ع زیباترین پسران مریوان

ع زیباترین پسران مریوان مریوان - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | گنجینـه علوم اجتماعی شـهرستان ششتمد | Professor Soltanzadeh | مادر با ما چه رفتاري دارد و ما با اون چه رفتاري داريم ... | چگونـه با تجاوز جنسي مقابله کنیم |

ع زیباترین پسران مریوان

مریوان - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

مریوان کشور  ایراناستان کردستانشـهرستان مریوانبخش مرکزینام(های) قدیمـی دور آشور (کارشاروکین)
قلعه شاه آباد
دژ شاهپور
مراونیـان[۱]سال شـهرشدن ۱۳۳۶[۲]مردمجمعیت ۱۳۶٬۶۵۴ نفر[۳]جغرافیـای طبیعیمساحت ۲٬۳۲۶ کیلومتر مربعارتفاع از سطح دریـا ۱۳۲۰ مترمـیانگین دمای سالانـه ۱۳٫۴ درجهمـیانگین بارش سالانـه ۸۸۷ مـیلی‌مترروزهای یخبندان سالانـه ۹۸ روزاطلاعات شـهرینمایندهٔ مجلس شورای اسلامـی منصور مرادیشـهردار جمال شریفیتأسیس شـهرداری ۱۳۳۶ره‌آورد جولا، ع زیباترین پسران مریوان گیوه و موجپیش‌شماره تلفنی ۰۸۷–345-346[۴]شناسهٔ ملی خودرو  ایران ۶۱ به‌خێربین بۆ مـه‌ریوان بـه مریوان خوش آمدید
مریوان
روی نقشـه ایران
۳۵°۳۱′شمالی ۴۶°۱۰′شرقی / ۳۵٫۵۲°شمالی ۴۶٫۱۷°شرقیمختصات: ۳۵°۳۱′شمالی ۴۶°۱۰′شرقی / ۳۵٫۵۲°شمالی ۴۶٫۱۷°شرقی


مَریوان بـه کوردی:مەریوان مرکز شـهرستان مریوان یکی از شـهرستان‌های مـهم استان کردستان ایران به‌شمار مـی‌رود کـه در ۱۲۵ کیلومتری غرب شـهرستان سنندج، مرکز استان کردستان قرار دارد.

جمعیت

جمعیت این شـهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، برابر با ۱۹۵٬۲۶۳ نفر بوده‌است.[۵] در حال حاضر براساس سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ خورشیدی:

جمعیت کل شـهرستان بـه ۱۹۵٬۲۶۳ نفر، جمعیت نقاط شـهری ۱۵۱٬۱۸۸ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۴۴٬۰۷۴ نفر مـی‌باشد؛ کـه سومـین شـهرستان استان کردستان به‌شمار مـی‌رود. از جمعیت ۱۹۵٬۲۶۳ نفری کل شـهرستان مریوان تعداد ۹۹٬۹۵۶ نفر را مردان و تعداد ۹۵٬۳۰۷ نفر را زنان تشکیل مـی‌دهند.[۶]

تقسیمات کشوری

  • دهستان خاوومـیرآباد
  • بخش مرکزی شـهرستان مریوان
    • دهستان زریوار
    • دهستان سرکل
    • دهستان کوماسی

شـهرها: مریوان و کانی دینار

  • بخش سرشیو
    • دهستان سرشیو
    • دهستان گلچیدر

شـهر: چناره

شـهر امروزی مریوان درون حدود یک سده پیشینـهٔ تاریخی دارد. ع زیباترین پسران مریوان این شـهر مرزی درون همسایگی دولت عثمانی قرار داشت و به دستور ناصرالدین شاه قاجار درون سال ۱۲۸۱ خورشیدی درون ۲ هزار قدمـی دریـاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامـی بسیـار مستحکمـی ساخته شد. ع زیباترین پسران مریوان یک سال بعد بـه امر فرهاد مـیرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد کـه جریـان بنای آن را درون کتیبه‌ای کـه به دیوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب کرده، شرح داده‌است. درون داخل شـهر بـه دستور حاج معتمدالدوله یک باب قنات، و آب انبار احداث شد. بعد از حاج فرهاد معتمدالدوله، حاج محمدعلی خان ظفرالملک قلعه را وسعت داد و در داخل آبادی شاه‌آباد چندین باب منزل، یک کاروانسرا و قناتی دیگر احداث کرد. بعدها کلیـهٔ این تأسیسات درون اثر شورش و هرج و مرج عشایر کرد منطقه، ویران شد. درون اوایل حکومت پهلوی، حاکم وقت درون روستای موسک دژی بنا نـهاد کـه به دژ شاهپور مبدل گشت و امروزه از آن بـه عنوان پادگان استفاده مـی‌شود و فاصلهٔ چندانی هم با شـهر ندارد. درون سال ۱۳۳۶ با تأسیس شـهرداری، دژ شاهپور رسماً بـه مریوان تغییر نام داد.[۷]

مریوان با کوه و دشت‌های سرسبزی کـه پیرامونش را گرفته‌اند، مانند انگشتری هست که دریـاچهٔ زریبار - بـه عنوان بزرگ‌ترین چشمـه آب شیرین دنیـا کـه در حال نابودی بـه خاطر رشد زیـاد نی زارها بازهم- نقش نگین فیروزه‌اش را بازی مـی‌کند. گنبد آبی پیر شالیـار درون اورامان هم چنین هست و از دور چشم‌ها را مـی‌رباید. سفری بـه مریوان و اورامانات انسان را غرق رنگ مـی‌کند. مریوان بـه دلیل شرایط طبیعی و آب‌وهوایی، فرهنگ مردم و موقعیت جغرافیـایی، از مناطق مورد علاقهٔ گردشگران است. رودخانـه‌های فرعی و اصلی متعددی درون این منطقه وجود دارد کـه در جذابیت و شکل‌گیری طبیعت منطقه نقش مـهمـی دارند. رودخانـه‌های فرعی شـهرستان مریوان نـهایتاً با ملحق شدن بـه همدیگر رودخانـهٔ سیروان را تشکیل مـی‌دهند.[۸]

منطقهٔ مریوان دارای ویژگی‌های اقلیمـی «معتدلهٔ مـیانی» است؛ اما با درون نظر گرفتن کوه‌ها و ارتفاعات و دره‌های ژرف و عمـیقی کـه در تمامـی نقاط منطقه گسترش یـافته‌اند و هم‌چنین وجود جنگل‌ها و پوشش گیـاهی مناسب درون شمال و جنوب، وجود منابع رطوبتی «رودخانـه‌ها و دریـاچهٔ زریبار» موجب شده‌است کـه در این منطقه شاهد تنوعی از اقلیم‌های مختلف باشیم. بـه نحوی کـه از «سنندج بـه سمت مریوان از سروآباد بـه بعد» منطقه دارای آب‌وهوایی مرطوب و مدیترانـه‌ای هست و نواحی شمالی و جنوبی مریوان دارای آب‌وهوای کوهستانی است. مریوان با بارندگی سالانـه مابین ۹۰۰ – ۵۰۰ مـیلی‌متر، یکی از پرباران‌ترین مناطق ایران به‌شمار مـی‌رود.

مریوان بـه دلیل قرار گرفتن درون کنار دریـاچهٔ زریبار، اورامان و طبیعت زیبای منطقه و هم‌چنین ترانزیت و واردات کالا درون مرز ایران و عراق (که فاصلهٔ آن از شـهر حدود ۲۱ کیلومتر است)، باعث رونق اقتصادی و گسترش مریوان شده‌است. این شـهر و بعضی از آبادی‌های اطرافش درون جنگ ایران و عراق توسط هواپیماهای عراق بمباران شیمـیایی شد.

در سال ۱۳۸۱ بخش سروآباد مریوان بر اساس مصوبهٔ هیئت دولت بـه شـهرستان ارتقاء و از مریوان منتزع شد و هم‌چنین درون خرداد ماه سال ۱۳۸۸ شـهرک کانی دینار و هجرت بعد از تجمـیع با روستای هجرت و بر اساس مصوبه هیئت وزیران دولت بـه شـهر تبدیل شد.[۹]

پیشینـه

قلمرو حکومت اردلان حوالی سال ۱۲۱۴ خورشیدی

در بررسی متون تاریخی مـی‌توان دریـافت کـه شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم کردها به‌شمار مـی‌رفته‌است کـه همـیشـه گریبان‌گیر فراز و نشیب و ویرانی و آوارگی مردم بوده‌است، این دلایل یـا بـه خاطر درگیری‌های متعدد مربوط بـه بابان و خان‌نشینان محلی و مردم بوده‌است یـا بـه خاطر مسائل سیـاسی و اجتماعی، تاخت و تازها و لشکرکشی‌های متعدد امپراتوری‌ها بوده‌است.

محوطه‌های باستانی و تاریخی حومـهٔ شـهرستان مریوان مانند تپه‌های ساوجی، کولان، مِرّگ، بیساران و دو تپه شرقی و غربی حاکی از استقرار انسان‌ها از دوران نوسنگی و ادامـهٔ آن درون عصر بعد از هزارهٔ چهارم پیش از مـیلاد هست و نشانـهٔ دیرینگی زیست انسان درون این منطقه هستند و به عنوان سنگ بنای شـهرنشینی درون این منطقه به‌شمار مـی‌روند.

شـهرستان مریوان از آن جا کـه بر سر راه تیسفون بـه تخت سلیمان (آتشکدهٔ آذرگشنسب) قرار داشته، درون عهد اشکانیـان و ساسانیـان مورد توجه بوده‌است. درون رسالهٔ پهلوی شـهرهای ایران تصریح شده‌است کـه بهرام گور درون کنار دریـاچهٔ بهرام آوند یـا زریبار شـهری ساخت و در منابع آشوری آمده‌است کـه سارگون اول پادشاه آشور بعد از تسلط بر این منطقه، درون حدود ۱۸۰۰ سال پیش از مـیلاد بـه جای شـهر قدیمـی هار هار[۱۰] درون جنوب دریـاچهٔ زریبار، شـهری بـه نام دورآشور یـا کارشاروکین[۱۱] را مـی‌سازد. درون منابع اسلامـی از مریوان بـه عنوان دژان - دزان نام‌اند. درون گذشته هنگام صدور قباله‌ها و ذکر محل تولد درون موقع صدور شناسنامـه از کلمـه‌های دژ شاهپور، مـهروان و قلعهٔ شاه‌آباد یـاد مـی‌کند و آن را یکی از پایتخت‌های کردستان مـی‌نامد.

دشت مریوان و کوه‌های سر بـه فلک کشیده اش چه درون دوران آشوری‌ها و ساتراپ نشینی مادها، چه درون دوران حکومت بابان و اردلان‌ها، چه درون زمان حاکم گری عشایر قبیله‌ای و چه درون عصر مشرق زمـین همـیشـه جایگاه پروراندن قهرمانان و جنگاوران شجاع و دلیر محلی بوده‌است. لشکر کشی مقدونی‌ها و حملهٔ اعراب، جنگ‌های بین ایران و عثمانی، درگیر شدن حکومت بابان و اردلان‌ها، هجوم و شورش حمله قبایل عشیره‌ای و در این اواخر هم جنگ تحمـیلی ایران و عراق درون رشته کوه‌های این منطقه، بسیـاری از اوقات این منطقه را تحت تأثیر عوامل مؤثر درون زمان خود کرده‌است.[۱۲]

خان‌های مریوان

وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهندهٔ این موضوع هست که شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم ادوار شینی بوده‌است، یکی از این قلعه‌ها کـه بعدها بـه قلعهٔ مریوان معروف گشت، قلعهٔ هلوخان هست که بر اساس اطلاعات تاریخی درون قرن ۸ (هـ. ش) درون زمان حکمرانی اردلان‌ها درون دوران صفوی بر روی کوهی با نام کوه امام بـه ارتفاع ۱۶۰۰ متر کـه مشرف و مسلط بـه دشت و شـهر فعلی مریوان درون جنوب شرقی شـهر مـی‌باشد بنیـاد نـهاده شد و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومت‌های محلی بابان و اردلان‌ها بوده‌است و بازگوکنندهٔ بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویـه است. قلعهٔ مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمـین کهن مـی‌باشد کـه بسیـاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم درون آن ثبت شده‌است و در بسیـاری از کتاب‌های تاریخی محلی بـه آن اشاره شده‌است.

بعدها درون کنار قلعهٔ مریوانبر روی کوه امام کـه مرکز حکومتی خاندان‌های حکومتی کردستان بوده‌است، بـه دستورامـیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند کـه در زبان کردی بـه مزگه‌وته سوره (مسجد سرخ) مشـهور است. نام کوه امام از نام شیخ احمد ابن الا نبار النعیمـی گرفته شده‌است کـه در قرن ۸ (هـ. ش) از طرف امـیر حمزه بابان بـه پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شده‌است.

سیدعبدالصمد تواری درون کتاب نورالنوار خود دربارهٔ قلعهٔ امام مـی‌گوید:

«امـیر حمزه بابان درون آن زمان شورشی را بـه پا کرد و توانست شـهرهای دیـار بکر عراق و حلب سوریـه را تصرف کند و به همـین خاطر سران ترک و عرب با هم یکی شده و با سپاهی بزرگ و قدرتمند روانـه بـه سوی مـیدان جنگ با امـیر حمزه شدند کـه نتیجه‌ای را از این جنگ نگرفتند و مغلوب امـیر حمزه شدند، که تا این کـه پس از مدتی با مکر و نیرنگ توانستند حمدون بیگ سرلشکر امـیر حمزه را با مقداری پول فریب دهند کـه این امر موجب شد خود و سپاهش را از دست بدهد، امـیر حمزه کـه تنـها مـی‌ماند ناچار مـی‌شود کـه همراه با اندکی از فرماندهان خود از معرکه فرار کند و در منطقهٔ مریوان بر روی کوه سه قلعه کـه اکنون بـه آن کوه امام مـی‌گویند مستقر شود. امـیر حمزه بعد از مستقر شدن درون این کوه، سپاه و لشکری بزرگ و نیرومند را دوباره بازسازی مـی‌کند، همـین‌طور بر روی این کوه و قله‌هایش چندین قلعه را بنا مـی‌کند و شورا و دژی محکم و مستحکم را تشکیل مـی‌دهد. درون مـیان قلعه‌ها مسجدی را بنا مـی‌کند و شیخ احمد ابن الا نبار النعیمـی را بـه عنوان پیشوا و امام جمعه و جماعت آن منسوب مـی‌کند و هم چنین دانشمند بزرگ و پایـه بلند سید ابراهیم ملقب بـه کا بله را بـه استاد و مدرس آئین‌های بومـی محلی مسجد منسوب مـی‌کند کـه کا بله درون سال ۷۸۰ (هـ. ش) چشم از جهان فرو مـی‌بندد. امـیر حمزه بعد از ۲ سال با لشکری جدید و نیرومند دوباره لشکر کشی‌های خود را از سر مـی‌گیرد و تا منطقهٔ باغ و بگ را زیر سلطه خویش درمـی‌آورد، اما درون آن جا توسط افراد خائن کـه در اطراف او هستند جامـی را کـه به سم آلوده کرده بودند از بین مـی‌برند.»

ماموستا ملا عبدالکریم مدرس درون صفحهٔ ۴۹۶ کتاب بنـه مالهٔ زانیـاران خود دربارهٔ امـیر حمزه بابان و اقوامش مـی‌گوید:

"حکومت این بابان قبل از حکومت و فرمان روایی بابان قلعهٔ چهارم درون قرن ۶ (هـ. ش) بـه بعد نامشان درون تاریخ ثبت شده‌است. درون حکومت این بابان مـی‌توان اشاره بـه فرمان روایی بابانی چون امـیر عبدالکریم بابان، امـیر احمد خان، امـیر عبدالله و امـیر حمزه بابان بر این منطقه کرد. قلعهٔ مریوان به منظور باری دیگر درون دوران سرخاب بیگ اردلان پسر مأمون بیگ یکم بازسازی و مرمت شد و دوباره بـه مرکز حکومت و خلافت تبدیل شد. "

آیت الله مردوخ درون کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سرخاب بیگ اردلان مـی‌گوید:

"سرخاب بیگ اردلان درون سال ۹۰۲ (هـ. ش) « «معاصر با شاه اسماعیل یکم»» مناطق تحت نفوذ مأمون بیگ دوم کـه برادر زادهٔ خویش بوده‌است را تصرف کرد و در منطقهٔ مریوان بر سر کوهی بلند قلعه‌ای مستحکم و قوی ای را به منظور مواقع ضروری و لزوم بنا مـی‌کند کـه هم اکنون آثاری از این قلعه تاکنون درون این کوه پا برجاست. "

هم چنین ماموستا امـین زک بیگ درون کتاب تاریخ کرد و کردستان خود اشاره بـه حوادثی مـی‌کند کـه مرتبت با سرخاب بیگ و قلعه اش مـی‌باشد:

"اوکاس مـیرزا (القاس مـیرزا) بردار شاه تهماسب صفوی کـه برای مدتی از ترس حکومت شاه ایران درون حال فرار بود، درون سال ۹۰۵ (هـ. ش) از ترس گرفتار شدن توسط سپاه ایران بـه قلعهٔ مریوان روی آورد کـه سرخاب بیگ والی و حاکم وقت مریوان بـه او پناه داد. مدتی بعد لشکر قزلباش قلعهٔ مریوان را دور که تا دور محاصره مـی‌کند و سرخاب بیگ بعد از مدتی طولانی گفتگو با فرماندهان قزل باش از آن‌ها اطمـینان حاصل کرد کـه جانش درون امان باشد، سپس سرخاب بیگ؛ اوکاس مـیرزا را بـه دست لشکر قزل باش مـی‌سپارد و مردم و منطقه اش را از جنگ با قزل باش‌ها نجات مـی‌دهد. "

مریوان درون دهه ۱۳۴۰ خورشیدی

مـیرزا شکرالله سنندجی کاتب و مورخ خاندان اردلان‌ها درون کتاب حدیقهٔ ناصری خود مـی‌نویسد:

"سرخاب بیگ، دارای ۱۱ فرزند پسر بوده‌است کـه در طول والی گری خود درون دروان حکومت، پسر سوم خود یعنی علی بیگ اردلان کـه به سلطان علی اردلان مشـهور شده بود را بـه عنوان جانشین خود انتخاب کرد و به دلیل زیرکی و باهوشی سلطان علی کـه واقعاً مردی شجاع و دلیر هم بود، پدرش سرخاب بیگ او را بـه عنوان بزرگ قبیله و باب آیندهٔاردلان‌ها معرفی نمود. "

مورخ دیگر کرد با نام ملا اسماعیل پسر ملا حسین کـه کتابی با نام تاریخ اردلان‌ها دارد درون مورد سلطان علی مـی‌نویسد:

"سلطان علی بعد از فوت پدرش بـه مدت ۳ سال با جنگ و دلاوری و پیروزی‌ها حکومت اردلان را محفوظ نگه مـی‌دارد، اما روزگار امانش نداد و در دوران جوانی دار فانی را وداع گفت. "

ماموستا امـین زک بیگ کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سلطان علی مـی‌نویسد:

"سلطان علی دو پسر شیر خوار با نام‌های تیمور خان و هلو خان از خود بر جای گذاشت. "

مـیرزا شکرالله سنندجی درون ادامـه بحث‌های خود مـی‌نویسد:

"بعد از مرگ سلطان علی، آخرین پسر سرخاب بیگ اردلان با نام بساط بیگ کـه بردار یـازدهم سلطان علی نیز به‌شمار مـی‌رود، حکومت و فرمان روایی اردلان‌ها را بـه دست مـی‌گیرد کـه این فرمان روایی بـه مدت ۱۰ سال مـی‌انجامد. تیمور خان و هلو خان زمانی کـه بزرگ مـی‌شوند بـه عضویت سپاه عمویشان بساط بیگ درون مـی‌آیند و او را درون شورش‌ها و نبردهایش همراهی مـی‌کنند که تا این کـه پس از چند سال حکومت را از دست بساط بیگ مـی‌گیرند و تیمور خان حاکم اردلان‌ها مـی‌شود. تیمور خان با سپاهی قدرتمند و بزرگ شورش‌هایی را بـه سمت کرمانشاه، سنقر، دینور و زرین کمر شروع مـی‌کند کـه بنابه روایـاتی منطقهٔ گروس را نیز تصرف کرده‌است، اما تیمور خان درون حالی کـه شورشی به منظور گرفتن آخرین برج قلعهٔ زرین کمر را انجام مـی‌داده‌است، گلوله‌ای سنگی بـه او اثابت مـی‌کند و کشته مـی‌شود. هلو خان هم بعد از فتح قلعه؛ جسد برادرش را بـه قلعهٔ مریوان مـی‌آورد و او را درون مـیان قبرستان این قلعه بـه خاک مـی‌سپارد و پس از مدتی فرمان روایی حکومت را عهده‌دار مـی‌شود. "

مریوان درون دهه ۱۳۵۰ خورشیدی

ملا اسماعیل پسر ملا حسین درون کتاب تاریخ اردلان‌ها ی خود درون مورد هلو خان اردلان مـی‌نویسد:

"هلو خان اردلان -معاصر با شاه عباس یکم- مردی کاردان، باهوش، شجاع و دلیر بوده‌است کـه حکومت و مـیهن خویش را چه بسا بسیـار آباد کرده‌است و در تمام کتاب‌های تاریخی محلی از رشادت‌های این خان اردلانی سخن‌های بسیـاری گفته شده‌است. هلو خان بـه غیر از مرمت و بازسازی قلعهٔ مریوان؛ سه قلعهٔ دیگر را با نام‌های قلعهٔ حسن آباد، قلعهٔ پالنگان و قلعهٔ ظَلَم را نیز مرمت و بازسازی کرده‌است. هلو خان گنجینـه‌ای بسیـار از طلا و جواهرات داشت و در عین حال نیز بسیـار بخشنده، مـهربان و رئوف بود و آرامش و صلح و صفا را بر منطقهٔ تحت سلطه خویش تحمـیل کرده بود. شجاع و دلیر بود؛ هرگز بـه غیر از خداوند ازی نمـی‌ترسید، نـه از حکومت شاه ایران‌هراسی داشت و نـه بـه دولت‌های ترک و عرب حمله و یورش مـی‌کرد و در عین حال دولت‌های ترک و عرب از او هراس داشتند. حسین خان سلیوزری یـا حسین خان دوم والی لرستان کـه از سال ۹۸۹ هجری خورشیدی بـه دستور شاه عباس اول بـه حوزهٔ متصرفات هلوخان اردلان لشکر کشید و در چند نوبت شکست خورد، موجب شد که تا این کـه شاه عباس خود بـه جهت شکست هلوخان بـه اسفند آباد یـا علیشکر راهی شود، و در روستای سیـهم قروه اتراق کند. شاه عباس درون مصاف با هلوخان اردلان از مشاورهٔ علی بیگ یـا آلی بالی بیگ زنگنـه کـه از کردهای نزدیک شاه بود؛ بهره مند شد، علی بیگ شاه عباس را بـه عدم درگیری و از درون دوستی وارد شدن با والی اردلان تشویق نمود. بدین ترتیب شاه عباس صفوی بـه اندازه‌ای بـه هلو خان نزدیک شد کـه پیشنـهاد داد پسرش خان احمد خان را بـه اصفهان، پایتخت ایران بفرستد کـه با موافقت هلو خان انجام شد. بعد از مدتی کـه خان احمد خان درون اصفهان اقامت داشت، شاه عباس صفوی خود با نام کلاه زر خاتون را بـه همسری او درآورد و خان احمد خان همـه کارهٔ شاه شد. بعد از مدتی شاه عباس؛ خان احمد خان را تحت فشار گذاشت کـه به کردستان حمله کند و والی گری کردستان کـه تحت نظر پدرش هلو خان بود را از چنگ او درآورد و پدرش را دستگیر و خودش والی کردستان شود کـه پس از مدتی خان احمد خان هم این پیشنـهاد را پذیرفت. بالاخره خان احمد خان درون سال ۹۷۹ (هـ. ش) با لشکری بزرگ کـه از حکومت بـه او داده شده بود بـه سوی حکومت اردلان‌ها پیش رفت، ابتدا توانست مناطق بسیـاری کـه تحت نفوذ پدرش بودند را تصرف کند و سپس بـه قلعهٔ حسن آباد کـه هلو خان چند سالی بود درون آن جا اقامت داشتند و مرکز حکومتش بود حمله کند، اما خان احمد خان هر چه تلاش کرد نتوانست قلعه را تصرف کند که تا این کـه همسر هلو خان یعنی مادر خان احمد خان همراه با ملا یعقوب دوست و یـار و یـاور نزدیک هلو خان بـه او خیـانت د و مخفیـانـه دروازه‌های قلعه را گشودند و سپس خان احمد خان همراه با لشکرش بـه داخل قلعه یورش برد و توانستند هلو خان را دستگیر کنند، سپس خان احمد خان پدرش را دست بسته روانی اصفهان کرد کـه پس از چندنی زندانی شدن درون اصفهان کشته شد. بعد از حوادث‌های انجام شده؛ خان احمد خان حکومت اردلان‌ها و منطقهٔ شـهر زور (به کردی: شاره‌زوور) را بـه دست گرفت. سرانجام آن کـه شاه عباس صفوی بدون جنگ موفق بـه انقیـاد والی شد و بر همـین اساس شاه صفوی بـه پاداش خدمت علی بیگ زنگنـه بیش از ۱۵ روستا از شمار املاک خاصه شاهی کرمانشاهان را بـه جهت اسکان، عمران و کشت و زرع مردم کرد مـهاجر زنگنـه (از موصل و سلیمانیـه و … بـه داخل فلات ایران حسب سال‌های ۹۸۲ که تا ۹۹۰ هجری خورشیدی) بـه تیول آن‌ها درآورد. بخش اعظم آن روستاها درعداد املاک موقوفهٔ دولتی چهار دانگ شـهر کرمانشاه بـه حساب مـی‌آیند. "

مریوان درون دهه ۱۳۶۰ خورشیدی

آرامش و صلح و صفا درون این منطقه کـه توسط بابان محلی کرد منطقه را فرا گرفته بود سبب شد کـه مردمـی بسیـار درون اطراف این قلعه مستقر شوند و برای همـیشـه اطراف این کوه و قلعه‌هایش جایگاهی به منظور زیستن و زندگی مردم شد. این قلعه که تا سال ۱۰۲۳ (هـ. ش) آباد بوده‌است کـه از آن زمان بـه بعد توسط سلیمان خان پسر مـیر علم الدین والی اردلان « «بنیـانگذار شـهر سنندج درون ۱۰۱۵ هجری خورشیدی»»؛ کـه از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای حسن‌آباد، پالنگان و ظَلَم بـه کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعه‌ها را نیز مجبور بـه کوچ د.

مـیرزا شکرالله سنندجی درون کتاب حدیقه ناصری خود مـی‌نویسد:

"در سال ۱۲۸۱ (هـ. ش) درون زمان حکومت قاجاریـه بـه امر ناصرالدین شاه درون ۲ هزار قدمـی دریـاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامـی بسیـار مستحکمـی ساخته شد. یک سال بعد بـه امر فرهاد مـیرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد.

این قلعهٔ نظامـی بـه نام قلعهٔ شاه آباد موسوم گردید. درون کنار قلعهٔ نظامـی و به دستور فرهاد مـیرزا قصبه‌ای احداث گردید و چند خانوار از طوایف و سادات بـه آن جا کوچ د کـه برای آسایش و بهداشت مردم و نظامـیان مستقر درون قلعه؛ دستور داد یک باب و یک باب مسجد درون کنار همدیگر بنا نمایند. به منظور تأمـین آب آشامـیدنی مردم، و مسجد و قلعهٔ نظامـی از دره‌ای کـه در شمال شـهر فعلی مریوان و قریـهٔ دارسیران «یکی از روستاهای قدیمـی مریوان کـه از دوران زندیـه آباد بوده و هم‌اکنون یکی از محلات شـهر مریوان مـی‌باشد» و در دامنـهٔ کوه فیلقوس قرار دارد چند رشته قنات ایجاد د. درهٔ نام‌برده از همان تاریخ تاکنون بـه درهٔ فرهاد مشـهور است. "

تا قبل از احداث قلعهٔ شاه آباد، بـه استثنای قریـهٔ دارسیران تقریباً محل فعلی شـهر مریوان خالی از سکنـه و پوشیده از درختان جنگلی بوده‌است. با روی کار آمدن سلسلهٔ پهلوی نام قلعهٔ شاه آباد بـه دژ شاهپور مبدل گشت. این منطقه همواره از اهمـیت استراتژیک ویژه برخوردار بوده‌است. هم جواری با کشور عراق، ترددها، تحرکات نیروهای نظامـی دو کشور، حاصلخیزی، وفور آب و محصولات کشاورزی و نیز وجود دریـاچهٔ آب شیرین باعث توجه حکمرانان و سلاطین شده‌است. درون سال ۱۳۳۴ خورشیدی به منظور اولین بار درون شـهر مریوان با اعتبارات دولتی دبستان و دبیرستان احداث گردید. ۲ سال بعد درون سال ۱۳۳۶ خورشیدی با تأسیس شـهرداری، نام دژ شاهپور بـه مریوان مبدل گشت و در سال ۱۳۳۸ خورشیدی نیز ۲ حلقه چاه آب حفر و سال بعد موتورهای پمپاژ آب نصب گردید و در سال ۱۳۴۰ خورشیدی اولین موتور برق درون مریوان بـه کار افتاد. مریوان درون دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی دهی کوچک با ۴ خیـابان خاکی و تعدادی مغازه بود. تنـها جادهٔ مواصلاتی جاده قدیمـی و خاکی گاران بود کـه تقریباً با توسعه این جاده و امکان تردد خودروهای مسافرکشی و باری و خروج و ورود کالا بود کـه مریوان مورد توجه قرار گرفت.

پس از انقلاب ایران درون سال ۱۳۵۷ خورشیدی و تا تیر ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی مریوان تحت حاکمـیت نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله بود.

با انقلاب اسلامـی ایران درون بهمن ماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی، مریوان و روستاهای اطراف آن علاوه بر متأثر شدن از پیـامدهای این انقلاب، با توجه بـه برخی مشخصه‌های سیـاسی و اجتماعی منطقه کـه ریشـه‌های آن بـه پیش از انقلاب بازمـی‌گشت وارد یکی از پرتلاطم‌ترین مقاطع تاریخی خود شدند. درون روز ۲۳ تیرماه ۱۳۵۸ خورشیدی بـه دعوت اتحادیـهٔ دهقانان مریوان و گروه‌های سیـاسی مختلف عمدتاً چپ ها؛ تظاهراتی درون مقابل رادیو تلویزیون مریوان بـه راه افتاد. معترضان درون اطراف مدرسهٔ قرآن مفتی زاده، علیـه پاسداران محلی و همکاری نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی کـه به قیـادهٔ موقت معروف بوده و در ساختمان ساواک مریوان مستقر بودند شروع بـه شعار مـی‌کنند.

کوچ تاریخی مردم مریوان درون ۳۰ تیر ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی

در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ خورشیدی سید روح‌الله خمـینی فرمان سرکوب شورش را صادر کرد. مردم به منظور اینکه درجنگ مـیان سپاه پاسداران و مخالفین آسیب نبینند بـه کوچ موقتی از شـهرستان مریوان بـه روستاهای اطراف رفتند. فردای آن روز شـهر تقریباً خالی از سکنـه مـی‌شود. سرهنگ سپهری؛ فرماندهٔ لشکر سنندج درون اظهاراتی از ترک شـهر توسط ۷۵ درصد از مردم مریوان خبر مـی‌دهد. بـه گفته طرفداران دولت، به منظور جلوگیری از چپاول و غارت اموال مردم درون داخل شـهر توسط نیروهای کومله و دموکرات، واحدهای مسلحی درون بلندی‌های مشرف بر شـهر مریوان مستقر مـی‌شوند. خروج مردم از شـهر درون غروب روز شنبه ۳۰ تیر ماه آغاز شد و تا سپیده‌دم روز بعد بـه طول انجامـید.

پس از بازپس‌گیری شـهر توسط حکومت مرکزی، بسیـاری از اعضا و طرفداران این دو حزب توسط دادگاه انقلاب اسلامـی اعدام یـا زندانی شدند. درون دوران جنگ ایران و عراق، مریوان همواره بمباران هوایی و موشکی مـی‌شد و تعدادی از روستاهای اطراف نیز بمباران شیمـیایی شدند. اما هیچ‌گاه نیروهای عراقی وارد این شـهر نشدند.

نمای مریوان درون شب
نمای مریوان درون روز

وجه تسمـیه

دربارهٔ وجه تسمـیه مریوان گمان‌های زیر گفته شده‌است:

  • در زمان آشوریـان این منطقه را دور آشور یـا کارشاروکین گفته‌اند، چرا کـه سارگن پادشاه آشور بعد از تسلط بر این منطقه، درون حدود ۱۵۰۰ سال پیش از مـیلاد بـه جای شـهر قدیمـی هار هار این شـهر را مـی‌سازد را مـی‌سازد کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • در منابع اسلامـی از این منطقه بـه عنوان دژان یـا دزان نام‌اند، چرا کـه دارای دژ و قلعه‌های مستحکمـی بوده‌است و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • در گذشته هنگام صدور قباله‌ها و ذکر محل تولد درون موقع صدور شناسنامـه از دو کلمـهٔ قلعه شاه آباد و دژ شاهپور استفاده شده‌است.
  • در متون قدیمـی مریوان را مـهروان متشکل از دو واژه مـهر و وان بـه معنی جایگاه مـهر نوشته‌اند و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • طبق شواهد این منطقه را مرویـان خوانده‌اند، چرا کـه این منطقه دارای محصولات جنگلی مانند مازوج، کتیرا و گز درختی بوده و عدای به منظور تجارت این قبیل محصولات بـه این منطقه آمده کـه گویـا اهل مرو بوده‌اند و در همـین محل ساکن شده‌اند کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • هم چنین بر اساس گفته‌ها این منطقه را مراویـان بـه معنی جای مرغابی گفته‌اند، چرا کـه نیز گفته‌اند چون دریـاچه زریبار باتلاقی بوده و در نتیجه انواع مرغان آبی مـهاجر درون فصول مختلف بـه منطقه کوچ کرده‌اند و در زبان کردی بـه مرغابی مراوی گفته مـی‌شود کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • آمده‌است کـه این منطقه را مروانیـان نام نـهاده‌اند، چرا کـه عده‌ای از مراوانیـان بعد از شکست و انقراض حکومت اموی درون بغداد گریخته و در این محل ساکن شدند و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.
  • بعضی دیگر این منطقه را بـه مروان بـه حاکم عرب منسوب مـی‌دانند کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کرده‌است.

ماموستا قانع شاعر نامدار کرد دربارهٔ مریوان مـی‌گوید:[۱۳]

ئه م خاکی مـه ریوانـه وه کو خلدی بـه رینـهئه م خاکی مـه ریوانـه وه کو عه رشی مو علا
ئه م خاکی مـه ریوانـه براکانی سه فایـهئه م خاکی مـه ریوانـه وه کو زر وه یی ئه علا
ئاو سارد و هه وا سووک و فه ره ح بـه خش و عه ترداربو خوش تره درکی له دووسه دنـه رگسی شـه هلا
پیـاوانی هه موو ژیرو و ژنانی هه موو ئاقلپیرانی هه موو ره ند و منالی هه موو دانا

جغرافیـا

موقعیت جغرافیـایی

نقشـه سیـاسی استان کردستان

مریوان درون ۱۲۵ کیلومتری غرب سنندج قرار دارد. شـهر مریوان دارای طول جغرافیـایی شرقی حداکثر بین ۴۵ دقیقه و ۴۶ درجه و حداقل بین ۵۸ دقیقه و ۴۵ درجه و عرض شمالی حداکثر ۴۸ دقیقه و ۳۵ درجه و حداقل بین ۱۹ دقیقه و ۳۵ درجه نصف‌النـهار گرینویچ قرار دارد کـه در ارتفاع ۱۳۲۰ متری از سطح دریـای آزاد قرار دارد. مریوان از شمال بـه سقز، از شمال شرقی بـه دیواندره، از شرق بـه سنندج، از جنوب شرقی بـه سروآباد و از شمال غربی بـه دره شلیر و از غرب کشور هم بـه شـهر پنجوین شـهرستان سلیمانیـه کشور عراق با ۱۰۰ کیلومتر مرز مشترک منتهی مـی‌شود.

تقسیمات سیـاسی

شـهرستان مریوان بر اساس آخرین تقسیمات کشوری درون سال ۱۳۹۰:
به ۴ شـهر، ۳ بخش، ۶ دهستان و ۱۷۶ آبادی، با ۱۵۱ آبادی دارای سکنـه و ۲۵ آبادی خالی از سکنـه تقسیم‌بندی شده‌است.[۱۴]

شـهرستان مریوان که تا قبل از سال ۱۳۳۷ تحت عنوان «بخشداری مریوان» از بخش‌های تابعه شـهرستان سنندج بود. درون آن زمان «کلاترزان، سروآباد و سرشیو» جزو حوزهٔ مریوان محسوب مـی‌شد. با انتزاع کلاترزان و سروآباد، هم‌اکنون شـهرستان مریوان دارای سه بخش «مرکزی، سرشیو و خاومـیرآباد» است.

بخش مرکزی شـهرستان بـه مرکزیت شـهر مریوان دارای ۳ دهستان و ۷۴ آبادی، با ۶۶ آبادی دارای سکنـه و ۸ آبادی خالی از سکنـه مـی‌باشد. دهستان‌های این بخش عبارتند از: «دهستان سرکُل بـه مرکزیت شـهر کانی‌دینار، دهستان کوماسی بـه مرکزیت روستای پیرخضران و دهستان زریبار بـه مرکزیت روستای نی» مساحت این بخش حدود ۹۴۱ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۱۲۲٬۰۶۳ نفر مـی‌باشد.

بخش «سرشیو» بـه مرکزیت شـهر «چناره» دارای ۲ دهستان و ۶۲ آبادی، با ۵۳ آبادی دارای سکنـه و ۹ آبادی خالی از سکنـه مـی‌باشد. دهستان‌های این بخش عبارتند از: «سرشیو بـه مرکزیت شـهر چناره و دهستان گلچیدر بـه مرکزیت روستای جانوره» مساحت این بخش حدود ۱۰۴۷ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۳۰٬۸۹۹ نفر مـی‌باشد.

بخش «خاومـیرآباد» هم بـه مرکزیت روستای «برده‌رشـه» دارای ۱ دهستان بـه اسم «خاوومـیرآباد» و تعداد ۴۰ آبادی، با ۳۲ آبادی دارای سکنـه و ۸ آبادی خالی از سکنـه مـی‌باشد. مساحت این بخش حدود ۳۳۸ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۱۵٬۸۱۲ نفر مـی‌باشد.

نقشـه سیـاسی شـهرستان ۲
تقسیمات سیـاسی شـهرستان

راه‌های دسترسی

شـهرستان مریوان از طریق محورهای متفاوت بـه شـهرهای اطراف متصل مـی‌باشد:[۱۵]

  • مریوان - سنندج:

این جاده ۱۳۱ کیلومتر طول دار کـه از جنوب مریوان بـه غرب «سنندج» منتهی مـی‌شود، این جاده از اصلی‌ترین راه بـه مرکز استان و کشور عراق مـی‌باشد.

مسیر مریوان - سنندج
  • مریوان - سقز:

این جاده ۱۴۰ کیلومتر طول دارد کـه از سمت شمال شرقی، مریوان را درون مسیر «رودخانـه گاران» بـه سمت جنوب «سقز» وصل مـی‌کند.

مسیر مریوان - سقز
  • مریوان - بانـه:

این جاده ۲۰۰ کیلومتر طول دارد کـه از سمت شمال شرقی، ابتدا وارد سقز شده بعد راهی بانـه مـی‌شود. البته راه دیگری نیز از طریق مرز رسمـی باشماق وجود دارد کـه حدود ۹۵ کیلومتر مـی‌باشد.

مسیر مریوان - بانـه از طریق عراق
  • مریوان - کامـیاران:

راه‌های ارتباطی مریوان بـه کامـیاران از ۳ طریق ممکن مـی‌شود:

نزدیک‌ترین راه حدود ۱۳۵ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب مریوان که تا روستای دگاگا از توابع شـهرستان سروآباد مـی‌باشد کـه ۵۰ کیلومتر اول آن (تا روستای دگاگا) آسفالت شده و ۳۰ کیلومتر وسطی که تا روستای تفین راه شوسه و باقی‌مانده را که تا « کامـیاران» راه آسفالت تشکیل مـی‌دهد.

مسیر مریوان - کامـیاران از طریق روستایی دگاگا

محور ارتباطی دوم از طریق شـهر سنندج مـی‌باشد کـه به ۲۰۷ کیلومتر مـی‌انجامد.

هم چنین محور ارتباطی سوم از طریق شـهر پاوه مـی‌باشد کـه به ۲۱۴ کیلومتر مـی‌انجامد.

  • مریوان - پاوه:

این محور هم از ۳ طریق مـیسر مـی‌شود:

مسیر مریوان - پاوه - گردنـهٔ تته

محور ارتباطی اول از جنوب مریوان بـه پاوه بـه ۱۲۴ کیلومتر مـی‌انجامد کـه از دو راهی منطقه «ژالانـه» کـه از جاده پیچ‌های «کوه تته» وارد شـهر نودشـه شده و بعد محور را بـه جنوب شـهر «پاوه» وصل مـی‌کند.

محور ارتباطی دوم ار جنوب مریوان-پاوه بـه ۱۵۰ کیلومتر مـی‌انجامد کـه از دو راهی منطقهٔ «ژالانـه» از طریق مسیر هورامان مـیسر مـی‌شود؛ کـه تا ابتدای روستای سلین بـه طول ۷۰ کیلومتر آسفالت هست و ادامـهٔ آن که تا دهستان «وراء کرمانشاه» بـه طول ۳۰ کیلومتر شوسه و بقیـه که تا «پاوه» آسفالت مـی‌باشد. مسیر تته درون زمستان‌ها بـه علت بارش برف زیـاد مسدود مـی‌باشد و محور ارتباطی از از دو راهی منطقهٔ «ژالانـه» از طرف راه جادهٔ «هورامان» مـیسر مـی‌باشد.

محور ارتباطی سوم هم از طریق شـهر سنندج مـی‌باشد کـه به ۲۵۰ کیلومتر مـی‌انجامد.

  • مریوان - سروآباد:

این جاده ۳۷ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب بـه سروآباد منتهی مـی‌شود.

مسیر مریوان - سروآباد
  • مریوان - هورامان:

این جاده ۶۲ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب بـه هورامان منتهی مـی‌شود.

مسیر مریوان - هورامان
  • مریوان - بازارچه مرزی باشماق:

این جاده ۲۱ کیلومتر طول دارد کـه از سمت غرب بـه بازارچه مرزی باشماق منتهی مـی‌شود.

مسیر مریوان - بازارچه مرزی باشماق

ناهمواری

بخش عمده ناهمواری‌های شـهرستان مریوان را رشته کوه‌های زاگرس تشکیل مـی‌دهند کـه پیدایش این ناهمواری‌ها درون نتیجهٔ حرکات کوه زایی اواخر دوره ترشیـاری مـی‌باشد. درون اواخر این دوره ناهمواری‌ها بـه صورت قطعی تثبیت شده‌است و سپس درون طول دورهٔ کواترنر تحت تأثیر عامل فرسایش بـه صورت ناهمواری‌های کنونی درآمده‌است. قسمت اعظم ناهمواری‌ها را درون مریوان کوه‌ها تشکیل مـی‌دهند کـه جنس آن‌ها عمدتاً از آهکی و رسوبی است. چین خوردگی رشته کوه‌های زاگرس از مریوان شروع شده و در جنوب شرقی (شمال تنگه هرمز) پایـان مـی‌یـابد.[۱۲]

در منطقه مریوان صرف نظر از «دشت مریوان، دریـاچه زریبار، دره‌های رود تازه مریوان، رودخانـه قزلجه، دره اسراوا و دره رود شیـان» بقیـه نقاط را کوهستان‌های مرتفع با دره‌های تنگ و عمـیق دربر گرفته‌است.

«رود شیـان» از آبادی «سیـاناو» بـه سمت جنوب شرقی که تا محل برخورد بـه رودهای «مریوان و گاران» و از جنوب شرق بـه شمال شرق «دره رود زاب» با برخورد بـه رودخانـه گاران درون محل «دواب» دو منطقه با ناهمواری‌های مختلف از هم متمایز و جدا مـی‌کنند.

در شمال، ناهمواری‌های ملایم و کم ارتفاع با دره‌های باز و کم عمق درون تمام جهات دیده مـی‌شوند. درون این ناحیـه تمام مناطق کوهستانی پوشیده از جنگل‌های تنگ است. وجود رودخانـه‌های متعدد، دشت‌های نسبتاً وسیع، دریـاچه زریوار از مشخصات جغرافیـایی شمال مریوان است.

در جنوب شرقی و جنوب شمالی بـه استثنای «کوه کره مـیانـه» درون شمال «نگل» حداکثر ارتفاع نسبی از شمال دریـاچه زریبار ۱۰۰۰ متر و در جنوب آن ۸۵۰ متر است. پست‌ترین نقطه شمال درون محل برخورد رودخانـه‌های «گاران رزاو» ۱۱۰۰ متر و بلندترین نقطه آن درون «قله برده رشـه» از کوه «پشت شـهیدان» هست که بلندی آن بـه ۲۴۹۱ متر مـی‌رسد.

در بخش جنوبی منطقه، کوهستان سنگی و مرتفع با دره‌های عمـیق و تنگ مشخص‌کننده ناهمواری‌های این منطقه است. «رشته کوه شاهو» رشته کوه‌های شمالی آن بـه نام‌های «حه شـه دول» و «کوهسالان» اصلی‌ترین ناهمواری‌های منطقه جنوبی را بـه وجود آورده‌اند. جهت این کوه‌ها از شمال غربی بـه جنوب شرقی است.

در این ناحیـه اختلاف بین قله‌های بلند و عمق دره‌ها بسیـار زیـاد است، حداکثر ارتفاع مطلق، درون کوه شاهو بـه ۱۹۸۵ متر و حداقل ارتفاع درون محل برخورد و تلاقی رودهای «دواب» و «ژاورود» بـه کمتر از ۹۰۰ متر مـی‌رسد. درون این بخش «رودخانـه سیروان» از کنار کوه شاهو مـی‌گذرد کـه بند تنگ و عمـیقی را بـه وجود آورده‌است.

ارتفاعات

در منطقه مریوان کلاً ۴ تیپ عمده و ۸ ناحیـه اراضی تشخیص داده شده‌است کـه اراضی متقارن از نوع کوهستانی یـا دشت مـی‌باشد. کوه‌های این منطقه غالباً دو نوع مـی‌باشند، اول کوه‌های مرتفع سنگی با انتهای تیز متشکل از سنگ‌های آهکی کـه بایر و فاقد پوشش خاک و گیـاه مـی‌باشد و اول کوه‌های جنگلی نسبتاً مرتفع با برآمدگی سنگی متشکل از سنگ‌های آهکی کـه بیشتر ارتفاعات مریوان از شمال که تا جنوب از این نوع مـی‌باشند.

ارتفاعات تته درون منطقه

مشـهورترین کوه‌های مریوان عبارتند از:[۱۶]

  • رشته کوه چهل چشمـه:
    چهل چشمـه وسیع‌ترین توده کوهستانی و مـهم‌ترین کانون آبگیر استان کردستان مـی‌باشد کـه بلندی آن بـه ۳۱۳۷ متر مـی‌رسد کـه خط الرأس آن حوضه‌های آبریز «دریـاچه ارومـیه، دریـای خزر و خلیج فارس» را از هم جدا مـی‌کند. این کوه درون ۳۳ کیلومتری شمال شرقی مریوان قرار گرفته‌است.
رشته کوه چهل چشمـه

مجموعهٔ کوه‌های چهل چشمـه شامل حدود ۲۰ قلهٔ دیگر مـی‌باشد از جمله شاه نشین درون چهل چشمـه، دالاش، دوبرار، کوه سلطان اخزه تو، کوه باینچوب، کوه افراسیـاب، کوه کانی مـیران، کوه مسجد مـیرزا، کوه بای و کوه کل کوژ با ارتفاعات گوناگون را درون بر مـی‌گیرد. خود قلهٔ چهل چشمـه دارای یـال‌های متعددی مـی‌باشد، ازجمله: کل با، یـا یـال مله کـه وه، یـال کانی زلیخا یـا قولی زلیخا، یـاله لال، یـال قبله، یـال شاه نشین، یـال کال کالی، یـال دلو، یـال ئه ستیره ره ش (ستاره سیـاه).

این منطقه از برف‌گیرترین و سردسیرترین مناطق کردستان بـه حساب مـی‌آید و در تمام طول سال از برف پوشیده شده‌است.

  • رشته کوه هزار مـیرگه:
    این کوه یکی از شاخه‌های «چهل چشمـه» هست که درون شمال و شمال شرقی مریوان قرار گرفته‌است و بلندی آن بـه ۲۷۰۷ متر مـی‌رسد. دامنـه شمالی این کوه با شیب تندی بـه «دره شلیر» درون کشور عراق و بخش جنوبی آن بـه «سروآباد» مـی‌رسد. از رشته کوه‌های دیگر این کوه را مـی‌توان بـه «سلطان احمد: ۲۶۵۲ متر، پیرالیـاس: ۲۹۵۵ متر، کره مـیانـه با بلندی ۲۹۵۰ متر و کوه کاانی چرمـه با بلندی ۲۸۴۰ متر» اشاره نمود.
  • از دیگر کوه‌های مـهم درون شـهرستان مریوان مـی‌توان بـه قلهٔ مـیراجی نزدیک روستای نی، کوه قله‌برد نزدیک روستای چور اشاره کرد.
  • کوه هزار مـیرگه

  • کوه مسجد مـیرزا

  • کوه کره مـیانـه

  • کوه سه کوچکه

  • کوه سلطان احمد

  • قلهٔ گاران

  • قلهٔ امام

  • کوه سورین

  • کوه مـیراجی

  • کوه سلطان اخزه تو

دشت

دشت جنوبی مریوان
دشت ساوا

مریوان از موقعیت ممتازی برخوردار است. این دشت، حدود ۱۱۰۰۰ هکتار مساحت دارد و اطراف آن را کوه‌های پوشیده از بلوط دربر گرفته‌است.[۱۲]

نیمـهٔ جنوبی دشت مریوان از مخروط افکنـه‌ای بزرگ و کوچک تشکیل شده‌است کـه با توجه بـه حاصل خیزی آن، ۲۲۰۰ هکتار از زمـین‌های این دشت تحت پوشش شبکه آبیـاری و زه کشی قرار گرفته‌است. زه کش اصلی این طرح «چم زریبار» هست که درون مـیانـهٔ دشت جریـان دارد. محصولات عمدهٔ کشاورزی دشت مریوان عبارتند از: گندم، حبوبات، توتون و صیفی جات.

دشت بیلو درون ۱۵ کیلومتری شـهر مریوان قرار دارد. این دشت با پوشش گیـاهی مناسب و چشمـه‌های آب و هم چنین جنگل‌های اطراف آن پذیرایی تعداد زیـادی از اهالی شـهر و روستاهای اطراف مـی‌باشد. مردم درون دامن طبیعت زیبا و سرسبز دشت بـه ویژه درون طول روز و ایـام تعطیلات ساعت‌ها وقت خود را بـه تفرج درون آن جا سپری مـی‌کنند. زمـین‌های اطراف این دشت درون گذشته جهت برنجکاری استفاده مـی‌شده‌است.

نمایی از دشت بیلو

آب و هوا

منطقه مریوان شدیداً تحت تأثیر جریـان‌های مدیترانـه‌ای قرار دارد کـه به علت کوهستانی‌بودن و برخورد این جریـان‌ها ریزش‌های جوی زیـادی ایجاد مـی‌شود. جریـان‌های آب و هوایی متأثر از اقیـانوس اطلس و دریـای مدیترانـه کـه عامل عمده ریزش‌های کشور هست ضمن عبور از منطقه و برخورد با کوه‌های زاگرس بخشی از رطوبت خود را بـه صورت باران و برف از دست مـی‌دهد.[۱۷]

مـیزان بارندگی درون مریوان سبب شده‌است کـه تمامـی نقاط منطقه پوشیده از پوشش گیـاهی غنی و متنوع باشد. رودها درون مسیر پرپیچ و خم و در پیوند با سرزمـین سر سبز و پوشش گیـاهی مناظری دلپذیر و بدیع پدیدآورده است.

در شـهرستان مریوان مـیزان متوسط ریزش‌های جوی ۵۰۰ که تا ۹۰۰ مـیلی‌لیتر درون سال گزارش شده‌است کـه این مقدار درون طی سالیـان اخیر بـه دلیل گرمایش جو زمـین کمتر شده‌است. به‌طور کلی آب و هوای مریوان سرد و کوهستانی متمایل بـه معتدل سرد و حتی مدیترانـه‌ای است. درون طول ۳۵ سال گذشته (بعد از انقلاب) سردترین ماه سال دی ماه و گرم‌ترین ماه تیر ماه بوده‌است. ریزش برف و باران درون این شـهرستان، باعث گردیده کـه منطقه یکی از پرآب‌ترین مناطق غرب کشور باشد.

مـیانگین دما و بارش مریوان

آب و هوای منطقه مریوان تحت تأثیر عوامل توده‌های هوا و جریـان‌های فصول سرد و گرم قرار دارد:

  • تودهٔ هوای سرد آزروس:
    این توده از جانب شمال شرقی و شرق وارد منطقه مـی‌شود و اغلب بارندگی را بـه صورت ریزش برف بـه دنبال دارند.
  • تودهٔ هوای مرطوب دریـای مدیترانـه و اقیـانوس اطلس:
    این توده اغلب از غرب شـهرستان وارد منطقه مـی‌شود و باعث تولید برف و باران مـی‌شود. درون این منطقه معمولاً سرما از آبان ماه شروع مـی‌شود و تا اسفند ماه ادامـه مـی‌یـابد. از فروردین ماه این سرما رو بـه کاهش گذاشته و هوا رو بـه اعتدال مـی‌رود و به‌طور معمول که تا شـهریور ماه مریوان را تحت هوای گرم قرار مـی‌دهد. کوه‌های منطقه نیز درون مقابل جریـان‌های هوایی کـه از غرب وارد کشور مـی‌شوند همانند دیواری پهن و عظیم مانع نفوذ رطوبت مطلوب دریـای مدیترانـه بـه نواحی داخلی کشور شده و باعث بارش نزولات جوی درون منطقه مـی‌شوند.[۱۸]
  • جدول مشخصات نواحی آب و هوا را درون شـهرستان نشان مـی‌دهد:[۱۲]

    مشخصات آب و هوایی مریوان

    منابع آب

    یکی از مـهم‌ترین جاذبه‌های طبیعی شـهرستان مریوان «منابع آب» است. امکانات آب شـهرستان شامل چند «رودخانـه دایمـی و نسبتاً پرآب و دریـاچه پرآب زریبار» مـی‌باشد. این شـهرستان با مـیانگین بارندگی سالانـه حدود ۸۸۷ مـیلی‌متر از جمله شـهرستان‌های با بارش استان محسوب مـی‌شود.[۱۹]

    آب‌های شـهرستان به‌طور کلی بـه ۲ بخش «آب‌های سطحی و زیر زمـینی» تقسیم مـی‌شوند:

  • آب‌های زیرزمـینی:
    شـهرستان مریوان دارای منابع غنی آب زیر زمـینی مـی‌باشد و عواملی چون «گسترش دشت‌های آبرفتی، مـیزان ریزش بارش، کوه‌های آهکی و هم چنین وجود طبقات غیرقابل نفوذ زیرین و…» باعث فراوانی آب‌های زیر زمـینی منطقه شده‌است کـه مـهم‌ترین منابع آب زیر زمـینی موجود درون مریوان درون «دشت‌های آبرفتی آن‌ها» وجود دارند کـه دارای ۵۹ مـیلیون متر مکعب منابع آب زیرزمـینی مـی‌باشد. منابع آب‌های زیر زمـینی شـهرستان بخشی از از نیـازهای مصرفی و آشامـیدنی و کشاورزی منطقه را تأمـین مـی‌کند، علاوه بر این درون برخی از نقاط شـهرستان مناطق آهکی وجود دارد کـه چشمـه‌های دائمـی از آن‌ها سرچشمـه مـی‌گیرند.
  • آب‌های سطحی:
    این بخش قسمت اعظم آب‌های شـهرستان را درون بر مـی گیر د و شامل رودها و دریـاچه مـی‌باشد و مـیزان روان آب سطحی آن درون حدود ۲۰۸۷ مـیلیون متر مکعب هست و خود بـه ۲ بخش «رودها و دریـاچه زریبار» تقسیم مـی‌شود، کـه عبارتند از:
  • دریـاچه زریبار:
    دریـاچه زریبار را بدون شک مـی‌توان یکی از منابع تأمـین‌کننده شـهرستان مرکزی مریوان دانست و نقش بسزایی درون تأمـین آب دارد، این دریـاچه درون ۲ کیلومتری غرب مریوان و در ارتفاع ۱۲۸۳ متری از سطح دریـا قرار دارد. آب دریـاچه شیرین هست و آب آن از جوشش چشمـه‌های آبی کف دریـاچه تأمـین مـی‌شود و اطراف دریـاچه نیز از نیزارهای بلندی احاطه شده‌است. این دریـاچه بـه علت داشتن آب شیرین و شرایط لازم، زیستگاه مناسبی را به منظور رشد و زیست انواع ماهیـان بـه وجود آورده‌است. دریـاچه زریبار بـه علت داشت، آب شیرین، آب و هوای مناسب، پوشش گیـاهی قابل توجه و وجود انواع ماهی‌ها و پرندگان آبزی از جایگاه ویژه زیباشناختی برخوردار هست و همواره بـه عنوان یکی از جاذبه‌های مـهم و پرطرفدار توریستی ـ سیـاحتی منطقه مریوان، و بلکه استان کردستان مطرح بوده‌است.
  • رودها:
    رودهای حومـه مریوان یکی دیگر از تأمـین‌کننده‌های آب به منظور شـهرستان و حومـه مـی‌باشند. مـیزان بارندگی سالیـانـه و وجود کوه‌ها و پستی و بلندی‌های بسیـار درون منطقه، باعث ایجاد رودخانـه‌های بسیـار زیبایی درون این شـهرستان شده‌است. رودخانـه‌های فرعی و اصلی متعددی درون این منطقه وجود دارد. رودخانـه‌های فرعی مریوان درون ۳ مسیر عمده «چشمـهٔ گردلانـه، زریبار و دوآب» جریـان یـافته و نـهایتاً با ملحق‌شدن بـه همدیگر رودخانـهٔ «سیروان» را تشکیل مـی‌دهند.
  • به‌طور کلی درون ۲ حوضه مـهم بـه شرح زیر هستند:

    • حوضهٔ رود سیروان:
      این حوضه بخش اعظم نواحی «جنوبی» شـهرستان را درون بر مـی‌گیرد. رود سیروان، درون منطقهٔ مریوان از بـه هم پیوستن رودهای «مریوان و نِگل» درون محل دواب تشکیل مـی‌شود اما از بخش‌های غربی استان نیز از بـه هم پیوستن رودخانـه‌های «قشلاق و گردلان» بـه سیروان تبدیل مـی‌شود و در نـهایت از منطقه اورامانات وارد استان کرمانشاه شده و پس از دریـافت شعبه‌های متعدد و در نـهایت با پیوستن بـه رودخانـه «الوند» درون خاک عراق بـه نام رودخانـه «دیـاله» بـه رودخانـه بزرگ «دجله» مـی‌ریزد کـه در نـهایت این رود هم بـه «خلیج فارس» مـی‌ریزد. این رود یکی از شعبه‌های مـهم دجله بـه حساب مـی‌آید.
    • حوضهٔ رود زاب:
      این حوضه بخش کوچکی از اراضی حد «شمالی» مریوان را درون بر مـی‌گیرد و رودهای آن وارد خاک عراق مـی‌شوند و از طریق رود «دجله» با خاک عراق مـی‌ریزند.
    وضعیت آب‌های منطقه

    مـهم‌ترین رودخانـه‌های شـهرستان مریوان عبارتند از:

    • رودخانـه قزلچه‌سور:
      ابن رودخانـه از کوه‌های «شمال» دریـاچه مریوان سرچشمـه گرفته و به طرف غرب جریـان دارد و با اجرای پروژهٔ بند انحرافی و احداث کانال حد روز بـه طول ۵٫۶ کیلومتر قسمتی از آب آن رودخانـه وارد دریـاچهٔ زریبار شده و مابقی بعد از پیمودن مسافتی درون حدود ۱۵ کیلومتر بـه خاک عراق مـی‌ریزد و مساحت حوزهٔ آن ۱۰۸ کیلومتر مربع است.[۲۰]
    • رودخانـه گاران:
      این رودخانـه درون ۱۵ کیلومتری «شرق» مریوان و در جهت شمال بـه جنوب کـه از کوه‌های «سرشیو» سرچشمـه گرفته و در محلی بـه نام «دوآوان» درون نزدیک روستای «تفلی» از توابع شـهرستان سروآباد با رودخانـه «رزاب» بـه هم پیوسته و به رودخانـهٔ «سیروان» ملحق و در نـهایت بـه خاک عراق مـی‌ریزد. سر شاخهٔ دیگر رودخانـهٔ گاران از کوه‌های «سیـاناو، زریبار و عصرآباد» سرچشمـه مـی‌گیرد.
    رودخانـه گاران
    • رودخانـه کوماسی:
      رودخانـهٔ کوماسی از کوه‌های «سرشیو و کلاترزان» سرچشمـه گرفته و سپس بـه رودخانـهٔ «سیروان» پیوسته و به خاک عراق مـی‌ریزد.
    • رودخانـه نِگل:
      ابن رودخانـه از آبادی «تودار ملا» گذشته و پس از دریـافت سرشاخه‌هایی از کوه «سلطان احمد» با رودخانـه «شویشـه» یکی مـی‌شود.
    رودخانـه نگل
    • رودخانـه عصرآباد:
      این رودخانـه کـه در شرق دریـاچه زریبار درون جهت «غربی - شرقی» قرار دارد و از راه‌های اطراف روستای عصرآباد سرچشمـه مـی‌گیرد و پس از پیوستن بـه رودخانـه «سیروان» بـه خاک عراق مـی‌ریزد.
    • رودخانـه بنـه سوتاوه (بایوه):
      این رودخانـه کـه از کوه‌های «بایوه» سرچشمـه گرفته و پس از پیوستن بـه رودخانـه «زاب» درون شـهرستان بانـه بـه خاک عراق مـی‌ریزد.
    • رودخانـه مریوان:
      ابن رودخانـه از زه کش دریـاچه «زریبار» و از قسمت پایین دریـاچه بـه سمت جنوب جریـان دارد.

    سدها

    به واسطه تعدد رودخانـه‌های نسبتاً پرآب و همـیشگی و نیز وجود روان‌آب‌ها درون مریوان یکی از مـهم‌ترین پتانسیل‌ها و توانمندی‌های مریوان منابع آبی هست از آب بـه صورت طبیعی درون شـهرستان فقط به منظور کشاورزی استفاده مـی‌شود. درون حالی کـه مـی‌توان به منظور ایجاد توسعهٔ صنعت شیلات و تولید انرژی برق استفاده کرد.

    مریوان دارای ۲ سد مـی‌باشد کـه به شرح زیر مـی‌باشد:

    • سد مخزنی گاران:
      گاران یکی از سدهای مخزنی خاکی کشور بـه نظر مـی‌رسد کـه در ۲۰ کیلومتری شمال‌شرقی شـهر مریوان درون جادهٔ مریوان – چناره واقع شده‌است.

    ساخت سد گاران مریوان از سال ۱۳۸۱ و با هدف مـهار سیلاب‌های ویرانگر آب رودخانـه گاران و تأمـین آب کشاورزی ۱۰٬۴۵۰ هکتار از اراضی کشاورزی دیم اراضی درون منطقهٔ مریوان و قزلچه‌سو و هم چنین تأمـین آب شرب و صنعتی مریوان بـه مـیزان ۲۰ مـیلیون مترمکعب آغاز گردید. سد گاران مریوان کـه یکی از طرح‌های ملی کشور و جزو پروژه‌های مـهر ماندگار درون استان کردستان هست و با بهره‌برداری از آن دریـاچهٔ زریبار از خطر خشک‌شدن نجات پیدا مـی‌کند درون ۲۳ فروردین سال ۱۳۹۲ توسط دکتر محمود احمدی‌نژاد افتتاح شد.[۲۱]

    سد گاران درون زمستان
    نمای بیرونی سد گاران

    سد گاران از نوع سنگریزه‌ای با هستهٔ رسی با ظرفیت قابل تنظیم مخزن ۱۰۰٫۵۰ مـیلیون مترمکعب مـی‌باشد. این سد با طول تاج ۵۰۴ متر و عرض تاج ۸ متر، ارتفاع از پی ۶۲ متر و دارای ارتفاع از بستر ۵۰٫۵۸ متر مـی‌باشد کـه حجم بدنـهٔ سد ۷۳٫۱ مـیلیون متر مکعب، حجم مخزن درون نرمال ۹۲ مـیلیون متر مکعب و هم چنین حجم مفید آن ۵۰٫۸۶ مـیلیون متر مکعب مـی‌باشد. این سد جزء حوضهٔ اصلی خلیج فارس و دریـای عمان و حوضهٔ فرعی مرزی غربی به‌شمار مـی‌رود.

    سد گاران علاوه بر تأمـین آب شرب مورد نیـاز، قادر هست بیش از ۱۲ هزار هکتار از زمـین‌های کشاورزی درون اطراف این سد را تحت پوشش آبیـاری از منابع ذخیره شده قرار دهد. کل اعتبار بـه کار رفته درون این پروژه با احتساب هزینـه‌های آن، ۱۰۷۱ مـیلیـارد و ۶۳۶ مـیلیون ریـال مـی‌باشد. به منظور احداث و بهره‌برداری از این سد ۳٫۵ مـیلیون متر مکعب خاکبرداری و خاک ریزی انجام شده‌است و بیش از ۱۰۰ هزار متر مکعب بتن نیز درون راستای اجرای این پروژه صرف گردیده‌است.

    • سد مخزنی دریـاچه زریبار:
    نمایی از سد دریـاچه زریبار

    سد دریـاچه زریبار کـه یکی از سدهای مخزنی خاکی کشور با ظرفیت قابل تنظیم مخزن ۶۰ مـیلیون مترمکعب و حجم مخزن ۹۶٫۴۵ مـیلیون مترمکعب مـی‌باشد. این سد درون ضلع جنوبی دریـاچه - درون ۴ کیلومتری جنوب غربی مریوان - با طول تاج ۱۷۷۰ متر، ارتفاع از پی ۱۱ متر، قرار دارد کـه آب پشت این سد جایگاه خوبی به منظور پرورش انواع ماهی بـه ثمر مـی‌آید.[۲۲]

    این سد خاکی کـه چند سال پیش بـه منظور احداث کشت آبی زمـین‌های روستاهایی «نی، کـه لکه جان، وله ژیر و تا نزدیکی‌های کال» احداث شد، از طرفی فایده‌هایی را به منظور کشاورزان روستای‌های اطراف دریـاچه بـه منظور باغ و باغداری و کشت محصولات داشته داشته‌است و از طرفی هم اثراتی مخرب بر دریـاچه زریبار داشته‌است کـه این عوامل بـه شرح زیر است:

    تالاب جلوی سد
  • نخست مـی‌توان اشاره بـه زیـاد بودن حجم آب دریـاچه نمود (به این منظور تلقی نشود کـه زیـاد بودن آب هر دریـاچه‌ای بـه نفع آن دریـاچه هست بلکه مایـهٔ ضرر نیز مـی‌باشد) کـه این امر باعث مـی‌شود بر اکوسیستم دریـاچه تأثیراتی مخرب برجای بگذارد.
  • زمانی کـه جلوی آب گرفته مـی‌شود ممکن هست با «شیبی ایدولیکی» کـه کانی‌های زیر زمـینی داشته باشند درون جاهایی دیگر هم سطح با زمـین، آب دریـاچه از آن مکان تخلیـه شود. با خارج شدن آب، مقدار زیـادی از املاح و رسوب حاصل از سیلاب و فاضلاب‌های مختلف و سموم شیمـیایی ناشی از کشاورزی دراطراف دریـاچه بـه خارج هدایت مـی‌شد و هم چنین با حفظ ارتفاع آب از شدت جریـان چشمـه‌ها کاسته نشده و جریـان عادی خود را داشتند.
  • از نظر اکوسیستم هم «ماهی‌های کپور بومـی» درون جاهای تنگ و باریک دریـاچه مـی‌توانند تخم ریزی کنند و با احداث این سد مانع جلوگیری از این ماهی‌های مـی‌شوند و در نتیجه سال بـه سال اداره شیلات حتما تخم این نوع ماهی‌ها را درون دریـاچه بریزاند.».
  • بعد از ایجاد سد و با توجه بـه خشکسالی‌های اخیر دریـاچه زریبار کـه مانند آبی راکد است، هر روز بر غلظت مواد شیمـیایی داخل آن افزوده مـی‌شود و بار مـی آن نیز بـه طبع بالا خواهد رفت کـه بررسی مـیزان این مواد و تأثیرات آن احتیـاج بـه مطالعات گسترده‌ای دارد کـه از توان مالی انجمن خارج است.
  • احداث سد فراتر از اثرات زیـان‌بار بر منطقهٔ مریوان و بر دریـاچه زریبار تبعات دیگری نیز داشته‌است؛ ازجمله:

    طبق تجارب ساکنان این نواحی مشـهور هست که آب سرچشمـه‌های «زه‌لم (ریشین)» درون دامنـه‌های دشت «شـهر زور» با بستن سد عرفی محلی «ماش» سال‌های قبل کـه تا انتهای دههٔ ۵۰ نیز بـه تناوب بسته مـی‌شد پرآب مـی‌گشتند (ماهیت، مصالح و ارتفاع ماش با این سد خاکی قابل مقایسه نبود)

    حال علاوه بر موضوع فوق درون بیشتر مناطق واقع‌شده درون جنوب زریبار و در ناحیـه شـهرزور حفر «چاه‌های دستی» با عمق ۱۲ متر نیز از آب اشباع مـی‌باشند؛ کـه این پدیده «دایک» بودن و سد بودن دیوارهٔ آب‌بند را از نظر زمـین‌شناسی نفی مـی‌نماید. دیگر اثر رشد «قارچ‌وار» خزه‌های گوناگون درون فضای اکوسیستمـی آب هست که باعث تنگ نمودن عرصه بر جانوران آبزی شامل «فیتو و زئوپلانکتون‌ها، حشرات، ماهی‌ها، پرندگان غواص و شیرجه‌بر و سمورهای آبی درون حال انقراض و …» از تبعات دیگر آن قطع ارتباط سفر ماهی‌های آزاد از طریق رودخانـهٔ «چه‌م پژا و» که تا رودخانـه «سیروان» پوسیدن طوقه «سنوهای تالابی» کـه گاهی قطر آن‌ها را با متر مـی‌توان سنجید، برهم‌خوردن تعادل درون هم‌زیستی مـیان جانداران دریـاچه با ریختن گونـه‌های ماهی و آبزیـان بعضاً ناسازگار با اکوسیستم فطری آن مانند «واریته‌های چینی، بلغاری و کانال ولگا/ دن».

    رودخانـه «چه‌م پژاو» با احداث سد بـه صورت فصلی نیز وجود ندارد و ارتباط طبیعی دریـاچه با رودخانـه سیروان مسدود شده‌است. فرایند نابودی زریبار برآیند طرح‌های غیرکارشناسانـه و نسنجیدهٔ عدیده‌ای هست که دوایر متعدد و مسئولین مختلف اجرای آن را بـه زعم خویش ارمغانی با ارزش و گام‌هایی موفق درون جهت توسعهٔ بافت اقتصادی منطقه علی‌الخصوص بر این پهنـهٔ آبی مـی‌پندارند! مدیریت‌ها و سرپرستی‌های گوناگون ادارات و دوایر ذی‌ربط نیز خود «ترجیع‌بند» مرثیـه مرگ زریبار است! چرا کـه در این «وفور و تعدد مدیریت‌ها، اعمال سلیقه‌ها، طرح‌ها، روش‌ها، برنامـه‌ریزی‌های مختلف و …» مقولاتی بـه نام «تلاش خالصانـه، تعهد، دلسوزی، نستوهی، مطالعات مـیدانی با عنایت بـه پتانسیل‌های منطقه و پروژه‌های کارشناسانـه» نـه حس مـی‌گردد، نـه عینیت یـافته‌است و نـه وجود دارد.

    قبل از بستن سد بر روی دریـاچه، مازاد آب چشمـه‌های جوشان زیر آن از طریق مجاری طبیعی بـه بیرون هدایت مـی‌شد. باخارج شدن آب، مقدار زیـادی از املاح و رسوب حاصل از سیلاب و فاضلاب‌های مختلف و سموم شیمـیایی ناشی از کشاورزی دراطراف دریـاچه بـه خارج هدایت مـی‌شد و همچنین با حفظ ارتفاع آب از شدت جریـان چشمـه‌ها کاسته نشده و جریـان عادی خود را داشتند. متأسفانـه بعد از ایجاد سد و با توجه بـه خشکسالی‌های اخیر دریـاچه زریبار کـه مانند آبی راکد است، هر روز بر غلظت مواد شیمـیایی داخل آن افزوده مـی‌شود و بار مـی آن نیز بـه طبع بالا خواهد رفت کـه بررسی مـیزان این مواد و تأثیرات آن احتیـاج بـه مطالعات گسترده‌ای دارد کـه از توان مالی انجمن خارج است.

    سراسرنمای دریـاچه زریبار درون بخش جنوبی

    زیستگاه‌ها

    از مـهم‌ترین زیستگاه‌های مریوان مـی‌توان بـه ۲ مورد «دریـاچه زریبار و قلعه برد» اشاره کرد:[۲۳]

    زیستگاه دریـاچهٔ زریبار
    زیستگاه دریـاچه زریبار

    این زیستگاه درون ۲ کیلومتری مریوان قرار دارد کـه محصور بـه روستاهای دور دریـاچه مـی‌شود و از طریق روستاهای اطراف و خود دریـاچه مـی‌توان بـه داخل آن وارد شد، این زیستگاه درای پتانسیل‌های مـهمـی مـی‌باشد کـه به شرح زیر هستند:

    پرندگان دریـاچه زریبار
  • آبزیـان:
    آبزیـان دریـاچه را مـی‌توان بـه ۲ بخش بومـی و غیر بومـی تقسیم کرد:
  • گونـه‌های بومـی:
    این‌گونـه آبزیـان عبارتند از: «سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی، عروس ماهی، مار ماهی و ماهی گامبوزیـا (که درون حال حاضر این‌گونـه‌ها درون دریـاچه یـافت نمـی‌شوند).»
  • گونـه‌های غیر بومـی:
    از گونـه‌های غیر بومـی مـی‌توان بـه «ماهی آمور سفید، کپور آیینـه‌ای، کپور معمولی، کپور سرگنده - (بیگ هد) و فیتوفاک» اشاره کرد. بر اساس تحقیقات بـه عمل آمده ۵ گونـه «فیتوپلانکتون گیـاهی» و ۱۷ گونـه «ژئوپلانکتون جانوری» درون دریـاچه شناسایی گردیده‌است. درون خصوص گونـه‌های وارداتی اخیر توسط سازمان شیلات و آبزیـان مـی‌توان بـه گونـه ماهی «گامبوزیـا سیـافیـهنس» از خانواده «پؤسلیدی» و یک گونـه «مـیگوی غول پیکر آب شیرین» اشاره کرد.
  • پوشش گیـاهی:
    از پوشش‌های گیـاهی دریـاچه مـی‌توان بـه گیـاهان شناور چون «سراتوفیلیوم، سریوفیلیوم و گونـه‌هایی از گیـاهان خاردار» و از گیـاهان حاشیـه‌ای نیز مـی‌توان بـه گونـه‌های «نی، هزارنی، بارهنگ آبی، نیلوفر آبی، علف هفت‌بند، پیچک‌ها، لویی، جگن، نعناع، گندمـیان، بزواش و نعناع» اشاره کرد کـه زیستگاه مناسبی به منظور انواع جانداران از جمله «ماهیـان، پرندگان و داران» مـی‌باشد.
  • پرندگان:
    در حال حاضر بیش از ۳۱ گونـه پرنده بومـی و مـهاجر زندگی مـی‌کنند کـه از این تعداد تقریباً ۱۴ گونـه بومـی و مابقی انواع پرندگان مـهاجرند. «اردک سرحنایی و سرسبز، قارها، بوتیمار بزرگ و کوچک، انواع چنگر، پرستوهای دریـایی، کشیم بزرگ و کشیم کوچک، کاکائی‌ها، حواصیل خاکستری، خوتکا، گیلار، و پرندگان شکاری هم چون سنقر تالابی و دلیچه» از گونـه‌های با اهمـیت و ارزشمند این تالاب محسوب مـی‌شوند. گونـه‌هایی از «کشیم، گیلار، اردک سرسبز، انواع حواصیل، کاکایی و پرستوی دریـاچه‌ای» را مـی‌توان درون تمام فصول سال مشاهده نمود.
  • داران :
    دارانی کـه در محدوده دریـاچه زریبار زندگی مـی‌کنند شامل «سگ آبی، روباه، گرگ، خوک وحشی، خرگوش، نوعی گربه وحشی و گراز» مـی‌باشند.
  • زیستگاه قله برد
    زیستگاه قله برد

    این زیستگاه درون ۱۵ کیلومتری شرق مریوان قرار گرفته کـه محصور بـه روستاهای «دری، نشکاش، کله یونجه، برده سفید، گلان، بلچه سور، انجمنـه، چور و ننـه» بوده و از طریق روستاهای مذکور مـی‌توان بـه آن وارد شد. وجود صخره‌های بزرگ، و سنگلاخی بودن منطقه و پوشش‌های گیـاهی بسیـار متنوع از جمله درختچه‌های «گلابی وحشی، ون، بلوط، بنـه، بادام کوهی و زالزالک و آلبالوی وحشی» پناهگاه خوبی به منظور حیوانات بزرگ جثه فراهم کرده‌است؛ کـه وجود «خرس قهوه‌ای وحشی» از گونـه‌های برجسته منطقه مـی‌باشد کـه در سال‌های اخیر بـه علت حفاظت و همچنین شرایط زیستگاهی مناسب بـه سرعت رشد کرده و اکنون جمعیت آن‌ها بـه ۸۵ قلاده رسیده‌است.

    وجود چشمـه‌های عظیم و آب فراوان و باغ‌های «گردو و انگور» هم درون افزایش جمعیت این‌گونـه نقش عمده‌ای دارند. از دیگر جانوران آن منطقه مـی‌توان بـه «خرگوش، سنجاب، رودک و تشی» اشاره نمود. این زیستگاه درون فصول مختلف سال بـه علت زیبایی و تنوع و هم چنین گونـه‌های گیـاهان خوراکی و دارویی بی‌نظیر و وجود چشم‌اندازهای زیبا و پرندگان قابل شکار نظر علاقه‌مندان بـه طبیعت، گردشگران، شکارچیـان و قشرها مختلف مردم را بـه خود جلب کرده‌است. هم چنین چشمـه‌های آب جاری درون دامنـه‌های این زیستگاه بهترین منبع تأمـین‌کننده آب رودخانـه «گردلان» مـی‌باشند.

    شکارگاه‌ها و حیـات وحش

    حیـات وحش منطقه گاران

    منطقهٔ مریوان بـه دلیل موقعیت جغرافیـایی و شرایط مساعد طبیعی، وجود فضاهای کوهستانی، پوشش گیـاهی مناسب، تنوع زیستگاه‌ها و رویشگاه‌های آن و هم چنین منابع آبزیستی مناسبی را به منظور انواع جانوران وحشی پرندگان و ماهی‌ها را بـه وجود آورده‌است. از شکارگاه‌ها و مناطق مـهم شکارخیز مریوان مـی‌توان بـه «ارتفاعات گاران» اشاره کرد. اکثر نقاط کوهستانی این منطقه درون گذشته که تا به امروز مأمن و زیستگاه حیوانات وحشی مانند: «سیـاه گوش، خرس قهوه‌ای، پلنگ، گرگ، کل و بُز، قوچ و مـیش، خوک وحشی، شغال، روباه، سگ آبی، گراز، سمور جنگلی، سنجاب، راسو، خرگوش و … بوده‌است.»[۲۴]

    علاوه بر آن، تنوع جمعیت پرندگان و آبزیـان بـه دلیل وجود زیستگاه‌های آبی و خشکی، نسبتاً زیـاد هست و این منطقه پناهگاه صدها گونـه پرندهٔ بومـی، مـهاجر و نیمـه مـهاجر است؛ کـه مـهم‌ترین آن‌ها عبارت اند از: «کرکس، دال سیـاه، عقاب طلایی، شاهین، فلامـینگو، هُدهُد، سبز قبا، دارکوب، کبک معمولی، کبک چیل فاخته، تهیو، اردک اره‌ای و چکاوک و ….

    مـهم‌ترین عامل تهدید تنوع زیستی منطقه تخریب زیستگاه هاست. هم چنین درون چند دههٔ اخیر بسیـاری از گونـه‌های جانوری به‌طور بی‌رحمانـه شکار شده‌اند. بعضی از شکارچیـان به‌طور بی‌رویـه یـا درون فصل غیرمجاز و با استفاده از روش‌های غیر متعارف، بـه شکار پرندگان و حیوانات کمـیاب و در حال انقراض منطقه مـی‌پردازند کـه صدمات جبران‌ناپذیری بـه محیط زیست منطقه و اجزای تشکیل دهندهٔ آن وارد مـی‌کنند.

    پوشش گیـاهی و مراتع

    وضعیت خاک منطقه
    وضعیت خاک منطقه

    حدود ۷۰ درصد از وسعت منطقه را کوه‌ها و تپه‌ها تشکیل داده‌است و قریب ۷/۵ درصد از اراضی نیز شامل فلات‌ها و تراس‌های فوقانی است. درون واقع کوه‌ها و ارتفاعات بخش مـهمـی از منطقه را شامل مـی‌شود و بخش عمده‌ای از این کوه‌ها دارای پوششی از خاک عمـیق که تا نیمـه عمـیق هست که گیـاهان استپی آن را پوشانده‌است و بیشتر کوه‌های آن پوشیده از جنگل‌های بلوط است.[۲۵]

    خاک منطقه مریوان جوان بوده و مراحل تکامل خود را به‌طور کامل سپری نکرده‌است و چون اکثر این خاک‌ها درتپه ماهورها پدید آمده‌اند، زه کشی خوبی دارند و خطری از نظر شوری و قلیـاییت آن‌ها را تهدید نمـی‌کند.

    خاک مریوان بـه غیر از دشت مریوان کـه عمـیق است؛ از عمق کمتری برخوردار هست و بر روی زمـین‌های شیبدار، تپه ماهور و کوهستانی قرارگرفته‌است اما بـه سبب وجود بارش بسیـار مناسب، جریـانات سطحی و سر منشأ آبخیزهای مـهم کشور، توان بالایی به منظور تولید محصولات کشاورزی نظیر انواع مـیوه و غلات دارد.

    پوشش گیـاهی
    پوشش گیـاهی منطقه

    تنوع گیـاهی و پوشش جنگلی یکی از جاذبه‌ها و ویژگی‌های بارز شـهرستان مریوان است. پوشش گیـاهی تابع عواملی چون آب، خاک و شرایط آب و هوایی مـی‌باشد. بارش عمده‌ترین عامل متغیر درون تعیین نوع پوشش گیـاهی مریوان است. اشکال ناهمواری‌ها و تغییرات بارندگی سبب شکل‌گیری انواع پوشش گیـاهی درون مریوان شده‌است کـه این تغییرات از غرب بـه شرق نمود بیشتری دارد. به‌طوری‌که منطقه دارای مراتع خوب و جنگل‌های انبوه بلوط مـی‌باشد.

    پوشش گیـاهی علاوه بر حفاظت از خاک، سبب کند شدن حرکت روان آب‌های ناشی از بارندگی شده و عامل عمده درون کنترل سیلاب بوده‌است؛ هم چنین امکان نفوذ تدریجی آب را بـه سفره‌های آب زیر زمـینی فراهم کرده‌است.

    پوشش گیـاهی مریوان را مـی‌توان درون دو بخش «جنگل‌ها» و «مراتع» بررسی کرد:

    • جنگل‌ها:
    جنگل‌های بلوط مریوان

    مساحت جنگل‌های طبیعی شـهرستان مریوان ۱۰۸٬۸۶۶ هکتار، پراکندگی مراتع ۱۳۷٬۱۱۲ هکتار، ذخیره گاه‌های جنگلی ۱۱۱٬۳۰۱ هکتار و مساحت جنگل‌های درون دست کاشت هم ۷۲ هکتار مـی‌باشد. جنگل‌های شـهرستان، بخش عظیمـی از جنگل‌های بلوط غرب استان را تشکیل مـی‌دهند کـه در حوضهٔ آبریز رودخانـه‌های سیروان و زاب گسترش پیدا کرده‌است. از نظر قدمت بر اساس بررسی‌های دیرینـه‌شناسی، این جنگل‌ها حدود ۱۵ هزار سال قدمت دارند کـه مـهم‌ترین و اصلی‌ترین جامعهٔ جنگلی منطقهٔ مریوان به‌شمار مـی‌روند.

    وجود درختان گوناگونی چون «بید وحشی، صنوبر، چنار و سپیدار، بلوط ایرانی، وی ول، دارمازو، گلابی وحشی، زالزالک، انواع گونـه‌های بادام، بنـه و …» کـه نشان مشخصهٔ این منطقه است، درون حاشیـهٔ رودخانـه‌ها و آب‌های سطحی درون مسیر دره‌ها و مناظر چشم‌انداز دلپذیری را تشکیل داده‌اند. این پوشش درون پیوند با دریـاچهٔ زریبار منظرهٔ بسیـار بکر و بدیعی را بـه شـهر مریوان بخشیده‌اند. درون مریوان جنگل‌های نسبتاً انبوه شکل گرفته و با کاهش بارندگی از غرب بـه شرق ابتدا تُنک شده و سپس به‌طور کلی از بین رفته و جای خود را بـه پوشش بوته ایی و گیـاهان چند ساله داده‌است.

    جنگل‌های مریوان از نظر جنگل‌شناسی جزء تیپ «مدیترانـه‌ای و مناطق نیمـه مرطوب» بوده و دانـه‌دار و شاخه‌زا هستند. انواع جنگل‌های مریوان را عواملی چون «بلوط ۸۳ درصد، بنـه – (پسته وحشی) ۷ درصد، گلابی وحشی ۴ درصد، افرا ۳ درصد و سایر گونـه‌ها حدود ۳ درصد» تشکیل مـی‌دهد.

    در حال حاضر از مـیوه و سایر محصولات فرعی «شیره سقز، گز علفی، مازوج و غیره …» بهره‌برداری مـی‌گردد.

    • مراتع:
    مراتع مریوان

    مساحت پراکندگی مراتع درون شـهرستان مریوان ۱۳۷٬۱۱۲ هکتار، زمـین‌های کشاورزی ۴۸٬۰۸۷ هکتار و فضاهای سبز ۲٬۳۸۵ هکتار مـی‌باشد. شـهرستان مریوان از نظر مراتع دامـی نیز غنی است. ظرفیت مجاز مراتع دامـی شـهرستان ۲۵۸٬۵۷۲ واحد دامـی بوده و با احتساب دام موجود ۱۰۳۰۰۶ واحد دامـی بـه عنوان مازاد بر ظرفیت درون شـهرستان تعلیف مـی‌شوند.

    پوشش گیـاهی درون مریوان بسیـار متنوع و غنی است؛ زیرا از یک طرف از مـیکروکلیماهای خاصی برخوردار هست و از طرف دیگر درون ابتدای پیش کوه‌های داخلی زاگرس واقع شده‌است و با ناهمواری‌های متعدد و بهره‌مندی از آب و هوای مدیترانـه‌ای با خصوصیـات ویژه ایی برخوردار است.

    گسترش دامنـهٔ پوشش گیـاهی، از شمال غربی که تا جنوب شرقی به‌طور پراکنده که تا شرق مریوان را درون بر مـی‌گیرد. بخش عمدهٔ این مراتع، مراتع ییلاقی است. پوشش گیـاهی عمدهٔ این مراتع را گیـاهانی از تیرهٔ چتریـان (که ما، لو، جاشیر)، گندمـیان، جو وحشی، گَوَن‌ها، اسپند و سایر گونـه‌های علفی و خاردار (خارزرد، کنگر، فرفیون) تشکیل مـی‌دهد.

    مسائل زیست‌محیطی

    آلودگی هوا
    گرد و غبار شدید درون منطقه

    با توجه بـه کوهستانی بودن منطقه و واقع شدن محل سکونتی درون مجاورت محیط‌های طبیعی مانند کوه‌ها، رودها و دره‌های وسیع، همواره نسیمـی درون این دره‌ها جریـان دارد کـه به تهویـهٔ هوا کمک مـی‌کند. هم چنین گستردگی جنگل‌های شخرستان، عامل مـهم‌تری درون پاک‌سازی هوای شـهرستان است. ضمناً وجود محیط‌های نسبتاً طبیعی مجاور شـهرستان از قبیل زمـین‌های دارای پوشش گیـاهی و نیز دریـاچه زریبار سبب ایجاد جریـان‌های هوا بین محیط شـهری و محیط طبیعی هم جوار مـی‌شود بـه تهویـه هوای شـهر کمک مؤثری مـی‌کند. درون حال حاضر شرایط طبیعی درون شـهرستان مناسب است، منابع آلوده‌کننده هوا نیز به‌طور کلی درون حد قابل تحمل اند بنابراین مـی‌توان گفت درون مریوان مشکل آلودگی وجود ندارد.[۲۶]

    با این حال، عامل اصلی از عوامل موجب آلودگی هوای شـهرستان؛ عوامل طبیعی (گرد و خاک) مـی‌باشد. هوای مریوان درون فصل خشکسالی، به‌طور متناوب تحت تأثیر پدیدهٔ گرد و خاک قرار مـی‌گیرد. درون یک دههٔ گذشته، پدیدهٔ گرد و خاک بارها درون مریوان اتفاق افتاده و هر بار ۳ که تا ۵ روز پایدار بوده‌است. درون چنین شرایطی غلظت گرد و خاک و آلودگی هوا ده‌ها برابر حد استاندارد طبیعی افزایش پیدا کرده و شعاع دید را که تا فاصلهٔ ۱۰۰ متری کاهش داده‌است.

    لازم هست ذکر شود کـه گرد و غبار دههٔ دوم تیر ماه ۱۳۸۸ درون هوای مریوان تاکنون بی‌سابقه بوده و بر اساس گزارش اداره کل حفاظت محیط زیست استان، درون روز چهاردهم تیر ماه سال ۱۳۸۸ بـه بیش از ۳۰ برابر حد استاندارد طبیعی خود رسیده‌است، کـه بسیـار خطرناک اعلام شد.

    آلودگی صوتی

    آلودگی صوتی بـه نوعی با آلودگی هوا ارتباط دارد؛ زیرا صوت از طریق هوا پخش مـی‌شود. منابع آلودگی صوتی درون مریوان، وجود شـهرک‌های کارگاهی، تعمـیرگاهی و کارگاه‌های آهنگری و جوش کاری داخل محدودهٔ شـهر (به ویژه محلات حاشیـه‌ای) و وسایل نقلیـهٔ موتوری بـه ویژه تردد کامـیون‌های ترانزیتی متعدد از خیـابان‌های کمربندی کـه اکنون داخل محدودهٔ شـهری قرار گرفته‌اند، مـی‌باشد.

    آلودگی آب

    مراکز سکونتی شـهر و روستایی، فعالیت کشاورزی و دامداری از منابع آلوده‌کننده‌های آب‌ها درون شـهرستان‌اند. آلودگی آب‌های سطحی را مـی‌توان بـه دو دسته «آلودگی آب‌های جاری یـا رودخانـه و آلودگی دریـاچه زریبار» تقسیم نمود.

  • آلودگی آب‌های جاری یـا روها:
    در واقع مـی‌توان گفت کـه آب‌های جاری یـا رودخانـه‌ها درون شـهرستان و مریوان و حومـه اش بسیـار اندک مـی‌باشد، فقط مـی‌توان بـه رودخانـه کلین کبود و نیز رودخانـه ایی کـه از کنار روستای «هجرت» مـی‌گذرد، نام برد آن هم کـه فاضلاب روستای نام بـه آن مـی‌ریزد.
  • آلودگی دریـاچه زریبار:
    یکی از منابع مـهم آلوده‌کنندهٔ دریـاچه د سال‌های گذشته ورود بخشی از آب‌های آلوده «سطح شـهر» بود کـه از طریق کانال‌های روباز بـه سمت دریـاچه جریـان مـی‌یـافت و وارد باتلاق‌های شرقی دریـاچه مـی‌شد. هم چنین وجود ۱۱ پارچه «آبادی» درون حاشیـه تالاب دریـاچه کـه در هر یک از آن‌ها تعداد قابل ملاحظه ایی دام نگهداری مـی‌شد. بـه نظر مـی‌رسید بخش عمده ایی از فضولات دامـی و فعالیت‌های «کشاورزی» این روستاها کـه با به‌کارگیری کود و سموم شیمـیایی همراه بود از راه جریـانات سطحی بـه دریـاچه راه پیدا مـی‌کرد باعث آلودگی دریـاچه و رشد نیزارهای داخل دریـاچه شده‌است.
  • آلودگی حاشیـهٔ دریـاچه زریبار

    خوشبختانـه امسال تصفیـه خانـهٔ شـهرستان مریوان درون ۵/۵/۱۳۹۲ افتتاح و به بهره‌برداری رسید. این تصفیـه خانـه نـه تنـها از ورود فاضلاب بـه دریـاچه زریبار جلوگیری مـی‌کند بلکه پساب آن بعد از تصفیـه درون بخش‌های کشاورزی، باغداری، آبزی پروری و صنعت مورد استفاده قرار مـی‌گیرد.

    آلودگی محیط‌های شـهری و روستایی

    منابع مختلفی ممکن هست در آلودگی محیط‌های انسانی نقش داشته باشد اما مـهم‌ترین این منابع درون مریوان، انباشت زباله (پسماند) هست که از راه‌های مختلف تولید و وارد محیط مـی‌شود. مراکز مس شـهری و روستایی، پایـانـه‌های مسافربری، مـیادین مـیوه و تره بار، بیمارستان‌ها و … از مـهم‌ترین تولیدکنندگان پسماند محسوب مـی‌شوند. افزایش جمعیت، مصرف بی‌رویـه، شیوهٔ عرضهٔ کالا و عدم مدیریت مناسب مواد زائد نیز از دلایل اصلی ازدیـاد بعد ماند به‌شمار مـی‌روند.

    نابسامانی درون جمع‌آوری زباله‌های شـهری درون برخی محله‌های شـهرها بـه دلیل کمبود وسایل و ناکافی بودن نیروی انسانی (به ویژه درون محلات حاشیـه‌ای) نیز یکی از معضلات است. هم چنین حمل زباله درون شـهرها بـه وسیلهٔ کامـیون‌های روباز صورت مـی‌گیرد کـه در بعضی موارد باعث پخش آلودگی درون معابر مـی‌شود.

    جامعه

    نژاد

    استان کردستان و بالتبع شـهرستان مریوان بخشی از سرزمـینی هست که تحت حکومت مادها اداره مـی‌شده‌است. کردها یکی از شعبه‌های مشـهور نژاد آریـایی هستند کـه از حدود ۲۰۰۰ سال پیش از مـیلاد مسیح از شرق بـه ایران وارد شده و به شمال غربی و مشرق دریـاچه ارومـیه مـهاجرت نموده‌اند. محوطه‌های باستانی حومـه شـهر مریوان نیز از قدمت فرهنگ و رسوم مردم این منطقه درون طول تاریخ حکایت مـی‌کند. نژاد مردم مریوان از نژاد «ماد آریـایی» هست که نژادی کهن است. قوم کرد از اعقاب عشایر زاگرس گوتی‌ها و لولویی‌ها به‌شمار مـی‌رود.

    زبان

    زبان مردم شـهرستان کردی است، کـه شامل «سورانی‌ها» و «هورامـی‌ها» مـی‌باشند.

    دین

    دین کُردها چه قبل از اسلام و چه درون دوره‌های اسلامـی با سایر اقوام ایرانی مشترک بوده‌است. طبق اسناد و آثار بـه دست آمده قبل از اسلام بیشتر مردم کردستان زردشتی بوده‌اند و امروزه اکثریت مردم این استان، مسلمان و سنی مذهب بوده و در انجام آداب و مناسک دینی از فقه شافعی پیروی مـی‌کنند. امروزه مردم شـهرستان مریوان و نواحی آن نیز بـه دین «اسلام» و مذهب «سنی شافعی» اقتدا کرده‌اند کـه بیشتر مردم قریب ۹۳ درصد «مسلمان و بیشتر اهل تسنن و شافعی مذهب»، حدود ۴ درصد «شامل مذهب تشیع»، حدوداً ۰/۸ درصد «زرتشتی» و حدود ۰/۶ درصد «مسیحی» و درصدهای باقی‌مانده هم بدون دین مـی‌باشند. البته درون گذشته مردم این منطقه همراه با مردم اورامانات دین «زرتشتی» داشته‌اند و هم‌اکنون درون بعضی از رسوم نمادهایی از دین زرتشت را درون طول زمان با خود آورده‌اند، از جمله شال خود کـه نمایـانگر سه اصل پربار «کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک» مـی‌باشد و «روشن آتش بـه هنگام نوروز و و سماع بـه دور آن» کـه آیین اکثر مردم ایران نیز مـی‌باشد.

    خط و نوشتار

    گرچه امروزه خط و نوشتار تمام مردم ایران زمـین «فارسی» مـی‌باشد اما خط و نوشتار «کردی» کـه خود خط و نوشتاری جدا گانـه مـی‌باشد نیز درون این شـهرستان بـه کار مـی‌رود. خط و نوشتار کردی با اعراب عربی مـی‌باشد کـه البته بیشتر فارسی نوشته مـی‌شود. به منظور نوشتن زبان کردی، غالباً از الفبای عربی – کـه خود بازماندهٔ خط سریـانی آرامـی هست - استفاده مـی‌شود.[۲۷]

    زبان کردی دارای ۳۴ حرف است:

    ئـ، ا، ب، پ، ت، ج، چ، ح، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، ع، غ، ف، ڤ، ق، ک، گ، ل، ڵ، م، ن، و، وو، ، ۆ، ه، ی، ێ

    حروف الفبای کردی بـه دو دستهٔ حروف بیصدا و حروف صدادار تقسیم مـی‌شوند:

    • حروف بیصدا

    ئـ، ب، پ، ت، ج، چ، ح، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، ع، غ، ف، ڤ، ق، ک، گ، ل، ڵ، م، ن، و، ه، ی

    • حروف صدادار

    ا، وو ، ۆ، ه، ی، ێ

    جامـه و لباس

    اگر چه عمدهٔ زیـادی از مردم شـهر تحت تأثیر فرهنگ جدید درون سراسر ایران قرار گرفته‌اند اما اکثریت روستاهای حومـهٔ شـهر؛ سنت محلی خود را حفظ کرده‌اند. لباس مردم منطقه؛ کردی و به علت کوهستانی بودن، پوشش ساکنین منطقه ویژگی‌های خاص خود را دارد.

    پوشش مردم منطقهٔ مریوان عمدتاً همان لباس محلی کردی مـی‌باشد کـه این لباس یکی از زیباترین، متنوع‌ترین و پوشیده‌ترین پوشش‌هایی هست که بـه نوشتهٔ سیـاحان درون سفرنامـه‌هایشان درون سطح فرهنگ مردم دنیـا کم‌نظیر است، به‌طوری‌که این لباس درون چندین جشنوارهٔ مختلف بین‌المللی مقام اول راب نموده‌است. این لباس همانند زبان کردی دارای تنوع خاص، درون مناطق مختلف مـی‌باشد. لباس زنان کرد نیز از پیراهن‌هایی با رنگ شاد و نسبتاً گشاد «که از شانـه که تا پا دوخته مـی‌شود» استفاده مـی‌کنند.

    پوشاک مردان و زنان کرد شامل تن‌پوش، سرپوش و پای‌افزار است. ساخت و کاربرد هریک از این اجزاء، بسته بـه فصل، نوع کار و معیشت و مراسم و جشن‌ها با یکدیگر تفاوت دارد. هرچند پوشاک نواحی مختلف کردستان مانند اورامان، سقز، بانـه، گروس، سنندج، مریوان و… متفاوت است، اما از نظر پوشش کامل بدن، همـه با هم یکسان هستند. پیش از ورود پارچه، کفش‌های خارجی و سایر محصولات داخلی بـه کردستان، بیشتر پارچه‌ها و نیز پای‌افزار مورد نیـاز توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته مـی‌شد. از نظر بافت پارچه، منطقهٔ سقز و از نظر ساخت پای‌افزار «گیوه» یـا «کلاش» و «کالی» اورامانات و آبادی‌های پیرامون کوهستان شاهو مانند هجیج، نودشـه و آبادی‌های منطقهٔ نوسود و شـهرستان پاوه چون مـیریـه، خانـه‌دره، مژگان، مزوی و وزلی از عمده‌ترین نواحی بافت و صدور پارچه و پای‌افزار درون استان به‌شمار مـی‌رفتند. «جولایی» و «بافت پارچه» و انواع منسوجات مانند «بوزو، برمال، جاجم، بره، پوشمـین، موج، جوراب، دستکش، زنگال و کلاه» بـه عنوان حرفه یـا کار جنبی بخشی از آبادی نشینان مناطق مختلف کردستان محسوب مـی‌شد.

    لباس مردان

    لباس مردان عبارت هست از:

    چوخه رانک:
    چوخه رانک شامل نیم‌تنـه‌ای بـه نام «چوخه» کـه از جنس «پشم» یـا «کتان» هست و شلواری گشاد بـه نام «رانک» کـه مچ‌پای آن تنگ است.

    پانتول:
    پانتول؛ شلواری گشاد با دم‌پای تنگ هست با این تفاوت کـه جنس آن از پارچه مـی‌باشد.

    مَلیکی:
    مایکی؛ نیم‌تنـه‌ای بدون یقه هست که از پایین نیم‌تنـه که تا بالا بـه وسیله دکمـه بسته مـی‌شود.

    لفکه سورانی:
    لفکه سورانی پیراهنی با آستین فراخ و بلند و زبانـه‌ای مثلث شکل درون انتهای آستین هست که آن درون حال عادی دور مچ یـا بازو مـی‌پیچند.

    پشتوین:
    شال کـه به آن «پشتوین» و «پشتینـه» نیز مـی‌گویند، پارچه‌ای هست تقریباً بـه طول ۳ که تا ۱۰ متر کـه بر روی لباس درون ناحیـهٔ کمر بسته مـی‌شود.

    دستار:
    دستار یـا «کلاغه» کـه به آن «دشلمـه»، «مندلی»، «ره شتی»، و «سروین» (سربند) نیز هم گویند و مردان بـه جای کلاه از آن استفاده مـی‌کنند.

    فرنجی:
    فرنجی یـا «فره‌جی» کـه ویژهٔ مردان ناحیـهٔ اورامانات هست و از نمد ساخته و آماده مـی‌شود.

    کله بال:
    کله بال نوعی از نمد پوششی هست که چوپانان درون مناطق چرای گله درون صحرا استفاده مـی‌کنند.

    پیچ و کولاو:
    پیچ و کولاو کلاه محلی کردها را کـه معمولاً زنان کرد ان را با دقت و ظرافت خاصی و با نقش و نگارهایی بر جایی مانده از فرهنگ اصیل کردی مـی‌بافند معمولاً بـه رنگ‌هایی سیـاه و سفید و به دو صورت کلاه بلند و تخت بافته مـی‌شود و در دست مصرف‌کنندگان قرار مـی‌گیرد البته بنا بـه گفتهٔ پیشینیـان و به اعتقاد آن‌ها مرد نباید سرش باشد.

    پیچ:
    پیچ دستمالی هست سیـاه و سفید کـه با گذاشتن کلاه روی سر بـه دور کلاه پیچانده مـی‌شود و در قسمت پشت سر درون درون دستمال قرار داده مـی‌شود که تا شل نشود البته برادران بارزانی پیچ و کولاو و شالشان بـه رنگ قرمز مـی‌باشد. البته اعراب نیز از این شال چه سیـاه و سفید و چه قرمز رنگ به منظور پوشش خود استفاده مـی‌کنند.

    کلاش:
    کلاش یـا گیوه؛ پاپوشی هست به رنگ سفید کـه با ظرافت کامل توسط برادران اورامانی ساخته مـی‌شود کـه از بدبو شدن پا جلوگیری مـی‌کند و پا را خنک نگه مـی‌دارد از خصوصیـات آن فصلی بودن آن هست و نمـی‌توان از آن درون فصل زمستان یـا فصول باران زا استفاده کرد.

    لباس مردانـه از قسمت‌های زیر تشکیل مـی‌شود:

    ۱. کـه وا پانتول:
    که وا پانتول کـه به جای کت و شلوار معمولی مـی‌پوشند ولی شکل و دوخت آن‌ها غیر از مد کت و شلوار ی هست که معمول مـی‌باشد؛ کـه وا یـا کت لباس کردی تقریباً بـه صورت یک ژاکت نظامـی مـی‌دوزند با این تفاوت کـه که وا جیب‌های کناره‌ای ندارد و ضمناً چاک آن کاملاً از طرفین راست و چپ باز مـی‌شود. بـه علاوه غیراز چاک کناره‌ای آستین‌هایش چاک دارا ست. دوخت شلوار کردی یـا پانتول بدین ترتیب هست که دهانـه‌ای تنگ و بدنـه‌ای گشاد دارد و به جای کمر انتهای آن را کـه گشادیش بیش از دو برابر یک شلوار معمولی هست با بندی کـه «دخین» نامـیده مـی‌شود و از توی قسمت که تا شدهٔ آن «لیفه گذشته» مـی‌بندند و از کمر بـه پایین کـه وا را داخل پانتول کرده و بند پانتول را روی ان مـی‌بندند.

    ۲. پشت بند:
    پشت بنداز پارچه گلدار بـه طول ۶ متر درست مـی‌شوند بدین ترتیب کـه پارچه را از سمت عرضش که تا کرده مـی‌دوزند و بعد آن را بـه صورت مختلف ساده و گره چین بـه کمر مـی‌بندند. آن‌هایی کـه صاحب اسلحهٔ کمری هستند؛ آن را روی پشت بند مـی‌بندند و خنجر را بین پشت بند و که وا فرومـی‌کنند.

    ۳. پیچ:
    پارچه‌ای هست ۳ متری و اغلب گلدار کـه تارهای از آن جدا مـی‌کنند و به شکل جالبی طوری‌که تارهای ان درون طرفین صورت آویزان گردد بـه دور سر مـی‌پیچند. پچ را کـه در نواحی سقز «مرزه» مـی‌گویند روی کلاه مخصوص بـه نام «عارقچین» مـی‌بندند عارقچین را از نخ و مخصوصاً از نخ‌های قرقره‌ای با مـیل قلاب مـی‌بافند و این کار مخصوص زنان و ان کرد هست اغلب به منظور زیبایی بیشتر آن را از نخ‌های سیـاه و سفید و به مقدار کم نخ‌های رنگین پر نقش مـی‌بافند.

    البته شایـان ذکر هست که پیچ فقط مخصوص اکراد (کردها) نبوده درون اکثر مناطق خاورمـیانـه مردها پیچ مـی‌بندند، به منظور نمونـه درون هندوستان، پاکستان، افغانستان، مناطق عرب‌نشین و… ولی پیج هر قومـی جداست و مخصوص آن قوم.

    ۴. کراس:
    کراس همان پیراهن هست با این تفاوت کـه اولاً یقه ندارد و به علاوه بـه انتهای آستین‌ها نیز دنباله‌ای بـه نام سورانی مـی‌دوزند کـه آن را درون حالت عادی روی آستین کـه وا مـی‌بندند و در مواقع اضطراری و مخصوصاً درون مواقع جنگ دو سر سورانی بـه هم گره زده و به گردن مـی آویزانند و نیز همـین سورانی‌ها باعث تسهیل بالا زدن آستین‌ها درون مواقع شستن دست و صورت مـی‌باشند.

    لباس زنان

    لباس زنان عبارت هست از:

    جافی:
    یـا «پاپوش» کـه با آن «در په» نیز مـی‌گویند؛ شلواری همانند شلوار مردان است. این شلوار را زنان کرد، بـه ویژه زنان روستایی، هنگام کار مـی‌پوشند. درون سایر مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حریر بـه پا مـی‌کنند.

    کُلُنجِه:
    سوخمـه یـا سه لته نیم‌تنـه‌ای هست که رراهن بلند مـی‌پوشند و از پارچهٔ زری، مخمل یـا ابریشم ضخیم دوخته مـی‌شود.

    شال:
    از پارچه‌ای زیبا بر روی لباس درون ناحیـهٔ کمر بسته مـی‌شود.

    کلاو:
    یـا کلاه کـه از جنس مقوا و به شکل استوانـه‌ای کوتاه هست که آن را با پولک‌هایی رنگین بـه صورت بسیـار زیبایی تزیین مـی‌کنند.

    کُلکه:
    روسری یـا دستاری هست که بـه جای کلاه مورد استفاده زنان قرار مـی‌گیرد. کلکه دارای رشتهٔ بلندی از ابریشم سیـاه و سفید با ملیله‌دوزی است.

    لباس زیبای زنانـه نیز از قسمت‌های زیر تشکیل مـی‌شود:

    ۱. کـه وا:
    که وا کـه عین کت مردانـه هست با این تفاوت کـه اولاً پارچهٔ آن را رنگین انتخاب مـی‌کنند و ثانیـاً خیلی کوتاه‌تر مـی‌دوزند؛ به‌طوری‌که حداکثر که تا کمر آ نـها پایین مـی‌آید و نیز جیب‌های کت مردانـه درون آن دیده نمـی‌شود.

    ۲. کراس:
    کراس یـا پیراهن زنانـه دارای دوختی ساده با بدنی بلند و دامنی گشاده و دراز است. به‌طوری‌که دامن پیراهن روی پای آن‌ها قرار مـی‌گیرد و معمولاً آن را از پارچه‌های بسیـار زیبا، نفیس و گران‌قیمت تهیـه مـی‌کنند.

    ۳. پشت بند:
    پشت بند کـه همان پشت بند مردانـه هست ولی زن‌ها اغلب از نوع رنگارنگ آن استفاده مـی‌کنند. زن‌ها وقتی پشت بند را مـی‌بندند کمـی از پیراهن خود را بالا مـی‌کشند به‌طوری‌که انتهای دامن از مچ پای آن‌ها پایین‌تر نمـی‌رود.

    ۴. دستمال یـا روسری:
    دستمال زنان پارچه‌ای هست بسیـار نازه گوش کـه تارهایی درون اطراف آن ایجاد مـی‌کنند و بدین وسیله بر زیبایی آن مـی‌افزایند، اغلب؛ پولک‌هایی نیز با آن تارها مـی‌دوزند که تا زیبایی آن را چند برابر کنند. هر چند درون مراسم عروسی و فولکلور اکثراً روسری نمـی‌بندند.

    ۵. درپه:
    به جای شلوار پوشیده مـی‌شود و با دهانـه‌ای تنگ روی مچ پای آ ن‌ها قرار مـی‌گیرد ولی پوشش ساق‌های آن بسیـار گشاد مـی‌باشد.

    ۶. کلاو:
    کلاو یـا کلاه زنان کُرد بسیـار قشنگ و زیباست، این کلاه را از مقوا و به شکل استوانـه کوتاهی درست مـی‌کنند و روی آن را با پارچه مخملی رنگین «معمولاً گلی یـا سبز سیر» مـی‌پوشانند و بعد روی آن را با پولک‌هایی رنگین یـا طلایی و گلابیون‌های زرین، مزین مـی‌سازند. این کلاه را بـه وسیلهٔ یک رشته طلا کـه لیره یـا نیم پهلوی‌هایی بـه آن مـی‌آویزند و از زیر چانـه عبور مـی‌دهند، روی سر نگاه مـی‌دارند و دستمال را روی آن مـی‌بندند، رشته‌ای کـه کلاه را بـه آن صورت نگاه مـی‌دارد «قطاره» نام دارد و اغلب آن‌هایی کـه قدرت مالی بیشتری دارند از آن استفاده مـی‌کنند و در دو طرف، درون محل اتصال ان با کلاه یک گل طلائی آویزان مـی‌نمایند. خان مـهای متشخص کُرد اغلب بـه جای کلاو از «گلگله» استفاده مـی‌کنند.

    گلگله رشته طویلی از ابریشم سیـاه و سفید هست که آویزه‌های ابریشمـی دارد و از روی روسری بـه شکل جالبی بسته مـی‌شود.

    لازم بـه توضیح هست که پسران جوان امروزی بـه ندرت پیچ مـی‌بندند؛ و ان نیز بـه ندرت کلاوه یـا گلگله بر سر مـی‌کنند. لباس زن‌های مریوانی برخلاف لباس سایر مناطق کردستان، فاقد شال است. البته این لباس درون مناطق گوناگون منطقه کرد نشین متفاوت مـی‌باشد، به‌طور مثال درون مناطق «پیرانشـهر و مـهاباد، سقز و بوکان» این لباس اجزای اضافی چون «فیس، شال و لچکه» دارد کـه نوع دوخت آن با سایر لباس‌های کردی متفاوت مـی‌باشد و موسوم بـه «لباس سقزی» مـی‌باشد..

    آداب و رسوم

    مردم منطقهٔ مریوان از لحاظ آداب و رسوم تفاوت چندانی با کردهای دیگر مناطق ندارند، رسوم مختلف مناطق شین بـه یکی از مراحل یـا پدیده‌های تاریخی پیوند دارد. مردمان مناطق مختلف شـهرستان مریوان از نژاد آریـایی، زبان آنان کردی، دین اسلام و سنی مذهب شافعی مـی‌باشند جشن‌هایی کـه در مـیان آنان مرسوم هست در برگیرندهٔ جشن‌های مذهبی، ملی و باستانی هست که ریشـه درون باورهای کهن مردم داشته و اغلب تاریخی و پاره‌ای اسطوره‌ای است؛ از مراسم رایج درون مـیان کردان و مخصوصاً منطقهٔ مریوان مـی‌توان بـه مراسم تولد، مراسم فوت، عزاداری، مراسم عقد و تعیین مـهریـه، مراسم عروسی «که مراسمـی بی‌نظیر است» با و کردی محلی «هه‌لپه‌رکی» اشاره کرد.

    هم چنین مراسمـی نظیر «شوبراتی، جشن آغاز سال – (جه ژنی سه رسال)، چهارشنبه‌سوری، بوکه‌بارانی (عروس باران)» و اعیـاد مذهبی نظیر «جه ژنی رمـه زان (عید فطر)، عید قربان «جه ژنی قوربان (عید قربان) و جشن مولودی‌خوانی - (به مناسبت مـیلاد پیـامبر اسلام)» کـه همگی از شکوه خاصی برخوردار و با شادی و سرور زایدالوصفی برگزار مـی‌گردد.

    کردی (هه‌ڵپه‌ڕکێ)

    کردی یـا هه‌ڵپه‌ڕکێ بخشی از آیین‌های نمایشی کردها هست که بـه صورت گروهی و به شکل حلقه‌ای نا کامل مرکب از ندگان زن و مرد از چپ بـه راست درون حرکت هستند اجرا مـی‌شود. اولین نفر سمت راست گروه کـه با دستمالی درون دست؛ وظیفهٔ هدایت و هماهنگ‌ حرکت بقیـهٔ ندگان را بـه عهده دارد و سرعت و ریتم و شور ندگان بستگی بـه هدایت او دارد را درون زبان بومـی سَرچُوپی کِش (به کردی: سه‌ر چۆپی کێش) و آخرین نفر گروه کـه در منتهی‌الیـه سمت چپ حلقه قرار دارد و او نیز مسئولیت مشابهی دارد راانی مـی‌نامند.

    مردم منطقهٔ مریوان از واژهٔ «هه‌ڵپه‌ڕکێ» کـه از کلمـهٔ «هه‌ڵپه‌ڕ» بـه معنی « و تکان و در اصل بـه معنی حمله » هست و از کلمـهٔ «کێ» کـه نمادی از «حرکات جنگی» هست از گذشته‌های دور بـه یـادگار مانده‌است و چیزی فراتر از عادی مـی‌باشد. کردی با زیبایی خاص آیینـه‌ای تمام نما از زندگی گذشتهٔ این مردم هست که بـه صورت زنده درون زمان و حال درون وجود آنان درون حرکت و جریـان است. اگر بـه ریشـه درون زندگی و کار روزانـه مانند «کشاورزی، اعتقادات دینی، جنگ و دفاع، مراسم و جشن‌های بزرگ و بازی‌های محلی» حالات روحی درونی افزار دارد کـه به صورت امروزی درآمده‌است کـه در مریوان از غنای بیشتری برخوردار مـی‌باشد. هه لپه رکی کـه از گذشته‌های دور بـه یـا د گار مانده‌است و چیزی فراتر از عا دی مـی‌باشد ایرانیـان بـه قدمت و غنای تاریخ خود مفتخر هستند. آنان درون هر عرصه‌ای نشان داده‌اند کـه پا سدار شایسته سنت‌های اصیل و دوستدار ایران و فرهنگ ایرانی‌اند.[۲۸]

    مردم خطهٔ کردستان و کرمانشاه و سایر شـهرهای کرد نشین نیز از این خصیصه مستثنی نیستند. ‌های کردی یکی از سنت‌های دیرینـه و یـادگارهای ارزشمند آریـا یی هاست، کـه در مـیان اکراد هم چنان محفوظ مانده و حتی درون ‌های سنتی بعضی از اقوام هم جوار همچون «آشوری‌ها» تأثیر کرده‌است. بی‌گمان تاریخچهٔ این حرکات مربوط بـه هزاره‌های دوم و سوم قبل از مـیلاد مسیح هست اما تاریخ مشخص و چگونگی ایجاد آن درون این باره وجود ندارد. یک کتیبه س سنگی درون «قلعه هه پیر» وجود دارد کـه متعلق بـه هزاره س اول قبل از مـیلاد است، روی این کتیبه تصویر یک «سرناو و دهول و تعدادی کـه به نظر مـی‌رسد درون حال اجرای حرکات موزون هستند» روی سنگ حک شده‌است این کتیبه س کهن سند مـهمـی درون تاریخی بود این حرکات موزون درون کردستان است.

    حکیم عمر خیـام درون کتاب «نوروز نامـه» خود مـی‌نویسد:
    " «فریدون کرد» روزی کـه «ضحاک» را اسیر کرد و ایران را از شر او نجات داد مردم آن روز را جشن گرفتند و این دلیل مـهم دیگری بر یکپارچگی آن مردم و جشن دسته جمعی درون مـیا ن آنان مـی با شد. ʺ

    معمولاً بهترین نده (زن یـا مرد) نقش رهبری گروه سَرچٌوپی کِش را بـه عهده مـی‌گیرد و اولین نفر حلقهٔ ندگان است. او با انجام ماهرانـهٔ حرکات نمایشی توسط دستمالی کـه در دست راست خود دارد و نیز بـه کمک اصواتی هیجان انگیز و گاهی با کلام ضمن افزودن بر هیجان ندگان مسئولیت تنظیم سرعت و ریتم حرکت گروه را بر عهده مـی‌گیرد. قرار گرفتن درون این نقش جذابیت فراوانی دارد و نده را درون موقعیت بهتری نسبت بـه مابقی گروه قرار مـی‌دهد. سرچوپی کش گاهی به منظور ایجاد نشاط بیشتر مـی‌تواند از حلقهٔ جدا شده و با توجه بـه تبحر خویش حرکات نمایشی فردی نیز انجام دهد. بقیـهٔ گروه درون حالی کـه دست‌هایشان رو بـه زمـین و در امتداد دو پهلویشان قرار دارد پنجه درون پنجه ندگان مجاور ایجاد حلقه‌ای پیوسته مـی‌کنند. مطلوب‌ترین حالت قرار گرفتن ندگان بـه صورت (گندم و جو) یـا بـه عبارتی یک زن و یک مرد بـه صورت یک درون مـیان است.انی آخرین ندهٔ گروه هست که هرچند نقش زیـادی درون ایجاد ریتم و نشاط دارد اما کمتری راغب بـه قرار گرفتن درون این نقش است.

    «کوبیدن پا بر زمـین» بـه این معنی هست که این «خاک وطن من» هست و «هورای» هنگام مراسم درون حین حرکات بـه منظور «ترساندن دشمن» هست و هم چنین «نشستن» درون هنگام نشانـه «تسلیم به منظور جمع منفور» است. یک سری مقام‌ها هم وجود دارند کـه در این مراسم استفاده مـی‌شوند، همانند «پهوره» کـه از نظر لغوی از واژه «خور» بـه معنای «خورشید» گرفته شده مورد استفاده «گاتوهای زرتشتی» و در مراسم راز و نیـاز با خداوند بوده‌است.

    به تناسب مناطق مختلف کردستان اشکالی از ‌های محلی نیز وجود دارد کـه در نحوهٔ حرکت دست‌ها و پاها و نیز شکل حرکت گروه با هم تفاوت چشمگیری دارن؛ ولی به‌طور کلی از دو دسته ‌های غنایی و ‌های رزمـی تشکیل شده‌است. شاخص‌ترین این ‌ها اکثراً درون دستهٔ ‌های غنایی قرار دارند.[۲۹]

    انواع ‌های کردی عبارتند از:

    دو دستماله:
    در شکل غنایی و برای افزودن بر شور ندگان و ناظران معمولاً نده اول سَر چُوپی با دو دستمال رنگی بـه انجام حرکات نمایشی فردی مـی‌پردازد و توانایی و تبحر خود رادر بـه نمایش مـی‌گذارد. بـه این نوع دو دستماله مـی‌گویند کـه بیشتر درون منطقه کرمانشاه رواج دارد.

    گهڕیـان:
    گهڕیـان یـا گَریـان بـه معنی گشتن است؛ گهڕیـان دارای دو شکل روستایی و شـهری مـی‌باشد کـه تفاوت‌هایی درون ریتم دارند. این نرم و آهسته و با ظرافتی خاص شروع شده و به تدریج ریتم سریع تری مـی‌یـابد. معمولاً درون فاصلهٔ دو سریع و برای استراحت ندگان اجرا مـی‌شود و بیشتر شکلی نمایشی از راه رفتن است. این ، ندگان را به منظور ‌های پرتحرک تر بعدی آماده مـی‌کند، تقریباً درون کل مناطق شین ملودی این شکلی یکسان دارد. نخستین حرکت با پای چپ آغاز مـی‌شود و حرکت پای دیگر هم‌زمان با سر ضرب‌های دهل و با ریتم دو تایی موسیقی عوض مـی‌شود.

    پشت پا:
    پشت پا بـه مراتب ریتم سریع تری نسبت بـه گهڕیـان (گریـان) دارد و در بیشتر مناطق شین مخصوص مردها مـی‌باشد پشت پا همان‌طور کـه از نامش پیداست انسان را بـه هوشیـاری و به‌کارگیری تجارب مـی‌خواند که تا مبادا شخص درون زندگی ازی پشت پا بخورد.

    ههڵگرتن:
    این بسیـار پر جنب و جوش و شاد اجرا مـی‌شود. ریتم تند ملودی مخصوص این هر گونـهالت و خمودی را نفی کرده و بر اهمـیت نشاط و هدفمندی درون زندگی تأکید دارد.

    فه که تا پاشایی:
    فه که تا پاشایی یـا فتاح پاشایی ملودی این درون سر که تا سر کردستان بـه شکلی یکنواخت و با ریتمـی تند اجرا مـی‌شود و بیـانگر انسانی هست که بـه شکرانـهب موفقیت‌ها و استفاده از نعمت‌های خداوندی خوشحالی خود را بـه نمایش گذاشته‌است.

    لب لان:
    لان با ریتمـی نرم و آهسته بعد از فتاح پاشا اجرا مـی‌شود و مـی‌توان درون آن لزوم تنوع درون زندگی را مشاهده کرد، بعد از اجرای پر جنب و جوش ‌ها گریـان، پشت پا، هلگرتن و فتاح پاشایی بـه ضرورت، ندگانلان مـی‌ند که تا کمـی استراحت کرده و تجدید قوا کنند لان درون واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نـهی کرده، وی را بعد از طی مرحله ضروری شور و مستی بـه قلمرو تفکر دور اندیشی و بازنگری رهنمون مـی‌سازد درون این ، شرکت کنندگان آرامش خاصی را احساس مـی‌کنند.

    چه‌پی:
    چه‌پی بـه معنای از چپ مـی‌باشد؛ ملودی این آهنگ با وزن دوتایی اجرا شده و در بیشتر مناطق شین تقریباً بـه یک شکل اجرا مـی‌شود. درون چپی قسمت چپ بدن تحرک بیشتری یـافته و از خمودگی خارج مـی‌گردد، درون منطقهٔ کرمانشاه بیشتر خانم‌ها از این استقبال مـی‌کنند.

    زَنگی یـا زَندی:
    در این ندگان یک قدم بـه جلو گذاشته و سپس یک قدم بـه عقب مـی‌روند و این حالت که تا پایـان ادامـه مـی‌یـابد درون این ضرورت احتیـاط، دوراندیشی و تجزیـه و تحلیل عملکرد از جانب انسان بـه تصویر کشیده مـی‌شود، درون واقع درون این سنجیده گام برداشتن تبلیغ مـی‌گردد.

    شَه لایی:
    شَلایی گونـه‌ای نمایشی - رزمـی هست که ندگان پاهای خود را بـه حالتی لنگان حرکت مـی‌دهند. این را مـی‌توان تراژدی شکست دانست درون این قدم‌ها نا استوار و پاها کمـی شکسته و خم برداشته مـی‌شوند که تا شکست درون برابر چشمان حضار ترسیم گردد. این از گونـه ‌های رزمـی هست و بیـانگر شکست از دشمن و طلب عفو از مردم بـه شکلی نمادین است.

    سه جار:
    سه جار با ریتم آرام شروع و سپس بر سرعت حرکات افزوده مـی‌شود. درون آن سه حرکت پا درون سه حرکت بـه جلو وجود دارد.

    خانـه مـیری:
    خانـه مـیری یـا خان امـیری مخصوص خوانین بوده کـه آن را درون پشت بام‌ها بـه سبک آرام و ملایمـی برگزار مـی‌د کـه تداعی‌گر پیروزی است.

    سێ پێیی:
    سێ پێیی یـا سه پایی؛ ی هست با ریتم سریع کـه در منطقهٔ مکریـان مانند پیرانشـهر و مـهاباد رایج است.

    چه مـه ری:
    در «چه مـه ری» کـه در هنگام «غم و مرثیـه» انجام مـی‌شود افراد شرکت‌کننده «تفنگ» بـه دست مـی‌گیرند یـا «خنجر» بـه کمر مـی‌بندند. عمر و قدمت هه لپه رکی و چه مـه ری خیلی زیـاد هست و مربوط بـه چند سال قبل یـا مربوط بـه یک منطقه خاص یـا یک فرد خاص نبوده بلکه مربوط بـه دوره‌ای هست که تسلط هنری توانسته‌است آن را بـه تمام جامعه کل حاکم کند.

    جمعیت

    شـهرستان مریوان از جمله شـهرستان‌هایی درون استان کردستان هست که درون دههٔ ۶۰ بـه دلیل جنگ تحمـیلی و حوادث ناشی از آن و در دههٔ ۷۰ بـه دلیل «دستیـابی و خرید و فروش کالاهای خارجی و داخلی و دایر شدن بازارچه مرزی» تغییرات جمعیتی چشمگیری داشته‌است. این تغییرات جمعیتی مشتمل بر مـهاجرت ساکنین روستاهای مرزی و شـهر مریوان بـه سایر نقاط شـهرستان و استان درون زمان جنگ تحمـیلی و برگشت آنان و نیز مـهاجرت عدهٔ بسیـاری از شـهرها و استانـهای همجوار بـه شـهر مریوان «رشـهر کانی‌دینار و جوجه‌سازی و روستاهای حاشیـهٔ دریـاچه زریبار» بـه دلیل مبادلات مرزی مجاز و غیرمجاز و پتانسیل‌های گردشگری مـی‌باشد.

    در سال ۱۳۸۱ بخش «سروآباد مریوان» بر اساس مصوبه هیئت دولت بـه شـهرستان ارتقاء و از مریوان منتزع شد و هم چنین درون خرداد ماه سال ۱۳۸۸ شـهرک «کانی دینار و هجرت» بعد از تجمـیع با روستای «هجرت» و بر اساس مصوبه هیئت وزیران دولت بـه شـهر تبدیل شد.

    در شـهرستان مریوان تمرکز جمعیت عمدتاً درون دشت‌ها و اراضی کم ارتفاع است، درون حالی کـه در حومـه‌های اطراف شـهرستان تمرکز تراکم جمعیت درون نواحی کوهستانـه و کوهپایـه‌ها بیشتر است. درون جامعهٔ روستایی نیز پراکندگی جمعیت با امکانات و تولیدات کشاورزی رابطه چندانی ندارد. به منظور مثال تراکم نسبی جمعیت درون شـهرستان‌های «قروه، سقز و بیجار» با توجه بـه امکانات و منابع کشاورزی کمتر هست در حالی کـه در شـهرستان مریوان بـه دلیل وجود فراوانی امکانات و منابع کشاورزی بیشتر، جمعیت بیشتری استقرار یـافته‌اند.

    شـهرستان مریوان بـه دلیل جاذبه‌های گردشگری، نواحی دیدنی و … هر ساله توریست‌های زیـادی را بـه خود جلب مـی‌کند و مردم این شـهرستان هر ساله بخصوص درون فصل تابستان گردشگران و زیـادی را مـهمان خود مـی‌کنند.

    در حال حاضر براساس سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی:

    جمعیت کل شـهرستان بـه ۱۶۸٬۷۷۴ نفر، جمعیت نقاط شـهری ۱۲۲٬۰۶۳ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۴۶٬۷۱۱ نفر مـی‌باشد؛ کـه بعد از شـهرهای سنندج و سقز سومـین شـهر استان کردستان به‌شمار مـی‌رود. از جمعیت ۱۶۸٬۷۷۴ نفری کل شـهرستان مریوان تعداد ۸۵٬۷۱۱ نفر را مردان و تعداد ۸۳٬۰۶۳ نفر را زنان تشکیل مـی‌دهند.[۳]

    هرم جمعیتی مریوان درون سال ۱۳۹۰[۳۰]مردانسنزنان۲۴ +۱۰۰ ۱۷۱۲ ۹۵–۹۹ ۱۱۳۰ ۹۰–۹۴ ۳۱۱۳۲ ۸۵–۸۹ ۱۰۷۶۵۷ ۸۰–۸۴ ۴۷۳۹۵۳ ۷۵–۷۹ ۶۷۶۸۲۸ ۷۰–۷۴ ۷۷۰۱٬۱۸۲ ۶۵–۶۹ ۱٬۰۷۵۱٬۶۴۹ ۶۰–۶۴ ۱٬۹۵۶۲٬۳۹۱ ۵۵–۵۹ ۲٬۳۳۷۲٬۶۴۵ ۵۰–۵۴ ۲٬۷۴۸۳٬۵۲۵ ۴۵–۴۹ ۳٬۴۷۸۵٬۶۲۲ ۴۰–۴۴ ۵٬۴۴۸۶٬۹۱۵ ۳۵–۳۹ ۶٬۴۵۱۸٬۲۸۸ ۳۰–۳۴ ۷٬۲۰۶۹٬۴۴۹ ۲۵–۲۹ ۹٬۲۸۹۹٬۶۴۶ ۲۰–۲۴ ۱۰٬۲۱۴۸٬۹۵۱ ۱۵–۱۹ ۸٬۷۸۷۶٬۹۴۳ ۱۰–۱۴ ۶٬۷۲۷۷٬۵۶۷ ۵–۹ ۷٬۳۲۸۸٬۲۹۸ ۰–۴ ۷٬۹۳۲

    جاذبه‌های دیدنی و گردشگری

    شـهرستان مریوان یکی از جاذبه‌های طبیعی و توریستی استان کردستان هست که هر ساله گردشگران داخلی و خارجی زیـادی از آن بازدید کرده و از زیبایی‌های آن لذت مـی‌برند.

    این جاذبه‌ها را مـی‌توان بـه دو دستهٔ «طبیعی - تفریحی» و «فرهنگی – تاریخی» تقسیم کرد:

    جاذبه‌های طبیعی - تفریحی

    این جاذبه‌ها عبارتند از:

    دریـاچهٔ زریبار

    در بین جاذبه‌های فراوان شـهرستان مریوان، دریـاچهٔ زریبار بـه عنوان بزرگترین چشمـهٔ آب شیرین دنیـا از زیبایی خاصی برخوردار است. دریـاچهٔ زریبار یـا بـه عبارت بهتر تالاب آب شیرین زریبار، دریـاچه ایی با آب شیرین و از نوع دریـاچه‌های زمـین ساختی «تکنونیکی» هست که بـه گفتهٔ کارشناسان، بزرگترین «چشمـهٔ آب شیرین جهان» مـی‌باشد و به دورهٔ سوم زمـین‌شناسی «سنوزوئیک» بر مـی‌گردد. این دریـاچه با جاذبهٔ منحصر بـه فرد، مـهم‌ترین تالاب استان به‌شمار مـی‌رود. دریـاچهٔ زریبار درون فاصلهٔ ۲ کیلومتری شمال‌غربی شـهر مریوان و در ارتفاع ۱۲۸۵ متری از سطح دریـا و در طول جغرافیـایی ′۸°۴۶ و عرض جغرافیـایی ′۳۲°۳۵ قرار گرفته‌است کـه شرق و غرب آن را دو رشته کوه پوشیده از جنگل‌های بلوط و مازو دربر گرفته‌است. درون شمال و جنوب آن نیز، دشت‌های سرسبز بیلو و مریوان واقع شده‌اند.

    دریـاچهٔ زریبار درون هر فصل، جلوه‌های زیبای خود را درون مقابل دیدگان گردشگران بـه نمایش مـی‌گذارد و شرایط مناسبی را به منظور قایق‌رانی، ماهی‌گیری، شکار و شنا را درون اختیـار تماشاگران بـه نمایش مـی‌گذارد. آب این دریـاچه از چشمـه‌های جوشان و رودخانـه‌های چندی کـه به آن مـی‌ریزد، تأمـین مـی‌شود. زریبار با قرار گرفتن درون یک درهٔ طولی نسبتاً وسیعی از دو طرف شرق و غرب با کوه‌های پوشیده از جنگل احاطه شده‌است. بیشـه زارهای نیمـه انبوه از دیگر پوشش‌های گیـاهی اطراف این دریـاچه است. درون جنگل‌های اطراف دریـاچه مـی‌توان از بلوط بـه عنوان گونـهٔ غالب جنگلی درون کنار گونـه‌های جنگلی دیگر مانند گلابی وحشی، زالزالک و بادام درون شیب‌ها نام برد. سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی و عروس ماهی از گونـه‌های بومـی دریـاچه هستند. گیـاهان خاردار و نی‌های حاشیـهٔ دریـاچه، بارهنگ آبی، نیلوفر آبی، پیچک‌ها و جگن زیبایی دریـاچه را بیشتر کرده‌اند.

    از شگفتی‌های زریبار جزیره‌های متحرکی هست که درون آن وجود دارند. این جزیره‌ها از ریشـه‌های درون هم تنیده نی و گیـاهان حاشیـه‌ای دریـاچه تشکیل شده‌اند کـه با جریـان آب و باد از کناره‌های دریـاچه جدا شده و در وسط آن بـه چشم مـی‌خورند، گاه مساحت این جزیره‌های کوچک درون زریبار بـه ۲۰ متر هم مـی‌رسد. از لحاظ اقلیمـی منطقه‌ای کـه زریبار درون آن واقع شده تابستان‌های معتدل و زمستان‌های سرد دارد. از این رو گاه درون زمستان بـه دلیل سردی هوا آب دریـاچه یخ مـی‌زند؛ اما درون تابستان گرمای آن از مـیانگین دمای ۲۴/۵ درجهٔ سانتیگراد تجاوز نمـی‌کند.

    چشم‌اندازی زیبا از دریـاچهٔ زریبار

    امتداد عمومـی دریـاچه، شمالی - جنوبی و طول مناسب آن درون این امتداد نزدیک بـه ۶ کیلومتر و عرض آن نزدیک بـه ۱۷۰۰ متر که تا ۳ کیلومتر است. مساحت دریـاچه طبق اطلاعات بـه دست آمده ۱۵ کیلومتر مربع هست که درون مواقع پرآبی بـه ۲۰ کیلومتر مربع نیز مـی‌رسد. عمق دریـاچه درون طول سالیـان متمادی متفاوت و به‌طور متوسط ۵ متر هست و وسعت آن نیز بین ۸۰۰ که تا ۹۰۰ هکتار مـی‌باشد. بیلان آبی دریـاچه نشان مـی‌دهد کـه مساحت حوزهٔ آبریز دریـاچه معادل ۸۷/۹ کیلومتر مربع و متوسط آبدهی سالانـهٔ دریـاچه درون حدود ۴۲/۷ مـیلیون مترمکعب «۱/۳۶ متر مکعب درون ثانیـه» مـی‌باشد. حجم تقریبی آب تالاب حدود ۳۰ مـیلیون متر مکعب برآورد شده‌است. اطراف دریـاچه از نیزارهای بلندی احاطه شده‌است کـه محیط این تالاب به‌طور متوسط حدود ۲۲ مـیلیون متر مکعب مـی‌باشد کـه در مواقع پرآبی بـه ۴۷ مـیلیون متر مکعب نیز مـی‌رسد و مـیزان متوسط بارندگی آن نیز ۷۸۶ مـیلی‌متر درون سال است. رطوبت نسبی این دریـاچه برابر ۵۸/۴ درصد و متوسط تبخیر سالیـانـه معادل ۱۹۰۰ مـیلی‌متر گزارش شده‌است.

    این دریـاچه با پهن سبزه‌زاری پوشیده از نیستان و گیـاهان آبی، دارای نظرگاهی جذاب درون مکانی دلگشا، شرق و غرب آن مـیان دو دیواره کوه‌های «بیساران، فیلقوس و کانی‌قوله‌جان» از شمال که تا شمال غربی کوه‌های «گول به‌ن، مـیراجی، به‌رده‌بوک، قوچه‌لوس و سه‌ربان» و از جنوب که تا جنوب غربی نیز درون پهن دشت «مـهرآوان» مریوان جای گرفته‌است. این تالاب بزرگ‌ترین و زیباترین دریـاچهٔ آب شیرین باختر ایران[۳۱] و یکی از منحصربه‌فردترین دریـاچه‌های آب شیرین درون جهان به‌شمار مـی‌رود و کلیـه شرایط جامع یک تالاب بین‌المللی را داراست و حتی مواردی از رفتار و عملکرد برخی از موجودات مشاهده مـی‌گردد کـه تاکنون مطالعه یـا اعلام نشده‌است کـه نیـاز بـه بررسی بیشتر را مـی‌طلبد.

    اردک سرسبز، خوتکا، چنگر، گیلار، پرستوی دریـایی و انواع کشیم، پرندگان بومـی هستند کـه زیست شان درون سال‌های اخیر بـه علت شلوغی دریـاچه با مشکل مواجه شده‌است. برخی از این پرندگان را مـی‌توان درون تمامـی فصول سال مشاهده کرد. درون محدوده دریـاچه زریبار دارانی شامل سگ آبی، روباه، گرگ، خوک وحشی، خرگوش و نوعی گربه وحشی زندگی مـی‌کنند. این دریـاچه هم چنین محل زیست ماهی‌های بومـی از قبیل سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی، عروس ماهی، مارماهی و گونـه‌های رهاشده شامل کپور معمولی، کپور آینـه‌ای، فیتوفاک، آمور سفید و کپور سرگنده است.

    منطقهٔ مریوان با ریزش باران سالیـانـه بین ۹۰۰ – ۵۰۰ مـیلی‌متر از مـهم‌ترین کانون‌های باران‌خیز کشور است. متوسط دمای سه ماههٔ تابستان - کـه فصل اصلی گردشگری هست - بین ۲۱/۴ که تا ۲۵/۱ درجه است؛ کـه به این ترتیب مناسب‌ترین دما به منظور گردشگران محسوب مـی‌شود. ریزش نزولات زمستانی بـه صورت برف، امکان یخ‌بستن سطح دریـاچه درون سال‌های سرد و تعدد روزهای آفتابی درون پاییز و زمستان از دیگر سو، شاخص‌های بسیـار مناسبی به منظور گسترش گردشگری زمستانی «برفی و یخی» مـی‌باشد. بیلان آبی دریـاچه نشان مـی‌دهد کـه مساحت حوزهٔ آبریز دریـاچه معادل ۸۷/۹ کیلومتر مربع و متوسط آبدهی سالانـهٔ دریـاچه درون حدود ۴۲/۷ مـیلیون مترمکعب «۱/۳۶ متر مکعب درون ثانیـه» مـی‌باشد. دربارهٔ این دریـاچه افسانـه‌های زیـادی بـه نقل شده‌است کـه مشـهورترین آن وجود شـهری مدفون بـه نام زریبار درون زیر دریـاچه هست که گذشتگان گفته‌اند مردم این شـهر بـه عذاب اهورامزدا دچار شده و در این دریـاچه غرق شده‌اند.

    سراسرنمای دریـاچهٔ زریبار درون حالت یخ زده
    ۲. قلعهٔ امام (قلعهٔ هلوخان)

    قلعهٔ تاریخی امام یـا هلو خان درون ۳ کیلومتری جنوب شرقی مریوان قرار دارد کـه بر اساس اطلاعات تاریخی درون قرن ۸ (ه‍. ش) درون زمان حکمرانی اردلان‌ها درون دوران صفوی بر روی کوهی با نام «کوه امام» بـه ارتفاع ۱۶۰۰ متر کـه مشرف و مسلط بـه دشت و شـهر فعلی مریوان درون جنوب شرقی شـهر مـی‌باشد توسط «امـیر حمزه بابان» درون سال ۷۵۲ (ه‍. ش) بنیـاد نـهاده شد و سپس «سرخاب بیگ اردلان» نیز درون سال ۹۰۲ (ه‍. ش) آن را از نو ساخت. قلعهٔ امام بعدها بـه «قلعهٔ مریوان» معروف گشت و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومت‌های محلی بابان و اردلان‌ها بوده‌است و بازگوکنندهٔ بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویـه است. قلعه مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمـین کهن مـی‌باشد کـه بسیـاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم درون آن ثبت شده‌است و در بسیـاری از کتاب‌های تاریخی محلی بـه آن اشاره شده‌است.

    نمایی از قلعهٔ امام و روستای برقلعه

    وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهندهٔ این موضوع هست که شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم ادوار شینی بوده‌است. بعدها درون کنار قلعهٔ مریوان بر روی «کوه امام» کـه مرکز حکومتی خاندان‌های حکومتی کردستان بوده‌است، بـه دستور امـیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند کـه به «مزگه‌وته سوره – (مسجد سرخ)» مشـهور است. نام کوه امام از نام «شیخ احمد ابن الانبار النعیمـی الحسنی» گرفته شده‌است کـه در قرن ۸ (ه‍. ش) از طرف امـیر حمزه بابان بـه پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شده‌است.

    این کوه دارای ۳ قلل بلند و مستحکم مـی‌باشد کـه از هرکدام از آن‌ها آثارهای تاریخی بـه جا مانده‌است. درون یکی از کم ارتفاع‌ترین قله‌های تاریخی این کوه، تعدادی آثار باستانی و تاریخی وجود دارد کـه ما انسان‌ها را بـه عمق تاریخ این منطقه مـی‌برند و چه بسا داستان‌های تلخ و شیرینی را به منظور ما بازگو مـی‌کنند. از آثار تاریخی این کوه مـی‌توان بـه «قبرستان قدیمـی، آثار بـه جای مانده از مسجد سرخ، درخت کهن قدیمـی جلوی مسجد و هم چنین ویرانی‌هایی بـه جا مانده از دیوارهای خانـه‌های مردمـی داخل قلعه کـه یـا جبر و زمانـه آن‌ها را ویران کرده‌است یـا توسط شورش و هجوم ظالمان بر این قلعه ویران شده‌اند» اشاره کرد.

    قلهٔ دوم یـا بـه عبارتی قلعهٔ مـیانی کـه به «قلعهٔ شاه نشین» شناخته شده‌است که تا چند سال پیش درون اطراف و پشت آن دیوارهای فرو ریخته شدهٔ آن بـه فراوانی دیده مـی‌شد کـه اکنون هم بخشی از آجر و خشت و دیوارهای آن برجای مانده‌است. درون دورترین و با شکوه‌ترین جایگاه این قله، سنگی کوهی تراشیده شده‌است کـه از آن تراس و ایوانی جذاب ساخته شده‌است زیباترین دشت‌های مریوان و دریـاچهٔ زریبار از داخل آن قابل رؤیت مـی‌باشد. پهنای این تراس بـه ۱۸ الی ۲۰ متر مـی‌رسد. روکاری دیوارهای این تراس با ملاتی از گچ و آهک و ماسه درست شده‌است کـه نام محلی آن «ساروج» مـی‌باشد صیقل داده شده‌است کـه به اصطلاح بـه آن ساروج کاری مـی‌گویند. امروزه کارشناسان استحکام و سختی ملات ساروج را با بتن همسان مـی‌دانند. تنـها راهی کـه به این تراس دسترسی دارد چند پله مـی‌باشد کـه از سنگ تراشیده شده‌است و در بالای قله بـه آن دسترسی دارد. درون نـهایت از آثار تاریخی این کوه مـی‌توان بـه «آب انبار قدیمـی، تراس شاه نشین و یک باب » اشاره کرد.

    بلندترین قلهٔ قلعهٔ مریوان شناخته شده بـه «قلعهٔ زندان» کـه اسیرها و زندانی‌ها درون آن زندانی مـی‌د، احتمالاً بـه دلایل بلندی و دور از دسترس بودن، آن قلعه را بـه قلعهٔ زندان تبدیل کرده‌اند که تا این کـه هیچ اسیر و زندانی ای توانایی فرار از آن را نداشته باشد. بلندی قلعهٔ زندان بـه گونـه‌ای هست که تمام کوه امام زیر پای آن قرار دارد و احتمالاً جایگاهی مـهمـی به منظور نگهبانی و حفاظت از دیگر قلعه‌های این کوه بوده‌است.

    این قلعه که تا سال ۱۰۲۳ (ه‍. ش) آباد بوده‌است کـه از آن زمان بـه بعد توسط «سلیمان خان» والی اردلان کـه از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای «حسن‌آباد، پالنگان و زه لم» بـه کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعه‌ها را نیز مجبور بـه کوچ د.

    ۳. دشت بیلو

    دشت بیلو درون ۱۵ کیلومتری شـهر مریوان قرار دارد. این دشت با پوشش گیـاهی مناسب و چشمـه‌های آب و هم چنین جنگل‌های اطراف آن پذیرایی تعداد زیـادی از اهالی شـهر و روستاهای اطراف مـی‌باشد. مردم درون دامن طبیعت زیبا و سرسبز دشت بـه ویژه درون طول روز و ایـام تعطیلات ساعت‌ها وقت خود را بـه تفرج درون آن جا سپری مـی‌کنند. زمـین‌های اطراف این دشت درون گذشته جهت برنج کاری استفاده مـی‌شده‌است.

    نمایی از دشت بیلو
    ۴. منطقهٔ قمچیـان

    یکی دیگر از نقاط زیبا و دل‌انگیز این شـهرستان، حواشی جاده «مریوان - سقز» و منطقه تفریحی قمچیـان هست که هر مسافری را شیفته طبیعت زیبا و سرسبز خود مـی‌کند. درون کنار جاده جوی بارهای، کوه‌های سر بـه فلک کشیده، درختان و طبیعت زیبا دیده مـی‌شود کـه جلوه‌ای خاص بـه این محل بخشیده‌است. مکان تفریحی قمچیـان نیز درون حد فاصل جاده مریوان و سقز واقع شده‌است. جایگاهی با صفا و سر سبز بوده کـه علاوه بر سرسبزی، گیـاهان خوراکی زیـادی درون فصل بهار مانند «قارچ، پیچک و ریواس» مـی‌توان یـافت. هم چنین درون کوه‌ها و دره‌های اطراف آن حیوانات وحشی از قبیل «خرس، روباه، خرگوش، گرگ و انواع پرندگان مخصوصاً کبک» وجود دارد کـه تعدادی از مردم به منظور شکار بـه محل مذکور مـی‌روند.

    ۵. ناوطاق گاران

    ناوطاق گاران درون ۴۰ کیلومتری شـهر مریوان و مابین بخش‌های «سرشیو» و «مرکزی» قرار دارد. این دشت درون فصل بهار بـه واسطه سرسبزی و طبیعت زیبا و چشمـه‌های آب، پذیرای گردشگران زیـادی مـی‌باشد. درون اطراف این دشت کوه‌های بلندی سر بـه فلک کشیده‌اند و زیبایی خاصی بـه این منطقه داده درون این محل علاوه بر گونـه‌های مختلف، گیـاهان خوراکی زیـادی مانند «ریواس، پیچک، کنگر و قارچ خوراکی» وجود دارد کـه در فصل بهار روزانـه تعداد قابل ملاحظه‌ای از اهالی روستاهای اطراف آن‌ها را جمع‌آوری و در شـهر بـه مشتریـان عرضه مـی‌نمایند.

    ۶. ملاقوبی

    ملاقوبی درون ۳ کیلومتری مریوان درون شمال اراضی روستاهای «هجرت» و جنوب شرقی روستای «برقلعه» قرار گرفته و از قدیم‌الایـام تاکنون بـه عنوان زیـارتگاه و تفریح گاه مردم منطقه بوده‌است. درون این مکان درختان جنگلی زیـادی وجود دارد نام این محل بـه واسطهٔ وجود زیـارتگاه شخصی بـه نام «ملا قوبی» نامگذاری شده و علاوه بر آن وجود طبیعت سرسبز و چشمـه‌های آب و درختان جنگلی جزء مناطق دیدنی مریوان مـی‌باشد.

    ۷. آبشارهای گویله و سلور

    این آبشارها یکی از مناطق دیدنی شـهرستان مریوان به‌شمار مـی‌روند کـه در مسیر «مریوان – سقز» قرار گرفته‌اند و در فصل بهار از مکان‌های دیدنی و زیبای منطقه محسوب مـی‌شوند.

    ۸. کوه‌های اطراف

    کوه‌های حومـه مریوان یکی از بی نظیرترین تفریح گاه‌های استان به‌شمار مـی‌روند کـه از امتیـازات ویژه ایی برخوردارند. کوه‌های حومـه مریوان هر ساله بـه دلیل سر سبزی و مناظر بکر و طبیعی گردشگران زیـادی را بـه خود جلب مـی‌کند.

    جاذبه‌های فرهنگی - تاریخی

    در شـهرستان مریوان مریوان تعداد ۲۵۴ باب مسجد، ۱۸۵ باب درون روستاها و ۶۹ باب درون شـهرها، ۲۰ باب تکیـه (۱۳ باب درون روستا ۷ باب درون شـهر) و ۱ باب حسینیـه درون شـهر مریوان وجود دارد.

    جاذبه‌های «فرهنگی – تاریخی» را درون این شـهرستان مـی‌توان بـه ۲ بخش «مذهبی» و «تاریخی» تقسیم‌بندی نمود:

    ۱. اماکن مذهبی

    این اماکن عبارتند از:

    • مرقد سید محمد ظهرالدین (پیرخضرشاهو) واقع درون روستای پیرخضران.
    • مرقد پیر توکل واقع درون بلکر.
    • مرقد شیخ محمد نژمار واقع درون روستای نژمار.
    • مرقد ملا ابوبکر مصنف چوری واقع درون روستای چور.
    • مرقد شیخ ذکریـا واقع درون روستای کاکوذکریـا.
    • مرقد پیریونس انجیران واقع درون انجیران.
    • مرقد ملا قطب‌الدین واقع درون روستای هجرت.
    • مرقد پیر یوسف واقع درون روستای نشکاش.
    ۲. اماکن تاریخی

    این اماکن عبارتند از:

    • قلعهٔ هلو خان (مریوان) «از دوران صفوی».
    • مسجد سرخ (مریوان) «از دوران صفوی».
    • قبرستان قدیمـی قلعه هلو خان (مریوان) «از دوران صفوی».
    • قلعه فیلقوس (مریوان) «از دوران مادها».
    • قلعه خاو (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • قلعه مـیرزا مـیرشـه (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • قلعه توراخ تپه (توراخ تپه) «از دوران تاریخی».
    • منطقه وله گه ور (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • غار ریواس (سیـاه نو) «از دوران پیش از تاریخ».
    • تپه آبسلان (مولینان) «از دوره تاریخی».
    • پل گاران – کردلان (مریوان) «از دوران صفویـه».
    • تپه ترخان آباد (مریوان) «ار دوران اسلامـی».
    • تپه گری کلن کوک (گلین کبود) «از دوران تاریخی».
    • تپه مـیر ویس (بالک) «از دوران تاریخی».
    • تپه چخماق آوی (بالک) «از دوران تاریخی».
    • قبرستان قدیمـی (بالک) «از دوران پارینـه سنگی».
    • تپه (پیله) «از دوران تاریخی».
    • تپه جنوبی پیله (پیله) «از دوران کالکولتیک – (مس و سنگ)».
    • قبرستان قدیمـی (پیله) «از دوران پارینـه سنگی».
    • تپه آسنگران (نی) «از دوران تاریخی».
    • تپه دولاش (نی) «از دوران اشکانی – (پارت)».
    • تپه گوان (نی) «از دوران اشکانی – (پارت)».
    • تپه ده کن (وله ژیر) «از دوران تاریخی».
    • تپه گه رده کـه عه بـه صوفی (وله ژیر) «از دوران تاریخی».
    • تپه ژیژوان (گوزه کوره) «از دوران تاریخی».
    • تپه سلیمان (دری) از دوران اشکانی – (پارت)».
    • تپه عه بـه فه تول (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • تپه کانی زرده (مریوان) «از دوران تاریخی».
    • تپه لاچین (مریوان) «از دوران پارینـه سنگی».
    • ته هان الیـاس (درزیـان) «از دوران هزارهٔ دوم قبل از مـیلاد».
    • تپه و قلعه ننـه (ننـه) «از دوران اشکانی و ساسانی».
    • محوطه کچکه (گاور) «از دوران اشکانی».
    • تپه هواره دومان (کولان) «از دوران تاریخی».
    • ٭تپه برقوته (کلکه جان) «از دوران تاریخی».
    • ٭تپه ماله کونان (کلکه جان) «از دوران تاریخی»

    صنایع دستی

    صنایع دستی بـه عنوان بخشی از مـیراث فرهنگی و نمادی از نوع زندگی فرهنگی یک جامعه همواره مورد توجه گردشگران قرار گرفته‌است. بـه علت ویژگی سنتی درون بسیـاری از نقاط استان کردستان و عدم چیرگی بخش صنعتی هنوز صنایع دستی شـهرستان از لحاظ کیفیت و گستردگی درون سطح کشور مطرح مـی‌باشد. قالی و گلیم استان کردستان از لحاظ تنوع و رنگ و اصالت و طرح و کیفیت آن دارای شـهرتی جهانی است. نساجی سنتی – (جولایی) تولید پارچه‌های لباس کردی مردانـه فراورده ایی مانند: رختخواب پیچ، موج و جانماز کـه به روش سنتی تهیـه مـی‌شود حاصل کار جولا مـی‌باشد. گیوه – (کلاش) شـهرستان مریوان یکی از بهترین‌هایی استان به‌شمار مـی‌رود کـه رویـه این کفش از نخ پنبه‌ای بافته شده و زیره آن از پارچه فشرده شده ساخته مـی‌شود بـه همـین دلیل کلاش کفشی هست سبک، نرم، قابل انعطاف و متناسب با محیطی کوهستانی مـی‌باشد.

    پانویس

  • «نام قدیمـی شـهر». 
  • http://portal2.moi.ir/Portal/Home/Default.aspx?CategoryID=8f931308-c67e-4cf4-a5e7-3c1bbb1a6f32
  • ↑ ۳٫۰۳٫۱ «سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵».  خطای یـادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «amar.org.ir» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  • http://tct.ir/?siteid=1&pageid=401&siteid=1
  • «سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، جمعیت که تا سطح آبادی‌ها بر حسب سواد» ‎(فارسی)‎. مرکز آمار ایران، ۱۳۹۵. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۱۵ نوامبر ۲۰۱۲. 
  • «سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵». 
  • «پیشینـه و وجه تسمـیه». 
  • «عنوان=زریبار نگین فیروزه‌ای مریوان». 
  • «پورتال وزارت کشور». 
  • «هارهار-لغت‌نامـهٔ دهخدا». 
  • «کارشاروکین-لغت‌نامـهٔ دهخدا». 
  • ↑ ۱۲٫۰۱۲٫۱۱۲٫۲۱۲٫۳ «استان‌شناسی کردستان (اجرای آزمایشی) 1392-1391». 
  • قانع
  • «تقسیمات کشوری ۱۳۹۰». 
  • «محورهای ارتباطی مریوان». 
  • «کوه‌های مریوان». 
  • «هواشناسی استان کردستان». 
  • «سازمان هواشناسی کشور». 
  • «شرکت آبفای استان کردستان». 
  • «لغت‌نامـه دهخدا». 
  • «افتتاح سد مخزنی گاران توسط دکتر احمدی‌نژاد درون کردستان». 
  • «دریـاچه زریوار مریوان درون آستانـه خشک شدن». 
  • «زیستگاه‌های مـهم منطقه». 
  • «شکارگاه‌ها و حیـات وحش». 
  • «معرفی جاذبه‌های طبیعی استان کردستان». 
  • «گرد و غبار کردستان را فراگرفت». 
  • «فرهنگستان زبان کردی». 
  • (ذکاء یحیی- تاریخ درون ایران، هنر و مردم شماره‌های ۱۸۹–۱۸۸ خرداد ۲۵۳۷)[۱]
  • (وبگاه پژوهشی درون خاورمـیانـه/ مـیان کردها)
  • «نتایج سرشماری عمومـی نفوس و مسکن ۱۳۹۰ بـه تفکیک سن» ‎(فارسی)‎. درگاه ملی آمار ایران. بازبینی‌شده درون ۲۴ ژوئیـه ۲۰۱۳. 
  • هفته‌نامـهٔ امرداد، یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهٔ ۲۸۹، ص ۳.
  • منابع

    • ملا اسماعیل، تاریخ اردلان‌ها.
    • تواری، سید عبدالصمد، نورالنور.
    • بیگ، امـین زک، تاریخ کرد و کردستان.
    • مردوخ، آیت‌الله، تاریخ کرد و کردستان.
    • سراج الطریق، ملا ابوبکر مصنف چوری.
    • منصوری خالد، مجله ئاوینـه، شماره ۱۶.
    • سنندجی، مـیرزا شکرالله، حدیقه ناصری.
    • ملا صالح حکیم، ئاوینـه، شماره ۱۹ و ۲۰.
    • دهخدا علی اکبر، لغت‌نامـه، ج ۱۱، ص ۱۸۸۱۱.
    • دکتر معین، برهان قاطع، جلد یکم، ص ۳۷ که تا ۴۱.
    • مدرس، ملا عبدالکریم، بنـه مالهٔ زانیـاران، صفحهٔ ۴۹۶.
    • دلیسی مـیر شرفخان، شرفنامـه، ترجمـه هه‌ژار، ص ۱۳۸.
    • دیدگاه مـیرجلال‌الدین کزازی، کنگره بیسارانی مریوان ۱۳۷۵.
    • مردوخی، بابا، تاریخ مشاهیر کرد، چاپ اول، تهران ۱۳۶۴.
    • مکری، محمد؛ گورانی یـا ترانـه‌های کردی، تهران، نشر دانش، ۱۹۵۷، ص ۸.
    • قسیمـی، دارا، زریبار وجدان‌های بیدار را بـه کمک طلبیده‌است جبهه سبز ایران.
    • یـاسمـی، رشید، کرد و پیوستگی نژاد و تاریخ او، چاپ سوم، تهران، ابن سینا، ص ۴۹ و ۵۴.
    • دکتر کمال فواد؛ گویش‌های زبان کُردی و زبان ادبی و نوشتاری، مجلهٔ انجمن دانش‌پژوهی کُرد، شمارهٔ ۴، سال ۱۹۷۱، بغداد، ص ۲۲.
    • پروفسور مـینورسکی، کُردها نوادگان مادها، ترجمـه؛ دکتر کمال مظهر احمد، مجلهٔ انجمن دانش‌پژوهی کُرد، جلد یکم، سال ۱۹۷۳، بغداد، ص ۵۶۳.
    • محمدپور، شةبةنگی زوانی کوردی هورامـی له گاساکان تا…، افق زبان هورامـی از گاساها تا…، ۱۱۸ و مجله ئاوینـه (آینـه)، مـیثروان، مـیهره‌وان، یـا…، ش ۱۷ و ۱۸.
    • ویکی‌پدیـای انگلیسیen:Marivan
    • وب سایت واژه یـاب

    جستارهای وابسته

    • اردلان
    • کردها

    پیوند بـه بیرون

    ویکی‌سفر یک راهنمای سفر به منظور مریوان دارد. در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ مریوان موجود است. معنای واژهٔ «مریوان» را درون ویکی‌واژه ببینید.
    • پورتال شـهرداری مریوان
    • فرمانداری مریوان
    • ن
    • ب
    • و
    استان کردستان
    مرکز
    سنندج
    ناحیـه
    چاردولی
    شـهرستان‌ها
    بانـه • بیجار • دهگلان • دیواندره • سروآباد • سقز • سنندج • قروه • کامـیاران • مریوان
    شـهرها
    آرمرده • اورامان • بابارشانی • بانـه • بلبان‌آباد • بویین سفلی • بیجار • پیرتاج • توپ‌آغاج • چناره • دزج • دلبران • دهگلان • دیواندره • زرینـه • سروآباد • سریش‌آباد • سقز • سنندج • شویشـه • صاحب • قروه • کامـیاران • کانی‌دینار • کانی‌سور • مریوان • موچش • یـاسوکند
    جاذبه‌های گردشگری
    مراسم پیرشالیـار • اورامان تخت • بازار سنندج • عمارت وکیل الملک • قلعه قمچقای • عمارت آصف وزیری • دریـاچه زریوار • دریـاچه سد وحدت • سنگ‌نبشته اورامان • موزه سنندج • عمارت خسروآباد • غار کرفتو • گردشگاه آبیدر • مسجد و زیـارتگاه هاجره خاتون • مسجد دارالاحسان • مسجد دومناره • پل قشلاق • عمارت آصف • عمارت مشیر دیوان • عمارت امجدالاشراف • کلیسای سنندج
    • ن
    • ب
    • و
    شـهرستان مریوان
    مرکز شـهرستان
    • مریوان
    بخش
    بخش مرکزی
    شـهرها
    • کانی‌دینار
    • مریوان
    دهستان‌ها
    و روستاها
    دهستان کوماسی
    • برده سفید (مریوان)
    • بلچه سور
    • بیددره
    • چوئین
    • گلان (مریوان)
    • گلیـه
    • هلیزآباد (مریوان)
    • هنگ ژاله
    • کوره دره
    • لاویسان
    • ماموله
    • مولینان
    • نیزل
    • پیرخضران
    • شاهیدر
    • سورکول
    • ونینـه علیـا
    • ونینـه سفلی
    • ورو
    دهستان سرکل
    • عصرآباد تازه
    • بالک (مریوان)
    • برقلعه (مریوان)
    • بیله
    • چاوک (مریوان)
    • چور (مریوان)
    • درگاه شیخان (مریوان)
    • دری (مریوان)
    • درزیـان
    • گویزه کوره
    • حسن اوله
    • کله یونجه
    • کانی کوزله
    • خیرآباد (مریوان)
    • لنج‌آباد (مریوان)
    • مرگ (مریوان)
    • موسک
    • ننـه (مریوان)
    • نشکاش
    • نژمار
    • پیله (مریوان)
    • رشـه ده
    • ریخلان
    • سلسی علیـا
    • سلسی سفلی
    • سرنژمار
    • سرکل (مریوان)
    • شـهرک هجرت (مریوان)
    • شارانی
    • شیخه کوره
    • تازه‌آباد (مریوان)
    • توتوندره
    • وسنـه
    دهستان زریوار
    • احمدآباد (مریوان)
    • دره تفی (مریوان)
    • کال علیـا
    • کال سفلی
    • کلکه جان
    • کانی سانان
    • کولان (مریوان)
    • نی (مریوان)
    • اسکل سفلی
    • سد زریوار
    • سیـاناو (مریوان)
    • ویسه (مریوان)
    • وله ژیر
    خاو و
    مـیرآباد
    شـهرها
    • ندارد
    دهستان‌ها
    و روستاها
    دهستان خاوومـیرآباد
    • انجیران
    • آسن‌آباد
    • برده رشـه (مریوان)
    • باشماق (مریوان)
    • بایوه
    • بناوچله
    • بیلو (مریوان)
    • دره وران
    • گاگل
    • هانـه شیخان
    • جشنی‌آباد
    • کهریزه (مریوان)
    • کانی مـیران (مریوان)
    • کانی سپیکه
    • خانم کن
    • خانم شیخان
    • خاو
    • کیکن
    • مرانـه (مریوان)
    • مـیرآباد (مریوان)
    • مـیرگه دریژ
    • محمده
    • نچی
    • پیرصفا
    • قلقله (مریوان)
    • سعدآباد (مریوان)
    • سردوش
    • ساوجی
    • سیف علیـا
    • سیف سفلی
    • شرگه (مریوان)
    • ینگیجه (مریوان)
    سرشیو
    شـهرها
    • چناره
    دهستان‌ها
    و روستاها
    دهستان گلچیدر
    • آلی همدان
    • بابا (مریوان)
    • بیدرشان
    • چاولکان وزیر
    • دره هرد
    • ده بنیـاد
    • گلچیدر
    • گوریچه
    • حسن قره
    • جلیله
    • جانوره خوارگ
    • کاکوذکریـا
    • مـیدول
    • پلیـاندر
    • پلوره
    • قادرآباد (مریوان)
    • قطوند
    • سعدوسلیمان
    • شانشین
    • شیخ عطار (مریوان)
    • شیخ شربتی
    • سیور (مریوان)
    • صوفی بله
    • تنگباغ
    • تازه‌آباد صوفی بله
    • طینال
    • ول (مریوان)
    دهستان سرشیو
    • اگجه
    • باغان (مریوان)
    • بلکر
    • برده رش کوچک
    • چالی سور
    • دره پنبه دان (مریوان)
    • دوپلوره
    • دویسه (مریوان)
    • گویله (مریوان)
    • گله (مریوان)
    • گیلی کران
    • گماره لنگ
    • گوگجه
    • عیسولی
    • کانی تمرخان
    • کولیت حسین‌آباد
    • ماسیدر سفلی
    • قامـیشله (مریوان)
    • قمچیـان
    • شـهسوار (مریوان)
    • تراق تپه
    • توت سرخان
    • ویله (مریوان)
    • وشکلان
    • زویران
    • ن
    • ب
    • و
    عشایر ایران
    برگرفته از اطلاعات سازمان امور عشایر ایران
    غرب و جنوب کشور
    آذربایجان غربی
    جلالی • مـیلان خوی • مـیلان ماکو • شکاک • مامش • زرزا • پنیـانشن • قره پاپاق • ایل افشار
    کردستان
    عشایر گوران • گلباغی • اورامانات • طوایف مریوان • طوایف سنندج • طواف بانـه • طوایف سقز
    کرمانشاه
    کرد جاف • کلهر • قلخانی • سنجابی • گوران و کرند • ثلاث باباجانی • زنگنـه • زوله
    ایلام
    ایل کرد • ملکشاهی • ارکوازی • شوهان • خزل • روسگه
    لرستان و ایلام
    بیرانوند • حسنوند • مـیرزاوند • پاپی • دریکوند • سگوند • ذلکی • ممـیوند
    خوزستان
    آل‌حمـید • آل کثیر • آلبوچلده • آلبوفرحان • باوی • بنی تمـیم • بنی کنانة • بنی صالح • بنی لام • بنی‎‌هلال • بنی‌ساله • بنی‌طرف • بنی‌کعب • حلاف • حزبه • خاندان خزیمـه علم • خمـیسی • زبید • زبیدات • زرگان • سلامات • عبیـات • مشعشعیـان • مـیاح • نواصر • بنی قشیر • خاندان طاهری • خاندان سلمـی • خاندان خزاعی
    چهارمحال و بختیـاری
    ایل بختیـاری
    کهگیلویـه و بویراحمد
    بویراحمدی • بهمئی • طیبی • دشمن زیـاری • چرام • بابوئی (باوی) • ممسنی
    فارس
    قشقایی • ایلات خمسه شامل عرب، باصری، بهارلو، اینانلو و نفر • سرخی شامل ناصرو • ممسنی
    شرق و جنوب شرق
    کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان
    افشار • جبال‌بارزی • بچاقچی • بلوچ • آئینـه­ای • سلیمانی • قرایی • آسیـابر • خواجویی • برخوری • پشتکوهی • جازی • جاویدان • رائینی • مابکی • شکاری • شنبو • غربا • کامرانی • کمچی • کماچی سنجری • کوهشاهی • نرمـی • ممنی • مـهینی • لک بختیـاری
    شمال غربی
    آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و گیلان
    ایل شاهسون • طوایف ارسباران (قره داغ) و طوایف خلخال • ایل مـیلان و ایل جلالی • شکاک • زرزا • پیران • پنیـانشین • سادات • قره پاپاق • مامش • ایل افشار
    شمال شرقی
    استان خراسان، سمنان، مازندران و گلستان
    سنگسری‌ها و الیکایی • احسانی و اعرابی • ایل افشار • زعفرانلو و شادلو و قاچورلو • ایلات تیموری • هزاره • بلوچ • سیستانی • ترکمن‌ها
    مرکزی
    زنجان
    شاهسون بغدادی
    همدان
    طوایف ترکاشوند • یـارم طاقلو • جیمر (جمـهور) • شاهسون
    تهران، قم و مرکزی
    کله کوهی • کلهر • سنگسری • هداوند • شاهسون بغدادی • مغان
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=مریوان&oldid=24939369»




    [ع زیباترین پسران مریوان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 29 Nov 2018 16:31:00 +0000



    ع زیباترین پسران مریوان

    گنجینـه علوم اجتماعی شـهرستان ششتمد

    بر خلاف يك تصور نابجا تقديس آتش ، ع زیباترین پسران مریوان نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزداست و نقشي كنايه اي دارد .


    عصرايران ؛ اميرهادي انواري - جشن سوري و يا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوري ميخوانيم ، جشني هست كه مانند بيشتر جشن هاي ايراني كه بـه ستاره شناسي بستگي دارند مبدا همـه حساب هاي علمي و تقويمي هست .

    در آن روز درون سال 1725 پ م زرتشت بزرگترين حساب گاه شماري جهان را نموده و كبيسه پديد آورده و تاريخ كهن را درست و منظم كرده هست (1).
    بر خلاف بعضي از مناسبت ها اين مناسبت سر منشا اي كهن و باستاني درون تاريخ اين آب و خاك دارد ، و پر هجو نيست اگر بگوييم از اهميتي بـه مراتب بالاتر از نوروز بر خوردار بوده هست .

    ازين رو شايد از آنچه كه بايسته اين مناسبت تاريخي بوده كمتر بـه آن توجه شده !
    بر ماست كه دست كم درون مورد بعضي نكات برجسته آن بيشتر از آنچه که تا حال ميدانسته ايم بدانيم.
    جشن سوري تنـها يك جشن ساده نيست ، جشن سوري يك ياد آوري از گوشـه اي از تاريخ غرور آور اين آب و خاك هست .

    جشن سوري يا چهار شنبه سوري

    در كتاب تاريخ بخارا(2) اشاره شده كه منصور بن نوح از شاهان ساماني درون نيمـه اول سده چهارم هجري اين جشن را برگزار مي كند كه موجب آتش سوزي درون قصر او نيز مي شود . ع زیباترین پسران مریوان :

    «..... ع زیباترین پسران مریوان و چون امير سديد منصور بن نوح بـه ملك بنشست اندر ماه شوال سال سيصد و پنجاه بـه جوي موليان ، فرمود که تا آن سراي ها را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضايع شده بود بهتر از آن بـه حاصل كردند . آن گاه امير سديد بـه سراي بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شب سوري چنانكه عادت قديم هست ، آتشي عظيم افروختند . پاره اي آتش بـه جست و سقف سراي درون گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت و امير سديد هم درون شب بـه جوي موليان رفت .....»

    آنچه از اين بخش برداشت مي شود اين هست كه بطور يقين اين جشن درون 350 هجري و در ماه شوال كه مصادف با پايان سال شمسي بوده توسط يكي از شاهان ساماني درون بخارا و جوي موليان برگزار شده هست و آنجا كه نگارنده بـه «عادت قديم است» اشاره ميكند مشخص ميشود كه اين جشن از سالها و بلكه سده هاي پيش درون ايران رايج بوده است.اما هيچ اشاره اي بـه روز آن نشده ، يعني شب چهار شنبه سوري .

    امروزه ما مردم ايران هر ساله بـه شكل هاي مختلف جشن چهار شنبه سوري را برگزار مي كنيم ، درون جاي جاي ايران اين جشن بـه صورت هاي مختلف برگزار مي شود كه نسبت بـه آنچه اصل آن بوده تفاوت هاي بسياري دارد .

    در شـهر هاي بزرگ بـه نظر مي رسد كه رسوم و آداب اصيل جشن سوري رو بـه فراموشيست و آنچه بدان تبديل شده يك فستيوال جديد هست كه هيچ ربطي بـه اصل جشن سوري ندارد! ( البته بايد ياد آور شد هنوز درون شـهرستان ها و شـهر هاي كوچك و روستا ها پيوند هايي بين چهار شنبه سوري و خود جشن سوري ديده ميشود كه درون ادامـه بـه آنـها اشاره خواهيم كرد ) .

    تا بـه حال بر اساس تحقيقات محققين و پژوهشگران هيچ سند تاريخي براي روز دقيق برگزاري جشن سوري درون زمان باستان بدست نيامده هست .

    آنچه مسلم هست اين هست كه ممكن نيست درون ايران باستان جشن سوري درون يك روز معلوم مثل شب چهار شنبه برگزار مي شده چرا كه تقويم ايران باستان اصلا شماره روز ها بـه صورت هفته گانـه نداشت و هر روز نام خاص خود را داشته هست . روز شماري كه ما امروزه از آن استفاده ميكنيم كه بر اساس آن هر ماه بـه چهار بخش هفت قسمتي كه هر بخش يك روز هست و درون كل بـه آن هفته ميگوييم تقسيم شده ، بعد از ورود تازيان(اعراب) بـه ايران و از روزشمار آنان برداشت شده است.

    پيش از آن ماه هاي ايراني بـه صورت پنج پنج تقسيم مي شده كه بـه هر يك پنجه مي گفتند ،مثل تقسيمي كه درون مصر باستان و بابل رايج بوده است(3) .
    تقويم ايران باستان شامل دوازده ماه سي روزه بوده( سي روز بي كم و كاست و نـه سي و يك روز ) و در سال كبيسه پنج روز با الهام از پنج نام گاثاها 4به سال اضافه مي كردند ، اين پنج روز را درون مجموع پنجه ، خمسه ، پنجه دزديه ، خمسه مسترقه ، گاه ، اَندَرگاه ، بِهيزك و پنجه وِه مي گفتند .

    بر اين اساس درون ايران باستان زمان جشن سوري نمي توانسته درون شب چهار شنبه بوده باشد ، چرا كه اصلا شنبه و چهار شنبه و آدينـه اي برقرار نبوده !

    خصوصيات شب چهار شنبه

    در روزشماري اعراب چهار شنبه روز منحوس و نا مباركي شمرده مي شود ، يكي از دلايلي كه بـه نظر مي رسد بعد ها جشن سوري بـه شب چهار شنبه منتقل شد همين هست ، يعني سعي مي شده شب چهار شنبه را كه نحس و نا مبارك بوده را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خريد و فروش و كسب و كار بكشند چرا كه اعتقاد داشتند بـه دليل نحسي چهار شنبه هر معامله و كسبي كه درون آن شب و روز نيز انجام شود نا مبارك خواهد بود ، جاحظ درون تاليف خود بـه چهار شنبه يا يوم الرباع اشاره ميكند و ميگويد :
    « وَ الاِربَعاء يَوم ضنك و نَحس »(5)

    همچنين منوچهري دامغاني نيز درون يكي از اشعار خود بـه نحسي اين روز اشاره كرده و گفته : ع زیباترین پسران مریوان چهار شنبه كه روز بلاست باده بخور
    بسا تكين مي خور که تا به عافيت گذرد

    چنان كه از نظر گذشت چهار شنبه درون تقويم تازي داراي خصوصيات منحوس بود.( مثل روز 13 فروردين )

    شايد بـه همين جهت بوده كه مردم سعي داشتند شب چهار شنبه آخر سال را بـه جشن و پايكوبي بگذرانند و دست از كسب و كار بكشند که تا بدين شكل از نحسي آن درون امان باشند ! و جشن سوري بهترين بهانـه براي برگزاري اين فراغت بوده ، همانند آنچه مردم درون سيزده فروردين انجام ميدهند ، با اين تفاوت كه جشن سوري داراي پيشينـه بسيار غني تاريخي و اعتقادي ميباشد .
    پس شايد بعد ها بـه همين دليل جشن سوري را بـه شب چهار شنبه نحس آخر سال انتقال دادند .

    ارتباط با قيام مختار

    يكي ديگر از حدس هايي كه براي چگونگي انتقال جشن سوري بـه شب چهار شنبه ميت وان زد ارتباط آن با مختار سردار شيعه عرب هست كه بـه خون خواهي شـهداي كربلا كه بـه نا حق درون كربلا توسط لشكر يزيد با شـهيد شده بودند، قيام مي كند .
    گفته شده مختار بعد از واقعه عاشورا و پس از آنكه از زندان آزاد مي شود ، بـه خون خواهي شـهداي كربلا بر مي خيزد (6).

    آنگاه براي آنكه مخالف را از موافق تشخيص دهد و بر كفتار ها بتازد فرمان داد که تا شيعيان راستين آن حضرت بر بام خانـه ها آتش بيفروزند ، شب آن فرمان مصادف بوده با شب چهار شنبه آخر سال .

    يكي از حدس ها نيز اين هست كه شايد بـه اين دليل بوده كه از آن بعد مردم ايران كه دوستدار اهل بيت رسول اكرم (ص) و حضرت سيد الشـهدا هستند ، آن شب را پاس مي دارند و به ياد آن شب چهار شنبه را با جشن سوري همزمان جشن مي گيرند ، كه درون آن شب دوستداران واقعي حضرت سيد الشـهدا شناخته شدند .

    يك عقيده كهن ايراني

    اعتقاد مردم باستان فروهر ها (7) بـه مدت ده شبانـه روز از جايگاه اصلي و آسماني خود بـه شـهر و ديار خود فرود آمده و ميان بازماندگان زندگي مي کنند . که تا پيش از روز بيست و پنجم اسفند ماه كه درون شب آن ، يعني شب بيست وششم فروهر ها فرود مي آيند .

    در اين روزها بازماندگان لباس نو تهيه مي كنند و در اتاق ها بـه ويژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شيريني و ميوه و سبزي و گل و كتاب مقدس و شمع روشن و چوب هاي خوشبو درون سفره مي نـهند . كدورت ها و نقارها را بر طرف مي كنند به‌آن اميد كه چون روان درگذشتگان بـه ميان آنان آمدند شاد و راضي باشند و به بازماندگان دعا و بركت عنايت كنند .

    در اين شبها مردم بر سر بامـها براي راهنمايي روان درگذشتگانشان آتش روشن ميكردند که تا در فروغ و روشناي آن آتش ، روان درگذشتگان درون روشنايي وارد خانـه بازماندگان شوند ، همچنين رسم بوده كه كنار آن آتش كه بر پشت بام روشن ميكردند خوراك هاي ويژه اي نيز قرار دهند .

    دليل توجه بـه فروغ و روشن كردن‌ آتش

    نگويي كه آتش پرستان بَدند
    پرستندگان پاك يزدان بُدند
    "فردوسي"

    فروغ بـه معني نور و روشنايي هست ، بر اساس تعليمات زرتشت از آتش (8) كه يكي از مخلوقات اهورا مزدا ميباشد نيز نشات مي گيرد .بر خلاف يك تصور نا بجا تقديس آتش نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزدا ميباشد و نقشي كنايه اي دارد .

    در زمان ايران باستان و همچنين پيروان امروزي آيين بهي(زردشتي) از آنجا كه براي اهورا خالق مطلق گيتي سمت و سويي جغرافيايي و مادي قائل نيستند هر جا كه فروغي ديده شود آن را نشانـه اي صوري از وجود روشنايي و حقيقت و وجود اهورا مزدا مي دانند ، از اين روست كه درون هنگام نماز رو بـه فروغ نماز مي گذارند .

    در تعليمات آيين بهي انگره مينو ( از دو بخش انگره + مينو تشكيل ميشود انگره بـه معني فشرده و خلل رساني هست و مينو از «من» مي آيد كه درون زبان سنسكريت بـه معني دانش هست ) سبب بدي و زشتي و پليدي درون تاريكيست و در نقطه مقابل آن سپنتا مينو * ( از دو بخش سپنتا + مينو تشكيل شده درون اينجا سپنتا بـه معناي سود رساني و مينو هم معني قبل هست ) قرار دارد كه سبب خير و خوبي و نيكيست و در روشنايي و فروغ جاودان قرار دارد .

    همچنين آتش درون زمان باستان داراي خاصيت ضد عفوني و در واقع از بين برنده بيماري و بدي بوده كه اينـها همـه بـه خواست اهورا مزدا بدست انگره مينو توليد ميشدند .
    از اين جهت و دلايل ديگر براي تقديس آتش هست كه درون آيين باستاني ايران آتش تقديس ميشده و اكثر مراسم و جشن ها با حظور آتش بر گزار ميشده و مي شود .

    البته دليل ديگري نيز وجود دارد و آن آتشي هست كه زرتشت با خود بـه همراه داشته و بي دود بوده ، بحث درون مورد آن آتش از حوصله اين نوشت خارج هست ، براي مطالعه بيشتر رجوع شود بـه كتاب فروغ زردشتي .(9)

    سه حدس براي تعيين زمان اصلي جشن سوري درون ايران باستان

    به طور تحقيق ميتوان تاريخ برگزاري شب سوري را درون ايران باستان از سه مرحله بيرون ندانست يا درون شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني درون نخستين شب از پنجه كوچك (از بيست وششم اسفند که تا سي ام مي باشد ) (10)يا نخستين شب از ده شب و روز فروردگان ( شايد همان عيد نوروز باشد ، اين جشن پيش از زرتشت نيز درون ايران شرقي رواج داشته هنگام اصلي آن پنج روز كبيسه يا پنجه دزيده يا اندرگاه است) (11)قرار دارد ، يا درون اولين شب پنجه بزرگ يا پنجه وه ( پنج روز آخر سال هست )(12) كه پنج روز كبيسه هست و نخستين شب و روز جشن همسپتمدم Hamaspatmadam و آخرين گهنبار محسوب ميشود دانست .

    و يا درون آخرين شب سال قرار دارد كه جشن اصلي همسپتدم و‌آخرين گهنبار( درون واقع گهنبار ها شش فصل نا متساوي و شش تقسيم سال بـه شمار مي روند كه بر اساس زندگي جوامع دامدار و كشاورز اين چنين تقسيم بـه وجود آمده هست )(13)
    البته اين تقسيم بندي مختص بـه آيين زرتشتي نيست ، چه پيش از زرتشت نيز درون ايران و هند چنين گاهنبار هايي وجود داشته كه با خواندن سرود ها و ادعيه هاي ويژه مذهبي و نماز برگزار ميشده )(14) و جشن آفرينش انسان هست .

    ( گهنبار مواقع آفرينش و خلقت زمين هست در كل شش گهنبار عبارتند از : 1: ميديوزرم – Midyuzarm- 2: ميديوشم – Midyushcm 3: پيتي شـهيم - Pityshahim 4 : اياترم – Ayathcrm 5: ميديارم – Midyarem 6 : همسپتمدم - Hamaspatmadam و اين شش با احتساب تاريخ فعلي بـه ترتيب :
    1 : از يازده که تا پانزدهم ارديبهشت ماه
    2: از يازدهم که تا پانزدهم تير ماه
    3 : از بيست و شش که تا سي شـهريور ماه
    4 : ازبيست و شش که تا سي مـهرماه
    5 : از ده که تا چهار ده دي ماه
    6 : از بيست و پنج که تا آخر اسفند ماه )

    گوشـه اي از سنن مختلف ايراني كه رو بـه فراموشي هستند

    لُرك آجيل مشكل گشا :يكي از مراسم بسيار مورد توجه شب چهارشنبه سوري ، تشريفات فراهم آوردن آجيل مشكل گشا مي باشد . اين آجيل وجهي تمثيلي دارد . هر كس كه مشكل و گرفتاري داشته باشد با تشريفاتي اين آجيل را تهيه و به عنوان نذر و فديه ميان ديگران پخش مي نمايد . ب
    ي گمان درون شكل اوليه ، اين تقديم و اهدايي بوده جهت فروهر ها كه بر سفره مينـهادند که تا موجب خشنودي شان شود .

    لُرك همان آجيل گهنبار هاست كه معمولا از هفت نوع ميوه خشك هست شامل : پسته ، بادام ، سنجد ، كشمش ، گردو ، برگ هلو ، انجير و خرماي خشك كه درون مراسم آفرينگان ها ، گهنبار ها ، جشن خواني ، جشن نوزادي ، درون مراسم سدره و كشتي بندي*( سدره : پيراهن سفيد و پنبه اي هست كه بر تن ميكنند ، كشتي : طنابي هست كه از پشم بافته شده و آن را با ترتيب خاصي بـه كمر مي بندند ، زرتشتيان از اين دو درون مراسم خاص مثل نماز استفاده ميكنند ) و ديگر اعياد بـه مدعوين داده مي شود . (15)

    در اعتقادات عامـه مردم مسلمان هست كه شب جمعه آخر سال يا شب چهار شنبه يا آخرين شب سال ، اهل قبور و ارواح مردگان بايد زيارت شوند و آنكه درون اين شب ها بيدار و منتظر و بر بام خانـه هاي خود درون آمده که تا كه بازماندگان بـه نام آنان نذور و خيرات دهند و هم چنين مرسوم هست در چنين شبهايي درون گورستان ها بر سر قبر عزيزان شمع يا چراغ بيفروزند .

    همـه اين ها و بسياري ديگر ياد آور مراسم مردم ايران قديم هست كه براي فروهران درون ده روز پايان سال كه ايام فروردگان هست انجام مي دادند و امروزه كم و بيش نيز زرتشتيان انجام مي دهند . (16‌)

    رسوم شب چهار شنبه سوري در‌آذربايجان: ميان بعضي طوايف و ايل ها درون آذربايجان ، رسوم دست نخورده تر و سالم تر باقي مانده چنانكه شب چهار شنبه سوري از نوروز مـهمتر و مورد توجه تر بوده و با تشريفات فراوان برگزار مي شود و رسوم و آدابي كه انجام مي دهند ، ياد آور جشن فرودگان هست . بـه نظر مي رسد كه ايام فروردگان شب سوري و چهار شنبه سوري حاليه از نوروز عهد قديم نيز با توجه و اقبال بيشتري رو بـه رو بوده :
    « ميان مردم ايل خليكانلو ( ايل حلالي ) درون آذربايجان غربي درون شب اول اسفند عيد خضر نبي معروف هست . پيدايش اين عيد بـه سبب پايان زمستان هست كه معتقدند از تلف شدن احشام جلو گيري مي گردد . درون اين شب دوشيزگان و بانوان و جوانان ده بـه چوبي مشغول و در هر ده يك نفر خود را بـه طور عجيبي آراسته مانند حاجي فيروز عيد نوروز درون شركت مي كند ... بـه عيد نوروز چنان اهميت نمي دهند ، ولي براي چهار شنبه سوري بيش از عيد نوروز اهميت قايلند . درون اين شب بهترين غذا ها را طبخ و آتش بازي بر پا مي شود و تا نيمـه شب ادامـه دارد ... .

    مردم ايل قره پاپاق بـه عيد نوروز خيلي اهميت مي دهند و ماه اسفند را ماه عيد گويند .
    چهار شنبه اول اسفند را دروغگو ، دوم را راستگو ، سوم را سياه و چهارم را " اجرا " گويند .

    روز چهار شنبه اول جوانان روي بام يا تپه رفته و آتش افروخته نشانـه روي و تير اندازي مي كنند . درون چهار شنبه سوم كساني كه درون طول سال خانواده يا بستگان آنـها فوت نموده با طبق هاي ميوه و شيريني سر خاك رفته و پس از فاتحه خواني شيريني و ميوه را بـه مستمندان مي دهند .

    در روز چهار شنبه سوري ، يعني چهار شنبه آخر ، اهالي لباس نو مي پوشند و با هلهله و شادي بـه آتش افروزي مي پردازند و به ديد و باز ديد مي روند .

    صبح روز چهار شنبه آخر ، پيش از طلوع آفتاب زن و بچه كنار رودخانـه رفته از آب چهار شنبه استفاده نموده و كوزه خود را پر كرده براي سال نو تيمناٌ نگه مي دارند»(17)

    پيشتر ها و البته هنوز در‌آذربايجان و بخصوص اروميه رسم كجاوه اندازي رايج بوده . شب چهار شنبه سوري بر بام خانـه ها مي روند و كجاوه اي را كه زينت كرده اند و بر آن طاق شال كشيده و آيينـه بندي كرده اند با طنابي از بام بـه سطح خانـه فرود مي آورند و مي گويند :"بكش كه حق مرادت را بدهد "كسي كه درون خانـه هست مكلف هست كه درون آن كجاوه شيريني و آجيل شور و شيرين و ميوه خشك بريزد و پس از آن كه چيزي درون آن ريختند با طناب آن را بالا مي كشند و به خانـه ديگر مي روند .

    مخصوصا جوانان تازه داماد كه هنوز عروس را بـه خانـه نياورده اند موظفند چنين كجاوه اي را بـه بام خانـه عروس ببرند و اگر نتوانند از بام بالا روند ، بايد پشت درون خانـه بروند و پنـهان شوند كه كسي نبيند و كجاوه را بـه طريقي بـه پشت اطاق برسانند که تا چيزي دريافت كنند .( 18)

    در تبريز آتش افروزي وگره گشايي از عناصر اصلي چهار شنبه سوري هستند.

    آجيل چهار شنبه سوري و خشكبار ، از مـهمترين عناصر و سنن اين جشن درون تبريز هست . اگر دوست و ميهمان تازه واردي درون اين شب داشته باشند ، از رسوم هست كه خوانچه اي آجيل و خشكبار براي او بفرستند .

    ديگر ويژه گي هاي رسوم مردم تبريز آن هست كه از بام خانـه ها بـه سر عابران آب مي پاشند . اين سنت از آداب كهن ايراني هست و درون زمان ساسانيان معمول بوده هست كه درون جشن نوروز بـه يكديگر آب مي پاشيدند . و هنوز درون ميان ارمني ها و زرتشتي ها چنين رسمي باقي هست .

    در ميدان ارك تبريز هم توپي بود چون توپ مرواريد تهران و شيراز كه زنان و ان براي حاجت خواهي بدان متوسل مي شدند .

    در شب چهار شنبه سوري ، تير اندازي درون تبريز از رسوم بسيار متداول بود .( 19)
    رسوم شب چهار شنبه سوري درون تهران و اطراف آن : اين رسم درون روستا هاي نزديك تهران معمول بوده(همانند آذربايجان) و شايد هنوز نيز اجرا شود ، بدين شكل كه جوانان بـه ويژه پسر هاي جواني كه نامزد دارند از روي بام خانـه ، شال هاي خود را فرو مي اندازند و صاحب خانـه شيريني و گاه پيراهن و غيره ..... درون آن ميپيچد و گره ميزند . كساني كه شال يا كجاوه مي اندازند هميشـه نا مرئي هستند و نبايستي شناخته شوند . (20)

    در ميدان ارگ تهران توپ كهن سالي بود كه مدت صد سال بر فراز صفه اي* ( جاي سايه دار غرفه مانند ) جا گرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد .

    شب هاي چهار شنبه سوري زنان و اني كه حاجتي داشتند مخصوصا آن اني كه درون آرزوي شوهر بودند از آن توپ بالا مي رفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن مي گذشتند و در بر آورده شدن آرزوي خود شك نداشتند و بچه هاي شير خوار را كه بـه اصطلاح نحسي مي كردند يا ريسه مي رفتند از زير توپ مرواريد و سر درون نقار خانـه ميگذراندند . اين توپ را توپ مرواريد مي ناميدند و افسانـه هاي گونا گون درباره آن مي گفتند (21)

    مردم تهران درون چندين سال پيش كه از سر درون نقار خانـه بالا مي رفتند ، كوزه اي آب نديده با خود بالا مي بردند و از آنجا بـه زمين مي افكندند و مي شكستند و كساني كه بدان جا دست رسي نداشتند ، از بام خويش كوزه را بـه زمين مي افكندند . اين كار درون بسياري از شـهر هاي ايران هنوز معمول هست و درون سده هاي سوم و چهار هجري ، درون بغداد نيز رايج بود . عقيده بر آن هست كه بلا ها و قضا هاي بد را درون كوزه متراكم كرده اند و چون بشكنند آن قضا و بلا دفع شود . (22)

    كردستان : درون پايان وا پسين روز اسفند ماه ، يعني درون هنگام فرو نشستن آفتاب ، كردها خود را آماده افروختن آتش ميكنند ..... درون بالاي بام ها و فراز كوهها ، آتش نوروز را با شكوه هر چه بيشتر مي افروزند ( درون حالي كه اصل و بنياد و علت آتش افروزي را كه مربوط بـه نوروز نيست فراموش كردند ) و شادي مي كنند ، پسران و ان گروه گروه درون پيرامون آتش مي ايستند و پايكوبي و شادي مي كنند .

    ......روستائيان درون شب جشن ، گندم و نخود و كنجد و شاهدانـه را توي ساج برشته ميكنند و آنـها را با ديگر ميوه هاي خشك كه گردو و پسته و ..... درون هم مي آميزند و بدين شكل آجيل جشن را فراهم مي كنند ( همان آجيل لرك يا هفت مغز ) ..... ، هم چنين درون شب چهار شنبه سوري درون آوند ( ظرف )هاي ويژه اي نگه ميدارند. که تا اگر كسي از خانواده شان بيمار شود ، از آن آب بدو بدهند ، چون باور دارند بيمار اگر از آب شب چهار شنبه سوري بنوشد بهبود مي يابد . ... زنان نازا در‌آن شب بـه پشت بام ها مي روند و هر يك كليد ( يا قفل ) بسته اي را با خود مي برند و از روزنـه خانـه اي بـه سخن هاي مردم‌آن گوش ميدهند . هر گاه از خوشي ها گفت و گو كنند ، مي گويد : اي كليد بـه نياز درونيم باز شو و خود كليد ( قفل ) را باز ميكند و آنگاه با دلي خوش باز مي گردد . 23

    خراسان : مردم خراسان درون شب چهار شنبه آخر سال ، نزديك غروب‌ آفتاب ، هر خانواده يا گروهي ، هفت يا سه بوته خار روشن مي كنند . سپس پير و جوان و كوچك و بزرگ از روي آتش مي پرند و براي دفع شرور و زيان ، اين شعر را مي خوانند :

    زردي ما از تو سر خي تو از ما

    در برخي روستا ها ، هنگام پريدن از روي آتش ، اين شعر را مي خوانند :

    آلا بـه در ، بلا بـه در دزد و حيز از دِها بـه در

    در توضيح شعر دوم ، آلا ala همان آل هست كه زني موهوم و لاغر اندام و بلند قد و سرخ روست كه بيني اش از گِل و كارش دزديدن جگر زنان زائوست .! دِها deha بـه آدم دزد و چشم دريده گويند .
    با خواندن اين ترانـه ها و پريدن از روي آتش آل ها و دزد ها و زيانكاران را از روستا و خانـه هاي خود مي رانند .
    ديگر رسوم شب چهار شنبه: همچنين ديگر رسوم شب چهار شنبه از قبيل : كوزه شكني ، فال گوش ، گره گشايي ، بخت گشايي دفع چشم زخم و بخت گشايي كندر و خوشبو ، قليا ( زاج سياه را گويند ، و زاج خود از نمك هاي طبيعي هست ، بي بو و بي مزه ) سودن ، آش بيمار ، فال گرفتن با بلوني ( كوزه دهانـه گشاد ، شبيه شيشـه هاي مربا ) ، درون اكثر شـهر ها و شـهرستان هاي ايران كم و بيش و با اختلافاتي انجام ميشود .
    مثلا درون مورد بخت گشايي سنت تقريبا يكيست اما درون اصفهان محل آن سنگ ي درون قريه مورگان هست ، درون تهران و شيراز و تبريز توپ مرواريد درون همدان شير سنگي و ...(24)

    شيراز : آتش افروختن درون معابر و خانـه ها ، فال گوش ايستادن ، اسپند سوختن ، نمك گرد سر گرداندن ، درون موقع اسفند دود كردن و نمك گردانيدن همراه با اوراد * ( دعا ها و ذكر ها ، جمع ورد ) مخصوصي هست كه زنان مي خوانند . قلمرو چهار شنبه سوري درون شيراز صحن بقعه شاه چراغ هست و درون آن جا نيز توپ كهنـه اي هست مانند توپ مرواريد تهران زنان از آن حاجت ميخواهند ( البته درون گذشته دور كه اينك درون شيراز و تهران هر دو اين رسم منسوخ شده هست ). (25)

    در سروستان (كه درون حدود نود و دو كيلومتري شرق شيراز قرار دارد ) نيز مراسم چهار شنبه سوري تشريفات خاصي دارد :
    «در غروب آخرين چهار شنبه سال ، مراسمي بسيار ساده بر پا ميشود . بـه اين ترتيب كه توي كوچه ها ، ميدان ها و اغلب خانـه ها ، خرمن هاي خار و گَوَن آماده را با شعله آتش مي افروزند و همـه با سرور و شادي از كوچك و بزرگ از روي آن مي پرند و با هر پرشي اين شعر را مي خوانند :
    هاجنگ شير ، ها جنگِ شير / بالا بي شين ، خود شير اومد رسيد .
    و يا : سرخي تو از من زردي من از تو »(26)

    ضحاک

    ....ميگويند ضحاك ( يا اژدهاك از شاهان ماد ) شخصي را بنام اورامانيل مامور كرده بود كه هر روز دو جوان خوبرو را بكشد و از مغز آنان براي مار هاي دوش وي خوراك فراهم آورد و هر روز دو جوان خوبرو بـه او سپرده ميشد . اورامانيل با تدبير يكي از آن دو را كشته و ديگري را پشت كوه ها پنـهان مي كرد .
    وقتي فريدون بـه شاهي رسيد علت اين كار را از او پرسيد و پاسخ شنيد كه ميخواستم يكي از‌آنان را از مرگ نجات دهم . فريدون مشعل داراني بـه مشعل هاي افروخته بـه كوه گسيل ميدارد و جوانان پنـهان شده را باز يافته ، با سرور و شادي بـه شـهر مي آورند . از آن روز بـه بعد مردم بـه ياد رفتن آن جوانان آتش مي افروزند ! »

    توضيحات ، منابع و مآخذ:

    1 : تقويم و تاريخ ايران / ذبيح منصوري
    2: ‌تاريخ بخارا – تاليف ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي ( 286- 348) بـه عربي هست كه بـه سال 522 ابونصر احمد بن محمد البقاوي بخشي از آن را بـه فارسي برگردان كرده و به سال 574 محمد بن زفر بن عمر منتخب و ويراسته اي از آن بخش فراهم آورد . شارل شفر اين گزيده را درون مجموعه گزيده هاي فارسي بـه سال 1883 چاپ و در پاريس منتشر كرد .
    3: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
    4: گاثا ها: سروده هاي خود زرتشت كه چه از نظر مذهبي و چه از نظر تاريخي داراي اهميت بالايي ميباشند
    5: المحاسن و الاضداد ، ص 277
    6:در اين نبرد ايرانيان كوفه ، بصره و الجزاير بياري او و سردار شجاعش مالك اشتر بر ميخيزند ، و سبب پيروزي او ميگردند ولي مختار درون دعوي دوستي با آل علي صادق نبوده بهمين علت بعد از چندي ادعا ميكند كه بـه او وحي نازل مي شود ، چون نتوانست دليلي بر گفته خود بياورد اعتقاد مردم باوسست شد و بالاخره درون مقابل سپاه عدل الملك شكست خورد . – تاريخ تحولات اجتماعي ، مرتضي راوندي ، جلد دوم فصل هفدهم ص 289 تهران
    7: فروهر : درون آيين زرتشتي ذره اي از ذرات نور اهورا – مزدا كه درون وجود هر كس بوديعه نـهاده شده و كار او نور افشاني و نشان راه راست بـه روان هست و بعد از مردن تن راه بالا را ميپيمايد و به منبع اصلي خود مي پيوندد و فقط روان هست كه از جهت كارهاي نيك يا بد كه مرتكب شده پاداش ميبيند . فروهر ها سالي يكبار بزمين فرود مي آيند و آن درون جشن فرورديگان هست كه زرتشتيان مراسمي بـه ياد روانـهاي درگذشتگانشان برگزار ميكنند . فرهنگ فارسي دكتر عميد جلد دوم ص 1535
    8: از آكاشا Akasha هست ، آكاشا لفظي هست سنسكريت – زباني كه كتب ودا نيز بـه آن زبان نوشته شدند و در اصل زبانيست آريايي كه زبان ايران باستان با‌ان پيوند هاي بسياري دارد - و به دو معني درخش و جايي كه درون مقام بالا از ابتدا ي آفرينش نقش حال و اعمال و اوضاع زمانـه و كائنات و آمد و شد ها درون ان صورت مي بندد .
    9: برگرفته از كتاب فروغ مزديسني ، تاليف ارباب كيخسرو شاهرخ ، تهران – 1380
    10: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
    11: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش پنجم / جشن فرودگان و پنجه ص 203
    12: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها ، فصول شش گانـه سال ص 177
    13: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش دوم / سال و ماه و روز شمار آن ص 79
    14: - گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها فصول شش گانـه سال ص 181
    15: فرهنگ بهدينان ، گرد آوري جمشيد سروشيان ، تهران 1335 ، ص 147_ 146
    16: _ گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / اهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
    17: ايرانشـهر – جلد اول ، بخش هفتم – ص 230-229و 235
    18: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237 همينطور بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 258_259
    19: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 259
    20: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
    21: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 بخشش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 253_ 254
    22: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 254_255
    23: نوروز درون ميان كرد ها ، نوشته دكتر صديق صفي زاده ، تهران 1350 خورشيدي ، ص 17_16و 27_28
    24: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخشش ششم
    25: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 – بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 257
    26: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371 ، ص 409
    27: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371




    [ع زیباترین پسران مریوان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 29 Nov 2018 21:10:00 +0000



    ع زیباترین پسران مریوان

    Professor Soltanzadeh

    پروفسور محمد حسين سلطان زاده

    متولد 2 / 4/ 1317           اهل يزد ساكن تهران

    فارغ التحصيل دبستان هدايت يزد  -  1330

    فارغ التحصيل دبيرستان ايرانشـهر يزد - 1336

    از شاگردان استاد دکتر محمد قریب      درون سالهای 44-1340

              1344                   فارغ التحصيل دكتراي پزشكي دانشگاه تهران

    دوره سربازي درون سپاه بهداشت مدت 18    ماه سالهاي 1345 و 1346

              1347           رييس بهداري بندر ديلم درون سال

    دوره تخصصي اطفال مركز طبي كودكان از دانشگاه تهران   1354 - 1357

    داراي بورد تخصصي كودكان از وزارت علوم و آموزش عالي 1357

    رييس پلي كلينيك تراب درون سالهاي  1359 - 1360

    مسئول درمانگاه آموزشي بيمارستان كودكان مفيد 1360  -  1365

    استاديار گروه كودكان بيمارستان امام حسين (ع)  1366

    استاديار گروه كودكان درر بخش عفوني اطفال بيمارستان شـهيد لبافي نژاد 1367   - 1368

    دانشيار گروه كودكان بيمارستان امام حسين  (ع) 1372  - 1379

    از تاريخ14       تير ماه 1379           با درجه استادي درون بيمارستان امام حسين

    از اول آذر ماه 1382 بـه درجه باز نشستگی نائل شدم .

    در چهارمـین چشنواره پژوهشی دانشگاه 1382 درون جریـان چشنواره غرفه ای به منظور معرفی سایت دانستنی های پزشکی وتغذیـه  کودکان ونوزادان  و خانم های باردار  درون اختیـار گذاشته شد.

    در پنجمـین چشنواره پژوهشی دانشگاه درون آذر ماه 1383 بـه دریـافت لوح تقدیر ونشان افتخار ازطرف شورای دانشگاه نائل گردیدم.

    درروز معلم درون اردیبهشت 1385 نیز بـه دریـافت لوح تقدیر از وزیر محترم بهداشت ، ع زیباترین پسران مریوان درمان وآموزش پزشکی نیز نائل گردیدم.

     در تاریخ 31 مرداد ماه 1386 درون هفته زادروز حکیم ابو علی سینا بـه پاس 42 سال خدمت صادقانـه درون امر سلامت هم مـیهنان ودرمان بیماران درون امر پزشکی بـه دریـافت لوح تقدیر از طرف رئیس کل سازمان نظام پزشکی جمـهوری اسلامـی ایران شدم.

    نـهمين جشنواره پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي
      شـهيد بهشتي
     آذر 1383
     و
     
    دريافت لوح تقدير و نشان افتخار
     از طرف شوراي دانشگاه به
      پروفسور سلطان زاده

    دریـافت لوح تقدیر توسط وزیر بهداشت و درمان بـه پروفسور سلطلن زاده
     در روز معلم 1385

    روز پزشک و زادروز حکیم ابو علی سینا
    و
    اهدائ لوح تقدیر به عنوان 42
    سال خدمت درون امر سلامت هم مـیهنان ودرمان بیماران درون امر پزشکی
    توسط جناب آقای دکتر صدر
    رئیس کل سازمان نظام پزشکی جمـهوری اسلامـی ایران اول شـهریور 1386

    اولین مجمع پیشکسوتان
     دانشگاه علوم پزشکی شـهید بهشتی
     اول دی  1386

    اهدائي لوح تقدير توسط رياست محترم دانشگاه علوم پزشكي شـهيد بهشتي بـه پروفسور سلطان زاده

    اجلاس تقدير از اساتيد پيشكسوت توسط دانشگاه علوم پزشكي شـهيد بهشتي-در دانشگاه-15/5/91

    در تاريخ 16/8/91 درون برنامـه نام اوران سلامت- درون برنامـه زيتون- جام جم 1(IRIB پروفسور سلطان زاده به عنوان پزشك نام اور سلامت معرفي گرديد.

    تقدیر حضرت ایت الله العظمـی حاج اقا تهرانی از پروفسور سلطان زاده درون شامگاه عاشورای حسینی 5 اذر 1391 درون مجلس عزای حسینی کـه در منزل خود ایشان با حضور بیش از دو هزار نفر شرکت کرده بودند.

    انجمن پزشکان کودکان ایران پروفسور محمد حسین سلطان زاده را بـه عنوان پزشک نمونـه سال 1392 بـه همکاران محترم و جامعه پزشکی ایران انتخاب و معرفی نمود.

     طي دوره باليني عفوني مدت دو ماه درMayo Clinic  آمريكا ،( 1993)1372

    طي دوره باليني عفوني مدت سه ماه در  Mayo Clinic  آمريكا 1376 (1997)

    طي دوره يك ماههNICU  در Mayo Clinic  آمريكا   (1997)1376

    طي دوره يك ماهه NICU درون بيمارستان اولیو ویو  - UCLA   (1997)1376

    متاهل ودارای دو فرزند پسر یکی پزشک ودومـی مـهندس عمران وفوق لیسانس سازه وهر دو درایران  مشغول خدمت بـه هم مـیهنان مـیباشند.

     

    كارهاي اجرائي پروفسور سلطان زاده

    دبير اولين كنگره عفوني اطفال  درون سال   1369             هتل لاله

    دبير اولين كنگره تنفسي كودكان درون سال 1371            بيمارستان امام حسين (ع)

    دبير دومين كنگره عفوني اطفال درون سال1373            بيمارستان امام حسين (ع)

    دبير اولين كنگره كاهش مرگ و مير مادر جنين و نوزاد درون سال 1376             هتل  استقلال

    از پايه گذاران كنگره بزرگداشت استاد دكتر محمد قريب باتفاق يازده نفر از استادان از سال 1358           جهت بزرگداشت استاد وارسته و احترام بـه مقام استاد و هر سال يك جلد كتاب نيز چاپ شده است

    در دوره جنگ تحميلي نـه ماه متناوبا؛   درون نقاط مختلف جبهه  خدمت نموده

    رئيس بخش نوزادان و اطفال بيمارستان رسالت تهران از سال 1357          که تا كنون

    مدیر گروه اطفال و نوزادان بیمارستان فوق تخصصی فرمانیـه

    دبير كميته آموزشي احياء نوزادان گروه اطفال  دانشگاه علوم پزشكي شـهيد بهشتي

    برگزاری بیش از 100 کارگاه احیـاء نوزادان درون دانشگاه

    دبير كميته كنترل عفونت درون بيمارستان امام حسين (ع) 

    دبیر کنفرانس های گروه اطفال دانشگاه از سال 1381 تاکنون کـه هر ماه یک موردبیماری درکودکان معرفی ودانشجویـان وانترن ها واساتید 8 بیمارستان آموزشی دانشگاه  : ع زیباترین پسران مریوان کودکان مفید ، امام حسین ، شـهداء ، طالقانی ، لقمان حکیم ، مدرس ، مسیح دانشوری ومـهدیـه بحث وتشخیص های افتراقی مطرح وسپس تشخیص اصلی بیـان مـیگردد و تا کنون 101  موارد جالب بیماری(case problem) معرفی و در سایت جهت همکاران تنظیم و در جای دیگر پاسخ موارد جالب و تشخیص های  افتراقی گذاشته شده است

    عضو شورای پزشکی درون سال های 1370 و1371 درون نظام پزشکی .

    عضو انجمن پزشکان کودکان ایران  .

    عضو سابق هیئت مدیره  انجمن پزشکان کودکان ایران .

    عضو انجمن اسلامـی پزشکان ایران .

    مسئول درمانگاه آموزشی بیمارستان کودکان مفید 1365-1360

    مبتکر اولین سایت علمـی ودانستنی های پزشکی وتغذیـه کودکان ونوزادان  و خانم های باردار به منظور مادران ایرانی درون سرتاسر جهان .ومعرفی 79 موارد بیماری   وپاسخ موارد جالب به منظور همکاران پزشک

    www.ProfessorSoltanzadeh.com

    مولف 11 جلد کتاب درون کودکان :

    کتاب بیماریـهای عفونی کودکان جلد اول   1369

    بیماریـهای عفونی کودکان جلد دوم 1370

    بیماریـهای عفونی کودکان جلد سوم1370

    بیماریـهای شایع کودکان  1371

    بیماریـهای تنفسی کودکان 1371

    پیشگیری از عفونت درون پیوند اعضاء 1373

    بیماریـهای رایج عفونی کودکان 1373

    نکات عملی درون تشخیص ودرمان ایدز درکودکان1374

    بیماریـهای نوزادان 1376

    کنترل عفونت درون بیماران ، کارکنان ومراقبت کنندگان 1381

    مسائل رایج طب اطفال بزرگداشت استاد دکتر محمد قریب 1358 -1378  تعداد 22 جلد

    کتاب مردی برخواسته از کویر(زندگی نامـه پروفسور محمد حسین سلطان زاده و پنجاه سال پزشکی کودکان

     کتب ترجمـه شده :

    فوریت های طب کودکان      1375

    مقالات درمجلات داخلی     47

    ارائه مقاله وایراد سخنرانی  درون کنگره های داخلی  157

     ارائه مقاله وایراد سخنرانی درون کنگره های خارجی   31

    استاد راهنما به منظور پایـان نامـه متخصصین اطفال وپزشکان عمومـی 126

    سخنرانی بیش از 200 برنامـه زنده تلویزیونی درون کانال 6,5,4,3,2,1 و

    جام جم درون مورد تغذیـه نوزادان , شیرخواران و کودکان و مسائل پزشکی کودکان

    ترجمـه کتاب کودک و من:

    عضویت درون مجامع بین المللی : 

    IPA عضو انجمن بین المللی کودکان جهان  

    شركت درون كنگره هاي خارجي

    1- كنگره  AAP درون سانفرانسيسكو 1983          

    2- كنگره   دهلي    1985

    3- كنگره  توكيو    1986

    4- كنگره  ICP  پاريس 1989

    5- كنگره نوزادان منيپال هندوستان 1990

    6- كنگره بنگلور هندوستان         1990

    7- كنگره ICP ريودوژانيرو برزيل  1992

    8- كنگره ICP قاهره مصر 1995

    9- كنگره مديترانـهاي ابوظبي 1994

    10- كنگره بین المللی اطفالICP  آمستردام    1998

    11- كنگره بين المللي اطفال پكن 2001

    12- کنگره بین المللی تروپیکال اطفال سپتامر 2002 آنکارا ، ترکیـه

    13- دوازدهمـین کنگره اطفال امارات متحده عرب 2005 بیروت ، لبنان .

    14- سیمـین کنگره انجمن های کودکان درون کشور های خاور مـیانـه ومدیترانـه سپتامبر 2006 سوریـه دمشق

    15- هیجدهمـین کنگره تنفسی اروپائی  4-8 اکتبر 2008 مطابق 13- 17 مـهر ماه 1387 برلن - المان

    16- سمـینار تغذیـه اطفال درون راس الخیمـه  آبان ماه 1388

    17- سمـینار شربت های گیـاهی بر ضد سرفه درون دوبی 19 دی ماه 1388 هتل اینتر کنتینانتال

    18- پنجاه و چهارمـین کنگره ملی اطفال ترکیـه و اولین کنگره انجمن کودکان ترکیـه و ایران بررسی اپیدمـیولوژی ورم ملتحمـه نوزادی و بررسی کلامدیـا درون ایران 24-20 اکتبر 2010 

    19- كنگره Excellence در اطفال- تركيه.استانبول 30NOV- 3 DEC 2011

     

    مـهمترین عوامل ورمز موفقیت :

    اینجانب یزدی هستم از دیـار مردمان سخت کوش آهنین وعزم های راسخ ، از دیـار تلاش ورحمت ، از دیـار اعتقاد وصداقت ، از دیـار دین وسنت ، از دیـار مردمان سر بلند ، از دیـار بادگیر ها وقنات ها ، دیـار سرزمـینی کـه سال ها آبشان را از ته حلقوم کویر درون مـی آورند  ، سرزمـینی کـه درختانش با عرق جبین ساکنانش آبیـاری مـی شود.

    در بیـابان های کویری گیـاه هائی وجود دارد کـه به آن ها مـیگویند  <   آدور   >

    آدور مثل خار شتر مـی ماند این گیـاه درون جائی سبز مـی شود مقاومت مـی کند ومـی ماند کـه هیچ گیـاهی درون آنجا نمـی تواند دوام بیـاورد . ع زیباترین پسران مریوان آدور با اینکه بوته کوچکی هست ولی با ریشـه ای کـه مـیگویند که تا 10 -15 متر آن را بـه اعماق زمـین مـی فرستد  از کمترین آب ونم استفاده مـی کند و خودش را حفظ مـی کند

    در یزد این گیـاه را کـه ما بـه آن آدور مـی گوئیم  مـی برند در Search اسم اصلی این گیـاه  دورمون  یـا دورمنـه هست . ع زیباترین پسران مریوان درون یزد این گیـاه را از روی خاک مـی بد  و وسطش را باز مـید وداخلش تخم هندوانـه یـا خربزه مـی گذاشتند بعد با نخ مـی بستند ورویش خاک مـی ریختند با کمـی آب .

    آدور با ریشـه ای کـه گفتم که تا 15 متر زیر خاک نفوذ مـی کرد آب را از زیر زمـین مـی مکید و به این تخم هندوانـه یـا خربزه مـی رساند وآن بزرگ وبزرگ مـی شد و به هندوانـه های شیرین بسیـار بزرگ تبدیل مـی شد .

    زندگی درون روستا های کویری چنین حالتی دارد بـه حیـا ت وآب خوردن وزنده ماندن خارشتر وآدور مـی ماند  انسان ها از کوچک ترین چیز ها استفاده مـی کنند که تا بمانند . تشبیـه عمـیق ومعناداری هست به مثابه موجودات کویری إ إ إ

    این واقعیت هست من این موضوع را با پوست واستخوانم لمس کرده ام.

    از همـه مـهمتر تمام موفقیت را مربوط بـه همراهی ، همدلی ، صمـیمـیت وهمکاری همسرم مـیدانم ، شکر گزاری بر نعمات خداوند همـیشـه درون نظر دارم

    تلاش وامـید سرلوحه زندگی من بوده وبا توکل بـه خدا مطمئن بـه موفقیت  توجه بـه این جمله پر ارزش :

    برای چیزی کمتر از بهترین بودن نباید تلاش کرد

    این پرسش مرتب مورد نظر من هست : من به منظور کشورم چه کرده ام ؟

    اما تلاش شبانـه روزی دارم کـه در پایـان زندگی با صدای بلند بگویم

    من آنچه درون توان داشته انجام داده ام مگر خداوند نگفته است

               لیس لی الانسان الا ما سعی

    بخود مرتب تکرار مـیکنم : ارزش انسان ها بـه چیز هائی نیست کـه به دست مـی آورند بلکه بـه دل هائی هست که تسخیر مـی کنند

    مـهمترین خاطرات علمـی وشخصی

    Professional and Personal Memories

    خاطره های نشاط انگیز درون طب کودکان

    THE  JOYS OF  PEDIATRICS

    همـه پزشکان حتما برای سلامت انسان ها گام برداریم  ، درون این راستا سلامت کودکان از اهمـیت ویژه ای برخوردار هست ، چرا کـه آنـها تنـها نقطه ارتباط بشر با آینده هستند . شوخ طبعی و ، شجاعت وعشق کودکانـه بـه مراتب فراتر از هر تلاش مادی بزرگتر هاست ، بـه عنوان یک پزشک متخصص اطفال و یک استاد دانشگاه با حدود 50 سال تجربه ، خاطرات فراوانی از زندگی حرفه ای ام دارم کـه تقدیم پدران ومادران مـی کنم .

     

    پیـامبر اسلام مـی فرمایند :

    من کودکان را بـه چند دلیل دوست دارم 

    زیـاد گریـه مـی کنند ، چون گریـه کلید درون بهشت است

    خاک را دوست دارند وبازی مـیکنند  ، چون تکبر ندارند

    قهر مـی کنند وزود آشتی مـی کنند ،  چون کینـه ندارند

    چیز هائی کـه مـی سازند زود خراب مـی کنند ، چون وابستگی ندارند

    خوراکی را زود مـی خورند  ، چون دلواپسی ندارند

     

    آدمـی حتما در 5 خصلت با کودکان شرکت داشته باشد :

    یکی آنکه همچون کودکان غم روزی نخورد ، دیگر چون بیمار شود از عذاب ننالد وگله نکند وآنکه اگر طعامـی داشته باشد با یکدیگر بخورد ،وچون نزاع کند درون دل نگاه ندارد وزود آشتی کند و با اندک چیزی راضی و خوشنود گردد .

                                                                    بزرگمـهر حکیم

     

    کودکان افسانـه ها مـی آورند                    درج درون افسانـه شان بس سر و پند

                                                                               مولوی

    چون سرو کار تو با کودک فتاد               هم زبان کودکی حتما گشود

                                                                                مولوی

    کودکان فارغ از رسم ورسومات وقید وبند های اجتماعی بزرگ سالان ، چهره تلخ واقعیت را صادقانـه آشکار مـی کنند ، آنـها وقتی کـه اتفاقات وحرف های بزرگتر ها را بـه معنای تحت اللفظی آن برداشت مـی کنند ، اغلب اوقات با نمک وخنده دار بـه نظر مـی رسند

         بچه ها حرف های عجیب وغریبی مـی زنند   

    جهان کودکانـه

    درتاریخ 24 مـهر ماه 1393 درآغاز کنگره بین المللی اطفال

     در سالن کنفرانس مرکز طبی کودکان آقای احمد دولتخواه شعری  برای پزشکان  سروره بود

    جهان کودکان دیگر جهان است    خدا هرلحظه ای با کودکان است

    نگاه کودکانـه زربین است           تمام قهر ونازش دلنشین است

    به مثل غنچه های نیمـه بازند      به راه گل شدن غرق نیـازند

    اگرچه ناز وپاک و مـهربانند       به هنگام مریضی ناتوانند

    توان شرح بیماری ندارند          زبانی بهر همکاری ندارند

    حکیمان  : همزبان کودکانند      پی درمان درد بی بیـابند

    تو ای درمانگر آلام بیمار         طبیب قابل وآگاه وهوشیـار

    جهان بی کودکان معنی ندارد     وطن بی کودکان فردا ندارد

    شما درمانگر ناخوشانید           سلامت آفرین کودکانید

    شما ها عاشق ودرد آشنائید       امـید ناخوشان مبتلائید

    به هر سوی جهان حق یـارتان باد   محبت رهگشا درون کارتان باد

    جهان بی مردمان بر نپاید     خوشا بر آنکه مشکل مـی گشاید

    حکیمان "  دولت " جانانـه دارند    زساقی جام پر پیمانـه دارند

     

    خاطره 1

    یک شب درب منزل بـه صدا درآمد وقتی درون راباز کردم شیرخواری درون حال تشنج درون آغوش مادر دیدم کـه مادر انگشتان را داخل دهان کودک قرار داده واز آن خون جاری بود ولی مادر دست را خارج نمـی نمود چون ممکن بود زبانش گاز بگیرد کـه اقدام درمانی انجام شد.

    خاطره 2

     در سالهای 1340-1344 درون زمان تحصیل پزشکی بـه اتفاق تعدادی از دوستان به منظور تاسیس مسجد  دانشگاه تهران از رئیس وقت دانشگاه کـه آقای دکتر فرهاد بودخواستار شدیم کـه بخاطر بودجه آن موافقت نگردید درون آن زمان با جناب حجته الاسلام فلسفی خطیب و واعظ مشـهور کـه منزل ایشان درون خیـابان ری بود ملاقات وقول تامـین بودجه را توسط بازاریـان دادند مجددا وبه دفعات متعدد با رئیس دانشگاه وقت گرفته وصحبت شد باز رئیس دانشگاه عذر آوردند کـه مـهندس مسجد حتما از خارج دعوت شود کـه باز آقای فلسفی تمام مشکلات را تقبل نمودند بالاخره مسجد دانشگاه ساخته شد ودر زمان انقلاب هسته مرکزی ومحل تحصن علماء قرار گرفت واکنون محل برگزاری نماز جمعه مـیباشد

    خاطره 3

    درتاریخ 3/3/1343 اولین سالگرد شروع نـهضت حضرت امام خمـینی کـه 15 خرداد 1342 شروع گردیداینجانب درون حین پخش اعلامـیه های امام خمـینی دستگیر وبه زندان قزل قلعه بردند

    خاطره 4

    در سال 1372 ( 1993 ) کـه در مـیوکلینیک آمریکا بودم درون یکی از روز های سه شنبه کـه بیماری مشکل را معرفی مـی  د 17 ساله ی بود کـه 15 روز تب طولانی داشت وهمـه کشت ها انجام شده بود وتشخیص داده نشده بودبه علت هیپرلکوسیتوز و پلی نوکلئوز وسدیمان بالای 100 تحت درمان آنتی بیوتیک قرار گرفته بودوتب همچنان بالا بود بحث زیـادی انجام بنده بیماری کاواساکی را مطرح کردم ابتدا با موج مخالفت مواجه شدم کـه بیماری کاواساکی درون کودکان کمتر از 4 سال مـیباشدروز بعد ریـاست بخش عغونی مرا صدا زد کـه تشخیص مطرح شده صحیح وسه شنبه بعد من درون مورد بیماری کاواساکی سخنرانی کنم کـه من 138 مورد گزارش درون بالغین دراینترنت پیداکردم وعهای بیماران قبلی مبتلا بـه کاواساکی هم کـه در ایران داشتم نشان دادم کـه استقبال گردید ودر گواهی آخر دوره هم این سخنرانی را گزارش نمودند

    خاطره 5

    شیر خوار 5 ساله بعد از معاینـه وقتی درون حال نوشتن نسخه او بودم آمد جلو مـیز من وگفت آقای دکتر آب نباتم را لطفا بدهید مـیخواهم بروم

    خاطره 6

    یک شب ساعت 11 بعد از ظهر آقائی تلفن بـه منزلم نمود کـه نوزاد 5 روزه ای دارد کـه به علت زردی درون بیمارستانی بستر ی بوده ومرخص شده هست وکفته اند عفونت ادراری هم دارد الان بـه نظر مـیرسد زرد تر شده باشد بـه ایشان کفتم اگر خیلی زرد هست فورا بـه منل بیـاور ببینم یـا بـه بخش نوزادان بیماستان مراجعه وسفارش مـیکنم اقدام لازم انجام دهندیـا فرداصبح ساعت 9 نزد من بیـاور . عصر روز بعد خانم وآقائی بـه اتفاق فرزند 5/2 ماهه آمدند کـه چکاپ گردد درون ضمن از نوزاد شب قبل کـه 5 روزه وزردی داشت صحبت نمودند وخانم گفت نوزاد 5 روزه برادر این نوزاد 5/2 ماهه هست با تعجب بـه خانم وآقا نگاه کردم وسوال کردم چگونـه ممکن هست پس از 5/2 ماه نوزاد دیگری متولد شود  ؟  خانم با حالت خنده گفت آقا زن دیگری دارند وخجالت  مـی کشیدند بیـان کنند.

    خاطره 7

    در یکی از روز ها مادری بـه اتفاق فرزند 3 ساله اش بـه مطب آمد و گلایـه داشت کـه غذا نمـی خورد بلافاصله من از بجه 3 ساله سوال کردم چرا غذا نمـی خوری؟    پاسخ داد به منظور اینکه زیـاد هست ومن بـه مادر گفتم بچه راست مـیگوید معده بچه کوچک است.  

    خاطره 8

    کودک 3 ساله درون موقع معاینـه واندازه گیری قد بـه او گفتم چرا مدتی هست که نیـامدی ؟  گفت آخر داشتم بزرگ مـی شدم ودر آخر کار موقع خدا حافظی آمد گفت آب نبات من کو ؟

    خاطره 9

    بچه 2 ساله عروسک بزرگی باندازه نصف خودش بغل کرده وبا ملافه وارد  کلینیک شد کـه اورا بخاباند وگفت بـه عروسکم هم شکلات بدهید .

    خاطره 10

    بچه 5/3 ساله ای  کـه پسر بود وقتی روی تخت معاینـه رفت گفت چه تخت بدی است  ؟ سوال کردم چرا ؟ بـه خاطر اینکه تشکش نرم نیست

    خاطره11

    درسال 1347 کـه در بندر دیلم به منظور درمان بیماران رفته بودم وسرخک شایع شده بود تمام منطقه مبتلا شده بودند. یک روز یکی از اهالی ایلی کـه در دره ای زندگی مـید مراجعه کرد وگفت 5 کودک درون دره مبتلا بـه سرخک شده اندودارو مـی خواست ووقتی گفتم حتما بیـایم ومعاینـه واقدام نمایم پاسخ داد کـه راه نارد وتا بحال هیچ پزشکی بـه آنجا نیـامده هست بالاخره تصمـیم گرفتم شخصا هر طور شده بـه آن درون ه بروم قسمتی از راه با جیپ وقسمتی از راه را با اسب وبقیـه را پیـاده رفتم صحنـه عجیبی بود چند درخت وآب چشمـه ای کوچک 1-2 الاغ و1-2 اسب وچند راس درکنار آن آلاچیقی از حصیر ونی وتنـه درخت خرما ودر داخل آلاچیق 5 کودک سرخکی کـه به پنومونی مبتلا شده بودند بد حال درون آن موقع داروهای نسل دوم وسوم وچهارم وجود نداشت با پنی سیلین تزریقی شربت های خوراکی درمان انجام وخواستم خداحافظی کنم کـه با اصرار کفتند حتما نـهار باشم ومن قبول نمـی کردم اصرار وپافشاری شدید وکفتند به منظور ما اگر نـهار نمانید عیب هست وآنـها یک را سر بریده بودندیعنی تقربا سرمایـه اصلی را اهداء کرده بودند.

    خاطره 12

    در23 اردیبهشت ماه 1347 کـه تازه وارد بندر دیلم  شدم وبرای تحویل گرفتن درمانگاه از آقای دکتر احسانی شدم اطاق بزرگی بود یک گوشـه آن قفسه دارو ، یک گوشـه آن مـیز وسائل تزریقات کـه چراغ نفتی هم بود ووسائل سر سوزن وسرنگ ودیگر وسائل را مـی جوشاندندواستریل مـی د ، درون یک گوشـه دیگر اطاق مـیز کهنـه ودرب داغون با تخت معاینـه ویک پاراوان دیده مـی شد ودر گوشـه دیگر اطاق جداشده بود به منظور خواب پزشک بالاخره با چه حالی کـه مـیتوانی حدس بزنید تحویل گرفتم ولی تصمـیم گرفتم تحولی ایجاد کنم کـه کردم بـه خاطره بعد توجه کنید.

    این درحالی هست که از 300 نفر هم کلاسی های اینجانب درون دانشگاه تهران حدود 200 نفر بـه آمریکا سفر د

    پای درون زنجیر پیش دوستان       بـه که با بیگانگان درون بوستان

    اینجا سرزمـین ماست               

    اینجا سرزمـین ماست ، این قطعه جغرافیـا همـیشـه متعلق بـه ما بوده هست ، از گذشته های دور که تا آینده ای پر غرور کـه در تصور هم نمـی آید . با هر طلوع ، خورشید سر انگشتان مـهربان ونوازشگرش را بر فلات ایران مـی افشاند ، جویبارانش روان مـی شوند وکوهسارانش ، مغرور تر از دیروز مـی ایستند .

    اینجا سرزمـین ماست ، کویرش پهنـه استقامت و سرسختی مردمانی هست که قنات و قنوت وقناعت را درون برابر جهان گذرانده اند ، جنوبش زیستگاه رادمردان وشیرزنانی هست که دین داری و مـیهن پرستی را بهم آمـیخته اند  وشمالش زادگاه مردمان نجیب ومـهربان و قلندری هست که چون دریـای مازندران آرام وعمـیق ومـهربانند وچون شیر البرز درون برابر بیگانـه.

    اینجا سرزمـین ماست، سرزمـین اهورائی ، سرزمـین مـهر ، سرزمـین اسلام ، اقلیم پاک همزیستی گرم  مذاهب واقوام خاک پاک پدران سخت کوش وباشرف ، مـهد فرزندان غیور ومادران مـهربان وایثار گر .....

    اینجا سرزمـین ماست، درختانش قامت استواری اند ورودسارانش جلوه زندگی ودشتستان هایش آئینـه بی کرانکی  ما درون این دیـار ، که تا همـیشـه تاریخ خواهیم ماند ومـهیب ترین طوفان ها ووحشی ترین باد ها نـهیبی از ترس بر چهره مان ودرنگی از تردید درون گام هایمان نخواهد گذارد تا خورشید خداوندی هر صبح طلوع مـیکند ، این سرزمـین زنده وجاودانـه وپاینده خواهد ماند .

    اگر طوفانی گزندی بر آب وآبادانی مان زند با دست های توانا ومعمار فرزندانمان دوباره وبهتر از پیش آبادترش خواهیم کرد واگر خراشی بر اراده وشکیبائی مان بیندازند ، بـه دانش وتجربه وحلم پدرانمان ، راسخ تر از پیش بازش خواهیم ساخت واگر زخمـی بر ما وارد شود ، دست های مـهربان مادرانـه مادرانمان التیـامش خواهد داد ......

    اینجا سرزمـین ماست ، با مردمانی کـه زیر باران دلنواز سرزمـین مـهر مـی زیند وصلابت وپایداری وجاودانگی شان را پاس مـیدارند وپروردگار مـهربانشان را سپاس مـی گذارند وپرچم سه رنگشان را بر بلند ترین قله کوه های بلندشان همـیشـه درون اوج اهتزاز نگاه مـی دارند ...

     

     

    خاطره 13  ادامـه خاطره 12

    با آقای دکتر کـه آن موقع مددیر کل بهداری بنادر ساحلی بودند تلفنی درون مورد درمانگاه واینکه یک اطاق به منظور معاینـه ، تزریقات ،داروخانـه  ،انتظار و اطاق خواب پزشک صحبت نمودم  ( داستان تلفن هم خود داستانی دارد به منظور تلفن حتما به تلفن خانـه رفت وتلفن های دسته دار زنگ مـی زدند سیر تکاملی تلفن که تا امروز کـه به صورت موبایل درون آمده هست )وشرح کامل درمانگاه را دادم البته ایشان اطلاع کافی از درمانگاه را داشتند  در پاسخ فرمودند اگر مردم 20 درصد کمک کنند ما 80 درون صد بقیـه را تقبل مـی نمائیم ، بلافاصله موضوع را با بخشدار بندر دیلم درون مـیان گذاشتم . آقای بخشدار دعوت عمومـی از مردم نمود ومن به منظور آن ها سخنرانی نمودم وبیـان کردم اگر مردم بندر دیلم همکاری نمایند با کمک 80 درصد دولت درمانگاه ساخته خواهد شد اعتراض همـه بلند شد کـه این مطالب تکراری هست وما سال هااست کـه از روسای قبلی درمانگاه شنیده ایم بنده گفتم این دفعه من قول مـیدهم بـه هر ترتیبی شده درمانگاه را بسازمشما تعد کنید اگر درمانگاه ساخته شد چه کمکی مـینمائید وکاغذ بزرگی تهیـه واسامـیانی کـه با شرط ساخته شدن درماگاه کمک خواهند کرد بـه اتفاق آقای بخشدار نوشتیم هر بـه اندازه ای کـه مـیتواند کمک کند حتیی نداشت بیـاید بـه عنوان بناء یـا کارگر چند روز کار کند همـه امضا د وتعهد نمودند البته با شرط . یکی از خیرین هم با شرط 5000 متر زمـین داد با توجه بـه قول مردم ووعده مدیر کل استان بنادر ساحلی بنـه نقشـه ای به منظور درمانگاه کشیدم البته بدون آشنائی مـهندسی ورفتم درون اهواز بـه یک بنگاه مصالح فروشی بدون داشتن پول اما جوان تازه فارغ التحصیل با داشتن انرژی جوانی گفتم من رئیس بهداری بندر دیلم هستم مـی خواهیم  یک درمانگاه درون بندر دیلم بنا کنیم ومصالح زیـاد مـی خواهیم و صورت بلند بالائی از آجر ، گچ ، سیمان  دادم وآدرس زمـین درمانگاه بـه ورود مصالح چند بناء وکارگر دعوت بـه کار درون درمانگاه کردم وبا نقشـه مـهندسی – پزشکی کـه خود تهیـه نموده بودم بدست بناء دادم وکار شروع شد مردم متحیر بودند کـه این دفعه چه شد کـه ساخت درمانگاه شروع شدبه هر حال بعد از دو هفته دیوار های درمانگاه تقریبا بـه سقف رسیدومن با تلفن کزائی کـه شرح آن گذشت با آقای مـیر کل استان تماس گرفتم کـه وعده ای کـه برای ساخت درمانگاه داده اید اجرا کنید درمانگاه اکنن بـه سقف رسیده وتیر آهن نیـاز داردبا تعجب پرسید کی ؟ چگونـه ؟  چه نقشـه ای ؟ وبا چه پولی ؟ گفتم با همـه چراهای شما درمانگاه که تا سقف رسیده وما منتظر اجابت وعده های شماهستیم ایشان بلافاصله معاونشان آقای دکتر واحدی پور را به منظور باز دید فورا اعزام وایشان هم بعد از بازدید بـه تلفن خانـه دستی رفتند وبه آقای مدیر کل صحت بیـانات بنده را گزارش نمودند ماجرای  جالب از این جا بـه بعد بود مردم تعهد کرده بودند اگر درمانگاه شروع شود کمک خواهند نمود ، مدیر کل نیز بهمـین منوال من هم بـه مصالح فروشی اهواز 1-2 ماه مـهلت پرداخت خواسته بودم . آقای بخشدار مردم را مجددا فراخواند وگفت کمک های خود را و وعده های خود را عملی سازید ، آقای مدیر کل هم درون عین حال کـه خوشحال بـه نظر مـیرسید ازکاری کـه به این سرعت من انجام داده بودم درون تعجب فرورفته  وخنده اش گرفت . درون عین حال بـه فکر این بود کـه چگونـه پول را پرداخت نماید . چون به منظور ساخت درمانگاه مـی بایستی 3 ماه و3دفعه درون روزنامـه آگهی مناقصه مـی شد کـه نشده بود . مـی بایستی نقشـه درمانگاه توسط مـهندسین وزارت خانـه تهیـه مـی شد کـه نشده بود .اما آقای دکتر مرد متعهد ومسلمانی بود وبه قولش وفادار اما با صحنـه ای نو کـه توسط جوان تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده مواجه شده بود دنبال چاره بود وهیچکدام از وزارت دارائی و مسکن وبهداری زیر بار نمـی رفتند بالاخره ماجرا با تمـهیداتی حل شد و80 درون صد کمک بهداری انجام ومردم هم بـه قول خودشان کـه اصلا فکر مـید مثل گذشته ها انجام نمـی شود مجبور بـه وفای تعهد اتشان شدنددرمانگاه ساخته شد ومن هم به منظور دوره ای بـه تهران آمدم وقتی برگشتم بوشـهرسیل درون بندر گناوه بـه شدت خانـه ها را خراب کرده بودراه باز گشت نداشتمکه درون همـین زمان آقای پیروز استاندار بنادر ساحلی قرار بود به منظور بازدید منطقه سیل زده سرکشی وباز دید کند من هم پیشنـهاد نمودم منـهم باتفاق استاندار وبا هلیکوپتر ایشان به منظور افتتاح درمانگاه تازه تاسیس راهی بندر گناوه ودیلم شوم  کـه مورد موافقت قرار گرفت ومن هم به منظور اولین مرتبه هلی کوپتر سوار شدم .

    خاطره 14

    در سال1345 بعد از دوره نظامـی 4 ماهه درون پادگان سلطنت آباد به منظور گذراندن سپاه بهداشت درون روستا ها بـه قریـه مشـهد پیراباد درون اطراف شـهرستان بهبهان رفتم وهفته ای دوروز درون یکی از روستا ها بـه طبابت مشغول بودمام درمانگاهی نداشتیم درون یکی از اطاق های مدرسه مستقر بود من کدخدا ( آقای بیژنی ) را صدا زدم وگفتم حتما درمانگاهی بسازیم پایگاه سپاه بهداشت درون بهبهان کمک هائی از قبیل سیمان مـی نمود ولی کدخدا گفت اهالی ده وضع خوبی ندارند کـه کمک کنند من گفتم یک زمـین درون اختیـار بگذاریدوچون کنار کوه بود هر فردی از اهالی 7-8 سنگ بیـاورد وهر فردی هم 5 روز مجانا کار کند بـه این ترتیب با سیمان پایگاه سپاه بهداشت وسنگ های اهالی و کار بنا وکارگر ونقشـه اینجانب وسیمان سپاه بهداشت ودر آخر تیر آهن سپاه بهداشت درمانگاه ساخته شد

    خاطره 15

    بچه 3 ساله با مادرش مراجعه وجلو مـیز م ایستاد وگفت یک خورده سرما خورده ام  معاینـه کردم و نسخه ای نوشتم  بعد از معاینـه وموقع خاحافظی گفت :

    آقای دکتر وقتی دوباره سرما خوردم باز مـی آیم.

    خاطره 16

    نوزاد 4 روزه با تب بالا 40 درجه و بیلی روبین 25 بستری گردید وشب به منظور تعویض خون بـه اطاق عمل رفتم درون موقع تعویض خون فوق العاده گریـه مـی کرد وگاهی با کی کـه توسط پرستار بـه دهانش مـی گذاشت آرام مـی شد ومجددا گریـه مـیکرد تدریجا گریـه وبیقراری نوزاد شدید تر مـی شد کـه نرسی کـه نوزاد را کنترل مـی نمود اجازه خواست با تلفن موبایل آهنگ به منظور نوزاد بگذارد ووقتی آهنگ گذاشت نوزاد آرام گرفت وکم کم بـه خواب رفت بالاخره موسیقی درون نوزاد هم موثر بود .

    خاطره  17

    در تاریخ 27 / 9 / 1372 نوزاد  ف- ن  14 روزه ای را بـه مطب آوردند با مادر وپدر عصبانی گفتم موضوع چیـه ؟ مادر گفت من مـی خواهم شیر خودم را بـه نوزادم بدهم واشک مـی ریخت ولی شوهر اجازه نمـی دادومـی گفت عقب افتاده مـی شود من بـه او اطمـینان دادم کـه با شیر مادر هوش شیرخوار افزایش مـی یـابد اما اوبه هیچوجه زیر بار نمـی رفت اختلاف مادر وپدر درمورد شیر مادر ونبه نوزاد آن قدر بالا گرفت کـه حتی که تا جداشدن پیش مـی رفت که تا جائی کـه من بـه پدر گفتم حاضرم محضری بـه شما اطمـینان دهم کـه با شیر مادر نوزاد عقب افتاده نمـی شود  البته پدر رضایت نداد ولی مادر شیر را مـی دوشید ودر یخچال وفریزر مـی گذاشت ودر زمانی کـه مادر درون منزل نبود بـه پدر مـی گفت شیر خشک را آماده کرده ودر یخچال گذاشته ام بعد از گرم بـه شیرخوار بده واین کار انجام مـیشد با این ترتیب بدون رضایت پدر شیر مادر داده شد  

      (  البته خانم ها همـیشـه حرف اول را مـی زنند وفرمانده کل هستند وهرچه تصمـیم مـیگیرند انجام مـیدهند  )  الان ف- ن   وارد دبیرستان شده وبا هوش هم مـی باشد  ومادر هم خوشحال هست کـه شیر خودش را داده است

    خاطره 18

    در سال 1363 کـه به جبهه سنندج رفتم اولین شبی کـه  وارد سنندج شدم ودر بیمارستان توحید قرار بود تقسیم پزشکان انجام شود وپزشکان منتظر بودند جاها تعیین شود ناگهان آمدند وگفتند کدام پزشک متخصص اطفال قرار هست در بیمارستان توحید باشد بـه من گفتند پزشک متخصص اطفال شما تعیین شده اید دراین موقع اطلاع دادند یک کودک پسر 3 ساله بـه علت گلودرد بستری شده وحلش خوب نیست گلودرد چرا بستری شده ؟ بلافاصله درون ذهنم آمد اینطور کـه مـی گویند بد حال هست ممکن هست دیفتری باشد وفورا جهت معاینـه رفتم بخش اطفال کـه فاصله حدود نیم کیلو متر فاصله داشت رفتم ومعاینـه کردم مشکوک بـه دیفتری بود وآزمایش مستقیم هم تائید کرد  ( ظن طبیب هست که تشخیص موارد اورژانس را مـیدهد ) ودستور سرم ضد دیفتری دادم ولی گفتند نداریم این کودک پدرش از مریوان آمده بودوهشتمـین فرزند خانواده وبعد از 7 با رئیس بیمارستان شخصا صحبت کردم گفت سرو ضد دیفتری نداریم فردا درخواست مـی کنیم از همدان بیـاورند من تاکید بـه اورژنس بودن وامتناع رئیس بیمارستان مجبور شدم با رئیس بهداری سنندج صحبت کنم کـه همان پاسخ رئیس بیمارستان را شنیدم ولذا با مدیر کل بهداری تلفن کردم کـه تاثیر نداشت درون این موقع با استاندار تلفن کرده وگفتم من بـه عنوان عضو هیئت علمـی دانشگاه علوم پزشکی شـهید بهشتی از شما درخواست مـیکنم اگر ممکن هست با هلیکوپتر سرم ضد دیفتری را دستور فرمائید از همدان بیـاورند والا اگر این کودک فوت کند من علیـه همـه شما ها اعلام جرم مـیکنم پشت کار من کـه یزدی هستم بـه نتیجه رسید وسرم ضد دیفتری بعد از دو ساعت آوردند وکودک بهبودی یـافت وبعدا کشت مثبت گزارش شد.

    خاطره 19

    کودک 7 ساله ای را بستری نمودم از یکی از نرس ها کـه به سر مـیزد خوشش آمده بود ومـیگفت خوش بـه حال شوهرش وخوش بـه حال بچه اش .

    خاطره 20

      بجه 2 ساله را بستری نمودم غالبا گریـه مـی کردوقتی یکی از پرستاران ناخن هایش را لاک زد آرام شد

    خاطره21

    درتاریخ 20/ 8/ 1368 دوقلوئی یکی باوزن 1100 گرم ویکی بـه وزن 900  کـه هر دو بدحال بودند درون بیمارستان رسالت تهران توسط سزارین  متولد شدند واقدامات احیـاء به منظور هردو انجام درون روز دوم تولد زردی گرفتند کـه اختلالات خون مادر ونوزادان  زردی شدید ومجبور شدم یکی 5 مرتبه ودیگری 7 مرتبه تعویض خون نمایم کـه بی سابقه است وکمتر درتاریخ پزشکی گزارش مـیشود بالاخره با حالت خوب مرخص وتا یک ماه نیز کنترل شدند چون اهل تبریز بودند وپدر مـهندس بود بـه شـهرستان تبریز رفتند بعد از گذشت 4 سال یک روز درون مطب بودم کـه دو قلوئی خوشکل وبا لباس های زیبا با دسته گل وعقاب شده دوقلوها با هم بـه من دادند وگفتند آمده ایم تشکر کنیم چون گفته اند شما مارا نجات دادیدمـی توانید خوشحالی من را مجسم کنیدچه روز خوبی بود همـیشـه بـه یـاد دارم .مـهمتر از همـه اینکه با وجود بدحالی ویکی 5مرتبه ودیگری 7 مرتبه تعویض خون شده بودند بـه دو زبان فارسی وترکی هم صحبت مـی د.

    مجددا درون تاریخ 17/ 6 /1387 دوقلو ها بـه اتفاق پدر ومادر با خوشحالی بـه مطب من آمدند ودر حالی کـه از اقدامات احیـاء زمان تولد تشکر مـی نمودند خبر مسرت بخش قبولی هر دو نفر را درون دانشکده مـهندسی برق دانشگاه تهران  دادند لحظه بسیـار زیبائی بود آن لحظه و خوشحالی آن زمان قابل بیـان نمـی باشد . درون ضمن تابلو نقاشی جالبی هم هدیـه آوردند ولی به منظور من بهترین هدیـه سلامتی وهوش وذکاوت هر دو قلو بعد از 5 مرتبه یکی  و7 مرتبه دیگری که   تعویض خون شده بود ند توانسته بودند درون بزرگ ترین ومعروف ترین داننشگاه درون ایران قبول شوند . من بـه نیما وپویـا وبه  پدر ومادر دوقلو ها تبریک عرض مـی کنم

     

    خاطره 22

    شیرخوار 11 ماهه بـه علت مننژیت باکتریـال درون بخش بستری گردید پرستاران دستورات را اجرا مـی د وخون گیری های مختلف وتزریقات وسرم وصل د روز های بعد کـه به اطاق شیرخوار جهت معاینـه روزانـه وارد اطاق مـی شدیم بـه  من اشاره مـیکرد ومـی گفت بگو اونا برندووقتی بـه شیرخوار مـی گفتیم یک بوس بده که تا بروند با انگشتان سبابه  ووسط رویـهاش مـی گذاشت وبعد بـه طرف نرس ها تکان مـیداد .

    خاطره 23

    نوزاد 12 روزه پسر ع – س   با وزن 1450 گرم کـه در موقع تولد وزن 2کیلوگرم داشته اکنون با بی حالی ودزهیدراتاسیون شدید وقیـافه  سوء تغذیـه داخل رحمـی و فوق العاده بدحال ودرجه حرارت 5/35  درجه  بستری شد

     فرزند دوم خانواده هست فرزند اول 4 ساله و سالم نوزاد درون 22 ساعت بعد از تولد بـه علت قند خون پائین 12 مـیلی گرم درون بیمارستان دیگری بستری وپس از درمان مرخص مـی شود درون روز12  تولد با قند خون 766 مـیلی گرم بستری مـیگردد وتحت درمان انسولین که تا 18 ماه قرار مـی گیرددر 8 ماهگی از نظر رشد وتکامل خوب  و درون 18ماهگی انسولین قطع ومرخص شد. یک شب بعد از پایـان کنگره بین المللی اطفال دانشگاه تهران یکی سلام کرد وسوال کرد شما دکتر سلطا ن زاده هستید گفتم بلی وادامـه داد من ع-س هستم و الان سال آخر دندان پزشکی هستم چقدر  خوشحال شدم کـه نوزادی کـه امـید نداشتیم اکنون دندان پزشک هست .فورا بـه آقای دکتر رضی کـه از آمریکا آمده بودند واین بیمار هم تحت نظر ایشان بود گفتم وایشان هم خیلی خوشحال شدند.

    خاطره 24

    شیرخوار20 ماهه کـه به علت عفونت ادراری درون بیمارستان بستری شده بودپرستاران به منظور سرگرم و آرام شدن او از طریق گوشی تلفن موبایل موسیقی مـی گذاشتند وشیر خوار 20 ماهه مـی ید .

    خاطره 25

    دریکی از سال هائی کـه به جبهه حق علیـه باطل رفته بودم شب ها درون اطاقی کـه جهت استراحت مـی خوابیدم یک پزشک فوق تخصص قلب هم درون همان اطاق مـی خوابید شب ها موقع خواب که تا مدت ها بالش روی صورت مـی گذاشت ومـی خوابید ومن نمـی دانستم چرا این کار مـی کند و هروقت سوال مـی کردم مـی گفت من عادت بـه بالش روی صورت دارم واینطور مـیتوانم خواب بروم بالاخره سماجت کردم وپرسیدم که

    کفت از صدای خر وپف خوابم نمـی برد ومجبور هستم بالش روی صورت بگذارم .

    خاطره 26

    در سال 1347 کـه از بندر دیلم بـه بخش شازند اراک کـه در 36 کیلومتری اراک واقع شده واکنون شـهرستان شده منتقل گردیدم درون شازند هم درمانگاه ساختمان اجاره ای درون یک ساختمان قدیمـی وخرابه ای بوددر خواست بنای ساختمان درمانگاه نمودم کـه بالاخره با پشت کار و سماجت ساخته شد.

    خاطره 27

    در موقعی کـه در سال 1350 در  شازند اراک بودم یک شب برف سنگین مـی آمد بـه طوری کـه راه ها همـه بسته شده بود حتی قطار اهواز تهران کـه از شازند عبور مـیکرد  درون یکی از دهات اطراف شازند خانمـی توسط خانم های محلی زایمان مـی نمود ومشکل پیدا شده بود بـه دنبال من آمدند با جیپ رفتم درون وسط راه جیپ درون برف ماند مدتی درون سرمای شدید وبرف گرفتار شده  ومن نمـی دانستم چگونـه نجات یـابم کـه چراغ ماشین را روشن وخاموش مـیکردیم شاید یکی بـه کمک ما بیـاید ناگهان ترکتوری از دور پیدا شد وبا چراغ هائی کـه روشن خاموش مـی کردم متوجه شدند و به کمک ما امدند ومارا بـه خانـه زائو بردند کـه زایمان با مشکل مواجه شده وچون لازم بود بـه بیماستان اعزام شود مواقت نمـی د وما را هم به منظور برگشتن بـه شازند کمک نمـی دبالاخره توضیح دادم جان بچه ومادر هر درون خطر هست که موافقت د وزائو را با تراکتوربه اراک منتقل کردیم ونجات مادر وبچه موفق شدیم .

    خاطره 28

    یک روز درون مطب بچه  4  ساله را کـه به علت سرفه  آورده بودند معاینـه مـی کردم وکفتم ممکن هست آلرژی باشد دستوراتی جهت پیشگیری آلرژی بیـان کردم ومنجمله گفتم درون منزلی سیگار نکشد . بچه بلافاصله با مادرش گفت :

              سیکار ممنوع       گفته جالبی بود

    خاطره 29

    یک روز یک شیرخوار 2 ماهه ای را بـه علت اسهال خونی از بخش اورژانس درون بیمارستان رسالت تهران درون سرویس اینجانب  بستری نمودند عصر بود ومن درون مطب بودم وبه من اطلاع دادند ومن درخواست آزمایش وسرم دادم که تا پس از آماده شدن آزمایش بـه بیمارستان بروم درون اطلاعیـه بعدی گفتند یک متخصص وجراح اطفال درون بیمارستان حضور دارد ( آقای دکتر کشکولی ) گفتم با ایشان مشاوره بـه عمل آیدوایشان بعد از معاینـه تشخیص انواژیناسیون  ( پیچ خوردن  روده ) را دادند وقرار شد شب بـه اطاق عمل برود کـه من تعجب کردم چون معمولا انواژیناسیون درون 6-24 ماه ایجاد مـی شود خودم هم بـه اطاق عمل رفتم ومشاهده کردم کـه تشخیص انواژیناسیون صحیح بوده است.از موارد بسیـار نادر کـه همـیشـه درون مواجهه با اسهال خونی حتما در نظر داشت وشک داشت ظن طبیب هست که درون تشخیص موارد اورژانس کمک مـی کند.

    خاطره 30

    در یکی از شب ها اواخر مطب حدود ساعت 8شیرخوار 11 ماهه ای را بـه علت تب بالا بـه مطب آوردند کـه شروع تب از 5 روز قبل بوده وبه یک مرکز آموزشی مراجعه وآزمایش  خون مـی شود بعد از گرفتن آزمایش با تشخیص عفونت ویرال تحت درمان قرار مـیگیرد دو روز بعد بـه علت پائین نیـامدن تب مجددا بـه همان مرکز مراجعه و این دفعه توسط همکار دیگری معاینـه وتحت درمان آنتی بیوتیک خوراکی قرار مـی گیرد ودو روز بعد بـه علت اینکه با وجود آنتی بیوتیک خوراکی تب پائین نیـامده بـه مطب اینجانب مراجعه ودر معاینـه جز تب 40 درجه مشکل دیگری نداشته هست اینجانب درخواست آزمایش فورمول شمارش و سدیمانتاسیون سی آر پی مـیکنم حدود ساعت 11 شب از بیمارستان تلفن کـه آزمایش فورمول شمارش طبیعی ولی سدیمانتاسیون خون 123 وخیلی بالا بود  لذا دستور بستری را دادم وساعت 2 صبح  به منظور معاینـه مجدد بـه بیمارستان رفتم وپونکسیون مایع نخاع انجام نتیجه بزل مایع نخاع 62000 گلبول سفید با اکثریت پلی نوکلئرکه از موارد بسیـار نادربود کفتم ممکن هست تکنسین شب اشتباه کرده باشد وگفتم لام آنرا نگاه دارند ودرمان مننژیت باکتریـال شروع کردم روز بعد با رئیس آزمایشگاه چک کردم کفتند صحیح مـی باشدولام ان را هنوز نگه داشته ام چون از موارد بسیـار نادر مننژیت باکتریـال مـی باشد کـه تا بحال درون ایران واکثر نقاط جهان گزارش نشده ومدت دوهفته درمان و نتیجه کشت خون پنوموکوک گزارش گردیدبزل مایع نخاع آخر درمان هنوز 100 سلول داشت با افزایش پلاکت خون وافزایش مجدد سدیمان همراه ساب دورال افیوژن کـه یـا تشخیص مورد نادر دیگری بـه نام بیماری کاوازاکی تحت درمان وبهبود یـافت

    خاطره 31

    در بیست وسومـین کنگره بین المللی اطفال درون چین کـه از 150 کشور وانجمن های پزشکان کودکان تشکیل شده بود یک خانم دکتری با ویلچر و 90 ساله از کشور فیلیلیپین شرکت کرده بود من بـه خانم پروفسور شلر رئیس انجمن های کودکان جهان گفتم حتما از چنین پزشکی کـه در سن 90 سالگی وبا ویلچر از راه دور شرکت کرده هست  تشکر وقدر دانی بشودکه خانم پروفسور شلر از یـادآوری اینجانب تشکر ودر روز پایـان کنگره از این خانم 90 ساله تجلیل شد .ومورد توجه شرکت کنندگان قرار گرفت وهدیـه ای هم بـه ایشان از طرف کنگره اهداء شد .

    خاطره 32

    درسال های اولی کـه در بیمارستان رسالت تهران  ( درون سال 1357 ) بودم یک مورد کودک 5 ساله ای بـه علت گلودرد  مراجعه کرد کـه از تبریز توسط یکی از پزشکان کـه از  انترن های سابقم بود معرفی شده بود بعد از معاینـه جهت آزمایش اگزودای حلق بـه آزمایشگاه معرفی واز نظر دیفتری هم آزمایش دادم بعد از 2-3 ساعت اطلاع دادند کـه اسمـیر حلق از نظر دیفتری مشکوک هست که بیمار رفته بود ومن هیچ آدرسی از او نداشتم نمـیدانستم این مورد اورژانس را چه کنم با آزمایشگاه صحبت کردم گفتند آدرس بیمار را نداریم بلا فاصله من اسم پزشکی کـه معرفی کرده بود بـه خاطرم آمد لذا من بـه اطلاعات تلفن خانـه تبریز زنگ زدم وتلفن پزشک را خواستار شدم وبا آن تلفن با پزشک معرفی کننده خطر تاخیر درمان را ذکر وخواستم هر طور شده تلفن بستگان بیمار را درون تهران پیدا کنند وبه او اطلاع دهند هرجه زود تر جهت درمان دیفتری مراجعه نماید این کار انجام شد  وکودک 5ساله مراجعه وهمان شب درمان دیفتری انجام وکودک از مرگ حتمـی نجات یـافت

    خاطره 33

    کودک 4 ساله ای (ط – ا ) جهت معاینـه روی تخت معاینـه خواباندم و ترمومتر زیر بغل اوگذاشته بودم بـه مادرش گفت مـی خواهم از تخت پیـاده شوم ( یعنی از تخت معاینـه پائین بیـایم )

    خاطره 34

    شیرخوار 23 ماهه وقتی معاینـه مـی کردم ودر جه ترمومتر گذاشته بودم بعد از معاینـه کفت حالا حتما ببینید چند کولیم ؟مادرش بلافاصله گفت منظورش چند کیلو هست ؟ واخر کا ر گفت 12 کولیم و رفت .

    خاطره 35

    مادری کودک 3 ساله اش را آورد بعد از معاینـه آزمایش توصیـه گردیدوداروی مسکن هم داده شد روز بعد مادر بـه همراه بچه مراجعه وجواب آزمایش آورده بود کـه گفتم احتیـاجی بـه نسخه مجدد ندارد وخداحافظی نمودند ورفتند بعد از چند لحظه درون سالن انتظار کودک زاز زاز گریـه مـی کرد و پرسید چه شده ؟ کودک گفت آقای دکتر آب نباتم را ندادند و آمد آب نبات  را گرفت وبه اوداد وکودک آرام گرفت ورفت .

    خاطره 36

    در یکی از روز هائی کـه د ر اسفند ماه  سال 1362 بـه جبهه بـه اهواز  رفته بودم وضعیت فوق العاده بدی بود همـه ماشین ها و اتوبوس ها خاک مال شده بودصندلی های اتوبوس هارا برداشته بودند وهمـه اتوبوس ها پر از مجروحین بود مرتب از مـیدان نبرد حق علیـه باطل مجروح مـی آوردند تخت های بیمارستان رازی وهمـه اطاق ها وروی زمـین اطاق ها وحتی کف حیـاط بیمارستان پر از مجروح بود وضعیت عجیبی بود همـه پزشکان مشغول مداوا بودند یـادم هست کـه در یکی از روز ها وزیر بهداشت و درمان وآموزش پزشکی جناب آقای دکتر هادی منافی هم حضور داشتند جوانی 17-18 ساله دیدم کـه مجروح شده بود وقیـافه ناراحتی داشت  پیش او رفتم کـه ببینم چه شده ؟ تیر بـه قفسه اوخورده بود واز طرف دیگر خارج شده بود  به او دلداری دادم کـه خوشبختانـه چیزی نشده اما او ناراحت از این بود کـه شـهید نشده هست واجازه برگشت بـه جبهه را مـی خواست این جوان ها همان جوانانی هستند کـه کشور را از شر اجانب محفوظ داشتند وافتخار آفد .

    خاطره 37

    در روز 21 بهمن 1357 کـه من درون بیمارستان رویـال تهران ( رسالت تهران ) مشغول بودم وتظاهرات برعلیـه رژیم شاهنشاهی بـه شدت خود رسیده بود تعداد زخمـی ها مرتب اضافه مـی شد بیمارستان ها از کمبود گاز وپنبه وسایر وسائل کمک مـی خواستند خانم پیری حدود 85 ساله با چراغ لامپای نفتی ومقداری گاز وپنبه بـه بیمارستان آورد وگفت ممکن هست برق برود وبه این چراغ درون بیمارستان احتیـاج شود این عمل درون نوع خود بی نظیر هست این نشان از ایثار وهم بستگی مردم است

    والهام از تعالیم اسلام وشعر سعدی مـی باشد :

    بنی آدم اعضای یک پیکرند             کـه در آفرینش ز یک گوهرند

    چو عضوی بـه درد آورد روزگار       دگر عضوها را نماند قرار

     خاطره 38

    در روز های قبل از انقلاب ودر جریـان تظاهرات مردم بر علیـه رژیم شاه آقائی بـه داروخانـه بیمارستان رویـال تهران مراجعه وبا یک کیسه پلاستیکی پر از اسکناس تحویل داد وگفتانی کـه نسخه داشتند و توان پرداخت ندارند از این پول داده شود درون کجای دنیـا این هم بستگی وجود دارد ؟

    خاطره39

    در سال های 1367 و1368 کـه در بخش عفونی اطفال درون سمت استادیـار دانشگاه انجام وظیفه مـی نمودم  یک بیماری را با پلورزی بستری وتشخیص های مختلفی مطرح گردید درون ضمن رادیو گرافی های متعدد سایـه دندانی درون ریـه مشاهده شد وقتی از گذشته بیمار سوال شد معلوم شد چند ماه قبل کودک را بـه دندانپزشکی بودند ودندان کودک راکشیده اند ولی دندان کشیده شده را پدر و ومادر  ندیده اند احتمالا  دندانپزشک بعد از کشیدن دندان از دستش افتاده وگمشده وتوجهی نکرده ودر کودک بعدا درون ریـه عفونت کرده و به این علت مراجعه و بستری شده هست که بعد از درآوردن دندان بهبودی یـافت.

    خاطره 40

    من تلفن منزلم را بـه همـه والدین به منظور موارد اورژانس داده ام وروی کارت ویزیت ونسخه هم ذکر کرده ام البته بعضی از بیماران هم بدون اینکه مورد اورژانس باشد گاهگاهی تلفن مـی کنند اما این دفعه واقعا مورد اورژانس بود ساعت 2 بعد از نیمـه شب بود کـه بیماری بـه علت استفراغ های مکرر وبیقراری فرزند 2 ماهه اش اظهار ناراحتی مـی کرد گفتم جهت معاینـه بـه منزل بیـاوردتا اورا معاینـه کنم آمد وپس از معاینـه معلوم شد کـه شیرخوار 2ماهه مبتلا بـه فتق مختنق هست واگرفورا عمل جراحی صورت نگیردگانگرن روده ایجاد خواهد شد بیمار درون بیمارستان رویـال تهران بستری وهمان شب عمل چراحی توسط آقای دکتر صادقیـان جراح اطفال انجام ونجات یـافت.

    در سن بیست سالگی

    خاطره41

    نوزادی تازه متولد شده بود وگروه خون نوزاد  اوی منفی              بود پدر وقتی از من سوال کرد وگروه خون اورا گفتم  من ومادرش گروه خون اوی مثبت          هستیم چطور شده کـه گروه خون نوزاد منفی هست پس از توضیح کامل کـه به اودادم گفت آخر مـیگویند خون اوی منفی خوب نیست من گفتم اتفاقا بهترین هست چون او مـی تواند بـه همـه خون بدهد وتعدادی  را مرگ نجات دهد مگر درون قرآن خداوند مرتب از انفاق صحبت نکرده هست درست هست که خودش نمـی تواند از همـه خون بگیرد .

    خاطره 42

    درسال1340 برادر من کـه آن موقع 24 ساله بودبه علت دل درد معاینـه وتشخیص بدخیمـی داده بودند توسط جناب آقای پروفسور عدل تحت عمل جراحی قرار گرفت وبعد از عمل متاسفانـه بدخیم گزارش شد کـه به برادر گفتیم زخم اثنی عشر هست ولی پدرم کـه سوال کرد تشخیص چیست  ؟ حقیقت را بـه اوگفتیم وایشان کـه در ماه مبارک رمضان بود ونزدیک افطار ما درون محل مـیدان 24 اسفند سابق  ( مـیدان انقلاب فعلی ) بودیم پدرم ارتباط خوبی با خدا داشت  درون عین اینکه از بدخیم بودن بسیـار ناراحت وغمناک شد صدای اذان مغرب بـه گوش رسید واو رو بـه آسمان کرد گفت خدایـا اگر عمری از من باقی هست 10 سال آن را از من بـه پسر جوانم عطا کن بعد از آن مشغول مداوای برادر بودیم ومن آن موقع دانشجوی سال چهارم پزشکی بودم متاسفانـه درون 17 دی ماه 1341 پدرم فوت نمود وموضوع مـهم این کـه درست 10 سال تمام بعد از فوت پدرم ساعت 58/11روز 16 دی ماه 1351  یعنی درست 10 سال تمام  برادرم فوت نمود کـه به معجزه شبیـه بود.

    خاطره43

    در سال 1342-1341 کـه من دانشجوی سال پنجم پزشکی بودم ودر بیمارستان امـیر اعلم استاژر بودم یک روز پسر ای داشتم کـه به علت پو لیپ وانحراف بینی ناراحت ومـی خواست جراحی شود بـه من گفته بود ومن بـه او گفتم صبح بـه بیمارستان امـیر اعلم بیـا که تا تورا معرفی کنم چون بـه این زودی وقت بستری نمـی دادند یک روز صبح پسر بـه بیمارستان امـیر اعلم آمدومن درون حالی کـه پروفسور جمشید اعلم بـه اتفاق سایر اعضاء علمـی بیمارستان درون راهرو درون حرکت بودند وبرای راند بیماران مـی رفتند بـه پروفسور جمشید اعلم گفتم  ( درون حالی کـه با دستم اشاره بـه پسر ام کرده بودم ونشان مـیدادم گفتم این آقا پسر من هست دستور فرمائید جهت عمل جراحی پولیپ وانحراف بینی بستری نمایند ( وقت گرفتن مشکل بود وبه این زودی وقت نمـی دادند با آقای پروفسور همـی جرات حرف زدن نداشت ) پروفسور درون حالی کـه به اعضاء هیئت علمـی نگاه مـی کرد گفت خودش را نمـی شناسیم پسر شا معرفی مـی کند اما بالاخره احترام گذاشت وبه آقای دکتر مرشد گفت ترتیب بستری اش را بدهید.پسر بستری وفورا عمل جراحی انجام گردید.

    خاطره44

    در زمانی کـه من درون دوره پیش دبستان بودم درون محله خرمشاه یزد زندگی مـیکردیم  درون آن موقع سید بزرگواری بود کـه بناء بود ودر نزدیک حسینیـه خرمشاه  وبنای مسجد خرمشاه کـه بنای خشتی بود درون کنار آن حفره کوچکی دو متر درون سه متر کـه کاه گلی و در اثر آتش روشن سیـاه شده بود زندگی مـیکرد ودر آن موقع وضع خوبی نداشت پدرم هر روز صبح یک دبه کوچک شیر بـه من مـی داد و مـی گفت به منظور آن آقای سید ببرم اکنون آن سید وضع خوبی دارد و 6 فرزند پسر دارد کـه همگی شغل های بسیـار بالائی دارند  وهر کدام درون ادارات مختلف مسئولیت حساسی دارندومنشا خدمات به منظور کشور مـی باشند .

    خاطره 45

    چهارده سال بعد از دستگیری من بـه علت پخش اعلامـیه های امام خمـینی درون تاریخ 3/3/43 درزمان نماز مغرب وعشاء پنجشنبه19/11/1357 درون مدرسه رفاه موفق شدم بـه اتفاق تعدادی ( حدود 30 نفر ) از پزشکان انجمن اسلامـی اولین نماز را درون خدمت امام خمـینی بر پاداریم وآقای دکتر عالی از طرف پزشکان خیر مقدم گفتند و امام خمـینی هم بیـاناتی ایراد فرمودند واین خاطره بـه یـاد ماندنی از روز های قبل از انقلاب مـیباشد

    خاطره 46

    کودک 10/2 ساله بـه اتفاق پدر ومادرش بـه مطب آوردند گفتم چه شده هست ؟ بلافاصله کودک گفت آقای دکتر   "   دستم جوش آمده   :  هی مـی خوارانم زخم مـیشود چکار کنم ؟ درون این موقع قبل از اینکه جواب کودک را بدهم صدای گریـه بچه ای درون سالن انتظار بـه گوش رسید  کودک گفت آقای دکتر چون آب نبات بـه او نداده اید گریـه مـی کند .

    خاطره 47

    یک روز کودک 9/2 ساله را بـه مطب آوردند  ومادرش تعریف مـیکرد دیـابت دارد

    ومادرش  معتقد بود کـه علتش ترس کودک بوده هست وماجرا را اینطور تعریف کرد :

    گربه سیـاه باعث ترس کودک شده وگفت درون 5/2 سالگی کودک گربه سیـاهی درون خیـابان زیر یک ماشین مـی بیند وشدیدا مـی ترسد دفعه دوم درون هنگام بازی درون پارک گربه سیـاه دیگری مـی بیند وبه طور وحشتناک مـی ترسد دفعه سوم کـه کودک مـی ترسد بدین ترتیب هست که مادر به منظور کودک سی دی مـیخرد وبرای او مـی آورد کـه از بد حادثه وقتی کودک تماشا مـی کند درون آن گربه سیـاهی بوده کـه شدیدا وحشت مـی کند واز آن بـه بعد مبتلا بـه دیـابت مـی شود .

    خاطره 48

    در روز 21 مـهر ماه 1369 کـه اولین کنگره عفونی اطفال توسط دانشگاه علوم پزشکی شـهید بهشتی و به ریـاست جناب آقای دکتر ولایتی وزیر امر خارجه  درون هتل لاله برگزار گردیدوجناب آقای رفسنجانی ریـاست محترم جمـهور پیـام فرستادند وجناب آقای حبیبی معاون محترم ریـاست جمـهورکنگره را افتتاح نمودند اینجانب دبیر کنره بودم وآغاز کنگره به منظور پیشگیری از بیماری ها بـه اصل امر بـه معروف و نـهی از منکر درخواست نمودم هفته پیشگیری توسط دولت اعلام شود و هر روزی از هفته بـه یکی از پیشگیری ها اختصاص یـابد ( نوار سخنرانی هم درون دانشگاه علوم پزشکی شـهید بهشتی موجود است  )که خوشبختانـه درون آذر ماه 1379 درون نماز جمعه توسط حضرت آیت الله هفته امر بـه معروف ونـهی از منکر اعلام گردید.

    خاطره 49

    صبح روز جمعه کودک 5 ساله ای را بـه طور اورژانش بـه منل آوردند کـه سرفه شدید وتب بالا داشت کودک عروسکی را درون دست داشت ودر حالی کـه عروسک را خم مـیکرد گفت آقای دکتر دارد سلام مـی کند

    خاطره 50

    کودک 5/2 ساله را بـه مطب آوردند گفتم چی شده ؟ کودک گفت  : شیمکم درد مـی کنـه    )      ( منظور ش  شکمش بود )  ودر موقع معاینـه گفت من گریـه نمـی کنم  بعد از معاینـه شکلات مـی خواست کـه به او دادم  درون موقع خدا حافظی گفت آقا دکتر زود زود مـی آیم شکلات بگیرم

    خاطره 50

    یک روز بیمار دوقلوئی داشتم کـه قل اول را آورده بودند  کـه در موقع مراجعه 6/2 ساله بود واسم و فامـیش را کـه پرسیدم درست جواب داد بعد از معاینـه موقعی کـه نسخه را مـی نوشتم گفت آقا دکتر   :  آبیلاز بده  : کـه پدرش فورا گفت منظورش آب نبات چوبی است  بعد از اینکه آبیلاز گرفت  گفت به منظور وصال هم آبیلاز   بده           ( قل دوم ) وقتی آبیلاز را بـه اودادم آبیلاز جدید را کـه رنگ دیگری داشت به منظور خودش برداشت وآبیلازی کـه قبلا به منظور خودش داده بودم گفت این به منظور وصال هست .

    خاطره 51

    مادری شیرخوار 5 ماهه را کـه ایلیـا بود به منظور چکاپ ومعاینـه بـه مطب آورد وش هم کـه 4 ساله بود بـه نام پانتئا بـه همراه ایلیـا آمده بود وقبلا از مریض های من بود وقتی پانتئا وارد اطاق من شد  گفت  آقا دکتر من مریض نیستم وایلیـا هم مریض نیست آمده کـه اورا ببینید خوب اورا معاینـه کردم  ودستوراتی  بـه مادر دادم درون موقع خداحافظی پانتئا گفت امروز هم بـه من آب نبات مـیدهید ؟ کـه گفتم بله وبه او آب نبات دادم خوشحال خداحافظی کرد .

    خاطره 52

    یک روز کودک 3 ساله ای را بـه مطب آوردند  گفتم چی شده مادر گفت مدت ها خارش دارد و احتمال مـیداد کـه کرمک    ( اوکسیور )   داشته باشد بـه کودک گفتم چی شده ؟ گفت آقا دکتر"   پشـه خورده تم "

    خاطره 53

    کودک 3 ساله ای بـه اتفاق مادرش بـه مطب آمد  گفتم چی شده ؟ کودک جواب داد مادر جون گلودرد داشت بعد من عطسه کردم  وآب بینیم مـی آید والان مادرم  هم سرماخورده است

    خاطره 53

    پدر ومادری با ناراحتی شدید بـه مطب آمدند بـه همراه کودک 3 ساله اشان وقتی روی صندلی نشستند سوال کردم چه شده هست ؟ بلافاصله کودک جواب داد اقا دکتر زبانم گرفته هست بعد من شروع بـه صحبت نمودنم وسوالاتی مطرح کردم کـه داری ؟ برادر داری ؟ گفت ندارم  " وبابا دارم " اما مادر با ناراحتی جواب داد  من اورا چند روز قبل کتک زده ام والان او لکنت زبان دارد و سوال کرد آیـا لکنت زبانش مربوط بـه کتک زدن است  من گفتم پدر ومادر هرگز نباید فرزندشان را کتک بزنند درون این موقع کودک 3 ساله با قیـافه بشاش رو بـه مادرش کرد کـه چرا کتک زده اید ؟ درون اینجا من بـه مادر گفتم اگر مطالب تنبیـه را درون سایت من درون مبحث روان پزشکی کودک  خوانده بودید هر گز کودک را کتک نمـی زدید انسان مـیتواند با نگاهش کودک را تنبیـه نماید .

    خاطره 54

    نوزادی از روز سوم تولد پیش من آوردند  وگفتند مادرش درون چهلمـین روز بارداری شوهرش درون اثر تصادف فوت نموده هست جالب توجه انکه پدر نوزاد با همسرش به منظور ثبت نام مادر کـه در کنکور پزشکی گرگان بـه گرگان رفته بودند تصادف درون جاده شمال رخ مـیدهدودر نتیجه پدر فوت مـی نماید  اکنون کودک دوساله شده اورا به منظور معاین ه توسط مادر بزرگش بـه مطب آوردند درون موقع ورود کودک تلفن موبایلی  ( اسباب بازی )   درون دست داشت وبه من گفت تلفن موبایل است  آقا ببین  درون این هنگام مادر بزرگ تلفن دیگری کـه حقیقی بود بـه کودک داد وکودک درب تلفن را باز کرد وگفت آقا عبابا را ببین  کـه صحنـه غمناکی بود

    خاطره 55

    در سال ها ئی کـه جنگ تحمـیلی عراق بر علیـه ایران شروع شده بودومرتب موشک درون نقاط مختلف ایران فرود مـی آمد درون اواخر خیلی از خانواده ها درون اطراف تهران مسافرت مـی دولی من بـه علت داشتن  شغل پزشکی وآنکالی درون بیمارستان مفید و امام حسین و لبافی نژاد وبیمارستان رسالت تهران مجبور بودم درون منزل باشم ودرهمان موقع دولت اعلام نمود کـه هر بخواهد مـیتواند درون منز ل مسش پناهگاه بسازد و حتی درون حیـاط منزل بسازد  وشـهرداری هم اجازه مـیدهد ولی من درون یک اطاق هم کف پناه گاهی بـه طول  وعرض 4 متر وارتفاع بـه اندازه دو کیسه شن کـه روی سقف گذاشته شود  ودودرب ورودی وخروجی اضطراری آهنی با وزن 180 کیلو درب های دوجداره با کلاف های آهنین ساختم وداخل دیوار هم کلاف های آهنین با بتن والبته معاونت محترم سپاه کـه فرزندانش از بیماران من بودند درون جریـان واز نظر ایمنی درون مـیان گذاشتم کـه یکنفر از سپاه کنترل ومناسب بودن آنرا تائید نمودندبه هر حال با چنین اطاقکی ودوکیسه شن  فاصله 3 سقف کـه بالای آن بود ودودرب اضطراری چند سال را درون آن اطاق کوچک ماندم وبیماران اورژانس هم درون همان جا درون کنار پناهگاه مـی دیدم وروز ها هم بـه بیمارستان مـی رفتم وسالی یک ماه هم بـه جبهه درون شـهر های اهواز ،دزفول ،  سنندج ، بروجرد وغیره مـی رفتم بعد از پایـان جنگ درون آن اطاق هنوز کیسه های شن رویـهم باقی مانده بود واطرافیـان بیماران کـه در مواقع اورژانس بـه منزل ما مـی آمدند فکر مـید کیسه های برنج هست که توضیح مـیدادم بالاخره کیسه ها درون سال قبل برداشته شد

    خاطره 56

    شیرخوار5/3 ماهه ئی را همراه ش کـه 3 ساله بود بـه مطب آوردند بـه ش  گفتم اسم نی نی چیست ؟ گفت ریحانـه گفتم چشـه ؟ گفت شب ها همش گریـه مـی کند چون شیر نمـی خورد

    خاطره 57

    کودک 3 ساله را بـه علت تب وسرفه همراه پدر ومادر بـه مطب آوردند وقتی روی صندلی نشستند گفتم چه شده ؟ کودک گفت آقا دکتر شربت بده کـه سرد شوم

    خاطره 58

    23 ماهه را بـه علت اینکه پریود شده بود بـه مطب آوردند بعد از معاینات وآزمایشات معلوم شد بلوغ زودرس هست ودرمان انجام شد

    خاطره 59

    در سال ها ئی کـه در بندر دیلم طبابت مـیکردم  ( 1347 ) یکروز کودکی آوردند  کـه از روستا های اطراف بندر دیلم بود با مختصری حالت استوپور وبیحالی وروز قبل هم بـه علت سرفه مراجعه کرده بود وشربت برایش روزی 3 قاشق مربا خوری تجویز شده بود از پدرش پرسیم چه شده ؟ گفت شما گفته بودید روزی 3 قاشق شربت بخورد من نصف شیشـه شربت را بـه او دادم کـه زودتر خوب شود کـه بیحال شد

    خاطره 60

    در سال 1360 درون بیمارستان رسالت تهران نوزادی دو قلو  کـه از ناحیـه بهم چسبیده بودند متولد شد  ولی قبل از اینکه اقدامـی به منظور جدا آن ها انجام گیرد فوت نمودند

    خاطره 61

    در سال 1387 درون بیمارستان رسالت  نوزادی با ناهنجاری متولد شد کـه برای اولین مرتبه درون مدت 42 سال طبابت من با آن مواجه شدم پای چپ کوتاه تر از پای راست بود ودر رادیوگرافی استخوان ران نداشت با بخش اورتوپدی مـیوکلینیک هم مشاوره شد گفتند درون حال حاضر نمـیتوان اقدامـی نمود

    خاطره 62

    در11 مـهر ماه 1359 کـه تازه جنگ تحمـیلی عراق بر علیـه ایران شروع شده بود من درون درمانگاه تراب بودم واقای دکتر عباس پاک نژادمسئول درمانگاه بودند وتازه 13 روز بود کـه جنگ شروع شده بود آقای دکتر پاک نژاد مـی خواستند بـه اتفاق دکتر خالقی ودکتر جریری و دکتر بیگلری بـه جبهه بروند  از من خواستند امضاءکننم کـه در نبودن ایشان درمانگاه را اداره نمایم  نمـیدانم چرا ؟ ولی دلم راضی نبود این امضاء را م بالاخره با اصرار آقای دکتر پاک نژاد امضاء کردم وایشان بـه اتفاق سه نفر دیگر رفتند وروز 13 مـهر درون بین جاده خرمشـهر –آبادان اسیر گردیدند ومتاسفانـه حدود 10 سال اسیر بودند

    خاطره 63

    در سال1343-1344 کـه من درون بیمارستان معتادین کشیک بودم قرار بود آقای یول براینر وخانم انجی دیکنسون کـه قرار بود به منظور بازی درون فیلم کـه در کوه های رید  بختیـاری  انجام گیرد بـه ایران بیـایند وقصد داشتند  از یک بیمارستان کودکان هم بازدید کنند ازمن خواستند ایشان را از فرودگاه که تا بیمارستان همراهی کنم کـه من ایشان را بـه بیمارستان کودکان بهرامـی بردم ومورد توجه قرار گرفت

    1344/9/11

    خاطره64

    در یکی از روزهای تعطیل کودک 8/2 ساله را بـه علت دل درد شدید بـه منزل ما توسط والدینش مراجعه کرد کودک کـه از شدت دل درد ناراحت بود بـه من گفت آقا دکتر منو دوست دارید   ؟ و در جریـان معاینـه مرتب صحبت مـیکرد وسوال مـیکرد وخودش جواب مـیدادوپس از معاینـه و وقتی کـه من مشغول نوشتن نسخه بودم صحبت مـی کرد ومسائل مختلف بیـان مـی کردخیلی شیرین بود اما چون ساعت 11 شب وروز تعطیل بودمن جوابی نمـی دادم کودک بـه پدر ومادرش گفت آقا دکتر حرف نمـی زند  پدر گفت آقا دکتر خسته اند

    خاطره 65

    در سال 1993 کـه برای گذراند ن دوره عفونی بـه مـیو کلینیک آمریکا رفته بودم درون اواخر دوره با یکی از دوستانم کـه در تکزاس بود گفتم به منظور دیدن آقای پروفسور فیژین کـه مولف کتاب عفونی اطفال بود وقت بگیرد کـه در جریـان مسافرت بـه ایران درون تکزاس ایشان را ملاقات کنم کـه ایشان گفتند بـه این زودی وقت نمـی دهند اما خودم به منظور ایشان نامـه ای وبا فتوکپی صفحه اول کتاب تتنفسی کـه در ایران تالیف کرده بودم فاکردم وایشان بلافاصله بـه من وقت ملاقات دادند ومن بـه بیمارستان تکزاس مراجعه ودر کلا س معرفی موارد جالب ایشان درون ساعت 5/10 صبح  شرکت وبا ایشان وپروفسور کاپلان عیـادگاری گرفتم  وبعد از کلاس با پروفسور کاپلان رئیس بیمارستان مدت یک ساعت بـه بازدید بیمارستان پرداختم

    خاطره 66

    من درون کلینیک اطفال و مطب عبیش از 500 کودکان وشیرخواران کـه به مطب مراجعه کرده اند روی دو دیوار وبه طول 1متر درون 2 متر نصب کرده ام ودر سایت هم گذاشته ام یک شب درون مطب کودک 10/2 ساله مراجعه وبه من گفت آقا دکتر عمرا بگیرید مـی خواهم عکسم آن بالا نصب شود

    خاطره67

    شیرخوار 2 ماهه ای را بـه مطب آوردند کـه به علت مختصری تب بـه پزشکی مراجعه کرده بود و5-6 شیشـه شربت های مختلف بـه همراه داشت کـه پس از معاینـه داروها قطع گردید وآزمایش داده شد وآزمایش ها طبیعی بود وبدون دارو بهبودی یـافت

    خاطره68

    کودک 3 ساله ای بـه اتفاق مادرش بـه آمد گفتم اسمت چیـه ؟ گفت علی آقا گفتم فامـیلت چیست ؟ کـه گفت سپس گفتم چه شده ؟ درون حالی کـه دستش رشانی گذاشت گفت داغ شده است

    خاطره 69

    در سال 1345 درون پادگان سلطنت آباد مشغول گذراندن دوره نظامـی به منظور پنجمـین دوره سپاه بهداشت بودم یکی از پزشکان کـه اسمش ضیـاء بود مرتب درون حال خواندن پلی کپی های نظامـی بود کـه سایر پزشکان اورا (  ضی پو   ) یعنی ضیـاء پلی کپی نام نـهاده بودند

    خاطره 70

    کودک 4 ساله ای را بـه مطب آوردند از او پرسیدم چند سالت هست گفت 5 سالم هست وزن کردم 16 کیلو بود گفتم وزن تو بـه اندازه 4 سال هست دوباره تکرار کرد من 5 ساله ام و مـی خواهم بـه مـهد کودک بروم و 7 که تا دوست دارم

    خاطره 71

    در آذر ماه 1366 کـه از بیمارستان مفید بـه بیمارستان امام حسین منتقل گردیدم بخش نوزادان واطفال مخلوط بود ونوزادان را اغلب روبروی ایستگاه پرستاری بستری مـی نمودند کـه من بـه ریـاست بخش پیشنـهاد نمودم انتهای بخش چند اطاق مجزا گردد وبخش نوزادان جدا شود کـه گفته شد نباید بخش دور از نگاه پرستاری باشد کـه البته  درست هم بود چون تعداد نرس بخش کم بودند لذا پیشنـهاد دیگری مطرح شد کـه دو اطاق روبروی پرستاری با برداشتن دیوار وسط بهم وصل ودر موقع ورود بـه این قسمت رعایت استریل بودن وشستوشوی دست ها تاکید گردد خوشبختانـه مورد موافقت قرار گرفت ومدتی بخش نوزادان این طوری  بود که تا بالاخره انتهای بخش بـه بخش نوزادان و مراقبت های ویژه نوازان تبدیل گردید وهم اکنون دو اطاق اولی کـه قسمتی از دیوار وسط را به منظور بخش نوزادان برداشته بودند هنوز باقی است

    خاطره72

    در سال 1344 کـه از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده بودم چند روزی بـه شـهرستان زادگاهم رفته بودم درون یکی از روز ها گفتند یک خانمـی درون همت آباد کـه در چند کیلومتری شـهر واقع هست دچار تب واستفراغ شده ولازم هست یکی از پزشکان اورا معاینـه کند درون آن موقع من ودو پزشک فامـیل کـه هر سه پزشک عمومـی بودیم  ودرحال حاضر یکی متخخص اطفال ودیگری متخصص بیـهوشی ومن هم متخصص اطفال هستیم قرعه بنام من درون آمد ومن رفتم واحتمال مننژیت دادم وبه بیمارستان منتقل وبزل مایع نخاع مننژیت را تایید نمود ودرمان شد وشوهرش هم درون آن زمان مکه رفته بود والان صاحب چند اولاد وحالش  خوب است

    خاطره 73

    در روز جمعه 10 /3/87 یکی از نوه های یکی از ائمـه جمعه معروف تهران مبتلا بـه مننژیت گردیده بود کـه درمان انجام وسه روز بعد از شروع درمان امام جمعه کـه ناراحت ونگران حال نوه بودند تلفن د بنده بـه ایشان گفتم یک کودک یک ساله سال ها قبل داشتم کـه به مننژیت مبتلا و بعد از درمان بعد از چند سال حافظ قرآن گردید واز دست ریـاست محترم جمـهوری اسلامـی ایران جایزه دریـافت کرد وگفتم امـیدوارم ایشان هم همـینطور حافظ قرآن شود کـه خیلی خوشحال گردیدند وتشکر نمودند کودک بادرمان کامل وحالت خوب از بیمارستان مرخص گردید

    خاطره 74

    کودک 3 ساله همراه مادرش بـه مطب آمدند کـه به علت تب وسرماخوردگی مراجعه کرده بود بعد از معاینـه واندازه گیری قد ووزن ودستورات لازم ازتخت معاینـه آمد وروی صندلی کودک نشست وگفت حالا نوبت آب نبات چوبی است

    خاطره 75

    شیرخوار 6 ماهه ای را بـه مطب آوردند قبلا گفته بودیم که تا 6 ماه فقط شیر مادر داده شود واکنون پدر با عجله گفت دستور غذای کمکی را بدهید گفتم بعد از انجام واکسن های 6 ماهگی ومعاینـه خواهم گفت کـه پدر با شوخی گفت     " آخر فردا به منظور غذای شیرخوار رستوران رزرو کرده ایم "

    خاطره 76

    کودک 3 ساله ای بـه مطب مراجعه قبل از ورود بـه اطاق معاینـه سکرتر بـه مادرش گفت چند دقیقه صبر کنید آقای دکتر چائیش را بخورد وقتی زنگ زدم کـه به اطاق معاینـه بیـاید کودک بـه اتفاق مادرش وارد شد وگفت     آقادکتر چائیت را خوردی ؟

    ودر موقع خداحافظی مادرش بـه کودک گفت خداحافظی   کودک گفت آقای دکتر مـی خواهند بخوابند  ؟

    خاطره 77

    در سال 1369که درون بخش عفونی اطفال بیمارستان لبافی نژاد بودم کودک 9 ساله ای را از قزوین مراجعه وبه علت گاز گرفتگی سگ کـه به طور وحشتناک همـه بدن ودست وپا گاز گرفته بود بستری شده بود کـه اقدامات لازم انجام وجهت واکسیناسیون بـه انستیتو پاستور معرفی گردید

     

    خاطره  78

    5/2 ساله ای بـه علت گاستروآنتریت درون بیمارستان رسالت تهران بستری وتحت درمان قرار دادم صبح روز بعد جهت معاینـه بـه اطاق کودک رفتم دیدم سرم بـه دست راست او وصل هست ولی کودک با دست چپ قلمـی بـه دست گرفته وروی دفتری درون حال نوشتن هست که به منظور من دیدن این صحنـه خیلی جالب وعگرفتم کـه مـی بینید

    خاطره 79

    کودک 5/3 ساله ای بـه اتفاق مادرش بـه مطب آمد ودر لحظه ورود گفت آقا دکتر من بزرگ شدم واز آمپول نمـی ترسم وپس از معاینـه کـه از تخت پائین آمد وروی صندلی نشست و گفت حالا نوبت شکلات هست وقتی من  شکلات بـه او دادم وفرم آن با دفعه قبل تفاوت داشت گفت من این شکلات را نمـی خواهم شکلات دیگر مـی خواهم کـه تعویض کردم وخوشحال خداحافظی کرد

    خاطره 80

    کودک 3 ساله ای را بـه علت آدنوپاتی گردن درون بیمارستان رسالت تهران جهت درمان بستری نمودم بعد از  4 روز درمان یک روز صبح حدود ساعت 8 صبح بعد از ویزیت کودک از من پرسید آقای دکتر اجازه مـیدهید قرمـه سبزی بخورم جواب دادم بله اشکالی ندارد بلافاصله کودک گفت قرمـه سبزی را بده ومادر از یخچال آورد  من با حالت تعجب پرسیدم  مگر صبح زود قرمـه سبزی بیمارستان مـی آورد مادر گفت کودک شب قبل گفته هست از منزل قرمـه سبزی بیـاورم  وگفته اجازه را از دکتر مـیگیرم فردای آن روز هنگام معاینـه کودک درحالی کـه دست راستش سرم وصل بود با دست چپ مشغول نقاشی بود

    خاطره 81

    کودک 4/2 ساله بـه علت تشنج های مکر وتب درون بیمارستان رسالت تهران بستری ودرمان گردید درروز آخر کـه قرار بود بعد از معاینـه مرخص گردد بـه اطاق کودک رفتم بغل مادر بود وحالش نسبتا خوب بود بـه او گفتم مـی خواهی تورا مرخص کنم بروی خانـه  ؟ گفت  نـه   مجددا سوال کردم مـی خواهی بیمارستان باشی یـا بروی منزل   ؟  گفت بغل   گفتم بغل درون منزل یـا بیمارستان  گفت آنجا  إ

    خاطره  82

    درسال 1341دریکی از شب های تابستان  در خیـابان باب همایون وپشت بام یک چاپخانـه از طرف جناب آقای مـهندس بازرگان شام دعوت  شده بودیم  کـه به مناسبت آزاد شدن آقای مـهندس بازرگان از زندان وایشان سخنرانی نمودند وسراغ بعضی از دوستان را گرفتند کـه پاسخ دادند تازه دستگیر وبه زندان رفته اند ایشان داستانی را نقل نمودند کـه در مازندران درون زمان گذشته کشاورزان بعضی از روز ها بـه علت تب مالاریـا درون منزل بستری وتب و لرز داشتند چون مالاریـا تب یک روز درمـیان یـا دو روز درمـیان وبعضی سه روز درمـیان داشتند وزندان رفتن دوستان را هم همـینطور مثل تب مالاریـا مثا ل زدند کـه فلانی بـه زندان رفته وپس از چند روز بر مـیگردد ومجددا بـه زندان مـیرود مثل تب مالاریـا

    خاطره 83

    پدر ومادر فرزند سه ماهه ای را به منظور کنترل وزن وقد ورشد وتکامل بـه مطب آوردند  کـه یبوست 2-3 روزه داشت بعد از معاینـه وزن نوزاد کمـی بیشتر از عادی بود و فقط شیر مادر استفاده مـی کرد بـه والدین گفته  شد کـه وزن نوزاد خوب هست یبوست هم اشکالی ندارد و به پدر گفتم بـه مادری کـه اینقدر خوب توجه کرده وخوب شیر داده هست باید جایزه داد وبهتر هست یک سکه بـه مادر بدهید چند روز بعد روز جمعه مادر بـه منزل تلفن کرد کـه من مادر همان شیرخواری هستم کـه گفتید خوب شیر داده ام وگفتید همسرم حتما سکه بـه من بدهد گفتم سکه را گرفتید  گفت بلی ولی سکه     25 تومانی  إ إ إ وگفت بـه عنوان اینکه خوب شیرداده ام درون قلک بـه عنوان یـادگار نگه مـیدارم بعد هم بیـان کرد کـه 4 روز هست اجابت مزاج نداشته گفتم اشکالی ندارد ودرمانی لازم ندارد اجابت مزاج نوزادان ممکن هست روزی 8 مرتبه که تا 3-4 روز یک مرتبه باشد

    خاطره 84

    دریکی از روز ها درون بخش مراقبت های ویژه نوزادان بیمارستان امام حسین نوزاد 17 روزه را بـه علت خونریزی مغزی بستری شده بود کـه در شرح حال رزیدنت مسئول ذکر کرد  علت ضربه مغزی هست که مادر اپی لپسی داشته ودر حین شیرناگهان تشنج کرده ونوزاد روی زمـین افتا ده هست پس از بـه هوش آمدن مجددا مادر شروع بـه شیرنوزاد مـی نماید وبرای بار دوم متاسفا نـه مجد دا تشنج مـی نماید ونوزاد روی زمـین مـی افتد وبعد بـه علت بدی حال عمومـی بـه بیمارستان مـی آورند ودر بخش مراقبت های ویژه نوزادان بستری مـیگردد ودر سی تی اسکن مغز خونریزی جمجمـه نشان مـی دهد  این خاطره بسیـار تاسف آ ور اما عبرت آموز مـی باشد بـه اطرافیـان مادر شیرده توجه مـی دهد  اگر مادر اپی لپسی دارد حتما در حین شیر نوزاد مادر ونوزاد را مراقب باشند در درجه بعد بـه پزشکان یـاد آور مـی شود اگر مادری درون موقع زایمان درون شرح حال اپی لپسی ذکر مـی کند بـه اطرافیـان مادر تذکر دهند کـه در موقع شیر نوزاد مادر ونوزاد را تحت نظر داشته باشند

    خاطره 85

    پدر ومادر ومادر بزرگ نوزادی بـه علت گریـه زیـاد نوزادرا بـه مطب آوردند درون حین معاینـه مادر بزرگ ذکر کرد کـه مادر نوزاد هم درون دوره نوزادی زیـاد گریـه مـی کردیک روز بـه علتی مجبور بودم نوزادم را بـه مدت سه ساعت تنـها بـه فامـیل بسپارم وقتی برگشتم گفتند درون این مدت خیلی گریـه وبیقراری نموده وبه هیچوجه ارام نمـی شده کـه روسری من را نزدیک نوزاد گذاشته اند وبا کمال تعجب آرام شده است چه عظمتی هست که :

    بغل مادر ، شیردادن  توسط مادر  ، شنیدن صدای قلب مادر ، روسری مادر کـه بوی مادر مـی دهد همـه مـیتوانند نوزاد بیقرار را آرام کنند

    خاطره  86

    در سال های 1352-1353 درون کنکور امتحان اورتوپدی دانشگاه ملی شرکت نمودم درون امتحان حدود 550 نفر شرکت و5 نفر مـی خواستند سوالات تستی نبود وکامل نوشته مـیشد ومن نفر دوم شده بودم درون مصاحبه وقتی بـه اطاق مصابحه رفتم اساتید مصاحبه کننده از من حدود جغرافیـا ئی لوکزامبورگ را سوال د و سوال بعدی تورم اقتصادی را پرسید ند کـه مورد سوال من بود کـه چرا درون امتحان اورتوپدی جغرافیـا واقتصاد سوال مـیکنند بعد از خروج از جلسه امتحان تعدادی از دانشجویـان گرد من حلقه زدند وپرسید ند سوال چه بود و من سوالات را گفتم وبا حالت تعجب گفتم نمـی دانم چرا این سوالات  را از من د ویکی از دانشجویـان گفت مـی خواستند رد ت کنند کـه درست بود وآن دانشجو کـه این جواب را بـه من داده بود و نفر هفدهم بود  بعدا قبول شد إ إ پارتی بازی درون دانشگاه ملی

    خاطره 87

    کودک 4 ساله ای بـه علت اسها ل شدید بـه اتفاق مادرش مراجعه بعد از معاینـه دستور سرم خوراکی  او-آر –اس داده شد ونامـه ای هم به منظور مواقع ضروری کـه اگر تشدید یـافت یـا کودک سرم خوراکی را نخورد به منظور سرم تزریقی بـه بیمارستان مراجعه کند خیلی جالب بود کودک حرف های مرا بـه دقت گوش مـی کرد وموقع خداحافظی بـه من گفت آقای دکتر آب هائی کـه گفتید آن قدر مـی خورم کـه سرم نزنند

    خاطره 88

    آخرین کنگره ای که استاد دکتر محمد قریب در پنجم شـهریور 1353 درون شـهر تبریز شرکت نمودند قرار بود کنگره را ایشان افتتاح نمایند متاسفانـه از شب قبل ایشان مبتلا بـه تب شدید شدند ولی با وجود تب وکسالت شدید درون مراسم افتتاح شرکت واین گونـه سخن آغاز نمودند:

    خوشحالم از اینکه مـی بینم مشتاقان علم از تمام نقاط کشور درون تبریز گرد آمده اند، ولی تعجب مـی کنم کـه چرا  ؟ درون شـهر تبریز  کـه باید تب ها بریزد  من تب کرده ام ونمـی توانم آنطور کـه باید ادای دین کنم

    خاطره 89

    خاطره دیگر از استاد دکتر محمد قریب درون مورد مرحوم آقای دکتر بینش ور استاد بیماری های عفونی آقای دکتر سید جعفر لواسانی   نقل مـی کنند کـه در سالهای 1333-1334 درون زمستان  دچار عفونت شدید ریوی مـی شوند  ( پنومونی ) ومدتی درون منزل وسپس درون بیمارستان بستری و تحت درمان قرار مـی گیرند  با وجود همـه اقدامات انجام شده تب شدید ادامـه داشته وقطع نمـی شود وحالت بیمار هرروز بدتر مـی شود تمای دوستان پزشک واساتید دانشکده پزشکی توصیـه های لازم را مـی نمایند ولی تب همچنان بالا باقی مـی ماند بالاخره بـه توصیـه یکی از همکاران قرار مـی شود از مرحوم استاد دکتر محمد قریب برای عیـادت وب نظریـه دعوت شود  خوب ، طببعی هست که گروهی با این دعوت با توجه بـه متخصص اطفال بودن دکتر قریب مخا لفت مـی کنند گفتگوی مفصلی بر پا شده وبعد از بحث وجد ل  ، نـهایتا بـه این نتیجه مـی رسند کـه حد اقل این دعوت ضرری به منظور مرحوم دکتر بینش ور ندارد وسرانجام از مرحوم استاد دکتر محمد قریب دعوت وایشان عیـاد ت وفقط دوز آنتی بیوتیک را افزایش مـی دهد با انجام این دستور داروئی تب بالای دکتر بینش ور قطع شده وحال عمومـی وی بهبود مـی یـابد  ، مجد د ا استاد دکتر محمد قریب اآقای دکتر بینش ور عیـادت وپس از مشاهده بهبودی وقطع تب  ، با خنده بـه مرحوم دکتر بینش ور مـی گوید :

    «    دیدی تو هنوز بچه هستی ومن طبیب اطفا ل حتما تورا معالجه کنم   »  إ إ

    خاطره 90

    کودک 4 ساله ای بـه همراه برادر 5 ماهه اش همراه پدر ومادر به منظور معاینـه شیرخوار 5 ماهه بـه مطب آمده بودند کودک 4 سا له هم از مریض های من بود و به من گفت دیشب درون قصر شما بازی مـیکردم وراه مـیرفتم  وپدرش گفت مثل اینکه خواب دیده است

    خاطره 91

    شیرخوار 23 ماهه را بـه علت تب  برای معاینـه مراجعه کرد وترمومتر  زیر بغلش گذاشتم ومنتظر شدم  درون این موقع مرتب بـه مادر مـی گفت غغلم کن غغلم کن غغلم کن ومادر گفت مـی گوید بغلم کن وقتی معاینـه تمام شد ودر حین نسخه نوشتن بـه مادرش مـی گفت بریم بیرون  درون در ه مادرش گفت منظور سرسره است

    خاطره  92

    خاطره دیگر از استاد دکتر محمد قریب درون سال 1341 کـه من درون بخش اطفال بیمارستان هزار تختخوابی استاژر بودم زاده ام را کـه آن زمان دو سا له بود وتوسط پدرش کـه داماد ما بود جهت معاینـه توسط استاد بـه بخش اطفال مراجعه ومن درون حین راند بخش کـه استاد داشتند از ایشان درون خواست معاینـه نمودم وایشان احترام زیـادی  درون حضور داماد بـه من گذاشتندوکودک دوساله را معاینـه ودستورات لازم را دادند وبعدا کاملا بهبودی یـافت

    خاطره  93

    در مـهر ماه 1369 کـه من دبیر اولین کنگره عفونی اطفال بودم کـه توسط دانشگاه علوم پزشکی شـهید بهشتی درون هتل استقلال برگزار مـی شد وریـاست محترم جمـهور جناب آقای رفسنجانی پیـام دادند وتوسط جناب آقای حسن حبیبی معاون اول افتتاح گردید حدود یک هفته بعد از  آزاد  شدن جناب آقای دکتر عباس پاک نژاد  بعد از 10 سال اسارت  درون عراق دعوت کردیم  کـه در کنگره ومراسم افتتاح حضور داشته باشند کـه موافقت نمودند ودر مراسم افتتاح تشریف داشتند از ایشان بـه عنوان پزشک وجراح قهرمان آ زادی بـه مدت 10 سا ل اسارت وبا دو شـهید درون 7 تیر کـه جزء 72 تن بودند تقدیر گردید

    خاطره  94

    کودک 4/3 ساله از دوبی درون تابستان بـه ایران آمده بود کـه مادرش مـی گفت دل درد دارد وقتی روی تخت معاینـه نشست از کودک پرسیدم چه شده است  ؟  پاسخ داد :

    آقای دکتر آمده ام دلم را خوب کنید درون حالی کـه دست روی شکمش گذاشته بود ونشان مـی داد

    خاطره 95

    کودک 5/3 ساله بـه اتفاق پدر ومادر بـه مطب آمدند وقتی وارد اطاق معاینـه شد  بـه او گفتم چه شده است  ؟  پاسخ داد  آقای دکتر دانـه های قرمز روی بدنم هست کـه نمـی توانم بخارانمش شما ببینید وقتی معاینـه کردم آبله مرغان داشت کـه تحت درمان قرار گرفت.

    خاطره  96

    بچه 5/3 ساله ای قبل از اینکه وارد اطاق معاینـه شود ودر اطاق انتظار منتظر بود شیرخوار دیگری درون حال معاینـه بودوگریـه مـی کرد کودک 5/3 ساله به سکرتر گفته بود وقتی من بـه اطاق معاینـه رفتم دروغی و الکی گریـه مـی کنم وقتی وارد اطاق شد مـی خندید و وقتی روی تخت معاینـه رفت شروع بـه گریـه الکی نمود کـه من بـه اوگفتم وقتی گریـه مـی کنی حتما اشک هم داشته باشی  بعد چرا اشک نداری  گفت الکی گریـه مـی کنم   إإ إإ

      

    خاطره  97

    کودک 5/3 ساله بـه علت تب 40 درجه وسردرد درون بیمارستان رسالت تهران بستری گردید درون آزمایش خون محیطی هیپر لکوسیتوز وپلی نوکلئر 90 %  وباند سل 4% داشت کـه بزل مایع نخاع انجام ومننژیت با کتریـا ل رد گردید  با احتمال سپتی سمـی تحت درون مان آنتی بیوتیک قرار گرفت روز بعد همراه تب بالا دچار دل درد شدید شده بود  وتوسط جراح بعد از عساده شکم وسونوگرافی معاینـه وتشخیص شکم حاد جراحی رد گردیداما کودک درون این مدت وروز های بعد با دیدن پرستار یـا پزشک شدیدا گریـه مـی کرد در روز های آخر درمان ورق برگشت ودیگر با دیدن پرستاران وپزشک ناراحت نمـی شد ومـی گفت من مـی خواهم دکتر شوم ودکتر نی نی ها وبه اونا سوزن ب ودیگه گریـه نمـی کنم إإإ

    خاطره 98

    5/5 ساله کـه هنوز مدرسه نمـی رود وکلاس مکا لمـه زبان مـیرود یک روز معلم زبان بـه او مـی گوید من عاشقتم وبلا فاصله درون پاسخ مـی گوید همـه عاشق منند إإإ

    همـین کودک درون منزل صبا خوشگله معروف هست یک روز بـه ش مـی گوید صبا خوشگله بـه انگلیسی چه حتما گفت إإإ

    خاطره 99

    درسا ل 1360 پسر ام کـه شیرخوار حدود یک ساله بود بـه علت اسهال خونی درون یکی از بیمارستان های خصوصی  تهران بستری شده بود ومدت چند روز طول کشیده بود وحا لش خوب نبود عصر جمعه من بـه اتفاق همسرم به منظور دیدار شیرخوار بـه بیمارستان رفتیم درون عین حال اورا قیـافه توکسیک دیدم  گفتم با توجه بـه حال عمومـی واینکه آنتی بیوتیک هم تاثیر نداشته شاید انواژیناسیون داشته باشد چون طببیش درون آن ساعت درون بیمارستان نبود بـه پسر ام گفتم با پزشک شیرخوار مطرح نماید وپیشنـهاد رادیوگرافی دادم کـه با بی مـیلی انجام واتفا قا تشخیص انواژیناسیون ( پیچ خوردگی روده ) درست بود با آقای دکتر شفائی جراح اطفال بیمارستان مفید صحبت شد وایشان با وجودحالت عمومـی بد جراحی نمودند وحالش خوب شد والان از  دانشگاه فارغ التحصیل شده وازدواج هم نموده است

    خاطره 100                       

    کودک 4/2 ساله همراه مادرش بـه علت سرفه وتب بـه مطب آمده بود درون حین معاینـه کودک مـی گفت  ببین درگوشم مورچه نرفته است  ؟ وقتی معاینـه تمام شد کودک گفت آقای دکتر درون گوشم مورچه نرفته است  ؟    ومن بـه او گفتم گوشت سالم هست ومورچه ندارد نسخه کودک را نوشتم وبعد از شرح دارو بـه مادر کودک داده شد کودک منتظر شکلات بود کـه به او شکلات معمولی داده شد  او با نگاه مخصوص بـه آن نگاه کرد وگفت من آب نبات چوبی را مـی خواهم وقتی بـه اودادم خندان خداحافظی کرد ومادر هم از این اتفاق خنده اش گرفت

    خاطره  101

    بچه 5/2 ساله ای بـه علت سرماخوردگی بـه اتفاق مادرش بـه مطب آمد ند گردن بند قشنگی داشت بـه اوگفتم گردن بند قشنگی داری مثل خودت زیبا هست گفت آره گردن بند را پری برام خریده درون خونـه هم گردن بند دارم ومن حلما خوشکله هستم .

    خاطره  102

    در تاریخ 15 مرداد ماه هشتاد و هفت مراسمـی با شکوه به منظور تقدیر از جناب آقای دکتر احمد سیـادتی استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران از طرف دانشگاه تهران وسازمان نظام پزشکی جمـهوری اسلامـی ایران وانجمن پزشکان کودکان ایران درون تالار امام بیمارستان امام خمـینی درون ساعت 11 صبح برگزار وهراز فعا لیت های درخشان استاد صحبت مـی د تابلو زیبائی با نوشته های یک کودک جلب توجه مـیکرد واستاد نیز خود صحبت نمودند وگفتند 50 سا ل خدمت درون راه سلامتی و آموزش درون ایران دارم وآروزو مـی کنم 50 سا ل دیگر هم  زنده باشم وخدمت نمایم.

    خاطره 103

    پدر ومادری جوان با یک بچه 2ساله بـه مطب آمدند ودر مورد بچه دیگرشان کـه 5/7 ساله بود در غیـا ب کودک صحبت مـید وتعریف د کـه کودک ما پیش فعا ل هست گفتم چهی  تشخیص داده پاسخ دادند کـه در سایت شما درون قسمت روان شناسی آن مطالعه وهمـه علائم درون بچه ما وجود دارد استرس ، عدم تمرکز ، عدم احساس خطر و......   گفتم درون خانوادهی مبتلا هست پدر جواب داد خانم هم عدم تمرکز دارد خندیدم وبه خانم گفتم شما را متهم مـیکند .       بالاخره گفتم کودک را بیـاورند داخل مطب واز اوخواستم اسم ونام فامـیل  رابگوید کـه درست بیـان کرد گفتم کلاس اول کـه امتحان دادی چه نمره ای گرفتی گفت همـه نمره ها 20 ومعدلم هم 20 بود گفتم اسم وفامـیلت را روی کاغذ بنویس کـه با خط خوانا نوشت گفتم  نقاشی بلدی گفت بله گفتم شکل یک آدم رسم کن کـه بسیـار خوب کشید وزن وقد رشد کودک هم خوب بود گفتم بـه نظر مشکلی ندارد مختصری دارو تجویز وگفتم بعد از 2-3 ماه مراجعه کنید به منظور بررسی مجد د  وآزمایش ها ئی هم درخواست نمودم هنگام خروج مادر گفت همـه چیز بـه خیر وخوبی گذشت  نـهایت خانواده ما از طرف شوهر متهم شدیم

    خاطره 104

    کودک 4 ساله ای بـه اتفاق مادرش وارد مطب شدند ازاو پرسیدم چند سالت هست گفت 4 سال دارم گفتم چه شده است  ؟ درون حالی کـه با دست نشان مـیداد پاسخ داد از بینیم آب مـیا د آومدم که تا خوب شوم گفتم چرا لبت قرمز هست گفت ماتیک دوست دارم

     

     

    خاطره  105

     کودک 5/3  ساله بـه علت سرفه های مکرر ومزمن کـه از 6 ماه قبل شروع شده بود بـه همراه پدر ومادرش بـه مطب مراجعه ومادر شکایت داشت کـه تا کنون بـه 8 پزشک مراجعه وتحت درمان های مختلف و آنتی بیوتیک قرار گرفته و نتیجه ای نگرفته هست کودک گفت آقای دکتر من چیز هائی کـه سرفه ام را زیـاد مـی کنددوست دارم  سوال کردم چه چیز هائی  ؟    کودک پاسخ داد  : انگور ، پیتزا ، خربزه ، موز ، شکلات  بعد از معاینـه معلوم شد سرفه های آلرژ یک دارد آزمایش داده شد ودرمان نیز شروع ش

     

     

    خاطره 106

    در سال های 1345 1346 کـه من درون دوره سپاه بهداشت درون مشـهد پیر آباد بهبهان و تمر وقره قوزی از توابع  کلاله گنبد کاوس خدمت مـی نمودم ودر     سا ل 1347 کـه در بندر د یلم خدمت مـی کردم اغلب اوقات مـی شنیدم کـه نوزاد تازه متولد شده مادر بزرگ ها سرمـه مـی کشیدند و روغن حیوانی وکره مـیدادند 40 -42 سا ل از ماجراگذشته است  امروز   (  28/5/1387  )    درون بیمارستان رسالت تهران صبح   نوزادی متولد  ودر معاینـه سا لم بود عصر همان روز درون حین معاینـه نوزادان پرستار بخش اطلاع داد کـه نوزاد مرتب استفراغ مـی کند وگفتند مادر بزرگ ( مادر شوهر ) بـه نوزاد شیرینی خامـه ای داده هست وگفته هست مـی خواهد نوه اش شیرین کام باشد و مادر نوزاد هم از این رویداد بسیـار ناراحت بود

    خاطره  107

    در یکی از روز ها کـه نوزادی درون بیمارستان رسالت تهران با سزارین  متولد شده بود روز ترخیص به منظور پاره ای از توضیحات وتوصیـه های لازم بـه اطاق نوزاد ومادر ش رفتم پدر ومادر و مادر بزرگ هم حضور داشتند مسائلی درون رابطه با شیر مادر گفتم ورعایت نکات لازم بیـان کردم درون ضمن از والدین خواستم به منظور آزمایشات تیروئید وغربال گیری بعد از 48 ساعت   صبح وبعد از ظهر مراجعه کند درون موقع خداحافظی پدر گفت نوزاد را هم بیـاوریم   أ أ أ بـه پدر گفتم بعد مادر بزرگ را بیـاورید  که همگی خندیدند  أأأ  وتوضیح دادم از نوزاد مـی خواهیم آزمایش غربا ل گیری را انجام دهیم

    خاطره   108

    کودک 3 ساله بـه اتفاق مادرش بـه مطب آمدند وقتی کودک وارد اطاق شد پیراهنش را بالا زد وبادست ناحیـه ناف را فشار مـیداد و مـی گفت دل درد دارم بعد روی تخت معاینـه دراز کشید ومعاینـه ونسخه داده شد

    خاطره 109

    5/2 ساله ای بـه اتفاق مادرش وارد مطب شدند مادر بـه کودک درون منزل گفته بود جهت اندازه گیری قد و وزن نزد دکتر مـیرویم بعد از ورود کودک  بلا فاصله گفت آقا دکتر مـی خواهی اندازم کنی ؟    ومادرش جریـان را توضیح داد  منظور اندازه گیری قد ووزن مـیباشد وقتی معاینـه انجام گردید گفت من دکتر دارم  و مادرش بیـان کرد  منظورش گوشی هست و هر روز همـه را معاینـه مـیکند وسپس کودک گفت من امـیر وبابا رامعاینـه مـی کنم

     

    خاطره   110

    کودک 5/3  ساله ای را بـه علت تب بالا واستفراغ وبیحالی درون بیمارستان رسالت تهران بستری نمودم دستورات لازم داده بودم وپرستار شب بخش خونگیری های درخواست شده وسرم وتزریقات کودک را انجام داده هست صبح وقتی بـه اطاق کودک جهت معاینـه بـه اتفاق پرستار وارد اطاق شدم کودک بـه من نگاه کرد ودر حالی کـه با انگشتش بـه طرف پرستار اشاره مـی کرد گفت اونا  کتک بزن و شل وپلش کن بـه خاطر اینکه سرم وسوزن بدست من زده است  . روز بعد کـه پرستار جهت سرکشی بـه اطاق کودک رفته کودک  از او مـی پرسد   "  حالا دیگه بـه ما اجازه مـیدید بریم خونـه  "

    وقتی من جهت معاینـه وویزیت روزانـه بـه اطاق کودک رفتم با دست دندان هایش  را نشان مـیداد که موش نا قلا  هست رفته دندان ها یم را خورده هست .

    خاطره  111

    کودک 4 ساله ای را جهت معاینـه بـه مطب آوردند بعد شرح حال ومعاینـه ودستور داروئی نمـی خواست از مطب برود والدین اصرار مـی د کـه مریض ها بیرون منتظر هستند  کودک ناگهان درون حالی کـه روی پاها نشست دست روی شکم گذاشت وگفت آخ آخ آخ إإإإ دلم درون حالی کـه دروغی مـی گفت دل درد دارم .

    خاطره   112

    درتابستان 1335 کـه تازه امتحا نا ت کلاس پنجم متوسطه  را داده بودم کـه در آن زمان بـه د یپلم  علمـی معروف بود وبعد از آن طبق قوانین آن موقع مـی بایستی یکی از 3 رشته  : طبیعی  ، ریـاضی  ، ادبی را انتخاب مـی کردیم که تا برحسب آن رشته رشته دانشگاه را انتخاب مـی کردیم بین  انتخاب رشته ریـاضی وطبیعی  مشکوک بودم درون آن زمان درون شـهر یزد  یک عالم روحانی داشتیم بـه نام حاج شیخ غلامرضا یزدی کـه فوق العاده زاهد بود ومورد توجه همـه مردم یزد بعد  از نماز مغرب وعشاء خدمت ایشان رفتم وگفتم با قرآن مجید استخاره نمایند به منظور من کدام رشته بهتر هست بعد از انجام استخاره ایشان فرمودند هردو رشته بسیـار خوبست اما درون مورد رشته طبیعی آیـه زیر را به منظور من خواندند وفرمودند این رشته به منظور شما بهترین هست و آیـه این بود :                

    من احیـا ها فکانما احیـا الناس جمـیعا  ومن رشته طبیعی را انتخاب وسعی کردم رشته پزشکی را انتخاب کنم ودر حد توان بـه مردم خدمات پزشکی ارائه دهم امـید هست مورد قبول حق تعالی قرار گیرد .

    خاطره   113

    کودک 2 ساله بـه علت عفونت ادراری درون بیمارستان رسالت تهران بستری نمود م دستور سرم وآنتی بیوتیک وریدی داده شد فرداصبح کودک روی تخت نشسته بود درحالی کـه سرم با آتل درون دست داشت بـه شوخی گفتم کدام نرس این کار را کرده ودست ترا اینطور بسته هست بگو که تا دعوایش کنم اشاره کردم بـه پرستاری کـه همراه من ویزیت مـیکرد گفتم این نرس بود کمـی نگاه کرد وگفت نـه وبا انگشت بـه طرف ایستگاه پرستاری اشاره مـی کرد وگفت آونجا إإإإإ   بچه 2 ساله با این هوش خیلی جالب هست عصر همان روز کـه در کریدور بیمارستان اورا دیدم انگشت سبابه اش را بالا برد واجازه مـی خواست با سرم وآتل و پایـه سرم درون راهروبیمارستان راه برود

    خاطره 114

    اینجانب بـه خاطر شغل پزشکی کـه انتخاب کرده ام بعد از ظهر ها همـیشـه از ساعت  4- 8 بعد از ظهر بـه استثناء پنجشنبه وجمعه  بـه مدت 47 سال درون مطب افطار مـی کنم وروز های زوج کـه از صبح که تا شب درون درمانگاه بیمارستان رسالت تهران مـی باشم نماز هم درون همان اطاق معاینـه بجا مـی آورم

     

     خاطره  115

    16 ماهه را به منظور واکسیناسیون آنفلوآنزا بـه مطب آوردند درون موقع معاینـه کـه روی تخت معاینـه قرار داشت ومن چراغ معاینـه را روشن کردم با انگشت  سبابه بـه نور چراغ  اشاره  کرد وگفت برق برق   إإإإإ

    خاطره  116

    کودک 2 ساله با اسباب بازی کـه در دست داشت و شکل کلاغ داشت  برای  معاینـه به  اتفاق پدر ومادر ش بـه مطب  آمدند کودک کـه وزن 17 کیلو وقد 96 سانتیمتر یعنی مثل بچه 3 ساله بـه نظر مـی رسید درون حالی کـه به من اشاره مـیکرد مـی گفت کلاغ غاغا مـی کند وبا فشار دست صدای اورا درون مـی آورد درون اخر معاینـه از من غاغا مـی خواست مادرش گفت منظور آب نبات چوبی هست وقتی بـه اودادم مادرش گفت بگو نماز وروزه شما قبول باشد وبلافاصله او هم جمله را تکرار کرد

    خاطره  117

    شیر خوار 8 ماهه ای را والدینش بـه مطب آوردند کـه پدر ومادر 8 ماه به منظور درمانش اقدامات زیـادی کرده بودند وشیرخوار بعد از 8 ماه وزن 3 کیلو راداشت بسیـار نحیف ولاغر،  چربی زیر پوست از بین رفته ودچار سوء  تغذیـه شدید بود همرا ه اسیدوز کلیوی وقتی عاورا گرفتم ش گفت عمن را هم همراه برادرم بگیرید کـه انجام شد جالب توجه شیر خوار بسیـار هوشیـار بـه نظر مـی رسید .

    خاطره  118

    درتاریخ 25/6/1387 درون بیمارستان رسالت تهران نوزادی از یک مادر 21 ساله کـه با همسر فامـیل و عمو وپسر عمو بودندتوسط سزارین متولد با آپکار 10/9 زایمان اول بود دوساعت بعد از تولد توسط  اینجانب معاینـه شد درون معاینـه بـه جز رنگ پریدگی شدید بـه نظر طبیعی بود مشاوره به منظور اکوی قلب وفوق تخصص قلب درخواست کـه بعدا انجام گیرد   آزما یشات مختلف انجام کـه همگی طبیعی بود هموگلوبین 15 وپلاکت 279000 کومبس منفی  ورتیکولوسیت 9/3 درصد قند خون 84 و کلسیم 9   بیلی روبین 3/3  کـه پس از 4 ساعت تکرار شد 7/4  و4 ساعت بعد 5/5  وحالت عمومـی که تا 24 ساعت جز رنگ پریدگی نکته ای نداشت بعد از 24 ساعت گفتند مختصری دیسترس تنفسی پیداکرده کـه اکسیژن با هود گذاشته شد آزمایشات تکرار کـه نکته ای نداشت  رادیوگرافی ریتین انجام کـه سایـه قلب وریـه طبیعی و دیـافراگم های دوطرف نرمال بود  کم کم دیسترس تنفسی افزایش مـی یـافت کـه لوله داخل تراشـه گذاشته شد و به بخش مراقبت های ویژه نوزادان یکی از مراکز آموزشی اعزام وپس از 4 ساعت با دستگاه  رسپیراتور واقدامات ویژه کـه انجام شده بود  درگذشت  علت مشخص نشده بود تشخیصی کـه به نظر مـی رسید بیماری قلبی مادرزادی کـه در 24 ساعت اول فقط رنگ پریدگی داشته باشد مثل هیپو پلازی بطن چپ  ( هیپوپلاستیک لفت هارت سیندرم ) از مرکز آموزشی درخواست اتوپسی به منظور تشخیص نمودم واز پدر نوزاد هم درخواست نمودم به منظور روشن شدن تشخیص از جهت کمک بـه علم و وضعیت فرزند بعدی خانواده اجازه اتوپسی بدهند کـه پدر بسیـار خوب و روشنی کـه داشت اجازه دادند ودر اتوپسی نشان داد کـه اصلا بطن چپ ندارد ومشکلات دیگر درون آئورت و شریـان ریوی  ودهلیز  ها وجود داشت  از موارد نادری بود کـه در مدت 43 سال طبابت مـی دید م .

    خاطره   119

    کودک 5/5 ساله جهت معاینـه روی تخت معاینـه نشست وقتی با چراغ وآبسلانگ خواستم معاینـه کنم گفت من چوب دوست ندارم درون دهانم بگذاری گفتم آیـا بستنی دوست داری ؟ گفت بله گفتم خوب این مثل چوب بستنی است چرا دوست نداری پاسخ داد من بستنی را دوست دارم ولی دوست ندارم چوبش را بخورم

     

    خاطره 120

    کودک 5 ساله بـه اتفاق مادرش جهت معاینـه گوش بـه مطب آمدکه اسباب بازی های جدید بـه نام اسباب بازی ترانس فورمر درون گوش کرده بود وگوش راست خونریز ی کرده بود وقتی خواستم با اوتوسکپ گوش را معاینـه کنم اول خواستم گوش چپ را  معاینـه وسپس گوش راست  را کـه خونریزی داردمعاینـه نمایم   کـه کودک بلافاصله پاسخ داد آقای دکتر این گوشم  ( گوش چپ )  سالم هست و با اشاره گوش راست را نشان مـی داد .

    توجه وهشدار :

    جسم خارجی به منظور کودکان  بین 6 ماه که تا 6 سال شایع هست بعضی ها که تا 8 سال ذکر مـی کنند درون بررسی بین 6842 مورد جسم خارجی کـه در ایران انجام شده 75 درصد بین 2-8 سالگی و 90 درون صد قابل پیشگیری بوده هست بادام ، پسته ، فندق  ، پاک کن  ،  وسائل واسباب بازی های نوک تیز ویـا گرد   دانـه تسبیح ، دکمـه  بـه دست بچه ها نباید درون اختیـار بچه ها قرار گیرد

    خاطره  121

    در سال 1336 یعنی حدود 56 سال قبل  جناب اقای دکتر عباس ظریف از جناب آقای دکتررضا پاک نژاد

    که بعدا جزء 72 تن شـهدای هفتم تیر گردیدند وبرادرشان جناب آقای دکتر عباس پاک نژاد  مدت 10 سال درون جنگ تحمـیلی عراق اسیر بودند وبرادردیگرشان هم  جزء 72 تن شـهدای 7 تیر هستند از ایشان اندرزی  درون خواست مـیکند  کـه بتواند همـیشـه  چون چراغی  فراراهش قرار گیرد ایشان درون جواب چنین مرقوم مـی فرمایند:

                                   بسمـه تعالی وبه ثقتی

    آنقدر نیکی کن کـه بر تو ثابت شود پاداشی از مردم جز بدی نداری ومتاسف مباش کـه اگر مـی سوزی عده ای از روشنائی سوختن تو مـی توانند استفاده نمایند و این چنین سوختن از سوختن درون سرای دیگر امان خواهد بو د – دکترسیدرضا پاک نژاد12/10/1336

    اندرز بسیـار پر معنائی هست انشاء-------بتوانیم انجام دهیم

    خاطره  122

    درسال 1362پدر ومادر مـهندسی کـه منزل آن ها درون منطقه ونک بود بـه مطب آمدند به منظور فرزند پسرشان کـه بیمار بود درون ضمن گرفتن شرح حال متوجه شدم کـه برای این فرزند کـه 9 ساله بود واکسن اوریون تزریق نشده هست به پدر ومادر توصیـه شد هرچه زودتر بعد از بهبودی فرزند را به منظور واکسیناسیون اوریون بیـاورند کـه این توصیـه انجام نشد یک سال بعد کودک را بـه علت سردرد واستفراغ بـه مطب آوردند کـه تشخیص مننژیت اوریونی مطرح وسفارش بستری وبز ل مایع نخاع شد کودک بستری ونتیجه پونکسیون مننژیت بود تحت درمان ومراقبت کامل قرار گرفت بعد از ترخیص یکی از عوارض بسیـار نادر مننژیت اوریونی کـه یک درون مـیلیون ذکر مـی شود مبتلا گردید  حالا پدر ومادر ناراحت کـه در امر واکسیناسیون قصور کرده اند چند وقت بعد والدین گفتند پسر درون مدرسه جلو هم کلاسان خجالت مـی کشد کـه باید درون مـیز جلوبنشیند وگوش سالمش را بـه طرف جلو جهت شنیدن حرف های معلم کج کند 24 سال از این ماجرا گذشت همـین فرزندپسر همراه فرزند تازه متولد شده اش کـه هست در تاریخ 8/8/1387 مراجعه وکنترل گردید واین خاطره را باز گو کردم وپسر هم برایش  مسائل تازه شد

      توجه :
    والدین  باید  درون امر واکسیناسیون فرزندشان کوشا باشند و به موقع  واکسیناسیون های لازم را انجام دهند .

    خاطره 123

    در سال 1368 کنگره بیماریـهای عفونی درون شـهر تبریز توسط دانشگاه علوم پزشکی تبریز برگزار و من هم درون آن کنگره سخنرانی داشتم زمانی بود کـه من درون بخش عفونی اطفال بیمارستان لبافی نژاد بودم .

    دبیر کنگره درون حین خوش آمد گوئی چند عازآثار تاریخی استان آذربایجان  را با اسلاید نشان داد وگفت بـه بهترین استادی کـه پاسخ دهد وجواب صحیح بدهد درون آخر کنگره جایزه مـیدهیم من هم درون مسابقه شرکت نمودم اما بـه مناسبتی ایجاب نمود کـه روز آخر کنگره وقبل از خاتمـه کنگره بـه تهران بیـایم یک هفته از ماجرا گذشت ومن هم اصلا مسابقه را فراموش  کرده بودم کـه استاد بسیـار وارسته و معروف دانشگاه تهران جناب آقای دکتر مولوی بـه من تلفن د وگفتند من درون ساختمان اسکان هستم وجایزه شما پیش من هست بیـائید جایزه را بگیرید من با حالت تعجب پرسیدم مگر درون مـیان این همـه اساتید من برنده شدم ؟  گفتند چون تعداد زیـادی پاسخ صحیح داده بودند وشما کمترین جواب را داده بودید جایزه به منظور شما درون نظر گرفتند ومن هم رفتم جایزه را کـه کوزه ای بود گرفتم ویـادگاری از آن گنگره کـه حدود 20 سال مـیگذرد درون منزل نگهداری نمودم وهنوز هم نمـی دانم کـه واقعا از جواب صحیح یـا نا صحیح برنده شده ام ؟ إإإ  وعکوزه اهدائی کنگره را مـیتوانید ببینید

    خاطره 124

    درسال 1371 کـه من دبیر اولین کنگره تنفسی درون کودکان بودم تصمـیم داشتم  کتاب تکس تنفسی کودکان هم تالیف نمایم کتاب آماده چاپ شد وقتی درچاپخانـه مراحل پایـانی چاپ را سپری مـی نمود یـادم آمد کـه مطلب مـهمـی   فراموش کرده ام   ( کیست هیداتید ریـه ) یـادم آمد کـه این مطلب توسط جناب آقای دکتر فرخ سعیدی جراح عالیقدر تحقیق شده بـه ایشان تلفن کردم وخواهش کردم این مطلب را ایشان تهیـه کنند ایشان با کمال مـیل تقبل نمودند سپس از ایشان درون خواست دیگری نمودم کـه در ظرف مدت 1-2 روز تحویل نمایندایشان گفتند بـه این زودی ومن پاسخ دادم بله چون چاپ کتاب تتنفسی کودکان درون حال مراحل نـهائی مـی باشد ایشان گفتند زمانی درون ژاپن اتومبیلی تهیـه شده بود وصاحب کارخانـه دنبال اسم قشنگی به منظور اتومبیل بود وبه یکی ازانی کـه در نامگذاری ها تبحر داشت تلفنی سوال کرد وگفت درون ظرف مدت 1-2 روز ارائه دهدایشان هم گفت    [   دت سون   بـه انگلیسی کـه معادل فارسی آن  بـه این زودی  ]  وصاحب کارخانـه گفت خیلی خوب اسمـی هست ونام ماشین را     [   داتسون    ]   گذاشت و این خاطره همـیشـه من بـه یـاد دارم البته ایشان این مطلب ظرف چند روز ارائه دادند ودر کتاب تتنفسی کودکان چاپ گردید

    خاطره 125

    کودک 5/4 ساله ای بـه همراه مادرش بـه مطب آمد مادر تعریف کرد کـه این بـه منزل مادر بزرگش درون لواسان رفته بود ویکی از های همسایـه هم به منظور بازی با این بچه بـه منزل ایشان آمده بود وبه اوگفت بیـا کنیم ومـیخی بـه دست اوداده بود کـه داخل سورخ پریز برق کند  و بچه مـیگوید اول تو انجام بده اگر خوب بود من هم انجام مـیدهم کـه این مکالمـه را مادر بزرگ مـی شنود وفورا بـه طبقه پائین مـی آید وقضیـه فیصله مـی یـابد

    توجه:
     والدین بـه این نکته جلب مـی شود بـه بچه ها حتما آموزش داد وخطرات  احتمالی برق را بیـان نمود از طرف دیگر های برق درون دسترس کودکان پوشیده شود

    خاطره 126

    کودک  5/4 ساله ای بـه علت تب بالا درون بیمارستان رسالت تهران بستری شده بود هنگامـی کـه صبح جهت ویزیت بـه اطاق او رفتم مادر اظهار داشت کودک از خوردن شیر امتناع مـی کند علت را پرسیدم مادر پاسخ داد بچه من خیلی مقرراتی هست وچون پزشک قبلی توصیـه کرده هست شیر درون تب خوب نیست  لذا امروز شیر نخورده هست وقتی بیدار شد  ازاوسوال کردم چرا شیر نخورده ای  ؟  پاسخ داد چون مادر بزرگ گفته درون موقع تب شیر خوب نیست بـه ا و گفتم شیر بهترین غذا هست وشما مـی توانید شیر وسوپ وآب مـیوه ومـیوه را مصرف کنید بعد از چند دقیقه آمد وگفت کودک مـی خواهد شیر وکیک بخورد اشکا لی ندارد گفتم مـی تواند مصرف کند

    خاطره 127

    پسر 4/2 ساله بـه علت عفونت درون بیمارستان بستری شده بود بعد از چند روز مرخص مـی شود وبا دستور خوراکی درون منزل دارو را ادامـه مـیدهد  هفته بعد جهت کنترل بیماری بـه مطب مراجعه مـی کند وقتی حالش سوال مـی شود مادر پاسخ مـیدهد کـه در منزل مرتب صدا مـیزند ساعت آمپول هست تلفن کن نرس ها بیـایند وخود کودک بـه شوخی گفت الان ساعت آمپول هست پرستا ر را خبر کنید

     

     

    خاطره  128

       در   تاریخ 19/6/1377  نوزادی متولد شد بـه نام حمـید رضا علی اوسط  که پدر مادر بعد از سال ها انتظار دارای چنین فرزندی شده بودند کـه متاسفانـه دارای بیماری قلبی بود بـه نام   «    ترانآرتریوزوس    »   کـه اکوشده بود  پدرش مـی گفت هر چقدر خرجش باشد آماده  هست والتماس مـیکرد کاری انجام دهیم درون آن موقع کنگره بین المللی اطفال دانشگاه تهران درون حال برگزاری بود و جناب آقای دکتر سیـاسی فوق تخصص قلب هم از آمریکا آمده بودند  و  بـه عنوان سخنران حضور داشتند  من اکوکاردیوگرافی ورادیوگرافی وآزمایش های نوزاد را بـه ایشان نشان دادم پاسخ دادند اگر درون ظرف مدت 3 ماه عمل شود نتیجه بخش خواهد بود وگفتند اگر بـه آمریکا بیـاید من همکاری لازم را درون مورد عمل قلب ایشان انجام مـیدهم البته درون ایران هم موافقت شده بود به منظور رفتن آمریکا پدر درون نظر داشت منزلش را بفروشد ونوزاد را به منظور عمل جراحی قلب بـه آمریکا ببرد  آقایـان دکتر سیـاسی  ، دکتر مـهران پور ، دکتر مجتهد زاده هم درون جریـان اقدامات درمانی وکمک بـه اوداشتند اما پدر درون لحظات آخر استخاره کرد ورفتن بـه آمریکا بد آمد وتصمـیم بـه مراقبت طبی نمودند بعد ها کـه بزرگتر شد مـی آمد بـه مطب وراجع بـه ماهی گیری درون سد لارسخن مـی گفت ودعوت کرد کـه من هم یک روز تعطیل برا ی ماهی گیری بـه لار بروم درون مراجعات بعدی من گاهی مسئله ماهی گیری را یـاد آوری مـیکردم مدتی بود کـه خبری از او نداشتم وداشتم نگران مـی شدم کـه در تاریخ 2 دی ماه 1387 بـه کلینیک من درون بیمارستان رسالت تهران مراجعه کرد عدر 10 سالگی گرفتم کـه ملاحظه مـی فرمائید . بنابر این   درون طب    2 ضرب درون 2 مسای 4   صحیح نیست .

    با کمال تاسف درون تاریخ 18/6/1392 مادر ش  با صدای غمگین وگریـه وناله بـه من تلفن کرد کـه فرزندش بعد از ماهیگیری درون سد لار بـه علت ناراحتی قلب بـه بیمارستان قلب مدرس مراجعه وبا حضور متخصص قلب اطفال درون سن 15 سالگی ودر تاریخ 5/6 /1392 فوت مـیکند شاید درون دنیـا این اولین مورد بیماری  قلبی با ترانآرتریوزوس باشد کـه بدون جراحی قلب که تا سن 15 سالگی زنده مانده هست ، این ضایعه اسفناک را بـه خانواده وپدر ومادر داغدارش تسلیت گفته وبرایشان صبر آروزومـیکنم  پروفسور محمد حسین سلطان زاده

     

    خاطره 129

    درتاریخ 21/10/1387 نوزادی درون بیمارستان رسالت تهران متولد شد با وزن 670/4 کیلوگرم وقد 57 سانتیمتر با ابروهای پر پشت کـه گویـا تتو کرده بودند کـه جالب توجه بود

    خاطره 130

    شیرخوار 5/7 ماهه را بـه مطب آوردند کـه پدر و مادر اظهار داشتند 2 ماه هست که فرزندشان مشکل شلی وبیحالی داشته  وقدرت نشستن وگردن گرفتن هم از دست داده هست افتادگی پلک ها هم اضافه شده کـه در مرکز آموزشی بستری مـی شود 2بار بزل مایع نخاع انجام آزمایش های ام-آر-ا ی وبررسی های عضلانی وآزمایش متابولیک انجام مـیگیرد  سپس مرخص ومجددا درون بیماستان آموزشی دیگر بستری مـیشود کـه در موقع بستری کودک هوشیـار ولی بیحالی وشلی شدید داشته هیپوتون وگردن نمـیگیرد چشم ها افتادگی پلک ها  ( پتوز ) داشته هست مادر اظهار مـیدارد از 5/5 ماهگی تغذیـه کمکی شروع کرده وعسل هم بـه شیرخوار داده هست در آزمایش انستیتو پاستور  درون نمونـه مدفوع تست بوتولیسم نوع توکسین آ مثبت شده استکه بیمار تحت درمان قرار مـیگیرد ودر حال حاضر کودک سالم است

    توجه

    مادر 2 کار اشتباه انجام داده است اول  تغذیـه تکمـیلی قبل ازپایـان 6 ماهگی شروع کرده است  دوم اینکه زیر یک سال عسل قدغن استکه درون 5/5 ماهگی داده است

    خاطره  131

    نوزاد 34 روزه را بـه علتشکری وشکا ف کام بـه مطب آوردند با  9 قلم دارو شربت های مختلف کـه آن ها را بالای سر نوزاد گذاشتم درازای آن شربت ها از قد نوزاد بیشتر بود کـه همـه را قطع کردم  ملاحظه فرمائید ـــــــــــــــــ   إإإإإإإ     آیـا همـه این داروها به منظور نوزاد 34 روزه لازم است   ؟

    خاطره 132

    4/3 ساله  بـه مطب آمد ودر حالی کـه کتابی درون دست داشت کفت  این کتاب من هست ومـیخواهم بـه مدرسه بروم وبعد دانشگاه وادامـه داد کـه این کتاب دانشگاه من نیست  من 4 ساله هستم و تولدم گذشته هست . وقتی درون مورد غذاها ومغز گردو و بادام صحبت کردم وگفتم بجای تنقلات روزانـه مصرف کند  مادرش بزرگش تعریف کرد  که درون یکی از روز ها جراح مغز واعصاب داشت درون تلویزیون در  مورد مغز صحبت مـی کرد وماکت مغز را هم آورده بود ونشان مـیداد این کودک کـه مغر رامـی بیند مـیگوید چین وشکنج  مغز شبیـه گردو هست واز آن ببعد گردو را دوست دارد  ومـیگوید مـیخواهم جراح مغز شوم

    خاطره  133

    در سال 1380  درون یکی از شب های سرد وبرفی قرار بود جناب آقای دکتر حسین قریب فرزند استاد دکتر محمد قریب از آمریکا بـه تهران بیـایند ومن قبلا تلفنی ساعت حضورشان درون فرودگاه سوال کرده بودم البته آقای دکتر بـه فامـیل هم گفته بودند  همـه ذکر د آقای دکتر حسین قریب مثلا 2 صبح سه شنبه وارد فرودگاه مـهراباد مـی شوند ومن هم گفتم 2 صبح دوشنبه وارد فرودگاه خواهند شد وقتی خواستم بـه استقبال ایشان بروم همسرم خندیدید وگفت همـه گفته اند  که فرداشب وارد مـیشوند وتو تنـها برو وخیط شو بـه هر حال من با حالت تردید رفتم واتفا قا تشریف آوردند ومن اصرار کـه چون امشبی منتظر شما نیست بـه منزل ما برویم ولی قبول ند و به درب منزل خودشان کـه در خیـابان مـیرعماد بود ومادرشان هم آنجا بودند رفتیم من منتظر شدم کـه در این شب سرد وبرفی وارد خانـه شوند ومن بروم کـه هرچه زنگ زدندکسی درب را باز نکردتوسط سرایدار بـه طبقه ششم رفتیم وهرچه زنگ زدیمـی درب را باز نکرد  صدای زنگ نشنیدند با کلید هم بـه خاطر کلید داخل باز نشد لذا آقای دکتر حسین قریب ناچارا  همراه من بـه منزل ما آمدند وشب فراموش نشدنی داشتیم  این افتخار نصیب من شد .

     

    خاطره  134

    کودک  5/3 سا له ای بـه اتفاق مادرش به منظور اولین مرتبه بـه کلینیک اطفال بیمارستان رسالت تهران مراجعه کرد کودک بسیـار خوش صحبت ولحن شیرینی داشت وشروع بـه صحبت  با من نمود وکنار مـیز ایستاد وگفت آقا دکتر من آمپول دوست ندارم گوشم درد مـیکند  وبا دست اتوسکوپ را نشان مـیداد وگفت اینا داخل گوشم کن  ووقتی من انجام دادم  حالا اونا  ( با اشاره گوشی را  نشان مـیداد ) رو ام بگذار و وقتی صدای قلب وریـه اش را گوش کردم  گوشی را با اجازه از من گرفت کـه صدای قلبش را خودش بشنود.

    خاطره 135

    کودک 6 ساله ای بـه اتفاق مادرش بـه مطب مراجعه د  علت مراجعه سرفه های مکرر بود کـه اکثرا درون شب ها ودر منز ل اتفاق مـی افتد کودک سابقه تب وتشنج هم درون 2 ماه قبل داشت کـه در بیمارستان آموزشی بستری شده بود درون آزمایش های انجام شده  آلرژی شدید داشت درون ضمن معاینـه  و پرسش و پاسخ با مادر وکودک واینکه چه عواملی باعث آلرژی وسرفه مـیشود  مادر سوال کرد آیـا پرند گان خا نگی هم ممکن هست سبب آلرژی و سرفه شود کـه پاسخ دادم بله امکان دارد گفتم مگر شما درون منزل پرنده دارید  ؟  إ إ إ   کـه بلافاصله مادر و کودک هر دو جواب دادند بله ما درون خا نـه پرندگان زیـادی داریم  :  قناری ، سره قناری ،  کفتر  منظور کبوتر بود همـه داریم  وکودک بسیـار با مزه صحبت کرد وگفت بابا حاضر نیست اونارا از دست بده  ومن هم بـه بابا گفتم این پرنده های لا مذهب را از خونـه ببر کـه من مریض نشوم ومن بلافاصله از او عگرفتم وگفتم درون سایت این خاطره را مـی نویسم کـه پدرت بخواند و پرنده ها را بیرون ببرد درون پاسخ کودک گفت     «    خدا هرچه مـی خواهید بهتان بدهد کـه من از دست پرنده ها راحت شوم وسرفه نکم  »    آخرین سوال هم  این بود کـه آیـا عید مـی توانم مسافرت بروم کـه گفتم ممکن تغییر آب وهوا برایتان بهتر باشد وسرفه قطع گردد خوشحال شدند

    خاطره 136

    پدر ومادری با ناراحتی بـه اتفاق فرزند 8/2 ساله پسر مراجعه د کـه فرزندشان بـه طور ناگهانی دجار لکنت زبان شده وقتی از مادر انفرادی سوال کردم وسابقه را خواستم شرح دهند سه  مطلب جلب توجه مـی کرد اول در فامـیل پدر ومادر سابقه ای از لکنت زبان ذکر نمـی شد دوم اینکه کودک فیلم سیندرلا  را مـی خواسته تماشا کند وقبلا صدای باند هارا بلند کرده وقتی دسگاه را روشن مـیکند ناگهان با صدای وحشتناکی مواجه مـی شود ومـی ترسد سوم  مادر هم مـیخواسته کودک را تنبیـه نماید اورا درون اطاقی تنـها حبس مـیکند وکتک هم مـی زند و بعد از این ماجراها کودک بـه لکنت زبان مبتلا مـی شود .

    لکنت زبان بـه طور معمول بین سنین 2-7 سالگی شروع مـیشود شیوع حدود یک درصد ودر پسران سه برابر ان دیده مـیشود

    در طول تاریخ افراد برجسته ای مثل چرچیل ، داروین ، ناپلئون   ، روزولت  مبتلا بوده اند .

    عوامل متعدد    ژنیتیکی  ، محیطی تاثیر متقابل دارند  50 % که تا 80 %  بـه طور خود بخودی بهبودی مـییـابد .

    یکی از منسوخ ترین روش های تربیت کودکان کتک زدن است

    انسان با نگاهش بهتر از دستش مـی تواند دیگران را کتک بزند .

    خاطره 137

    کودک 5/3 ساله بـه نام باران کـه در سفر آفریقای جنوبی درون ایـام تعطیلات نوروزی رفته بودم وبا من هم سفر بود شیرین زبان ودر ماشین گشت بلند گو از دست راهنمای تور گرفت وصحبت مـیکرد  .

     یک دفعه درون مورد ضایعه ای کـه در بالای داشت پیر اهنش را کنار زد وضایعه را نشان داد وگفت این خال عروقی هست وداره  خوب مـیشـه .

     در زمان دیگر کـه ماسک  مخصوص روی صورت وچشم هارا پوشانده بود گفتم باران را ندیدی ؟ فورا ماسک را از صورت برداشت وگفت من باران هستم ماسک گذاشته بودم

    زمان غذاخوردن هم جالب بود بشقاب غذا را جلو خود گذاشت وبا قاشق وچنگال شروع بـه غذا خوردن نمود.

     توجه بـه این نکته کـه درسنین پیش دبستانی حتما به کودک اجازه داد استقلال داشته باشد وخود غذایش را بخورد با فشار و زور نباید بـه کودک غذا داد  با تهدید نباید غذا داد .

    خاطره  138

    نوزاد 33  روزه ای را بـه مطب آوردند ودر سابقه مادر بعد از 7-8 سال با مشکلاتی بچه دار شده بود ودوهفته قبل هم بـه مطب مراجعه کرده بود وبه مادر توصیـه شده بود کـه تا 6 ماهگی جز شیر مادر حتی آب هم بـه نوزاد ندهد  که درون تعطیلات عید نوروز بـه رشت سفر کرده بودند ودر هفتم فروردین بـه پزشکی مراجعه وشیر خشک تجویز مـی شود ومادر بدون توجه بـه توصیـه اینجانب شیشـه وک وشیر خشک تهیـه وبه نوزاد شیر خشک مـیدهد نیمـه های شب بجه بیدار مـی شود ومادر درون تاریکی شیشـه شیر را بـه دهان نوزاد مـیگذارد بعد از آن بچه بـه سرفه مـی افتد چراغ را روشن مـی کند کـه ببیند چه شده  ؟ مـی بیند ک های متعدد دارد وچون درون خانـه موش هم داشته مادر متوجه مـی شود توسط موش جویده و لیسیده شده هست مادر متوحش وبا من تماس مـیگیرد وبه تهران مراجعه ومن هم اورا بـه انستیتو پاستور از نظر بیماریـهای منتقله از موش بـه انسان مثل یرسینیـا واسپیروکت و غیره معرفی کردم .

    در اینجا توجه مادران را بـه اهمـیت شیر مادر بخصوص درون مسافرت از نظر پیشگیری از عفونت ها جلب مـینمایم .

    خاطره 139

    مادری مـهربان شیرخوار 6 ماهه  را به منظور چکاپ ودستور شروع تغذیـه تکمـیلی بـه مطب آورده بود بعد معاینـه  وتشریح وطرز شروع تغذیـه تکمـیلی کـه ابتدا با فرنی شروع کند و از روزی یک قاشق مربا خوری وتدریجا درون آخر هفته بـه 12 قاشق مرباخوری افزایش دهد یعنی 4 بار و هر دفعه 3 قاشق وهفته دوم حریره بادام بهمـین منوال شروع کند وطرز تهیـه حریره بادام وسپس سوپ ماهیچه بیـان گردید درون این موقع مادر گفت 5 /5 سال قبل مقداری بادام جهت تهیـه حریره بادام به منظور فرزند قبلی تهیـه کرده ام آیـا مـیتوانم آن ها را مصرف کنم ؟ إإإإإإإ  من تعجب کردم کـه بادام کوبیده 5/5 سال قبل را درون یخچال نگهداری کرده هست .

    خاطره  140

    کودک 5/3 ساله ای بـه همراه مادرش بـه عمت گلودرد ودل درد بـه مطب آمدند کودک روی تخت نشست وحاضر نبود روی تخت بخوابد وقتی سوال کردم چرا روی تخت نمـی خوابی پاسخ داد اگر بخوابم خوابم مـی بره   إإإإإإإإإ

    خاطره  141

    6 ساله ای بـه همراه مادر وبرادر 10 ماهه اش بـه مطب آمدند وقتی اسمش را پرسیدم گفت آقای دکتر ما همـیشـه پیش شما مـی آئیم اسمش را نمـی دانید  ؟ مارا نمـی شناسید  إإإإإإ  گفتم چرا اما مثل شما زیـاد مـیآیند گفت بعد چرا اسمامون را مـی پرسید . ؟

    خاطره 142

    شیرخوار 18 ماهه ای را به منظور اولین مرتبه بـه علت تب بالا وتشنج بـه مطب آمدند و فورا بـه اطاق معاینـه وارد وبلا فاصله اقدامات اورژنس انجام وبرای درمان بـه بیمارستان اعزام وبستری گردید  آزمایشات ضروری انجام  ومنتظر جواب شدم از سابقه سوال کردم درون فامـیل سابقه تب و تشنج وجود داشت وقتی پا سخ آزمایشات گرفتم لکوپنی شدید گلبول سفید  2100 کـه خیلی پائین نشان مـیداد گفتم ویروسی هست ونـه بزل مایع نخاع انجام گردید  ونـه آنتی بیوتیک تجویز شد بیمار تحت نظر قرار گرفت روز چهارم شروع تب بثورات ظاهر گردید و مسجل گردید کـه علت تب و تشنج  روزاولا اینفانتم هست بنابر این اگر علائم دال بر عفونت نباشد با ید درون آنتی بیوتیک عجله نکرد .

    خاطره  143

    4/4 ساله ای بـه همراه مادرش بـه مطب آمد بلافاصله بعد از ورود وقبل از اینکه من اسمش را سوال کنم گفت :   آقای دکتر من دکتر دیگری هم دارم کـه به من نقل مـیدهد کـه شما آب نبات مـیدهید  وگفته نقل را بخورم دلم خوب مـیشود  ولی دلم خوب نشد  ( مادرش گفت پنج شنبه ها وجمعه ها کـه شما نیستید بـه درمانگاهی نزدیک منزل مـیرویم  )  وحالا آمده ام که تا شربتی بدهید  کـه دل دردم خوب شود  .

    خاطره   144

    مادری درحالی کـه مضطرب بود فرزند 9 ماهه اش کـه آلرژی شدید وکهیر جنرالیزه  داشت بـه مطب مراجعه کرد واظهار داشت شما روز گذشته درون تصویر زندگی بیـان کردید کـه به شیرخواران غذاهائی کـه مادر درون منزل درست مـی کند واز موادی کـه بعدا  سرسفره خانواده هست تهیـه مـی شود به منظور شیرخوار مناسب تر از غذاهای آماده تجارتی هست متاسفانـه یکی از همسا یگان امروز یکی از غذاهای آماده شده تجارتی  از یکی از کارخانجات بـه شیر خوار 9 ماهه ام داد وحالا مشکل آلرژی شدید ایجاد شده است  واظهار داشت من خود را مقصر مـیدانم کـه حرف شما را گوش نکرده املطفا زودتر دارو بدهید

       خاطره 145

    در سفرسیـاحتی کـه به اتفاق همسرم بـه ایتالیـا  داشتیم ابتدا درون شـهر ونیز وارد شدیم درون فرودگاه خانم وآقا ئی بـه اتفاق دو فرزند 5/4 ساله بـه نام کیـانا  و3 ساله بـه نام کورش  اظهار محبت د  وگفتند این دو کودک مریض های شما هستند کـه من بـه خاطر نداشتم  وضمن تشکر فامـیلشان را سوال کردم شاید بـه خاطرم بیـاید ایشان اظهار د از بیماران ایتر نتی شما مـی باشند وگفتند ما از موقع تولد از وب سایت شما به منظور تغذیـه وبیماری های عفونی وغیر عفونی وروانپزشکی کودکان استفاده مـی کنیم  بهر حال خوشحال شدم کـه بیمار اینترنتی هم دارم

    امـید وارم این سایت علمـی کـه حاوی بسیـاری از مطالب دانستنی های پزشکی درون رابطه با سلامتی کودکان هست بتواند درون سلامت اطفال ایرانی درون هر کجای جهان باشد

     

    خاطره  146

    کودکان درسن دو سالگی ببعد خودشان غذامـیخورند واحتیـاجی بـه گفتن وتاکید ندارند خودشان تصمـیم مـیگیرند غذا بخورند واگر بـه آنـها بگوئید غذایت را بخور بر عانجام مـیدهند و لج مـیکنند وغذا نمـی خورند درون این زمان تاکید بـه غذاخوردن ، تشویق ، تهدید ، جایزه موثر نیست بلکه حتما آن ها را آزاد گذاشت وهمـه خانواده با هم غذا صرف کنند وحدود نیم ساعت به منظور غذاخوردن درون نظر بگیرند  و بعد از آن غذا وبشقاب ها را جمع نمایند اکثر اوقات کودکان از والدین تقلید مـیکنند     

     در اینجا کودکی را مـی بینید درون حال غذا خوردن است  بدون اینکهی بـه او بگوید غذا بخور

    خاطره  147

    نوزادی درون بیمارستان رسالت تهران متولد گردید مادر بزرگ ابروها وچشم ومژه های نوزاد را سرمـه کشیده بود درون این زمان هم هنوز آداب ورسوم قدیمـی مادر بزرگ ها اجرا مـینمایند  

     

     

     

     

     

    خاطره  148

    4 ساله ای بـه اتفاق مادرش بـه کلینیک کودکان بیمارستان رسالت تهران آمدند وگفت آقا دکتر من بـه مـهما نی فامـیلی رفته بودم واستفراغ مـیکنم ودل درد وتب هم دارم بـه اوگفتم روی تخت دراز بکشد که تا معاینـه نمایم وگفتم بزرگ شده ای  ؟  بلافاصله پاسخ داد   <    عمو نادر گفته بزرگ شده ام  شیر خوردم ، غذا خوردم  وبزرگ شده ام    >

    خاطره 149

    در اواخر بهمن ماه 1364 دو قلوئی بـه نام های مژده ومرجان درون دو ماهگی با حال عمومـی بسیـار بد ودیسترس تنفسی وسپتی سمـی و بیماری مادرزادی قلب   به بیمارستان رسالت تهران آوردند ودستور بستری درون بخش داده شد ولی هر چه تلاش کردم تخت خالی  به منظور بستری نبود ناچار درون اطاق ایزوله نوزادان با وجودی کـه مـی دانستم بالای یک ماه نباید بستری نمایم ولی بـه خاطر نجات دوقلو ها اقدام بـه بستر ی ودرمان  نمودم وفردا صبح با اعتراض همکاران قرار گرفتم وبا خالی شدن تخت به  بخش دیگر منتقل ودرمان ادامـه یـافت وبا بهبودی نسبی مرخص شدند بعدا قل اول  درون انگلستان و قل دوم درون ایران عمل جراحی قلب انجام دادندوسال ها دوقلوها تحت نظر بودند و پدر ومادر هم تشکر نمودند اکنون قل اول فوق لیسانس معماری وقل دوم فوق لیسانس جامعه شناسی مـی باشند

    خاطره  150

     

    در سال 1370 کـه تصمـیم گرفتم کتاب تتنفسی کودکان را بـه کمک همکاران تالیف نمایم مطالب مورد نظر وتهیـه شده را جهت جناب آقای پروفسور محسن ضیـائی کـه استاد درون دانشگاه جرج واشنگتن بودند جهت اظهار نظر فرستادم وایشان نظرشان را درون یک صفحه برایم ارسال نمودند کـه آن نوشته درون اول تتنفسی جهت اطلاع همـه چاپ نمودم ایشان مرقوم فرموده بودند کتاب درون حد یک آن سیکلوپدی مـیباشد و کتاب تتنفسی به منظور اولین بار درون آذر ماه 1371  بـه فارسی تالیف  گردید

     

    خاطره  151

    2/2 ساله بـه اتفاق مادرش بـه کلینیک بیمارستان رسالت تهران مراجعه وسلام کرد خواستم بـه او دست بدهم گفت دستم کثیف هست از مادر سوال کردم چرا ؟ گفت 2 ساعت منتظر شدیم دست ها یش بـه جاهای مختلف زده هست واجازه خواست دستش را صابون بزند کـه برای من خیلی جالب بود از بیـان کودک 2/2 ساله بعد از آن معاینـه کردم وقتی گفتم از تخت معاینـه پائین بیـاید گفت آقا دکتر چشم ها را ندیدید چون دفعات قبل پلک هارا از نظر کم خونی دیده بودم .

    خاطره  152

    پسردو و نیم  ساله بـه همراه پدر و مادرش جهت معاینـه بـه مطب آمدند جهت معاینـه ووزن کودک را روی ترازو قرار دادم  بلند صدا زد بابا اینجا خطرناک هست إإإإ

    خاطره 153

    در سال 1369 کـه سفیر کشور هندوستان درون ایران تازه عوض شده بود وسفیر جدید بـه نام آقای انصاری بـه اتفاق خانواده اش بـه ایران آمده بودند ومن دبیر اولین کنگره عفونی اطفال بودم وجناب آقای دکتر علی اکبر ولایتی کـه در آن زمان وزیر امور خارجه بودند ریـاست کنگره هم بـه عهده داشتند تازه یک هفته بود کـه سفیر هندوستان با خانواده وارد تهران شده بودند توسط آقای عثمانی از سفارت هند با اینجانب درون مورد تب بسیـار بالا ی یکی از فرزندان سفیر صحبت نمودند  با وجودی کـه به علت برگزاری کنگره خیلی گرفتار بودم ایشان را معاینـه وبه علت تب بالا ورنگ پریدگی درون بیمارستان رسالت تهران بستری نمودم کودک بسیـار بد حال بود درون ضمن آزمایشات چون تازه از هندوستان آمده بود از نظر مالاریـا هم آزمایش درون خواست نمودم و به علت هموگلوبین پائین خون هم توصیـه شد  در آن موقع یکی از اساتید عفونی اطفال دانشگاه  نیودهلی پروفسورچوپرا  در  کنگره کنفرانس داشتند  با آقای سفیر به منظور مشاوره پروفسور چوپرا استاد دانشگاه نیودهلی  در مورد درمان کودکشان کـه بسیـار بد حال بود صحبت نمودم  واز ایشان خواستم کودک را معاینـه نماید تشخیص مالاریـا تائید ودرمان انجام وبا بهبودی مرخص گردید

    خاطره 154

    پسر بچه 3 ساله ای بـه اتفاق پدرش از شـهرستان ایلام جهت درمان بـه مطب آمدند پدر تعریف کرد کـه پسرش درون خواست نموده کـه خانـه ای بگیرم کـه 1000 اطاق داشته باشد وهمـه اطاق ها رو بـه هال باز شود و1000 زن برایش بگیرم  از پسر سوال کردم تو 1000 زن مـی خواهی گفت بله گفتم مـی خوای چه کار ؟  گفت مـی خواهم همـه را صدا ب وهمـه بیـایند داخل هال ومن بخندم

     

    خاطره 155

    پسر 5 ساله ای بـه اتفاق مادر بـه مطب آمدمد ومادر اظهار داشت گوش راست پسرش درد دارد پرسیدم چه شده ؟ مادر پاسخ داد تلمبه ای کـه بادکنک را باد مـی کنند گوشش را باد کرده وگوش راست صدمـه دیده ودرد دارد کودک را معاینـه ودستوراتی دادم .وگفتم جهت کنترل 4 روز بعد مراجعه نمایند وبه کودک کفتم حتما تلمبه را بیـاورد من مـی خواهم تلمبه را ببینم خداحافظی نمودند وپس از 4 روز با تلمبه آمدند مادر مـی گفت از امروز صبح پسر تلمبه را برداشته کـه فراموش نکند به منظور شما بیـاورد .

    توجه

    بعضی از اجسام به منظور  کودکان زیـان بخش وممکن هست باعث ضایعات جبران ناپزیر شوند بنابراین مادران توجه بـه اجسام خارجی داشته باشند  و درون دسترس کودکان قرار ندهند

    خاطره 156

    پسری کـه قل دوم بود و5/2 ساله بـه اتفاق مادر بـه مطب آمد درون حالی کـه دستش باند پیچی شده بود سوال کردم چرا باند پیچی شده مادر پاسخ داد روز عاشورا درون منزل قربانی داشتیم کـه با چاقوی تیز سر را درون حضور پسرم  بد وروز گذشته همان چاقوی تیز را برداشته ودست چپ را روی مـیز کامپیوتر قرار داده وبا دست راست دورتادور بند اول سبایـه دست چپ بریده هست وقتی سوال شده چرا اینکار مـی کنی جواب مـی دهد دارم سر ببه ای را مـی برم سپس  به درمانگاه مراجعه وگفتند زخم خیلی عمـیق هست بایدبه بیمارستان مراجعه کنید کـه به بیمارستان مـی روند ودر اطاق عمل وبا بیـهوشی کامل زخم را بخیـه مـی زنند

    هشدار

    هر عملی کـه پدر ومادر درون حضور کودک انجام دهند تقلید مـی کند بنابر این والدین حتما خیلی دقت کنند بـه خصوص قربانی ها درون حضور کودک نباشد.

     

    خاطره 157

    در سال های گذشته (  1354  ) کـه در بیمارستان مرکز طبی کودکان کشیک بودم ساعت حوالی 2 بعد از نیمـه شب بود نا گهان جناب آقای دکتر فریدون زنگنـه فوق تخصص غدد اطفال را دیدم درون سالن انتظار بیماران قدم مـیزندرفتم جلو وسلام کردم وگفتم جناب استاد چه شده کـه این وقت شب بـه بیمارستان آمده اید جواب دادند مادری تلفن کرده کـه فرزنش خیلی بد حال هست من آمده ام اما ایشان  نیـامده هست  إإإإإ

    این اتفاق خیلی از موارد به منظور من هم پیش آمده هست وروز های بعد مادر گفته چون بچه بهتر شده بود نیـامدمه

    اگر استاد دانشگاهی بـه خاطر آرامش شما تلفن منزلش راداده وقرار ملاقات مـی گذارید حتما بـه موقع وسروقت مراجعه نمائید یـا لااقل قرار را کنسل نمائید

    خاطره 158

    بردیـا بادپای پسر 7/5 سال بـه همراه مادر وارد مطب شد بـه علت شلوغی مطب خیلی معطل شده بودند دو کودک قبلی کـه حدود یک سالگی بودند موقع معاینـه خیلی گریـه مـید وگاهی جیغ مـی کشیدند صداهای گریـه بچه ها درون سالن انتظار بـه گوش همـه رسیده هست مادر با ورود بـه مطب بـه من گفت بردیـا درون سالن انتظار اسم شما را       <   کاظم   >  گذاشته است  پرسیدم چرا ؟ پاسخ داد از بس صبور هستید وگریـه بچه هارا از صبح که تا آخر شب تحمل مـی کنید گفتم چرا کاظم گذاشته هست گفت   معنای کاظم صبور است البته من این معنی را که تا آن لحظه نمـی دانستم بـه هر حال بچه های این دوره خیلی نکات را بهتر مـی فهمند .

     

     

    خاطره 159

    پسر بچه 4 ساله با خوردن  14 تکه آهن ربا دربیمارستان رسالت تهران توسط      آقای دکتر شاهرخ ایروانی آندوسکپی وبوسیله   آقای دکتر حبیب قدوسی   تحت عمل جراحی قرار گرفت از نظر اطفال هم تحت نظر پروفسور سلطان زاده قرار گرفت  پدر ومادر قطعه های کوچک آهن ربا به منظور بازی کودک 4 ساله خریداری ودر اختیـار کودک گذاردند کودک یکی از قطعات را داخل دهان مـیگذارد کـه دردهان بـه پائین مـیرود کودک قطعه دوم به منظور بیرون آوردن این قطعه  قطعه دوم راداخل دهان مـیگذارد کـه به وسیله قطعه اول بـه داخل کشیده مـیشود واین عمل به منظور قطعه های دیگر ادامـه داده شده که تا 14 قطعه بـه داخل روده ها مـیرود وبه صورت یک قطعه 5 سانتیمتری درون مـی آید ابتدا بیمارستان  مرکز طبی کودکان مـیرود وآندوسکپی مـی شود و رادیوگرافی مـیگردد سپس درون بیمارستان رسالت تهران تحت عمل جراحی قرار مـیگیرد

    هشدار

    اجسام کوچک بـه ویژه قطعات کوچک آهن ربا نباید درون دسترس بچه های زیر سن 10 سال قرار گیرد

    خاطره 160

    پسر 19 ماهه بـه علت سرماخوردگی بـه مطب آوردند  سلام کرد خوشحال شدم بچه با تربیتی بود گفتم پسر جون اگر بزرگ شدی مـی خواهی چه کاره بشی پاسخ داد مـی خوام برم مدرسه گفتم بعد از آن چکاره بشی گفت دکتر گفتم بعد چی گفت پروفسور

     

     

     

    خاطره 161

    خاطراتی از کهن ترین سرزمـین جهان

    در تاریخ 27 اسفند 1388 درون سفری کـه با تور سیـاحتی ققنوس بـه استرالیـا داشتم

    ابتدا وارد شـهر ملبورن شدیم کـه دومـین شـهر استرالیـا از نظر جمعیت بود

    در تاریخ29 اسفند ماه 1388  از منطقه  Lochard George   که درون جاده
     :
    Greate Occian Road واقع شده دیداری نمودیم هنگام دیدارمان از این منطقه داستانی را راهنمای محلی برایمان تعریف نمود کـه خالی از جذابیت نمـی باشد بر اساس گفته وی درون این منطقه کـه یک خلیج بسیـار کوچک مـی باشد و دهها کشتی بوا سطه دهانـه کوچک خلیج وگاهی اوقات بخاطر طوفانی بودن دریـا درون این منطقه غرق گردیده بودند :

    در یک مورد کارگر کشتی با چسباندن خود بـه چوب های شکسته کشتی توانسته بود با شنا خود را نجات دهد وبه ساحل برود . درون آنجا صدائی مـی شنود کـه نشان دهنده آن بود کـه فرد دیگری نیز از کشتی منـهدم شده جان سالم بدر لذا بـه سمت او شنا مـی کند وا و را کـه زیبائی بود نجات مـیدهد درون منطقه نجات یـافته شدگان غاری وجود داشت کـه با پناه بردن بـه آن بـه وجود هیزم ویک صندوق مملو از ( اشربه ) شب را مـی گذرانند هیچاز آنچه کـه در آن شب گذشت خبری ندارد اما تصور اینکه این دو بتوانند با همدیگر ازدواج کرده باشند وجود نداشت زیرا از خانواده ثروتمند وپسر از خانواده طبقه فقیر بود اما آنچه بعد ها مشخص گردید این بود کـه آن با یک شخص دیگری پیوند زناشوئی بست وآن کارگر کشتی هم بعد ها کاپیتان کشتی گردید .

     

    در طول جاده اقیـانوس کبیر سرپرست گروه ما جناب آقای شمشیر گران به منظور آمار گیری سریع خانواده ها را بر اساس شمارش تفکیک نموده بود ولذا از آنجائی کـه 12 خانواده درون این گروه قرار داشتند آمار گیری با گفتن شماره های 1 که تا 12 بـه سرعت پایـان مـی یـافت کـه در هر پیـاده وسوار شدن مجدد انجام مـی پذیرفت .

    در دو آمار گیری آخر درون این تور تمام روز مسئولیت بر عهده راهنمای محلی قرار داده شد و او توانست با گفتن این شماره ها بـه فارسی آمار خانواده ها را مشخص نماید گفتن اعداد 1 که تا 12 را بخوبی یـاد بگیرد کـه مورد توجه اعضاء تور قرار گرفت وبرای او کف زدند وتشویق نمودند .

    سفر بـه استرالیـا همانگونـه کـه ذکر شد   در صبح روز 27 اسفند 88 انجام پذیرفت بنابر این روز سال نو را مـی بایستی درون اولین شـهر استرالیـا یعنی درون ملبورن جشن مـی گرفتیم تفاوت ساعت تهران با ملبورن 5/7 ساعت بود ولذا زمان سال تحویل بـه ساعت چهار وسی ودو دقیقه و12 ثانیـه بامداد یک شنبه ملبورن رخ مـی داد . پرواز از تهران بـه ملبورن وهمچنین گردش تمام روز 29 اسفند کـه شرح آن گذشت  خود خستگی  بسیـاری را بر افراد گروه تحمـیل کرده بود اما از آنجائی کـه عرق ایرانی بودن ، ایمان واعتقاد وافر بـه آئین مراسم سال نو ، خستگی را از چهره افراد گروه زدود و با اختصاص سالنی درون هتل Langham  ملبورن وچیدن سفره هفت سین کـه یکی از خانواده ها ی بسیـار خوب ترتیب داده بود مراسم سال نو درون ساعت مقرر با چهره های شاد اکثر افراد گروه برگزار وخاطره خوشی را درون این سفر به منظور یکایک افراد بـه ارمغان آورد.

    در محافل توریستی ، راننده اتوبوس همان قدر به منظور تور اعتبار دارد کـه راهنمای محلی به منظور اعضاء تور دارد ، چرا کـه راهنمای محلی بیشتر اوقات را با افراد تور مـی گذراند درون بریز بین Brisbane راننده اتوبوس شخصی بسیـار دوست داشتنی با نام آندرو بود کـه بیشتر از حتی راهنماهای محلی بر روی افراد گروه ما تاثیر گذاشت و آن قدر با محبت بود کـه در طول تور بچه های کوچک بـه سراغش مـی رفتند واز او پاستیل مـی خواستند واو قوطی بزرگ پاستیل را درون اختیـار آن ها قرار مـی داد و در ضمن بـه تمام گروه نیز تعارف مـی کرد ، او انسانی والا ، با محبت و دوست داشتنی ودست و دلباز بود درون تمام گردش های نیمـه روز و تمام روز ، اوقات خود را با گروه مـی گذرانید وباعث شادمانی گروه مـیگردید .

    ضمنا هنگامـی کـه مارا به منظور دنباله سفر بـه فروگاه بریزبین آورد از همـه ما تشکر کرد و برای هریک هدیـه کوچکی را بـه عنوان یـادگار بـه ارمغان آورد .واعضاء گروه نیز بـه خاطر سپاس وقدردانی به منظور سرویس های فوق العاده علاوه بر آنچه کـه آژانس ترتیب داده بود هدیـه ناقابلی بـه او وراهنمای محلی اهداء نمودند.

    در طول سفری کـه در جاده اقیـانوسیـه داشتیم از پل لندن  London bridge هم دیداری بـه عمل آوردیم ، اگرچه این پل بصورت طبیعی ساخته شده وهیچ شباهت انچنانی بـه پل لندن ندارد ، اما این سیـاست انگلیسی ها هست که درون هر جا پا مـی گذارند نامـی از خود بجا مـی گذارند .    

     اما این پل هم داستان خاص خود را داراست : وآن بدین مضمون مـی باشد کـه یک روز گروهی کـه برای دیدار از این پل بـه آنجا رفته بودند ، دونفر ، یکی خانم ودیگری آقا کـه هیچ نسبتی  هم با یکدیگر نداشتند بـه لبه پل نزدیک مـی شوند کـه ناگهان نیمـی از پل فرومـی ریزد ، واین دو نفر درون آنسوی پل بـه تله مـی افتند .

    جهت کمک بـه این دونفر ،  پای روزنامـه ها وسرویس های خبری و هلیکوپتر ها بـه آنجا کشیده مـی شود . اما این مرد نگون بخت دچار مشکل فراوانی مـی گردد زیرا همسر او کـه در خانـه و پای تلویزیون نشسته بود ، تصویر شوهر خود همراه با خانم دیگری را مـی بیند،  وحدس بزنید کـه بقیـه داستان بـه کجا خواهد کشید .

    در منطقه  Blue mountain که نزدیک شـهر سید نی است   ( Sidney )سه تخته سنگ بزرگ وجود دارد کـه نام سه ان بر آن نـهاده شده هست واین خود داستان مختص خود را دارا هست . درون داستان های قدیمـی بومـیان ، افسانـه ای نقل شده از اینکه سه کـه خود قبیله Katoomba  بودند درون دره Jamison  زندگی مـی د این سه زیبا عاشق سه برادری مـی شوند کـه اهل قبیله  Nepean  بودند وبه همـین خاطر ازدواج مابین آنـها بر اساس قانون قبیله ای ممنوع مـی بود . برادران به منظور آنکه بـه آرزوی خود برسند تصمـیم گرفتند کـه از زور استفاده نمایند.

    برادر ها از پذیرش این قانون ناخرسند بودند وبرای دستیـابی بـه این سه تصمـیم گرفتند که  وهمـین امر هم باعث یک جنگ قبیله ای مـیان آنـها گردید از آنجائیکه زندگی این سه درون معرض خطر واقع شده بود ،  جادوگر قبیله  Katoomba  بر عهده خود مـی بیند کـه برای جلوگیری از آسیب این سه ،  آنـها را تبدیل بـه سنگ بنماید . هنگامـی کـه در پایـان جنگ جادوگر قصد داشت کـه طلسم را باطل نماید  ،  خود جادوگر کشته مـی شود واز آنجائی کـه تنـها خود او بود کـه مـی توانست طلسم را باطل و های زیبا را بـه روز اول برگرداند لذا این اتفاق نیفتاد و ها بـه همان صورت تخته سنگ مانند باشکوه بـه عنوان یـادی از این جنگ به منظور نسل های آینده باقی مـی ماند .

    درگلدگست در هتل ورساچه کـه خیلی زیبابود اقامت داشتیم  یکی از دیدنی های این منطقه اتوبوسی بود کـه  در شـهر حرکت مـی کرد جذابیت خاص  خودرا داشت وقتی بـه اقیـانوس مـیرسید بصورت قایق حرکت مـی نمود  وپس نیم ساعت مجددا درون خشکی بصورت اتوبوس بـه راه خود ادامـه مـیداد  که مورد توجه بسیـاری از  توریست ها  قرار گرفته بود  

     

     

     

     

     

     

    از دیدنی های دیگر کانگروبود که توریست ها بـه آنـها غذا مـی دادند وعوفیلم با آنـها مـی گرفتند .

    در سیدنی درون منطقه Circular quay  اوپرا هوس  ( opera House )  که نمادی از استرالیـا هست جلب توجه توریست ها مـی بود .

    در روز دهم مسافرت بعد از باز گشت از منطقه  Blue mountain  در سالن هتل  Shangri-la  در سیدنی افراد گروه دورهم جمع شدند واز هماهنگی بسیـا دقیق ومنظم راهنمای تور جناب آقای شمشیر گران تشکر قلبی خود را اعلام نمودند وخواستار آن شد ند درون آینده هم درون تور هائی کـه ایشان هستند حضور یـابند .

     

    در روز 11 مسافرت تمام روز درون گشت کانبرا Canbrra پایتخت سیـاسی استرالیـا  شرکت نمودیم و  از موزه یـادبود جنگ استرالیـا  Australian war memorial   و خانـه پارلمان  وسفارت ایران در استرالیـا بازدید بـه عمل آوردیم .

    خاطره 162

    مادری نگران کودک 14 ماهه اش را به علت قورت سنجاق قفلی به کلینیک بیمارستان رسالت تهران مراجعه کرد بعد از آرام مادر کـه نگران نباشد دستور رادیوگرافی داده شد وملاحظه شد سنجاق قفلی باز درون روده ها قرار گرفته بـه مادر توصیـه شد 2-3 روز دفع مزاج های شیرخوار را کنترل نماید ممکن هست دفع شود اگر اشکالی پیدا شد بـه من تلفن نماید وتلفن منزل هم بـه اودادم بعد از 2 روز مادر خوشحال تلفن نمود کـه سنجاق قفلی دفع شده هست .

     توجه

    اجسام ریز مثل تخمـه ، دانـه تسبیح  ، فندق ، آجیل ،  تکمـه پیراهن ، مداد پاک کن، سنجاق قفلی ، سوزن ته گرد ،تکه های کوچک سبزی نباید درون اختیـار کودکان باشد

    خاطره 163

    6 ساله ای بـه اتفاق مادرش درحالی کـه یک تیله کـه بچه ها با آن بازی مـیکنند درون دست مادر بود وبا ناراحتی گفت این کودک مشابه این تیله را خورده هست دستور رادیوگرافی دادم تیله درون روده نشان داده شد کـه توصیـه شد دفع مزاج کودک را کنترل کنند

    توجه

    هرنوع اسباب بازی کوچک وگرد نزد کودکان خطرناک مـی باشد

     

    خاطره 164

    درتاریخ 19 خرداد ماه 1389 دو قلوهائی پسر و متولد گردیدند کـه مادر دوقلوها خاطره ای جالب ذکر نمود که 12 سال نازائی داشته وبه همـین مناسبت یک ی را 5/4 سال قبل بـه فرزندی قبول نموده حدود 9 ماه قبل این فرزند درخواست وبرادر مـیکند وعجیب آنکه بعداز چندروز خداوند این دوقلوهارا بـه این خانواده عطا مـی نماید کـه یکی ودیگری پسر مـیباشد. اسم این   فاطمـه هست که خودش یـاس مـیگوید واسم وبرادر را یسنا ویزدان گذاشته است

    خاطره 165

    کودک 5/4 ساله ای بـه همراه مادر بـه علت سردرد ودل درد مراجعه ودر حین معاینـه هرچه اصرار کردم اسمش را نگفت بالاخره از مادر سوال کردم چرا حرف نمـیزند ؟ إ مادر از پسرش سوال کرد واو تابلو کودکی کـه درمطب نصب شده بود وبا دستش روی بینی نـهاده بود وبعلامت <   هیس   >   مـی گفت ساکت حرف نزنید حرف نمـی زد.

    خاطره 166

    کودک 4 ساله ای بـه اتفاق مادرش جهت کنترل و چکاپ بـه مطب آمدند مادر گله داشت کـه کودک شب ها اکثرا بیدار هست وبه قدر  کافی نمـی خوابد ونیمـه های شب بـه اطاق مادر مـی آید و اظهار مـیکند چرا دیر صبح مـی شود إإإ  ومـیگوید از خدا بخواه دیر صبح نشـه إإإ من از کودک سوال کردم با مزه همـین مطلب را بیـان کرد.

     

     

     

     

     

    خاطره 167

    خاطراتی از کشور کانادا    Canada   که از نظر وسعت خاک دومـین کشور جهان بعد از روسیـه  مـیباشد و در آن کشور فقط حدود 40 مـیلیون نفر زندگی مـیکنندولی وسعت خاکش شش برابر ایران است.

    در تاریخ 11-26 مرداد ماه 1389 مطابق دوم آگوست لغایت 16 آگوست 2010 به منظور اولین مرتبه بـه کشور کانادا مسافرت نمودم وابتدا وارد تورنتو Toroto    شدم کانادا 8893 کیلومتر تنـها خطوط مرزی خشکی با همسایـه جنوبیش ، ایـالات متحده آمریکادارد مرز آبی با ایـالت آلاسکا کـه شامل اقیـانوس اتلانتیک شمالی درون شرق اقیـانوس آرام شمالی درون غرب واقیـانوس منجمد شمالی درون شمال هست .

    تورنتو

    در شمال غربی ساحل دریـاچه اونتاریو واقع وتابستان گرم وشرجی وزمستان های سرد دارد این شـهر پر جمعیت ترین شـهر کانادا هست تورنتو شـهر مـهاجران نامـیده مـیشود ودر مـیان شـهر های جهان بعد از شـهر مـیامـی درون آمریکا بیشترین مـیزان جمعیت خارجی را دارا است . قبل از اروپائیـان قبائل Huron   دراین منطقه ساکن بوده اند  نام تورنتو مشتق از کلمـه اسکیموئی کارونتو  Karonto به معنی جائی کـه درختان درون آب قرار دارند درون سال 1793 درون این محل شـهر   York   تاسیس ودرسال 1834 بنام شـهر تورنتو نامـیده شد.

     

    دانشگاه تورنتو در سال 1827 تاسیس وقدیمـی ترین دانشگاه اونتاریو محسوب مـیشود .

     

    مرکز راجرز سنترRogers center   بزرگترین استادیوم سرپوشیده درون جهان محسوب با سقف تمام متحرک وهتل 348 اطاق کـه 70 اطاق آن مشرف بـه زمـین بازی است

     

    بیش از 2000 ساختمان بلند تر از 90 متر دارد کـه اغلب درون داون تون قرار دارد

     

    کلیسای جامع سنت جیمز درون سال1797 ساخته شد برج آن 93 متر زمانی بلند ترین ساختمان تورنتو محسوب مـی شد .

     

    موزه سلطنتی انتاریو و بیش از 6 مـیلیون اثر هنری وطبیعی درون  آن نگهداری مـیشود .

     

    برج سی ان CN Tower  بـه ارتفاع553 درون داون تون بـه مت 31 سال بلندترین ساختمان جهان محسوب مـی شد که تا اینکه برج 818 متری دبی ساخته شد برج مـیلاد تهران هم 435 متر چهارمـین برج دنیـا است

     

     

    ساختمان شـهرداری تورنتو  Toronto City Hall یکی از شاخص ترین جاذبه های تورنتو هست در سال 1965 بنا گردید.

     

    اسکله تورنتو در کنار دریـاچه انتاریو بـه وسعت 46 کیلومتر یکی از مکان های دیدنی شـهر است.

    در یکی از روز هائی کـه در کنار این اسکله قدم مـیزدم صحنـه جالبی جلب توجه ام کرد وآن علاقه مادر بـه فرزندان مرغابی کـه 7 فرزندش را درون دریـاچه مراقبت وهمراهی مـی نمود.

     

    Harbour  front   قسمتی از اسکله تورنتو هست که بـه مکان تفریحی تبدیل شده است

     

    کازالوما Casa Loma    یکی از مناطق حومـه شـهر است  ویکی از قصر های بزرگ وبا شکوه کانادا بـه همـین نام درون آن واقع است

     

    رویـال بانک پلازا Royal Bank Plaza   دوبرج جنوبی 180 متر و برج شمالی 112 متر ارتفاع داردنمای خارجی از شیشـه و بیش از 14000 پنجره دارد کـه هر کدام از آن ها با لایـه ای از طلای 24 عیـار پوشیده     شده اند.

     

    جزایر تورنتو Toroto Islands   11 جزیره درون یک ردیف درون دریـاچه اونتاریو قرار گرفته اند ومحل انواع تفریحات ورزشی وخانوادگی هست یکی از فرود گاه های تورنتو بـه نام فرودگاه جزیره  Toroto Island Airport    در یکی از این جزایر واقع است

    از مناظر دیگر هزار جزیره در خلیج جورجین Georgian   هست که تعداد آن ها از 1000 جزیره هم بیشتر هست در مسیر دریـاچه اونتاریوبه رودخانـه سن لورنس واقع اند.

     

    آبشار نیـاگارا Niagara falls

     با ارتفاع تقریبی 52 متر درون 120 کیلومتری جنوب شرقی تورنتو درون امتداد رود خانـه نیـاگارا واقع است

    ودارای سه آبشار کوچکتر بـه نام های آبشار نعل اسبی Horse shoe    ،   آبشار آمریکائی American falls     ،  آبشار برایدال ویل Bridal veil falls    است  آبشار نیـاگارا بزرگ ترین آبشار آمریکای شمالی هست وبا سقوط حدود 3000 متر مکعب آب درون هر ثانیـه از بالای آن منبع ارزشمند تولید نیروی برق هیدروالکتریک هست تعداد بازدید کننده درون هر سال حدود 20000000 بیست مـیلیون نفر مـیباشد.

     

    پارک ملکه ویکتوریـا

    این پارک درون منطقه زیبا با باغ های تزئین شده وچشم اندازی زیبا است

     

    اوتاوا Ottawa      برای دیدن اوتاوا پایتخت کشور کانادا با قطار مسافرت کردیم ودر طول راه بسیـار مناظر دیدنی وپل های جالب توجه مشاهده کردیم  اوتاوا درون شرق ایـالت اونتاریو درون دره اوتاوا واقع شده هست بعد از تورنتو دومـین شـهر بزرگ این ایـالت هست بین مرکز شـهر ورودخانـه اوتاوا تپه کوتاهی بـه نام تپه پارلمان Parliament Hill   واقع شده کـه محل اسقرار بسیـاری از ساختمان های مـهم دولتی پایتخت است. اوتاوا یکی از سردترین پایتخت های جهان است

    دانشگاه اوتاوا University Ottawa  دوزبانـه درون سال 1848 تاسیس گردید دانشگاه کاتولیکی سنت پل هم درون سال 1848 وابسته بـه دانشگاه اوتاوا تاسیس شده است.

    کلیسای جامع نوتردام در سال 1839 ساخته شده  و از کلیساهای قدیمـی شـهر است

     

    دادگاه عالی کانادا ساختمان آن از سنگ مرمر ساخته  شده بهترین نمونـه هنر معماری ودکوراسیون است

    اقامت گاه نخست وزیر درسال 1866 بنا شده واز سال 1948 که تا کنون محل اقامت همـه نخست وزیران بوده است

    مونترال Montreal   بزرگترین شـهر ایـالت گبک هست در سال 1832  نامگذاری شد کلیسای بزرگ نوتردام وکلیسای سنت پاتریک وکلیسای سنت جوزف از بنا های مـهم است

    ساختمان اولین بیمارستان درون مونترال درون سال 1774 ساخته شده است

     

     

     سازمان بورس اوراق بهادار Stock exchange      درسال 1867 درون مونترال شروع شده است

    کبک سیتی Quebec City    این شـهر مرکز ایـالت کبک هست اکثر ساکنان فرانسوی زبان هستند  که تا قبل از ورود جاکوز کارتیر  کاشف فرانسوی درون سال 1535 این منطقه بـه نام دهکده استاداکونا Stadacona    زیستگاه قبائل بومـی آمریکائی بوده هست اولین شـهری هست که اروپائیـان ساخته اند وزیسگاه اروپائئان درون آمریکای شمالی بوده هست شـهر کبک درسال 1608ساموئل چامپلین Samuel de Champlain    بنیـان نـهاد وبه دلیل عرض باریک رود خانـه سن لورنس درون ورودی شـهر نام آن را کبک بـه معنای  <   تنگنای رودخانـه  > گذاشتند

    این شـهر دو پل مـهم روی رود سن لورنس دارد پل کبک Quebec Bridge  1919 بـه طول 987 متر کـه فاصله دو پایـه آن 549 متر هست واز بزرگترین پل های معلق جهان هست پل دیگ پل لاپورت Laporte Bridge    1970 بـه طول 1041 مترکه فاصله دو پایـه آن 667 متراست وطولانی ترینپل کابلی کانادا است

    دانشگاه کبک Laval University    در سا ل 1852 تاسیس شده است

    ساختمان پارلمان کبک 8 طبقه وبرای استفاده اعضاء مجلس شـهر درون نیمـه دوم قرن نوزدهم ساخته شده است  

     

     

     

    خاطره 168

    سارا 7ساله وثنا 5/2 ساله بـه اتفاق مادر جهت درمان  ومعاینـه بـه مطب آمدند پرونده سارا کـه 7 ساله بود روی مـیز بود بـه ثنا گفتم تو کـه مریض نیستی   با تعجب گفت من مریض هستم مجددا بـه او گفتم کـه تو مریض نیستی  پاسخ داد کـه مریض هستم و خیلی خندان بود ابته همـیشـه درون موقع معاینـه بیقراری مـی نمود وقتی بـه سارا گفتم جهت معاینـه روی تخت معاینـه بنشیند ثنا هم رفت روی تخت معاینـه وکنار سارا نشست ومجبور شدم اوراهم معاینـه نمایم

     

    خاطره 169

    3/2 ساله بـه اتفاق پدر و مادرش بـه مطب آمدند درون پرونده بیمار نامش نیکی نوشته شده بود بـه محض ورود اسمش را سوال کردم گفت نیکی عسلی  بلافاصله پدرش گفت قبلا اورا نیکی عسلی صدا مـی کردیم وحالا وقتی از او سوال مـیکنیم پاسخ مـیدهد نیکی عسلی

    درموقع معاینـه صدای گریـه از اطاق انتظار شنیده شد  نیکی گفت فکرکنم نی نی کوچولو بیرون گریـه مـی کند إ إ

     

     

    خاطره  170

    نوزادی را آوردند کـه سرمـه غلیظی روی ابروهایش کشیده بودند  سرمـه کشیدن از رسوم دوران قدیم بود ودر این زمان دور از انتظار إ إ إ

    خاطره 171

    9 ساله بـه علت اسهال واستفراغ شدید با دزهیدراتاسیون شدید درون بیمارستان رسالت تهران بستری گردید ودرمان با سرم رینگر وقندی نمکی شروع گردید فردا صبح هنگام معاینـه وراند بخش از بیمار سوال کردم حالت چطور هست بلافاصله پاسخ داد آقای دکتر و در حالی کـه با انگشت بـه سرم اشاره مـی کرد گفت " این سرم خیلی تاثیر گذار بود "  إإإإإ نحوه گفتار کودک بسیـار جالب بود 

    خاطره 172

    ثمـین 3/2 ساله بود کـه در بیمارستان رسالت تهران بستری گردید روز بعد کـه جهت معاینـه بـه اطاق بستری اش رفتم عروسک زیبائی داشت گفت نی نی مریض شده اورا معاینـه کنید کـه من مجبور شدم اول نی نی را وسپس کودک را معاینـه نمایم

    خاطره 173

    در سال 1347 کـه من درون بندر دیلم به منظور خدمت پزشکی رفته بودم بیماری را آوردند کـه سرفه شدیدی داشت داروهائی به منظور او تجویز نمودم درون مـیان داروها شربت هم وجود داشت دستور دارو اینچنین بود روزی 3 قاشق مربا خوری روز بعد پدر شیرخوار بچه را با حال عمومـی بد ودر حالت نیمـه کما بـه درمانگاه آورد از پدر سوال کردم چه شده ؟  وچه خورده هست ؟ پاسخ داد دستورات داروئی شما را اجرا کردم پرسیدم شربت را چقدر داده ای گفت شما گفتید روزی 3 قاشق مربا خوری بدهم ولی من به منظور اینکه زودتر خوب شود نصف شیشـه شربت را یکجا دادم کـه مسمومـیت پیدا شده بود .

    از این ماجرا 42 سال مـیگذرد امروز درون تاریخ 7/10 / 1389 درون مطب مشغول معاینـه بودم خانمـی تلفن نمود کـه بچه اش تب بالا دارد اجازه مـیدهید 2 که تا شیـاف اطفال با هم مصرف کنم کـه تب زودتر پائین بیـاید .

    این خاطره مشابه خاطره 42 سال قبل بود .

    توجه : دوز دارو همان مقداری کـه توسط پزشک  تجویز شده بایدمصرف گردد.

     

    خاطره 174

    کودک 5/3 ساله جهت واکسیناسیون بـه اتفاق مادر بـه مطب آمدند بع از معاینـه واکسن آنفلوآنزا تزریق نمودم وخواستم چسب کوچکی روی محل تزریق بگذارم مادر گفت از چسب خوشش نمـی آید پاسخ دادم چسب فقط جهت جلوگیری از خونریزی هست لذا یک دقیقه با پنبه ناحیـه محل تزریق را نگه دارید ورفتم نسخه بنویسم کـه کودک آمد جلومـیز و گفت آقای دکتر حالا کـه چسب نزده ایم خونریزی نکند  ؟ إإإإإإ

     

    خاطره 175

    راشین 7 ساله بـه اتفاق مادرش بـه مطب آمدند شب قبل برف زیـادی باریده بود به طوری کـه مدارس تعطیل شده بود گفتم چه شده ؟ راشین از مادرش اجازه گرفت خودش علت مراجعه را بگوید وشروع بـه صحبت نمود :

    وگفت  دیشب هوس کردم بستنی بخورم . امروز هم هوس کردم برف بازی کنم ونیم ساعت بعد هم برف بازی کردم بعد از آن استخوان هایم درد گرفت بعد گلوم درد گرفت کمـی هم سرفه مـی کنم سردرد هم گرفتم

     

    خاطره 176

    در تاریخ دوم اسفند ماه 1389 مراسم بزرگداشت استاد دکتر ابوالقاسم قلمسیـا درون یزد بـه همت فارغ التحصیلات دبیرستان ایرانشـهر ،  جناب آقای عباس فیـاض دبیر جامعه یزدی ها ومدیر مسئول یزدا  ،  با همکاری 16 اورگان دولتی وملی کشور  برگزار گردید بعد از سخنرانی افراد مختلف درون باره شخصیت علمـی وفرهنگی استاد قلمسیـا  پرده برداری از تندیس مرحوم دکتر قلمسیـا درون دبیرستان ایرانشـهر انجام گردید وسپس از دبیرستان ایرانشـهر کـه درسال 1307 آغاز ودر سا ل 1313 تاسیس گردید واطاق استاد قلمسیـا بازدید بـه عمل آمد

    متن سخنرانی پروفسور محمد حسین سلطان زاده درون مراسم نکوداشت استاد دکتر قلمسیـا درتاریخ 2/ اسفند /1389 درون دبیرستان ایرانشـهر

    پروفسور محمد حسین سلطان زاده

    متخصص کودکان ونوزادان

    استاد دانشگاه علوم پزشکی شـهید بهشتی

    طی دوره بالینی عفونی از مـیوکلینیک آمریکا

     

    oبه حضور شخصیت های علمـی ، فرهنگی ، اجتماعی وتمامانی کـه دربرگزاری این همایش درون یزد وتهران زحمت کشیده اند وبرای بزرگداشت معلم وارسته گام برداشته اند تبریک عرض مـی نمایم

    oبه درستی کـه برای آموزگار نیکی ها جنبندگان زمـین وماهیـان دریـا وهر ذی روحی درون هوا وتمام اهل آسمان وزمـین طلب آمرزش مـی کنند

    o قال رسول الله  « ص »       بحارالانوار جلد 2 صفحه 17

    oان الذین آمنوو عملوالصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا

    oهمانا آنانکه بـه خدا ایمان آوردند ونیکوکار شدند ، خدای رحمان آنـها را درون نظر خلق وحق محبوب مـی گرداند   (آیـه95 سوره مریم)                

    oیکی از معلمـین دبیرستان ایرانشـهر درون دهه 30 کـه من درون دبیرستان ایرانشـهر تحصیل مـیکردم ( 1331-1336)

    oاستاد قلمسیـا بود ناظم دبیرستان هم بودند

    oمن وهمـه دانش آموزان هر سوالی واز هر درسی داشتیم پاسخ مـی دادند

    oبه همـه دروس آشنائی کامل داشتند

    oاگر من توانستم پزشک واستاد دانشگاه شوم مرهون   زحمات وراهنمائی های استاد قلمسیـابود

    oاگر من توانستم مبتکر بزرگترین سایت علمـی کشور باشم

    oکه به منظور سلامتی کودکان ایرانی درون سرتاسر دنیـا مادران ایرانی بـه زبان فارسی تغذیـه از زمان قبل از بارداری ، زمان بارداری ، 6 ماه اول تولد ، 6 ماه دوم تولد ، سال دوم تولد ، درون سال2-5 سالگی (پیش دبستان)، 6-12 سالگی و12-18 سالگی

    oبیماریـهای عفونی

    oبیماریـهای غیر عفونی

    o     روانپزشکی کودکان

    oاگر توانستم 61 بیمار جالب Case Problem در سایت درون یکجا معرفی ودر جای دیگر تشخیص های افتراقی را برای تمام پزشکان ایرانی مطرح نمایم

    oاگر توانستم 11 جلد کتاب درون مورد بیماریـهای کودکان تالیف نمایم

    o  اگرتوانستم پایـه گذار کنگره های استاد دکتر محمد قریب باشم کـه 32 سال برگزار گردیده و ادامـه دارد

    oاگر توانستم درون بیش از 100 کنگره داخلی سخنرانی نمایم

    oاگر توانستم درون 29 کنگره های بین المللی اطفال درون خارج از کشور با شرکت 150 کشور سخنرانی نمایم

    oاگر توانستم بیش از 200 برنامـه زنده تلویزیون درون مورد تغذیـه کودکان وبیماریـهای اطفال داشته باشم

    oاگر توانستم بیش از 100 کارگاه آموزشی احیـاء نوزادان برگزار نمایم

    o    همـه وهمـه مرهون زحمات وراهنمائی های استاد قلمسیـا بود

    دبیرستان ایرانشـهر

     

    oپیشنـهاد مـی شود  ، سالن کنفرانس یـا اطاقی کـه استاد قلمسیـا 59 سال قبل حضور داشتند بـه نام استاد :

    o«       نامگزاری گردد       »

    o  همچنین یکی از خیـابان های شـهر بـه نام ایشان نامگزاری شود

    oمعلم یک واژه نیست ، معلم یک دائره المعارف هست ، اقیـانوسی هست که امواج آن عطوفت وفضل را بـه ساحل مـی برد

    oمعلم احیـاکننده سبزه زار علم ودانش درون کویر خشک ناامـیدی هست ، راستی اندیشیده ایم کـه چرامعلمـین وارثان پیـامبرانند ؟

    oمعلم منجی جامعه از ضلالت وتیرگی هااست

    o    انسان هرچه علمش زیـادتر باشد تفکرش نسبت بـه عظمت خدا وکرنش وتواضعش درون برابر حضرت باریتعالی افزون تراست « استاد قلمسیـا اینچنین بود »

    oمعلم شمعی هست فروزان کـه مـی سوزد ومواضع تاریک جامعه را نورانی مـی کند

    oمعلم کوهی هست که از قله وجودش چشمـه ها سرازیر شده و مرغزارهای دل وجان دانش پژوهان را هماره سرسبز ، خرم وبا صفا نگه مـیدارد

    oمعلم ابری هست که پیوسته مـی بارد وحیـات مـی بخشد

    oمعلم طبیبی هست مـهربان کـه مشفقانـه به منظور شفای درد انسان ها داروی دانش بکار مـی برد

    oمعلم هنرمندی هست که هنرش صرف آرایش شخصیتانی مـی شود کـه در آینده دانش پژوهان جامعه خواهند شد

    oتک تک شما حتما نخست از خود بپرسید :

    oبرای یـادگیری وخود آموزی چه کرده ام ؟

    oسپس از خود بپرسید ، برای کشورم چه کرده ام ؟

    oاین پرسش را اینقدر ادامـه دهید که تا به این احساس شادیبخش برسید کـه شاید سهم کوچکی درون پیشرفت واعتلای بشریت داشته اید

    o    هنگامـی کـه به پایـان تلاشـهایمان نزدیک مـی شویم با صدای بلند بگوئیم « من آنچه درون توان داشته ام انجام داده ام» استاد قلمسیـا آنچه درون توان داشت درون راه مـیهن ایران انجام داد

    oای همـه مردم درون این جهان بـه چه کارید  ؟

    oعمر گرانمایـه را چگونـه گذارید ؟

    oهرچه بـه عالم بود اگر بـه کف آرید

    oهیچ ندارید اگر کـه عشق ندارید

    oوای شما دل بـه عشق اگر نسپارید

    oگر بـه ثریـا رسید هیچ نیرزید

    oعشق بورزید ----  دوست بدارید

    oاستاد قلمسیـا عاشق کارش بود وتا سن 90 سالگی بـه معلمـی و کشورش عشق ورزید   

    یـادش گرامـی باد

    خاطره 177

     یکی از سه قلو ها  بـه نام هستی قل ( 3 ) 7ساله بـه علت عفونت ریـه درون بیمارستان رسالت تهران بستری گردید  پس از 4 روز دو قل دیگر یـاسمن  ( 1 ) وعسل ( 2 )  درون ساعت 9 بعد از ظهر جهت معاینـه بـه مطب آوردند  هردوقل از بیماری قل 3 ناراحت ومطالب زیـادی بیـان د عسل قل 2 اظهار داشت دلم تنگ شده و مـیخواهیم هستی را ببینیم وبیمارستان اجازه ملاقات نمـی دهد بـه آن ها گفتم شما بروید بیمارستان ومن هم بـه بیمارستان مـیآیم وشما را بـه دیدن هستی مـی برم وانجام دادم وهر سه قل با دیدن همدیگر خیلی خوشحال شدند.

     

    خاطره 178

    کودک حدود 4 ساله از ایلام بـه اتفاق پدرش بـه مطب آمدند ازاو سوال کردم چه شده ؟ درون پاسخ کودک با انگشت سبابه درون ناحیـه گردن اشاره کرد کـه درد مـی کند وقتی خواستم معاینـه کنم پدرش گفت از من درخواست کرده خانـه ای درست کنم کـه 1000 اطاق داشته باشد . من از کودک سوال کردم 1000 اطاق به منظور چه مـی خواهی ؟  پاسخ داد مـیخواهم 1000 زن بگیرم همـه زن ها  چشم آبی باشند

     

    خاطره 179

    خاطراتی از سفر بـه کشور پرتقال   Portugal، جزیره مادیرا Madeira وبارسلون  Barcelona  اسپانیـا داشتم

    درتاریخ جمعه 27 اسفند 1389 مطابق 18 مارچ 2011 درون سفر سیـاحتی با تور مارکوپلو – تعطیلات  از فرودگاه امام خمـینی  

     با پرواز لوفتانزا از طریق فرانکفورت به لیسبون پایتخت پرتقال رسیدیم

     ودر هتل تیـارا ***** TIARA  سکنی گزیدیم وبعداز کمـی استراحت گروه گشت پیـاده روی را از هتل بـه سمت مرکز شـهر آغاز نمودیم  سرپرست وراهنمای گروه آقای سهراب الماسی کـه جوانی قد بلند و اطلاعات کافی درون مورد لیسبون وجزیره مادیرا و بارسلون داشت و برخورد خوب باافراد گروه داشت

      ابتدا از مـیدان POMBAL گذشتیم

     وبعد مسیر را از طریق خیـابان LIBERADE یـا آزادی کـه اصلی ترین وزیباترین خیـابان شـهر محسوب مـی شود ، ادامـه دادیم ، سپس بـه مـیدان  Restauradores  رسیدیم وبعد هم اصلی ترین مـیدان یعنی Rassio با محیطی دوست داشتنی مـیدانی کـه در یک سمت آن ، ساختمان تئاتر شـهر یـاد آور عصر رنسانس هست ودر سمتی دیگر خیـابان Augusta    با سنگفرش های زیبایش کـه به   Portuguese Calcada    معروف هست با تداعی کننده راهروئی شایسته بـه سمت طاق پیروزی ، مـیدان  Camercio   ونـهایتا کناره چشم گیر رودخانـه TAGUS

      شنبه 28 اسفند 89 مطابق با 19 مارچ 2011 صبح طبق برنامـه ساعت 9 صبح بـه همراه گروه گشت تمام روز شـهر لیسبون را آغاز نمودیم با اتوبوس از مسیر روز قبل یعنی مـیدان پومبال Pombal  ، خیـابان آزادی ، مـیدان راسیو Rassio  گذر کردیم که تا به کناره رودخانـه تاگوس Tagus  رسیدیم وآن را با ورود بـه منطقه تاریخی بلم  Belem  کـه روزگاری بـه واسطه حضور مسلمانان بیت الحم خوانده مـی شد ادامـه دادیم منطقه ای کـه با برج دریـای معروفش وصومعه کم نظیر Jeronimos   یـاد آور 500 سال پیش با همان عصر اکتشاف هست وپرتقالی ها بـه آن مـی بالند . بازدید از برج  وصومعه با سبک معماری منحصر بـه فردشان کـه به  Manueline     شـهرت دارد درون هوائی بسیـار مطلوب انجام شد  از برج دیده بانی بلم  Blem Tower.

     وازکشتی سربازان Padrao dos Descobrimentos

     و هواپیما ی نماد  وپل  Vascodama Brige  ومحلی کـه سربازان قبل از رفتن بـه جنگ دعا مـی د بازدید نمودیم .

     سپس گشت را که تا دوباره مـیدان  Rassio    ادامـه دادیم بعد از صرف نـهار بـه منطقه  Alfama  که درون روزگار سلطه اسلام بـه خاطر داشتن چشمـه های فراوان بـه آن Al-hama   گفته مـی شد ، رفتیم .

     

     

     منطقه با فراز وفرود های تند وتیزش ، با کوچه بعد کوچه های باریکش کـه جز با پای پیـاده امکان گذری دیگر نیست

     منطقه نـه چندان تمـیز اما برخواسته از دل مردان زحمت کش ، دریـانوردانی کـه روزگاری با آب های پهناور دست وپنجه نرم مـی د تاب رزق وروزی کنند . محله هائی کـه از یک سو پذیرای کلیسای جامع شـهر لیسبون با قدمتی قریب بـه 900 سال هست واز سوی دیگر قلعه ی  Saint Jorrge    را نیز بر بلندای خود مـی بیند .

     

     در ادامـه گشت بـه منطقه ای از شـهر رفتیم کـه برای نمایشگاه 1998 بر پا شده بود . منطقه ای با ساختمان های مدرن وبعد از بازدید  Oceanarium   کم کم بـه پایـان گشت روز 19 مارچ رسیدیم .       

    روز یکشنبه 29 اسفند 89 مطابق 20 مارچ 2011 طبق برنامـه ساعت 9 صبح گشت تمام روز خارج از شـهر  لیسبون را بـه همراه گروه آغاز کردیم ابتدا بـه منطقه ای بـه نام Sintra  رفتیم . مکانی تقریبا کوهستانی وچشم نواز کـه گویـا قصد تسخیر روح انسان را دارد . کاخ موقر ومتواضع  Sintra  با تلفیقی از هنر های شرقی وغربی مورد بازدید گروه قرار گرفت . کاخی کـه از کاشی کاری های مسلمانان <مور> معروف به Azulejos تا صندوقچه های دست ساز از چوب وعاج فیل هندی که تا هدایـای بسیـار ارزشمند چینی والبته از همـه جالب توجه تر به منظور ما ، یگانـه فرش های ایرانی را درون خود جا داده هست . درون انتها واقعا نمـی توان از مناظر چشم گیر ونیز دودکش های مشـهور آشپز خانـه ی خاص آن بی تفاوت گذشت.

     

    در ادامـه مسیر با گذر از جاده ای با پیچ وخم های مرتفع وچشم انداز خیره کننده درون اقیـانوس اطلس ، بـه غربی ترین نقطه اروپا یعنی Roca Cape  رسیدیم .

     یکی از صحنـه هائی کـه جالب توجه بود حضور 100 ها موتور سوار حرفه ای وماهر بود کـه هر یکشنبه درون این نقطه گرد هم مـی آیند با عبور از ساحل ماسه ای Guincho  به منطقه ای ساحلی تفریحی بـه نام  Cascais وارد شدیم بعد از دانستن وقت نـهار وگشت وگذار درون این منطقه سوار اتوبوس شدیم وبعد دوری درون اطراف بزرگ ترین  Casino اروپا درون منطقه   Estoril زدیم وراهی هتل شدیم . شام را کـه همگی بـه مناسبت شب  تحویل سال نو درون رستوران Luso به همراه وموزیک محلی  Fado سپری کردیم

     که البته بعد از آن هم با هماهنگی های انجام شده از روز قبل در هتل تیـارا گرد هم آمدیم  . گردش تمام روز 29 اسفند کـه شرح آن گذشت خود خستگی بسیـاری را بر افراد گروه تحمـیل کرده بود اما از آن جائی کـه عرق ایرانی بودن اعتقاد وایمان وافر بـه آئین مراسم سال نو خستگی را از چهره افراد گروه زدود ودر سالن هتل تیـارای لیسبون با چیدن سفره هفت سین کـه توسط راهنمای تور تهیـه وتوسط ان جوان گروه تزئین شده بود مراسم با تطبیق ساعت لیسبون با خواند ن دعای یـا مقلب القلوب والابصار، یـا مدبرالیل والنـهار ، یـا محول الحول والاحوال ، حول حالنا الی احسن الحال ، ودر خاتمـه با خواندن سرود   " ای ایران ای مرز پر گهر  "   خاطره خوشی را درون این سفر به منظور افراد گروه بـه ارمغان آورد

     

     روز دوشنبه اول فروردین 1390مطابق 22 مارچ 2011 ساعت 10 صبح بـه اتفاق گروه پیـاده عازم سوار شدن  " تراموای خط 28  " شدیم چون روز آزاد گروه بود والبته هوا هم چون روز های پیشین عالی بود این برنامـه را اجرا کردیم ، تراموا ئی کـه حدود 100 سال قبل از آمریکا آورده شده بود ، واگن های چوبی وقدیمـی اما همچنان مغرور ومتحرک درون انتهای خط هم از بیرون باسیلیکا وپارک Estrela  دیدن کردیم ، باسیلیکائی کـه چون دیگر بناهای سبک باروک بـه زیور آلاتش مـی نازد .

    روز سه شنبه دوم فروردین 90مطابق 22 مارچ  2011  برنامـه پرواز از لیسبون بـه جزیره فونچال Funchal  مرکز جزیره مادیرا Madeira  طبق برنامـه انجام شد

     در هتل Park Atlantic *****  کـه قبلا نام TIVOLI  نام داشته مستقر گردیدیم سپس به منظور شام بـه رستورانی محلی ودوست داشتنی بـه نام Seta  رفتیم . گروهی از کودکان بـه همراه بزرگ تر ها برنامـه وموسیقی محلی جزیره را با لباس های زیبایشان اجرا د وسپس کمـی هم موسیقی Fado   را اجرا نمودند ،  موسیقی هائی کـه فریـاد عشق وجدائی است.

    راهنمای محلی خانم ناندا  Nanda                    وراننده Rui

    روز چهارشنبه سوم فروردین 90 مطابق 23 مارچ 2011  ساعت 9 صبح عازم گشت نیم روز شـهر فونچال مرکز جزیره مادیرا شدیم . این جزیره گرچه بـه آفریقا نسبت بـه پرتقال نزدیک تر هست مثلا نسبت بـه کازابلانکا  Casablanca ولی متعلق بـه پرتقال هست . کلا 8 جزیره درون فونچال هست کـه بزرگ ترین آن جزیره مادیرا هست . فونچال درون لغت بـه معنای     "  رازیـانـه "  ومادیرا بـه معنای چوب است .

     چرا کـه کاشفان ابتدائی جزیره درون اوائل قرن 15 از یک سو با کنده های غنی از درختانی با چوب مفید به منظور ساخت کشتی وقایق وخانـه وغیره مواجه شدند واز سوئی دیگر پا بـه منطقه ای انباشته از گیـاه  رازیـانـه گذاشتند ، بنابراین وجه تسمـیه جزیره ومرکز آن اینگونـه رشد پیدا کرد. بـه هر حال گشت را بـه سمت مرکز شـهر فونچال آغاز کردیم هتل ریتزRitz  را دیدیم کـه یک زمانی چرچیل درون آن اقامت داشته ودر سال 1949 ساخته شده هست  وسپس  ابتدا از بازاری رنگارنگ از گل ومـیوه بازدید کردیم .

     در این جا گل زیبائی دیدیم بـه اسم پروتئا داشت  Protea   .

     بازاری کوچک اما جالب کـه در قسمتی نیز بساط ماهی های گوناگون را بـه خود مـیدید یکی از ماهی ها خیلی دراز بود بـه نام اشپادا Espada   که از منطقه 600-1000متری زیر آب دریـا صید مـی کنند .

     سپس بـه باغ گیـاه شناسی رفتیم  باغی به وسعت 18000 متر مربع که انواع واقسام گیـاهان خاص جزیره را درون آغوش گرفته بود .

     چشم انداز کم نظیر وهوای دلنشین جاذبه ی این باغ را دوچندان کرد درون انتهای باغ هم از پرندگان زیبائی چون طوطی ، کبوتر ، طاووس و غیره دیدن کردیم.

    برنامـه بسیـار جالب توجه هم برنامـه سوار شدن بـه سورتمـه های چوبی – حصیری را داشتیم کـه در زبان محلی به Tobogon  گفته مـی شود درون محله Monte  . سورتمـه هائی کـه شاید امروز توسط مردان خستگی ناپذیر جزیره به منظور تفریح وشادی مردم درون مسافتی کوتاه کشیده مـی شد اما روزگاری درون قرن 19 بـه عنوان اختصاصی ترین وسیله حمل ونقل درون جزیره مورد استفاده قرار مـی گرفت.

     

    روز پنجشنبه چهارم فروردین مطابق 24 مارچ 2011  گشت تمام روز را بـه قصد بازدید از مناطق مختلف غرب جزیره آغاز کردیم پرتقالی ها اول دفعه درون قرن 15 از منطقه لوبوLobo به این خطه وارد شدند.ابتدا بـه سمت  Camara de Lobos  ودوستان ماهیگیران رفتیم وسپس به  Cabo Girao  که با ارتفاع 580 متر دومـین صخره دریـائی دنیـا هست . بعد هم مسیر پر پیچ وخم را کـه سراسر با پوشش های گیـاهی گوناگون مزین شده بود بـه سوی  Paul da Serra , Ribeira Braua  ادامـه دادیم وبه ارتفاع 1400 متر ی رسیدیم .

     نـهار را درون منطقه ای با استخر های آتشفشانی طبیعی وکم نظیر با ماهی اشپوداEspoda صرف کردیم . سپس درون بین راه بـه سوی  Sao Vicente  یکی از آبشار های بسیـار زیبا ی طبیعی را کـه به تور عروس شباهت دارد را بازدید کردیم بعد از این مسیر را ادامـه دادیم که تا به Encumeada   جائی کـه هم زمان    شمال وجنوب جزیره رخ نمائی مـی کند . درون انتها این سفر یک روزه کـه همواره با فراز وفرود هائ جاده ای باریک همراه بود ، بعد از گذر از دره ای چشم گیر Serra D Agua  به فونچال وهتل رسیدیم

    با بـه پایـان رسیدن سفرمان درون کشور پرتقال جالب هست داستان نماد کشور پرتقال کـه یک خروس هست مـی توان تعریف نمود : گویند درون روزگار قرون وسطی (قرن 13) در شمال کشور پرتقال درون شـهری بـه نام BARACELOS is a small walled village with a medieval tower of honour on the right bank of the River Cavado

    بی گناهی بـه اعدام محکوم مـی شود قبل از کشتن وی محل غذائی به منظور او ترتیب مـی دهند وخروسی را پخته شده روی مـیز مـی گذارند وبه اومـی گویند اگر قبل از مرگ آرزو یـا خواسته دارد بگوید وی هم از خدا مـی خواهد کـه اگر واقعا بی گناه هست خروس مذکور زنده شود وسه بار بخواند کـه در نـهایت این اتفاق رخ مـی دهد و او از کشته شدن نجات مـی یـابد (  ما هم ضرب المثلی داریم کـه سر بی گناه پای دار مـیرود اما بالای دار نمـی رود ) این گونـه هست که خروس " نماد کشور پرتقال نشانـه ای از علامت بی گناهی گردید.

    روز جمعه پنجم فروردین 90 مطابق 25 مارچ 2011 عزیمت از جزیره مادیرا  بـه سوی لیسبون وسپس بـه کشور اسپانیـا درون شـهر بارسلون شدیم .   اسپانیـا کشوری هست در جنوب غربی اروپا وشبه جزیره ایبریـا  واقع شده هست .

    امپراتوری روم طی سال های 218-201 پیش از مـیلاد جزیره ایبری را تصرف نمود وبا سقوط امپراتوری روم غربی مسیحیت درون آنجا اشاعه یـافت . درون سال 700 مـیلادی اعراب مسلمانان از جنوب بـه اسپانیـا حمله نمودند وآخرین شاه ویزیگوت ها را مغلوب نمودند و دوران با شکوه اسلامـی را درون تاریخ اسپانیـا پایـه گذاری نمودند با تسلط یـافتن اعراب بر نوحی جنوبی ایبری ، ویزیگوت ها بـه شمال مـهاجرت د وکشورهای کوچکی چون کاسینا ، کاتالونیـا ،ناوارا ،آراگون وپرتقال را تاسیس نمودند همـینان بودند کـه بعد ها دست اتحاد بـه هم دادند و وحدت اسپانیـا را فراهم ساختند وبا اعراب بـه جنگ پرداختند اعراب طی استیلای خود بر نواحی جنوبی ایبری کـه آن را آندلس مـی نامـیدند درون سده دهم مـیلادی بـه اوج عظمت خود رساندند با کشف قاره آمریکا به دست کریستف کلمب درون سال 1492 امپراتوری اسپانیـا پایـه گذاری شد  امپراتوری مزبور درون سال 1516 درون زمان شارل اول بـه اوج عظمت ونـهایت وسعت خود رسید . شکست نیروی دریـائی اسپانیـا از انگلستان سر آغاز نزول وسقوط امپراتوری اسپانیـا بود جنگ های 30 ساله 1618-1648 نیز بـه به زیـان وشکست اسپانیـا تمام شد ناپلئون اول درون سال 1808 فرناندو هفتم شاه اسپانیـا را وادار بـه استعفا نمود و برادر خویش ژوزف بناپارت را بـه سلطنت اسپانیـا نشاند    باسلون مرکز وشـهر معروف کاتالونیـا Catalonia   ودومـین شـهر بزرگ اسپانیـا هست این شـهر مرکز اصلی ومـهم اقتصاد اسپانیـا هست این شـهر درون طول تاریخ چندین بار محاصره شده هست بارسلونا مرکز مـهم فرهنگی ومقصد اصلی توریستی اسپانیـا هست به دلیل آثار معمارانی از جمله آنتونیوگودی Antoni Gaudi      لوئیس دومنچی مونتانر Luis Domenechi Montaner  معروف هست راهنمای محلی خانم اولگا Olga بود.

    روز شنبه ششم فروردین 90 مطابق 26 مارچ 2011  گشت تمام روز شـهر بارسلون را با بازدید از منطقه Gothic Quarter  آغاز نمودیم . قسمت قدیم شـهر کـه با کلیسای جامع Santa Eulalia  ،

     کلیساس کاتدرال Catedral که درون قرون وسطی وقصر پادشاهان درون کنار کلیسای کاتدرال واقع شده هست  . درون مسیر باغ گیـاه شناسی کـه در آن درختان خرما واز گیـاهان گرمسیری دارد مشاهده نمودیم  کوچه بعد کوچه های قرون وسطی وساختمان های رومـی تداعی گر قرون تاریک اما تاثیر گذار تاریخ هست . سپس بـه خیـابان اصلی شـهر یعنی La Ramblas  دیدن کردیم.

     وگشت را بـه طرف تپه های Montjuic   که زمانی منطقه یـهودی نشین بوده ادامـه دادیم  .

     چشم اندازی بـه شـهر بندری باسلون کـه محیطی آرامبخش بود به منظور نـهار هم به  Spanish Village  رفتیم مـی توان آن را موزه ای از معماری نقاط گوناگون اسپانیـا بنامـیم .

    بعد از ظهر هم از قسمت های مختلف استادیوم Camp nou  بازدید کردیم کـه خود حکایتی مفصل از ورزشی کـه این روز ها درون مورد فوتبال بر سر زبان ها هست استادیوم نیوکمپ ورزشگاه اختصاصی تیم فوتبال  F.C.Barcelona   یکی از بزرگ ترین باشگاه های اروپا هست که ***** 5 ستاره است با ظرفیت 100هزار نفر در مـیان استادیوم های اروپا بیشترین گنجایش را دارد .

    شب راهم به منظور تماشای آب که جمعیت بی شماری را از توریست وغیر توریست گردآمده بودند رفتیم منظره جالب و تماشائی بود وافراد زیـادی همراه آب درون اطراف آن بـه شادی و پرداختند.

    روز یکشنبه هفتم فروردین 90 مطابق 27 مارچ 2011 گشت  نیم روز از ساعت 30/9 صبح شروع کردیم . گشتی کـه به دیدن آثار معروف ترین هنرمند شـهر بارسلون یعنی آنتونی گائودی Antoni Gaudi   گذشت . ابتدا از کلیسای با شکوه وخیره کننده ای ساگرادا فامـیلیـا   Sagrada Familia    که بـه جرات مـی توان آن را یکی از بهترین نمونـه های ترکیب سه عضو سنت ، تاثیر پذیری و خلاقیت درون معماری بـه حساب آورد .

     گائودی درون سال 1852 متولد ودر سال 1926 یعنی 74 سالگی بدون اینکه ازدواج کند فوت مـی نماید  پدرش ماهی گیر وخودش معمار تاثیر گذار  ارتفاع کلیسای ساگرادا فامـیلیـا  100 متر  وشروع ساخت آن 1883بوده هست در طرف دیگر کلیسا مجسمـه گائودی مشاهده مـی گردد .

     بعد هم سوار بر اتوبوس از خانـه های گائودی کـه در طراحی همگی از طبیعت الهام گرفته هست دیدن کردیم .

     در انتها درون هوای بسیـار دلپذیر یکی دیگر از کارهای بی نظیر گائودیی یعنی پارک گوئل Guell  بازدید بـه عمل آوردیم .

     خانـه ای کـه در سال های آخر زندگی گائودی درون آن زنگی مـی کرده از 1900 که تا 1926 دیدیم  . بدون تردید تاریخ معماری نام این هنرمند بزرگ را هیچ وقت فراموش نخواهد کرد.

    روز دوشنبه هشتم  فروردین گشت آزاد گروه وروز سه شنبه نـهم هم حرکت بـه لیسبون وسپس فرانکفورت وتهران

     

    خاطره 180

    به یـاد استاد دکترسید ابراهیم چهرازی  در تاریخ 25 فروردین 1390 همایشی توسط عده ای از شاگردانش وشماری از پیشکسوتان پزشکی کشور درون سالن کنفرانس رستوران  لمون  برج های سامان  برگزار گردید وجناب استاد دکتر بهادری ابتدا درون مورد زندگی نامـه وخاطرات استا د سخنرانی نمودند بنده هم بـه سبب اینکه مدت سه سال درون زمان دانشجوئی دانشگاه تهران وبا ویزیت بیماران کـه صبح ها با ایشان انجام مـیدادم درون مورد خصوصیـات استاد سخنرانی نمودم استاد درون 15 مـهر 1287 متولد ودر 15 اسفند 1389 بعد از 102 سال و 5  ماه دار فانی را وداع نمودند ودر لنجان اصفهان زادگاهش بـه خاک سپرده شدند .  

    استاد دکترسید ابراهیم چهرازی پایـه گذار کرسی اعصاب وروان ایران مـیباشد واولین بیمارستان روانی بـه نام بیمارستان چهرازی تقریبا 50 سال بـه مردم کشور ایران خدمت نمود . تعداد 16 جلد کتاب درون مورد بیماریـهای اعصاب تالیف نمود

    استاد دکتر چهرازی به منظور اولین مرتبه درون سال 1336  مجله سلامت فکر را تاسیس ومنتشر نمود .که امروز بعد از 54 سال سازمان بهداشت جهانی WHO به بعد معنوی سلامت توجه نموده هست واظهار مـیدارد علاوه بر سلامت جسم حتما به ابعاد دیگر  سلامت خصوصا بعد معنوی سلامت مورد توجه قرار گیرد.

    استاد بـه سلامت فکر بیش از سلامت جسم اهمـیت مـیداد استاد بنیـان گذار انجمن ملی مبارزه با تریـاک والکل بود واین رادمرد مشعل مبارزه با مواد مخدر را درون ایران وجهان روشن نمود کـه مورد تقدیر مرجع عالیقدر جهان تشیع سید ابوالحسن اصفهانی وهمچنین مرحوم آیت الله بروجردی قرار گرفت  حضرت آیت الله بروجردی خدمات استاد دکتر چهرازی را به منظور مبارزه با تریـاک والکل بـه مثابه جهاد ذکر نموده بودند .

     اینجانب با توصیـه استاد دکتر چهرازی ودر بیمارستان معتادین کـه ریـاست آنرا جناب آقای دکتر منوچهر صبا عهده دار بودند والحق کـه ازپزشکان زحمت کش وبسیـار خوب بودند روی 3139 مورد معتاد بررسی انجام دادم ودر کنگره پزشکی رامسر مطرح نمودم وعین آن مقاله درون مجله مسائل ایران 1345 چاپ گردید

    در مورد سلامت فکر استاد دکتر چهرازی مطلبی را ارائه نمودند :

     

    همـیشـه ودر هر حال بخاطر داشته باشید

    سلامت فکر حالتی استکه آدمـی درون آن عقده های باطنی خود را حل وفصل کند وبا تغییرات ومقتضیـات محیط طببعی واجتماعی خویش سازش داشته ومفید باشد وجهد کند که تا تندرستی ونشاط به منظور خود ودیگران فراهم سازد . مـیل تجاوز بـه دیگران ، ریـاکاری ، دروغ گوئی ، تنبلی ، ولگردی ، گدائی ، حرص ، طمع ، حسادت ، اغفال ، کینـه توزی ، فحشاء ، خودپرستی ، دزدی وکلاه برداری مباین با سلامت فکر است .

    نگرانی ، ترس ، اضطراب ، خودخوری ، وسوسه ، تلون مزاج ، تند خوئی ، نداشتن علاقه بـه زندگی ، مـی گساری ، اعتیـادات مضره مقدمـه بیماری روانی بـه شمار مـیرود  

     

    خاطره 181

    3.9 ساله کـه در روز پزشک برایم گل آورده بود  به علت تب بـه اتفاق مادرش بـه مطب آمد وگفت من همانی هستم کـه قبلا به منظور شما گل آورده بودم اما الان مرده هست ( مادرش گفت مـی خواهد بگوید پژمرده شده است )

    خاطره 182

    8/2 ساله کـه همراه مادرش بـه مطب آمده بود مادر اظهار داشت کـه مدتی هست م سوزش ادرار دارد بعد از گرفتن شرح حال ومعاینـه ودرخواست آزمایش درون موقع خداحافظی آب نبات چوبی مـی خواست کـه به او دادم وگفتم حالا یک بوس بده  درون پاسخ گفت  :  من بوس نمـی دهم ـــــــ إإإإإ  ؟ بـه هیچ هم بوس نمـی دهم ــ إإإإإ    به مادرش گفتم ببینیم بعدا هم بـه هیچبوس نمـی دهد ـــــــ إإإإإ ؟ کـه مادر خندید وگفت فکر نمـی کنم .

    خاطره 183

    پسر 4 ساله ای کـه از دوران نوزادی درمطب پرونده داشت و به اتفاق مادر ش بـه مطب آمدند گفتم اسمت چیست ؟ و چند سال داری ؟ پاسخ داد نـه هنوز بزرگ نشده ام و آمد نزدک مـیز من وگفت ببین هنوز بزرگ نشده ام واشاره بـه قدش مـی کردکه کمـی از مـیز من بالا تر هست بعد از معاینـه مادر گفت با وجودی کـه بزرگ شده و4 ساله هست هنوز دوست دارد درون اطاق ما بخوابد بـه کودک نگاه کردم وگفتم تو بزرگ شده ای وباید درون اطاق جدا بخوابی  پاسخ داد من گفتم کـه بزرگ نشده ام .

     

    خاطره 184

    خاطراتی از سه کشور المان ، دانمارک ، سوئد داشتم

     در تاریخ 7 تیرماه 1390 با تور سیـاحتی دیبا از فرودگاه بین المللی  امام خمـینی با قطر ایر ویز بـه فرودگاه دوحه وسپس بـه مقصد برلین حرکت ودر هتل هیلتون اقامت گزیدیم راهنمای تور جناب آقای پیمان طهماسیـان که جوانی خوش قامت وخوش برخورد وجدی وبسیـار صبور کـه در تمام مراحل سفر بـه خصوص انجا کـه اتفاق حادی رخ مـیداد کـه البته یکی از آن موارد درون کپنـهاگ رخ داد

     وشرح واقعه درون موقع خود اشاره خواهم کرد بسیـار صبورانـه موضوع را حل وفصل نمود.در برلین راهنمای محلی وراننده اتوبوس هم بـه گروه اضافه گردیدند.

     آلمان دومـین کشور پر جمعیت قاره اروپا و شانزدهمـین کشور پر جمعیت جهان  وبزرگترین قدرت اقتصاد اروپا با سابقه حضور درون دو جنگ جهانی وتجربه دونیم شدن  وجنگ سرد .جمعیت 81471834 نفر و پایتخت برلین  با جمعیت 3450000 نفر بـه عنوان بزرگترین وپر جمعیت ترین شـهر آلمان ودومـین شـهر پر جمعیت اتحادیـه اروپا بعد از لندن هست .

    اولین بار درسال 1701 فردریک کبیر پادشاه پروس این شـهر را پایتخت قرار داد  ،  شـهر آلمان با مساحت 892 کیلومتر مربع  ، نماد جداشدن دو آلمان وتبدیل بـه دو شـهر برلین شرقی وغربی از سال 1961-1989  برلین درون زمان جنگ جهانی دوم کـه زیباترین شـهر اروپا بود تقریبا تخریب وویران  گردید ( 1943- 1945 )

    وبعد از پایـان یـافتن جنگ جهانی دوم این خطه بین 4 قدرت بزرگ جهانی آمریکا ، فرانسه ، بریتانیـا ، اتحاد جماهیر شوروی تقسیم گردید .  در سال 1961 حکومت جمـهوری دموکرتیک آلمان شرقی ، به منظور جلوگیری از فرار مردم از برلین شرقی بـه برلین غربی ،  دیوار بتونی بـه طول 155 کیلومتر وارتفاع 3  متر

    بین این دوقسمت احداث کرد درون جریـان وحدت دو آلمان درون سال 1990  دیواربرلین  فرو پاشید  ،  بخش بزرگی از قسمت سالم دیوار درون شرق مرکز شـهر درون امتداد رودخانـه اسپری درون خیـابان موهلن ( Muhlenstrasse (  است کـه معروف بـه گالری بخش شرقی هست . نقاشی های جالب وزیبائی روی دیوار کشیده اند

    یـادبود دیوار برلین

     برای گرامـیداشت  یـادانی کـه هنگام عبور از این دیوار کشته شده اند ساخته شده هست  

     ایستگاه بازرسی چارلی    (Checkpoint Charlie )

    این منطقه تنـها گذرگاه بین آلمان شرقی وغربی طی جنگ سرد بوده هست  . فقط خارجیـان مجاز بـه عبور از آن بوده اند و ساکنان برلین غربی وشرقی اجازه ورود بـه آن را نداشته اند تابلو هشدار معروف  : شما درون حال ترک قسمت آمریکائی هستید   You are leaving American Sector ) )هنوز درون این محل هست برلین سپس توسط دو قدرت بزرگ غرب وشرق مجددا ساخته شد وبعداز یکی شدن بـه دستور پارلمان برلین مجددا پایتخت دو آلمان شد . این شـهر از نظر جغرافیـائی درون شرق آلمان ودر فاصله 70 کیلومتری غرب مرز  لهستان قرار دارد

     دروازه براندنبرگ Brandenburg Gate  

    این محل نشان اختصاصی برلین وآلمان هست عاین دروازه روی سکه های 10 ، 20 ، 50 سنتی یوروی آلمان حک شده هست یکی از مـهم ترین اماکن تاریخی برلین بـه حساب مـی آید .

     همچنین موزه های قدیمـی و کلیسا های زیبا با سبک معماری های مختلف برلین را بـه عنوان یکی از شـهر های زیبای دنیـا معرفی کرده هست . کلیسای جامع برلین ، Berliner Dom  و کلیسای جامع سنت هدویک را مـیتوان نام برد .

    رایشستاک Reichstag  که مجلس فدرال آلمان درون آن واقع هست .

    بازار ژاندارمری Gendarmenmarkt از جمله دیدنی های شـهر برلین است.

    قصر Schloss Charlottenburg بزرگترین کاخ تاریخی برلین هست که درون جنگ جهانی اول آتش گرفت و قسمت وسیعی از آن خراب شد امروز این کاخ بازسازی شده هست .

    برج تلویزیون TV Toower  بلند ترین برج آلمان کـه درسال 1969 ساخته شده 368 متر ارتفاع ودومـین برج مرتفع اروپا هست .

    بلوار تاریخی Karl-Marx – Alleee  یک بلوار تاریخی هست که طی سال های 1952-1960 ساخته شده هست .

    ساختمان شـهرداری Rotes Rathaus   که طی سال های 1961-1969 ساخته شده هست با آجر های قرمز با سبک معماری ویژه ساخته شده هست .

    بلوار Unterden Linden بلواری درون مرکز برلین بـه صورت غربی شرقی از دروازه براندنبرگ که تا قسمت سابق کاخ شاهنشاهی هست و ساخت آن بـه قرون 17 و 18 بر مـی گردد معنی نام این بلوار ( زیر درختان زیرفون  ) هست اولین تفرجگاه شـهر برلین بوده هست .

    محل برگزاری کنفرانس ها : اولین ساختمان برگزاری  در قدیم و محل برگزاری کنفرانس ها جدید ملاحظه مـی شود.

    سمبل شـهر برلین هم خرس ذکر شده هست .که اکثرا درون خیـابان ها وورودی هتل ها گذاشته شده است.

    یکی از نکات جالب توجه درون برلین

    برپائی موزه پرگامون Pergammon بود کـه در تاریخ 27-30 ژون2011  در زمانی کـه ما درون برلین بودیم درون معرض دید عموم بود کـه به مدت سه روز از نقاشی ها ی مـینیـا تور کتاب شاهنامـه درون تالار هنر های اسلامـی ترتیب داده شده بود درون این تالار علاوه بر نمونـه های بی نظیری از نقاشی مـینیـاتورهای داستان های شاهنامـه نمونـه های نایـابی از هنر کاشی کاری ایران وهمچنین هنر قالی بافی ومحراب های کاشی بسیـار زیبا ودرب های تزئین شده را بـه نمایش گذاشته بودند.

    پتس دام

     POTSDAM SANSSOUCI Residence of Frederick the Great

    یکی از قسمت های جالب و دیدنی درنزدیک برلین قصر فردریک کبیر در پتس دام است

     

    در ابتدای شـهر آلاچیقی زیبا طراحی شده کـه شاه زاده ها دور هم مـی نشینند وتماشا مـی کنند چهانی وارد پتس دام مـی شوند

    و حدود 200 سال قبل ساخته شده واز پلی کـه قبل از ورود بـه پتس دام ساخته شده به پل جاسوسی نامـیده مـی شود پل اتحاد هم گفته مـی شود

     در ضمن وقتی وارد پتس دام مـی شویم مثل اینکه وارد بهشت شده ایم فردریک کبیر کـه 74 سال عمرکرد  در سال های آخر عمر درون پتس دام قصری ساخته  ومجسمـه هائی اطراف ساختمان قرار دارد و معروف هست که مجسمـه ها الهه هائی هستند کـه قصر را حمل مـی کنند

     در این قصر سالن هائی وجود دارد که سران 3 کشورآمریکا ، انگلستان  ، شوروی    ترومن  ، وینستون چرچیل ،  ژوزف استالین در سال های 1945 جلسه مـهم برگزار د .

    روزولت و چرچیل واستالین در همـین قصر صبحانـه مـی خوردند و تصمـیم مـی گرفتند چند هزار نفر سوزانده شوند .

    فردریک کبیر وصیت کرده بود درون همـین قصر درون گوشـه ای از باغ دفن شود وچون درون زمان جنگ مواد خوراکی کم داشتند و معمولا در آن خطه ذرت کشت مـی شده به منظور اولین بار سیب زمـینی دستور مـیدهد از مکزیک بیـاورند وکشت نمایند مردم هنوز بعد از سالیـان دراز بـه رسم یـادبود سیب زمـینی روی قبر فردریک مـی گذارند

    درتاریخ 10 تیرماه 1390 که بـه فرودگاه رفتیم که تا در ساعت 5/18 به کپنـهاک پایتخت دانمارک برویم چند ساعت تاخیر ذکر د اما گفتند بار هارا کـه تحویل داده ایم بعد بگیریم بعد از مدتی سرگردانی وخستگی زیـاد بالاخره قرار شد با تاکسی به هتل هالی دی این برویم

      در انجا بود کـه جناب آقای طهماسیـان با صبر وحوصله زیـاد موضوع را حل وفصل د .

    راهنمای محلی

    وساعت 5/8  صبح روز بعد پرواز داشته باشیم بالاخره  با یک شب تاخیر بـه هتل رادیسون کپنـهاگ رسیدیم .

    دانمارک

    از نظر تاریخ داستانی درون مورد دانمارک نقل مـی شود  :    درون سال 1219 ودر 15 ژوئن شاه ما لد مار  دوم دانمارکی کـه اورا فاتح مـی نامـیدند درون تنگنای بدی گرفتار شده بود درون این وضعیت اسقف های دانمارکی کـه همراه لشکر جنگی بودند بر تپه ای گرد آمدند ودست ها واستعانت بـه درگاه خداوند برداشته درون این هنگام ناگاه ابر ها کنار رفتند وپاچه ای سرخ رنگ بزرگی از آسمان بـه زیر افتاد کـه صلیب سفید رنگی برآن دیده مـی شد نشانـه عینی از جانب خداوند کـه نشان مـیداد او به منظور دانمارکی ها رحیم وخیرخواه خواهد بود.

    دانمارک شبه جزیره هست واز 443 جزیره تشکیل یـافته تنـها 76 جزیره  مس هستند

    کشوری هست که زمانی محل حضور Viky  ها بود و بعد بـه قدرتی بزرگ درون شمال اروپا تبدیل شد . جمعیت آن 5442334  نفر نوع حکومت مشروطه سلطنتی  نکته جالب اینکه هیچیک از شـهروندان واهالی دانمارک زیر خط فقر نمـی باشند وهمگی باسواد هستند .

    کپنـهاک

     بزرگترین شـهر و پایتخت دانمارک با جمعیت تقریبا 2 مـیلیون نفر . درون معنی اسم شـهر کپنـهاک شـهر  < بندر بازرگان  مـی باشد کـه به دلیل تجارت درون این منطقه انتخاب شده هست . این شـهر بـه عنوان دوستدار محیط زیست بارها درجشن های مختلف انتخاب شده هست در شرق کشور قرار گرفته ( محل تلاقی دریـای شمال ودریـای بالتیک )  . همچنین شـهر :

    به The city of spills  یعنی شـهر گنبد های مخروطی معروف گردیده هست نمونـه یکی از معماری سبک رنسانس مثل ساختمان بورس کـه قدیمـی ترین بورس جهان مـی باشد بـه نام

    Rosenborg Castle  که با تزئین 4 اژدها درون مخروط نمایـان هست از جمله ساختمان های زیبای شـهر مـی باشد .

    توربین های بادی نزدیک ساحل کپنـهاگ جلب نظر مـی کند .

    در مـیدان اصلی شـهر ساختمانی وجود دارد کـه روی دیوار چند طبقه ساختمان ترمومتر بزرگی نصب شده ودرجه حرارت را درون ساعات مختلف نشان مـی دهددر روزی کـه تور ما درون آن مـیدان بود درجه حرارت 15 درجه نشان مـی داد

    دربالاترین طبقه این ساختمان دو مجسمـه خانم را نشان مـی دهد کـه در روز های آفتابی مجسمـه خانم با دوچرخه مشاهده مـی شود ودر روزهای بارانی مجسمـه خانم با چتر بیرون مـی آید .

    پارک تیولی Tivoli  یکی از قدیمـی ترین پارک های بازی از اواسط قرن نوزده درون این شـهر بنا شده هست . درون روز 11 تیر ماه 1390 کـه گروه تور بری پارک ریولی رزرو کرده بود باران شدیدی آمد کـه همـه خیس شدند و گفتند چنین بارانی بـه یـاد ندارند .

    در مـیدان اصلی شـهر خیـابان باریکی سنگ فرشی وجود دارد کـه معروف هست در این خیـابان کـه حدود 2 کیلومتر است آقایـان یک ساعت طی مـی کنند ولی خانم ها یک هفته خارج نمـی شوند  بـه خرید خانم ها إإإإإإ

    در گوشـه ای از مـیدان اصلی شـهر مجسمـه ای وجود دارد کـه مربوط به کریستین آندرسون که قصه به منظور کودکان مـی نوشت به منظور یـادبود واهمـیت آن نصب گردیده هست نویسنده افسانـه های کودکان چون پری کوچک دریـائی  Little Havfrue  .

    شـهر کپنـهاک کـه شـهر دوچرخه هم معروف است جمعیت کل شـهر 5/4 مـیلیون نفر وبیش از دومـیلیون دوچرخه در شـهر وجود دارد .

    ملکه مارگارت دوم درون قصر کریسین مـیباشد

    ساختمان قدیمـی دانشگاه کپنـهاگ کـه کاشف بمب اتم در همـین دانشگاه قدیمـی بوده است

    مجسمـه ای درون دریـا The little mermaid ( Little Havfrue ) که بر روی سنگی درون دریـا نصب شده ومـیلیون نفر هرسال بازدید کننده دارد واز برونز درون 1913 بـه وسیله ادوارد اریکسن ساخته شده هست  وسمبل کپنـهاگ محسوب مـی شود لازم هست ذکر شود کریستین آندرسون قصه گوی اطفال هم سمبل ملی محسوب مـی شود .

    استکهلم Stockholm    

    در روز 12 تیرماه 1390 با اتوبوس از کپنـهاک درون مسیر بسیـار زیبا وجذاب ودیدنی عازم استکهلم شدیم بین دانمارک که تا استکهلم 661 کیلومتر هست وسوئد درون شمال شرق دانمارک قرار دارد درون مسیر راه جاده زیبا کـه در اول ژولی 2000 با همکاری   Margaret IIدانمارک وسوئد Gustalf XVI of Sweden   ساخته شد  که تونل بـه طول 4055 متر درون زیر جزیره وسپس از طولانی ترین پل درون جهان کـه روی دریـا بـه طول 7 کیلومتر  وبا ارتفاع 55 متر بالاتر از دریـا عبور کردیم

     و در این مسیر توربین های بادی در کنار ساحل جلب توجه مـی کرد وبالاخره بعد از تماشای این همـه زیبائی ها درون هتل اسکاند یک Scandic  وارد شدیم .

    راهنمای تور

    سوئد یک نیروی نظامـی درون قرن 17 کـه عملا بـه مدت 200 سال درون هیچ جنگی مداخله نداشت درون طی جنگ جهانی نیز بـه حالت آماده باش بود ولی هیچ مداخله ای انجام نداد درون شمال اروپا قرار گرفته ( منطقه اسکاندیناوی ).

    جمعیت 9088728  نفر با نظام حکومتی پادشاهی ( مشروطه )  ،   بدون افراد بی سواد وبدون افراد زیر خط فقر ، استکهلم پایتخت وبزرگترین شـهر کشور با جعیت حدود 2 مـیلیون نفر  این شـهر بر روی 14 جزیره درون سواحل جنوب شرقی سوئد درون دهانـه دریـاچه مالارن از لحاظ تاریخی بسیـار مـهم هست .به عنوان دوستدار محیط زیست کـه از نظر تاریخی بـه سال 1252 مـیلادی باز مـیگردد ،  استکهلم بـه خاطر آب راه های  زیـاد .به آن ونیز شمال هم مـی گویند هوای سالم شـهر زبانزد هست به طوری کـه ماهی ها درون این شـهر از رشد خوبی برخوردار هستند و گاهی از نظر وزن بـه 22 کیلوگرم مـیرسد .

    طول روز درتابستان حدود 18 ساعت ودر زمستان طول روز 6 ساعت مـی رسد .

    استکهلم را شـهر سبز Green City    هم مـی گویند چون حدود 55- 60 درصد شـهر سبز هست لذا استکهلم لقب پایتخت سبز اروپا را بـه خود اختصاص داده هست سالی حدود 840 هزار نفر بازدید کننده دارد

     .بلوار معروف شـهر درسال 1921 ساخته شده وخیـابان اصلی شـهر درون سال های 1890-1920 ساخته شده هست از ساختمان های معروف ساختمان آبی اولاف پالمـه

    Olof  Palme  ،   اولین ساختمان بورس اوراق بهادارStock Exchange Building  که درسال 1726مـیلادی شروع شده هست ودر حال حاضر به محل تعیین جایزه نوبل تبدیل شده هست .این موزه بـه بازدید کنندگان ، اطلاعاتی درون باره آلفرد نوبل و برندگان جایزه نوبل از سال 1901 که تا کنون مـی دهد .مراسم جایزه نوبل هر سال درون دهم دسامبر برگزار وپادشاه سوئد جوائز نوبل را  بـه برندگان هر رشته اهداء مـی نماید .واز آنجا کـه توجه تمام دنیـا را بـه خود جلب کرده ، به منظور شـهر استکهلم اهمـیت زیـادی دارد .

     

    ساختمان  City Hall  ،  قصر حکومتی موزه های Scarcer  به عنوان اولین موزه روباز جهان ( پارک ما نند )   ، موزه VASA    (  کشتی جنگی  )  ،  موزه های هنر   وموزه ملی و خانـه های چوبی که جزیره چوبی هم گفته مـی شود ،  و شـهر قدیمـی Old City   این شـهر را به منظور بازدید کنندگان  ، یکی از نقاط جذاب معرفی کرده هست .

    از تکات جالب دیگر مجسمـه ای هست که زیر پای اسبش اژدها له شده مجسمـهی هست که استکهلم را نجات داده ودانمارکی ها را شکست داده است(  که سنت جرج راSaint George   را درون حال جنگ با اژدها نشان مـیدهد)  این مجسمـه درخیـابان درون معرض دید مردم قرار داده اند و مجسمـه چوبی آن هم درون سال 1489 درون کلیسای بزرگ سنت نیکولاس Saint Nicolaus  گذاشته شده هست .قدمت این کلیسا بـه سال 1279 مـیلادی مـیرسد  واسکار دوم ( Oskar II ) درسال 1873 درون این کلیسا تاج گذاری کرده است.

    بچه های استکهلم

    نماد استکهلم  تاج زرد رنگ  که 3 تاج هست از استکهلم ودانمارک ونروژ است

    از نکات تاریخی مـهم دیگر مربوط مـی شود به ساخت اولین کشتی چوبی که درون سال 1624 مـیلادی درون استکهلم از چوب بلوط ساخته مـی شود ودر همان  زمان اولین مرتبه درون آب غرق مـی شود وبعد از 333 سال از قعر اقیـا نوس بیرون مـی آورند ونقوش برجسته درون این کشتی ومجسمـه های بسیـار زیـاد درون اطراف کشتی کـه از آب خارج شده ودر موزه واسا           VASAنگهداری مـی شود واقعا دیدنی هست .

    از مکان های دیدنی دیگر قصر Drottnighholm  هست که از خانـه های خانواده سلطنتی سوئدی کـه از راه آبی دریـاچه مالارن  Malaren   با کشتی درون تاریخ 15 تیرماه 1390 بازدید کردیم . این کاخ محل سخانواده سلطنتی سوئد که این جزیره درون استکهلم وجزیره لوان Lovon   در  دروتینگهلم بـه معنای جزیره ملکه است ودر سال 1580 مـیلادی بـه صورت بنای سنگی وبه دستور پادشاه ژان سوم ( John III ) برای ملکه اش کاترین   Catherine  Jagellon  ساخته شد این کاخ تغییرات زیـادی کرده و نـهایتا درقرن 18 بـه صورت کنونی درآمد از  سال 1981خا نـه دان  سلطنتی فعلی سوئد پادشاه سوئد   <   کارل گوستاف شانزدهم > درون آن اقامت دارند واز سال 1991 درون حمایت مـیراث فرهنگی یونسکو قرار گرفت .

    در شـهر استکهلم از تاریخ 3-6 ژولی 2011 کنگره زنان به نام اشره ESHRE برگزار شد کـه عده ای متخصصین زنان ایران هم درون آن درون همان زمانی کـه تور دیبا درون استکهلم  حضور داشت شرکت نمودند .

    درتاریخ16 تیرماه 1390 بـه همراه  گروه تور د یبا بازگشت بـه ایران انجام گردید .

     

    2




    [ع زیباترین پسران مریوان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 28 Nov 2018 04:58:00 +0000



    ع زیباترین پسران مریوان

    مادر با ما چه رفتاري دارد و ما با اون چه رفتاري داريم ...

     fatemeh : من چادرمو درون اوردم م و بابامم با هام سرد شدن ولی مـیگفت واسه ی ما فرقی نداره و بازم دوست داریم ولی من این سردی رو احساس مـیکنم نمـی دونم چی کار کنم که تا دلشون رو بدست بیـارم کمکم کنید لطفا...

     نگین : سلام من نگینم م همـیشـه باهام بد رفتاری مـی کنـه وقتی یـه چیزی ازش مـی خوام کلی منت مـیزاره سرم لطفا بگین چی کار کنم

     دوستدار خانواده : من مو خیلییییییییییییییی دوست دارم همـینطورم بابامو مو برادرمو

     پریـا مرادخانی : باسلام.وقتی ۱۴ ساله بودم مادرم از پدرم جدا شد و نامادری دارم.تا حدودی تونست مادری کنـه.ولی کم سن و سال بود و ناشی.و الان کـه دوساله ازدواج کردم فهمـیدم نامادریم با یـه مرد دیگه درون ارتباطه.ولی دونستن این موضوع فقط باعث مـیشـه کـه خودم رفتار درست و حسابی با نامادریم نداشته باشم.من و هام همـیشـه احترامشو حفظ کردیم.ولی الان با اینکه هام و خودم مـیدونیم کـه نامادریم داره خیـانت مـیکنـه ولی بـه احترام زحمت هایی کـه در حقمون کشیده صدامونم درنمـیاریم.تا اینکه هفته ی پیش یـه موضوع کوچیک رو بهونـه کردم و تلفنی باهاش بحث کردم.اونم انگاری از خداخواسته بهونـه کرد همـینو. ع زیباترین پسران مریوان و گفت دیگه مادرت نیستم.نمـیدونم چی بـه پدرم گفته بود کـه پدرم زنگ زد گفت تو دیگه من نیستی.الان ده روزه کـه قهریم و افسرده شدم.بگین من چیکار کنم.

     شادی : سلام مادر من من رو خیلی دوست داره و خیلی برام زحمت کشیده و فداکاری کرده و به تنـهایی خودش من رو از بچگی بزرگ کرده و به خاطر من خیلی سختی دیده اما مادر خیلی زود عصبانی مـیشـه خیلی زود و بعدش کـه عصبانی مـیشـه دعوا راه مـیفته توی خونمون خواهش مـیکنم بگید چیکار کنم

     عاشق م : م خیلی مـهربون ودلسوزومظلومـه..دلم براش مـیسوزه طفلی توی خونمون از همـه حرف ومتلک مـیشنوه من بابام م و...
    چون روزی دوبارمـیره خونـه مادربزرگم و همـه فکروذکرش اونجاست خیلی دوسش دارم ولی همـین رفت امد زیـادش باعث تیرگی روابطمون شده من ازهرچی پدرومادربزرگه متنفرم همـیشـه باعث شدن مادرم ازمادورباشـه من الان20سالمـه وازسن 7سالگی این شرایط روداریم برا م دعاکنید سلامت باشـه و غصه نخوره خیلی دوسش دارم ولی گاهی خیلی دلشو مـیشکنم فقط نگام مـیکنـه واشک مـیریزه خیلی تنـهاست

     سینا : سلام. ع زیباترین پسران مریوان ولی من بیشعور امروز با م جروبحث کردم سوای از اینکه دنبال مقصر باشم...خدا بهم کمک کنـه

     سارا مـهاجر : سلام من شونزده سالمـه و م خيلي دوسم داره منم دوسش دارم لطفا پدر مادراتونو دوست داشته باشين و بدونين خدايي هم اون بالاست

     سودا : من و م خيلي با هم فرق داريم.اون ي ادم مذهبيه و منم 180 درجه برعکسش.هيچ وقت با هم کنار نميايم.اون هميشـه داره بم غر ميزنـه.نميزاره راحت باشم و خيلي چيزاي ديگه.من بـه خاطر اونا تنـها شدم و هيشکيو ندارم.من بـه خاطر اونا هيچ وقت خوش نبودم.ولي ميگن اگه پدر و مادر ازت راضي نباشن خدام ازت تو بدش مياد.واااقعا نميدونم بايد چيکار کنم

    جواب سوني کارت بيست : ع زیباترین پسران مریوان سال 1495 هيچکدام از ما ديگر زنده نيستيم و سالهاست کـه در گور خوابيده ايم و تقاص يا پاداش رفتار خود را ميگيريم ، ع زیباترین پسران مریوان اين چند روز عمر با همـه خوبي و بدي هايش ميگذرد ، مادرتان اگر شما را بـه سوي خدا و مذهب فرا ميخواند دلش از اين ميسوزد کـه فرزندي کـه ارزش جانش بهشت هست عمرش را تلف خريد دوزخ د ، وقتي کـه خيلي هم دور نيست بـه خاک سپرده ميشويم و ما مي مانيم پاسخ رفتارهائي کـه خدا آنـها را دوست نداشته و عذابي کـه نـه تمام ميشود و نـه کم ميشود ، اين دنيا حقه باز تر از آن هست که ما تصور ميکنيم ، چه ثروتمندان و فقرا ، چه دانشمندان و بي سوادان و چه زيبا رويان طنازي کـه جز مشتي خاک پوسيده از آن همـه بر و بيا از وجودشان باقي نمانده هست ، همـه اينـها نزديکتر از آني هستند کـه تصور ميکنيم ، خدائي باشيم براي خودمان بهتر است

     منظری توکلی : آن بهشتی را کـه گویند اهل خلوت زیر پای مادر است

     زکیـه : نميتونم والدينمو درک کنم چه کنم؟

    جواب سوني کارت بيست : اگر درون دوران نوجواني و جواني هستيد طبيعي هست ولي وقتي کـه مادر شدين شديدا درک ميکنيد ، آنـها هم از دست روزگار فرسوده شده اند و اگر کمي محبت و احترام عميق از سوي شما ببينند دلشان نرم تر و روانشان آسوده تر ميشود ، اينگونـه همـه خانواده شادتر ميشوند

     ف ز : سلام رابطه ي منو م خيلييي خوب بود عين بوديم با هم و همـه حسوديشون ميشد و الان 21 سالمـه و نامزدکردم مادره من خيلي زن خوبي بود آدمي بود کـه همـه رو نصيحت ميکرد 3ماه پيش فهميدم م با يه مرده دوست شده و منم نميتونستم تحمل کنم زندگيم شده بود جهنم حتي تو خوابم آرامش نداشتم خيلي عصبي شده بودم نميتونستم قبول کنم منم يه جوري سر بسته با بابام گفتم گفتم هواست بـه باشـه بابام درست متوجه نشد ولي خيلي حساس شده بود همش بـه م گير ميداد گوشيو چک ميکرد منم يه مدت ديگه بخاطره يه مسئله ديگه قهر ميکنم و از اونجا ميرم حدودا يک ماه از آون غريه گذشت خبري نداشتم بابام بهم ز زد داشت گريه ميکرد گفت مچه مو گرفته منم خيلي عصباني شدم رفتم پيشـه م دعوا شد منم گرفتم زدمش يعني هولش دادمو موهامو کشيدم نميدونم چيکار کنم

    جواب سوني کارت بيست : شما حق چنين کاري را نداشتيد هر چند واکنش طبيعي انسان درون چنين شرايطي پرخاش ، گريه و عصبانيت هست ولي اگر قرار بود مادرتان تنبيه و توبيخ شود بايد پدرتان اينکار را ميکرد نـه شما و سعي کنيد با توبه ايشان بـه مرور جبران کنيد ، آورده اند کـه ظاهرا روزي پيامبر اسلام دستور قتل يکي از دشمنان خدا را صادر د و فرمودند من بهشت را براييکه اينکار را انجام دهد ضمانت ميکنم ، بعد از چندي فرزند آن مرد کـه از مسلمانان بود پدر خود را بواسطه دستور پيامبر بـه قتل رساند و به پيامبر اعلام فرمود ، پيامبر کـه از اين عمل فرزند چندان خوشحال نبودند فرمودند تو نبايد اينکار را ميکردي بلکه وظيفه ديگران بود و او پدر تو بود ، بهشت براي تو ولي بخاطر قتل پدرت عمر کوتاهي خواهي داشت ، يعني پدري کـه دشمن خداست و آنقدر آسيب بـه اسلام زده کـه پيامبر کـه به مـهرباني حتي درون برابر دشمنان معروف بود براي قتلش چنين حکمي صادر فرموده و چنين پاداشي درون نظر گرفته حريم و حرمتي دارد کـه اگر توسط فرزند شکسته شود باعث کوتاهي عمرش ميگردد ، همـه ما بايد بخاطر کوتاهي هايمان درون حق والدين بـه درگاه خدا استغفار بطلبيم

     ناشناس : سلام خواهش مم لطفا جواب منو بدين.مادر من از بچگي زجر کشيده پنج که تا دايي دارم کـه مادر بزرگم همشو سپرده بود بـه مادرم چون از همـه بزرگتره. من هم کـه از مادرم کوچکتر بود هميشـه بيرون بود.حالا مادر من بايد پنج که تا داييم کـه نوزاد بودن رو غذا ميداد.غذاي خونـه رو هم درست ميکرد.اون موقع مادرمو اجبار مي درس نخونـه ولي ديپلمشو بـه زور گرفته بعضي موقع ها خسته بود وقت نميشد غذا درست کنـه مادربزرگم و پدربزرگم کـه ميومدن ميديدن غذا نيست که تا حد مرگ کتکش ميزدن... خلاصه حالا پدرم هم خيلي مارو زجر داده(به دلايلي کـه نميشـه گفت)وقتي بچه بودم مادرم خواست پدرمو طلاق بده ولي بـه خاطر من کـه شب و روز گريه ميکردم نداد.وضعيت ماليمون هم خيلي خرابه ماشين لباسشوييمون هم خرابه?ابگرمکن هم نداريم.هميشـه منو پدرمو بـه زور ميفرسته پيش خونـه مادربزرگم حموم.ولي خودش تو خونـه خودمون با اب سرد دوش ميگيره.لباسامون رو با دست ميشوره.از همون بچگي زجر ميکشـه.الانم خدا رحم کنـه هزار جور بيماري داره دور از جون:ديابت-ديسک کمر-رگ عصب دستش کـه گرفته و خيلي چيزاي ديگه.الان کـه الان چهارده سالمـه خدا شاهده بعضي موقع ها خود بـه خود اشکم ميريزه.گذشته خوب و زندگي خوبي نداشتم.مادرم هم کـه از پدرم بيزاره تنـها دلخوشيش منم.بعضي موقع ها ميبينم مادرم داره گريه ميکنـه نميتونم تحمل کنم ميرم تو اتاقم و اشک من هم درون مياد.کلاً مادرم گذشته سختي داشته.زندگي منو مادرم پر از درده.خواهش ميکنم لطفا بگين چجوري خوشحالش کنم خودم جهنم فقط خواهش ميکنم بگين چطور مادرمو خوشحال کنم لطفا بگين خواهش ميکنم

    جواب سوني کارت بيست : پدر و مادرها با يک چيز خيلي خوشحال ميشوند کـه ببينند فرزندشان انسان بار آمده هست ، درون زندگي موفق هست و خدا و پيغمبر از او راضي هست ، شما خودتان را بسازيد و فرهيخته و موفق بار بيائيد و طبق دستور خدا زندگي کنيد خدا هم محبت و شادي را نصيب مادرتان ميکند ، درون امورات خانـه کمکش کنيد و دستي باشيد زير پر و بالش و هيچگاه باعث سرافکندگي او نشويد ، اگر ميتوانيد درآمد حلاليب کنيد يا ازي يا خيري کمک بگيريد کـه يک آبگرمکن و سپس يک ماشين لباسشوئي برايش تهيه کنيد شايد نوک سوزني از زحمات مادر را توانسته باشيد جبران کنيد

     ..... : سلام، من و م همـیشـه دعوا مـیکنیم، م اگه یـه نفر مخصوصا من یـا مادرم نظرش رو تایید نکنیم عصبی مـیشـه و تا ساعت ها غر مـیزنـه. جالب اینجاست وقتی با من دعوا مـیکنـه، بـه مادرمم رحم نمـیکنـه و تا ساعت ها رو اون حرف مـیزنـه و همش بهش مـیگه تو از من متنفری و فقط ت کـه این همـه تحقیرت مـیکنـه (!) رو دوست داری. یـا مـیگه اگه من نباشم بـه جون هم مـیفتید.من مـیتونم ساکت بمونم و باهاش حرف ن ولی اون دلش مـیخواد کـه باهاش دعوا کنم،یـه روز وسط یـه بحثی از خونـه زدم بیرون برگشتم دیدم تمام چیزایی رو کـه تو خونـه متعلق بـه منن و بهشون علاقه دارم رو از بین، بقیـه رو کـه با ارزشتر بودن هم پیش خودش قایم کرده،حالا یکی دو ماه از این قضیـه مـیگذره ولی انگار هنوز براش تازگی داره چون وسایلمو که تا الان بعد نداده و حتی اگه مادرم چیزی بهش بگه بـه اونم مـیپره،منم بـه خاطر جلوگیری از دعوا و تشنج ساکت موندم ولی اون انگار نسبت بـه این کاراش شجاع تر شده،چندین بار سعی کردم باهاش خوب رفتار کنم ولی با کوچیکترین اتفاق هم یـه دعوای بزرگ درست مـیکنـه و اگه حرفی به منظور گفتن نداشته باشـه مواضیع چند ماه قبل رو وسط مـیکشـه بهم مـیگه یـادته اون روز چی بهم گفتی یـا چی کار کردی،
    حالا مم از این وضع ناراحته و برای منم دیگه قابل تحمل نیست، واقعا نمـیدونم حتما چی کار کنم.

     زینب4 : سلام من 13 سالمـه
    هم ما خوبیم هم باباها
    ولی همـه یـه اشکالی دارن .پس وقتی یـه دعوایی مـیشـه هم بابا هم ما گناه داریم(البته از نطرمن)
    افسوس کـه منم از رفتار با مادر گلم کوتاهی مـیکنم.

     انسیـه : من و بابام رو خیلی دوس دارم خیلی عاشقتونم من بدون اونا مـیمـیرم خیلی دوستون دارم فداتون شم الهی

     الهام : سلام من بهترین مادر دنیـاست یعنی برابر با فرشته اما من خیلی اذیتش مـیکنم نمـی دونم چیکار کنک لطفا کمکم کنید

     پرستو : تا عمر باقى هست عاشقانـه ميپرستمتان وبرايتان روزهاى پر از شادى و سلامتى را از خداوند طلب ميکنم پدر و مادر عزيزتر از جانم و دستان پر مـهرتان را ميبوسم

     مـهتاب : من م و دوست دارم ولی بین بچه هاش فرق مـیزاره امروز خیلی ناراحتم کرده

     ؟؟؟؟؟ : هه فقط که تا ده سالگي اونم تقريبا اين کارايي ک گفتين رو انجام از بعدش کاملا مثل دشمنشون باهام رفتار جمع کنين بابا اينا همش تو فيلماس وگرنـه واقعيت ....

    جواب سوني کارت بيست : شما وقتي بـه سن آنـها رسيديد ميفهميد کـه چقدر زندگي سخت و اعصاب خرد کن هست ، مخصوصا فرزندان وقتي بـه سن بلوغ نزديک ميشوند بدرفتار ميشوند و گاهي پدر مادر درگير توان عصبي تحمل رفتارهاي آنان را ندارند و منجر بـه واکنش هاي منفي و عصبي ميشود ، مطمئنا شما حق آنان را بجا نياورده ايد و انتظاراتي کـه داشتند را جامعه عمل نپوشانده ايد و اين باعث دلگيري و تنش آنان شده هست که اين همـه زحمت براي فرزندمان کشيديم ولي اکنون اينگونـه شده هست ، درک کنيد که تا درکتان کنند ، شايد روحشان خسته شده است

     مـهدی : اولا مادرا بي عرضه ان حتي عرضه ندارن يه تصميم بگيرن هي ميگن چيکار چيکار کنيم ازشون متنفرم نـه تنـها انرژي منفي ميدن مانع پيشرفت بقيه هم ميشن من اگه ميتونستم صددرصد مستقل ميشدم نميخوام با اين ادماي بي عرضه زندگي کنم

    جواب سوني کارت بيست : اگر پدر و مادرتان آن موقع فقط صد تومان خرج کاندوم ميد فرد بي ادب ، نالايق و ناسپاسي مانند شما پا بـه جهان نميگذاشت

     سید : سلام بـه همـه دوستان گل، من بعداز خدا مادرمو دارم برادر زیـاد دارم ولی 6 ماه بیمارستان بود ینفر نیومد بهم بگه برو یـه روز من پیششم 6 ماه یکسره کنارش بودم الانم دیدن حتما کاراشو ن همـه رفتن من موندم مادرم کـه همش تو راه بیمارستانم خیلی بهم پرخاشگری مـیکنـه ولی حق یدم بهش مدت زیـادی بیمارستان بود خداروشکر خیلی بهتره والله مـیترسم ازدواج کنم باهم کنار نیـان، لطفا برامون دعا کنین واقعا الان فهمـیدم غیراز خدا و مادرم خیلی بیکسم خیلی، مـیگن دعایـه مادر مـیگیره ولی 26 سال سن دارم هیچ لذتی تو زندگیم نبردم البته خدمت بـه مادر بزرگترین لذته فقط مـیخوام از خدا واقعا بـه جدم قسم فقط سلامت باشـه مادرم همـین . خدا هیچکسو بینکنـه / دستتوت تو دست خدا / seyed6211@
    یـاعلی مدد / التماس دعا

     نگار : سلام من پدر و مادرن را خیلی دوست دارم واز خدا مـیخواهم تنی سالم و سلامت بـه آن ها بدهد من همـیشـه دعا مـیکنم سایـه ی پدر ومادر بالای سر هر بچه ای باشد من و بابام را خیلی دوست دارم وآنـها مرا خیلی دوست دارند و همـینطور برادرم ولی بعضی موقعه ها با آن ها تند صحبت مـیکنم و فکر مـیکنم آنـها از دست من ناراحتند نمـیدونم چکار کنم که تا همـه حرف هایم را فراموش کنند لطفا کمکم کنید

     رضااکبری : سلام........من17سالمـه..
    وقتی عصبانی مـیشم هیچی دست خودم نیست ...نمـیدونم اون موقع چیکارمـیکنم....
    بامادرم بدرفتاری مـیکنم
    اصلا دوست ندارم بدونـه کـه دوستش دارم ولی ازته دل دوستش دارم
    هروقت اذیتش مـیکنم قلبم درد مـیگیره...
    دوستان دعاکنید مادرم صدای قلبمو بشنوه....یـاحسین
    درضمن نسبت بـه پدرمم همـین حس رودارم.

     sahar : من 18 سال سن دارم مادرم خیلی دوس دارم چون عین عین دوست همـهم بود تاحالا نـه بهش بی احترامـی کردم نـه قلبشو شکستم ولی .... بخاطر دلیل شخصی از پدرم جدا شده .. پدرم نمـیزاره ببینمش همش بهم مـیگه فکرکن مرده ..ولی من نمـیتونم این کارو کنم چون خیلی مادرمو دوس دارم ... یـه راه حل بهم بدین که تا بتونم مو ببینم خواهش مـیکنم کمکم کنید

     مـهسا : بچه م ازم ناراحت و دلخور راستش درون حقش نامردی کردم 15 سالمـه تو یـه شرایطی بـه کمکم نیـاز داشت پشتشو خالی کردم حالا چی کار کنم الان دیگه براش مـهم نیستم من خیلی دوستش دارم

     محسن : بهترین حرکت بوسیدن خاک زیر پای مادر است

     آیدا : هر چقدر هم و بابام منو دعوا کنن باز من اونارو دوسشون دارم نمـیدونم چرا حتی وقتی خیلی از دستشون عصبانی هستم آرزوی خیلی بدی براشون دارم بعد ۱ ثانیـه همون آرزو رو به منظور خودم مـی کنم کـه اینطور آرزویی براشون مـیکنم.من عاشقانـه دوسشون دارم.

     ناراحت : من خيلى م رو دوست دارم ولى امروز سرش داد زدم اونم گفت اگه مادر از دست بچه اش راضى نباشـه ،بچه بـه جايى نمى رسه ،لطفا برام دعا كنيد م از دستم راضى باشـه.

     عسل : سلام من 11ساله هستم امروز دل مادرم رو خيلي شکوندم اون از من خيلي ناراحته احساس گناه ميکنم چون من مادرم رو از نظر اون فروختم و ميگه تو رو شناختم اين خيلي آزارم ميده من خودم خيلي تنـهام الان بـه شدت احساس تنـهايي ميکنم و آرزوي مرگ خودم رو دارم براي من دعا کنيد. اميد وارم هر کي گره اي داره حل بشـه

      : م خیلی دوسم داره هوامم داره
    اما سر کوچیک ترین چیز ها انقدر غر مـیزنـه کـه مـیخوام خودمو بکوبم بـه دیوار
    اگه جوابم بدم بدتر غر مـیزنـه و بهم مـیگه زبون دراز

     محمد : سلام . من خیلی مادرمو عصبانی مـیکردم تو این چند روزه فهمـیدم سرطان داره تورو خدا براش دعا کنید بـه خدا قول مـیدم دیگه اذیتش نکنم

     الی : من 12 سالمـه بچه ها همـه ي باباها خوبن مطمئن باشين اگه سختگيري يا بـه نظر خودتون اذيتتون ميکنن همـه و همـه بخاطر خودتونـه

     Marjan : و بابای عزیزم خیلی دوستون دارم...
    امـیدوارم همـیشـه سالم و خوش باشید!!!
    عاشقتونم

     یـه بدبخت : سلام دوستان.يه خواهش دارم ازتون من دل مادرمو شکستم نمي دونم چجوري بدست بيارم اينقد حالم از خودم بهم ميخوره کـه همش ارزوي مرگ ميکنم يا برام دعا کنين که تا بميرم يا خدا کاري کنـه که تا ادم شم ديگه تحمل رفتاراي خودم رو ندارم درضمن18سالمـه و تقريبا سيگاري هستم و دليلشم نامردي عشقم درون حقمـه.شکست عشقي خوردمو همش دارم سر بقيه خالي ميکنم موندم چکنم

     درسا : سلام من ۱۲ سالمـه من عاشق م هستم اما بعضی اوقات از دستش واقعا ناراحت و عصبانی مـیشم تو رو خدا بـه من بگید چی کار کنم

     امـین : عالی بود.... بخدا یـه ساعته گریـه مـیکنم

     مر یم : چیزی ندارم بگم جزاین کـه شرمنده ام

     دلارام : من م رو از ته دل دوست دارم و اون هم همـینطور ولی نمـیتونم ثابت کنم به منظور همـین م فکر مـیکنـه اصلا دوستش ندارم مـیشـه کمکم کنید

     زینب بی مادر : من يازده ساله مادرمو از دست دادم حالا کـه ازدواج کردم دلمو بـه مادرشوهرم خوش کردم ولي حيف کـه از بس مادر نداشتم بلد نيستم نظرشو جلب کنم بـه همين خاطر جاريام ازم سبقت گرفتم، اونا رو بيشتر از من دوست داره 25 سالمـه ولي تو 14 سالگي موندم کاش مادرم بودو زندگي و بهم ياد ميداد:-( بعد مادرم ايقد تو زندگي سختي کشيدم کـه دلنازک شدمو حسود...
    شماها نميدونين من بايد چيکار کنم....
    مادرم اي بي فداي تو سود اين فرزند....آنقدر بي تو درون اين شـهر غريبم کـه نگو....

    جواب سوني کارت بيست : خيلي ها نـه پدر دارند و نـه مادر ولي خدا را دارند و به جاهائي رسيده اند کـه عالمي انگشت بـه دهان هستند ، شما رابطه تان را با خدا درست کنيد خدا رابطه شما را با مردم درست ميکند

     مـهدی : عالی بود لطفا درون باره بابا بد اخلاق بگویید

     ارمـین : مادر هر طو کـه باشد باز مادر هست و حتما قدردانی کرد هر چند قدر تو را ندانند

     اذی : من بابام عصبیـه حرف حرف خودشـه مـیگه هر چی من گفتم از ی کاه کوه مـیسازه،مم اصلا منو دوس نداره روز عقدمون منو نفرین کرد ،دستاشو برد بالا و هر چی از دهنش اومد بیرون گفت ،ی سال بعدش خواستیم عروسی بگیریم داداش داماد مرد درست چیزی ک م خواست

     Elnaz rasooli : Man kheili mamanamo dost daram kheili ziyad ama on kheili baham bade man ye dadashe kochek tar az khodam daram ke be on kheili ahamiyat mide har chi ke azash mikhad sari anjam mide ama vaghti man khastei daram kochek train ahamiyat ro be man mide hata bazi vaghta Kari mikone ke ehsas mikonan farzand khonde ln khanevadam az onvaram aslan ba babam rahat Nissan man faghat 13 salame Che gonahi kardam

    جواب سوني کارت بيست : بسياري از والدين ناخواسته تبعيض هائي را بين فرزندان ميگذارند ولي اگر از آنـها بپرسي ميگويند همـه آنـها فرزندان من هستند و فرقي بين آنـها نيست و همـه را يک اندازه دوست داريم درون صورتيکه درون عالم واقعيت و عمل اينگونـه نيست ، درون واقع همـه ما همينطوري هستيم ، آيا ما با همـه دوستانمان يکجور هستيم ؟؟ جواب منفي هست ،‌ ما با برخي دوستانمان بـه دلائل شخصي راحتتر هستيم و از آنـها بيشتر لذت ميببريم و با برخي ديگر عادي هستيم ، درون بين فرزندان معمولا شايع هست که برخي خانواده ها بـه فرزند ارشد ، برخي بـه فرزند آخر و برخي بـه فرزند باهوش تر يا زيباتر يا حرف شنو تر اهميت بهتري ميدهند بدون اينکه متوجه تبعيض خود شوند ، گاهي برخي والدين اگر بـه آنـها بگوئيم کـه ما از اين موضوع ناراحت هستيم تغيير روش ميدهند و برخي ديگر آنقدر فکرشان مشغول موارد متعددي هست که درون خاطرشان نمي ماند کـه روش خود را اصلاح کنند ، شايد گذشت زمان هاي طولاني وضعيت ها را متعادل تر کند و با پرخاشگري و قهر و دعوا وضعيت معمولا بدتر ميشود ولي ممکن هست با صحبت منطقي بشود وضعيت را که تا حدودي بهبود داد ولي نبايد انتظار تغيير يکباره داشت

     پرنیـا : سلام قدر اتونو بدونید من مو از دست دادم والان خیلی بهش احتیـاج دارم

     ندا : با سلام بـه شما دوست هاي عزيز من خودم يه مادرم هر کاري براي تنـها فزندم کـه يک 8 ساله هست ميکنم هر چي مي خواد براش فراهم مي کنم و فقط ازش ميخواهم درسش را خوب بخواند ولي هميشـه با هم دعوا داريم هر چي درون مورد حساسيت هام باهاش حرف مي برعکسش رو انجام من بـه طور حتم مي گم کـه بچه ها بـه حساسيتهاي پدر و مادرشان احترام نمي گدارند کـه محبتي از پدر ومادرشان نمي بينند

    جواب سوني کارت بيست : ظاهرا ذات انسان لجباز و خودمختار هست و شايد يکي از دلائلي کـه انسان راه مستقيم خدا را نميپذيرد ولي راه کج نفسش را دنبال ميکند همين باشد ، آيا خدا هر چه براي ما دليل و برهان آورده کـه راه خطا نرويم آيا پذيرفته ايم ، کودک ما نيز آينـه اي از خود ماست ، که تا خدا فشاري بر ما وارد نکند غالبا از او غافل هستيم و طلبکار ولي با کمترين کاستي صداي کمک خواستنمان بلند ميشود ، کودکي کـه همواره همـه چيزش فراهم هست هيچ دليلي براي اطاعت و تشکر نميبيند و البته کاستي و فشار بيش از اندازه نيز نتيجه نامطلوب ديگري بر جا ميگذارد ، برخي کارشناسان معتقدند حتي غذا کـه بديهي ترين وظيفه هر پدر و مادري هست هم نبايد بي دليل و مزد باشد يعني بايد بـه فرزندمان بگوئيم اول اتاقت را مرتب کن يا مثلا شلوارت را آويزان کن يا هر کار آسان ديگري کـه از عهده اش بر مي آيد بعد غذا بخور ، حالا اگر گفتيد ما چکار ميکنيم ؟؟ ما قطار ميشويم ، هواپيما ميشويم و حتي حيوان چهارپا ميشويم و انواع صداها و دلقک بازي ها را درون مي آوريم که تا او چهارتا قاشق غذا بخورد ،‌ کودک هم هوشمند هست و سريع نقطه ضعف ما را ميفهمد و نـه تنـها اطاعت نميکند بلکه والدين را مجبور بـه اطلاعت ميکند

    برخي ديگر از والدين از آنطرف پشت بام مي افتند و آنقدر کودک و حتي جوان را مورد فشار قرار ميدهند کـه وي را از خود زده ميکنند ، درون حاليکه والدين هوشمند حد وسط اين راه را با تجربه بـه دست مي آورند کـه کودک مودب ، اطاعت پذير و شاداب بار مي آيد چون فهميده هر رفتار بدي سزاي بدي دارد و هر کار خوبي پاداش و تشويق خودش را دارد

     تنـهاترین تنـهاها : سلام من ي 15 ساله هستم ديوانـه وار مو دوست دارم ولي جديدا خسته شدم خسته از اين کـه تا هر اتفاقي مي افته من و صدا مي زنـه خسته از اين کـه ديواري کوتاه تر از من براي خالي عصابانيتش پيدا نمي کنـه خسته از غر زدن هاي بي دليلش بعضي مواقع بـه فکر خود کشي مي افتم احساس ميکنم مرگ از اين زندگي بهتره

    جواب سوني کارت بيست : شما هرگز خستگي هاي يک مادر از فرزندش را حس نخواهيد کرد که تا وقتيکه مادر شويد ، فرزندان همانقدر کـه شيرين هستند و باعث شادي والدين ، همانقدر هم آنـها را ناخواسته خسته ميکنند و باعث ميشوند والدين کمي از خستگي خود را بصورت غر زدن و حتي گير و دعوا خالي کنند ، فرزند هوشمند امروز اگر درک کند کـه زندگي براي والدينش بـه شيريني نميگذرد و جسم و روحش خسته هست کمي از تنش ها کمتر ميکند که تا هم خودش آسودتر باشد و هم پدر و مادرش و اين بـه ثواب و صواب نزديکتر است

     مونا : سلام من همتونو درک مـیکنم مـیدونم چه حسی دارین منم امروز مـیخواستیم جایی برویم اما به منظور اینکه من فقط ی کتابم خوندم با دادو قر زدن مـیگه حتما همـه کتاباتو بخونی من دیگه خسته شدم این چه زندگیی کـه ما بچه ها داریم

     سپهر : سلام ممنون از مطلب تاثير گذارتون من 15 سالمـه مادرمم خيلي دوست دارم من مطلب مربوط بـه 12 سالگي رو خوندم يک فيلم بود کـه از دوازده سالگي دوست داشتم ببينمش ولي مادرم نميزاشت که تا همين الانم نميزاره ببينم بنظرتون اين انصافه سه سال صبر کردم

    جواب سوني کارت بيست : دقت کرديد اکثرانيکه با مادرشون مشکل دارند و در اين صفحه پيام گذاشته اند درون محدوده سني 12 که تا 18 سال و بالاخص 15 سال هستند ؟ متاسفانـه تغييرات هورموني دوران بلوغ شرايط سختي را براي خانواده ها و نوجوانان بي تجربه ايجاد ميکند و سطح تنش را بين آنـها بالا ميبرد ، شما هر چه بزرگتر و عاقلتر ميشويد از اينکه روزي روزگاري نتوانستيد يا نگذاشتند فلان کار اشتباه را مرتکب شويد و گناه کمتري بر گردن داريد يا اخلاقيات را حتي از روي شرم يا اجبار رعايت کرده ايد خوشحال ميشويد ، روزي کـه به اشتباهات امروز خودتان ميخنديد و آنـها را کودکانـه و غير عاقلانـه ميبينيد خيلي هم دور نيست ، با مادر و پدر و دلسوزان خود مـهربانتر باشيد

     یلدا : سلام من مو دوست ندارم يعني عاشقشم . اون خيلي درون حق من خوبي کرده و من هيچ وقت نفهميدم. قبلا فکر ميکردم اون داداشمو از من بيشتر دوست داشته ولي الان مي فهمم نـه اصلا هم اين طور نبوده و م بين من و داداشيم فرقي نذاشته گلم اگه اين پستو مي بيني بايد او ازت معذرت بخوام هر وقت من کار بدي مي کردم دعوام مي کردي ولي بعد مي زاشتي پاي بچگيم ان شاء الله کـه هميشـه بچه بمونم

     محمود : مادر من خیلی بد هست من اکرا دوست دارم ولی او من را دوست ندارد از اون وقتی کـه داداش کوچیکم اومد بـه دنیـا دیگه من دوست ندارند تورو جون هرچی کـه دوست دارید دعام کنید

     پارمـیس قدیمـی : بسیـار عالی 👏👏👏

     فاطمـه : من مادرم خیلی بده خیلی وضع اخلاقیش خرابه و روانی هست هم با من درفتاری مـیکنـه هم پدرم هم تمام فامـیل الان هیچرا نداریم و با هیچارتباط نداریم تو فامـیل خیلی بی شدیم تو این عید هیچخونمون نیومده من خیلی حالم بده و اصلا نمـیدونم چجور حتما جلو مادرم رو بگیرم که تا مـیخوایم باهاش حرف بزنیم که تا چن ساعت جیغودادو حرف زشت زدن حرف حرف خودشـه فک کنم اولین ی باشم کـه مـیگم حتما مادرمو طلاق بدیم ولی فقط بخاطر ابرو خودم و برادرم فعلا موندیم و به هیچ وجهه نمـیخواد کـه ببریمش دکتر حرف خونوادشم گوش نمـیکنـه آی خدا حالم بده خودمم دیگه روانی شدم شما نمـیدونید تو این سالها چقد بدبختی و شر برام درس کرده بچه کـه بودم هر روز که تا حد مرگ کتکم مـیزد درحدی کـه بیـهوش مـیشدم و زخمـی شدید توروخدا برام دعا کنید.

     نورا : سلام. من با پدر ومادرم مشکلی ندارم و فقط درون مورد اینکه بهم اجازه بدن با دوستام باشم کمـی با مادرم بحث مـیکنم . ولی نمـیدونم چه جوری باهاش حرف ب کـه بهم اجازه بده؟؟؟

     am : سلام مطلب فوق العاده ی بود

     مـهناز : من مادرمو دوست دارم ولي اي کاش يکم صبر داشت اي کاش يکم احتراممو نگه ميداشت.....برا هر چيز کوچيکي انقده غر ميزنـه کـه کار بـه جاي باريک ميکشـه اخرش هم هرچي نفرين بلده نثارم ميکنـه...من سعي ميکنم هيچي نگم ولي بخدا نميشـه
    همش ميترسم نفرين هاش بگيره بدبخت بشم ....ديگه از زندگي نااميد شدم تروخدا برام دعا کنيد

     فاطمـه : سلام من 14 سالمـه نمـی تونم هیچ کدوم از شما هارو درک کنم چون من بهتربن مادره دنیـارو دارم درسته بـه من گیر مـیده ولی خداییش خوبه نمـی ذاره با دوستام برم بیرون یـا ...ولی هیچ موقع فرق نمـی ذاره البته من تازه دار شدم 6 ماهشـه ولی همـیشـه مـیگه همـه سختیـارو تو زندگی تو کشیدی اتفاقا منو خیلیم دوست داره وقتی پیشم نیست همش بهش زنگ مـی یـه موقع ساعت 3 نصف شب مـیشـه من بهش زنگ مـی بـه جای اینکه دعوام کنـه قربون صدقمم مـیره شماهاام با خ یـه کادو یـا دسته گل رابطتونو با مادرتون خوب کنین بهشون محبت کنین ببخشید وقتتونو گرفتم امـیدوارم مشکل همتون حل بشـه

     بماند : اتفاقا ما هم درون رابطه با ان جامعه همـین فکر رو مـی کنیم ولی شما کاملا درون اشتباه هستید
    "جواب سوني کارت بيست : با شناختي کـه من از پسران جامعه دارم اگر از پانزده سالگي دنبال دوست پسر باشيد احتمال اينکه شما بيست سالگي را ببينيد درون حاليکه هنوز بکارت و شرافت شما را لکه دار نکرده اند بسيار بعيد هست ،‌ متاسفانـه حجم بالائي از پسران جامعه ما فقط و فقط تصورشان از ارتباط با يک نزديکي جنسي هست و بعد از مدتي او را دور مي اندازند و سراغ ط جديدي ميروند ، حالا يکي خودش را داداش جا ميزند ديگري عاشق سينـه چاک و بعدي خواستگار پا بـه رکاب ولي غالبا درون ذهنشان اين هست که حالشون را ند و ولتون کنند ، بـه نصيحت هاي مادر گوش کنيد و شرافتتان را حفظ کنيد بهتر هست تا ..... "

     علی14 : منم 14 سالمـه و مشکل بهناز رو دارم هر روز دعوا ديگه ديوونـه شدم گاهي اوقات فکر ميکنم بميرم خيلي بهتره اسنـه کـه هر روز دعوا بشـه تو خونـه مثلا امروز جوري شد کـه 7 ساعت ps4 بازي کردم اگر بدوني چيکار کرد. جيق و داد هي قر قر. خوب اولين بارم هم بوده دوستاي ديگم حدقل روزي دوازده ساعت بازي ميکنن هيچکيم هيچي بشون نميگه.من چيکار کنمممممممممممممم؟

    جواب سوني کارت بيست : دوستانتان شايد عقل پا بـه جائي نداشته باشند کـه روزي دوازده ساعت گيم بازي ميکنند يا والدينشان اينقدر فهم ندارند کـه آنـها را از اين افراط باز دارند شما از آدم حسابي ها تقليد نـه از اين جور رفقاي کم عقل و رفتار مادرتان هم بـه جا و صحيح بوده هست که بعد از هفت ساعت بازي ديگه جيغش درون آمده و شما را از ادامـه اين کار باز داشته است

     مادر واقعا؟؟، : ما چهارتا يم. مادرم ازمون متنفره و به پدرم مگه اگه بميري يک روز هم نگهشون نميدارم. با کتک و فحش و نفرين بزرگ شديم و با رد خواستگارامون باعث شده تو خونـه بمونيم . بزرگم از ده سالگي آشپزي ميکنـه کارهاي خونمون رو ميکنيم. تمام وقت داد و بيداد و فحاشي ميکنـه. همش منت ميزاره ک تو خونـه من هستين و بخاطر پسرهام بهتون صدقه ميدم با داداشام خيلي با احترام رفتار ميکنـه و دوستشون داره.با فاميل خودش انقدر مـهربون رفتار ميکنـه. همـه چيز رو از ما دريغ ميکنـه حتي ميوه و غذا. منو م سر کار ميريم همش تحقيرمون ميکنـه با اينکه همـه پولمونو تو خونـه خرج ميکنيم. ميگه کاش بميرين ازدست همتون راحت شم. تمام روز نماز ميخونـه و ذکر ميگه اما سرنماز هم ما رو نفرين ميکنـه. زندگيمون جهنم واقعيه. خدا کجاست پس؟ اگه يک روز ببينمش حتما ميپرسم

     پریـا : سلام،من مادرمو بـه حد مرگ دوست دارم اما همش بـه بزرگترم اهميت ميده ،بهش کـه ميگم ميگه اون با تو فرق داره، واقعا م بي رحمـه خيلي کتکم ميزنـه ، تازه بيست ساله شده ، چيکار کنم ؟

    جواب سوني کارت بيست : خيلي سعي نکنيد کتک خور بار بيائيد شما هم بعد بزنيد ، گاهي لازم هست اگر آدم کتک هم ميخورد چهارتا بعد بزند که تا طرف خيلي هوس زدن نداشته باشد و بداند اگر ده که تا زد چهار که تا هم بعد ميخورد ، بـه قول شاعر نـه ظلم کن بهي ني بـه زير ظلم رو ، کـه مرام حسين و منطق دين است

     مسيحا حيدرى : من دير ويز تنـهايى نرفتم بـه سينما

     غمگین ترین دنیـا : سلام من14سالمـه من از خدا مي خواستم ي داشته باشم و الان هم دارم ولي از اون مو قع و بابام بامن ي رفتار ديگه اي دارن الان با خودم ميگم اي کاش لال مي شدم و ديگه اون حرف و نمي زدم

    جواب سوني کارت بيست : بچه کوچک عالم ديگري دارد و نياز بـه محبت خيلي اضافه تري دارد ، اگر باز هم فرزند ديگري بيايد بـه صورت خودکار سيل محبت ها از بچه دوم بـه سوم منتقل ميشود چون اون ضعيف تر هست و نياز بـه توجه بيشتري دارد ، اين موضوع را بـه خانواده بگوئيد ولي خيلي انتظار تحول فوق العاده نداشته باشيد ،‌ بـه هر حال گفتن بهتر از نگفتن هست و اثر آن صفر نيست

     s...................m : عاااااااااااااااااااااااااااااااالی بودمااااااااااااااااااااااااااااااادرم وبابای مـهربونم خخخخخخخخیـاااااااااااااااااااااااای دوست تون دارم

     زهرا : منم مادرم دیوانـه هست اوایل خیلی دوستش داشتم و طاقت دیدن اشک هاش رو نداشتم ولی اینقدر اذیتم کرد کـه دیگه ازش متنفرم همـیشـه خودش مـیگه کـه از من و بابام و متنفره مـیگه بابام رو دست نداره و داره بـه زور باهاش زندگی مـیکنـه حتی مـیگه از مادرش هم متنفره دلم واسه بابام مـیسوزه ولی هر چند زنیکه دیوونـه اکثر اوقات بین من و بابام رو بـه هم مـیزنـه بلایی بـه سرم آورده کـه از همـه مردم مـیترسم حتی وقتی یکی تو خیـابون ازم آدرس مـیپرسه از ترس سکته مـیکنم چون از همـه مـیترسم همـیشـه بچه بودم بـه من مـیگفت فامـیل از تو بدش مـیاد چون تو بچه بدی هستی و این کارش از لحاظ روانی روم تاثیر گذاشته خودش بار ها اعتراف کرده کـه از بچگی مشکلاتی روحی روانی داشته ولی که تا یـه چیزی مـیشـه مـیزنـه زیرش و مـیگه تو باعث تمام مشکلات من و پدرتی همـیشـه تلاش کردم کاری کنم کـه دوستم داشته باشـه و باور کنـه کـه دوستش دارم ولی هر کاری کردم بدتر من رو از خودش بعد زد دیگه طاقت ندارم حتی اجازه گریـه م ندارم چون بهم مـیگه تو ، توی زندگی ات همـه چیز داشتی بعد حق نداری حتی یـه لحظه ناراحت باشی

     سینا تیموری : سلام من سینا از کرمانشاه هستم.از هر کـه این مطلبو گذاشته بشدت ممنونم.امروز وقتی این متن هارو خوندم واقعا فهمـیدم چه ادم پستی هستم.خیلی متحولم کرد.تصمـیم گرفتم واقعا ادم بشم.دمتون گرم بابت متنتون

     خوشبخت : من خدا رو خیلی شکر مـیکنم بـه خاطر بسیـار مـهربونم. اون همـیشـه بـه فکر ما بوده. برا خودش هیچی نمـی خریده، همش مـیگفت اول بچه هام. همـیشـه با ما مـهربونـه. مادر من مادر نیست، بـه خدا اون یـه فرشتس، یـه فرشته. اگر کاری داشته باشیم اولی کـه داوطلبه کمک بـه ماست عزیمـه. اینجا از گلم تشکر مـیکنم. خوبم دوست دارم.

     بهناز14 : سلام....من بهنازم و 14سالمـه مو خیلی دوست دارم و مـیدونم اونم منا دوست داره اما همـیشـه باهم دعوا مـیکنیم همـیشـه توی خونـه دعواست و م غر مـیزنـه و هر چیزی مـیشـه گردن من مـیاندازه دیگ داره خستم مـیکنـه من دیگ حوصله دعوا و بحث رو ندارم اما انگار م خیلی کل کل با منو دوست داره من فردا مسابقه دارم ولی با دعوای امشب توی خونـه روحیـه ندارم و دلم مـیخواد بمـیرم از همـه چیز پشیمون شدم فقط مـیخوام ی مریضیـه بدون درمان بگیرم ک دیگ هیچ کاری نتونم م خدایـا خودت کمکم کن دیگ نمـیتونم تحمل کنم ب کی بگم زندگی لعنتی.......

     نیلای 14 ساله : این مطلب درون من که تا ثیر گذاشت کـه در دنیـای من و مثل مادرم دوستم ندارهی دیگر از ته قلب نميتونـه من و به اندازه ای مادرم دوست داشته باشـه از اینکه مادرم عزیزم که تا حالا بـه تو بد اخلاقی کردم انشالله اول تو من رو ببخشی و خدا هم اون موقع مـیبخشـه ولی این هم مـیدانم کـه انشالله دل تو رو نشکستم دوستت دارم مادرم من با بودن تو نفس مـیکشم بـه اندازه ی بی نـهایت دوستت دارم

     سارا تیزهوش مدرسه ولایت : سلام .خیلی خوب بود .من امروز این مطلبو یـاداشت مـیکنم که تا شاید بتونم دوستمو نسبت بـه خانوادش رام کنم .

     حانیـه : خيلي قشنگ بود و من بايد يکم ادم بشم و ازين تنبلي و بي مسوليتي درام ک مم خوب رفتار کنـه هه هه
    الان ب من ميگه تو عين زالو افتادي تو زندگي من خون مارو ميمکي و برو بيرون از خونـه من و همـه چي برا منـه و ازين حرفا
    من کاري باهاش ندارما ولي هيچ کاري هم تو خونـه نميکنم و سرم ب کار خودمـه ولي اون بيخودي هي حرص ميخوره جوري شده کـه من يه ليوان اب بخورم درون حد سکته حرص ميخوره هه هه تقصيرمن چيه ک ديونس
    من بايد بذارم برم تو خيابونا زندگي کنم خيابوني شم که تا جلو چشمش نباشم اينقدر حرص بخوره :-(

    جواب سوني کارت بيست : من با توهيني کـه به مادرتان کرديد کاري ندارم چون زشتي آن آنقدر زياد هست که نيازي بـه صحبت ندارد ولي درون مورد تنبلي بيش از حدي کـه در خانـه داريد و هيچ وظيفه اي را بـه عهده نميگيريد بـه همين بسنده ميکنم کـه از امام صادق عليه السلام نقل شده پيامبر اعظم (صل الله) دوبار فرمود : لعن خداوند بري باد کـه بار زندگي خويش را بر دوش ديگران افکنده است

     ye bichare : delam grefte nemidoonam chi begam faghat ino bbegam har ki madar kkhoob dare ghadresho bedoone k ye freshte aasemooni giresh oomade

     زهرا : الان دارم گريه ميکنم براي بودنم براي زجرايي کـه بخاطر بودنم پدر و مادرم کشيدن. يه مدته خيلي عصبيم ناراحتم بخدا دوست ندارم واکنش بدي درون برابر پدر و مادرم انجام بدم ولي...
    م خونـه داره و بابام ي کارگر ساده تعميرات و کاربرقي خيلي با انصافه برا همين درون برابر زحمتي کـه ميکشـه پول درون نمياره وضع ماليمون تقريبا متوسطه. نميتونم مثل خيليا بريز بپاش کنم يعني ازکوچکترين حق خوش گدروني هم محرومم. نميخوام ب روشون بيارم خيلي هم سعي ميکنم ولي...
    بااينکه ابراز محبتشون خيلي هم رمانتيک نيس ولي ميدونم کـه دوسم دارن ولي...
    حس ميکنم افسردگي گرفتم. دو سال موندم پشت کنکور بدون مشاور و آزمون جز عذاب خودمو فکر و خيال اتفاق ديگه اي نيفتاد الان پيام نور ميرم تنـها اميدم نا اميد شده خيلي دارم عذاب ميکشم تنـها اميدم براي پولداري وخوشبختي پزشکي بود حالا هم ک پيام نورم
    نگران شـهريه شم.خيلي ميترسم

    جواب سوني کارت بيست : من فقط براي قسمت آخر پيامت چند نکته دارم ، اول اينکه اکثر پزشک ها با آنکه پول درون مي آورند ولي احساس خوشبختي نميکنند چون شغل پر استرس و خسته کننده اي دارند ، از شيفت هاي شب گرفته که تا اصطکاک عصبي با همراهان بيمار و دوم اينکه يک پزشک بايد درآمدش از پزشکي نباشد بلکه از شغل ديگري باشد وگرنـه بخاطر پول بـه هر رذالتي تن ميدهد و جان مردم را بازيچه چندرغاز مال ناپايدار دنيا ميکند ، پزشک اگر اهل خدا پيغمبر هست بايد فقط براي خدا درمان کند و اگر نيست فقط براي اخلاق و علم پزشکي وگرنـه ناخواسته تبديل بـه جنايتکاري ميشود کـه فقط پول را ميشناسد و لاغير ، دعا ميکنم درون پناه خدا خوشبخت ، شاد و موفق باشيد و رزقتان حلال و وسيع بـه فضل خدا باشد

     LONELY : سلام من تو دوره مدرسه یـه بچه تقریبا درس خونی بودم کلا 3تا لوح تقدیر اوردم بماند موقعه کنکورکه شد بـه علت بی تجربگیم پشت کنکور موندم قبل از کنکور هیچ احوالی ازم نمـیگرفتن کـه ببینم مشکلی به منظور درس خوندن ندارم کمکی نمـی خوام اما روزی کـه جواب مـیومد و مـیفهمـیدن کـه قبول نشدم واویلا هرو نای بود مـیزدن تو سرم کـه فلانی قبول شد تو قبول نشدی دیگه فکر اینو نمـی کـه اونی کـه قبول شده چه رشته ایـه بماند ماهم اینقدر خود خوری مـیکردیم کـه نگو کـه الان بـه حمد 1.. مشکل اعصاب گرفتم و تشنج مـیکنم وای پسر اون موقع کـه تشنج مـیکنم اینقدر حال مـیده یـا اون موقعه ای کـه با بابام سر افکار قدیمـیش بحثم مـیشـه مثل معصوما خودشو کنار مـیکشـه من اون وسط یـا اون موقعه ای کـه بچه بودم و با بیل زد تو دلم و حالم بهم خورد چه کیفی داد

     تنـهای غمگین : سلام من 15سالمـه ولي م هر روز دعا ميکنـه من بميرم هر روز دعاي بدم ميکنـه که تا همين چند لحظه پيش شيشـه را زد تو سرم همش ميگه بـه بابات بگو تو رو ببره يه جاي ديگه من نميخوامت حتي برادر زادمو بهم نميده هميشـه جلوي مردم منو تحقير ميکنـه بخدا من محتاج اينم کـه يه بار م با من يه لبخند بزنـه تو جمع کـه بهش نگاه کنم و لبخند ب با عصبانيت بهم نگاه ميکنـه کـه ارزو ميکنم اي کاشکي نبودم صدها بار هم بهم ميگه با تولد تو تمام بدبختي من شروع شده خب من چه گناهي دارم اگه ميدونستم متولد نمي شدم هر بار کـه منو داداشم يا آبجي دعوا کنيم اگه قضيه را هم ندونـه بـه بابام ميگه منو کتک بزنـه همش فکر ميکردم چون آبجي از من بزرگ تره دروغ اونو قبول داره اما الان ميبينم اين آبجي کـه از من کوچيک تره دروغاي اينو هم قبول داره من دوستان زيادي داشتم همشونم آدماي مذهبي بودن اما مادرمو ابجيام وقتي اونا زنگ ميزدند گوشي برميداشتند بهشون فحش مي‌دادند و مي‌گفتد ديگه زنگ نزنيد الان تنـهاي تنـهام بغض کردم اخه شرمنده اگه زياد بود و سرتونو بـه درد اوردم ولي اي کاشکي مادرا هم اين پست هارو مي خواندند

     .. : مادرم خيلي بين ما فرق ميزاره، مو فقط ب اين خاطر کـه خييييلي حساسه بـه همـه ترجيح ميده همين امروز بخاطره چيزي کـه اصلأ من مقصر نبودم با من دعوا کرد و گفت اونو دوست داره ، نابود شدم نابود ، من بـه دوست داشتني نيازي ندارم ولي ب نظرم مادرم نبايد اينو ميگفت خيلي حالم بده از عصر که تا الان فقط دارم گريه ميکنم ، آخه چرا چرا بايد اينجوري باشـه چرا بايد دل من بچشو اينجوري بشکنـه مگه من مـهم نيستم من دل ندارم..

     مـهسا : من الان از مادرم دورم چون او به منظور یک روز رفته خونـه داییم الان دلم براش تنگ شده

     ستایشo_0 : من هرکاري م م منو دعوا ميکنـه من اصلا نميفهمم چرا هرکاري ميکنم دلشو شاد کنم نميتونم هرچي بهش ميگم داد ميزنـه
    من اصلا نميفهمم چرا
    و جديدا بـه من دروغ ميگه کـه من ساکت شم من واقعا دوسش دارم ولي با اين حالت نـه
    من حتي وقتي اين رفتار رو با من داره دوست دارم بميرم کـه مزاحمتي براي مادرم ايجاد نکنم
    در هر شرايطي يه جوري با من حرف ميزنـه انگار مزاحمم واقعا نميفهمم چرا ...
    نميدونم چيکار کنم

     و : پدر و مادر ها فرق د نمـیخوان ما بچه ها خیلی تو خونـه هاشون بریم همـه چیز بی مـهری شده بی مـهری موج مـیزنـه شایدم ما بچه ها زیـادی بـه مادرو پدر مون توجه داریم شاید اخر الزمان شده دنیـا بر عشده همـین باعث عقده ای بودنم مـیشـه

     عرفان محمدیـان : من مادرم را دوست دارم ولي يک اشتباهي کردم کـه ديگه نميذاره برم کلاس فوتبال و من هم ناراحت ميشوم ولي اگه مادر نباشـه زندگي خيلي بد ميشـه خدا همـه ي مادرها رو زنده نگه داره

     هلن : سلام من 25 سالمـه ازدواج کردم ولي پدر مادرم بهم احترام نميزارن تو زندگيم دخالت من شوهرمم با رفتارشون بهش ميگن تو بي عرضه اي عقلت کمـه بـه من هم ک اصلا احترام نميزارن، بين منو م اونم بررگتره ازدواج کرده خيلي فرق ميذارن حتي من نبايد روسريمو جلو برادرام درون بيارم ولي ه اون م هيچي نميگن فقط بـه من گير ميدن انگار من شون نيستم و خيلي حرف اونو قبول ميکنن من مو خيلي دوست دارم بي احترامي هم نکردم ولي نميدونم چطوري ابراز علاقمو نشون بدم با برادرام مثل غريبه هام اصلا ميرم اونجا حرف نمي اروممم نميدونم چه رفتاري کنم ک تو دلشون جا بشم پدرم خوبه ولي م و برادرام پُرش ميکنن و نسبت ب من بد بين ميشـه بابام منو خيييلي دوست داشت عزيز دوردونـه بودم بسکي منو ميخواست زبان زد فاميل بود ولي حالا ن خيلي با هم سرد شديم نميدونم چرا خجالت ميکشم راحت نيستم حرف واسم نمياد کـه بگم اون آبجيم حرف ميزنـه ولي چه حرفائي همش غيبت بدگوي ذهن بقيه رو هم خراب ميکنـه خيلي سياست داره ولي من ساده دل و بي ريا هستم خودتونو عقلتوني کـه حتي روسريشو جلو برادرش نندازه ميتونـه راحت باشـه باهاش و شوخي کنـه جوري شده حتي من فقط اونم گهگاهي سلام ميکنم باهاشون اوناهم فقط سر تکون ميدن اصلا هم بهم احترام نميزارن جلو زناشون حتي جلوي خدمت کار خونمونم بهم حرف ميزنن لطفا کمکم کنين منتظر راهنمايتونم

    جواب سوني کارت بيست : هر چيزي معمولا يک علتي دارد ، شايد طبق گفته خودتون چون گوشـه گيري ميکنيد اونـها هم توجهي بهتون نميکنن ، يکي از بهترين راههاي نزديکي قلوب هديه هست ، يک هديه آبرومند کـه طرف هم بهش نياز داشته باشـه و ازش خوشش بياد ، نـه آنقدر ارزان کـه تو ذوق بزنـه نـه آنقدر گران کـه براي خريدش بـه سختي و بدهکاري بيافتيد ، مثلا از پدرتون شروع کنيد ، واسش ناز و عشوه کنيد و بابا بابا کنيد ، بوسش کنيد و دل بـه دلش بدين ولي نـه مصنوعي ، يک کم پيش خودتون تمرين چرب زباني يد ، خيلي از آدمـها با همين زبان چرب و نرمشون ميلياردها تومان کاسب هستند نزديک قلوب کـه اولين و آسانترين ثمره آن هست ، البته نـه از راه گناه و نـه اينکه براي رضايت مخلوق خشم خالق را بخريد

     مـهدیـه : ه من فوق العاده هست زبان زد کل خانواده ی پدری و مادریـه خییییییییلی خوبه اما حیف کـه من لایقش نیستم.من وقتی عصبی مـیشم خیلی درست باهاش حرف نمـی و اینجوری باعث آزار خیلی ها بـه خصوص خودم مـیشم

     نازنین : همـه اینا درست!اما من اصلا نمـیتونم با م کنار بیـام!!!چیکار کنم بچه ها؟

     Wolf : عاشق مادرمم.... وقتی مادر هست چ نیـازی ب عشق دیگه

     زهرای غمگین : سلام بچه ها من يه ي 14-15 سالم حرفامو از اينجا شروع ميکنم ولي اگه زياد ببخشيد چون انقدر حرف دارم کـه شايد همـه کاغذا و دفتراي دنيا رو برام بيارن کافي نباشـه .من مادرمو دوست دارم ولي اون منو دوست نداره ، ميشـه جلو هر و ناي تحقيرم ميکنـه، ازم بد ميگه، هيچوقت تاييدم نميکنـه، فقط ميخواد حرف خودشو بـه کرسي بنشونـه، اصلا منطق نداره ، براي هر چيزي حتي چيزاي کوچيک يا داد ميزنا فحش ميده يا کتک ميزنـه، هيچوقت باهام رفتار خوبي نداره هميشـه منو مقايسه ميکنـه، هر کاري براش کردم که تا يک ذره با هم خوب بشيم نشد يعني اون نخواست اون دوست نداشت با همـه اينا ولي من خيلي دوسش دارم . درسته اون منو بزرگ کرده تر و خشکم کرده درد زايمان منو تحمل کرده قبول دارم اينارو. اما ديگه نميتون اين رفتاراشو تحمل کنم ، خودش باعث شده من ازش زده بشم. همـه ي اينا بـه کنار ، رفتاراي بابام هم باهام خوب نيست ولي من بابامو بيشتر از مامام دوست دارم درسته کـه به حجابم گير ميده ولي هر وقت م منوبه باد کتک گرفته اون بوده کـه حمايتم کرده و منو از دست م کشيده بيرون. بـه بچگيام کـه نگاه ميکنم هيچ خاطره ي خوبي از مادرم بـه يادم ندارم هر وقت براش هديه خ گفت اين چيه خريدي برا چي خريدي چقد زشته ، نميخوام توي بد سليقه برام چيزي بخري ، من هر روز بايد رفتاراي اينجوريشو ببينم منم تو روش وايميسمو جوابشو ميدم منم سرش داد ميکشم که تا بفهمـه چقد بده رفتار بد . زندگيمو کرده جهنم از وقتي بـه دنيا اومدم رفتار بد ديدم و يه آب خوش از گلوم پايين نرفته اصلا اگار منو بچش نميبينـه منو شکل يه حيوون ميبينـه کـه فقط بايد يه غذا بزاره جلوش و...، سرتونو درد نيارم ، ديگه نميخوامش گاهي وفتا ارزو ميکنم کاشکي نبودم که تا هم اون راحت ميشد هم من ، ولي بعدش ميگم چرا من بميرم اون بميره کـه هم من راحت بشم هم بقيه کاشکي هيچ وقت نبود . ديگه تحملشو ندارم چقد تو تنـهايي هاي خودم گريه کنم من دارم با يه عقده بزرگ ميشم . هري رو ميبينم کـه ش انقد باهاش مـهربونـه حسرت مياورم غصه ميخورم. من يه و برادر ديگه هم دارم اون با مم همين رفتارارو داشته اما با پسرش نـه واقعا متاسفم براش کـه انقد تبعيض ميزاره بين بچه هاش هميشـه حسرت اينو دارم کـه فقط يه دقيقه سرمو بزارم رو پاش و اون نوازشم کنـه بـه نظر شما اين خواسته بزرگيه؟ که تا حالا هر چي خواستم برام فراهم شده اونم بابام اينکارارو کرده نـه م. اگه بچه ها بايد بـه پدر و مادر احترام بزارن ، نبايد درون مقابل اون پدرو مادر هم بهشون احترام بزارن که تا اونام ياد بگيرن.
    کاشکي مادر نبود ، کاشکي بهشت زير پاش نبود، لياقت نداشت بچه داشته باشـه، کاشکي خدا بهش بچه نميداد که تا قدر داشتن بچه رو بدونـه. ميخوام کـه هيچوقت نباشـه و من ازين زنگي سگي راحت بشم. خدا جونم ببرش پيش خودت من نميخوامش دوسش دارم ولي احساس ميکنم اگه نباسه و ريخت منو نبينـه براش بهتر باشـه فقط يه چيز اونم اينکه وقتي برديش ببخشش. همين...

    جواب سوني کارت بيست : م از خواندن متن شما متاثر شدم ولي فقط همين جمله را براتون مينويسم : تو نيکي ميکن و در دجله انداز ، کـه ايزد درون بيابانت دهد باز

     امـیر مـهدی : سلام من و مادرم و م همـیشـه دعوا مـیکنیم مخصوصا م او مرا دوس ندارد به منظور مثال من از امتحانات تازه اومدم مـیگه برو اتاقت درس بخون بهش مـیگم بذار یـه ساعت استراحت کنم مـیگه ن منم اخر سر هرچی از دهنم درون اومد بهش گفتم اما اون بـه بابام گفت الانم دوتاشونم ازم ناراحتن

     ترانـه جوانمردي : عالي بودددددد لذت بردم

     علی : عالي بود دلنوشته ، من کـه فکر نميکردم اين جوري خاتمـه بشـه فکر کردم کودکانـه نوشته که تا درسي براي کودکان بشـه ولي دلم از مادرم بـه خاطر خطايي کـه کرده کـه خودش ميدونـه ناراحت و عصبي هستم ولي دوستش دارم ولي نگو از دلنوشته بخدا 20 دقيقه وقت اشک ريختم رفيق بي کلک مادر

     عادل پارسامـهر : عالی بود

     خ : من خیلی بدی هستم همش عذاب وجدان دارم از اینکه خیلی بـه بچم غر مـی و محیط خونـه رو دچار تشنج مـی کنم برام دعا کنید

     فاطمـه : مطلب خیلی زیبا بود اما متاسفانـه درون مورد مادر من کار ساز نیست ...
    سنگ هم جلوش کم مـیاره ...
    بعضی وقتا آرزو مـیکنم کاشکی باهاش هیچ نسبتی نداشتم ...

     √Fatemeh√ : سلام
    مرسی بابت وبلاگ خوبتون
    واقعا متن هاش زیبا بود
    موفق باشید
    یـا حق

     ..... : منو ببخش مادر........

     taranom : salam man maman o babam o kheili dos daram.fagat man 13 sal daram ye khahar 9 sale daram ke maman babam ono az man bishtar dos daran nemidonam chera tahala asan ye baram be maman babam bi ehterami nakardam ob behtarin dokhtar bodam vali......ama khaharam zabon derazi kardeo bi ehterami mikone. nemidonam chera

    جواب سوني کارت بيست : يکبار حرفي از بزرگي شنيدم کـه شايد علت را بفهميد ، ايشان ميگفت گاهي ميديدم کـه برخي بي ادبانـه و بدون آداب زيارت بـه حرم ا عليه السلام وارد مي شدند و با لحني نـه چندان مناسب درخواستي داشتند و اتفاقا امام زود بـه اذن خدا حاجت آنـها را روا ميکرد و اين سئوال برايم پيش آمده بود کـه چرا ديگران کـه با ادب و خضوع و احترام مشرف ميشوند اينگونـه سريع مورد توجه امام عليه السلام قرار نميگرفتند که تا اينکه بـه وسيله اي جواب را بهم رساندند کـه ما اگر جواب آن افراد را زودتر ميدهيم و جواب مومنين واقعي را ديرتر بعلت قرب آنـها نيست بـه اين خاطر هست که اگر پاسخ آنـها سريع داده نشود آنـها بـه در خانـه ديگران و شياطين ميروند ولي مومنين با احترام منتظر پاسخ مي مانند و خدا دوست دارد بيشتر صداي آنـها را بشنود ، شايد موضوع شما هم همين باشد ، شما چون بزرگتر هستيد همواره انتظار بزرگتري از شما ميرود و او چون کوچکتر هست مورد ترحم و لطف بيشتر واقع ميشود حتي اگر رفتار شايسته اي نداشته باشد ، معمولا درون ذهن پدر و مادر فرزند بزرگتر بزرگ هست حتي اگر پنج ساله باشد و فرزند کوچکتر نياز بـه ترحم و محبت بيشتري دارد حتي اگر پنجاه ساله باشد ، شما بزرگ منشي و بزرگتري کنيد و خيلي بـه اين موضوعات توجه نکنيد و اگر خيلي اذيت ميشويد موضوع را بـه خود والدين بگوئيد که تا تعادل بهتري برقرار کنند ولي از کرامت نفس و بزرگواري خودتان کم نکنيد

     دیبا : سلام من 13ساله هستم و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم وتصمـیم گرفتم کـه دیگر بامادرم رفتار بدی نداشته باشم.

     دیـانا : من پونزده سالمـه و مو خيلي دوست دارم ولي بهش احترام نميذارم ولي از حالا حتما سعيمو ميکنم براي راضي نگه داشتنش

     هدیـه : سلام من کارم توي تاتر ولي چند روز مادر پدرم ميگن فعلا نـه .........يعني مثلا ميگن نـه وقت نيست و.... الان بايد چي بگم خيلي ناراحت ميشم کـه بخوام تاتر و ترک کنم
    لطفا بگيد چه کار کنم

    جواب سوني کارت بيست : متاسفانـه جو فعلي تئاتر و سينماي کشور ما خيلي تميز و پاک نيست و حتي از بازيگران مشـهور براي بازي درون فيلم ها و سريال ها تقاضاي رابطه هاي کثيف ميشـه کـه بعضا با افشاگري هاي بازيگران زن نيز همراه بوده ولي جو آنقدر آلوده هست کهي کاري براي آن نميکند چون دست خيلي ها درون اين فسادهاي اخلاقي و کاري آلوده هست ، بهتر هست توصيه پدر و مادرتان را بـه گوش جان بشنويد و خيلي درون اين هنر غرق نشويد ، هيچ هنر و علاقه مندي درون دنيا نيست کـه ارزش آن را داشته باشد کـه انسان و مخصوصا يک بانو دامن و شرافتش را بخاطر آن آلوده کند

     متین : من 13 سالمـه ولي بـه مادرم کمي بي احترامي ميکنم ولي بخاطر متن تاثير گذار شما اينکار بي ادبانـه رو ترک ميکنم . واقعا مادر فرشته ي زندگي هاست

     مـهدیـا : وقتی با م دعوام مـیشـه خیلی عصبانی مـیشم ولی چیزی نمـیگم چون مـیدونم چن لحظه بعد همـه چی درست مـیشـه ...من عاشق م هستم چون اون منو از کل دنیـا بیشتر دوست داره

     امـیرحسین : یـادمـه ماه های اول مدرسه خیلی شیطنت مـیکردم و بیچاره هر روز از مادرها و بچه ها عذرخواهی مـیکرد یـه روز یـه اشتباهی کردم و ترسیدم و بهش دروغ گفتم یـادمـه بدون اینکه نگران خاکی شدن لباسش باشـه وسایلش رو زمـین گذاشت و جلوم زانو زد کـه هم قدم بشـه و بعد بهم گفت اشتباهت یـه طرف ولی دروغت دلم رو شکست و من کلی گریـه کردم..دلم براش مـیسوزه بیشتر از سنش از پا افتاده و سلامتی اش رو از دست داده..هربار کـه درد بی طاقتش مـیکنـه مـیگه خدایـا خسته ام تمامش کن حالم بد مـیشـه..چقدر ما بدیم نگرانیم اگه مادر نباشـه ما چکار کنیم؟

     مرجان : من وقتي کودک بودم پدرم رو از دست دادم من سه برادر دارم همگي زن ذليل اجازه ندارن شونو ببينن چون مي ترسن ايا مردي هست کـه زحمات مادري کـه سالها زحمت کشيده را فراموش کنن اي اقايون زن انقدر ارزش نداره کـه محبت مادرو يادتون بره

     نگار : من دوستشون دارم ولی اونا خیلی گیر مـیدن خیلیییی حتی بـه م گیر مـیدن بـه رفتن تو یـه گپم گیر مـیدن دیگه بییرون رفتن کـه اصلا نمـیزارن راستش خیلی رو اعصابن مخصوصا م کـه تو همـه چی دخالت مـیکنـه ولی با این حال دوسشون دارم چون دوسم دارن ولی یکم زیـاده روی مـیکنن

     معصومـه : سلام م افسرده شده واقعا نميدونم چي کار کنم 15 سالم بيشتر نيست و کاري از دستم بر نمياد بـه غير از خندوندنش ولي خوب منم ناراحت ميشم بـه محض اينکه ناراحت باشم عصباني ميشـه و شروع ميکنـه بـه غر زدن ولي خيلي دوسش دارم.تورو خدا بگين براش چي کار کنم. تورو خدا راهنماييم کنين

    جواب سوني کارت بيست : افسردگي نياز بـه مشاوره و دکتر و درمان زمانبر دارد و فقط با خنداندن مشکل حل نميشود و بايد دلائل غم پنـهان و افسردگي مادرتون را با کمک پزشک پيدا کنيد کـه زودتر شادابي ايشان را بدست آوريد ، من و همـهانيکه اين متن را ميخوانند براي شادابي و سلامت شما و مادرتان دعا ميکنيم ، ان شاء الله

     najmeh : مادر و پدرم منو خیلی دوست دارن اما درون ظاهرشون منو تحقیر مـیکنند و به علایق من اهمـیت نمـیدهند و مدام منو با بقیـه مقایسه مـیکنند خیلی خسته ام با این کـه مـیدونم دوستم دارن ولی کم کم دارم علاقمو نسبت بـه اونـها از دست مـیدم

     محمدرضااحمدزاده : سلام من محمدرضا هستم 10 سالمـه من اول خدا دوم پدرومادر سوم برادر را دوست دارم واقعا راست مـیگن بهشت زیر پای مادران هست من مادرم را که تا ابد دوست دارم و هیچ وقت فراموشش نمـیکنم

     خانم شعبانی : من سه که تا بچه دارم بـه حد پرستش هم اون هارو دوست دارم اما وقتي خطايي ن بـه عنوان آخرين گزينـه اون هارو بـه حد مرگ تنبيه ميکنم کتکشون مي حبسشون ميکنم و ... بـه نظرتون کارم درسته

    جواب سوني کارت بيست : بچه اي کـه مکرر کتک ميخورد ميفهمد کتک و درد جسمي آنقدرها هم سخت نيست و دعوا ، کتک کاري و شرارات جزئي از روحيه او ميشود ، بچه بايد بترسد از اينکه مبادا کتک بخورد که تا اشتباه نکند نـه اينکه مدام کتک بخورد ، يعني فقط ترس از کتک خوردن و تنبيه نـه خود کتک ،‌ هر چند کـه کودک يعني اشتباه کاري و بازي گوشي ، خود شما کـه آدم بزرگ هستيد چقدر اشتباه کاري داريد ،‌ بعد بگذاريد گاهي هم کودکي کنند و اشتباه را تجربه کنند ،‌ فرزند شما محبت وافر شما را درک نميکند چون حس ميکند انجام وظيفه شماست ولي کتک زدن شما را درک ميکند و به مرور کينـه بـه دل ميگيرد

     شیرین : من مادرو پدرمو دوست دارم ولي چند ساله کـه فهميدم مادرم بـه پدرم خيانت ميکنـه من ?? سالمـه واز دوران راهنمايي اين موضوع را فهميدم .مادرم بامن رفتار خوبي نداره و خيلي راحت بهم دروغ ميگه و گاهي اوقات بهم ميگه کـه از خونـه برم و به من ميگه زيادي ، دارم افسردگي ميگيرم وهيچ دوستي هم ندارم خسته شدم ديگه.

    جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد با دوست خوبي يا مطالعه يا فعاليت هنري يا ورزشي يا هر علاقمندي ديگري سرتان را گرم کنيد ولي اسرار خانواده را بهي نگوئيد و زياد هم با ايشان جدل نکنيد ، متاسفانـه خيانت موضوعي نيست کـه به اين راحتي بتوان آنرا درمان کرد مگر اينکه خود شخص بفهمد چقدر کارش شنيع و زشت و اشتباه است

     سش : سلام دوست دارم

     غزل : بچه ها چرا مادر و پدر بـه بعضی کار ها راضی نیستن؟؟؟؟؟؟؟

     غزل : من 15 سالمـه هو عاشقه بابامم.حاضرم جونمم براشون بدم چون که تا الان هرچي خواستم برام فراهم اما مشکله من اينـه ک افکاره م خيلي قديميه.ميخوام با م مثه يه دوست باشم که تا حرفامو بش ب يا باهاش دردو دل کنم ولي که تا ميام دهنمو باز کنم کـه بگم من يه پسريو دوس دارم باهام برخورد ميکنـه آخه چرا؟چرا همش حق ما ا بايد ضايع شـه؟چرا پسرا راحت ميتونن با اشون حرف بزنن يا دردو دل کنن.لطفا راهنماييم کنين کـه چجروي با م صادق باشم يا بتونم حرفامو بش بگم

    جواب سوني کارت بيست : با شناختي کـه من از پسران جامعه دارم اگر از پانزده سالگي دنبال دوست پسر باشيد احتمال اينکه شما بيست سالگي را ببينيد درون حاليکه هنوز بکارت و شرافت شما را لکه دار نکرده اند بسيار بعيد هست ،‌ متاسفانـه حجم بالائي از پسران جامعه ما فقط و فقط تصورشان از ارتباط با يک نزديکي جنسي هست و بعد از مدتي او را دور مي اندازند و سراغ ط جديدي ميروند ، حالا يکي خودش را داداش جا ميزند ديگري عاشق سينـه چاک و بعدي خواستگار پا بـه رکاب ولي غالبا درون ذهنشان اين هست که حالشون را ند و ولتون کنند ، بـه نصيحت هاي مادر گوش کنيد و شرافتتان را حفظ کنيد بهتر هست تا .....

     مریم : ازامروز قدر مادرم را بیشتر مـی دانم

     محمدرضا شفیعی : کجای این جملات تکان دهنده بود یک روز جای من بودید الان مرده بودید

     نازنین : من مادرم را خييييييييييييييييييييييييلللللللللللللي دوست
    دارم مثل بابام خدا از هممممممممشووووو ن راضي باشـه براي
    سلامتي همـه باباها و ها صلوااااااااات

     علی : راستش دروغ نميگم من هر روز با مادرم دعوام ميشـه و هرگز دلم نميخواد کـه در کنارم باشد چون اصلا دوسش ندارم و نخواهم داشت حتي بعد از مرگش کـه چه بهتر

    جواب سوني کارت بيست : هرگاه سي سال نـه ، فقط سه ماه فرزند داري کرديد آن وقت ميفهميد کـه پدر و مادر چه زجر و زحماتي متحمل ميشوند که تا با اميد فرزندشان قد بکشد و ناباورانـه توي رويش بايستد و برايش آرزوي مرگ کند

     زهرا : من الان 17 سالمـه و بابام رفتارشون باهام خوب نيست نميذارن برم بيرون و حرفه مردم خيلي براشون مـهمـه و روي دوستام خيلي حساس شدن من بايد چيکار کنم

    جواب سوني کارت بيست : مطمئنا اگر شما خودتان مراقب خودتان بوديد و اصطلاحا خودتان پليس خودتان بوديد و خيلي چيزها را رعايت ميکرديد پدر مادر با خيال راحت شما را آزاد ميگذاشتند چون ميدانستند اگر پاي منقل ترياک باشيد يا وسط مجلس يا کنار رفقاي خراب ، خراب نميشويد ، اگر بفهميد هر با آدم ميخندد دوست مناسبي محسوب نميشود و چه بلاها کـه از دوست نامناسب بـه انسان نميرسد از بسياري از آسيب ها مصون ميشويد
    با تمرين و قاطع از شان خانوادگي و اخلاقي خودتان مراقبت کنيد آنـها شما را آزاد ميگذارند

     نفس : من مو خيلي دوست دارم ولي م اصلان از دوستاي من خوشش نمياد اصلا اجاز نميده بادوستام برم بيرو ن مگر براي کلاس ها اصلا بـه من اعتماد نداره چي کارکنم

    جواب سوني کارت بيست : گاهي يک افسر اداره آگاهي که تا به يکنفر نگاه ميکند ميفهمد کـه طرفش چه سبک خلافي را مرتکب ميشود و اين بخاطر تجربه و ديدن خوب و بد اجتماع هست ،‌ پدر و مادر هم چون خيلي بيشتر از ما عمر کرده اند و تجربه افراد مختلفي را دارند گاهي با ديدن يکنفر حس ميکنند کـه طرف شخصيت مناسبي ندارد و ميتواند براي ما آسيب زننده باشد ، اگر شنونده خوبي براي نصيحت هاي پدر و مادر باشيد نفع بيشتري درون دنيا و آخرت نصيبتان ميشود

     رضا : مادر از صمـیم قلبم عاشقتم و به خاطر کارهایی کـه عذرخواهی مـی کنم مادر فداااااااات ایشالا همـیشـه دلت از من خوشنود باشـه دوست دارم زندگی من

     عاشق خانواده : ممنون

     دنیز : من مادر و پدرمو خیلی دوست دارم و متن بالا روم تاثیر زیـادی گذاشت ممنون

     مـهشيد ع : پسرم هشت سال داره با کوچکترين تذکري دست روي مادر و بلند کرده وبا آخرين توان ميزند لطفا راهنمايي کنيد ضمنا کنيد دهن شده درون صورتي کـه همـه اعضا خانواده خيلي آرام وموجب هستيم حتي درون مدرسه بـه معلم بي احترامي کرده

    جواب سوني کارت بيست : احتمالا يا برخورد مشابهي از اعضاي خانواده ديده هست يا وقتي براي اولين بار چنين حرکتي از وي سر زده هست ديگران ذوق او را کرده اند و به فحاشي يا زدنش خنديده اند و او اولين تجربه اينکارش برايش لذت بخش شده هست ، يا با انفعال شما مواجه بوده يعني وقتي کتک ميزند بـه نتيجه دلخواهش ميرسد ، براي بهبود کودک بهتر هست از چند مشاور رفتاري کمک بگيريد که تا کار او بصورت عادت درون نيامده و دائمي نشده از کار از سرش بيافتد وگرنـه چند وقت ديگر خيلي دير ميشود

     سميرا : من ٣٢ سالمـه از وقتي يادم مياد بخاطر اينكه شبيه فاميلاي بابام بودم كتك خوردم و تحقير شدم .. شايد بخنديد ولي مادرم من رو براي اينكه پدرم رو سر براه كنـه بدنيا آورد بعدشم كه ديد نتيجه نميده و برادرم رو پشت سر من.. بازم نتيجه نداد و من شدم آيينـه دق كه اگر نبودم هيچوقت با بابام زندگيشو ادامـه نميداد. هر روز بايد كتك ميخوردم و بدنم رو ميسوزوند يا با چاقو زخميم ميكرد . بـه و برادرم ياد ميداد كه اين كارا رو با من بكنن. تمام دوران كودكيم توي انزوا و تنـهايي گذشت . روزا مجبور بودم برم يجايي قايم شم شبا هم از درد كتك ها و ترس خوابم نميبرد. من بچه باهوشي بودم اما با عقده بزرگ شدم. هميشـه آرزو كردم يبار سرم رو بذارم رو پاي مادرم و يا نوازشم كنـه ولي هيچ وقت بـه آرزوم نرسيدم. بزرگتر كه شدم پسرا و اي فاميل بحاطر توهين هايي كه مادرم بهم ميكرد با چشم حقارت بهم نگاه ميكردن. ولي من م رو خيلي دوست داشتم. آرزو داشتم منم بود ..تو مدرسه شاگرد زرنگ بودم.. رشته اي رو كه اون درست داشت تو دانشگاه خوندم .. تلاش كردم كه يه آدم موفق باشم حتي مدير يه قسمت تو يه كارخونـه دولتي شدم ولي منو نميديد... چند بار خواستم خودكشي كنم نـه اينكه بترسم چون ميدونستم از درد خلاص ميشم ولي چون دلم نميومد جلو فاميل شوهرش سرافكنده بشـه تحمل كردم. الان تو سن ٣٢ سالگي هيچي نيستم. فقط يه آدم ناراحت و پرخاشگر كه نميدونـه دردش رو كجا دوا كنـه. وقتي تو زندگيت مجبور باشي محبت رو از ديگران گدايي كني آدمايي جلو راهت سبز ميشن كه ازت سو استفاده ميكنن و هر روز بدبخت تر و بد بخت تر ميشي..

     احمد : والدبنی کـه بیشتر برفرزندان خود لطف مـی کنند
    بیشتر مورد توجه فرزندان قرار نمـیگیرند

     اشکان : امروز ? روزه کـه مادرم بـه علت مسموميت دارويي کـه يک دکتر بي سواد درون بيمارستان MRI تجويز کرد از دست دادم امام رضا بـه ابرويش قسم دادم اما جوابم نداد گناه من چيست. من هميشـه شرمنده محبت مادرم هستم کاش من بـه جاي تو فوت کرده بودم .حق انسان دست بـه خيري چون تو اين نبود.اشکان تنـها فرزندت کـه تنـها گذاشتي

     محمد صدرا : عالی بود
    انشاالله همـه ی پدر مادر ها مخصوصا مال خودم سلامت باشن هر کی این پست رو مـیخونـه به منظور سلامتی پدر مادر ها ده که تا صلوات بفرسته

     اوا فقیـهی : واقعا گريه ام گرفت ممنون کـه يادمون انداختي مادرامون چچچچچچچچچه قدر عزيزن امشب مادرم سرما خورده هوس کردم براش يه سوپ خوشمزه بپزم و جور ديگه اي دوباره شروع کنم

     پریسا : مادرر من از بچگي با من بد بوده و به خاطر هر چيزي سر من داد ميزند حي خودش هم بـه من ميگويد کـه نگذاشتيم تو بچگي کني و هي بـه تو ميگفتيم کـه اين کار را نکن آن کار را نکن الان هم کـه ??سال دارم رفتارش با من بـه کلي عوض شده و هر روز بـه من ميگويد کـه خانـه را جمع کنم و رفتار مادرم و پدرم با من مثل غريبه ها شده.لطفا جواب بدهيد.تورو خدا.

    جواب سوني کارت بيست : پدر مادرها معمولا بد بچه را نميخواهند ولي گاهي بلد نيستند چگونـه رفتار کنند کـه هم کودک خوب ، سر بـه راه و مودب بار بيايد و هم مانع بازي هاي کودکانـه يا استقلال نوجواني وي نشوند ، البته شما هم درون سن بلوغ هستيد و معمولا ان و پسران درون اين سن پرخاشگر و استقلال طلب ميشوند و ناخواسته باعث ايجاد درگيري و جر و بحث ها ميشوند و چند سالي طول ميکشد که تا اين دوران هيجانات استقلال طلبانـه فروکش کند و رفتارها دوستانـه تر و متين تر شود ، گاهي هم والدين بخاطر تنش هاي موجود درون جامعه يا فشارهاي اقتصادي ديگر کنترل خوبي بر رفتار و کلام خود ندارند و حس ميکنند همـه درون حال آزار و اذيت و کلاه گذاشتن سر آنـها هستند يا فکر ميکنند اين فرزنداني کـه فقط باعث آزار و زحمت آنـها هستند را براي چه بـه دنيا آوردند و مجموع اين حس هاي نامطلوب باعث ميشود رفتارها آرام و مطلوب نباشد ، شما دو راه درون پيش داريد ، اول اينکه شما هم پرخاشگر شويد و مقابله بـه مثل کنيد کـه نتيجه نـهائي آن مشخص هست و راه دوم اينکه محبت و احترام را سرلوحه رفتار خودتان قرار دهيد کـه البته درون اوايل کار اصلا متوجه رفتار خوب شما نخواهند شد شايد چند سال طول بکشد که تا به خود بيايند ولي درون نـهايت اگر رفتار آنـها اصلاح شد و متوجه حرکات و رفتارهاي نـه چندان جالب خودشان شدند کـه بهتر و اگر نشدند شما درون پيش وجدان و خداي خودتان آسوده ايد کـه من بـه وظيفه ام عمل کرده ام و اجرم را از خدا ميگيرم و خدا بهترين جبران کننده است

     فاطمـه : واقعا بهشت زیر پای مادران هست ...مادر وپدر من بدبختی زیـاد کشیدن ..واقعا هم ماحق نداریم سرشون داد بزنیم

     رومـینا : اگر مادر یـا پدر دعوا م کنند باز دوست دارم شان

     الیزا : مادر و پدر من فرشته هستن..واقعا دوسشون دارم همـیشـه بهترین چیزارو برام فراهم الان پونزده سالمـه که تا حالا دست رو من بلند ن و از گل نازک تر نگفتن واقعا عاشقشون هستم از اونا بهتر تو دنیـا نیس واقعاا بهترینن جفتشون فرشته ان کـه بال ندارن،امـیدوارم کـه روابط اونایی کـه با پدر و مادرشون خوب نیس خیلی خوب بشـه که تا لذت داشتن دو فرشته کنارشون را تجربه کننند عا
    شقتونم و بابایی شمارو با دنیـا هم عوض نمـیکنم..برای جبران محبتاتون هم دنیـا رو بدم بازم کافی نیس،امـیدوارم سایـه پدر و مادر همتون بالاسرتون باشـه همـیشـه قدر این فرشته های زمـینی بدونین کـه امثالشون تو این دنیـا دیگه نیس بازم مـیگم عاشقتونم بابای مـهربونم همـیشـه درون کنار من بودین پشتم بودین دستاتونو مـیبوسم و براتون ارزوی سلامتی مـیکنم فرشته های من....

     حسن : خخخخخخخخخخخخيلي خوب بود

     مستانـه نادری : بنام خدا
    واژه های مادر وپدر و... فریبنده وگول زنکه منصفانـه قضاوت کنیم همـه ی پدرها ومادرها قابل احترامند اما هرپدری پدر نیست وهرمادری مادر نیست من ی هستم هم پدر وهم مادر دارم اما از همان آغاز یتیم بودم وهرگز اونـها رو نمـی بخشم سخته داشته باشی وانگار نداری اما آسانتره نداشته باشی وهمواره تصور کنی اگرداشتی مشکلی برایت پیش نمـی آمد اگر چه بسیـار دیده شده پدر .ومادرخود برایم مشکلات غیر قابل حل درست کرده اند.امـیدورام آنان کـه لیـاقت پدرومادر شدن ندارند خداوند هرگز بـه آنـها فرزندی ندهد

     جرمم بودن هست : من الان سي ساله شدم درسم تمام شده ولي نـه کار دارم و نـه ازدواج کردم.دست بـه هرکاري مي سنگ ميشود.خبر ميياد کـه قرار خواستگار بياد و اون طرف واقعا هم ميخواد ولي خبري نميشـه يا خواستگار مياد بدون اينکه جوابي بخوان ميرن پشت سرشونم نگاه نميکنن.چرا؟
    زيرا پدر و مادر من بدبخت منو بخاطر کلفتي خودشون نميخوان بذارن از خونـه برم.والدينم پولدارن هرکدوم باغ دارن ولي خرج من از يارانـه درون مياد حتي پول خميردندانم را خودم ميدم و...
    مادرم چشمش شوره و شوريش منو گرفته هرچيزي کـه باعث زحمت براش بشـه اون کار انجام نميشـه.اگه من ازدواج کنم مجبوره خودش هر روز کاراي خونـه را انجام بده برا همين نفسش تنگه و تو کار من گره ميندازه.اون مثل زن خان ميشينـه دست بـه هيچي نميزنـه انگار من زن خونـه ام و تمام کارها ب گردنـه منـه.چيکار کنم؟؟؟

    جواب سوني کارت بيست : بي احترامي بهشون نکنيد ولي خودتان براي ازدواج اقدام کنيد البته نـه از راه دوستي و نامشروع بلکه ميتوانيد شخصا يا اگر خجالت ميکشيد از دوستي بخواهيد کـه شما را بـه خانم هائي کـه کارشان پيدا همسر هست معرفي کند و شرايط مورد نظر شما را هم عنوان کند که تا خواستگارهاي مختلفي پيدا شود و بصورت درد دل و در لفافه موضوع نبود خواستگار را با مادرتان درون ميان بگذاريد و از ترفند هاي احساسي و زيرکانـه زنانـه براي تحريک احساسات مادرتان استفاده کنيد ، بالاخره اثر تبليغات و احساسات را نبايد دست کم گرفت ، مانند رسانـه ها کـه آنقدر موضوعي را عنوان ميکنند کـه همـه باور ميکنند موضوع صد درون صد همان هست که رسانـه ميگويد بايد با ذهنيات و احساسات مادرتان تعامل پيدا کنيد و نامحسوس آنـها را تحت تاثير قرار دهيد

     سحر : الان ۱۷ سالمـه ولی که تا حالا یـه بارم درکم نکرده از بچگیم کتکم مـیزنـه پدر و مادر من فقط منو مثل یـه ربات مـیبینن کـه هرچی بهش گفته شد عمل کنـه ولی خودشون دریغ از یـه کار کـه برای بچشون انجام بدن همـیشـه بـه بچه های فامـیل محبت واز من گرفتن و به و برادر زاده هاشون ولی من همـیشـه سعی کردم خوبی براشون باشم ولی اونا باهام کاری کـه تا مرز خود کشی رفتم

     نیلو : من يه 14ساله هستم و بابام وقتي 4 سالم بود از هم جدا شدن من الان با م خونـه بزرگم زندگي ميکنيم از 4 سالگيم که تا 2 سال پيش بابامو نديده بودم اصلا شناختي ازش نداشتم 2ساله پيشم من بـه اون پيام دادم کـه جوابمو داد اومد دنبالمو از اهواز رفتيم تهران بابام واقعا يه ادم ديوونـه اس وقتي از تهران برگشتم ديگه بهم پيام نداد حتي زنگم نزد اين از بابام.
    مم کـه از بچگي تمام کارامو بدون اينکه از بابام کمک بگيره انجام داده من ميدونم م از بچگي هر کاري کـه از دستش بر ميومده برام انجام داده ولي الان ازش بدم مياد بخاطر بزرگ م سرم منت ميزاره همش بـه من و خانواده بابام فحش ميده ميگه تو و خانواده بابات ژنتون از ريشـه خراب هست با اينکه با ما بزرگ شدي ولي مثل اونايي و الانم ديکه حرفاشو کامل کرده بهم ميگه برو ديگه نميتونم ازت نگه داري کنم و وقتي ميگم نـه ميگه تو شخصيت نداري وقتي يکي از خونش بيرونت ميکنـه بايد بري منم نمي خام با يه ادم رواني مثل بابام زندگي کنم چند بار خواستم خودکشي کنم حتي قرص برنج هم خوردم ولي فقط سرم گيج رفت و چند بارم خواستم رگمو ب ولي بازم نشد واقعا ديکه نميتونم توهيناشو تحمل کنم خستم...

    جواب سوني کارت بيست : يکي از سخت ترين کارهاي دنيا مادر بودن هست ، و اين دوران سخت از لحظه بارداري و عُق زدن ها و دهها اختلال هرموني و عصبي شروع ميشود که تا لحظه تولد و درد شديد زايمان ، برخي مادران کـه آمادگي روحي و آموزش قبلي براي اين موضوع را ندارند با ديدن نوزاد کـه روزهاي اول اتفاقا زشت هست گاها دچار ياس و افسردگي ميشوند کـه اين دو سه کيلو بچه چطور مرگ را جلوي چشمش آورده و گاهي اين افسردگي چنان عميق ميشود کـه باعث نفرت از نوزاد ميگردد کـه در مواردي حتي بـه خودکشي مادر يا قتل نوزاد منجر شده هست و شديدا نياز بـه آموزش و مراقبت دارد و اين تازه اول راه بزرگ فرزندي هست که هر روز مکافاتي جديد براي پدر و مادرش ايجاد ميکند ، خب درون اين ميان گاهي مادراني هستند کـه تحمل اين همـه رنج و زحمت را ندارند يا حس ميکنند فرزندشان قدر زحمات آنـها را نميداند بعد شروع بـه کج خلقي با فرزند ميکنند ، از اينجا بـه بعد هست که فرزند بايد با محبت و زبان بازي و شيرين زباني خودش را درون دل مادر جا کند که تا او هم حس کند اين رنج و زحمت بي ثمر نبوده و همدم مـهرباني دارد و کم کم او هم دلش نرم ميشود ولي نبايد عجله داشته باشيد و اميدوار با ابراز محبت ادامـه دهيد چون گاهي ممکن هست ماهها يا حتي چند سال طول بکشد که تا صفات اخلاقي و رفتاري يکنفر بهبود يابد و با صبر ، احترام و توکل بـه خدا اين دوران راحت تر طي ميشود

     زيبا : متاثر و متاسف شدم
    از مادرم متنفرم چه راحت ؟؟؟؟
    من يک مادرم .....دوست عزيز مادري کـه تو ازش متنفري يک مادره ....قبول دارم کـه شايد نتونيم درک بالايي از شرايط سني شما داشته باشيم اما تفاوت نسلها دليلي براي بي احترامي نيست، خوبم پسر عزيزم مادر صلاح فرزندش آرزوشـه .....اگر بلد نيستن شما يادشون بدين شما بهشون محبت کنين ..با حرف زدن با صحبت ،ميشـه ...امتحان کنيد

     ف - ی : من خود یک مادر هستم. م را بـه حد پرستش دوست دارم همـیشـه مـیخوام بهترین ها را براش فراهم کنم ولی هر وقت حرف مادر و مـهر مادری و قدردانی از مادر مـیشـه یـاد مادرشوهرم تمام بدنم رو مـیلرزونـه.... مادر شوهرم از روز اول زندگی ما حتی نذاشت ما یـه روز خوش با هم داشته باشیم بدترین بی احترامـی ها رو بـه من و حتی بـه نوه اش کرذه درون حالی کـه شوهرم خیلی مادرش را دوست دارد و با وجمود تمام بدرفتاری های مادرش او را مـی پرستد از این ناراحتم کـه مادرش از این وابستگی و سر بـه راهی پسرش سوء استفاده کرده و مدام از خودش تعریف مـیکند کـه پسرش را بزرگ کرده هست و وظیفه پسرش را بـه او یـادآوری مـیکند بـه نظر من او حتی کمترین کاری کـه یک مادر درون حق فرزندش حتما انجام دهد انجام نداده هست مادرشوهرم مغرور و خوخواه هست و منافع خودش را بیشتر از آرامش زندگی پسرش دوست دارد. آیـا چنین مادری هم لایق احترام است؟؟؟؟؟؟

     Bita : من از دست پدر و مادرو خيلي خسته شدم چون بـه همـه چيزم گير ميدن الان 16 سالمـه نميزارن گوشي بخرم بـه من مثل يه بچه نگاه ميکنن هي ميگن بايد درس بخوني بري دانشگاه بعد گوشي برات ميخرم من ديگه از اين زندگي خسته شدم يا خودکشي ميکنم يا فرار

    جواب سوني کارت بيست : درون روزگاري نـه چندان دور کـه عقل و افکارتان پخته تر شد بـه طرز فکر امروزتان خواهيد خنديد کـه بخاطر چنين مسائل پوچي قصد فرار و خودکشي داشته ايد و چند سال بعد کـه فرزندي هم سن امروز خودتان داشتيد تعجب ميکنيد کـه چرا چنين فکر و رفتاري دارد ، آن روز کـه شايد ديگر من زنده نباشم مرا ياد کنيد و پند والدين را بـه گوش جان بشنويد که تا مايه پند و عبرت ديگران نشويد

     ناشناس : من یـه مادره خیلی مـهربون دارم نظر های شما رم دیدم بچه‌ها بهتره بعضی‌ها تون قدر مادراتون رو بدونید مادر من واقعا از همـه من روحمایت کرد

     رمـیصا : من من خیلی دوستش دارم اون من و دوست داره ولی فقط که تا دیروز دیگه من هیچی ندارم

     پرنیـان : من فقط 10 سالمـه و این متن ورو خوندم عالیـه متآسفم واسه خودم کـه باسه چه چیزایی سرش داد زدم چیزای بی ارزشی مثل رفتن بـه کلاس زبان و مدرسه مثل جمع اتاق مادر یـه دونست هدیـه ی خداست با هیچچچچچچی عوضش نکنید

      نازنین : نازنینم م به منظور تمام لحظهای بی مادریت از تو معذرت مـیخوام

     نگم بهتره : سلام من ی پسر حدودا 14 15 ساله ام مادرم از پدرم جدا شده با مادرم زندگی مـیکنم اون اصن درون حقم مادری نمـیکنـه غذا هم نمـیپزه کلی فحشم مـیده ی جیزی هم ک ازش مـیخوام خودشو مثل دیوونـه ها مـیزنـه بعدش هم منو مثل دیروز با دوستم خواستم برم یکم بگردم یکم که تا بهش گفتم منو گرفت زد منم نمـیتونستم چیزی بهش بگم مـیترسیدم بیشتر خودشو بزنـه برا همـین کلی کتک خوردمو کلی خود زنی کرد چند بار خواستم کنم ولی بیخیـالش شدم منتظرم زود تر بزرگ بشم و فرار کنم

     آیناز : امروز با مادرم دعوا شد وصفت ازت متنفر چه کار کنم دارم افسردگي ميگيرم

    جواب سوني کارت بيست : اگر فقط زجري کـه مادر هنگام بارداري و زايمان ميکشد را مي ديدي هرگز و هرگز از مادرت متنفر نميشدي و هر چه او ميگفت روي چشم ميگذاشتي ، شعر بيچاره مادر را تقديم بـه همـه فرزنداني ميکنم کـه مادرشان چه خوب هست و چه بد احترامش را نگه ميدارند

    نگهداري کند نُه ماه و نُه روز
    تو را چون جان بـه بر بيچاره مادر

    از اين پهلو بـه آن پهلو نغلتد
    شب از بيم خطر بيچاره مادر

    به وقت زادن تو مرگ خود را
    بگيرد درون نظر بيچاره مادر

    اگر يک عطسه آيد از دماغت
    پرد هوشش زسر بيچاره مادر

    اگر يک سرفه بي جا نمايي
    خورد خون جگر بيچاره مادر

    براي اين کـه شب راحت بخوابي
    نخوابد که تا سحر بيچاره مادر

    دو سال از گريه روز و شب تو
    نداند خواب و خور بيچاره مادر

    چو دندان آوري رنجور گردي
    کشد رنج دگر بيچاره مادر

    سپس چون پا گرفتي ، که تا نيافتي
    خورد غم بيشتر بيچاره مادر

    تو که تا يک مختصر جاني بگيري
    کند جان مختصر بيچاره مادر

    به مکتب چون روي که تا باز گردي
    بود چشمش بـه در بيچاره مادر

    وگر يک ربع ساعت دير آيي
    شود از خود بـه در بيچاره مادر

    نبيند هيچزحمت بـه دنيا
    ز مادر بيشتر بيچاره مادر

    تمام حاصلش از زحمت اين است
    که دارد يک پسر بيچاره مادر

     نازنین : دروغه مادر من از سن ۱۰سالگی بـه بعد یجور دیگه بود

     مـینا ربانی : من از م متنفرم اصلا بهم احترام نمـیذاره و بهم اعتماد نداره عاشق پسراشـه همـیشـه ازمن بد مـیگه بهترین چیزا فقط به منظور پسرهاشـه همش دعوام مـیکنـه و ب همـه چیزم گیرمـیده خیـانت کاره ازش بیزارم اصلا برام مـهر نداره و همش غر مـیزنـه. کاش مادرخوبی داشتم. همـیشـه به منظور هرکاری منت مـیذاره مـیگه ایشالا سیـاه بخت شی.ازش بیزارم

     زینب : سلام من اصلا مادرمو دوست ندارم اخ درون حقم اونقدر بدي کردي کـه نمي تونم بخشمش بهم مگيه تو عرضه نداري براي خودت شوهر پيدا کني بهم مگه اي مردوم رفتند دانشگاه با يکي دوست شدن شوهر .....

    جواب سوني کارت بيست : شوهر پيدا براي شما وظيفه دانشگاه نيست وظيفه مادر شماست ، ايشان بايد با خانمـهاي بـه اصطلاح راوي کـه کارشان پيدا همسر هست تماس بگيرند و شما را معرفي کنند که تا خواستگار براي شما بيايد نـه اينکه خودتان را از شرافت بياندازيد و بزک کنيد کـه يک چشم هرزي شما را بپسندد کـه آيا معلوم نيست قصد ازدواج هم داشته باشد يا فقط قصدش تجاوز جنسي و رها هست ،‌ محترمانـه وظايف ايشان را بهشان تذکر دهيد يا ازي کـه حرف شنوي دارد بخواهيد کـه با مادرتان صحبت کند ، مثلا دائي ،‌ پدر بزرگ ،‌ دوست ، همسايه يا اقوام

     مـهسا : متن بسیـار عالی و اموزنده ای بود من امـیدوارم کـه همـه مشکلشون حل بشـه.

     نفیسه : من از مادرم یک سر سوزن محبت ندیدم وهمش کتک مـیزند

     ساناز : سلام من ساناز هستم ??سالمـه بعد تو اينترنت تحقيق کردم گفته بود هرکي کـه به پدر و مادر بي احترامي کنـه خدا اونو هيچوقت نميبخشـه ميخواستم بپرسم چي کار کنم کـه خدا منو ببخشـه ؟؟؟توروخدا فقط زودتر جواب بديد ممنون ميشم

    جواب سوني کارت بيست : خداوند درون قرآن کريم ميفرمائيد خداوند همـه گناهان را ميبخشد و شرط آن توبه بـه درگاه خدا و تلاش براي جبران خطاهاي گذشته هست و خدا مـهربان هست و توبه کنندگان را دوست دارد

     ناری : سلام من 16 سالمـه مامآن من بـه خاطر یـه سری اختلافات زمانی کـه من 2ماهم بود منو ترک ترد و مـیخواست از پدرم جدا بشـه اما بعد از چند وقت دوباره برگشت که تا اون زمان من انو فراموش کرده بودم و به مادر بزرگم مـی‌گفتم خلاصه بعد از این کـه من 3 سالم شد و همـه چیز درست شده بود مادرم حامله شد و الام 1 13 ساله دارم و من ازوقتی کـه یـادمـه بخاطر م همـیشـه حتما ساکت مـیشدم و هر وقت خونمون دعوا مـیشـه مادرم هی مـیگه من بـه خاطر تو برگشتم وگرنـه داشتم زندگیمو مـیکردم من اگه چیره بهش بگم کتکم مـیرنـه حتی اگه یـا م حرفم بشـه همـیشـه منو مقصر مـیدونـه دیگه خسته شدم از این کـه همـیشـه گناه کار باشم و تو تنـهاییم گریـه کنم و با خودم حرف ب از خدا مـیخوام کـه منو بکشـه که تا از این جهنم فرارکنم

     مينا محمد زاده : سلام مينا محمد زاده هستم چن روز پيش درحالي كه بسيار عصبي و ناراحت بودم اون كامنت رو گذاشتم من حق ندارم حتي تو بدترين حالت بـه م همچين اهانتي كنم خدايا منو ببخش م اونقدرام بد نيست من نبايد اينجوري بي انصافي مي كردم تو زياد درون حقم بدي نكردي منو ببخش خدايا توبه ام را بپذير توروخدا دوعا كنيد حلالم كنـه دوست دارم

     ایدا : من خیلی بدبختم ولی با خوندن این جمله آروم شدم زندگیـه خیلی بدی دارم من فقط 11 سال دارم من بدبخت ترین روی زمـین هستم😢

     ارمـیتا عبدلهی یک 13ساله : قصه ي من از قصه ي شما خيلي غمگين تر امروز چهار شنبه ي مرداد پدرم جلوي همـه ي فاميل ها بـه من يک تيکه انداخت از آن موقع خيلي ازش بدم مياد مادرم داشت تو آشپز خانـه کار ميکرد اون پدرم جلوي همـه يک ريز من را زد خدا لعنتش کنـه

    جواب سوني کارت بيست : هيچگاه بـه پدرت توهين نکن حتي اگر از دست او خيلي ناراحتي ، نقل هست روزي پيامبر فرمود هر فلان دشمن خدا را بکشد من بهشت را براي او ضمانت ميکنم ، چندي گذشت خبر آمد فرزند آن مرد وي را بخاطر دستور پيامبر کشته هست ظاهرا پيامبر فرموده باشند تو نبايد اينکار را ميکردي چون هر با پدرش چنين کند عمرش کوتاه خواهد بود و زود خواهد مرد هز چند آن پدر آنقدر مغضوب خدا و پيامبر صلوات الله عليه باشد کـه ضمانت بدهد کشنده او جايگاهش بهشت خواهد بود ، بعد ديگر هيچگاه با والدينت بد دل نباش و آنـها را هرگز لعن و نفرين نکن چون گرفتار فقر و عذاب و بدبختي ميشوي

     مينا محمدزاده : سلام مادر من از کودکي با من بد رفتاري ميکرد و انچه از کودکي و نوجواني ام از او بياد دارم نفرين و فحش و الفاظي مثل و هرزه بـه خودم و م درون سن 12سالگي ام هست او هربار با دعوا راه انداختن باعث بهم ريختن اعصابمان و مغشوش شدن جو آرام خانـه ميشود
    آيا همچين زن ظالم و بد دهني بر من حق مادري دارد ؟؟؟ازش متنفرم مثله سگ وحشيه

     لبخند : والله من ده ساله پدرمو از دست دادم هر روز باش عزاداری مـیکنم خدا نکنـه اون روزی بیـاد کـه مادرمم از دست بدم مادر م بوی خوش صبحگاهان هست برای من

     درنا : من از پدرم هيچ خيري تو زندگيم نديدم پدر من يه آدم خودخواه و مغروريه ,البته آدم عصبي و وحشي هم هست جوريکه وقتي عصباني ميشـه شروع مي کنـه بـه خود زني يعني من از بچگي شاهد خود زني و وحشي گري او بودم بـه نظر شما من تو همچنين محيطي کـه بزرگ شدم ميتوانم داراي اعصاب آرام باشم ؟! الان کـه سنش بـه 62 سال رسيده باز هم دست بردار نيست با اخم و عداوت ورزي محيط خانواده مان را دچار تشنج و ناراحتي مي کنـه,به نظر شما من چطور مي تونم بـه چنين آدمي کـه معني پدر بودن رو هم نميفهمـه احترام بگذارم؟

     دلم گرفته : هعی مادر من اینجوری نیس باهام همـیشـه بد رفتار مـیکنـه اون بـه زن داداشام خیلی احترام مـیذاره دوس دارم فقط یـه ذره بـه من احترام بذار فقط یـه ذره توروخدا برام دعا کنید اخلاق مادرم باهام خوب بشـه

     K98 : دعا کنید عمر طولانی داشته باشن. الهی آمـین

     فائزه 16ساله : امروز کـه مادرم بخاطر یـه کوچیک جلو شوهر م بـه بدترین نحو کتک زد از خدا ارزوی مرگمو خواستم از مادرم بدم اومد که تا عمر نمـی بخشمش بابا جوری باهام برخورد مـیکنن کـه انگار بچه واقعیشون نیستم ازوقتی کوچیکم بـه دنیـا اومد خیلی دوستش دارم ولی جامو گرفت حالا تو دنیـا غیر از خدا هیچو ندارم وقتی بچه بودم دوست داشتم بزرگ باشم اما حالا افسوس دوران بچگیمو مـیخورم

     نرگس علی او غلی از شـهریـار : من یـه مادر خیلی مـهربون دارم نظر شمارو خوندم ناراحت شدم به منظور همتون دعا مـی کنم انشاالله بد روزگار شما ام خوب شـه من فقط 9 سال دارم قبلا قدر مادرمو نمـی دونستم با خوندن نظرات شما فهمـیدم نباید اذیتش کنم انشاالله مادراتون مـهربونی کنن و حسرت تو دلتون نمونـه چون من از این مـهربونیـا زیـاد دیدم خیلی بـه آدم حال مـی ده انگار تو آسموناست
    خدا کنـه این احساس بـه شما ام برسه و حسش کنین

     غزاله : من خیلی ناراحتم امرز م بهم مـیه ازم متنفره همش دارم گریـه مـیکنم واقعا تقصیر من نبود

     مجتبی نوری : سلام من ۱۲ سالمـه یـه روز قلبم شدید درد گرفت منو بردن بیمارستان گفتن حتما عمل جراحی باز بشـه بعد ۱ ماه گذشت سرم خیلی درد گرفت منو بردن بیمارستان گفتن تومور داره و باید عمل مغز بشـه عملم بعد ۲ ماه بعد دوباره قلبم درد گرفت منو بردن بیمارستانو عمل قلب انجام شد ۲۵ بار منو روی هم عمل قلب و مغز و اپاندیس کـه یـه روز رفتیم بیمارستان دکترا گفتن ۳ روز دیگه بیشتر زنده نیستی برام دعا کنین

     علی : من مادرم مریضه ب این ماه خدا جون هرکی دوس دارین برامون دعا کنید جوش مادرم منو دیونـه کرده

     سپهر : من خیلی و بابام رو دوست دارم ولی اینا هی دعوا مـیکنن
    البته بخاطر من مثلا م قند داره بعد انگار نـه انگار کـه قند داره همش نشاسته مـیخوره بعد منم مـیرم غذاشو مـیگیرم اینم سرم داد مـیزنـه بابامم کـه انگار نفس مـیکشـه کـه همسایـه ها اذیت نشن سر من داد مـیزنـه بعد م مـیاد از من دفاع کنـه با بابام دعوا مـیکنـه و به هم درو ویرا مـیگن منم من ۱۵ سالمـه و یـاد گرفتم کـه به اینچیزا اهمـیت ندم
    دیگه حتی برام مـهم نیست کـه طلاق بگیرن یـا نـه یـا جدا شن من ولی بازم دوستشون چون واقعاً به منظور من هرچی خواستم گرفتن ولی بازم وقتی مـیبینم اینا با هم دعوا مـیکنن ناراحت مـیشم ولی بازم سعی مـیکنم اهمـیت ندم

     سارا : خوش بـه حالتون.من الان 13 سالمـه و مادر پدرم از هم جدا شدن و من پیش مادر بزرگ و پدر بزرگ پدریم زندگی مـیکنم.تا حالا مادرمو ندیدم چون اون از من خوشش نمـیاد و وقتی 3 سالم بود ترکم کرده و گفته هرگز نمـیخواد منو ببینـه.خوش بـه حال اون دوستی کـه گفتن مادرشون براشون حیوون مـیخرن.پدربزرگمو خیلی دوست دوست دارم ولی از مادربزرگم خیل بدم مـیاد.اون همش منو مـیزنـه و همش دعوام مـیکنـه اصلا منطق نداره.خوش بـه حال دوستانی کـه شونو فرشته خطاب .کاش منم یـه مادر خیلی مـهربون داشتم.دیگه واقعا خسته شدم.خوش بـه حال همتون.دریغ از یک سارا بیـا بغلم سارا بیـا بوست کنم سارا خیلی دوست دارم ....
    فقط مجبورم بـه این زندگی کثیف ادامـه بدم ....

     A.k : من مادرم رو خیلی دوست دارم اما گاهی اوقات کـه سرش داد مـی بعد مـیرم تو اتاقم و کلی گریـه مـیکنم اما......

     الهه : خوشبحالتون ک اتون خوبن من15سالمـه و اصلا م منو نمـیبینـه فقط برا خودشو داداشم خرج مـیکنـه انگار من مردم بابامم نیس دعا کنید من خیلی دوس دارم باهاشون دوست باشم

     صدیقه : سلام من یک مادم اما فکر مـیکنم خیلی بد باشم چون مدام سر هر مسئله ای با بچه هام دعوا مـیکنم سر اسباب بازیـهاشون سر غذا خوردنشون خیلی بچه های گلی دارم اما خودم دیونـه ام دیونـه بـه تمام معنی چون کـه حوصله خندیدن بچه رو هم ندارم ام وقتی خوابن از ناراحتی نمـیتونم راحت بخوابم و عذاب وجدان دارم همـه کاری براشون مـیکنم اما همـین اعصبانیت بیجا همـه چیز رو خراب مـیکنـه تورو بـه خدای مـهربون دعاکنید منم کمـی بهتر بشم واقعا بچه ها غیر از ما پدر و مادر ها کی رو دارند شوهرم خیلی باهاشون مـهربونـه اما من نـه دیونـه ام دیونـه

     مـهناز : خوش بـه حال كسايي كه مادر خوبي دارن من كه از مادرم متنفرم هميشـه بـه من توهين ميكنـه هيچ موقع پشتيبانم نبوده اما بر عكس عاشق داداشمـه چون پسر دوسته اون زن خيانت كاريه از پدرمم بـه همين دليل جدا شد الانم با يكي ديگه ازدواج كرده اما بـه اونم خيانت ميكنـه.من هيچ پشتيباني تو زندگيم ندارم هميشـه از اينده ميترسم من از وقتي ديپلم گرفتم خودم سر كار ميرم خرج زندگيم و در ميارم اما باز م بابت يه لقمـه نوني كه تو خونش ميخورم منت ميزاره قدر اي مـهربونتونو بدونيد كاش مادر منم خوب بود

     ربحانـه ميرزاپور از تهران : من خيلی مادرم رو دوست دارم من الان 11 سالمـه و اصلا از مادرم محبت نديدم، حسرت بـه دلم مونده کـه يک بار فقط يک بار سرم رو بذارم روی پاهاش و حرف دلم رو بهش بگم
    تو خدا منم دعا کنيد
    خدايا اين لحظه رو به منظور همـه های دلشکسته قسمت کن امين

      : من یـه راننده ترانزیت ۳۱ سلم کـه اکثر اوقات از خونـه درم هر وقت بـه خونـه مـیام با رفتارهای بد مادرم روبرو مـیشم مـیشـه گفت حوصله منو نداره درون صورتی کـه من هر زمان ایران نیستم خیلی بفکرشم و دلم براش تنگ مـیشـه از ترس مادرم مـیترسم ازدواج کنم بخاطر رفتارش ماشینمو مسافرتهای طولانی رو بـه خونـه ترجیح دادام ولی بااین حال دوسش دارم

     پژمان : مادر یعنی عشق زندگی محبت دوست

     خسته : خوش بحالتون .من بدی دارم خیلی بد.از سال اول راهنمایی رفتم مدرسه نمونـه وشب تو خابگه مـیموندم که تا سال پیش دانشگاهی واسه فرار از م.وقتی ازدواج کردم قرار شد چند سالی عقد باشیم
    اون هر روز با شوهرم دعوا مـیکرد حتی بهش گفته بود سگ وهر چی فکرشو ید.اون وسایلای عقدمو کـه خریده بودن سوزوند اون منو مـیزد هر روز وقتی توعقد بودم اون کتابامو مـینداخت تو کوچه.جلو خانواده شوهرم خجالت زده بودم واسه داشتن همچین مادری.الان یـه ماه بـه عروسیمـه الانم هنوز اذیتم مـیکنـه.حسودی مـیکنـه بهم.مـیگه امـیدوارم عروسیت عزا بشـه .با من تنـها نـه با همـه خاهر برادرم همـین رفتارو داره.خاهرم از وقتی رفته خونـه شوهرش باهاش خوب شده.اما چه فایده اون موقه خوبی ش چه فایده ای داره؟؟؟؟؟؟؟من فحشش مـیدم جوابشم مـیدم لاقل دلم خنک شـه لاقل از غصه سکته نکنم.در ضمن بابامم معتاده اونم همـیشـه فحشم مـیده.از زندگی خیری ندیدم تاحالا.ولی شوهر مـهربونی دارم یـه ادم فوق العاده خدارو واسه داشتنش روزی صدبار شکر مـیکنم.برام دعا کنید خوشبخت بشم

     عشق..... : مادر .....مـیتونم بگم بی توصیف.........

     عاطفه : حتی بد اخلاق ترین مادرها هم لایق احترام و دوست داشتنن
    مادر من یـه فرشته واقعی یـه و من خیلی دوسش دارم ولی که تا حالا خیلی باعث ناراحتیش شدم ...انشالله بتونم جبران کنم
    کاش بابامم هم بـه یکم احترام مـیزاشت

     پری : پشیمونم کـه این سالها ازدواج نکردم.خیلی بـه فکر خونوادمم مخصوصا م.ولی اون نمـیفهمـه.با حرفاش عذابم مـیده.مثلا فرهنگیـه . ولی عاری از فرهنگ و شعور.اگه ازدواج کنم پشت سرم رو هم نگاه نمـیکنم

     اولدوز ولیـان : مادر من خيلي مـهربان است.به خاطر حيوان دوستي من برام حيوون خونگي ميخره ، براي سلامتي حيوونام هر کاري ميکنـه......
    مادر با تمام وجودم دوست دارم

     manis : سلااام من از مادرم متنفرم.صحبت های بالا رو من تاثیری نذاشت

     ققنوس : من مادر هستم. اکثر نظراتتان را درباره مادرهایتان خواندم. بیشتر نظراتی را کـه از مادرشان گله مند بودند. من مادر هستم 15 سال بـه تنـهایی م را بزرگ کردم الان 27 سالشـه. توی زندگی سعی کردم اگر کاری از دستم برنمـیاد لاعقل اجازه بدم راه زندگیشو پیدا کنـه. اما اون فقط بـه فکر دوستان ـ اردو ـ عروسی دوستاش ـ تولد و... بـه تازگی هم کـه برای کار بـه شـهر دیگه ای مـیره با اینکه مـیدونـه من راضی نیستم اما رضایت من براش اهمـیتی نداره. آخر هفته هم کـه برمـیگرده با دوستاش قرار مـیزاره و جمعه ها هم خونـه نیست. من بـه خاطر بچه هام درون اوج جوانی از تمام لذایذ زندگی گذشتم اما م حاضر نیست یک روز تعطیلش رو به منظور من بزاره و حتی اگر سخت به منظور من بزاره. من آدم غرغرویی نیستم وقتی کنارم هستن باهاشون بازی مـیکنم. سینما مـیرم و....

     رضا : من امروز یـه حرکت ناشایست انجام دادم اینقد ناراحتم کـه خوابم نمـیبره تو فکر اینم چه جوری عذر خواهی کنم که تا منو ببخشـه خوندن متن بالا چیزی رو بـه من یـاد آوری کرد کـه من خیلی وقت بود فراموش کرده بودم اونم اینکه دوتا جواهر گرونبها تو خونـه دارم و همـین جا مرد و مردونـه قول مـیدم دیگه اشتباه امروزم تکرار نشـه

     تنـهای تنـها : من اصلا برا م مـهم نیستم.من 24سالمـه تو این سن منو کتک مـیزنـه!!اخه دیگه آدم چی بگه؟همش منو مقایسه مـیکنـه،بهم توهین مـیکنـه،دلش مـیخواد هرچی سریعتر ازدواج کنم راحت شـه.همـیشـه تو جمع منو تحقیر مـیکنـه.این مادره؟من خیلی صبورم اطمـینان دارم کـه تقصیر من نیست م بیمار روانیـه.مادررر!این کلمـه خیلی مقدسه.به هرکسی نمـیشـه نسبت داد..

     فاطمـه : من دیگه قول مـیدم بـه سر مادرم داد ن

     زهرا : من مادروپدرمو خیلی دوست دارم ولی نمـیدونم چرا وقتی من یـه حرفی مـی زودعصبانی مـیشن وسرمن دادمـیزنن ووقتی اون هام چیزی بـه من مـیگن من هم زود عصبانی مـیشم یـا یـه چیزی مـیگم یـا گریـه مـیکنم

     سعیده :
    پدر ومادرم برام عزیزترینم هسن خدا بـه من قدرت اینا بده کـه قدرشونا بدونم خیلی دوسشون دارم.

     ابوالفضل معاونی : من 12 سال دارم و مراحل رو که تا 5 سالگی بـه ترتیب همـین مـیرفتم ولی مادرم باز مـیخندید، بخدا قسم بعد اون خیلی بـه مادرم کمک مـیکنم خجالتم از دوستام نمـیکشم، جلوی همـه مـیگم کـه از ته قلب دوست دارم، من کمک مادرم ظرف مـیشورم، سفره پهن مـیکنم، جمع مـیکنم، حتی یـه دور غذا هم درست کردم غذاشم کباب بود، ایچ خجالتم نمـیکشم و از همـینجا مـیگم کـه قدر مادراتون رو بدونید و تا عمر دارید بهش محبت کنید.یـه نفر رو مـیشناسم با مادرش خیلی بد رفتاری مـیکرد و زنش رو هم با نظر خودش گرفت، اما که تا الان دو بار خواسته طلاقش بده، بعد نتیجه اخلاقی اینـه کـه مادران و پدران تجربه بسیـار بسیـار زیـادی نسبت بـه ما دارند

     ︶︿︶ : بهش ميگم كه بذار برات بخونم نميذارهههه

     من منم : دیشب رفتم پشت درون اتاق پدر و مادر پیرم خوابیدم و نگران بودم کـه خدای نکرده یکیشون از دنیـا نرن چون هر دوتاشون مریض هستن ...دلم براشون مـیسوزه اگه برن من خیلی تنـها مـیشم ....ساعت 4 صبح م گفت پاشو برو برا من یـه فنجون قهوه درست کن بیـار انگار خدا دنیـارو بهم داد کـه مادرم هنوز زنده هست و مـیتونـه حرف بزنـه .......خدایـا مرگشون رو هیچوقت نبینم

     ارمـین : من خیلی مادر و پدرم رو دوس دارم چون به منظور من زحمت کشیدن اما الان خیلی از دست مادرم دلخرم چون با مـیونـه ای نداره ولی خیلی دلم مـیخواد دل مادرم رو دوباره بدست بیـارم و خوبی هاش رو جبران کنم

     فرنوش : مادرم منو درک نمـیکنـه.نمـیداره ارامش داشته باشم.من براش دردمو توضیح دادم ولی دلش مـیخواد همش بهم گیر بده و ناراحتم کنـه

     F.M : من بابامو ازدست دادم خیلی دلم براش تنگ شده! م عالیـه خیلی ماهه اما من قدر ندونسم وبهش بد کردم الان خیلی ناراحت وپشیمونم ایشالا جبران مـیکنم *مادرم دوستت دارم*

     م. ج : دلم خیلی گرفته من یـه فرشته مـهربونـه ساده و بی آلایش .مشکل پدر ماست پیش همـه ما رو خرد مـیکنـه شخصیت مارو داغون مـیکنـه وقتی مـیاد تو خونـه فضای خونـه تاریک مـیشـه از ما بدش مـیاد پیش همـه دوستان و اقوام از ما بدگویی مـیکنـه ما خیلی باهاش خوبیم هممون ولی اون کاسه صبر همـه رو لبریز کرده داداش کوچیکم پاشو مـیبوسه اما اون مسخرش مـیکنـه از بچگی همـیشـه اشک بـه چشممون اورده و یـادم نمـیره چقد با م دعوا مـیکرد بارها جلوی همسرهامون بـه ما توهین کرده .چه حتما کرد هممون خسته ایم و افسرده.ینی چون پدر هست اجازه داره هر کاری کنـه و ما هم تحمل کنیم ایـا خدا نمـیبینـه؟همـیشـه حسرت محبت پدر بـه دلمون موند.

     فاطمـه قهرمانی : من مادرم رو خیلی دوس دارم
    اما با من بد اخلاقی مـیکند نمدونم چیکار کنم خدایـا

     یگانـه سعید پور : من مادرم رو خیلی دوس دارم اما هروز با بابام دعوامـیکنـه من از خدا مـیخوام کـه هروز محبت داشته باشن بـه خودشون وقتی داداشم زیـاد گریـه مـیکنـه دادمـیزنـه خیلی مـیترسم بابام مـیگه من از دست او مردم

     Amir : سلام. من و م سر يه چيز الکي دعوا کرديم و هي بزرگ و بزرگ تر شد اونم با صندلي زد بـه من منم نفهميدم زدم تو گوشش ولي خيلي ناراحتم و عذاب وجدان دارم مي خوام بميرم م گفت منو بخشيده ولي من اين چند شبه اصلا خوابم نمي بره. ولي واقعا نفهميدم زدم تو گوشش بـه خدا ولي ديگه شده. خدايا چطوري جبران کنم.

     ساناز حامدی : من پونزده سالمـه اصلانم مو دوس ندارم اون که تا حالا بـه من نگفته دوست دارم واسه تولدم هديه نخريده تبريکم بهم نگفته من خيلي دوس دارم با بام از سر کار بياد که تا برام هديه اورده يک چند باريم تصميم گرفتم خودم واسه خودم هديه بخرم خدايا زندگي بهتر بـه من بده

    جواب سوني کارت بيست : شما که تا حالا براشون هديه خريدين و براشون جشن تولد گرفتيد ؟ ممکن هست يک نفر يکسري کارها را بلد نباشد و حتي بـه آن موضوعات فکر هم نکند ، شما شروع کننده باشيد و فرهنگش را بـه مرور و با حوصله درون محيط خانـه ايجاد کنيد

     مریم : سلام.من عاشق مادرم هستم و همچنين پدرم و م .با اين چيزايي کـه تو سايتتون خوندم بعضي وقتا کـه مادرم عصباني ميشـه بهش حق ميدم من هيچوقت خودمو بـه خاطر اينکه مو خيلي اذيت کردم نميبخشم ولي اميدوارم اون يه روزي منو ببخشـه و همين جا بـه خاطر اين مادر خوبي کـه خدا بهم داده ازش شکر گزاري ميکنم................

     سارا : عاشق م هستم حاضرم بمـیرم امااشکاوغصه هامومتوجه نشـه دوسش دارم بیشترازخودم

     فاطمـه : دوست دارم از ته دل نمـیدونم چرا بعضی اوقات بدرفتا ری مـیکنم

     عرشیـا : من عاشق پدر و مادرم هستم و آرزو مـیکند توانسته باشم ذره ای از زحمات شان را جبران کرده باشم
    آرزو مـی کنم تمام پدر و مادر های دنیـا بالای سر فرزندشون بمونند

     فاطمـه : وقتی مـیبینم مادرم روز بـه روز داره رنگ رخسار از دست مـیده قلبم بـه زجر مـیاد دعا مـیکنم قبل او بمـیرم

     کوثر : من عااااااااااشق بابامم و اعتراف مـیکنم خیلی جاها با هاشون خوب نبودم
    برای سلامتی همـه باباها خصوصا مامااااااان گلللللللللل و مـهربون خودم و بابای عزیییییزم و آبجی خوشگلم ...... دعا مـیکنم
    و امـیدوارم خدا فرصت جبران بده بهم و بابامم منو بخاطر اشتباهاتم ببخشن

     پ : الان يه سال و نيمـه با م قهرم
    مادرم بـه خوشبختي هاش حسادت ميکنـه
    تحمل محبت شوهرم رو نداشت
    با دخالت هاش و طعنـه هاش آزارمون ميداد
    تا سال آخر دانشگاه ازش کتک ميخوردم
    خودم الان يه پسر دارم
    دلم نمياد از گل نازکتر بهش بگم
    اصلا مادرم رو درک نميکنم
    مادر داريم که تا مادر
    خوش بـه حالتون کـه مادرهاتون پشت و پناهتونن
    من دوسش دارم ولي نميذاره کنارش آرامش داشته باشيم
    جون مجبورم بـه خاطر زندگيم از تو و دنياي سياهت دور باشم

     مـهدی۰۹۲۱ : مادرمو خیلی دوس دارم ی تارموشو بـه هیچعوض نمـیکنم بابامم همـین طور

     مرجان : همـی متن قشنگه مادرم مرا بزرگ کرده اما طوری کـه انقدر حرف دارم کـه نمـی تونم ب مادر همـه را ازما دور کرد همشـه سرزنش مقایسه کتک اما فکر مـیکنم اصل دوسش ندارم از اینکه مـیبینم خوشحال نمـیشم وقتی نباشـه من راحت ترم مادری کـه کاری با بچه هاش کرده کـه هم م وبرادرم هم از دستش دست بـه خودکوشی زدیم اون مادر نیست اون بـه همـه خیـانت کرده هیچ وقت دوست نداشتم جای بگم مادرمـه از حرفای کـه هیچ وقت نمـیتونم ب دارم خفه مـیشم

     محمد : من قدر پدرم رو ندونستمو از دست دادمش حالا هم فکر ميکنم نوبت مادرمـه اين چه احساس يا سرنوشت مضخرفيه

    جواب سوني کارت بيست : ما براي بهشت آفريده شده ايم نـه براي ماندن درون اين دنيا ، آنـها رفتند و با چشم بر هم زدني نوبت ما هم ميرسد ، بايد جوري خداپسندانـه زندگي کنيم کـه لحظه مرگ با قلبي شاد از اين دنيا برويم و به نياکان درستکارمان ملحق شويم و تا آن لحظه پدر و مادرمان از خود خشنود نگه داريم و اگر از دنيا رفته اند اعمال ما باعث شادي روح آنـها شود

     فرشته : قربون مادر عزیزم برم

     نازي : مـهرباني خاصيت همـه مادرها نيست.
    اگه مادري داريدكه بزرگتون كرده و بهتون محبت كرده بدونيد كه اون مادر دفع صد بلا كرده براتون .
    مادرم من رو تو بچگي رها كرد و حتي تلفني جوياي حالم نشد .
    من نـه رنگ پدر ديدم نـه مادر . منت همـه رو سرمـه .
    نميتونيد درك كنيد چقدر سختي كشيدم .
    حالا بعد ٢٦ سال مثل غريبه ها فقط حالمو ميپرسن و تولدمو تبريك ميگن .
    اينم سهم ما بود از محبتشون!
    با اين حال دلم راضي نميشـه زجرشونو ببينم . ولي بـه خداوندي خدا همچين پدر و مادرهايي اسحقاقشون مردن درون تنـهاييه !
    اگه مادر و پدر خوبي داري بـه جاي منم دوستش بدار .

     Fatemeh : Salam man ye dokhtare12sale hastam o madaramo kheyly dos daram ama feck mikonam ke doosam nadare o gahi vaghta darkam nemikone va be khater rabetash ba dostam behesh shak daram va be doostam hasoodim mishe khaheshmikonan rahe haly behem bedi

    جواب سوني کارت بيست : هيچ چيزي کامل نيست جز خدا ، پدر و مادر ما هم از اين قاعده استثنا نيستند و ممکن هست نواقصي داشته باشند يا آنجوري کـه لازم هست و مورد دلخواه ماست با ما رفتار نکنند ولي پدر و مادر بهترين چيز زندگي ما هستند ،‌ آنـها اگر ما را واقعا دوست نداشتند از همان اوائل تولد ما را درون گوشـه خيابان رها ميد و ميرفتند ،‌ بعد اگر درون کنارمان هستند آنقدر دوستمان داشته اند کـه با زجر و زحمت فراوان ما را بزرگ کرده اند ،‌ اگر پدر و مادر آنجوري کـه دلخواه ماست رفتار نميکنند قسمتي هم مشکل از ماست ،‌ يا ما با رفتارهايمان باعث سرخورده شدن آنـها شده ايم يا آداب دلبري و شيرين زباني را بلد نيستيم ،‌ کمي ملوسانـه رفتار و دلبري و شيرين زباني و سورپرايز ميتواند بسياري از سردي ها را جبران کند ،‌ هري هم قلق خودش را دارد و چيز خاصي برايش سورپرايز محسوب ميشود

     هستی : من بابای خیلی خوبی دارم ازشون هیچ دلخوری ندارم و قدرشونو مـیدونم

     تنـها : فقط برام دعا کنید زودتر ازدواج کنم
    برم ازش دور شم سال بـه سال هم نبینمش
    خیلی خستم خیلی ...
    کاش سر سوزن بهم محبت مـیکرد ...

     نازی : حسرت یـه کلمـه ی چی شده م بـه دلم مونده.مادرم به منظور همـه خوب ومـهربون بوده جز من.منی کـه تمام مسئولیتاش رو شونـه های خسته امـه وخداشاهده کـه منتی هم ندارم چون ازته دلم دوستش دارم ولی نمـیتونم اعتراف نکنم کـه بزرگترین زخمای قلبم هم ازنامـهربانیـها وتحقیرها وسنگدلیـهاوارجح دونستن ومحق شمردن غریبه هاست وکلا از نظر مادر من یعنی انسان درجه دویی کـه هیچ حقی نداره و حتی همسرش هم نباید چندان بـه اون توجه کنـه.فکرنمـیکنم صرف بـه دنیـا اوردن یـه بچه هری رو بشـه مادر نامـید.

     ازاد : من مادرم رو دوست دارم یک سال هست عروسی کردم
    ۸روزه کـه دیسک کمر گرفتم فقط تلفن زد اصلا. عیـادتم نیـامد،ازشون کـه گله کردم تازه بدهکارهم شدم بیشتر تعمـیرات کارای خونشآن وسرزدن هفتگی هم با من وشوهرم بوده. حالا بازم من محبت را

     معصومـه : خیلیییی عالی بود همـیشـه بیشترازهمـه م درکم مـیکنـه وتومشکلاتم یـاری وکمکم مـیکنـه ومن خیلی اشتباهایی انجام دادم ولی یـه تو بهم نگفته وهمـیشـه همرامـه وبخاطرمن خودشوبه اب واتش مـیزنـه من هفت ماهه ازدواج کردم وم بهترین جهازیـه رابهم مـیخره ولی من اونجوری کـه بایدقدرشوبدونم نمـیدونم ممنون از متن گشنگت.دیگه خوبی مـیشم براش بیشترازهمـه دوسش دااااررررم ... دوووووووووسست دارم

     باران : مادر دوستدارم

     سمـیه : من مادرم رو دوست دارم اما بخاطر اینکه اینقدر سرکوفت سرم نباشـه دارم از پیشش مـی رم یـه شـهر دیگه . من فقط که تا 2سالگی پیش مادرم بودم بقیشو عمم بزرگم کرد بعدم 6 سالگی درگیر کارهای خونـه شدم و م روضه و خونـه درون و همسایـه ول بود الانم کـه ازدواج کردم مـی خوام از دستش فرار کنم . دوست ندارم مادر بشم چون سر هیچ و پوچ عاق مـیشـه فخش و نفرین مـی شنوه . از 6 سالگی کتک و کارخونـه مثل من نصیبش مـیشـه. مادرم منو کشت

     مرجان : واقعاعالي بوود
    با خوندن هر خطش گريه ام ميگرفت من خيلي مو دوست دارم واسش ميميرم
    وقتي ميبينم رفته تو اتاقو داره گريه ميکنـه بـه هيچ چيز جز آروم ش فکر نميکنم خودمم شده کنترل ميکنم که تا گريم نگيره و با اين صقحه کـه شانسي بازش کردم از اين رو بـه اون رو شدم ...خيلي ممنون ...

     ماهان : نمي دانم چگونـه جواب مادر را با اين همـه زحمت بدهم ولي اگر توجه کنيد يک بار بـه شما چيزي نگفتن

     زینب : من وقتي اين متنو خوندم کلي گريه کردم دعا کنيد خوبي برا م بشم نميخوام دير شـه و يه عمر پشيمون شوم اون عکسه حالمو گرفت

     مـینا قنبری : عشق بـه بچش یـه عشق نابه کـه قابل ستایشـه .

     ثریـا : مادر موجود مـهربانی هست ولی نباید بین بچه هایش فرق بگذارد

     امنـه : نمـیدونم چی بگم ازش متنفرم از طرفی بهش وابستم خدایـا خودت کمکم کن راه درست برم

     فاطمـه : دوست دارم

     بانو : مادرم بهترین مادر دنیـاست ولی من اصلا قدرشو نمـیدونم خدایـا کمکم کن

     مریم : ولی مادر من بیشتر ازوهمـه برادرم رو دوست داره شاید باورتون نشـه کاری کرد کـه من ساعت 3 نصفه شب تو زمستون از خونـه بابام با یک بچه 1 ساله اومدم بیرون .هیچ وقت تو مشکلات ازش یـاری ندیدم .وقتی به منظور بار دوم باردار شدم انقدر اعصابم رو بهم ریخت کـه بچه ام سقط شد بهشت زیر پای بعضی از مادر هاست نـه همـه مادرها.

     کوثر : دوست دارم ی خیلی

     پارمـیس زنگنـه : خيلي متن زيبايي بود اميدوارم همچين بچه هايي وجود نداشته باشـه و اگر داره بـه اشتباهش پي ببره و خودشو اصلاح کنـه و مرگ هم مادر و هم پدر نصيب هيچ بچه اي نشـه

     رزا 333333 : من تو بچگي فهميدم م بـه بابام خيانت ميکرده بعد از چند ماه دعوا بابام مجبور شد برش گردونـه خونـه وقتي بابام فوت کرده فهميدم م با يکي ميحرفه قصد ازدواج دارن مرد خيلي خوبيه منم اصلا با ازدواجشون مشکلي ندارم وقتيم اينو ميگم م ميگه مگه اصلا کي هستي کـه مشکل داشته باشي بـه تو ربطي نداره مشکل توئي و جلو ازدواج مارو ميگيري بهم ميگه من ادم نيستم هميشـه يجوري رفتارميکنـه کـه خودمو ناپاک ميدونم من هميشـه نمازامو ميخونم حجابم کامله وقتي تو خيابون راه ميرم سرم پايينـه ولي خودش حجابش کامل نيس نماز نميخونـه سر بـه زير نيس من معني کلمـه مادر بانجابت و فداکاري را نميدونم من رفيق بي کلک نديدم حتي وقتي حاضره همـه ي روز گرسنـه بمونم و بزور ميخواد شوهرم بده که تا از سرش وا کنـه نصف شب با عشقش ميره بيرون و من خونـه تنـها ميمونم و از ترس ميلرزم ازش بيشتر متنفر ميشم

     ممري : مادر كم نميذاره حتي اگه گرگ بيابون باشـه

     کیمـیا : من خیلی مو دوست دارم و سعی مـی کنم براش بچه ی خوبی باشم اما بعضی وقتا واقعا ناراحت مـی شم مثلا وقتی از سر کار مـیاد من ازش استقبال مـیکنم و باهاش حرف مـی اما اون هیچ کاری نمـی کنـه و سریع مـیره سر موبایلش و بعد از اون مـیبره و برنامـه تلوزیون مـی بینـه حتی اگه تکراری باشـه اصلا با من حرف نمـیزنـه و اگر ازش سوال هم بپرسم باز هم جواب نمـیده اون اصلا ادم کم حرفی نیست مثلا وقتی خالم زنگ بزنـه فکر مـی کنم ۲ ساعت باهاش حرف مـی زنـه اما اصلا وقتش رو به منظور من نمـیزاره و هر مشکلی داشته باشم کـه باید حتما بهش بگم خودم حتما حلش کنم حتی به منظور مدرسه منم ارزشی قایل نیست

     زهرا : عالی بود ازش درس بزرگی گرفتم

     علی : وقتی سال 86 ورشکست شدم بهترینایی کـه اطرافم بودند از بودنم فرار مـید فقط مادرم بود کـه طلا هاش فروخت وبرام انقدر دعا کرد کـه دوباره سرپا شدم شاید پول طلاها یک صدم بدهی من نبود ولی اونقدر با برکت بود کـه دباره سر پا شدم مادر مادر بهترین موجود خداوند هست به منظور تشکر از مادر هنوز کلمـه ای زاده نشده

     ali : من م را خیلی دوست دارم وحتی دیدن اشکاشو ندارم اما بعضی وقت ها سر هیچ پوچ با هم دعوامون مـیشـه نمـی دونم چیکار کنم

     سحر : با سلام من مادرمو خيلي دوست دارم و برام کم نگذاشته الان کـه خودم يه مادر شدم قدرشو بيشتر ميدونم ايشالا سايه اش بالا سرم باشـه دوست دارم گلم

     صبا : ممنون.الان م بیمارستانـه. دعا کنید حالش خوب شـه.

     زندانی زندگی : کاش این حرفات واقعیت داشت مادر من یـه زن حسوده کـه چشم دیدن پیشرفت بچه خودشم نداره زندگی من و به آتیش کشوند انقدر خودمو و اذیت کرده کـه به مرگش راضیم همشم بـه خاطر اینـه کـه دوست داشت با بچه ش ازدواج کنم ولی من بای کـه خودم دوست داشتم ازدواج کردم هر روزم بشتر بی احترامـی مـی کنـه فقط منتظر قیـامتم کـه ازش حساب بکشم چون لایق کارایی کـه با هام کرد نبودم

     مرضیـه : همـیشـه سعی کردم به منظور ی نجیب و سر بـه زیری باشم ولی هر کا ری مـیکنم بـه چشم نمـیام وحتی خیلی راحت مـیشـه تنفرش نسبت من دید واقعا راست مـیگم و حرفی بـه دور از واقعیت نمـی ولی باهمـه اینـها از تشکر مـیکنم

     داود : خیلی مادرمو دوست دارم ولی بازم بعضی وقتا اذییتش مـیکنم.با این حال فکر نبودنش واسه چند روز اعصابمو بهم مـیریزه.به اندازه ی تک تک نفسهایی کـه تا الان کشیدم دوستت دارم مادر

     محمد : مادر من دوستی اش دوستی خرسه است. و دشمنیش از هر دشمن دیگری بدتر است.
    هیچ بـه اندازه او سرم را کلاه نگذاشته.
    و زخم هیچ خنجری بـه دردناکی زخم خنجر او نبوده کـه بارها و بارها قلب و جانم را بـه درد اورده است.
    اینـهارا هم کـه نوشته ای... ما ندیدیم
    شما کـه دیده اید خوشا بـه سعادتتان. قدر بدانید

     عبداله : من همسر خوبي دارم کـه توانستم مادرو پدرم را بـه منزل مان بياورم ودرخدمت انـها باشم وهنگامي کـه بنده درون منزل نيستم همسرم از مادرم کـه بيماري دارد پذيرايي وپرستاري مي نمايد

     kimiavakili : مادر من 5ماهه کـه رفته پیش خدا دلم براش خیلی تنگ شده اگه,وقت کردین یـه سر بـه وبلاگ کوچولوی من بزنید درباره مادرم نوشتم

     رضا : سلام بـه تمام مادران جهان بـه خصوص مادر عزیز خودم،بچه ها شمارو غصمتون مـیدم بـه جون خودم و اون چیزی کـه عاشقشید و مـیپرستید فقط و فقط بـه مادرتون احترام بزارید.خواهش مـیکنم.

     مـیلاد از شـهرزیباوتاریخی کرمانشاه : فوق العده عالی بود.مـیلاد از شـهرزیبا وتاریخی هستم از کرمانشاه

     عمـی عماد : خیلی عالی و احساسی بود گریم گرفت دست همـه ی ا رو مـیبوسم

     nima : بهشت زیر پای مادران است.

     خدا20/کرمانشاه19 : پدر ومادر گلهایی هستند از گلهای بهشت.من اول خدا رو دوست دارم بعد پدر ومادر وم بعد شـهر گلم کرمانشاه رو دوست دارم.من تو این دنیـا بخوام از بیست نمره بدم...
    خدا20-پدر و مادرو مو و کرمانشاه 19

      : فدای همـه مادراااااااااااااااااااااااااااااااااااان دنیـا.دوستشون دارم

     فری چش قشنگه : من وقتی تو زندگیم کم مـیارم تقصیرارو گردن م مـیندازم فکر مـیکنم اون حتما برای تمام مشکلات من راه حل داشته باشـه ولی خیلی دوستش دارم

     همدرد : منم دوستش داشتم ولی قدرنعمت رو ندونستم توی زلزله اخیر ورزقان ازدست دادم

     ارش : فداي تو مادر

     الهام : من وبابام رو خیلی دوس دارم ولی باهاشون راحت نیستم خیلی مـیخوام به منظور یـه بارم کـه شده کنار م بشینم سرمو بذارم رو پاهاش دست نوازش بکشـه رو سرم بتونم با عزیزم دردودل م حرفامو احساسمو بهش بگم از خدا مـیخوام این لحظه های ناب رو قسمتم کنـه ولی بااین همـه خیلی دوسش دارم

     فاطمـه : ما آدما هیچ وقت قدر چیزایی رو کـه داریم نمـیدونیم
    فقط غصه ی نداشته هامونو مـیخوریم
    جونم دوست دارم :(

     مـه سيما : همـه ي قصه تونوخوندم.ولي ماباهمـه ي اي دنيافرق داره.ازبچگي من و م را اذيت مي كرد .ماهميشـه ازگريه ي اون گريه مون مي گرفت ولي اون گدلي تمام ماروعذاب ميده.من18سالمـه بـه خداتاالان يه باركاري نكردم كه ابروشون بره حتي هميشـه من اداب معاشرت بهش ياددادم ولي اون بانفرتي كه بـه همـه داره سعي ميكنـه ابروي من وخانواده و حتي پدرم روببره.دلم انقدازاين روزگار گرفته كه چندبارخواستم خودكشي كنم ولي ازخداترسيدم.خوش بـه حالتون بدونين خوشبخت ترين ادم روي زمينيد ولي كسي مثل من كه تو اوج جوونيه فقط ارزوي مرگ ميكنـه....

     ليلا : ممنون از متن قشنگتون عالي بود و واقعيت داشت

     ام ی ن : ولي مال من اونجور نيست مادر من هيچ وقت که تا حالا منو دوست نداشته هميشـه برادران و اشو از بچه هاش دوست داشته و جمله اي کـه هميشـه ميگه اينـه شما بچه هاي من نيستيد و شما ها رو فدا مي کنم برادر و امو ناراحت نمي کنم. من خيلي عذاب ميکشم نميدونم چکار کنم آخه مادرمـه . چند وقتي کـه هي همش درون حد داد و فرياد دعوا مي کنـه با بابام و ميخواد کـه ما از اين خونـه بريم که تا برادراش راحت باشن تو خونـه. من چيکار کنم شما بگين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (راستش من 23 سالمـه و تازه زفتم سربازي اما که تا ظهر خدمت ميکنم درون يکي از شـهرهاي نزديک شـهرمان و بعد از ظهرها مي ام خونـه) بـه خداوندي خدا راست ميگم. سگ تو سگيش نمي زارهي بـه توله هاش آسيبي برسونـه و نزديکش بره چيزي ولي مادر ما شب و روز دعوا مي کنـه کـه بايد از خونـه بريم .

     اتوس : من خودم يک مادرم و ميدانم مادرا عاشق بچه هاشون هستند .ازاين جا ميخواهم بـه مادرم بگم کوتاهي هاي منو ببخش خيلي دوست دارم.

     اتوس : من خودم يک ماذرم وميدانم مادرا عاشق بچه هاشون هستند .ازاين جا ميخواهم بـه مادرم بگم کوتاهي هاي منو ببخش خيلي دوست دارم.

     نا شناس : شوهرم از مادرم ایراد مـیگیره هری یـه جوریـه شوهرم خیلی خوبی بـه اونـها کرد ولی مادرم با قیـافه ای کـه مـی گیره ناراحتش مـی کنـه منم نسبت بـه مادرم دلتنگی نمـی کنم ولی دوست ندارمـی بدی اونـها رو بگه یواشکی گریـه مـی کنم چون از اونادورم

     دیبا حاجیـها : تنـها کاري کـه مي تونم م گريه هست مادر ديگه جلوي دوستام بهت نمي گم ولم کن دوستام مي رن اما تو يي کـه منو بزرگ کردي نـه دوستام ، عالي ترين صفحه وبيه کـه تا حالا خوندم واقعا افرين ، اي مادر عزيزم دوستت دارم و عاشقتم ديگه وقتي مي رم سينما بـه بهانـه يه آب پرتقال از سالن نمي رم بيرون و وقتي بيام تو سالن بگم من مي خوام تنـها باشم ديگه وقتي جايي مي ري باهات ميام از خودم ناراحتم کـه هر دوشنبه شب مي رم خونـه ي مادر بزرگم و وقتي مي ريم استخر اونو تنـها مي گذارم و خودم تنـها مي رم تو عميق واقعا ناراحتم کـه تنـها با بابام مي رم مسافرت ، مادر ، مادر عزيزم ببخشيد کـه باهات بد حرف زدم تقديم بـه مادر مـهربانم پانته آ بهزاد افشار اسم خودمو و فاميليه واقعيمو نوشتم که تا بدوني منم و ديگري نيست آري منم من شرمنده از کارامم شرمنده

     رویـا : عالی بود

     سارا : مادر عزيزم هر چي تو ميگي همون
    نوکرتم
    بيشتر عاشقتم

     گریـان : من .. بـه خاطر بلند پروازي از مادرم دور شدم.حالا اين جا هستم وچيزي کـه فقط وجود داره يه سرابه.کاش بـه حرفش گوش کرده بودم وپيشش ميموندم.جرات نميکنم بهش بگم غلط کردم،اي کاش يه راه برگشتي بود

    جواب سوني کارت بيست : گاهي يک غلط کردم باري سنگيني را از دوش آدم بر ميدارد و روح انسان را آزاد ميکند ، هيچ انساني بدون خطا و اشتباه نيست فقطي اشتباه نميکند کـه هيچکاري نميکند ، تنـهاي کـه راه برگشتي نداره شيطان هست ولي خدا را چه ديدي شايد خدا بـه او هم راه برگشت نشان داد بعد نااميدي و ترس را از خودت دور کن و اگه ميدوني اشتباه کردي برگرد

     فرزاد : عالي بود

     ترنم زیبا : من یـه ی هستم کـه مـیتونم بـه جرات بگم بهترین مادرای دنیـا رو دارم."مادری دارم بهتر از برگ درخت"...(سهراب)چون پدرم رو 26سال پیش وقتی فقط 4سال داشتم از دست دادم اونوقت برادر بزرگم 9ساله,م6ساله وبرادرکوچکم 9ماهه بودندمادرم هم پدربودهم مادر,مادری کـه افتخار مـیکنـه" همسریک شـهید"بزرگواره.....

     ممد : عشق هست پدر و مادر

     جرج : خوب ملتو سر کار مـیذاریـا
    خودتم بعضی وقتا شیطونی مـیکنی بـه جای یـه اسمـی کامنت مـیذاری
    ما کـه شانس اوردیم مادر خوبی داشتیم اما من مـیخوام بپرسم اون مادرایی کـه بچشونو کشتن یـا انقد زدن کـه تا حد مرگ یـا شکنجه یـا هزار چیز دیگه قضیشون چیـه مثل نیما کـه هیم چند ماه پیش تو بیمارستان 4 سالشـه که تا حد مرگ کتک خورده بود
    اقای عقل کل سایت لطفا جواب بده
    فردا ادعای پیـامبری نکنی خوبه

     مریم : م منو ببخش کـه بعضی وقتا سرت داد مـیکشم ولی ی خودتم مقصری.همـیشـه منو باایی کـه من ازشون بهترم مقایسه مـیکنی.خدا وکیلی خودت کمـی فکر کن من بیشتر بـه حرفات گوش مـیکنم یـا اونا بـه حرف شون؟؟؟؟؟ولی درون هر صورت خیلی دوستت دارم.کاش جرات گفتنش رو داشتم

     م : من خیلی درون حد بچه هایم محبت کردم.به خصوص درون سالهای جنگ .با 3 کودک خرد سال کارمند بودن و.... اما انچنان حرمت ندیدم. حالا هم کـه سن وسالی را پشت سر گذاشتم. مـیبینم هنوز هم طلبکار هستند.در عین حال باز هم دوستشان دارم.

     همايون : کلاغ مادرتوسرماي زمستون نمي تونستن غذاپيدا کنـه ومجبور شد هر روز گوشت تنشو ه و به بجه هاش بده .
    بهار آمد و اون مرد. بچه هاش گفتند آخيش - چه خوب شد مرد- راحت شديم از غذاهاي تکراريش !

     فریبا : مادر عزیزتر از جانم را بسیـار دوست دارم ولی ی دارم کـه بسیـار او را مـی آزارد و با وجود کهولت سن حتی رسیدگی و پرستاری کـه سهله سلام خشک و خالی هم نمـیده و با کوبیدن در، فریـاد زدن و غذا نخوردن دارد او را بـه مرز افسرگی مـی کشاند و البته بعد از سالها تحمل اکنون دیگر مادر از دست او آزرده شده و گاهی نمـی تواند او و رفتارهایش را تحمل کند . ای کاش قبل از اینکه این تاج سر را زبانم لال .... بخود بیـاید و قدر لحظه های با او بودن را بفهمد . بخاطر رفتارهای او هیچکدام از ها و برادرها نمـی خواهند بـه خانـه ما سر بزنند و حالی از تکیـه گاه خانواده بپرسند . التماس دعای فراوان دارم مطمئنم کـه مادر با روح بلندش او را خواهد بخشید ولی درون مورد او نمـی دانم و از عاقبتش نگرانم .

     مـهدی عباسی : بچه ها من تمام جملاتتونو خوندم نگران نباشید و انتظار نداشته باشید کـه اون همـه محبتشو جبران کنید من فکر مـی کردم من هر شب بـه خاطر مادرهایی هر شب بـه خاطر گرسنگی بچه هاشون گریـه مـیکنند گریـه مـی کردم و ... امـیدوارم همـه شما دوستان یـاد بگیرید کـه چگونـه مادرتونو دوست داشته باشید.

     زیبا : با حسرت همـه نظراتی کـه درباره مادراشون داده بودند خوندم و اشک ریختم و اه کشیدم کـه ای کاش من هم چنین مادری مـی داشتم خوش بـه حالتون و و ای بـه حالتون اگه پای مادراتون را نبوسید درون حسرت یک نگاه محبت امـیز مادرم هستم درون حسرت یک کلام مادرانـه اما افسوس صدو افسوس

     اسحاق : من مادرم را خيلي دوستش دارم .چون خيلي بـه من محبت ميکنـه محبتش را فراموش نميکنم

     محسن ميم : مادرم تويي بـه جاي پدرم
    دوستت دارم عزيز بالاي سرم
    اين شعر مال خودمـه تقديم بـه تمام مادرهايي کـه پدري ميکنن.
    مادرم دوستت دارم

     الهام : م عاشقتم

     مير نصيري : به سلامتي مادر کـه وقتي غذاي سفره کم هست اوليني کـه ميگه غذا را دوست نداره مادر است

     م.م : مادر من خيلي خيلي وببش از حد مـهربانـه ولي نمي دونم چرا خودم مـهرباني براي م نيستم براش مادري مي کنم اما نمي تونم مستقيم بهش ابراز علاقه کنم خيلي ناراحتم و عذاب وجدان دارم نمي دونم علتش چيه خيلي بهش فکر مي کنم.

     افسانـه پاشايي : هيچ واقعآ نمي تونـه جاي مادرو بـه آدم بده.من يه دنيا دوسش دارم چون فقط يه دنيا دارم.توروخدا قدر مادرهامون رو بدونيم قبل اينکه از دستشون بديم عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم

     مرجان : با اينکه سعي مي کنم هميشـه ازم راضي باشن هم پدر و هم مادرم فکر ميکنم باز هم نتونستم محبتهاشونو جبران کنم اين نوشته و اون يکي مادر را دوست داريم چون کلي اشک منو درآورد
    شما رو بـه خدا بـه مادراتون , بـه پدراتون احترام بگداريد

     محمد : اوقاتی کـه با تو درون این جهان بودم بهترین جهان بود،بی تو با خاطر هایت چکار کنم . روحت شاد مادرم

     شـهرام : عاشقشم دوستش دارم

     امسر علی : مادر دوستت دارم

     فاطمـه : مادر عزیز و صبورم بسیـار دوستت دارم .کاش مـی توانستم اندکی از زحماتت را جبران کنم .

     سيامک : مادرجان تو را که تا آخرين نفس دوستت دارم

     سميه : مادرم خيلي دوست دارم تو بهترين دوست مني عشق مني عمر مني

     HELEN : بايد اين مطلبو توي بزرگراه بنويسن که تا همـه ببينن

     اکرم پرده شناس : وااااااااي تورررررروخخخدا منو ببخش بابت نفهمي هام

     خوئینی های مقیم ابهر : عااااااشششششقققققتتتتتمممممم مادر.

     هانیـه : جونم چه جوری ازت تشکر کنم

     وحيد : مادر تو کـه تجربان عشقي بـه سر دراز اين قصه نگاه کن مادر.

     مسعود : زندگي بدونـه مادر بي ارزشـه براش هركاري بكني بازم كمـه

     آيدين : مادر و پدرمـهربانم دوستتان دارم عزيزتر از جانم.
    از مطلب بسيار زيبا شما عزيران تشکر ميکنم من رابه فکر فرو برد که تا خيلي روشنتر از گذشته شوم چون بعضي وقتها چراغ دل آدم کم نور ميشـه و بايد بهش توجه کرد .که چرا کم نور شده ؟ شرمندم مادر و پدر عزيزم مراببخشين.

     ali : چرا مادرمان را دوست داریم؟
    چون ما را با درد مـی‌آورد و بلافاصله با لبخند مـی‌پذیرد
    چون شیر شیشـه را قبل از توی حلق ما، پشت دستشان مـی‌ریزند
    چون وقتی توی اتاق پی پی مـی‌کنیم با ما بداخلاقی نمـی‌کنند
    و وقتی بعدها توی تشکمان جی جی مـی‌کنیم آبروی ما را نمـی‌برند
    و وقتی بعدها بـه زندگی‌شان‌ ترکمون مـی‌زنیم فقط مـی‌گویند: خب جوونـه دیگه، پیش مـیاد!
    چون وقتی تب مـی‌کنیم، آن‌ها هم عرق مـی‌ریزند
    چون وقتی توی مـیهمانی خجالت مـی‌کشیم و توی گوششان مـی‌گوییم سیب مـی خوام، با صدای بلند
    مـی‌گویند منیر خانوم بی زحمت یـه سیب بـه این بچه بدهید و ما را عصبانی مـی‌کند
    و وقتی پدرمان ما را بـه خاطر لگد زدن بـه مادر کتک مـی‌زند، با پدر دعوا مـی‌کنند
    چون وقتی درون قابلمـه عدسی را برمـی دارند، یک بخاری بلند مـی شود کـه آدم دلش مـی خواهد سر صبح
    زمستانی غش کند
    چون هر روز صبح "بسم الله" مـی گویند و دنبال کیف و دفتر و مداد و جوراب ما مـی‌گردند
    چون وسط سریـال‌های ملودرام گریـه مـی‌کنند
    و بعد از گرفتن هدیـه روز مادر، تمام فکر و ذکرشان این هست که مبادا کاسب‌های بی انصاف سر طفل
    معصومشان را کلاه گذاشته باشند
    چون شبهای امتحان و کنکور پابه‌پای ما کم مـی‌خوابند امای نیست کـه برایشان قهوه بیـاورد و مـیوه
    پوست د
    به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریـه مـی‌کنند و نذر مـی کنند
    وی کـه این بساط را راه انداخته نفرین مـی‌کنند
    و پوتین‌هایمان را درون هر مرخصی وامـی‌زنند
    چون وقتی کـه موقع مریضیشان یک لیوان آب بـه دستشان مـی دهیم یک طوری تشکر مـی کنند کـه واقعا
    باور مـی‌کنیم شاخ قول شکانده‌ایم
    چون موقع خواندن مفاتیح عینک مـی‌زنند
    و وقت اشک ریختن به منظور رفتگان عینکشان را برمـی‌دارند
    چون هیچوقت یـادشان نمـی‌رود کـه از کدو بدمان مـی‌آید و عاشق بادمجانیم
    حتی وقتی کـه روی تخت بیمارستانند و قرار هست ناهار را با هم بخوریم
    چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این هست که مبادا دکترهای بی انصاف سر طفل معصومشان را کلاه
    بگذارند...
    چون مادرند!

     مادر : من بچه بودم بابام فوت شد.م از تمام اموال ما و ما محافظت کرد که تا به اينجا رسيديم.ناراحتي اعصاب گرفت.حرف زياد شنيد زجر زياد کشيد.اما حالا کـه من مثل خودش شدم مترسه ادامـه بدم.خودش مادر و منو درک نميکنـه اما من اونو کاملا درک کردمو خيلي ميخوامش و احترامشو دارم.هميشـه سعي ميکنم ازم راضي باشـه..قربون خدا برم من بهشت زير پامو بـه خوشبختي و سعادت اين دنياي م ميفروشم اگه خدا قبول کنـه.يه دسته گل سرخ تقديم بـه همـه بچه هاي گلي کـه اينجا کامنت دادن.همتون گليد.

     کريم : مادرم تمام زندگيمـه ولي مريضه بچه همـه دعا کنين کـه حالش خوب بشـه

     mohammad rezaei : madaram dostet daram ta ki zendeam beyadetam

     صهبای امـید : شايسته ترين دلسوز آدمي "مادر " هست .

     پرژك : گلم خلالم كن شرمندم

     ستاره : مادرای زیبا ترین نام وجود
    کفرنمـیشدبرتومـیکردم سجود
    مادرای ققنوس بی همتای من
    هم فدایت جان و هم اعضای من

     فاطيما : من مو خيلي دوست دارم اما خيلي وقته ازم دوره ,خيلي سخته از چيزي كه داري محروم باشي ,زجر ميكشي اما نميتوني كاري بكنى

     زغن : خيلي مي خوامت

     بهار : مادر دوست دارم الهي من قربونت بشم من خيلي اذيتت کردم منو ببخش دوست دارم درون تمام آسمونـها

     یـه داغدیده : انسان ها که تا زمانی کـه یـه چیز با ارزش دارن قدرش رو نمـیدونن اما دوست داشتن بعد از مرگ بـه درد غصه خوردن مـیخوره و بس..........

     حمـیدرضا : اشک منم درون اومد. منو ببخش.دوستت دارم

     مری : حیف کـه تا وقتی زنده هست قدرش رو نمـی دونیم

     سميرا11 : حرف نداشت.فرزندان ايران زمين همـه20باشين دوستتون دارم.يه عالمـه

     رسول : تا دارينش قدرشو بدونين.من هنوز دارمش ها. ايشاال... کـه 120 ساله شـه. بعضي وقتا تو تختخواب گريم ميگيره اگه 1 روز از دستش بدم ...
    اي لاو يو مامي

     ايران : عاشققققققققققققتم

     مایـا : فکرمـیکردم بدون مادرم بمـیرم .9ماهه کـه رفته و دارم ذره ذره مـیسوزم .کاش من بـه جات مـیمردم عشق و هستی من .دوستت دارم روحت شاد.رفتی و داغونم کردی .

     عروس سوخته : مادرها همـه خوب نيستن حقيقتا خيليها خودخواه و بي مايه اند
    مادرشوهر من چون تاب اينو نداشت ژسرش 21سالگي با من ازدواج کرده با يه نقشـه ماهرانـه زندگيمونو نابود کرد مجبوريم جدا شيم مي بينيد؟با اينکه مي دونـه پسرش چقد دوسم داره اما اونو منو قرباني خودخواهي و ديوانگي خودش کرد.هيچ نمي تونـه بفهمـه اين جونور چقد چقد چقد دروغگوي ماهريه پناه بر خدا از شر شياطين ادم نما.
    برات متاسفم اميدوارم همونقد کـه اشک منو ريختي خدا ذره ذره از وجودت کم کنـه
    اما مادر من...دلم براش ميسوزه کـه از اول زندگيش که تا حالا فقط غم و رنج بوده کـه کشيده حالام جدايي من داره سکتش ميده
    مادرم عمرم مـهرم عزيز جونم منو ببخش هيچ وقت نمي خواستم يه زن پست بهت حرف نامربوط بزنـه گريتو دراره
    الهي اه منو مادرم دامن خودتو خونوادتو سياه کنـه

     نازي : منو ببخش بابات همـه روزايي کـه پيشت بودم ولي هيج کمکي بهت نکردم هر وقت هم چيزي ميگفتي دادوبيداد راه مينداختم منو ببخش همـهم

     م.ر : م خیلی خوبه ولی یـه ذره بد اخلاقی مـیکنـه

     فرناز : يك فرشته بـه اسم مادر...مادر دوست دارم

     مليکا : اين مطلب را کـه خوندم خيلي منقلب شدم و الان اشکام داره روونـه ميشـه مـهم نيست کـه من بام چطور رفتار ميکنم مـهم اينـه کـه مادر من هميشـه براي من زحمت ميکشـه و هيچ چي کم نميزاره ولي من هيچ وقت نميتونم اين زحمات شو جبران کنم حتي گاهي اوقات يادم ميره ازش تشکر کنم

     امين : بچه ها امروز روزه بدي برام بود
    تا جايي پيش رفتم كه روي مادرم دست بلند كردم!! وبهش فحش دادم فقط بخاطر يه چيزه پيش پا افتاده . ولخرجي هاي زياد! حتي که تا جايي پيش رفت كه نزديك بود قلبش بايسته و در حاليكه گريه ميكرد بهم گفت برو قرصهام رو بيار قلبم داره مي ايسته . منم تازه بخودم اومده بودم و فهميدم چه غلط بزرگي كردم . ولي بعداز اون احساسه عجيبي بهم دست داد . احساس كردم تمام اعمالي كه از اول عمرم که تا حالا انجام دادم تباه شد (شايد باورتون نشـه ولي من خيلي بچه مذهبي هستم ! شايدم بودم!!
    ولي ميدونيد كجاش بيشتر از همـه منو سوزوند!! حدود ربع ساعت بعد از اينكه قرصهاش رو خورد و حالش جا اومد بـه دست وپاش افتادم كه غلط كردم و منو ببخش كه درون جوابم گفت. همون لحظه بخشيدمت.بچه ها ببخشيد زيادحرف زدم دلم پربود.

     ساناز : م منو خيلي اذيت ميکنـه ولي دوسش دارم خيلي بدون اون زندگي برام محاله

     علیزضا : آقا لذت بردیم...

     هومن : پدر من اونقدر بـه من بد کر کـه روزی کـه مرد احساس کردم دیگه نمـی تونـه بهم اسیب بزنـه و این احساس خوبی بود....

     نگار : قربون عزیزم کـه همـیشـه ازش دورم برم .

     احسان : سلطان غم مادر...... .

     زهزه : من م رو خیلی دوست دارم .خوندن این نوشته منو خیلی آگاه تر کرد،مـی خوام از این بـه بعد بیشتر بـه م توجه داشته باشم مرسی

     زهره : از بچگي با فشارهاش منو جوري كرد كه آرزو ميكردم زودتر ازدواج كنم واز اين خونـه بـه ظاهر مرفه برم بعد از ازداوجم با يك مردي كه با من از همـه خوشبختي و آيندش فاصله گرفت اينقدر دخالت كرد و فضولي كرد و منو بعد از دو ماه عقد بـه هزار بهانـه مجبودم كرد زندگي مشتركم را شروع كنم و تا چشم بهم زدم پسرم را درون راه داشتم نفهميدم با دوستي خرسش چه كرد با زندگيم ، هر بار قهر ميكردم تحيركم ميكرد از شوهرم جدا شم و تحقير عالم را نثارم ميكرد که تا اينكه بالاخره بـه قول خودش بـه آرزوش رسيد و من با داشتن دو فرزند از همسرم جدا شدم با هزار اميد و تكيه بـه مادرم كه از اين بعد درمان زخمـهايم خواهد بود ، اما چشمتان روز بد نبيند كه شش ماه نگذشته بود كه روزي هزار بار آرزوي همان زندگي پر از كتك با همسرم را ميكردم و بالاخره هم منو بيرون كرد

     خودم : از بابا هم بگید من بابامو با دنیـا عوض نمـی کنم مم دوست دارم

     رضاآباديان : مادر واژه اي کـه قابل توصيف نيست

     جاوید : من هر چی دارم از دعای پدر و مادرم هست من همـه تلاشم را مـی کنم که تا مایـه افتخار پدر و مادرم بشوم پدر و مادرم دوستان دارم که تا اخر عمرم.

     محیـا : گلم,بابا جون عاشقتونم صدساله باشید کاش بتونم زحماتتون رو جبران کنم دوستون دارم برام دعا کنید ,ازهمـه شما خواننده هام مـی خوام برام دعا کنیدمنم بتونم مادر بشم ممنون.

     نيکشـهر : واقعا" هيچ جاي مادر را نمي تواند بگيرد

     داماد : قابل توجه همـه مادرها بادخالت بی جا یـا دل سوزی بی جا وبی مورد زندگی انتان را فقط بهم مـی زنید.

     بچه ننـه : من 24 سالم هست ولی عشم م هست . فداتم.

     بی نام : اهاي ملت بدانيد کـه همانطور آق والدين وجود دارد آق فرزند نيز وجود دارد .پدر و مادر من ....... فقط خدا.

     فاطمـه : دوست دارم خيلي از هر چي بگي بيشتر

     آزي : منم بعضي از اين كارهايي كه گفته كرده ام اما درون عوض درون كنار مادر زندگي ميكنم و ازش مراقبت مي كنم . تنـها يك برادر دارم كه هر وقت مي خواهد زن و بچه هاش را بـه مسافرت ببره بـه اش و مادرش دروغ ميگه هر بار بهش تذكر داديم اما فايده ندارد. با وجودي كه اون مي دونـه مادرم مريض احواله و نمي تونـه با اون بـه مسافرت بره اما بازهم دروغ ميگه كي مي دونـه كه ما از دست يك عروس چي مي كشيم. بزرگمم كه مادرم 3 بچه براش بزرگ كرده حتي تلفني هم احوال مادر را نمي پرسه .

     رفعت : فوق العاده عالي بود کاشکي ان من کـه هردو فرهنگي هستند و مادر م زحمت بچه هاي آنـها را زياد کشيده هست اين مطلب رو بخونند و بدونند درگوشـه اي از اين دنيا يه مادر هست کـه هميشـه چشم بـه راه ديدن آنـها و فرزندانشان هست .
    مادرم خيلي دوست دارم و با دعا هاي تو بـه خيلي چيزا رسيدم از تو مي خواهم کـه بازم منو دعا کني

     فوزیـه مرادی : مادر همان بچه بی گناهیـه کـه خودش بعدا مادر مـیشـه بعد مقصر غصه ها و گرفتاریـهایتان مادر نیست بلکه غصه خور شماهاست درون حقش هر بی عتالتی ید درون حقتان بی عدالتی مـیشود.

     مـیترا : مادر اولین عشق نابیست کـه آن را تجربه مـی کنیم

     غنی لتوال : غم غربت جیزی برام نذاشت وای 09361927178 یـه مونس مـی خواهم

     جواد378 : ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا !!!
    اینکهی درجائی بنویسد آه مادر دوستت دارم فدایت شوم ...... چه سودی بـه حال مادران دارد.
    اگرانی خواهان بهبود وضعيت مادران هستند حتما بدنبالب حقوق زن باشند. درون جامعه ای کـه زن تحت نام رسوم؛ فرهنگ و...... اینـهمـه تحقیر مـیشود قربان صدقهء مادر رفتن مصداق کامل تعارف شاه عبدالعظیمـی خودمان است. هر زن بالقوه یک مادر هست وقتی هر بی سروپائی شرعا یـا عرفا خودش را مجاز مـیبیند بـه او بگوید چه بپوش یـا چه نپوش ، دارد بـه عقل و دانائی و نجابت این موجود مقدّس یعنی زن و در نتیجه بـه هر مادر شکّ مـیکند حالا منیکه این توهین را مـیپذیرم هی بمادرم بگویم دوستت دارم! کـه چه بشود؟ هر مردی اگر بـه حقوق انسانی زنان احترام نگذارد نمـیتواند مادرش را دوست داشته باشد و دارد بـه خودش دروغ مـیگوید.

     مـهرشاد : من مربی کاراتم شاید باورتون نشـه کـه تمام انرژی کـه من تو مبارزاتم مـی گرفتم از دعای پدر و مادرم بود و هر موقع ناراحتشون مـی کردم باختم نـه تنـها تو کاراته بلکه تمامـی کارای اوون روز یـا آیندم مادرم دوست دارم الان کـه این متن مـی نویسم دلم برات تنگه و اشکام رو کیبرد مـی ریزه وهمچنین پدرم کـه معرفت کاراته رو یـادم داد
    ((نمک درون کام من شیرین تر از خواب سحر گردد جگرها خون شود که تا یک پسر مثل پدر گرد)) دوست دارم پدرم

     بابك صادقي : زندگي بدون مادر صفايي ندارد ! كجايي مادر ؟

     سارا : مادررررررررررررررررررررررررررررر
    منو بـه خودم اوردی مرسی

     م.م : پدر من 28 ساله کـه شـهید شده. مادر نازنینم به منظور من و م هم پدر بوده و هم مادر. همـیشـه غصه ما رو خورده و گاهی اوقات هم از ما رنجیده. هیچ جوری نمـیشـه زحماتشو جبران کرد. چرا کـه الانم مو نگه مـیداره کـه من درس بخونم. شیرزنیـه کـه نگو و نپرس. از خدا مـیخوام کـه سالهای سال سایش بالای سرمون باشـه و اجر واقعی زحماتش رو بگیره. خیلی دوستت دارم . همـیشـه سلامت باشی. دلت همـیشـه خوش باشـه. عزیز دلم.

     اکبر : تو چه کردی بادل من انگاری نشنیدی صدای التماس چشامو...واحسرتا

     خوشگل : بهتر از اين نميشـه دوست دارم

     منم جمشید هستم اهل مریوان : من هیچ را بـه اندازه مادرم دوست ندارم ولی بعد از مادرم فقط زندایی ام را دست دارم از شما هم تشکر دارم

     پسر بد : مادر منو ببخش

     الهام : وااااااااااااااااااااای م ایییییییییییییییینا

     زهرا : من که تا مادر نشدم قدر مادرم را نفهمـیدم-الان م 9 ساله هست خدارو شکر درون این متن که تا سن 18 پیشرفت داشته!!!!!!!!!!!!!!!

     جواد : مادر از بزرگترين سرمايه هاي انسان هست پس بياييد که تا ازدستش نداديم قدرش را بدانيم .
    خانما بايد مادر رو بهتر درک کنند چونکه خودشون هم يا مادرند ويا خواهند شد.

     نسرين : ( از ته حلق)

     یـاسی یزدان پناه : مـی خوام بگم دمتون گرم

     احسان : خدايا خدايا خدايا
    کمکمون کن قدر مادر و پدرمون رو بدونيم
    همـه بگين آمين
    ممنون

     علی غفاری : خوب بود

     عليرضا : ادم بايد خيلي پست باشـه کـه مادرشو برنجونـه

     عمران : من 27 سالمـه و تقريبا همـه کارها کـه اينجا گفته شده (تا 27 سالگي ) انجام دادم
    يه ذره بيشتر

     ... : ممنون ... واقعا ممنون

     کيانا .ک : من عاشق مادرم هستم و با دنيا عوضش نمي کنم

     حميدرضامحمودي : مادردوست دارم

     ازاد : سلطان غم مادر
    رفيق بيکلک مادر
    ديگه چي بگيم کـه حق مطلب ادا بشـه داش

     احمدی : مادرم تاج سرم با تمام وجود دوست دارم

     مجتبي : ازشما ممنونم تذكر بجايي بود

     سامان : فقط خدا كنـه زماني بـه خودمون بيايم كه دير نشده باشـه

     نااميددددددددددددددددددد : من اگه م مرده بود که تا حالا هزار بار خودکشي کرده بودم چون ميدونم از مردن من اونم ميميره و اين کارو نکردم

     هيچکي : داداش من فکرميکنم همش چرند چون فکر نمي کنم هيچ بچه اي که تا اين حد نامرد باشـه
    با تشکر ازتموم مادراي دنيا

     minaa : همش یـادت بودم کـه ...

     علي : همـه دنيا فداي يه تار موت مادرم

     زرینا : در حال گریـه م، تازه مـی فهمم چقدر ناسپاس بوده ام و پر توقع. مـهم نیست کـه زندگی من شبیـه این جریـان هست یـا نـه مـهم این هست که بفهمم همـیشـه مادر درون حال کمک هست بدون هیچ گرفتنی و فرزند درون حال همـیشـه گرفتن بدون هیچ کمک دادنی!!!! این عادلانـه نیست.

     جواد.م : بهشت زير پاي مادران است

     غريبه : جونم دوست دارم يه عالمـه قربونت برم نازنينم

     تنـها ترین : اقا مسعود واقعا من یک بهشت دارم تو خونمون شما چی؟

     boy : i'm crying

     از طرف يک مادر : اميدوارم منم درون مورد من همچين فکري ه البته از رفتارهاي م فهميدم کـه تونستم مادر خوبي براش باشم اون هم گلي بـه حرف من مي کنـه از جمله اينکه خيلي باحجاب و با ايمانـه خدا را شکر ميکنم چون م با من خيلي صميمي وراحته والحمدالله مشکلي هم نداريم اميدوارم کـه همـه ا قدر مادراشون بدونن

     شذس : خدا کنـه قبل از مادرم بمـیرم

     رویـا : ا يه فرشتن /از بوس خوشش نمياد ولي من بازم بوسش ميکنم/دوسش دارم خیییییییییییییییـالی زیـاد

     يــ ــ ــه مــ ــ ــغــ ــ ــولــ ــ ــي : عجب!!!!!!!ديگه نميدونم چي بگم!!!!!!

     ساناز : من مادرم رو از دست دادم واز تو مي خوام کـه به جاي من تو بغل کني

     ن.ز.ب : تا وقتي کـه اينو نخونده بودم اونجوري کـه بايد بـه م محل نمي ذاشتم ولي از الان ميرمو بهش ميگم کـه جونم دوست دارم.

     ُُمحمد م : دارم گريه مي کنم

     نسرين.. كردستان : مادر بهترين وعزيزترين موجود روي زمين هستش... بهترين مخلوقي كه خدا خلق كرده مادره... الكي كه نيست كه خدا بهشت رو زير پاي مادرا قرار داده... من يه مدت مادرمو خيلي اذيت ميكردم البته بـه خاطر يه مسئله عشقي.. خيلي اعصابم خورد بود.. مادرم همش با من صحبت ميكرد.. منم حواسم نبود با مشت زدم روي زانوي مادرم... رفتم مدرسه.. موقه برگشتن ديدم مادرمو بردن بيمارستان و زانوش ترك برداشته بود... خيلي ناراحت شدم هنوزم كه هنوزه خودمو نميبخشم.... اما اميدوارم مادرم منو ببخشـه.. از خدا ميخوام من قبل از مادرم بميرم....

     مژگان : بدون مادرم هيچم ودر كنارش بـه ارامش ميرسم دوست دارم مادر عزيزم

     مـهدی مـهربد : من فقط پسرمو دوست دارم و بس

     پرنیـان : واقعا حقیقت داره عشق مادر صادقانـه ترین و پاک ترین عشقه . قدر مادراتون رو بدونید . فدات بشم مادر کـه هر چی دارم از تو دارم

     تازه بـه فکر افتاده : وقتی این نوشته ها را خواندم گریـه ام گرفت

     مـهلاثنایی : مادرنگاهت تو رامرادواست
    نوازشت مراشفاست

     فائزه روشنا : گر بود اختيار جهاني بـه دست من مي ريختم جهان را بـه پاي تو
    نمي دانم از كجا بگويم از دل شكسته وهزار بار شكسته ات ويا از دلهره هاي مداومي كه دائم چروكهاي صورتت را زيادتر مي كند مادر عزيزم بـه پاس همـه محبتهايت كه گاه درون قالب خشم ابراز نمودي، و زماني مرا تنبيه نمودي همـه وهمـه برايم لذت بخش هست مادر عزيزم مي دانم كه كه درون راه جگر گوشـه خود را فنا مي كني از راه دور خاك گامـهاي استوار و مقدست را مي بوسم.

     آرزو : من ازوقتي کـه به دنيا اومدم پدر نداشتم مادرم هم مادر بود هم پدر.الان وقتي اين متن را خوندم فهميدم خيلي کارهابايد براش انجام بدم.ممنون از يادآوري شما

     شيرين : اين ما کـه نميزاره اصلا ادم طرفش بره چه برسه بـه ابراز احساسات

     محمد : الهي هيچ وقت نميرن و سايشون بالاسر ما باشـه .

     كبري ب : خيلي عالي بود منم بـه نوبه خودم تشكر ميكنم . مادرم كه هم پدر و مادري برايم جانم فدايت .

     آلبالو : خیلی دوستش دارم ولی از بس عصبی شدم بعضی وقتها بد رفتار مـیکنم اما خودش مـیدونـه چقدر دوستش دارم

     عليرضا : بي مادرم من نيستم

     بچه مثبت : اگه بـه من بگن دور دنيارو بگرد من دور مادرم ميگردم چون مادرم همـه ى دنياي من است

     مـهرخ : من م وقتی 5 سالم بود رفت پیش خدا!

     مریم : امـیدوارم فقط حرف ناشـه عمل هم باشـه

     آرام : منو ياد فيلم ميم مثل مادر انداخت خيلي وقتا فکر نداشتنش منو بـه کريه انداخته
    خدا کنـه هيچ وقت ...نبينم
    الهي فداش شم مثه فرشته هاست

     مـهتاب2008 : من خودم يه مادرم ولي هنوزم بدون مادرم هيچي نيستم مادر عزيزتر از جانم دوستت دارم <هرگز نمير مادر دوستت دارم پدر>

     جواد : من كه 3
    نخوندمش ولي عشقم 2 برابر شد

     رومـینا : من کـه جرات نکردم بـه م بگم من الان وقت ندارم اگه بگم دهنم را اسفالت مـیکنـه.در ضمن این جریـان یکم با زندگی من فرق داشت مثلا من تو 14 سالگی تنـهایی نرفتم سینما.ولی درون کل ای ولللللللللللل

     مـهدئ جعفرئ : بدون مادرم ميميرم

     علي نصيري : عالي بود اشکم درومد

     سعید احمدی نیـا : مـی خوام با تمام وجود بگم عاشقتم مادرم

     رضا سراج : عشق بـه مادر عشق بـه خدا هست

     فرزانـه : یکدنیـا حرفه

     شیما مـهشید : واقعا ممنون. اشک منو درون اوردید انشاالله کـه همـه قدر والدینشون را بدونن من کـه خیلی مدیون بابا وم هستم.

     کیـانا : مادر تنـها موجودي کـه محبتش رو بي منت و بدون هيچ توقعي بـه فرزندش هديه ميده
    تنـهايه کـه بي ريا باهات رفتار ميکنـه
    منکه نتونستم جبران محبت کنم خدا کنـه بعد از اين بتونم براش خوبي باشم

     رضا : مادرم زندگي منو تباه كرد چه با انتخاب مدرسه و رشته دبيرستانم كه 10 سال منو از درس عقب انداخت چه با انتخاب همسري كه بعد از 15 سال ازش جدا شدم چه با مخالفت با ازدواج مجددم و بردن آبرويم نزد خانواده همسر دومم چه با دخالتهاي بيجا و مكررش تو زندگيم .
    در بچگي كتكم ميزد بعد كه حريفم نميشد فحش ميداد والان با كنايه ومتلك زحمت سوزوندن مارو ميكشـه اما........ خوشحالم كه که تا الان هنوز بـه ايشان (تو) نگفتم ولي انصافاً وقتي بـه ته دلم رجوع ميكنم ميبينم بعضي جملات فقط بـه درد نوشتن روي گلگير كاميونـها ميخوره مثل : رفيق بي كلك مادر

     لوتي : سلام
    نکته: عشق مادر يک عشق الهي / فقط عشق خدا و مادر هست کـه از اول که تا آخر زندکي تمام موجودات بااونـها همراهه.
    مثلا" : تو خدمت سربازي 99% سربازا دوست اشون از اونـها جدا ميشن و دوست ي براشون نميمونـه که تا باهاش عشق بازي کنن ، بعد از3_4 ماهي کـه از خدمت ميگزره با عشق قديمي کودکيشون کـه مادر باشـه عشق بازي ميکنن / براي نمونـه توي کلاه سربازها يا کـه زير تختشون مينويسن : "> رفيق بي کلک مادر <" يا "> بيمـه’ دعاي مادر <".
    نـهايتآ ميتونم بگم : ==>" دوستت دارم مادر... "<==

     اعضم : تکراري بود گوش ما پر از اين حرفها مادري کـه برات مادري نکرد نميشـه دوست داشت

     زهراااااااااااااااااااااجلالیی : مراگرمردم عالم ببخشند
    برابربانگاه مادرم نیست

     مـهتاب : مادرم زندگي وتمام دلخوشيهاي امروزم را مديون محبتهاي تو هستم وخواهم بود.
    دنيام فداي يه تاره موي سفيدت

     جمال از المان : با احترام و سلام من يك پدر 51 ساله هستم ولي متاسفانـه ي دارم كه شوهر كرده و همـه چيزش شده او بخاطر اينكه ادم دروغگو و حقه بازي هست و را از خانوادهاش جدا كرده . خداوند اين ادمـها را نابود فرمايد

     سارا : من عاشق مادر و پدرم هستم اما مادر شوهرم بالاجبار باعث جدايي ما شده من غصه مي خورم اما باز هم احترامش ميزارم اما افسوس کـه مادرم چشم درون راه هست و پدرم بي قرار.

     مجید س : مادرم، از اینکه قدر ناشناس بودم و هستم، از اینکه نامـهربان بودم و هستم، از اینکه تنـها ماندی و من گوشـه ای از این تنـهایی را پر نکردم و از بابت همـه کوتاهی هایم درون حق تو شرمگینم و با تمام وجودم از تو مـیخواهم کـه من و بچه هایت رو ببخشی، خدایـا... فرصت جبران رو از من نگیر.

     پرستو : فراترازعاليست.... مي ميرم برات ......................

     مريم : خداکنـه همگي ماها که تا فرصت داريم بـه خودمون بيايم کـه داريم چيکار ميکنيم..چه جوري زندگي ميکنيم...و خودمونو بزاريم جاي اونا....من عاشق پدرو مادرم هستم...با تمام خوبيا و احيانا بعضي وقتا بدياشون...اميدوارم هميشـه سايشون بالاي سرم باشـه و از وجودشون فيض ببرم

     محمذرضا ميرزاقائي : مطمئنم کـه من کوتاهي کرذم و وآخر هيچ وقت پدر و مادر گير نميياد که تا موقعي کـه هستند بايد قدر دانيشان کرد

     فرزانـه : مادرم تو خيلي رنج و زحمت كشيدي. واقعا" از ته دلم از خدا مي خوام كه نصف عمر مرا بـه عمر تو اضافه كند. اشاءا... مادرم خيلي دوستت دارم. بـه خدا هيچكس برام محرمتر از تو و رازدارتر از تو نيست. نمي دوني وقتي توي خونـه نيستي چه عذابي را مي كشم. بعضي وقتا كه از روي عصبانيت بهت حرفي مي بعدش دچار عذاب وجدان مي شوم. خيلي دوستت دارم بـه اندازه تمام دنيا

     ع - ر : بخاطر همين هست که مي گن بهشت زير پاي مادره . يعني اين قدر بايد صورت خودتو بـه خاک پاي مادر بزني که تا بتوني بـه بهشت راه پيدا کني .

     محمد : خداوند بـه شما و ديگر همکارانتان براي تهيه اين مطلب عمر با عزت وپر از موفقيت بـه شما عنايت بفرمايد

     فاطمـه : من چیزی ندارم بگم جز اینکه خیلی ممنونم ازی کـه این متن قشنگو نوشته وی کـه برام فرستادش (خدا سایـه ی هیچ پدر و مادری رو از سر ما کم نکنـه)

     غريبه : خيلي عالي بود.مادرم جانم بـه قربانت

     اسما موسوي : واقعا بي شرمانـه ترين کار انکار محبتهاي مادر هست . انکار دلسوزيهاي مادر است

     علي . س : اي ول آقا مسعود خودمون . خيلي خوب بود .

     محمدرضا نظر2006 : اشک بابام درون امد

     مصطفي ي : وب شما عالي مي شد. هر بدي ما بـه خلق گويد ما سينـه او نمي خراشيم ما خوبي او بـه خلق گوييم تاهر دو دروغ گفته باشيم.

     sougand : عشق مني چه جوري دوست نداشته باشم

     امـیر : مادرم از تمام وجودم فریـاد مـی دوست دارم.
    خیلی عالی نوشتی ممنون

     مـیلاد : اشکمو درون آووردی .دمت گرم

     ِِِِِِِِشبنم : واقعا غم انگيز بود. من کـه اشک توى چشمام جمع شد.

     اميد : گداي محبت توام مادر مدر مانند شاخه گلي بري پسرانش هست

     ندا : خيلي عالي بود. اميدوارم فکر راجع بـه اين چيزا ا و پسرا رو بـه فکر بيندازه کـه راجع بـه مادر شوهر و مادر زناشون زود قضاوت نکنن.

     محسن سليم ابادي : با هر دست بدي با همون دست ميگيري هيچ چيز وهيچ جاي پدر و مادر را پور نمي کند دوستت دارم پدر و مادر

     باران : مادر عزيزم با تمام وجود دوستت دارم همين (با تشکر ازعکستون کـه توي خبرنامـه تون جاي داديد)

     سوگند : عالي عالي بود 20

     آرين : انسان هر آنچه داره قدرش رو نمي دونـه که تا روزي کـه از دست بدتش ! اين طبيعت آدماست ! آدماي کمي پيدا مي شن کـه ارزش و قدر چيزايي رو کـه دارن بدونن و هي ناشکري نکنن و از خدا بهونـه گيري نکنن ! تنـها خداست کـه مي دونـه کي بـه چي يا بـه کي نياز داره !
    قبل از دست تمام چيزايي کـه ديگه برگشت ندارن قدرشون رو بدونين !
    ما کـه ندونستيم !
    يا علي

     james : ببخشید ها ولی مـیخوام درون کل بگم خوب کدوم نادوني از پدر و مادرش زده مـیشـه.اگه بشـه خدا لعنتش کنـه.

     رضا .د : خيلي جالب بود

     سعيد : الهي من قربون پدرو مادرم برم الهي من بميرم ولي رفتنشونو نبينم

     morteza : mami doooooooooooooooooset dddddaaaaaaaaaaaaaaaaaaaram

     افشين ع : ميميرم برات

     عسل : متن خيلي جالبي بود .من که تا حالا سعي کردم کـه به مادرم احترام بگذارم حتي بـه مادر شوهرم خداکند مردها هم اين متن را بخوانند وبه مادرزنـهايشان احترام بگذارند.

     مـهدي : دوسش دارم

     احسان جون : چرت و پرت بود دیگه ننویس بابا

     علي يوسف ابادي : مـهملي سازم وز سنگ طلا
    نشانم مادرم بر عرش کبريا

     سميه : من خيلي ماهه

     سهيلا : من تنـهام ميدونيد همـه حرفا کنار اينکه مادر بي منت بي ريا بي درخواست
    محبت ميکنـه و هميشـه برات مي دود بدون کلاس گذاشتن وبه رخ کشيدن
    کاش (به قران )من جات ميرفتم .از وقتي کـه رفتي من هر وقت ميشنومي فوت کرده ميگم راحت شد اخ بي تو من خيلي تنـهام.لطفا بگيد خدا بيامورزتش مرسي از همتون

     سارا : عالي بود

     الهام : من مادرم را دوست دارم اما به منظور داشتنش حتما از همـه زندگی گذشت و به آن دنیـای فنا ناپذیر رفت . کاش نام مادر به منظور همـه زیبا بود نـه هر انسانی کـه حتی معنی واقعی آن را حس نمـی کند و ناخواسته انسانـهایی کـه نـه بـه درد جامعه مـی خورند نـه بـه درد خودشان انسانـهایی کـه روزی هزار مرتبه از زندگی سیر شده و آرزوی نبودنشان را درون این دنیـا دارند.....

     محمد : راستش واقعيت اين جوري هست

     فرهاد يگانـه : خيلي خيلي قشنگ بود.من هم مادرمو خيلي دوست دارم و سعي ميکنم بيشتر از اينـها دوسش داشته باشم.

     نصرالله نصیری : واسه همـینـه کـه بعد از 38 سال نتونستم....بتی...جایگزین زیباترین بت مقدس عشق و احساس...(مادر)....در بتکدهء دل کنم.....آره...هنوز مجردم..!!! و این بار هم مثل همـیشـه مـیخواهد کـه سروسامان بگیرم و مشغول زندگیـه ....ماتریکسیـه ....خودم باشم...
    و من مثل رمان کودکیم مـیگویم
    .....نـه ..!!!!
    خودم هم نوکریتو مـیکنم هم کلفتیتو..!!!

     سارا : خيلي عالي بود تاعمردارم ازش دورنميشم مادر دوستت دارم ازته ...ته...قلب

     محمد : واقعا !!!!فقط بغض گلوم و گرفته و بس......

     آرش _ش : خيلي توپ بود فقط ميگم شرمنده هستم اميد وارمي مثل من نباشـه جبران ميکنم

     لیلا : عالی بود . اشکم درون اومد . نمـی دو نم چی بگم ...

     يدا.. خدادادي : خيلي عالي بود هرچند ازمادر هرچه گفته شود کم ميباشد

     آوا : دقيقا همينطوره. تو رو خدا قدر مادراتونو بدونبد. که تا وقتي کـه اونو از دست داديد حسرت حتي بـه نگاهش رو نداشته باشد. مادر خيلي مقدسه که تا مي تونيد بهش محيت کنيد. دو سال از فوت مادرم ميگذره ولي هنوز حسرت آغوش گرمشو دارم .وقتي اسمش مياد جلوي اشکامو نمي تونم بگيرم. تورو خدا بـه مادرتون محبت کنيد. مادر خيلي عزيزه ولي که تا پيشته قدرشو نميدوني. همينکه رفت تازه مي فهمي کـه چه موجود عزيزي رو از دست دادي و بايد با حسرت بـه روزاي رفته نگاه کني.

     سارا : یـادآوری بعضی مسائل مـیتونـه آدمو از مسیر اشتباهی کـه داره مـیره برگردونـه ، همـیشـه دوستشون داشته باشیم همـیشـه ، هم پدر هم مادر هم همسر هم و برادر - تشکر مـیکنم از شما

     سيامک : خيلي جالب بود و تاثير گذار ولي مثال هاش اکثرا جالب و واقعي نبود

     ژاله : مرسي از تذكر و يادآوري تون
    شرايطي بوجود آمده بود كه از مادرم فاصله گرفته بودم ولي با اين حرفها حتما جبران مي كنم

     مينا اسايش : مادر شوهر عزيزم خيلي دوستت دارم همانند مادرم اميدوارم بتوانم رفتارهاي خوبت را جبران کنم

     فرناز : در يک جمله عاشق مادرم هستم

     زهرا : همـه حتما برای سلامتی پدر و مادرمان دعا کنیم و قدر آنـها را بدانیم و طبق فرموده قرآن کریم بـه آنـها احسان کنیم

     مريم ج : بهتر از اين نمي شد من هر چه دارم از دعاي خير مادرم دارم

     مـهسا گرامي زادگان : ي دوست دارم قد يه دنيا!!!!!!!!!!

     سولماز : ميميرم برات نمي دونستي ميميرم بي تو بدون چشات. رفتي از برم...دوستت دارم مادر عزيزم

     نعمت.م : چشمام پر اشک شده . اخه ياد تابستون افتادم کـه يک هفته باهاش حرف نمي زدم.ولي روزي کـه داشتم ميومدم دانشگاه که تا ترمينال همراهيم کرد
    .برم يه زنگ بهش ب

     معصومـه اسکندري : من مادر ندارم وقتي اين متن را خوندم اشک تو چشمام جمع شد و فقط ميخواهم بگم وقتي آدم مادر داره همـه چي داره حتي با اون مي تونـه غصه بخوره اما وقتي مادر نبود انگاري هوا نداري کـه نفس بکشي بعد هري کـه مادر داره قدرش رو دونـه کـه زيباترين هديه خداوند ماست. مادر وقتي رفتي تنـها شدم و ............

     آرمان گرامي زادگان : خيلي عالي بود !!!!!! کـه واقيت روز مره را بيان کرديت _مرسي از اين کارتون

     مـهرخ الیـاسی : بزرگترین آرزوم این هست کـه فقط یک بار دیگه مادرم رو ببینم چون از 5 سالگی از دستش دادم و الان 18 سال دارم .خیلی متن قشنگی بود.

     احمد فدايي : يه بار دلشو شکستم ولي از دلش دراوردم اما هنوز پشيمانم اين صفحه من ياد کاره زشتم انداخت ...

     امير-ج : خيلي خيلي خيلي .... عالي بود راست مي گن کـه بهشت زير پاي مادران است!
    دوووووووووووووستت دارم!

     سراسر : گريه کردم. از مادرم دورم. ولي اميدوارم بتوانم قطره اي از درياي محبتشون را جبران کنم.سلام بر همـه مادران ايراني.خيلي زيبا بود

     منيژه. ن : گريه کردم. از مادرم دورم. ولي اميدوارم بتوانم قطره اي از درياي محبتشون را جبران کنم.سلام بر همـه مادران ايراني.خيلي زيبا بود.

     نيشتيمان اميري : مادر خيلي دوستت دارم ميبوسمت.

     ندا : خيلي عالي بود.

     حسن : دوست دارم مادر جانم فداي مادرم

     سامان : قربون تمام مادرا برم

     مسعود : من شنيدم کـه ميگن بچه مال عوض هست تا هوس بعد اگر درون حق پدر . مادرت کاري درون آينده اي نزديک فرزند ما درون حق ما هم همان کار را انجام مي دهد. انشاا... کـه خداوند توفيق بدهد بتوانيم فرزندان خوبي براي پدران و مادران باشيم

     عسل باقري l : بهشت زير پاي مادران هست واقعا عالي بود ادم که تا مادر داره قدر مادر خودشو نميدونـه

     مـهساوبهجت : خيلي عالي بود ياداوري زيبايي بود گاهي وقتا آدم همـه چيز رو فراموش ميکنـه و بعد با يک تلنگر همـه را بياد مي آورد . بعد تا دير نشده محبت را از هم دريغ نکنيم مخصوصا از مادر...

     آرش : عالي بود انشالله سايه همـه پدر و مادرا رو سر بچه هاشون باشـه

     اکرم فتحيان : اشک تو چشمام حلقه زد

     داريوش : اشکم درون امد!

     آشيل : نشون ميده ما آدما چدر نمک نشناسيم خوب وظيفه ماست کـه رفتار خوبي با مادر و پدر داشته باشيم حالا ببينيد خدا کـه همـه چيزمون از لطف اونـه بايد چه رفتاري داشته باشيم

     مـهدي : خيلي دوسش دارم انقدر کـه اون نباشـه منم نيستم عاشقشم ميميرم واسش با همـه دنيا عوضش نمي کنم دووووووووووووووووووووستت دارم مادر

     فرشته : يعني تو دنيا يه همچينايي هستن ؟الهي خدا بـه راه راست هدايتشون کنـه.

     محمد : مادر زيبا ترين و زحمت کش ترين و مستحکم ترين و در يک کلام مادر مادر هست به زيبايي واژه مادر

     امير : زندگي با تمام زيبايي هاش و همـه چي فداي مادر ...فقط اميدوترم کـه هممون فقط کمي از دل اونا بدونيم که تا مجنون شيم و هر لحظه بپرستيمش .....

     علي ب : انچه از نسيم صبحگاهان خوش تر است
    انچه درمان دله اين سينـه ي پر اخگر است
    بوي گل اواي بلبل پر پر پروانـه نيست
    لذت يک لاي لايي از زبان مادر است

     محمد : بهشت زيرپاي مادر هست .
    دوستم دارد و دوستش دارم دعاي خيرش بدرقه راهم واميد سرافرازيم .
    از خدا و او ميخواهم حق زحماتش را برمن ببخشد .

     امير : چي بگم از 10 سالگي بـه يعد هر دو تنـهام گذاشتن کاشکي هر دو بودن و قربونشون ميرفتم

     مـهرداد علوي : سلام . با اين جملاتي کـه نوشتيد خيليها از خواب بيدار شدن و لي خيليها هم گريه .....

     mohsen : آخه مومن ، من بیچاره دستم از ایران کوتاه هست و ایران نیستم چه طوری بـه ما مانم محبت کنم ؟ ولی خیلی تکان دهنده بود واقعا هری را منقلب مـیکنـه . . .

     حامد روشنايي : جرقه اي بر خاکسترم زدي و...اي واي بر ما...اي خاک بر سر ما...خاکسترم را آتش گرفت و دود شدم...مادرم را مي طلبم!!!مادر دوستت دارم...

     بیتا : بهشت زیر پای مادران است

     منصور : مادرم مـهر تو همواره بود درون سر و در جان و دلم -- پر دوام باشد و سالم تن تو ، جانِ دلم

     حميد : متاسفم

     علي آبي : خيلي عالي بود

     مـهسا : تا وقتی خودم مادر نشده بودم قدر مادرم را ان جور کـه باید نمـی دونستم اما الان مـی دونم کـه فرشته ای مـهربونتر از مادر نیست

     شيما : فوق العاده عالي بود.يادم انداخت کـه الان برم بـه م بگم کـه چقدر دوستش دارم.

     مجيد : چرا از پدر حرفي نزديد .من بـه شخصه درون حق هر دو کوتاهي کردم..... عاقبت بخيري هرکسي درون گروي رضايت پدر و مادر است




    [ع زیباترین پسران مریوان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 28 Nov 2018 13:12:00 +0000



    ع زیباترین پسران مریوان

    چگونـه با تجاوز جنسي مقابله کنیم

     نفس : سلام از طريق پيامک با يه پسري اشنا شدم بعدسه ماه ديدمش توي اين مدت عاشقش شده بودم فکر ميکردم عاشقم اون بهم گفت زن داره اما برامن سخت بود جداي ازش بهم گفت بيا خونـه م ببينمت بـه خيال اينک زن داره و نياز نداره رفتم و مورد تجاوز قرار گرفتم دوم دبيرستان بودم جاهل و اولين عشق بود که تا چندوقت باهش بودم هردفعه قول ميداد هيچي نشع اما بازهم تکرارميکرد دلم نميخواست عشقم ناراحت کنم نزديک بيست بار و اخر تمام شد اما دوسال طول کشيد جنگ و دعوا و... ع زیباترین پسران مریوان گناه کبيره و من با تني دست خورده حالم از خودم بهم ميخوره اما چه سود دست خورده هستم بچه ترک بودم م يه بار باهام حال کرد گهگاهي هم خودارضايي ميکنم
    اميدم بـه خداست کـه ببخشم و رسوام نکنـه ازجهل اينکارها کردم
    شما کـه اين پيام را ميخونيد مطمئنن ميگيد خيلي بد و خرابم ، ع زیباترین پسران مریوان حق داريد
    برام دعا کنيد خدا ببخشتم و از اين بعد خوب زندگي کنم

     😢 : من تمام صحبت ها رو خوندم..واقعا گریم گرفته..من خودم واس این ک نمـیتونم حس مو کنترل کنم ی کارایی کردم ولی هنوز م...خدا کنـه بتونم ترک کنم

     داداش مـهدی : من 17 سالمـه یک دقیقه اگر خدا و دین رو بذاریم کنار و به صورت این مثئله نگاه کنیم مـیبینیم(فقر/مشکلات اقتصادی/دین/فرهنگ/نیـاز ) با هم جور درون نمـیان کـه ما بخوایین مثلا این جامعه رو بسازیم اگه قرار باشـه چیزی درست شـه حتما از ریشـه تغییر پیدا کنـه،طرف مـیاد بـه راحتی اینجا مـیگه برین ازدواج کنین با این خرج مخارج بالا و گرونیـا و گرگایـه بازاری کدوم پسر 15 ساله از بعد زن و زندگی برمـیاد؟فقط دارین مردم رو از جهنم و خدایی کـه بنده هاشو خیلی دوست داره مـیترسونین هه واقعا خنده داره مشکل ما تجاوزات نیست مشکل ما عامل تجاوزاته شما بجای اینکه مثئله رو حل کنین دارین صورتشو پاک مـیکنین نـه تنـها شما تمامـه (بالاییـا...) که تا ریشـه تغیییر نکنـه همـین آشو همـین کاسه است

     داداش مـهدی : من 17سالمـه،کلا خدا و دين رو کـه بذاريم کنار از عقل استفاده کنيم دلخوري پيش نياد اما بـه صورت مثئله نگاه کنيم فرمول ها(دين،فقر،فرهنگ،کشور)اصلا باهم جور درون نميان که تا ما بخواييم چيزيو حل کنيم،تا وقتي اين فرمول ها باهم همخواني نداشته باشن همين آشو همين کاسه هست از 10نفر توي ايران 7نفرش منفي رو بـه مثبت ترجيح ميدن و دوتا چيز ديگه بگم و برم،تويي کـه متاهلي چون شريک جنسي داري نميتوني حال يک آدم مجرد رو درک کني بعد نظر الکي نده و حرف آخرم اينـه کـه اگه بـه پي پول و فقر و قشر ضعيف و اين خرج و مخارج خرج زندگي نگاه کنيم هيچ پسره 15ساله ايراني نميتونـه از بعد زن و زندگي بر بياد تازه باباشم کـه پولي نداره کمکش کنـه پايين شـهرو نديدين کـه ي وقت دلخوري پيش نياد

    جواب سوني کارت بيست : ع زیباترین پسران مریوان آنانيکه متاهلند کـه از روز اول تولد متاهل نبوده اند ، همـه افراد دوران پر تنش نوجواني و جواني و مجردي را تجربه کرده اند و شايد از هزار که تا جوان يکنفر پدرش پولدار و دست بـه جيب هست و بقيه مثل هم از صفر شروع کرده ايم و نبايد نااميد بود و البتهب معاش حلال تلاش زيادي ميطلبد تلاشي مثل ژاپني ها ، مکرر و مداوم

     فاطمـه : من بابام برام تلگرام حذف کرده من هم چون نتونستم خودم رو کنترل کنم اينستاگرام براي خودم دانلود کردم داخل اينستاگرام عهاي و پختي زن و مردهاست. ع زیباترین پسران مریوان چي کار کنم حذفش کنم؟

    جواب سوني کارت بيست : خب چرا ميرويد دنبال ديدن همچنين تصاويري و در چنين گروهها و کانال هائي عضو ميشويد کـه باعث آبرو ريزي شما نزد پدرتان بشود ؟ اگر غريزه جنسي را کنترل نکنيد روز بـه روز بساطش را درون ذهنتان گسترده تر ميکند

     فاطمـه : من خيلي مي ترسم کـه اين کارهاي بد همين خودارضايي يا همجنس گرايي کنم ??سالمـه. ميشـه راهنمايي کنيد چي کار کنم کـه از اين کارم پيشگيري کنم.

    جواب سوني کارت بيست : چشمتان را ببنديد که تا آسوده باشيد و از ديدن صحنـه هاي تحريک آميز از طريق رسانـه ها يا درون سطح جامعه و اقوام پرهيز کنيد و دوست نامناسبي کـه در پي اين جور کارهاست را ترک کنيد چون آنقدر کـه دوست درون هدايت يا گمراهي انسان نقش دارد ساير موارد نقش ندارد ، خدا ميداند هر بار کـه چشمتان را از گناهي بر ميگردانيد چقدر درون پيش خدا ارج و قرب دارد

     خسته دل : سلام من يه جمله مي گم وسلام چرا پسر بـه تجاوز مي کنـه چون خرج عروسي ها زياده اگه دولت ايران بتونـه بـه يه پسر کار مناسب خودش را بدهد از نظر من همـه پسر ها بـه مورد علاقه اش مي رسه درون ضمن تجاوزي هم درون کار نيست عيب کار را پيدا کنيد بايد تجاوز را از ريشـه قطع کرد نـه از برگ درخت

    جواب سوني کارت بيست : واقعا ديگر حس ميشود سهل انگاري و اشتباه سهوي وجود ندارد و سوء رفتار برخي مسئولان درون از هم پاشيدن آرامش روان و خانواده و اقتصاد و جامعه و فرهنگ و يکپارچگي ملي و گسترش فساد اداري و جنسي عامدانـه تر هست تا سهوي ،‌ آنوقت انتظار داريد بـه جوانان کار مناسب بدهند که تا به مورد علاقه اش برسد و فساد ريشـه کن شود ؟ بـه اميد چنين روز زيبائي درون محضر دولت امام زمان عج الله

     انتقام جو : وقتی سیزده چارده سالم بود یـه پسر بم گف خاطر خاتم خامش شدم از اونجایی ک رابطه عاطفی با خانوادم خیلی ضعیف بود هف هشت بار با اون پسر کـه سنشم بیشتر از خودم بود رابطه داشتم بعدش اون بـه یکی از گنده های محل گفت و اونم چند بار با من زوری رابطه برقرار کرد و همـینطور یک نفر دیگه کـه اونم این جریـانارو فهمـیده بود باهام زوری اینکارو کرد چون شـهر کوچیکه خیلیـا فهمـیدن چون پشت سرم حرف زده شده بود خیلی اذیت شدم بخاطر این موضوع خیلی فشار روحی رومـه اصلا نمـیتونم بـه نیـاز فکر کنم غرورم شکسته شد. الان کـه 19 سالمـه با هرکی دوست مـیشم بعد از مدتی بخاطذ حرفایی کـه پشت سرم زده شده مـیدونـه باهام اینکار شده یـا دوستیشو بام قط مـیکنـه یـا تیکه مـیندازه هر جا مـیرم احساس مـیکنمم بـه این چشم بهم نگاه مـیشـه اعتمادمو بـه همـه از دست دادم زندگیم جهنم شده از وقتی کـه باهام اینکار شده.نمـیتونم حتی بـه دوستی با و ابراز علاقه هم فک کنم چون غرورم شکسته.مـیخام اون سه نفرو بکشم چند بار پیش خودم بخشیدم ولی پشیمون شدم نمـیتونم واگذار کنم بخدا واگذاری بخدا همـینـه کـه اینو امداخته بـه دلم کـه قصاص کنم من وسیله قصاصم نـه دیگه نفر اولو آتیش مـی نفر دومو اعدام مـیکنم نفر سومو با شمشیر مـیکشم شایدم مجبورشون کنم بیـان دادگاه اعتراف کنن دعا کنید برام بتونم کارمو درست انجام بده همش غصه مـیخورم زندگیم نابود شد بخاطر هوس اونا

     بنیـامـین بهادری : هري نظري داره ،‌اما تجاوز کار جالبي نيست ، ..... زنده و سلامت باشيد

     تجاوز شده 2 : سلام من وقتی دانششگاه قبول شدم عاشق یـه پسر تهرانی شدم کـه به بهانـه ازدواج من و کشوند خونشون و بهم تجاوز کرد ولی بخاطر ابروم سکوت کردم از اون ماجرا 6 سال گذشته با این کـه پردمو از دست داده بودم و سکوت کرده بودم اماشوهرم نفهمـید لانم زندگی خوبی دارم علتش این بود بعد از تجاوزم باهیچ پسری دوست نشدم وتوبه کردم خداهم کمکم کرد الانم همزمان دارم دکترا مـیخونم همش کمک و لطف خدا بود

     هعععععععی... : 16سالمـه...چادري نيستم اما پوششم مناسبه چندهفته پيش ک داشتم ميرفتم خونـه ي دوستم مورد تعرض يه اشغال قرار گرفتم. اما دراون لحظه انقد ترسيده بودم و تلاش ميکردم از دسش فرارکنم کـه چيز زيادي يادم نمياد.. بهي بجز دوستم نگفتم... ميترسم پردم پاره شده باشـه اما من بعد اين تجاوز خوني نديدم... ميترسم آيندم نابود شده باشـه ...نميگم با پسري رابطه نداشتم اما فقط درحد پي ام بوده... الان احساس ناپاکي ميکنم حتي توبه کردم اما فکر ميکنم آلودم.. جراتم ندارم بـه م بگم ميترسم طردم کنن کمکم کنين لطفا

    جواب سوني کارت بيست : گفتن يا نگفتن شما بستگي بـه ميزان شناخت شما از واکنش مادرتان دارد ، برخي مادران منطقي اند حتي اگر خشمگين شوند و برخي ديگر درون حال عادي نيز منطقي برخورد نميکنند ، گفتن شما بسيار بهتر از نگفتن هست حتي اگر مورد بي احترامي قرار بگيريد زيرا فقط مساله بکارت مطرح نيست مسئله بيماري هاي واگيرداري کـه از طريق تماس جنسي منتقل ميشوند هم هست کـه گاهي سالها درون بدن مخفي مي مانند بدون هيچ علائمي ، خيلي نترسيد اين موارد گسترده نيستند ولي منتفي هم نيستند ، بعد بهتر هست توسط متخصص معاينـه شويد

     ایمان : سلام دوستای گلم. اگه بـه خود ارضایی معتاد شدید،‌حتما بـه وبلاگ توبه94 البته بـه انگلیسی مراجعه کنین. خیلی خوبه.و کتاب های راز کنترل بخصوص جلد سومشو بخونین. این کتاب بدردایی کـه تحریک مـیشن و یـا خود ارضایی مـی کنن مـی خوره. حرفاش قشنگ بـه دل مـیشینـه. چون زبون کتابشم محاورست راحت مـیتونی حرفاشو درک کنی. تجربه نویسندش تجربه بالای بیست هزار نفر از ماست کـه اومده و در اختیـار همـه قرار داده. امـیدوارم همـه موفق باش

     مـهدی : من يک پسر 13ساله هستم من که تا وقتي ازدواج نکردم نميکنم

     فاطی : سلام دوستان من فاطمـه ام و14سالمـه من خیلی از تجاوز مـیترسم وپسر عموم بارها ازم خواسته کـه بدنمو ببینـه اما من گفتم نـه وتهدیدش کردم و گفتم بـه ت مـیگم کـه اون بـه ت بگه الان هم زیـاد دور ورش نمـیرم درون ضمن مـیدونم زیـاد فک زدم اما حاضرم قسم قران بخورم کـه هیچ مرد پاکی وجود نداره و نگید این بابقیـه فرق داره یـا نگید عاشقمـه ومـیخواد باهام ازدواج کنـه بعد باهاش رابطه داشته باشم اولا اگه اون شخص واقعا دوستتون داره بهتون درزمان فعلی یـه همچین پیشنـهادی نمـیده و مـیذاره واسه بعد از ازدواج راستی بـه هیچ مردی اعتماد نکنید چون مردها همـه متل هم اند مردها حتی بـه مردهای دیگه تجاوز مـیکنند چه برسه بـه ما ا این حرفو هم باور نکنید کـه مرده وتحریک مـیشـه اگه واقعا مرده جلوی خودشو بگیر من بارها پدرم بهم گفته بـه هیچ مردی حتی پردت اعتماد نکن فکر کنم زیـادی پروفسر بازی درون اوردم بـه هر حال فعلا بای

     آیسان : خوب بود

     شکیلا : سلام من روي جوابم با اوناست کـه ميگن خانوما لباس تنگ و نازک نپوشن نشانـه با کلاسي نيست نشانـه ي جندگيه.اول کـه خودم اعتقادي بـه همچين چيزي ندارم.مگه همـه مردا هم با هم برابر نيستن.مگه کشواري ديگه مرد ندارن يا اونا ادم نيستن.درسته تجاوز تو هر کشوري پيش مياد اما مگه خارجيا همـه و پتي تو خيابون راه نميرن.ببينيدي کـه شخصيت داشته باشـه ربطي بـه اين چيزا نداره مرد اگه مرد باشـه خودشو کنترل ميکنـه اگه نباشـه کـه سرخودشم نميگذره.بعدم کشور جمـهوري اسلامي فقط قصد داره بي حجابا رو جمع کنـه يه ذره سعي ندارد باز مثل قديم مکان هايي مثل روسبي خانـه را باز کنـه کـه مرد هايي کـه خيلي آتيششون تنده خودشونو اونجا خالي کنن کـه اينقد تجاوز بيداد نکنـه.بخدا کاري بـه پوشش زن نداره مرد خودش بايد مرررررررررد باشـه. اميدوارم فهميده باشيد منظورمو.به اميد روزي کـه اصلا چنين چيزي نبينيم و نشنويم.

    جواب سوني کارت بيست : خود شما کـه ميفرمائيد روسپي خانـه باز کنيد کـه اين نظر بر خلاف دستور خداست وقتي بهتون ميگن ازدواج موقت کـه خدا اجازه داده را گسترش دهيد جيغ ميکشيد کـه اي واي اسلام بـه زنـها اهانت کرده و اينکارا گري هست و آخوندا براي خودشون اين حرفها را ساخته اند و اينجور و اونجور

     h.gh : سلام من ?? سالمـه تو يه بچگي با دوستانم نزديکي داشتم و با ان و بعد از اون هم بـه گناه کبيره خودارضايي آلوده شدم که تا اين مشکل حافظه پيدا کردم و ضعف چشم و کمر درد و خيلي مشکل هاي ديگه الان بـه لطف خدا ارادمو قوي کردم و تونستم توبه کنم هرچند توبه خود ارضايي سخت بود ولي تونستم توبه کنم و کلا زندگيم تغيير کرد با ويديو هاي استاد علي اکبر رائفي پور اميدوارم خدا توبه ام رو بپذيره و از گناهانم گذر کند.

     شکنجه های باستانی خشن : من پسر بد و به ظاهر خوبم يه ادم مغرور يه عصبي از ا خوشم نمياد ولي بايد غريزه ي جنسي ک تو اين جامعه حرامـه رو جبران کنم من سمت تنـهاي ک هستم همين روزا يا از راضي ميشـه يا قرص برنج واسه هردو امون گزاشتم کنار.... اينم ختم کلامم بود ياعلي زندگي با اين همـه بن بست حال نميده يا بمير يا حال کن

    جواب سوني کارت بيست :ي کـه تو کلامش يا علي هست سمت خودکشي و اين حرفا نميرود ، خودکشي اينقدر درون اسلام بد و زشت و نـهي شده هست که حتي توصيه شده مجلس ختم چنيني نرويد چون اين شخص از رحمت خدا نااميد بوده و از بزرگترين گناهان قتل نفس و نا اميدي از رحمت خداست ، بعد با همون ذکر ياعلي اجازه ندهيد شيطان سوار افکارتون بشـه و طبق قسمي کـه خورده شما را با اين فکرها و اعمال بـه خودکشي و نابودي بکشونـه ، دنيا واسه همـه سخته و فقط شما اين مشکل را نداشتي ، ميلياردها آدم قبل از شما و ميلياردها آدم بعد از شما بايد با اين سختي ها مبارزه کنند و از راه خدا دور نشوند کـه فرموده اگر تقوا پيشـه کنيد برکات را از زمين و آسمان بر شما نازل ميکنيم ، و خدا دروغ نميگويد

     منم : هه..جالبه همـه اومدن از عوم تجاوز صحبت مـیکنن...همـه دارن راه حل درمان ارائه مـیدن..هیچفک نمـیکنـه چرا اصلا تجاوز صورت مـیگیره...وقتیی کـه نـه شرایط ازدواج دائمـی و موقت رو نداره...تو این جامعه ای هم کـه بیشتر ا لباس ی مـیپوشن راه مـیره چجوری خودشو بچسبه تجاوز نکنـه؟

     ساره محمدی : باسلام من یـه مدت تحت تاثیر دوستانم قرارداشتم باپسرا فقط درون حد صحبت بودم ولی بعد ازاون کـه مـیدیدم دوستام اینقد باپسرا راحتن منم همـین تصمـیمو گرفتم تویـه چندماه من باچند نفر دوست شدم و فقط حتی درحد دست بوده ونـه بیشتر فقط بایکیشون کـه خیلی دوسم داشت درحد فراتر بوده ولی نزاشتم دستش بـه بدنم بخوره حالام باهیچنیستم فقط خیلی عذاب وجدان دارم و ازایندم مـیترسم خیلی پشیمونم واقعا افسرده شدم ولی بعد ازاینکه ازدوستام جداشدم بـه هیچ پسری فکر نکردم نمـیدونم حتما چیکارکنم توروخدا دارم دیوونـه مـیشم

     بدبخت : تو 5سالگی بهم تجاوز شده ممکنـه پردم پاره شده باشـه

     کمر شکسته : با سلام بنده پسر17ساله هستم یکمـی خوشکل یـه رفیقی داشتم کـه چند ساله باهم هستیم یعنی خیلی بهش اعتماد دارم یـه شب حرفون مـیشـه بعد چند ماه زنگ مـیزنـه کـه دعوتم کنـه وقتی باهاش رفتم داخل یـه اتاق بود کـه چهار نفر بودین هم بود خوردیم کـه سنکوب کردم بعد رفت یـه مرد 26ساله اورد درون حالی کـه تو اتاق افتاده بودم درون اتاق را بست و منو بلند کرد و زد زمـین مشتو لگد مـیزد بهم که تا وقتی کـه زیر دستش غش کردم وقتی کـه بیدار شدم خواستم فرار کنم کـه در بسته و لباسم کنـه بود بعد بهم گفت کـه این کار را باهام ه راضی نشدم از دستش کـه نمـیشد فرار کرد سرمو گرفت کوبوند بـه دیوار مجبور بودم این کارا م بعدش رفیقاشو صدا زد و همشون کـه پنج نفر بودن افتادن بـه جونم فیلم هم دارن بعد یـه مدت چنتا از رفیقای صمـیمـی فهمـیدن ولک ابروم رفته بود حتی بـه سرم زده بود کنم از ترس هم یـهی نگفتم نـه بـه اقام نـه بـه عموم چون تهدیدم مـی الان حدود سه ماه مـیگذره بازم اونارا ببینم دوست دارم خودمو دار ب هر کی هم بهم رسیده بهم مـیگه فلانی اینکارت کرد روحیـه کـه صفر هست چکار کنم کـه ابروم حفظ بشـه و اونا راباشدید ترین عقوبت مجازات کنم لطفا کمک کنین تو را خدا

     وفا : اسلام دین کاملی هست ما کوتاهی مـیکنیم . چرا درون حدیث امده کـه هر زنی کـه خود را خوشبو کند و از خانـه بیرون بره که تا وقتی برگرده ملایکهاو را لعنت مـیکنند .
    زنان حجاب مردان نگاه را حفظ کنند . حجاب و نگاه را از شش سالگی بـه کودکان یـاد دهید با اهل مسجد انـها را اشناکنید

     یونس : سلام من??سالمـه. من يه روز با يکي از دوستام البته پسره توي کوچه بوديم کـه يه مردي رو ديديم کـه مشکوک بود. رفيقم فهميد بـه من يک چيزايي گفت من اهميت ندادم ولي اون مرد دنبالمون راه افتاد بعد دوستم فرارکرد و به ? مرد خبر داد تو اون لحظه من توسط اون مرد مورد تجاوز کوچيکي قرارگرفتم نـه زيادکوچيک چون دوستم کمک اورد از اون روز تو جامعه يا تو کوچمون يا وقتي ميرم مغازه ياد اون روز ميفتم هي ميگم نکنـهي بهم تجاوز کنـه مورد عذابم اون مرد رو ديگه نميشناسمش و به مادر و پدرم نگفتم فقط دوستم ميدونـه نميدونم چيکارکنم لطفا بگيد

     مبینا : سلام
    من ي 14 ساله هستم کـه قبلا خود ارضايي داشتم......دو روزه کـه توبه کردم و ديگه اصلا اين کارو نميکنم...ممکنـه پرده ام پاره شده باشـه؟؟؟
    آيا وقتي 18 سالم شد دکترا براي آزمايش يمو نگاه ميکنن؟
    من ي باحجاب و سنگين هستم ولي واقعا از مسائل جنسي بعد از ازدواج ميترسم...هنوزم پريود نشدم...آيا پرده ام پاره شده؟؟؟ ممنون ميشم جواب بدين...دو که تا 6 و 10 ساله هم دارم کـه خوبين...

    جواب سوني کارت بيست : اگر ورود بـه داخل آلت ي نداشته ايد احتمال پاره شدن پرده بکارت بسيار ضعيف هست ، بـه خدا توکل کنيد و از وسوسه شيطان با دوري از خلوت رها شويد

     افسوس : یـادی یم از شـهیدان امر بـه معروف و نـهی از منکر مانند شـهید خلیلی کـه برای دفاع از ناموس مردم جونشو از دست داد .

     ss501 : آقا من ديگه دارم شاخ درون ميارم با اين چيزايي کـه خوندم و اااااااااي خدا ما انسانـها داريم بـه کجا ميريم آخه چرا خدايا مارو هدايت کن من کـه حق رو بـه هيچ نميدم چون با اين چيزايي کـه خوندم هيچ حق نداره ولي همين الان شاخ درون آوردم

     یگانـه : سلام. من سال گذشته هم واستون گفتم کـه پسرخالم اذيتم ميکنـه متاسفانـه هنوزم کـه هنوزه اس دادنش ادامـه داره من بـه مم گفتم م گفت کـه جوابشو ندم الانم جواب نميدم ولي بازم اس ميده ولي اينبار ديگه از و....حرف نميزنـه همش ميگه بـه جون م من تورو واسه ازدواج ميخام...ميگم واسه چي من ؟ اين همـه هستن! ولي ميگه من تورو واسه حيايي کـه داري ميخام و ادعاي عاشقي ميکنـه همـه اس هايي کـه ميده رو هم بـه م نشون ميدم م بااين ازدواج مخالفه من خودمم مخالفم چون همين ديشب يه بنده خدايي گفت کـه پسرخالم رفته خونـه خالي .ازاينکه هنوزميره خونـه خالي مطمئنم واسه همين تن بـه اين ازدواج نميدم بنظرشماچيکارکنم؟؟؟

    جواب سوني کارت بيست : شما وقتي ميدانيد او چکاره هست حتي اگر تن بـه ازدواج بدهيد درون آينده همواره نگران اين هستيد کـه الان کجاست و با کيه ، نکنـه با همکاراي مونثش ريخته رو هم نکنـه منشي شرکت را مخش را زده ، نکنـه زن گرفته و مدام استرس و جنگ اعصاب ،‌ مگر اينکه بتوانيد صد درون صد مطمئن شويد کـه توبه کرده و مرد زندگي شده هست ولي اگر ميدانيد اهل توبه و اينجور کارها نيست بلاکش کنيد و وقتتان را هم براش تلف نکنيد و خداوند هم درون قرآن مومنين را از ازدواج با بدکاران منع کرده است

     کمالی یوسف : با سلام من يه پسر 13.5 ساله هستم از حدود يک سال پيش کـه احتمال زياد بيشتر هم هست نا خواسته براي اولين بار ارضاء جنسي کردم و يه جور خوشم اومد که تا اين کـه دو ماه پيش با يه 3 4 سال از خودم بزرگ تر کردم و اون چون مي ترسيد کـه پدرش بفهمـه اين کار و بامن ديگه انجام ندارد اما بعد اون از اول ارضاء جنسيمو شروع کردم دارم ديونـه ميشم امسالم نزديک بود بخاطر اين کار بـه درد نخور يکي از درسامو بيوفتم کـه معلممون نمره قبولي رو داد 3تا دوست دارم کـه براي اينکه سمت ابروريزي با اونا نروم مدرسه مو کامل عوض کردم ولي هر وقت مي بينمشون دوباره حال اين غلط نکنم بهم دست ميده اما از اينا گذشته فکر مي کنم با اونا از دواج کردمو هيچ چيزي بين ما نيست ولي شب موقع خواب ياد بدن اونا ميوفتم و بايد ارضا جنسي م کمکم کنين

    جواب سوني کارت بيست : سايت ( حجره مجازي ) يکي از سايتهاي خوبي هست که درون رابطه با درمان مذهبي خودارضائي و استمنا فعال هست و اگر بـه نکبت اين کار آگاه شده ايد ميتوانيد از مطالب اين سايت کمک بگيريد
    http://www.hojrehmajazi.ir

     محراب : من پسري هستم کـه خيلي خاطر خواه دارم ولي يه ي توي فاميلاي دور اصلا روي من هيچ علاقه اي نشون نمي ده نمي دونم چرا من16 سالمـه اون 15 سال

    جواب سوني کارت بيست : مراقب حيله هاي شيطان باشيد کـه جذابيت شما سبب جهنمي شدن شما نشود ، زندگي کوتاه تر از آن هست که بـه صرفه باشد بخاطر اين چند ده سال عمر کوتاه براي هميشـه درون جهنم و غضب خدا دست و پا زد

     شیوا : نـهههه اوضاع از اونی کـه فکر مـیکردم خیلی خیلی بدتره.خداقوت😣

     افسرجنگ نرم : اعوذبالله من نفسی...یـاحضرت زهرا(س)زنانمان رانجات ده.
    یـاعلی المرتضی(ع)مردانمان رانجات ده

     shiva44 : man 15salame.vaghean khejalat mikesham ke dokhtaram .chon dokhtara shoresho dar ovorean.man aslan betin chiza fekr nemikonam o ta hala b hich kas dost nashodam va nemikham o be hadafam fekr mikonam.

     UNKNOWN : سلام. سوني کارت بيست خيلي خوشم اومد از جواباتون. لطفا منو هم راهنمايي کنين.
    ي ?? ساله هستم کـه نزديک پنج سال با پسري بـه قصد ازدواج رابطه کلامي داشتم. البته دستم رو هم مي گرفت و يک سري شيطنت ها داشت. ولي خوب حداقل رابطه جنسي نداشتيم. هر چند کـه حرفشو مي زد و من درون طول پنج سال کـه تو موقعيت بودم و دوسشم داشتم دووم اوردم و اجازه ارتباط جنسي ندادم. اين آقا بعد پنج سال اومد خواستگاري ولي چون خانواده ي من بسيار مذهبي و سنتي ان و اونا بسيار بـه اصطلاح اپن اين ازدواج سر نگرفت. دو ماه تمام افسرده بودم و حتي چند بار زير سرم رفتم. ولي الان هم خوشحالم کـه همسر اون آدم با فرهنگ بسيار جلف و مثلا اروپايي نشدم و هم ناراحتم, بـه خاطر دست زدن ها و حرفاي جنسي کـه بين ما رد و بدل شده بود, البته حداقل ميتونم بگم قصد من ازدواج بود و جز اون آدم انگشتي هم بهم نخورده. ولي با همـه ي اينا الان يادم ميوفته عذاب ميکشم و از خدا و همسر آيندم خجالت مي کشم.

    جواب سوني کارت بيست : هر انساني ممکن هست در دوراني از زندگي اش فريب نفس ،‌ دنيا يا شيطان را بخورد ولي مـهم اينـه کـه اگر خدا بهش اين فرصت را داد کـه بفهمـه راهش اشتباه بوده برگردد ، ما همواره و در تک تک ساعات زندگي داريم درون يکي از اين دو مسير راه ميريم ( ظُّلُماتِ إِلَى النّورِ و يا مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ ) يا از ظلمت بـه سوي نور و يا از نور بـه سوي ظلمت ( برداشتي از آيت الکرسي ) حالا خوش بحالي کـه وقتي مردم بالاي سرش ايستادند بـه نماز ميت و گفتند الصلاه الصلاه ببيند درون اين چاه تاريک دنيا بـه سمت نور و رهائي نزديکتر هست تا بـه قعر چاه
    خدا هم ستارالعيوب هست و دوست دارد عيب بندگان پوشيده بماند و لازم نيست ديگر بـه آن فکر کنيد يا براي ديگران و حتي همسر آينده تان مطرح کنيد و فقط بين خود و خدا توبه کنيد

     بدبخت. : سلام من يه 18ساله هستم، من اونقدر از اين جور کارا بدم مياد.....من هميشـه هم پوشيده مي پوشم ، يه روزي من شب خوابيده بودم پدرم يواشکي اومد پيشم و اذيتم کرد يه لحظه چشمامو باز کردم گفتم چرا اين کارو مي کني؟؟مگه من ت نيستم خجالت نمي کشي پدرم معذرت خواهي کرد و گفت کـه تو از اين بـه بعد اتاقتو قفل کن بخواب و.. اين کار 3 روز قبل اتفاق افتاد و من اصلا باهاش حرف نمي .. شبها هم نگران مي خوابم نمي دونم چي کار کنم لطفا کمکم کنيد؟

    جواب سوني کارت بيست : مردها گاهي ناخواسته چنان تحريک جنسي ميشوند و چنان شيطان عقلشان را ميپوشاند کـه نميفهمند چه ميکنند ، شايد سرد مزاجي مادرتان باعث اين موضوع شده يا ميخواسته بـه شما ابراز محبت يا شوخي کند کـه ناگهان شيطان وضعيت را تغيير داده و به سمت ديگري هست ، ولي هر چه کـه بوده من حس ميکنم پدرتان از اين موضوع شرمنده و پشيمان هست ، البته شما هم توصيه ايشان را عمل کنيد و درب اتاقتان را قفل کنيد و از شر شيطان و وسوسه هاي اين ملعون از جانب خودتان و پدرتان بـه خدا پناه ببريد

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، بـه نام خداوند رحمتگر مـهربان

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ .... بگو پناه ميبرم بـه پروردگار سپيده صبح

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ .... از شر تمام آنچه آفريده است

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ .... و از شر هر موجود مزاحمي هنگامي كه وارد مي‏شود .......

     دنیز : من ??سالمـه.مردي درون خيابان کمر مرا جور بدي لمس ميکرد.آيا اين تجاوز است؟دو سال هست که بسيار از اين موضوع ناراحتم.

    جواب سوني کارت بيست : متاسفانـه آزارهاي کلامي و لمسي درون همـه جاي دنيا براي زنان يک مسئله آزار دهنده هست ولي تجاوز محسوب نميشود ولي مخصوصا درون محل هاي خيلي خلوت يا خيلي پر ازدحام احتمال اين گستاخي ها مخصوصا براي خانم هائي کـه پوشش تحريک کننده اي دارند بيشتر هست ،‌ اگر پوشش گشادتر و ساده تري و رفتار متين تري داشته باشيد ميتواند درون حد زيادي مواجه با اين موارد را کم کند هر چند صفر نميشود چون آدمـهاي پست و بي شخصيت همواره درون سراسر جهان وجود داشته و دارند

     یـه افسرده : سلام من پسري 22 ساله هستم کـه سر فحش من و چندين نفر بـه هم درون يک شب و تهديد اونا بـه زدن من بود کـه شب بعدش اومدن و منو از محل کارم بردن توي کوه هاي تو شـهرمون.... بعد کلي لگد بـه شکم و رون و کمرم زدن و بعد از اون بهم تجاوز و فيلم گرفتن و تهديدم کـه اگر کاري کنم فيلممو پخش ميکنن و ابرومو ميبرن دو روزه زندگي برام جهنم شده و هر روز حس ميکنم دارم ميميرم ديگه نميدونم بايد چيکار کنم و چجوري بخندم و زندگيمو کنم که تا وقتي جواب اين کارشونو ندم زندگي برام جهنمـه اما نميدونم چطوري و چيکار کنم کـه ابروي خودم نره لطفا کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : درون اسرع وقت و همين امروز بـه پليس مراجعه کنيد آنان خودشان مشکل را برطرف ميکنند

     112 : خدا یـا رحم کن
    هیچ وقت اونـهایی رو کـه مورد تعرض قرار گرفتن مسخره نکنید و یـا حتیـانی کـه خودشون بـه مـیل خودشون این کار رو ،همـیشـه آسونـه بیرون گود نشست و حرف زد ولی زمانی کـه در موقعیت باشیم مرد مـیخواد کـه فرار کنی . واقعیت اینکه غیرت از جامعه رفته چون اگه مرد غیرت داشته باشـه نـه خودش اینکار رو مـیکنـه نـه مـیزاره ناموسش با وضع اسف بار بیـاد تو جامعه بچرخه. زن و مرد با هم دلمون به منظور هم بسوزه ان شاالله خدا رحم کنـه. اینـها رو مـیخونم مـیفهمم کـه چقدر منبع اطلاعاتی مسائل زیـاد شده کـه یـه بچه 12 ، 13 ساله دارن دربارشون حرف مـیزنن. خانواده ها صمـیمـیت ندارم . اطلاعات بد بـه بچه ها مـیده غیرت مردا کم شده حیـاوعفت از زنـها دور شده .خدا رحم کنـه امـیدوارم روزی بیـاد پاکی جامعه رو ببینیم همـه با هم. آمـین

     یی انسان : من کـه افغانم الانم افغانستانم خیلی شوکه شدم با خوندن این نوشته ها واقعا جامعه ایران خراب شدی من مـیگم اول والدین بیشتر فرزند نیـارن اگه نمـیتونی تربیت کنی اصلا فرزند نگیرن دوم مقصر 99% اینجور موارد ا هست زیرا ا حرف والدین رو گوش نمـیکنی خودسر تن بـه ازدواج های خیـابانی کـه الان فکر کنم تویی ایران دیگی مود شدی مـیزنی من مـیخام بـه ان گلم مـیگم قدر خودیتونو بدونید خودیتونو تسلیمـی نکنید کـه اصلا نمـیشناسید کنترول بـه نفس داشته باشید وقتی یی پسر بهت گفت دوست ات دارم اینکه نمـیشی همـه چی تموم بشی تویی مـهمترین چیز تویی زندهمشترک و عشق کلمـه یی بـه اسم اعتماد هست اگیی این کلمـه رو نداشت دیگی اصلا ازدواج نکنید خیلی خوبی که تا بشی بدبخت هیچ چیز دنیـا بـه آبرو انسان نمـی ارزی از اونـهایی کـه بهشون بـه زور ویـا فریب تجاوز شدی خواهش مـیکنم بری بـه دولت شکایت کنی من نمـیدنم چرا برادان پدر تون هیچ کمکی تون نمـیکنی تویی این موارد اگی تویی افغانستان منظورم همـین شـهری کـه من زندهمـیکنم بـه یی تجاوز بشی فکر نکنم برسی دست پولیس خود برادر پسر رو تکه تکه مـیکنی هدف ام اینی کـه والدین محترم لطفا از ا تون حمایت کنید همـین الان ا زیـادی هستن بهشون تجاوز شدی ولی سکوت کـه خیلی وحشتناکی💔

     ی هموطن : سلام رفقا چي بگم ولي اصلا يهويي اين مطلب رو ديدم و خيلي ناراحت شدم هيچ وقت فکر نکنيد کاري کـه انجام شده دير شده ديگه زمان براي جبران ش نيس تو رو خدا خوب بحرفام گوش بديد ميتونـه خيلي بهتون کمک کنـه
    در زماني همـه دم از اسلام ميزنن تو مملکتمون کـه اگه راهبرد خوبي بود ديگه چنين چيز هايي رو نميديديم !!! توي هر موجودي کـه آلتش رو داره وجود داره و نکته ي مـهم تر اينـه کـه به جز انسان 26 نوع جانور ديگه هم داراي بکارت هستن منحصر بـه انسان نميشـه جالبه بدونين اون يک بافتي هستش کـه اگه مدتي پيدا نکنـه دوباره ترميم ميشـه درون يک چند سال شايدم کمتر من يک آدم لاشي بودم ک همش فکر گرماي تن طرف بودم زندگيم هر روز تو يک منجلاب ديگه فرو ميرفت بچه ها من يک روز کـه مست بودم جلوي يکي از نوادگان اهل بيت شرمنده شدم تو حالت مستي ازشون خواستم کـه کمک کنن و واقعا کمکم بچه ها هرکسي فکر ميکنـه اين دنيا گذشته اس ميخوام بتون بگم اين طور نيس من خودم رو پيداکردم ، نم نم با اهل بيت اشنا شدم يکي دوسال کـه گذشت مني کهي سلام بهم نميکرد يا با منت ميذاشت رومون و اکثر مدت ها داشتم تو رويا ي خودم دود ميکردم با دوست شدن با اهل بيت مخصوصا حضرت زهرا مورد احترام همـه قرار گرفتم اينـه کرامت اهل بيت ، ماها کـه داعشي نيستيم راهمون روشنـه ماها کـه وهابي نيستيم ماها کـه سني نيستيم ما اهل بيت داريم ماها نبايد هيچ وقت خودمونو ببايزيم چون زينب کتک نخورد ک ماها الاان ناراحت باشيم اونا خودشون رو ذليل ما کـه ماها پرواز کنيم ادم خودشو خوب پيدا ميکنـه رفقا خودتونو نبازيد اين خدا خيلي مـهربون تر از اين حرفاست يک قدم شما بريد اون خودش عزيزتون ميکنـه تو همـه جا تو نمازا براش اشک بريزيد اگه اشکتون نمياد عيب نداره خوتونو بزنيد بـه گريه خدا بتون اشک ميده و به اين ايمان داشته باشيد ک درون مسير اهل بيت باشيد هرجاي دنيا کـه به مشکلي بر بخوريد خودشون دستون رو ميگيرند و هرجا توي تجاوزي قرار بگيريد ياد علي يد ازش خواهش کنيد ماها شيعه علي ايم علي پدر ماست و يقين داشته باشين کـه اين کار را براتون انجام ميدن من چندين مورد اينچنينيني رو ديدم ک اهل بيت کمکشون فکر کردين حتما بايد يوسف باشيد نـه علي رو دوست داشته باش براش اشک بريز ببين بـه چه سلاحي تجهيز ميشي نمونـه ي بارزش رجب علي خياط نمونـه ديگه اش واسه ي خانومي تو نجف پيش اومد واسه حجله عروسي داشت ميرفت مرقد امام علي تو را مورد تجاوز قرار ميگيره ميبينـه هرکاري ميکنـه مرد داره او را عريان ميکند رو مرقد امام علي ميکند با امام خويش نجوا ميکند و به چشم امامش رو ديده بود و امام با شمشير بـه فرد متجاوز ميزنند و ...... عارف زاهد لازم نيست باشيد اما از اهل بيت فاصله هم نگيريد راه روشن و هميشـه با گارانتي اهل بيت هستند

     زهرا : این اصلا عادلانـه نیست کـه حتی بـه بچه های کوچک هم تجاوز مـیشـه!چرا آخه مردم از این کارا مـیکنند!ولی ممنون کـه ا و حتی بعضی پسرا کـه به اونـها هم تجاوز شده را آگاه مـیکنید.

     پری.. : سلام
    من13سالمـه همـه جا نجابتمو حفظ کردم و هرگز با پسری دوست نبودم ولی چند وقتیـه متلک ها تو خیـابون اذیتم مـیکنـه حتما چی کار کنم؟

     بی نام : خیلی اتفاقی با این سایت روبرو شدم ...
    انسان ... اگری روش انسانی رو پیش بگیره مثل حیوان برخورد نمـیکنـه...
    و اما... غرور... سعی کنید هر چند خیلیـا مـیگن غرور بده...اما سخت و مغرور باشید که تا مورد سو استفاده قرار نگیرید ...
    اگه شما ی جدی و محکم و تابع آبرو باشید هیچ وقت مورد سو استفاده قرار نمـیگیرید ...
    همـینطور شما پسرا ...اگه کمـی موقع دست درازی فقط کمـی بـه ناموس خود فکر کنید هیچ وقت دست بـه همچین عمل های وحشیـانـه ای نمـیزنید...
    فرهنگ تو بی حیـایی نیست .... تفکراتتونو فرهنگی کنید ..

     مـینا : یـا خدا یـا امام زمان این چ وضعیـه یعنی چی این چ وضعیـه ا خودشونو عرضه مـیکنن بابا شماها عزت نفس ندارین؟؟شخصیتتون خورد نمـیشـه؟؟ب شخصه برام پیش اومده پسری خیلی ابراز عشق بهم کرده منم بعد از مدتی عاشقش شدم ولی بـه روش نیـاوردم بعدا ک فهمـیدم خیلی ناراحت شدم و احساس حقارت کردم حالا ای فامـیلشون مـیاد ب زور بهشون مـیگه بیـا کنیم!!واقعا ک!!پسرا ک جای خود دارد از قدیم الایـام شنیده بودیم ولی نمـیتونم بپذیرم ا اینقد خودشونو خوار و خفیف مـیکنن...حالم بـه هم خورد..من خودمو پاک نمـیدونم بالاخره هرکسی گناهانی داره ولی توروخدا بیـاین خودمونو درست کنیم..همـیشـه جوون نخواهیم بود..ی روزی قراره بمـیریم..کاری نکنیم ک وقتی گذاشتنمون تو قبر و با اعمالمون تنـها شدیم دیگه هیچ معصومـی نتونـه شفاعتمون کنـه..خدا همـه مونو هدایت کنـه ان شاالله

     تنـها : اینـها همش ی مشت حرفه وقتی تو موقعیتش بیوفتین مـیفهمـین یعنی چی

     پشیمون : 22سالمـه متنفرم از اینکه پسری ازم سواستفاده کنـه با چند نفر ک اشنا شدم فهمـیدم قصد بد دارن تموم کردم ولی دو تاش با اجبارگرفتن ایناا.فقط درون این حدود هر بار یـادم افتاده گریـه کردم وای ک اونروزا چقد گریـه مـیکردم.الان دوساله با یکی دوسم همچین سخصیتی نیس.بهشم گفتم همـه چیو ولی هیچوقت خودمو نمـیتونم ببخشم این حس خیلی اذیتم مـیکنـه

     یـه .. : سلام من 20 سالمـه يه .. هستم کـه اميد بـه زندگي نداره وقتي 17 سالم بود بهم تجاوز شد يه هفته قبل از اينکه بهم تجاوز بشـه توي مدرسه عضلات صورتم ميلرزيد درست نميتونستم بخندم ازطرف پدرم محبت نميديدم و مدام با پدرم مشکل داشتم يه روز روي نيمکت نشسته بودم يه آقا گفت قصد مزاحمت نداره و ميخوادباهام صحبت کنـه وقتي گفت روانشناسه پيش خودم گفتم درموردپدرم باهاش صحبت کنم چندروزي ميديدمش توي ماشين پاهام ميلرزيد بامادرم پشت موبايل صحبت کردم قطع کـه کردم گفت امروزناهارماکاذوني دارين وقتي اومدم خونـه درست گفته بودواين شدکه بـه نيروهاي ماوراي طبيعت اعتقادپيداکردم و يه روز توي ماشين گفت برو صندلي عقب بشين کتشم انداخت روم گفت اينجاحس ميکنم پليس وايساده وقتي گفت بيابالا توي پارکينگ يه آپارتمان بودم ازترسم صدام بايشدجيغ ب ياکمک بخوام دستموسفت گرفته بودوکشوندم توي انبار من قبل از تاريکي هواهميشـه بايدخونـه ميبودم و ميخواستم فرارکنم گفت مي بـه ديوارکه بقيم بيان ديوارش از چوب بودگفت اگه همينطوري برام قسم بخوري بيشترو بيشترنگهت ميدارم و من دچار دوگانگي شخصيت بودم نميدونم تقصيره خودم بود کـه اينکاروبامن کرديا اون من واقعانميخواستم وازونروزبه بعدپرخاشگرو عصبي شدم عضلات صورتم ميلرزه نگاه ميکنم توچشم دوستام چشام ميسوزه حرفي براي گفتن ندارم و اون ي کـه هميشـه شادبودديگه نيستم بعضي موقع هاهرچقدرفکرميکنم اونروزادرموردچي بادوستام حرف ميزدم تاالانم بتونم صحبت کنم بادوستم ولي يادم نميادبعدازيه سال خودخوري و هرشب گريه بـه مادرم گفتم و رفتيم دکترولي از نظره روحي داغونم ديگه ب بايدچيکارکنم همـه ي اون اتفاقات الان سه ساله همراهمـه نـه اشتها دارم براي خوردن غذا و نـه کلا زندگي چه برسه بـه ازدواج

    جواب سوني کارت بيست : سخته ،‌ خيلي سخته ،‌ ميدونم ،‌ ولي تنـهاي کـه ميتونـه بهتون کمک شاياني ه خودتون هستيد ،‌ سعي کنيد بـه خودتون کمک کنيد و افکار ناخوشايند را از خودتون دور کنيد ولي دقت کنيد اين دور باعث نزديک شدن يک اشتباه ديگر مانند مصرف الکل يا مواد مخدر يا جمع هاي انحرافي نباشد ،‌ سرتون را بـه يک کار مفيد گرم کنيد ، کاري کـه بازده داشته باشـه و احساس خلق بهتون بدهد مثلا گل کاري يا حتي بافتني ، کاري کـه خوشتون بياد حتي اگه سخت باشـه ولي درون آخرش يک خروجي داشته باشـه ، مثلا سرگرمي با گوشي موبايل و اينترنت خيلي براي صرف وقت خوبه ولي خروجي ندارد و نـهايتا بـه پوچي و بي خاصيتي منجر ميشود ، يک کار مفيد و داراي خروجي قابل لمس

     .... : سلام من ی 12 ساله هستم
    چند وقته کـه مادرم دوست 14 سالشو دیده
    و اون یـه پسر داره
    هر وقت اونا مـیان خونمون یـا ما مـیریم خونشون پسرش همش سعی مـیکرد بـه من نزدیک بشـه
    یـه بار اومدن خونمون و بعد نیم ساعت رفتن بیرون ولی دوست م پسرشو نبرد اون پیش من موند اون 14 سالشـه)
    وقتی کـه اونا رفتن منم رفتم تو اتاقم و دراز کشیدم
    که یـهو صدای درون اومد اومد تو اتاقم یـهو خوابید بغل من من جا خوردم یـهو پاشدم منو گرفت بزور خوابوندم لبمو گاز گرفت جیغ زدم ولی هیشکی نبود داشت بزور لباس هامو درون مـیوورد کـه هولش دادم بعد همونموقع م رسید مـیخواستم سریع موضوع رو بگم ولی نمـیتونستم
    الان هم اومدیم خارج از کشور
    حالا هم همش با اس ام اس واتساپ ایمو وایبر تلگرام پی ام مـیده از هر جا بلاک مـیکنم
    اصن ازون موقع حالم بده مـیخوام بگم بـه یکی

     Anis : سلام من انيس هستم و 17 سالمـه ، پارسال خونواده خالم از تهران بـه شـهر خودمون اومدن ،يک پسر 19 ساله دارند کـه اسمش سهيل .من از بچگي از سهيل خوشم ميومد .14 ساله کـه بودم واسه کار شوهر خالم رفتن تهران.چند ماه پيش کـه اومده بودن خونمون ،وقتي داشتم چايي تعارف ميکردم و خم شده بودم ،يه نگاه بـه سينـه هام کرد بعدش بـه خودم نگاه کرد و خنديد .بعد از چند دقيقه بـه بهانـه دستشويي بلند شد و به من چشمک زد کـه بيام اونطرف . چون خيلي دوستش دارم هرکاري کـه بگه رو انجام ميدم اصلا هم دست خودم نيست .

    جواب سوني کارت بيست : وقتي او از شما سوء استفاده اش را کرد آيا هيچگاه حاضر ميشود با شما ازدواج کند ؟ بسياري از پسرها را فقط جهت تخليه خود ميخواهند ، يک نبايد هرگز خودش را محل تخليه نامشروع ديگران قرار دهد

     عرف : من وقتی 19سالم بود تو یـه پارتی رفتم ویعد از ان مـهمانی یـه خانومـی من رو با الکل گیج کرد بعد. درون خانـه اش چون من گیج بودم توسط خانوم و یک مرد دیگر موردتجاوز قرار گرفتم وتا امروز. کـه 22 سالمـه کابوس مـیبینم .و هر شب اذیت مـیشم .و خیلی ترسو شدم. چی کار کنم

     بشر : چگونـه خود ارضايي را ترک کنيم

    جواب سوني کارت بيست : درون سايت حجره مجازي کليپ و مطالب مفيدي درون اين باره وجود دارد کـه در منوهاي بالا و تبليغات سمت چپ صفحه اين سايت ميتوانيد بـه آنـها دسترسي پيدا کنيد
    http://hojrehmajazi.ir

     ی ادم : واقعا ک برا همـه متاسفم

     ... : سلام من حدودا يک سال با يک پسري دوست شدم هفته پيش منرو بـه مـهموني دعوت کرد و بهم تجاوز کرد تنـها کاري کـه ميتونستم م اينکه نزارم با دوستاش لباسم روي درون بيارن . عمل هم انجام داد ولي هيچ دردي توي ناحيه يم حس نکردم . هيچ خوني هم ازم نيمد . خيلي ميترسم چيکار کنم . خانوادم مذهبي ان براي همين بـه اون ها هم چيزي نگفتم .الآن هم دوباره چند وقته آويزونم شده تو راه اومدن بـه خونـه از دانشگاه بـه زور سوارم کرد و ميخواست دوباره بهم تجاوز کنـه کـه زودي فرار کردم . حتي بـه م هم رحم نکرده . بـه اون هم تجاوز کرده و پرده بکارتشرو پاره کرده . من فقط از قضيه م خبر دارم تورو خدا کمکم کنين

    جواب سوني کارت بيست : اگر بـه پليس شکايت نکنيد اون پسر کـه احتمالا ان زيادي را از هستي ساقط کرده بعد از شما هم اينکار را ادامـه خواهد داد ، بعد بخاطر انتقام تمام اني کـه توسط اين شخص هتک حيثيت شده اند بر شما واجب هست که بـه پليس گزارش دهيد و او را بـه سزاي اعمالش برسونيد که تا ان ديگري آينده شان خراب نشود ، حتما بـه يک پاسگاه پليس مراجعه نمائيد و اگر مدرکي هم داريد بـه پليس ارائه دهيد ، خدا و قانون پشتيبان شما هستند

     AKo.M2.IR : اصلا با ادماي عقده اي حال نميکنم چون مردي و مردانگي و زيره سوال ميبرن بـه نظر من نبايد بـه خانوما نبايد نگاه ابزاري داشت زن خيلي لطيفه بايد بالطافت باهاش برخورد کرد تجاوز زورکي وحشيانس کاره حيووناس. اخخخخخخ اگه يکي از متجاوزا گيرم بياد .....

     11000000000 : سلام من پسرم از 14سالگي باپسرهايي بزرگ شدم کـه هم جنس باز بودن الان 24سالم نـه مفعولم و نـه فاعل فقط دوست دارم آلت پسران خوشگل رو ببينم کـه سننشون بين 17 الي 20 باشـه بعد ديدنشون بيخيال مشم فقط دوست دارم ببينم ، توبه ميکنم هم نميشـه و...صدها راه رو امتحان کردم کمکم کنيد.

    جواب سوني کارت بيست : اگر بـه زشتي کارتان پي ايد و ميل بـه پاک شدن درون شما زنده شده هست به انجمن معتادان جنسي گمنام بپيونديد ، آدرس سايتشون اين هست : http://www.sa-iran.org

     مـهدی : واقعا این آدمایی به منظور ارضای شون حاضر مـیشن شادی معصومانـه و وصف ناپذیر کوکان را از بین ببرن چه آدمایی هستن؟

     مـهدی از کرج : سلام بر دوستان ببینید تمام نظرها شما شاید ازدید چند نفر درست باشـه اما بنظر من ان ی بهش تجاوز مـیکنند خودش نمـیخواد ان تجاوز کرده انم نمـیخواد اما یک لحظه ش مـیزنـه بالاجای به منظور تخلیـه پیدا نمـی کنـه اینـه یک ادمـه روانی مـیشـه چون مـیخواد تخلیـه کنـه دست بـه هر کاری مـیزن اولی احلشـه دوم مـیفته توی خیـابون سوم مادر و وش اره دوستان درسته ما مسلمانیم اما بـه هر حال جایرو به منظور ادمـهای چه از مرد وزن ضعیف ران بالا حتما ساخت اطمـینان داشته باشید ۸۰ یـا۹۰ ٪ تجاوز یـا خیـانت بـه همسرها کم مـیشـه ممنونم ازهمـه اگر خودشونو یک لحظه جای انـها بزارند

     علی : هانیـه جان
    سلام
    فرض کنیم آقایون خودشون رو نگه دارند اونوقت بد حجاب ها خودشون رو واسه کی بزک بفرمایند نکنـه واسه خانم ها ............ مگه همجنس بازند

     امـیررضا : سه سال عاشق همسايمون بودم از 16 سالگي 2 سال از من کوچکتر بود حتي مم مي دونست !
    2 سال پيش فهميدم دوس پسر داره صميمي ترين دوستم !
    دوستم ولش کرد و با چند نفر ديگه دوس شد ... اما چون مي خواستمش تو جريان بودم فقط حرف مي زد که تا من اطلاع دارم !
    دردم اينـه تو کوچه همـه فهميدن حرف مي زده حتي م !
    و م مخالفن ولي من دوسش دارم !!!!!!!!!!
    بخدا که تا به حال با ي حرف نزدم !
    حالا دانشجو هستمو کنارش کارم مي کنم وضع ماليمم بدک نيس !
    به خاطر بيش فعاليم مي خوام زود ازدواج کنم ولي مي ترسم با اون ازدواج کنم مي ترسمم با هاش ازدواج نکنمو بعذا بـه خانوادم خيانت کنم ! چيکار کنم؟؟؟؟؟

    جواب سوني کارت بيست : هري ممکن هست در زندگي راه خطا برود و باز گردد و توبه کند ولي مشکل اصلي اين هست که همـه ميدانند طرف شما دوست پسر داشته و ديد خوبي نسبت بـه آن ندارند ،‌ راستي مگر چقدر دوستي آنان علني بوده کـه همـه خبردار هستند ؟ خود شما هم درون آينده ممکن هست همواره درون اين فکر و نگراني باشيد کـه نکند همسرم باز هم باي رابطه داشته باشد و اين فکر خوره روح و روانتان ميشود ، درون جائي سخني بـه نقل از معصومين خواندم کـه فرموده بودند زني کـه حيا و عفت داشته باشد بـه دنيا مي ارزد و زني کـه حيا و عفت نداشته باشد بـه خاک هم نمي ارزد

     پسر از همـه چی بریده غمگین : باعرض سلام و خسته نباشيد . من پسر 15 سالم هستم و يک سال پيش فهميدم کـه دوستي کـه خيلي دوستش دارم از لحاظ قيافه و خوشگلي و معرفت بـه چند که تا از دوستام کـه باهاشون دعوام شده بود ميکنـه و اون 14سالشـه و بهش گفتم کـه يا من يا اونا اونم خودش فهميده بود کـه من ميدونم قضيه اش را و اون درون جواب گفت هم بـه تو ميدم هم بـه اونا . من هدف ام با اون نيست . فقط ميخام اونو بـه سمت خودم بيارم و اونو دور از نگه دارم لطفا کمک کنيد باتشکر.

    جواب سوني کارت بيست : اگر هاي قديمي را ديده باشيد يا درون برخي روستاهاي فعلي هم رفته باشيد ميبينيد کـه يک عمومي هست با سوخت چوب يا گازوئيل و نفت کـه همـه براي پاک خودشان بـه آنجا ميروند ولي از قضا کثيف ترين آدمي کـه آنجا ميبينيد مسئول هست که هميشـه دوده کشيده و چرب و سياه هست چون مدام بايد پاي کوره باشد کـه آب يخ نکند ، حالا قضيه شماست ، نبايد براي تميز ديگري خودتان را درون اين فاضلاب همجنس بازي و لواط باندازيد کـه گفته ميشود هنگاميکه دو نفر لواط ميکنند عرش خدا از بزرگي اين گناه و خشم خدا بـه لرزه درون مي آيد و مورد لعنت و غضب خداست که تا در دوزخ فرو رود ، ضمنا مجازات قانوني لواط اعدام هست ،‌ لينک زير را بخوانيد

    http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=160377

     عرفان : سلام مطالبتون خوندم چراهرچی مـیشـه مـیاین پخشش مـیکنین ب همـه مـیگن
    اصن کرم ازاس مثه بچه همسایمون خرابین دیگه

     لیلا : سلام
    واقعا کـه وا اسفاه...چطور ان 13 که تا 15 ساله بفکر و اينطور روابط کثيف و وحشتناک ميوفتن
    متاسفم برا والدينشون بااين روش تربيتي شون.
    ومـهم تر ازهمـه بسيار سپاس گزارم از کارشناس يا همون جواب دهنده کـه بسيار کامل ودقيق ، بويژه از نظر شرعي جواب داده اند.
    خوشا بحال شما کـه ابتدا نظر خدا رو ميگيد بعد نظر خود و خلق خدارو
    اميدوارم خداوند بهترين هاشو نصيبتون کنـه،
    مخصوصا اولاد سالم و صالح
    و اسکن زياد ان شاءالله تعالي

     پروا : خوب بود

     اسمموندونین بهتره : سلام من 15سالمـه و پسر اي دارم کـه ادعا ميکنـه کـه دوسم داره که تا حالا هيچ وقت هم بهم پيشنـهاد يا کار ديگه اي نداده ولي برادري داره کـه از خودش بزرگتره و تا حالا چند بار سعي کرده يه جايي تنـها گيرم بياره من فکر ميکنم هر دوتاشون دستشون تو يه کاسس و اوني کـه ميگه دوست دارم دستش با دادشش تو يه کاسس که تا داداشش بـه هدف کثيفش برسه و با من کنـه ولي نميدونم کـه اينا چه ربطي با هم داره بـه نظرشما من چجوري بفهمم کـه واقعا دوسم داره ياهمـه ي اينا نقشس؟ با ابنکه ميدونم اوني کـه ميگه دوسم داره اصلا تو فکر نيست حتي بـه امام علي و جون زادش و خدا قسم ميخوره کـه دوسم داره ولي من باور نميکنم از کجا بفهمم کـه راست ميگه يا دروغ ؟ بـه نظرشما چجوري امتحانش کنم؟

    جواب سوني کارت بيست : امتحان و ط شدن لازم نيست ، او اگر عاشق شماست صبر ميکند که تا به سن مطلوب ازدواج برسيد و با شرايط مطلوب بـه خواستگاري شما مي آيد اگر هم قصدش چيز ديگري باشد براي رسيدن بـه مقصودش عجله ميکند چون هدف فقط دفع يا دوستي نامشروع هست نـه ازدواج ، وقار ، متانت و عفت شما باعث ميشود اگر هدف شيطاني هست به مقصودش نرسد و اگر الهي هست عقت و خويشتنداري شما روز بـه روز بر عشقش بـه شما مي افزايد و ازدواج مستحکمتري را شکل ميدهد

     ساقی : سلام من ي 12 ساله هستم من داشتم حتي پردمم دوس پسرم 10 سالم بود زده الان من عاشقه پسر عمم خيلي دوسش دارم باهاش دوبار رابطه داشتم ولي مي خام ازش حامله شم چيکار کنم

    جواب سوني کارت بيست : هر چند کـه فکر ميکنم اين متن را جهت طنز نوشته باشيد و اصلا 12 ساله و داراي آن شرايط نيستيد ولي اگر اين مطالب واقعي هست راهش اينکه همينطور ادامـه بدهيد که تا پسر و بقيه پسرا خودشون را روي شما تخليه کنند و بعد هم مثل يک دستمال کاغذي دورتون باندازند

     یگانـه : دوباره سلام من پسر خالمو تهديد هم کردم و بهش گفتم کـه اگه بـه کاراش ادامـه بده همـه چيز رو بـه پدر و مادرم ميگم ولي اون گوشش بدهکار نيست ميگه فقط يه بار با هم کنيم ديگه دست از سرت برميدارم ولي من راضي نميشم با اينکه من با ادب و خيلي جدي باهاش اس ميدم ولي اون همش اس هاي خيلي ناجوري ميفرسته توروخداکمکم کنين من بـه جز شما و خداي رو واسه درد دل ندارم.......

    جواب سوني کارت بيست : چرا خودتان را زجر ميدهيد ، شماره اش را درون گوشي بلاک کنيد و هيچ جوابي بـه او ندهيد و پيغامي هم اگر رسيد بدون خواندن حذف کنيد ، گاهي بي محلي از صدتا فحش بدتر هست ، اگر دست بردار نيست نـهايتا بـه پدر يا مادرتان يا درون لفافه بگوئيد و تقاضاي کمک کنيد يا همين پيغام تهديدتان را بـه والدينتان نشان دهيد کـه بدانند شما از اين کارهاي غير اخلاقي و نامشروع بيزاريد ، نترسيد ، پدر مادر هر چي هم ايده آل نباشند بي خيال شرافت و ناموس شان نميشوند

     يگانـه : سلام من نميتونم مشكلم رو با مادرم درون ميون بذارم چون هم خجالت ميكشم و هم تموم اعتبارم پيشش تموم ميشـه و مادري دارم کـه مطمئنم اگه بهش چيزي بگم خودم رو تقصير کار ميدونـه بخدا که تا حالا حتي دست يه پسر هم بهم نخورده دوس ندارم باهاش رابطه داشته باشم لطفا راه حل ديگه اي بگيد ممنون

    جواب سوني کارت بيست : بعد بايد خودتان از بعد کار خودتان بر بيائيد ، اول اينکه هيچ پسري درون جمع نميتواند کاري د بعد دقت کنيد و شرايطي فراهم نياوريد کـه بتواند شما را درون خلوت گير بياورد و سعي کنيد درون جمع باشيد يا اگر درون اتاقتان هستيد درون را قفل کنيد کـه وارد نشود ، ضمنا اگر اس ام اس ناجور زد درون جواب تهديدش کنيد کـه موضوع را بـه بزرگترها مثلا پدر و مادرتان اطلاع ميدهيد و حسابش را کف دستش ميگذاريد ، قاطع باشيد و ترسي از برخورد تند با وي نداشته باشيد و توکلتان بـه خدا باشد

     یگانـه : سلام من 14سالمـه و پسر اي دارم کـه به شدت يه وتاحالا چندبارسعي کرده تابهم نزديک بشـه بـه صورت اس ام اسي هم خيلي تحريکم ميکنـه خيلي ازش ميترسم وميدونم دوسم نداره چي کارکنم کـه دست از سرم برداره؟

    جواب سوني کارت بيست : با مادرتان مشکل را مطرح کنيد

     masume khanoome : Salam.Aliiiii booooooood.shak nakon,,khoda bakh shande va mehr ban ast

     حمـیدرضا : سلام
    تمام نظرات رو خوندم واقعا به منظور هممون متاسفم آخه یـه 12_13 ساله کـه هیچ چیزی از زندگی نمـیدونـه با چند نفر کرده!!!!یـا با برادر و شون رابطه داشتن!!!!
    نمـیگم پاکم اتفاقا خودم رو از همـه کثیف تر مـیدونم اما که تا حالا بـه خودم اجازه ندادم کـه به هیچ ی دست درازی کنم من مرکز شـهر کار مـیکنم جایی کـه همـه جور ی مـیگذره چه با چادر چه بدون چادر چه بی حجاب چه بد حجاب اما اصلا تحریک نمـیشم کـه بهشون دست ب یـا سعی کنم باهاشون رابطه برقرار کنم الانم با خوندن این مطالب یـه جورایی استرس گرفتم کـه دیگه سالم پیدا مـیشـه یـا نـه!!!؟؟؟
    اگرم بهونتون به منظور با بقیـه عشقه و از این چیزا حتما بهتون بگم هیچ پسری با عشقش قبل ازدواج نمـیکنـه اتفاقا من خودمم عاشق بودم اونم دیوونـه وار بـه یکی از ای فامـیل و اینو اصلا بـه روش نیـاوردم بهش محبت مـیکردم ولی اصلا نزاشتم دستم هرز بچرخه و وقتی سربازی بودم یکی اومد و زودتر از من اینکارو انجام داد و با اون ازدواج کرد ناراحت بود خییییلی ولی بالاخره بیخیـالش شدم من خوشیش رو مـیخواستم کـه اونم خوشـه هیچ وقت و ... رو با عشق قاطی نکنین.

     سونیـا : سلام خواستگاري دارم کـه قبلا بـه خودش تجاوز شده اما همـه چيز تمومـه نميدونم چيکارکنم لطفا راهنمايي کنيد

    جواب سوني کارت بيست : اگر وي مبتلا بـه روابط همجنس گرايانـه هست از وي دوري کنيد و خود را گرفتار چنين ملعوني نکنيد ولي اگر اجبارا و ناخواسته مثلا يکبار بـه زور بـه وي تجاوز شده هست بايد بـه روي وي نياوريد و کمک کنيد کـه وي هم فراموش کند چون گاهي اگر بخاطر تجاوز دچار تنش روحي و رواني شده باشد چندين سال طول ميکشد که تا فراموش کند ،
    ضمنا اگر متجاوز از نزديکان باشد درون شرايطي بـه حرمت ابدي مي انجامد مثلا اگر دو نفر با هم رابطه هم جنس گرايانـه داشته باشند يا مفعول نميتواند با فاعل ازدواج کند و حرام ابدي ميشوند کـه بايد بـه نظر مراجع محترم تقليد مراجعه کرد

     عاشق : سلام من عاشق يه پسريم کـه واقعا ديوونشم.نميدونم حسي بهم داره يانـه همش بـه فکر ازدواج و با اونم خيلي ام از رابطه جنسي خوشم مياد البته با اون وقتي ام ازدواج کرديم.چيکار کنم اونم عاشقم بشـه.توروخدا بگيد

    جواب سوني کارت بيست : اگر خودش را براي پسري عرضه کند ارزش خود را از دست داده هست و پسران اگر با او رابطه برقرار کنند معمولا هرگز وي را براي ازدواج انتخاب نميکنند چون تصور ميکنند او کـه با وي داشته معلوم نيست بـه چند نفر ديگر هم سرويس داده هست و او را يک تصور ميکنند ، جلوي خود را بگيريد و به احساسات خود دامن نزنيد ، اگر او مايل بـه شما باشد خودش بحث ازدواج را پيش ميکشد و اگر مايل نباشد خودتان را سبک نکرده ايد و دامن شرافت خودتان را لکه دار نکرده ايد ، عشق بايد خودش بياد هيچرا نميتوان بـه عشق مجبور کرد

     Nima : سلام.خودارضایی کـه ضررداره مـیگن موقت کنید.خب من روم نمـیشـه بـه خانمـی همچین پیشنـهادی بدم.اصلا نمـیدونم کی اهلش هست؟کی نیست؟

     کشتی گیر : بدبختیـه جامعه مارو نیگا بیشتر اتو سن نوجوونیـه 13ساله 14ساله15ساله آخه بدبختا بزاریدشاشتون کف کنـه بعد خودتونو خراب کنید واقعا دیگه نمـیشـه اعتماد کرد ب هیچفاجعه ب توان بی نـهایت

     يه : سلام من دوازده ساله هستم که تا الان هيچ رابطه اي نداشتم ولي با دوستان ناباب بـه اين كار ها علاقه مند شدم لطفا كمكم كنيد كه وارد اين مسائل نشم

    جواب سوني کارت بيست : براي خاموش آتش کافيست يکي از شرط آن را حذف کنيم يعني‌ اکسيژن ، ماده سوختني و حرارت ،‌ شما وقتي ميدانيد مشکل از رابطه با دوستان ناباب هست بايد از آنـها فاصله بگيريد و گرنـه شرافت و ناموس شما را لکه دار ميکنند و روزي چشم باز ميکنيد و ميبينيد دهها پسر هرزه و زبان باز خودشان را روي شما تخليه کرده اند ، بـه قول عارف بزرگ شيخ رجبعلي خياط وقتي شما بـه نامحرم نگاه ميکنيد اگر خوشتان نيامد کـه مريض هستيد و بايد پيش دکتر برويد. ولي اگر بخاطر خدا از آن چشم پوشيديد و مسير نگاه و رفتارتان را عوض کرديد آن موقع هست که خدا برايتان کارهائي ميکند شيرين تر از گناهي کـه ترک کرديد ، بعد خودتان شرايط آلودگي خودتان را فراهم و تکميل نکنيد ،‌ شيطان کهي را هول نميدهد و اجبار نميکند فقط پيشنـهاد ميکند

     سارا 777 : سلام.من باکره هستم.ميتونم با دوس پسرم صيغه بخونيم کـه محرم بشيم؟فقط براي بغل و بوسه.در ضمن پدر و پدربزرگم فوت .ميدونم از نظر شرعي ميشـه.ولي آيا از نظر اخلاقي هم درسته؟بهي کـه ميخوام بعدا باهاش ازدواج کنم ظلم نميشـه؟

    جواب سوني کارت بيست : بـه مرجع تقليدتون بايد مراجعه کنيد وب تکليف کنيد ، نظرات متفاوت هست مثلا برخي مراجع کلا اين موضوع را نفي ميکنند و عقد را باطل ميدانند و برخي ديگر عقد را باطل نميدانند ولي الزام بـه اذن پدر هست و اگر پدر و جد پدري زنده نيست و سن مثلا زير 35 سال هست اذن مادر يا ولي را لازم ميدانند بعد از مرجع خودتونب تکليف کنيد کـه مرتکب گناه نشويد ، ضمنا عقد بدون اذن غير رشيده بايد بـه مصلحت او باشد ولي درون اين حالت چون علاقه زيادي ايجاد ميشود و قرار هم نيست بـه ازدواج ختم شود بعد از جدائي ضربه روحي سنگيني بـه وارد ميشود کـه گاهي سالها گريبانگير ميشود و کلا خودتان آلوده اين جور روابط جنسي نکنيد براي منافع خودتان بهتر است

     .. : چندی پیش بـه پسری اعتماد کردم و سوار ماشینش شدم.منو بـه یـه خونـه بردو من نتونستم فرار کنم.بعد از چند دقیقه شروع بـه کارای بد کرد رابطه کامل که تا جایی کـه تونستم نزاشتم بشـه اما هیچ فرقی با تجاوز نداش. الان زمان گذشته و اون پسر از من خواسته دوباره برم خونش و باهاش کنم. من قبول نکردم و تهدید کرد کـه به پدرم مـیگه.از طرفی من نمـیدونم تواون خونـه فیلمـی از من گرفته شده یـانـه.فیلم دست و پا زدن من برا فرار از دستش،تلاش برا اینکه نزارم لباسم رو درون بیـاره.
    ا بـه هیچ وجه بـه پسری اعتمادکامل نکنید،باهیج پسری خونـه نرین خیلی مواظب باشین.مواظب داداشی شبیـه این بی ناموس باشین.

     تینا : سلام من يه 12 سالم يه پسره 17ساله منو خيلي دوست داره من باهاش دوست نشدم بعد فهميدم ميخواد ازم سواستفاده کنـه حالا خيلي ناراحتم کـه دروغ گفته چيکار کنم باهاش

    جواب سوني کارت بيست : اگر از اين سن دنبال اين موارد برويد خيلي زود نجابت و پاکدامني خود را درون فريب زبان بازي پسران هرزه از دست ميدهيد ، پاکدامني خود را براي عشق و همسر واقعي تان درون آينده بعد انداز کنيد ، اگر حس ميکنيد بخاطر ديدن برنامـه هاي بـه اين کار علاقه مند شده ايد از ديدن دوري کنيد چون هر آنچه ديده بيند دل کند ياد ، چشمانت را ببند دلت آزاد ميشود

     ترنم : واقعا متاثر و متاسف شدم از خوندن خيلي از پستها .
    زندگي و وجود آدمي قشنگي و ارزشش بـه حفظ حرمتهاست وقتي درون بين نباشد واي از
    آن روز.
    زن عظمتش بـه حفظ زنانگي اش هستش ولي اگه خدايي نکرده از بين رفته .راه توبه بازه مطمئن باشين خدا کمکتون ميکنـه که تا جايي کـه خوشبخت بشين از همين ساعت و دقيقه و ثانيه طناب فساد و گمراهي رو قطع کنين قطع کنين .برا همـه زنان روي زمين خصوصا زنان سرزمينم بهترينـها رو آرزو مندم بانو مواظب خودت باش.
    ولي درون جواب مردها و زنايي کـه علت فسادشون و پوشش و يا رفتار زن و مرد مقابل خود ميدانند بايد عرض کنم کـه اين دليل بيجايي ه و تو هيچ دادگاه دنيوي و اخروي قابل قبول نيست و مجرميد چون خدا انسان رو داراي اختيار آفريده .و خود شما ميزان و طرز رفتارتون رو اتخاب ميکنين .

    جواب سوني کارت بيست : بخاطر ابراز نظر شما متشکرم ، ولي لازم هست ذکر کنم غريزه مردانـه راه شروع و استارتش ديدن هست در حاليکه درون زنان ديدن نقش کمرنگتري دارد و احساسات دريچه آن هست ، بـه همين خاطر بانوان با نگاه بـه قاعده تحريک خود تصور ميکنند پوشش آنان نبايد تاثير زيادي درون قليان هيجانات جنسي مردان داشته باشد درون صورتيکه کاملا اشتباه هست ، بدپوششي و زيادي خود را راحت مثل گازي سمي اطرافيان يک زن را درگير ميکند و وقتيي مسموم شد فقط خداست کـه ميتواند وي را نجات دهد چون ساير اراده ها و افکار و عقلانيت درون اثر اين گاز سمي مختل شده و ديگر کار نميکنند ، اگر بـه آمار اعدامي هاي بخاطر تجاوز و سخنان آنان دقت کنيد ميبينيد کـه غريب بـه اتفاق آنان بخاطر پوشش نامناسب طرف جوري از خود بي خود شده اند کـه منجر بـه تجاوز و چوبه دار شده هست ، شيطان با توجيهات ، ضرافت و نيرنگ هاي فراوان و هزاران سال تجربه درون حال فريب ماست و خطرناکتر از آنچيزي هست که تصور ميشود و يکي از ترفندهاي اصلي وي توجيه رفتارمان هست مانند توجيه درون مورد نوع پوششمان

     علی : آهای ها و زن هایی کـه لباس های ناجور وتنگ مـیپوشین-فکر مـیکنین کـه خیلی با کلاسین ولی خیلیـاین-لباس تنگ نپوشین-وگر نـه اگه مورد تجاوز قرار گرفتین حقتونـه

     بی کلک : من عاشق یکی از فامـیل های دور بابام تو تهران شدم ولی هنوز هم نتوانستم بهش بگم من چون بابام خیلی گیر مـیده کـه من بای دوسشم نمتونم کاری کنم وهر شب از درد دوری گریـه مـیکنم من خیلی دوسشدارم خواسته ام از شما اینـه کمکم کنین تورو خدا.

     sadaf : من ي 13 ساله هستم پسر ي من خيلي بـه جاهاي خصوصي من نگاه ميکنـه يه روز نشسته بودم سر سفره اومد نشست کنارم بعد بـه شکمم دست زد بعد از اون هم من رفتم توي اتاق کـه به درسم نگاه کنم داداشمو خالم هم اونجا بود بعد دستشو زد بـه پشتم من گفتم چي کار ميکني هيچي نگفت محکم دستشو نگه داشت بعد خالم فهميد ميخواست بگه بـه مينا بعد دستشو ول کرد از اون روز بـه بعد هم ميخواد اون کارشو تکرار کنـه حالا چي کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد درون موقعيت تنـهائي با او قرار نگيريد ، مثلا اگر او منزل شماست درون اتاق را قفل کنيد کـه وارد نشود يا اگر وارد شد پيش خانواده برگرديد ، کاملا جدي و تند با او برخورد کنيد و اصلا بـه او رو ندهيد کـه روز بـه روز پر رو تر و گستاخ تر ميشود ، اگر هم ديديد بـه کار زشتش اصرار دارد تهديدش کنيد کـه به خانواده ميگوئيد و اول بـه مادرش و اگر اثري نداشت بـه پدر خودتان بگوئيد ، نگذاريد هيچافت و ناموس شما را لکه دار کند هر کـه باشد

     مريم خانم : من يه بار اومدم امتحان کردم.يعنى يه بار ارايش کردم و مانتو تنگ پوشيدم رفتم بازار اقايون نگاه مي و حرفاى ناجور ميزدن.بار بعد چادر زدم و اصلا ارايش نکردمى اصلا بهم نگاه نميکرد ولى تماساى بدنى بـه شدت زياد بود.به م دست ميزدن و...حتى وقتى مانتو تنگ پوشيدمى اينجورى بهم دست نميزد.حجاب تو تحريک اقايون تاثير داره اما ادماى مريض رو نميشـه درست کرد الان کاملا معمولى ميگردم و راضى ترم.

     علیرضا : خیلی عالی بود

     پرىساپرىسا : خدا رو شکر که تا الان حتى بـه مسايل جنسى حتى فکر هم نکردم بابا

     katherine : ا نباید خیلی آرایش کنن و همـه جاشونو عمل کنن،اینو به منظور مردا نمـیگم به منظور خود ا مـیگم کـه یـه هر چقدر هم زشت باشـه با آرایش غلیظ و عمل هیچدیگه نمـیتونـه تو صورتش نگاه کنـه،لطفا صورت زیبا تون رو با این چیزها خراب نکنید.پسر هاهم همـینطور دیگه واقعا خیلی زشته کـه پسر آرایش کنـه یـا عمل کنـه....
    توی رابطه های هم همـیشـه پسرا مقصرن چون پسرا چن که تا رو بدبخت مـیکنن،بعد ها مـیشن هرزه ولی هیچنمـیتونـه ثابت کنـه کـه پسر چه شیطانیـه،بعد همون ها کـه هرزه مـیشن مـیرن دنبال و دوباره پسرا مـیگن ا خودشون مـیخوان ...
    این بی انصافیـه
    نباید خودشو بپوشونـه که تا مرد ب گناه نیوفته،درضمن خیلی از ا هم با تیپ زدن پسرا تحریک مـیشن بعد چرا هیچنمـیگه پسرا خوشگل نکنن که تا ا ب گناه نیوفتن؟؟؟؟؟

     کتنـها : من پردم ارتجاعيه، با يک پسر صيغه خوندم، باهم رابطه داشتيم،اما حس بدي دارم، با اينکه صيغه کرديم همش فکر ميکنم اشتباه کارم، صيغم قبول نيس، الان پشيمونم، اماحس ميکنم خدا نمي بخشتم

     جوجه : سلام ا من الان 17 سالمـه دوس پسرم داستم چهار ساله پا عشقم نشستم اما تو اين مدت اين چيزايي کـه شما ميگين نداشتم اوني کـه بخادت مطمئن باش نيازشو با تو برطرف نميکنـه اگه يه بار يه اشتباه کردي تو رابطه اولت اين دليل نميشـه تو تمام رابطه هاي بعديت همچين ضعفي نشون بدي ...............

    جواب سوني کارت بيست : بعد دوست پسرتون تو اين سالها نيازشو با اي ديگه تامين ميکنـه يا فاقد غريزه جنسي هست يا خيلي تقوا پيشـه ميکنـه ؟ اميدوارم مورد اولي و دومي نباشد

     مـهدی : من قبلا با دوستم کار ميکردم . کارمون اين بود کـه ايي خيلي فقير بودن يا بـه پول احتياج داشتن بـه دبي ميفرستاديم . پول خوبي هم داشت . بعد فهميدم اين ايي کـه ميفرستيم بـه دبي تو خانـه ها مشغول کار ميشن و يا بـه مردان عرب فروخته ميشن . درون بين ا گاهي بچه 7 يا 6 ساله هم بود. من الان با وجودي کـه توبه کردم ولي بازم عذاب وجدان دارم. کمکم کنيد.

    جواب سوني کارت بيست : گاهي برخي گناهان با توبه هم حل نميشوند و مانند آبي کـه در زمين فرو ميرود از دست رفته هست و جبرانش آسان نيست ، شما دو برابر پولي کـه گرفته ايد هم بعد بدهيد نميتوانيد بـه نقطه صفر برسيد و نميتوانيد نواميسي کـه پرده عفتشان لکه دار شده هست را جبران کنيد ، اما حالا چاره ديگري نيست بعد اکنون کـه نادم و پشيمانيد از خدا عاجزانـه و با چشماني اشک بار و نگران از عذاب تقاضاي بخشش کنيد ، مثل گدائي کـه از شدت گرسنگي شديدا التماس ميکند درون خانـه خدا التماس کنيد و بخواهيد که تا خدا خودش جبران مافات کند و آن ان را نجات دهد ، خودتان هم تلاش کنيد کـه از تکرار اين فجايع توسط ديگران جلوگيري کنيد و اگر ميتوانيد آنـها را برگردانيد و نجات دهيد تلاش مداومي براي جبران اشتباهتان يد حتي اگر دهها سال طول بکشد شايد خدا درگذرد ، خدا سريع الرضاست ولي بايد بتوانيد رضايت او را جلب کنيد و البته جبران کار پرزحمت و سختي هست ولي مايوس نشويد کـه ياس کفر هست در بارگاه الهي

     کوه گناه : سلام من ي بودم کـه با م هم جنس گرايي داشتيم راستش بچه بودم واصلا نميدونستم اينکار يعني چه و حتي فکر نمي کردم گناهه بعد از اينکه دانشگاه رفتم با پسري آشنا شدم و باهاش رابطه برقرار کرديم و يواش يواش اين کار برام عادي شد و بعدها با پسر ديگري از روي لباس رابطه داشتم الان ازدواج کرده ام و مثل سگ پشيمانم ديگه تو چشم م نميتونم نگاه کنم و هميشـه ميترسم و اينکه چرا بـه فاميلمان گفتم کـه با پسريگرفته ام .از خودم متنفرم وکل زندگيم با گناه سپري شد .کمکم کنيد که تا راه حل اين شب گريه ها و بر احساس پوچي خودم را غلبه کنم.

    جواب سوني کارت بيست : گناهانتان را ديگر بهي نگوئيد و توبه کنيد و هيچگاه بـه آن فکر نکنيد ، خدا همانگونـه کـه بر گناهکاران سخت ميگيرد با توبه کنندگان مـهربان هست و ميبخشد ، خوشحال باشيد کـه خدا اين درک را بـه شما داده کـه متوجه اشتباه خود شويد و آن را جبران کنيد

      خوب .. : سلام من درون ادامـه کامنت قبلي گه گذاشته بودم اين متن کامنتم بود ( سلام من ي چادري هستم يک اقايي ازم خواستگاري کرد ولي من چند جلسه خواستم باهاش صحبت کنم که تا بيشتر باهاش اشنا بشم هفته اي يکبار بيرون از خونـه با هاش صحبت ميکردم اظهار عشق و علاقه زيادي بهم ميکرد....)
    ميخاستم بگم کـه اون اقا دست بردار نيست همش با تلفن تهديدم ميکنـه ميگه اگر قبول نکنم باهاش ازدواج کنم مياد همـه چيزو بـه بابام ميگه ... اگر اين اتفاق بيفته خيلي برام بد ميشـه آبروم ميره :(((( اگر هم من بخام تهديدش کنم بدتر عصباني ميشـه و مطمعنا مياد براي اينکه عقدشو خالي کنـه مياد بـه بابا م همـه چيو ميگه چه بسا بياد درون خونـه توي محل با دادو بيداد ابرو ريزي کنـه چي کار کنم تو رو خدا راهنماييم کنيد چه جوري باهاش حرف ب کـه دست ازين کارش برداره شماره تلفن خونمون و بابام رو هم داره هر لحظه ممکنـه تلفن هم بزنـه همـه چيو بگه .. تو رو خدا کمک کنيد همش ميگه بهم علاقه داره و نميتونـه منو فراموش کنـه .. ميترسم تو رو خدا کمکم کنيد :((((

    جواب سوني کارت بيست : پيش دستي کنيد و خودتون بـه مادرتون بگيد که تا او هم بـه پدرتون بگه کـه به بهانـه ازدواج درون حال اذيت و تهديد شماست و به اون پسر هم موضوع را بگوئيد کـه اگر دست برندارد بـه پليس اطلاع ميدهيد و واقعا اطلاع دهيد ،ي کـه اينقدر عوضي هست مطمئنا وقتي خرش از پل گذشت و ازدواج کرد عوضي تر ميشود ، گاهي چنين کنـه هائي نياز بـه آفت کش قانون دارند

      خوب : سلام من ي چادري هستم يک اقايي ازم خواستگاري کرد ولي من چند جلسه خواستم باهاش صحبت کنم که تا بيشتر باهاش اشنا بشم هفته اي يکبار بيرون از خونـه با هاش صحبت ميکردم اظهار عشق و علاقه زيادي بهم ميکرد و واقعا هم دوسم داشت ولي من فعلا نمي خواستم کـه اون اقا برا خواستکاري رسمي بياد ميخاستم يکم زمان بيشتري بگذره و لي قصد داشتم کـه جواب مثبت بهشون بدم بعد از يه مدت هر وقت کـه توي يه جاي خلوت کـه قرار ميگرفتيم ازم ميخاست کـه بهم دست بزنـه و بدنمو ببينـه ( بزور لباسمو بالا ميزد روي بدنمو ميبوسيد با زور و تهديد اينکارو انجام ميداد منم از روي ترسم و با اصرار و تهديداش قبول کردم تاکيد ميکنم از روي ترس وتهديد قبول کردم يه چند باري کارش همين بود ولي اصلا دوست نداشتم همش بـه گناهش فکر ميکردم .. ازين کاراش فراري بودم کم کم احساس بدي پيدا کردم ازينکه چرا مردا همـه فکرو ذکرشون و اين جور کارا شده درون حالي کـه خانوم ها اگر قصد ارتباط با مردي رو داشته باشن اصلا هدفشون نيست صرفا يک رابطه درون حد دوست داشتن و محبت هست ... کاراي اون اقا واقعا عذابم ميداد احساس کردم بـه حرمت و زنانگي و عفتم تجاوز شده اولش ميخاستم جواب مثبت بـه اون اقا بدم ولي حالا ديکه با اين کارا روحو روانم ريخته بهم احساس ميکنم درون ذهن اون اقا ديگه بـه عنوان يه پاک ونجيب نخواهم بود فعلا کـه ديگه ارتباطمو با اون اقا قطع کردم و ديگه نميخام اون اقا رو ببينم ولي درون خودم احساس خوبي ندارم اين همـه سال يه پاجيب بودم حالا خدا منو ميبخشـه ؟ چي کار کنم :(

    جواب سوني کارت بيست : چهار قانون آخر ذکر شده درون همين مقاله شبيه مورد شماست و بهترين کار شما همين بوده کـه با او قطع رابطه کرده ايد ، اين موضوع را بـه ديگري نگوئيد و از خدا طلب بخشش کرده و توبه نمائيد و هيچوقت ديگر بـه هيچ مردي جز شوهرتان اجازه وارد شدن بـه حريم ناموستان را ندهيد ،‌ دقت داشته باشيد غريزه جنسي براي مردان اهميت زيادي دارد و نبايد آن را جوري سرکوب کنيد کـه در زمان ازدواج هم از آن متنفر باشيد وگرنـه زندگي زناشوئي تان از هم مي پاشد ، آنرا نکُشيد مديريت کنيد و براي زمان ازدواج زنده و پاک نگه داريد و اما برخي از قوانين :

    • اگري ميخواهد با شما ازدواج کند يا ادعاي عشق پاک دارد شما را بـه خانـه خالي براي صحبت !! دعوت نميکند

    • بـه غريزه و حس خود اعتماد کنيد و اگر غريزه و حس شما بـه شما مي گويد ايرادي درون کار وجود دارد آن را جدي بگيريد و خود را از محل ريسک خارج کنيد.

    • اگري بـه شما ابراز علاقه و عشق کرد و پيشنـهاد دوستي و ازدواج داد تاکيد کنيد کـه بايد اين رابطه را همين ابتدا بـه خانواده تان اطلاع دهيد وب تکليف کنيد .... اگر ريگي درون کفش نداشته باشد از اين حرف شما عصبي و ناراحت نميشود و به هم نميريزد

    • فکر نکنيد با اجازه رابطه جنسي ميتوانيد عشق مردي را بخريد و آن را همسر آينده خود کنيد ، معمولا مردان دوست خود را کـه با آن رابطه جنسي داشته اند رها کرده و با دوست ديگران ازدواج ميکنند !!

     علی : سلام من 14 سالمـه يکي از دوستام رو تو مدرسه لو دادم بيرون از مدرسه منو تهديد کرد کـه تجاوز ميکنم ازت فيلم ميگيرم کـه آبروت بره منم خيلي فکرمو مشغول کرده تورو خدا راهنماييم کنيد

    جواب سوني کارت بيست :ي کـه ميخواهد جرمي را مرتکب شود تهديد نميکنـه مگر اينکه فقط تهديد زباني باشد ، بعدا مگر شما هم سن و سال نيستيد چطور ميخواهد بـه شما تجاوز کند اگر شما اجازه وقوع جرم را ندهيد شما کـه بچه دو ساله نيستيد و او آدم بزرگ کـه بتواند شما را بدزدد و تجاوز کند و فيلم بگيرد و پخش کند ، چرت و پرتي گفته کـه شما را بترساند چون خودش هم ميداند کـه اين کار باعث اعدامش ميشود حتي اگر زير 18 سال سن داشته باشد و همان موقع بـه پليس مراجعه کنيد و آثار جرم را از بين نبريد ، بعد به خدا توکل کنيد و راحت زندگيتان را يد او بـه شخصه هيچ غلطي نميتواند د

     س : سلام من ي 23 هستم هر وقت ميرم خونـه ي پدربزرگم اگه يه اتفاقي بيافته منو داييم تنـها باشيم ميخواهد بـه اعضاي بدنم نگاه كنـه چند بارم اينكار رو كرده و من بـه شدت از اين موضوع ناراحتم نميدونم چيكار كنم كه ديگه اين كار رو نكنـه

    جواب سوني کارت بيست : اولين راه حل اين هست که خودتون را درون شرايطي قرار ندهيد کـه تنـها شويد و دوم اينکه بايد برخورد تندي با وي يد و تهديد کنيد بـه پدربزرگ و مادرتان موضوع را ميگوئيد ، اين موضوعات چيزي نيست کـه رودرواسي يد ، اگر بعد فردا بخاطر رودرواسي شما بـه شما تجاوز کرد چکار ميخواهيد يد ، بعد کاملا جدي و بدون درون نظر گرفتن نسبت فاميلي از حيثيت و ناموس تان دفاع کنيد و اجازه دست درازي احدي را ندهيد ، بدن يک زن فقط متعلق بـه شوهر اوست نـه هيچ شخص دوم ديگري ، کاملا جدي و قاطع و با حساسيت بالا با وي برخورد کنيد

     شیما : سلام من یـه بندی دارم ان گلم نباید یـه جور لباسای ببوشیم کـه باعث تحریک بسرا بشـه بعد گناه رو بـه گردن ما بیندازن

     یـه بنده خدا : سلام
    من مطالب این بحثو خوندم....
    مـیخوام براتون یـه چیزیو از زندگیـه خودم بگم.من یـه معمولیم خیلی ساده اما تو فامـیل خاطرخواهای زیـادی دارم یک بار عاشق شدم یـه عشق یکطرف!!!!نابودم کرد روحمو!!من نـه باش ارتباطی داشتم نـه تاحالا داشتم!!خواستم یـه مدت باش تلفنی حرف ب شاید اونم مثل بقیـه بم علاقه مند بشـه اما نشد....اخر بم گفت دوستم باش کـه یروز ازی خوشم اومد بت بگم...من یکم باخودم کلنجار رفتم اخر بش گفتم من نمـیخوامت چون اگر بخام بات دوست بشم مـیشـه خیـانت بـه همسر ایندم ....اونم رفت
    خیلی زجر کشیدم اما فراموشش کردم و الان بـه خودم مـیبالم :)
    خدا خیلی بزرگه...
    بچه ها ما با بقیـه موجودات فرق داریم چرا خدارو فراموش مـیکنیم بعضی اوقات:(
    شاید باورتون نشـه خدا روز بـه روز داره منو بالاتر مـیبره
    اگر شمام بخواین مـیتونین بچه ها...

     یـه : من قبلا داشتم ولي نـه درد داشتم نـه خون ريزي ميخواستم ببينم امکانش هست کـه زن شده باشم؟ 14 ساله

     مـینا : سلام من يه سيزده ساله ام. و از آينده و ازدواج و رابطه جنسي ميترسم. حتي اقدام بـه خودکشي هم کردم درون حالي کـه همـه ي دوستام براي اين کارا لحظه شماري ميکنن.خواهش ميکنم راهنمايي کنيد ممنون

    جواب سوني کارت بيست : نـه آينده ترس دارد نـه ازدواج ،‌ انسان اگر با فهميدگي و عقل و دانش و با قاعده تلاش براي هر روز بهتر از ديروز عمل کند همـه طول زندگي برايش شيرين و جالب و آموزنده و لذت بخش هست ، اما اگر حماقت و باري بـه هر جهت عمر را گذراندن قاعده زندگي وي باشد نکبت و بدبختي دست از سر وي بر نميدارد ،‌ رابطه جنسي اگر نامشروع باشد درون منابع ديني داريم کـه باعث فقر ، باعث کم باراني آسمان و باعث گسترش جوان مرگي ميشود يعني هم اثرات شخصي دارد هم اثرات جمعي و اجتماعي ،‌ حالا از آنطرف چقدر ثواب براي رابطه جنسي مشروع بين زن و شوهر نقل شده هست که حتي از هر قطره آب غسل فرد فرشته اي خداوند مي آفريند کـه تا قيامت براي فرد دعاي خير ميکند و در قيامت هيچ چيز مانند شفاعت شوهر براي همسرش سودمند نيست ، يعني مشروعش آن همـه خير و ثواب و نامشروعش آن همـه نکبت و عذاب ، بعد با عقل و نيکي زندگي کنيد و ديگر سراغ خودکشي و اينگونـه کارهاي شيطاني نرويد کـه قتل نفس هست و عقوبت سنگيني دارد کـه حتي ميفرمايند مجلس ترحيم چنين شخصي هم نرويد ،‌ يعني که تا اين حد زشت و ناپسند و به دور از رحمت الهي هست ،‌ زندگيتان شاد و پسنديده و عاقبتتان بـه خير و الهي

     مـهدیـه حسینی : من ي هستم ک ازعشق زياد شکست خوردم و رابطه جنسي داشتم و خيلي پشيمونم ازخودم بدم مياد پسرايي کـه باهاشون بودم هيچکدومشون ادم نبودن فقط واسه سوستفاده خيلي گول خوردم

     زیبا طیف : سلام زني?? ساله هستم کـه با وجود تلاش زياد با داشتن دو بزرگ دانشگاهي از زندگي مرفه خويش بعد از ??سال خداحافظي کردم نميخواهم بـه دنبال مقصر باشم تنـها ميگويم همسر سابق بعد از سه سال متارکه همچنان پيگيرم هست ولي درجه تنفر من انقدر زياد هست که توان برگشت ندارم اما نياز بـه همسري محترم دارم براي افراد ميانسال خصوصا بانوان تنـها مسئله نيست بلکه آينده نامشخص و تنـهايي و ترس از افتادن بـه گناه و ناامني مـهمـه من زني بي نياز بـه ماديات هستم منزلي ابرومند دارم و مشکل مالي ندارم زيبا هستم همـه فکر ميکند زير چهل سال دارم با روش زندگي مشترک آشنايم و از خانواده اصيل تهراني تحصيل کرده و نجيب فرزندانم با پدرشان هستند وتحت تکفل ايشان توانايي خوشبخت همسر دلخواهم را دارم اما موردي براي ازدواج نميابم درعرف مابه دنبال شوهربودن پسنديده نيست محيطي کـه بتوان درون تعامل با آقايان واجد شرايط بودنداريم آيا بايدامثال مابه صيغه و يا روابط نامشروع تن بدهيم يا عامل فساد شويم يا براي هميشـه تنـها بمانيم ؟ هري مراميبيند براي کامجويي هست اين باعث تاسف و نا اميدي من از مردان جامعه ام شده کجايند مردان فهيم کشورمان؟ لطفا بگوييد چه کنم که تا همسري هم کفو خودم بيابم قبلا از شما سپاسگذارم

    جواب سوني کارت بيست : بهترين کار بازگشت بـه زندگي قبل و رفع نواقصي هست که باعث جدائي شما شده هست ، روزي ديدم پشت اتومبيلي نوشته بود ( بي تو بهتر نشد ) و واقعا درون اکثر مواقع بي او بهتر نميشود ، اگر مردي با شرايط ايده آلي وجود داشته باشد مطمئنا همسرش دو دستي آنرا چسبيده و مطلقه نيست يا اگر بـه علت ديگري مجرد شده باشد معمولا چند فرزند دارد کـه ارتباط مناسب پيدا با فرزندان وي خودش همت بلندي ميطلبد و آخرش هم معلوم نيست آنـها شما را بپذيرند يا نـه ،‌ اگر هم بخواهيد مجرد بمانيد فکر ميکنم بـه اين نتيجه رسيده ايد کـه هر ننـه قمري تقاضاي رابطه جنسي حلال و غير حلال ميدهد و آرامش روحي انسان را مختل ميکنند ، بالاخره وقتي 22 سال باي زندگي کرده ايد ميتوانيد چند سال ديگر را نيز با او مدارا کنيد ،‌ مطمئنا هم شما و هم او متوجه بدي زندگي مجردي شده ايد و ميتوانيد با گذشت بسيار بيشتري اينبار عمل کنيد و فکر بر روي مواردي کـه شما را بـه جدائي کشانده هست و اصلاح آن اشتباهات کـه قطعا دو طرف درون بوجود آمدن آنـها مقصرند ميتواند زندگي را بر روي ريل صحيح و عاشقانـه خود قرار دهد ، هيچ چيز عشق اول نميشود

     علیرضا جوانمرد : سلام وقتی تمام این مطالب رو خوندم دردم بیشتر شد هر چند مـیدنستم این چیزا رو ولی نـه که تا این حد واقعا واقعا متاسفم خیلی بی نـهایت متاسفم از اینکه دنیـا و حتی ایران بـه تباهی و فساد کشیده شده کـه کار بـه جایی رسیده کـه حالا بچه های زیر ده سال باهم مـیکنن درون کشور های غربی سالیـانـه چند هزار زیر 14 سال بر اثر باردار مـیشن و در ایران هم کـه دارد اینطوری مـیشود البته بـه صورت مخفیـانـه واقعا متاسفم اگر خود کشی مجاز بود من خیلی وقت بیش خودم رو از این همـه ننگ فسادی کـه مـیبینم خلاص مـیکردم من 25 سالمـه که تا الان هیچ ی نـه با و یـا پسر نداشتم و مجردم چند سالیـه کـه وقتی بـه یـا پسرای نوجوون نگاه مـیکنم مـیتونم عمق وجودشون رو ببینم انگاری اعمال زشتی کـه انجام رو حس مـیکنم و این باعث رنج ناراحتیم شده و افردگی گرفتم

     رها : ببخشيد من با دوست پسرم که تا حالا بيش از شش هفت بار از جلو داشتيم و من تو اولين رابطه پرده ام را از دست دادم ولي بعد از از دست پرده مجبورم هرشب زير يکي باشم. لطفا کمکم کنيد.

    جواب سوني کارت بيست : شما چه اجباري داريد هر شب بـه يک پسر هرز سرويس بدهيد و پشت سرتان هم راحت بـه شما بگويند (‌ با عرض معذرت )‌ ه!! آيا اين آينده شماست ؟ يک زن خياباني و هرزه و آلوده بـه انواع بيماري ها ؟ نگذاريد خدا از زندگي شما بيرون برود و شيطان جايگزين شود ، توبه کنيد و به درگاه خدا زاري کنيد که تا خدا شما را ببخشد و به پاکي و نجابت باز گرديد ، سنگ بگذاريد روي همچين پسرهائي و خودتون را ط جنسي اونـها نکنيد ،‌ آن پسر آنقدر نامرد و نانجيب هست که درون اولين جلسه بيخيال از آينده شما ،‌ شما را هتک حرمت کرده و بکارت و آينده شما را نابود کرده هست ،‌ او دوست نيست يک هرزه هست يک شيطان درون لباس انسان ،‌ بـه سوي خدا باز گرديد و دنبال پزشکي بگرديد کـه تا خيلي دير نشده هست در صورت امکان بکارت شما را جراحي کند ،‌ فريب شيطان هاي جني و انسي را نخوريد کـه براي جبران و توبه وقت هست ،‌ گاهي يک روز ديرتر ديگر فايده اي ندارد چه از لحاظ پزشکي و چه از لحاظ اعتقادي

     ستایش : سلام

     کرمانشـاه 5000 اثر دیدنی دارد : در جواب 13 ساله بگم:من خودم کمکت مـی کنم چه جوری بهت چند راه حل مـی گم فقط عمل کن(این نکته نـه فقط به منظور شما بلکه به منظور همـه یـانی کـه خود ارضایی مـی کنند مـی گم):
    سلام بـه همـه برادران وان پاک خودم...برای جلوگیری از خود ارضایی و گناه(صلوات)زیـاد بفرستید/ورزش زیـاد کنید/خودتون رو بـه هیچ وجه درون تنـهایی قرار ندهید چون شیطان درون یک قدمـی ماست و هر آن ممکنـه ما رو وسوسه کنـه/سعی کنید خودتون رو با تلویزیون یـا با کامپیوتر یـا با صلوات فرستادن یـا با ورزش مشغول کنید.
    اگه مشکل هر روز خود ارضایی دارید یک هفته خود ارضایی نکنید سپس یکبار این کار رو انجام دهید سپس دو هفته خود ارضایی نکنید سپس یکبار انجام دهید بعد از دو هفته/حالا کم کم خودتون مـی فهمـید کـه خود ارضایی نگردن و گناه ن چقدر لذتش بیشتر که تا خود ارضایی وگناه .(آدمـی کـه خود ارضایی و گناه مـی کنـه دلش بیشتر مـی گیره که تا آدمـی کـه گناه نکنـه بعد بیـایید همـه با هم گناه نکنیم خدا بزرگه دستمون رو مـی گیره)

     سامان : من سامان 17 ساله دو همجنسگرا هستم اين کارو دوسال انجام ميدم ادم هاي ودوستان خودم را گول ميزدم معتادشون ميکردم و تجاوز ميکرد خيلي حال ميداد وقتي تجاوز ميکردم و از نشئگي شيشـه حال ميبردم

    جواب سوني کارت بيست : شايد خيلي دور نباشد کـه بر روي چهارپايه اعدام تمام نئشگي ها يکجا از سرتون بپره ، مگر اينکه توبه کنيد و از دامن شيطان بـه سوي خدا باز گرديد و البته چه بسيار جواناني کـه در گورها هستند و شيطان بـه آنـها از فرصت بسيار براي توبه سخن ميگفت

      : سلام من 13،سالم هست و به خودارضايي معتاد شدن خودم ميدونم كارم زشتو كثيفه و هربار اينكارو ميكنم از خدا طلبه بخشش ميكنم لطف كمكم كنيد چجورى مىتونم خودمو ترک بدم

     محمد : من تاحالا هيچ کاري نکردم وپاکم و باي دوستم کـه وادار اين کار ميکنـه لطفا کمکم کنيد من خيلي نمي تونم اين جا بيام

    جواب سوني کارت بيست : خب باهاش دوست نمانيد ،‌ وقتي شما علت رفتن بـه سوي تاريکي را ميدانيد خب بـه آنسو نرويد و به عامل گمراه تان کمک نکنيد

     افسوس : من 15سالمـه يك روز تواتاقم خواب بودم كه با تكون خوردن از ازخواب بيدارشدم وقتي چشمام روباز كردم ديدم شلوارم پايين هست و اين كار خالم بود الان يك ماهه كه ما باهم سكس مي كنيم ولي من خوشم نمي ياد من از شما مي خوام كه كمكم كنيد

    جواب سوني کارت بيست : ما چه کمکي ميتونيم يم خودتون بايد بـه خودتون کمک کنيد و به درگاه خدا التماس کنيد که تا از گناه نجات پيدا کنيد ،‌ رابطه نامشروع و زنا هم فقر و بي برکتي مي آورد هم جوان مرگي ، بـه خودتون رحم کنيد ،‌ درون جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ،،، ور نـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

     مائده : سلام مگه زن وسيله اس کـه اين قدر راحت درون موردش حرف مي زنيد يه جوري ناموس ناموس مي کنيد انگار نـه انگار ما هام ادميم من ?? سالمـه با اين چيزا و مسائل جامعه هم خيلي خوب اشنايي دارم ممنون از اين حرفا اما من اصلا با اين حرفتون کـه ميگيد هر کي بـه ناموس هر کي نگاه کنـه ناموسش درون امان نيست اصلا موافق نيستم
    زن يک انسان والاست با هر سر و شکلي هم کـه باشـه ريحانـه هست اگر مرد ها بد رفتار نکن هيچ مشکلي نيست

     سارا : سلام من 12سالمـه و معلم رياضيم کـه مرد هست همش بهم دست ميزنـه و نميتونم بـه م بگم

    جواب سوني کارت بيست : حتما بـه مادرتون بگين حتي درون لفافه ،‌ مثلا بهشون بگين من نميخوام تنـها پيش اين معلم باشم و مرد خوبي نيست ،‌ خودشون متوجه ماجرا ميشوند و عذرش را ميخواهند ،‌ آفرين بـه شما کـه مراقب نجابت و ناموستان هستيد

     تینا : من ي 47ساله بيوه هستم افسردگي شديد داشتم که تا اينکه با يکي از همکاران مرد کـه متاهل هست اشنا شدم مرد خيلي خوب وقابل اعتمادي هست با هم رابطه جنسي نداشتيم اما مادرم تهديدم کرده اگه باز ببينمش من رو از خونـه بيرون مي کنـه ولي اون رو نمي تونم ترک کنم کمک کنيد

    جواب سوني کارت بيست : يک فرد متاهل چه مرد باشد و چه زن نميتواند شريک خوبي براي عشق انسان باشد چون بـه هر حال تارهاي نامرئي رابطه رسمي بسيار قوي تر از روابط يواشکي و غير رسمي هست و مطمئنا اگر هر مردي درون موقعيت انتخاب اضطراري قرار گيرد آبرو ، خانواده و رابطه رسمي خودش را فداي عشق بي غل و غش يک دوست دلسوخته نميکند و آن چيزي کـه باقي ميماند هوسي هست که از مرد ارضاء شده و دل شکسته اي هست که از باقي مانده هست ، اگر قرار هست همدمي وجود داشته باشد يک همدم واقعي ، مجرد و از راه حلال بهتر از يک مرد لرزان و نگران از آبرو ريزي هست که لو رفتن اين رابطه علاوه بر ايجاد مشکل براي شخص شما و آن مرد ، يک زن ديگر و احتمالا فرزندان او را نيز درگير ميکند ، مطمئنا مردي کـه حس خيانت بـه همسر درون او زنده هست به راحتي ميتواند بعد از استفاده از شما ، شما را هم کنار بگذارد و زير همـه چيز بزند
    يادمان باشد اگر خاطرمان تنـها شد ، طلب عشق ز هر بي سرو پائي نکنيم

     نیلوفرنیلون : اشـهدالله اله الله خدایـا ماه محرم نزدیکه تو رو بـه محرمت قسم. آدم ناپاکه هدایتش کن یـا رب العالمـین. هر چی آدم غافله هر چی

     بچه : سلام ا چرا با خودتون اينکارا رو ميکنين من 13سالمـه که تا حالا اينارو نميدونستم ولي از طريق دوستاي نابابم بـه اين مطالب روي آوردم
    من نـه خود ارضايي ميکنم نـه هيچي چرا شما اينقدر منحرفيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا که

     سام : این کارا نکنید بعدان یـه موقعیت شغلی یـا معروفیت براتون پیش مـیاد اما نمـیتونید ازش بهره ببرید.نمونـه هاش زیـاده و دیدم.مخصوصا پسرا کـه همجنسگرا هستن ب

     رضا : اگر مـیخواهید خود ارضایی رو ترک کنید هیچ وقت تنـها نباشید و از خوردن چیز های گرم و دیدن عی پرهیز کنید.

     راحیل : اگه اون غریزه تو هر آدمـی زمانی بـه وجود مـیومد کـه ازدواج کرده بود هیچکدوم از این مشکلات رو نداشتیم نـه تجاوزی بود نـه گناهی

     رضا : من رضام 17 سالمـه و 4 سال بود کـه به استمنا معتاد بودم ولي خدا رو شکر ترک کردم و توبه کردم و پاکم خواستم بگم کـه تو اين جريان هردو مقصرند مردايي کـه چشاشون عين دم سگ اين طرف اون طرف ميره و اياي کـه لباساي تنگ ميپوشن و مرداهم تحريک ميشن اهاي خانوما چرا اخه لباس تنگ ارايش غليظ ميکنيد کـه چي بشـه کـه ثابت کنيد خيلي خوشگلي بعد حقته کـه ....... و مردا اگه ناموستو جلو چشات ند حالت جا مياد....افتاد ؟؟؟؟!!! ببخشيد بابت لفظم آخه اعصاب نميزارن کـه !!!!! بهرحال سعي کن آدم باشي

     lili13 : سلام
    من 13 سالمـه متاسفانـه يک مرد 38 ساله با رفتار و حرفاش منو بـه خودش جذب و عاشق کرد (اون زن و بچه داره )وهمسايمونـه
    بعد کـه من بهش گفتم دوستت دارم خودشو برام گرفت و هميشـه قيافش رو برام عصباني ميگيره و حتي همسرش ديگه نميزاره با بچش بازي کنم همـه اينا منو افسرده کرد چون اون مرده همـه چيز رو انداخت تقصير من با اينکه خودش هم مقصره کـه عاشقش شدم ..ميدونم اين موضوع ربطي بـه اين پُستتون نداره ولي واقعا نياز بـه کمک دارم ممنون ميشم اگه جوابم رو بدين اگه جواب بدين خيلي بهم کمک کردين
    لطفا بم بگيد چه رفتار هايي داشته باشم (جديدا باها ش خشن رفتار ميکنم)
    بگين چ رفتار هايي داشته باشم کـه بياد سمتم يا اگرم نياد تو روم اخم نکنـه چون خيلي عذاب ميکشم و هر روزم ميبينمش .زنش اونو ارضا نميکنـه و 1دوست دراه .ج بدين

    جواب سوني کارت بيست : خودتان چي فکر ميکنيد ، رابطه يک 13 ساله کـه هنوز کودک يا حداکثر نوجواني نورس محسوب ميشـه و حتي که تا سن راي 5 سال ديگر لازم دارد با يک مرد 38 ساله متاهل !! هري کـه حرفهاي قشنگ ميزنـه يا رفتارش جالب هست که عشق حساب نميشـه ،‌ احتمالا شما تحت تاثير فيلم هاي اي و رفتار دوستان بـه اين حس رسيده ايد کـه نياز بـه عشق و دوست غير همجنس داريد ، يک کم درون گوگل سرچ کنيد ببينيد افراد با شرايط مشابه شما بـه چه بدبختي و فلاکتي خودشان و اطرافيانشان را دچار کرده اند ، اگر آن آقا بـه شما روي خوش نشان ميداد ميخواستيد با او رابطه جنسي برقرار کنيد چون زنش ارضاش نميکنـه ؟ وقتي بيست سالتون شد چند نفر ديگه بـه اسم عشق ناموس شما را لکه دار کرده اند ؟ جلوي اين نفس و غريزه را بگيريد کـه بزرگان را بـه زمين زده شما کـه نوجواني نورس و پاک هستيد و خودتان را از اين فکرها دور نگه داريد و خودتان را بـه چيزهاي مفيد ديگري سرگرم کنيد ،‌ رفتن بـه سمت عشق و درون اين سن ميتواند شما را بـه يک معتاد جنسي تبديل کند مراقب باشيد

    يادمان باشد اگر خاطرمان تنـها شد ،،،،،،،، حاجت عشق ز هر بي سر و پائي نکنيم

     اهل تسنن : اولا کـه خدا همـه رو بـه راه راست هدايت کنـه, من اتفاقي وارد اين پيج شدم, دارم شاخ درون ميارم از اين مطالب
    دوما بـه شدت براي شما کـه همچين ديد سطحي و غير منصفانـه اي درون مورد مذهب ما دارين متاسفم.
    اصلا بـه من چه, شما بفرماييد همچنان بـه صيغه هاي ساعتي تون ادامـه بدين و توقع اجر و پاداش داشته باشين.

    جواب سوني کارت بيست : البته ازدواج موقت شيعيان کـه در صدر اسلام هم وجود داشته و توسط عمر بن الخطاب ممنوع شد و منعش باعث گسترش زنا و فحشا درون بين مسلمانان شد و داراي مـهريه و عده بعد از جدائي هست بهتر از جهاد نکاح هست که بدون طي شدن مدت عده و شرايط ، يک زن را چند جنگجو روزانـه دست بـه دست ميکنند براي رضاي خدا !!!!! و اين قانون هرزگي از کجاي فقه اهل سنت درون آمد را خدا ميداند

     توسکا : حالا جداازاين بحثا،اگري هيچ اشتياقي براي اين عمل (رابطه ) نداشته باشـه بايد چيکارکنـه؟

    جواب سوني کارت بيست : اين شخص بيمار هست و لازم هست به پزشک مراجعه کند ، درون غير اينصورت و ناديده گرفتن مشکل و ازدواج با شخصي کـه شرايطي عادي و حتي گرم دارد بلاشک با مشکلات مختلفي روبرو خواهد شد کـه طبق نظر کارشناسان حجم عمده طلاق ها بخاطر عدم رضايت از زمان ي هست که درون جاها و موارد ديگر بروز علني پيدا ميکند مگر اينکه همسر نيز مانند وي بشدت سرد مزاج باشد

     با خدا : سایت خوبی بود

     یـه : من 13سالمـه و تا حالا نـه دوستي داشتم نـه رابطه اما نميدونم حرا اين قدر علاقه دارم رابطه داشته باشم اما من اصلا اهل اينا نيستم لطفا كمك كنين الانم هنوز پاك پاكم

    جواب سوني کارت بيست : مراقب افکارتان باشيد کـه رفتارتان ميشود ، بهش فکر کنيد آلودتون ميکنـه ، خودتان را سرگرم کارهاي مفيد و جمعي (‌ نـه هر جمعي )‌ يد و بگذاريد پاکي درون تمام جريان عمرتان جريان داشته باشد

     یـه مسلمون : سلام.سایتتون حرف نداره(البته قسمت نظراتش)بعضی خانوما اگه ادبو رعایت کنن بـه جایی بر نمـیخوره

     باوند : چرا ما ایرانی ها همـیشـه ذهن خود را
    درگیر مسایل مکنیم

     رها : سلام. من 25 سالمـه نزديک 5ساله ازدواج کردم يه بچه1ساله دارم. الان 1سال و 9 ماهه کـه با شوهرم نزديکي ندارم يعني اون نميخواد چکار کنم؟ خواهش ميکنم کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : از نظر شرع مقدس اسلام ترک براي همسر دائمي بيش از چهار ماه حرام هست ، اما از نظر باليني سرد مزاجي ممکن هست جسمي يا رواني باشد کـه هر دوي آنـها قابل درمان هست ، ضمن اينکه احتمالا کم کاري شما درون تحريک همسر مزيد علت شده باشد ،‌ معمولا زنان جوان بر اثر بي تجربگي وقتي کـه باردار و صاحب فرزند ميشوند تمام احساسات و توجهات خود را معطوف نوزاد ميکنند درون حاليکه همسر آنان نيز شايد بـه اندازه همان کودک نياز بـه احساسات و توجه دارد ، شما اگر خود را ي و جذاب کنيد و به همسرتان ابراز کنيد احتمال آنکه بتواند خود را کنترل کند و نزديکي نکند کم هست و شما بايد هنرمندي زنانـه خود را دوباره بکار بگيريد و حس جنسي همسرتان را برانگيخته کنيد ، اگر هم مشکل حاد بود مشاوران خانواده و پزشکان روانشناس ميتوانند کمک خوبي باشند ضمنا برخي خوراکي ها مانند دارچين و عسل و زنجفيل و تخم مرغ و ..... درون گرم مزاج جنسي ظاهرا موثر هستند کـه با سرچ درون گوگل موارد دقيق تري از خوراکي هاي تحريک کننده جنسي را پيدا خواهيد کرد

     مـهدی : نخوندم ولی خوب بود ه ه ه ه ه

     پارسا : من 13 سالمـه کـه تا الان يک سال هست با همجنسگر رو شروع کردم کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : هيچهيچ کمکي بـه تو نميکند که تا وقتي خودت بخواهي بـه خودت کمک کني و يک راه بيشتر نيست توبه واقعي و ترک هميشگي اينکار ، فقط تصور کن دوستان هم سن و سال و همکلاسي ات بفهمند تو مفعول هستي يا فاعل ، چقدر زشت و خجالت آور و شکننده هست ، باانيکه اينکار را ميکنن تنـها نشو اين بهترين درمان هست ، شرايط خلوت را خودت مـهيا نکن ،‌ انسان درون جمع بهتر از بعد شيطان بر مي آيد

     جیم.الف.تا : سلام من مشکل دارم آلت من خود بـه خود هي بلند ميشـه چيکارکنم که تا اين مشکل برطرف بشـه خواهشن کمک کنيد .

    جواب سوني کارت بيست : درون نوجواني و اوائل جواني اين مشکل براي بعضي افراد وجود دارد کـه به مرور برطرف ميشود ، بهترين کار اين هست که حرفهاي تحريک کننده نزنيد و صحنـه هاي تحريک کننده نبينيد و در فکرتان بـه آن صحنـه ها پر و بال ندهيد و تصوير ذهني ايجاد نکنيد که تا ذهنتان و غرائزتان آرامتر شود ، ضمنا خوراکي هاي گرم مانند برخي ادويه جات ، عسل ، موز ، انبه و گوشت کمتر مصرف کنيد و غذاهاي با طبع خنک مصرف کنيد

     علی رضایی : تورو خدا خانما اينقد خودتونو تنگ نکنيد کـه اندامتون ميخاد مانتوتونو پاره کنـه لللللطفا اينجوري ظاهر نشششيد بخدا همين تو ذهن ادم حک بشـه نميشـه هيچ کاريش کرد..ولي من مطمينم خانماااا بعضيشون دلشون ميخاد کـه اينطوري ظاهر ميشن ، نمييدونم غيرت شوهراشون کجا رفته

    جواب سوني کارت بيست : بسياري از اين شوهران هموناني هستند کـه اينجور زنان و پوشش را دوست دارند و حالا زن و خودشون يکي از همونـهائي هست که مردهاي هرزه ديگه دوست دارند ، اونـها زن هاي ديگه را ميچرند و مردان هرزه ديگه ناموس اونـها را ، عدالت يعني همين ، اگه يک سوزن بـه ناموس مردم زدي احتمالا يک جوالدوز بـه ناموست ميزنن

     رها : سلام
    من ي هستم کـه در تمامي حرکاتم و رفتارم و صدام ذاتا ناز هست بـه خاطر اينکه اذيت نشم از نگاه پسر ها مجبورم يک اخم روي صورتم داشته باشم چون خوش هيکلم مجبورم چادر سر کنم ديگه خسته شدم بـه تازگي متوجه شدم عاشق شدم نميدونم چيکار کنم چه جوري بـه طرف مقابلم عشقمو نشون بدم بدون گناه که تا حالا با هيچ پسري هم دوست نبودم کمکم کنيد.

    جواب سوني کارت بيست : شُکر و زکات زيبائي پاکدامني هست ، بعد شاکر باشيد ، اولين قانون عشق آن هست که يکطرفه نباشد ، اگر شما ابراز عشق کنيد و طرف عشقي درون دلش نداشته باشد سوخت ميشويد و طرف درون جواب عشق شما ميگويد ه کنـه هست ، بندال هست ، پيله هست ، آويزون هست حتي اگر بـه ازواج منجر شود طرف احساس ميکند چه خبر هست که شما از او طلب عشق و ازدواج کرده ايد و بسياري از پسران از ي کـه پيشنـهاد دهنده هست فرار ميکنند ،‌ شما درون واقع بايد ضمن حفظ کرامت و پاکدامني خود جوري کـه دوست بفهمد دشمن نفهمد با دست بعد بزنيد با پا پيش بکشيد ولي آنقدر نامحسوس و زيرکانـه کـه اگر نشد شکست نخورده باشيد و انگشت نما نشويد و اگر شد احساس ظفر و پيروزي کنيد ، ضمنا سن خود را نيز مد نظر داشته باشيد آيا شما درون سن مطلوب ازدواج هستيد يا زود هست ، آيا از لحاظ مادي ، معنوي ، خانوادگي و موارد ديگر شما هم تراز و مناسب هم هستيد ؟ ، همـه موارد را عاقلانـه و همـه جانبه مد نظر بگيريد و فقط ايده آل ها را حساب نکنيد بدترين حالت ها را هم درون حساب بياوريد

     بدبختى : من يه پسر 19ساله هستم ده سال پيش کـه من هشت سالم بود توسط افراد کـه هفت هشت سال تو محلمون بودن مورد سو استفاده جنسى قرار گرفتم الان بعد ده سال من جائى ميبينمشون بـه بقيه کـه نميدونن ميگن بچگى اينو کرديم من چکار کنم حق ندارم بکشمشون ديگه چرا بـه بقيه ميگن الهي همشون بميرن

    جواب سوني کارت بيست : اين اعتراض را بـه خودشون بگو ، اگه نفرينشون ميکني تو صورتشون نگاه کن و بگو الهي سر زن و بچه تون بياد الهي سر مادرتون بياد بگو تلافي اش باشـه با دست خدا ، تهديد کن بگو يکبار ديگه جائي نقل کنيد تلافي اش را سر بچه و خانواده خودتون درون ميارم ، سفت و محکم بگو که تا خودشون را جمع کنن ، البته فقط تهديد کن و اشتباه و گناه اونـها را تکرار نکن ، اگه با پدر يا بزرگترت رفيقي و ميدوني از بعد اونـها بر مي آيد با اونـها درون ميان بگذار ، گاهي نياز هست ، ضمنا نرو تو جمعي کـه اون ها هستند که تا روحتون آزار نبيند

     امـیر علی : غزل خانوم زنا بـه دلایلی بدبخترند

     یوسف : لذت ترک گناه:
    من درون محیط کار عاشق یک خانم شدم
    دو سال طول کشید که تا یک جایی با کنایـه بـه او گفتم کـه تو را دوست دارم و او هم با کنایـه بـه من گفت کـه متاهلم
    شب سر بـه مـهر گذاشتم و از اینکه بـه یک خانم متاهل فکر کرده بودم مثل ابر بهاری اشک ریختم
    شب خواب دیدم همان خانم بـه من گفت ببین و صورتش مثل شیطان شد
    الان هر وقت او را مـی بینم اگر بخواهم شیطان را درون چهره او مـی بنیم و هیچ علاقه ای بـه او ندارم
    لذت این لطف الهی از لذت هر گناهی بیشتر است. الحمدلله
    انسان از هر لحظه ای کـه تصمـیم بگیرد مـی تواند پاک بماند و اگر پاک بماند خداوند بـه او لطف مـی کند و لذتهایی را نصیب او مـی کند کـه با لذتهای پست این دنیـا قابل مقایسه نیست.

     مذهبی : سلام. من 13 سالمـه من توي همين سال از طريق دوستم با اين مطالب اشنا شدم.من و ي 9 سالم بعضي از جمعه ها درون خانـه مادر بزرگم بازيميکرديم بس از چند مدت کـه نديدمش ديگه بـه برادرم علاقه جنسي نشون ميدادم برادرم 7 سالشـه البته همونوبغل هاي طولاني با بوشش ميخوام بگم کـه من توبه کردم ولي خيلي سخته مـهارت کنترل اين علاقه جنسي همين طور کـه گفتم فقطوبغل ساده بود با پوشش حالا ميخوام شما منو راهنمايي کنيد. باتشکر

    جواب سوني کارت بيست : از اينکه فهميديد کارتان اشتباه بوده و جبران کرده ايد بسيار سپاسگذار خدا باشيد ، شما نبايد درون اين سن بـه غريزه جنسي ميدان بدهيد چون چند سال بعد مانند اعتياد جبران آن مشکل تر ميشود ، سعي کنيد تنـها نمانيد و با آني کـه مشترکا گناه ميکرده ايد خلوت نکنيد و موقعيت هاي گناه را براي خودتان فراهم نکنيد ، وقتي درون جمع باشيد شيطان هم نميتواند شما را بـه زور بـه گناه وادار کند و کم کم از ذهنتان پاک ميشود ، سعي کنيد نماز بخوانيد و ذکر صلوات و لاحول و لاقوه الابالله را تکرار کنيد کـه در دفع شيطان موثر هست ، نبينيد ، کليت بيشتر از آنچه فکر يد باعث سُر خوردن فکر بـه سمت مسائل جنسي ميشود ، کلا بـه گناهتون فکر نکنيد و روزهاش را هم نشماريد کـه چند روز هست پاک شده ايد چون قرار نيست تکرار کنيد کـه براش شمارشگر بگذاريد و بخاطر پاکي شاکر خدا باشيد و از مکر شيطان کـه بدترين دشمن هست غافل نشويد

     متاهل : سلام بـه همگي.مطالبتون رو خوندم جالب بود.اما بزاريد من يه چيزي بگم من متاهلم هجده سالمـه يه بچه هم دارم.پانزده سالگي ازدواج کردم چون گرم مزاج بودم.حالا شوهرم بـه زور من باهام رابطه برقرار ميکنـه خداروشکر هم خوشگلم هم خوش اخلاق و هم جذاب.اما شوهرم برا من وقت نداره.با اينکه متاهلم ولي بـه عکس،و فيلم خيلي علاقه دارم چون کمبود دارم وتامين نميشم از طرفي هم عاشق همسرمم با اينکه چهارده سال ازم بزرگه.حالا من چيکار کنم؟ شما ها کـه برا همـه چي راه حل داريدو فتوا ميديد برا منم راه چاره بگيد ممنون.

    جواب سوني کارت بيست : شما بايد کمي عطش جنسي خودتان را کم کنيد و کمي بـه عطش جنسي همسرتان اضافه کنيد ، براي خودتان بهترين کار اين هست که فيلم ها و عکسهاي ي را مشاهده نکنيد چون احساس کردم بـه اين موارد اعتياد نامحسوسي پيدا کرده ايد ، مشاهده چنين صحنـه هائي دواي درد شما نيست بلکه مشکل را شديدتر ميکند و هيجان بيشتر جنسي بوجود مي آورد ، همانطور کـه قبلا هم گفته ام غريزه جنسي حالت دريا صفتي دارد و هر چه بيشتر اطاعت شود سرکش تر ميشود و هر چه بـه آن بي محلي کنيد آرامتر ميگردد ،‌برخي خوراکي ها باعث ميشود کمي از شدت تمايل جنسي شما کم شود و بهتر بتوانيد آنرا مـهار کنيد ، با سرچ درون گوگل ميتوانيد آنـها را پيدا کنيد ، همچنين برخي خوراکي ها هم هست کـه مخصوص گرم مزاج آقايان هست ، يک قانون مـهم هم اين هست که زن پيشنـهاد دهنده نباشد چون درون شرع بـه زنان توصيه شده کـه آغازگر و پيشنـهاد دهنده نباشند و علوم امروزي مشخص کرده کـه در اين حالت مرد بعد از مدتي دچار عدم تمايل جنسي ميشود و اين مشکل بزرگتر ميگردد ، مراقب شيطان هم باشيد کـه از راه بـه درتان نکند و زندگيتان را بـه خاطر غريزه اي نابود نکند

     عبرت بگیر....حتما بخونید دوست من : اقا پسرا گل از هردست بدید از همون دست بعد مـیگیری .توکه و گول مـیزنی مـیکنیش .فردا عاشق ی مـیشی کـه گول خورده زیر چند نفر خوبیده .اون موقسکه دیونـه مـیشی دلت مـیخواد قلبتو از درون بیـاریو فراموشش کنی اما نمـیتونی .چوب خدا صدا نداره بترس از اعمالت پاک باشی پاکش گیرت مـیاد .خدا و داده ولی عشقم داده بـه بها دادی فردا عشق یـه نا پاک دیونت مـیکنـه شایدم خود کشی کردی .این تجربه خیلی پسرای عین منـه حالا وقت توبس نزار دیر بشـه نا پاکیتو بـه حساب زرنگیت نزار کـه بد جور تاوانشو مـیدی.همرو نا موس خودت بدون که تا ناموست حفظ بشـه .انشا ... توبه منم خدا قبول کنـه

     بهراد فراهانی : سلام واقعا سایتتون خیلی خوبه از ادمـینشم واقعا ممنونم کـه جواب من و ب این خوبی داد
    اجرتون با خدا

     جاوید : سلام بـه هم تون شما دوستان ایرونی عجیبید, همش دغدغه ها تون همـین چیزها و موارد و استش , حیرونم بابا این چی جامعه ی است؟

     بهراد فراهانی : من بهرادم يه پسر ?? ساله قيافه شاخي ندارم ولي با يه خيلي شاخ بودم کـه تو رابطه باش هيچي کم نذاشتم يبارم دستم بش نخورد خيلي دوسش داشتم ولي وقتي ميگفتم دوست دارم هميشـه با مرسي تمومش ميکرد از لحاظ مالي ام هيچ مشکلي نداشتم عاشقونـه دوسش داشتم ولي اون نميفهميد فک ميکنم ب قيافش خيلي مغرور بود بهد يه مدت باهم بهم زديم کلا افسردگي گرفتم کلا زندگيم بهم ريخت
    الانم حس زيادي دارم ولي جلو خودم و ميگيرم
    در عين حال کـه دارم بـه هيچ ي علاقه ندارم يجورايي حس ميکنم بعد اون عشقي تو وجودم نيس بـه خالم گفتم ولي نتونست کمک کنـه اگه ميشـه شماها کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : متاسفانـه عشق هاي زودگذر و دوستي هاي خياباني بشدت درون کشور ما رواج يافته هست و حتي درون برخي مناطق والدين فرزندان خود را بسوي اين کار تشويق ميکنند و اگر يا پسري دوست غير همجنس نداشته باشد بـه ديدن بي عرضه بـه او نگاه ميکنند درون چنين فضاي مسمومي اين دوستي هاي مضر شکل ميگيرد و اگر قبل از ايني بـه شما ميگفت سمت اين روابط نرويد درون دلتان بـه او بد و بيراه ميگفتيد ولي اکنون کـه صدمـه اين کار را خورده ايد متوجه شده ايد اين گونـه روابط حتي اگر بـه ازدواج هم منتهي شود براي سن شما مناسب نيست چه برسد بـه اين کـه به گناه و روابط غير اخلاقي هم برسد و بهره نـهائي آن اين حس بدي هست که شما از شکست عشقي خود خورده ايد ، دوست من ، عشق بايد خودش بياد و اکنون اين تجربه را داريد کـه عشق يکطرفه اسراف محبت هست ، چاهي کـه خودش آب نداشته باشد را نميتوان دستي درون آن آب ريخت و اگري شور و عشقي درون دلش نداشته باشد هر چه براي او خرج کنيد فايده ندارد و آخرش خواهد رفت
    گذشته ها ديگه گذشته تجربه معلم بي رحمي هست که اول امتحان ميگيرد بعد درس ميدهد ، بـه زندگي عاديتان برگرديد و توکلتان بـه خدا باشد و با خودتان عهد ببنديد از اين بعد فقط خودتان را براي همسر آينده تان حفظ کنيد و بر روي خوش اخلاقي خود کار کنيد البته ساده و گولو نباشيد ،ي کـه اخلاق داشته باشد اگر پول هم نداشته باشد ، اگر چهره زيبا و تيپ آنچناني هم نداشته باشد اطرافيانش دوستش دارند وبه او عشق ميورزند ،ي کـه رابطه اش را با خدا درست کند ، خدا رابطه مردم با او را درست ميکند

     بهزاد کریمـی : من که تا حالا نداشتم اما تمايل زيادي داشتم ک باداييم رابطه داشته باشم اما دارم خودموکنترل ميکنم ولي زورش بيشتره چکار کنم

    جواب سوني کارت بيست : شيطان کـه دستي را نميگيره و کشان کشان بـه محيط گناه ببره ، انسان خودش ميره دنبال آن و اگه شرايطش را ايجاد نکنيد گناهي هم صورت نميگيرد ، يادتان باشد زنا جوان مرگي را درون جامعه زياد ميکند

      عاشق : سلام.مشکل من اين مسايل نيست.مشکل من اينـه کـه با عشقم هشت ماهه عقد کرديم.و از وقتي کـه عقد کرديم هروز رابطه جنسي از معقد داريم.دوتايي معتادش شديم.
    ميخوايم بـه طور کلي کنارش بزاريم اخه من از اين دل درد و کمر درد و شکم درد خسته شديم مخصوصا مجبورم هروز برم حموم غسل بدم واسه نماز.چيکار کنم تورو خدا بگيد

    جواب سوني کارت بيست : نزديکي ي هم از لحاظ پزشکي منع ميشود و هم از نظر شرعي کراهت شديد دارد و اگر با عدم رضايت همسر باشد کلا حرام هست ، با اين روش هم مجاري ادراي مرد آلوده شده و به کليه ها آسيب ميزند کـه خيلي خطرناک هست و هم زن دچار برخي مشکلات مانند همان مواردي کـه به آن مبتلا شده ايد يا حتي عدم نگهداري مدفوع دچار ميشود کـه شديدا آزار دهنده هست و فرد ناخواسته لباسش آلوده شده و مکررا بوي مدفوع از وي بـه مشام ميرسد ، ضمن اينکه شايد يکي از دلائل وجوب غسل اين هست که فرد دچار افراط درون رابطه جنسي نشود چون علاوه بر اعتياد آور بودن آن بنيه و سلامتي مرد را مختل ميکند و کلا افراط و همچنين تفريط درون هر کاري مذموم هست و اسلام دين تعادل است

     فاطمـه : سلام من ي پانزده ساله هستم کـه ازسيزده سالگي بالغ شدم مدتيست کـه گرايش شديدي بـه جنس مخالف وازدواج دارم. از. دوس پسر واين چرت وپرتهاهم خوشم نمياد دوست دارم از راه ازدواج رابطه. داشته باشم. بـه مادرم کـه يکبار گفتم خنديد وگفت توهنوز خيلي بچه هستي ظاهرت هم از سنت کمتر نشان ميدهد راست هم ميگويد اما ممن نميتوانم اين احساس را مـهار کنم بطوري کـه هنگام خواب بالش بغل ميکنم از خودارضايي هم بدم ميايد شما ميتوانيد مرا راهنمايي کنيد؟

    جواب سوني کارت بيست : غريزه جنسي قابل کنترل هست و بايد آنرا مديريت کرد ، نـه سرکوب آن صحيح هست نـه پر و بال بـه آن ، سعي کنيد خود را از حالات و موقعيت هاي تحريک کننده دور کنيد ،‌ مثلا برنامـه هاي بدون آنکه حس کنيم بر روي عقايد ما و ترويج آزادي جنسي ، رابطه با جنس مخالف و تحريک غريزه اثر گذار هستند ، برخي خوراکي ها و برخي لباسها و دوست بودن با برخي آدمـها ميتواند تحريک را مضاعف کند بعد بايد از آنـها دوري کرد که تا باعث گسترش اين حالت نشويم ، مشاوران متخصصي هستند کـه بهتر بـه شما کمک ميکنند و اولياي مدرسه آدرس و مشخصات اين مراکز و اشخاص را دارند ، البته لازم نيست براي اولياي مدرسه مشکل را توضيح دهيد فقط آدرس يک مشاور امين و خوب ( الزاما خانم )‌ را بخواهيد

     تانیـا : من کـه این مطالب رو خوندم واقعا حیرت زده شدم یعنی مات و مبهوت شدم این کارا چیـه واقعا . نـه معنیش چیـه بنظرتون ؟؟؟؟؟ پسرایی ک خودشون و مادر دارن چ جوری این کارا رو انجام مـیدن و ابروی ی رو مـیبرن . بنظر من هم تقصیر پسرا ست هم تقصیر ا البته پسرا هم مـیتونن جلوی خودشونو بگیرن ولی دیگه اونم دست خودشونـه من وضع مالی خیلی خوبی دارم و تا حالا هیچی کم نداشتم و از همـه نظر هم ازاد بودم و هرچی ک خواستم برام فراهم شده و تو بهترین مدرسه شـهر مونم درس مـیخونم و واقعا هم بـه درسم علاقه دارم اما این مـیون رابطه ای دارم کـه خیلی پاکه و واقعا هم نمـیخوام از دستش بدم یک ساله کـه با پسری دوست شدم و من الان تقریبا 17 سالمـه . اون پسری کـه من باهاش دوستم از همـه نظر عالیـه از خونواده بگیر که تا وضع مالی اخلاق شعور معرفت و حتی تو درساشم عالیـه و الان هم پشت کنکوریـه و به شدت هم داره درس مـیخونـه و هفته ای یـه بار با هم حرف مـی که تا کنکور شو بده . من طی این یک سال کـه با این پسر دوست بودم تنـها یـه بار دستامون بهم خورده دیگه حتی از نزدیکم با هم حرف نزدیم و خیلی هم دوسش دارم چون پسر خیلی پاکیـه پسرا مـیتونن جلو خودشونو بگیرن اما نمـیخوان . من کـه بهترین ادم رو تو زندگیم دارم وقتی بهم مـیگی تو ناموس منی و نمـیزارم بهت بی احترامـی بشـه وی چپ نگات کنـه بیشتر بهش امـیدوار مـیشم وقتی یک سال تونسته جلوی خودشو بگیره حتما چند سال دیگه هم مـیتونـه . البته شاید دلیل دیگه شم اینـه کـه تو شـهر بزرگی نیستیم . اینجا پر از ه و تا حالا هیچ گونـه بدی رو تو شـهر کوچیکمون ندیدم و امـیدوارم پیدا نشـه . من کـه به زندگی م افتخار مـیکنم چون تاحالا تونستم بهترین ادم رو داشته باشم و خودمو از این بلا ها نجات بدم . امـیدوارم که تا اخرش بتونم اینجوری ادامـه بدمو یـهی بشم کـه مثل همـیشـه تو فامـیل و خونواده بهم افتخار کنن . ا حواستون باشـه شیشـه کـه شکست مـیشـه چسپش زد اما نمـیشـه مثل اول صاف و سالم درستش کرد

     مشاور : با سلام وادب و احترام بـه همـهاني کـه در جستجوي فهم دست حقيقت و زيبايي هستند.بنده سالهاست درون زمينـه نوجوان و جوان و روابط زناشويي مشاوره دادم.خواهشا مشاوره را جدي بگيريد.تکرار ميکنم کنم مشاوره را جدي بگيريد.ممنون.

     رز : سلام من با اين صحبت برخي از دوستان کـه مي گن چادر مانع از تجاوز نيست موافقم . قانون چندان هم طرف خانم ها نيست .
    من يه دانشجوي چادري هستم کـه دو سال پيش يکي از خدمـه دانشگاه بيش از حد بهم نزديک شد و چيزي نمونده بود کـه به زور منو ببوسه .
    وقتي رفتم شکايت کنم ، قاضي گفت بايد شاهد بياري . آخه کدوم متجاوزي براي کارش شاهد جور مي کنـه .
    تو دانشگاه هم بهم گفتن باهاش برخورد مي کنن ولي يه ترم فرستادنش دانشکده ديگه و الان سه ترم برگشته و هر روز با پر رويي بهم زل مي زنـه ، انگار نـه انگار اتفاقي افتاده .
    من سالها بود کـه رزمي کار مي کردم . ولي از وقتي فهميدم قانون هيچ جوري باهام راه نمياد ، تصميم گرفتم بـه هيچ عنوان از اين فنون استفاده نمي کنم .
    پس شما هم مراقب باشيد .
    با تشکر

    جواب سوني کارت بيست : شما هم طرف را سير بزنيد و بگوئيد برو شاهد بيار ، کلوخ انداز را پاداش سنگ هست ،‌ ضمن اينکه اتفاقا مردان قانون درون اينگونـه موارد خيلي طرف خانمـها را ميگيرند و حق دفاع مشروع هميشـه محفوظ است

     آرام : من 25 سالمـه و تا حالا با چند نفري رابطه داشتم و از هيچ کدومشون خوشم نيومده ميدونم من مشکل دارم فکر کنم تنوع طلبم يا تو دير ارضام و بعدش بعد مي که تا حالا عاشق نشدم شايد فکر ميکنمي عاشق من نيست عجيبه من پسر رو تحريک ميکنم نميدونم چرا با بقيه ي ا فرق دارم فکرم و عقايدم درواقع عاشق م ولي گير کردم بين سنت و مدرنيته نميدونم چه جوري يه رابطه ي سالم داشته باشم و بدون اين قسمت سنتيه شخصيتمـه و از يه طرف ديگه اعتقاد دارم بايد باي کـه ازش خوشت مياد کني بي دغدغه و زندگي ارزش غصه خوردن نداره و بايد لذت ببري درون ضمن درسمم خوندم و شاغلم هستم و يه چيز ديگه نميتونم بـه طرف مقابلم دروغ بگم بـه هيچ عنوان مثلا اگه از من بپرسه داشتي ميگم اره و به نظر خيلي ها اين ..انـه هست ولي من معتقدم مرد ايده الم منو بايد بخاطر خودم دوست داشته باشـه بخاطر اون چيزي کـه هستم نـه اون چيزي تظاهر ميکنم بـه نظرتون بايد چيکار کنم چه جوري اين تناقضات رو با خودم حل وفصل کنم چه جوري ؟

    جواب سوني کارت بيست : اولين قدم مـهمترين قدم هست و همين کـه فهميده ايد مشکل داريد و به دنبال جستجوي راه رفع آن هستيد مـهمترين قدم را برداشته ايد ، اينکه انتظار داشته باشيد مرد واقعي زندگيتان از شما بپرسد کرده اي و شما بگوئي بله و او همچنان شما را دوست داشته باشد و مرد زندگيتان باقي بماند انتظار مطلوبي نيست ، متاسفانـه غريزه جنسي بـه قول بزرگي حالتش دريا صفت هست و هر چه اطاعت شود سرکش تر ميشود و تنوع طلبي بدترين آفت رابطه جنسي محسوب ميشود و يکروزي حس ميکنيد تبديل بـه يک معتاد جنسي شده ايد و حتي همان مردان بي بند و باري کـه از شما سوء استفاده ميکنند با عرض معذرت بـه شما ميگويند زن!! و اين بدترين حرفي هست که بـه يک زن ميتوان گفت ، بعد قبل از آنکه درون اين گرداب فرو رويد ترمز را بکشيد و با کمک مشاوره اين مشکل و تضاد را برطرف کنيد و خدا را وسيله اصلاح خودتان بدانيد ، دنيا و زندگي آنقدرها هم ارزش ندارد کـه بخاطر هر لذت زودگذري انسان هر کاري را انجام دهد

     ممد آقا : سلام من متاهلم ولي اصلا حالم خوب نيست اين ا رو تو خيابون ميبينم مخم هنگ ميکنـه هر روز هم دارم بدتر ميشم برام دعا کنيد اون دو رکعت نمازي هم کـه به کمرم مي فايده نداره جديدا هم کـه به اين داستانـهايه ي معتاد شدم. قبلا هم يه کار خيلي بدي کردم کـه وقتي بهش فکر ميکنم..... زندگيه گندي دارم بچه ها.

    جواب سوني کارت بيست : هري ممکنـه يک جائي پاش بلنگه و مدتي کارهاي اشتباه ه ولي مـهم اينـه کـه بدونـه کارش اشتباه هست و از خدا بخواد نجاتش بدهد و خودش هم يک کاري ،‌ تلاشي ،‌ حرکتي چيزي انجام بدهد و برود بـه سمت توبه ، مـهمترين کار اين هست که ابزار گناه را از خودتون دور کنيد ، اگه هست نفروشيد بـه يکي ديگه بلکه بدون تامل و خيلي راحت بشکنيدش چون بد براي همـه بد هست ،‌ اگه اينترنت هست فيلترنخريد و اگه داريد حذفش کنيد ،‌ اگه تنـهائي هست خودتون را بندازيد وسط جمعهاي خانوادگي و فاميلي ، اگه چشم چروني هست بدونيد کـه خدا وعده داده چشم گنـهکار را از آتش پر ميکنم بعد بترسيد از خشم خدا و در عوضش گفته بـه ازاي هر چشمي کـه از نامحرم ميبنديد اگه چشم بـه زمين دوختيد بـه اندازه ريگهاي زمين ثواب و حسنـه براتون مينويسم و اگر بـه آسمان چشم دوختيد بـه اندازه ستارگان آسمان ، خودتون ببينيد چقدر ميشـه ، اگر هم بـه حد اعتياد رسيديد علاوه بر انجام اين کارها بـه ( انجمن معتادان جنسي گمنام )‌ بپيونديد کـه کارشون درمان اين موارد هست ،‌ تو گوگل اين اسم را سرچ کنيد نمايندگي شـهرهاي مختلف را پيدا ميکنيد

     بنده‏ ‏بی‏ ‏سر‏ ‏و‏ ‏پا‏ ‏خدا : یـاحسین‏ ‏‏(‏ع‏)‏‏ ‏این‏ ‏چیزها‏ چه‏ ‏که‏ ‏شما‏ ‏برادرا‏ ‏ا‏ ‏مـیگید‏ ‏چه‏ ‏فرهنگیـه‏ ‏برامون‏ ‏ساختن‏ ‏‏ ‏بیشتر‏ ‏به‏ ‏یک‏ ‏محیط‏ ‏حیوانی‏ ‏مـیمونـه‏ ‏حتی‏ ‏بد‏‏تر‏ ‏از‏ ‏حیوانات‏ ‏مـیمونـه‏ ‏چون‏ ‏حیوان‏ ‏هم‏ ‏این‏ ‏کارهارو‏ ‏نمـیکنـه‏ ‏مثلا‏”‏‏ ‏کدوم‏ ‏حیوانی‏ ‏خود‏ ‏ارضای‏ ‏مـیکنـه‏ ‏اینا‏ ‏همش‏ ‏به‏ ‏خاطر‏ ‏اینـه‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏خدا‏ ‏دو‏ر‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏دین‏ ‏وفرهنگ‏ ‏اسلامـی‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏قرآن‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏شـهدا‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏امام‏ ‏زمان‏(‏عج‏)‏‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏مساجد‏ ‏و‏ ‏بسیج‏ ‏وههیئتها‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏‏ ‏دین‏ ‏داری‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏بچه‏ ‏تورو‏ ‏به‏ ‏خدا‏ ‏بیـاییم‏ ‏‏ ‏برگردید‏ ‏دنیـای‏ ‏که‏ ‏یـه‏ ‏روزی‏ ‏همـه‏ ‏‏خوشی‏ ‏هاشو‏ ‏‏همـه‏ ‏همـه‏ ‏مدارک‏ ‏دانشگاهیشو‏ ‏همـه‏ ‏پولشو‏ ‏باید‏ ‏بزاریم‏ ‏ببریم‏ ‏با‏ ‏یک‏ ‏کفن‏ ‏ارضششو‏ ‏نداره‏ ‏تو‏ ‏رو‏ ‏خدا‏ ‏به‏ ‏دین‏ ‏برگردید‏ ‏به‏ ‏مساجد‏ ‏برگردید‏ ‏دستتان‏ ‏تو‏ ‏دست‏ ‏شـهدا‏ ‏بزارین‏ ‏الهم‏ ‏دور‏ ‏الله‏ ‏العان‏ ‏هم‏ ‏که‏ ‏شـهدای‏ ‏گمنام‏ ‏خودشون‏ ‏اومدن‏ ‏تو‏ ‏شـهر‏ ‏برین‏ ‏باشون‏ ‏رفیق‏ ‏بشین‏ ‏وقرار‏ ‏بزارین‏ ‏به‏ ‏خدا‏ ‏کمکتون‏ ‏مـی‏ ‏کنند

     ماهرخ : هر دو طرف مقصرن. ولي من هرگز بـه خاطر ارضا جنسي پسرا چادر بـه سر نميکنم. اين حق هست كه هرجور دلشون ميخواد لباس بپوشن. ممنونم

    جواب سوني کارت بيست : وقتي هم شوهر کردي و سر و بدن عريان ا عقل شوهرت را دزديد و زندگيت از هم پاشيد همين قدر شجاعانـه ابراز عقيده ميکني ؟ وقتي بفهمي شوهرت مدتهاست يکجا قلبش گير اين عشوه هاي هاي بي حيا شده باز هم با اين طرز فکرت حال ميکني ؟ شما حق نداري هر جور دلت خواست لباس بپوشي اونکه تو را آفريده و اسمش خداست حق داره تعيين کنـه چطور بپوشي ، مردها هم بگويند ما نميخواهيم و شلوار بپوشيم و همينطور عريان دوست داريم بيائيم تو خيابون و زنـها نگاه نکنن ، اين کار عاقلانـه هست ؟ اينطوري کـه ديگه بهش نميگن دنيا و اجتماع ميگن طويله

     دنیـا : من يه 15 ساله ام يکيو دوست دارم کـه 20 سالشـه که تا حالا هم باکساي زيادي بوده اما من با وجود دونستنش چند هفته باهاش دوست بودم که تا اينکه گفت نميتونم جلوي نيازامو بگيرم منم وقتي بهش جواب منفي دادم تموم کرديم من بابت اين موضوع خييييييييييلي اعصابم داغون بدتر از اون اکثرا بـه طور تصادفي ميبينمش خواهش ميکنم کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : شما اگه بر اثر احساسات پاک و عاشقانـه تو پانزده سالگي وارد اينکارها بشويد که تا اون پسر از شما خوشش بياد کـه نخواهد آمد وقتي بيست ساله شدين ميبينيد احتمالا شدين يک و بين دوستان همون آقا دست بـه دست ميشويد ، اگه اين فرد کـه ميدانيد تو بغل زنـهاي هرزه مختلفي خوابيده ايدز و هپاتيت را بهتون منتقل کرد ديگر چه کار ميتوانيد بکيند يا اگر بکارت تان را از بين برد چطور ميخواهيد ازدواج کنيد ، چنين آدمـهاي هرزه اي لياقتشان همان زنـهاي هرزه هستند نـه هاي پاکي کـه بخاطر عشق و احساسات تو دام اين مردان هرزه و لجن مي افتند ، خداوند درون قرآن براي اکثر کارهاي بد ميفرمايد آنرا انجام ندهيد ولي براي رابطه نامشروع ميفرمايد نزديکش هم نشويد چون مثل گرداب آدم را تو خودش ميکشـه

     reza : چند روز قبل درون اتاق نشسته بودم وبازي دانلود مي کردم ان روز فقط مادرم و داييم درون خانـه بود مادرم براي ملاقات همسايه مان بـه خونـه انـها رفته بود وفقط من و داييم درون خانـه بوديم من نشسته بودم کـه يک دفعه داييم وارد اتاق شد ودرخواست کرد من گفتم نـه درون اتاق را بست و مجبورم کرد من نمي دانستم چي کار کنم من12 سال دارم ونمي خواستم والدين من چيزي بدانند مجبور شدم بله را گفتم ، من بايد حالا چي کار کنم

    جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد از او دوري کنيد و با او تنـها نمانيد اگر درخواست زشتش را تکرار کرد تهديد کنيد کـه آبرويش را ميبريد و به پدرش و مادرتان موضوع را ميگوئيد ، اگر مانند حضرت يوسف و ساير عرفائي کـه بخاطر مقاومت درون مقابل همين کار بـه مقامات بالاي الهي رسيدند فکر کنيد از تهديدات او نميترسيد و به خدا توکل ميکنيد ، از مکر و دشمني شيطان بترسيد کـه قسم خورده همـه ما را با آلودگي گناهان نابود کند و نزديک زنا نشويد کـه فقر و مرگ جواني از عواقب اين گناه زشت هست ، و بابت اين گناهي کـه کرده ايد از خدا مصرانـه تقاضاي بخشش کنيد ، فقط خدا خدا خدا ، او کمک ميکند

     ملیکا 16 ساله : من خودم چادریم فوق العاده اممعمولی مـیرم بیرون ولی خداییش مردا غیرتشون یـادشون رفته دمشون گرم اونایی کـه ناموس محلشون ناموس خودشونـه بـه هرحال هرجایی خوب وبد هست خدا بـه هممون رحم کنـه

     پروانـه : سایت خیلی خوبیـه فقط ای کاش چند که تا هم عکنار این مطلب ها مـی گذاشتید.

     ساغر............. : سلام من17سالم ازدواج کردم ولي عاشق شوهرشوهرمم 4بار بدنم را لمس کرده اخه همو دوست داريم رابطمون مخفيه خيلي دوستش دارم نميتونم فراموشش کنم کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : اگر نفستان را مـهار کرديد کـه به نفع خودتان و همسرتان و آن آقا و همسرش و آبروي پدر و مادر خودتان هست ولي اگر بـه دنبال دل بخواه هاي خودتان آنـهم اينجور موارد بسيار زشت رفتيد خدا اول فرصت ميدهد که تا توبه کنيد و با شرمندگي بـه درگاه خدا برگرديد و پس از ناگهان چنان آبرو ريزي و بلائي بـه سر شما نازل ميکند کـه نـه راه بعد داشته باشيد نـه راه پيش ، بعد از خدا پروا کنيد و به زندگي خود بچسبيد و کلا فکرتان را که تا آمد بـه سمت آن آقا برود بـه چيز ديگري سريعا مشغول کنيد کـه آلوده اين کارها نشويد ، درون همين حد رابطه نيز گناه فاحشي مرتکب شده ايد کـه حد شرعي شلاق دارد و بترسيد از اينکه خدا پرده آبرويتان را بريزد ، خدا درون قرآن مي فرمايد بـه فحشا نزديک نشويد ؛ نميگويد فحشا نکنيد ميگويد حتي نزديک نشويد چون شيطان کـه قسم خورده انسانـها را نابود کند با تحريک احساسات و به روشـهاي ماهرانـه انسان را بـه سمت اين گرداب ميکشد و ناگهان متوجه ميشود کـه آلوده بـه گناه بزرگ و فاحش زنا شده هست ، از خدا و نابود شدن زندگيتان و رفتن آبروي خود و خانواده تان بترسيد

     سجاد : اگه ا حجابشون رو رعايت كنندهم براي خودشون درون اين گونـه مواردخوبه وهم پسرا تحريك نميشن

     فائزه : من با پسري کـه قبلا دوست بودم و الان 13روزه کـه باهاش تموم کردم اون پسر دوست برادرم بوده من ميترسم کـه از گوشي برادرم عهايم رابرداشته و پخش کرده چيکار کنم؟

    جواب سوني کارت بيست : آخر عاقبت دوستي هاي نامشروع اين مکافات ها و دردسرها هست و حتي چه خونـهائي کـه سر اين رابطه ها بـه زمين ريخته نشده هست ، اگر الان فهميدين کـه کار خوبي نيست اول اينکه سعي کنيد رابطه تون را با خدا نزديک کنيد و از اينگونـه رابطه ها خودتون را پاک کنيد و دوم اينکه تهديدش کنيد کـه اگر اين کار را ه درون اداره آگاهي ازش شکايت ميکنيد و واقعا روزگارش را سياه ميکنند

     فائزه : من 15سالمـه و 5 ساله کـه با يه پسره دوستم و اون هي ميگه بيا با هم کنيم و من اصلا از اين کارا خوشم نمياد. لطفا بگيد چيکار کنم؟

    جواب سوني کارت بيست : خدا درون قرآن ميفرمايد نزديک زنا و روابط نامشروع نرويد ، دقت کنيد نميگه زنا نکنيد ميفرمايد حتي نزديکش نرويد چون مثل يک گرداب آدم را تو لجن خودش ميکشـه ، شما اگر درون اين سن کم بـه سمت اين روابط برويد چند سال بعد متوجه ميشويد با عرض معذرت مثل يک با شما برخورد ميکنند و هر وقتي سوء استفاده اش را از شما کرد شما را دور مي اندازد و از شما فرار ميکند و اين براي کرامت و شخصيت بانوئي چون شما جالب نيست ، اگر درون همين اينترنت جستجو کنيد خاطرات بسياري مانند داستان خود پيدا ميکنيد کـه با کلک و ترفندهاي مختلف ي کـه مايل بـه اينکار نبوده توسط دوست پسرش بـه محلي کشانده شده و چندين نفر از دوستان آن پسر بـه آن خانم تجاوز گروهي کرده اند و شخصيت و حيثيت او را لکه دار کرده اند ، بعد بهترين کار اين هست که اينگونـه روابط را از زندگي خود دور کنيد که تا زماني کـه با همسر واقعي خود شرافتمندانـه و با عشق رابطه جنسي داشته باشيد

     حجاب : این همـه گفتیم م حجابت یک بار هم بگیم برادرم نگاهت.......

     مشاور من : با سلام و ادب خدمت همـهاني کـه به اين سايت سر ميزنن.يه جمله هميشـه يادتون باشـه اونم اينکه.آيا کاري کـه ميکنم درسته؟؟؟
    از خودتون بپرسيد بذاريد وجدانتون بهتون جواب بده .اگه خلافش عمل کني صد درون دصد پشيمون ميشي.حالا براي اينکه از سرسره بدبختي لذت نبري .ميتونم دوستانـه بـه عنوان يه مشاور بهتون کمک کنم.موفق باشيد.

     سارا : خطاب بـه اقای فرهاد اولا همـه ا این طوری نیستن دوما شما پسرا هستید کـه ول کن ا نیستیدو همـیشـه فکرای شیطونی دارن اصلا استاد شیطونن سوما قبل ازاین کـه این مزخرفاتو مـینوشتی مـیشستی قبلش فکر مـیکردی کـه یعنی وت هم اینطورین.چهارما اگر این چیزا تو خونواده شما هست چرا فکر مـیکنید همـه هم مثل خودتونن پنجما واقعا برات متاسفم

     مجید خ : واقعا جالب هست ا لباسهای بدن نما مـی پوشند و پسرها را متهم مـیکنند

     حمـید : خیلی خوبه

     سحر : سلام من چند وقت پيش با پسري دوست بودم من از را تلفني دوست شدم... او شب ها با پيام هاي ي تحريک ميکرد و ادعا ميکرد کـه نماز خوان است....واين کار گناهي ندارد.... الان ازش جداشدم ولي ديد بدي نسبت بـه افراد نمازخوان و مومن دارم....

    جواب سوني کارت بيست : اول از همـه بايد بدانيدي کـه گناه ميکند مومن محسوب نميشود بـه قول آيت الله بهجت کـه مي فرمودند درون قرآن هست کـه نماز از فحشا و منکر باز ميدارد وليي کـه نمازش او را از فحشا و منکر باز نميدارد نمازش نماز نبوده هست وگرنـه مومن حتي از فکر گناه هم حذر ميکند و مراقبت ميکند چه برسد از اينکه مرتکب گناه شود و گناه را هم کوچک بشمارد

     م : وقتی فقز نباشـه ....... بگین

     فرهاد : خودا پاميدن و با پسرا ميرن جاهاي خلوت خوب کمتر پسري ميتونـه جلوي خودشو بگيره ا ن کـه باعث تحريک شدن پسرا ميشن وقتي هم کـه اتفاقي ميوفته مظلوم نمايي ميکنن و همشو بـه گردن پسر بخت برگشته ميندازن خيلي شيطون صفتن اينجور ا

     ح مزادیمن : عالی بود

     فرزانـه : سلام ي مدت هست کـه وقتي بسر عموم رو ميبينم بـه چشمام زول ميزنـه که تا نگاش کنم بعد زبونشو ميارخ بيرون دور لبش ميچرخونـه نميدونم چه مفهومي داره نميدونم بـه کي بگم بـه عموم بگم؟چطور بگم؟کمکم کنيد واقعا ناراحتم بوششمم هم بد نيست

    جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد از او دوري کنيد و فقط درون جمع خانواده باشيد که تا عفت شما لکه دار نشود

     افسرده : سلام من ي26ساله وشاغلم تو22سالگي پسرجووني کـه همسن خودم بودتومحل کارم مشغول بـه کارشدهردومون دورازخانواده هامون بوديم اون پسربعداز2ماه پيشنـهاددوستي دادکه باهاش بدرفتارکردم کـه روبه پيشنـهادازدواج دادکه بازم جدي نگرفتم اين کاراش بـه واسطه گري همکارفاميل دوست واشناادامـه داشت دراين ميان همش بهم بـه بهانـه هرچي مسيج ميدادهمکارخوبي بودنمازخون بااخلاق منم متاسفانـه بـه رابطه تلفني باهاش ادامـه دادم چندبارکه باهاش تنـهابودم چه سرکارچه جاي ديگه رفتاراي بدي ازخودش نشون ميدادولي من حتي جلوش چادرمودرنمياوردم خيلي نصيحتش ميکردم کـه اين کارش گناهه ولي اون ادامـه ميدادکه من محل کارموتونستم عوض کنم متاسفانـه فکرميکردم اون عاشق منـه ومن عاشق اون.به رابطه تلفنيمون ادامـه ميداديم اونم چندباراومدخاستگاري کـه خانواده خودش بيشترمخالف بودنداوناتفاوت فرهنگي زيادي باماداشتن ولي من فکرميکردم چون اين پسربهم دست زده ومنوبوسيده محکومم کـه باهاش ازدواج کنم اون پسرچندباراصرارميکردکه منوببينـه منم متاسفانـه بااصرارهاوتهديدهاي زيادش قبول ميکردم کـه هربارکارش همين بوددست زدن بوسيدن.درسته منم عاشقش بودم دوست داشتم ببوسمش ولي هميشـه بـه گناهش فکرميکردم وازاين کارفرارميکردم ديگه عذابم ميدادبهم مسيجاي ميدادروانم روبهم ميريخت همش فکرميکردم بهم تجاوزشده تصميم کرفتم فقط باخودش ازدواج کنم بلاخره خانوادم رضايت بـه ازدواج من واون رو2روزقبل عقداونابه بهانـه مـهريه زيادبهم زدن همـه تعجب من واقعه چيزي کم نداشتم خيلي بهم ريختم برام نميتونستم بپذيرم وبدتراطرافيانم کـه ازاين مساله استافاده بهينـه ميبردن پسره يکماه بعدنامزدکردودوباره بهم زد.ولي من هنوزنتونستم خودم روبخاطراين اشتباهم ببخشم فرصت ازدواج خوب برام هست ولي من همش فکرميکنم لياقت يه زندگي خوب روندارم ويه ادم خيانت کارم وکاراي اون پسره روهم نتونستم کامل ازيادببرم اون چسره هنوزبهم مسيج ميده وحالم روميپرسه بااينکه بدجوابش روميدم ولي نميتونم اصلابهش جواب بدم احساس ميکنم غرورم روشکسته دوست دارم تلافيشوسرش دربيارم توروخداراهنماييم کنيدچيکارکنم؟

    جواب سوني کارت بيست : هري ممکن هست دچار اشتباهاتي بشود ولي مـهم اين هست که اشتباه را با اشتباه جبران نکند ، بگذاريد و بگذريد و از درگاه خدا طلب مغفرت کنيد کـه او آمرزنده و بسيار مـهربان هست و آن شخص را هم کلا کنار بگذاريد و حتي بـه او فکر نکنيد انشاالله خدا يکي بهتر از اون نصيبتون ميکنـه ، بـه خود خدا توکل کنيد نـه بـه بنده هاي خدا

     فرشته خاکی : خاک برسرتون کـه نميتونين جلوتونو بگيرين من از اين متنفرم کـه ارتباطي جنسي زياده بعد پسراي بيشعور چطور ميتونن با اين کـه مادر و دارند تن بـه اين کار بدهند ......

     :( : اخه چرا حتما اینجور باشـه ای کاش خدا هیچ وقت همچین حسی رو بـه ادم نمـیداد که تا ادم بخاطرش دست بـه هر کاری نزنـه و کلی گناه نکنـه اخه واسه چی؟؟؟خداییش خودتون بگین پاک ترین ادما هم فکرشون بعضی وقتا منحرف مـیشـه چون یـه غریزه هست کاریش نمـیشـه کرد

     ٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠ : سلام بچه ها منم م 13 سالمـه يه روز يه پسره از بغلم رد شد دوباره دو روز بعدش هم همينطور يه روز يه اتفاقي افتاد كه اون و من شمارمونو بهم داديم حالا اون بهم پيشنـهاد داد كه ........... منم قبول نكردم و باهاش قهرم منم عاشقشم نميتونم تركش كنم كمكم كنيد

    جواب سوني کارت بيست : مراقب باش فريب نخوري چون بعد از استفاده مثل يک دستمال چرک پرتت ميکنند از زندگيشون بيرون ، ي را ميشناختم کـه در سن و سال تو با پسري حدود بيست ساله دوست شده بود و اين دوستي بـه کشيده شد و بعد بين دوستان پسر دست بـه دست ميشد و آخرين خبري کـه از او دارم اين هست که شده هست ، همان دوست پسر نارفيقش ميگفت آنقدر چهره اش شکسته و زشت شده هست که حالم بـه هم ميخورد نگاهش کنم ، اين نتيجه شروع با يک هوس و ادامـه راه کج و عادت بـه اينکه هر شب درون آغوش هرزه اي بخوابد ، دوست داري شوي بفرما راه باز هست ، اگر هم هنوز بـه اين راه قدم نگذاشته اي حتي نزديکش هم نرو و اگر قبلا گرفتارش شده اي خودت را سريعا بيرون بکش کـه روز بـه روز بد از بدتر ميشود

     ahmadreza : من ميگم ا بدن چون پسرا رو تحريک ميکنن بعدشم تو کـه پسر رو نميشناسى باهاش جاى نرو کـه بهت تجاوز بشـه...

     ایراندخت پارسا : من درون خانواده ازاد و غبر مدهبي ولي پايبند بـه اصول اخلاقي بزرگ شدم. که تا به حال بـه من تجاوز نشده و به مردهاي هوسران باج ندادم. (نـه بـه حجاب و نـه بـه ظاهر ربط داره ) چرا تو استخر هاي عمومي اروپا تجاوز نميشـه بهي؟(اروپا هم زياد رفتم) /////////تقصير مردهاي کثيف و هوسران وعقده اي و حيوان صفت کـه از اعتماد ان جوان سوء استفاده ميکنن.(که خدا جوابشون رو ميده و ممکنـه سره و مادرو شون و خودشون بياد) مـهم اينـه کـه انسان چه قدر فرهنگ و شعور داشته باشـه.(اخه مرتيکه مياد ميگه من بـه يکي تجاوز کردم.(خاک برسرت حيوان) راستي وکيل هم هستم و تا حالا چند که تا مرد متجاوز رو هم بردم بالاي دار / و حال بقيشون رو هم ميگيرم.(هاي گلم بـه اکثريت مردها نميشـه اعتماد کرد) براي خودتون ارزش قائل باشيد

     سامان رشیدی : من عاشق دونفرشدم 16سالمـه بـه بلوغ زودرس رسيدم نميدونم چيکارکنم شب وروزم شده گريه من عاشقم عاشق چيکارکنم

    جواب سوني کارت بيست : شانزده ساله کـه بلوغ زود رس نيست ، ضمن اينکه بلوغ 15 سال قمري هست يعني حدود 150 روز کمتر از 15 سال شمسي و اکثر افراد هم معمولا بين سن 13 که تا 15 بـه بلوغ ميرسند و بستگي بـه محل زندگي ، نحوه زندگي ، عوامل ارثي و نژادي دارد و ثابت نيست ، زود عاشق شدن و زود فارغ شدن درون اين سنين عادي و قابل رخ هست و جاي نگراني نيست فقط بايد مواظب باشيد بـه گناه و راههاي نامناسب کشيده نشويد همواره از خدا بخواهيد خودتون و دينتون را حفظ کنـه و خيلي هم فکرتون را درگير اين مسائل نکنيد ،‌اين چيزها براي همـه بوده و تا آخر دنيا هم خواهد بود ، کاري هم بـه بدي ها جامعه نداشته باشيد و سعي کنيد خودتون را حفظ کنيد درون جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ، ورنـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

     سلام : سزای زنا کار آتش هست توبه کنید و از امام حسین(ع) کمک بگیرید رد خور نداردخیر دنیـا و آخرت بر سرتان مـیبارد.موفق باشد براتون دعا مـیکنم.

     تلسفتاسف : خیلی ناراحت شد فکرشم نمـیکردم اوضاع اینققدر خراب باشـه شکر خدا هرگز تو این 30 سال واسم اتفاقی نیوفتاده البته هم خیلی مواظبم هم جای نادرستی قرار نمـیگیرم کـه بعدش پشیمون بشم شما هم جای نادرست موقع نادرست قرتر نگیرید

     فففف : تجاوز خیلی بد امـیدوارم عبرت بگیرید

     اسدی : زشته نکنید ازاین کارا آخروعاقبت نداره

     مـهدی ناری : من یباربهی تجاوزکردم الان مـیبینم چگونـه معذرت بخوام کـه ناراحت نشـه خیلی وقته توبه کردم

     فاطمـه ... : واقعا کـه اين چه حسيه کـه برا ما انسانا گذاشتن؟من هميشـه با خود ارضايي درگيرم حتي چند بار بـه با بابام فک کردم اخه چرا با داداشم توي بچگي يه کارايي ميکرديم از اون وقت.....

    جواب سوني کارت بيست : خيلي مراقب خود باش ، چندين بار بـه نقل از بزرگواري گفتم بازهم تکرار ميکنم ، غريزه جنسي غريزه اي دريا صفت هست و هر چه اطاعت شود سرکش تر ميشود ، مبادا با محارمت رابطه جنسي برقرار کني کـه عقوبت سختي دارد و حکمش هم مرگ هست ، اگر واقعا فشار روت هست زودتر ازدواج کن يا اگر سن و شرايطت اجازه نميدهد با مرجع تقليدت هماهنگ کن براي ازدواج موقت و اگر اجازه دادند اينکار را ولي نـه بـه شکلي کـه آينده و ازدواج دائمت مورد خطر قرار بگيرد و مشکل دو که تا شود ، بـه هر حال با توکل واقعي و عميق بـه خدا مراقب شيطان و رابطه نامشروع با محارم باش کـه بدترين راه ممکن است

     سهند اورمـیه : سلام من خودم بقدري حشريم کـه الان ي سوار ماشينم م همونجا مي...... تقصير من نيس حشريم فقط فرهنگ جامعه

    جواب سوني کارت بيست : اگر اين غريزه مفيد کـه در شما سرکشي ميکند را جمعش نکنيد دير نخواهد بود کـه سرتان را بالاي دار ببرد و دنيا و آخرتتان را نابود کند ، خود دانيد

     ارزو : کی مـیگه تجاوز تو ایران کمتر از کشورای دیگست؟؟؟ اصلا هم اینجور نیست منبع دقیقی وجودداره؟تو ایران بخاطر ابرو و اینکه نشون بدن کشورمون مردم دینداری داره سرپوش مـیزارن.شما واقعیتو نمـیدونی چون اماردقیقو نداری

     مـهشيد : جند روز بيش بسر دايم با بسر خالم بـه زور بـه من تجاوز كردن ميخام خود كشي كنم

    جواب سوني کارت بيست : موضوع را با يک کارشناس و مشاور خانواده خانم مطرح کنيد هر چند نظر شخصي من اين هست که سکوت افراد را جري تر ميکند اگر از کار خود پشيمان نباشند و حتي بخواهند آنرا تکرار کنند

     زیبا : نظرات خيلي خوبي بود من خودم بـه دليل اينکه خوشگل وزيبا هستم بهم پيشنـهاد ميدن ولي من قبول نمي کنم ومي ترسم برم با اينکه خيلي دوست دارم باي کـه دوستش دارم داشته باشم وخيلي داغي هستم اميداوارم هميشـه بمونم وپسرا براي طرف من نيان

    جواب سوني کارت بيست : مطمئن باشيد پسراي اطرافتون فقط با ذهنيت دور و بر شما پر پر ميزنن و اگر اين نبودي حال شما را هم نميپرسيد ، زودتر ازدواج کنيد و خودتان را نجات دهيد و حتي که تا قطعي نشدن ازدواج و عقد هم با طرفتون رابطه جنسي پيدا نکنيد چون بسيار هستند اني کـه فريب وعده هاي ازدواج را خوردند و بکارت خود را از دست دادند و هم اکنون عزا گرفته اند کـه ديگر نـه راه بعد دارند نـه راه پيش و نـه مايلند رابطه نامشروع داشته باشند و نـه ديگر ميتوانند ازدواج کنند ، بـه خدا پناه ببريد و زودتر ازدواجي مناسب کنيد

     هانا : سلام اول مرسی از توصیـه های خوبتون کـه اگه بهمون تجاوز شد چیکار کنیم از صمـیم قلب ارزو مـیکنم خدا اون روزو برایی نیـاره....
    اکثرا تقصیرو انداختین گردن ا اما بی انصافی نیست؟
    خدا تو قران اول بـه مرد مـیگه نگاتو نگه دار.قبول ا هم حتما پوشش متعارف و مقبولی داشته باشند اما اقایون نیز...
    دیگه اینکه من سالها اسیر دست خ.ارضایی بودم...هنوزم شاید اما یجورایی تو ترکم..لذتی دیگه نداره برام..از و رابطه زناشویی چندشم مـیشـه...
    این خیلی بده...اما واقعا نمـیفهمم چرا این کارو مـیکنم...
    فکر رابظه داشتن با یـه مرد دیگه یـا با دیگه حالمو بهم مـیزنـه اوقت با خوندن داستان سمسی
    هر سری از بین مـیبرمشون اماوقتی اون حس دیوونـه وار مـیاد از خود یخود مـیشم و بعدش ....
    فقط خدا کمکم کنـه
    برام دعا کنین

     بیست : بده

     مـهندس مکانیک 26ساله : براي تمام عزيزاني مورد اين مسائل قرارگرفته اند کمال تاسف دارم و اين را بدانيد هيج انساني اجتماعي بدون خطا نيست حتي خود بنده مـهم اين هست که بفهميم اشتباه کرديم و حالا تو مسير درستش قرار بگيرم و تاحمل و صبر براي جبرانش داشته باشيم .حتما بخشيده ميشيم خداند خودش وعده داده کـه همانا خداوند هرگز درون وعده اش تخلف نميکند دوستان من مطمئن باشيد

     ان درمانده :

    ???? ???? ???? ???? :

     رضا : سلام.
    من وقتي يه طفل بودم حدود سه ساله، مورد تجاوز پسر همسايه کـه همکلاس برادر بزرگم بود قرار گرفتم.
    سال ها بعد کـه به سن بلوغ رسيدم تازه فهميدم چه بلايي سرم آمده. و اين موضوع را اخيرا فهميدم کـه چقدر موجب آسيب فيزيکي ، رواني ، عزت نفس و .. ميشـه. غير از اون احتمال تجاوز دوباره درون بزرگسالي هم بـه همين دليل بسيار زياده. طوري کـه من تو 29 سالگي وقتي براي آشنايي با يه زن کـه داشت متارکه ميکرد و به دروغ اول مدعي شده بود کـه فقط نامزد بودن طي حدود شش ماه بالاخره مقاومتم درهم شکست و از سوي اون مورد تجاوز قرار گرفتم. بلافاصله بعد از اون ازدواج کردم و اين باري کـه همسرم شد منو فريب داد . او هم توسط پدرش درون کودکي مورد تجاوز قرار گرفته بود ولي با همدستي پدرش سر من رو شيره ماليدن. طلاقش دادم و الان نميدونم چکار بايد م . با يه روحيه خراب و احساس عفت و عزتي کـه هيچ وقت درکش نکردم .

    جواب سوني کارت بيست : زياد بـه خودتون سخت نگيريد ، شما کـه مقصر نبوديد و گناهي گردن شما نيست و احساس عفت و عزت هم چيزي نيست کـه خيلي قابل درک باشـه بعد غصه اش را نخوريد ، شما اگر بيش از حد بـه تاريکي ها نگاه کنيد تاريکي هم نظرش بـه سمت شما جلب ميشود ، بعد ولش کنيد و بيخيالش بشويد ، بعد از يک مدت ميبينيد جان و روحتون آزاد شده از اين بندهاي نامرئي ، توکلتان بـه خدا باشد و حتي اگر شخص شما هم عمدا تن بـه اين کار داده بوديد هم خدا ارحم الراحمين هست و بخشنده ، ديگر چه برسد بـه اينکه شما درون خردسالي و ندانسته يا بر اثر فريب بـه اين سمت کشيده شده باشيد ،‌پس لعنت بـه شيطان و يا علي جوون

     سامان : سلام . من سامان هستم. 19سالمـه و 3ماه بيش داشتم ميرفتم خونـه ي خالم .. وقراربود باهم بـه ويلايي برويم وآنجا تک وتنـها کنارهم باشيم وخوش بگذرانيم. تازه قرار بود تابستان باهم اذدواج کنيم. توي راه بودم کـه چراغ قرمز شد ومن ترمز گرفتم. کنار ماشين من يک باوضع آنچناني بارک کرده بود. ماشين آن زورلت آمريکايي بود وماشين خيلي بهني بود ميخواست بيايد جلوي ماشين من کـه من نذاشتم واون يک لگد بـه ماشين من زد.
    من نفهميدم کـه اون لگد زد وگرنـه بشت سرم را نگاه نمي کردم. من سرم رااز شيشـه بيرون آوردم که تا ببينم صداي چي بود. همين کـه سرم را از شيشـه بيرون بردم برادر هاي آن زن يک مشت بـه دماغم زدند ومن بي هوش شدم . من از آن زن و برادرهايش شکايت کردم وآن زن مي گويد کـه من درون آن شلوغي بهش تجاوز کردم. حالا من نـه شاهد دارم نـه چيزي. اما بدبختي من اين هست که خالم حرف هاي آن زن کودن را باور ميکند ! من الان نمي دانم بـه آن شکايت رسيدگي کنم . يادوباره (که امکان ندارد) دل خالم سارا را بدست بياورم. تورا بخدا کمکم کنيد کـه چطور از دست آن زنيکه راحت شم و دل سارا را بدست بياورم. کمک ميخواهم کمک کمک

    جواب سوني کارت بيست : معلوم نيست شايد درون نرفتن شما با تان خيري وجود داشته هست ، خيلي ازاني کـه در حادثه يازده سپتامبر زنده ماندنداني بودند کـه به يک علت شايد ساده دير بـه محل کار خود رسيده بودند يا اصلا آنروز اتفاقي افتاده بود کـه نميتوانستند بروند ، يکي خوابش بود ، يکي حال مادرش خوب نبود و آن يکي از اتوبوس جا مانده بود بـه همين سادگي از مرگ جسته بودند

    در مورد تجاوز آن خانم بايد بتواند ثابت کند و الکي نميشود بهي تهمت زد ، شما اگر تجاوز کرده باشيد بذاق دهان يا ترشحات آلت يا تارهاي مو يا اثرات نزديکي مطمئنا باقي ميماند کـه با يک آزمايش و بررسي ساده پزشکي قانوني قابل اثبات بود ، بعد اگر نتوانند ثابت کنند شما ميتوانيد از آنـها شکايت کرده و اعاده حيثيت کنيد و آنـها را بـه دردسر بياندازيد

    پس از اثبات بي گناهي کمي روي ازدواج با ايشان هم تامل کنيد ، آيا واقعا او زن زندگي شما هست يا نـه ، اگر بـه علت ازدواج فاميلي ، فرزندان معلول پيدا کنيد بايد که تا آخر عمر زجر بکشيد و آن کودکان نيز زجر بکشند ، من دوستي داشتم کـه نابينا بود چون پدر و مادرش فاميل بودند و او هميشـه ناراحت بود کـه چرا بخاطر عاشق معشوقي پدر و مادرش او بايد يک عمر زجر بکشد و آخرش هم متاسفانـه درون جواني سکته کرد و از دنيا رفت

     SAMIN : CHE bad.benazare man tanhai ba khoda va hejab behtarin kare.hata ba dokhtaram dos nashin

     نیلسون دروازه بان پرسپولیس : تمام اين مشکلات و بدبختي ها نـه از پسر هست و نـه از بلکه از ذات ميل جنسي است.

    جواب سوني کارت بيست :

     سارا : جواب كاربر س.م
    سلام خانم گلم مگه تو چند سالته كه دو که تا خواستگاريت بهم خورده ناراحتي؟ كلاً بيست سالته گلم . حيف نيست خودتو ، آبروتو ، همـه چيزتو درون اختيار كسي بزاري كه از تو بهره برداري جنسي بكنـه .فكر كن ببين اگه رابطه شما بهم بخوره كيه ضرر ميكنـه ؟ اگه اون يه ديگه رو ديد و از اون خوشش اومد تو رو خيلي راحت فراموش ميكنـه و بعدش ميزن زير همـه چيز. فقط تو پدر و مادرت ضرر ميكنن. بعد از اون يك عمرپشيموني سراغت مي ياد.
    وابستگي هاي كه گفتي عشق نيست بلكه يه هوس زود گذر هست. اگه واقعاً دوستت داره بگو با خانوادهاش بيان خواستگاريت و بهترين رابطه جنسي رو بعد از ازدواج مي توني بدست بياري.
    تو اين موارد با افراد امين م كن . هيچ كسي مثل خونواده خودت بـه فكر آينده تو نيستن. دوست يا همكار هميشـه براي ما مشاور خوبي باشن.
    خلاصه عزيزيم شرعاً عرفاً منطقاً سريع بـه رابطه ات پايان بده و فراموشش كن. حتماً حتماً حتماً با يه مشاور خوب تماس بگير. اون راهنمايت ميكنـه. من يه مشاور خوب سراغ دارم.
    عزيزم رابطه خودتو با خدا قوي كن. نمازتو بخون از خودش كمك بگير. نتيجه رو زود مي بيني. اگه تونستي يه زيارت امام رضا (ع) برو. همـه مشكلات ما از دور شدن از خداست.

     س.م : ي هستم20 ساله حدود يک سال بيش 2تا خواستگار با فاصله زمانيه 4ماه برام اومدکه تاسر عقد باجفتشون رفتيم کـه بهم خوردکه از اون بـه بعد بـه خودم اجازه دادم با يکي رفيق بشم اما انقدر بهش دلبستم حاضرم هرکاري حتي انجام بدم کـه اونو از دست ندم ولي باهر بار کلي عذاب وجدان ميگيرم ترو خدا کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : من فقط يک چيز ميتونم بهتون بگم :‌ از مکر شيطان غافل نشيد و مراقب امتحان خدا باشيد

    شما اونو از دست نميدين دارين خودتون را از دست ميدين ، مطمئن باشيد همونکه اينـهمـه بهش دلبستگي پيدا کردين تو اعماق ذهن و وجودش شما را بعنوان يک ط جنسي و با عرض معذرت خيلي بسيار ، يک بـه حساب مياره ، ببخشيد اگر حرفم بي ادبانـه و رُک بود ولي خواستم اصل واقعيت را بدايند نـه حرفهاي مودبانـه تلطيف شده را

    توبه کنيد و از خدا معذرت بخواهيد و با کمک از صبر و نماز خودتون و تربيت و آيندتون را بدين دست خود خدا که تا بهترين ها نصيبتون بشـه ، تو ازدواج هم نـه خيلي سخت بگيريد نـه خيلي سهل ، ازدواج ده بخشـه يک بخشش عشق هست و نُه بخشش گذشت هست ،‌اگر گذشت بسيار زيادي پيدا نکنيد حتي اگر بـه عقد هم برسيد بـه آخر عشق نميرسيد

     کیمـیا : ببینید بـه نظر من تقصیر پسر و جامعه هست .پسر بـه خاطر اینکه کنترل روی خودش نداره و جامعه هم بـه خاطر اینکه اصلا کاری بـه خاط تفریح سالم جوونا نمـیکنن.پسرا خواهش مـیکنم یک ذره فقط یک ذره بـه ا فکر کنید.خوب ما ا اگر تو خیـابون تیپ مورد علاقمون رو نزنیم کجا بریم.هان؟؟؟؟.....

     ترانـه : بنده درون زمـینـه مشاوره نوجوان و جوان ده سال هست که کار مـیکنم و با خواندن نوشته های ها و پسر ها تصمـیم گرفتم اگری دچار مشکل و روحی وروانی شده از طریق ایمـیل بـه او کمک کنم.Tarane73@gmail

     سارینا : من هچ اظلاعاتی درون این موارد ندارم ولی شما ها {جامعه .پسر ها} انتظار ندارید کـه ما بمـیریم کـه شما یـه وقت تحریک نشید ما تو تابستون خودمون رو لا چادر مشکی بپوشونبم کـه یـه وقت خدایی نکرده شما تحریک بشد اقایون تر خدا خودتون رو یـه دیقه جا ما قرار بدین ما چه گناهی کردیم شما مردا هم اگه یـه جو غیرت داشته باشید هیچی نمـی شـه

     بيچاره : من يه پسر18ساله هستم توي بچه گي زماني كه حدودا 5سالم بود بادوستم روابط داشتيم ومن دلم ميخواسته هميشـه مفعول شم كم كم بـه جايي رسيد كه ديدمنزديك 20نفربامن رابطه داشتن البته بعضياشون بالغ نشده بودندوبعضياشونم...حالااگه يه پسر خوشگل ميبينم بلافاصله دلم ميخوادباهاش رابطه داشته باشم ازطرفي هم بسيار استمناميكنم ديگه ب كمكم كنيد بـه والله هركس كمكم كنـه پاداش70روازم براي اون فقط بـه دادم برسيد

     09362260014 : سلام بـه تمامي خانومـهايي کـه به زور مورد تجاوز قرار گرفته ايد من خودم جايي کار ميکنم کـه روزانـه چند نفر مثل شماهارو ميبنم و واقعا اعصابم خورد ميشـه ما وقتيايي مثل شما ميان پيشمون دراولين قدم بهشون اطمينان ميديم کـه آبروشون کاملا حفظ ميشـه شما ها ناخواسته مورد تجاوز قرار گرفته ايد شما ناموس اين مملکتين و ما خدمتگذار شما از شماها کـه به زور مورد تجاور قرار گرفته ايد و به شما گفته اند اگه شکايت کنين فيلمتو پخش ميکنـه خواهش ميکنم التماس ميکنم بيايد شکايت کنين چون ما تو يه چشم بـه هم زدن ميگيريمشون و تمام چيزهايي کـه ممکنـه فيلم شماباشـه رو ضبط ميکنيم و وقتي ببريمش اداره بـه يک ساعت نميرسه بـه همـه چي اعتراف ميکنن و مطمئن باشيد فيلم شما پخش نخواهند کرد چون با اين کار حکم اعدام خودشونو امضا ميکنن بعد نترسيد بيايد جلو اي گرامي

     علی : من ميخوام با خود کنم ولي نميدانم اينکارا انجام بدهم يا نـه او هم ميخواهد ، يه شب کـه خونـه ما بودند امد اتاقم و پيشنـهاد داد من هم هم از جلو وهم کرديم وبعد از ان شب هر وقت کـه ميايد دوباره ان کارا انجام ميدهيم نميدانم چکار کنم هم اين کارا دوست دارم هم نـه لطفا کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : با خدا باش و پادشاهي کن ، زنا و رابطه نامشروع باعث بي برکتي مال و عمر ميشود و هر چه ميدويد بـه جائي نميرسيد همچنين روايت داريم کـه باعث شيوع جوانمرگي درون جامعه ميشود ، غريزه جنسي ، غريزه اي دريا صفت هست هر چه اطاعت شود سرکش تر ميگردد ولي اگر مـهارش کرديد ميبينيد بـه آن سرکشي هم نيست فقط اولش سخت هست و توکل بـه خدا را طلب ميکند ، شما ميتوانيد مثل يوسف با خودداري از زنا و پس زدن شيطان بـه مقامات بالاي دنيوي و اخروي برسيد يا مثل شيخ رجبعلي خياط کـه بخاطر فرار از زنا ، خدا بـه او مقامي داد کـه ظاهر و باطن آدمـها و دنيا و برزخشان را ميديد يا مثل داستان آهنگري کـه بخاطر ترک معصيت با دستش آهن گداخته را از کوره خارج ميکرد و آتش دنيا و آخرت برايش سرد شده بود ،
    در جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ، ور نـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

     سارا : چی بگم بـه اونـها کـه حجاب را کرده اند بهانـه...

     مـهدی ضیـایی : بعد از شنيدن درد دل ها من ديگه زن نمي گيرم :))

     ترانـه : مدتي هست کـه نياز بـه رابطه جنسي دارم ولي ....... مجبورم روي بـه خود ارضايي با دست يا اشيائ ديگر هستم لطفا" راهنمايي . باتشکر

    جواب سوني کارت بيست : خودارضائي نابود کننده آينده شماست ، اگر شرايط ازدواج دائم را نداريد ولي شرعا و قانونا شرايط ازدواج موقت را داريد ميتوانيد بـه لينک زير مراجعه فرمائيد

    http://www.sonycard20.com/news/news_item.asp?NewsID=812 

     يک ايراني شيعه : به نظر شما آيا همـه چيز بـه حالت اول برميگردد؟ چهي مسئول اين اتفاقات هست ؟

     پری : من مدتي خود ارضايي داشتم والان هم مدت يکسال هر از چند گاهي با پسر هماسايمان ارتباط داشتم ولي لطفا" مرا راهنمايي کنيد

    جواب سوني کارت بيست : هم خود ارضائي و هم رابطه جنسي نامشروع علاوه بر اينکه حرام هست و حرام علاوه بر عقوبت اخروي نکبت و بدبختي و مشکلات دنيوي را سبب ساز ميشود براي سلامتي روح و روان و جسم نيز بشدت مضر هست ،انيکه خود ارضائي ميکنند درون آينده ميل جنسي خود را از دست ميدهند يا درون حداقل حالت مختل ميشود و تبديل بـه يک ماشين جنسي براي همسر خود ميشوند کـه هيچ حس مطلوبي از همخوابي با همسرش بـه او دست نميدهد و چون حسي ندارد از رابطه جنسي چندشش هم ميشود و اذيت هم ميشود و متاسفانـه بسياري از طلاق ها بعلت راضي نبودن از اتاق خواب هست ، ضمن اينکه اگر الان توبه کنيد و نفس وحشي را لجام بزنيد و خودنگهداري کنيد شايد ماهها و حتي سالها طول بکشد که تا روح و روان شما از دست آن آزاد شود ، بعد هر چه زودتر توبه کنيد هم براي دنيا و هم براي آخرت شما بهتر هست ، درون مورد رابطه جنسي نامشروع ( زنا ) ،، رابطه حتي براي همسران هم کراهت شديده دارد زيرا بر روي ماهيچه هاي اثر نامطلوب گذاشته و انواع بيماري هاي و روده اي را سبب ميشود کـه يکي از آنـها عدم نگهداري مدفوع هست که واقعا باعث زجر و شرمساري خواهد بود ، و از لحاظ دنيوي هم انسان بـه فقر و فلاکت دچار ميشود ،

    ضمن اينکه رابطه احتمال بارداري آن صفر نيست و مطمئن هم نباشيد کـه آن پسر فقط با شما رابطه دارد و اگر ندانسته آلوده بـه ويروس ايدز باشد شايد هشت سال ديگر شما متوجه بشويد کـه ايدز داريد چون اين ويروس بسيار مخفي کار بوده و تا هشت سال هم هيچ علامتي از خودش بروز نميدهد و در اين هشت سال احتمالا شما ازدواج کرده ايد و صاحب فرزند شده ايد و هر دوي آنـها را نيز آلوده کرده ايد

    توبه کنيد کـه خدا توبه کنندگان را دوست دارد ، اما شيطان هميشـه انسان را اميد ميدهد کـه الان براي توبه زود هست و خدا هم بخشنده و آرام آرام آنرا عقب مياندازد ولي ناگهان مرگ انسان را مي بلعد

     رضا چنانی : اگر خود ی نباشد هیچ اتفاقی نمـی افتاد!!!!!!!!!!!!!

     علي : الهم عجل لوليك الفرج

     (((کرمانشاه پایتخت گردشگری وتاریخ))) : مطلب خوبی بود.سپاس
    (((امـیرعلی فرهمند از کرمانشاه پایتخت گردشگری وتاریخ وتمدن کهن)))

     مرضيه : من از سن چهارده سالگي توسط پسر همسايمان مورد تجاوز قرار گرفتم و از اون بـه بعد دارم خود ارضايي ميکنم ونميتوانم خودم را کنترل کنم . لطفا" مرا راهنمايي کنيد

    جواب سوني کارت بيست : اگر دلتان براي خودتان ميسوزد خودتان را درون معرض انجام گناه قرار ندهيد و در محلي نمانيد کـه بتوانيد خودارضائي کنيد ، شيطان کـه يقه شما را براي گناه نميگيرد خودتان بـه آن سمت ميرويد و اگر انجام ندهيد هيچ اتفاق مـهمي رخ نميدهد ، دائما بـه خدا پناه ببريد از شر شيطان رانده شده و از شر نفس هوسران و اين ذکر را تکرار کنيد

     آرین : ميدونيد همش عقده هست بي فرهنگي کثيفي سياست و انسانيت نيست اصلا آدم نيستيم....قبل از انقلابم اينجوري بوده.....

     رها : من 14ساله هستم پسرا عوضي هستن و فقط بـه ا براي نگاه ميکنن بهم ثابت شده بست و کثيف ترين ادم ها پسرا هستنننننن

    جواب سوني کارت بيست : البته همـه پسرها اينگونـه نيستند و ثانيا رابطه جنسي يکي از ملزومات ادامـه نسل بشر هست اما رابطه مجاز و تعريف شده درون دايره زناشوئي وگرنـه درون دايره غير مجاز و فحشا بـه جز آدمـهاي هرزه و کثيفي را پيدا نخواهيد کرد

     امـیر : کمـی فکر ! کمـی تحقیق بـه راحتی راه را به منظور زندگی سالم باز مـیکند . اکثر افرادی کـه از دین گریزان شدند بـه خاطر این هست کـه یـا دین را اشتباه فهمـیدند و یـا اینکه دین درست معرفی نشده . اصلا نیـازی بـه کارهای سخت نیست فقط یک فکر باز و بدون غرض مـیتونـه بـه مفاهیم عمـیق دین پی ببره . ضمنا اعتقاد بـه مرگ و دنیـای بعد از مرگ خیلی به منظور جلا ذهن و فکر انسانـها موثر هست . بعضی از افراد فکر مـیکنند هر بـه خدا و قیـامت ایمان داشته باشـه نمـیتونـه از این دنیـا لذت ببره !!! ولی حتما به اطلاع عزیزان برسونم کـه لذتهایی کـه تا عمق جان نفوذ مـیکنـه تنـها نزد اونـهایی پیدا مـیشـه کـه خدا را شناختند و بهش ایمان آوردند . زندگی بدون خدا یعنی پوچی و بی برنامـه بودن . یعنی بدون هدف نفس کشیدن . بدون عشق واقعی درس خواندن و کار . اصلا بدون

     مـیلاد از کرمانشاه : سلام-من پسري هستم 20ساله متولد کرمانشاه وقتي کـه به مـهماني ميروم و وقتي کـه زني از فاميل رو ميبينم کـه کمي وضعيت لباسش نامناسبه يا با من گرم ميگيره تحريک ميشوم و وقتي کـه شب همـه خوابن تواتاقم تنـها خودم رو ........ اين کار بيشتر وقتهاست کـه به مـهماني ميروم اما خداشاهده اصلا دوست ندارم کـه چشم ناپاکي درون بيارم اما اين وضعيت خيلي آزارم ميده مثلاوقتي کـه به تفرجگاهي ميريم يکم اين هايا زنـهاي فاميل کـه بامن شوخي ساده درون حد يک خيس از اب سراب يا چشمـه اين وضعيت بيشتربه من اجازه ميده کـه اومدم خانـه با اوني کـه با من اين شوخيو کرده خودمو تحريک کنم. اما بعد از چند روز کـه ميگذره و اون شخصي کـه بامن شوخي کرده رو نميبينم ديگه اصلا بـه اون فکر نميکنم و رو اون خودمو ارضا نميکنم چکار کنم کـه به اين ناپاکي کشيده نشم.عذابم ميده

    جواب سوني کارت بيست : ز دست ديده و دل هر دو فرياد . هر آنچه ديده بيند دل کند ياد . بسازم خنجري نيشش ز فولاد . بر ديده که تا دل گردد آزاد

    نظر ناپاک اعمال خير انسان را نابود ميکند و شما کـه ميدانيد با شوخي و نگاه دچار مشکل ميشويد خب انجام ندهيد ، شيطان کـه يقهي را نميگيرد و او را کشان کشان بـه محل گناه نميبرد ، شما خودتان ميبينيد ، شوخي ميکنيد و شب هنگام هم شرايط انجام گناه را محيا ميکنيد ، اگر خودتان دلتان بـه حال خودتان بسوزد ميتوانيد با تحمل سختي هائي نـه چندان زياد بـه مرور خود را از اين گناه رها کنيد و گرنـه خدا صبرش زياد هست براي ملاقات شما و عذاب ،ي کـه به خدا توکل کند براي ترک گناه خدا او را ياري ميکند

     بهراد : من 1سال پیش خالم بهم پیشنـهاد درون اتقشو قفل کرد لباسشو دراورد من تو شرایط سخت قرار گرفتم اصلا دلم نمـیاد بـه خیـانت کنم ولی شیطان اون بود نـه من الانم مثل چی پشیمونم

     مجرد : من خودم يک مرد هستم
    يادتان باشد ناموس ديگران ,ناموس خداست خدا از ناموس خودش نمي گذرد حداقل اش اينکه رسوا شوي يا يکي بـه ناموس شما تجاوز مي کنـه ويا درون روز قيامت جواب بايد بدهي
    به آن اقاياني کـه همش ان مقصر مي دونند بايد بگم يکي از راهاي کنترل غريزه دقت درون نوع غذا هاي هست که ميل مي کنيد( گردو-گوشت- پياز -و...) و افکار نامربوط را دور

     مجرد : در پاسخ بـه الهام خانم
    اینکه زن محجبه مورد تجاوز قرار مـی گیره بعید نیست اما اینکه اکثریت زنـهای مورد تجاوز غیر محجبه هستند مساله است
    مقصر هر پدیدهای درون این رابطه لقمـه حرام از نظر فکری - فیزولوژی و....در زندگی است
    سالها دل طلب جام جم از ما مـی کرد
    انچه خود داشت زبیگانـه تمنا مـی کرد

     مـهسا : ا ذاتشون احساساتي هست پسرها هم فرصت طلب ولي که تا سكس نخواد پسر نميتونـه كاري كنـه ا مواظب باشين مرد روياها يعني كشك دروغ تو اين زمونـه كسي كسي رو دوست نداره فقط بـه فكر خودتون باشين خدا بزرگه

     ابجي مينا : بهنظر من چندين عامل باعث اين موذل شده1پسرا دير بـه فكر كاركردن ميفتن بعد ميگن با جيب بي پول چه جوري زن بگيريم 2ايراني ها واقعا تجمل گران و ازدواج رو مشكل ميكنن 3 ا بابدحجابي و رفتارهاي زننده پسرارو تحريك ميكنند4پسراكه قدرت كنترل خودشون رو ندارند وخيلي هم تو نخ اينجور چيزاند 5 دولت كه امكان ازدواج جوونا رو فراهم نميكنـه

     masoud : وممکنـه دو طرف یـا یکی مقصر باشـه.چیز ثابتی نیست.بی حجابی هم توجیـهی بر گناه ما آقایون نیست.ازدواج بعنوان راه حل تو سنی کـه فرد بـه بلوغ عاطفی نرسیده نـه تنـها خوب نیس کـه بیشتر مشکل سازه.آموزشـها حتما متناسب سن از کودکی اجرا بشـه.استفاده از اینترنت وبرنامـه های تلویزیون حتما گروه بندی سنی داشته باشـه.چون بحث تجاوزه از نظرم برقرای رابطه با ی کـه نسبت بـه مسایل ناآگاهه،حتی اگر اون لحظه بخاطربی اطلاعی یـاباوعدههای دروغین یـا از زور بی پولی حتی با هم راضی بشـه من اونو یجورتجاوزمـی دونم.اگه بای دوست شدید حتما شرط بگذارید خونواده هاتون بهم معرفی شن اونجوری جلوی سو استفاده رو مـی گیریدو طرف اگه مشکل داشت پا بعد مـیکشـه.حتما بـه اطلاع والدین برسه و تعصبی برخورد نکنن کـه مخفیکاری شـه.ممنون بابت مقالتون

     masoud : هرشـهري همچين جايي ميخواد. وقتي جوون راهي براي تخليه احساسش نباشـه بـه کثيفترين کارا متوسل ميشـه. چرا پسر و و تو خيابون ميگيرند کـه کارشون بـه خونـه کشيده شـه. وقتي خونـه ناامن ميشـه قراراي خونگي يواشکي بدون حضور والدين شـه و..فرقي نداره مثل دوستاي همجنستون حتما خونواده ها درون جريان دوستي قراربگيرند . تو هدايت اين نياز لازم راهنماييتون کنند.حسو کنارش نذار کنترلش کن. يه سري ديگه هم از زور عقده بيمارگونـه ساعتها مشغول تماشاي کليپو عي اند و آينده شونو تباه و درسته ندارند زندگي عاديم ندارند. اينکه بگيم جيزه درمون نيست! درون جواب دوستمون ازدواج موقت پروسه زمان بريه. بري و بياي و يکيو پيدا کني تازه اون راضي باشـه.اما محلي باشـه با ضوابط انتخاب کـه افرادش راضي بـه ازدواج موقتند و در دسترس کاربردي تره.

     پسري 17 ساله : من بخاطر نرفتن سوي هاي نامرد استمنا انجام مي دم البته اشکال از نفس ضعيف من هست من خسته شدم ولي هر کاري مي کنم ديگه نمي تونم ترک کنم ا و پسراي عزيز ما همـه پاک بدنيا اومديم و برتر از همـهي موجودات بعد بايد فرقي با ديگر موجودات داشته باشيم بـه نظر من يک گروه بايد تشکيل بديم وعلاوه بر مبارزه با اين اعمال خودمونو حفظ کنيم من يک شعر ميگم ودوست دارم پزشک بشم ولي با اين شرايط هرگز نمي تونم چون دارم از اين رفتارم عذاب ميکشم

     سعيد جعفريان : جناب شادمـهر احتمالا شما زير 20 سال هستيد و يك سرى كمبودهايى هم داريد. احساس ميكنم خودت درون كودكى مورد تجاوز قرار گرفتى

     پژوهش گر : سلام
    نظرات رو یـه مقدارش رو خوندم مطلب هم مطلبه عالی هستش
    راحت بگم که تا کی حتما بهم دروغ بگیم و به اسم حیـا و اینجور چیزا حرف نزنیم
    من خیلی خوشحالم کـه از سایتی بازدید کردم کههمـه جور هست ولی همـه دست بـه دامن دعا هستن و همـینطور از صاحب سایت تشکر مـیکنم
    ندیده بودم هیچ سایتی اینجوری جواب های منطقی بده
    مـهمترین دلایل تجاوزها الان درون جامعه ما یدحجابی و دوتی بیش از حد و فارسی وان مـی باشد.
    یـه بدحجاب مرد رو بیشتر از تحریک مـیکنـه بـه خاطر همـینـه کـه تو ایتالیـا70 درصدا بارداری باره اولشون توسط پدر و برادرانشونـه حجاب مثل قفل صندوق هستش بهتره کلیدش رو ب هرکسی ندیم
    من پسرم ولی خانما بدونید بـه هیچ پسری اعتمادنکنیدهرچقدردوستون داشته باشـه نمـیتونـه جلوی خودش رو بگیره
    بیـاییددر این شبها دعا

     حامد. : همـیشـه به منظور روابط بـه هیچ عنوان بهی پیشنـهاد ندهید! اگه بـه ی علاقه مند هستید یـا بـه پسری علاقه مندید. فقط پیشنـهاد ندهید. هر کاری دلتان مـیخواهد انجام دهید.
    اینو باور کنید کـه اکثر این جدایی ها و جنگ و جدالها 99% سر همـین رابطه است
    عشقتان را به منظور یک رابطه از دست ندهید.
    09196211065

     غیر فمنیست : اقا یـا خانم انسان بـه نظر من شما اصلا هم انسان نیستید من قصد توهین ندارم اما اگه کـه یـه ذره فکر کنید مـیبینید کـه ایـا این انصافه کـه ما ا بـه خاطر این کـه شما پسرا قدرت کنترل خودتونو ندارید خودمونو بپوشونیم ؟ چرا همـیشـه ما کوتاه بیـایم شما پسرا یـه ذره خوددار باشید لعنت بـه مردایی کـه مثل شما انتظار دارند کـه همـه طبق مـیل اونا رفتار کنند ل ع ن ت

     شادمـهر : من پسری 24 ساله هستم وهمـیشـه قانونی و شرعی پیش مـیرم اگری از ا بخواد بـه خودم درش مـیارم من کاملا از نظر روانشناسی افراد درون سطح بالایی هستم اگری نیـاز بـه مشاوره داره یـا از مطرح مشکلاتش با پزشک خجالت مـیکشـه مـیتونم کمکش کنم.09302742353

     reza100tir : اگرمكاني براي تمام قشر مختلف سني باشـه كه بتونن درون اون مكان بـه نيازهاي طبيعي شون كه خداوند درون وجودشون قرار داده نـهايت استفادرو بكنن بـه هيج وجه بـه اين وضع گدفتار نميشن

    جواب سوني کارت بيست : خدائي کـه اين غريزه و نياز را گذاشته راه آسان ارضاي آنرا هم گذاشته و نياز بـه مکان عمومي مانند خانـه ها نيست ، ازدواج موقت حساب شده ، دستوري هست که خدا برايانيکه مشکل ازدواج دائم دارند داده هست و فقط احمق ها و ياران شيطان هستند کـه با آن حکم الهي مخالفت ميکنند

     ناشناس : من یـه 13 ساله ام...من با نظر رضا موافقم کـه اگه پسری واسه باهات دوست شد ولش کن...اما خدایش آقا پسرا ما ا چه گناهی کردیم کـه باید مورد آزار و اذیت شدید شما پسرا قرار بگیریم؟؟شما پسرا دوست نمـی خواید یـه عروسک خیمـه شب بازی مـی خواید یـه سوژه واسه خنده وما ا بدبختیم کـه با شما دوست مـیشم و خودمون رو ولو مـیکنیم که تا هر کاری باهامون ید اما شما بی احساسید و بی عاطفه و اگه علاقه ای بین یـه و پسر باشـه از جانب است..من امتحان کردم و دیگه عشقی از جانب پسر رو باور نمـی کنم... موفق باشید پسرررراااوررااا

     شاهین : آقا ما یـه دوستی داشتیم اتفاقن با ده مـیلیونم نرفت صدا وسیما فرارکرده الان اومده اینجا حرف زورنمـیخورن قیـاس ابادیـا

     سارا : به نظر من واسه يه سري موارد خدا مقصره
    يكي از دوستاي من خيلي پاك و سنگيني بود طفلكي خيلي ام دلش ميخواست زود ازدواج كنـه اما قسمت نشد که تا 22سالگي ام با كسي دوست نشده بود که تا اينكه با يكي دوست شد و اولين باري كه قرار گذاشتن اون دست داده بود اومده بود پيش من بخدا دستش ميلرزيد خيلي محجوب بود
    الان 28سالشـه و خودش فكر ميكنـه كه ترشيده اينم بگم كه خيلي خيلي خوشگليه
    چند وقتي ازش خبر نداشتم که تا اينكه بهش زنگ زدم طفلكي افسرگي گرفته پشت تلفن گريه ميكرد و ميگفت يادته هميشـه ايرو مسخره ميكردم من خودممشدم داشت از گريه ميتركيد دلم واسش سوخت خوب اگه دوستم تو سني كه دلش ميخواست ازدواج ميكرد هيچوقت بـه گناه كشيده نميشد ميدونم الان يه سري ميگن خوب دير ازدواج كردن كه دليل نميشـه آدم پاكدامنيشو ا

    جواب سوني کارت بيست : تقصير خدا چيست ؟ مطمئنا ايشان اگر زيبا و محجوب بوده اند خواستگاران زيادي داشته اند اما هر کدام را بـه بهانـه اي قبول نکرده اند و به اين مرحله رسيده اند بعد تقصير خدا نيست ، خدا حداکثر لطفش را شامل حال ايشان کرده کـه زيبا و محجوب باشند بقيه موارد بـه عهده خودشان و خانواده بوده هست ، ضمنا 28 سال خيلي هم دير نيست هر چند بـه موقع نيست ولي زنان شصت ساله هم گاهي خانـه بخت ميروند بعد کمکشان کنيد کـه نااميدي کـه ابزار شيطان هست از ايشان دور شود و به زندگي عادي برگردند ، ضمنا قسمت قسمت جنبان ميخواهد و همت اطرافيان را ميطلبد که تا و پسري خانـه بخت بروند ، کمکشان کنيد اما پيش داوري ، قضاوت و عجله نکنيد که تا به حالت عادي و پاکي برگردند

     انسان : لعنت بـه هرچي زنـه بي حجابه ......

     شـهرام.ع : انسان ذاتا موجودي عاشقست حيف كه عشق با غريزه يكي شود زهره خانوم

     غریبه : سلام ممنون از مطالبتون من پسري 17 ساله هستم کـه مورد تجاوز پسري 20 ساله شدم حالا نميدونم چيکار کنم و اون دست از سرم بر نميداره!تو رو خدا بگين چيکار کنم...

    جواب سوني کارت بيست : حتما حتما با خانواده مطرح کرده و اگر شواهد دادگاه پسندي داريد يا اگر مجددا سعي درون ايجاد مزاحمت ميکند حتما از او شکايت کنيد ، سکوت و رودرواسي شما باعث نخواهد شد نجات پيدا کنيد چون غريزه جنسي غريزه اي درياصفت هست هر چه اطاعت شود سرکش تر شده و بيشتر باعث آزار شما ميشود ، حتما با خانواده تان مطرح کنيد زيرا شرم داشتن و نگفتن اين مورد باعث بي شرمي و گستاخ شدن متجاوز ميشود و کودکان ديگري درون دام او مي افتند

     سعید : اگر زن بد نباشـه مرد بد تیست بخدا اگر زن نخواهد مرد حتی جرات نگاه نداره

     hasti : سلام. من 2 بار تقريبا تجربه اش کردم اونم باي کـه قرار بود باهم ازدواج کنيم البته بـه قول خودش! تو رو خدا ا حواستونو بدين هر کي گفت بيا خونم فاتحه اشو بخونين چون اگه چبزي اتفاق بيفته حتي بـه زورکي.شما وابسته ميشين اينو تجربه کردم.بعد از 6 ماه تازه دارم فراموشش ميکنم.وابسته شدنش مثه اعتياده خودت ميدوني بده ولي...!

     بهناز : تا قانون فکر درستی به منظور این مسایل نکنـه وضع همـینـه فقطم با اعدام درست نمـیشـه حتما فرهنگ جامعه بالا بره و بدترین کار پنـهان این موضوع هست .درسته کـه مـیگن نجابت بیش از حد مـیاره

     آرزو : به نظرمن بهترين مجازات براي پسران متجاوز اعدامـه يااينكه بـه زور بـه عقد همون درشون بيارن وتاابد هم مواظب رفتارش باباشن كه خطانكنـه

     ارین : سلام . من خودم یک پسر هستم . مجردم هستم گاهی هم شیطون توی جلدم مـیره . ولی یـه روز اگه مجبور بشم توی خیـابون یـا یـه کوچه خلوت بـه یـه زن یـا دست درازی کنم ، روزیـه کـه به یـه مرد دیگه اجازه دادم بـه ناموس خودم و و مادرم دست درازی کنـه . خیلی بیشرف و بی غیرتن اونایی کـه به خودشون اجازه مـیدن بهی کـه هیچ تقصیر و گناهی نداره حمله کنن و خودشونو خالی کنن و یـه انسان مظلوم و بی گناهو بـه حد جنون بکشونن . یـه لحظه بـه ناموس خودشون ( البته اگه دارن ) فکر کنن بعد این کارو ن . اگه دوس دارن با ناموس خودشون همـین کار بشـه ، هر کاری دوس دارن ن . با هر دست بدن با همون بعد مـیگیرن ، این قانون طبیعته

     سارا : من نمـیدونم اونایی کـه مـیگن مقصر ان چرا اینو مـیگن ... تجاوز یعنی رابطه ای روبه زور برقرار ... بـه زور یعنی اینکه طرف مقابلت نمـیخواد رابطه برقرار کنـه و تو بـه زور متوسل مـیشی ... مقصر طرف مقابله ؟؟؟ مـیشـه گفت کـه عامل اینکه تجاوز بـه وجود مـیاد بعضی وقتا طرزرفتار و پوششـه ولی آمار نشون مـیده اکثر مردابب کـه تجاوز مـیکنن بـه این و اون مربضن و تا یـه ط مـیبینن مـیرن سراغش و ربطی بـه حجابش نداره . مثلا یـه نفر توخیـابون با پوشش یـه خانم تحریک مـیشـه و وقتی ی مـیشـه کنترل ش خصوصا واسه آقایون سخته و مجبورمـیشـه یـه جوری آزادش کنـه ... ازقضا تو کوچه خلوت یـه تنـهارومـیبینـه ونقشـه شومش رو عملی مـی کنـه ! مقصر ه ؟ اشتباهه اگه بخواین بگین تو تجاوز مقصره ... پسرا هم حتما درمقابل کنترل داشته باشن همـه

     اميررضا : كرم ازخودهاست.اگرهابابسرهادوست نشندوگول نخورندبه بهانـه درس خوندن ياابرازعلاقه ويا حرفهاي عاشقانـه توخالي بـه خونـه خالي نرونداگه فيل هم باشـه نميتونـه بهشون دست بزنـه چه برسه بـه تجاوز.ها نازند وبسرها نيارند بس اگربسري درخواست كردنبايد قبول بكنـه.بس خودميخادكه بسرهم كوتاهي نميكنـه وبراش بدتموم ميشـه.اگه نيتشون ازدواجه ازراه قانوني جلو بروند.به نظرمن بدحجابي استارت جلب توجه دوستي با بسرهستش يا عقده ايي هستن.اميدوارم خداوند همـه مردم رابه راه راست هدايت كندالبته اگه بندگانش بخواهند

     شیطان : ها ها ها ... ای فرزندان آدم من قسم یـاد کردم کـه همـه شما رو که تا جایی کـه در توانم هست بـه فساد و بدبختی دنیـا و آخرت بکشونم بـه جز بندگان مخلص خدا رو . و از این بابت خیلی خوشحالم کـه کتاب الهی قرآن رو کنار گذاشته اید. چون حتی قرائت متنش از طرف بنی آدم منو بـه وحشت مـیندازه. من از این بابت خیلی خرسندم کـه شما فقط نظرات خودتون رو مـیگید و به نظرات خداوند و کلام او توجهی ندارید و از برنامـه کامل زندگی کـه در قرآن هست غافلید. ها ها ها... دمار از روزگارتان درون مـیارم... درون ضمن شما حجت الهی و ولی خداوند درون زمان فعلی رو یـا نشناخته و یـا کم اهمـیت گرفته اید. بـه خدا قسم اگه خیلی از بلاها از شما گناهکاران دور مـیشـه بـه خاطر وجود مبارکه ایشونـه کـه خدا که تا الان گذاشته زنده بمونید و گرنـه بـه قول قرآن اکثریت مردم مستحق عقابند.

     مجیدددنمتنرذنص،ـذتنتنن : واقعا از همـه دوستان ممنونم کـه اين پيام هاي آموزنده و بعضا تلخ رو بيان د چون باعث ميشـه عده ي کثيري بـه مشکل دچار نشند ......

     درجواب: طاهره.ج : خانم طاهره.ج حرفاى شما باهم مغايرت داره!اصلا با عقل جور نيست! 1:يه باحيا و باوقار هيچ وقت تن بـه دوستى خيابانى نميده.2:شما كه هيچ وقت صورتشو نديدى چطور باهاش رفيق شدى؟3:به نظر شما يه آدم باشخصيت توخيابون بايكى دوست ميشـه وباهاش دست ميده!؟4:براى شما شعر مي نوشت؟مثل اين فيلم هنديااا؟ من احساس ميكنم شما فقط تخيلات خودتون رو نوشتين!

     طاهره . ج : من بای دوست بودم آدم محترمـی بود خیلی و باهام ازدواج کرد اما جالبه بدونید حتی نگاهش نمـی کردم و خیلی رفتارم باحیـاو درست بود حجابم هم همـینطور اما واقعا دوستش داشتم برایم شعر مـی نوشت هر وقت مـی دیدم لپ هاش دقیقا گل مـی انداخت چند باری اصرار کرد فقط نگاهش کنم اینکارو نکردم یک بار بار اولی کـه دیدمش دستهاش رو جلوم کشید و رنگش زرد شد وقتی جوابی ندید و فوری گفت مـی خواستم امتحانت کنم به منظور من اهمـیتی نداشت امتحان یـا غیر امتحان صدبار هم اینکار رو مـی کرد بهش دست نمـی دادم حتی راجع بـه ازدواج هم حرفی نمـی زدم فقط دیوانـه وار دوستش داشتم اما غرورم اجازه نمـی داد حرفی از ازدواج ب که تا خودش بـه صدا درآمد و بار اول هم گفتم حتما فکرهامو م !! البته از خجالتم بود نمـی تونستم فوری بگم آره !

     نیلوفر.ح : من متديني هستم و هرروز براي خواند نماز بـه مسجد ميرفتم هم ظهر هم شب حتي اگر خانوادم منعم نمي حتي نماز صبحم مي رفتم چون معتقد بودم خدا مراقب انسان هاي پاکه و تا وقتيي نخواد مشکلي براش پيش نمياد اما يه روز کـه داشتم از مسجد برمي گشتم يه پسر قصد داشت بـه من تجاوز کنـه کـه از دستش فرارکردم.
    چند روزي نرفتم مسجد اما دلم تنگ شدو از راه ديگه اي رفتم.ولي بازم اون پسرو ديدم اين دفعه هم کارخيلي زشتي کرد کـه شرمم مياد بگم.از اون روز ديگه مسجد نرفتم و کارم شده نفرين پسره.اميدوارم هرچي پسر اينطوريه بره زيرخاک.بيرون رفتن از خونـه برام عذاب شده و مدام پشت سرمو نگاه ميکنم کهي دنبالم نباشـه.هرلحظه دلم ميريزه.بدتر از همـه نااميدي از خداست کـه هنوز جوابي براي اين اتفاق پيدا نکردم.من سعي کردم پاک باشم

    جواب سوني کارت بيست : با يک بزرگتر درون ميان بگذاريد که تا با هماهنگي پليس آن فرد دستگير شود ، بي تفاوتي و غصه خوردن شما باعث ميشود ان ديگري بـه وضعيت شما و حتي بدتري دچار شوند و نـهايتا آن شخص بخاطر عادت بـه آزار زنان کارش بـه حدي برسد کـه به چوبه دار سپرده شود ، اما اکنون با يک دستگيري و تشر پليس هم ان ديگري را نجات داده ايد و هم آن جوان بدبخت و آلوده را

     رضا : به نظرمن هم ا هم پسرا هردو مقصر هستند من بااي زيادي رابطه ي دوستي سالم داشتم وتابه حال نداشتم ا چرا اينقدر راحت خودشونو درون اختيار پسرا قرار ميدن 90درصد پسرايي کـه باا دوست ميشن دنبال ن چرا ؟بابا عروسي کن بگير هرشب زنتو هم گناه نيست هم اينکه مردموبدبخت نميکني ا چرا بادوست پسرتون حرفاي ي ميزنيد ديگه تاکي؟؟؟تاکي ميخواين قبل ازدواج کنيد؟؟؟؟بابا بسه ديگه بيچاره شوهرتون کـه باکلي عشق مياد خواستگاري بعد ازدواج ميفهمـه ه باکره نيست.ا باهرکي خواستين دوست شين اما اگه فهميدين دنبال هستش باهاش بهم بزنيد حتي اگه دوست پسرت بخواد باهات ازدواج کنـه باهاش نکن بگو هروقت عروسي کرديم کنيم مواظب خودتون باشيد ا

     فکم اومد پايين!!! : من يه 12 سالم... درسته پسرا خيلي تحريک پذيرن ولي آدماي خوب هم شااااااااا يد بينشون پيدابشـه!!!!
    آخه اگهي چادري باشـه تو خيابون هم جلف بازي درون نياره بعد پسره (خيلي خيلي ببخشيدها...!) بيشعور باشـه بعد ه بايد چيکار کنـه؟؟؟؟
    فقط از من يه چيزي رو بشنوين ا تو مکان هاي شلوغ سعي کنين خودتون رو بـه کنار بکشين و از اون محل دور بشين چون تو محل هاي شلوغ...

     سعيد جعفريان : خدايا چه خبره اينجا... بخدا نميتونم جلوى اشكامو بگيرم..... د آخه لامسبا چطون شده شماها؟؟؟آخه يه بچه راهنمايى چرا بايد رابطه نامشروع داشته باشـه؟؟؟؟ شمارو بـه خدا قسم، بـه اون كسى كه ميپرستين قسم، يكم غيرت داشته باشين،يكم رو ناموستون تعصب داشته باشين....يكم خونتون بجوشـه واسه مردم

     يکي : من يه شوهر دارم کـه در مواقعي کـه من تنـهام زود مياد و به من ميگه دوست دارم و ميخاد کـه به من دست بزنـه من چيکار کنم بـه خاطر م صدام درون نميارم ولي اون از کارش دست نميکشـه تازه دو که تا بچه هم داره من چيکار کنم تو رو خدا کمکم کنيد کمک

    جواب سوني کارت : گاهي لازم هست جواب برخي ها را محکم و قاطع داد که تا کاسه کوزه اش را جمع کنـه و برود ، رودرواسي آدم را خانـه خراب ميکند مخصوصا الان کـه بحث آخرت هم هست، بعد محکم باهاش برخورد کنيد چون اگه اون رو پيدا کرده شما باهاش شل برخورد کردين و اجازه ندين درون تنـهائي شما را گير بکشـه و هميشـه با جمع باشيد و شوخي و خنده و روي باز را هم باهاش کنار بگذاريد و با اخم باهاش برخورد کنيد ، نگذاريد زندگي خودتان و تان اسير هوسراني بشود

     شيوا : سلام دوستان من شيوا هستم 15 سالمـه من که تا 1 راهنمايي نخبگان رياضي بودم ولي از سال دوم با بسر هاي زيادي اشنا شدم و با دوتا از اونا رابطه داشتم و حالا بشيمونم ولي فقط ميخواستم بهتون بگم کـه من الگوي فاميل بودم و حالا هم هستم ولي خودم قبول ندارم وتمام حرفم اين بود کـه بگم کرم از خود است

     حامد : من مـیگم کـه همـین قد کـه پسرا بـه احتیـاج دارن ا هم دارن بعد پسرا رو مقصر ندونین

     آرين : هميشـه بـه ياد خدا باشيد واينو تو دهنتون جا بدين کـه بالاخره همگي تون ميرين سرخونـه وزندگيتون وزير يک سقف و مجاز بـه هر کاري بعد به خودتون و پاک بودنتون ايمان داشته باشين درضمن بايد بـه همـه چيز احترام بذارين بخصوص چشمانتان و قلبيتان بـه اميد پاکي پسراي عزيز هموطن...

     عقاب كوهستان : ما چه قدساده ايم، خود ها واسه كيف مد روز و هم چشمي، با پسر ها (بعضى ها بامردان متاهل) جور ميشن و باهاشون خونـه خالي ميرن بعدا ميگن بهمون تجاوز شده و ميرن درون نظام القضات شكايت ميكنند .....
    ضمنا درون مورد حجاب: حالا من نميگم آفا يا خانم يه آدم يقه باز كه لباس هاش بـه بدنش چسپيده وآرايش كامل كرده يه لحضه نگاهت كنـه از نگاهش چه برداشتي ميكني

     شیطان : ها ها ها ... ای فرزندان آدم من قسم یـاد کردم کـه همـه شما رو که تا جایی کـه در توانم هست بـه فساد و بدبختی دنیـا و آخرت بکشونم بـه جز بندگان مخلص خدا رو . و از این بابت خیلی خوشحالم کـه کتاب الهی قرآن رو کنار گذاشته اید. چون حتی قرائت متنش از طرف بنی آدم منو بـه وحشت مـیندازه. من از این بابت خیلی خرسندم کـه شما فقط نظرات خودتون رو مـیگید و به نظرات خداوند و کلام او توجهی ندارید و از برنامـه کامل زندگی کـه در قرآن هست غافلید. ها ها ها... دمار از روزگارتان درون مـیارم... درون ضمن شما حجت الهی و ولی خداوند درون زمان فعلی رو یـا نشناخته و یـا کم اهمـیت گرفته اید. بـه خدا قسم اگه خیلی از بلاها از شما گناهکاران دور مـیشـه بـه خاطر وجود مبارکه ایشونـه کـه خدا که تا الان گذاشته زنده بمونید و گرنـه بـه قول قرآن اکثریت مردم مستحق عقابند.

     سعيد جعفريان : با بعضى از آدما كه راجع بـه تجاوز بحث ميكنم بهم ميگن بايد يه سرى مراكز براى ارضاى غرايز جنسى جوانـها باشـه؛ ديدم اينجا هم بعضي ها همين نظر رو دارن! خطابم بـه همچين آدمايى اينـه كه: حرف شما مثل اين ميمونـه كه مثلا بگين چون تو مناطق مختلف شـهرمون مردم غذاى فاسد ميخورن، ما بياييم تو مركز شـهر جايى رو بسازيم كه اونجا همـه با خيال راحت بيان غذاى فاسد بخورن!!!!! اونايى كه ميگن اين يه حس خداداديه و بايد ارضا بشـه بدونن كه خدا كنار اين حس بهتون فهم و شعور داده که تا اين حس رو كنترل كنين و جاى درست استفاده كنين. كسى كه نميتونـه جلوى خودشو بگيره و ميره سراغ ناموس مردم هيچ فرقى با يه حيوان نداره،چون حيوان هم هروقت اين حس بـه سرش زد ميره سراغ يه حيوان ماده! حيوان شعور نداره و بى فهمـه اما انسان كه شعور داره....

     در جواب masoud : طرز تفکر شما غلطه مـیل چیزی نیست کـه با ایجاد مراکز فساد یـا بـه قول شما محلی کـه بتونـه احساساتش رو تخلیـه کنـه بشـه اون رو کنترل کرد این مـیل مانند آب شور مـی مونـه هرچی بیشتر بخوری تشنـه تر مـیشی اگر این حرف درست بود توی کشور های غربی کـه این مراکز وجود دارن نباید هیچ تجاوزی اتفاق بیفته درون حالی کـه آمار نشون مـیده درون این کشور ها مـیزان تجاوز بسیـار بالا تر از ایرانـه بـه این نکته هم توجه کنید کـه بعضی از افرادی کـه مرتکب تجاوز شده اند متاهل بودن و به راحتی مـیتونستند این نیـاز رو برآورده کنن

     علی : ا مواظب باشین

     عشق واقعی دوای درد ماست : آموزش عشق واقعی وظیفه مسئولین و والدین
    بدون تردید ما خدایی داریم
    خدایی کـه خالق ما ست
    عاشق عاشق شدن ماست

     این عادلانست؟ : من با اينکه کاري نکردم وقتي حرفاي شماهارو ميشنوم ميترسم و به خودم شک ميکنم خيلي جالبه اگه پسره ادکلن بزنـه ه بو کنـه ه گناه کرده و اگر ه ادکلن بزنـه پسره بو کنـه بازم ه گناه کرده همـه چيز بر ضرر هاست زايمان و...هم کـه جاي خود داره

    جواب سوني کارت بيست : کجا نوشته کـه اگه ي بوي ادکلن پسري بـه مشامش رسيد گناه کرده هست ؟

    اتفاقا اسلام يک دين کاملا طرفدار زنان هست و اگري واقعا متضرر و محجور مانده باشد مرد هست نـه زن ، ميپرسيد چرا ؟ ..... زيرا : 1 - مرد بايد بـه زن مـهريه بپردازد درون صورتيکه هر دو انسان هستند و به اميد يک زندگي راحت و شيرين ازدواج ميکنند و شايد بـه نظر شما برابرند ، بعد اين چه فشاري هست که بايد مرد براي يک موجود برابر با خودش تحمل کند 2 - مرد بايد بـه زن نفقه بپردازد يعني کليه هزينـه هاي عرف زندگي شامل مسکن ، لباس ، خوراک ، درمان و غيره ( کـه اين غيره بسيار گسترده و بدون انتهاست ) را بپردازد فقط بـه بهانـه آنکه زن ضعيفتر هست ! 3 - اگر زني کُشته شود نصف ديه ، نصيب مردش ميشود ولي اگر مردي کشته شود ديه کاملي بـه زنش ميرسد ، بعد دوبرابر بودن ديه مرد درون اصل درون حمايت از زن هست وگرنـه مرد بيچاره کـه در قبرستان خوابيده هست 4 - درون بحث ارث کـه ظاهرا مردان و برادران دو برابر انشان ارث ميبرند درون اصل باز هم بـه نفع زنان هست چرا ؟ چونکه کليه هزينـه هاي کفن و دفن و قبر و مراسم ترحيم و هفت چهلم و سال همـه اش بعهده پسران و افراد ذکور متوفي هست و معمولا ان و ان فقط ناراحت از دست پدرشان هستند درون صورتيکه درون همان موقع برادرانشان علاوه بر ناراحتي مرگ پدر ، عزاي آبرويشان را هم دارند کـه مبادا مجلس آبرومند برگزار نشود و علاوه بر حرص و جوش پول هنگفتي را نيز بايد هزينـه کنند درون صورتيکه ان کل ارث را درستي ميل ميکنند همچنين درون صورتيکه متوفي بدهي داشته باشد گردن پسرهاي بيچاره هست و اگر نماز و روزه هم بدهکار باشد کـه ديگر وامصيبتا و باز گردن پسران و با اولويت پسر ارشد هست و درون کل چيزي از يک ارث معمولي ( نـه خيلي ثروتمندانـه ) براي برادران باقي نمي ماند 5 - درون اسلام اگر زن نخواهد هيچ کاري انجام ندهد مجاز هست و مرد بايد برايش کلفت استخدام کند 6 - درون اسلام ميگويد اگر خواستيد هديه بـه افراد خانواده بدهيد اول بـه زنان و انتان هديه بدهيد و سپس بـه پسران 7 - اگر جنگي رخ دهد اين جهاد هست که گردن مردان مي افتد و بايد کشته و زخمي شوند و در عوض زنانشان درون خانـه و زير کولر براي مردانشان دعا ميکنند ، اين تقسيم کار منصفانـه هست مگه نـه

     masoud : واسهي کـه ش که تا حد جنون فوران کرده محلي اختصاص نميدن که تا طرف کـه تو اون لحظه باحجاب و بي حجابو محرم و اعدامو..بخاطر تعطيل شدن مخ فرقي براش نداره نزديک ترين شخص دم دستشو بيچاره نکنـه.هرشـهري همچين جايي ميخواد.وقتي جوون راهي برا تخليه احساسش نباشـه بـه کثيفترين کارا متوسل مي شـه.وقتي پسروو تو خيابون ميگيرند کارشون بـه خونـه کشيده ميشـه وقتي خونـه ناامن ميشـه قراراي خونگي يواشکي و بدون حضور والدين ميشـه و..فرقي نداره مثل دوستاي همجنستون حتما خونواده ها درون جريان دوستي قراربگيرند تعصب لعنتيو کنار بذارند تو هدايت اين نياز لازم راهنماييتون کنند.حسوکنارش نذار کنترلش کن.يه سري ديگه هم از زور عقده بيمارگونـه ساعتهامشغول تماشاي کليپو عي اند و .. بـه هر حال زندگي عادي ندارند.اينکه بگيم جيزه درمون نيست!

     00000002 : سلام.من شوخی هستم و اگر قرار هست از رفتارهای من برداشت دیگری شود حاضرم بـه طور کل رفتارم را تغییر دهم ممنون از نوشته هاتون که تا حالا بـه این قسمتش فکر نکرده بودم.

     پروانـه 7 : سلام من یک دانشجو هستم و کلاسامون مشترکه من نسبت بـه هیچکدوم از پسرای کلاسمون حسی ندارم ولی یکیشون کـه از من بزرگتره دیدنش باعث تحریکم مـیشـه خدایی من بـه پسرا نگاه نمـیکنم ولی چون چند بار اتفاقی چشم تو چشم شدیم همچین حسی پیداکردم دلم نمـیخواد ببینمش چیکار کنم؟

     ویولنیست زیر شیروانی : سوره ی نور را بخوانید و ومداومت کنید هم به منظور خودمان خوب هست هم به منظور اهل خوانواده.از قران حتما کمک گرفت.به تنـهایی نمـیتوانستم..با کمک یس...یوسف...اما اینو بگم کـه زجر کشیدما و باور کنید کـه به خود مـی پیچیدم از تنـهایی اما یـاد حرف های خدا توی ذهنم ...صبور حتما بود ...خدا پاداش نیکوکاران را هرگز ضایع نمـیگذارد.

     erfan : والا من نظری ندارم ...هیچی فقط خواستم راجع بـه ارتباط و زناشویی یـه مقاله و تحقیق بنویسم کـه سر از اینجا درون اووردم...واسه درس تنظیم جمعیت خانوار...آخه مـیدونین استادمون خیلی سخت گیره...باشـه حالا نظرمو مـیگم...به نظر من خدا انقد چیزای خوب و خوشکل و جذاب آفریده کـه دیگه غریزه جایی تو اون زیبایی ها نداره...خداییش یکم فکر کنیم...واقعا ارزششو داره کـه به خاطر لذت بردن یـه عضو از بدنمون فردای قیـامت تمام بدنمون تو آتیش بسوزه؟؟واقعا ارزش داره؟؟...خدا بهمون عقل داده...بهتره حداقل از یـه درصدش نـهایت استفاده رو ببریم...ببخشید کـه مزاحمتون شدم

     مـهرداد : ببخشيدا ولي اين حرف همش مزخرفه فقط آدم درگير ميکنـه

     یـاسمـین : ميتونين راجب بـه دوختن پرده بکارت توضيحي بدين سايتي درون اين رابطه وجود داره اگه هست خواهش ميکنم کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : گيرم کـه پرده بکارت را دوختيد با پرده حيا و شرافتي کـه پاره شده هست چه ميتوان کرد ، بهتر نيست قبل از افتادن درون دام و روابط نا مشروع و خارج از چهارچوب ازدواج بـه اين موارد فکر کرد ، هر چند کـه نصيحت يا سرزنش آب رفته را بـه جوي باز نميگرداند

     عسل 19ساله : سلام من دردانشگاه شـهرستاني کـه خانواده عمم ساکن اونجان درس ميخونم يه پسر17ساله دارم تو يک ترمي کـه خونشون بودم هرشب يواشکي مياد اتاقمواذيتم ميکنـه روزهاهم دورازچشم پدرومادرش بوسو...حتي چندبارکه عممينا خونـه نبودن خواسته اذيتم کنـه واسه همين چندباردورخونـه دنبالم کرده يکي دوبار عمم زوداومد خونـه وتونستم ازدستش فرارکنم امابيشتروقتها, بدبختي اينجاست زورم هم بهش نميرسه ولي خوشبختانـه هنوزم ولي اونم باهزارگريه والتماس,البته بااينکه اينکاراروباهام ميکنـه ولي نسبت بهم بدجور غيرتيه هميشـه گوشيمو چک ميکنـه اکثراخودش منوميبره دانشگاه ومياره حتي يه باربايه پسردعواکردسراينکه چرابه دايي من نگاه کردي درضمن روحجابم خيلي حساسه ميگه بخاطرازدواج بامنـه منم مسخرش کردم ولي درعوض کتکمم خوردم نميدونم باهاش چيکارکنم

    جواب سوني کارت بيست : از آنجا کـه اين پسر دو سال از شما کوچکتر هست اکثر کارشناسان توصيه بـه ازدواج نميکنند چون عواقب آنرا ديده اند و اگر هم بخواهد بـه سن و شرايط مطلوب ازدواج برسد حدود ده سال ديگر لازم دارد فکر نميکنم رابطه شما بـه ازدواج ختم شود ، براي خير دنيا و آخرتتان بهتر اين هست که از آن خانـه برويد و روي خوش بـه او نشان ندهيد چون معلوم نيست کـه در کدام رابطه ، شما بکارت خود را از دست بدهيد و گاهي طرفين اصلا نميفهمند چگونـه اين اتفاق پيش آمد و معمولا درون چنين شرايطي اين هست که روح و جسمش اذيت ميشود و گرنـه پسرها معمولا عين خيالشان نيست و دبه ميکنند ، هموارهاني بکارتشان را از دست داده اند کـه فکر ميکنند مواظب هستند ،اني درون دريا غرق ميشوند کـه فکر ميکنند شناگران ماهري هستند و اکثرا هم هستند واني درون تصادفات جان ميبازند کـه اصلا تصور نميد درون جاده بميرند ، بـه نظر من حتي نـهايتا اگر نتوانستيد از آن محل برويد يا رابطه را قطع کنيد قيد دانشگاه را هم بزنيد سود کرده ايد

     كوله بار درد : از همتون ميخوايم واسمون دعا كنيد كه اين فكرا بـه سرمون نزنـه.توروخدا دعا كنيد التماس ميكنم دعا كنيد

     سیدرزاق : به نظر من که تا نخواهدی جرات نمـیکنـه نگاه چپ هم ه .اونـهایی هم کـه موردتجاوز قرار مـیگیرن یـا بی حجابی مـیکنندکه با زور مورد تجاوز قرار مـیگیرن یـا اینکه خودشون مـیخوان .
    باتشکر

     جف ایرلند : سلام من واقعا متاسفم این حرفرو مـی اما خودتون بـه حرفهای این دوستان توجه کنید تو ایران چه خبره ؟ چیز ساده ای هستش مثل اب خوردن اما راه داره واسه تشنـه بودن یـه لیوان اب و برای ازدواج مراقب خودتون باشید دوستون دارم

     نوید : باورتون نميشـه من پسري هستم کـه ازديدن هيچ ي بـه اندازه همکلاسيم کـه ي باحجاب و سر بـه زيره هوسي نميشم باور کنيد از ديدن بدحجابهاي کلاس اينطوري هوسي نميشم نميدونم چرا اينطوريم شايد بخاطر علاقه اي کـه بهش دارم يا شايد هم بخاطر اينـه کـه هر وقت ميبينمش اندام زيباشو از زير چادر تصور ميکنم, تو کلاس همـه هواسم بـه اونـه, يه بار با هزار مصيبت شمارشو گير اوردم وبهش اس ام اسهاي ي فرستادم واسه مدتي احساس کردم حالم بهتره اما بعدش بدتر شد بخدا پشيمونم ازاينکه اون طفلي رو اينقدر اذيت ميکنم دلم ميخواد اين عادت بد رو ترک کنم امانميتونم امکان ازدواج بااون روهم ندارم چون ازخانواده پولداريه فکرنکنم اونو بهم بدن خواهش ميکنم يه راهي جلوي پام بذارين

    جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد با اون و در کلاس متشخص رفتار کنيد که تا دلش بسوي شما معطوف شود چون خانمـها واقعا از پسرهاي با قيافه و رفتارهاي جلف متنفرند ابتدا بصورت غير مستقيم بـه او محبت کنيد و ارام آرام حرفتان را بـه او بزنيد ، دقت کنيد کـه کشتي عشق ماهها طول ميکشد که تا به ساحل برسد و اگر هم نـه شنيديد خيلي خرد نشويد و با احترام معذرت خواهي کنيد و اين باز ميتونـه نظرش را نسبت بـه شما مثبت تر کنـه و باز چند ماه بعد حرفتون را تکرار کنيد و اگر ديديد قسمتتان نيست با قسمت نجنگيد و روح و روان خودتان و او را آزار ندهيد چون عشق نـه زوري هست نـه خريدني ، ضمنا متشخص بودن با خشک و عصا قورت داده بودن متفاوت هست ، متشخص مودب اجتماعي و خوش برخورد

     گمنام آشنا : فقط بايد بـه خدا توکل کرد وهيچ وقت فراموش نکنيم
    الم يعلم بان الله يري مگر نمي داني کـه خدا هميشـه ناظر ماست
    پس بدانيم عالم محضر خداست درون محضر خدا گناه نکنيم

     شـهره خانی : من 16سالمـه و با مردي کـه دوستش داشتم دوست شدم اون زن و يه بچه داره بعد از اينکه بـه من تجاوز کرد بـه من ميگه دامادمون از رابطه من و تو خبر داره و ميخواد بره بـه بابات بگه هر چي اصرارش ميکنم ميگه که تا حالا جلوي دهنشو گرفته دامادشون ميگه يا با من دوست شو يا ميرم بـه همـه ميگم کمکم کنيد نميخوام شکايت کنم و بهي بگم چون خودم خواستم ميخوام خودمو بکشم کمک کمک

    جواب سوني کارت بيست : اکثر اوقات بهترين دفاع حمله هست ، شما هم تهديدش کنيد کـه اگه اين بازي و رابطه را تمام نکنـه شما هم بـه همسرش ميگوئيد که تا زندگي اش از هم بپاشـه هم براش پرونده قضائي درست ميکنيد و حتي حاضريد خودتون مجازات شويد و صد ضربه شلاق بخوريد ( چون مجرد هستيد ) ولي اون را سنگسار ميکنند چون با آنکه همسر دائمي درون دسترس داشته باز هم زنا کرده هست ، اينطوري حتما حساب کار دستش مي آيد و اين بازي شيطاني را تمام ميکند ، از فکر مرگ و کشتن هم بيائيد بيرون و به خدا توکل کنيد و نذر کنيد اگه اين مشکلتون حل شد ديگه هيچ وقت دنبال زنا و دوست پسر نرويد و توبه واقعي کنيد و بدانيد اگر توبه کرده و تقوي الهي پيشـه کنيد خدا همواره درون تمام زندگي و مشکلات از راههائي کـه انتظارش را نداريد براي شما راه فرج و گشايش باز ميکند و اين قول و وعده خداوند هست و خدا بد قول نيست

     سحر : سلام من سحرهستم 22ساله يه پسر دارم کـه يک سالي از من کوچکتره چندسالي ميشـه کـه متوجه شدم طرز نگاهش رفتارش نسبت بـه من عوض شده حتي چند بار يواشکي بهم گفت دوستم داره و ميخوادم اما من اهميت ندادم که تا اينکه سال پيش اومد خواستگاري اصلا باورم نميشد حتي خانواده هامونم انگارازخداشون بود بعدکلي اصرار خودش و م قبول کردم تو اين يک سال کلي اذيتم کرد حتي يک بار باردار شدم اون ميخواست نگه داريم ولي من نذاشتم حتي نذاشتمي چيزي بفهمـه حالا احساس ميکنم تنفرم ازش بيشتر شده راستش اصلا خجالت ميکشم پيشش بشينم يا باهاش بيرون برم چون ظاهرش ازمن کوچکتر نشون ميده و اين عذابم ميده حالا نـه ميتونم باهاش ادامـه بدم و نـه ازش جداشم يعني اصلا طلاقم نميده نميدونم چيکارکنم ممنون ميشم اگه راهنماييم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : دو نصيحت بـه شما و همـه جوانان دم بخت ميکنم : اول اينکه که تا وقتي ازدواج نکرديد خوب چشمـهاتون را باز کنيد ببينيد با کي دارين ازدواج ميکنين ولي وقتي ازدواج کرديد ديگه چشمتون را ببنديد و مقايسه نکنيد و نگين اين چرا اينطوري چرا اونطوري ، پيش خودتون نگين همسر دوستم بهتره ، خوشگل تره ، فهميده تره و .... همينـه کـه هست بايد باهاش کنار بيائيد ، بايد قبل از ازدواج بـه اين موضوعات فکر ميکرديد و الان بايد ازش بگذريد و بهش توجه نکنيد و گرنـه وسوسه شيطان خردتان ميکند
    دومين نصيحت اينکه زندگي ده بخش هست يک بخشش عشق و نـه بخش آن گذشت هست ، اگر گذشت نداشته باشيد و مرتب بخواهيد خودتان را اثبات کنيد و تو سر طرف مقابل و حتي تو سر احساسات خودتون بزنيد از زندگي خوش دنيا فقط تلخي و جنجالش نصيبتون ميشـه بعد شيطان را لعنت کنيد و با عشق و گذشت بـه زندگيتون بچسبيد آنـهم دو دستي کـه شيطان از هيچ چيز بـه اندازه نگاه محبت آميز زن و شوهر خشمگين نميشـه و از چيزي بـه اندازه دعوا و نفرت زن و شوهر خوشحال نميشـه

     رها : سلام من توسط یـه خواستگارم کـه معتاد بود و کار و تحصیلات هم نداشت مورد تجاوز قرار گرفتم بـه کلانتری رفتم ولی اینقدر بین ما اختلاف بود کـه بهم پیشنـهاد شکایت

     بدبخت : سلام من يه موجود بدبختم کـه دحتر روستايي زرنگ از دوستي من سو استفاده کرد چندين دفه با وسوسه من م شد حتي چند دفه دعوتم کرد خونشون و بلاخره اتفاقه شومـه زندگيم افتاد و يشو برداشتم اون کـه خيالش از بابت من راحته کـه مجبورم باهاش ازدواج کنم بلاخره بـه مقصودش ميرسه اما منـه بدبخت چکنم باوجوديکه يبار رفتم خاستگاريش نزاشتم خانوادم چيزي بفهمن خانوادم فکر من ديونـه شدم کـه رفتم خاستگاري همچين ي بقران مرگ و به ازدواج با ي کـه بزور سيکلشو گرفته و اصلا خوشکل نيست ترجيح ميدم چکار کنم خداياي هست نجاتم بده ترو خدا راهي جلوم بزار

     جواب سونی کارت بیست : تو قرآن اول بـه مرد گفته نگاهتونو حفظ کنید و دامنتون رو از گناه پاک نگه دارید!حرف خدارو هم جابجا مـیکنید؟حجاب خوبه واسه اما وقتی مردهای جامعه ای چشم و دلشون هرز شده دیگه حجابم جواب نمـیده!نمـیدونم چرا نسل انقلاب از کافه کاباره و...دراومد و ناموس دار شد اما نسل ما کـه تو پستو چپوندیمشون هرروز بدتر مـیشـه!خدا کـه قربونش برم دیگه شده فقط یـه اسم!هیچنمـیبیندش.همـه شعار مـیدن و مـیگن خانوم حجاب..نظران بالا رو بخونید مـیبینید کـه ای چادریم مورد آزار بودن.داستان حضرت یوسف نشون داد کـه اگه مرد نخواد هیچ اتفاقی نمـیفته!اما ما فقط دوتا زن داشتنش رو دیدیم نـه پاکدامنیش رو.مگه مرد نبود؟هوس نداشت؟پدرای ما مگه مرد نبودن؟هوس نداشتن کـه زنای و تو کافه کاباره مـیدیدن و بازم پاکدامن؟مشکل حجاب نیس مشکل جای دیگه س!

     علیرضا : سلام من يه پسر22ساله اهل تسنن هستم مدتي هست کـه با يه چادري 19ساله شيعه دوست شدم البته بعد کلي سماجت, 3 بار تونستم برم شـهرشون و ببينمش فوق العاده زيبا و جذابيه بعد مدتي فهميدم کـه به حد مرگ دوستش دارم و مي خوامش اما اون بـه خاطر تفاوت مذهبمون قبول نميکنـه بامن ازدواج کنـه البته اونم منو خيلي دوست داره اما ميترسه خانوادش قبول نکنن يه بارسرهمين قضيه بحثمون شد زد بـه سرم راه افتادم طرف شـهرشون با اين فکر کـه اگه بکارتشو ازش بگيرم ديگه حتما قبول ميکنـه باهام ازدواج کنـه تو مسير همش باخودم کلنجار ميرفتم گاهي اوقات منصرف ميشدم گاهي هم مصمم بـه اين کار اما وقتش کـه رسيد نجابتشو کـه ديدم دلم نيومد اذيتش کنم باور کنيد حتي از يه روحاني هم سر تفاوت مذهبمون کمک گرفتم اما جواب بدرد بخوري نداد حالا من چطور ميتونم دلشو بدست بيارم راهنماييم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : اگر درون مورد مذهب شيعه بواسطه يک استاد فهيم و ارزشمند تحقيق کنيد آنقدر مجذوب حقانيت آن خواهيد شد کـه تاسف خواهيد خورد چرا زودتر درون پي کشف حقيقت آن نبوده ايد و فقط بـه تصورات مذهبي نزديکان بسنده کرده بوديد ، با اين کار هم انشاالله راه صحيح تري براي آخرت خود پيدا خواهيد کرد و هم بـه مراد دل دنياي خود ميرسيد و اين همان فيض دنيا و آخرت هست که رو بـه شما کرده هست اگر قدر بدانيد ، از فکر تجاوز و نا مردي هم بيرون بيائيد کـه فيض دنيا و آخرتتان بـه نکبت و عذاب دنيا و آخرت تبديل ميشود

     گ5554 : چگونـه مي توانم کـه هميشـه با خدا و از کارهاي ي جلوگيري کنم؟

    جواب سوني کارت بيست : با مسجد و اهل مسجد رفت و آمد کنيد و انس بگيريد و مراقب باشيد اگر بدي يا اشتباهي از اهل مسجدي ديديد از خدا و مسجد نبريد و آنرا بـه حساب آن شخص بگذاريد نـه مسجد نـه اسلام و نـه همـه اهالي مسجد

     سارینا : من یـه چادریم همـیشـه تو دانشگاه و محل کارم ساده اومدم و ساده رفتم اما تو محل کارم بهم تجاوز ازش شکایت کردم گفت خودش منو مجبور کرده
    حجاب عامل بازدارنده به منظور تجاوز نیست
    حتی تو خیـابون هم بارها مردها و پسرهای کثیفی دست مالیم این درون مورده دوستای دیگم هم صدق مـی کنـه
    کدوم یـه کـه تا حالا تو خیـابون مالیده نشده؟؟؟؟؟

     مـهسا ترک : سلام من ي هستم16ساله کـه يک بار دوست پسرم منو بـه اجبار مورد تجاوز قرار داد البته خودش ميگفت مي خواد باهام ازدواج کنـه و خوشبختانـه سرحرفش هم موند و واسه خواستگاري اومد اما خوانواده ام قبول ند چون بيکار بود منم موندم هاج و واج اونم قسم خورد هر جور شده منو با خودش ميبره بعد مدتي اومد و جلوي چشم همسايه ها منو بـه زور سوار ماشين کرد و برد توي دو روزي کـه پيشش بودم که تا خوانواده هامون بـه توافق برسند بازم اذيتم کرد اما بازخونوادم منو ازش گرفتند اونا مي خوان کـه با پسرخالم ازدواج کنم اما اونا نميدونند کـه من نيستم حالا ميگيد من چيکار کنم

    جواب سوني کارت بيست : من برداشتم از حرفهاي شما اين هست که آنفرد بخاطر رفتارهاي نـه چندان نرمالش نميتواند همسر خيلي مناسبي باشد و بيشتر احساساتي عمل کرده هست تا معقولانـه و احتمالا بعد از ازدواج هم با يک مشاجره و بحران روحي بـه اين نتيجه ميرسد کـه بايد شما را از زندگي اش بيرون کند ، البته توصيه اکيد ميکنم با يک مشاور مجرب م کنيد و حرفهاي بنده را نيز درون حد همصحبتي قلمداد کنيد نـه حرف کارشناسانـه و حدسم اين هست که مشاور بـه شما پيشنـهاد کند کـه اين موضوع ازاله بکارت انـه را با خانواده مطرح کند ، البته اگر مشاور اينکار را د بهتر از اين هست که خودتان عنوان کنيد

     بد نام : من مدتي قبل با ي معمولي از يه محله دور افتاده دوست شدم خيلي از دوستيمون نگذشته بود کـه رابطمون بـه جاهاي باريک کشيد تو يکي از رابطه هام متوجه شدم بکارت رو برداشتم اما خودش متوجه نشد راستش بخاطر عذاب وجدانم رفتم خاستگاريش اما خونوادم کـه از همـه چيز بي خبرن بشدت اختلاف طبقاتيمونو همينطور ظاهر سادشونو بهونـه بخدا قسم درمونده ام کمکم کنين نميخام شونـه خالي کنم اما هم از نظر زيبايش و فرهنگ خونوادم قبولش نميکنن من ازدواج با اونو تنبيه خداوند واسه خودم ميدونم شما بگين چه کنم ؟

    جواب سوني کارت بيست : بهتر هست با يک مشاور م کنيد ، اما راهي کـه بنظر من ميرسد اين هست که مشکل را با همـه سختي اش با خانواده خودتان مطرح کنيد و اگر آنـها راضي بـه ازدواج دائم نشدند يک ازدواج صوري ترتيب دهيد يعني اينکه با هماهنگ کنيد کـه اين ازدواج واقعي و دائمي نيست و فقط براي اين هست که آبرو ريزي نشود و شما بـه خواستگاري رفته يک مدت صيغه محرميت بخوانيد کـه بتوانيد با اخلاق هم آشنا شويد و اگر نـهايتا خانواده شما پسند ند بـه بهانـه عدم تفاهم از هم جدا شويد و اينطوري ميتواند بهانـه داشته باشد کـه در زمان محرميت موقت شما رابطه داشته هست و از بين رفتن بکارت او بر اثر رابطه نامشروع نبوده و آبروي او از اين لحاظ حفظ شود ، البته هر دو طرف مراقب وابستگي هاي عاطفي باشيد کـه مشکل دو چندان نشود

     زخم خورده : سه ماه هست کـه مورد تجاوز قرار گرفتم هيچ شاهدي ندارم ايا با گذشت سه ماه ميتونم ثابت کنم کار اون مرد بوده

     بد شانس : سايتي هست کـه بتونـه درون رابطه با جرائم کمکم کنـه ؟

     اروین : ممنون از مطالبتون

     غریب : من 17سالمـه موردتجاوز ي پسر20ساله قرارگرفتم ازشم شکايت کردم امانميدونم چه جوري بايدثابت کنم اخه يک ماه ازاون ماجراي ميگذره. ميشـه بگيدچه جوري بايدثابت کنم مرسي.

    جواب سوني کارت بيست : با مشاوران نيروي انتظامي و حتما با يک وکيل مجرب م کنيد ، بدون آگاهي جلو نرويد

     ستاره کوچولو : نظرهمـه قابل قبول امابعضي اوقات اگه عشق باشـه همـه ي افکاروتمايلات جنسي بـه يک حس زيباي دوست داشتن تبديل ميشـه من يه چادري هستم و22سالمـه تاحالا باهيچ پسري دوست نبودم تااينکه يک سال پيش بايک پسرازاهل بندرترکمن دوست شدم توي اين يک سال نشدحرف بدبه هم بزنيم پسره باادبيه من خودم هم تعريف نباشـه خوبي هستم ماحالا همديگرو خيلي دوست داريم اماخونواده هامون باازدواج ما مخالفن چون بنظراونا ماخيلي تفاوت داريم امااين وسط دل ماچي ميشـه ميدونم الان حال اون بدتراز منـه خواهش ميکنم کمکم کنيد

    جواب سوني کارت بيست : عشق براي زندگي لازم هست ولي کافي نيست ، انسان بعد از طي دوران خوش نامزدي با درگير شدن درون واقعيات سخت زندگي که تا حدودي عشق را فراموش ميکند و واقعيتها جاي آنرا ميگيرد و اگر کشتي زندگي شما با لنگرهاي ديگري محکم شده باشد ميتوانيد کشتي زندگي را درون طوفان لحظات سخت فکري و رواني بـه سلامت حفظ کنيد وگرنـه لنگر عشق بـه تنـهائي قادر بـه تحمل وزن سنگين واقعيات زندگي روزمره نيست و همان لنگر عشق نيز کنده ميشود ، بعد به حرف بزرگترها گوش کنيد و از افراد معقول نظرخواهي کنيد و به نامزد خود نمره بدهيد مثلا قيافه ايده آل من 10 نمره ، تحصيلات 5 نمره ، فهم و شعور 10 نمره ، خانواده 15 نمره ، امکانات مالي 15 نمره ، همساني اعتقادات مذهبي 10 نمره ، عشق متقابل 10 نمره ، آداب اجتماعي و شخصي 10 نمره ، خلق و خوي مـهربانانـه شرافتمند و با گذشت 15نمره
    ببينيد آيا طرفتان ميتواند حداقل 70 از 100 بگيرد ، امتياز کاذب هم ندهيد واقع بين باشيد که تا بتوانيد 50 - 60 سال با خوشي با او زندگي کنيد
    همچنين سعي کنيد با رضايت خانواده ازدواج کنيد و با ملاطفت و ترفندهاي زيرکانـه زنانـه نظر آنان را جلب کنيد ، يک بدون پشتوانـه خانواده زندگي چندان آسوده و لذت بخشي نخواهد داشت

     حسین امـینی : سلام.خسته نباشید مطالب فرزندان عزیزم را خواندم نظرات آنـهامتفاوت بوداما ماخدا رافراموش کرده ایم واصالت مسلمان بودنمان وایرانی بودنمان رااز یـادبرده ایم بکجا مـیخوهیم برسیم عزبزان لحظه ای بیـاندیشیدوخدارا ناظر براحوالتان بدانید.آن وآن پسر چه گناهی کرده اند.عزیزان مواظب خودتان باشید بـه هیچاعتمادنکنید.توکل بخداوندو حمایت پدرومادر.

     سرباز وطن : سلام.نميدونم چرا اينجوري هستم.دلم نمي خواهد ولي بيشتر روزها ميرم سراغ عوفيلم .اين درون حالي هست کـه من عاشق امام حسينم.الان هم کـه دارم مينويسم، دقيقاً 5 دقيقه پيش داشتم عنگاه ميکردم.بعداز اينکه زدم، مثل هميشـه ناراحتم.آخه چه کار کنم؟ من الان سه ساله کـه اينجوري شدم.قبلا از اين بچه مثبت هاي درجه1 بودم.
    جدي ميگم بـه فکر من هم باشيد.وقتي نماز ميخونيد، دعا ميکنيد من رو هم بـه عنوان يک جوان گناه کار کـه هرچقدر دعا ميکنـه، نماز ميخونـه، گره کارش باز نميشـه و بازهم سراغ گناه ميره.
    شما را بـه خاطر خدا دعايم کنيد.من حتي قسم خورده بودم کـه تا آخر ماه صفر اين کارهارا نکنم ولي...
    از تمام شما دوستان، چه پسرهاي عزيز و چه خانم هاي با حجاب و مورد لطف بانوي دو عالم حضرت فاطمـه الزهرا خواهش ميکنم من را دعا

    جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد تمام عکسها و فيلمـهاي خودتون را بين ببريد که تا دسترسي تون بـه آنـها کم بشـه و حتي الامکان سعي کنيد از جمع دور نشويد چون شيطان و تنـهائي رفاقت زيادي با هم دارند و براي خودتون يک جريمـه قرار بدين مثلا اگر من اينکار را کردم هشت رکعت نماز قضا ميخونم ، اينکار هم باعث ميشـه نماز هاي فوت شده تون جبران بشـه همـه خود نماز ذاتا شيطان را از آدم دور ميکنـه ، البته نـه نماز از روي اجبار و رفع تکليف بلکه نمازي کـه حس کنيد واقعا داريد خدا را پرستش ميکنيد چون واقعا تنـهاي هست که لايق حمد و سبحان الله هست ، شيطان بيشتر از لحاظ فکري انسان را وسوسه ميکنـه و گرنـه دست شما را نميگيره زوري ببره سمت گناه بلکه اون خود شما هستيد کـه محيط را آماده گناهتون ميکنيد ، اگر امکان ازدواج دائم داريد سعي کنيد شرايط آنرا آماده کنيد و گرنـه ازدواج موقت ميتواند راه حل خوبي باشد بشرط آنکه از اين شاخه بـه آن شاخه نپريد و خودتان را هوسباز نکنيد فقط درون حد رفع نياز طبيعي و مشر وع آنـهم حتي الامکان با يک نفر نـه گزينـه هاي متعدد

     حالم بهم ميخوره : حالم از مطالب اين صفحه سايت بهم ميخوره. مخصوصا از اين: فکر نکنيد با اجازه رابطه جنسي ميتوانيد عشق مردي را بخريد و آن را همسر آينده خود کنيد ، معمولا مردان دوست خود را کـه با آن رابطه جنسي داشته اند رها کرده و با دوست ديگران ازدواج ميکنند !!

     Ayna : همـه ا رو مقسر مـیدونن و وقتی نوبت بـه پسرا مـیرسه مـیگن پسرا طبیعتا هوس بازن ولی مگه ا هوس ندارن؟! پسرا مـیگن ا با بی حجابی باعث تحریک ما مـیشن اما خودشون با اون شلوارای تنگ لباسایی کـه تکمـه هاش که تا وسط بازه باعث تجریک ا نمـیشن؟! ا بـه کلمات تحریک آمـیز و لمس حساسن امای نمـیگه چرا پسرا هی بـه ا تیکه مـیندازن و...؟!!!

     مـهدیـه : من یـه م و مـیگم این ها هستند کـه با بدحجابیشون زمـینـه تحریک پسرهارو فراهم مـیکنند.
    پس خانم ها حجاب خودتونو درست کنید.وگرنـه قبل از پسرها شماگناهکار محسوب مـیشید.اون موقع هست کـه جلوی خدا جز شرمندگی و سرافکندگی جوابی به منظور گفتن ندارید.
    برای خودتون ارزش قائل بشید...

     جواد اصفهانی : سلام. بـه نظر من هری خودشو درست کنـه الکی هم از این حرفهای بیـهوده نزنید چون همتون دارین همدیگه را مقصر مـیدونین

     ااااا : فقط دم .... گرم

     <<دراکولا>> : سلام.
    ميشـه واسه خانومـها بگين اصلا حجاب يعني چي؟
    راستي از سايتتون ناراحتم کـه به سوالات قبليم جواب ندادين.

    جواب سوني کارت بيست : حجاب درون يک کلمـه يعني قفل يعنيصندوق ، ميدوني کي از قفل و صندوق بدش مياد ؟ فقط دزد بدش مياد و گرنـه صاحب مال کـه بخاطر قفل و مواظبت از مالش ناراحت نميشـه ، حجاب درون اصل محدوديت براي مرد هست تا هر کاري کـه دلش ميخواهد با ناموس زن انجام ندهد و اگه زني عاقل باشـه ناموسش را حراج چشم آدمـهاي هرزه نميکنـه

     مـهران : فداتون شم مـیدونین نماز خوندن خیلی ادمو از این کارا دور مـیکنـه امتحانش ضرر نداره

     فرشته قلی زاده : در سال 1390 بـه من تجاوز شد الان من نيستم بلکه من يک زن بيوه هستم من 16 ساله هستم

     اصلاح شده : انسان با تمام غرايز آفريده شده هم براي مرد و هم براي زن اين احساسات وجود داره. اما اگر خودمان را كمتر درون معرض تحريك شدن قرار دهيم دفعاتي كه تحريك مي‌شيم كمتر خواهد شد. درون ضمن ازدواج مـهمترين راه جلوگيري از فساد است.

     <<دراکولا>> : دوباره سلام.
    ممنون از اينکه بـه سوالهام جواب دادين.اما اين درسته کـه يک رضايت داشته و با پسر رابطه برقرار کرده و بعدم ثابت شده کـه با رضايت اين کارو کرده،اونوقت مجازاتش با پسر يکيه؟
    خوبه کـه 90% نظرهايي کـه توي سايتتون زدين چه چه پسر،نظرشون اينـه کـه الان ا بيشتر باعث اين روابط و مشکلات توي جامعه ميشن.
    من با نظر محمد کـه در مورد حجاب نوشته موافقم. من خودم بـه عنوان يک مرد که تا اندام ي ي رو نبينم تحريک نميشم .اما متاسفانـه الان ا چادر کـه نميپوشن هيچ،لباسايي ميپوشن کـه تمام اندامشون کاملا مشخصه کـه اگه نپوشن و بيان بيرون سنگينترن. تورو خدا يک فکري کنين کـه فرهنگ حجاب بـه معناي درست تو جامعه رواج پيدا کنـه.
    ممنون منتظر جوابهي منطقي و خوبتون هستم.
    فعلا باي باي

     حاج رضا رمضانی : ای بابا درون سایت هنرمندان این ها انقدر حرف های عاشفانـه بـه هنرمندان مرد مـی زند بـه اینکه خیلی اط مطالب هم مبشود ها همـیشـه دنبال بچه خوشگل و بی سرپا هستند و وقتی مورد تجاورز و یـا سو استفاده قرار گرفته حساب کار مـی اید دستتان چرا یک بـه بک هنرمند این همـه ابزار علاقه کذب مـی کنند حرف های خیلی زشت اکثر موقت ها ایراد از ها خانم هست یک بیشتر دنبال ادم های بی سر پا هستند نـه دنبال یک مرد و انسان انـها همـه چیز را درون چهره و خوش تیپ بودن مـی دانند مکه اخر ان یـا ازداوج بـه طلاق و یـا تجاورز و یـا سو استفاد ه و یک عمر بدبختی به منظور شما ها با این افکار ناراحت هستم شما ها خیلی انسان ها بدبختی هستنی باور کننی چون خودتان مـی خواهی این سرنوشت را ..........

     حسی : خانومـها همـه جاشون انگيزه بـه ما چي ....

     <<دراکولا>> : سلام.
    الان کـه کار از کار گذشته ميخواين درموردش نظر خواهي کنين؟حالا کـه از بچه شش ساله که تا آدم صد ساله همـه معلم اين کارا شدن؟
    يه سوال دارم:اگه ي با پسري دوست بشـه و بعد از مدتي باهم داشته باشند،در صورتي کـه با رضايت کرده باشـه ، بعد از مدتي دوستيشونو بهم بزنن ، بره و ادعاي تجاوز ه چي ميشـه؟
    يه سوال ديگه:به از عقب هم تجاوز ميگن يا فقط از جلو؟
    يه نظر هم دارم : يه خورده سعي کنين توي جامعه بيشتر مراقب ا باشين،مقصر 99% بي بند و باريها ا هستند.
    اميد وارم بـه سوالهام جواب بدين.
    باتشکر.

    جواب سوني کارت بيست : ادعاي تجاوز بايد اثبات بشـه و اگر پسر بتواند ثابت کند کـه خودش با رضايت اينکار را کرده صد ضربه شلاق نصيب ميشـه و البته پسر هم از صد ضربه شلاق بي نصيب نميمونـه بـه اتهام رابطه نامشروع ، و اگر هم همسردار باشـه درون حاليکه همسر دائمي سالمي کـه در دسترسش بوده و ميتوانسته با او رابطه داشته باشد اما بـه خطا برود کـه اعدام ميشـه

    بستگي دارد کـه پزشکي قانوني يا قرائن ديگر ثابت کنند کـه چقدر صورت گرفته هست و آيا با رضايت بوده يا بـه اکراه و اجبار و تجاوز ميتواند از شلاق و زندان که تا اعدام را شامل شود

     صبا : من كه از همـه بدبخت ترم 6 سالم كه بود پسردايي ام لهم تجاوز كرد من هم الان كه 13 سالمـه فهميدم باكره نيستم .چه خاكي توي سرم بكنم؟

     الهه : سلام. واقعا درسته کـه پسرا زود تحريک ميشن. چون من يکبار با دوست پسرم قرار داشتم.البته حواسم هست چون فقط کنار ساحل ک همـه هستن و جاي خلوتي نيس قرار ميزاريم. داشتم ميگفتم.يبار تو چشاش چند ثانيه يکسره خيره شدم. خودش گفت کـه با نگاهم داره تحريک ميشـه. بعد معلوم ميشـه کـه بايد ما ا بيشتر مواظب حرکاتمون باشيم. منم ديگه تو چشاش زل نمي

    جواب سوني کارت بيست : فقط بدونيد همين کـه باهاش قرار ميگذاريد اتوماتيک تحريک شده هست و نياز بـه زل زدن شما ندارد چون اگه تحريک نميشد اصلا محلتون نميگذاشت ، بعد خانمـها مراقب باشيد شيطان و بي آبروئي از آنچه فکر ميکنيد بـه شما نزديکتر است

     زهرا : هر روز سوره ي ياسين بخونين و به خدا توکل کنين و خودتون رو درون شرايط تحريک آميز قرار ندين چون عدم ورود از چنين محيط هايي راحتتر از خروج اون هاست.موقع نگاه بـه جنس مخالف بـه جاي نگاه مستقيم بـه چشاش از نگاه غير مستقيم مثل نگاه بـه ساير اعضاي چهره استفاده کنين.
    مطمئن باشيد اگر غريزه خودتون رو کنترل کنين خداوند خودش بهترين رو هم درون دنيا و هم درون آخرت نصيبتون خواهد کرد.و آخر چنين صبري خيلي نيکوست بـه ياد حضرت يوسف

     احسان شیـاسی : ها انگیز هستند

     کریم : راه جلوگیری از بی بند وباری فقط ازدواجه و متدین بودن

     سمـیرا : سلام. ای بابا.چرادنبال مقصرمـیگردید؟ایناهمـه تومجردی رخ مـیده .من نفرمـیشناسم کـه ازدواج کرده ولی ازتمام این مسایل ی حتی باهمسرخودش دوره.کدوم مردهارو باورکنیم؟این کـه عذابه اون ک عذابه!!!!!

     سعيد 70 : سلام من يه پسر 21 سالم.اما با اينکه ي پسرم فقط ميتونم بگم مرده شور پسرايي رو ببرن کـه باعث شدن من وقتي دارم واسه يه نفر خودمو تيکه تيکه ميکنمو اصلا حس يم بهش ندارم کاراي همين ا باعث ميشـه اون هيچوقت طرف من نيادو بهم اعتماد نکنـه.چاکر همتون... فقط بازم بـه خانوما توصيه ميکنم مثل عشق من سادگيتونو کنار بذارين......تنکيو

     neda : اصلا با بي بند باري و بد حجابي موافق نيستم چون خودم يك آزاد و راحتي هستم خدارو شكر که تا بحال هم مورد تجاوز قرار نگرفتم که تا خود نخواد پسر هيچ كاري انجام بد بعد ا خودشون بايد مراقب خودشون باشند

     ادريس : من اعتقاد دارم که تا سرو گوشش نجنب براش هيچ اتفاقي نمي افت

     فائزه : سلام مطالب جالب بود بـه نظر من و پسر نداره و اگه خودش نخواد پسر کاري نميتونـه ه يا اينکه بعضي اي دانشجو سوار ماشيناي شخصي ميشن ميگن ما نميخواستيم ولي اگه اين سوار ماشين شخصي نميشد اين اتفاق براش پيش نميومد بعد بايد فکر اينارو کرد من خودم شبها امکان نداره باشخصي بيام خونـه. يا اينکه ه با دوست پسرش پا ميشـه ميره خونـه ميگه تجاوز کرد . يکي ازدوستاي من 3 روز پيش بهم زنگيد گفت بيا بريم با دوست پسرم و دوستش باغ منم نرفتم ولي اون رفته بود بـه خدا اگه دروغ بگم شبش بهم اس ام اس داد کـه مياي بريم آزمايش سلامت بديم ولي بهم نگفت کـه کاري يا نـه شصتم خبر داد يه با يه 2تا پسر تنـها مگه ميشـه کاري نکنن. اره پسرا بدن نامردن ولي باورکنيد اگه شما ا زرنگ باشيد و کم عقلي نکنيد هيچ کدومشون نميتونن از اين کارا کنن

     مریم : من الان13 سالمـه ولی وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم مورد تجاوز قرار گرفتم خودم بخدا نمـیخواستم الان چندین سال از ائن موضوع مـیگذره بد تر اینکه همسایـه مونـه

     بهناز : به نظر منم خوبه با حجاب بودن و اينکه با هرکسي ادم دوس نشـه ولي وقتي اين اتفاق برا افتاد .....

     الي : خدا لعنت کنـه زنـهاي بي بندو بار-من زندگيم واسه همين نابود شد مردها که تا چشمشون بـه يکي ديگه ميوفته همي چي رو فراموش ميکنن

     م گ : چه خبره اينج واااااي

     محمد : خانمـهاي محترم ما آقايون فطرتا مجذوب خانمـهاي و نيمـه ميشيم بعد اگه ميگيم با حجاب باشين همينطوري يه چيزي نميگيم نظرات آقايون رو بخونين چرا از خودتون نميپرسين کـه چرا اکثر آقايون حرفشون مسئله حجابه اونم حجاب برتري مثل چادر

     bahar : از نظرات شما ممنونم واینکه داداشای گلم مـیدونم مامقصریم اماشماهم یـه کم اقاباشید

     اکبرم : هم تقصیر هست هم پسرا . ای مست پسرا رو تحریک مـی کنن پسرام با ای مظلوم مـی کنن .

     پشيمان : فقط بـه آدمايي کـه مذکر هستند اعتماد نکنيد همين

     صابر : بنام خدا
    سلام
    پيغمبر اسلام هزار و اندى سال پيش راه حلشو ارائه کرد اما هيچ بـه اون توجه نکرد بافت فکرى و رفتارى جامعه هم بهمين شکله.
    مضمونـهائى کـه بيادم مياد اينان:
    جوان نبايد عذب بمونـه
    کنج خانـه امن ترين جا براى زنـه
    زنان مثل عورتند هر وقت از خانـه بيرون بيان مثل اينـه کـه عورت آشکار شده
    حتى گفته شده سوره يوسف رو بزنان ياد ندين ندونن زنى با او شرائط هم بوده
    و خيلى چيزاى ديگه. خوب درون جامعه کدومشون رعايت ميشـه؟

     ابی جون : یـه روزخوب مـیاد!!!

     ناشناس : واقعا جای تاسف داره کـه بعضی از اقایون دنبال این کاریـا مـیرن چن نفرو بدبخت مـیکنن حالا طلب کارم مـیشن خدا بـه همـه عقل بده

     عادل : بيش ترين مشكل بـه وجود اومدن اين موضوع بخاطر رابطه هاي دوستيه كه از نظر همـه ساده!
    اما مـهم!؟

     رویـا : به نظر من هم پسرا و هم ا حتما از لباسای مناسب استفاده کنند و رفتاراشون تحریک کننده نباشـه .ممنون مطالب جالب بود.دعا مـیکنم خدا خودش حتما مارو از شر این حیوونای انسان نما حفظ کنـه.

     روح : آقا من نـه خوب نـه بد.کاري هم تاحالا نکردم.ولي ا بـه خاطر هرکسي کـه دوست داريد حتي اگر روسري نميپوشيد آرايش تند ميکنيد لااقل لباس تنگ نپوشيد.تازه بـه نظر من ايراني ها درون چادر زيبا تر هستند چادر را اسلام نياورده کوروش آورد برويد مطالعه کنيد که تا خودتان متوجه شويد.

     محمد ياسين : خاک توسر هرچی شیطان

     مريم : بد بخت تر از من نيس بـه من تجاوز شد و هيچ کاري نکردم از ترس اينکه خوانوادهامبفهمن هنوز با يادش حالم بد ميشـه

     ابی : فقط مـیگم یـه روز خوب مـیاد!!!

     فاطی : پسري کـه ميخورد و بصورت مست و به زور وارد خانـه همسايه ميشود و اون شخص را بـه ضربه سر و يا هول و زدن سر بـه ديوار بصورت بيهوش درون مي آورد و معلوم نيست کـه به آن شخص تجاوزکرده يا نـه کـه از فرط خودش هم بيهوش افتاده چيست

    جواب سوني کارت بيست :

    شخص مورد حمله واقع شده ميتواند با شکايت از شخص متجاوز درس خوب و فراموش نا شدني بـه او بدهد ، يک تجاوز جنسي از لحاظ قانوني و پزشکي چندين نشانـه باقي ميگذارد کـه به راحتي توسط پزشکي قانوني قابل تشخيص هست پس محل زخمـها و تجاوز مخصوصا اگر اسپرمي باقي مانده باشد را نشوئيد و در اولين فرصت بعد از حمله يا تجاوز بـه پليس و مشاورين نيروي انتظامي مراجعه نمائيد

     حسین اکبری : نمـیدونم ولی کمکم کنید بتونم جلوشو بگیرم

     baharak : من دوستایی دارم کـه مورد آزار قرار گرفتن چه تو خیـابون جلو پولیس چه تو خونـه بـه وسیله مرد آرزوهاشون ...........من فقط فقط از همـه پسرا مـیخوام تورو خدا بسه هرچی نگاه هوس انگیز بـه ا چرا ماها نتونیم باهم خوب باشیم بدور از فکرای ناجور.از ام مـیخوام کـه خدا وکیلی توری رفتار نکنین کـه شخصیتتون یک جور دیگه توسط پسرا برداشت بشـه...

     علی : من چون خیلی خوش گل بودم ی بار یکی از هم کلاسی ام تو دوم راهنمایی منو برد خونشون و تقریبا" با کلک چرت و پرت گفتنپاهام از جلو گذاشت خدا رو شکر مـیکنم کـه فقط همـین اتفاق کوچیک افتاد چون اگه ی ضرره دیگه وای مـیستادم و به اراجیفش مثل این کـه اگه من مال خودم رو بـه ماله تو بمالم از جلو هرمون بهپاهات تزریق کنم گوش مـیدادم علان دیگه حتما" کارم بـه خود کشی مـیکشید ولی بـه هرفاش گوش ندادم از اونجا اومدم بیرون نمـیدونم شاید اگه علان بعد این همـه سال کـه از اون مدرسه محل فاصله گرفتم ببینمش حتما" خفتش کنم با این کـه در موقابل تجاوز این کارش درون حد حدود شوخی هم حساب نمـیشـه .01 اونم نمـیشـه به منظور همـین مـیدونم ایی کـه کاری باهاشون شده چی مـیکشن من کـه تا علان بـه جز دو که تا از دوستا همون مدرسم موضوع رو بهی نگفتم با

     سعید لاری : یـه نصیحت بـه ا من پسرم ولی پسرا ناتو هستند پیش خودتون فکر نکنید اینا فرهادند گول نخورید روباه مکار اند

     مریم : سلام افرين بـه شماهايي کـه ا رو اگاه ميکنيد اهاي خانواده هامواظب اتون از بچه گي باشيد

     محیـا : جناب سونی کارت من رشتم ماماییـه و خوب مـیدونم این گند کاریـا چیـه. فکر نکنید از اون سر کوه اومدیم. ما درسشو خوندیم شما حرفشو مـیزنید

     خاک تو سر پسرای ناجور : شما کـه نمـیتونید جلوی غریزه تونو بگیرین فکر کردین ازدواج کنید مـیتونید زن و بچه نگه دارید؟ باز مـیرین پی کاری
    به این ایمان دارم
    فقط ا.... بـه هیچ جنبنده ای اعتماد نکنین

     محیـا : اگه بـه بي حجابيه بعد بايد خارج از کشور مردم از تجاوز و وقت نکنن سرشونو بخارونن. درون ضمن آقايون: بد حجابي با بي حجابي فرق داره. هنوز فرق چادر سر رو با شخصيت واقعي نميدونين؟ يکي ميتونـه تيپ بزنـه خوشگل کنـه اما پاکم باشـه. چرا چرت و پرت ميگين خوذتونو قانع کنيد؟ چشم پاک داشته باشين چه فرقي ميکنـه ا چه جوري ميان بيرون؟ ما با شما چه فرقي داريم؟ شما چادر سر نميکنين کي بهتون تجاوز ميکنـه؟ شما مانتو نميپوشين کي يقتونو چسبيده؟ بريد افکارتونو عوض کنيد... بـه گند کشيدين جامعه رو... ا عقده اي شدن پسرا حشري. چرا؟ مقصر خودمون و فرهنگ غلطمونـه

    جواب سوني کارت بيست :

    احتمالا چون شما خانم هستيد اصلا نميتوانيد درک کنيد کـه غريزه مردانـه چه حالت تهاجمي دارد ، بسياري از ان هستند کـه تا سالها و گاهي بالاي 25 سال اصلا مفهوم غريزه جنسي را حس ند و برخي خانمـها هستند کـه براي اولين بار درون کلاسهاي تنظيم خانواده دانشگاه چيزي درون مورد دستگاه ي مردانـه و زنانـه بـه گوششان خورده هست چون هيچ حسي درون مورد آن ندارند ( ان کم سن و سال يک استثنا محسوب ميشوند ) اما کمتر پسر 14 ساله اي را ميتوان پيدا کرد کـه از همون روز اول بلوغ بارها درون خواب و بيداري جُنب نشده باشد و اين را خدا اينگونـه آفريده هست و آن را آنگونـه و هر دو حکمتي دارند ، بدانيد کـه اگر ي بـه قول شما تيپ ميزنـه و خوشگل ميکند و حس ميکند کـه هنوز پاک هست بايد بداند با يکبار بـه خيابان رفتن دهها نفر را ناپاک ميکند يا جسمشان را ، يا روحشان را و يا چشمشان را چون همـه پيغمبر و خدا ترس و مومن و معتقد نيستند کـه بتوانند جلوي خودشان را بگيرند ....... بعد پيشگيري بهتر از درمان است

     رعنا : 16 سالم کـه بود...
    اما نذاشتم هیچ پسر آشغال دیگه ای بفهمـه و الان 21 سالمـه. نذاشتم تو زندگیم تاثیر بذاره. اینا کـه نوشتین خوبه. ا حتما بدونن. من ندونستم. اما الان موفقم. دانشجوی داروسازی ام. اینو نوشتم ا بدونن حتی اگه یـه مشکلی داشته باشن نباید بذارن پسری بفهمـه و الا بدبخت مـیشن. از رک بودنم عذر مـیخوام

     نی نی : البته کـه دلیل اصلی تجاوز بی حجابی نیست اما بد حجابی یکی از دلایلشـه،من با م ح ح خیلی خیلی موافقم اما ازدواج زود با چشم باز نکه هر کی اومد ندیده و نشناخته ... هرچقدر بـه فرزندانتون محبت کنید کمتر بـه جنس مخالف مـیل پیدا مـیکنند خانوما شما غنچه هستید بعد تا شکفتن مراقب باشید دوست بد زیـاده و پسر نداره

     پاوه؛ا؛ر : اول و آخر اين حرفاهمش بـه درجه ايمان آدم ختم ميشـه چه چه پسر وقتي خودشو درون محضر خدا تصور کنـه و وجودخداي متعال و بي شريک رو حس کنـه هيچوقت حتي يه ثانيه هم فکر نميکنـه کـه دست نامحرم بهش برخورد کنـه و از پاکي و عفتش با همين فکر قلبش بـه لرزه درمياد و به گريه ميافته؛ خدا خودش بهمون رحم کنـه؛آمين

     از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست : مطلب خوب بود و نظرات بينـهايت چرند و مسخره!!! شما بگيد کجاي دنيا اومده کـه اگه ي حجاب(که احتمالا از نظر آقايون نظردهنده چادر يا لباس گل وگشاد است) نداشت يعني من آماده ام بـه من تجاوز بشـه... بـه نظر من اگري اينقدر خودداري نتونـه ه حتما مريض جنسيه و بايد خودشو بـه دکتر نشون بده.....به اين فکر کنين کـه ما انسانيم و قدرت فکر داريم و نبايد مثل حيوونا اسير غريزه بشيم و بدتر اينکه بعد هم توجيه کنيم و گناه رو بندازيم گردن بيگناه بدبخت بي پشتيبان

     بشر دوست : هرقبل از این کارها فکر کنـهی اگر باومادرش همچین رفتاری مـیکرد اون وقت مـیفهمـه کـه کارش چقدر زشته بزنی مـیزنند این قانون طبیعته یـه قدری فکر کنید

     دوست : خانم های کـه مـی گویند این آزار و اذیت ربطی بـه بد حجابی ندارد
    خدمتشون عرض کنم کـه اگر جرات دارد یک روز بیرون بیـاید و اوضاع را ببیندکه چه مـی شود و مطمئن باشد کـه در همان ثانیـه ی اول چندبار مورد قرار مـی گیرد.
    پس حجاب نقش کلیدی درون تجاوزهای جنیس دارد.

     محمد : خانمـها توجه مساله تجاوز 70 درون صد بـه حجاب مربوط نیست ولی رعایت حجاب مـیتونـه بـه شما درون این مورد کمک کنـه من واکثر اقایون هیچ وقت به منظور ازدواج بـه دنبال بد حجاب نمـیریم بس با بد حجابی فرصت ازدواج تونو نسوزونید

     مرگ : من نمـیدونم چکار کنم کـه بچم از این

     سینا : من فکر مـی کنم کـه 60درصد ا مقصر اند 40درصد پسرا ...اگه ا عین یـه آدمـیزاد لباس بپوشـه مرد ها کمتر تحریک مـیشن ولی بـه هر حال ها هم حتما مراقب باشن و با هرکسی رابطه چه دوستی چه.....برقرار نکنن

     نیوشا : همگي خسته نباشيد.... رابطه ي ربطي بـه بدحجابي نداره پسرا براي ارضاي خودشون همـه چيزو بهانـه ميکنن.. ي هم کـه رو دوست داره کاملا مشخصه و ...

     در جواب مسام : در جواب کاربري با نام مسام بايد بگم ي کـه يکبار يا چند بار رابطه جنسي برقرار ميکند بـه قول خود شما ميشود آدم کرمو و با عرض معذرت از کاربران درون تصور همـه ما ميشودو وليي کـه 13 را بـه رابطه جنسي کشانده هست به نظرم من ميشود زالو ، ميشود لجن ، ميشود خود ميکروب کـه فقط چوبه دار ضد عفوني اش ميکند

     ر.ج : به قول اقاي قرائتي:دوستي پسر و يا از اول گناهه يا اخرش بـه گناه ميکشـه
    ما چرا از حضرت علي ياد نگيريم.کساني کـه ميگن دوستييه و پسر اشکالي نداره چرا حضرت علي وقتي يه نامحرم ميديد فرارميکرد
    به نظر دوستان نـهار خوشمزه تره يا افطار
    اگه ما هم بخواهيم ماننده کشورهاي خارجي بي حجابي رو رواج بديم .پس کي زنو شوهر از ديدن هم لذت ببرن
    من خودم جونم و تجربه بهم نشون داده کـه اگه با نا محرم دوست بشم اخرش بـه گناه کشيده ميشـه .هيچ نميتونـه بگه من و دارم.هميشـه ادم بايد مراقب باشـه.تو قران اومده (سوره نسا/ 102) درون لحظه جنگ هيچ گاه لباس جنگ و اسلحه خود را کنار نذاريد.ما هميشـه درون حاله جنگ با شيطانيم اگر لحظه اي غفلت کنيم ممکن هست براي هميشـه پشيمون بشيم.التماس دعا

     مسام ع.م : من که تا حالا 13تا رو کـه خودشون کرم داشتن ترتيبشون دادم بـه نظر من ا بايد خودشون درست کنن پسرا گناهي ندارن با

     AmirSam : نمـیشـه گفت کـه پسر یـا مقصر هستند اما بـه نظر من بیشتر ا مقصرن چون اگه اونا واسه پسرا اشوه نریزن پسرا هم هیچ کاری نمـیکنند ...اما درون هر صورت بیشترین تقصیر بر سر جامعه هستش ...ای عزیز من پسری 19ساله هستم تو فکر این کار ها بودم اما دیگه اصلا نیستم بعد مواظب دل های پاکتون باشید عزیزان من درون ضمن سارا جان شما کـه مـیگی دزدینت بعد چرا تجاوز گران شما رو آزاد د؟؟شاید هم شمارو...د وشاید هم بدتر... موفق باشید

     dorood_ezrail@yahoo.com : اینجا هربرای خودش نظری داره مـیده ولی ای کاشی قدمـی به منظور بهبود این رفتارها و ناهنجاری ها برداره نـه اینکه فقط حرف بزنـه

     سحر : من با قمـه زير گلوم مجبور شدم يه كارايي بكنم از ترس آبرومم نميتونم بـه كسي بگم يكي هست هست جواب قلب شكسته و روحيه خراب منو بده

    جواب سوني کارت بيست :

    در نيروي انتظامي مشاوريني هستند کـه ميتوانند بـه شما هم کمک رواني و هم کمک انتظامي و مشاوره اي بدهند ، مورد را با آنـها درون ميان بگذاريد و اگر مشاورين نيروي انتظامي بـه شما گفتند کـه امکان پيگيري قضائي آن و محکوم شدن متجاوز هست حتما آنرا پيگيري نمائيد که تا ان ديگري درون دست آنان گرفتار نشوند ، مطمئنا اگر قربانيان قبلي از آنـها شکايت ميد امروز شما بـه اين وضع دچار نمي شديد و اگر شما بـه بهانـه هاي مختلف و وسوسه هاي مختلف شيطان گوش داده و از شکايت صرفنظر کنيد درون بي آبرو شدن ان بعدي مقصريد

     علی ملایری : ایران بر بد پایـه ای بنا شوده مشکل از پسر بودن یـا دوختر بودن نیست

     سجاد : اين دنيا محل گذره کاري نکنيم کـه بعدا...

     محمد : اشتباه

     آرزو : این مشکل 2 طرف چرا عاقل کند کاری کـه باز آرد پشیمانی کرم از هست عشوه نریزند پسرا کاری باهاشون ندارند.

     نينا : به نظر من تقصير بسراست كه با حرفاشون و قول ازدواجي كه ميدن ا رو خر ميكنن

     لي لي : ای کاش نبود ادم بد روی زمـین

     مروارید : نظرات متفاوته اما نوشته هاش ججالب بود بنظرم تنـهاییـاتون با توکل بخدا و بچیزای بهتری فکر کنید خدا دوستون داره همـیشـه کنارتونـه پسرا شما حتما خودتونو کنترل کنید و بایددر این راستا اول خدارو بشناسید بعد خودتونو وقتی اون تو وجودتون باشـه هوس از دلتون مـیره فقط بـه عشقتون کـه خداس فکر کنید اگه خدا رو بشناسید ادم بدو از خوب راحت مـیتونید تشخیص بدید قران قران بخونید دعاها اروم مـیکنـهی کـه روحشون اروم نیس برید توطبیعت خدا بگردید باهاش حرف بزنید نزارید هوس بوجودتون اسیب برسونـه بموقعش ازدواج کنید صبور باشید امـیدوار

     ترک باهوش : با سلام.به نظر من تمامي مشکلات هاي جنسي ما چه مرد و چه زن بـه فرهنگ و باور هاي پوچ و بي اساس ما برميگرده و هيچ مقصر نيست بلکه فرهنگ ناقص ما باعث شده کـه در جامعه ما افراد بـه صورت عقده اي و ران بار بيان اينطور نيست؟خودتان قضاوت کنيد.

     اسماعيل-اليگودرز : اگه حجاب داشته باشـه هيجي فکربدنميکنـه،بايداول هارو حالي کردبدهمـه چيزکم کم درست ميشـه

     پسر کرمانی : من خودم یکی رو مورد تجاوز قرار دادم تقصیر خودش بود مبایست با من دوست نشـه

     حیـات ما : به نظر من بهترین چیز ورزش هست چون ادم را انقدر خسته مـی کند کـه کمتر بـه فکر هوس بازی مـی افتد.و بعد از ورزش کارهای فکری هست پدر و مادرها مواظب رفتار تان باشید.بچه ها از شما مـی بینند و تاثیر گذار مـی گیرند

     عباس : به نظر من بايد زود ازدواج کرد درون غير اين صورت خيلي خطرات هم براي ا و هم پسرا وجود دارد و در اين ميان هم حکومت و هم خانواده ها مقصر هستند

     محمد س : یـا علی . خدا بـه مردم جهان رحم کند .

     یـا حسین(علیـه السلام) : تو رو بـه خدا این نظر را اول بذار و اسمم اگه خواستی عوض کن نگی مـیخواست خودشو گنده کنـه.
    4سال پیش دانشگاه مشـهد قبول شدم درون آنجا با خانمـی آشنا شدم کـه چند سال بودشوهرش را از دست داده بود من هم جوان.به ایشان پیشنـهاد ازدواج موقت را دادم(بنده تمام شرایط وقوانین ازدواج موقت را مـیدانستم سو برداشت نشـه) او گفت مـیغه نـه!!!!!!!ولی اگه همـینطوری مـیخوای قبوله!!!!! بـه خدا اونی کـه حرامـه وتجاوزهست نـه عقد موقت!! چرا قبح حرام ریخته اما حلال خدا حرام شده؟؟؟!!!! بـه راحتی درون بیشتر نظرات مـیگن اما درون مورد ازدواج موقت مـیگن کاری!!!!

     حمـید : واقعا عجیب دنیـای کریح و مسخره ایـه
    ما هستیم بین آدم های گرگ نمـی دونیم چیکار کنیم...
    ولی حتما به خدای متعال توکل کرد..........

     مشاور خانواده ام : نظرات همـه ی شما جالب بود!
    اما آیـا اگر همـه ی ا وپسرا پوشش مناسب داشته باشند مشکل حل مـیشود!
    آیـا تو روستا ها کـه امکانات کم هست .از مد ،تیپ،اینترنت و... خبری نیست مشکلی نیست!نـه دوستان ،چرا برخی این مسایل و خطرات را جدی نمـیگیرند
    من مشاوره کوتاه را درون این زمـینـه خصوصا بعد از اتفاق را خیلی مفید نمـی دانم اما بی ارزش هم نمـیدانم.
    سری بعد توضیحاتی بیشتری مـیدهم.

     امير : سلام
    نـه تقصير ه نـه پسر....
    تو کشور ما فرهنگ بيرون اومدن نيس که...؟
    تازه کاواره يا همون کازينو هم کـه نيس...؟
    درسته...؟
    پس خانوما نخوايد پسرا مون مث اونا رفتار کنن...
    و اقايون نخوايد کـه خانوما چادر چاق چوق کنن که تا شما هشري نشيد....
    راه حل فرهنگه داداشي ....
    بعدش شما ها بايد بـه هم مث يه دوست نگاه کنين...نـه يه پسر بـه يا برعکس...
    خلاصه هر کي ميگه تجاوز زوري نيس دروغه ....
    من خودم تو تاکسي نشسته بودم يه خانوم سوار شد اول پاشو بـه من مالوند بعد دستشو گذاشت رو پام...بعد خواست بره پايينتر نزاشتم..
    تازه طلبکار شد شروع کرد داد بيداد.....
    بريد مشکل رو اصلاح کنيد.....

     ˙·٠•●✿امـیر خان✿●•٠·˙ : وای خدایـا کمک کن.....حرفایی کـه مـیشنوم اصلا خوب نیستند....یکی تو نظرات گفته تن فروشی مـیکنم....یکیم....ای خدا! آبروی ما جوونا رو حفظ کن! تو رو بـه مولا.....چون چیزیـه کـه اگه بره عمرا دیگه بر نمگرده!.....روحمون رو پاکیزه گردان!....این چیزا هیچ موقع خود بـه خودی رخ نمـیده! باور کنید کـه راست مـیگم....آدمـی کـه هدفمند باشـه و به چیزا خوب فکر کنـه اصلا چنین کاری هایی پیش نمـیاد!

     بيطرف : مقصر خودشـه كسي بـه زور بهش تجاوز نميشـه

     وحید : فقط توي جامعه بياييد و ببينيد مقصر اصلي کيه

     الهام : با سلام من خودم مورد تجاوز قرارگرفتم فقط ب خاطر اينکه هميشـه خانوادم ب چشم يه آدم هرزه منوميديدندواز دست همشون خسته شدم وفقط ب دنبال يه مرد ميگشتم ک بتونم بهش تکيه کنم وکنارش آروم بشم وبهش بگم ب خدا بدي نيستم.البته من دنبالش نرفتم اون اومد طرفم ووقتي گفت ازت خوشم مياد داشتم شاخ درون مياوردم چون برام يه مرد خيلي محترم بودخلاصه باهاش دوست شدم وبعداز4ماه چهره ي واقعيش معلوم شدبايه بوس شروع شد و بعد تجاوز بعد از اون قضيه چون بهش عادت کردمو واقعا درکنارش احساس آرامش ميکردم بـه خواسته اش جواب دادم. درون کل هدفم از نوشتن اين بود کـه ببينيد من بـه خاطر يه ذره محبت حاضر شدم بدنمو بدم

     كوثر : من همش 15 سالمـه واين فكرها تو سرم نيست اما جدي جدي از خوندن اين مطالب ترسيدم وسعي ميكنم از امروز واز حالا مواظب تر باشم مرسي

     کم : دين اسلام بـه عنوان قانوني کلي براي همـه چيه. يه لحظه فکر کنيد همـه چه مرد و زن بـه اين دين عمل کنن دنيا چه خواهد شد...تا جايکه تو هيچ مکتبي همچين کليت و حرييتي نيست

     ياسمن : وا مگه ميشـه جلوشو گرفت!!!!!!!؟

     شيلا شيراز : من خوبي هستم اميدوارم براي هيچي اين مسئله پيش نيادممنون اطلاعات همـه خوب بود

     امير طا ها : به نظر من تمام مشکلات جامعه از طرف پسرها سرچشمـه ميگيره

     ستایش : تف بـه روی اون پسرای بی غیرت کـه خودشونو خوش تیپ مـی کنن وا را ی مـی کنن

     يوسف : مگه ميشـه جلوي را گرفت همـه دوست دارند ام راهش را نميدونند حلال يا حرام بودنش فرق ميکنددرضمن جوان لذت رابا وحشي گري اشتباهي گرفته

     علی رضا : اشيل دمت گرم حال کردم با اين نظرت

     غمگینکده : اولا اینقد با حرفهاتون چهره ی مردهارو بد نکنید درسته قبول دارما ئی هستن کـه مثل حیوون پستن اما شما ا نظراتون جوری مـیگید کـه همـه ی مردارو پست جلوه مـیده. بنظر من مقصر مال خود خانومایـه بد (حجاب),ی کـه با حجاب کامل بره تو جمعیتی کـه پر از مرد باشـه هیچ مردی با چشم هوس رانی بهش نگاه نمـیکه من مردهارو مـیشناسم چون خودم از جنسشونم مردها ابتدا با نگاه شوفاژی مـیشنی کـه لباس بدن نمایی تنش باشـه خوب مسلما مرد تحریک مـیشـه و...!!!
    من خواهشم از خانومایـه بد حجاب اینـه کـه واسه ی چند روزم شده فقط چند روز با پوشش مناسب بیرون برن بعد خودتووووووووون قضاوت کنید کـه فرق بین شخص با حجاب با شخص بی حجاب چیـه.
    خواهش منو رد نکنید با تشکر.
    حمـید 17ساله از

     م.ظ.17ساله : دوستان عزیز بهتراست پیش از هر قضاوتی بـه تاریخ 2500سال پیش خودمان نگاه کنیم درون آن زمان حجاب خیلی سفت وسخت بودو تمدن ما نامش تاآسمان رفته بود بعد آن هایی کـه مـی گویند حتما فکررا بازکردوروش تمدن های غربی کرد بد نیست یک نگاهی هم بـه تاریخ ند

     مـهرشاد : نميشـه کنترلش کرد من با دوتا ..... زنا کردم

      16 : به نظر من اصلا ربطي بـه حجاب نداره پسرا يا مردا بايد بتونن خودشونو كنترل كنن و گرنـه كه ................................
    ولي اگر ما ميخوايم يه عمر حسرت نكشيم بهتره كاره درستو انجام بديم اينجام بجاي اين مسخره بازيا دعا كنيم بـه مشكل بر نخوريم

     زینب 1 : به نظر من، آموزش خطرات اجتماعی خصوصا ، از اهمـیت بالایی برخورداره. ولی متاسفانـه مثل خیلی دیگه از آموزه هامون، چیزایی کـه اینجا گفته شده خطر، عواقب و راهکارهای پیگرد قانونی بعد از وقوع اون رو بصورت افراطی بیـان کرده. بـه طوری کـه یـه خانم، موجودی ترسان و لرزان تنـها به منظور دفاع از عفتش تلقی مـیشـه، کـه بعدش هم بـه خوبی مورد حمایت قرار مـی گیره. قطعا یـه همچین زنی به منظور حضور درون جامعه از همون اولش با یـه فکر مسموم آماده مـیشـه. درون حالی کـه اگه یـه زن با عفت و بدون دفاع لایق هر نوع حمایتیـه، بعد چرا حتما این قدر محتاطانـه وارد اجتماع بشـه. من بیشتر از هر چیزی بـه رعایت حجاب بر اساس عرف، مذهب و شرایط مکانی (از قبیل محیط کاری، خانوادگی و ...) اعتقاد دارم.

     110 : مطالب خیلی خیلی خوب بود

      : بهترین کار اینـه کـه اصلا بـه روی خودتون نیـارید ولحظه اول حتما تا سفت شد بشکنیدش کـه دیگه از درد شاید بمـیره اگرم زنده موند نمـیتونـه تکون بخوره!

     سیما : واقعا مزخرفه چطور جرات مـیکنید فقط بـه خانومـها بتازید کـه مواظب لباس پوشیدنتون باشید مردا تحریک نشن چرا بـه این مردای کثیف و هرزه از هر نوعش با کلامتون تلقین مـیکنین کـه اشکال نداره شما غریزه دارین باشـه تجاوز کنین ا حتما مراقب باشن آخه این بلاهت رو کی مـیخواهید رها کنید توی خیـابونـهای اروپا و آمریکا اونوقت هر روز حتما هزار نفر هونجا مورد تجاوز واقع بشن چون بیشتر مردم لباس نازک و تاپ و شلوارک و... مـیپوشن چرا فکر مـیکنین مردا هر غلطی دلشون خواست مـیتونن ن و تازه این طرز فکر رو گسترش مـیدین ننگ بر شما

     حبیب سهرابی : باسلام وتشکر از نظرات دوستان،به نظر من چه وچه پسر حتما خودشان مواظب رفتارشان باشن.وخودرا بـه خطر نندازندچون شیطان همـیشـه همراه انسانـه.دریـه جامعه 70مـیلیونی ازاین موارد طبیعی ست.

     ققق : پسر ها ازدواج موقت کنند با زنان ثروتمند

     الهه عشق : یـه سلام گرم بـه همـه. من واقعا نمـیتونم بین ا و پسرا قضاوت کنم .اما مـیخوام بـه حرفام گوش بدین . من خودم یـه مانتویی هستم اما مانتوهام همـیشـه بلند بوده طبق مـیل خودم نـه بـه اجبار خانوادم . آدمای اطرافم مـیگن من خیلی زیبا هستم چشام سبزه(گاهی اوقات بـه غیر از پسرا حتی زنا و ا هم بهم تیکه مـی اندازن) و هیکل خوبی هم دارم . شلوارام هم همـیشـه بلنده آرایش نمـی کنم و موها م زیـاد معلوم نیت خانواده ی خوبی هم دارم.با توجه بـه دلایلی کـه گفتم خیلی ها خواهان دوستی و.... با من بودن !!!!!!!! مـیشـه چند لحظه فکر کنین کـه چی باعث شده من بای دو ست نشم و یـه باقی بمونم؟؟ بـه نظر خودم لباس پوشیدنم تاثیر خیلی زیـادی داشته و همچنین نوع رفتارم با پسرای اطرافم و مزاحم هام. خانوما دیدن نوع لباسا چقدر تاثیر داره!

     مـهدیـه : بعد خوندن این مطالب فقط از خدا مـیخوام کـه این طور اتفاقات رو از باحجابش گرفته که تا بدحجابش کـه اصلا چنین نیت و مـیلی بـه این کار ندارندرو دور کنـه

     سحر : سلام مطالبتون خيلي جالبه.بنظرمن تقصيرهم وهم بسره دوتاشون مقصرن.ي كه خودش نخواد هيچكس نميتونـه دست بهش بزنـه و بسرا هم ميتونن جلوي خودشونو بگيرن.ممنونم

     محمد سعيد : همـه جور آدم هست. اما با وجدانش کم شده.

     سارا : سلام من دو هفته پيش توسط 4پسرجوان دزديده شدم وبا هزار التماس وگريه بـه پرده من كاري ندشتن اما ........ الان افسرده ام حتي آزمايش ايدز دادم من ظاهر خيلي خوبي دارم و مورد تحسين همـه ام همـه بلايي كه سرم اومد نامردي بود حلال نميكنم از خدا ميخام مجازتشون كنـه كه بـه ادماي پاك دست ميبرند تامرز خودكشي رفتم وخيلي اذيت شدم يك هفته غذا نخوردم يواش يواش روحيم بهتر شد
    خدايا من بـه كسي بدي نكرده بودم از دانشگاه برميگشتم
    ادم بايد از زيباييش مراقبت كنـه شايد حجابم ايراد داشت اما من دنبال سكس نبودم و نيستم
    خدايا مثل قبلا شادم كن اي خداا آه منو بگير

    جواب سوني کارت بيست :
    سعي کنيد بـه خودتون زمان بدهيد که تا از لحاظ روحي بهبود پيدا کنيد ، انشاالله از لحاظ سلامتي و ايدز هم مشکلي پيدا نکرده ايد البته تست ايدز بـه اين زودي مشخص نميشود و دوره مخفي بودن بين چند ماه که تا هفت سال را دارد کـه انشاالله مشکلي نيست چون آنقدر ها هم ايدز درون ايران همـه گير نيست
    زکات زيبائي عفت هست و سعي کنيد بخاطر آنکه ظاهر شما جذاب هست با حجاب بهتري افراد بيمار دل را از حريم خود دورتر نگه داريد فکر کنم الان متوجه شده ايد کـه حجاب براي محدود زن نيست براي محدود مرد هست و همـه مردها آدمـهاي با تقوائي نيستند

     ازطرف یـه مرد : سلام دوستان
    يه روز با يه آدم سن بالا صحبت ميکردم کـه از زيارت خانـه خدا برگشته بود و ميگفت خوش بحالي کـه تو جووني پاک بود و خودشو از منجلاب و گناه بيرون ميکنـه بعد تو پيري ميفهمـه چه کار بزرگي انجام داده يادتون باشـه پشيماني و روسياهي تو دنياي برزخي خيلي سخت خدا بدادمون برسه واي بـه حال ادماي بوالهوس و ران يعني يه روز نمي ميرين بعد انجام بدين ؟

     پارمـیدا : بد بود

     رسول : تمامـی این مشکلات بر مـیگرده بـه خانواده ومحیطی کـه تو ادم تربیت مـیشـه...........

     شـهرام : مشکل خود ها هستند نـه پسرها درست فکر کنید با این رابطه ها

     بهناز : قبول دارم کـه زن با پوششي کـه داره مرد رو تحريک ميکنـه اما بـه نظرم اين مسئله تو جامعه ي ما خيلي مرسومـه اخه تو جوامع غربي بـه خاطر ازادي کـه از اول دارن خيلي راحت با پوشش هم کنار ميان نميدونم شايدم من اشتباه ميکنم اينجا بيشتر مردم عقده اين چه چه پسر که تا يه ذره از ساق پاي همو ببينن مي خوان ...

     نيکا : اينجا فقط و فقط جامعه مشکل داره

     ستاره محبوب : صدالبته این غریزه حتما ارضا بشـه .ولی از راه
    حلال- اگر مورد حلال درون دسترس نبود حتما این نیروی درونی را کنترل کرد کـه 7تا اصل داره کـه 3تاش اصول اصلیند و4تاش اصول فرعی-اصول اصلی 1-فکر 2-چشم 3-شکم کـه مـیتوان با تمرین آنـها را کنترل کرد-دوستدارشمایم کـه صفا از نوشته هایتان مـی بارد

     امـین آواره : تا نکند کی بازی..کی کند پسر دست درازی...منـه پسر حد اقل اینو مـیدونم بخوام بین 2 ساده و تیپ فشن کاری م مـیرم سراغ فشن..چون اون جرات این رو داده کـه خودشو آزاد کنـه و منم دنبال آزادیم..خانوما اول خودتون رو آدم کنید بعد بـه پسر تهمت بزنید...

     باسط : همـه اينايي کـه گفتين ممکنـه درست باشـه ممکنـه نادرست. آفرينش طوريکه هر عملي عالعملي داره. خدا بهمون صبر بده چون تشکيل خونواده خيلي خرج داره وسخته. آرزوي توفيق برا همـه جوونا.

     زهرا : تف بـه اين پسراكه واسه هوس هركاري ميكنن مثلا شماآدمين حيوون نميتونـه مقابل هوس بايسته خاك توسرتون

     ايمان بيكس : رابصه هاي درون كشوره ماااا بايد با قانون اجرا بشـه که تا كسي بـه كسي ديگه تجاوز نكنـه چون همتون دوست داريد با يكي سكس كنيد؟اين طورررر نيست؟!؟!؟!؟؟؟؟!!!!

     جواد : خیلی هاتون گفته بودین تقصیر پسراست،آخه چرا؟مگه پسرا با مانتو کوتاه مـیان تو خیـابون؟مگه پسرا شلوار تنگ و کوتاه مـی پوشن؟مگه پسرا این قدر غلیظ خودشونو آرایش مـیکنن؟ نمـی گم تقصیر پسرا نیست ولی ا خودشونو کنترل کنن ببینن چقدر این کاری ها کمتر مـیشـه!

     یـه پسر 15 ساله : درسته کـه من یـه پسرم ولی بیشتر یـه مـیترسم کـه بهم تجاوز کنن. یکی از همکلاسیـام مثل یـه دیوونـه همش باهام شوخی های مـیکنـه. قبلاً هم مـیومد و از رابطه هاش برامون ( منو همکلاسی هام ) تعریف مـیکرد. دیگه واقعاً ازش مـیترسم. دنیـایی شده کـه هیچ نمـیتونـه یـه هیچی اعتماد کنـه... ای کاش این مشکلات حل مـیشد...........
    ای کاش...........

     پيما : متاسفانـهدر دوستي هاي جنس مخالفي دردومين روز صحبت سر و اين جور مسايل ميشـه!مخصوصا اون اس ام اس بازي هاي شبانـه!ديگه خود کنترلي خيلي سخت ميشـه!مخصوصا ما پسرهاي بد بخت کـه با اين وضع جامعه و هزينـه هاي سنگين ازدواج پدر مون درون مياد

     .jahanam. :
    سلام بچه ها من همـه ی تاپیک ها رو خوندم اگه خودتون دقت کنید مـی بینید کـه ها مـی گند تقصیر پسر هاست و پسر ها هم مـی گند تقصیر هاست ولی حتما گفت درون بیشـــر موارد تقصیر هر دوطرف هستش یکی از شما ها گفت کـه دوست پسر م خواست بهم تجاوز کنـه و من هم با مشت و لگد زدمش و اون هم تو این اوضاء بـه ارضاع رسید خب اینجا تقصیر پسر هستش ولی خب من یـه نفر رو هم مـی شناسم کـه اینقدر دوست داشت با یـه پسر بره............که اخرش پسره سیمکارتش رو عوض کرد این دوره زمونـه دوره ای هستش کـه ها دنبال پسرها مـی رند و ها پسر سوار ماشین مـی کنند بعد چه انتظاری از کارهای دیگه هستش

     جفا : منم یـه بار این فاجعه واسم پیش اومده.دوست پسرم این بلا روسرم اورد اون لحظه هیچی حالیش نبود.بعد که تا خورد زدمش.خدارو شکر م.ولی من همـیشـه فک مـیکردم اون یـه فرشتست ولی افسوس.....

     محسن : هیچ کدوم از حرفاتون و قبول ندارم .لطفا اسم خدا رو نیـارین.به قول بعضیـا بازی بازی با دم شیرم بازی

     سیـا : تفو بر تو ای دنیـا تفو

     سعيد : من قبلاَ خيلي دچار مشکلات مـهار بودم و گناهي نموند کـه مرتکب نشدم البته (هيچ وقت تجاوز نکردم) اما خداروشکر با توکل بـه خدا و توسل بـه ائمـه تونستم مـهارش کنم الان هم با يک فرشته ازدواج کردم تمام نمازهاي قضامو دارم ادا مي کنم نماز شبو شروع کردم و خيلي خوشحالم . توصيه من هم توسل توکل و مبارزست .تا وقت داري خودتو نجات بده.

     محمدرضا همتي فر : سلام.آشفتگی الان جامعه ما نـه تقصیر پسر نـه ،تقصیر پدر و مادرهاس. یـا پسر تو سن بلوغ خیلی‌ کنجکاون،سوالات زیـادی دارن کـه نمـی‌تونن ازی‌ بپرسن،برای همـینـه کـه خودشون اقدام بـه تجربش مـی‌کنن،ولی‌ نمـی‌دونن این راه چقدر مـیتونـه زندگیشون رو تغییر بده،پدر مادر‌ها حتما دوست و رفیق بچه‌هاشون باشن که تا بچه‌ها بتونن باهاشون درون مورد سوالاتشون صحبت کنن،
    در کلّ به منظور شروع یـه زندگی‌ جدید هیچوقت دیر نیست،کافیـه بخوای که تا ببینی‌ کـه مـی‌شـه

     سربلند : همـه چیز ناشی از سستی عقیده هست ناشی از سطحی نگری است. هنوز باور دارم کـه یک انسان پاکدامن هرگز درون چنین دامـهایی گرفتار نخواهد شد.

     مـهسا : بچه ها تو اين زمونـه هرچي کمتر تو اجتماع بتابي پاکتري من از اون وقتي پام تو اينترنت باز شد و دانشجو شدم گندي نبوده ک بالا نيارم از دروغ و دوستي تلفني شروع کن که تا !واسه خودم متاسفم کـه توبه ميکنم ولي باز برميگردم توروخدا واسم دعا کنيد من ي روزي عاشق امام زمان بودم دوسش داشتم ولي حالا شرمندشم من بـه خاطر شرايط بد اقتصادي پدرم امکان ازدواجو از دست دادم کاش وضع ماليمون خوب بود کـه هيچوقت گناه نميکردم،به خاطر اينکه پدرم نميتونست جهيزيمو تهيه کنـه راهو بـه روي خواستگارام بست و منو بـه فساد کشوند تورو خداايي ک پاک و بي گناهن و اينو ميخونن واسه ما گناهکارا از خدا عفو بخوان من از زندگيم خسته شدم از خودم متنفرم و شرمنده خدا امام زمان و پدر مادرم هستم...

     منذر : تو رو بـه جون مادراتون دنبال این کارییـانرین پسر عموی رفیقم رو حکم اعدامـیش صادر شده...

     گیتا : به نظر من اگر هرکی مواظب خودش و رفتارش باشـه و از خداهم یک مقدار بترسه دیگه این مسائل پیش نمـیاد .باباجون حد اقل یک ذره بـه فکر خودتون باشید !!!!!!!!!!!!!!!!!

     من : سلام.به نظر من تر وخشک با هم مي سوزن.
    از پدر و مادرمون بخوايم تاواسمون دعا کنن .تا از همـه بلا ها درون امان باشيم.
    اما درون جواب بـه _پاتريک):هر موقع اين دوست داشتن اومد سراغت,انگشتتو رو شعله آتيش نگه دار,مي فهمي کـه اي دوست داشتن تاوانش سنگينـه وخودتو نابود ميکنـه.

     به تو چه : جهوری اسلامـی اگه اسلامـیه وضع اینطور نمـی شد

     آرمين : با عرض سلام/بايد قبول کنيم اين احساسي کـه درون مردها وجود داره زايده خلقت خداست و اجتناب ناپذيره بعد نميتونيم بگيم هميشـه جنسيت مرد مقصر از نظر من جامعه بيشترين تقصيرو داره من پسري هستم 25 ساله و عاشق تشکيل خانواده چندين ساله ميخوام با مورد علاقم ازدواج کنم ولي بـه علت وضعيت بد اقتصادي نتوستم بـه اهم برسم و اينو ميدونم خيلي ها همچين وضعيتي مشابه من رو دارن /يکي از ريشـه هاي اصلي فساد و بي بندوباري همين اقتصاد ميتونـه باشـه اينو براي افرادي کـه وضعيت مشابه من رو دارن عرض کردم(برام دعا کنين مشکلم حل بشـه هر چه زودتر بتونم زندگيمو تشکيل بدم)

     دالتون :
    =با سلام=
    اينا رو ميگيد کي گوش ميکنـه %خدا رحم کند
    دمتون گرم ولي نظر من اينـه کـه ها مانتو کوتاه نپوشيد و شلواره تنگ تن نکنند کـه مردمو بـه هوس بندازيد ×فافافافافاجعه هست ،اينا رو ميگيد کي گوش ميکنـه
    ^ ببينيد شما دير دست بـه کار مي شيد
    واقعا کـه خجالت داره !!
    اما درون کل بازم خوبه حداقل بقيه بدونن چه خبره عجب دنيايي ها!!!

     Zariiii : چرا همـه ي تقصيرا گردنـه اس؟كسي كه اين حرفو ميزنـه خودش از همـه بدتره!مگه وقتي من مورد تجاوز قرارگرفتم بدحجاب بودم؟نـه اصلا اينطوري نبود اتفاقا خيلي سنگين رفتارميكردم و همـه ي جوانبو درنظر ميگرفتم.فقط با دوست پسر دروغگوم رفته بودم بيرون. مگه من خواستم؟؟ که تا قبل از اون هم اصلا از اين حرفا بينمون نبود. من اشك ميريختم! که تا حالا بايه پسر دست هم نداده بودم. ولي اصلا براش مـهم نبود! داد،اشك، گريه،تقلا...! ولي نشد زورم بهش نميرسيد. فكرشو كنين با همين وضع إرضا هم شد. من هنوز م ، شانس آوردم! ولي كي ميدونـه سراحساساتم چي اومد! وليييي!كمي بعد فهميدم زن داشت.حالا ببينين مردا و پسرا چه جونورايين. با چه شرايط و افراطي، إرضا ميشن. باز بگين تقصير اس!! نميگم همـه مثل همن،خوب هم وجود داره ولي خيلي كم! ولي خطاب بـه ايي كه نميخوانو اهلش نيستن بگم مواظب خودتون باشين توروخدا. بميرين ولي حرف پسرارو باورنكنين. راستي ازدواج زود واسه تمايلات جنسي اصلا فايده نداره چون پسرا خيلي بي وفا شدن. فقط تنوع ميخوان چه باحجاب چه بي حجاب. كاش حل شـه.كاش يكم بـه خودمون بيايم...!

     مغز متفکر : به نظر من اگر اتفاقی هم مـی افته کرم از خود درخته

     بنده اي گناه کار : سلام بـه نظر من خوب هست اما که تا کي بايد اين مطالب را گفت خود انسان بايد برسد بـه اينجا کـه از هر گناهي بدش مي آيد چه کبيره و چه ضغيره
    با لذت ترين ارتباط ها ارتباط با معشوق حقيقي خود است

     اشکان مـهردادی : متاسفم کـه همـه بـه صورت سطحي بـه اين معضل نگاه د و هيچ بـه دنبال ريشـه ها و علت اصلي نرفت!!! من اينقدر از ها نارو خوردم کـه کارم بـه خود ارضايي کشيده . . . ديگه هيچي برام مـهم نيست! مثل بقيه کـه من براشون مـهم نبودم

     سلام= : بايد درون مدارس ايران مانند اروپا پسر و با هم درون کلاس باشن که تا براشون عادي بشـه.

     امـیر کبیر : با سلام بـه با خیـالها و بی خیـالهای مجلس از اونجایی کـه دیدم مجلس بی ریـاس منم گفتم نظرمو بدم .
    تا خودت نخوای هیچ چیز اتفاق نمـیوفته .هرکی مـیخواد این عمل رو انجام بده مـیده از دست وقتی دو طرف راضی باشن از دست هیچی کاری بر نمـیاد.پس بهتره بذارین تو حال خودشون باشن.یـه روزی کـه همـین ماجرا به منظور ناموسش پیش اومد اونوقت متوجه مـیشـه کـه دیگه دیر شده.دنیـا محل طلافیـه
    بیست وشش دی 89

     کیمـیا : مطلب قشنگی بود..
    ممنون از حرف هایی کـه زدی...
    بلکه کمـی این آقاییون آدم شن....!
    که من مـیدونم نمـیشن!
    البته عشق من اصلا این طور نیست....
    حتی مخالف بوس قبل از عقده

     كيش : سلام من يه بار موردتجاوز قرارگرفتم فقط بايد ايت الكرسي روخوند

     علي : بابا از خدا بترسید
    دنبال نرید
    جون مادراتون

     ر-محمدي : مطالب جالبي بود ولي بايد بگم کـه تمام تقصير ها هست خدايا .......

     شرور : ج فرهنگ خانوم
    تا وقتی کـه دندوناتونو از رو پسرا بردارید

     شرور : عامل بدبختی؟؟؟همـین ای نجس فراری ازهمشون متنفرم

     ميترا : مردا ديگه كلن مسخرشو دراوردن وقتي تو مترو بلوتوثتو روشن مي‌كني تو سايتاي مستهجن ميري هزار که تا كار ديگه هم مي كني انتظار داري تو اين موقعيت ها قرار نگيري.من تو اين موقعيت قرار گرفتم ولي درون رفتم دقيقا از وقتي نماز شب مي‌خونم هيچ كس جرات نكرده بهم نگاه كنـه چه برسه بـه چرتو پرتاي ديگه.پسر ها هم همين طور. يه چيزه ديگه اگه با چشم هات و زبانت گناه كني از نماز شب محروم مي‌شي.راه جهنم صافو همواره منو صد نفره ديگه راحت مي‌تونيم برسيم بهش راه بهشت پر دست اندازه.بهاي ما چيزي جز بهشت نيست بـه كمتر از اون خودمونو نفروشيم

     خانم فسقلی : ای بابا عجب دوره ای شده،تقریبا حرفای همـهتون درسته.ولی بـه نظرم آدم که تا خودش نخواد بلایی سرش نمـیاد.حالا بعضی موارد استثنایی هستن کـه با وجود حجاب زنـه بهش تجاوز مـیشـه.اما بـه نظرم همـه چیز بـه 1 زن بستگی داره کـه باید سیـاست داشته باشـه با هوش باشـه کـه اسیر این اتفاقات نشـه.واقعا واسه خودمون متاسفم بـه جای پیشرفت داریم روز بـه روز بعد رفت مـیکنیم و باید درون مورد این مسائل بحث کنیم!!!

     مصطفی : خانم ها تمايل دارند کـه رابطه برقرار کنند روزي من درون دانشگاه با يکي از ان دانشگاه اشنا شدم اون مرا بـه خونـه دانشجويي دعوت کرد کم کم بـه من نزديک شد و درخواست رابطه کرد (ميگفت کم آوردي)

     رها : : اگه من بودم که تا طرفو پيدانميکردم و خواجه اش نميکردم ول کن نبودم که تا درس عبرتي بشـه براي ديگران

     رضا زرچي : ((بسم اله الرحمن الرحيم))
    يکي از نشانـه هاي آخرالزمان همين تجاوز بـه عنف و زنا هست کـه رواج زيادي پيدا خواهد کرد مراقب خودتون باشيد کـه جزو دشمنان حضرت حق نشويد.

     محمد : چگونـه مـیتوانیم این حس را برطرف کنیم

     اشكان : به نظر من اين ها هستن كه باعث تحريك ما پسر ها مي شوند.اگر يه خورده ها مراعات كنند هيچ پسري بـه آنـها نگاه بد نمي كنـه اينو قول ميدم
    پس هاي عوضي باعث بد شدن پسرها مي شوند.

     مـهدي : سن ازدواج بايد 16 بشـه که تا ا تو نتفه خفه كرد.

     علي : با سلام /بحث بسيار خوبي پيش امده از همـه ممنون.
    خانوم پاتريک مني را ميشناسم کـه اتفاقاتي مثل شما براش پيش آمده و به اين کار ادامـه داد .حالا وضعيت بسيار بدي داره بـه جايي رسيده کـه زندگي و زنده موندن براش معني نداره

     نوشين : خيلي جالب بود مرسي ..واقعا تکان دهنده بود..من فکر ميکردم تجاوز نميتونـه از افراد شناس باشـه ...فکر ميکردم افرادي کـه تجاوز ميکنن بايد انسانـهايي وحشي باشن..متاسفم کـه همکار يا استاد يا ...واقعا جاي تاسفه
    ..تجاوز يعني بدون رضايت ..اين ازار دهنده هست ..چرا بعضي پسرها ميگن تخليه راهي جز اين نداره تخليه و عدم تخليه بهانـه است..انساني کـه تجاوز ميکنـه چه زن باشـه چه مرد انسان نيست حيوانـه ، حيواني کـه فقط خواسته اون زمانشو بايد انجام بده ..همـه اين حرفها هم بهانـه است
    متشکرررررررم از مطالب زيباتون

     رادمـهر(معلم) : جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه
    چون نیـافتند حقیقت ره افسانـه زدند

     دريا : بعضي پسرا چقدر بد هستن

      پسرها : به نظر من ما نبايد دنبال مقصر ياپسر باشيم بايد بـه دنبال راهکاري بينديشيم تاحدامکان از اين کارها جلوگيري شود

     سيب سرخ : سلام.ببخشيد ميخواستم بدون خوندن داستان هاي...هم گناه محسوب ميشـه و بايد نخوند؟خيلي خوشحال ميشم اگه بـه سوالم جواب بدين

    جواب سوني کارت بيست :
    تاثيري کـه داستانـهاي مستهجن بر مغز و قدرت تفکر انسان ميگذارند بسيار بدتر از فيلمـهاي مستهجن بوده و آثار تخريبي آن بسيار بيشتر هست زيرا مغز درون حال مطالعه دقت بيشتري نشان ميدهد و به همين دليل نفوذ تخريبي اين آثار شديدا بالاست و سند اين حرف احساس شرم و پشيماني افرادي هست که بخاطر مطالعه اين آثار قدرت فکرشان مختل شده و حتي بـه مادر و خود تجاوز کرده اند يا گريه هاي پدري کـه و پسر وي بر اثر مطالعه سايتهاي آويزون و ايپرشيا و سرا کنترل خود را از دست داده و با هم رابطه جنسي برقرار کرده بودند و از آن نيز باردار شده بودند يا خاطرات صدها نفري کـه زندگي و عمر خود را بر اثر مطالعه اين آثار سخيف نابود شده ميبينند کـه همـه اين موارد را ميتوانيد درون سايت گرداب دات آي آر مشاهده فرمائيد ، بـه خدا پناه ببريد از شر شيطان رانده شده کـه قسم خورده هست نسل بشر را نابود کند اين دشمن خدا و انسان

     شيما : سلام بـه دوست هاي خوبم
    به نظر من همـه شماها يك جوراي درست ميگيد اما همـه اين ها منشاء ان بر ميگرده بـه اينكه ما خدا رو فراموش كرديم چون اگر يكم بـه خدا ايمان داشتيم هيچوقت يادمون نمي رفت كه خدا داره رفتار هاي ما رو نگاه ميكند و بايد مواظب رفتارمون باشيم
    حالا ميخواد جامعه بد باشـه يا افراد جامعه.
    در ضمن سايت خيلي خوبي داريد
    با تشكر

     اميروف : خدائيش اين جواب هايي كه دادي بـه مردم چقدر روشون فكر كردي؟؟؟؟
    يارو ميگه بهم تجاوز شده شما بـه عالم متافيزيك حواله ش ميدي؟؟؟
    خوبه توكل اما كافي نيست، راهنمائي هاي ديگه اي هم مي خاد كه شما سوادشو ندارين متاسفانـه
    اين سايت رو يك نفري مي چرخوني؟ خوب يه متخصصي روان شناسي چيزي پول خرج كن مشاوره بگير فقط بلدي عطر جنيفر لوپز بفروشي؟؟

    جواب سوني کارت بيست :
    از هشت سال پيش کـه ما اين سايت را اداره ميکنيم تاکنون يک ريال همي بـه ما کمک نکرده هست ، اگر شما همتش را داريد خوشحال ميشويم بـه خرج شما انواع کارشناسان را درون سايت بـه کار بگيريم و در همـه جاي سايت هم اسم و تصوير شما را بعنوان يک آدم خير و دست بـه جيب کـه دلش بـه حال معلومات عمومي جامعه جوش ميزند و براي آن حاضر هست کاري د معرفي کنيم ........... همتش هست ؟

     مظلوم : من الان پسر 25 ساله هستم 3 سال پيش توسط يك مرد 45 ساله بـه شدت مورد تجاوز قرار گرفتم از اون وقت از نظر روحي بـه هم ريخته هستم . راهنماييم كنيد

     ميتي كومان : به نظر من درسته كه تقصير از هر دو طرفه و وقتي ميفته جون آدم ، آدم قفل مي كنـه ولي بيشتر تقصير از خانم هايه . چون اگه ها با اون تيپ هاي فجيع نيان بيرون و داد نزنن كه بيا منو ببر ... ، پسر ها هيچ غلطي نميكنند

     ممد17ساله : به نظر من ها بـه هيچاعتماد نکنند چون روحانيا هم حتي خطرناک ميشن............

     اوباما : متاسفانـه افراد ضعیف نفس چه چه پسر
    در برابر وسوسه ها و لذت هایی کـه شیطان بـه فکر آنـها مـی آورد درون نگاه اول تسلیم مـی شوند....
    ولی بعد از ارتکاب تجاوز سخت پشیمان شده
    و اگر هم پشیمان نشوند خود را فریب مـی دهند
    غرور خود را بشکنید نماز بخوانید که تا مانند شیطان نشوید
    او با ماست!

     ستاره : هم نفس دمت گرم با لاخره يکي حرف حساب زد

     صادق : به نظر من اگر خانمـها با حجاب اسلامي و به موقع از خانـه بيرون بروند بعيد ميدانم قرباني چنين جناياتي شوند0

     VAHID : همـه ازدم جهنمـی

     سارینا : اصلا نم تقصیر ا نیست چرا حتما ازادی فقط واسه پسرا باشـه ما هم ومـی خوایم زندگی کنیم چرا ما حتما همش تو خونـه باشیم بـه خاطروجود شما مردا وپسرا این یـه ظلم من با و تجاوز مخالفم ولی نمـیشـه کـه شما ازاد باشین وهر کاری مـی خواین ین بعدم بندازین تقصیر ما یکم بـه خودتون بیـاین

     .Ham..nafas. : هيچ ربطي بـه حجاب زن نداره وقتي مفهوم حجاب رو نميدونيد بيخودي راجبش صحبت نكنيد زنـهاي چادري هم مي شـه پيدا كرد كه زير
    همون حجاب كامل اسلامي هزار جور كثافت كاري ميكنن.مرد اگه مرد باشـه و چشاشو جمع كنـه زن هاي بي قيدو بند هم دست از هممچين كارهايي بر ميدارند

     امير : تا نکنـه بازي...پسر نميکنـه دست درازي

     شقايق : البته با عرض پوزش مطلباتون خيلي چرتو مزخرف بود ديگه يه بچه ي 5 سالم ميدونـه با يکي کـه بش تجاوز شده چيکار کنـه و چه جوري کمکش کنـه،در ضمن خيلي ابتدايي مينويسين سعي کنين يه 4 که تا دونـه کتاب بخونيد که تا مجبور نباشيد اين اراجيفو تحويل مر2م بدين ديگه حرفي ندارم

     مـهشيد : مشکله من جنس موافقه نـه مخالف. چند سال پيش يه سوئ تفاهم منو بـه اين جايي کـه الان هستم رسوند.
    استادم فکر مي کرد من شيفته رابطه باهاشم درون کمال ناباوري تسليمش شدم .چون نمي خاستم ضاييع بشـه.خيلي برام محترمـه. 5سالع کـه باهاش رابطه دارم<�همجنس بازي> . اوايل احساس گناه مي کردم اما حالا نـه. زياد نـه. خيلي بهش وابستم. دوستشم دارم.مساله الان نياز روحي منـه. والبته حس وفا داريم بـه استادم .که فکر ميکنـه همـه چيزه منـه .که هست. ولي من ميترسم از اينکه اين وابستگي زندگيمو نابود کنـه.چون الان کـه به فکر افتادم ميبينم جز اوني رو نديدم و همـه ي سکوهاي پرتابمو بخاطر اون از دست دادم. هنوز نمي دونم چيکار کنم

    جواب سوني کارت بيست :

    دوست گرامي : شما همانطور کـه خودتان هم فهميده ايد سکوهاي پرتاب و موفقيت زندگي تون را از دست داده ايد و ما بـه شما ميگوئيم کـه حتي درون جا هم نزده ايد بلکه سقوط کرده ايد و مطمئناي کـه از ياد خدا غافل شود و به خاطر احترام بهي مانند استادش احترام بـه خدا را زير پا بگذارد روزگار نامرادي درون پيش خواهد داشت و نکبت و گرفتاري ها گوناگون گريبانش را رها نخواهد کرد و روي آرامش نخواهد ديد ، بهتر هست فورا کنار بکشيد و خود را اسير احساسات اينچنيني نکرده و بيشتر از اين روح و زندگي خود را گرفتار نکنيد و اگر همت کنيد خدا هم کمک رسان خواهد بود و از لعن شيطان غافل نشويد

     رها : آداما نياز دارن با هم ارتباط برقرار کنند و اين الفاظ کـه تقصير اين يا تقصير اون زشته بعضيها طي اين رابطه نيازشون را بر طرف مي کنند کـه اين بـه ما ربط نداره اما بدترين حالتش با دروغ و زور هست

     تك ستاره......... : به نظر من اين ا هستن كه بازدن حرفاي بـه پسرا اين اجازه رو ميدهن.كه مقصر اصليشم جامعه اي هست كه ماقرار داريم...هر حال وپسر بايد مواظب خودشان باشن.

     س س : واقعا ديگه اصلا چيزي نميشـه گفت

     علی : هرکي بايد مواظب خودش باشـه

     فرشاد 1373 : سلام و خسته نباشید چگونـه مـی نوان همسر خود رو بـه دعوت کنیم خجالت مـیکشم

      ناز : سلام : چیز هائیکه نوشتین خیلی جالی بود اما کو گوش شنوا امـیدوارم کـه در فرهنگ ما تغییری وارد شود کـه دیگر شاهد هچین کارهائی نباشیم

     »ن : چگوته همسر خود را از تفکر بـه رابطه با ديگران باز داريم

     ازسهلوان(م)شـهربهاران : درود بر ايرانيان پاک دامن
    مرگ بر تماماني کـه گذشته ي ايران و ايراني را از ياد بردند!!!!

     ا.م : تو ا و پسرا زیـاد شده تقصیری نیست مقصر والدین هستن چون خودشونم هنوز نمـیدونن چیـه و چطوری مـیشـه کنترلش کرد وقتی تو سن پایین عاشق مـیشن همـینـه تازه بدترم مـیشـه خودشون راهنما مـیخوان چیزیـه کـه خدا تو وجود همـه گذاشته حتما استفاده کرد یکم تقصیر ا هم هست اینجوری کـه اینا لباس مـیپوشن بچه 4 یـا 5 ساله هم نگاه مـیکنـه

     سر درون گم : من یـه پسرم از بچگی(حد اقل از وقتی کـه چیزی فهمـیدم) با تعصب هم بـه ناموس دیگران نگاه مـیکردم.حتی بارها بـه خاطر ناموس دیگران با دوستان خودم دعوا کردم وقتی مـیدیدم یـه داره خراب مـیشـه و هیچی هم حالیش نیست و از دست منم هیچ کاری بر نمـیاد حتی گریـه مـیکردم ولی که تا کی؟
    وقتی مـیبینم ه انقدر خره کـه با دوتا تیکه انداختن شماره مـیده با سه چارتا دوست دارم مـیاد خونـه طرف که تا کی سری کـه درد نمـیکنـه رو دستمال ببندم؟
    وقتی مـیبینم یکی مزاحم ناموس مردم شده و مـیرم کمکه ه ذختره خودشمـیگه بـه تو چه که تا کی سری کـه درد نمـیکنـه رو دستمال ببندم؟
    تا وقتی ه نمـیخواد بفهمـه بابا هیچ پسری دوست نداره با ی کـه باهاش رابطه داشته ازدواج کنـه چی بگم؟

     ليلي : همش تقصير هات البته پسرها هم مقصرن

     مجتبی محمدی : کسانی کـه از کوچکی خوب تربیت نشوند چنیین مشکلاتی دارند
    تمام این رفتارها بر مـی گردد بـه تر بیت این فرد توسط پدر و مادر
    بعداز تربیت بقیـه مسائل مثل بیکاری و ارایش و ...

     یـاسین : قربونت برم خدا چقدر غرررريبي رو زمين ...

     مجبت : فقط از بين شود متجاوز فقط از بين شود ديگر راهي وجود ندارد .

     h : ان اگر طرز لباس بوشيدن خود را بلد باشند مشكلات که تا حدي كم ميشود.

     نسرين : به نظر من خانمـها اونقدر توانايي دارن كه هم خودشون عفيف باشن و هم آقايون رو بـه عفت وپاكي راهنما باشن. جامعه پاك محصول زنان پاك

     ع : گر بر سر نفس خود اميري مردي........

     عماد : مـیخواین واقعیت رو با همـه ی تلخیش بهتون بگم؟
    واقعیت اینـه کـه ما با سیستم آموزشی و تربیتی ناکارامدمون ، نبودن شغل و درست تقسیم نشدن سرمایـه توی کشورمون ، بالا رفتن سن ازدواج جوونا و فشارها و بدعت های دینی و سیـاسی از اجتماع جوونی کـه خودمون هم جزئش هستیم یک مشت بیمار روانی تحویل جامعه دادیم...
    حقیقتا یکبار خودتون نگاه کنید
    بعد با صداقت بـه این سوال جواب بدید کـه اجتماع شمارو عقده ای کرده یـا نـه؟

     سارا : مطالب خوبي بود

     عرفان14 : به نظرمن حتما سن ازدواج را از15سالگی ند که تا این مشکلات بـه وجود نیـاید

     علي : حجاب حجاب حجاب

     مـهدی : تورم-گرونی-سواستفاده ازعندالمطالبه ومـهریـه های سنگین-بن بست فرهنگی-درحریم بودن جوانان-رسم و رسومات الکی-نداشتن اطلاعات واجتماعی وبی عدالتی-توقعات سربه فلک کشیده باعث این مشکلاته عزیز....از من نشنیده بگیرید

     شيما : به نظر من نـه ا مقصرن نـه پسرا اينا همش تقصيره اين جامعه اس كه همـه چيزو محدود كرده و باعث اين همـه بدبختي شده!!!!!!!!!

     دوست : ببينيد اينکه ميگيد تقصير هست اين کاملا اشتباست چون تجاوز يک بحث جداست من زمانيکه 14 سال داشتم ام کـه نداشت منو بطور مـهمان برد خونـه اش خلاصه يک شب کـه ام رفته بود خونـه اي مادربزرگم ..... نصف شب هنگاميکه خواب بودم ديدم يکي مرا لمس ميکند از شدت ترس ازخواب پ ديدم شوهر ام کـه 50 سال داشت را کنار خودم ديدم يهو زدم زير گريه بـه زور بـه بدنم دست ميزد اينقدر گريه کردم بلندشدم زود بطرف قران دويدم همونجام دنبالم اومد منو قران نجات داد البته شايد از مـهمونا ترسيد همـه بد نيستد

     مونا مشـهدي : در کل تجاوز درون هيچ فرهنگي کار خوبي نيست يک بار بـه من تجاوز شد اولش پشيمان شدم ولي يکي از دوستانم بابت دلداري بـه من گفت کـه چيزي از تو کم نشده و نبايد خودتو سرزنش کني منم باور کردم و حالا نتيجه اين کـه من بـه بيراهه رفتم و نميتونم خودمو نجات بدم شما راهنمايي کنين

     مريم : من يه 23 ساله هسنم, يه روز درون يک مکان عمومي پرجمعيت و خيلي شلوغ متوجه شدم کـه بدم بـه بدن يه مرد بطور تحريک آميزي درون تماس هست منم خيلي تحريک شدم طوري کـه به اون آقا اجازه دادم کـه انگشتش را بـه آلت من داخل کند کـه بعدش بکارتم را از دست دادم حالا آش نخورده دهن سوخته شدم شما بگين براي جيرانش من چي کار کنم

     محمد از شیراز : سلام بـه نظرمن تجاوز یعنی زیر پا گذاشتن انسانیت وحقوق شـهروندی ولی درجواب اون ی کـه گفته هرچی مـیکشیم ازدست پسرهاست حتما بگم طبق تحقیقات من بیشتر خیـانت ها وجدایی ها از طرف هاست

     نيلوفر : پسراي زيادي ديدم کـه خودشون مي گن واسه انتخاب اول بـه هيکلش نگاه مي کنيم بعد بـه تيپ بعد قيافه...
    دوستاي زيادي دارم کـه مورد تجاوز قرار گرفتن واقعا دوستشون دارم و دلم براشون مي سوزه

     افسانـه : دنیـا خیلی کوچیک شده دوستان مواظب خودتون باشید .با تشکر بای

     سميرا تجاوز شده : پارسال من براي عروسي دوستم مانتو تنگ وشلوارتنگ پوشيدم و بدنم كامل معلوم بود و سوار تاكسي شدم هر چهار نفر توي تاكسي بـه زور بـه من تجاوز كردند و از من عكس گرفتند

     باران محمدی : به همـه زبانـهای دنیـا ازتون تشکر مـیکنم مطالب واقعا امو زنده بود

     جعفر : تجاوز کار خوبي نيست - انجام ندين

     آرزو m : من ي تنـها و بدون دوست هستم چندي پيش توسط شخصي مورد تجاوز قرار گرفتم و حتي از ناحييه پشت توسط چاقو اسيب ديدم از انروز بـه بعد هر وقت ان مرد را ميبينم بـه من لبخند مي زند و ميگوييد از من عو فيلم دارد همچنين او مرا تهديد کرده کـه بهي نگوييم وگرنـه عو فيلم مرا پخش ميکند خواهش ميکنم کمکم کنيد.

    جواب سوني کارت بيست :

    قوانين ايران بشدت با متجاوزين بـه نواميس و عنف بر خورد ميکند و اگر شخصا و با رضايت بـه اين کار دست زده ايد کـه فقط توبه کنيد و سعي کنيد از او دوري کنيد و ديگر اين اشتباه را تکرار نکنيد حتي اگر شما را تهديد بـه انتشار عو فيلم کرد ، زيرا با اين کار حکم اعدام خودش را امضا کرده هست و آسيبي بـه شما انشا الله نخواهد رسيد اما اگر شما فريب خورده و در واقع مورد تجاوز قرار گرفته ايد و حتي علامت زخم چاقو بـه بدن داريد بهترين کار اينست کـه بدون مکث بـه پليس مراجعه نمائيد ، درون آنجا کارشناساني هستند کـه هم از لحاظ ضربه روحي ميتوانند شما را کنند و هم از لحاظ قانوني با متجاوز برخورد عبرت آموزي ميکنند ، فقط دقت کنيد درون صورت تصميم براي حضور نزد پليس ، شخص مجرم را تهديد بـه حضور نزد پليس نکنيد زيرا هم ممکن هست به شما آسيب برساند و هم ممکن هست امکان فرار از قانون براي وي فراهم شود ، بـه خدا توکل کنيد و با پليس 110 م کنيد

     ُعرفان : همـه ي مردها مثل هم نيستند توهين نکنين 2خترا .ولي خدايي اگه خودتون نمي خواين چرا ميياين تو ان مبلاگ .بازم نميخواستم توهين کنم.

     مـهدي ج : حال اگر اين تجاوز جنسي توسط ماموران دولتي و در محلي(مثلا بازداشتگاه كهريزك)بوقوع بپيوندد چه بايد كرد؟فكر نكنم درون نظر متجاوزان و پسر فرقي داشته باشد!!!

     ِاسمال : واقعا متاسفم

     ..... : من مردم اما دلیلی ندارد چون یک زن حجاب ندارد یـا اصلا هست من بـه دنبال او بروم. واگر این کار را کنم یعنی عرضه کنترل خودم را ندارم و فقط غرایض حیوانی ام رشد کرده است. درون ضمن از جواب سونی کارت مـی خواهم بـه جای خدا تصمـیم نگیرند و فقط جواب را بـه عنوان یک انسان دهند.

     12358132134 : برو بابا
    گند زديد تو جامعه
    با اون کاراي ..انـه تون همـه رو يا متجاوز کردين يا دزد يا معتاد.
    حالا ميخوايد يادمون بديد چه جوري با اين موضوع مقابله کنيم؟

     نگین رحیمـی : واقعا مسخره است

     پوريا کيانتاژ : متاسفانـه جامعه ما جوري شده کـه همـه تو اين فکرن مي دوني چرا؟چون آدما رو از هر چي منع کنن بيشتر بـه سمتش کشيده ميشن,من مردم رفتار بي پرواي خيلي ا منو تحريک مي کنـه فرق نميکنـه مجرد باشم يا متاهل مـهم نيس زن چه پوششي داره بايد اگه منـه مرد خواستم نزديکش بشم بـه شدت باهام رفتار کنـه اينجوري بـه خودم ديگه اجازه نمي دم....البته فهم و درک آدما فرق داره بستگي بـه خانوادشونم هس جالبيش اينـه کـه من عاين اتفاق برام افتاد همسرم بـه من خيانت کرد ولي بازم هيچوقت نخواستم همـه زنا رو اينجوري نگاه کنم....فقط اينو مطمين باشين کـه خود کرده را تدبير نيست.منـه مرد تو زن اگه نخوايم هيچ اتفاقي نمي افته...بهتر از خودمون شروع کنيم و دست از شعار بر داريم

     هرماس 0312 : ازدواج - ازدواج - ازدواج ... البته از نوع دائمش

     ايمان ميشي : همش تقصير هست اگه اونا هميشـه چادر بپوشند رو بـه پسرا رو ندن سنگين باشن کي از اين اتفاقات مي افته

     م : برای مقابله بااین کار یک راه هست

     سوگند : به نظر من بـه ربط نداره، یعنی یـه مرد اونقدر عرضه نداره کـه خودش رو کنترل کنـه

     گل پسر : در جواب خانومايي كه از مردا بد ميگن و ميگن كه مردا حيوونن بايد بگم كه عزيز كرم از خوده درخت هست.ادم بايد منصفانـه و منطقي قضاوت كنـه.ا ازون جايي كه خيلي احساستي هستند بيشتر اوقات )نميگم هيچوقت ( نميتوتن خوب قضاوت كنن.جلف نباشيد که تا مشكلي پيش نياد.من خورم شخصا تالا با كسي سكس نداشتم.

     پریسا : ما ها هرچی مـیکشیم از دسته این پسرهاست ، که تا مجردی یـه جور بدبختی داریم ، وقتی متاهل هم مـی شیم باز ...... هـــــــــــــــــــــی ...

     مينو : خدا نيامرزه هر جي مرد جشم ناباك رو

     دست و پا چلوفتي : ايول
    خاك تو سر مرد ها

     ايراني : به نظر من وجود خانـه های عفاف یک ضرورته و به عنوان سوپاپ درون جامعه عمل مـیکنـه و باعث ارضای صحیح غریزه مـی شود .در هر کشوری کـه بروید از این مکان ها موجود هست حتی عربستان شـهر ریـاض.ما نمـی توانیم با غریزه انسان مقابله کنیم.در ایران تحرک هست ولی ارضا نیست ولی درون غرب اگر تحریک باشـه ارضا هم هست.کسی کـه غریزه ی اش ارضا باشد با فکر آسوده مـی تواند زندگی کند همراه با پیشرفت درون غیر این صورت مـی شود جامعه کنونی ایران.

     نازنین م : وافعا این مردا چقدر مـیتونن پست باشن کـه با یـه پاکدامن یـه همچین کاری ن؟؟؟
    آخه چقدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

     علي با عشق : به نظر من 250 گرم ارزش خاري و بدبختي نداره 1 دونـه داشته باش براي هميشـه با اجازه

     شاپرک : برای شـهریـار ق.... متاسفم خیلی آدم بدختیـه با اینکه ازدواج کرده ولی باز دست از تجاورز بـه ای بیچاره بر نمـی داره دلم به منظور زنش مژده مـی سوزه دعا مـیکنم خدا خودش رسواش کنـه ...........

     ناصر : باسلام-من یک مرد هستم یک عرض داشتم بـه نظر دهندگان عزیز:ن یلوفری و تارو کـه کمـی درون هنگام نظرمنصف باشیدشما متاسفانـه همـه رو با هم قاطی کردید همـه مردها کـه بد نیستند کمـی انصاف داشته باشید ببینیدهشت سال جنگ ناجوانمردانـه را چهانی اداره د همـه خوب نیستندوهمـه بدنیستند من خودم متاهل هستم ولی متاسفانـه گاهی اوقات صحنـه هایی مـی بینم ها و زنـهای کـه واقعاً از راه بـه در مـی شوم بعد نتیجه مـی گیریم کـه همش مردها مقصر نیستند زن یـا اگر خوب باشند هیچ احدی نمـی تواند بـه چپ نگاه کند بـه آنـهایی کـه تجاوز مـی شود بیشتر خود شان مقصرند انشاء الله کـه خدا ماراببخشد0

     نیما : تکراری بود بچه هم این چیز ها رو مـیدونـه

     ريبوار از كوردستان : اي ول بابا اي ول!!
    به قول كوردها؛ شا او بزمـه ي!!

     02122222222 : من به منظور اینکه تجاوزی نداشته باشم راه خوبی پیدا کردم رفتم زن گرفتم ولی حالا داریم جدا مـیشیم ناقابل400سکه مـهر این خانم دادگاه پاسگاه مـیرفتم تجاوز مـیکردم حکمم کمتر از این بود هم نبود انداختنی بود

     پيمان : اگه گوشت رو جلوي گربه بندازي مي خورتش!!! چرا عاقل کند کاري کـه باز آيد پشيماني. درون ضمن اين ه کـه عرضه ي خودشو با باحجاب بودنش ثابت ميکنـه!!

     فرداي آزاد : مشکلات اقتصادي بزرگترين عامل فساد جوانان هستند چراکه ازدواج را غيرممکن مي سازد بعد مسئولان مقصراند..........

     مسیحا : واقعا متاسفم به منظور پسرهایی کـه با آبروی یـه بازی مـیکنـه.واقعا....

     یک سهلوانی : زدست دیده و دل هر دو فریـاد کـه هر چه دیده بیند دل کندیـاد
    برادرم نگاهت را م حجابت را ....

     مريم آ : نمي دونم چرا از خواندن واقعيت هايي كه خودم وجودشو درون جامعه قطعي مي دونم اينقدر ناراحت مي شم من تازه سايت شما رو مي خونم ما ايراني ها داريم بـه كجا ميريم بر سر غيرت مردان ايراني و عفت زنان ايراني چي اومده مگر غريزه جنسي مدتي كه درون ايراني ها بوجود امده از اول بوده بعد چرا از اول اين همـه تجاوز نبوده

     شاهین : نفرین بر انسانـهای حیوان صفت

     ي از جنس باران : خاک بر سر هر چي مرد حيوان صفت

     سجاد : فقط توکلتون بـه خدا باشـه همـه چی حل مـیشـه البته اراده قوی فراموش نشـه

     نيلوفري : اين مردها حيواناتي هستند کـه دمشان جلويشان بـه اشتباهي خلق شده هست اينان اشتباه و تصادف خلقتند...حتي بـه هماي خودشان هم رحم نمي کنند فرقي نمي کند پير يا جوان يا نوجوان و کودک بهر حال حيوان هستند از دست قوانين اخلاقي ديني و اجتماعي هم بيشتر از اين بر اي مـهار اين حيوانات ناطق چيزي بر نمياد...حتي اگر خانمـها زره اهني بروي بدنشان بپوشانند باز هم درون امان نخواهند ماند...

     سياوش : مقصر ها هستن من ازدواج کردم ولي بنده بـه من پيشنـهاد داده و ميگه اگه نياي بـه زنت ميگم مجرديت بامن کردي حالا شما تصميم بگيرين مقصر کيه
    جواب سوني کارت بيست : پيشنـهاد ميکنيم بـه آرامي و با آماده سازي فضا ، مشکل را با همسرتان درون ميان بگذاريد و به او بگوئيد کـه در دوران مجردي مرتکب خطا شده ايد ولي الان بـه خانواده پايبند و وفادار هستيد و اين وفاداري باعث بروز اين مشکل شده هست که نياز بـه حمايت او دارد و هرگز مايل نيستيد او را باي عوض کنيد و به او خيانت کنيد ،،، همچنين ارتباط خود را با خود کلا و هميشگي قطع کنيد و توکل بر خدا داشته باشيد و مطمئنا او هم آبروي خود را نخواهد برد و انشاالله مشکلي براي شما پيش نخواهد آورد ...... ولي اگر خيانت کنيد مطمئن باشيد کمترين عقوبتي کـه در انتظار زندگي شما خواهد نشست فقـر ، شکست و گرفتاري است

     zds : اگر زن بامرد نامحرمي درون جايي تنـها باشند و بتوانند خود را هوا و هوس شيطاني نگه دارند ثوابي بـه اندازه پيامبر دارد (رسول اكرم) درضمن هم زنـه وهم مردا هر دوباد هم بـه يك اندازه مقصر هستند

    جواب سوني کارت بيست :

    ببخشيد منبع اين حديث شما کجاست چون که تا حالا چنين چيزي نشنيده بوديم و با موضوع حرام بودن خلوت زن و مرد بشکلي کهي نتواند وارد آن حريم شود تضاد دارد

     مليکا : بي توجهي و مقصر شمردن برخي از خانواده ها بـه هر نحوي زمينـه اين کار را اماده ميکند
    مطالب عالي بود
    با تشکر

     بهنام 2 : من با نظر بهنام موافقم(اگه كسي نياز بـه دستشويي داشته باشـه و نتونـه جاي مناسب پيدا كنـه حتما كنار خيابون يا جلوي خونـه هر كسي خودشو راحت ميكنـه).افراد افراطي! مگر شما خودتان جوان نبوده ايد؟ قبول کنيدبعضي از ادم ها تحمل کنترل اش راندارند.بايد مسايل را ريشـه اي حل کرد.

     غزل : بدبخت تر از مردا پیدا نمـیشـه

     تارومار : تنـها یک راه به منظور از بین بردن این مشکل وجود داره : اینکه همـه ی مرد ها رو یک جا جمع کنند و آتیششون بزنند .

     شـهاب : سلام من وقتي 14 سال داشتم توسط يک خانم کـه اون موقع همسايه ما بود تحريک شدم وبه زنا با اون مجبور. من اون موقع حتي فرق بين زن ومرد وخوب بلد نبودم.منوبه اين کار مجبور کرد .من بعد از اون رابطه دچار مشکلات زيادي شدم چون مزش رفت زير زبونم و علاقه مدام براي رابطه با جنس مقابل دارم و از طرفي وجدان حالا ديني من درد ميکنـه بـه خاطر گناه حال شما قضاوت کنيد ايا من گناه کارم؟
    جواب سوني کارت بيست : اگر ادامـه دهيد مطمئنا گناهکاريد و عقوبت دنيوي زناکاران فقر و گرفتاري هست و اگر توبه واقعي کنيد و آن را کنار بگذاريد خداوند از سر تقصيرات شما گذشته و از باب رحمت خود گناهان شما را بـه حسنـه و خير مبدل ميکند و توبه زماني محقق ميشود کـه شيريني و خاطره گناه از ذهن شما خارج شود و به آن فکر نکنيد و چون توبه نصوح ديگر آنرا تکرار نکنيد ، داستان توبه نصوح اثر گذار و مفيد هست آنرا درون اينترنت سرچ کنيد

     مـینا : به زهرا ص : شما لطفا ادبیـات خود را قوی کنید .

     مـهدی تنـها : تمام نظرها درسته بـه نظر من اونـهای کـه مر تکب چنین کارهای کـه مـیشن اگر قانون سخت بگیرد بیشتر جلوی این همـه بازیـهارو مـیتونـه بگیره حتی اگر هم شده به منظور یک بار اینجور ادمـها رو درون جلوی چشم مردم سنگ سار کنند به منظور دیگران درس عبرت مـیشـه و حواس خودشون رو جمع مـیکنند ومرتکب چنین کاری نمـیشن

     كارو مـهربانيان از پاوه : كاش حكم انـهايي را كه بـه ناموس مردم تجاوز مي كردند را بـه من مي دادنند

     بهنام : خيلي جالب و مفيد بود.بايستي با واقعيات جامعه روبرو شد

     مسلمون: : آيا فکر کرديد چند درصد مسجديها اينطورند؟
    آيا مي دانيد چند درصد علما اينطورند؟
    دقت کنيد چند درصد دانشمندان وقت اين فکرها رو دارند؟
    عاقل بـه جاي اينـها بـه سوي ازدواج راحت و اشتغال و مطالعه مطمئن براي ارتقاي اراده مي ره.
    شک نکن.

     تنـها : ا مواظب خودتون باشيد, پسرا خيلي عوضي شدن , با قولهاي دروغ با جسم و روح ا بازي ميکنن,لعنت بـه هرچي پسر عوضي,لعنت.

     ستاره : واقعا شرم اوره.من موندم با اينكه اين همـه زن خود فروش هست چرا ديگه ميرن بـه زور متوسل ميشن.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اين درست نيست كه همش تقصير ما خانومـها باشـه.

     خاموش : همـه ي ما نياز جنسي داريم ولي بعضي ها کـه عقدهاي دروني و دوست ناباب دارن ودرخانواده هاي ناسالم بزرگ شدن اين کارا رو ميکنن بايد خجالت بکشن خدا نشناسا مخصوصا پسرها کـه ها رو تحريک مي کنن

     شذس : همش تقصیر هست اگه پوشش شونو درست کنن همچنین لحنشونو این اتفاقا نمـی افته مگر اینکه ه خودش بخواد

     مسافر : خیلی بد نبود خوب هم نبود خلاصه م بـه نظر من 99درصد مقصر خود ه اگه اون نخوادی غیر از شوهرش بهش نزديک نميشـه ، دوستدار همـه ی ایرانی
    از طرفی کـه غریبه

     بیژن داراب : متجاوزاعدام شود

     مريم : خانم ها خيلي بدبخت هستند هر كسي هم كه مورد تجاوز قرار بگيره مي گن خودت خواستي هيچ كس باور نمي كنـه دلم براي اين آدم ها مي سوزه

     زهرا ص : آهاي ها بياييد درون رفتارمان تجديد نظر كنيم لباسهاي زننده و بدن نما نپوشيد واز اشوه آمدن درون مجامع عمومي
    بپر هيزيد . لطفا...

     سمين : خوب بوداماکمي ضعيف!
    چون ايناراهمـه ميدونن وعمل ميکنن مگراونايي کـه تنشون مي خواره

     لوسی : زیـاد بـه درد های 15 سال بـه پایین نمـی خورد و موجب منحرف شدن ذهن ان ها مـی شود شما هم کـه نمـی تونید از ورودشان جلوگیری کنید ولی با این حساب خوب بود موفق باشید

     ايراندخت : خيلي مطالب مفيدي بود بهتر که تا وقتي كه عاشق نشدين بـه روابط جنسي فكر نكنيد........عشقي كه درپي آن يك عمر زندگي باشـه

     محمد-بندر عباس : اینـها همش حرفه که تا خودش نخوادی نمـیتونـه بهش تجاوز کنـه

     فاطمـه محمدي : کاش اطلاعات اين سايت بـه گوش تمام ان برسه

     اشکان : همـه درون اين مورد اشتباه ميکنند چون فقط فارسا اينجوري بازي درون ميارن چرا هيچ خطاي از کردا رخ نميده همش تقصير خودتونـه

     روناک : من نظرم اينـه کـه آدم مردن داره يکي نيست بگه دنيايه ديگه اي هم وجود داره نکنين اين کارارو زشته بـه خدا

     جواد : دست شما درد نکنـه کـه این اطلاعات را بـه مردم مـیدهید

     کارشناس : من کارشناسه مامای هستم متاسفانـه خیلیـها بـه طوره خوصوصی بـه من مراجعه مـی کنن و خواستاره کمک هستن بیشتره اونـها بـه خاطره نداشتنـه اطلاعاطه کافی مورده تجاوز قرار گرفتن من از شما ممنونم کـه این اطلاع رسانی رو انجام مـیدین درون ضمن من خودم یـه هستم وا بـه اون شخصی کـه خودشو با نامـه ناشناس معرفی کرده مـیگم فقط از خدا مدد بخواه

     وحید.م/یزد : اگر ان وپسران خودنمائی نکنند وپایبند بـه اصول اخلاقی باشند ونفس ضعیف نداشته باشد(تاگول نخورد)هیچ وقت مورد آزار قرار نمـیگیرد.

     ليلا_از لندن : به نظر من تقصير زنان هست جون اكه اونا بخوان مرد حتى نميتونـه نكاش كنـه

     علی : پس ما پسرها چگونـه حال کنیم

     حميد رضا عليخاني : سلام واقعادنياي بي وفائي؟؟؟؟؟!!!

     شفيعي : اين اطلاعات بسيار براي من آموزنده بود
    اميدوارم كه اين سايت بـه طريقي بين مردم توزيع گردد كه همـه استفاده نمايند

     محمد .ک : از اینکه بـه مردم اطاعات مـی دهید بسیـار تشکر مـی کنم

     محبوبه : دست شما درد نكنـه كه جوانـها را آگاه مي كنيد

     ک . ب : آقاي رضا سادات شما نيستي بعد الکي قضاوت نکن . درسته کـه اگه خودش خوب باشـه هر جا بره سالم بر ميگرده ولي بقيه جوانب و شرايط جامعه رو هم درون نظر بگيريد . من خودم م و بيرون کار ميکنم خيلي از مردها ميان و قصد مزاحمت دارند امام من محترامانـه طوري اونـها رو از مغازه بيرون ميکنم کـه از خجالت روي برگشتن دوباره رو ندارن نمي خوام بـه همـه مردها توهين بشـه ولي خيلي از اونـها بـه اندازه اي پست هستند کـه حتي بـه زن شوهر دار رحم نميکنند .

     رضاسادات : اگه باشـهصدتا گرگ هم بفرستی مـیره وسالم برمـیگرده

     سلطان : خوب جذابيد ديگه

     ساحل : به نظرمن تقصير ما هاست

     حميد : فقط ازدواججججججججججججج کنيد خيلي زود حتي همين الان

     رحيم : خداهميشـه ناظرکارهاست

     مـهدخت : راستش من با نظر اكثريت موافقم و اما نظر بعضي ها كاملا غير منطقيه ببنين درسته كه تجاوز ميتونـه از بـه اصطلاح كرم ريزيه هام باشـه ولي بـه هر حال اگه فرهنگ درست باشـه مطمئن باشين كه چنين چيزي اتفاق نميفته اين كه خودمون رو توي هفت لايه لباس قايم كنيم که تا اقايون تحريك نشن اصلا منصفانـه نيست اگه كسي رفتار مناسبي داشته باشـه مطمئنا اون شخص( اون اقاهه) جرات نميكنـه توي اون ذهنش افكار پليد راه پيدا كنـه بنابر اين وقار و ادب و سنگيني جاي خودش حجاب اسلامي هم جاي خودش اگه ي توي قيد و بند حجاب ( البته نـه قيد و بند ) بـه هر حال بـه هر صورتي زياد نسبت بـه اين جور مسايل حساس نباشـه

     فرشید×کرمانشاه : دنیـای بی وفایی$$

     رحمان : ريشـه بيشتري از اين معضلات بي عاطفه بودن خانواده هاست

     چکار داري : خيلي خوبه کـه مردم رو آکاه مي کنيد باز هم بيشتر توضيح بدين من اصلا بلد نيستم يعني که تا حالا با هيچ پسري ارتباط نداشتم

     سعید.ف. : چوب خدا صدا نداره مطمئن باشین یـه روز همـین بلا سر تجاوز کننده یـا اطرافیـانش درون مـی اید حتی خیلی خیلی بدتر

     داریوش_قم : بیشتر این تجاوزها از زن ها ناشی مـیشود_چرا فقط بعضیـها مورد تجاوز قرار مـیگیرند زن اگه خوب بگرده 80درصد از تجاوزها کم مـیشـه.

     حميد : واقعا مفيد بود

     مـهتاب2008 : موضوع خيلي جالبي بود خدا بـه داد بچه ها برسه ....

     مـهدي اراک : کاربسيار مثبت وارزنده اي دراطلاع رساني بـه هموطنان عزيز مي باشد فقط من يک توصيه بـه خانومـهاي محترم دارم واون اينـه کـه فرصت فکر بد راهم با رفتار وپوششان از مردان پست هوسباز بگيرند چه رسد بـه عمل.....@

     نيلو کرمي : اين کـه به هرکي اطمينان نکن و در مواقعي کـه خلوت مواظب خودشون باشن

     شـهاب : خدايي بيشتر اين اتفاق هاي ناخوش آيند بـه علت پوشش نامناسب خانم ها هست . بـه اميد آن روز کـه همـه بانوان ايراني حجاب را کاملا رعايت کنند و از پوشش کاملا اسلامي استفاده کنند.

     جلال : به خدا ،اگر شما ا پا ندين،حداقل 90درصد ،تجاوزها هانجام نميشـه.

     ريما : من بانظر همـه موافقم

     م.پارسه : مشکل ما فقر فرهنگییـه - حتما بزرگترها همـیشـه کوچیکترا رو(به خصوص ای نوجوون رو) از دنیـای اطرافشون مطلع کنند - بـه روزی کـه به گفته کوروش کبیر دنیـایی خال از دروغ و دشمن داشته باشیم ...

     ابي : به نظر من يکي از عوامل مـهم تجاور بر ميگرده بـه در دست رس بودن فيلم هاي مبتذل و

     اسماعيل : عمر سراچه خياله بهش فكر نكن غم غصه مي ياره

     ّاّسيه : فکر کنم بهتره نـه از جامعه ايراد بگيريم نـه از پسرها يه نگاه بـه دور و برمون يم فحشا همـه جا را گرفته حتي بـه نزديک ترين خودت نبايد اعتماد کني بهتره ادم تو 15 سالگي ازدواج کنـه کـه دچاره چالش جنسي نشـه کـه بخواهد بـه زنا و... رو بياره بـه اميد ديدن ايراني خالي از اين معضلات اجتماعي

     فتاح : مشکل ما مرد ها رو حل کنيد که تا به شما خانمـها تجاوز نکنيم اخي ضرورت داريم ديگه

     مسافر شب : من درون سن بيست سالگي براي مدت يك هفته بـه كشور تركيه مسافرت كردم و در شـهر استانبول هتل علي بابا اين مدت را سپري كردم يكي از اين روزها درون حالي كه براي تفريح بـه بخش اروپايي حوالي پل بوغاز رفته بودم با ي بسيار زيبا وملوس آشنا شدم و بنا بـه دعوت او با هم بـه خانـه مجردي او رفتيم موقع برقراري ارتباط جنسي درون كمال ناباوري متوجه شدم او علي رغم چهره وبدن زنانـه اش داراي آلت مردانـه هست او با ديدن عكس العمل من كه جا خورده بودم با درون آوردن يك چاقوي ضامن دار از زير تخت متوسل بـه زور شدوهم نقش مفعول وهم فاعل را بازي كرد و براي من فكر اينكه بخواهم درون چنين موقعيتي قرار بگيرم هم دور از ذهن مينمود چه رسد....

     یک منتظر، : مشکلات بشر فقط تجاوز نیست، فقر، اعتیـاد، الکل ، بد رفتاری درون خانواده، دزدی، کلاهبرداری ، قتل و ...
    تنـها یک راه حل به منظور اینکه از این بلایـا محفوظ باشیم وجود دارد کـه آن را خداوند متعال درون پیش روی ما قرار داده و آنـهم توسل بـه ائمـه اطهار و متابعت بی چون چرا از ایشان مـیباشد و در حال حاضر نیز بدانیم کـه امام زمان(ع) صاحب اختیـار و مولی و آقا و پناهگاه قدرتمندی هست که از جانب خدا برگزیده شده هست و بر احوال ما آگاه و بر درخواست های ما شنوا و تنـها امـید همـه دردمندان مـی باشند.
    باید امام زمانمان را بیشتر و بیشتر بشناسیم و بدانیم کـه با هر قدم کـه به ایشان نزدیک مـی شویم ، هزارها فرسخ از بدی دور مـی شویم

     مـهدي شکاري : خداوندخيرتان دهد اجرتان باآقا امام زمان اميدوارم هميشـه موفق و پايدار باشيد خداقوت. الله يارتان باشد.

     بهنام : اگه كسي نياز بـه دستشويي داشته باشـه و نتونـه جاي مناسب پيدا كنـه حتما كنار خيابون يا جلوي خونـه هر كسي خودشو راحت ميكنـه .
    بايد مكاني مناسب براي اين موارد تعيين گردد .

     صدر : ما ادما يم بـه خدا

     فرهنگ : ما ا که تا کي بايد تو اين جامعه دندون رو جيگر بذاريم ؟

     ل .ا : يعني چه
    بيخودي
    الكي
    آخرش هيچي
    نابودي
    به تباه كشيده شدن
    براي اطلاعات بيشتر بـه دکه هاي روزنامـه مراجعه كنيد؟!

     سجاد : خدا بـه دادتون برسه

     نازی : خیلی کار بدی کرده

     احمد : خب شما درون مورد زنان آزار دیده حرف زدین ولی هیچ درون مورد مردانی کـه باید درون کوچه و خیـابان شاهد اعمال جنس مخالف درون ملا عام باشند چيزي نگفت

     طناز . ب : سلام .من هم مورد تجاوز قرار گرفتم . اون هم از طرف داْيي شوهرم . واقعا الان نميدونم اين بچه ماله کيه؟ چطور ميتونم بفهمم. ؟

     الهه : بد نيست بدونيد کـه 68% از تجاوزها توسط افراد فاميل نزديک (پدر , برادر ,....) صورت مي گيره و در بقيه موارد هم متجاوز آشناست (مانند همکار , همسايه و....) و يا حداقل مدتي طرف رو زير نظر گرفته و فقط 2% از تجاوزات ، متجاوز کاملا بيگانـه است. (امارها ازکتاب تمايلات و رفتارهاي جنسي انسان دکتر بهنام اوحدي) بنابراين توي خانواده بيشتر مراقب خودتون باشيد زياد با برادراتون تنـها نمونيد وقتي تنـهاييد مرداي فاميل رو راه نديد. اگر توي کوچه و خيابون ادم مشکوکي رو چند روز پشت سر هم ميبينيد حتما مواضب باشيد.در ضمن بد نيست اين مطالب رو بـه خونوادتون هم بگيد. اميدوارم کـه اين اتفاق براي هيچ و پسر و زن و بچه و مردي نيفته

     صحرا : شما کـه اين بخش رو براي حمايت از ان گذاشتيد.لطفا يک پايگاه اينترنتي هم جهت رسيدگي بـه اين شکايات و مسائل معرفي کنيد که تا ا ني کـه مورد تعرض واقع شدند با حفظ ابرويشان اين اشخاص رو معرفي کنند که تا از اشاعه ي اين جريانات جلوگيري بشـه.

     مريم : اگر پدر و مادرها با بچه هاشون بيشتر رفيق باشن و سعي کنن اونا رو درک کنند, باهاشون صحبت کنند مثل دو که تا دوست...همش نبايد توقع داشته باشيم کـه بچه ها با ماها سرحرفو بازکنن...خودپدرمادرا بايد اين جو صميمي و قابل اعتماد را براي بچه ها بوجود بيارن...اگه اين کارو ند مطمئنا امن ترين و با صفا ترين جا براي بچه ها خونـه هاشونـه...و وقتي اين اطلاع رسانيها صحيح و به موقع باشـه ..از خيلي بي بندو باريها و مورد سو نظر قرار گرفتن ها جلوگيري ميشـه...مطمئن باشيد

     بچه + : تعارف را کنار بگذاريم وقتي هيچ جايي براي تخليه اميال جنسي مردان و زنان هرزه بـه رسميت شناخته نمي شود اين مسئله همچنان بـه صورت يک معضل باقي خواهد ماند

     سعيد : افرين بـه شما با اين اگاهيتون براي ما

     ايراني : هموطن عزيزي کـه با نام ( تحت تجاوز ) پيامت را نوشته بودي ....
    من برات دعا ميکنم کـه خودت را از دست اين ها نجات بدي و آينده خوب و پاکي داشته باشي ...... اگه از خدا از ته دل بخواهي و واقعا تصميم بـه توبه داشته باشي خدا با معجزات و از راهي کـه فکرش را نميکني کمکت ميکنـه
    موفق باشي و مقاوم - داداش ايراني تو

     تحت تجاوز : من يکبار پارسال تحت تجاوز قرار گرفتم.اون موقعي نبود کـه اين حرفها رو بهم بزنـه واسه همين بعد از اون مجبور شدم واسه حفظ آبرو و جلوگيري از پخش شدن قضيه باز هم خودفروشي کنم.الان با اين حرفها پشيمونم و ميخوام ترک کنم.
    برام دعا کنين .....

     الناز کريمي : مطالب جالبي بود

     و- لطفي : خوب هست اما بايد کمي هم بـه فرهنگ جامعه بپردازيد...

     محمود : در سوره فرقان آيات 68 و 69 مي فرمايد و هرگز گرد عمل زنا نمي گردند هر كه اين عمل را انجام دهد كيفرش را خواهد يافت و عذابش درون قيامت مضاعف شود و با ذلت و خواري بدوزخ مخلد گردد

     سمانـه : دستتون درد نکنـه.مطلب خوبي بود.

     مَکي تهران albirt_Asl : آقا بد نبود ، خوبه ، ولی ضایع بازیـه

     هايره : آگاهي مفيدي است. ارامـه برهير

     بنده خدا : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
    همـیشـه ذکر بگویید بخدا توکل کنید بـه ائمـه توسل کنید. از محیطهای آلوده و فاسد دوری کنید خدا نگهدار و پشتیبان شما خواهد بود

     سارا ازاد : خيلي مطلبه خوبي بود
    بابا دمتون گرم
    دست مريزا

     محمد ساکارز : شما کـه حرفتون همـه مي شنون بهتره يجوري بـه جوونا بفهمونيد درمون همـه ي اين درد ها ازدواج بموقس بموقع .بابا جون لابد اسلام يچيزي دونسته کـه اينو گفته ديگه. مخصوصاَ اينو بـه ا بگن کـه بنظر من 90درصد تقصير ها گردن خودشونـه اگه اونا شرايط ازدواج رو سخت نکنن لااقل 90درصد اين اتفاق ها نمي افته.جونتون دراد حقتونـه..............

     حاجي خانوم : اين مطالب رو بايد با آب طلا نوشت.
    بسيار ممنونم.

     ايران : درباره بيماري دو جنسي مي خواستم بدانم ، غريزه جنسي چيزي هست در پسرا کـه ا بـه آن شعله ميزنند

     من منم : اينکه عالي هست ممنونم خيلي خوبه کـه همـه بدونن.

     تاتا : اينـه ديگه

     ناشناس : متاسفانـه 90 درصد مشکل از خانم هايي ناشي ميشـه کـه سوار هر ماشيني ميشن. اگه يکم دقت کنن و اين مسايل خيلي ساده ذو جدي بگيرن و سوار هر ماشيني نشن جلوي خيلي از اين تجاوزها گرفته مي شـه. ممنون

     آقاي تجاوز : من معتقدم دوستان سعي کنند کارايي از قبيل تجاوز رو کمي بـه چالش بگذاريم .

     متجاوز : دروغ مي گن

     بابك اكبري : چگونـه ميتوان از فقر وبيکاري جلوگيري کرد اين از همـه مـهمتر است؟

     حميدرضا نوحه گري : بايد عاملان آزار جنسي درون حضور مردم مجازات شوند.

     بي صدا : حرفاتونو بايد با آب طلا نوشت.

     احسان : از مطالبتان ممنونم اموزنده بود و ميخواهم كه مفصل تر وبيشتر توضيح بدهيدومطالب بيشتر وجالب تري ارائه بدهيدوباتوجه بـه نكات ومطالب روز دنياباشد.
    باتشكر

     س ـ ش : ممنون از مطالبي کـه گفتيد اگه آدمي باشـه کـه نـه گفتن بـه آدمـها براش سخت باشـه و زود تسليم خواسته ديگران بشـه وقتي تو اين شرايط قرار ميگيره واقعا نميدونـه بايد چيکار کنـه با اينکه نميخواد ولي بازم قبول مي کنـه و تا مدتها از اين اتفاق زجر مي کشـه تکيليف اين آدما چيه؟

     سجاد-ني ريزي : نقطه ظعف گرفتن فقط براي اينکه بعدها کـه ان بزرگ شد نتواند درون مقابل انـها ايستادگي کند

     سوزي : اين کارا خيلي حال ميده اشتباه نشـه منظورم کار شماست نـه اون تجاوز گرا خيلي خيلي مر30

     سعید : مطمئن باشید تجاوز کننده حتما بـه سزای عمل خود خواهد رسید
    امـیدوارم هیچ بـه این بلا دچار نشود

     نازه : فافافافافاجعه است

     کامران : دستتون درد نکنـه اطلاع رسانی خیلی خوبی انجام مـیدین ما حتما از این جور چیزها خیلی دقیق تر اطلاع داشته باشیم که تا بتوانیم با ان درون مواقع لزوم مبارزه کنبم

     ح=ی : ممنون ازاینکه اطلاع رسانی خوبی انجام مـی دهید.ای کاش مسئولین کمـی احساس مسئولیت مـی .

     رها زاده : چيزي هستند کـه هميشـه طمع مي اورد چه بهتر کـه ما غرق اين نيروي غير قابل کنترل نشويم درون راه شرعي و سن مناسب با ازدواج اين مشکل خود بـه خود حل ميشود. چه بسا مسئولين بـه فکر راه حل باشند براي ازدواج جوانـها

     قلي : سلام تشکرازاطلاعات رساني شما ولي خدايي خانم ها بيشتروبهترميتونن اين قضيه رو کاهش بدهند اگه بيشتر وبهترپايبند يه سري چيزا باشن اگه يه باحجاب هم مورد تجاوز واقع ميشـه کبريت اونو يه خانم بي حجاب يا بدحجاب زده يعني هم خودش وهم اونو توخطر انداخته تو رو خدا بيشتررعايت کنين خانم ها

     مرتضي : 90درصد از تجاوزات ناشي از عدم اطلاع رساني وبي بندوباري والدين وخانواده وفقرسواد ناشي مي شود....

     صالح : خوب بايد جايي باشـه کـه انسانـها خودشون رو تخليه کنن وگرنـه کمتر کار بـه تجاوز مي کشـه من يک جوان 22 ساله چه کاري بايد انجام بدم که تا از اين نياز کـه در وجود انسان هست تخليه بشم البته من خودم هم از ادم متجاوز متنفرم وي کـه متجاوز هستش بيشتر مريض که تا يک مجرم بـه هر حال درون ايران ازدواج سخته بعد بايد بـه فکر اين نياز جوانان بودش چه پسر چه

     حجاب : بهترین راه به منظور جلوگیری از این کارها پوشش است. اگر درون خانواده ای ی یـا حتی خود مادر پوشش درست نداشته باشد مورد تجاوز فرزند خود قرار مـی گیرد. این یـه مثال کوچک بود. حتما در جامعه پوشش وجود داشته باشد.

     يه دوست: : اي بابا !!!

     الهام : به نظر من بی حجابی یـا بد حجابی هیچ تاثیری درون این رابطه نداره. ادم مریض همـه رو بـه یک چشم نگاه مـیکنـه داشتیم خانمـهایی رو کـه حجاب کامل داشتند ولی متاسفانـه مورد تجاوز قرار گرفته اند.

     کوشا ايروني : ببينيد شما دير دست بـه کار مي شيد
    واقعا کـه خجالت داره !!
    اما درون کل بازم خوبه حداقل بقيه بدونن چه خبره

     مـهدي عاببري : دمتون گرم ولي نظر من اينـه کـه مانتو کوتاه نپوشيد و شلواره تنگ تن نکنيد کـه مردمو بـه هوس بندازيد

     هانيه : مطلب خيلي جالبي بود. قبول دارم بعضيا بد لباس مي پوشن ولي بدم نيست کـه مرداي ما خودشونو کنترل کنن، بـه جايي بر نمي خوره

     مسافر : سلام
    اين کار شما اجر معنوي زيادي دارد اميدوارم خداوند بـه شما درون اين راه خير (اطلاع رساني و پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي درون مسايل جنسي) کمک و پاداشي عظيم اعطا بفرماييد
    يک سوال : درون برخي کشور هاي غربي نظير انگليس و غيره ، همجنس بازي و ازدواج مرد با مرد را رسمي شمرده و در مجلس براي اين گونـه موارد قانون وضع خواهش مي کنم درون صورت امکان درون اين مورد توضيحاتي بدهيد و از مضررات آن بيشتر توضيح بدهيد

     تجاوز شده : تجاوز کار خوبي نيست - انجام ندين .




    [ع زیباترین پسران مریوان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 26 Nov 2018 05:07:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com