دریـاچه ارومـیه قرار دارد.دارد .جمـهوری آذربایجان و ترکیـه، از مغرب بـه کشورهای ترکیـه و عراق، از شرق بـه استان آذربایجان شرقی و استان زنجان و از جنوب بـه استان کردستان محدود است. مساحت استان برابر ۳۷٫۰۵۹ کیلومتر مربع هست که سیزدهمـین استان بزرگ کشور محسوب مـیشود و ۲۵/۲ مساحت کل کشور را تشکیل مـیدهد. جمعیت استان آذربایجان غربی طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ - ۲٫۸۷۳٫۴۵۹ نفر مـیباشد کـه ۰۸/۴ جمعیت کل کشور را درون خود جای دادهاست و از این لحاظ هشتمـین استان پرجمعیت کشور محسوب مـیشود. کلانشـهر ارومـیه با ۵۸۳٫۲۵۵ نفر جمعیت (سرشماری ۱۳۸۵) مرکز استان هست و بیش از ۲۰ درصد جمعیت کل استان را درون خود جای دادهاست. کلانشـهر ارومـیه دهمـین شـهر پرجمعیت ایران بعد از شـهرهای تهران، مشـهد، اصفهان، تبریز، کرج، شیراز، اهواز، قم و کرمانشاه مـیباشد.
استان آذربایجان غربی یکی از مناطق کوهستانی کشور هست و توپوگرافی متنوع و گستردهای دارد. بر اساس ساختار طبیعی استان، اکوسیستمهای ویژهای از ترکیب گیـاهان درون سطوح مختلف پوشش گیـاهی درون سطوح مختلف توپوگرافی بـه وجود آمدهاست کـه اهم آنـها بـه شکل جنگلها و مراتع خودنمایی مـیکنند. این استان عمدتاً تحت تأثیر جریـان هوای مرطوب اقیـانوس اطلس و دریـای مدیترانـهاست، ولی درون برخی از ماههای زمستان، توده هوای سردی از اطراف شمال، هوای مدیترانـهای آن را متأثر کرده و موجب کاهش قابل توجه دما مـیشود.
ناهمواریها
سراسر مرز آذربایجان و ترکیـه و آذربایجان و عراق از کوه های مرتفع دیوار مانندی از شمال بـه جنوب کشیده شده است. سرزمـین آذربایجان درون دوره ترشیـایی درون نتیجه فشارهای وارده بر قفقاز و آسیـای صغیر شکل گرفته و سبب پیدایش شکاف ها و گسله ها درون آن گردیده است.
حوزههای آبریز
۱) دریـاچه ارومـیه ۲) رودخانـه ارس ۳) رودخانـه زاب کوچک
آبهای معدنی
۱) ایستی سو ؛ درون نزدیکی گردنـه قوشچی. ۲) آب گرم محال باراندوز ؛ درون نزدیکی قریـه هفت آباد ارومـیه. ۳) آب معدنی کوه زنبیل ؛ درون کنار دریـاچه ارومـیه. ۴) آب معدنی دریک ؛ کـه بسیـار گوارا بوده و در روستای چهریق قرار دارد. ۵) آب معدنی کانی گراوان ؛ درون روستای کانی گویز درون نزدیکی شـهر رَبَط.فاصله 2 کیلومتری
ارتفاعات
۱) سلسله جبال مرکزی ترکیـه و عراق ۲) ارتفاعات گردنـه قوشچی ۳) کوههای باستان ۴) ارتفاع مور شـهیدان ۵) ارتفاعات گردنـه کله شین ۶) چیـای بینار ارومـیه
رودخانـهها
۱) زرینـه رود (جغاتو) ۲) سیمـینـه رود (تاتائو) ۳) مـهاباد رود ۴) باراندوزچای ۵) شـهرچای ۶) نازلوچای ۷) زولاچای[۱]
جغاتو و تاتائو نام های محلی رودهای زینـه و سیمـینـه رود هستند.که توسط اهالی مـیاندوآب و بوکان مورد استفاده روزمره است.
جنگلها
جنگلهای طبیعی استان، هرچند کـه در قسمتهایی از پیرانشـهر و مـهاباد وجود دارد، ولی مناطق وسیع جنگلی درون سردشت قرار گرفتهاست کـه مساحت آن را بین ۶۰ که تا ۸۰ هزار هکتار تخمـین مـیزنند. کل مساحت جنگلهای مصنوعی درون استان بـه ۳۲۰ هکتار درون قطعات متفاوت مـیرسد.
مردم
اکثر ساکنان این استان بـه طور عمده ترک آذری وکردهستند. ولی اقلیت اشوری و ارامنـه هم درون استان مخصوصا درون ارومـیه مرکز استان ساکن هستند .در شـهر ارومـیه کـه مرکز و بزرگترین شـهر استان بشمار مـیآید و از دیرباز بـه عنوان شـهری کـه در آن گروههای قومـی، زبانی، نژادی و حتی مذهبی مختلف زندگی مـیکنند شناختهشدهاست، جمعیت شـهر مرکب از مردمان ترک و کرد، ارمنی و آشوری است.
تاریخ استان
از نظر تاریخی، تاریخ باستانی آذربایجان با تاریخ قوم ماد درون آمـیخته است. قوم ماد بعد از مـهاجرت بـه ایران آرام آرام قسمتهای غربی ایران از جمله آذربایجان را تصرف د. مقارن این ایـام دولتهایی درون اطراف آذربایجان وجود داشت کـه از آن جمله مـیتوان بـه دولت آشور درون شمال بین النـهرین، دولت هیق درون آسیـای صغیر، دولت اورارتو درون نواحی شمال و شمال غرب، اقوام کادوسی درون شرق و کاسیـها درون حوالی کوههای زاگرس اشاره کرد. بعد از تأسیس دولت ماد، آذربایجان بـه ماد کوچک معروف شد و مشتمل بر شـهرهای قدیمـی همدان، ری، اصفهان و کرمانشاه بود.
گروهی معتقدند کـه نام آذربایجان گرفته شده از آذرآبادگان گرفته شده و به معنی سرزمـین آتش است. بزرگترین آتشکدههای زرتشتی درون این منطقه بوده هست و نمونـه آن هنوز درون باکو پایتخت جمـهوری آذربایجان بجا مانده است. گروهی دیگر وجه تسمـیه آذربایجان را مربوط بـه وجود سرداری بـه نام اتروپاد مـیدانند. اینان معتقدند کـه که بعد از غلبه اسکندر مقدونی بـه ایران، سرداری بـه نام آتورپات درون آذربایجان ظهور کرد و از اشغال آن توسط یونانیـان ممانعت بـه عمل آورد. از آن بـه بعد این سرزمـین بـه نام آتورپاتگان معروف شد. حکومت جانشینان آتورپات درون آذربایجان درون زمان اشکانیـان نیز ادامـه یـافت و این منطقه توانست کماکان استقلال داخلی خود را درون چهارچوب دولت اشکانی حفظ کند. سرانجام اردشیر بابکان بنیـانگذار سلسله ساسانی بر حکمرانان محلی آذربایجان استیلا یـافت و آنرا بصورت یک ایـالت غیر موروثی آداره نمود .
آذربایجان غربی درون تاریخ چند صد ساله اخیر ایران همواره جزئی از منطقه آذربایجان(ایـالت آذربایجان) بوده است. تقسیم آذربایجان تاریخی درون اثر وقایع تاریخی و تقسیمات اداری نسبتاً اخیر بوده است.
شـهرستانهای استان
استان آذربایجان غربی دارای ۱۷ شـهرستان، ۳۶ بخش، ۳۶ شـهر، ۱۰۹ دهستان و ۳۷۲۸ آبادی هست و مرکز آن شـهر تاریخی ارومـیه است
مناطق دیدنی
- تپه حسنلو
- سه گنبد
- دره شـهدا
- تخت سلیمان
- قرهکلیسا
- غار سهولان مـهاباد
- آبشار شلماش سردشت
- فخریگاه مـهاباد
- سد بوکان
- شـهر باستانی موصا سیر واقع درون شـهر ربط - سردشت
- سلطان یعقوب نقده
- دریـاچه ارومـیه
- مسجد جامع ارومـیه
- سنگ کاظم خان
- کلیسای ننـه مریم
- دره قاسملو ( گه لیـه خان)
- موزه ارومـیه
- سه گنبد
- آبشار سولهدوکل مرگور
- جنگلهای مرگور (واقع درون دره باوان)
- سد مـهاباد
- اب معدنی گراوان درون نزدیکی شـهر ربط - سردشت
- دامنـه کوه قره داغ دربسر
نام ارومـیه
واژهٔ ارومـیه از ترکیب دو واژه آشوری اور (شـهر) + مـیه (آب) تشکیل شدهاست. ارومـیه درون ترکی بـه صورت اورمو، اورومـیه و اورمـیه تلفظ مـیشود. با آمدن حکومت پهلوی و سلطنت رضاشاه این محل بـه رضائیـه تغییر نام داد و بعد از انقلاب اسلامـی دوباره بـه نام ارومـیه برگشت.
جایگاه
ارومـیه درون جلگهٔ گسترده و سرسبزی بـه درازای ۷۰ کیلومتر و به پهنای ۳۰ کیلومتر واقع شده کـه اطراف آن که تا کیلومترها پوشیده از باغات انگور و سیب و کشتزار است. دریـاچه ارومـیه درون شرق و دریـاچه مارمـیشو درون غرب این شـهر قرار دارد. این شـهر بـه علت آب و هوای معتدل و داشتن مناظر زیبا، یکی از شـهرهای گردشگری ایران محسوب مـیشود. جمعیت این شـهر ۵۷۷٬۳۰۷ نفر مـیباشد و نیز جمعیت شـهر درون سال ۲۰۰۵ مـیلادی، ۷۸۷٬۲۵۴ نفر پیشبینی شدهاست. بلندی ارومـیه از سطح دریـا ۱۳۳۲ متر است.
مردم
ساکنین شـهر ارومـیه را ترکهای آذری، کردها، آشوریها و ارمنیها تشکیل مـیدهند کـه اغلب درون یک محله درون کنار هم زندگی مـیکنند.
یک مطالعه از ترکیب قومـی خانوارهای نمونـه و مورد بررسی درون سطح شـهر ارومـیه کـه حدود سال ۱۳۷۹ انجام گرفت نشان مـیدهد کـه ترکزبانان ۸۵٫۷٪ درصد خانوارهای نمونـه را بـه خود اختصاص داده و کردزبانها حدود ۱۰٫۵٪ بودهاند. درون این آمارگیری نمونـهای درصد آشوریها، فارسزبانها و ارمنیها درون شـهر ارومـیه بـه ترتیب ۱٫۷، ۱٫۶ و ۰٫۵ بود.
اکثر ترکهای ارومـیه شیعه مذهب مـیباشند ولی تعداد زیـادی ترکهای سنی حنفی و شافعی مذهب نیز درون داخل شـهر و در بیش از ۲۵ روستا از جمله، بالو، قولنجی، کهریز، گلتپه، گجین و ولینده زندگی مـیکنند. درون ارومـیه تعدادی ترکهای اهل حق نیز زندگی مـیکنند. مذهب کردهای ساکن ارومـیه سنی مـیباشد.
تاریخچه
پارسیـان درون مـهاجرت خود از ایرانویج نخست درون غرب و جنوب دریـاچه ارومـیه ساکن شدند ولی بعد از آن بـه مـهاجرت خود ادامـه دادند و تا سرزمـین پارس (استان فارس) پیش رفتند.
جلگه ارومـیه درون دوران باستان درون قلمرو مادها، آشوریـان، و دیگر اقوام نیز قرار داشتهاست.
شاه عباس بزرگ بعد از بیرون راندن عثمانیها از خاک ایران درون صدد برآمد طوایفی را به منظور مرزداری قدرتمند درون بخش غربی کشور مستقر سازد. شاه عباس به منظور این منظور ایل افشارابیورد خراسان و دیگر نقاط را درون نظر گرفت.او کلبعلی سلطان ایمانلوی افشار را احضار نموده بـه لقب خانی و ریـاست کل ایل افشار منصوب نمود. سپس دستور داد کـه ایل افشار کـه شمار زیـادی داشتند و در ولایـات عراق، فارس، کرمان و خراسان سکنی داشتند، با تمام امکانات خود حرکت کرده درون جلگه ارومـیه ساکن شوند.ساکن
در این جابجایی هشت هزار خانوار از شش ایل بزرگ این طایفه درون جلگهٔ ارومـیه استقرار یـافتند و حکومت این ناحیـه درون اختیـار کلب علی خان قرار گرفت. متن فرمان شاه عباس یکم خطاب بـه کلبعلی خان کـه سبب این جابجایی ایلی شد درون دست است.
همـین پیشینـه سبب شد که تا شماری از سران این طایفه بهویژه بعد از تأسیس ارتش جدید درون ایران، درون مناصب فرماندهی حضور داشته باشند.
ناهمواریها
سراسر مرز استان با ترکیـه و عراق از کوههای مرتفع دیوار مانندی از شمال بـه جنوب کشیده شده هست که منبع چشمـههای آب فراوانی مـیباشند .
حوزههای آبریز
۱) دریـاچه ارومـیه ۲) رودخانـه ارس ۳) رودخانـه زاب کوچک
آبهای معدنی
۱) ایستی سو ؛ درون نزدیکی گردنـه قوشچی. ۲) آب گرم محال باراندوز ؛ درون نزدیکی قریـه هفت آباد ارومـیه. ۳) آب معدنی کوه زنبیل ؛ درون کنار دریـاچه ارومـیه. ۴) آب معدنی دریک ؛ کـه بسیـار گوارا بوده و در روستای چهریق قرار دارد. ۵) آب معدنی کانی گراوان ؛ درون روستای کانی گویز درون نزدیکی شـهر رَبَط.فاصله 2 کیلومتری
بلندیها
۱) رشتهکوههای مرکزی ترکیـه و عراق ۲) ارتفاعات گردنـه قوشچی ۳) کوههای باستان ۴) ارتفاع مور شـهیدان ۵) ارتفاعات گردنـه کله شین ۶) چیـای بینار ارومـیه ۷)کوه قندیل ۸)دره حاجی ابراهیم ۹-کوه ته ره غه بوکان گروه کوهنوردی راهروان مقبل بـه ارتفاع ۲۲۴۶
رودخانـهها
۱) زرینـه رود (جغاتو) ۲) سیمـینـه رود (تاتائو) ۳) مـهاباد رود ۴) باراندوزچای ۵) شـهرچای ۶) نازلوچای ۷) زولاچای[۱]
جغاتو و تاتائو نامهای محلی رودهای زینـه و سیمـینـه رود هستند.که توسط اهالی مـیاندوآب و بوکان مورد استفاده روزمرهاست.
جنگلها
جنگلهای طبیعی استان، هرچند کـه در قسمتهایی از پیرانشـهر و مـهاباد وجود دارد، ولی مناطق وسیع جنگلی درون سردشت قرار گرفتهاست کـه مساحت آن را بین ۶۰ که تا ۸۰ هزار هکتار تخمـین مـیزنند. کل مساحت جنگلهای مصنوعی درون استان بـه ۳۲۰ هکتار درون قطعات متفاوت مـیرسد.
مردم
ترکهای آذری و کردها از گروههای عمده این استان بهشمار مـیروند.[۲]
کردها درون بخشـهای مرتفع غربی و جنوبی استان نشیمن دارند و متقابلاً ترکهای آذری درون دشتهای پیرامون دریـاچه ارومـیه و بخشی نیز درون دشتهای شمال و جنوب شرقی استان، سدارند.[۳] با این وجود برخی منابع غیر رسمـی اکثریت ساکنان استان را از کردها[۴] دانستهاند و برخی دیگر از ترکهای آذری[۵]. همچنین اقلیت اشوری و ارامنـه هم درون استان مخصوصا درون ارومـیه مرکز استان ساکن هستند.در شـهر ارومـیه کـه مرکز و بزرگترین شـهر استان بشمار مـیآید و از دیرباز بـه عنوان شـهری کـه در آن گروههای قومـی، زبانی، نژادی و حتی مذهبی مختلف زندگی مـیکنند شناختهشدهاست، جمعیت شـهر مرکب از مردمان آذری، کرد و یـهودی، ارمنی و آشوری است.
تاریخ استان
از نظر تاریخی، تاریخ باستانی آذربایجان با تاریخ قوم ماد درون آمـیخته است. قوم ماد بعد از مـهاجرت بـه ایران آرام آرام قسمتهای غربی ایران از جمله آذربایجان را تصرف د. مقارن این ایـام دولتهایی درون اطراف آذربایجان وجود داشت کـه از آن جمله مـیتوان بـه دولت آشور درون شمال بین النـهرین، دولت هیق درون آسیـای صغیر، دولت اورارتو درون نواحی شمال و شمال غرب، اقوام کادوسی درون شرق و کاسیـها درون حوالی کوههای زاگرس اشاره کرد. بعد از تأسیس دولت ماد، آذربایجان بـه ماد کوچک معروف شد و مشتمل بر شـهرهای قدیمـی همدان، ری، اصفهان و کرمانشاه بود.
گروهی معتقدند کـه نام آذربایجان گرفته شده از آذرآبادگان گرفته شده و به معنی سرزمـین آتش است. بزرگترین آتشکدههای زرتشتی درون این منطقه بوده هست و نمونـه آن هنوز درون باکو پایتخت جمـهوری آذربایجان بجا مانده است. گروهی دیگر وجه تسمـیه آذربایجان را مربوط بـه وجود سرداری بـه نام اتروپاد مـیدانند. اینان معتقدند کـه که بعد از غلبه اسکندر مقدونی بـه ایران، سرداری بـه نام آتورپات درون آذربایجان ظهور کرد و از اشغال آن توسط یونانیـان ممانعت بـه عمل آورد. از آن بـه بعد این سرزمـین بـه نام آتورپاتگان معروف شد. حکومت جانشینان آتورپات درون آذربایجان درون زمان اشکانیـان نیز ادامـه یـافت و این منطقه توانست کماکان استقلال داخلی خود را درون چهارچوب دولت اشکانی حفظ کند. سرانجام اردشیر بابکان بنیـانگذار سلسله ساسانی بر حکمرانان محلی آذربایجان استیلا یـافت و آنرا بصورت یک ایـالت غیر موروثی آداره نمود .
موقعیت اقتصادی اجتماعی
این استان یکی از مناطق مستعد کشاورزی است. علاوه بر این وجود ایلات و عشایر درون دامداری استان نقش قابل توجهی دارد. این استان از نظر اکتشاف و بهرهبرداری منابع معدنی نسبت بـه سایر استانـها درون وضع مطلوبی قرار ندارد. بررسی ترکیب کارگاههای موجود استان نیز نشان مـیدهد کـه دو گروه صنعتی کانیـهای غیرفلزی و غذایی ـ داروئی درون بین سایر صنایع بالاترین تعداد مـیزان اشتغال را دارد. از جمله معادن این استان مـیتوان بـه معادن مصالح و سنگهای ساختمانی، گرانیت، مـیکا، زرنیخ، تالک، تراورتن، طلا، خاک نسوز و پوکه معدنی اشاره کرد.
شـهرستانهای استان
استان آذربایجان غربی دارای ۱۷ شـهرستان، ۳۶ بخش، ۳۶ شـهر، ۱۰۹ دهستان و ۳۷۲۸ آبادی هست و مرکز آن شـهر تاریخی ارومـیه است
آمار شـهرستانهای این استان بدین قرار است:
شـهرستان های استان آذربایجان غربی
نامشـهرستان
جمعیت
رتبهجمعیت
درصدباسوادی
رتبهباسوادی
مساحت کممربع[۶]
رتبهمساحت
شـهرستان ارومـیه
۸۵۶٬۹۱۴
۱
۷۳٫۵ ٪
۱
۵٬۲۵۱
۱
شـهرستان اشنویـه
۶۳٬۷۹۸
۱۳
۶۱٫۳ ٪
۱۲
۱٬۱۹۳
۱۳
شـهرستان بوکان
۲۰۲٬۶۳۷
۴
۶۸٫۶ ٪
۶
۲٬۵۴۱
۶
شـهرستان پیرانشـهر
۱۰۷٬۶۷۷
۹
۶۰٫۸ ٪
۱۳
۲٬۲۵۹
۸
شـهرستان تکاب
۸۱٬۳۹۵
۱۲
۶۶٫۲ ٪
۱۰
۲٬۵۲۳
۷
شـهرستان خوی
۳۶۵٬۵۷۳
۲
۶۹٫۹ ٪
۴
۵٬۵۶۱
۲
شـهرستان چالدران
۴۴٬۵۷۲
۱۴
۵۹٫۳ ٪
۱۴
۱٬۹۷۵
۱۱
شـهرستان چایپاره
---
--
-- ٪
--
--
--
شـهرستان سردشت
۱۰۴٬۱۴۶
6
۶۲٫۹ ٪
۸
۱٬۴۱۱
۱۲
شـهرستان سلماس
۱۸۰٬۷۰۸
10
۶۷٫۸ ٪
۹
۲٬۵۴۴
۵
شـهرستان شاهیندژ
۸۹٬۳۵۶
۱۱
۶۶٫۴ ٪
۱۱
۲٬۱۴۴
۱۰
شـهرستان ماکو
۱۷۴٬۵۷۸
۷
۶۸٫۳ ٪
۷
۴٬۳۳۵
۳
شـهرستان مـهاباد
۱۹۷٬۴۴۱
۵
۶۹٫۴ ٪
۲
۲٬۵۹۲
۴
شـهرستان مـیاندوآب
۲۴۵٬۱۵۳
۳
۷۰٫۵ ٪
۳
۲٬۲۳۳
۹
شـهرستان نقده
۱۱۷٬۸۳۱
۸
۷۰٫۸ ٪
۵
۱٬۰۵۰
۱۴
مناطق دیدنی
- آبشار شلماش سردشت
- تپه حسنلو
- سه گنبد
- دره شـهدا
- تخت سلیمان
- قرهکلیسا
- غار سهولان مـهاباد
- فقرگاه مـهاباد
- سد مـهاباد
- سد بوکان
- شـهر باستانی سه هزار ساله موصاصیر سردشت
- سلطان یعقوب نقده
- دریـاچه ارومـیه
- مسجد جامع ارومـیه
- سنگ کاظم خان
- کلیسای ننـه مریم
- دره قاسملو ( گه لیـه خان)
- موزه ارومـیه
- سه گنبد
- آبشار سولهدوکل مرگور
- جنگلهای مرگور (واقع درون دره باوان)
- چشمـه آب معدنی گراوان سردشت
- دامنـه کوه قره داغ دربسر
- بوزخانا چورس
- قرمزی مسجد چورس
رودهای آذربایجان غربی
نام رود
محل جریـان
مقصد
طول (کیلومتر)
زرینـه رود(جغاتو)
شاهین دژ٬ مـیاندوآب
دریـاچه ارومـیه
۲۳۰ طولانیترین
زاب بریسو
پیرانشـهر - سردشت
آبریز زاب
۲۱۸
رود ارس (آراز)
مرز ماکو
رود کورا (جمـهوری آذربایجان)
-
رودخانـه زنگمار
ماکو
رود ارس (آراز)
۱۰۳
ساری سو
ماکو
رود ارس (آراز)
۱۳۰
آقچای
چایپاره
ارس (آراز)
۱۰۹
قطور چای
خوی
ارس (آراز)
۱۴۵
مـهاباد چای
مـهاباد
دریـاچه ارومـیه
۹۲٫۵
ساروق چای
تکاب
زرینـهرود (جغاتو)
۶۶٬۲
آجرلو چای
شاهین دژ
زرینـهرود (جغاتو)
-
هاچه سو
شاهین دژ
زرینـهرود(جغاتو)
-
لیلان چای
ملکان - مـیاندوآب
زرینـهرود (جغاتو)
-
سیمـینـهرود(تاتائو)
بوکان٬ مـیاندوآب
دریـاچه ارومـیه
۱۳۹
خلیفان
بوکان
سیمـینـه رود (تاتائو)
-
زولاچای
سلماس
دریـاچه ارومـیه
۸۰٫۵
نازلوچای
ارومـیه
دریـاچه ارومـیه
۹۲٫۵
شـهرچای
ارومـیه
دریـاچه ارومـیه
۷۲٫۵
باراندوزچای
ارومـیه
دریـاچه ارومـیه
۶۷٫۵
گدارچای (محمدیـار)
نقده
دریـاچه ارومـیه
۱۰۰
روضه جای
ارومـیه
دریـاچه ارومـیه
۶۰
آواچار چای
پیرانشـهر
آبریز زاب
۶۲
لاوین چای
پیرانشـهر
آبریز زاب
۴۹
زاب گرژال
سردشت
آبریز زاب
۹۵
:: بازدید : 133
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 21:20]
استان آذربایجان شرقی گنجینـه ای بزرگ
استان آذربایجان شرقی گنجینـه ای بزرگ
استان آذربایجان شرقی یکی از استانهای جمـهوری اسلامـی ایران است. این استان بزرگترین و پرجمعیتترین استان ناحیـهٔ شمال غربی ایران (آذربایجان) محسوب مـیشود. استان آذربایجان شرقی از سمت شمال بـه جمـهوریهای آذربایجان و ارمنستان، از سمت غرب و جنوب غرب بـه استان آذربایجان غربی، از سمت شرق بـه استان اردبیل و از سمت جنوب شرق بـه استان زنجان محدود شدهاست. این استان دارای آب و هوای سرد کوهستانی بوده و کل محدودهٔ استان را کوهها و ارتفاعات تشکیل دادهاند. مساحت استان آذربایجان شرقی، ۴۵٬۴۹۱ کیلومتر مربع هست که از این جهت، یـازدهمـین استان بزرگ ایران محسوب مـیشود. این استان محل اتصال دو رشته کوه مـهم و اصلی کوههای ایران، یعنی البرز و زاگرس هست و بلندترین نقطهٔ آن، قلهٔ کوه سهند است. مرکز استان آذربایجان شرقی، کلانشـهر تبریز است. از شـهرهای مـهم و اقماری این استان مـیتوان بـه مراغه، مرند، مـیانـه و اهر اشاره کرد.
پیشینـه
استان آذربایجان شرقی درون گذشته بخشی از سرزمـین تاریخی ماد بوده کـه به «ماد کوچک» شـهرت یـافته بود. درون زمان حکمرانی اسکندر مقدونی بر ایران درون ۳۳۱ سال پیش از مـیلاد، شـهربان منطقهٔ ماد کوچک کـه سرداری بهنام «آتورپات» یـا «آتروپاتن» بوده، علیـه اسکندر قیـام کرده و با انعقاد پیمانی دست یونانیـان را از آذربایجان کوتاه ساخت. اسکندر مقدونی نیز آتروپات را بـه شرط پیروی از امپراتوری او، درون این منطقه باقی نگه داشت.[۱]
جانشینان اسکندر بعد از مرگ وی بـه جنگ و نزاع با یکدیگر پرداختند و در همـین دوران بود کـه آتروپات حاکم منطقهٔ ماد کوچک شد. نام این منطقه نیز بهجهت تقدیر از زحمات وی درون مقابل بیگانگان بـه «آتروپاتگان» معروف شد. بعدها نیز بـه نامهای مختلفی نظیر «آذربادگان» و «آذرآبادگان» مشـهور گشت.[۱]
آذرپاتکان درون دورهٔ ساسانیـان ساتراپنشین و یکی از مـهمترین ایـالتهای ایران بوده کـه بهجهت قرارگرفتن آتشکدههای بزرگ و مشـهور نظیر آتشکدهٔ آذرگشسنب درون آن بـه آذربایجان شـهرت یـافت. بعد از ورود اسلام بـه ایران نیز آذربایجان از مـهمترین ایـالتها بوده و حوادث تاریخی بسیـاری درون آن رخ دادهاست.[۱]
جغرافیـای سیـاسی
کاخ استانداری آذربایجان شرقی.
استان آذربایجان شرقی با ۴۵٬۴۸۱ کیلومتر مربع مساحت، حدود ۲٫۸ درصد از وسعت کل ایران را بـه خود اختصاص دادهاست. این استان درون شمال غرب کشور و بین مدارهای ۳۶ درجه و ۴۵ دقیقه که تا ۳۹ درجه و ۲۶ دقیقهٔ عرض شمالی و نصفالنـهارهای ۴۵ درجه و ۵ دقیقه که تا ۴۸ درجه و ۲۲ دقیقهٔ طول شرقی جای گرفتهاست.[۲]
استان آذربایجان شرقی ۲۰۰ کیلومتر با جمـهوری آذربایجان و ۳۵ کیلومتر با ارمنستان از سمت شمال مرز مشترک دارد. این استان همچنین ۴۲۰ کیلومتر با استان آذربایجان غربی از سمت غرب و جنوب غرب، ۴۰۰ کیلومتر با استان اردبیل از سمت شرق و ۱۴۵ کیلومتر با استان زنجان از سمت جنوب هممرز است.[۲]
جغرافیـای طبیعی
رشتهکوه قرهداغ (ارسباران).
استان آذربایجان شرقی از هفت واحد کوهستانی تشکیل یـافته است. رشتهکوه قرهداغ (ارسباران) شمالیترین این واحدها بوده کـه از دیوانداغ آغاز شده و به درهٔ رود درهرود منـهی مـیگردد. رشتهکوه قوشـهداغ کـه از جنوب قرهداغ شروع شده و به سبلان ختم مـیشود. تودهٔ آتشفشانی سبلان کـه ۴۸۱۱ متر ارتفاع داشته و مرز مشترک مـیان استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل محسوب مـیشود. رشتهکوههای مـیشو و مورو کـه از غرب و مرکز استان آغاز شده و به ارتفاعات عون بن علی و شبلی منتهی مـیشوند. رشتهکوه بزقوش کـه با ۳۳۰۳ متر ارتفاع، مرز بین شـهرستانهای مـیانـه و سراب بهشمار مـیرود. تودهٔ آتشفشانی سهند درون جنوب تبریز کـه ۳۷۰۷ متر ارتفاع دارد. رشتهکوه اربط (تخت سلیمان) کـه از دامنـههای جنوبی سهند شروع شده و به سمت جنوب امتداد مـییـابد.[۲]
مردم
[ویرایش] زبان
زبان امروزی ساکنان استان آذربایجان شرقی، ترکی آذربایجانی مـیباشد کـه در نقاط مختلف آن با لهجههای گوناگون تلکم مـیشود. زبان نوشتار و رسمـی آذربایجان درون بیشتر دورههای تاریخی آن، زبان آذری بودهاست. اکثریت قریب بـه اتفاق نوشتهها و آثار مردم این منطقه نیز درون دورههای مختلف بـه فارسی و آذری بوده است.
پیش از ورود زبان ترکی بـه منطقه، زبان گفتاری مردم این منطقه یکی از شاخههای زبان مادی بود. زبان مادی مردم منطقه آذربایجان (ماد کوچک) درون دوره حکومت ترکزبانان توسط ایلهای ترک کـه به منطقه آمده بودند، تاتی نامـیده شد.[۳] امروزه تمرکز اصلی مناطقی کـه زبان تاتی درون آنها بهجا مانده استان های قزوین، زنجان، مرکزی و اردبیل است.[۴] زبان ایرانی باقیمانده درون شبهجزیره آبشوران درون جمـهوری آذربایجان نیز کـه اصطلاحاً تاتی نامـیده شده با زبان مادی آذربایجان تفاوت دارد و یکی از گویشهای زبان فارسی است.[۵]
تغییر زبان گفتاری از تاتی بـه ترکی آذربایجانی از زمان تسلط سلجوقیـان آغاز شد و در دوره سلطنت ترکمنها و آغاز عصر صفویـان بیشتر شـهرها و روستاها را شامل شد.[۶]
سپاهیـان بابک خرمدین را درون سدههای ۹ و ۱۰ مـیلادی نیز همـین انبوه مردم ایرانیزبان آذربایجان تشکیل مـیدادند.[۷]
زبان ترکی آذربایجانی از شاخهٔ اغوز زبانهای ترکتبار از گروه زبانهای آلتایی است. خاستگاه زبانهای ترکی، استپهای جنوب سیبری بودهاست و گویندگان اصلی آن را ترک تباران تشکیل مـیدهند.
جمعیت
برپایـهٔ سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی، جمعیت استان آذربایجان شرقی درون این سال بالغ بر ۳٬۵۲۷٬۲۶۷ نفر بوده کـه ۵ درصد از جمعیت کل ایران را بـه خود اختصاص دادهاست. برهمـین اساس، ۱٬۷۸۰٬۹۹۶ نفر مرد و ۱٬۷۴۶٬۲۷۱ نفر زن درون قالب ۹۱۱٬۲۴۱ خانوار ساکن این استان بودهاند.[۸]
در سرشماری سال ۱۳۸۵ خورشیدی، شـهرستان تبریز با جمعیتی بالغ بر ۱٬۵۵۷٬۲۴۱ نفر، پرجمعیتترین و شـهرستان چاراویماق با جمعیتی بالغ بر ۳۳٬۹۲۱ نفر، کمجمعیتترین شـهرستان استان آذربایجان شرقی بودهاست. همچنین درون مـیان شـهرهای استان، کلانشـهر تبریز با ۱٬۳۷۸٬۹۳۵ نفر جمعیت، پرجمعیتترین و شـهر نظرکهریزی با ۱٬۱۸۱ نفر جمعیت، کمجمعیتترین شـهر بودهاست.[۸]
صنعت
نمونـهای از قالی تبریز.
استان آذربایجان شرقی بهجهت تمرکز صنایع بزرگ تولیدی درون شـهر تبریز، از قطبهای مـهم صنعتی درون سطح ایران بهشمار مـیرود. این استان از لحاظ تعداد کارگاههای صنعتی، چهارمـین قطب صنعتی کشور بعد از استانهای تهران، اصفهان و خراسان رضوی محسوب مـیشود.[۹]
در استان آذربایجان شرقی ۴۳۴۱ کارگاه تولیدی فعالیت مـیکنند کـه این تعداد شامل ۸۳۲ کارگاه صنعتی بوده کـه این استان از این لحاظ، ۵٫۹۹ درصد از کل کارگاههای صنعتی ایران را بـه خود اختصاص دادهاست. درون سال ۱۳۷۶ خورشیدی، ارزش مواد تولیدی کارگاههای مذکور ۳۳۶۱٫۸ مـیلیـارد ریـال و ارزش سرمایـهگذاریهای انجامشده درون آنها ۲۴۵۱٫۳ مـیلیـارد ریـال بودهاست.[۹]
گردشگری
دریـاچهٔ ارومـیه.
تالاب قوریگل بستانآباد.
فهرست جاذبههای طبیعی استان آذربایجان شرقی:[۱۰]
- آبشار آسیـابخرابهٔ جلفا.
- آبشار سرکنددیزج شبستر.
- آبشار عیشآباد مرند.
- آبگرم بستانآباد.
- آبگرم قلعهکندی کلیبر.
- آبگرم متعلق کلیبر.
- پناهگاه حیـاتوحش کیـامکی.
- تالاب قرهقشون.
- تالاب قوریگل بستانآباد.
- جزیرهٔ آرزو.
- جزیرهٔ اسپیر.
- جزیرهٔ اسلامـی.
- جزیرهٔ اشک.
- جزیرهٔ کبودان.
- جنگلهای ارسباران.
- چشمـهٔ آبرس سراب.
- چشمـهٔ آبگرم سراب.
- چشمـهٔ اللهحق سراب.
- چشمـهٔ تاپتاپان آذرشـهر.
- چشمـهٔ صوفیـان شبستر.
- چشمـهٔ کندوان اسکو.
- چشمـهٔ گشایش مراغه.
- چشمـهٔ ورجوی مراغه.
- درهٔ پیغام کلیبر.
- درهٔ سعیدآباد بستانآباد.
- درهٔ گشایش مراغه.
- درهٔ لیقوان تبریز.
- غار اسکندر بستانآباد.
- غار آقبلاغ بستانآباد.
- غار دوگیجان مرند.
- غار کبوتر مراغه.
جاذبههای تاریخی
مقبرةالشعرای تبریز.
موزهٔ آذربایجان تبریز.
گنبد غفاریـهٔ مراغه.
پل مـیانـه.
آرامگاه شیخ شـهابالدین اهری.
روستای کندوان اسکو.
قلعهٔ بابک کلیبر.
کلیسای سن استپانوس جلفا.
فهرست جاذبههای تاریخی استان آذربایجان شرقی:[۱۰]
- آرامگاه شیخ شـهابالدین اهری.
- آرامگاه شیخ محمود شبستری.
- ارگ تبریز.
- بازار اهر.
- بازار تبریز.
- پل خداآفرین کلیبر.
- پل مـیانـه.
- پل مـیانـه.
- تپهٔ اژدهاداشی اهر.
- تپهٔ امامچای سراب.
- تپهٔ عجبشیر.
- تپهٔ قرهتپهٔ تبریز.
- تپهٔ قرهتپهٔ شبستر.
- تپهٔ قلعهجوق سراب.
- تپهٔ کولتپهٔ مرند.
- تپهٔ مصلی آذرشـهر.
- کردشت جلفا.
- خانـهٔ مشروطیت تبریز.
- روستای اشتبین جلفا.
- روستای کندوان اسکو.
- سنگنبشـهٔ رازلیق سراب.
- سنگنبشـهٔ سغندل ورزقان.
- سنگنبشـهٔ نشتبان سراب.
- عمارت ایلگلی تبریز.
- عمارت ربع رشیدی تبریز.
- غار قدمگاه آذرشـهر.
- قلعهٔ آقگنبد جزیره اسلامـی.
- قلعهٔ آوارسین کلیبر.
- قلعهٔ آیی قلعهسی سراب.
- قلعهٔ بابک کلیبر.
- قلعهٔ پشتاب اهر.
- قلعهٔ جوشین ورزقان.
- قلعهٔ سنسارود مرند.
- قلعهٔ ضحاک هشترود.
- قلعهٔ قهقههٔ اهر.
- قلعهٔ قیز قالاسی مـیانـه.
- قلعهٔ قیزلار قالاسی مراغه.
- قلعهٔ کردشت جلفا.
- قلعهٔ نوردوز اهر.
- کاخ شـهرداری تبریز.
- کلیسای سرکیس مقدس تبریز.
- کلیسای سن استپانوس جلفا.
- کلیسای شوغات تبریز.
- کلیسای مریم مقدس تبریز.
- کلیسای موجومبار مرند.
- گنبد سرخ مراغه.
- گنبد غفاریـهٔ مراغه.
- گنبد کبود مراغه.
- گنبد گویبرج مراغه.
- گنبد مدور مراغه.
- گورستان پینـهشلوار تبریز.
- مسجد جامع اهر.
- مسجد جامع تبریز.
- مسجد جامع تسوج شبستر.
- مسجد جامع مراغه.
- مسجد جامع مرند.
- مسجد عینالی تبریز.
- مسجد کبود تبریز.
- مسجد مـیدان بناب.
- مقبرةالشعرای تبریز.
- منطقهٔ قوبول درهسی اهر.
- موزهٔ آذربایجان تبریز.
- موزهٔ ارامنـهٔ تبریز.
- موزهٔ حیـاتوحش تبریز.
- موزهٔ مراغه.
:: بازدید : 44
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 21:12]
استان کرمانشاه ، گنجینـه باستان و مخزن زیبایی ها
استان کرمانشاه ، گنجینـه باستان و مخزن زیبایی ها
استان کرمانشاه با جمعیتی درون حدود 1900000 نفر درون حاشیـه غربی ایران قرار دارد. این استان از شمال بـه کردستان، از شرق بـه همدان، از جنوب شرق به لرستان، از جنوب بـه ایلام و از غرب بـه کشور عراق منتهی مـی شود.
این استان، یکی از استان های شگفت انگیز ایران هست تا بـه آن حد کـه لقب "هندوستان ایران" را بـه آن داده اند. این استان علی رغم وسعت نـه چندان پهناورش، دارای ۳منطقه آب و هوایی کاملاً متفاوت از یکدیگر است. مثلاً اگر درون "پاوه" و "نوسود" هوا سرد و زمستانی است به فاصله کمتر از دو ساعت درون "قصرشیرین"، "سرپل ذهاب" و "نفت شـهر"، هوا کاملاً گرم و تابستانی هست و درون همـین زمان درون "کنگاور" هوا معتدل و بارانی است. درون کرمانشاهآنقدر آیین ها و طریقت های متعدد و گوناگون وجود دارد کـه پرداختن بـه آنـها هفتاد من کاغذ و هفتاد سال تحقیق مـی طلبد. آیین ها و طریقت هایی کـه علی رغم هجوم بی مـهابا وسیل آسای زندگی مدرن، همچنان پویـا و زنده هستند. این استان بـه طور متوسط درون هر۲۵کیلومتر، مـی توانی با یکی از جذاب ترین، کم نظیرترین و کهن ترین مـیراث های فرهنگیو باستانی و اسلامـی مواجه شد. البته تمام این آثار یـا کنار جاده هستند و یـا در نزدیکی آن، جاده ای کـه به "بزرگراه کربلا" معروف شده است. یکی از امن ترین و کم خطرترین جاده های ترانزیتی و سیـاحتی کشور کـه آنقدر بر سر راهت زیبایی های طبیعی و جذاب قرار دارد کـه اصلاً نمـی فهمـی کی بـه آخر آن مـی رسی! جاده ای کـه حرف های ناگفته بسیـار دارد. جاده ای کـه حماسه ها دیده، جاده ای که...
در صورتی کـه قصد عزیمت به این استان را داشتید حتما یـا یک راهنما داشته باشید و یـا اطلاعات دقیق را از منبعی معتبر بگیرید. اگر قصد دیدن فقط دیدنی های مشـهور آن را دارید کوله بار خود را برای حداقل یک هفته ببندید.
محدوده استان کرمانشاه، از هزاره های قبل از مـیلاد محل ساقوام مختلف بوده است. استان کرمانشاه ناحیـه ای کوهستانی است کـه مابین فلات ایران و جلگه بین النـهرین قرار گرفته و سراسر آن را قله ها و ارتفاعات رشته کوه های زاگرس پوشانده است. این استان بـه لحاظ صنعتی و کشاورزی منطقه ای پررونق بوده و به لحاظ قدمت و دیرینگی زیست درون این ناحیـه از جلوه های گردشگری و جاذبه های خاصی برخوردار است. کتیبه بیستون و نقوش برجسته آن مـهم ترین جاذبه این خطه از ایران هست که بـه همراه ده ها اثر دیدنی و طبیعی دیگر جاذبه های جهانگردی این استان را تشکیل داده اند.
استان کرمانشاه درمـیانـه ضلع باختری ایران بین 33 درجه و 36 دقیقه که تا 35 درجه و 15 دقیقه پهنای شمالی و 45 و 24 دقیقه که تا 48 درجه و 30 دقیقه درازای خاوری از نصف النـهار گرینویچ قرار گرفته است. این استان از شمال بـه استان کردستان از جنوب به استان های لرستان و ایلام از خاور بـه استان های همدان و از باختر بـه کشورعراق محدود شده است. استان کرمانشاه ناحیـه ای کوهستانی هست که مابین فلات ایران و جلگه بین النـهرین قرار گرفته و سراسر آن را قله ها و ارتفاعات رشته کوه های زاگرس پوشانده است. استان کرمانشاه درون معرض جبهه های مرطوب مدیترانـه ای قرار دارد کـه در برخورد با ارتفاعات زاگرس، موجبات ریزش برف و باران را فراهم مـی سازد. راه های دسترسی بـه این استان عبارتند از
- مسیر تهران – خسروی کـه از کرمانشاه عبور مـی کند.
- مسیر جلفا – بندر امام بـه طول 1421 کیلومتر که درون 744 کیلومتری از کرمانشاه عبور مـی کند.
- مسیر تهران – سنندج کـه در فاصله 520 کیلومتری از کرمانشاه عبور مـی کند.
- کرمانشاه دارای فرودگاه بین المللی نیز است.
استان کرمانشاه دارای مکان های تاریخی و دیدنی بسیـاری هست که شامل جاذبه های طبیعی و تاریخی متعدد مـی شوند. استان چشمـه ها، سراب ها و غارهای متعددی چون: چشمـه آب گرم، تنگ ، چشمـه عبدی، چشمـه هندی آباد، چشمـه صیفور، سراب نیلوفر، سراب یـاوری، سراب طاق روسان، سراب های خفر، سراب نوژی وران، سراب قنبر، غار شـهربانو، غار های عسل، مرد و زان و غار انار درون ارتفاعات بیستون، غار قوری قلعه درون جنگل های اورامانات، غارکاوات، غارپروا، غارآسنگران، غارتایله نو، غاررتیل، غار کلیسا، غار مـیراوی، غار نوروزخان، غار جوجو،غار حاجی، غارهای آوه زا و کبوتر، غار سید شـهاب و.... را درون خود جای داده هست که هر یک از آن ها از جذابیت های خاص خود برخوردار است.
مکان های تاریخی و باستانی نیز از دیگر جاذبه های استان کرمانشاه بـه شمار مـی رود کـه آتشکده چهارقاپو، بقعه امامزاده های متعدد، مسجد های بزرگ و با ارزش معماری چون مسجد جامع، قلعه های قدیمـی و متعدد چون قلعه بیستون، قلعه هژبر، قلعه مروان، قلعه شاهین، قلعه گه، قلعه خاموش، قلعه بزه رود، قلعه ساری اصلان، قلعه هرسین، قلعه منیژه، قلعه گبری، قلعه ژیـان و زیـارتگاه هایی چون: زیـارتگاه شوقی علمـی، زیـارتگاه تخت تیمور، شاه زاده محمدابراهیم، شـهرهای باستانی و قدیمـی چون شـهر چمچال، کاروان سراهای متعدد بـه همراه کم نظیرترین کتیبه ها و نقش های باستانی تنـها بخشی از این دیدنی ها را تشکیل مـی دهند که درون نقاط مختلف استان پراکنده شده اند و گردشگرا ن را بـه سوی خود مـی خوانند.
صنایع و معادن
صنایع استان نیز به دو گروه صنایع دستی و ماشینی تقسیم مـی شود . کرمانشاه از دیرباز بـه سبب موقعیت خاصجغرافیـایی و نیـازاهالی بـه لوازم و مواد اولیـه زیستی مرکز صنایع دستی بوده هست و در بین مردم بومـی افراد مستعد و ماهر درون هر رشته پرورش یـافته اند. از سوی دیگر شیوه معیشت عشایری استان زمـینـه های مساعدی را جهت گسترش صنایع دستی فراهم نموده است صنایع دستی این استان مشتمل بر قالی، گلیم، جاجیم و انواع گیوه است. بزرگ ترین صنعت کارخانـه ای استان کرمانشاه تصفیـه خانـه نفت هست که کارخانـه آن درون کنار رود قره سو ساخته شده است. قدیمـی ترین کارخانـه صنایع غذایی استان کرمانشاه، کارخانـه قند اسلام آباد است. عمده ترین معادن این استان نیز عبارتند از: آهن، سرب، گوگرد، آلومـیت، کوارتزیت و …
کشاورزی و دامداری
در استان کرمانشاه بـه علت شرایط آب و هوایی مناسب محصولات کشاورزی متعددی از قبیل : گندم، جو، چغندر قند، برنج، صیفی، سبزی و مـیوه هایی چون : گردو، بادام، انار، سیب، مرکبات و خرما تولید مـی شود . ازآن جا کـه بیش تر ساکنین این استان از گذشته های دورزندگی کوچ نشینی توأم با معیشتی بر اساس دام داری داشته اند، این استان از مناطق عمده ایران درون امر دام پروری بـه شمار مـی آید. هم چنین مرغ داری، زنبورداری و صید ماهی نیز درون کنار کشاورزی و دام داری رایج اسا و معمولاً گوشت مرغ و ماهی و عسل مورد نیـاز مردم درون استان تولید مـی شود.
نام کرمانشاه بـه بهرام شاه ساسانی منسوب است کـه در روزگار پدرش، فرمان روایی ایـالات کرمان را داشت و بدین جهت بـه کرمانشاه لقب یـافت. محدوده استان کرمانشاه، از هزاره های قبل از مـیلاد؛ محل ساقوام مختلف بوده است. درآثار سارگن – شاه اکو کـه از سال 2048 که تا 2030 قبل از مـیلاد بر جنوب بین النـهرین فرمان رانده از مردم زاگرس بـه عنوان « آریزان یـا نخسی » یـاد شده است. بـه استناد کتیبه های بابل، آشور و عیلام ساکنان دامنـه های زاگرس طوایفی بـه نام های لولوبی، گوشی، هانائی، فایری، آموا و پارسوا بوده اند. درون خصوص اصل و نژاد اینطوایف، نظرات متضادی ابراز شده است. طوایف آمادا و پارسوا آریـایی و طوایف گوتی و کاسی نیز بـه احتمال زیـاد آریـایی بوده اند، اما درون آریـایی بودن لولوبی ها و مانایی ها تردید وجود دارد. لولوبی ها یـا لولوها اجداد لرها، درون گذشته دور درون ذهاب کرمانشاه، شـهر باستانی زور و سلیمانیـه زندگی مـی کرده اند .
نام ماد به منظور نخستین بار بـه صورت « آماده ای » در جملات آشوریـان بـه نواحی کردستان فعلی اتلاق شده است. بنابراین مـی توان دریـافت که از هزار سال قبل از مـیلاد قوم ماد درون دامنـه های زاگرس سداشته اند. درون روزگارساسانیـان، نواحی غرب و مخصوصا کرمانشاه مورد توجه شـهریـاران ساسانی بوده و به علت نزدیکی با تیسفون ( پایتخت ) ایـام تابستان ( ییلاق ) را درون آن مـی گذرانده اند. قباد اول و خسرو اول ( انوشیروان ) ساسانی نیز بـه این ناحیـه توجهی خاص داشته اند. در اخبار مورخان اسلامـی بـه کرات آمده هست که خسرو اول انوشیروان درون نواحی طاق بستان، قصرهایی ساخته کـه در آن ها از بزرگان چینی، هندی، و قیصر روم و دیگر حکم رانان پذیرایی مـی کرده است. خسرو دوم ملقب بـه پرویز نیز درون این منطقه باغ های زیبا ساخته بود کـه درآن قصرها و عمارت های باشکوه وجود داشته است. عمران و آبادانی جدی و پیوسته این ناحیـه وبه ویژه شـهر کرمانشاه از دوران قاجار آغاز شده است. این منطقه هم اکنون یکی از مناطق آباد، آرام و باصفای ایران هست که یـادگارهای بسیـار زیـادی از تاریخ گذشته را درون خود جای داده است.
کرمانشاه از دیدگاه مردم شناسی :
کرمانشاه را از دید گوناگونی آب و هوایی و قومـی و مذهبی ،هند ایران لقب داده اند.چرا کـه از لحاظ آب و هوایی دارای چهار فصل درون یک زمان مـیباشد. برای نمونـه قصرشیرین دارای آب و هوای گرم و سنقر و پاوه دارای آب و هوای سرد و کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل مـیباشد.
در این استان ،قومـیت های گوناگونی درون کنار هم زندگی مـیکنند.
از دیدگاه مذهبی نیز دارای گونـه گونی بسیـار زیـادی است. بطور مثال پیروان کیش های شیعه ،سنی، اهل حق (یـارسان) ،مسیحی (ارمنی) ، آشوری و یـهودی درون این استان درون کنار هم زندگی آشتی آمـیزی دارند.
مردم شـهر کرمانشاه بـه زبان کردی (کلهر ، گورانی ، سورانی) و گویش لکی صحبت مـیکنند.
در نواحی دیگر استان هم گویش های لکی ، گورانی ، کلهری ، اورامانی و همچنین ترکی هم درون سنقر رواج دارد .
مشاهیر و مفاخر استان کرمانشاه :
ابوحنیفه احمد بن داود دینوری :
ابوحنیفه احمد بن داود دینوری فیلسوف و حکیم و ریـاضی دان قرن سوم ه.ق است.
سردار یـار محمد خان :
سردار یـار محمد خان کرمانشاهی از فعالان مشروطه بود کـه در طی جریـان محاصره ی تبریز بـه یـاری ستارخان و باقرخان شتافت .
وی یعدا بوسیله ی عبدالحسین مـیرزا فرمانفرما حاکم کرمانشاه و عامل حکومت مرکزی درون 13 مـهر 1291 بـه قتل رسید.
رحیم معینی کرمانشاهی :
رحیم معینی کرمانشاهی (نوه ی حسین خان معین الرعایـا و فرزند کریم خان معینی) نقاش ، روزنامـه نگار ، نویسنده ، شاعر و ترانـه سرا و متولد سال 1301 در کرمانشاه بود.
او درون کنار استاد تجویدی 40 ترانـه ی ماندگار بر جای نـهاد و با اساتیدی چون پرویز یـاحقی و همایون خرم نیز همکاری داشته است .
مـیر جلال الدین کزازی :
از مترجمان ایرانی ، استاد دانشگاه و نویسنده و پژوهشگر ادبیـات است .
وی مشـهور بـه استفاده از واژه های سره پارسی درون نوشته ها و گفتار خود است. ترجمـه ی او از انـه اید بـه فارسی ،برنده ی جایزه ی کتاب سال شده است و تالیف او نامـه ی باستان ،که تاکنون چهار جلد آن بـه چاپ رسیده هست حائز رتبه ی نخستین پژوهش های بنیـادین درون جشنواره ی بین المللی خوارزمـی شده است.
از تالیفات وی مـی توان بـه زیباشناسی سخن پارسی ،پرنیـان پندار (جستارهایی درون ادب و فرهنگ) ، آب و آیینـه(جستارهایی درون ادب و فرهنگ) ،سراچه ی آوا و رنگ (خاقانی شناسی) ، دیدار با واژه ها ، گزیده ای از سروده های قاجار ، از گونـه ای دیگر ، درون دریـای دری (نگاهی به تاریخ شعر فارسی) ، مازهای راز (جستارهایی درون شاهنامـه) و ترجمـه ها شامل انـه اید اثر ویرژیل ، ایلیـاد اثر هومر ، ادیسه اثر هومر ،تلماک اثر فنلون و ... اشاره کرد.
مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی حاج آخوند :
از علما و فضلای کرمانشاه کـه نقش اثرگذاری ایشان درون شکل گیری نـهضت و پیروزی انقلاب اسلامـی در استتان کرمانشاه و غرب کشور بری پوشیده نیست.
وی فرزند آیت الله حاج شیخ حسن حاج آخوند از علمای معروف کرمانشاه بودند کـه طی سال ها طلاب و روحانیون بزرگی تربیت د.
ایشان دوران طلبگی را درون محضر پدر و مرحوم آیت الله سید جواد نجومـی به کسب علم و معارف دینی گذاندند و پس از مـهاجرت بـه قم از محضر علمای بسیلری بویژه امام (ره) بهره بردند و پس از گذراندن دوره ی اجتهاد، بـه امر امام بـه کرمانشاه بازگشتند و به تربیت طلاب پرداختند.
ایشان درون سال 1380 رحلت د.
علی محمد افغانی :
ایشان متولد سال1304 در کرمانشاه و از پیشکسوتان ادبیـات داستانی معاصر مـی باشد .
وی خالق شوهر آهو خانم ، یکی از اولین رمانـهای بلند اجتماعی ایران هست و برنده ی جایزه ی بهترین رمان در سال 1340 مـیباشد.
بعضی از آثار او عبارتند از :
شادکامان دره ی قرسو ، بافته های رنج ، محکوم بـه اعدام ، شلغم مـیوه ی بهشته ، دایی پروین ، همسفرها ، بوته زار و ...
از دیگر مشاهیر و مفاخر استان کرمانشاه :
احمد بن جعفر دینوری(فیلسوف و ادیب قرن سوم ه.ق)
احمد بن محمد دینوری(از عرفای قرن چهارم)
ابوجعفر احمد بن احمد دینوری(قاضی و ادیب سده چهارم ه.ق)
احمد بن محمد بن اسحاق دینوری(از محدثین سده چهارم ه.ق)
ابن وهب دینوری(از محدثین قرن چهارم ه.ق)
یوسف بن احمد بن یوسف دینوری(فقیـه قرن پنجم)
سلطان اسحاق(حکیم ،فیلسوف و ادیب قرن هشتم)
حافظ ابوحفص عمر دینوری(از علمای مشـهور قرن چهارم)
ابوالحسن دینوری(عارف سده چهارم)
ابواسحاق ابراهیم(از مشایخ و زهاد قرن چهارم)
ملا عبدالله قاضی اورامانی(قاضی سده دهم)
ابن خازن دینوری(خوشنویس مشـهور)
علی اشرف درویشیـان(محقق، مترجم و نویسنده)
محمد جواد محبت(شاعر معاصر)
سید مرتضی نجومـی( از علما و خوشنویسان معروف معاصر)
مـیرزا رضا کلهر(شاعر معاصر)
یدالله بهزاد(شاعر معاصر)
ابوالقاسم لاهوتی(شاعر معاصر)
و ...
ایران درون ردیف کهن ترین تمدن های جهان قرار دارد و به همـین دلیل و نیز بـه خاطر وجود آب و هوای متنوع و جاذبه های طبیعی زیبا و متعدد از مـهمترین مراکز جهانگردی دنیـا بـه حساب مـی آید و از مـیان مکانـهایی کـه یونسکو درون جهان آنـها را بـه عنوان " مـیراث تمدن جهانی " بـه رسمـیت شناخته و ثبت کرده هست پنج مکان درون ایران قرار دارد :
تخت سلیمان (محوطه باستانی شامل آتشکده آذر گشسب درون دوره ساسانی) درون تکاب آذربایجان غربی
تخت جمشید (ویرانـه های پایتخت ایران درون 2500 سال پیش) درون مرودشت
مـیدان نقش جهان (مجموعه بناهای مذهبی ، دولتی عهد صفویـه ) درون مرکز شـهر اصفهان
معبدچغازنبیل (شـهر سلطنتی عیلامـی ها درون 3 هزار سال پیش ) درون هفت تپه
گنبد سلطانیـه (بلندترین گنبد جهان ) درون شـهرستان خدابنده درون زنجان
از مـهمترین و مشـهورترین نقاط تاریخی و دیدنی ایران نیز مـی توان
حرم امام رضا (ع) (هشتمـین امام شیعیـان جهان ) درون مشـهد
مسجد شیخ لطف الله (یکی از شاهکارهای معماری اسلامـی درون دوره صفویـه ) درون اصفهان
کلیسای وانک ( یکی از زیباترین کلیساهای ایران ) درون اصفهان
آتشکده یزد (بزرگترین و قدیمـی ترین عبادتگاه زرتشتیـان ) درون یزد
ارگ بم (بزرگترین بنای خشتی جهان ) درون بم
معبد آناهیتا (معبد سنگی عصر اشکانیـان ) درون کرمانشاه
قلعه فلک الافلاک (قلعه بزرگ نظامـی دوره ساسانیـان ) درون لرستان
طاق بستان (از بناهای سنگی دوره ساسانیـان ) درون کرمانشاه
پاسارگاد (مقبره کورش سر سلسله پادشاهی هخا درون ایران ) درون مرودشت
نقش رستم (بزرگترین بنای سنگی عصر ساسانیـان ) درون نزدیکی شیراز
سی و سه پل (از شاهکارهای معماری عهد صفویـه ) در اصفهان
بنای شمس العماره (کاخ سلطنتی پادشاهان قاجار ) درون تهران
تله کابین توچال ( بزرگترین تله کابین جهان ) درون تهران
آرامگاه فردوسی درون طوس
آرامگاه عطار درون نیشابور-
( آرامگاه حافظ (حافظیـه در شیراز
( آرامگاه سعدی (سعدیـه در شیراز
( آرامگاه قابوس بن وشمگیر (رفیع ترین برج آجری جهان در گنبد کاوس
آرامگاه خیـام در نیشابور
آرامگاه ابن سینا درون همدان
باغ نادری درون مشـهد-
آرامگاه کریم خان زند درون شیراز
آرامگاه باباطاهردر همدان
پل خواجو درون اصفهان
ارگ بم درون بم
را نام برد . همچنین ، برج طغرل درون شـهر ری ، باغ فین کاشان ، بازار تهران،
، مسجد وکیل درون شیراز ، باغ شازده درون ماهان، باغ ارم شیراز،
ارگ کریمخانی درون شیراز، مسجد گوهرشاد درون مشـهد، مسجد آقا بزرگ کاشان،
مسجد امـیر چخماق درون یزد، کاخ گلستان درون تهران، دروازه قرآن درون شیراز،
مسجد امام خمـینی درون اصفهان و .... از دیگر نقاط دیدنی ایران محسوب مـی شوند.
مناطق دیدنی
قله دماوند درون شمال شرق تهران
غار علی صدر درون همدان
دشت لاله های واژگون درون دامنـه قله دنا
جنگل گلستان درون بجنورد
کویر لوت درون مرکز ایران-
دریـاچه ارومـیه درون منطقه آذربایجان
مرداب انزلی درون بندر انزلی
دشت لار درون کوهپایـه دماوند
در ایران موزه های بسیـاری وجود دارند کـه تمدن و فرهنگ و تاریخ ایران و جهان را بـه نمایش گذارده اند .
:برخی از مـهمترین این موزه ها عبارتند از
موزه ایران باستان درون تهران
موزه آبگینـه و سفالینـه درون تهران
موزه تاریخ طبیعی درون تهران
موزه چهلستون درون اصفهان
موزه گنجعلی خان درون کرمان
موزه فرش درون تهران
مجتمع موزه های سعد آباد درون تهران
موزه مردم شناسی درون تهران
موزه هنرهای زیبا درون تهران
موزه پست درون تهران
موزه جواهرات ملی درون تهران
موزه هنرهای معاصر درون تهران
مجموعه فرهنگی آزادی درون تهران
:: بازدید : 45
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 14:53]
گنج و گنجینـه ایران: استان کردستان
گنج و گنجینـه ایران: استان کردستان
استان کردستان با مساحت 28 هزار کیلومتر مربع؛ درون غرب ایران و از شمال بـه استان های
آذربایجان غربی و زنجان، از جنوب بـه استان کرمانشاه، از شرق بـه استان های همدان و
زنجان و از شرق بـه کشور عراق محدود است. این استان دارای 9 شـهرستان، 23 شـهر، 26 بخش
و 83 دهستان مـی باشد. بانـه، بیجار، سقز، سنندج، دیواندره، کامـیاران، قروه، مریوان و
سروآباد از مـهمترین شـهرهای استان کردستان هستند.
نقشـه تقسیمات استان کردستان؛ عاز سازمان نقشـه برداری کشور
مردمان کرد، آریـایی نژاد هستند کـه چندین هزار سال قبل از مـیلاد بـه این منطقه مـهاجرت
کرده اند. تاریخ اقوام کرد که تا قبل از اسلام چندان روشن نیست. درون اسناد سومری و
بابلی و اکدی و آشوری نام اقوامـی دیده مـی شود کـه شباهت بـه کلمـه کرد دارد، ولی از
همـه نزدیکتر چه از لحاظ زبان شناسی و چه از نظر جغرافیـایی و چه از نظر توصیفی، نام
قومـی هست به نام "کردوخوی" کـه در کتاب "سفر جنگی" گزنفون ذکر شده است. این قوم در
کوه ها و دره های مـیان عراق و ارمنستان و مخصوصا درون محلی کـه امروزه "زخو" نامـیده مـی
شود و در شصت کیلومتری شمال غربی موصل درون عراق قرار دارد، ساکن بوده اند.
"پولیبیوس" (200-120 ق. م.) نیز از اقوامـی کـه در قسمت هایی از آذربایجان کنونی
زندگی مـی د و به نام "کورتییوی" یـا "کورتیـای" خوانده مـی شدند، یـاد مـی کند.
"استرابون" و "لیوی" مـی گویند کـه این اقوام درون فارس نیز ساکن بوده اند. چنانکه در
زمان ساسانیـان و اوایل اسلام چادرنشینان کوهستان های فارس را کرد مـی خواندند. اگر
تاریخ اقوام کرد درون پیش از اسلام تاریک و مبهم است، تاریخ آنان درون پس از اسلام در
پرتو تالیفات مورخان که تا اندازه ای روشنتر است، ولی درون این دوره هم، چون از کرد به
طور فرعی و ثانوی -ضمن اخبار ممالک اسلامـی- سخن بـه مـیان آمده، درباره تاریخ این قوم
به طور اساسی و مستمر مطلب کاملی نوشته نشده هست و فقط درون دوره صفوی نخستین کتاب
مـهم درباره قوم کرد بـه زبان فارسی تدوین شده کـه همان "شرفنامـه بدلیسی" است.
طبیعت زیبا و دیدنی استان کردستان؛ عاز علی مجدفر
شاه اسماعیل اول -مؤسس سلسله صفویـه- بـه علت این کـه کردها پیرو مذهب تسنن بودند،
چندان روابط حسنـه ای با آنـها نداشت. درون مقابل، سلاطین عثمانی درون تقویت هرچه بیشتر
کردها مـی کوشیدند. درون دوره صفویـه دولت ایران بـه قسمت وسیعی از کردستان آن روز تسلط
داشت کـه دامنـه های شرقی کوه های زاگرس را درون بر مـی گرفت. با تشکیل سلسله زندیـه،
برای نخستین بار درون تاریخ ایران سلسله ای ژاد بـه سلطنت رسید. درون اواخر سلسله
زندیـه نیز طایفه دنبلی کـه یکی از طوایف بزرگ کرد بود، قسمتی از آذربایجان غربی را
در تصرف داشتند و مرکز حکومت و قدرت آنـها شـهر خوی بود. درون قرن نوزدهم مـیلادی بارها
کردها درون خاک عثمانی مـیل باطنی خود را به منظور رسیدن بـه استقلال و تشکیل دولتی کردزبان
ظاهر د. درون سال 1878 مـیلادی، شیخ عبیدالله نقشبندی بـه فکر تأسیس کردستان مستقل
تحت حمایت دولت عثمانی افتاد. درون سال 1880 مـیلادی طرفداران وی، اطراف ارومـیه،
ساوجبلاغ، مراغه و مـیاندوآب را بـه تصرف خود درآوردند و سپاهیـان ایران بـه زحمت
توانستند این آشوب را دفع کنند. درون سال 1946 مـیلادی، قاضی محمد، همزمان با حضور
قوای متفقین درون ایران و حمایت دولت روسیـه شوروی از او، جمـهوری خلق کردستان را که
مرکز آن مـهاباد بود، تشکیل داد. بعد از تخلیـه کامل ایران از قوای متفقین و اعزام
ارتش دولت مرکزی بـه نواحی آذربایجان و کردستان، این شورش و جمـهوری ناشی از آن نیز
از هم متلاشی گردید.
طبیعت زیبا و دیدنی استان کردستان؛ عاز علی مجدفر
آب و هوای استان درون ناحیـه شمالی؛ آب و هوای نسبتا سرد و در نواحی جنوبی معتدل
کوهستانی هست و دارای فلات های مرتفع و خشک و دشت های حاصلخیز؛ مانند دشت مریوان،
دشت اوباتو، دشت ئیلاق یـا دهگلان، دشت قروه و دشت کامـیارن است. کردستان تحت دو
عامل بارز خشکی تابستان و سرمای زمستان کوهستانها قرار دارد. بخش وسیعی از
استان درون شرایط آب و هوای کوهستانی سرد و مدیترانـهای با باران بهاره قرار
دارد. آب و هوای کردستان درون تجزیـه خاک، رویش گیـاه، گسترش علفزار، شرایط
مساعد توسعه دیمزار، مناطق و معیشت شبانی و گلهداری و گسترش جنگل و
باغداری نقشی تعیین کننده دارد. مـیزان بارندگی درون استان کردستان از غرب
به شرق کاهش مـییـابد. دلیل این امر وجود دیواره کوهستانی ناحیـه است که از
نفوذ جریـانهایی که از غرب به فلات وارد مـیشود جلوگیری مـیکند.
منابع:
anobanini
اداره مـیراث فرهنگی استان کردستان
قروه
قروه یکی از شـهرستانهای استان کردستان است که از شمال به شـهرستان بیجار،
از شرق و جنوبی شرقی به شـهرستان همدان، از جنوب به شـهرستان سقز و از غرب
به شـهرستان سنندج محدود است. شـهر قروه، مرکز این شـهرستان، درون فاصله 87
کیلومتری شمال سنندج و در مسیر همدان-سنندج قرار گرفته است. عوامل موثر در
پیدایش این شـهر، چشمـه جوشان درون شمال آن، رودهای متعدد و دشت حاصلخیزی
است که که تا قرنها موجب حیـات آن به صورت آبادی کوچک بود.
ادامـه مطلب » قروه
مریوان
مریوان مرکز شـهرستانی به همـین نام است که از شمال به شـهرستان سقز، از
شرق و جنوب شرقی به شـهرستان سنندج، از جنوب به بخش نوسود از شـهرستان
پاوه و از غرب و شمال غربی به خاک عراق محدود است. شـهر مریوان درون 125
کیلومتری شمال غربی سنندج قرار دارد. سابقه مریوان به پیش از اسلام باز
مـیگردد. با توجه به آثار باستانی موجود، احتمالا درون دوره پارت و ساسانی این
شـهر از نقاط مـهم ایران محسوب مـیشده است.
ادامـه مطلب » مریوان
کامـیاران
کامـیاران از شـهرستانهای تازه تاسیس استان کردستان است که مرکز آن شـهر
کامـیاران، درون فاصله 65 کیلومتری جنوب شـهر سنندج واقع است. موقعیت مناسب
شـهر که درون مسیر جاده کاروانی قدیمـی شمال غرب به جنوب غربی است، موجب
رونق و توسعه شـهر کامـیاران شده است. این شـهرستان از شمال به شـهرستان
سنندج، از جنوب به کرمانشاه، از شرق به سنقر کلیـایی و از غرب به پاوه و
استان کرمانشاه محدود است.
ادامـه مطلب » کامـیاران
بیجار
شـهر بیجار درون 140 کیلومتری شمال شرقی سنندج و در مسیر راه آسفالته سنندج-
زنجان قرار دارد. شـهرستان بیجار به جز مرکز آن، دارای شـهرهای یـاسوکند و
بابارشانی است. درباره وجه تسمـیه بیجار اطلاعات دقیق و مشخصی وجود ندارد،
ولی آنچه مسلم است این واژه از ریشـه پهلوی است. گروهی معتقند که واژه
"بیدزار" بوده، یعنی محلی که درختان بید فروان دارد و چون درون زبان کردی
به جای "زار" "جار" گفته مـی شود، "بیدجار" و "بیجار" نام گرفته است.
ادامـه مطلب » بیجار
بانـه
مرکز شـهرستان بانـه درون فاصله 270 کیلومتری شمال غربی سنندج، درون ابتدای راه
آسفالت بانـه-مـهاباد قرار گرفته است. شـهرستان بانـه دارای چهار شـهر بانـه،
آرمرده، بوئین و کانی سور است. که تا اواسط قرن سیزدهم ه. ق. نام اصلی شـهر
بانـه "به روژ" به معنی آفتابگیر بود و اسنادی هم موجود است که درون همـه
آنـها، مرکز قصبه "بهروژ" نامـیده شده است. وجه تسمـیه بانـه را از کلمـه کردی
"بان" به معنی "بالا" و "پشت بام"، به دلیل وجود ارتفاعات این ناحیـه و خود
شـهر بانـه مـیدانند.
ادامـه مطلب » بانـه
دیواندره
شـهرستان دیواندره از شمال به شـهرستان تکاب، از شرق به بیجار، از جنوب به
سنندج، از غرب به سقز و از جنوب غربی به بخش سرشیو شـهرستان مریوان محدود
مـیشود. شـهر دیواندره مرکز این شـهرستان درون فاصله 99 کیلومتری شمال سنندج و در
مسیر جاده آسفالت سنندج-سقز قرار دارد. وجه تسمـیه دیواندره به دو کلمـه
"دیوان" و "دره" باز مـیگردد. "دیوان" محلی است که مجریـان قانون درون آنجا
سکونت دارند که عدلیـه نیز نامـیده مـی شود و دیواندره که درون مـیان "دره" و
"کوه" واقع شده درون قدیم مقر حکومت و جایگاه قانون و عدالت بوده است.
ادامـه مطلب » دیواندره
سقز
شـهر سقز مرکز شـهرستانی به همـین نام از استان کردستان است که از شمال به
شـهرستانهای مـهاباد و مراغه از آذربایجان غربی و شرقی، از شرق به شـهرستان
دیواندره و از غرب به بانـه محدود است. سقز درون سرزمـین اقوام مانایی-مادی،
بر سر راه کاروانی همدان به آذربایجان و دیـاربکر و همچنین راه موصل به
زنجان و قزوین و ری قرار داشت و به دلیل موقعیت چهار راهی، از مراکز
مواصلاتی دنیـای قدیم بود.
ادامـه مطلب » سقز
سنندج
مرکز استان کردستان شـهر سنندج هست که درون فاصله 520 کیلومتری غرب تهران قرار دارد.
بنیـاد جدید این شـهر درون سال 1046 هجری قمری توسط سلیمان خان اردلان پایـه گذاری شد.
وجه تسمـیه شـهر سنندج (سنـه یـا سنـه دژ) که از شـهرهای کهن و مقدس است به
آیین مـهر و زردشت درون این بخش ایران باز مـیگردد. ارتباط این شـهر و نواحی
مجاور آن با اساطیر پهلوانی آریـایی از اهمـیت و قدمت این شـهر حکایت مـیکند.
مرکز استان کردستان شـهر سنندج هست که درون فاصله 520 کیلومتری غرب تهران قرار
دارد. بنیـاد جدید این شـهر درون سال 1046 هجری قمری توسط سلیمان خان اردلان پایـه
گذاری شد. وجه تسمـیه شـهر سنندج (سنـه یـا سنـه دژ) که از شـهرهای کهن و
مقدس است به آیین مـهر و زردشت درون این بخش ایران باز مـیگردد. ارتباط
این شـهر و نواحی مجاور آن با اساطیر پهلوانی آریـایی از اهمـیت و قدمت
این شـهر حکایت مـیکند. این شـهر درون قدیم روی تپه بزرگی درون کنار
رودخانـه قشلاق به نام "پیـالکه توش نوذر" قرار داشته است. قلعه
حسنآباد که دژی ساسانی بود، نزدیک این شـهر واقع بوده و هماره به
عنوان پادگانی برای حمایت از این شـهر عمل مـیکرده است.
شـهر کهن "سنـهدژ" احتمالا درون اثر زلزله و هجوم مغول ویران شد و تا زمان
صفوی به صورت دهکدهای به حیـات خود ادامـه داد. مرکز حکومتی این شـهر
پس از ویرانی، به قلعه حسنآباد منتقل شد. شـهر جدید سنندج درون دوره
صفوی و در روزگار شاهصفی درون سال 1046 ه. ق. توسط "سلیمانخان اردلان"
پایـه گذاری شد. سلیمان خان مرکز حکومت را از قلعههای حسن آباد و
پلنگان به شـهر سنـه منتقل و اقدام به آباد ساختن آن نمود. وی قلعه
حکومتی را با استحکام تمام درون بالای تپهای بنا نـهاد و عمارات، ،
مسجد و بازار را درون خارج و اطراف قلعه ساخت. او با احداث یک رشته
قنات درون دشت "سرنووی" آب را به داخل شـهر و مـیان قلعه هدایت کرد.
گسترش شـهر مربوط به زمان "امانالله خان اردلان" است. او قلعه
حکومتی را توسعه داد، چندین تالار و عمارت درون آنجا ساخت و در فاصله
سالهای 30ـ1220 ه. ق. با احداث عمارتها، بازار، کاروانسرا و مساجد از
جمله مسجد معروف به "دالاحسان" درون مـیان شـهر، به توسعه شـهر پرداخت.
همچنین درون سال 1222 ه. ق باغ و عمارت خسروآباد را توسعه بخشید.
گفتنی است سنندج به لحاظ موقعیت جغرافیـایی و فعالیتهای شـهرسازی عصر
صفوی و قاجار، از بافت شـهری سنتی با ارزشی برخوردار است که بناهای
مس و عامالمنفعه متعددی مانند ، مساجد، بازار و تکیـه درون آن
باقی مانده است.
از جمله مراکز دیدنی سنندج مـی توان بـه بافت قدیمـی شـهر سنندج، مسجد
دارالاحسان، مسجد دارالامان (مسجد والی)، بازار قدیمـی و بازار سرتپوله،
مسجد رشید قلعه بیگی، مسجد مـیرزا فرجالله، قرآن نگل درون مسجد روستای
نگل، مسجد وزیر، مسجد خورشید لقاخانم، مسجد وکیل، مسجد و تکیـه عبدالله
بیگ، مسجد ملااحمد قیـامتی، کلیسای سنندج، امامزاده پیر عمر، امامزاده
هاجر خاتون، امامزاده طاقه گوره، مقبره شرفالملک، بقعه
شیخنجمالدین، پل قشلاق، پاشاخان، خان، دوخزینـه،
شیشـه، صلاحی، عبدالخالق، وکیل الملک، عمارت
آصف دیوان، عمارت و باغ آیتالله مردوخ، عمارت امجدالاشراف، عمارت
سرهنگ آزموده اردلان، مجموعه عمارت شیخ محمدباقر غیـاثی، خانـه
گلهداری، خانـه مجتهدی، عمارت مشیر دیوان، خانـه معمارباشی، عمارت
ملالطفالله شیخالاسلام، عمارت ملکالتجار، عمارت وکیل الملک، عمارت
خسروآباد، ساختمان شـهرداری، باغ امـیریـه، باغ امانیـه، آبیدر، موزه
سنندج و موزه تاریخ طبیعی اشاره نمود.
استان کردستان با مساحت 28 هزار کیلومتر مربع؛ درون غرب ایران و از شمال به
استان های آذربایجان غربی و زنجان، از جنوب بـه استان کرمانشاه، از شرق به
استان های همدان و زنجان و از شرق بـه کشور عراق محدود است. این استان دارای 9
شـهرستان، 23 شـهر، 26 بخش و 83 دهستان مـی باشد. بانـه، بیجار، سقز، سنندج،
دیواندره، کامـیاران، قروه، مریوان و سروآباد از مـهمترین شـهرهای استان کردستان
هستند.
نقشـه تقسیمات استان کردستان؛ عاز سازمان نقشـه برداری کشور
مردمان کرد، آریـایی نژاد هستند کـه چندین هزار سال قبل از مـیلاد بـه این منطقه
مـهاجرت کرده اند. تاریخ اقوام کرد که تا قبل از اسلام چندان روشن نیست. درون اسناد
سومری و بابلی و اکدی و آشوری نام اقوامـی دیده مـی شود کـه شباهت بـه کلمـه کرد
دارد، ولی از همـه نزدیکتر چه از لحاظ زبان شناسی و چه از نظر جغرافیـایی و چه
از نظر توصیفی، نام قومـی هست به نام "کردوخوی" کـه در کتاب "سفر جنگی" گزنفون
ذکر شده است. این قوم درون کوه ها و دره های مـیان عراق و ارمنستان و مخصوصا در
محلی کـه امروزه "زخو" نامـیده مـی شود و در شصت کیلومتری شمال غربی موصل در
عراق قرار دارد، ساکن بوده اند. "پولیبیوس" (200-120 ق. م.) نیز از اقوامـی که
در قسمت هایی از آذربایجان کنونی زندگی مـی د و به نام "کورتییوی" یـا
"کورتیـای" خوانده مـی شدند، یـاد مـی کند. "استرابون" و "لیوی" مـی گویند کـه این
اقوام درون فارس نیز ساکن بوده اند. چنانکه درون زمان ساسانیـان و اوایل اسلام
چادرنشینان کوهستان های فارس را کرد مـی خواندند. اگر تاریخ اقوام کرد درون پیش
از اسلام تاریک و مبهم است، تاریخ آنان درون پس از اسلام درون پرتو تالیفات
مورخان که تا اندازه ای روشنتر است، ولی درون این دوره هم، چون از کرد بـه طور فرعی
و ثانوی -ضمن اخبار ممالک اسلامـی- سخن بـه مـیان آمده، درباره تاریخ این قوم به
طور اساسی و مستمر مطلب کاملی نوشته نشده هست و فقط درون دوره صفوی نخستین کتاب
مـهم درباره قوم کرد بـه زبان فارسی تدوین شده کـه همان "شرفنامـه بدلیسی" است.
طبیعت زیبا و دیدنی استان کردستان؛ عاز علی مجدفر
شاه اسماعیل اول -مؤسس سلسله صفویـه- بـه علت این کـه کردها پیرو مذهب تسنن
بودند، چندان روابط حسنـه ای با آنـها نداشت. درون مقابل، سلاطین عثمانی درون تقویت
هرچه بیشتر کردها مـی کوشیدند. درون دوره صفویـه دولت ایران بـه قسمت وسیعی از
کردستان آن روز تسلط داشت کـه دامنـه های شرقی کوه های زاگرس را درون بر مـی گرفت.
با تشکیل سلسله زندیـه، به منظور نخستین بار درون تاریخ ایران سلسله ای ژاد به
سلطنت رسید. درون اواخر سلسله زندیـه نیز طایفه دنبلی کـه یکی از طوایف بزرگ کرد
بود، قسمتی از آذربایجان غربی را درون تصرف داشتند و مرکز حکومت و قدرت آنـها
شـهر خوی بود. درون قرن نوزدهم مـیلادی بارها کردها درون خاک عثمانی مـیل باطنی خود
را به منظور رسیدن بـه استقلال و تشکیل دولتی کردزبان ظاهر د. درون سال 1878
مـیلادی، شیخ عبیدالله نقشبندی بـه فکر تأسیس کردستان مستقل تحت حمایت دولت
عثمانی افتاد. درون سال 1880 مـیلادی طرفداران وی، اطراف ارومـیه، ساوجبلاغ،
مراغه و مـیاندوآب را بـه تصرف خود درآوردند و سپاهیـان ایران بـه زحمت توانستند
این آشوب را دفع کنند.
در سال 1946 مـیلادی، قاضی محمد، همزمان با حضور قوای متفقین درون ایران و حمایت
دولت روسیـه شوروی از او، جمـهوری خلق کردستان را کـه مرکز آن مـهاباد بود، تشکیل
داد. بعد از تخلیـه کامل ایران از قوای متفقین و اعزام ارتش دولت مرکزی به
نواحی آذربایجان و کردستان، این شورش و جمـهوری ناشی از آن نیز از هم متلاشی
گردید.
طبیعت زیبا و دیدنی استان کردستان؛ عاز علی مجدفر
آب و هوای استان درون ناحیـه شمالی؛ آب و هوای نسبتا سرد و در نواحی جنوبی معتدل
کوهستانی هست و دارای فلات های مرتفع و خشک و دشت های حاصلخیز؛ مانند دشت
مریوان، دشت اوباتو، دشت ئیلاق یـا دهگلان، دشت قروه و دشت کامـیارن است.
کردستان تحت دو عامل بارز خشکی تابستان و سرمای زمستان کوهستانها
قرار دارد. بخش وسیعی از استان درون شرایط آب و هوای کوهستانی سرد و
مدیترانـهای با باران بهاره قرار دارد. آب و هوای کردستان درون تجزیـه
خاک، رویش گیـاه، گسترش علفزار، شرایط مساعد توسعه دیمزار، مناطق و
معیشت شبانی و گلهداری و گسترش جنگل و باغداری نقشی تعیین کننده
دارد. مـیزان بارندگی درون استان کردستان از غرب به شرق کاهش مـییـابد.
دلیل این امر وجود دیواره کوهستانی ناحیـه است که از نفوذ جریـانهایی
که از غرب به فلات وارد مـیشود جلوگیری مـیکند.
مـهمترین کوهها
برانان درون شرق
چهلچشمـه یـا چهلچمـه بـه بلندی ۳۱۷۳ متر درون غرب دیواندره
قرهداغ (بیجار) بـه بلندی ۳۱۲۰ متر درون شمال بیجار
حوله بـه بلندی ۲۶۶۵ متر درون بینرود و کامـیاران
پسر محمود بـه بلندی ۲۶۴۲ متر درون مـیان نجفآباد بیجار
گوژه بـه بلندی ۲۶۶۶ متر درون مـیان دهگلان و سنندج
آبیدر بـه بلندی ۲۵۵۰ متر درون سنندج
پیر بـه بلندی ۳۲۵۰ متر مـیان قروه و سنقر کلیـایی
شاهو بـه بلندی ۳۳۲۵ متر کـه بلندترین کوهستان استان است.
کوه پنجه(علی) درون کنار روستای کنگره و حسینآباد مـیان قروه و دهگلان
کوه پیـازه و قلعه برد درون شرق روستاهای ننـهوچور درون شـهرستان مریوان بـه بلندی
۲۹۵۳ متر.
آربابا درون جنوب بانـه
دوزین درون شمال بانـه
جنیره و بابوس درون شرق بانـه
آولان درون حد فاصل کامـیاران و سنندج
شاهنشین ۳۷۵۰ متر
:: بازدید : 161
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 14:49]
استان زنجان گنج و گنجینـه تاریخی و طبیعی ایران
استان زنجان گنج و گنجینـه تاریخی و طبیعی ایران
استان زنجان یکی از استان های با اهمـیت ایران هست که درون ناحیـه مرکزی شمال
غربی ایران واقع شده و از نظر ارتباط بـه دلیل استقرار بر محور ترانزیتى، نقطه
ارتباطی مرکز با غرب و شمال غربی ایران بـه شمار مـی آید. جاذبه های جهانگردی
استان زنجان درتمام قسمت های آن پراکنده شده و مـی توان آنـها را درون شمار جاذبه
های طبیعی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد. درون این مـیان
شـهرستان های ابهر و زنجان مشـهورترین جاذبه های گردشگری این استان را درون خود
جای داده اند. از نظر جاذبه های گردشگری، وجود بنای عظیم و با شکوه سلطانیـه
که یکی از بزرگ ترین و مشـهورترین بناهای اسلامـی با عمری 700 ساله کـه جزو آثار
ثبت شده ایران بزرگ درون فهرست مـیراث جهانی بشر درون یونسکو است، این استان را در
صنعت توریسم کشورحائز اهمـیت بسیـار کرده است.
استان زنجان براساس آخرین تقسیمات کشوری دارای 3 شـهرستان، 13 بخش، 8 شـهر است؛
که شـهرستان های این استان عبارتند از زنجان، ابهر و خدابنده. درون زنجان صنایع
دستی از رشد و شکوفایی چشمگیری برخوردارند. نمونـه های بدیع؛ آفریده های دستان
هنرمندان و متخصصان برجسته زنجانی درون زمـینـه های چاقوسازی، فرش بافی، چاروق
دوزی و ملیله کاری امروزه مایـه سربلندی و مباهات موزه های بزرگ جهان است.
وسعت استان زنجان برابر ۲۲۱۶۴ کیلومتر و جمعیت آن بر اساس آخرین آمارها بیش
از نـهصد هزار نفر برآورد شده است. رودهای مـهم درون این استان قزلاوزن، زنجانرود
و ابهر رود است. بلندترین نقطه استان درون ارتفاعات تخت سلیمان (بیش از ۳۰۰۰
متر) و کمترین درون قزلاوزن درون گیلوان (نزدیک به ۳۰۰ متر) مـی باشد. مـهمترین
آثار تاریخی و باستانی استان زنجان شامل گنبد باشکوه سلطانیـه، بازار زنجان،
مجموعه رختشویخانـه، مسجد جامع زنجان، مقبره قیدار نبی درون خدابنده، آرامگاه
احمد زهرنوش و امامزاده زیدالکبیر درون ابهر است.
آب و هوای این استان بـه طور کلی سردسیری هست به طوری کـه در زمستان بسیـار سرد
و درون تابستان معتدل مـی باشد. فصول بهار و تابستان بهترین زمان به منظور گذراندن
اوقات فراغت درون این استان هستند. تنوع آب و هوایی این منطقه موجب ایجاد گونـه
های متفاوتی از زندگی جانوری شده است. وجود گونـه های متفاوتی از حیوانات وحشی
و پرندگان مـهاجر و جانوران آبزی، گردشگران بسیـاری را درون فصل شکار مجاز بـه این
منطقه جذب مـی کند. غارهای استان عبارت اند از غار کتله خور و گلجیک و غار
خرمنـه سر. غار کتله خور کـه دیدنی ترین و بزرگترین غار منطقه هست به نظر
آنوبانینی یکی از زیباترین پدیده های طبیعی ایران محسوب مـی شود کـه در80
کیلومتری جنوب خدابنده قرار گرفته است. این غار از سه طبقه تشکیل شده و دارای
تونل های فرعی و استلاکتیت ها و استلاکمـیت ها و ستون های بسیـار درون گذرگاه های
اصلی هست وقندیل های مخروطی آویزان از سقف ها درون اثر داشتن ناخالصی ها، رنگ
های متنوع بـه خود گرفته اند و آنـها کـه ترکیبات بـه همراه نداشته و یـا کمتر
دارند بـه صورت بلورهای شیشـه ای بسیـار شفاف مشاهده مـی شوند.
از رودهای مـهم استان قزل اوزن هست که رودی جوشان وخروشان بوده و از کوه های
کردستان سرچشمـه مـی گیرد کـه پس از توقفی درون پشت سد منجیل نـهایتا وارد دریـای
خزر مـی گردد. از دیگر رودخانـه های استان؛ زنجانرود- ابهررود - سجاس رود و خرا
رود را مـی توان نام برد. همچنین چشمـه های آب معدنی استان عبارت اند از چشمـه
آبگرم وننق - چشمـه آبگرم ابدال - چشمـه آبگرم گرماب و چشمـه آبگرم حلب انگوران.
زبان گفتاری اکثریت اهالی استان زنجان ترکی آذربایجانی است. درون جهات چهارگانـه
در شمال استان ترکی مخلوط با گیلکی و در شرق متمایل بـه فارسی درون جنوب غربی
کردی و در غرب ترکی آذربایجانی و در جنوب استان نیز با گرایش بـه فارسی تکلم
مـی کنند. حمد اله مستوفی درون کتاب نزهة القلوب؛ مردم منطقه را درون حدود سال ۷۴۰
هجری قمری سنی مذهب ذکر مـی کند. اما درون دوران صفویـه با حمایت صفویـان از تشیع
به تدریج مذهب تشیع درون این منطقه رواج یـافته هست و همکنون بیشتر مردم استان
دارای مذهب شیعه هستند.
تقسیمات اداری
استان زنجان دارای ۷ شـهرستان، ۱۶ بخش، ۴۶ دهستان و ۱۷ شـهر است.
طبیعت و جغرافیـای طبیعی
تخت سلیمان درون استان زنجان
استان زنجان درون شمال غرب فلات مرکزی ایران قرار گرفتهاست. وسعت استان برابر
۲۲۱۶۴ کیلومتر مربع و۳/۴۱ درصد کل کشور را شامل مـیشود.جمعیّت استان بر اساس
آخرین آمار ۹۶۴۵۶۱ نفر و معادل ۵/۱ درصد کل کشور است.
رودهای مـهم درون این استان قزلاوزن، زنجانرود، ابهر رود (رود کبیر) است.
بلندترین نقطه استان درون ارتفاعات تخت سلیمان (بیش از ۳۰۰۰ متر) و کمترین در
قزلاوزن درون گیلوان (بیش از ۳۰۰ متر) مـیباشد. آثار تاریخی شامل سلطانیـه،
بازار زنجان. مجموعه رختشویخانـه. مسجد جامع زنجان. مقبره قیدار نبی در
شـهرستان خدابنده. آرامگاه احمد زهرنوش و امامزاده زیدالکبیر درون ابهر است. آب
و هوا درون زمستان بسیـار سرد و در تابستان معتدل مـیباشد.
تنوع آب وهوایی این منطقه موجب ایجاد گونـههای متفاوتی از زندگی جانوری
شدهاست.وجود گونـههای متفاوتی از حیوانات وحشی و پرندگان مـهاجر وجانوران
آبزی گردشگران بسیـاری را درون مواقعی کـه شکار مجاز هست به این منطقه جذب
مـیکند. از ۲۵ سال پیش ناحیـه بزرگی بـه نام انگوران از طرف سازمان محیط زیست
منطقه حفاظت شده اعلام گردیدهاست.به دلیل شرایط کوهستانی این ناحیـه و
تأثیرات غیر مستقیم جریـانات جوی مرطوب شمال غربی آب و هوای استان را مـیتوان
به دو ناحیـه تقسیم نمود. آب وهوای کوهستانی بازمستانی بسیـار سرد و برفی و
تابستانی دلپذیرو ناحیـه طارم با آب وهوای اکثرا خشک ونیمـه خشک. فصول بهار
وتابستان بهترین زمان به منظور گذراندن اوقات فراغت درون این استان هستند. مـیزان
بارندگی درون بهار وتابستان نسبت بـه سایر فصول درون این استان بیشتر است. پوشش
گیـاهی استان درون مناطق مختلف متغیر بوده ولی درون مجموع از جنگلها و چراگاههایی
با چشم انداز زیبا تشکیل شدهاست. جنگلهای استان بیشتر درون مناطق کوهستانی
منتهی بـه استان گیلان قرار گرفتهاند.
غارهای استان عبارتاند از غار کتله خور و گلجیک و غار خرمنـه سر. غار کتله
خور کـه از همـه اینـها دیدنی تر و بزرگتر هست ویکی از پدیدههای طبیعی بسیـار
زیبای ایران محسوب مـیشود در ۸۰ کیلومتری جنوب خدابنده قرار گرفتهاست. این
غار از سه طبقه تشکیل شده و دارای تونلهای فرعی و استلاکتیتها و استلاکمـیتها
و ستونـهای بسیـار درون گذرگاههای اصلی هست وقندیلهای مخروطی آویزان از سقفها در
اثر داشتن ناخالصیـها رنگهای متنوع بـه خود گرفتهاند و آنـها کـه ترکیبات به
همراه نداشته و یـا کمتر دارند بـه صورت بلورهای شیشـهای بسیـار شفاف مشاهده
مـیشوند.
یکی دیگر از جاذبههای طبیعی درون این استان غار کتله خور است.
از رودهای مـهم استان قزل اوزن هست که رودی جوشان وخروشان هست و از کوههای
کردستان سرچشمـه گرفته وپس از توقفی درون پشت سد منجیل نـهایتا وارد دریـای خزر
مـیگردد.و از دیگر رودخانـهها زنجانرود- ابهررود - سجاس رود و خرا رود را
مـیتوان نام برد.
همچنین چشمـههای آب معدنی استان عبارتاند از چشمـه آبگرم وننق - چشمـه آبگرم
ابدال - چشمـه آبگرم گرماب وچشمـه آبگرم حلب انگوران.
مردم
ترکی زبان اکثریت اهالی استان زنجان هست و همچنین زبان کردی و زبان تاتی و
فارسی درون برخی مناطق صحبت مـی شود.[۲]
حمدالله مستوفی درون کتاب نزهة القلوب کـه در حدود سال ۷۴۰ هجری قمری نوشته شده
مردم زنجان را سنی مذهب معرفی مـی کند. اما درون دوران صفویـه با حمایت صفویـان از
مذهب شیعه بـه تدریج مذهب تشیع رواج یـافتهاست.
بنای رختشویخانـه زنجان
قدمت آن متعلق بـه اواخر هزاره دوم قبل از مـیلاد است. مرکز این استان کهنسال
در قبل از اسلام زنکان یـا زندیگان و به معنای منسوب بـه کتاب زند نام
داشتهاست کـه پس از استیلای اعراب بنا بـه ضرورت تلفظ معرب بـه زنجان تغییر
یـافتهاست. این استان از قدیم بـه سبب قرار کرفتن درون حاشیـه جاده ابریشم و راه
تجاری مسیر هند و چین بـه اروپا دارای اهمـیت خاصی بودهاست. استان بر اساس
آخرین تقسیمات گشوری درون سال ۱۳۷۶ دارای هفت شـهرستان بـه نامـهای
زنجان-ابهر-خرمدره-خدابنده-ایجرود-طارم و ماهنشان است.
بنای عظیم گنبد سلطانیـه کـه بعد از کلیسای سانتا ماریـا دلفیروی فلورانس و مسجد
ایـاصوفیـه درون ترکیـه عظیمترین گنبد تاریخی جهان بشمار مـیآید درون این استان قرار
دارد.
محصولات کشاورزی استان
محصولات عمده کشاورزی استان کـه اکثرا صادر هم مـیشوند عبارتاند از: انجیر -
برنج - انگور - زرد آلو - سیب - لوبیـا - خیـار - پیـاز - گردو - فندق و بادام -
زیتون - انار وسیر. زیتون و انار و برنج سیر و انجیر از محصولات عمده شـهرستان
طارم بـه شمار مـیرود.
صنایع دستی استان
ملیله کاری
از کارهای دستی بومـی زنجان ساخت وسایل نقرهای و به ندرت طلائی بـه صورت ملیله
کاری هست که درون اوایل فقط درون زنجان معمول بوده کـه در زمان رضاخان تعدادی از
هنرمندان زنجانی بـه تهران و اصفهان کوچ د و این هنر ظریف را درون آن شـهرها
رواج دادند .
چاروق دوزی
چاروق دوزی یکی دیگر از هنرهای دستی هست که دستهای ظریف هنرمندان زنجانی در
تولیدات آن مـهارت ویژهای دارند . این چاروقها مشخصاً زنانـه بوده و استفاده
از آن جنبه تشریفاتی و تفننی دارد .
چاقوسازی
چاقو سازی درون زنجان کـه با مـهارت خاصی بـه دست استادان این صنعت ساخته مـیشود
با ویژگیهایی همچون ظرافت ،تناسب ،تنوغ ،قدرت برش و آبکاری تیغه از شـهرت
فراوانی بر خوردار هست .
مسگری
فرش و گلیم
صنایع استان
استان زنجان بـه دلیل محدودیت قانونی توسعه ظرفیتهای تولیدی درون تهران و مرکز
کشور و برخورداری از شبکههای زیر بنایی قوی (زمـین-منابع آب-خاک- شبکههای
مواصلاتی- موقعیت راهبردی درون منطقه شمالغرب - عبور خطوط انرژی - سرمایـه گذاری
کلان ملی و ....) از پتانسیل قابل ملاحظهای درون جذب سرمایـه گذاری بخش صنعت
برخوردار است. از صنایع مـهم استان بـه چند نمونـه اشاره مـیگردد:
۱- شرکت ایران ترانسفو ۲-پارس سوئیچ ۳-شرکت ملی سرب و روی ایران ۴-شرکت
کالسیمـین ۵-شرکت مـینو ۶-چینی سازی ماهنشان و هیس ۷-فرش سهند ۸-پیش سازان
لوازم خانگی ایران ۹-لائی سازی ۱۰-سامان شیمـی ۱۱- نخ تایر۱۲- سیمان خمسه ۱۳-
روغن نباتی جهان ۱۴- بلکا شرق و...همچنین شـهرستان زنجان از لحاظ تنوع معادن
بسیـار غنی بوده بـه طوریکه درون حال حاضر بالغ بر ۱۷۰ اندیس وذخایر معدنی قابل
بهره برداری ودر دست اکتشاف ویـا شناسایی شده درون استان وجود دارد کـه شامل: سرب
وروی - براسیت - سیلیس - خاکهای صنعتی آنتی موان - تالک - پرلیک - سولفات
منیزیم - آلونیت - منگنز - مس - آهن و سنگهای تزیینی (گرانیت - مرمریت -
تراورتن - چینی و مرمر) وسنگهای آهکی و گچ و سنگ لاشـهاست.هم اینک از ز نظر
معادن روی این استان بزرگترین معادن روی خاور مـیانـه را درون خود جای دادهاست.
زنجان شـهرمقاومت وشـهرانسانـهای فرهیخته وباهوش ومـهمان نواز است. شـهری با چشم انداز زیبـا و موقعیت اقلیمـی ویژه وبالاخره شـهردیدنیـها و هنرمندان. وسعت شـهرستان زنجـان 13848 کیلومتر مربع و جمعیت آن 511294 نفر مـیباشد.شـهرستان زنجان که تا قبل از انقلاب اسلامـی ، تنـها دربخش کشاورزی فعال بود وپس از آن احداث کارخانجات صنعتی و دانشگاهها ،بافت و هویت اجتماعی واشتغال را بـه کشاورزی ـ صنعتی تغییر داده وبه لحاظ ساختار اجتماعی عبوراز وضعیت سنتی بـه مدرنیسم را تسهیل کرده است.
درارتباط با ذکر سابقه تاریخی این منطقه، بـه لحاظ روشن تر شدن موضوع، مسئله بـه چهار دوره کلی تقسیم بندی شده و هریک جداگانـه مورد بحث و بررسی قرارمـی گیرد، نا گفته نماند کـه بررسی درون این مقوله صرفاً بـه وقایع و سوابق تاریخی آن چنان کـه اتفاق افتاده نظر دارد و به هیچ وجه تحلیل تاریخی و بررسی علت و معلول وقایع درون آن مطرح نیست. بـه هر تقدیر مطالعات بـه استناد مدارک باستان شناسی و متون تاریخی بـه چهار دوران زیر تقسیم مـی گردد:
استان زنجان کـه آن را فلات زنجان نیز مـی نامند، درون ناحیـه مرکزی شمال غربی ایران واقع شده هست و قدمت آن متعلق بـه اواخر هزاره دوم قبل از مـیلاد است. استان براساس آخرین تقسیمات کشوری درون سال 1376 وپس از خارج شدن شـهرستان قزوین و تاکستان دارای هفت شـهرستان بـه نامـهای زنجان - ابهر - خرمدره - خدابنده - ایجرود - طارم وماهنشان مـیباشد. وسعت استان برابر 22164 کیلومتر مربع هست که 1.34 درصد کل کشور مـیباشد.جمعیت آنرا براساس آخرین آمار 927461 نفر ومعادل1.5درصد کل کشور مـیباشد.
ا استان زنجان با هفت استان هم مرز است. این استان از شمال بـه استان های اردبیل و گیلان, از شرق بـه استان قزوین, از جنوب بـه استان همدان, از جنوب غربی و غرب بـه استان های کردستان و آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی محدود است. استان از دو منطقه کوهستانی و جلگه ای تشکیل یـافته است. مناطق کوهستانی این استان اغلب دارای قله های مرتفع هستند و در نواحی شمالی شـهرستان زنجان, بخش های مرکزی، طارم علیـا، طارم سفلی، ماه نشان، ایلات قاقازان و در غرب و جنوب غربی آن، شـهرستان خدابنده (قشلاقات افشار) قرار گرفته اند. سایر نقاط استان را مناطق جلگه ای یـا دشت های آن درون برمـی گیرند. مـیزان بارندگی درون این استان، سالانـه 323 مـیلی لیتر و مـیانگین تعداد روزهای یخبندان آن درون طول سال، 115 روز است. حداکثر مطلق دما درون شـهر زنجان 40 و حداقل آن 6/29- درجه سانتی گراد ثبت شده است. فصل سرمای منطقه از اوایل آذر ماه با بارش برف های پیـاپی کـه سراسر استان و به ویژه ارتفاعات را مـی پوشاند شروع مـی شود و معمولاُ که تا اواخر فروردین ماه ادامـه دارد. مـهم ترین بادهای استان مشتمل بر باد سرمـه ( مـه ) و باد گرم هست .
از جمله جاذبه های طبیعی استان زنجان مـی توان بـه موارد زیر اشاره نمود.
:: بازدید : 254
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 14:38]
گنج های طبیعی و تاریخی استان گیلان
گنج های طبیعی و تاریخی استان گیلان
گیلان یکی از استان های شمالی ایران هست که 14711 کیلومتر مربع وسعت دارد. رشته
کوههای البرز، همانند دیواری درون غرب و جنوب گیلان کشیده شده است؛ بـه همـین سبب، آب و
هوای گیلان، معتدل و در اکثر نقاط دارای رطوبت بالایی است. گیلان مرطوبترین ناحیـه
کشور هست و سالانـه بیش از 2000 مـیلیمتر باران دارد. بخش وسیع گیلان جلگه ای و مابقی
کوهستانی است. بیش از 40 رودخانـه درون گیلان جاری هست که مـهمترین آنـها سفیدرود است.
گیلان منطقه ای کشاورزی هست که مـهمترین محصولات آن عبارتند از برنج، چای، زیتون،
مرکبات، ابریشم، شیر، گوشت، مرغ، ماهی، خاویـار، مربا و انواع شیرینی و کلوچه.
این استان بـه واحد جغرافیـایی جنوب دریـای خزر تعلق دارد و با استان های اردبیل در غرب، مازندراندر شرق ، زنجان درون جنوب و کشور استقلال یـافته آذربایجان و دریـای خزر درون شمال هم مرز و همسایـه است. رود سفید تمشک کـه بین چابکسر و رامسر جاری است، آن را از استان مازندران جدا مـی کند .
بر اساس تقسیمات کشور سال 1375 ، این استان بـه مرکزیت رشت، 12 شـهرستان، 35 شـهر، 30 بخش، 99 دهستان و 2763 آبادی دارد . شـهرستان های استان عبارتند از : آستارا ،آستانـه اشرفیـه، بندر انزلی، رشت، رودبار، رودسر ، شفت ،صومعه سرا ، طوالش ، فومن ،لاهیجان ولنگرود.
تاریخ گیلان با تکیـه بر پاره ای اشاره ها و کاوش های باستان شناختی بـه دوره پیش از آخرین یخبندان ( بین 50 که تا 150 هزار سال پیش ) مـی رسد . با مـهاجرت آریـایی ها و دیگر اقوام بـه این سرزمـین ، از مـهاجران و ساکنان بومـی منطقه ، قوم های جدیدی پدید آمـدند کـه در این مـیان دو قوم « گیل » و « دیلم » اکثریت داشتند . از همان آغاز ، فرمانروایـان این قوم از آزادی کامل برخوردار بوده اند و هیچ گاه درون برابر بیگانگان و یـا درون مقابل حکمان دیگر ، تسلیم نشده اند و حتی بـه اطاعت دولت ماد درون نیـا مـده انـد . درون قـرن ششم پیـش از مـیلاد ، گیلانیـان با کوروش هخا متحد شدند و دولت ماد را سرنگون د . درون زمان ساسانیـان ، گیلان استقلال خود را از دسـت داد و اردشیر بابکان بـه یـاری ارتشی مرکب از 300 هزار مرد جنگی و نزدیک بـه 10 هزار سواره گیلان را تسخیر کرد .
پس از پیروزی عرب های مسلمان بر ایرانیـان ، گیلان بـه مأمن علویـان تبدیل شد . درون حدود سال 290 هجری قمری ، مردم گیلان و دیلم کم کم بـه مذهب علویـان روی آوردند و در گسترش آن نیز کوشش بسیـار د . سلسله دیلمـیان درون دوران فرمانروایی خود بـه بغداد لشگر کشیدند و خلیفه عباسی را شکست دادند . مغولان درون زمان اولجایتو موفق شدند به منظور مدت کوتاهی این سرزمـین را تصرف کنند .
گیلانیـان درون به قدرت رسیدن صفویـان نقش مـهمـی را ایفا د .
در زمان سلطنت شاه عباس اول ، گیلان استقلال خود را از دست داد . درون سال 1071 هجری قمری ، قوای روسیـه بـه دستور پتر کبیر بـه گیلان حمله برد و رشت را تا سال 1145 هجری قمری درون اشغال خود نگه داشت . گیلک ها درون پیروزی انقلاب مشروطیتنیز سهمـی عمده داشتند . آنـها درون سال 1287 هجری قمری تهران را فتح د . نقش مردم گیلان درون نـهضت مـیرزا کوچک خان جنگلی نیز از نمونـه های درخشان تاریخ این سرزمـین است .
گیلانیـان درون دوره های قبل از اسلام؛ کم و بیش آزاد و مستقل زندگی مـی د و با تشکیل پادشاهی های کوچک بر سرزمـین خود فرمان مـی راندند. هنگامـی کـه یزدگرد سوم، آخرین شـهریـار ساسانی درون حال فرار از چنگ سپاهیـان عرب بـه دست آسیـابانی کشته شد، درون کناره های خزر، گیلان، طبرستان، رویـان و گرگان؛ چند خاندان از شاهزادگان محلی و بزرگان ساسانی فرمانروایی مـی د. بعضی از آنـها مطیع یـا متحد دربار ساسانی بـه شمار مـی رفتند و برخی نیز مستقل یـا نیمـه مستقل بودند. بعد از یزدگرد، اغلب خاندان های مزبور طی سالهای طولانی سپاهیـانی را کهخلفای بغداد به منظور گشودن این نواحی گسیل مـی داشتند درون هم شکسته و به دشمنان آنـها یعنی سادات علوی پناه مـیدادند. گیلانیـان و دیلمـیان و طبریـان درون پناه رشته کوه های البرز بـه مقاومت قهرمانانـه ای دست زدند و از ورود تازیـان بـه سرزمـین های خود جلوگیری د. قسمت های وسیعی از کرانـه های خزر، مخصوصا گیلان، درون سایـه وضع طبیعی و جغرافیـایی خود و به نیروی پایداری و استقامت و دلاوری مردان سلحشور و آزاده خویش تا دو قرن و نیم بعد از حمله اعراب درون برابر سیل خروشان لشکر اسلام مقاومت د و تن به تسلیم ندادند. رشته کوه های بلند و صعب العبور البرز از یک سو و آب های متلاطم دریـای خزر از سوی دیگر این خطه را بـه صورت دژ جنگی مستحکمـی درون آورده بود کـه ساکنان آن را درون مقاومت های دلیرانـه علیـه اعراب یـاری مـی کرد. با تمام توانایی و قدرتی که کشورگشایـان عرب درون آن زمان داشتند ساکنان کرانـه های خزر، سر بـه اطاعت آنان فرود نیـاورده استقلال و آزادی خود را حفظ د.
تا اواسط قرن سوم هجری یعنی دویست و پنجاه سال بعد از ظهور اسلام، مردم گیلان با آئین جدید آشنایی نداشتند زیرا از زمان حمله اعراب بـه ایران جنگ و ستیز مـیان آنان و اعراب جریـان داشت. ابن حوقل جغرافی دان معروف قرن چهارم هجری درون اثر ارزنده خود بـه نام "صوره الارض" بـه دفعات گیلان را، درون قرون اولیـه هجری مورد تایید قرار داده است. او درون معرفی کوه های دیلم مـی نویسد: "اما سبب این کـه جبال دیلم بـه همـین نام خوانده شده هست این هست که استقلال دارد و پادشاهانی درون آنجا حکومت مـی کنند".
گیلان یکی از زیباترین مناطق ایران هست که هرساله پذیرای تعداد بیشماری از ایرانگردان داخلی و خارجی است. جنگل های زیبا و ییلاق های مصفای کوهستان های غرب و شرق گیلان، سواحل زیبای دریـای خزر و تالاب بین المللی انزلی کـه از ویژگی های منحصر بـه فرد گیلان هست و دهها مرکز تاریخی، مذهبی و تفریحی، شاهد انبوهی از جمعیت بازدیدکننده درون تمام فصول سالند.
شاید دور از واقعیت نباشد اگر بگوییم کـه مـهمترین جاذبه استان های شمالی و البته بـه طبع آن گیلان عزیز؛ دریـاچه خزر باشد. دریـایی کـه به واسطه نجیب بودن و دوری جستن از سایر آب های آزاد دنیـا دچار کم لطفی شده و لقب دریـاچه را بـه خود اختصاص داده. دریـایی بسیـار زیبا کـه انسان را درون همان دیدار اول شیفته خود مـی کند و ساعت ها مـی توان بـه حرف هایش گوش داد و با آن سخن گفت. دریـایی کـه هر وقت بخواهی بـه افق آن نظر بیفکنی؛ تنـها چیزی کـه مـی بینی مروارید اشک های چشمانت هست که از داشتن همچون نعمتی بی اختیـار بر بی کرانی آن بوسه مـی زند.
نقشـه تقسیمات استان گیلان؛ عاز سازمان نقشـه برداری کشور
گیلانیـان درون دوره های قبل از اسلام؛ کم و بیش آزاد و مستقل زندگی مـی د و با
تشکیل پادشاهی های کوچک بر سرزمـین خود فرمان مـی راندند. هنگامـی کـه یزدگرد سوم،
آخرین شـهریـار ساسانی درون حال فرار از چنگ سپاهیـان عرب بـه دست آسیـابانی کشته شد، در
کناره های خزر، گیلان، طبرستان، رویـان و گرگان؛ چند خاندان از شاهزادگان محلی و
بزرگان ساسانی فرمانروایی مـی د. بعضی از آنـها مطیع یـا متحد دربار ساسانی به
شمار مـی رفتند و برخی نیز مستقل یـا نیمـه مستقل بودند. بعد از یزدگرد، اغلب خاندان
های مزبور طی سالهای طولانی سپاهیـانی را کـه خلفای بغداد به منظور گشودن این نواحی گسیل
مـی داشتند درون هم شکسته و به دشمنان آنـها یعنی سادات علوی پناه مـیدادند. گیلانیـان و
دیلمـیان و طبریـان درون پناه رشته کوه های البرز بـه مقاومت قهرمانانـه ای دست زدند و از
ورود تازیـان بـه سرزمـین های خود جلوگیری د. قسمت های وسیعی از کرانـه های خزر،
مخصوصا گیلان، درون سایـه وضع طبیعی و جغرافیـایی خود و به نیروی پایداری و استقامت و
دلاوری مردان سلحشور و آزاده خویش که تا دو قرن و نیم بعد از حمله اعراب درون برابر سیل
خروشان لشکر اسلام مقاومت د و تن بـه تسلیم ندادند. رشته کوه های بلند و صعب
العبور البرز از یک سو و آب های متلاطم دریـای خزر از سوی دیگر این خطه را بـه صورت
دژ جنگی مستحکمـی درون آورده بود کـه ساکنان آن را درون مقاومت های دلیرانـه علیـه اعراب
یـاری مـی کرد. با تمام توانایی و قدرتی کـه کشورگشایـان عرب درون آن زمان داشتند ساکنان
کرانـه های خزر، سر بـه اطاعت آنان فرود نیـاورده استقلال و آزادی خود را حفظ د.
تا اواسط قرن سوم هجری یعنی دویست و پنجاه سال بعد از ظهور اسلام، مردم گیلان با
آئین جدید آشنایی نداشتند زیرا از زمان حمله اعراب بـه ایران جنگ و ستیز مـیان آنان و
اعراب جریـان داشت. ابن حوقل جغرافی دان معروف قرن چهارم هجری درون اثر ارزنده خود به
نام "صوره الارض" بـه دفعات گیلان را، درون قرون اولیـه هجری مورد تایید قرار داده است.
او درون معرفی کوه های دیلم مـی نویسد: "اما سبب این کـه جبال دیلم بـه همـین نام خوانده
شده هست این هست که استقلال دارد و پادشاهانی درون آنجا حکومت مـی کنند".
گیلان یکی از زیباترین مناطق ایران هست که هرساله پذیرای تعداد بیشماری از
ایرانگردان داخلی و خارجی است. جنگل های زیبا و ییلاق های مصفای کوهستان های غرب و
شرق گیلان، سواحل زیبای دریـای خزر و تالاب بین المللی انزلی کـه از ویژگی های منحصر
به فرد گیلان هست و دهها مرکز تاریخی، مذهبی و تفریحی، شاهد انبوهی از جمعیت
بازدیدکننده درون تمام فصول سالند.
شاید دور از واقعیت نباشد اگر بگوییم کـه مـهمترین جاذبه استان های شمالی و البته به
طبع آن گیلان عزیز؛ دریـاچه خزر باشد. دریـایی کـه به واسطه نجیب بودن و دوری جستن از
سایر آب های آزاد دنیـا دچار کم لطفی شده و لقب دریـاچه را بـه خود اختصاص داده.
دریـایی بسیـار زیبا کـه انسان را درون همان دیدار اول شیفته خود مـی کند و ساعت ها مـی
توان بـه حرف هایش گوش داد و با آن سخن گفت. دریـایی کـه هر وقت بخواهی بـه افق آن نظر
بیفکنی؛ تنـها چیزی کـه مـی بینی مروارید اشک های چشمانت هست که از داشتن همچون نعمتی
بی اختیـار بر بی کرانی آن بوسه مـی زند.
جغرافیـای استان گیلان
فومن
شـهرستان فومن از جمله شـهرستان های زیبا و دیدنی استان گیلان هست که بـه واسطه طبیعت
بکر و دیدنی آن و همچنین بـه واسطه آثار تاریخی همچون قلعه رودخان؛ از اهمـیت فراوان
در بحث گردشگری برخوردار است.
لاهیجان
شـهرستان لاهیجان درون ناحیـه شرقی استان گیلان واقع شده و از شمال بـه دریـای خزر، از
جنوب بـه شـهرستان رودبار، از شرق بـه شـهرستانهای لنگـرود و رودسر و از غرب به
شـهرستانهای آستانـه اشرفیـه و رشت محـدود مـیشود. لاهیجان از زیباترین شـهرهای گیلان،
بلکه ایران است. موقعیت جغرافیـایی این شـهر درون ناحیـه پایکوهی کـه تپّهماهورهای آن را
بوتههای همـیشـهسبز چای، درون ردیفکاریهای منظّم هندسی پوشانده، همراه با معماری
زیبا و خانـههای ویلایی با سقفهای سفالی و رنگآمـیزی سفید، جلوه زیبایی بـه سیمای
شـهر بخشیده است.
ماسوله
شـهر تاریخی ماسوله با قدمتی بیش از یک هزار سال درون فاصله حدود 35 کیلومتری فومن و
60 کیلومتری رشت قرار دارد. ماسوله با برخورداری از طبیعتی دل انگیز و معماری منحصر
به فرد خود، همراه با آداب و رسوم و سنت ها و صنایع دستی، همواره مـیعادگاه گردشگران
داخلی و خارجی بوده و یکی از زیباترین شـهرهای ایران محسوب مـی شود
آستانـه اشرفیـه
آستانـه اشرفیـه از جمله شـهرهای استان گیلان هست که بـه واسطه وجود آثاری همچون مقبره
آقا سید جلال الدین اشرف برادر گرامـی امام رضا (ع)، آرامگاه استاد دکتر معین، پل
سفید، پارک جنگلی و تالاب بندر کیـاشـهر از اهمـیت ویژه ای درون بخش گردشگری این استان
برخوردار است.
آستارا
آستارا شـهری زیبا درون ساحل غربی دریـای خزر و در شمالیترین نقطه استان گیلان و آخرین
نقطه مرزی ایران و جمـهوری آذربایجان است. آستارا از شرق بـه دریـای خزر، از شمال به
آستارای جمـهوری آذربایجان، از غرب بـه شـهرستان اردبیل و از جنوب بـه هشتپر محدود است.
درباره وجه تسمـیه منطقه روایـات چندی نیز وجود دارد؛ از جمله اینکه نام منطقهای که
این شـهر درون آن ساخته شده درون آغاز آهستهرو بوده زیرا کاروانان و مسافران زمانی که
به این منطقه مردابی-ساحلی مـیرسیدند ناچار بـه حرکت آهستهتر مـیشدند
بندر انزلی
شـهرستان بندر انزلی از شـهرستانهای بزرگ و دیدنی استان گیلان است. این شـهر درون 40
کیلومتری شمال رشت قرار گرفته است. از مناطق دیدنی این شـهر مـی توان از تالاب بندر
انزلی نام برد کـه به واسطه وجود گونـه های جانوری مختلف اهمـیت بسیـار زیـادی یـافته
است.
تالش
شـهرستان تالش با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع درون شمال غرب گیلان واقع شده است.
این شـهرستان، از غرب بـه استان اردبیل، از شمال بـه آستارا و از جنوب بـه رضوانشـهر و
ماسال و از شرق بـه دریـای خزر و انزلی محدود شده و شامل شـهرهای پره سر، ماسال،
رضوانشـهر و عنبران مـیباشد.
رودبار
رودبار از جمله شـهرستانهای جنوبی استان گیلان هست که با ویژگیهای متمایز از سایر
نقاط گیلان و جود مناظر بسیـار زیبا درون ارتفاعات پوشیده از درختان همـیشـه سبز زیتون،
آبهای معدنی گوارا و نیز پیشینـه تاریخی و دیرینگی فرهنگی منطقه؛ این شـهرستان را به
یکی از پتانسیل های مـهم گردشگری تبدیل کرده است.
رشت
شـهرستان رشت مرکز استان گیلان و مـهمترین شـهر این استان مـی باشد. طبق مدارک بـه دست
آمده، قدمت این شـهر بـه چندین قرن پیش باز مـی گردد. قدیمـی ترین سندی کـه از موجودیت
رشت بـه دست آمده درون کتاب حدود العالم هست که بـه سال ۳۷۲ ه. ق. نگارش یـافته. حمدالله
مستوفی نیز درون قرن هشتم هجری قمری، از این شـهر نام است. نام قدیمـی رشت؛
دارالمرز یـا دارالامان بوده کـه قبل از این دو، بـه آن بیـه مـی گفته اند
سیـاهکل
سیـاهکل، شـهرستان سرسبزی هست خفته درون پای قله سرکش درفک، کـه جنگلی انبوه همچون نگین
انگشتری، آن را دربرگرفته است. این منطقه با تاریخ پْرفراز و نشیبش، با تحولات
فراوانی روبهرو گردیده و هماینک درون جوار منطقهای بـه نام "برفجان" رشد و گسترش
یـافته است. شـهرستان سیـاهکل درون ناحیـه شرقی استان گیلان واقع شده و از شمال و
شمالشرقی بـه لاهیجان، از شرق بـه لنگرود، از جنوبشرقی بـه املش و رودسر، از جنوب به
مازندران، از جنوبغربی بـه رودبار و از غرب بـه رشت محدود مـیشود.
صنایع دستی
انواع صنایع دستی کـه در استان گیلان تولید مـی شود عبارتند از : خراطی و نازک کاری چوب، منبت کاری ، معرق کاری ، حصیر بافی، بامبو بافی، مروار بافی، سفالگری و سرامـیک سازی، نقاشی روی کدو، نمد مالی، شالبافی، ابریشم بافی، جاجیم بافی، گلیم بافی، چموش دوزی، قلابدوزی، چادر شب بافی، قالی بافی .
منبت کاری :
منبت یکی از ظرایف صنایع دستی ایران هست که چونان دیگر انواع این صنعت پر پیشـه تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب مـی شود و دست اندر کاران آن از مواد اولیـه ای ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها با ارزش های مصرفی و هنری فوق العاده بالا بـه وجود مـی آورند. منبت کاری هنری هست مشتمل بر حکاکی و کنده کاری برروی چوب براساس نقشـه ای دقیق. از آنجا که چوب دارای مقاومت قابل ملاحظه ای درون برابر رطوبت، عوامل جوی و ... نیست متأسفانـه نمونـه و اثری از چوبهای منبت کاری شده درون دوره پیش از اسلام درون دست نیست .
در استان گیلان بـه دلیل وجود جنگل و درخت چوبهای زیـادی نیز درون دسترس است. درون نتیجه کارهای بسیـار زیبایی را مـی تواندر اینجا مشاهده کرد .
خراطی و نازک کاری با چوب :
خراطی، آن دسته از کارهای چوبی هست که معمولاً با قرار گرفتن چوب برروی دستگاههای خراطی کـه طی آن چوب حول مرکزیتی بـه دوران مـی آید انجام مـی شود .
فرآورده های تولیدی این رشته شامل گلدان، قندان، شکلات خوری، آجیل خوری، زیر سیگاری، مـیان قلیـان، عصا و ... است .
نازک کاری چوب، روشی از ساخت فرآورده های چوبی هست که طی آن بوسیله وسایل نخاری نظیر اره، رنده، سوهان، مغار و ... قطعات کوچک چوبی آماده مـی شود. سپس بصورت روکش برروی بدنـه چوبی چسبانده مـی شوند. قطعات چسبانده شده تحت فشار قرار گرفته و شکل مـی گیرند. از این روش انواع شکلات خوری، زیر سیگاری، قاب عو نظایر آن تولید مـی شود .
معرق روی چوب :
عمدتاً این هنر درون شـهر رشت و به صورت خصوصی کار مـی شود
حصیربافی :
مـهمترین مراکز عمده بافت: رشت، خمام، حسن رود، انزلی، اطراف لنگرود و رودسر است .
بامبو بافی :
شروع کار بامبو بافی با کشت چای درون گیلان آغاز و رواج یـافت و مـهمترین مرکز تولید آن لاهیجانعلی الخصوص منطقه لیـالستان است. بامبو درون فارسی بـه نی خیزران شـهرت دارد کـه به طورطبیعی درون مرداب ها و اطراف رودخانـه های لاهیجان و رشت مـی روید .
مرواربافی :
مرواربافی یکی از رشته های صنایع دستی هست که طی سالیـان اخیر درون گیلان رواج یـافته است. مروار یک نوع چوب ترکه ای هست که درون منطقه سولقان درون اطراف تهران کاشته مـی شود و از آنانواع و اقسام سبد درون سایزهای مختلف, جامـیوه ای, جانانی, جا لیوانی و ... مـی بافند. از نظر شکل و ظاهر بـه محصولات بامبوبافی بسیـار شبیـه است .
سفالگری و سرامـیک سازی :
از مراکز مـهم این رشته درون استان گیلان مـی توان آستارا, انزلی, رودسر, صومعه سرا, لاهیجان وتالش یـاد کرد. درون استان گیلان مواد اولیـه و مورد مصرف سفال بسیـار یـافت مـی شود و به دلیل رطوبت هوا و بارندگی های تقریباً دائمـی از گذشته های دور مصرف سفال سقف برای پوشش ساختمانـها استفاده مـی شد .
نقاشی روی کدو :
در لیـالستان لاهیجان نوعی کدو کشت مـی شود کـه به کدوی قلیـایی معروف هست و در شرایط خاص پرورش مـی یـابد. ابتدا کدوی نارس را درون قالبی چوبی کـه جداره آن به شکلهای زیبا و متفاوت مشبک هست قرار مـی دهند و دهانـه آن را مـی بندند بـه طوریکه فقط ساقه کدو از دهانـه قالب بیرون مـی ماند. کدو کـه به تدریج رشد مـی کند شکل قالب چوبی را بـه خود مـی گیرد و از داخل روزنـه های قالب مشبک بـه بیرون نفوذ مـی کند. بعد از رسیدن کامل کدو آنرا از ساقه جدا کرده و با احتیـاط قالب را باز مـی کنند و سپس آنرا نقاشی کرده و برای آنکه رنگ آن تیره قهوه ای بشود, آنرا درون ظرف بزرگی با پوست انار و زاج سیـاه مـی جوشانند و سپس قسمتهایی از پوست کدو را کـه باقی مانده هست مـی تراشند و در نتیجه نقش و نگار روی آن ظاهر مـی شود. این کدو بعد از رسیدن خود بـه خود توخالی مـی شود. از این محصول بیشتر برای قلیـان، پایـه آباژور و ...استفاده مـی کنند. این هنر از هنرهای تزئینی است .
نمد مالی :
نمد بـه عنوان یکی از زیراندازها و تن پوش های سنتی ایران سابقه ای طولانی دارد. ماده اولیـه مورد نیـاز به منظور تهیـه نمد بطور معمول ضایعات پشم و کرک قالی است . ولی از آنجا کـه تولید نمد بنا بر سفارش متقاضی بـه نمدمال صورت مـی گیرد از پشمـهای مرغوب نیز درون آن استفاده مـی شود .
بناهای یـادبود تاریخی :
1-آرامگاه دکتر محمد معین ، آستانـه
2-پل تاریخی لوشان ،لوشان
3-منطقه باستاشناختی مارلیک ، رودبار
4-خانـه منجم باشی ، لنگرود
5-آرامگاه شیخ زاهد گیلانی ، لاهیجان
بناهای یـادبود مذهبی :
1-مسجد اکبریـه ، لاهیجان
2-آرامگاه سید جلال الدین اشرف ، آستانـه
3-مسجد صفی ، رشت
جاذبه های طبیعی :
1-مرداب انزلی ، بندر انزلی
2-دریـای خزر ، گیلان
3-جنگل ، گیلان
4-رودخانـه سفید رود ، گیلان
عکس پیدا نشد
1-بازارهای روزانـه ، گیلان
2-صنایع دستی
3-روستای ماسوله ، فومن
4-موزهرشت،رشت
:: بازدید : 128
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 14:32]
بایزید بسطامـی ،گنج شاهرود
بایزید بسطامـی ،گنج شاهرود
ملقب بـه سلطان العارفین بزرگ ترین عارف قرن سوم هجری و از بزرگان اهل تصوف است
صفحه ی بایزید بسطامـی به عنوان یک مکان مقدس و عبادتگاه در شـهر شاهرود، استان سمنان، کشور ایران ، ثبت شده است.
ابویزید طیقور بن عیسی بن آدم بن سروشان بسطامـی معروف به بایزید بسطامـی ملقب بهسلطان العارفین بزرگترینعارفقرن سوم هجری و از بزرگان اهل تصوف است کـه در سالهای ۱۶۱ تا۲۳۴ مـی زیسته
:: بازدید : 35
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 14:25]
آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی , گنجینـه شاهرود
آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی , گنجینـه شاهرود
آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی درون ۲۴ کیلومتری شاهرود درون تپه ای درون شمال روستای خرقان قرار دارد. روی قبر شیخ یک قطعه سنگ مرمر هست که اشعاری بر آن حک شده است.
صفحه ی آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی به عنوان یک بنا و اثر باستانی و تاریخی در شـهر شاهرود، استان سمنان، کشور ایران ، ثبت شده است.
آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی در ۲۴ کیلومتری شاهرود درون تپهای درون شمال روستای خرقان قرار دارد.
ساختمان آرامگاه چندان امتیـازی ندارد و بنای آن از آجر هست و گویـا درون چند سال اخیر بنا شده است. روی قبر شیخ یک قطعه سنگ مرمر هست که اشعاری بر آن حک شده است. درون جوار این آرامگاه مسجدیبوده کـه مطابق نوشته برخی از مولفین دارای گنبدی مخروطی شکل و آراسته بـه کاشیـهای زیبا بوده است. درون حال حاضر از مسجد و گنبد یـاد شده فقط محراب آن باقی مانده کـه بر خلاف مسجدهای دیگر این نواحی رو بـه باختر است. محراب مذکور داری گچبریـها زیبا و استادانـه مـیباشد.
چندی قبل از طرف اداره کل باستانشناسی درون اطراف محراب نام و بر پایـه آن مسجدی بنا گردید هست که اکنون نیـایشگاه زایرین ابوالحسن خرقانی
و مورد استفاده آنـها درون موقع توقف درون آن مکان مـیباشد.
:: بازدید : 40
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 14:21]
گنج بزرگ : دوققوز پله ( 9پله )
گنج بزرگ : دوققوز پله ( 9پله )
یخچال دوققوز پله درون محله ای قدیمـی بـه عسگرخان و در کنار نـهر کوچکی بـه نام ((دره چای)) درون شـهر اورمـیه قرار دارد
صفحه ی دوققوز پله ( 9پله ) به عنوان یک بنا و اثر باستانی و تاریخی در شـهر ارومـیه، استان آذربایجان غربی، کشور ایران ، ثبت شده است.
یخچال دوققوز پله درون محله ای قدیمـی بـه عسگرخان و در کنار نـهر کوچکی بـه نام ((دره چای)) درون شـهر اورمـیه قرار دارد . دوققوز درون ترکی بـه معنای نـه (9) مـی باشد.تا قبل ازگسترش شـهر بـه صورت فعلی ،اهالی اورمـیه از این یخ استفاده مـی د و نیز مراسم چهارشنبه سوری را درون کنار حوضچه ای کـه آب نـهر بـه آن مـی ریخت و فاصله اش با یخچال حدود چهل متراست برگزار مـی گردد.
با توجه بـه شکل ساختمان و نقشـه ای یخچال ،به نظر مـی رسد این بنا بـه دوره قاجار تعلق دارد . بنا و سقف آن از سنگ و آجر هست . این یخچال هنوز سالم باقی مانده و صدماتی بـه آن وارد نشده هست . فضای داخلی این انبار ذخیره یخ – سالن اصلی – بـه علت تناسب خاص و کشیدگی ارتفاع آن و دقتی کـه در آجر چینی سقف آن بـه کاررفته دارای شکوه و گیرایی جالب توجه هست .
یخچال 9 پله ارومـیه (دوققوز پله)- آذربایجان غربی
:: بازدید : 22
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 14:19]
مدرسه هدایت گنج ماندگار
مدرسه قدیمـی هدایت مربوط بـه دوره قاجار هست و درون اورمـیه، بافت قدیمـی شـهر، خیـابان امام ـ کوچه امـیرنظمـی واقع شده
صفحه ی مدرسه هدایت به عنوان یک بنا و اثر باستانی و تاریخی در شـهر ارومـیه، استان آذربایجان غربی، کشور ایران ، ثبت شده است.
مدرسه هدایت ارومـیه درون ابتدا یکی از خانـه های قدیمـی شـهر ارومـیه و متعلق بـه یکی از بزرگان ایل قاجار بوده هست که درون سال 1347 توسط مالک جدید بـه مدرسه تغییر کاربری داد. متاسفانـه بـه علت تخریب کتیبههای مربوط بـه بنا، تاریخ دقیق احداث و نام معمار سازنده آن مشخص نیست اما با توجه بـه نوع مصالح و فرم معماری، تاریخ احداث آن بـه اواخر دوره قاجار مـیرسد.
مدرسه هدایت درون بافت متراکم و مس شـهر و در ضلع غربی خیـابان امام درون کوچه مـهر (امـیرنظمـی سابق) قرار دارد و بر اساس معماری سنتی ایرانی، دارای اندرونی و بیرونی نسبتا زیبایی مـیباشد. مـهمترین و باارزشترین بخش مدرسه را ساختمان ضلع جنوبی صحن تشکیل مـیدهد کـه رو بـه شمال و در مـیان حیـاطهای بیرونی و اندرونی قرار گرفته است.
در ضلع شرقی این مدرسه، بازار تاریخی ارومـیه قرار دارد.
ادرس: ( درون خیـابان امام ـ کوچه امـیرنظمـی واقع شده )
:: بازدید : 23
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 14:16]
دعای مجرب ابطال سحر
وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـكِنَّ الشَّیْاطِینَ كَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ(الهی بـه عظمت و قدرت حرمت این آیـه شریفه و به قدرت وحرمت پیران گذشته هر سحر وجادو ودعا وبخت بستگی درون وجود فلان زاده فلان(بجای فلان زاده فلان نام شخص ونام مادرش را بنویسید)درست كرده اند یـا مـیكنند باطل كردم بفرمان خداوند عز وجل و بحكم وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ یَعْلَمُونَ قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ الهی بـه قدرت وعظمت این آیـه شریفه هر سحر وجادوئی وبستگی درون وجود فلان........ كرده اند باطل كردم بفرمان خداوند یكتا وبحكم إِنَّ اللّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللّهَ لاَ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَانقَلَبُواْ صَاغِرِینَ فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى .توكلوا ای خادمـین این آیـات شریفه وهر سحر وجادوئی وبستگی وگره ای درون وجود فلان.......... شما هم باطل كنید بـه حرمتی كه به منظور این آیـات قائلید بارك الله فیكم وعلیكم وسپس دعای زیر را بنویسید
اللهم رب موسی و خاصه بكلامـه و هازم من كاده بسحره بعصاه و معیدها بعدالعود ثعبانا و ملقفها افك انك اهل الافك و مفسد عمل الساحرین و مبطل كید اهل الفساد من كادنی بسحراً او بضر عامداً او غیر عامد اعلمـه او
لا اعلمـه و اخافه او لا اخافه فأقطع من اسباب السموات عمله حتی ترجعه عنی غیر نافذ و لا ضارلی و لا شامت بی انی ادرء بعظمتك فی نحور الاعداء فكن لی اللهم منـهم معا احسن معه و اتمـها یـا كریم
یـادتون باشـه هرگز درون ایـام منـهوسه دعا ننویسد کـه برععمل مـیکند ایـام منـهوسه را مـیتوانید از روی تقویم نجومـی پیدا کنید
:: بازدید : 8
نویسنده : ایرانیکان
تاریخ : [یکشنبه 24 آبان 1394 ] [ 11:21]
[انشای درباره دریا وجزیره]نویسنده و منبع: Shina | تاریخ انتشار: Tue, 18 Sep 2018 13:10:00 +0000