کسانی کـه به قیـامت شک دارند ، شباهت بهار و زمستان خداوند ماکت آن را درون این دنیـا درست کرده هست . شباهت بهار و زمستان نمونـه ی کوچکی را جلوی چشم ما آورده هست تا ما را بـه یقین برساند . شباهت بهار و زمستان یکی از اتفاقات قشنگی کـه در فصل بهار مـی افتد این هست که هر بذری کـه قبلا زیر خاک رفته باشد ، آنرا سبز مـی کند و مـی رویـاند . مولوی مـی گوید کـه زمـین امانت دار خوبی هست و هرچه را بـه زمـین بسپاری مثل صندوق است. خاک امـین و هر چه درون وی کاشتی بی خیـانت جنس آن برداشتی . مثل زرگرها وقتی مـی خواهند شب بـه خانـه بروند تمام قطعه های طلا را جمع مـی کنند و در صندوق بـه امانت مـی سپارند و صبح صندوق همـه امانت ها را بـه آنـها برمـی گرداند و هرچه را هر کجا گذاشته از همانجا بر مـی دارد . مـی شود واخرجت الارض اثقالها . همان دست کـه دادم همان دست گرفتم همان نکته کـه گفتم همان نکته شنیدم . درون فصل بهار هرکه بذرگلی کاشته ، گل درو مـی کند و اگری بذر خار و خس بکارد همان را بـه او مـی دهند . آنکه تخم خار کارد هان هان او را نجوید گلستان گر گلی گیرد زکف خاری شود. قرآن مـی فرماید: شباهت بهار و زمستان تنظر الی آیـات الله . شما ناراحت نباش و عضبانی نشو . قانون هستی او را بر سرخار خواهد نشاند . او را خوار و ذلیل مـی کند . ما فکر مـی کنیم کـه خودمان بهی کـه به ما بدی کرده انتقام مـی گیریم درون حالیکه این جوری نیست .ی کـه در دنیـا بذر بدی کاشته ، درون آخرت همان را بـه او مـی دهند . گر ز خار خسته ای خود کُشته ای . فصل بهار یک پیـامبر و یک قیـامت کوچک خوبی هست و ندای خوبی برایـانی کـه چشمـی به منظور دیدن و شنیدن دارند دارد و بقول حافظ هر گل نو ز گلرخی یـاد همـی کند ولی گوش سخن شنو کجا دیده ی اعتبار کو . امـیدوارم کـه ما این چشم و گوش را پیدا یم و از این فصل بهار بـه سادگی نگذریم . پروین اعتصامـی گفت : هزاران نکته زباران و برف مـی گوید شکوفه ای کـه به فصل بهار درون چمن هست . اگر امروز شکوفه ای بر سر این درخت نشسته هست و آن را تاجدار کرده مـی گوید کـه من از خیلی از تونل ها رد شده ام ، خیلی از سختی ها و سرماها را دیدم ولی نـهراسیدم و مستحکم ماندم کـه امروز دارم خودم را نشان مـی دهم .انی کـه مقداری سختی درون زندگی شان مـی بینند مثل تازه عروس ها و دامادها و پدرها و مادرها به منظور تربیت بچه ها کـه باید تلاش ند . راه همـین هست و مطمئن باشند کـه باید از این تونل سختی ها گذشت . خدا بدون دلیل بهی چیزی نمـی دهد . نگویید خوش بـه حال فلانی ، ما کـه سر بچه شانس نیـاوردیم ، خوش بـه حال فلانی کـه بچه ی خوبی دارد و چه شوهر خوبی دارد . بالاخره آن پدر و مادر هم زحمت کشیده اند که تا این بچه این طوری تربیت شده هست . بدانیم کـه هرچه بکاریم همان را درو مـی کنیم . مولوی مـی گوید : هیچ گندم کاشتی جود ؟ دیده ای اسبی کـه کره خر دهد ؟سخنان حجت الاسلام والمسلمـین نقویـان درون برنامـه سمت خدا مورخ 15 فروردین 1390
تفسیر ناب علامـه جوادی آملی از بهار طبیعت
در روایـات ما آمده هست که وقتی بهار را دیدید بـه یـاد معاد باشید. چون درون قرآن کریم یکی از نمونـه های معاد را درون جریـان بهار ذکر مـی کند. درون بهار خدای سبحان دو کار انجام مـی دهد یکی اینکه خوابیده ها را بیدار مـی کند و دیگر اینکه مرده ها را زنده مـی کند.
حضرت آیت الله العظمـی جوادی آملی درون آخرین جلسه درس اخلاق سال 91 کـه در محل بنیـاد بین المللی علوم وحیـانی اسراء و با حضور خیل علاقمندان بـه معارف الهی برگزار شد بـه شرح دعای تحویل سال و توضیح تناسب این دعا با عید نوروز و تحویل سال پرداخت. مشروح بیـانات این فقیـه عالی قدر و حکیم متاله از نظرتان مـی گذرد.
در روایـات ما آمده هست که وقتی بهار را دیدید بـه یـاد معاد باشید.چون درون قرآن کریم یکی از نمونـههای معاد را جریـان بهار ذکر مـیکند. درون بهار خدای سبحان دو کار انجام مـیدهد یکی اینکه خوابیدهها را بیدار مـیکند و یکی اینکه مردهها را زنده مـیکند.این درختها درون زمستان خواباند ولی بهار کـه شد بیدار مـیشوند،وقتی بیدار شدند این درخت مواد مرده را بـه عنوان غذا جذب مـیکند و به صورت خوشـه و شاخه و برگ و مـیوه درون مـیآورد، این مردهها را زنده مـیکند.
کثرت اسماء حسنای خداوند
خداوند دارای اسمای حسنای فراوان هست گرچه ذات احدی درون همـه موارد بـه عنوان یک حقیقتِ یکتا و یگانـه و بسیط فعال هست لکن اسمای الهی جزء مدبّرات عالماند، اسمای خدا الفاظ نیستند، اسمای خدا مفاهیم نیستند، اسمای خدا آن حقایق خارجیاند کـه این مفاهیم از آن حقایق حکایت مـیکند و انسانهای کامل یـا فرشتهها مظهر آن اسامـی هستند.
کاربرد اسماء الهی
هر اسمـی کاربردی دارد درون دنیـا و در آخرت ما به منظور درمان بیماری یک بیمار خدا را بـه اسم «مُمـیت» و «قهّار» و امثال ذلک نمـیخوانیم خدا را بـه اسم محیی و شافی مـیخوانیم با اینکه محیی همان ممـیت هست شافی همان ممـیت است. اما وقتی خواستیم از ذات اقدس الهی خواستهای داشته باشیم مناسب با آن اسم کـه هر اسم, کلیدی هست برای حقیقتی ﴿ وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ ﴾ ناظر بـه این مـیتواند باشد خدا را با آن اسم مخصوص مـیخوانیم و از خدا بـه برکت آن اسم, رفع نیـازهایمان را طلب مـیکنیم کـه مفاتیح و کلیدهای غیب نزد ذات اقدس الهی هست پس هر اسمـی خصوصیتی دارد کاربردی دارد.
شرح دعای تحویل سال و تناسب این دعا با عید نوروز
جریـان «مقلّب القلوب و الأبصار» درون قرآن دو جا ذکر شده و هر دو جا مربوط بـه مسئله معاد و قیـامت هست یکی اینکه فرمود افرد کافری کـه دلهایشان را تطهیر ند آلوده هست ما درون قیـامت دلهای اینـها را زیر و رو مـیکنیم ﴿ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ کَمَا لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ﴾.
در آیـه نور سوره مبارکه نور کـه از رجال الهی سخن بـه مـیان مـیآید مـیفرماید رجال الهیـانیاند کـه ﴿ لاَّ تُلْهِیـهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ ﴾ اینـهاانیاند کـه ﴿ یَخَافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیـهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴾ اینـها از روزی مـیترسند کـه دلها زیر و رو مـیشود چشمها برگردانده مـیشود و زیر و رو مـیشود کـه این هم باز مربوط بـه مسئله قیـامت است.
بهار انسان را بـه یـاد قیـامت مـیاندازد
نتیجه بحث اینکه بهار انسان را بـه یـاد قیـامت مـیاندازد و در قیـامت این کارها جزء خطرناکترین کارهایی هست که دامنگیر تبهکاران مـیشود و آن تقلیب قلوب و تقلیب ابصار هست در تحویل سال کـه بهار هست به خدا عرض مـیکنیم ای خدایی کـه دلها را زیر و رو مـیکنی ای خدایی کـه چشمها را زیر و رو مـیکنی ای خدایی کـه شب و روز را مدیریت مـیکنی ای خدایی کـه سال را بـه سال دیگر, حال را بـه حال دیگر تبدیل مـیکنی حال ما را بـه بهترین وجه تبدیل کن که تا ما گرفتار تقلیب قلوب نشویم گرفتار تقلیب ابصار نشویم بلکه از احسن الأحوال بهره بگیریم این عصاره دعاست بر اساس تناسبی کـه بین بهار هست (یک) و معاد هست (دو) و حوادث تلخ معاد هست (سه) اینـها کاملاً یـادآور جریـان معاد است. بعد اگر درون روایـات دارد وقتی بهار آمد بـه یـاد معاد باشید یکی از راههای تذکره معاد همـین هست که ما از تقلیب قلوب نجات پیدا کنیم از تقلیب ابصار نجات پیدا کنیم.
شباهت های بهار بـه قیـامت
هر انسانی درون طول زندگی خود حوادث و رخدادهای بسیـاری را دیده هست و تلخی ها و شیرینی های فراوانی را تجربه کرده است. اما آنچه کـه جالب بـه نظر مـی رسد، نحوه واکنش انسان ها درون برابر آنـها است.
برخی چنان مبهوت حوادث روزگارند کـه با تلخی این حوادث، تنـها تلخ کام مـی شوند و با شیرینی آن تنـها شیرین کام مـی گردند. برخی هم زندگی را همانند یک سرگرمـی مـی پندارند و عادت کرده اند کـه از کنار حوادث آن بـه راحتی گذر کنند و کاری بـه تلخی و شیرینی آن نداشته باشند. اما گروهی هم هستند کـه همـه حوادث زندگی را کلاسی پرنشاط و درس آموز مـی بینند و از لحظه لحظه آن عبرت مـی آموزند.
درست مثل یک فیلم یـا سریـال تلویزیونی. برخی از مردم همانگونـه کـه پای فیلم های درام، کامشان تلخ مـی شود و اشکشان جاری مـی گردد، پای فیلم های طنز هم کـه مـی نشینند قهقهه شان بـه آسمان مـی رود و با تمام وجود مـی خندند. اما بعد از پایـان فیلم، نقد و تحلیلی از آن ندارند و تنـها متاثر از رخدادهای آن شده اند.
گروه دیگری از مردم هم کـه اصلا کاری بـه محتوای فیلم ها ندارند و تنـها به منظور سرگرمـی و گذراندن وقت، پای آن مـی نشینند. اما درون مقابل گروهی هم هستند کـه با دیدی نکته سنج بـه آن مـی نگرند و نقادانـه بـه محتوای فیلم نگاه مـی کنند و از حوادث و رخدادهای آن عبرت مـی گیرند.
بعید هست که برتری گروه سوم بری پوشیده باشد و عقل بشری ارزش آن را درک نکند. زیرا همـه مـی دانند کـه شرافت و بزرگی انسان بر دیگر موجودات عالم، همـین قوه تحلیل هست که خداوند تنـها بـه او داده هست و بس.
با مروری اجمالی بر آیـات قرآن خواهیم یـافت کـه خواسته خداوند نیز همـین هست که از یک یک حوادث عالم عبرت بیـاموزیم و از جریـانات مختلف زندگی پند گیریم. یکی از این حوادث پر اهمـیت کـه هر ساله درون زندگی یکایک ما تکرار مـی شود و شادابی و طراوت را برایمان بـه ارمغان مـی آورد، بهار طبیعت است. شما بـه بهار و حوادث موجود درون آن چگونـه نظاره مـی کنید؟
بهار، فصل نمایـان شدن زحمت های گذشته است. شکوفه های زیبا کـه رویید تازه معلوم مـی شود کـه هر کشاورزی چقدر زحمت کشیده است؟ حجم شکوفه ها و گیـاهان سر از خاک افراشته نشان خواهد داد کـه چقدر کاشته بوده ایم و چقدر برداشت خواهیم کرد. اگرچه بهار، فصل برداشت نیست اما فصل نمایـان شدن حجم برداشت کـه هست
ماکتی بـه شکل بهار
بهار کـه مـی آید روح زندگی را نیز با خود مـی آورد. انگار نسیم بهاری دمـیدن روح الهی بر زمـین های مرده است. زمـین هایی کـه در پاییز و زمستان سرسبزی خود را از دست داده اند و به گورستانی از برگ ها و چوب های خشکیده تبدیل شده اند.
اگر با دقت بـه این صحنـه های شگفت آور نگاه کنیم و از روی عادت از کنار آنـها بـه راحتی عبور نکنیم، نکته ای بس بزرگ دستگیرمان خواهد شد. قرآن از این اتفاق بزرگ طبیعت، درسی بزرگ تر بـه ما مـی آموزد. خداوند درون آیـه 9 سوره فاطر مـی فرماید:
«... فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النُّشُورُ»؛ ما زمـین را بعد از مردنش زنده مىکنیم. رستاخیز نیز همـین گونـه است!
طبیعت بهاری از زمـین مرده، چمنزار و گلزاری زیبا مـی آفریند و از چوب های خشکیده ای کـه گویـا سالها هست مرده اند، درختان سرسبز و پرمـیوه مـی سازد. بـه نظر شما این اتفاق شگفت، شکل کوچکی از قیـامت نیست؟
طبیعتی کـه در پاییز بـه زردی گرایید و در زمستان مرگی سرد را تجربه کرد، اینک درون بهار، جانی تازه گرفته هست و زندگی دوباره ای را تجربه مـی کند. بنابراین خدایی کـه مـی تواند هر ساله طبیعتی با این پهنا و عظمت را از مرگ بـه زندگی بازگرداند، خواهد توانست از مردگان انسان ها رستاخیزی پرعظمت بیـافریند.
پس بهار، «نمونـه کوچک شده رستاخیز» یـا بـه اصطلاح امروزی ها «ماکت قیـامت» است. نمونـه ای کـه نـه تنـها یک بار درون طول زندگی خود آن را مـی بینیم بلکه هر ساله آن را تجربه مـی کنیم و این گردش طبیعی فصل ها را بارها و بارها نظاره مـی نماییم. بـه قول مولوی:
این بهار نو ز بعد برگ ریز هست برهان بر وجود رستخیز
یکی از اصحاب پیـامبر مـی گوید از ایشان پرسیدم: ای رسول خدا! چگونـه خداوند مردگان را درون قیـامت زنده مـی کند؟ آیـا درون جهان آفرینش نیز نشانـه ای به منظور این مساله وجود دارد؟
پیـامبر خدا صلّی الله علیـه و آله پاسخ داد: آیـا که تا به حال از سرزمـینی کـه خشک و مرده باشد، عبور نکرده ای؟ آیـا بعد از چندی از همان زمـین خشک و مرده گذر نکرده ای کـه گویی از خرمـی و سرسبزی بـه حرکت درون آمده است؟
او مـی گوید بـه حضرت گفتم: آری ای پیـامبر خدا.
سپس حضرت فرمودند: اینگونـه خداوند مردگان را زنده مـی کند و این نمونـه و نشانـه او درون آفرینش است.(تفسیر نمونـه، ج 18، ص 192)
با مروری اجمالی بر آیـات قرآن خواهیم یـافت کـه خواسته خداوند نیز همـین هست که از یک یک حوادث عالم عبرت بیـاموزیم و از جریـانات مختلف زندگی پند گیریم. یکی از این حوادث پر اهمـیت کـه هر ساله درون زندگی یکایک ما تکرار مـی شود و شادابی و طراوت را برایمان بـه ارمغان مـی آورد، بهار طبیعت است. شما بـه بهار و حوادث موجود درون آن چگونـه نظاره مـی کنید؟
شباهت های بهار بـه قیـامت
1ـ همانطور کـه طبیعت بعد از زندگی پر حرارات خود درون بهار و تابستان آهسته آهسته از جنب و جوش مـی افتد، درون پاییز رو بـه خزان مـی رود و در زمستان بـه کلی از جنب و جوش مـی افتد، انسانـها نیز بعد از یک دوره زندگی پر جنب و جوش، آهسته آهسته بـه خزان عمر خود نزدیک مـی شوند و پس از چندی مـی مـیرند.
اما همانگونـه کـه خداوند از سرزمـین مرده، طبیعتی سرسبز و زنده مـی آفریند، از قبرستان های بشر نیز قیـامتی پرجنب و جوش خواهد ساخت.
2ـ بهار یـادآور سر برآوردن گیـاهان زنده از درون خاک است. خاک ها بـه کناری زده مـی شود و آنچه ماه ها پیش درون زمـین مدفون شده بود، حالا بـه شکلی دیگر از زمـین سر برمـی آورد. گویـا کـه این صحنـه درون قیـامت هم تکرار مـی شود. مردگانی کـه سال ها پیش درون زمـین دفن شده اند و پوسیده اند درون بهار قیـامت زنده مـی شوند و ناگاه سر از قبر بیرون مـی آورند.
3ـ بهار، فصل نمایـان شدن زحمت های گذشته است. شکوفه های زیبا کـه رویید تازه معلوم مـی شود کـه هر کشاورزی چقدر زحمت کشیده است؟ حجم شکوفه ها و گیـاهان سر از خاک افراشته نشان خواهد داد کـه چقدر کاشته بوده ایم و چقدر برداشت خواهیم کرد. اگرچه بهار، فصل برداشت نیست اما فصل نمایـان شدن حجم برداشت کـه هست.
قیـامت هم کـه به پا مـی شود شکوفه های عمل انسان سر برمـی آورد و حجم تلاش شایسته انسان درون دنیـا را نمایـان مـی کند. البته فصل برداشت بهشت هست ان شاء الله.
4ـ هر شکوفه ای رنگی دارد و هر گیـاهی شکلی. بهار کـه مـی آید تازه ارزش کاشته های کشاورزان نمایـان مـی گردد. شکوفه ها و سبزه های برآمده از خاک بـه همگان مـی فهمانند کـه چه و با چه ارزشی کاشته شده است. علف کاشته ایم یـا زعفران. بادمجان کاشته ایم یـا گردو. مـیوه مرغوب کاشته ایم یـا نامرغوب. از بذر اصلاح شده و خالص استفاده کرده ایم یـا ناخالص و بیمار.
قیـامت هم کـه مـی شود ارزش اعمالمان خود بـه خود روشن مـی گردد. چه بسا اعمال بزرگی کـه تو خالی و پوچ هست و اعمال کوچکی کـه همچون فندق، ارزشی والا یـافته است.
به راستی کـه چه قیـامتی هست این قیـامت.
[شباهت بهار و زمستان]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 14 Jul 2018 10:39:00 +0000