ع نوشته پروفایل خودبینی

ع نوشته پروفایل خودبینی متن و عنوشته روز وقف / پیـام و عپروفایل روز وقف | عنوشته فخر فروختن با جملات کوتاه :: استیکر نام ها | چهل حدیث از امام موسی کاظم (ع) | زندگی زیباست (75) - beytoote.com | چهل حدیث از امام موسی کاظم (ع) |

ع نوشته پروفایل خودبینی

متن و عنوشته روز وقف / پیـام و عپروفایل روز وقف

دوازدهم بهمن، ع نوشته پروفایل خودبینی روز وقف مـی باشد.

بسیـاری از عالمان بزرگ با استفاده از درآمدهای اوقاف، توانسته‌اند بـه مراتب عالی علمـی برسند.

ابعاد آموزشی و فرهنگی وقف درون جوامع اسلامـی، بسیـار گسترده است. ع نوشته پروفایل خودبینی وقف، منبع مستمر مالی مراکز علمـی هست که پشتوانـه مردمـی دارد و چه بسیـار مدارس و مراکز علمـی درون جهان اسلام کـه از طریق وقف، ایجاد شده و گسترش یـافته‌اند.

از مـهم‌ترین کارکردهای وقف درون جامعه اسلامـی، از گذشته‌های دور تاکنون، کارکرد آموزشی و فرهنگی آن است.
وقف درون جامعه اسلامـی، ثروت مادی جامعه را تعدیل مـی‌کند.
نکته ظریف اجتماعی کـه بر اهمـیت وقف مـی‌افزاید، این هست که بهره‌گیرندگان از منافع و عایدات موقوفات، با واقف روبه رو نمـی‌شوند و در این کار خیر، هیچ گونـه منت و تحقیری نخواهد بود و عزت و احترام افراد کاملاً محفوظ خواهد ماند.
 در جامعه اسلامـی، همـه درون قبال دیگر هم‌نوعان، خود را مسئول مـی‌دانند و بهترین مردم، سودمدترین آنـها به منظور مردم، معرفی شده‌اند.
زیباترین جنبه اجتماعی عمل وقف، نوع دوستی، غیرخواهی و مردم‌گرایی است.
حمایت از کودکان بی‌سرپرست، ایجاد مجتمع‌های تربیتی درون مناطق محروم کشور و… از مـهم‌ترین کارکردهای اجتماعی وقف درون جامعه است.

 بسیـاری از خدمات اجتماعی درون گذشته، از طریق موقوفات عرضه مـی‌شده است. ع نوشته پروفایل خودبینی کاروانسراها، رباط‌ها، دارالایتام و… مکان‌هایی بودند کـه جامعه سنتی بـه شدت بـه آنـها نیـاز داشت و واقفان، با توجه بـه این دسته از نیـازهای اجتماعی، وقف مـی‌کرده‌اند.

ای کـه دستت مـی‌رسد کاری
پیش از آن کز تو نیـاید هیچ کار
روز وقف بر بخشندگان راه خدا مبارک
وقف، تمرین خوب بودن و ماندگاری است.
همـیشـه فرصتی دیگر به منظور آمدن و رفتن نیست. اما با وقف، همـیشـه به منظور ماندن و خوب ماندن فرصت است.
وقف، صدقه ماندگار است. این روز بر آنان کـه نام نیک‌شان بر پیشانی موقوفات مـی‌درخشد گرامـی باد!
وقف، تقسیم عدالت اجتماعی هست و عدالت اجتماعی، یکی از مظاهر رشد و بالندگی اجتماع است. روز وقف، روز ترویج عدالت اجتماعی است.
 وقف، تعمـیم ثروت درون مـیان همگان، و روز وقف، روز تمرین افزایش ثروت عمومـی جامعه است.
دوام و بقای وقف یعنی جاودانگی نام واقف. روز وقف بر واقفان درون راه خداوند بخشایشگر مبارک.
پرونده همـه با مرگ بسته مـی‌شود، ولی پرونده واقفان مؤمن، همـیشـه باز هست و از ثواب وقف برخوردارند. روز وقف گرامـی.
وقف، کاری نیک است، انفاقی بدون منت، و احسانی بـه دور از تحقیر دیگران به منظور تمام نسل‌ها! روز وقف مبارک.
 واقفان درون نیکی‌ها از یکدیگر پیشی مـی‌گیرند.
وقف، آیینـه تمام نمای تعاون و تجلی زندگی شایسته اجتماعی است.
وقف، نیکی سترگ و همـیشـه سودرسان است.
وقف از آموزه‌های پیـامبران هست که درون زندگی اجتماعی امروز بـه یـادگار مانده است. روز وقف گرامـی باد.
وقف، مصداقی والا از نیکوکاری و نوع‌دوستی است. روز وقف گرامـی باد.
وقف اموال و دارایی، یکی از بهترین راه‌های خودیـابی است.
آنچه باعث ارزشمندی وقف مـی‌شود، انتخاب شیوه صحیح به منظور تأمـین نیـاز بـه احترام و جلب محبت دیگران است.
کمال آدمـی، درون نیکی بـه خویشاوندان و جامعه ـ از جمله از راه وقف ـ است. خداوند مـی‌فرماید: ع نوشته پروفایل خودبینی «هرگز بـه مقام نیکی نمـی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست مـی‌دارید، انفاق کنید. بعد به راستی خدا بسی بـه آن داناست». (آل عمران: 92)

خداوند درون قرآن، از مال و فرزندان صالح بـه عنوان زینت‌های حلال نام مـی‌برد، ولی آنچه شایسته یک مؤمن واقعی هست بهره برداری از این زینت‌ها درون جهت عمل صالح ـ مثل وقف ـ به منظور دست‌یـابی بـه سعادت آن جهان و رضایت خداوند است.

سنت وقف، آثار و ابعاد آن

مقدمـه

وقف یکی از برترین مصادیق احسان و نیکوکاری هست که درون سامان دهی زندگی فردی و اجتماعی، نقش فراوانی دارد. این سنت حسنـه کـه از پیـامبر و ائمـه(ع) به منظور ما بـه یـادگار مانده است، از عوامل اثرگذار شکوفایی تمدن و پیشرفت درون عرصه های گوناگون جوامع اسلامـی بـه شمار مـی رود. ازاین رو، وقف مـی تواند درون جنبه های گوناگون حیـات اجتماعی و فردی انسان، مانند فرهنگ، اقتصاد و دیگر عرصه ها، نقش سازنده ای داشته باشد.

چیستی وقف

وقف درون لغت بـه معنای توقف و درنگ است1 و در اصطلاح فقها، عبارت از عقدی هست که ثمره آن، حبس اصل و تسبیل منافع است؛ یعنی صرف مال درون جهتی کـه واقف تعیین کرده است.2 بـه بیـان روشن تر، وقف مقدار مالی هست که فرد یـا افرادی با اختیـار خود از مالکیت خود خارج مـی کنند که تا مورد استفاده عموم قرار بگیرد و منافع آن درون راه تأمـین نیـازمندی های مردم مصرف شود.

در اینجا افزون بر تعریف وقف، آگاهی از چند اصطلاح دیگر سودمند هست که بـه آن مـی پردازیم:

واقف:ی کـه همـه یـا بخشی از دارایی خود را به منظور مصارف بهبود جامعه و امور خیریـه وقف کند.

وقف نامـه: سند معتبر و قانونی کـه واقف مشخصات کامل موقوفه و شرایط اداره و مصرف عواید آن را بـه طور دقیق تعیین کرده است.

موقوف علیـه:ی یـا جهتی کـه مستحق درآمد وقف و انتفاع از عین موقوفه است.

1. علی اکبر دهخدا، لغت نامـه دهخدا، مدخل «وقف».

2. محمدحسن ، جواهرالکلام فی شرائع الاسلام، ج10، ص5.

شرایط وقف

وجود شرایط درون اعمال و عقود دینی درون فرهنگ اسلامـی امری ضروری هست که لحاظ آنـها سبب صحت عمل و جلوگیری از پای مال شدن حقوق فردی و اجتماعی خواهد شد. ازاین رو، درون فرهنگ اسلامـی به منظور وقف، واقف و موقوف و موقوف علیـه، شرایطی درون نظر گرفته شده هست که به منظور پرهیز از تفصیل بـه برخی از آنـها، اشاره مختصری مـی کنیم:

1. اجرای وقف؛ یعنی واقف با الفاظ و عباراتی کـه بیـان گر اراده اوست و با آن از اراده خود درون وقف پرده برمـی دارد، وقف کند.

2. وقف نباید مشروط بـه تحقق شرطی یـا صفتی درون آینده باشد. به منظور مثال، واقف نمـی تواند بگوید کـه اگر اول ماه شد، این خانـه را وقف فلانی مـی کنم.

3. یکی از شرایط صحت وقف، دوام و پایداری آن است؛ یعنی نباید وقف مفید بـه زمان شود. بنابراین، وقف موقت صحیح نیست.

4. مسلط باقی نماندن واقف بر مال موقوفه بعد از وقف آن؛ یعنی نباید واقف بـه طور مستقیم یـا غیر مستقیم بر آن تسلط داشته باشد، بلکه حتما متولی یـا حاکم شرع را بر مال موقوفه مسلط کند.

5. واقف نباید خودش را از جمله بهره مندان از موقوفه قرار دهد.

همچنین شرایط دیگری از قبیل، بلوغ، عقل، رشد، عدم حجر، مالک بودن، اختیـار و قصد و اسلام واقف شرط است. همچنین درون موقوفه هم حتما شرایطی از قبیل قابلیت تملک داشتن و قابل انتفاع بودن وجود داشته باشد. افزون بر این، درون موقوف علیـه نیز حتما شرایطی چون وجود داشتن، تعیین شدن، صحت تملک، فقر، اسلام و ایمان وجود داشته باشد.1

  • ۱. محمدحسن حائری یزدی، وقف درون فقه اسلامـی و نقش آن درون شکوفایی اقتصاد اسلامـی، صص 76 ـ 173.
  • تاریخچه وقف

    پیشینـه وقف بـه ملل باستانی برمـی گردد. چنان کـه در تمدن مصر باستان، از نقوش حک شده بر سنگ ها برمـی آید کـه املاکی به منظور کاهنان نیکوکار و برخی رهبران مذهبی و نیز معابد وقف شده یـا اسنادی بـه دست آمده کـه در آن اموالی به منظور فرزندان، وقف شده است. همچنین رومـیان باستان، به منظور اشیـای مقدس با پیشکش های مردم بـه عبادتگاه ها، قوانینی وضع کرده بودند کـه شبیـه وقف بوده است. ازاین رو، مـی توان گفت کـه وقف از دیرباز با ملل متمدن همراه بوده و هر ملتی نیز به منظور آن قواعدی ویژه وضع کرده است،1 ولی درون اسلام، سیره پیـامبر خدا صلی الله علیـه و آله درون وقف و دستور او بـه دیگران، سبب توجه مسلمانان بـه این امر پسندیده شد. بر این اساس چیزی نگذشت کـه سنت وقف درون مـیان مسلمانان راه یـافت و سرمنشأ تأثیرات شگرف درون عرصه فرهنگ و تمدن اسلامـی شد. بـه ویژه درون حوزه توسعه آموزش و نیز گسترش فعالیت های اجتماعی و فرهنگی، نقشی برجسته ایفا کرد. بـه همـین جهت، نظر اهل تحقیق را متوجه خود ساخت و از آن جمله فقیـهان درون کتاب های فقهی خویش بـه گفت وگو درباره آن پرداختند و از جنبه های گوناگون، درباره آن بحث د. از زمانی کـه علم فقه بـه عنوان دانشی مستقل و سامان یـافته درون مـیان مسلمانان شکل گرفت، آنان بـه وقف بـه نیز عنوان یکی از موضوع های جدّی توجه نشان دادند. اولین فقیـهان شیعه نیز هر چند بـه طور مختصر درباره آن بـه گفت وگو پرداختند. درون گذر زمان، بـه تدریج، مباحثی گسترده تر و گاه نو درون اطراف وقف، بـه ویژه درباره چگونگی و شرایط آن پدید آمد. بـه این ترتیب، اسلام از این سنت حسنـه درون مسیری روشن، منطقی و هدف دار، مترقی و دقیق، استفاده کرد.

  • ۱. محمدرضا بندرچی، «وقف از دیدگاه تاریخی و اصطلاح شناسی فقهی»، ماهنامـه دادرسی، ش 67، ص29.
  • وقف درون قرآن

    در قرآن مجید آیـه مستقلی درباره وقف وجود ندارد، بلکه مـی توان از آیـات مربوط بـه انفاق و احسان و صدقه و تعاون و…، بـه رجحان و استحباب آن پی برد. عموم فقیـهان نیز با تمسک بـه آیـات عام صدقات و انفاق درباره وقف استشـهاد کرده اند. برخی از این آیـات از این قرار است:

    1. «لَنْ تَنالُوا الْبِرّ حتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَی ءٍ فَإِنّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ؛ هرگز بـه نیکوکاری نخواهید رسید که تا از آنچه دوست دارید، انفاق کنید و از هرچه انفاق کنید، قطعاً خدا بدان داناست». (آل عمران: 92)

    یکی از یـاران پیـامبر، بـه نام ابوطلحه انصاری، درون مدینـه، نخلستان و باغی داشت کـه بسیـار باصفا و زیبا بود، بـه گونـه ای کـه همـه درون مدینـه از آن سخن مـی گفتند. درون آن چشمـه آب صافی بود کـه هر موقع پیـامبر بـه آن باغ مـی رفت، از آن آب مـیل مـی کرد و وضو مـی ساخت. همچنین این باغ درآمد خوبی به منظور ابوطلحه داشت. بعد از نزول این آیـه، خدمت پیـامبر آمد و عرض کرد: مـی دانی کـه محبوب ترین اموال من همـین باغ هست و مـی خواهم آن را درون راه خدا انفاق کنم که تا ذخیره ای به منظور رستاخیز من باشد. پیـامبر فرمود: من صلاح مـی دانم آن را بـه خویشاوندان نیـازمند خود بدهی. ابوطلحه بـه دستور پیـامبر، عمل و آن باغ را بر خویشان خود وقف کرد.1

    2. «… وَ ما تُقَدِّمُوا لأَنْفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیرًا وَ أَعْظَمَ أَجْرًا وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ و هر کار خوبی به منظور خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یـافت و از خدا طلب آمرزش کنید کـه خدا آمرزنده مـهربان است». (مزمل: 20)

    3. «وَ الْباقِیـاتُ الصّالِحاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوابًا وَ خَیرٌ أَمَلاً؛ و نیکی های ماندگار نزد پروردگارت از حیث پاداش بهتر و خوش فرجام تر است». (مریم: 76)

    افزون بر این آیـات، درون قرآن آیـاتی کـه به انفاق، احسان، عمل صالح، ایثار و… اشاره شده، مـی تواند مشوق وقف باشند. همچنین درون قرآن، درون آیـات بسیـاری با کنز مال، تکاثر، تفاخر، استکبار، سرقت، طغیـان،ب حرام، حب مال، راندن مـهرآمـیز یتیم، خودبینی و… مبارزه شده هست که بـه شکلی مـی تواند بـه مقام و جایگاه وقف درون قرآن اشاره داشته باشد.

  • ۱. عبدالحی کتابی، نظام اداری مسلمانان درون صدر اسلام، ترجمـه: علی رضا ذکاوتی قراگزلو، ص203.
  • وقف درون روایـات

    از جالب ترین تعالیم اجتماعی اسلام کـه بر اساس تعاون و حس نوع دوستی بنا نـهاده شده، وقف هست که از آن درون روایـات بـه «صدقه جاریـه» تعبیر شده است. بخش مـهمـی از کتب حدیثی درباره احکام و مقررات وقف و صدقات جاریـه و انفاق و کارهایی هست که به منظور عموم مردم مفید است. درون روایـات، مسلمانان بـه اشکال گوناگون تشویق بـه وقف شدند. از امام باقر(ع) روایت شده هست که روزی پیـامبر بـه مردی رسید کـه در باغ خود مشغول کاشتن نـهالی بود، بـه او فرمود: آیـا مـی خواهی تو را بـه نـهالی راهنمایی کنم کـه ریشـه اش محکم تر باشد و زودتر بـه بار نشیند و مـیوه اش خوشمزه تر و پاکیزه تر باشد؟ آن مرد عرض کرد: بله! پدر و مادرم بـه فدایت ای رسول خدا! فرمود: هرگاه صبح و شب خود را آغاز کردی، بگو: سبحان الله و الحمدالله و لااله الاالله و الله اکبر؛ زیرا اگر این جمله را بگویی، به منظور هر تسبیحی، ده درخت از مـیوه های گوناگون درون بهشت خواهی داشت و اینان از باقیـات الصالحات هستند. مرد عرض کرد: ای رسول خدا! شاهد باش کـه من این باغم را وقف مسلمانان تهی دست اهل صفه کردم. درون این هنگام، خداوند این آیـه را نازل کرد: «و امای کـه عطا کرد و تقوا داشت و پاداش نیکوتر را تصدیق کرد، بـه زودی راه آسانی را پیش پای او خواهیم گذاشت.»1 درون روایتی نیز رسول خدا صلی الله علیـه و آله فرموده است: «اِذٰا مٰاتَ ابْنُ آدَم انْقَطِعَ عَمَلُهُ اِلا مِنْ ثَلاثَ صَدَقةٍ جارَیة، اَوْ عِلْمٍ ینْتَفَعُ بِهِ، اوْ وَلَدٍ صٰالِحٍ یدْعُوا لَهُ؛ وقتی انسان بمـیرد، پرونده اعمال وی بسته مـی شود، مگر درون سه مورد، صدقه جاریـه، علمـی کـه از آن نفع شود و فرزند صالحی کـه برایش دعا کند».2

    امام صادق(ع) نیز نزدیک بـه همـین مضمون را درون حدیثی فرموده است: «پس از مرگ آدمـی، پاداشی بـه دنبال فرد نمـی آید، مگر درون سه خصلت، صدقه ای کـه فرد درون زمان حیـاتش جاری و برقرار ساخته کـه پس از مرگش که تا قیـامت جاری و برقرار مـی ماند؛ صدقه ای کـه وقف کرده و به ارث گذاشته نمـی شود و نیز سنتی کـه برقرار کرده و در زمان حیـاتش بـه آن عمل مـی شده و پس از مرگش بـه آن عمل مـی شود و فرزند صالحی کـه برایش طلب آمرزش کند».3

    اسلام با سفارش بـه وقف و اهمـیت بـه آن، برنامـه ای متعالی و انسانی را بنیـان نـهاد کـه بر اثر آن عواطف بشردوستی زنده شد. این ابتکار درون روح و اخلاق مردم اثر گذاشت، بـه گونـه ای کـه از مال خود چشم پوشیدند و با وقف بخشی از اموال خود بـه سودانی کـه باید حمایت شوند، وسیله آسایش آنان را فراهم مـی آورند و نیـازمندی های نسل های آینده را نیز از طریق وقف تأمـین مـی کنند.

    1. محمد محمدی ری شـهری، مـیزان الحکمـه، ج13، ترجمـه: حمـیدرضا شیخی، ص362.

    2. بحارالانوار، ج2، ص22.

    3. همان، ج6، ص293.

    وقف درون سیره پیـامبر و ا معصوم(ع)

    پیـامبر اسلام صلی الله علیـه و آله و ائمـه اطهار(ع)، گذشته از اینکه بـه فقرا، ضعفا، مستمندان و قشرهای محروم اجتماع کمک مـی د، آیندگان را نیز فراموش نمـی د و با بـه جا گذاشتن صدقات و موقوفات بسیـاری از املاک و زمـین ها و اموال خویش، سنت حسنـه وقف را پایـه ریزی د. یکی از فصول درخشان زندگانی این پیشوایـان بزرگ، اقدامات آنان درون زمـینـه وقف هست که هم مردم را بـه وقف تشویق، و هم شخصاً املاک و دارایی های ارزنده ای را وقف مـی د. بسیـاری از اصحاب پیـامبر و تابعین، بـه پیروی از اسوه خود و برای رضایت الهی، هر کدام بـه فراخور توانایی و استطاعت مالی شان، بخشی از اموالشان را درون راه خدا وقف د. بدین ترتیب، وقف درون مـیان مسلمانان بـه فرهنگ تبدیل شد و گسترش یـافت.1

    پیـامبر نـه تنـها درون گفتار و سخن، بلکه درون رفتار و سیره، مسلمانان را بـه انجام وقف و انفاق دعوت مـی کرد، بـه گونـه ای کـه اولین واقف درون اسلام رسول خدا صلی الله علیـه و آله دانسته شده و بی تردید وقف یکی از مسائل مورد توجه آن حضرت بوده است. رسول خدا صلی الله علیـه و آله، نخستین واقف درون اسلام بود و مسلمانان را بـه این امر تشویق مـی کرد. واقدی، ابن سعد و دیگران روایت کرده اند کـه یکی از دانشمندان یـهود بـه نام مُخَیریق، بعد از شـهادت بـه حقانیت رسول خدا صلی الله علیـه و آله درون جنگ احد شرکت کرد و در رکاب آن حضرت جنگید که تا کشته شد. مخیریق هنگامـی کـه به احد مـی رفت، وصیت کرد درون صورت کشته شدن، اموالش متعلق بـه پیـامبر باشد که تا او هرگونـه کـه صلاح دانست، آنـها را مصرف کند. حوائط یـا بوستان های هفت گانـه ای را کـه او بـه پیـامبر واگذار کرد، عامـه صدقات رسول خدا صلی الله علیـه و آله را تشکیل مـی دادند. درون اسلام، اولین وقف و صدقه، همـین وقف رسول خدا بوده کـه حوائط سبعه نام داشته است. علاوه بر مورد یـاد شده، موارد دیگری از وقفیـات پیـامبر درون کتب سیره، بیـان شده است.2

    پیـامبر اکرم صلی الله علیـه و آله درون غابه،3 وقتی کنار چاه رسید، مسلمانان گفتند: ای رسول خدا! آیـا این چاه را مصادره نمـی کنید؟ فرمود: خیر، ولی یک نفر این چاه را بخرد و بهای آن صدقه داده شود. طلحه بن عبیدالله آن را خرید و وقف کرد.4

    در صدر اسلام، اصحاب پیـامبر نیز بـه تأسی از آن حضرت بـه وقف اموال خود اهتمام مـی ورزیدند، که تا آنجا کـه در حدیث معروف جابر آمده هست که هیچ توانگری از صحابه نبود، مگر اینکه چیزی وقف کرد.5

    پس از پیـامبر اکرم صلی الله علیـه و آله، ائمـه معصوم(ع)، الگوهای عینی تحقق اسلام هستند و رفتار و گفتار آنان تعیین کننده رفتار و فرهنگ مسلمانان است. اهمـیت وقف درون نظر ائمـه(ع) که تا آنجاست کـه حضرت علی(ع) درون یکی از وقف نامـه هایش، هدف خود از وقف را چنین بیـان مـی کند: «به منظور جلب رضایت الهی که تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرماید. درون روزی کـه صورت هایی سفیدند و صورت هایی سیـاه».6

    همچنین امام علی(ع) همـه زمـینی کـه از تقسیم فیء بـه او رسیده بود، وقف زوار بیت الحرام و سالکان راه حج کرد و فرمود: «به فروش نمـی رسد و ارث گذاشته نمـی شود و هر کـه آن را بفروشد و آن را هبه کند، لعنت خدا و ملائکه و همـه مردم بر او خواهد بود».7

    از امام صادق(ع) نقل شده هست که امـیرالمؤمنین(ع) خانـه ای درون بنی زریق داشت کـه آن را وقف کرد.8 حضرت فاطمـه(س) نیز بسیـاری از باغ های خود را درون مدینـه وقف کرد.9 امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هم باغ های خود را کـه هم اکنون درون محله نخاوله مدینـه است، وقف د. دیگر ا(ع) نیز املاک و اموال خود را درون راه خدا و برای رفع نیـاز فقرا، وقف د. امام محمدباقر(ع) و امام صادق(ع) نیز موقوفاتی درون مدینـه داشتند.10 برخی موقوفات ائمـه(ع) درون کتاب های حدیث و تاریخ بـه ثبت رسیده است.

    1. جواد ملایی پور، وقف سرمایـه ای ماندگار، ص15.

    2. وقف درون فقه اسلامـی و نقش آن درون شکوفایی اقتصاد اسلامـی، صص 51، 59 و 67.

    3. جایی نزدیک مدینـه درون راه شام.

    4. محمد بن عمر بن واقد واقدی، المغازی، ج1، ص547.

    5. مـیزان الحکمـه، ص363.

    6. بحارالانوار، ج103، ص183.

    7. مـیزان الحکمـه، ج10، ص614.

    8. وسائل الشیعه، ج2 و ج13، کتاب الوقوف و الصدقات، باب 10، ص312، ح4.

    9. فروع الکافی، ج7، کتاب الوصایـا، باب الصدقات النبی و فاطمـه و الائمـه، ح5، ص48.

    10. مصطفی سلیمـی فر، نگاهی بـه وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، ص37.

    آثار و نتایج وقف

    اوقاف کـه از زمره انفاق و صدقات و عملی ابدی است، اگر بر اساس احکام اسلامـی درون جامعه عمل شود مـی تواند اثر بسزایی درون حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داشته باشد. به منظور وقف، آثار و برکات گوناگون فردی و اجتماعی آن متصور هست که درون اینجا بـه برخی از آنـها اشاره مـی شود:

    1. آثار معنوی و تربیتی

    الف) تزکیـه نفس

    وقف نوعی صدقه هست و صدقات طبق نص صریح قرآن، سبب تزکیـه و تطهیر صدقه دهنده مـی شود. «نجات یـافت آن کـه نفس را پاک کرد.»1 انسان علاقه مند بـه اموال خود هست و بـه آن دل بستگی دارد. بنابراین، گذشتن و دل کندن از مال درون راه خدا سبب تزکیـه وی خواهد شد.

    از اثر درونی وقف بـه انسانی کـه مبادرت بـه این عمل صالح کرده، خیری مـی ر سد. او با وقف یک بخش یـا همـه اموال خود، درون خویش را پالایش کرده و به تزکیـه نفس پرداخته است. چنینی از این راه، تعلقات مادی را از خود زدوده و روحیـه مال اندوزی و تکیـه بر ثروت دنیوی را از خود دور کرده است.

    ب) احساس مسئولیت درون برابر دیگران

    واقف تنـها انسان بخشنده و اهل مواسات و ایثار نیست، بلکهی هست که نقش و مسئولیت خود را روی زمـین درک کرده و این از آثار عمـیق ایمان الهی اوست. او آگاه هست که دنیـا آزمونی بیش نیست. او مـی داند امکانات مادی صرفاً به منظور بهره برداری است، نـه انباشتن. واقف، انسانی خودآگاه و مسئول هست که رسالت سنگین خلافت خدا بر روی زمـین را بر دوش خویش، احساس مـی کند. بنابراین، گسترش یـا عدم گسترش، فقدان یـا وجود فرهنگ وقف، بـه جهان بینی و نحوه نگاه انسان نسبت بـه هستی، خالق هستی و نظام هستی بستگی دارد. افرادی کـه با جهان بینی مادی زندگی مـی کنند، هیچ گاه نمـی توانند ارزش وقف و فلسفه آن را درک کنند؛ زیرا درون منطق آنان، سرنوشت و مصالح فرد بر سرنوشت و مصالح جمع، مفهومـی ندارد.

    احساس مسئولیت درون برابر هم نوعان، از لوازم جامعه اسلامـی و عدالت محور است. فردی کـه خود را درون برابر انسان و جامعه مسئول مـی داند، افزون بر اینکه پاسخ گوی کردار و اعمال خود است، درون برابر دیگران نیز مسئول هست و درون تحقق و حفظ نیکی ها و هنجارها ایفای نقش مـی کند. پیـامبر با این بیـان کـه «کلُّکمْ رٰاعٍ وَ کلُّکمْ مَسْئولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»،2حوزه مسئولیت اجتماعی را به منظور مسلمانان ترسیم کرد. همچنین آن حضرت درون بیـانی دیگر فرموده است: «مَنْ أَصْبَحَ وَلایـهْتَمْ بِامُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً ینادِی یـا لََلمُسْلِمـینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلیسَ بِمُسْلِمٍ؛ی کـه روزش را با عدم اهتمام بـه امور مسلمانان آغاز کند، مسلمان نیست وی کـه فریـاد دادخواهیی را بشنود و نسبت بـه آن بی اهمـیت باشد، مسلمان نیست».3

    جنبه مسئولیت پذیری و نوع دوستی درون وقف، بـه اندازه ای اهمـیت دارد کـه به صرف مسلمانان محدود نمـی شود و برخی فقها، بهره مندی کافران ذمـی را هم از موقوفات جایز، و حتی وقف مال مسلمان را خاص کافر، بلااشکال دانسته اند.4

    بنابراین، احساس مسئولیت بـه عنوان یکی از ابزارهای تربیتی، مورد توجه پیـامبر اعظم صلی الله علیـه و آله قرار داشته است. عمل بـه فرهنگ وقف نشان از اوج مسئولیت پذیری یک مسلمان دارد و این احساس مسئولیت نسبت بـه دیگران، زمـینـه مسئولیت پذیر شدن دیگر افراد جامعه را نیز فراهم مـی کند. ازاین رو، وقف هم فرد واقف را تربیت مـی کند و هم این تربیت نسبت بـه موقوف علیـه کارساز است. به منظور همـین هست که وقف مـی تواند بـه عنوان یکی از ابزارهای تربیتی درون جامعه کاربرد پیدا مـی کند.

    ج) تقویت روح برادری و مواسات

    یکی از آثار وقف، ایجاد و تقویت روحیـه مواسات و ایثار است. مقصود از مواسات، شرکت دیگران درون اموال خویش است، بـه گونـه ای کـه همـه، اعضای یک خانواده هستند و مـی کوشند که تا نیـازهای یکدیگر را برطرف کنند. همچنین مقصود از ایثار، مقدم داشتن دیگران بر خویشتن است، یعنی درون مواردی کـه دیگران را بر خویش مقدم بدارند و این بالاتر از مواسات است. اسلام درون نظام توزیعی، آن را هدف عالی خود قرار داده است.

    2. آثار اقتصادی

    الف) ابدی مالکیت

    وقف تبدیل مالکیت خصوصی بـه نوعی از مالکیت عمومـی هست که گسترش آن از ابزار مـهم دست یـابی بـه تعادل اجتماعی و راهی هست که انسان مـی تواند مالکیت خود را که تا ابد تضمـین کند. این تنـها استثنایی هست که درون ابدی مالکیت وجود دارد. بـه همـین جهت، وقف مصداق صدقه جاریـه هست و همـیشـه به منظور واقف، مفید و ثمربخش خواهد بود.

    ب) رفع فقر و از بین بردن فاصله طبقاتی

    اگر وقف درون جامعه گسترش یـابد، بسیـاری از معضلات اجتماعی را مـی تواند حل کند و در محو فقر و محرومـیت ها اثر شگرفی بگذارد و از اختلافات شدید طبقاتی جلوگیری کند کـه به طبع این، از راه گسترش عدالت اجتماعی بر محور استحقاق، اسباب تألیف قلوب مسلمانان با یکدیگر را فراهم مـی کند.5 بنابراین، وقف با دو کارکرد عمده کـه عبارتند از: زدودن فقر درون جامعه و نیز جلوگیری از تمرکز ثروت درون دست گروهی معدود، ابزاری مناسب درون راه تحقق عدالت اجتماعی، بـه شمار مـی رود.

    از ویژگی های وقف این هست که وقتی ثروتمندان برخی اموال خود را وقف کنند و منافع آن مـیان فقیران و مستمندان توزیع شود، ثروت ها بـه همـه افراد مـی رسد. درون نتیجه، فاصله طبقاتی کم مـی شود و روح تعاون مـیان افراد جامعه، پدید مـی آید. همچنین درون وقف برخلاف انواع مالکیت ها کـه حرکت از مالکیت عمومـی بـه مالکیت خصوصی است، بـه نوعی، مالکیت خصوصی بـه مالکیت عمومـی، تبدیل مـی شود؛ زیرا اموال موقوفه چون اموال عمومـی، قابل فروش و بخشش و به ارث گذاشتن نیستند و بیشتر بـه موقوف علیـهم تعلق دارند، یعنی اصل آنـها ثابت و انتقال ناپذیر و درآمد آنـها، به منظور موقوف علیـهم است. درون فرهنگ دین اسلامـی، پدیده وقف درست درون برابر فقر قرار دارد وقف از جمله عوامل اثرگذار درون فقرزدایی هست و با گسترش آن، مـیزان فقر و محرومـیت درون جامعه کاهش مـی یـابد؛ زیرا وقف یکی از راه های کنترل تراکم ثروت بـه شمار مـی آید.

    ج) تحقق عدالت اجتماعی

    بی تردید وقف از جنبه اجتماعی، یکی از ابزارهای کارا و اثرگذار درون راه برقراری عدالت اقتصادی اسلام است. همواره یکی از بازدارنده های تحقق عدالت اجتماعی، تراکم ثروت و به دنبال آن، تراکم قدرت بوده است. تراکم ثروت بـه معنای انباشته شدن ثروت و سرمایـه های مادی جامعه، درون دست فرد، قشر یـا طبقه ای خاص است. انباشته شدن ثروت درون دست فرد، قشر یـا طبقه ای خاص، یکی از محوری ترین عوامل بـه زوال و انحطاط جوامع است؛ زیرا این کار مانع توزیع عادلانـه سرمایـه و امکانات مادی مـیان طبقات مختلف جامعه مـی شود. از اینجاست کـه بحث از وقف، بـه عنوان پدیده ای کـه در برابر تراکم ثروت قرار دارد، ضرورت پیدا مـی کند؛ زیرا وقف سرمایـه را از طبقه بندی ثروت جامعه بـه طبقه فقیر جامعه منتقل مـی کند و فقیران جامعه را نیز از امکانات رفاهی و مادی بهره مند مـی سازد. وقف، زمـینـه تحقق عدالت اجتماعی را فراهم مـی سازد و روابط انسانی بر مبنای ارزش های انسانی، مـیان طبقات گوناگون جامعه گسترش مـی یـابد. گسترش فرهنگ وقف، بستری مناسب به منظور رشد ارزش های معنوی و الهی، درون شکل توزیع عادلانـه ثروت، بـه شمار مـی آید.

    1. نک: شمس: 9.

    2. مـیزان الحکمـه، ج5، ص2311، ح8034.

    3. وسائل الشیعه، ج11، صص 559 و560، ح21700.

    4. محقق حلی، مختصر نافع، ص202.

    5. نگاهی بـه وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، صص 173 و 174.

    منابع

    بندرچی، محمدرضا، «وقف از دیدگاه تاریخی و اصطلاح شناسی فقهی»، ماه نامـه دادرسی، فروردین و اردی بهشت 1387، شماره 67.

    حائری یزدی، محمدحسن، وقف درون فقه اسلامـی و نقش آن درون شکوفایی اقتصادی اسلامـی، مشـهد، آستان قدس، 1380.

    حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، منشورات داراحیـاء التراث العربی، 1391ه‍. ق.

    دهخدا، علی اکبر، لغت نامـه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.

    سلیمـی فر، مصطفی، نگاهی بـه وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، مشـهد، آستان قدس، 1370.

    عبدالحی کتابی، نظام اداری مسلمانان درون صدر اسلام، ترجمـه: علی رضا ذکاوتی قراگزلو، سمت و پژوهشکده حوزه و دانشگاه تهران و قم، 1384.

    کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، بیروت، دارالاضواء.

    محقق حلی، مختصر نافع، بـه اهتمام: محمدتقی دانش پژوه، تهران، علمـی فرهنگی، 1362.

    محمدی ری شـهری، محمد، مـیزان الحکمـه، ترجمـه: حمـیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1385.

    ملایی پور، جواد، وقف سرمایـه ای ماندگار، قم، مرکز پژوهش های اسلامـی صدا و سیما، 1384.

    ، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرائع الاسلام، بیروت، مؤسسه المرتضی العلمـیه و دارالمورخ العربی، 1412ه‍. ق.

    واقدی، محمد بن عمر بن واقد، المغازی، تحقیق: دکتر مارسدن جونس، دفتر تبلیغات اسلامـی، 1414ه‍. ق.




    [ع نوشته پروفایل خودبینی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 16:24:00 +0000



    ع نوشته پروفایل خودبینی

    عنوشته فخر فروختن با جملات کوتاه :: استیکر نام ها

    مناسب درخواست های شما همراه هستید با عکسهای دیده نشده و یـادداشت های تصویری احساسی جدید، ع نوشته پروفایل خودبینی دانلود عو متن نکته دار و تصویرهای با نکته های آموزنده با عنوان فخر فروختن بـه دیگران واسه متن پروفایل، انواع تصاویر متن دار بـه روز، مجموعه متنوع و عالی از تصاویر درون کنار تکست های جذاب و تیکه دار، عبا متن جدید و خاص، جملات تصویری نکته دار راجع بـه آدم فخرفروش برای پروفایل، تصویرنوشته های طعنـه دار جالب و شیک با موضوع انسان های فخرفروش ، طراحی شده به منظور خواسته های شما عزیزان فقط درون این سایت درون سال 1396. ع نوشته پروفایل خودبینی با ما همراه باشید...


    نوع دیگری از اعتیـاد به‌فخرفروشی، این هست که ارزش خود را بیش از قدر واقعی، تخمـین بزنیم.
    "مـیشل دو مونتینی" 

    *****************************

    ما مال نداریم کـه هی فخرفروشیم ، اموال نداریم کـه بر فقر بپوشیم ، داریم گرانمایـه ترین ثروت عالم ، یک دوست کـه آنرا بـه جهانی نفروشیم!

    *****************************

    امام صادق علیـه السلام:
    آفت دینداری حسد و خودبینی و فخر فروشی است.

    *****************************

    - نیـایش 20-دعای امام سجاد"ع":
    - درون مکارم اخلاق و اعمال پسندیده:

    * و مرا بـه چشم داشت نسبت بـه آنچه درون دست این و آن هست مبتلا نکن؛و ارجمندم ساز*
    * و مرا بـه سرکشی و گردن کشی گرفتار مساز؛و بر مدار بندگیت قرار بده؛و عبادتم را بـه خود پسندی تباه نکن*
    * و خیر و نیکی را بـه دست من به منظور تمام مردم جاری ساز؛و آن را با آلوده شدن بـه منت نابود مکن*
    * و اخلاق شریفه و بلند مرتبه بـه من ببخش؛و از فخر فروشی نگاهم دار*
    * خدایـا بر محمد و آلش درود فرست؛و مرا درجه و مرتبه ای نزد مردم بلند مکن، مگر آن کـه به همان اندازه نزد خودم پست گردانی*
    * و عزت آشکاری برایم ایجاد مکن؛مگر آن کـه به همان اندازه؛خواری باطنی برایم ایجاد کنی*
    * خدایـا بر محمد و آل محمد درود فرست؛و مرا بـه هدایتی شایسته بهره مند ساز کـه آن را با روشی دیگر عوض نکنم*
    *و راه حقی نصیبم کن کـه از آن منحرف نشوم؛و نیت استواری بـه من عنایت کن کـه در آن شـــک نورزم*
    * و مرا زنده دار؛مادامـی کـه عمرم درون طاعت تو بـه کار رود*...

    *****************************

    جمله ای کـه خواب را از چشمانتان مـیگیرد ✅کلام گهربار امام علی علیـه السلام : ع نوشته پروفایل خودبینی "ما لابن آدم و الفخر، أوله نطفه، و آخره جیفَه، لا یرزق نفسه، و لا یدفع حتفه" ️ آدمـیزاده را چه جای فخرفروشی کـه در آ‎غاز نطفه ای هست و درون پایـان لاشـه ای بـه تن خویش، روزی رسان نباشد و در رویـارویی با مرگ، کمترین ایستادگی نتواند.

    *****************************

    سنگریزه" ریز هست و ناچیز ... ع نوشته پروفایل خودبینی اما اگر درون جوراب یـا کفش باشد ، ما را از راه رفتن باز مـی‌دارد !!! درون زندگی هم ؛ بعضی مسائل ریزاند و ناچیز ... اما مانع حرکت بـه سمت خوبی ها و آرامش ما مـیشوند !!! کم احترامـی یـا نامـهربانی بـه والدین ؛ نگاه تحقیرآمـیز بـه فقرا ؛ تکبر و فخرفروشی بـه مردم ؛ منت گذاشتن هنگام کمک ؛ نپذیرفتن عذر خطای دوستان ؛ بخشی از سنگریزه های مسیر تکامل ما هستند !!! آنـها را بموقع کنار بگذاریم ... که تا از زندگی لذت ببریم.




    [ع نوشته پروفایل خودبینی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 21 Jun 2018 23:38:00 +0000



    ع نوشته پروفایل خودبینی

    چهل حدیث از امام موسی کاظم (ع)

    6. ع نوشته پروفایل خودبینی مَلْعُونٌ مَنْ اغْتابَ أخاهُ
    ملعون استی کـه از برادرش غیبت کند.

    بحار الأنوار، ع نوشته پروفایل خودبینی ج 74، ص 232

    7. ع نوشته پروفایل خودبینی رَجُلٌ مِنْ أهْلِ قُمَ یَدْعوُ النّاسَ إلَی الحَقِّ، یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الحَدیدِ
    مردی از قم، مردم را بـه حق فرا مـی‌خواند و گروهی چون پاره‌های آهن [استوار]، پیرامون او گرد مـی‌آیند.

    بحارالأنوار، ج 57، ص 216

    8. تَفَقَّهوا فی دینِ الله فإنَّ الفقه مفتاحُ البَصیرة،وتَمامُ العِبادة و السّببُ إلی المنازل الرفیعة و الرُّتبِ الجَلیلة فی الدین و الدنیـا،و فَضلُ الفَقیـه علی العابد كَفَضلِ الشمسِ علی الكواكب و مَن لَم یَتَفَقَّه فی دینـهِ لَم یَرضَ اللهُ لهُ عملاً
    در دین خدا، دنبال فهم عمـیق باشید؛ زیرا فهم عمـیق درون دین، كلید بصیرت و كمال عبادت و سبب تحصیل مقام های والا و مراتب شكوهمند درون امور دین ودنیـاست. و برتری فقیـه بر عابد، مانند آفتاب هست بر كواكب، و كسی كه درون دینش فهم ِعمـیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد. ( به منظور خواندن انواع احادیث بـه سایت تالاب مراجعه نمایید )

    تحف العقول ص410

    9. مَنِ استَوى‏ یوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ
    هرى کـه دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است.

    بحار الأنوار،ج 78،ص326،ح5

    10. لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ فی كُلِّ یَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سیّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنـهُ و تابَ اِلَیـهِ
    از مانیست كسی كه هر روز حساب خود رانكند ،پس اگر كار نیكی كرده هست از خدا زیـادی آن را بخواهد،واگر بدی كرده،از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.

    اصول كافی ج 4 ص191

     

     

    11. قِلَّهُ المَنطِق حُکمٌ عَظِیم، فَعَلَیکُم بِالصُّمتِ
    بر شما باد بـه خموشی کـه کم گویی، حکمت بزرگی است.

    بحاالانوار ، ج 78 ، ص 321

    12. مَن اَحزَنَ والدَیـهِ فَقَد عَقهُما
    هر کـه پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را ناسپاسی کرده است.

    تحف العقول ، ص 425

    13. مَا مِن شَیءٍ تَراهُ عَینَاک إلّا وَ فِیـه مَوعِظَه
    چیزی نیست کـه چشمانت آن را بنگرد ، مگر آن کـه در آن پند و اندرزی است.

    بحاالانوار ، ج 78 ، ص 319

    14. وَاللّه‏ِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیـا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیـاب المُؤمِنینَ
    به خدا قسم خیر دنیـا و آخرت را بـه مؤمنى ندهند مگر بـه سبب حسن ظن و امـیدوارى او بـه خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان.

    بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29

    15. إنَّ الحَرامَ لا یُنمى‏ وإن نُمِىَ لا یُبارَكُ فیـهِ
    مال حرام افزون نمى‏گردد و اگر هم افزون گردد برکت نمى‏یـابد.

    الکافى ، ج 5، 125

     

     

     

    16. مَنِ اقتَصَدَ وَقَنَعَ بَقِیَت عَلَیـهِ النِّعمَةُ ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنـهُ النِّعمَةُ
    هرکه مـیانـه‏روى کند و قناعت ورزد، نعمت بر او بپاید و هر کـه بى‏جا مصرف نماید و زیـاده‏روى کند، نعمتش زوال یـابد.

    تحف‏العقول، ص 403

    17. لِكُلِّ شَیءٍ دَلِیلٌ وَ دَلیلُ العَاقِل التَّفَكُّر، وَ دَلیلُ التَّفكُّرِ الصُمت
    برای هر چیزی دلیلی باید، و دلیل خردمند تفكر است، و دلیل تفكر خاموشی.

    تحف العقول ، ص 406

    18. طوبى لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئِكَ هُمُ المُقَرَّبونَ یَومَ القیـامَةِ
    خوشا بـه حال اصلاح‏کنندگان بین مردم، کـه آنان همان مقرّبان روز قیـامت‏اند.

    تحف العقول، ص 393

    19. إنَّ العاقِلَ لایَکذِبُ و إن کانَ فیـهِ هَواهُ
    خردمند دروغ نمى‏گوید ، اگرچه مـیل او درون آن باشد.

    تحف العقول ، ص 391

    20. اللّهَ جَلَّ وعَزَّ یُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ
    خداوند عزّوجلّ، بنده خواب آلوده بیکار را دشمن دارد.

    الکافی: ع نوشته پروفایل خودبینی ج 5 ، ص 84 ، ح 2

    21. مُجَالِسَه أَهلِ الدِّینِ شَرَفُ الدَّنیَا وَ الاخِرَه
    هنی با اهل دین، شرف دنیـا و آخرت است.

    تحف العقول ، ص 420

    22. مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یُمنٌ وَ بَرَكَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه
    م با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.

    تحف العقول، ص 398

    23. دَعوَةِ الصائِمِ تَستَجابُ عِندَ اِفطارِه
    دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.

    بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33

    24. الغَضَبُ مِفتَاحُ الشَّر
    خشم كلید هر بدی است.

    تحف العقول، ص 416

    25. لِكُلِّ شَیءٍ زَكاهٌ، وَ زَكاهُ الجَسَدِ صِیـامُ النَّوافِل
    به منظور هر چیزی زكاتی است، و زكات تن روزه های مستحبی است.

    تحف العقول، ص 425

    26. التَّدبِیرُ نِصفُ العیشِ
    تدبیر نیمـی از زندگی است.

    تحف العقول، ص 425

    27. مَن وَلَههُ الفَقرُأبطَرهُ الغِنى
    آن کـه نَدارى حیرانش کند، توانگرى سرمستش مى سازد.

    بحارالانوار،ج۷۴ص۱۹۸

    28. مَن رَأى أخاهُ عَلَى أمرٍ یُکرِهُهُ فَلَم یَرِدهُ عنـهُ وَ هُو یقدِر عَلَیـهِ، فَقَد خَانَه
    هر کـه برادرش را درون کارى ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، بـه او خیـانت کرده است.

    الامالى صدوق،ص۳۴۳

    29. اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ بـه العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به، الصَلوةُ
    بهترین چیزی کـه بنده بعد از شناخت خدا بـه وسیله آن بـه درگاه الهی تقرب پیدا مـی کند، نماز است.

    تحف العقول،ص455

    30. إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدَراً الَّذِی لایَرَی الدُّنیـا لِنَفسِه خَطَرا، اما إنَّ أبدانَكُم لَیس لَها ثَمَنٌ إلّا الجَّنـه، فَلا تَبِیعُوها بِغِیرِها
    به راستی كه با ارزش ترین مردم كسی هست كه دنیـا را به منظور خود مقامـی نداند، بدانید بهای تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان مفروشید.

    تحف‌العقول‌ ، ص‌410

     

    31. أفضَل مَا یَتَقَرَّبُ بِه العَبدِ إلَی الله بَعدَ المَعرِفَهُ بِه الصَّلاه وَ بِرُّ الوالِدَینِ و تَركُ الحَسَد و العُجبُ و الفَخر
    بهترین چیزی كه بـه وسیله آن بنده بـه خداوند تقرب مـی جوید، بعد از شناختن او، نماز و نیكی بـه پدر و مادر و ترك حسد و خودبینی و به خود بالیدن است.

    تحف‌العقول‌ ، ص‌ 412

    32. إنَّ الله حَرَّمَ الجَنَّهَ عَلی كُلِّ فَاحِشٍ بذِی قَلِیلِ الحَیـاءِ لا یُبالِی مَا قَال وَ لا مَا قِیل فِیـه
    خداوند بهشت را بر هر هرزه گوی كم حیـا كه باكی ندارد چه مـی گوید و یـا بـه او چه گویند حرام گردانیده است.

    تحف‌العقول‌، ص‌ 416

    33. إیّاكَ و الكِبر، فَإنَّهُ لایَدخُلُ الجَنَّهَ مَن كَانَ فِی قَلبِه مِثقالَ حَبَّهٍ مِن كِبر
    از كبر و خودخواهی بپرهیز، كه هر كسی درون دلش بـه اندازه دانـه ای كبر باشد، داخل بهشت نمـی شود.

    تحف‌العقول، ص‌ 417

    34. إیّاكَ و مُخَالِطَهُ النّاس و الإنس بِهِم إلا أن تَجِدَ مِنـهُم عَاقِلاً و مَأمُوناً فَآنَسَ بِه و أهرَبَ مِن سایِرهِم كَهَربُكَ مِن السِّباعِ الضّارِیـه
    بپرهیز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر این كه خردمند و امانت داری درون مـیان آنـها بیـایی كه (در این صورت) با او انس گیر و از دیگران بگریز، بـه مانند گریز تو از درنده های شكاری.

    تحف‌العقول ، ص‌ 420

     

    35. كُلَّما أحدَثَ النّاس مِنَ الذُّنُوبِ ما لَم یَكُونُوا یَعمَلُون، أحدَثَ اللهُ لَهُم مِن البَلاءِ مَا لَم یَكُونُوا یَعِدُّون
    هرگاه مردم گناهان تازه ای کـه نمـی كردند انجام دهند، خداوند بلاهایی تازه بـه آن ها دهد كه بـه حساب نمـی آوردند.

    تحف‌العقول ، ص‌ 434

    36. مَن استَوی یَوماهُ فَهُو مَغبُون، و مَن كَان آخَر یَومَیـه شَرُّهُما فَهُو مَلعُون، و مَن لَم یَعرف الزِّیـادَه فِی نَفسِه فَهُو فی نُقصان، و مَن كان إلی النُّقصان فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیـاه
    كسی كه دو روزش مساوی باشد، مغبون است، و كسی كه دومـین روزش، بدتر از روز اولش باشد ملعون است، و كسی كه درون خودش افزایش نبیند درون نقصان است، و كسی كه درون نقصان هست مرگ به منظور او بهتر از زندگی است.

    بحاالانوار، ج‌ 78، ص‌ 327

    37. لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسبُ نَفسَه فِی كُلِّ یَومٍ، فَإن عَمِلَ حسناً استَزدادَ الله، و إن عَمِل سَیِّئاً استغفِرُ الله مِنـه و تَاب إلیـه
    از ما نیست كسی كه هر روز حساب خود را نكند، بعد اگر كار نیكی كرده هست از خدا زیـادی آن را بخواهد، و اگر درون آن كار بدی كرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.

    اصول‌الكافى، ج‌ 4، ص‌ 191

    38. إصبِر عَلَی طَاعَهِ الله و إصبِر عَنِ مَعاصِی الله، فإنّما الدُّنیـا ساعَه، فَما مَضی مِنـها فَلَیس تَجِد لَهُ سُرورا و لا حُزناً، و مَا لَم یَاتِ مِنـها فَلیسَ تَعرِفُه، فَاصبِر عَلی تِلكَ السّاعَهِ الَّتِی أنت فِیـها فَكَأنَّكَ قَد اغتَبَطَت
    بر طاعت خدا صبر كن، از معاصی خدا صبر كن، دنیـا همان ساعتی است، آن چه رفته نـه شادی دارد و نـه غم، آن چه نیـامده ندانی كه چیست؟ بـه همان ساعتی كه درون آنی صبر كن هم چنان باشد كه تو رشك شده ای.

    تحف‌العقول ، ص‌ 417

    39. مَثَلُ الدُّنیـا مَثَل مَاءِ البَحر، كُلَّما شربَ مِنـهُ العَطشان أزدادَ عَطَشاً حَتّی یقتِله
    دنیـا چون آب دریـاست، هر چه تشنـه كامش بیشتر نوشد، بیشتر تشنـه شود که تا او را بكشد.

    تحف‌العقول ، ص‌ 417

    40. وَجَدتُ عِلمَ الناس فی اَربعٍ:
    اَوّلُهاأن تَعرِفَ رَبَّکَ
    وَالثّانیةُ أن تَعرِفَ ما صَنَعَ بکَ
    وَالثّالثَةُ أن تَعـرِفَ ماأرادَ مِـنکَ
    وَالرّابعَةُ أن تَعرفَ ما َیخرُجُکَ مِن دینِکَ
    علومـی را کـه مردم بـه آن نیـاز دارند درون چهار چیز یـافتم :
    اول اینکه خدای خودت را بشناسی .
    بشناسی کـه خداوند با تو چه کار کرده هست .
    بشناسی کـه خداوند چه چیزی از تو مـی خواهد .
    و بشناسی کـه چه چیزی تو را از دینت خارج مـی کند.

    بحارالانوار، ج 78 ، ص 328

     




    [ع نوشته پروفایل خودبینی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 19:52:00 +0000



    ع نوشته پروفایل خودبینی

    زندگی زیباست (75) - beytoote.com

    مجموعه: ع نوشته پروفایل خودبینی خواندنیـهای دیدنی

    خیلیـها فکر مـی کنند، ع نوشته پروفایل خودبینی زشت ترین بخش بدن شان بینی شان است!

    بعضیـها هم با دهانشان مشکل دارند، فکر مـی کنند دهانشان خیلی زشت است!

    و دیگران زیـادی هم شکم بزرگشان، مشکلشان هست و زشت شان کرده؛

    همـه اینـها شاید زشت و زیبا باشد،

    اما من مـی گویم:

    زشت ترین بخش بدن آدم ها،

    "ذهن شان" است؛

    ذهن آدم ها، مثل یک حفره عمـیق،

    پر مـی شود از خیلی چیزهای زشت؛

    از شک،

    از بدبینی،

    از برداشتهای بد،

    از نگاه پر غرور بـه دیگران،

    از توقع زیـاد،

    از خودبینی زیـاد؛

    ذهن آدم ها گاهی تبدیل مـی شود بـه عضو زشت بدن؛ آنقدر بدن را زشت مـی کند کـه صدتا جراحی زیبایی هم کاری از پیش نمـی برد؛

    کاش مـی شد،

    جای بینی، جای شکم و پا،

    آدم "ذهنش" را جراحی مـی کرد

    بزرگی مـی گفت :

    یک وقت جلوی شما یک سبد سیب مـی آورند، شما اول به منظور کناریتان بر مـیدارید، دوباره سیب بعدی را بـه نفر بعدی مـیدهید...

    دقت کنید، که تا زمانی کـه برای دیگران برمـیدارید سبد مقابل شما مـی ماند ... ع نوشته پروفایل خودبینی ولی حالا تصور کنید همان اول به منظور خود بردارید، مـیزبان سبد را بـه طرف نفر بعد مـی برد ...

    نعمتهای خدا نیز اینطور هست ،

    با بخشش، سبد را مقابل خود نگه دارید ...!

    " زندگی با استانداردهای خدا بسیـار زیبا خواهد بود ... ع نوشته پروفایل خودبینی "

    همـه چیز بستگی بـه حال و هوای دلت دارد اگر حال دلت خوب باشد؛ هوا آنقدرا هم آلوده نیست؛ از بعد اجاره خانـه هم مـی‌شود برآمد؛ و بیماری عزیزت کمتر آزارت مـی‌دهد و با یک دعا، ته دلت قرص مـی‌شود و آرام مـی‌گیری؛ اگر حال دلت خوب باشد، فکر پریشانی طوفان دیشب آزارت نمـی‌دهد و به بارش دل انگیز بعد از آن فکر مـی‌کنی، حال دلت کـه خوب باشد آدمـها همـه‌شان دوست داشتنی اند و بدون منت مـی‌توانی ببخشی ...

    حتی چراغ قرمز هم برایت مکثی دوست داشتنی مـی‌شود کـه لحظه‌ای پا از روی پدال برداری و بتوانی فکر کنی بـه امروزت، کـه با دیروزت چقدر فرق داشتی؟! و کاش بشود همـیشـه کـه آدم حال دلش خوب باشد.....

    ﺍﻻﻏﯽ ﭘﻮﺳﺖ ﺷﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ!

    ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ...

    ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻌﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩ.

    ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ،

    ﻣﺪﺗﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ!!

    ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ،

    ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﻣﯽﮐﻨﺪ...

    ﺑﻪ ﺍﻻﻍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ:

    «ﺍﮔﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺗﺮﺳﺎﻧﺪﯼ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮ ﺩﺍﺩﯼ ﺍﺣﻤﻖ!»

    ﯾﮏ ﺍﺣﻤﻖ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﺪ،

    اما ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ...

    ﭼﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥِ ﺍﻭ،

    ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻟﻮ ﻣﯽﺩﻫﺪ...

    ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻃﻼ ﻧﺒﺎﺵ؛

    ﻃﻼﺋﯽ ﺷﻮ...

    گردآوری:بخش سرگرمـی بیتوته




    [ع نوشته پروفایل خودبینی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 13 Jul 2018 18:04:00 +0000



    ع نوشته پروفایل خودبینی

    چهل حدیث از امام موسی کاظم (ع)

    احادیثی را کـه در ادامـه مـی خوانید برگرفته از حدیث هایی از امام موسی کاظم (ع) هست که درون بخش مذهبی سماتک گردآوری شده است. ع نوشته پروفایل خودبینی احادیثی پیرامون دعا، ع نوشته پروفایل خودبینی توکل، انتظار فرج، فهم دین، محاسبه نفس، سکوت، خوش اخلاقی و …
     

    1. ع نوشته پروفایل خودبینی مَن لَم یجِد لِلاساءَةِ مَضَضّا لَم یکن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقعٌ
    کسی کـه مزه رنج و سختی را نچشیده ، نیکی و احسان درون نزد او جایگاهی ندارد.

    بحارالانوار، جلد 78، ص333

    2. مَن دَعا قَبلَ الثَّناءِ عَلَی الله و الصَّلاهِ عَلَی النَّبِی (صلی الله علیـه وآله) كَانَ كَمَن رَمـی بِسَهمٍ بِلا وَتر
    هر كه پیش از ستایش بر خدا و صلوات بر پیغمبر (صلی الله علیـه وآله) دعا كند چون كسی هست كه بی زه كمان كشد.

    تحف‌العقول ، ص‌ 425

    3. أوشَک دَعوَةً‌ وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیـهِ‌ بِظَهرِ الغَیبِ
    دعایی کـه بیشتر امـید اجابت آن مـی رود و زودتر بـه اجابت مـی رسد،‌ دعا به منظور برادر دینی هست در پشت سر او.

    اصول کافی،ج1 ،ص52

    4. مَن أرادَ أن یکنَ‌ أقوَی النّاسِ‌ فَلیتَوکل عَلی الله
    هر کـه مـی خواهد کـه قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.

    بحار الانوار، ج7 ، ص143

    5. أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ‌ إِنتِظارُ‌ الفَرَجِ
    بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند ،‌ انتظار فرج و گشایش است.

    تحف العقول، ص403

    6. مَلْعُونٌ مَنْ اغْتابَ أخاهُ
    ملعون استی کـه از برادرش غیبت کند.

    بحار الأنوار، ج 74، ص 232

    7. رَجُلٌ مِنْ أهْلِ قُمَ یَدْعوُ النّاسَ إلَی الحَقِّ، یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الحَدیدِ
    مردی از قم، مردم را بـه حق فرا مـی‌خواند و گروهی چون پاره‌های آهن [استوار]، پیرامون او گرد مـی‌آیند.

    بحارالأنوار، ج 57، ص 216

    8. تَفَقَّهوا فی دینِ الله فإنَّ الفقه مفتاحُ البَصیرة،وتَمامُ العِبادة و السّببُ إلی المنازل الرفیعة و الرُّتبِ الجَلیلة فی الدین و الدنیـا،و فَضلُ الفَقیـه علی العابد كَفَضلِ الشمسِ علی الكواكب و مَن لَم یَتَفَقَّه فی دینـهِ لَم یَرضَ اللهُ لهُ عملاً
    در دین خدا، دنبال فهم عمـیق باشید؛ زیرا فهم عمـیق درون دین، كلید بصیرت و كمال عبادت و سبب تحصیل مقام های والا و مراتب شكوهمند درون امور دین ودنیـاست. و برتری فقیـه بر عابد، مانند آفتاب هست بر كواكب، و كسی كه درون دینش فهم ِعمـیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد.

    تحف العقول ص410

    9. مَنِ استَوى‏ یوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ
    هرى کـه دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است.

    بحار الأنوار،ج 78،ص326،ح5

    10. لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ فی كُلِّ یَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سیّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنـهُ و تابَ اِلَیـهِ
    از مانیست كسی كه هر روز حساب خود رانكند ،پس اگر كار نیكی كرده هست از خدا زیـادی آن را بخواهد،واگر بدی كرده،از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.

    اصول كافی ج 4 ص191

    11. قِلَّهُ المَنطِق حُکمٌ عَظِیم، فَعَلَیکُم بِالصُّمتِ
    بر شما باد بـه خموشی کـه کم گویی، حکمت بزرگی است.

    بحاالانوار ، ج 78 ، ص 321

    12. مَن اَحزَنَ والدَیـهِ فَقَد عَقهُما
    هر کـه پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را ناسپاسی کرده است.

    تحف العقول ، ص 425

    13. مَا مِن شَیءٍ تَراهُ عَینَاک إلّا وَ فِیـه مَوعِظَه
    چیزی نیست کـه چشمانت آن را بنگرد ، مگر آن کـه در آن پند و اندرزی است.

    بحاالانوار ، ج 78 ، ص 319

    14. وَاللّه‏ِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیـا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیـاب المُؤمِنینَ
    به خدا قسم خیر دنیـا و آخرت را بـه مؤمنى ندهند مگر بـه سبب حسن ظن و امـیدوارى او بـه خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان.

    بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29

    15. إنَّ الحَرامَ لا یُنمى‏ وإن نُمِىَ لا یُبارَكُ فیـهِ
    مال حرام افزون نمى‏گردد و اگر هم افزون گردد برکت نمى‏یـابد.

    الکافى ، ج 5، 125

    16. مَنِ اقتَصَدَ وَقَنَعَ بَقِیَت عَلَیـهِ النِّعمَةُ ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنـهُ النِّعمَةُ
    هرکه مـیانـه‏روى کند و قناعت ورزد، نعمت بر او بپاید و هر کـه بى‏جا مصرف نماید و زیـاده‏روى کند، نعمتش زوال یـابد.

    تحف‏العقول، ص 403

    17. لِكُلِّ شَیءٍ دَلِیلٌ وَ دَلیلُ العَاقِل التَّفَكُّر، وَ دَلیلُ التَّفكُّرِ الصُمت
    برای هر چیزی دلیلی باید، و دلیل خردمند تفكر است، و دلیل تفكر خاموشی.

    تحف العقول ، ص 406

    18. طوبى لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئِكَ هُمُ المُقَرَّبونَ یَومَ القیـامَةِ
    خوشا بـه حال اصلاح‏کنندگان بین مردم، کـه آنان همان مقرّبان روز قیـامت‏اند.

    تحف العقول، ص 393

    19. إنَّ العاقِلَ لایَکذِبُ و إن کانَ فیـهِ هَواهُ
    خردمند دروغ نمى‏گوید ، اگرچه مـیل او درون آن باشد.

    تحف العقول ، ص 391

    20. اللّهَ جَلَّ وعَزَّ یُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ
    خداوند عزّوجلّ، بنده خواب آلوده بیکار را دشمن دارد.

    الکافی: ع نوشته پروفایل خودبینی ج 5 ، ص 84 ، ح 2

    21. مُجَالِسَه أَهلِ الدِّینِ شَرَفُ الدَّنیَا وَ الاخِرَه
    هنی با اهل دین، شرف دنیـا و آخرت است.

    تحف العقول ، ص 420

    22. مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یُمنٌ وَ بَرَكَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه
    م با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.

    تحف العقول، ص 398

    23. دَعوَةِ الصائِمِ تَستَجابُ عِندَ اِفطارِه
    دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.

    بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33

    24. الغَضَبُ مِفتَاحُ الشَّر
    خشم كلید هر بدی است.

    تحف العقول، ص 416

    25. لِكُلِّ شَیءٍ زَكاهٌ، وَ زَكاهُ الجَسَدِ صِیـامُ النَّوافِل
    برای هر چیزی زكاتی است، و زكات تن روزه های مستحبی است.

    تحف العقول، ص 425

    26. التَّدبِیرُ نِصفُ العیشِ
    تدبیر نیمـی از زندگی است.

    تحف العقول، ص 425

    27. مَن وَلَههُ الفَقرُأبطَرهُ الغِنى
    آن کـه نَدارى حیرانش کند، توانگرى سرمستش مى سازد.

    بحارالانوار،ج۷۴ص۱۹۸

    28. مَن رَأى أخاهُ عَلَى أمرٍ یُکرِهُهُ فَلَم یَرِدهُ عنـهُ وَ هُو یقدِر عَلَیـهِ، فَقَد خَانَه
    هر کـه برادرش را درون کارى ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، بـه او خیـانت کرده است.

    الامالى صدوق،ص۳۴۳

    29. اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ بـه العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به، الصَلوةُ
    بهترین چیزی کـه بنده بعد از شناخت خدا بـه وسیله آن بـه درگاه الهی تقرب پیدا مـی کند، نماز است.

    تحف العقول،ص455

    30. إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدَراً الَّذِی لایَرَی الدُّنیـا لِنَفسِه خَطَرا، اما إنَّ أبدانَكُم لَیس لَها ثَمَنٌ إلّا الجَّنـه، فَلا تَبِیعُوها بِغِیرِها
    به راستی كه با ارزش ترین مردم كسی هست كه دنیـا را به منظور خود مقامـی نداند، بدانید بهای تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان مفروشید.

    تحف‌العقول‌ ، ص‌410

    31. أفضَل مَا یَتَقَرَّبُ بِه العَبدِ إلَی الله بَعدَ المَعرِفَهُ بِه الصَّلاه وَ بِرُّ الوالِدَینِ و تَركُ الحَسَد و العُجبُ و الفَخر
    بهترین چیزی كه بـه وسیله آن بنده بـه خداوند تقرب مـی جوید، بعد از شناختن او، نماز و نیكی بـه پدر و مادر و ترك حسد و خودبینی و به خود بالیدن است.

    تحف‌العقول‌ ، ص‌ 412

    32. إنَّ الله حَرَّمَ الجَنَّهَ عَلی كُلِّ فَاحِشٍ بذِی قَلِیلِ الحَیـاءِ لا یُبالِی مَا قَال وَ لا مَا قِیل فِیـه
    خداوند بهشت را بر هر هرزه گوی كم حیـا كه باكی ندارد چه مـی گوید و یـا بـه او چه گویند حرام گردانیده است.

    تحف‌العقول‌، ص‌ 416

    33. إیّاكَ و الكِبر، فَإنَّهُ لایَدخُلُ الجَنَّهَ مَن كَانَ فِی قَلبِه مِثقالَ حَبَّهٍ مِن كِبر
    از كبر و خودخواهی بپرهیز، كه هر كسی درون دلش بـه اندازه دانـه ای كبر باشد، داخل بهشت نمـی شود.

    تحف‌العقول، ص‌ 417

    34. إیّاكَ و مُخَالِطَهُ النّاس و الإنس بِهِم إلا أن تَجِدَ مِنـهُم عَاقِلاً و مَأمُوناً فَآنَسَ بِه و أهرَبَ مِن سایِرهِم كَهَربُكَ مِن السِّباعِ الضّارِیـه
    بپرهیز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر این كه خردمند و امانت داری درون مـیان آنـها بیـایی كه (در این صورت) با او انس گیر و از دیگران بگریز، بـه مانند گریز تو از درنده های شكاری.

    تحف‌العقول ، ص‌ 420

    35. كُلَّما أحدَثَ النّاس مِنَ الذُّنُوبِ ما لَم یَكُونُوا یَعمَلُون، أحدَثَ اللهُ لَهُم مِن البَلاءِ مَا لَم یَكُونُوا یَعِدُّون
    هرگاه مردم گناهان تازه ای کـه نمـی كردند انجام دهند، خداوند بلاهایی تازه بـه آن ها دهد كه بـه حساب نمـی آوردند.

    تحف‌العقول ، ص‌ 434

    36. مَن استَوی یَوماهُ فَهُو مَغبُون، و مَن كَان آخَر یَومَیـه شَرُّهُما فَهُو مَلعُون، و مَن لَم یَعرف الزِّیـادَه فِی نَفسِه فَهُو فی نُقصان، و مَن كان إلی النُّقصان فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیـاه
    كسی كه دو روزش مساوی باشد، مغبون است، و كسی كه دومـین روزش، بدتر از روز اولش باشد ملعون است، و كسی كه درون خودش افزایش نبیند درون نقصان است، و كسی كه درون نقصان هست مرگ به منظور او بهتر از زندگی است.

    بحاالانوار، ج‌ 78، ص‌ 327

    37. لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسبُ نَفسَه فِی كُلِّ یَومٍ، فَإن عَمِلَ حسناً استَزدادَ الله، و إن عَمِل سَیِّئاً استغفِرُ الله مِنـه و تَاب إلیـه
    از ما نیست كسی كه هر روز حساب خود را نكند، بعد اگر كار نیكی كرده هست از خدا زیـادی آن را بخواهد، و اگر درون آن كار بدی كرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.

    اصول‌الكافى، ج‌ 4، ص‌ 191

    38. إصبِر عَلَی طَاعَهِ الله و إصبِر عَنِ مَعاصِی الله، فإنّما الدُّنیـا ساعَه، فَما مَضی مِنـها فَلَیس تَجِد لَهُ سُرورا و لا حُزناً، و مَا لَم یَاتِ مِنـها فَلیسَ تَعرِفُه، فَاصبِر عَلی تِلكَ السّاعَهِ الَّتِی أنت فِیـها فَكَأنَّكَ قَد اغتَبَطَت
    بر طاعت خدا صبر كن، از معاصی خدا صبر كن، دنیـا همان ساعتی است، آن چه رفته نـه شادی دارد و نـه غم، آن چه نیـامده ندانی كه چیست؟ بـه همان ساعتی كه درون آنی صبر كن هم چنان باشد كه تو رشك شده ای.

    تحف‌العقول ، ص‌ 417

    39. مَثَلُ الدُّنیـا مَثَل مَاءِ البَحر، كُلَّما شربَ مِنـهُ العَطشان أزدادَ عَطَشاً حَتّی یقتِله
    دنیـا چون آب دریـاست، هر چه تشنـه كامش بیشتر نوشد، بیشتر تشنـه شود که تا او را بكشد.

    تحف‌العقول ، ص‌ 417

    40. وَجَدتُ عِلمَ الناس فی اَربعٍ:
    اَوّلُهاأن تَعرِفَ رَبَّکَ
    وَالثّانیةُ أن تَعرِفَ ما صَنَعَ بکَ
    وَالثّالثَةُ أن تَعـرِفَ ماأرادَ مِـنکَ
    وَالرّابعَةُ أن تَعرفَ ما َیخرُجُکَ مِن دینِکَ
    علومـی را کـه مردم بـه آن نیـاز دارند درون چهار چیز یـافتم :
    اول اینکه خدای خودت را بشناسی .
    بشناسی کـه خداوند با تو چه کار کرده هست .
    بشناسی کـه خداوند چه چیزی از تو مـی خواهد .
    و بشناسی کـه چه چیزی تو را از دینت خارج مـی کند.

    بحارالانوار، ج 78 ، ص 328




    [ع نوشته پروفایل خودبینی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 23 Jun 2018 03:40:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com