نکات رابطه و پسر جوان دوران مجردی
خیلی ها عقیده دارند داشتن رابطه درون مجردی خوب است، دلایل بی zwnj وفایی مردان به همسرانشان خیلی ها و خصوصا پسران فکر مـی کنند با اینکار مـی توانند تجربهب کنند ودر ازدواج موفق تر باشند و بسیـاری هم عقیده بر این دارند کـه اگر درون دوران مجردی رابطه داشته باشیم مـیتوانیم با تجربه آن درون زندگی مشترک بهتر رابطه برقرار نماییم.
باید توجه داشت کـه روابط و پسری کـه با هم دوست مـیشوند، بر پایـه روابط متعهدانـه و مسئولانـه شکل نمـیگیرد و هرکدام خودرا مجاز مـیدانند کـه در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یـا خوششان نیـامد، رابطه را قطع کنند.
آزمون و خطاهایی کـه اتفاق مـیافتد همان تجاربی نیست کـه در زندگی دائم اتفاق مـیافتد. دلایل بی zwnj وفایی مردان به همسرانشان یک درمانگر اختلالات بـه تشریح باورهای نادرست ان و پسران به منظور شروع دوستی و حتی رابطه درون آن پرداخت.
دکتر حسین اخوان، عضو گروه درمان و مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد و درمانگر اختلالات ، با اشاره بـه باورهای نادرستی کـه منجر بـه دوستی و پسر مـی شود، بیـان کرد: دلایل بی zwnj وفایی مردان به همسرانشان دلایل مختلفی باعث مـی شود کـه یک ختر و پسر با هم رابطه داشته باشند و دوست شوند کـه مـهمترین علت آن غریزهاي هست که بعد از بلوغ و تشکیل هویت، بهویژه هویت شکل مـیگیرد.
بعنوان شخصیت مستقل کـه به جنس مخالفشان تمایل پیدا مـیکنند، طبیعی هست که این رابطه شکل بگیرد. دلایل بی zwnj وفایی مردان به همسرانشان بنابر این درون اصل ماجرا کـه چرا این اتفاق مـیافتد، مـیتوان گفت طبیعی هست و همـه ی ما مـی دانیم بدلیل وجود شرایط بعد از بلوغ است. اما درون فرهنگ و دین ما این رابطه که تا زمان مطرحشدن بحث ازدواج، بهطور جدی منع شده است. طبیعی هست که قبل از ازدواج، افراد پروسهاي را طی مـی کنند کـه منجر بـه آشنایی دو طرف مـیشود.
انواع روابط و پسر
او درباره انواع روابط دیگر و پسر گفت: گاهی رابطه درون بستر همکاری است. طبیعی هست که افراد درون محیط کاری، با یک دیگر کار مـیکنند و باید روابط کاری وجود داشته باشد و این روابط کاملاً طبیعی و بدون حاشیـه شکل مـیگیرد. گاهی این رابطه روابط خیلی محدود داخل یک کلاس را شامل مـی شود کـه جزوهاي رد و بدل مـی شود یـا کار مشترکی را استاد بـه آنها مـیسپارد کـه امتحانی را تمرین کنند.
این هم رابطه کاملاً مشخص و تعریفشدهاي است. گاهی روابط و پسر یک رابطه فامـیلی است. درون واقع با هم رفتوآمد خانوادگی دارند ودر بستر خانوادگی با حضور خانوادهها کـه همـه ی چیز را مـی دانند، رابطهها کاملاً تعریفشده، مشخص و شناختهشده است. اه همـه ی این روابط روشن و نوع رابطه کاملاً تعریفشده است.
ان دنبال رابطه عاطفی هستند
اخوان با اشاره بـه نوع دیگری از روابط دوستی و پسر اظهار کرد: گاهی رابطه، خارج از انواع روابط بالاست. یعنی گاهی و پسر بدون قصد ازدواج با هم دوست مـی شوند. پرسش اینجاست کـه این دوستی مـی تواند چه مشکلات و مسائلی داشته باشد؟ آیـا مزایـا و منافعی مـی تواند داشته باشد؟
اصولاً ما از این دوستی چه باورهایی داریم کـه این دوستی شکل مـیگیرد؟ براساس تحقیقات، یک وقتی با یک پسر دوست مـیشود، بـه دنبال رابطه عاطفی با دوستپسرش هست و کمتر و شاید اصلاً بـه رابطه فکر نمـیکند. حتی شاید اصلاً درون ذهنش این هست که درون نـهایت این رابطه عاطفی بتواند تبدیل بـه یک ازدواج، و دوستپسرشان تبدیل بـه تکیـهگاهشان درون آینده شود ولی زمانی کـه این رابطه را از دید پسرها بررسی مـی کنیم، مـیبینیم
که درون اکثر آنها از ابتدا انگیزه و غریزه غلیـان داشته است؛ البته بـه این معنا نیست کـه رابطه نخستین هدفشان باشد کـه بلافاصله بخواهند رابطه داشته باشند ولی بـه هرحال وجود غریزههاي درون پسرها وقتی با یک دوست مـی شوند، خیلی پررنگ است. حتی اگر درون ابتدا با این انگیزه وارد این دوستی نشوند، درون ادامـه روابط دوستانـه، این هدف خیلی پررنگتر مـیشود.
ها دنبال چه و پسرها دنبال چه هستند؟
این درمانگر اختلالات با بیـان اینکه ها وقتی دوست مـیشوند دنبال چارچوب متعهدانـهتر و مسئولانـهتری هستند، افزود: آنها فکر نمـیکنند کـه امروز با یک فرد و فردا با فرد دیگری دوست شوند اما درون پسرها دوستی به منظور این شکل مـی گیرد کـه هم اکنون نمـی توانند مسئولیت تشکیل و پاسخگویی بـه یک زندگی دائم را داشته باشند؛ بنابر این دوستی با را جای گزین روابط متعدانـه و مسئولانـه مـیکنند.
نکته بعدی این هست که وقتی از یک و پسر به منظور دوستیهایشان سؤال مـیکنیم، گاهی مـیگویند این رابطه به منظور قبل از شروع زندگی دائم لازم است. یعنی من اگر دوستپسر یـا نداشته باشم و با جنس مخالف رابطه نداشته باشم، چگونـه مـی توانم از بعد زندگی با جنس مخالف درون آینده برآیم؟ من هم اکنون حتما این آزمون و خطا را داشته باشم که تا در آینده، بتوانم براساس این آزمون و خطاها زندگی خوبی را تشکیل دهم.
آیـا تجربه دوستی مـیتواند باعث تجربه زندگی مشترک بهتری شود؟
مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره توجیـه بالا تصریح کرد: حتما توجه داشت کـه روابط و پسری کـه با هم دوست مـیشوند، بر پایـه روابط متعهدانـه و مسئولانـه شکل نمـیگیرد و هرکدام خودرا مجاز مـیدانند کـه در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یـا خوششان نیـامد، رابطه را قطع کنند. آزمون و خطاهایی کـه اتفاق مـیافتد همان تجاربی نیست کـه در زندگی دائم اتفاق مـیافتد.
در زندگی دائم ما دنبال تعهد، مسئولیتپذیری و همسرنوشتی هستیم. دنبال این هستیم کـه برای پایدار ماندن زندگیمان ازخودگذشتگی داشته باشیم. دنبال این هستیم به منظور اینکه بتوانیم همسر مناسبمان را داشته باشیم، خودمان را مناسب کنیم. اما دریک روابط دوستانـه هیچکدام از این ها تعهد و الزامـی ندارند؛ دو نفر با هم دوست مـیشوند و براساس اه خود، مـی خواهند از بودن درکنار هم لذت ببرند.
یـا وقتشان را پرکنند و از تنـهایی خارج شوند یـا ژست این را داشته باشند کـه من چند دوستپسر یـا چند دوست دارم. هیچکدام از اینـها درون زندگی مشترک نیست؛ بنابر این آزمون و خطاهایی کـه دراین روابط دوستانـه شکل مـیگیرد، از جنس آزمون و خطاهایی نیست کـه در زندگی مشترک اتفاق مـیافتد. اتفاقاً آن الزامات خودش را دارد و این الزامات دیگری دارد. بنابر این این باور کـه دوست یـا پسر داشته باشیم کـه از بعد زندگی آیندهمان برآییم، درست نیست.
کمبود توجه و جذب شدن بـه جنس مخالف به منظور دوستی
او با تأکید بر کمبودهای افراد و تأثیر آن درون گرایش بـه دوستی با و پسر ادامـه داد: ما گاهی نیـازمند توجهیم. افرادی نیـاز بـه توجه دارند کـه از عزت نفس و اعتماد بـه نفس کافی برخوردار نیستند. بـه عبارت دیگر، من اگر حس کنم دوستم چند دوستپسر دارد و من ندارم، ممکن هست احساس کمبود کرده و فکر کنم بـه اندازه او ارزشهاي کافی ندارم کـه پسرها با من دوست شوند. این تفکرات باعث مـی شود:
فرد نگرانیها و تزلزلهاي خود رابه شکلی جبران و طوری وانمود کند کـه ببینید من چقدر مورد توجهم و چقدر روابط اجتماعی خوبی دارم. درواقع یکی از دلایل دیگری کـه باعث مـی شود کـه یک بـه سمت دوستپسر برود، این کمبود اعتماد بـه نفس و عزت نفسی هست که ممکن هست در خود ببیند. همـینطور این اتفاق درون مورد پسرها نیز مـیافتد.
باور غلط تجربه رابطه به منظور زندگی بینقص
اخوان با بیـان اینکه گاهی این روابط مـی تواند شامل روابط نامحدود حتی روابط هم باشد، گفت: برخی معتقدند این روابط حتما باشد که تا بتوانند اگر نواقصی درون رابطه شان وجوددارد، آنها را حل کنند که تا زندگی آیندهاي کـه تشکیل مـیدهند، یک زندگی بینقص باشد. ولی درواقع این اتفاق نمـیافتد زیرا مردی کـه قبل از ازدواجش روابط گستردهاي داشته، درون زندگی مشترک خود دست بـه مقایسه مـیزند و همـیشـه همسر دائمـی خودرا با قبلیها مقایسه مـیکند.
نکته دوم این هست که تعداد زیـادی از آدمهایي کـه رابطه گسترده برقرار مـی کنند، به منظور ازدواج دنبال افرادی مـی گردند کـه هیچگونـه رابطه با آدمهاي دیگر نداشته باشد. درون نتیجه بعد از ازدواج، خودش فردی هست که تجربه انواع روابط را داشته و از طرف مقابل هم توقع دارد کـه از همان تواناییها و فعل و انفعالات برخوردار باشد. وقتی مـی بیند این تواناییها را ندارد، دچار آشفتگیهاي بیشتری با همسر دائمـیاش مـی شود.
به اضافه اینکه دلیل ندارد کـه ما نقصی راکه قبلاً نداشتیم همـین حالا نیز نداشته باشیم. مثلا پسری کـه ازدواج مـی کند و زودانزال هست و ممکن هست قبل ازآن، زودانزالی نداشته باشد یـا برعکس. یعنی چندان نمـیتوان براساس روابط قبلی، رابطه بعدی را فهمـید.
وجود دانش و اطلاعات کافی درون رابطه مـهم است
این درمانگر اختلالات تأکید کرد: آنچه درون رابطه مـهم است، وجود دانش و اطلاعات کافی هست نـه مـهارتها و رابطههاي پیش از ازدواج. به منظور داشتن یک رابطه فعال درون زندگی مشترک دائمـی، اصلاً نیـازی بـه تجربه قبل از ازدواج نیست. آنچه مـهم هست وجود دانش کافی دراین زمـینـه است. بدیـهی هست اگر دانش کافی وجود داشته باشد، این رابطه بعد از مدتی مـی تواند بـه اندازه کافی کـه هردو طرف ازآن لذت ببرند، برسد.
به اضافه اینکه وقتی یکی رابطه داشته باشد و دیگری نداشته باشد، دو نفری با هم برخورد مـی کنند کـه یکی تازه مـی خواهد تجاربی را آغاز کند و دیگری تجربهاي را کرده هست و این ناهمخوانی، بیشتر خواهد بودو بـه چشم مـی آید.
کوچک شدن دایره انتخاب
مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره ناهمخوانیهاي فرهنگی و پسر تصریح کرد: نکته دیگری کـه وجوددارد، ناهمخوانیهاي فرهنگی هست یعنی ی به منظور خودش این فرهنگ را دارد کـه زندگی قبل از ازدواج، شخصی و خصوصی هست و هیچ ربطی بـه زندگی بعد از ازدواج ندارد. این درون فرهنگ ما نیست و بدیـهی هست که این دایره آدمهایي کـه به سراغش مـی آیند، کم مـیشود.
همـین طور پسری کـه با این دید مـی آید کـه زندگی و روابط دوستانـهاي کـه داشته به منظور قبل از ازدواج هست و هیچ ربطی بـه دوران بعد ازآن ندارد و همسر آیندهاش هم نباید دراین باره از او سؤال کند؛ این تصور و فکری هست که او دارد و تعداد زیـادی از هایی کـه مورد انتخاب او هستند، ممکن هست اینگونـه فکر نکنند؛ بنابر این دایره انتخاب پسر هم مـی تواند کم شود.
لزوم توجه بـه انگیزه
اخوان با تأکید بر توجه بـه انگیزه درون رابطه گفت: بهویژه توجه ان رابا توجه بـه فرهنگ و اعتقادات دینی خودمان و بافتی کـه در جامعه داریم بـه این نکته جلب مـی کنم کـه شاید شما با هر هدف روشن و تعریفشدهاي به منظور خودتان به منظور دوستشدن با پسری جلو بروید اما مطمئن باشید طرف مقابل حتی اگر نشان ندهد کـه با اه شما همخوان نیست ولی این اتفاق بـه کرات مـیافتد کـه ی با پسری دوست مـی شود ودر پایـان رابطه نادم و پشیمان است.
« این پشیمانی هزینـه هنگفتی دارد کـه گاهی جبرانناپذیر و بازگشتناپذیر هست و این نکته بسیـار مـهمـی هست که توجه همـه ی ان و پسران رابه آن جلب مـی کنم. »
خطرات احساسی رابطه پیش از ازدواج
اجازه بدهید بـه ده مورد از بدترین خطرات احساسی از فعالیت زودهنگام اشاره کنیم:
۱. نگرانی از بارداری و بیماری
برای خیلی از جوانانی کـه فعالیت خودرا آغاز کردهاند، ترس از بارداری یـا ابتلا بـه بیماریهاي مقاربتی یک استرس احساسی جدی بـه شمار مـیرود.
یک دبیرستانی دراین رابطه مـی گوید
«خیلی از دوستانم را مـی بینم کـه تست بارداری از داروخانـه تهیـه مـیکنند. انـها خیلی نگران هستند و هرماه دلهره دارند کـه مبادا باردار شده باشند. من کـه تابحال رابطه نداشتهام خیلی از این بابت آسان و آسودهام.»
راسل هانکه، دکتر، دراین رابطه مـی گوید
«خیلی از نوجوانان را مـیبینیم کـه بعد از نخستین تجربه خود با نگرانی و استرس بسیـار پیش دکتر مـی روند و مـی خواهند کـه آزمایش ایدز به منظور انـها انجام شود. به منظور خیلیـها همـین مسئله کافی هست که دیگر سراغ آن گونـه روابط نروند.»
۲. پشیمانی و متهم خود
هم پسرها و هم ها ممکن هست بعد از رابطه دچار پشیمانی شدید شوند اما ها دراین رابطه آسیبپذیرتر هستند.
«وقتی ی با پسری رابطهچنسی برقرار مـی کند چه اتفاقی مـیافتد؟ احساس نزدیکی بـه پسر بیشتر مـی شود. ممکن هست فکر کنید به منظور پسر هم حتما همـین اتفاق بیفتد، اما نـه. الزاماًً اینطور نیست.» تحقیقات یک تفاوت تی را دراین زمـینـه نشان مـی دهد: «زنها طبق معمولً به منظور تقویت رابطه خود و بالا بردن صمـیمـیت آن رابطه برقرار مـی کنند درحالیکه مردها اکثراً به منظور لذت اینکار را مـی کنند.»
ی کـه به رابطه بـه چشم توجه و محبت نگاه مـیکند، وقتی ببیند کـه پسر موردعلاقه او بعد از نخستین تجربه اش با او هیچ علاقه عاشقانـه بیشتری بـه او نشان نمـی دهد، احساس خواهد کرد کـه مورد خیـانت قرار گرفته است. یک ۱۵ ساله مـی گوید: «من انتظار نداشتم کـه آن پسر با من ازدواج کند اما هیچ وقت انتظار نداشتم کـه حتی درون دانشگاه هم از من دوری کند.»
باب بارلت کـه در مورد روابط انسانی درون دانشگاه ریچفیلد درون مـینسوتا درس مـی دهد، داستان «سندی» رابا ما درون بین مـی گذارد: «سندی ی بسیـار زیبا و باهوش بود کـه از من خواست موقع ناهار من را ببیند. برایم توضیح داد کـه هیچ وقت تابحال دوستپسری نداشته هست و وقتی یکنفر بزرگتر از خودش از او دعوت کرده قرار بگذارند بسیـار هیجانزده شده است.
بعد از این کـه هفتهها با هم رابطه داشتند، آن مرد از سندی خواسته کـه با هم رابطه داشته باشند. سندی بیتمایل بوده اما مرد مدام اصرار مـیکرده است. ترس سندی این بوده کـه خام و بیتجربه بنظر برسد و بهمـین دلیل آن مرد را از دست بدهد بهمـین دلیل با او موافقت کرده است.
من از او پرسیدم کـه موفق شده و توانسته آن مرد را نگه دارد؟
سندی جواب داد کـه یک هفته بعد، دوباره با هم رابطه داشتهاند و بعد وی را ترک کرده است. مرد بـه او گفته بوده کـه به اندازه کافی به منظور او خوب نیست و نتوانسته عاشق او شود. حالات احساس حماقت بـه او دست داده بود چون فهمـیده بود کـه آن مرد بـه هیچ عنوان علاقهاي بـه او نداشته است.»
رابطه بسیـار خاص است. خانـهاي خاص مـیـــخواهد. وقتی بخشی از چیزی بزرگتر — یک رابطه دائمـی عاشقانـه بین دو انسان — باشد، بسیـار پرمفهومتر و راضیکنندهتر مـی شود. وقتی ازدواج مـی کنید، صمـیمـیت شما تعهدتان بـه هم دیگر را نشان مـیدهد. شما با بدن تان بـه هم مـیگویید کـه «من همـه ی خودم رابه تو مـیدهم». از این دیدگاه، همانگونـه کـه وارد زندگی هم دیگر شدهاید، وارد جسم هم دیگر هم مـی شوید. صمـیمـیت متکی بـه تعهد است.
حتی وقتی «قوانین تازه»اي درمورد رابطه وجوددارد — مثل قانون جدیدی کـه ابتدا درون دانشگاهها باب شد و هم اکنون بـه سنین پایینتر هم کشیده شده هست و رابطه بدون هیچ احساس بایکه اصلاً نمـیشناسید را تایید مـیکند — ها درون آخر آسیبپذیرتر بوده و بعد از اتمام رابطه هنوز بـه این امـید مـیمانند کـه شاید آن پسر دوباره بـه آن ها زنگ بزند.
گاهیاوقات این پشیمانی جهتی مخالف پیدا مـی کند: وقتی رابطه تمام مـیشود، احساس مـیکنید بـه دام افتادهاید. کارن ۱۶ ساله مـی گوید:
«من واقعاً پشیمانم کـه نخستین رابطهام با پسری بود کـه چندان دوستش نداشتم. هنوز هم با او درون ارتباط هستم کـه دیگر تبدیل بـه یک مشکل شده است. از همان نخستین باری کـه با او بودم، دیگر درون هر قرارملاقاتی کـه با او دارم انتظار رابطه از من دارد. حتی وقتی تمایلی بـه آن کار ندارم کارمان بـه بحث و جدل مـیکشد. دوست دارم این رابطه را تمام کنم و با افراد دیگری آشنا شوم اما بعد از این کـه اینـهمـه بـه هم وابسته شدهایم خیلی سخت است.»
پشیمانی ممکن هست سالها طول بکشد. چندی پیش نامـهاي از یک زن ۳۳ ساله کـه هم اکنون روانشناس شده بود دریـافت کردیم کـه گفته بود خیلی نگران فشارهای و وسوسههاي جوانان امروزی است. مـیخواست درسهایي کـه خود آموخته بود را درون بین بگذارد. گفته بود کـه بعد از اتمام دوران دبیرستان، یکسال را درون بيرون از کشور گذرانده بود:
«وقتی از کشور خارج شدم باکره بودم، اما تصور مـی کردم همـین از من محافظت مـی کند. مـیخواستم تصمـیمات ام را خودم بـه تنـهایی بگیرم. نمـی خواستم وارد هیچ تعهدی شوم. نمـیخواستم ازدواج کنم یـا بچهدار شوم. مـی خواستم ادامـه تحصیل داده و شغل موفقی داشته باشم. طی آن یکسالی کـه بيرون از کشور بودم، درون مسائل بسیـار بیقید و بیتعهد بودم.
اما واقعیت این هست که بـه قیمت جدا شدن از خودم بـه پایـان رسید. طولانیترین مجروح کـه به خودم زدن با قلبم لمس شد. آن احساس بیمار بخشی از خودم –روحم– بـه خیلیـها و برای هیچ، هنوز دردناک است. هیچ وقت تصور نمـیکردم اینقدر زیـاد و اینقدر طولانی آسیب مـیبینم. این زن گفته بود کـه همـین حالا ازدواج کرده هست و زندگی موفق و رابطه خوبی با همسر خود دارد.»
مردانی کـه درگیری و احساسی با ی پیدا مـی کنند هم ممکن هست ضربه بخورند. این از زبان یک مرد پشیمان نوشته شده است:
«یکسال پیش با ی دو سال کوچک تر از خودم وارد رابطه شدم. شدیداً عاشق هم شده بودیم. والدین ما بـه ما آزادی کامل داده بودند. وقتی بـه خانـه انـها مـیرفتم، پدر و مادرش زودتر به منظور خواب مـیرفتند کـه من و او بتوانیم تنـها باشیم. فوقالعاده بود. با هم تنـها بودیم، حتی گاهی شش شب درون هفته. رابطه ما کمکم شروع شد. ابتدا او مقاومت کرد اما بخاطر ترس از دست من تسلیم شد. قبل از این کـه بدانیم بیش از اندازه پیش رفته بودیم.
به خودمان مـی گفتیم کـه عاشق هم هستیم و به محض این کـه او درسش تمام شود با هم ازدواج مـیکنیم. واقعاً چه تفاوتی مـیکرد؟ بعد یک شب دعوای وحشتناکی داشتیم، و بااینکه هیچ ارتباطی با مسائل نداشت، مـیدانستم کـه اگر اینقدر درون مسائل پیش نمـیرفتیم این دعوا اتفاق نمـیافتاد. بـه هرحال، او من را زد و من هم درون جواب وی را زدم. هیچ وقت نمـیتوانم خودم را بخاطر اینکار ببخشم. او بـه سمت خانـهشان فرار کرد و همـه ی چیز رابه مادرش گفت.
احتمالاً مـیتونید تجسم کنید کـه بعد ازآن چه اتفاقی افتاد. من آن موقع دانشگاه مـیرفتم. اصلاً نمـیتوانستم روی درسهایم تمرکز کنم. فقط مـی خواستم دراز بکشم و بمـیرم. همان موقعها بودم کـه دانشگاه را ترک کردم و به نیروی دریـایی پیوستم. قبل از این کـه برای آموزشهاي مقدماتی بروم، یکبار وی را درون خیـابان دیدم. گریـه کرد و گفت کـه هنوز همان احساس سابق رابه من دارد و بخاطر کاری کـه کرده هست پشیمان هست اما آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود.
واقعاً آرزو مـیکنم کـه او مـیتوانست همان طور دربرابر من به منظور خواسته رابطه مقاومت کند و من هم اینقدر پافشاری نمـیکردم. هر ی کـه فکر مـیکند به منظور نگه داشتن یک پسر حتما تسلیم خواستههاي اینچنینی او شود احمق است. مطمئناً من با او مـیماندم و با او ازدواج مـی کردم.»
۳. عذاب و جدان
عذابوجدان شکلی از احساس پشیمانی هست — حسی قوی از انجام کاری کـه از نظر اخلاقی نادرست است. عذابوجدان اگر بعنوان نشانـهاي به منظور زنده بودن هوشیـاری خود و دلیل خودداری از انجام دوباره آن رفتار درون آینده قلمداد کنید، مـی تواند یک تجربه سالم اخلاقی باشد. احتمال عذابوجدان گرفتن ها درمورد نخستین تجربه بیشتر از پسرهاست و اگر این تجربه تحتتاثیر موادمخدر یـا الکل صورت گرفته باشد، این عذابوجدان شدیدتر خواهد شد.
هم پسرها و هم ها اگر نخستین رابطهشان با فردی عادی صورت گرفته باشد، مـی گویند کـه عذابوجدان گرفتهاند. جورج ایگار درون کتابی کـه برای نوجوانان نوشته است، بـه نام «عشق، رابطه و » بـه خانمهاي جوان توصیـه مـی کند، «وقتی رابطهتان بر هم مـی خورد، به منظور ها خیلی سختتر از پسرها خواهد بود. این چیزی نیست کـه در خودآگاهتان مـیخواستهاید. این کـه ی را دچار مشکل احساسی عمـیق کنید.»
یک پسر ۲۰ ساله مـیگوید وقتی متوجه دردی شده کـه در ها ایجاد مـی کند و عذابوجدان گرفته است، دست از رابطه برداشته است، او مـی گوید: «مـیبینیم کـه گیج شدهاند و مدام گریـه مـی کنند. مـی گویند دوستت دارند اما تو انـها را دوست نداری.» عذابوجدان بعد از رابطه مـیتواند از اعتقادات مذهبی افراد نیز نشات بگیرد.
مـهمترین مذاهب دنیـا، از جمله اسلام، مسیحیت و یـهودیت، همـه ی انـها رابطه را بعنوان هدیـهاي از جانب خداوند معرفی مـی کنند کـه برای زوجها بعد از ازدواج فرستاده شده است.
در مقالهاي درمورد داستان مرد جوانی خواندیم کـه از این کـه درمورد روابط مخالف با اعتقادات مذهبی خود رفتار کرده بود، احساس پشیمانی مـیکرد. او نوشته بود کـه والدین او اهمـیت باکرگی و شروع رابطه فقط بعد از ازدواج را برایش توضیح داده بودند. اما یک شب گرم تابستانی، خودرا با ی بسیـار مشتاق دید و همان موقع نخستین رابطه خودرا برقرار کرد. آن رابطه بسیـار عجلهاي بودن و هیچ حس صمـیمـیتی درون آن وجود نداشته است. او مـیگوید:
«وقتی درون فیلمها رابطه رابه تصویر مـی کشند، بسیـار عاشقانـه است. از نظر فیزیکی حس بسیـار خوبی بود اما از نظر احساسی اصلاً اینطور نبود. من نگران بودم کـه رابطهمان از این بـه بعد خیلی جدی تر از گذشته شود و نمـیدانستم چه انتظاراتی مـی خواست از من داشته باشد؟»
این پسر بخاطر کاری کـه انجام داده بود احساس عذابوجدان مـی کرد. همچنین نگران بارداری و بیماری بود. بـه خودش قول داده بود کـه دیگر هیچ وقت اینکار را تکرار نکند و ازآن موقع که تا حالا کـه دانشجو شده است، بـه قول خود وفادار بوده است. او مـیگوید، «من بـه دنبال صمـیمـیت بـه همسرم هستم.یکه واقعاً دوستش داشته باشم و بخواهم کـه ادامـه زندگیام درکنار او باشم. شاید بنظر خیلیـها مسخره بیـاید اما واقعیت دارد.»
سقط جنین
تعداد زیـادی از نوجوانان درون مواجهه با بارداری بـه سقطجنین روی مـیآورند. همان طور کـه هردو طرف بحث سقطجنین همـین حالا تایید مـی کنند کـه سقطجنین بـه زندگی یک موجود زنده پایـان مـی دهد «جنین بعد از ۱۸ روزگی قلبی تپنده و بعد از ۶ هفتگی مغز دارد». زنان بسیـاری عواقب ناراحتکننده احساسی را بعد از سقطجنین گزارش کردهاند — مثل افسردگی، کابوسهاي شبانـه، از دست ارزش نفس و عذابوجدان.
دیوید راردون درون کتابش از نتایج تحقیقات خود گزارش مـی کند کـه بیش از ۷۰ درصد از زنانی کـه سقطجنین داشتهاند مـی گویند احساس مـیکنند کار اشتباهی انجام دادهاند –گرفتن جان یک موجود زنده — اما بـه این دلیل مخالف این حس عمل کردهاند کـه هیچ انتخاب دیگری پیش رویشان نبوده است. گاهیاوقات سوءتفاهمات اخلاقی درمورد تصمـیمات سقطجنین که تا چند سال بعد ازآن اتفاق نمـیافتد.
بعنوان مثال درون زیر داستان مادری جوان هست که هم اکنون درون دهه ۳۰ زندگی خود بـه سر مـی برد و درمورد سقطجنینی کـه داشته هست صحبت مـیکند:
«سال دوم دانشگاه بودم. از تعطیلات تابستانی برگشته بودم و واقعاً مریض بودم. دکتر یک آزمایش ادرار از من گرفت و اعلام کرد کـه باردار هستم. بعد پرسید مـیخواهی چه ی؟ من گفتم مـیخواهم هر چه سریع تر از شر آن خلاص شوم. او هم آدرس و عدد تلفن یک کلینیک زنان را برایم یـادداشت کرد. عمل بسیـار ساده بود، دلدرد شدیدی داشتم اما مـیتوانستم آنرا تحمل کنم.
اگر آن موقعی از من مـیپرسید کـه نسبت بـه کاری کـه کردهام چه حسی دارم، مـی گفتم بهترین کار ممکن را انجام دادهام چون هم سلامتی و هم زندگیام را بعد گرفتهام. اما هم اکنون هر وقت یـاد آن زمان مـیافتم گریـهام مـیگیرد. بـه این فکر مـی کنم کـه چقدر بیرحم بودم، واقعاً بچه بودم، خودرای و سطحینگر. هم اکنون با بدنیـا آوردن دو فرزند فوقالعاده، خیلی تغییر کردهام و بسیـار افتادهتر شدهام.»
مردها هم خیلی وقتها ممکن هست تحتتاثیر عواقب احساسی سقطجنین قرار گیرند. یک بار یکی از سالاولیهاي دانشگاه داشت به منظور چند نفر درمورد احساس گناهی کـه از سقطجنینی کـه دوستش رابه آن وادار کرده بود، گرفته بود صحبت مـیکرد، کـه نـه مـیتوانسته بخوابد و نـه درس بخواند.
خط آخر این که: هر حسی هم کـه به قوانین مربوط بـه سقطجنین داشته باشید، حتما قبول کنید کـه سقطجنین یک راهحل سریع نیست. تاثیرات آن ممکن هست سالها با شما بماند. شبکههاي ملی اینروزها به منظور زنان و مردانی کـه اقدام بـه چنین کاری مـیکنند، جلسات مشاوره روانپرشکی ترتیب مـیدهد.
۴. از دست اعتمادبهنفس و عزتنفس
خیلی افراد بعد از این کـه متوجه مـی شوند بـه یک بیماری مقاربتی مبتلا شدهاند، اعتمادبهنفس خودرا از دست مـیدهند. …سعید یکی از خوانندگان ما قبل از ارتباط با دوستش، چیزی درمورد ویروس پاپیلومای انسانی «HPV» نشنیده بود. خیلی زود بعد ازآن، متوجه غدههاي ریزی روی آلت ی خود شده بود. دکتر بـه او گفته بود کـه دچار زخمهاي ی شده هست که با ویروس HPV ایجاد مـی شود.
این زخمها خوب بـه درمان اسیدی، تکنیک لیزر یـا جراحی پاسخ ندادند و بعد از این درمانهاي مداوم بینتیجه، سعید واقعاً نگران شده هست که آیـا باوجود این زخمها مـی تواند ازدواج کند. گاهیاوقات از دست اعتمادبهنفس بعد از رابطه بیتعهد فرد رابه سمت روابط بیتعهد بیشتر مـیکشاند و همـین مسئله منجر بـه از دست رفتن بیشتر اعتمادبهنفس مـیشود کـه جلوگیري ازآن بسیـار دشوار خواهد شد.
همـین مسئله را مـی توانید درون داستان زندگی زن جوانی ببینید کـه در زیر برایتان عنوان مـی کنیم: هایی درون خوابگاه ما بودند کـه بارها باردار شده و سقطجنین کرده بودند. مسئله جالب این کـه تقریبا همـه ی این ها وقتی با من حرف مـیزدند مـی گفتند کـه از کل این داستان متنفرند: مـیهمانیها، خیـابانها و انتظارات و رفتارهای مردان. اما چون اعتمادبهنفس خیلی پایینی دارند.
هر نوع توجه از طرف مردان به منظور انـها کافی هست و بهمـین دلیل باز بـه موقعیتهایي برمـیگردند کـه قبلاً به منظور آن ها ایجاد مشکل کرده است. درون هردو سوی روابط بی عشق، از دست رفتن ارزش نفس را مـی بینیم. یک پسر دانشجو مـیگوید، «خیلی بد هست وقتی بخاطر مقدار بالای الکلی کـه خوردهاي آن شب با ی مـیخوابی و فردای آن حتی آن رابه خاطر نمـیآوری.»
حقیقت رابطه دهانی
– هیچ پسری کـه واقعاً ی را دوست داشته باشد یـا به منظور او ارزش قائل باشد از او نمـیخواهد کـه اینکار را برایش انجام دهد.
– اینکار خیلی وقتها توسط ها شروع مـیشود زیرا تصور مـی کنند مـیتوانند با پیشگیری از باردار شدن چیزی کـه پسر مـیـــخواهد را به منظور او انجام دهند اما بعد ها مـیفهمند کـه رابطه دهانی صمـیمـیت بین دو طرف را کاهش مـیدهد.
– بسیـاری بیماریهاي مقاربتی، ازجمله تبخال ی، کلامـیدیـا ، ویروس پاپیلومای انسانی، از طریق رابطه دهانی نیز منتقل مـیشوند.
– اگر ی هستید کـه رابطه دهانی دارید، ممکن هست باز همان آسیبهاي احساسی — مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بیارزش شدن — کـه به دنبال روابط بیتعهد مـی آید را تجربه کنید.
– اگر پسر هستید و از دوستتان مـی خواهید کـه اینکار را برایتان انجام دهد، با اینکار بـه آن بیاحترامـی مـیکنید. آیـا دوست داریدی با شما اینکار را د؟

یک دانشجوی دیگر از دست رفتن ارزش فردی کـه بعد از نخستین تجربه او ایجاد شده بود عنوان مـی کند: «بالاخره موفق شدم ی رابه تختخواب بکشانم –البته درون خودرو بود. من ۲۱ سالم بود. فکر مـی کردم این تحریککنندهترین اتفاقی هست که مـیتوانست بیفتد اما بعد آن شروع بـه ابراز علاقه کرد و اصرار کرد کـه با من بماند. بعد از چهار هفته رابطه آن هم فقط زمانهایي کـه من مـیخواستم، از او خسته شدم.
رابطه دهانی و شرافت نفس
تحقیقات نشان مـیدهد کـه جوانان بسیـاری امروز رابطه دهانی دارند و آنرا اصلاً مسئله بزرگی نمـی بینند. بعضی پسرها درمورد هایی صحبت مـی کرد کـه بخاطر رابطه دهانی شدیداً آسیب احساسی دیده و به روان شناس مراجعه مـیکنند. درون پاسخ بـه این نگرانیها، مـی بینیم کـه در برنامـه اپرا «Oprah Winfrey» و دکتر فیل «Dr. Phil» هرکدام یک برنامـه کامل رابه موضوع رابطه دهانی اختصاص مـی دهند.
در برنامـه دکتر فیل، یک ۱۳ ساله با چشمانی اشکبار بـه دوربین نگاه مـیکند و رو بـه سایر نوجوانانی کـه ممکن هست آن برنامـه را نگاه کنند مـیگوید: «اینکار را نکنید…خواهش مـیکنم اینکار را نکنید. همـه ی عزت نفس و ارزشی کـه برای خودتان قائل هستید را از دست خواهید داد. همـه ی چیز برایتان بدتر خواهد شد.» درون زیر بـه شش نکتهاي کـه لازم هست جوانان درمورد رابطه دهانی بدانند اشاره مـی کنیم:
۱» اینکار مطمئناً یک عمل است. همان طور کـه یک پسر ۱۵ ساله مـی گوید، «فکر مـی کنی چرا بـه آن دهانی مـیگویند؟»
۲» اینکار چیزی هست که طبق معمولً پسرها از ها مـیخواهند کـه برایشان انجام دهند. هایی هم هستند کـه تصور مـی کنند به منظور پیشگیری از بارداری بهتر هست اینکار را انجام دهند اما بعد ها مـیفهمند کـه رابطه دهانی صمـیمـیت بین دو طرف را کاهش مـیدهد.
۳» هیچ پسری کـه واقعاً ی را دوست داشته باشد یـا به منظور او ارزش قائل باشد از او نمـی خواهد کـه اینکار را برایش انجام دهد.
۴» بسیـاری بیماریهاي مقاربتی — مثل تبخال ی، کلامـیدیـا و ویروس پاپیلومای انسانی — از طریق رابطه دهانی نیز منتقل مـی شوند.
۵» اگر ی هستید کـه رابطه دهانی دارید، ممکن هست باز همان آسیبهاي احساسی — مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بیارزش شدن — کـه به دنبال روابط بیتعهد مـی آید را تجربه کنید.
۶» اگر پسر هستید و از دوستتان مـی خواهید کـه اینکار را برایتان انجام دهد، با اینکار بـه آن بیاحترامـی مـیکنید. آیـا دوست داریدی با شما اینکار را د؟
۵. فساد شخصیت
وقتی با دیگران مثل ابزارهای به منظور لذت خودخواهانـه خود رفتار مـیکنیم، نـه تنـها احترام خودرا از دست مـی دهیم، بلکه شخصیت مان را عوض مـیکنیم. هر انتخابی کـه در زندگی داریم بر شخصیت ما اثر مـیگذارد و آنرا بدتر یـا بهتر مـیکند. انتخاب هاي خوب شخصیتمان را قویتر مـیکند و انتخابهاي بد شخصیتمان را بدشکل مـی کند. وجدان ما بخشی از شخصیت ماست کـه درست را از نادرست تشخیص داده و به ما کمک مـیکند انتخابهاي بهتری داشته باشیم.
در محیط آسانگیر کنونی، افراد جوان بسیـاری رفتارهایی را «بیاشکال» مـیبینند کـه شدیداً نادرست است. بعنوان مثال، دریک تحقیق از ۱۷۰۰ دانشآموز و دانشجو درمورد «رابطه اجباری» سوال شد: «آیـا به منظور مرد قابلقبول هست که زنی راکه بیشتر از شش ماه هست با او ارتباط دارد، وادار بـه رابطه کند؟» تقریبا دو سوم پسرها پاسخ مثبت دادند. عجیبتر این کـه پاسخ ۴۹٪ از ها هم مثبت بود.
رابطه همچنین با وادار افراد بـه دروغگویی به منظور به دست آوردن آن مـی تواند موجب فساد شخصیت شود. دروغهاي متداول عبارتند از: «دوستت دارم»، «قبلاً هیچ وقت هیچ بیماری نداشتهام» و از این قبیل. مرد جوانی درمورد فعالیت خود مثل اعتیـاد یـاد مـیکند و بازرسی نفس خودرا زیر سوال مـیبرد:
«برای من رابطه مثل یک مادهمخدر شده بود. هرچه بیشتر انجام مـیدادم، بیشتر مـیخواستم. اصلاً نمـیتوانستم خودم را بازرسی کنم و هیچ وقت هم راضی نمـیشدم.» وگرافی. با بـه وجود آمدن اینترنت، وگرافی بیشتر از گذشته قابلمعرض شد و درنتیجه بـه یکی از متدولترین اعتیـادهای تبدیل گشت. دکتر ویکتور کلین، روانشناسی کـه بیش از ۲۵ سال صدها مرد را بخاطر وگرافی و اعتیـادهای درمان نموده، مـینویسد:
«من متوجه شدهام کـه مشکلات همـه ی این معتادین بـه رابطه، با قرارگیری درون معرض عمل درون کودکی یـا نوجوانی آغاز شده است.»
۶. از دست رفتن اعتماد
افراد جوانی کـه احساس مـیکنند بعد از بر هم خوردن رابطهشان، مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند یـا بـه انـها خیـانت شده، درون روابط بعدی خود دچار مشکل درون اعتماد مـی شوند. نمـی خواهند دوباره ضربه بخورند. برایـان درمورد تجربه خود مـیگوید: «من نخستین بار وقتی ۱۹ سالم بود با دوستم رابطه داشتم. تقریبا یکسال بود کـه با او درون ارتباط بودم و واقعاً دوستش داشتم. آن بسیـار صمـیمـی، شاد و مـهربان بود.
تا قبل ازآن همـه ی کاری با هم کرده بودیم بجز رابطه و آخر یک شب او از من خواست کـه با هم رابطه داشته باشیم. چند روزبعد، رابطه ما بر هم خورد. این دردناکترین زمان زندگی من بود. من از هر شخصی بیشتر بـه او نزدیک بودم، حتی از والدینم هم بـه من نزدیکتر بود. بسیـار افسرده و عصبی شده بودم. ورزش را ترک کردم و احساس ناامـیدی و شکستگی داشتم.
۷. افسردگی و
اینروزها نوجوانان بیشتری دچار افسردگی مـی شوند اما تحقیقات جدید نشان مـیدهد کـه این واکنش اتوماتیک نوجوانی نیست. نوجوانانی کـه از رفتارهای خطرناک –مثل رابطه ، موارمخدر و نوشیدن الکل– خودداری مـیکنند کمتر دچار افسردگی مـی شوند. هم ها و هم پسرها کـه این رفتارهای خطرساز را تجربه مـی کنند، بیشتر دچار افسردگی مـی شوند. و احتمال ابتلا بـه افسردگی درون ها بسیـار بالاتر است.
«خیلی از دوستانم را دیدهام کـه بعد از این کـه رابطههایشان حالت فیزیکی پیدا مـیکند، بر هم مـی خورد. وقتی خیلی زود از رابطه استفاده کنید، راه هاي ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم مـی خورد.» درون برخی موارد، افسردگی بـه تراژدی منجر مـی شود. سومـین دلیل شایع مرگ بین ۱۵ که تا ۲۴ سال است. تقریبا یکی از هر ۵ نفر نوجوان درون زمان گذشته بـه فکر کردهاند.
کران سایر درون کتاب خود مـی نویسد
«هرچه رابطهاي بیشتر شبیـه بـه عشق واقعی باشد، فرد نوجوان بیشتر درون آن عشق سرمایـهگذاری کرده و اگر آن رابطه بر هم بخورد، دچار درد و آسیب شدیدتری خواهد شد.» باتوجه بـه انچه درمورد عواقب احساسی بـه هم خوردن روابط مـیدانیم، منطقی هست که تصور کنیم درد ناشی از چنین قطع رابطههایي مـیتواند دلیل افسردگی و مرگ ناشی از درون برخی جوانان باشد.
تحقیقات این مسئله را تایید مـی کنند. درون تحقیقی مشخص شد کـه نرخ اقدام بـه به منظور ان بین ۱۲ که تا ۱۶ سالهاي کـه تجربه داشتهاند نسبت بـه انـها کـه باکره بودهاند شش مرتبه بیشتر است.
۸. خراب شدن روابط
رابطه مـی تواند یک رابطه خوب رابه یک رابطه بد تبدیل کند. ابعاد دیگر رابطه دیگر رشد نمـییـابند. احساسات منفی وارد داستان مـیشوند. درون آخر رابطه را مسموم مـی کند. اینـها را مرد جوانی کـه خودرا درون ۲۲ سالگی باکره معرفی مـی کند عنوان مـیکند: «خیلی از دوستانم را دیدهام کـه بعد از این کـه رابطههایشان حالت فیزیکی پیدا مـیکند، بر هم مـیخورد. وقتی خیلی زود از رابطه استفاده کنید، راه هاي ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم مـیخورد.»
جنیفر، ۲۴ ساله داستان خودرا مطرح مـی کند
«تقاضای رابطه دوستپسر من بعد از هر قرار ملاقات توجیـهپذیرتر مـیآمد و بعد از دو ماه تسلیم شدم. رابطه بـه نقطه مرکزی ارتباط ما تبدیل شد و مثل سرطان کل رابطه ما را گرفت. چیزهای جدیدی وارد رابطهمان شد مثل عصبانیت، حسادت و خودخواهی. دیگر حتی نمـیتوانستیم با هم حرف بزنیم. از هم خسته شدیم و ناامـیدانـه یک تغییر مـیخواستم.»
ارتباط با والدین
رابطه مـیتواند تاثیرات منفی بر ارتباط فرد با افراد دیگری بجزیکه با او رابطه دارد هم داشته باشد. اکثر والدین مـی گویند دوست ندارند فرزندانشان درگیر روابط شوند. با بیرون رفتن ازآن استاندارد موجود، بین انـها و نوجوانانشان درگیری ایجاد خواهد شد. نوجوانان بسیـاری کـه رابطه دارند هر کاری مـیکنند کـه والدینشان ازآن بیخبر بمانند زیرا مـیدانند کـه چقدر ناراحتشان خواهد کرد. درون زیر بـه داستان یک جوان اشاره مـی کنیم:
«وقتی ۱۹ سالم بود به منظور نخستین بار با یک پسر ۲۲ ساله رابطه برقرار کردم. مـی دانستم کـه اگر والدینم از موضوع باخبر شوند بی اندازه ناراحت خواهند شد. وقتی عادتماهیـانـه نشدم، دچار وحشت شده بودم. حتی بـه فکر هم افتاده بودم. وقتی تست بارداری نشان داد کـه باردار نیستم واقعاً آسوده شد. همان جا تصمـیم گرفتن دیگر خودم را درگیر چنین دردی نکنم و با دوستپسرم بـه هم زدم.»
۹. توقف رشد فردی
فعالیت پیش از ازدواج نـه تنـها رشد رابطه را متوقف مـیکند، بلکه رشد فردی شخص را نیز کند مـیکند. نوجوانانی کـه درگیر و جذب یک رابطه شدید مـی شوند، درون زمانی از زندگی خود کـه باید برونگرا باشند — روابط جدید ایجاد کنند، وارد تیمها و گروههاي مفید شوند، علایق و مـهارتهاي خودرا شکل دهند و مسئولیتهاي سنگینتر اجتماعی قبول کنند– درونگرا مـیشوند.
دوران نوجوانی زمانی بسیـار مـهم و بحرانی به منظور یـادگیری و رشد هست که پایـه و اساس آینده را مـیسازد. فرصتهایي کـه دراین دوران از دست مـی رود، بعد ها بـه هیچ عنوان بـه دست نمـی آید. اگر جوانان نتوانند از این فرصتها استفاده کنند، هیچ وقت نمـیتوانند بـه رشد کامل و کافی برسند. خطر به منظور انی کـه درگیر فعالیت مـیشوند بیشتر هست زیرا با اینکار درون علایق و روابط دیگر رابه روی خود مـیبندند. روان شناس دکتر ساموئل کافمن از نیویورک مـی گوید:
«ی کـه خیلی زود وارد یک رابطه جدی مـیشود، بعد ها متوجه مـی شود کـه فردیت خودرا از دست داده است. او بـه بخشی ازآن پسر تبدیل مـی شود و دیگر قادر نخواهد بود علایق خودرا بسازد و حس استقلال داشته باشد.»
۱۰. تاثیرات منفی بر ازدواج
بیشتر نوجوانان مـی گویند کـه آرزو دارند یک روز ازدواج کرده و خوشبخت و موفق باشند. ما حتما انـها را ترغیب کنیم از خود سوال کنند «چه تصمـیمات دراین نقطه از زندگی مـیتواند بر آرزوی من به منظور داشتن ازدواجی موفق تاثیر داشته باشد؟ با زود وارد روابط شدن چه مشکلاتی را به منظور خودم یـا همسر آیندهام ایجاد خواهم کرد؟» درون زیر بـه عده اي از این مشکلات اشاره مـی کنیم:
مقایسات و یـادآوری گذشته. اگر بای بجز همسر خود رابطه داشتهاید، این مـیل خارج از بازرسی شما وجود خواهد داشت کـه همسرتان رابا شرکای سابق خود مقایسه کنید. یک شوهر جوان مـی گوید: «وقتی با همسرم رابطه دارم، با خودم فکر مـیکنم کـه دوست قبلیم خیلی بهتر من را مـیبوسید یـا این فلان کار را بهتر انجام مـی دهد. اصلاً نمـی توانم از شر این مقایسه هاي مداوم خلاص شوم.»
هم خانمها و هم آقایـان دچار این یـادآوریهاي مـی شوند کـه مـیتواند بر صمـیمـیت زندگی مشترکشان تاثیری بـه شدت منفی داشته باشد. «گاهی اوقات طی سالهاي دانشجویی دچار عفونتی مـی شدم کـه داخل لولههاي فالوپم را تخریب مـی کرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. همـین حالا با مرد فوقالعادهاي ازدواج کردهام کـه خیلی دوست دارد بچهدار شود و احساس گناهی کـه دارم غیر قابلتصور است.
تصمـیم گرفتهایم یک بچه بـه فرزندخواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.» بیوفایی. خیـانت مـیتواند منجر بـه ختم یک ازدواج شود. آمار درمورد درصدانی کـه به همسر خود خیـانت مـی کنند متفاوت هست اما متخصصین بسیـار عقیده دارند کـه این بیوفاییها درسالهاي اخیر بیشتر شده است. یک دلیل احتمالی آن: بالا رفتن فعالیت قبل از ازدواج. توانایی مقابله با وسوسهها بخشی از شخصیت ماست — چیزی کـه به مرور زمان درون ما ایجاد مـیشود.
اگر «نـه» گفتن بـه وسوسههاي را قبل از ازدواج شروع نکنیم، انجام آن بعد از ازدواج بسیـار دشوارتر خواهد شد. ناباروری. اخیراً آمار بچهدار نشدن درون زوجهایي کـه بتازگی ازدواج کردهاند بیشتر شده است. ناباروری مـیتواند استرس و فشاری زیـاد بر زندگی زناشویی ایجاد کند. اگر دلیل آن یک بیماری مقاربتی مثل کلامـیدیـا باشد، این استرس حتی بیشتر هم خواهد شد. یک زن ۳۳ ساله مـی گوید:
«گاهی اوقات طی سالهاي دانشجویی دچار عفونتی مـی شدم کـه داخل لولههاي فالوپم را تخریب مـیکرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. هم اکنون با مرد فوقالعادهاي ازدواج کردهام کـه خیلی دوست دارد بچهدار شود و احساس گناهی کـه دارم غیر قابلتصور است. تصمـیم گرفتهایم یک بچه بـه فرزندخواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.» بالا رفتن احتمال طلاق. محققان دریـافتهاند کـه با هم زندگی قبل از ازدواج با بالا رفتن احتمال طلاق همراه است.
دریک تحقیق کـه درسال ۲۰۰۳ روی زنان انجام گرفت، مشخص شد کـه احتمال طلاق به منظور زنانی کـه قبل از ازدواج با همسرانشان یـا مردان دیگر زندگی مشترک داشتهاند بسیـار بالاتر است. این تحقیقات نمـیگوید چرا با هم زندگی یـا داشتن رابطه قبل از ازدواج مـیتواند باعث بالا رفتن احتمال طلاق شود. یک دلیل احتمالی آن این هست که رابطه باعث مـیشود نتوانید شناخت عمـیقی از فرد مقابل بـه دست آورید و ببینید آیـا اعتقادات، اه و ارزشهاي یکسان دارید یـا خیر.
جان و کتی کولیگان کـه سالها به منظور زوجهاي بسیـاری مشاوره پیش از ازدواج داشتهاند، مشاهدات خودرا با ما درون بین مـیگذارند:
«اینروزها زوجهاي زیـادی را مـی بینیم کـه بدون این کـه ازدواج کرده باشند با هم زندگی مـی کنند. با حرف زدن با آن ها دریـافتهایم کـه نقاط اشتراک بسیـار کمـی دارند. انـها اصلاً درمورد اعتقادات و اهشان با هم حرف نزدهاند. اما جذابیت بین انـها بسیـار زیـاد بوده است. پیشنـهاد ما بـه آن ها این بوده کـه با هم زندگی نکرده یـا رابطه نداشته باشند، بـه دوستانی تبدیل شوند و سعی کنند هم دیگر را بیشتر بشناسند که تا بفهمند با هم سازگاری دارند یـا خیر.»
دکتر کارسون دالی مـی گوید وقتی درون دانشگاه درس مـیداده، دانشجویـان بسیـاری –بیشتر زنان جوان و گاهی هم آقایـان– به منظور دیدن او مـیآمدند و درمورد مقالهاي کـه برای آن درس نوشته بودند با او حرف مـیزدند. وقتی بحث آن ها شروع مـی شد، حرفشان بـه مشکلاتی کـه در روابطشان داشتند کشیده مـیشد. و تقریبا درون اکثر آن مشکلات روابط نیز درگیر بود. او مـی گوید:
«یـادم نمـی آید یـا پسری را دیده باشم کـه بخاطر عقب انداختن رابطه پشیمان بوده باشند، اما و پسرهای بسیـار زیـادی را دیدم کـه شدیداً بخاطر روابط خود پشیمان بودند. هیچ جوانان را به منظور عواقب بعدی روابط آماده نمـیکند:
پایین آوردن اعتمادبهنفس، حس ناامـیدکننده مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، عذابوجدان سوءاستفاده از دیگران، ناراحتی به منظور دروغ گفتن و پنـهانکاری از خانواده، مشکل درون ترک اعتیـاد بـه رابطه، حس کينـه از خود بخاطر دنبال فردی دیگر گشتن بجای زنده نفس خود بعد از هر بر هم خوردن رابطه. هیچ بـه جوانان نمـی گوید کـه حتی ممکن هست سالها طول بکشد که تا از تاثیرات این تحربیـات آزاد شوند.
نکات رابطه و پسر جوان درون دوران مجردی «نکات مـهم قبل ازدواج»
نوشته نکات رابطه و پسر جوان درون دوران مجردی (نکات مـهم قبل ازدواج) اولین بار درون سایت تفریحی و سرگرمـی پارس ناز. پدیدار شد.
[دلایل بی zwnj وفایی مردان به همسرانشان]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 05 Jul 2018 14:32:00 +0000