دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان

دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان مریوان - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | گنجینـه علوم اجتماعی شـهرستان ششتمد | سایت کرب و بلا - سایت تخصصی امام حسین علیـه السلام | قنات مـیراث ایرانیـان | نتایج جست‌وجوی | پژوهشـهای ایرانی ... | حوادث - aftabnews.ir |

دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان

مریوان - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

مریوان کشور  ایراناستان کردستانشـهرستان مریوانبخش مرکزینام(های) قدیمـی دور آشور (کارشاروکین)
قلعه شاه آباد
دژ شاهپور
مراونیـان[۱]سال شـهرشدن ۱۳۳۶[۲]مردمجمعیت ۱۳۶٬۶۵۴ نفر[۳]جغرافیـای طبیعیمساحت ۲٬۳۲۶ کیلومتر مربعارتفاع از سطح دریـا ۱۳۲۰ مترمـیانگین دمای سالانـه ۱۳٫۴ درجهمـیانگین بارش سالانـه ۸۸۷ مـیلی‌مترروزهای یخبندان سالانـه ۹۸ روزاطلاعات شـهرینمایندهٔ مجلس شورای اسلامـی منصور مرادیشـهردار جمال شریفیتأسیس شـهرداری ۱۳۳۶ره‌آورد جولا، دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان گیوه و موجپیش‌شماره تلفنی ۰۸۷–345-346[۴]شناسهٔ ملی خودرو  ایران ۶۱ به‌خێربین بۆ مـه‌ریوان بـه مریوان خوش آمدید
مریوان
روی نقشـه ایران
۳۵°۳۱′شمالی ۴۶°۱۰′شرقی / ۳۵٫۵۲°شمالی ۴۶٫۱۷°شرقیمختصات: ۳۵°۳۱′شمالی ۴۶°۱۰′شرقی / ۳۵٫۵۲°شمالی ۴۶٫۱۷°شرقی


مَریوان مرکز شـهرستان مریوان یکی از شـهرستان‌های مـهم استان کردستان ایران به‌شمار مـی‌رود کـه در ۱۲۵ کیلومتری غرب شـهرستان سنندج، مرکز استان کردستان قرار دارد.

جمعیت

جمعیت این شـهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، برابر با ۱۹۵٬۲۶۳ نفر بوده‌است.[۵] در حال حاضر براساس سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ خورشیدی:

جمعیت کل شـهرستان بـه ۱۹۵٬۲۶۳ نفر، جمعیت نقاط شـهری ۱۵۱٬۱۸۸ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۴۴٬۰۷۴ نفر مـی‌باشد؛ کـه سومـین شـهرستان استان کردستان به‌شمار مـی‌رود. از جمعیت ۱۹۵٬۲۶۳ نفری کل شـهرستان مریوان تعداد ۹۹٬۹۵۶ نفر را مردان و تعداد ۹۵٬۳۰۷ نفر را زنان تشکیل مـی‌دهند.[۶]

تقسیمات کشوری

  • دهستان خاوومـیرآباد
  • بخش مرکزی شـهرستان مریوان
    • دهستان زریوار
    • دهستان سرکل
    • دهستان کوماسی

شـهرها: مریوان و کانی دینار

  • بخش سرشیو
    • دهستان سرشیو
    • دهستان گلچیدر

شـهر: چناره

شـهر امروزی مریوان درون حدود یک سده پیشینـهٔ تاریخی دارد. دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان این شـهر مرزی درون همسایگی دولت عثمانی قرار داشت و به دستور ناصرالدین شاه قاجار درون سال ۱۲۸۱ خورشیدی درون ۲ هزار قدمـی دریـاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامـی بسیـار مستحکمـی ساخته شد. دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان یک سال بعد بـه امر فرهاد مـیرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد کـه جریـان بنای آن را درون کتیبه‌ای کـه به دیوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب کرده، شرح داده‌است. درون داخل شـهر بـه دستور حاج معتمدالدوله یک باب قنات، و آب انبار احداث شد. بعد از حاج فرهاد معتمدالدوله، حاج محمدعلی خان ظفرالملک قلعه را وسعت داد و در داخل آبادی شاه‌آباد چندین باب منزل، یک کاروانسرا و قناتی دیگر احداث کرد. بعدها کلیـهٔ این تأسیسات درون اثر شورش و هرج و مرج عشایر کرد منطقه، ویران شد. درون اوایل حکومت پهلوی، حاکم وقت درون روستای موسک دژی بنا نـهاد کـه به دژ شاهپور مبدل گشت و امروزه از آن بـه عنوان پادگان استفاده مـی‌شود و فاصلهٔ چندانی هم با شـهر ندارد. درون سال ۱۳۳۶ با تأسیس شـهرداری، دژ شاهپور رسماً بـه مریوان تغییر نام داد.[۷]

مریوان با کوه و دشت‌های سرسبزی کـه پیرامونش را گرفته‌اند، مانند انگشتری هست که دریـاچهٔ زریبار - بـه عنوان بزرگ‌ترین چشمـه آب شیرین دنیـا کـه در حال نابودی بـه خاطر رشد زیـاد نی زارها بازهم- نقش نگین فیروزه‌اش را بازی مـی‌کند. گنبد آبی پیر شالیـار درون اورامان هم چنین هست و از دور چشم‌ها را مـی‌رباید. سفری بـه مریوان و اورامانات انسان را غرق رنگ مـی‌کند. مریوان بـه دلیل شرایط طبیعی و آب‌وهوایی، فرهنگ مردم و موقعیت جغرافیـایی، از مناطق مورد علاقهٔ گردشگران است. رودخانـه‌های فرعی و اصلی متعددی درون این منطقه وجود دارد کـه در جذابیت و شکل‌گیری طبیعت منطقه نقش مـهمـی دارند. رودخانـه‌های فرعی شـهرستان مریوان نـهایتاً با ملحق شدن بـه همدیگر رودخانـهٔ سیروان را تشکیل مـی‌دهند.[۸]

منطقهٔ مریوان دارای ویژگی‌های اقلیمـی «معتدلهٔ مـیانی» است؛ اما با درون نظر گرفتن کوه‌ها و ارتفاعات و دره‌های ژرف و عمـیقی کـه در تمامـی نقاط منطقه گسترش یـافته‌اند و هم‌چنین وجود جنگل‌ها و پوشش گیـاهی مناسب درون شمال و جنوب، وجود منابع رطوبتی «رودخانـه‌ها و دریـاچهٔ زریبار» موجب شده‌است کـه در این منطقه شاهد تنوعی از اقلیم‌های مختلف باشیم. بـه نحوی کـه از «سنندج بـه سمت مریوان از سروآباد بـه بعد» منطقه دارای آب‌وهوایی مرطوب و مدیترانـه‌ای هست و نواحی شمالی و جنوبی مریوان دارای آب‌وهوای کوهستانی است. مریوان با بارندگی سالانـه مابین ۹۰۰ – ۵۰۰ مـیلی‌متر، یکی از پرباران‌ترین مناطق ایران به‌شمار مـی‌رود.

مریوان بـه دلیل قرار گرفتن درون کنار دریـاچهٔ زریبار، اورامان و طبیعت زیبای منطقه و هم‌چنین ترانزیت و واردات کالا درون مرز ایران و عراق (که فاصلهٔ آن از شـهر حدود ۲۱ کیلومتر است)، باعث رونق اقتصادی و گسترش مریوان شده‌است. این شـهر و بعضی از آبادی‌های اطرافش درون جنگ ایران و عراق توسط هواپیماهای عراق بمباران شیمـیایی شد.

در سال ۱۳۸۱ بخش سروآباد مریوان بر اساس مصوبهٔ هیئت دولت بـه شـهرستان ارتقاء و از مریوان منتزع شد و هم‌چنین درون خرداد ماه سال ۱۳۸۸ شـهرک کانی دینار و هجرت بعد از تجمـیع با روستای هجرت و بر اساس مصوبه هیئت وزیران دولت بـه شـهر تبدیل شد.[۹]

پیشینـه

قلمرو حکومت اردلان حوالی سال ۱۲۱۴ خورشیدی

در بررسی متون تاریخی مـی‌توان دریـافت کـه شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم کردها به‌شمار مـی‌رفته‌است کـه همـیشـه گریبان‌گیر فراز و نشیب و ویرانی و آوارگی مردم بوده‌است، این دلایل یـا بـه خاطر درگیری‌های متعدد مربوط بـه بابان و خان‌نشینان محلی و مردم بوده‌است یـا بـه خاطر مسائل سیـاسی و اجتماعی، تاخت و تازها و لشکرکشی‌های متعدد امپراتوری‌ها بوده‌است.

محوطه‌های باستانی و تاریخی حومـهٔ شـهرستان مریوان مانند تپه‌های ساوجی، کولان، مِرّگ، بیساران و دو تپه شرقی و غربی حاکی از استقرار انسان‌ها از دوران نوسنگی و ادامـهٔ آن درون عصر بعد از هزارهٔ چهارم پیش از مـیلاد هست و نشانـهٔ دیرینگی زیست انسان درون این منطقه هستند و به عنوان سنگ بنای شـهرنشینی درون این منطقه به‌شمار مـی‌روند.

شـهرستان مریوان از آن جا کـه بر سر راه تیسفون بـه تخت سلیمان (آتشکدهٔ آذرگشنسب) قرار داشته، درون عهد اشکانیـان و ساسانیـان مورد توجه بوده‌است. درون رسالهٔ پهلوی شـهرهای ایران تصریح شده‌است کـه بهرام گور درون کنار دریـاچهٔ بهرام آوند یـا زریبار شـهری ساخت و در منابع آشوری آمده‌است کـه سارگون اول پادشاه آشور بعد از تسلط بر این منطقه، درون حدود ۱۸۰۰ سال پیش از مـیلاد بـه جای شـهر قدیمـی هار هار[۱۰] درون جنوب دریـاچهٔ زریبار، شـهری بـه نام دورآشور یـا کارشاروکین[۱۱] را مـی‌سازد. درون منابع اسلامـی از مریوان بـه عنوان دژان - دزان نام‌اند. درون گذشته هنگام صدور قباله‌ها و ذکر محل تولد درون موقع صدور شناسنامـه از کلمـه‌های دژ شاهپور، مـهروان و قلعهٔ شاه‌آباد یـاد مـی‌کند و آن را یکی از پایتخت‌های کردستان مـی‌نامد.

دشت مریوان و کوه‌های سر بـه فلک کشیده اش چه درون دوران آشوری‌ها و ساتراپ نشینی مادها، چه درون دوران حکومت بابان و اردلان‌ها، چه درون زمان حاکم گری عشایر قبیله‌ای و چه درون عصر مشرق زمـین همـیشـه جایگاه پروراندن قهرمانان و جنگاوران شجاع و دلیر محلی بوده‌است. لشکر کشی مقدونی‌ها و حملهٔ اعراب، جنگ‌های بین ایران و عثمانی، درگیر شدن حکومت بابان و اردلان‌ها، هجوم و شورش حمله قبایل عشیره‌ای و در این اواخر هم جنگ تحمـیلی ایران و عراق درون رشته کوه‌های این منطقه، بسیـاری از اوقات این منطقه را تحت تأثیر عوامل مؤثر درون زمان خود کرده‌است.[۱۲]

خان‌های مریوان

وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهندهٔ این موضوع هست که شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم ادوار شینی بوده‌است، یکی از این قلعه‌ها کـه بعدها بـه قلعهٔ مریوان معروف گشت، قلعهٔ هلوخان هست که بر اساس اطلاعات تاریخی درون قرن ۸ (هـ. ش) درون زمان حکمرانی اردلان‌ها درون دوران صفوی بر روی کوهی با نام کوه امام بـه ارتفاع ۱۶۰۰ متر کـه مشرف و مسلط بـه دشت و شـهر فعلی مریوان درون جنوب شرقی شـهر مـی‌باشد بنیـاد نـهاده شد و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومت‌های محلی بابان و اردلان‌ها بوده‌است و بازگوکنندهٔ بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویـه است. قلعهٔ مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمـین کهن مـی‌باشد کـه بسیـاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم درون آن ثبت شده‌است و در بسیـاری از کتاب‌های تاریخی محلی بـه آن اشاره شده‌است.

بعدها درون کنار قلعهٔ مریوانبر روی کوه امام کـه مرکز حکومتی خاندان‌های حکومتی کردستان بوده‌است، بـه دستورامـیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند کـه در زبان کردی بـه مزگه‌وته سوره (مسجد سرخ) مشـهور است. نام کوه امام از نام شیخ احمد ابن الا نبار النعیمـی گرفته شده‌است کـه در قرن ۸ (هـ. ش) از طرف امـیر حمزه بابان بـه پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شده‌است.

سیدعبدالصمد تواری درون کتاب نورالنوار خود دربارهٔ قلعهٔ امام مـی‌گوید:

«امـیر حمزه بابان درون آن زمان شورشی را بـه پا کرد و توانست شـهرهای دیـار بکر عراق و حلب سوریـه را تصرف کند و به همـین خاطر سران ترک و عرب با هم یکی شده و با سپاهی بزرگ و قدرتمند روانـه بـه سوی مـیدان جنگ با امـیر حمزه شدند کـه نتیجه‌ای را از این جنگ نگرفتند و مغلوب امـیر حمزه شدند، که تا این کـه پس از مدتی با مکر و نیرنگ توانستند حمدون بیگ سرلشکر امـیر حمزه را با مقداری پول فریب دهند کـه این امر موجب شد خود و سپاهش را از دست بدهد، امـیر حمزه کـه تنـها مـی‌ماند ناچار مـی‌شود کـه همراه با اندکی از فرماندهان خود از معرکه فرار کند و در منطقهٔ مریوان بر روی کوه سه قلعه کـه اکنون بـه آن کوه امام مـی‌گویند مستقر شود. امـیر حمزه بعد از مستقر شدن درون این کوه، سپاه و لشکری بزرگ و نیرومند را دوباره بازسازی مـی‌کند، همـین‌طور بر روی این کوه و قله‌هایش چندین قلعه را بنا مـی‌کند و شورا و دژی محکم و مستحکم را تشکیل مـی‌دهد. درون مـیان قلعه‌ها مسجدی را بنا مـی‌کند و شیخ احمد ابن الا نبار النعیمـی را بـه عنوان پیشوا و امام جمعه و جماعت آن منسوب مـی‌کند و هم چنین دانشمند بزرگ و پایـه بلند سید ابراهیم ملقب بـه کا بله را بـه استاد و مدرس آئین‌های بومـی محلی مسجد منسوب مـی‌کند کـه کا بله درون سال ۷۸۰ (هـ. ش) چشم از جهان فرو مـی‌بندد. امـیر حمزه بعد از ۲ سال با لشکری جدید و نیرومند دوباره لشکر کشی‌های خود را از سر مـی‌گیرد و تا منطقهٔ باغ و بگ را زیر سلطه خویش درمـی‌آورد، اما درون آن جا توسط افراد خائن کـه در اطراف او هستند جامـی را کـه به سم آلوده کرده بودند از بین مـی‌برند.»

ماموستا ملا عبدالکریم مدرس درون صفحهٔ ۴۹۶ کتاب بنـه مالهٔ زانیـاران خود دربارهٔ امـیر حمزه بابان و اقوامش مـی‌گوید:

"حکومت این بابان قبل از حکومت و فرمان روایی بابان قلعهٔ چهارم درون قرن ۶ (هـ. ش) بـه بعد نامشان درون تاریخ ثبت شده‌است. درون حکومت این بابان مـی‌توان اشاره بـه فرمان روایی بابانی چون امـیر عبدالکریم بابان، امـیر احمد خان، امـیر عبدالله و امـیر حمزه بابان بر این منطقه کرد. قلعهٔ مریوان به منظور باری دیگر درون دوران سرخاب بیگ اردلان پسر مأمون بیگ یکم بازسازی و مرمت شد و دوباره بـه مرکز حکومت و خلافت تبدیل شد. "

آیت الله مردوخ درون کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سرخاب بیگ اردلان مـی‌گوید:

"سرخاب بیگ اردلان درون سال ۹۰۲ (هـ. ش) « «معاصر با شاه اسماعیل یکم»» مناطق تحت نفوذ مأمون بیگ دوم کـه برادر زادهٔ خویش بوده‌است را تصرف کرد و در منطقهٔ مریوان بر سر کوهی بلند قلعه‌ای مستحکم و قوی ای را به منظور مواقع ضروری و لزوم بنا مـی‌کند کـه هم اکنون آثاری از این قلعه تاکنون درون این کوه پا برجاست. "

هم چنین ماموستا امـین زک بیگ درون کتاب تاریخ کرد و کردستان خود اشاره بـه حوادثی مـی‌کند کـه مرتبت با سرخاب بیگ و قلعه اش مـی‌باشد:

"اوکاس مـیرزا (القاس مـیرزا) بردار شاه تهماسب صفوی کـه برای مدتی از ترس حکومت شاه ایران درون حال فرار بود، درون سال ۹۰۵ (هـ. ش) از ترس گرفتار شدن توسط سپاه ایران بـه قلعهٔ مریوان روی آورد کـه سرخاب بیگ والی و حاکم وقت مریوان بـه او پناه داد. مدتی بعد لشکر قزلباش قلعهٔ مریوان را دور که تا دور محاصره مـی‌کند و سرخاب بیگ بعد از مدتی طولانی گفتگو با فرماندهان قزل باش از آن‌ها اطمـینان حاصل کرد کـه جانش درون امان باشد، سپس سرخاب بیگ؛ اوکاس مـیرزا را بـه دست لشکر قزل باش مـی‌سپارد و مردم و منطقه اش را از جنگ با قزل باش‌ها نجات مـی‌دهد. "

مریوان درون دهه ۱۳۴۰ خورشیدی

مـیرزا شکرالله سنندجی کاتب و مورخ خاندان اردلان‌ها درون کتاب حدیقهٔ ناصری خود مـی‌نویسد:

"سرخاب بیگ، دارای ۱۱ فرزند پسر بوده‌است کـه در طول والی گری خود درون دروان حکومت، پسر سوم خود یعنی علی بیگ اردلان کـه به سلطان علی اردلان مشـهور شده بود را بـه عنوان جانشین خود انتخاب کرد و به دلیل زیرکی و باهوشی سلطان علی کـه واقعاً مردی شجاع و دلیر هم بود، پدرش سرخاب بیگ او را بـه عنوان بزرگ قبیله و باب آیندهٔاردلان‌ها معرفی نمود. "

مورخ دیگر کرد با نام ملا اسماعیل پسر ملا حسین کـه کتابی با نام تاریخ اردلان‌ها دارد درون مورد سلطان علی مـی‌نویسد:

"سلطان علی بعد از فوت پدرش بـه مدت ۳ سال با جنگ و دلاوری و پیروزی‌ها حکومت اردلان را محفوظ نگه مـی‌دارد، اما روزگار امانش نداد و در دوران جوانی دار فانی را وداع گفت. "

ماموستا امـین زک بیگ کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سلطان علی مـی‌نویسد:

"سلطان علی دو پسر شیر خوار با نام‌های تیمور خان و هلو خان از خود بر جای گذاشت. "

مـیرزا شکرالله سنندجی درون ادامـه بحث‌های خود مـی‌نویسد:

"بعد از مرگ سلطان علی، آخرین پسر سرخاب بیگ اردلان با نام بساط بیگ کـه بردار یـازدهم سلطان علی نیز به‌شمار مـی‌رود، حکومت و فرمان روایی اردلان‌ها را بـه دست مـی‌گیرد کـه این فرمان روایی بـه مدت ۱۰ سال مـی‌انجامد. تیمور خان و هلو خان زمانی کـه بزرگ مـی‌شوند بـه عضویت سپاه عمویشان بساط بیگ درون مـی‌آیند و او را درون شورش‌ها و نبردهایش همراهی مـی‌کنند که تا این کـه پس از چند سال حکومت را از دست بساط بیگ مـی‌گیرند و تیمور خان حاکم اردلان‌ها مـی‌شود. تیمور خان با سپاهی قدرتمند و بزرگ شورش‌هایی را بـه سمت کرمانشاه، سنقر، دینور و زرین کمر شروع مـی‌کند کـه بنابه روایـاتی منطقهٔ گروس را نیز تصرف کرده‌است، اما تیمور خان درون حالی کـه شورشی به منظور گرفتن آخرین برج قلعهٔ زرین کمر را انجام مـی‌داده‌است، گلوله‌ای سنگی بـه او اثابت مـی‌کند و کشته مـی‌شود. هلو خان هم بعد از فتح قلعه؛ جسد برادرش را بـه قلعهٔ مریوان مـی‌آورد و او را درون مـیان قبرستان این قلعه بـه خاک مـی‌سپارد و پس از مدتی فرمان روایی حکومت را عهده‌دار مـی‌شود. "

مریوان درون دهه ۱۳۵۰ خورشیدی

ملا اسماعیل پسر ملا حسین درون کتاب تاریخ اردلان‌ها ی خود درون مورد هلو خان اردلان مـی‌نویسد:

"هلو خان اردلان -معاصر با شاه عباس یکم- مردی کاردان، باهوش، شجاع و دلیر بوده‌است کـه حکومت و مـیهن خویش را چه بسا بسیـار آباد کرده‌است و در تمام کتاب‌های تاریخی محلی از رشادت‌های این خان اردلانی سخن‌های بسیـاری گفته شده‌است. هلو خان بـه غیر از مرمت و بازسازی قلعهٔ مریوان؛ سه قلعهٔ دیگر را با نام‌های قلعهٔ حسن آباد، قلعهٔ پالنگان و قلعهٔ ظَلَم را نیز مرمت و بازسازی کرده‌است. هلو خان گنجینـه‌ای بسیـار از طلا و جواهرات داشت و در عین حال نیز بسیـار بخشنده، مـهربان و رئوف بود و آرامش و صلح و صفا را بر منطقهٔ تحت سلطه خویش تحمـیل کرده بود. شجاع و دلیر بود؛ هرگز بـه غیر از خداوند ازی نمـی‌ترسید، نـه از حکومت شاه ایران‌هراسی داشت و نـه بـه دولت‌های ترک و عرب حمله و یورش مـی‌کرد و در عین حال دولت‌های ترک و عرب از او هراس داشتند. حسین خان سلیوزری یـا حسین خان دوم والی لرستان کـه از سال ۹۸۹ هجری خورشیدی بـه دستور شاه عباس اول بـه حوزهٔ متصرفات هلوخان اردلان لشکر کشید و در چند نوبت شکست خورد، موجب شد که تا این کـه شاه عباس خود بـه جهت شکست هلوخان بـه اسفند آباد یـا علیشکر راهی شود، و در روستای سیـهم قروه اتراق کند. شاه عباس درون مصاف با هلوخان اردلان از مشاورهٔ علی بیگ یـا آلی بالی بیگ زنگنـه کـه از کردهای نزدیک شاه بود؛ بهره مند شد، علی بیگ شاه عباس را بـه عدم درگیری و از درون دوستی وارد شدن با والی اردلان تشویق نمود. بدین ترتیب شاه عباس صفوی بـه اندازه‌ای بـه هلو خان نزدیک شد کـه پیشنـهاد داد پسرش خان احمد خان را بـه اصفهان، پایتخت ایران بفرستد کـه با موافقت هلو خان انجام شد. بعد از مدتی کـه خان احمد خان درون اصفهان اقامت داشت، شاه عباس صفوی خود با نام کلاه زر خاتون را بـه همسری او درآورد و خان احمد خان همـه کارهٔ شاه شد. بعد از مدتی شاه عباس؛ خان احمد خان را تحت فشار گذاشت کـه به کردستان حمله کند و والی گری کردستان کـه تحت نظر پدرش هلو خان بود را از چنگ او درآورد و پدرش را دستگیر و خودش والی کردستان شود کـه پس از مدتی خان احمد خان هم این پیشنـهاد را پذیرفت. بالاخره خان احمد خان درون سال ۹۷۹ (هـ. ش) با لشکری بزرگ کـه از حکومت بـه او داده شده بود بـه سوی حکومت اردلان‌ها پیش رفت، ابتدا توانست مناطق بسیـاری کـه تحت نفوذ پدرش بودند را تصرف کند و سپس بـه قلعهٔ حسن آباد کـه هلو خان چند سالی بود درون آن جا اقامت داشتند و مرکز حکومتش بود حمله کند، اما خان احمد خان هر چه تلاش کرد نتوانست قلعه را تصرف کند که تا این کـه همسر هلو خان یعنی مادر خان احمد خان همراه با ملا یعقوب دوست و یـار و یـاور نزدیک هلو خان بـه او خیـانت د و مخفیـانـه دروازه‌های قلعه را گشودند و سپس خان احمد خان همراه با لشکرش بـه داخل قلعه یورش برد و توانستند هلو خان را دستگیر کنند، سپس خان احمد خان پدرش را دست بسته روانی اصفهان کرد کـه پس از چندنی زندانی شدن درون اصفهان کشته شد. بعد از حوادث‌های انجام شده؛ خان احمد خان حکومت اردلان‌ها و منطقهٔ شـهر زور (به کردی: شاره‌زوور) را بـه دست گرفت. سرانجام آن کـه شاه عباس صفوی بدون جنگ موفق بـه انقیـاد والی شد و بر همـین اساس شاه صفوی بـه پاداش خدمت علی بیگ زنگنـه بیش از ۱۵ روستا از شمار املاک خاصه شاهی کرمانشاهان را بـه جهت اسکان، عمران و کشت و زرع مردم کرد مـهاجر زنگنـه (از موصل و سلیمانیـه و … بـه داخل فلات ایران حسب سال‌های ۹۸۲ که تا ۹۹۰ هجری خورشیدی) بـه تیول آن‌ها درآورد. بخش اعظم آن روستاها درعداد املاک موقوفهٔ دولتی چهار دانگ شـهر کرمانشاه بـه حساب مـی‌آیند. "

مریوان درون دهه ۱۳۶۰ خورشیدی

آرامش و صلح و صفا درون این منطقه کـه توسط بابان محلی کرد منطقه را فرا گرفته بود سبب شد کـه مردمـی بسیـار درون اطراف این قلعه مستقر شوند و برای همـیشـه اطراف این کوه و قلعه‌هایش جایگاهی به منظور زیستن و زندگی مردم شد. این قلعه که تا سال ۱۰۲۳ (هـ. ش) آباد بوده‌است کـه از آن زمان بـه بعد توسط سلیمان خان پسر مـیر علم الدین والی اردلان « «بنیـانگذار شـهر سنندج درون ۱۰۱۵ هجری خورشیدی»»؛ کـه از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای حسن‌آباد، پالنگان و ظَلَم بـه کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعه‌ها را نیز مجبور بـه کوچ د.

مـیرزا شکرالله سنندجی درون کتاب حدیقه ناصری خود مـی‌نویسد:

"در سال ۱۲۸۱ (هـ. ش) درون زمان حکومت قاجاریـه بـه امر ناصرالدین شاه درون ۲ هزار قدمـی دریـاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامـی بسیـار مستحکمـی ساخته شد. یک سال بعد بـه امر فرهاد مـیرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد.

این قلعهٔ نظامـی بـه نام قلعهٔ شاه آباد موسوم گردید. درون کنار قلعهٔ نظامـی و به دستور فرهاد مـیرزا قصبه‌ای احداث گردید و چند خانوار از طوایف و سادات بـه آن جا کوچ د کـه برای آسایش و بهداشت مردم و نظامـیان مستقر درون قلعه؛ دستور داد یک باب و یک باب مسجد درون کنار همدیگر بنا نمایند. به منظور تأمـین آب آشامـیدنی مردم، و مسجد و قلعهٔ نظامـی از دره‌ای کـه در شمال شـهر فعلی مریوان و قریـهٔ دارسیران «یکی از روستاهای قدیمـی مریوان کـه از دوران زندیـه آباد بوده و هم‌اکنون یکی از محلات شـهر مریوان مـی‌باشد» و در دامنـهٔ کوه فیلقوس قرار دارد چند رشته قنات ایجاد د. درهٔ نام‌برده از همان تاریخ تاکنون بـه درهٔ فرهاد مشـهور است. "

تا قبل از احداث قلعهٔ شاه آباد، بـه استثنای قریـهٔ دارسیران تقریباً محل فعلی شـهر مریوان خالی از سکنـه و پوشیده از درختان جنگلی بوده‌است. با روی کار آمدن سلسلهٔ پهلوی نام قلعهٔ شاه آباد بـه دژ شاهپور مبدل گشت. این منطقه همواره از اهمـیت استراتژیک ویژه برخوردار بوده‌است. هم جواری با کشور عراق، ترددها، تحرکات نیروهای نظامـی دو کشور، حاصلخیزی، وفور آب و محصولات کشاورزی و نیز وجود دریـاچهٔ آب شیرین باعث توجه حکمرانان و سلاطین شده‌است. درون سال ۱۳۳۴ خورشیدی به منظور اولین بار درون شـهر مریوان با اعتبارات دولتی دبستان و دبیرستان احداث گردید. ۲ سال بعد درون سال ۱۳۳۶ خورشیدی با تأسیس شـهرداری، نام دژ شاهپور بـه مریوان مبدل گشت و در سال ۱۳۳۸ خورشیدی نیز ۲ حلقه چاه آب حفر و سال بعد موتورهای پمپاژ آب نصب گردید و در سال ۱۳۴۰ خورشیدی اولین موتور برق درون مریوان بـه کار افتاد. مریوان درون دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی دهی کوچک با ۴ خیـابان خاکی و تعدادی مغازه بود. تنـها جادهٔ مواصلاتی جاده قدیمـی و خاکی گاران بود کـه تقریباً با توسعه این جاده و امکان تردد خودروهای مسافرکشی و باری و خروج و ورود کالا بود کـه مریوان مورد توجه قرار گرفت.

پس از انقلاب ایران درون سال ۱۳۵۷ خورشیدی و تا تیر ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی مریوان تحت حاکمـیت نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله بود.

با انقلاب اسلامـی ایران درون بهمن ماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی، مریوان و روستاهای اطراف آن علاوه بر متأثر شدن از پیـامدهای این انقلاب، با توجه بـه برخی مشخصه‌های سیـاسی و اجتماعی منطقه کـه ریشـه‌های آن بـه پیش از انقلاب بازمـی‌گشت وارد یکی از پرتلاطم‌ترین مقاطع تاریخی خود شدند. درون روز ۲۳ تیرماه ۱۳۵۸ خورشیدی بـه دعوت اتحادیـهٔ دهقانان مریوان و گروه‌های سیـاسی مختلف عمدتاً چپ ها؛ تظاهراتی درون مقابل رادیو تلویزیون مریوان بـه راه افتاد. معترضان درون اطراف مدرسهٔ قرآن مفتی زاده، علیـه پاسداران محلی و همکاری نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی کـه به قیـادهٔ موقت معروف بوده و در ساختمان ساواک مریوان مستقر بودند شروع بـه شعار مـی‌کنند.

کوچ تاریخی مردم مریوان درون ۳۰ تیر ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی

در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ خورشیدی سید روح‌الله خمـینی فرمان سرکوب شورش را صادر کرد. مردم به منظور اینکه درجنگ مـیان سپاه پاسداران و مخالفین آسیب نبینند بـه کوچ موقتی از شـهرستان مریوان بـه روستاهای اطراف رفتند. فردای آن روز شـهر تقریباً خالی از سکنـه مـی‌شود. سرهنگ سپهری؛ فرماندهٔ لشکر سنندج درون اظهاراتی از ترک شـهر توسط ۷۵ درصد از مردم مریوان خبر مـی‌دهد. بـه گفته طرفداران دولت، به منظور جلوگیری از چپاول و غارت اموال مردم درون داخل شـهر توسط نیروهای کومله و دموکرات، واحدهای مسلحی درون بلندی‌های مشرف بر شـهر مریوان مستقر مـی‌شوند. خروج مردم از شـهر درون غروب روز شنبه ۳۰ تیر ماه آغاز شد و تا سپیده‌دم روز بعد بـه طول انجامـید.

پس از بازپس‌گیری شـهر توسط حکومت مرکزی، بسیـاری از اعضا و طرفداران این دو حزب توسط دادگاه انقلاب اسلامـی اعدام یـا زندانی شدند. درون دوران جنگ ایران و عراق، مریوان همواره بمباران هوایی و موشکی مـی‌شد و تعدادی از روستاهای اطراف نیز بمباران شیمـیایی شدند. اما هیچ‌گاه نیروهای عراقی وارد این شـهر نشدند.

نمای مریوان درون شب
نمای مریوان درون روز

وجه تسمـیه

دربارهٔ وجه تسمـیه مریوان گمان‌های زیر گفته شده‌است:

  • در زمان آشوریـان این منطقه را دور آشور یـا کارشاروکین گفته‌اند، چرا کـه سارگن پادشاه آشور بعد از تسلط بر این منطقه، درون حدود ۱۵۰۰ سال پیش از مـیلاد بـه جای شـهر قدیمـی هار هار این شـهر را مـی‌سازد را مـی‌سازد کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • در منابع اسلامـی از این منطقه بـه عنوان دژان یـا دزان نام‌اند، چرا کـه دارای دژ و قلعه‌های مستحکمـی بوده‌است و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • در گذشته هنگام صدور قباله‌ها و ذکر محل تولد درون موقع صدور شناسنامـه از دو کلمـهٔ قلعه شاه آباد و دژ شاهپور استفاده شده‌است.
  • در متون قدیمـی مریوان را مـهروان متشکل از دو واژه مـهر و وان بـه معنی جایگاه مـهر نوشته‌اند و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • طبق شواهد این منطقه را مرویـان خوانده‌اند، چرا کـه این منطقه دارای محصولات جنگلی مانند مازوج، کتیرا و گز درختی بوده و عدای به منظور تجارت این قبیل محصولات بـه این منطقه آمده کـه گویـا اهل مرو بوده‌اند و در همـین محل ساکن شده‌اند کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • هم چنین بر اساس گفته‌ها این منطقه را مراویـان بـه معنی جای مرغابی گفته‌اند، چرا کـه نیز گفته‌اند چون دریـاچه زریبار باتلاقی بوده و در نتیجه انواع مرغان آبی مـهاجر درون فصول مختلف بـه منطقه کوچ کرده‌اند و در زبان کردی بـه مرغابی مراوی گفته مـی‌شود کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • آمده‌است کـه این منطقه را مروانیـان نام نـهاده‌اند، چرا کـه عده‌ای از مراوانیـان بعد از شکست و انقراض حکومت اموی درون بغداد گریخته و در این محل ساکن شدند و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • بعضی دیگر این منطقه را بـه مروان بـه حاکم عرب منسوب مـی‌دانند کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.

ماموستا قانع شاعر نامدار کرد دربارهٔ مریوان مـی‌گوید:[۱۳]

ئه م خاکی مـه ریوانـه وه کو خلدی بـه رینـهئه م خاکی مـه ریوانـه وه کو عه رشی مو علا
ئه م خاکی مـه ریوانـه براکانی سه فایـهئه م خاکی مـه ریوانـه وه کو زر وه یی ئه علا
ئاو سارد و هه وا سووک و فه ره ح بـه خش و عه ترداربو خوش تره درکی له دووسه دنـه رگسی شـه هلا
پیـاوانی هه موو ژیرو و ژنانی هه موو ئاقلپیرانی هه موو ره ند و منالی هه موو دانا

جغرافیـا

موقعیت جغرافیـایی

نقشـه سیـاسی استان کردستان

مریوان درون ۱۲۵ کیلومتری غرب سنندج قرار دارد. شـهر مریوان دارای طول جغرافیـایی شرقی حداکثر بین ۴۵ دقیقه و ۴۶ درجه و حداقل بین ۵۸ دقیقه و ۴۵ درجه و عرض شمالی حداکثر ۴۸ دقیقه و ۳۵ درجه و حداقل بین ۱۹ دقیقه و ۳۵ درجه نصف‌النـهار گرینویچ قرار دارد کـه در ارتفاع ۱۳۲۰ متری از سطح دریـای آزاد قرار دارد. مریوان از شمال بـه سقز، از شمال شرقی بـه دیواندره، از شرق بـه سنندج، از جنوب شرقی بـه سروآباد و از شمال غربی بـه دره شلیر و از غرب کشور هم بـه شـهر پنجوین شـهرستان سلیمانیـه کشور عراق با ۱۰۰ کیلومتر مرز مشترک منتهی مـی‌شود.

تقسیمات سیـاسی

شـهرستان مریوان بر اساس آخرین تقسیمات کشوری درون سال ۱۳۹۰:
به ۴ شـهر، ۳ بخش، ۶ دهستان و ۱۷۶ آبادی، با ۱۵۱ آبادی دارای سکنـه و ۲۵ آبادی خالی از سکنـه تقسیم‌بندی شده‌است.[۱۴]

شـهرستان مریوان که تا قبل از سال ۱۳۳۷ تحت عنوان «بخشداری مریوان» از بخش‌های تابعه شـهرستان سنندج بود. درون آن زمان «کلاترزان، سروآباد و سرشیو» جزو حوزهٔ مریوان محسوب مـی‌شد. با انتزاع کلاترزان و سروآباد، هم‌اکنون شـهرستان مریوان دارای سه بخش «مرکزی، سرشیو و خاومـیرآباد» است.

بخش مرکزی شـهرستان بـه مرکزیت شـهر مریوان دارای ۳ دهستان و ۷۴ آبادی، با ۶۶ آبادی دارای سکنـه و ۸ آبادی خالی از سکنـه مـی‌باشد. دهستان‌های این بخش عبارتند از: «دهستان سرکُل بـه مرکزیت شـهر کانی‌دینار، دهستان کوماسی بـه مرکزیت روستای پیرخضران و دهستان زریبار بـه مرکزیت روستای نی» مساحت این بخش حدود ۹۴۱ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۱۲۲٬۰۶۳ نفر مـی‌باشد.

بخش «سرشیو» بـه مرکزیت شـهر «چناره» دارای ۲ دهستان و ۶۲ آبادی، با ۵۳ آبادی دارای سکنـه و ۹ آبادی خالی از سکنـه مـی‌باشد. دهستان‌های این بخش عبارتند از: «سرشیو بـه مرکزیت شـهر چناره و دهستان گلچیدر بـه مرکزیت روستای جانوره» مساحت این بخش حدود ۱۰۴۷ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۳۰٬۸۹۹ نفر مـی‌باشد.

بخش «خاومـیرآباد» هم بـه مرکزیت روستای «برده‌رشـه» دارای ۱ دهستان بـه اسم «خاوومـیرآباد» و تعداد ۴۰ آبادی، با ۳۲ آبادی دارای سکنـه و ۸ آبادی خالی از سکنـه مـی‌باشد. مساحت این بخش حدود ۳۳۸ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۱۵٬۸۱۲ نفر مـی‌باشد.

نقشـه سیـاسی شـهرستان ۲
تقسیمات سیـاسی شـهرستان

راه‌های دسترسی

شـهرستان مریوان از طریق محورهای متفاوت بـه شـهرهای اطراف متصل مـی‌باشد:[۱۵]

  • مریوان - سنندج:

این جاده ۱۳۱ کیلومتر طول دار کـه از جنوب مریوان بـه غرب «سنندج» منتهی مـی‌شود، این جاده از اصلی‌ترین راه بـه مرکز استان و کشور عراق مـی‌باشد.

مسیر مریوان - سنندج
  • مریوان - سقز:

این جاده ۱۴۰ کیلومتر طول دارد کـه از سمت شمال شرقی، مریوان را درون مسیر «رودخانـه گاران» بـه سمت جنوب «سقز» وصل مـی‌کند.

مسیر مریوان - سقز
  • مریوان - بانـه:

این جاده ۲۰۰ کیلومتر طول دارد کـه از سمت شمال شرقی، ابتدا وارد سقز شده بعد راهی بانـه مـی‌شود. البته راه دیگری نیز از طریق مرز رسمـی باشماق وجود دارد کـه حدود ۹۵ کیلومتر مـی‌باشد.

مسیر مریوان - بانـه از طریق عراق
  • مریوان - کامـیاران:

راه‌های ارتباطی مریوان بـه کامـیاران از ۳ طریق ممکن مـی‌شود:

نزدیک‌ترین راه حدود ۱۳۵ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب مریوان که تا روستای دگاگا از توابع شـهرستان سروآباد مـی‌باشد کـه ۵۰ کیلومتر اول آن (تا روستای دگاگا) آسفالت شده و ۳۰ کیلومتر وسطی که تا روستای تفین راه شوسه و باقی‌مانده را که تا « کامـیاران» راه آسفالت تشکیل مـی‌دهد.

مسیر مریوان - کامـیاران از طریق روستایی دگاگا

محور ارتباطی دوم از طریق شـهر سنندج مـی‌باشد کـه به ۲۰۷ کیلومتر مـی‌انجامد.

هم چنین محور ارتباطی سوم از طریق شـهر پاوه مـی‌باشد کـه به ۲۱۴ کیلومتر مـی‌انجامد.

  • مریوان - پاوه:

این محور هم از ۳ طریق مـیسر مـی‌شود:

مسیر مریوان - پاوه - گردنـهٔ تته

محور ارتباطی اول از جنوب مریوان بـه پاوه بـه ۱۲۴ کیلومتر مـی‌انجامد کـه از دو راهی منطقه «ژالانـه» کـه از جاده پیچ‌های «کوه تته» وارد شـهر نودشـه شده و بعد محور را بـه جنوب شـهر «پاوه» وصل مـی‌کند.

محور ارتباطی دوم ار جنوب مریوان-پاوه بـه ۱۵۰ کیلومتر مـی‌انجامد کـه از دو راهی منطقهٔ «ژالانـه» از طریق مسیر هورامان مـیسر مـی‌شود؛ کـه تا ابتدای روستای سلین بـه طول ۷۰ کیلومتر آسفالت هست و ادامـهٔ آن که تا دهستان «وراء کرمانشاه» بـه طول ۳۰ کیلومتر شوسه و بقیـه که تا «پاوه» آسفالت مـی‌باشد. مسیر تته درون زمستان‌ها بـه علت بارش برف زیـاد مسدود مـی‌باشد و محور ارتباطی از از دو راهی منطقهٔ «ژالانـه» از طرف راه جادهٔ «هورامان» مـیسر مـی‌باشد.

محور ارتباطی سوم هم از طریق شـهر سنندج مـی‌باشد کـه به ۲۵۰ کیلومتر مـی‌انجامد.

  • مریوان - سروآباد:

این جاده ۳۷ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب بـه سروآباد منتهی مـی‌شود.

مسیر مریوان - سروآباد
  • مریوان - هورامان:

این جاده ۶۲ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب بـه هورامان منتهی مـی‌شود.

مسیر مریوان - هورامان
  • مریوان - بازارچه مرزی باشماق:

این جاده ۲۱ کیلومتر طول دارد کـه از سمت غرب بـه بازارچه مرزی باشماق منتهی مـی‌شود.

مسیر مریوان - بازارچه مرزی باشماق

ناهمواری

بخش عمده ناهمواری‌های شـهرستان مریوان را رشته کوه‌های زاگرس تشکیل مـی‌دهند کـه پیدایش این ناهمواری‌ها درون نتیجهٔ حرکات کوه زایی اواخر دوره ترشیـاری مـی‌باشد. درون اواخر این دوره ناهمواری‌ها بـه صورت قطعی تثبیت شده‌است و سپس درون طول دورهٔ کواترنر تحت تأثیر عامل فرسایش بـه صورت ناهمواری‌های کنونی درآمده‌است. قسمت اعظم ناهمواری‌ها را درون مریوان کوه‌ها تشکیل مـی‌دهند کـه جنس آن‌ها عمدتاً از آهکی و رسوبی است. چین خوردگی رشته کوه‌های زاگرس از مریوان شروع شده و در جنوب شرقی (شمال تنگه هرمز) پایـان مـی‌یـابد.[۱۲]

در منطقه مریوان صرف نظر از «دشت مریوان، دریـاچه زریبار، دره‌های رود تازه مریوان، رودخانـه قزلجه، دره اسراوا و دره رود شیـان» بقیـه نقاط را کوهستان‌های مرتفع با دره‌های تنگ و عمـیق دربر گرفته‌است.

«رود شیـان» از آبادی «سیـاناو» بـه سمت جنوب شرقی که تا محل برخورد بـه رودهای «مریوان و گاران» و از جنوب شرق بـه شمال شرق «دره رود زاب» با برخورد بـه رودخانـه گاران درون محل «دواب» دو منطقه با ناهمواری‌های مختلف از هم متمایز و جدا مـی‌کنند.

در شمال، ناهمواری‌های ملایم و کم ارتفاع با دره‌های باز و کم عمق درون تمام جهات دیده مـی‌شوند. درون این ناحیـه تمام مناطق کوهستانی پوشیده از جنگل‌های تنگ است. وجود رودخانـه‌های متعدد، دشت‌های نسبتاً وسیع، دریـاچه زریوار از مشخصات جغرافیـایی شمال مریوان است.

در جنوب شرقی و جنوب شمالی بـه استثنای «کوه کره مـیانـه» درون شمال «نگل» حداکثر ارتفاع نسبی از شمال دریـاچه زریبار ۱۰۰۰ متر و در جنوب آن ۸۵۰ متر است. پست‌ترین نقطه شمال درون محل برخورد رودخانـه‌های «گاران رزاو» ۱۱۰۰ متر و بلندترین نقطه آن درون «قله برده رشـه» از کوه «پشت شـهیدان» هست که بلندی آن بـه ۲۴۹۱ متر مـی‌رسد.

در بخش جنوبی منطقه، کوهستان سنگی و مرتفع با دره‌های عمـیق و تنگ مشخص‌کننده ناهمواری‌های این منطقه است. «رشته کوه شاهو» رشته کوه‌های شمالی آن بـه نام‌های «حه شـه دول» و «کوهسالان» اصلی‌ترین ناهمواری‌های منطقه جنوبی را بـه وجود آورده‌اند. جهت این کوه‌ها از شمال غربی بـه جنوب شرقی است.

در این ناحیـه اختلاف بین قله‌های بلند و عمق دره‌ها بسیـار زیـاد است، حداکثر ارتفاع مطلق، درون کوه شاهو بـه ۱۹۸۵ متر و حداقل ارتفاع درون محل برخورد و تلاقی رودهای «دواب» و «ژاورود» بـه کمتر از ۹۰۰ متر مـی‌رسد. درون این بخش «رودخانـه سیروان» از کنار کوه شاهو مـی‌گذرد کـه بند تنگ و عمـیقی را بـه وجود آورده‌است.

ارتفاعات

در منطقه مریوان کلاً ۴ تیپ عمده و ۸ ناحیـه اراضی تشخیص داده شده‌است کـه اراضی متقارن از نوع کوهستانی یـا دشت مـی‌باشد. کوه‌های این منطقه غالباً دو نوع مـی‌باشند، اول کوه‌های مرتفع سنگی با انتهای تیز متشکل از سنگ‌های آهکی کـه بایر و فاقد پوشش خاک و گیـاه مـی‌باشد و اول کوه‌های جنگلی نسبتاً مرتفع با برآمدگی سنگی متشکل از سنگ‌های آهکی کـه بیشتر ارتفاعات مریوان از شمال که تا جنوب از این نوع مـی‌باشند.

ارتفاعات تته درون منطقه

مشـهورترین کوه‌های مریوان عبارتند از:[۱۶]

  • رشته کوه چهل چشمـه:
    چهل چشمـه وسیع‌ترین توده کوهستانی و مـهم‌ترین کانون آبگیر استان کردستان مـی‌باشد کـه بلندی آن بـه ۳۱۳۷ متر مـی‌رسد کـه خط الرأس آن حوضه‌های آبریز «دریـاچه ارومـیه، دریـای خزر و خلیج فارس» را از هم جدا مـی‌کند. این کوه درون ۳۳ کیلومتری شمال شرقی مریوان قرار گرفته‌است.
رشته کوه چهل چشمـه

مجموعهٔ کوه‌های چهل چشمـه شامل حدود ۲۰ قلهٔ دیگر مـی‌باشد از جمله شاه نشین درون چهل چشمـه، دالاش، دوبرار، کوه سلطان اخزه تو، کوه باینچوب، کوه افراسیـاب، کوه کانی مـیران، کوه مسجد مـیرزا، کوه بای و کوه کل کوژ با ارتفاعات گوناگون را درون بر مـی‌گیرد. خود قلهٔ چهل چشمـه دارای یـال‌های متعددی مـی‌باشد، ازجمله: کل با، یـا یـال مله کـه وه، یـال کانی زلیخا یـا قولی زلیخا، یـاله لال، یـال قبله، یـال شاه نشین، یـال کال کالی، یـال دلو، یـال ئه ستیره ره ش (ستاره سیـاه).

این منطقه از برف‌گیرترین و سردسیرترین مناطق کردستان بـه حساب مـی‌آید و در تمام طول سال از برف پوشیده شده‌است.

  • رشته کوه هزار مـیرگه:
    این کوه یکی از شاخه‌های «چهل چشمـه» هست که درون شمال و شمال شرقی مریوان قرار گرفته‌است و بلندی آن بـه ۲۷۰۷ متر مـی‌رسد. دامنـه شمالی این کوه با شیب تندی بـه «دره شلیر» درون کشور عراق و بخش جنوبی آن بـه «سروآباد» مـی‌رسد. از رشته کوه‌های دیگر این کوه را مـی‌توان بـه «سلطان احمد: ۲۶۵۲ متر، پیرالیـاس: ۲۹۵۵ متر، کره مـیانـه با بلندی ۲۹۵۰ متر و کوه کاانی چرمـه با بلندی ۲۸۴۰ متر» اشاره نمود.
  • از دیگر کوه‌های مـهم درون شـهرستان مریوان مـی‌توان بـه قلهٔ مـیراجی نزدیک روستای نی، کوه قله‌برد نزدیک روستای چور اشاره کرد.
  • کوه هزار مـیرگه

  • کوه مسجد مـیرزا

  • کوه کره مـیانـه

  • کوه سه کوچکه

  • کوه سلطان احمد

  • قلهٔ گاران

  • قلهٔ امام

  • کوه سورین

  • کوه مـیراجی

  • کوه سلطان اخزه تو

دشت

دشت جنوبی مریوان
دشت ساوا

مریوان از موقعیت ممتازی برخوردار است. این دشت، حدود ۱۱۰۰۰ هکتار مساحت دارد و اطراف آن را کوه‌های پوشیده از بلوط دربر گرفته‌است.[۱۲]

نیمـهٔ جنوبی دشت مریوان از مخروط افکنـه‌ای بزرگ و کوچک تشکیل شده‌است کـه با توجه بـه حاصل خیزی آن، ۲۲۰۰ هکتار از زمـین‌های این دشت تحت پوشش شبکه آبیـاری و زه کشی قرار گرفته‌است. زه کش اصلی این طرح «چم زریبار» هست که درون مـیانـهٔ دشت جریـان دارد. محصولات عمدهٔ کشاورزی دشت مریوان عبارتند از: گندم، حبوبات، توتون و صیفی جات.

دشت بیلو درون ۱۵ کیلومتری شـهر مریوان قرار دارد. این دشت با پوشش گیـاهی مناسب و چشمـه‌های آب و هم چنین جنگل‌های اطراف آن پذیرایی تعداد زیـادی از اهالی شـهر و روستاهای اطراف مـی‌باشد. مردم درون دامن طبیعت زیبا و سرسبز دشت بـه ویژه درطول روز و ایـام تعطیلات ساعت‌ها وقت خود را بـه تفرج درون آن جا سپری مـی‌کنند. زمـین‌های اطراف این دشت درون گذشته جهت برنجکاری استفاده مـی‌شده‌است.

نمایی از دشت بیلو

آب و هوا

منطقه مریوان شدیداً تحت تأثیر جریـان‌های مدیترانـه‌ای قرار دارد کـه به علت کوهستانی‌بودن و برخورد این جریـان‌ها ریزش‌های جوی زیـادی ایجاد مـی‌شود. جریـان‌های آب و هوایی متأثر از اقیـانوس اطلس و دریـای مدیترانـه کـه عامل عمده ریزش‌های کشور هست ضمن عبور از منطقه و برخورد با کوه‌های زاگرس بخشی از رطوبت خود را بـه صورت باران و برف از دست مـی‌دهد.[۱۷]

مـیزان بارندگی درون مریوان سبب شده‌است کـه تمامـی نقاط منطقه پوشیده از پوشش گیـاهی غنی و متنوع باشد. رودها درون مسیر پرپیچ و خم و در پیوند با سرزمـین سر سبز و پوشش گیـاهی مناظری دلپذیر و بدیع پدیدآورده است.

در شـهرستان مریوان مـیزان متوسط ریزش‌های جوی ۵۰۰ که تا ۹۰۰ مـیلی‌لیتر درون سال گزارش شده‌است کـه این مقدار درون طی سالیـان اخیر بـه دلیل گرمایش جو زمـین کمتر شده‌است. به‌طور کلی آب و هوای مریوان سرد و کوهستانی متمایل بـه معتدل سرد و حتی مدیترانـه‌ای است. درون طول ۳۵ سال گذشته (بعد از انقلاب) سردترین ماه سال دی ماه و گرم‌ترین ماه تیر ماه بوده‌است. ریزش برف و باران درون این شـهرستان، باعث گردیده کـه منطقه یکی از پرآب‌ترین مناطق غرب کشور باشد.

مـیانگین دما و بارش مریوان

آب و هوای منطقه مریوان تحت تأثیر عوامل توده‌های هوا و جریـان‌های فصول سرد و گرم قرار دارد:

  • تودهٔ هوای سرد آزروس:
    این توده از جانب شمال شرقی و شرق وارد منطقه مـی‌شود و اغلب بارندگی را بـه صورت ریزش برف بـه دنبال دارند.
  • تودهٔ هوای مرطوب دریـای مدیترانـه و اقیـانوس اطلس:
    این توده اغلب از غرب شـهرستان وارد منطقه مـی‌شود و باعث تولید برف و باران مـی‌شود. درون این منطقه معمولاً سرما از آبان ماه شروع مـی‌شود و تا اسفند ماه ادامـه مـی‌یـابد. از فروردین ماه این سرما رو بـه کاهش گذاشته و هوا رو بـه اعتدال مـی‌رود و به‌طور معمول که تا شـهریور ماه مریوان را تحت هوای گرم قرار مـی‌دهد. کوه‌های منطقه نیز درون مقابل جریـان‌های هوایی کـه از غرب وارد کشور مـی‌شوند همانند دیواری پهن و عظیم مانع نفوذ رطوبت مطلوب دریـای مدیترانـه بـه نواحی داخلی کشور شده و باعث بارش نزولات جوی درون منطقه مـی‌شوند.[۱۸]
  • جدول مشخصات نواحی آب و هوا را درون شـهرستان نشان مـی‌دهد:[۱۲]

    مشخصات آب و هوایی مریوان

    منابع آب

    یکی از مـهم‌ترین جاذبه‌های طبیعی شـهرستان مریوان «منابع آب» است. امکانات آب شـهرستان شامل چند «رودخانـه دایمـی و نسبتاً پرآب و دریـاچه پرآب زریبار» مـی‌باشد. این شـهرستان با مـیانگین بارندگی سالانـه حدود ۸۸۷ مـیلی‌متر از جمله شـهرستان‌های با بارش استان محسوب مـی‌شود.[۱۹]

    آب‌های شـهرستان به‌طور کلی بـه ۲ بخش «آب‌های سطحی و زیر زمـینی» تقسیم مـی‌شوند:

  • آب‌های زیرزمـینی:
    شـهرستان مریوان دارای منابع غنی آب زیر زمـینی مـی‌باشد و عواملی چون «گسترش دشت‌های آبرفتی، مـیزان ریزش بارش، کوه‌های آهکی و هم چنین وجود طبقات غیرقابل نفوذ زیرین و…» باعث فراوانی آب‌های زیر زمـینی منطقه شده‌است کـه مـهم‌ترین منابع آب زیر زمـینی موجود درون مریوان درون «دشت‌های آبرفتی آن‌ها» وجود دارند کـه دارای ۵۹ مـیلیون متر مکعب منابع آب زیرزمـینی مـی‌باشد. منابع آب‌های زیر زمـینی شـهرستان بخشی از از نیـازهای مصرفی و آشامـیدنی و کشاورزی منطقه را تأمـین مـی‌کند، علاوه بر این درون برخی از نقاط شـهرستان مناطق آهکی وجود دارد کـه چشمـه‌های دائمـی از آن‌ها سرچشمـه مـی‌گیرند.
  • آب‌های سطحی:
    این بخش قسمت اعظم آب‌های شـهرستان را درون بر مـی گیر د و شامل رودها و دریـاچه مـی‌باشد و مـیزان روان آب سطحی آن درون حدود ۲۰۸۷ مـیلیون متر مکعب هست و خود بـه ۲ بخش «رودها و دریـاچه زریبار» تقسیم مـی‌شود، کـه عبارتند از:
  • دریـاچه زریبار:
    دریـاچه زریبار را بدون شک مـی‌توان یکی از منابع تأمـین‌کننده شـهرستان مرکزی مریوان دانست و نقش بسزایی درون تأمـین آب دارد، این دریـاچه درون ۲ کیلومتری غرب مریوان و در ارتفاع ۱۲۸۳ متری از سطح دریـا قرار دارد. آب دریـاچه شیرین هست و آب آن از جوشش چشمـه‌های آبی کف دریـاچه تأمـین مـی‌شود و اطراف دریـاچه نیز از نیزارهای بلندی احاطه شده‌است. این دریـاچه بـه علت داشتن آب شیرین و شرایط لازم، زیستگاه مناسبی را به منظور رشد و زیست انواع ماهیـان بـه وجود آورده‌است. دریـاچه زریبار بـه علت داشت، آب شیرین، آب و هوای مناسب، پوشش گیـاهی قابل توجه و وجود انواع ماهی‌ها و پرندگان آبزی از جایگاه ویژه زیباشناختی برخوردار هست و همواره بـه عنوان یکی از جاذبه‌های مـهم و پرطرفدار توریستی ـ سیـاحتی منطقه مریوان، و بلکه استان کردستان مطرح بوده‌است.
  • رودها:
    رودهای حومـه مریوان یکی دیگر از تأمـین‌کننده‌های آب به منظور شـهرستان و حومـه مـی‌باشند. مـیزان بارندگی سالیـانـه و وجود کوه‌ها و پستی و بلندی‌های بسیـار درون منطقه، باعث ایجاد رودخانـه‌های بسیـار زیبایی درون این شـهرستان شده‌است. رودخانـه‌های فرعی و اصلی متعددی درون این منطقه وجود دارد. رودخانـه‌های فرعی مریوان درون ۳ مسیر عمده «چشمـهٔ گردلانـه، زریبار و دوآب» جریـان یـافته و نـهایتاً با ملحق‌شدن بـه همدیگر رودخانـهٔ «سیروان» را تشکیل مـی‌دهند.
  • به‌طور کلی درون ۲ حوضه مـهم بـه شرح زیر هستند:

    • حوضهٔ رود سیروان:
      این حوضه بخش اعظم نواحی «جنوبی» شـهرستان را درون بر مـی‌گیرد. رود سیروان، درون منطقهٔ مریوان از بـه هم پیوستن رودهای «مریوان و نِگل» درون محل دواب تشکیل مـی‌شود اما از بخش‌های غربی استان نیز از بـه هم پیوستن رودخانـه‌های «قشلاق و گردلان» بـه سیروان تبدیل مـی‌شود و در نـهایت از منطقه اورامانات وارد استان کرمانشاه شده و پس از دریـافت شعبه‌های متعدد و در نـهایت با پیوستن بـه رودخانـه «الوند» درون خاک عراق بـه نام رودخانـه «دیـاله» بـه رودخانـه بزرگ «دجله» مـی‌ریزد کـه در نـهایت این رود هم بـه «خلیج فارس» مـی‌ریزد. این رود یکی از شعبه‌های مـهم دجله بـه حساب مـی‌آید.
    • حوضهٔ رود زاب:
      این حوضه بخش کوچکی از اراضی حد «شمالی» مریوان را درون بر مـی‌گیرد و رودهای آن وارد خاک عراق مـی‌شوند و از طریق رود «دجله» با خاک عراق مـی‌ریزند.
    وضعیت آب‌های منطقه

    مـهم‌ترین رودخانـه‌های شـهرستان مریوان عبارتند از:

    • رودخانـه قزلچه‌سور:
      ابن رودخانـه از کوه‌های «شمال» دریـاچه مریوان سرچشمـه گرفته و به طرف غرب جریـان دارد و با اجرای پروژهٔ بند انحرافی و احداث کانال حد روز بـه طول ۵٫۶ کیلومتر قسمتی از آب آن رودخانـه وارد دریـاچهٔ زریبار شده و مابقی بعد از پیمودن مسافتی درون حدود ۱۵ کیلومتر بـه خاک عراق مـی‌ریزد و مساحت حوزهٔ آن ۱۰۸ کیلومتر مربع است.[۲۰]
    • رودخانـه گاران:
      این رودخانـه درون ۱۵ کیلومتری «شرق» مریوان و در جهت شمال بـه جنوب کـه از کوه‌های «سرشیو» سرچشمـه گرفته و در محلی بـه نام «دوآوان» درون نزدیک روستای «تفلی» از توابع شـهرستان سروآباد با رودخانـه «رزاب» بـه هم پیوسته و به رودخانـهٔ «سیروان» ملحق و در نـهایت بـه خاک عراق مـی‌ریزد. سر شاخهٔ دیگر رودخانـهٔ گاران از کوه‌های «سیـاناو، زریبار و عصرآباد» سرچشمـه مـی‌گیرد.
    رودخانـه گاران
    • رودخانـه کوماسی:
      رودخانـهٔ کوماسی از کوه‌های «سرشیو و کلاترزان» سرچشمـه گرفته و سپس بـه رودخانـهٔ «سیروان» پیوسته و به خاک عراق مـی‌ریزد.
    • رودخانـه نِگل:
      ابن رودخانـه از آبادی «تودار ملا» گذشته و پس از دریـافت سرشاخه‌هایی از کوه «سلطان احمد» با رودخانـه «شویشـه» یکی مـی‌شود.
    رودخانـه نگل
    • رودخانـه عصرآباد:
      این رودخانـه کـه در شرق دریـاچه زریبار درون جهت «غربی - شرقی» قرار دارد و از راه‌های اطراف روستای عصرآباد سرچشمـه مـی‌گیرد و پس از پیوستن بـه رودخانـه «سیروان» بـه خاک عراق مـی‌ریزد.
    • رودخانـه بنـه سوتاوه (بایوه):
      این رودخانـه کـه از کوه‌های «بایوه» سرچشمـه گرفته و پس از پیوستن بـه رودخانـه «زاب» درون شـهرستان بانـه بـه خاک عراق مـی‌ریزد.
    • رودخانـه مریوان:
      ابن رودخانـه از زه کش دریـاچه «زریبار» و از قسمت پایین دریـاچه بـه سمت جنوب جریـان دارد.

    سدها

    به واسطه تعدد رودخانـه‌های نسبتاً پرآب و همـیشگی و نیز وجود روان‌آب‌ها درون مریوان یکی از مـهم‌ترین پتانسیل‌ها و توانمندی‌های مریوان منابع آبی هست از آب بـه صورت طبیعی درون شـهرستان فقط به منظور کشاورزی استفاده مـی‌شود. درون حالی کـه مـی‌توان به منظور ایجاد توسعهٔ صنعت شیلات و تولید انرژی برق استفاده کرد.

    مریوان دارای ۲ سد مـی‌باشد کـه به شرح زیر مـی‌باشد:

    • سد مخزنی گاران:
      گاران یکی از سدهای مخزنی خاکی کشور بـه نظر مـی‌رسد کـه در ۲۰ کیلومتری شمال‌شرقی شـهر مریوان درون جادهٔ مریوان – چناره واقع شده‌است.

    ساخت سد گاران مریوان از سال ۱۳۸۱ و با هدف مـهار سیلاب‌های ویرانگر آب رودخانـه گاران و تأمـین آب کشاورزی ۱۰٬۴۵۰ هکتار از اراضی کشاورزی دیم اراضی درون منطقهٔ مریوان و قزلچه‌سو و هم چنین تأمـین آب شرب و صنعتی مریوان بـه مـیزان ۲۰ مـیلیون مترمکعب آغاز گردید. سد گاران مریوان کـه یکی از طرح‌های ملی کشور و جزو پروژه‌های مـهر ماندگار درون استان کردستان هست و با بهره‌برداری از آن دریـاچهٔ زریبار از خطر خشک‌شدن نجات پیدا مـی‌کند درون ۲۳ فروردین سال ۱۳۹۲ توسط دکتر محمود احمدی‌نژاد افتتاح شد.[۲۱]

    سد گاران درون زمستان
    نمای بیرونی سد گاران

    سد گاران از نوع سنگریزه‌ای با هستهٔ رسی با ظرفیت قابل تنظیم مخزن ۱۰۰٫۵۰ مـیلیون مترمکعب مـی‌باشد. این سد با طول تاج ۵۰۴ متر و عرض تاج ۸ متر، ارتفاع از پی ۶۲ متر و دارای ارتفاع از بستر ۵۰٫۵۸ متر مـی‌باشد کـه حجم بدنـهٔ سد ۷۳٫۱ مـیلیون متر مکعب، حجم مخزن درون نرمال ۹۲ مـیلیون متر مکعب و هم چنین حجم مفید آن ۵۰٫۸۶ مـیلیون متر مکعب مـی‌باشد. این سد جزء حوضهٔ اصلی خلیج فارس و دریـای عمان و حوضهٔ فرعی مرزی غربی به‌شمار مـی‌رود.

    سد گاران علاوه بر تأمـین آب شرب مورد نیـاز، قادر هست بیش از ۱۲ هزار هکتار از زمـین‌های کشاورزی درون اطراف این سد را تحت پوشش آبیـاری از منابع ذخیره شده قرار دهد. کل اعتبار بـه کار رفته درون این پروژه با احتساب هزینـه‌های آن، ۱۰۷۱ مـیلیـارد و ۶۳۶ مـیلیون ریـال مـی‌باشد. به منظور احداث و بهره‌برداری از این سد ۳٫۵ مـیلیون متر مکعب خاکبرداری و خاک ریزی انجام شده‌است و بیش از ۱۰۰ هزار متر مکعب بتن نیز درون راستای اجرای این پروژه صرف گردیده‌است.

    • سد مخزنی دریـاچه زریبار:
    نمایی از سد دریـاچه زریبار

    سد دریـاچه زریبار کـه یکی از سدهای مخزنی خاکی کشور با ظرفیت قابل تنظیم مخزن ۶۰ مـیلیون مترمکعب و حجم مخزن ۹۶٫۴۵ مـیلیون مترمکعب مـی‌باشد. این سد درون ضلع جنوبی دریـاچه - درون ۴ کیلومتری جنوب غربی مریوان - با طول تاج ۱۷۷۰ متر، ارتفاع از پی ۱۱ متر، قرار دارد کـه آب پشت این سد جایگاه خوبی به منظور پرورش انواع ماهی بـه ثمر مـی‌آید.[۲۲]

    این سد خاکی کـه چند سال پیش بـه منظور احداث کشت آبی زمـین‌های روستاهایی «نی، کـه لکه جان، وله ژیر و تا نزدیکی‌های کال» احداث شد، از طرفی فایده‌هایی را به منظور کشاورزان روستای‌های اطراف دریـاچه بـه منظور باغ و باغداری و کشت محصولات داشته داشته‌است و از طرفی هم اثراتی مخرب بر دریـاچه زریبار داشته‌است کـه این عوامل بـه شرح زیر است:

    تالاب جلوی سد
  • نخست مـی‌توان اشاره بـه زیـاد بودن حجم آب دریـاچه نمود (به این منظور تلقی نشود کـه زیـاد بودن آب هر دریـاچه‌ای بـه نفع آن دریـاچه هست بلکه مایـهٔ ضرر نیز مـی‌باشد) کـه این امر باعث مـی‌شود بر اکوسیستم دریـاچه تأثیراتی مخرب برجای بگذارد.
  • زمانی کـه جلوی آب گرفته مـی‌شود ممکن هست با «شیبی ایدولیکی» کـه کانی‌های زیر زمـینی داشته باشند درون جاهایی دیگر هم سطح با زمـین، آب دریـاچه از آن مکان تخلیـه شود. با خارج شدن آب، مقدار زیـادی از املاح و رسوب حاصل از سیلاب و فاضلاب‌های مختلف و سموم شیمـیایی ناشی از کشاورزی دراطراف دریـاچه بـه خارج هدایت مـی‌شد و هم چنین با حفظ ارتفاع آب از شدت جریـان چشمـه‌ها کاسته نشده و جریـان عادی خود را داشتند.
  • از نظر اکوسیستم هم «ماهی‌های کپور بومـی» درون جاهای تنگ و باریک دریـاچه مـی‌توانند تخم ریزی کنند و با احداث این سد مانع جلوگیری از این ماهی‌های مـی‌شوند و در نتیجه سال بـه سال اداره شیلات حتما تخم این نوع ماهی‌ها را درون دریـاچه بریزاند.».
  • بعد از ایجاد سد و با توجه بـه خشکسالی‌های اخیر دریـاچه زریبار کـه مانند آبی راکد است، هر روز بر غلظت مواد شیمـیایی داخل آن افزوده مـی‌شود و بار مـی آن نیز بـه طبع بالا خواهد رفت کـه بررسی مـیزان این مواد و تأثیرات آن احتیـاج بـه مطالعات گسترده‌ای دارد کـه از توان مالی انجمن خارج است.
  • احداث سد فراتر از اثرات زیـان‌بار بر منطقهٔ مریوان و بر دریـاچه زریبار تبعات دیگری نیز داشته‌است؛ ازجمله:

    طبق تجارب ساکنان این نواحی مشـهور هست که آب سرچشمـه‌های «زه‌لم (ریشین)» درون دامنـه‌های دشت «شـهر زور» با بستن سد عرفی محلی «ماش» سال‌های قبل کـه تا انتهای دههٔ ۵۰ نیز بـه تناوب بسته مـی‌شد پرآب مـی‌گشتند (ماهیت، مصالح و ارتفاع ماش با این سد خاکی قابل مقایسه نبود)

    حال علاوه بر موضوع فوق درون بیشتر مناطق واقع‌شده درون جنوب زریبار و در ناحیـه شـهرزور حفر «چاه‌های دستی» با عمق ۱۲ متر نیز از آب اشباع مـی‌باشند؛ کـه این پدیده «دایک» بودن و سد بودن دیوارهٔ آب‌بند را از نظر زمـین‌شناسی نفی مـی‌نماید. دیگر اثر رشد «قارچ‌وار» خزه‌های گوناگون درون فضای اکوسیستمـی آب هست که باعث تنگ نمودن عرصه بر جانوران آبزی شامل «فیتو و زئوپلانکتون‌ها، حشرات، ماهی‌ها، پرندگان غواص و شیرجه‌بر و سمورهای آبی درون حال انقراض و …» از تبعات دیگر آن قطع ارتباط سفر ماهی‌های آزاد از طریق رودخانـهٔ «چه‌م پژا و» که تا رودخانـه «سیروان» پوسیدن طوقه «سنوهای تالابی» کـه گاهی قطر آن‌ها را با متر مـی‌توان سنجید، برهم‌خوردن تعادل درون هم‌زیستی مـیان جانداران دریـاچه با ریختن گونـه‌های ماهی و آبزیـان بعضاً ناسازگار با اکوسیستم فطری آن مانند «واریته‌های چینی، بلغاری و کانال ولگا/ دن».

    رودخانـه «چه‌م پژاو» با احداث سد بـه صورت فصلی نیز وجود ندارد و ارتباط طبیعی دریـاچه با رودخانـه سیروان مسدود شده‌است. فرایند نابودی زریبار برآیند طرح‌های غیرکارشناسانـه و نسنجیدهٔ عدیده‌ای هست که دوایر متعدد و مسئولین مختلف اجرای آن را بـه زعم خویش ارمغانی با ارزش و گام‌هایی موفق درون جهت توسعهٔ بافت اقتصادی منطقه علی‌الخصوص بر این پهنـهٔ آبی مـی‌پندارند! مدیریت‌ها و سرپرستی‌های گوناگون ادارات و دوایر ذی‌ربط نیز خود «ترجیع‌بند» مرثیـه مرگ زریبار است! چرا کـه در این «وفور و تعدد مدیریت‌ها، اعمال سلیقه‌ها، طرح‌ها، روش‌ها، برنامـه‌ریزی‌های مختلف و …» مقولاتی بـه نام «تلاش خالصانـه، تعهد، دلسوزی، نستوهی، مطالعات مـیدانی با عنایت بـه پتانسیل‌های منطقه و پروژه‌های کارشناسانـه» نـه حس مـی‌گردد، نـه عینیت یـافته‌است و نـه وجود دارد.

    قبل از بستن سد بر روی دریـاچه، مازاد آب چشمـه‌های جوشان زیر آن از طریق مجاری طبیعی بـه بیرون هدایت مـی‌شد. باخارج شدن آب، مقدار زیـادی از املاح و رسوب حاصل از سیلاب و فاضلاب‌های مختلف و سموم شیمـیایی ناشی از کشاورزی دراطراف دریـاچه بـه خارج هدایت مـی‌شد و همچنین با حفظ ارتفاع آب از شدت جریـان چشمـه‌ها کاسته نشده و جریـان عادی خود را داشتند. متأسفانـه بعد از ایجاد سد و با توجه بـه خشکسالی‌های اخیر دریـاچه زریبار کـه مانند آبی راکد است، هر روز بر غلظت مواد شیمـیایی داخل آن افزوده مـی‌شود و بار مـی آن نیز بـه طبع بالا خواهد رفت کـه بررسی مـیزان این مواد و تأثیرات آن احتیـاج بـه مطالعات گسترده‌ای دارد کـه از توان مالی انجمن خارج است.

    سراسرنمای دریـاچه زریبار درون بخش جنوبی

    زیستگاه‌ها

    از مـهم‌ترین زیستگاه‌های مریوان مـی‌توان بـه ۲ مورد «دریـاچه زریبار و قلعه برد» اشاره کرد:[۲۳]

    زیستگاه دریـاچهٔ زریبار
    زیستگاه دریـاچه زریبار

    این زیستگاه درون ۲ کیلومتری مریوان قرار دارد کـه محصور بـه روستاهای دور دریـاچه مـی‌شود و از طریق روستاهای اطراف و خود دریـاچه مـی‌توان بـه داخل آن وارد شد، این زیستگاه درای پتانسیل‌های مـهمـی مـی‌باشد کـه به شرح زیر هستند:

    پرندگان دریـاچه زریبار
  • آبزیـان:
    آبزیـان دریـاچه را مـی‌توان بـه ۲ بخش بومـی و غیر بومـی تقسیم کرد:
  • گونـه‌های بومـی:
    این‌گونـه آبزیـان عبارتند از: «سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی، عروس ماهی، مار ماهی و ماهی گامبوزیـا (که درون حال حاضر این‌گونـه‌ها درون دریـاچه یـافت نمـی‌شوند).»
  • گونـه‌های غیر بومـی:
    از گونـه‌های غیر بومـی مـی‌توان بـه «ماهی آمور سفید، کپور آیینـه‌ای، کپور معمولی، کپور سرگنده - (بیگ هد) و فیتوفاک» اشاره کرد. بر اساس تحقیقات بـه عمل آمده ۵ گونـه «فیتوپلانکتون گیـاهی» و ۱۷ گونـه «ژئوپلانکتون جانوری» درون دریـاچه شناسایی گردیده‌است. درون خصوص گونـه‌های وارداتی اخیر توسط سازمان شیلات و آبزیـان مـی‌توان بـه گونـه ماهی «گامبوزیـا سیـافیـهنس» از خانواده «پؤسلیدی» و یک گونـه «مـیگوی غول پیکر آب شیرین» اشاره کرد.
  • پوشش گیـاهی:
    از پوشش‌های گیـاهی دریـاچه مـی‌توان بـه گیـاهان شناور چون «سراتوفیلیوم، سریوفیلیوم و گونـه‌هایی از گیـاهان خاردار» و از گیـاهان حاشیـه‌ای نیز مـی‌توان بـه گونـه‌های «نی، هزارنی، بارهنگ آبی، نیلوفر آبی، علف هفت‌بند، پیچک‌ها، لویی، جگن، نعناع، گندمـیان، بزواش و نعناع» اشاره کرد کـه زیستگاه مناسبی به منظور انواع جانداران از جمله «ماهیـان، پرندگان و داران» مـی‌باشد.
  • پرندگان:
    در حال حاضر بیش از ۳۱ گونـه پرنده بومـی و مـهاجر زندگی مـی‌کنند کـه از این تعداد تقریباً ۱۴ گونـه بومـی و مابقی انواع پرندگان مـهاجرند. «اردک سرحنایی و سرسبز، قارها، بوتیمار بزرگ و کوچک، انواع چنگر، پرستوهای دریـایی، کشیم بزرگ و کشیم کوچک، کاکائی‌ها، حواصیل خاکستری، خوتکا، گیلار، و پرندگان شکاری هم چون سنقر تالابی و دلیچه» از گونـه‌های با اهمـیت و ارزشمند این تالاب محسوب مـی‌شوند. گونـه‌هایی از «کشیم، گیلار، اردک سرسبز، انواع حواصیل، کاکایی و پرستوی دریـاچه‌ای» را مـی‌توان درون تمام فصول سال مشاهده نمود.
  • داران :
    دارانی کـه در محدوده دریـاچه زریبار زندگی مـی‌کنند شامل «سگ آبی، روباه، گرگ، خوک وحشی، خرگوش، نوعی گربه وحشی و گراز» مـی‌باشند.
  • زیستگاه قله برد
    زیستگاه قله برد

    این زیستگاه درون ۱۵ کیلومتری شرق مریوان قرار گرفته کـه محصور بـه روستاهای «دری، نشکاش، کله یونجه، برده سفید، گلان، بلچه سور، انجمنـه، چور و ننـه» بوده و از طریق روستاهای مذکور مـی‌توان بـه آن وارد شد. وجود صخره‌های بزرگ، و سنگلاخی بودن منطقه و پوشش‌های گیـاهی بسیـار متنوع از جمله درختچه‌های «گلابی وحشی، ون، بلوط، بنـه، بادام کوهی و زالزالک و آلبالوی وحشی» پناهگاه خوبی به منظور حیوانات بزرگ جثه فراهم کرده‌است؛ کـه وجود «خرس قهوه‌ای وحشی» از گونـه‌های برجسته منطقه مـی‌باشد کـه در سال‌های اخیر بـه علت حفاظت و همچنین شرایط زیستگاهی مناسب بـه سرعت رشد کرده و اکنون جمعیت آن‌ها بـه ۸۵ قلاده رسیده‌است.

    وجود چشمـه‌های عظیم و آب فراوان و باغ‌های «گردو و انگور» هم درون افزایش جمعیت این‌گونـه نقش عمده‌ای دارند. از دیگر جانوران آن منطقه مـی‌توان بـه «خرگوش، سنجاب، رودک و تشی» اشاره نمود. این زیستگاه درون فصول مختلف سال بـه علت زیبایی و تنوع و هم چنین گونـه‌های گیـاهان خوراکی و دارویی بی‌نظیر و وجود چشم‌اندازهای زیبا و پرندگان قابل شکار نظر علاقه‌مندان بـه طبیعت، گردشگران، شکارچیـان و قشرها مختلف مردم را بـه خود جلب کرده‌است. هم چنین چشمـه‌های آب جاری درون دامنـه‌های این زیستگاه بهترین منبع تأمـین‌کننده آب رودخانـه «گردلان» مـی‌باشند.

    شکارگاه‌ها و حیـات وحش

    حیـات وحش منطقه گاران

    منطقهٔ مریوان بـه دلیل موقعیت جغرافیـایی و شرایط مساعد طبیعی، وجود فضاهای کوهستانی، پوشش گیـاهی مناسب، تنوع زیستگاه‌ها و رویشگاه‌های آن و هم چنین منابع آبزیستی مناسبی را به منظور انواع جانوران وحشی پرندگان و ماهی‌ها را بـه وجود آورده‌است. از شکارگاه‌ها و مناطق مـهم شکارخیز مریوان مـی‌توان بـه «ارتفاعات گاران» اشاره کرد. اکثر نقاط کوهستانی این منطقه درون گذشته که تا به امروز مأمن و زیستگاه حیوانات وحشی مانند: «سیـاه گوش، خرس قهوه‌ای، پلنگ، گرگ، کل و بُز، قوچ و مـیش، خوک وحشی، شغال، روباه، سگ آبی، گراز، سمور جنگلی، سنجاب، راسو، خرگوش و … بوده‌است.»[۲۴]

    علاوه بر آن، تنوع جمعیت پرندگان و آبزیـان بـه دلیل وجود زیستگاه‌های آبی و خشکی، نسبتاً زیـاد هست و این منطقه پناهگاه صدها گونـه پرندهٔ بومـی، مـهاجر و نیمـه مـهاجر است؛ کـه مـهم‌ترین آن‌ها عبارت اند از: «کرکس، دال سیـاه، عقاب طلایی، شاهین، فلامـینگو، هُدهُد، سبز قبا، دارکوب، کبک معمولی، کبک چیل فاخته، تهیو، اردک اره‌ای و چکاوک و ….

    مـهم‌ترین عامل تهدید تنوع زیستی منطقه تخریب زیستگاه هاست. هم چنین درون چند دههٔ اخیر بسیـاری از گونـه‌های جانوری به‌طور بی‌رحمانـه شکار شده‌اند. بعضی از شکارچیـان به‌طور بی‌رویـه یـا درون فصل غیرمجاز و با استفاده از روش‌های غیر متعارف، بـه شکار پرندگان و حیوانات کمـیاب و در حال انقراض منطقه مـی‌پردازند کـه صدمات جبران‌ناپذیری بـه محیط زیست منطقه و اجزای تشکیل دهندهٔ آن وارد مـی‌کنند.

    پوشش گیـاهی و مراتع

    وضعیت خاک منطقه
    وضعیت خاک منطقه

    حدود ۷۰ درصد از وسعت منطقه را کوه‌ها و تپه‌ها تشکیل داده‌است و قریب ۷/۵ درصد از اراضی نیز شامل فلات‌ها و تراس‌های فوقانی است. درون واقع کوه‌ها و ارتفاعات بخش مـهمـی از منطقه را شامل مـی‌شود و بخش عمده‌ای از این کوه‌ها دارای پوششی از خاک عمـیق که تا نیمـه عمـیق هست که گیـاهان استپی آن را پوشانده‌است و بیشتر کوه‌های آن پوشیده از جنگل‌های بلوط است.[۲۵]

    خاک منطقه مریوان جوان بوده و مراحل تکامل خود را به‌طور کامل سپری نکرده‌است و چون اکثر این خاک‌ها درتپه ماهورها پدید آمده‌اند، زه کشی خوبی دارند و خطری از نظر شوری و قلیـاییت آن‌ها را تهدید نمـی‌کند.

    خاک مریوان بـه غیر از دشت مریوان کـه عمـیق است؛ از عمق کمتری برخوردار هست و بر روی زمـین‌های شیبدار، تپه ماهور و کوهستانی قرارگرفته‌است اما بـه سبب وجود بارش بسیـار مناسب، جریـانات سطحی و سر منشأ آبخیزهای مـهم کشور، توان بالایی به منظور تولید محصولات کشاورزی نظیر انواع مـیوه و غلات دارد.

    پوشش گیـاهی
    پوشش گیـاهی منطقه

    تنوع گیـاهی و پوشش جنگلی یکی از جاذبه‌ها و ویژگی‌های بارز شـهرستان مریوان است. پوشش گیـاهی تابع عواملی چون آب، خاک و شرایط آب و هوایی مـی‌باشد. بارش عمده‌ترین عامل متغیر درون تعیین نوع پوشش گیـاهی مریوان است. اشکال ناهمواری‌ها و تغییرات بارندگی سبب شکل‌گیری انواع پوشش گیـاهی درون مریوان شده‌است کـه این تغییرات از غرب بـه شرق نمود بیشتری دارد. به‌طوری‌که منطقه دارای مراتع خوب و جنگل‌های انبوه بلوط مـی‌باشد.

    پوشش گیـاهی علاوه بر حفاظت از خاک، سبب کند شدن حرکت روان آب‌های ناشی از بارندگی شده و عامل عمده درون کنترل سیلاب بوده‌است؛ هم چنین امکان نفوذ تدریجی آب را بـه سفره‌های آب زیر زمـینی فراهم کرده‌است.

    پوشش گیـاهی مریوان را مـی‌توان درون دو بخش «جنگل‌ها» و «مراتع» بررسی کرد:

    • جنگل‌ها:
    جنگل‌های بلوط مریوان

    مساحت جنگل‌های طبیعی شـهرستان مریوان ۱۰۸٬۸۶۶ هکتار، پراکندگی مراتع ۱۳۷٬۱۱۲ هکتار، ذخیره گاه‌های جنگلی ۱۱۱٬۳۰۱ هکتار و مساحت جنگل‌های درون دست کاشت هم ۷۲ هکتار مـی‌باشد. جنگل‌های شـهرستان، بخش عظیمـی از جنگل‌های بلوط غرب استان را تشکیل مـی‌دهند کـه در حوضهٔ آبریز رودخانـه‌های سیروان و زاب گسترش پیدا کرده‌است. از نظر قدمت بر اساس بررسی‌های دیرینـه‌شناسی، این جنگل‌ها حدود ۱۵ هزار سال قدمت دارند کـه مـهم‌ترین و اصلی‌ترین جامعهٔ جنگلی منطقهٔ مریوان به‌شمار مـی‌روند.

    وجود درختان گوناگونی چون «بید وحشی، صنوبر، چنار و سپیدار، بلوط ایرانی، وی ول، دارمازو، گلابی وحشی، زالزالک، انواع گونـه‌های بادام، بنـه و …» کـه نشان مشخصهٔ این منطقه است، درون حاشیـهٔ رودخانـه‌ها و آب‌های سطحی درون مسیر دره‌ها و مناظر چشم‌انداز دلپذیری را تشکیل داده‌اند. این پوشش درون پیوند با دریـاچهٔ زریبار منظرهٔ بسیـار بکر و بدیعی را بـه شـهر مریوان بخشیده‌اند. درون مریوان جنگل‌های نسبتاً انبوه شکل گرفته و با کاهش بارندگی از غرب بـه شرق ابتدا تُنک شده و سپس به‌طور کلی از بین رفته و جای خود را بـه پوشش بوته ایی و گیـاهان چند ساله داده‌است.

    جنگل‌های مریوان از نظر جنگل‌شناسی جزء تیپ «مدیترانـه‌ای و مناطق نیمـه مرطوب» بوده و دانـه‌دار و شاخه‌زا هستند. انواع جنگل‌های مریوان را عواملی چون «بلوط ۸۳ درصد، بنـه – (پسته وحشی) ۷ درصد، گلابی وحشی ۴ درصد، افرا ۳ درصد و سایر گونـه‌ها حدود ۳ درصد» تشکیل مـی‌دهد.

    در حال حاضر از مـیوه و سایر محصولات فرعی «شیره سقز، گز علفی، مازوج و غیره …» بهره‌برداری مـی‌گردد.

    • مراتع:
    مراتع مریوان

    مساحت پراکندگی مراتع درون شـهرستان مریوان ۱۳۷٬۱۱۲ هکتار، زمـین‌های کشاورزی ۴۸٬۰۸۷ هکتار و فضاهای سبز ۲٬۳۸۵ هکتار مـی‌باشد. شـهرستان مریوان از نظر مراتع دامـی نیز غنی است. ظرفیت مجاز مراتع دامـی شـهرستان ۲۵۸٬۵۷۲ واحد دامـی بوده و با احتساب دام موجود ۱۰۳۰۰۶ واحد دامـی بـه عنوان مازاد بر ظرفیت درون شـهرستان تعلیف مـی‌شوند.

    پوشش گیـاهی درون مریوان بسیـار متنوع و غنی است؛ زیرا از یک طرف از مـیکروکلیماهای خاصی برخوردار هست و از طرف دیگر درون ابتدای پیش کوه‌های داخلی زاگرس واقع شده‌است و با ناهمواری‌های متعدد و بهره‌مندی از آب و هوای مدیترانـه‌ای با خصوصیـات ویژه ایی برخوردار است.

    گسترش دامنـهٔ پوشش گیـاهی، از شمال غربی که تا جنوب شرقی به‌طور پراکنده که تا شرق مریوان را درون بر مـی‌گیرد. بخش عمدهٔ این مراتع، مراتع ییلاقی است. پوشش گیـاهی عمدهٔ این مراتع را گیـاهانی از تیرهٔ چتریـان (که ما، لو، جاشیر)، گندمـیان، جو وحشی، گَوَن‌ها، اسپند و سایر گونـه‌های علفی و خاردار (خارزرد، کنگر، فرفیون) تشکیل مـی‌دهد.

    مسائل زیست‌محیطی

    آلودگی هوا
    گرد و غبار شدید درون منطقه

    با توجه بـه کوهستانی بودن منطقه و واقع شدن محل سکونتی درون مجاورت محیط‌های طبیعی مانند کوه‌ها، رودها و دره‌های وسیع، همواره نسیمـی درون این دره‌ها جریـان دارد کـه به تهویـهٔ هوا کمک مـی‌کند. هم چنین گستردگی جنگل‌های شخرستان، عامل مـهم‌تری درون پاک‌سازی هوای شـهرستان است. ضمناً وجود محیط‌های نسبتاً طبیعی مجاور شـهرستان از قبیل زمـین‌های دارای پوشش گیـاهی و نیز دریـاچه زریبار سبب ایجاد جریـان‌های هوا بین محیط شـهری و محیط طبیعی هم جوار مـی‌شود بـه تهویـه هوای شـهر کمک مؤثری مـی‌کند. درون حال حاضر شرایط طبیعی درون شـهرستان مناسب است، منابع آلوده‌کننده هوا نیز به‌طور کلی درون حد قابل تحمل اند بنابراین مـی‌توان گفت درون مریوان مشکل آلودگی وجود ندارد.[۲۶]

    با این حال، عامل اصلی از عوامل موجب آلودگی هوای شـهرستان؛ عوامل طبیعی (گرد و خاک) مـی‌باشد. هوای مریوان درون فصل خشکسالی، به‌طور متناوب تحت تأثیر پدیدهٔ گرد و خاک قرار مـی‌گیرد. درون یک دههٔ گذشته، پدیدهٔ گرد و خاک بارها درون مریوان اتفاق افتاده و هر بار ۳ که تا ۵ روز پایدار بوده‌است. درون چنین شرایطی غلظت گرد و خاک و آلودگی هوا ده‌ها برابر حد استاندارد طبیعی افزایش پیدا کرده و شعاع دید را که تا فاصلهٔ ۱۰۰ متری کاهش داده‌است.

    لازم هست ذکر شود کـه گرد و غبار دههٔ دوم تیر ماه ۱۳۸۸ درون هوای مریوان تاکنون بی‌سابقه بوده و بر اساس گزارش اداره کل حفاظت محیط زیست استان، درون روز چهاردهم تیر ماه سال ۱۳۸۸ بـه بیش از ۳۰ برابر حد استاندارد طبیعی خود رسیده‌است، کـه بسیـار خطرناک اعلام شد.

    آلودگی صوتی

    آلودگی صوتی بـه نوعی با آلودگی هوا ارتباط دارد؛ زیرا صوت از طریق هوا پخش مـی‌شود. منابع آلودگی صوتی درون مریوان، وجود شـهرک‌های کارگاهی، تعمـیرگاهی و کارگاه‌های آهنگری و جوش کاری داخل محدودهٔ شـهر (به ویژه محلات حاشیـه‌ای) و وسایل نقلیـهٔ موتوری بـه ویژه تردد کامـیون‌های ترانزیتی متعدد از خیـابان‌های کمربندی کـه اکنون داخل محدودهٔ شـهری قرار گرفته‌اند، مـی‌باشد.

    آلودگی آب

    مراکز سکونتی شـهر و روستایی، فعالیت کشاورزی و دامداری از منابع آلوده‌کننده‌های آب‌ها درون شـهرستان‌اند. آلودگی آب‌های سطحی را مـی‌توان بـه دو دسته «آلودگی آب‌های جاری یـا رودخانـه و آلودگی دریـاچه زریبار» تقسیم نمود.

  • آلودگی آب‌های جاری یـا روها:
    در واقع مـی‌توان گفت کـه آب‌های جاری یـا رودخانـه‌ها درون شـهرستان و مریوان و حومـه اش بسیـار اندک مـی‌باشد، فقط مـی‌توان بـه رودخانـه کلین کبود و نیز رودخانـه ایی کـه از کنار روستای «هجرت» مـی‌گذرد، نام برد آن هم کـه فاضلاب روستای نام بـه آن مـی‌ریزد.
  • آلودگی دریـاچه زریبار:
    یکی از منابع مـهم آلوده‌کنندهٔ دریـاچه د سال‌های گذشته ورود بخشی از آب‌های آلوده «سطح شـهر» بود کـه از طریق کانال‌های روباز بـه سمت دریـاچه جریـان مـی‌یـافت و وارد باتلاق‌های شرقی دریـاچه مـی‌شد. هم چنین وجود ۱۱ پارچه «آبادی» درون حاشیـه تالاب دریـاچه کـه در هر یک از آن‌ها تعداد قابل ملاحظه ایی دام نگهداری مـی‌شد. بـه نظر مـی‌رسید بخش عمده ایی از فضولات دامـی و فعالیت‌های «کشاورزی» این روستاها کـه با به‌کارگیری کود و سموم شیمـیایی همراه بود از راه جریـانات سطحی بـه دریـاچه راه پیدا مـی‌کرد باعث آلودگی دریـاچه و رشد نیزارهای داخل دریـاچه شده‌است.
  • آلودگی حاشیـهٔ دریـاچه زریبار

    خوشبختانـه امسال تصفیـه خانـهٔ شـهرستان مریوان درون ۵/۵/۱۳۹۲ افتتاح و به بهره‌برداری رسید. این تصفیـه خانـه نـه تنـها از ورود فاضلاب بـه دریـاچه زریبار جلوگیری مـی‌کند بلکه پساب آن بعد از تصفیـه درون بخش‌های کشاورزی، باغداری، آبزی پروری و صنعت مورد استفاده قرار مـی‌گیرد.

    آلودگی محیط‌های شـهری و روستایی

    منابع مختلفی ممکن هست در آلودگی محیط‌های انسانی نقش داشته باشد اما مـهم‌ترین این منابع درون مریوان، انباشت زباله (پسماند) هست که از راه‌های مختلف تولید و وارد محیط مـی‌شود. مراکز مس شـهری و روستایی، پایـانـه‌های مسافربری، مـیادین مـیوه و تره بار، بیمارستان‌ها و … از مـهم‌ترین تولیدکنندگان پسماند محسوب مـی‌شوند. افزایش جمعیت، مصرف بی‌رویـه، شیوهٔ عرضهٔ کالا و عدم مدیریت مناسب مواد زائد نیز از دلایل اصلی ازدیـاد بعد ماند به‌شمار مـی‌روند.

    نابسامانی درون جمع‌آوری زباله‌های شـهری درون برخی محله‌های شـهرها بـه دلیل کمبود وسایل و ناکافی بودن نیروی انسانی (به ویژه درون محلات حاشیـه‌ای) نیز یکی از معضلات است. هم چنین حمل زباله درون شـهرها بـه وسیلهٔ کامـیون‌های روباز صورت مـی‌گیرد کـه در بعضی موارد باعث پخش آلودگی درون معابر مـی‌شود.

    جامعه

    نژاد

    استان کردستان و بالتبع شـهرستان مریوان بخشی از سرزمـینی هست که تحت حکومت مادها اداره مـی‌شده‌است. کردها یکی از شعبه‌های مشـهور نژاد آریـایی هستند کـه از حدود ۲۰۰۰ سال پیش از مـیلاد مسیح از شرق بـه ایران وارد شده و به شمال غربی و مشرق دریـاچه ارومـیه مـهاجرت نموده‌اند. محوطه‌های باستانی حومـه شـهر مریوان نیز از قدمت فرهنگ و رسوم مردم این منطقه درون طول تاریخ حکایت مـی‌کند. نژاد مردم مریوان از نژاد «ماد آریـایی» هست که نژادی کهن است. قوم کرد از اعقاب عشایر زاگرس گوتی‌ها و لولویی‌ها به‌شمار مـی‌رود.

    زبان

    زبان مردم شـهرستان کوردی است، کـه شامل «سورانی‌ها» و «هورامـی‌ها» مـی‌باشند.

    دین

    دین کُردها چه قبل از اسلام و چه درون دوره‌های اسلامـی با سایر اقوام ایرانی مشترک بوده‌است. طبق اسناد و آثار بـه دست آمده قبل از اسلام بیشتر مردم کردستان زردشتی بوده‌اند و امروزه اکثریت مردم این استان، مسلمان و سنی مذهب بوده و در انجام آداب و مناسک دینی از فقه شافعی پیروی مـی‌کنند. امروزه مردم شـهرستان مریوان و نواحی آن نیز بـه دین «اسلام» و مذهب «سنی شافعی» اقتدا کرده‌اند کـه بیشتر مردم قریب ۹۳ درصد «مسلمان و بیشتر اهل تسنن و شافعی مذهب»، حدود ۴ درصد «شامل مذهب تشیع»، حدوداً ۰/۸ درصد «زرتشتی» و حدود ۰/۶ درصد «مسیحی» و درصدهای باقی‌مانده هم بدون دین مـی‌باشند. البته درون گذشته مردم این منطقه همراه با مردم اورامانات دین «زرتشتی» داشته‌اند و هم‌اکنون درون بعضی از رسوم نمادهایی از دین زرتشت را درون طول زمان با خود آورده‌اند، از جمله شال خود کـه نمایـانگر سه اصل پربار «کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک» مـی‌باشد و «روشن آتش بـه هنگام نوروز و و سماع بـه دور آن» کـه آیین اکثر مردم ایران نیز مـی‌باشد.

    خط و نوشتار

    گرچه امروزه خط و نوشتار تمام مردم ایران زمـین «فارسی» مـی‌باشد اما خط و نوشتار «کردی» کـه خود خط و نوشتاری جدا گانـه مـی‌باشد نیز درون این شـهرستان بـه کار مـی‌رود. خط و نوشتار کردی با اعراب عربی مـی‌باشد کـه البته بیشتر فارسی نوشته مـی‌شود. به منظور نوشتن زبان کردی، غالباً از الفبای عربی – کـه خود بازماندهٔ خط سریـانی آرامـی هست - استفاده مـی‌شود.[۲۷]

    زبان کردی دارای ۳۴ حرف است:

    ئـ، ا، ب، پ، ت، ج، چ، ح، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، ع، غ، ف، ڤ، ق، ک، گ، ل، ڵ، م، ن، و، وو، ۊ، ۆ، ه، ی، ێ

    حروف الفبای کردی بـه دو دستهٔ حروف بیصدا و حروف صدادار تقسیم مـی‌شوند:

    • حروف بیصدا

    ئـ، ب، پ، ت، ج، چ، ح، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، ع، غ، ف، ڤ، ق، ک، گ، ل، ڵ، م، ن، و، ه، ی

    • حروف صدادار

    ا، وو، ۊ، ۆ، ه، ی، ێ

    جامـه و لباس

    اگر چه عمدهٔ زیـادی از مردم شـهر تحت تأثیر فرهنگ جدید درون سراسر ایران قرار گرفته‌اند اما اکثریت روستاهای حومـهٔ شـهر؛ سنت محلی خود را حفظ کرده‌اند. لباس مردم منطقه؛ کردی و به علت کوهستانی بودن، پوشش ساکنین منطقه ویژگی‌های خاص خود را دارد.

    پوشش مردم منطقهٔ مریوان عمدتاً همان لباس محلی کردی مـی‌باشد کـه این لباس یکی از زیباترین، متنوع‌ترین و پوشیده‌ترین پوشش‌هایی هست که بـه نوشتهٔ سیـاحان درون سفرنامـه‌هایشان درون سطح فرهنگ مردم دنیـا کم‌نظیر است، به‌طوری‌که این لباس درون چندین جشنوارهٔ مختلف بین‌المللی مقام اول راب نموده‌است. این لباس همانند زبان کردی دارای تنوع خاص، درون مناطق مختلف مـی‌باشد. لباس زنان کرد نیز از پیراهن‌هایی با رنگ شاد و نسبتاً گشاد «که از شانـه که تا پا دوخته مـی‌شود» استفاده مـی‌کنند.

    پوشاک مردان و زنان کرد شامل تن‌پوش، سرپوش و پای‌افزار است. ساخت و کاربرد هریک از این اجزاء، بسته بـه فصل، نوع کار و معیشت و مراسم و جشن‌ها با یکدیگر تفاوت دارد. هرچند پوشاک نواحی مختلف کردستان مانند اورامان، سقز، بانـه، گروس، سنندج، مریوان و… متفاوت است، اما از نظر پوشش کامل بدن، همـه با هم یکسان هستند. پیش از ورود پارچه، کفش‌های خارجی و سایر محصولات داخلی بـه کردستان، بیشتر پارچه‌ها و نیز پای‌افزار مورد نیـاز توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته مـی‌شد. از نظر بافت پارچه، منطقهٔ سقز و از نظر ساخت پای‌افزار «گیوه» یـا «کلاش» و «کالی» اورامانات و آبادی‌های پیرامون کوهستان شاهو مانند هجیج، نودشـه و آبادی‌های منطقهٔ نوسود و شـهرستان پاوه چون مـیریـه، خانـه‌دره، مژگان، مزوی و وزلی از عمده‌ترین نواحی بافت و صدور پارچه و پای‌افزار درون استان به‌شمار مـی‌رفتند. «جولایی» و «بافت پارچه» و انواع منسوجات مانند «بوزو، برمال، جاجم، بره، پوشمـین، موج، جوراب، دستکش، زنگال و کلاه» بـه عنوان حرفه یـا کار جنبی بخشی از آبادی نشینان مناطق مختلف کردستان محسوب مـی‌شد.

    لباس مردان

    لباس مردان عبارت هست از:

    چوخه رانک:
    چوخه رانک شامل نیم‌تنـه‌ای بـه نام «چوخه» کـه از جنس «پشم» یـا «کتان» هست و شلواری گشاد بـه نام «رانک» کـه مچ‌پای آن تنگ است.

    پانتول:
    پانتول؛ شلواری گشاد با دم‌پای تنگ هست با این تفاوت کـه جنس آن از پارچه مـی‌باشد.

    مَلیکی:
    مایکی؛ نیم‌تنـه‌ای بدون یقه هست که از پایین نیم‌تنـه که تا بالا بـه وسیله دکمـه بسته مـی‌شود.

    لفکه سورانی:
    لفکه سورانی پیراهنی با آستین فراخ و بلند و زبانـه‌ای مثلث شکل درون انتهای آستین هست که آن درون حال عادی دور مچ یـا بازو مـی‌پیچند.

    پشتوین:
    شال کـه به آن «پشتوین» و «پشتینـه» نیز مـی‌گویند، پارچه‌ای هست تقریباً بـه طول ۳ که تا ۱۰ متر کـه بر روی لباس درون ناحیـهٔ کمر بسته مـی‌شود.

    دستار:
    دستار یـا «کلاغه» کـه به آن «دشلمـه»، «مندلی»، «ره شتی»، و «سروین» (سربند) نیز هم گویند و مردان بـه جای کلاه از آن استفاده مـی‌کنند.

    فرنجی:
    فرنجی یـا «فره‌جی» کـه ویژهٔ مردان ناحیـهٔ اورامانات هست و از نمد ساخته و آماده مـی‌شود.

    کله بال:
    کله بال نوعی از نمد پوششی هست که چوپانان درون مناطق چرای گله درون صحرا استفاده مـی‌کنند.

    پیچ و کولاو:
    پیچ و کولاو کلاه محلی کردها را کـه معمولاً زنان کرد ان را با دقت و ظرافت خاصی و با نقش و نگارهایی بر جایی مانده از فرهنگ اصیل کردی مـی‌بافند معمولاً بـه رنگ‌هایی سیـاه و سفید و به دو صورت کلاه بلند و تخت بافته مـی‌شود و در دست مصرف‌کنندگان قرار مـی‌گیرد البته بنا بـه گفتهٔ پیشینیـان و به اعتقاد آن‌ها مرد نباید سرش باشد.

    پیچ:
    پیچ دستمالی هست سیـاه و سفید کـه با گذاشتن کلاه روی سر بـه دور کلاه پیچانده مـی‌شود و در قسمت پشت سر درون درون دستمال قرار داده مـی‌شود که تا شل نشود البته برادران بارزانی پیچ و کولاو و شالشان بـه رنگ قرمز مـی‌باشد. البته اعراب نیز از این شال چه سیـاه و سفید و چه قرمز رنگ به منظور پوشش خود استفاده مـی‌کنند.

    کلاش:
    کلاش یـا گیوه؛ پاپوشی هست به رنگ سفید کـه با ظرافت کامل توسط برادران اورامانی ساخته مـی‌شود کـه از بدبو شدن پا جلوگیری مـی‌کند و پا را خنک نگه مـی‌دارد از خصوصیـات آن فصلی بودن آن هست و نمـی‌توان از آن درون فصل زمستان یـا فصول باران زا استفاده کرد.

    لباس مردانـه از قسمت‌های زیر تشکیل مـی‌شود:

    ۱. کـه وا پانتول:
    که وا پانتول کـه به جای کت و شلوار معمولی مـی‌پوشند ولی شکل و دوخت آن‌ها غیر از مد کت و شلوار ی هست که معمول مـی‌باشد؛ کـه وا یـا کت لباس کردی تقریباً بـه صورت یک ژاکت نظامـی مـی‌دوزند با این تفاوت کـه که وا جیب‌های کناره‌ای ندارد و ضمناً چاک آن کاملاً از طرفین راست و چپ باز مـی‌شود. بـه علاوه غیراز چاک کناره‌ای آستین‌هایش چاک دارا ست. دوخت شلوار کردی یـا پانتول بدین ترتیب هست که دهانـه‌ای تنگ و بدنـه‌ای گشاد دارد و به جای کمر انتهای آن را کـه گشادیش بیش از دو برابر یک شلوار معمولی هست با بندی کـه «دخین» نامـیده مـی‌شود و از توی قسمت که تا شدهٔ آن «لیفه گذشته» مـی‌بندند و از کمر بـه پایین کـه وا را داخل پانتول کرده و بند پانتول را روی ان مـی‌بندند.

    ۲. پشت بند:
    پشت بنداز پارچه گلدار بـه طول ۶ متر درست مـی‌شوند بدین ترتیب کـه پارچه را از سمت عرضش که تا کرده مـی‌دوزند و بعد آن را بـه صورت مختلف ساده و گره چین بـه کمر مـی‌بندند. آن‌هایی کـه صاحب اسلحهٔ کمری هستند؛ آن را روی پشت بند مـی‌بندند و خنجر را بین پشت بند و که وا فرومـی‌کنند.

    ۳. پیچ:
    پارچه‌ای هست ۳ متری و اغلب گلدار کـه تارهای از آن جدا مـی‌کنند و به شکل جالبی طوری‌که تارهای ان درون طرفین صورت آویزان گردد بـه دور سر مـی‌پیچند. پچ را کـه در نواحی سقز «مرزه» مـی‌گویند روی کلاه مخصوص بـه نام «عارقچین» مـی‌بندند عارقچین را از نخ و مخصوصاً از نخ‌های قرقره‌ای با مـیل قلاب مـی‌بافند و این کار مخصوص زنان و ان کرد هست اغلب به منظور زیبایی بیشتر آن را از نخ‌های سیـاه و سفید و به مقدار کم نخ‌های رنگین پر نقش مـی‌بافند.

    البته شایـان ذکر هست که پیچ فقط مخصوص اکراد (کردها) نبوده درون اکثر مناطق خاورمـیانـه مردها پیچ مـی‌بندند، به منظور نمونـه درون هندوستان، پاکستان، افغانستان، مناطق عرب‌نشین و… ولی پیج هر قومـی جداست و مخصوص آن قوم.

    ۴. کراس:
    کراس همان پیراهن هست با این تفاوت کـه اولاً یقه ندارد و به علاوه بـه انتهای آستین‌ها نیز دنباله‌ای بـه نام سورانی مـی‌دوزند کـه آن را درون حالت عادی روی آستین کـه وا مـی‌بندند و در مواقع اضطراری و مخصوصاً درون مواقع جنگ دو سر سورانی بـه هم گره زده و به گردن مـی آویزانند و نیز همـین سورانی‌ها باعث تسهیل بالا زدن آستین‌ها درون مواقع شستن دست و صورت مـی‌باشند.

    لباس زنان

    لباس زنان عبارت هست از:

    جافی:
    یـا «پاپوش» کـه با آن «در په» نیز مـی‌گویند؛ شلواری همانند شلوار مردان است. این شلوار را زنان کرد، بـه ویژه زنان روستایی، هنگام کار مـی‌پوشند. درون سایر مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حریر بـه پا مـی‌کنند.

    کُلُنجِه:
    سوخمـه یـا سه لته نیم‌تنـه‌ای هست که رراهن بلند مـی‌پوشند و از پارچهٔ زری، مخمل یـا ابریشم ضخیم دوخته مـی‌شود.

    شال:
    از پارچه‌ای زیبا بر روی لباس درون ناحیـهٔ کمر بسته مـی‌شود.

    کلاو:
    یـا کلاه کـه از جنس مقوا و به شکل استوانـه‌ای کوتاه هست که آن را با پولک‌هایی رنگین بـه صورت بسیـار زیبایی تزیین مـی‌کنند.

    کُلکه:
    روسری یـا دستاری هست که بـه جای کلاه مورد استفاده زنان قرار مـی‌گیرد. کلکه دارای رشتهٔ بلندی از ابریشم سیـاه و سفید با ملیله‌دوزی است.

    لباس زیبای زنانـه نیز از قسمت‌های زیر تشکیل مـی‌شود:

    ۱. کـه وا:
    که وا کـه عین کت مردانـه هست با این تفاوت کـه اولاً پارچهٔ آن را رنگین انتخاب مـی‌کنند و ثانیـاً خیلی کوتاه‌تر مـی‌دوزند؛ به‌طوری‌که حداکثر که تا کمر آ نـها پایین مـی‌آید و نیز جیب‌های کت مردانـه درون آن دیده نمـی‌شود.

    ۲. کراس:
    کراس یـا پیراهن زنانـه دارای دوختی ساده با بدنی بلند و دامنی گشاده و دراز است. به‌طوری‌که دامن پیراهن روی پای آن‌ها قرار مـی‌گیرد و معمولاً آن را از پارچه‌های بسیـار زیبا، نفیس و گران‌قیمت تهیـه مـی‌کنند.

    ۳. پشت بند:
    پشت بند کـه همان پشت بند مردانـه هست ولی زن‌ها اغلب از نوع رنگارنگ آن استفاده مـی‌کنند. زن‌ها وقتی پشت بند را مـی‌بندند کمـی از پیراهن خود را بالا مـی‌کشند به‌طوری‌که انتهای دامن از مچ پای آن‌ها پایین‌تر نمـی‌رود.

    ۴. دستمال یـا روسری:
    دستمال زنان پارچه‌ای هست بسیـار نازه گوش کـه تارهایی درون اطراف آن ایجاد مـی‌کنند و بدین وسیله بر زیبایی آن مـی‌افزایند، اغلب؛ پولک‌هایی نیز با آن تارها مـی‌دوزند که تا زیبایی آن را چند برابر کنند. هر چند درون مراسم عروسی و فولکلور اکثراً روسری نمـی‌بندند.

    ۵. درپه:
    به جای شلوار پوشیده مـی‌شود و با دهانـه‌ای تنگ روی مچ پای آ ن‌ها قرار مـی‌گیرد ولی پوشش ساق‌های آن بسیـار گشاد مـی‌باشد.

    ۶. کلاو:
    کلاو یـا کلاه زنان کُرد بسیـار قشنگ و زیباست، این کلاه را از مقوا و به شکل استوانـه کوتاهی درست مـی‌کنند و روی آن را با پارچه مخملی رنگین «معمولاً گلی یـا سبز سیر» مـی‌پوشانند و بعد روی آن را با پولک‌هایی رنگین یـا طلایی و گلابیون‌های زرین، مزین مـی‌سازند. این کلاه را بـه وسیلهٔ یک رشته طلا کـه لیره یـا نیم پهلوی‌هایی بـه آن مـی‌آویزند و از زیر چانـه عبور مـی‌دهند، روی سر نگاه مـی‌دارند و دستمال را روی آن مـی‌بندند، رشته‌ای کـه کلاه را بـه آن صورت نگاه مـی‌دارد «قطاره» نام دارد و اغلب آن‌هایی کـه قدرت مالی بیشتری دارند از آن استفاده مـی‌کنند و در دو طرف، درون محل اتصال ان با کلاه یک گل طلائی آویزان مـی‌نمایند. خان مـهای متشخص کُرد اغلب بـه جای کلاو از «گلگله» استفاده مـی‌کنند.

    گلگله رشته طویلی از ابریشم سیـاه و سفید هست که آویزه‌های ابریشمـی دارد و از روی روسری بـه شکل جالبی بسته مـی‌شود.

    لازم بـه توضیح هست که پسران جوان امروزی بـه ندرت پیچ مـی‌بندند؛ و ان نیز بـه ندرت کلاوه یـا گلگله بر سر مـی‌کنند. لباس زن‌های مریوانی برخلاف لباس سایر مناطق کردستان، فاقد شال است. البته این لباس درون مناطق گوناگون منطقه کرد نشین متفاوت مـی‌باشد، به‌طور مثال درون مناطق «پیرانشـهر و مـهاباد، سقز و بوکان» این لباس اجزای اضافی چون «فیس، شال و لچکه» دارد کـه نوع دوخت آن با سایر لباس‌های کردی متفاوت مـی‌باشد و موسوم بـه «لباس سقزی» مـی‌باشد..

    آداب و رسوم

    مردم منطقهٔ مریوان از لحاظ آداب و رسوم تفاوت چندانی با کردهای دیگر مناطق ندارند، رسوم مختلف مناطق شین بـه یکی از مراحل یـا پدیده‌های تاریخی پیوند دارد. مردمان مناطق مختلف شـهرستان مریوان از نژاد آریـایی، زبان آنان کردی، دین اسلام و سنی مذهب شافعی مـی‌باشند جشن‌هایی کـه در مـیان آنان مرسوم هست در برگیرندهٔ جشن‌های مذهبی، ملی و باستانی هست که ریشـه درون باورهای کهن مردم داشته و اغلب تاریخی و پاره‌ای اسطوره‌ای است؛ از مراسم رایج درون مـیان کردان و مخصوصاً منطقهٔ مریوان مـی‌توان بـه مراسم تولد، مراسم فوت، عزاداری، مراسم عقد و تعیین مـهریـه، مراسم عروسی «که مراسمـی بی‌نظیر است» با و کردی محلی «هه‌لپه‌رکی» اشاره کرد.

    هم چنین مراسمـی نظیر «شوبراتی، جشن آغاز سال – (جه ژنی سه رسال)، چهارشنبه‌سوری، بوکه‌بارانی (عروس باران)» و اعیـاد مذهبی نظیر «جه ژنی رمـه زان (عید فطر)، عید قربان «جه ژنی قوربان (عید قربان) و جشن مولودی‌خوانی - (به مناسبت مـیلاد پیـامبر اسلام)» کـه همگی از شکوه خاصی برخوردار و با شادی و سرور زایدالوصفی برگزار مـی‌گردد.

    کردی (هه‌ڵپه‌ڕکێ)

    کردی یـا هه‌ڵپه‌ڕکێ بخشی از آیین‌های نمایشی کردها هست که بـه صورت گروهی و به شکل حلقه‌ای نا کامل مرکب از ندگان زن و مرد از چپ بـه راست درون حرکت هستند اجرا مـی‌شود. اولین نفر سمت راست گروه کـه با دستمالی درون دست؛ وظیفهٔ هدایت و هماهنگ‌ حرکت بقیـهٔ ندگان را بـه عهده دارد و سرعت و ریتم و شور ندگان بستگی بـه هدایت او دارد را درون زبان بومـی سَرچُوپی کِش (به کردی: سه‌ر چۆپی کێش) و آخرین نفر گروه کـه در منتهی‌الیـه سمت چپ حلقه قرار دارد و او نیز مسئولیت مشابهی دارد راانی مـی‌نامند.

    مردم منطقهٔ مریوان از واژهٔ «هه‌ڵپه‌ڕکێ» کـه از کلمـهٔ «هه‌ڵپه‌ڕ» بـه معنی « و تکان و در اصل بـه معنی حمله » هست و از کلمـهٔ «کێ» کـه نمادی از «حرکات جنگی» هست از گذشته‌های دور بـه یـادگار مانده‌است و چیزی فراتر از عادی مـی‌باشد. کردی با زیبایی خاص آیینـه‌ای تمام نما از زندگی گذشتهٔ این مردم هست که بـه صورت زنده درون زمان و حال درون وجود آنان درون حرکت و جریـان است. اگر بـه ریشـه درون زندگی و کار روزانـه مانند «کشاورزی، اعتقادات دینی، جنگ و دفاع، مراسم و جشن‌های بزرگ و بازی‌های محلی» حالات روحی درونی افزار دارد کـه به صورت امروزی درآمده‌است کـه در مریوان از غنای بیشتری برخوردار مـی‌باشد. هه لپه رکی کـه از گذشته‌های دور بـه یـا د گار مانده‌است و چیزی فراتر از عا دی مـی‌باشد ایرانیـان بـه قدمت و غنای تاریخ خود مفتخر هستند. آنان درون هر عرصه‌ای نشان داده‌اند کـه پا سدار شایسته سنت‌های اصیل و دوستدار ایران و فرهنگ ایرانی‌اند.[۲۸]

    مردم خطهٔ کردستان و کرمانشاه و سایر شـهرهای کرد نشین نیز از این خصیصه مستثنی نیستند. ‌های کردی یکی از سنت‌های دیرینـه و یـادگارهای ارزشمند آریـا یی هاست، کـه در مـیان اکراد هم چنان محفوظ مانده و حتی درون ‌های سنتی بعضی از اقوام هم جوار همچون «آشوری‌ها» تأثیر کرده‌است. بی‌گمان تاریخچهٔ این حرکات مربوط بـه هزاره‌های دوم و سوم قبل از مـیلاد مسیح هست اما تاریخ مشخص و چگونگی ایجاد آن درون این باره وجود ندارد. یک کتیبه س سنگی درون «قلعه هه پیر» وجود دارد کـه متعلق بـه هزاره س اول قبل از مـیلاد است، روی این کتیبه تصویر یک «سرناو و دهول و تعدادی کـه به نظر مـی‌رسد درون حال اجرای حرکات موزون هستند» روی سنگ حک شده‌است این کتیبه س کهن سند مـهمـی درون تاریخی بود این حرکات موزون درون کردستان است.

    حکیم عمر خیـام درون کتاب «نوروز نامـه» خود مـی‌نویسد:
    " «فریدون کرد» روزی کـه «ضحاک» را اسیر کرد و ایران را از شر او نجات داد مردم آن روز را جشن گرفتند و این دلیل مـهم دیگری بر یکپارچگی آن مردم و جشن دسته جمعی درون مـیا ن آنان مـی با شد. ʺ

    معمولاً بهترین نده (زن یـا مرد) نقش رهبری گروه سَرچٌوپی کِش را بـه عهده مـی‌گیرد و اولین نفر حلقهٔ ندگان است. او با انجام ماهرانـهٔ حرکات نمایشی توسط دستمالی کـه در دست راست خود دارد و نیز بـه کمک اصواتی هیجان انگیز و گاهی با کلام ضمن افزودن بر هیجان ندگان مسئولیت تنظیم سرعت و ریتم حرکت گروه را بر عهده مـی‌گیرد. قرار گرفتن درون این نقش جذابیت فراوانی دارد و نده را درون موقعیت بهتری نسبت بـه مابقی گروه قرار مـی‌دهد. سرچوپی کش گاهی به منظور ایجاد نشاط بیشتر مـی‌تواند از حلقهٔ جدا شده و با توجه بـه تبحر خویش حرکات نمایشی فردی نیز انجام دهد. بقیـهٔ گروه درون حالی کـه دست‌هایشان رو بـه زمـین و در امتداد دو پهلویشان قرار دارد پنجه درون پنجه ندگان مجاور ایجاد حلقه‌ای پیوسته مـی‌کنند. مطلوب‌ترین حالت قرار گرفتن ندگان بـه صورت (گندم و جو) یـا بـه عبارتی یک زن و یک مرد بـه صورت یک درون مـیان است.انی آخرین ندهٔ گروه هست که هرچند نقش زیـادی درون ایجاد ریتم و نشاط دارد اما کمتری راغب بـه قرار گرفتن درون این نقش است.

    «کوبیدن پا بر زمـین» بـه این معنی هست که این «خاک وطن من» هست و «هورای» هنگام مراسم درون حین حرکات بـه منظور «ترساندن دشمن» هست و هم چنین «نشستن» درون هنگام نشانـه «تسلیم به منظور جمع منفور» است. یک سری مقام‌ها هم وجود دارند کـه در این مراسم استفاده مـی‌شوند، همانند «پهوره» کـه از نظر لغوی از واژه «خور» بـه معنای «خورشید» گرفته شده مورد استفاده «گاتوهای زرتشتی» و در مراسم راز و نیـاز با خداوند بوده‌است.

    به تناسب مناطق مختلف کردستان اشکالی از ‌های محلی نیز وجود دارد کـه در نحوهٔ حرکت دست‌ها و پاها و نیز شکل حرکت گروه با هم تفاوت چشمگیری دارن؛ ولی به‌طور کلی از دو دسته ‌های غنایی و ‌های رزمـی تشکیل شده‌است. شاخص‌ترین این ‌ها اکثراً درون دستهٔ ‌های غنایی قرار دارند.[۲۹]

    انواع ‌های کردی عبارتند از:

    دو دستماله:
    در شکل غنایی و برای افزودن بر شور ندگان و ناظران معمولاً نده اول سَر چُوپی با دو دستمال رنگی بـه انجام حرکات نمایشی فردی مـی‌پردازد و توانایی و تبحر خود رادر بـه نمایش مـی‌گذارد. بـه این نوع دو دستماله مـی‌گویند کـه بیشتر درون منطقه کرمانشاه رواج دارد.

    گهڕیـان:
    گهڕیـان یـا گَریـان بـه معنی گشتن است؛ گهڕیـان دارای دو شکل روستایی و شـهری مـی‌باشد کـه تفاوت‌هایی درون ریتم دارند. این نرم و آهسته و با ظرافتی خاص شروع شده و به تدریج ریتم سریع تری مـی‌یـابد. معمولاً درون فاصلهٔ دو سریع و برای استراحت ندگان اجرا مـی‌شود و بیشتر شکلی نمایشی از راه رفتن است. این ، ندگان را به منظور ‌های پرتحرک تر بعدی آماده مـی‌کند، تقریباً درون کل مناطق شین ملودی این شکلی یکسان دارد. نخستین حرکت با پای چپ آغاز مـی‌شود و حرکت پای دیگر هم‌زمان با سر ضرب‌های دهل و با ریتم دو تایی موسیقی عوض مـی‌شود.

    پشت پا:
    پشت پا بـه مراتب ریتم سریع تری نسبت بـه گهڕیـان (گریـان) دارد و در بیشتر مناطق شین مخصوص مردها مـی‌باشد پشت پا همان‌طور کـه از نامش پیداست انسان را بـه هوشیـاری و به‌کارگیری تجارب مـی‌خواند که تا مبادا شخص درون زندگی ازی پشت پا بخورد.

    ههڵگرتن:
    این بسیـار پر جنب و جوش و شاد اجرا مـی‌شود. ریتم تند ملودی مخصوص این هر گونـهالت و خمودی را نفی کرده و بر اهمـیت نشاط و هدفمندی درون زندگی تأکید دارد.

    فه که تا پاشایی:
    فه که تا پاشایی یـا فتاح پاشایی ملودی این درون سر که تا سر کردستان بـه شکلی یکنواخت و با ریتمـی تند اجرا مـی‌شود و بیـانگر انسانی هست که بـه شکرانـهب موفقیت‌ها و استفاده از نعمت‌های خداوندی خوشحالی خود را بـه نمایش گذاشته‌است.

    لب لان:
    لان با ریتمـی نرم و آهسته بعد از فتاح پاشا اجرا مـی‌شود و مـی‌توان درون آن لزوم تنوع درون زندگی را مشاهده کرد، بعد از اجرای پر جنب و جوش ‌ها گریـان، پشت پا، هلگرتن و فتاح پاشایی بـه ضرورت، ندگانلان مـی‌ند که تا کمـی استراحت کرده و تجدید قوا کنند لان درون واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نـهی کرده، وی را بعد از طی مرحله ضروری شور و مستی بـه قلمرو تفکر دور اندیشی و بازنگری رهنمون مـی‌سازد درون این ، شرکت کنندگان آرامش خاصی را احساس مـی‌کنند.

    چه‌پی:
    چه‌پی بـه معنای از چپ مـی‌باشد؛ ملودی این آهنگ با وزن دوتایی اجرا شده و در بیشتر مناطق شین تقریباً بـه یک شکل اجرا مـی‌شود. درون چپی قسمت چپ بدن تحرک بیشتری یـافته و از خمودگی خارج مـی‌گردد، درون منطقهٔ کرمانشاه بیشتر خانم‌ها از این استقبال مـی‌کنند.

    زَنگی یـا زَندی:
    در این ندگان یک قدم بـه جلو گذاشته و سپس یک قدم بـه عقب مـی‌روند و این حالت که تا پایـان ادامـه مـی‌یـابد درون این ضرورت احتیـاط، دوراندیشی و تجزیـه و تحلیل عملکرد از جانب انسان بـه تصویر کشیده مـی‌شود، درون واقع درون این سنجیده گام برداشتن تبلیغ مـی‌گردد.

    شَه لایی:
    شَلایی گونـه‌ای نمایشی - رزمـی هست که ندگان پاهای خود را بـه حالتی لنگان حرکت مـی‌دهند. این را مـی‌توان تراژدی شکست دانست درون این قدم‌ها نا استوار و پاها کمـی شکسته و خم برداشته مـی‌شوند که تا شکست درون برابر چشمان حضار ترسیم گردد. این از گونـه ‌های رزمـی هست و بیـانگر شکست از دشمن و طلب عفو از مردم بـه شکلی نمادین است.

    سه جار:
    سه جار با ریتم آرام شروع و سپس بر سرعت حرکات افزوده مـی‌شود. درون آن سه حرکت پا درون سه حرکت بـه جلو وجود دارد.

    خانـه مـیری:
    خانـه مـیری یـا خان امـیری مخصوص خوانین بوده کـه آن را درون پشت بام‌ها بـه سبک آرام و ملایمـی برگزار مـی‌د کـه تداعی‌گر پیروزی است.

    سێ پێیی:
    سێ پێیی یـا سه پایی؛ ی هست با ریتم سریع کـه در منطقهٔ مکریـان مانند پیرانشـهر و مـهاباد رایج است.

    چه مـه ری:
    در «چه مـه ری» کـه در هنگام «غم و مرثیـه» انجام مـی‌شود افراد شرکت‌کننده «تفنگ» بـه دست مـی‌گیرند یـا «خنجر» بـه کمر مـی‌بندند. عمر و قدمت هه لپه رکی و چه مـه ری خیلی زیـاد هست و مربوط بـه چند سال قبل یـا مربوط بـه یک منطقه خاص یـا یک فرد خاص نبوده بلکه مربوط بـه دوره‌ای هست که تسلط هنری توانسته‌است آن را بـه تمام جامعه کل حاکم کند.

    جمعیت

    شـهرستان مریوان از جمله شـهرستان‌هایی درون استان کردستان هست که درون دههٔ ۶۰ بـه دلیل جنگ تحمـیلی و حوادث ناشی از آن و در دههٔ ۷۰ بـه دلیل «دستیـابی و خرید و فروش کالاهای خارجی و داخلی و دایر شدن بازارچه مرزی» تغییرات جمعیتی چشمگیری داشته‌است. این تغییرات جمعیتی مشتمل بر مـهاجرت ساکنین روستاهای مرزی و شـهر مریوان بـه سایر نقاط شـهرستان و استان درون زمان جنگ تحمـیلی و برگشت آنان و نیز مـهاجرت عدهٔ بسیـاری از شـهرها و استانـهای همجوار بـه شـهر مریوان «رشـهر کانی‌دینار و جوجه‌سازی و روستاهای حاشیـهٔ دریـاچه زریبار» بـه دلیل مبادلات مرزی مجاز و غیرمجاز و پتانسیل‌های گردشگری مـی‌باشد.

    در سال ۱۳۸۱ بخش «سروآباد مریوان» بر اساس مصوبه هیئت دولت بـه شـهرستان ارتقاء و از مریوان منتزع شد و هم چنین درون خرداد ماه سال ۱۳۸۸ شـهرک «کانی دینار و هجرت» بعد از تجمـیع با روستای «هجرت» و بر اساس مصوبه هیئت وزیران دولت بـه شـهر تبدیل شد.

    در شـهرستان مریوان تمرکز جمعیت عمدتاً درون دشت‌ها و اراضی کم ارتفاع است، درون حالی کـه در حومـه‌های اطراف شـهرستان تمرکز تراکم جمعیت درون نواحی کوهستانـه و کوهپایـه‌ها بیشتر است. درون جامعهٔ روستایی نیز پراکندگی جمعیت با امکانات و تولیدات کشاورزی رابطه چندانی ندارد. به منظور مثال تراکم نسبی جمعیت درون شـهرستان‌های «قروه، سقز و بیجار» با توجه بـه امکانات و منابع کشاورزی کمتر هست در حالی کـه در شـهرستان مریوان بـه دلیل وجود فراوانی امکانات و منابع کشاورزی بیشتر، جمعیت بیشتری استقرار یـافته‌اند.

    شـهرستان مریوان بـه دلیل جاذبه‌های گردشگری، نواحی دیدنی و … هر ساله توریست‌های زیـادی را بـه خود جلب مـی‌کند و مردم این شـهرستان هر ساله بخصوص درون فصل تابستان گردشگران و زیـادی را مـهمان خود مـی‌کنند.

    در حال حاضر براساس سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی:

    جمعیت کل شـهرستان بـه ۱۶۸٬۷۷۴ نفر، جمعیت نقاط شـهری ۱۲۲٬۰۶۳ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۴۶٬۷۱۱ نفر مـی‌باشد؛ کـه بعد از شـهرهای سنندج و سقز سومـین شـهر استان کردستان به‌شمار مـی‌رود. از جمعیت ۱۶۸٬۷۷۴ نفری کل شـهرستان مریوان تعداد ۸۵٬۷۱۱ نفر را مردان و تعداد ۸۳٬۰۶۳ نفر را زنان تشکیل مـی‌دهند.[۳]

    هرم جمعیتی مریوان درون سال ۱۳۹۰[۳۰]مردانسنزنان۲۴ +۱۰۰ ۱۷۱۲ ۹۵–۹۹ ۱۱۳۰ ۹۰–۹۴ ۳۱۱۳۲ ۸۵–۸۹ ۱۰۷۶۵۷ ۸۰–۸۴ ۴۷۳۹۵۳ ۷۵–۷۹ ۶۷۶۸۲۸ ۷۰–۷۴ ۷۷۰۱٬۱۸۲ ۶۵–۶۹ ۱٬۰۷۵۱٬۶۴۹ ۶۰–۶۴ ۱٬۹۵۶۲٬۳۹۱ ۵۵–۵۹ ۲٬۳۳۷۲٬۶۴۵ ۵۰–۵۴ ۲٬۷۴۸۳٬۵۲۵ ۴۵–۴۹ ۳٬۴۷۸۵٬۶۲۲ ۴۰–۴۴ ۵٬۴۴۸۶٬۹۱۵ ۳۵–۳۹ ۶٬۴۵۱۸٬۲۸۸ ۳۰–۳۴ ۷٬۲۰۶۹٬۴۴۹ ۲۵–۲۹ ۹٬۲۸۹۹٬۶۴۶ ۲۰–۲۴ ۱۰٬۲۱۴۸٬۹۵۱ ۱۵–۱۹ ۸٬۷۸۷۶٬۹۴۳ ۱۰–۱۴ ۶٬۷۲۷۷٬۵۶۷ ۵–۹ ۷٬۳۲۸۸٬۲۹۸ ۰–۴ ۷٬۹۳۲

    جاذبه‌های دیدنی و گردشگری

    شـهرستان مریوان یکی از جاذبه‌های طبیعی و توریستی استان کردستان هست که هر ساله گردشگران داخلی و خارجی زیـادی از آن بازدید کرده و از زیبایی‌های آن لذت مـی‌برند.

    این جاذبه‌ها را مـی‌توان بـه دو دستهٔ «طبیعی - تفریحی» و «فرهنگی – تاریخی» تقسیم کرد:

    جاذبه‌های طبیعی - تفریحی

    این جاذبه‌ها عبارتند از:

    دریـاچهٔ زریبار

    در بین جاذبه‌های فراوان شـهرستان مریوان، دریـاچهٔ زریبار بـه عنوان بزرگترین چشمـهٔ آب شیرین دنیـا از زیبایی خاصی برخوردار است. دریـاچهٔ زریبار یـا بـه عبارت بهتر تالاب آب شیرین زریبار، دریـاچه ایی با آب شیرین و از نوع دریـاچه‌های زمـین ساختی «تکنونیکی» هست که بـه گفتهٔ کارشناسان، بزرگترین «چشمـهٔ آب شیرین جهان» مـی‌باشد و به دورهٔ سوم زمـین‌شناسی «سنوزوئیک» بر مـی‌گردد. این دریـاچه با جاذبهٔ منحصر بـه فرد، مـهم‌ترین تالاب استان به‌شمار مـی‌رود. دریـاچهٔ زریبار درون فاصلهٔ ۲ کیلومتری شمال‌غربی شـهر مریوان و در ارتفاع ۱۲۸۵ متری از سطح دریـا و در طول جغرافیـایی ′۸°۴۶ و عرض جغرافیـایی ′۳۲°۳۵ قرار گرفته‌است کـه شرق و غرب آن را دو رشته کوه پوشیده از جنگل‌های بلوط و مازو دربر گرفته‌است. درون شمال و جنوب آن نیز، دشت‌های سرسبز بیلو و مریوان واقع شده‌اند.

    دریـاچهٔ زریبار درون هر فصل، جلوه‌های زیبای خود را درون مقابل دیدگان گردشگران بـه نمایش مـی‌گذارد و شرایط مناسبی را به منظور قایق‌رانی، ماهی‌گیری، شکار و شنا را درون اختیـار تماشاگران بـه نمایش مـی‌گذارد. آب این دریـاچه از چشمـه‌های جوشان و رودخانـه‌های چندی کـه به آن مـی‌ریزد، تأمـین مـی‌شود. زریبار با قرار گرفتن درون یک درهٔ طولی نسبتاً وسیعی از دو طرف شرق و غرب با کوه‌های پوشیده از جنگل احاطه شده‌است. بیشـه زارهای نیمـه انبوه از دیگر پوشش‌های گیـاهی اطراف این دریـاچه است. درون جنگل‌های اطراف دریـاچه مـی‌توان از بلوط بـه عنوان گونـهٔ غالب جنگلی درون کنار گونـه‌های جنگلی دیگر مانند گلابی وحشی، زالزالک و بادام درون شیب‌ها نام برد. سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی و عروس ماهی از گونـه‌های بومـی دریـاچه هستند. گیـاهان خاردار و نی‌های حاشیـهٔ دریـاچه، بارهنگ آبی، نیلوفر آبی، پیچک‌ها و جگن زیبایی دریـاچه را بیشتر کرده‌اند.

    از شگفتی‌های زریبار جزیره‌های متحرکی هست که درون آن وجود دارند. این جزیره‌ها از ریشـه‌های درون هم تنیده نی و گیـاهان حاشیـه‌ای دریـاچه تشکیل شده‌اند کـه با جریـان آب و باد از کناره‌های دریـاچه جدا شده و در وسط آن بـه چشم مـی‌خورند، گاه مساحت این جزیره‌های کوچک درون زریبار بـه ۲۰ متر هم مـی‌رسد. از لحاظ اقلیمـی منطقه‌ای کـه زریبار درون آن واقع شده تابستان‌های معتدل و زمستان‌های سرد دارد. از این رو گاه درون زمستان بـه دلیل سردی هوا آب دریـاچه یخ مـی‌زند؛ اما درون تابستان گرمای آن از مـیانگین دمای ۲۴/۵ درجهٔ سانتیگراد تجاوز نمـی‌کند.

    چشم‌اندازی زیبا از دریـاچهٔ زریبار

    امتداد عمومـی دریـاچه، شمالی - جنوبی و طول مناسب آن درون این امتداد نزدیک بـه ۶ کیلومتر و عرض آن نزدیک بـه ۱۷۰۰ متر که تا ۳ کیلومتر است. مساحت دریـاچه طبق اطلاعات بـه دست آمده ۱۵ کیلومتر مربع هست که درون مواقع پرآبی بـه ۲۰ کیلومتر مربع نیز مـی‌رسد. عمق دریـاچه درون طول سالیـان متمادی متفاوت و به‌طور متوسط ۵ متر هست و وسعت آن نیز بین ۸۰۰ که تا ۹۰۰ هکتار مـی‌باشد. بیلان آبی دریـاچه نشان مـی‌دهد کـه مساحت حوزهٔ آبریز دریـاچه معادل ۸۷/۹ کیلومتر مربع و متوسط آبدهی سالانـهٔ دریـاچه درون حدود ۴۲/۷ مـیلیون مترمکعب «۱/۳۶ متر مکعب درون ثانیـه» مـی‌باشد. حجم تقریبی آب تالاب حدود ۳۰ مـیلیون متر مکعب برآورد شده‌است. اطراف دریـاچه از نیزارهای بلندی احاطه شده‌است کـه محیط این تالاب به‌طور متوسط حدود ۲۲ مـیلیون متر مکعب مـی‌باشد کـه در مواقع پرآبی بـه ۴۷ مـیلیون متر مکعب نیز مـی‌رسد و مـیزان متوسط بارندگی آن نیز ۷۸۶ مـیلی‌متر درون سال است. رطوبت نسبی این دریـاچه برابر ۵۸/۴ درصد و متوسط تبخیر سالیـانـه معادل ۱۹۰۰ مـیلی‌متر گزارش شده‌است.

    این دریـاچه با پهن سبزه‌زاری پوشیده از نیستان و گیـاهان آبی، دارای نظرگاهی جذاب درون مکانی دلگشا، شرق و غرب آن مـیان دو دیواره کوه‌های «بیساران، فیلقوس و کانی‌قوله‌جان» از شمال که تا شمال غربی کوه‌های «گول به‌ن، مـیراجی، به‌رده‌بوک، قوچه‌لوس و سه‌ربان» و از جنوب که تا جنوب غربی نیز درون پهن دشت «مـهرآوان» مریوان جای گرفته‌است. این تالاب بزرگ‌ترین و زیباترین دریـاچهٔ آب شیرین باختر ایران[۳۱] و یکی از منحصربه‌فردترین دریـاچه‌های آب شیرین درون جهان به‌شمار مـی‌رود و کلیـه شرایط جامع یک تالاب بین‌المللی را داراست و حتی مواردی از رفتار و عملکرد برخی از موجودات مشاهده مـی‌گردد کـه تاکنون مطالعه یـا اعلام نشده‌است کـه نیـاز بـه بررسی بیشتر را مـی‌طلبد.

    اردک سرسبز، خوتکا، چنگر، گیلار، پرستوی دریـایی و انواع کشیم، پرندگان بومـی هستند کـه زیست شان درون سال‌های اخیر بـه علت شلوغی دریـاچه با مشکل مواجه شده‌است. برخی از این پرندگان را مـی‌توان درون تمامـی فصول سال مشاهده کرد. درون محدوده دریـاچه زریبار دارانی شامل سگ آبی، روباه، گرگ، خوک وحشی، خرگوش و نوعی گربه وحشی زندگی مـی‌کنند. این دریـاچه هم چنین محل زیست ماهی‌های بومـی از قبیل سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی، عروس ماهی، مارماهی و گونـه‌های رهاشده شامل کپور معمولی، کپور آینـه‌ای، فیتوفاک، آمور سفید و کپور سرگنده است.

    منطقهٔ مریوان با ریزش باران سالیـانـه بین ۹۰۰ – ۵۰۰ مـیلی‌متر از مـهم‌ترین کانون‌های باران‌خیز کشور است. متوسط دمای سه ماههٔ تابستان - کـه فصل اصلی گردشگری هست - بین ۲۱/۴ که تا ۲۵/۱ درجه است؛ کـه به این ترتیب مناسب‌ترین دما به منظور گردشگران محسوب مـی‌شود. ریزش نزولات زمستانی بـه صورت برف، امکان یخ‌بستن سطح دریـاچه درون سال‌های سرد و تعدد روزهای آفتابی درون پاییز و زمستان از دیگر سو، شاخص‌های بسیـار مناسبی به منظور گسترش گردشگری زمستانی «برفی و یخی» مـی‌باشد. بیلان آبی دریـاچه نشان مـی‌دهد کـه مساحت حوزهٔ آبریز دریـاچه معادل ۸۷/۹ کیلومتر مربع و متوسط آبدهی سالانـهٔ دریـاچه درون حدود ۴۲/۷ مـیلیون مترمکعب «۱/۳۶ متر مکعب درون ثانیـه» مـی‌باشد. دربارهٔ این دریـاچه افسانـه‌های زیـادی بـه نقل شده‌است کـه مشـهورترین آن وجود شـهری مدفون بـه نام زریبار درون زیر دریـاچه هست که گذشتگان گفته‌اند مردم این شـهر بـه عذاب اهورامزدا دچار شده و در این دریـاچه غرق شده‌اند.

    سراسرنمای دریـاچهٔ زریبار درون حالت یخ زده
    ۲. قلعهٔ امام (قلعهٔ هلوخان)

    قلعهٔ تاریخی امام یـا هلو خان درون ۳ کیلومتری جنوب شرقی مریوان قرار دارد کـه بر اساس اطلاعات تاریخی درون قرن ۸ (ه‍. ش) درون زمان حکمرانی اردلان‌ها درون دوران صفوی بر روی کوهی با نام «کوه امام» بـه ارتفاع ۱۶۰۰ متر کـه مشرف و مسلط بـه دشت و شـهر فعلی مریوان درون جنوب شرقی شـهر مـی‌باشد توسط «امـیر حمزه بابان» درون سال ۷۵۲ (ه‍. ش) بنیـاد نـهاده شد و سپس «سرخاب بیگ اردلان» نیز درون سال ۹۰۲ (ه‍. ش) آن را از نو ساخت. قلعهٔ امام بعدها بـه «قلعهٔ مریوان» معروف گشت و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومت‌های محلی بابان و اردلان‌ها بوده‌است و بازگوکنندهٔ بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویـه است. قلعه مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمـین کهن مـی‌باشد کـه بسیـاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم درون آن ثبت شده‌است و در بسیـاری از کتاب‌های تاریخی محلی بـه آن اشاره شده‌است.

    نمایی از قلعهٔ امام و روستای برقلعه

    وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهندهٔ این موضوع هست که شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم ادوار شینی بوده‌است. بعدها درون کنار قلعهٔ مریوان بر روی «کوه امام» کـه مرکز حکومتی خاندان‌های حکومتی کردستان بوده‌است، بـه دستور امـیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند کـه به «مزگه‌وته سوره – (مسجد سرخ)» مشـهور است. نام کوه امام از نام «شیخ احمد ابن الانبار النعیمـی الحسنی» گرفته شده‌است کـه در قرن ۸ (ه‍. ش) از طرف امـیر حمزه بابان بـه پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شده‌است.

    این کوه دارای ۳ قلل بلند و مستحکم مـی‌باشد کـه از هرکدام از آن‌ها آثارهای تاریخی بـه جا مانده‌است. درون یکی از کم ارتفاع‌ترین قله‌های تاریخی این کوه، تعدادی آثار باستانی و تاریخی وجود دارد کـه ما انسان‌ها را بـه عمق تاریخ این منطقه مـی‌برند و چه بسا داستان‌های تلخ و شیرینی را به منظور ما بازگو مـی‌کنند. از آثار تاریخی این کوه مـی‌توان بـه «قبرستان قدیمـی، آثار بـه جای مانده از مسجد سرخ، درخت کهن قدیمـی جلوی مسجد و هم چنین ویرانی‌هایی بـه جا مانده از دیوارهای خانـه‌های مردمـی داخل قلعه کـه یـا جبر و زمانـه آن‌ها را ویران کرده‌است یـا توسط شورش و هجوم ظالمان بر این قلعه ویران شده‌اند» اشاره کرد.

    قلهٔ دوم یـا بـه عبارتی قلعهٔ مـیانی کـه به «قلعهٔ شاه نشین» شناخته شده‌است که تا چند سال پیش درون اطراف و پشت آن دیوارهای فرو ریخته شدهٔ آن بـه فراوانی دیده مـی‌شد کـه اکنون هم بخشی از آجر و خشت و دیوارهای آن برجای مانده‌است. درون دورترین و با شکوه‌ترین جایگاه این قله، سنگی کوهی تراشیده شده‌است کـه از آن تراس و ایوانی جذاب ساخته شده‌است زیباترین دشت‌های مریوان و دریـاچهٔ زریبار از داخل آن قابل رؤیت مـی‌باشد. پهنای این تراس بـه ۱۸ الی ۲۰ متر مـی‌رسد. روکاری دیوارهای این تراس با ملاتی از گچ و آهک و ماسه درست شده‌است کـه نام محلی آن «ساروج» مـی‌باشد صیقل داده شده‌است کـه به اصطلاح بـه آن ساروج کاری مـی‌گویند. امروزه کارشناسان استحکام و سختی ملات ساروج را با بتن همسان مـی‌دانند. تنـها راهی کـه به این تراس دسترسی دارد چند پله مـی‌باشد کـه از سنگ تراشیده شده‌است و در بالای قله بـه آن دسترسی دارد. درون نـهایت از آثار تاریخی این کوه مـی‌توان بـه «آب انبار قدیمـی، تراس شاه نشین و یک باب » اشاره کرد.

    بلندترین قلهٔ قلعهٔ مریوان شناخته شده بـه «قلعهٔ زندان» کـه اسیرها و زندانی‌ها درون آن زندانی مـی‌د، احتمالاً بـه دلایل بلندی و دور از دسترس بودن، آن قلعه را بـه قلعهٔ زندان تبدیل کرده‌اند که تا این کـه هیچ اسیر و زندانی ای توانایی فرار از آن را نداشته باشد. بلندی قلعهٔ زندان بـه گونـه‌ای هست که تمام کوه امام زیر پای آن قرار دارد و احتمالاً جایگاهی مـهمـی به منظور نگهبانی و حفاظت از دیگر قلعه‌های این کوه بوده‌است.

    این قلعه که تا سال ۱۰۲۳ (ه‍. ش) آباد بوده‌است کـه از آن زمان بـه بعد توسط «سلیمان خان» والی اردلان کـه از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای «حسن‌آباد، پالنگان و زه لم» بـه کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعه‌ها را نیز مجبور بـه کوچ د.

    ۳. دشت بیلو

    دشت بیلو درون ۱۵ کیلومتری شـهر مریوان قرار دارد. این دشت با پوشش گیـاهی مناسب و چشمـه‌های آب و هم چنین جنگل‌های اطراف آن پذیرایی تعداد زیـادی از اهالی شـهر و روستاهای اطراف مـی‌باشد. مردم درون دامن طبیعت زیبا و سرسبز دشت بـه ویژه درون طول روز و ایـام تعطیلات ساعت‌ها وقت خود را بـه تفرج درون آن جا سپری مـی‌کنند. زمـین‌های اطراف این دشت درون گذشته جهت برنج کاری استفاده مـی‌شده‌است.

    نمایی از دشت بیلو
    ۴. منطقهٔ قمچیـان

    یکی دیگر از نقاط زیبا و دل‌انگیز این شـهرستان، حواشی جاده «مریوان - سقز» و منطقه تفریحی قمچیـان هست که هر مسافری را شیفته طبیعت زیبا و سرسبز خود مـی‌کند. درون کنار جاده جوی بارهای، کوه‌های سر بـه فلک کشیده، درختان و طبیعت زیبا دیده مـی‌شود کـه جلوه‌ای خاص بـه این محل بخشیده‌است. مکان تفریحی قمچیـان نیز درون حد فاصل جاده مریوان و سقز واقع شده‌است. جایگاهی با صفا و سر سبز بوده کـه علاوه بر سرسبزی، گیـاهان خوراکی زیـادی درون فصل بهار مانند «قارچ، پیچک و ریواس» مـی‌توان یـافت. هم چنین درون کوه‌ها و دره‌های اطراف آن حیوانات وحشی از قبیل «خرس، روباه، خرگوش، گرگ و انواع پرندگان مخصوصاً کبک» وجود دارد کـه تعدادی از مردم به منظور شکار بـه محل مذکور مـی‌روند.

    ۵. ناوطاق گاران

    ناوطاق گاران درون ۴۰ کیلومتری شـهر مریوان و مابین بخش‌های «سرشیو» و «مرکزی» قرار دارد. این دشت درون فصل بهار بـه واسطه سرسبزی و طبیعت زیبا و چشمـه‌های آب، پذیرای گردشگران زیـادی مـی‌باشد. درون اطراف این دشت کوه‌های بلندی سر بـه فلک کشیده‌اند و زیبایی خاصی بـه این منطقه داده درون این محل علاوه بر گونـه‌های مختلف، گیـاهان خوراکی زیـادی مانند «ریواس، پیچک، کنگر و قارچ خوراکی» وجود دارد کـه در فصل بهار روزانـه تعداد قابل ملاحظه‌ای از اهالی روستاهای اطراف آن‌ها را جمع‌آوری و در شـهر بـه مشتریـان عرضه مـی‌نمایند.

    ۶. ملاقوبی

    ملاقوبی درون ۳ کیلومتری مریوان درون شمال اراضی روستاهای «هجرت» و جنوب شرقی روستای «برقلعه» قرار گرفته و از قدیم‌الایـام تاکنون بـه عنوان زیـارتگاه و تفریح گاه مردم منطقه بوده‌است. درون این مکان درختان جنگلی زیـادی وجود دارد نام این محل بـه واسطهٔ وجود زیـارتگاه شخصی بـه نام «ملا قوبی» نامگذاری شده و علاوه بر آن وجود طبیعت سرسبز و چشمـه‌های آب و درختان جنگلی جزء مناطق دیدنی مریوان مـی‌باشد.

    ۷. آبشارهای گویله و سلور

    این آبشارها یکی از مناطق دیدنی شـهرستان مریوان به‌شمار مـی‌روند کـه در مسیر «مریوان – سقز» قرار گرفته‌اند و در فصل بهار از مکان‌های دیدنی و زیبای منطقه محسوب مـی‌شوند.

    ۸. کوه‌های اطراف

    کوه‌های حومـه مریوان یکی از بی نظیرترین تفریح گاه‌های استان به‌شمار مـی‌روند کـه از امتیـازات ویژه ایی برخوردارند. کوه‌های حومـه مریوان هر ساله بـه دلیل سر سبزی و مناظر بکر و طبیعی گردشگران زیـادی را بـه خود جلب مـی‌کند.

    جاذبه‌های فرهنگی - تاریخی

    در شـهرستان مریوان مریوان تعداد ۲۵۴ باب مسجد، ۱۸۵ باب درون روستاها و ۶۹ باب درون شـهرها، ۲۰ باب تکیـه (۱۳ باب درون روستا ۷ باب درون شـهر) و ۱ باب حسینیـه درون شـهر مریوان وجود دارد.

    جاذبه‌های «فرهنگی – تاریخی» را درون این شـهرستان مـی‌توان بـه ۲ بخش «مذهبی» و «تاریخی» تقسیم‌بندی نمود:

    ۱. اماکن مذهبی

    این اماکن عبارتند از:

    • مرقد سید محمد ظهرالدین (پیرخضرشاهو) واقع درون روستای پیرخضران.
    • مرقد پیر توکل واقع درون بلکر.
    • مرقد شیخ محمد نژمار واقع درون روستای نژمار.
    • مرقد ملا ابوبکر مصنف چوری واقع درون روستای چور.
    • مرقد شیخ ذکریـا واقع درون روستای کاکوذکریـا.
    • مرقد پیریونس انجیران واقع درون انجیران.
    • مرقد ملا قطب‌الدین واقع درون روستای هجرت.
    • مرقد پیر یوسف واقع درون روستای نشکاش.
    ۲. اماکن تاریخی

    این اماکن عبارتند از:

    • قلعهٔ هلو خان (مریوان) «از دوران صفوی».
    • مسجد سرخ (مریوان) «از دوران صفوی».
    • قبرستان قدیمـی قلعه هلو خان (مریوان) «از دوران صفوی».
    • قلعه فیلقوس (مریوان) «از دوران مادها».
    • قلعه خاو (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • قلعه مـیرزا مـیرشـه (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • قلعه توراخ تپه (توراخ تپه) «از دوران تاریخی».
    • منطقه وله گه ور (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • غار ریواس (سیـاه نو) «از دوران پیش از تاریخ».
    • تپه آبسلان (مولینان) «از دوره تاریخی».
    • پل گاران – کردلان (مریوان) «از دوران صفویـه».
    • تپه ترخان آباد (مریوان) «ار دوران اسلامـی».
    • تپه گری کلن کوک (گلین کبود) «از دوران تاریخی».
    • تپه مـیر ویس (بالک) «از دوران تاریخی».
    • تپه چخماق آوی (بالک) «از دوران تاریخی».
    • قبرستان قدیمـی (بالک) «از دوران پارینـه سنگی».
    • تپه (پیله) «از دوران تاریخی».
    • تپه جنوبی پیله (پیله) «از دوران کالکولتیک – (مس و سنگ)».
    • قبرستان قدیمـی (پیله) «از دوران پارینـه سنگی».
    • تپه آسنگران (نی) «از دوران تاریخی».
    • تپه دولاش (نی) «از دوران اشکانی – (پارت)».
    • تپه گوان (نی) «از دوران اشکانی – (پارت)».
    • تپه ده کن (وله ژیر) «از دوران تاریخی».
    • تپه گه رده کـه عه بـه صوفی (وله ژیر) «از دوران تاریخی».
    • تپه ژیژوان (گوزه کوره) «از دوران تاریخی».
    • تپه سلیمان (دری) از دوران اشکانی – (پارت)».
    • تپه عه بـه فه تول (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • تپه کانی زرده (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • تپه لاچین (مریوان) «از دوران پارینـه سنگی».
    • ته هان الیـاس (درزیـان) «از دوران هزارهٔ دوم قبل از مـیلاد».
    • تپه و قلعه ننـه (ننـه) «از دوران اشکانی و ساسانی».
    • محوطه کچکه (گاور) «از دوران اشکانی».
    • تپه هواره دومان (کولان) «از دوران تاریخی».
    • ٭تپه برقوته (کلکه جان) «از دوران تاریخی».
    • ٭تپه ماله کونان (کلکه جان) «از دوران تاریخی»

    صنایع دستی

    صنایع دستی بـه عنوان بخشی از مـیراث فرهنگی و نمادی از نوع زندگی فرهنگی یک جامعه همواره مورد توجه گردشگران قرار گرفته‌است. بـه علت ویژگی سنتی درون بسیـاری از نقاط استان کردستان و عدم چیرگی بخش صنعتی هنوز صنایع دستی شـهرستان از لحاظ کیفیت و گستردگی درون سطح کشور مطرح مـی‌باشد. قالی و گلیم استان کردستان از لحاظ تنوع و رنگ و اصالت و طرح و کیفیت آن دارای شـهرتی جهانی است. نساجی سنتی – (جولایی) تولید پارچه‌های لباس کردی مردانـه فراورده ایی مانند: رختخواب پیچ، موج و جانماز کـه به روش سنتی تهیـه مـی‌شود حاصل کار جولا مـی‌باشد. گیوه – (کلاش) شـهرستان مریوان یکی از بهترین‌هایی استان به‌شمار مـی‌رود کـه رویـه این کفش از نخ پنبه‌ای بافته شده و زیره آن از پارچه فشرده شده ساخته مـی‌شود بـه همـین دلیل کلاش کفشی هست سبک، نرم، قابل انعطاف و متناسب با محیطی کوهستانی مـی‌باشد.

    پانویس

  • «نام قدیمـی شـهر». 
  • http://portal2.moi.ir/Portal/Home/Default.aspx?CategoryID=8f931308-c67e-4cf4-a5e7-3c1bbb1a6f32
  • ↑ ۳٫۰۳٫۱ «سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵».  خطای یـادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «amar.org.ir» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  • http://tct.ir/?siteid=1&pageid=401&siteid=1
  • «سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، جمعیت که تا سطح آبادی‌ها بر حسب سواد» ‎(فارسی)‎. مرکز آمار ایران، ۱۳۹۵. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۱۵ نوامبر ۲۰۱۲. 
  • «سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵». 
  • «پیشینـه و وجه تسمـیه». 
  • «عنوان=زریبار نگین فیروزه‌ای مریوان». 
  • «پورتال وزارت کشور». 
  • «هارهار-لغت‌نامـهٔ دهخدا». 
  • «کارشاروکین-لغت‌نامـهٔ دهخدا». 
  • ↑ ۱۲٫۰۱۲٫۱۱۲٫۲۱۲٫۳ «استان‌شناسی کردستان (اجرای آزمایشی) 1392-1391». 
  • قانع
  • «تقسیمات کشوری ۱۳۹۰». 
  • «محورهای ارتباطی مریوان». 
  • «کوه‌های مریوان». 
  • «هواشناسی استان کردستان». 
  • «سازمان هواشناسی کشور». 
  • «شرکت آبفای استان کردستان». 
  • «لغت‌نامـه دهخدا». 
  • «افتتاح سد مخزنی گاران توسط دکتر احمدی‌نژاد درون کردستان». 
  • «دریـاچه زریوار مریوان درون آستانـه خشک شدن». 
  • «زیستگاه‌های مـهم منطقه». 
  • «شکارگاه‌ها و حیـات وحش». 
  • «معرفی جاذبه‌های طبیعی استان کردستان». 
  • «گرد و غبار کردستان را فراگرفت». 
  • «فرهنگستان زبان کردی». 
  • (ذکاء یحیی- تاریخ درون ایران، هنر و مردم شماره‌های ۱۸۹–۱۸۸ خرداد ۲۵۳۷)[۱]
  • (وبگاه پژوهشی درون خاورمـیانـه/ مـیان کردها)
  • «نتایج سرشماری عمومـی نفوس و مسکن ۱۳۹۰ بـه تفکیک سن» ‎(فارسی)‎. درگاه ملی آمار ایران. بازبینی‌شده درون ۲۴ ژوئیـه ۲۰۱۳. 
  • هفته‌نامـهٔ امرداد، یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهٔ ۲۸۹، ص ۳.
  • منابع

    • ملا اسماعیل، تاریخ اردلان‌ها.
    • تواری، سید عبدالصمد، نورالنور.
    • بیگ، امـین زک، تاریخ کرد و کردستان.
    • مردوخ، آیت‌الله، تاریخ کرد و کردستان.
    • سراج الطریق، ملا ابوبکر مصنف چوری.
    • منصوری خالد، مجله ئاوینـه، شماره ۱۶.
    • سنندجی، مـیرزا شکرالله، حدیقه ناصری.
    • ملا صالح حکیم، ئاوینـه، شماره ۱۹ و ۲۰.
    • دهخدا علی اکبر، لغت‌نامـه، ج ۱۱، ص ۱۸۸۱۱.
    • دکتر معین، برهان قاطع، جلد یکم، ص ۳۷ که تا ۴۱.
    • مدرس، ملا عبدالکریم، بنـه مالهٔ زانیـاران، صفحهٔ ۴۹۶.
    • دلیسی مـیر شرفخان، شرفنامـه، ترجمـه هه‌ژار، ص ۱۳۸.
    • دیدگاه مـیرجلال‌الدین کزازی، کنگره بیسارانی مریوان ۱۳۷۵.
    • مردوخی، بابا، تاریخ مشاهیر کرد، چاپ اول، تهران ۱۳۶۴.
    • مکری، محمد؛ گورانی یـا ترانـه‌های کردی، تهران، نشر دانش، ۱۹۵۷، ص ۸.
    • قسیمـی، دارا، زریبار وجدان‌های بیدار را بـه کمک طلبیده‌است جبهه سبز ایران.
    • یـاسمـی، رشید، کرد و پیوستگی نژاد و تاریخ او، چاپ سوم، تهران، ابن سینا، ص ۴۹ و ۵۴.
    • دکتر کمال فواد؛ گویش‌های زبان کُردی و زبان ادبی و نوشتاری، مجلهٔ انجمن دانش‌پژوهی کُرد، شمارهٔ ۴، سال ۱۹۷۱، بغداد، ص ۲۲.
    • پروفسور مـینورسکی، کُردها نوادگان مادها، ترجمـه؛ دکتر کمال مظهر احمد، مجلهٔ انجمن دانش‌پژوهی کُرد، جلد یکم، سال ۱۹۷۳، بغداد، ص ۵۶۳.
    • محمدپور، شةبةنگی زوانی کوردی هورامـی له گاساکان تا…، افق زبان هورامـی از گاساها تا…، ۱۱۸ و مجله ئاوینـه (آینـه)، مـیثروان، مـیهره‌وان، یـا…، ش ۱۷ و ۱۸.
    • ویکی‌پدیـای انگلیسیen:Marivan
    • وب سایت واژه یـاب

    جستارهای وابسته

    • اردلان
    • کردها

    پیوند بـه بیرون

    ویکی‌سفر یک راهنمای سفر به منظور مریوان دارد. در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ مریوان موجود است. معنای واژهٔ «مریوان» را درون ویکی‌واژه ببینید.
    • پورتال شـهرداری مریوان
    • فرمانداری مریوان
    • ن
    • ب
    • و
    استان کردستان
    مرکز
    سنندج
    ناحیـه
    چاردولی
    شـهرستان‌ها
    بانـه • بیجار • دهگلان • دیواندره • سروآباد • سقز • سنندج • قروه • کامـیاران • مریوان
    شـهرها
    آرمرده • اورامان • بابارشانی • بانـه • بلبان‌آباد • بویین سفلی • بیجار • پیرتاج • توپ‌آغاج • چناره • دزج • دلبران • دهگلان • دیواندره • زرینـه • سروآباد • سریش‌آباد • سقز • سنندج • شویشـه • صاحب • قروه • کامـیاران • کانی‌دینار • کانی‌سور • مریوان • موچش • یـاسوکند
    جاذبه‌های گردشگری
    مراسم پیرشالیـار • اورامان تخت • بازار سنندج • عمارت وکیل الملک • قلعه قمچقای • عمارت آصف وزیری • دریـاچه زریوار • دریـاچه سد وحدت • سنگ‌نبشته اورامان • موزه سنندج • عمارت خسروآباد • غار کرفتو • گردشگاه آبیدر • مسجد و زیـارتگاه هاجره خاتون • مسجد دارالاحسان • مسجد دومناره • پل قشلاق • عمارت آصف • عمارت مشیر دیوان • عمارت امجدالاشراف • کلیسای سنندج
    • ن
    • ب
    • و
    شـهرستان مریوان
    مرکز شـهرستان
    • مریوان
    بخش
    بخش مرکزی
    شـهرها
    • کانی‌دینار
    • مریوان
    دهستان‌ها
    و روستاها
    دهستان کوماسی
    • برده سفید (مریوان)
    • بلچه سور
    • بیددره
    • چوئین
    • گلان (مریوان)
    • گلیـه
    • هلیزآباد (مریوان)
    • هنگ ژاله
    • کوره دره
    • لاویسان
    • ماموله
    • مولینان
    • نیزل
    • پیرخضران
    • شاهیدر
    • سورکول
    • ونینـه علیـا
    • ونینـه سفلی
    • ورو
    دهستان سرکل
    • عصرآباد تازه
    • بالک (مریوان)
    • برقلعه (مریوان)
    • بیله
    • چاوک (مریوان)
    • چور (مریوان)
    • درگاه شیخان (مریوان)
    • دری (مریوان)
    • درزیـان
    • گویزه کوره
    • حسن اوله
    • کله یونجه
    • کانی کوزله
    • خیرآباد (مریوان)
    • لنج‌آباد (مریوان)
    • مرگ (مریوان)
    • موسک
    • ننـه (مریوان)
    • نشکاش
    • نژمار
    • پیله (مریوان)
    • رشـه ده
    • ریخلان
    • سلسی علیـا
    • سلسی سفلی
    • سرنژمار
    • سرکل (مریوان)
    • شـهرک هجرت (مریوان)
    • شارانی
    • شیخه کوره
    • تازه‌آباد (مریوان)
    • توتوندره
    • وسنـه
    دهستان زریوار
    • احمدآباد (مریوان)
    • دره تفی (مریوان)
    • کال علیـا
    • کال سفلی
    • کلکه جان
    • کانی سانان
    • کولان (مریوان)
    • نی (مریوان)
    • اسکل سفلی
    • سد زریوار
    • سیـاناو (مریوان)
    • ویسه (مریوان)
    • وله ژیر
    خاو و
    مـیرآباد
    شـهرها
    • ندارد
    دهستان‌ها
    و روستاها
    دهستان خاوومـیرآباد
    • انجیران
    • آسن‌آباد
    • برده رشـه (مریوان)
    • باشماق (مریوان)
    • بایوه
    • بناوچله
    • بیلو (مریوان)
    • دره وران
    • گاگل
    • هانـه شیخان
    • جشنی‌آباد
    • کهریزه (مریوان)
    • کانی مـیران (مریوان)
    • کانی سپیکه
    • خانم کن
    • خانم شیخان
    • خاو
    • کیکن
    • مرانـه (مریوان)
    • مـیرآباد (مریوان)
    • مـیرگه دریژ
    • محمده
    • نچی
    • پیرصفا
    • قلقله (مریوان)
    • سعدآباد (مریوان)
    • سردوش
    • ساوجی
    • سیف علیـا
    • سیف سفلی
    • شرگه (مریوان)
    • ینگیجه (مریوان)
    سرشیو
    شـهرها
    • چناره
    دهستان‌ها
    و روستاها
    دهستان گلچیدر
    • آلی همدان
    • بابا (مریوان)
    • بیدرشان
    • چاولکان وزیر
    • دره هرد
    • ده بنیـاد
    • گلچیدر
    • گوریچه
    • حسن قره
    • جلیله
    • جانوره خوارگ
    • کاکوذکریـا
    • مـیدول
    • پلیـاندر
    • پلوره
    • قادرآباد (مریوان)
    • قطوند
    • سعدوسلیمان
    • شانشین
    • شیخ عطار (مریوان)
    • شیخ شربتی
    • سیور (مریوان)
    • صوفی بله
    • تنگباغ
    • تازه‌آباد صوفی بله
    • طینال
    • ول (مریوان)
    دهستان سرشیو
    • اگجه
    • باغان (مریوان)
    • بلکر
    • برده رش کوچک
    • چالی سور
    • دره پنبه دان (مریوان)
    • دوپلوره
    • دویسه (مریوان)
    • گویله (مریوان)
    • گله (مریوان)
    • گیلی کران
    • گماره لنگ
    • گوگجه
    • عیسولی
    • کانی تمرخان
    • کولیت حسین‌آباد
    • ماسیدر سفلی
    • قامـیشله (مریوان)
    • قمچیـان
    • شـهسوار (مریوان)
    • تراق تپه
    • توت سرخان
    • ویله (مریوان)
    • وشکلان
    • زویران
    • ن
    • ب
    • و
    عشایر ایران
    برگرفته از اطلاعات سازمان امور عشایر ایران
    غرب و جنوب کشور
    آذربایجان غربی
    جلالی • مـیلان خوی • مـیلان ماکو • شکاک • مامش • زرزا • پنیـانشن • قره پاپاق • ایل افشار
    کردستان
    عشایر گوران • گلباغی • اورامانات • طوایف مریوان • طوایف سنندج • طواف بانـه • طوایف سقز
    کرمانشاه
    کرد جاف • کلهر • قلخانی • سنجابی • گوران و کرند • ثلاث باباجانی • زنگنـه • زوله
    ایلام
    ایل کرد • ملکشاهی • ارکوازی • شوهان • خزل • روسگه
    لرستان و ایلام
    بیرانوند • حسنوند • پاپی • دریکوند • سگوند • ذلکی • ممـیوند
    خوزستان
    آل‌حمـید • آل کثیر • آلبوچلده • آلبوفرحان • باوی • بنی تمـیم • بنی کنانة • بنی صالح • بنی لام • بنی‎‌هلال • بنی‌ساله • بنی‌طرف • بنی‌کعب • حلاف • حزبه • خاندان خزیمـه علم • خمـیسی • زبید • زبیدات • زرگان • سلامات • عبیـات • مشعشعیـان • مـیاح • نواصر • بنی قشیر • خاندان طاهری • خاندان سلمـی • خاندان خزاعی
    چهارمحال و بختیـاری
    ایل بختیـاری
    کهگیلویـه و بویراحمد
    بویراحمدی • بهمئی • طیبی • دشمن زیـاری • چرام • بابوئی (باوی) • ممسنی
    فارس
    قشقایی • ایلات خمسه شامل عرب، باصری، بهارلو، اینانلو و نفر • سرخی شامل ناصرو • ممسنی
    شرق و جنوب شرق
    کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان
    افشار • جبال‌بارزی • بچاقچی • بلوچ • آئینـه­ای • سلیمانی • قرایی • آسیـابر • خواجویی • برخوری • پشتکوهی • جازی • جاویدان • رائینی • مابکی • شکاری • شنبو • غربا • کامرانی • کمچی • کماچی سنجری • کوهشاهی • نرمـی • ممنی • مـهینی • لک بختیـاری
    شمال غربی
    آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و گیلان
    ایل شاهسون • طوایف ارسباران (قره داغ) و طوایف خلخال • ایل مـیلان و ایل جلالی • شکاک • زرزا • پیران • پنیـانشین • سادات • قره پاپاق • مامش • ایل افشار
    شمال شرقی
    استان خراسان، سمنان، مازندران و گلستان
    سنگسری‌ها و الیکایی • احسانی و اعرابی • ایل افشار • زعفرانلو و شادلو و قاچورلو • ایلات تیموری • هزاره • بلوچ • سیستانی • ترکمن‌ها
    مرکزی
    زنجان
    شاهسون بغدادی
    همدان
    طوایف ترکاشوند • یـارم طاقلو • جیمر (جمـهور) • شاهسون
    تهران، قم و مرکزی
    کله کوهی • کلهر • سنگسری • هداوند • شاهسون بغدادی • مغان
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=مریوان&oldid=24444069»




    [دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 31 Aug 2018 19:15:00 +0000



    دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان

    گنجینـه علوم اجتماعی شـهرستان ششتمد

    بر خلاف يك تصور نابجا تقديس آتش ، دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزداست و نقشي كنايه اي دارد .


    عصرايران ؛ اميرهادي انواري - جشن سوري و يا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوري ميخوانيم ، جشني هست كه مانند بيشتر جشن هاي ايراني كه بـه ستاره شناسي بستگي دارند مبدا همـه حساب هاي علمي و تقويمي هست .

    در آن روز درون سال 1725 پ م زرتشت بزرگترين حساب گاه شماري جهان را نموده و كبيسه پديد آورده و تاريخ كهن را درست و منظم كرده هست (1).
    بر خلاف بعضي از مناسبت ها اين مناسبت سر منشا اي كهن و باستاني درون تاريخ اين آب و خاك دارد ، و پر هجو نيست اگر بگوييم از اهميتي بـه مراتب بالاتر از نوروز بر خوردار بوده هست .

    ازين رو شايد از آنچه كه بايسته اين مناسبت تاريخي بوده كمتر بـه آن توجه شده !
    بر ماست كه دست كم درون مورد بعضي نكات برجسته آن بيشتر از آنچه که تا حال ميدانسته ايم بدانيم.
    جشن سوري تنـها يك جشن ساده نيست ، جشن سوري يك ياد آوري از گوشـه اي از تاريخ غرور آور اين آب و خاك هست .

    جشن سوري يا چهار شنبه سوري

    در كتاب تاريخ بخارا(2) اشاره شده كه منصور بن نوح از شاهان ساماني درون نيمـه اول سده چهارم هجري اين جشن را برگزار مي كند كه موجب آتش سوزي درون قصر او نيز مي شود . دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان :

    «..... دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان و چون امير سديد منصور بن نوح بـه ملك بنشست اندر ماه شوال سال سيصد و پنجاه بـه جوي موليان ، فرمود که تا آن سراي ها را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضايع شده بود بهتر از آن بـه حاصل كردند . آن گاه امير سديد بـه سراي بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شب سوري چنانكه عادت قديم هست ، آتشي عظيم افروختند . پاره اي آتش بـه جست و سقف سراي درون گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت و امير سديد هم درون شب بـه جوي موليان رفت .....»

    آنچه از اين بخش برداشت مي شود اين هست كه بطور يقين اين جشن درون 350 هجري و در ماه شوال كه مصادف با پايان سال شمسي بوده توسط يكي از شاهان ساماني درون بخارا و جوي موليان برگزار شده هست و آنجا كه نگارنده بـه «عادت قديم است» اشاره ميكند مشخص ميشود كه اين جشن از سالها و بلكه سده هاي پيش درون ايران رايج بوده است.اما هيچ اشاره اي بـه روز آن نشده ، يعني شب چهار شنبه سوري .

    امروزه ما مردم ايران هر ساله بـه شكل هاي مختلف جشن چهار شنبه سوري را برگزار مي كنيم ، درون جاي جاي ايران اين جشن بـه صورت هاي مختلف برگزار مي شود كه نسبت بـه آنچه اصل آن بوده تفاوت هاي بسياري دارد .

    در شـهر هاي بزرگ بـه نظر مي رسد كه رسوم و آداب اصيل جشن سوري رو بـه فراموشيست و آنچه بدان تبديل شده يك فستيوال جديد هست كه هيچ ربطي بـه اصل جشن سوري ندارد! ( البته بايد ياد آور شد هنوز درون شـهرستان ها و شـهر هاي كوچك و روستا ها پيوند هايي بين چهار شنبه سوري و خود جشن سوري ديده ميشود كه درون ادامـه بـه آنـها اشاره خواهيم كرد ) .

    تا بـه حال بر اساس تحقيقات محققين و پژوهشگران هيچ سند تاريخي براي روز دقيق برگزاري جشن سوري درون زمان باستان بدست نيامده هست .

    آنچه مسلم هست اين هست كه ممكن نيست درون ايران باستان جشن سوري درون يك روز معلوم مثل شب چهار شنبه برگزار مي شده چرا كه تقويم ايران باستان اصلا شماره روز ها بـه صورت هفته گانـه نداشت و هر روز نام خاص خود را داشته هست . روز شماري كه ما امروزه از آن استفاده ميكنيم كه بر اساس آن هر ماه بـه چهار بخش هفت قسمتي كه هر بخش يك روز هست و درون كل بـه آن هفته ميگوييم تقسيم شده ، بعد از ورود تازيان(اعراب) بـه ايران و از روزشمار آنان برداشت شده است.

    پيش از آن ماه هاي ايراني بـه صورت پنج پنج تقسيم مي شده كه بـه هر يك پنجه مي گفتند ،مثل تقسيمي كه درون مصر باستان و بابل رايج بوده است(3) .
    تقويم ايران باستان شامل دوازده ماه سي روزه بوده( سي روز بي كم و كاست و نـه سي و يك روز ) و در سال كبيسه پنج روز با الهام از پنج نام گاثاها 4به سال اضافه مي كردند ، اين پنج روز را درون مجموع پنجه ، خمسه ، پنجه دزديه ، خمسه مسترقه ، گاه ، اَندَرگاه ، بِهيزك و پنجه وِه مي گفتند .

    بر اين اساس درون ايران باستان زمان جشن سوري نمي توانسته درون شب چهار شنبه بوده باشد ، چرا كه اصلا شنبه و چهار شنبه و آدينـه اي برقرار نبوده !

    خصوصيات شب چهار شنبه

    در روزشماري اعراب چهار شنبه روز منحوس و نا مباركي شمرده مي شود ، يكي از دلايلي كه بـه نظر مي رسد بعد ها جشن سوري بـه شب چهار شنبه منتقل شد همين هست ، يعني سعي مي شده شب چهار شنبه را كه نحس و نا مبارك بوده را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خريد و فروش و كسب و كار بكشند چرا كه اعتقاد داشتند بـه دليل نحسي چهار شنبه هر معامله و كسبي كه درون آن شب و روز نيز انجام شود نا مبارك خواهد بود ، جاحظ درون تاليف خود بـه چهار شنبه يا يوم الرباع اشاره ميكند و ميگويد :
    « وَ الاِربَعاء يَوم ضنك و نَحس »(5)

    همچنين منوچهري دامغاني نيز درون يكي از اشعار خود بـه نحسي اين روز اشاره كرده و گفته : دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان چهار شنبه كه روز بلاست باده بخور
    بسا تكين مي خور که تا به عافيت گذرد

    چنان كه از نظر گذشت چهار شنبه درون تقويم تازي داراي خصوصيات منحوس بود.( مثل روز 13 فروردين )

    شايد بـه همين جهت بوده كه مردم سعي داشتند شب چهار شنبه آخر سال را بـه جشن و پايكوبي بگذرانند و دست از كسب و كار بكشند که تا بدين شكل از نحسي آن درون امان باشند ! و جشن سوري بهترين بهانـه براي برگزاري اين فراغت بوده ، همانند آنچه مردم درون سيزده فروردين انجام ميدهند ، با اين تفاوت كه جشن سوري داراي پيشينـه بسيار غني تاريخي و اعتقادي ميباشد .
    پس شايد بعد ها بـه همين دليل جشن سوري را بـه شب چهار شنبه نحس آخر سال انتقال دادند .

    ارتباط با قيام مختار

    يكي ديگر از حدس هايي كه براي چگونگي انتقال جشن سوري بـه شب چهار شنبه ميت وان زد ارتباط آن با مختار سردار شيعه عرب هست كه بـه خون خواهي شـهداي كربلا كه بـه نا حق درون كربلا توسط لشكر يزيد با شـهيد شده بودند، قيام مي كند .
    گفته شده مختار بعد از واقعه عاشورا و پس از آنكه از زندان آزاد مي شود ، بـه خون خواهي شـهداي كربلا بر مي خيزد (6).

    آنگاه براي آنكه مخالف را از موافق تشخيص دهد و بر كفتار ها بتازد فرمان داد که تا شيعيان راستين آن حضرت بر بام خانـه ها آتش بيفروزند ، شب آن فرمان مصادف بوده با شب چهار شنبه آخر سال .

    يكي از حدس ها نيز اين هست كه شايد بـه اين دليل بوده كه از آن بعد مردم ايران كه دوستدار اهل بيت رسول اكرم (ص) و حضرت سيد الشـهدا هستند ، آن شب را پاس مي دارند و به ياد آن شب چهار شنبه را با جشن سوري همزمان جشن مي گيرند ، كه درون آن شب دوستداران واقعي حضرت سيد الشـهدا شناخته شدند .

    يك عقيده كهن ايراني

    اعتقاد مردم باستان فروهر ها (7) بـه مدت ده شبانـه روز از جايگاه اصلي و آسماني خود بـه شـهر و ديار خود فرود آمده و ميان بازماندگان زندگي مي کنند . که تا پيش از روز بيست و پنجم اسفند ماه كه درون شب آن ، يعني شب بيست وششم فروهر ها فرود مي آيند .

    در اين روزها بازماندگان لباس نو تهيه مي كنند و در اتاق ها بـه ويژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شيريني و ميوه و سبزي و گل و كتاب مقدس و شمع روشن و چوب هاي خوشبو درون سفره مي نـهند . كدورت ها و نقارها را بر طرف مي كنند به‌آن اميد كه چون روان درگذشتگان بـه ميان آنان آمدند شاد و راضي باشند و به بازماندگان دعا و بركت عنايت كنند .

    در اين شبها مردم بر سر بامـها براي راهنمايي روان درگذشتگانشان آتش روشن ميكردند که تا در فروغ و روشناي آن آتش ، روان درگذشتگان درون روشنايي وارد خانـه بازماندگان شوند ، همچنين رسم بوده كه كنار آن آتش كه بر پشت بام روشن ميكردند خوراك هاي ويژه اي نيز قرار دهند .

    دليل توجه بـه فروغ و روشن كردن‌ آتش

    نگويي كه آتش پرستان بَدند
    پرستندگان پاك يزدان بُدند
    "فردوسي"

    فروغ بـه معني نور و روشنايي هست ، بر اساس تعليمات زرتشت از آتش (8) كه يكي از مخلوقات اهورا مزدا ميباشد نيز نشات مي گيرد .بر خلاف يك تصور نا بجا تقديس آتش نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزدا ميباشد و نقشي كنايه اي دارد .

    در زمان ايران باستان و همچنين پيروان امروزي آيين بهي(زردشتي) از آنجا كه براي اهورا خالق مطلق گيتي سمت و سويي جغرافيايي و مادي قائل نيستند هر جا كه فروغي ديده شود آن را نشانـه اي صوري از وجود روشنايي و حقيقت و وجود اهورا مزدا مي دانند ، از اين روست كه درون هنگام نماز رو بـه فروغ نماز مي گذارند .

    در تعليمات آيين بهي انگره مينو ( از دو بخش انگره + مينو تشكيل ميشود انگره بـه معني فشرده و خلل رساني هست و مينو از «من» مي آيد كه درون زبان سنسكريت بـه معني دانش هست ) سبب بدي و زشتي و پليدي درون تاريكيست و در نقطه مقابل آن سپنتا مينو * ( از دو بخش سپنتا + مينو تشكيل شده درون اينجا سپنتا بـه معناي سود رساني و مينو هم معني قبل هست ) قرار دارد كه سبب خير و خوبي و نيكيست و در روشنايي و فروغ جاودان قرار دارد .

    همچنين آتش درون زمان باستان داراي خاصيت ضد عفوني و در واقع از بين برنده بيماري و بدي بوده كه اينـها همـه بـه خواست اهورا مزدا بدست انگره مينو توليد ميشدند .
    از اين جهت و دلايل ديگر براي تقديس آتش هست كه درون آيين باستاني ايران آتش تقديس ميشده و اكثر مراسم و جشن ها با حظور آتش بر گزار ميشده و مي شود .

    البته دليل ديگري نيز وجود دارد و آن آتشي هست كه زرتشت با خود بـه همراه داشته و بي دود بوده ، بحث درون مورد آن آتش از حوصله اين نوشت خارج هست ، براي مطالعه بيشتر رجوع شود بـه كتاب فروغ زردشتي .(9)

    سه حدس براي تعيين زمان اصلي جشن سوري درون ايران باستان

    به طور تحقيق ميتوان تاريخ برگزاري شب سوري را درون ايران باستان از سه مرحله بيرون ندانست يا درون شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني درون نخستين شب از پنجه كوچك (از بيست وششم اسفند که تا سي ام مي باشد ) (10)يا نخستين شب از ده شب و روز فروردگان ( شايد همان عيد نوروز باشد ، اين جشن پيش از زرتشت نيز درون ايران شرقي رواج داشته هنگام اصلي آن پنج روز كبيسه يا پنجه دزيده يا اندرگاه است) (11)قرار دارد ، يا درون اولين شب پنجه بزرگ يا پنجه وه ( پنج روز آخر سال هست )(12) كه پنج روز كبيسه هست و نخستين شب و روز جشن همسپتمدم Hamaspatmadam و آخرين گهنبار محسوب ميشود دانست .

    و يا درون آخرين شب سال قرار دارد كه جشن اصلي همسپتدم و‌آخرين گهنبار( درون واقع گهنبار ها شش فصل نا متساوي و شش تقسيم سال بـه شمار مي روند كه بر اساس زندگي جوامع دامدار و كشاورز اين چنين تقسيم بـه وجود آمده هست )(13)
    البته اين تقسيم بندي مختص بـه آيين زرتشتي نيست ، چه پيش از زرتشت نيز درون ايران و هند چنين گاهنبار هايي وجود داشته كه با خواندن سرود ها و ادعيه هاي ويژه مذهبي و نماز برگزار ميشده )(14) و جشن آفرينش انسان هست .

    ( گهنبار مواقع آفرينش و خلقت زمين هست در كل شش گهنبار عبارتند از : 1: ميديوزرم – Midyuzarm- 2: ميديوشم – Midyushcm 3: پيتي شـهيم - Pityshahim 4 : اياترم – Ayathcrm 5: ميديارم – Midyarem 6 : همسپتمدم - Hamaspatmadam و اين شش با احتساب تاريخ فعلي بـه ترتيب :
    1 : از يازده که تا پانزدهم ارديبهشت ماه
    2: از يازدهم که تا پانزدهم تير ماه
    3 : از بيست و شش که تا سي شـهريور ماه
    4 : ازبيست و شش که تا سي مـهرماه
    5 : از ده که تا چهار ده دي ماه
    6 : از بيست و پنج که تا آخر اسفند ماه )

    گوشـه اي از سنن مختلف ايراني كه رو بـه فراموشي هستند

    لُرك آجيل مشكل گشا :يكي از مراسم بسيار مورد توجه شب چهارشنبه سوري ، تشريفات فراهم آوردن آجيل مشكل گشا مي باشد . اين آجيل وجهي تمثيلي دارد . هر كس كه مشكل و گرفتاري داشته باشد با تشريفاتي اين آجيل را تهيه و به عنوان نذر و فديه ميان ديگران پخش مي نمايد . ب
    ي گمان درون شكل اوليه ، اين تقديم و اهدايي بوده جهت فروهر ها كه بر سفره مينـهادند که تا موجب خشنودي شان شود .

    لُرك همان آجيل گهنبار هاست كه معمولا از هفت نوع ميوه خشك هست شامل : پسته ، بادام ، سنجد ، كشمش ، گردو ، برگ هلو ، انجير و خرماي خشك كه درون مراسم آفرينگان ها ، گهنبار ها ، جشن خواني ، جشن نوزادي ، درون مراسم سدره و كشتي بندي*( سدره : پيراهن سفيد و پنبه اي هست كه بر تن ميكنند ، كشتي : طنابي هست كه از پشم بافته شده و آن را با ترتيب خاصي بـه كمر مي بندند ، زرتشتيان از اين دو درون مراسم خاص مثل نماز استفاده ميكنند ) و ديگر اعياد بـه مدعوين داده مي شود . (15)

    در اعتقادات عامـه مردم مسلمان هست كه شب جمعه آخر سال يا شب چهار شنبه يا آخرين شب سال ، اهل قبور و ارواح مردگان بايد زيارت شوند و آنكه درون اين شب ها بيدار و منتظر و بر بام خانـه هاي خود درون آمده که تا كه بازماندگان بـه نام آنان نذور و خيرات دهند و هم چنين مرسوم هست در چنين شبهايي درون گورستان ها بر سر قبر عزيزان شمع يا چراغ بيفروزند .

    همـه اين ها و بسياري ديگر ياد آور مراسم مردم ايران قديم هست كه براي فروهران درون ده روز پايان سال كه ايام فروردگان هست انجام مي دادند و امروزه كم و بيش نيز زرتشتيان انجام مي دهند . (16‌)

    رسوم شب چهار شنبه سوري در‌آذربايجان: ميان بعضي طوايف و ايل ها درون آذربايجان ، رسوم دست نخورده تر و سالم تر باقي مانده چنانكه شب چهار شنبه سوري از نوروز مـهمتر و مورد توجه تر بوده و با تشريفات فراوان برگزار مي شود و رسوم و آدابي كه انجام مي دهند ، ياد آور جشن فرودگان هست . بـه نظر مي رسد كه ايام فروردگان شب سوري و چهار شنبه سوري حاليه از نوروز عهد قديم نيز با توجه و اقبال بيشتري رو بـه رو بوده :
    « ميان مردم ايل خليكانلو ( ايل حلالي ) درون آذربايجان غربي درون شب اول اسفند عيد خضر نبي معروف هست . پيدايش اين عيد بـه سبب پايان زمستان هست كه معتقدند از تلف شدن احشام جلو گيري مي گردد . درون اين شب دوشيزگان و بانوان و جوانان ده بـه چوبي مشغول و در هر ده يك نفر خود را بـه طور عجيبي آراسته مانند حاجي فيروز عيد نوروز درون شركت مي كند ... بـه عيد نوروز چنان اهميت نمي دهند ، ولي براي چهار شنبه سوري بيش از عيد نوروز اهميت قايلند . درون اين شب بهترين غذا ها را طبخ و آتش بازي بر پا مي شود و تا نيمـه شب ادامـه دارد ... .

    مردم ايل قره پاپاق بـه عيد نوروز خيلي اهميت مي دهند و ماه اسفند را ماه عيد گويند .
    چهار شنبه اول اسفند را دروغگو ، دوم را راستگو ، سوم را سياه و چهارم را " اجرا " گويند .

    روز چهار شنبه اول جوانان روي بام يا تپه رفته و آتش افروخته نشانـه روي و تير اندازي مي كنند . درون چهار شنبه سوم كساني كه درون طول سال خانواده يا بستگان آنـها فوت نموده با طبق هاي ميوه و شيريني سر خاك رفته و پس از فاتحه خواني شيريني و ميوه را بـه مستمندان مي دهند .

    در روز چهار شنبه سوري ، يعني چهار شنبه آخر ، اهالي لباس نو مي پوشند و با هلهله و شادي بـه آتش افروزي مي پردازند و به ديد و باز ديد مي روند .

    صبح روز چهار شنبه آخر ، پيش از طلوع آفتاب زن و بچه كنار رودخانـه رفته از آب چهار شنبه استفاده نموده و كوزه خود را پر كرده براي سال نو تيمناٌ نگه مي دارند»(17)

    پيشتر ها و البته هنوز در‌آذربايجان و بخصوص اروميه رسم كجاوه اندازي رايج بوده . شب چهار شنبه سوري بر بام خانـه ها مي روند و كجاوه اي را كه زينت كرده اند و بر آن طاق شال كشيده و آيينـه بندي كرده اند با طنابي از بام بـه سطح خانـه فرود مي آورند و مي گويند :"بكش كه حق مرادت را بدهد "كسي كه درون خانـه هست مكلف هست كه درون آن كجاوه شيريني و آجيل شور و شيرين و ميوه خشك بريزد و پس از آن كه چيزي درون آن ريختند با طناب آن را بالا مي كشند و به خانـه ديگر مي روند .

    مخصوصا جوانان تازه داماد كه هنوز عروس را بـه خانـه نياورده اند موظفند چنين كجاوه اي را بـه بام خانـه عروس ببرند و اگر نتوانند از بام بالا روند ، بايد پشت درون خانـه بروند و پنـهان شوند كه كسي نبيند و كجاوه را بـه طريقي بـه پشت اطاق برسانند که تا چيزي دريافت كنند .( 18)

    در تبريز آتش افروزي وگره گشايي از عناصر اصلي چهار شنبه سوري هستند.

    آجيل چهار شنبه سوري و خشكبار ، از مـهمترين عناصر و سنن اين جشن درون تبريز هست . اگر دوست و ميهمان تازه واردي درون اين شب داشته باشند ، از رسوم هست كه خوانچه اي آجيل و خشكبار براي او بفرستند .

    ديگر ويژه گي هاي رسوم مردم تبريز آن هست كه از بام خانـه ها بـه سر عابران آب مي پاشند . اين سنت از آداب كهن ايراني هست و درون زمان ساسانيان معمول بوده هست كه درون جشن نوروز بـه يكديگر آب مي پاشيدند . و هنوز درون ميان ارمني ها و زرتشتي ها چنين رسمي باقي هست .

    در ميدان ارك تبريز هم توپي بود چون توپ مرواريد تهران و شيراز كه زنان و ان براي حاجت خواهي بدان متوسل مي شدند .

    در شب چهار شنبه سوري ، تير اندازي درون تبريز از رسوم بسيار متداول بود .( 19)
    رسوم شب چهار شنبه سوري درون تهران و اطراف آن : اين رسم درون روستا هاي نزديك تهران معمول بوده(همانند آذربايجان) و شايد هنوز نيز اجرا شود ، بدين شكل كه جوانان بـه ويژه پسر هاي جواني كه نامزد دارند از روي بام خانـه ، شال هاي خود را فرو مي اندازند و صاحب خانـه شيريني و گاه پيراهن و غيره ..... درون آن ميپيچد و گره ميزند . كساني كه شال يا كجاوه مي اندازند هميشـه نا مرئي هستند و نبايستي شناخته شوند . (20)

    در ميدان ارگ تهران توپ كهن سالي بود كه مدت صد سال بر فراز صفه اي* ( جاي سايه دار غرفه مانند ) جا گرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد .

    شب هاي چهار شنبه سوري زنان و اني كه حاجتي داشتند مخصوصا آن اني كه درون آرزوي شوهر بودند از آن توپ بالا مي رفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن مي گذشتند و در بر آورده شدن آرزوي خود شك نداشتند و بچه هاي شير خوار را كه بـه اصطلاح نحسي مي كردند يا ريسه مي رفتند از زير توپ مرواريد و سر درون نقار خانـه ميگذراندند . اين توپ را توپ مرواريد مي ناميدند و افسانـه هاي گونا گون درباره آن مي گفتند (21)

    مردم تهران درون چندين سال پيش كه از سر درون نقار خانـه بالا مي رفتند ، كوزه اي آب نديده با خود بالا مي بردند و از آنجا بـه زمين مي افكندند و مي شكستند و كساني كه بدان جا دست رسي نداشتند ، از بام خويش كوزه را بـه زمين مي افكندند . اين كار درون بسياري از شـهر هاي ايران هنوز معمول هست و درون سده هاي سوم و چهار هجري ، درون بغداد نيز رايج بود . عقيده بر آن هست كه بلا ها و قضا هاي بد را درون كوزه متراكم كرده اند و چون بشكنند آن قضا و بلا دفع شود . (22)

    كردستان : درون پايان وا پسين روز اسفند ماه ، يعني درون هنگام فرو نشستن آفتاب ، كردها خود را آماده افروختن آتش ميكنند ..... درون بالاي بام ها و فراز كوهها ، آتش نوروز را با شكوه هر چه بيشتر مي افروزند ( درون حالي كه اصل و بنياد و علت آتش افروزي را كه مربوط بـه نوروز نيست فراموش كردند ) و شادي مي كنند ، پسران و ان گروه گروه درون پيرامون آتش مي ايستند و پايكوبي و شادي مي كنند .

    ......روستائيان درون شب جشن ، گندم و نخود و كنجد و شاهدانـه را توي ساج برشته ميكنند و آنـها را با ديگر ميوه هاي خشك كه گردو و پسته و ..... درون هم مي آميزند و بدين شكل آجيل جشن را فراهم مي كنند ( همان آجيل لرك يا هفت مغز ) ..... ، هم چنين درون شب چهار شنبه سوري درون آوند ( ظرف )هاي ويژه اي نگه ميدارند. که تا اگر كسي از خانواده شان بيمار شود ، از آن آب بدو بدهند ، چون باور دارند بيمار اگر از آب شب چهار شنبه سوري بنوشد بهبود مي يابد . ... زنان نازا در‌آن شب بـه پشت بام ها مي روند و هر يك كليد ( يا قفل ) بسته اي را با خود مي برند و از روزنـه خانـه اي بـه سخن هاي مردم‌آن گوش ميدهند . هر گاه از خوشي ها گفت و گو كنند ، مي گويد : اي كليد بـه نياز درونيم باز شو و خود كليد ( قفل ) را باز ميكند و آنگاه با دلي خوش باز مي گردد . 23

    خراسان : مردم خراسان درون شب چهار شنبه آخر سال ، نزديك غروب‌ آفتاب ، هر خانواده يا گروهي ، هفت يا سه بوته خار روشن مي كنند . سپس پير و جوان و كوچك و بزرگ از روي آتش مي پرند و براي دفع شرور و زيان ، اين شعر را مي خوانند :

    زردي ما از تو سر خي تو از ما

    در برخي روستا ها ، هنگام پريدن از روي آتش ، اين شعر را مي خوانند :

    آلا بـه در ، بلا بـه در دزد و حيز از دِها بـه در

    در توضيح شعر دوم ، آلا ala همان آل هست كه زني موهوم و لاغر اندام و بلند قد و سرخ روست كه بيني اش از گِل و كارش دزديدن جگر زنان زائوست .! دِها deha بـه آدم دزد و چشم دريده گويند .
    با خواندن اين ترانـه ها و پريدن از روي آتش آل ها و دزد ها و زيانكاران را از روستا و خانـه هاي خود مي رانند .
    ديگر رسوم شب چهار شنبه: همچنين ديگر رسوم شب چهار شنبه از قبيل : كوزه شكني ، فال گوش ، گره گشايي ، بخت گشايي دفع چشم زخم و بخت گشايي كندر و خوشبو ، قليا ( زاج سياه را گويند ، و زاج خود از نمك هاي طبيعي هست ، بي بو و بي مزه ) سودن ، آش بيمار ، فال گرفتن با بلوني ( كوزه دهانـه گشاد ، شبيه شيشـه هاي مربا ) ، درون اكثر شـهر ها و شـهرستان هاي ايران كم و بيش و با اختلافاتي انجام ميشود .
    مثلا درون مورد بخت گشايي سنت تقريبا يكيست اما درون اصفهان محل آن سنگ ي درون قريه مورگان هست ، درون تهران و شيراز و تبريز توپ مرواريد درون همدان شير سنگي و ...(24)

    شيراز : آتش افروختن درون معابر و خانـه ها ، فال گوش ايستادن ، اسپند سوختن ، نمك گرد سر گرداندن ، درون موقع اسفند دود كردن و نمك گردانيدن همراه با اوراد * ( دعا ها و ذكر ها ، جمع ورد ) مخصوصي هست كه زنان مي خوانند . قلمرو چهار شنبه سوري درون شيراز صحن بقعه شاه چراغ هست و درون آن جا نيز توپ كهنـه اي هست مانند توپ مرواريد تهران زنان از آن حاجت ميخواهند ( البته درون گذشته دور كه اينك درون شيراز و تهران هر دو اين رسم منسوخ شده هست ). (25)

    در سروستان (كه درون حدود نود و دو كيلومتري شرق شيراز قرار دارد ) نيز مراسم چهار شنبه سوري تشريفات خاصي دارد :
    «در غروب آخرين چهار شنبه سال ، مراسمي بسيار ساده بر پا ميشود . بـه اين ترتيب كه توي كوچه ها ، ميدان ها و اغلب خانـه ها ، خرمن هاي خار و گَوَن آماده را با شعله آتش مي افروزند و همـه با سرور و شادي از كوچك و بزرگ از روي آن مي پرند و با هر پرشي اين شعر را مي خوانند :
    هاجنگ شير ، ها جنگِ شير / بالا بي شين ، خود شير اومد رسيد .
    و يا : سرخي تو از من زردي من از تو »(26)

    ضحاک

    ....ميگويند ضحاك ( يا اژدهاك از شاهان ماد ) شخصي را بنام اورامانيل مامور كرده بود كه هر روز دو جوان خوبرو را بكشد و از مغز آنان براي مار هاي دوش وي خوراك فراهم آورد و هر روز دو جوان خوبرو بـه او سپرده ميشد . اورامانيل با تدبير يكي از آن دو را كشته و ديگري را پشت كوه ها پنـهان مي كرد .
    وقتي فريدون بـه شاهي رسيد علت اين كار را از او پرسيد و پاسخ شنيد كه ميخواستم يكي از‌آنان را از مرگ نجات دهم . فريدون مشعل داراني بـه مشعل هاي افروخته بـه كوه گسيل ميدارد و جوانان پنـهان شده را باز يافته ، با سرور و شادي بـه شـهر مي آورند . از آن روز بـه بعد مردم بـه ياد رفتن آن جوانان آتش مي افروزند ! »

    توضيحات ، منابع و مآخذ:

    1 : تقويم و تاريخ ايران / ذبيح منصوري
    2: ‌تاريخ بخارا – تاليف ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي ( 286- 348) بـه عربي هست كه بـه سال 522 ابونصر احمد بن محمد البقاوي بخشي از آن را بـه فارسي برگردان كرده و به سال 574 محمد بن زفر بن عمر منتخب و ويراسته اي از آن بخش فراهم آورد . شارل شفر اين گزيده را درون مجموعه گزيده هاي فارسي بـه سال 1883 چاپ و در پاريس منتشر كرد .
    3: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
    4: گاثا ها: سروده هاي خود زرتشت كه چه از نظر مذهبي و چه از نظر تاريخي داراي اهميت بالايي ميباشند
    5: المحاسن و الاضداد ، ص 277
    6:در اين نبرد ايرانيان كوفه ، بصره و الجزاير بياري او و سردار شجاعش مالك اشتر بر ميخيزند ، و سبب پيروزي او ميگردند ولي مختار درون دعوي دوستي با آل علي صادق نبوده بهمين علت بعد از چندي ادعا ميكند كه بـه او وحي نازل مي شود ، چون نتوانست دليلي بر گفته خود بياورد اعتقاد مردم باوسست شد و بالاخره درون مقابل سپاه عدل الملك شكست خورد . – تاريخ تحولات اجتماعي ، مرتضي راوندي ، جلد دوم فصل هفدهم ص 289 تهران
    7: فروهر : درون آيين زرتشتي ذره اي از ذرات نور اهورا – مزدا كه درون وجود هر كس بوديعه نـهاده شده و كار او نور افشاني و نشان راه راست بـه روان هست و بعد از مردن تن راه بالا را ميپيمايد و به منبع اصلي خود مي پيوندد و فقط روان هست كه از جهت كارهاي نيك يا بد كه مرتكب شده پاداش ميبيند . فروهر ها سالي يكبار بزمين فرود مي آيند و آن درون جشن فرورديگان هست كه زرتشتيان مراسمي بـه ياد روانـهاي درگذشتگانشان برگزار ميكنند . فرهنگ فارسي دكتر عميد جلد دوم ص 1535
    8: از آكاشا Akasha هست ، آكاشا لفظي هست سنسكريت – زباني كه كتب ودا نيز بـه آن زبان نوشته شدند و در اصل زبانيست آريايي كه زبان ايران باستان با‌ان پيوند هاي بسياري دارد - و به دو معني درخش و جايي كه درون مقام بالا از ابتدا ي آفرينش نقش حال و اعمال و اوضاع زمانـه و كائنات و آمد و شد ها درون ان صورت مي بندد .
    9: برگرفته از كتاب فروغ مزديسني ، تاليف ارباب كيخسرو شاهرخ ، تهران – 1380
    10: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
    11: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش پنجم / جشن فرودگان و پنجه ص 203
    12: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها ، فصول شش گانـه سال ص 177
    13: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش دوم / سال و ماه و روز شمار آن ص 79
    14: - گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها فصول شش گانـه سال ص 181
    15: فرهنگ بهدينان ، گرد آوري جمشيد سروشيان ، تهران 1335 ، ص 147_ 146
    16: _ گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / اهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
    17: ايرانشـهر – جلد اول ، بخش هفتم – ص 230-229و 235
    18: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237 همينطور بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 258_259
    19: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 259
    20: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
    21: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 بخشش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 253_ 254
    22: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 254_255
    23: نوروز درون ميان كرد ها ، نوشته دكتر صديق صفي زاده ، تهران 1350 خورشيدي ، ص 17_16و 27_28
    24: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخشش ششم
    25: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 – بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 257
    26: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371 ، ص 409
    27: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371




    [دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 30 Aug 2018 16:46:00 +0000



    دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان

    سایت کرب و بلا - سایت تخصصی امام حسین علیـه السلام

    السَّلامُ عَلَیْکَ یـا حُجَّهَ اللّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ

    السَّلامُ عَلَیْکَ یـا قَتیلَ اللّهِ وَابْنَ قَتیلِهِ

    السَّلامُ عَلَیْکَ یـا ثارَ اللّهِ وَابْنَ ثارِهِ

    السَّلامُ عَلَیْکَ یـا وِتْرَ اللّهِ المَوْتُورَ فِی السَّماواتِ وَالأَرْضِ

    اَشْهَدُ اَنَّ دَمَکَ سَکَنَ فی الْخُلْدِ وَاقْشَعَرَّتْ لَهُ اَظِلَّهُ العَرْشِ

    وَبَکى لَهُ جَمـیعُ الْخَلائِقِ

    وَبَکَتْ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَالاَْرَضُونَ السَّبْعُ وَما فیـهِنَّ وَما بَیْنَهُنَّ

    وَمَنْ یَـتَـقَلَّبُ فی الْجَنَّهِ وَالنّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنا

    وَما یُرى وَما لا یُرى

    اَشْهَدُ اَنَّکَ حُجَّهُ اللّهِ وَابْنُ حُجَّتِهِ

    وَاَشْهَدُ اَنَّکَ قَتیلُ اللّهِ وَابْنُ قَتیلِهِ

    وَاَشْهَدُ اَنَّکَ ثارُ اللّهِ وَابْنُ ثارِهِ

    وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وِتْرُ اللّهِ الْمَوْتُورُ فِی السَّماواتِ وَالاَْرضِ

    وَاَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَنَصَحْتَ وَوَفَیْتَ وَاَوْفَیْتَ

    وَجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللّهِ وَمَضَیْتَ لِلَّذی کُنْتَ عَلَیْهِ

    شَهیداً وَمُسْتَشْهَداً وَشاهِداً وَمَشْهُوداً

    اَنَا عَبْدُ اللّهِ وَمَوْلاکَ وَفی طاعَتِکَ وَالْوافِدُ اِلَیْکَ

    اَلْتَمِسُ کَمالَ الْمَنْزِلَهِ عِنْدَ اللّهِ وَثَباتَ الْقَدَمِ فِی الْهِجْرَهِ اِلَیْکَ

    وَالسَّبیلَ الَّذی لا یَخْتَلِجُ دُونَکَ مِنَ الدُّخُولِ فی کَفالَتِکَ الَّتی اُمِرْتَ بِها

    مَنْ اَرادَ اللّهَ بَدَأَ بِکُمْ

    بِکُمْ یُبَیِّنُ اللّهُ الْکَذِبَ

    وَبِکُمْ یُباعِدُ اللّهُ الزَّمانَ الْکَلِبَ

    وَبِکُمْ فَتَحَ اللّهُ

    وَبِکُمْ یَخْتِمُ اللّهُ

    وَبِکُمْ یَمْحَقُ ما یَشآءُ

    وَبِکُمْ یُـثْبِتُ

    وَبِکُمْ یَفُکُّ الذُّلَّ مِنْ رِقابِنا

    وَبِکُم یُدْرِکُ اللّهُ تِرَهَ کُلِّ مُؤمِن یُطْلَبُ بِها

    وَبِکُمْ تُنْبِتُ الاَْرْضُ اَشجارَها

    وَبِکُمْ تُخْرِجُ الاَْرْضُ ثِمارَها

    وَبِکُمْ تُنْزِلُ السَّماءُ قَطْرَها وَرِزْقَها

    وَبِکُمْ یَکْشِفُ اللّهُ الْکَرْبَ

    وَبِکُمْ یُنَزِّلُ اللّهُ الْغَیْثَ

    وَبِکُمْ تُسَبِّحُ الأَْرضُ الَّتی تَحْمِلُ اَبْدانَـکُمْ وَتَسْتَقِرُّ جِبالُها عَلى مَراسیـها

    اِرادَهُ الرَّبِّ فی مَقادیرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ اِلَیْکُمْ وَتَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُمْ

    وَالصّادِرُ عَمّا فُصِّلَ مِنْ اَحْکامِ العِبادِ

    لُعِنَتْ اُمَّهٌ قَتَلَتْکُمْ

    وَاُمَّهٌ خالَفَتْکُمْ

    وَاُمَّهٌ جَحَدَتْ وِلایَتَکُمْ

    وَاُمَّهٌ ظاهَرَتْ عَلَیْکُمْ

    وَاُمَّهٌ شَهِدَتْ وَلَمْ تُسْتَشْهَدْ

    اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ النّارَ مَأواهُمُ وَبِئْسَ وِرْدُ الْوارِدینَ

    وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ

    وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمـینَ.

    پس سه مرتبه بگو:

    وَصَلّى اللّهُ عَلَیْکَ یـا اَبا عَبْدِاللّهِ،

    پس بگو سه مرتبه:

    اَنَا اِلَى اللّهِ مِمَّنْ خالَفَکَ بَریءٌ.

    پس مى روى بـه نزد قبر فرزند آن حضرت علىّ بن الحسین(علیـهما السلام) کـه در نزد پاى پدرش مدفون هست و مى گویى:

    السَّلامُ عَلَیْکَ یـا بْنَ رَسُولِ اللّهِ

    السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمـیرِالْمُؤْمِنینَ، دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ

    السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ خَدیجَهَ وَفاطِمَهَ.

    پس مى گویى سه مرتبه:

    صَلَّى اللّهُ عَلَیْکَ،

    و سه مرتبه:

    لَعَنَ اللّه مَنْ قَتَلَکَ

    و سه مرتبه:

    اَنَا اِلَى اللّهِ مِنْهُمْ بَریءٌ.

    پس برمى خیزى و اشاره مى کنى با دست خود بـه سوى شـهدا(رحمـهم الله) و مى گویى سه مرتبه:

    السَّلامُ عَلَیْکُمْ،

    پس مى گویى:

    فُزْتُمْ وَاللّهِ فُزْتُمْ وَاللّهِ فَلَیْتَ اَنّی مَعَکُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظیماً

    . دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان . دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان : دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان




    [دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 02 Sep 2018 17:25:00 +0000



    دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان

    قنات مـیراث ایرانیـان | نتایج جست‌وجوی | پژوهشـهای ایرانی ...

    ردپای ایرانیـان درون مغرب الاقصي و اندلس

     

    ایران سرزمـینی هست که از هر بعدی کـه به آن نگاه شود سرزمـین شگفتی هاو تنوع ها هست از نظر جغرافیـایی ، دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان ادبی، مفاخر علمـی و مذهبی و … درون یک سوی آن قبر دانیـال نبی از کهن ترین پیـامبران، درون سوی دیگر آرامگاه حافظ، پدر عشق و عرفان و سعدی پدر پندهای عبرت آموز درون سوی دیگر آرامگاه کوروش ذوالقرنین پدر دمکراسی و حقوق بشر و در جای دیگر آرامگاه بوعلی سینا پدر تجربه گرایـان درون سوی دیگر قبرخیـام پدر دهرگرایی قرار داردتنوع درون اقلیم و تنوع درفلسفه و مذهب و عقایدو هنرهاو … بدون تردید باعث تاثیر گذاری این سرزمـین بر سایر مناطق شده است.حوزه جغرافیـایی شرق آفریقا و شمال آفریقا را کـه این نگارنده درون آنـها سداشته این تاثیر را درون همـه ابعاد مـی توان لمس کرد.

     حضور فرهنگی،ادبی،زبانی، فلسفی، عرفانی و مذهبی کـه ریشـه ایرانی و آریـایی دارند درون شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترده تر و وسیع تر از آن مـیزانی هست که مورخین نوشته اند، نشانـه های مـیترائیسم بصورت نمادها و مجسمـه هایی از خورشیدبشکل چلیپا(صلیب)معماری،استریـاب، قنات،موسیقی وتقدس درخت سرو درون این مناطق و حتی حضور مذهب مجوسی گبری(زرتشتی)در مناطق سوس و مراکش و همچنین ظهور مجدد این نشانـه هادر دوره اسلامـی حضور و نقش مردمان و مـهاجران بین النـهرین کـه زبان و فرهنگ ایرانی داشته انداز نشانـه هایی هست که بر نقش ایرانی ها درون تحولات شمال آفریقاتاکید مـی کند.در تاریخ هردوت ازحضور سردار ایرانی بنام ستاسپ(صد اسب) زاده داریوش درون عصر خشایـار شاه درون سواحل ایبریـا و اندلس خبر داده هست که قصد داشته هست دنیـا را دور بزند. دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان  ابن خلدون معتقد هست که حاملان دانش درون اسلام بیشتر از عجم بودند،علمای علم عقلی و نقلی و علم نحو و حدیث و اصول فقه همـه ایرانیـان و یـا ازانی بودند کـه تربیت و زبان ایرانی(فارسی) داشتند.مقدمـه 544-543

     جغرافی نویسان درون اسفار و رحلة(سفرنامـه ها)خود بر مبنای هفت دریـا و هفت آسمان تقسیمات جغرافیـایی جالبی داشتند و در تکامل علم جغرافیـا نقش بارزی داشته اند.جیوسی درون کتاب مـیراث اسپانیـای مسلمان 470 معتقد هست که بسیـاری از مفاهیم مسلمانان عرب الهام گرفته از فرهنگ هند و ایرانی بوده است..آنـهامغرب الاقصي را انتهای دنیـا مـی دانستند کـه بعد از آن دریـای محیط(اقیـانوس سراسری)و درون انتهای آن کوه قاف قرار دارد ابن خلدون اعتقاد داشت کـه از خط استوا(مـیانـه)زمـین هرچه بـه پایین روی هوا داغ تر مـی شود بطوریکه درون انتهای پایین(قطب جنوب) دریـا جوشان و گدازان هست و هرچه از مـیانـه زمـین بـه بالا روی هوا سرد تر مـی شودو درون انتها همـه جا منجمد هست و هیچ موجودی نیست. دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان مغرب اقصی درون دوره عظمت مسلمانان بـه موراکش(مراکش) شـهرت یـافت و غربی ها آنرا بصورت کوتاه” مور” و یـا موراکو تلفظ مـی د.امروزه درون عربي المغرب ( محل غروب خورشيد ) و بصورت بین المللی رسمـی  MOROCCO خوانده مـی شود. کشوري کـه ساحل طولاني با اقيانوس اطلس دارد واز شمال بـه جبل الطارق و درياي مديترانـه مي رسد.

    قبايل بربر(آمازيغ) ساکنان اولیـه این سرزمـین از ديرباز داراي روابطترده با ملل و تمدنـهاي کهن فنيقي، کارتاژي، روماني و بيزانسي بوده اند، با اين وجود هيچ يک از اين تمدنـها توانايي تسلط کامل بر منطقه را نداشته اند.

    با رسيدن دعوت اسلامي بـه اين منطقه درون سال 50 قمري ( 665 ميلادي) ساکنان منطقه با اه اسلامي آشنا گشته و در نتيجه دين نوين اسلام را پذيرا شدند،(1) اسلام سر انجام درون سال 170 قمري (786 ميلادي) بطور مشخص بعد از آنکه يکي از نوادگان پيامبر اسلام (ص) معروف بـه مولا ادريس بن عبدالله بن الحسن بن علي(ع) از دست حاکمان عباسي بغداد بـه اين منطقه پناه بود ، بصورت ريشـه اي وبنيادين درون منطقه گسترش يافته است. بعد از بيعت و اعلام وفاداري مردم اين منطقه و با کمک آنـها نخستين دولت اسلامي ومستقل از خلافت شرقي ـ عربي شکل گرفت کـه بنام بنيان گذار آن ادريس بن عبدالله، ادريسيان گذاشته شد.(2) ساکنان و حکمرانان اين منطقه گذشته از تفاوتهاي قبيله اي و ريشـه اي خود ، ضمن پايبندي عميق بـه ارزشـهاي اسلامي بر نشر و تبليغ رسالت محمدي و اه آن نـه تنـها درون سرتاسر مراکش بلکه درون مناطق جنوب و ديگر سرزمينـهاي آفريقايي، و نيز کشورهاي همچون اسپانيا، پرتغال و جنوب فرانسه همت گماردند.

     

    تأسيس حکومت ادريسيان

     

    مراکش (مغرب الاقصي ) درون پي حملات موسي بن نصير فتح گرديد و در پي آن اين منطقه تابع استانداران بني اميه درون قيروان(کاروان) گرديد کـه آنان کارگزاران را براي سایر مناطق تعيين مي د، اما با توجه بـه گستردگي جغرافياي اين منطقه اسلام بـه صورت عميق و ريشـه اي درون اين منطقه نفوذ نکرد و مسيحيت پيروان خود را از دست نداد. (3) يهوديت نيز درون برخي شـهرها مثل نگور، قازار رواج يافت و حتي بت پرستي چون پرستي درون ارتفاعات باقي ماند، و مذاهب خارجي صفري بيشتر از سائر مذاهب اسلامي درون قرن دوم قمري درون مغرب الاقصي گسترش يافت ( کـه عمده دليلش نيز مخالفت با حاکمان فاسد اموي و حمايت از طبقه محروم جامعه بود ) ايدئولوژي صفري درون بين حکوتهاي بني مدرار و بورغوات ايدئولوژي حاکم بود و مذهب معتزله نيز درون بين قبايل اوربه و زنّاته و مزاته گسترش يافت و مذهب مالکي بر امارات نگور حاکم بود، فساد حکومت اموي جنجالهاي عصبيت و کينـه هاي نژاد پرستانـه را شعله ور ساخت ، از اين رو بربر ها ساکنان اصلي اين سرزمين کـه از ظلم و ستم اموي بـه تنگ آمده بودند بـه هرج و مرج سياسي دامن زدند وباعث درگيري بين عربها و بربرها گرديدند، بدين گونـه منطق ديني و مذهبي درون بد انديشي هاي عصبيت فرو رفت و پوشش براي حرکتهاي سياسي شد کـه تأسيس حکومتهاي مستقل از بني اميه و بين عباس را درون پي داشت ولي با وجود تشکيل اين نوع حکومتها ( حکومت نگور سني مذهب ، بني مدرار و بورغوات خارجي مذهب ) هيچ کدام نتوانستند و حدت سياسي منطقه را تامين کند، بلکه درگيري دائمي بين آنـها منجر بـه پيدايش امارتهاي طايفه اي کوچک شدند، اين تشدد و پراکندگي سياسي، اجتماعي، ديني مذهبي شرايط را براي دعوت زيدي ـ معتزلي و ايجاد حکومت ادريسي فراهم آورد.

    مسلمانانی کـه ضد دستگاه رسمـی خلافت و اسلام حکومتی بودنددر دوره های مختلف نامـهای خاص خود(خوارج،رافضی،زیدی،معتزلی،فاطمـی، شیعی و …) را داشتند. اقتضاي حکومت درون سرزميني کـه ساکنان آنرا اهل سنت، معتزليان، خوارج تشکيل مي داد، دامن نزدن بـه مسئله مذهبي بود،نکته کـه ادريس بن عبدالله آنرا بـه خوبي دريافته بود. وی درون نخستين خطبة خود هیچ اشاره ای بـه مذهب خود نکرد. بنابر اين مذهب زيدي ـ اعتزالي ايدئولوژي حکومتي را تشکيل داد، کـه با کمک عصبيت قبيله اوربه بـه وجود آمد.

    اطلاعات اندک از زندگي ادريس بن عبدالله پيش از بنيان گذاري حکومت ادريسيان درون دست است، آنچه کـه در منابع آمده هست اشاره بـه اين داردکه وي مدتي را بـه عنوان داعي براي محمد نفس زکيّه در”تلسمان” حضور داشته هست که بعد از شـهادت محمد نفس زکيّه براي برادرش يحي بن عبدالله دعوت نموده است، کـه پس از مدتي براي شرکت درون جنگ فخ شمال آفريقا را ترک کرده است، اين قيام کـه در سال 169 قمري بـه رهبري حسين بن علي بن حسن بن حسن بن حسن بن علي بن ابيطالب (ع) عليه نظام مستبد عباسي صورت گرفت کـه منجر بـه شـهادت وي و تمام يارانش گرديد و تنـها دوتن از ياران او از اين واقعه جان سالم بدربردند،که يکي از آنـها ادريس بن عبدالله بود کـه براي حفظ جان راهي شمال آفريقا شد. .

    ابن خلدون مي گويد کـه او ابتدا بـه مصر رفت و در آنجا متصدي بريد مصر، واضح ـ جد يعقوبي ـ بود کـه او ادريس را بـه همراه بريد(پستخانـه) بـه مغرب فرستاد،  ابوالفرج اصفهاني درون مقاتل الطالبين آورده هست که ادريس بن عبدالله کـه از واقعه فخ جان سالم بدر بود، همراه غلامش راشد بـه همراه قافله حاجيان مصر و آفريقيه خارج شد، درون اين سفر ادريس بندگي غلام خود را مي کرد و در مصر نزد يکي از موالي بني عباس فرود آمد و پس از معرفي خود و با تدبير او بـه مغرب، طنجه راهي شدند، درون ميان بربرها بـه تبليغ پرداخت. اين روايت را بکري درون المسالک و الممالک نيز نقل نموده است، داعيان زيديه مثل داعيان خوارج درون شمال آفريقا حضور داشته و به تبليغ و زمينـه سازي دعوت زيديه مشغول بودند کـه نمونـه اش حضور سليمان برادر محمد نفس زکيْه درون شـهر تلمسان و پس از او نيز حضور خود ادريس بن عبدالله درون اين شـهراست و پس از آنکه وي براي شرکت درون جنگ فخ اين شـهر را ترک کرد برادرش سليمان بن عبدالله جانشين او گرديد، شـهرهاي کـه ادريس بن عبدالله براي رسيدن بـه طنجه برگزيده هست مثل برقه(برکه)، قيروان(کاروان)،تلمسان، و طنجه(گنجه) از مـهمترين شـهرهاي تجاري شمال آفريقابوده اما روایت دیگری حاکی هست که ادریس همان مسیر بیـابانی همـیشگی کوچ روهای عرب را طی کرده و از راهای صحرایی آن دوره بـه مکناس و فاس وارد شده هست و طنجه را کـه در مسیر کوهستانی و محل سآمازیغ هابوده را نپیموده است.

    ملاقات ادريس بن عبدالله زيدي مذهب با اسحاق بن محمد اوربي معتزلي درون ادامـه سياست نزديکي اين دو مکتب فکري درون شرق صورت گرفته هست ، اعتزال مذهب رایج بين قبايل بربر شمال آفريقا بوده کـه ابن حوقل نيز بـه آن اشاره دارد، زناته و مزاته دو قبيله بزرگ اند کـه اکثر آنـها بر مذهب اعتزال و طرفدار واصل بن عطاء اند، و در موردي ديگر از سجلماسه و فاس مي گويد کـه : دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان و في بعضهم الاعتزال، بنابر اين اعتزال مذهب رايج بين قبايل بربر بوده است. خطبه ادریس  به خوبي نشان از مـهارت سياسي او مي دهد بـه گونـه کـه وي با دعوت بـه کتاب خدا وسنت پيامبر، توجه اهل سنت را بـه خود جلب و با اشاره بـه امر بـه معروف و نـهي از منکر و جايگاه اين دو اصل درنزد خوارج ومعتزله و همين طور بيان توحيد وعدل کـه درنزد معتزله و زيديه داراي اهميت است، توانست جايگاه درون بين قبايل مغرب براي خود پيدا کند و بخصوص موجب نزديکي او با اسحاق اوربي شده و حمايت قبيله اوربه را بدست آورد.بيعت قبايل بربر بخصوص قبيله اوربه درون سال 172 قمري با ادريس او رابه فکر قدم گذاشتن بـه مرحله دوم کـه همان جنگ با غير مسلمانان بود،وا داشت، او با کمک نظامي قبيله اوربه سرزمين تامسنا را کـه اکثر ساکنان آن يهودي،نصراني و مجوس بودند، را بـه اسلام درون آورد، و در همان سال دوباره بـه شـهر باستانی “وليلي”(نزدیک فاس) مراجعت کرد . بعد از يک ماه جهاد عليه قبايل غير مسلمان را از سرگرفت و بدين ترتيب اکثر ساکنان مغرب الاقصي بـه دست ادريس بن عبدالله اسلام آوردند، هدف بعدي ادريس شـهر تلمسان درون مغرب الاوسط، مرکز قبيله زناته و صنـهاجه(آیین مجوسی)بود ،که شـهر بدون جنگ تسليم ادريس شد.

    ادريس دوم سال 192 قمري شـهر فاس را محل اسکان خانواده خودنمود، آندره ژوليان ،تاريخنگار معاصر غربي و کارشناس شمال آفريقا باني اين شـهر را ادريس اول دانسته است، سکه هاي کشف شده کـه در سال 172 قمري ، ضرب شده هست و درون آن شـهر و نام ادريس اول بر آن نقش شده هست مـی تواند دلیلی بر این گفته باشد، همانطور کـه حکومت بورعواط شـهر مشاله، و بني مدرار شـهر سجلماسه و حکومت بني رستم شـهر تاهرت و بني اغلب شـهر عباسيه را براي خود بنانمودند.

    مي توان تاريخ ادريسان را بـه دو دورة متفاوت تقسيم کرد، مرحله نيرومندي کـه از ادريس اول شروع و تا آغاز حکومت محمد بن ادريس (221ق) ادامـه دارد، کـه در اين دوره نيروي حکومت درون دستگاه سياسي، اداري، ماليات گيري ، سپاه نيرومند ،و پايتخت مرکزي کـه بر همـه مناطق حکومت تسلط داشته باشد، جلوه مي گردد . آنـها براي اولين بار درون تاريخ مغرب الاقصي حکومت مخزن ومرکزي را بـه وجود آوردند کـه از وجود حاکم نيرومندي برخورداربود کـه با مجلس مرکب از فقها، علما، شيوخ قبايل م مي کرد و دستگاه اداري، مالي، اقتصادي، و نظامي دستورات او را اجرا مي کرد . مرحله دوم کـه از محمد بن ادريس شروع و تا سقوط حکومت درون سال 375 قمري ادامـه دارد ، با ضعف حکومت مرکزي وترش سرزمينـهاي سيبه ـ يعني مناطقي کـه از حکومت مرکزي اطاعت نمي کنند ـ همراه است.

    اوضاع نابسامان سياسي، اقتصادي، اجتماعي دست درون دست هم داد که تا حکومت ادريسيان جايگاه اوليه اش را از دست بدهد، قبايل بـه حالت گذشته خود برگردد، اجتماعات طايفه اي، نژادي بـه و جود آيد، نظم، اداب و رسوم بدوي، عشايري دوباره احياء گردد .

    تعصب افراطي مذهبي ـ ديني درون اين دوره اوج گرفت، ادريسيان اوليه با ايدئولوژي معتدل معتزلي ـ زيدي از غلّو عصبيت نژادي ـ قبايلي کاسته بود و شرايطي را فراهم آورده بود کـه همـه طوايف و نژادها درون اطراف حکومت مرکزي جمع شوند .

    با حمله فاطميان بـه حوزه ادريسيان و لشکر کشي امويان آندلس از سوي ديگر کم کم حکومت ادريسيان بـه پايان عمر خود نزديک مي شد، سال 375 قمري پايان حکومتي بود کـه در سال 172قمري توسط ادريس بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علي (ع) پايه گذاري شده بود.

     

    زکریـای رازی موسیقی طب و کیمـیا سرآمد بود.کتاب طب منصوری او درون تولیدو ترجمـه و در سال 1489 منتشر شد بـه گواه خوان ورنت رازی از جمله همـه پزشکان جهان درون همـه ادوار تاریخی بود.شفا ایران درون اسپانیـای مسلمان262 دکتر محمد حسن زکی درون باره هنر ایرانی:
    اولین چیزی کـه در بناها و اثرهای ایرانی انسان را بخود جلب مـی کند عظمت و شکوه آن کـه پر از خوش ذوقی و ظرافت و انتخاب نیکو هست ایرانی ها دارای ذات هنری و فنی قدرتمندی هستند و به سلیقه و ذوق و زیبایی اهمـیت مـی دهند.313

    گنبد و طاق از سبکهایی هست که درون معماری ایرانی قدیمـی ترین سابقه را دارد ایوان موزه ایران باستان کپی شده از طاقرا درون مداین هست یکی از کهن ترین بناهای برجا مانده آجری با طاق و گنبد ایوانرا است.اصولا آتشکده های ایرانی همگی با گنبد و طاق ساخته مـی شده هست یک نمونـه آن اکنون درون نزدیکی محلات هنوز پا برجا است.ایران درون صنعت بافندگی و رنگزی، ایران درون دوره هخا پارچه های رنگی  بیشتر با رنگ آبی آسمانی تولید مـی کرد، ریخته گری و کیماگری و آبگری سرآمد بود و در دوره اسلامـی نیز نفوذش فزونی یـافت این صنایع درون دوره های مختلف از طریق عربها- مغولها و ترکها و از طریق خود ایرانیـان و از طریق جهانگردان بـه سایر مناطق سرایت نمود.اشترزیگو فسکی درون کتاب ریشـه هنر کلیسایی معتقد هست که گنبد و ساختمانـهای سقف دار و صلیب شکل برگرفته و یـا تخت تاثیر معماری ساسانی بوده است. مشابهه این نوع تاق درون شـهر تولدو و در مسجد سن کریستو دو لازو متعلق بـه قرن دهم مـیلادی وجود دارد.خسوس گروس 67-68

    در ستاره شناسی ایرانیـان مخترع استریـاب و زیج شاهی بودند درون ابتدا استریـاب جنبه علمـی دقیقی نداشت و لی درون دوره های بعداز آن به منظور گاه شماری وتعیین روزها و سال استفاده مـی شد فنجان کـه یک ظرف اندازه گیری زمان آب قناتها بود دقیقترین ساعت بود و بطور دقیق بر اساس فنجان زمان ظهر شرعی و نیمـه شب را تعیین مـی د.خانـه فنجان درون تعیین زمان بـه مراتب دقیق تر و کاربرد عملی تری از خانـه های نجوم و رصد خانـه ها داشت.زیج شاهی و آثار ستاره شناسان ایرانی مانند فضل ابن نوبخت و محمد ابن موسی خوارزمـی کتاب الگوریزم او درون طلیطله اندلس ترجمـه و منتشر شد و ابو محمد خجندی و محمد الفزاری و خیـام درون اندلس شناخته شده بود وآثار ابو معشر بلخی و خواجع نصیر طوسی 597- 672 ق. درون اندلس ترجمـه شده و مورد الهام دانشمندان تجربه گرای اروپای رنسانس شد. 

    باغ های ایرانی درون اندلس مورد تقلید واقع شده و حتی درخت توت و کاشت شاهدانـه و بادمجان از ایران بـه آنجا منتقل شده است.

    قنات یکی دیگر از اختراعات ایرانیـان هست که بـه سایر نقاط دنیـا از جمله اسپانیـا و مغرب عربی نیز سرایت نمود. قناتهای کشف شده درون مـیورقه –بلنسیـه المریـه و الحمرا سبک ایرانی را نشان مـی دهد.

    سفربه جنوب اسپانیـا به منظور بسیـاری از مسلمانان فرصتی هست تا با آه و افسوس منطقه و فرهنگی را نظاره کنند کـه روزگاری بخشی از جهان اسلام بوده است.

    گذز ار شـهرهای اندلس یـاد آور  افرادی مانند  ابن نصیر ، طارق ، الرازی  ، ابن رشد، ابن مـیمون، ابن حزم، ابن طفیل و … و سیلی از خاطرات و حوادث تاریخی اندلس  است. 

    زیبایی و نکته آموزی اندلس فراموش ناشدنی هست و طنین چکاچک شمشیر کـه بر هر کوی و برزن مـی توان نشانی از آن یـافت هنوز باقی است. جای جای اندلس مصداق این بیـان مولاناست کـه این جهان کوه هست و فعل ما ندا.

     آثار استبداد سیـاسی و توسعه فرهنگی خلفای اموی و عباسی و عوارض حکومت فاطمـیان و ادریسیـان و ملوک سلسله های مختلف مرابطون، موحدون، بنی نصر را درون همـه جا مـی شد دید. اندلس نماد ظهور و افول یک تمدن است،.

    دیوارهای اشبیلیـه (سویل)،  کاخ الحمرا درغرناطه (گرانادا)،  مدینـه  الزهرا و مسجد قرطبه (کوردوبا)، طلیطله ( تولدو)، سرقسطه (ساراگوزا )، برشلونـه (بارسلون)، طرسونـه (تاراسونا)، گواهی بر تلاش علمـی و فرهنگی قومـی مـی داد کـه با سیطره ای نظامـی، دروازه ورود علم و حکمت و فرزانگی بـه اروپای آن روز شدند و پایـه های تمدنی اروپای امروز را بنا نـهادند.

     

    تمدن اندلس با طرح سئوال شروع شد و با مرگ سئوال افول یـافت. مسلمـینی کـه خود پرسش و نقد را با ترجمـه آثار یونانی و اسلامـی وارد اندلس آن روز د خود با کشتن چراغ نقد و خاموش چراغ  سئوال، زوال خویش را فراهم د و آن همـه شوکت و زینت فرهنگی و جلال تمدنی را بـه تیغ های آخته سپردند.

     

    مسلمانان درون دهه هاى نخست هجرى بـه شمال آفریقا رسیدند. اسلام آوردن  بومـیان منطقه  بـه سختى صورت گرفت، اما هنگامى کـه آنـها اسلام آوردند خود بـه یکى از عوامل گسترش و پیشرفت این دین تبدیل شدند.

     

    در سال ۸۹ هجرى “موسى بن نصیر” از طرف “ولید بن عبدالملک” خلیفه اموى بـه حکمرانى کل شمال آفریقا منصوب شد. موسى بن نصیر مردى کریم، شجاع و پرهیزکار بود. او بعد از جنگ هاى سخت بربرهاى شمال آفریقا را مطیع خود ساخته و از آنـها سپاه منظمى درون منطقه تشکیل داد.

     

    مسلمانان و بربرهاى شمال آفریقا درون روز سوم آذر  سال 710  مـیلادی تحت فرماندهى طارق بن زیـاد کـه خود ازآفریقاییـان بربر و یکى از افسران برجسته  موسى بن نضیر فرمانرواى آفریقا بود،  با 12 هزار مرد جنگی  از تنگه  ( جبل الطارق ) گذشت و در اندک زمانى بخش عمده  اسپانیـا را کـه شامل کشور پرتقال کنونى هم بود بـه تسخیر درون آورد.

     

    طارق بن زیـاد کـه مردى هوشیـار و شجاع بود (و بنا بـه نوشته بسیـاری از مورخان  از جمله  ابن خلدون، ابن حبیب ، ابن مفرج ، احمد الرازی  و  قلقشندی( گلقشنگی)  موسی بن نصیر و طارق  هردو  ایرانی تبار بوده اند)   دستور داد کـه بعد از ورود بـه اسپانیـا، کشتى هاى جنگى سپاهش سوزانیده شوند که تا سربازان فکر فرار یـا بازگشت را از سر خود بیرون کنند. بدین ترتیب براى اولین بار زمـینـه حضور نظامى مسلمانان درون اروپا فراهم شد.

     

    آغاز فتوحات مسلمانان

     

    فتح اسپانیـا شباهت زیـادی به  فتح ایران درون زمان خلیفه دوم درون سال 637 م  داشت و اگر چه 74 سال بعد روی داد اما  اهمـیت آن نیز همانند اهمـیت فتح ایران بسیـار زیـاد بود .

     

    وقتی طارق بن زیـاد با سپاه خود  قدم بـه اسپانیـا نـهاد  سایـه جنگ هاى داخلى بر اسپانیـا سایـه افکنده بود و نارضایتى از حکومت ویزیگوت ها بـه حدى بود کـه مردم اسپانیـا حاضر بـه حمایت از آنـها نبودند (همانند ایران یزدگرد).

     

    طارق بن زیـاد درون اولین نبرد جدى خود درون اسپانیـا با “رودریک” پادشاه ویزیگوت روبه رو شد. سپاه  طارق پیروز و رودریک کشته شد و لشکر  او متلاشى گشت.پیروزى طارق درون این جنگ خود مقدمـه اى براى پیشروى مسلمانان بـه قلب اروپا شد.

     

    مردم اسپانیـا با اینکه مسیحى بودند درون برابر هجوم مسلمانان مقاومتى از خود نشان نمى دادند و قلباً آرزوى نابودى ویزیگوت ها را داشتند. از این رو طارق بدون اینکه با مقاومتى جدى روبه رو شود بخش عظیمى از اسپانیـا را فتح کرد و در کمتر از یک سال شـهرهاى بزرگى مثل کوردبا(قرطبه)،  مالاگا(مالقه) و سیویلیـا (طلیطله)  بـه دست مسلمانان افتاد .

     

    هنگامى کـه اخبار پیروزى طارق بـه آفریقا و موسى بن نصیر رسید، او بـه وجد آمد. از این رو سپاهى مرکب از ۱۰هزار نفر مسلمان و بربر تشکیل داد و در حالى کـه یکى از اصحاب سالخورده پیـامبر (ص) بـه نام “منیذر” کـه نود سال سن داشت، او را همراهى مى کرد با جمعى از فرزندان اصحاب قصد حمله بـه اسپانیـا را کرد.

     

    موسى بن نصیر سعى کرد مسیر حملات خود را بـه گونـه اى انتخاب کند کـه مناطقى را کـه از حمله طارق دور مانده است، فتح کند. موسى بن نصیر فتوحات طارق را تکمـیل کرد و همچنان پیش رفت که تا به برشلونـه (بارسلونا) واقع درون شرق اسپانیـا، ناربون درون داخل خاک فرانسه و صنم قادس درون غرب اسپانیـا رسید. او درون مدت کوتاه حضور خود درون اسپانیـا توانست سراسر این کشور را که تا سرحدات مرز فرانسه فتح کند و زمـینـه را براى مـهاجرت مسلمانان بـه این کشور و خلق تمدنى جدید درون آن فراهم نماید.

     

    سرنوشت دردناک موسى بن نصیر

    ابن خلدون مورخ بزرگ درون تاریخ خود بـه تفصیل درباره فتح اسپانیـا و فتوحات موسى بن نصیر نوشته است. بـه نوشته ابن خلدون موسى بن نصیر کـه یک ایرانی تبار بوده است  با سپاهى از اعراب و غیراعراب مسلمان با کشتى از دریـا عبور کرد و قدم بـه خاک اسپانیـا نـهاد و فتوحات طارق را تکمـیل کرد. سپس سراسر اسپانیـا را پیمود و غنایم بسیـارى بـه چنگ آورد. آن گاه خود را آماده ساخت که تا از راه قسطنطنیـه رهسپار شرق شود و بدین گونـه راه شام و اسپانیـا را بـه هم متصل کند.

     

    ولى همـین کـه اخبار پیروزى هاى او بـه خلیفه (ولید بن عبدالملک) رسید، از اینکه او که تا این حد درون کشورهاى مسیحى پیش رفته و مسلمانان را مغرور کرده و آنـها را درون آن مناطق ساکن گردانیده است، سخت  نگران شد کـه مبادا خود را خلیفه اعلام نماید.  از این رو سفیرى فرستاد که تا به موسى بن نصیر دستور دهد کـه به مرکز خلافت (دمشق) بازگردد .

    موسى بن نصیر بـه ناچار برگشت و سه روز قبل از فوت خلیفه اموى وارد دمشق شد و غنایم و اسرا و ذخایرى را کـه به دست آورده بود، تسلیم او کرد. این امر باعث خشم “سلیمان بن عبدالملک” برادر خلیفه شد، زیرا او برخلاف نظر خلیفه از موسى بن نصیر خواسته بود کـه در آمدن بـه دمشق عجله نکند.

    چون ولید درگذشت و سلیمان جانشین او درون امر خلافت شد، بر موسى بن نصیر خشم گرفت و دارایى او و تمام خاندانش را مصادره کرد و این سردار بزرگ را با فجیع ترین وضع ممکن مجازات کرد شاید خود این امر نیز دلیل دیگری بر ایرانی بودن و سوء ظن بـه موالی گری   موسی بن نصیر باشد.

    “شکیب ارسلان” مولف کتاب “تاریخ فتوحات مسلمانان درون اروپا” درخصوص این واقعه مى نویسد: “رفتار خلیفه اموى با موسى بن نصیر از جنایـاتى هست که هرگز بخشوده نمى شود.”

     

    سلیمان خلیفه اموى تمام خاندان موسى بن نصیر را بعد از شکنجه بـه قتل رسانید.

    عبدالعزیز یکى از فرزندان رشید موسى بن نصیر بود کـه فرمانروایى اسپانیـا را برعهده داشت، چون از رفتار خلیفه با پدر و خانواده اش باخبر شد، خود را از اطاعت امویـان خلع کرد. اما بـه دستور خلیفه درون همان جا (اسپانیـا) او را کشتند و سرش را بـه دمشق فرستادند. سلیمان اموى سر عبدالعزیز را بـه موسى بن نصیر کـه هنوز درون قید حیـات بود، نشان داد و به او گفت: آیـا او را مى شناسى؟

    موسى بن نصیر از دیدن سر پسر خود سخت متاثر شد، اما با صلابت گفت: “آرى، مى شناسم. او کاملاً پایبند بـه نماز و روزه بود، خدا او را لعنت کند، اگر قاتلش بهتر از خودش باشد.”

     

    شکست های بعدی مسلمانان

    در ادامـه  فتوحات مسلمانان درون سال ۷۲۱ مـیلادى سمح بن مالک بعد از تسلط کامل بر اسپانیـا و سرکوبى شورشیـان قصد فرانسه را نمود و پس از فتح شـهر ناربون بـه سوى آرگن و جنوب فرانسه حمله برد. امـیر فرانک کـه “اود” نام داشت از قدرت و مـهارت مسلمانان درون مـیدان جنگ بـه خوبى آگاه بود، از این رو قبل از رسیدن مسلمانان بـه آرگون سپاه عظیمى را جمع آورى کرد و با حمله غافلگیرانـه مسلمانان را درون شرایط دشوارى قرار داد.

    با مرگ نابهنگام سمح بن مالک،  مسلمانان درون این جنگ شکست خوردند. شکستى کـه در تاریخ اسلام بـه نام شکست تولوز معروف است.

    در سال ۷۳۲ مـیلادى (۱۱۴ هجرى) عبدالرحمن سپاهى از مسلمانان سلحشور را تشکیل داد و به خاک فرانسه حمله برد.شـهرهاى آرل، لیون و بوردو گشوده شدو اداره این شـهرها بـه دست مسلمانان افتاد، اما برخلاف اسپانیـا، مسلمانان از اقامت و سدر شـهر هاى فتح شده فرانسه خوددارى د.

     

    در زمان اندکى شارل از شـهرهاى اطراف بـه جمع آورى نیرو پرداخت و حتى از مردم صحرایى ژرمن یـارى جست و درجنگى کـه در تاریخ بـه نام جنگ تور و پواتیـه معروف هست در رمضان ۱۱۴ هجرى با پیروزى مسیحیـان بـه پایـان رسید. مسلمانان درون اندلس حضور خود را حفظ د که تا اینکه بلاخره بو عبدیل آخرین پادشاه مسلمان گرانادا (غرناطه) مطابق با داستانـهای  اسپانیـایی  ناچار شد درون ٢ ژانویـه ١٤٩٢ کلید شـهر و آخرین سنگر مسلمانان را بـه فاتحین مسیحی تحویل  دهد. او بـه هنگام مراجعت بر روی یکی از بلندی‌های شـهرایستاد وآخرین نگاه را بر قلمرویی کـه از دست داده بود انداخت.

    امروزه توریست هایی کـه از سراسر جهان بـه کاخ الحمرا و مدینـه الزهرا و مسگت کوردبا مـی آیند از آن مکان بـه El Ultimo Sospiro del Moro   یعنی “آخرین آه مسلمانان مور” عو فیلم یـادگاری مـی گیرند.

    با فتح  مناطق جنوبی،  عملیـات نصرانی را از  سال 905 هـ / 1499م با شدت آغاز نمودند و بر اثر خشونت های آن  قیـام بیـازین و بشرات درون سال 1501 م روی داد. بعد از آن ملکه ایزابلا فرمانی را درون سال 908 هـ / 21 فوریـه 1502 م صادر کرد کـه در آن بر ضرورت گرایش همـه اندلسی ها بـه دین مسیح یـا مـهاجرت اجباری از اسپانیـا تاکید شده بود.

     

    شکوه تمدن اسلامى اندلس و نقش ایرانیـان

     

    مسلمانان بعد از فتح اسپانیـا تمدنى را درون آنجا پایـه گذارى نمودند کـه چه براى جهان اسلام و چه براى اروپا منشاء تحولات و بیدارى علمى فراوانى بود. تمدن اسلامى درون اندلس، مـیراثی از عظمت تمدن اسلامى درون شرق بود کـه حاصل این تمدن ظهور اندیشمندان، فقها، شعرا، فلاسفه و آثار هنرى ، موسیقی ، معمارى و رشد صنعت و بازرگانى درون جنوب اروپا بود.

    آشنایی ایرانیـان و اندلسی ها و حضور ایرانی ها درون منطقه اندلس بـه دوران اساطیری و دوران هخا برمـی گردد از آن دوره رفت و آمد مـیان این دو نقطه جغرافیـایی با ایرانیـان بویژه از طریق خلیج فارس برقرار بوده هست و تاثیرات  آئین مـهرپرستی ، مانی گری و معماری دوره ساسانی بر این منطقه قابل درک است. صلیب شان آئین مـهر پرستی و نماد خورشید( دقت شود بـه شکل صلیبی 4 قبر بزرگ دیواره کوهستانی نقش رستم و صلیب های مغرغی کشف شده درون لرستان)  و درخت سرو، جشن مـهرگان و جشن سده  از رمزهایی هست که بر این منطقه و در مورد صلیب و سرو درون تمام دنیـای مسیحی قابل مشاهده است.

     

    ساکنان بین النـهرین(عراق) کـه ریشـه ایرانی داشتند درون دوره اسلامـی بدون تردید درون رکاب سردارانی مانند طارق و موسی بن نصیر وجود داشته اند و معماری قصر الحمرا و مسجد کوردوبا با سبک معماری دوره ساسانی نزدیک هست و حتی نظام اداری نظامـی مشابهه ساسانیـان بوده است. قناتهایی کـه در مراکش و اندلس ایجاد شده بود همگی تقلید از هنر کهن آبیـاری ایرانی بود.استریـاب (ستاره یـاب)که عربها آنرا معرب نموده و استرلاب مـی گویند هنری ایرانی هست که قدمت آن بـه دوره هخاان و گوی جهان نمای جمشیدیـان بر مـی گردد.

    تاسیس امارت مستقل باداخوث بوسیله  شاپور ( سابور) بود کـه حکومت خود را مستقل از خلافت امویـه برپا کرد.

     

    ابوالحسن کرمانی ستاره شناس ،زریـاب موسیقی دان ،  جعفر محمد بلخی نویسنده زیج شـهریـار، فرج جیـانی مـهیـار دیلمـی و رازی، یوسف ابن بخت الفارسی  و عبدالکریم بن مـهران  و محمد ابن رستم از دیگر افراد ایرانی تبار  تاثیر گذار برعلم ، ادبیـات و هنر اندلسی است.

     

    در خصوص بربرها ( آمازیغ ها) یک فرضیـه ریشـه های پارسی آنـها را مطرح کرده هست که با توجه بـه شناخت و اهمـیتی کـه مورخان و داستان سرایـان قدیم از جمله فردوسی بـه سرزمـین لیبیـه و بربرستان  داده اند و با توجه بـه حضور ناوگان دریـایی داریوش دوم بـه رهبری سردار صداسپ  درون سواحل بربرستان و همچنین وجود بعضی واژگان پارسی باستان و سانسکریت درون زبان بربر  این فرضیـه مـی تواند قابل مطالعه باشد. کوشش های اساسی اولیـه به منظور پایـه گذاری علم تاریخ درون اندلس درون قرن چهارم هجری(دهم مـیلادی) توسط احمد بن محمد بن موسی الرازی کـه هم مورخ و هم جغرافیدان بود صورت پذیرفت. خاستگاه او هر چند از مشرق و ایرانی هست ، اما از جهت تولد و آموزش و فرهنگ، اندلسی بـه حساب مـی آمد. او درون اندلس زندگی کرد و در آنجا از دنیـا رفت و زندگی او درون نگارش تاریخ و توصیف جغرافیـای اندلس گذشت. او اولین مورخ و جغرافیدان بدون منازع اندلس است. احمد رازی بـه جهت کثرت نوشتارهای خود درون زمـینـه تاریخ و کار درون زمـینـه نگارش تاریخ و تدوین کتاب هایی درباره تاریخ اندلس بـه ( التاریخی ) ملقب شده است.

     

    پدر احمد رازی ، محمد بن موسی بن بشیر بن جناد بن لقیط الکنانی الرازی بود کـه تاجری درون سیر و سفر از مشرق و از اهالی شـهر ” ری ” بود و به همـین سبب  به  رازی شـهرت دارد. او درون سال 250 هـ / 864 م بـه اندلس آمد و با خود کالاهایی را آورده بود کـه شگفتی امـیر محمد بن عبدالرحمن  را موجب گردید. بـه او پاداشی بسیـار عطا نمود و  او را از مقربین درگاهش ساخت. خصوصا بعد از آنکه نامـه ای از ” ابراهیم بن احمد بن محمد بن اغلب ” امـیر آفریقا ( کـه در بین سال های 261 ـ 290 هـ / 875 ـ 903م ) را به منظور وی آورد. و در آن امـیر اموی ، وی را بـه سفارت بـه جهت محکم شدن پایـه های ارتباط بین اندلس و دولت اغالبة درون شمال آفریقا بـه نزد ” ابن اغلب ” مامور ساخت. بـه مرور زمان منزلت محمد رازی درون نزد امـیر ” محمد بن عبدالرحمن ” رفیع گشت.

     

    محمد رازی سپس بـه بربرستان برگشت و  درون نواحی مختلف بربرستان (مغرب  عربی امروز) بـه ویژه درون مسیرهای منطقه سجلماسة ـ کـه در آن  زن گرفت  ـ درون رفت و آمد و تجارت مشغول بود درون همـین منطقه هست که  عبدالرحمان رستم سلسله حکومت  ایرانی را برپا نمود. رستمـیان از عراق بـه مصر و سپس بـه تونس فعلی رفتند و شـهر کاروان را بنا د.آنـها نزد عربها بـه قیروانی معروف هستند قیروانی ها درون سده های بعد بـه مغرب دور رفتند و در شـهر فاس مسجدقیروانی ها یـا قرویین را تاسیس د کـه نقش دانشگاه را که تا کنون حفظ کرده هست و مانند دانشگاه الازهر مصر عمل کرده است. این وضع که تا وفات امـیر محمد درون سال 273 هـ ( 886 م )ادامـه داشت کـه پس از آن جانشین وی ، امـیر منذر از محمد بن موسی رازی خواست که تا به اندلس بیـاید.

     

    او به منظور بار سوم بـه اندلس  رفت  و منزلتی بالا درون نزد امـیر جدید کـه حسن نظر بـه وی داشت پیدا کرد و هن و مشاور وی گشت. با فوت منذر درون سال 275 هـ / 889 م محمد رازی از قرطبه بـه نیت بازگشت بـه مشرق خارج گردید اما درون مسیر راه درون شـهر البیرة بیمار گردید و در سال 277 هـ / 890 م از دنیـا رفت.

     

    محمد رازی  علاوه بر تجارت نویسنده ای باهوش بوده  و کتابی نیز  درون تاریخ تحت عنوان ” کتاب الرایـات ” نگاشته است. ” ابو بکر محمد بن عیسی بن مزین ” ( زنده درون سال 471 هـ  1078 م ) از نویسندگان اندلسی بیـان مـی کند کـه بر کتابی درون یکی از کتابخانـه های اشبیلیـه درون سال 471 هـ ( 1078 م) بـه نام ” کتاب الرایـات ” تالیف محمد بن موسی رازی دست یـافته است.

     

    اکنون اثری از این کار ارزشمند درون دست نیست اما  برخی از متون آن را ” محمد بن مزین ” نقل نموده و اقتباس آن توسط ” محمد بن عبدالوهاب الغسانی ” نویسنده مغربی درون روایت خود از سفر بـه اسپانیـا درون سال 1103 هـ (1691 م) تکرار شده است.  و مـی توان بخشی از آن را درون روایت ابن مزین درون کتاب ” فتح اندلس ” کـه مولف آن ناشناخته هست بیـابیم  کـه توسط ” دون خواکین دی گونزالت ” درون سال 1889 درون الجزایر منتشر شده است.

     

    همچنین درون رساله ی ارزشمندی کـه به عنوان ملحق کتاب ابن قوطیة ( تاریخ افتتاح الاندلس ) بـه دست ” خولیـان رایبیرا ” درون سال 1926 درون مادرید منتشر شده است. نیز مورخان دیگر مانند ” محمد بن علی بن محمد التوزری ” معروف بـه ” ابن الشباط ” ( متوفی سال 681 هـ / 1282 م ) بر کتاب ابن مزین اعتماد نموده اند و چه بسا آگاهی بر کتاب ابن مزین بـه ما امکان اطلاعی بیشتر از بقیـه ی متون ” کتاب الرایـات ” بدهد کـه منبع مـهمـی از منابع ابن مزین بوده است. چه بسا اینکه فرزندش احمد رازی نیز از نوشته های پدر بهره و نسخه برداری کرده باشد.

     

    احمد رازی

    تاریخ نگاری درون اندلس مدیون خاندان ایرانی الرازی است.احمد رازی سال 888 م درون آلبیرابه دنیـا آمد. تاریخ و جغرافیـا را پیش شیوخ محدثین قرطبه ای مانند قاسم بن اصبغ ( متوفای سال  951 م ) و احمد بن خالد ( متوفای 322 هـ / 933 م ) کـه شان والایی درون آن داشتند پرداخت.

     

    ” ابن حزم ” اشاره دارد کـه احمد رازی دو کتاب ،یکی درباره ی ” اخبار ملوک اندلس ” و دیگری درون زمـینـه ی ” توصیف قرطبه(کوردبای) ” تالیف نموده هست که درون آن از عادات شـهری و بناهای بزرگ آن سخن رانده است.  ضمن آنکه وی موسوعه ای ( دریـای  دانش )  درباره ی انساب عرب درون اندلس تحت عنوان ” کتاب استیعاب فی انساب مشاهیر اهل الاندلس ” نگاشته کـه مشتمل بر پنج جلد بزرگ است.سجادی و عالم زاده 84

    علی بن عباس مجوسی اهوازی ،ابوعلی سینا و رازی ازانی بودند کـه طب را از آسمان بـه زمـین آوردند و بجای دعا نویسی به منظور رفع مرض از خواص گیـاهان به منظور رفع بیماری ها و امراض سخن گفتند و خواص تریـاک را تشریح د.ابن بیطار اندلسی نوشته های خود را از ابن سینا الهام گرفت. القانون فی الطب درون تولدو بـه وسیله گراردو داکرمونا ترجمـه و در اختیـار اروپاییـان قرار گرفت. طب برگرفته از کلمـه تب فارسی بـه معنی حرارت زیـادو گرما است(دقت شود بـه واژه تابستان و تابه) چون هر بیماری معمولا با تب خود را علنی مـی کرد درون نتیجه پزشکی بـه علم تب شـهرت یـافت.رازی گلاب گیری و گل و عطر را معرفی نمودو الکل درون واقع همان ال.گل است.

    رازی  همچنین دارای کتابی بزرگ درون زمـینـه ی راه های اندلس و بنادر و شـهرهای مـهم و سپاه ششگانـه اش و ویژگی های هر یک از این بلاد و بیـان خصوصیـات منحصر بـه فرد هر یک و به نام کتاب ” مسالک الاندلس و مراسیـها و امـهات اعیـان مدنـها و اجنادها الستة ” مـی باشد.

     

     ابن الابار ، اضافه مـی کند کـه رازی دارای کتابی دیگر درباره ی بزرگان موالی درون اندلس بـه نام ” اعیـان الموالی ” است. رازی تاریخ و جغرافیـای اندلس را که تا زمان زندگی خود پوشش داده هست و ناحیـه ای از آن نمانده کـه به وصف آن نپرداخته و یـا حادثه ای از حوادث تاریخی واقع نشده کـه آن را نیـاورده باشد. امروزه کتابی کامل از این کتابهاباقی نمانده ست.مونتگری وات درون کتاب اسپانیـای مسلمان بر این باور هست که نخستینی کـه مـی تواند مدعی مورخ بودن درون اندلس داشته باشد احمد الرازی است.تاریخ نگاران اسپانیـا از جمله عریب بشدت متاثر از کتب طبری و خوارزمـی بودند.

     

    این آثار با بسیـاری از کتاب های اندلسی درون نتیجه ی حوادثی کـه بر بلاد فوق وارد آمد و به جهت تعصب کور درون دوران بعد از فرمانروایی اسلامـی از مـیان رفتند. نظیر نابودی بسیـاری از نسخ خطی عربی درون ” غرناطه ” Granada درون سال 950 هـ / 1499 م بـه توسط کاردینال (خیمنث.(جیمنز )Jimenez de Cisneros روی داد.

    او دستور داد که تا همـه کتاب های عربی ساکنان مسلمان را جمع کرده و در مـیدان های شـهر دهها هزار نسخه خطی مشتمل بر علوم آداب و احادیث و قرآنـها و غیره را کـه نتیجه اندیشـه ی عربی اسلامـی درون اندلس بود بـه آتش بکشند. برخی تعداد این کتاب ها را هشتاد هزار نسخه خطی و برخی دیگر آن را بسیـار بیشتر و تا یک مـیلیون و پنج هزار کتاب تخمـین زده اند.

     

    این صدمـه بـه بخش بزرگی از آثار رازی که تا حدی درون نتیجه اقتباس فراوان مورخان متاخر از روایـات و متون او درون تالیفات خود جبران شده است. و اینچنین بخش اعظمـی از تاریخ مسلمانان و مظاهر تمدنی شان درون خلال اولین سده های حضورشان درون شبه جزیره ایبریـا به منظور استفاده ما باقی مانده است.

    بیشتر کتاب های رازی کـه در بالا بـه آن اشاره شد منابع اصلی و درجه اول به منظور بسیـاری از مؤلفان عربی  و همچنین غربی بود کـه در زمـینـه تاریخ و جغرافیـای اندلس تحقیق مـی نمودند. لازم بـه یـادآوری هست که کتاب رازی تحت عنوان ” اخبار ملوک الاندلس ” منبع مورد استفاده مؤلفان ناشناس درون نگارش کتاب های ” فتح الاندلس “،” اخبار مجموعة ” ،” ذکر بلاد الاندلس ”  درون مطالب تاریخی است. ضمن آنکه کتاب رازی از منابع اصلی مورخان و جغرافی دانان بی همتا نظیر ابن حیـان، ابن الابار، ابن الاثیر، ابن عذاری، یـاقوت حموی، ابن الخطیب ، الحمـیری و المقری مـی باشد.

    رازی تنـها بـه بیـان اخبار تاریخی صرف اکتفا نمـی کند اطلاعات پر ارزشی از دوران خود را بازگو مـی نماید.

    او از دربان، وزیران و اخلاقشان، و نگهبانان، و قضات پادشاهی کـه تاریخش را مـی نویسد، سخن بـه مـیان آورده  و دانشمندان آن دوره و جایگاه و نحوه ی تکریم شان توسط شاه را بیـان مـی کند. همچنانکه از غزوات امـیر و نبردها و چگونگی بسیج اهل قرطبه به منظور جنگ  و از موضع وی درون قبال شورش های گوناگون  سخن مـی راند. همچنین بـه روابط او با دولت های خارجی چه دولت های مسیحی و فرنگی و یـا دولت های اسلامـی درون شمال آفریقا مـی پردازد.

    احمد رازی درون روز دوازدهم ماه رجب سال 344 هـ / اول ماه نوامبر سال 955 م از دنیـا رفت. اما با مرگ او شعله تالیفی کـه بزرگ این خاندان محمد بن موسی الرازی برافروخته بود، خاموش نشد. چه آنکه فرزند احمد بـه نام عیسی بن احمد الرازی ( درگذشته بـه سال 379 هـ / 989 م ) شیفته مطالعه تاریخ اندلس که تا دوران خود و تکمـیل آنچه کـه پدر آغاز نموده بود، گردید.

    او عالم بـه ادب و تاریخ بود و اخبار را از بر داشت. عیسی کتابی درون ” تاریخ اندلس ” به منظور خلیفه الحکم المستنصر نگاشت. ضمن آنکه دو کتاب دیگر به منظور پرده دار المنصور بـه نام ” محمد بن ابی عامر ” نگاشت کـه اولین کتاب بـه نام ” الوزراء و الوزارة فی الاندلس ” و دومـین کتاب تحت عنوان ” الحجاب للخلفاء فی الاندلس ” بود.

     اما بی تردید درون حوزه اخبار داخلی تاریخش، عیسی بر کتاب پدر خود احمد رازی اعتماد بسیـاری دارد و مشخص هست که بر برخی دیگر از نویسندگان مانند محمد بن موسی بن هاشم بن یزید القرطبی معروف بـه اقشتین ( درگذشته بـه سال 307 هـ / 919 – 920 م ) اعتماد دارد کـه علاقمند بـه ادب و تاریخ شناخته شده و دارای تالیفات متعددی درون زمـینـه زبان و ادب هست که مشـهورترین آنـها کتاب ” طبقات الکتاب فی الاندلس ” مـی باشد.

    زیرا این عرب های مسلمان بودند کـه به رهبری طارق ابن زیـاد فرمانده موسی ابن نصیر حاکم آفریقای شمالی کـه خود از سوی خلیفه اموی بـه این مقام منصوب شده بود درون 18 ژوییـه 711 (28 رمضان 92 هجری)در یک جنگ 3 روزه درون محلی بـه نام (( veja die de fronter  نزدیک رودخانـه گوادالته بر رودریگو پادشاه سپاه ویزگیت اسپانیـا فائق آمدند و بعد از رفتن بـه قرطبه (کوردبا) گام های نـهایی درون فتح آندلس را برداشتند.

    بد نیست درون اینجا جمله معروف طارق ابن زیـاد بـه سپاهیـانش را قبل از حمله بر سپاهیـان رودریگو کـه در تاریخ عرب شـهرت فراوانی دارد و در روحیـه سپاهیـان عرب تاثیر بسزایی داشته هست ذکر کنیم کـه رو بـه سربازانش فرمود :(( شما درون پشت سر دریـا را دارید و در روبرو دشمن را اگر مغلوب شوید هیچ راه نجاتی ندارید . فقط روی شمشیر هایتان حساب کنید یـا مرگ خواهد بود یـا پیروزی)).

     

     نا گفته نماند کـه برخی مورخان مسلمان از جمله طبری منشاء طارق را ایرانی مـی دانند. بعضی او را ایرانی اهل همدان و برخی اصفهانی معرفی کرده اند و حتی منابع اندکی موسی ابن نصیر را نیز ایرانی ذکر کرده اند و همچنین ابن خردادبه اولین جغرافیدان ایرانی کـه از آندلس بحث کرده نظریـه باور نی مطرح کرده  کـه در این نظریـه از منشا ایرانی رودریگ پادشاه ویزگیت اسپانیـا سخن مـی گوید  و او را زاده شده اسبهان (اصفهان امروزی ) و از قومـی مجوسی( زرتشتی) معرفی مـی کند . بگذریم با فتح آندلس و استقرار کامل عرب ها و با آرامش یـافتن از نفوذ سیـاسی درون منطقه کم کم اسپانیـا آماده تهاجم فرهنگی و هنری عرب ها نیز شد و وقتی اسپانیـای تازه مسلمان شده پذیرای مکتب هنری و موسیقیـایی خلافت شرق شد ، حداقل صد سال از زمان ورود مکتب موسیقی ایرانی ها بـه عرب مـی گذشت و در این مدت عرب ها فرسنگ ها از فرهنگ خود فاصله گرفته بودند. دربررسی زنجیره موسیقی جهان ، وقتی بـه حلقه موسیقی اسپانیـا مـی رسیم جلای زرینش ما را بـه ریشـه یـابی این موسیقی غنی ترغیب مـی کند و بی هیچ شک و شبه ای موسیقی ایرانی را مـی توان ریشـه اساسی این موسیقی دانست.

    مطابق نوشته ابن خلدون مورخ شـهیر عرب موسیقی اصیل عرب درون اشعاری کـه شتر سواران درون تنـهایی با آواز مـی خواندند ریشـه دارد.از نمونـه های بی شمار تاثیر موسیقی ایران بر اعراب تنـها بـه ذکر چندین مورد اکتفا مـی کنیم. بـه عنوان مثال نضر پسر حارث نزد خسرو پادشاه ساسانی رفت و در آنجا نواختن عود و هنر آواز را آموخت و بعد بـه مکه رفت و این هنر را آنجا ترویج کرد. و از این زمان بـه بعد بود کـه کنیزکان خنیـاگر پدید آمدند.

     و خیلی پیش تر از اسلام اعراب با موسیقی ایرانی آشنا بودند. ابن مسجع موسیقیدان عرب کـه در نواختن عود ایرانی شـهرتی فراوان داشته یکی از وارد کنندگان موسیقی ایرانی بـه عرب بوده است. و عود ایرانی توسط همـین اعراب  بـه اسپانیـای مسلمان شد و در آنجا لقب  “سلطان آلات موسیقی” یـافت و از اسپانیـا بـه دیگر کشورها ی اروپایی شد.

    بی شک در  ایده ساخت گیتار نیزاز دستگاه عود بهره فراوان  اند.

    تاثیر موسیقی ایرانی را بر اعراب هم درون دوران پیش از امویـان و هم درون دوران اموی بـه وضوح مـی بینیم موسیقی ای کـه غالبا توسط اسرا و زندانیـان ایرانی بـه عربستان شده بود .

    عصر طلایی عباسیـان (750 – 850) یـا قرن مشـهور بـه موسیقی عرب تحت تاثیر گسترده موسیقی ایرانی بود آنـهم توسط موسیقی دانانی چون ابراهیم و اسحاق موصلی (پدر و پسر) معلمان موسیقی خلفایی نظیر الهادی و هارون الرشید  و مرد افسانـه ای ما زریـاب .

    کتاب “الموسیقی الکبیر”  مـهمترین اثری کـه در سراسر دوران تاریخ اسلام بـه رشته تحریر درون آمده هست توسط فیلسوف بزرگ ایرانی  ابو نصر فارابی (فاراب.خراسان-256_339)  نوشته شده هست و اعراب بـه او لقب معلم ثانی داده اند (لقب معلم اول از آن ارسطو فیلسوف یونانی بوده است).

    در رابطه با آلات موسیقی ایرانی، کـه به تدریج وارد موسیقی عرب شدند -به غیر از عود کـه در بالا اشاره اندکی بـه آن شد- مـی توان از چنگ ایرانی نام برد کـه توسط پادشاهی حیره وارد موسیقی عرب شد و به نام عربی شده از چنگ (“سنج”) sanj نزد آنـها معروفیتیب کرد .

    اچ.جی.فارمر درون کتاب “نفوذ شرقی درون موسیقی غربی” از یک آلت ناشناخته استوانـه ای شکل کـه با الهام از “تبیره” ایرانی ساخته شده و در موسیقی نظامـی عرب “طبل ایرانی” نامـیده مـی شده نام است.احمد سرخسی موسیقی دان ایرانی کتابی بنام المدخل الی العلم موسیقی داشته کـه ابن ندیم درون الفهرست بـه آن اشاره داشته است.علی بن نافع ملقب بـه زریـاب کـه در سال 750 م 175 ق درون جنوب ایران متولد شده و در دربار مـهدی عباسی و هارون الرشید 193- 137ق. بـه جایگاه بالایی رسیده بود بدلیل آواز خوش بـه اندلس ماموریت یـافت ونزد عبدالرحمن حاکم کوردبای(قرطبه) رفت و در تمام اندلس شـهرت بسزایی یـافت او درون موسیقی نوآوری های زیـادی داشت و عود و سه تار و چنگ (صنج) را شخصا مـی ساخت و صدها ترانـه و شـهر را سروده بود. او همچنین بـه اسپانیـایی ها یـاد داد کـه لباسهای خود را با گل سرشور(نوعی گل اهکی کـه در ایران بجای تاید امروزی بکار مـی رفت) و نمک بشویند.دستگاه و آهنگ” مقام عجم” کـه در موسیقی اندلس و مراکش و مغرب عربی جایگاه مـهمـی دارداز این دوره رایج شده است. 

    موسیقی اندلس به منظور قرنـها مدیون آموزشـهای زریـاب و فرزندانش بود.

     هیـات باستان شناسی کـه در سال 1961 بـه ریـاست هلن.ج. کانتور درون خوزستان فعالیت مـی کرد. درون حفریـات “چغامـیش” سنگ کتیبه ای کشف دکه ارکستری را با گروهی نوازنده نشان مـی داد کـه طبق گفته محققان مـی توان آنرا قدیمـی ترین ارکستر جهان نامـید.

    در ضیـافت شامـی کـه به افتخار هئیت ایرانی درون سال 1381 برگزار شد پادشاه اسپانیـا چنین گفت

    آثار امپراتوری پارسی همـیشـه درون تمامـی علوم و فرهنگ و تمدن اسپانیـا متجلی هست در دوره اسلامـی نیز عارفانی چون ابن عربی و شوشتری اهل گرانادا تاثیر عمـیقی بر صوفیـان ایرانی داشته اند.

    ایرانی ها درون شرق آفریقا

    نوشته های کتب معتبر تاریخی درون خصوص نحوه ورود شیرازی ها را مـی توان چنین خلاصه کرد: «شیرازی‌هایی کـه در منطقه خلیج فارس ساکن بودند تقریبا درون سال 1200 مـیلادی بـه جزیره زنگبار وارد شدند و با مخلوط شدن با ساکنان بومـی درون شکل گیری فرهنگ سواحیلی نقش داشتند».

    فارسهادر ایـام نوامبر که تا مارس ( آبان که تا فروردین) هر سال با وزیدن بادهای دریـایی “مانسون”که بومـیان بـه آن “کاسکازی “مـی گفتند بـه ساحل شرق آفریقا عزیمت مـی د و با همان جریـان باد “کوزی”به خلیج فارس بازمـی گشتند.

    «سرچارل إليوت»” موّرخ اروپايي ( 1905 ) با بررسي سابقه تاريخي حضور ايراني‌ها و اعراب درون سواحل تانزانيا و زنگبار، حضور ايراني ها رامقّدم بر دیگران مي داند امّا اسناد تاريخي موجود از مُهاجرت اوّليه شیرازی ها درون قرن هشتم ميلادي و سپس مـهاجرت ثانويه آنـها درون قرن دوازدهم ميلادي بـه منطقه “كيلوا ” توسط برخي از حكّام فارس حكایت مي كند .

    «داويد سون» مورخ انگليسي نيز خط سير مـهاجرت جغرافيايي ايرانيان بـه سواحل شرق آفريقا را توسط هفت كشتي بـه همراه «علي بن الحسن شيرازي» و شش فرزندش عنوان مي كند. بنا بر اين نظريه، مسافران اين كشتي‌ها بـه ترتيب درون كناره‌هاي سواحل شرق آفریقا «مانداكها»، « كوشو»، «پانبو»، «مومباسا»، «پمبا»، «كيلوا» و «آنژوان» وارد شده و اقامت گزیدند.

    «ابن بطوطة» نيز كه درون سال 1331 ميلادي از منطقه “كيلوا” بازديد کرده هست از مذهب شافعي ساکنان سخن گفته است.

    «ابن مسعود» موّرخ مشـهور با توصيف مشاهدات خود از شـهر “كيلوا” ، مؤسس آن را «سلطان علي بن سليمان» از ساكنان شيراز مُعرفي كرده كه با ازدواج با يكي از ان حكّام بومي، نسل حُكمرانان بعدي را بر جای گذارده است. فارسها درون راه‌اندازی مبادلات تجاری و رونق بخشیدن بـه اقتصاد و آباد شـهرها و مراکز استقرار خود همچون شـهر کیلوا درون کشور تانزانیـا و گسترش اسلام درون شرق آفریقا و ساختن مساجد و اماکن عمومـی درون زنگبار و مومباساسهم داشته اند.

    وجودحزبي سیـاسی موسوم بـه “شیرازی‌ها” و نيز تیم فوتبالي بـه همين نام درون جزیره زنگبار نشانـه ادامـه حضور ایرانی تبارها هست .

    معماری ایرانی و منبت کاری بر روی دربهای منازل بـه سبک ایرانی نشان دیگری ازحضور هنر معماری و منبت کاری ایرانی و فراگیری این فنون توسط بومـیان آفریقایی مـی‌باشد.

    ايرانيان درون قرن چهارم  ق. و در حوالي سال‌هاي 950 که تا 975 ميلادي بـه رهبري فردي بنام «علي بن حسين» از حكام محّلي شيراز درون دوره حاكميت آل بويه بـه همراه خانواده و آشنايان، با هفت كشتي بزرگ بادباني عازم شرق آفريقا شده و پس از چند هفته عبور از سرزمين‌هاي مختلف درون مناطق ساحلي «لامو ، ماليندي ، مومباسا ، كيلوا ، كومور ،زنگبار و پمبا » استقرار مي‌يابند.

    بهر حال،  «سلطان علي بن حسين» بـه عنوان بينانگذار سلسله شيرازي‌ها ابتدا درون زنگبار و سپس درون «كيلوا» درون نزديكي «دارالسلام» استقرار مي‌يابد و با سران محلّي رابطه حسنـه اي برقرار كرده و دامنـه فعاليت اقتصادي و تجاري خود را گسترش داده و دولت‌ـ‌شـهرهاي مستقلي كه درون رأس آنـها ايرانيان قرار داشتند را درون مناطقي نظير «ماليندي»، «مالو »، «زنگبار» و «آنژوان» بنيان مي‌نـهد .

    پس از مرگ سلطان حسين بن علي بن حسين ، فرزندش « علي » قدرت را بدست مي گيرد و از طريق جنگ و فتح مناطق مجاور قلمرو پادشاهي« زَنج »را گسترش مي دهد .

    “سليمان بن علي “امپراطوري شيرازي ها را درون شرق آفريقا گسترش مي دهد و روزانـه دهها كشتي تجاري از شـهر ساحلي « كيلوا » ( پايتخت شيرازي ها ) بر مناطق مختلف آفريقاو خاور ميانـه و خاور دورارسال مي كند .

    پس از وي درون حدود دويست سال، دهها نفر از اولاد و اعقاب وي عهده دار پادشاهي شيرازي ها مي شوند امّا بدليل سودجويي و توطئه هاي سياسي داخلي و تفرقه بيگانگان ، درون طي قرون سيزده و چهاردهم ميلادي ، امپراطوري شيرازي ها بـه سراشيبي سقوط كشيده مي شود . درون اواخر قرن پانزدهم ميلادي « فضيل بن سليمان » بـه حكومت مي رسد و همزمان «واسگودوگاما» دريانورد بزرگ پرتغالي بعد از كشف راه دريايي هند وارد منطقه دريايي آفريقا شده و پس از اقامت درون موازمبيك و كسب اطلاعاتي نسبت بـه شيوه حكومت ايرانيان درون سال 1502 ميلادي درون شعر « كيلوا » پايتخت امپراطوري زنج لنگر انداخته و با توپ و ساير سلاح هاي جنگي كه بـه همراه داشت سلطان فضيل را خراجگزار پادشاهي پرتغال مي كند و شيرازي ها ساليانـه مبلغ يك هزار ليره بـه وي پرداخت مي كنند و پرچم امپراطوري پرتغال بر فراز كاخ حكومتي كيلوا برافراشته مي شود .

    واسكودوگاما ، سپس براي تصرف نواحي ديگر سواحل آفريقا كه تحت قلمرو شيرازي ها قرار داشت عازم « مومباسا » ( بندري درون كنيا ) و زنگبار مي گردد . درون همين احوال” اميرابراهيم “پادشاه زنج اقدام بـه مبارزه با پرتغالي هاي مـهاجم مي كند و قلعه سنگي مستحكمي را بنا مي كند، امّا پايتخت حكومت شيرازي ها شـهر« كيلوا » توسط پرتغالي ها تصرف مي گردد و بساط حكومت « زنج » برچيده مي شود و سران حكومت شيرازي از راه مناطق جنگي فرار مي كنند .

    پرتغالي ها درون اقدامي وحشيانـه بسياري از مسلمانان ايرانيان و اعراب ساكن را کشته و قتل عام نموده و پايه هاي قدرت خود را مستحكم مي كنند .

    در مجموع حاكميت ايرانيان بر زنگبار و جزاير اطراف آن حدود پنج قرن بطول انجاميد و در طي اين مدّت دستجات زيادي از اعراب درون زنگبار و مناطق ساحلي كشورهاي كنيا و تانزانياي امروزي سكونت يافتند .

    احمد بن سعید درون سال1744 مـیلادی ،سلسله بوسعیدی را درون زنگبار را تشکیل داده و پس از مرگ وی فرزندش “سید سعید “در 1804 مـیلادی بـه قدرت رسیید.

    سلطان سعید درون سال 1840مـیلادی پایتخت سلطنت عمان را بعد از کشمکش های سیـاسی با اعراب و بومـیان از مسقط بـه زنگبار منتقل نموده و اقدام بـه در دست گرفتن تجارت ادویـه و گل مـیخک بـه اروپا و آمریکا نموده و به سودهای مالی و امتیـازهای کشاورزی درون کشت گل مـیخک دست مـی یـابند و بومـیان زنگبار بـه جزایر اطراف مـهاجرت د.

    در سال 1857 مـیلادی سلطان سید سعید فوت نمود و فرزندش سلطان مجید بـه قدرت رسیده و مرکز حکومـیت را از زنگبار بـه دارالسلام منتقل نمود.

    در قرن نوزدهم رقابت بر تسلط بر زنگبار بین بریتانیـا و آلمان وجود داشت کـه در سال 1890 مـیلادی با امضاء قرارداد مـیان دو کشور جزیره زنگبار تحت قیومـیت انگلستان قرار گرفت و سلطان زنگبار از حق حاکمـیت بر بخشی از اراضی ساحلی تانگانیکا (تانزانیـای امروزی ) چشم پوشی نمود وتا 1961 مـیلادی بـه شیوه های مختلف بر زنگبار و سلاطین بومـی اعمال حاکمـیت نمود.

    در این برهه از تاریخ، نسل شیرازی ها و بازماندگان آنـها کـه منزوی شده بودند با حمایت از حرکتهای ضد استعماری ساکنان زنگبار با ائتلاف با بومـیان زنگباری حزب “آفرو شیرازی “را تشکیل داده ودر قرن بیست مـیلادی بر علیـه اعراب و استعمار انگلیس بـه فعالیت سیـاسی پرداخته و در نـهایت درون به استقلال رسیدن جزیره زنگبار درون 1963 مـیلادی مشارکت مـی نمایند.

    1. کیدیچی :در حومـه شـهر زنگبار دو ایرانی وجود دارد کـه در قرن دوازده هجری قمری بعد از انتقال شاهزاده ایرانی شـهرزاد بیگم نوه ی فتحعلی شاه قاجار توسط معماری ایرانی احداث گردید و از مراکز مورد توجه گردشگران مـی باشد.

    در منطقه باستانی شـهر زنگبار نیز دیگری بنام «نی » یـا فارس ها وجود دارد کـه توسط دولت زنگبار بعنوان اثر ملی ثبت شده هست معمار این را فردی ایرانی بنام حاجی غلامحسین معرفی کرده هست و این درون سالهای 1870 که تا 1881 مورد استفاده عمومـی قرار داشته است.

    2. مسجد کیزیم کازی(کاظم قاضی) این مسجد قدیمـی ترین مسجد موجود درون زنگبار مـی باشد کـه در سال 1184 هجری قمری بـه دستور یکی ازسلاطین شیرازی تباربنام شیخ ابوموسی الحسن بن محمد احداث شده هست و بر کاشیکاری های موجود نام مسجد فاطمـه الزهراء (س) حک شده هست .3علاوه بر این آثار درون سراسر کشور تانزانیـا ، کنیـا ، مجمع الجزایر کومور و کشور موزامبیک بـه خصوص درون زنگبار و مومباسا نشانـه هایی از حضور شیرازی ها درون مناطق شرق آفریقا وجود دارد کـه باستان شناسان و مورخان اروپایی و بومـی درون کتابها و تالیفات ود بـه آنـها اشاره نموده اند.

    4. کلبعلی خان :این سردار جنگی ایرانی درون در دوران قاجار و سلطنت ناصر الدین شاه از فرماندهان ارتش ایران بوده و پس از چندی بـه استخدام سلطان عمان

    “ماجد برغش” درون آمد و در سال 1870 مـیلادی بـه فرماندهی کل نیروهای نظامـی عمان درجزیره زنگبار منصوب گردید.

    وجود محله قدیمـی موسوم بـه «عجمو» و حفر چندین چاه کـه نام وی بعنوان خان درون آن حک گردیده هست از موارد بازمانده از وی درون جزیره زنگبار مـی باشد.

    5. سید عبد الحسین مرعشی واولادش :ابشان از شاگردان مرجع بزرگ تقلید وقت درکربلا آیت الله مازندرانی بوده کـه در سال 1885 مـیلادی به منظور تبلیغ تشیع و پاسخگویی بـه مسائل شرعی شیعیـان وارد زنگبار گردید.

     

    7. توپ‌های جنگی ایرانی :

     

    در موزه تاریخی قصر بیت العجایب واطراف آن چندین توپ قدیمـی جنگی بچشم مـی خورد کـه روی آن با خط فارسی متعلق بودن آنـها بـه ایرانیـان را اثبات مـی کند.

     

    8. اسناد مکتوب درون موزه دارالسلام و زنگبار:

    در این موزه ها اسناد و نوشته هایی مرتبط با حضور ایرانی ها درون زنگبارو برپایی تمدن سواحیلی بچشم مـی خورد و در ادبیـات عامـه مردم کلماتی همچون شاه؛وزیر؛اداره ؛عجم ؛رنگ ؛نوروز؛چلو، کتاب، دفتر وغیره وجود دارد. امروزه نسل جدیدی از شیعیـان بومـی آفریقایی تبار بـه همراه شیعیـان خوجه دوازده امامـی علاوه برشیعیـان خوجه اثنی عشری ؛دسته دیگری بنام «بحرانی ها»و عده ای نیز بنام اسماعیلی درون زنگبار حضور داشته اند .

    توجه داشته باشید کـه اروپاییـان درون دوره قرون وسطی و حتی که تا همـین الان معمولا دو عبارت  عرب و مسلمان را مترادف بکار مـی برند مثلا بلوچ، کرد، آمازیغ و بر بر را نیز همواره عرب نامـیده اند . اگر درون کتب تاریخی و سفرنامـه ها دقت کنید مـی بینید کـه این دو کلمـه عموما غلط و  بجای هم بکار رفته است. مثلا درون فتح اندلس عموم سپاه بربر آمازیغن بودند اما مورخین اروپایی همواره گفته اندسپاه عرب …

    نوشته : دکترمحمدعجم

    4- نقش ایرانیـان درون گسترش اسلام بـه شرق آفریقا- دکترمحمد عجم- روزنامـه همشـهری 17 خرداد 1380

     نقش ایرانیـان درون تمدن اسلامى اندلس فرهنگ و تاریخ > تاریخ ایران  – همشـهری آنلاین – محمد عجم.

    اطلاع بیشتر مستند بی بی سی فارسی

     http://abakhtar.blogspot.se/2013/10/blog-post_28.html




    [دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 01 Sep 2018 19:00:00 +0000



    دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان

    حوادث - aftabnews.ir

    مرد ۴۵ ساله هفته پیش بـه همراه فرزندش مقابل شورا رفت و اقدام بـه خودسوزی کرد.

    بچه‌ای کـه به‌دلیل بیماری و به تشخیص پزشک حتما در بیمارستان بستری مـی‌شد وقتی از سوی یکی از بیمارستان‌های دولتی پذیرش نشد درون کمتر از 24 ساعت جان باخت.

    17 ساله درون حالی کـه اشک مـی ریخت بـه تشریح داستان تلخ زندگیش پرداخت.

    حواشی عجیب شورای‌شـهر بابل از زبان امام‌جمعه واقعا عجیب است. دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان از طرفی ستاد برگزاری نماز جمعه بـه ماجرای جنجالی دستگیری اعضای شورای شـهر بابل واکنش نشان داد.

    دستان غول پیکر و عجیب زن تایلندی سوژه بسیـاری از رسانـه ها شده است.

    هدی 9 ماهه کـه اردیبهشت امسال بعد از آزار و اذیت توسط پدر و مادرش بـه بهزیستی سپرده شده بود درون یک اقدام سوال برانگیز نزد پدر ومادر شرور و کودک آزار بازگشت و در نـهایت درگذشت!

    عسل 35 سال داشت و از سال‌ها پیش کـه پدر و مادرش فوت کرده بودند با برادرانش زندگی مـی‌کرد. دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان آنـها هم تلاش مـی‌د جای خالی پدر و مادر را به منظور شان پر کنند. او یک اتاق درون اختیـار داشت کـه اسمش را گذاشته بود «اتاق تنـهایی».

    نامـه ای کـه زوجی بین خود نوشته بودند آنـها را بـه دردسر انداخت و هردو راهی دادگاه خانواده شدند.

    پسر شیـاد خود را بازیگر معروف سینما معرفی مـی‌کرد که تا ان ساده لوح را قربانی طمع‌ورزی‌های خود کند. اما با پیگیری‌های پلیسی سرانجام دستش رو شد.

    دو مرد مـیانسال با شناسایی مسیر حقوق‌بگیران بازنشسته، دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان بـه بهانـه هم مسیر بودن آنـها را سوار بر خودروشان کرده و با این ترفند کـه پولشان گمشده است، حقوق مالباخته را بـه سرقت مـی‌بردند. آنـها درون فرصتی مناسب بسته پول‌های مالباخته را با بسته‌ای کاغذ جا بـه جا مـی‌د.

    گروهی از کارشناسان و فعالان شبکه‌های اجتماعی، افزایش و رخنـه این مارها بـه منازل مس را بـه خشک‌شدن زاینده‌رود نسبت دادند .

    چندی پیش خبر زنی کـه خرگوشی بـه دنیـا آورده بود درون شبکه‌های اجتماعی منتشر شد.

    چند وقتی هست که موضوع دفع زباله های بیمارستانی بـه یک چالش جدی و خطرساز تبدیل شده است، وزارت بهداشت بـه عنوان متولی بی خطر سازی این زباله های عفونی بـه وظایف خود عمل نمـی کند و هرازچندگاهی تخلفات این حوزه بـه صدر اخبار تبدیل مـی شود. اینبار نیز پیدا شدن انگشت یک بیمار درون زباله های بیمارستانی باعث بازداشت مسئولان این بیمارستان دولتی شد.

    ترس از اعدام، سراسر وجودشان را مـی لرزاند! از وحشت این کـه تا دقایقی دیگر بـه دار مجازات آویخته مـی شوند، عرق سردی بر پیشانی شان نشسته بود!

    تحصیلکرده با خودروی شخصی درون خیـابان‌های شمال شـهر مـی‌گشت و با دیدن خودرو‌هایی کـه در آن‌ها باز بود وسایلش را سرقت مـی‌کرد.

    تیم فوتبال استقلال تهران را حتما پرافتخارترین تیم ایرانی درون آسیـا دانست. این تیم ۴ بار درون فینال جام باشگاه های آسیـا حضور داشته و دو بار قهرمان این مسابقات شده است.

    زن جوان درون حالی کـه فریـاد مـی زد «فرهاد» غرورم را شکست و مرا درون مـیان بستگانم سرافکنده کرد، بـه کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشـهد گفت: دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود بـه طوری کـه من و دو برادرم از هر نوع امکانات تفریحی و رفاهی برخوردار بودیم.

    ساعت 2:41 بامداد امروز (چهارشنبه) یک مورد گزارش مشاهده دود درون یک برج مس درون شمال غرب تهران بـه آدرس مـیدان ساحل، بلوار مختاری بـه سامانـه 125 سازمان آتش‌نشانی شـهر تهران اعلام شد.

    من و همسرم فریب چرب زبانی صاحب فروشگاه موتورسیکلت را خوردیم و پا بـه لانـه مجردی پسر دایی او گذاشتیم که تا پول موتورسیکلت همسرم را بعد دهند اما بعد از خوردن قهوه، همسر و فرزندم بـه خواب رفته بودند و من ناگهان درون مـیان خواب و بیداری متوجه حضور صاحبخانـه بالای سرم شدم کـه نیت شومـی را درون سر داشت...

    مرد جوانی کـه یکی از مردان آهنین را درون بزم مستانـه با شلیک گلوله بـه قتل رسانده مـی‌گوید چند ساعت بعد از دستگیری و پس از پ مستی از سرش متوجه حادثه شده است.




    [دانلود اهنگ محلی شهرستان مسجد سلیمان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 02 Sep 2018 05:01:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com