مجموعه: درباره ادبیات بومی روسوم بومی قزوین فرهنگ زندگی
آداب و رسوم مردم قزوین درون مراسم مختلف
به عقیده مادربزرگهای قزوینی اگر درون این شب ننـه سرما گریـه کند باران مـیبارد، درباره ادبیات بومی روسوم بومی قزوین اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف مـیآید و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود...
شب چله مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین کهن را با رفتن بـه خانـه بزرگ ترها مـیگذرانند. درباره ادبیات بومی روسوم بومی قزوین بـه عقیده بزرگترها صرف مـیوههای مختلف خشک و تر و مـیوههای سرخ فام کـه به «شب چره» معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون داشته و زمستان پربرکتی را نوید مـیدهد. درباره ادبیات بومی روسوم بومی قزوین درون بعضی مواقع کـه مادربزرگها درون آوردن تنقلات تاخیر مـیکنند کوچک ترها شعر «هرکه نیـارد شب چره- انبارش موش بچره» سر مـیدهند، کـه مادربزرگ درون آوردن «شب چره» تعجیل مـیکند.
در این شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهی دودی و سپس هندوانـه، انار، انواع تنقلات از جمله کشمش، گردو، تخمـه، آجیل مشکل گشا و انجیرخشک، شب نشینی خود را بـه اولین صبح زمستانی گره مـیزنند. بـه عقیده مادربزرگهای قزوینی اگر درون این شب ننـه سرما گریـه کند باران مـیبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف مـیآید و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود تگرگ مـیآید.
یکی دیگر از آداب و رسوم «شب یلدا» فرستادن «خونچه چله» از سوی داماد بـه عنوان هدیـه زمستانی به منظور عروس است. درون این خونچه به منظور عروس پارچه، جواهر، کله قند و ۷ نوع مـیوه مثل گلابی، هندوانـه، خربزه، سیب و به با تزئینات خاصی فرستاده مـیشود.
موسیقی
موسیقی رایج درون شـهر قزوین تفاوت چندانی با موسیقی دستگاهی ایران ندارد. تنـها درون گذشته این آوازها و دستگاه ها کـه در مکتب های متفاوت اجرا مـی شد از جمله مکتب خراسان، مکتب تهران و … مکتبی نیز وجود داشته بـه نام مکتب قزوین کـه امروزه فراموش شده است. این مکتب که تا اواخر دوران قاجاریـه رایج بود، درون آن زمان هنرمندانی مانند: اقبال سلطان ملقب بـه اقبال آذر کـه از اساتید مسلم آواز ایران بـه حساب مـی آید از قزوین بـه شـهر تبریز مـهاجرت مـی کنند. او با تلفیق این شیوه آوازی و موسیقی آذری مکتب تبریز را پایـه گذاری مـی کند.
جشن ها
جشن انار
در بخش تارم اواخر شـهریور ماه یـا اوایل مـهر یک روز از قبل تعیین مـی شود که تا در آن روز اهالی روستا دسته جمعی بـه مزارع انار بروند و به همراه نواختن دایره و یـا سرنا و دهل شروع بـه چیدن انار کنند. که تا قبل از این روزی حق ندارد اناری بچیند. جشن فندق
رودبار شـهرستان از جمله مناطقی هست که فندق بـه طور عمده کشت مـی گردد. درون بسیـاری از روستاهای این ناحیـه درون اواسط مرداد ماه جشن فندق بـه پا مـی کنند و به مانند انار چینی همـه با هم بـه مزارع مـی روند درون ابتدا شخصی با خواندن اشعاری کـه بیشتر بـه صورت بداهه مـی باشد و دیگران اشعار او را واگویـه مـی کنند سپس همـه شروع بـه چیدن فندق مـی کنند دوشیزگانی کـه نامزد شده اند به منظور همسران خود از هسته فندق رشته ای بـه مانند گردنبند درست مـی کنند بـه این صورت کـه زمانی کـه هسته هنوز خشک نشده با سوزن آنـها را مـی کنند و نخ از آن مـی گذرانند و در پایـان دو سر نخ را بـه هم گره مـی زنند. آنـها بـه این گردنبند ” گلوانـه ” مـی گویند و آن را نگه داشته که تا در فصل زمستان بـه شوهرانشان هدیـه دهند.
کشتی پهلو بـه پهلو
این نوع کشتی کـه از قدیمـی ترین انواع کشتی محسوب مـی شود هنگام مراسم عروسی انجام مـی گیرد. بدین صورت کـه دو نفر درون کنار یکدیگر بـه پشت مـی خوابیدند و پاهای خودر را (دو پای مخالف کـه در کنار یکدیگر هستند) بـه هم گره مـی د و شروع بـه زور آزمایی مـی د. شخصی کـه دارای نیروی بیشتری بود مـی توانست پای رقیب خود را زود تر از زمـین بلند کند و حریف خود را از جای حرکت بدهد متاسفانـه این کشتتی امروزه بـه فراموشی سپرده شده است. کوسه گلین ( کوسن گلین)
اهریمن خشکسالی یکی از قدیمـیترین دشمنان ایران زمـین است. ایرانیـان به منظور مبارزه با این دیو علاوه بر کارهای عملی همچون حفر قنات و ساخت آب انبار دست بـه یک سری مناسک اعتقادی نیز مـی زدند کـه مراسم کوسه گلین از آن نوع است. این مراسم کـه به اشکال مختلف درون ایران اجرا مـی شده درون منطقه قزوین نیز بـه چند شیوه اجرا مـی شده است؛ بدین صورت کـه پیر زنی بوسیله پارچه و لباسهای کهنـه، عروسکی کوچک درست مـی کند، آنرا دست گرفته و در کوچه ها بـه راه مـی افتد و بچه ها نیز پشت سر او حرکت مـی کنند آنـها بـه هر خانـه کـه مـی رسند صاحب خانـه از وسایل تهیـه آش چیزی بـه آنـها مـی دهند مانند نخود، رشته و … همـه آنـها را جمع مـی کنند و آشی مـی پزند و بین اهالی تقسیم مـی کنند مردم معتقدندکه بعد از چندی باران خواهد آمد. این رسم را درون سالهایی کـه دچار خشکسالی بوده برگزار کرده اند.
چمچمـه خاتون
نوعی دیگر از مراسم طلب باران هست و آن بدین صورت هست که داخل یک قدح آب مـی ریزند و آن را بـه پشت بام مـی برند و با یک چمچمـه کم کم آب داخل آن را بـه طرف آسمان مـی پاشند.
چوب جنگ
در بیشتر روستاهای استان قزوین یکی از سرگرمـیهای جوانان درون روز عروسی، چوب جنگ مـی باشد. جوانان با درون دست گرفتن چوب درون حین اجرای پا بـه طور نمایشی با یکدیگر بـه مبارزه مـی پردازند.
پنجاه بـه در
هر ساله بعد از ظهر روز نوزده اردیبهشت، پنجاهمـین روز سال، از زمانی کـه زهر آفتاب ظهردم گرفته مـی شود، مردم قزوین منازل خود را ترک مـی کنند و به مصلای شـهر مـی روند. این مصلا درون مـیان باغهای جنوب شرقی شـهر واقع شده هست در گذشته درون این مکان یک آب انبار و یک مسجد وجود داشته کـه تنـها بخشی از آب انبار آن بـه جا مانده است. تیر گان (تیر ماه سیزده)
این جشن کـه همان جشن تیرگان ایران باستان مـی باشد درون روز سیزدهم تیرماه برگزار مـی شد.
آیین های سوگواری شامل: سیزدهم محرم و درخت خونبار مـی باشد.
پوشاک مردان
استفاده از کلاه درون گذشته بین مردان بسیـار متداول بود و هر شخص بـه فراخور شغل و نیز وضعیت اقتصادی از نوعی کلاه استفاده مـی کرد.
پیراهن ها معمولاً بـه رنگ سفید و ساده تهیـه مـی گردید و تکمـه یقه آن بر شانـه چپ بسته مـی شد. درون مـیان چپ از شانـه که تا زیر چاکی داشت. بعد از آن پیراهن هایی با یقه های بلند بـه نام یقه قزاقی متداول شد و سپس یقه ملایی جای آن را گرفت. تن پوش دیگری کـه مردان قزوینی استفاده مـی د، ار خالق بسیـار بلندی بود کـه تا انتهای پا مـی رسید. یقه آن ایستاده و جلو باز بود. درون ناحیـه کمر تنگ، و دامن آن بسیـار گشاد بود و در دو پهلو دارای چاک کـه تا کمر مـی رسید. شلوار افراد کم درون آمد از کرباس بـه رنگ آبی یـا مشکی بود. بلند و گشاد و در لیفه آن از بند استفاده مـی د. بند تنبان از نخ پنبه بافته مـی شد. اشخاص اعیـان از شلوارهای دکمـه ای استفاده مـی د.
اغلب مردان درون گذشته گیوه بـه پا داشتند بـه نامـهای جوراب و آجیده کـه در فصل تابستان مورد استفاده قرار مـی گرفت. اشخاص اعیـان گیوه های بسیـار ظریف و مرغوب تری مـی پوشیدند کـه به گیوه ملکی معروف بود.
پوشاک زنان
در گذشته زنان قزوینی زیر پیراهن خود شلیته بـه پا مـی د، بـه طوری کـه یک وجب و یـا حتی کمتر از دامن بیرون مـی آمد. جنس پارچه آن اغلب ململ، چیت کرباس و در انواع ساده و متنوع گلدار و یـا مشکی انتخاب مـی شد. جوانان اغلب روی شلیته با نخهای رنگی گلدوزی مـی د. شلیته گلدار جوانان دارای سجاف پهن بوده هست و انواع دیگر بـه جای سجاف لیفه دار بوده و برای شلیته لیفه دار از پارچه ای ضخیم و سنگین مانند مخمل ترمـه و تافته ابریشمـی و … استفاده مـی د.
قسمت پایین شلیته را با دست دوخته و به حالت تزیین بوده کـه به آن دالبر و دندان موشی گفته مـی شد.
یل یـا نیم تنـه قزوینی کـه حدوداً صد سال پیش درون بین اعیـان متداول بوده با استفاده از پارچه ترمـه با آستری از پارچه تافته بـه رنگ کرم تهیـه مـی شده کـه در قسمت جلو هیجده دکمـه فلزی پی درون پی روی آن دوخته مـی شد. زنان درون زیر شلیته خود شلوارهایی بـه رنگ مشکی مـی پوشیدند کـه دمپای آن تنگ بود و بالای آن فراخ. این شلوار داری یقه بود و آن را با بند تنبان مـی بستند. پاپوش زنان نیز بـه فراخور وضع مالی خانواده دارای انواع مختلف بوده کـه در تابستان گیوه های ظریف مـی پوشیدند. زنان اعیـان از کفشـهای چرمـی با مدلهای متداول درون زمان خویش استفاده مـی د.
به جز انواع پوششی کـه ذکر آنـها رفت، انواع دیگر نیز درون منطقه استفاده مـی شده است. از جمله: کوئینگ، جومـه، کراس، شگ، کول چوغا، قرقره تمبون، اوزون تنبون و….
خوراک
قیمـه نثار، دم کباب، قیمـه آب دار، دیماج، رشته پلو با ماهی، آش شله قلمکار، آش آلو، آش دوغ، آش شیرین، آش دندان کشـه، ماش پیـاز
منابع:behtour.com
vazeh.com
[درباره ادبیات بومی روسوم بومی قزوین]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 17:07:00 +0000