[میلاد بیرانوند اندیمشک]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 20 Aug 2018 16:58:00 +0000
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 20 Aug 2018 16:58:00 +0000
پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
مختصات: ۳۳°۲۹′۱۴″شمالی ۴۸°۲۱′۱۴″شرقی / ۳۳٫۴۸۷۱°شمالی ۴۸٫۳۵۳۸°شرقی
استان لرستان از استانهای غربی ایران است. میلاد بیرانوند اندیمشک این استان ۲۸۳۰۸ کیلومتر مربع مساحت و بیش از یک مـیلیون و ۷۶۰هزار نفر جمعیت دارد.[۲][۶] نرخ بیکاری درون لرستان با ۲۰٫۲ درصد بالاترین نرخ بیکاری درون ایران است.[۷] این استان سیزدهمـین استان کشور از نظر جمعیت مـیباشد و یکی از استانهای پرجمعیت ایران بهشمار مـیرود. خرمآباد مرکز استان است. طبق آمار سال ۱۳۸۵، خرمآباد بیستمـین شـهر بزرگ کشور است. لرستان سرزمـینی کوهستانی هست و غیر از چند دشت محدود، سراسر آن را کوههای زاگرس پوشاندهاست. اشترانکوه با ۴۱۵۰ متر ارتفاع بلندترین نقطه استان واقع درون حدفاصل شـهرستانهای دورود، ازنا و الیگودرز، و پستترین نقطه آن درون جنوبیترین ناحیـه استان واقع شده و حدود ۵۰۰ متر از سطح دریـا ارتفاع دارد.[۸] بر اساس یـافتههای باستانشناسی این منطقه یکی از نخستین سکونتگاههای قدیمـی بشر هست و مفرغ لرستان از شـهرت باستانشناسی زیـادی برخوردار است.[۹] لرستان تنـها استان ایران هست که بـه دلیل اهمـیت فوقالعاده تاریخی یکی از ۴ بخش اصلی موزه ملی ایران را بـه خود اختصاص دادهاست. این ۴ بخش اصلی عبارتند از پیش از تاریخ، تاریخی و لرستان، دوران اسلامـی، مـهر و سکه.[۱۰] استان لرستان سومـین استان پرآب کشور هست و ۱۲ درصد آبهای کشور را درون اختیـار دارد.[۱۱] این استان علیرغم غیرمرزی بودن خسارتهای بسیـاری درون جریـان جنگ ایران و عراق متحمل شدهاست.
لرها مردمانی هستند کـه از نظر قومـی جزئی از مردم کرد بهشمار نمـیآیند.[۱۲] واژهٔ کرد درون دوران تاریخی بعد از حمله اعراب بـه ایران بـه معنای رمـهگردانان و کوچنشینان ایرانیتبار فلات ایران بـه کار رفتهاست و معنای قومـی خاص نمـیدادهاست.[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] در برخی از منابع، لرها و دیلمـیان و بلوچان و اقوام دیگر را جز کرد شمردهاند زیرا واژه «کرد» بـه معنی یک نوع شیوه زندگی و نـه معنی زبانی بودهاست.[۲۱] اما از لحاظ قومـیت لرها گروهی جدا از کردها حساب مـیشوند.[۲۱] نام لر درون متون تاریخی بعد از حمله اعراب بـه ایران، اولین بار درون قرن ۴ هجری قمری بـه شکل واژههای اللّریـه، لاریـه، بلاد اللور و لوریـه درون متون بازمانده از آن دوران بروز مـیکند.
در لغتنامـه دهخدا آمدهاست:
لر طایفهای از ایرانیـان چادرنشین است. لر یـا لور نام عشیرتی هست بزرگ از عشایر کرد. گروهی از اکراد درون کوههای مـیان اصفهان و خوزستان و این نواحی بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.[۲۲]
حمدالله مستوفی مـیگوید درون زبدة التواریخ آمدهاست:
در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یـاد کرده شدند کـه وقوع اسم لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه درون ولایت مارود دیـهی هست آن را کرد مـیخوانند و درآن حدود دربندی آن را بـه زبان لری کوک اکر خوانند و در آن دربند موضعی هست که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند. وجه دوم آن هست که بـه زبان لری کوه پردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راءرهٔ لام با ضمـه د و لر گفتند و وجه سوم اینکه این طایفه از نسل شخصی اند کـه او لر نام داشته و قول اول درستتر مـینماید.[۲۳]
پیش از رسیدن قوم ماد ساکنان لرستان اقوامـی مانند کاسیها، الیپیها، لولوبیـان و عیلامـیها، بودند. لرستان بـه عنوان بخشی از سرزمـین ایران شاهد مـهاجرت قبایل آریـایی بودهاست. قوم ماد بـه غرب ایران کنونی از جمله مناطق لرستان کنونی کوچ کردهاند. مادها بعد از ورود بـه زاگرس اقوام ساکن آنجا یعنی کاسیها، الیپیها، لولوبیـان و عیلامـیها و دیگر اقوام آسیـایی را درون خود حل د و زبان ایرانی خود را درون منطقه رواج کامل دادند.[۲۴][۲۵][۲۶] منطقه لرستان بعد از حمله اعراب بـه ایران، با نامهای گوناگونی چون جبال، لر کوچک، پیشکوه و لرستان فیلی نیز شناخته مـیشدهاست.
لرستان بـه معنی سکونتگاه مردم لر[۲۷] واژهای هست که بـه سرزمـینهای لرنشین اطلاق مـیگردد و به معنای گستره جغرافیـایی هست که مردم لر درون آن سدارند. با این توضیح مـیتوان حدود لرستان را از دشتهای غرب خانقین و مندلی درون عراق که تا دشت ارژن درون استان فارس درون ایران و از شمال از استان همدان، که تا سواحل خلیج فارس بـه صورت حدودی تعیین کرد.[۲۸] گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویـان، سکونتگاه لرهای بختیـاری، لرهای کهگیلویـه و لرهای بویراحمدی را هم شامل مـیشد. اما بعد از حکومت صفویـان سکونتگاه لرهای بختیـاری را منطقه بختیـاری نامگذاری د و جغرافیـای نام لرستان بـه حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد.[۲۷] این منطقه نیز درون حکومت قاجاریـان بـه دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد.[۲۷] درون نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شدهاست.[۲۹]
لغتنامـه دهخدا درون کنار توصیف استان لرستان بـه عنوان یکی از تقسیمات کشوری جدید، از لرستان بـه معنای سرزمـین محل سلرها نام مـیبرد:
لرستان یعنی اراضی لرنشین، و آن ناحیتی هست وسیع بـه مغرب ایران، کـه از شمال محدود هست به کرمانشاه و از مشرق بـه کوههای بروجرد و ملایر و از مغرب بـه عراق و از جنوب بـه خوزستان…[۳۰]
.
به این ترتیب ناحیـه مورد نظر شامل نیمـه غربی استان لرستان فعلی از حدود پل هرو درون شرق که تا مرز استان ایلام درون غرب و از گاماسیـاب درون جنوب شـهرستان نـهاوند درون شمال که تا رود دز درون شمال خوزستان درون جنوب مـیشود. این منبع همچنین تنـها مرکز شـهری ناحیـه لرستان را خرمآباد ذکر کردهاست:
تنـها شـهر (لرستان) خرمآباد هست و آن قصبهای هست که درون حدود پنجهزار نفر جمعیت دارد و در دره تنگی واقع شده کـه کشکان رود از آن مـیگذرد. (همان)
.
اتابکان لرستان عنوان کلی دو سلسله مشـهور بـه اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک هست که از اواخر عصر سلجوقیـان بیش از چهار سده بر نواحی وسیعی فرمان راندند.
برابر با تقسیمات کشوری، استان لرستان ۱۱ شـهرستان، ۲۹ بخش و ۸۵ دهستان دارد. استان لرستان هماکنون دارای ۲۴ نقطه شـهری و ۲۸۶۴ روستا دارای سکنـه مـیباشد.[۳] شـهرستانهای این استان عبارتاند از:
لرستان درون ابتدای تقسیمات کشوری دوره پهلوی بخشی از فرمانداری کل خوزستان و لرستان بود کـه خیلی زود از خوزستان جدا و با عنوان فرمانداری کل لرستان مستقل شد. درون ابتدای تشکیل، دارای دو شـهرستان خرمآباد درون غرب و بروجرد درون شرق بود. درون فاصله کوتاهی، الیگودرز از شـهرستان گلپایگان جدا و سومـین شـهرستان استان شد. روند تشکیل شـهرستانهای جدید که تا اواخر دهه ۱۳۶۰ متوقف شده بود اما درون پایـان جنگ ایران و عراق، دورود از بروجرد، و کوهدشت و دلفان هم از خرمآباد جدا و به شـهرستان تبدیل شدند. درون سالهای بعدالشتر و پل از شـهرستان خرمآباد و نیز ازنا از شـهرستان الیگودرز جدا و تبدیل بـه شـهرستانهای مستقل شدند. شـهرستان دوره درون اواخر سال ۱۳۸۶ از شـهرستان خرمآباد جدا و مستقل شد. جدیدترین شـهرستان این استان شـهرستان رومشکان هست که درون اواخر سال ۱۳۹۲ از شـهرستان کوهدشت جدا و مستقل شد. مرکز این شـهرستان، شـهر چقابل است. استان لرستان هماکنون دارای ۲۴ نقطه شـهری است. بزرگترین شـهرهای لرستان بـه ترتیب جمعیت عبارتند از: خرمآباد، بروجرد، دورود، کوهدشت، الیگودرز. بزرگترین شـهر این استان از نظر وسعت شـهری و جمعیت شـهر خرمآباد و بزرگترین شـهرستان استان شـهرستان الیگودرز مـیباشد.
استان زاگرس طرح پیشنـهادی به منظور تشکیل استانی جدید درون شرق استان لرستان بـه مرکزیت بروجرد بود.[۳۱][۳۲][۳۳][۳۴] این استان گاه با نامـهای دیگر مانند استان بوستان، استان بروجرد یـا استان لرستان شرقی هم نام شدهاست. طرح اولیـه تشکیل این استان درون سال ۱۳۷۵ بـه هنگام سفر رئیسجمـهور وقت جمـهوری اسلامـی ایران، علی اکبر هاشمـی رفسنجانی بـه بروجرد از سوی نمایندگان مردم بروجرد درون مجلس شورای اسلامـی ارائه شد.[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] محدوده پیشنـهادی به منظور استان زاگرس شامل تویسرکان، شازند، خنداب و ملایر را شامل مـیشود.[۳۱]
پیشنـهاد تشکیل استان زاگرس با یـازده شـهرستان انتقاداتی را دربرداشتهاست بـه گونـهای کـه برخی خبرگزاریها مانند خبرگزاری فارس با انتشار یک خبر یکسان آن را «فتنـه قومـیتی» نامـیدند.[۳۱]
بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت استان لرستان دوره درون سال ۱۳۹۰ برابر با ۱٬۷۵۴٬۲۴۳ نفر بودهاست کـه ۲٫۳ درصد از جمعیت ایران را تشکیل مـیدهد. تراکم جمعیت استان لرستان درون همـین سال برابر با ۶۲ نفر درون هر کیلومتر مربع بودهاست. همچنین طی دوره پنج ساله ۱۳۸۵ که تا ۱۳۹۰، متوسط نرخ رشد سالانـه جمعیت استان لرستان ۰٫۴۴ درصد بودهاست.[۲] درون سرشماری سال سرشماری ۱۳۸۵، جمعیت لرستان ۱٫۷۱۶٫۵۲۷ نفر گزارش شدهبود.[۳۶] تعداد خانوارهای استان لرستان درون سال ۱۳۹۰ برابر با ۴۶۲٬۵۲۸ نفر بودهاست. تعداد خانوارهای لرستان درون سال ۱۳۸۵ برابر ۳۸۴٬۰۹۹ نفر بودهاست. بـه این ترتیب طی یک دوره پنج ساله تعداد خانوارهای لرستانی بیش از ۲۰ درصد رشد کردهاست. بر اساس همـین سرشماری، جمعیت شـهرنشین استان لرستان درون سال ۱۳۹۰ برابر با ۱٬۰۷۵٬۹۵۱ نفر بودهاست کـه نسبت بـه سال ۱۳۸۵ از رشدی برابر با ۵٫۵ درصد برخوردار بودهاست. بـه این ترتیب ضریب شـهرنشینی درون استان لرستان ۶۱٫۳ درصد است.[۲]
استان لرستان یکی از استانـهای کوهستانی درون غرب ایران است. بیشتر مناطق این استان را کوههای زاگرس پوشاندهاست. آب و هوای این استان متنوع هست و تنوع آب و هوا درون آن از شمال شرق بـه جنوب غرب کاملاً مشـهود است. لرستان از شمال با استانهای همدان و مرکزی، از شرق با استان اصفهان، از جنوب با خوزستان و از غرب با استانهای کرمانشاه و ایلام همسایـه است. همچنین این استان از طریق باریکهای درون سمت جنوب شرقی دارای مرز بسیـار کوتاهی با استان چهارمحال و بختیـاری است. لرستان ۳۶۳٫۰۱ کیلومتر از تهران فاصله دارد.[۳۷]
لرستان بـه لحاظ اقلیم و هواشناسی یک استان چهار فصل هست و دارای آب وهوای متنوعی است، این تنوع از شمال بـه جنوب و از شرق بـه غرب کاملاً محسوس است. زمستان هنگامـی کـه در شمال لرستان برف و کولاک ادامـه دارد قسمتهای جنوبی آن دارای هوایی مطبوع و بارانی است. اختلاف ثبت شده درون شـهرهای استان لرستان بین حداکثر و حداقل مطلق دما بیش از ۸۰ درجه سانتیگراد است. حداکثر دمای ثبت شده ۴۷/۴ و حداقل دمای مطلق ثبت شده ۳۵- است.
استان لرستان با بارش مـیانگین سالانـه ۵۵۰ که تا ۶۰۰ مـیلیمتر بعد از استانـهای گیلان و مازندران سومـین، استان از نظر بارندگی درون کشور است.[۳۸]
بطور کلی درون استان لرستان سه ناحیـه مشخص آب و هوایی دیده مـیشود:[۳۹]
حدود ۱ مـیلیون و ۲۰۰ هزار هکتار از مساحت استان لرستان پوشیده از جنگل هست که این جنگلهای حوزه رویشی زاگرس از با ارزشترین ذخایر جنگلی جهان است. مـهمترین گونـه گیـاهی درون جنگلهای لرستان بلوط هست که این درختان نقش فوقالعاده اکولوژیستی دارند و منابع مـهمـی به منظور حفظ آب و خاک محسوب مـیشوند. جنگلهای لرستان از سال ۱۳۸۸ دچار بیماری و خسارت شدهاند کـه بخشی از این بیماری متوجه عوامل انسانی و بخشی نیز بـه دلیل عوامل بیولوژیکی هست و تاکنون تحقیقاتی درون این زمـینـه انجام نشدهاست.[۴۰]
تغییر اقلیم و وجود پدیده گرد و غبار، افزایش درجه حرارت، تغییر بارشها از برف بـه باران و عدم تعادل درون پراکنش بارندگیها موجب تشدید خشکسالی و نابودی بلوط لرستان شدهاست. ۷۰ درصد علل بیماری خشکسالی تشخیص داده شدهاست.[۴۱]
غار ماهی کور تنـها اثر طبیعی ملی استان لرستان است. این اثر درون سال ۸۲ بـه عنوان اثر طبیعی ملی ثبت شدهاست. ماهی کور یکی از گونـههای کمـیاب و اندمـیک ایران هست که درون دنیـا گونـهای منحصر بـه فرد محسوب شده کـه در غاری واقع درون استان لرستان زندگی مـیکند و اولین «غارماهی» حقیقی جهان هست که اولین بار ژئولوژیست دانمارکی درون سال ۱۹۳۷ ضمن مسافرتی کـه به ایران داشت آن را کشف کرد و مطالعاتی بر روی این گونـه انجام داد. این گونـه تنـها درون استان لرستان وجود دارد و به این لحاظ از ذخایر ارزشمند ایران زمـین است.[۴۲]
سمندر لرستانیسمندر لرستانی یکی دیگر از گونـههای اندمـیک لرستان هست که درون معرض خطر انقراض مـیباشد. بیشتر درون نواحی جنوبی لرستان و شمال خوزستان یـافت مـیشود.[۴۳][۴۴][۴۵] این گونـه سرخ درون فهرست سرخ قرارداد حمایت از گونـههای طبیعی (سایتس) قرار دارد.[۴۶] وزغ بی گوش نیز یک گونـه انحصاری زیستبوم لرستان مـیباشد.[۴۷]
پس از اجرای طرح انتقال آب از الیگودرز درون شرق استان لرستان بـه قم کـه رسانـههای ایران از آن با عنوان کلی و مبهم «طرح انتقال آب از سرشاخههای دز بـه قم» نام مـیبرند، شـهرستان الیگودرز اکنون تأمـینکننده اصلی آب مصرفی (شرب، صنعتی، کشاورزی) شـهرهای خوانسار، گلپایگان، خمـین، محلات، نیم ور، سلفچگان و قم مـیباشد.[۴۸][۴۹][۵۰]
به گفته فتاح وزیر وقت نیرو این آب یکی از بهترین آبهای دنیـا است.[۵۱]
در مجموع ظرفیت انتقال و جمعآوری آب درون این طرح ۲۳ متر مکعب بر ثانیـه هست در حالی کـه بیشترین مـیزان آبی کـه از سد کرج بـه تهران مـیآید ۱۱ متر مکعب بر ثانیـه بوده و ظرفیت سامانـه یـادشده بیش از دو برابر آب انتقالی از سد کرج بـه تهران است. این سامانـه سالیـانـه ۱۸۳ مـیلیون متر مکعب آب بـه پشت سد کوچری منتقل مـیکند. ظرفیت نـهایی انتقال آب درون این پروژه ۵۰۰۰ لیتر درون ثانیـه است.[۵۲][۵۳] مقدار انتقال آب به منظور افق سال ۱۴۱۰ بـه ۲۴۰ مـیلیون مترمکعب مـیرسد کـه مطالعات آن درون حال انجام است.[۵۲][۵۴]
انتقال آب از شرق استان لرستان و شـهرستان الیگودرز بـه شـهرهای خوانسار، گلپایگان، خمـین، محلات، نیم ور، سلفچگان و قم باعث پایین رفتن شدید سطح سفرههای آب زیرزمـینی و در نـهایت خشک شدن چاههای آب این منطقه شدهاست. بیش از ۶۰ حلقه چاه خشک شده و ۱۷۱ حلقه از چاههای منطقه نیز درون آستانـه خشکیدن قرار دارند، اما تاکنون حقابه یی به منظور این روستاها درون نظر گرفته نشدهاست.[۵۵] این طرح درحالی به منظور استانهای دیگر هدفگذاری شدهاست کـه ۸۹۲ روستای لرستان مشکل آب آشامـیدنی دارند و ۶۸ هزار جمعیت روستایی این استان بـه وسیله تانکر آبرسانی مـیشوند.[۵۶][۵۷][۵۸]
از سوی دیگر نامگذاری این طرح بـه عنوان مبهم «طرح انتقال آب از سرشاخههای دز بـه قم» و همچنین نامگذاری پروژه ساخت و اجرای این طرح با نام پروژه قمرود باعث واکنشهایی درون مـیان مردم استان لرستان شد که تا جایی کـه محمد تقی توکلی نماینده شـهرستان الیگودرز هم نسبت بـه نامگذاری این طرح اعتراض کرد و آن را مجعول خواند.
خشک شدن چاهها و چشمـههای شـهرستان الیگودرز علاوه بر خسارات بسیـاری کـه به بخش کشاورزی وارد کردهاست باعث از بین رفتن مجتمعهای پرورش ماهی درون این شـهرستان شدهاست. پرویز فتاح، وزیر نیرشین دولت نـهم مدعی شد کـه وی مع حقوق مردم الیگودرز است.[۵۹]
این پروژه تنـها پروژه ایران هست که کلنگ آن به منظور آنکه باعث مطالبهای از سوی مردم لرستان نشود بـه جای مبدأ درون مقصد طرح بـه زمـین زده شدهاست.[۵۷]
استان لرستان سرزمـینی با آب و هوای معتدل و کوهستانی هست که بین ۴۶ درجه و۵۱ دقیقه که تا ۵۰ درجه و۲۲ دقیقه عرض شمالی درون کوههای زاگرس مـیانی واقع شدهاست. اشترانکوه با ۴۱۵۰ متر ارتفاع بلندترین نقطه استان لرستان هست و پستترین نقطه درون جنوبیترین منطقه استان واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریـا ۵۰۰ متر است. از دیگر کوههای بلند مـیتوان بـه کوه گرین با ارتفاع ۳۷۰۰متر از سطح دریـا درون بروجرد نام برد.
لرستان جایگاه آثار باستانی و تاریخی فراوانی هست که مـیتوان آنها را بـه سه دوره پیش از تاریخ، دوره ایران باستان و دوره اسلامـی تقسیم کرد. یـافتههای پیش از تاریخ لرستان، بیشتر شامل نقاشیها، کندهکاریهای غارها، سفالینـهها و اشیـای مفرغی هستند. بـه دلیل کوهستانی بودن منطقه، نخستین ساکنان درون مناطق مرکزی و غربی لرستان سیـافتند. درون این استان، بیش از ۲۵۰ غار و پناهگاه صخرهای وجود دارد کـه نیمـی از آنان درون فهرست آثار ملی کشور بـه ثبت رسیدهاند. از جلمـه غارهای مـهم مـیتوان بـه غارهای منقوش پیش از تاریخ هومـیان یک، هومـیان دو و مـیر ملاس کوهدشت و دوشـه بخش چگنی خرمآباد، غارهای مس پیش از تاریخ دره خرمآباد مانند غارهای پاسنگر، قمری، کنجی، گرارجنـه و یـافته و غار باستانی و شگفتانگیز کلماکره پل و غار تمندر، غار شاهرود و غار بزنوید الیگودرز اشاره کرد[۶۰]
پلها و دژهااز دورههای هخاان و ساسانیـان، پلها و دژهای ویران شده فراوانی بـه جای ماندهاست. پلمـیشان، پل، پل کشکان، پل شاپوری، پل کلهر، پل سی پله، پل معمولان و نیز قلعه نصیر، قلعه مـیشوند، کاروانسرای چمشک وقلعه فلک الافلاک از این دستهاند. گورستانها و تپههای تاریخی فراوانی درون بیشتر مناطق این استان وجود دارند کـه هنوز مورد کاوش باستانشناسی قرار نگرفتهاند. فلکالافلاک یـا دژ شاپورخواست قلعهای تاریخی درون مرکز شـهر خرمآباد درون استان لرستان است. فلک الافلاک با نام قلعه دوازده برجی هم شناخته مـیشود. قلعه فلک الافلاک بر فراز تپهای مشرف بـه شـهر خرمآباد و در نزدیکی رودخانـه خرمآباد قرار گرفته و چشم گیرترین اثر تاریخی و گردشگری درون شـهر خرمآباد است. قلعه باجول و قلعه مندیش درون الیگودرز نیز نشان از قدمت تاریخی این منطقه دارد.
مسجدهامسجدها و امامزادهها نیز از مـهمترین آثار بـه جای مانده از دورههای بعد از اسلام درون این منطقه هستند کـه مسجد جامع، مسجد سلطانی بروجرد مسجد جامع خرمآباد، امامزاده پیرشمس الدین بن موسی، امامزاده جعفر بروجرد، شاهزاده احمد پل، شاهزاده محمد کوهدشت، امامزاده ابراهیم نورآباد، شاهزاده عبدالله، امامزاده زیدبن علی و امامزادگان ابوالوفا واقع درون شـهر خرمآباد، امامزاده محمد بن حسن الیگودرزاز قدیمـیترین و مـهمترین این آثار بهشمار مـیآیند. از جمله مـهمترین مساجد استان لرستان مـیتوان بـه مسجد جامع بروجرد کـه به مسجد جمعه نیز شناخته مـیشود اشاره کرد کـه یکی از نخستین مسجدهای ساخته شده درون ایران هست که درون قرن دوم که تا سوم هجری درون شـهر بروجرد بنا نـهاده شدهاست. این مسجد درون دل یکی از محلههای تاریخی شـهر با نام دودانگه واقع شده و به لحاظ معماری و قدمت، از بناهای منحصر بـه فرد استان لرستان و شـهر بروجرد است.
استان لرستان بـه دلیل قرارگیری درون رشته کوههای زاگرس و وجود منابع فراوان آب دارای موقعیت مناسب از لحاظ گردشگاهها و دیدنیهای طبیعی است. لرستان یک استان چهار فصل و دارای آب وهوای متنوع هست و سه ناحیـه مشخص آب و هوایی دارد. کوهستانهای مرتفع، آبشارهای متعدد، دریـاچههای طبیعی، جنگلهای وسیع بلوط و چند دشت وسیع درون لرستان وجود دارند کـه از ظرفیتهای این استان به منظور جذب گردشگر هستند. از مـهمترین گردشگاهها و دیدنیهای طبیعی لرستان مـیتوان بـه این مکانها اشاره کرد:
لرستان بـه دلیل قرار گرفتن درون مناطق کوهستانی و همچنین بـه دلیل برخوردار بودن از منابع آب بسیـار و چشمـههای فراوان درون موقعیت بسیـار خوبی به منظور به وجود آمدن آبشارهای طبیعی است. درون لرستان بالغ بر ۵۰ آبشار وجود دارد کـه هر ساله درون فصلهای مختلف علاقهمندان بسیـاری را بـه خود جذب مـیکنند. آبشارهای شـهرستان ازنا
آبشارهای شـهرستان الیگودرز
آبشارهای شـهرستان پل
آبشارهای شـهرستان خرمآباد
آبشارهای شـهرستان دلفان
آبشارهای شـهرستان دورود
آبشارهای شـهرستان سلسله
دریـاچه گهر درون مـیان رشته کوه اشترانکوه درون استان لرستان و شـهرستان دورود واقع است.[۶۱] این دریـاچه درون منطقه حفاظت شده اشترانکوه لرستان. این دریـاچه کـه به «نگین اشترانکوه» معروف هست یکی از زیباترین دریـاچههای طبیعی ایران بهشمار مـیرود و با ارتفاع ۲۳۶۰ متر از سطح دریـا درون مـیان منطقه حفاظت شده اشترانکوه لرستان واقع شدهاست. دسترسی بـه این دریـاچه از طریق شـهر دورود امکانپذیر است.
دریـاچه کیودریـاچه کیو درون شمال غرب شـهر خرمآباد قرار گرفتهاست. مساحت دریـاچه هفت هکتار و عمق آن بین سه که تا هفت متر است. این دریـاچه از ارزشـهای توریستی درونشـهری برخوردار بوده و همچنین زیستگاهی مناسب به منظور جانوران آبزی و پرندگان بومـی و مـهاجر است. کیو درون گویش لری مردمان خرمآباد بـه معنی کبود رنگ و آبی هست و دلیل استفاده آن آب زلال و عمـیق این دریـاچه هست که بـه رنگ آبی و نیلی دیده مـیشود.
دریـاچه تمـی یکی از جاذبههای گردشگری الیگودرز است. دریـاچه تمـی یکی از زیباترین دریـاچههای کوهستان لرستان بهشمار مـیرود کـه در جنوب استان لرستان و شـهرستان الیگودرز درون منطقهای کوهستانی قرار دارد. تمـی درون گویش محلی بـه مکانی صاف و هموار کـه در جایی بلند قرار گرفته گفته مـیشود.
دریـاچه خانآباددریـاچه سد خانآباد یکی از جاذبههای الیگودرز مـیباشد. این دریـاچه درون ۵۰ کیلومتری جنوب شرقی الیگودرز قرار دارد کـه شامل امکانات تفریحی همچون قایق تفریحی، جت اسکی و اسکان شبانـه مـیباشد.
از مـهمترین تالابهای لرستان مـیتوان بـه تالابهای پل اشاره کرد. این تالابها درون ۱۵ کیلومتری جنوب پل قرار دارد و از طریق یک جاده خاکی فرعی کنار جاده پل - اندیمشک قابل دسترس است. زندگی بسیـاری از حیوانات آن منطقه بـه این تالابها بستگی دارد. بهطوریکه شکار درون آن منطقه ممنوع است. تعداد تالابهای پل بـه ۱۰ عدد مـیرسد.
ازجمله موارد طبیعی و اکوتوریستی درون لرستان وجود چشمـه هاوسرابهای متعدد درون سطح این استان است. این سرابها و چشمـهها شرایط مناسبی را جهت جذب جمعیت توریستی داخل استان و خارج از استان را فراهم مـینماید. سراب هنام و سراب کهمان درون الشتر، سراب چگنی، کیو و چشمـههای گلستان، گرداب سنگی درون خرمآباد، سراب جانیزه، سراب زرشکه، سراب سفید، سراب زارم، سراب کرتول، و چشمـههای ونایی، دره خونی، هفت چشمـه و اسل درون بروجرد و اشترینان، سراب غارتمندر و گردکانک، ماهی چال، فرسیـان، گایکان، سر دره، رود آب درون الیگودرز، سراب چشمـه و رودک درون دورود، و چشمـه فلفلی درون ازنا، اطراف برخی از این چشمـهها و سرابها از پوشش گیـاهی نادری برخوردار بوده و در طول فصول مساعد شرایط مناسبی را جهت جذب گردشگران فراهم مـینماید.
جمعیت استان را طایفهها و تیرههایی از اقوام ایرانی لر و لک تشکیل مـیدهند. مردم لرستان بـه گویش لری خرمآبادی، لری بختیـاری، لری ثلاثی، لری بالاگریوهای و زبان لکی ٫ فارسی تکلم مـیکنند. محدوده سرزمـینهای لرنشین محدود بـه استان لرستان نیست و در استانهای چهارمحال و بختیـاری، فارس، اصفهان، کهگیلویـه و بویراحمد، بوشـهر، خوزستان، همدان، مرکزی و ایلام نیز طایفههای گوناگون لر پراکندهاند.
برخی از مردم لرستان بـه زبان لکی تکلم مـیکنند. از جمله شـهرهایی کـه مردمانشان بـه زبان لکی تکلم مـیکنند مـیتوان الشتر (سلسله)، نورآباد (دلفان)، فیروزآباد، کوهدشت، بیرانشـهر (چغلوندی) و شـهرستان چگنی (بخش شاهیوند، دهستان تو منطقه برآفتاب) را نام برد. این زبان بهدلیل «وجود نداشتن یک رسمالخط کامل و جامع دلنشگاهی و بدون اشکالات آواشناسی، آوا نگاری و زبانشناسی» فعلاً درون دانشگاهها یـا مدارس تدریس نمـیشود.[۶۲]
گویشهای لُری نزدیکترین گویشهای ایرانی بـه زبان فارسی هستند.[۶۳] زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی مـیانـه است[۶۴] و واژههای آن همانندی بسیـاری با فارسی دارد.[۶۴] ریشـه زبانهای ایرانی لری-بختیـار مانند زبان فارسی بـه پارسی مـیانـه (پهلوی ساسانی) و از طریق پارسی مـیانـه بـه پارسی باستان (زبان هخاان) برمـیگردد[۶۵]. ویژگیهای زبان لری نشان مـیدهد کـه چیرگی زبانهای ایرانی درون منطقه کنونی لرستان درون تاریخ باستان از سوی ناحیـه پارس صورت گرفته و نـه از سوی ناحیـه ماد.[۶۶][۶۷] زبانشناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویشهای ایرانی جنوب غربی بین گونـههای فارسی و کردی دانستهاند،[۶۸] کـه مـیان مردم لُر درون غرب و جنوب غرب ایران رایج هست و خود از سه گویش جدا تشکیل مـیشود کـه عبارتند از گویش لری فیلی، لری بختیـاری و لری جنوبی (کهگیلویـه و ممسنی و بویراحمدی) و در دو سوستار با انواعی از زبانهای کردی وفارسی شانـه بـه شانـهاست.[۶۸] بـه عبارت دقیق تر این خانواده یک گروه جدا اما مرتبط از چند زیرگروه پیوسته از ایلات و طوایف است، شناخته شدهترین این گروهها عبارتند از فیلی یـا لر کوچک و بختیـاری، بویراحمد، کهگیلویـه و ممسنی (چهار گروه اخیر لر بزرگ را تشکیل مـیدهند). فیلی بیشتر بـه پیشکوه و پشتکوه تقسیم مـیشود، چند گروه کوچکتر دیگر هم هستند.[۶۹]
نظرسنجی سال ۱۳۸۹طی پژوهشی کـه شرکت پژوهشگران خبره پارس بـه سفارش شورای فرهنگ عمومـی درون سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی مـیدانی و یک جامعه آماری از مـیان ساکنان ۲۸۸ شـهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامـی کـه در این نظر سنجی نمونـهگیری شد درون استان لرستان بـه قرار زیر بود: ۴٫۶ فارس (۴٫۶٪ مرد، ۴٫۲٪ زن)، ۰٫۳ ترک (۰٫۵٪ مرد)، ۰٫۵ کرد (۱٫۱٪ زن)، ۰٫۵ عرب (۰٫۵٪ مرد)، ۹۱٫۵ لُر (۹۱٫۸٪ مرد، ۹۲٫۱٪ زن)، ۰٫۳ شمالی شامل گیلک، مازنی، تات، تالش و ترکمن (۰٫۵٪ مرد)، ۱٫۸ سایر و ۰٫۵ بدون جواب بودند.[۷۰]
استان لرستان بـه سبب داشتن کوهستانـهای پهناور و مراتع بسیـار، از گذشتههای دور زیستگاه مردمـی بوده کـه دامپروری و کشاورزی پیشـه اصلی آنان بودهاست. بـه همـین سبب ساختار طایفهای درون این استان از اهمـیت بسیـاری برخوردار بودهاست. ایلات و طوایف لرستان گستردگی زیـادی دارند اما درون مجموع بـه دو گروه کوچ رو و ساکن تقسیم مـیشوند. طایفههایی از لر بختیـاری درون شرق لرستان، درون مناطق الیگودرز و ازنا ساکن هستند یـا هر ساله بـه این منطقه کوچ مـیکنند. مراتع فراوان و بارندگی مناسب، امکان پرورش دام و کشاورزی را درون این منطقه فراهم نمودهاست. از همـین رو پیشـه سنتی مردم لرستان دامپروری و کشاورزی بودهاست. ساکنان مناطق شـهری، پیشـهور، بازرگان یـا صنعتگر بودهاند. امروزه درصد قابل توجهی از ساکنان شـهرها را کارمندان ادارات دولتی، آموزشی و نظامـی تشکیل مـیدهند. دامپروری از جمله فعالیتهای مـهم مردم این استان بهشمار مـیرود. از لحاظ صنعتی نیز استان لرستان درون حال توسعه مـیباشد کـه مـیتوان بـه صنایع ساختمانی، سیمان، فلزی، سرامـیک، غذایی، پوشاک، صنایع دستی و شیمـیائی اشاره کرد. معادن این استان شامل سنگ تراورتن، مرمریت، فلدسپات، تالک، سنگ آهک، سرب و روی مـیباشد. بیش از چهل گونـه از صنایع دستی درون استان لرستان رواج دارند کـه مـهمترین آنـها عبارتند از: فرش بافی، ورشوسازی، گلیم بافی، قلمزنی روی ورشو، جاجیم بافی، خراطی چوب، نمد مالی، ساخت و قلم زنی مصنوعات ورشویی، سیـاه چادر بافی، گیوه دوزی و گیوه بافی[۷۱]
بزرگراههای ایران
در پی تأسیس وزارت طرق و شوارع درون سال ۱۳۰۸ اداره طرق و شوارع خوزستان و لرستان درون سال ۱۳۱۲ شروع بـه فعالیت کرد. درون ابتدای فعالیت این وزارت حدود ۳۱۰ کیلومتر راه شوسه درون محدوده استان لرستان قابل استفاده بود کـه این مقدار با تبدیل وزارت طرق و شوارع بـه وزارت راه بـه ۵۹۰ کیلومتر ارتقاء یـافت. اداره کل راه و ترابری استان لرستان بهطور مستقل درون سال ۱۳۵۴ تشکیل و حوزه راه استان لرستان و خوزستان رسماً از یکدیگر جدا شدند. که تا پایـان سال ۱۳۸۱ طول راههای برونشـهری استان لرستان عبارتند از ۱۶۷۱ کیلومتر راه آسفالت اصلی و ۱۵۳۳ کیلومتر راه آسفالت روستایی و ۲۷۵۰ کیلومتر راه شوسه روستایی.[۷۲]
آزادراه خرم زالآزادراه خرمزال کـه با نام آزادراه خرمآباد - پل زال نیز شناخته مـیشود و عملیـات ساخت آن از سال ۱۳۸۴ آغاز شده بود درون حد فاصل دو شـهر خرمآباد و اندیمشک بـه طول ۱۰۴ کیلومتر قرار گرفتهاست. از جمله اه ساخت این آزادراه کاهش تصادفات، کاهش زمان سفر و همچنین صرفه جویی سالانـه ۴۰۰ مـیلیـارد ریـال درون مصرف سوخت، کاهش ۶۰ کیلومتری طول آزاد راه نسبت بـه مسیر قدیمـی خرمآباد - پل - اندیمشک، کاهش بار ترافیکی و افزایش سرعت مطمئن درون این محور عنوان شدهاست.[۷۳][۷۴]
اولین هواپیما درون سال ۱۳۰۴ درون این فرودگاه بـه زمـین نشست.[۷۵] بعد از انقلاب ۱۳۵۷ هیچگاه پروازهای منظمـی درون این فرودگاه صورت نگرفته و در برخی مواقع این فرودگاه بـه صورت کامل تعطیل شدهاست.[۷۶][۷۷][۷۸] خطوط هوایی فعال درون فرودگاه خرمآباد، خط هوایی خرمآباد، فرودگاه مـهرآباد و خط هوایی خرمآباد، فرودگاه بینالمللی شـهید هاشمـینژاد مشـهد است.[۷۹]
راهآهن استان لرستان بـه دلیل کوهستانی بودن مسیر یکی از مناطق پراهمـیت شبکه ریلی ایران است. مسیر ریلی استان لرستان هماکنون ۲۱۵ کیلومتر هست که درون طول این مسیر ۱۵ ایستگاه ایجاد شدهاست. مسیر راهآهن لرستان دارای ۱۳۳ تونل است، همچنین این مسیر درون کنار رودخانـههای دز و سزار مـیباشد. ساخت راهآهن سراسری شمال بـه جنوب از سال ۱۳۰۶ آغاز و در سال ۱۳۱۷ بـه بهرهبرداری رسید. راهآهن لرستان ابتدا جزء ناحیـه جنوب بود و در اواخر سال ۱۳۲۴ و پس از خروج متفقین از مناطق کوهستانی راهآهن جنوب بین ایستگاههای دورود و اندیمشک بوجود آمد.[۸۰]
انتقال اداره کلاداره کل راهآهن لرستان از ابتدای استقلال از بخش جنوب درون شـهر اندیمشک مستقر بود. درون حال حاضر این اداره کل بـه شـهر دورود درون استان لرستان منتقل شدهاست.[۸۱]
فرسودگی خطوطفرسودگی خطوط راهآهن منطقه لرستان همواره سبب ایجاد حوادث متعدد و مسدود شدن تنـها خط ارتباط ریلی تهران بـه جنوب شدهاست.[۸۲]
توسعهطی طرحی کـه در دولت محمود احمدینژاد مطرح گردیدهاست با اختصاص بودجهای ۱۳۰۰۰ مـیلیـارد ریـالی راهآهن سراسری از شـهر دورود بـه شـهر بروجرد و شـهرهای خرمآباد، کوهدشت، پل و اندیمشک متصل کند. معاون ساخت و توسعه راهها و راهآهن وزارت راه و شـهرسازی ایران سرعت ساخت درون این طرح را ۱۰۰ کیلومتر درون ساعت عنوان کردهاست.[۸۳]
▪مظفرافشار - پدر بلوط ایران
نخستین مدرسه استان لرستان بـه سبک امروزی درون سال ۱۳۱۷ هجری قمری با نام آمـینـه درون شـهر بروجرد و با الگوبرداری از دارالفنون ایجاد شد.[۱۰۱] نخستین مدرسه خرمآباد با نام دبستان سپه درون بنایی بـه نام خانـه رحیمـی[۱۰۲]
دبیرستان پهلوی کـه در سال ۱۳۱۵ خورشیدی درون محوطه سربازخانـه قدیمـی بروجرد افتتاح شد، یکی از قدیمـیترین مدارس نوین ایران هست که دارای طراحی ترکیبی ایرانی - اروپایی است.[۱۰۳] درون زمان افتتاح این مجتمع بزرگ، طبقه اول بنا، بـه عنوان دبیرستان پهلوی فعالیت یـافت و طبقه دوم نیز محل استقرار اولین اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) غرب ایران شد[۱۰۴] کـه پیش تر با نام اداره معارف بروجرد درون سال ۱۲۹۸ شروع بـه کار کرده بود.
لرستان دارای بیش از ۱۵۶ رسانـه (شامل نشریـات و پایگاههای خبری فعال و دارای مجوز، نمایندگی خبرگزاری سراسری، نمایندگی روزنامـهٔ سراسری و…) است.[۱۰۵]
از آبان ۱۳۹۱ با صدور مجوز اولین پایگاه خبری رسمـی درون لرستان، مطبوعات این استان بـه صورت رسمـی وارد فضای مجازی و برخط شدند و در سال ۱۳۹۴ رکورد تیراژ مطلب درون مطبوعات لرستان شکسته شد.[۱۰۶]
شبکه افلاک کـه با نام شبکه استانی سیمای مرکز لرستان نیز شناخته مـیشود. شبکه تلویزیونی استانی متعلق بـه سازمان صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران هست که ویژه مردم استان لرستان برنامـه پخش مـیکند.[۱۰۷] تلویزیون از سال ۱۳۵۱ با نصب چند ایستگاه فرستنده تلویزیونی بخشی از شـهرستانهای لرستان تحت پوشش قرار گرفت. برنامـههای این مرکز پیش از ایجاد شبکه استانی از سال ۱۳۶۷ با افتتاح تلویزیونی محلی استان فعالیت خود را بهطور منسجم درون مر کز آغاز نمود.
رادیو لرستان درون سال ۱۳۳۷ آغاز بـه کار کرد. درون آن زمان نیروی ارتش و لشکرمستقر درون خرمآباد بـه وسیله بیسیم، هفتهای یک روز بـه مدت شصت دقیقه برنامـههای مختلفی پخش مـیکرد. درون سال ۱۳۵۱ یک فرستنده یک کیلوواتی با پخش روزانـه ۹ ساعت برنامـه درون خرمآباد آغاز بـه کار کرد کـه از این مدت ۸ ساعت بـه تقویت شبکه سراسری رادیو و یک ساعت نیز اختصاص بـه پخش خبر و ترانـه داشت. درون سال ۱۳۵۲ درون یکمـین سالگرد تأسیس رادیو مرکز لرستان ساعات کار این مرکز بـه ۱۰ ساعت رسید کـه از این ده ساعت دو ساعت تولید محلی و بقیـه آن تقویت شبکه بودهاست.[۱۰۸]
موسیقی لرستان از تنوع و پیشینـهای کهن برخوردار هست که بـه دو بخش کلی، موسیقیهای آوازی (کلامـی) و موسیقیهایسازی تقسیم مـیشود. هماکنون موسیقی لری درون قالب ترانـه بـه هفت بخش تقسیم مـیشود. بر اساس کاوشهای باستانشناسی درون مناطق لرنشین، تصویری از و پایکوبی بر قطعهای سفالی بـه دست آمده کـه قدمت موسیقی درون این منطقه را بـه هزاره چهارم پیش از مـیلاد مسیح رقم مـیزند. همچنین از آثار و شواهد بـه دست آمده درون این مناطق تصاویری از آلات موسیقی دوران مانند شیپور و تنبور بر روی ظروف نقره وجود دارد کـه حاکی از رواج موسیقی نزد این قوم درون عهد ساسانی است. امروزه نیز برخی از نغمـههای باستانی درون قالب مقامـهای موسیقی قومـی باقی ماندهاست. موسیقی و ترانـههای مردم لر معمولاً درون مـیزانـهای مرسوم۴/۲، ۸/۶، ۸/۷ اجرا مـیشوند. همانطور کـه مشاهده مـیشود این وزنـها درون موسیقی مردم کرد نیز وجود دارند. اما نکته قابل ملاحظه درون این مـیان نحوه اجرای تاکیدها درون هر قوم هست که باعث تفاوت و ایجاد ویژگی به منظور هر قوم مـیگردد.
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 02 Sep 2018 11:56:00 +0000
پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
ایران: میلاد بیرانوند اندیمشک نزدیک بـه ۶٪ جمعیت ایران (۲۰۰۹ مـیلادی)[۱]
عراق: ۱۲۱٬۰۰۰ نفر[۲]
عمان: ۵٬۹۰۰ نفر[۳]
مناطق سنتی: لرستان • چهارمحال و بختیـاری • شرق و شمال خوزستان • استان ایلام • کهگیلویـه و بویراحمد • غرب و جنوب همدان اقلیت: مرکزی • قزوین • فارس • اصفهان • بوشـهر
مـهاجرت داخلی: تهران • کرج • اصفهان • اهواز • کرمانشاهزبانها گویشهای گوناگون زبان لری شامل: بختیـاری • بالاگریوهای • بویراحمدی • خرمآبادی • بروجردی • نـهاوندی • لری بهمئیدین اسلام (شیعه)لُر قومـی ایرانی هست که درون غرب و جنوب باختری ایران زندگی مـیکنند.[۴]زبان لری خویشاوند نزدیک زبان فارسی و به همراه فارسی از دسته باختری زبانهای ایرانی است. میلاد بیرانوند اندیمشک ویژگیهای زبان لری نشان مـیدهد کـه چیرگی زبانهای ایرانی درون منطقه کنونی لرستان درون دیرینـهشناسی باستان بیشتر از سوی ناحیـه پارس صورت گرفته نـه از سوی ناحیـه ماد.[۵] گویشهای زبان لری نزدیکترین گویشهای ایرانی بـه زبان فارسی هستند.[۶] زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی مـیانـه هست و واژههای آن همانندی بسیـاری با فارسی دارد.[۷] ریشـه زبانـهای ایرانی لری (بختیـاری، خرمآبادی) مانند زبان فارسی بـه پارسی مـیانـه (زبان ساسانیـان) و از طریق پارسی مـیانـه بـه پارسی باستان (زبان هخاان) برمـیگردد.[۸] برخی اقوام لر کوچک درون قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی شین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند.[۹] برخی گویشهای زبان لری مانند لری خرمآبادی نیز تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفتهاند.[۱۰][۱۱] اما لرها مردمانی هستند کـه از نظر قومـی جزئی از مردم کرد بهشمار نمـیآیند[۱۲] و خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنـها درون ایرانی بودنشان است؛[۱۲][۱۳] البته نیکیتین، کینان و کندال لرها را همنژاد و همزبان کردها مـیدانند.[۱۴]
لُرها آمـیزهای از قبایل ایرانی مـهاجر از آسیـای مـیانـه و قبایل قبل از آریـایی ساکن درون غرب ایران، مانند کاسیـها، لولوبیـها و عیلامـیها هستند. بر مبنای مطابقت و مشابهت جغرافیـایی و شواهد باستانشناسی، برخی تاریخدانان، لرها را بقایـای عیلامـیان مـیدانند کـه پس از سلطه آریـاییـها، دچار تغییرات زبانی شدهاند.[۱۵][۱۶] والتر هینز احتمال اینکه ایلامـیهای باستان اقوامـی پروتو یـا اجداد لرهای امروزی باشند را کم مـیدانستهاست.[۱۷][۱۸] شواهد موجود اشاره بـه فلزکاری لرستان از هزاره چهارم پیش از مـیلاد دارد. مجموعه اشیـای فلزی منسوب بـه لرستان از نیمـه قرن گذشته توسط محققین و پژوهشگران مختلف بسیـار مورد توجه قرار گرفتهاست. پژوهشگران، هنر مفرغ کاری لرستان را نتیجه کارهای سادهای مـیدانند کـه بیـانکننده چندین قرن انقلاب مادی ملتی کشاورز و مبارز است.[۱۹][۲۰][۲۱]حمله اعراب بـه ایران تأثیر بسیـاری درون فرهنگ و آداب مردم این کشور برجای گذاشت و این تأثیر شامل منطقه لرستان نیز شد. مردم لر بـه هر حال توانستند زبان و بسیـاری از آداب و رسوم خود را حفظ کنند. درون دوران حکومت صفویـان دو ایـالت جز ایـالتهای لر نشین بودند. این دو ایـالت شامل لرستان بـه مرکزیت خرمآباد و کهگیلویـه بـه مرکزیت بهبهان بود. درون این دوره ایـالتهای لرستان و کهگیلویـه دارای والیـانی مستقل بودند. والیـان لرستان فیلی درون سال ۱۰۰۶ هجری قمری بـه دستور شاه عباس حاکم پشتکوه و پیشکوه شدند و تا دوران قاجار بر این منطقه حکمرانی د. لرستان درون دوره زندیـان نیز بـه عنوان یکی از ایـالتهای ایران دارای والی مستقل بود.
پس از بـه قدرت رسیدن قاجارها، آقامحمدخان بـه دلیل کینـهای کـه از زمان حکومت زندیـان نسبت بـه مردم لر داشت دست بـه تغییرات بسیـاری درون منطقه لرستان زد. از جمله اقدامات آقامحمدخان مـیتوان بـه کوچاندن اجباری اقوام لر بـه قزوین اشاره کرد. همچنین فتحعلی شاه حکومت والیـان لرستان را بـه پشتکوه محدود کرد و تا سال ۱۳۰۷ درون آن منطقه حکمرانی د اما بعد از تصرف پشتکوه توسط نیروهای دولتی غلامرضاخان آخرین والی لرستان بـه عراق رفت. بعد از آقامحمدخان، فتحعلی شاه بـه تجزیـه لرستان ادامـه داد و در راستای این سیـاست، پشتکوه (ایلام) را از منطقه لرستان جدا کرد و از آن بعد لرستان بـه صورت مستقیم زیر نظر قاجار و فرستادگان آن کـه اغلب شاهزادگان بودند، اداره شد. لرستان دراین دوره بـه دلیل سیـاستهای قاجار دچار ناامنی و هرج و مرج شد، اقوام مختلف لر با یکدیگر بـه ستیز برخاستند و بسیـاری از آنها مجدداً بـه کوچ نشینی روی آوردند.[۲۲]
یکی از مـهمترین فعالیتهای سیـاسی مردم لر درون سده گذشته مشارکت درون انقلاب مشروطه ایران بودهاست. طرفداری مردم لر و به خصوص ایل بختیـاری نقش پررنگی درون پیروزی انقلاب مشروطه داشتهاست. با آغاز تیرماه ۱۲۸۸ شمسی، قوای سردار اسعد بـه قم و قوای سپهدار بـه ینگی امام رسیدند. درون مقابل سعدالدوله قوایی بـه فرماندهی امـیر مفخم بختیـاری بـه سمت کرج فرستاد. مجاهدین بختیـاری با حرکت بـه سوی تهران و با همراهی مجاهدین شمال بـه فرماندهی سپهدار اعظم کـه در نزدیکی تهران بـه هم پیوستند، بعد از شکست مقاومت نیروهای استبداد صغیر موفق بـه فتح تهران و شکست استبداد صغیر شدند.
هنگام بـه سلطنت رسیدن رضاشاه، کشور دستخوش ناآرامـیهایی بود. مناطق عرب نشین تحت نفوذ شیخ خزعل،[۲۳] مناطق شین شمال غربی توسط اسماعیل آقا سیمـیتقو،[۲۴]جمـهوری جنگل درون شمال و… موجب عدم یکپارچگی و در معرض تجزیـه شدن ایران بودند. یکی از این ناآرامـیها، یـاغی گری و راهزنی عشایر درون لرستان بود.[۲۵]
در سال ۱۳۰۲ نیروهای دولتی و عشایر لر درون فاصله مـیان شـهرهای بروجرد و خرمآباد وارد نبرد شدند. قوای عشایر متشکل از طوایف ایل بیرانوند، سگوند، پاپی و چگنی بودند و درگیریها درون مـهر سال ۱۳۰۲ آغاز شد ولی که تا پایـان آذر همان سال نیروهای دولتی توانستند خرمآباد را محاصره و آن را بـه کنترل درآورند. بعد از آن عفو عمومـی اعلام شد و از عشایر خواسته شد سلاحهای خود را تحویل دهند ولی چند تن از سران عشایر کـه تسلیم شده بودند دستگیر و اعدام شدند. با اعدام سران عشایر درگیریها درون بهار ۱۳۰۳ و با بازگشت عشایر از شمال خوزستان از سرگرفته شد و تا ۹ اردیبهشت همان سال ادامـه داشت درون نـهایت و در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۰۳ نیروهای دولتی با بمباران مواضع عشایر موفق بـه ورود بـه خرمآباد و شکست کامل عشایر لر شدند.[۲۶]
پس از فتح خرمآباد چند تن از سران عشایر بر خلاف آنچه عفو عمومـی اعلام شده بود اعدام شدند. سرکوب عشایر لر توسط سپهبد احمد امـیراحمدی مورد تقدیر رضاشاه قرار گرفت. اقدام حکومت مرکزی درون نقض عفو عمومـی و اعدام سران عشایر باعث شورش مجدد درون منطقه لرستان شد. این شورش با محاصره خرمآباد درون بهار ۱۳۰۳ آغاز شد. با آغاز فصل بهار و بازگشت ایلهای لر از شمال خوزستان بـه مرکز لرستان، درگیری مسلحانـه با نیروهای حکومت مرکزی از سر گرفته شد. درون این سال سپهبد محمد شاهبختی فرماندهی تیپ پیـاده لشکر غرب را بر عهده داشت. علیرغم اینکه احمدی خواهان سرکوب بیشتر عشایر بود، شاهبختی درون پی دفاع از مواضع نیروهای حکومتی بود.[۲۶]
سرانجام درون ۹ اردیبهشت همان سال درون حالی کـه امـیراحمدی فرماندهی را بر عهده داشت خرمآباد توسط هواپیما بمباران شد و پس از یک رشته درگیری مـیان عشایر لر و نیروهای حکومت مرکزی درون ۱۵ خرداد ۱۳۰۳ بار دیگر خرمآباد توسط نیروهای دولتی اشغال شد. امـیراحمدی بعد از پیروزی درون پی سرکوب بیشتر عشایر لر بود اما رضاشاه درون تاریخ ۱۹ مرداد همان سال با ارسال تلگرافی دستور اعلام عفو عمومـی را صادر کرد.[۲۶]
واژهٔ کُرد درون دوران دیرینـه شناسیِ بعد از حمله اعراب بـه ایران بـه معنای رمـه گردانان و کوچنشینان ایرانیتبار فلات ایران بـه کار رفتهاست و معنای قومـی ویژه نمـیدادهاست.[۱۲][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] از دیدگاهِ گارنیک آساتریـان؛ بر همـین پایـه، لرها و دیلیمان و بلوچان و مردمان دیگر را جزو کردان شمردهاند زیرا واژه کرد بـه معنی یک گونـه شیوه زندگی و نـه معنی زبانی بودهاست.[۳۴] از دیدِ قومـیت، لرها و کردها جدا از هم شمرده مـیشوند.[۳۴]
ولادیمـیر مـینورسکی شرقشناس بزرگ لرها را بـه ۴ دسته تقسیم کرده است.[۳۵]
براساس دانشنامـه ایرانیکا درون لرستان طوایف کرد و لر با هم مختلط شدهاند و در کنار هم زندگی مـیکنند[۳۶][۳۷] برخی اقوام لر کوچک درون قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی شین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند.[۹] برخی گویشهای زبان لری مانند لری خرمآبادی نیز تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفتهاند.[۳۸][۳۹] مصطفی تقوی مقدم معتقد هست لرها از نظر قومـی جزئی از مردم کرد بهشمار نمـیآیند و خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار را تنـها درون ایرانی بودنشان مـیداند.[۱۲]علیاکبر دهخدا درون توصیف لر کوچک مـیگوید:[۴۰]«طوایف لر کوچک قبایلی بودند از کردان آسیـای صغیر و لران ایرانی کـه در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق مـید و خراج خود را بـه دیوان بغداد مـیدادند.» حمدالله مستوفی مـیگوید درون زبده التواریخ آمدهاست:[۴۱] «وقوع نام لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه درون ولایت مارود دیـهی هست آن را کرد مـیخوانند و درآن پیرامون دربندی آن را بـه زبان لری کوک اکر خوانند و در آن دربند موضعی هست که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند. وجه دوم آن هست که بـه زبان لری کوه پُردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راءرهٔ لام با ضمـه د و لر گفتند و وجه سوم اینکه این خاندان از نسل شخصی اند کـه او لر نام داشته و قول اول درستتر مـینماید.»
عشایر لر ایران بـه سه دسته، ۱-لر بزرگ ۲-ممسنی ۳-لر کوچک تقسیم مـیشود. عشایر فیلی درون نزدیکی خرمآباد، کـه بخشـهایی از آن بهطور فصلی بـه جایی با فاصله سه روز پیـادهروی که تا بغداد مـهاجرت د.[۴۲]
لازم بـه ذکر هست هشتاد هزار نفر لک زبان درون شرق کشور عراق خود را لر مـیدانند
قوم لر دارای تقسیمبندیهای زیـادی هست که درون مـهمترین و کلیترین تقسیمبندی بـه دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک تقسیم مـیشود.[۴۳]
مردم لر دارای پراکندگی درون مناطق غرب و جنوب غربی ایران هستند. مناطق زیر طبق دانشنامـه ایرانیکا مناطقی هست که عشایر لر درون آن ییلاق و قشلاق کرده یـا یکجانشین شدهاند.[۸][۴۳][۴۴]
گروه کوچکی از پشتو زبانهای شرق افغانستان بختیـاری نام دارند.[۴۵] این گروه هیچ ارتباطی با بختیـاریهای ساکن ایران ندارند.[۴۵]
گویشهای زبان لری نزدیکترین گویشهای ایرانی بـه زبان فارسی هستند.[۶] زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی مـیانـه هست و واژههای آن همانندی بسیـاری با فارسی دارد.[۷] ریشـه زبانـهای ایرانی لری (بختیـاری، خرمآبادی) مانند زبان فارسی بـه پارسی مـیانـه (پهلوی ساسانی) و از طریق پارسی مـیانـه بـه پارسی باستان (زبان هخاان) برمـیگردد.[۸] ویژگیهای زبان لری نشان مـیدهد کـه چیرگی زبانهای ایرانی درون منطقه کنونی لرستان درون تاریخ باستان از سوی ناحیـه پارس صورت گرفته و نـه از سوی ناحیـه ماد.[۴۸][۴۹] زبانشناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویشهای ایرانی جنوب غربی بین گونـههای فارسی و کردی دانستهاند.[۵۰] سکندر اماناللهی دربارهٔ زبان مردم لرستان مـیگوید: «بیشتر لرهای لرستان بـه لهجهای ایرانی کـه به نام لری شناخته مـیشود سخن مـیگویند با این حال نزدیک بـه نصف لرهای استان لرستان بـه لکی، لهجهٔ دیگر ایرانی سخن مـیگویند. لهجه لری بـه فارسی نزدیک تر هست درحالی کـه لکی بـه کردی نزدیک تر مـیباشد.»[۵۱]
دانشنامـه ایرانیکا جغرافیـای گویشوران زبان لری را از جنوب استان همدان (حداقل از نـهاوند بـه سمت جنوب)[۵۲] که تا خوزستان و استان فارس بیـان مـیکند. پراکندگی گویشوران لر درون امتداد رشته کوه زاگرس درون غرب کشور ایران و بهطور دقیقتر از زاگرس مـیانی که تا سواحل خلیج فارس و در غرب که تا حدود بینالنـهرین و دربردارندهٔ گویشـهای بسیـار متعدد از گویشـهای ممسنی، بختیـاری، گناوه و دیلم، کهگیلویـه و بویراحمد، لری خرمآبادی است. درون واقع لری خرمآبادی متداولترین گویش درون مـیان لر کوچک و لری بختیـاری متداولترین گویش درون مـیان گویشـهای جنوبی (لر بزرگ) محسوب مـیشوند.[۵۳] بیشترین جمعیت گویشوران لر درون استانهای لرستان، چهارمحال و بختیـاری، کهگیلویـه و بویراحمد و خوزستان هست اما جمعیت قابل ملاحظهای از لر زبانها درون مناطقی از استان کهگیلویـه و بویراحمد و استان بوشـهر، جنوب استان ایلام، غرب استان فارس و اصفهان ساکن هستند.[۵۳] اما برخی از لر زبانها درون مناطقی از ایران پراکندهاند کـه علت این پراکندگی بهطور عمده مسائل سیـاسی بـه خصوص درون زمان حکومت رضاشاه پهلوی صورت گرفته و از آن جمله مـیتوان بـه لر زبانهایی کـه به استانهای قزوین، قم و کرمان تبعید شده و هماکنون بخشی از گویشوران لر بهشمار مـیآیند اشاره کرد.[۵۳]
لرها پیش از حکومت صفوی بـه تشیع روی آورده بودند. درون کتاب عالم آرای صفوی آمده: «... ملک شاه رستم الوار کـه ایشان از زمان حضرت امـیرالمؤمنین که تا به حال شیعه فطری آن حضرت اند و ایشان را لر عباسی مـیگویند. یعنی نژاد او بـه عباس مـیرسانند و چهل هزار خانـه الوار بـه فرمان اوست، درون این مدت باج بـه پادشاهان ترکمان نداده و هر سال چند مرتبه کـه قافلهٔ عظیم از این راه عبور مـیکنند مـیزنند. نـه حاکم بغداد ایشان را حریف مـیشود و نـه دیگری.»[۵۴]
اما مذهب رسمـی درون ایران از زمان سلسلهٔ صفوی، شیعهٔ اثنی عشری تبدیل شد. جامعهٔ لر درون چارچوب اسلام زندگی کرده ولی حیـات آن درون شرایطی بوده کـه نمایش آزادانـهٔ سنتهای مردمـی نظیر فرقهٔ امامزادهها، و دیگر فرقهها مخصوصاً اهل حق و نیز جنبههای زیـادی از اعتقاد بـه ماوراء الطبیعه را تشویق مـیکرده. درون نواحی کـه مردم عربی نمـیدانستند یـا نمـیفهمـیدند، یـا غالباً بی سواد بودند، نظیر عشایر لرستان، اعلام اعتقاد و خصوصاً انجام نمازهای گوناگون ارزش بسیـار آیینی تری داشت. نتیجتاً درون آغاز قرن نوزدهم درون جریـان حکومت محمدعلی مـیرزا اعتقاد لرها چنان از مسیر مرسوم متفاوت شده بود کـه مجتهدی از کربلا آورده شد که تا عشایر را دوباره بـه اسلام بگرواند. مشخص نیست مـیزان موفقیت این اقدام چقدر بودهاست، ولی مشخص هست که هیچ نـهاد مستقیم، مقتدر و قدرتمندی کـه بتواند از اعتقاد رسمـی و مرسوم و باورهای آن حفاظت و از آن دفاع کند درون لرستان وجود نداشتهاست.[۵۵]
پوشاک مردم لر بهطور کلی یکسان هست که درون برخی موارد تفاوتهایی مـیان ایلهای مختلف وجود دارد.[۵۶] مردان لر بهطور کلی لباسی یکسان مـیپوشند کـه متشکل از یک کلاه نمدی، یک پیراهن بـه همراه جلیقه و شلواری کـه بهطور معمول بلند و آزاد است.[۵۶] کلاه مردان لر از پشم تهیـه شده و معمولاً درون رنگهای سیـاه و قهوهای مـیباشد.[۵۶] درون مـیان بختیـاریها معمول هست که پسران و مردان مـیان سال کلاه نمدی بر سر مـیگذارند و پسران کم سن بدون کلاه هستند.[۵۶] چوقا پوشش مردان لر هست که بـه رنگهای مختلف درون مـیان ایلهای مختلف بـه کار گرفته مـیشود. چوقا درون مـیان ایل بختیـاری بـه رنگهای سیـاه و سفید و نوارهای عمودی کـه بهطور معمول سیـاهرو بـه پایین و سفید رو بـه بالا است.[۵۶] چوقا درون لرهای ساکن استان لرستان کمتر بـه کار گرفته مـیشود اما درون مـیان بختیـاریها بیشتر مورد استفاده قرار مـیگیرد.[۵۶] احتمال مـیرود چوقا درون دهه ۱۹۴۰ مـیلادی درون مـیان ایل بختیـاری رواج پیدا کردهاست و جایگزینی به منظور عبا بهشمار مـیرفتهاست.[۵۶] پیراهن مردان لر یقهای بـه صورت مستقیم با دکمـهای درون سمت راست یقه بودهاست.[۵۶] شلوار یـا بـه لری پاپوش با یک کمربند چرم یـا اُرسی بزرگ بـه دور کمر بسته مـیشود.[۵۶] کفش مردم لر گیوه است.[۵۶]
حجاب درون مـیان زنان لر مرسوم نیست.[۵۶] پیراهن زنان لر یک پیراهن با آستینهای بلند همراه با یک دامن بلند است.[۵۶] پوشش سر زنان لر درون ایلها مختلف متفاوت است. درون مـیان زنان لر ساکن شمال (لرستان) پوشش سر نوعی پارچه هست که بـه دور سر بـه روشی خاص پیچیده مـیشود[۵۶] اما درون مـیان زنان ایلهای جنوب (بختیـاریها) پوشش سر زنان نوعی روسری کوچک است.[۵۶] رنگ لباس زنان لر رنگهای شاد و مختلف هست به جز درون مراسم عزا.[۵۶]
با توجه بـه واریـاسیون کروموزم وای لرها، آنان از لحاظ بسامد نسبتاً بالای تکگروه R1bی کروموزوم وای (مشخصاً سابکلاد R1b1a2a-L23) نسبت بـه دیگر گروههای ایرانی ممتازند.[۵۷] گروه R1، بـه همراه دیگر کلادهایش، مربوط بـه اوراسیـای غربی/مرکزی درون پارینـهسنگی زبرین است، کـه رایجترین تکگروه مـیان لرهاست.[۵۷][۵۸] تک گروه J2a (مشخصاً ساب کلادهای J2a3a-M47, J2a3b-M67, J2a3h-M530) دومـین سلسله رایج بین لرهاست و با رسوخ کشاورزان از خاور نزدیک نوسنگی ۸۰۰۰–۴۰۰ قبل از مـیلاد مرتبط است.[۵۸][۵۹][۶۰][۶۱] دیگر تک گروهی کـه بسامد آن بـه بالای ۱۰ درصد مـیرسد G2a هست که سابکلاد G2a3b بیشتر آن را تشکیل مـیدهد.[۶۲] همچنین لرها بیشترین بسامد تک گروه E1b1b1a1b را درون ایران نشان مـیدهند. دودمانهای Q1b1 و Q1a3، ۶ درصد و T، ۴٪ حاضرند.[۶۲]
بر اساس مطالعت ژنتیکی صورت گرفته بر روی کروموزوم Y (نسب پدری)، لرهای لرستان و کردها یکی از بیشترین فاصلههای ژنتیکی درون بین اقوام ایرانیتبار را با هم دارند و شباهت موجود بین آنها فقط درون حد همان ایرانیتبار بودن آنـهاست. بر اساس این مطالعات لرها بیشترین شباهت را با گیلکها دارند و کردها بیشترین شباهت ژنتیکی را با یزدیها و بلوچها دارند.[۶۳]
مردم لر درون یک گروهبندی بزرگ و کلی بـه دو شاخه اصلی تقسیم مـیشوند کـه عبارت هست از:[۶۴]
لر بزرگ دارای بخشبندیهای گوناگونی هست ولی بهطور کلی مـیتوان مردم بختیـاری، بویراحمدیها و ممسنیها را لر بزرگ نامـید. درون مورد لر کوچک مـیتوان اینگونـه بیـان کرد کـه شامل مردم لر ساکن منطقههای پیشکوه و پشتکوه و بعبارتی (استانـهای لرستان، ایلام و شمال خوزستان) مـیشود.[۶۵]
بویراحمد بزرگترین ایل درون استان کهگیلویـه و بویراحمد است.[۶۶] این ایل نیمـی از جمعیت ناحیـه بویراحمد را تشکیل مـیدهد و در سرزمـینی بـه وسعت ۶۵ هزار کیلومتر مربع یعنی پیرامون ۴۲ درصد مساحت کل استان کهگیلویـه و بویراحمد پراکنده هستند.
بزرگترین قبیله ایل بویراحمد تامرادی است، جمعیت این ایل حدود ۲۰۰ هزار نفر و بخشی از مردم ایل تامرادی درون استان خوزستان ساکن مـیباشند؛ و بعد از آن ایل بزرگ بهمئیکه درمناطق گرمسیر و سردسیر استان کهکلویـه و بویراحمد و تعداد زیـادی درون خوزستان سدارند تشکیل شدهاست[۶۷] سرزمـین بویراحمد از سه بخش مجزا از هم بخش مـیشود کـه گروههایی از ایل بویراحمد درون آن ساکن هستند کـه عبارتند از:
بویراحمدیها پیرو مذهب شیعهاند، و دین یکی از اجزای اساسی فرهنگ آنـهاست کـه بر تمام جنبههای زندگی شان اثر نـهادهاست. فرهنگ آنـها، همانند دیگر اقوام ایرانی، فرهنگی ایرانی ـ اسلامـی هست که نباید، همانند برخی پژوهشگران، درون نقش و اهمـیت عناصر ایرانی پیش از اسلام درون فرهنگ و اعتقادات بویراحمدیـها غلو کرد، وگرنـه تصویری کاملاً غیرواقعی و محرف از فرهنگ و باورهای دینی بویراحمدیـها پدید خواهد آمد.[۶۸][۶۹]
برخی زیـارتگاههای این قوم پیشینـهای پیش از اسلامـی دارند، اما به منظور ترسیم سیمای دقیق مذهبی این قوم، اشاره صرف بـه این موضوع کافی نیست. این گونـه زیـارتگاهها درون تمام نقاط ایران یـافت مـیشوند. بویراحمدیـها به منظور نامگذاری کودکان خود نامـهای اسلامـی ـ ایرانی برمـیگزینند؛ پسران را درون سن معین ختنـه مـیکنند، ازدواج و طلاق نیز درون مـیان آنان بر اساس قوانین اسلامـی انجام مـیگیرد. بویراحمدیـها حلال و حرام را طبق موازین شرعی رعایت مـیکنند، و برای اثبات جرم یـا بیگناهی، بـه قرآن سوگند مـیخورند. ایشان، مانند دیگر شیعیـان ایرانی، اعیـاد مذهبی را جشن مـیگیرند و در مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا بـه نوحه خوانی و زنی مـیپردازند؛ درون گذشته کـه نظام ایلی برقرار بود، سران ایل درون اجرای این مراسم، سهم بزرگی داشتند. نقش سادات درون این مـیان قابل توجه است. هیچ منطقهای از ایران بـه اندازه کهگیلویـه ـ بویراحمدی، تیرهها و طوایف سادات را درون خود جای ندادهاست. مراسم خاکسپاری، درون مـیان بویراحمدیـها کاملاً بر اساس موازین شرعی است. انجام عبادات اساسی، چون نماز و روزه و حج، نیز جزو فعالیتهای روزمره بویراحمدیها است. با اینـهمـه، درون مـیان بویراحمدیـها اعتقاد بـه انواع موجودات ماورای طبیعی چون آل، غول، پری، جن، و درختان و مکانـهای مقدس نیز وجود دارد.[۷۰]
ایل ممسنی درون منطقه ممسنی ساکن هست این منطقه را درون گذشته شولستان نیز مـینامـیدهاند. شول نام ایلی هست از ایلهای استان فارس کـه نخستین بار درون لرستان (سرزمـین لرستان) سداشت و در حدود سال ۳۰۰ هجری قمری نیمـی از لرستان را زیر فرماندهی قرار داده بود و توسط سیف الدین ماکان روزبهانی اداره مـیشد.[۷۱]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 19 Aug 2018 22:00:00 +0000
بر خلاف يك تصور نابجا تقديس آتش ، میلاد بیرانوند اندیمشک نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزداست و نقشي كنايه اي دارد .
عصرايران ؛ اميرهادي انواري - جشن سوري و يا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوري ميخوانيم ، جشني هست كه مانند بيشتر جشن هاي ايراني كه بـه ستاره شناسي بستگي دارند مبدا همـه حساب هاي علمي و تقويمي هست .
در آن روز درون سال 1725 پ م زرتشت بزرگترين حساب گاه شماري جهان را نموده و كبيسه پديد آورده و تاريخ كهن را درست و منظم كرده هست (1).
بر خلاف بعضي از مناسبت ها اين مناسبت سر منشا اي كهن و باستاني درون تاريخ اين آب و خاك دارد ، و پر هجو نيست اگر بگوييم از اهميتي بـه مراتب بالاتر از نوروز بر خوردار بوده هست .
ازين رو شايد از آنچه كه بايسته اين مناسبت تاريخي بوده كمتر بـه آن توجه شده !
بر ماست كه دست كم درون مورد بعضي نكات برجسته آن بيشتر از آنچه که تا حال ميدانسته ايم بدانيم.
جشن سوري تنـها يك جشن ساده نيست ، جشن سوري يك ياد آوري از گوشـه اي از تاريخ غرور آور اين آب و خاك هست .
جشن سوري يا چهار شنبه سوري
در كتاب تاريخ بخارا(2) اشاره شده كه منصور بن نوح از شاهان ساماني درون نيمـه اول سده چهارم هجري اين جشن را برگزار مي كند كه موجب آتش سوزي درون قصر او نيز مي شود . میلاد بیرانوند اندیمشک :
«..... میلاد بیرانوند اندیمشک و چون امير سديد منصور بن نوح بـه ملك بنشست اندر ماه شوال سال سيصد و پنجاه بـه جوي موليان ، فرمود که تا آن سراي ها را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضايع شده بود بهتر از آن بـه حاصل كردند . آن گاه امير سديد بـه سراي بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شب سوري چنانكه عادت قديم هست ، آتشي عظيم افروختند . پاره اي آتش بـه جست و سقف سراي درون گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت و امير سديد هم درون شب بـه جوي موليان رفت .....»
آنچه از اين بخش برداشت مي شود اين هست كه بطور يقين اين جشن درون 350 هجري و در ماه شوال كه مصادف با پايان سال شمسي بوده توسط يكي از شاهان ساماني درون بخارا و جوي موليان برگزار شده هست و آنجا كه نگارنده بـه «عادت قديم است» اشاره ميكند مشخص ميشود كه اين جشن از سالها و بلكه سده هاي پيش درون ايران رايج بوده است.اما هيچ اشاره اي بـه روز آن نشده ، يعني شب چهار شنبه سوري .
امروزه ما مردم ايران هر ساله بـه شكل هاي مختلف جشن چهار شنبه سوري را برگزار مي كنيم ، درون جاي جاي ايران اين جشن بـه صورت هاي مختلف برگزار مي شود كه نسبت بـه آنچه اصل آن بوده تفاوت هاي بسياري دارد .
در شـهر هاي بزرگ بـه نظر مي رسد كه رسوم و آداب اصيل جشن سوري رو بـه فراموشيست و آنچه بدان تبديل شده يك فستيوال جديد هست كه هيچ ربطي بـه اصل جشن سوري ندارد! ( البته بايد ياد آور شد هنوز درون شـهرستان ها و شـهر هاي كوچك و روستا ها پيوند هايي بين چهار شنبه سوري و خود جشن سوري ديده ميشود كه درون ادامـه بـه آنـها اشاره خواهيم كرد ) .
تا بـه حال بر اساس تحقيقات محققين و پژوهشگران هيچ سند تاريخي براي روز دقيق برگزاري جشن سوري درون زمان باستان بدست نيامده هست .
پيش از آن ماه هاي ايراني بـه صورت پنج پنج تقسيم مي شده كه بـه هر يك پنجه مي گفتند ،مثل تقسيمي كه درون مصر باستان و بابل رايج بوده است(3) .
تقويم ايران باستان شامل دوازده ماه سي روزه بوده( سي روز بي كم و كاست و نـه سي و يك روز ) و در سال كبيسه پنج روز با الهام از پنج نام گاثاها 4به سال اضافه مي كردند ، اين پنج روز را درون مجموع پنجه ، خمسه ، پنجه دزديه ، خمسه مسترقه ، گاه ، اَندَرگاه ، بِهيزك و پنجه وِه مي گفتند .
بر اين اساس درون ايران باستان زمان جشن سوري نمي توانسته درون شب چهار شنبه بوده باشد ، چرا كه اصلا شنبه و چهار شنبه و آدينـه اي برقرار نبوده !
در روزشماري اعراب چهار شنبه روز منحوس و نا مباركي شمرده مي شود ، يكي از دلايلي كه بـه نظر مي رسد بعد ها جشن سوري بـه شب چهار شنبه منتقل شد همين هست ، يعني سعي مي شده شب چهار شنبه را كه نحس و نا مبارك بوده را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خريد و فروش و كسب و كار بكشند چرا كه اعتقاد داشتند بـه دليل نحسي چهار شنبه هر معامله و كسبي كه درون آن شب و روز نيز انجام شود نا مبارك خواهد بود ، جاحظ درون تاليف خود بـه چهار شنبه يا يوم الرباع اشاره ميكند و ميگويد :
« وَ الاِربَعاء يَوم ضنك و نَحس »(5)
همچنين منوچهري دامغاني نيز درون يكي از اشعار خود بـه نحسي اين روز اشاره كرده و گفته : میلاد بیرانوند اندیمشک چهار شنبه كه روز بلاست باده بخور
بسا تكين مي خور که تا به عافيت گذرد
چنان كه از نظر گذشت چهار شنبه درون تقويم تازي داراي خصوصيات منحوس بود.( مثل روز 13 فروردين )
شايد بـه همين جهت بوده كه مردم سعي داشتند شب چهار شنبه آخر سال را بـه جشن و پايكوبي بگذرانند و دست از كسب و كار بكشند که تا بدين شكل از نحسي آن درون امان باشند ! و جشن سوري بهترين بهانـه براي برگزاري اين فراغت بوده ، همانند آنچه مردم درون سيزده فروردين انجام ميدهند ، با اين تفاوت كه جشن سوري داراي پيشينـه بسيار غني تاريخي و اعتقادي ميباشد .
پس شايد بعد ها بـه همين دليل جشن سوري را بـه شب چهار شنبه نحس آخر سال انتقال دادند .
يكي ديگر از حدس هايي كه براي چگونگي انتقال جشن سوري بـه شب چهار شنبه ميت وان زد ارتباط آن با مختار سردار شيعه عرب هست كه بـه خون خواهي شـهداي كربلا كه بـه نا حق درون كربلا توسط لشكر يزيد با شـهيد شده بودند، قيام مي كند .
گفته شده مختار بعد از واقعه عاشورا و پس از آنكه از زندان آزاد مي شود ، بـه خون خواهي شـهداي كربلا بر مي خيزد (6).
آنگاه براي آنكه مخالف را از موافق تشخيص دهد و بر كفتار ها بتازد فرمان داد که تا شيعيان راستين آن حضرت بر بام خانـه ها آتش بيفروزند ، شب آن فرمان مصادف بوده با شب چهار شنبه آخر سال .
يكي از حدس ها نيز اين هست كه شايد بـه اين دليل بوده كه از آن بعد مردم ايران كه دوستدار اهل بيت رسول اكرم (ص) و حضرت سيد الشـهدا هستند ، آن شب را پاس مي دارند و به ياد آن شب چهار شنبه را با جشن سوري همزمان جشن مي گيرند ، كه درون آن شب دوستداران واقعي حضرت سيد الشـهدا شناخته شدند .
يك عقيده كهن ايراني
اعتقاد مردم باستان فروهر ها (7) بـه مدت ده شبانـه روز از جايگاه اصلي و آسماني خود بـه شـهر و ديار خود فرود آمده و ميان بازماندگان زندگي مي کنند . که تا پيش از روز بيست و پنجم اسفند ماه كه درون شب آن ، يعني شب بيست وششم فروهر ها فرود مي آيند .
در اين روزها بازماندگان لباس نو تهيه مي كنند و در اتاق ها بـه ويژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شيريني و ميوه و سبزي و گل و كتاب مقدس و شمع روشن و چوب هاي خوشبو درون سفره مي نـهند . كدورت ها و نقارها را بر طرف مي كنند بهآن اميد كه چون روان درگذشتگان بـه ميان آنان آمدند شاد و راضي باشند و به بازماندگان دعا و بركت عنايت كنند .
در اين شبها مردم بر سر بامـها براي راهنمايي روان درگذشتگانشان آتش روشن ميكردند که تا در فروغ و روشناي آن آتش ، روان درگذشتگان درون روشنايي وارد خانـه بازماندگان شوند ، همچنين رسم بوده كه كنار آن آتش كه بر پشت بام روشن ميكردند خوراك هاي ويژه اي نيز قرار دهند .
دليل توجه بـه فروغ و روشن كردن آتش
فروغ بـه معني نور و روشنايي هست ، بر اساس تعليمات زرتشت از آتش (8) كه يكي از مخلوقات اهورا مزدا ميباشد نيز نشات مي گيرد .بر خلاف يك تصور نا بجا تقديس آتش نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزدا ميباشد و نقشي كنايه اي دارد .
در زمان ايران باستان و همچنين پيروان امروزي آيين بهي(زردشتي) از آنجا كه براي اهورا خالق مطلق گيتي سمت و سويي جغرافيايي و مادي قائل نيستند هر جا كه فروغي ديده شود آن را نشانـه اي صوري از وجود روشنايي و حقيقت و وجود اهورا مزدا مي دانند ، از اين روست كه درون هنگام نماز رو بـه فروغ نماز مي گذارند .
در تعليمات آيين بهي انگره مينو ( از دو بخش انگره + مينو تشكيل ميشود انگره بـه معني فشرده و خلل رساني هست و مينو از «من» مي آيد كه درون زبان سنسكريت بـه معني دانش هست ) سبب بدي و زشتي و پليدي درون تاريكيست و در نقطه مقابل آن سپنتا مينو * ( از دو بخش سپنتا + مينو تشكيل شده درون اينجا سپنتا بـه معناي سود رساني و مينو هم معني قبل هست ) قرار دارد كه سبب خير و خوبي و نيكيست و در روشنايي و فروغ جاودان قرار دارد .
همچنين آتش درون زمان باستان داراي خاصيت ضد عفوني و در واقع از بين برنده بيماري و بدي بوده كه اينـها همـه بـه خواست اهورا مزدا بدست انگره مينو توليد ميشدند .
از اين جهت و دلايل ديگر براي تقديس آتش هست كه درون آيين باستاني ايران آتش تقديس ميشده و اكثر مراسم و جشن ها با حظور آتش بر گزار ميشده و مي شود .
البته دليل ديگري نيز وجود دارد و آن آتشي هست كه زرتشت با خود بـه همراه داشته و بي دود بوده ، بحث درون مورد آن آتش از حوصله اين نوشت خارج هست ، براي مطالعه بيشتر رجوع شود بـه كتاب فروغ زردشتي .(9)
به طور تحقيق ميتوان تاريخ برگزاري شب سوري را درون ايران باستان از سه مرحله بيرون ندانست يا درون شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني درون نخستين شب از پنجه كوچك (از بيست وششم اسفند که تا سي ام مي باشد ) (10)يا نخستين شب از ده شب و روز فروردگان ( شايد همان عيد نوروز باشد ، اين جشن پيش از زرتشت نيز درون ايران شرقي رواج داشته هنگام اصلي آن پنج روز كبيسه يا پنجه دزيده يا اندرگاه است) (11)قرار دارد ، يا درون اولين شب پنجه بزرگ يا پنجه وه ( پنج روز آخر سال هست )(12) كه پنج روز كبيسه هست و نخستين شب و روز جشن همسپتمدم Hamaspatmadam و آخرين گهنبار محسوب ميشود دانست .
و يا درون آخرين شب سال قرار دارد كه جشن اصلي همسپتدم وآخرين گهنبار( درون واقع گهنبار ها شش فصل نا متساوي و شش تقسيم سال بـه شمار مي روند كه بر اساس زندگي جوامع دامدار و كشاورز اين چنين تقسيم بـه وجود آمده هست )(13)
البته اين تقسيم بندي مختص بـه آيين زرتشتي نيست ، چه پيش از زرتشت نيز درون ايران و هند چنين گاهنبار هايي وجود داشته كه با خواندن سرود ها و ادعيه هاي ويژه مذهبي و نماز برگزار ميشده )(14) و جشن آفرينش انسان هست .
( گهنبار مواقع آفرينش و خلقت زمين هست در كل شش گهنبار عبارتند از : 1: ميديوزرم – Midyuzarm- 2: ميديوشم – Midyushcm 3: پيتي شـهيم - Pityshahim 4 : اياترم – Ayathcrm 5: ميديارم – Midyarem 6 : همسپتمدم - Hamaspatmadam و اين شش با احتساب تاريخ فعلي بـه ترتيب :
1 : از يازده که تا پانزدهم ارديبهشت ماه
2: از يازدهم که تا پانزدهم تير ماه
3 : از بيست و شش که تا سي شـهريور ماه
4 : ازبيست و شش که تا سي مـهرماه
5 : از ده که تا چهار ده دي ماه
6 : از بيست و پنج که تا آخر اسفند ماه )
گوشـه اي از سنن مختلف ايراني كه رو بـه فراموشي هستند
لُرك آجيل مشكل گشا :يكي از مراسم بسيار مورد توجه شب چهارشنبه سوري ، تشريفات فراهم آوردن آجيل مشكل گشا مي باشد . اين آجيل وجهي تمثيلي دارد . هر كس كه مشكل و گرفتاري داشته باشد با تشريفاتي اين آجيل را تهيه و به عنوان نذر و فديه ميان ديگران پخش مي نمايد . ب
ي گمان درون شكل اوليه ، اين تقديم و اهدايي بوده جهت فروهر ها كه بر سفره مينـهادند که تا موجب خشنودي شان شود .
در اعتقادات عامـه مردم مسلمان هست كه شب جمعه آخر سال يا شب چهار شنبه يا آخرين شب سال ، اهل قبور و ارواح مردگان بايد زيارت شوند و آنكه درون اين شب ها بيدار و منتظر و بر بام خانـه هاي خود درون آمده که تا كه بازماندگان بـه نام آنان نذور و خيرات دهند و هم چنين مرسوم هست در چنين شبهايي درون گورستان ها بر سر قبر عزيزان شمع يا چراغ بيفروزند .
همـه اين ها و بسياري ديگر ياد آور مراسم مردم ايران قديم هست كه براي فروهران درون ده روز پايان سال كه ايام فروردگان هست انجام مي دادند و امروزه كم و بيش نيز زرتشتيان انجام مي دهند . (16)
مردم ايل قره پاپاق بـه عيد نوروز خيلي اهميت مي دهند و ماه اسفند را ماه عيد گويند .
چهار شنبه اول اسفند را دروغگو ، دوم را راستگو ، سوم را سياه و چهارم را " اجرا " گويند .
در روز چهار شنبه سوري ، يعني چهار شنبه آخر ، اهالي لباس نو مي پوشند و با هلهله و شادي بـه آتش افروزي مي پردازند و به ديد و باز ديد مي روند .
صبح روز چهار شنبه آخر ، پيش از طلوع آفتاب زن و بچه كنار رودخانـه رفته از آب چهار شنبه استفاده نموده و كوزه خود را پر كرده براي سال نو تيمناٌ نگه مي دارند»(17)
پيشتر ها و البته هنوز درآذربايجان و بخصوص اروميه رسم كجاوه اندازي رايج بوده . شب چهار شنبه سوري بر بام خانـه ها مي روند و كجاوه اي را كه زينت كرده اند و بر آن طاق شال كشيده و آيينـه بندي كرده اند با طنابي از بام بـه سطح خانـه فرود مي آورند و مي گويند :"بكش كه حق مرادت را بدهد "كسي كه درون خانـه هست مكلف هست كه درون آن كجاوه شيريني و آجيل شور و شيرين و ميوه خشك بريزد و پس از آن كه چيزي درون آن ريختند با طناب آن را بالا مي كشند و به خانـه ديگر مي روند .
مخصوصا جوانان تازه داماد كه هنوز عروس را بـه خانـه نياورده اند موظفند چنين كجاوه اي را بـه بام خانـه عروس ببرند و اگر نتوانند از بام بالا روند ، بايد پشت درون خانـه بروند و پنـهان شوند كه كسي نبيند و كجاوه را بـه طريقي بـه پشت اطاق برسانند که تا چيزي دريافت كنند .( 18)
در تبريز آتش افروزي وگره گشايي از عناصر اصلي چهار شنبه سوري هستند.
آجيل چهار شنبه سوري و خشكبار ، از مـهمترين عناصر و سنن اين جشن درون تبريز هست . اگر دوست و ميهمان تازه واردي درون اين شب داشته باشند ، از رسوم هست كه خوانچه اي آجيل و خشكبار براي او بفرستند .
ديگر ويژه گي هاي رسوم مردم تبريز آن هست كه از بام خانـه ها بـه سر عابران آب مي پاشند . اين سنت از آداب كهن ايراني هست و درون زمان ساسانيان معمول بوده هست كه درون جشن نوروز بـه يكديگر آب مي پاشيدند . و هنوز درون ميان ارمني ها و زرتشتي ها چنين رسمي باقي هست .
در ميدان ارك تبريز هم توپي بود چون توپ مرواريد تهران و شيراز كه زنان و ان براي حاجت خواهي بدان متوسل مي شدند .
در ميدان ارگ تهران توپ كهن سالي بود كه مدت صد سال بر فراز صفه اي* ( جاي سايه دار غرفه مانند ) جا گرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد .
شب هاي چهار شنبه سوري زنان و اني كه حاجتي داشتند مخصوصا آن اني كه درون آرزوي شوهر بودند از آن توپ بالا مي رفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن مي گذشتند و در بر آورده شدن آرزوي خود شك نداشتند و بچه هاي شير خوار را كه بـه اصطلاح نحسي مي كردند يا ريسه مي رفتند از زير توپ مرواريد و سر درون نقار خانـه ميگذراندند . اين توپ را توپ مرواريد مي ناميدند و افسانـه هاي گونا گون درباره آن مي گفتند (21)
مردم تهران درون چندين سال پيش كه از سر درون نقار خانـه بالا مي رفتند ، كوزه اي آب نديده با خود بالا مي بردند و از آنجا بـه زمين مي افكندند و مي شكستند و كساني كه بدان جا دست رسي نداشتند ، از بام خويش كوزه را بـه زمين مي افكندند . اين كار درون بسياري از شـهر هاي ايران هنوز معمول هست و درون سده هاي سوم و چهار هجري ، درون بغداد نيز رايج بود . عقيده بر آن هست كه بلا ها و قضا هاي بد را درون كوزه متراكم كرده اند و چون بشكنند آن قضا و بلا دفع شود . (22)
كردستان : درون پايان وا پسين روز اسفند ماه ، يعني درون هنگام فرو نشستن آفتاب ، كردها خود را آماده افروختن آتش ميكنند ..... درون بالاي بام ها و فراز كوهها ، آتش نوروز را با شكوه هر چه بيشتر مي افروزند ( درون حالي كه اصل و بنياد و علت آتش افروزي را كه مربوط بـه نوروز نيست فراموش كردند ) و شادي مي كنند ، پسران و ان گروه گروه درون پيرامون آتش مي ايستند و پايكوبي و شادي مي كنند .
......روستائيان درون شب جشن ، گندم و نخود و كنجد و شاهدانـه را توي ساج برشته ميكنند و آنـها را با ديگر ميوه هاي خشك كه گردو و پسته و ..... درون هم مي آميزند و بدين شكل آجيل جشن را فراهم مي كنند ( همان آجيل لرك يا هفت مغز ) ..... ، هم چنين درون شب چهار شنبه سوري درون آوند ( ظرف )هاي ويژه اي نگه ميدارند. که تا اگر كسي از خانواده شان بيمار شود ، از آن آب بدو بدهند ، چون باور دارند بيمار اگر از آب شب چهار شنبه سوري بنوشد بهبود مي يابد . ... زنان نازا درآن شب بـه پشت بام ها مي روند و هر يك كليد ( يا قفل ) بسته اي را با خود مي برند و از روزنـه خانـه اي بـه سخن هاي مردمآن گوش ميدهند . هر گاه از خوشي ها گفت و گو كنند ، مي گويد : اي كليد بـه نياز درونيم باز شو و خود كليد ( قفل ) را باز ميكند و آنگاه با دلي خوش باز مي گردد . 23
خراسان : مردم خراسان درون شب چهار شنبه آخر سال ، نزديك غروب آفتاب ، هر خانواده يا گروهي ، هفت يا سه بوته خار روشن مي كنند . سپس پير و جوان و كوچك و بزرگ از روي آتش مي پرند و براي دفع شرور و زيان ، اين شعر را مي خوانند :
زردي ما از تو سر خي تو از ما
در برخي روستا ها ، هنگام پريدن از روي آتش ، اين شعر را مي خوانند :
آلا بـه در ، بلا بـه در دزد و حيز از دِها بـه در
در توضيح شعر دوم ، آلا ala همان آل هست كه زني موهوم و لاغر اندام و بلند قد و سرخ روست كه بيني اش از گِل و كارش دزديدن جگر زنان زائوست .! دِها deha بـه آدم دزد و چشم دريده گويند .
با خواندن اين ترانـه ها و پريدن از روي آتش آل ها و دزد ها و زيانكاران را از روستا و خانـه هاي خود مي رانند .
ديگر رسوم شب چهار شنبه: همچنين ديگر رسوم شب چهار شنبه از قبيل : كوزه شكني ، فال گوش ، گره گشايي ، بخت گشايي دفع چشم زخم و بخت گشايي كندر و خوشبو ، قليا ( زاج سياه را گويند ، و زاج خود از نمك هاي طبيعي هست ، بي بو و بي مزه ) سودن ، آش بيمار ، فال گرفتن با بلوني ( كوزه دهانـه گشاد ، شبيه شيشـه هاي مربا ) ، درون اكثر شـهر ها و شـهرستان هاي ايران كم و بيش و با اختلافاتي انجام ميشود .
مثلا درون مورد بخت گشايي سنت تقريبا يكيست اما درون اصفهان محل آن سنگ ي درون قريه مورگان هست ، درون تهران و شيراز و تبريز توپ مرواريد درون همدان شير سنگي و ...(24)
شيراز : آتش افروختن درون معابر و خانـه ها ، فال گوش ايستادن ، اسپند سوختن ، نمك گرد سر گرداندن ، درون موقع اسفند دود كردن و نمك گردانيدن همراه با اوراد * ( دعا ها و ذكر ها ، جمع ورد ) مخصوصي هست كه زنان مي خوانند . قلمرو چهار شنبه سوري درون شيراز صحن بقعه شاه چراغ هست و درون آن جا نيز توپ كهنـه اي هست مانند توپ مرواريد تهران زنان از آن حاجت ميخواهند ( البته درون گذشته دور كه اينك درون شيراز و تهران هر دو اين رسم منسوخ شده هست ). (25)
در سروستان (كه درون حدود نود و دو كيلومتري شرق شيراز قرار دارد ) نيز مراسم چهار شنبه سوري تشريفات خاصي دارد :
«در غروب آخرين چهار شنبه سال ، مراسمي بسيار ساده بر پا ميشود . بـه اين ترتيب كه توي كوچه ها ، ميدان ها و اغلب خانـه ها ، خرمن هاي خار و گَوَن آماده را با شعله آتش مي افروزند و همـه با سرور و شادي از كوچك و بزرگ از روي آن مي پرند و با هر پرشي اين شعر را مي خوانند :
هاجنگ شير ، ها جنگِ شير / بالا بي شين ، خود شير اومد رسيد .
و يا : سرخي تو از من زردي من از تو »(26)
ضحاک
توضيحات ، منابع و مآخذ:
1 : تقويم و تاريخ ايران / ذبيح منصوري
2: تاريخ بخارا – تاليف ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي ( 286- 348) بـه عربي هست كه بـه سال 522 ابونصر احمد بن محمد البقاوي بخشي از آن را بـه فارسي برگردان كرده و به سال 574 محمد بن زفر بن عمر منتخب و ويراسته اي از آن بخش فراهم آورد . شارل شفر اين گزيده را درون مجموعه گزيده هاي فارسي بـه سال 1883 چاپ و در پاريس منتشر كرد .
3: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
4: گاثا ها: سروده هاي خود زرتشت كه چه از نظر مذهبي و چه از نظر تاريخي داراي اهميت بالايي ميباشند
5: المحاسن و الاضداد ، ص 277
6:در اين نبرد ايرانيان كوفه ، بصره و الجزاير بياري او و سردار شجاعش مالك اشتر بر ميخيزند ، و سبب پيروزي او ميگردند ولي مختار درون دعوي دوستي با آل علي صادق نبوده بهمين علت بعد از چندي ادعا ميكند كه بـه او وحي نازل مي شود ، چون نتوانست دليلي بر گفته خود بياورد اعتقاد مردم باوسست شد و بالاخره درون مقابل سپاه عدل الملك شكست خورد . – تاريخ تحولات اجتماعي ، مرتضي راوندي ، جلد دوم فصل هفدهم ص 289 تهران
7: فروهر : درون آيين زرتشتي ذره اي از ذرات نور اهورا – مزدا كه درون وجود هر كس بوديعه نـهاده شده و كار او نور افشاني و نشان راه راست بـه روان هست و بعد از مردن تن راه بالا را ميپيمايد و به منبع اصلي خود مي پيوندد و فقط روان هست كه از جهت كارهاي نيك يا بد كه مرتكب شده پاداش ميبيند . فروهر ها سالي يكبار بزمين فرود مي آيند و آن درون جشن فرورديگان هست كه زرتشتيان مراسمي بـه ياد روانـهاي درگذشتگانشان برگزار ميكنند . فرهنگ فارسي دكتر عميد جلد دوم ص 1535
8: از آكاشا Akasha هست ، آكاشا لفظي هست سنسكريت – زباني كه كتب ودا نيز بـه آن زبان نوشته شدند و در اصل زبانيست آريايي كه زبان ايران باستان باان پيوند هاي بسياري دارد - و به دو معني درخش و جايي كه درون مقام بالا از ابتدا ي آفرينش نقش حال و اعمال و اوضاع زمانـه و كائنات و آمد و شد ها درون ان صورت مي بندد .
9: برگرفته از كتاب فروغ مزديسني ، تاليف ارباب كيخسرو شاهرخ ، تهران – 1380
10: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
11: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش پنجم / جشن فرودگان و پنجه ص 203
12: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها ، فصول شش گانـه سال ص 177
13: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش دوم / سال و ماه و روز شمار آن ص 79
14: - گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها فصول شش گانـه سال ص 181
15: فرهنگ بهدينان ، گرد آوري جمشيد سروشيان ، تهران 1335 ، ص 147_ 146
16: _ گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / اهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
17: ايرانشـهر – جلد اول ، بخش هفتم – ص 230-229و 235
18: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237 همينطور بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 258_259
19: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 259
20: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
21: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 بخشش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 253_ 254
22: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 254_255
23: نوروز درون ميان كرد ها ، نوشته دكتر صديق صفي زاده ، تهران 1350 خورشيدي ، ص 17_16و 27_28
24: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخشش ششم
25: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 – بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 257
26: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371 ، ص 409
27: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 30 Aug 2018 16:46:00 +0000
تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com