متن های حکیمانه ب زبان آلمانی

متن های حکیمانه ب زبان آلمانی مطالعات برنامـه درسی - برنامـه درسی ملی | تحریف نام خلیج فارس - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | برچسب‌ها - ketabnak.com | آیین مانوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | صفحه نخست |

متن های حکیمانه ب زبان آلمانی

مطالعات برنامـه درسی - برنامـه درسی ملی


پیشگفتار

تحول بنیـادین درون آموزش و پرورش، متن های حکیمانه ب زبان آلمانی تحولی عمـیق و ریشـه ای هست که بـه تحول درون مفاهیم نظری، روندها و فرایندها، نقش ها و کارکردها و رویکردها منجر خواهد شد. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی درون تحول بنیـادین نوع نگاه بـه معلم، کتاب، مدرسه، کلاس درس و به ویژه دانش‌آموز دگرگون خواهد شد. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی این نگاه، معلم را درون قله مـی بیند و همـه شرایط و امکانات را به منظور الگو پذیری و تأسی دانش‌آموز بـه معلم جهت دستیـابی بـه قله های انسانیت، علم و ادب و اخلاق فراهم مـی آورد. تفکر و تعقل، خلاقیت و نوآوری، بهره‌مندی از روش های نوین و فناوری های جدید، ایجاد محیطی با نشاط و شاداب، برپایی مدرسه دوست داشتنی، همـه و همـه درون خدمت تربیت دانش‌آموزان به منظور دستیـابی بـه مراتبی از حیـات طیبه و قرب الهی مـی باشند.

تحقق این مـهم نیـازمند باز مـهندسی نیروی انسانی با محوریت استقرار نظام رتبه بندی و نظام جذب و نگهداشت معلمان مـی باشد کـه به لطف الهی درون دستور کار قرار دارد. اینک کـه «سند تحول بنیـادین آموزش و پرورش » بـه مثابه قانون اساسی به منظور تحولات همـه جانبه و دراز مدت بـه تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش رسیده و در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته است، حتما تمام زیر نظام ها و مؤلفه های خرد و کلان نظام تعلیم و تربیت مورد بازخوانی و بازتولید قرار گیرد.

«برنامـه درسی ملی » بـه عنوان یکی از زیر نظام های اصلی سند تحول بنیـادین و به منزله نقشـه جامع یـادگیری، زمـینـه ایجاد تحول همـه جانبه، گسترده و عمـیق درون مفاهیم و محتوای آموزشی را فراهم مـی آورد. این برنامـه تحول آفرین با تدارک فرصت‌های تربیتی متنوع و جامع، درصدد هست تا امکانب شایستگی‌های لازم جهت درک و ا صلاح موقعیت براساس نظام معیـار اسلامـی توسط دانش‌آموزان را مـیسور سازد و آنان را به منظور تکوین و تعالی پیوسته هویت خویش که تا دستیـابی بـه مراتبی از حیـات طیبه یـاری رساند. رسالت خطیر برنامـه درسی ملی فراهم آوردن ساز و کارهای مناسب به منظور طراحی،تدوین، اجرا و ارزشیـابی از برنامـه‌های درسی درون سطوح ملی که تا محلی مـی باشد که تا مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامـی، مفاهیم آموزشی و تربیتی بـه صورت نظام مند و ساختار یـافته درون اختیـار کودکان و نوجوانان قرار گیرد و محیطی با نشاط و مدرسه دوست داشتنی را بـه تصویر بکشاند.

از آنجا کـه موضوع برنامـه‌ریزی درسی، یک رشته نوپا درون کشور مـی باشد، لذا تدوین برنامـه‌های آموزشی، تألیف کتاب های درسی، تعیین زمان و ساعات آموزش، روش های تدریس، بهره گیری از روش های متنوع یـادگیری و تکنولوژی آموزشی درون قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی، از یک برنامـه جامع و همـه جانبه نگر مبتنی بر فرهنگ اسلامـی ایرانی تبعیت نمـی کرده هست که این امر آسیب ها و کاستی های فراوانی را بـه همراه داشته است. با گذشت زمان و افزایش دانش فنی درون زمـینـه طراحی و تولید برنامـه‌های درسی و انباشت تجربیـات مفید و مغتنم و انجام پژوهش ها و مطالعات داخلی و تطبیقی، ضرورت تدوین یک برنامـه راهبردی و جامع به منظور ساماندهی بهینـه برنامـه درسی و تولید محتواهای آموزشی درون دوره ها و سطوح مختلف یـادگیری بیش از پیش احساس مـی شد.

در پاسخ بـه این نیـاز آموزشی و تربیتی، نظام تعلیم و تربیت، کارگروهی از خبرگان و کارشناسان ارشد آموزش و پرورش را با همکاری صاحب نظران و استادان حوزه های علمـیه و دانشگاه ها مأمور تدوین برنامـه درسی ملی نمود. کار تحقیق و پژوهش و تدوین این سند از اسفند ماه ۱۳۸۴ با تشکیل دبیرخانـه طرح درون سازمان پژوهش و برنامـه‌ریزی آموزشی آغاز شد و پس از انجام مطالعات اولیـه و ابلاغ مصوبه هفتصد و چهل و پنجمـین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش درون اردیبهشت ماه ۸۶ ، با پشتوانـه نیرومند حقوقی ادامـه یـافت. با توجه بـه تعیین اه، تعریف و حدود طرح و خروجی مورد انتظار، کمـیته های هفت گانـه تخصصی بـه شرح ذیل تشکیل شد:

۱ کمـیته کلیـات، اصول و مبانی ۲ کمـیته محتوای آموزشی، پرورشی و حوزه های یـادگیری ۳ کمـیته ساختار، مقاطع، رشته ها و زمان ۴ کمـیته مـیزان اختیـارات و کاهش تمرکز ۵ کمـیته ارزشیـابی از پیشرفت تحصیلی و راهبردهای یـاددهی یـادگیری ۶ کمـیته مواد، رسانـه‌ها و محیط های یـادگیری ۷ کمـیته ارزشیـابی از برنامـه درسی ملی و اقتضائات اجرایی. همچنین به منظور جلب مشارکت فعال حوزه های صف و ستاد، کمـیته های استانی و کمـیته های ستادی طرح، آغاز بـه کار د. خوشبختانـه با تلاش خستگی ناپذیر دست اندرکاران، اولین نگاشت این برنامـه سرنوشت ساز و تحول آفرین، درون بهمن ماه ۱۳۸۷ آماده شد.

هم زمان با بررسی و تصویب سند تحول بنیـادین درون شورای عالی آموزش و پرورش )آذرماه ۱۳۸۸ ( و با عنایت بـه راهکار ۱ ۱ سند مذکور، کار بررسی و اصلاح برنامـه درسی ملی نیز سرعت یـافت و تا سال ۱۳۹۰ بارها درون معرض نقد و بررسی صاحب نظران، مدیران و معلمان قرار گرفت و سیر تکاملی خود را سپری کرد که تا به شورای عالی آموزش و پرورش ارائه شد. درون دبیرخانـه شورای عالی با تشکیل کار گروهی مرکب از کارشناسان شورا و جمعی از دست اندرکاران تدوین و صاحب نظران سازمان پژوهش و برنامـه‌ریزی آموزشی، ضمن وفاداری بـه بنیـان های اصلی برنامـه از جمله الگوی هدف گذاری و عناصر و عرصه های چهارگانـه ارتباطی و با تکیـه بر مبانی و دلالت های مفاهیم سند تحول بنیـادین آموزش و پرورش، متن جدید بازنگری، اصلاح و آماده شد.

جلسات هماهنگی به منظور تفاهم و اجماع بر اصول و مبانی سند را کـه اینجانب نیز بر آن تأکید داشتم برگزار و طرح را نـهایی نمودیم. بالاخره بعد از ۱۱ جلسه، بـه تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید و برگ زرینی بـه تاریخ آموزش و پرورش کشور افزوده شد. اینک یـادآوری چند نکته را ضروری مـی داند: متن های حکیمانه ب زبان آلمانی ۱ تدوین و تصویب برنامـه درسی ملی بـه عنوان نقشـه جامع یـادگیری به منظور اولین بار درون تاریخ آموزش و پرورش افتخار بزرگی هست که خداوند نصیب فرمود ؛ بر این موهبت بزرگ الهی سر تعظیم فرود آورده و شکرگزاری مـی کنیم.

۲ این برنامـه حتما نقشـه راه کلیـه سیـاست گذاری ها و تولید محتوای آموزشی و تربیتی از جمله تولید راهنمای برنامـه‌های درسی دوره ها و پایـه های تحصیلی، تعیین زمان و ساعات آموزشی تدوین و تألیف کتاب های درسی و کمک آموزشی، تولید بسته های آموزشی، رسانـه‌های دیداری و شنیداری و الکترونیکی و … قرار گیرد.
۳ اجرای مطلوب این برنامـه، نیـازمند مساعدت و توجه ویژه معلمان عزیز و بهره‌مندی از صلاحیت ها و شایستگی‌های حرفه ای و تخصصی مناسب آنان مـی باشد، لذا مفاد آن حتما در مـهندسی نیروی انسانی و در برنامـه‌های آموزشی، جذب و توانمندسازی و بازآموزی معلمان درون سطوح مختلف توسط دانشگاه فرهنگیـان، دانشگاه تربیت دبیر شـهید رجایی و مراکز آموزشی های ضمن خدمت مورد توجه جدی قرار گیرد.
۴ تدوین برنامـه راهبردی و جامع یـادگیری مبتنی بر آموزه های اسلامـی و معارف وحیـانی، متناسب با نیـازهای حال و آینده جامعه درون دنیـای متحول کنونی، منطبق با ویژگی‌ها و نیـازهای دانش‌آموزان و بهره‌مند از آخرین یـافته های علمـی و پژوهشی، کار سترگ و بلندی هست که با عنایـات الهی و تلاش دست اندرکاران، گام نخست آن برداشته شد و تکمـیل و تکامل آن نیـازمند همراهی و مساعدت صاحب نظران و کارشناسان مجرب هست که همگان را بـه یـاری مـی طلبیم.

۵ درون پایـان لازم مـی دانم از تلاش ها و زحمات کلیـه کارشناسان، محققان و پژوهشگران، دست اندرکاران، مسئولان کمـیته ها و مجریـان و مشاوران این طرح ملی درون ستاد، استان ها، سازمان پژوهش و برنامـه‌ریزی آموزشی، دبیرخانـه و اعضای شورای عالی آموزش و پرورش، شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش و به ویژه حجت الاسلام علی ذوعلم مدیر طرح، حجت الاسلام محمدیـان رئیس سازمان پژوهش و برنامـه‌ریزی آموزشی، مـهندس مـهدی نوید ادهم دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش و وزرای آموزش و پرورش تشکر نمایم و از خداوند متعال مسألت دارم این کار مـهم و تأثیر گذار را کـه در طول ۴۰ ماه گذشته مسئولیتم دغدغه اساسی اینجانب و همکاران عزیزم بوده هست توشـه آخرت قرار دهد.

۱ مبانی فلسفی و علمـی برنامـه درسی ملی

مبانی فلسفی و علمـی این برنامـه همانند سایر اسناد همطراز خود مبتنی بر مبانی نظری سند تحول بنیـادین نظام تعلیم و تربیت رسمـی و عمومـی )مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی( مـی باشد و از این مجموعه، آن بخش از مبانی کـه مستقیماً بـه حوزه ی برنامـه درسی دلالت دارد و به عنوان مبانی خاص برنامـه درسی تلقی مـی شود، درون پیوست آمده است.

۲- چشم‌انداز
برنامـه‌های درسی و تربیتی آموزش و پرورش جمـهوری اسلامـی ایران درون راستای فرهنگ و تمدن اسلامـی ایرانی، با تکیـه بر مـیراث گران بها و ماندگار رسول الله )ص( قرآن کریم و عترت )ع( تحقق جامعه عدل مـهدوی )عج( و چشم انداز نظام تعلیم و تربیت رسمـی عمومـی درون افق ۱۴۰۴ با بهره گیری از الگویی پیشرفته و بومـی زمـینـه تربیت نسلی موحد، مؤمن و معتقد بـه معاد و آشنا و متعهد بـه مسئولیت ها و وظایف درون برابر خدا،خود، دیگران و طبیعت، حقیقت جو و خردمند، دانش پژوه و علاقمند بـه علم و آگاهی، عدالت خواه و صلح جو، ظلم ستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطن دوست، مـهرورز، جمع گرا و جهانی اندیش، ولایت مدار و منتظر و تلاش گر درون جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امـیدوار، خود باور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیـا، انتخابگر و آزاد منش، متخلق بـه اخلاق اسلامـی، خلاق و کار آفرین، مقتصد و ماهر، سالم و با نشاط، قانون مدار و نظم پذیر، وفاداربه ارزش های اسلام ی، ملّی و انقلابی و آماده ورود بـه زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نظام معیـار اسلامـی را فراهم مـیسازد.

این برنامـه ها دارای ویژگی‌های زیر است: ۱ مبتنی بر مبانی و ارز شـها و معارف اسلام ناب محمدی )ص( ؛ ۲ برخوردار از یـافته های معتبر علمـی و پژوهشی با تأکید بر بومـی سازی آن ها؛ ۳ بهره‌مند از دستاوردها و یـافته های علمـی فرهنگ و تمدن اسلامـی ایرانی؛ ۴ منسجم، متعادل، کارآمد، نشاط آفرین، پویـا، انعطاف پذیر و مشارکت پذیر درون تولید و اجرا؛ ۵ ناظر بـه ویژگی‌ها، نیـازها و فطرت الهی دانش‌آموزان و نیـازهای اساسی جامعه؛ ۶ بهر همند از تجربههای موفق ملّی و جهانی با استفاده از ابزارها و شیو ههای علمـی و اثربخش؛ ۷ برخوردار از رویکردی نوآورانـه، آینده پژوهانـه، واق ع بینانـه، متناسب با فطرت الهی انسان ؛ ۸ تأکید کننده بر نقش مدرسه بـه عنوان جلوه ای از تحقق مراتبی از حیـات طیبه و زمـینـه ساز جامعه عدل مـهدوی )عج( و کانون اصلی تحقق اه برنامـه‌های درسی و تربیتی.

 

۳ اصول ناظر بر برنامـه‌های درسی و تربیتی
این اصول بـه صورت هماهنگ و درهم تنیده ناظر بر سیـاست گذاری، برنامـه‌ریزی و مدیریت برنامـه‌های درسی و تربیتی از سطح ملی که تا سطح مدرسه است:
۱ ۳ دین محوری تمامـی اجزا و عناصر برنامـه‌های درسی و تربیتی حتما مبتنی بر مبانی توحیدی و اصول و ارزش های اسلام ناب محمدی )ص (باشد. این اصل بر سایر اصول نیز حاکم مـی باشد.

۲ ۳ تقویت هویت ملی برنامـه‌های درسی و تربیتی حتما زمـینـه تقویت و پایداری هویت ملی را با تأکید بر تعمـیق باورها و ارزش های اسلامـی، فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، زبان و ادبیـات فارسی، ارز شـهای انقلاب اسلامـی، مـیهن دوستی، وحدت و انسجام فرهنگی، استقلال ملی و همبستگی اسلامـی فراهم آورد.

۳ ۳ اعتبار نقش یـادگیرنده برنامـه‌های درسی و تربیتی حتما به نقش فعال، داوطلبانـه و آگاهانـه دانش‌آموز درون فرآیند یـاددهی یـادگیری و تربیت پذیری توجه نماید و زمـینـه تقویت و توسعه روحیـه پرسشگری، پژوهشگری، خلاقیت و کارآفرینی را درون وی فراهم سازد.
۴ ۳ اعتبارنقش مرجعیت معلم ) مربی( ۱ برنام ههای درسی و تربیتی حتما به نقش مرجعیت ۲ معلم درون هدایت تربیتی به منظور تقدم تزکیـه بر تعلیم، غن یسازی محیط تربیتی و یـادگیری، فعال سازی دانش‌آموزان درون فرآیند یـادگیری و تربیت پذیری و ترغیب آنان نسبت بـه یـادگیری مستمر توجه نماید. همچنین زمـینـه ی ارتقاء صلاحیت های اعتقادی،اخلاقی،حرفه ای و تخصصی معلم را فراهم سازد.

۵ ۳ اعتبار نقش پایـه ای خانواده برنام ههای درسی و تربیتی حتما ضمن تقویت بنیـان خانواده و تحکیم مناسبات خانوادگی و صله رحم، زمـینـهب شایستگی‌ها و مـهارت های لازم به منظور تشکیل و مدیریت خانواده مبتنی بر ارزش ها و معارف الهی و تعمـیق آداب و سبک زندگی اسلامـی ایرانی دانش‌آموزان را فراهم آورد.

۶ ۳ جامعیت برنام ههای درسی و تربیتی حتما به نیـازهای گوناگون دانش‌آموزان و جامعه درون سطوح محلی، منطقه ای، ملی و جهانی درون کلیـه ساحت های تعلیم و تربیت ۱ تأکید کند.
۷ ۳ توجه بـه تفاوت ها برنام هها ی درسی و تربیتی حتما ضمن تأکید بر ویژگی‌های مشترک، بـه تفاوت های ناشی از محیط زندگی )شـهری، روستایی، عشایری، فرهنگی و جغرافیـایی(،تی و فردی دانش‌آموزان )استعدادها، توانای یـها، نیـازها و علایق( توجه کرده و از انعطاف لازم برخوردار باشد.
۸ ۳ تعادل برنام هه ای درسی و تربیتی حتما به رعایت تعادل و پرهیز از افراط و تفریط و رعایت تناسب و توازن درون توجه بـه ساح تهای تعلیم و تربیت، هدف ومحتوا و بهره گیری از روشـهای متفاوت درون طراحی، تولید، اجرا و ارز شیـابی از برنام هها پایبند باشد.

۹ ۳ یـادگیری مادام العمر برنام هه ای درسی و تربیتی حتما زمـینـهب شایستگی‌ها و مـهارت های لازم به منظور استمرار و معنا دار شدن یـادگیری و پیوستگی تجارب یـادگیری درون زندگی را به منظور دانش‌آموزان تأمـین کند.

۱۰ ۳ جلب مشارکت و تعامل فرآیند برنامـه‌ریزی درسی و تربیتی حتما زمـین ه مشارکت و تعامل مؤثر معلمان، دانش‌آموزان، خانواده ها و سایرگروه های ذینفع، ذیربط و ذیصلاح را درون طراحی، تولید، اجرا و ارز شیـابی برنام هها فراهم نماید.

۱۱ ۳ یکپارچگی و فراگیری برنامـه‌های درسی و تربیتی حتما برای تمام دانش‌آموزان )دانش‌آموزان عادی، دانش‌آموزان با نیـازهای ویژه و استعداد های درخشان( بـه صورت بـه هم پیوسته و یکپارچه طراحی و تدوین شود. این برنامـه ها حتما با رعایت انعطاف پذیری، با نیـازهای هریک از گروه های دانش‌آموزان با نیـازها و استعداد های خاص انطباق و سازگاری داده شود.

 

۴- رویکرد و جهت‌گیری کلی
رویکرد برنامـه‌های درسی و تربیتی «فطرت گرایی توحیدی » است. اتخاذ این رویکرد بـه معنای زمـین هسازی لازم جهت شکوفایی فطرت الهی ۲ دانش‌آموزان از طریق درک و اصلاح مداوم موقعیت ۳ آنان بـه منظور دس تیـابی بـه مراتبی از حیـات طیبه است. درون این رویکرد:

۱ ۴ دانش‌آموز: ۱ امانت الهی و دارای کرامت ذاتی است. ۲ فطرت الهی درون وجود او نـهفته هست و قابلیت شکوفایی و فعلیت یـافتن دارد. ۳ همواره درون موقعیت هست و مـی تواند آن را درک کرده و با انتخاب احسن خویش درون راستای اصلاح مداوم آن حرکت نماید. ۴ توانایی انتخاب، تصمـیم‌گیری و خویشتن داری دارد و مـی تواند با محیط یـادگیری، رابطه تعاملی برقرار کند و تابع بی چون و چرا و مقهور محیط نیست. ۵ از اراده و انگیز ه برخوردار هست که درون فرآیند یـاددهی یـادگیری، نقش اساسی دارد. ۶ درفرآیند یـاددهی یـادگیری و تربیت پذیری و توسعه شایستگی‌های خویش بـه لحاظ ذاتی نقش فعال دارد. ۷ دارای قابلی تها، تجربیـات، ظرفی تها و توانایی های گوناگون است.

۲ ۴ معلم)مربی(: ۱ درون مسیر راه انبیـا و ائمـه اطهار)ع(، اسوه ای امـین و بصیر به منظور دانش‌آموزان است. ۲ با شناخت و بسط ظرفیت های وجودی دانش‌آموزان و خلق فرصت‌های تربیتی و آموزشی زمـینـه درک و انگیزه اصلاح مداوم موقعیت آنان را فراهم مـی سازد. ۳ زمـینـه ساز رشد عقلانی، ایمانی، علمـی، عملی و اخلاقی دانش‌آموزان است. ۴ راهنما و راهبر فرآیند یـاددهی یـادگیری است. ۵ به منظور خلق فرصت‌های تربیتی و آموزشی مسئولیت تطبیق، تدوین، اجرا و ارزشیـابی برنامـه‌های درسی و تربیتی درون سطح کلاس را بر عهده دارد. ۶ یـادگیرند ه و پژوهشگر آموزشی و پرورشی است.

۳ ۴ محتوا ۱ مبتنی بر ارزش های فرهنگی و تربیتی و سازوار با آموزه های دینی و قرآنی، مجموعه ای منسجم و هماهنگ از فرصت‌ها و تجربیـات یـادگیری هست که زمـینـه شکوفایی فطرت الهی، رشد عقلی و فعلیت یـافتن عناصر و عرصه ها ۱ را بـه صورت پیوسته فراهم مـی آورد ۲ دربرگیرنده مفاهیم و مـهارت های اساسی و ایده های کلیدی مبتنی بر شایستگی‌های مورد انتظار از دانش‌آموزان است. ۳ برگرفته از یـافته های علمـی و معتبر بشری است. ۴ متناسب با نیـاز های حال و آینده، علایق، ویژگی‌های روانشناختی دانش‌آموزان، انتظارات جامعه اسلامـی و زمان آموزش است.

۴ ۴ یـاددهی یـادگیری: ۱ فرآیندی زمـینـه ساز به منظور ابراز گرایش های فطری، شناخت موقعیت یـادگیرنده و اصلاح مداوم آن است. ۲ یـادگیری حاصل تعامل خلاق، هدفمند و فعال یـادگیرنده با محیط های متنوع یـادگیری است. ۳ دیدگاه دانش‌آموزان را بـه طور معنادار نسبت بـه ارتباط با خود، خداوند، دیگران و مخلوقات، تحت تأثیر قرار دهد.
۵ ۴ ارزشیـابی: ۱ بـه صورت مستمر تصویری روشن و همـه جانبه از موقعیت کنونی دانش‌آموز، فاصله او با موقعیت بعدی و چگونگی اصلاح آن متناسب با ظرفیت ها و نیـاز های وی ارائه مـی کند. ۲ زمـینـه انتخاب گری، خود مدیریتی و رشد مداوم دانش‌آموز را با تأکید بر خود ارزیـابی فراهم مـی کند و بهره گیری از سایر روش ها را زمـینـه ساز تحقق آن مـی داند. ۳ ضمن حفظ کرامت انسانی، کاستی های یـادگیری را فرصتی به منظور بهبود موقعیت دانش‌آموز مـی داند. ۴ کاستی های یـادگیری را فرصتی به منظور بهبود و اصلاح نظام آموزشی مـی داند.

۶ ۴ محیط یـادگیری: ۱ با بهره گیری از ظرفیت های نظام هستی،محیطی امن، منعطف، پویـا، برانگیزاننده و غنی را به منظور پاسخگویی بـه نیـازها، علایق و ویژگی‌های دانش‌آموزان تدارک مـی بیند. ۲ مدرسه محیط یـادگیری پایـه و اصلی است؛ اما یـادگیری بـه آن محدود نمـی شود و سایر محیط ها نظیر محیط های اجتماعی، طبیعی،اقتصادی،صنعتی و فرهنگی را نیز درون بر مـی گیرد. ۳ با بهره گیری از ظرفیت و قابلیت محیط های مجازی و رسانـه‌ها، زمـینـه بهبود موقعیت دانش‌آموزان و ارتقای کیفیت فرایند یـاددهی یـادگیری را فراهم مـی آورد. ۴ خانواده از محیط های مـهم و اثربخش تربیت و یـادگیری بشمار مـی آید کـه در تعامل مستمر و مؤثر با مدرسه مـی باشد.

۷ ۴ مدیرمدرسه: ۱ معلمـی مؤمن، خلاق، متعهد، منعطف،اهل فکر، آینده نگر، مشارکت پذیر، راهبر تربیتی، مدیر و مدبر و دارای سعه صدر و صلاحیت های حرفه ای است. ۲ مسئولیت تأمـین و توسعه محیط یـادگیری را به منظور شکوفایی گرایش های فطری دانش‌آموزان بر عهده دارد. ۳ مسئولیت خلق موقعیت‌های تربیتی و آموزشی، انطباق یـا تدوین، اجرا و ارزشیـابی برنامـه‌های درسی و تربیتی را درون سطح مدرسه بر عهده دارد. ۴ با برقراری روابط صحیح، سازنده و پویـا، امکان درک و اصلاح مداوم موقعیت را به منظور کلیـه عوامل )کارکنان و خانواده ها( و دستیـابی بـه سازمان یـادگیرنده فراهم مـی سازد. ۵ از اختیـارات متناسب به منظور پاسخگویی و مسئولیت پذیری درون کلیـه امور مدرسه برخوردار است.

 

۵- الگوی هدف‌گذاری
در هدف گذاری برنامـه‌های درسی و تربیتی، شکوفایی فطرت و دستیـابی بـه شئون مختلف حیـات طیبه، جامعیت، یکپارچگی و توجه متوازن بـه ساحت های شش گانـه تعلیم و تربیت مبنا قرار گرفته هست که درون قالب چارچوب مفهومـی منسجم و یکپارچه ای درون تدوین اه سطوح مختلف، راهنمای عمل برنامـه ریزان و مجریـان خواهد بود.
در الگوی هدف گذاری پنج عنصر: تعقل، ایمان، علم، عمل و اخلاق و چهار عرص ه ارتباط دانش‌آموز با خود، خدا، خلق و خلقت بـه صورت بهم پیوسته و با محوریت ارتباط با خدا تبیین و تدوین مـی شوند. عناصر پن جگانـه درون شبکه ای مفهومـی، مرتبط و به هم تنیده تبیین مـی شوند و در فرآیند عملی تربیت هر کدام از این عناصر، متناسب با نیـازها و شرایط دانش‌آموز م یتوانند سرآغاز سیر تربیتی دانش‌آموز باشند و سایر عناصر را تقویت و تعمـیق نمایند. درون مـیان عناصر پن جگانـه، عنصر تعقل جنبه محوری دارد و سایرعناصر پیرامون آن تعریف و تبیین م یشوند کـه هر کدام از آن ها نیز دارای مراتب معینی است.
عرصه ها عناصر رابطه باخویشتن )با محوریت رابطه با خدا( رابط ه با خداوند متعال رابطه با خلق خدا )سایر انسان ها ( )با محوریت رابطه با خدا( رابط ه با خلقت )طبیعت و…( )با محوریت رابطه
علم ایمان ایمان تعقل ایمان اخلاق عمل
 
۶- هدف کلی برنامـه‌های درسی و تربیتی
تربیت یکپارچه عقلی، ایمانی،علمـی، عملی و اخلاقی دانش‌آموزان بـه گونـه ای کـه بتوانند موقعیت خود را نسبت بـه خود، خدا،دیگر انسان ها و نظام خلقت بـه درستی درک و توانایی اصلاح مستمر موقعیت فردی و اجتماعی خویش راب نمایند. انتظار م یرود دانش‌آموزان طی دور ه تحصیلات مدرس های، درون مجموعه عناصر پن جگانـه ی الگوی هد فگذاری، بـه مرتبه ای از شایستگی‌های پایـه دست یـابند. این شایستگی‌ها بیـان تفصیل یـافته ای از هدف کلی برنامـه‌های درسی و تربیتی است.
 
۷- شایستگی‌های پایـه
۱ ۷ تعقل: ۱ درک وجود خود، نیـازها، توانمندی ها، ظرفی تها و ابعاد هویت متعالی خویش؛ ۲ بصیر نسبت بـه آثار و پیـامد های سبک زندگی خود؛ ۳ تدبر درون صفات، افعال و آیـات خداوند متعال بـه عنوان خالق هستی؛ ۴ تدبر درون نظام خلقت و شگفتی های آن.

۲ ۷ ایمان: ۱ ایمان آگاهانـه بـه توحید، نبوت، معاد، امامت، عدل، عالم غیب و حیـات جاودانـه؛ ۲ باور بـه ربوبیت و حضور حکیمانـه همراه با لطف و رحمت خالق یکتا درون عرصه هستی؛ ۳ ایمان بـه انبیـاء الهی، قرآن، پیـامبر خاتم)ص(، ائم ه معصومـین علیـه مالسلام ۱و ولایت مطلقه فقیـه و نقش بی بدیل آ نـها درون هدایت و رستگاری بشر؛ ۴ باور بـه نقش دین مبین اسلام ۲ و نظامات آن بـه عنوان تنـها مکتب جامع و کارآمد به منظور تحقق حیـات طیبه؛ ۵ ایمان بـه ارزشمندی، هدفمندی و قانون مندی خلقت و باور بـه زیبایی های جهان آفرینش بـه عنوان مظاهر فعل و جمال خداوند؛ ۶ ایمان بـه هویت الهی انسان، کرامت او و توانمندی های جمعی و فردی انسان.

۳ ۷ علم: ۱ شناخت خود، ظرفی تها و هویت خویش؛ ۲ شناخت حق تعالی، صفات، افعال و آیـات الهی، معارف دینی و منابع آن؛ ۳ علم نسبت بـه پدید هها، روابط، رویدادها و قوانین جهان آفرینش و چگونگی برقراری ارتباط انسان با آن ها و بهر هبرداری بهینـه از آنان؛ ۴ علم نسبت بـه روابط، نق شـها، حقوق و وظایف خود و افراد و اهمـیت آ نـها درون زندگی اجتماعی؛ ۵ علم نسبت بـه گذشته و حال جوامع بشری بـه ویژه فرهنگ و تمدن اسلام و ایران؛ ۶ آشنایی با ویژگی‌های نظام مردم سالار دینی و جایگاه و رسالت جهانی ایران اسلامـی؛ ۷ آشنایی با روش های رمزگشایی پدیده ها و رمز گردانی آن ها و ابراز آن بـه زبان زیباشناسی و هنر.

۴ ۷ عمل: ۱ عمل بـه آموزه های دینی و انجام آگاهانـه و مؤمنانـه واجبات و ترک محرمات؛ ۲ بـه کارگیری ظرفیت های وجودی خود به منظور دس تیـابی بـه هویت متعادل و یکپارچه درمسیر رشد و تعالی خود و جامع ه؛ ۳ بکارگیری آداب و مـهارت‌ها و سبک زندگی اسلامـی ایرانی؛ ۴ بـه کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات درکار و زندگی؛ ۵ بهره گیری از مـهارت‌های پایـه به منظور شکل دهی هویت حرفه ای آینده خود بـه صورت مولد و کار آفرین؛ ۶ بهره گیری آگاهانـه از یـافته های علمـی،هنری، فنی، حرفه ای و بهداشتی و زیستی و تلاش مؤثر به منظور تولید و توسعه آن ها؛ ۷ حفظ و تعالی محیط زیست، مـیراث فرهنگی و سرمای ههای طبیعی ؛ ۸ بـه کارگیری مـهارت های زبان و ادبیـات فارسی و زبان عربی بـه عنوان زبان دین؛ ۹ بـه کارگیری مـهارت های یک زبان خارجی درون چارچوب بخش انتخابی )نیمـه تجویزی( برنامـه درسی، با رعایت اصل تثبیت و تقویت هویت اسلامـی ایرانی.

۵ ۷ اخلاق: ۱ رعایت تقوی الهی درون تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی ؛ ۲ متعهد بـه ارز شـهای اخلاقی از جمله: صدق، صبر، احسان و رأفت، حسن خلق، حیـا، شجاعت، خویشتن داری، قدر شناسی، رضا، عدالت، قناعت، نوع دوستی و تکریم والدین و معلم درون شئون و مناسبات فردی و اجتماعی؛ ۳ ارزش قائل شدن به منظور کار و معاش حلال و داشتن روحیـه تلاش مستمر؛ ۴ ارزشمند دانستن عالم، علم آموزی و یـادگیری مادام العمر؛ ۵ تقدم بخشیدن منافع ملی بر گروهی و منافع جمعی بر فردی؛ ۶ ارزش قائل شدن به منظور مخلوقات هستی و محیط زیست؛ ۷ التزام بـه اصول و ارزش های اخلاقی درون استفاده از علوم و فنآوری های نوین.

 
۸- حوزه‌های تربیت و یـادگیری
حوزههای تربیت و یـادگیری، حدود محتوایی، روشـها، فرآیندها، و عناصر کلیدی یـادگیری را روشن م یسازند. این حوزه ها با یکدیگر ارتباط داشته لیکن عناوین موضوعات درسی درون دور هها و پایـه های تحصیلی لزوماً معادل عناوین حوزه ها نخواهد بود و مفاهیم حوزه های یـادگیری بـه صورت تلفیقی ارائه خواهد شد. ملاحظات و مفروضات اولیـه درون استنباط و تعیین حوزه‌های یـادگیری، ارتباط آن ها با هدف کلی برنامـه درسی ملی، الگوی هد فگذاری ؛ شایستگی‌های پایـه؛ هم خوانی با اسناد فرادستی و هماهنگی با اصول حاکم بر برنامـه است.
اه هر یک از حوزه های یـادگیری از منابع زیر اخذ خواهند شد: الف( اه دوره های تحصیلی ۱ ؛ ب( شایستگی‌های پایـه؛ ج(اه خاص حوزه یـادگیری؛ د( اه مرتبط با سایر حوزه ها ؛

۱ ۸ عناوین حوزه های تربیت و یـادگیری: ۱ حکمت و معارف اسلامـی؛ ۲ قرآن و عربی؛ ۳ زبان و ادبیـات فارسی؛ ۴ فرهنگ و هنر؛ ۵ سلامت و تربیت بدنی؛ ۶ کار و فن آوری؛ ۷ علوم انسانی و مطالعات اجتماعی؛ ۸ ریـاضیـات؛ ۹ علوم تجربی؛ ۱۰ زبان های خارجی؛ ۱۱ آداب و مـهارت های زندگی و بنیـان خانواده.

 

۲ ۸ بیـانیـه حوزه های تربیت و یـادگیری:
 
حوزه تربیت و یـادگیری حکمت و معارف اسلامـی

دین اسلام، کـه از جانب خدای متعال بر پیـامبر اکرم )ص( نازل شده شامل اعتقادات، اخلاق، احکام و کلی ه نظاماتی هست که انسا نـها به منظور رسیدن بـه مقصد متعالی خود بدان نیـاز دارند. منابع اخذ معارف اسلامـی، قرآن کریم، سنّت و سیر ه پیـامبر گرامـی اسلام و جانشینان معصوم آن بزرگوار صلوات الله علیـهم و عقل است. تعقل بـه معنای قدرت تجزیـه و تحلیل و ربط قضایـا و سنجش و ارزیـابی یـافت هها بر اساس نظام معیـار )اسلام( هست که از طرق معتبر بـه دست آمده است. حکمت بـه معنای علم متین، محکم و استوار دستاورد قوه تعقل است. حکمت و بصیرت زمانی بـه وقوع مـی پیوندد کـه فرد درون فرآیند صحیح تفکر با هدایت و رهبری عقل سلیم و نقل صحیح قرار گیرد. ایمان مبتنی بر تفکر، اساس اعمال دینی هست و هیچ عمل دینی بی حضور تفکر و تعقل معنا و مفهوم ندارد. تفکر، مطالعه و پژوهش اساس معرفت دینی را تشکیل مـی دهد.

ضرورت و کارکرد حوزه: مـه مترین هدف تشکیل نظام اسلامـی بـه طور اعم و نظام آموزشی بـه طور اخص، تربیت دینی بـه معنای عمـیق و گسترد ه آن است. دین مقدس اسلام برنام ه جامع تربیتی انسان به منظور عبودیت و تقرب الی الله است. تعمـیق معرفت و ایمان متربیـان بـه اعتقادات، اخلاق و احکام الهی کـه همان معرفت و ایمان بـه دین اسلام است، مـه مترین رسالت تعلیم و تربیت درون نظام اسلامـی است. حوز ه یـادگیری حکمت و معارف اسلامـی بستری به منظور تقویت اندیشـه، ایمان و عمل دینی و برنام هریزی به منظور دستیـابی بـه معرفت نسبت بـه برنام ه جامع تربیتی انسان هست تا بـه متربیـان، مـیزانی از آگاهی درباره اسلام را بدهد که تا بتوانند بر اساس آن زندگی فردی و اجتماعی خود را بر محور بندگی خدا سامان بدهند، فرد را توانمند سازد کـه به گون های فعال، جامعه را بـه سوی آرمان های اسلامـی سوق دهد و در برابر آسیب های اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، سیـاسی واجتماعی، ایستادگی و مقاومت کند و به او این توانایی را بدهد کـه در آینده درون تربیت فرزندان خود موفق و در تعالی جامعه مشارکت مؤثر داشته باشد.

حیـات انسان، یک حیـات فکری هست و تفکر، استعدادی الهی هست که درون اثر تربیت بـه فعلیت مـی رسد و انسان م یتواند درون پرتو تقوای الهی، با متعادل قوای درونی خویش، از آن درون مسیر فطرت توحیدی بهره برداری کند.

لذا فرآیند تربیت حتما به گون های باشد کـه طی آن تفکر و تعقل و حکمت پرورش یـابد. تقویت این توانایی، ایمان، باور، دانش و عملکرد انسان را تحت تأثیر قرار داده و زمـینـه تعالی او را فراهم مـی‌سازد. فرآیند اصلی درون عمل اختیـاری و آگاهان ه انسان کـه باید درون معارف اسلامـی مورد نظر باشد فرآیند شناخت فکورانـه، ایمان آگاهانـه و عمل ارادی است. عملی ارزشمند هست که حاصل ایمان بـه دین باشد؛ ایمانی کـه مبتنی بر معرفت و شناخت و حاصل تفکر و تعقل فرد باشد.

قلمرو حوزه: حوز ه یـادگیری حکمت و معارف اسلامـی بخشی از رسالت یـاد شده را درون مجموع ه برنام ههای درسی بر عهده دارد، این حوزه م یتواند زمـینـه لازم به منظور درک، تدبر، تأمل، تفقه و بصیرت درون دانش‌آموزان را فراهم کند و در نـهایت، سبب شود که تا فرد رفتار حکیمانـه ای از خود بروز دهد. محدود ه این آموزش، آن هست که دانش‌آموزان دین را بـه عنوان راهنمای عمل و برنامـه زندگی بشناسند و براساس آن، برنام هریزی و عمل نمایند.

این معارف شامل سه بخش زیر است: الف( اعتقادات: درون حد شناخت عقلانی اصل یترین موضوعات اعتقادی شامل توحید، معاد، عدل، نبوت و امامت، ولایت فقیـه، نظام خلقت و مسائل مبتلا بـه مربوط بـه آ نـها، بدون طرح جزئیـات تخصصی هر موضوع است؛ درون واقع حکمت نظری، یعنی دانش درباره واقعی تها )هست ها(، موضوع این بخش از محتوا است. ب( اخلاق: درون حدّ شناخت مسائل و موضوعات اصلی اخلاقی و التزام بـه آن کـه در تکوین شخصیت انسان نقش محوری دارند و با توجه بـه مسئل هها و چال شـهای اخلاقی روز؛ یعنی حکمت عملی کـه درباره بهترین رفتار انسان به منظور رسیدن بـه سعادت و کمال )بایدها و نبایدها( هست موضوع این بخش از محتوا مـی باشد.

ج( احکام: درون حدی کـه هر فرد مکلّف بـه طور معمول درون زندگی فردی و اجتماعی خود بدان نیـاز دارد و در صورت عدم اطلاع قبلی از آ نـها درون انجام وظایف شرعی دچار مشکل مـی شود. نتایج یـادگیری دانش‌آموزان درون حوزه حکمت و معارف اسلامـی درون پایـان دوره های تحصیلی عبارت اند از: آمادگی به منظور دینداری و عمل بـه وظایف دینی مبتنی بر ایمان توأم با معرفت و شناخت؛ احساس خرسندی و رضایت از هویت اسلامـی خود و علاقه و تلاش به منظور حفظ آن؛ تلاش به منظور رشد شعائر و فرهنگ دینی جامعه درون شرایط مختلف اجتماعی؛ احساس مسئولیت نسبت بـه نظام اسلامـی و مشارکت درون پیشرفت نظام و اقتدار و سربلندی آن درون جهان؛ بهر همندی از حکمت نظری و عملی.

حوزه تربیت و یـادگیری قرآن و عربی

دین اسلام، راه هدایت انسا نـها بـه سوی کمال و رستگاری است. خداوند با هدایت خود انسان را بـه راه و مسیر حرکت بـه سوی کمال راهنمایی مـی کند. یکی از منابع اخذ معارف اسلامـی، قرآن کریم است. قرآن کریم کتاب هدایت انسان ها است. ضرورت و کارکرد حوزه: تعمـیق معرفت و ایمان دانش‌آموزان بـه اعتقادات، اخلاق و احکام الهی کـه همان معرفت و ایمان بـه دین اسلام است، مـه مترین رسالت تعلیم و تربیت درون نظام اسلامـی است. قرآن کریم، بـه عنوان منبع وحی الهی و منبع اصلی اعتقادات، اخلاق و احکام است. توانایی خواندن همراه با درک معنا، تدبر درون قرآن و انس با آن، سبب ورود هر فرد مسلمان بـه دریـای معارف اسلامـی است. یـادگیری زبان عربی بـه عنوان زبان قرآن سبب م یشود کـه فرد بتواند بـه طور مستقیم با کتاب الهی ارتباط برقرار کند، آن را بفهمد و از رهنمودهای آن بهره ببرد. همچنین آموزش این زبان سبب مـی شود کـه متربیـان بتوانند از معارف اهل بیت علیـه مالسلام و فرهنگ غنی اسلام استفاده کنند. از سوی دیگر زبان و ادبیـات فارسی با زبان عربی درآمـیخته هست و آشنایی با زبان عربی درون یـادگیری زبان فارسی تأثیر خواهد داشت.

قلمرو حوزه: حوز ه یـادگیری قرآن و عربی شامل دو حوز ه محتوایی آموزش قرآن کریم و آموزش عربی هست و حد نـهایی یـادگیری درون این دروس بـه شرح زیر است: الف( توانایی خواندن صحیح و روان قرآن کریم؛ ب( توانایی درک معنای عبارات ساده و پرکاربرد قرآن کریم؛ ج( توانایی نسبی تدبر درون آیـات قرآن کریم بـه منظور درک ساده و اولیـه دقایق و ظرائف مفاهیم آیـات، بدون آموزش تخصصی علوم قرآنی؛ د( انس مستمر و دائمـی با قرآن کریم، بـه نحوی کـه دانش‌آموزان، اهل خواندن و تفکر درون قرآن باشند و این امر را لازم ه تربیت دینی و اعتلای هویت الهی خویش بدانند.

آشنایی با زبان عربی و مشخصاً مـهارت های چهارگانـه زبانی یعنی خواندن، گوش ، نوشتن و سخن گفتن درون این حوزه بـه مـیزانی هست که دانش‌آموز را درون درک معنای آیـات قرآن کریم، کلام معصومـین و متون دینی و فرهنگ اسلامـی کمک کند و در تقویت زبان فارسی او مؤثر باشد. این دو حوزه محتوایی، ارتباط وثیقی با یکدیگر دارند و برنامـه‌ریزی آ نـها حتما هماهنگ و مرتبط با هم صورت گیرد و از اه، محتوا و روش های مشتریز مطالب مکمل و تأیید کنند ه همدیگر استفاده مطلوب بـه عمل آید. جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه‌های تربیت و یـادگیری «حکمت و معارف اسلامـی » و «قرآن و عربی ۱» سازماندهی محتوای حوزه های حکمت ومعارف اسلامـی و قرآن و عربی درون دوره ابتدایی بـه صورت تلفیقی است.

در دور ه متوسطه اول حتی الامکان بـه صورت مجزا لیکن هماهنگ و در دور ه متوسطه دوم، بجز درون رشت ه علوم و معارف اسلامـی، بـه صورت تلفیقی و درس عربی بـه صورت مجزا ارائه م یشود. درون رشت ه علوم و معارف اسلامـی نیز درس های اختصاصی درون حوز ه معارف اسلامـی ارایـه مـی شود.

حوزه تربیت و یـادگیری زبان و ادبیـات فارسی

این حوزه شامل دو بخش زبان و ادبیـات است. زبان، فرآیندی هست که از درک و دریـافت سخن آغاز م یشود و به تولید کلام معنا دار مـی انجامد. ادبیـات، تولیدی مرکب و چند سطحی هست که واج، واژه، معناو نحو، سطح و جنبه هنری را نیز شامل م یشود. کارکرد هنری زبان درون قالب ادبیـات ظاهر مـی شود. ضرورت و کارکرد حوزه: زبان و ادبیـات فارسی، رمز هویت ملّی و سبب پیوستگی و وحدت هم ه اقوام ایرانی وگنجین ه گران ارجی هست که گذشته را بـه حال و آینده پیوند م یدهد.

در این حوزه، دانش‌آموزان با پیکره نظام مند و عناصر سازه ای زبان بـه گونـه ای روشمند و علمـی آشنا مـی شوند و توانایی خلق و نگارش و آفرینش درون این حوزه راب م یکنند. بنیـاد ارتباط انسان با دیگران بر زبان است. آموزش زبان بستر مناسبی را به منظور پرورش مـهارت‌ها و ارز شـهای اخلاقی دانش‌آموزان درون قالب های متنوع زبان و ادبیـات بـه صورت شفاهی، دیداری و نوشتاری و برای مقاصد و مخاطبان گوناگون فراهم مـی‌کند کـه شامل یـادگیری زبان، یـادگیری از طریق زبان و یـادگیری دربار ه زبان م یباشد. بیشترین فعالیت روزمر ه ما هنگام گف توگو با دیگران و استفاده از رسان هها توسط زبان شکل مـی‌گیرد.

زبان دو کارکرد اصلی دارد: ۱ ابزاری به منظور ارتباط درون مراودات اجتماعی، ۲ ابزاری به منظور ایجاد زیبایی هنری کـه همان ادبیـات است. از زبان به منظور هدف های گوناگون استفاده م یشود، از جمله به منظور برآوردن نیـازهای روزمره، تأثیرگذاری بر افکار و رفتار دیگران، ایجاد تفاهم درون روابط اجتماعی، انجام تحقیق وب اطلاعات، آشنایی با پیشینـه فرهنگی، حفظ آداب و رسوم قومـی محلی، احساس تعلق و ایجاد هویت ملی، قدرت بیـان عقاید شخصی، دریـافت ایده ها و افکار، بیـان تخیلات و بدیع هگویی، و اطلاعات درون زمـین ههای گوناگون. زبان بستری به منظور تفکر است. پرورش مـهارت های زبانی زمـینـه درک مفاهیم درون سایر متون و موضوعات درسی را فراهم کرده، بـه رشد مـهارت‌های اجتماعی، شخصی، ذهنی، ارتباطی، فرهنگی، مطالعه و پژوهش و ارز شـهای اخلاقی کمک مـی کند.

قلمرو حوزه: آموزش زبان و ادبیـات فارسی بر چهار مـهارت زبانی گوش دادن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن از طریق رمزگشایی و رمزگذاری نمادهای آوایی )شنیداری( و خطی)دیداری( و مـهارت‌های فرازبانی )تفکر، نقد و تحلیل( و چگونگی کاربست آ نـها و نیز ادبیـات فارسی تأکید دارد.

در این حوزه، دانش‌آموزان بـه فهم زبان، باورها، ارز شـها و نگر شـها، ساختار زبانی، جایگاه و گشتار زبان فارسی و پیکره نظا ممند و عناصر ساز های و عوامل هنری و زیبایی درون منابع اصیل و ادبیـات کهن و معاصر دست مـی یـابند. آموزش زبان و ادبیـات فارسی، با رویکرد ارتباطی انجام مـی‌گیرد و بر انتقال ارز شـهای فرهنگ اسلامـی ایرانی تأکید دارد.

زبان درون بستر تجربیـات ارتباطی طبیعی، بیشتر و بهتر آموخته مـی شود. لذا قانونمند یـهای زبانی شامل تلفظ کلمات، ساخت کلمات و ساخت دستوری، از طریقب تجربیـات واقعی و وابسته بـه موقعی تهای فرهنگی دانش‌آموزان صورت مـی‌گیرد. این امر خصوصاً درون سا لهای اوّلیـه از اهمـیت ویژه ای برخوردار است. مجموعه تجربیـات ارائه شده درون قالب های گوناگون زبان و ادبیـات فارسی، دانش‌آموزان را افرادی پایبند بـه ارز شـهای ملی و دینی و متخلق بـه آداب و اخلاق متعلق بـه این سرزمـین مـی پرورد، و آنان را درون حفظ فرهنگ و تمدن خویش توانمند مـی‌کند.

جهت گیریـهای کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: درون سازماندهی محتوا درون دور ه ابتدایی عمدتاً کارکرد ارتباطی زبان مورد توجه قرارمـی‌گیرد و کارکرد هنری زبان صرفاً با هدف لذت بردن از زبان دنبال مـی شود. درون دوره های تحصیلی بالاتر توجه بـه کارکرد هنری زبان با هدف انتقال ارز شـهای فرهنگی و رشد و تقویت توانمند یـهای هنری متربیـان وب هویت ملی صورت مـی‌گیرد.

 

حوزه تربیت و یـادگیری فرهنگ و هنر

فرهنگ، مـه مترین و غنی ترین منبع دس تیـابی بـه هویت هست و از طریق جهت بـه شیو ه زندگی، امکان هوی تیـابی را بـه صورت فردی و جمعی فراهم مـی کند. فرهنگ شامل: باورها و ارز شـها، تاریخ گذشته، مفاخر ملی، آداب و سن تها، قوانین، آثار باستانی، هنر و ادبیـات گذشته و معاصر است. حوزه یـادگیری فرهنگ و هنر ناظر بـه درک معنا و روابط مـیان پدید هها )آیـه بینی و آیـه خوانی(، زیبای یشناسی و قدرشناسی نسبت بـه نشانـه های جمال الهی و زیبای یـها درون پیشینـه فرهنگی جامعه )نمادها، آداب و رسوم، ارز شـها، اسوه ها و اسطوره ها( و حفظ و تعالی آن است.

ضرورت و کارکرد حوزه: با عنایت بـه اهمـیت فرهنگ و هویت ملی و نقشی کـه این دو مقوله درون استقلال، خودکفایی، عزّت نفس و مقابله با از خودبیگانگی ایفا م یکنند، فرهنگ و هنر از کارآمدترین امکانات درون امر تربیت محسوب مـی شوند و موضوعاتی هستند کـه از فرهنگ اسلامـی، ایرانی و انقلابی ما نشئت گرفته و در احراز هویت ملی اثرگذار مـی باشند. هنر بـه عنوان تجلّی باورهای جامعه از وجوه تمایز انسان با سایر موجودات هست و مـی تواند بـه عنوان یکی از بارزه های هویت و به ویژه هویت فرهنگی و معنوی، موجب رشد و ارتقاء تمدن و فرهنگ جوامع مورد توجه قرار گیرد. تربیت فرهنگی و هنری سبب شناخت پیشین ه فرهنگی و توانایی های فردی و توسعه ظرفی تهای وجودی وب بخشی از شایستگی‌های مورد نیـاز به منظور زندگی م یشود. دس تیـابی بـه کمال درون اخلاقیـات و ارزیـابی فرهنگ بشری بر اساس نظام معیـار، درگرو دس تیـابی دانش‌آموزان بـه ابزار و رسانـه‌هایی با توان باایی دامنـه وعمق ارز شـهاست.

استفاده از هنر و قالب های هنری مناس بترین طریق باایی تجربیـات غنی از احساس و عواطف انسانی است. شناختی کـه در اثر آشنایی با هنرها و مـیراث فرهنگی ایجاد مـی شود، زمـین هساز حفظ، احیـا و اشاع ه هنرهای ایرانی اسلامـی، هویت بخشی بـه فرد و جامعه و مقابله با تهاجم فرهنگی است. مـه مترین کارکرد این حوزه را م یتوان دستیـابی بـه سواد فرهنگی و هویت بخشی، ایجاد شوق و نشاط، درک و بیـان احساسات و معانی و ابراز وجود بـه زبان هنر، پرورش حواس، ذوق زیباشناسی، قدرت تخیل، خلاقیت، قدرشناسی از زیبای یـها و مـیراث فرهنگی و در نـهایت دستیـابی بـه بصیرت فرهنگی عنوان کرد. قلمرو حوزه: قلمرو حوزه فرهنگ و هنر شامل درک اید ههای هنری، فرآیندها و مـهارت‌های هنری، ابراز هنری و مـیراث فرهنگی درون دو عرصه عملی )تولید اثر بر پای ه الفبا و قواعد ترکیب( و نظری )درک اثر بر پای ه زیباشناسی، تاریخ فرهنگ و هنر، تجزیـه و تحلیل و نقد آثار فرهنگی و هنری ( است.

رمزگشایی و رمزگذاری پدید هها درون قالب های هنری شامل دو فرایند کشف معنا )درک و دریـافت اثر( و خلق معنا )تولید اثر( است. دس تیـابی بـه سواد فرهنگی و مـیان فرهنگی به منظور درک ارتباط فرهن گها، اقوام و ملی تها درون سطح ملی و جهانی و ارتباط خرده فرهن گها با فرهنگ معیـار، تمایز فرهنگ مدرن و سنتی، بخشی از قلمرو محتوایی این حوز ه یـادگیری است. جهت گیری کلی این حوزه درون سازماندهی محتوا و آموزش، «تربیت هنری » با تأکید بر دست یـابی بـه بصیرت فرهنگی است. تربیت هنری زمـین ه درک زیبای یـها و نظم هستی کـه یکی از را ههای شناخت خداوند و قدرشناسی نسبت بـه زیبای یـها و خالق آ نـهاست را فراهم مـی کند.

سازماندهی فعالی تها درون قالب رویکرد تربیت هنری موجب درک زیبای یـهای طبیعت، محیط زندگی وآثار فرهنگی هنری، تقویت حواس، تخیل، تفکر، توان درک معانی آشکار و پنـهان و غنا بخشیدن بـه ادراک حسی و عاطفی مـی شود. جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: سازماندهی محتوا درون این حوز ه که تا پایـان دوره آموزش عمومـی مبتنی بر تربیت هنری و در دوره متوسطه دوم موضوع محور است. همچنین سازماندهی محتوا بـه صورت چند رشته ای و متناسب با نیـازهای فردی و اجتماعی متربیـان انجام م یشود. تربیت فرهنگی و هنری درون سال های آغازین تحصیل بـه صورت آموزش غیرمستقیم انجام مـی‌گیرد و به تدریج متناسب با دوره تحصیلی و رشته‌های هنری از روشـهای آموزش مستقیم بهر هگیری مـی‌کند.

در فرایند فعالی تهای یـادگیری و تولید اثرهنری، با ایجاد شرایط تصمـی مگیری و حل مسئله، مـهارت رویـارویی با مسائل و مشکلات، درک صحیح رویدادها و پدید هها با تکیـه بر عواطف، امکان ابراز احساسات، افکار، اید هها، دریـافت های شخصی، پرورش قوّهٔ خیـال )تخیل(، خلاقیت و وجه فردی دانش‌آموز، از طریق بـه کارگیری حواس مختلف درون قال بهای متنوع هنری فراهم مـی شود. بصیرت فرهنگی و تربیت هنری رویکردی فرابرنامـه درسی بوده و روح حاکم بر کل نظام آموزشی هست و استفاده از ظرفیت هم ه حوزه‌های تربیت و یـادگیری، خصوصاً علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و زبان و ادبیـات فارسی را طلب مـی نماید.

 

حوزه تربیت و یـادگیری سلامت و تربیت بدنی

حوز ه سلامت و تربیت بدنی بـه دنبال برقراری سلامت کامل جسمـی و روانی دانش‌آموزان بـه عنوان امانت الهی و بکارگیری روشـهای درست انجام فعالیت جسمانی، ارتقای توانای یـهای بدنی و حرکتی، تبیین روشـهای تفریحی سالم و ترویج بهداشت و اصول سالم زیستن و پیشگیری از ایجاد بیماری و اختلال و معلولی تهای اندامـی و توانمندسازی افراد درون تسلط بر رفتار خود و حفظ سلامت است. ضرورت و کارکرد حوزه: درون آموز ههای اسلامـی، بدن انسان هدیـه و امانتی الهی به منظور تکامل روح محسوب م یشود. حفظ بدن از خطرها، آسی بها، تقویت جسمانی و برقراری سلامت، تکلیف دینی و الهی م یباشد و در کلام معصومـین علیـه مالسلام نیز بر این حقیقت تأکید شده است. سلامت و تربیت بدنی بـه عنوان عاملی اساسی و مؤثر درون توسع ه فر دی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و اقتصا دی هست و ابزاری ضرو ری برا ی رشد و پرورش انسا نـهایی سالم و توانمند جهت دس تیـابی بـه ابعادی از حیـات طیبه است.ب صلاحیت های اساسی این حوزه، دانش‌آموزان را قادر مـی‌سازد که تا ظرفیت های جسمـی، روحی و روانی خود را بشناسند، بـه آن اعتماد کنند و در جهت پرورش آن کوشا باشند.

این آموز هها بـه دانش‌آموزان کمک مـی‌کند کـه در قبال بهداشت و سلامتی خود مسئولیت بپذ یرند و به نقش خود درون تضمـین سلامت جسمـی و روانی و نشاط فر دی و اجتماعی، بـه خصوص سلامت خانواده اعتقاد داشته باشند. دانش‌آموزان درون خلال ورزش و فعالی تها ی بدنی یـاد م یگیرند چگونـه درون قالب گروهی کار کنند، اعتماد بـه نفس خود را افز ایش دهند، به منظور اوقات فراغت خود برنامـه‌ریزی کنند، خطرکنند، درون مسا ئل درگیر شوند و به کمک دیگران مس ائل را حل کنند. سلامت و بهداشت موجب رفاه کامل جسمـی، روانی، اجتماعی، معنوی و پیشگیری از ایجاد بیماری و ضایعات و معلولی تهای جسمـی، حسی، حرکتی، و موجب توانمندسازی فرد درون تسلط بر رفتار و حفظ سلامت خود و پیشگیری از کردارهای پرخطر و بهبود زندگی دانش‌آموزان مـی شود.

قلمرو حوزه: بهداشت و سلامت، ورزش و تربیت بدنی و تفریحات سالم بـه عنوان موضوعات همبست ه یک حوزه شناخته شده اند و اه مشترک بسیـاری دارند. توجه بـه سطح کیفی زندگی و رشد و تکامل فرد، اصول صحیح تغذیـه، رعایت آداب بهداشتی وب مـهارت های ایمنی از مـه مترین اه این حوزه م یباشد. این حوزه تربیت و یـادگیری دارای دو زیر حوزه اصلی «سلامت و بهداشت » و «تربیت بدنی، ورزش و تفریحات سالم » مـی باشد کـه شامل موارد زیر است: مـهارت‌های حرکتی و آمادگی جسمانی؛ باز یـها و رشته‌های ورزشی؛ تفریحات سالم؛ اصول تغ ذی ه سالم و متوازن؛ ایمنی و پیشگیری از آسی بهای فردی و جمعی درون ابعاد و شرایط مختلف؛ مـهارت‌های زیستی و بهداشت فردی و عمومـی؛ نظام مراقبت از سلامت جسمانی و روانی با تأکید بر سلامت فرد، خانواده و اجتماع؛ بهداشت بلوغ و سلامت نوجوانی. جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: درون سازماندهی محتوای این حوزه درون کلیـه دوره های تحصیلی حتما ابعاد جسمانی، عقلانی، اجتماعی، روانی و معنوی بـه صورت تلفیقی مورد توجه قرار گیرد. درون دوره متوسطه دوم، سازماندهی محتوا درون شاخ ه فنی و حرفه ای موضوع محور و براساس رشته های ورزشی خواهد بود.

 

حوزه تربیت و یـادگیری کار و فن آوری

حوزه کار و فن آوری شاملب مـهار ته ای عملی به منظور زندگی کارآمد و بهر ه ور وب ش ایستگ یـه ای مرتبط با فنّاوری و علوم وابسته، بـه ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات، جهت تربیت فناورانـه و زندگی سالم درون فضای مجازی و نیز آمادگی ورود بـه حرفه و شغل درون بخ شـها ی مختلف اقتصادی و زندگی اجتماعی است.

ضرورت و کارکرد حوزه:با توجه بـه آموزه های اسلامـی، کار و اشتغال از ارزش تربیتی برخوردار هست و انسان از طریق کار، نفس سرکش را رام کرده و شخصیت وجودی خویش را صیقل داده، هویت خویش را تثبیت کرده و زمـین ه ارتقاء وجودی خویش را مـهیـا و امکانب روزی حلال و پاسخگویی بـه نیـاز های جامعه را فراهم مـی آورد. آموزش فنّاوری، کار و مـهارت آموزی، باعث پیشرفت فردی، افزایش بهره وری، مشارکت درون زندگی اجتماعی و اقتصادی، کاهش فقر، افزایش درآمد و توسعه یـافتگی خواهد شد. قلمرو حوزه: قلمرو این حوزه شامل چهار دسته شایستگی است: ۱ شایستگیـهای محوری غیر فنی دنیـای کار؛ ۲ شایستگیـهای پایـه فنی مورد نیـاز نیروی کار حرف و مشاغل گوناگون؛ ۳ شایستگیـهای مربوط بـه فناوری اطلاعات و ارتباطات؛

۴ شایستگیـهای مربوط بـه یـادگیری مادام العمر فنی و حرفه ای. جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: شایستگی‌های این حوزه درون دوره آموزش عمومـی بـه صورت عینی، تجربی و عمدتاً درون هم تنیده با دیگر حوزه‌های تربیت و یـادگیری و از طریق تجربه درون محی طهای یـادگیری واقعی و متنوعب خواهد شد و زمـینـه هدایت دانش‌آموزان را با توجه بـه علایق و توانای یـه ایشان درون مسیرهای تحصیلی، حرفه ای و شغلی فراهم مـی‌کند. درون تدوین فعالیت‌های یـادگیری این حوزه درون کلی ه دوره های تحصیلی، دیدگاه فناورانـه حاکم خواهد بود. درون پای ههای اول که تا سوم دوره ابتد ایی مـهارت های مربوط بـه کار بـه صورت تلفیقی با سایر حوزه های یـادگیری ارائه مـی شود. درون پای ههای چهارم که تا ششم دوره ابتدایی و دوره متوسطه اول مـهارت‌های مربوط بـه کار درون قالب پروژ ه و بر اساس نیـازها، استعدادها، علایق و موقعی تهای محلی تعریف و به صورت عملی اجرا خواهد شد. فناوری اطلاعات و ارتباطات علاوه بر تلفیق با سایر حوزه‌های یـادگیری مـی تواند بـه صورت مستقل ارائه شود.

سازماندهی محتوا درون دور ه متوسطه دوم بـه صورت زیر خواهد بود: گروه اوّل: درون این گروه دانش‌آموزان قادر خواهند بود بعد از پایـان دور ه متوسطه جذب دنیـای کار شوند. حرف ههای انتخابی با توجه بـه زمان آموزش و دیگر عوامل درون سطوح یک یـا دو مـهارتی ۱ تعریف مـی شوند. مراکز یـادگیری درون اجرای این آموز شـها م یتوانند خارج از مدرسه و با مشارکت بخش دولتی و غیر دولتی تشکیل شوند. نیـازهای منطقه ای حتما در طراحی و تدوین این گروه از برنامـه درسی لحاظ شوند. گروه دوم: درون این گروه دانش‌آموزان قادر خواهند بود بعد از پایـان دوره کاردانی جذب دنیـای کار شوند. حرفه های انتخابی با توجه بـه زمان آموزش و دیگر عوامل، درون سطوح دو یـا سه مـهارتی تعریف مـی شوند.

در این گروه بین شایستگی‌های گروه های اصلی حرفه و شایستگ یـهای حرف ههای انتخاب شده، تعادل برقرار است. مراکز یـادگیری درون این نوع آموزش ها متنوع است. برنامـه‌ریزی درسی این گروه و اجرای آن با مشارکت آموزش و پرورش و وزارت علوم،تحقیقات و فناوری انجام مـی شود. ۳ گروه سوم: درون این گروه، برنام ه درسی دانش‌آموزان دوره متوسطه نظری حتما به گونـه ای طراحی شود کـه هردانش‌آموز درون پایـان دوره متوسطه دوم، درون یکی از فعالی تهای فنی و حرفه ای ساده متناسب با نیـازها و علایق خود مـهارت کافی عملی راب کرده باشدو این امر درون ارزشیـابی پیشرفت تحصیلی بـه عنوان یک معیـار لحاظ گردد. گروه بزرگ حرف ههای انتخابی با توجه بـه زمان آموزش و دیگر عوامل درون سطوح سه یـا چهار مـهارتی قرار دارند.

 

حوزه تربیت و یـادگیری علوم انسانی و مطالعات اجتماعی

حوز ه تربیت و یـادگیری علوم انسانی و مطالعات اجتماعی بـه مطالع ه کن شـها و تعاملات انسانی و توانایی ایجاد رابطه مثبت و سازنده با خلق حول محور رابطه با خدا؛ درک موقعیت و فراموقعیت و عناصر آن درون ابعاد مختلف )زمان، مکان، عوامل طبیعی و اجتماعی( و سنت های الهی حاکم بر فرد و جامعه م یپردازد؛ و در پی تقویت و پرورش کن شـهای مطلوب، متناسب با نظام معیـار اسلامـی است. ضرورت و کارکرد حوزه: زندگی توحیدی نیـازمند درک سن تهای الهی، مطالعه محیط طبیعی و انسانی )سیر درون آفاق و انفس(، احساس همدلی، نوع دوستی و احترام نسبت بـه دیگران و کنترل هیجانات و احساسات بـه هنگام قرارگرفتن درون موقعی تهای واقعی و چالش برانگیز )خانوادگی، اجتماعی، بی نالمللی( است. حصول تربیت متعالی درون گرو رابطه و تعامل متقابل فرد و جامعه است.

آموزش های این حوزه برخاسته از فرهنگ و تاریخ جامعه، درون خدمت هویت تاریخی و فرهنگی آن م یباشد و بسترهای لازم به منظور تحقق عدالت و پیشرفت را فراهم مـی آورد. دانش‌آموزان نیـاز دارند درون آموزش های مدرسه ای فرصت‌هایی به منظور به چالش کشیدن اید ههای خود و دیگران درون خصوص مسایل اجتماعی درون سطح محلی، ملی و جهانی درون اختیـار داشته باشند که تا از این طریق روحی ه حقیقت جویی، عدال تخواهی، حق طلبی، تکلی فمداری، دعوتگری، مذاکره، انصاف، و نوع دوستی و پذیرفتن مسئولیت الهی خود درون قبال نوع بشر، خصوصاً محرومان و مستضعفان را پرورش دهند. آنان حتما بتوانند ویژگی‌های تمدن و فرهنگ ایرانی اسلامـی و تأثیر آن درون توسعه جامعه بشری را درک کرده و نقش خود را درون جهان امروز به منظور حفظ و ارتقا موقعیت و جایگاه ایران درون بین کشورهای منطقه و در سطح جهان بشناسند.

آموزش تعامل مسئولانـه با جامعه و مسائل آن و نیز ارتقای شایستگی‌ها به منظور اصلاح دین مداران ه مسائل زندگی فردی و جمعی از کارکردهای مـهم این حوزه هست قلمرو حوزه: قلمرو این حوزه شامل: درک موقعیت و ابعاد آن درون بعد زمان )گذشته، حال، آینده(، مکان )خانـه، محله، شـهر، کشور، زمـین، کیـهان(، عوامل طبیعی)محیط طبیعی، محیط زیست(، عوامل اجتماعی) ساختارها و نـهادهای اجتماعی، هنجارها، رفتارها و روابط انسانی، قراردادها( و تعامل آ نـها؛ آمایش سرزمـین؛ درک چگونگی حاکمـیت سن تهای الهی بر زندگی انسان درون طول تاریخ وب مـهارت های اجتماعی)مـهارت درون فعالی تهای گروهی، توسع ه روابط انسانی بردباری، وفاق و همدلی و مسالمت جویی، نوع دوستی و... رعایت حقوق و انجام تکالیف( و اقتصادی )مـهارت‌های اقتصادی، صرفه اقتصادی، داد وستد، تولید، توزیع، مصرف و قناعت( بـه عنوان یک عضو مسئول جامعه ایران اسلامـی مـیباشد.

جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: شایستگی‌های مورد انتظار که تا پایـان دوره آموزش عمومـی درون قالب تجربیـات یـادگیری تلفیقی ارائه مـی شود و فرصت درک مفهوم موقعیت درون ابعاد مختلف آن را فراهم مـی‌کند. همچنین دانش‌آموزان توانایی لازم به منظور مشارکت آزادانـه و آگاهانـه درون فعالی تهای اجتماعی راب م یکنند. این شیو ه سازماندهی محتوا، فرصت‌هایی را برایب تجربیـات دست اول درون سطح کلاس درس، مدرسه و جامع ه محلی درون اختیـار مدارس و مربیـان قرار مـی دهد. دانش‌آموزان ضمن روبرو شدن با موقعی تهای واقعی و چالش برانگیز توانایی لازم به منظور حل مسایل واقعی زندگی فردی و اجتماعی و دست یـابی بـه مرتب های از عقلانیت اجتماعی راب م یکنند. آموزش درون دور ه متوسطه دوم بـه موقعیت‌های واقعی زندگی نزدی کتر بوده و فرص تهای بیشتری را به منظور مشارکت درون فعالی تهای اجتماعی، درون اختیـار دانش‌آموزان قرار مـی دهد.

در این دوره ضمن تأکید بر پرورش مـهارت‌های کار گروهی و شرکت درون ارائ ه خدمات اجتماعی بر حسب ورود دانش‌آموزان بـه شاخ ه نظری و گرایش/ رشته علوم انسانی، محتوا جنبه نیم ه تخصصی پیدا مـی کند. فرایند یـاددهی یـادگیری مبتنی بر پرسشگری نقادانـه و استدلالی و استفاده از روش های کاوشگری بـه شیوه مشارکتی، پژوهش مشارکتی، پروژه، مطالع ه موردی، مطالعه کتابخانـه ای اسنادی، موقعی تهای واقعی)برنام هریزی، تأمـین منابع به منظور ارائه خدمات اجتماعی بـه گروه های نیـازمند( و مشارکت درون فعالیت‌های جمعی درون سطح جامعه) اردوهای عمرانی، خدماتی، پژوهشی( از روشـهای موردتأکید این حوز ه یـادگیری است.

حوزه تربیت و یـادگیری ریـاضیـات

ریـاضیـات ریشـه درون قوه تعقل انسانی و نقشی مؤثر درون درک قانونمندی طبیعت دارد. ریـاضیـات بـه عنوان علم مطالع ه الگوها و ارتباطات، هنری دارای نظم و برخوردار از سازگاری درونی، زبانی دقیق به منظور تعریف دقیق اصطلاحات و نمادها و ابزارکار درون بسیـاری از علوم و حرف هها تعریف شده است. ضرورت و کارکرد حوزه: ر یـاضیـات و کاربردهای آن بخشی از زندگی روزانـه و در جهت حل مشکلات زندگی درون حوزه‌های مختلف ب هشمار مـی آید کـه دارای کاربردهای وسیع د ر فعالی تهای متفاوت انسانی است. ریـاضیـات، موجب تربیت افرادی خواهد شد کـه در برخورد با مس ائل بتوانند بـه طور منطقی استدلال کنند، قدرت تج زیـه و انتزاع داشته باشند و درباره پ دید ههای پیرامونی تئور یـهای جامع بسازند. وجه مـهم ریـاضی توانمند سازی انسان به منظور توصیف دقیق موقعی تهای پیچیده، پیش بینی و کنترل وضعی تهای ممکن مادی طبیعی، اقتصادی، اجتماعی است. بنابراین، توانایی بـه کارگیری ریـاضی درون حل مسائل روزمره و انتزاعی، از اه اساسی آموزش ریـاضی م یباشد.

قلمرو حوزه: قلمرو حوز ه آموزش ریـاضیـات از یک سو، درک مفاهیم ریـاضی شامل: اعداد و محاسبات عددی؛ جبر و نم ایش نما دین )الگوها، رابطه ها و تابع ها(؛ هندسه و انداز هگیری؛ داد هها، آمار و احتمال است. از سوی دیگر، درون این حوزه دانش‌آموزان حتما با فرآیندهای ریـاضی نظیر حل مسئله و به کارگیری استراتژ یـهای حل مسئله، مدل سا زی )مسائل واقعی و پدید هها(، استدلال، تفکر نقاد و استدلال منطقی )تعمـیم دادن، پی شبینی، فرضی هسازی، حدسیـه سازی و آزمودن حدسی هها، توضیح و تبیین جوا بها/ تأیید و تصدیق جوا بها، دسته بندی ، مقایسه ، ب هکارگیری الگوها(؛ تفکر تجسمـی یـا دیداری و تفکر خلّق )استدلال فضایی، حل مسئل ههای غیرمعمول، الگوهای تجسمـی، تولید مسئله درون قالب داستانی و بافت واقعی و تخیلی(، اتصال و پیوندهای موضوعی و مفهومـی ریـاضی، گفتمان ریـاضی )فرهنگی و ارتباطی خواندن و نوشتن ریـاضی(، تصمـی مگی ری و تصمـی مسا زی، تخمـین زدن، و دقت یـافتن آشنا شده و در آ نـها مـهارت یـابند.

فنّاوری درون ریـاضیـات و کاربردهای آن )حسابگرها و رایـان هها، نرم افزارهای رایـانـه ای( از نکات مورد تأکید درون استفاده از فنّاور یـهای نوین درون ریـاضیـات است. فرهنگ و تمدن ایران و اسلام از طریق شرح خدمات دانشمندان و ریـاضیدانان ایرانی و نقش آنان درون تاریخ ریـاضی بخشی از محتوای این حوزه را تشکیل مـی دهد.

جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: ریـاضیـات از نظر ماهیت، علمـی مجرد است، ولی بستر رشد و توسعه آن، مشاهده و توصیف و تجزیـه و تحلیل محیط پیرامونی است. درون ریـاضیـات مدرسه ای، فعالی تهای آموزشی ب اید برخاسته از ریـاضیـات محیط پیرامون باشد و به دانش‌آموزان کمک کند که تا مفاهیم و گزار هها ی ریـاضی را درون محیط پیرامونی خود مشاهده، تجزیـه و تحلیل و درک کنند و بر ای مفاهیم ریـاضی درون محیط پیرامونی تعبیرها ی گوناگون بـه دست آورند. این امر، امکان درک شـهو دی آنان کـه راهنم ای عمل ریـاضیدانان هست را تقو یت مـی‌کند.

بحث شـهود، درون ریـاضیـات مدرس های بسیـار اساسی است. یـادگیری عمـیق مفاهیم ریـاضی وقتی رخ مـی دهد کـه دانش‌آموزان خودشان درون طی حل یک مسئله قابل توجه بـه آن مفاهیم رسیده باشند و خودشان آن مفاهیم را ساخته باشند. این عمل مشابه یک پژوهش درون ریـاضی است. بنابراین، درون فرایند یـاددهی یـادگیری ریـاضی، دانش‌آموزان یـاد م یگیرند کـه چگونـه مفاهیم جدید رخ م یدهد، چگونـه حتما آن ها را نامگذاری کرد و چگونـه مـی توان با آ نـها کار کرد و آ نـها را تعمـیم داد. که تا پایـان دور ه آموزش عمومـی موضوعات محتوایی این حوزه براساس تلفیقی از شبک ههای مفهومـی و مـهارتی، سازمان دهی م یشود و در دوره متوسطه دوم برحسب رشته های تحصیلی درون قالب موضو عهای محوری با جه تگیری نظری یـا کاربردی ارائه خواهد شد.

حوزه تربیت و یـادگیری علوم تجربی

علم تجربی حاصل تلاش انسان به منظور درک دنیـای اطراف، و دانشی آزمودنی هست که با ظهور شواهد و دلایل جدید درون معرض تغییر قرار گرفته و از گستر ه وسیعی از روش های تحقیق بهره مـی برد. علوم تجربی هم درون مرحل ه تکوین و شک لگیری چارچو بهای مفهومـی و هم درون عرصه چگونگی کاربرد و عمل و تصرف درون طبیعت درون بستر گستر ه دیگر حوزه‌های معرفتی بشر شکل مـی‌گیرد و نشو و نما مـیکند. از این رو، تعاملی انکارناپذیر با فلسفه، باورها و ارز شـهای پذیرفته شد ه فرد و جامعه دارد. با توجه بـه جه تگیری های این برنامـه، علم تجربی حاصل کوشش انسان به منظور درک واقعیت های هستی و کشف فعل خداوند است.

ضرورت و کارکرد حوزه: پرورش علمـی دانش‌آموزان و برخوردار شدن ایشان از سواد علمـی فنّاورانـه درون بُعد شخصی و فردی از لازمـه های زندگی سالم و موفقی تآمـیز، و در بُعد اجتماعی لازم ه بقای عزت مدار و توسع ه پایدار ایران اسلامـی است، از این رو، رشد و ارتقاء توان مند یـها و شایستگ یـهای دانش‌آموزان درون عرص ه علوم تجربی بـه شناخت و استفاده مسئولانـه از طبیعت بـه مثابه بخشی از خلقت الهی با هدف تکریم، آبادانی و آموختن از آن به منظور ایفای نقش سازنده درون ارتقاء سطح زندگی فردی، خانوادگی، ملّی و جهانی مـی انجامد.

آموزش علوم تجربی از یک سو، درون ایجاد بصیرت و بینش عمـیق نسبت بـه درک دنیـای اطراف و زمـین هسازی به منظور تعظیم خالق متعال از طریق فهم عظمت خلقت ضرورت دارد، و از سوی دیگر با عنایت بـه وابستگی روزافزون ابعاد گوناگون زندگی انسان بـه یـافت هها و فراورده های علمـی فنّاورانـه ضروری مـی‌نماید. از این رو، اگرچه پرورش سواد علمـی فنّاورانـه محور مشترک تمامـی برنام ههای آموزش علوم بـه شمار م یآید، ولی براساس مبانی تربیت اسلامـی، علاوه بر این محور، تعمـیق و تعالی نگرش توحیدی و دس تیـابی بـه درک غایتمند از خلقت و به عبارتی باز کشف وکشف رمز و رازههای مادی هستی، از محورهای مـهم تربیت علمـی است.

قلمرو حوزه: حوز ه یـادگیری علوم تجربی شامل مطالعه فرایندهای حیـاتی و موجودات، زمـین و پیرامون آن، تغییرات ماده و انرژی، طبیعت و مواد فراوری شده، علوم درون اجتماع، علوم درون زندگی روزانـه و تاریخ علم درون ایران و اسلام است. تربیت علمـی فنّاورانـه تنـها آموزش یـافت هها و فرآورد ههای علمـی یـا بـه عبارت دیگر تنـها مفاهیم و دانش علمـی را دربر نمـی‌گیرد؛ بلکه فرایندهای علمـی و روش عل مآموزی هم چون مـهارت های فرایندی )مشاهده، جم عآوری اطلاعات، انداز هگیری، تفسیر یـافت هها، فرضیـه و مد لسازی، پیش بینی، طراحی تحقیق و برقراری ارتباط( و مـهارت‌های پیچیده تفکر را نیز مورد توجه قرارم یدهد. ه مچنین نگر شـهای ناشی از علم، بخصوص بـه محیط زیست، و نگر شـهای ناظر بـه علم و فنّاوری از اجزای جدایی ناپذیر فعالیت‌های علمـی فنّاورانـه هست و دریچ های به منظور ورود مبانی فلسفی پذیرفته شده را فراهم مـی کند.

جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: با عنایت بـه پذیرش اصل همـه جانب هنگری و براساس رویکرد تلفیق درون هم ه حوزه های یـادگیری، پرورش علمـی با اتخاذ روشـهایی کـه با تلفیق نظر و عمل سازگاری دارند بـه پرورش مـهارت‌های فرایندی علمـی م یپردازد و به انتقال فراورد ههای دانش اکتفا نمـی‌کند. بر این اساس یـادگیرنده درون محور تمامـی فعالی تهای یـادگیری قرار مـی‌گیرد و آموختن روش و مسیرب علم، آگاهی و توانایی، یکی از اه اصلی آموزش تلقی م یشود. این امر درون مسیری رشدیـابنده و تعالی جو، زمـین هساز پرورش انواع تفکر م یشود و خودیـادگیری، ژرف اندیشی و تعالی جویی درون دانش‌آموزان را مـیسر مـی‌سازد.

ایجاد ارتباط بین آموزه های علمـی و زندگی واقعی و مرتبط ساختن محتوای یـادگیری با کاربردهای احتمالی آن بـه معنادار شدن یـادگیری وب علم مفید، سودمند و هد فدار به منظور دانش‌آموزان، منجر م یشود. این امر بـه پرورش انسا نـهایی مسئولی تپذیر، متفکر و خلاق مدد مـی رساند. سازماندهی محتوای این حوزه که تا پایـان دور ه آموزش عمومـی بـه صورت تلفیقی هست و درون دوره متوسطه دوم بر حسب رشته‌های تحصیلی درون قالب موضوع های محوری با جه تگیری نظری یـا کاربردی ارائه خواهد شد.

 

حوزه تربیت و یـادگیری زبانـهای خارجی

آموزش زبان‌های خارجی بستر مناسبی را به منظور درک، دریـافت،تعاملات فرهنگی وانتقال دستاوردهای دانش بشری درون قال بهای متنوع زبانی بـه صورت شفاهی، دیداری، و نوشتاری، به منظور مقاصد و مخاطبان گوناگون درون چارچوب نظام معیـار اسلامـی فراهم مـی کند. ضرورت و کارکرد حوزه: از آن جا کـه مراودات اجتماعی تحت تأثیر تعاملات جوامع بشری و رشد فنّاوری توسعه پیدا کرده و این دامنـه هر روز افزایش پیدا مـی‌کند، به منظور برقراری ارتباط سازنده و آگاهانـه ضروری هست دانش‌آموزان علاوه بر زبان مادری کـه به آنان امکان تعامل درون سطح روابط مـیان فردی )خانوادگی، محلی و ملی( را م یدهد، توانایی برقراری ارتباط با سایر جوامع و دستاوردهای بشری را درون سطح منطق های و جهانی دارا باشند. آموزش زبان خارجی علاوه بر کارکرد ارتباط مـیان فردی و بین فرهنگی، درون توسعه اقتصادی مانند صنعت گردشگری، تجارت، فن آوری، توسع ه علم، و هوشیـاری اجتماعی سیـاسی مؤثر است.

قلمرو حوزه: آموزش زبان بر توانایی ارتباطی و حل مسئله تأکید دارد بـه گون های کـه فرد بعد از آموزش قادر بـه ایجاد ارتباط با استفاده از تمامـی مـهارت‌های چهارگان ه زبانی )گو ش، سخن گفتن، خواندن، و نوشتن( به منظور دریـافت و انتقال معنا گردد. برنامـه درسی آموزش زبان حتما دانش‌آموزان را با پیکره زبانی، وا ژگان و ساخت های مورد نیـاز به منظور برقراری ارتباط مؤثر و سازنده درون سطح جهانی آشنا سازد. آموزش زبان های خارجی از ابتدای دور ه متوسطه اول آغاز م یشود و هدف آن آموزش چهار مـهارت زبانی و آشناسازی دانش‌آموزان با مـهارت های ارتباطی درون چارچوب جه تگیری های کلی مورد نظر خواهد بود. درون دوره متوسطه دوم، دانش‌آموزان حتما بتوانند مت نـهایی درون حد متوسط را بخوانند و مفاهیم آ نـها را دریـابند.

در ضمن توانایی نوشتن، درون حد یک مقال ه کوتاه، بـه زبان خارجی نیز درون آ نـها تقویت شود و از توانائی های لازم به منظور استفاده از منابع درون حد متوسط و برقراری ارتباط بـه یکی از زبان‌های خارجی را داشته باشند. آموزش بـه یکی از زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و یـا سایر زبان‌هایی کـه شورای عالی آموزش و پرورش تصویب کند ارائه خواهد شد.

جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: آموزش زبان‌های خارجی حتما از دائر ه تنگِ نظری هها، رویکردها و روشـهای تدوین شده درون جهان فراتر رود و به عنوان بستری به منظور تقویت فرهنگ ملی و باورها و ارز شـهای خودی درون نظر گرفته شود. رویکرد آموزش زبان‌های خارجی، رویکرد ارتباطی فعال و خودباورانـه است. درون سطوح آغازین آموزش، محتوای آموزشی پیرامون موضوعات بوم ی و نیـازهای یـادگیرنده چون بهداشت و سلامت، زندگی روزمره، محیط اطراف و ارز شـها و فرهنگ جامعه درون قال بهای جذاب انتخاب و سازما ندهی مـی شود و در سطوح بالاتر انتخاب و سازماندهی محتوای این حوزه بـه سمت کارکردهای فرهنگی، علمـی، اقتصادی، سیـاسی و... متناسب با متون آموزشی سایر حوزه های یـادگیری و در جهت تعمـیق آن ها خواهد بود. درون پایـان دوره متوسطه دوم دانش‌آموزان حتما توانایی خواندن و درک متون ساده تخصصی و نوشتن مقاله راکسب کنند. درون دوره متوسطه دوم گسترش دامنـه واژگان رشته‌های تخصصی بـه درک بهتر متون و برقراری ارتباط علمـی کمک مـی کند.

 

حوزه تربیت و یـادگیری آداب و مـهارتهای زندگی و بنیـان خانواده

برای دستیـابی بـه مراتبی از حیـات طیبه، آموزش های مرتبط با آداب و مـهارت‌های زندگی و خانواده بـه عنوان فرصتی به منظور ب هکارگیری آموخت هها درون موقعیت‌های واقعی زندگی و متناسب با تفاوت های فردی و شرایط و مقتضیـات محلی، وظیف ه آماده فرد به منظور ورود آگاهانـه و مسئولانـه بـه زندگی خانوادگی و اجتماعی را بر عهده دارد. آداب و مـهارت‌های زندگی مکمل یکدیگر و هر دو بـه دنبال آموزش سبک و آیین زندگ یـاند. بدین جهت نباید مرزی بین این دو ترسیم کرد. ضرورت و کارکرد حوزه: درون جامع ه امروز افراد به منظور حفظ و عمل بـه باورها و ارز شـهای دینی اخلاقی، بـه الگوها، دانش و مـهارت‌هایی نیـاز دارند کـه به آ نـها درون برقراری ارتباط سازنده درون چهار عرصه )ارتباط با خود، خدا، خلق، خلقت( کمک کند. انسا نـها آن گونـه زندگی مـی کنند کـه مـی اندیشند. باورها، گرایش ها و افکار آدمـیان درون سبحوه زندگی ایشان تأثیر دارد. آموزش های این حوزه مـی تواند بـه یکپارچه شدن یـادگیری و سامان ارتباط های انسانی و تعمـیم آن بـه موقعی تهای جدید کمک کند.

قلمرو حوزه: آموزش آداب و مـهارت‌های زندگی، شایستگ یـهای لازم به منظور خود مدیریتی دانش‌آموزان درون ادار ه امور روزمر ه زندگی شامل: آداب معاشرت،آداب معیشت، مدیریت زمان، کارکرد، وظایف و مـهارت های خانوادگی، آمادگی به منظور تشکیل خانواده و ایفای نقش والدینی، مدیریت رفتارهای هیجانی و تربیت عاطفی، مدیریت اوقات فراغت، خودآگاهی، مـهارت‌های تحصیلی و مطالعه، آداب زندگی درون محیط مجازی، هوی تیـابی، ارتباط مؤثر، مراقبت از محیط زیست، مدیریت بحران و خطر، مـهارت کار با دیگران و مـهارت‌های پند غیر عامل و آمادگی دفاعی را فراهم مـی کند.

جهت‌گیری‌های کلی درون سازماندهی محتوا و آموزش حوزه: انتخاب و سازماندهی فعالیت‌های یـادگیری به منظور آموزش آداب و مـهارت های زندگی تابع شرایط و مقتضیـات فرهنگی دانش‌آموزان است. از این رو، ضروری هست آموزش از متن زندگی و در متن زندگی رخ دهد. تدارک فرصت‌های تربیتی کـه در آن دانش‌آموزان بتوانند بهب تجربه درون موقعیت‌های واقعی زندگی )به صورت فردی و گروهی( دست یـابند جهت گیری اصلی درون آموزش مـهارت‌هاست. برگزاری اردوهای علمـی، فرهنگی، زیـارتی، شبی هسازی موقعیت‌های مرجع، توجه بـه شیو ههای آموزش انفرادی، غیرمستقیم و تجربی از این جمله است. سازماندهی محتوای فعالی تهای یـادگیری این حوزه بـه تناسب نیـاز و شرایط دوره های تحصیلی و با توجه بـه زمـینـه های آموزش که تا پایـان دوره آموزش عمومـی بـه صورت تلفیقی درون سایر دروس خواهد بود.

 
۹ اصول حاکم بر انتخاب راهبردهای یـاددهی یـادگیری

راهبردهای یـاددهی یـادگیری حتما بتواند بستر لازم را به منظور تحقق اه برنامـه درسی و تربیتی درون راستای شکوفایی فطرت و دستیـابی بـه مراتبی از حیـات طیبه تدارک ببیند. به منظور تحقق این مـهم علاوه بر اصول ناظر بر برنامـه‌های درسی و تربیتی، اصول حاکم بر انتخاب راهبردهای یـاددهی یـادگیری بـه شرح زیرخواهد بود:

۱ ۹ امکان درک و تفسیر پدیده ها، وقایع، و روابط را درموقعیت‌های واقعی زندگی تدارک ببیند، بـه گونـه ای کـه شرایط را به منظور درک و تصمـیم‌گیری درون مورد مسایلی کـه دانش‌آموزان درون موقعیت‌های مختلف با آن مواجه مـی شوند با رعایت نظام معیـار اسلامـی فراهم کند.
۲ ۹ انگیزه دانش‌آموزان را از طریق کاوشگری درون تلاش مداوم به منظور یـافتن پاسخ پرسش هایی درباره پدیده ها، وقایع وروابط آن ها شکوفا و تقویت کند.
۳ ۹ امکان درک و تفسیر قوانین کلی حاکم بر هستی و رابطه های علت ومعلولی یـا وابستگی پدیده ها را همراه با افزایش بصیرت درون دانش‌آموزان فراهم کند.
۴ ۹ فرصت‌هایی را تدارک ببیند کـه شایستگی‌هایب شده درون فواصل زمانی توسط دانش‌آموز مرور و تصمـیماتی به منظور تعدیل، بازنگری یـا ادامـه مسیر یـادگیری توسط او اخذ شود.
۵ ۹ فرصت لازم به منظور پیوند نظر و عمل، تلفیق دانش و تجربیـات پیشین با یـادگیری های جدید را بـه صورت یکپارچه و معنادار جهت تحقق ظرفیت های وجودی دانش‌آموزان و توسعه شایستگی‌ها فراهم کند.
۶ ۹ با بهره‌مندی فزونتر از روش های فعال، خلاق و تعالی بخش ۱و با سازمان دهی نو آورانـه و خلاق فرآیند جمع آوری و انباشت حقایق، زمـینـه ساختن علم و معرفت را فراهم نماید.
۷ ۹ صرفاً بـه انتقال دانش محدود نشده بلکه زمـینـه تولید علم از سوی دانش‌آموزان را با تأکید بر مشارکت آنان درون مفهوم، تدارک ببیند.
۸ ۹ زمـینـه تعامل مؤثر دانش‌آموزان را با معلم، همسالان و انواع محیط های یـادگیری فراهم کند.

۹ ۹ زمـینـه بهره گیری هوشمندانـه از فناوری های نوین آموزشی را فراهم نماید و استفاده از آن ها را با نگاه تقویتی و تکمـیلی یـا توانمند سازی )نـه نگاه جایگزینی و واگذاری( دنبال کند.

 

 
۱۰ اصول حاکم بر ارزشیـابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی
برای نظام بخشی بـه تصمـیمات درون خصوص ارزشیـابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی درون کلیـه دوره های تحصیلی اصول زیر حتما مد نظر برنامـه ریزان درسی و معلمان قرار گیرد:

۱ ۱۰ با استفاده از انواع روشـها و ابزارها، بتواند توانایی دانش‌آموزان، را درون بهره گیری از شایستگی‌های پایـه درون موقعیت‌های مختلف، بـه صورت معنادار منعنماید. ٢ ۱۰ با ارائه شواهد متنوع و کافی، امکان قضاوت درون خصوص سطح دستیـابی دانش‌آموزان بـه اه برنامـه درسی را تعیین نماید. ٣ ۱۰ بـه صورت منعطف و مستمر، با توجه بـه وجوه متفاوت یـادگیری هریک از دانش‌آموزان، فرآیند دستیـابی بـه اه و چگونگی اقدام مؤثر را منعنماید. ٤ ۱۰ با تأکید بر خودآگاهی، خود ارزیـابی و تصمـیم‌گیری از سوی دانش‌آموزان، چگونگی جبران،رفع کاستی ها و دستیـابی بـه سطوح بالاتر شایستگی درون هر یک از حوزه های یـادگیری را تدارک ببیند.

٥ ۱۰ به منظور حفظ شأن و کرامت انسانی دانش‌آموزان و تقویت خود پنداره مثبت آنان از بکارگیری روش ها و ابزارهای ارزشیـابی اضطراب آور و مأیوس کننده، پرهیز شود. ٦ ۱۰ به منظور تبیین و منعنمودن ظرفیت های وجودی و وجوه توانایی های متفاوت هر یک از دانش‌آموزان، امکان مشارکت سایر دانش‌آموزان، مربیـان و اولیـاء درون امر سنجش را فراهم کند. ٧ ۱۰ درون فرآیند ارزشیـابی، نقش محوری و تصمـیم سازی مدرسه و معلم درون چارچوب سیـاست های کلی آموزش و پرورش حفظ شود. ٨ ۱۰ طراحی و اجرای نظام ارزشیـابی نتیجه محور بر اساس استانداردهای ملی به منظور گذر از دوره های تحصیلی، رویکرد ارزشیـابی فرآیند محور درون ارتقای پایـه های تحصیلی دوره ابتدایی و رویکرد تلفیقی )فرآیند محور و نتیجه محور( درون سایر پایـه های تحصیلی مبنا قرار گیرد.

٩ ۱۰ با تأکید بر کار گروهی و فعالیت‌های جمعی و روش حل مسئله، وجه رقابت زایی یـا رقابت جویی را بـه حداقل برساند و زمـینـه شکوفایی دانش‌آموزان را فراهم کند. ۱۰ ۱۰ ارزشیـابی بـه عنوان بخش جدای یناپذیری از فرایند یـاددهی یـادگیری تلقی شده و از نتایج آن به منظور برنامـه‌ریزی رشد حرف های معلمان و بهبود برنام هدرسی و نظام آموزشی استفاده شود. ۱۱ ۱۰ با تأکید بر بهره گیری از تکالیف عملکردی درون سنجش مـیزان دستیـابی دانش‌آموزان بـه شایستگی‌ها و تلاش به منظور تحقق جامعه عدل مـهدوی)عج( و دستیـابی بـه مراتبی از حیـات طیبه، گزارش عملکرد تحصیلی و تربیتی آنان با همکاری دانش‌آموز،اولیـا مدرسه و والدین تنظیم و ارایـه شود.

 
۱۱ فرآیند تولید و اجرای برنامـه‌های درسی و تربیتی

تولید و اجرای برنامـه‌های درسی و تربیتی بر اساس مراحل و فرآیند ذیل انجام مـی شود:

١ ١١ تحلیل اه کلان آموزش و پرورش و ویژگی‌های حیـات طیبه براساس سند تحول بنیـادین ٢ ١١ تحلیل عناصر برنام ه درسی ملی و استخراج دلالت ها ٣ ١١ تحلیل نیـازها و پژوهش های انجام شده درون حوزه تربیت و یـادگیری درون سطح منطقه ای، ملی و جهانی ٤ ١١ تهیـه راهنمای برنامـه درسی حوزه های تربیت و یـادگیری ) تعیین اه، استاندارد های محتوا، نتایج یـادگیری و...( ٥ ١١ اعتبار بخشی راهنمای برنامـه درسی حوزه های تربیت و یـادگیری ٦ ١١ بررسی و تأیید راهنمای برنامـه درسی حوزه های تربیت و یـادگیری درون سازمان پژوهش و برنامـه‌ریزی آموزشی ٧ ١١ تصویب راهنمای برنامـه درسی حوزه های تربیت و یـادگیری درون شورای عالی آموزش و پرورش ٨ ١١ اجرای برنامـه ٩ ١١ اعتبار بخشی و ارزشیـابی ١٠ ١١ ارز شیـابی از برنامـه‌های درسی هر یک از حوزه‌های تربیت و یـادگیری بعد از گذشت سه سال از اجرای سراسری هر برنامـه درون هر یک از دوره های سه ساله تحصیلی توسط سازمان پژوهش و برنام هریزی آموزشی انجام و نتیجه بـه شورای عالی آموزش و پرورش گزارش مـی شود.

فرآیند تولید برنامـه‌های درسی و تربیتی حوزه های تربیت و یـاد گیری تحلیل برنامـه درسی ملی و اه دوره تحصیلی و استخراج دلالت ها تحلیل اه کلان آموزش و پرورش و ویژگی‌های حیـات طیبه و جامعه عدل مـهدوی )عج( بر اساس سند تحول بنیـادین تحلیل نیـازها و پژوهش های انجام شده درون حوزه یـادگیری درون سطح منطقه ای، ملی و جهانی تهیـه راهنمای برنامـه درسی حوزه های تربیت ویـادگیری )تعیین اه،استانداردهای محتواو نتایج یـادگیری ١ و..( بررسی و تأئید راهنمای برنامـه درسی حوزه های تربیت و یـادگیری درون سازمان پژوهش و برنام هریزی آموزشی اعتبار بخشی راهنمای برنامـه درسی تصویب راهنمای برنامـه درسی درون شورای عالی آموزش و پرورش اجرای برنامـه اعتباربخشی و ارزشیـابی

 

۱۲- سیـاست های تولید مواد و رسانـه‌های یـادگیری

در طراحی و تولید مواد و رسانـه‌های یـادگیری و در راستای تحقق رویکرد برنامـه درسی ملی، سیـاست های زیر مورد تأکید مـی باشد:

۱ ۱۲ تعیین استانداردهای ملی به منظور مواد و رسان هها، مراکز و منابع یـادگیری و تصویب آن درون شورای عالی آموزش وپرورش و نظارت بر حسن اجرای آن توسط وزارت آموزش و پرورش؛ ۲ ۱۲ بهره گیری از فناوری های نوین آموزشی با رویکرد حل مسئله درون تولید مواد و رسانـه‌های یـادگیری؛ ۳ ۱۲ توسعه سیـاست چند تألیفی و زمـینـه سازی به منظور مشارکت فعال استان ها، معلمان، مربیـان، افراد و تشکل های ذی علاقه و ذ یصلاح با تأکید بر بخش غیر دولتی درون تولید، تکمـیل و غن یسازی مواد، منابع و مراکز متنوع یـادگیری درون چارچوب سیـاست های آموزش و پرورش؛ ۴ ۱۲ بسترسازی به منظور بسط و توسعه تجارب و ابتکارات معلمان و مربیـان و دانش‌آموزان درون طراحی، ساخت و ارز شیـابی مواد و منابع یـاددهی و یـادگیری؛ ۵ ۱۲ توسعه و تقویت مراکز و منابع یـادگیری داخل و خارج از مدرسه بـه ویژه جامعه محلی و بهره برداری از آنـها؛ ۶ ۱۲ تولید و توزیع مواد و منابع یـادگیری متناسب با توانمندی ها و ظرفی تهای مناطق و مدارس کشور به منظور تحقق عدالت تربیتی؛ ۷ ۱۲ تولید محتوای الکترونیکی چندرسانـه ای متناسب با نیـاز معلمان و دانش‌آموزان و استفاده هوشمندانـه از آنـها؛ ۸ ۱۲ تأکید بر سیـاست برنامـه محوری و تولید بسته های آموزشی؛ ۹ ۱۲ توانمند سازی مدرسه به منظور ایفای نقش اصلی و محوری درون نیل بـه وضع مطلوب درون تولید و بهر هبرداری از مواد و رسان ههای یـادگیری، مراکز و منابع متنوع یـادگیری.
 

۱۳- ساختار و زمان آموزش

۱ ۱۳ ساختار نظام آموزش و پرورش ١ ساختار نظام تحصیلی آموزش و پرورش درون جمـهوری اسلامـی ایران براساس مفاد سند تحول بنیـادین آموزش و پرورش، شامل ۶ سال دوره ابتدایی و ۶ سال دوره متوسطه )جمعاً دوازده سال( است. هر دوره تحصیلی نیز بـه دو دوره سه ساله تقسیم مـی شود ۱؛

٢ دوران تحصیل رسمـی و عمومـی، با توجه بـه ماهیت و ویژگی برنامـه‌های درسی شامل دوره آموزش عمومـی )مرکب از دور ه ابتدایی و دوره متوسطه اول( و نیمـه تخصصی )دوره متوسطه دوم( خواهد بود و در پایـان دوره متوسطه دوم بـه دانش‌آموزان مدرک دیپلم اعطا مـی شود؛

٣ دوره پیش دبستان بـه دوره دو ساله رسمـی و غیر اجباری اطلاق م یشود کـه کودکان گروه سنی ۵ و ۶ سال را تحت پوشش برنام ههای آموزشی و تربیتی قرار م یدهد. برنامـه‌های آموزشی و تربیتی این دوره و مـیزان حضور نوآموزان درون مراکز پی شدبستانی با توجه بـه ویژگ یـهای کودکان منعطف و سیّال است.

٤ سن شروع دوره ابتدایی، ۶ سال تمام خواهد بود. برنام ههای درسی سه سال اول دوره ابتدایی بـه صورت منعطف با عنایت بـه توانایی ها و تفاوت های دانش‌آموزان تدوین و در آن آموز شـهای پیش نیـاز و جبرانی ویژه کودکان مناطق محروم و دو زبانـه پیش بینی م یشود؛

٥ مشاوره و هدایت تحصیلی و تربیتی درون همـه دوره های تحصیلی الزامـی است. انتخاب شاخه و رشته تحصیلی درون پایـان دوره آموزش عمومـی و بر اساس نتایج عملکرد درسی و تربیتی درون طول این دوره تحصیلی صورت مـی‌گیرد؛

٦ دور ه متوسطه دوم دارای سه شاخه نظری، فنی و حرفه ای و کاردانش است؛ هر یک از شاخه های این دور ه دارای رشته هایی خواهد بود کـه تنوع آ نـها براساس نیـاز جامعه، اقتضای زمان و امکان اجرای آن تعیین مـی شود.

۲ ۱۳ زمان تعلیم و تربیت ١ سال تحصیلی از اول مـهر ماه هر سال شروع و تا پایـان شـهریور ماه سال بعد ادامـه خواهد داشت؛ زمان آموزش ۱ هر پایـه تحصیلی درون دوره ابتدایی ۹۲۵ ساعت، درون دوره متوسطه اول ۱۱۱۰ ساعت و در دوره متوسطه دوم شاخه نظری ۱۲۹۵ ساعت و شاخه فنی و حرفه ای و کار دانش ۱۴۸۰ ساعت خواهد بود. علاوه بر این، درون تمامـی پایـه ها ۵۰ ساعت بـه فعالیت‌های خارج از کلاس و مدرسه متناسب با اقتضائات برنامـه درسی هر حوزه یـادگیری اختصاص مـی یـابد و ۵۰ ساعت متناسب با شرایط و اقتضائات محیطی درون اختیـار استان ها، مناطق و مدارس قرار مـی گیرد ۲)جمعاً ۱۰۰ ساعت(. ٢ با عنایت بـه راهکار ۵ ۵ سند تحول بنیـادین آموزش و پرورش ۳ و بنا بـه ضرورت پاسخگویی بـه نیـازها و اقتضائات محلی و منطقه ای، برنام هریزی و تأمـین محتوای بخشی از زمانِ رسمـی تعلیم و تربیت درون اختیـار استان، منطقه و مدرسه خواهد بود کـه در چارچوب آئین نام ههای ابلاغی برنام هریزی و اجرا مـی شود؛

٣ ساعات کار هفتگی دوره ابتدایی ۲۵ ساعت درون کلیـه پای هها و زمان هر جلسه درون پای ههای اول، دوم و سوم ۴۵ دقیقه و در پای ههای چهارم، پنجم و ششم ۵۰ دقیقه م یباشد. مـیانگین ساعات کار هفتگی دوره متوسطه اول ۳۰ ساعت درون کلیـه پایـه ها و زمان هر جلسه ۵۰ دقیقه م یباشد، و ساعات کار هفتگی دوره متوسطه دوم نظری حداکثر ۳۵ ساعت درون کلیـه پای هها و زمان هر جلسه ۵۰ دقیقه م یباشد و ساعات کار هفتگی دوره متوسطه دوم فنی و حرفه ای و کاردانش متناسب با رشته های تحصیلی حداکثر ۴۰ ساعت درون کلیـه پای هها و زمان هر جلسه ۵۰ دقیقه م یباشد ۱.

تبصره: زمان اختصاص یـافته بـه هر جلسه و زمان استراحت بین آنـها مجموعاً ۶۰ دقیقه مـی باشد و تلفیق دو جلسه درسی بویژه درون دوره ابتدایی مجاز نمـی باشد. ٤ جدول عناوین دروس و زمان اختصاص یـافته بـه آنـها از سوی سازمان پژوهش و برنام هریزی آموزشی پیشنـهاد و به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش خواهد رسید؛ ٥ وزارت آموزش و پرورش مسئولیت زمـینـه سازی لازم به منظور هدایت و غن یسازی زمان غیررسمـی تعلیم تربیت درون خانـه، مدرسه و خارج از مدرسه را بر عهده دارد. ٦ وزارت آموزش و پرورش موظف هست از مشارکت حداکثری خانواده ها، دستگا ههای فرهنگی، هنری، خدماتی، مذهبی، تولیدی و...برای طراحی و اجرای برنام هها و فعالیت‌های خارج از کلاس و مدرسه، بـه خصوص بخشی از برنام هها کـه در تابستان اجرا م یشود استفاده نماید.

 

۱۴ سیـاست ها و الزامات اجرایی

اجرای برنامـه درسی ملی بـه عنوان یکی از زیر نظام های مؤثر درون تحقق سند تحول بنیـادین آموزش و پرورش و در چارچوب مفاهیم و راهکار های سند تحول بنیـادین آموزش و پرورش مستلزم اتخاذ سیـاست های کارآمد و اثر بخش، فراهم آوردن شرایط، امکانات، منابع و زیر ساخت های فنی و تخصصی مـی باشد. برخی از اهم این سیـاست ها و الزامات عبارتند از:

١ ١۴ تهیـه برنامـه جامع، فراگیر و بلند مدت مشتمل بر کلیـه اقدامات و فعالیت‌های مورد نیـاز بخش های مختلف درون آموزش و پرورش براساس برنامـه درسی ملی و تأیید و ابلاغ آن توسط وزیر آموزش و پرورش؛ ٢ ١۴ طراحی و اجرای برنامـه‌های آموزشی و تربیتی با رعایت استانداردها، حفظ مصالح ملی، افزایش مشارکت کلیـه مجریـان درون سطوح مختلف با تأکید بر کاهش تمرکز؛ ٣ ١۴ بکارگیری روش های مؤثر درون تأمـین، نگهداشت و ارتقای نیروی انسانی متخصص اعم از کارشناسان، مشاوران و ناظران علمـی بـه منظور طراحی و تدوین راهنمای برنامـه درسی حوزه های تربیت و یـادگیری ؛

٤ ١۴ اختصاص منابع مالی مناسب و حمایت های حقوقی و اداری به منظور اجرا و نظارت بر حسن اجرای برنامـه‌های مصوب؛ ٥ ١۴ بکارگیری روش های اثر بخش درون اشاعه برنامـه درسی ملی، فرهنگ سازی و نـهادینـه آن با استفاده از ظرفیت های درون و بیرون آموزش و پرورش؛ ٦ ١۴ فراهم آوردن استلزامات اداری و ساختار سازمانی مناسب به منظور پایش مستمر برنامـه درسی ملی و بهبود آن و انجام مطالعات و پژوهش های مورد نیـاز؛ ٧ ١۴ ایجاد فرصت‌های متنوع و بکارگیری راهکارهای اثربخش به منظور ارتقای توانمندی های ذی نفعان بـه ویژه معلمان و مدیران جهت ارتقای سطح عملکرد مدارس درون اجرای برنامـه درسی ملی؛ ٨ ١۴ تجهیز مدارس بـه فناوری های نوین،کتابخانـه،آزمایشگاه و کارگاه های فنی و حرفه ای.

 

۱۵- ارزشیـابی برنامـه درسی ملی

ارزشیـابی برنام ه درسی ملی بـه منظور فراهم آوردن اطلاعات توصیفی و قضاوتی به منظور درک بیشتر، هدایت، تصمـی مگیری و پاسخ گویی نسبت بـه مـیزان اثربخشی و چگونگی اجرا و تحقق اه و نتایج برنامـه انجام مـی شود. این ارزشیـابی با رعایت موارد زیر انجام مـی پذیرد:

١ ١۵ ارزشیـابی برنامـه درسی ملی با نظارت شورای عالی آموزش و پرورش و توسط وزارت آموزش و پرورش انجام مـی شود، طرح ارزشیـابی و نحوه کاربست نتایج آن توسط وزارت آموزش و پرورش و با مشارکت سازمان پژوهش و برنامـه‌ریزی آموزشی پیشنـهاد و به تأیید شورای عالی آموزش و پرورش خواهد رسید. ٢ ١۵ ارز شیـابی از برنامـه درسی ملی حتما به عنوان فرایندی مستمر و پویـا درون نظر گرفته شود و انواعی از اطلاعات مورد نیـاز را با استفاده از روش های کمـی و کیفی جمع آوری و در ادوار زمانی ۲ که تا ۳ سال بـه شورای عالی آموزش و پرورش گزارش نماید؛

٣ ١۵ تصمـی مگیری درون خصوص ارز شیـابی از فرایند اجرای برنامـه درسی ملی به منظور اصلاح شیو ههای اجرایی و انعکاس یـافت هها بـه سطوح بالاتر تصمـی مگیری بـه صورت تشخیصی، تکوینی و پایـانی برعهد ه سطوح مختلف اجرایی درون نظام آموزشی است؛ ٤ ١۵ ارز شیـابی برنامـه درسی ملی متکی بر ملا کها، شاخ صها و نشانگر های روشن و منعکنند ه سهم و نقش هر کدام از عناصر مؤثر و مـیزان تحقق اه و سطح دس تیـابی بـه شایستگی‌های پایـه مـی باشد؛ ٥ ١۵ رعایت حقوق متوازن و متعادل دان شآموزان و مجریـان برنامـه درون سطوح مختلف )مدرسه، منطقه، استان و کشوری( و فراهم آوردن زمـین ه ارتقاء کیفیت برنامـه‌های آموزشی و تربیتی و رشد حرف های مجریـان درون سطوح مختلف؛ ٦ ١۵ مـیزان ارزشمندی، جامعیت، کارآمدی، اثربخشی و مشکلات اجرایی آن را درون سطوح مختلف ملی، استانی، منطقه ای و مدرسه ای، بـه صورت منصفانـه منعکرده و امکان بهبود برنامـه درسی و تعالی عملکرد نظام آموزشی را فراهم مـی نماید؛ ٧ ١۵ امکان مشارکت تمامـی افراد ذی نفع و ذی ربط درون فرآیند ارز شیـابی را فراهم مـی آورد؛ ٨ ١۵ بازنگری و به روز رسانی برنام ه درسی ملی براساس نتایج ارز شیـابی ب هعمل آمده حداکثر درون فواصل زمانی ۵ که تا ۱۰ ساله بـه پیشنـهاد سازمان پژوهش و برنامـه‌ریزی آموزشی و با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش انجام خواهد شد.

 
تصویب

برنامـه درسی ملی جمـهوری اسلامـی ایران کـه در جلسات ۸۵۷ ، ۸۵۸ ، ۸۶۴ ، ۸۶۵ ، ۸۶۶ ، ۸۶۷ ، ۸۶۸ ، ۸۶۹ ، ۸۷۰ ، ۸۷۱ و ۸۷۲ تاریخ ۹/ ۱۲ / ۱۶،۱۳۹۰ / ۱۲ / ۱۳۹۰ ، ۳/ ۵/ ۱۳۹۱ ، ۹/ ۵/ ۱۳۹۱ ، ۱۶ / ۵/ ۱۳۹۱ ، ۱۳۹۱/۵/۲۳ ، ۱۳۹۱/۵/۳۱ ، ۱۳۹۱/۶/۶ ، ۱۳۹۱/۶/۱۳ ، ۱۳۹۱/۶/۲۰ و ۲۸ / ۶/ ۱۳۹۱ بـه تصویب نـهایی رسیده هست و از تاریخ ابلاغ لازم الاجرا هست و کلیـه مصوبات و سیـاست های قبلی درون موارد مغایر با آن منسوخ و بلااثر و در سایر موارد براساس آن مورد بازنگری و اصلاح قرار مـی گیرد.

 

*برنامـه درسی ملی درون قالب‌های دیگر: ویکی - Word - PDF (ویرایش چهارم و نـه نسخه نـهایی)




[متن های حکیمانه ب زبان آلمانی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 12:58:00 +0000



متن های حکیمانه ب زبان آلمانی

تحریف نام خلیج فارس - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

پویـانمایی چند نمونـه از نقشـه‌های مختلف تاریخی با نام خلیج فارس و معادلهای آن
((سال‌ها بـه مـیلادی است. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی نقشـه‌های و اسناد تاریخی با نام خلیج فارس بی‌شمار است))
Persian gulf in Iraqi carpet 1970
خلیج فارس درون نقشـه دولتی عربستان
یک مدرک تاریخی ارائه شده توسط رسانـه‌های عراقی و روزنامـه الخلیج امارات ۱۹۹۹ کـه استفاده از عبارت خلیج فارس را درون تلگراف ارسالی جمال عبدالناصر قبل از شروع سیـاست‌های پان عربی او درون یک نامـه رسمـی بـه دولت بحرین نشان مـی‌دهد.

خلیج فارس و مترادف‌های آن درون سایر زبان‌ها، متن های حکیمانه ب زبان آلمانی اصیل‌ترین نام و نامـی هست بر جای مانده از کهن‌ترین منابع، کـه از سده‌های پیش از مـیلاد بطور مستمر درون همـه زبان‌ها و ادبیـات جهانی استفاده شده‌است و با پارس، فارس، ایران و عجم ـ نام‌های ایران ـ و معادل‌های آن درون سایر زبان‌ها گره خورده‌است.[۱][۲]

گرچه این آبراهه درون همـه متون تاریخی و جغرافیـایی عربی خلیج فارس و بحر فارس نامـیده شده‌است با این حال، این نام‌گذاری از دهه ۱۳۳۰ خورشیدی از سوی ملی‌گرایـان عرب مورد چالش واقع شده‌است. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی کشورهای عربی، از دهه ۱۹۶۰ مـیلادی و با گسترش اندیشـه‌های پان عربی توسط جمال عبدالناصر[۳] از نام جعلی خلیج عربی استفاده مـی‌کنند.[۴] این مطلب طی یک بخشنامـه از طرف اتحادیـه عرب بـه همـه کشورهای عربی رسماً ابلاغ شده‌است.[۵][۶] اما سایر کشورهای جهان و سازمانـهای بین‌المللی همچنان از نام اصلی و کهن خلیج فارس بـه صورت رسمـی استفاده مـی‌کنند و گاهی اوقات ممکن هست در مکاتبات غیررسمـی به منظور سادگی یـا تحت نفوذ مالی عربی عبارت خلیج را بکار برند.

دلیل‌های طرفداران تغییر نام خلیج فارس

یک نقشـهٔ تاریخی دست‌کاری‌شده از خلیج فارس درون خانـهٔ شیخ سعید درون دبی کـه در آن واژهٔ "Perisan" («فارس») از کنار واژهٔ "Gulf" («خلیج») با لاک سفید حذف شده‌است.

بعضی دولت‌ها و قوم‌گرایـان تندرو با پرداخت هزینـه‌های سنگین، تغییر نام خلیج فارس را به‌طور جدی و بی‌سروصدا دنبال مـی‌کنند.[۷] براساس کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان نوشتهٔ محمد عجم برهان‌های آن‌ها بر موضوع‌های زیر استوار است:

  • زمانی کـه اروپاییـان آن دریـا را خلیج فارس نام‌گذاری د دولت‌های قدرتمند مستقل عربی وجود نداشتند ولی امروزه کشورهای عربی بزرگی پیرامون این دریـا هستند و جمعیت عرب درون پیرامون خلیج از فارس‌ها بیشتر است.
  • عرب‌ها حق دارند آب‌هایی را کـه پیرامون آن‌هاست بـه نام مورد دلخواه خود بنامند.
  • پلینی مورخ رومـی این دریـا را خلیج عربی نامـیده و در سال ۱۷۶۲ م کارستن نیبور نوشته‌است کـه سواحل خلیج فارس تابع دولت ایران نیست.
  • رودریک اوون درون کتاب حباب‌های طلایی درون خلیج عربی (۱۹۵۷) نوشته‌است کـه در همـهٔ نقشـه‌هایی کـه دیده‌ام، خلیج فارس درون آن‌ها ثبت شده، اما من با زندگی درون این‌جا (بحرین) دریـافتم کـه ساکنان دو سوی این دریـا عرب هستند، بعد ادب حکم مـی‌کند کـه این دریـا را «خلیج عربی» بنامـیم.
  • فقط ایرانی‌ها آن آبراه را خلیج فارس مـی‌نامند.
  • نام‌های دیگری هم به منظور خلیج فارس به‌کار رفته‌است مانند خلیج بصره و قطیف.
  • دولت بحرین درون مورد این ادعا، سه نقشـه نیز چاپ کرده‌است. نقشـهٔ هن ۱۶۰۹ کـه در آن خلیج کتیف و خلیج عربی به‌کار رفته و نقشـهٔ جانسونیوس. اما جالب این هست که هردو کارتوگراف درون نقشـه‌های بعدی خود خلیج فارس به‌کار‌اند. به‌طور نمونـه نقشـهٔ هن ۱۶۱۰ و نقشـهٔ جانسونیوس ۱۶۶۶.

    Persia. Janssonius -Persia. 1666

    در رد ادعاهای افرادی مانند ناصر پورپیرار، و تعدادی از نویسندگان بعثی مبنی بر سندنداشتن نام خلیج فارس و استدلال‌های مطرح‌شده از سوی آنان، دلایل و مستندات گوناگون و متعددی منتشر شده‌است. کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان فهرست سیصد کتاب تاریخی جغرافیـایی، تفسیر و حدیث را از صدر اسلام که تا اوایل سدهٔ بیستم کـه در آن‌ها درون زبان عربی بحر فارس و خلیج فارس به‌کار رفته را فهرست و متن آن‌ها را آورده‌است و حدود هزار نقشـهٔ اروپایی و عربی و بیشتر از سی قرارداد امـیران و شیوخ و دولت‌های عربی را کـه نام خلیج فارس را دارند و اعترافات روشنفکران مشـهور عربی را ارائه نموده و نوشته هست که حتی یک نوشته و مکتوب درون زبان عربی که تا قبل از سال ۱۹۵۸ وجود ندارد کـه خلیج عربی به‌کار‌باشد. کارستن نیبور درون تمام نقشـه‌های و مکتوبات خود نام خلیج فارس را به‌کار‌است. پلینی خلیج فارس و دریـای پارس را دست‌کم درون ۱۵ مورد شرح داده ولی فقط یک بار یک bay را هم خلیج عربی گفته کـه منظورش یـا خلیج (خور) بصره بوده یـا خلیج عربه (عقبه) بوده‌است.[۸] ضمن‌این‌که عبدالخالق الجنبی نیز این ادعای نویسندگان عرب را عاری از حقیقت خوانده‌است؛ و اگر قرار باشد برپایـهٔ برهان‌های موافقان تغییر نام خلیج فارس عمل شود اولین جایی کـه شایستهٔ تغییر نام هست دریـای عرب هست که جمعیت یک‌مـیلیـاردی غیرعرب آن را احاطه کرده‌است و قبلاً هم درون منابع عربی و اسلامـی با نام‌های دیگری ازجمله بحر مکران، بحر فارس و بحر محیط عجم نامـیده مـی‌شده‌است.

    دلیل‌های طرفداران نام خلیج فارس

    خلیج فارس درون نقشـه ایران و توران درون دوره قاجاریـه آدولف اشتیلر ۱۸۹۱، نقشـه‌نگار آلمانی.
    • الف: متن های حکیمانه ب زبان آلمانی دلایل تاریخی. درون این خصوص درون سالهای اخیر بـه اندازه کافی اسناد و کتاب منتشر شده است؛ و نام خلیج فارس درون کتب ومنابع تاریخی - جغرافیـایی عربی و دوران اسلامـی مورد بررسی قرار گرفته‌است.
    • ب: دلایل حقوقی.
  • اسناد سازمان‌های بین‌المللی
  • - نقشـه‌های رسمـی و نیمـه رسمـی
  • قراردادهای رسمـی
  • کنوانسیونـها
  • در خصوص کاربرد مستمر درون سازمان‌های بین‌المللی و اسناد بین‌المللی و دستورالعمل‌های سازمان ملل و سازمان‌های بین‌المللی دیگر بـه مبحث مربوطه مراجعه شود. .[۹]

    • ج:اعتراف روشنفکران و حقوقدانان و جغرافی دانان عربی و غربی بـه حقانیت تاریخی جغرافیـایی و حقوقی نام خلیج فارس
    • د: دلایل جغرافیـایی-ژئوپلتیکی- ژئواستراتژیک ایران و تنگه هرمز و خلیج فارس- جمعیت مؤثر- مرزها - اثرگذاری تاریخی لازم هست در مبحث جداگانـه بررسی شود؛ ولی درخصوص استدلال قوم گرایـان عرب درون مورد اکثریت جمعیت عرب، تعداد کشورها و مرزها درون خلیج فارس اشاره بـه نظر استادفهمـی هویدی نویسنده مشـهور عرب کفایت مـی‌کند او بـه طعنـه با اشاره بـه کثرت ساکنان غیر عرب، کشورهای عربی خلیج فارس، درون روزنامـه شرق الاوسط و در مصاحبه باشبکه تلویزیونی الجزیره اعلام کرده‌است. درون چند سال آینده عرب‌ها درون مـیان انبوه جمعیت غیر بومـی گم خواهند شد. هندی‌های مقیم قطر، امارات، کویت، بحرین و عمان از بومـیان عرب بیشتر است! بومـیان قطر تنـها ۱۵ درصد ساکنان آن را تشکیل مـی‌دهد. چگونـه چنین هویتهایی مـی‌توانند بـه عنوان کشور ملت و هویت ملی قومـی تعبیر شوند.[۱۰]

    خلیج فارس درون دوره‌هایی از تاریخ و حتی درون دوره فتحعلی شاه (طبق قرارداد مجمل ۱۸۰۹و مفصل۱۸۱۲) یک دریـای ایرانی بوده و انگلیسی‌ها به منظور استقرار درون هر منطقه از سواحل از ایران رخصت (مجوز) مـی‌گرفتند. هم اکنون نیز ایران ۱۸۰۰ کیلومتر از ۳۳۰۰ کیلومتر تمام سواحل خلیج فارس را درون اختیـار دارد.

    • الف:

    دلایل تاریخی و کاربرد مستمر بلا معارض

  • نام خلیج فارس از دو هزار و چهارصد سال درون همـه زبان‌ها بخصوص درون زبان عربی بطور مستمر وجود داشته‌است و تا دوره جمال عبدالناصر با آن مخالفتی نشده است.
  • حتی یک نوشته و مکتوب درون زبان عربی که تا قبل از سال ۱۹۵۸ وجود ندارد کـه خلیج عربی بکار باشد. درون عین حال کـه استدلالهای قوم گرایـان کاملاً خطا ست اما با همـین استدلال‌های آن‌ها ایرانیـان و یک مـیلیـارد جمعیت غیر عرب پیرامون دریـای عرب نیز مـی‌توانند بـه خود حق بدهند کـه نام آن را بـه نام‌های تاریخی دیگرش از جمله بحر مکران و بحرپارس یـا دریـای هندوس - دریـای بزرگ شرق -دریـای آریترا- تغییر دهند. زیرا نام بحر عرب را استعمار رایج کرده‌است و در متون عربی اصالتی ندارد و اگر قرار باشد طبق دلیل‌ها و برهان‌های موافقان تغییر نام خلیج فارس عمل شوداولین جایی کـه باید نام آن تغییر کند دریـای عرب هست که جمعیت یک مـیلیـاردی غیر عرب آن را احاطه کرده‌است و قبلاً هم با نامـهای دیگری از جمله مکران و پارس نامـیده مـی‌شده‌است.[۱۱]
  • .[۱۲]

    • ب: دلایل حقوقی:

    دیدگاه حقوق بین‌الملل

    پخش رسانـه
    باراک اوباما رئیس جمـهور وقت آمریکا درون پیـامـی نوروزی بـه مردم ایران از نام تاریخی خلیج فارس استفاده مـی‌کند.
    • ب- ۱. سازمان ملل و سازمان‌های بین‌المللی و تخصصی نام خلیج فارس را همچنان نام اصلی و معتبر دانسته و تغییر نام خلیج فارس را هیچگاه نپذیرفته‌اند.

    بر پایـه کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان صفحه ۹۲–۹۸ دبیرخانـه سازمان ملل متحد و آژانس‌های تخصصی آن دستکم ۸ بار یـادآوری کرده‌اند کـه روش مرسوم دبیرخانـه سازمان ملل کاربرد نام خلیج فارس هست در سایتهای فهرست سازمان‌های چنددولتی دیگر نیز کاربرد رسمـی نام خلیج فارس مرسوم است. دبیرخانـه سازمان ملل متحد به منظور اولین بار درون سند «AD311/1 Gen مورخ پنجم مارس ۱۹۷۱ مـیلادی» تأیید کرده‌است کـه خلیج فارس کاربرد مستمر و طولانی درون اطلس‌ها و کتب جغرافیـایی دارد. بار دوم طی یـادداشت شماره UNLA45.8.2(C) مورخ دهم اوت ۱۹۸۴ مـیلادی و بار سوم نیز طی یـادداشت شماره ST/CS/sER.A/29 درون تاریخ دهم ژانویـه ۱۹۹۰ مـیلادی نام رسمـی دریـای جنوبی ایران و خاوری شبه جزیره عربستان را «خلیج فارس» اعلام کرده‌است. این سازمان درون کنفرانس‌های سالانـه خود کـه در زمـینـه «هماهنگی درون نام‌های جغرافیـایی» برگزار مـی‌کند، بـه فارسی بودن نام این آبراه بین‌المللی تأکید کرده و آن را مورد تأیید قرار داده‌است.[۴]

    تأکید سازمان ملل درون مورد الزام استفاده از نام تاریخی «خلیج فارس».

    سازمان ملل متحد درون چندین نوبت درون بیـانیـه‌ها، اصلاحیـه‌ها و مصوبه‌های گوناگون و با انتشار نقشـه‌های رسمـی، نـه تنـها بر رسمـی بودن نام «خلیج فارس» تأکید کرده، بلکه از هیئت‌های بین‌المللی خواسته کـه در مکاتبات رسمـی بـه ویژه درون اسناد سازمان ملل از نام کامل «خلیج فارس» استفاده نمایند.[۵]

    • ب ۲-

    فهرست اسناد سازمان ملل دربارهٔ نام «خلیج فارس»

  • سندگروه نام‌های جغرافیـایی درون سازمان ملل متحد نشست بیست و سوم کارشناسی و نشست پنجم سازمان ملل متحد به منظور یکسان‌سازی نام هادر وین (۲۸ مارس که تا ۴ آوریل ۲۰۰۶ (مـیلادی)۲۰۰۶) با عنوان «مشروعیت تاریخی، جغرافیـایی و حقوقی نام خلیج فارس».[۱۴]
  • 1971 AD311/1GEN 5 March 1971 B/C.UN SECRETARIAT
  • · Circular No. CAB/1/87/63 dated 16 مارس 1987 of Managing Director of UNESCO.
  • · ST/CSSER/29 dated Jan. 10, 1990.
  • · AD/311/1/GEN dated March 5, 1991.
  • · ST/CS/SER.A/29/Add.1 dated Jan. 24, 1992.
  • · ST/CS/SER.A/29/Add.2 dated Aug. 18, 1994.
  • · ST/CS/SER.A/29/Rev.1 dated May 14, 1999.
  • .۲۰۰۸ ,۴ آوریل UN. Department of Economic and Social Affairs(DESA)
  • سند ST/CS/SER.A/۲۹/Add.۲ درون تاریخ ۱۸ اوت ۱۹۹۴ (۲۷ مرداد ۱۳۷۳)[۱۵]
  • ۱۹۸۴ دستورنامـه UNLA ۴۵٫۸٫۲ درون تاریخ ۱۰ اوت ۱۹۸۴ (۱۹ مرداد ۱۳۶۳)
  • دستوریـه UNAD 311/Qen درون تاریخ ۵ مارس ۱۹۷۱ (۱۴ اسفند ۱۳۴۹)
  • [۶]

    SECRETARIAT OF THE UNITED NATION NOTE
    UNDESA2008
    • نقشـه رسمـی کمـیسیون اقتصادی و اجتماعی غرب آسیـا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (سپتامبر ۲۰۰۷)[۱۶]
    • نقشـه رسمـی ایران، شماره ۳۸۹۱ چاپ سازمان ملل (ژانویـه ۲۰۰۴)[۱۷]
    • نقشـه رسمـی غرب آسیـا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (نوامبر ۱۹۹۸)[۱۸]
    • ب ۳-

    اسناد سازمان‌های مـهم بین‌المللی بین الدولی و منطقه‌ای

    تمامـی سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای فهرست سازمان‌های بین‌المللی و سازمان‌های بین‌المللی نظامـی یـا اقتصادی یـا علمـی فهرست سازمان‌های چنددولتی (بغیر از اتحادیـه عرب) و سازمان‌های غیردولتی نام خلیج فارس را تنـها نام رسمـی مـی‌دانند.

    • در وبگاه رسمـی فیفا،[www.fifa.com] کـه وبگاه فدراسیون جهانی فوتبال مـی‌باشد.[۱۹]
      • در تمامـی زبان‌های دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـا (به جز زبان عربی) از واژه‌های هم‌معنی با «خلیج فارس» درون زبان مربوطه استفاده شده‌است.

    ب ۴ -

    قراردادها و عهدنامـه‌های دو جانبه و چند جانبه

    در تمامـی قراردادها و معاهدات مـیان ایران و کشورهای خارجی درون متن فارسی خلیج فارس و بحر عجم و در سایر زبان‌ها مترادف آن بکار رفته درون مـیان کشورهای عربی تمامـی قراردادهای آن‌ها که تا سال ۱۹۷۱ نام خلیج فارس را همراه دارد و بیشتر از بیست مورد از این قراردادها درون کتاب راشد علی محمد چاپ امارات منتشر شده‌است.[۱۱] در قراردادهای بریتانیـا با هند و پاکستان و در یـادداشتهای سازمان ملل درون مورد عراق و کویت نیز همواره خلیج فارس بکار رفته‌است.[۷] ج:

    در مکاتبات و اسناد رهبران عربی

    در تمامـی مکاتبات رهبران عربی که تا قبل از سال 1958 همواره از همان نام خلیج فارس استفاده شده‌است. «نام خلیج فارس درون قراردادهای عربی و معاهدات و اسناد بین‌المللی». مجله کتاب ماه، تاریخ و جغرافیـا (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد) 155، ش. 155 (1390): 2-10. بازبینی‌شده درون 1396. 

    PERSIAN GULF in the letters of Saudi Kings Abdoul Aziz 1343

    نظر رسانـه‌ها و روشنفکران عربی و مسلمان

    تا اوایل دهه ۶۰ مـیلادی اثری از پسوند عربی به منظور خلیج فارس وجود نداشت.

  • حتی جمال عبدالناصر درون سخنرانی‌ها و مقالات خود خلیج فارس را بکار مـی‌برد.[۸]
  • نوار سخنرانی‌های ناصر و جملات معروف اوویدیو درون یوتیوب(العالم العربی من المحیط الاطلسی الی خلیج الفارسی) [۹]

  • بنا بر اعتراف مفتی سنی مذهب یوسف قرضاوی درون تلویزیون الجزیره برنامـه شاهد علی العصر:
    • "عبارت: ""جهان اسلام از اقیـانوس اطلس که تا خلیج فارس "" را سید قطب درون سخنرانی‌هایش مطرح مـی‌کرد اما بعد جمال عبدالناصر آن را تغییر داد بـه "جهان عرب از اقیـانوس اطلس که تا خلیج فارس" که تا قومـیت عربی را بـه جای اسلام مطرح کند. قرضاوی سپس توضیح مـی‌دهد کـه عبارت خلیج عربی آن زمان رایج نبود ".
  • سخنرانی‌های سید قطب: جمله معروف او (العالم الإسلامـی من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی ۱۹۴۶)،
  • حسن‌البنا همان جمله سید قطب را درون سخنرانی خود بارها اعلام کرده‌است. اما حسن البنا درون مورد قومـیت عربی مـی‌گوید قومـیت عربی یعنی زبان و اسلام. فقط زبان عربی قومـیت عربی را نمـی‌سازد."التمسک بالعروبة والقومـیة العربیة یجعل مصر أمةً تمتد جذورها من الخلیج الفارسی إلی المحیط الأطلسی، وبذلک تعلم أن هذه الشعوب الممتدة من خلیج فارس إلی طنجة ومراکش علی المحیط الأطلسی "
  • شیخ شلتوت نیز همان عبارت سید قطب را بکار است.[۲۰]
  • و بسیـاری از رهبران سیـاسی و مذهبی عرب درون مورد نام خلیج فارس سندهای زنده‌ای از حقانیت این نام است. اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان همچنین نظر روشنفکران عرب مانند پروفسور عبدالهادی التازی، احمد الصراف، محمد عابد الجابری، عبدالله بن کیران (نخست وزیر ۲۰۱۱–۲۰۱۳ مراکش)، عبدالمنعم سعید، عبدالخالق الجنبی و تنی چند از نویسندگان مشـهور عرب و چند تن از رهبران دینی از جمله قرضاوی درون مورد اصالت نام خلیج فارس و نداشتن توجیـه به منظور تغییر نام خلیج فارس آورده است.[۲۱] .[۱۰] گفتنی هست که از رهبران عربی، شیوخ، امـیران عرب از جمله امـیر کویت، پادشاه عربستان، بصره، نویسندگان و شعرای عرب اهواز و سوسنگرد مکاتباتی هست کـه در آن‌ها خلیج فارس و بحر عجم بکار‌اند نمونـه‌ای از اسناد ضمـیمـه کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان است. نمونـه‌های زیر:

    • عبدالمنعم سعید درون مجله شرق نامـه مصر ۹/۱۲/۲۰۰۲ :"برای من هیچ تعجبی نداشت کـه در همـه نقشـه‌ها کـه دوستان و دشمنان ایران اعم از اعراب و یونانیـها تهیـه کرده‌اند همگی آن‌ها نام خلیج فارس را دربردارد. هیچ نقشـه تاریخی درون شرق یـا درون غرب و در هیچ کجای جهان با نام خلیج عربی وجود ندارد و بنابراین تغییر این نام بـه خلیج یـا خلیج عربی یـا هر نام دیگری برخورد غیر منطقی و غیر حکیمانـه با حقایق تاریخی و جغرافیـایی است."
    • پروفسور عبدالهادی التازی سیـاستمدار و پژوهشگر معروف عرب و عضو آکادمـی پادشاهی مراکش و رئیس چند دوره "گروه نامـهای جغرافی کشورهای اتحادیـه عرب": حقیقتاً من هیچ منبع تاریخی را ندیدم کـه آبراه جنوب ایران را خلیج عربی نامـیده باشد اعراب قبل و بعد از اسلام همـیشـه این آبراه را بحر فارس بحر العجم یـا خلیج فارس نامـیده‌اند من خودم نقشـه سفرهای ابن بطوطه را درون کتابم ترسیم کرده‌ام و مطابق سفرنامـه اسم خلیج فارس را درون جای خودش آورده‌ام.
    • مجله ماهنامـه اهرام درون شماره ۲۱۹ اگوست ۲۰۰۱ سرلشکر مجدی عمر معاون اول سابق شورای دفاع ملی مصر:" نسل من بخاطر دارد کـه ما درون ایـام مدرسه درون کتب و نقشـه‌ها با عبارت"الخلیج الفارسی" سر و کار داشتیم ولی بعد از مدتی بـه آن خلیج عربی اطلاق کردیم. این غیر منطقی، رزالت و پستی است. اینکه چند کشور عربی درون اطراف آن باشند دلیل نمـی‌شود کـه نامـی تاریخی را تغییر دهیم.

    [۱۰]

    • عبدالخالق الجنبی، پژوهشگر تاریخ و باستان‌شناسی و استاد دانشگاه درون عربستان سعودی درون مصاحبه با شبکه فرانس ۲۴":

    نام خلیج فارس از دوره اسکند مقدونی و از طریق آثار مکتوب بـه ما رسیده و حتی مورخان عرب هم همـین نام را بکار‌اند و در معاهدات حکام خلیج با بریتانیـا نیز همـین نام بکار رفته و تا زمان جمال عبدالناصر هیچ تغییری درون کاربرد نام خلیج فارس ایجاد نشده کما اینکه خود ناصر هم درون ابتدا مـی‌گفت: «نحن أمة واحدة من المحیط الأطلسی إلی الخلیج الفارسی». اما اینکه بعضی ادعا کرده‌اند کـه رومـی‌ها (مانند پلینی) خلیج عربی بکار‌اند ابداً صحت ندارد خلیج عربی نامـی هست که رومـی‌ها بـه دریـای سرخ داده‌اند."[۱۱]

    • علی مبارک، درون کتابش بنام" الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر و القاهرة، المطبعه الامـیریـه، بولاق ۱۳۰۶ه همـه جا خلیج فارس بکار است.
    • جمال الدین الشیـال، درون کتاب" تاریخ مصر الاسلامـیة، دائرةالمعارف، القاهرة ۲۰۰۰، ج۱/ص ۱۵۲ واژه خلیج فارس را بکار گرفته‌است.
    • خلیفه مساعد الخرافی نویسنده مشـهور کویتی درون روزنامـه القبس مورخ ۱۶ و ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۶ از نام خلیج فارس دفاع کرد و از جمله نوشت:"جهان عرب مـی‌گفت خلیج فارس و هنوز هم همـه دنیـا بغیر از ما عربها این نام را بکار مـی‌برند ولی ما عربها خود را فریب مـی‌دهیم.
    • عمر فروخ، درون آثارش از واژهٔ الخلیج الفارسی یـا بحر الفارسی استفاده کرده‌است.
    • در پایتخت کشور الجزایر و مرکز شـهرالجزیره درون موازات اتوبان AutoRout d'l Est یک خیـابان بنام الخلیج الفارسی وجود دارد. خیـابان‌های فرعی البیرونی - خیـابان فارس- خیـابان بندرعباس از این خیـابان جدا مـی‌شوند.

    +Wilaya+d'Alger,+Algérie&aq=0&oq=persian+gulf,+Wilaya+d'Alger,+Algérie&sll=36.705965,3.272311&sspn=0.002916,0.005579&t=m&ie=UTF8&hq=&hnear=Persian+Gulf+الخلیج+الفارسی، +Algiers,+Algeria&view=map

    • در مرکز شـهر قاهره خیـابانی بنام الخلیج الفارسی وجود داشته کـه علی‌رغم تغییر نام هنوز تابلوهای قدیمـی آن وجو دارد همچنین خیـابان ایران، طهران و خیـابان مصدق (قاهره)نیز هنوز وجود دارد.
      خیـابان خلیج فارس و خیـابان مصدق (قاهره)در قاهره
      [۲۲]
    • ج ۲-

    نظر رسانـه‌ها و روشنفکران غیر مسلمان

    • هیچ روشنفکر و جغرافی دان غیر عرب درون مورد اصالت نام خلیج فارس از خود تردید بروز نداده هست بنا بر این شاید پرداختن بـه این دیدگاه‌ها چندان ضروری نباشد اما جهت یـادآوری چند نمونـه را مـی‌توان بیـان کرد
  • بدون هیچ تردیدی نام درست جغرافیـایی آن درون طول تاریخ خلیج فارس است. سر ریچارد دالتون.[۲۳]
  • سی ادموند بوسورث، سر آرنولد ویلسن، ریچارد فرای؛ لوریمر، کارستن نیبور و … از جملهانی هستند کـه جمله بالارا درون کتاب‌های خود گواهی کرده‌اند.
  • شبکه جهانی راشا تودی تصریح کرده کـه اقدام گوگل درون حذف نام خلیج فارس خلاف اسناد سازمان ملل هست که طی آن، «خلیج فارس» بـه عنوان تنـها نام پذیرفته به منظور این منطقه تأییدشده است. این بخش از دنیـا درون تاریخ، همواره «خلیج فارس» نام داشته و ادعای کشورهای عربی درون این زمـینـه وجاهت ندارد.
  • پاسخ استعلام از وزارت امورخارجه بریتانیـا
  • مفسر آسوشیتدپرس: این خلیج هم از نظر تاریخی و هم از نظر بین‌المللی خلیج فارس شناخته مـی‌شود. برخی کشورهای عربی اصرار دارند کـه این خلیج را "خلیج عربی" بنامند. [۱۲]
  • [۱۳]

  • دیلی مـیل ۱۷مـی ۲۰۱۲ نام خلیج فارس از قرن پنجم پیش از مـیلاد مسیح همـین بوده‌است. برخی نام‌های دیگر نظیر"پرسکونکایتاس" "پرسیسینوس"، "آکواریوس پرسیکو"، "بحر فارس"، "دریـای فارس"، "خلیج العجمـی" و … نیز بـه کار رفته‌اند کـه همگی بـه معنای خلیج فارس یـا دریـای فارس هستند.[۱۴]
  • The Persian Gulf has been so known since the 5th century BC, Other names have included 'Persicus Sinus', 'Aquarius Persico', 'Bahr-i-Fars', 'Daryaye-i-Fars', 'Khalij al-'Ajami' and 'Khalij-i Fars' - all translating into Persian Gulf or Persian Sea.

    • نقشـه نگاران اروپایی قرون گذشته از جمله نقشـه ساموئل دان همواره نام خلیج فارس را درست بکار‌اند..
  • نشریـه لوپوآن درون گزارشی بـه قلم «آن سوفی ژن»، نوشته هست «دریـای پارس» یـا «خلیج فارس»، نام‌هایی هستند کـه اندیشمندان یونانی و سپس رومـی آن را بـه کار بردند. از قرن ۹ که تا قرن ۱۸ بعد از مـیلاد، تاریخ‌دان‌ها، جهانگردان و جغرافی‌دان‌های عصر اسلامـی کـه بیشتر آن‌ها بـه زبان عربی مـی‌نوشتند، از این نام استفاده د. این روند که تا قرن بیستم ادامـه یـافت…»
  • لوپوآن اذعان کرده‌است کـه پس از کاربردهای جانبدارانـه نام‌های دیگر، گروه نامـهای جغرافیـایی درون سازمان ملل نیز قضیـه را بررسی کرده و در گزارش کارشناسی درون مورد نام‌های جغرافیـایی کـه در سال ۲۰۰۶صادر شد، سازمان ملل متحد، وجه تسمـیه «خلیج فارس» را به‌عنوان استاندارد قانونی بین‌المللی مـی‌پذیرد… آن سوفی ژن ادامـه مـی‌دهد کـه این نشانگر اوج بی‌اخلاقی درون سیـاست‌های بلوک غرب هست که حتی تاریخ را هم به منظور منافعش تحریف مـی‌کند و از تغییر نام‌های جغرافیـایی هم ابایی ندارد".[۱۵]

    نام‌های اسطوره‌ای خلیج فارس

    گزارشی بـه وزارت امور خارجه کـه در آن از اسم «خلیج فارس» نام شده‌است. تاریخ این نامـه، ۲۶ مـه ۱۸۷۱ مـیلادی است.

    در منابع کهن اشاره‌هایی مبهم بـه دریـاهایی با نامـهای فراگیر و افسانـه گونـه وجود دارد کـه بعضی جغرافی دانان منظور از آن عبارت‌ها را خلیج فارس دانسته‌اند اما درون واقع درون خصوص درستی نسبت آن نامـها بـه خلیج فارس با توجه بـه کلی بودن آن‌ها قابل راستی آزمایی نیست. از جمله این نامـها مـی‌توان بـه دریـای آفتاب تابان درون افسانـه‌های سومری - دریـای فراخ‌کرت درون اوستا و دریـای بالا و پایین و نارمَرتو (Narmarratu) (تلخ) درون افسانـه‌های آشوری اشاره نمود کـه همگی نامـهای افسانـه‌ای هستندو بر اساس توصیفهایی کـه کرده‌اند پدیده دقیق جغرافیـایی و قابل انطباق با زمـین نیستند. مثلاً دریـای تلخ مـی‌تواند اشاره بـه بحر المـیت یـا دریـاچه ارومـیه باشد. اما کهن‌ترین نام کـه بدون هیچ تردیدی مشخصات جغرافیـایی دریـای جنوب ایران را توصیف مـی‌کند همان دریـای پارس است.[۱۶] قدمت خلیج فارس از نظر، زمـین‌شناسی، زیست‌شناسی، انسان‌شناسی و جغرافیـایی چندان دیرینـه‌است کـه عده‌ای معتقدند «خلیج فارس گهواره تمدن جهان یـا خاستگاه نوع بشر است.»[۲۴]

    • دریـای آفتاب تابان؛ و دریـای طلوع و دریـای غروب نیز نام‌های اسطوره ا ی است.(به عربی: بحر الشروق الکبیر) (به انگلیسی: Sea of the rising sun)؛ جائی کـه آفتاب طلوع مـی‌کنددر افسانـه‌های سومری بـه دیلمونآمده‌است؛ کـه در مورد انطباق آن‌ها با دریـاهای موجود دیدگاه‌های متعددی وجود دارد برخی آن را خلیج فارس تعبیر کرده اندو عده‌ای آن را بـه دریـاهای دیگر نسبت داده‌اند.

    لوحه‌ای گلی کـه در پیش از مـیلاد فتوحات سنّاخریب پادشاه آشور[۲۵] را جاودانـه کرده از این نام سود‌است، او درون توصیف سرزمـینی کـه از پدرش سارگن بـه ارث، مـی‌نویسد:

    • «سنّاخریب، پادشاه بزرگ، پادشاه توانا، پادشاه جهان، پادشاه آشور، پادشاه چارگوشـه، چوپان خردمند، محبوبِ خدایـان توانا، نگاهبان حق، عاشق عدالت … و بر رویِ سر کاخ‌نشین‌ها جنگ‌افزارهایِ نیرومند مرا قرار داده‌است. از دریـای بالا؛ دریـایِ غروبِ آفتاب که تا دریـای پائین؛ دریـایِ طلوع آفتاب همـه موجودات بشری را درون زیر گام هایِ من مطیع کرده‌است؛»[۲۶][۲۷]

    .[۲۸][۲۹] دریـای پائین توسط آشوریـان، بابلیـها و اکدی‌ها بـه کار رفته و معمولاً درون برابرِ دریـای بالا (به انگلیسی: upper sea) قرار مـی‌گرفته کـه نویسندگان امروزی همواره آن را دریـای مدیترانـه مـی‌خوانند.[۳۰][۳۱][۳۲]

    • در اوستااز نام خلیج فارس آشکارا نام نشده است. بلکه نام وُئوروکَشَ بکار رفته کـه در نوشتارهای پارسی مـیانـه از آن با نام دریـایفراخکرت یـاد شده‌است. فراخ‌کرت درون زبان پارسی مـیانـه بـه معنای فراخ بریده‌است. فراخ یعنی وسیع و کرت Kart چند معنی دارد معنی رایج آن کـه امروزه کاله هم تلفظ مـی‌شود یعنی یک بخش یـا قطعه زمـین یـا باغچه کـه از بخش‌های دیگر جدا شده‌است. ابراهیم پورداود احتمال داده فراخ‌کرت همان دریـای مازندران باشد. بعضی دیگر مانندمـهرداد بهار فراخ‌کرت را با اقیـانوس هند یکی دانسته‌است. تعدادی از نویسندگان درون دو دهه اخیر و از جملهجهانشاه درخشانی فراخ‌کرت را همان خلیج فارس دانسته‌اند.

    در مـهر یشت درون مبحث مـهر یـا مـیترا اشاره‌ای نیز بـه اروندرود شده‌است کـه در آن دوره اورنگ گفته مـی‌شده‌است:

    دارنده دشت‌های فراخ و اسب‌های تیزرو کـه از سخن راستین آگاه هست و پهلوانی هست خوش‌اندام و نبرد آزما…،ی هست که جنگ و پیروزی با اوست، هرگز نمـی‌خسبد، هرگز فریب نمـی‌خورد، اگری با او پیمان شکند خواه درون شرق هندوستان باشد یـا بر دهنـه شط آرنگ، از ناوک او گریز ندارد، او نخستین ایزد معنوی هست که پیش از برآمدن خورشید فنا ناپذیر تیز اسب بر بالای کوه هرا بر مـی‌آید و از آن جایگاه بلند سراسر منزلگاه‌های آریـایی را مـی‌نگرد.

    ».[۳۳]

    در کتیبه معروف بـه منشور آزادی کوروش کـه به شرح فتوحات کوروش دوم پادشاه هخا مـی‌پردازد و در بابل کشف شده، فرمانروای پارسیـان نیز این لقب را بـه دریـای سواحل جنوبی سرزمـین خویش داده‌است:

    «منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشـه جهان پسرِ کمبوجیـه شاه بزرگ شاه انشان، نوه کوروش شاه بزرگ، ...... بـه فرمان مردوک، همـه شاهان پیش اورنگ پادشاهی نشسته‌اند. همـه پادشاهان از دریـای بالا که تا دریـای پائین، همـه مردم سرزمـین‌های دوردست، از چهار گوشـه (جهان)، همـه پادشاهان اموری و همـه کوچ نشینان مرا خراج گذاردند و در بابل بـه پایم بوسه زدند.»[۳۴][۳۵]

    علت نام‌گذاری بـه خلیج فارس طبق اسناد تاریخی

    نقشـه‌ای از شبه جزیره عربستان متعلق بـه سال ۱۷۷۱ مـیلادی نام خلیج فارس درون نقشـه درج شده‌است.

    در کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان صفحه ۱۸تا ۲۲ وجه تسمـیه و علت نام‌گذاری خلیج فارس را از دیدگاه عده‌ای از جغرافی دانان مشـهور بیـان نموده‌است. بطور نمونـه کتاب سر آرنولد ویلسن Sir Arnold Wilson کـه در سال ۱۹۲۸ بـه نام خلیج فارس(Persian Gulf) بـه چاپ رسیده‌است. ضمن نقد سابقه تاریخی و جغرافیـایی خلیج فارس و بیـان توصیفهای نویسندگان مغرب زمـین مشاهدات خود را نیز بیـان نموده و نوشته‌است" هیچ آبراهی چه درون گذشته و چه درون حال حاضر به منظور زمـین شناسان، باستان شناسان، تاریخ دانان، جغرافیدانان، بازرگانان، سیـاستمداران و سیـاحان و دانش پژوهان اهمـیتی بیشتر از خلیج فارس نداشته‌است این آبراه از هزاره قبل از مـیلاد تاکنون از هویت فارسی و ایرانی برخوردار است." سی ادموند بوسورثC .Edmund Bosworth مطالبی را از ۲۰ مورخ و سیـاح یونانی و اروپایی، از سردار یونانی نیـارخوس(۳۲۵–۲۴ ق. م) گرفته که تا پریدی(۱۸۷۶)، درون مورد توصیف خلیج فارس و علت نام‌گذاری آن را بیـان نموده‌است. مورخان دوره اسلامـی عموماً درون کتب خود عبارتهای ذیل را درون مورد علت نام‌گذاری خلیج فارس بـه این نام ارائه نموده‌اند:

    • بطور مشخص ابن حوقل، ابن فقیـه و استخری عبارتهای مشابهی دارند:

    این دریـا کـه از سند و کرمان که تا فارس ادامـه دارد و به جناوه، مـهروبان، سیراف و عبادان(آبادان) ختم مـی‌شود، درون مـیان همـه سرزمـین‌ها با نام فارس خوانده مـی‌شود زیرا مملکت فارس از همـه کشورها آبادتر، پیشرفته تر بوده و پادشاهان آن همـه کرانـه‌های دور و نزدیک این دریـا را تحت کنترل خود دارند. بـه روزگار گذشته پادشاهان فارس بزرگتر و قویتر بوده‌اند و هم درون این روزگار مردمان پارسبر همـه کرانـه‌های این دریـا مستولی اند".

    .[۳۶][۳۷]

    دوران قبل از اسلام

    دوره هخاان (پرشین) در کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان صفحه ۱۸۵ که تا ۱۹۱ درون مورد دریـانوردی ایرانیـان بـه نقل از منابع اروپایی و عربی از جمله کتاب‌های سرآرنولد ویلسون-فلیپ حتی- جرجی زیدان و قدری قلعه جی آورده است: " دریـانوردی ایرانیـان درون خلیج فارس، قریب پانصد سال پیش از مـیلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش، نخستین ناوگان دریـایی جهان را بـه وجود آورد. کشتی‌های او طول رودخانـه سند را که تا کرانـه‌های اقیـانوس هند و دریـای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریـای سرخ کنونی رسیدند. او به منظور نخستین بار درون نزدیکی کانال سوئز مدرن فرمان کندن کانالی را داد و کشتی‌هایش از طریق همـین کانال بـه دریـای مدیترانـه راه یـافتند. درون کتیبه‌ای کـه در محل این کانال بـه دست آمده نوشته شده‌است:

    «من فارسی هستم. از فارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این کانال را داده‌ام از رودی کـه از مصر روان هست به دریـایی کـه از فارس آید بعد این جوی کنده شد چنان‌که فرمان داده‌ام و ناوها آیند از مصر از این آبراه بـه فارس چنان‌که خواست من بود.»

    از سفرنامـه فیثاغورث ۵۷۰ قبل از مـیلاد که تا سال ۱۹۵۸ درون تمام منابع مکتوب جهان نام خلیج فارس یـا معادلهای آن درون دیگر زبان‌ها ثبت شده‌است. در دوره داریوش دوم ناوگانی ایرانی بـه رهبری سردار صداسپ مأموریت یـافت که تا جهان را دور بزند. ناوگان وی متشکل از چند کشتی باد و پارو عازم دریـای مدیترانـه و سواحل شنقیط (موریتانی)شد و تا نزدیک اشانتی و سواحل بنین پیش رفت ولی درون اثر برخورد با اقوام وحشی سفر را ناتمام گذاشتند

    The Achaemenid empire at its greatest extent, خلیج فارس درون دوره هخا

    [۳۸]

    یونانیـان و رومـی‌های باستان

    در همـه نقشـه‌های کهن کـه دریـای جنوب ایران و شبه جزیره عربی را دربرگرفته نام خلیج فارس و معادلهای آن ثبت شده‌است. یونانی‌های باستان، از جمله بطلمـیوس، این خلیج را «پرسیسینوس» یـا «سینوس پرسیکوس» کـه همان خلیج فارس است، نامـیدند.[۳۹] از آنجا کـه این نام به منظور نخستین بار درون منابع درست و معتبر تاریخی کـه غیر ایرانیـان نوشته‌اند آمده‌است، هیچ گونـه شائبه نژادی درون وضع آن وجود ندارد. چنان‌که یونانیـان بودند کـه نخستین بار، سرزمـین ایران را نیز «پارسه» و «پرسپولیس» یعنی شـهر یـا کشور پارسیـان نامـیدند. استرابن جغرافیدان سدهٔ نخست مـیلادی نیز بـه کرات درون کتاب خود از خلیج فارس با لفظ پرسیکون کای تاس (Persikonkaitas) نام‌است کـه معادل تحت‌اللفظی خلیج فارس است. وی محل سعرب‌ها را بین دریـای سرخ و خلیج فارس عنوان مـی‌کند.[۳۹] همچنین فلاریوس آریـانوس مورخ دیگر یونانی درون قرن دوم مـیلادی، درون کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج بـه نام «پرسیکون کیت» کـه چیزی جز خلیج فارس، نیست نام مـی‌برد.[۳۹]

    • زنفن (۴۳۰–۳۵۴ ق. م)، (به انگلیسی Xenophon) تاریخ‌نگار یونانی درون آثار خود از آب‌های جنوب ایران بـه نام خلیج فارس یـا خلیج فارسیـان یـاد کرده‌است.[۴۰]

    .

    خلیج فارس و نئارخوس the took
    • نئارخوس (۳۶۰–۳۰۰ ق. م)، (به انگلیسی Nearchus) دریـاسالار مقدونی کـه در سال ۳۲۶ قبل از مـیلاد بـه دستور اسکندر دریـای فارس را پیمود و تا دهانـه رود سند پیش رفت درون سفرنامـه خود چنین آورده‌است: «پس از دویست استاد راه بـه ریگ و از آن جا بـه دیلم و دهنـهٔ رودخانـهٔ اندیـان آمدیم، رودخانـهٔ اندیـان سرحد خوزستان و فارس و پس از سند بزرگ‌ترین رودخانـه‌است. هیچ‌یک از سواحلی کـه پیمودم مانند دریـای فارس، آباد و معمور نبود.»[۴۱][۴۲]
    • اراتوستن (۲۷۶–۱۹۴ ق. م)، (به انگلیسی Eratosthenes)، ریـاضیدان و جغرافیدان یونانی کـه زمانی ریـاست دانشگاه اسکندریـه را نیز داشت، و نظریـه‌های مـهمـی دربارهٔ شکل و جایگاه زمـین ارائه داد، درون همـه آثار خود بـه نام خلیج فارس اشاره کرده‌است.[۴۰]
    • هیپار(۱۹۰–۱۲۰ ق. م)، (به انگلیسی Hipparchus)، دانشمند و جغرافیـانگار یونانی درون همـه آثارش نام خلیج فارس آشکارا مشخص است.[۴۱]
    • استرابو (۶۳یـا۶۴ ق. م- ۲۴ مـیلادی)، (به انگلیسی Strabo)، تاریخ‌نگار و جغرافی نگار یونانی درون کتاب از «ایندی که تا ایبری» یـا از هند که تا اسپانیـا، دریـای جنوب ایران را خلیج فارس نامـیده‌است.[۴۳]
    • فلاویوس آرینوس (۸۶–۱۶۰ مـیلادی)، (به انگلیسی Lucius Flavius Arrianus)، تاریخ‌نگار یونانی درون کتاب آنابازیس یـا تاریخ سفرهای جنگی اسکندر، نام «پرسیکون کاای تاس» کـه ترجمـه درست خلیج فارس هست بر این دریـا نـهاده‌است.[۴۴]
    • ازبیوس (۲۶۳–۳۳۹ مـیلادی)، (به انگلیسی Eusebius of Caesarea)، تاریخ‌نگار رومـی کـه بنام پدر عیسویت شناخته مـی‌شود، با توجه بـه کوروش نامـه زنفن، درون اشاره بـه تاریخ گذشته ایران خلیج فارس را دریـای فارس نامـیده‌است.[۴۱]

    البته جستجو درون سفرنامـه‌ها یـا کتاب‌های تاریخی بر حجم سندهای خدشـه ناپذیری کـه خلیج فارس را «خلیج فارس» گفته‌اند، مـی‌افزاید. این منطقه آبی همواره به منظور ایرانیـان کـه صاحب حکومت مقتدر بوده‌اند و امپراتوری آن‌ها درون سده‌های متوالی بسیـار گسترده بود هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامـی اهمـیت خارق‌العاده‌ای داشت. آن‌ها از این طریق مـی‌توانستند با کشتی‌های خود بـه دریـای بزرگ دسترسی پیدا کنند و به هدف‌های اقتصادی و نظامـی دست یـابند.[۴۵]

    جغرافی نویسان - تفسیر نویسان و مورخین

    نقشـه جهان طراحی شده توسط پمپونیوس ملا درون سال ۴۳ قبل از مـیلاد مسیح. همان‌طور کـه مشاهده مـی‌شود خلیج فارس و دریـای عمان درون مجموع دریـای پارس و دریـای سرخ، دریـای عرب نامـیده شده‌است.
    نقشـه‌ای از منطقهٔ خاورمـیانـه کـه در سال ۱۸۶۶ مـیلادی توسط آلوین جوئت جانسون ترسیم‌شده است. نام تاریخی خلیج فارس درون نقشـه مشـهود است.

    از جمله درون آثار شخصیت‌های برجسته زیر بحر فارس و خلیج فارس توصیف شده است:

    • ابن خردادبه -قدامة بن جعفر-یعقوبی - ابن فقیـه همدانی- ابن رسته، سهراب - علی بن حسین مسعودی- اصطخری - بزرگ بن شـهریـار- مطهر بن طاهر مقدسی- ابوریحان بیرونی-ابن حوقل-مقدسی-ابن بلخی-شریف ادریسی-محمد بن نجیب بکران- زکریـای قزوینی- ابوالفدا - شمس‌الدین انصاری دمشقی-شـهاب‌الدین نویری- ابن وردی- ابن بطوطه- مصطفی کاتب چلبی قسطنطنی- ابن خلدون- طبری- الماوردی-استخری- مسعودی- بیرونی، حمدالله مستوفی- یـاقوت حموی- حمزه اصفهانی- ناصرخسرو قبادیـانی- ابوریحان بیرونی - حافظ ابرو عجم، محمد. اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان. تهران: تهران، 1388. شابک ‎‎۱-۴-۹۰۲۳۱-۶۰۰-۹۷۸. 

    حافظ ابرو، عبدالله بن لطف بن عبدالرشید مورخ و جغرافیدان مشـهور عصر تیموری (متوفای ۸۳۳ ق) صاحب آثاری درون تاریخ اسلام و ایران، خاصه دروه تیمور و شاهرخ است. او درون کتاب جغرافیـای کـه به ویژه درون فصول مربوط بـه ایران و ماوراءالنـهر پر از اطلاعات مـهم تاریخی هست و از مـهمترین آثار او به‌شمار مـی‌رودکه خود او شاهد وقایع بوده‌است. ذکر دریـاها و خلیج هارا درون چند فصل شرح داده است. ابوبکر احمدبن اسحاق بن ابراهیم المـهذانی، مورخ معروف عرب کـه به ابن الفیقه مشـهور هست در کتاب جغرافیـای خود موسوم بـه مختصر کتاب البلدان کـه در سال‌های آخر سده سوم هجری قمری تألیف کرده، مـی‌نویسد:[۳۹]

    و اعلم اَن بحر فارس و الهند هما بحر واحد لاتصال احدهما بالاخر

    که یعنی دریـای فارس و هند از به منظور پیوستگی یکی بـه دیگری هر دو یک دریـا هستند. همـین‌طور، ابوعلی احمدبن عمر بن رُسته درون کتاب خود بـه نام الاعلاق النفیسة کـه در سال ۲۹۰ هجری تألیف کرده مـی‌نویسد کـه «از دریـای هند خلیجی بـه سوی ناحیـه فارس جدا مـی‌شود کـه «خلیج فارس» (الخلیج الفارسی) نامـیده مـی‌شود» و مـی‌افزاید کـه «سرزمـین حجاز و یمن و دیگر بلاد عرب بین این خلیج و خلیج احمر واقعند».[۳۹]

    • ابن خردادبه (۲۱۱–۳۰۰ ه‍. ق)، جغرافی دان و تاریخ نویس ایرانی-اسلامـی درون کتاب المسالک الممالک (۲۵۰ ه‍. ق) بـه هنگام توصیف خلیج فارس از نام دریـای فارس استفاده کرده‌است.[۴۶]
    • قدامة بن جعفر، از مشاهیر ادب درون کتاب الخراج (۲۶۶ ه‍. ق) آب‌های جنوب ایران را خلیج فارس نامـیده و نوشته‌است: «رود دجله از مـیان شـهر بغداد عبور مـی‌کند، سپس از واسط مـی‌گذرد و به بطایح سرازیر مـی‌شود… بعد از خروج از بطایح، بـه دو شعبه تقسیم مـی‌شود، یک شعبه آن از بصره مـی‌گذرد و شعبه دیگر از ناحیـه مذار عبور مـی‌کند. سپس هر دو جمع شده بـه دریـای فارس مـی‌ریزد.»[۴۷]
    • یعقوبی (۲۳۲–۳۳۴ ه‍. ق)، از تاریخ نگاران و جغرافی‌دان‌های دوره عباسی درون کتاب تاریخ یعقوبی(۲۷۸ ه‍. ق) با ذکر نام دریـای فارس چنین مـی‌نویسد: «اول دریـای فارس است، کـه بایستی از سیراف درون کشتی نشست و آخرش راس جمحمـه (در مـیان عمان و عدن) است، این دریـا کم وسعت هست و جاهایی به منظور شکار صدف دارد.»[۴۸]
    • ابن فقیـه همدانی (۲۵۵–۳۳۰ ه‍. ق)، تاریخ‌نگار و جغرافیدان ایرانی درون کتاب ترجمـه مختصر البلدان(۲۹۰ ه‍. ق) با اشاره بـه دریـای فارس مـی‌نویسد: «بدان کـه دریـای فارس و هند از به منظور پیوستگی بـه یکدیگر هر دو یک دریـا هستند.» همچنین با اشاره بـه سوره الرحمن قرآن مـی‌نویسد: «خداوند بزرگ و عزیز مـی‌فرماید دو دریـا روان کرده‌است که تا به هم برسند، از حسن روایت مـی‌شود کـه گفته‌است مقصود دریـای فارس و روم است.»[۴۹]
    • ابن رسته، از مکتشفان و گیـاه شناسان ایرانی درون کتاب الاعلاق النفیسة (۲۹۰ ه‍. ق) نوشته‌است: «دریـای هند، درون سرزمـین حبش دارای خلیجی هست که از ناحیـه بربر مـی‌گذرد و به همـین جهت بـه خلیج بربر معروف است… و خلیج دیگری درون ناحیـه ایله از آن جدا مـی‌شود کـه به نام دریـای احمر هست و باز از این دریـا خلیج دیگری بـه طرف ناحیـه فارس جدا مـی‌شود کـه به خلیج فارس مرسوم است.»[۵۰]
    • سهراب، از جغرافی نگار ایرانی کـه در سده سوم هجری قمری مـی‌زیسته، درون کتاب عجائب الاقالیم السبعة الی نـهایة العمارة، مـی‌نویسد: «دریـای فارس، همان دریـای بزرگ جنوب است.»[۵۱]
    • علی بن حسین مسعودی (۲۸۳–۳۴۶ ه‍. ق)، تاریخ‌نگار و جغرافیدان مسلمان درون کتاب مروج الذهب و معادن الجوهر(۳۳۲ ه‍. ق) با اشاره بـه دریـای فارس مـی‌نویسد: «از دریـای زنگ خلیج دیگری منشعب مـی‌شود کـه دریـای فارس هست و بـه دیـار ابله و خشبات و عبادان مـی‌رسد و عرض آن درون وسط پانصد مـیل است.» همچنین درون جای دیگری مـی‌نویسد: «در این دریـا جزایر بسیـار است، چون جزیره خارگ… این دریـا همان خلیج فارس هست و بـه نام دریـای فارس معروف است، کـه سواحل آن را بحرین و فارس و کرمان و عمان که تا راس الجمحمـه برشمردیم. مـیان خلیج فارس و خلیج فلزم (دریـای سرخ) ابله و حجاز و یمن فاصله‌است و فاصله دو خلیج یک هزار و پانصد مـیل است.»[۵۲]
    • اصطخری، از جغرافی دانان و نقشـه کشان برجسته ایرانی درون کتاب المسالک الممالک (۳۴۰ ه‍. ق) نوشته‌است: «و درون خوزستان دریـا نیست، مگر اندک مایـه از دریـای فارس کـه از ماهی رویـان که تا نزدیک سلیمانان برابر عبادان باشد.»[۵۳]
    • بزرگ بن شـهریـار، دریـانورد ایرانی درون کتاب عجایب هند (۳۴۲ ه‍. ق) نوشته‌است: «دیگر از عجایب دریـای فارس این هست که گاهی درون شب هنگامـی کـه امواج دریـا مضطرب شده و به هم مـی‌خورند و از تصادم با هم متلاشی مـی‌گردند، همچون شعله‌های آتش بـه نظر مـی‌آیند بـه قسمـی کـه مسافرین دریـا گمان مـی‌کنند درون دریـای آتش سیر مـی‌نمایند .»[۵۴]
    • مطهر بن طاهر مقدسی، جغرافیدان و تاریخ‌نگار دوره عباسی درون کتاب البداء و التاریخ (۳۵۵ ه‍. ق) ضمن شرح حوضه آبریز دجله مـی‌نویسد: «دجله از ابله بـه آبادان بگذرد و در خلیج فارسی ریزد.»[۵۵]
    • ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی درون کتاب التفهیم لاوایل صناعة التنجیم و کتاب قانون مسعودی بـه نام خلیج فارس اشاره مـی‌کند. همچنین درون کتاب تهدید نـهایـات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن مـی‌نویسد: «دریـای فارس درون جنوب شیراز قرار دارد.»[۵۶][۵۷]
    • ابن حوقل، جغرافیدان سرشناسی کـه در قرن چهارم هجری قمری مـی‌زیست فصلی از کتاب صورة الارض (۳۶۷ ه‍. ق) خود را بـه دریـای فارس اختصاص داده و ضمن شرح مفصلی حدود آن را مشخص مـی‌کند.[۵۸]
    • در کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب، کـه کهن‌ترین کتاب جغرافیـا بـه زبان فارسی مـی‌باشد آمده‌است: «دریـای بزرگ کـه آن را بحرالاعظم خوانند… و این دریـا را پنج خلیج است، یکی از آن‌ها را خلیج فارس خوانند از بحر فارس برگیرد با پهنای اندک که تا حدود سند.»[۵۹]
    • مقدسی، جغرافیدان متولد بیت المقدس کـه در قرن چهارم هجری قمری مـی‌زیست درون کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم (۳۷۵ ه‍. ق) از دریـای جنوب ایران با نام خلیج فارس و بحر فارس یـاد کرده‌است.[۶۰]
    • ابن بلخی، تاریخ‌نگار ایرانی کـه در قرن ششم هجری قمری مـی‌زیست درون کتاب فارس نامـه (۵۰۰–۵۱۰ ه‍. ق)، دریـای جنوب ایران را بحر فارس و دریـای فارس نامـیده‌است.[۶۱]
    • شریف ادریسی، جغرافیدان بزرگ عرب کـه در قرن ششم هجری قمری و در سیسیل مـی‌زیست درون کتاب جغرافیـایی نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق (۵۴۸ ه‍. ق)، از نام بحر فارس استفاده کرده‌است.[۶۲]
    • محمد بن نجیب بکران، درون کتاب جغرافیـایی جهان‌نامـه (۶۰۵ ه‍. ق)، به منظور خلیج فارس از نام بحر فارس استفاده کرده‌است.[۶۳]
    • یـاقوت حموی، جغرافیدان و تاریخ‌نگار مشـهور قرن هفتم هجری قمری درون دائرةالمعارف جغرافیـایی خود معروف بـه معجم‌البلدان (۶۲۳ ه‍. ق)، به منظور توصیف خلیج فارس از نام بحر فارس استفاده کرده‌است.[۶۴]
    • زکریـای قزوینی (۶۰۰–۶۸۲ ه‍. ق)، از تاریخ نگاران و جغرافی‌دان‌های قرن هفتم هجری درون کتاب آثارالبلاد و اخبارالعباد (۶۷۴ ه‍. ق) از نام دریـای فارس استفاده کرده‌است.[۶۵] وی همچنین درون کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات نیز نام بحر فارس را بکار‌است.[۶۶]
    • ابوالفدا (۶۷۲–۷۳۲ ه‍. ق)، جغرافیدان و تاریخ‌نگار مشـهور کـه در دمشق متولد شد، درون کتاب تقویم البلدان خود کـه کتابی جغرافیـایی است، از خلیج فارس با نام دریـای فارس نام‌است و حدود آن را مشخص کرده‌است.[۶۷]
    • شمس‌الدین انصاری دمشقی، درون کتاب نخوة الدهر فی عجائب البر و البحر، از خلیج فارس از نام بحر الفارسی یـاد کرده‌است.[۶۸]
    • شـهاب‌الدین نویری، درون کتاب نـهایة فی فنون العرب الارب خود ضمن بیـان حدود این دریـا از آن با نام خلیج فارس یـاد مـی‌کند.[۶۸]
    • حمدالله مستوفی (۶۸۰–۷۵۰ ه‍. ق)، مورخ و جغرافیدان قرن هشتم، درون کتاب نزهةالقلوب کـه به زبان فارسی نوشته‌است، چنین آورده: «جزایری کـه در بحر فارس است، از حساب ملک فارس شمرده‌اند و بزرگترین آن، بـه کثرت مردم و نعمت جزایر قیس (کیش) و بحرین است.»[۶۹]
    • ابن الوردی (۶۹۱–۷۴۹ ه‍. ق)، مورخ و ادیب قرن هشتم، درون کتاب خریدة العجائب وفریدة الغرائب، از خلیج فارس با نام بحر فارس یـاد مـی‌کند.[۷۰]
    • ابن بطوطه (۷۰۳–۷۷۹ ه‍. ق)، جهانگرد و جغرافیـانگار نامدار، درون کتاب سفرنامـه خود، درون شرح سفر خود بـه آبادان از خلیج فارس با نام خلیج بیرون از بحر فارس یـاد مـی‌کند.[۴۱]
    • حافظ ابرو مورخ و جغرافیدان مشـهور عصر تیموری (متوفای ۸۳۳ ق) درون کتاب جغرافیـای کـه به ویژه ذکر دریـاها و خلیج هارا درون چند فصل شرح داده است.
    • گفتار دوم: «بحر الاخضر و هو بحرالهند». از نظر او بحر اخضر و بحر هند و بحر فارس یک دریـا حساب مـی‌شوند. (او این دریـا را شرح داده هست همان محلی کـه امروزه دریـای عرب نام دارد)
  • اما درون گفتار سوم او «بحر فارس و کرمان» را شرح مـی‌دهد کـه امروزه شامل خلیج عمان و خلیج فارس مـی‌شود.
  • ترکیـه عثمانی

    persian gulf in the othoman maps 1729 y

    در ترکیـه عثمانی بحرفارس - فارس کورفزی و عجم کرفزی و بصره کورفزی بطور متناوب بکار رفته اما هیچگاه خلیج عربی بکار نرفته‌است. نقشـه‌های کاتب چلبی و ابراهیم متفرقگان به منظور نمونـه درون اینجا هست. [۱۷]

    نقشـه ایران درون سال۱۱۴۲ قمری تهیـه شده توسط ابراهیم عز متفرقگان درگاه عالی دربار عثمانی. بحر فارس هم درون جدول توضیحات و هم درون آبهای جنوب ایران مشخص هست و هم بحر محیط عجم بـه جای دریـای عرب و عمان بکار رفته
    • مصطفی کاتب چلبی قسطنطنی (۱۰۱۷–۱۰۶۷ ه‍. ق)، مورخ و جغرافیدان ترک، درون کتاب جهان‌نما کـه دربارهٔ جغرافیـای جهان است، بـه نام خلیج فارس اشاره دارد.[۷۱][۷۲]

    نام خلیج فارس درون منابع اسلامـی

  • حدود ۶۰ مفسر قران درون تفسیر ۶ آیـه قران از بحر فارس بنوعی سخن گفته‌اند دستکم یک حدیث محکم از پیـامبر اسلام بـه بحر فارس اشاره کرده‌است.
  • حدیث محکم از پیـامبر هست به اعتراف اهل سنت حدیث معروف بـه جساسه.
    • محمد: «فی بحر فارس ما هو فی بحر الروم ما هو» آن (دجال و حیوان دریـایی) درون بحر فارس وروم وجود ندارد[۷۳]

    پس از حمله اعراب بـه ایران درون سده هفتم بعد از زادروز، کوششی به منظور تغییر نام دریـای پارسی صورت نگرفت. درون ۷۵ کتاب مـهم اسلامـی اعم از تفاسیر مشـهور قران، کتاب‌های حدیث معتبر و صحاح شش‌گانـه و کتب تاریخی اسلام و کتاب‌های اسفار (سفرنامـه) و ممالک و مسالک (کشورها و راه‌ها)، نام بحر فارس و خلیج فارس ثبت شده‌است. اعراب مسلمان، بغیر ازنام بحر الفارسی (دریـای پارسی) و خلیج فارس هیچ نام دیگری را به منظور این دریـا بکار نبرده‌اند و این اسم از طرف حکومت‌های ایرانی، ترک و عربی هم کـه در ۱۲۰۰ سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت. پژوهشگران اسلامـی نظیر استخری، مسعودی، بیرونی، ابن حقول، مقدسی، مستوفی، ناصرخسرو، الطاهربن مطهر المقدسی (بشاری)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و نظایر آن کـه مطالعه درون پیرامون این دریـا را که تا قرن ۱۵ ادامـه دادند، درون آثار و مکتوبات خود از آب‌های جنوب ایران بـه نام‌های بحر فارس، البحر الفارسی، بحر مکران، الخلیج الفارسی و خلیج‌فارس یـاد کرده‌اند. حتی از این جغرافی‌دانان نقشـه‌هایی بـه جا مانده‌است کـه اقیـانوس هند را البحر الفارسی نام نـهاده‌اند. مسلمانان متخصص درون دانش جغرافی این عنوان را از دو تمدن باستانی اخذ کرده‌اند و هم‌زمان مورد استفاده قرار دادند. بدین ترتیب که پارسا درایـای ایرانی را بحر فارس و سینوس پرسیکوس یونانی را خلیج‌فارس مـی‌نامـیدند و حتی مقصود از دو دریـا درون سوره الرحمن قرآن را نیز همان دریـای فارس و دریـای متوسط مـی‌دانستند. ابوعلی احمد پسر عمر معروف بـه ابن رسته درون کتاب الاعلاق النفیسة کـه در سال ۲۹۰ هجری قمری نوشته‌است، آورده‌است:

    فاما البحر الهندی یخرج منـه خلیج الی ناحیـه فارس یسمـی الخلیج الفارسی. اما از دریـای هند خلیجی بیرون مـی‌آید بـه سمت سرزمـین فارس کـه آن را خلیج‌فارس مـی‌نامند.

    [۱۸] جرجی زیدان تاریخ‌دان عرب درون این زمـینـه مـی‌گوید:

    بحر فارس محدود بـه آب‌هایی مـی‌شود کـه دنیـای عرب را دور مـی‌زند. بحر فارس ـ ویراد بـه عندهم کل البحور المـیحطه ببلاد العرب من مصب ماءدجله فی العراق الی أبله فیدخل فیـه مانعبر عنـه الیوم بخلیج‌فارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه. دریـای فارس ـ نزد آنان متقدمـین همـه دریـاهایی کـه سرزمـین‌های عرب از مصب آب دجله گرفته که تا أبله را احاطه مـی‌کند، به‌عنوان دریـای فارس تعبیر مـی‌شده و از آن جمله‌است آنچه را کـه ما امروز از آن بـه خلیج‌فارس و دریـای عرب و خلیج عدن و دریـای سرخ و خلیج عقبه تعبیر مـی‌کنیم.

    [۷۴]

    درمتون قدیمـی از جمله کتاب حدود العالم بـه عنوان قدیمـی‌ترین اثر جغرافیـایی بـه زبان فارسی کـه در حدود هزار سال پیش تألیف شده، آمده‌است: «خلیج پارس از حد پارس بر گیرد، با پهنای اندک که تا به حدود سند»، علاوه بر این همچنین بسیـاری از مورخان، محققان و سیـاحان اروپایی و غربی از جمله: فلاویوس آریـانوس، بطلمـیوس، هرودت، استرابون و … درون آثار و نوشته‌های خود از دریـای پارس یـا خلیج فارس بـه عنوان «سینوس پرسیکوس» و «ماره پرسیکوم» یـاد کرده‌اند. در دوره‌های اسلامـی نیز همـه مورخان و جغرافیدانان مسلمان از جمله ابن فقیـه درون کتاب البلدان، اصطخری درون کتاب المسالک الممالک، ابن رسته درون کتاب الاعلاق النفیسة، ابوریحان بیرونی درون کتاب التفهیم، ابن بطوطه درون کتاب مشـهور رحله و … نام این دریـا را «بحر فارس»، «خلیج الفارسی» یـا «دریـای فارس» ذکر کرده‌اند و در بعضی منابع دریـای عرب را بحر محیط عجم گفته‌اند. درون کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان، فهرست ۳۰۰ کتاب تاریخی، جغرافیـایی، تفسیر قرانی و حدیث کـه همگی مربوط بـه مسلمانان یـا بـه زبان عربی تدوین شده‌اند و همچنین اسناد ۳۰ قرارداد عربی آورده شده کـه در آن‌ها بـه نوعی بـه نام بحر فارس و خلیج فارس اشاره شده‌است.

    نام دیرین «دریـای پارس» یـا «خلیج فارس» درون برخی از کشورها بـه این صورت آمده‌است: درون کشورهای انگلیسی زبان Persian Gulf درون آلمان Persischer Golf درون فرانسه Persique Golf درون ایتالیـا Golfe Persico درون روسیـه Persidsk Zalir و در کشورهای عربی بـه نام «خلیج الفارسی» یـاد مـی‌شود.

    در زبان عربی

    امروزه به‌کارگیری هردو عبارت «خلیج عربی» و «خلیج فارس یـا خلیج الفارسی»[۷۵] نزد مردم عرب‌زبان رایج است.

    پیشینـه

    خلیج فارس با نام بحر فارس مشخص شده‌است. این سند جغرافیـایی متعلق بـه قرن نـهم مـیلادی هست و درون کتاب الاقالیم توسط نقشـه‌کش و جغرافی‌دان ایرانی استخری درج شده‌است. Regional map showing the word Bahr Fars, ("Persian sea") in Arabic, from the 9th century text Al-aqalim by the Persian geographer Istakhri

    آثار عرب زبان بهترین و غنی‌ترین منابعی هستند کـه برای شناسایی و توجیـه حقانیت نام‌گذاری این دریـا مـی‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.[۳] و به گواهی و روایت مستند نام خلیج فارس [۱۹] و کتاب‌های متعدد درون تمام منابع عربی که تا قبل از سال ۱۹۵۸ خلیج فارس با نام بحر فارس یـا خلیج فارس ثبت شده‌است یعنی حتی یک مورد سند یـا نقشـه و مکتوب وجود ندارد کـه قبل از این سال بـه زبان عربی از نام جعلی استفاده کرده باشد. درون منابع عربی (اسفار- کتب تاریخی - تفاسیر قرانی و حدیث و … از دریـای فارس و چگونگی آن بیش از آثار فرهنگی موجود درون هر زبان دیگری گفتگو شده‌است. درون آثار ابن بطوطه، حمدالله مستوفی، یـاقوت حموی، حمزه اصفهانی، ناصرخسرو قبادیـانی، ابوریحان بیرونی، ابن بلخی و دیگرانی کـه اکثر آنان کتاب‌های خود را بـه زبان عربی نیز نوشته‌اند، و همچنین درون آثار نویسندگان جدید عرب از نام «خلیج فارس» بدون کم‌وکاست یـاد شده‌است.

    نقشـه متعلق بـه شرکت ملی نفت عربستان درون سال ۱۹۵۲ و استفاده از نام خلیج فارس.
    تفاوت بحر فارس و خلیج فارس

    بحر فارس نامـی هست که عرب‌ها درون قرون اولیـه اسلام و تا قرن ششم بـه جای دریـای عرب و خلیج فارس بکار مـی‌بردند و این مفهوم شامل خلیج فارس و خلیج عمان و دریـای عرب نیز مـی‌شد ولی درون قرنـهای اخیر تنـها بـه پهنـه آبی کـه شامل تنگه هرمز که تا دهانـه اروند رود مـی‌شود و به جای بحر فارس خلیج فارس مـی‌گفتند بطور نمونـه ابن حوقل، ابن فقیـه و استخری و ابوبکر احمدبن اسحاق بن ابراهیم المـهذانی، مورخ معروف عرب کـه به ابن الفیقه مشـهور است. بحر فارس را به منظور تمام آن پهنـه آبی از سند که تا عبادان (آبادان) بکار‌اند ابن فقیـه درون کتاب جغرافیـای خود موسوم بـه مختصر کتاب البلدان کـه در سال‌های آخر سده سوم هجری قمری تألیف کرده، مـی‌نویسد:

    دریـای فارس و هند پیوسته‌اند از نظر پیوستگی بـه دیگری هر دو یک دریـا هستند.

    امروزه درون کشورهای عربی

    اولین رهبر عربی کـه نام خلیج عربی را بکار برد عبدالکریم قاسم بود بعد از کودتای ۱۳۳۷ این اقدام او کـه فردی ضد ایرانی بود مورد اعتراض ایران واقع شد اما بعد درون کویت و مصر نیز این واژه جعلی رایج شدو امروزه کشورهای عربی حاشیـه خلیج فارس این دریـا را خلیج عربی و در شمال آفریقا بیشتر از واژه خلیجاستفاده مـی‌کنند. اما هنوز هم بعضی مورخان معاصر عرب همانند مورخان قدیم، خلیج فارس را به‌کاربرده‌اند.[۷۶] ایرانیـان بر این باور هستند کـه تغییر نام خلیج فارس با انگیزه سیـاسی و از روی تعصب قومـی بکار مـی‌رود و اقدامـی خلاف حقوق بین‌الملل و کنوانسیونـهای فرهنگی هست و همچنان نام تاریخی خلیج فارس حتما استفاده شود.[۲]∗

    اطلس‌های خلیج فارس

    مکران و خلیج فارس درون نقشـه ایران درون عصر خلفای عباسی برگرفته از کتاب جغرافیـای تاریخی سرزمـین‌های خلافت شرقی
    خلیج فارس درنقشـه توماس پورکاچی (۱۶۲۰ مـیلادی)

    تا کنون چندین اطلس درون بر دارنده نام و نقشـه‌های خلیج فارس منتشر شده و مشخص مـی‌کند کـه نام خلیج فارس درون همـه نقشـه‌های کهن بکار رفته درون کتاب:اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان، جزئیـات کامل این اطلسها درون گفتار ۱۱ صص ۹۸–۱۲۲ "مبحث اطلسها"[۲۰] [۲۱] نقد و بررسی شده‌است چند نمونـه از آن‌ها عبارتنداز:

    • اطلس تصویری تونس ۲۵۳ نقشـه چاپ مؤسسه جهانی عرب پاریس و دانشگاه تونس ۲۰۰۱

    Atlas of The Arabian Peninsula in Old European Maps (253 maps) by Khaled Al Ankary, Institute du Monde Arabe,Paris and Tunisia University,2001 تقریباً تمام نقشـه‌ها نام خلیج فارس و معادلهای آن را دارند اولین نقشـه این اطلس، تصویری از یک نقشـهٔ طراحی شده بر روی چوب هست که توسط فرانشیکو ایتالیـایی بـه سال ۱۴۸۰م. ترسیم شده‌است. مشابه نقشـه ی‌های منسوب بـه بطلیموس هست که خلیج فارس شکل مستطیل است. آخرین نقشـهٔ اطلس مذکور (تونس) نقشـهٔ شماره ۲۵۳ ویک نقشـهٔ رسمـی دولت عثمانی متعلق بـه سال۱۸۹۵ م. هست که درون آن خلیج فارس را با نام بحر فارس ثبت کرده و کورفزی بصره(Bay) را کـه یکی از خلیج‌های داخل خلیج فارس هست بیٍ بصره نیز آورده هست نقشـه دیگر نقشـهٔ رسمـی دولتی دوره عثمانی ۱۱۴۱ق- ۱۷۲۹ م. هست که خلیج فارس را بحر فارس و دریـای عرب را بحر محیطعجم ثبت کرده‌است. این نقشـه بی‌نظیر تاریخی کـه از سوی دولت دشمن شماره یک امپراتوری صفویـه هست مناطق شیعه نشین عراق و بحرین و شمال عربستان را جزو ممالک ایران دانسته است. اینجا:[۲۲] در مـیان نقشـه‌های اطلس مذکور ۱۰ نقشـه علاوه بر ثبت نام خلیج فارس درون محل خودش (پرشن گلف)، دریـای عرب و بحر عمان فعلی را نیز دریـای فارس یـا پرشن سی ثبت کرده‌است از جمله مـی‌توان نقشـه‌های صفحات ۲۲۶-۱۴۱-۳۲۳-۳۲۲-۳۳۱-۳۴۵-۳۴۷-۳۶۳-۳۵۵ و نقشـه شکل اسبی بسیـار هنری بوتینگ Bunting H.S.Q34/24CM Hanover,1620 دریـای فارس (بجای دریـای عرب) و خلیج فارس را نام برد. [۲۳]

    • اطلس" نقشـه‌های تاریخی خلیج"چاپ ۱۹۹۶ شارجه

    این اطلس درون دو جلد چاپ شده کـه مجموعاً حدود ۵۰۰ نقشـه با نام خلیج فارس دارند. این اطلس" نقشـه‌های تاریخی سالهای ۱۴۹۳–۱۹۳۱م. خلیج فارس را کـه دارای ۲۷۶ نقشـه از منابع اروپایی هست در بر مـی‌گیرد و توسط "سلطان بن محمد القاسمـی یکی از مقامات امارات متحده عربی" ابتدا درون سال ۱۹۹۶م. بـه سفارش وی درون لندن چاپ و توسط "منشورات مدینـه شارقه للخدمات" منتشر شده‌است درون این اطلس نیز مانند اطلس تونس ۹۸٪ نقشـه‌ها نام درست خلیج فارس وجود دارد. اطلاعات موجود درون نقشـه‌های جهان نما که تا ۱۷۰۰ همچنان فراتر از ۷ دریـا و ۷ اقلیم نرفته و به سبک قدیم و سبک جغرافیـانویسان مسلمان، چین درون شرق، اروس درون شمال، فرانکه درون اروپا و افریقیـه درون جنوب لبه‌های پایـانی دنیـا و دریـای محیط بدور دنیـا و کوه قاف حلقه پایـانی دنیـای سینی شکل است. حدود سال ۱۷۵۳م. نیکلاس دی فر (۱۶۹۴–۱۷۵۴م) اولین بار نقشـه جهان را تقریباً بـه شکل امروزی ترسیم کرده‌است.

    • اطلس عراق درون نقشـه‌های قدیمـی

    در این اطلس کـه تألیف "احمد سوسه" پدر کارتوگرافی درون عراق است، بر اساس منابع یونانی و اسلامـی ۳۹ نقشـه بـه زبان عربی و به طریقه سیـاه و سفید ترسیم شده‌است کـه نام خلیج فارس درون همـه این نقشـه‌ها از جمله درون نقشـهٔ دوره آشوریـان بـه شماره ۶، نقشـهٔ هیکاتوس (متوفی ۴۷۵ ق. م) بـه شماره ۷ کـه به امپراتوری فارس و مصر سفر نموده‌است، نقشـهٔ ایراتوستین یونانی بـه شماره ۹، نقشـهٔ بطلیموس بـه شماره ۱۰، درون واژهٔ خلیج فارس (سینوس پرسی) بـه کار رفته و اما درون نقشـهٔ فتوحات قرن اول هجری بـه شماره ۱۱، نقشـهٔ (بلخی ۹۳۴م) بـه شماره ۱۲، نقشـهٔ دیـار عرب اسطخری (۹۵۱ م) بـه شماره ۱۶ و نقشـهٔ عراق از اسطخری بـه شماره ۱۸، نقشـهٔ جهان نمای ابن حوقل(۹۷۷م) بـه شماره ۱۹، نقشـهٔ عراق از ابن حوقل بـه شماره ۲۲، نقشـه جهان از جیـهانی(۹۷۷م) بـه شماره ۲۶، نقشـه جهان نمای ادریسی(۱۰۹۹–۱۱۶۴ م) بـه شماره ۲۹، نقشـه جهان نمای قزوینی (۱۲۰۳–۱۲۸۳م) بـه شماره ۳۱، نقشـه ابن الوردی ۱۳۴۸م. بـه شماره ۳۶ نقشـه شماره ۳۸ از جغرافیـانویس مجهول و نقشـه شماره ۳۹ بـه نام مواضیع التاریخیـه کلمـهٔ بحر فارس (دریـای فارس) بکار رفته‌است.

    • اطلس مذکور توسط مؤسسه کارتوگرافی سحاب دو بار باز چاپ شده‌است.
    • دولت کویت درسال ۱۹۹۲ م. کتابی را مشتمل بر هشتاد نقشـه و سند تاریخی تحت عنوان " الکویت فی الخرائط العالم" (کویت درون نقشـه‌های جهان) بـه چاپ رسانیده‌است کـه در همـهٔ این نقشـه‌ها و اسناد تاریخی کـه از اطلس‌های مختلف گرد آوری شده‌است، نام خلیج فارس وجود دارد.
    • اطلس "الکویت قراءه فی الخرایط التاریخیـه" درون سال ۱۹۹۴ م. درون کویت بـه همت عبدالله یوسف الغنیم بـه چاپ رسیده کـه حاوی حدود ۲۰۰ نقشـه با نام خلیج فارس است.

    ۶ - اطلس" ریشـه‌های کویت" بنام (اصول الکویت المنشور العام) کـه در سال ۱۹۹۱ درون هلند بـه چاپ رسیده‌است، پانزده نقشـهٔ تاریخی وجود دارد کـه در همـهٔ آن‌ها نام خلیج فارس ثبت شده‌است.

    • بنیـاد ایران‌شناسی نیز کتاب «وصف خلیج فارس درون نقشـه‌های تاریخی، با ۴۰ نقشـه اسلامـی و ۱۲۰ نقشـه اروپایی را منتشر کرده‌است.[۲۴]
    • "اطالس التاریخی للعالم الاسلامـی فی العصور الوسطی" عبد المنعم ماجد، علی البنا، (دارالفکر العربی ۱۹۸۶م، مکتبه القاهره الکبری، رمز ۲۵۴۰۰)دارای حدود شانزده نقشـه از جمله نقشـه‌های شماره ۲٬۳٬۷٬۸٬۹٬۱۰٬۱۶ مربوط بـه خلیج فارس با همـین نام است. درچاپ جدید این اطلس عبارت خلیج فارس درون تمام نقشـه‌ها بـه خلیج عربی تخریب شده‌است.
    • در کتاب "مصور الجغرافی لاقالیم الارض الطبیعیـه و السیـاسیـه" ۹۰ نود نقشـه از منابع عربی وجود دارد کـه دردوازده نقشـهٔ مربوط بـه منطقهٔ خلیج فارس، نام تاریخی بحر فارس و خلیج فارس وجود دارد. این کتاب تألیف "الشیخ محمد فخرالدین" مدرس دارالعلوم هست که انتشارات مکتبه الهلال بشارع الفجاله مصر، چاپ یـازدهم آن را درون سال ۱۹۲۵ انجام داده‌است.
    ۱۷۹۴ مـیر اریترا - سینوس پرسی -جهان قدیم
    نقشـه توسط جیمز رنل، ۱۷۹۹.
    Names, دریـای اریترا+پرشن سی
    ۱۶۰۰سینوس پرسی
    • در کتابخانـه‌ها و موزه‌های سایر مناطق جهان اطلس‌ها و اسناد و مدارک معتبری درون تأیید اصالت و کهن بودن نام خلیج فارس وجود دارد.[۲۵]
    • در کتابخانـه‌ها و آرشیوهای ملی کشورها نقشـه‌های بسیـار زیبا و هنری از خلیج فارس نگهداری مـی‌شود
    • در کتابخانـه کنگره آمریکا و کتابخانـه آرگوسی نیویورک بیشتر از ۲۰۰ نقشـه تاریخی درون بریتانیـا- روسیـه و هند و در بسیـاری از کشورهایی اروپایی نیز نقشـه‌هایی با ارزش تاریخی و موزه‌ای و وجود دارد کـه خلیج فارس با نام اصلی درون آن‌ها ثبت شده‌است.
    • در کتابخانـه ملی بریتانیـا (لندن)، کتابخانـه و اسناد وزارت امور هند (لندن)، مرکز اسناد عمومـی لندن و کتابخانـه دانشکده مطالعات خاورشناسی لندن بیشتر از ۳۰۰ نقشـه درون بر دارنده نام خلیج فارس وجود دارد درون *بسیـاری از موزه‌ها، کتابخانـه‌ها و حتی هتلها یـا آرشیوهای خصوصی چه درون کشورهای عربی مانند مصر و چه کشورهای غیر عربی صدها نقشـه تاریخی با نام خلیج فارس وجود دارد.

    نقشـه‌هایی مانند: نقشـه‌های کهن از عهد بطلمـیوس که تا نقشـه‌های چند سده اخیر مانند نقشـه ساموئل دان -نقشـه ایران درون دوره افشاریـه ۱۷۴۷توسط امانوئل بوئن و نقشـه جهان ....[۲۴]

    • نقشـهٔ موجود درون موزه متحف مصری قاهره کـه بر اساس یک لوحه سنگی عظیم قبل از مـیلاد ترسیم شده‌است و از سال ۱۹۰۳ درون کنار این لوح نصب هست و بـه نام خلیج فارس مزین مـی‌باشد کـه بعضی از این نقشـه‌ها از سوی یونسکو بـه عنوان مـیراث بشریت به‌رسمـیت شناخته شده و بطور نمونـه مـی‌توان بـه نقشـهٔ موجود درون کتابی تحت عنوان نوادر المخطوطات(RARE MANUSCRIPTS) کـه از سوی یونسکو درون سال ۱۹۹۵ بر اساس اسناد کتابخانـه اسکندریـه مصر بـه عنوان مـیراث جهانی چاپ شده‌است اشاره کرد.[۲۶]
    pars sea
    PersianSeaنقشـه ایران درون دوره افشاریـه ۱۷۴۷توسط امانوئل بوئن جغرافی‌دان-
    • مؤسسه دریـای شرق با کمک دولت کره جنوبی نیز درون سال ۲۰۰۲ کتابی بنام:

    East Sea in World Maps این کتاب ۴۰ نقشـهٔ تاریخی را از سال ۱۷۱۵ که تا سال ۱۸۰۰ درون جهت اثبات نام دریـای شرق بـه چاپ رسانده‌است کـه در تمامـی نقشـه هائی کـه جنوب ایران را دربر گرفته‌اند (۳۱ نقشـه) نام خلیج فارس ثبت گردیده‌است. درون این کتاب همچنین فهرست مشخصات ۹۰ نقشـه کتابخانـه لندن از سال ۱۵۹۵ م. که تا ۱۸۹۴م؛ و فهرست ۶۱ نقشـه موجود درون دانشگاه کمبریج لندن متعلق بـه سالهای ۱۵۷۰ که تا ۱۸۲۴ م. راجع بـه آسیـا را بـه چاپ رسانده درون این نقشـه‌ها نیز همچنان خلیج فارس با نام تاریخی و درست خود ثبت شده‌است.

    • در آلمان یک اطلس تاریخی حاوی تصاویر نقشـه‌های موجود درون موزه‌ها و آرشیوهای خصوصی آلمان سال ۲۰۰۲ چاپ شده کـه ۹ مورد نقشـه‌های جهان نام خلیج فارس را دربردارد.
    • حدود ۳۰ اطلس تاریخی مربوط بـه قرن گذشته خلیج فارس را با همـین نام ثبت کرده‌اند.

    از جمله: اطلس توماس هربرت ۱۶۲۸ م. اطلس پاریس دانشگاه لوساج ۱۸۶۳م. اطلس آلمان ۱۸۶۱م. اطلس پاریس انویلی ۱۷۶۰م. اطلس جغرافیـای مدرن ۱۸۹۰م. پاریس کـه توسط" F.SCHRADER and F.PRUDENT " طراحی شده دارای ۱۰ نقشـه با ذکر نام خلیج فارس است. این اطلس درون مرکز اسناد ملی مصر (دارالوثائق قومـی) نگهداری مـی‌شود و در نقشـه شماره ۴۰ جزایر سه‌گانـه با رنگ و متعلق بـه ایران ترسیم شده‌است.

    • اطلس لندن ۱۸۷۳م. اطلس ارنست امبروسیوس ۱۹۲۲، اطلس بیلفیلد ۱۸۹۹ اطلس هارمسورث قرن ۱۹ لندن؛ و …
    • دائرةالمعارف‌های بزرگ جهان مانند RAISONNE DE SCIENCE KOSJDK NHDVI HGLUHVT (چاپ ۱۷۵۱م. فرانسه)، دائرةالمعارف بریتانیکا، دائرةالمعارف لاروسکا، امریکانا و…. و .. تمام دائرةالمعارف‌ها ی مشـهور از قدیم تاکنون خلیج فارس را با همـین واژه ثبت نموده‌اند. توضیح چند نقشـه از اطلس تونس:جرارد ون شاگن نقشـه‌نگار هلندی درون سال ۱۶۸۹ (مـیلادی) درون آمستردام نقشـه‌ای از جهان ترسیم کرد.
      نوشتار اصلی: نقشـه جهان
      این نقشـه بـه سبک کنده‌کاری با فلز مس و رنگ‌کاری دستی تزئین شده‌است. نقشـه مس‌آرایی شده، نقشـه‌ای کمـیاب هست و فقط یک رونوشت از آن درون دانشگاه آمستردام مـی‌باشد و نسخه‌ای مشابه درون کتابخانـه‌های آمریکا ندارد.[۷۷]

    نکته قابل توجه نام خلیج فارس هست که بـه زبان لاتین قدیمـی: Sinus Persicus امروزه:Sinus Persici درون نقشـه آورده شده‌است. ابعاد اصلی نقشـه ۴۸٫۳ درون ۵۶ سانتی‌متر مـی‌باشد.[۷۸][۷۹][۸۰][۸۱][۸۲][۸۳]

    نقشـه خلیج فارس ۱۷۵۳

    در سال ۱۷۵۳ مـیلادی درون آمستردام هلند نقشـه‌ای منتشر گردید کـه منحصراً مربوط بـه خلیج فارس بود. درون این نقشـه از خلیج فارس با نام Persische Golf یـاد شده‌است؛ و بیشتر جزایر خلیج فارس مشخص شده و نقشـه‌های آن‌ها درج شده‌است.[۸۴] نقشـه مذکور درون اطلس تونس وجود دارد. در سال ۱۵۰۲ مـیلادی نقشـه‌ای ترسیم شد کـه از شرق که تا غرب همـه مستعمرات پرتغال درون آن درج شده بود. درون نقشـه ۱۵۰۲ کانتینو نام خلیج فارس و دریـای سرخ موجود است.[۸۵]

    نقشـه جهان‌نمای کانتینو.
    نام خلیج فارس درون نقشـه کانتینو.

    [۸۶]

    اناکسیماندر (۶۱۰–۵۴۶ ق. م)، (به انگلیسی: Anaximander)، جغرافیدان یونانی درون نقشـه جهان خود از خلیج فارس نام‌است. این اثر درون کتاب Kleinere schriften، اثر (Joachim Lelewel (1836 آورده شده‌است.[۴۱] هکاتئوس (۵۵۰–۴۷۶ ق. م)، (به انگلیسی: Hecataeus)، از سرشناس‌ترین جغرافیدانان یونانی آن زمان نقشـه‌ای از جهان ترسیم کرده‌است کـه آب‌های اقیـانوس پیرامون خشکی‌ها را گرفته‌اند و در این نقشـه نام خلیج فارس دیده مـی‌شود.[۴۱][۸۷] کلو پتوله یـا بطلمـیوس (۹۰–۱۶۸ مـیلادی)، (به انگلیسی: Claudius Ptolemy)، منجم و جغرافیدان مشـهور اسکندریـه، نخستینی هست که اطلسی شامل ۳۶ نقشـه از نقاط مختلف جهان تهیـه مـی‌کند کـه در آن آبهای جنوب ایران را سینوس پرسیکه بـه معنی خلیج فارس است، نامـیده‌است.[۴۱][۸۸]

    در نقشـه والدسیمولر کـه توسط نقشـه‌نگار آلمانی با نام مارتین والدسیمولر ترسیم شده‌است، نام خلیج فارس بـه وضوح مشخص شده‌است. این نقشـه درون آوریل ۱۵۰۷ مـیلادی منتشر شده‌است.[۸۹]

    نقشـه والدسیمولر (سمت چپ)
    نام خلیج فارس آشکار هست (سمت راست)

    نقشـه پیترو کوپو، نقشـه‌ای هست که درون آن نام خلیج فارس بـه وضوح نوشته شده‌است. این نقشـه درون سال ۱۵۲۰ مـیلادی ترسیم شده‌است.[۹۰]

    در خلال سال‌های ۱۷۰۰ که تا ۱۷۲۰ مـیلادی، نقشـه‌کش آلمانی بـه نام جووان باپتسیت هومان، نقشـه‌ای از ایران و کشورهای اطرافش ترسیم کرد. درون این نقشـه نام خلیج فارس کاملاً مشخص است.

    نقشـه امپراطوری ایران کـه بین سال‌های ۱۷۰۰ که تا ۱۷۲۰ مـیلادی ترسیم شده‌است.
    نقشـه ایتالیـایی پیترو کوپو (سمت چپ)
    نام خلیج فارس آشکار هست (سمت راست)
    نقشـه ۱۶۸۹ (سمت چپ)
    نام خلیج فارس هست به زبان لاتین قدیمـی: Sinus Persicus امروزه:Sinus Persici درون نقشـه آورده شده‌است. (سمت راست)

    پیشینـهٔ تحریف نام خلیج فارس

    خلیج فارس و مترادف‌های آن درون سایر زبان‌ها، اصیل‌ترین نام و نامـی هست بر جای مانده از کهن‌ترین منابع، کـه از سده‌های پیش از مـیلاد به‌طور مستمر درون همـه زبان‌ها و ادبیـات جهانی استفاده شده‌است و با پارس - فارس- ایران وعجم- نام‌های ایران - و معادل‌های آن درون سایر زبان‌ها گره خورده‌است.

    Khaleej ajam نقشـه دوره عثمانی مصر

    [۲]

    تا پیش از دهه ۶۰ قرن بیستم مـیلادی، تمام کشورهای عربی از عبارت خلیج فارس درون مکاتبات رسمـی خود استفاده مـی‌د.[۲۷] تصویر دست‌نوشته جمال عبدالناصر و استفاده از نام خلیج فارس درون مکاتبات رسمـی]

    در سده‌های اخیر

    تا قرن ۱۹ مـیلادی، تقریباً درون تمامـی اسناد و مکتوب‌های عربی، این آبراهه درون فارسی با نام خلیج فارس یـا دریـای فارس، درون عربی با نام‌های (به عربی: 'الخلیج الفارسی') یـا (به عربی: 'بحرالفارسي') یـا (به عربی: 'بحرالعجم')، و بحرعجم و در زبان‌های اروپایی با نام‌هایی مانند Persian Gulf, Sinus Persicus, Persische Golf، و Golfo di Persia نامـیده مـی‌شده‌است. درون بازه زمانی کوتاهی درون قرن ۱۷ مـیلادی، درون بعضی اسناد بریتانیـایی و ترکی از این آبراهه با عنوان خلیج بصره نام شده بود کـه حکایت از اهمـیت بصره درون تجارت آن دوران داشته‌است. البته خلیج بصره یکی از ۱۵ خلیج‌های کوچک درون خلیج فارس هست که درون انگلیسی بـه آن بی مـی‌گویند Bay of Basra و در فارسی بیشتر بـه خور ترجمـه مـی‌شود.[۲۹](کتاب اسناد نام خلیج فارس) دربارهٔ نام خلیج فارس که تا اوایل دههٔ ۱۹۶۰ مـیلادی هیچ گونـه بحث و جدلی درون مـیان نبوده و در تمام منابع اروپایی و آسیـایی و آمریکایی و دانشنامـه‌ها و نقشـه‌های جغرافیـایی این کشورها نام خلیج فارس درون تمام زبان‌ها بـه همـین نام یـاد شده‌است.

    صاحب نظران بر این باورند کـه اصطلاح «خلیج عربی» به منظور نخستین بار درون دوره تحت قیمومت شیخ نشین‌های خلیج فارس توسط کارگزاران انگلیس و بطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیـاسی انگلیس مقیم درون خلیج فارس بـه نام رودریک اوون انجام شد کـه در کتابی بـه نام حبابهای طلایی درون خلیج عربی درون سال ۱۹۵۸ نوشت کـه «من درون تمام کتب و نقشـه‌های جغرافیـایی نامـی غیر از خلیج فارس ندیده بودم ولی درون چند سال اقامت درون سواحل خلیج فارس (بحرین) متوجه شدم کـه ساکنان ساحل عرب هستند بنابراین ادب حکم مـی‌کند کـه این خلیج را عربی بنامـیم» مجله العربیـه درون شماره دوم خود ۱۹۵۸ این مطلب را بیـان نموده‌است».[۹۱] در سال‌های اخیر و به ویژه از دههٔ شصت مـیلادی بـه این سو، نام جعلی خلیج عرب نیز درون برخی منابع تحت حمایت بیشینـهٔ دولت‌های عربی و گاه غیر عربی بـه گونـه‌ای فزاینده درون حال رقابت با نام خلیج فارس است، جایگزینی نامـی قومـی بـه جای یک نام تاریخی امر خشم ایرانیـان سراسر جهان را برانگیخته و باعث پدیداری نام «خلیج همـیشـه فارس» یـا «خلیج همـیشگی فارس» از سوی ایرانیـان گشته‌است. سازمان‌های جغرافیـایی دنیـا (غیر عرب) همگی خلیج فارس را تنـها نام معتبر مـی‌دانند درون پی استعلام از وزارت امورخارجه بریتانیـا دربارهٔ نام این آبراه، ایشان بـه صراحت نام خلیج فارس را صحیح دانسته‌اند.[۹۲] تحریف نام «خلیج فارس» سناریویی بود کـه بعد از ملی شدن صنعت نفت آغاز شد و اولین مع نام خلیج عرب «رودریک اوون» بود کـه در سال ۱۹۵۸ کتابی بنام مستند حبابهای طلایی درون خلیج عربی را نوشت و در مقدمـه کتاب از تغییر نام خلیج فارس دفاع کردو جمله معروف را نوشت: هیچ نقشـه‌ای ندیدم مگر آنکه نام خلیج فارس را داشت اما چون ساکنان غرب خلیج عرب هستند ادب حکم مـی‌کند کـه این دریـا را بـه نام آن‌ها بنامـیم. (ادب از نوع انگلیسی) اما اسناد تاریخی آن چنان مستحکم و مستند هستند کـه ناسیونالیستهای عرب علی‌رغم هزینـه هنگفت موفق بـه تغییر این نام نشدند و سازمان ملل و سازمان‌های بین‌المللی نیز بر اصالت تاریخی و حقوقی نام خلیج فارس تأکید دارند.[۱۱] از روزی کـه بشر بـه کار تدوین و نگارش تاریخ مبادرت ورزید به منظور مکانـهای جغرافیـایی نیز نام‌های با مسمایی انتخاب کـه آبراه جنوبی و جداکننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان نیز یکی از این موارد بوده کـه با نام «دریـای پارس» از آن دوران کهن بـه یـادگار مانده‌است.[۴۳] «دریـای پارس» یـا «خلیج فارس» از جمله نامـهای قدیمـی و باستانی هست که بطور مستمر درون زمان‌های مختلف تاریخی درون اسناد، قراردادها و مکاتبات، مورد استفاده همـه اقوام و ملل دنیـا قرارگرفته‌است. نخستین بار درون روزگار هخاان، این دریـا «پارسا درایـا» یـا «دریـای پارس» خوانده شد، طبق کتیبه‌ای کـه از داریوش پادشاه هخا، درون تنگه سوئز بدست آمده، از آن بـه عنوان «درایـا هچا پارسا آیتی» یعنی دریـایی کـه از پارس مـی‌آید یـاد شده و این سند بـه عنوان نخستین مدرک تاریخی موجود هست که حقانیت نام خلیج فارس را بـه وضوح نشان مـی‌دهد.[۹۳]

    به دنبال تحریفات و تطمـیع‌ها از سوی نـهادهای عربی، چند مؤسسه آمریکایی و اروپایی نیز با سناریویی از قبل طراحی شده جعل نام این دریـای تاریخی را بـه شکل وسیعتری ادامـه داده و به‌طوری‌که درون سال ۱۳۸۳ خورشیدی مؤسسه آمریکایی نشنال جئوگرافی درون اطلس جغرافیـایی خود درون کنار نام پرآوازه خلیج فارس از واژه مجعول «خلیج ع.ر.ب. ی» نیز استفاده کرد. چند سال بعد از آن یعنی درون سال ۱۳۸۵ خورشیدی نیز مسئولان موزه «لوور» پاریس واژه مجعول خلیج را بـه جای «خلیج فارس» بکار بردند، هر چند کـه این دو مؤسسه مذکور با اعتراض شدید ایرانیـان وطن دوست مواجه شده و در مدت کوتاهی با عذرخواهی، تحریفات صورت گرفته را تصحیح د، این روند که تا به حال نیز ادامـه داشته و داردو خلیج فارس، توسط سایت‌های «گوگل» و نیروی دریـای ارتش آمریکا مورد تحریف واقع شد گوگل نام خلیج فارس و خلیج عربی به منظور این محل استفاده کرده‌است.[۹۴] در کنار این‌گونـه انتقادات و اعتراضات مردمـی، دولتمردان نیز پا بـه پای ملت وظیفه دارند موضوع مربوط بـه خلیج فارس را رصد کرده و در صورت ادامـه تحریفات، درون دادگاه‌های بین‌المللی اقامـه دعوا نمایند.

    دولت انگلیس درون سال ۱۲۱۹ خورشیدی، نام دریـای بریتانیـا را به منظور خلیج فارس بـه کار بردند اما این نام پذیرشی نیـافت و آن را رها نمودند. پس از ملی شدن نفت ایران و خلع ید از شرکت‌های انگلیسی و قطع روابط ایران و انگلیس ابتدا نماینده سیـاسی انگلیسی مقیم بحرین از سال ۱۳۲۹ (۱۹۵۰ م) عبارت ساحل عربی را به منظور منطقهٔ جغرافیـایی بخش جنوبی خلیج فارس کـه متعلق بـه عرب‌های تحت‌الحمایـه انگلیس بود مرسوم ساخت و سپس بـه مرور کلمـه خلیج عربی را جایگزین آن ساخت و سپس این نام را بـه کل خلیج فارس تعمـیم داد.[۹۵] ایرانیـان این‌گونـه تلاشـها را اقدام درون جهت تخریب هویت ملی خود مـی‌دانند و با آن با روش‌های مختلف مقابله مـی‌کنند.

    در دوره معاصر

    دونالد ترامپ رئیس جمـهور آمریکا درون سخنرانی خود کـه در مورخ ۲۱ مـهر ۱۳۹۶ و در مورد اعلام سیـاست‌هایش درون مورد ایران ایراد کرد، از واژه خلیج عربی استفاده کرد کـه سبب واکنش گسترده‌ای از طرف ایرانیـان شد. هرچند سایت کاخ سفید درون انتشار متن کامل سخنان وی بـه جای عنوان مجعول خلیج عربی کـه از سوی ترامپ استفاده شد از «خلیج فارس» استفاده کرد. حسن روحانی درون سخنرانی خود درون پاسخ بـه ترامپ وی را بـه مطالعه جغرافیـا فراخواند. همچنین کابران ایرانی بـه صفحه ترامپ درون اینستاگرام هجوم و در طی دو روز بیش از دو مـیلیون نظر کـه عمدتاً انتقادی بود ثبت د.[۹۶][۹۷]

    شیوه امروزی کاربرد نام خلیج فارس

    تحریف نام خلیج فارس همچنان ادامـه دارد به‌طوری‌که امروزه درون رسانـه‌های گروهی دو یـا سه شیوه درون مورد کاربرد نام خلیج فارس بکار مـی‌رود.

  • بکارگیری صحیح نام خلیج فارس
  • کاربرد نام خلیج عربی
  • کاربر ناقص (خلیج)
    • بکارگیری صحیح نام خلیج فارس

    تقریباً همـه رسانـه‌های گروهی غربی و همـه یـا بسیـاری از سازمان‌های بین‌المللی بخصوص سازمان‌ها و آژانس‌های تخصصی سازمان ملل نام خلیج فارس رادرست بکار مـی‌برند. رسانـه‌های غربی بطور رسمـی نام خلیج فارس را بکار مـی‌برند اما بـه دلیل شـهرت خلیج فارس به منظور ساده گویی و عدم تکرار گاهی تنـها خلیج بکار مـی‌برند. اما هیچ‌کدام خلیج عربی را به‌رسمـیت نمـی‌شناسند.

    • در نقشـه‌ها و تقویم‌های مربوط بـه سازمان‌های بین‌المللی و فیفا مـی‌توانید نام خلیج‌فارس را ببینید.[۹۸]
    • کاربرد نام خلیج عربی

    تقریباً تمام رسانـه‌های گروهی عرب زبان نام خلیج عربی یـا فقط خلیج را بکار مـی‌برند. گاهی اوقات کشورهای انگلیسی زبان نیز خلیج عربی را بـه صورت اشتباه بـه دلیل کپی‌برداری از مطالب سایتهای کشورهای عرب زبان بکار مـی‌برند. درون سالهای اخیر درون چند مورد بعضی مقامات غربی نیز خلیج عربی بکار‌اند کـه ممکن هست انگیزه سیـاسی داشته باشد البته بعد اشتباه خود را جبران نموده‌اند. از جمله:

    • جان برد، وزیر امور خارجه کانادا، درون جریـان یک گفتگو با هیئتی آمریکایی، نام خلیج فارس را بـه خلیج عربی جعل کرد. درون وبسایت شخصی آقای برد بـه بخشی از این سخنرانی چنین اشاره شده: «من درون بسیـاری از نقاط جهان بودم؛ اما بیشتر اوقاتم را درون نقاطی مانند خلیج عربی، چین و جنوب آسیـا گذراندم.»[۹۹][۱۰۰][۱۰۱]

    در واکنش بـه اعتراض ایرانیـان مقیم کانادا، وی حرف خود را اصلاح کرد و این‌گونـه تعبیرها را بی‌اهمـیت خواند. [۲۸]

    • واژه خلیج

    بعضی از رسانـه‌های خارجی با وجود اینکه کاربرد مستمر خلیج فارس را درون همـه زبان‌ها تأیید مـی‌کنند ولی اظهار مـی‌دارند به منظور بیطرفی و سادگی فقط بـه خلیج اکتفا تعدادی از آنـهادر مطالب خود یکبار خلیج فارس را بکار مـی‌برند و در ادامـه مطلب خود فقط بـه نوشتن" خلیج "بسنده مـی‌کنند.

    تلاش‌های دولت ایران درون برابر تغییر نام

    پخش رسانـه
    بخشی از مصاحبهٔ مایک والاس با محمدرضا پهلوی، شاه ایران، درون برنامـهٔ ۶۰ دقیقه شبکهٔ سی‌بی‌اس، سال ۱۹۷۴، کـه در آن بـه نام «خلیج فارس» پرداخته مـی‌شود.
    • زمان محمدرضاشاه

    دولت ایران درون روز ۱۳ مرداد سال ۱۳۳۷ بـه دلیل تغییر نام خلیج فارس بـه خلیج عربی از سوی عراق و برخی دیگر از کشورهای عربی و انگلیس اعتراض خود را بـه دولت جدید عراق بـه رهبری قاسم کـه با یک کودتای نظامـی بر سر کار آمده بود و تمایل بـه حرکت‌های آزادی خواهانـه مصر بـه رهبری جمال عبدالناصر داشت، اعلام کرد. چند سال بعد گمرک و پست ایران از قبول محموله‌هایی کـه به جای خلیج فارس نام خلیج عربی بر روی آن نوشته شده بود، خودداری کرد. ایران همچنین درون مجامع و کنفرانس‌های بین‌المللی نیز درون صورت بـه کار بردن این اصطلاح ساختگی از سوی نمایندگان کشورهای عرب واکنش نشان مـی‌داد. شاه خود درون دو نوبت درون مصاحبه‌های خود بـه جعل نام خلیج فارس اعتراض نمود. به منظور اولین بار درون سند «AD311/1 Gen مورخ پنجم مارس ۱۹۷۱ مـیلادی» دبیرخانـه سازمان ملل اعلام کرد نام درست و تاریخی خلیج فارس است.[۱۰۲]

    • دوره جمـهوری اسلامـی:

    در نیمـه نخست بهمن ماه سال ۱۳۷۰ سر ویراستار سازمان ملل متحد با اشاره بـه اعتراض‌های پیـاپی نمایندگان ایران درون آن سازمان بـه استفاده از نام ساختگی خلیج عربی درون اسناد این سازمان از کارکنان سازمان ملل خواسته که تا اعتراض دولت ایران را همـیشـه درون نظر داشته باشند. در یـازدهم شـهریور سال ۱۳۷۱ هنگامـی کـه حیدر ابوبکر العطاس نخست وزیر جمـهوری یمن درون اجلاس سران عدم تعهد کـه در جاکارتا پایتخت اندونزی برگزار مـی‌شد، از نام ساختگی خلیج عربی استفاده کرد، با اعتراض شدید نمایندگان ایرانی رو بـه رو شد. او سرانجام از نمایندگان ایران عذرخواهی کرد؛ و این کار را غیرعمد خواند. سازمان ملل متحد تاکنون درون ۵ نوبت، نام رسمـی و تغییرناپذیر آبراه جنوبی ایران را «خلیج فارس» اعلام کرده‌است. دومـین یـادداشت بـه شماره UNLA45.8.2(C) مورخ دهم اوت ۱۹۸۴ مـیلادی و بار سوم نیز طی یـادداشت شماره ST/CS/sER.A/29 درون تاریخ دهم ژانویـه ۱۹۹۰ مـیلادی نام رسمـی دریـای جنوبی ایران و خاوری شبه جزیره عربستان را «خلیج فارس» اعلام کرده‌است. این سازمان درون کنفرانس‌های سالانـه خود کـه در زمـینـه «هماهنگی درون نام‌های جغرافیـایی» برگزار مـی‌کند، بـه فارسی بودن نام این آبراه بین‌المللی تأکید کرده و آن را مورد تأیید قرار داده‌است…[۱۰۳] بطورکلی دولت جمـهوری اسلامـی ایران که تا سال ۱۳۸۳ و پیش آمد موضوع تحریف نام خلیج فارس از سوی نشنال جیوگرافی از خود حساسیت و واکنش قابل ملاحظه‌ای انجام نداد که تا اینکه درون پایـان دوره محمد خاتمـی روز ملی خلیج فارس رسماً وارد تقویم کشوری شد.

    • در ابتدای دوره ریـاست جمـهوری احمدی‌نژاد از نمادها و مظاهر ایرانی گرایـانـه و از جمله نام خلیج فارس پرهیز مـی‌شد و چنانچه با تصدی آقای صفار هرندی بـه عنوان وزیر ارشاد وب سایت اولین فستیوال ملی خلیج فارس و مسابقه جهانی وبلاگ نویسی خلیج فارس کـه ده‌ها وبلاگ نویس بر اساس تبلیغات و در خواست وزارت ارشاد طرحها، کاریکاتورها و انیمـیشن‌ها و مقاله‌ها (فروردین ۱۳۸۴) و راهکارهای پاسداری از مـیراث خلیج فارس درون آن ارائه شده بود وب سایت این فستیوال بطور ناگهانی قبل از اعلام برندگان، از سوی وزارت ارشاد حذف و مسابقه لغو شد. (روزنامـه شرق تیر ۱۳۸۴).
    • اما از سال ۱۳۸۸ دولت احمدی‌نژاد توجه قابل ملاحظه‌ای بـه این موضوعات نشان داد و دولت و دیگر نـهادهای حکومتی درون ایران تلاش د خود را نسبت بـه این موضوع حساس و متعهد نشان دهند. سال ۱۳۹۱ دو روز پیش از «روز ملی خلیج‌فارس» درون ایران، علاوه بر دفاع تند رئیس جمـهور، به منظور اولین بار ا جمعه شـهرهای مختلف نیز درون خطبه‌های خود، از «اهمـیت و حقانیت» این نام سخن گفتند. از ا جمعه تهران و شیراز که تا شـهرهای پل، سوق و بردخون و … [۲۹]

    [۳۰]

    روز ملی خلیج فارس

    بدنبال اجتماعی و فرهنگی سال ۱۳۸۳ کـه موجی از خیزش مردمـی و هویت طلبی درون مـیان ایرانیـان خارج از کشور و داخل کشور ایجاد کرد. بعد از سال‌ها سکوت یکی از اقدامات جمـهوری اسلامـی ایران به منظور پاسداری از مـیراث خلیج فارس رسمـیت بـه روز ملی خلیج فارس (که قبلاً توسط دوستداران هویت فرهنگی انجام شده بود) درون تقویم رسمـی بود؛ و در سال ۱۳۸۴ روز ۱۰ اردیبهشت روز ملی خلیج فارس نام‌گذاری شد کـه سالروز اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز و خلیج فارس است.

    نقش شیخ‌های عرب حاشیـه خلیج فارس

    جلال متینی نوشته هست که با رشوه شیخ‌های عرب حاشیـه خلیج فارس بـه پژوهشگران دانشگاهی غربی، نام خلیج فارس درون دانشنامـه جدید The Cambridge Concise Encyclopedia, The New updated Edition, 1994 بـه نام خلیج عربی تغییر نام داده هست که با واکنش دکتر پیروز مجتهدزاده مواجه شدند و پاسخ فرافکنانـه‌ای بـه نامـه ایشان داده بودند.[۱۰۴]

    Wikipedia Persian gulf page روزملی خلیج فارس دانشگاه دهلی

    اقدامات عملی به منظور نام‌گذاری

    نام‌گذاری این روز یک روند چندین ساله داشت. با توجه بـه بررسی اسناد درون رابطه با نام‌گذاری روز خلیج فارس و مکاتبات پرونده مربوطه درون ریـاست جمـهوری و ادارات سه‌گانـه وزارت خارجه (حقوقی- خلیج فارس و اسناد) و به گواهی کمـیته تخصصی نام‌نگاری و یکسان‌سازی نام‌های جغرافیـایی ایران و همچنین کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان و دکتر محمد عجم درون مصاحبه ایرنا .[۱۰۵] و مصاحبه رادیو ایران با دو تن از پژوهشگران عضو کمـیته خلیج فارس .[۱۰۶] دولت ایران، بعد از مشاهده اراده قاطع عمومـی جامعه و حرکت اعتراضی عمومـی آبان ۱۳۸۳ رسانـه‌های فارسی و مردم و وبلاگ نویسان داخل و خارج علیـه مجله نشنال جئوگرافی و انتقاد از سکوت مقامات رسمـی، وارد عرصه شد و اقداماتی را انجام داد. از جمله بعد از جلسات متعدد به منظور بررسی عوارض مثبت و منفی، سرانجام بااین نام گذاری‌ها موافقت شد.

    • آقای ابطحی معاون حقوقی رئیس جمـهور وقت درون ۲۶ آبان ۱۳۸۳ درون پاسخ بـه موج اعتراضات وب سایتها و وبلاگ نویسان خلیج فارس درون مورد سکوت نـهادهای رسمـی درون مورد نشنال جغرافی اعتراف کرد:
    • «اولین حساسیت‌ها درون وبلاگ‌ها بود. موج جدید حساسیت ایران دوستی درون وبلاگ‌ها افتخار جدیدی هست برای وبلاگ نویسان».[۱۰۷]
    • در واقع ایده‌های ضرورت دفاع از نام خلیج فارس و راهکارهای عملی درون مورد نام خلیج فارس، مدت‌ها بود کـه در محافل کوچک آکادمـیک مطرح بود. درون سال ۱۳۸۱ درون همشـهری و وب سایت آنلاین آن تحت عنوان خلیج ایرانی[۱۰۸] کـه در رد مقاله الاهرام (به همت جمال عبدالناصر خلیج فارس، بـه خلیج عربی تبدیل شد) مطرح شد.

    وسپس همان مطالب درون جلسه کمـیته یکسان‌سازی نام‌های جغرافیـایی مطرح و همچنین درون دومـین همایش ملی ژئوماتیک ایران اردیبهشت ۱۳۸۲ درون سخنرانی تحت عنوان" اسامـی جغرافیـایی باستانی مـیراث بشریت[۱۰۹] ارائه گردید و سپس درون وب سایت پرشن گلف آنلاین نیز منعگردید[۱۱۰] و همچنین دراولین همایش بین‌المللی کارتوگرافی خلیج فارس قرن ۱۶–۱۸ درون دانشگاه تهران دوم خرداد ۱۳۸۳ با حضور اساتید برجسته ایرانی و خارجی جغرافیـایی از جمله محمدحسن گنجی مورد بررسی قرار گرفت.[۳۱] مجدداً درون اولین همایش یکسان‌سازی نام‌های جغرافیـایی غرب آسیـا درون سازمان نقشـه‌برداری کشور اردیبهشت ۱۳۸۳ بـه اطلاع مسئولین مربوطه رسیدو نامـه‌هایی نیز بـه نـهادهای مسئول از جمله شـهرداری تهران به منظور نام‌گذاری یکی از اتوبان‌ها با نام خلیج فارس ارسال و با واحد اجتماعی آن درون این رابطه دیدار و گفتگو شد. درمرداد و شـهریور ۱۳۸۳ پیشنـهاد سه‌گانـه بـه صورت آنلاین درون وب سایت (پرشن گلف آنلاین) و از طریق ایمـیل بـه رای‌گیری عمومـی طرفداران نام خلیج فارس گذاشته شد اکثریت رای‌دهندگان بـه ترتیب بـه موارد زیر رای دادند:[۱۱۱]

  • - روز ۹ آذر برگشت سه جزیره بـه مام مـیهن.[۱۱۲]
  • - روز ملی شدن نفت ۲۹ اسفند. (اولین پیشنـهاد ارائه شده بود ولی با بحث هاو مجادله و مخالفت اعضا روبرو شد؛ لذا طرفداران این روز نظر سومـی را پیشنـهاد دادند.
  • - روز اخراج پرتغالی‌ها توسط ارتش ایران از خلیج فارس، پیشنـهاد سوم نیز موافقان و مخالفانی داشت.
  • نتیجه رای‌گیری درون تاریخ ۱۰ شـهریور ۱۳۸۳ بـه صورت آنلاین منتشر و سپس توسط شورای مدیران سازمان خلیج فارس طی نامـه سوم بهمن ۱۳۸۳ رسماً به منظور رئیس جمـهور وقت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی و برای وزارت خارجه و نمایندگی ایران درون نیویورک نمابر گردیدو بعدها درون روزنامـه شرق[۱۱۳] و وب سایت‌های مختلف منتشر شد. اصل موضوع مورد موافقت مقامات مسئول قرار داشت. سرانجام بعد از پیگیری‌ها و استعلام‌های متعددشورای فرهنگ عمومـی درون تیر ماه ۱۳۸۴ خورشیدی با استعلام از دانشگاه تهران روز ۱۰ اردیبهشت را روز شکست نـهایی و خروج پرتغال معرفی نمود و این روز درون شورای عالی انقلاب فرهنگی بـه ریـاست رئیس جمـهور وقت و تمامـی اعضا در.[۱۱۴] تصویب و برای اجرا ابلاغ شد و به این ترتیب روز دهم اردیبهشت ماه کـه سالروز اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز و خلیج فارس هست و اخراج استعمار و برگشت حاکمـیت کامل ایران برخلیج فارس بود،[۱۱۵] به نام روز ملی خلیج فارس نامگذاری و در تقویم خورشیدی ایران بـه ثبت رسید. .[۱۱۶] در پرونده خلیج فارس و صورتجلسه‌های موجود سال ۱۳۸۳ سه مکاتبه درون ارتباط با نام‌گذاری روز ملی وجود دارد کـه به روئیت و حاشیـه نویسی معاون رئیس جمـهور، مدیران کل دفتر ریـاست جمـهوری و دفتر وزیر خارجه و مدیران کل خلیج فارس و حقوقی رسیده‌است:

  • نامـه آبان ماه ۱۳۸۳ مدیرکل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و به ضمـیمـه سه جلد کتاب «خلیج فارس نامـی کهن تر از تاریخ و مـیراث فرهنگی. کـه از سوی ناشر ۲۵۰ جلد از آن به منظور نمایندگان مجلس شورای اسلامـی و وزرای کابینـه حاوی راهکارهایی به منظور پاسداری از نام خلیج فارس و از جمله پیشنـهاد نام‌گذاری روز خلیج فارس ارسال شده بود.
  • راهکارهای به منظور پاسداری از نام خلیج فارس شـهریور ۱۳۸۳
  • گزارش وزارت خارجه درون ارتباط با راهکارهای حفاظت از نام خلیج فارس منظم بـه کپی صفحه۹۱–۹۲ کتاب مذکور و کپی یک مقاله انتقادی روزنامـه همشـهری ۱۶تا ۲۷ مـهر۱۳۸۱
  • دو نامـه از سوی ریـاست جمـهوری منظم بـه نامـه‌های مورخ ۳ بهمن ۱۳۸۳ شورای مدیران سازمان خلیج فارس (پرشن گلف آنلاین) وبرای نام‌گذاری روز ملی خلیج فارس و فاهمان نامـه‌ها از سوی نمایندگی ایران درون نیویورک منظم بـه درخواست سازمان خلیج فارس آنلاین.
  • نظر سنجی درون مورد نام خلیج فارس

    هرگونـه نظر سنجی به منظور تغییر نام‌های جغرافیـایی بین‌المللی، توسط اشخاص و موسسات جغرافیـایی حتی گوگل غیرقانونی هست مرجع این‌گونـه کارها گروه نامـهای جغرافیـایی درون سازمان ملل و UNGEGN مـی‌باشد.[۱۱۷] با توجه بـه علاقه‌ای کـه ایرانی‌ها بـه نام تاریخی خلیج فارس دارند از سویی اعراب نیز واکنش‌های مختلفی نشان مـی‌دهند بعضی افراد سودجو از این نام سوء استفاده مـی‌کنند یک نمونـه از آن وب سایتی هست با نام خلیج فارس یـا خلیج عربی؟ این سایت به منظور بیشتر کلیک شدن سایت تبلیغی خود از سال ۱۳۸۸ وانمود کرده کـه برای شرکت گوگل رای‌گیری مـی‌کند. ایرانی‌ها هم با مراجعه بـه این سایت بنفع خلیج فارس رای مـی‌دادند و بیشتر از ۹۰ درصد موافق خلیج فارس نشان مـی‌داد با مشخص شدن ترفند دروغین این سایت، ایرانی‌ها نیز با فراخوان دوستداران خلیج فارس و از جمله سایتهای دریـای پارس و سایت مرکز مطالعات خلیج فارس از رای درون این سایت خود داری د درون این نظر سنجی دروغین اکنون اکثریت با طرفداران خلیج عربی شده است! این سایت تبلیغی [www.persianorarabiangulf.com]هیچ ارتباطی با گوگل یـا سازمان ملل ندارد.

    جستارهای وابسته

    • ادعاهای کشورهای دیگر درباره مـیراث فرهنگی و معنوی ایران
    • نقشـه ایران درون اواخر دوره صفویـه
    • نقشـه ایران درون دوره افشاریـه
    • نقشـه جهان (خرارد فان اسخاخن)
    • نقشـه ایران و توران درون دوره قاجاریـه
    • روز ملی خلیج فارس
    • خیـابان مصدق (قاهره)
    • گروه نامـهای جغرافیـایی درون سازمان ملل
    • مناقشـه جزایر سه‌گانـه ایرانی درون خلیج فارس
    • نقشـه جزیره هرمز، ۱۷۵۰ مـیلادی
    • اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان
    • سمـینار خلیج فارس (تمبر ۱۳۴۱)
    • مقیم خلیج فارس (سرای بریتانیـا درون خلیج فارس)
    • سفرنامـه نویسان انگلیسی و ایران
    • ساحل دزدان
    • سازمان اینترنتی خلیج فارس
    • فیلم مستند خلیج فارس
    • فتح هرمز (۱۶۲۲)
    • جنوب ایران
    • جنگهای ایران و پرتغال
    • انجمن نشنال جئوگرافی
    • گروه نامـهای جغرافیـایی درون سازمان ملل
    • کمـیته تخصصی نام‌نگاری و یکسان‌سازی نام‌های جغرافیـایی ایران
    • مقیم خلیج فارس (سرای بریتانیـا درون خلیج فارس)
    • روز ملی خلیج فارس
    • خیـابان مصدق (قاهره)
    • مدال ملی کهنـه‌سربازان خلیج فارس

    نگارخانـه

    • نقشـه آسیـا از کریستوف ویگل بـه سال ۱۷۱۹ مـیلادی (نام خلیج فارس مشـهود است.)

    • به عبارت «بحر فارس» درون پایین تصویر توجه شود. اثر استخری، متوفی ۳۳۰ ه. ش (سدهٔ ۹ م.)

    • به لاتین: خلیج فارس. برگرفته از اثر بطلمـیوس. ۱۴۷۸ مـیلادی.

    • لاتین: خلیج فارس. سدهٔ ۱۵ مـیلادی. برگرفته از نقشـهٔ جهان اثر بطلمـیوس (۸۳–۱۶۸ م.)

    • لاتین: خلیج فارس. Waldseemüller map. ۱۵۰۷ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۵۳۱-۱۵۳۲ م.

    • ایتالیـایی: خلیج فارس. ۱۵۴۰ م.

    • فرانسوی: خلیج فارس. ۱۵۴۰ م.

    • ایتالیـایی: خلیج فارس. ۱۵۴۸ م.

    • خلیج فارس. ۱۵۶۳ م.

    • خلیج فارس. ۱۶۲۴-۱۵۷۰ م.

    • ایتالیـایی: خلیج فارس. ۱۵۷۴ م.

    • لاتین: خلیج فارس. نقشـهٔ آسیـا. ۱۵۷۸ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۵۸۰ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۵۸۴ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۵۸۸ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۵۹۵ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۵۹۸ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۶۱۰ م.

    • نام خلیج فارس درون گوشـهٔ نقشـهٔ سرزمـین‌های مقدس. ۱۶۵۷ م.

    • آلمانی: خلیج فارس یـا خلیج بصره. ۱۷۰۷ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۷۱۷-۱۷۳۵ م.

    • لاتین: خلیج فارس. منتشرشده درون ۱۷۲۰ م.

    • فرانسوی: خلیج فارس یـا خلیج بصره. ۱۷۴۰ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۷۴۴-۱۷۵۲ م.

    • آلمانی: خلیج فارس. ۱۷۴۵ م.

    • نقشـهٔ امپراطوری ایران، ۱۱۲۶ خورشیدی، چاپ شده درون لندن. ۱۷۴۷ م. نام خلیج فارس «Persian Gulf» و نام دریـای عمان «Persian Sea» نوشته شده‌است.

    • نام خلیج فارس درون نقشـه‌ای متعلق بـه ۱۷۵۸ م. کـه وسعت امپراطوری زندیـه را نشان مـی‌دهد.

    • نقشـهٔ تمدن‌های کهن رسم‌شده درون ۱۷۶۲ م. بـه همراه نام خلیج فارس

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۷۹۶ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس یـا دریـای قطیف. سدهٔ ۱۷ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۸۰۸ م.

    • خلیج فارس. ۱۸۱۵ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۸۱۸ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. ۱۸۲۰ م.

    • فرانسوی: خلیج فارس. ۱۸۳۸ م.

    • خلیج فارس. ۱۸۸۳ م. برگرفته از اثر اراتوستن (۱۹۴ پیش از مـیلاد).

    • نام خلیج فارس درون نقشـهٔ آفریقا از دانشنامـهٔ بریتانیکا. ۱۸۹۰ م.

    • نقشـهٔ آسیـا و نام خلیج فارس. ۱۸۹۲ م.

    • لاتین: خلیج فارس. ۱۹۰۳ م.

    • انگلیسی: خلیج فارس. منتشرشده درون ۱۹۱۳ م.

    • نام خلیج فارس درون نقشـهٔ خراسان کهن. ۱۹۲۶ م.

    • ۱۸۸۶: دریـای جرجان و طبرستان

    • عربی:خلیج فارس و بحر قزبین

    • نقشـهٔ چاپ شده درون ۱۹۲۳ کاسپین و خلیج فارس

    • به انگلیسی (۱۷۰۰تا۱۷۲۰مـیلادی):هیرکانیـا (به فارسی: ورکانـه) و کاسپین و خلیج فارس

    • زبان لاتین (۱۶۸۹): دریـای آمارد

    • انگلیسی درون (۱۸۰۸): کاسپین

    • انگلیسی (۱۷۱۹):هیرکانیـا (به فارسی: ورکانـه)

    • انگلیسی (۱۵۸۰):دریـای آمارد و کاسپین

    • فرانسوی mare cafpiu: دریـای کاسپین

    پیوند بـه بیرون

    • اعتبار قانونی، تاریخی و جغرافیـایی نام خلیج فارس گزارش منتشر شده درون وبسایت سازمان ملل [۳۲]
    • خلیج فارس درون قراردادهای عربی و معاهدات حقوق بین‌الملل، کتاب ماه 1390- 155 [۳۳]
    • نقد و بررسی ابعاد فیلم مستند و پژوهشی نام «خلیج فارس» بـه کوشش اُرُد عطار پور. فیلمـی کـه هر ایرانی حتما آن را ببیند، لینک فیلم [۳۴]
    • صدای جمال عبدالناصر درون کاربرد خلیج فارس درون یوتیوب
    • فیلم کامل مستند اسناد نام خلیج فارس [۳۵]
    • نام خلیج فارس درون معاهدات و قراردادها [۳۶]
    • دانلود رایگان اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان [۳۷]
    • سید قطب - حسن البنا و عبدالناصر و خلیج فارس [۳۸]
    • متن عربی اعترافات و سخنان روشنفکران عرب درون دهه‌های اخیر [۳۹]
    • نقشـهٔ کاتب چلبی از ایران با ذکر نام خلیج فارس
    • نقشـه‌ها و اسناد نام خلیج فارس و جزایر آن- دکتر عجم بنیـاد ایران شناسی، 1387 [۴۰]
    • توطئه به منظور تخریب نامـی کـه مـیراث فرهنگی بشراست۱۵/۴/۲۰۰۲
    • ۲۲ نقشـه از خلیج فارس بـه زبان عربی
    • ۱۶ نقشـه ‌ای از خلیج فارس و تنگه هرمز
    • دریـای فارس درون نقشـه عراق و خوزستان
    • نقشـه‌ای قدیمـی از خلیج فارس
    • دریـای پارس درون نقشـه سرزمـین پارس
    • نقشـه خلیج فارس از کتاب صورنالارض نقل از ترجمـه فرانسوی
    • نقشـه قدیمـی خلیج فارس بـه زبان عربی
    • نقشـه بندرعباس، تنگه هرمز و قسمتی از خلیج فارس-متن فرانسه ۱۶۳۸-۱۶۳۲ مـیلادی
    • نقشـه‌ای کـه خلیج فارس را با نام سینوس پرسیمعرفی کرده‌است، از سباستین مونستر از کتاب تاریخ کارتوگرافی تألیف آر-وی-تولهٔ از انتشارات تایمز و هودسون، لندن ۱۹۶۹
    • نقشـه مصور بندر عباس درون خلیج فارس و تنگه هرمز درون ۱۶۸۰ مـیلادی درون سفرنامـه تاورنیـه، نقل از کتاب شـهرهای ایران بـه قلم لاورنس لکهارت از انتشارات والترپیرس و شرکاء، برنتفورد، مـیدل، بریتانیـا ۱۹۳۹ مـیلادی
    • Occasional Paper The Persian Gulf: Historical, Geographical and Legal Validity of the Name

    Issue No. 22 -Monday, ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰ [۴۱]

    • متن کتاب جواد مشکور
    • فصلنامـه یـاد ویژه نام خلیج فارس۳۷۶ ص ۱۵ مقاله ۱۳۸۵
    • روزنامـه شرق
    • کتاب‌های خلیج فارس‌شناسی [۴۲]

    پانویس

  • UNGEGNames Working Paper No. 61, 23rd Session, Vienna, 28 March – 4 April 2006. accessed October 9, 2010
  • ↑ ۲٫۰۲٫۱۲٫۲ کتابBook:Documents on the Persian Gulf's name.names of Iran.pp.23-60 M. اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان، محمد عجم - تهران 1388 1PAGE 23-60...
  • ↑ ۳٫۰۳٫۱ ویدیو درون یوتیوب
  • «وبگاه آسیـاتایمز» ‎(انگلیسی)‎. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 28 May 2014. بازبینی‌شده درون ۶ مـه ۲۰۰۸. 
  • «وبگاه مؤسسه جغرافیـائی و کارتوگرافی سحاب». بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. بازبینی‌شده درون بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۰. 
  • «وبگاه مؤسسه جغرافیـائی و کارتوگرافی سحاب». بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. بازبینی‌شده درون بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۰. 
  • «نویسنده ایرانی: کشورهای عربی تلاش گسترده‌ای به منظور تغییر نام خلیج فارس انجام داده‌اند.». پایگاه اینترنتی ایرنا، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵. بازبینی‌شده درون ۲۶ مـهر ۱۳۹۶. 
  • «Ancient History Sourcebook: Pliny: Natural History 6.96-111. (On India)». Fordham University Website. بازبینی‌شده درون ۲۶ مـهر ۱۳۹۶. 
  • نام خلیج فارس درون قراردادها و معاهدات منطقه‌ای و بین‌المللی بـه نقل از همشـهری ۸ اردیبهشت ۱۳۸۹
  • ↑ ۱۰٫۰۱۰٫۱ بحران هویت درون حاشیـه جنوبی خلیج فارس بـه نقل از همشـهری ۲۹ دسامبر ۲۰۰۶ :دکتر عجم
  • ↑ ۱۱٫۰۱۱٫۱۱۱٫۲ کتاب ماه
  • خلیج فارس و قراردادهای عربی
  • Gamal Abdel Nasser (July 20, 1959). "Where I Stand and Why". مجله لایف. 47 (3): 98.
  • United Nations Group of Experts on Geographical Names Working Paper No. 61, 23rd Session, Vienna, 28 March – 4 April 2006. accessed October 9, 2010
  • Use of the term "Persian Gulf" / prepared by Editorial Control (ST/CS/SER.A/۲۹/Add.2), UN New York, August 18. 1994, Accessed February ۲۴, ۲۰۰۸.
  • نقشـه رسمـی کمـیسیون اقتصادی و اجتماعی غرب آسیـا، شماره ۳۹۷۸ سازمان ملل متحد، سپتامبر ۱۹۹۷
  • نقشـه رسمـی ایران، شماره ۳۸۹۱ سازمان ملل متحد
  • نقشـه رسمـی غرب آسیـا، شماره ۳۹۷۸ سازمان ملل متحد
  • دربخش اطلاعات جغرافیـای کشورهای حاشیـه خلیج فارس بـه هر چهار زبان اصلی خود یعنی (انگلیس، آلمانی، اسپانیولی و فرانسوی) از لغات هم‌معنی خلیج فارس (persian gulf,golfe persique,persischer golf,golfo persico) استفاده شده‌است. لازم به‌ذکر هست که گستردگی فیفا تاحدی هست که تعداد کشورهای عضو آن از تعداد کشورهای عضو سازمان ملل بیشتر است.
  • «جمال عبدالناصر مشوق تغییر نام خلیج فارس نبود.». اندیشگاه دریـای پارس. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. 
  • کتاب ماه
  • «جمال عبدالناصر مشوق تغییر نام خلیج فارس نبود.». اندیشگاه دریـای پارس. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. 
  • «م“Undoubtedly, the correct geographical term in history is the Persian Gulf,” Sir Richard Dalton, a British former ambassador to Iran and senior fellow at the Chatham House think tank». اسکوتسمن. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. بازبینی‌شده درون ۵ مـه ۲۰۱۲. 
  • ↑ ۲۴٫۰۲۴٫۱ [۱] Documents on the Persian Gulf's name: the eternal heritage of ancient time
  • «Sennacherib: the Year - ۷۰۱». بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. بازبینی‌شده درون ۰۶-۰۷-۲۰۰۸. 
  • http://www.bible-history.com/empires/prism.html Sennacherib's Hexagonal Prism
  • http://links.jstor.org /sici?sici=۰۰۰۳–۰۹۷X(۱۹۴۶۱۰)۱۰۳۳٪c3:OTLOD٪3e2.0.CO;2-L Luckenbill D.D. 1924. The Annals of Sennacherib. Chicago University Press
  • المفصل فی تاریخ العرب قبل الإسلام، الدکتور جواد علی، دارالساقی، ۱۴۲۲
  • ↑ ۲۹٫۰۲۹٫۱ اسامـی جغرافیـایی باستان مـیراث فرهنگی صفحه ۱۰؛ ۱۳۸۲
  • [http://www.webcitation.org/6PuCdu4Mu «Sumerian Waterways "In the Days when Gods Walked Upon the Face of the Earth»]. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. بازبینی‌شده درون ۰۶-۰۷-۲۰۰۸. 
  • George Fadlo Hourani and John Carswell. Arab Seafaring in the Indian Ocean in Ancient and Early Medieval Times, Princeton Oriental Studies
  • D. T. Potts. Mesopotamian Civilization: The Material Foundations. Ithaca, New York. Cornell University Press. 1997
  • خلیج فارس نامـی کهن و مـیراث فرهنگی. نوشته محمد عجم. انتشارات پارت. تهران شـهریور۱۳۸۳. پاسخ بـه ادعاهای قدری قلعه چی ص -۱۲۵–۱۱۰
  • The Cyrus Cylinder
  • http://www.aariaboom.com/content/view/400/56 منشور کورش بزرگ
  • اسامـی جغرافیـایی باستان مـیراث فرهنگی. همایش ملی ژئوماتیک اردیبهشت 1382صفحه۷؛
  • به نقل از نسخه اینترنتی کتاب اسناد نام خلیج فارس؛ ۱۳۸۳
  • اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان، دکتر عجم - تهران 1388 .
  • ↑ ۳۹٫۰۳۹٫۱۳۹٫۲۳۹٫۳۳۹٫۴ مشکور، محمد جواد. نام خلیج فارس درون طول تاریخ
  • ↑ ۴۰٫۰۴۰٫۱ «خلیج فارس از آغاز که تا امروز». کانون پژوهش‌های خلیج فارس. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. 
  • ↑ ۴۱٫۰۴۱٫۱۴۱٫۲۴۱٫۳۴۱٫۴۴۱٫۵۴۱٫۶ «خلیج فارس از آغاز که تا امروز». کانون پژوهش‌های خلیج فارس. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. 
  • شاملو، محسن. خلیج فارس، ص ۱۴–۱۵
  • ↑ ۴۳٫۰۴۳٫۱ UNGEGNames Working Paper No. 61, 23rd Session, Vienna, 28 March – 4 April 2006. accessed October 9, 2010
  • رایین، اسماعیل. دریـانوردی ایرانیـان، ص ۵۵
  • اسامـی جغرافیـایی باستان مـیراث فرهنگی صفحه ۱۰؛ ۱۳۸۲۳
  • ابن خردادبه. المسالک الممالک، ص ۱۴–۱۵
  • قدامة بن جعفر. الخراج، ص ۱۱۸
  • احمد بن یعقوب. تاریخ یعقوبی، جلد اول، ص ۲۲۴
  • مشکور، محمد جواد. نام خلیج فارس درون طول تاریخ، ص ۹
  • ابن رسته. الاعلاق النفیسة، ص ۹۵
  • مجتهدزاده، پیروز. جغرافیـای تاریخی خلیج فارس، ص ۲۱
  • مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین. مروج الذهب و معادن الجوهر، جلد اول، ص ۱۰۷و۱۰۸
  • اصطخری، ابو اسحاق ابراهیم. المسالک الممالک، ص ۹۰
  • رامـهرمزی، ناخدا بزرگ شـهریـار. عجایب هند، ص ۳۲
  • رایین، اسماعیل. دریـانوردی ایرانیـان، ص ۵۶
  • مشکور، محمد جواد. نام خلیج فارس درون طول تاریخ، ص ۱۲ که تا ۱۳
  • بیرونی خوارزمـی، ابوریحان محمد ابن احمد. تهدید نـهایـات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، ص ۳۳
  • ابن حوقل. صورة الارض، ص ۱
  • حدود العالم من المشرق الی المغرب، ص ۱۱–۱۲
  • مقدسی، ابو عبدالله محمدبن احمد. احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، بخش اول
  • ابن بلخی. فارس نامـهٔ ن بلخی، ص ۳۶۵
  • مشکور، محمد جواد. نام خلیج فارس درون طول تاریخ، ص ۱۴–۱۵
  • بکران، محمد بن نجیب. جهان‌نامـه، ص ۲۰–۲۱
  • مشکور، محمد جواد. نام خلیج فارس درون طول تاریخ، ص ۱۵
  • قزوینی، زکریـا بن محمد بن محمود. آثارالبلاد و اخبارالعباد، ص ۴۶
  • قزوینی، زکریـا بن محمد بن محمود. عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ص ۹۶
  • ابوالفدا. تقویم البلدان، ص ۳۲
  • ↑ ۶۸٫۰۶۸٫۱ رایین، اسماعیل. دریـانوردی ایرانیـان، ص ۵۷
  • مستوفی قزوینی، حمدالله. نزهت القلوب، ص ۱۶۴
  • عمربن مظفر، ابوحفض زین‌الدین. خیرةالعجایب و فریدةالغرائب
  • «انتشار نقشـهٔ کاتب چلبی از ایران به منظور اولین بار» ‎(فارسی)‎. پار، ۰۸ شـهریور ۱۳۹۱. 
  • مدنی، احمد. محاکمـه خلیج فارس نویسان، ص ۳۳
  • «خلیج فارس حدیث محکم از پیـامبر». اندیشگاه دریـای پارس. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. 
  • اسامـی جغرافیـایی باستان مـیراث فرهنگی صفحه ۱۰؛ ۱۳۸۲
  • جحا، مـیشال. یک نمونـه از کاربرد «خلیج فارس» درون مقاله‌ای با عنوان «البدو و البداوة فی کتابات من لبنان» از یک نویسندهٔ لبنانی. مجلة الاجتهاد، 1993. 
  • به‌طور مثال درون ویکی‌پدیـای مصری بـه این منابع اشاره شده:
    • علی مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر و القاهرة، المطبعه الامـیریـه، بولاق ۱۳۰۶ه.
    • جمال الدین الشیـال، تاریخ مصر الاسلامـیة، دائرةالمعارف، القاهرة ۲۰۰۰، ج۱/ص ۱۵۲
    • عمر فروخ، درون بیشتر آثارش از از واژهٔ الخلیج الفارسی یـا بحر الفارسی استفاده کرده.
  • [۲] نقشـه‌ها و اسناد نام خلیج فارس و جزایر آن- دکتر عجم بنیـاد ایران‌شناسی ۱۳۸۷
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «File:World Map 1689.JPG». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۱۲ مـهٔ ۲۰۱۱.
  • «van Schagen 1680 World & Continents - 5 maps». www.helmink.com. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. بازبینی‌شده درون ۱۲ مـهٔ ۲۰۱۱. 
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «File:World Map 1689-smaller.jpg». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۱۲ مـهٔ ۲۰۱۱.
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Maps of the world». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۱۲ مـهٔ ۲۰۱۱.
  • «World Map 1689 — No. 3». www.flickr.com. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. بازبینی‌شده درون ۱۲ مـهٔ ۲۰۱۱. 
  • «World Map 1689 ~ Antique Travel Artwork». www.zazzle.com. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. بازبینی‌شده درون ۱۲ مـهٔ ۲۰۱۱. 
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «File:Afteekening van de Persische Golf.JPG». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۱۵ مـه ۲۰۱۱.
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Cantino planisphere». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۱۶ مـه ۲۰۱۱.
  • [۳],IRIB,
  • «خلیج فارس». پارس سی parssea. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. 
  • «نقشـه بطلمـیوس». کانون پژوهش‌های خلیج فارس. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ مـه ۲۰۱۴. 
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Waldseemüller map». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۷ سپتامبر ۲۰۱۱.
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Early world maps». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۷ سپتامبر ۲۰۱۱.
  • خلیج فارس نامـی کهن تر از تاریخ (مکتوب) و مـیراث فرهنگی. نوشته محمد عجم. لتوپارت نشر توپا. تهران۱۳۸۳. دلایل تحریف، پاسخ بـه تحریف گران ص ۱۰۵ص۱۱۰
  • Persian Gulf Online
  • اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان، دکتر عجم
  • عصر ایران
  • سابقه به‌کارگیری عناوین جعلی از کتاب خلیج فارس نامـی کهن و مـیراث فرهنگی ۱۳۸۳س
  • «از "خلیج عربی" ترامپ که تا "خلیج فارس" کاخ سفید /واکنش کاربران ایرانی». 
  • «Donald Trump's Instagram Account Bombarded by Millions of Comments from Iranians». ahtribune. 
  • http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=53&item=852
  • http://khatnews.com/vdcbsgb5.rhba8piuur.html
  • http://www.yjc.ir/fa/news/4712499/بازهم-استفاده-از-نام-جعلی-خلیج-فارس-اینبار-توسط-دولت-کانادا
  • http://www.mersadnews.ir/?p=108416
  • [http://dlib.ical.ir/site/catalogue/793599 :اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان، دکتر عجم، انتشارات اوین، 1
    • http://catdir.loc.gov/catdir/toc/fy11pdf02/2010344035.pdf
  • http://catdir.loc.gov/catdir/toc/fy11pdf02/2010344035.pdfx کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان دکتر عجم 1.]
  • متینی، وای بـه وقتی کـه بگندد نمک!، 845-847.
  • پیشنـهاد روز ملی خلیج فارس | چگونـه شکل گرفت
  • روز ملی خلیج فارس | رادیو ایران ۱۰/۲/۱۳۹۰
  • سایت وب نوشته‌ها
  • گفتار ۱۰ شماره‌ایروزنامـه همشـهری ۱۶ که تا ۲۷ مـهر
  • صفحه-۳۶-۳۷-۱۳۸۲
  • (شـهریور1382) 09/06/2003
  • نتیجه رای‌گیری
  • دکتر پیروز مجتهدزاده -امارات-باید-به-قرارداد-بین-المللی-1971-پایبند-باشد/سیـاسیخبرگزاری ایرنا
  • روزنامـه شرق تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۸۳
  • جلسه مورخ ۲۲/۴/۱۳۸۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی
  • اسناد نام خلیج فارس: مـیراثی کهن و جاویدان، دکترمحمد عجم
  • پیشنـهاد روز ملی خلیج فارس | parssea
  • «نظر سنجی غیرقانونی.». اندیشگاه دریـای پارس. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون تیر 1395. 
  • منبع

    • متینی، جلال. «وای بـه وقتی کـه بگندد نمک!». ایرانشناسی (بنیـاد مطالعات ایران) زمستان، ش. 4 (1375): 844 که تا 854. بازبینی‌شده درون 3.31.2018. 
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=تحریف_نام_خلیج_فارس&oldid=23609328»




    [متن های حکیمانه ب زبان آلمانی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 27 Jul 2018 22:20:00 +0000



    متن های حکیمانه ب زبان آلمانی

    برچسب‌ها - ketabnak.com

    کاربران کتابناک بر روی کتاب‌هایشان برچسب‌هایی مـی‌زنند که تا دیگران آنـها را راحت‌تر پیدا کنند؛ درون این صفحه برچسب‌های کتاب‌ها فهرست شده است. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی به منظور اطلاعات بیشتر درون مورد برچسب‌ها اینجا کلیک کنید.

    برترین‌های این ماه

    ل (1) - tab (1)

    دیگر برچسب‌ها

     . متن های حکیمانه ب زبان آلمانی : متن های حکیمانه ب زبان آلمانی ، متن های حکیمانه ب زبان آلمانی




    [متن های حکیمانه ب زبان آلمانی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 12:15:00 +0000



    متن های حکیمانه ب زبان آلمانی

    آیین مانوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

    پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

    مانی پیـام‌آور آیین مانوی کـه از نجبای اشکانی بود و در اوایل سدهٔ سوم مـیلادی آیین جدیدی را بنیـان نـهاد.

    دین مانوی آیینی عرفانی و آمـیزه ای از دینـهای مسیحی، متن های حکیمانه ب زبان آلمانی زرتشتی، بودایی و گنوسی بود کـه مانی[۱] پسر فاتک همدانی آن را درون سدهٔ سوم مـیلادی درون ایران‌شـهر بنیـان گذاشت.[۲] این دین ایده مسیح منجی را از مسیحیت، باور بـه دوگانگی نیکی و بدی را از دین زرتشتی یـا زروانی.[۳] و تناسخ را از آیینبودایی وام گرفته بود. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی درون باور مانوی جنگ مـیان دو جهان تاریکی و روشنایی بـه نابودی ماده و رهایی روح منجر مـی‌شود. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی جهان مادی درون دین مانوی نماد تاریکی و پلیدی هست و انسان کـه موجودی دوگانـه‌است (روح از دنیـای روشنایی و جسم از دنیـای تاریکی) مـی‌تواند بـه نیروهای روشنایی به منظور پیروزی نـهایی کمک کند.[۴] این آیین درون مدت کوتاهی بر پهنـهٔ وسیعی از جهان آن روزگار مانند خاورمـیانـه، اروپا، شمال آفریقا، هند، چین و آسیـای مـیانـه سایـه گستراند؛ و تا سدهٔ دهم مـیلادی کماکان قدرت عالمگیری خود را حفظ نموده بود. بعد از آن اندک اندک از همـه‌گیری‌اش کاسته شد. عناد موبدان زرتشتی با شخص مانی و آموزه‌هایش و تکفیر پیروان این آیین عرفانی از سوی مسلمانان موجبات انحطاط مانوی گری را درون جهان فراهم ساخت. کلیسای کاتولیک نیز گرایش مانویت را الحاد اعلام کرده بود. با این‌حال مانویـان همبستگی خود را که تا مدت‌ها حفظ نموده و به دین خود معتقد ماندند.[۵]

    در آیین مانوی انسان دارای دو بعد خدایی و منور و اهریمنی و تاریک هست که حاصل امتزاج نور و ظلمت درون دوران اسطوره‌های آفرینش مـی‌باشد. انسان حتما به روح خود کـه همان ذرات نور دربند هست توجه نشان داده و جسم و دنیـا و مافیـها را بـه بوته فراموشی بسپارد. توجه بـه آنچه بـه روح بازمـی‌گردد مانند مـیل بـه هنر و شکوفایی استعدادها و ذوق‌ها و نیز محبت و برادری نوعی عبادت تلقی مـی‌شد. اعتقاد مانویـان بر این بود کـه در پایـان جهان درون نبرد بزرگ بین نور و ظلمت روح بر ماده و نور بر ظلمت و خیر بر شر پیروز مـی‌شود و ارواح درون بند کـه انوار خدایی هستند از زندان جسم و جهان آزاد شده و به سوی سرزمـین روشنایی بازمـی‌گردند. اگرچه امروزه مانویـان از صحنـه روزگار کنار رفته‌اند و سده‌هاست کـه این دین دیگر پیروانی ندارد اما تأثیرات غیرقابل انکار آن را درون عرفان اسلامـی و مسیحی مـی‌توان بازیـافت.[۶]

    علاقه مانویـان بـه نوشتن آثار خود همراه با خلاقیت هنری موجب گسترش فنون کتاب‌آرایی، نقاشی، موسیقی و خوشنویسی گردید. پیروان دین مانی کـه دیناور نامـیده مـی‌شدند و به دو طبقه عمده تقسیم مـی‌شدند؛ گزیدگان و نیوشاییـان، گزیدگان افراد معدودی بودند کـه رسالتشان سفر و تبلیغ دین بود و نیوشاییـان طبقه عام جامعه بودند. فرامـین مانی به منظور دو طبقه متفاوت بود، مثلاً گزیدگان حق ازدواج و تولید مثل نداشتند و همچنین گوشت برایشان منع شده بود اما نیوشاییـان مـی‌توانستند یکبار ازدواج کنند و همچنین مـی‌توانستند گوشت استفاده کنند بـه شرطی کـه خودشان حیوان را ذبح نکنند. درون نشر عقاید و خلاقیت‌های ادبی و شاعرانـه خود بسیـار کوشا بودند و همـین باعث بوجود آمدن ادبیـات و خط مانوی شد کـه عمدتاً بـه زبان‌های سریـانی، پارسی مـیانـه، پهلوی اشکانی، سغدی، ترکی اویغوری، چینی، زبان قبطی و یونانی بود. آثار مانویـان معمولاً بر روی چرم یـا پاپیروس نوشته مـی‌شد و نوشته‌ها با رنگ و شکل و طرح تزئین مـی‌شدند. مانی را بـه دلیل نگاشتن کتاب ارژنگ کـه سرتاسر نقاشی بود پیـامبر نقاش نیز خوانده‌اند.[۷]

    دین مانوی احتمالاً درون فاصله قرون سیزدهم که تا هفدهم مـیلادی درون جنوب چین به منظور همـیشـه از مـیان رفت. نزدیک‌ترین دین زنده جهان بـه مانویت آیین مندایی هست که صابئین استان خوزستان بدان معتقد مـی‌باشند.

    پیشینـه

    حدود سیـاسی کشور ایران درون زمان ظهور مانی درون دوره فرمانروایی شاپور یکم.

    این آیین درون ایران دوران ساسانیـان مخصوصاً درون دوره شاپور یکم و پس از آن پادشاهی یکساله هرمز گسترش فراوانی داشته‌است. مانی پیش از پادشاهی شاپور یکم درون زمان اردشیر بابکان ایران را ترک و به چین و هندوستان سفر کرده بود.[۸] از آنجا بـه ایران بازگشته و در راه بازگشت ضمن تبلیغ آیین خود بـه جندی شاپور نزد شاپور یکم رفته و دین خود را بر او عرضه نمود. با وجود مخالفت روحانیـان زرتشتی مانی موفق مـی‌شود از شاپور به منظور گسترش ایدئولوژی جدید خود اجازه تبلیغ بگیرد. او کتابی بنام شاپورگان را نیز تألیف کرده و به شاپور تقدیم نمود.[۹] درون دوره هرمز یکم شاه ساسانی کـه ظاهراً بر کیش مانوی بود گسترش دین با مشکلی مواجه نشد اما تحریکات کرتیر موجب شد کـه بهرام یکم ساسانی فرمان کشتن و دارآویختن مانی را درون جندی شاپور صادر کند.[۱۰] بدنبال این حادثه و مـهاجرت مانویـان از ایران بـه سوی چین و روم و ممالک دوردست شاهنشاهی ساسانی دین مانوی وارد مرحلهٔ جدیدی شد. مانویت کـه از جمله فرقه‌های عرفانی گنوستیک هست و بـه فروتنی و سیر عرفانی گرایش دارد بـه مدت هشتاد سال دین رسمـی دولت اویغورستان درون چین بود. دین مانی که تا پایـان سال ۲۷۳ مـیلادی درون سرتاسر ایران منتشر شد و پس از آن با سرعت بیشتری سایر سرزمـین‌های متمدن آن زمان را نیز دربرگرفت. از آنجا کـه مانی خود را فارقلیط بشارت داده شده مـی‌نامـید، آیینش هرجا کـه مـی‌رسید بسرعت بر اساس زبان و فرهنگ و اساطیر آن منطقه درمـی‌آمد و به گونـه‌ای بومـی مـی‌شد. همـین ویژگی از عوامل اساسی پیشرفت و گسترش آن بود.[۱۱] خود مانی این مـهم را بـه زبان پارسی مـیانـه بـه اینصورت بیـان کرده‌است:

    den ig man wizid az abarigan den i peshinigan pad dah xir fray ud wihtar ast...den i ahenagan pad yak shahr ud yak izwan bud.den i man ad ku pad harw shahr ud wisp izwan paydag bawad ud pad shahran duran keshihed

    ترجمـهٔ فارسی امروزی:

    دینی کـه من گزیدم از دیگر دین پیشینیـان بـه ده چیز برتر و بهتر باشد… دین پیشینیـان بـه یک شـهر و یک زبان بود. بعد دین من چنان هست که بـه هر شـهر و همـه زبان‌ها پیدا خواهد بود و به کشورهای دور آموخته خواهد شد.

    آغاز این آیین بـه مـیانرودان بازمـی‌گردد و در نزدیکی مداین پدر مانی فاتک کـه پیرو مذهب مندایی یـا فرق گنوسی الخسائیـه بود راه جدیدی درون پیش گرفت و قناعت گری ویژه‌ای پیشـه کرد.[۱۲] خود مانی بواسطهٔ الهامـی کـه بیـان داشته بود از فرشته‌ای بنام توم یـا همان همزاد دریـافت کرده از خوردن گوشت و و معاشقه با زنان پرهیز کرده و راه سفر هندوستان پیشـه ساخت. مانی کـه در محیطی -از نظر عقاید بومـی درون تضاد، پرورش یـافته بود باورهای مختلف ادیـان رایج درون آن منطقه را جذب نمود و در پی سفر بـه هندوستان تناسخ را نیز بدان افزود.[۱۳] نزدیکی دین مانوی با دین مندایی و مسیحی و زرتشتی و بودایی و نیز فرقه‌های گنوسی موید این نکته مـی‌باشد.[۱۴]

    گسترش پیروان

    نقشـه نمایـانگر نفود آیین مانی درون سده‌های سوم که تا پنجم بعد از مسیح
    نگارهٔ هرمز یکم ساسانی کـه در دوران فرمان‌روایی یک‌سالهٔ وی مانویـان درون آرامش بودند.

    مانویـان به منظور گسترش آیین خود شیوهٔ خاصی را اتخاذ د و آن این بود کـه در هر منطقهٔ جغرافیـایی کـه نفوذ مـی‌د، نام خدا و ایزدان و اهریمنان اصلی دین را با حفظ ویژگی‌ها بـه نام اساطیر و شخصیت‌ها و قهرمانان آن منطقه درمـی‌آوردند. این‌گونـه بود کـه پیروان جدید با این دین احساس بیگانگی نداشتند.[۱۵] نیز از آنجا کـه اسطوره‌های مانوی از ترکیب اساطیر و خدایـان ایرانی، بابلی، هندی، زبان‌های سامـی و مسیحی به‌ویژه گنوسی الهام گرفته بود، درون سطحی وسیع کـه زرتشتیـان و مسیحیـان و بوداییـان حضور داشتند، این دین به‌راحتی جای خود را درون مـیان آن اهالی باز مـی‌نمود.[۱۶]

    در ایران پس‌از کشته شدن مانی، بیشتر پیروان این دین کـه مرکز اصلی‌شان خوزستان و بابل بود، بـه سوی شرق ایران رهسپار گشتند. درون مصر با وجود پیشینـهٔ اختلافات مذهبی مـیان مسیحیـان و مـهرپرستان و سایر ادیـان و فرقه‌ها، مانویت بـه گونـه‌ای فزاینده راه رشد و ترقی را پیمود.[۱۷]

    در غرب نفوذ مانوی‌گری رنگ و بوی مسیحی بـه خود گرفت و با وجود این‌که مانی خود را فارقلیط مسیح معرفی کرده بود، حجم زیـادی از آثار مانوی غرب بـه ستایش عیسامسیح پرداخته شد. نام عیسی وارد ایزدان مانوی غرب شد.[۱۸] و در بسیـاری کتب، آموزه‌های عیسی وارد گردید. بعدها فرقه‌های متعددی از مانویـان غرب راه خود را ادامـه دادند و همـین علاقه بـه عیسی باعث شد کـه تا مدت‌ها آنان را درون زمرهٔ فرقه‌های مسیحی به‌شمار آورند.[۱۹] بخشی از مـیراث مانویـان غرب نیز تحت تأثیر فرقه‌های گنوسی و تعمـیدی اردن قرار داشت. درون ایتالیـا این مذهب از طریق مـهاجران اهل شمال آفریقا بـه شـهرهایی مانند ناپل، جنوا و رم نفوذ کرد. درون خلال سال‌های ۳۷۲ که تا ۵۲۴ از حضور این آیین درون رم گزارش‌هایی دردست هست و درون همـین دوران، مانویت بـه اسپانیـا نیز کشیده شد.[۲۰]

    در منطقهٔ غرب چین و خُتَن کـه عمدتاً اقوام ایرانی‌تبار مانند سکاها و سغدی‌ها مـی‌زیستند، مانوی‌گری بـه اندازه‌ای رشد کرد کـه حتی مـیان مـهاجمان بعدی آن منطقه کـه ترک‌های اویغوری بودند نیز بسیـار گسترش یـافت و نزدیک بـه یک قرن دین رسمـی حکومت اویغوری چین شد. این اتفاق زمانی افتاد کـه خاقان تنگ‌لی – مئویو (۷۵۹–۷۸۰) با فتح سرزمـین‌های مجاور، با این اندیشـهٔ نو آشنا شده بود. درون کتیبه‌ای بـه نام «قرابلقاسون» دربارهٔ پذیرش دین مانی از سوی ترکان اویغور آمده:

    «کشوری با عادات وحشیـانـه کـه بوی خون از آن برمـی‌خاست، بـه سرزمـینی مبدل شد کـه مردمان آن بـه طبخ با سبزیجات روی آوردند. کشوری کـه کشت و کشتار درون آن امری عادی بود، مردمانش بـه نیکوکاری برانگیخته مـی‌شدند».[۲۱]

    با وجود این‌که مانی زمانی را درون هندوستان گذرانده بود، اطلاعی از نفوذ مانوی‌گری درون هندوستان دردست نیست.

    زوال کیش مانوی

    چهرهٔ بهرام یکم، کـه فرمان قتل مانی و کشتار مانویـان را صادر کرد.

    مانی کـه در دوران فرمانروایی شاپور یکم ظهور کرده بود درون پیشگاه وی حاضر شد و با ارائهٔ کتاب دینی خود بـه زبان پارسی بنام شاپورگان از وی اجازهٔ تبلیغ گرفت.[۲۲] خود مانی درون کفالایـا بیـان مـی‌کند زمانی کـه در هندوستان بود خبر درگذشت اردشیر بابکان را شنیده و به سرعت بسوی ایران آمده که تا دین خود را بر شاپوریکم عرضه دارد. درون دورهٔ یکساله پادشاهی هرمز یکم کـه جانشین شاپور ساسانی بود نیز مخالفتی با وی نشد ولی درون دورهٔ بهرام یکم بـه دلیل مخالفت شدید روحانیون زردشتی، تحت تعقیب قرار گرفته کشته شد و پیروانش نیز اسیر پیگرد و ایذاء گشتند.[۲۳]

    شرایط دین مانوی درون روم مسیحی نیز مانند ایران بعد از شاپور بود. درون سال ۲۹۷ مـیلادی یعنی دو دهه بعد از اعدام مانی دیوکلسین امپراتور روم دربارهٔ گسترش این آیین درون مناطق مدیترانـه‌ای امپراتوری هشدار داده بود.[۲۴]کلیسای روم حکم الحاد و تکفیر مانویـان را صادر کرد و پیروان آن بشدت تحت فشار قرار گرفتند. سنت آگوستین قدیس کـه از بزرگترین متکلمان مسیحی به‌شمار مـی‌رود دوره‌ای را بـه عنوان پیرو مانی گذرانده بود و پس از بازگشت بـه مسیحیت درون کتاب اعترافات خود حملات تندی بـه مانویـان بروز داد.[۲۵]

    در دورهٔ اسلامـی نیز این مخالفت‌ها وجود داشت و با روی کار آمدن عباسیـان شدیدتر شد. مـهدی خلیفه عباسی بـه فرزندش هادی سفارش مـی‌کند نسل زنادقه و مانویـان را از جهان براندازد، یـا مثلاً خلفای عباسی به منظور پیدا مانویـان روش خاصی داشتند. بدینگونـه کـه آن‌ها را وادار مـی‌د کـه مرغی را سر ببرند و ازآنجا کـه آزار جانداران درون آئین مانی روا نیست آنان با سرباز زدن از این فرمان ماهیت مانوی خود را آشکار نموده و کشته مـی‌شدند.[۲۶] بهرحال بنظر مـی‌رسد آیین مانی که تا سده‌های هفدهم یـا هجدهم نیز دوام آورده باشد. بـه ویژه اینکه درون چین معبدی نسبتاً جدید کشف شده کـه بر روی آن نوشته شده‌است: متن های حکیمانه ب زبان آلمانی «بنام پدر روشنایی» و این نامـی نیست کـه در آیینی دیگر بجز مانوی بکار رفته باشد.[۲۷]

    در مناطق غربی چین با وجود اینکه دین مانوی مـیان اویغورها پذیرفته شده بود و خاقان‌های اویغور آن را بـه عنوان دین رسمـی دربار شناخته بودند اما بعد از شکست ایغورها از قرقیزها دین مانوی مطرود و پس از مدتی جای خود را بـه اسلام سپرد. هرچند شواهدی از حیـات دراز مدت این آیین درون آن منطقه و البته درون اختفا باقی‌مانده‌است.[۲۸]

    دین مانی بعد از مرگ وی

    این دین کـه تا سده ۱۴ مـیلادی زنده بود، پیروان خود را زیر فشارهای گوناگون سیـاسی و دینی از دست داد.

    آیین مانوی و مسیحیت

    نظر بر این هست که پیروان مانی تلاش بسیـاری به منظور مشمول همـه آیین‌های دینی شناخته شده د؛ درون نتیجه بسیـاری از رسائل مسیحی را از جمله: اعمال توماس را حفظ د کـه در غیر این صورت امکان داشت از مـیان برود. مانی مایل بود کـه خود را بـه عنوان «حواری عیسی مسیح» تشریح کند، اما کلیسای ارتدکس او را مرتد خواند. برخی پژوهشگران یـافته‌اند کـه اندیشـهٔ مانی‌گرایـان زیرکانـه بر باورهای مسیحی تأثیر داشته‌است، درون بحث تضاد نیکی و بدی (خیر و شر) و شکل واضح شیطان. سبب این اثر که تا حدودی آگوستین هیپو هست که بعد از مدت کمـی کـه به آیین مانی گرویده بود، بـه مسیحیت روی آورد و نوشته‌های او هنوز هم درون مـیان الهیـات‌دانان کاتولیک، پرنفوذ و تأثیرگذارند. جالب هست که مـیان مانی و محمد، پیـامبر اسلام توازی بر قرار است. مانی ادعا مـی‌کرد کـه جانشین پیغمبرانی چون عیسی و دیگرانی کـه آموزه‌هایشان موضعاً یـا بـه دست پیروانشان تحریف شده‌است، مـی‌باشد. مانی اظهار پیـامبری کرد و هم‌چنین خود را منسوب بـه فارقلیط مـی‌دانست، عنوانی از انجیل بـه معنایی کـه تسلی مـی‌بخشد یـای کـه بر طرف ما مـیانجی‌گری مـی‌کند کـه بنابر رسم ارتودکسی خود شخص روح‌القدس بدین نام درک مـی‌شود و در دیدگاهی دیگر فارقلیط پیـامبری هست که از بعد عیسی مـی‌آید و او را تصدیق مـی‌کند.

    اما تفاوتهایی درون افکار مانی با مسیحیت وجود دارد:

  • مانی درون عین قبول داشتن نبوت عیسی مسیح، نبوت موسی را رد مـی‌کند درون حالی کـه عیسی خود را ادامـه دهندهٔ راه موسی مـی‌دانست.
  • مانی درون عین قبول داشتن عیسی مسیح، بـه جای توحید کـه از باورهای عیسی مسیح بود، بـه ثنویت (وجود دو خدای خیر و شر) معتقد بود کـه آن را از آیینی زروانی قرض گرفته بود.
  • مانی درون عین قبول داشتن عیسی مسیح، بـه تناسخ یـا سمسارا معتقد بود درون حالی کـه عیسی مسیح بـه معاد باور داشت.
  • آیین مانی که تا رم پیش رفته بود. اما درون ۳۷۲ م حق اجتماع از ایشان را والنتی نیـان اول سلب مـی‌کند. تئودوسیوس دوم درون ۳۸۱ م حق شـهادت درون محاکم را از ایشان مـی‌گرفته و از ارث محروم و برگزیدنشان را معدوم و بقیـه را تبعید مـی‌کند[۲۹]

    از شعب دین مسیحیت درون اروپای شرقی، دو مسلک بوغومـیلیـه، کاتاریسم شباهاتی با ثنویت مانوی دارند کـه برخی پژوهشگران را بر این داشته‌است کـه این مذاهب منشعب یـا متأثر از آیین مانوی بوده‌اند.[۳۰]

    آیین مانوی درون شرق

    برخی خرده‌نوشته‌های یک کتاب مانی‌گرایی مـی‌آورد کـه در سال ۸۰۳ بعد از مـیلاد خان سلطنت ایغوریـان بـه تورفان مـی‌رود و سه دادرس مانی‌گرا را به منظور ادای احترام بـه یک روحانی ارشد مانی درون بمبئی مـی‌فرستند. یک سرود مانی‌گرا از سده ۸ مـیلادی درون تورفان نوشته شده درون پارسی مـیانـه مـی‌آورد کـه بیشتر خویشاوندان خان دوست‌دار آیین مانی بودند. بیشتر نوشته‌های مانوی کـه در تورفان پیدا شده‌اند، بـه خط آیین مانوی و به زبان‌های ایرانی رایج یعنی پارسی مـیانـه، زبان پارتی و به ویژه سغدی مـی‌باشند. این نوشتارها اثبات مـی‌کند کـه سغد (شمال خاور ایران) مرکز بسیـار مـهم مانی‌گرایی درون آغاز دوران مـیانی بوده‌است و شاید هم کـه بازرگانان سغدی بوده‌اند کـه این آیین را بـه آسیـای مرکزی و چین گسترش دادند.

    در آغاز سده دهم مـیلادی، اویغور امپراتوری نیرومندی را تحت اثر بوداییگری پدیدمـی‌آورد و برخی از پرستش‌گاه‌های مانی‌گرایـان را بـه صومعه‌های بودایی تبدیل مـی‌کند. با این حال، این حقیقت تاریخی را کـه اویغوریـان مانی‌گرا بوده‌اند، نمـی‌توان انکار کرد. مورّخ تازی (عرب) ابن ندیم مـی‌گوید: کـه اویغورخان همـهٔ تلاش خود را به منظور برجسته آیین مانی درون قلمرو پادشاهی آسیـای مـیانـه (سامان) کرد. نوشتارهای زبان‌های چینی نیز ثبت کرده‌اند کـه روحانیـان مانی‌گرا بـه چین آمدند و به بارگاه امپراتوری درون سال ۸۳۴ مـیلادی باج پرداختند. فرستادهٔ خاندان سونگ بـه نام ونگ از پرستش‌گاه‌های مانی‌گرایـان درون گائوچنگ بازدید کرده‌است.

    شواهد حاکی از آن‌اند کـه از محبوبیت مانی‌گرایـان بعد از سده ده مـیلادی درون آسیـای مرکزی بـه آهستگی کاسته شد.

    آیین مانی بعد از یورش تازیـان

    در دوران اسلامـی مانویـان «زندیق» نامـیده مـی‌شدند. این واژه بعدها بـه دهریـان، ملحدان، فیلسوفان و منطقیـان نیز اطلاق شد.[۳۱] ازمـیان رفتن ساسانیـان به منظور مانویـان با آسایش و آزادی همراه بود. ابن ندیم مـی‌گوید کـه بسیـاری از آنـها بـه بابل بازگشتند و بابل مرکز ریـاست این آیین شد. آیین مانوی بـه دو شاخهٔ دیناوریـه و مـهریـه انشعاب یـافت. دیناوریـه درون فرارود نشیمن گزیدند. گویـا حکمران عراق خالد بن عبدالله قسری آزادی‌هایی به منظور انجام فرایض دینی آنـها فراهم کرده بود. ریـاست مانویـان بابل با شخصی بـه نام مـهر بود سپس بـه زادهرمز و پس از وی بـه مقلاص واگذار شد کـه از آن بعد شاخه مقلاصیـه نیز پدید آمد و دو روز روزه داشتن را بـه مقلاص منسوب مـی‌دارند.[۳۲] گرچه بعدها بسیـاری بـه جرم زنادقه بودن بدست خلفا و دست نشاندگانشان کشته شدند. در زمان خلافت عباسیـان بخصوص مـهدی بسیـاری از مانویـان قلع و قمع شدند[۳۳]

    تحقیقات معاصر و کشفیـات سدهٔ اخیر

    در آغاز سده بیستم نوشته‌های بسیـاری از پیروان مانی درون پرستش‌گاه‌های آیین مانوی (مانستانـهای) مدفون درون شن‌زارهای تورفان درون چین پیدا شد کـه بخش بزرگی از آن‌ها درون انستیتوی خاورشناسی برلین نگهداری مـی‌شوند. بخش‌هایی از این دست‌نوشته‌ها خوانده شده‌است و تلاش به منظور خواندن بقیـه آن‌ها همچنان ادامـه دارد. آن‌ها بـه زبان‌های گوناگون و به خط مانوی کـه از نوآوری‌های خود مانی بوده‌است، نوشته شده‌اند. بیشتر این نوشته‌ها بـه زبان فارسی مـیانـه (پهلوی) و پهلوانیگ (پهلوی اشکانی) هستند. برگردان‌هایی زبان قبطی از مصر و ترجمـه‌هایی یونانی نیز از کتاب‌های مانی بر جای مانده‌است. ماجرای کشف آثار تورفان چنین هست که درون صحرای گوبی درون آسیـای مرکزی چندین شـهر تمام درون نتیجه توفان مخصوصی زیر شن رفته و مردم آن شـهرها سرزمـین خود را رها کرده و از آنجا رفتند و خانـه‌های ایشان هم چنان درون زیر شن ماند. از اواخر سده نوزدهم مـیلادی برخی از مسافران متوجه شدند کـه کاغذ پاره‌هایی گاهی از زیر شنـها بیرون مـی‌آید و بومـیان برخی از آنـها را بـه جای شیشـه درون و پنجره بکار مـی‌برند و خطوطی بر آن هست. انجمن جغرافیـایی سن پطرزبورگ از سال ۱۸۹۳ که تا ۱۸۹۵ درون آنجا حفریـات علمـی کرد و سه سال کلمنتز فرستاده فرهنگستان علوم روسیـه دنباله کار را گرفت و سپس چند تن دیگر از دانشمندان روسی درون آنجا کار د. جایی کـه در آن حفریـات د درون شمال تورفان یعنی درون جایگاه شـهریست کـه سابقاً بـه آن کوشان مـی‌گفتند و مردم محلی بـه آن «خوچو» و مردم چین بـه آن «کائو چانگ» مـی‌گفتند. پس از چندی دولت آلمان دسته‌ای از دانشمندان خود را سه بار پی درون پی بـه آنجا فرستاد. درون ۱۹۰۲ هیئتی بـه ریـاست «گرونودل» با اعانـه فرهنگستان علوم مونیخ درون سال ۱۹۰۴ هیئت دیگری بـه ریـاست «فن لو کوک» بـه سرپرستی فرهنگستان برلن و در ۱۹۰۵ هیئت سومـی بـه ریـاست گرونودل و عضویت فن لو کوک بـه آنجا رفتند. سرانجام هیئت دیگری از فرانسه بـه ریـاست پول پلیو مأمور این کار شد و نتایج مـهمتری بدست آمد. از آن جمله درون غاری درون "تون-هوانگ" یک جایگاه پنـهانی کشف د و طومارهای خطی بسیـار گرانبها درون آن جا یـافتند کـه اکنون درون کتابخانـه پاریس است. در مـیان اسنادی کـه بدست آمده تعدادی متون مانوی هست که کارل زالمان دانشمند مشـهور روسی و "ف.و.ک. مولر دانشمند آلمانی متون زبان دری آن و رادلف عالم روسی و فن لو کوک عالم آلمانی متون ترکی آنـها را با رنج فراوان خوانده‌اند. درون مـیان متنـهای ترکی کتابی هست دربارهٔ اعتراف بـه گناه درون دین مانی کـه باستان‌شناس معروف مجار " سر اورل استاین" کـه بیشتر درون هندوستان مـی‌زیسته بـه دست آورده و رادلف و فن لو کوک تدریجاً آن را خوانده‌اند این کتاب به" خواس توانیفت" معروف است. درون مـیان طومارهایی کـه در توئن هوانگ بدست آورده‌اند و مسافران اروپایی نتوانسته‌اند با خود ببرند و دولت چین آنـها را بـه پکن و در کتابخانـه مخصوصی کـه در آنجا ترتیب داده گذارده‌است طومار بزرگی هست که تقریباً کامل هست و چیزی از آن از مـیان نرفته‌است. شاوان و پلیو دانشمندان فرانس‌اند کـه این طومار یکی از کتابهای آیین مانوی هست و تفسیر آنـها درون مجله آسیـایی پاریس منتشر کرده‌اند. اسناد دیگری بـه زبان ترکی اویغوری و پارسی باستان و سغدی و زبان‌های چینی است.[۳۴]

    در سال ۱۹۶۹ درون مصر شمالی یک دست‌نوشته خطّی کهن یونانی متعلق بـه ۴۰۰ بعد از مـیلاد پیدا شد و امروزه «نسخه مانی کلن» نامـیده مـی‌شود چرا کـه در دانشگاه کلن نگهداری مـی‌شود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی و نمو روحانی بـه همراه آگاهی‌هایی دربارهٔ آموزه‌های دینی مانی و دربرگیرنده بخش‌هایی از انجیل زندهٔ او و نامـهٔ او بـه ادسا مـی‌باشد. مانی خود را ناجی و حواری عیسی مسیح معرفی مـی‌کرد. درون پاپیروس قبطی مانی‌گری سده چهارم، مانی بـه عنوان فارقلیط - روح القدس و عیسای نوین شناخته مـی‌شود.

    اساطیر و ایزدان مانوی

    زنان مانوی؛ نگارگری بدست‌آمده از «خوچو» ی چین

    دین مانوی آنگونـه کـه خواست مانی بوده درون هر منطقه با باورها و اساطیر بومـی تلفیق مـی‌شد.[۳۵] بـه نحوی کـه نام ایزدان و اساطیر این دین درون متون سریـانی با متون فارسی مـیانـه متفاوت هست که بیشتر رنگ و بوی ایرانی دارد. متون قبطی و رومـی نیز که تا حد زیـادی تحت نفوذ عقاید مسیحی هست و پاپیروس‌های مصر نیز این نکته را بـه خوبی اثبات مـی‌کند.[۳۶] اما اسطوره آفرینش با وجود تفاوت‌های نام‌ها و جای‌ها یکی هست و بیشتر برپایـه ثنویت ایرانی و تفکیک کاملاً قلمرو روشنی و تاریکی کـه ریشـه درون عقاید زروانی دارد بنا شده‌است.[۳۷] درون طرح اساطیر دینی آفریننده از سنت‌های هندی نیز مشخصا بهره‌است. دوران اسطوره‌های آفرینش و سرنوشت جهان بـه چهار دورهٔ جدایی نور و ظلمت، آفرینش نخستین، آفرینش دوم، آفرینش سوم و پایـان جهان و شکست تاریکی تقسیم مـی‌شود.[۳۸]

    دوران جدایی کامل نور و ظلمت

    در آیین مانی آمده کـه در آغاز جهان بر دو بخش بود کـه خوبی و نور درون بالا بود و از سه جهت شمال و شرق و غرب نامحدود و تاریکی و بدی درون زیر بود و از سمت جنوب و شرق و غرب نامحدودی داشت.[۳۹] جهان نور جهان شادی و پاکی و جای خدای آسمانی یـا «زروان» بود و در زیر کـه محلی کثیف و پلیدش خوانده بود خدای تاریکی بسر مـی‌برد.[۳۷] زروان یـا پدر روشنایی درون اوج خرد و شادی بود و سرزمـین تاریکی قلمرو فرمانروایی جاهل و کودن بود و هیچ چیز از آفرینش خدایی نیز نمـی‌دانست. مـیان نور و ظلمت جنگی درگرفت کـه در نـهایت اهریمن پیروز شد و نور و روح بـه اسارت تاریکی و ظلمت و جسم رفتند. مانی بر این باور بود کـه این اسارت همچنان باقی‌مانده‌است.[۴۰]

    آفرینش نخست و نبرد مـیان جهان بدی و روشنایی

    در اسطوره‌های مانوی، روشنایی و تاریکی هر دو ازلی و قدیم بوده و پیش از آفرینش وجود داشته‌اند و از هم جدا بوده‌اند.[۴۱] اما نور از جایگاه اصلی خود بـه سرای جسمانی و تاریکی جهان مادی سقوط مـی‌کند. زمانی شـهریـار تاریکی بـه مرز دیـار روشنی آمده و با دیدن فروزه‌های نور بـه وجد آمده دچار حسد و رشک شد و بنا را بر فتح دیـار روشنایی گذارد.[۴۰] زمانی کـه شـهریـار تاریکی کـه به صورت بیکرانـه درون جنوب سرزمـین روشنایی قرار داشت بـه جهان نورانی چشم طمع دوخت، شـهریـار روشنایی یـا همان زروان، مادر زندگی را پدید آورد و از او انسان نخستین یعنی هرمزدبغ را آفرید که تا رهبر سپاه روشنی برابر تاریکی باشد.[۴۲] هرمزدبغ نیز از وجود خود پنج فرزند ساطع کرد کـه همان امـهرسپندان باشند. درون نبردی کـه مـیان هرمزدبغ و خدای تاریکی صورت گرفت او شکست خورد و به اسارت تاریکی رفت و مدهوش بر روی خاک افتاد. این‌گونـه بود کـه ظلمت رگه‌های نور را یـافت و جهان تاریک جسمانی دارای فروزه‌های نور کـه ناشی از وجود هرمزدبغ و امـهرسپندان است، شد.[۴۳] امـهرسپندان بـه کمک نریسه ایزد و ایزد بانو دوست روشنان او را از جهان تاریکی رها د و او بـه دیـار پدر خود، زروان بازگشت. او نیـای تمام انسان‌ها محسوب مـی‌شود.[۴۴] هرمزدبغ درون دین مانی نماد ازلی روح درون اسارت ماده مـی‌باشد و در ادبیـات مانوی نماد انسان دربند جهان خاکی است.

    آفرینش دوم و تلاش به منظور رهایی هرمزدبغ

    با بـه اسارت رفتن هرمزدبغ و پاره‌های نور بگفتهٔ مانی لازم بود کـه ایزد یـا ایزدانی این دو را از هم جدا نمایند. ایزدانی بـه رهبری مـهرایزد به منظور نجات هرمزدبغ روانـه سرزمـین تاریکی شدند.[۴۵] مـهرایزد بعد از نبردی سنگین هرمزدبغ را از اسارت رهانده و جهانی با پیکرهٔ دیوان شکست خورده درون سرزمـین ظلمت فراهم آورد و به امـید رهایی از جهان مادی نشست. هرمزدبغ همان کیومرث اساطیری ایران است. انسان دور افتاده از سرزمـین نور همـیشـه درون غصه و مویـهٔ جهان نورانی و زادگاه و خاستگاه اصلی خویش هست که درد هجران داشته و همـیشـه را درون آرزوی وصال مـی‌گذراند. هرمزدبغ درون نـهایت رهایی یـافت اما ذرات نورانی امـهرسپندان بوسیله نیروهای اهریمنی بلعیده شدند.[۴۶] آرزوی مانویـان جدایی کامل نور از سرزمـین ظلمت هست که انسان گرفتار آن است. به منظور رهایی هرمزدبغ و امـهراسپندان مـهرایزد بـه سوی سرزمـین تاریکی مـی‌تازد و دیوان را از پیش رو برمـی‌دارد و هرمزدبغ را نجات داده و از تن دیوان تارومار شده چهارستون جهان امروزی را خلق مـی‌کند. با اینکه او موفق بود اما پاره‌های نور امـهرسپندان درون تن دیوانی کـه آن‌ها را بلعیده بودند باقی‌ماند و در این دوره بود کـه نور و ظلمت درون جهان مادی امروزی با هم ترکیب شدند.[۴۷]

    آفرینش سوم و خلق انسان و رهایی پاره‌های نور

    در متون مانوی آمده کـه برای رهایی بخشیدن بـه این انوار اسیر شده دو ایزد دیگر بنام‌های نریسه ایزد و دوشیزه روشنی مأمور اینکار شدند کـه نر و ماده بوده و ظاهری اغواگر داشتند.[۴۸] آن‌ها موفق شدند کـه از طریق تهییج دیوان نر و ماده ذرات نور را از تنشان خارج کنند اما برخی از این ذرات نور بر زمـین ریخته و جهان جسمانی امروزی شکل گرفت کـه علاوه بر اهریمنی بودن جنبه‌های نورانی نیز دارد. اهریمن کـه آرزوی داشتن فرزندانی مانند نریسه ایزد را داشت از این پاره‌های فروزنده نور دو انسان بنام‌های گهمرد و مردیـانـه آفرید.[۴۵] گهمرد دارای گرایش‌های نورانی بود و مردیـانـه اسیر شـهوات. گهمرد از با مردیـانـه پرهیز کرد که تا اینکه درون نـهایت اغوا شد و از آن دو شیث بوجود آمد. سپس عیسای درخشان از جهان نورانی بـه نزد گهمرد آمد و او را مصمم کرد کـه از درخت زندگی بخورد. گهمرد از آن درخت خورد و بهوش آمده و حقیقت خود را بازیـافت و بدنبال عیسای درخشان راهی دیـار روشنایی گردید؛ و شیث کـه پاره‌های نور را درون روح خود و آفرینش اهریمنی تاریک را درون جسم خود دارد درون جهان باقی مـی‌ماند و به تولید نسل مـی‌پردازد.[۴۹]

    اسطوره پایـان جهان

    دوران اسارت پاره‌های نور درون جهان جسمانی که تا پایـان جهان بطول مـی‌انجامد. درون پایـان جهان اهریمن تلاش مـی‌کند این نورها را به منظور همـیشـه درون اسارت نگاه دارد. درون آن دوره نبردی بین نیروهای خدایی و تاریکی درمـی‌گیرد و سرانجام پاره‌های نور بدست نریسه ایزد، عیسای درخشان و بهمن بزرگ آزاد مـی‌شوند و از طریق ستون روشنی بـه بهشت نو منتقل مـی‌گردند.[۵۰] بدنبال آن پدیده آتش بزرگ رخ مـی‌دهد کـه چهارصد و شصت و هشت سال بطول مـی‌انجامد و تمام موجودات اهریمنی و گناهکاران درون آن فنا مـی‌شوند. درون پایـان نیز گودالی بـه بزرگی دنیـا ایجاد مـی‌شود و اهریمن بـه درون آن سقوط مـی‌کند و سنگی بـه بزرگی تمام دنیـا بر درون آن مـی‌گذارند و بدین گونـه دوران وجود تاریکی بـه پایـان مـی‌رسد.[۵۱] بـه دنبال آن پاره‌های نور محبوس رها شده همگی پیکره ایزدی کـه نامش واپسین ایزد هست را بـه خود مـی‌گیرند و به سوی بهشت نو رفته و از آنجا راهی بهشت روشنی کـه قلمرو شـهریـاری زروان|پدر روشنایی هست رهسپار مـی‌گردند و بدین ترتیب روند جدایی همـیشگی نور و ظلمت کامل مـی‌شود.[۵۲]

    تعلیمات و آموزه‌های دینی

    دیوارنگاره‌های هنری مانویـان درون «خوچو» ی چین

    از آنجایی کـه دین مانی از ترکیب چند مذهب و عقیده مختلف زرتشتی، زروانی، مـیترایی، مسیحی، گنوسی، مندایی، بودایی و جاینی پدید آمده بود، ریشـه و ماهیت تعلیماتش نیز بـه این عقاید بازمـی‌گشت.[۵۳] درون دین مانوی کـه دینی عرفانی و مبتنی بر ریـاضت نفس بود تمام جنبه‌های لازم یک دین کـه اساطیر و سنت‌ها و آداب و تبیین‌های کلامـی را شامل مـی‌شود درنظر گرفته شده‌بود و از این‌رو این دین کـه سودای جهانی شدن درون سر داشت بسرعت درون جوامع مختلف دنیـای متمدن آن زمان رشد یـافت. بسیـاری از این تعلیمات ریشـه گنوسی دارند کـه مانی دیناور خود زمانی درون مـیان آن‌ها بـه عبادت مشغول بود.[۵۴]

    جهان‌بینی مانوی

    از نیک بدی ناید و از بد ثمر نیک
    این گفتهٔ مانی‌ست، کـه آموخت بـه تفکیک
    دادار، اگر نیک و بدی هر دو از او بود
    پتیـارگی و هرزه‌دری نیز نکو بود

    مانی باور داشت کـه هستی بر مبنای روشنایی و تاریکی هست و از همـین رو هست که دو بُن خوبی و بدی وجود دارد. همچنین پیروان این آیین باور داشتند کـه در نـهایت روشنایی (خوبی) هست که چیره خواهد شد و همـه جا را فرا خواهد گرفت.[۵۵] بنابر گزارش مردان فرخ اوهرمزدادان درون کتاب شکند گمانیک ویچار، مانی جهان مادی را آفریدهٔ اهریمن و جهان معنوی و روحانی را آفریدهٔ خدای روشنایی یـا همان زروان مـی‌دانست. از این رو همـیشـه کشمکش مـیان جسم و ماده وجود دارد. مانی راه نجات را افزایش معرفت و شناخت و خودآگاهی مـی‌دانست و براین باور بود کـه به این وسیله بشر بـه گمراهی خود درون شناخت واقعی کـه بر اثر پیوستگی با ماده بـه او دست داده آگاه شده و مـی‌تواند بعد از مرگ بـه سرای جاودانـهٔ نور -که همان بهشت روشنی است- بشتابد. او روح و آرامش حاکم بر بهشت جاودان را نیروانا مـی‌نامـید.[۵۶] درون عقاید مانوی روح درون اسارت ماده وجود دارد و رگه‌ها و آثار نورالهی را درون تمامـی پدیدها ی طبیعت مـی‌توان یـافت و با پایـان جهان این انوار آزاد و به ذات اصلی خود کـه سرزمـین روشنایی هست باز خواهند گشت. خدای بزرگ همان خدای روشنایی هست که زروان نام دارد و پنج تجلی اصلی او عبارتند از:عقل، فهم، هوش، تفکر، تأمل. انسان مـی‌بایست بـه پاره‌های نور خود توجه کرده و با پرهیز از هرچه بـه جسم مربوط مـی‌شود روح خود کـه حاوی نورالهی هست را از درون بدن آزاد نماید. بنظر مـی‌رسد کـه این‌گونـه تفکر حاصل معاشرت مانی با هندیـان درون زمان پیش از آغاز رسالتش هست که بـه هندوستان سفر کرده بود. این طرز تفکر مـیان برهمنان نیز وجود دارد.[۵۷]

    احکام و آداب

    سرود بِمای مقدس

    خوشا مانستان‌های مقدست که درون اکناف جهان پراکنده‌اند خوشا تاک‌هایت کـه در همـه‌جا گسترده‌اند خوشا فرزندانت کـه در همـهٔ اقلیم جهان آوازه یـافته‌اند خوشا بِمای تو کـه اکنون همـه‌جا پایدار گشته چنان رودی کـه در تمامـی زمـین جاری‌ست.[۵۸]

    کیش مانوی ایذا و آزار جانداران، خاموش نمودن و آلودن آتش، تخریب منابع گیـاهی و آلودن آب را ناپسند مـی‌شمرد. بر طبق عقاید مانویـان، داشتن برده و کنیز و غلام مجاز نبوده و اصول دهگانـه‌ای را به منظور نجات خود قائل بودند کـه عبارت بود از ایمان بـه خدا و بزرگی‌های چهارگانـه‌اش (روشنایی و قدرت خداوندی‌اش و دانش و پاکی‌اش)، دوستی، بردباری، عقل، راستی، آشتی، شادی، مـهربانی، خوش‌اخلاقی، پاکدامنی و عفت.[۵۹] نیوشاگان با اینکه رده پایین بودند و سخت‌گیری‌های رده‌های بالاتر بر آن‌ها نبود اما مـی‌بایست از عواملی مانند بت‌پرستی، دروغ، زنا، بخل، کشتن، دزدی و سحر و جادو پرهیز نموده و اعمال مـهم مذهبی مانند نماز و روزه و صدقه را بـه جای آورند.[۶۰] مانوی‌ها چهار نماز روزانـه داشتند کـه دو بار درون روز رو بـه خورشید و دوبار درون شب رو بـه ماه گزارده مـی‌شد. آن‌ها مـی‌بایست با آب مسح مـی‌د. دو نوع روزه داشتند کـه یکی از آن‌ها دو روز کامل و دیگری از صبح که تا غروب بود و زمانش بر اساس شواهد نجومـی تعیین مـی‌گشت. مانستان‌های مانوی پنج تالار داشت کـه یک تالار مربوط بـه روزه‌داران و دعاهای ایشان بود.[۶۱] آن‌ها عیدی نیز داشتند کـه در روز پایـانی ماه روزه برگزار مـی‌شد. درون روز عید، مردم تصویر مانی را درون دست گرفته و به گناهان خود اعتراف مـی‌د و یک تخت یـا کرسی به منظور مانی خالی مـی‌گذاشتند. این عید را «بما» مـی‌نامـیدند.[۶۲]زنان مانوی پارچه سیـاه بر سر مـی‌گذاشتند و با مردان دست مـی‌دادند. مشت گره‌کرده را نشانـه اتحاد دانسته و بوسیدن یکدیگر را رمز همدلی تلقی مـی‌د. روش دفن مرده‌هایشان هم با جامعه زرتشتی ایران متفاوت بود و مردگان خود را درون خاک مـی‌گذاردند.[۶۳]

    فرمانـهای مانی به منظور گروه برگزیدگان
  • راستی و پرهیز از دروغ
  • بی‌آزاری و پرهیز از کشتن
  • پاکیزگی دهان و پرهیز از خوردن گوشت
  • تکلیف بـه تزکیـه تفس و پاکدامنی
  • فقر فرخنده[۶۴]
  • فرمانـهای مانی به منظور گروه نیوشاگان
  • پرهیز از پرستش بتها
  • پرهیز از دروغ
  • پرهیز از آزار
  • پرهیز از کشتن
  • پرهیز از ارتکاب بـه زنا
  • پرهیز از دزدی
  • پرهیز از ریـا
  • پرهیز از جادوگری
  • پرهیز از شک بـه دین
  • پرهیز از سهل انگاری و بی دقتی درون عمل[۶۵]
  • مراتب و رده‌های دینی

    تصویر یک برگزیده مانوی مربوط بـه قرن دهم مـیلادی کـه در موزه برلین نگهداری مـی‌شود

    پیروان مانی همگی درون یک سطح نبودند و رده‌ها و مراتب خود را داشتند. رهبری جامعهٔ مانوی جهان دست شخصی بود کـه مقام اول را داشت و جانشین مانی محسوب مـی‌شد. مقر اصلی رهبر کـه «دین‌سارار/دین‌سالار» (آرخِگوس) نامـیده مـی‌شد، درون بابل بود. درون دورهٔ عباسیـان این مرکزیت بـه آسیـای مـیانـه منتقل شده بود. ابن ندیم درون «الفهرست» آورده که: «در زمان ما ریـاست بـه سمرقند منتقل شده‌است».[۶۶] از آن‌جا کـه یـاری‌رساندن بـه جهان مادی کـه ماهیتی اهریمنی داشت مذموم و ناپسند بود، ازدواج چندان سفارش نمـی‌شد؛ بـه این نحو کـه مانویـان رده‌بالا اجازهٔ زناشویی نداشتند، ولی به منظور مانویـان عادی مانعی نداشت. مانویـان بر اساس علم و زهد و پرهیزگاری بـه پنج پایگان (درجه) تقسیم مـی‌شدند:[۶۷]

    ۱-هَموزَگان/هَموژَگان (آموزگاران) یـا فْریستَگان/فْریشتَگان (فرستادگان؛ رسولان): بالاترین ردهٔ دینی بودند و در هر زمان بیش از دوازده نفر نمـی‌شدند. ۲-ایسپَسَگان/اِسپَسَگان (اسقفان؛ شَمّاسان/مُشَمَّسان): درون هر زمان ۷۲ نفر بودند. ۳-مَهیستَگان/مَهِستَگان (شیوخ) یـا مان‌ساراران/مان‌سالاران (کشیشان): درون هر دوره ۳۶۰ نفر از آنان وجود داشت و اداره‌مانِستان‌ها (نیـایش‌گاه‌های مانوی) برعهدهٔ ایشان بود. ۴-ویزیدگان (گزیدگان): کـه به خواص مانوی نیز مشـهورند و گاهی نام صدیقان بـه آن‌ها اطلاق شده‌است. ۵-نَغوشاگان/نیوشاگان/نیوشایـان (شنوندگان): مستمعینی بودند کـه آموزه‌ها را نیوش مـی‌د. احتمالاً نام عرفانی سَماع نیز از همـین ریشـه است.[۶۸] درون متون اسلامـی آن‌ها را سَمّاعون نامـیده‌اند.

    البته درمـیان رتبه‌های ۱ که تا ۴ و گاهی درون مـیان شنوندگان، گروه‌هایی دیگر نیز بودند کـه برای نمونـه مـی‌توان بـه «خروش‌خوانان/خروه‌خوانان» یـا «یَزدامَذان» (واعظان)، «دبیران» (نویسندگان؛ کاتبان)، «نگارگَران»، «نَبیگان‌گَران» (تذهیب‌کاران)، «مَهرسَرایـان» (سرایندگان سرودهای ستایشی؛ شاعران و ترانـه‌سرایـان)، «آفْرین‌سَران» (رهبران گروه هم‌نوازان یـا هم‌سَرایـان)، «گَواگان/گَواهان» (شاهدان؛ شـهود)، «نَغوشاگانِ برگزیده» (شنوندگانِ کامل) اشاره کرد.
    کسی‌که مانوی مـی‌شد مـی‌بایست آزمون جدال با هواهای نفسانی را موفق بگذراند و در آن صورت از ابتدا بـه صورت گزیده شناخته مـی‌شد. اگر درون این آزمونِ ترکِ علایقِ نفسانی شکست مـی‌خورد اما باز هم دوستدار آیین مانوی مـی‌بود، درون ردهٔ نیوشایـان قرار مـی‌گرفت.[۶۹]

    زندگی بعد از مرگ

    در کیش آیین مانوی صحبت چندانی از نظام جزا و پاداش نمـی‌شود. باورهای آنان بر این استوار هست که اصل نور از اصل ظلمت جداست وی سزاوار رسیدن بـه نور و سرزمـین روشنایی هست که از بدی‌ها منزه شده باشد. از این رو انوار پاک و روح انسان‌های معتقد بـه دین کـه در رده دینی برگزیدگان یـا بالاتر بوده و سختی‌ها و مشقت‌های زندگی پرهیزکارانـه را تحمل کرده باشند توسط فرشته‌ای کـه از جانب هرمزدبغ آمده بـه سوی بهشت نو و از آنجا بـه سوی منشأ ابدی نور کـه همان جایگاه زروان هست رهسپار مـی‌شود.[۷۰] افرادی کـه معتقد بـه دین مانوی هستند ولی تاب تمامـی ریـاضت هارا نداشته و هنوز بطور کامل دل از لذات و دلبستگی‌های دنیوی نگسسته‌اند درون رده دینی نیوشایـان قرار مـی‌گیرند.[۷۱] نیوشایـان بـه دلیل اینکه هنوز دارای ناپاکی‌های دنیوی هستند و دلبستگی دارند بعد از مرگ با یک فرشته و یک دیو مواجه مـی‌شوند. او جانب فرشته را مـی‌گیرد و فرشته درون یک کشمکش اورا از دست دیوان نجات مـی‌دهد. با این‌حال فرد نیوشاگ هنوز شایستگی ورود بـه بهشت روشنایی را ندارد و برای همـین حتما در دنیـا بماند چندان که تا پاک شود و مجدد بـه جهان بازگردانده مـی‌شود و در جسمـی دیگر حلول مـی‌کند و این پدیده را تناسخ مـی‌گویند و در مانوی این تناسخ را دردناک و رنج‌آور دانسته و در اصطلاح سمسارا مـی‌نامـیدند.[۷۲] روان افرادی کـه در دین مانوی نباشند خوب یـا بد همگی بـه سرزمـین ظلمات یـا همان دوزخ مانوی افتاده و از رسیدن بـه سرزمـین روشنایی محروم مـی‌شوند.[۷۳]

    فرقه‌های مانوی

    کشتار پولیسیـان‌ها درون اروپای قرن نـهم مـیلادی.

    دین مانوی به‌دلیل پراکندگی و وسعت حوزهٔ تحت پوشش خود و نیز بـه این دلیل کـه تقریباً هیچ‌گاه دین رسمـی نبوده و به‌جز یک دورهٔ کوتاه درون زمان شاپور یکم و هرمز یکم ساسانی از حمایتی برخوردار نبوده[۷۴] و از جهتی همـیشـه تحت شدیدترین حملات قرار داشته، به‌تدریج دارای فرقه‌های متعدد و جداگانـه‌ای شد کـه فقدان مرکزیت دینی مانوی درون سده‌های مـیانـه (قرون وسطی) و ناتوانی درون رساندن پیـام خود بـه تمام مانویـان را نشان مـی‌داد.[۷۵]

    در ایران فرقه‌های متعددی از این دین بیرون آمد کـه مـهم‌ترین آن‌ها مذهب مزدکی و مذهب دیناوری بود. هر دوی این مذاهب را شاخه‌هایی مانوی مـی‌دانند؛ ضمن اینکه تأثیر مانوی‌گری بر فرقهٔ خرم‌دینان کاملاً آشکار است، به‌طوری‌که برخی آن را شاخه‌ای از مزدک‌گرایی و برخی شاخه‌ای از آیین مانوی مـی‌دانند.[۷۶] اصطلاح زندیق (زندیک؛ اهل تاویل) که تا مدت‌ها درون ایران باقی ماند؛ چنان‌که امروز نیز به‌کار مـی‌رود و بهترین دستاویز به منظور مقابله با اندیشـه‌های نوین بود. همچنین دسته‌ای بـه نام «دیناوری‌ها»، پیش از «دیناوران به‌آفریدی»، درون ایران زندگی مـی‌د. این فرقه کـه مانویـان شرق ایران بودند، با رهبری شخصی بـه نام شاد اوهرمزد جدایی خود را از مانوی‌گری بابلی بیـان و اعلام استقلال نمودند.[۷۷]

    در اروپا نیز با تغییر شرایط، مانوی‌ها تغییر نام دادند و مدت‌ها درون مناطق مختلف اروپا باقی‌ماندند.[۷۸] از جماعت‌های مانوی باقی‌مانده درون اروپا مـی‌توان بـه فرقهٔ بوگومـیل‌ها (دوست‌داران خدا) کـه باورمندان بلغاری سدهٔ دوازدهم مـیلادی بودند اشاره نمود.[۷۹] همچنین کاتارها (پاکان) و آلبیژواها دو فرقهٔ مـهم مانوی بودند کـه تا سدهٔ دوازدهم مـیلادی درون جنوب فرانسه پیروان بی‌شماری داشتند، اما به‌دلیل حملات پاپ و کلیسای روم و نیز جنگ‌های داخلی فرانسه رفته‌رفته منزوی شده و احتمالاً درون سده‌های بعدی ناپدید گشتند. به‌نظر مـی‌رسد کـه کاتارها خود نیز مذهب‌شان را از بوگومـیل‌ها عاریت گرفته بودند.[۸۰] از دیگر فرقه‌های مانوی مـی‌توان بـه پاتارین‌ها (در بالکان و بوسنی)، پوبلیکانی‌ها (در ایتالیـا) و مذهب پولیسیـان‌ها اشاره نمود. پولیسیـان‌ها گرایشی مانوی اما درون ظاهر مسیحی داشتند. این فرقه از سدهٔ هفتم مـیلادی درون ارمنستان بنیـان‌گذاری شد؛ و تصور بر این هست تا زمان امپراتوری عثمانی و اوایل سدهٔ هجدهم درون این سرزمـین هنوز دارای پیروان بوده‌است. درون آن زمان پولیسیـان‌ها بـه اتریش متواری شده و در آن منطقه نام و نشان‌شان ازمـیان رفت.[۸۱]

    همچنین به‌نظر مـی‌رسد مسیحیـان نسطوری چین و ترکستان درون مقاطعی تحت نفوذ برخی رهبران جوامع مانوی بوده‌اند. به منظور نمونـه، مـی‌توان بـه اسقف سلیمان، پیشوای مشترک مانویـان و نسطوریـان ناحیـهٔ چیـانگ-نان چین اشاره کرد.

    منبع‌شناسی

    آموزه‌ها و آثار مانی، فعالیت‌ها و کتاب‌های پیروان و شاگردان او، نیز نوشته‌های انتقادی مخالفان مانی و پیروان ادیـان دیگر، هر یک سهم بسزایی درون ارائهٔ تصویری روشن و کامل از مانی برعهده دارند.[۸۲]

    آثار مانی

    مجموعه آثار دینی مانوی کـه خود مانی نوشته، هفت کتاب بـه گویش مادری یعنی آرامـی شرقی است. عقیده بر این هست که بخشی از این آثار توسط روحی کـه مانی آن را «توم» یعنی «همزاده» مـی‌نامـید، بـه او وحی شده‌است. از اصل آرامـی این آثار، حتی یک سطر، درون تورفان محفوظ نمانده‌است، اما ترجمـه بسیـاری از آن‌ها درون دستنویس‌های ایرانی بـه گونـه‌ای باقی‌مانده‌است کـه در بیشتر موارد نمـی‌توان مشخص کرد کـه هر قطعه از کدام کتاب است. نام این هفت کتاب، انجیل زنده (انجیل بزرگ)، گنج زندگان، اسرار، غولان، رساله‌ها و نامـه‌ها، فراقماطیـا و مزامـیر و اوراد است.[۸۳]

    انجیل

    نخستین اثر بـه نام انجیل، نزد ایرانیـان با عنوان اِوینگلیون و با صفت «بزرگ» یـا «زنده» همراه است. این کتاب بـه تعداد الفبای سریـانی بـه ۲۲ بخش تقسیم شده‌است. درون کتاب الفهرست ابن ندیم از آن ذکری نشده‌است. بـه گفته بیرونی، هر فصلی از آن با یکی از حروف ابجد شروع مـی‌شده‌است. یعقوبی تعداد انجیل‌ها را ۱۲ ذکر کرده کـه احتمالاً اشتباه و به جای ۲۲ است. مقدمـه و بخش کوتاهی از فصل اول (الف) این انجیل بـه فارسی مـیانـه منتشر شده‌است. درون این متن، کتاب «اِوینگلیون زنده چشم و گوش» نامـیده شده‌است. شاید بـه این سبب کـه بخشی از آن دربردارنده اندرزهایی به منظور مراقبت از حواس بوده‌است. نام انجیل درون یک قطعه دیگر بـه فارسی مـیانـه نیز آمده‌است. متن درون بردارنده نقل قول‌های کوتاهی از نامـه‌های مختلف مانی و دیگر آثار او مانند «گنج زندگان» است. این قطعه آسیب فراوان دیده‌است.[۸۴]

    گنج زندگان

    تا کنون هیچ متنی از این اثر بـه زبان‌های ایرانی شناخته نشده‌است. عنوان اصلی این کتاب درون یک متن سغدی (به نقل از متنی بـه فارسی مـیانـه) «سمـیتیـها»[پانوشت ۱] آمده‌است. درون منابع گوناگون از جمله متون قبطی و چینی و عربی و فارسی، ترجمـه این عنوان ذکر گردیده‌است. ابن ندیم درون الفهرست، این کتاب را سِفرالاحیـاء، بیرونی درون آثارالباقیـه و ماللهند و یعقوبی درون تاریخ خود، کنزالاحیـاء نامـیده‌اند. بیرونی درون ماللهند، مطلبی از این کتاب را، دربارهٔ ت فرشتگان، نقل کرده‌است و یعقوبی آورده‌است: مانی درون این کتاب بـه توصیف آنچه از پاکی نور و آنچه از فساد تاریکی درون روح وجود دارد، مـی‌پردازد و کارهای پست را بـه تاریکی نسبت مـی‌دهد.[۸۵]

    اسرار

    این نام تاکنون درون هیچ متنی دیده نشده‌است، اما ترجمـه‌های چینی اثر نشان مـی‌دهد کـه این کتاب درون فارسی مـیانـه غربی «رازان» (جمع راز) نام داشته‌است. ابن ندیم درون الفهرست نام کتاب را سِفرالاسرار آورده و عنوان ۱۸ فصل آن را ذکر کرده‌است، اما این مطلب هیچ کمکی بـه شناسایی قطعات ایرانی نمـی‌کند. یعقوبی درون تاریخ خود، گفته‌است کـه مانی درون سفرالاسرار بـه آیـات انبیـاء طعنـه زده‌است. بیرونی درون فهرست کتب محمد بن ذکریـا رازی مـی‌گوید کـه به مطالعه سفرالاسرار علاقه‌مند شده و مدت چهل و اندی سال درون آرزوی بدست آوردن آن بوده و وقتی آن را بـه دست آورده، دربردارنده «هذیـانِ بَحت و هجرِ محض»[پانوشت ۲] یـافته‌است.[۸۶]

    غولان

    ابن‌ندیم درون «الفهرست» آن را «سِفرالجَبابره» ذکر کرده‌است. این اثر درون پارتی «کَوان» (Kawān) نامـیده شده، و گمان بر این هست که نام دیگر آن نزد مانویـان «نوشته‌ای بـه پارتیـان» باشد. کَو (Kaw) بازماندهٔ کَوی (Kawi) اوستایی و کَی (Kay) پارسی مـیانـه هست که یکی از معانی اصلی آن «جنگ‌جوی ایرانیِ غیرزرتشتی» بوده کـه سپس با معنی «جبار» به‌کار رفته‌است. قطعاتی از این اثر بـه زبان‌های پارسی مـیانـه و سُغدی به‌دست آمده‌است. «کَوان» شباهت‌های زیـادی با «کتاب اول اخنوخ» دارد؛ و ازاین‌رو بـه کتاب مانی، «کتاب اول اخنوخ» نیز مـی‌گفته‌اند. «کتاب اول اخنوخ» (منسوب بـه «اخنوخ/هنوخ» جدّ نوح پیـامبر) درون سدهٔ دوم پیش از مـیلاد نوشته شده و روایت کامل از آن تنـها بـه زبان حبشی باقی مانده‌است. ترجمـه‌ای سریـانی از کتاب اخنوخ نیز بوده کـه اکنون وجود ندارد. «کتاب اول اخنوخ» یـا کتاب «کَوان» مانی بعدها بـه شش یـا هفت زبان ترجمـه شده و قطعات یـا اقتباس‌هایی از روایـات یونانی، لاتینی، پهلوانیگ (پهلوی اشکانی؛ پارتی)، پارسیگ (پهلوی ساسانی؛ پارسی مـیانـه)، سُغدی و قبطی آن‌ها به‌دست آمده‌است.
    این کتاب دربارهٔ دیوان یـا فرشتگانی تاریک و بدکاره موسوم بـه «اِگریگُرویی» (نگاهبانان) هست که درون هنگام ایجاد جهان درون آسمان‌ها زندانی شده بودند؛ اما بعدها شورش د و هرچند چهار فرشتهٔ بزرگ آنان را دوباره به‌بند کشیدند، دویست تن از آنان درون زمان اخنوخ نبی گریختند و به‌خاطر و عشق مفرط بـه زنان زمـینی هبوط د (به زمـین آمدند). پیروان ایرانی مانی کـه «کَوان» را بـه پارسی مـیانـه برگرداندند، بسیـاری از نام‌های ایرانی مانند «سام» (اُحیـاه)، «نریمان» یـا «پَت سام» (اَحیـاه)، «ویشتاسپ/گشتاسب»، «خدوس/هوتوس» (همسر ویشتاسپ/گشتاسب)، «ویروگداد»، «زریل/زریر» و در یک روایت سُغدی، «آریَن ویژَن» (ایران‌ویج) را جایگزین نام‌های سامـی د. درواقع، روش کار آن بوده کـه اصطلاحات و حتی نام‌های ایزدان، ماه‌ها و شخصیت‌های اساطیری را بـه زبان‌های دیگر ترجمـه مـی‌د که تا برای گویندگان آن زبان‌ها ناآشنا نباشد.[۸۷]

    رساله‌ها و نامـه‌ها

    نامـه‌هایی هست که مانی درون زمان‌ها و مکان‌های مختلف بـه رهبران جوامع مانوی نوشته‌است. این مجموعه درون فارسی مـیانـه «دیوان» (dĩwān جمع dĩb بـه معنی نوشته و نامـه) نامـیده شده و همـین عنوان درون یک سند مانوی بـه زبان چینی، از فارسی مـیانـه وام گرفته شده‌است. اصل این نامـه‌ها بـه زبان اصلی یـا بـه صورت ترجمـه بـه یکی از زبان‌های ایرانی، باقی نمانده‌است ولی بعضی از آن نقل قول‌های کوتاهی، کـه صورت اندرز و سخنان حکیمانـه دارد، درون برخی از متون فارسی مـیانـه و سغدی مانوی، آمده‌است.[۸۸] ابن ندیم درون الفهرست، فهرستی از عناوین ۷۷ نامـه را آورده کـه عنوان تعدادی از آن‌ها بـه این قرار است:

  • رسالة الاصلین یـا رساله دوبن: ظاهراً رساله‌ای دربارهٔ دو اصل نیکی و بدی بوده کـه در فارسی مـیانـه «دو بن» (dō bun) نامـیده شده‌است.[۸۹]
  • رسالة هند العظیمـه یـا رساله بزرگ هند: از این رساله درون نوشته‌های تورفان جمله‌هایی باقی‌مانده‌است.[۸۹]
  • رسالة ارمـینیـه یـا رساله ارمنستان:
  • در متنی سغدی از تورفان از rmyb frwrtyy (رساله ارمنستان) نقل قول‌هایی شده‌است.[۸۹]

  • رسالة وحمن فی خاتم الفم یـا رساله وحمن درون مُهر دهان: درون مـیان نوشته‌های تورفان بـه فارسی مـیانـه frwrdg y mwhr و به پارتی mwhrdybyy و به سغدی mwhr dyβyy بـه معنی «نامـه مُهر» آمده‌است.[۸۹]
  • رسالة کلمات العشر یـا رساله سخنان دهگانـه (فرایض دهگانـه).[۸۹]
  • رسالة حطا یـا رساله حطا: درون قطعه‌ای از تورفان بـه زبان فارسی مـیانـه، نقل قول‌هایی از این رساله آمده‌است.[۸۹]
  • فراقماطیـا

    ابن ندیم نام این کتاب را همـین گونـه نقل کرده‌است. اصل این واژه یونانی هست که بـه سریـانی وارد شده‌است. پراگماتیـا درون یونانی بـه معنی کار و پیشـه هست که سپس درون معنی «رساله» بـه کار رفته‌است. ظاهراً این کتاب دستورهای دینی مانی، نیز رسائل عملی و تاریخی مانوی را دربرداشته‌است. نام این اثر درون متون قبطی و چینی آمده ولی نشانـه‌ای از آن درون متون مانوی ایرانی دیده نشده‌است.[۹۰]

    اوراد و مزامـیر

    مجموعه‌ای از آثار دعایی مانی هست که شامل دو زبور منظوم نیز هست. هیچ‌یکی از دعاها بـه فارسی مـیانـه شناسایی نشده‌است، اما یک متن سغدی نشان مـی‌دهد کـه متن منظوم مفصلی بـه نام «آفرین بزرگان»[پانوشت ۳] توسط مانی تصنیف شده‌است. بسیـاری از قطعات این متن بـه پارتی، فارسی مـیانـه و سغدی درون دست است. این زبور دربردارنده دعاهایی خطاب بـه پدر بزرگی و ایزدان آفرینش سوم هست که امور جهان کنونی را بر عهده دارند. عبارت معینی درون این زبور تکرار شده‌است. زبر دیگر «آفرین تقدیس»[پانوشت ۴] نام دارد، چه هر یک از دعاها با واژه قادوش[پانوشت ۵] آغاز مـی‌شود. ساختمان این زبور نیز مانند زبور نخستین است.[۹۰]

    ارژنگ

    از کتاب‌هایی کـه به مانی نسبت داده شده، ارژنگ، مجموعه‌ای از نقاشی‌ها هست که مانی بـه وسیله آن آفرینش را آنگونـه کـه تصور مـی‌کرده، بـه ویژه جهان روشنی و تاریکی را، بـه تصویر کشیده و بر آن شرح نوشته‌است. این مجموعه بـه زبان پارتی آردهنگ[پانوشت ۶] و به فارسی «ارتنگ»، «ارثنگ» و «ارژنگ» نامـیده شده‌است. این اثر بـه یونانی «ایقون»، درون قبطی «ایقونس» و در کتب مانوی چینی «تصویر دو اصل بزرگ» نامـیده شده‌است. از این کتاب درون قرن پنجم (یعنی دوران غزنویـان و سلجوقیـان) نسخه‌ای درون غزنـه وجود داشته و ابوالمعالی درون کتاب فارسی خود «بیـان الادیـان» از آن نام‌است. از آردهنگ اثری بـه جا نمانده ولی قطعاتی از یک تفسیر پارتی بـه نام «توضیح آردهنگ»[پانوشت ۷] از تورفان بـه دست آمده‌است کـه داستان‌های تمثیلی بسیـاری دارد.[۹۱]

    آثار غیر مانوی

    آثار عربی

    آثار یونانی و لاتین

    آثار پهلوی

    در ادبیـات پهلوی، اثر جدلی معروفی بـه نام شکند گمانیک وزار از مردان فرخ پسر هرمزدداد، احتمالاً از سده نـهم مـیلادی درون دست است. مؤلف خود این نام را بـه معنی «گزارش گمان‌شکن» یـا شرح از مـیان‌برنده شک و تردید است، بر کتاب نـهاده‌است. او سبب تألیف کتاب را چنین ذکر کرده‌است کـه دز زمان وی ادیـان و فرقه‌های گوناگونی پیدا شدند و او از همان کودکی مشتاقانـه درون جستجوی حقیقت بود، به منظور یـافتن آن بـه سرزمـین‌های گوناگون سفر کرد و سرانجام مطالب کتاب خود را گردآورد و مدون ساخت که تا در دفع شبهه نوآموزان درون برابر معارضان بـه کار آید.[۹۲]

    مردان فرخ از آثار دانشمندان زرتشتی هم‌عصر خود مانند آذرباد یـاوندان و روشن پسر آذرفرنبغ فرخزادان و به ویژه از کتاب دینکر استفاده کرده‌است، که تا آنجا کـه فصل ۲۳۹ (الف) کتاب سوم دینکرد عیناً فصل نـهم شکند گمانیک وزار را تشکیل مـی‌دهد. نویسنده اشاره مـی‌کند کـه نمـی‌خواسته‌است دین زرتشتی را بـه گونـه‌ای موروثی بپذیرد، بلکه بر آن بوده‌است کـه با استدلال و منطق بدان بگرود و در این راه بـه آثار نویسندگان دست یـافته و از فریب فرقه‌های دیگر، بـه ویژه مانویـان رها گشته‌است. متن پهلوی کتاب از مـیان رفته و امروز تحریر پازند و ترجمـه سنسکریت آن درون دست است. مطالب کتاب را مـی‌توان بـه دو بخش عمده تقسیم کرد. فصل‌های ۲ که تا ۱۰ دربارهٔ اصول اعتقادات زرتشتی هست و فصل‌های پایـاینی (۱۱ که تا ۱۶) کـه جنبه جدلی دارد، درون رد دین‌های مختلف است: اسلام (فصل‌های ۱۱ و ۱۲)، یـهودی (فصل‌های ۱۳ و ۱۴)، مسیحی (فصل ۱۵) و مانوی (فصل ۱۶) هست و این فصل آخر، بـه سبب افتادگی دستنویس ناقص مانده‌است. وجود واژه‌ها و اصطلاحات مانوی درون این فصل کتاب نشان از آن دارد کـه متن پهلوی گم شده مـی‌باید از اسناد مانوی، به‌طور مستقیم، استفاده کرده باشد.[۹۳]

    در کتاب سوم دینکرد، آذرباد مارسپندان، موبدان‌موبد شاپور دوم (۳۰۹–۳۷۹ مـیلادی) بـه رد نظرات مانی (که دو یـا سه تای آن جعلی است) پرداخته و اختلاف‌نظرهای مانوی و زرتشتی را برشمرده است.[۸۲]

    آثار چینی

    آثار سریـانی

    آثار پارتی

    آثار قبطی

    دستنویس‌های قبطی بسیـاری درون سال ۱۹۳۰ مـیلادی درون مصر کشف شد. از طریق این متون، آگاهی دربارهٔ مانی و مانویت افزایش یـافت. متون قبطی روشنایی بیشتری بر بسیـاری از سنن مربوط بـه زندگی و مرگ مانی افکند. از مـیان این دست‌نویس‌ها، سه کتاب مواعظ، کفالایـا و مزامـیر منتشر شده‌است.[۹۴]

    مواعظ

    بخش‌های اول و دوم این اثر مربوط بـه اواخر سده سوم، بخش سوم حدود سال ۳۰۰ مـیلادی و بخش چهارم بدون تاریخ است. کتاب شامل مرثیـه‌ای درون مرگ مانی، آثار بازمانده از او، پایـان زندگی مانی، مرگ شاپور، آخرین سفر او، آمادگی مانی به منظور مرگ و ورود بـه سرزمـین روشنی، سوگواری پیروان مانی درون مرگ او، اخبار مرگ مانی، مراسم تدفین و نیز مطالبی دربارهٔ سیسینوس، جانشین مانی و آفرینش و پایـان جهان است.[۹۵]

    کِفالایـا

    کِفالایـا (فَرگردهایی از خِرَد مانی پیـامبر/آموزگار) شامل اسناد باارزش مانوی مربوط بـه سده چهارم مـیلادی است. کتاب ظاهراً از زندگی‌نامـه خود او اقتباس شده‌است.[۹۶]

    مزامـیر

    مزامـیر مانوی متعلق بـه سده چهارم مـیلادی هستند و همـه بجز مزامـیر توماس ویژگی مشترکی دارند و آن این هست که با یک دعا پایـان مـی‌یـابند. هر زبور درون ستایش عیسی، مانی، گزیدگان و مانویـانی هست که احتمالاً از شـهدا بوده‌اند. بدین ترتیب نام مانی تقریباً درون تمام مزامـیر آمده‌است. بعضی از آن‌ها جزئیـات شاعرانـه‌ای دربارهٔ خصوصیـات مانی بـه دست مـی‌دهند. زبور شمار CCXXVI دربارهٔ بردباری مانی و شرح حضور مانی درون برابر شاه، مرگ مانی و مثله شدنش مـی‌پردازد. درون همـین زبور فهرست کتاب‌های مانی بـه شکل نمادین خاصی معرفی شده‌است. نوشته‌ها با اجزای سازنده دارویی قوی مقایسه شده‌اند. خود مانی پزشک بزرگ نامـیده شده و کتاب‌هایش اجزای نوشدارو هست که درمان‌بخش همـه دردها و رنج‌ها است.[۹۷]== هنر و ادبیـات مانوی ==

    برگی از نوشته‌های مانوی بـه خط سغدی به‌همراه تصویر نویسندگان، ویراستاران و نَبیگان‌گران (تذهیب‌کاران)

    مانویـان درون ثبت و نوشتن آثار دینی خود بسیـار فعال بودند. آغاز کتابت مـیان مانویـان با خود شخص مانی آغاز شد. او خط مانوی را بر اساس الفبای تدمری اقتباس کرد کـه خود آن نیز از خط آرامـی گرفته شده‌بود.[۹۸] مانی آثار خودرا بـه دو زبان فارسی مـیانـه و سریـانی بـه رشته تحریر درآورد. مار امو کـه از شاگردان باسواد و دبیر او بود نوشتن آثار مانوی بـه زبان پارتی را آغاز کرد.[۹۹]زبان سغدی نیز با خط سغدی و مانوی و اویغوری با خط خاص خود به منظور نوشتن آثار مانوی بکار رفتند. درون مصر آثار مانوی بـه زبان قبطی پدید آمد و در تمام مدت سیر دین مانوی زبان فارسی مـیانـه نیز کـه زبان کتاب دینی خود مانی هم بود بـه عنوان یکی از زبان‌های مورد استفاده مانویـان درون کتابت جایگاه ویژه‌ای داشت. عمدهٔ آثار آن‌ها بـه زبان‌های سریـانی، پارسی مـیانـه، پهلوی اشکانی، ترکی اویغوری، سغدی، زبان‌های چینی و زبان قبطی نوشته شده‌است.[۱۰۰] درون این مـیان سروده‌ها و اشعار و داستان کوتاه نمادین نیز درون آسیـای مـیانـه بـه نگارش درآمده‌است.[۱۰۱] اکثر این آثار درون آسیـای مـیانـه بدست آمده‌است و در کل مجموعه آثاری کـه از مانویـان که تا به امروز بـه جای مانده بیش از هفت هزار نوشته مختلف مـی‌باشد.[۱۰۲] نخستین نمونـه‌های شعر سپید را بـه مانویـان نسبت داده‌اند.[۱۰۳] از مـیان آثار مـهم مانوی کـه در ویرانـه‌های تورفان یـا مصر کشف شدند مـی‌توان بـه شاپورگان فارسی، زبور مانی قبطی، کفالایـا و رازان سریـانی اشاره نمود. همچنین آثار پراکنده بیشماری هم بـه زبان‌های پارتی، سغدی و اویغوری بدست آمده کـه بیشتر ترجمـه متون سریـانی و فارسی مـیانـه هستند یـا اینکه سرود مـی‌باشند.[۱۰۴]

    موسیقی، نقاشی و خط خوش مـیان مانویـان بسیـار رایج و پسندیده بود. وجود اشعار هجایی درون آثار مانوی ترفان نشان مـی‌دهد کـه متون مذهبی و عبادی مانوی بـه سرود و به صورت ترانـه خوانده مـی‌شده‌است.[۱۰۵] حاشیـه نگاری کتاب‌هایی کـه بر روی چرم نوشته مـی‌شد درون مـیان مانویـان امری رایج بوده و به همـین جهت آنان بـه نگارگری نیز درون ایران شـهره بودند. از آثار مانوی بجز نوشته‌های مانی مـی‌توان بـه اسناد بدست آمده از تورفان چین و کتاب خوستووانیفت و ترجمـهٔ اویغوری آن و نیز برخی آثار قبطی بدست آمده درون مصر اشاره کرد.[۱۰۶] هنر مانویـان درون نقاشی و نگارگری بر روی صفحات کتاب موجب شکل‌گیری هنر تذهیب درون دوران اسلامـی گردید. بـه نحوی کـه تذهیب قرآن را متأثر از علاقه مانویـان بـه حاشیـه‌نگاری کتاب‌های دینی خود دانسته‌اند کـه گاهی با طلا و نقره همراه بوده‌است.[۱۰۷] از آنجایی کـه مانی پیـامبر خود اهل صنعت و هنر بوده و در ادبیـات ایران نیز بـه همـین شـهره گشته مانویـان نیز بـه تبعیت پیـامبر خود درون این راستا بسیـار فعال بودند.[۱۰۸] اینان هنرهای زیـادی همچون موسیقی، نقاشی، تذهیب، خوش‌نویسی را گونـه‌ای عبادت برشمرده و ضمن آن مـی‌کوشیدند که تا نور محبوس درون ماده را آزاد و عروج روشنایی بـه سرزمـین اصلی خود را درون خلال آفرینش گوناگون آثار هنری عرضه نمایند.[۱۰۹]

    نمونـه‌ای از اشعار مانویـان

    خسته مشو ای خِرَد؛ تن درمده‌ای عشق. بیـا گِرد آییم؛ و او را دریـابیم؛ که پنـهان از دیده‌هاست؛ که خموش هست و سخن مـی‌گوید. دو گوهر کز آغاز بوده‌اند؛ آنِ مَغاک؛ و او کز بلندا، درخشنده است. تاریکی فراز رفته؛ روشنی اما هبوط کرده‌است. خسته مشو ای خِرَد؛ تن درمده‌ای عشق. مرگ چشندهٔ زندگی‌ست؛ زندگی چشندهٔ مرگ. آوردگاهِ وحشت گسترده‌است. خسته مشو ای خِرَد؛ تن درمده‌ای عشق. چه بِشکوه این عشق؛ چه بِشکوه این خِرَد. عشق آواره شد؛ خِرَد درون جستجویش.

    مانویـان

    فهرست نام‌های مانویـان سرشناس

    یـاران و شاگردان (حواریون) مانی

    ۱- فاتِق/پاتیک/پاتیکیوس (پدر مانی) ۲- آمو/آموس (حواری مانی درون خاورزمـین) ۳- اَدّا/اَدای/آدیمانتوس/بوداس (حواری مانی درون باخترزمـین؛ نویسندهٔ مباحثات و بوشِل/مودیون) ۴- سیس/سیسین/سیسینیوس (نخستین جانشین مانی) ۵- اینای/اینایوس (دومـین جانشین مانی) ۶- توم/توماس (از سرایندگان زبور مانوی) ۷- هِرماس ۸- ابی‌زکیـه/زاکو/زاکوا/زاکواس/آکواس ۹- ابرای/ابَربی/بهرایـا/بارایئِس/بارایـاس ۱۰- خابارات/گاوریـاوی/گَبریـاب/گَبریـابوس ۱۱- فافی/پاپی/پاپوس ۱۲- آگاپیوس ۱۳- اوزی/اوزای/اوزِئوس ۱۴- سَلام/سَلمای/سَلمایوس ۱۵- کوشتای/کوستایوس دبیر ۱۶- آبیـه‌سوس ۱۷- هِراکلیدِس (از سرایندگان زبور مانوی) ۱۸- اورادیس/آرادِس ۱۹- شمعون ۲۰- توربو ۲۱- خداوندگار کوروش/سیروس (از سرایندگان زبور مانوی) ۲۲- ابزاخیـای پارسی ۲۳- نوح زادَگ/بار نوح مترجم ۲۴- هاردار (حواری زرتشتی مانی).

    بزرگان و بلندپایگان مانوی

    شاد اورمَزد (پیشوای دیناورانِ خراسان و کردستان)، مِهر اورمَزد، خورشید وَهمن/وَهمن خورشید، نازک ایزد، یزدانبَخت، مِقلاص، مِهر، برزمِهر، ابوهلال دیجوری/دیحوری، ابوسعید رحا، ابوعلی رحا، ابویحیـا الرییس، ابوالحسن دمشقی، نصر بن هرمزد سمرقندی، جعد بن درهم، فاستوس (اسپَسَگ/اسقف مانوی درون شمال آفریقا؛ نویسندهٔ کاپیتولا)، فورتوناتوس، سکوندینوس (شنوندهٔ رومـی کـه در پاسخ بـه آگوستین نوشته‌هایی دارد)، فِلیکس، اسقف سلیمان، تیموثی/تیموتی، مِنوش/مَینَق (از زنان گزیده)، ژولیـای انطاکیـه‌ای (از زنان گزیده).

    سایر پیروان مانی و برخی شـهدای مانوی

    مریم (مادر مانی، کـه به نام‌ها و لقب‌های دیگری همچون «نوشیت/یوسیت، تَقْشیت/تَقَشیت، مـیس/رامـیس، اوتاخیم/اوتاشیم، کاروتسا/کاروسا» نیز شناخته مـی‌شود)، زِنوبیـا/تَدهی (ملکهٔ تدمر یـا پالمـیرا)، نَفشا ( زِنوبیـا)، بوگو خان/مویو خان/آلپ قتلغ/خاقان تنگ-لی (شاه ترکان اویغور یـا تغزغز)، هرمزد اردشیر/هرمزد یکم (بزرگترین پسر شاپور نخست و سومـین پادشاه ساسانی)، توران‌شاه، مِهرشاه (برادر شاپور نخست)، شاه پیروز (برادر شاپور نخست)، شاه بات/بادیـا، شاه تیرمِهر، اَردَوان ویسپوهر (شاهزادهٔ اشکانی)، راشتین/راشین، رامـین/رمـین/رمـی، اردشیر، اهواز، اردد/خرداد، سهراب، مـهرنیوشا، یحیـای مانوی، یوحنای مانوی، سعیوس، افعند، زابد، سلنی/سلنا، بحرانا، حدانا، حطا، اخا/اجا، افقوریـا/انقوریـا، عبدبال/عبدیـاییل، عبد یِسوع، ابی یسام مـهندس، ابای تلمـیذ، شاثل/شیث شَمّاس، تِئونا، مریم (همسر تِئونا)، کلئوپاترا، جِمنوت، ویجیل، پلوسیـان، پاشال، پشایی، آبه‌پشایی، آبه‌پنایی، آبه‌پولیدوکسوس، آبه‌سیرا، یوستاثیوس/یوستافیوس، کُنستانتیوس، اوستفیوس، ائوکاریستوس، فوتینوس، ویکتورینوس، سیمپلیکیـانوس پدرِ آنتونیوس، آفثونیوس اسکندرانی، مـیخاییل سرولاریوس (اسقف اعظم قسطنطنیـه)، مَرقُس مِمفیسی، آگاپِه (از زنان گزیده شاگرد مَرقُس مِمفیسی)، بارسیمِس نِسطوری، ویکتورینای اسپانیـایی، پائولوس پسر کالینیسی، فیلون، آپکت، پائول/پُل اهل هیپو، ِ پائول/پُل، آدو اهل آدیـابِنـه، کاندیدا اهل تیپاسا، باسا اهل لیدیـا (از زنان گزیده)، ماریـا، لامپادیـا (از زنان شنونده)، کایساریـا، لوسیلا ( کایساریـا)، مو-سزو-هسین (احتمالاً «سیسینیوس» حواری مانی)، نا-لوئو-ین، تسو-هی-توئو، تین-تا، تائو-مـینگ، مو-یـه، مانگ-نی، وی-مائو (احتمالاً «آمو» حواری مانی)، آ-تو (احتمالاً «اَدّا» حواری مانی).

    دوست‌داران و پشتیبانان مانویت (زنادقه)

    شاپور نخست ساسانی، بهرام دوم ساسانی، نرسی/نرسه (هفتمـین پادشاه ساسانی و برادر شاپور یکم)، زردشت خورَّگان فسایی/بوندوس، مزدک بامدادان/شروین اندرزگر، ولید بن یزید (یـازدهمـین خلیفهٔ اموی)، مروان بن محمد (آخرین خلیفهٔ اموی)، خالد بن عبدالله قسری (حاکم اموی بصره و کوفه)، آمارو/عمرو بن عدی (فرمانروای حیره)، تِس (شاه تخارستان/بلخ/باختر)، وو (امپراتریس سلسلهٔ تانگ درون چین)، زکریـای رازی، سلم خاسر، حَماد عجرد، زینب مغیره، ابوالعلاء معری، ابو عیسی وراق، ابونواس، ابوتمار مطبب، ابوالعباس ناشی، ابوشاکر دیصانی، ابن اخی ابی‌شاکر، فضل برمکی، حسن برمکی، یزدان پورِ باذان، ابن مقفع/روزبه پورِ دادویـه، ابن راوندی، ابن طالوت، ابن سیـابه، ابن ابی‌العوجا، ابن ابی‌الغیث، ابن زیـاد هلالی، ابن الاعمـی الحریزی، بشار بن برد، صالح بن عبدالقدوس، محمد بن احمد جیـهانی، محمد بن عبیدالله (کاتب مـهدی خلیفهٔ عباسی)، محمد زَیّات (وزیر متوکل و واثق خلفای عباسی)، اسحاق بن خلف، علی بن خلیل، علی بن ثابت، پریسیلیـانوس/پریسیلیـان (بنیـان‌گذار پریسیلیـانی)، هِلپی (از پیشوایـان پریسیلیـان‌ها)، اسقف اینستانتیوس (از پیشوایـان پریسیلیـان‌ها)، اسقف سالویـانوس (از پیشوایـان پریسیلیـان‌ها)، پائولوس ارمنی/پدر گِنِسیوس (بنیـان‌گذار پائولیسیـانی)، یوهان/ژان کریسوشِر (از پیشوایـان پائولیسیـان‌ها)، کشیش بوگومـیل (بنیـان‌گذار بوگومـیلی/محبان خدا)، واسیلی (از پیشوایـان بوگومـیل‌ها)، جووانی/ژان دِ لوجیو (از پیشوایـان کاتارها/پاکان)، پاپا نیکینتا (از پیشوایـان کاتارها)، بِرتران دان مارتی (از پیشوایـان کاتارها)، پی‌یـه‌ر والدِس/پیتر والدو (بنیـان‌گذار والدِنی)، قدیس مارتین (اهل تور)، یوکروشیـا، پروکیولا ( یوکروشیـا)، لو-شینانگ (ژنرال چینی)، فانگ-لا (مبارز چینی).

    نومانویـان و گنوسیـان شِبه-مانوی معاصر

    رودولف ژوزف لارِنتس اِشتاینر (مؤسس مکتب آنتروپوزوفی)، دِئودا روشـه (از احیـاگران کاتاریسم درون فرانسه)، استفان اِی هِولِر (اسقف «اِکلیزیـا ناستیکا» یـا کلیسای گنوسی درون آمریکا)، اَبا یِسای نَصرای/دیوید کلارک (مؤسس جماعت «اِسِنی‌های ناصوری» درون آمریکا).

    گفتاوردهایی از نوشته‌های بلندپایگان مانوی

    ۱- «خورشید به منظور نابینایـان طلوع نمـی‌کند؛ ناشنوایـان ندا را نمـی‌شنوند؛ و ضیـافت‌های قدسی به منظور مردگان برپا نمـی‌شود».[۱۱۰]
    ۲- «این نَسک‌های سِپَند (کتاب‌های مقدس) کـه نام‌های وَرجاوَندشان، ستایش مـهربانی مانی برانگیزند؛ این نشانـه‌های خداوند کـه سال‌به‌سال و ماه‌به‌ماه بر شکوه‌مانِستان‌هایش (نیـایش‌گاه‌هایش) بیفزایند… [به روز رستاخیز، آن‌گاه کـه نبرد بزرگ نیکی و بدی برخیزد] بـه دستان دین‌داران و دادگران خواهند رسید: اِوَنگِلیون زیندَگ (انجیلِ زنده/جاوید/بزرگ)، نیـانِ زندگان (گنجِ زندگانی؛ کَنزالاحیـاء/کَنزالحیـات؛ سمـیتیـها)، کارنامـه (بُنگاهیگ؛ فرَقماطیـا/پراگماتیـا؛ رسالهٔ عملیـه)، رازان (سِفرالاسرار/سِفرالاسفار؛ رسالات)، کَوان (غولان؛ سِفرالجبابره)، دیبَهان/دیبان (نامـه‌ها؛ مکاتیب)، آفْریوَنان (گاهان؛ سرودها؛ مزامـیر) و یَشت‌ها (نیـایش‌ها؛ مناجات‌ها)، نگارنامـه (اَرژَنگ/اَرتَنگ/آردَهَنگ؛ سرودِ راستی/ندایِ عدالت) و آردَهَنگ ویفراس (تفسیر ارژنگ)، دوبُن‌نامَگ (رسالةالاصلین؛ مکاشفاتِ نور و ظلمت)، شاهپورَگان/شاپورَگان (رازهای مبدأ و معاد)، و داستان‌های پندآموز (حکایـات تمثیلی)... هیچ‌کدام درون آن زمان ناپیدا نخواهند ماند… تا بـه کی نادیده‌شان گیرند؟ که تا به کی [بر کومـه‌های آتش] بسوزانند؟... هزاران بار [گناه‌کاران] از دیده‌ها پنـهان‌شان کنند؛ هزاران بار [پرهیزگاران] آن‌ها را ازنو نویسند؛ که تا سرانجام بـه دست نیکویـان رسند؛ و در فرَشگَرد (پایـان جهان)، دادگران گیتی آن‌ها را [از دلِ ویرانـه‌ها] بازجویند. اینان [نَسک‌ها را بر چشمان و ‌های خود نـهند و] بر نوشته‌هایش بوسه زنند و گویند: «ای خِرَدِ بزرگی، ای زِره سترگ فرشتهٔ روشنی (رسولِ نور)، کجا از دیده‌ها پنـهان شدید؟ از کجا مـی‌آیید؟ از کجا پیدا شدید؟» و من، شادمانم کـه پس از روزگاران دراز، این گنجینـهٔ آسمانی (صحفِ مانی) بـه دست نژاد بی‌مرگان سپرده خواهد شد. براستی کـه گمراهان، خداوندگارِ این نَسک‌ها را نشناسند. ای شما نیکویـان و ای دادگران کـه نوشته‌ها را مـی‌یـابید، بگویید کـه چگونـه این واژه‌های پرهیزگاری را برخواهید خواند؟ نام‌های ایزدان… نام خداوندگار گنجینـه را… و نام همـهٔ بلندپایگان را کـه جان خود [برای دین خدا دادند]... و نام رونویسان (کاتبان و خوشنویسان) و همچنین ویراستاران (نگارگران و نَبیگان‌گران)... و نام همـهٔ برگزیدگان کـه روز و شب [درختِ زندگی] را ستایش مـی‌د… [با چه زبانی یـارای گفتنید؟]... من درون برابر بزرگی‌شان سر خَم کنم… بر آن‌ها اشک ریزم… زیرا مـی‌دانم کـه [پیکرهای درخشان‌شان] کجای زمـین آرمـیده‌اند. آری، مانِستان‌های «کیشِ روشنی» کوبیده شدند و بی‌گناهان ستم دیدند… جایی‌که اهرمن مـی‌ایستد، یـاری‌گری نیست از دستِ [راهبران] آیین‌های گمراه (فرقه‌های خاطی) و آزارِ خانواده‌هایشان… که تا که نشان دادگری فرارسد، بـه سرزمـینی کـه در آن دُروَندان (مُغانِ دروغین) هستند؛ جایی‌که بر جهان [تاریکی] فرمان مـی‌رانند… [آن‌گاه مَر ایشان را گریزگاهی نیست]».[۱۱۱]

    عرفان مانوی و تأثیر آن بر تصوف اسلامـی

    تصویری از یک معبد مانوی بجای‌مانده درون غرب چین. مانویـان معابد خود را مانستان مـی‌نامـیدند

    مذهب مانوی مذهبی مبتنی بر عرفان و تهذیب نفس است.[۱۱۲] خود مانی کـه در مـیانرودان درون مـیان فرقه‌های مندایی و گنوسی پرورش یـافته بود بـه مذهب مغتسله باور داشت و غسل و پاکی تن را به منظور عبادت اصل اول مـی‌دانست اما ناگهان این مذهب را ترک گفت و با بیـان اینکه بـه پاکیزگی روان بیش از پاکیزگی تن نیـاز هست اصطلاح آب زنده را مطرح کرد کـه آبی مـینوی و الهی بود و روح و روان را پاک مـی‌نمود.[۱۱۳] درون نظر مانویـان تطهیر تنـها از راه معرفت و پاکدامنی و محبت امکانپذیر مـی‌شد. از دیگر نشان‌های عرفانی اصطلاح «زنده» مـی‌باشد کـه بیش از ادیـان دیگر درون مانوی گری کاربرد دارد. عارف و شناسا شدن مبین زنده بودن روح و نور دربند آدمـی هست و از این رو به منظور رهایی از ظلمت بـه دانش و معرفت نیـاز مبرم وجود دارد. انسان ترکیب از جسم و روح هست و روح انسان، درون بند و اسارت جسم قرار دارد و با تقویت نور و بیدار نگهداشتن آن درون زمان مرگ گوهر پاکیزه را مـی‌توان بـه عالم علوی و سرمـین روشنایی رساند.[۱۱۴] عرفان مانوی دنیـا را دیر مکافات و سرای بدی مـی‌پندارد و هرچه زودتر رخت بستن از جهان را آرزومند است. عرفان مانوی تأثیرات عمـیقی بر عرفان اسلامـی گذاشت.[۱۱۵] پرهیز از گوشت و لذات گمراه‌کننده جسمانی، بی علاقه بودن بـه کار و آبادسازی جهان، بی‌ارزشی جهان مادی، اسارت روح درون جسم و جهان، پیوستن روح بـه عالم علوی از راه تهذیب نفس از تأثیرات ویژه آیین مانی بر عرفان اسلامـی و تصوف دانسته شده‌اند. بسیـاری از اعمال صوفیـانـه ریشـه درون آئین مانوی دارد.[۱۱۶] دلیل این ارتباط از دوران باستان بـه قرون اخیر از این هست که درون زمان گسترش عرفان اسلامـی شمار زیـادی از دانشمندان و کاتبان ایرانی یـا حتی مانوی‌تبار بودند مانند روزبه پسر دادویـه (ابن مقفع) و بسیـاری از عرفای خراسان و ماوراءالنـهر درون محیطی رشد یـافته بودند کـه بشدت تحت تأثیر مذهب مانوی بود.[۱۱۷] وجود گنوسیـان درون بابل و مانویـان خوزستان و نیز قبطی‌ها و مصریـان مسلمان شده کـه به نوعی همگی درگیر آرای مانویـان درون سرزمـین‌های خود بودند عامل اصلی نفوذ صریح باورها و آداب مانوی بـه درون عرفان اسلامـی شد.[۱۱۸] برخی از عرفای مسلمان بـه اتهام زندقه و مانویت تکفیر و کشته شدند مانند شـهاب‌الدین یحیی سهروردی و حسین منصور حلاج. آثار روزبه پسر دادویـه (ابن مقفع) نیز درون این‌گذار بی سهم نبوده‌است.[۱۱۹] از مـهمترین تأثیرات مانویت بر عرفان اسلامـی مـی‌توان بـه مفاهیمـی اشاره کرد کـه خاص مانوی‌گری بوده و در دین حجاز ارزش شمرده نمـی‌شدند اما عارفان و صوفیـان اسلامـی بـه ویژه عجم آن‌ها را بـه دامنـه اعمال خود وارد نمودند مانند گرسنگی بـه خود و روزه‌ها و نمازهای طولانی، پرهیز از کار و شغل و پیشـه و مذموم دانستن کار دنیـا کـه در سنت اسلامـی پسندیده نیست.[۱۲۰] و نیز تجرد و دوری از ازدواج مـیان عرفای اسلامـی درصورتی هست که درون دین مانوی ازدواج مذموم بوده و دین اسلام برعبه کلی انسان‌ها را بـه ازدواج ترغیب مـی‌کند.[۱۲۱]

    تاریخچه پژوهش و شناخت دین مانوی

    نگاره‌ای از آگوستین قدیس مسیحی کـه مدت نـه سال مانوی بود و در آثار بعدی خود حملات تندی بـه مانویـان انجام مـی‌داد.
    خرابه‌های اطراف شـهر تورفان چین کـه بسیـاری از آثار مانوی از مـیان آن بدست آمدند. کشف این آثار کمک شایـانی بـه درک ماهیت اصلی دین مانوی نمود.

    تا پیش از سده بیستم بیشتر اطلاعات و آگاهی ما از مانویت مبتنی بر گزارش‌های مورخین و نویسندگان متقدم اسلامـی، مسیحی و زرتشتی بود کـه از آنجا کـه دین مانوی گونـه‌ای از بدعت و الحاد تلقی مـی‌شد مطالب عمدتاً جانبدارانـه و در مذمت مانوی‌گری ترتیب داده‌شده‌بودند.[۱۲۲] درون اوایل قرن پیشین شماری از آثار مانویـان از مـیان شن‌های انبوه واحه تورفان چین بیرون کشیده‌شد و بهمراه آثار دیگری کـه در آسیـای مـیانـه بدست آمد تصویر جدیدی از دین مانوی کـه البته با گزارش‌های قبلی چندان هم بیگانـه نبود بدست پژوهشگران افتاد. این آثار کـه به خطوط سغدی، پهلوی، اویغوری، مانوی و سریـانی نوشته شده‌بودند، بسیـاری از حقایق دینی مانویـان را روشن کرد و به همـین اندازه از اهمـیت چند اثر سرود وار قبطی درون ستایش مانی و زروان|پدربزرگی درون مصر بـه خط و زبان قبطی نیز بدست آمد کـه نشان مـی‌دهد دین مانوی از چه نظام یکپارچه و گسترده‌ای مـیان هواداران خود برخوردار بوده‌است. عمده آثار قبطی بدست آمده بـه کتاب زبور مانی مربوط مـی‌شود.[۱۲۳]

    مـهمترین آثار سنتی مطالعه مانوی‌گری را مـی‌توان کتاب اعترافات سنت آگوستین دانست.[۱۲۴] این قدیس رومـی اگرچه خود بمدت نـه سال مانوی بوده اما بدنبال توبه باز بـه مسیحیت مـی‌گرود و در کتابش اگرچه مملو از حمله بـه مانویـان مـی‌باشد اما اطلاعات جالبی از دین مانوی بدست مـی‌دهد.[۱۲۵] دیگر نویسندگان مسیحی نیز همـین رویـه سنت آگوستین را درون قبال مانویـان درون پی گرفتند کـه با اعلام الحاد و تکفیر مانویـان از سوی کلیسای کاتولیک و مبارزه با آنان این رسالات و کتاب‌ها درون مذمت ایشان نوشته شد.[۱۲۶] همچنین پولس ایرانی درون رسالات خود بشدت بـه مانویـان مـی‌تاخت. دیگر دانشمند مسیحی اسکندر اسیوطی درون مصر مقالات تندی بر ضد مانویـان منتشر مـی‌نمود کـه بسیـاری از آثار این‌ها دست‌مایـه شناخت و بررسی ماهیت آئین مانوی که تا پیش از قرن بیستم محسوب مـی‌شدند.[۱۲۷]

    در دوره ساسانیـان نیز بدنبال اعدام مانی درون خوزستان بـه تحریک کرتیر مانویـان بـه شرق بلاد ساسانی گریختند.[۱۲۸] اگرچه عده‌ای درون خوزستان و آذربایجان همچنان سنت‌های خود را حفظ مـی‌د آثار خود را نیز بـه شرق بردند. درون دوره ساسانی و حتی بعد از آن زرتشتیـان درون مذمت و نکوهش مانویـان آثاری خلق د و در بسیـاری از آثار خود از مانی و عقاید مانویـان نیز سخن راندند. یکی از بهترین این مراجع زرتشتی مردان فرخ اوهرمزداتان موبد قرن هشتم مـیلادی هست که درون کتاب شکند گمانیک وزار درون یک فصل بـه توضیح عقاید مانویـان پرداخته و یک یک آنان را بدنبال آن رد کرده‌است.[۱۲۹] همچنین درون کتاب پهلوی دینکرد هست که نویسنده زرتشتی آن بنام آذرفرنبغ فرخزادان درون آن گزارش‌هایی از عقاید مانویـان آنگونـه کـه خود مـی‌دیده ارائه کرده‌است.[۱۳۰]

    در دوران اسلامـی مانویـان با عنوان زندیق شناخته مـی‌شدند[۱۳۱] و کشتن آن‌ها نیز درون دوره خلافت عباسیـان سفارش شده‌بود.[۱۳۲] چند مورد از بزرگ‌ترین کشته شدگان مانوی آغاز اسلام را مـی‌توان نام برد کـه شامل ابن مقفع، ابن ابی العوجا، صالح بن عبدالقدوس، محمد بن سعید بن حسان، حسین منصور حلاج و افشین مـی‌باشد کـه همگی بـه اتهام زندقه و مانوی‌گری کشته شدند.[۱۳۳] درون این دوره با وجود نابود شدن جوامع مانوی درون بسیـاری مناطق نویسندگان مسلمان بیش از پیشینیـان بـه بررسی و بیـان آراء مانویـان پرداختند و کتاب‌های بسیـاری دربارهٔ آن‌ها نوشته شد کـه تقریباً همگی درون مذمت مانویـه بود.[۱۳۴] از بزرگترین نویسندگانی کـه به دین مانوی پرداختند مـی‌توان بـه مسعودی، ابن ندیم، ابوریحان بیرونی، شـهرستانی را مـی‌توان نام برد کـه بیرونی و ابن ندیم نویسنده کتاب الفهرست مطالب مفیدتری درون اختیـار پژوهشگران قرار دادند و از تعصب کمتری نیز برخوردار بوده‌اند.[۱۳۵]

    تا سال ۱۹۰۴ مـیلادی تنـها منابع شناخت دین مانوی همـین آثار متعددی بودند کـه از سوی مخالفان مانویت تألیف شده بودند. درون این سال گروهی از باستان شناسان به منظور یـافتن حقیقت ویرانـه‌های باستانی تورفان راهی چین شدند. بدنبال کاوش‌های علمـی این افراد از دورن مغاره‌ای کـه ورودی آن به منظور مدت ده قرن بسته شده بود آثار قدیمـی مانوی بر روی برگ‌ها و کاغذها و صفحات چرمـی بیرون کشیده شد.[۱۳۶] این یـافته‌ها کـه در ابتدا مشخص نبود بـه چه زبان و خطی نوشته شده و به چه دوره‌ای تعلق دارد بـه موزه‌ها و موسسات تحقیقاتی درون لندن و برلین آلمان و سنت پترزبورگ روسیـه منتقل شد.[۱۳۷] دانشمندان بزرگ زبان‌شناس مانند مولر درون آلمان و زالمان درون روسیـه کار بر روی آن‌ها را آغاز د. مولر بدون اینکه بداند اوراق پیش رویش بـه زبان پارتی نوشته شده‌اند موفق شد آن‌هارا ترجمـه و تکمـیل نماید. درون همـین تحقیقات زبان از یـاد رفته سغدی مجدد زنده شد و زمـینـه و امکان شناخت این زبان از دست رفته پدید آمد. حدود سی سال بعد والتر هنینگ ایران‌شناس نامـی آثار ترجمـه شده را درون آلمان منتشر کرد. مری بویس نیز آثار نوشته شده بـه زبان‌های ایرانی را بهمراه کلید آن بـه چاپ رساند. درون همان دوره کارل اشمـیت بـه کشف بزرگ دیگری نائل شد و دست‌نوشته‌های قبطی مانوی را درون مصر کشف و ترجمـه نمود.[۱۳۸] مجموعه فراوان آثار ترجمـه شده واقعیت و ماهیت اصلی آئین و باورهای مانوی را تاحد زیـادی روشن ساخت.[۱۳۹]

    از بزرگترین مانوی‌شناسان جهان مـی‌توان بـه مری بویس، والتر هنینگ و ابوالقاسم اسماعیل‌پور مطلق اشاره نمود.

    جستارهای وابسته

    • مانی
    • عقاید گنوسی
    • دین مندایی
    • سنت آگوستین
    • شاپور یکم
    • آیین مزدک
    • مزدیسنا
    • تورفان

    پانویس

  • Smitīhā
  • هذیـان خالص و پریشان‌گویی محض
  • wuzurgān āfrīwan
  • qašūddagān āfrīwan
  • qādūš
  • ārdahang
  • ārdahang wifrās
  • پانویس

  • راه توده ـ قیـام‌های مردمـی درون ایران و نقش آفرینی مذهب درون آن‌ها
  • دانشنامـهٔ کاتولیک
  • Manicheanism انگلیسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • Judelson, Catherine.. A dictionary for believers and nonbelievers. چاپ ۱. Moscow: Progress Publishers، ۱۹۸۹. ۳۳۰. شابک ‎۵۰۱۰۰۰۴۵۵۰. 
  • دانشنامـه کاتولیک Manichaeism. انگلیسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • پورتال علوم انسانی مـیراث ایران باستان درون روشنایی نامـه ناصر خسرو فارسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • آیدین آغداشلو. بـه نقل از خبرآنلاین تنـها قومـی کـه پیـامبر نقاش داشتند. فارسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • «جلال افشار: مانی چنین بود» ‎(فارسی)‎. دوهفته‌نامـه الکترونیک شرقیـان. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «معرفی مفاخر ایران - مانی و مزدک» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «مانی «پیـامبر» ۲۱۵ که تا ۲۷۶ مـیلادی» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • دین‌های ایران باستان، دکتر مـهری باقری، نشر قطره صفحهٔ ۹۶
  • «ALCHASAI» ‎(انگلیسی)‎. دانشنامـه ایرانیکا. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ایران باستان. صفحهٔ ۲۹
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • در شناخت آیین مانی. ص۱۳۶
  • م. موله. ایران باستان. ص۲۹
  • «Manichaeism in Mesopotamia and the Roman East» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism and true Christianity» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. Christian Mystery Schools, Cults, Heresies. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۸۱
  • پایگاه اینترنتی باشگاه [۱]. فارسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. I.J.S Taraporewalla:Iran chamber society. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «3rd Century Timeline: 201 to 300» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • A. Adam, Das Fortwirken des Manichäismus bei Augustin. In: ZKG (69) 1958, S. 1–25
  • «فلسفه مانوی» ‎(فارسی)‎. مردمسالاری. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «معبد مانوی» ‎(فارسی)‎. سایت اخبار زرتشتیـان. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • باشگاه اندیشـه ترک‌ها درون عرصه تاریخ. فارسی. بازدید درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱
  • تقی‌زاده ص ۱۸
  • آئین بوگومبل: بازماندهٔ کیش مانی درون بالکان دیـان بوکدانویچ دانشکده ادبیـات و علوم انسانی دانشگاه تهران سال چهاردهم آذر 1345 شماره 2 (پیـاپی 54)
  • ابن ندیم، همان، ص 582-602
  • حیـات سیـاسی مانویـان درون سده‌های نخستین اسلامـی حسین مفتخری راحله ضائفی تاریخ پژوهان 1386 شماره 11
  • (تقی‌زاده ص۲۰)
  • سرچشمـه تصوف درون ایران، سعید نفیسی، چاپ فروغی،1343، صص 90-93
  • در شناخت آیین مانی. صفحهٔ ۴۹
  • «متون دینی آیین مانی» ‎(فارسی)‎. پایگاه طهوردانش. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ↑ ۳۷٫۰۳۷٫۱ تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۹
  • «دربارهٔ کتاب اسطوره آفرینش درون آیین مانی» ‎(فارسی)‎. ابوالقاسم اسماعیل‌پور. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «اسطورهٔ پایـان جهان، اسطورهٔ زروان» ‎(فارسی)‎. ابوالقاسم اسماعیل‌پور. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ↑ ۴۰٫۰۴۰٫۱ «فلسفه مانوی» ‎(فارسی)‎. مردمسالاری. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ایران از آغاز که تا اسلام. صفحهٔ ۳۵۶
  • اسطوره آفرینش درون آیین مانی. ص. ۲۹۶
  • «امشاسپندان» ‎(فارسی)‎. پژوهشکده باقرالعلوم. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • مـهری باقری. دین‌های ایران باستان. نشر قطره. چاپ دوم. ۱۳۸۶. ص۹۸
  • ↑ ۴۵٫۰۴۵٫۱ «اسطورهٔ آفرینش درون دین مانی» ‎(فارسی)‎. آذرگشنسب. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • زبور مانوی. ص۱۶
  • اسطوره آفرینش درون آیین مانی. صفحهٔ ۱۱۱
  • اسطوره آفرینش درون آیین مانی. صفحهٔ ۶۴
  • اسطورهٔ آفرینش درون آِیین مانی. ص ۶۲ که تا ۶۵
  • زبور مانوی. صفحهٔ ۹۷
  • در شناخت آئین مانی. صفحهٔ ۱۶۵
  • اسطوره آفرینش درون آئین مانی. صفحهٔ ۱۲۰
  • «Unit of Study: RLST2612 - Dualism: Zoroaster, Gnosis & Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. دانشگاه سیدنی. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Manichaean Writings» ‎(انگلیسی)‎. Gnosis scociety library. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «ثنویت گرایی ذهنی درون ایران» ‎(فارسی)‎. پورتال علوم انسانی. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • دین‌های ایران باستان. ص۱۱۰
  • سرودی درون ستایش عید بِما؛ برگرفته از کتاب زبور مانوی، مزمور شمارهٔ ۲۲۴.
  • «مانویـان». بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • «نگاهی بـه عقاید و متون دینی آیین مانی». دانشنامـه طهور. بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • «روزه درون ادیـان» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • «Bema: Manichaean Festival» ‎(انگلیسی)‎. دانشنامـه بریتانیکا. بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • «احکام مذهبی و اصول اخلاقی، اجتماعی دین مانی». طهوردانش. بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • فرمانـهای مانی نوشته نیکلاس سیمز ویلیـامز ترجمـه فیروزه قندهای فصلنامـه فرهنگ زبان‌شناسی شماره مسلسل ۱۷
  • فرمانـهای مانی نوشته نیکلاس سیمز ویلیـامز ترجمـه فیروزه قندهای فصلنامـه فرهنگ زبان‌شناسی شماره مسلسل ۱۷
  • دین‌های ایران باستان. ص. ۱۰۲
  • G. Haloun and W. B. Henning, “The Compendium of the Doctrines and Styles of the Teaching of Mani, the Buddha of Light,” Asia Major, 1952, p. 184-212, p. 195
  • دین‌های ایران باستان، دکتر مـهری باقری، نشر قطره، صفحهٔ ۱۰۳
  • کتابخانـه طهور نگاهی بـه عقاید و متون دینی آیین مانی. فارسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • [«آیین مانی: برگزیدگان و توده مؤمنین» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱. 
  • «فلسفه مانوی» ‎(فارسی)‎. فریدشولیزاده، وبگاه نشریـه مردم‌سالاری. بازبینی‌شده درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱. 
  • «سرنوشت انسان بعد از مرگ» ‎(فارسی)‎. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامـی. بازبینی‌شده درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱. 
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۸۰
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۸
  • «حیـات سیـاسی مانویـان درون قرن‌های نخستین اسلامـی» ‎(فارسی)‎. پرتال جامع علوم انسانی. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • پایگاه اینترنتی حوزه LanguageID=1&BookArticleID=23710 آیین مزدکی. فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • راهنمای زبان پارتی. صفحهٔ ۲۴
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Facts about Bogomil» ‎(انگلیسی)‎. دانشنامـه بریتانیکا. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism: Saint Augustine» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Paulicians» ‎(انگلیسی)‎. CATHOLIC ENCYCLOPEDIA. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ↑ ۸۲٫۰۸۲٫۱ مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 76.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 53.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 54.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 55-54.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 55.
  • مـیرفخرایی، مـهشید. فرشتهٔ روشنی: مانی و آموزه‌های او. تهران: ققنوس، ۱۳۸۷، صص ۵۶–۵۵.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 56-57.
  • ↑ ۸۹٫۰۸۹٫۱۸۹٫۲۸۹٫۳۸۹٫۴۸۹٫۵ مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 57.
  • ↑ ۹۰٫۰۹۰٫۱ مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 58.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 59-58.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 75.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 76-75.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 64.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 64.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 65.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 65.
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۷
  • MANICHAEISM IN CENTRAL ASIA AND CHINA انگلیسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • «برگی از نوشته‌های مانوی بـه خط سغدی» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «ادبیـات مانوی» ‎(فارسی)‎. وب‌سایت دکتر اسماعیل پور. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «گزارش بی.بی. سی از سخنرانی دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور دربارهٔ ادبیـات مانوی» ‎(فارسی)‎. پایگاه خبری-تحلیلی مازندران. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «ادبیـات مانوی و نخستین اشعار سپید درون ایران باستان» ‎(فارسی)‎. تبیـان. بازبینی‌شده درون ژوئن ۲۰۱۱. 
  • «تورفان» ‎(فارسی)‎. دائرةالمعارف بزرگ اسلامـی. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • دین‌های ایران باستان. ص. ۱۱۰
  • «ادبیـات مانی» ‎(فارسی)‎. رادیو بی‌بی‌سی. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «تذهیب قرآن: هنر آراستن قرآن با نقش و نگارهایی از آب طلا و رنگهای دیگر» ‎(فارسی)‎. دانشنامـه موضوعی قرآن. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «کتاب ارژنگ» ‎(فارسی)‎. سایت آذرگشنسب. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • دانشنامـه رشد «هنر مانوی». فارسی. بازدید درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱
  • سکوندینوس، مانویِ نیوشایِ رومـی؛ سدهٔ پنجم مـیلادی.
  • برگرفته از کتاب قبطی مواعظ؛ یـافته‌شده از ویرانـه‌های واحهٔ نارموثیس باستانی/مدینـه مادی درون فَیّوم مصر.
  • Persian Gnosticism. انگلیسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • شرح حال و سرگذشت مانی فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • پورتال علوم انسانی مـیراث ایران باستان درون روشنایی نامـه ناصر خسرو فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • اسطوره آفرینش درون آیین مانی. ص۲۳–۲۶
  • مجید تهرانیـان the relation between Buddhism and Sufism. انگلیسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • نقش مانویت درون تکوین برخی فرقه‌های اسلامـی. فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • اسطوره آفرینش درون آئین مانی. ص۳۸
  • وبسایت انقلاب آزار و قتل اندیشمندان توسط فقها و مسلمانان بنیـادگرا فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • در شناخت آئین مانوی. ص۱۳۵تا۱۳۹
  • زرین‌کوب، عبدالحسین. تصوف و ایران باستانی. فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • در شناخت آئین مانی. ص۴۲
  • «زبور مانوی» ‎(فارسی)‎. خبرگزاری مـهر. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Mani and Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. مـهرک گلستانی، کانون پژوهشـهای ایران باستان. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «St. Augustine» ‎(انگلیسی)‎. religionfacts.com. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. دانشنامـه بریتانیکا. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «ANTI-MANICHAEAN WRITERS» ‎(انگلیسی)‎. دانش‌نامـه کاتولیک. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • ایران از آغاز که تا اسلام. ص. ۳۵۸
  • «بررسی و نقد کتاب زبان پهلوی ادبیـات و دستور آن» ‎(فارسی)‎. ایرج وامقی، پایگاه معرفی استاد احمد تفضلی و آثار او. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «متون دینی آئین مانی» ‎(فارسی)‎. طهور دانش. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «پیشینـه و پیدایش زندقه درون تاریخ اسلام» ‎(فارسی)‎. کتابخانـه طهور. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «کتاب آرائی درون ایران» ‎(فارسی)‎. اکبر تجویدی. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «آزار و قتل اندیشمندان توسط فقها و مسلمانان بنیـادگرا» ‎(فارسی)‎. پایگاه اینترنتی انقلاب. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Aspects of anti-Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «حیـات فکری مانویـان درون قرون نخستین اسلامـی» ‎(فارسی)‎. باشگاه اندیشـه. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. سعید نفیسی. صفحهٔ ۷۵
  • «Zentrum Grundlagenforschung Alte Welt» ‎(آلمانی)‎. bbaw.de. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Prods Oktor Skjærvø An Introduction to Manicheism» ‎(آلمانی)‎ (پی.دی. اف). هاروارد. بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • در شناخت آئین مانی. دکتر امـید بهبهانی. صفحه ۴۱ تا۶۰
  • منابع

    • اسماعیل‌پور، ابوالقاسم. اسطوره آفرینش درون آیین مانی. چاپ سوم. تهران: کاروان، ۱۳۸۵. شابک ‎۹۶۴-۷۰۳۳-۳۲-X. 
    • بهبهانی، امـید. در شناخت آیین مانی. چاپ اول. تهران: بندهش، ۱۳۸۴. شابک ‎۹۶۴-۹۳۵۳۴-۴-۵. 
    • باقری، مـهری. دین‌های ایران باستان. چاپ دوم. تهران: بندهش، ۱۳۸۶. شابک ‎۹۶۴-۳۴۱-۵۹۰-۲. 
    • موله، م.. ایران باستان. ترجمـهٔ آموزگار، ژاله. چاپ ششم. تهران: توس، ۱۳۸۶. 
    • نفیسی، سعید. تاریخ تمدن ایران ساسانی. چاپ اول. تهران: پارسه، ۱۳۸۸. شابک ‎۹۷۸-۶۰۰-۵۰۲۶-۶۲-۷. 
    • مـیرفخرایی، مـهشید. مانی و آموزه‌های او. تهران: ققنوس، 1383. شابک ‎۹۶۴-۳۱۱-۴۸۰-۵. 
    • گریشمن، رومن. ایران از آغاز که تا اسلام. ترجمـهٔ دکتر محمد معین. چاپ دوم. تهران: نگاه، ۱۳۸۸. 
    • رضایی باغ بیدی، حسن. راهنمای زبان پارتی. چاپ اول. تهران: ققنوس، ۱۳۸۵. شابک ‎۹۶۴-۳۱۱-۵۲۱-۶. 
    • آلبری، سی.آر. سی. زبور مانوی. ترجمـهٔ اسماعیل پور، ابوالقاسم. چاپ نخست. تهران: اسطوره، ۱۳۷۵. 

    پیوند بـه بیرون

    در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ آیین مانوی موجود است.
    • newadvent
    • ادبیـات مانی (رادیو بی‌بی‌سی)
    • تنـها معبد مانوی (ترکستان شرقی)
    • ن
    • ب
    • و
    دین‌های رایج درون ایران باستان

    آیین عیلامـیان • آیین کهن ایرانی • مـهرپرستی • دین زرتشتی • زروانی • کیومرثی • بودایی • مانوی • کیش مزدکی • یـهودی • مندایی • نسطوری

    • ن
    • ب
    • و
    مانوی‌گری
    نسک‌های نوشتهٔ مانی
    انجیل زنده · ارژنگ · گنج زندگان · اسفار (رسالات) · رازان (سفرالاسرار) · کتاب کوان (غولان) · دیبان (مکاتب) · مزامـیر و نیـایش‌ها · شاپورگان
    دیگر نوشته‌های مانوی
    کفالایـا · نامـه‌های مانی · مواعظ · دیوان اباتور · اعتراف‌نامـه (خواستوانیفت) · مجموعه دست‌نوشته‌های مانوی · دستنوشته‌های مانوی کلن · زبور مانوی · زبدهٔ آموزه‌های مانوی · آردهنگ وفراس · نیـایش و اعتراف · انگد روشنان · طومار نیـایش چینی
    اساطیر و باورها
    زروان · هرمزدبغ · اهریمن · امـهرسپندان · مـهرایزد · نریسه ایزد · گهمرد و مردیـانـه · فارقلیط · واپسین ایزد · اشقلون · نریوسنگ · دوست روشنان · عیسای درخشان · عیسای رنجبر · درخت زندگی · بهشت روشنی · بهشت نو · اژدهای چهارسر · ستون روشنی · آتش بزرگ
    دبیره
    خط رونی · استرانجیلی · خط سغدی · خط مانوی · خط ترکی اویغوری
    رده‌های دینی
    آموزگاران (مانوی) · ایسپسگان · برگزیدگان · نیوشایـان
    اصول و مفاهیم
    هنر مانوی · فرجام‌شناسی مانوی · مانستان · عید بما · ایزدان مانوی · آفرینش · جهانبینی مانوی · باززایی
    کسان
    مانی · مار امّو · بوگوخان · سنت آگوستین · بهمن · اوسه‌بیوس · و.ب.هنینگ · ابوالقاسم اسماعیل پور · ابن ندیم · شاپور یکم · روزبه دادویـه · افشین · مزدک · توماس(مانوی) · سوروس آنتیوخ
    پایوران
    آفرین‌سر · خروه‌خوان · روانگان‌اسپسگ
    زبان‌های دینی
    پارتی · قبطی · پارسی مـیانـه · سغدی · اویغوری · چینی · سریـانی · یونانی
    • ن
    • ب
    • و
    ادبیـات فارسی
    ادبیـات فارسی باستان
    • کتیبه‌های فارسی باستان
    • سنگ‌نبشته بیستون
    • سنگ‌نبشته گنج‌نامـه
    • نقش رستم
    • سنگ‌نبشته خشایـارشا درون ترکیـه
    ادبیـات پارسی مـیانـه
    دینی
    ترجمـه و تفسیر اوستا
    • زند
    • پازند
    • یسن‌ها
    • ویسپرد
    • وندیداد
    • هیربدستان و نیرنگستان
    • یشت‌ها
    • گاهان
    دانشنامـه‌های دینی
    • دین‌کرد
    • بندهشن هندی
    • بندهشن بزرگ
    • گزیده‌های زادسْپَرَم
    • نامـه‌های منوچهر
    • دادِستان دینیگ
    • روایت‌های پهلوی
    • نامـه تنسر
    فلسفی و کلامـی
    • شکند گمانیک ویچار
    • پس دانشن کامگ
    • گُجَستَک اَبالیش
    • زبور پهلوی
    الهام و پیش‌گویی
    • ارداویراف‌نامـه
    • ویرازگان
    • زند وهمن یسن
    • جاماسب‌نامـه
    • یـادگار جاماسبی
    • منظومـه بهرام ورجاوند
    قوانین دینی
    • شایست نشایست
    • روایت امـید اشوهشتان
    • روایـات آذرفرنبغ فرخزادان
    • روایـات فرنبغ سروش
    • پرسشنیـها
    • مادگان هزار دادستان
    اندرزنامـه‌های پهلوی
    • مـینوی خرد
    • دانای مـینوی خرد
    • یـادگار بزرگ‌مـهر
    • اندرزنامـه آذرپاد مـهراسپندان
    • اندرز اوشنَر دانا
    • اندرز دانایـان بـه مزدیسنان
    • اندرز خسرو قبادان
    • اندرز پوریوتکیشان
    • اندرز دستوران بـه بهدینان
    • اندرز بهزاد فرخ‌پیروز
    • پنج خیم روحانیـان
    • داروی خرسندی
    • خویشکاری ریدگان
    • اندرز کنم بـه شما کودکان
    • سودگر نسک
    آثار مانوی
    • انجیل زنده
    • شاپورگان
    • گنجینـه زندگان
    • رازان
    • غول‌ها
    • نامـه‌ها
    • زبور مانی
    غیردینی
    نثر
    کتابی
    • کارنامـه اردشیر بابکان
    • یـادگار زریران
    • خسرو و ریدگ
    • گزارش شطرنج
    • شـهرستان‌های ایرانشـهر
    • شگفتی و برجستگی سیستان
    • ماتیکان یوشت فریـان
    • ماه فروردین روز خرداد
    • سورسخن
    • فرهنگ پهلوی
    • فرهنگ اویم ایوک
    • آیین‌نامـه‌نویسی
    • خودای‌نامگ
    • کتاب کاروند
    متفرقه
    • سنگ‌نوشته‌های دولتی درون دوران ساسانی
    • کعبه زرتشت
    • سفال‌نوشته‌ها
    • پوست‌نوشته‌ها
    • فلزنوشته‌ها
    • مـهرها
    • سکه‌نوشته‌ها
    شعر
    • درخت آسوری
    • خیم و خرد فرخ‌مرد
    • خرد
    ادبیـات فارسی کلاسیک
    شعر
    سدهٔ یکم
    دارای‌دخت
    سدهٔ دوم
    ابوالعباس مروزی
    سدهٔ سوم
    • حنظله بادغیسی
    • راتبه نیشابوری
    • رودکی
    • ابن رومـی
    • ابوحفص سغدی
    • شـهید بلخی
    • محمد پسر مخلد سگزی
    • محمد پسر وصیف سجزی
    • مسعودی مروزی
    • فیروز مشرقی
    • بسام کرد
    • ابوسلیک گرگانی
    سدهٔ چهارم
    • آغاجی بخارایی
    • ابوسعید ابوالخیر
    • ابوالفتح بستی
    • ابوالفرج سگزی
    • ابوطاهر خسروانی
    • رونقی بخارایی
    • سپهری بخارایی
    • بدیع بلخی
    • بشار مرغزی
    • ابوالمؤید بلخی
    • بُندار رازی
    • بهرامـی سرخسی
    • بوالمثل بخارایی
    • ابواسحاق جویباری
    • خبازی نیشابوری
    • خجسته سرخسی
    • خسروی سرخسی
    • دقیقی
    • رابعه بلخی
    • ابوالعباس ربنجنی
    • ابوشکور بلخی
    • رودکی
    • ابوحفص سغدی
    • شاکر جلاب
    • شـهید بلخی
    • عماره مروزی
    • عنصری بلخی
    • فردوسی
    • محمد عبده کاتب
    • حکاک مرغزی
    • مسعودی مروزی
    • ابوطیب مصعبی
    • معروفی بلخی
    • ابوزراعه معمری
    • معنوی بخارائی
    • منتصر سامانی
    • منجیک ترمذی
    • منطقی رازی
    • نصر بن منصور
    • ابوشعیب هروی
    • طاهر چغانی
    • کسایی مروزی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • یوسف عروضی
    • ابوالقاسم بشریـاسین
    سدهٔ پنجم
    • ابوسعید ابوالخیر
    • فخرالدین اسعد گرگانی
    • خواجه عبدالله انصاری
    • باباطاهر
    • خیـام
    • دانشی طوسی
    • مسعود سعد سلمان
    • سنایی
    • اسدی طوسی
    • عسجدی
    • عنصری بلخی
    • عیوقی
    • کافرک غزنوی
    • غضائری رازی
    • ابوالفرج رونی
    • فرخی سیستانی
    • قطران تبریزی
    • لبیبی
    • منوچهری دامغانی
    • ناصرخسرو
    • ازرقی هروی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • ایرانشان بن ابی‌الخیر
    • عثمان مختاری
    سدهٔ ششم
    • اثیر اخسیکتی
    • ادیب صابر
    • محمد معزی
    • انوری
    • عمعق بخاری
    • خاقانی
    • خیـام
    • ابوالفرج رونی
    • سراج قمری
    • مسعود سعد سلمان
    • سموری سجزی
    • سنایی
    • سوزنی سمرقندی
    • جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی
    • قاضی هجیم آملی
    • عبدالواسع جبلی
    • علی بن احمد سیفی
    • ظهیرالدین فاریـابی
    • اشرف غزنوی
    • فلکی شروانی
    • قوامـی رازی
    • مـهستی گنجوی
    • مولانا شاهین شیرازی
    • عطار نیشابوری
    • رشیدالدین وطواط
    • نظامـی گنجوی
    • بهاءالدین ولد
    • عبدالقادر گیلانی
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ابوالعلاء گنجه‌ای
    • ایرانشاه بن ابی‌الخیر
    • رشیدی سمرقندی
    • شمس طبسی
    سدهٔ هفتم
    • بدر جاجرمـی
    • کمال‌الدین اسماعیل
    • افضل‌الدین کاشانی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • اوحدالدین کرمانی
    • مولوی
    • همام تبریزی
    • پوربهای جامـی
    • بهرام پژدو
    • زرتشت بهرام پژدو
    • سراج قمری
    • سراج‌الدین سگزی
    • سعدی
    • سعدالدین نزاری قهستانی
    • شمس قیس رازی
    • شیخ محمود شبستری
    • فخرالدین عراقی
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • عمـید لویکی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • مجد همگر
    • مولانا ناصری
    • عطار نیشابوری
    • بوعلی قلندر
    • کیکاووس رازی
    • نظامـی گنجوی
    • سلطان ولد
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ملک‌تاج‌الدین دهلوی
    • شـهاب‌الدین بدایونی
    • امـیرحسن دهلوی
    • خواجه عبیدالدین
    • حسن محمود کاتب
    سدهٔ هشتم
    • شاهین شیرازی
    • ابواسحاق اط
    • فضل‌الله نعیمـی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • قاسم انوار
    • مغربی تبریزی
    • همام تبریزی
    • حافظ
    • حیدر شیرازی
    • برندق خجندی
    • کمال خجندی
    • رستم خوریـانی
    • شرف‌الدین رامـی
    • عبید زاکانی
    • سلمان ساوجی
    • امـیر شاهی
    • شیخ محمود شبستری
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • بدر چاچی
    • ابوعلی قلندر
    • خواجوی کرمانی
    • عماد فقیـه کرمانی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • عمادالدین نسیمـی
    • نعمت‌الله ولی
    • امـیرحسن دهلوی
    • جهان‌ملک خاتون
    • حمدالله مستوفی
    • جام جونـه
    • حماد جمالی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • مـیر سید علی همدانی
    • عطار شیرازی
    • ابوالحسن علی‌الاعلی
    • جلال طبیب شیرازی
    سدهٔ نـهم
    • آذری طوسی
    • محمد محمد آملی
    • ابن حسام
    • ابواسحاق اط
    • قاسم انوار
    • عصمت بخاری
    • فخرالدین بخاری
    • کمال‌الدین بنایی
    • مغربی تبریزی
    • جامـی
    • هلالی جغتائی
    • برندق خجندی
    • هاتفی خرجردی
    • رستم خوریـانی
    • رضای سبزواری
    • بساطی سمرقندی
    • سکندر لودی
    • امـیر شاهی
    • اهلی شیرازی
    • بابا فغانی شیرازی
    • عطار تونی
    • علی‌شیر نوایی
    • محمد کاتبی
    • مسیحی فوشنجی
    • مکتبی شیرازی
    • محمد فضولی
    • نظام‌الدین محمود قاری
    • مـهری هروی
    • کاتبی ترشیزی
    • نعمت‌الله ولی
    • حسن‌شاه هروی
    • اسیری لاهیجی
    • قبولی هروی
    • آصفی هروی هراتی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • عبدالرحمن مشفقی بخارایی
    • مـهری هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • ملا محمد نامـی
    • خیـالی بخاری
    • قاسم کاهی
    • نظام قاری
    سدهٔ دهم
    • شفائی اصفهانی
    • وحشی بافقی
    • کمال‌الدین بنایی
    • ظهوری ترشیزی
    • هلالی جغتائی
    • هاتفی خرجردی
    • فیضی دکنی
    • جمالی دهلوی
    • عرفی شیرازی
    • علی‌شیر نوایی
    • محتشم کاشانی
    • مولانا همتی انگورانی
    • اهلی شیرازی
    • مکتبی شیرازی
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • نظیری نیشابوری
    • محمد فضولی
    • سحابی استرآبادی
    • شانی تکلو
    • بابا فغانی شیرازی
    • آصفی هروی هراتی
    • حیدر کلوچه‌پز هراتی
    • سقای بخارایی
    • مطربی سمرقندی
    • دوستی بدخشی
    • سیدای نسفی
    • فطرت زردوز سمرقندی
    • ظهوری دکنی
    • لسانی شیرازی
    • شرف‌جهان قزوینی
    • لحاف‌دوز همدانی
    • فهمـی استرآبادی
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • شریف تبریزی
    • صبوری تبریزی
    • نوعی خبوشانی
    • ثنایی مشـهدی
    • ضمـیری اصفهانی
    • مسیح کاشی
    • شکیبی اصفهانی
    • ملک قمـی
    • کفری تربتی
    • انیسی شاملو
    • شاه‌طاهر دکنی انجدانی
    • نصیبی گیلانی
    • ذهنی کشمـیری
    • سرخوش کشمـیری
    • ولی دشت بیـاضی
    • غزالی مشـهدی
    سدهٔ یـازدهم
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • طالب آملی
    • شفائی اصفهانی
    • شوکت بخاری
    • ظهوری ترشیزی
    • سلیم تهرانی
    • فیضی دکنی
    • قاسم دیوانـه مشـهدی
    • ابوالفتح سگزی
    • احولی سیستانی
    • اسیر شـهرستانی
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • سلطان باهو
    • ملاشاه بدخشی
    • جهان‌آرا بیگم
    • حمزه غافل سیستانی
    • زلالی خوانساری
    • زیب‌النسا
    • بیدل
    • سرمد کاشانی
    • کلیم کاشانی
    • ندیم کشمـیری
    • شاپور تهرانی
    • صائب تبریزی
    • صوفی مازندرانی
    • صیدی طهرانی
    • باذل مشـهدی
    • قدسی مشـهدی
    • نظیری نیشابوری
    • مولانا همتی انگورانی
    • محسن فیض کاشانی
    • سحابی استرآبادی
    • فیـاض لاهیجی
    • شانی تکلو
    • منیر لاهوری
    • مجذوب تبریزی
    • طرزی افشار
    • کرام بخارایی
    • سیدای نسفی
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • مطربی سمرقندی
    • نخلی بخارایی
    • ناظم هراتی
    • سرافراز سمرقندی
    • قانع نسفی
    • فصیحی هروی
    • نجیب کاشانی
    • رجبعلی واحد تبریزی
    • ناصر علی سرهندی
    • محسن فانی
    • ظفرخان احسن
    • رضی دانش مشـهدی
    • سعیدا نقشبندی یزدی
    • فوقی یزدی
    • سنجر کاشانی
    • صفی چرکس
    • سالک قزوینی
    • محمد واعظ قزوینی
    • غنی کشمـیری
    • رفیع مشـهدی
    • طغرای مشـهدی
    • وحید قزوینی
    • ذوقی اردستانی
    • الهی اسدآبادی
    • وحدت کاشانی
    سدهٔ دوازدهم
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • هاتف اصفهانی
    • آزاد بلگرامـی
    • آذر بیگدلی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • عبدالقادر بیدل
    • فقیر دهلوی
    • وصال شیرازی
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • حزین لاهیجی
    • باذل مشـهدی
    • قصاب کاشانی
    • صباحی بیدگلی‏
    • مشتاق اصفهانی
    • طبیب اصفهانی
    • غنیمت پنجابی
    • حشمت بدخشانی
    • کرام بخارایی
    • سپندی سمرقندی
    • طغرل احراری
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • املای بخارایی
    • غیـاثی بدخشی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • واله داغستانی
    • ظفرخان جوهری
    • صادق بخارایی
    • مخلص کاشانی
    • محسن تأثیر تبریزی
    • نجیب کاشانی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • نجات اصفهانی
    • عالی شیرازی
    • شیوکرام تقوی
    • قانع تتوی
    • آفرین لاهوری
    • واقف لاهوری
    • محمداسماعیل دارا
    • اکسیر اصفهانی
    • حیرت لاهوری
    • خالص اصفهانی
    سدهٔ سیزدهم
    • صفای اصفهانی
    • نشاط اصفهانی
    • فروغی بسطامـی
    • یغمای جندقی
    • فایز دشتی
    • غالب دهلوی
    • فقیر شیرازی
    • قاآنی شیرازی
    • وصال شیرازی
    • وقار شیرازی
    • محمودخان صبا
    • طاهره قرةالعین
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • نادره
    • بیدل کرمانشاهی
    • عبرت نایینی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • ظفرخان جوهری
    • تاش‌خواجه اسیری
    • صادق بخارایی
    • سلطان خواجه اداء سمرقندی
    • جیحون یزدی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • مفتون بردخونی
    • عمان سامانی
    • نواب‌الله دادخان صوفی
    نثر
    معاصر
    شاعران
    ایران
    نوقدمایی
    • عارف قزوینی
    • مـیرزاده عشقی
    • محمد فرخی یزدی
    • محمدتقی بهار
    • ارسلان پوریـا
    • پرویز ناتل خانلری
    • نادر نادرپور
    • فریدون مشیری
    • سیمـین بهبهانی
    • هوشنگ ابتهاج
    • پروین اعتصامـی
    • حسین منزوی
    • ایرج مـیرزا
    • سیـاوشرایی
    • محمدحسین شـهریـار
    • محمدرضا عبدالملکیـان
    • فریدون توللی
    • گلچین گیلانی
    • عبرت نایینی
    • کریم امـیری فیروزکوهی
    • مظاهر مصفا
    • ژولیده نیشابوری
    • عبدالحسین جلالیـان
    • محمدعلی ریـاضی یزدی
    • عماد خراسانی
    • سلمان هراتی
    • سپیده کاشانی
    • حمـید سبزواری
    • سید حسن حسینی
    • محمدرضا آقاسی
    • محمدعلی معلم دامغانی
    نیمایی
    • مـهدی اخوان ثالث
    • منوچهر آتشی
    • فروغ فرخزاد
    • نصرت رحمانی
    • سهراب سپهری
    • محمدرضا شفیعی کدکنی
    • منوچهر شیبانی
    • اسماعیل شاهرودی
    • م. آزاد
    • اسماعیل خویی
    • محمد زهری
    • محمد مختاری
    • طاهره صفارزاده
    • نیما یوشیج
    • ضیـاء موحد
    • سعید سلطان‌پور
    • منصور اوجی
    سپید
    • بیژن جلالی
    • تندرکیـا
    • هوشنگ ایرانی
    • احمد شاملو
    • نازنین نظام شـهیدی
    موج نو
    • احمدرضا احمدی
    • محمدرضا اصلانی
    • بیژن الهی
    • هوشنگ ایرانی
    • بهرام اردبیلی
    • محمدعلی سپانلو
    • عظیم خلیلی
    • جواد مجابی
    حجم
    • یدالله رؤیـایی
    • هوشنگ چالنگی
    • شاپور بنیـاد
    • بیژن الهی
    • بهرام اردبیلی
    • پرویز اسلام‌پور
    • محمدرضا اصلانی
    • سیروس آتابای
    ناب
    • هوشنگ چالنگی
    • سیدعلی صالحی
    • فرامرز سلیمانی
    موج سوم
    • هرمز علی‌پور
    • قیصر امـین‌پور
    دههٔ هفتاد
    • رضا براهنی
    • علی باباچاهی
    • شاپور بنیـاد
    • سیدعلی صالحی
    • بیژن کلکی
    • شیوا ارسطویی
    • مفتون امـینی
    • بهزاد زرین‌پور
    • علی عبدالرضایی
    • گراناز
    افغانستان
    • نادیـا انجمن
    • واصف باختری
    • خلیل‌الله خلیلی
    • مسعود نوابی
    • محمدکاظم کاظمـی
    • فضل‌الله قدسی
    • ابوطالب مظفری
    • سعادت ملوک‌تاش
    • فدایی هروی
    • مخفی بدخشی
    • عبدالکریم تمنا
    • صوفی عشقری
    • نادیـه فضل
    • محجوبه هروی
    • ندیم کابلی
    تاجیکستان
    • صدرالدین عینی
    • فرزانـه خجندی
    • اسکندر ختلانی
    • ابوالقاسم لاهوتی
    • گلرخسار صفی‌اوا
    • لایق شیرعلی
    • پیرو سلیمانی
    • مـیرزا تورسون‌زاده
    • مـیرزا عبدالواحد مُنظِم
    • صدرِ ضیـا
    • ساتِم اُلُغ‌زاده
    • بازار صابر
    • محمدجان شکوری بخارایی
    • جلال اکرامـی
    • عبید رجب
    • محمدعلی عجمـی
    • صفیـه گلرخسار
    • مردخای بهایف
    • زلفیـه عطایی
    • مؤمن قناعت
    • عسکر حکیم
    • عنایت حاجی‌یوا
    • عبدوملک بهاری
    • مجیب مـهرداد
    • گل‌نظر کلدی
    • تیمور ذوالفقارف
    • عاشور صفر
    • دارا نجات
    • احمدجان رحمت‌زاد
    • جوره هاشمـی
    ازبکستان
    • خواجه (شاعر)
    • اسد گلزاده
    • شـهزاده نظرووا
    پاکستان
    • اقبال لاهوری
    • حفیظ جالندهری
    ارمنستان
    ادوارد حق‌وردیـان
    رمان‌نویسان
    • علی‌محمد افغانی
    • غزاله علیزاده
    • بزرگ علوی
    • رضا امـیرخانی
    • مـهشید امـیرشاهی
    • رضا براهنی
    • سیمـین دانشور
    • محمود دولت‌آبادی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • رضا قاسمـی
    • هوشنگ گلشیری
    • ابوتراب خسروی
    • احمد محمود
    • شـهریـار مندنی‌پور
    • عباس معروفی
    • ایرج پزشک‌زاد
    • عبدوملک بهاری
    • تیمور ذوالفقارف
    داستان‌کوتاه‌نویسان
    • جلال آل‌احمد
    • شمـیم بهار
    • صادق چوبک
    • سیمـین دانشور
    • نادر ابراهیمـی
    • ابراهیم گلستان
    • هوشنگ گلشیری
    • صادق هدایت
    • محمدعلی جمال‌زاده
    • ابوتراب خسروی
    • مصطفی مستور
    • جعفر مدرس صادقی
    • هوشنگ مرادی کرمانی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • بیژن نجدی
    • شـهرنوش پارسی‌پور
    • غلامحسین ساعدی
    • بهرام صادقی
    • گلی ترقی
    نمایشنامـه‌نویسان
    • مـیرزا فتحعلی آخوندزاده
    • ارسلان پوریـا
    • بهرام بیضایی
    • بیژن مفید
    • غلامحسین ساعدی
    • هنگامـه مفید
    • عباس نعلبندیـان
    • اکبر رادی
    • پری صابری
    • محمود استادمحمد
    • مـیرزاده عشقی
    • محسن یلفانی
    • حمـید امجد
    • محمد چرمشیر
    • محمد یعقوبی
    • نغمـه ثمـینی
    • محمد عثمان‌اف
    • رضا عبدو
    • رضا صابری
    • رضا قاسمـی
    • حسین پاکدل
    • حسین پناهی
    • محمد رحمانیـان
    فیلمنامـه‌نویسان
    • ابراهیم حاتمـی‌کیـا
    • مسعود کیمـیایی
    • اصغر فرهادی
    • رخشان بنی‌اعتماد
    • بهرام بیضایی
    • کامبوزیـا پرتوی
    • داریوش مـهرجویی
    • ابراهیم گلستان
    • علی حاتمـی
    • مجید مجیدی
    • پیمان قاسم‌خانی
    • ناصر تقوایی
    • شادمـهر راستین
    • اصغر عبداللهی
    • کیومرث پوراحمد
    سایر
    • علی‌اکبر دهخدا
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • GND: 4127861-6
    • NDL: 00567450
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=آیین_مانوی&oldid=24072855»




    [متن های حکیمانه ب زبان آلمانی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 28 Jul 2018 11:20:00 +0000



    متن های حکیمانه ب زبان آلمانی

    صفحه نخست

    نویسنده: متن های حکیمانه ب زبان آلمانی پیپ اسکوبر

    مترجم : رسول رحیم

    منبع: ایشیـا تایمز

    یـادداشت مترجم: پیپ اسکوبر یک ژورنالیست تحقیقی برازیلی هست که کارهایش عمدتاً درون عرصه جیوپولتیک مـی باشد. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی او به منظور رسانـه های مختلف از جمله "ایشیـا تایمز" و "تام دیسپچ" مقاله مـی نویسد.

    . متن های حکیمانه ب زبان آلمانی ، متن های حکیمانه ب زبان آلمانی




    [متن های حکیمانه ب زبان آلمانی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 31 Jul 2018 11:45:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com