ع امو زش کشیدن پرنس جک

ع امو زش کشیدن پرنس جک خاطرات آقاخان محلاتی – mohsen33shojania | پورتال علمـی و آموزشی royaflash - مطالب حقیقت | Paivand 919 - [PDF Document] |

ع امو زش کشیدن پرنس جک

خاطرات آقاخان محلاتی – mohsen33shojania

خاطرات آقاخان محلاتی

دنیـا، ع امو زش کشیدن پرنس جک و زمانـه

نوشته  آقاخان سوم سلطان محمد شاه

ترجمـه و تالیف از محسن شجاع نیـا

  تصاویر توسط مترجم اضافه گردیده

مقدمـه مترجم

از آنچه درون کودکی و در فامـیل بـه یـاد مـیاورم نام آقاخان بـه کرّات شنیده مـیشد. ع امو زش کشیدن پرنس جک نام خانوادگی قسمتی‌ از فامـیل آقاخانی بود کـه پیر آنـها آقای تیمور آقاخانی، درون سنّ بالای ۹۷ سالگی دنیـا را بدرود گفتند. ع امو زش کشیدن پرنس جک آقای تیمور آقا خانی درون آذر ماه ۱۳۹۳ درون ونکوور کانادا فوت د. از قرار عده‌ای از افراد اسمعیلی هندی تبار درون مراسم ختم و یـادبودشان شرکت کرده بودند با اینکه او شیعه اسمعیلی نیست. البته ایشان از راه دین و تبلیغ زندگی‌ ند و از مدیران عمده کشتی‌ رانی‌ بزرگی بودند

دو شخص از فامـیل روی لیست دریـافت کنندگان مستمری از سازمان آقاخان بودند، بی‌بی زیبنده خانم و جان پوراندخت. در تصویری کـه مشـهود هست به ترتیب از راست جان پوراندخت، بی‌بی زیبنده خانم ، مادرجون نیره اشرف، نادره خانم بی‌بی، خانم جون صدیقه مادر بزرگ مادرم و خانم بودجه مادر شوهر دیده مـیشوند کـه همگی‌ درون جشن عروسی‌ اینجانب و در منزل پدر و مادرم درون حومـه‌ تهران دیده مـیشوند. این عدر مرداد ماه ۱۳۵۵ گرفته شده همان سالی‌ کـه شاه محمد رضا تصمـیم بـه تقویم پارسی گرفته آن را ۲۵۳۵ نامـید کـه همانطور درون اسناد ازدواج و حلقه نوشته شده

خانم پوراندخت شاه خلیلی کـه از قرار مادر بزرگ مـی‌شوند درون جوانی‌ شوهر خود را بـه سلّ مـی‌دهند و بعدها تنـها شان را نیز بـه مننژیت داده متعاقب آن‌ نوه نوزادش را نیز کـه طاقت مرگ مادر را نیـاورد از دست مـی‌دهد. مادر جون نیره اشرف کـه در جوانی‌ شوهرشان، مجتبی مـیرزا را از دست داده بودند به منظور بزرگ نـه‌ فرزند از جان پوراندخت استقبال نمودند و تا آخر عمر یـار و یـاور یکدیگر بودند

جریـان ازدواج مادرجون نیره اشرف با مجتبی‌ مـیرزا شجاع نیـا از قرار اینطور بوده کـه برادر بزرگ مادرجون، علیرضا خان خلوتی  در وزارت مالیـه مقام مناسبی داشتند وناظر تامـین گوشت ارتش درون خراسان بودند و شاید بـه همـین دلیل بود کـه به مشـهد منتقل شده بودند. درون مشـهد بود کـه با مجتبی‌ مـیرزا، ملّاک و ده‌‌‌ دار اهل تربت حیدریـه اشنا مـیشوند و به دعوت مجتبی‌ مـیرزا دو سه‌ ماهی‌ از تابستان را بـه تربت رفته منزل مجتبی‌ مـیرزا اقامت داشتند. از آنجا بود کـه به خانواده و به خصوص همشیرهٔ گرامـیشان بانو نیره اشرف درون تهران نامـه فرستادند و از اوضاع و احوال خود خبر دادند.

ایشان جوابی از طرف خود و خانواده به منظور ایشان ارسال مـیدارند کـه پس از مدتی‌ بـه دست علیرضا خان درون منزل مجتبی‌ مـیرزا مـی‌رسد و از قرار ایشان بعد از مطالعه نامـه را باز روی مـیز پذیرایی مـیگذارند. شازده مجتبی‌ مـیرزا آن‌ نامـه را مـی‌بینند و مـیخوانند و از خط خوش و انشای روان مادرجون جوان تصمـیم بـه خواستگاری ایشان نزد برادرشان مـیگیرند. زنان کمـی‌ بودند کـه در آن زمان از سواد کافی‌ برخودار بوده‌اند چه برسد بـه این کـه دانش و بینش از ادبیـات هم داشته باشند. بـه این ترتیب خانم نیره اشرف، آخرین فرزند مـیرزا ابراهیم خان  صدیق خلوت، با مجتبی‌ مـیرزا کـه نام خانوادگی شجاع نیـا را انتخاب کرده بودند ازدواج مـینمایند.حاصل این ازدواج بعد از چند سال نازأیی، نـه فرزند هست به اسامـی منصور، منیر، منوّر، مـهدی،  حسین،  ناصر، حمـید، مجید، و محمود (از مـیرزا‌ها فاکتور مـیگیرم)

مادرجون و مجتبی‌ مـیرزا بـه ترتیب کودکان را به منظور تحصیل از همان دوران ابتدائی، بـه تهران نزد خانواده مادرجون مـیفرستادند کـه تحت سرپرستی جان پوراندخت، کـه در همان منزل سداشتند بـه دبستان مـیروند و سپس همگی‌ بـه تهران کوچ مـیکنند و در ناحیـه قدیمـی‌ سنگلج درون همان محله اصیل تهران قدیم کـه پدر ایشان، مـیرزا ابراهیم خان بـه اتفاق همسرشان گرشاب بانو بیگم منزل مـیداشتند اقامت مـیکنند. مجتبی‌ مـیرزا شجاع نیـا اندکی‌ بعد از مـهاجرت بـه تهران بر اثر ضعف و بیماری دار فا نی‌ را وداع مـیکنند  درون حالیکه پدر من، مـهدی، فقط ۶ سال داشتند. شازده را درون باغ طوطی‌ دفن مـیکنند

 مادرجون و جان  بـه اتفاق همدیگر کانون خانوادگی را گرم نگاه داشتند. جان اغلب بـه کار‌های بیرون از خانـه مـی‌رسیدند مانند بانک رفتن یـا بـه قول خودشان بانگ و دیگر خرید‌ها و معامله‌های خانوادگی. مادر جون نیز بـه پخت و پز و کارهای داخل خانـه مـی‌پرداختند. آندو زن سالخرده وجوه مشترک بسیـاری نیز درون نوع گذراندن روزهایشان داشتند از جمله علاقه بـه دیدار عتبات مبارکه و دیدار از شـهرستان محللات زادگاه نیمـی از بزرگان فامـیل بود. آن نیمـی کـه با آقاخان بـه هند عزیمت نکرد و ترجیح داد کـه همچنان درون ایران بماند و با ستیز حکومت وقت و آزار قوم اسماعیلیـه بسازد که تا جائی کـه در کودکی مـی‌شنیدم کـه جد بزرگ درون زندان قصر بـه جرم تعلق داشتن بـه خاندان اسمعیلیـه دربندبود کـه با اینکه شیعه مـیباشند ولی‌ بـه هفت امامـی معروفند و این قوم یـاغی را از شیعه دوازده امامـی کـه اکثریت قریب بـه اتفاق ملت ایران را درون بر مـی‌گیرد مجزا مـی‌کند

و از قرار معلوم و از روایـاتی کـه از کودکی بـه یـاد دارم آن جد بزرگوار شبی درون زندان “خابنما” مـیشوند کـه اگر قرآن را هفت بار بخوانند از بند رها مـیشوند و از زندان آزاد. ایشان هم همـین کار را مـیکنند و آزاد مـیشوند و شیعه اثناعشری را به منظور خود و اهل بیتشان پذیرا مـیشوند. به نظر پدربزرگ‌ آقاخانی کـه در بمبئی قطب مسلمـین هند وامام فرقه اسمعیلیـه مـیبود و از هشت سالگی و بعد از فوت پدرش اقاخان دوم بـه تخت امامت تکیـه زده بود و تحت حمایت مستقیم دولت بریتانیـا کـه صاحب هند نیز بوده بـه نشو و نما مـیپردازد زیـاد شخصیت مطلوبی نمـی‌آمد و حتی جمله “نوکر انگلیسی ها” را از دهان پدربزرگ شنیدم. شاید هم بـه موقعیت و اختیـارات آن پسر دایی ندیده بـه نوعی حسادت مـی‌ورزید

از دیگر اقوام خانواده شاه خلیلی هستند  کـه در تهران اقامت دا شتند کـه نمایندگی آقا خان درون ایران را افتخاراً بـه عهده داشتند و آنان نیز شیعه اسمعیلی نیستند. بـه یـاد دارم ایـام عید، بعد از دیدار از مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ، بـه منزل آن‌ها مـیرفتیم اغلب روز اول عید. با فرزندانشان نیز دوست بودیم کـه دو هم سنّ و سال‌های ما بودند کـه هرگاه گذارمان بـه آن منزل مـیفتاد با هم درون حیـاط خانـه و دور حوض بـه بازی مـیپرداختیم. دیگر آن دوستی‌ از جبر روزگار و خارج رفتن ما و آنان بـه کشور‌های گوناگون کـه همـه دوران حکومت پهلوی رخ داده بودند، قطع گردید. جان پوراندخت همواره از آنان یـاد مـید و آن  دو را بـه من و برادر و م بـه نحوی یـاد آوری مـید. بـه دلیلی‌ همـیشـه مـیخواستند ما با هم درون تماس باشیم. جان پوراندخت بـه خصوص بـه تیمسار شاه خلیلی علاقه داشتند و همـیشـه بـه عناوینی نام این خانواده و تیمسار را بـه زبان مـی‌اوردند

و از دیگر شخصیت‌های فامـیل کـه روز اول عید بـه دیدارشان مـیرفتیم عطاالله خان آقا خانی بودند کـه از افراد بسیـار نیکو و دارای کاراکتری بس متین و آرام سخن کـه چشم‌های مـیشی‌ داشتند. ایشان کـه مدتی‌ شـهردار محلات نیز مـی‌بودند با مادر جون نیره اشرف و جان پوراندخت نزدیکی‌ بسیـار نمایـان مـیساختند بطوری کـه از چشم من کودک این احساسات نا پیدا نبود. از قول فردی    از محلات درون فضای مجازی زیر تصویر وی نوشته شده: ع امو زش کشیدن پرنس جک مرحوم آقای آقاخانی خدمات بسیـار ارزنده درهمـه زمـینـه ها مخصوصا درون زمـینـه بهداشت و آموزش بـه محلات نموده درون بالابردن کیفیت زندگی و فرهنگ مردم نقش بسیـار اساسی داشتند. بالا بودن فرهنگ محلات درون مقایسه با سایر شـهرهای همجوار مدیون زحمات این مرد بزرگ است. “روحشان شاد و یـادشان بسیـار گرامـی.

خانواده تیمسار جوادی نیز از دیگر اقوام و از نزدیکان خاندان آقا خان بوده و هستند کـه من با فرزند ایشان، دکتر غلامرضا جوادی گاه بـه گاهی‌ تماس دارم و ایشان همچنان درون تهران و با ولایت آبا اجدادیمان محلات درون تماس هستند. همسر مرحوم تیمسار جوادی بانو تاجلملوک بودند کـه فخرتاج خانم همسر سرهنگ عبدالله خلوتی مـی‌بودند. خانواده اسب پرور و اسب دوست کـه تصویری از خانم فخرتاج یـا بـه قول افراد فامـیل، فخری خانم با اسب دلخواهشان، پریزاد، مشـهود است. درون کتابشان سرهنگ عبدالله خان ذکر نموده بودند کـه این عتوسط عکاس زن گرفته شده

سرهنگ سهراب خلوتی یکی‌ از دو فرزند فخری خانم نیز از سوارکاران بـه نام دوران پهلوی بودند و از داوران بین المللی. ایشان چون پسر دائی پدر هستند همـیشـه نزد ما بـه عمو سهراب معروف بودند. از عمو سهراب سر راه ونکوور که تا سن دیـه گو درون کنکورد دیدن مـی‌کردم حتی درون یک سفر ایشان پیش ما بـه ونکوور آمدند کـه به اتفاق با کشتی‌ مسافرتی‌ کوتاه بـه ویکتوریـا منزل پدر و مادر رفتیم و به دیدن عمو ناصر و خانواده. یک بار هم از ونکوور بسته سیگار برگ دست پیچ کـه رئیسم برایم کادو آورده بود را فرستادم چون مـی‌دانستم عمو سهراب تنـها شخصیتی درون فامـیل بودند کـه از سیگار برگ استفاده مـید. درون نامـه تشکری کـه برایم فرستاده بودند عکسی‌ نیمـه از خودشان را نیز ضمـیمـه کرده بودند کـه ردّ زخم و بخیـه ناشی‌ از یک عمل بای بعد روی قلبشان نمایـانگر بود. درون یـاد داشت نوشتند که  سیگار‌های عالی‌ رسید، با تشکر از لطفت بـه دلیل عمل و به سفارش دکتر‌ها دیگر از این لذت محروم هستم. آن را بـه دوستی‌ از طرف شما اهدا خواهم کرد

سهراب چهار بار ازدواج نمود، ابتدا با همسر لهستانی خود بـه نام استفان کـه در آبادان کمـی‌ بعد از جنگ جهانی‌ دوم اشنا شدند ازدواج کرد کـه حاصل آن یک پسر و یک است، آنگاه یک ازدواج کم دوام با یک زن انگلیسی بـه نام سینتیـا داشته کـه حاصل آن یک بـه نام رکسانا هست که آندو سهراب را درون ایران ترک کرده بـه انگلستان باز گشتند. پدر بزرگ، بابا نیک اعتقاد، معتقد بودند او جاسوس مـی‌بوده کـه قصدش نزدیکی‌ بـه افسران نزدیک بـه شاه بوده بـه خصوص هنگامـی کـه به سهراب درون انگلستان اخطار دادند کـه دست از جستجوی همسر و ش بر دارد، پدر بزرگ بـه ادعایش معتقد تر شد. سهراب با کی‌ پمبلتن آمریکائی کـه از شاگردان چوگان وی درون تهران بود آشنا شد کـه حاصل آن ازدواج یک پسر مـیباشد کی‌ کمـی‌ بعد از انقلاب اسلامـی درون کالیفرنیـا درون سن کم چهل و چهار سالگی بر اثر سرطان درون مـی‌گذرد. کی‌ وصیت کرده کـه روزی خاکستر‌هایش بـه روی قله با شکوه دماوند پاشیده شود. این خواسته هنوز بـه مورد اجرا نیـامده. درون این تصویر سهراب و کی‌ درون زمـین اصطبل شاهنشاهی تهران دیده مـیشوند. ازدواج آخر سهراب خلوتی با روت اریکا بود. عمو سهراب درون کالیفرنیـا درون ۲۰۱۳ فوت مـینمایند. سهراب خلوتی را مطابق وصیتش کنار همسرش کـه بر اثر درد‌های مزمن غیر قابل علاج خود را از طبقه بسیـار بالای یک هتل نزدیک سن فرانسیسکو بـه پایین پرت کرد دفن کرده اند. هنگام معرفی‌ با آن خانم آلمانی دستش را بوسیدم و او بی‌ اندازه محظوظ شد

پدر بزرگ بـه من کـه نوه ارشدشان بودم علاقه خاصی‌ داشتند و برخی‌ “اسرار حکومتی”  را برآیم مـی‌گفتند و در سنین باز نشستگی مطالبی‌ را کـه یک عمر درون دل نگاه داشته بودند به منظور من نو جوان بازگو مـینمودند. مـیشد گفت کـه از بار رازداری خویش مـیکاستند. از جمله روزی درون حین پخش زنده جشن‌های ۲۵۰۰ سالگی شاهنشاهی ایران از تلویزیون سیـاه و سفید سر مـیز نـهار بـه من کـه آن موقع ۱۶ سال داشتم روی کرده نگرانی‌ خود را از بقای حکومت سلطنتی ایران ابراز داشتند کـه در آن زمان و در اوج شادمانی‌ها و خوشبینی ها و جشن‌های آن روز‌ها بـه نظرم غیر ممکن مـی‌بود. سپس نام مقام بالا رتبه‌ای را آوردند کـه نزد شاه ایران بسیـار مورد اعتماد بود.. فردوست .. و ادامـهٔ دادند کـه روزی این فرد به منظور ایران درد سر درست خواهد کرد. آنگاه بـه روی مـیز با انگشت برایم خط و نشان کشیدند و گفتند اگر من ندیدم، تو خواهی دید. من نام فردوست را به منظور اولین بار از دهان پدر بزرگ شنیدم. او سه‌ سال قبل از انقلاب اسلامـی چشم از جهان فرو بست و نتیجه خط و نشان خود را ندید. او  معتقد مـیبود کـه توده مردم سرزمـینش افکار عمـیق ندارند. او مـیگفت “ملت منتظر خبری هستند کـه بریزند توی خیـابان‌ها و شعار‌های قافیـه دار بـه زبان بیـاورند و کاری بـه نتیجه آن ندارند” و مردم ایران را بـه طور عمده “هو چی‌” مـی‌نامـید. از قرار بعد از انقلاب بـه دنبال پدر بزرگ آمده بودند کـه او را بازداشت کنند. وی کـه از افسران دست اندر کار دستگیری نواب صفوی مـی‌بود همـیشـه بر علیـه توطئه‌های فدأیـان اسلام درون کوشش بود. مادر بزرگ شماره سنگ قبر او را درون بهشت زهرا روی یک کاغذ نوشته و به آن جوانان انقلابی‌ داده بود. او نیز از اینکه پدرش با گلوله یک ملای جوان زود از دنیـا رفته بود از این قماش دل خوشی نداشت

 مادر بزرگ بزرگترین فرزند از سه‌ فرزند خانم جون صدیقه و سردار حبیب‌-محلاتی بودند. اختر، افسر، و مظفر تنـها باز ماندگان آنان هستند کـه پدر خود را کـه رئیس پلیس قزوین بود درون کودکی از دست دادند. بدین طریق کـه یک روز از سالهای ۱۹۱۶ مـیلادی ایشان کـه با کالسکه از اداره مرکزی پلیس قزوین بـه منزلشان کـه زمانی‌ مستشاران سوئدی درون آنجا مـیزیستند رسیدند، دم درگاه ورودی بـه باغ، نزدیک محل خدمـه، توسط یکی‌ از ظاهراً طلاب کـه بالای درختی کمـین کرده بود، هدف سوقصد قرار مـی‌گیرند و به سختی از گلوله‌ها زخمـی مـیشوند. خانم جون ، سرآسیمـه از صدای تیراندازی از خانـه بیرون مـیایند و همسرشان را درون آغوش مـیگیرند و با همان کالسکه بـه سوی بیمارستان مـیشتابند. دو روز بعد وی درون بیمارستان درون حالیکه سه‌ فرزند خردسالشان کنارشان بودند، فوت مـیکنند. اختر ۶ ساله، افسر ۴ ساله و مظفر ۲ ساله مـی‌بودند. مـیگفتند کـه به تحریک روسها او را ترور د. بعد‌ها دانستم آن طلبه جوان درون قزوین دوران رضا شاه صاحب قدرت و مکنت فراوان شده بود

بابا نیک اعتقاد بـه یـاد مـیاورد کـه سردار حبیب-محلاتی اجازه ورود لشگر قزاقان بـه قزوین و قرق آنـها را نداده بود و آنـها درون بیرون از شـهر اردو زده بودند. سرکرده آنان قزاقی بود بـه نام رضا خان. بعد از کشته شدن رئیس پلیس آنـها مختارانـه وارد شـهر شدند و خود را به منظور مرحله بعدی‌ یعنی اشغال تهران آماده نمودند. دست تقدیر آنـها را یـاری نمود و تهران را نیز گرفتند. پدر بزرگ اینطور بـه خاطر مـیاورد کـه گلوله‌های توپ‌های محافظ ادارات و اماکن حساس تعویض شده بودند و قزاقان بدون شلیک یک گلوله پایتخت را تسخیر د و پایـان حکومت سلطنتی قاجار و آغاز سلطنت رضا خان را فراهم نمودند

پدر بزرگ هیچوقت بـه خارج از ایران سفر نکرد و عشق و علاقه ا‌ش فقط بـه ایران بود و شاهش. مـیگفت کلمـه شاه درون فرهنگ ما آمـیخته هست و ایران همـیشـه شاه داشته. او ایران را دوست مـی‌داشت و از شاهش محافظت مـیکرد. پدر بزرگ درون بیست و شش سالگی از اسبش سرنگون مـیشود و پایش درون رکاب گیرمـیکند و بر اثر لگد‌های مداوم اسب رمـیده استخوان رانش خرد مـیشود و پس از عمل و بستری یک ساله بـه خدمتش ادامـه مـی‌دهد. وی با این حال عاشق آن‌ اسب مـی‌بود. آن اسب را کـه نامش را پلنگ گذارده بودند خودش از تیر اعدام نجاتش داده و خریده بود. جرم آن اسب کشتن صاحبش، کلنل سلیمان خان، بود کـه پدر بزرگ همـیشـه یـادش مـیکرد. پدر بزرگ کـه پای چپشان شش سانتیمتر از پای راستشان کوتاه تر بود بـه شوخی‌ مـیگفتند: “به سه‌ هرگز اطمـینان نکن.. بـه اسبت، بـه زنت، و به شاهت” البته این نقل قول از سرداری‌ است

من کـه همـیشـه درون این اندیشـه بودم کـه پدر بزرگ از دست اندر کاران خلق سازمان پلیس مخفی‌ ارتش، رکن دو بودند با اعتراض ایشان، گلرخ نیک اعتقاد روبرو گردیدم. چندی پیش، درون عروسی پسرم درون ادمونتون، با گلی‌ عزیزم، همزاد مادرم، کـه ساکن سن دیـه گو هستند، صحبت این موضوع شد، یعنی ایشان پیش کشیدند و با محّبت همـیشگیشان نسبت بـه زاده ارشد و محبوبش تذکر دادند کـه بابا بزرگ آگاهی‌ را اداره مـید و با ساواک و رکن دو ابدا مـیانـه خوبی نداشتند زیرا آنـها را رقیب خود مـینگاشتند. لازم دیدم این مطلب را ذکر نمایم، ولی‌ بـه دلائلی من کلمـه رکن دو را از زبان پدر بزرگ مکرر مـی‌شنیدم، و البته “آگاهی‌” ارتش را . بعد ایشان از افسران ارشد اداره آگهی مـیبودند. درون تصویر بالا گلی‌ کودک را پایین سمت چپ و پدر بزورگ، بابا نیک اعتقاد را ایستاده سمت چپ بالا ملاحظه مـینمأیم. این عخانوادگی درون هتل رامسر حوالی ۱۳۲۲ گرفته شده

تمامـی نسل بزرگتر خانواده از خاندان آقا خان محلات هستند بـه جز یک نفر، پدر بزرگ پدری من  مجتبی مـیرزا کـه از خراسان بود. وی کـه از نوادگان فتحعلی‌ شاه قاجارمـی‌بود، و یک برادر دیگر نام خانوادگی شجاع نیـا را برگزیده بودند بـه خاطر جد ایشان حسنعلی‌ مـیرزا فرزند شاه و حاکم کرمان و فارس و تسخیر کننده هرات کـه به این علت پادشاه پدر بـه او لقب شجاع سلطنـه عطا مـینماید همانطور کـه لقب آقا خان را نیز همان پادشاه بـه سرکرده ‌قوم شیعه نزاری محلات عطا نموده بود و محبوبش را بـه همسری آقا خان اول درآورد بـه طوری کـه فتحعلی‌ شاه جد بزرگ خاندان کنونی آقا خان نیز مـیشود و تصویر‌ها و پرتره‌های پادشاه پارسیـه کبیر زینت بخش کاخ آقا خان درون فرانسه و سوئیس  مـیباشد. دیگر برادران پدر بزگ نام‌های خانوادگی قهرمان، نام‌ فرزند حسنعلی‌ مـیرزا، یـا قهرمانی را انتخاب نمودند

جان پوراندخت مـی‌گفتند فتحعلی‌ شاه بـه سبب اخلاص و علاقه شخصی‌ بـه شاه خلیل الله نام فرزند ششم خود را حسنعلی نـهاد کـه نام فرزند خلیل الله و امام آینده شیعیـان اسماعیلی نیز مـی‌بود. امام حسنعلی شاه،  خاقان کبیر  را بـه همسری اختیـار نمود. نام آن زن سرو جهان خانم مـی‌بود. هردو حسنعلی‌ها حکام ‌قم بـه خصوص کرمان شدند. درون زمان حیـات پدر تاجدارش حسنعلی مـیرزا حاکم بود و پس از مرگ فتحعلی شاه حسنعلی شاه بـه حکم شاه جدید، محمد شاه،(ظاهراً از لج عمویش حسنعلی مـیرزا)  حاکم ‌ کرمان گردید و حسنعلی مـیرزا درون یک تصفیـه حساب فامـیلی بازداشت و به خاطر یـاغی گری علیـه برادر زاده ا‌ش کور و تبعید شد. حسنعلی‌ شجاع سلطنـه چون نایب سلطنـه بود بعد از مرگ نا بهنگام برادرش، عباس مـیرزا ادعای سلطنت داشت. وی  کـه برای بدست آوردن تاج از مقر حکومتش، شیراز، بسمت تهران لشگر مـی‌کشد با قوای روسی و انگلیسی روبرو مـیشود. شجاع سلطنـه بشدت با قرارداد‌های گلستان و ترکمن چای مخالفت مـی‌ورزید و خواهان باز بعد گرفتن ولایـات از دست رفته ایران بود ولی‌ لشگر او درون قمشـه شکست مـیخورد و شاهزاده بـه اسارت درون مـی‌اید وتوسط سرهنگ لیندزی نامـی کت بسته بـه تهران فرستاده مـیشود. حسنعلی‌ مـیرزا را بـه سفارش وزیر بد خواه  و به دستور محمد شاه جوان کـه به پادشاهی رسیده بود ، از دو چشم نابینا مـیسازند و به زندان مـی‌افکنند. از آن بعد شاخه حسنعلی‌ مـیرزای‌ شجاع از شاخه اصلی‌ قاجاریون جدا مـیشود و به آنان بی‌ اعتنایی مـیشود. بعد‌ها و در زمان جاینشین شاه، مـهد علیـا مادر شاه جدید کـه ‌ تنی حسنعلی‌ مـیرزای کور و زندانی مـیشد از پسرش مـیخواهد کـه آن شاهزاده نگون بخت را آزاد کند کـه در آرامش بمـیرد و شاه قبول مـی‌کند. شاید بتوان اذعان داشت کـه دخالت روسیـه و انگلستان درون آن زمان و در این واقعه همچنین مـیتواند از اولین دخالت‌های ابر قدرتین جهان درون صحنـه ایران زمـین بشمار آید. سرهنگ لیندزی بـه خاطر دستگیری شجاع سلطنـه از راولینسن ارتقا درجه دریـافت نموده بود وشخصا بـه او تبریک گفته بود

ولی‌ شاخه آقا خانی فامـیل درون ایران بعد از تغییر نامشان بدستور شاهان وقت همچنان بر صدر امور و از صاحب منصبان عمده کشور باقی‌ مـیمانند از جمله مـیرزا ابراهیم خان کـه در دربار ناصرالدین شاه از مشاوران مخصوص و همـیشگی‌ شاه بود و از خواص مورد اعتماد شخص شاه. او دوبار ازدواج نمود، پری جهان بانو و بعد‌ها گرشاسب بانو بیگم بودند کـه هردو از اجداد مادری من بـه حساب مـیایند. از قرار پری جهان بانو کـه نام مادرم از ایشان الهام گرفته شده به منظور همسر شاه قاجار از هندوستان یک فیل سفید هدیـه مـی‌فرستند کـه بسیـار مقبول ناصرالدین شاه قرار مـیگیرد..”جل الخالق .. فیل آلبینو هم داریم .. !!” این هم از روایتی کـه از مادر بزرگ و پدر بزرگ مـیشنیدم. پدر بزرگ، سرهنگ رضا نیک‌-اعتقاد، نام فامـیلشان را از کتاب پدر بزرگشان، مـیرزا ابراهیم خان، بنام آداب ناصری، کـه کتابی مملو از پند و اندرز و اشعار هست گرفته اند.  مـیرزا ابراهیم خان از شاه لقب صدیق‌خلوت را گرفته بودند کـه بسیـاری از اقوام تحت نام خلوتی هستند. درون تاریخنامـه‌ها ذکر گردیده کـه از آنجا کـه مـیرزا ابراهیم خان درون شطرنج مـهارت داشتند اغلب پادشاه را مات مـید و هنگام رسیدن بـه مرحله ماتی‌ خود را بـه چرت مـیزدند کـه شاه خوب فکر چاره باشد یـا ماتی‌ را قبول کند و هرگاه ناصرالدین شاه بازی‌ را مـیبرد بسیـار ذوق زده مـیشد. بـه یـاد دارم یک ترسیم با مداد بروی کاغذ ظاهراً از صورت مـیرزا ابراهیم خان را توسط ناصرالدین شاه کـه زیرش نوشته شده: مـیرزا ابراهیم درون حین ماتی

نیمـی از فامـیل نام خانوادگی آقا خانی را بر گزیده بودند کـه به تدریج بـه نیک اعتقاد، مقدم، سرآمد، پوریـا، و خلوتی تبدیل شدند. آنطوری کـه در کتاب مـیرزا ابراهیم خان و خاطرات آقا خان سوم نوشته شده نسب آنان بـه شاه خلیل الله و خواجه نظام الملک کـه یکی‌ از سه‌ یـار دبستانی مـی‌بود و بـه حضرت فاطمـه (س) و علی‌ ابن آبی طالب (ص) مـی‌رسد. جمله “یـا علی‌ مدد” از جملات روزمره اسمعیلیـان مـیباشد کـه اخلاص بخصوص خود را نسبت بـه داماد پیغمبر و پدر تمامـی ائمـه اطهار اعلام مـینمایند. که تا پنجاه جد نزد این خاندان ثبت شده. آنـها از  فاطمـیان بودند کـه فلات ایران را به منظور کشت و ذرع و دامداری ترجیح دادند و خیلی‌ زود حساب خود را از خلیفه مسلمـین درون بغداد جدا د و در قلعه الموت نمایش هولناکی به منظور او ترتیب دادند کـه با ملازمـینش بـه بغداد باز گشت. نزاریون مـی‌گفتند ما شیعه هستیم و شما اهل سنت بعد ما بـه بغداد باج و خراج نمـیدهیم. مسئله ایرانی‌ها با بغداد همواره بـه گونـه‌ای بروز کرده

مـیرزا ابراهیم خان صدیق خلوت و دو همسرشان از بسیـاری جهات درون ساختار ژنتیکی‌ اینجانب سهیمند.. بدین طریق کـه او هم پدر بزرگ پدرم مـیشود و هم پدر بزرگ پدر بزرگم و همـینطورپدر مادر بزرگم. کوچکترین فرزندانش دو قلو بودند کـه یک بـه نام نیره اشرف، مادر بزرگ من، و یک پسر، یحی‌، درون سال ۱۹۰۰ بـه دنیـا آمدند. سرهنگ یحی‌ خان نیز از مدرسان بـه نام ریـاضی درون دانشگاه افسری مـی‌بودند و به من کودک درون هر فرصتی کـه مـیافتند ریـاضی درس مـیدادند و یک تومان بابت وقت بـه من مـیدادند. فهم ریـاضی‌ خود را بـه “دایی یحی‌ خان” مدیونم

من فقط یک پدر بزرگم را دیدم و آن هم سرهنگ رضا نیک‌ اعتقاد فرزند عباس خان، فرزند بزرگ مـیرزا ابراهیم خان بودند. پدربزرگ کـه در بخش رکن دو پلیس مخفی‌ ارتش درون دوران پادشاهی رضا شاه و فرزندش محمد رضا شاه مقام نسبتا بالائی داشت با سران مذهبی‌ مخالف حکومت مخالف و دستگیری آنان را بـه عهده داشت و در دوران نخست وزیری مصدق و شیوع حزب کمونیست  توده بـه شدت مشغول مبارزه و دستگیری عوامل این حزب بوده کـه برای حکومت تهدید جدید بـه حساب مـیامد. پدر بزرگ از اینکه تمامـی چهار فرزندش مخفیـانـه عضو آن حزب شده بودند کاملا بی‌ خبر بود. روزی کـه مأموران لیستی از ان مورد سؤ ظنّ دبیرستان انوشیروان دادگر را برایش تهیـه مـی‌بینند از اینکه نام دو دو قلویش را درون آن لیست مـی‌بیند بی‌ اندازه تعجب کرده وحشت زده مـیشود. یکی‌ از آن ان مادر من پریرخ بودند که  برایم این قسمت را باز گو د.. “یک روز دیدیم بابا با عصبانیت مفرط  درون را باز کرد و به داخل اتاق وارد شد و فریـاد زد: “شماها نون منو مـیخورین یـا نون لنین رو؟” از قرار بابا بزرگ درون دفتر کارش و با همکاری ‌ وفادارش و پس از اتمام ساعت کار پرده‌های دفتر را کشیده بودند و لیست اسامـی را دوباره نوشته بودند منـهای نام انش. آنجا بود کـه پسران هم اقرار مـیکنند کـه عضو حزب توده هستند. این خبر پدر بزرگ را دو چندان پریشان خاطر مـیسازد بـه خصوص کـه دو پسرش درون ارتش مشغول خدمت نظام بودند و مجازات عضویت درون حزب کمونیست توده به منظور افراد استخدام شده ارتش مرگ توسط جوخه آتش بود

همـینطور هم شد و فرزند بابا نیک اعتقاد راهی‌ زندان شدد و محکوم بـه اعدام. دایی عباس بـه اصطلاح سمپات بودند و در پخش اخبار و چسباندن آنـها بر دیوار‌ها شرکت مـید منتها دیگری کـه در حزب نام نوشت عمویم بودند. وی اکنون از پزشکان آسیب شناس بیمارستان ویکتوریـا جوبیلی هستند درون شـهر ویکتوریـا کـه باز نشسته شده‌اند. عمو ناصر نیز که تا پای تیر باران رفت . آن درست سالی‌ بود کـه من درون شرف بـه دنیـا آمدن بودم و روزنامـه حاوی اسامـی برادرش را از دست مادر پنـهان کرده بودند از ترس اینکه بچه ا‌ش سقط شود. ولی‌ مادر به منظور زایمان درون عمومـی‌ روزنامـه را درون طی‌ انتظار به منظور آماده شدن “نمره” یـا خصوصی، بر مـیدارند و چشمش بـه لیست اعدامـی‌ها مـی‌افتد و همانجا غش مـی‌کند. آنـها را دوسه سالی درون انتظار اعدام نگاه مـیدارند و مادر من نوزاد را به منظور ملاقاتی آنـها بـه زندان قصر مـیبرد و از قرار محسن کوچک اسباب تفریح دایی‌ها و هم سلولانشان  مـیله‌ها ی زندان بود. هردو، دایی و عمو جان درون این تصویر دیده مـیشوند. خوشبختانـه با وساطت و خواهش پدر بزرگ کـه وفاداری خود را نسبت بـه هر دو شاه، پدر و پسر اثبات نموده بود موفق مـیشود فرزندان خود را و هم بند‌های آنـها را از جوخه اعدام نجات دهد و بخشش شاه را برایشان بگیرد. مـیگویند مادر بزرگ ها بـه هنگام دریـافت خبر بخشودگی فرزندانش از شوق سرباز رانندهٔ حاوی خبر خوب را بارها مـیبوسند و چرخ‌های جیپ ارتشی را کـه آنـها را بـه منزلش رسانیده بودند کـه خبر بخشش پسرانش را بدهند مـیبوسد. دکتر سیـاوش نیک اعتقاد یـا بـه قول اهل فامـیل سیـا کـه رئیس و باز نشسته دارو سازی سیبا گایگی درون ایران هستند عمری را درون خدمت مردم کشورمان گذراندند. همـینطوربرادرشان آرشیتکت، دکتر عباس نیک اعتقاد بناها و ساختمان‌های زیبایی درون اقسا نقاط ایرانزمـین طراحی‌ و نظارت کرده‌اند از جمله هتل‌ها و مجموعهٔ شاپینگ مال جزیره‌ کیش. کافی‌ بود یک مداد و یک تکه کاغذ درون دسترس باشد یـا حاشیـه روزنامـه ای. طراحی‌ و نقاشی دائی عباس بـه خصوص پرندگان وقت گذرانی‌ او بود

از دیگر روایـاتی کـه پدر بزرگ سرهنگ نیک اعتقاد برای نوه ارشدش مـیگفت اقامت یک ساله یک خلبان آمریکائی درون منزل سرهنگ عبدالله خان خلوتی و فخری خانم، پدر و مادر سهراب و منوچهرکه با همسرانشان استفان و منیر درون همان منزل بزرگ درون محله قدیمـی‌ آقا‌شیخ‌هادی مـیزیستند، بود کـه با اهالی منزل آشنا و با کودکان درون حیـاط منزل  بازی‌ مـیکرد و برای صرف چای و شام اغلب بـه خانواده ملحق مـیشد. پدر بزرگ کـه همچنان پرونده کشته شدن ستوان ایمبری آمریکائی درون سقا خانـه آقا شیخ هادی را درون خاطر زنده نگاه داشته بود بـه آن آمریکائی جوان بـه دیده شک مـی‌نگریست و مـیپنداشت درون پایگاه هوایی نظامـی بـه جمع آوری اطلاعات دست مـیزند و جاسوس آمریکاست. او کـه برای تعلیم خلبانان نیروی هوایی اندکی‌ بعد از اتمام جنگ جهانی‌ دوم بـه ایران آمده بود هنوز بـه سی‌ سالگی نرسیده بود. آن آمریکائی جوان بعد‌ها رئیس سازمان سیـا و سفیر آمریکا درون چین شد و پس از دو دوره معاونت بالاخره بـه ریـاست جمـهوری آمریکا رسید. اوی‌ نبود جز جرج هربرت بوش، چهل و نـهمـین رئیس جمـهور آمریکا. بـه یـاد دارم گاه گاهی‌ کـه به دیدن منیر مـیرفتیم درون آن حیـاط بازی مـیکردیم. حتی یکی‌ دو شب هم درون همان اتاق خواب خوابیده بودم. سالها بعد درون ضیـافت معرفی‌ کتاب خاطراتش درون واشنگتن سهراب خلوتی نیز حضور مـی‌یـابد بوش سهراب را بـه خوبی مـیشناسد و یک نسخه کتاب خود را بـه وی اهدا مـینماید و کتابش را برایش امضا مـینماید و از فرزندانش مـیپرسد. بـه خصوص کـه سهراب با رئیس سازمان امنیت ازدواج نموده بود و با همتای آمریکائیش بوش، درون زمان ریـاستش ٔبر سازمان سیـا ارتباط مستقیم داشت

هنگامـی کـه زیبای چشم سبز سهراب بعد از شکست درون یک عشق ناگهان تصمـیم گرفت کـه با پر قدرت‌ترین ژنرال شاه،  نعمت الله نصیری، ازدواج نماید پدر بزرگ نگرانی خود را ابراز نمود. مـیگفت کـه “امکان بی‌ شوهر شدن آن زیـاد است” .. نـه‌ بـه خاطر تفاوت بالای سنی‌ و مرگ طبیعی تیمسار نصیری بلکه بـه آن خاطر کـه معتقد بود او درون هر حال فدای قدرت طلبان آینده نـه‌ چندان دور ایران خواهد شد و ژنرال را “چوب دو سرّ طلا” مـی‌نامـید. پیش بینی‌ پدر بزرگ باز درست از آب درامد. بر همـه اکنون واضح و مبرهن هست که ژنرال پر قدرت ابتدا زندانی خود شاه شد کـه برای خواباندن سر و صدای قائله احتمالا امر بـه اعدامش دهد کـه انقلاب مـهلتش نداد و ژنرال بـه راحتی‌ توسط انقلابیـان دستگیر و پس از یک دادگاه فوری همراه چند تن دیگر از ژنرال‌های شاه عجولانـه اعدام شدند. پدر بزرگ بـه من مـیگفت کـه هنگام تعویض هر حکومتی عوامل دست پرورده سازمان‌های مخفی‌ روسی، انگلیسی، و آمریکائی کـه اسرار نظامـی و دولتی را درون دارند ‌هایشان آماج گلوله‌ها  خواهند شد ومـیبایستی از مـیان بروند. بـه نظرم او این درس را درون زمان نخست وزیری دکتر مصدق و کودتای ۲۸ مرداد فرا گرفت

خودش فرانسوی‌ها را ترجیح مـیداد و معتقد بود از همـه کمتر بدند! شاید هم چون درون مدرسه آلیـانس فرنسویـان تحصیل کرده و به زبان فرانسه آشنائی داشت فرهنگ آنـها را بر فرهنگ انگلیسی‌ و آمریکایی‌ ترجیح مـیداد. او هنوز هم از دوران اشغال ایران درون شـهریور ۱۳۲۰ توسط قوای متفقین بـه تلخی‌ یـاد مـیکرد ولی‌ مـیگفت سربازان و افسران روسی بسیـار مودب تر از هم تای انگلیسی و یـا آمریکائی آنـها مـی‌بودند. مـیگفت افسران آمریکائی با بی‌ پروأیی پاهایشان را روی مـیز قرار مـی‌دهند درون صورتی‌ کـه از روس‌ها هیچوقت هم چین عملی‌ سر نمـیزد. بـه خصوص کـه در دوران اشغال ایران  فامـیل ما درون جنگ خلیج فارس یک عضو افتخار آفرین را از دست مـی‌دهد

ناخدا سوم حسن مـیلانیـان  ۳۷ ساله – فارغ التحصیل دانشکده نیروی دریـایی ایتالیـا درون عرشـه ناوچه ا‌ش “پلنگ”  بر اثر رگبار مسلسل سنگین یک ناو انگلیسی بشدت زخمـی مـیشود و بعد از شکستن کشتی‌ (آنطور کـه برای پدر بزرگ، مادرجون، و رخشی خانم و سرهنگ عبدالله خان درون تهران تعریف د) خود را بـه زحمت بـه ساحل مـیرساند و در ساحل خلیج فارس مـیا‌فتد که تا یک سرباز انگلیسی او را مـیابد و مـیخواهد بـه بیمارستان انگلیسیـها درون بصره بفرستد کـه با مخالفت ناخدای زخمـی مواجه مـیگردد. ناخدا از وی مـیخواهد او را بـه تهران بفرستد. آن سرباز انگلیسی نیز قبول مـی‌کند. متأسفانـه طول زمان رسانیدن ناخدا بـه تهران اثر خودش را مـی‌کند و پس از سه‌ چهار روزی درون بیمارستان ینگه دنیـا درون مـیان اهل خانواده و دو پسر خرد سالش هرمز و هومن دنیـا را بدرود مـی‌گوید و نامش درون لوحه شـهدای شـهریور بیست جاودان مـیشود از قول همسر ایشان خانم درخشنده مـیلانیـان کـه به من مـی‌گفتند ایشان ناخدا دوم شدند بعد از احراز یک درجه بـه خاطر شـهادتشان

پدر بزرگ از آن هنگام کینـه سختی علیـه انگلیس‌ها بـه دل گرفت. فرزند ناخدا مـیلانیـان دکتر هرمز مـیلانیـان افتخار پدر را ادامـه داد و از زبان شناسان بنام تاریخ ایران گردید. هرمز درون ۱۳۹۳در آپارتمان ساده ا‌ش درون پاریس کـه به تنـهایی مـی‌زیسته از غم مـیهن و نیـافتن فرصت بیشتر به خدمت بـه مـیهنی کـه پدرش از برایش مرد فوت نمود. مصاحبه او درون تلویزیون سیـاه و سفید را کـه در باره زبان‌های پهلوی و دیگر نوشته‌جات سنگی‌ تاریخی بود بـه یـاد مـیاورم

من درخشنده خانم را درون مسافرت اولم بعد از انقلاب منزل مادر بزرگ درون سال ۱۳۷۶ ملاقات کردم. بـه منزل خودشان نیز کـه در خیـابان نفت واقع بود رفتم. عکس‌های عروسی‌ و آهسته با شوهر جوانش مـیلانیـان را بـه من نشان دادند. اهالی فامـیل او را رخشی خانم صدا مـید. از رخشی خانم درون اتاقشان پرسیدم کـه چرا دیگر ازدواج ند.. نگاه عمـیقی بـه من افکندند و پاسخ دادند چرا این سوال را مـیکنی‌؟ بعد از او با هیچ مرد دیگری نمـیتوانستم زندگی‌ کنم. این زن همـیشـه عاشق شوهر شـهیدش ماند. به یـاد مـیاورم دوران کودکی کـه در محله سنگ لج بسر مـی‌بردیم بـه من و برادر و م پول مـیدادند.. و مـی‌گفتند پول آدامس.. نفری پنج ریـال. مادرم رخشی خانم و هرمز را خیلی‌ دوست مـی‌داشت. هومن از اوان نو جوانی‌ بـه انگلستان مـهاجرت نمود. مادر مـیگفت کـه نابغه‌ای بود کـه رفت کـه رفت. او درون یک بندر کار مـیکرد و همسری انگلیسی اختیـار کرده. مادر همچنین از رخشی خانم مـیگفت کـه به علت یتیم شدن او و برادران وی، بچه‌ها را مـیان فامـیل بزرگ د دکتر احمد شیمـی‌، مـیکرب شناس بنام کـه در کشف و درمان بیماری‌های مرغی جان مـیلیون‌ها مرغ را از یک بیماری نجات دادند نیز یکی‌ از آن اطفال مـی‌بود. احمد خان نیز از چهره‌های ماندگار ایران نامشان بـه نیکی‌ ثبت گردید. احمد خان نزد خانم جون صدیقه و رخشی خانم نزد سرهنگ عبدالله خان زندگی‌ مـید و دوران کودکی خود را با فرزندان ایشان گذراندند. آندو راه و روش زندگی‌ پدر و مادرم را مـیپسندیدند

پری و مـهدی هردوسرشار از شوق و عشق بـه یکدیگر و خدمت بـه خلق ستم دیده ایرانی عطای زندگی‌ تهران را بـه لقایش مـی‌بخشند و به دیـار دور دستی‌ نزدیک ساحل دریـای مازندران و به مـیان  روستائیـان مـیروند کـه کودکان آنـها را با سواد کنند. آنـها آرمان‌ها را فقط درون شعار‌ها و کتاب‌ها نمـیدیدند و اقدام بـه عمل آنچه مـیگویند د. حتی یک مزرعه پنبه را نیز راه اندازی نمودند کـه به یخبندانی غیر معمول گرفتار گردید و متحمل ضرر شدند. دوران اولیـه کودکی من از خاطرات دو دنیـا رنگین هست .. دنیـای مرفه و دنیـای فقیر. آنـها بعد از چند سال ادای دین خود بـه جامعه به منظور ادامـه تحصیل بـه تهران بازگشتند و هردو درون آموزش و روانکاوی نو جوانان که تا فوق لیسانس پیش رفتند. مادر کـه همـیشـه شاگرد اول بودند بورس دکتری از دانشگاه مـیشیگان دریـافت کرده بودند کـه به دلیل خانواده جوانی‌ کـه داشتند از عزیمت بـه آمریکا خود داری نمودند. پدر و مادر درون ارائه دوره جدید راهنمایی، بین ابتدائی و دبیرستان از پیش آهنگان و مدبران آن دوره بودند و بر طراحی‌ کتب درسی‌ این سه‌ سال نظارت مستقیم داشتند. مادر، پریرخ نیک اعتقاد شجاع نیـا روز سیزده فروردین ۱۳۹۵ برابر با اول آوریل ۲۰۱۶ درون ونکوور بر اثر سرطان درون گذشتند. یـادشان به منظور ما همـیشـه گرامـیست. مادر پری بین  دوستان و فامـیل همـیشـه از نوع بخصوصی محبوبیت بر خوردار مـی‌بودند. درون مراسم یـاد بودشان درون سالن کلوپ گلف وست ونکوور تعداد کثیری حضور بهم رسانیده بودند.

سرگذشت فامـیل از روایـاتی کـه مـیشنیدم طیف وسیعی ازاحساسات را شامل مـیشد. از داستانـهای خنده آور که تا غم انگیز و حتی تاسف آور. یک داستان خنده آور نیز درون اینجا بازگو مـینمایم با عرض معذرت ، و آن مربوط بـه زهره خانم آقا خانی همسر سرهنگ فضل الله خان مقدم هست که برادر بزرگتر پدر بزرگ مـیشوند. درون یک ضیـافت رسمـی‌ باشگاه افسران درون حضور پادشاه زهره خانم شوهرش را کنار پیست مـی‌یـابد کـه با یونیفرم ارتشی اش و آن قامت بر افراشته مدعوین را مـی‌نگریست. زهره خانم شوخ طبع فکری شیطانی بـه مخیله‌شان خطور مـی‌کند و برای غافلگیر همسرش بـه او نزدیک مـیشود و با انگشت سبابه کاری را کـه ترسش مـیرفت انجام مـی‌دهند. او یکه مـیخورد و بر مـیگردد کـه ببیند چهی‌ اجازه چنین گستاخی‌ای را بـه خود داده کـه در آن لحظه بود کـه زهره خانم متوجه مـیشوند آن مرد شوهرشان نیست و مرد دیگریست !! ا

بعد از خواندن کتاب خاطرات آقاخان محلاتی متوجه موقعیت ابسیـار استثنائی وی از کودکی شدم کـه همواره سعی‌ بر تربیت و آموزش این فرد “منتخب” بـه بهترین نحوی کـه دنیـای “ویکتوریأیی” آن زمان حکم مـیکرد شده و دست روزگار این کودک را درون قرنی مـیپرورد کـه شاهد دو جنگ جهانی‌ و دو انقلاب بزرگ بوده. متوجه شدم کـه آقا خان جوان چه نقشـهای حساسی را درون مـیان دوستان و دشمنان اروپایی و روسی ایفا کرده و در دوران فرا استعماری اروپا درون آسیـا و آفریقا نقش‌های لولأیی و اساسی‌ داشته. از ملاقات‌هایش با تزار روسیـه گرفته که تا سلطان عبدالحمـید امپراطور عثمانی که تا پادشاهان و وزیران عمده نیمـه اول قرن بیستم مـیلادی که تا رؤسای جمـهور آمریکائی و فرانسوی و خانواده سلطنتی انگلستان و دوستی‌ نزدیک با مادر چرچیل و … با همـه و همـه سر و کار داشته و حامل پیـام‌ها بوده ، حتی مـیگویند بـه شاه ایران درون یک مـیهمانی درون ایتالیـا سفارش مـی‌کند کـه از اتومبیل حامل پادشاه استفاده نکند و بعد مـی‌فهمند کـه بمب تویش بوده و دیگر معجزات کوچک.

و بعد از خواندن این کتاب متوجه شدم کـه آقا خان بنا بـه مقام و موقعیت خدادادیش درون سخنرانی‌های متعدد درون اقصی نقاط دنیـا دعوت مـیشود بـه خصوص درون سازمان نو بنیـاد ملل درون نیو یورک و در گردهم آیی‌های سران تعیین کننده نقشـه دنیـا بعد از دو جنگ جهانی‌ حاضر و صاحب نظر بوده. وی با تاسیس بانک آقا خان و با درامد سرشار شرط‌بندی روی اسب‌های اصطبل های آقاخان در مسابقه‌های اسب دوانی آسیـایی و اروپایی اقدام بـه سازمان دهی‌ پروژه بزرگی درون باز سازی و تغذیـه مردم کشورهای نو بنیـاد آفریقائی کرد کـه به تأسیس چندصد دبستان و دبیرستان و چندین دانشگاه نیز انجامـید.

همـینطور بعد از خواندن این کتاب متوجه شدم کـه او طولانی‌ترین حکومت را درون تاریخ بشر و تاریخ سیـاست و رهبری مذهبی‌ داراست و بلی مـیبایستی اذعان نمود کـه رهبری آقا خان بـه نحوی معجزه آسأ و با بیش از هفت دهه رهبری یک قوم بیست مـیلیونی هیچگاه زندان و زندانی نداشته و هیچوقت بـه خاطر قدرت و بقای قدرتش دست بـه آدم کشی‌ نزده. بـه همـین خاطر بود کـه مریدانش بـه مناسبت شصتمـین سالگرد رهبری قوم شیعه اسماعیلیـه وی  را با الماس و برلیـان توزین د و به بانک آقا خان با دل و جان اهدا نمودند. قومـی کـه بر اثر شناخت و درک موقعیت خود و شرائط زمانی‌ و مکانی بهترین و عاقلانـه‌ترین انتخاب‌ها را کرده‌اند و تحت شعار “علم علم علم” آقاخان تبدیل بـه افرادی پرکار، متخصص، و دست اندر کار و سازنده درون کشورهای مـیزبانشان شدند.

سلطان محمد شاه، آقا خان سوم درون اوائل دهه پنجاه مـیلادی امامت را بـه نوه خود، کریم، واگذار مـی‌کند و خود چندی بعد از آن‌ فوت مـی‌کند. اولین بار تصویر کریم شاه را از تلویزیون هنگام پخش مراسم تاج گذاری محمد رضا شاه پهلوی درون تهران دیدم. درون منزل مادر بزرگ. خیلی‌ خوش تیپ و جوان بود. مادرش انگلیسیست. کوچکم کـه هنوز مجرد بود قربان صدقه اش مـیرفت

آقا خان کـه به جشن عروسی‌ محمد رضا شاه پهلوی با ملکه ثریـا دعوت شده بود بـه همراه همسر فرانسویش کـه نام فارسی بگم را اختیـار کرده بود، سه‌ روز درون ایران بـه سر مـیبرند. روز اول بـه عروسی‌، و روز دوم را منزل یکی‌ از اقوام، احیـاناً شاه خلیلی بـه سر بردند ، و روز سوم اسمعیلی‌ها و محلاتی‌ها او و همسرش را بـه محلات مـیبرند. دوعاز آن شب شام اول و آخر با فامـیل را ضمـیمـه مـی‌کنم کـه مادربزرگ نیره اشرف، جان پوراندخت، بی‌بی زیبنده خانم، نادره خانم ، خانم جون صدیقه و دکتر احمد شیمـی‌ را ملاحظه مـینمایم . مـهندس علیقلی سرآمد همسر ‌ منور و منصور شجاع نیـا نیز درون پشت سر آقا خان دیده مـیشوند. همـینطور شـهربانو گیلانفر پدر بزرگ و فرزندشان نصرت کـه آرشیتکت بـه نامـی‌ درون یـالت نوادا بودند و زهره خانم آقا خانی و تیمسار جوادی و همسرشان تاجلملوک و فخری خانم خلوتی حضور دارند.  استفان خلوتی نیز سمت راست آقا خان بین فرزانـه خانم مقدم و منیر خانم خلوتی ایستاده و به نوشته جات مـی‌نگرد.این دو عرا عمو ناصر شجاع نیـا نیز درون کتاب خود “یک نامـه فارسی‌” بـه چاپ رسانیده اند

نیمـه ساکن ایران خاندان آقا خان

علت اختلاف نام خانوادگی  پدر بزرگ و برادرشان این هست که از آنجا کـه هردو نام خانوادگی آقا خانی را دارا مـی‌بودند درون ارتش و دولت حکومت رضا شاه این نام قدغن بود و آنـها مجبور بـه انتخاب نام دیگری شدند. شخص آقا خان همانطور کـه با قاجاریـان نسبت قوم و خویشی مـیداشت بعد از انقراض آن سلسله همچنان تماس خود را با خاندان سلطنتی جدید، یعنی پهلوی، حفظ نمود و خیلی‌ زود توانست با آنان ارتباط صمـیمانـه بر قرار سازد، ایرانی بودن وی او را از دوری با کشور آبا اجدادیش بر حذر مـیداشت و خصلت صلح جویی‌ و دوستی‌ آقا خان همچنان وی را از نزدیکان و معتمدین دربار پهلوی نگاه مـیداشت

به عنوان مثال هنگامـی کـه بزرگ رضا شاه شاهزاده فاطمـه پهلوى بـه خاطر ازدواج با يك شخص آمريكايى موجب برانگيختن عصبانيت برادر تاجدارش، محمد رضا شاه قرار گرفت و از دربار رانده شد. او مجبور شد درون محل سفارت ایران فرانسه بـه همسری آقای هیلردر آید. آقا خان درون اینجا پا درون مـیانی نمود و بخشش فاطمـه را از شاه خواستار شد کـه مورد قبول محمد رضا شاه قرار گرفت. این خارج از کتاب و از منابع موثق و جریده‌های روز ایران ذکر مـیشود

 گفته مـی شود کـه آقاخان بـه شاهزاده فاطمـه پهلوى قول داده بود کـه شفاعت او را درون پیشگاه شاه بنماید و فرمان عفو او را بگیرد. درون روز عروسی فاطمـه پهلوى درون محل سفارت ایران درون فرانسه ، آقاخان سوم هنگامـی کـه عروس را مغموم و گرفته مـی بیند، خنده بلند و پرصدائی نموده و مـی گوید: مطمئن باشید کـه شاهنشاه ایران شما را عفو خواهند نمود. گو اینکه اين ازدواج، درون ایـامـی صورت گرفت کـه دربار تهران بـه خاطر حمل جنازه رضا شاه پهلوى از مصر بـه تهران عزادار بود. آقا خان سوم بـه شاهزاده فاطمـه پهلوى گفته است: شما هیچگونـه اقدامـی ننمائید. ماه آینده کـه من عازم طهران هستم، بـه اتفاق خود، همسرتان آقای هیلر و شما را بـه طهران مـی برم و از پیشگاه شاهانـه تقاضای بخشش مـی نمایم. جالب اين هست كه درون روز عقد ثریـا و شاه يعنى بيست و دوم اسفند سال 1329 شمسى، يك مـهمان عالیقدری کـه در این مجلس حضور داشت، یعنی آقاخان سوم احتراماً بـه جای پدرِ عروس دفتر ازدواج را امضاء و معرف دیگر سردار فاخرحکمت، رئیس وقت مجلس شورای ملی بود

در اینجا مـیبایستی یـادآور شوم کـه آقا خان نویسنده حرفه‌ای نبوده و خاطرات خود را بعد‌ها درون سنین بالا بـه رشته تحریر آورده کما اینکه خواننده متوجه خواهد شد کـه به طور سری زمانی‌ نوشته نشده و از یک زمان بـه زمان دیگر مـیرود. من آنرا یک حسن یـافتم از آنجا کـه اغلب خاطرات بر حسب زمان پیش مـیروند درون صورتیکه درون خاطرات آقا خان این موضوع و مطلب هست که کتاب را پیش مـیبرد و تکرار و شباهت‌ ها و احیـاناً مقایسه آنـها  آن درون دوران مختلف. آقاخان درون این کتاب از مرز زمان مـیگذارد و به موضوع و محتوای مطالب ارجعیت مـینـهد.

مقدمـه کتاب توسط سامرست موام

من آقا خان را سالیـان سال هست که مـی‌شناسم. او دوستی‌ مـهربان هست که به منظور دوستانش از هیچ کوششی فروگذار نیست و هر کاری کـه از او بر آید به منظور کمک بـه آدمـیزاد مـی‌کند. البته مـیبایستی اقرار نمود کـه او حدود اختیـارات قابل ملاحظه‌ای نیز درون دست مـیدارد. آشنائی من با آقا خان از آن زمستانی کـه در هند گذراندم آغاز گردید. آن زمستان و آن اقامت موقت درون آن کشور رنگارنگ و پر از عجایب دیدنی‌. بلی آن زمستان تجربه‌ای بود برایم بس گرانقدر کـه شاید بهترین آن‌ آشنائی با آقا خان بود.

آقا خان یـا بـه قول طرفدارانش، سلطان محمد شاه، مردی وارسته و در عین حال درون خور احترام و حتی پرستش از سوی مریدانش مـیباشد. بلی دوستی‌ من با آقا خان از آن زمان شروع و تا بـه امروز ادامـه دارد و مطٔمئنم کـه ادامـه خواهد داشت هنگامـی کـه آقا خان از من خواست کـه مقدمـه کتاب خاطراتش را برایش بنویسم با خوشحالی قبول کردم. خوشحال و در عین حال مفتخر از این تقاضای ساده و خالصانـه. او بـه من احتیـاج ندارد کـه معرف او باشم زیرا شـهرت وی جهانی‌ و مطٔمئنا قدیمـی‌تر از من است.

بعد از خواندن کتاب خاطراتش بود کـه تازه پی‌ بردم چقدر از او کم مـی‌دانستم درون حالیکه همواره درون این باور بودم کـه آقا خان را خوب مـی‌شناسم. که تا قبل از خواندن کتابش مـی‌‌انگاشتم کـه او فقط رهبری گروه کوچکی از مسلمـین را بـه عهده دارد و به عنوان امام شیعه اسماعیلیـه جهان از نوادگان مستقیم پیـامبر اسلام مـیباشد. مـی‌دانستم کـه اسمعیلیـان از اقسا نقاط جهان به منظور دیدار او بـه خانـه او مـیایند و او درون آن مقر گسترده یـا هر کدام از منازلش و آشپزخانـه هایی کـه شبانـه روز به منظور صدها نفر فقیر و غنی، مسافر و محلی، مسلمان و غیر مسلمان مـی‌پزد بـه رایگان پذیرایی مـی‌کند.

مـی‌دانستم کـه قوم اسماعیلیـه کشور بـه خصوصی ندارند و در اقصا نقاط جهان پراکنده مـیباشند ولی‌ رهبری آنانرا یک خاندان ایرانی‌ بـه عهده دارد – آقا خان. آنـها از اصلمندزادگان آن دیـار بوده اندکه وارث مذهب شیعه اسمعیلیـه کـه در تاریخ ایرانزمـین توسط شخصی‌ بـه نام حسن صباح بـه دنیـا معرفی‌ گردید. مـی‌گویند شاعر و ریـاضی دان معروف، عمر خیّام نیز از دوستان وی بوده کـه به اتفاق یک شخصیت معروف دیگری بـه نام خواجه نضاململک، بـه سه‌ یـار معروف بودند کـه از کودکی با یکدیگر عهد وفا بسته بودند. آن سه‌ مبتکر و معرف شاخه‌ای از اسلام شدند کـه با خلیفه بغداد سر ناسازگاری نـهاد و از باج و خراج تحت عنوان خمس و ذکات بـه بغداد سر باز زد و در قلعه‌ای کـه روی کوهی بس مرتفع و صعب العبور ساخته بودند دست بـه اشأعه مذهب نو بنیـاد خود زدند. قلعه‌ای کـه نام قلعه عقابها را بـه خود اختصاص داد. آن قلعه ترس بزرگی‌ درون دلً خلیفه پر قدرت مسلمـین افکنده بود. چون گروه حسن صباح با سیـاست‌ ترور و قتل مخالفانش توسط گروه سر سپرده و از جان گذشته اسمعیلیـه دامنـه وسیعی را از شمال آفریقا که تا آسیـای مـیانـه که تا آسیـای مرکزی حتی چین درون بر مـیگرفت.

مذهب شیعه اسماعیلیـه کـه در ایران زمـین بـه هفت امامـی‌ها معروف بودنددر مقابل شیعه دوازده امامـی، دیگر آن‌ پیشینـه هراس انگیز ترور و قتل رجال و امـیران مخالف را پشت سر گذارده و زیر رهبری مدرن آقا خان اول و دوم سیـاست پیشرو و بر پایـه علم و دانش و کار و ابتکار را پیش گرفتند. امروزه اعضای فرقه اسماعیلیـه درون هر کجا ی دنیـا کـه هستند، از زندگی‌ نسبتا مرفه و شاد برخوردار هستند کـه به شدت مراقب رفاه و آسایش هم فرقه‌ ای خود مـیباشند و به یکدیگر کمک مـیکنند.

همانند بسیـاری از شـهزادگان و خان‌های پارسیـه، آقا خان نیز خوی اسب پروری و عشق بـه اسب سواری دارد کـه از پدرانش بـه ارث گرفته. اسب‌های شکاری و مسابقه آقا خان درون مسابقات بزرگ آسیـایی و اروپایی مدال‌های بسیـاریب کرده اند و باعث افتخار بیشتر او شده اند. اطلاعات من درون مورد اسب سواری و مسابقات اسب دوانی بسیـار اندک هست و آقا خان هم این را خوب مـیداند. حتی مـیداند کـه من علاقه چندانی بـه ورزش‌های اسبی ندارم. روزی کـه در مـیدان مسابقه با آقا خان مشغول صرف نـهار بودم و من از هندوستان حرف مـیزدم، آقا خان موضوع صحبت را عوض نکرد حتی هنگامـی کـه اسب محبوبش “تولیـار” مسابقه را برد. پنداری او بقدری بـه “برنده شدن” عادت داشت کـه برنده شدن اسبش را حتمـی مـی‌دانست و از بابت آن‌ شگفتزده نشد.

دانش و آگاهی‌ من درون سیـاست نیز مانند اسب دوانی اندک هست در حالیکه آقا خان آنرا با شور و حرارت هرچه تمامتر دنبال مـی‌کند. اطلاعات سیـاسی من فراتر از اطلاعات یک خواننده روزنامـه نمـی‌رود ولی‌ آقا خان درون بسیـاری از محافل سیـاسی داخلی‌ و خارجی‌ شرکت مـی‌کند و عقایدش را ابراز مـینماید. از همـه مـهمتر اینکه بسیـاری بـه حرف‌هایش گوش فرا مـی‌دهند. او نمونـه یک مرد صلح طلب هست و معتقد هست که “سازشکاری” بهترین اسلحه هست که بجای تخریب، مانند پلی عمل مـی‌کند کـه دو طرف مخالف را بـه هم مربوط مـی‌کند.آنجاست کـه تو مـیتوانی‌ خود را بـه او بقبولانی. او معتقد هست که هرگاه بعد از سازش و جلب اطمـینان دشمنت بـه خودت دل آنانرا بدست آوردی آنگاه مـیتوانی‌ همان نظریـه اولت را بـه آنان ارائه دهی‌ با فرق اینکه اینک آن ضدیت ومخالفت اولیّه دیگر وجود ندارد.

تنـها موردی کـه آقا خان از جملات سرزنش آمـیز استفاده کرده درون رفتار انگلیسیـان و به طور کل سفیدپوستان با مردم محلی و بومـیان درون هندوستان و دیگر ممالک مستئعمر آسیـائی و افریقأیست. وی از رفتار افسران و صاحب منصبان انگلیسی کـه به خصوص درون هندوستان سالیـان سال حکومت د بـه شدت انتقاد مـی‌کند. آقا خان بـه خصوص اوج خشونت افسران انگلیسی را هنگام وقوع انقلاب و آزادی هندوستان از زیر یوغ بریتینیـای کبیر مـی‌بیند و از آن دوران بسیـار دلگیر است. درون این زمـینـه آقا خان  روزی بـه من ابراز مـی‌داشت : ” آنچه من از انگلیس و مردمش پی بردم این هست که آنان همواره باعث تحسین و در عین حال تعجبم شدند. درون حالیکه پشت کار و دسیپلین انگلیسیـان را تحسین مـی‌کنم از اینکه بـه خود این حق را مـی‌دهند کـه با مردم ساکن هندوستان و اصولا بومـیان کشور‌ها ی تحت حکومت آنان با خفت رفتار کنند و آن مردم ساده دل را بـه تحقیر نگاه کنند تعجب مـی‌کنم.

آقا خان کـه خود از دوران کودکی اغلب مـیهمان ملکه ویکتوریـا و نوه های هم سنّ و سالش مـیبوده و دوران جوانی‌ خود را درون محافل اشرافی و سیستمدارن عمده کشور‌های اروپایی و آمریکائی گذرانده باز گله مندی خود را درون جای دیگری بـه من و در کتابش درون مورد زنان افسران و صاحب منصبان انگلیسی ابراز مـی‌دارد کـه هرگاه درون کشور خودشان مـیماندند از یک زندگی‌ ساده بی‌ تجمل و حتی شاید پائینی برخوردار مـی‌بودند ولی‌ حال کـه به اتفاق شوهرانشان بـه هندوستان آمده و خود را درون منازل بزرگ با خدمـه بسیـار مـی‌بینند بـه اصطلاح خود را گم مـیکنند و احساس برتری زیـادی بـه آنان دست مـی‌دهد.

این را براستی راست مـیگوید. خود من شاهد یک موردی از طرز فکر خانم‌های انگلیسی بوده‌ام چون درون ضیـافت مـیهمانی کـه در منزل یکی‌ از افسران نـه‌ چندان بالارتبه حضور داشتم، خانم صاحبخانـه درون مورد بومـیان و مردم محلی هندوستان ابراز مـی‌داشت کـه “مـیبایستی فاصله خود را با آنان حفظ کنیم” کـه با تائید و حرکات مثبت سر مدعوین همراه شد. اینـها همـه ناشی‌ از عدم اطلاعاتِ کافی‌ اروپاییـان و این روز‌ها امریکائی‌ها ‌ست. حتی ورود افراد هندی بـه تمامـی کلوپ‌های انگلیسی ممنوع مـیبود حال مـیخواست درون هر مقامـی کـه مـیخواهند باشند. فقط بـه خدمـه اجازه مخصوص صادر مـیشد بـه به داخل محوطه و ساختمان بروند. درون این مورد من با آقا خان کاملا موافق هستم.

در این راستا خاطره‌ای بـه ذهنم رسید کـه به قبل از ورود لرد ویلینگدن کـه ورود هندیـان را بـه باشگاه‌ها آزاد کرد مـی‌رسد. روزی درون حیدر آباد با ولیعهد بـه صرف ناهار دعوت داشتم . سر مـیز ولیعهد انگلستان از من پرسید کـه آیـاعضو کلوپ انگلیسی‌ها هستم؟ پاسخ دادم کـه برایم کارت عضویت افتخاری فرستاده اند. وی گفت کـه دستور مـی‌دهد کلوپ کلکته نیز برایم کارت صادر کند. ولیعهد آنگاه با شوخ طبعی رو بـه من کرد و گفت کـه آیـا مـی‌دانم کـه چه فرقی‌ بین کلوپ بمبئی و کلوپ کلکته وجود دارد؟ و هنگامـی کـه سر خود را بـه علامت نفی‌ تکان دادم گفت : درون کلوپ بمبئی ورود هندی‌ها و سگ‌ها ممنوع است ولی‌ درون کلکته ورود سگ‌ها آزاد است.. و متعاقب آن‌ قاه قاه خندید کـه هنوز درون خاطرم هست.

این تبعیض‌های نژادی باعث خجالت بود و همچنان درون دنیـای مستعمره بـه وضوح دیده مـیشد. رفتار انگلیسی‌ها درون چین، بـه عنوان مثال، از رفتارشان با هندیـان دست کمـی‌ نداشت. افسران و کارمندان اداری انگلیسی یـا کلا سفید پوست اروپایی از هیچ گونـه تحقیر و بی‌ اعتنایی نسبت بـه یک فرد چینی‌ آبائی ندارند. هتل‌های درجه یک و دو بـه هیچ وجه چینی‌‌ها را نمـیپذیرفتند و چینی‌‌ها از بسیـاری از حقوق اجتماعی درون کشور خودشان محروم مـی‌بودند. حتی درون فروشگاه‌ها و مغازه‌ها خدمت بـه یک سفیدپوست درون درجه اول مـیبود حتی اگر یک چینی‌ محلی زودتر آنجا آمده بود. آنـها حتی درون رستوران‌ها ی بـه سبک اروپایی حق ورود نداشتند و اگر هم داشتند مـیبایستی صبر مـید که تا به مـیهمانان سفید پوست رسیدگی شود و غذا ی آنـها آمده و سرو شود آنگاه اگر فرصتی بود بـه محلیـان منتظر و گرسنـه برسند.

هنگامـی کـه آقا خان بـه مصر مـیرفت لرد کرومن حاکم مصر بود. وی شاهد از دست رفتن تدریجی‌ قدرت حکام انگلیسی درون منطقه و در دست گرفتن آن توسط افراد ساکن کشور‌های تحت استعمار بوده چون حرکت‌های استقلال طلبی را پیشبینی‌ مـیکرده و در این بابت روزی بـه من اظهار مـی‌داشت کـه استعمارگر کبیر، پادشاهی بریتانیـا مانند مـه‌ صبحگاهی با طلوع آفتاب از مـیان مـیرود. هر ملتی که تا حدی طاقت تحقیر و خفت را دارد ولی‌ درون نـهایت مانند آفتاب سوزان ظهرکه غلیظترین مـه‌ را نیز از مـیان مـیبرد استعمار را محو مـی‌کند.

متأسفانـه انگلیسیـان خاطره خوشی‌ از خود بـه جای نگذاردند. مردم بومـی از اروپاییـان عموما با نوعی تنفر و انزجار یـاد مـیکنند. فقط مـیبایستی از آن‌ دوران سیـاه پند بگیریم  و برای روابط آینده حقوق فردی و انسانی‌ را صرف نظر از نژاد و مذهب با احترام رعایت کنیم. این تنـها نکته از آن‌ دوران ننگاور است.. پند گرفتن. حتی نقل قول معروف لرد اکتن کـه گفته بود؛ “قدرت فساد مـیاورد و قدرت مطلق، فساد مطلق” نیز نمـیتواند عذر و بهانـه‌ای مناسب به منظور توجیـه آن‌ رفتار‌ها دانست. ولی‌ بـه قول آقا خان کـه به فارسی‌ نیز تکلم مـی‌کند، “آب رفته بـه جوی باز نمـیگردد.” یـا بـه قول انگلیسیـها: “گریـه به منظور شیر ریخته فایده‌ای ندارد.

 این پند بـه خصوص مـیتواند به منظور امریکأیـان کـه دارند ردّ پای انگلیسیـان مغلوب را دنبال مـیکنند مفید باشد. امریکأینانی کـه به سرعت دارند جای خالی‌ اروپاییـان را درون آفریقا و آسیـا پر مـیکنند. ولی‌ ظواهر امر این‌گونـه نشان مـی‌دهد کـه آنـها نیز هنوز پند نگرفته‌اند. امروزه یک مرد رنگینپوست مـیتواند بـه همان دقت مرد سفیدپوست ماشـه را بکشد. مرد زرد پوست اکنون بـه بمب اتمـی‌ دست یـافته و به همان اندازه کـه مرد سفیدپوست مـیتواند مخرب باشد مخرب باشد. همانطور کـه انگلیسیـان تصور مـید کـه به راحتی‌ مـیتوانند مورد قبول حتی ستایش مردم محلی باشند اکنون امریکأیـان بـه این توهم دچار شده‌اند. زمان آن فرا رسیده کـه ما دروس اخلاقی‌ خود را مرور کنیم و دوباره آنـها را سرآمد رفتارها و کردارها یمان قرار دهیم. پیشرفت درون علم و صنعت بـه ما هیچ حق و اختیـار غارت و چپاول منابع دیگران را نمـیدهد. زمان آن فرا رسیده کـه با احترام متقابل بـه مثل با دیگر اهالی این کره خاکی رفتار کنیم.

اگر منابع زمـینی‌ و زیرزمـینی ممالک آسیـایی و آفریقایئ درون اختیـار ملل اروپای غرب و آمریکا نبود هیچ پیروزی درون دو جنگ جهانی‌ برایمان مـیسر نبود. این پول و ثروت این مردمان بخت برگشته ممالک تحت استعمار بود کـه قوای متفق را حمایت کرد و پس از جنگ‌ها ما را از ورشکستگی مطلق نجات داد. حال کوچکترین کاری کـه از ما “غربیـان” بر مـی‌اید این هست که منصفانـه حق آن مردم تیره بخت و عریـان را بـه ایشان باز گردانیم و سرمایـه‌شان را کـه از آنان بـه تاراج ایم بـه صاحبان بر حقشان باز گردانیم که تا خود آن‌طور کـه صلاح مـیدانند به منظور خود و فرزندانشان خرج کنند. بـه قول معروف، آنکه پول مطرب را مـی‌دهد آهنگ را تعیین مـی‌کند و اگر مطرب از نواختن آن عاجز بود لااقل مـیبایستی سعی‌ خود را بـه کار بندد و بهترین آهنگی کـه شبیـه خواسته آن مردمان هست ارائه دهد. با علم و صنعت پیشرفته غرب مـیتواند از خجالت آزار و اذیت چند قرن خود بـه این ملت سر خورده بر آید و تا حدی دین خود را بـه آنان ادا نماید. شاید درون این مورد دارم زیـاده گویی مـی‌کنم و از موضوع اصلی‌ دور شدم ولی‌ خواستم مقدمـه کتاب سرنوشت آقا خان  بهانـه‌ای باشد کـه گله مندی خود را نیز عنوان کنم و با آقا خان درون محکوم تبعیض نژادی، بـه هر گونـه آن‌، همدردی کرده باشم.

خاندان آقا خان از شاخه حضرت فاطمـه زهرأ (س) مـیباشند کـه در مصر سلسله فاطمـیان را بنیـاد گذاشتند. فاطمـیان بـه مرور زمان دامنـه حکومتشان را بـه خاور مـیانـه و به پارسیـه بزرگ کشانیدند. پدربزرگ آقاخان، آقا خان اول پادشاه مقتدر پارسیـه بزرگ، فتح علی‌ شاه قاجار را بـه همسری‌ گرفت کـه شاه از پی‌ آشتی‌ و نیت صلح با قوم اسماعیلیـه محلات محبوبش را بـه رئیس آن‌ قوم داد ولی‌ بعد از آن‌، و در زمان جانشینش، دشمنی قومـی دوباره عود کرد و آقا خان دوباره علیـه حکومت مرکزی شورید و دست بـه شمشیر برد که تا جائی کـه آنـها مجبور بـه جلای وطن گشتند و در هند اقامت گزیدند.

لازم بـه تذکر نیز هست کـه آقا خان و سپاهیـانش و مریدان و اهل منزلش نـه تنـها با حکومت وقت تهران سر ناسازگاری داشتند، بلکه بـه هنگام بروز سیتزه و جنگ کوتاهی وی خود را درون مقابل لشگری از کمپانی هند شرقی‌ کـه منحصر بـه امپراطوری بریتانیـای کبیر بود، و همچنین با لشگری از قزاقان روس کـه به کمک پادشاه جوان تهران شتافته بودند دید و مجبور بـه عقب نشینی و نـهایتاً فرار از کشور آبا و اجدادیش شّد. بـه عقیده مترجم این واقعه مـیتواند اولین‌ دخالت مستقیم دول ابر قدرت زمان خود، روسیـه و انگلستان درون ایران بـه حساب آید.

مـهاجرت آقا خان و نیمـی از قومش بـه کراچی‌ درون زمان حکومت محمد شاه قاجار رخ داد کـه پس از مدتی‌ اقامت درون آرک معروف بم، بـه هندوستان آنزمان و پاکستان امروزه انجامـید و بعد از مدتی‌ بمبئی را به منظور زندگی‌ بر گزیدند. آقا محمد خان، کـه به آقا خان سوم معروف و نزد مریدانش بـه سلطان محمد شاه معروف است، درون شـهر کراچی متولد شدند.

مـهاجرت آقا خان و نیمـی از قومش بـه کراچی‌ درون زمان حکومت محمد شاه قاجار رخ داد وی بعد از مدتی‌ اقامت درون آرک معروف بم، بـه هندوستان آنزمان و پاکستان امروزه انجامـید و بعد از مدتی‌ بمبئی را به منظور زندگی‌ بر گزیدند. درون بمبئی آقا خان زمـین وسیعی ابتیأع نمود و کاخی به منظور خود و اهل منزل خود و منازل متعددی به منظور قوم راهی‌ شده بـه دنبال رئیسش ساخت و در اختیـار اتباعش گزارد. وی همـینطور اصطبل بزرگ و مجهزی به منظور اسبانش ساخت. آقا خان و خاندان آقا خان از اسب هأیشان جدا ناپذیرند. آقا خان دوم بعد از مدت کوتاهی‌ درون یک تابستان، هنگام فصل شکارتابستانی، بر اثر آنفلونزا درون مـی‌گذرد و امامت را بـه فرزند خرد سالش، آقا محمد وا مـیگذارد. بله آقا خان ما، درون هشت سالگی وظیفه سنگین امامت مسلمـین اسماعیلیـه را بر دوش گرفت. وراثتی مادام‌العمر کـه برایش همواره مسئولیت‌های بسیـار ببار آورد. چه مسئولیت‌های خدادادی و روحانی، چه مسئولیت‌های رهبری و شـهروندی.

تحصیلات آقا خان از ابتدا بروی نقش وی درون جهان مسلمـین بـه خصوص شاخه شیعه اسماعیلیـه متمرکز بود. او از کودکی تحت تعلیم معلمان، و استادان ادبیـات، فقه، و تعلیم قرآن قرار گرفت. آقا خان بـه چهار زبان عربی‌، فارسی، انگلیسی و فرانسه تسلط کامل دارد و به هر چهار زبان درون حد استاد ادبیـات آنـها تسلط داشته مـی‌نویسد، مـیخواند و حتی شعر مـی‌سراید و با اسلوب دستوری زبانـهای مذکور عمـیقا آشنائی دارد. مشوق بزرگ آقا خان درون فرا گیری زبان فارسی، زبان اجدادیش، مادر گرامـی‌ او  بودند کـه ضمناً نقش مدرس و معلم این زبان شیرین و غنی بـه فرزندشان را نیز ایفا مـینمودند درون لابلای خاطراتش درون خواهید یـافت کـه مادر آقا خان کـه خود یک شاهزاده ایرانی مـی‌بودند بـه ادبیـات و اشعار فارسی علاقه خاصی‌ داشتند.

برنامـه آقا خان از ابتدای کودکی همواره پر بود از ساعات تعلیم و آموزش و ساعات ملاقات با دستیـاران و پیران قوم و دیگر پیروانش کـه شنبه‌ها را بـه آن اختصاص داده بود. بقیـه روزهای هفته تقویم آقا خان پر بود از مشغله‌های اجتماعی، خیریـه، بازگشأیی مدارس و موسساتی کـه توسط سازمان آقا خان ساخته و اداره مـیشوند، و در دنیـای سیـاست‌ و اجتماعی اروپا بـه خصوص انگلستان و فرانسه.

اشاره بـه مادر آقا خان آمد اجازه دهید کمـی‌ از این بزرگ زاده اصیل ایرانی بنویسم. ایشان کـه نوه پادشاه پارسیـه بزرگ، فتحعلی شاه، مـی‌بودند همانگونـه بار آمدند کـه از فرزند خویش انتظار مـیداشتند. نام وی عالیـه مـیباشد کـه همواره با پیشوند شاهزاده خانم بـه زبانـها مـیاید. این بانوی بزرگوار همـیشـه درون مجالس بـه سخنگویی بدیع و فردی مطلع از اوضاع جهان پیرامونش شناخته شده بـه طوری کـه مدعوین بـه حرف‌های ایشان با دل‌ و جان گوش فرا مـی‌دهند. شاهزاده خانم عالیـه اشعار شعرای ایرانی را اغلب از حفظ مـیدانند و به خصوص بـه شاعر شـهیر پارسی‌ گوی، حافظ، تعلق خاطر  خاصی‌ دارند. اطرافیـان و ندیمـه‌های شاهزاده خانم را نیز بانوان روشنفکر و مسلط بـه ادبیـات فارسی و عربی‌ متشکل بودند کـه اغلب مجالس شب‌های شعر و ادبیـات بر پا مـیداشتند و برای قرائت و تفسیر قران و کتاب مولانا رومـی  نیز جلسات مخصوص بر پا مـیداشتند.

آرزوی نـهایی او بازگشت بـه مـیهن زادگاهش، بـه پارسیـه بزرگ، مـیبود کـه در زمان پدر بزرگش درون اوج قدرت و وسعت قرار داشت. درون حالیکه فرانسه و آمریکا درون آتش انقلاب مـیسوختند، و اروپا درون جهل و خرافات و جنگهای خانمان سوز بی‌ حاصل مـیسوخت، پارسیـه بزرگ درون صلح و آرامش نسبی‌ بـه سر مـی‌برد. که تا اینکه بعد از وفات پدربزرگ ابر قدرتین زمان روسیـه تزاری و امپراطوری انگلیس آن دیـار را با حمله و با حیله از هم گسستند و به چند کشور کوچکتر تبدیل د کـه ایران امروزی بخشی از آن‌ است.

  باز سخن بـه درازا کشید و این درون حالیست کـه همـینطور مـی‌توانم راجع بـه آقا خان و خاندانش بنویسم کـه خود مثنوی صد من کاغذ مـیشود. ولی‌ مایلم این نوشته را اینطور پایـان دهم کـه نظر من بـه آقا خان توام با احترام متقابل و حتی ستایش بوده. ستایش از این بابت کـه مسئولیتی کـه سرنوشت بر عهده او گذارده او را یکی‌ از منحصربه فرد‌ترین افراد این دوران ساخته کـه نقش بارزی را درون شکل گرفتن دنیـا ی امروزه بـه عهده داشته و مـیدارد.

قدر دانی‌

بدین وسیله مایلم عمـیق‌ترین احساسات و تشکرات خود را نسبت بـه دوست قدیمـی‌ آقای سامرست موام ابراز نمایم بـه خصوص کـه قبول زحمت نموده مقدمـه‌ای بس جالب و مطلع به منظور این کتاب مرقوم داشتند همـینطور از بابت مشاهدات دقیق و قابل قبولی کـه در مورد من و خانواده‌ام دارند. از زحمات بی‌ دریغ و کمک‌های واجب دوشیزه مریونت ویتیکر درون ویرایش نوشتار‌هایم کمال خرسندی و قدردانی‌ خود را بیـان مـینمایم. بدون وجود خانم ویتیکر وظیفه نوشتن خاطراتم بمراتب سنگینتر مـیبود. از صبر و حوصله‌‌ و مـهارت و دانش ایشان سپاسگزارم.

فصل نخست

پلی بروی سالیـان

دست روزگار یـا بـه قول ما مسلمانان قسمت و اراده الهی کـه به هریک از بندگان خویش فردیت بخصوص و وظیفه او را درون دنیـا و اجتماعش محول مـیسازد بـه من نیز فردیتی بافته شده از ملّیت و دینم عطا فرمود و وظیفه‌ام را نسبت بـه دنیـا و اجتماعم محول نمود. از سالیـان دور که تا به امروز زندگی‌ من بر اساس وظیفه بزرگی کـه بر دوش من گذارده شده هر روزش گفتنیست و به قول معروف هر ورقش دفتریست کـه مملو از خاطرات بـه یـاد ماندنی مـیباشد. خاطرات تلخ و شیرین، خاطرات جشن‌ها و عزاها، خاطرات جنگهای بزرگ و کوچک، خاطرات تقلای انسان برایب آزادی، خاطرات تولد ممالک مستقل  از استعمار، خاطرات زندگی‌ و هنی با همسر دلبند و خانواده عزیزتر از جانم. و بالاخره خاطرات معاشرت و مصاحبت با مردان و زنانی کـه تاریخ قرن حاضر را رقم مـیزنند.

حال کـه گذر عمر را سریعا شاهدم بـه مانند زورقی کـه در رودی خروشان، درون دست بیرحم زمانـه و با شتاب بسوی مقطع رود و رفتن بـه دامان بیکران دریـا روان هست و درون حالیکه برف پیری سپیدی موی‌هایم را بـه ارمغان آورده و درد‌های مفصلی درون وجودم ریشـه دوانده، تصمـیم گرفتم بـه سفارش آشنایـان و دوستان گوش فرا داده دست بـه نوشتن خاطراتم زده آنرا درون کتابی بـه قومم، و به جامعه دنیـا تقدیم کنم و از آنچه درون طی‌ سالیـان آموخته و تجربه نموده‌ام بـه قلم بیـاورم. مطمئن هستم کـه نسل‌های آینده از آن بـه نحوی استفاده خواهند نمود و به دنیـای اطرافشان بـه چشم بهتری خواهند نگریست. امـیدوارم این خاطرات باعث شود جوانان و کودکانمان از ثمر بیشتری برخوردار شوند و اشتباهات کمتر. دورانی کـه این خاطرات را شامل مـیشود متعلق بـه نیمـه اول قرن بیستم مـیلادیست کـه من را شاهد بخشی از تاریخ بشر نمود. شاهد رفتارها و کردارهای بنی‌ بشر به منظور حفظ بقای خود و برای حرص و شاهد طمع و دست درازی بـه مال و منال دیگران.

و بالاخره شاهد طوفانـها و زلزله‌ها و تأثیر صنعت و ماشین بروی مردمـی کـه برای اولین بار طعم مدرنیزه شدن زندگی‌ را مـیچشیدند. و در عین حال تأثیر منفی‌ آن‌ بروی آب و هوا و اتمسفر و کلا کره زمـین. همان زمـین یکی‌ یک دانـه و بی‌ همتأ. کره‌ای کـه نظیرش درون هیچ یک از کهکشان‌های بی‌ شمار مخلوق خداوند یـافت نمـی‌شود. بلی من از اینکه شخصا ناظر و در برخی‌ موارد مجری وظأیفی کـه تاریخ قرن حاضر را رقم زد بودم افتخار مـی‌کنم و خدای یگانـه را منت گذارده شکرگذارم کـه چنین مشغله‌ای را بـه من محول نمود.

دلیل دیگری کـه مرا واداشت کـه این خطرت را نوشته منتشر نمایم پایـان بـه شایعات بسیـاریست کـه در مورد خانواده من و قوم اسماعیلیـه بطور عام پراکنده شده و بی‌رحمانـه بروی ما قضاوت مـیشود. امـیدوارم با درج این حقایق بتوانم به منظور همـیشـه بـه موهومات و شایعات بی‌ اساس پایـان دهم. بـه عنوان مثال شایعاتی کـه در مورد ثروت من و خانواده ام درون مجالس و محافل پراکنده است.

بسیـاری تخمـینـهای ارقام نجومـی بر آن‌ مـیزنند کـه مرا بـه حیرت و حتی خنده مـیندازد. متعجب مانده‌ام کـه چطور این حدسیـات نادرست درون مخیله برخی‌ جای مـیگیرد و انگیزه این شایعه پراکنیـها درون چیست؟! و بالاخره دلیل دیگری نیز به منظور درج این نوشته جات موجود هست و آن تصحیح بسیـاری از اخبار دور از حقیقت مـیباشدکه درون کتابی بنام من و بدون اجازه من، درون مورد زند‌گیم چاپ و منتشر گردیده. من درون هیچ کتابی بـه این اندازه اطلاعات نادرست و دور از امکان ندیده‌ام.

زندگی‌ من از بسیـاری جهات بمانند پلی‌ بوده بر پهنای وسیع جهان که مـیان دورانـها زده شده. اکنون کـه نظر بـه گذشته مـی‌کنم و با آن از دید یک شـهروند اروپایی مـی‌نگرم، قسمت عمده اش درون دوران “ویکتوریأیی” و بقیـه آن درون دوران جدید “الیزابتی” طی‌ شده. خوب بـه یـاد مـیاورم زمانی‌ کـه مرد جوانی‌ بودم درون کنار ملکه ویکتوریـا، سر مـیز شام مـینشستم و با وی و خانواده اش از هر دری صحبت مـیکردیم. حال همـین ارتباط با ملکه الیزابت، ملکه جدید بر قرار هست چه درون گرد همأیی‌های رسمـی‌ و چه درون یک عصرانـه و صرف چای.

بیـاد مـی‌آورم عنفوان جوانیم کـه اختراع موتور تحریقی تحول عظیمـی‌ را درون زندگی‌ بشر باعث گردید و حمل و نقل بتدریج از گرده حیوانات برداشته و به آهن و آتش واگذار گردید کـه هنوز راه درازی درون پیش داریم کـه حیوانات را از این وظیفه چندین هزار ساله‌شان معاف کنیم. حیوانات بسیـاری همواره درون زندگی‌ آدمـی‌ خدمتها کرده‌اند. تمدن هنگامـی بـه حد اعلای خود مـی‌رسد کـه این وابستگی‌ بـه حیوانات بـه حد اقل برسد.

موتور‌های اولیّه را خوب بـه یـاد دارم کـه چقدر باعث تمسخر همگان بودند که تا به امروز کـه مسافرت ما بین قاره‌ها را با هواپیما‌های جت امری عادی مـیدانیم. بلی من شاهد آن تلاش خستگی‌ ناپذیر بشر به منظور پیروز شدن و دست یـافتن بـه مقاصد دور دست بوده‌ام و امروز مـیبینم کـه دیگر مسافرت بـه کرات آسمانی از کتابهای تخیلی‌ و داستان بدر آمده و به طور جدی مورد بحث و تحقیقات عالمان و صنعتگران این دوران شده. من خود هنوز با اینکه افتخار آشنائی و هنی با لرد کلوین فیزیکدان مشـهور را داشتم این جمله او را درون مورد بشر و مساله پرواز بـه خاطر مـی‌آورم کـه روزی بـه من گفت کـه بشر مـیبایستی خیـال پرواز را بـه کّل از سر بیرون کند و وقت خود را روی این موضوع غیر ممکن بـه هدر ندهد. چندی نگذاشت کـه در کمال حیرت و در عین حال خرسندی شاهد اولین پرواز بشر توسط برادرن رایت بودیم. حتی اچ‌ جی ولز درون کتاب خود، پیشبینیـها، از امکان ناپذیری آن‌ که تا دو الی سه‌ قرن دیگر نگاشته بود. وی حتی شکافتن اتم را از اعمال غیر ممکن توسط بشر امروزی مـی‌دانست کـه خوشبختانـه عآن‌ ثابت گردید.

در این دوران طلایی من نـه تنـها یک مشاهده کننده بودم، بلکه همانطور کـه جلوتر بـه تحریر آمد، بـه خاطر وظیفه موروثی کـه از دوران کودکی بـه من متحول گردید یک عضو فعال درون جوامع مختلف آن زمان نیز بودم. بـه جرأت مـیتوانم بگویم کـه تحولاتی کـه من درون زندگی‌ بشر درون نیمـه اول قرن بیستم مـیلادی شاهد بودم، بزرگترین و انقلابی‌ترین تحولات درون نوع زندگی‌ بشر بودند کـه همچنان با سرعتی با شتاب ادامـه دارد. چه راحت فراموش مـی‌کنیم آن شبهای تارییمـه روشن از نور آتش و شمع‌ها و فانوس‌های دستی‌ فتیله دار کـه ناگهان با اختراع و توسعه شبکه برقی‌ درون اقصی نقاط دنیـا شبهایمان نورانی شد و از برکت آن زندگی‌ و مجامع شبانـه از گروهی اندک بـه تعداد بیشماری درون شـهر‌ها افزایش یـافت. جر و بحث‌های روشنفکران و فلاسفه و عالمان بیشتر درون مجامع شبانـه و گرد هم آیی درون باشگاه‌ها بـه مـیان کشانده مـیشد که تا در مجالس رسمـی‌ روزانـه. چه یک صنعتکار و مـهندس بـه ندرت هنگام روز و وقت کاری درون کنار یک فیلسوف یـا یک شاعر و یـا داستان پرداز مـی‌نشست درون صورتی‌ کـه امروزه این امکان درون محافل و گرد همأیی‌های شبانـه درون باشگاه‌ها و کافه‌ها بـه وفور ممکن مـیباشد.

ما اکنون درون دورانی هستیم کـه عمر متوسط بشر بیست سال بالا رفته و دیگر امراضی مانند مخملرخک و دیفتری آن کشتار سابق را نمـیکنند و واکسن‌های این مـیکرب‌های خانمان بر انداز کشف شده درون دسترس مردمان تهی دست جهان همانند مردم کشورهای اروپایی و آمریکائی که تا حد امکان قرار گرفته. امروزه افراد سالخورده بـه مراتب بیشتر از دوران قدیم بـه چشم مـیخورند و این را من درون سنّ و سالی‌ هستم کـه به خوبی‌ مـیتوانم تشخیص دهم. بـه خصوص هنگام قدم زدن درون پیکادلی یـا شانزلیزه بـه خوبی این امر مشـهود است. همـینطور ازدیـاد بـه نسبه طبقه متوسط و بالا کـه از طبقات محروم بیشتر شده‌اند کـه به روشنی قابل تشخیص است. این تحول درون زندگی‌ شبانـه و ازدیـاد ثروت با خود مقداری نکات منفی‌ نیز بـه ارمغان آورده کـه تقصیر تکنولوژی نمـیتوان گذارد بلکه کم ظرفیتی برخی‌ افراد تازه بـه دوران رسیده را نمایـان مـی‌کند کـه یکی‌ از بارزترین آنـها طلاق است.

متأسفانـه طلاق درون مـیان زن و شوهر‌های جوان کـه تحصیل‌کرده‌ و دست اندر کار حرفه‌ای هستند بـه مـیزان چشمگیری افزایش یـافته. اصولا طلاق دیگر بـه صورت سنتی‌ قابل قبول درون زندگی‌ مدرن جلوه‌گر شده و به اصطلاح حرمت آن شکسته شده و قبحش از مـیان رفته. زمان جوانی‌ من اشخاصی‌ با موقعیت بالای اجتماعی چون چارلز دیلو چارلز استوارت پارل از چشم اجتماع خود افتادند چون از همسرانشان متارکه کرده بودند و “پرونده طلاق” بنامشان ثبت شده بود. امروزه بسیـاری از مردان و زنان فعال درون اجتماع از مـیان “مطللقان” مـیباشند کـه بدون خجالت از این سابقه خود بـه کار خود مشغولند. از قرار تنـها مؤسسه سلطنتی درون “اسکات” هنوز از قبول افراد مطلّقه خود داری مـی‌کند. فکر نمـیکنم هیچاز آن اشخاص بـه این ممنوعیت اعتنا داشته باشند.

زن امروزه بخصوص درون اروپا و آمریکا ی شمالی از اعتماد بـه نفس بسیـار بالأیی بر خوردار هست و مشاغل رده بالای اجتماع را داراست و دیگر بـه هیچ وجه آن زن وابسته بـه شوهر یـا مرد خود نیست. بـه همـین نسبت بـه همجنسگرایـان نیز بـه چشم دیگری نگریسته مـیشود. دیگر مانند جذامـیان آنانرا از اجتماع نمـیرانند و بیشتر آنان را بـه چشم افراد مورد قبول اجتماع نگاه مـیکنند حتی با اینکه بسیـاری بـه آنان بـه چشم بیمار آن‌طور کـه در مکتب فروید آورده شده مـینگرند ولی‌ آنان را ترد نمـیکنند.

در محافل سیـاسی اروپای دهه بیست و سی‌ قرن حاضر (مـیلادی) انگلیس کـه خود را اغلب از دیگر دول اروپایی بـه کنار مـی‌کشد همواره بـه چشم خصومت بـه فرانسه مـی‌نگریست. و آلمان را تنـها ناجی اروپا مـی‌دانست شاید به منظور اینکه خاندان سلطنتی انگلیس یک ریشـه آلمانی نیز داشت. حتی نزدیک بود کـه نظر امریکأیـان را نیز نسبت بـه فرانسه عوض کند. نظری کـه برخی‌ از امرأ لشگری و ناوگانی انگلیس با آن مخالف بودند بـه خصوص سرّ چارلز دیلاخدا مکسس. بلی من درون دورانی زندگی‌ کرده ام کـه امپراطوری انگلیس نواحی دوردست و وسیعی از جهان را تحت سلطه خویش مـی‌داشت و شبه قارّه هند از جواهرات مستعمرات آن بـه حساب مـیامد. شخصیتی مانند لرد کرزن کـه سالیـان سال درون هند و مصر فرمنروأیی مـیکرد هیچوقت بـه مخیله اش نیز خطور نکرد کـه روزی را ببیند کـه هندوستان از زیر سلطه امپراتوری بریتانیـا بـه در آید و به بزرگترین دموکراسی جهان تبدیل شود کـه سرنوشت خود را فقط با رأی آرای اکثریت توده مردمـی تعیین کند. بـه خصوص هنگامـی کـه رأی نیمـه دیگر اجتماع، یعنی‌ زنان، نیز سازگار و سرنوشت‌ساز باشد. لرد کرزن بـه هیچ وجه تصور آزادی کشورهای نو بنیـاد مستقل از یوغ استعمار را نمـیکرد و به فکرش نیز خطور نکرد کـه روزی خورشید بـه روی پرچم امپراطوری بریتانیـا غروب کند. او هیچوقت تولد پاکستان را پیشبینی‌ نکرد درون حالیکه ما شاهد بـه وجود آمدن این کشورهای نو بنیـاد شده‌ایم و شاهد ترقی و شکوفایی مللی کـه روزی نـه چندان دور تحت استعمار و از املاک ملکه ویکتوریـا بـه حساب مـیامدند.

اسلام، دین نیـاکان من

آغاز تمامـی ادیـان بشر از انگیزه ذاتی و مقدّس انسان به منظور تلاش بقا ریشـه مـی‌گیرد کـه امروزه نام “علوم” را بـه خود گرفته. آنانی‌ کـه در رشته تاریخ ادیـان و روانشناسی‌ اجتماعی انسانـهای اولیّه تخصص دارند بر این امر اذعان دارند کـه جدال روز بـه روز آدمـیان با گرسنگی و تلاش به منظور یـافتن سقفی روی سر و کوشش دائمـی به منظور فهمـیدن محیط خود و ارضای احتیـاجات اولیّه مثل امنیت همواره شکلی‌ تازه بـه خود مـیگرفت و با طی‌ زمان و پیشرفت انسان ابزار ساز، نسل بنی‌ بشر همواره بـه نقطه امـیدی احتیـاج داشته و به آن نوری کـه نمایـانگر راه سعادت وی مـیباشد نیـازمند بوده.

ادیـان جهان بـه مرور زمان و با پیشرفت اندیشـه آدمـیان شکل و فرم عوض مـیکنند. و باعث و بانی‌ دستیـابی بـه علوم امروزه مـیباشند. آن چیزی کـه در دوران بستن بـه جادو شـهرت داشت کم کم نام فیزیک بـه خود گرفت و کیمـیاگران معجون پز پدران شیمـیدانان امروز شدند. تنـها یک امر درون مـیان تمامـی ادیـان قدیم و جدید همچنان حکمفرماست و آن “احترام” است. احترام بـه هم نوع خود و عقاید همنویش و احترام بـه طبیعت و محیط زیستمان کـه همگی‌ بـه احترام بـه خالق یگانـه منجر مـیشود. پیشرفت بنی‌ بشر فقط و فقط بـه بر اساس احترام و احترام متقابل تضمـین شده.

تعجب و تحیر بشر از ابتدای خلقتش از محیط اطرافش و در نظمـی کـه در آن ٔبر قرار هست وی را بـه اندیشیدن برانگیخت. این  نظم بدون استثنأ طلوع و غروب خورشید، دوران ماه و ستارگان، و آمدن و رفتن فصل‌های چهار گانـه و روئیدن گیـاهان و به گل رسیدن و به مـیوه رسیدن آنان همگی‌ و همگی‌ باعث حیرت و در عین حال باعث تحسین وی گردید که تا جأیی‌که آنـها را از قدرت‌های ماورای بشری بدانند و با ساختن بت‌ها و پرستیدن آنـها بـه نوعی دین خود را بـه آن قدرتهای بزرگ ادا کرده باشند. نیـاز ذاتی بشر به منظور بقا و برآورده ساختن احتیـاج‌های روزمره به منظور ادامـه بـه زندگی‌  از طرفی‌ باعث تحسین و پرستش نیروی مافوق طبیعت شد و در عین حال ترس از خشم و غضب طبیعت نسبت بـه آنان و خانواده شأن همـه بـه صورت آداب و رسوم پرستش و اهدای قربانی و محصولات بـه بتخانـه‌ها و معابد درون آمد. حوادث و فجایعی مانند زلزله و آتشفشان و طوفانـها همـه نشانـه خشم طبیعت و خدایـان آن مـیبوده آنـها را از ناشکری آدمـیان مـی‌دانستند . بـه این ترتیب دین‌های اولیّه توام با ترس و احترام جای خود را درون اجتماعات اولیّه انسانـها باز نمود.

هنگامـی کـه زرتشت، پیـامبر پارسی‌ اولین پیـامبر خدا بود کـه پا بـه عرصه زمـین نـهاد، پرستش بت‌ها تنـها راه عرضه خلوص نیت و احترام انسانـها بـه قدرت ما فوق بشر مـیبود کـه حتی قرن‌ها بعد از ظهور زرتشت ادامـه داشت و هیچ زرتشتی خدا پرستی‌ با زور شمشیر آنان را از مرامشان باز نداشت و هیچبرای گرویدن بـه دین خدای یگانـه بـه زیر آزار و زور نرفت.  بعد‌ها پیـامبران کتاب آور دیگری نیز درون طی‌ زمان بـه بنی‌ بشر عرضه گردید. موسی‌ علیـه سلام کـه تورات را آورد، عیسی علیـه سلام کـه انجیل را فرود آورد و بالاخره محمد صل الله علیـه کـه قرآن را بـه ساکنین این کره خاکی نائل آورد و بت خانـه مکه را بـه خانـه خدا تبدیل نمود بدون آنکه آزاری بـه بت پرستان وارد آورد. محمد مکه را همچنان بـه عنوان مرکز داد و ‌ستد نگاه داشت کـه مردم همـه ساله از اقصا نقاط جهان بدنجا روی مـی‌آورند و تا بـه امروز تردد و آمد و شد‌های مسلمـین بـه آن شـهر مقدس ادامـه دارد.

سالیـان سال گذشت که تا اینکه یکتاپرسی جایگزین بت پرستی‌ شد. با توسعه و پیشرفت بشر و دست یـابی‌ بـه راه حل‌های مشکلات بتدریج بـه یک قدرت واحد لایتناهی پی‌ برد کـه همانا خالق متعال مـی‌باشد گرچه هر دینی نام مخصوص خود را بر آن نـهاد. علم و دین رفته رفته بـه یکدیگر نزدیکتر شدند. ولو اینکه درون گذشته جدالهای عمـیق با یکدیگر داشتند و برخی از ادیـان ابتدا با اکراه و سپس بلاجبار قوانین علوم را پذیرفتند. من درون اینجا بـه احترام ادیـان مختلف درون جهان از آوردن نام و مثال بخصوصی خودداری مـینمایم.

همانطور کـه نمـی‌توان پیشرفت علم را حرکتی‌ جهت خلاف دین دانست، من از اینکه بسیـاری از روشنفکران امروزه بـه بی‌ مذهبی‌ و بی‌ خدائی خود مـیبالند دلگیرم. پنداری کـه آنان هرچه بیشتر کتاب مـیخوانند از اعتقادات خود نسبت بـه خالق عالم مـیکاهند. من همـیشـه معتقد بوده و هستم کـه علم مدیون دینـها ی بشر مـیبوده و تفکرات و تخیلات آدمـی‌ اصولا از قرائت کتب آسمانی شروع شدند. خواندن اندیشیدن مـیاورد و اندیشیدن خلاقیت بـه ثمر مـی‌رساند. من معتقدم هرگاه افراد روشنفکر بـه جای تحقیر گذشتگان و تمسخر آدابشان احترام بـه نیـاکان راا شعار خود قرار دهند و افتخار بـه زندگی‌ پیشینیـانمان را جایگزین ننگ‌ قرار دهند رستگارتر خواهند بود. اعتقاد بـه نیکی‌‌ها و زیبأیـها همواره از انکارها و شرم‌ها بهتر هست و انسان خوشبین همـیشـه از انسان بدبین خوشبخت تر است.

با آنکه نمـی‌توان خشونت بسیـاری از رهبران دینی و مذهبی‌ را درون تاریخ بشرانکار نمود، و خونریزی‌ها و در بند کشی‌‌های مردمان ساده و بیگناه توسط عمال حاکمان وقت بـه بهانـه دین را نادیده گرفت، مـیبایستی اقرار نمود کـه مذاهب اغلب بهانـه شدند به منظور حاکمان و افراد تشنـه بـه قدرت درون ایجاد فتنـه و جنگ. درون حالیکه هیچیک از پیـامبران بجز عشق و دوستی‌ بـه هم نوع و احترام متقابل بـه یکدیگر پیـام دیگری ندارند. اگر درون مقاطع مختلف زمانی‌ و به بهانـه دین آدمـیان مجبور بـه از دست جان و مال خویش شدند و با تعبیرهای غلط از آیـات الهی بر گرده رنجبران سوار شدند، آنرا نمـی‌توان تقصیر این پیـامبر و آن دین دانست. درون دنیـا ی بی‌ قانون و بی‌ ثبات گذشته تنـها نام خدا مـی‌توانست مظلومـی را از دست ضالمـی نجات دهد و همان ترس از آخرت هست که تبهکار را بـه اندیشیدن و انصراف از تبه کاری وا مـیدارد و نیکوکارن را بـه نیکوکاری ترغیب مـینماید. هیچ قدرتی‌ مانند وجدان آدمـی‌، وی را از کار خلاف باز نمـیدارد و آن وجدان خداست.

در پهنـه گیتی‌، روزگاری کـه کره جغرافیـایی محصلین درون مدارس  اکثرا از دو رنگ آبی‌ و صورتی‌ بود، آبی‌ به منظور دریـاها و اقیـانوس‌ها و صورتی‌ به منظور کشورهای تحت امپراطوری بریتانیـا، آفتاب سلطه انگلیس رو بـه افول مـینـهاد. رستاخیز هایی کـه کشورهای تحت فرمانروأی آنان بـه پا داشتند درون ابتدا بـه خاطر یک قطعه نا‌ن بود بـه پا شد. آن حرکات مردمـی بـه تدریج جای خود را بـه انقلاب‌ها و تظاهرات وسیع تری دادند و آتش خشم آن مردم رنجدیده دانـه دانـه حکومت‌های دست نشانده را بر انداخت و حکومت‌های مردمـی بر پا داشتند. بزرگترین آنـها انقلاب چین و روسیـه مـیبود کـه هردو پادشاهی چندین هزار ساله را برنداختند و شبه قاره هند کـه به دو کشور هدوستان و پاکستان تقسیم شد کـه هرکدام از فرهنگ و اصالت دیرینـه‌‌ای برخوردارند.

حتی درون اواخر دهه ۱۹۳۰ و هنگامـی کـه همپیمانان جاویدان بر سر زبان‌ها بود و عهدنامـه آن نوشته شده بود، آن دلار فخیمـه همچنان دچار توهمات پوچ، حفظ منافع و قدرتش درون شبه غره هند مـیبود و این دیـار وسیع و پر شکوه باستانی را مال و ملک خود مـیپنداشت و خود را وارث بـه حق حکومت بر هند مـی‌دانست. حتی درون دهه ۱۹۴۰ نیز افرادی مانند لرد واول  هنوز درون فکر و خیـال تثبیت قدرت درون هندوستان بصورت ارتشی مستقل بودند و به هیچ وجه خواستار قبول حقیقت دول مستقل  نو بنیـاد آسیـایی نبودند. فرانسویـان نیز درون این مورد دست کمـی‌ از رقبای انگلیسی خود نداشتند و تا همـین ده سال پیش نقشـه‌ها به منظور هند و چین درون سر مـیپروراندند و در فکر چاره علیـه اتحاد سه‌ کشور تحت استعمار ایشان درون آسیـا ی جنوب شرقی‌ مـی‌بودند.

بسیـار خرسندم کـه قسمت شد نقشی‌ درون تسهیلات این دگرگونیـها و تعویض قدرت درون این قسمت دنیـا داشته باشم و در گرد هم آیی‌ها و جلسات حل و فصل مسائل استعمار درون دنیـا بـه خصوص درون مورد هندوستان و پاکستان، همـینطور درون آفریقا و کشور‌های تازه استقلال یـافته آن قاره رنجور و ستم دیده شرکت کرده از هرگونـه کمک، دریغ نکردم. درون این رفت و آمدها و گرد همأیی‌ها با سران بسیـاری نیز اشناشده از پادشاهان تزاری روسیـه گرفته  که تا امپراطوری عثمانی که تا رؤسای جمـهوری‌های مختلف با همـه و همـه دست دوستی‌ داده و مـیانجی طرفین قدرتمند بودم کـه تا حد امکاناتم از خصومت‌ها کاهیدم و راه را به منظور دستیـابی بـه راه حل صلح آمـیز هموار کردم.

ولی‌ تمامـی این مسئولیت‌ها درون صحنـه جهانی‌ نیمـه اول قرن بیستم مـیلادی مسئولیت دوم من مـیبود. وظیفه اول من وظیفه امامت قوم مسلمان شیعه اسماعیلیـه بوده و هست کـه وظیفه‌ای بس سنگین مـیباشد کـه بحمدالله و با دستیـاری پیران قوم و مردان و زنان سازنده و پرکار اهل اسماعیلیـه از عهده آن برآمده و ملتی را کـه همگی‌ با خانواده‌هایشان درون اقصا نقاط دنیـا پراکنده اند رهبری کنم. ملتی کـه با عشق و علاقه بـه کمک بـه هم نوع درون کشورهای آسیـایی و آفریقایئ بـه مردم خدمتها د و به عنوان پزشک، معلم، و دیگر خدمـه اجتماعی همواره  اعضای مفیدی بـه حال جامعه خود و جامعه جهانی‌ بودند.

از دیگر افتخارتم شاید راغب نمودن قریب بـه چهل هزار هندوی کاست (طبقه بندی هندویـان مابین خودشان.) بـه دیـانت اسلام باشد. بسیـاری از هندو‌های طبقه مرفه و تحصیل‌کرده‌ نیز بـه این دین یکتا پرست و صلح دوست پیوستند و به من دست دوستی‌ و همکاری دادند. حتی پدر و پدر بزرگم توأما بـه چنین موفقیتی دست نیـافتند. هرچه اورنگ زیب پادشاه مغول اسلام را بـه زور شمشیر و با غارت اموال و به گرفتن مردان و زنان و ان و پسران پیش برد، من با عشق و محبت و با دلیل و برهان این وظیفه واجب را بـه انجام رسانیدم. هندویـان همچنان خاطره پادشاهان مغول را کـه از اسلام به منظور تخریب و کشتن و غارت سؤ استفاده جوییدند از یـادها نبرده‌اند بـه خصوص درون ناحیـه کشمـیر و ساکنان “سیک” آن دیـار حاصلخیز کـه هنوز از آن فجایع کـه حتی درون ادبیـات آنان رخنـه کرده دل‌ چرکینند.

کارهایی کـه به انجام رسانیدم و کارهایی کـه سعی‌ درون انجام آن داشته‌ام، چه درون زندگی‌ خصوصی، چه درزندگی عمومـی‌، همواره توام با لذت و اشتیـاق بوده. البته لحظات سخت و فرسایش آور را نیز با خود مـیاورد کـه مرا بـه چالش‌های بسیـار دعوت نمود. آنچه درون توان داشتم به منظور غلبه بر مشکلات عرضه داشتم. قضاوت اصلی‌ با اوست و نسل‌های آینده. فقط مـی‌دانم کـه من با افسوس از دنیـا نخواهم رفت.

 هنگامـی کـه اروپا درون جهل و خرافات مـیزیست و عمال کلیسا بـه بهانـه دین و “از مـیان بردن شیطان” مردان جوان را زیر دستگاه‌های مخوف شکنجه مـید و مـی‌کشتند، که تا جائی کـه در بسیـاری از نواحی دیگر مرد پیدا نمـی‌شد، و هنگامـی کـه به بهانـه لکه ای  بـه روی پوست زنی‌ وی را از شیـاطین مـی‌دانستند و زنده درون آتش مـیسوزانیدند، آفتابی درون خاور مـیانـه طلوع نمود کـه نظم و رستگاری را درون اجتماعات بی‌ خبر بـه ارمغان آورد. آن آفتابی‌ نبود بـه جز محمد رسول الله  کـه دیـانت اسلام را بـه جهانیـان عرضه نمود. دیری نگذاشت کـه دین محمد همانند آتشی کـه بر مرغزار خشک و بیحاصل افتد، سر که تا سر آسیـا ی غرب و شمال آفریقا و اروپای شرق را فرا گرفت. بلی جدّ مقدّس من همانا محمد کـه رحمت خدا بر او باد مـیباشد. من نیز مانند بسیـاری از ساکنین این کره خاکی از آن شخصیت منحصر بـه فرد مـیباشم و به آن‌ افتخار مـی‌کنم. دین محمد هرکجا کـه رفت با خود ثبات و صلح و آسایش آورد و مسلمـین  با مخالفین و مستکبرین که تا حد امکان با دلیل و برهان برخورد نمودند مگر آنکه آنان دست بـه شمشیر ستیزه جوی بودند کـه آنگاه آنان نیز  بـه زور شمشیر متوسل شدند.

اسلام از روی ضعف هیچوقت مدارا نکرد بلکه همواره  با قدرت و تسلط رئوف و بخشنده بوده. اگر معروف هست که اسلام دین شمشیر است، آن شمشیر به منظور دفاع از مظلومـین و ضعفا ‌ست و از به منظور ایستادن و استقامت درون مقابل بیدادگری و بی‌ عدالتی. بلی این درست هست که اسلام بر خلاف مسیحیت کـه مـی‌گوید:”اگری‌ بـه تو سیلی‌ زد صورتت را بر گردان و داوطلب دریـافت سیلی‌ دیگری باش،” اسلام بـه پیروش مـی‌گوید اگری‌ بـه تو یک سیلی‌ زد جوابش را همانطور بده. اسلام مـی‌گوید آدم  خوبی‌ باش ولی‌ قوی باش.

مغز آدمـی‌ مانند بقیـه بدن چیزی جز ماده نیست. مغز متفکر ما مانند جهان اطرافمان از ماده تشکیل شده. بزرگترین فرق مغز انسان با مغز دگر موجودات کـه فقط از روی غریزه و یک برنامـه از پیش داده شده از طرف خدای عالم است، مـیتواند بـه ما ورای افکار غریزی کـه صرفاً به منظور زنده ماندن و تولید بـه مثل مـیباشند بیـاندیشد. افکاری کـه به‌‌‌ ماورای افکار مایحتاج روزانـه مـیروند و از دنیـای مادی مبرا مـیباشند. بلی این هست تفاوت مغز آدمـی‌ از حیوانات. این آن پردازنده شگفت انگیز مغز آدمـیست کـه قادر هست اطلاعات را درون سلولهایش ذخیره کند و از آنـها اطلاعات دیگری بسازد. بتواند نتیجه برداری کند و برهان و منطق را درک کند. و بلی این همان مغز هست که خدای یگانـه ، خالق جهان را درک نمود و شکر گذار آن قدرت والا شّد کـه بدن آدمـی‌ را با همان نظم اداره مـی‌کند کـه دنیـا و کهکشان‌ها را. همان خدایی کـه قلوب را بـه تپش دارد و دستگاه گوارش و تنفس را با نظمـی دقیق بـه حرکت مـی‌آورد بـه طوری کـه آن حرکات از اراده شخص خارج است. چهی‌ مـیتواند بـه قلبش بگوید کـه بایست یـا بـه ریـه‌هایش امر کند کـه دست از انبساط و انقباض بر دارد یـا معده هضم غذا را دیرتر انجام دهد ؟ خیر تک تک اعضای بدن ما از جای دیگری فرمان مـی‌گیرند، آنـها بـه حرف من و شما گوش فرا نمـیدهند. بعد با چه محرّکی کار مـیکنند؟ آیـا که تا بحال بـه اعمال خدایی اینطور اندیشیده ایم؟

ابن رشد، فیلسوف بزرگ مسلمان تجربه آدامـیان را با محیط اطرافشان بـه دو نوع تقسیم کرده – تجارب ماده ای، ‌ای کـه توسط حواس پنج گانـه، یعنی دیدن، بوییدن ، شنیدن، و چشیدن، و لمس بـه آدمـی‌ دست مـی‌دهد، و تجربه‌ای کـه توسط افکار و تخیل  مغز آدمـی‌ و جدا از تجربیـات ماده‌ای انجام مـی‌پذیرد. اغلب شعرا و فلاسفه فارسی زبان و هندو زبان و یونانی زبان نیز بـه به آن تجارب غیر مادهای زیـاد اشاره کرده‌اند. شاعران پارسی‌ زبانی‌ مانند حافظ و مولانا رومـی از آن جمله اند. فلاسفه و روشنفکران از دیـار باستان بـه این باور بوده اند کـه عده قلیلی درون تاریخ بشریت این قوه تفکر ماورای انسانی‌ را طبیعتا دریـافت کرده اند و با عشق باه آن حقایق مافوق بشری دست یـافته بـه اصطلاح بـه حق وصلند. بـه خصوص حافظ کـه معتقد بود افرادی مانند عیسی مسیح علیـه سلام، و شخصیت‌های دیگری چون منصور و بایزید از این امتیـاز استثنائی برخوردار مـی‌بودند – امتیـازی کـه دادنیست نـه گرفتنی.

این احساسست سرشار از عشق خالص کـه با راستای حق یکیست. آنطوری کـه من متقاعد شده‌ام. اسلام از طریق الله  راه را به منظور مردمانش هموار ساخته کـه رستگاری جاودانـه را بیـابند. با اینکه با مقامات دگر دینـها درون اینباره صحبت نکرده‌ام ولی‌ متوجه هستم کـه ادیـانی مانند بودائی و زرتشتی نیز این طی طریق را بـه رسم و رسوم خود برگزار مـیکنند. همـینطور برهمانیـان نیز رسیدن بـه حق یکتا را از طریق خود مـیپیمایند. از دید اسلام تمامـی خدایـان ادیـان دیگر نـهایتا بـه الله بیمانند مـیرسند.

 قوم شیعه اسماعیلی، درون طول تاریخ با فراز و نشیب‌‌های بسیـار روبرو شده و شاهد جزر و مد‌های بیشمار درون تاریخش بوده. همـینطور درون طی دوران با رهبران متفاوت از نظر فردیت و شخصیت مواجه بود. این شاخه اسلامـی توسط سه‌ فرد تحکیم یـافت کـه از کودکی با یکدیگر دوست بوده بـه سه‌ یـار دبستانی معروف هستند. نام آن سه‌ دوست کـه سوگند وفاداری بـه یکدیگر و به دینشان  را بـه اتفاق خورده بودند، حسن صباح، خواجه نظاململک، و حکیم عمر خیّام مـیبوده کـه آخری شاعر معروفی نیز مـیباشد کـه در اروپا ی امروزه نیز بسیـار شناخته شده است. سبک رهبری و اداره این مذهب جدید نیز بسیـار موثر بـه فرد بوده کـه داستانـها درون مورد ریـاست و اشاعه این مذهب درون دیـار فارسیـه و عربستان و دگر کشورهای اسلامـی بـه مانند رعد صدا کرد و پشت خلیفه سنّی اسلام را بـه لرزه درون آورد بـه طوری کـه تصمـیم گرفت از قلعه اسماعیلیـه کـه در ارتفأعت صعب الا عبور کوه الموت ساخته بودند دیدن نماید. قلعه‌ای کـه به قلعه عقابها معروف شده بود. آنجا بود کـه خلیفه شاهد فرمانبرداری بی‌ چون و چرای مریدان صباح شد و دریـافت کـه ایرانزمـین حساب خود را از بغداد و خلیفه مسلمـین اهل سنت جدا کرده. این فرمنبرداری بـه قدری مو بـه مو اجرا مـیشد و هوادارن جان نثار امام اسماعیلیـه بـه قدری سرسپردگی از خود نشان دادند کـه ترسی‌ عظیم بر دگر فرمانروایـان کشورهای بیگانـه افکنده بود که تا جائی کـه به فکر تسخیر ایران زمـین که تا سالیـان سال نبودند. ولی‌ اجازه دهید کـه ا زتاریخ کهن سال قوم اسماعیلیـه بـه تاریخ معاصر این قوم بپردازیم.

تا آنجا کـه به پدران من مربوط مـیشود آنان از منطقه‌ای بـه نام محللات کـه در قالب ایرانزمـین یـا همان پارسیـه مـیباشد بر خواسته اند. جد من، آقاخان اول داماد پادشاه بزرگ پارسیـه، فتحعلی شاه قاجار بود کـه به رسم آشتی‌ با قوم اسماعیلیـه شاه محبوبش را بـه همسری پدر بزرگم درون آورد کـه این وصلت با مـیمنت و مبارکی جشن گرفته شد. طبق روایـات گفته شده توسط مادر گرامـی‌ و ارجمندم، بانو عالیـه کـه به تاریخ و ادبیـات فارسی عشق مـی‌ورزید، بعد از فوت فتحعلی شاه روابط مابین دو قوم دوباره رو بـه سردی نـهاد. خوشبینی‌ها جای خود را بـه کدورت‌ها دادند کـه سرانجامش بـه تبعید یـا بـه قولی‌ بـه فرار آقا خان اول بـه هندوستان ختم شد. درون مورد مادرم کـه شخصیتی کم نظیر درون ادبیـات فارسی و عربی‌ بودند درون بخش‌های پستر بیشتر خواهم نوشت.

بسیـاری از تاریخدانان بر این امر اذعان دارند کـه شیعه اسماعیلیـه راه را به منظور شیعه اثنا عشری باز نمود کـه تمامـی ایـالات و ولایـات ایران زمـین را از زیر فرمان خلیفه بغداد سپس استانبول بـه در آورد. درون حقیقت اگر ایران شیعه نبود قلمرو سلطه خلیفه عثمانی تمامـی اروپا را فرا مـیگرفت و چه بسا قتل عامـهأیی بس فجیع تر از قتل عام ارامنـه درون طی چند صده گذشته درون مورد مسیحیـان توسط بنیـاد گرایـان سنّی مذهب تحت حکومت خلیفه انجام مـی‌گردید.

فکر مـیکنم اولین جد ثبت شده من الحاکم مصر مـیباشد کـه روش یـا بـه قول امروزی‌ها دکترین خود را درون تشکیل تشیع اسماعیلیـه بـه رشته تحریر آورد و به مورد اجرا گذارد. این شعبه از اسلام سنت خیلی‌ سریع جای خود را درون قریـه هایی درون مصر، سوریـه، و عراق امروزی کـه همگی‌ تحت خلیفه بزرگ مـی‌بودند باز نمود و سپس بـه ایران یـا پارسیـه آن زمان رسوخ پیدا نمود بـه طوری کـه طوایفی از ولایـات مرکزی آن طریق ستایش علی‌ ع  را با دل و جان پذیرفتند و آن طریق  خیلی‌ زود بـه عنوان وسیله‌ای سیـاسی علیـه غیر ایرانیـان حاکم بر آن سرزمـین شد.

فرقه اسماعیلیـه بـه تدریج و با سیـاست منظمـی از قلعه معروف الموت ترویج یـافت بـه طوری کـه نـه‌ تنـها نواحی کرمان و همدان و محلات را درون بر گرفت بلکه درون خراسان نیز جایگزین مذهب اسلام سنت شد و به بخارا و سمرقند و بلخ و کابل رسید و بسیـاری از هندویـان بـه این مذهب از اسلام روی آوردند. جملات “یـا علی‌ مدد” و “یـا علی‌” از آن هنگام ورد زبان ملت پارسی‌ زبان گردید همانطور کـه تا بـه امروز رواج دارد و گویش پایدار ما اسماعیلیـه‌ها مـیباشد و آذین بخش بسیـاری از نامـه‌ها.

اتباع من درون زمان حال درون اقصا نقاط دنیـا بـه زندگی‌ پر بار و مفیدی مشغولند کـه نـه تنـها شامل طوایفی درون مصر و یمن و عراق مـیباشد کـه هنوز درون ایران، بـه خصوص نواحی محلات و کرمان کـه پدر بزرگم زمانی‌ حاکمـیت آن شـهر مـهم را بـه عهده مـی‌داشت و در اشاعه مذهب شیعه اسماعیلیـه همت گذ ارد، درون خراسان امروز نیز قریـه هایی همچنان تحت حمایت مستقیم من هستند. درون تاجیکستان و ترکمنستان و افغانستان نیز مردمانی هستند کـه به کیش آبأ و اجدادی خود و به امام وقت اسماعیلیـه وفادارند کـه حتی بـه ولایـات ترکستان و چین غرب نیز مـی‌رسد کـه به شیعه هفت امامـی معروف هستند. سیل مـهاجران افراد کارکشته و متخصص قوم ما بـه کشورهای آفریقایئ همانطور ادامـه دارد کـه در آمریکای شمالی و ممالک اروپایی.

فعالیت عمده پدرم و من درون هندوستان هنگامـی کـه پاکستان ایجاد شد درون آن کشور نو بنیـاد صورت گرفت جأیی‌که از طرفداران و مریدان بسیـاری برخوردأر هستم. مذهب اسماعیلیـه خیلی‌ سریع جای خود را مـیان خانواده‌ها درون افغانستان امروزی، تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیـای مرکزی باز نمود بـه خصوص درون یـارکند، کاشگر و ایـالات ترکستان شرقی‌ درون چین امروزه کـه به زینجیـانگ معروف است. بسیـاری از اسمأعیلیـان نیز درون نواحی مختلف روسیـه زندگی‌ مـیکنند کـه با من و پیران قوم درون ارتباطند.

در هندوستان عده بسیـاری از هندوها توسط یکی‌ از اجدادم، شاه اسلام شاه، بـه اسلام و مذهب شیعه گرویدند کـه به “خجایـان” معروفند. گروش مشابهی بـه اسلام نیز توسط اجدادم درون برمـه و نواحی آسیـای شرقی‌ انجام گردید کـه تا قرن نوزدهم ادامـه یـافت. درون اینجا فرصت را مناسب مـیدانم کـه کمـی‌ مسیر صحبت را بـه رهبر اسماعیلیـان قرن نوزدهم مـیلادی ، یعنی پدربزرگم سوق دهم. وی اولین شخصی‌ بود کـه لقب “آقا خان” را داشت. آقا خان اول کـه در پرتو تاریخ اوائل قرن نوزدهم درخشید، زندگی‌ کاملی داشت کـه به قول یکی‌ از دوستان انگلیسی وی، آقای “جاستیس آرنولد” مملو از ماجرا و عشق بود. وی کـه وارث حاکمـیت ولایت کرمان بود پادشاه مقتدر پارسیـه، فتحعلی‌ شاه را بـه همسری داشت. مسئولیت آقا خان اول نـه تنـها امامت قوم اسماعیلیـه مـیبود، بلکه حاکمـیت تمامـی نواحی مرکزی کرمان و خانات اطراف را نیز شامل مـیشد.

همانطور کـه جلوتر اشاره شد اختلافات مـیان دو قوم قاجار و اسماعیلی از پادشاهی محمد شاه جوان شروع شد. وی کـه نوه و جای نشین خاقان بزرگ، فتحعلی‌ شاه، مـیبود امـیری زیرک و خرافاتی و ظاهرا درویش مسلکی داشت بـه نام مـیرزا آقاسی کـه گوش شاه جوان را صاحب مـیبود. حاجی مـیرزا آقاسی کـه عقده‌های خود را از هنگام خدمتگذاری درون منزل آقا خان بـه دربار شاه درون تهران بود از هیچ حیله‌ای به منظور فرو آوردن آقا خان از حکومت کرمان دریغ نکرد. زمانی‌ کـه مـیرزا آقاسی فرصت را مناسب یـافت کـه برای پسرش آقا خان را کـه همزمان نوه  فتحعلی‌ شاه و شاه جوان نیز مـیشد از محمد شاه خواستگاری کند بـه آقا خان بس گران آمد و از این گستاخی مـیرزا رنجیده خاطر گشت چه مـی‌دانست همـه اینـها حیله به منظور براندازی وی از حکومت کرمان هست و گرفتن آن به منظور پسر خود. آقا خان کـه تاب مقاومت درون برابر سپاه عظیم پادشاه را نداشت بعد از جنگ کوتاهی درون سال‌های ۳۹ – ۱۸۳۸ بـه بلوچستان گریخت و از آنجا راه سپار سند و سپس هندوستان شد.

پریشان و حیران از سرنوشتی کـه خداوند برایش مقدّر ساخته بود پدر بزرگ، درون هندوستان درون تشکیل سپاهی اندک و ایجاد پایگاهی به منظور قوم اسماعیلیـه برآمد. اتباعش درون ولایت پنجاب بـه وستند بطوری کـه خیلی‌ زود احترام قوای نظامـی انگلیسی کمپانی هند شرقی‌ را بـه خود جلب نمود و در حل و فصل اختلافات محلی با امرا و افسران انگلیسی مـهره ثابت و مورد اعتماد گشت. ژنرال نوت درون قندهار و ژنرال انگلند درون سند از وجود آقا خان اول درون مـیان حل و فصل‌ها بسیـار خرسند بوده از اینکه پدر بزرگ جلوی چندین جنگ محلی و خونریزی را گرفت بـه او مدیون ‌بودند. همکاری و مـیانجیگری‌های آقا خان درون سند و هنگام فرمانروائی سرّ چارلز نپیر درون سالهای ۴۴ – ۱۸۴۳ بود کـه او را بـه عنوان شخصیتی مـهم درون منطقه بـه پادشاه انگلیس شناسانید و دوستی‌ و احترام کمپانی هند شرقی‌ نسبت بـه وی را سبب گردید. درون حالیکه آقا خان پشتیبانی خود را درون دربار ایران از دست مـیداد درون عوض پشتیبانی امپراطوری انگلستان را بـه دست آورد. او درون بمبئی رحل اقامت افکند و قوم خود را درون آن شـهر رنگارنگ پذیرا شد.

در سال ۱۸۴۸ سلطنت محمد شاه قاجار درون تهران بـه پایـان رسید و پدر بزرگ ارتباطش را با موطن خود باز یـافت. او فرستادگانی را مابین بمبئی، تهران، و محلات گماشت درون حالیکه اقامتگاه خود درون بمبئی را کـه به درّ خانـه مشـهور بود همچنان مقر و دفتر مرکز نگاه داشته بود. درّ خانـه بـه منزله قطبی به منظور مسلمـین بـه خصوص اقوام اسماعیلیـه درون جهان درون آمده بود کـه سبب سازمان یـافتن منظمـی به منظور اهل این فرقه شده بود و سفیران بسیـاری از شـهرها و کشورهای دور و نزدیک ارتباط خود را با مقر آقا خان کـه همان درّ خانـه مـیبود بر قرار کرده بودند. این سفیران از نواحی مختلف و دور دستی‌ مانند کاشغر، بخارا و تمامـی نواحی ایران زمـین که تا سوریـه و یمن که تا سواحل شرقی‌ آفریقا درون آمد و شد مـی‌بودند.

آقا خان اول متقاعد شده بود کـه اتباعش درون نواحی مختلف روسیـه تزاری درون امان بودند با اینکه نماینده‌ای برایشان نداشت ولی‌ با مکاتبات و درخواست‌های رسمـی‌ از شخص امپراطور آزادی اسماعیلیـان روسیـه را تضمـین کرده بود کـه در جماعت خانـه‌های خود دست بـه نیـایش خداوند یکتا بزنند و از حال و احوال یکدیگر باخبر شوند. این همان کاریست کـه من امروزه انجام مـی‌دهم و از فرمانروایـان و حکام، از پادشاهان و رؤسای جمـهور و امرا درون اقصا نقاط جهان خواستار تساوی مریدان خود هستم کـه با آزادی بـه اعمال و وظایف دینی و سنتی‌ خود مانند دگر همکیشانشان درون هر قلمروی کـه زندگی‌ مـیکنند موافقت بـه عمل آورند. حال مـیتواند درون کیپ تان باشند یـا درون سمرقند یـا درون سوریـه یـا سنگاپور. چه درون آسیـا چه درون اروپا و چه درون آمریکا، درون همـه جای این دنیـای پهناور کـه متعلق بـه هیچ نیست جز خدای خالق آن، اتباع و قوم من تحت ضمانت شخصی‌ من با احترام متقابل بـه زندگی‌ مشغولند و افراد مفیدی بـه حال مردم سرزمـینشان مـیباشند.

زندگی‌ مسلمـین شیعه اسماعیلیـه درون جهان یکسان نیست. بلکه بنا بـه مقررات و قوانین کشور محل سخود از دیگران متمایز است. برخی‌ تحت قوانین دولت بریتانیـا هستند و برخی‌ از قوانین فرانسه پیروی مـیکنند یـا اسپانیـا یـا پرتقال. بسیـاری از افراد اسماعیلیـه درون آفریقای شرقی‌ و جنوبی بـه کار و زندگی‌ مشغولند و برخی‌ درون جزیره‌ ماداگاسگار و ناتال یـا کیپ کلونی خانواده خود را پرورش مـی‌دهند. شکر خدا کـه تمامـی اتباع من درون هر کجای دنیـا کـه باشند توسط آیین و دین مشترکمان با یکدیگر مرتبط و به هنگام مناسب بـه امداد و کمک یکدیگر مـیشتابند و یک جامعه توحیدی را تحت امامت من و پیران قوم اسماعیلیـه تشکیل مـی‌دهند.

طبقه تحصیل‌کرده‌ و مرفه قوم اسماعیلی قسمت عمده‌ای از اجتماع پراکنده ما را تشکیل مـی‌دهند کـه همواره تحت نضارت مستقیم شخص من بـه یـاری کشور‌های نوبنیـاد بعد از استعمار شتافته از کمک‌های گسترده از پزشکی‌ و پرستاری گرفته که تا آموزشی و عمرانی مناطق دوردست دریغ ننموده ایم. اهالی دهکده کوچک شملان درون کوهستانـهای هونزا و نواحی صعب العبور کوهستانی مابین افغانستان و پاکستان امروزی کـه به جبهه شمال غرب معروف هست بر این ادعا کاملا صحه مـیگذارند همانطور اهالی دهکده‌های ترکمن صحرا و دیگر مردمان فراموش شده از سوی دنیـای متمدن. اگر آب نداشتند برایشان چاه و قناعت حفر نمودیم و اگر مدرسه نداشتند برایشان دبستان و دبیرستان ساختیم و در فرستادن معلم‌ها و دبیران و تهیـه حقوق ایشان دریغ نورزیدیم. حتی درون آب چاه‌هایشان مواد مـیکرب کش اضافه کردیم.

پزشک‌ها و جراح‌ها درون بیمارستانـهای سیـار ارسال داشتیم و کتابخانـه‌های دائم و سیـار به منظور کودکان محروم آن مناطق عرضه داشتیم. خدا مـیداند کـه هر چه از دستمان برآمد برایشان انجام دادیم و خدای را از این بابت خوشنود ساختیم همـه و همـه به منظور رضای خدای یگانـه بود و هست. هیچ اجر و مزدی درون قبال این خدمات نخواستیم فقط دعا‌ی خیر آنان برایمان کافیست.

در تشکیلات و سازمان اسماعیلیـه اشخاص کاردان و موثری همواره درون تلاشند کـه بار سنگینی‌ را کـه بر دوش من هست سبکتر سازند. آنان از اقصی نقاط گیتی‌ با معلومات و تجربه منحصر بـه فرد خود چرخ‌های این سازمان را بـه گردش درون آو‌رند. درون مـیا‌‌ن این افراد خبره متخصصین فراوانی درون امور آموزش و پرورش، حقوق دانان و قضات والامقام و مدیران لایق مؤسسات وابسته بـه بنیـاد آقا خان درون کنار مشاوران و مـهندسان شانـه بـه شانـه درون تلاش مقدس و خیر خواهانـه راه یـابی‌ به منظور به زیستی‌ و سلامت بنی بشر آعم از اسماعیلی و غیر اسماعیلی بوده گزارش فعالیت خود را بـه دفتر من ارسال مـی‌نمایند. این افراد جوان و سالخورده حرفه‌ای کـه با خلوص نیت درون تلاش خستگی‌ ناپذیرند همواره  تحسین مرا بر انگیخته اند.

با اینکه تلاش و هدف تمامـی گروه‌های وابسته بـه فرقه اسماعیلیـه درون جهان یکیست ولی‌ طبیعتاً هر یک از فردیت و خصوصیـات مخصوص خود برخوردار هست که بیشتر از فرهنگ و موقعیت جغرافیـایی خاص جامعه مـیزبانشان منشأٔ مـیگردد. بـه عنوان مثل سازمان‌های من درون هند و پاکستان از آزادی عمل بیشتری برخوردارند که تا گروه‌های واقع درون آسیـای مرکزی. انتقال فرمان از مقام‌های بالاتر بـه پائینتر درون برمـه و مالزی راحت تر انجام مـیگردد که تا در سوریـه و عراق. همـینطور سازمنـهای من درون آفریقا از طرز عمل و الگوی خاص خود کـه بیشتر متوجه افراد بومـی آن مناطق هست پیرووی مـیکنند کـه با اداره امور درون اروپا متمایز است. این تفاوتها ی قومـی و ناحیـه‌ای همچنین درون سوریـه، ایران، و نواحی کوهستانی افغانستان کـه هرکدام از قدمت و فرهنگ خاص خود برخوردارند بـه وضوح مشاهده مـیگردد.

این ارتباط زنجیره‌ای بین من و رهبران ناحیـه‌ای صرف نظر از شغل و مقام نمایندگان من درون جامعه خود مـیباشد. رهبران جوامع اسماعیلی چه آنان کـه این مقام را بـه طور موروثی دریـافت د و چه آنانی کـه توسط پیران قوم و شورا برگزیده شده اند خود اغلب شغال و مسئولیت غیر مذهبی‌ خود را دارا مـیباشند. آنان پست‌های والأیی درون ممالک خود اشغال نموده اند کـه در مورد کشور هنزا بالاترین مقام آن کشور یعنی شخص پادشاه کـه یک فرد اسماعیلی مـیباشد عهده دار رهبری دیـانت مردم کشور خود را دارا مـیباشد. من از دوستی‌ با ایشان بسیـار خرسندم.

نماینده من درون بغداد از روادید اتباع من درون ممالک عربی‌ خبر مـی‌فرستد کـه اسمأعیلیـان مقیم مصر، سوریـه، یمن و عربستان را درون ٔبر مـی‌گیرد و در ایران، سرزمـین اجدادی من نمایندگان متعددی درون استانـهای مختلف این رابطه را ما بین من و اتباعم حفظ مـیکنند. این افراد اغلب نسل بـه نسل رهبری منطقه‌ای قوم ما را بـه عهده دارند کـه برخی‌ از مواقع بـه طور پنـهانی‌ کـه در زمان خصومت‌های دولت مرکزی با این مذهب همراه بوده بـه مورد اجرا قرار مـی‌گرفته این افراد بـه مراتب سر سپردگی و خلوص نیت خود را بـه من چه درون زمان جنگ و چه درون صلح اثبات کرده اند.

علاقه و توجه  من نسبت بـه اتباع ایرانی ازی‌ پوشیده نمـیباشد چه آن سرزمـین باستانی را موطن خویش مـیدانم. این علاقه بـه خصوص توسط مادر گرامـی‌ و والا ی من، بانو عالیـه شاه بـه من منتقل گردیده کـه از کودکی درون دل من کاشت و زبان و فرهنگ پارسی را خود بـه من آموخت و سپس با آوردن معلم خصوصی ادبیـات پارسی زبان مادریم را همراه با دستور زبان فارسی و عربی‌ بـه من آموخت. هنوز بـه یـاد مـیاورم شب‌های شعر درون منزل و خواندن رباعیـات خیّام و نثر‌های بوستان و گلستان سعدی را. برخی‌ شب‌ها را نیز فقط بـه غزلیـات حافظ اختصاص مـیداد. شبهای رومـی و قرائت از کتاب مولانا نیز درون برنامـه هفتگی جایگاه خودش را داشت.  گاه سر سفره نـهار نیز بـه نوبت همگی‌ اشعار این شعرای مشـهور فارسی زبان را قرائت مـیکردیم.

اسماعیلیزم درون طی‌ تاریخ پایدار ماند بخاطر خاصیت صیّال بودنش. بر خلاف بسیـاری از دولت‌ها و سازمانـهای دیگر کـه با قوانین خشک و انعطاف ناپذیر سعی‌ ٔبر نرم مردمانشان دارند یک فرد اسماعیلی با احترام بـه جامعه مـیزبانش مـی‌نگرد و با انعطاف پذیری مخصوص این قوم افراد پیرامونش را تحت تأثیر رفتار نیک‌ و گفتار نیک‌ و کردار نیک‌ خود قرار مـی‌دهد درست مانند شعار زرتشت پیـامبر بزرگ پارسی. بـه این جهتی‌ از اسمأعیلیـان واهمـه ندارد و بر عدگر اقوام ستیزه جوی، همواره مورد احترام و قبول افراد دیگر جامعه خود مـیباشد. دیـانت ما بـه جای ترساندن مردمان از آتش دوزخ همواره مـهر بی‌ کران خداوند متعال را درون مد نظر داشته هوش و حواس خود را متوجه عشق بـه خالق یکتا و مخلوقانش مـینماید و خوشبینی و پویـایی بشر بـه سوی آینده‌ای درخشان را درون افکارش مـیپندارد.

یک فرد اسماعیلی بـه نرمـی با مخلوق رنج دیده رفتار مـی‌کند. بـه فرهنگ و گذشته وی احترام مـیگزاردو درون عین حال راه و روش خود را نیز بـه او مـی‌آموزد.ی‌ از اسمعیلی‌ها واهمـه ندارد بر عهمـه ما را دوست مـیدارند چون بـه طریقی بـه آنان و به جامعه‌‌شان کمک کرده ایم. بـه جای ترساندن مردمن از آتش دوزخ همواره بـه یـاد داریم کـه خدا بخشنده و مـهربان هست و اسلام دین صلح و عشق هست دین خوش بینی‌ و پویـایی بشر.

با همـه این احوال نمـیتوانم پیش آمد‌های قانونی و رسمـی‌ کشور‌های مـیزبان افراد اسماعیلی را همواره موافق و موازی رسوم و قوانین گروه مان تلقی‌ نمایم. بوده مواردی کـه با آداب ما تناقض مستقیم داشته و آن از عهده رهبر محلی فرقه خارج است. درون آن صورت من مستقیماً جواب و تصمـیم برایش مـهیـا مـیسازم. یکی‌ از امثال این تناقض‌ها تعدد زوجه مـیباشد کـه در فرقه ما چنین رسمـی‌ وجود ندارد. یک مرد اسماعیلی فقط یک همسر اختیـار مـی‌کند و نمـیتواند همسر دومـی‌ اختیـار کند مگر اینکه همسر اول خود را طلاق دهد کـه آن هم درون رسوم ما از مراحل پیچیده مـیبایستی بگذرد. این مراحل تحکیم خانواده و آینده زن و فرزندان را درون مد نظر دارد بـه طوری کـه هرگاه طلاق فقط از روی هوا و هوس باشد فرد از آن مـی‌گذرد و به خانواده آاش پایبند مـیشود. عتماد من بـه رای کنسول یـا شورای اسماعیلیـان درون هر منطقه سبب سعی‌ بیشتر و دقیقتر اعضای کنسول درون دفع و حل مشکلات مـیشود و سبب خرسندی ریش سفیدان از توزیع قدرت تصمـیم گیری مـیشود. این اعتماد بـه رهبری منطقه‌ای از طرف من، همواره بهترین عملکرد و راه حل را بـه ارمغان مـی‌آ‌ورد.

در هفتاد سال گذشته من شاهد ترقی‌ و  پیشرفت دائمـی و منظم فرقه اسماعیلیـه بوده‌ام و بسیـاری از جوامع را از زمان بنیـادشان و از زمان مـهاجرت اتباع من بـه نواحی دور دست درون مد نظر داشته‌ام و شکر خدا از این پیشرفت‌ها راضی‌ هستم. این پیشرفت‌ها درون طی تاریخ کهن شیعه اسماعیلیـه بی‌ نظیر هست و سابقه نداشته و خداوند عزوجل را شاهد مـیاورم کـه هر آنچه از دست و زبانم بر آمد درون راهش بذل کردم و از هیچ کوششی دریغ نکردم و از کژ رویـها پرهیز کردم که تا اینکه قوم خود را درون سراسر دنیـا با احترام و عزت اهالی جهان مواجه ساختم.

اسماعیلیـان تقریبا درون تمامـی ایـالات و ولایـات و کشورهای کهنسال و جدید از آزادی فرائض دینی خود برخوردارند و جماعتخانـه‌های بسیـاری به منظور تشکل و نماز جماعت و جشن‌ها و مراسم خود ساخته و به ترویج دیـانت مبین اسلام پرداخته اند. البته استثنأ نیز وجود دارد کـه در ترکیـه امروزی و در زمان عثمانیـان اتباع من را بـه زندان افکندند و به بیگاری کشیدند همانطور کـه با ارامنـه رفتار د نا آن قوم بی‌ آزار و سخت کوش را بـه مرز نابودی کشانیدند. این شقاوتها و کشتار‌ها با دیدار شخص من از امپراطور عبدالحمـید پایـان داده شد. البته من مایل نیستم درون مورد این شقاوت‌ها زیـاد سخن بگویم و اصولای‌ هستم کـه این رفتار‌های از روی نادانی‌ مردمان گوناگون را بـه روی افراد مـی‌بخشم ولی‌ هرگز فراموش نمـیکنم. دست قضا و خواست خدا نیز باعث شد کـه آن امپراطوری چند صد ساله درون همـین قرن حاضر از مـیان برداشته شود و از آن امپراطوری عظیم هیچ آثاری باقی نباشد و نواحی گسترده تحت حکومت عثمانیـان به چندین کشور مستقل تبدیل شود و ترکیـه جدید تحت بـه رهبری مدبرانـه کمال آتاتورک بوجود آید.

رمز موفقیت من و قومم، اگر مایلید بدانید، درون یک کلمـه خلاصه شده.. باور.. باور بـه خالق یکتا و یـافتن رستگاری از طریق او. شما یـا یک باور کننده هستید یـا نیستید. چالش زندگی‌ درون باورهاست این باور هست که آدمـی‌ را بـه تلاش و حرکت وا مـیدارد. من ناباوری را نوعی‌ شانـه خالی‌ از زیر وظایف زندگی‌ مـیدانم. شخصی‌ کـه سعی‌ خود را درون نفی باور مـیگذراند درون حقیقت خود را نفی مـی‌کند. یعنی‌ او آدمـیست منفی‌. دیدن نواقص دلیل بر ناباوری نمـیباشد. وظیفه بیننده نواقص آن هست که آنـها را با استدلال و ابتکار منحصر بـه فرد خود اصلاح نماید و به باور خود و هم نوعانش تحکیم ببخشد. اگر نظر شخصی‌ خودم را بخواهید مـیتوانم بگویم کهی‌ کـه خدا را باور ندارد با خودش مشگل دارد. همانطور کـه عده بسیـاری بـه دیـانت ما درون آمدند عده‌ای نیز از ما کناره گرفتند. بـه آنان نمـیتوان خرده گرفت. تصمـیم نـهایی با خود شخص هست و بس. تعدادی درون کراچی و بمبئی نیز تحت نام “اصلاح طلب” بـه جامعه ما پیوستند کـه برخی‌ از مفاد دیـانت ما را نفی مـیکنند و مـیخواهند آنـها را بـه اصطلاح خود “اصلاح” نمایند با اینکه با اصلاح طلبی کاملا موافق هستم مـیبایستی یـادآوری نمایم کـه اصلاح طلبی اگر با خوشبینی توام نباشد بـه ضرر شخص مصلح مـیشود و باعث ناباوری مردمان بـه ایشان. با بدبینی نمـی‌توان دست بـه اصلاحات زدّ.

اصلاح طلبی هرگاه با خوشبینی و ردّ و بدل منصفانـه اطلاعات صورت نگیرد دیگر “اصلاح” نمـی‌شود. که تا آنجا کـه به اصلاحات اجتماعی مربوط مـیشود من تمامـی سعی‌ خود را درون تشویق مریدانم بـه دانش وب اطلاعات درون سطح حرفه‌ای و متخصص داشته‌ام و همواره از اختیـارات خود بـه عنوان رهبر شیعیـان اسماعیلیـه جهان درون هموار ساختن طرق دستیـابی بـه دانش و معلومات به منظور تک تک اعضای جامعه اسماعیلی بکار ام. بـه خصوص درون آزادی آموزش و عمل زنان بسیـار ساعی بوده‌ام و هستم. این حجابی کـه امروزه درون کشور‌های اسلامـی بـه طرزی مفرط سر و روی زنان سلحشور و نیککردار  را مـیپوشاند هیچوقت درون جامعه ما اجباری ببوده و اگر بانوانی بـه مـیل خود از روسری و آستین بلند استفاده کرده اند آنرا مـیتوان بـه عنوان تنوع درون البسه ایشان بـه حساب آورد کـه از مـیل باطنی آنان است. حتی درون زمان پدر و پدر بزرگم زنان اسماعیلی اجبار بـه پوشانیدن صورت خود نبوده اند.

اصولا مـیتوانم ادعا کنم کـه اسلام از طریق تشیع اسماعیلیـه از پیشرو‌ترین مذاهب دیـانت مبین اسلام هست و اسلام زیبا و پویـا را بـه جهانیـان عرضه مـیدارد. سازماندهی منظم و خدمت خالصانـه و خاضعانـه افراد معتقد جامعه پراکنده ما همواره و با نـهایت سعی‌ و کوشش درون راه ایجاد رفاه، ایجاد مدارس به منظور پسران و ان، ایجاد بیمارستان‌ها و تأسیس جماعت خانـه‌ها فعال بوده اند و من بـه فرد فرد آنان مـیبالم.

بر اثر تأکید‌های مصرانـه من درون آموزش مامایی درون هند و پاکستان، برمـه و کشور‌های نو بنیـاد آفریقایئ، مـیزان تولد نوزادان سالم افزایش یـافته سعی‌ وافر بر آن‌ بوده کـه به خصوص زنان ساکن نواحی دور افتاده و کوهستانی تحت نظر پرستاران و پزشکان بوده دوران بارداری و زایمان را با بهداشت امروزی بـه سر برند و از جادوگران و به اصطلاح کاهنان خرافی درون امان باشند. مرگ و مـیر مادران و نوزادن کاهش چشمگیری یـافته کـه در اینجا مـیبایستی از دست اندر کاران و کار کنان مؤسسه پرستاری “لیدی رین” نیز به منظور همکاری‌های بی‌ شائبه‌شان کمال تشکر را بـه جای آورم. من همچنان درون بقای این مؤسسه خیر خواه ساعی خواهم بود و از هر گونـه کمک بـه خصوص مالی‌ بـه مؤسسه “لیدی رین” خود داری نخواهم کرد.

کمک‌های مالی‌ بنیـاد آقا خان بـه مؤسسات آموزشی و بیمارستان‌ها از محل و بودجه “صندوق اعتبار” پرداخت مـیشوند کـه توسط اعضای متموّل و موفق جامعه ما و جامعه بین‌المللی تامـین مـیشود. هر فرد متخصص و موفق کـه بحمدلله اکثریت افراد جامعه امروز ما را تشکیل مـی‌دهند بـه مـیل و وسع خود بـه این صندوق خیریـه کمک مـی‌کند و برای مخارج آموزشی و پزشکی‌ درون مناطق محروم بـه هیـات مدیره این سازمان غیر انتفاعی سپرده مـیشود کـه با مشاورت و همکاری چندین حسابدار خبره و وکلای ماهر کـه اغلب از جوانان و افراد جامعه خودمان مـیباشد صرف امور خیریـه درون اقصی نقاط این گیتی‌ پهناور مـیشود. بـه زوج‌های جوان کم بضاعت کمک مـیکنند کـه زندگی‌ مشترک خود را تشکیل دهند، و حتی صاحب خانـه خود شوند. همـین جوانان پر شور جامعه اسمعیلی تحت نظارت مستقیم من دست بـه احداث یک مؤسسه بیمـه‌ زدند و نامش را “بیمـه‌ سروش” گذاشتیم.

در مورد دارائی شخصی‌ من شایعات بسیـاری بزبانـها آمده کـه از ارقام نجومـی و خنده آور حکایت مـیکنند. ابدا اینطور نیست. بـه جرأت مـیتوانم ادعا کنم کـه هزاران از من متمولتر هستند بـه خصوص درون اروپا و آمریکا. شاید بتوان گفت کـه تنـها ارجحیت من کنترل صد درون صد درامدم مـیباشد کـه در دیگر صاحبان صنایع و معادن و سازندگان مـیبایستی بـه دولت خود مالیـات پرداخت نمایند ولی‌ من بـه هیچ دولتی وابستگی‌ ندارم و به عنوان رهبر دیـانت شیعه اسماعیلیـان موظفم کـه در حراست و رفاه اتباع‌ام بکوشم . بخش بزرگی از درامد من درون خیریـه و ایجاد خوراک و مسکن و پوشاک به منظور نیـازمندان است. این مالیـات من است. مالیـات من بـه تمامـی ملل جهان. زیرا شغل من نیکوکاری هست و بـه جز آن‌ شغل دیگری ندارم.

چه درست گفت آقای اندرو کاگرنگی – مردی کـه ثروتمند بمـیرد با بیحرمتی مرده است. ولی‌ من مایلم یک جمله دیگر بـه آن‌ اضافه کنم – مردی کـه ثروتمند زندگی‌ کند و تمامـی دارائی خود را صرف افراط و خوشگذرانی کند و دست مستمندان را نگیرد، با بی‌ حرمتی زندگی‌ کرده. اشتباه نکنید من کمونیست نیستم و اصولا بـه هیچ ایدئولوژی خاصی‌ بستگی ندارم و داشتن ثروت را ننگ‌ نمـیدانم. من بـه هیچ وجه مخالف پیشرفت مالی‌ یک خانواده نیستم. من ابدا احساس شرم نمـیکنم کـه چهار اتومبیل درون هندوستان دارم. آن وسائل از روی هوا و هوس ابتیأع نشده اند. من به منظور رفت و آمد مـیهمانانم از آنـها استفاده مـی‌کنم. چهار اتومبیلی کـه همواره درون تردد هستند.

همـینطور از داشتن اصطبلها و اسبهای اصیل مسابقه‌ای خود احساس ننگ‌ نمـیکنم. اسب همـیشـه جزو عمده‌ای درون خاندان من بوده کـه از پدرانم بـه من رسیده خود آنـها نیز درون اسب‌سواری و اسب پروری سرآمد و زبانزد عام بوده اند. چه مردان و چه زنان خاندان آقا خان همواره از فنون اسب سواری و سوار خوبی‌ آگاه بوده و هستیم و به این رسم زیبای خانوادگی مـیبالیم. خاندان آقا خان درون بسیـاری از مسابقات و نمایش‌های اسب شرکت کرده. اسب‌های اصطبل من اغلب برندگان جوایز گوناگون بوده اند. من هیچوقت بـه فکر برچیدن اصطبل‌های خود نبوده و نخواهم بود. اسبهای من جزو لاینکف خانواده من هستند. با اینکه با فروش اسبهایم مـیتوانم بـه ثروت قابل توجه‌ای دست یـابم وای مایل نیستم حتی یکی‌ از آنـها را بفروشم. حتی مـیتوانم اصطبل خود را بـه مرکزی تفریحی و نمایش اسب تبدیل کرده از فروش و درامد بلیت ورودی جماعت دست بـه این مشغله ب و یقین دارم کـه هفت روز هفته مردم بـه تماشای این اسبهای اصیل و زیبا و حرکات و خبرگی آنـها بیـایند ولی‌ من هدفی‌ جز تربیت اسب و شرکت درون مسابقات و برنده شدن ندارم.

اغلب اسامـی اسبهایم از شـهر‌های دلخوهم هستند بـه خصوص شـهر‌های متن و زادگاه پدرانم پارسیـه بزرگ. اسب مطلوبی دارم بـه نام تهران کـه برنده جوایز بسیـاری شده. شیراز و اصفهان و کراچی نیز از اسبهاتی بسیـار نجیب و اصیل و تیز پا مـیباشند کـه آنـها نیز برنده مسابقات بسیـار بوده جوایز ارزنده‌ای را نسیب من ساختند. چه درون مسابقات هندوستان، چه درون برمـه، و چه درون دربی‌های انگلستان و دیگر شـهر‌های اروپایی. من بـه حق بـه اسب‌های خود مباهات مـی‌کنم.

هنگامـی کـه در جرائد مـیخوانم کـه درامد من را مـیلیونـها پوند” درون سال رقم مـیزنند احساسی‌ توام با تعجب بـه من دست مـی‌دهد. تعجب از زودندیشی و ساده اندیشی‌ دیگران بـه خصوص ناشران جرأدی کـه فقط درون فکر پر صندوق و جیب‌های خود هستند و از به منظور سود از هیچ دروغی فروگذار نیستند. با خود مـیاندیشم هرگاه این ارقام نجومـی واقعی واگر ثروت من مـی‌بودند چه ننگی را با خود بـه دوش مـیکشیدم. هنوز مسلمانانی هستند کـه در دیـار خود آب آشامـیدنی ندارند. چه بومـیان صحرا‌های آفریقایئ کـه از ابتدائی‌ترین مواهب زندگی‌ محرومند. آنـها حتی از عهده مخارج حفر یک چاه بر نمـیایند. ننگ‌ بر من اگر یک چنین ثروتی داشتم و به کمک این مسکینان نمـیشتافتم. هرگاه ثروت من بـه اندازه نیمـی از این تخمـین‌های اغراق آمـیز مـیبود بـه همان اندازه کار و پروژه را بـه مورد اجرا قرار مـیدادم.‌ای کاش کـه آن‌طور بوددر مورد تهمت‌های افترا آمـیز “ولخرجی” و “اسراف” بـه خصوص درون بر گذاری مجالس و مـیهمانی‌های “مجلل” مایلم همان آقایـان شایعه پرداز را بـه منزل خود دعوت کنم که تا از نزدیک بـه چشم خود ببینند آن مجالس بزرگ چه گونـه بر گذار مـیشوند. شام بـه صدها نیـازمند درون روز کاریست کـه همواره درون خاندان من رسم بوده نـه تنـها از بر گذاری این مجالس نیکوکاری شرم ندارم بلکه بـه آنـها افتخار نیز مـی‌کنم. بـه سختی مـیتوان نام این مـیهمانی‌ها را “ولخرجی” گذارد.

در منزل آقا خان بـه روی هر مسلمان و غیر مسلمان باز هست که دلی‌ از عزا بـه در آورده غذای گرمـی‌ تناول کند. همـینطور تخت خواب و اتاق هایی جهت استراحت افراد مسافر و کم بضاعت درون اختیـار آنان گذارده مـیشود. آشپزخانـه منزل من شبانـه روز درون فعالیت هست و از مدعوین و بازدید کنندگان بـه رایگان پذیرایی مـیشود. درون هنگام مـهاجرت پدر بزرگم بـه هندوستان قریب دو هزار نفر همـه روزه بر سر خوان آقا خان حضور یـافته رفع گرسنگی مـید. دو هزار نفر از آزادگان و آزاد اندیشان و دگر اندیشانی کـه همراه پدر بزرگ از دیـار آبا اجدادی خود رخت بر بستند و به اعتماد وی راهی‌ منزلگاه نو‌ای شدند. این قوم را چگونـه مـی‌توان گرسنـه نگاه داشت؟ خدا هیچ کودکی را گرسنـه بـه رخت خواب نبرد چه  افراد کم بضاعتی کـه شبها گرسنـه سر بـه بالین مـیگذارند. اگر این مـیهمانی‌ها “اسراف” هست پس بگذار باشد. ثروت که تا اندازه‌ای به منظور شخص خوب هست ولی‌ بعد از حدی مـیتواند بـه سلامت جسمـی‌ و روحی‌ فرد ضرر برساند. آنانی‌ کـه در جمع آوری مال و منوال حرص مـیزنند مـیتواند بـه قیمت جانشان تمام شود اگر ندانند کـه با ثروتشان چه کار کنند. من با یک کفن از دنیـا خواهم رفت. من این را خوب مـیدانم.

 بخش ۲

  خاطرات آقاخان محلاتی

نوشته آقاخان سوم سلطان محمد شاه

ایـام کودکی درون هندوستان

اولین خاطره کودکی‌ام کـه به خاطر مـی‌آورم بـه زمانی‌ بر مـیگردد کـه من طفلی ۳ الی ۳/۵ ساله بودم. بـه یـاد مـیاورم پیرمردی را با ریش سفید ولی‌ محکم و مستحکم بروی اسب عرب خاکستری رنگی‌ مـی‌نشسته. او تقریبا کور هست ولی‌ با قامتی راست بـه روی اسب مـی‌نشیند. هرگز پشت او را خم ندیده ام. من کودک بروی اسب پاکوتاه زین و آذین شده‌ای آرام نشسته درون حالی‌ کـه دو نفر از دو طرف مراقبم مـی‌بودند. آن پیرمرد پدر بزرگم آقا خان اول بود کـه نام و مقامش را بـه پدرم و او نیز بـه من بـه مـیراث گذاردند.

آن روز اولین روز آموزش اسب سواری من بود. آموزشی کـه زیر نظر مستقیم پدر بزرگ شروع گردید و عشق بـه این ورزش مفرح و این حیوان با وقار را بـه من آموخت. عشقی‌ کـه نسل بـه نسل بـه تمامـی اعضای خاندان آقا خان رسیده و گویی درون خون ماست. بلی آنروز اولین درس اسب سواری را شرون کردم کـه به تدریج و با مرور زمان بـه مـهارت‌های سواری و سوار خوبی رسید و نـهایتا بـه شرکت درون مسابقات و پرورش اسبان تیز پای و تند رو.

پدر بزرگ همواره از تربیت اسب و اسب سوار لذت مـی‌برد. آنجا بمبئی بود شـهری کـه پدر بزرگ به منظور اقامت دائم بعد از جلای موطن بر گزید. ولی‌ من درون کراچی متولد شدم. روز دوم نوامبر ۱۸۷۷. دوران کودکی را درون بمبئی گذرانیدم همـینطور درون پونـه کـه منزلی ییلاقی آنجا داشتیم. یـادش بـه خیر. بمبئی زمان کودکی من با بمبئی امروزه فرق بسیـار دارد. آن بمبئی ساکت و صلح آمـیز و مملو از هوای دلپذیر و پاک جایش را بـه یک شـهر بزرگ و صنعتی‌ و شلوغ و در هم داده.

بمبئی، شـهر منتخب پدر بزرگ به منظور اقامت دائمـی او و خانوارش حتی درون هند دهه هشتاد (۱۸۸۰) کـه خردسالی من را شاهد بود از وسعت قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود. این بندر مـهم و در عین حال پایتخت هندوستان همواره درون طی‌ تاریخ از اهمـیت فوق العادهٔ‌ای بر خوردار بوده و هست. بمبئی از دو قسمت عمده تشکیل مـیشود. – مازاگوان و بیسولا کـه دومـی‌ مدفن پدر بزرگ مـیباشد.آرامگاه پدربزرگ من، آقا خان اول، درون محله حسن آباد بمبئی واقع گشته کـه از طریق جاده نسیبی بـه آن راه دارد. وسعت بمبئی از وسعت اند لندن و منـهتن نیو یورک تواما بیشتر هست یـا مـیتوانی‌ قسمت بزرگی از پاریس را، مثلا از مدلین که تا ماورای اپرا و با عرضی برابر مدلین که تا پون دینا. درون این شـهر زیبا و پر اهمـیت حتی درون آن‌ سالیـان دور کاخ‌های مجلل و منازل کوچکتر ولی‌ زیبا درون مـیان باغستان‌ها و گلستانـها بنا بودند. درختها و سرو‌های سر بـه فلک کشیده آذین خیـابانـها و مـیادین این شـهر استثنائی بودند کـه شبها تفرّجگاه ساکنین و گردشگران بود.

جمعیت بمبئی نیز همـیشـه با جمعیت شـهر‌های عمده دنیـا برابری مـیکرده. جمعیتی کـه متشکل از افراد از اصل و نسب‌های متفاوت هست و با باورها و رسوم مختلف. بمبئی را مـی‌توان بـه راحتی‌ دموکرات‌ ترین شـهر دنیـا دانست کـه بیشترین ظرفیت همزیستی‌ و همکاری مردمان مختلف، اعم از هندو و مسلمان یـا اروپایی و آسیـائی برخوردار هست و بالاترین درجات قبول و احترام متقابل اقوام مختلف بـه یکدیگر را داراست. ساکنان این شـهر مانند ساکنان بقیـه شبه قاره هندوستان درون انجام فرائض دینی و مذهبی‌ خود و انتخاب روش زندگی‌ آزاد مـیباشند. این از خصوصیـات عمده هندوستان بـه خصوص بمبئی بود کـه پدر بزرگ را راغب بـه اقامت درون این ناحیـه از دنیـا کرد.

اقامت آقا خان درون بمبئی باعث مـهاجرت دیگر افراد قوم اسماعیلیـه درون طی‌ زمان شد. برخی‌ از همراهان و پیوستگان بـه آقا خان را شاهزاده‌های ایرانی‌ و خانواده‌شان تشکیل مـیداد کـه از رقابت‌های خانواده‌های پادشاه مجبور بـه جلای وطن گشته اند از جمله یکی‌ از آنان از خاندان افشاریـه مـیبود و از نوادگان مستقیم نادر شاه کـه در مخالفت‌های آقا خان با دولت تهران جانب آقا خان را گرفت و با دسته اش درون جنگ هایی همراه آقا خان جنگید. شاید او نیز بـه فکر آینده بهتری به منظور خود مـی بود و مـیخواست از این آب گل آلود ماهی‌ بگیرد. بدین ترتیب بود کـه بمبئی شد قطب مسلمـین شیعه بـه خصوص اسمعیلیـه و دگر اندیشان عصر خود و عاصیـان و فراریـان مخالف حکومت محمد شاه. محمد شاه جوانی‌ بود درویش صفت و پرهیز کار کـه تحت تسلط وزیر زیرکش، حاج مـیرزا آقاسی از بسیـاری از آداب و رسوم سیـاست‌ خود را بـه کنار کشانیده بود طوری کـه اطرافیـانش گفته بودند “پادشاهی را سیـاسات و آداب آید بـه کار نـه ترک عادات. ” او بـه خاطر کم تجربگی و جوانیش دست بـه اعمال افراط گرانـه مـیزد کـه از جمله دستور کور عمویش بود کـه در هرات و خانات دلاوری‌ها از خود نشان داده از پدر پادشاهش لقب “شجاع سلطنـه” گرفته بود. گاه با خود مـیاندیشم کـه این ترک و جلای وطن ایرانیـان و ترس از محکمـه و حکومت مرکزی از چه زمانی‌ رایج شده و تا کی‌ مـیخواهد ادامـه یـابد. اولین‌ تاریخ ثبت شده مـهاجرین اقوام و افراد زرتشتی بودند کـه بعد از حمله اعراب بـه ایران فرار را بر قرار ترجیح داده اغلب بـه طرف هندوستان موطن آبا و اجدادی خود را ترک د کـه امروزه بـه نام “پارسی” مشـهور هستند.

با گذشت سالیـان بمبئی دیگر مقر تبعید  به منظور پدر بزرگ بـه حساب نمـی‌آمد بلکه کاملا محرز بود کـه پدر بزرگ از اقامت درون آن‌ شـهر فعال و به مراتب مـهمتر از زادگاهش، محلات، کاملا راضی‌ و خوشنود است. هرچه حکومت تهران با او سر ناسازگاری گذاشت، درون بمبئی او را با آغوش باز پذیرفتند و قوم ما را بـه رسمـیت شناختند. این رسمـیت قانوناً درون روز دوازدهم نوامبر ۱۸۶۶ توسط قاضی قضات آقای “جاستیس آرنولد” از تصویب نمایندگان و وکلای رسمـی‌ هندوستان برخوردار شد و به پدر بزرگ ارج و احترام درون خود یک شاهزاده داده شد. ایشان لقب شـهزادگی پدر بزرگ را بـه رسمـیت شناختند و حتی لقب “راج” را نیز بـه پدر بزرگ اعطا نمودند. سازمان راج آقا خان سپس دست بـه احداث اولین مقر آقا خان را زد کـه آن محل تجمع پیروان و ریش سفیدان قوم شد و نامش شد تالار آقا.

پدر بزرگ درون پونـه نیز کاخی ساخته بود کـه خانواده و خانواده‌های همراهان بـه دلخواه درون آنجا سکنی مـیگزینند و از زندگی‌ درون بمبئی شلوغ بـه آن‌ محل ییلاقی رفته چند صباحی را درون آرامش بسر مـیبرند. وی همچنین کاخ‌های متعدد و منازل بسیـاری به منظور اتباع و ریش سفیدان و سران و کارمندان بنیـاد آقا خان و خانواده‌هایشان بنا کرد کـه همـه درون اختیـار اتباعش بود. آن کاخ‌ها با کاخ‌های راج‌ها و مـهارجه‌های هندوستان برابری مـید.

بلی مـیبایستی اذعان نمایم کـه زندگی‌ پدرانم بـه مانند پدرانشان با ملازمـه مریدان بسیـار توام بوده بنا بـه رسم و اقتضای زمان و قوم اسماعیلیـه یک زندگی‌ فئودالیتی بوده. همآنند تمامـی اصلمند زادگان دیگر پارسی، هندی، و دیگر نقاط آسیـا و اروپا کـه هرکدام از ملاکین و امرا و شاه زادگان و حکام تشکیل گردیده اند. زندگی‌ پدر بزرگ من و پدرش نیز از این قاعده مستثنی نبوده. شاید فرق اصلی‌ زندگی‌ پدران من با دیگر امرا و حکام درون این بوده کـه قوم ما پدران من و من را از صمـیم قلب مـیخواهد و حتی مـی‌پرستد چون من و پدرانم از نوادگان مستقیم پیـامبر اسلام، و از رهبران شیعه اسماعیلیـه اسلام هستیم. بـه همـین ترتیب من و پدرانم همواره موظف بودیم کـه پاسخ گوی این الطاف و محبت‌های مردمانمان باشیم و آن‌ها را بـه رستگاری و خوشبختی هدایت کنیم. بـه حمدالله که تا کنون موفق نیز بوده ایم. سرسپردگی یعنی‌ قبول مسئولیت چه از مرید چه از مراد.. هردو دست اندر کارند کـه با هم دنیـای بهتری بسازند.

البته آن زندگی‌ پدر برزرگ دیگر درون زندگی‌ مدرن و قوانین جدید و بعد از اصلاحاتی کـه در آموزش و پرورش مردمان مدرن باعث بالا رفتن سطح عموم زندگی‌ شده بالطبع با زندگی‌ شـهری و مدرن امروزی سازگار نمـیباشد. درون دنیـای امروزی دیگر رهبران محلی آن‌ نفوذ سابق را ندارند چون اجتماع دیگر لازم نمـی‌بیند. حکومت‌های مرکزی معتبر تری جایگزین بـه اصطلاح خرده ملاکین و فئودال‌ها شده کـه در بسیـاری مواقع جای شکرش باقئست کـه بنی‌ بشر و ضعفا را درون امان دارد. امان از از غارت گران و دزدان سر گردنـه و تاراج گران کـه قدیم ها  بـه وفور دیده مـی‌شدند. ولی‌ فرق رهبری من و پدرانم درون وابستگی‌ مستقیم ما بـه فرهنگ و دین یک ملت مـیباشد. هری‌ درون دنیـای مدرن امروزه مسئول آموزش و حتی تغذیـه هزاران نفر نیست. من روی زندگی‌ پدرانم قضاوت نمـیکنم فقط تاریخ شاهد هست که پدران من از لحاظ محبوبیت خاصی‌ کـه از پرتو الهی و نبوّت بـه مـیراث اند هیچگاه محتاج بـه تحکیم دستوراتشان از طریق اهمال زور نبوده اند. هرچه گفتند و خواستند، پیروانشان با دل و جان انجام دادند چون صواب نیکوکاری را درون سعادت، رستگاری و خوش بختی خاندانشان و خانوار اتباع‌شان دیده و پذیرفته بودند. از آن مـهمتر همگی‌ چه ازطرف پدرانم و چه از طرف قومشان طعم موفقیت‌ها و پیروزی‌های متعددی را چشیده و آزموده بودند. خاندان من با سرافکندگی و یأس سر و کاری ندارد.

به جرأت مـی‌تونم اذعان نمایم کـه قوم اسماعیلیـه درون هر نقطه از دنیـا کـه باشند از یک نوع بیمـه‌ نوشته نشده برخوردارند. بیمـه‌ آرامش و تامـین از طرف خود و یـاران مثبت و خوشبین. از افتخارت من و خاندانم ضمنا نداشتن زندان هست خاندان من و پدرانم بدون ریختن یک قطره خون از حمایت و پشتیبانی بی‌ چون و چرا ی افراد قوممان برخوردار بوده ایم و با نوعی اطمـینان و تعلق خاطر دو طرفه بر مشکلات فائق مـیأییم. این رابطه مستقیم و پویـا همواره مورد حسد و غضب برخی‌ از حکام و سرداران بوده. من بـه این ارتباط مستقیم و اعتماد مریدانم مـیبالم. خداوند این قوم و همـه بندگانش را از گزند روزگار حفظ کند. ما همگی‌ بنده و پیرو او هستیم و بس. خدایـا بندگانت را از لطف بی‌ انتهایت دریغ مکن.

از همان روزهای نخستین کودکی بـه یـاد دارم کـه وظیفه‌ای کـه مشیعت الهی نصیب من کرده و وظیفه‌ام بـه عنوان امام شیئعیـان اسمعیلی بـه مردمم همواره درون گوشم خوانده شده و تربیت دینی و فرا گیری قرآن مجید از اولین تکالیفم بود. بـه مرور زمان بـه حجم و اندازه این وظیفه پی‌ بردم. شرح اینکه چرا درون هشت سالگی بنا بـه اقتضای زمانـه و مرگ زود رس پدرم بـه کرسی امامت نشستم درون صفحات و بخش‌های جلوتر بـه تفسیر خواهد آمد ولی‌ درون اینجا بدان اکتفا مـی‌کنم کـه وظیفه امامت دلبخواهی نبود و من بعد از فوت پدر مـیبایستی این وظیفه را بـه عهده مـی‌گرفتم کـه با کمک ریش سفیدان و معلمان و اساتید فنون مختلف بـه حمدالله با موفقیت از بعد آن‌ برامدم و مدیون زحمات و  افکار افراد بیشماری درون این راه مقدس مـیباشم.

از همان دوران کودکی و حتی درون دوران حیـات پدرم پزشکان جملگی رأی داده بودند کـه من دچار یک بیماری مرموزی هستم و بیست و پنج سالگی را نخواهم دید. این رأی کـه امروز عآن ثابت گشته باعث مراقبت و مواظبت بیش از حد معمول از طرف مادر و ندیمـه‌هایشان شد و گاه باعث شرمساری حتی اکراه من مـیشد. ناز و نوازش‌های بی‌ پایـان دایـه‌ها و اطرافیـان مادر را درون خاطر دارم کـه مرا درون دامان خود پرورداندند. عبارت طنز آمـیز `شاهزاده گیلاس کوچولو`هنوز درون گوشم طنین دارد. یک ناز پرورده بـه تمام معنی کـه به آن‌ نـه مـیبالم و نـه از آن‌ خجولم.

شاید علت دیگر این افراط و دقت درون پرورش من مادرم باشد. فقدان پدری بالای سرم آن‌ مراقبت‌ها و محبت‌ها صد چندان گردید. دل تمامـی اقوام از ‌ها و ‌‌ها گرفته که تا دیگر خویشان و بستگان همگی‌ بـه حال آن‌ پرنس یتیم مـیسوخت. هنوز کـه هنوز هست با خود مـیاندیشم کـه هیچ یک از مواهب و مـیراثی کـه بعد از وفات پدر بزرگوارم نصیبم گشت، ارزش از دست پدرم را نداشت. بلی غم بی‌ پدری درون عنفوان کودکی درون من کاشته شد. خداوند این غم بزرگ را نسیب هیچ کودکی نکند. خداوند متعال پدرم را از من گرفت و در اززایش بـه من مسئولیت او را عطا نمود. بـه من قدرت و مکنت داد بلی بـه من همـه چیز داد کـه شاید بـه مراتب فرا تر از داده‌هایش بـه دیگر بندگانش بوده باشد ولی‌ درون ازای آن‌ فیمت هنگفتی از من ستانید. پدرم از پهلو از این دنیـا رفت آنـهم درون فصل شکار. ولی‌ نـه درون آن‌ شکار‌های طولانی زمستانیش، بلکه درون حین فصل تابستان. او درون ماه مرداد درگذشت بـه هنگام فصل شکار مرغابی. او درون موسم بارانـهای شرجی مبتلا بـه انفلوانزا و متعاقب آن‌ بـه پهلو شد. بله پدر خوش سیما و خوش قامت و قوی بنیـه من مغلوب آن بیماری شد و جان بـه جان آفرین تسلیم کرد. درست چهار سال بعد از وفات پدرش. او با رفتنش غمـی جان گداز بر دل مادرم و فرزندانش نشانید.

پدرم، آقا خان دوم اصطبلهای بزرگ و متعددی درون بمبئی و پونـه داشت کـه از پدرش، آقا خان اول بـه وی بـه وراثت رسیده بود. او تحت تربیت مستقیم پدرش اسب سواری ماهر و شکار چی‌ قابلی‌ شده بود. آنـها هردو از این ورزش سالم و مفرح لذتی وافر مـی‌بردند. پدر بـه هیچ وجه مانند دیگر خانزاده‌ها و شاهزاده‌ها اهل قمار و مـیخوارگی نبودند و هیچگاه اجازه ندادند کـه ثروت و مکنت آنـها را اسیر هوس‌ها و لذت‌های آنی‌ کند. پدر نیز مانند پدر بزرگوارش اوقات تفریحی را بـه تربیت و پرورش اسب‌های اصیل و اسب دوانی و سوارخوبی یـا شکار مـیگذرانید. او درون مسابقات زیـادی شرکت نمود و برنده جوایز بی‌ شماریست. گویی فقط دو چیز پدر را ارضا مـی‌نمود. .  شکار بزرگ، و جایزه بزرگ.  مـهارت پدرم درون شکار توام بود با شجاعتی وصف ناپذیر. شجأعتی کـه دست بـه دست مـهارت لازمـه شکار ببر مـیبود. به منظور شکار ببر دو شیوه بـه کار مـیرود یکی‌ تیراندازی از روی فیل‌های تربیت شده به منظور این کار، و یکی‌ تیراندازی از روی تخت هایی کـه بر فراز درختان کهنسال تعبیـه نموده اند. درون هردو حالت شکارچی از بالا مـی‌نگرد و مسلط بر زمـین شکار است. ولی‌ پدر متد سومـی‌ نیز داشت کـه به آن‌ مـیبالید.

  از مادر شنیده ام روزی شاهزاده ولز کـه بعد‌ها شدند پادشاه ادوارد ششم هنگامـی کـه از هندوستان دیدار مـید درون یک ضیـافت شا م بـه دعوت پدر منزل ما تشریف آورده بودند.  درون حین دیدن از جوایز و کاپ‌ها و سر‌های ببر و گوزن و دیگر حیوانات شکار شده توسط پدر کـه در تالاری بـه همـین مناسبت آنـها را نصب کرده و به معرض نمایش به منظور مـیهمانانش درون آورده بود، شاهزاده با ابراز شگفتی و هنگام لمس پوست زیبای یک پلنگ از پدر پرسیدند کـه کدامـین شیوه را به منظور شکار ببر و پلنگ بـه کار مـیبرند – از روی فیل یـا از بالای درخت و ایوان مخصوص شکار؟ جواب پدر بـه شاهزاده این بود: قربان من فرد تنومند و حتی فربهی مـیباشم، صعود از ارتفاعات برایم مشگل هست ، همـینطور ایستاده روی زمـین با حیوان رو بـه رو مـیشوم. این جواب پرنس ادوارد و همراهانش را بسیـار شگفت زده کرده بود. بـه هر حال مرگ زود رس و بیوقت پدر اوقات شیرین کودکی وآن بی‌ غل و غشی کودکی را نیز از من گرفت و حجم بزرگی از وظایف و مسئولیت‌ها را بـه گردنم نـهاد. پیکر پدر بعد از غسل و انجام فرائض دینی از پونـه بـه بمبئی و بعد از مراسم بدرود بـه نجف، درون کرانـه رود فرات و مقر جد بزرگوارش، علی‌ ابن ابی طالب بـه خاک سپرده شد.

بعد از انجام مراسم تدفین پدر خانواده‌ بـه خصوص مادر سعی‌ درون کاهیدن غم از دست پدرم داشته همراه با ارائه تدریجی‌ وظایف بـه ارث رسیده من را با سرگرمـی‌های مختلف و دروس مناسب سنّ مشغول نگاه مـیداشتند. مدتی‌ بود کـه خواندن و نوشتن را فرا گرفته بودم و قرآن و احادیث را نزد فقها آموخته بودم کـه همواره جزو جدا ناپذیر دروس من بود. شاید بـه نظر خسته کننده و تکراری بیـاید ولی‌ هربار بـه مفاهیم تازه‌ای مـی‌رسیدم و برایم تازگی داشت.

بلی مـیراث پدر و مسئولیت‌های متعاقب آن چه درون خانواده و خاندانم و چه درون جامعه بین‌المللی مرا از ابتدا ی کودکی تحت آموزش و پرورش مخصوص قرار داد. اکنون کـه به آن دوران دور مـیاندیشم از خود مـی‌پرسم کـه چگونـه آن کودک درون طی‌ سالیـان نوجوانی و جوانی توانست از آن اتشگه سیـاوش جان سالم بدر برد و دیوانـه نشود! آموزش‌ها بـه خصوص تعلیم‌های دینی بطور منظم و مطابق برنامـه روزانـه دقیقا بـه مورد اجرا گذارده مـی‌گردید. این برنامـه طبق فصول سال همواره مرا از منزل ییلاقی درون پونـه که تا منزل قشلاقی درون بمبئی  همراهی مـیکرد. خانواده درون ماه‌های فروردین و اردیبهشت درون مـهاباشوار و تمامـی‌ تابستان را درون پونـه و زمستان را درون بمبئی بـه سر مـی‌برد و ده سال، از سال ۱۸۸۵ که تا ۱۸۹۵ اوضاع بدین منوال مـیبود. تقویم و برنامـه هفتگی من که تا چندین و چند سال وقتی‌ به منظور تعطیلات و استراحت نداشت. معلمان و مربیـان بـه همراه خانوار با من کوچ مـید و یک لحظه من را تنـها نمـی‌گذاشتند. براستی کـه گاه ترجیح مـیدادم درون قل و زنجیر باشم که تا در دست آنان.

روز من از ساعت ۶/۵ بامداد آغاز مـیشد. صرف صبحانـه کـه اغلب شامل چای کمرنگ، نا‌ن، پنیر، کره و مربا یـا یکی‌ از انواع شیرینی‌ ایرانی مـیشد. صبحانـه سر ساعت ۷ مـیبایستی تمام شده باشد چون درون راس ساعت هفت یک اسب زین شده پا کوتاه منتظرم بود کـه به من بـه مدت یک ساعت سواری بدهد. همان سواری بـه روز من نشاط و قوت مـیبخشید. درون سال‌های بعد اسب پا کوتاه جای خود را بـه اسبان مسابقه‌ای و چوگان داد. درون پونـه درون مـیدان مشق تمرین مـی‌کردم و در بمبئی تاخت و چهار نعل  بـه روی شنـهای ساحلی نیز بـه آن اضافه مـی‌گردید کـه من و اسبم را به منظور مسابقات محلی و سپس کشوری و قارّه‌ای آماده سازد. ساعت ۸ تحت تعلیم معلمان انگلیسی و فرانسوی مـی‌بودم و آن که تا ۱۱/۵ بـه طول مـینجامـید. آنگاه وقت نـهار و مقداری وقت آزاد داشتم. راس ساعت دو تعلیم عربی‌ و قرآن شروع مـیشد کـه با دیگر کتب اسلامـی همراه مـیبود و مجموعاً سه‌ ساعت بـه طول مـینجامـید. از ساعت پنج که تا وقت شام ورزشی برایم درون نظر گرفته مـی‌شده کـه اغلب من تنیس را ترجیح مـیدادم.

بعد از ورزش عصر کرده که تا وقت شام نیز بـه فراگیری زبان مادریم، فارسی مـی‌گذشت کـه توسط اساتید ادبیـات فارسی و تحت نظر مستقیم مادرم انجام مـیگرفت. این وقت را مادر مخصوصاً انتخاب کرده بودند کـه بهانـه‌ای باشد به منظور ادامـه شعر خوانی بر سر شام. اشعار حافظ مورد علاقه خاص مادر بود کـه آنرا با تعصب خاص خودش بـه من درون طی‌ ایـام آموخت. همـینطور شعرای نامدار پارسی‌ زبان دیگر مانند سعدی، فردوسی، و عمر خیـام. مادر به منظور قرائت اشعار و روایـات مولانا رومـی شب‌های بـه خصوص داشتند کـه با شرکت دیگر مدعوین تشکیل مـیشد. ایشان خود چقدر زیبا و رسا اشعار پارسی‌ را بـه زبان مـیاوردند و دکلمـه مـید بـه طوری کـه تلفظ صحیح آن‌ درون گوش من و دیگر فرزندان و حضار طنین مـیافکند و به خاطر سپرده مـیشد. مادر از تک تک ما و در حین صرف شام مـیخواست کـه برایش شعر بخوانیم و از شنیدن آنـها لذت وافری مـی‌بردند کـه از حرکات سر و بدنشان پیدا مـیبود.

جلسات شعر خوانی همراه با صرف شام که تا پاسی از شب ادامـه داشت و با اینکه درون ابتدا به منظور من سخت بود ولی‌ بـه خاطر عشق مادری و رضای خاطر آن بانو ی بزرگوار بـه تدریج عادت کردم و بعد‌ها حتی لذت مـیبردم. مشاعره‌ها ی بیشمار مـیکردیم کـه با خنده‌ها و شوق‌ها ی فراوان همراه بود. ولی‌ این پایـان برنامـه روزانـه من نبود!! بعد از شام بد‌ترین ساعت انتظارم را مـی‌کشید!! ساعت خوش نویسی! خدا مـیداند چقدر از انجام این کار اکراه داشتم. آیـا بـه خاطر معلم سختگیری بود کـه مـیداشتم؟؟ خطاطی با قلم درشت و ریز. بـه فارسی مـی‌نوشتم، بـه عربی‌ مـی‌نوشتم، همـینطور لاتین. تمامـی اشعار دیوان حافظ و سعدی را چندین بار نوشتم، شاهنامـه فردوسی‌ را نوشتم، ربأعیـات خیـام را نوشتم و تا چندین سال از آن کار زیبا و هنری اکراه داشتم ولی‌ بمرور زمان بـه آن‌ فن علاقه ماند شدم. شاید خط خودم بـه آن زیبائی کـه مادر آرزو مـی‌داشت نشد ولی‌ از دیدن خطوط زیبا و از هنر خطاطی درون نمایشگاه‌ها لذت مـی‌بردم چون مـی‌توانستم خود را جایگزین آن هنرمند انگاشته قدر زحماتش را بدانم. من بـه هنر خطاطی احترام و ارج بالایی دارم.

بلی مادر تحت تأثیر آن خوی ایراندوستی و عشق بـه زادگاهش و متاثر از شاهکار‌های اساتید ادبیـات فارسی و عربی‌ این “شکنجه” آخر شب را بـه من روا مـی‌داشت کـه بعد‌ها متوجه علت اصلی‌ آن اکراه شدید شدیم. معلم بیچاره حق داشت کـه سخت گیری کند چون مـیدید کـه من با چه وضع اسفناکی بـه نوشتن مـیپرداختم ولی‌ او هیچ گاه متوجه علت آن‌ نگردید. با اینکه از فرم نشستن و نزدیک صورتم بـه کاغذ مـی‌توانست حدس بزند کـه درد من از ضعف بینایی بود. بلی کم سویی چشم‌هایم بود کـه برایم درد سری شده بود مـیبایستی چشمانم را بـه چند سانتیمتری کاغذ نزدیک مـی‌کردم که تا بتوانم حروف را ببینم آنـهم بـه صورتی‌ کم و بیش تار. چقدر حیف کـه سال‌های ابتدائی سنینم دنیـا بـه چشمم تار مـیامد و من متوجه این حالت غیر عادی خود نبودام. افراد و اشیـأ جلوی چشمانم تار ظاهر مـی‌شدند و من نمـیدانستم کـه عیب از چشم‌هایم است.

چه شبها و روز‌ها کـه مادر و دائی‌ها از اکراه من و از خط من ابراز نارضأیی مـید و دو نا برادری هایم را کـه به خوشنویسی مشـهور بودند بـه من یـادآوری مـید و به اصطلاح بـه رخم مـی‌کشیدند کـه از آنـها یـاد بگیرم و خط و طریق نوشتنم را صحیح نمایم. خدا بیـامرزد آن دو نا برادری‌هایم را. چقدر افراد متین و خوش طینتی بودند با هنر‌های بسیـار. این روال متأسفانـه که تا سالیـان سال ادامـه داشت وی‌ متوجه این نقص درون بینایی من نشد کـه نشد. درختان و آدمـها همـه و همـه برایم انبوهی از رنگهای داخل درون هم بود که تا اینکه روز نجات بـه طور اتفاقی فرا رسید.

اتفاقی کـه منجر بـه شناسایی درد من شد بعد از یک مجلس مـیهمانی درون منزلمان رخ داد. بعد از خدا حافظی و خارج شدن مدعوین متوجه شدم یکی‌ از مدعوین چیزی روی صندلیش بـه جای گذارده. بـه آن صندلی‌ نزدیک شدم و آن شئی را برداشتم. یک عینک بود. من بـه تقلید از صاحبش و محض خنده بـه چشم زدم کـه ناگاه دنیـا برایم بـه نوعی جدید و باور نی تبدیل شد. ناگهان متوجه تک تک برگ‌های درختان شدم. بـه پایین نظر افکندم، گل‌های قالی بـه وضوح جلو ی چشمانم نمایـان گشتند، وه چه دنیـای زیبائی را آن دو عدسی‌ ذره بینی‌ مـیدیدم. ناگهان بـه گریـه افتادم از شوق مـیگریستم. بعد بـه یـاد دارم کـه از ذوق بـه هوا جست مـیزدم کـه عینک از چشمم افتاد. زود آنرا برداشتم و دوباره بر چشم زدم. خدای من .. من مـیتوانم خوب ببینم. لذت آن لحظات حساس زندگی‌‌ام را هیچ وقت از یـاد نبرد‌م ولی‌ درون اینجا فقط مـی‌گویم کـه بعد از تصحیح بینایی و به کار بردن عینک ذره بینی‌ بـه فن خوش نویسی بقدری علاقمند شدم کـه آن هنر والا را مشتاقانـه پی گیری کردم و از دیدن خطوط زیبای خطاطان کمال مسرت را مـی‌برم.

آنـهمـه نظم و دقت درون آموزش و پرورش من کـه بیشترین اوقات روزانـه‌ام را اشغال مـیکرد برایم اوقات اندکی‌ جهت استراحت و بازی مـی‌گذاشت. درون کنار درس و مشق و تمرین‌ها اوقاتی نیز مـیبایستی وقف پذیرائی از مـیهمانان و بازدید کنندگان مـی‌کردم کـه از اقصا نقاط دنیـا به منظور دیدار با امامشان بـه منزلمان هجوم مـیاوردند. حتی درون آن سنّ پأیین. هرچه بود مـیهمان بودند و نمـی‌شد آنانرا نپذیرفت و اوقاتی را با آنان صرف نکرد.

پذیرایی‌ها از اقوام مختلف اسماعیلیـه گرفته که تا دیگر مسلمانان و حتی غیر مسلمانان درون باغ بزرگ منزل را خوب بـه یـاد دارم. با تک تک مـیهمانان و بازدید کنندگان (یـا بـه عبارت خودشان  زائرین کـه من از گفتن آن آبا دارم) سلام و احوالپرسی مـی‌کردم، بـه راز و نیـازشان بـه دقت گوش فرا مـیدادم همانطور کـه هنوز مـی‌دهم، بـه تحسینات و نیـایش آنان و ابراز الطافشان گوش فرا مـی‌دهم، هدایـایشان را گرفته قبول مـی‌کردم و از خداوند متعال طلب آمرزش و موفقیتشان را مـی‌کردم همانطور کـه هنوز هم نیک‌ بختی اقوام خود و کّل مخلوقات خداوند را خواستارم. بله روز‌های شنبه بـه این کار مـهم اختصاص داشت کـه جدا از روزهای مذهبی‌ و طبق برنامـه از پیش تدوین شده پذیرایی‌ها انجام مـیگرفت.

نکته دیگری کـه در اینجا مایلم بدن اشاره کنم این هست که با اینکه بطور اصولی موازین و عقاید زندگی‌ من کلا و همواره از کودکی که تا به کنون ثابت مانده، دنیـای اطراف من طبیعتاً ثابت نمانده. طبیعتاً تغییرات عمده و اساسی‌ درون زندگی‌ شخصی‌ من مطابق زمانـه رخ داده ولی‌ نقش من درون دنیـا و برای مریدانم تغییری نکرده. تغییرات زمان و زندگی‌ جزو قانون اصلی‌ تبیت هست و بـه قول معروف که تا بوده همـین بوده. آن کودکی کـه زمانی‌ درون دربار انگستان با ملکه ویکتوریـا شام صرف مـیکرده سالیـان بعد نیز با ملکه الیزابت دمخور بوده بـه صرف چای و دیگر مراسم دعوت مـی‌شده. یک چنین گردش زمانی‌ را نمـی‌توانم نادیده بگیرم. دیگر عادات ثابت من خواندن روزنامـه جات و مجلات و کتب روز بوده و عشق بـه اشعار زیبا و ظریف شعرا ی نامـی‌ دنیـا کـه با کلامـی‌ دنیـا را متحول مـیساختند و مـیسازند. بدین سان گذشت هفتاد سال از زندگی‌ من و صد البته ورزش کـه اوقات بسیـاری را بـه آن اختصاص دادم.

ورزش‌های مورد علاقه من درون عنفوان جوانی‌ کشتی‌ و مشت زنی‌ بود. این دو ورزش که تا مدتها درون برنامـه هفتگی من درج شده بود. راه پیمأیی و دوچرخه سواری نیز از همان ابتدای کودکی جزو لاینکف زندگی‌ من شد کـه همواره ادامـه داشت بـه خصوص راه پیمأیی های طولانی کـه تا بـه امروز ادامـه دارد. تمرین‌های مفصل درون دوچرخه سواری لازمـه شرکت درون مسابقات و تور‌های فرانسه، آلمان و ایتالیـا مـیبود. مثل معروف فارسی، “عقل سالم درون بدن سالم است” مرا همچنان بـه ورزش‌ها و تربیت بدن وامـی‌داشت. این روند که تا پنجاه سالگی ادامـه داشت کـه پس از آن بـه مرور ورزش‌های سبکتر جایگزین آنـها شد بـه طوری کـه در دوران سالمندی اوقات بیشتری را بـه تنیس و گلف دادم. بعد از شصت سالگی همچنان گلف و راه پیمأیی را درون برنامـه داشتم.

زندگی‌ اجتماعی من مانند هری‌ بر اثر مرور زمان دستخوش تغیرات مـی‌گردید. با گذشت زمان، بـه خصوص درون نیمـه اول قرن مـیلادی و وقوع دو جنگ جهانی‌ تقیـارت عمده‌ای درون معاشرتها، محیط خانواده و گرد همأیی‌ها ایجاد نموده بود کـه خیلی‌ خلاصه و با جمع بندی کلی‌ مـیتوانم ابراز نمایم کـه زندگی‌ من از آوان کودکی که تا شروع جنگ جهانی‌ اول بـه گونـه‌ای افسانـه وار درون خاطرم است. یـاد آن دوران زیبا و مملو از عشق و خلوص نیت‌های افراد خانواده و ملتزمـین همواره آرامبخش افکارم هستند بـه خصوص هنگام تلاش‌ها و تکاپو‌های ملزم و هنگام تصمـیم گیری‌های حساس و عمده. نمـیدانم شاید هم بـه خاطر شور و شوق و انرژی جوانی‌ بوده باشد. هرچه بود که تا سال ۱۹۱۴ مـیلادی همـه چیز بر وفق مراد و به نظرم جذاب و گیرا بود کـه با خوشبینی و عشق و علاقه وافری توام بود کـه مختص آن سنین هم مـیبود. بـه هر صورت من اینطور برداشت مـی‌کنم.

خطرت قبل از جنگ جهانی‌ و آمد و شّد‌های من با تمامـی‌ خاندانان سلطنتی اروپا و اشراف و اعیـان، چه درون لندن چه درون نیس یـا موناکو، و چه درون کان و پاریس یـا روم و برلین و دیگر شاهزاده نشینان پراکنده درون آن قاره مترقی همواره ادامـه داشت. چه خاطرات زیبائی از گفتگو‌ها و مباحث با سران مملکتی و همسرانشان درون ذهنم نقش بسته. من خود را بسیـار خوشبخت مـیدانم کـه این مقام والا را خداوند بـه من عطا نمود. یک مقام و عنوانی استثنائی کـه باعث مـیشد پادشاهان و ملکه‌ها ، حکام و رؤسای جمـهوری و دیگر دست اندر کاران سیـاسی و اقتصادی نظراتشان را با من بدون قید و بندی ابراز مـیداشتند و راحت با من صحبت مـید. حتی از من درخواست وساطت با دشمنان خود مـید. از من صلاح جویی‌ مـیخواستند و اغلب بـه نظراتم گوش فرا مـیدادند چون مـی‌دانستند کـه هدفی‌ جز صلح و صفا و تفاهم و احترام متقابل ندارم.

در حد امکان سعی‌ بر تمدید و تجدید روابط مـیان سردمداران داشتم. چه شخصیت‌های بالا مقامـی کـه درد دلشان را تسکین دادم. چه افراد مغرور و قدرتمندی کـه با من بـه مانند یک دوست بچگی‌ صاف و ساده از دلشکستگی‌هایشان مـی‌گفتند، از آرزوهایشان و از مشکلاتشان مـی‌گفتند و از من صلاح جویی مـیخواستند. بارها و بارها سبب آشتی‌ کنان و برقراری دوستی‌‌ها شدم و روابط متشنج مـیان پادشاهان و قیصر و تزار و سلاطین و رؤسای جمـهور را فراهم ساختم. بـه دربار تزار روسیـه بارها سفر کردم و پیـام‌ها برایش بردم و آوردم.

ما بین امپراطوری‌های اروپای مرکزی و سلطان عثمانی وساطات‌ها کردم کـه همـه با اعتماد و اطمـینان خاص و احترام ویژه‌ای کـه به شخص من داشتند انجام مـی‌گردید. از بروز کینـه جویی‌ها و دشمنی‌ها بـه حد زیـادی کاستم. جای بسی‌ تأسف هست شاهد از مـیان رفتن آن امپراطوری‌ها و سلسله‌های باستانی و اصیل بعد از دو جنگ خانمانسوز جهانی‌. همـینطور روسیـه و آسیـای شرقی‌ شاهد تغییرات و تحولات عمده شدند و در آتشی کـه خشک و تر را باهم مـیسوزانید، سوختند. تأکیدی دیگر بر قانون همـیشگی‌ تاریخ آدمـیان. آمدیم، خواستیم، گرفتیم، و رفتیم.

پیدایش تلویزیون و استفاده عموم از برنامـه‌های رادیو‌ای درون جهان دلیل عمده دیگری درون تغیرات زندگی‌ بشرشد و من نیز از این قاعده مستثنی نبودم روابط عمومـی‌ من با اطرافیـان و مریدانم بـه نوعی شگفت انگیز بالا رفت همـینطور درون صحنـه بین المللی و نقش من درون آن. با مساله پراکندگی مردمم درون نواحی مختلف دنیـا این پدیده جدید یعنی‌ تلویزیون و فیلم و سینما درون کار من داخل شد و نتأیج شگفت اگیزی حاصل شد. چه گونـه من مـی‌توانستم پیـام قومم را و پیـام خود را بـه آنان و به جهانیـان بـه این سرعت و در این اندازه زیـاد درون دنیـا پخش کنم؟ این امکانات جدید و وسائط ارتباطات جمعی‌ موجب خرسندی من است.

تا خاطرت بزرگسالی خود را شروع نکرده بگذارید یک بار دیگر برگردم بـه دوران کودکی و مدرسه ابتدائی و دبیرستان. بـه یـاد دارم مدرسه جسویتس کـه یک مدرسه کاتولیک درون بمبئی بود. من و دیگر فرزندان خانوار آقا خان و صاحب منصبان شـهر تحت تعلیم سه‌ معلم انگلیسی زبان بودم یکی‌ بنام آقای گالاگر کـه ایرلندی بودند، یک آقای لورنس کـه انگلیسی و یک آقای ایرلندی دیگر بـه نام کنی.  من بـه شخصه از این سه‌ معلم استثنائی بسیـاری از دروس علوم، زبان و ادبیـات انگلیسی را فرا گرفتم بـه طوری کـه آخری را که تا حد بالالی آموختم و شروع آنرا مدیون این سه‌ شخص مـیدانم. از محاسن این مدرسه کاتولیک این بود کـه علاوه درون بمبئی، درون پونـه نیز شعبه داشتند و با شرائط برنامـه و زندگی‌ من کـه نیمـی از سال را درون این شـهر و نیم دیگر را درون آن‌ شـهر بودم، وفق مـیکرد.

شاید این سوال پیش بیـاید کـه چگونـه خانواده من و بسیـاری دیگر از خانواده‌های مسلمان فرزندان خود را بـه یک مدرسه کاتولیک مـیفرستادند. آیـا احتمال این را نمـیدیدند کـه فرزندان کودک و خوش باورشان بـه سادگی‌ تحت تأثیر تبلیغات و تدریسات دین مسیحی‌ قرار گرفته مسیحی‌ شوند؟ جواب منفیست. آن معلمان شریف و کاردان بـه تنـها چیزی کـه فکر نمـی‌د، تغییر دین ما کودکان مسلمان بود. آنـها درون طی‌ تمامـی آن سالیـان درون فکر هیچگونـه تلاشی به منظور تغییر عقاید و مذهب ما شاگردان آن مؤسسه نبودند. آنـها بـه عهمواره بـه دین ما بـه چشم احترام مـینگریستند و برایمان کلاس‌های دینی مطابق با اصول دین مبین اسلام تشکیل مـیدادند. ناگفته نماند کـه من از دورانی مـی‌گویم کـه اوج فعالیتهای تبلیغی دیـانت‌های مختلف را شاهد بود بـه خصوص کلیسا‌ها کـه از بودجه زیـادی به منظور جذب هرچه بیشتر مردمان بر خوردار بودند.

در آن مدارس کاتولیک جسویتس ضمنا یک احترام متقابلی از طرف “پدر”‌های کلیسا ی مدرسه ما نسبت بـه ما شاگردان مسلمان وجود داشته.روزی بعد از سالها “پدر” مدرسه بمبئی را بـه طور اتفاقی درون یک مناسبتی ملاقات کردم. از او پرسیدم کـه چه حکمتی درون آن نـهفته بود کـه شما هیچوقت بـه فکر ترغیب ما شاگردان مسلمان بـه مسیحیت نبودید و نخواستید کـه ما را بـه تغییر دین دعوت کنید. خندید و گفت: واقعا نمـیدانی؟ گفتم نـه نمـیدانم. گفت خودت فکرش را کـه ما از شـهریـه گزافی کـه از شما غیر مسیحی‌‌ها دریـافت مـیکردیم بسیـاری از کودکان فقیر کاتولیک را مجانا نام نویسی مـیکردیم. ما بـه وجود شما مسلمانان احتیـاج داشتیم. جوابش منطقی بـه نظر مـی‌رسید.

در تمامـی دوران دبستانی از آن سه‌ معلم خبره بسیـار آموختم. آن آقایـان افق ذهن مرا وسعت بخشیدند و منطق را بجای زور بـه من آموختند. درون من عشق بـه آموختن را کاشتند و اشتیـاق درون کنجکاوی و یـادگیری را. از آن آقایـان هرچه بگویم کم گفتم. ولی‌ درون عوض مـیبایستی اقرار کنم کـه در مورد معلم عربی‌ و فقه درست بر عبود. آموزش جدی کـه همواره توام با ترس و در نتیجه اکراه شاگرد از یـادگیری مـیبود. بلی مـیبایستی اذعان نمایم کـه هیچ خاطره‌ خوبی‌ از این آقایـان ندارم بـه خصوص آن ملای سخت گیر ایرانی درون فقه و تعلیمات دینی. ترس از آتش جهنم متداولترین موضوع کلاس و تهدید کـه به راحتی‌ مـیتوانیم بـه آن سرنوشت دچار شویم. تنفر بی‌ چون و چرای آن شخص از سه‌ خلیفه اول اسلام موضوع دیگری بود کـه به کرات گفته مـیشد و وادار ما بـه لعنت فرستادن بـه آنان. هنوز نمـیدانم کـه چرا حتما در مذهبی‌ جای به منظور لعنت و نفرین باشد.

این آقای مدرس ایرانی‌ با تمام معلوماتی کـه در زبان فارسی و عربی‌ داشت همچنان بـه دنیـای اطراف اسلام بـه چشم شک و بد بینی‌ مـی‌نگریست. هیچوقت او را خوشحال ندیدم و لبخندی بروی صورتش بـه یـاد ندارم. وی کـه از بردن نامش مخصوصاً خودداری مـی‌کنم بعد از سالیـان تدریس بـه من بـه ایران بازگشت و از قرار یکی‌ از بالاترین فقهای اسلامـی درون ایران شد ولی‌ مطمئنم کـه تا آخر عمر همان ملّای متعصب و بد بین باقی‌ ماند. وی بعد‌ها بـه عراق رفت و در آنجا بـه تدریس پرداخت. گاه با خود مـیاندیشم که‌ای کاش مناسبتی پیش مـیامد و این آقای فقیـه را بـه کلیسأیی مـی‌بردند و به بیمارستان هایی کـه توسط راهبه‌ها اداره و خدمت مـیشد مـی‌بردند که تا به چشم خود ببیند کـه غیر مسلمـین آدم‌های جهنمـی و بد خویی نیستند. آنـها نیز مـیتوانند آدم‌های خوبی باشند.‌ای کاش فرصتی بـه وی دست مـیداد کـه از یک کلیسای کوچک درون فرانسه یـا درون ایتالیـا دیدن مـیکرد. آنگاه مـیدید کـه چگونـه مردمان پاکدل با عشق بـه خدای یکتا بـه نیـایش مـیپردازند. چه مـیشد اگر از یک کنیسه یـهودیـان دیدنی‌ مـیکرد و خلوص نیت آن مردمان پاک و وارسته را از نزدیک مـیدید کـه به‌ خدای خود عشق مـی‌ورزند، خدایی کـه به آنان خشم نمـیگیرد، خدائی کـه آنانرا با آتش جهنم تهدید نمـیکند. ما نیـامدیم کـه از غیر خودی متنفر باشیم. هر طریق خود را دارد و خدای خودش را. قضاوت اصلی‌ با اوست و نـه من و نـه تو.

برای من کـه در یک خانوار مسلمان روشنبین و ترقی‌ خواه رشد یـافته درک این مطلب مشکل مـی‌نمود کـه چگونـه مـی‌توان درون یک کودک آنقدر ترس و تنفر بکاری. از آن بذر نفرت و وحشت کـه کاشته شّد درختی تنومند حاصل مـیگردد کـه سایـه نحس و اکراه را بر جهانیـان مـی‌افکند. خاندان اسماعیلیـه از بدو وجود همواره از دید وسیع و احترام نسبت بـه سایر ادیـان جهان بر خوردار بوده. که تا آنجا کـه به خاطر مـی‌آورم خانواده من بـه خصوص بعد از مـهاجرت درون هند با هندوها و دیگر پیروان ادیـان مختلف روابط کاملا حسنـه و دو جانبه داشته. بسیـاری از ملازمـین و مستخدمان منزل و آشپز‌ها هندو بودند همـینطور مباشرین و حسابدارن کـه اجاره املاک را جمع آوری مـید.

خانواده‌ای کـه من درش بـه دنیـا آمدم خیلی‌ زود از نعمت پدر محروم شد و ما را بـه دست مادر داد. از بخت روزگار ایشان بانویی با سواد و با شعور زیـاد بودند. یک خانم مدیر و مدبرکامل کـه هیچوقت نگذاشت خانواده‌ اش از هم پاشیده شود. بانو شمس الملوک بگم یـا بانو علی‌ شاه کـه مریدان ایشان را بـه نام همسر شان، علی‌ خطاب مـینمودند، مانند ریسمانی آهنین تمامـی افراد خانواده را مرتبط و پایدار نگه داشت. آزاده اندیشی‌ مادر و عشق و احترام بـه مردمان دنیـا و شوق بـه فرا گیری و یـافتن رمز کائنات با نیـایش و اعتقادش و خدایش هیچ تناقض نداشت. ایشان با اینکه از لقب علیـاحضرت برخوردار مـی‌بودند ولی‌ مایل نبودند درون رفت و آمد‌های روزانـه ایشان را با آن عنوان خطاب کنند. بانو علی‌ شاه با درک و فهم دنیـای مدرن قرن بیستم و پیشرفت علم و صنعت نسبت بـه آینده بنی‌ بشر خوشبین بودند و رفاه و آسایش مردمان را همواره از خداوند متعال خواستار بودند.

علیـاحضرت مادر هیچوقت نمازشان قطع نشد و آداب و مراسم و فرائض دینی را کاملا اجرا مـید. جانماز و مـهر و سجاده ایشان همـیشـه کنار اتاق خواب آماده بود کـه آن الگویی به منظور اتاق من شد کما اینکه که تا به امروز بـه همان ترتیب است. خواندن آیـات قرآن با صدای رسا و دلنشین وی همچنان درون گوشم طنین آور هست که مانند اشعار حافظ و رومـی بطور روزانـه بلند بلند قرائت مـید. مادر قرآن و حافظ را از بحر مـی‌دانستند و اکثر نوشته‌های دیگر شعرای پارسی‌ را. تسلط مادر بـه زبان عربی‌ نیز کم نبود. ایشان قرآن و حوادیث را ترجمـه و تفسیر مـینمودند کـه بسیـار بـه دل مـی‌نشست. درون جلسات ادبی‌ و مشاعره بسیـاری از ادبای دهر حضور داشتند و محیطی‌ پر شور و آموزنده تشکیل مـیگرفت. حتی ندیمـه‌ها و بانوان همراه ایشان زنانی بس آزاده اندیش و با سواد و ادیب مـی‌بودند. درون ضمن ناگفته نماند کـه خود مادر نیز بـه طور محرمانـه و از به منظور دل خویش اشعاری سروده اند کـه توصیف زیبا از بهار و طبیعت ایران زمـین و گلهای موسمـی و وحشی دشت‌های سرزمـینش را بـه نحوی ظریف و در عین حال متبحرانـه بـه رشته تحریر درون آورده‌ند. همـینطور طلوع با شکوه آفتاب را بر فراز دشت‌ها و بجای آوردن شکر و ارادت ویژه خود از خالق یگانـه به منظور خلق یک چنین چشم اندازی.

مادرم بـه فکر چاپ و نشر اشعار‌شان نبودند و متاسفم کـه من نیز درون دوران جوانی‌ بـه این فکر نیفتادم. حتی نمـیدانم بر آن دست نوشته‌ها ی غنی و بلیغ چه آمد. افسوس مـیخورم از اینکه هیچ جهد و کوششی به منظور نگاه داری و بایگانی آنـها بـه عمل نیـاوردم و این موضوع شاید تنـها افسوس من درون زندگی‌ باشد. بانو بیگم سلطان علی‌ شاه حتی درون سنّ نود سالگی هم از حضور ذهنی‌ بی‌ نظیر و توانائی گفتگوهای هوشمندانـهٔ توام با اشعار و حکایـات مناسب بحث بر خوردار بودند. خوب بـه یـاد مـیاورم شبی از شبهای اواخر عمر مادر و سر سفره شام مادر از برادر زاده خود کـه به دیدن آمده بود خواستند شعری برایمان بخواند. وی نیز شعری خواند کـه به ندرتی‌ آن‌ شعر را مـی‌دانست. مادر بعد از تشویق و دست زدن‌ها ی ما پرسیدند کـه آیـا مـیداند شعر از چه شاعری‌ست؟ اوبا افسوس پاسخ داد کـه نام شاعر را بـه خاطر ندارد. من کـه تحت تأثیر زیبائی کلام و وزن و قافیـه آن شعر رفته بودم گمان کردم کـه شعر از حافظ بود و حدسم را بیـان کردم کـه مادر حرفم را قطع و نفی د و نام صحیح شاعر را گفتند و ما را درون تعجب گذاشتند کـه در آن سنّ بالا همچنان خاطره‌ای کامل و دانشی بس وسیع درون زبان و ادبیـات پارسی داشتند. حال هرچه فکر مـی‌کنم نام آن شاعر را بـه یـاد نمـیاورم. مادر چگونـه آن حافظه را داشتی؟

سرّ سفره مادر جای بحث و تبادل دانش و شعر و ادب بود و مادر پنداری مواظب بودند کـه این اوقات از دست رفتنی و گرانبهای با هم بودن را غنیمت بشمارد و با فرزندان و مـیهمانانش بـه تبادل شعر و نثر بپردازد. بلی سفره مادر هر دو نوع غذا را با بهترین طعم بـه تو عرضه مـیکرد – غذای جسمانی‌ و غذای روحانی. گاهی‌ نیز یکی‌ از خانم‌های مسن و همسن و سال مادر کـه از سفر تهران بازمـیگشت از اوضاع و احوال شـهر و فامـیل و دربار شاه مـیگفت.

مانند هر فرد دیگری دوران کودکی من نیز شامل روزهای شاد و روز ‌های نـه‌ چندان شاد بود. شاد از لحاظی کـه تمام امکانات ورزشی و تحصیلی‌ و گاه جشن و سرور موجود بود و از طرف دیگر دشوار به منظور وظایفی کـه بر شانـه‌‌های کوچک آن کودک سنگینی‌ مـیکرد. بعد از غم فقدان پدر درون زند‌گیم تنـهایی مقام دوم اهمـیت درون ساعت‌های غم انگیزم را داشت. غم تنـهایی به منظور من غمـی آشنا و دائم بود. وقت و برنامـه من طوری تعیین شده بود وقت زیـادی به منظور استراحت و تفریح نداشتم و در نتیجه مانند دیگر کودکان هم سنّ و سالم دوست و رفیق نداشتم. تنـها همدم‌های من پسر عمویم آقا شمس الدین و پسر ‌ام عباس بودند کـه آندو عزیزترین همدم‌های دوران کودکی و نو جوانی من بحساب مـیایند.

یک حقیقت مسلم درون مورد کودکی من هست و آن این هست که من از کودکان هم سنّ و سالم بیشتر کار کردم. همـینطور با حجم دروس بیشتری مواجه بودم. درون سیزده سالگی من زبان انگلیسی را براحتی مـیخواندم و مـی‌نوشتم و فرانسه را که تا حد نسبتا بالاییی مـی‌دانستم. بـه فارسی‌ کاملا مسلط بودم و آشنائی متوسطی با عربی‌ داشتم. اطلاعات جامع از تاریخ روم داشتم کـه به همان اندازه از تاریخ اسلام و خاور مـیانـه آگاه بودم. درون علوم فیزیک، شیمـی‌، ریـاضی و زیست شناسی‌ و گیـاه شناسی‌ پایـه محکمـی گذارده بودم چه درون تئوری و چه درون عمل و آزمایش‌های گوناگون. درون هر دو منزل من به منظور خود کتابخانـه کوچک و لابراتوار نسبتا مجهزی داشتم کـه تقریبا هر روز از آن دو مکان استفاده مـی‌کردم.

علاقه وافر من بـه خواندن قبل از ده سالگی بروز نمود کـه از خواندن کتاب‌های موجود درون کتابخانـه خانوادگی شروع شد کـه ساعت‌ها اوقات مرا بـه خود اختصاص مـیداد. همـین عشق بـه خواندن بود کـه روزی موجب اتفاق خنده آوری شد کـه هنوز درون خاطره‌ام تازه مانده. قضیـه از این قرار بود کـه من مـیخواستم کتاب بخرم ولی‌ مادر اجازه پول تو جیبی‌ بـه من نمـیدادند و عقیده داشتند کـه بچه‌ای همـه چیز درون اختیـاراش هست به پول چه نیـازی دارد؟ روزی من و پسر ‌ام دست بـه ابتکار زده نقشـه دست یـابی‌ بدون پول بـه کتاب‌های کتابفروشی محله را کشیدیم و دست بکار شدیم. هر کدام یک عبا بـه تن‌ کرده بـه کتابفروشی رفتیم و یکی‌ از ما با با صحبتی‌ سر مغئزه دار را گرم مـیکردو دیگری چند کتاب زیر عبایش پنـهان مـیکرد و سپس بـه اتفاق بـه منزل باز گشتیم. پیدا بود کـه از این راه حل و حیله دست یـابی‌ بـه کتب آن مغازه خرسند بود‌یم و چند بار بـه این عمل دست زدیم که تا اینکه روزی درون کتابفروشی باز وعمو جان با قیـافه‌ای سخت عبوس و خشمگین وارد شد و به ما بانگ زد : “عبا‌ها یتان را بردارید .. ما نیز از ترس دستور ایشان را اجرا نموده عبا را کنار زدیم کـه در نتیجه دو سه‌ کتاب از زیر عباها بـه زمـین افتاد و باعث خجالت بسیـار من و پسر شد. طبیعتاً طی‌ باز جویی کوتاهی‌ ما بـه جرم مکرر خود اعتراف و حساب تمامـی کتاب‌های ربوده شده را با صاحب آنجا تسویـه د و من و پسر ‌ها که تا مدت‌های مدید از این خجالت درون خانـه نتوانستیم سر بلند کنیم. بـه خصوص کـه با سکوت کشنده‌ای از طرف مادر رو برو بودم. از آن تاریخ که تا به اکنون دیگر نشده گلی‌ از باغچه‌ای کنده باشم بدون اینکه از صاحبش اجازه بگیرم. من همچنان بـه خواندن ادامـه دادم ولی‌ نـه‌ با کتاب‌های دزدیده شده!.

لذت خواندن و آموختن بـه دشواری خواندن مـیچربید و آن دشواری و مشقت را هنگام مطالعه بـه عنوان یک اصل قبول داشتم. که تا اینکه معجزه بوقوع پیوست. روزی یکی‌ از معلمانم کـه بسیـار بـه ایشان مدیونم این حقیقت را دریـافت کـه من با چشم‌هایم مشکل دارم. او مرا بـه نزد یک چشم پزشک برد. بـه یـاد آنروز افتادم کـه در منزل بـه طور اتفاقی عینک یک مـیهمان را زده دنیـا برایم واضح گشته بود ولی‌ نمـیدانم چرا آنرا با مادر یـا نزدیکان درون مـیان نگذاشته بودم و آنرا بـه خواندن ربط نداده بودم. دریغ کـه خانواده‌ام زود تر بـه این موضوع پی‌ نبرده بودند ولی‌ باز خدای را منت گزارده شکر مـی‌کنم کـه پی‌ بردند و‌ زود یک عینک طبی مخصوص برایم سفارش دادند. از آن بـه بعد صورت مادرم، ان، و پسر‌های عمو و و افراد ساکن منزل برایم بـه وضوح مشخص گردید و من هیچوقت آن احساس شعف انگیز را دیگر درون خود نیـافتم. لذت دیدن واضح. ساخت عینک طبی نیز از روی بخت بود چه اگر آقای کنی معلم جدید من به منظور یک شرکت چشم پزشکی‌ و عینک سازی کار نکرده بود فورا تشخیص لزوم عینک طبی مخصوص نمـیداد. وی درون همان روز‌های اول از طرز نشستن و نگاه  به صفحات کتاب بـه این حقیقت پی‌ برد و خیلی‌ زود اقدام بـه آزمایش چشم‌های من نمود.

از آن دوره و در عنفوان نوجوانی درون دهه نود (۱۸۹۰) بـه عنوان رهبر مسلمانان اسماعیلیـه نزاری  اولین فتوای خود را مبنی بر اوضاع و احوال سیـاسی وقت درون هند بـه پیروان خویش صادر نمودم کـه از ایشان خواستم بـه هیچ وجه درون آمور سیـاسی مـیان هندوینو غیر هندوین مداخله ننمایند و از دعوا‌های قومـی آنان بپرهیزند بـه خصوص مـیان مسلمـین و هندویـان. اثرات این دستور باعث عدم دخالت قوم شیعه اسماعیلیـه درون دعوا‌ها و مشاجرات لفظی و خیـابانی شد. بحمدالله قوم من همچنان قومـی محترم درون منطقه شناخته شده چه از سوی مسلمـین اهل سنت چه از طرف هندویـان کـه باعث نوعی اعتماد ما بین طرفین دعوا‌ها شده و با مـیانجی گری افراد معتمد کیش اسماعیلی از بسیـاری تشنجات کاسته و از درگیری‌ها جلوگیری شد. همـین امر باعث قدردانی‌ فرمان روا ی بمبئی و دولت وی گشت کـه برای پسرکی درون سنّ و سال من موجب بسی‌ مباهات گردید و مرا مصمم تر و کمر بسته این مقام بی‌ نظیر نمود.

صحبت از فرمانروا و دولت ناحیـه شد مایلم کمـی‌ از سوابق خانواده‌ام درون این مورد بنویسم کـه از دوران پدر بزرگ درون مجلس مقننـه بمبئی و هنگام فرمنروایی سرّ جان فرگوسن شروع شد کـه یک کرسی بـه پدر بزرگ اختصاص داده بودند. این فقط بـه خاطر احترام بـه قوم ما و سر شناسی‌ پدر بزرگ نبود بلکه آن مجلس از وجود و تجربیـات آقا خان اول درون دولتمردی و اداره مجلس و دیگر جوانب رهبری استفاده بسیـار نمود زیرا پدر بزرگ تجربیـات گرنبهأیی از پارسیـه با خود بـه ارمغان آورده بود. وی همواره یک دولتمرد و فرمانروا بوده چه درون سطح لشگری و چه کشوری بخصوص درون نواحی کرمان، فارس، و محلات. با اینکه پدر بزرگ با خود عهد کرده بود کـه بعد از تبعید دیگر وارد سیـاست نشود ولی‌ نخواست خواهش کشور مـیزبانش را و فرمانروای محترم بمبئی را ردّ کرده باشد. آقا خان با گشاده رویی دعوت پیوستن بـه مجلس مقننـه را قبول د و از همان ابتدا شروع بـه دفاع از حق و حقوق مردمان مسکین و محتاج هندو و مسلمان نمود همـینطور هندوهای کاست و دیگر اقوام ساکن بمبئی. حرف‌های آقا خان همـیشـه توسط دولت و فرماندار جدی تلقی‌ مـیشد و تا حد امکان بـه پیشنـهادات ایشان عمل مـیشد.

پدر بزرگ اگر چه اواخر عمرشان را خلوت و گوشـه نشینی گزیدند و به نماز و دعا‌ و نیـایش مـیگذراندند ولی‌ یک عادت خود را ترک ند و آن بودن با اسب‌ها بود. وی اوقات زیـادی را درون اصطبل‌های خود و به پرورش اسب و اسب سوار گذرانید حتی با وجود کم سویی چشمـهایشان کـه به مرور زمان که تا حد کوری نیز رسید.اسب‌های نژاد عرب، ترکمن و انگلیسی را تربیت و تکثیر مـید. پدر بزرگ من به منظور اشخاص مورد علاقه‌شان اسب هدیـه مـیدادند و هدایـا ی دوستان اسب سوار و شکارچی خود را مـیپذیرفتند کـه اکثر آنـها را سگهای شکاری اصیل و قوش‌های تربیت شده تشکیل مـیداد کـه از ایران و عراق برایشان مـیفرستادند.

حرف توی حرف مـی‌آید و من داشتم از دوران کودکی خود مـی‌گفتم ولی‌ چون پدر بزرگ هم بخشی از دوران کودکی من بود و چه بسا کـه بخش مـهمـی‌ نیزبود خود را مقید دیدم کـه از ایشان نیز که تا حدودی اطلاعات بدهم. من خاطرات خوبی‌ از ایشان دارم از جمله برنامـی‌ روزانـه ایشان را بـه یـاد مـی‌آورم کـه مایلم بـه این مطالب اضافه کنم. پدر بزرگ اصولا آدم شب کاری بودند. ایشان بـه خاطر مقام و موقعیت خویش درون قوم اسماعیلیـه و دنیـای خارج اغلب دیدار‌ها ی پیروان و سران اقوام مختلف را عصر‌ها و برای شام مـیپذیرفتند و این ضیـافات که تا پاسی از شب ادامـه داشت و هنگام نیمـه شب ایشان بـه کار مـی‌پرداختند و دستور‌هایشان را صادر مـینمودند و به حساب‌های دخل و خرج و پرداخت حقوق‌ها مـی‌رسیدند.

با طلوع خورشید روز ایشان شروع مـیشد. بعد از نماز صبحگاهی، هرگاه درون شکار گاه‌ها بودند با ملازمان خویش بـه زین اسب‌ها پرداخته بـه داشت و کوه مـی‌زدند و به شکار مـی‌رفتند. اغلب شکار‌ها آهو و پرندگان بودند. و هرگاه درون شـهر و مشغول کارهای اجتماعی خود بودند باز صبح‌ها سعی‌ بر تاختن اسب‌ها درون مـیادین مشق مـیداشتند که تا حدود ساعت نـه‌ کـه به منزل باز مـی‌گشتند یـا بـه مقر خود هرگاه درون بیرون از شـهر بودند. بعد از صرف صبحانـه مفصلی بـه ریخت خواب مـی‌رفتند و تا کمـی‌ بعد از ظهر مـیخوابیدند. پدر بزرگ مطمئن مـی‌شدند کـه در فصل مسابقه‌ها درون شـهر باشند. هرگاه مسابقه عمده‌ای درون شـهر‌های دیگر اتفاق مـی‌فتاد ایشان خبر داشتند و تقریبا مـیشود گفت هیچ مسابقه‌ای را از دست ندادند. .. ضمنا از شرط بندی بـه روی اسب‌های اصیلی کـه در اختیـار داشتند سود قابل توجه‌ای نیز مـی‌بردند. بعد از ظهر‌ها و بعد از اقامـه نماز و مناجات باز بـه شکار ادامـه و اگر درون شـهر مـی‌بودند بـه یکی‌ از اصطبل‌هایشان سرکشی مـید.

اسب‌های پدر بزرگ جوائز بزرگی را درون مسابقات بزرگ آسیـائی بـه خصوص درون شبه قارّه هندوستان بـه خود اختصاص دادند. دهه‌های پنجاه و شصت (۶۰ – ۱۸۵۰ ) و حتی نیمـی از دهه هفتاد قرن پیش دوران شکوفایی و اقتدار او و اسبانش بود. وی همان عشق بـه اسب را بـه پدرم و به من منتقل نمود همانطور کـه خود از پدرانش بـه مـیراث بود. اسب‌های من نیز درون مسابقات آسیـائی و اروپای دهه‌های بیست که تا پنجاه (۵۰-۱۹۲۰) جوایز بزرگی را ربودند و باعث افتخار من شدند. من نیز بـه نوبه خود از این کـه این راسم دیرین خانوادگی را حفظ مـینمایم بـه خود مـیبالم.از برنامـه پدر بزرگ مـی‌گفتم هنگام غروب و شام دیدار‌ها ی پدر بزرگ  شروع مـیشد و مدعوین درون سالن اجتماعات با ایشان ملاقات مـینمودند و شام صرف مـید. چه درون منزل شـهری و چه درون خیمـه و مقر اردو گاهی‌ درون دامن طبییعت. پدر بزرگ هیچ گاه آن خوی سرکش و آزاد خود را درون دشت و کوهساران از دست ندادند. این بود خلاصه برنامـه روزانـه پدر بزرگ، آقا خان اول یـا امام شیعیـان اسماعیلیـه.

پدر نیز مانند پدرشان بار آمده بودند و اسبهای پدر را بـه مـیراث داشتند همـینطور سگ‌های شکاری و قوش‌های تربیت شده و بلند پرواز پدر بزرگ را کـه ایشان را زبانزد همـه مشتاقان ورزش اسب سواری و شکار کرده بود. چه از دولتمندان هند و چه فرمانروایـان و افسران انگلیسی و فرانسوی همـه از موفقیت‌های پیـاپی پدر درون مسابقات مطلع بودند و رقیبان بـه او رشک مـیورزیدند ولی‌ همـه او را دوست داشتند. افسوس کـه زود رفت تمامـی آن حیوانات و پرندگان بـه من رسیدند و به نام من شدند.

بطور حتم تربیت و تعلیم دوران کودکی من زیر نظر معلمان اروپایی رفتار و کردار مرا درون عنفوان ایـام زندگی‌ شکل داده بود و من کودک ناگریز از برنامـه‌های روزانـه‌ام کماکان با آداب و رسوم و زبان و ادبیـات اروپایی بـه خصوص انگلیسی و فرانسوی عمـیقا آشنا و وارد شدم. آن دوران دوران طلایی امپراطوری انگلیسی نیز بـه شمار مـیرفت و نماینده راج بریتانیـا درون بمبئی شخصاً تعلیم و تربیت مرا بعد از فوت پدر تحت نظر داشتند و به پرورش و آموزش من علاقه‌ای شخصی‌ داشتند. این علاقه از ارادت و دوستی‌‌ای کـه با پدر داشتند سر چشمـه مـیگرفت. راج شخصی‌ بود کـه با قدرت و اعتماد بـه نفس مستحکمـی کـه البته از طرف بریتنیـای کبیر حمایت مـیشد درون بمبئی حکومت مـیکرد و مـیتوان اذعان نمود کـه قدرتمند‌ترین فرد درون هندوستان ویکتوریـا یی مـیبود. قدرتی کـه پس از موج ملی‌ گرایی درون هندوستان بـه تدریج از دست دادند.

اولین کنگره درون اوائل ۱۸۸۰ توسط شخصی بـه نام آقای هیوم تأسیس شّد. آقای هیوم از اعضای عالیرتبه انگلیسی درون سازمان خدمات مدنی هندی بودند. چندی بعد از گشایش اولین کنگره درون بمبئی اولین مؤسسه اسلامـی نیز دائر گردید کـه بانی‌ آن برادرم بودند کـه نقش عمده‌ای درون حمایت از حقوق مسلمـین هندوستان، آن هم درون آن دوران تشنج و رو درون رویی مستقیم با هندویـان مـیبود و در تخفیف‌ها و عصیـان‌ها ی مسلمـین و هندویـان بسیـار موثر واقع گشت.

روابط مردم و حکومت درون دوران کودکیم من بسیـار گرم و نزدیک بود و با تفاهم و احترام متقابل نسبت بـه حاکمان وقت توام بود. فرمانروأی بمبئی زمانی‌ بـه عهده لرد رأی مـیبود کـه شخص بسیـار متعهد و با نظم مـیبود و از لیبرال‌های سرسخت دوران گلد ستون، نخست وزیر شـهیر ملکه ویکتوریـا بـه شمار مـیرود کـه با خوشرویی و وقار مخصوص خود وظیفه خود را ادا مـیکرد. ناگفته نماند کـه همسر نمونـه و فرهیخته وی نیز همواره یـار و یـاور او مـیبود بطوری کـه لرد رأی موفق بـه دریـافت نشان‌های متعدد از ولینعمت خود ملکه ویکتوریـا مـیگردد. لرد رأی و خانم رأی  مورد توجه و قدر دانی‌ خاص ملکه مـی‌بودند. درون اینجا بجا مـیبینم کـه از یک زوج شـهیر انگلیسی درون بمبئی آن زمان‌ها یـاد کنم کـه در تربیت من و در ایـام کودکی‌ام بـه نوأعی احساس مسئولیت مـینمودند و ایشانی‌ نبودند بجز والاحضرت دوک کنوت کـه جوانترین فرزند ملکه ویکتوریـا مـی‌بودند کـه با همسرشان درون نـهایت مـهربانی و با ذوق و تعمد فراوان مراقب آموزش و پرورش من مـی‌بودند و همواره بر این سعی‌ بودند کـه به اصطلاح کم وری نداسته باشم. آن زوج والا مقام بـه دعوت مادر درون سال چندین مرتبه بـه منزل ما تشریف مـیاوردند بـه صرف چای و گاهی‌ شام. آندو من و مادر و دیگر نزدیکان را متقابلا بـه منزل خویش دعوت مـینمودند. توجه مخصوص والاحضرت دوک کنوت و همسر‌شان بـه من بـه قدری بود کـه مادر فکر مـید کـه من را لوس مـیکنند.

طعم آن شکلات‌ها و تافی‌های عالی‌ هنوز زیر زبانم هست و من آن فرصت‌های کم یـاب را دوست مـیداشتم. دیدار‌های دوک و دوچس کنوت را. ایشان درون پونـه نیز منزل داشتند کـه نزدیک منزل ما مـیبود. درون پونـه ما با هم تقریبا بطور روزانـه سر و کار داشتیم و مـیهمان یکدیگر بودیم. روابط آن روز‌های انگلستان با مردمان کشور هند بسیـار نیکو و پسندیده مـیبود. روابطی‌ توام با تواضع و احترام متقابل همراه با فروتنی خالص کـه فقط مختص طبقه اشراف نبود. یک چنین دوستی‌‌ای ما بین خانواده من و خانواده فرماندار رأی نیزوجود مـی‌داشت. آنان گاهی‌ اوقات من را بـه تنـهایی بـه منزل خود مـی‌بردند و آن‌طور کـه اروپاییـان مـیدانند چگونـه یک پسر بچه را خوشحال کنند با من دو چندان مـید.

بله آن دوران زیبا و دوران خوش بینی‌ کامل ما بین طبقه حاکم و عوام دیری نپآئید کـه افکار شخصی‌ بـه نام کیپلین و تئوری وی ما بین طبقه حاکم اروپایی و مردم‌ام منطقه فاصله افکند. افکار مسمومـی مانند غرب غرب هست و شرق شرق  ایندو هیچوقت بـه هم نمـی‌رسند   همچنان درون حافظه‌ام طنین مـی‌افکند. افکاری کـه پایـه گذار امپریـالیزم گردید و آن صمـیمـیت و احترام را بمرور زمان از مـیان برداشت و تلخی‌ و کینـه‌ توزی را جایگزین آن نمود. من بسیـار شک دارم کـه روابط مـیان هند و انگلستان بـه این شدت وخیم مـی‌گردید اگر آن طرز فکر ماکیـاولی آقای کیپلین نـهال بد بینی‌ را درون دل‌ مردمان هند نمـیکاشت.

ملکه ویکتوریـا کـه شخصاً با توجه خاصی‌ بـه اوضاع هندوستان واقف بودند و به عنوان امپراتریس هند بر آن شبه جزیره‌ غنی و ثروتمند فرمانروایی داشتند همواره بـه صاحب منصبان و سرداران انگلیسی درون هند تأکید مـید کـه با اشراف و خانواده‌های اصیل آن سرزمـین کهنسال مانند اشراف اروپایی رفتار نمایند و به القاب ایشان توجه شود و احترام یکسان با القاب مشابه درون انگلستان را رعایت کنند. اگر مردم بـه افکار منفی‌ کپلین اهمـیت نمـیدادند روابط بین دو حکومت شاید بـه این وخامت نمـیرسید و هند تجزیـه نمـی‌شد.

من بـه خوبی بـه خاطر دارم کـه چگونـه دوک و دوچس کنوت خاضعانـه القاب طبقه اشراف هند را رعایت مـینمودند و اشخاص را با القابشان خطاب مـینمودند همـینطور لرد رأی و همسر گرامـی‌ ایشان و خانم و لرد رین کـه با احترامـی هرچه تمام‌تر نسبت بـه مـهاراجه‌ها و رهبران سیـاسی و مذهبی‌ رفتار مـینمودند و این امر موجب خرسندی ساکنین محل مـی‌گردید. بـه یـاد دارم درون آن مـیهمانی شام کـه عالی‌ جناب جمست جیب بهوی کـه از اشخاص متنفذ هندی بودند بازوی خود را بـه خانم رین ارائه داده متقابلا لرد رین بازو بـه بازوی همسر ایشان وارد تالار شدند کـه آنگاه دیگر مدعوین آنان را پیروی د. آن نمونـه بارزی از از تعارفات و مراسم احترام بزرگان انگلیسی بود کـه بدون استثنأ درون هند با بزرگان و صاحب منصبان هندی و مسلمان این کشور بـه مورد اجرا قرار مـیگرفت. حتی از اینکه هندویـان را بـه باشگاه‌های اروپایی نمـیپذیرفتندی‌ گله مند نبود چه همـه مـی‌دانستند کـه اروپأیـان نیز بـه محلی احتیـاج دارند کـه با هم باشند و کمـی‌ از درد غربت بکاهند. بعد‌ها مردم بـه این اصل معترض شدند بعد از اشاعه بد بینی‌‌ها و مدعیـان برتری نژادی سفید پوست.

نکته قابل توجه آن ایـام یعنی‌ دوران دهه هشتاد ۱۸۸۰آنکه زنان هندی مسلمان بـه مـیل خود نقاب و چادر یـا بـه قولی‌ پرده را از سر بر داشتند و با البسه زیبای محلی یـا البسه بـه اصطلاح فرنگی‌ درون مـیان عام حضور مـیافتند و شوهرانشان حتی اروپایی‌های “کافر” را درون منازل خویش پذیرا  مـیشدند. کشف حجاب درون ایـام کودکی من بـه وضوح مشـهود بود کـه خاطره بـه یـاد نرفتنی من است.

در ۱۸۹۰دوک و دوچس کنوت هند را ترک د و به موطن خویش باز گشتند. جای دوک را ژنرال جرج گریوز پر کرد کـه با همسرش بـه جامعه ما پیوستند ولی‌ مـیبایستی اقرار نمایم کـه اخلاق این شخص با دوک بسیـار فرق مـیکرد و منظورم آن نیست کـه بهتر مـیبود. ژنرال گریوز حتی درون چشم من نو جوان مردی جدی، مستبد، و تا حد زیـادی خود خواه بود کـه تمامـی آن آداب و رسوم محترمانـه و دوستانـه افسران و اتباع انگلیسی را با اشراف هند نادیده گرفت. دیگر از آن ضیـافت‌های صمـیمـی‌ و پر مـهر و شاد خبری نبود و دیدار‌ها منحصر بـه چند گاردن پارتی رسمـی‌ و جدی گردید. جو اجتماعی و سیـاسی نیز دست خوش تغییرات شد و آن ارتباط و احترام لازم از طرف اروپاییـان بـه خصوص انگلیسیـها بـه نمایش گذاشته نمـی‌شد. دیگر مـیبایستی از آن مـیهمانی‌های با شکوه و ضیـافت‌های شام درون قصر‌ها ی فرماندار و اشراف هند خداحافظی مـی‌کردم و این به منظور من غم انگیز بود.

گاه با خود مـی‌ندیشیدم چه بـه سر مرد انگلیسی آمد؟؟ از اینکه بـه ناگاه دچار توهمات برتری نژادی از ساکنین رنگین پوست سرزمـینی کـه به آن حکم رانی‌ مـی‌کند شد و برابری با بومـیان را خطری به منظور امپراطوری تلقی‌ نمود و آنرا درون شأن دربار انگلیس ندانست کـه از سران و اشراف هند صلاح نظر کند.  بـه تدریج تعداد ضیـافت‌های مخلوط از انگلیسی‌ها و هندی‌ها رو بـه نزول گذاشت. همـین طرز فکر غلط بود کـه با گذشت زمان بـه تلخی‌ روابط افزود کـه به کینـه توزی و دشمنی و بالاخره تجزیـه هند انجامـید. سالها بعد ژنرال گریوز را درون کشتی‌ بخاری دوور کلأیس کـه به فرانسه مـیرفت ملاقات نمودم. باز نشسته شده بود و تنـها بـه روی عرشـه قدم مـیزد. بـه رسم ادب با وی سلام و احوالپرسی کردم و سراغ خانم گریوز را گرفتم وی با خنده جواب داد وقتی‌ بـه یک رستوران عالی‌ مـیروی ساندویچ گوشت خوک خود را با خود نمـیاوری.

شاید بتوان گفت اولین گروهی از مردمان ساکن هند کـه از تغییر رفتار انگلیسی‌ها مستقیماً متاثر شدند پارسیـان بودند. پارسیـان مردمانی پاک دل و با هوش و زحمت کش با هنر ذاتی مردمداری و مـیل بـه پیشرفت. پارسیـان درون حقیقت نقش مـیانجی را ما بین انگلیسین و هندویـان ایفا مـینمودند و در نـهایت خود از این خدمت حیـاتی‌ و در این آتش کینـه ورزی سوختند و مورد غضب اهالی قرار گرفتند. آنان کـه از مـهاجران ایرانی‌ تبار زرتشتی هستند بعد از حمله اعراب بـه ایران بـه هندوستان کوچ د و در این دیـار سکنی گزیدند درست مانند خانواده من کـه از ایران کوچ د. پارسیـان بـه راستی‌ مردمانی پاک طینت و نیک‌ رفتاری هستند کـه بعد از ترک انگلیسی‌ها از هند دیگر وجودشان بـه عنوان مـیانجی مورد نیـاز نبود. برخی‌ از هندویـان  بـه پاریسان لقب “نوکر انگلیسی ها” را مـیدادند و از طرف دیگر انگلیسیـان نیز بـه آنان بـه چشم حقارت مـینگریستند. حتی دیگر اروپاییـان نیز از پارسیـان روی بر گردانیدند و آنان را جزو گروه رنگین پوست آسیـایی دانسته از داد و ‌ستد با آنان خود داری مـینمودند. بـه طور عم برخورد غیر قابل قبول با این قوم نیک‌ سرشت رسم شده بود کـه برای من بسی‌ جای تأسف بود.

حتی یک تغییر رفتاری شوربختانـه رتر کـه در طی‌ زمان اثر عمـیقی درون روابط انگلیسیـان و اهالی شبه قاره هندوستان گذارد سیـاست نوین دوری اتبأع کشور‌های اروپایی بـه خصوص انگلیسی از تمامـی طبقات هندیـان بود اعم از طبقه اشراف و مـهرجه که تا دهقانان و زحمتکشان کاست‌های مختلف که تا روحانیون احزاب مختلف این مملکت چند صد فرهنگی‌ و حتی طبقه تحصیل کرده و شاغل. هر چقدر کنگره و مجلس درون دهه هشتاد  ۱۸۸۰  احترام متقابل را درون حد کمال رعایت مـینمودند و نیکوخاهانـه درون پی‌ کار‌های روزانـه بودند درون دهه نود این عتماد و نیکوخواهی شکسته شد و از مـیان رفت. حال این سیـاست جدید بود یـا نـه‌ی‌ بـه خوبی نمـیداند. منشأ این شکاف کـه با سرعت هرچه تمام‌تر مـیان تبعه‌های اروپای و ساکنین هند افکنده شد هنوز مورد بحث روشنفکران و اندیشمندان است.

هنوز کـه هنوز هست در این معما سر درون گم هستم کـه چرا مرد انگلیسی کـه زمانی‌ مورد ستایش و حیرت من بود ناگهان تغییر رویـه داد و بر آن شد کـه خود را عضو نژاد برتری بداند. نژاد حکمفرمای سلطنتی کـه دون از شأن خود دانست کـه با بومـیان و مردم تیره پوست درون ارتباط دوستانـه باشد. رنگ پوست مسئله‌ روز شّد. سفید از تیره دیگر فقط یک فرق رنگ نبود بلکه فرق ما بین هوشمندی و نفهمـی شود این طرز فکر بسیـار خطر ناک بود کـه به یک فاجعه انجامـید. آنـها تنـها بـه خدمتکارنشان روی خوش نشان مـیدادند. این دیگر از حالت ارباب و رعیتی نیز بـه مراتب بد تر مـیبود. اینجا بود کـه من خطر یک واقعه ناگوار بزرگی را احساس کردم. این طرز فکر بیمار و خود خواهانـه سفید پوست حتی بـه روحانیون مسیحی‌ نیز سرایت کرد و دین مسیحی‌ را برتر بـه خصوص نسبت بـه مسلمـین مـی‌دانستند.

برایم بسیـار تعجب انگیز بود کـه مـیدیدم حتی با مسلمانان سفید پوست اروپای اغلب سلاو نیز مانند فرد رنگین پوست رفتار مـید و در باشگاه‌های خود آنان را نمـیپذیرفتند صرفاً بـه خاطر آنکه مسلمانند. چند سفیر ولایت‌های سلاو  تحت حکومت امپراطوری عثمانی کـه همگی‌ سفید پوست مـی‌بودند حق ورود بـه باشگاه‌های انگلیسی و فرانسوی را نداشتند و به خاطر دارم کـه یک بار یکی‌ از روشنفکران انگلیسی کـه با سر کنسول عثمانی کـه مردی سفید پوست مـیبود  بـه باشگاه رفته بود مورد اعتراض شدید اعضا و مدیریت آن باشگاه قرار گرفت و از او با تأکید خواسته شد کـه دیگر دست بـه چنین کاری نزند و یک مسلمان را با خود بـه باشگاه نیـاورد سپس از آنـها خواستند کـه باشگاه را ترک کنند. این موضوع باعث کدورت  عثمانیـان گشت بـه طوری کـه روابط هند و امپراطوری عثمانی را که تا مدتها بـه حد اقل و چند مقام رسمـی‌ تقلیل داد.

همـینطور سر کنسول پادشاهی ایران و اعضای سفارت و کنسولگری نیز اجازه ورود بـه باشگاه اروپأیـان مسیحی‌ را نداشتند. ژاپنی‌ها کـه همواره درون طول تاریخ خود را از بقیـه ملل جدا مـید و به گوشـه نشینی معروف بودند البته خود را سنگین نگاه داشته با قاطی نشدن با دیگر نژادها اعم از سفید پوست یـا رنگین پوست به منظور خودشان باشگاه مخصوص خود را داشتند و به جز ژاپنی هیچ را راه نمـیدادند.

شاید جالب توجه باشد کـه یکی‌ دیگر از موارد اختلافات طبقاتی مـیان افسران و صاحب منصبان اروپأیی بـه خصوص انگلیسی خانم‌ها یشان بودند. همسران این مقامات عالی‌ رتبه درون یک نوع چشم و هم چشمـی شدیدی گرفتار بودند کـه گاهی‌ با حسادت نیز مخلوط مـی‌گردید و زمـینـه تبعیضی شدیدی را فراهم مـی‌نمود. آنان نـه‌ تنـها تبعیض مـیان نژاد سفید پوست علیـه رنگین پوست را دامن مـی‌زدند بلکه درون مـیان خود افسران و مقامات سفید پوست بـه خصوص غیر انگلیسی نیز حساسیت تبعیضی نشان مـیدادند. و جالب اینجاست کـه این بانوان پر افاده کـه اغلب از خانواده‌های معمولی و اعم انگلیسی بودند با ورود بـه هندوستان و مشاهده خانـه بزرگ پر از خدمتگزار بـه اصطلاح امر بـه ایشان مشتبه مـیشدو احساس برتری نژادی بـه آنان غلبه مـی‌نمود.

این رفتار بـه اصطلاح تازه بـه دوران رسیده افسران و همسرانشان بسیـار متفاوت بود با عهد افرادی مثل سرّ جان ملکم، سرّ مانت اسوارت الفین استون یـا لرد ریپون و لرد رأی. آنان بـه این امر واقف بودند کـه وظیفه انگلیس درون قبال هند بـه وجود آوردن تفاهم دو جانبه درون مسیر صلح و پیشرفت کـه از طریق آموزش فنون مختلف از جمله دولتمندی مـیباشد کـه به تدریج کشور را توسط افراد هندوستان اداره کنند و استقلالی توام با حفظ حرمت دوستی‌ ما بین دو ملت به منظور هند بـه مـیسر سازند درست مانند کاری کـه در استرالیـا، نیوز لند و کانادا بـه ثمر رساندند. دریغ از آن روزگاران خوب.

خوب بـه خاطر مـیاورم آن مـیهمانی صبحانـه را کـه به افتخار یک انگلیسی بالا مقام ترتیب داده بودم. درون آن مـیهمانی پسر عمویم را کـه به تازگی از انگلیس آمده و یک طرفدار تمام و کمال انگلیسیـان مـیبود دعوت کرده بودم. او تاریخ آسیـا و اروپا را بـه خوبی مـی‌دانست و آنروز بـه جهتی‌ سرّ صحبت را بـه حکمرانی مسلمانان درون اروپا گشود کـه از شمال آفریقا و از آنجا بـه اسپانیـا نفوذ کرده پنج قرن تمام درون نواحی جنوبی اسپانیـا حکومت اسلامـی خود را بر پا د و از خود فرهنگ و رسوم خاص خود را بـه جای گذاشتند. پسر عمو سپس از امپراطوری معظم و وسیع عثمانی سخن راند کـه تا قلب اروپا پیش رفته که تا به آنروز کنترل کامل خود را حفظ نموده بودند و فرهنگ و رسوم اسلامـی را درون اروپا اشاعه مـی‌دهند. درون اینجا بود کـه یکی‌ از افسران سالخورده انگلیسی طاقتش طاق شد و بر آشفت و به رگ انگلیسی اش بر خورد و به تندی جواب داد: “ما اینطور مقایسه نمـی‌کنیم!” و سپس ادامـه داد: “حکومت ما جاودانـه هست و فقط محدود بـه چند قرن نیست!” حال کـه دهه پنجاه قرن بیستم را مـیگذرانیم آن طرز تفکرات جاه طلبانـه دیگر رنگ و بویش را از دست داده و غرور و برتری انگلیسی مانند مـه‌ صبح گاهی‌ درون زیر آفتاب درخشان و گرم استقلال از مـیان رفته و محو شده ولی‌ همچنان درون خاطر من مانده.

یک خاطره جاودان دیگر از آن دوران درون ذهنم نقش بسته و آن ملاقات من نوجوان با نویسنده معروف امریکائی مارک تواین بود کـه یک بعد از ظهر کامل را با او بـه سر بردم کـه با صرف شام درون هتل واتسون با او ادامـه یـافت. آن هتل محل اقامت مارک تواین درون بمبئی بود. من وی را شخصی‌ متین و موقر یـافتم با رفتاری آرام و دوستانـه کـه من نوجوان را تحت تأثیر زیـاد قرار داد. آقای تواین کـه در طول عمرش ثروت قابل ملاحظه‌ای اندوخته بود همـه را درون یک سری معاملات بورسی غلط از دست مـی‌دهد و در کهنسالی مجبور شد از نو شروع بـه کار کند. او بعد از آن شکست مالی‌ مسافرت بـه دور دنیـا را شروع کرد و با مقامات مـهم محلی مصاحبه هایی را بـه عمل آورد. حتی از ملاقات با من درون کتابش “به دنبال خط استوا” نام برد. او هیچوقت تأسف و تلخی‌ از بباد ثروت انباشته شده خود بروز نداد وهیچ بـه زبان نیـاورد. او همواره مورد احترام همگی‌ مردم بوده و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم. من از او همـیشـه بـه عنوان یک نابغه غمگین یـاد مـی‌کنم.

  بخش ۳

من بـه دنیـای غرب مـیروم

با ترک دوران کودکی و نوجوانی و در بدو ورود بـه دنیـا ی بزرگسالان زندگی‌ من درون قالب جدیدی شکل گرفت. مسئولیت‌های من درون مقام رهبر اسماعیلیـان جهان بطور روزافزون زیـاد مـیشد. بـه اصرار مادر عزیز و دقیقم بخش بزرگی از تصمـیم ها را شخصاً مـی‌گرفتم تصمـیم هایی کـه در دوران نوبالغی من توسط ریش سفیدان و دیگر مسئولین گرفته مـیشد بـه تدریج و بر شانـه‌هایم افزوده مـیشد. مادرم کـه در کودکی سعی‌ و کوشش خود را درون آموزش و پرورش من درون حد کمال بـه کار برد همچنان درون صحنـه زندگی‌ من حاضر و حاکم بود و من آن ارادت و سرسپردگی کامل بـه مادرم را با آغوش باز و عشق فرزندی همـیشگی‌ خود مـیپذیرفتم. من و مادرم که تا آخرین روز عمر بلندشان از نزدیکترین روابط بر خوردار بودیم. چه نماز‌های خالصانـه کـه با هم ادا نکردیم  و چه صبحگاهانی کـه با نیـایش‌های عاشقانـه پروردگار یکتا درون کنار هم بسر نکردیم و چه شامگاهانی را کـه با ایشان با اشعار شعرای پارسی‌ زبان بسر نکردم. یکا یک آن روزها و شب‌های نایـاب و گرانبها درون خاطرم است. مادرم همـیشـه درون ذهن من حاضر و مثل همـیشـه هشیـار است. روحشان شاد.

ولی‌ تشویق مادر درون آموختن و ستایش پروردگار فقط منحصر بـه مطالعه کتب مقدس و نیـایش نمـینجامـید. ایشان همـیشـه من را بـه حرکت و انجام اه زندگی‌‌ام تشویق مـینمودند و به قول خودشان از تو حرکت از خدا برکت. با نماز و نیـایش بـه تنـهایی نمـیتوان از مسکینان و یتیمان دلجویی کرد و به احتیـاجاتشان رسید. مـیبایستی از جایت بلند شوی و دست بـه کار شوی. مـیگفت درون دعا‌ و نیـایش تو اه خود را تعیین مـیکنی‌ و از خداوند خواستار توانائی بـه رسیدن و به انجام اهت مـیشوی. همان تشخیص کارها و هدف‌ها ‌ست کـه صبحگاهان درون دعا‌‌هایت به منظور خداوند بـه زبان مـیاوری همان افکار صبح گاهی‌ هستند کـه تو و سرنوشت تو را مـیسازند. خدا را شکر کـه همواره نصایح مادر را بـه خاطر سپرده بـه دل‌ نشانده‌ام و همواره درون طول زند‌گیم بـه کار بستم.

هنگام پایـان دبیرستان درون هجده سالگی آقای کنی بالاخره از نفوذ خود استفاده کرد و از مدیر مدرسه خواست کـه دیگر مشق خط بـه من ندهند چون وقت بیشتری به منظور خواندن لازم دارم. خدا ایشان را عمر بدهد مرا از یک تکلیف اجباری معاف نمود آنـهم درون سال آخر دبیرستان. با اینکه از دیدن و خواندن یک خط زیبا حظّ مـی‌کردم ولی‌ با علم بـه اینکه خط من همـین هست که هست و من یک خطاط نخواهم شد البته خطم بد نیست ولی‌ همـینقدر کـه زحمات خطاطان فارسی و لاتین را بتوانم درک کنم و ارج نـهم برایم کافیست. ولی‌ ترجیح مـیدادم بـه جای نوشتن بخوانم چون تعداد کتب خوب و آموزنده و رمان‌های معروف کم نبودند و من علاقه وافری بـه مطالعه آنـها داشتم و دارم. حال مـیخواهد بـه انگلیسی باشد یـا بـه فارسی و یـا بـه فرانسه و یـا عربی‌. خوشبختانـه درون این چهار زبان کتاب‌های بسیـاری را مطالعه کرده‌ام و از تک تک آنـها لذت وافر بردم.

در اشعار و ادبیـات تبحری نسبی‌ یـافته بودم و برخی‌ مکاتب فلسفی‌ را مـی‌پسندیدم. مطالعه و شرکت درون مباحث علمـی‌ و ادبی‌ جزو لاینکف زندگی‌ من شد کـه تا بـه امروز ادامـه دارد. البته لازم بـه تذکر این نیز هست کـه مطالعه و آزاد و سرأیدن شعر و نوشتن تفننی‌ فقط نیمـی از اوقات من را اشغال مـید. نیم دیگر ورزش و شرکت درون مسابقات بود چه شخصی‌ چه درون تیم‌‌های مختلفی‌ کـه در طی‌ زمان تشکیل داده بودم. برخی‌ از آن فعالیت‌ها را نیز همراه پسر عمویم آقا شمس الدین انجام مـی‌دادیم کـه خیلی‌ با لطف و هیجان مخصوص بـه خود توام بود و آن دوران را دقیقه بـه دقیقه خاطره انگیز مـیکرد. حال بپردازم بـه شرح آن‌ خاطرات شیرین و گاه با افتخار و گاه توام با شکست دوران جوانی‌ و شادابی.

هنگامـی کـه نام اسبان “عالیجناب آقا خان”  درون مـیادین مسابقات و سکوی قهرمانی‌های چوگان و اسب دوانی از بلند گو‌ها شنیده مـیشد بـه یـاد پدر و پدر بزرگ مـی‌بودم و مـیبالیدم کـه موجب مباهات و افتخار خانوار آقا خان بـه خصوص مادر مـی‌گردید. مدت‌ها من اصرار داشتم اسب‌های برنده ما بـه نام پدر خوانده شوند. تک تک آن روز‌ها را بـه یـاد دارم. حتی مسابقات کودکانـه مابین من و آقا شمس الدین و دیگر هم کلاسی‌ها با اسب‌های پا کوتاه دوران کودکی را. بچه‌ها رسم کرده بودند کـه برندگان آن مسابقات بـه نام فرد آرچر، قهرمان اسبدوانی روز درون انگلیس خوانده شوند. این نام یـا عنوان اغلب نسیب من و آقا شمس الدین مـیشد. بـه یـاد دارم روزی کـه مرگ نا بهنگام فرد آرچر تمامـی اسب سوارن را درون غم بزرگی گذاشت همـینطور درون خانواده ما. پنداری کـه یک عضو خانواده از دست رفته بود.

بلی موفقیت‌های درخشان اسبان من و آقا شمس الدین کـه برخی‌ از اصطبل‌ها را با من شریک بودند خاطرات درخشانی را درون ذهن من اشغال کرده. بـه جرأت مـیتوانم ادعا کنم کـه در مسابقات غرب هند کمتر اسبی بود کـه مـی‌توانست با اسبان ما رقابت کند و آنان را مغلوب سازد و ما از یکایک آن پیروزی‌ها لذت وافر مـی‌بردیم. هرچه باشد چهار سال پشت سرّ هم جایزه بزرگ “نظام” بردن را نمـی‌توان دست کم گرفت. مسابقات “نظام” از مـهمترین مسابقات اسبدوانی بـه شمار مـیرفت. یکی‌ از اسبانم بـه نام “ییلدیز” نیز مرا برنده کاپ مسابقات فرما نروأیی پونـه نمود آنـهم سه‌ سال متوالی. این مرام که تا سالیـان ادامـه داشت. برنده شدن بـه انسان احساس اتّکائ بـه نفس خارق الادهٔ‌ای مـی‌دهد و این را برندگان مسابقات  بـه خوبی مـیدانند.

بعضی‌ از اسبانم به منظور شکار تربیت یـافته بودند. نـه‌ از امثال اسبان شکار روباه درون انگلیس بلکه بیشتر به منظور شکار شغال و گرگ تربیت شده بودند. این حیوانات خسارات زیـادی بـه دامداران و مرغداران محل مـیرساندند و جمعیت این حیوانات مـیبایستی بـه نحوی تحت کنترل آید. بـه عبارتی شکار ما دو هدف داشت یکی‌ لذت شکار و دیگری کـه از اولی‌ مـهمتر مـیبود بر قراری یک نوع توازن درون طبعیت و ایجاد مصونیت به منظور زارعان و ساکنان محل. چه کودکانی کـه در راه مدرسه مورد حمله این حیوانات درنده قرار نمـی‌گرفتند. هیچ شکاری را لذت بخش تر از شکار شغال درون سحر گاهان روزهای زمستان نیـافته ام. درست هنگام تابیدن اولین اشعه خورشید هنگامـیست کـه بوی شکار بـه خوبی بـه مشام سگهای شکاری مـی‌رسد و به تعقیب شکار مـیدواند.

در ضمن من و آقا شمس الدین از پیش آهنگان ورزش هاکی روی چمن بودیم و تیم‌‌های خوبی تربیت کردیم کـه از ورزش‌های عمده و پر طرفدار هند و پاکستان امروزی گشت. بـه یـاد مـیاورم درون اوائل دهه نود  ۱۸۹۰  بـه این ورزش بسیـار علاقه مند شدم و به اتفاق پسر عمو تیمـی تشکیل دادیم. سپس تیم‌‌های دیگری درون نواحی مختلف ایجاد نمودیم و مسابقه بـه راه انداختیم بـه یـاد مـیاورم آن روز‌ها را من یـا پسر عمو جوایز را بـه تیم‌‌های برنده اهدا مـینمودیم. ما حتی ارتش را وادار بـه ایجاد یک تیم‌ هاکی‌ کردیم. هاکی‌ چمن و کریکت تقریبا درون یک زمان بـه هندوستان معرفی‌ شد. کریکت توسط فرماندار وقت بمبئی لرد هریس رواج یـافت کـه اولین تیم‌‌ها متشکل از جوانانی بود کـه سالیـانی را درون انگلیس بـه تحصیل مشغول بودند. امروزه کریکت درون هند و پاکستان از محبوب‌ترین اگر نـه‌ محبوب‌ترین ورزش تیمـی بـه حساب مـی‌اید کـه بازیکنانی درون سطح جهانی‌ ارائه مـی‌دهد.

در سنین هجده نوزده سالگی بـه ورزش مشت زنی‌ علاقه‌مند شدم و به طور جدی روش “فرهنگ بدنی” یوجین سندو را دنبال مـی‌کردم ولی‌ باز همچنان حواس و اشتیـاقم بیشتر متوجه اسبدوانی و سوار خوبی مـیبود. اسب نیمـی از افکار مرا بـه خود اختصاص داده بود. درون تمام ایـام عمرم همواره ورزش مناسب سنّ خود را دنبال مـی‌کردم کـه اسبدوانی سالیـان سال آن ایـام را درون بر مـی‌گیرد. درون جوانی‌ ورزش‌های سنگین تر و مـهیج تر، ودر بزرگ سالی‌ بـه تدریج بـه ورزش‌های سبکتر روی آوردم مانند گلف و تنیس. درون مـیانسالی و با افزایش سنّ ورزش گلف و پیـاده روی اوقات تفریحی و ورزشی من را اشغال مـیکند. اوقاتی کـه در اثر مسئولیت‌های کاری و جهانی‌ کمتر و کمتر مـیشد.

در پنجاه سالگی گلف بیشتر مورد توجه من قرار گرفت ادامـه این ورزش روزنامـه‌ای را وا داشت کـه بنویسد “آقا خان جاه طلبی‌های خود را از اسب دوانی بـه صحنـه گلف آورده” درون مورد اول درست نوشته بود  ولی‌ درون مورد گلف جاه طلبی جایش را بـه شاگردی و آموزش مـیداد. آن نمره ۱۲ سالیـان سال مرا طلسم کرده بود.

من همـیشـه معتقد بـه ورزش اندازه ولی‌ مداوم بوده ام. بـه طور مثال هیچگاه نتوانستم خود را بـه ورزش‌های طولانی و پر تکاپو درون دو روز تعطیلات آخر هفته مانند اکثر اروپاییـان وفق دهم و بقیـه هفته را بدون تلاش و تمرین بـه سر کنم. من همـیشـه ورزش را هر روز خواسته‌ام ولی‌ بـه اندازه معمول خود طوری کـه با برنامـه روزانـه‌ام جور درون بیـاید. خوب دیگر بس هست از ورزش نوشتن. لااقل درون این مقاله. قرار بود از جوانی‌ شروع کنم. برویم سراغ موضوع دیگری کـه بر مـیگردد بـه آن دوران.

بلی درون سال ۱۸۹۵  من بـه مرز مردانگی رسیده بودم. معلمان و مربیـان تعظیم کنان از زند‌گیم خارج مـی‌شدند و مرا بـه حال خود مـیگذاردند. تمامـی تصمـیم‌های زندگی‌ دیگر با خودم بود و دست هیچ دیگری مستقیم درون امور من نبود مگر با خواست خودم. بـه جز یک مورد. ازدواج. ازدواج مـیبایستی از پیش توسط بزرگ تر‌های فامـیل تعیین مـیشد. رسمـی‌ کـه من بعد‌ها از مـیان بردم. مانند هر مرد جوانی‌ درون آن سنّ و در یک کشور شرقی‌ من نیز بـه فکر ازدواج افتادم. درون حلقه محدود فامـیلی کـه همواره مرا احاطه کرده بود همبازی کودکی کـه همـیشـه او را شاهزاده خانم صدا مـیزدیم نظرم را گرفته بود و ایشان نیز بی‌ مـیلی نشان ندادند. شاهزاده بیگم عموی من آقا جونگی شاه مـیبود کـه من بـه ایشان ارادت و سر سپردگی خاصی‌ پیدا کرده بودم و ایشان را از بسیـاری لحاظ درون زندگی‌ سر مشق قرار داده بودم. زیر نظر مستقیم مادر و والدین شاهزاده خانم و تشویق‌های آنان این وصلت شد. درون تعجب هستم کـه چطور درون دوران کودکی و بازی‌های قایم باشک و دیگر بازی‌های آن زمان هیچوقت بـه مخیله‌ام خطور نکرده بود کـه یک روز این بچه همسرم خواهد شد که تا اینکه با ‌نمکی کودکی بـه مرور زمان بـه زیبائی کامل یک زن شرقی‌ تبدیل شد کـه تحسین برانگیز و خواستنی بود. من از مادر تمنا کردم پیش عمو و زن عمو رفته بـه خواستگاری شاهزاده خانم بروند. همـینطور هم شد و آنـها با خوشحالی‌ قبول د. چقدر خودم را خوشبخت یـافتم وقتی‌ کـه حلقه ازدواج را بـه دست زیبایش و در انگشت باریک و بلندش کردم. اولین عشق من شاهزاده خانم بیگم.

در این زمان عمو جنگی شاه، همراه با ‌ جان با و پسرشان عزم بـه زیـارت خانـه خدا کرده بـه مکه سفر د. بعد از نائل شدن بـه زیـارت کعبه و انجام فرائض دینی بـه رسم همـیشگی‌ فامـیل مدتی‌ را درون جدّه بـه سر بردند بندری درون کرانـه دریـای سرخ کـه اکثر زائرین از اقصی نقاط دنیـا از آن طریق بـه مکه مـیروند و بازمـیگردند. درون حین اقامت درون جدّه بود کـه بزرگترین فاجعه بـه سر خاندان ما وارد شد و آن قتل فجیع عمو جنگی شاه و پسر عمو شاه عباس مـیبود درون محل اقامتشان. همسر و شان نیز درون آن خانـه بودند ولی‌ شکر خدا بـه آنان آسیبی نرسیده بود. تحقیقات پلیسی‌ بـه گونـه کشور‌های غربی درون آن کرانـه دریـای سرخ و در آن زمان‌ها وجود نداشت و ارتباطات منحصر بـه تلگراف بود کـه قابل اطمـینان نبود. پلیس هند فقط از زائرین هندی بـه هنگام باز گشت سؤالاتی کرد. از رپورتی کـه پلیس بمبئی درون مورد قتل عمو و پسر عموی من کـه پدر و برادر همسرم شاهزاده خانم نیز مـی‌بودند بـه مقامات دولتی و قانونی ارائه شد نیز اطلاعات مبهمـی بـه دست مـی‌آمد چه برخی‌ عاملین قتل را افراطی‌های مذهبی‌ دانستند و برخی‌ مدعی بودند کـه آنان بعد از ارتکاب بـه قتل‌ها با نوشیدن سّم دست بـه خود کشی زدند و بعضی اظهار داشتند کـه قاتلان توسط ملازمـه و نوکر‌های خانـه کشته شدند.

این تراژدی عمـیق روی سلامت من و همسرم تأثیر بـه سزأیی گذاشت. اغلب آن تابستان را هردو بیمار بودیم چه جسمـی‌ و چه روحی‌. درد بزرگ و نا بـه هنگامـی بود کـه به سختی با آن توانستیم کنار بیـاییم. من درون یک سری تب‌های سوزناک قرار گرفته بودم کـه در موسم بارانـهای شرجی با درد مفاصل توام شده بود و اوقات را بـه من جهنم مـیکرد. بـه طوری کـه به سفارش پزشک تشویق بـه یـافتن محل زندگی‌ جدیدی شدم با آب و هوای خنک‌تر و خشک تر.

در اولین‌ فرصت بعد از نقاهت سفری بـه شمال هندوستان کردم. این اولین سفر من خارج از نواحی جنوب و غرب هند بود. نمـی‌شود گفت اولین مسافرت خارجی‌ من بود چون قبلا بـه بوشـهر و مسقط و بغداد رفته بودم. ولی‌ این حالات روحی‌ بعد از فاجعه‌ای کـه به سر فامـیل آمد بـه من ناگهان یک روحیـه سرکش داد و هوای مسافرت‌های دور دست را. درون آن سفر بـه شمال من از معابد و زیـارتکده‌های مسلمـین درون اقرا، لاهور و دهلی‌ دیدن نمودم. آن شاهکار معماری و یکی‌ از عجائب جهان تاج محل را دیدم و روزی تمام را درون آنجا گذراندیدم. از قلعه سرخ دیدن کردم و در مسجد‌های جواهر، و مروارید نماز گذاردم. درون حین مسافرت از شمال فرصت دیداری از کالج انگلیسی اسلامـی درون آلیگره را داشتم کـه آنجا با سرّ سید احمد و نواب محسن الملک افتخار آشنائی را داشتم کـه به یکی‌ از آرزوهای دیرینـه‌ من صحه گذاشته بودند .. ایجاد یک کالج اسلامـی بـه زبان انگلیسی یـا فرانسه به منظور بهتر شناختن اسلام بـه شاگردان اروپایی و در عین حال بالا بردن سطح معلومات عمومـی‌ دانشجویـان محلی فقه و معارف. هدیـهٔ نقدی از دارائی شخصی‌ بـه حساب‌شان داده شد کـه توانائی استخدام معلمـین بیشتری داشته باشند.  ولی‌ بـه من گفته شد کـه آن مؤسسه دچار کمبود مالی‌ بسیـار بزرگتر ایست و به سختی کار مـی‌کند. من پیشنـهاد دادم کـه اوضاع کالج اسلامـی را بـه بزرگان انساندوست و نیکوکار جهان اطلاع دهند. اشخاصی مانند آقای راکفلر یـا کارنگی مـیتوانند کمک‌های عمده‌ای بـه این مؤسسه برسانند.

همراه بالا رفتن تدریجی‌ سنّ بـه خوبی درون مـییـابی کـه با افراد مناسب آن سنّ خود برخورد خواهی کرد. طرف‌های معاملات و مسابقات و همـه کار درون زندگیت بنا بـه سنت بالا مـیرود. اینطور فکر نمـی‌کنید؟ من درون عین حالی‌ کـه هنوز تازه داماد بودم و هنوز درون عشق بـه شاهزاده و در عین حال متشنج از فاجعه قتل پدر و برادر شاهزاده خانم سعی‌ بر آن‌ داشتم کـه از انجام وظائفم بـه عنوان رهبری به منظور هند اسلامـی و جامعه اسماعیلی کوتاهی‌ نکنم. درون سمـینار‌ها و کنفرانس‌ها نقش‌های محکمتری ایفا کردم. آنجا بود کـه متوجه یک اصل به منظور ۷۰ – ۶۰ مـیلیون مسلمـین هند شدم و آن با رأی اکثر مراجع تقلید مـیبود و آن اینکه منتظر کمک خارجی‌ نباشیم. متوجه شدم دنیـا بیش از اینـها سرش شلوغ هست که بـه خواسته ما وقعی نـهد. این ما هستیم کـه بایستی خود را اداره کنیم. این هست راز بقای ما درون طویل مدت.

این نتایج را من با سران اسلامـی هندوستان هنگامـی مـیگرفتیم کـه هنوز دنیـا شاهد دو جنگ جهانی‌ نشده بود و از فور پوینت خبری نداشت. با این احوال من راه سخت کوشی را پیشبینی‌ مـی‌کردم و فرا گرفتن هرچه فراتر علم درون مـیان قوم مسلمـین. خود کفأیی از خود گذشتگی‌ها لازم دارد، سخت کاری نیـاز دارد و امـید. امـید بـه پیشرفت. امـید بـه بهسازی اوضاع بشر و موجودات اطرافش. امـید بـه ایجاد یک نظم جهانی‌ عاری از عقده‌ها و قدرت ها. جنگ علیـه بی‌ تفاوتی‌ و بی‌ احساسی‌ داشت شروع مـیشد. یک بیداری بزرگ. هیچ قدرتش را بـه تو نمـیدهد. این را از همان اول وارد شدن بـه این مـیدان بایستی بدانی‌. سخت هست توازنی مـیان انسانیت و بقا تعیین ولی‌ مـیبایستی تعیین شود. این زمـین مال همـه هست و همـه بنده یک خدا. با ماست کـه هرکجای این کره خاکی کـه باشیم عضو سازنده و موفق جامعه خود باشیم. این هست سر آمد دعای صبح گاهی‌ من.

در تاریخ معاصر ثبت شده کـه اغلب اوقات این دانشگاه‌ها هستند کـه در کشور‌های نو بنیـاد و تازه بـه استقلال رسیده نقش “سکوی پرتاب” افکار و دولتمندی رهبران آنان را ایفا مـیکنند. درون آن زمان‌ها بـه یـاد دارم کـه گفته مـیشد کالج مـیسیونری امریکائی درون قسطنطنیـه نقشی‌ اساسی‌ درون روی کار آمدن بلغارستان جدید بـه عنوان یک کشور مستقل ایفا نمود. چهی‌ مـیتواند تاثیر دانشگاه امریکائی بیروت را درون بیداری ناسیونالیزم عربی‌ به‌‌‌ درستی‌ تخمـین بزند؟ الیگارته هم از این قاعده مستثنی نبود. ولی‌ یک فرق اساسی‌ مـیان دانشگاه الیگارته با دانشگاه‌های نامبرده موجود بود و آن این کـه آن دانشگاه کـه اساس پایـه گذاری پاکستان جدید را گذارد از داخل و از خودمان حمایت گردید و دست هیچ مؤسسه خیریـه یـا دانشگاهی خارجی‌ نبود و من بـه شخصه متوجه این اصل اساسی‌ بودم. بلی کشور مستقل پاکستان ثمره مستقیم دانشکده‌های این دانشگاه اسلامـی بود.

برگردیم بـه خاطرات بیشتر شخصی‌، من بعد ازب نسبی‌ سلامتی درون سفر بـه شمال هند بـه منزل بازگشتم. همان منزلی کـه شاهزاده خانم غمگین من خود را از دنیـا پنـهان کرده و گوشـه نشینی اختیـار کرده بود و من بـه او بسیـار حق مـیدادم. چه زود اوقات خوش با هم بودن از ما گرفته شد. بـه یـاد مـیاورم روز ازدواج مضاعف ما را. بلی ازدواج من با  عمو و پسر عمویم آقا شمس الدین با مان را. آن شب مـیهمانان بسیـاری از طبقات مختلف و از ملیت‌های مختلف حضور داشتند. دو مراسم ازدواج کاملا مطابق آداب و رسوم اسلامـی و پارسی‌ انجام گردید و من و آقا شمس الدین همبازی و همکار و شریک بسیـاری از مسابقات ورزشی بار دگر بـه اتفاق دست بـه یک تصمـیم اساسی‌ درون زندگی‌ زدیم.

متأسفانـه مـیبایستی اقرار نمایم کـه این بار و در آن تصمـیم اساسی‌ موفق نبودم. چه رفتار و کردار‌های من و شاهزاده بـه مرور زمان سرد تر و سرد تر مـی‌گشت و از سوی دگر مسئولیت‌های اجتماعی و دینی من درون بیرون از منزل فرصت بازیـابی یکدیگر را نمـیداد. بـه هیچ وجه منلاوجوه انتظار اتفاق آن فاجعه مضاف را درون خانواده نداشتیم. قضا و قدر دست بـه دست هم داده من و همبازی کودکیم را، کـه اکنون همسرم بود از هم جدا نمود. من بعد از آن جدائی از شاهزاده بـه سرعت جذب مسئولیت‌ها و فعالیت‌های اجتماعی شدم و همان قضا و قدر حکم کرد کـه دیگر من هیچگاه شاهزاده را نبینم. ایشان زندگی‌ آرام و خلوتی بر گزیده بودند و اوقات بسیـاری را درون نیـایش و به نماز مـیگذرانیدند.

 اگر ازدواجم ناموفق از آب درون آمد، بـه عزندگی‌ اجتماعی من با موفقیت‌های پیـاپی رو بـه رو بود و همـه اینـها از سال ۱۸۹۷ بـه بعد بـه وقوع پیوست. بـه این دلیل این سال را بـه خاطر دارم چون سال وحشتناکی بود. سال حمله طاعون. این فاجعه عظیم از مشرق قاره آسیـا و حتی گفته شده از هنگ کنگ شروع و مانند سیل خروشانی بـه طرف غرب روان گشت و مـیلیون‌ها قربانی گرفت. اواخر تابستان ۱۸۹۷ بود کـه موج طأعون بـه بمبئی رسید. ابتدا مسئولین امر و فرمانداری وقت آن را جدی نگرفته امـیدوار بودند کـه زود از مـیان برود ولی‌ متأسفانـه عآن‌ ثابت گردید و بمبئی شاهد فاجعه آمـیز‌ترین سال بقای خود شد. جامعه پزشکی‌ با مشاهده تعداد قربانیـان در بهت و حیرت فرو رفته بود. آن دوره کـه مبارزه با این بیماری وحشتناک بـه تکامل امروزه خود نرسیده بود جامعه پزشکان هندوستان را بـه حد اعقل اعتماد بـه نفس رسانیده بود و آثار عجز درون مـیان سردمداران و دولتمردان هویدا مـیبود.

تنـها کاری کـه از مقامات بر مـیامد اقدامات بـه اصطلاح پیش گیرانـه بود کـه برای صد‌ها هزار هندوی کاست ساکن کلبه‌ها و محلات فقیر نشین زیـاد کارگر نبود. فقط مـی‌گفتند پنجره‌ها را باز کنید و بگذارید نور خورشید و هوای تازه وارد اتاق شود. هزاران نفر بر اثر مواد شیمـیأیی ضدّ عفونت بیمار گشتند و آن نیز شد مزید بر علت. بلی شیوع طاعون نمای زشتی از خود بـه جای گذاشت. نـه تنـها اخلاق عموم بـه سرعت روی بـه فساد مـی‌گذاشت سر برگرداندن از قوانین اجتماعی و غارت و دزدی بـه سرعت افزایش یـافت. احترام‌ها از مـیان رفت و اعتماد‌ها جای خود را بـه شک و تردید و بد بینی‌ واگذار کرد. سیل اعتراضات و اهانت‌ها بـه مقامات دولتی بـه خصوص فرماندار وقت سرازیر گردید کـه اوج خود را با قتل یک مقام دولتی انگلیسی نشان داد. مردم وی را مقصر درون اغماض و سستی درون کنترل طأعون مـی‌دانستند.

همـه این فجایع هنگامـی رخ مـیداد کـه فرمانداری وقت بمبئی یک پزشک متخصص وبا بـه استخدام درون آورده بود. این پزشک حاذق کـه نامش پرفسور هافکین بود یـهودی و از روسیـه بود. او هنگامـی کـه به دولت گزارش خود و توصیـه خود را مبنی بر تلقیح عمومـی‌ علیـه وبا ارائه مـیداد ناگهان با یورش طأعون رو بـه رو شده بود. دکتر هافکین یک متخصص مـیکرب شناس بود. او نیز دیر متوجه شیوع طاعون شده بود ولی‌ از آنجا کـه یک فرد مصمم و پایدار درون استاندارد‌های انسانی‌ و پزشکی‌ بود نا امـید نبود و با پشتکار بسیـار بیماران را مـی‌پذیرفت و به واکسیناسیون علیـه طاعون درون نواحی دست نخورده امر نمود. گاه با خود مـیندیشام امری کـه او صادر مـیکرد از اوامر دولتمردان بی‌ دست و پا و عاجز بس‌ والا تر و مـهمتر بود.

دکتر هافکین دستور داده بود کـه از بیماران طأعون درون اتاق‌های مخصوص پذیرایی شود کـه تحت درمان قرار گیرند ولی‌ این تقاضای بزرگ و غیر ممکنی بود از کثرت بیماران درون حال مرگ. ناقوس مرگ همـه جای بمبئی بـه صدا درون آمده بود و قربانیـان مطابق مراسم دینی خودشان دفن مـی‌شدند کـه در مـیان آنان از افراد قوم من نیز بودند. من مصمم شدم من با پرفسور هافکین شخصاً تماس بگیرم و همکاری و حمایت خود را از او و تلاش مقدسش بـه وی اطلاع دهم. هرچه بود من نیز درون مورد پاستور و مـیکرب شناسی‌ مطالعاتی داشته‌ام و به اهم مقابله با امراض عفونی‌ از طریق واکسیناسیون واقف بودم. اولین اقدامـی کـه به نظرم رسید جواب بـه درخواست دکتر هافکین بود درون مورد ایجاد اتاق‌ها و محل مناسب به منظور پذیرش بیمارانی‌ کـه امـید بـه زنده ماندن رویشان بود. فورا تصمـیم گرفتم بزرگترین منزلم را کـه قصری بود نزدیک تالار آقا درون اختیـار کامل دکتر هافکین و بیمارانش بگذارم. این کوچک‌ترین کاری بود کـه مـی‌توانستم درون همکاری با این مرد مقدس م. پرفسور هافکین پیشنـهاد من را با کمال مـیل پذیرفت و دفتر کار و لابراتوار و بیماران خود را بـه آنجا نقل مکان داد.

برای دو سال تمام آن قصر مقر تحقیقات و مداوای بیماران پروفسور هافکین شد که تا این کـه دولت هند با مشاهدات کار‌های موفق آمـیز ایشان از پروژه حمایت کامل کرده با بودجه‌ای وسیع تر و امکاناتی بیشتر وی و بیمارانش را از منزل ما خارج نمود. من نیز آن قصر و تالار را وقف دانش و پژوهش نمودم کـه امروزه آن ساختمان‌ها قسمتی‌ از کالج سنّ مری درون مازاگوان مـیباشد. درون تمامـی این مدت من نقشـهای مختلف در کلاه‌های مختلف ایفا مـی‌کردم، گاه درون نقش رهبر دینی، گاه درون نقش یک شـهروند علاقمند و گاه رابطی بین برخی‌ از نـهاد‌های دولتی کـه کارهای لازم انجام گیرد و به بهترین و با صرفه‌ترین نحو این پروژه عظیم مبارزه با بیماری‌های عفونی‌ کـه در هندوستان آن زمان بیداد مـیکرد از زمـین کنده شود و به پرواز درون آید. شکر خدا موفق شدم نظر دولت و دست اندر کاران را روی این پروژه مـهم متمرکز و آنان را وادار بـه تصمـیمات بزرگ نمایم.

نتیجه فاجعه آمـیز طأعون همانطور کـه به اختصار ذکر کردم، بـه روی قوم مسلمانان و اسماعیلی‌ها نیز بی‌ تاثیر نبود و آن مرض خانمان بر انگیز از ما نیز سهم خود را گرفت.  درون این احوال و اوضاع مـیبایستی فورا عمل مـی‌کردم و تصمـیمات عمده‌ای مـی‌گرفتم. این اقدامات انسان دوستانـه درون آن سطح وسیع چالشی بود کـه یـا از طرف دولت مـیبایستی حمایت مـیشد یـا افرادی مثل من کـه شکر خدا توانایی لازم درون این چالش را درون خود و خاندانم مـیافتم. بلی بار سنگینی‌ بود جدال با آبله و طأعون ولی‌ مـیبایستی انجام مـیگرفت آن هم به منظور آدمـیزاد. مـیبایستی به منظور ترغیب دیگر متمولین هندوستان کـه تعداد‌شان کم نیز نبود، خود را مدل کار قرار مـیدادم کـه این کار با اقدامات وسیع و فوری من شروع گردید.

ومـیبایستی به منظور ترغیب پیروانم نیز اقدامات فوری انجام گیرد. آن اقدامات از وکسن زدن خودم شروع شد کـه در ملأ عام به منظور آموزش مردم انجام گرفت، و فرستادن آن تصویر بـه تمامـی جماعت خانـه‌های اسماعیلی درون آسیـای مرکزی و جنوبی، و اقداماتی بس بزرگتر بـه دنبال آن به منظور بر اندازی بیماری‌های عفونی‌ درون هند و آسیـا بـه طور کّل. با دیدن آن تصویر پیروان من کـه برخی‌ هنوز گرفتار آدب و رسوم طب قدیمـی‌ قوم خود درون نواحی مختلف بودند، با خیـال راحت و داوطلبانـه خود را درون اختیـار مأموران تلقیح گذاردند. این وقایع همـه هنگامـی اتفاق مـی‌فتاد کـه از سنّ من بیست سال بیشتر نمـیگذاشت. بلی آن روز‌ها نـه تنـها من و پرفسور هافکین بـه عنوان پیش آهنگان مبارزه سیستماتیک با امراض کشنده معروف شده بودیم، درون عین حال بـه خاطر مبارزه با طب خرافاتی بـه اصطلاح سنتی درون قاره آسیـا نیز زبانزد خواص و عام بودیم کـه دامنـه این همکاری بـه اروپا نیز کشانیده شد و روزنامـه‌ها از ما دو نفر مقاله‌ها نوشتند. راجع به  .. تیم‌ هافکین – آقا خان.

مـیتوانم اذعان نمایم کـه به عنوان امام شیعیـان اسماعیلیـه درون آسیـا آن تصویر نمودار اولین رهبری من مـیتواند باشد. چه هنگامـی کـه افراد آن نواحی خشن و دور از دسترس بـه دنیـای امروزه دید‌ند کـه امامشان خود را واک کرد بعد بر آنان نیز روا و حتی واجب هست که خود و خانواده خود را درون مقابل آن امراض ایمن سازند. بـه حق کـه قوم اسماعیلیـه درون اقصی نقاط دور افتاده آسیـای مرکزی و جنوبی از شیوع و کشتار طاعون و وبا کمترین تلفات را داشت و من ایزد تعالی را از این بابت شکر گذارم.

از قضای روزگار سال ۱۸۹۷ سال جشن برلیـان ملکه ویکتوریـا نیز بود کـه نشانگر پایـان شصتمـین سال ملکه‌ای ایشان بر انگلستان و کشور‌های مشترک الا منافع مـیبود. مانند دگر راج‌ها و فرمانداران محلی و رهبران دینی هندوستان من نیز بـه عنوان امام شیعه اسمـیلیـه به منظور تبریک بـه نزد نایب السلطنـه هند، لرد الجین رفتم. حضور من شامل نمایندگی از طرف مسلمـین غرب هندوستان و مردم پونـه و بمبئی نیز مـیشد. لرد الجین من را با گشاده رویی پذیریفتند و به اتفاق بـه ضیـافت نـهاری کـه به دعوت  فیلد مارشال‌، سرّ جرج وایت فرماندار کّل هندوستان بود رفتیم. او بـه سرّ جرج معروف بود و به او لقب اژدها کش داده بودند. واقعا کـه آن لقب مناسبش بود. سرّ جرج درون عین حالی‌ کـه فردی قده بلند، قوی هیکل و جنگ آزموده مـیباشد درون صورت خشن و جذاب او رگ “رمانس” را مـیتوانی‌ ببینی‌. او مـیتواند یک عاشق کلاسیک باشد و از عهده نقش “دونژوانی” بـه خوبی‌ بر آید. آنجا بود کـه من بـه عنوان جوانترین نماینده‌ای کـه از طرف سه‌ نـهاد آنجا حضور داشت مراتب تبریکات خود را توام با سه‌ درخواست بـه جناب نایب الا سلطنـه ارائه دادم.

من بـه بمبئی باز گشتم کـه خود را به منظور سفر بزرگی آماده سازم. مـهمترین قسمت زندگی‌ من بعد از سفر بـه اروپا آغاز گشت و من بـه آنجا مـیرفتم. مـیرفتم آن قاره کهن سال و مـهد انقلاب صنعتی را با هنر‌های بی‌ نظیرش درون نقاشی، مجسمـه سازی، و موسیقی‌ از نزدیک ببینم و بشنوم.

هنگامـی کـه اوج فاجعه و پسامد‌های آن کشتار طاعون و وبا را گذراندیم قرن جدید شروع شده بود.. قرن بیستم مـیلادی. درون آن هنگام من بـه واسطه تجربیـاتی کـه آموخته بودم بـه مردی واقع بین و آزموده تبدیل شده بودم. بـه مرد جوانی‌ کـه به معنی تمام کلمـه سرد و گرم چشیده روزگار شده بود آن هم بـه احد خود. با دیدن و شنیدن از دست رفتن گروه گروه از مردمان بی‌ گناه.. زنان، مردان، و کودکانی کـه مانند گل نو رسیده درون گزند روزگار پژمردند و به خاک رفتند. همـه آنـها من را مبدل بـه فردی مصمم درون خدمت و سر سپرده نسل بنی‌ بشر نمود. من آن عتماد بـه نفس درونی‌ راب کرده بودم کـه هیچ یک از بازی‌های روزگار قادر بـه شکستنش نبود. مشاهده جامعه بین المللی درون آن ایـام سخت و تقلای پایدار من نـه تنـها بـه اعتماد پیروانم درون قوم اسماعیلیـه تحکم بخشید بلکه بسیـاری از ساکنان کشور پهناور هندوستان و آسیـای مرکزی را نسبت بـه رهبری من خوشبین ساخت.

روزگاری بود کـه اروپا فارغ از هر گونـه تشویش و نگرانی‌ از بروز جنگ و بی‌ قانونی درون صلح و آرامش بسر مـی‌برد و پیشرو دانش و صنعت بود. این ترقیـات بـه خصوص درون دهه آخر قرن نوزدهم بیش از پیش نمایـانگر بود. من جوان بـه چشم خود تغییرات عمده‌ای درون دنیـای قدیم مـیدیدم و شاهد تحولات عمده‌ای درون علم و صنعت بودم. هنگامـی کـه برای اولین بار قدم بـه خاک اروپا گذاردم پنجاه سال از تشنج‌های ۱۸۴۸ مـی‌گذشت. بـه جز استثنأ جنگ کوتاه فرانسه و پروس درون ۱۸۷۰ صلح و پیشرفت بـه نظر مـی‌رسید کـه در دنیـا حکم فرمایی مـی‌کند و مردم بـه خصوص اروپا از نوعی آسودگی خاطر و اعتماد بـه خود بر خوردار بودند.

نمـیتوان گفت کـه صلح عمومـی‌ درون جهان را قبل از شروع قرن را جدید مدیون چه هستیم؟ ملکه بریتانیـا مایل هست قسمت عمده اعتبار آن را بـه خود اختصاص دهد. البته نمـیتوان منکر حضور نیروی عظیم دریـایی انگلستان درون اقصا نقاط دنیـا بود. بلی بـه خاطر مـیاورم آن کره جغرافیـایی دوران دبستان را کـه بیشتر آن‌ از دو رنگ تشکیل شده بود .. آبی‌  و صورتی‌. آبی‌ به منظور دریـا‌ها و اقیـانوس‌ها و صورتی‌ به منظور کشور‌های تحت حمایـه پادشاهی بریتانیـا ی کبیر. درون این کـه نیروی دریـایی انگلستان سالیـان سال قوی‌ترین نیروی دریـایی دنیـا بود شاکی‌ نیست. شاید بـه همان دلیل بود کـه در جهان قرن نوزدهم باعث نوعی ثبات بوده. انگلستان درون حقیقت از ۱۸۱۵ درون هیچ گونـه جنگ و درگیری عمده‌ای درون سطح جهان نبوده که تا مـیشود گفت ۱۹۱۴، شروع جنگ جهانی‌ اول.

مسافرت من با یک کشتی‌ مساگریس مریتایم کـه از خطوط جدید کشتیرانی لومسافری بود بـه همراه دو ‌ بسمت مارسی آغاز گردید. من مخصوصاً نام لورا اینجا از قول خودشان بـه کار مـی‌برم کـه بگویم هیچ تحت تأثیر این کشتی‌ بـه اصطلاح لوو آخرین مدل نرفتم. چه بـه جرأت مـیتوانم ادعا کنم کـه همان کشتی‌ قراضه‌های مسافری قدیم بسی‌ راحت تر و جای دار تر مـی‌بودند. چه درون مـهندسی‌ کشتی‌‌های مسافری جدید درون ابعاد کابین‌ها صرفه جویی بسیـاری شده کـه به راستی‌ از مسافر سلب آزادی حرکت مـی‌کند. با رنگ و دکوراسیون کروم نمـیتوان آن راحتی‌ را تعویض نمود. بـه هر صورت، بـه مارسی رسیدیم و از مارسی بـه نیس رفتیم. درون آن فصل زمستان اوج مسافران بـه جنوب فرانسه و ساحل کوت دا زور بود. ما بـه زحمت توانستیم اتاقی درون یک هتل پیدا کنیم.

ساحل ریویرا مـیتواند نمودار مناسبی به منظور خاندان‌های پادشاهی اروپا و روسیـه باشد. تجمع این همـه دوک و دوچس انگلیسی و گرند دوک‌های اتریشی‌ و آرک دوک‌های روسی و مـیلیونر‌های صنایع راه آهن و کشتی‌ سازی و پارچه و تاجران عمده همـه درون آن خط باریکه ساحل کوت دازور دیده مـیشوند کـه اغلب ویلا‌ها و کاخ‌های خود را دارا هستند. دیگر شاهزادگان و امپراتو ر‌های اتریشی‌-مجارستانی، و خوانین و فئودال‌های کشور‌های بالکان کـه از سلطه عثمانیـان و روس‌ها بـه در آمده اند. ملکه ویکتوریـا درون هتل سیمـیز آپارتمان مخصوص خود رای داشت کـه نصیب من و همراهانم شد. سوئیت مخصوص ملکه با اجازه و توصیـه خودشان تحت اختیـار من قرار گرفت.

من، پسری از بمبئی،  آنجای‌ را نمـیشناختم. فکر مـی‌کنم آنجا بیشتر با خدمـه هتل صحبت مـی‌کردم که تا با این اشخاص بالا رتبه اروپایی. ولی‌ که تا آنجا کـه مـی‌توانستم بـه حرف‌ها گوش مـیدادم و اطرافم را خوب مـی‌نگریستم. کالسکه سواری‌های بلند مدت از سیمـیز که تا منت کارلو درون امتداد ساحل را دوست مـیداشتم. رستوران‌های لوو فروش گاه‌ها و مغازه‌های اجناس گرانبها، جواهر فروشی هایی کـه زیباترین و درشت‌ترین الماس‌ها و برلیـان‌ها و مروارید‌ها رای به منظور ثروتمند‌ترین اروپا درون آنجا تهیـه دیده بودند. چه درون مونت کارلو چه درون کن و یـا نیس همـه ملبّس بـه آخرین مد و در کالسکه‌های مزین و اسب‌های کشیده و بلند با سورچی‌ها و خدمـه خوش پوش درون آمد و رفت بودند.

بلی من درون سواحل ریویرا خیـابان هایی مـیدیدم تمـیز و گلکاری شده با مردمانی با وقار و متموّل. با این کـه تمامـی شـهر‌های ساحل کوت دازور از درامد نسبی‌ بالائی برخوردار هستند ولی‌ متوجه بودم کـه در سایر شـهر‌های فرانسه مردمان بـه خوبی البسه مناسب فصل بـه تان مـیکنند و از ژنده پوش، آن طوری کـه در هندوستان بـه دیدنش عادت کرده بودیم خبری نبود. خانواده‌ها حتما یک غذای گوشتی درون روز مصرف مـید درون حالیکه بـه خوبی مـیدانم گوشت به منظور نیمـی از جمعیت هند یک آرزوی کمـیاب است. من بـه طور کّل متوجه شدم کـه در اروپا مردمان از سطح زندگی‌ بالا تر از حد متوسط زندگی‌ مـیکنند و با این کـه از طبقه شاهزادگان و فئودال‌ها نیز برخوردارند ولی‌ اکثر مردم بـه رفاه نسبی‌ روزگار را مـیگذرانند.

ولی‌ مـیبایستی اقرار نمایم کـه هتل محل اقامتم درون ریویرا از گرانترین هتل های اروپا مـیبود بـه طوری کـه کرایـه هتل به منظور من و دو نفر همراه، بدون هیچ گونـه مخارج اضافی یـا تفریحی دیگر دویست فرانک طلا درون روز مـیشد کـه برای شخصی‌ مانند من نیز از حدود مناسبش خارج مـیبود. بـه معیـار امروزه آن حدود چهل هزار فرانک مـیشود. البته یک فاکتور دیگری را مـیبایستی درون نظر گرفت و آن فاکتور سطح زندگی‌ مـیباشد. همانطور کـه سطح زندگی‌ متوسط از دوران سخت بـه دوران راحت تر رسیده قیمت زندگی‌ لونیز پایین آمده بـه طوری کـه امروزه آن اقامت درون همان هتل حدود شش که تا هفت هزار فرانک درون روز مـیشود کـه هنوز رقم چشم گیریست.

من ده روز فراموش نشدنی‌ درون ریویرا گذراندم و سپس عازم پاریس شدم. با قطار. واگن‌های مسافری قطار‌های دوران ماشین بخار کوچک و پر صدا بودند. آنچه درون مورد کمـی‌ فضا و راحتی‌ کشتی مسافری گفته بودم حال درون نظرم بـه مانند اتاقی اشرافی و راحت مـیامد. بالاخره بـه پاریس رسیدیم. همان پاریسی کـه از بلووار‌هایش و سالن‌های تئاترش خوانده بودم. همان پاریسی کـه از دو ناپلئون و بالزاک و بره خوانده بودم. درون هتل معروف بریستول اقامت کردم. روز بعد از سفارت انگلیس دیدن کردم. درون غیـاب سفیر معاونش بـه من و همراهانم خوشامد گفته یک معرفی‌ کلی‌ پاریس را برایمان شرح داده آدرس محل‌های دیدنی‌ را درون اختیـارم نـهاد.

از موزه کرناوالت بـه موزه لوور رفتم سپس بـه بیبلیوتک ناسیونال رفتم. آنجا من را یکی‌ از اساتید زبان‌های شرقی‌ بـه نام سولمون رینوک تحویل گرفت و راهنمایی مـیکرد. هنگام مرور کتب دست نوشته فارسی و عربی‌ او از من خواست کـه برایش از آن کتب کمـی‌ قرائت کنم و من با کمال مـیل پذیرفتم و صفحه‌ای از فارسی و مقداری از یک کتاب عربی‌ برایش خواندم و او پیدا بود کـه از شنیدن از زبان‌ها لذت مـی‌برد. وی سپس بـه من تبریک گفت به منظور صراحتم درون خواندن آن مطالب بـه فارسی و عربی‌ و شگفتی خود را ابراز نمود از این کـه من نـه تنـها بـه فرانسه و انگلیسی کاملا مسلط هستم بلکه این دو زبان مشکل شرقی‌ رای نیز‌ بـه خوبی مـیدانم. من نیز از او به منظور اداره یک چنین مؤسسه و اداره مرکزی به منظور زبان‌های فارسی و عربی‌ تشکر کردم و ضمنا تعجب کردم (البته این را بـه او نگفتم) کـه چرا از اینکه مـی‌بیند من بـه این دو زبان مادری و آبا اجدادیم مسلط هستم تعجب مـی‌کند! او مـیبایستی از تسلطم بـه انگلیسی و یـا فرانسه تعجب مـیکرد.

دوست من دکتر هافکین درون بمبئی معرفی‌ نامـه ای از من به منظور دکتر رو مسئول وقت انیستیتو پاستور مرقوم کرده بودند. من ایشان را درون دفترشان ملاقات کردم و ایشان من را با خوشرویی پذیرا شدند. از دکتر رو به منظور تشکیلات مفصلی کـه در هندوستان اداره مـید تشکر نموده خواستار ادامـه و افزایش کمک یـای واکسنی علیـه بیماری های عفونی‌ و نسل بر انداز شدم کـه ایشان با خرسندی گوش فرا دادند و قبول زحمت نموده پزشک ها ی بیشتری بـه نواحی گسترده تری ارسال داشتند.

غروب بعد از دیدار از انیستیتو پاستور و دکتر رو بـه تئاتر رفتم به منظور شنیدن و دیدن یک نمایش اپرا. هنوز فصل جدید اجراها درون پاریس شروع نشده بود و شاید بـه این دلیل بود کـه من آن صحنـه پردازی با شکوهی را کـه در ریویرا دیده بودم درون پاریس نیـافتم. با تمام این احوال درون یکی‌ از دیدن هایم موفق بـه دیدن و شنیدن صدای معروف مادام بارتت درون آمفی تئاتر کمدی فرانسه شدم. آن زمان فکر مـی‌کنم مادام بارتت از موفقترین و خوش صدا ترین های خونندگان اپرای زمان خود بود. حال نیز بعد از سالیـان دیدن تئاتر و اپرا هنوز فکر مـی‌کنم مادام بارتت از برجسته ترین هنرمندانی هست که که تا به حال دیده ام و رأی من درون مورد ایشان تغییر نکرده. البته بـه تماشای خواننده معروف سارا برنـهاردت نیز رفته ام ولی‌ مـیبایستی اقرار کنم کـه من رای مأیوس کرد. او هیچ بـه خوبی مادام بارتت نبود. درون آن دیدارم از پاریس بـه چندین اپرا و تئاتر رفتم کـه همگی بـه جز فوست کار مـیربیر بودند. هنوز کـه هنوزه اجرایی بـه زیبائی و خوبی‌ کار های مـیربیر ندیده ام و افسوس مـیخورم کـه از او هیچگاه آن‌طور کـه شایسته او بود تجلیل نشد. شـهرت وی ناگهان افتاد و من از ناروای ای کـه در تجلیل از آن آهنگ ساز پر استعداد شد افسوس مـیخورم. البته نمـی‌گویم او مثل واگنر هست یـا با موتزارت و وردی برابری مـی‌کند ولی‌ معتقدم باز سازی آهنگهای مـییر بیر هم اکنون نیز مـیتواند از موفقیت بالایی بر خوردار باشد.

از پاریس عازم لندن شدم. درون انگلستان دیگر من آن مسافر معمولی درون فرانسه نبودام بلکه مـیهمان رسمـی‌ ملکه ویکتوریـا بودم. درون ایستگاه مرکزی قطار لندن هیئتی از اشراف و ملازمـینی از کاخ بکینگهم از طرف ملکه بـه استقبالم آمده بودند. من بـه پایتخت و مرکز امپراطوری بریتانیـای کبیر رسیده بودم. از طرف دفتر فرماندهی هندوستان نیز سرّ جرالد فیتزجرالد بـه استقبالم آماده بودند. ایشان سمت معاون سیـاسی فرماندار هندوستان را دارا مـی‌بودند. من را بـه هتل البمرال درون پیکادلی بردند کـه محل اقامتم درون تمامـی مدت اقامتم درون انگلستان بود. تمام بهار و تمام تابستان آن سال.

به محض ورودم بـه هتل دوک کنوت کـه در دوران کودکی با خانوأده من درهندوستان بسیـار نزدیک بود بـه دیدارم آمد و مدت طولانی‌ نزدم ماند. پیدا بود کـه مراقبتت و مواظبت خاندان سلطنتی بریتانیـا از من هیچ کم نشده بود. لندن دهه نود همانطوری بود کـه در کتاب ها و جرائد مـیخواندم. مرکز تجاری دنیـای متمدن آنروز و غرق درون جلا و شکوه و اعتماد بـه نفس. سمبل قدرت دوران ویکتریـایی دورانی کـه در آن از امنیت کامل و نفوذ کامل برخوردار مـیبودی. هرچقدر متد حکومت و تسلط همچنان از اصول و روش قدیم و خشک پیروی مـیکرد و دفتر هندوستان توسط افرادی با استبداد و با انضباط سالیـان پیشین اداره مـیشد باز با همـه این احوال فرد‌ دسیپلین و انضباط قوی و قدرت را درون آن چند هکتار زمـین احساس مـیکرد.

از ظاهر لندن بـه نظر مـیامد کـه قدرت و اختیـار بـه طرزی با شکوه حکمفرما بود. قدرت خرید پوند استرلینگ تقریبا هشت برابر پوند کاغذی امروز بود. با اینکه تفاوت ما بین فقیر و غنی محسوس بود ولی‌ راه پیشرفت و رسیدن بـه آرزو های شـهروندان باز بود. دولت بـه خانواده های نیـازمند آن‌طور کـه در دیگر ممالک اروپایی شنیده بودم کمک نمـیکرد ولی‌ امکانات پیشرفت به منظور همـه اعضای اجتماع انگلستان موجود بود. هری‌ با لیـاقت و کار و ابتکار مـی‌توانست خود را بـه درجات بالا برساند. قدرت اقتصادی و سیـاسی درون دست عده ای محدود بود کـه عمد‌تاً خاندان سلطنتی را شامل نمـی‌شد چه آنان جزوی از آن حلقه تسلط و قدرت مـی‌بودند. تعداد سرمایـه دارن عمده صنعتی‌ بـه سرعت رو بـه افزایش بود و حلقه قدرت و مکنت را گسترده تر مـیکرد. من جوان کـه در مـیهن خود شاهد فقر مطلق بودم و از حکومت دیکتاتوری و سلطه طلب این افراد درون آن بخش از دنیـا آگاهی‌ داشتم بـه خوبی بـه این امر واقف بودم کـه ملکه بریتانیـا فقط حکم سمبل قدرتمندی را داشت کـه بسیـاری از سر سپردگانش درون قدرت مطلق و ثروت های افسانـه ای تسلط داشتند. من نیز بـه خاطر مقام و موقعیتم درون جهان اسلامـی و کشور هندوستان بـه نوعی درون این حلقه پذیرفته شده بودم و مورد اعتماد دست اندر کاران سیـاسی و سرمایـه داران شده بودم.

از روز اول ورودم بـه لندن مقدمات و تشرفات خاصی‌ به منظور دیدار‌هایم با دست اندر کاران کشور تهیـه و هماهنگ شده بود. من بسیـار زود خود را مـیان با نفوذترین افراد امپراطوری بریتانیـای کبیر یـافتم. تمامـی درهای اجتماع برویم باز بود و من هم بـه هر دری سری زدم. از اپسون گرفته که تا اسکات که تا بازار جدید، و دیگر نقاط دیدنی‌ لندن سر زدم. ضیـافت شامـی درون خانـه لنسدان،  درون منزل کـه چه عرض کنم منشن لرد ریپن و لرد ری بـه صرف شام و گفتگو دعوت شدم، مـیهمنی شبی‌ درون منشن بزرگ دوکال، بـه اپرا، گاردن پارتی ها، و تعطیلات آخر هفته درون خانـه ییلاقی مشرف بـه دریـاچه و کوهستان سر سبز و خرم، همـه و همـه بـه طرزی‌ مطلوب و مقبول اداره مـیشد و کمال سعی‌ بر آن مـیرفت کـه سفر من بـه انگلستان سفری آموزنده توام با تفریح و ملاقات و آشنائی با دست اندر کاران و طراحان وقایع دنیـای ویکتوریـا انجام پذیرد.

لباس رسمـی مناسب وقت و تشریفات همواره درون اجتماع آن زمان انگلستان بر تن اشخاص دیده مـیشد. من نیز بنا بـه اقتضای شرائط از این آداب بی‌ تأثیر نبودام و به مصداق معروف؛ خواهی‌ نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو، با البسه رسمـی‌  واجد شراط درون مجالس حضور مـیافتم. کت فراک و یخه آهاری، کت صبگاهی، دستکش و کلاه ابریشمـی کـه همواره رعایت مـیشد صرف نظر از دمای هوا. رژه یکشنبه‌‌ها درون هاید پارک کـه از طرف کلیسای انگلیکن اجرا مـیشد مراسمـی دیدنی‌ به منظور عموم بود کـه با تجمل و انضباط و رنگ‌های گوناگون توام بود.

دیدار‌هایم با تمامـی طبقات مردم انگلستان بـه طرزی کامل هماهنگ شده بود. از دیدار با شخص اول، ملکه، که تا دیدار با نخست وزیر و وزرا. از همـه  دیدن کردم. اکنون کـه به یـاد مـیاورم آن دوران را آن دنیـای پر قدرت، رنگارنگ، و در عین حال فانی را بـه خاطر مـیاورم. دنیـایی کـه هیچ آثاری امروزه از آن دیده نمـی‌شود. دنیـای محو شده.

ملاقات من با ملکه ویکتوریـا درون کاخ وستمـینستر انجام گردید. ملکه مرا با گشاده رویی هرچه تمام تر پذیرفتند. آن اولین ملاقات من با ملکه مـیبود. تنـها شخص حاضر درون تالار، معلم و مشوق کودکی من دوک کنوت بود. با حضور دوک من اعتماد بـه نفس بیشتری درون مقابل ملکه ممالک هم پیمان احساس مـی‌کردم.

ملکه پیچیده شده درون پوشاک پر پارچه مشکی‌ بـه روی کانپه‌ای نشسته بود. آیـا او بلند قد بود یـا کوتاه قد، چاق بود یـا لاغر، درون آن شرائط قادر بـه تشخیص آن نبودام. آن شال بلند و لباس سیـاه رنگ امکان چنین حدسی را از شما مـیگرفت. من دستی‌ را کـه به سمتم دراز کرد بوسیدم. او از سابقه آشنائی دوک کنوت با من و خانواده من ابراز اطلاع کرد. لهجه غریبی داشت .. مخلوطی از اسکاتلندی و آلمانی. لهجه آلمانی ملکه ویکتوریـا بـه خوبی احساس مـیشد و جای تعجبی هم نبود. او از مادری آلمانی بـه دنیـا آمده و رشد یـافته بود. مادری کـه از شاهزادگان آلمان بود و صاحب اختیـار و فرماندار زمان خود بـه نام بارونت لهزن. بلی لهجه آلمانی ملکه بدون هیچ رودر بایستی‌ درون مکالمات وی شنیده مـیشد بـه خصوص هنگامـی کـه کلمـه “سو‌” را تزو تلفظ مـیکرد.

ایشان لطف کرده من را از انجام وظایف زانوزدن و ابراز بندگی معاف نمودند و لزومـی درون گذاردن نوک شمشیر بـه روی شانـه‌‌هایم ندید‌ند آن هم صرفا به منظور اینکه من نیز یک شاهزاده هستم کـه جدم زمانی‌ نـه‌ چندان دور امپراتور پارسیـه بزگ مـیبود و آن کشور همچنان توسط اعقاب وی پادشاهی مـیشود. ملکه بدون آن تشریفات حکم خود را مستقیماً بـه من عطا نمود بخصوص کـه چندی قبل از آن با پادشاه پارسیـه، ناصرالدین شاه درون کاخ بوکینگهام دیدار داشته و از وی پذیرایی نموده بود. ملکه از شکل و حمایل امپراطور پارسیـه تعریف مـینمود و از هوش و درایت وی بـه من باز مـیگفت و با تعجب و لحنی شوخ آمـیز ملکه بـه یـاد مـیاورد کـه سر شام ناصرلدین شاه مارچوبه‌هایش را با کارد و چنگال بـه دو نیم کرده و طرف تحتانی آنرا مصرف نموده بود. ” شاه جوانـه‌ های مارچوبه‌ را نپسندید”. من ناصرالدین شاه را ملاقات نکرده‌ام ولی‌ مـیدانم ناصرالدین شاه مشاور مخصوصی درون خلوت و در جمع درون کنار خود داشتند کـه به وی لقب صدیق خلوت را عطا نموده بودند و بسیـار مورد اعتماد و علاقه شاه بودند. ایشان کـه نویسنده، شاعر و شطرنج باز ماهری مـی‌بودند با من نیز بـه نوعی خویشی داشتند. مرحوم مـیرزا ابراهیم خان صدیق خلوت کـه اعقاب وی بعد‌ها نام خلوتی را برگزیدند شعری پرداخته اند کـه خیلی‌ بـه دلم مـینشیند. او درون مدح خالق یکتا و آرزوی بـه او رسیدن اینطور مـی‌گوید
صد شکر کـه جان دادم و دیدار تو دیدم              هیـهات کـه دیدار تو را مفت خ

من اولین لقب خود را از ملک ویکتوریـا تحویل گرفتم. شوالیـه آقا خان. بـه یـاد ندارم کـه از دریـافت آن لقب بالای دربار بریتانیـا چه احساسی‌ داشتم. آن شب را من بـه دعوت ملکه به منظور شام ماندم. شبی‌ فراموش نشدنی‌ با ملکه ویکتوریـا و ش پرنسس بیتریس، پرنسس هنری از باتنبرگ، و مادر ملکه انا ی اسپانیـا. ملکه همچنان آن البسه تمام مشکی‌ را بـه تن داشت. البسه مشکی‌ بـه صورت روزانـه انتخاب شخصی‌ وی بود بعد از فوت شوهرش. یک دستبند پهن مزین بـه برلیـان‌ها کـه تصویر مـینیـاتور پرنس کنسورت را احاطه کرده بود. آن تصویر درون ابعأدی حدود سه‌ اینچ درون دو اینچ بـه نظر مـیامد. ملکه آن موقع هفتاد و نـه‌ سال داشت. وی صحبت هایی بر سر شام ایراد مـیکرد کـه همـه از قدرت و عتماد بـه نفس بالایی‌ حکایت مـیکرد کـه در عین حال با خلوص نیت و احترام متقابل و آدابی خوشاینده‌ا توام بود.

آنشب درون حضور ملکه ویکتوریـا بر سر مـیز بلند شام شخصیت‌های دیگری نیز حضور داشتند از جمله لرد چنسلر کـه ارل منطقه هلسبری هستند، شخصی‌ کوچک اندام با ظاهری افتاده. ملکه کـه متوجه مکث من بـه روی لرد چنسلر شده بود با نزدیک دهانش بـه گوش من من را متعجب کرد و در عین حال خشنود از اطلاع کوتاه درون مورد آن مـیهمان که  او یک وکیل حاذق  و یک دولتمرد است.

ملکه سپس از من درون مورد اوضاع هندوستان پرسید. کـه آیـا حکمرانان منتصب از طرف وی افراد مثبتی بوده یـا اینکه مورد بی‌ علاقگی مردم هستند. من پاسخ دادم کـه اتباع انگلیس و فرمندارانی کـه من و خانواده‌ام با آنان سر و کار داشتیم بسیـار افراد محترم و مـهربانی بودند و من کودک را از همـه گونـه لطف و خوش رفتاری بی‌ بهره نمـی‌گذاشتند. بـه خصوص هنگامـی کـه به شکلات و شیرینی‌‌های خوشمزه اروپایی مـی‌رسید! این باعث خنده حضار گردید. تمامـی خدمـه درون سالن افراد هندی بودند کـه اغلب خدمـه درجه دو ملکه را تشکیل مـی‌دهند.

شام مفصل و در مراحل مختلف غذاهای مختلف ارائه مـی‌گردید. پرس بعد از پرس، سه‌ چهار نوع گوشت، پودینگ داغ و پودینگ سرد، همراه با مـیوجات مختلف گلخانـه قصر کـه همـه بـه موقع رسیده و آفتاب دیده بودند و بسیـار شیرین و آبدار. کل مـیهمانی سر مـیز شام حدود یک ساعت و نیم بـه طول انجامـید. حدود نـه‌ و ربع شروع و یک ربع بـه یـازده مانده بـه اتمام رسید. ملکه بر خلاف رعایت سنش مـیبایستی اقرار کنم کـه خوب خورد و نوشید. هر گونـه ی کـه آورده شد و تمامـی پرس‌ها و هردو پودینگ‌ها را از ته دل بلعید. بعد از شام مـیهمانان درون اتاق نقاشی نزد ملکه بودند و وقت مـی‌گرفتند به منظور صحبت‌های بیشتر شخصی‌ و خصوصی با ملکه. ملکه ویکتوریـا آنشب بـه من پرتره جواهر نشانی‌ از خودش اهدا نمود کـه با گًل سرخ انگلستان، شاخه برگ اسکاتلند، و چنگ ایرلند کـه سمبل اتحاد و هم آهنگی مـیباشد طراحی شده بود. چنگ از زمرّد بود، گلها ی سرخ از یـاقوت و شاخه ها از برلیـان‌های زرد و سفید.

ملکه – امپرس ویکتوریـا بـه خوبی از وظایف خود مبنی بر اداره مستعمرات  بـه خصوص هندوستان آگاه مـیبود. وی بـه من مـیگفت کـه امـیدوار هست که اتباعش هنگام ورود بـه مسجد مسلمانان همان احترام را کـه برای کلیسا‌های شـهرشان قائل مـیشوند حفظ کنند و رستگاری هندیـان را صادقانـه از خداوند خواستار شد. احترام بـه آداب و رسوم مردمان مختلف تحت حمایـه پادشاهی بریتانیـا برایش درون درجه اول اهمـیت مـیبود بـه خصوص هنگامـی کـه دین و مذاهب مطرح مـیبود. ملکه بـه تمامـی القاب و مدارج اجتماعی هندوستان توجه خاصی‌ داشتند و همواره تأکید بر تساوی آن مدارج با عناوین اروپایی مـید. من از این طرز تفکر ایشان خرسندم.

اقامت درون انگلستان بـه مدت چند هفته بـه من فرصت آشنائی با دیگر شاهزادگان آن خاندان را داد بـه خصوص شاهزاده ولز کـه بعد‌ها پادشاه ادوارد هفتم گردید. ایشان از ابتدای دیدارمان با لطف و خلوص نیت خاصی‌ با من روبه رو گردیدند و من آن خوش نیتی را درون وی مـیخواندم. پرنس ولز مرا عضو افتخاری کلوپ مالبرو نامـید کـه از قرار از والاترین کلوپ‌های انگلستان هست اگر از همـه بالا تر نباشد. عضویت درکلوپ مالبرو آسان نیست و صد البته، ارزان نیست! کمـی‌ بعد، یعنی‌ اوائل سال ۱۸۹۹ او مرا عضو دائم کلوپ اعلام داشت.

حتی که تا به امروز کـه حدود پنجاه سال از آن سال مـی‌گذرد من هنوز عضو کلوپ مالبرو – ویندهم هستم و هر موقع کـه در لندن باشم حتما سری بـه آنجا مـی و روزنامـه‌ها را نگاه مـی‌کنم. درون آخرین دیدارم سرایدار پیر کلوپ بـه من اظهار مـی‌داشت کـه ما دو نفر، منظورش من و او بود، از قدیمـی‌ترین اعضای این کلوپ هستیم. کاملا راست مـیگفت، او درون سال ۱۸۹۶ یـا ۹۷ بـه کلوپ مالبرو پیوست و با هم خاطرات بسیـاری را بـه شراکت داریم. شخصیت‌های مختلف و با نفوذ پنجاه سال از تاریخ معاصر انگلستان. بلی من و سرایدار پیر کلوپ مالبرو مـیتوانیم ساعتها بنشینیم و از آن دوران صحبت‌ها کنیم.

در دهه آخر زندگی‌ پادشاه ادوارد هفتم من افتخار دوستی‌ نزدیکی‌ با وی داشتم کـه از تشریفات و مراسم رسمـی‌ فراتر مـیرفت. با آنکه تفاوت سنّ ما زیـاد بود، او پیرمردی و من جوان، با این حال از مصاحبت یکدیگر مفرح مـیشدیم. بلی من و پادشاه درون شب نشینی هایی چند غروب را بـه سر کردیم. من درون نگاهش همـیشـه آن نیکبینی را مـیدیدم اگر بخواهم درون یک کلمـه پادشاه ادوارد هفتم رای توصیف کنم، مـی‌گویم نیک‌ خواه. بلی مـیدانم کـه او بـه داشتن علاقه داشت و زندگی‌ خوبی مـیخواست و کرد ولی‌ آن زندگی‌ خوب را به منظور همـه افراد مملکت‌های تحت پادشاهیش، از پایینترین که تا بالاترین مـیخواست. او نیکی‌ را سرمد کارها مـی‌دانست.

پادشاه همـیشـه بـه راه حل‌های ریشـه کنی درد و رنج مـی‌اندیشید. مـی‌دانم کـه علاقه او بـه ساختن بیمارستان‌های متعدد از روی انجام وظیفه پادشاهی او نبود. همـینطور به منظور ارضا نمودن حس کامـیابی و نمایش توانایی او نبود. پادشاه ادورد هفتم بـه زندگی‌ علاقه و احترام خاصی‌ مـی‌داشت کـه آنرا به منظور همـه بندگان خداوند مـیخواست. شاید به منظور این کـه خودش درون درد و رنج مـیبود. دو قول از او بـه یـاد دارم. اولی‌ درون مورد کشف درمان سرطان بود کـه مـیگفت: “آنی‌ کـه درمان این مرض کشنده را کشف نماید شایسته بالاترین ارج و قدر نـهی بانی‌ بشر مـیباشد و مجسمـه او درون تمامـی پایتخت‌های اروپا مـیبایستی بنا شود. من خلوص نیت او را درون صدایش مـی‌شنیدم. و دیگری درون مورد بیماری‌های قابل پیشگیری. “اگر قابل پیشگیریست چرا نشود؟” بـه این طریق برنامـه‌های واکسیناسیون کشورهای تحت حمایت پادشاهی ادوارد هفتم بـه مرز‌های نو رسید.

سال ۱۹۰۴ هنگامـی کـه صحبت از یک دیدار رسمـی‌ از هندوستان توسط ولیعهد کـه بعد‌ها شد جرج پنجم درون مـیان بود من درون انگلستان بودم و پادشاه ملازمش را بـه دعوت از من فرستاد کـه در کاخ بوکینـهام به منظور یک دیدار خصوصی بـه حضور وی برسم. آنشب پادشاه از من سؤالات بسیـاری درون مورد اوضاع و شرائط بیمارستان‌ها درون هندوستان پرسید. از صحبت‌هایش پیدا بود کـه دانائی قابل توجهی‌ درون زمـینـه بهداشت و تندرستی داشت. پادشاه ادوارد بـه خصوص نگران شرائط و ارائه خدمات پزشکی‌ و پرستاری درون شـهر‌های بزرگ مانند کلکته بود کـه به خاطر جمعیت بالا بـه بیماران آن‌طور کـه باید و شاید نمـی‌رسند. او بـه من اظهار داشت کـه به فرزندش تکلیف نموده کـه در سفرش بـه هندوستان درون این زمـینـه گزارشی برایش تهیـه نماید. وی مبّلغ ترک شـهر‌های پر جمعیت و نقل مکان افراد بـه نواحی مرتفع و کوهستانی بود کـه ساکنان را از امراض واگیر بـه دور نگاه مـیدارد بـه خصوص سلّ.

نزدیک بـه دو سال بعد، درون تابستان ۱۹۰۶ پادشاه درون یک نشست نسبتا طولانی بـه من ابراز تمایل از احداث مراکز درمانی بیماری سلّ و حمایت از برنامـه‌ای کـه خود من شخصاً آنرا بـه عهده گرفته بودم نمود. تمامـی‌ این صحبتها به منظور من نمایـانگر علاقه شخصی‌ پادشاه ادوارد بـه انسانیت مـیبود. آن بیماری مـهلکی کـه جان سالم از آن بدر آورد آنـهم درست قبل از تاجگذاری او وی را همواره بـه تندرستی مردمان علاقمند ساخته بود. پادشاه متعاقب گزارش مشروح ولیعهد خود و دیگر گزارشات مسئولین دست اندر کار بـه من قول همکاری نزدیخاوتمندانـه داد کـه من را تحت تأثیر بسیـار قرار داد.

 آن زمان شایع بود کـه پادشاه ادوارد احساسات ضدّ آلمانی مـیداشت کـه کم کم داشت علنی مـیشد. بـه خصوص از هنگامـی کـه با قیصر آلمان، ویلهلم دوم کـه ادوارد عمویش نیز مـیشد اختلافات خانوادگی عمـیقی پیدا کرد کـه آن را نیز با احساسات ناسیونالیستی خود آمـیخت. من این را هم از زبان خود پادشاه مـی‌شنیدم هم از سفرای کبرا و با نفوذی مانند بارون فون اکردستین و کنت ولف مترنیچ کـه هرکدام درون سفارت لندن از صاحب اختیـاران کّل دوران خود بودند. خوشبختانـه اختلافات خانوادگی ما بین خاندان‌های سلطنتی امپراطوری بریتانیـا ی کبیر و آلمان بزرگ رو بـه بهبودی نـهاد کـه دو شخص نامبرده درون حل اختلافات درون سطح کشوری نیز از افراد موًثر و با نفوذی بودند. هیچ جنگ با آلمان را نمـیخواست. هنگامـی کـه به من بـه طور خصوصی اظهار مـیداشتند کـه پادشاه مایل بـه برقراری دوستی‌ و ارتباطات مجدد با آلمان مـیباشند بـه اتفاق نفسی از راحتی‌ کشیدیم بـه خصوص کـه پادشاه برادر زاده خود را قلبا دوست مـیداشت با اینکه اختلافات شخصی‌ و مشکلی را با او دارا مـی‌بود.

روابط آلمان و انگلیس درون حقیقت هیچوقت قطع نشد فقط بـه اصطلاح بـه کارکنان اسکلت رسید ولی‌ چند صباحی بود کـه بیم از قطع بـه کّل و فرا خواندن تمامـی اعضای سفارت خانـه‌ها مـیرفت کـه به شکر خدا بـه وقوع نپیوست. قیصر مرد جوانی‌ بود کـه بیش از یک دهه بر آلمان حکم فرمایی مـیکرد و بر تمامـی امور مملکتی دخالت مستقیم مـیداشت بر ععمووی سالخورده ا‌ش کـه در انگلستان از این نعمت محروم شده حتی روادید خارجه را نیز بـه حضورش دیگر نمـیبرند.

قیصر جوان از رفتاری تند برخوردار مـیبود و به قضاوت‌های عجولانـه و به تحکیم خود درون جمع معروف بود. تلاش‌های عموی سالخورده و مسبوق درون پادشاهی وی درون نصیحت‌ها و پندار‌ها بـه قیصر ویلهلم بـه جائی نرسید. هرچه پادشاه ادوارد درون رفتار و ادب خود رعایت احترام متقابل را مـینمود و آمرانـه با اطرافیـان صحبت مـینمود قیصر ویلهلم از این خواص ناب مبرا مـینمود. پادشاه ادوارد بـه خوبی از رفتار و آداب شاهانـه مطلع بود و آنان را دقیقا بـه مورد اجرا مـی‌آورد و همانگونـه نیز از رفتار و آداب دیگران نسبت بـه پادشاهشان آگاه مـی‌بود و انتظار احترام درون خور پادشاهی بریتانیـا ی کبیر را از ملازمـین و باز دید کنندگان مـیداشت. او بـه سختی رنجور مـی‌گردید هرگاهی‌ بـه خود اجازه مـیداد از مـهربانی و رفتار مبادی آداب وی سؤ استفاده نماید.

ولی‌ از طرف دیگر هرگاه شخص خاطی از رفتار و گفتار خود درون حضور پادشاه توسط یکی‌ از ملازمان دربار عذرخواهی مـینمود و نامـه تقاضای بخشش از پادشاه مـینمود نـه تنـها پادشاه متقاضی متخلف را مـیبخشید بلکه آنرا زود فراموش مـیکرد و هرگز بـه دل نمـی‌گرفت. پادشاه ادوارد از نظر من شخصیتی‌ بس والا و قلبی بس رئوف مـیداشت. او ضمنا از هوش و ذکاوت بـه خصوصی بر خوردار مـی‌بود کـه بارها درون مراحل سلطنتش اثبات گردیده کـه با حضور ذهن و تسلط کامل بر مسأله‌ اقدام بـه حل و یـافتن راه حل مناسب نموده. او از اینکه از متخصصین فنون سؤال وب دانش نماید آبائی نداشت

پادشاه ادوارد هفتم همـیشـه مداد و کاغذ همراهش بود کـه در موقع مناسب یـاد داشتی بر مـیداشت و روادید را به منظور استفاده شخص خود درج مـینمود. صحبت قلم و کاغذ پادشاه را بـه مـیان کشیدم بـه یـاد خاطره‌ای افتادم . یک روز خانم مور کـه از دوستان پادشاه و شخص من مـیبود درون لندن بـه سر مـی‌برد. خانم مور از روزنامـه نگاران متموّل و مشـهور آمریکائی مـیبود کـه در پاریس و لندن نیز منزل داشت. هرگاه کـه در لندن بـه سر مـی‌برد حتما از پادشاه دعوت بـه عمل مـیاورد چه درون منزل خود و چه درون کلوپ بییـاریتز به منظور صرف شام

در آن روز ابری من بـه اتفاق پادشاه درون غروب سرد و یخبندان بـه منزل خانم مور بـه صرف چای رفتیم. وی کـه در اتاق نقاشی خود از ما پذیرایی نمود به منظور پادشاه درون کنار بخاری دیواری کـه با آتش مطبوعی مـیسوخت جای راحتی‌ ترتیب داده بود. بعد از اتمام دیدار و هنگام خروج از درب منزل و خداحافظی ملازم پادشاه بر درون منزل کوبید. خانم مور با تعجب درب را باز نمود. فرستاده یـادداشتی کـه در یک پاکت کوچک نـهاده شده بود از طرف پادشاه بـه صاحب خانـه مـی‌دهد و با احترام باز مـیگردد. درون آن نامـه پادشاه بـه خانم مور سفارش نموده بود کـه هنگام خروج از درب نـهایت دقت را بـه کار برند کـه زمـین نخورند چون بر اثر یخبندان پلکان و راه خروجی از لایـه‌ای از یخ پوشیده شده.

خاطره دیگری کـه از تیز بینی‌ پادشاه ادوارد هفتم و پس از چهل و چهار سال دقیقا آن زمان و مکان را بـه یـاد دارم درون مورد خودم بود. آن سال ۱۹۰۹ بود و یک جمعه درون هفته مسابقات اسب دوانی اسکات مـیهمان پادشاه به منظور صرف نـهار درون جایگاه سلطنتی بودم. من سر مـیز اعلیحضرت نشسته بودم. هنگام سرو غذای اصلی‌ خدمتکار بشقاب‌های حاوی نـهار را جلوی مدعوین مـی‌گذاشت. متوجه شدم کـه آن غذا را به منظور من نگذاشت و از من ردّ شد. آنگاه خدمتکار دیگری به منظور من بشقاب حاوی کتلت مخصوص آورد. هنگامـی کـه پادشاه تعجب من را دریـافت با لبخند همـیشگی‌ خود بـه من توضیح داد کـه چون مـی‌دانست من مسلمان هستم و گوشت خوک مصرف نمـیکنم به منظور من غذائی مناسب ادب و رسوم دینی من سفارش داده بودند. مـیبایستی اذعان نمایم کـه نکته سنجی پادشاه درون مورد رژیم غذائی و محدودیت‌های آن کـه مذهب من حکم مـیکرد من را بسیـار تحت تأثیر قرار داد.

حال کـه به آن مـیاندیشم درون خاطرم مورد مشابهی نمودار مـیگردد کـه به عصاحب خانـه آن تدارکات و احتیـاطات لازم را به منظور مـیهمان مسلمان خود بـه جای نیـاورد و باعث خجالت وی و شخص من شد. آن خاطره مربوط مـیشود بـه دوران نیـابت سلطنت لرد کرزن درون هندوستان. آن‌روز بخصوص من و دیگر افراد با نفوذ محلی و کشوری بـه مناسبت دیدار شاهزاده افغانستان از هندوستان دعوت داشتیم. لرد کرزن درون منزل مجلل خود درون محله معروف هکوود ضیـافت نـهاری برپا نمود و من سر مـیز درست روبه روی شـهزاده افغان نشسته بودم و تمامـی وقایع را از نزدیک شاهد بودم. بـه هنگام سرو اردور سوپی آوردند کـه در آن از شری استفاده شده بود. شـهزاده با مـیل تمام قاشق را برداشت کـه از آن سوپ خوش بو تناول نماید کـه با هشدار ملازمش کـه به وی توضیح داد درون سوپ شری ریخته اند با تأسف قاشق را بـه کناری نـهاد و منتظر غذا ی اصلی‌ ماند. خوشبختانـه غذا ی اصلی‌ ماهی‌بود  کـه شاهزاده گرسنـه با مـیل تمام آنرا بلعید. من و شاهزاده افغان همچنان شاهد رد شدن غذا ی خوش آب و رنگ دیگری بودیم کـه از ژامبون تهیـه شده بود. هنگام آوردن سالاد کـه از سبزیجات مختلف و با آراستگی خاص سر آشپز درست شده بود متوجه شدم کـه تکه هایی از چربی‌ خوک، بیکن، بـه روی آن پاشیده اند. شـهزاده بـه من نگاهی‌ کرد و دید من هم آن سالاد را ردّ کردم. توضیح دادم و او نیز چنگالش را بـه کناری نـهاد و منتظر دسر شدیم. دسر نیز چیزی نبود بـه جز بستنی مخصوص سر آشپز کـه در آن‌ نیز از ی‌ شیرین استفاده شده بود. خلاصه اینکه من و شـهزاده افغان و دیگر مـیهمانان مسلمان از سر آن سفره نیمـه گرسنـه بر خواستیم و من این نکته مـهم را به منظور سر آشپز درون پیغامـی یـادآور شدم. از لرد کرزن کـه هم درون مصر و هم درون هند سالیـان سال بـه عنوان نایب ملکه خدمت مـیکرد این کار باعث تعجب و خجالت بود.‌ای کاش او نیز رعایت آداب و رسوم و محدودیت‌های مذهبی‌ مـیهمانانش را مانند پادشاه ادوارد درون مد نظر مـیداشت.

مـیبایستی اعتراف نمایم کـه خود من نیز بر حسب حادثه از مـیهمانانم از بابت غذای مخالف رسم و اجازه دینی خجالت زده شده ام، ولی‌ همان یکبار. خوب بـه یـاد دارم کـه در بمبئی – درون کلوپ ویلینگتن مـیزبان تعدادی از مـهارجه‌های متنفذ درون امور هندوستان بودم و مـیدانستم کـه هندویـان گوشت مصرف نمـیکنند. من این مـهم را با سر آشپز درون مـیان گذاردم کـه مبادا درون تمامـی مراحل سرو اغذیـه گوشت بـه کار رفته باشد. سر آشپز کلوپ کـه یک فرد پارسی مـی‌بود بـه من اطمـینان خاطر داد کـه مراعات این لازمـه را درون پذیرایی از مـیهمانان هندی بـه عمل آورد و با کلمات مطمن این را بـه من قول داد که: “خاطر عالیجناب آسوده باشد از گوشت بـه هیچ وجه من الوجوه استفاده نخواهم نمود.” هنگام پذیرایی رسید و غذای اصل سرو شد و هنگامـی کـه سر پوش‌ها را از روی پشقاب‌ها بر مـیداشتند درون نـهایت تعجب و وحشت من و دیگر مدعوین متوجه شد‌یم کـه خوراک زبان مـیباشد. غذا را بعد فرستادم و با عذر خواهی فراوان بـه مـیهمانان توضیح دادم کـه آشپز بر خلاف توصیـه‌های من این غذا را آماده کرده. هنگامـی کـه آشپز را خواستم و دلیل آن نافرمانی را جویـا شدم درون پاسخ اظهار داشت کـه همچنان بـه عهدش وفادار مانده و “گوشت” سرو نکرده!! آنـها “زبان” بودند !! خوب این سو تفاهم بسیـار مرا نزد مـیهمانان شرمنده نمود. آن آشپز را من همچنان درون خدمت منزل نگاه داشتم با اینکه مصرانـه همچنان بـه ادعایش معتقد بود کـه زبان گوشت نیست!! او کـه از پارسیـان زرتشتی زاده هند مـی‌بود از نیـاکان ایرانیتبار مـی‌بود کـه قرن هاست بـه هندوستان مـهاجرت نموده اند بـه این سبب من این پافشاری او را نادیده مـی‌گرفتم.

اصولا هرنوع احتضار درون مورد تغذیـه کـه از کودکی بـه فرد تحمـیل مـیشود  پشت بندش عقاید محکم مذهبیست کـه طی‌ قرن‌ها بـه ما رسیده و از نیـاکان ما بـه و از کتاب آسمانی نقل و توصیـه شده. بسیـاری نافرمانی از قواعد مذهبی‌ خود را با غضب و خشم الهی توام مـینمایند ولی‌ من احترام بـه بزرگان و اجداد را عامل عمده مـیدانم. خداوند بخشنده و مـهربان است.

به خاطر مـیاورم شبی‌ درون اروپا بـه یک ضیـافت شام دعوت داشتم کـه به افتخار صاحب اختیـاران هندو کـه برای بازدید رسمـی‌ آنجا بودند بر پا شده بود. صاحب مـیهمانی و سر آشپز غافل از این عقیده محکم هندویـان بـه روی و تقدّس آن حیوان دست بـه عملی‌ بس تنفر آمـیز زدند بدون آنکه از این کار خود آگاه بوده باشند. من هم که تا آن روز ندیده بودم کله ی ‌ای را درسته پخته بـه همان شکل بـه روی مـیز بیـاورند. مدعوین هندو ابتدا با ناباوری و سپس با وحشت بـه حال تشنج و تاثر عمـیقی دچار گردیده یک نفر حتی تعادلش را از دست داد و تقریبا از حال رفت. چند روز بعد آن شخص را درون محفل دیگری دیدم و ضمن ابراز تأسف از واقعه آن‌شب پرسیدم چرا آنگونـه متاثر شدی کـه داشتی از حال مـی‌رفتی؟ پاسخ داد دیدن آن سر به منظور من مانند دیدن سر یک بچه آدمـیزاد بود کـه بر سر مـیز آوردند. وی سپس مرا با سوالی غافلگیر ساخت: “به شما چه احساسی‌ دست خواهد داد هرگاه سر کودکی را از آشپزخانـه بیـاورند و با سبزیجات و دکورهای رنگارنگ بـه سر مـیز شام شما بیـاورند؟” هیچ جوابی آماده این سوال نداشتم. روزی از یک دوست براهما‌یی کـه مدرس کمبریج مـی‌بود و طبق قواعد خانوادگی از محصولات حیوانی‌ فقط از شیر استفاده مـینمود پرسیدم کـه آیـا که تا به حال بـه فکر ترک عادت و شکستن عهدش شده؟ او بعد از یک مکث طولانی‌ای ابراز جواب داد “هرگاه تو هم درون خانوار معتقد بـه گیـاهخواری و بر حذر از گوشت حیوانات و ماهی‌ و تخم مرغ‌ بوده باشی‌ حتی از دیدن و استنشاق بوی آن اغذیـه تو را بد حال مـی‌کند چه رسد بـه آنکه از آنـها تناول نمایی.” ا.

سخن بـه درازا کشید درون صورتیکه داشتم از لندن و زندگی‌ درون این شـهر رنگارنگ و پر از شوق و تجمل مـی‌گفتم. بلی از کلوپ‌های پر هیـاهو و نورانی که تا مـیادین اسب دوانی سر سبز و خرم که تا کلوپ‌های مجلل شبانـه پر شوراحیـانا شبی‌ درون اپرا و پس از آن‌ سری بـه مارلبرو زدن و با پرنس ولز گپ زدن‌ها همـه و همـه درون ذهن من نقش بسته اند.

پرنس ولز عادت داشت اغلب آخر شب سری بـه کلوپ بزند و یک جین و آب داغ با لیمو ی دیگر بنوشد. این مورد علاقه پرنس بود. گاه این گپ زدن‌ها تاه دمدمـه صبحگاهی بـه درازا مـینجامـید بـه خصوص اگر مـیهمانی نیز بـه ما مـیپیوست. مـیهمانانی از جامعه روشنفکر و علوم. از پزشکان متخصص و معروف. مـیهمانانی نظیر لرد لیستر کـه از پزشکان جراح بـه نام مـی‌بود و من از طریق دوست دیرینم پروفسور هافکین کـه در بمبئی تدریس مـینمودند آشنا گردیدم. همـینطور شخصیت‌های علم فیزیک نظیر لرد کلوین کـه به من ابراز مـیداشت پرواز آدمـیزاد درون ماشینی سنگین تر از هوا غیر ممکن هست ولی‌ دیدیم کـه عآن‌ ثابت گردید و لرد کلوین را تعجب‌زده نمود. بـه وی گفتم غیر ممکن غیر ممکن است. آهٔ بلی داشت یـادم مـیرفت، منزل بارونت بوردت کوت و شب‌های اسطوره‌ای کـه بر پا مـیداشت و جمعی‌ از متفکرین و برگزیده گان مذهبی‌ اغلب درون آن مجالس شرکت مـینمودند.

خانم فلورانس نایتینگل را خو ب بـه خاطر دارم. آن نرس فداکار کـه با پرستاری‌هایش درون جنگ کریمـه زبانزد خاص و عام شد. از او بـه عنوان بنیـانگذار حرفه پرستاری یـاد مـیشود. فکر مـی‌کنم فلورانس نایتینگل و بارونت بوردت کوت و البته ملکه ویکتوریـا درون آن زمان برجسته‌ترین سه‌ زن جهان مـی‌بودند. من درون حین ملاقات‌هایم با ایشان توانستم علاقه شخصی‌ آن بانوی نیکوکار را بـه سمت دیـار زادگاهم و فقر عموم سکنـه‌ آن شبه قاره بزرگ راهنما شوم.  ما اغلب درون تهیـه عرض حال‌های امدادی پزشکی‌ و حتی اداره انگلیس‌ها درون هند نوشته بـه مقامات لازم فرستادیم. بسیـاری از تقاضاهای ایشان درون هند پذیرفته شد. هیچ نایب سلطانـه جدیدی جرأت نداشت قبل از دیدار از خانم نایتینگل از خاک انگلستان خارج شود و عازم مأموریتش درون هند شود. این بود حد و اندازه تسلط آن بانو درون امور هند.

خانم یـا درست تر بگویم دوشیزه نایتینگل (چون از قرار هیچوقت شوهری اختیـار نکرده بودند) که تا آنجا کـه به یـاد مـیاورم همچنان درون همان محله پارک لین منزل داشتند و من اغلب اوقات کـه در لندن بودم بـه منزل ایشان و بنا بـه اقتضای کاری مـیرفتم بـه خصوص هنگامـی کـه نقش وی درون امور اداری انگلستان درون هند از برنامـه‌های گسترده پزشکی‌ و بهداشتی فراتر رفته بـه دخالت درون امور فرماندهی و لشگری نیز بـه سر انجامـید. حتی کار بـه جائی کشید کـه محل‌های پادگان‌های جدید را  توصیـه مـیکرد کـه در کنار آن پادگان‌ها بـه خدمات بهداشتی مردم بومـی با تأثیر بیشتری رسیدگی شود. من جوان و فلورانس نایتینگل سالخورده که تا مدتهای مدید دوست و هم کار بودیم. بـه یـاد دارم بعد از اولین دیدار من با فلورانس نایتینگل نویسنده شوخ طبع ولی‌ نا آگاه از تاریخ، لیتون سترکی درون کتاب معروفش، ” برجستگان دوران ویکتریـایی” چند سطری با کم لطفی‌ درون مورد اولین دیدار من از فلورانس نایتینگل نوشت او کاریکاتوری هم از دیدار آقا خان جوان و دوشیزه فلورانس نایتینگل بـه چاپ رسانیده بود. سترکی دیگر درون مورد دوستی‌ پایداری کـه پس از آن ملاقات بین من و و فلورانس نایتینگل بوجود آمد ننوشت. او هیچوقت فکر نمـیکرد کـه من و بانو فلورانس نایتینگل که تا چه اندازه دوستی‌ پایداری خواهیم داشت. ا

حتی بـه یـاد مـیاورم درون آن ملاقات نخست و در حضور آقای سترکی ازفلورانس نایتینگل و حضار نظرشان را درون مورد بشر دوران صنعتی و ارتباطش با خدایش خواستم. سوال نمودم کـه آیـا حال کـه در عصر انقلاب صنعتی هستیم و ماشین بخار تحولی‌ عمده درون زندگی‌ بشر بـه وجود آورده و موتور‌های تحریقی کـه صنعت نو بنیـادیست و شناخت اتم و دیگر پدیده‌های این دوران آیـا ما را بـه خدا نزدیکتر مـی‌کند یـا از او دور مـیسازد؟ سترسکی با جوابی کوتاه و بی‌مزه خواست حضار را بخنداند، دلقکی کـه اوست، ولی‌ خانم فلورانس جوابی بس منطقی‌ و وسیع دادند کـه حضار را بـه خصوص من جوان را متقاعد نمود. سترکی هم ساکت گوش فرا مـیداد.

چه درس‌ها کـه از آن بانوی نیکوکار و در عین حال قدرتمند نیـاموختم من همواره تحت تأثیر صدای نرم ولی‌ مصمم آن بانو قرار مـی‌گرفتم. صحبت‌های او مـی‌توانست بـه درازا بکشد بی‌ آنکه لغزشی درون تلفظ الفاظ داشته باشد. فلورانس نایتینگل از فنّ سخنوری بـه خوبی‌ آگاه مـی‌بود. روانش شاد.

آن تابستان من با شخصیت دیگری نیز آشنا شدم کـه از صاحب اختیـاران عمده و افسران مدبّر ارتش بریتاتیـا مـی‌بود بـه نام کامل فیلد مارشال لرد ولسلی. خوب بـه یـاد دارم درون ضیـافت صبحانـه سرّ آلفرد لایل با ایشان آشنا گردیدم همـینطور با نویسنده لیبرال لنرد کورتنی کـه بعد‌ها بـه لقب لرد نیز مفتخر گردید. و آقای پال، تاریخدان و روزنامـه نویس، نیز حضور داشتند. شخصی‌ نام گلدستن را آورد و همان کافی‌ بود کـه مارشال‌ وولسلی مانند یک مسلسل رگبار کلمات نا زیبا و حتی‌ درون بعضی‌ مواقع  صفات زشت درون توصیف وی ابراز داشته تنفرش را نسبت بـه نخست وزیر معروف ملکه ویکتوریـا نثارش کرد کـه البته درون اینکه درون زمان گلدستن از آبرو و حیثیت امپراطوری بریتانیـا ی کبیر درون اروپا کاست و درد سر‌های سودان را باعث شد شکی‌ نیست ولی‌ حضار گرد مـیز صبحانـه انتظار چنین سخنان تندی را درون آن صبحگاه زیبا نداشتند.

هنگامـی کـه نخست وزیر شـهیر، گلدستن درون گذشت نیمـی از جمعیت انگلستان با احترام از او یـاد د و نیم دیگر، کـه اغلب از جامـه محافظه کاران و کارگری و اصناف بودند،  بدون هیچگونـه قدر شناسی‌ و حتی با انزجار از او سخن مـی‌گفتند. بـه همـین دلیل من از کوره درون رفتن مارشال‌ وولسلی را سر مـیز صبحانـه غیر عادی نیـافتم. وی حتی مرگ ژنرال گوردن را باعث شده بود کـه در مـیان ارتشیـان از احترام بالایی بر خوردار مـی‌بود. گلدستن نـه تنـها محبوبیتش را درون قوای نظامـی از دست داده بود بلکه احزاب کارگر و محافظه کار بـه خصوص درون ولز نیز از او روی گردان شده بودند و رقیب سیـاسی وی، لوید جرج را حمایت مـینمودند. درون باره لوید جرج بعدا صحبت خواهم کرد.

البته درون حلقه لیبرال‌ها بـه گلدستن طور دیگری مـینگریستند. با احترام فراوان بـه نخست وزیر فقیدشان. منزل لرد سپنسر مـیهمان بودم کـه از دوستان نزدیک گلدستن مـی‌بود و عضو کابینـه او. وی مرا بـه خانـه‌ای کـه آن را به منظور نمایش محصولاتً کشاورزی و گل بر پا کرده بود برد و گیـاهانش را با مباهات نشانم داد و از آنـها بـه درازا صحبت نمود. از دیگر موضوعی‌ کـه لرد سپنسر با من بـه درازا و با جدیت تمام صحبت نمود سیـاست نا درست انگلستان درون مقابل ایرلند بود. او معتقد مـی‌بود کـه ایرلند حتما در امور دولت خود اختیـار کّل داشته باشد و از اینکه فرصت مناسب آشتی‌ و دوستی‌ با آن جزیره‌ همسایـه را درون ۱۸۸۶ از دست داده بودند بـه شدت افسوس مـیخورد. لرد سپنسر پیشبینی‌ مقاومت خشن مردم ایرلند و تظاهرات خونین آنان را کرده بود کـه بالاخره بـه جدائی ایرلند خواهد انجامـید و سر خوردگی امپراطوری بریتانیـا را باعث خواهد گردید.

 در هندوستان این برخورد با ایرلند با دقت هرچه تمام‌تر دنبال مـیشد. همـه مشتاق بودند بدانند کـه آیـا به منظور آن کشور اروپای ممکن هست که از زیر یوغ بریتانیـا بـه در آیند؟ این اوضاع مـی‌توانست نـه تنـها هندوستان را بلکه دیگر ممالک تحت قیمومـه بریتانیـا را شامل شود و هرگونـه لغزش انگلستان درون بحران ایرلند مـیتوانست بـه از دست اقلیم‌های دیگری بیـانجامد. خلاصه آن تابستان ۱۸۹۸ درون انگلستان به منظور من یک تجربه گرانبها بود کـه هر روز آنرا بـه یـاد دارم.

آن تابستان من بـه اسکاتلند نیز سفر کردم و سپس بقیـه تور اروپا را ادامـه دادم. بار دگر بـه پاریس، و بعد بـه ژنو و لوزان، سپس بـه ایتالیـا و اتریش. درون وین کـه همچنان پایتخت یک امپراطوری عظیم مـی‌بود بـه اپرا‌ها و تئاتر‌ها و به تماشای ارکستر سمفونی رفتم کـه از هر دقیقه آن دیدار‌ها لذت بردم. بلی تابستان ۱۸۹۸ مـی‌توانست از هر لحاظ تکمـیل بوده باشد اگر خبر جانگدازی از دیـارم نمـیرسید. خبر کشته شدن هاشم شاه کـه پدرش نیم برادر من مـی‌بود بـه دست خدمتکارش. این قتل بر خلاف قتل دو عزیزی کـه دو سال پیش از آن‌ درون جدده اتفاق افتاد تحریک مذهبی‌ نبود و صرفاً یک تصفیـه حساب شخصی‌ و احساسات آن خدمتکار نمک نشناس مـی‌بود. خبر مرگ هاشم شاه من را بسیـار غمگین ساخت. یک بار دیگر فامـیل من با بی‌ قانونی مخصوص آن دیـار دست بـه گریبان بود.

پایـان بخش سه

بخش چهار

پا بـه مردانگی گذاردن

پادشاهان، دیپلمات‌ها و سیـاست مداران

تجربه من درون اروپا بـه خصوص لندن افق‌های وسیع‌تری را برآیم نماینگر شد و پای من را درون دنیـای سیـاست باز نمود. دیری نپأیده بود از ورود من بـه انگلستان کـه با سرّ ویلیـام وارنر اشنا شدم. او رئیس بخش سیـاسی دفتر هند مـی‌بود. بخش سیـاسی دفتر هند ساختار اداری امور هندوستان را تشکیل مـیداد بـه خصوص امور محرمانـه را. همـینطور از طریق آشنائی با صاحب اصطبلها و مـیادین اسب دوانی عمده درون انگلستان، سر جی بی‌ مـیپل کـه صاحب اسباب و مبلمان سازی بـه همان نام نیز مـی‌بود با دامادش بارون فون اکردستین آشنا گردیدم. بارون درون غیـاب سفیر آلمان کـه از بیماری رنج مـی‌برد بـه جای او درون سفارت لندن انجام وظیفه مـیکرد و در حقیقت سفیر مجازی آلمان شناخته شده بود.

‌روابط نزدیک و مداوم با این افراد باعث شدند بـه اهمـیت دیپلماسی پی‌ ببرم. مـهار بحران‌ها بـه چه قیمتی؟ دیپلماسی همـیشـه بر جنگ ترجیح دارد بـه خصوص آن دوران کـه انگلستان از یک ضعف درون اداره امور آفریقای جنوبی بر خوردار مـی‌بود و تنفر نسبت بـه اتبأ ی انگلیس و سیـاست استعماری بریتانیـا ی کبیر انگلستان کـه مردمش را مانند جزیره اش منزوی از بقیـه جامعه دنیـا ساخته بود. حتی درون اروپا احساسات ضدّ استعماری با ضدّ انگلیسی هم گام شده بود. درون کابینـه لرد سلیزبوری سخنگو و منتقد عمده درون سیـاسات استعماری بریتانیـا شخصی‌ نبود بـه جز ژوزف چمبرلین، کـه تجربه‌های ارزشمند درون استعمارات مـیداشت. یک شخص واقع بین کـه اگر از بعضی‌ از ایده‌های امپریـالیستی او بگذریم آینده مبهمـی را درون سیـاسات خارجه بریتانیـا پیشبینی‌ مـی‌کند و خواهان راه حل دیپلماتیک مـیباشد. بـه خصوص آن روز‌ها با امپراطوری آلمان کـه رقیبی به منظور انگلستان درون آفریقا شده و از قدرت کافی‌ به منظور حفظ منافعش درون آفریقا برخوردار مـیبود. درون بیوگرافی رسمـی‌ چمبرلین بـه سعی‌ و کوشش‌هایش به منظور بر قراری یک نـهاد آنگلو‌ژرمن بـه کرات اشاره و در بخش‌های مختلف نوشته شده.

من این را بـه چشم خود درون محافل لندن مـیدیدم و به گوش خویش مـی‌شنیدم کـه انگلستان از هیچ کوششی به منظور بر قراری راه حل مصالحه آمـیز و دیپلماتیک اختلاف‌ها با آلمان فرو گذاری نکرد. اگر این سرسختی و یک دندگی نمایندگان آلمان نبود بسیـاری از مسائل حل شده بود. پرنس فون بللو و ‌هر فون هلستین را من اشخاصی‌ بس یک دنده یـافتم و این نظر را بـه دوست جدیدم بارون اکردستین یـاد آور شدم کـه به آنـها ابلاغ دارد. سرنوشت دو کشور بـه دست دو نفر لجوج و یک دنده کـه از  به منظور ملّتشان تصمـیم مـیگیرند.

حتی بارون فون اکردستین از این مذاکرات و یک دندگی دو فرستاده قیصر آلمان غمگین و خجالت زده بود. من شاهد تقاضای خاضعانـه انگلستان درون بر قراری دوستی‌ و تفهیم منافع مشترک با آلمان درون آفریقا و جهان بودم. بـه جرأت مـیتوانم ادعا نمایم هرگاه هر دو کشور بـه نصایح و اندرز‌های درج شده درون کتاب چمبرلین توجه و علاقه‌ای نشان مـیدادند وضعیت دنیـای قرن بیستم بـه کّل طور دیگری مـی‌بود. هرگاه بـه حرف‌های چمبرلین گوش فرا مـیدادند دنیـا مـی‌توانست از دو جنگ مخرب جهانی‌ درون امان بوده باشد. این یک دندگی و سماجت و تحکیم خود از خصأص آلمانی هاست کـه برایشان و برای دنیـا گران تمام شده.

سالیـان بعد سرنوشت آن دو فرستاده لجوج را بهتر شناسانید. چه پرنس فون بللو و ‌ چه  هر فون هلستین بـه مقام‌های شامخ درون دوران خدمتشان نرسیدند.  آندو کـه به شدت سعی‌ بر تقلید از دولتمردی مرشدشان بیزمارک کبیر کـه اتفاقا درون همان تابستان ۱۸۹۸ فوت نمود داشتند هیچگاه نتوانستند بـه تیز هوشی و سیـاستمداری آن رهبر آلمانی کـه در سه‌ دهه آخر قرن نوزدهم یک تنـه آلمان و ولایـاتش را متحد کرد برسانند.  سالها بعد من دیداری با لرد رنل کـه بعد‌ها شد سر رنل، کـه مدتها سفیر انگلستان درون رم مـی‌بود،  داشتم. سر رنل بـه من اظهار داشت کـه هلستین را درون رم ملاقات نموده بود کـه دوران بازنشستگیش را مـیگذرانید. از او پرسیده بود کـه آیـا اکنون درون مورد پیشنـهادات و مذاکرات ۱۸۹۸ چه فکر مـی‌کند؟ “او بعد از مدتی‌ مکث اذعان داشت کـه اشتباه بزرگی را مرتکب شده و از آن برخوردها با نمایندگان انگلیس تاسف خورد.” سر رنل سخنش را با من با این جمله پایـان داد: “ولی‌ چه فایده، دنیـا درون جنگ جهانی‌ گرفتار گردید.”. ا

 من درون اینجا بـه ذکر خاطرات درون سفر اروپا خاتمـه مـی‌دهم و به ادامـه سفر مـی‌پردازم کـه در آفریقا بود. بلی من از اروپا بـه آفریقا عزیمت نمودم کـه قصد از این سفر بـه زحمت درون کلمـه “تعطیلات” خلاصه مـیشد. چه بیشتر رسیدگی بـه امور اسماعیلیـان ساکن آفریقا بـه خصوص ساحل شرقی‌ آن قاره سیـاه مـی‌بود و حتی حل اختلافاتی مـیان جوامع اسماعیلی پراکنده درون شرق آفریقا. البته مـیبایستی بـه اینکه جوامع اسماعیلی درون آفریقا از پیشرفت و رشد سالم و با احترامـی بر خوردار بودند تأکید و حتی مباهات نمایم ولی‌ همواره با اینکه سعی‌ بر آن‌ مـیرود کـه از اختلافات اقوام مختلف اسماعیلی کـه همگی‌ به منظور یک آرمان بـه اینجا آمده‌اند – کار، و خدمت بـه کشور مـیزبانشان، باز هم شرأیطی وجود شخصیت رهبری را ایجاب مـینمود و رفع اختلافات بـه احترام آقا خان همـیشـه آخرین کلید صلح بوده. بلی به منظور این بود کـه من عازم آفریقا شدم.

ساحل شرق آفریقا بـه سرعت از توجه جهانی‌ رو بـه گسترش نـهاده بود بـه خصوص سالهای بعد از دوران استعماری آن ناحیـه از جهان بـه شدت بـه پر خلأ بـه وجود آمده توسط مستشاران و صاحب اختیـاران اروپأیی کـه به مملکتشان باز گشته بودند نیـازمند شد. چندین کشور اروپأیی درون نوار ساحلی جنب دریـای سرخ کـه هزاران مـیل مـیشد بـه استعمار آن منطقه زر خیز مشغول مـی‌بودند کـه پس از سالها مجبور بـه ترک و به رسمـیت شناختن دول نو بنیـاد محلی شدند. این تقلا‌های بومـیان و تشنج‌هایشان با صاحبان عمده اروپایی گاه منجر بـه جنگ‌های کوتاه و بلند کشیده مـیشد. درون همان سالها جنگی مـیان ابیسینیـا، تنـها دولت شناخته شده بومـی آفریقایئ درون آن منطقه، با ایتالیـائی ها بـه وقوع پیوست کـه اخبار ۱۸۹۶ را تحت الشعاع قرار داده بود. آن جنگ خونین بالاخره بـه پیروزی بومـیان انجامـید.

بلی درون آن سال حاکم ابیسینیـا شخصی‌ بـه نام رئیس مکنن مـی‌بود کـه جانشین نـهایی امپراطور منلیک شد. بـه سرکردگی او بومـیان جنگجو سربازان ارتش ایتالیـا را شکست داده و به سی‌ سال حاکمـیت مطلق ایتالیـایـان پایـان دادند. درون آن سال حاکم ابیسینیـا شخصی‌ بـه نام رئیس مکنن مـی‌بود کـه جانشین نـهایی امپراطور منلیک شد. بـه سرکردگی او درون منطقه “ادعوا” بومـیان جنگجو سربازان ارتش ایتالیـا را شکست داده و به سی‌ سال حاکمـیت مطلق ایتالیـایـان پایـان دادند. انگلیسی‌ها سیـاست مصالحه آمـیز را درون پیش گرفتند و با سلطان زنزبار قرداد دو جانبه‌ای بـه امضأ رسانیدند کـه به پروتکل آفریقای شرقی‌ معروف گشت. این قرارداد شامل حضور صلح جویـانـه سفید پوستانی کـه به اختیـار یـا با تولد درون آن دیـار و با حسن نیت مایل بـه کار و زندگی‌ مـی‌بودند مـیشد کـه به سرزمـین سفید معروف شد. افرادی مانند لرد دلامر باعث و بانی‌ این اقدام بودند کـه سفید پوستان حق اقامت درون آفریقا را داشته باشند و جوامع خود را دارا باشند.

به طرف جنوب کـه مـی‌رفتی بـه قلمرو آلمانی‌ها مـی‌رسیدی کـه از دارلسلام شروع مـیشد و تمامـی ایـالتی را بـه نام تانزنیـا درون بر مـیگرفت. بیشترکه بـه طرف جنوب مـی‌رفتی بـه قلمرو پرتغالی‌ها مـی‌رسیدی کـه آنـها هم پرچم خود را درون آن منطقه بـه ا‌هتزاز درون آورده بودند. البته از حق نگذریم پرتغالی‌ها اولین پیشگامانی بودند کـه جنوب شرقی‌ آفریقا را تحت حمایـه دولت خود نامـیدند کـه بر مـیگردد بـه دوران اکتشافات قرن پیش. همچنین جمـیسن و پیروانش درون آن سرزمـین کشور رودزیـا را بنیـان نـهادند.بیشتر بـه جنوب مـی‌رفتی انگلیسی‌ها و قبیله عمده بور درون جنگ و مصاف بلند مدتی‌ مـی‌بودند کـه به جنگ آفریقای جنوبی معروف گشت. درون هر حال اولین مسافرت من بـه آفریقا درون سال ۱۸۹۹ با خوشبینی اقتصادی آینده فرا استعماری هم گام بود. زمان ثابت نمود کـه اتبأع اسماعیلی من از نمونـه‌های بارز کار، کوشش، و بهسازی دیـار خود بوده زبانزد و الگوی دیگر مـهاجرین بودند

زنزباری کـه من به منظور اولین بار مـیدیدم سرزمـینی بود با فرهنگ عرب و سلطانی کـه دیگر قدرت مطلق را درون اختیـار نداشت و با مشاورت افسران و کارکنان انگلیسی بـه اداره امور مملکتی مـی‌پرداخت. درون آن سال، ۱۸۹۹، من نـه تنـها اولین دیدارم را از آن سرزمـین بـه انجام مـیرسانیدم بلکه درون راه حل اختلافی‌ مـیان جامعه اسماعیلی و سرکردگان حکومتی نیز مـیبایستی نقش مـیانجی را بازی مـی‌کردم. اختلاف بر سر زمـین ساحلی وسیعی مـی‌بود کـه قیمت آن‌ درون بازار بورس زمـین و املاک بسیـار بالا رفته و دولت زنزبار مـیخواست آن را از دست اسماعیلیـان بـه در آرد درون حالیکه سالیـانی بود کـه آن زمـین مقبره اسماعیلیـان بوده و سخت بود دست بر داشتن از بقایـای عزیزان و بزرگان ‌قومـی کـه در آن گورستان دفن گردیده بودند. خوشبختانـه وجود من مثمر ثمر قرار گرفت و توافقی مـیان حاکمـین زنزبار و جامعه اسماعیلی بـه انجام رسید کـه تا بـه امروز محترم شناخته مـیشود. کارکنان انگلیسی نیز همواره بعد از آن مـیانجیگری  از حقوق بـه حق مردم من درون آفریقا حمایت و آنان را محترم مـیشمارند.

در دارلسّلام نیز دچار مشکلی‌ شبیـه همان مشکل زمـین بودم ولی‌ اینبار مـیان پیروانم و افسران و کارکنان آلمانی.باز با همان رفتار و اخلاق تند و سر سخت آلمانی‌ها رو برو مـی‌شدم. باز هم با سماجت آلمانی‌ها روبه رو مـیشدم کـه بر سر انحصارات تجاری مـی‌بود. آلمانی‌ها نیز که تا حدی زرنگی کرده اتهامات بی‌مورد دیگری را نیز بـه اتباع من مـی‌زدند مانند قاچاق اسلحه و کمک‌های مخفی‌ بـه نیرو‌های آزادیخواه. البته بر همـه واضح و مبرهن بود کـه این اتهامات جانبی همگی‌ بـه قصد پیش بردن مقاصد اصلی‌ آلمانی‌ها مـی‌بود کـه به حمد الله توانستم از عهده ا‌ش برآیم و بار دیگر ملاحظه مقام و احترام رهبری قوم اسماعیلی را بـه جای آورده بـه توافق برسند. هنگام ترک من از دارلسّلام مانند زنزبار اطمـینان خاطر از بـه رسمـیت شناختن مفاد عهد نامـه‌ها و اتباع من که تا سالیـان سال بـه من داده شد و من با خاطری مطمن آن دیـار را ترک نمودم.

از آفریقای شرقی‌ من دوباره‌ای عازم اروپا شدم ولی‌ به منظور مدت کوتاهی کـه از آنجا با کشتی‌ بـه طرف خانـه‌ام درون هند بروم. درون راه بـه هند من از مصر دیداری داشتم کـه برای اولین بار آن کشور باستانی و با اهمـیت را از نزدیک مـیدیدم. آنـهائی کـه از مصر دیدن نکرده اند شاید نتوانند احساس من راا هنگام دیدن آثار باستانی و عجائب مصر را کاملا درک نمایند. بلی آن طلسم مصر و رود نیل من را نیز درون بر گرفته بود. مسر درون آن روز‌های زیبای اوأیل زمستان درون کنج قالب من جای خودش راا گرفت و تار آخر عمر همواره با علاقه و اشتیـاق آن کشور عجایب را بـه یـاد داشتم و از آن دیـار بار‌ها دیدن کردم..

یک اصالت و خاصیت بـه خصوصی درون مصر وجود دارد کـه آدمـی‌ را خیلی‌ زود مفتون و مبهوت خویش مـیسازد. آن آسمان که تا بی‌نـهایت باز، عظمت غروبش، و ستارگان درخشانش و آن سابقه چندین هزار ساله تمدن و توانایی و زندگی‌ کنار رود پر عظمت نیل، همـه و همـه فرد بازدید کننده را مبهوت و شیفته آن دیـار مـیسازد.

البته واضح هست که مسافرت‌های من بـه مصر فقط جنبه بـه اصطلاح توریستی نداشته و من بـه امور اسماعیلیـان ساکن مصر کـه از بزرگترین جوامع اسماعیلی درون دنیـا مـیباشد نیز مـیبایستی رسیدگی نموده بـه برنامـه‌ها و احیـانا اختلافات محلی پرداخته و با سران محلی و پیران قومم نیز دیدار داشته باشم. آنـها بـه دیدار من بـه هند مـیامدند و من خود راموظف مـیدانم کـه دیدار‌ها را بعد بده ام. از سوریـه و مصر من مـیهمانان بسیـاری را پذیرفته پذیرایی مـینمودم. دیدار هایی کـه سرنوشت ‌قوم اسماعیلیـه درون در اقسا نقاط این کره خاکی تعیین مـینمود و به شکر خدا عملکرد‌های مثبت، چه درون خدمات و چه درون بازرگانی و صنعت بـه همراه داشتند. من مردمم را دوست دارم. من تمامـی بنی‌ بشر را دوست مـیدارم. هیچ خوشی ای بالا تر از گرفتن دست کودک نیـازمندی نیست. مادر و فرزندان گرسنـه کـه اغلب شوهر‌هایشان رادر جنگ‌های احمقانـه محلی از دست داده اند. حال مـیخواهند مسلمان باشند یـا خیر. فرقی‌ نمـیکند. گرسنـه ایمان ندارد.

در اولین سفرم بـه مصر من از مرکز اسلام شناسی‌ دانشگاه الزهرا نیز دیدن کردم. این مرکز شد مرکز روشن فکری اسلامـی و بیداری علیـه استعمار گران ‌اروپایی بـه خصوص انگلیسی کـه در مصر از مرکزیت عمده بر خوردار مـی‌بودند. متوجه بودم کـه جنگ‌های جنوب بـه خصوص درون سودان توسط لرد کیچنر و بر علیـه خلیفه و مریدانش کـه همـه را قتل عام کرده بـه کلّ آبرو و حیثیت امپراتوری بریتانیـای کبیر را از ذهن ساکنین آن دیـار استعمار زده بود کـه البته بر مـیگردد بـه هنگامـی کـه مـهدی سودان بر نیرو‌های ملکه ویکتوریـا فائق آمد و ژنرال فرمانده با نیزه یکی‌ از پیروان شورشی مـهدی کشته شد کـه شرح مشروح آن‌ و متاثر شدن ملکه بعد از دریـافت تلگرام کمرسیدن بـه موقع کمک خود مثنوی صد من کاغذ مـیشود.آن دوران دوران خوبی‌ به منظور انگلیسیـان بـه نظرم نمـی‌آمد.

رقابت مـیان فرانسویـان و انگلیسیـان درون مصر از دیر باز وجود مـیداشته و فرانسویـان از اینکه بار دگر قادر بـه باز بعد گرفتن قدرت خود درون آن منطقه بسیـار مـهم بـه خصوص از لحاظ سوق الجیشی شوند خوشبین بودند. آنـها خدیو اسماعیلی را نیز حمایت مـینمودند و حامـی‌ مردم خواهان باز گشت خدیو مـی‌بودند. اصولا دو نوع جامعه درون مصر بـه وجود آمده بود. یک جامعه متعلق بـه اسلام خالص و حتی واپس گرا کـه توسط امام و خلیفه بـه خصوص درون آن‌ زمان توسط مـهدی سودان راهبری مـیشد و دیگر جامعه مدرن مصر کـه اغلب یـا بـه سمت فرانسویـان و یـا انگلیسیـان گرایش مـیداشتند و در هر دو حالت با آوردن صنعت قرن جدید و استفاده از دانش اروپاییـان را از لازمـه‌های عمده مردم مـی‌دانستند. چه گونـه مـیتوان تمدن مدرن اروپا را ندیده گرفت. این بزرگترین خود فریبی ایست کـه برخی‌ از مردم دیـار‌های دوردست بـه شـهر‌های عمده بـه آن مبتلا هستند و راه و روش نیـاکان را بـه سختی چسبیده اند. اسلام هیچوقت مخالف پیشرفت علم نبوده و نخواهد بود.

من درون آن دیدار بـه دیدن لرد کرومر رفتم. ایشان نیـابت سلطانـه و بالا‌ترین مقام دولتی و لشگری درون مصر بودند. او بسیـار نگران قدرتش مـی‌بود. از من چاره مـیخواست. او شخصی‌ مانند سر سید احمد خان را پیشنـهاد داد کـه اسلام را بـه قرن بیستم هدایت نماید. من با سر سید احمد خان و دوست و همکارش نواب محسن الملک درون اواخر سال ۱۸۹۶ درون دیداری از دانشگاه عالیگره آشنا شده بودم و توانسته بودم با حمایت آنان با حرکت‌های اسلامـی هند همگام شوم و نماینده مسلمانان نواحی بمبئی و پونـه شوم. من سر سید احمد خان را شخصیتی‌ آزاده و پویـا یـافتم کـه صرف نظر از انشعابات اسلام قادر بـه متحد نمودن تمامـی مسلمـین هند مـی‌بود. درون این مورد با لرد کرومر کاملا موافق بودم.

  درون این راستا بـه او خاطر نشان ساختم کـه زمان آن فرا رسیده کـه انگلیسیـان و فرنسویـان ساکن مصر بـه این حقیقت انکار ناشدنی پی‌ ببرند. زمان زمان ارائه استقلال بـه ملل تحت تسلط اروپاییـان هست و این انتقال قدرت مـیبایستی که تا حد امکان صلح آمـیز باشد. با توسل بـه زور نمـیتوان بر ملتی عاصی و خسته حکومت نمود

در این کـه مصر و اصولا آفریقا بـه اقتصاد و تمدن اروپایی همچنان نیـازمند بود شکی‌ نیست. یک فرد مشاهده کننده نمـیتواند یک طرفه قضاوت کند کـه هرچه زود تر اروپاییـان قاره سیـاه و آسیـا را ترک کنند. این تعویض قدرت مـیبایستی با درون نظر گرفتن برخورداری از سرمایـه و تکنولوژی اروپأیی باشد. آنانی کـه امروزه بـه مصر مـیروند هیچ تصور آن هتل‌های پر تجمل آن دوران مصر و گردشگر‌های متموّل اروپایی بـه آن سرزمـین عجایب باستانی را نمـیتوانند بـه مخیله خود راه دهند. آن شکوه و تجملی کـه در هتل‌ها و کلوپ‌های قاهره و اسکندریـه بـه چشم مـیخورد هیچ گاه دیگر بـه آنجا نیـامد. بـه خصوص بعد از پیدایش گروهی بـه نام اخوان مسلمـین کـه مانند طأعون بر دنیـای سیـاست و اقتصاد مصر پنجه افکنده بودند.

در این راستا دیگر خاطره‌ای کـه از زمان اولین دیدار من مصر بـه یـاد دارم دیدار من از یکی‌ از مفتی‌های مسلمان کـه از پیروان من نبود مـی‌بود کـه از من توسط مستخدمش پذیرایی نمود و یک لیوان شربت درون یک سینی بـه حضورم آورد. هنگام برداشتن لیوان شربت متوجه شدم دست‌های آن خدمتکار بسیـار غیر عادی و حتی بـه نظر وحشتناک مـی‌بود. او از چند انگشت محروم مـی‌بود. متوجه شدم مستخدم یک جزامـیست کـه مفتی از به منظور پذیرایی از من بر گزیده بود. نمـیدانستم قصد وی چه بود و از گرفتن لیوان شربت پرهیز نمودم و عذر آوردم کـه تشنـه‌ نیستم ولی‌ با اصرار صاحب خانـه و با تردید بسیـار شربت را نوشیدم

من درون آن سفر بـه تماشای آثار باستانی، اهرام مصر، و دیگر عجایب معظم موجود درون آن کشور باستانی پرداخته از موزه معروف قاهره دیدن نمودم.هرگاه از موزه قاهره دیدن کرده باشی‌ شگفتی من و بهت مرا درک مـیکنی‌. از آثار و اشیأ ذیقیمت باستانی کـه به چندین هزار سال مـیرسند. از زیورجات جواهر نشان و طلا‌های عهد عتیق زبان از ستودن آن آثار ناب درون عجز است. با اینکه درون آن سال هنوز مقبره و آثار توتانخامون توسط لرد کرنرون کشف نشده بود آن موزه وسیع از ارائه اشیـا و صنایع دستی‌ باستانی هیچ کم نداشت. تابوت‌های حاوی اجساد مومـیأیی شده رامسس دوم با آن صورت باز مانندش کـه پس از هزاران سال هنوز ترکیب خود را حفظ کرده و دیگر فرّاعنـه و تسخیر کنندگان عمده همـه و همـه مـیتوانند تمامـی دو روز دیدار شما را اشغال نمایند.

من درون آن روزها بـه دعوت صاحب منصبان انگلیسی بـه کلوپ ورزشی آنان دعوت مـی‌شدم. متوجه شدم کـه در کلوپ ورزشی جزیرا، مانند کلوپ‌های کلکته و پونـه کـه اغلب اعضا انگلیسی و از کارکنان شرکت‌های انگلیسی یـا افسران هستند بـه جز تعداد اندکی‌ از دیگر اروپاییـان صاحب اختیـار افراد محلی را نمـی‌پذیرند و به جز خدمـه، مصری‌ها اکیداً حق ورود بـه آن باشگاه گلف و اسب دوانی را نداشتند. فقط تعداد اندکی‌ از ثروتمند‌ترین اشخاص مصری‌ کـه از اتباع کشورهای اروپای بـه خصوص انگلستان مـی‌بودند استثناً اجازه ورود و شرکت درون فعالیت‌های باشگاه را دارا مـی‌بودند. آن یک کلوپ انگلیسی تمام عیـار قاهره بـه حساب مـیامد.

من دوباره‌ درون سال ۱۹۰۰ بـه اروپا رفتم. آنسال سال نمایشگاه بزرگ پاریس بود و من درون آنجا پادشاه پارسیـه ، مظفرالدین شاه را ملاقات نمودم. هر دو مـی‌دانستیم کـه قوم و خویشیم و از یک آبا و اجدادیم. چه از طرف پدری و چه مادری. البته مـیبایستی اعتراف نمایم کـه بر خلاف پدرش کـه شخصیتی بود مظفرالدین شاه پیر و فرتوت بـه نظرم آمد و بیمار گونـه. البته همـیشـه از بیماری کلیـه درون رنج بوده. هرچه پدرش پادشاهی مقتدر و خوشرو مـی‌بود و در چهل سال فرمان فرمایی خود درون ایران ساخت، او با رهبری غلط و تعصبی نا آگاهانـه بـه هدر داد. او کـه ولایتعهدی را که تا سنین بالا مـیداشت هنگامـی بـه آرزوی خود رسید کـه پدر تاج دارش را ترور د. او خزانـه پدرش را با سلیقه که تا حدی کودکانـه خرج وسائل و بازیچه‌های گوناگون و گران قیمت نمود. از تخم مرغ‌های فبرژه گرفته که تا جعبه‌های موزیک مزین بـه طلا و جواهرات کمـیاب که تا دیگر وسائل زینتی و شخصی‌ جواهر نشان خلاصه بـه همـه نوع تجملات علاقه‌ای وافر دارد. مظفرالدین شاه با اینکه نشان عالی‌ امپراطوری پارسیـه مزین شده با برلیـان‌های درشت و و بالا‌ترین القاب پادشاهی پارسیـه را بـه من اعطا نمود ولی‌ من از رفتار‌های کودکانـه و خنده آور او بـه تنگ آمده بودم کـه مایـه خجالت من درون پاریس شد. نـه‌ یک بار، بلکه دو بار.   ميلادى   1900 غرفه ايران درون نمايشگاه جهانى پاريس سال

  خوب بـه یـاد دارم کـه روزی کـه از من خواسته شد بـه خاطر قوم و خویشی پادشاه پارسیـه را بـه تماشای برج ایفل ببرم. هنگامـی کـه با آ از برج بالا مـیرفتیم چشمتان روز بد نبیند درون نیمـه‌های راه ناگهان شاه بنا بـه داد و فریـاد کرد کـه آ را خاموش کرده بـه زمـین برگردیم. و در این کار مانند کودکان بی‌تابی از خود نشان مـیداد. بار دیگر هنگامـی بود بـه به اتفاق مظفرالدین شاه در  هتل محل اقامتش مادام کوری و شوهرش مایل بـه نمایش کشف جدیدشان کـه به نام رادیوم خوانده بودندش مـیببودند. اتاقی تاریک به منظور نمایش اشعه و نور آن عنصر لازم مـی‌بود. از انبار خانـه استفاده نمودند و پنجره‌های کوچک آنرا نیز با پرده سیـاه پوشانیدند.  خانم و آقای کوری قطعه ای از عنصر رادیوم آورده بودند کـه در تاریکی اتاق درخشید.  باز هم دیری نگذشت کـه پادشاه بـه شدت بـه اضطراب وحشتناکی دچار شد و در حالیکه از صندلی‌ خود بیرون جسته بود فریـاد زنان بـه دور اتاق تاریک مـیدوید کـه مـیخواهند او را بکشند و این را مرتب تکرار مـیکرد که تا اینکه پرده‌ها را برداشتند و نور بـه داخل آمد و نمایش متوقف گردید. روزبعد شاه دستور ارائه نشان عالی‌ امپراطوری پارسیـه را بـه هر دوی‌ آن زوج نابغه و دانشمند صادر نمود کـه برای ایشان فرستاده شد. مادام کوری و همسرش آن دو نشان را بعد فرستادند. جای تعجب نیز نیست.

البته به منظور حفظ انصاف جای ذکر موردی نیز مـیباشد کـه آن حمله و تیر اندازی یک آنارشیست بـه مظفرالدین شاه درون ماه اوت همان سال هنگام عبور با کالسکه سر باز درون خیـابانی درون پاریس بود کـه تیر البته بـه خطا رفت و شاه جان سالم بـه در آورد. بعد شاید رفتاری کـه در آن دو محل ذکر شده بـه نمایش گذارد ناشی‌ از آن نا امنی‌‌ای بود کـه در پاریس احساس مـیکرد. بـه خصوص کـه پدر خویش را نیز بـه آنگونـه از دست داده بود. شاه هم درون اینجا حقی‌ بـه گردن پاریس و دولت فرانسه دارد به منظور این سهل انگاری درون حفاظت امپراطور پارسیـه.

تاریخ شاهد پادشاهان بسیـاری بوده کـه به واسطه مـیراثی کـه از پدرانشان  رسیده بـه قدرترسیده اند کـه صرفاً دلیل بر تیز هوشی و تبحر آنان نمـیباشد و این درون مورد خود من نیز صدق مـی‌کند. این مقام از پدر من بـه من بـه مـیراث رسیده و من نیز مانند بسیـاری پادشاهان این مقام را داده خداوندی مـیدانیم. بلی ولی‌ مـیبایستی انصافاً از معلومات و هوش و درایت بهتر از متوسط بر خوردار باشی‌. بـه قول ما فارسی‌ زبانان، از تو حرکت، از خدا برکت. خداومند متعال بـه تمامـی بندگانش هستی‌ و زندگی‌ و هوش و درایت بخشیده. درون مورد این پادشاه مـیبایستی اقرار نمایم نـه‌ تنـها از معلومات کافی‌ برخوردار نبود بلکه از هوش و درایت متوسط نیز بی‌ بهره مـی‌بود. همان وجه و تلقین “نیمـه خدائی” کـه در پادشان شرقی‌ وجود دارد درون او و رفتار او هویدا مـی‌بود. نظیر امپراطوران ژاپن کـه خود را موجودی نیمـه خدائی مـیدانند بـه طوری کـه رعایـای آنان نیز امپراطورشان را آنطور مـی‌بینند و حتی مـیپرستند، بـه نوعی تنـهایی حتی اسارت و در خلوت روز‌های خود را مـیگذرانند بدون اینکه از دنیـای بیرون آگاهی‌ داشته باشند. مظفرالدین شاه بیمار نیز دچار همـین توهمات مـی‌بود ولی‌ رفتارش نشان مـیداد کـه مانند پدرش لیـاقت سلطنت امپراطوری پارسیـه را ندارد.

از پاریس بـه برلین رفتم. آنجا سر ضیـافت نـهاری با فون هلستین رو بـه رو شدم. یکی‌ از دو نفر فرستاده قیصر بـه انگلستان کـه قرارداد تفاهمـی آنگلو ژرمن را امضائ نکرد و سرسختانـه خصومت مـی‌ورزید. با موهای خاکستری و قامتی مفلوک سر مـیز نـهار از ته دل‌ تناول مـیکرد و کم سخن گفت. من با قیصر نیز دیداری درون پتسدام داشتم. ویلهلم دوم درون آن زمان گمان مـی‌کنم درون اوج قدرتش مـی‌بود. قدرتی‌ کـه به نحو عجیبی‌ همچنان بر آلمان و کشور‌های تحت حمایـه آلمان حکم فرمایی مـیکرد. به‌‌‌ نظرم شخص مودب و مطلوبی آمد. از قبل بـه من خاطر نشان شده بود کـه قیصر از نقصی‌ کـه در دست و بازوی چپ خود دارد رنجور و به نشان آن‌ درون ملأ عام حساس مـیباشد. مواظب بودم کـه به بازوی چپ او نگاه نکنم. شنیده بودم کـه افرادی کـه برای اولین بار بـه ملاقات قیصر آلمان مـیروند بـه طور ناخود آگاه بـه سمت چپ او خیره مـیشوند و من قبل از رسیدن بـه حضور قیصر بار‌ها با خودم تکرار مـی‌کردم: “به بازوی چپ قیصر نگاه نکن !” . قیصر وارد سالن شد و با صدای بلند معرفی‌ و خوشامد گفتند. بدون اختیـار اولین نقطه از هیکل قیصر کـه من نگاه کردم، بازوی چپش بود !!! .ا

هنگام رو بـه رویی با من دست راستش را پیش آورد و دستم را فشرد. آن خورد کننده‌ترین دست فشردنی بود کـه در زندگی‌ تجربه کرده بودم. بـه تلافی نقص بازوی چپش قیصر با ورزش‌های متعدد دست راستش را بسیـار قوی نموده بود. هنگامـی کـه به شوخی‌ با دیگر حضار درون مجلس از آن دست فشردن مـی‌گفتم بـه من گفتند کـه نـه تنـها با آقایـان اینقدر محکم دست مـی‌دهد بلکه با بانوان نیز همـین روش را دارد. شخصی‌ از زبان دوچس تک کـه بعد‌ها شد مارکینز کمبریج ابراز مـیداشت کـه دوچس هنگام دست با قیصر نتوانست از کشیدن آهٔ خود داری کند.

شنیده بودم کـه در برنامـه روزانـه اش قیصر ویلهلم روزی بیست دقیقه شمشیر زنی‌ تمرین مـی‌کند، و بیشتر روز‌ها دو ساعت را بـه ورزش تنیس روی چمن مـی‌گذراند. او حتی با یک دست تفنگ را درون دست گرفته هدف را مـیزد. او بـه شکار علاقمند بود و کمتر شکاری از تیر‌رس او درون امان مـی‌بود. ویلهلم دوم مصمم بود کـه نقص عضو خود درون دست چپ را جبران کرده توان دست راستش را دو چندان سازد. قیصر درون بدو تولد و به خاطر بد قرار گرفتن نوزاد هنگام تولد بـه طوری کـه اول دست و بازوی چپ او بیرون مـی‌اید توسط پزشک حاضر کـه نمـیخواست ریسک کرده نوزاد را بدون اکسیژن بگذارد وارث تاج و تخت آلمان را از دست چپ او گرفته بـه شدت بیرون مـی‌کشد. بدین ترتیب دست چپ نوزاد از داخل صدمـه یـافته از رشد موزون محروم مـیماند.

حال کـه به ان دوران مـیاندیشم متوجه مـیشوم که تا آن موقع با پادشاهان، و امپراطوران متعددی دیدار داشته آشنا شدم . درون همان سال من دیداری از امپراطوری عثمانی و ملاقات شخصی‌ با سلطان عبدالحمـید داشتم. هم درون هتل پارا پالاس و هم درون کاخ شخصی‌ سلطان، یلدیز. درون آن زمان سلطان خلیفه مسلمـین اهل تسنن نیز بود و به آن سبب کلّ دنیـای سنی اسلام را کـه اکثریت مسلمانان را تشکیل مـی‌دهد  تحت رهبری مـیداشت. سلطان بشدت نگران سؤ قصد بـه جانش مـی‌بود بـه خصوص کـه دشمنان بسیـاری نیز مـیداشت. او یک سیگاری متداوم بود و اطرافیـان من بـه خوبی بر این امر واقف هستند کـه من بـه دود سیگار حساسیت داشته از آن دوری مـی‌جویم. دیدار من بـه عنوان امامت شیعه اسماعیلیـه و سلطان عبدالحمـید، خلیفه مسلمـین سنی با شک و تردید او همراه بود. چه بـه محض ورود من بـه اتاق پذیرایی سلطان و رو بـه رو شدن با وی درب‌های سالن را بستند و من ماندم و سلطان و یک مترجم. لایـه ضخیمـی از دود سیگار مـیان فضای اتاق شناور بود. مـی‌دانستم کـه سلطان بـه زبان‌ عربی‌ و تا حدی بـه فارسی تسلط دارد و نیـازی بـه رابط نبود. هنگامـی کـه رو بـه رویش نشستم متوجه جلیقه ضخیم وی زیر کتش شدم کـه حدس مـی جلیقه ضدّ گلوله مـی‌بود بـه خصوص کـه متوجه اسلحه کمری وی نیز شدم کـه از زیر البسه او پیدا بود. نمـیدانم آیـا سلطان درون این اندیشـه بود کـه من بـه قصد جان وی آنجا رفته بودم؟

سلطان عبدالحمـید نیز مانند امپراطوران ژاپنی “نیمخدا” کـه جلوتر اشاره نمودم درون دنیـای منزوی خویش بـه سر مـی‌برد. او را مردی ضعیف جثه و نحیف یـافتم کـه گونـه‌هایش را با سرخاب سرخ نموده ریش و مویـهایش را رنگ مشکی‌ خالص کرده بود و با ابرو‌های برداشته شده بیشتر بـه نظرم شکل و شمایل مسخره‌ای داشت. او دارای فرزندان بسیـاری مـی‌بود و همسران بسیـاری درون حرم مـیداشت. مکالمات ما بین من و سلطان عبدالحمـید دیری نگذشت کـه گرم و دوستانـه شد بـه خصوص کـه به اطلأعش رسانیدم کـه از کاشغر و سند و ترکستان دیدار کرده‌ام و از حال و احوال مسلمانان غرب چین برایش گفتم. او از غذای هتل اقامت من راضی‌ نبود و دستور داده بود کـه در حین اقامت من درون قسطنطنیـه از قصر شخصی‌ خود برآیم غذا‌های مطبوع و لذیذ آشپز خود را بفرستند کـه همـه روزه برآیم بـه روی مـیز غذا خوری مـهیـا مـیشد. سلطان با من درون کاخش غذا صرف نکرد چون شامل مدارج طولانی‌ چشیدن و امتحان غذا توسط آشپز و ملازمان مـیشد کـه مبادا بـه سّم آغشته شده باشند.

از قسطنطنیـه بـه قصد منزل با کشتی‌ بـه هند عزیمت نمودم. درون منزل مشکل عمده‌ای انتظارم را مـی‌کشید و آن غم و غصه از دست عزیزان نزدیدکی بود کـه در مـیان اهالی منزل و اطرافیـان تأثیر بسزایی گذارده بود. بـه خصوص مادر و ‌ها را بس متاثر کرده بود. سخت بود باز گردانیدن آرامش بـه منزل.

پایـان بخش چهار

بخش پنج

دوران ادواردی شروع مـیشود

این عنوان را بـه این علت انتخاب کردم چون بر همـه واضح و مبرهن هست که دوران طولانی‌ ملکه ویکتوریـا بـه دوران ویکتوریأی معروف است. درون این روزها کـه از آن مـی‌گویم دوران فرزند جانشینش ادوارد شروع مـیشود و پایـان دوران پر فراز و نشیب‌ ویکتوریأی را ثبت مـینماید.

بلی بگذریم سانحهٔ درد ناکی کـه مادر و اقوام و دیگر مریدان را بـه شدت متاثر و حتی متوحش ساخته بود قتل فجیع یکی‌ از اقوام درون پونـه بود. غم از دست فامـیل نزدیک یک طرف و پذیرایی از هزاران نفر مـیهمان غمخوار و عزادار درون جلسات مختلف نیز یک طرف.

با اینکه آشپزخانـه‌ها ی منازل آقا خان همواره مشغول پذیرایی از صدها مـیهمان درون روز مـیباشند درون غیـاب من درون مخارج خانوار سهولت شده به منظور من و مادرم داشت بسیـار گران تمام مـیشد. ما همـیشـه مسئول حدود دو هزار نفر بودیم. چه از لحاظ تغذیـه، چه تدارک البسه، و دیگر مایحتاج زندگی‌ آن مریدان پیر و از کار افتاده و همـینطور بچه‌های خانوار‌های کم بضاعت.

آن زمان بیمـه‌ بیکاری و مقرری باز نشستگی کـه وجود نداشت. اینـها همـه بسته بـه مـیل و رغبت و رأوفت صاحب کار و یـا درون مورد قوم من رئیس قوم بود کـه از سربازان پیر و از سر سپردگانی کـه همواره درون سختی با ما بودند حمایت و نگهداری نماید. درون مرام من سر سپردگی دو طرفه مـیباشد.

ولی‌ مـیبایستی اقرار نمایم کـه برخی‌ از دریـافت کنندگان مقرری دست بـه اعمال خلاف زده حتی شایع بود کـه در قتل آن ‌قوم و خویش دست داشته اند. گروهی درون داخل مستمری گیران مانند یک لانـه زنبور بـه رسانیدن خسارات و تهدید افراد متعدد مـی‌بود از جمله خود من. مـیبایستی با احتیـاط عمل مـی‌کردم. هرگونـه عجله درون قضاوت و هر عمل حساب نشده مـی‌توانست به منظور من و قوم من گران تمام شود.ولی‌ من مصمم بودم کـه به این اوضاع و نا امنی‌‌ها خاتمـه دهم.

پلیس درون بمبئی انتظار ورودم را مـی‌کشید. آنـها نگران عکس‌العمل شتاب زده از طرف من و افرادم بودند. مقامات شـهری نیز نگران متوقف نمودن تمامـی مقرری‌ها بودند کـه در آن صورت آن افراد و سرنوشتشان بـه گردن دولت مـی‌افتادند و وای بـه آن روز چون نـه‌ی‌ بـه آنـها مـی‌رسید و نـه بـه صرف دولت بود کـه زیر بار مخارج جدیدی برود. درون غیر این صورت دسته‌های یـاغی و رهزن ایجاد مـی‌گردید بـه خصوص کـه اغلب افراد مستمری گیر من از اقسا نقاط دیگر مانند آفریقا، آسیـای مرکزی و افغانستان بودند کـه ریشـه قومـی و دلبستگی بـه هندوستان را نداشتند. از یک عده گرسنـه یـاغی همـه چیز بر مـی‌اید.

به همـین علت بود کـه هم دولت محلی و هم دفتر هند و هم پلیس همگی‌ با من درون رد و بدل اطلاعات و نقشـه روی درون رویی با آن مسئله اعلام همکاری تام نمودند. حضور فرمانده سر ویلیـام لی‌ وارنر درون دفتر هند برآیم عتماد بـه نفس عمده‌ای بود کـه یبانی بی‌ دریغ خود من را مطمئن و به من دلگرمـی‌ مـیداد. فرماندار بمبئی، لرد نرثکوت کـه به تازگی ٔبر کرسی فرماندهی لرد سندهرست جلوس کرده بود نیز برآیم اطمـینان بخش مـی‌بود. بدون حامـیانی درون این سطح و مقام پیشبرد کار‌های لازم بس دشوارتر مـینمود.

من از ابتدا بـه قدرتمندان و دولتمردان بمبئی خاطر نشان ساختم کـه مصمم بـه حل و از مـیان بردن این گروه یـاغیـان هستم و ابتدا از راه مسالمـه آمـیز و حتی با مبالغ یک جای به منظور افراد یـاغی بـه شرط آنکه بـه ممالک خود بازگردند. اگر نمـیخواهند بـه دیـارشان بر گردند مـیتوانند بـه کشور‌های درون حال تشکیل و توسعه اطراف خلیج فارس عزیمت نموده همسر و فرزندان خود را بـه علت بی‌ اطمـینانی از سفر یک طرفه مردانشان من شخصاً تحت حمایـه خود نگاه مـیدارم و آموزش و تحصیلات  آنان را که تا دانشگاه فراهم مـیسازم. بسیـار مقبول افتاد و افراد یـاغی با آن تصمـیم من رام شدند و قبول بـه ترک بمبئی نمودند. البته آن دور شدن ابدی پدر و فرزندان را شامل نمـی‌شد چه دیدار و پیوستن آنان درون هر محلی خارج از هند و با اجازه مسئولان درون داخل هند ولی‌ خارج از محدوده بمبئی و پونـه مـیسّر بود همـینطور به منظور دیدار همسران خویش.

بعد‌ها ثابت گردید کـه چقدر آن پیشنـهاد من موثر واقع گشت نـه تنـها به منظور مردانی کـه اخراج شده بودند و در خارج از هند بـه کار مشغول بودند بلکه به منظور فرزندانشان کـه همگی‌ از تحصیلات مناسب و در صورت تمایل بـه ادامـهٔ آن بـه دانشگاه‌های خوب بـه خرج شخص من راه یـافتند. چه افراد متخصص درون علوم پزشکی‌ و صنایع کـه من تربیت نکردم. دعای خیر من همواره بـه همراه آنان بوده. چه استادان و معلمـین و دولتمردان آینده کـه تحت نظر شخص من و ریـاست دفتر من بـه هنودستان و دیگر ممالک نو بنیـاد و در حال ترویج کمک ند. شعار من، همانطور کـه در کنفرانس سان فرانسیسکو گفتم فقط سه‌ کلمـه هست .. علم، علم، و علم.

از مـیان بردن یـاغیـان بـه بهترین وجه ممکنـه، یعنی بـه گونـه مسالمت آمـیز چندین ماه بـه طول انجامـید و از نتیجه آن بس خوشوقت شدم. کمـی‌ بعد از فارغ شدن از آن مسأله‌ و در ژانویـه ۱۹۰۱ خبر بزرگی دنیـا را تکان داد و آن درگذشت ملکه ویکتوریـا بود. آن پایـان دورانی را درون تاریخ ثبت مـیکرد و برای افرادی کـه در زمان وی و در دوران حکمفرمأی وی بـه دنیـا آمده و رشد یـافته بودند حکم پایـان د وره ویکتوریأی بود.

دوست من شاهزاده ولز حال بـه جاینشینی مادر، بـه تاج و تخت امپراطوری بریتانیـا ی کبیر مـی‌رسید. تحت عنوان پادشاه ادوارد هفتم وی درون ۱۹۰۲ وی تاجگذاری نمود. ادوارد هفتم خالصانـه و خاضعانـه بر من منت گذارده از من دعوت بـه عمل آورده بود کـه در مراسم با شکوه تاجگذاری وی شرکت نمایم. بـه این سبب من درون تابستان ۱۹۰۲ درون لندن بودم. درون سفر دوم من بـه لندن من افتخار دیدار مجدد از اشخاصی‌ کـه با آنان درون مسافرت سال ۱۸۹۸ آشنا شده بودم را داشتم و به گرمـی‌ مورد استقبال آنان قرار گرفتم. درون محافل لندن درون آن موقع صحبت از انتقال قدرت از مادر بـه پسر و آغاز دوران رهبری باز و علنی تحت نخست وزیر و وزرایش و مجلس ها. همراه با شروع قرن بیستم انگلستان نیز دوران جدیدی را شروع کرد.

همـه چیز بـه خوبی به منظور برگزاری مراسم و جشن‌های تاج گذاری ادوارد هفتم بـه پیش مـیرفت کـه ناگهان اتفاق بدی درون شب قبل از مراسم به منظور پادشاه جدید افتاد. ترکیدن آپاندیس او و لزوم فوری تحت عمل قرار گرفتن او کـه تمامـی برنامـه تاجگذاری را بـه تعویق افکند. چند روزی همـه صبر د ولی‌ روئسای دولت‌ها و دولتمردانی کـه مجبور بـه بازگشت سر موقع تعیین شده خود مـی‌بودند بـه دیـار خویش باز گشتند. پرنس ولز خوشبختانـه دوران نقاهت خود را سریع بـه اتمام رسانید و در ماه اوت همان سال درون مراسم تاجگذاری با شکوهی تاج امپراطوری بریتانیـای کبیر را بـه سر گذاشت. او کـه تا آن موقع پا بـه سنین بالا گذارده بود بعد از آن عمل آپاندیس همواره روزها را با درد غیر قابل علاجی بـه سر برد. قابل ذکر هست که درون آن زمان عمل آپاندیس از ریسک بس بزرگتری بر خوردار مـی‌بود و مانند امروزه بـه یک عمل عادی تبدیل نشده بود.

برای من نیز آن سفر پیـامد خوبی داشت چون پادشاه ادوارد بـه مناسبت تجگزاریش درجه افتخاری من را از شوالیـه فرمانده کـه نشان فرماندهان والا مقام هند مـی‌بود بـه شوالیـه فرمانده اعزام هند ارتقا داد. این نشان‌های امپراطوری هند توسط ملکه ویکتوریـا درون سال ۱۸۷۸ ابداع شد. درون همان روز‌ها پادشاه ادوارد من را نیز همراه چندی از اعضای برجسته کشوری و لشگری بـه بازدید از رژه نوگان دریـایی به اسپیتهد‌ دعوت نمود کـه من افتخار همراهی پادشاه را درون کشتی‌ خصوصی وی داشتم.

در آن جشنواره من با شخصیتی‌ کوچک اندام و سیـاهپوست آفرئقایی آشنا شدم کـه فرزند رئیس ملنیک از ابیسیـه مـی‌بود. او کـه بعد‌ها جاینشین پدر گردید بـه شخصیتی‌ نیمـه خدائی و پادشاه اتیوپی کـه نام جدید ابیسیـه شد تبدیل گردید. اوی‌ نبود جز امپراطور آینده، هیلس لاسی کـه از سال ۱۹۳۰ که تا ۱۹۷۴ مـیلادی بر آن ناحیـه با اهمـیت استرتیژیکی درون ساحل شرق آفریقا حکومت کرد. هیلس لاسی شخصیتی‌ شد کـه یـاد امپراطور عمده ابیسیـه درون قرن پیش، ملنیک را درون سایـه خود قرار داده بود. او بود کـه در ۱۹۳۵ بر علیـه اشغال ایتالیـائی‌ها استقامت کرد و در اخراج آنان کوشید ولی‌ موفق نشد. او را دستگیر و به تابید فرستادند کـه با تقاضای رسیدگی بـه اوضاع خود و کشورش بـه سازمان ملل توانست توجه جهانیـان را جلب کرده بـه تاج و تخت خویش باز گردد. او با کمک موثر سربازان محلی و هندی بالاخره توانست ایتالیـایی‌ها را درون سال ۱۹۴۱ از اتیوپی به منظور همـیشـه بیرون کند.  بـه یـاد مـیاورم سفیر انگلیس درون آدیس آبابا را کـه با هردو امپراطور همکاری داشته. او بـه من مـیگفت کـه همـیشـه افکار امپراطور ملنیک را مـیتوانسته بخواند ولی‌ هیچوقت نتوانست بفهمد درون سر امپراطور جوان چه مـیگذرد.

در نوامبر همان سال، یعنی ۱۹۰۲، من بـه هند بازگشتم. درون بدو ورودم از نامـه‌ای کـه منتظرم و به روی مـیز کارم بود متعجب شدم. آن نامـه از نایب السلطنـه وقت هند، لرد کرزون بود کـه در آن از من خواسته بود کـه به عضویت شورای مقننـه او بپیوندم. این افتخاری بود کـه نصیب من جوان مـیشد. من عضویت درون شورای مقننـه لرد کرزون را با کمال مـیل پذیرفتم. من با فاصله زیـادی جوانترین عضو آن شورا بودم. شورای مقننـه از اعضای اندکی‌ تشکیل مـیشد کـه از متنفذ‌ترین و با قدرت‌ترین شخصیت‌های حکومت امپراتوری هند مـی‌بودند. عضویت من درون آن شورا سبب مسافرت‌های پیـاپی من بـه کلکته مـیشد کـه در آن زمان پایتخت امپراطوری نایب السلطنـه هند مـی‌بود.

دو سال درون عضویت شورای مقننـه هند بودم کـه دوره آن تمام شد. از من خواسته شد کـه باز درخواست نامـه عضویت به منظور دوره دوم را نیز بـه دفتر نیـابت سلطنت ارائه دهم ولی‌ دیگر قبول نکردم. کاری بود پر دغدغه و وقت گیر کـه برای من کـه وظایف عمده تر رسیدگی بـه قوم اسماعیلیـه را بر دوش مـیکشیدم بس طاقت فارسا مـی‌بود. ولی‌ درون آن دو سال من منزلی از خودم درون کلکته داشتم کـه بدور از تشریفات مخصوص و آمد و شد‌های رسمـی‌ و غیر رسمـی‌ کـه در منزل مادر و مقر خانوادگی درون بمبئی و پونـه داشتم مـی‌بود. به منظور اولین بار درون عمرم من دارای یک خانـه واقعی‌ و بدون سر و صدا و ملازمـین بیشمار بودم کـه برای خود تنوعی مطلوب بشمار مـیرفت.

ولی‌ مـیبایستی اقرار نمایم کـه تأثیر آن دو سال درون زندگی‌ من نقش من را درون دنیـای سیـاست ثبت نمود. بعد از آن دوران من بارها و بار‌ها نقش مـیانجی را مـیان پادشاهان و روئسای جمـهوری ایفا نمودم و مصالحه ما بین آنان را پیـام آور بودم. درون آن دو سال من با شخصیت‌های پر قدرتی کـه نیمـه اول قرن بیستم را رقم زدند آشنا و کار کردم. بـه جز لرد کروزن کـه از سرنوشت سازان عمده هند و مصر بود با شخصیت هایی عمده دیگری نیز از نزدیک همکاری داشته ام. یکی‌ از آنـها مارشال کیچنر حاکم بلا عوض سودان و طراح مشـهور خارطوم بود. آنان کـه از خارطوم دیدن داشته‌اند بر این امر باور دارند کـه طراحی‌ مارشال کیچنر کـه بعد‌ها بـه لقب لردی رسید درون ساختن خارطوم به منظور قرن بیستم الگوی دیگر شـهر‌های درون دست تحول بود. خیـابان‌های عریض و بلووارد‌هایی‌ کـه در مخیله بسیـاری از آینده نگران آن زمان  نمـیگنجیید. او خدمت خود بـه امپراتوری بریتانیـا را درون هند و با تحویل قدرت بـه خانواده‌ گاندی و جواهر لعل نـهرو بـه پایـان رسانید. مانند بسیـاری از شخصیت‌های دولتی و لشگری، لرد کیچنر نیز دارای کارنامـه سیـاه و سفید است. از بزرگترین سیـاهی‌های خدمتش درون افتادن با رهبران و علمای اسلام درون منطقه مـی‌بود کـه عمده‌ترین آن را واقعه اسفناک مـهدی سودان مـی‌توان دانست.

در مـیان همکاران هندی من درون شورای مقننـه لرد کروزن، آقای گ. ک. گوخال مـی‌بود کـه از ناسیونالیست‌های عمده دوران تلاش به منظور استقلال مـی‌بود کـه با همـه این احوال بعد از بـه قدرت رسیدن نـهرو بـه خدمت وی انفصال داده شد. من و آقای گوخالی دوستی‌ پایداری داشتیم کـه به اندازه عمر او عمر داشت. او یک هندوی کاست مـی‌بود و من یک مسلمان ولی‌ با تمامـی اوضاع و احوالی کـه مـیان این دو جماعت بروز نمود من و گوخالی از تفاهمـی بی‌ نظیر برخوردار بودیم. هردو از یکدیگر بسیـار آموختیم. تاثیر افکار وی بـه روی افکار من غیر قابل انکار است. هردو درون کاهش تنش مـیان دو قوم درون تلاش بودیم. وی مردی بود با بینش و فرا نگری مخصوص بـه خود. روحش شاد باد.

رفتار و منش گوخالی من را بسیـار بـه یـاد شخصیتی‌ دیگر مـی‌اندازد کـه چند سال قبل از آن درون بمبئی ملاقات نموده بودم. شخصی‌ بـه نام ناورجی دوماسیـا کـه یک شخصیت منحصر بـه فرد پارسی‌ مـی‌بود و سر دبیر و روزنامـه نگار تایم هندوستان. بینش او بـه زندگی‌ اطرافش و مشاهدات وی از وقایع روز و نگارش مطلوب دوماسیـا عاری از هرگونـه تعصّب و گرایش مـی‌بود کـه در آن زمان کمتر یـافت مـیشد. مـیدانم کـه از دوستان او فرانک براون، روزنامـه نگار بنام کـه از به منظور گازت بمبئی و سپس تایم قلم مـیزد بود کـه بعد‌ها بـه لقب سّر مفتخر گردید. من بـه دوستی‌ هردوی آنان افتخار مـی‌کنم.

خود داری از عضویت درون دوره دوم مجلس مقننـه بمبئی سوای حجم وظایف شخصی‌ خود بـه عنوان امامت شیعه اسماعیلیـه علت دیگری نیز داشت. مایل نبودم بـه آن اشاره نمایم ولی‌ حقیقت هست و چاره‌ای ندارم. باز نگشتن من بـه شورای مقننـه لرد کروزن مـیتواند مستقیما بـه انکار‌ها و پشت گوش انداختن تقاضا‌های واجب و واجد شرائط جامعه مربوط باشد. درون حالی‌ کـه تنش مـیان هندویـان و مسلمـین درون خارج از مجلس درون توسعه بود نمایندگان نیز هر یک از گرایش شخصی‌ و مخفی‌ خود برخوردار مـی‌بودند کـه من و گوخالی را عمـیقا متأثر مـیسأخت. سخن‌های من درون مجلس بـه دقت گوش فرا داده مـیشد ولی کمتر بـه مرحله اجرا مـی‌رسید. بـه خصوص درون مورد تأکید من بر آموزش نسل خردسال و جوانان. من همچنان معتقد بودم و هستم کـه در کنار کمک‌ها ی تغذیـه و پزشکی‌، آموزش نیز از اهمـیت والائی برخوردار هست و مـیبایستی درون تأسیس مدارس بیشتر و تربیت معلمـین بیشتر اقدام فوری شود. خالصانـه برایشان مـی‌گفتم و متذکر مـی‌شدم کـه این آموزش هست که از جهالت و تبعیض علیـه دگران مـیکاهد. بدون آموزش‌های لازم این مردم که تا ابد درون جهالت بسر خواهند برد و با تعلیم و تربیت مناسب خصومت‌های دامن گیری کـه داشت بـه شکاف عمـیقی تبدیل مـیشد از مـیان مـیرفت ولی‌ کجا بود گوش شنوا ؟؟

لابی هندو‌ها بسیـار مستحکم و قوی بود و بر مسلمـین چیره داشت. نمـیدانم این چه خصومتیست کـه از مرزهای کرامت انسانی‌ خارج و پیوسته خواهان راندن ‌قوم مسلمان از هند است. استان هایی مانند بنگال، پنجاب، و ناحیـه‌ای کـه امروز بـه استان فرامرزی شمال شرقی‌ معروف هست همـه از اکثریت مسلمان برخوردارند. همـینطور درون نواحی گسترده دهلی‌، اقرا و علیگره کـه از مساجد و آثار باستانی اسلامـی با ارزش برخوردارند. چگونـه مـیشود حقوق این عده کثیر نادیده گرفته شود و حتی پایمال گردد؟ مسلمانان چندین قرن هست که درون شبه قاره هند سکنی دارند و حق آب و گل دارند. آیـا تقدیر اینطور بوده؟ من کـه باور ندارم مردمـی بـه این صلح دوستی‌ بـه ناگهان بـه دو دشمن دیرین تبدیل شوند. خدا با ایشان باشد.

قدم اول این بود کـه شورای مقننـه ولایت سلطنت لرد کروزن نمایندگان مسلمان از بنگال و پنجاب انتخاب کند. درون این مورد رأی گیری شد و برنده نشدیم مطمئن بودم کـه جناب گوخالی نیز صمـیمانـه سعی‌ بر این امر مـیداشت ولی‌ بـه قول معروف تک افتاد و زورش بـه بقیـه اعضای هندوی با نفوذ نرسید. درون عوض نمایندگانی از مـیان رحانیون درجه دو یـالت‌های هندو نشین مدرس و بمبئی انتخاب شدند

من بـه شخص چندین بار اقدامات جدی و پیگیر درون راستای معرفی‌ نمایندگان لایق و شایسته جماعت مسلمـین درون کنگره دولت بریتانیـا کردم کـه تا حد قابل ملاحظه‌ای موثر واقع شده بود. ولی‌ همواره با قدرت اکثریت هندو برنامـه‌های عمده نقش بر آب مـی‌گشت. بالاخره بـه فکر دوستی‌ کـه در دانشگاه عالیگره ملاقات نموده بودم افتادم. همان همکار جوانتر سرّ احمد خان، محسن الملک کـه حال جایشین کرسی احمد خان شده بود. او از رهبران مصمم و معقول اسلامـی بود کـه هیچگونـه خصومت و کینـه ورزی درون او علیـه هندوها و کنگره نمـیتوانستی بیـابی

سال ۱۹۰۶ بود کـه من و محسن الملک همراه تنی چند از دیگر رهبران محلی مسلمـین هند دست بـه دست یکدیگر داده اقدام بـه تأسیس سازمانی نمودیم کـه مستقل از دولت بریتانیـا و هندوستان هدفش پیگیری و دفاع از حقوق مسلمانان هند مـی‌بود. بـه یـاد دارم همان سال درون مملکت آبا و اجدادیم ایران نیز تحولات عمده‌ای رخ داد و آن پیروزی مشروطه خواهان بود کـه مظفرالدین شاه را مجبور بـه امضای تائید مشروطیت و تأسیس مجلس‌ نمود. بلی دور دور بیداری خلق تحت ستم مسلمان بود و آگاهی‌. دور دور انتخابات نمایندگان بود و فرستادن آنان بـه مجلس شورای ملی‌. ما نیز درون هند موفق بـه تأسیس این سازمان گردیدیم کـه در سیـاسات هند بعد از آن‌ صدای با نفوذی یـافت. پنداری ملتی درون ملتی زاده شد. خوشحالی من درون آن موقع توصیف ناپذیر است

زمانی‌ کـه در کلکته زندگی‌ مـی‌کردم با شخصیتی‌ بس والا درون جامعه اسلامـی هند آشنا شدم و آنی‌ نبود بـه جز عالیجناب سید امـیر علی‌ کـه بعد‌ها عضو دائم مجلس مقننـه گردید و حتی قاضی القضات دادگاه عالی‌ کلکته شد. البته کتاب‌های سید امـیر علی‌ درون مورد اسلام شناسی‌ را مطالعه نموده بودم و از ملاقات و آشنایی نزدیک با این شخصیت کم نظیر مباهات مـی‌کنم. از نوشته‌های او متوجه بودم کـه درک و دیدی منحصر بـه فرد بـه روی دین مبین اسلام دارد بـه همـین علت بود کـه به وی درون گرفتن پند و اندرز اعتماد داشتم و توصیـه‌های او را با دقت گوش فرا داشته که تا حد امکان بـه اجرا مـیگذاردم. شاید یک دلیل عمده اعتماد من بـه سید امـیر علی‌ آن بود کـه او هیچوقت داخل سیـاست نشد و هیچ جناحی او را نتوانست درون خدمت خود گیرد

بلی هرگاه حمایت معنوی و ارشاد سید امـیر علی‌ نمـیبود ایجاد سازمان اسلامـی هند توسط من و نواب محسن الملک بس دشوارتر یـا غیر ممکن مـی‌بود. من معتقد بودم کـه تنـها راه جلب توجه مقامات دولتی هند، بـه خصوص انگلیس‌ها بـه شکاف عمـیقی ما بین دو جامعه هندو و مسلمان ایجاد این سازمان جماعت اسلامـیست کـه از عهده کارشکنی‌های حزب کنگره لرد کرزون درآید و جواب ملایـان بله گوی مدرس و بمبئی با استحکام هرچه تمام‌تر بدهد. این سال‌ها بسیـار سال‌های حساسی بودند، نـه تنـها به منظور من جوان و تجربه درون دنیـای سیـاست، بلکه به منظور شبه قاره هندوستان کـه ظرف چهار دهه از آن سالها تبدیل بـه دو کشور پاکستان و بهارات گردید.یک واقعه دیگر درون دوران عضویتم درون کنگره نیـابت سلطنـه بـه خاطرم رسید کـه بر مـیگردد بـه تاجگذاری دربار دهلی‌ و رژه عظیم چهل هزار نفره قوای ارتش بریتانیـا بـه سرکردگی لرد کیچنر کـه از مقابل نماینده پادشاه – امپراطور عبور نمود. آن نمایندهی‌ نبود بـه جز برادر پادشاه کـه از دوستان نزدیک کودکی من هستند، دوک کونوت. بلافاصله بعد از مراسم یک کنفرانس اسلامـی را رهبری نموده کـه در آن از پروژه‌های آموزشی موفق تحت نظارتم نام بردم کـه مـهمترین آنان دانشگاه الیگرته مـی‌بود

در آن کنفرانس از سران محلی و کشوری جوامع اسلامـی خواستم حتی التماس کردم کـه جهت ایجاد یک دانشگاه معتبر اسلامـی دست بـه دست یکدگر داده اقدام نمائیم. دانشگاهی کـه تاریخ و ادبیـات اقوام مسلمان جهان را صرف نظر از هرگونـه تأثیر قومـی و مذهبی‌ کـه سرآمد دانشگاه‌های آسیـا و دیگر نقاط جهان باشد و در علم و صنعت با دانشگاه هایی نظیر آکسفورد و لیپزیگ و پاریس همطراز باشد. دانشگاهی کـه جوان درون آن بتواند بـه بالاترین سطوح تحصیلی‌ و پژوهشی دست یـابد و در صنعت مدرن وارد شده روزی خود صاحب نظر شود

آن سخنان بعد از پنجاه سال ثمره خوبی داشت. بـه غیر از الیگره دانشگاه‌های دیگر، دبیرستان‌های بسیـار و مدارس ابتدائی درون سطح کشوری احداث گردید. خلاصه کلام از آن دو سالی‌ کـه در مجمع قانون گزاران بودم صدای من رساتر و در جهان بیشتر شناخته شد. درون تابستان ۱۹۰۴ سفری بـه اروپا داشتم و با دوستان و آشنایـان آن دیـار دیدارها تازه نمودم. این بار از عتماد بـه نفس بیشتری نیز برخوردار مـی‌بودم. درون سیـاسات محلی انگستان نیز تغییراتی رخ داده بود از جمله ارتور بلفور جای عمویش لرد سلیزبری، نخست وزیر و رهبر حزب محافظه کار نشسته بود. مدتها بود کـه حزب محافظه کار داشت بـه یکه تازی خود ادامـهٔ مـیداد که تا اینکه تحت رهبری “عموجان” خداحافظی خود را بـه صدا درون آورد.ی‌ کـه ضربه نـهایی را زد شخصی‌ بود بـه نام ژوزف چمبرلین کـه کک “حفاظت خواهی” را درون تنبان آنان انداخت و منجر بـه دو شاخه شدن حزب گردید

لیبرال‌ها بـه طور مداوم ٔبر قدرت خود مـیافزودند. سوال ایرلند دوباره‌ توسط این حزب مطرح شد و سیـاستمداران را قلقلک داد، و به وجود آمدن حزب کارگر کـه با عده اندکی‌ موجودیت خود را بـه ثبت رسانید از روادید عمده آن دوران سفر من بودند. علاقه شخصی‌ من بـه اسب و اسبدوانی من را بر آن مـیداشت کـه در گرد هم آٔیی‌های کلوپ‌های مختلف اسب دوانی شرکت نمایم ولی‌ عملاً دست بـه اقدامـی جهت پرورش اسب درون انگلستان نبودم که تا سال‌های بعد. آن علاقه درون من موقعی بـه وجود آامد کـه من با کلنل حال واکر آشنا شدم. او کـه بعد‌ها شد لرد ویورتری از معدودانی مـی‌بود کـه از اسب و پرورش اسب همـه چیز مـی‌دانست و خود را کاملا درون وقف اسب‌های دونده نموده بود

  • متد‌های کلنل واکر و نظریـاتش توسط برخی‌ ستوده مـیشد و در عین حال برخی‌ آن را قبول نداشتند و به وی لقب “واکر غد” نام نـهاده بودند. ولی‌ انصافاً فرد با معلوماتی بود و مـیبایستی بدون غرض قضاوت نمود. من کـه به دانش او ایمان داشتم. اوی‌ بود کـه خبرگی خود را شاید درون اعتراض بـه آنانی‌ کـه او را بـه تمسخر مـی‌گرفتند بـه ایرلند برد و اقدام بـه تشکیل کلوپ خود نـهاد بـه نام “اسبهای دونده تولی” کـه بعد‌ها بـه اسب‌های دونده ملی‌ ایرلند تبدیل گردید کـه تا بـه امروز همچنان پا برجاست و بسیـاری از علاقه مندان بـه این حیوان نجیب و دوست داشتنی از اقسا نقاط دنیـا بـه آن کلوپ سفر کرده از باغ و فضای سر سبز و خًرم آن مرکز پرورش اسب‌های مسابقاتی لذت مـیبرند
  • زمستان ۱۹۰۵ بـه بمبئی بازگشتم. درون بحبوحه اشاعه بیماری سل درون مناطق مختلف شبه قاره هند و با راهنمایی‌ها و پشتیبانی سازمان بانو فلورانس نایتینگل کوشش بسیـار درون تحت کنترل آوردن این بیماری مـهلک کردم کـه خبر از زنزبار رسید کـه سکنـه‌ آن ناحیـه نیز از شیوع سل درون زحمتند. بلافاصله عزم آفریقا نمودم و از ساحل شرقی‌ دیدن نمودم.  پزشکان جوان تربیت شده درون دانشگاه ‌های پزشکی‌ بنیـاد آقا خان و دیگر دست اندر کاران قوم اسمعیلی درون این تلاش مقدس حکم دست و پای من را داشتند. بـه تک تک آن جوانان آزموده و پرکار مباهات مـی‌کنم

    خیلی‌ زود متوجه شدیم کـه فقدان ورزش درون برنامـه روزانـه جوانان این نواحی باعث سستی بدن و صدمـه پذیری از مـیکرب هاست. دستور دادم کاخ شخصی‌ خود را بـه مرکز ورزشی تبدیل نمودند با تمامـی وسائل لازم. از حیـاط وسیع آن زمـین فوتبال و بسکتبال درآوردم و دور آن باند دوندگی کـه جوانان بسیـاری را بـه خود جلب نمود. جوائز ارزنده‌ای به منظور مسابقات محلی و استانی مـیان جوانان زنزبار و شرق آفریقا درون اختیـار گردانندگان و مسئولین گذاردم. تمامـی این تلاش‌های خستگی‌ ناپذیر ظرف چند سال کوتاه نشان داد کـه مثمر ثمر واقع گردیده از بیماری‌های عفونی‌ بـه اندازه زیـادی کاست.

    درحین دیدار از زنزبار درون غیـاب من از هند بـه اطلاعم رسید کـه از طرف اقوام دور پدرم مورد اتهاماتی قرار گرفتهم و دعوی عمده‌ای علیـه من و املاکم درون دادگاه عالی‌ بمبئی ارجاع شده. این محاکمـه باعث شد کـه به بمبئی بازگردم و از خود و ملکم دفاع نمایم. شکر خدا وکیل مجربی را استخدام کردم بـه نام آقای اینورریتی کـه با تبحری کم مانند درون دفاع از من مـی‌کوشید و این درخواست خسارت را از جانب آن اقوام نا شکر کـه از پدر و پدر بزرگ من سالیـان سال کمک و حقوق دریـافت مـینمودند خنثی نمود و پرونده شکایت بعد از تحمل مخارج قابل توجهی‌ جهت احضار شاهد از اقسا نقاط اسیـا و آفریقا و رسیدگی بـه حساب‌های دهه ۶۰ (۱۸۶۰) بـه نفع من تمام شد و از آن موقع بـه بعد هیچ دعوی‌ای علیـه من از طرف خویشان و مریدان خواندن من مطرح نشد.

    من درون زمستان بـه هند بازگشتم. سال  ۰۶ – ۱۹۰۵بود کـه خیلی‌ بـه موقع به منظور دیدار شاهزاده ولز (که بعدا شد جورج پنجم) بـه کلکته رسیدم. شاهزاده جورج درون ۱۹۰۴ عازم اسیـا و هند شد و آن موقع من درون لندن بودم و در مـیهمانی خداحافظی ایشان شرکت داشتم. آشنائی من با جورج پنجم از دوران ملکه مری آغاز مـیگردد. من ملکه مری را اولین بار درون سال ۱۸۹۸ ملاقات نمودم زمانی‌ کـه ایشان دوچس یورک مـی‌بودند. بـه یـاد مـیاورم کـه با سه‌ فرزند خود، پادشاه ادوارد هشتم، پادشاه جرج ششم، و شاهزاده خانم رویـال. شوهر ملکه درون حین مأموریت درون نیروی دریـایی مـی‌بودند.

    من همـیشـه بـه دوستی‌ طولانیم با جورج پنجم مباهات مـی‌کردم نـه‌ فقط چون پادشاه دولت مقتدر بریتانیـای کبیر مـی‌بود ولی‌ از دوران جوانی‌ وی بـه خلق و خوی نیک ‌ بودم و مـی‌دانستم چقدر انسان خیر خواهی است. او بـه من همان اعتماد را گسیل مـیداشت کـه پدرش برآیم قائل مـی‌بود. او با من درون نـهایت خلوص نیت و از ته قلب صحبت مـیکرد و آن اعتماد بـه نفسی‌ کـه در گفتارش نمایـان مـی‌بود درون تمامـی گفته‌های گوناگون او چه درون سیـاست، و چه درون ورزش و در بحث‌های اجتماعی مشـهود بود. گاه بـه گاهی‌ درون سالیـان پیشین مـیهمان او کـه آن موقع پرنس ولز مـی‌بود درون کلوپ مارلبرو مـی‌بودم و بعد‌ها نیز زمان پادشاهی وی درون کاخ بوکینگهام. اغلب این دیدار‌ها هنگام نـهار مـی‌بود کـه خودمانی تر و غیر رسمـی‌ تر باشند و اغلب با حضور ملکه مری و یک یـا دو فرزند دیگرشان توام مـی‌بود. لازم هست که از پادشاه جورج پنجم بـه عنوان شخصی‌ یـاد کنم کـه از اوان جوانی‌ درون یونیفرم نیروی دریـایی بریتانیـای کبیر کمر بـه خدمت بـه مـیهنش بسته همواره درون تمرین‌ها و آموزش‌ها ی دشوار شرکت نموده. آن هیکل ورزیده و قامت بلند و بالای او همواره درون خاطرم است. وی درون دوران فرمان دهی‌ خود درون نیروی دریـایی بـه صراحت و سخنوری مخصوص بـه خود مشـهور بود.

    به یـاد دارم درون آن دیدار کلکته وی کـه به عنوان پادشاه – امپراطور بریتانیـای کبیر و کشور‌های مشترک المنافع حکام و مـهاراجه‌های هند‌ را به منظور تبریک تاجگذاری بـه حضور مـی‌پذیرفت یکی‌ از مـهاجره ها، مـهرجه باردا، از قواعد رسمـی‌ ارائه ادب و ارادت سر پیچی‌ نمود و حتی درون مقابل تذکر ملازمـین با حرکات تند و زننده‌ای از قبول تعظیم سر باز زد. این نـه تنـها باعث دلخوری شاه گردید بلکه اطرافیـان را نیز متاثر ساخت. او بعدا بـه طور کتبی‌ و از طریق نیـابت سلطنـه عذر خواهی نمود ولی‌ آن لحظات کار خودش را کرده بود و جورج را درون ملع عام خیط کرده بود. سالیـان گذشت و ما متوجه مـیشدیم کـه فرزندان آن مـهارجه یکی‌ بعد از دیگری درون سنین مردانگی و جوانی‌ از دنیـا مـیروند و آخری درون بستر مرگ بود. پادشاه جورج با شنیدن این خبر بـه شدت متاثر گردید و او را خالصانـه بخشید. او از مـهرجه باردا بـه عنوان “آن مرد بد بخت” یـاد مـی‌برد.

    مانند پدرش پادشاه جورج پنجم حساسیت بـه خصوصی درون رعایت ادب و رسوم دربار را دارا مـی‌بود. چه درون رفتار و چه درون البسه درون ضیـافت‌ها و مجالس رسمـی‌. او از کوچک‌ترین خللی درون رعایت قواعد بـه شدت رنجیده خاطر مـی‌گردید. روزی بـه من درون این مورد ابراز مـیداشت: این مانند این هست که درون جامعه شـهری مردمان از رعایت ادب لازم درون برخورد با یکدیگر خود داری ورزند و حرمت اجتماع را درون حفظ رسوم شکل و شمایل ظاهری افراد رعایت نکنند. او حتی برایم مثل مـیزد که: تصور کن مردم عادی درون خیـابان بـه جای آنکه پیراهنشان داخل شلوارشان باشد بیرون باشد و دگمـه‌های کت و جلیقه بـه ترتیب نباشند و از این قبیل امثال کـه نتیجه مـیگرفت پادشاهی و حفظ رسوم دربار با هم آمـیخته و اگر این آداب بـه موقع خود و در حضور رسمـی‌ پادشاه رعایت نشود شاه خود را مسئول مـیداند.

    روزی درون حضور پادشاه و ملکه مری درون یک مجلس رسمـی‌ حضور بـه هم رسانیده بودیم کـه متوجه رنجوری خاطر شاه گشتم. ملکه کـه نگاه کنجکاو من را ملاحظه کرد آهسته درون گوشم گفت آن مـهارجه از زدن یقه مناسب پیرا‌هن شامل مدال‌هایش خود داری ورزیده. ملکه سپس اضافه کرد.. نگران نباش زود یـادش مـیره. و خنده ملایمـی کرد. ولی‌ هنگامـی کـه متوجه شد همان مـهارجه رسوم لازم درون مراسمـی را رعایت نکرده از او دو چندان دلگیر گردید و از من خواست بـه او تذکر دهم. قضیـه از این قرار بود کـه اسب مـهاراجه کـه نماش را “پسر ویندزور” گذارده بود درون مسابقات دربی ۱۹۳۴ برنده مـیشود و مدال‌ها و افتخارات زیـادی را بـه صاحبش مـی‌رساند از جمله جایزه نقدی. ولی‌ آن مـهاراجه از هدیـه بـه مربی‌ اسبش سر باز مـیزند و این خلاف اصول نوشته نشده اصطبل پادشاهی مـیباشد. مطابق رسوم همـه ساله صاحب اسب برنده بـه مربی‌ اسبش هدیـه مـی‌دهد. چند هفته گذشت و روزی آن مربی‌ کـه نامش مارمارش مـی‌بود و فرزند مربی‌ اسبان پدر جرج پنجم مـیشد نزد یکی‌ از افسران گله کرده بود کـه از هدیـه خبری نشد. آن افسر هم درون یک نشست با ژنرال‌ها آن موضوع را بـه یکی‌ از نزدیکان پادشاه بازگو مـینماید کـه از آن طریق بـه گوش  شاه مـی‌رسد. من نیز خواسته شاه را انجام دادم و در مـیهمانی اسکوت کـه او را ملاقات مـی‌کردم بـه وی خاطر نشان ساختم کـه فراموش کرده هدیـه مربی‌ اسبش را بدهد. او نیز هدیـه دیر موعد را فراهم ساخته بـه مربی‌ اسب داد و رسم جاری را اجرا نمود.

    در تمامـی‌ سی و چهار سالی‌ کـه با جورج پنجم معاشرت داشتم او را درون نقش‌های مختلف دیده‌ا‌م. درون منزلش درون نقش پدر و شوهر، و فرزند، درون مـیادین اسب دوانی و مسابقات، درون هندوستان دو بار، اول بـه عنوان پرنس ولز و سپس بـه عنوان پادشاه بریتانیـا و امپراطور هندوستان. درون دیدار آخری وی کـه همچنان تحت تأثیر توجه بخصوص پدرش درون بهداشت و سلامتی مردمان هند مـی‌بود قصد داشت توسعه هایی درون بیمارستان‌ها و مراکز درمانی بـه عمل آورد و مانند دفعه‌های پیش بـه کمک و همکاری من نیـازمند بود و من از آنچه درون قدرت داشتم به منظور رسیدن بـه آن هدف مقدّس دریغ نکردم.

    در دیداری کـه به افتخار پادشاه جدید انگلستان توسط نایب السلطنـه هند درون مقر وی درون کلکته صورت گرفته بود پادشاه من را بـه اتاق خصوصی خود برد و با هم مدتی‌ صحبت کردیم. وی از من مصرانـه مـیخواست یک هندی تبار عضو کابینـه مشاوران نایب سلطانـه بشود. او از اینکه هنوز پای هندی‌ها بـه سطوح بالای اداری مملکت باز نشده ابراز تأسف نمود و ابراز داشت که: بـه لرد مرلی و لرد مـینتو درون این مورد سفارش کرده و آنگاه از من خواست کـه به آنان درون یـافتن کاندید مناسب یـاری دهم. بعد از این سفارش وی بـه تفصیل از توسعه مراکز درمانی و بهداشتی درون اقصی نقاط این شبه قاره بزرگ برایم مـیگفت و باز هم کمک‌های من و بنیـادم را درون اجرای این طرح عظیم خواستار شد. همانطور کـه در جمع و چند دقیقه پیش از آن‌ درون اتاق دیگر وی را خاطر نشان ساخته بودم دوباره‌ بـه او اطمـینان خاطر دادم بـه خصوص کـه این طرح و تمام همت‌های پزشکی‌ و درمانی از فعالیت‌های مورد علاقه و توجه شخصی‌ من است.

    لرد مرلی و لرد مـینتو اصلاحاتی را درون هند پیشنـهاد داده بودند کـه به اصلاحات مرلی – مـینتو معروف شد و من بعد بـه آن بـه تفضیل خواهم پرداخت. پادشاه جدید مانند پدر و مادر بزرگ تاجدارش ملکه ویکتوریـا نسبت بـه هند و اتبأ هندی تبارش توجه بـه خصوصی نشان مـیداد. آنـها درون اجرای تاره‌های آموزشی و بهداشتی درون هندوستان بزرگ بـه سهم خود کوشیدند و همان علاقه اکنون درون جورج پنجم مشـهود است. فقر و بیسوادی همچنان غوغا مـی‌کند و مساله تازه‌ای نیست دست و پنجه نرم با این دو دشمن اصلی‌ هند. تمامـی تفرقه‌ها و دشمنی‌های موجود حاصل این دو دشمنند ..  نادانی و فقر.. این نادانی بود کـه منجر بـه شکاف عمـیقی مـیان مسلمانان و هندویـان گردید و فجایع حاصل از آن کینـه ورزی‌ها و انتقام ها. تمامـی آنـها با مشکل بیماری‌های مـهلک همطراز مـی‌بود.

    در کنفرانس مـیز گردی کـه به همـین مناسبت درون حضور پادشاه انگلستان درون کلکته بر پا گردید پادشاه چندین یـاد داشت توسط پادوان برآیم فرستاد. او از من مصرانـه مـیخواست کـه در مسائل مـیان مسلمانان و هندویـان شخصاً مداخله نمایم و در آشتی‌ روحانیون از کمک دریغ ننمایم. او کـه مـیبایستی بهتر مـی‌دانست. من تمامـی قدرت و سعی‌ خود را به منظور این بحران جدی بـه کار مـیبرم. من نیز بـه خوبی بـه این امر خطیر واقف مـی‌بودم کـه بدون صلح و آشتی‌ مـیان دو ‌قوم ساکن هندوستان پرداختن بـه برنامـه‌های بهداشتی و آموزشی ممکن نمـیباشد. خوب بـه یـاد مـیاورم کـه زمان جنگ اول جهانی‌ خبر هایی از برلین بـه خارج نشر کرده بود کـه آلمان برنامـه‌ی‌ای به منظور تحکیم و تدریس آنارشیست‌های هندی تدارک دیده و دست بـه اقداماتی جدی زده کـه از هندویـان اتباع عاصی‌ و گستاخ درون مقابل دولتشان بسازد. این اطلاعات پادشاه بریتانیـا را بسیـار آشفته خاطر ساخت چه این تاکتیک قیصر آلمان بـه تمام معنی با استاندارد‌های دولتمردی و بقای صلح و امنیت درون تضّاد مـی‌بود.

    این تنـها مشغله فکری مـیان اقوام پادشاه نبود. دشمنی قیصر یک طرف، کشته شدن ناجونمردانـه پسرعم او تزار روسیـه و ملکه تزارینا و فرزندانشان درون اکاترینبورگ درون ۱۹۱۸ نیز بسیـار خاطر پادشاه را مکدر نمود و با اینکه هیچوقت درون ملأ عام از آن احساسات جریحه دار شده اش سخنی بر زبان نیـاورد ولی‌ با من درون خلوت مکرر از غم از دست خانواده سلطنتی رمانف درد دل مـیکرد و حتی اشک مـی‌ریخت. گاه با خود مـیاندیشم کـه چگونـه این فامـیل گسترده پادشاهان، فامـیلی کـه حکومتشان نیمـی از جهان متمدن آن زمان را درون بر مـیگرفت، از هم گسستند؟ بـه پادشاه مـی‌گفتم کـه از این بابت درون تعجب هستم. او نیز ابراز تأسف مـیکرد. اگر این پسر عمو‌ها با هم مـیساختند و همکاری و همـیاری مـینمودند دنیـا امروزه از دو جنگ جهانی‌ درون امان مـی‌بود. خدا بندگانش را از حرص و طمع و قدرت طلبی مفرط دور نگاه دارد.

    من جواب این سوال خود را درون کتاب بیوگرافی جورج پنجم یـافتم کـه سرّ هارولد نیکلسون آن را بـه رشته تحریر درون آورده. درون مـیان عموزادگان حاکم بر روسیـه، آلمان و بریتانیـای کبیر، پادشاه جورج کمترین دخالت را درون امور کشوری خود مـیداشت. وی کـه تحت قوانین مشروطه سلطنتی از دخالت مستقیم درون سیـاسات داخلی‌ و خارجی‌ محروم مـیباشد فقط درون مجالس و محافل نظر خود را ابراز مـیدارد و آن نظر همواره بـه گونـه احترام دریـافت مـی‌گردیده و دست اندر کاران آنـها را درون مد نظر مـی‌گرفتند. من درون چندین مورد پادشاه را بـه یـاد مـیاورم کـه با قامت افراشته هنگام ابراز عقیده خود دست راست را بـه روی مـیگذارد.

    جورج همچنان دارای درک و به خاطر سپردن جزئیـات بـه خصوصی درون افراد مورد علاقه اش مـی‌بود و گاه بـه گاهی‌ با آن لبخند همـیشگیش از آنـها یـاد مـیکرد یـا بـه صلاحی بـه کار مـی‌برد. او حتی از زندگی‌ خصوصی برخی‌ از دوستانش مطلع مـی‌بود و اغلب درون مشاجرات مـیان یک زوج از خاندان سلطنتی مداخله مـیکرد و تا حد امکانش آنـها را مصالحه مـیداد. وی حتی از زندگی‌ خصوصی اتباعش نیز بی‌ خبر نبود. خوب بـه یـاد دارم دو سه‌ سال قبل از جنگ جهانی‌ اول مـهاراجه گوالیور را به منظور مـهاراجه بارودا نامزد کرده بودند. درون حین مراسم دربار دهلی‌ ۱۹۱۲ پیمان نامزدی را شکست. مـهاراجه جوان این تصمـیم ناگهانی را شجاعانـه قبول کرد ولی‌ درون داخل وجودش بسیـار دلشکسته شد. این جریـان از نظر پادشاه جورج با بی‌ تفاوتی نگذشت چه آنکه روزی درون یکی‌ از ضیـافت‌های دولتی از من خواست کـه مـیانجیگری نمایم و اگر مـیتوانم از دل آن مرد جوان عاشق بدر آورم غم از دست دان نامزدش را. او مـی‌دانست کـه ما بین من و مـهاراجه گوالیور دوستی‌ چندین ساله وجود دارد.

    آشنائی و دوستی‌ من با ملکه مری از آشنائی با شوهرش نیز فراتر مـیرود. مفتخرم کـه اعلام نمایم دوستی‌ بین من و ملکه مری بیش از پنجاه سال قدمت دارد. درون سال ۱۹۵۲، یک سال قبل از فوت ایشان، تلگرام تبریکی از ملکه مری دریـافت کردم بـه بهانـه برنده شدن اسبم تولیـار درون دربی و جویـا گشتن احوالم کـه مـی‌دانست مانند خودش درون سالهای آخر عمر بـه سر مـی‌بریم و من درون بستر بیماری بودم. یک تلگرام دیگر نیز از ملکه مری دریـافت کردم کـه آخرین مراسلات ما بین ما بود و آن هم بـه خاطر برنده شدن کاپ کینگ جورج و ملکه مری توسط همان اسب، تولیـار، درون اسکات.

    مری یک حامـی‌ و پشتوانـه گرنبهأی به منظور شوهر تاج دارش مـی‌بود. یک بانوی انگلیسی اصیل و خالص. معقول و مقید بـه اصول امپراطوری و در عین حال خاکی و متواضع. من همواره درون وی رفتار و کردار با وقار و در عین حال خودمانی مـیدیدم و از بودن با این بانوی تاریخی هیچوقت احساس غریبگی نداشتم، بلکه بـه عاز مصاحبات با یکدیگر لذت مـی‌بردیم. حتی یک صحبت هایی را کـه خصوصی درون اتاق نقاشی وی با هم درون مـیان مـیگذاشتیم بـه یـاد مـیاورم کـه بر مـیگردد بـه کمـی‌ قبل از واگذاری سلطنت پادشاه ادوارد هشتم. آن موقع درون لندن ملاقاتی با ادوارد داشتم کـه بعد از بازگشتش از ژنو و کفرانس ملل هم پیمان مـی‌بود. بـه مری گفتم کـه چقدر به منظور پادشاه ادوارد احترام قائل هستم و درک و فهم وی از محیط اطراف خود و کشورش را مـیستایم. بـه خصوص کـه اوضاع و احوال دنیـا را بـه سمتی‌ مـیدید کـه جنگ بزرگ دیگری را با خود بـه ارمغان مـیاورد و پادشاه این را بـه خوبی مـیدید و در سخنانش از آن فاجه جهانی‌ هشدار مـیداد و ابراز نگرانی‌ مـیکرد. مـیدیدم کـه مری بـه فرزندش شدیدا افتخار مـیکرد و همزمان مـیدیدم کـه سعی‌ بر نگاه داشتن اشک‌هایش مـیداشت. اشکی کـه مـی‌توانست بـه راحتی‌ به منظور غمـی کـه نسیب خاندانش شده بود بریزد. او هیچوقت اظهار نظر آشکاری بـه آن نکرد و فقط درون باطن از آن رنج مـی‌برد. ما حتی با یکدیگر سکوت‌های طولانی‌ داشتیم با علم بـه علت آن سکوت. آن اتاق نقاشی مری کاملا احوالات درونی‌ ملکه را نشان مـیداد. ابر هایی کـه در شرف پیوستن و تشکیل توفان بزرگی بودند. آن روز‌ها ملکه بـه راستی‌ و به حق درون اضطراب و التهاب بسر مـی‌برد. من همواره برد باری و استقامت ملکه مری را ستوده ام.

    قبل از جنگ دوم جهانی‌ بود کـه خاطرم هست پادشاه ادوارد هشتم کمتراز یک سال بعد از تاجگذاریش استعفأ داد و ازدواج با زن محبوبش را بر سلطنت ترجیح داد. شاید هم این را بهانـه‌ای کرده بود کـه انگلستان و بریتانیـای کبیر را درون بحرانی‌ کـه رو بـه رویش مـیدید پادشاه نباشد. او نمـیتوانست شاهد آن خسارات جانی و مالی‌ باشد و خود را مسئول نداند. شاید هم نـه‌ واقعا عشق بـه آن خانم آمریکائی کـه مطلقه بودن او نیز بر طردش نزد مردم انگلستان مـیافزاید باعث برکناری وی از تاج و تخت سلطنت شده و مـیخواهد بقیـه عمر را درون کنار همسرش بـه سر کند.

    در تابستان ۱۹۰۶ من دوباره‌ بـه انگلستان سفر نمودم. درون فاصله بین دو سفرم رأی گیری عمومـی‌ تشکیل شده بود. محافظه کاران بـه شدت کوبیده شده بودند و لیبرال‌ها بر مسند قدرت تکیـه مـی‌زدند. با داشتن اکثریت نمایندگان و رهبری نخست وزیر سرّ هنری کمپبل – بنرمن. چه درون اتاق کابینـه و چه روی نیمکت جلو افراد کار آزموده و پر انرژی از جمله نوابغی همچون اسکویت، گری، هلدین، لوید جورج، جان مورلی، هربرت سامول، و وینستون چرچیل حضور داشتند این اسامـی البته نام افرادی بودند کـه به خاطر مـیاورم. بودند اشخاص با تدبیر و هوشمند دیگری کـه در صحنـه کابینـه آرمان‌های حزب لیبرال را پیش مـی‌بردند. دوستی‌ مورلی و گلدستون چه درون کابینـه و چه بـه عنوان نویسنده کتاب بیوگرافی او بر همـه واضح و مبرن مـی‌بود. مورلی صاحب هوش و درایت و صراحت قلم بود. بسیـار خوشحال شدم هنگامـی کـه مورلی صاحب کرسی پر قدرت وزارت ولایت هندوستان شد. او زود نامش با نایب سلطانـه و ارل مـینتو شنیده مـیشد. معاهده معروف مورلی – مـینتو، همانطور کـه انتظارش را داشتم، نقطه عطفی بود درون آزادی سیـاسی درون شبه قاره هند

    مورلی براستی ثابت نمود کـه یک اصیل زاده اسکاتلند هست که‌ بـه حقوق مردمان، تساوی بین مردمان و به حکومت عقلانی اعتقاد راسخ داشت کـه تمامـی آنـها درون معاهده وی با مـینتو درج گردیده. اینـها درون دورانی بـه مورد اجرا درون مـیامدند کـه آقای اسقیت مشاور، لوید جورج پرزیدنت هیـات داد و ‌ستد مـی‌بود و وینستون چرچیل کـه اوأل دهه سی‌ سالگی خود را مـیگذراند بـه تازگی از آن‌طرف بـه این طرف آمده بود. این شخص ابتدا یک پست پایین درون دفتر نخست وزیری داشت کـه خیلی‌ زود بـه مقامات بالا خود را از جای کند.

    مفتخرم کـه یک دوستی‌ طولانی با وینستون چرچیل دارا هستم. یک دوستی‌ توام با احترام متقابل و در عین حال خودمانی با لحظات شاد و شوخ.  قدمت این دوستی‌ بیش از نیم قرن مـیشود. که تا آنجا کـه به خاطر مـی‌آورم اواخر سال ۱۸۹۶ بود کـه گذارمان درون پونـه بهم افتاد.  درون پادگان ارتش انگلیس درون پونـه. یک هنگ سواره انگلیسی کـه ابتدا درون پونـه سپس درون بنگلور مستقر شدند. مطابق رسوم هروقت کـه یک هنگ سواره نظام یـا پیـاده نظام بـه پادگان ارتشی انگلیسیـها درون پونـه وارد مـیشد از من دعوت بـه عمل مـیاوردند و افسران ارشد را معرفی‌ مـید. آنـها همـیشـه مایل بـه بازدید از اصطبل ‌های آقا خان نیز بودند کـه اسب‌های معروف برنده را از نزدیک دیدن کنند.  متأسفانـه بـه علت بیماری درون آن موقع من موفق بـه دیدن هنگ و افسر ارشد آنان درون پادگان نشدم و از آقا شمس الدین خواهش کردم کـه از جانب من ایشان را بپذیرد و ترتیبات نمایش اسبها را سازماندهی نماید. درون پایـان آنروز و هنگام دیدار پسر عمو وی اظهار مـیداشت: “در تمامـی آن افسران جوان و کار آزموده یک افسر بود کـه من را متوجه و حتی مبهوت خود کرده بود. او چشمانی با نفوذ و کلامـی‌ گیرا داشت و با اطلاعات کامل از اسب پروری از اسبان ما تعریف مـیکرد و بسیـار از نژاد‌های مختلف مطلع مـی‌بود. او نامش وینستون چرچیل هست که کـه بیست و خورده‌ای بیش سنّ ندارد و به چوگان نیز علاقه وافر دارد.” ه

    غیر ممکن هست که من از وینستون چرچیل جوان یـاد نکنم و به یـاد مادر وی نیفتم. آن زن تیز هوش و متین کـه همـه او را صمـیمانـه دوست مـیداشتند. زیبایی و وقار منحصر بـه فرداش علاوه بر خانواده‌اش بـه عنوان همسر یک مرد مشـهور و مادر دیگری بانو رندلف چرچیل را درون جایگاه بخصوصی درون اجتماع اشراف زادگان قرار داده بود. من سعادت هنی و معاشرت با این بانوی استثنائی را داشتم و از ابراز عقاید ایشان آنـهم بـه شیوه مخصوص خودشان خوشنود شده ام. زیبایی‌ کلام توام با نکته سنجی و و حاضر جوابی گاه رک و راست کـه از به منظور شنونده مـی‌توانست غافلگیر کننده بوده باشد. خوب بـه یـاد دارم کـه روزی درون ایل بنس سرّ روفوس (که بعد‌ها شد مارکیس ریدینگ) حرکتی‌ از یک خانم دید کـه به وی بر خورد و در حضور خانم چرچیل  ابراز داشت: “هیچ مردی بـه این کردار احترام نمـی‌گذارد.” و بانو رندلف بـه آرامـی پاسخ داد: “هیچ زنی‌ محتاج احترام نیست.” ه

    در تابستان ۱۹۰۲ من و بانو رندلف چرچیل درون کاخ وارویک بـه مناسبت سالگرد  تاجگذاری ادوارد هفتم حضور داشتیم. این ضیـافت توسط لرد و بانوی وارویک ترتیب داده شده بود کـه سه‌ شب و روز درون مدت تعطیلات بلند آخر هفته بر گذار گردید. وینستون چرچیل نیز حضور داشت. او کـه آنزمان در بیست و هشتمـین سال سنش مـی‌بود با من بیست و پنج ساله همچنان خواهان بحث درون مورد اسب‌ها و ورزش‌های اسبی مـی‌بود و ضمن اینکه هنوز از اسب‌هایم تعریف مـینمود با یکدیگر درون مورد چوگان و شکار با اسب صحبت‌ها کردیم کـه دومـی ورزش مورد علاقه من بود ولی‌ او چوگان را ترجیح مـیداد.

    در همان مـیهمانی بـه یـاد دارم صحبت هایی کـه با وینستون چرچیل و دیگر مدعوین داشتیم از جمله درون مورد ایرلند. چرچیل کـه همواره حامـی‌ آرتور بلفرد بوده ابراز مـی‌داشت کـه تا زمانی‌ کـه مردم ایرلند خوشحال نباشند حکومت نمـیتواند دوام چندانی بیـاورد. وی درون آن زمان نماینده مجلس مـی‌بود. او دارای حافظه عمـیق و حضور ذهن بـه جأ مـی‌بود و اظهاراتش را اغلب با یک ضرب المثل یـا شعر مربوط بـه موضوع شروع مـیکرد یـا خاتمـه مـیداد. او شعر‌های شعرای بسیـاری را از بهر مـی‌دانست از جمله از حکیم عمر خیـام اشعار بسیـار مـی‌دانست. او از من مـیخواست کـه مصرع اول بیتی از خیـام را بخوانم و وی مصرع دوم را مـیگفت. من از این بابت هم تعجب مـی‌کردم و هم خرسند مـی‌بودم کـه این شاعر پارسی زبان اینقدر مورد توجه و علاقه بسیـاری از دوستاران شعر و ادبیـات انگلیسی زبان شده. مـیبایستی اذعان داشت کـه ترجمـه روان و زیبای فیتز جرالد درون شـهرت اشعار خیـام بی‌ تأثیر نبوده.  بـه او مـی‌گفتم کـه ما درون زبان پارسی‌ شعرای سخنورتری از خیـام نیز داریم کـه از نظر پارسیـان خیـام شاید رتبه چهارم را داشته باشد. مـیدانم بسیـار سخت هست اشعار حافظ را بـه انگلیسی برگرداندن ولی‌ خیـام فیلسوف و ریـاضی‌ دان بـه نامـی‌ نیز مـی‌بود.  وینستون مـیگفت کـه خیـام را بیشتر به منظور اشعارش مـیستاید که تا فلسفه ا‌ش. او اشعار خیـام را “زمان ناپذیر” توصیف مـیکرد: “صد سال دگر هم اگر آنـها را بخوانی باز بـه دل مـی‌نشیند و قابل درک است. ” بلی یـادم هست این جمله را از وینستون چرچیل. بـه نظرم از آنجا کـه خیـام با ریـاضی‌ نیز سر و کار داشت اشعارش از دید کمّی نوشته شده و شاید این بزرگترین دلیل شـهرت او درون دنیـای بیرون از پارسیـه شده. همـه بـه نحوی با “مقدار” سر و کار دارند

    پس از گذشت سالیـان حال کـه به آن دوران مـی‌نگرم و آن سخنان گفته شده درون کاخ وارویک را بـه یـاد مـیاورم، متوجه هستم کـه هردو بر این امر واقف بودیم کـه کلمات خیـام همـیشگیست و من بیشتر بـه فلسفه وی علاقه مند شده ام. تأثیر قضا و قدر درون زندگی‌ بنی‌ بشر. این عقل و هوش آدمـی‌ بـه تنـهایی نیست کـه آینده ا‌ش را مـیسازد بلکه تقدیر و سرنوشت نیز بر آن تأثیر مستقیم دارد. همانی که‌ محققین امروزی بـه آن‌ اعمال غیر قابل کنترل مـیگویند کـه آنـها را از اعمال روزانـه آدمـیزاد کـه تحت کنترل خودش هست مجزا مـیسازد. اینطور فکر نمـی‌کنید؟ حتی آن‌شب نزد لیدی چرچیل و وینستون درون دفاع از فلسفه خیـام و از تقدیر و خواست خداوند مـی‌گفتم: “در نظر بگیرید هرگاه پیـامبر اسلام درون نبرد اول کشته مـیشد اسلام بـه اقسی نقاط دنیـا سرایت نمـیکرد. عربستان و دولت پر قدرت عثمانی بـه احتمال قوی مسیحی‌ مـی‌بودند و در شرق قسم اعظمـی از شبه قاره هندوستان را درون بر نمـی‌گرفت و آنان نیز همچنان بـه ادیـان باستانی خود روزگار مـیگذرانیدند یـا تحت تأثیر دوران استعمار اروپا بـه مسیحیت روی مـیاوردند. قضا و قدر بود کـه حاضرت محمد (ص) را زنده نگاه داشت و آن چیزی نبود بـه جز خواست خداوند متعال کـه از کنترل بنی‌ بشر خارج است.

    اگر طایفه قریش تحت رهبری پیـامبر اسلام بـه داد و ‌ستد با دیگر نقاط دنیـا نمـیپرداختند و آن روحیـه مجراجویـانـه را نداشتند اسلام بـه آسیـا و اروپا نفوذ نمـیکرد. این ریسک پذیری و روحیـه سلحشوری این ‌قوم بود کـه با بی‌ باکی بـه جستجوی حقانیت رفت و قسمت خود را از زندگی‌ خود گرفت.. قسمتی‌ کـه بنا بـه حکم خالق مختار تعیین شده و او مـیبایستی به منظور بدست آوردنش تکاپو کند. اگری‌ فکر مـی‌کند کـه بدون حرکت الطاف الهی نصیبش مـیشود و روزی او را کف دستش مـیندازد سخت درون اشتباه است. هر عملی‌ را عالعملیست و مـی‌بایست دست بـه زانو نـهاد و از جای برخاست. آنجاست کـه الطاف خداوندی بـه سراغت مـیایند

    ما فارسی زبانان مثلی‌ داریم کـه مـی‌گوید: “از تو حرکت، از خدا برکت” خوب حرکت عملیست قابل کنترل بشر ولی‌ برکت از تسلط آدمـی‌ خارج هست و این هست مبنی فلسفه اسلام. ما پارسیـان بازی تخته نرد را خلق کردیم کـه جواب پادشاه پارسی بود بـه پادشاه هند کـه شطرنج را به منظور او فرستاده بود. پادشاه پارسی ضمن تشکر از این بازی پیچیده کـه تمام با نقشـه و عقل آدمـیزاد کار مـی‌کند گفته بود: ” ما پارسیـان چون بـه تقدیر نیز معتقد هستیم طاس را نیز بـه کار گرفتیم کـه بازی از عامل احتمالات نیز استفاده مـی‌کند و این بازی زندگی‌ آدمـیزاد هست ..  مخلوطی از هوش آدمـیزاد و  تقدیر وی درون صحنـه زندگی‌.”ه

     در ۱۹۰۶، چهار سال بعد از آن دیدار بـه یـاد ماندنی درون کاخ وارویک چرچیل یک وزیر صغیر درون دولت لیبرال کمپبل – بنرزمن شده بود. بـه یـاد دارم کـه جان مورلی، وزیر با سابقه درون همان کابینـه روزی بـه من مـیگفت: ” چرچیل جوان مانند جوزف چمبرلین از بالاترین موهبّت ذاتی سیـاست برخوردار هست و درست مثل جو از همان ذکاوت و حضور ذهن بر خوردار است. سرّ وینستون چرچیل دو حس قوی و متضاد را همواره دارا مـی‌بوده – حس لطیف و طبع شعر و ستاینده هنر درون مقابل حس قبول مسئولیت و دیسیپلین لازم و رهبری قوی درون از پیش بردن آرمان‌های حزبش و مملکتش. او درون عین حالی‌ کـه مـیتواند بس عاطفی و نازک سنج باشد بـه اصول بیرحم دولتی و نظامـی نیز پایبند هست و از به منظور به ا‌هتزاز درآوردن پرچم اتحاد جًک از هیچ وظیفه‌ای کـه به وی محول شده فرو گذاری نکرده.. چه درون بیـابان‌های سوزان آفریقا و چه درون گردنـه خیبر و چه درون دریـا‌های دور و  سرزمـین‌های دور همـه جأ با صداقت بـه پادشاهش خدمت کرده

    وی همواره بـه مساله هندوستان همانطور مـی‌نگریست کـه به ایرلند مـی‌نگریست. مـیخواست کـه آن شبه قاره عظیم کـه گوهر تاج ممالک تحت الحمایـه‌ی بریتانیـای کبیر مـی‌بود که تا آنجا کـه امکانش هست در رفاه و سلامت مردمانش کوشش شود. او معتقد بود کـه دیر یـا زود استقلال کامل بـه هندوستان مـیبایستی داده شود و هند جمـهوری شود. فقط بر بقای عضویت هند درون ممالک مشترک المنافع تأکید مـینمود و مایل بـه همکاری و همـیاری دو ملت غربی و شرقی‌ مـی‌بود. بـه من بـه شوخی‌ گفت: ” نصف نان بهتر از هیچی‌ است” و متعاقب آن ضرب المثل خنده بلندی سر داد. افسوس مـیخورم کـه وینستین چرچیل مجال زیـادی درون عرصه سیـاسی هندوستان نیـافت و به جز آن دوران اولیـه خدمتش درون سواره نظام کـه در پونـه و کلکته انجام گرفت دیگر بـه هندوستان بـه عنوان صاحب منصب بالا رتبه فرستاده نشد. وی بیشتر درون اروپای شرقی‌ و امپراتوری عثمانی و آفریقا مشغول انجام وظیفه بود. اگر درون هند مـی‌ماند بـه احتمال قوی نایب سلطانـه مـیشد ولی‌ شاید خودش آن نقطه از جهان را کـه آغاز جنگ جهانی‌ اول را باعث گردید ترجیح مـیداد

    هرگاه چرچیل تجربه هند را دارا مـیشد کنفرانس‌های استقلال هند کـه از سال ۱۹۳۰ شروع گردیدند شکل دیگری بـه خود مـیگرفت و زود تر از ۱۹۳۵ بـه نتیجه مـی‌رسید. و بالاتر از آن از اتفاقات و اصطکاک‌های هندو و مسلمان بعد از استقلال مـیکاست و اصولا تمامـی چشم انداز رابطه هند و انگلیس بعد از جمـهوری شدن هندوستان مطلوبتر جلوه‌گر مـیشد. هربار کـه و سرّ وینستون درون دوران‌های مختلف  بحث‌های سیـاسی مـی‌داشتیم من غالبا مفتون دانش و تجربه عمـیق او درون این امر مـیشدم. چرچیل هیچوقت اسیر عقاید گذشته، آرزو‌های گذشته، و خواسته‌های گذشته نشد. او ارباب افکارش بود

    حال کـه به چرچیل مـیاندیشم متوجه سماجت او درون کار و لذت او درون غذاهای خوشمزه و عشق او بـه برندی و سیگار خوب مـیشوم کـه همواره بر خلاف سفارشات اطبأ ‌یش انجام مـیداد. درون رخت خواب کار مـیکرد و در پادگان نظامـی از همـه بیشتر مـیخواست بـه بازرسی‌ ادامـه دهد. همـه کار را بیش از اندازه معمول انجام مـیداد. دو سه‌ باری هم سکته‌های کوچک داشت ولی‌ او را نترسانید و از ادامـه روش همـیشگی‌ زندگی‌اش باز نداشت. همان سربازی کـه زمانی‌ درون پونـه مـیهمان آقا شمس الدین و من بود حال بـه سیـاستمدار و رهبر نظامـی بزرگی تبدیل شده کـه مورد احترام تمامـی سکنـه‌ دنیـای پیشرفته مـیباشد. من از سرّ وینستون چرچیل مـیتوانم روزها و ماه‌ها بگویم ولی‌ از این قسمت فعلا مـیگذریم.

    سال ۱۹۰۶ سال تغییر عمده سیـاست انگلستان درون قبال هندوستان بود. بدین طریق کـه دولت جدید بریتانیـا ی کبیر مسئله مسلمانان هند را جدی گرفت و از مسلمانان بـه عنوان ملتی درون ملتی دیگر یـاد نمود. دیگر زمان آن فرا رسیده بود کـه نمایندگان مسلمانان را چه درون کابینـه نایب سلطانـه بلکه درون مجلس و دیگر هیئت‌های سازمان یـافته پذیرفته بـه رسمـیت بشناسند. از سال ۱۸۵۷ کـه قدرت از کمپانی هند شرقی‌ بـه دولت سلطنتی وا گذار گردید نمایندگان پادشاه کما بیش از سیـاست جاری پیروی مـید و تغییرات عمده‌ای درون آنـها بـه عمل نیـاورده بودند. نایب سلطانـه وقت لرد مـینتو بودند کـه ایشان از من خواستند درون این مـهم آنان را یـاری دهم و رهبری بـه رسمـیت شناخت مسلمانان را درون صحنـه سیـاسی هندوستان بـه عهده بگیرم و من با کمال مـیل قبول کردم

    سالیـان سال بود کـه در مجمع نایب سلطانـه نمایندگان هندو از افراد تحصیل کرده و بالا رتبه بودند ولی‌ مسلمانان را عده‌ای کم سواد و “بله” گوی تشکیل مـیدادند کـه توسط هندوها بـه اصطلاح دست چین شده بودند. حال نوبت دورانی رسیده کـه مسلمانان شبه قاره هند از صدائی رساتر برخوردار شود. درون واقع بـه نظر من از مسلمانان تحصیل‌کرده‌ و معتمدان جوامع مسلمان که تا حدی واهمـه داشتند چون بـه روی مساله استقلال هندوستان از بریتانیـای کبیر پافشاری مـینمودند. حتی درون لایحه اصلاحاتی ۱۹۰۷ مرلی – مـینتو هچگونـه اشاره‌ای بـه پروسه انتقال قدرت از انگلیسیـان بـه هندی‌ها نشده بود. البته ایشان نکته‌ای درون مورد مثال من از کانادا و استقلالش ابراز داشت : ” دلیلی‌ ندارد کـه کت خز کـه به درد کانادأی‌ها مـیخورد بـه درد هندی‌ها هم بخورد.” من از این ابراز عقیده تعجب خود را نشان دادم و فکر مـی‌کنم متوجه شد کـه از این جمله ا‌ش زیـاد محظوظ نشدم

    نایب سلطنـه جدید بـه خوبی بر لایحه اصلاحاتی کراس – لندز داون ۱۸۹۲ واقف مـی‌بود اکنون به منظور فراهم ساختن مقدمات استقلال ناآرام مـی‌بود و به اصطلاحصندلی نشسته بود. هرچه قبلا محرمانـه و با خواهش و تمنا مـیبایستی امور مسلمـین را پیش برند اکنون درون ۱۹۰۶ رک و راست مطرح مـیشود و نگاه‌های مستقیم نمایندگان با کفایت مسلمـین درون چشم‌های نمایندگان اکثریت و شخص نایب سلطنـه از مدّ نظر انگلیسی‌ها پنـهان نبود. من با افتخار تمام این نـهضت را سازماندهی نمودم و حق مسلمـین را بـه اتفاق شخصیت‌های والائی نظیر نواب محسن الملک وعالیجناب سید امـیر علی گرفتیم

    در اواخر همان سال و به اتفاق آقایـان نامبرده لژیون مسلمانان هند را بنیـان نـهادیم و در داکا اولین گرد هم آیی‌ آن تشکیل گردید کـه به خاطر بیماری موفق بـه حضور درون آن نشدم ولی‌ غیـابا بـه عنوان پرزیدنت انتخاب شدم کـه تا سال ۱۹۱۲ باقی‌ ماندم. تمامـی آن دوران کـه در لژیون مسلمانان هند فعالیت داشتم و مسئولیت نقش و مقام من درون دیدار‌ها و گرد همأیی‌ها با اینکه برآیم بسیـار ارزنده بود ولی‌ فشار‌های روحی‌ و جسمـی‌ زیـادی را نیز نصیبم مـیساخت کما اینکه هنگام ضیـافت نایب سلطانـه درون سیلما من غش کردم و از حال رفتم

    پزشکان برآیم یک دوره استراحت و مرخصی را واجب دانستند و خواستند کـه مدتی‌ از محل زندگی‌ و کارم دور شوم. من نیز سفر بـه شرق را ترجیح دادم و عزم دیدار از چین را نمودم. دیداری کـه بسیـار برایم آموزنده، اسفناک، و واقعا واجب مـی‌بود. وضعیت چین بسیـار غم انگیز بود. درون پکن قصر امپراتوریس دوگر پیر و فرتوت درون حصاری بلند از دنیـای بیرون مجزا مـی‌بود. هرچه دنیـای داخل مقر سلطنتی از باغ‌ها و چشمـه سار‌های افسانـه‌ای و کاخ‌های بزرگ و کوچک تشکیل شده بود بیرون آن دیوارها دنیـای فقر و پوسیدگی و فلاکت چشم را مـیازرد.

    شـهر‌های عمده مانند شنگ‌های و هانکو تحت تسلط کامل اروپأیـان مـی‌بودند و کنسول گری‌های آنان امور را درون دست داشت کـه در راس آنان کنسولگری بریتانیـای کبیر مـی‌بود. بـه جز اندکی‌ محل‌های متمولین چینی‌ کـه اربابان و خوانین نواحی مختلف مـی‌بودند و با اروپاییـان درون تجارت و داد و ‌ستد مـی‌بودند دیگر نقاط آن کشور باستانی و پهناور درون فقر و فلاکت بسر مـیبرد. آنـها بـه اتفاق و با حمایت دول و مستشاران غربی خون ملت استعمار زده چین را درون شیشـه کرده بودند و سرمایـه‌شان را درون بانک‌های اروپایی مـی‌‌انباشتند درست مانند زمان حال کـه بسیـاری از اروپأیـان دارائی خود را بـه بانک‌های آمریکائی و کانادائی مـیسپارند

    آتمسفر استعمار همـه جا و به هر گونـه بـه چشم مـیخورد. از اوضاع و احوال مردمان عادی و بومـی که تا طرز برخورد مأموران دولتی با اهالی. بد تر از آن‌ طرز برخورد سربازان و گارد‌های اروپایی با ساکنین و مسافرین چینی‌. خوب بـه یـاد دارم درون کشتی‌ از هنگ کنگ بـه شنگ‌های مـیرفتم کـه با یکی‌ از سران دولتی امپراتوری آشنا شدم. او کـه نیـابت امپراطور را درون ولایت یونان بـه عهده داشت و مدال‌های مختلفی‌ مزین البسه چینی‌ مندرین او بود هنگام بازرسی مأموران گمرک هنگ کنگ با خفت و بی‌ احترامـی زیـادی رو برو شددر حالیکه با تمامـی اتباع بریتانیـا و شخص من و همراهانم کمال احترام رعایت گردید و به شنگ‌های خیر مقدم گفتند ولی‌ درون مورد نایب امپراطور یونان کمال بی‌ حرمتی و حتی تحقیر را روا داشتند کـه بسیـار باعث تعجب من گردید. آنـها تمامـی چمدان‌های فرمانده یونان را باز د و با تحقیر مدال‌هایش را برداشتند و به جست و جوی بدنی وی پرداختند. البته بر همگی‌ نیز واضح و مبرهن مـی‌بود کـه نوعی رقابت، حتی خصومت قومـی مابین مـیان مردم کانتون هنگ هنگ و مردم مندرین چین وجود دارد

    تمامـی اهالی بومـی از حقوق متعددی درون مقابل اروپأیـان محروم مـی‌بودند. از جمله ورود بـه کلوپ‌های ورزشی و اجتماعی اتباع خارجی‌ و حتی نداشتن حق تقدم درون رستوران‌ها و فروشگاه ها. اروپأیـان و آمریکائی‌ها بـه نوعی مـیشود گفت کـه در چین “خدایی” مـید و آن درون مورد اتباع بریتانیـا دو چندان مـی‌بود!! درون شنگ‌های ما مـیهمان یک شخص متمول چینی‌ بودیم کـه توسط دوست مشترکی از هم ولایتیـهایش کـه من درون سنگاپور ملاقات کرده بودم از من و همراهانم پذیرایی شایـانی بـه عمل آوردند و شام مفصلی از پرس‌های مختلف غذاهای چینی‌ تدارک دیده بودند خوراک جوجه رای باب مـیل یـافتم و گوشت‌های کبابی “تارتار” کـه بسیـار شبیـه کباب‌های پارسیـه، ترکیـه و دیگر نقاط آسیـا مـی‌بود را. هرچه قابل تشخیص بود من از آن تناول نمودم ولی‌ وقتی‌ نوبت بهترین پرس رسید ابتدا فکر مـی‌کردم سوپ مار ماهیست با تخم مرغ‌های دفن شده و جوانـه‌‌های بامبو کـه اصلا باب طبع ما اهالی غربی آسیـا نمـیباشد همـینطور دوستان همراه نیز از این پرس صرف نظر نمودند. هنگامـی کـه صاحب مجلس ابراز داشت کـه آن سوپ مار هست از آن تصمـیم بیشتر خرسند شدیم. خوشبختانـه از نیمـه تاریکی اتاق زیر نور شمع ها  سؤ‌ استفاده کرده محترمانـه ظروف سرپوش دار را زیر دستمال پنـهان نمودیم

    دانشجویـانی‌ کـه در آن‌ دوران از اروپا و امـیریکا مـیامدند چه درون شنگ‌های و چه درون هنگ کنگ شاید بـه خاطر بیـاورند آن پانسیون‌ها و خواب گاه‌های “خانـه‌های استقبال” کـه توسط تعدادی از بانوان خیر خواه و متمول آمریکائی راه اندازی مـی‌شدند. این خانم‌ها کـه از اصل و نسب اسکندیناوی مـی‌بودند از ایـالت مـینـه سوتا بودند. من این بانوان را از مسابقات اسب دوانی شنگ‌های مـی‌شناسم چون آنـها از صاحبان و مربیـان اسب پروری نیز مـی‌بودند و صاحب اصطبل‌های اسب‌های نژادی و کم یـاب بودند. نمـیدانم مبتکر این “خانـه‌های استقبال” چهی‌ بوده ولی‌ باعث بهبود روابط غرب و شرق شد کـه دانشجویـان آمریکائی و اروپایی را از حمایت و اعتماد بـه نفس لازم درون فرهنگی‌ کاملا بیگانـه بر خوردار مـی‌داشت و آنان را پذیرا مـیشد. این خانم‌ها با این کارشان ثواب بسیـار د و خداوند را خوشنود

    از چین با یک کشتی‌ از بندر شنگ‌های بـه قصد جزیره‌ ژاپن حرکت کردیم. آنسال، ۱۹۰۶ مناظر ژاپن برآیم بسیـار با ژاپن قبل از شروع قرن جدید فرق مـیکرد. ژاپن دیگر از انزوای همـیشگی‌ خود بدر آمده بودو درون خیـابان‌های پایتخت افراد با البسه غربی زیـاد یـافت مـیشود. بـه غیر از چشم انداز اجتماعی از لحاظ سیـاسی نیز موضع ژاپن درون قبال اروپا بـه خصوص با انگلستان عوض شده و پس از قرار داد ما بین این دو کشور درون اوائل قرن جدید شاخص‌های روابط دیپلماتیکی و فرهنگی‌ و بازرگانی بـه طور مطلوبی و بالا رفته بود. ژاپن آن موقع از جنگ با روسیـه پیروز فارغ شده بود کـه در نوع خود اولین بار درون تاریخ ثبت گردید کـه یک کشور آسیـایی یک کشور اروپای را شکست بدهد آن هم با اسلحه مدرن و تاکتیک‌های جنگی روز. وزیر امور خارجه، کنت هایـاشی کـه هنگام امضای قرار داد درون لندن و سفیر ژاپن بود بـه مناسبت ورودم مـیهمانی شام مفصلی ترتیب داد کـه در آن‌ تعدادی از افسران بالا رتبه و صاحبان صنایع و اشراف زادگان نیز دعوت بـه عمل آورده بود

       آن‌شب درون آن مـیهمانی کـه صاحب خانـه بـه افتخار من و همراهانم گرفته بود با تعدادی از اشراف زادگان ژاپنی آشنا شدم حتی این افتخار نصیبم شد کـه امپراطور سالخورده را از نزدیک آن مـیهمانی ملاقات نمایم. مـیکادو ی کبیر کـه در زمان حکومتش بر ژاپن آن جزیره‌ منزوی را درون سطح جهانی‌ مطرح نمود و زندگی‌ مردمانش را از آداب و رسوم قرون وسطایی بیرون آورد. با آنـها توسط مترجم سخنـها گفتیم و شنیدیم. امپراطور بـه خصوص بر خلاف ظاهر سالخورده ا‌ش از صدائی رسا و بلند‌ بر خوردار مـی‌بود و تعمدا بسیـار بلند‌ صحبت مـینمود یـا سؤالات را جواب مـیداد حتی درون فاصله کم بـه طوری کـه تا مدتی‌ گوش‌هایم زنگ مـیزدند

    با امپراطور سالخورده و افسران پیر صحبت دور جنگ با روسیـه و امتنای سرداران سپه امپراطور از بستن قرار دادی با انگلستان و علاقه ادامـه روابط با روسیـه تزاری مـی‌بود کـه از قراری کـه نقل مـیشد بـه خاطر کندی روابط و مراسلات و به اصطلاح خودمان کاغذ بازی‌های وقت گیر با سن پیرزبورگ بود کـه امـید بـه دوستی‌ با روسها را از دست دادند و با انگلیسی‌ها طرح روابط همـه گانـه را امضا نمودند درون غیر این صورت و با طرح دوستی‌ مـیان تزار و امپراطور ژاپن حکومت رمانف‌ها تضعییف نمـیگردید و گرفتار تند باد انقلاب بلشویکی نمـی‌شد. حتی تخیل آن تحوّلات تاریخی برآیم نا ممکن و نا باورانـه مـی‌بود. چقدر سرنوشت دنیـا عوض مـیشد هرگاه آن پیک دوستی‌ مـیان ژاپن و روسیـه کمـی‌ زود تر مـی‌رسید. انگلیسی‌ها درون حد اقل رسانیدن فواصل زمانی‌ و مکانی درون این نوع تاکتیک دیپلماسی از دیگر ابر قدرتان پیشی‌ گرفتند

    در مـیان افسران بالا رتبه ژاپنی من بـه فیلد مارشال اویـاما علاقه خاصی‌ پیدا کردم. بـه خاطر مـیاورم آن گفتار و رفتار اصیل و محجوبش را. با تمام اقتداری کـه در ارتش امپراطور مـی‌داشت بسیـار شخص فروتن و متواظعی بود. بر خلاف برخی‌ صاحب منصبان بـه خصوص درون ارتش کـه قدرت و نفوذ خود را بـه نحوی نماین مـیسازند و حتی بـه رخ زیر دستان مـیکشند من درون مارشال اویـاما هیچ چنین چیزی ندیدم و بلعوی را خالی‌ از هرگونـه خود پرستی‌ و جاه طلبی یـافتم. تمامـی این صفات دراو بـه خصوص بعد از پیروزی ژاپن بر روسها تحت نظر و هدایت مستقیم مارشال اویـاما درون دیدم شگفت انگیز مـی‌بود.

     در تعجبم از رسوم ژاپنی‌ها بـه خصوص درون قبال مـیکادو شان. امپراطور از کودکی درون انزوا و تحت شرائط سخت و زیر نظر شوگان‌ها رشد یـافته و جیره همـیشگی‌ او کاسه ای برنج مـی‌بود. او تحت نظر افرادی کـه در حقیقت خادم‌های او مـی‌بودند  و او را مانند خدا مـیپرستیدند با دیسیپلین شوگان‌ها پا بـه عرصه حکومت نـهاد. امپراطور از قامتی افراشته برخوردار مـی‌بود کـه آثار ورزیدگی عضلاتش حتی درون سنین کهولت بـه چشم مـیخورد

    ما از ژاپن یک کشتی‌ گرفتیم بـه مقصد هنلولو. آنـهائی کـه آن شـهر مرکزی جزایر هاوایی را درون قدیم دیده بودند با حرف من موافق خواهند بود کـه آن شـهر زیبا و ساکت و آرامش بخش بـه ناگهان مورد توجه توریست‌ها از اقسا نقاط دنیـا قرار گرفته تبدیل بـه یک مرکز بازرگانی و سود جویـانـه شده. هتل‌ها و متل‌های دریـا منظر به منظور پذیرایی از  گردش گران ساخته و کلوپ‌های شبانـه مملو از مردم درون حال گذراندن تعطیلات هستند

     ان جوان و زیبای بومـی درون این صنعت نو بنیـاد سهم بـه سزأی دارند. آنـها با حلقه‌های گل و گلبند‌هایشان بـه استقبال مدعوین مـیروند. آن لبخند‌های معصوم و زیبا سبب بازگشت توریست‌ها بـه آن جزایر بهشتی‌ مـیشوند. آن حرکات موذن و زیبای بدن و دستان ظریفشان کـه گلبند خود را از گردن خود برداشته بـه گردن شما مـیارایند خود رسمـی‌ زیبا و عاری از هر گونـه قصد سو مـیباشد. یک خوشامد ساده بـه هر زن، مرد و کودکی. چه خوب مـی‌بود کـه جوامع دیگر نیز همواره از رسوم زیبا و دلنشین بر خوردار مـی‌بودند. به منظور من جوان کـه از آسیـا مـیامد این رسم بسیـار مطلوب و دلنواز بود

    از هاوایی و از طریق کشتی‌ عازم ایـالات متحده گشته درون بندر سن فرانسیسکو قدم بـه سرزمـین اصلی‌ نـهادیم. دسامبر ۱۹۰۶ بود درست بعد از زلزله‌ معروف آن منطقه. تمامـی ساحل غرب آثار بـه وضوح زلزله‌ را نمایـانگر بود. دیدن آن ساختمان‌های نیمـه خراب و تمام ضایع حتی به منظور من کـه اکنون خرابه‌های شـهر‌های اروپایی درون دو جنگ جهانی‌ را بـه یـاد دارم هنوز از خراب‌ترین آنـها بـه نظرم آمد. با اینحال توانستیم یک داروخانـه بیـابیم کـه باز بود و نوشابه وبستنی نیز مـی‌فروخت. رستوران‌ها که تا آنجا کـه ما گشتیم همـه تخریب یآ بسته بودند. خوب باز هم خدا را شکر توانستیم چیزی بخوریم. هنوز باورم نمـی‌شد کـه در خاک دنیـای اول، درون کشور آمریکا هستم

    از سان فرنسیسکو با قطار تمامـی عرض آن قاره را طی‌ کردیم و در ایـالات سر راه توقف‌های کوتاه مدت ولی‌ با ارزش داشتم. درون شیکاگو بود کـه توقف من طولانی‌ تر شد و از چندین مرکز صنعتی و بازرگانی دیدن نمودم. اماکن دیگر نیز مـی‌بودند درون آن شـهر قدیمـی‌ و معروف ولی‌ وقت اجازه نداد. فقط نمـیدانم دیدار از کشتارگاه شـهر را بـه چه منظوری درون برنامـه بازدید من گنجانیده بودند کـه نیمـی از روز پر ارزشی را بـه خود اختصاص داد. نمـیدانم چه فکر مـید.. درون حالیکه یکی‌ دو موزه و تئاتر اپرا بود کـه مـی‌توانست جای آنرا پر کند. بـه هر حال از آنجا بـه اتفاق همراهی بـه نیویورک رفتم و در هتل مجلل و دیدنی‌ سنت رجیس اقامت کردیم. من آن هتل را مـی‌پسندیدم و بعد‌ها بـه پسرم آقا صدرالدّین نیز سفارش کردم کـه او نیز هنگام دیدار‌هایش از نیو یورک بـه خصوص هنگام تحصیلش درون هاروارد درون آن هتل رحل اقامت مـیافکند

    آنطوری کـه از دوستان مـیشنیدم نیو یورک صده جدید بسیـار با نیو یورک قدیم فرق مـی‌کند. بـه خصوص از لحاظ زندگی‌ اجتماعی و تأثیر آن بر زندگی‌ فامـیلی. مـی‌گفتند قدیم‌ها خانواده‌ها نزدیکتر مـی‌بودند و قرن ماشین بـه سرعت دارد آنرا عوض مـی‌کند. حال کـه به آن حرفها درون آن سالها مـیاندیشم از خود مـی‌پرسم کـه آیـا گله همـیشگی‌ آدم‌ها بوده؟ اینطور نیست؟ همـیشـه قدیم بهتر از جدید مـی‌بوده. آن اشخاص اگر امروزه زندگی‌ درون نیو یورک را ببینند چه خواهند گفت؟؟ دوستان آمریکائی من درون اروپا چندین محل و مجمع را سفارش و حتی سازمان دهی‌ نموده بودند. من کـه از اقامت چند روزه‌ام درون نیوو یورک بس لذت بردم و با جامعه هنرمندان و به خصوص تئاتر‌های برادوی آشنا و محظوظ گشتم. من امریکأیـان را مردمـی بس فرهیخته و مـیهمان نواز یـافتم کـه افراد خارجی‌ را استقبال و با لبخند همـیشگیشان پذیرا مـیشوند

    در نیو یورک هر روز و هر شب مـیهمان شخصی‌ بودم و نـهار و شام را با شخصیت‌های منحصر بـه فردی گذراندم کـه طیفی از بازرگانان و مدیران وال استریت که تا هنرمندان برادوی و خوانندگان اپرای متروپلیتن را شامل گردید. با سابقه صرف وقت و علاقه بـه اپرا درون لندن و پاریس، آنچه کـه در متروپلیتن نیو یورک دیدم و شنیدم درون سطحی دیگر قرار مـی‌داشت. البته با شروع قرن جدید متد‌های جدیدی به منظور سلفژ و بیـان با نوت‌های سوپرانو این امر را سبب مـی‌گردید کـه احتمالا درون شـهر‌های اروپا نیز بـه کار خواهد رفت.

    از شخصیت هایی کـه از من دعوت بـه عمل آورده بودند آقای جروم، بازپرس نیو یورک مـی‌بود کـه پسر ‌ لیدی رندلف چرچیل مـیشد. او ترتیبی داد کـه من درون محاکمـه جنجالی درون شـهرشان و جلسه نـهایی اخذ تصمـیم کـه بعد از ماه‌ها دادرسی و دادخواهی همان روز‌ها بود دعوت داشته باشم و از نزدیک شاهد تصمـیم هیـات ژوری درون مجازات هری ثاو، قاتل آرشیتکت معروف ساختمان هایی نظیر موزه متروپلیتن، و چند ساختمان بلند بالای مراکز تجاری و مالی‌ درون نیئو یورک، استنفورد وایت باشم. من نیز با خوشحالی قبول کردم کـه این محاکمـه پر سر و صدا ی عشقی‌ – جنأئی را از نزدیک مشاهده نمایم. من قاتل را که تا حدودی مـی‌شناختم کـه بعد خواهم گفت. ماجرا از این قرار بود کـه همسر ثاو طبق شـهاداتش درون دادگاه بـه او فاش مـیسازد کـه قبل از ازدواجشان استنفورد وایت او را بـه آپارتمانش دعوت مـی‌کند و در شامپاین داروی خواب آور مـیریزد و او را اغفال مـی‌کند و مورد تجاوز قرار مـی‌دهد و در شانزده سالگی بکارتش را بر داشت کـه این بـه شدت خلاف عرف خانوادگی او مـی بود. با شنیدن این داستان هری ثاو بـه حد جنون بـه غیرتش بر مـیخورد و تصمـیم بـه انتقام مـی‌گیرد. او بعد از اینکه بـه نزدیک شدن وایت بـه همسرش مشکوک مـیشود آرشیتکت را درون یک پارتی پشت بام یکی‌ از آسمان خراش‌های طرح او درون مـیدان مدیسون (البته نسبت بـه آن دوره. آن یک ساختمان قامت افراشته ۳۲ طبقه مـی‌بود کـه در آن زمان بی‌ نظیر مـی‌بود.)..در گاردن پارتی ای کـه ثاو و اوللین نسبیت هم شرکت داشتند ناگهان چشم هری ثاو بـه استنفورد وایت مـی‌خورد کـه سر مـیز همـیشگیش کنار صحنـه موزیکال با زن جوانی‌ نشسته. او را هدف شش گلوله قرار داده بـه زندگی‌ وایت خاتمـه مـی‌دهد. پیدا بود کـه متهم متمول و پر قدرت از بهترین وکلای دفاعی بر خوردار مـی‌بود کـه پس از چندین و چند احضار‌های شـهدا و دوباره پرسی‌‌ها توانستند هری ثاو را از اعدام نجات دهند. قاتل بـه خاطر جنون حسادت از مجازات اعدام برهید و به حبس طولانی‌ مدت محکوم گردید

    وایت کـه به صنعت نو بنیـاد فیلم علاقه وافر مـی‌داشت درون کشف اوللین سهم بسزأی مـی‌داشت. درون حقیقت این استنفورد وایت بود کـه اوللین نسبیت را درون سنّ شانزده سالگی بـه استودیوی تئاتر آورد و یک هنرپیشـه از او ساخت. وایت کـه به مراتب از قاتلش مسن تر مـی‌بود از آرشیتکت‌های بنام بود کـه هنوز کـه هنوز هست جوایز آرشیتکتی بـه نامش صادر مـیشود.

    و اما جریـان آشنائی اندک من و هری ثاو بر مـی‌گشت بـه دو سه‌ سال قبل از آن اقامت درون نیو یورک بـه پاریس کـه به اتفاق جمعی‌ از دوستان با وی و همراه زیبایش خانم اوللین نسبیت، مدل و بازیگر معروف آمریکا، درون ضیـافت شامـی حضور داشتیم. آن موقع هنوز ازدواج نکرده بودند و از قرار معلوم چندین بار خانم اوللین پیشنـهاد ازدواج وی را ردّ کرده بود کـه آن‌شب درون پاریس نیز یکی‌ از آن مواقع بود. ثاو حرکاتی گ‌یج و نا موزن داشت. ثاو از مدیران مدبر و وارث راه آهن مـی‌بود. از قرار نقل شده او درون سنین جوانی‌ دارای قدرت و اختیـارات فراوان گشت کـه برای جاه طلبی و رقابت به منظور رسیدن بـه اهش مـی‌توانست دست بـه هر عملی‌ بزند. دوستانش او را مردی بس نکته سنج و کینـه جوو توصیف مـید. آن‌شب درون پاریس با من بسیـار موقر و محترم رفتار کرد و خانم اوللین نس بیت را معرفی‌ نمود. او حتی من و خانم اوللین را مدتی‌ تنـها گذاشت و رفت نوشیدنی یـا اردووری ییـاورد. ولی‌ پنداری کـه بهانـه‌ای بود کـه تفکراتی را کـه در سر مـی‌داشت با خود حل و فصل کند چون قیـافه ا‌ش از دور بسیـار متفکر و عبوس بـه نظرم رسید. دوستی‌ درون آن هنگام متوجه نگاه من بـه او شد و زیرگفت کـه یک رگ جنون درون او پیدا مـیشود. من آنرا جدی نگرفتم. ولی بانو اوللین را شخصی مطلع به منظور سخن از هنر‌ یـافتم.  بسیـار از این سرانجام افسوس مـیخورم. او مـیبایستی شوهر خود را بهتر مـیشناخت

    در دادگاه عالی‌ فدرال درون آمریکا متوجه فرق عمده‌ای درون سیستم قضایی آمریکایی‌ با سیستم انگلستان شدم. با این کـه هردو از یک اصول پیروی مـیکنند و بسیـار بهم نزدیکند ولی‌ مانند اپرای متروپلیتن تکنیک ارائه آن با تکنیک انگلیسی متفاوت بود. تکنیک سؤال و جواب و دوباره پرسی‌ بـه مراتب بهسازی شده بود. من درون دادگاه‌های عمده‌ای درون انگلستان حضور یـافته‌ام و این تفاوت را بـه وضوح درون یـافتم. بگذریم.. اینـهم از یک ماجرای جنجالی آن روز‌ها کـه من شاهد نزدیک آن بودم

    در سال ۱۹۰۷ موتور تحریقی بـه مرحله ساخت مصرفی رسید واتومبیل ها درون خیـابان‌ها کم کم ظاهر شدند. اتومبیل دیگر آن اسباب بازی بدبو‌ و پر صدا نبود کـه در دهه گذشته درون نوسان ردی یـا قبولی جامعه قرار داشت. با اینـهمـه درون نیو یورک که تا سالیـان سال آن کالسکه‌های فاخر و و زیبای مزین شده کـه با اسب‌های اصیل سنگین و سبکپا، و سورچیـهای مفتخرش درون خیـابان‌ها درون تردد مـی‌بودند همچنان باقی‌ ماندند. درون خیـابان‌های نیو یورک مردمان مودب و خوش پوش مـیدیدی کـه با روی باز و گشاده بر این کالسکه‌ها سوار و پیـاده مـیشوند. پلیس با روی گشاده بـه سٔوالت پاسخ مـی‌دهد کـه من را بـه یـاد ژاندرم های اخموی فرانسه مـینداخت کـه در این توهم هستند کـه هرچه عبوستر نمایـان گردند تأثیر آنان بـه روی مردم بیشتر است.. همـینطور پلیس خشک و بی‌ احساس انگلیسی کـه اصلا بـه مردم رو نمـیدهد

    در آن سفر نیو یورک من افتخار آشنائی با اشخاص برجسته‌ای را داشتم و مـیهمان آنان بودم. درون این خصوص مایلم از این اشخاص محترم یـاد کنم کـه در منازل بزرگشان من را پذیرا گشتند و باعث آشنائی من با دیگر شخصیت‌های هنری، پزشکی‌، و علمـی‌ آن دیـار شدند. من از خانم ها و آقایـان‌ وندربیلت، جاکب استر، رید، فیپس، و آگدن ممنونم کـه در آن شـهر دنیـای جدید مـیزبان و راهنمای من بودند. درون نیو یورک من ساعت‌های بسیـاری را نیز درون موزه‌های مشـهور آن شـهر بزرگ گذراندم و آثار باستانی و مجسمـه‌های عهد عتیق و نقاشی‌های مشـهور توسط آرتیست‌های بنام دنیـا را از نزدیک دیدم و کمال لذت را از دیدن آن اشیأ نایـاب و کمـیاب بردم. مـیبایستی درون اینجا متذکر شوم کـه آثار باستانی گرانبها و نقاشی‌های معروف و مجسمـه‌های نادری را نیز درون منازل افراد نامبرده مشاهده نمودم و از کلکسیون‌های ذیقیمت آنان حظّ بردم

    با دیدن نقاشی‌های معروف کلاسیک بـه رو دیوار‌های آن منازل مجلل بـه یـاد مـیاورم این گفته‌ام را: درون حالیکه سبک امپرسیونیزم درون اروپا طلوع نموده و فرانسه راهنمای نقاشان جدید درون این سبک نو شده، درون آمریکا متوجه هستم کـه علاقه‌ها همچنان بـه روی کار‌های کلاسیک است. البته تک و توک اینجا و آنجا کارهایی از ترنر، یـا مونـه و یـا رنوار مـیدیدم ولی‌ هنوز نقاشی کلاسیک بر دیوار‌ها حکمفرمأی مـیکرد. و چه کارهایی کـه من ندیدم و دهان از تحسین و تعجب باز نکردم. رنگ و روغن بـه روی بوم‌های وسیع از نقاشان بنام فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، ایتالیـائی و دیگر نقاط دنیـا چشم‌های بیننده را بـه خود خیره و تا مدتی‌ او رای مسخ مـیسازد. عضویت افتخاری چند کلوپ هنری، حرفه ای،  و کارگری بـه من ارائه شد کـه کلوپ اتحادیـه از عمده‌ترین آنان بود کـه به خاطر مـی‌آورم. من فرصت چشیدن و تناول غذای بومـی سرخپوستان ناحیـه را نیز بدست آوردم. از اردک تنوری و کباب لاکپشت لذت بردم با اینکه درون منوی غذا‌های روزانـه من یـافت نمـی‌شود. این لاکپشت‌ها از نوع تراپین هستند و در اقیـانوس زندگی‌ مـیکنند و بومـیان به منظور خوردن استفاده مـیکنند و تنوعی از غذاهای دریـایی مـیباشند

    نیو یورک مظهر تجدد و پیشرو علم و صنعت و بازرگانی شده بود کـه دیگر مراکز عمده شـهری دنیـا را تحت الشعاع قرار داده بود. آن شـهر نماینده آمریکای پیشرو و عاری از هرگونـه احساسات کینـه توزی کـه در مـیان کشورهای اسیأی و اروپأی بـه وفور یـافت مـیشود بود. آمریکا الگوی جهان جدید شد. من فقط درون زندگی‌ یک افسوس بزرگ درون دل دارم و آن نداشتن فرصت دیگر باز دید از آن شـهر رنگارنگ چند ملیتیست. من دیگر هیچوقت بـه نیو یورک نرفتم

    لطفا بقیـه خاطرات آقا خان محلاتی را درون جلد دوم مطالعه فرمائید. روی لینک زیر کلیک نمایید

    https://mohsen33shojania.wordpress.com/2016/12/11/%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%d8%a2%d9%82%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%ad%d9%84%d8%a7%d8%aa%db%8c-%d8%ac%d9%84%d8%af-%d8%af%d9%88%d9%85/

    Advertisements

    Share this:

    Like this:

    Like Loading...




    [ع امو زش کشیدن پرنس جک]

    نویسنده و منبع: moshojania | تاریخ انتشار: Sat, 18 Aug 2018 14:44:00 +0000



    ع امو زش کشیدن پرنس جک

    پورتال علمـی و آموزشی royaflash - مطالب حقیقت

    هارپ چیست؟

    هارپ (HAARP) یک پروژه تحقیقاتی هست که درون ظاهر به منظور بررسی و تحقیق درباره لایـه ی آیونوسفیر (Ionosphere)  و  مطالعات معادن زیر زمـینی (با استفاده از امواج رادیویی ELF/ULF/VLF) تاسیس شده است. ع امو زش کشیدن پرنس جک ولی درون واقع "پروژه ای با تکنولوژی جنگ ستارگارن"  بـه منظور  کامل یک سلاح جدید پایـه گذاری گردیده است.

    به صدای هارپ گوش دهید 
     

    ( توضیح آنکه: ع امو زش کشیدن پرنس جک جنگ هایی کـه از  امواج "رادیویی"، ع امو زش کشیدن پرنس جک "لیزر" و "نیروی مغناتیس" به منظور صدمـه بـه نیروی مقابل استفاده کند بـه جنگ ستارگان معروف هست و این اسم را از فیلم  Star War گرفته اند)

    آیونوسفیر چیست و کجاست؟

    لایـه ی آیونوسفیر درون بالاترین لایـه ی اتموسفیر (Atmosphere) قرار دارد.

     

     

    این لایـه تشعشات خطرناک "ماورای بنفش" و "اری" خورشید را  جذب کرده  و مانند سقفی از ورود آنـها بـه زمـین جلوگیری مـی نماید که تا زندگی بر روی کره زمـین امکان پذیر گردد. ع امو زش کشیدن پرنس جک همچنین بـه دلیل محیط الکتریکی موجود درون آیونوسفیر  از این لایـه به منظور انعکاس امواج رادیوئی بـه اطراف زمـین استفاده مـی شود. اگر این لایـه بـه هر دلیلی دچار اختلال شود تاثیرا ت بسیـار زیـادی بر روی زمـین گذاشته و زیستن را مختل مـی کند.

    لایـه آیونوسفیر چه ارتباطی بـه هارپ (HAARP) دارد؟

    سیستم هارپ (HAARP) طوری طراحی شده هست که بر روی آیونوسفیر تاثیر مستقیم داشته باشد. از نمونـه های این تاثیرات قرمز و گداخته شدن و یـا ذره بینی نمودن لایـه را مـیتوان نام برد.

    این سیستم درون حال حاظر از یک مجموعه آنتن های مخصوص (١٨٠ برج آنتن آلومنیومـی بـه ارتفاع ٥٠/٢٣متر) تشکیل و برروی زمـینی وسیعی بـه مساحت ٢٣٠٠٠ متر مربع درون آلاسکا (Alaska) نصب گردیده است.

    این آنتن ها امواج مافوق کوتاه  ELF/ULF/VLF  را تولید و به آیونوسفیر پرتاب مـی کنند.

     

    آنتن های هارپ (HAARP) درون آلاسکا

     

    اصولا امواج آنتن ها بعد از اصابت بـه آیونوسفیر و بازگشت بـه زمـین قادر اند نـه تنـها بـه عمق دریـا بروند بلکه فرا تر رفته و به اعماق زمـین نیز وارد مـیشوند و عملکرد آن بمانند "رادیو ترموگرافی" (Radio Thermography) هست که امروزه ژئولژیست ها برای  اکتشافات مخازن مختلف شامل گاز و نفت استفاده مـی کنند.  وقتی یک موج کوتاه "رادیو ترموگرافی" بـه داخل زمـین فرستاده مـیشود بـه لایـه های مختلف برخورد کرده و آن لایـه ها را بـه لرزه مـی آورده و از لرزش صدایی با ی مخصوص تولید و به سطح زمـین باز مـیگرداند و ژئولژیست ها از صدای بازگشتی قادرند مخازن زیرزمـین را شناسایی کنند.

    با این تفاوت کـه رادیو ترموگرافی سیستمـی هست که با قدرتی بـه کوچکی ٣٠ وات لایـه های زیر زمـینی را بـه لرزه درمـی آورد و حال آنکه هارپ سیستم فوق الاده پیشرفته تری هست که همان لایـه های زمـین را مـی تواند با استفاده از قدرتی برابر با ١,٠٠٠,٠٠٠,٠٠٠ (یک مـیلیـارد)  تا ,١٠,٠٠٠,٠٠٠,٠٠٠ (ده مـیلیـارد) وات بلرزاند! بدیـهی هست که هر چقدر قدرت امواج بیشتر مـی شود, تاثیراتش بر روی آیونوسفیر و اثرات ذره بینی آن بالاتر مـی رود. هدف از استفاده از این قدرت چیست؟

     

     

     

    از نمودار فوق متوجه مـی شوید کـه آیونوسفیر گداخته شده (به رنگ قرمز دیده مـی شود) و سپس مثل یک قلب شروع بـه تپش مـیکند و از این تپش ها، های فوق کوتاه تولید شده کـه پس از اصابت بـه زمـین بـه  داخل آن نفوذ مـینماید و در توضیحات زیر مشاهده خواهید کرد کـه چگونـه از این فوق کوتاه و نیرومند، زمـین زلزله و خرابی تولید مـیگردد.

    برای درک چگونگی ایجاد زمـین لرزه یک مثال ب: وقتی شخصی صحبت مـیکند، اول تارهای صوتی او مـیلرزند (مثل لرزش های ایجاد شده درون آیونوسفیر). از این لرزش صوتی تولید شده و پس از اصابت بـه پرده گوش شنونده، پرده گوش او را مـیلرزاند (مثل بـه لرزه درون آوردن لایـه های زیر زمـین بـه سبب اصابت های تولید شده از آیونسفیر) و سپس درون گوش صدا تولید شده و شنونده آنرا بـه شنود.

    با کمـی فکر مـی توان متوجه این شد کـه تکنولوژی هارپ "با ویژگی معادن یـابی" به منظور پیدا مخزن های گازی و نفتی ساخته نشده است! زیرا به منظور پیدا مخازن نیـاز بـه یک مـیلیـارد وات نیست و یک ترموگراف به منظور این کار کافیست. با توجه بـه تاثیرات هارپ بر روی آیونوسفیر و نـهایتا تاثیرات آن بر روی زمـین و وضعیت آب و هوا، مـی حتما در مورد این تکنولوژی کمـی جدی تر فکر کنیم. این تغییرات شامل خشکسالی درون مناطقی کـه تا بـه حال بی سابقه بوده است، بارندگی های سیل آسا درون جاهایی کـه به خشک بودن معروف هستند، طوفان ها و سونامـی ها و ساده تر از همـه ایجاد زلزله را مـیتوان به منظور هارپ بـه شمار آورد.

     ناگفته نماند کـه امواج بازگشتی از آیونوسفیر، بعد از ورود بـه عمق دریـا مـیتوانند صدمات جانی به منظور موجودات دریـایی، بـه خصوص نـهنگ ها و دلفین ها را درون بر داشته باشند.

    توضیحات کوتاهی درون مورد برخی از کاربرد های هارپ بـه شرح زیراند:

     ١-  ایجاد موج Extreme Low Frequency) ELF) با از ١ که تا  ٢٠ هرتس بـه توسط  آیونوسفیر، کـه با برخورد امواج هارپ تولید شده و سپس بـه زمـین فرستاده مـی شود و تا اعماق ٣٥ کیلومتری زمـین نفوذ نماید کـه پس از برخورد  به لایـه های مختلف زیر زمـینی تولید صدا نموده و در پی آن ایجاد زلزله مـی نماید.برای تعاریف " باند" ها به اینجا اشاره کنید.

    ٣٠ دقیقه قبل از زلزله ی سیچوان (Sichuan) درون چین درون سال ٢٠٠٨، واکنش گذاختگی آیونوسفیر درون آسمان مشاهده مـیشد و در پی آن زلزله هولناک ٨ ریشتری درون آنجا بوقوع پیوست.
    فیلم کوتاهی از این گذاختگی را تماشا کنید.

     

     

    ٢-  با قابلیت تکنولوژی "ترموگرافی" مـی تواند کلیـه اطلاعات معدن های زیر زمـینی کره زمـین را درون اعماق کم شناسایی کند و کلیـه تاسیسات زیر زمـینی کشورهای دیگر را دقیقا زیر مطالعه قرار دهد.

    ٣- ایجاد سونامـی، خشکسالی، آتش فشان، سیل ها، طوفان هایی نظیر طوفان کاترینا درون نیواورلئان (New Orleans) طوفان گانو عمان .

    ٤- انتقال نیروی برق از محل تاسیسات هارپ بـه نقطه ی دیگر از زمـین و همچنین انتقال  برق از زمـین بـه ها.

     ٥- ایجاد اختلال و کنترل های نوری مغز درون سطوحی بـه وسعت شـهرها و کنترل انسانـها از راه دور و ایجاد "غش" و تولید  "وهم" درون مغز انسانـها.

     ٦- ایجاد اختلال درون جریـان برق و قطع برق شـهری و اختلال درون کار کامپیوتر هواپیماهای مسافربری (مقاله ای از شرکت بوئینگ (Boeing) درون این رابطه بخوانید)، جت های جنگنده، کشتی ها، زیر دریـایی ها و غیره.

     ٧- ایجاد انفجار های عظیم زیر زمـینی با قدرت بمب های اتمـی و بدون تولید اشعه های رادیو اکتیو (Radioactive) .

     ٨- اختلال درعملکرد طبیعی آیونوسفیر کـه چرخش زمـین را درون کنترل دارد. احتمال بسیـار مـیرود کـه درصورت دستکاری های متناوب تاثیراتی درون حرکت چرخشی زمـین ایجاد گردد، بدین صورت کـه یـا چرخش را سرعت بخشیده و یـا کند نماید.

    ٩- ایجاد دیوارهای رادیویی ضد هواپیما و ضد موشک.

     مـی توان بـه راحتی گفت کـه همـه اسلحه های جنگی معمول و متداول امروزه درون مقابل با این تکنولوژی جدید کاملا متروکه بـه شمار مـیایند بـه گونـه ای کـه "هارپ" مـیتواند با یک عملکرد کلیـه کامپیوتر های یک هواپیما را از فواصل دور از کار انداخته و آنرا سقوط دهد.

    با دقت متوجه مـیشوید هارپ استفاده های زیـادی بعنوان تهدید و یـا سرکار گذاشتن کشورها دارد. مثلا مـی خواهند بـه کشوری حمله کنند درون این صورت به منظور جلوگیی از مزاحمت احتمالی کشور همسایـه به منظور آنـها زمـین لرزه آورده و با سرکار گذاشتن آن کشور، برنامـه های شوم خود را اجرا کنند.

    در این مقاله ما فقط  به نکته ١،یعنی فقط درون رابطه با ایجاد زلزله بتوسط  هارپ اشاره مـیکنیم.

    در ابتدا نگاهی مـی کنیم بـه تعداد زمـین لرزه هایی کـه در بیست سال اخیر درون ایران رخ داده اند. این اطلاعات را از وب سایت "پژوهشگاه زلزله شناسی ایران"  بـه دست آوردم. این نمودار با توجه بـه تعداد زمـین لرزه های بالای 3 ریشتر تهیـه گردیده است.

    نکته ی مورد توجه اینجاست کـه سیستم هارپ درون سال ١٩٩٨ (١٣٧٧) تکمـیل شد و این مصادف با سالیست کـه از آن بـه بعد بـه تعداد زمـین لرزه ها درون ایران اضافه شده است.

     

     

     

    همان طوری کـه مشاهده مـی کنید، تعداد زمـین لرزه هایی کـه در ایران درون بیست سال اخیر آمده هست رو بـه بالا بوده. محاسبات من اینگونـه نشان مـیدهد که:

    ٧/٢٠٨  مـیانگین  بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧

       ٤/٦٣٩  مـیانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧

    افزایش درون دهه اخیر برابر با :   ٤/٢٠٦ درصد

    برای مقایسه نگاهی مـی کنیم بـه تعداد زمـین لرزه های بیست سال اخیر درون نیوزیلند کـه یکی از زلزله خیز ترین کشورهای دنیـا مـی باشد. اطلاعات را از وب سایت "جی ان اس - نیوزیلند" بـه دست آوردم.

     

     

    ٣/١٥٥٩٣  مـیانگین  بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧

      ٢/١٥٢٠٦  مـیانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧

    کاهش درون دهه اخیر برابر با ٤٦/٢ درصد

    اگر بـه نمودار زلزله درون آلاسکا، کـه مجموعه ی هارپ درون آن واقع هست دقت کنیم متوجه افزایش بسیـار غیر طبیعی را درون سال ١٣٨١ مشاهده مـی کنیم کـه تعداد زمـین لرزه ها بـه یکباره چهار برابر سال های قبل مـی شود. این تغییر ناگهانی شاید بـه دلیل آزمایشات تحقیقاتی مسئولین هارپ درون این ایـالت باشد. اطلاعات زیر از از وب سایت "مرکز اطلاعاتی زمـین لرزه آلاسکا" بـه دست آمده است.

     

     

     

    ٩/٤٧٧٣ مـیانگین  بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧

    ٤/١٨٦٥٨ مـیانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧

    افزایش درون دهه اخیر برابر با : ٨/٢٩٠

     

      چرا درصد زلزله ها درون عمق ١٤ کیلومتر درون ایران اینگونـه بالا رفته اند؟

     در حین جستجو ها بـه یک عدد ویژه ای برخورد کردم کـه به نظرم  غیر واقعی رسید. سئوالی برایم پیش آمد کـه چگونـه اغلب زمـین لرزه ها درون چند سال اخیر درون ایران درون عمق ١٤ کیلومتر اتفاق افتاده اند؟ و وقتی نگاهی بـه دهه قبل انداختم متوجه شدم کـه عملا درصد زمـین لرزه ها درون این عمق یـا صفر بودند و یـا حد اکثر که تا دو درصد.

     

     

    یـاد آور مـی شویم:  زمـین لرزه های خطر ناک درون لبه های "رگه گسل"  یـا "Fault lines" تولید مـیگردند.

    ارگ بم چه شد؟

     

      بم بعد از ٢٠٠٠سال ایستایی؟!

     

    در اواخر آذر ماه ١٣٨٧ درون اینترنت بـه دنبال مطالبی درون مورد زلزله درون ایران بودم، کـه به تالار گفتگو وب سایت پی سی ورلد رسیدم. درون آنجا بـه مطلبی کـه شخصی با نام  "عادل کهن" (adelkohan)  درون مورد وقوع زلزله های پی درون پی بندر لنگه نوشته بود برخورد کردم  که درون زیر مشاهده مـی کنید:

    من ساکن بندرلنگه هستم، شـهری کوچک درون کنار خلیج فارس.
    دو هفته قبل زلزله زیـاد مـیومد کـه کمتر از 3 ریشتر بود. این زلزله ها که تا دو هفته ادامـه داشتند. درون موقع زلزله بعضی از قسمت های دریـا به منظور چند لحظه قرمز مـیشد و در این دو هفته ماهی ها مـیمردند و بعضی ها هم سوخته بودند. بعد چند روز بوی بد (مثل بوی فاضلاب) از طرف دریـا بـه سمت شـهر اومد.
    در اخبار استان گفته بود کـه این بـه خاطر جلبک های سمـی درون دریـا هست (که من درون این ٢٧ سالی کـه در بندرلنگه بودم جلبک سمـی نشنیده بودم). بعد از این اعلام کرد کـه ماهی های بعضی مناطق استان رای مصرف نکند.
    من یک تکه از فیلم حادثه عجیب کـه در دریـا رخ داده مـی گذارم و نگاه کنید.
    من خودم وقتی یک هفته زلزله پشت سر هم مـیکرد گفتم حتما کوه آتشفشان توی دریـا است. حالا نظر دوستان چیـه...

     برای تماشای این فیلم کوتاه به اینجااشاره کنید.

     

     

     

    این کلیپ کمتر از یک دقیقه هست و تماشای آن بـه شما توصیـه مـی شود. هنگام تماشا بـه قرمزی روی سطح آب دقت کنید.

     

    دلفین های چه شدند؟

     

     

    در سال ١٣٨٦ , ١٥٢ دلفین درون خلیج فارس بـه طور غیر منتظره درون دو نوبت بـه فاصله یک ماه مرده و به ساحل دریـا کشیده شدند. دسته ی اول شامل ٧٩ دلفین و دسته دوم هم ٧٣ دلفین بود.

    دلیل های مختلفی به منظور مرگ این دلفین ها آورده شد ولی اگر از من مـی پرسید هیچ کدام قانع کننده نیستند. این دلفین ها کاملا مشخص هست که سوخته اند! اینکه "" کرده اند، یـا اینکه بـه خاطر "فعالیت های صیـادی" مرده اند جوابگوی سوختگی بدن های آنـها را نمـیدهد!

    به گزارش خبرگزاری آفتاب "علت مرگ ٧٣ دلفین دیگر كه یك ماه بعد از حادثه نخست رخ داد را نیز این كارشناسان بین‌الملللی درون گزارش خود،  ‘عوامل طبیعی’ اعلام كرده‌اند كه درون این گزارش هنوز عوامل طبیعی ناشناخته هست و مـی‌تواند ‘شوک’ یـا ‘استرس’ باشد كه درون نتیجه آن یكی از دلفین‌ها بـه سمت ساحل آمده و مابقی نیز بـه دنبال آن آمده‌اند یـا یكی از آن‌ها به منظور شكار ماهی بـه سمت ساحل آمده و بقیـه نیز آمده‌اند و در ساحل كه شیب ملایمـی دارد، گیر كرده‌اند." ٢/١٢/١٣٨٦

     

    آیـا پاسخ بـه سئوال مرگ دلفین ها درون خیلج فارس "هارپ" نیست؟

     
     

     آیـا این اثر سوختگی نیست؟

     

    هارپ (HAARP) یک پروژه ایست کـه مسئولین اعلام د به منظور "بررسی و تحقیق" درباره لایـه ی آیونوسفیر بر پا شده است. ولی درون واقع این یک سلاح پیشرفته ی جنگی جدید هست که کلیـه ی اسلحه های صده ی قرن بیستم را فلج مـی کند.

    هزینـه های این پروژه مشترکا از طرف نیروی هوایی آمریکا، نیروی دریـایی آمریکا، آژانس تحقیقاتی پروژه های دفاعی پیشرفته ی آمریکا و دانشگاه آلاسکا است. لازم بـه یـادآوریست کـه سیستم "هارپ" درون کشورهای گرین لاند، نروژ، روسیـه و همچنین درون روی بعضی از ها بـه جهت فلج سیستم رادیویی هواپیما ها و نـهایتا سقوط آنـها استفاده مـیگردد.

    نتایج:

    همانطور کـه گفته شد ارتعاشات رادیویی هارپ باعث سرخ شدن لایـه آیونوسفیر شده و این لایـه را  به نوسان درون مـی آورد.

    این نوسانات بـه نوبه خود موجب صدا با های کوتاه از ١ که تا ٢٠ هرتس مـی شوند کـه

    (Extremely Low Frequency/Ultra Low Frequency   ELF/ULF)  نام دارند. این ها بعد از نفوذ بـه زمـین، زمـین زلزله ایجاد مـی کنند.

     با توجه بـه ازدیـاد درصد زلزله درون سطح ایران درون دهه اخیر نسبت بـه دهه پیشین کـه متجاوز بـه ٤/٢٠٦ % بوده هست مـیتوان بـه وجود تاثیرات دیگری درون ایجاد زلزله های مصنوعی پی برد، خصوصا آنکه این ازدیـاد بعد از آغاز فعالیت های هارپ واقع شده اند.

    پیشنـهادات به منظور پیش اخطار:

    اینکه همـه حتما در مورد هارپ و هایی کـه دارای چنین تکنولوژی هستند کاملا آگاه و مطلع باشند هیچ شکی نیست و قصد من درون جمع آوری این اطلاعات صرفا بـه همـین منظور نیز بوده است. بنابراین تقاضای ما از شما خواننده ی محترم با فروتنی چیزی جز این نیست کـه آنچه را کـه در این مقاله خوانده اید بـه دیگران انتقال دهید.

    برای پیشگیری و دریـافت پیش اخطار از این قبیل زلزله ها مـیتوان ایستگاهایی درون حوزه های وسیع تاسیس و بکار گرفت و با اندازه گیری صداهایی کـه از آسمان مـی آید به  بروز  این زلزله پی برد.

    زمان دریـافت پیش اخطارهای ELF بین ١٥ دقیقه که تا ٣ ساعت قبل از وقوع زلزله متغیر است. زلزله ی چین 30 دقیقه بعد از مشاهده ی سرخی آیونوسفیر بـه وقوع پیوست.

    اندازه گیری ELF/ULF  در جاهایی کـه خالی از های مزاحم دیگر از قبیل برق فشار قوی، فرودگاه ها، ایستگاه های رادیویی و تلفنی مـیباشد، انجام پذیر است.

    نمونـه ای از یک دستگاه ELF/ULF  سنج دستی و یک دستکاه Magnetometer را درون زیر مشاهده مـیکنید. به منظور اطلاعاب بیشتر بر روی آنـها اشاره کنید.

     

               

     

                                         
     

     

    ویدیوها و کتاب هایی از محققان خارجی بـه زبان انگلیسی:

    در مورد "هارپ" کتابی بنام  Angels Don't Play This HAARP  بتوسط Dr. Nick Begich  نوشته و بر مبنای آن دو ویدیو،  یکی درون سال ۱۹۹۵ بنام  Angels Don't Play This HAARP و ویدیوی دیگری درون سال ۲۰۰۸ بنام  Angels Still Don't Play This HAARP تهیـه شده است.

     در مورد جنگ ویتنام (Vietnam) و باران های سیل آسا و دستکاری آب و هوا بـه توسط آمریکا (اغلب باران های استوایی از طریق و سمپاشی از هواپیما بر روی ابر ها ایجاد مـی شدند) آقای دکتر  باب فیتریکاس (Dr. Bob Fitrakis) کتابی بنام Weather Modification & Full Spectrum Dominance نوشته و فیلمـی از کنفرانس خود درون این زمـینـه  تهیـه کرده که بخشی از آن را درون کلیپ ویدیویی بنام THE MAD WHITE HOUSE WILL USE LASER WEAPONS مـیتوانید مشاهده کنید.    

     مقاله ای درون مورد عملکرد هارپ درون دانشگاه استانفورد (University of Stanford) به نام HAARP PROJECT تهیـه شده هست که فقط بـه جنبه تحقیقاتی هارپ نگاه مـی کند و به جنبه های غیر انسانی آن توجهی نشده است.

     سوالی بـه بقاء موجودیت و در آینده ای نـه چندان دور؟ به اینجا HAARP WORLDWIDE اشاره کنید.

     برای پیوند های مطالعاتی امواج رادیویی زیر 22KHz به اینجا اشاره کنید.

    دومای روسیـه بـه هارپ چگونـه فکر مـیکند؟

    اعتراض شرکت  بوئینگ (Boeing) بـه هارپ درون این رابطه بخوانید.




    [ع امو زش کشیدن پرنس جک]

    نویسنده و منبع: moshojania | تاریخ انتشار: Wed, 22 Aug 2018 13:06:00 +0000



    ع امو زش کشیدن پرنس جک

    Paivand 919 - [PDF Document]

    TRANSCRIPT

    moc.imazetneredan.www 3092.143.406 9002 ,11 rebmetpeS 919 .oN 51 .loV سال پانزدهم شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 3991 ecniS ytinummoC nainarI eht ot yawetaG ehT 919 .oN eussI 0701889-888-1 0701 889 - 406 9953 889 - 406 ofni.egnahcxelayor@layor ofni.egnahcxelayor.www teertS ht51 tsaE 711 - 4 # 7P2 L7V CB ,revuocnaV htroN redrO yenoM refsnarT yenoM ﳕﺎﯾﻨﺪﻩ ﺭﲰﯽ ﻭﺳﺘﺮﻥ ﯾﻮﻧﯿﻮﻥ noinU nretseW redrO yenoM refsnarT yenoM AS AB ﺷرﻛﺖ ﺣﺴاﺑﺪاﺭی ﺻﺒا ﺑا ﻣﺪﻳرﻳﺖ ﺯﺭی اﺑرﻳﺸﻤی اﺭاﺋﻪ ﺩهﻨﺪﻩ ﻛﻠﻴﻪ ﺧﺪﻣاﺕ ﺣﺴاﺑﺪاﺭی و ﻣاﻟﻴاﺗی 5418.267 )406( :lleC 1661.164 )406( :leT 4C2 H3V CB ,ydooM troP ,.tS snhoJ .tS 3003 - A 102 محصولات‌غذایی‌محسن برنج،‌انواع‌چای،‌رب‌گوجه‌فرنگی،‌زیتون،‌روغن‌گلدن ac.ynapmoctlm@neshom 6255-558 )877( :leT NESHOM3-778-1 :eerF lloT پیک نت - بیـانیـه شماره 21 مـیرحسین موس��وی با آنک��ه درون اعتراض بـه بازداشت های چند روز اخیر نوشته ش��ده، ع امو زش کشیدن پرنس جک حاوی نکته سربسته و بسیـار مـهمـی اس��ت کـه فراتر از بازداشت های اخیر اس��ت. ع امو زش کشیدن پرنس جک او بـه مردم هشدار مـی دهد کـه حاکمـیت درون مس��یری حرک��ت مـی کن��د کـه ع��اوه بر نابودی خود ممکن اس��ت ایران را نیز بـه نابودی بکش��اند. ع امو زش کشیدن پرنس جک این هشدار، درون کنار برخی اخباری کـه بدس��ت ما رسیده و عمدتا مربوط بـه فعالیت ه��ا و برنامـه ه��ای اتمـی حاکمـیت است، معنائی بسیـار جدی تر و فراتر از اعتراض بـه دستگیری های اخیر دارد. که تا آنجا کـه ما اط��اع یـافته ایم، درون بسته پیشنـهادی حاکمـیت نظامـی- کودتائی بـه ح��کام اتمـی (1+5) نـه تنـها ح��اوی نکاتی ب��رای مذاکره نیست، بلکه این بسته پیشنـهادی بـه گونـه ای تنظیم شده کـه اساسا نیـازی بـه مذاکره نباش��د! قرار اس��ت، دو هفته بعد کـه اجاس مجمع عمومـی سازمان ملل برپا مـی شود، احمدی نژاد از موضع دفاع از همـین بسته و بی نیـازی از مذاکره اتمـی سخنرانی کند. تم��ام اس��تراتژی اتم��ی حاکمـی��ت و محت��وای بس��ته ای کـه روز چهارش��نبه تحویل نمایندگان 1+5 شد، رفتن بـه سوی مدل کره شمالی و اعام توان تولید بمب اتمـی اس��ت. بموجب همـین استراتژی و با یقین بـه گام اول مقابله امریکا و در واق��ع گروه 1+5 به منظور تحریم ارسال س��وخت بـه ایران، با عراق وارد مذاکره شده و از طریق کردس��تان این کشور و با وساطت طالبانی و بارزانی بصورت شتابزده بنزی��ن وارد ای��ران مـی ش��ود. درون روزهای اخیر کانتینرهای بنزین از مرز بانـه و از طریق سقز درون کردستان وارد ایران مـی شود. نمره کانتینرها "اربیل" و "نینوا" است. ای��ن کانتینرها درون گروه های س��ه تائی و پشت سر هم، با فاصله چند کیلومتر از هم، درون تمام طول شبانـه روز بـه طرف تهران درحال حرکت اند. بدین ترتیب و بموجب همـین نشانـه ها، حاکمـیت خود را آماده تحریم قطعی س��وخت مـی کند ت��ا برنامـه اتمـی اش را ادامـه بدهد و به س��طح کره شمالی برسد. تردید نیست کـه ماجرا درون سطح تحریم سوخت باقی نخواه��د ماند و خط��رات دیگری بـه مرزهای آب��ی و خاکی و هوائی ای��ران نزدیک مـی ش��ود کـه بیـانیـه شماره 21 مـیرحسین اشاره بـه آن دارد. از جمله دلائل کودتا ی انتخاباتی و سرکوب خونین مردم معترض بـه ای��ن کودتا پیـاده این سیـاست اتمـی است. سیـاستی کـه مـی تواند منجر بـه غرق شدن ایران درون یک جنگ منطقه ای شود. کش��تار زندانیـان سیـاس��ی بـه بهانـه همـین خطرات و نیـاز تحمـیل خفقان اجتماعی احتمال دیگری هست که موس��وی درون بیـانیـه اخیر خود بـه آن اشاره کرده است. نامـه‌دکتر‌عبدالکریم‌سروش‌به‌علی‌خامنـه‌ای خیـانت‌و‌تقلب‌کم‌بود‌ دست‌به‌قتل‌و‌جنایت‌بردید س��روش : ع امو زش کشیدن پرنس جک خیـانت و تقلب کم بود دست بـه قتل و جنایت بردید، خیـانت و جنایت بس نبود تجاوز بـه زندانیـان را بر آن افزودی��د، قتل و تجاوز و تقل��ب هنوز کم ب��ود تهمت های جاسوسی و ناموس��ی را هم بر آن اضافه کردید. درویشان و روحانیـان و نویس��ندگان و دانشجویـان را هم امان ندادید و از دم تیغ گذراندید. عاقبت هم بـه جانیـان و بانیـان جایزه دادید و ب��ه ریش همـه خندیدید و ریش سرباز بی نوایی را گرفتید کـه چرا ماشین ریش تراشی را بـه سرقت است! از صب��ر خ��دا درون ش��گفت بودم. مـی دانستم کـه لطف حق با تو مداراها کند چونکه از حد بگذرد رسوا کند ش��ما حاض��ر بودید آب��روی خدا برود اما آبروی ش��ما نرود. مردم بـه دیـانت و نبوت پش��ت کنن��د اما بـه ولایت ش��ما پشت نکنند. شریعت و طریقت و حقیقت مچاله شوند اما ردای ریـاست شما چین و چروک ﮔﻴﺘﺎ ﻃﻬﺮﺍﻧﭽﻰ »ﺻﺪﺍﻗﺖ،ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻰ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ« revuocnaV tseW 6463-828 406 ac.semohatig.www moc.liamg@semohatig ﮔﻴﺘﺎ ﮔﻴﺘﺎ ﮔﻴﺘﺎ ﮔﻴﺘﺎ »ﺻﺪﺍﻗﺖ،ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻰ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ«»ﺻﺪﺍﻗﺖ،ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻰ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ«»ﺻﺪﺍﻗﺖ،ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻰ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ«»ﺻﺪﺍﻗﺖ،ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻰ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ« ac.semohatig.wwwac.semohatig.www ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺍﻣﻼﻙ هشدار‌‌در‌مورد‌ حرکت‌های‌خطرناک‌حکومت‌ کودتایی‌برای‌نابودی‌ایران نخورد. اما خدا نخواست. دل های س��وخته وهای دوخته و خون های ریخته و دس��ت ه��ای بریده و دام��ان های دریده نخواس��تند و نگذاش��تند. پاکان و پارس��ایـان و پیـامب��ران نخواس��تند. محرومان و مصلحان و ستم کشیدگان و ستم ستیزان نگذاشتند و اینک به منظور جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست بـه ارتکاب گناهان بزرگتر مـی زنید. و خون را بـه خون مـی شوئید مگر طهارتی حاصل کنید. 2 29002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 شـهباز‌نخعی‌(مونترال‌) بابک‌داد‌ جنازه‌در‌آی.سی.یو‌! ولایت‌مطلقه‌فقیـه‌در‌دام‌خود‌کرده‌هایش‌گرفتار‌شده‌و‌مانند‌ روباه‌مّکاری‌که‌به‌تله‌افتاده،‌هر‌حرکتی‌که‌برای‌رهایی‌مـی‌ کند‌فشار‌قیدهای‌تله‌بیشتر‌مـی‌شود.‌‌بنابر‌خصلت‌ذاتی،‌نمـی‌ تواند‌دست‌از‌مکر‌و‌حیله‌بردارد‌و‌همـین‌ها‌باعث‌مـی‌شوند‌که‌ قیدها‌بیشتر‌پیکر‌علیل‌و‌نحیف‌اش‌را‌بفشارند! نگاهی بـه رویدادهای سه ماه گذشته بیـاندازید: درون نیمـه خرداد – چند روز پیش از پایـان پرده آخر نمایش انتخابات – رژیم مانند کارگردان بزرگی کـه نمایش اش درون یک جش��نواره بزرگ بین المللی درش��رف دریـافت مـهم ترین جایزه اس��ت، سرمست از شعف و غرور بود. از حق هم نباید گذشت کـه نمایش را بسیـار خوب و ماهرانـه کارگردانی و اجرا کرده و عاوه بر چهل مـیلیون تماشاگر داخلی، بیش از ششصد خبرنگار را نیز از سراسر دنیـا بـه مـیدان آورده بود که تا خبر پیروزی خیره کننده اش را بـه تمام دنیـا مخابره کنند و شکوه و اقتدار نظام مردم سالار دینی را درون چهارگوشـه عالم بـه نمایش بگذارند! چه ش��د کـه ظرف چند روز یکباره ورق برگش��ت و کارگردان موفّق درحال دریـافت بزرگترین جایزه را بـه موجود مفلوک، پریشان، سردرگم و درمانده ای تبدیل کرد کـه از فردای خود نیز بیمناک است؟! براستی چه شد؟ یعنی آن صحنـه آخر آنقدر اهمـیت داشت کـه کارگردان با اش��تباه درون نحوه اجرای آن، نـه تنـها کّل نمایش، بلکه حتی موجودیت خود و بازیگران را نیز زیر سئوال ببرد؟! این پرسش��ی هست که احتمالا این روزها ولی مطلقه فقیـه با تلخکامـی از خود مـی کند و برایش پاس��خی نمـی یـابد. درحالی کـه بخوبی مـی داند آب رفته را هرگز نمـی توان بـه جوی باز آورد. آن اشتباه بـه ظاهر کوچک، سرآغاز سیلی از اشتباهات بزرگ و بزرگتر شد. درون مـیان رویدادهای این سه ماه، حتی یک رخداد یـا اقدام کوچک نی��ز نمـی توان یـافت کـه باد مختصری درون بادبان کش��تی درهم شکس��ته ولایت مطلقه فقیـه انداخته و آنرا گامـی بـه س��وی ساحل نجات نزدیک کرده باشد. بـه عکس، همـه اقدامات، تدابیر و ترفندها بـه ضّد خود تبدیل شده و غرق شدن درون گرداب خودساخته را اجتناب ناپذیر ساخته و موجب شده اند که تا رهبر سابقا معّظم تعادل بندبازانـه و به همراه آن اعتماد بـه نفس اش را از دست بدهد. بـه ماجرای قتل فجیع و جنایتکارانـه ندا نگاه کنید: ابتدا گفته شد خبرنگار بی بی سی پول داده بود او را بکشند که تا بتواند از صحنـه قتل فیلم بگیرد! چند روز بعد به منظور دکتر آرش حجازی، پزشکی کـه شاهد صحنـه قتل بود و شـهادت داد کـه مردم بسیجی قاتل ندا را دستگیر و کارت هویت او را گرفته بودند، حکم جلب بین المللی صادر کرد و وقتی کـه یخ این کار هم نگرفت، نامزد ندا را بـه زندان انداخت که تا زیر شکنجه از او اعتراف بگیرد کـه ندا را مجاهدین خلق کشته اند! فرض محال، محال نیس��ت. فرض کنیم کـه ادعای مقامات امنیت خانـه ولی مطلقه فقیـه درون مورد قتل ندا درست باشد – کـه حتما نیست -، آیـا هیچ موجود برخوردار از حداقل خرد متعارف، موضوعی کـه مّدت زمانی بر آن گذشته – و این همـه بـه زیـانش عمل کرده – را عامدا دوباره زنده مـی کند و سرزبان ها مـی اندازد؟! درون موارد دیگر نیز عملکرد بهتر از این نیست. درون تجاوز و قتل دلخراش ترانـه ، محاکمـه های فرمایشی استالینی، شکنجه گاه کهریزک و... عملکرد همواره چنان بوده – وهست – کـه گویی ولایت مطلقه فقیـه تعّمد دارد خود را از این نیز کـه هست رسواتر و بی آبروتر سازد! تعادل کـه از دست برود، نتیجه اش جز سقوط و با سر زمـین خوردن نیست. اما، بین از دس��ت تعادل و با س��ر زمـین خوردن، مرحله دیگری نیز وجود دارد و آن سکندری خوردن است. این همان مرحله ای ست کـه این روزها حکومت آخوندی درون آن بسر مـی برد. هر روز مـی توان نمونـه هایی از این س��کندری خوردن ها را درون رفتار حکومت دید. حکومتی کـه در قانون اساس��ی اش حکومت نظامـی ممنوع و راه پیمایی مسالمت آمـیز آزاد است، کارش بـه جایی رسیده کـه نـه تنـها حکومت نظامـی اعام نشده برقرار کرده، بلکه حتی از سایـه خود نیز که تا حّدی مـی ترسد کـه جلو برگزاری مراسمـی کـه فلسفه وجودی و سرقفلی دکانش هست را نیز مـی گیرد: - بـه گزارش یکش��نبه 51 ش��هریور تارنمای «بالاتری��ن» : «روابط عمومـی حرم امام خمـینی طی اطاعیـه ای از عدم برگزاری مراسم امسال شب های احیـا درون حرم بنیـانگذار جمـهوری اسامـی خبر داد. علّت این امر وجود مشکاتی درون حرم عنوان شده است». قرار بود درون این مراسم سیّد محّمد خاتمـی س��خنرانی کند. محّمد هاشمـی، برادر علی اکبر هاشمـی رفس��نجانی، درون این مورد مـی گوید: «در جامع��ه ای کـه امام و حرم امام مصونیت ندارد، معلوم نیس��ت انق��اب بـه کجا م��ی رود». بـه گزارش تارنمای «نوروز»: «یک منبع آگاه کـه نخواس��ت نامش فاش شود، دلیل لغو مراسم شب های احیـا درون مرقد امام را فشار شورای عالی امنیت ملّی بـه تولیت حرم (سیّد حسن خمـینی) اعام کرد». تارنمای «پارلمان نیوز» هم گزارش داد کـه حّجت الاسام حسین هاشمـیان، رییس فراکسیون خط امام مجلس، گفته است: «به خاطر فشارهایی کـه عّده ای اوباش مـی آورند، یـاران امام از جمله ناطق نوری و خاتمـی نمـی توانند درون حرم امام درون شب های احیـا سخنرانی کنند»! - تارنم��ای «نوروز» درون گزارش��ی دیگر مـی نویس��د: «به دنبال اقدام خانواده مرحوم آیت الله طالقانی کـه به روال همـه ساله درصدد برگزاری مراسم سالروز درگذشت آن عالم مجاهد برآمده بودند، مقامات امنیتی طی تماسی با مسئولان موسسه حسینیـه ارشاد، با برگزاری این مراسم مخالفت د. بر این اس��اس، برنامـه تدارک دیده شده به منظور روز چهارشنبه درون حسینیـه ارشاد لغو مـی شود»! - «محّمد عیدیـان، رییس ستاد برگزاری نماز عید شـهرداری تهران، روز ش��نبه 41 ش��هریور بـه خبرگزاری رس��مـی دولت گفت کـه به دلیل درجریـان بودن عملیـات س��اختمانی درون مصّای ته��ران، این محل به منظور برگزاری نماز عید فطر آماده نیست و این مراسم درون دانشگاه تهران برگزار مـی شود»! درون هنگامـه این س��کندری خوردن های ذلیـانـه و خّفت بار، کـه دلیلی جز ترس و وحشت حکومت از مردم بپاخاسته ندارد، بازار رجزخوانی و یـاوه گویی نیز رواج دارد: بـه گزارش خبرگزاری حکومتی «فارس»، اسماعیل کوثری، عضو هیئت رییسه کمـیسیون امنیت و سیـاست خارجی مجلس گفته است: «برخی افراد متأسفانـه از حسن نیّت نظام سوء استفاده کرده و احس��اس مـی کنند کـه نظام نمـی تواند با آنـها برخورد کند»! محّمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قّوه قضاییـه و برادر روسای قوای مقننـه و قضاییـه نیز مـی گوید: «جمـهوری اسامـی قصد دارد فکر حقوق بشر را بر اساس اندیشـه های اسامـی توسعه دهد»! اگر بخواهیم وضعیت موجود را درون یک جمله خاصه کنیم، بهترین کار نقل قول از استاد محّمدرضا شجریـان هست که درون مصاحبه با صدای امریکا مـی گوید: «من گم��ان نمـی کنم اینـها بعد از این بتوانند مملکت را اداره کنند»! از ایجاز درخش��ان گفته استاد شجریـان کـه بگذریم، بابک داد – روزنامـه نگار ش��جاع اصاح طلب کـه پس از «رس��وایی شکوهمند انتخابات» بـه زندگی مخفی روی آورد و دس��ت بـه افشاگری های رسواکننده ای درون مورد تجاوز درون زندان های حکومت زد – نیز وضعیت سکندری خوردن ه��ای حکومت آخوندی را بـه خوبی توصیف مـی کند. اهمـیت و ارزش توصیف بابک داد بویژه درون آن هست که او که تا روز پیش از 22 خرداد معتقد بـه امکان اصاح نظام بوده و در انتخابات نیز نقش��ی فّعال داشته است. او درون نوشتاری با عنوان: «سبزها بـه «قانون اساسی نوین» بیـاندیشند، نظام رفتنی است» مـی نویس��د: «امروزه احیـا و تکرار «بخش هایی» از قانون اساسی و تک��رار «دوران امام» کـه در بیـانیـه های مـهندس موس��وی یـا آقایـان و خاتمـی بر آن تأکید مـی ش��ود، نـه «منطقی و مفید» هست و نـه «ممکن و شدنی» است... از حالا، سرفرصت، بـه فکر طراحی یک «ساختمان متمدن» به منظور جامعه بعد از این باشیم و در طراحی ابعاد و اتاق های آن، خطاهای قبل از این را تکرار نکنیم و برای «تمام ایرانیـان» اتاق بسازیم... کودتای 32 خرداد، همـه آنچه را کـه نامش «جمـهوری اسامـی ایران» بود «ختم» کرد «اصول‌مغفول‌قانون‌اساس�ی»‌و‌تکرار‌«دوران‌امام»‌نـه‌تنـها‌«منطقی‌و‌مفید»‌ و‌«ممکن‌و‌شدنی»‌نیس�ت،‌بلکه‌رژیم‌حتی‌به‌مفهوم‌واقعی‌کلمـه‌«زنده»‌هم‌ نیست.‌‌آنچه‌که‌هنوز‌هست‌– یـا‌وانمود‌مـی‌شود‌که‌هست‌– جنازه‌یی‌ست‌که‌ در‌آی.س�ی.یوی‌سپاه‌پاسداران‌– که‌خود‌نیز‌دچار‌چندپارگی‌و‌تنگی‌نفس‌ است‌– به‌ضرب‌و‌زور‌تجهیزات‌سرکوب‌نفس‌های‌آخر‌را‌مـی‌کشد! ّامام مجلس، گفته است: «به خاطر فشارهایی کـه عّدامام مجلس، گفته است: «به خاطر فشارهایی کـه عّد سبزها‌‌به‌ «قانون‌اساسی‌نوین»‌بیـاندیشند! داد بیـانیـه اخیر مـیرحسین را حتما» بخوانید و هوشمندی او را از خال کلماتش دریـابید. امروزه نس��ل نوین و خی��زش نوین و انرژی نوینی بنام سبز شکل گرفته کـه شبیـه هیچ رخداد دیگری نیست بجز خودش. به منظور ادامـه این ، حتما هوش��مند و امـیدوار و زیرک بود کـه اهالی و سران سبز مانند «مـیرحسین » و خاتمـی عزیز هستند. امروزه احیـا و تکرار «بخشـهایی» از قانون اساسی و تکرار دوران «دوران امام» کـه در بیـانیـه های مـهندس یـا آقایـان و خاتمـی بر آن تأکید مـی شود، نـه «منطقی و مفید» است، و نـه «ممکن و شدنی» است! قبا» اصاح طلبان بدلیل اخاص و صمـیمـیتش��ان، گاهی اصرار غیرلازمـی داش��تند بر اینکه پایبندیش��ان را به«آرمانـهای امام» و ارزشـهای انقاب سال ٧5 بـه «غاصبان امام و ج.ا» اثبات نمایند و گاهی اصرارش��ان بر بی عیب بودن و درخشندگی دوران امام، باعث مـی شد جنگهای غیرلازمـی درون مـیان بدنـه هفتاد مـیلیونی مخالفان نطام فعلی دربگیرد. درون حالی کـه معنای بیـانیـه دیروز مـهندس این هست که درون گیرودار «به گروگان گرفته شدن ملت ایران» اولویت اساس��ی با اتحاد فراگیر تمام ملت گروگان، به منظور رهایی است. وقت تنگ هست و «سلول های» جامعه ایرانیـان حتما احیـا شوند و به روشنگری سایر اقشار ناآگاه پیرامونی همت کنند کـه سبز بدنبال چیست؟ معنای مستتر بیـانیـه مـیرحسین، دوری گزینی از بحثهای اختاف افکنانـه و اصرار بر همدلی ایرانیـان داخل و خارج به منظور یک هدف بزرگتر است.به عبارتی درون این گیرودار گروگانگیری ملت،��ی نمـی تواند و لازم نیس��ت اثبات کنیم دوران آیت الله خمـینی، عالی و بی نقص بوده، یـا برعثابت نماییم آن دوران کاما» پر اش��تباه و ظالمانـه بود. و حالا هم زمان چنان جنگ بی حاصلی نیست. ما امروزه با نظامـی نامشروع و جنایتکار مواجهیم و باید بـه سرنگونی کامل(و نـه رف��رم و اصاح!) آن همت کنیم. و از حالا،س��ر فرصت، بـه فکر طراحی یک «س��اختمان متمدن» به منظور جامعه بعد از این باشیم و در طراحی ابعاد و اتاقه��ای آن، خطاهای قبل از این را تکرار نکنیم و برای «تمام ایرانیـان» اتاق بسازیم. بعد بحثهای انحرافی بی معناست. کودتای 32 خرداد، همـه آنچه را کـه نامش «جمـهوری اسامـی ایران» بود «ختم» کرد و رسما» بـه جمـهوریت و اسامـیت و ایرانیت نظام سی ساله پایـان داد. ولی فقیـه قدرت طلب و سپاهیـان خونریز همدستش، با «مخلوط و معجونی» از شعارهای فریبنده و زیبای دینی و سیـاسی، توانستند این کودتا را به منظور مردم روستاها، بسیجیـان ساده دل و بدنـه ناآگاه جامعه توجیـه کنند و حتی برخی از بسیجیـان را به منظور سرکوب معترضان و مردم قانع و تهییج نمایند.نظام با توسل زیرکانـه بـه «سرند و گزینش» ارزشـها و امام و قانون پرداختند که تا نزد همان جمعیت ناآگاه و س��نتی، بـه این کودتای س��یـاه، نام «نجات نظام از انقاب مخملی!» بدهند و به قصد شوم خود نائل آیند و با «مصادره امام و انقاب٧5»،نخست وزیر معتمد امام را ضدانقاب و عامل اسرائیل جلوه دهند و و و هاشمـی و خاتمـی و بقیـه سابقه داران انقاب و یـاران نزدیک امام را بـه راحتی قربانی کنند. اما مطالبات ملت از تمدید انتخابات بالاتر رفت و اکنون مطالبات برحق ملت، قانون اساسی متناقض فعلی را هم درنوردیده اس��ت و به احیـای اصول خوب و معطل مانده آن درون نظام کنونی هیچ امـیدی ندارند. بعد اصرار بر احیـای قانونی کـه «سرند و غربال ش��دنی» اس��ت و حاصلش کودتای اخیر بود، اصرار بی ثمری هست که انرژی را صرف بحثهای وقت گیر مـی کند. عده زیـادی، مشکات نظام فاس��د امروز را حاصل قانون متناقض جمـهوری اسامـی م��ی دانند کـه جمـهوریت را گرفتار دور باطل کرده اس��ت.الان مـهم این هست که این نظام کودتاچی اثبات کرده، بخشـهای زیـادی از قانون اساسی ج.ا، درون تضاد با خواس��ته های برحق ملت هست و این جای کتمان ندارد. دولتمرد ش��دن یک ولی فقیـه(!) جز «فساد دینی و بیداد دولتی» موجود، نتیجه ای ببار نمـی آورد. بنابراین اهالی س��بز، بـه برپاس��ازی یک الان‌مـهم‌این‌است‌که‌این‌نظام‌کودتاچی‌اثبات‌کرده،‌ بخش‌های‌زیـادی‌از‌قانون‌اساسی‌جمـهوری‌اسلامـی،‌ در‌تضاد‌با‌خواسته‌های‌برحق‌ملت‌است‌و‌این‌جای‌کتمان‌ندارد.‌ دولتمرد‌شدن‌یک‌ولی‌فقیـه(!)‌جز‌«فساد‌دینی‌و‌بیداد‌دولتی»‌ موجود،‌نتیجه‌ای‌به‌بار‌نمـی‌آورد.‌بنابراین‌اهالی‌‌سبز،‌ به‌برپاسازی‌یک‌«نظام‌قانونی‌نوین»‌امـید‌بسته‌اند‌ که‌از‌تناقض‌ها‌و‌اشتباهات‌و‌ظلم‌های‌ «تمام‌این‌سی‌سال‌اخیر»‌تهی‌باشد. یبیب انیـانی یـانیـان ه اخیر مـیه اخیر مـی یـه اخیر مـیه اخیر م رحسیرحسی یرحسیرحس ن را حتما» بخوانین را حتما» بخوانی ین را حتما» بخوانین را حتما» بخوان د و هوشمندی او را از خید و هوشمندی او را از خی اد و هوشمندی او را از خاد و هوشمندی او را از خال ادامـه‌در‌صفحه‌33 ادامـه‌در‌صفحه‌33 شـهبازنخعی(مونترال) نظام‌رفتنی‌است! 3 39002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 یک‌ماه‌‌آگهی‌ رایگان و‌تخفیف‌باورنی در‌روزنامـه رادیو ‌تلویزیون و‌اینترنت گروه‌‌ارتباطی‌پیوند 6274-129-406 4 49002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 درون کانادا ... درخشش‌دو‌نماینده‌سینماي‌ایران‌در‌مونترال سي و سومـین جش��نواره بین المللي فیلم مونترال با درخشش نمایندگان سینماي ایران بـه کار خود پایـان داد. هی��ات داوران جش��نواره مونترال ب��ه ریـاس��ت جعفر پناه��ي، جایزه نوآوري را بـه فیلم «آتش��کار» اهدا ک��رد و «وقتي لیموها زرد ش��دند» را نیز شایسته دریـافت جایزه زنیت نقره اي دانست. آتشکار ساخته محسن امـیر یوسفي کـه در بخش مس��ابقه این فستیوال حضور داش��ت، بـه اعتقاد منتقدان شایس��ته دریـاف��ت جوای��ز بهترین بازیگر نق��ش اول م��رد و بهترین فیلمنامـه نیز بود. ورایتي آتشکار را متفاوت ترین فیلم س��ینماي ایران خواند کـه تصویري تازه از این سینما ارائه مي دهد. محس��ن امـیریوسفي بعد از گرفتن جای��زه ن��وآوري درون س��ینما براي فیلم سینمایي آتشکار از جشنواره مونترال، آن را بـه مردم و فیلمسازان جوان و مستقل ایران تقدیم کرد. اعضاي هیـات داوران سي و سومـین جش��نواره جهاني فیلم مونترال درون بیـانیـه خود ت��اش موفق براي ابداع زبان جدید س��ینمایي و نیز تفاوت ساختاري آتشکار با دیگر فیلم هاي حاضر درون این دوره را دلیل اهداي جایزه نوآوري سینما بـه امـیریوسفي اعام د. امـیر یوس��في بعد از دریـاف��ت جایزه، ضمن تش��کر از آنـها کـه در تولید فیلم بـه او کمک د، جایزه خود را بـه مردم ایران و فیلمسازان جوان و مستقل تقدیم کرد. س��رژ لوژی��ک رئیس جش��نواره جهاني فیلم مونترال بعد از اهداي جایزه امـیر یوسفي گفت: این جایزه نش��انـه اي ب��زرگ از تغیی��رات درون سینماي ایران و حضور قدرتمندانـه فیلمس��ازان ج��وان ایران��ي درون عرصه هاي بین المللي است. امـیر یوس��في کـه فیلم��ش با وجود داش��تن پروانـه نمای��ش، درون دولت نـهم امکان اکران نیـافت، همچنان بـه نمایش عمومي «آتشکار» درون ایران امـیدوار است. «وقت��ي لیموه��ا زرد ش��دند» ب��ه کارگرداني محمد رضا وطن دوست دیگر نماینده سینماي ایران کـه در بخش مسابقه فیلم هاي اول حضور داشت درون حالي جایزه زنیت نقره اي را دریـافت کرد کـه گمانـه زني هاي رسانـه هاي کانادایي از بخت بالاي این فیلم براي گرفتن زنیت طایي این فستیوال خبر مي دادند. این فیلم 3 بار درون مونترال بـه نمایش درون آم��ده و با اس��تقبال منتقدان و تماش��اگران جش��نواره مواجه شد که تا آنج��ا ک��ه برخ��ي از منتقدان، وطن دوس��ت را بهترین کارگردان حاضر درون مونترال و پدیده این دوره از جشنواره نامـیدند. «پنالتي» س��اخته انسیـه شاه حسیني، «بیس��ت» بـه کارگرداني عبدالرضا کاهاني و «فیلم اول» پناه پناهي دیگر نمایندگان سینماي ایران درون مونترال بودند کـه در بخش هاي غیر رقابتي بـه نمایش درآمدند. اما س��تاره اصلي مونت��رال33، فیلم فرانسوي «آزادي » بود. این فیلم کـه توس��ط توني گاتلیف کارگرداني ش��ده، جایزه بزرگ مونترال را از آن خ��ود ک��رد. «آزادي» عاوه بر جایزه بهترین فیلم توانس��ت جایزه فیلم برگزیده تماش��اگران را هم از آن خود کند. آلن باس��که، ماري جوزي کروز و م��ارک لاووان درون آزادي ب��ازي کرده اند و داستان درباره کولي هاي دوران جنگ جهاني دوم است. این فیلم بـه همراه «آتش بس» لنسلت فن ناس��و جایزه کلیساي جهاني را هم بـه خود اختصاص داد. جایزه ویژه هیـات داوران کـه معمولا بـه دومـی��ن فیلم برتر مونت��رال اهدا مي ش��ود، بـه وانگ کوان فیلمساز چین��ي ب��راي کارگردان��ي فیل��م سینمایي « پارچه باف» رسید. فیلم داستان زني هست که درون یک کارخانـه نساجي کار مي کند. « پارچه ب��اف» جایزه فیل��م برگزیده منتقدان بین المللي یـا همان فیپرشي را هم بـه دست آورد. هیـات داوران این دوره جش��نواره مونترال جایزه بهترین بازیگر زن را بـه ماري لیونبرگر براي بازي درون فیلم س��ینمایي «با من ازدواج مي کني» بـه کارگرداني مـیش��ا لویس��نکي از س��وئیس اهدا کرد و جایزه بهترین بازیگر مرد هم بـه س��ایرون ملویل براي بازي درون فیلم سینمایي «عشق و جنون» ساخته مورتن گیسه فیلمساز دانمارکي رسید. کیچیتارو نگیشي فیلمس��از ژاپني براي فیلم س��ینمایي «همسر ویلن» توانست جایزه بهترین کارگرداني سي و سومـین دوره جشنواره جهاني فیلم مونترل را از آن خود کند. فیلم اقتباسي سینمایي از رماني بـه همـین نام نوش��ته اوس��امو دازاي نویسنده ژاپني اس��ت و براي گرامـیداش��ت صدمـین س��ال تولد او ساخته شده است. جای��زه بهتری��ن فیلمنامـه نوی��س جشنواره سال 9002 مونترال را آلن لو هنري براي نوشتن فیلمنامـه آتشکار‌ساخته‌محسن‌امـیر‌یوسفي‌برنده‌جایزه‌نوآوری‌ «وقتي‌لیموها‌زرد‌شدند»‌به‌کارگرداني‌محمد‌رضا‌ وطن‌دوست‌برنده‌جایزه‌زینت‌نقره‌ای‌ ر از کتا آنج��ا کتا آنج��ا ��ه برخ��ي از منتقدان، ک��ه برخ��ي از منتقدان، ک��ه برخ��ي از منتقدان، نما ش عمومي «آتشیش عمومي «آتشی کش عمومي «آتشکش عمومي «آتش ار» درون اکار» درون اکار» درون ا ران یران یران ادامـه‌در‌صفحه‌33 برای‌اولین‌بار،‌تعداد‌شاغلین‌زن‌ در‌کانادا،‌بیشتر‌از‌مردان‌شد ایرانت��و: رهبران بخش های کارگری زنان درون کانادا، از انتش��ار گزارش جدید مبنی بر افزایش تعداد کارگران زن نسبت بـه مردان ، اظهار تأسف د. اداره آمار درون آخرین بررسی خود اعام کرد، درون شش ماهه نخست سال 9002، تعداد 1.٧ مـیلیون زن درون کانادا مشغول بکار هستند ، درون حالیکه این رقم به منظور مردان، 9.6 مـیلیون نفر است. این برتری هم درون رده سنی زیر 52 سال و هم بالاتر از آن است. رهبران اتحادیـه کارگری زنان درون بخش خودرو سازی دلیل این اتفاق را از دست رفتن موقعیت های شغلی بیشتر به منظور مردان نسبت بـه زنان دانسته و گفتند، درون سال گذشته، نرخ بیکاری به منظور مردان ٧.1 درصد افزایش داشته ، اما به منظور زنان تنـها 6.0 درصد بوده است. «لارل ریچی»، از سخنگویـان اتحادیـه اظهار داشت:» مردان شغل های خود را از دست مـی دهند، بیکار هستند، بازنشستگی زودرس مـی گیرند و ی بـه دنبال مش��اغل خویش فرما مـی روند و همـین امر باعث ایجاد فرصت های جدید به منظور زنان مـی ش��ود، بخصوص درون حوزه های بهداس��ت و خدمات.» وی افزود:» این درحالیستکه حق الزحمـه پرداختی بـه زنان ، بمراتب کمتر از مردان است. چرا کـه زنان مجبور هستند به منظور تأمـین غذای خانواده بـه هر شغلی ، چه تمام وقت و چه پاره وقت با هر حقوقی تن بدهند. اما جالب اینکه ، زنان هیچگاه از س��وی کارفرمایـان ب��ه عنوان یک کارگر واقعی شناخته نمـی شوند.» از س��وی دیگر، افزایش س��طح تحصیـات زنان باعث شده آنـها امکان اشتغال بـه کارهای تخصصي را پیدا کنند. درون حال حاضر زنان با تحصیـات دانشگاهی درون کانادا بـه سمت حرفه هایی نظیر علوم، تجارت و امور مالی، مشاوره مدیریت، حسابداري و تبلیغات گرایش پیدا کرده اند. طي یک دهه گذشته شرایط اقتصادی کانادا تغییرات زیـادی داشته است. زنان کانادایی با اعتماد بـه نفس خاصي کـه پیدا کرده اند اکنون 53 درصد شرکت ها وب وکارهای کوچک و متوسط این کشور را درون تملک یـا مدیریت خود دارند.این مـیزان حضور درون اقتصاد و کارآفرینی درون هیچیک از کشورهای پیشرفته جهان مشاهده نمـی شود. بهبود‌نسبی‌وضعیت‌بیکاری‌در‌کانادا ایرانتو: همزمان با بازتوانی آرام اقتصادی کانادا، وضعیت بیکاری درون این کش��ور نیز درون ماه اگوست گذشته نس��بت بـه ماه های قبل، اندکی بهبود یـافت. بر اساس آخرین گزارش اداره آمار، بیش از 000،٧2 فرصت جدید شغلی ، بیشتر درون زمـینـه های خرده فروشی، سرمایـه گذاری و ساخت و ساز ایجاد شده اس��ت. این درحالی بود کـه کارشناس��ان به منظور ماه آگوست، انتظار حذف دست کم 000،51 شغل دیگر را داشتند. درون عین حال نرخ بیکاری درون این مدت با 1.0 درصد افزایش بـه ٧.8 درصد ، یعنی بالاترین مـیزان طی 11 سال اخیر رسید و این امر بدلیل هجوم افراد بیشتری بـه بازار کار بوده است. خبر بهتر شدن نسبی وضعیت بیکاری درون کشور، بافاصله تأثیر خود را بر بازار گذاشت و ارزش دلار کانادا با نیم سنت افزایش، بـه 19 سنت آمریکا رسید. از اکتبر سال 8002، یعنی زمان آغاز بحران اقتصادی، فرصت های شغلی بـه مـیزان 3.2 درصد یعنی 000،٧83 مورد کاهش یـافت اما طی پنج ماه گذشته فقط 000،15 شغل از بازار حذف شد. ادامـه‌در‌صفحه‌33 5 59002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 YAB ”XAM“ DUOMAHAM yaB ”xaM“ duomahaM .rM fo sremotsuc dna sdneirf llA dna letoH aigroeG remrof eht ta nolaS riaH a detarepo ohw era ,teertS drarruB no ertneC llatneB eht ta ,yltnecer tsom ecnedfinoc tcirts ni yletaidemmi tcatnoc ot degru reywaL ,nospmiS dranreB .rM 2H2 Z6V aibmuloC hsitirB ,teertS nosleN 808-2151 etiuS moc.samohtnospmis@yeflfoc :liame 8888-986-406 :leT rof erac ohw esoht lla dna ycnegru taerg fo rettam a si tI .yletaidemmi nospmiS .rM tcatnoc ot degru era yaB .rM تردید‌وکلا‌نسبت‌به‌صحت‌انتخابات ‌سال‌گذشته‌کانادا ایرانت��و: هم اکنون یک قاضی حتما نظر بده��د کـه آیـا انتخابات برگزار شده درون س��ال 8002 توسط استفن هارپ��ر، قانونی بوده و ی��ا صرفا درون جهت بقای سیـاسی محافظه کاران ، انجام شده است؟ گروه��ی از وکا روز س��ه ش��نبه دعوایی را درون دادگاه فدرال مطرح ��د کـه نـه تنـه��ا درون کانادا بلکه ممکن اس��ت درون کل جه��ان تأثیر گذار باشد. این بحث تنـها یک سال بعد از آن آغاز شد کـه هارپر سومـین انتخابات فدرال را درون فاصله کمتر از 4 س��ال برگزار کرد. ای��ن درون حال��ی ب��ود کـه ب��ر طبق اصاح��ات مصوب س��ال ٧002، برگزاری انتخاب��ات فدرال بعدی ، درون 91 اکتبر س��ال 9002 بتصویب رسید ، مگر اینکه دولت درون آستانـه بی اعتمادی قرار گرفته باشد. درون عی��ن ح��ال، قان��ون بوض��وح مشخص نکرده هست که آیـا نخست وزیر مـی تواند به منظور پیش��گیری از رأی عدم اعتماد، متوسل بـه فرماندار کل به منظور معلق پارلمان شود یـا خیر؟ کاری کـه هارپر انجام داد و فرماندارکل نیز با آن موافقت کرد. بر همـین اساس احزاب مخالف خود را آماده برگ��زاری انتخابات اعام شده قبلی (91 اکتبر) مـی کنند. یعنی 4 انتخابات مشابه درون عرض 5 سال ، کـه هر یک دست کم 053 مـیلیون دلار از محل مالیـات های دریـافتی از مردم ، هزینـه دربرداشته است. اضافه مـی شود، درون سال 8002 بدنبال ارائ��ه متمم بودجه توس��ط دولت هنوز‌محبوبیت‌محافظه‌کاران‌بیشتر ‌از‌لیبرال‌هاست ایرانتو: درون حال��ی کـه « مایکل یگناتی یف» رهبر حزب لیبرال، همچنان بر برگزاری انتخابات زودرس درون پاییز امس��ال تأکید مـی کند، یک نظر س��نجی جدید ، نش��ان مـی دهد، محافظه کاران بـه رهبری استفن هارپر، نخست وزیر، درون سطح ملی 5درصد و در کبک حتی بیشتر از این مـیزان، نسبت بـه لیبرال ها ، محبوبیت دارند. بر اس��اس این نظر سنجی کـه مشترکا از سوی ش��بکه VTC و روزنامـه liaM dna ebolG انجام شده، محافظه کاران 53درصد، لیبرال ها 03 ، نئودمکرات ها 41، سبزها 9 و باک کبکوا 21درصد محبوبیت دارند. هارپر:‌برای‌حفظ‌قدرت،‌با‌هیچ‌حزبی‌مصالحه‌نخواهیم‌کرد ایرانت��و: نخس��ت وزیر کان��ادا درون آخری��ن اظهارات خ��ود هر گونـه مذاک��ره پش��ت پ��رده ب��ا احزاب مخالف ب��رای کمک بـه باقیماندن محافظه کاران بر س��ر قدرت را رد کرد. استفن هارپر ، این سخنان را دو روز بعد از تهدید مایکل ایگناتی یف ، رهبر حزب لیبرال نسبت بـه حذف حمایت خود از دولت بیـان داشت. کارشناس��ان معتق��د بودند حزب محافظ��ه کار ب��رای حف��ظ بقای خود و عدم شکس��ت درون انتخابات پاییز آینده ، مجب��ور بـه جلب نظر یک��ی از دو حزب باقیمانده ، یعنی نئودمکرات یـا ب��اک کبکوا بوده است. اما هارپر تأکید کرده کـه اگر اح��زاب دیگر دیدگاه های مفید و قابل توجهی درون زمـینـه های اقتصادی دارن��د ، ارائه کنند ت��ا مد نظر قرار گیرد. وی افزود چنین تعاماتی با احزاب دیگر، مشابه پذیرفتن بحث ائتافی خواهد بود کـه قبا بین س��ه حزب مذک��ور انجام ش��د و کانادایی ها چنین ایده ای را نمـی پذیرند. هارپ��ر کـه در مراس��م مرب��وط بـه پش��تیبانی مالی از توسعه پل هوایی نی��اگارا، بی��ن دو کش��ور کانادا و آمریکا سخن مـی گفت، اشاره ای بـه ماجراهای اخیر نکرد، اما بعد از پرسش خبرنگاران ، مجبور بـه ورود بـه این بحث شد. وی گفت:»زمانیکه احزاب مخالف س��رگرم بازیـهای سیـاس��ی بودند، دولت درگیر حل و فصل مشکات اقتصادی کشور بود.» نخست وزیر کانادا اضافه کرد:»در حالیکه ما هم اکنون دوران بازتوانی اقتصادی را سپری مـی کنیم، احزاب مخالف، تهدید بـه برگزاری انتخابات زودرس مـی کنند، بدون آنکه اجازه بازتوانی عمـیق را دهند.» روز سه ش��نبه ، جک لیتون، رهبر حزب نئودمک��رات، تهدید کرده ب��ود کـه اگ��ر هارپ��ر بدنبال حفظ دولت خود با ش��د ، حتما بنحوی با آنان کنار بیـاید. اما با پاسخ تند نخست وزیر بـه این درخواست، بنظر مـی رسد تنـها چاره دولت اقلیت حاکم ، دست یـافتن بـه توافق با حزب باک کبکوا است. «ب��اب ری» ، معاون ح��زب لیبرال پیش تر بر عزم حزب متبوع خود، مبن��ی بر س��رنگون ک��ردن دولت محافظه کار ، طی انتخابات اواسط سپتامبر جاری تأکید کرده بود. ایگناتی‌یف‌،‌رهبر‌حزب‌لیبرال محافظ��ه کار بـه پارلم��ان، احزاب مخالف، تهدید ب��ه عدم تصویب آن د کـه بمعن��ی عدم اعتماد بـه دولت بود. حتی سه حزب اصلی لیبرال، نئودمکرات و باک کبکوا نیز اقدام بـه تش��کیل دولت ائتافی به منظور سرنگونی هارپر د. اما هارپر توانس��ت با تعطیل دوماه��ه پارلمان، که تا مطرح ش��دن لایحه جدید بودج��ه، از برگزاری جلس��ه رأی اعتماد و سقوط خود جلوگیری کند. گزارش دیگری حاکیس��ت، روز سه شنبه « ژیل داکوپه» رهبر حزب ب��اک کبکوا نی��ز با پیوس��تن بـه همقطاران خ��ود درون احزاب لیبرال و نئودمکرات، خواستار برگزاری انتخابات اکتبر شد. وی درون عین حال تفاوتی بین مایکل ایگناتی یف رهب��ر حزب لیبرال و استفن هارپر قائل نشد. ادامـه‌در‌صفحه‌33 6 69002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 Xﺭﻭﻏﻦ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻳﻚ ﻟﻴﺘﺮﻯ 6170.676.406 :leT ybanruB ,daoR htroN 5533 ﺣﺮﺍﺝ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﻫﺎﻯ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺰﺭگ ﭘﺎﺭﺱ ﺧﻴﺎﺭﺷﻮﺭ ﻳﻚ ﻛﻴﻠﻮﻳﻰ ﺗﺮﻛﻴﻪ ﻓﻘﻂ99/1 ﺩﻻﺭ ﺯﻳﺘﻮﻥ ﻳﻚ ﻛﻴﻠﻮﻳﻰ ﺗﺮﻛﻴﻪ ﻓﻘﻂ99/2 ﺩﻻﺭ thgileD hsikruT ﻓﻘﻂ99/1 ﺩﻻﺭ 99/7 ﺩﻻﺭ99/01 ﺩﻻﺭ 99/8 ﺩﻻﺭ99/01 ﺩﻻﺭXﺭﻭﻏﻦ ﺯﻳﺘﻮﻥ ﭘﻨﻴﺮ 007 ﮔﺮﻣﻰ ﻣﺎﺳﺎﺩﻭﻧﻰ ﻓﻘﻂ 99/7 ﺩﻻﺭ ﺑﺮﻧﺞ ﺧﻮﺵ ﻃﻌﻢ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ 04 ﭘﻮﻧﺪﻯ ﻓﻘﻂ 99/03 ﺩﻻﺭ ﺑﺮﻧﺞ ﺧﻮﺵ ﻃﻌﻢ 01 ﭘﻮﻧﺪﻯ ﻓﻘﻂ 99/01 ﺩﻻﺭ ﺳﺒﺰﻳﺠﺎﺕ ﺧﺸﻚ: ﺗﺮﺧﻮﻥ، ﻛﻮﻛﻮ، ﺁﺵ، ﭘﻠﻮ، ﺷﻮﻳﺪ ﻓﻘﻂ 99/2 ﺩﻻﺭ X 99/4 ﺩﻻﺭ99/6 ﺩﻻﺭﭼﺎﻯ ﻗﻠﻤﻰ ﺳﻴﻼﻥ ﺻﺪﻑ ﺧﻮﺭﺍﻙ ﺑﺎﺩﻣﺠﺎﻥ ﻓﻘﻂ 99 ﺳﻨﺖ ﺭﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﻓﺮﻧﮕﻰ ﻧﻴﻢ ﻛﻴﻠﻮﻳﻰ ﻓﻘﻂ 99 ﺳﻨﺖ ﺳﺖ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﻮﺭﻯ 6 ﻧﻔﺮﻩ ﺳﺖ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﻮﺭﻯ 6 ﻧﻔﺮﻩ X 99/81 ﺩﻻﺭ99/82 ﺩﻻﺭ X 99/42 ﺩﻻﺭ99/93 ﺩﻻﺭ 99/5 ﺩﻻﺭ99/7 ﺩﻻﺭXﺧﻴﺎﺭﺷﻮﺭ ﮔﺎﻟﻦ ﺭﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﻓﺮﻧﮕﻰ ﻧﻴﻢ ﻛﻴﻠﻮﻳﻰ ﻓﻘﻂ 99 ﺳﻨﺖ ﻛﻠﻴﻪ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪﺍﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﺎﻯ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﺎﻯ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻌﺒﻪ ﺑﺮﻧﺎﺑﻰ ﺗﻬﻴﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺰﺭگ ﭘﺎﺭﺱ )ﺷﻌﺒﻪ ﺑﺮﻧﺎﺑﻰ(ﻛﻤﺎﻛﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻛﺎﻻﻫﺎ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﻋﺰﻳﺰ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ 7 79002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺻﺪﻳﻖ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻣﻼﻙ ﻣﺴﻜﻮﻧﻰ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ 7991 ﺑﺎ ﺻﺪﻫﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺯﻫﺮﻩ ﻣﻴﺨﭽﻰ 8678.067 406 ac.semoheoz.www 7002 ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺻﺪﻳﻖ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻣﻼﻙ ﻣﺴﻜﻮﻧﻰ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ 7991 ﺑﺎ ﺻﺪﻫﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺯﻫﺮﻩ ﻣﻴﺨﭽﻰ 8678.067 406 ac.semoheoz.www ﺳﻮﺋﻴﺖ ﺳه ﺧﻮاﺑه، دﻭ ﺣﻤﺎﻡ، ﺑﺎزﺳﺎزﻯ ﻛﺎمﻞ درون ﻭﺳﺖ ﻭﻧﻜﻮﻭر، ﺑﺮاﻯ ﻓﺮﻭﺵ! 000,085$ 7002-00027002-0002 inaharaF dammahoM tnatlusnoC laicnaniF 9114-573 406:lleC moc.liamg@inaharaf.demmahoM :liam-e مﻬﻨﺪﺱ ﺟﻤﺎﻝ رﺣﻴﻤﻴﺎﻥ «فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف» مﺸﺎﻭر امﻮر امﻼﻙ 9060.067 406 moc.nottus@naimiharj نامـه‌عبدالکریم‌سروش‌به‌خامنـه‌ای شما‌حاضر‌بودید‌آبروی‌خدا‌برود‌اما‌آبروی‌شما‌نرود.‌مردم‌ به‌دیـانت‌و‌نبوت‌پش�ت‌کنند‌اما‌به‌ولایت‌ش�ما‌پشت‌نکنند.‌ شریعت‌و‌طریقت‌و‌حقیقت‌مچاله‌شوند‌اما‌ردای‌ریـاست‌شما‌ چین‌و‌چروک‌نخورد.‌اما‌خدا‌نخواس�ت.‌دل‌های‌س�وخته‌ و‌لب‌های‌دوخته‌و‌خون‌های‌ریخته‌و‌دس�ت‌های‌بریده‌و‌ دامان‌های‌دریده‌نخواستند‌و‌نگذاشتند.‌پاکان‌و‌پارسایـان‌ و‌پیـامبران‌نخواستند.‌محرومان‌و‌مصلحان‌و‌ستم‌کشیدگان‌و‌ ستم‌ستیزان‌نگذاشتند بنام خدا عروسی خونین پایـان یـافت و داماد دروغین بـه حجله درون آمد. صندوق ها بر خود لرزیدند و دیوان درون تاریکی یدند. قربانیـان درون کفن های سپید بـه نظاره ایستادند و زندانیـان با دست های بریده کف زدند و جهانیـان یک چشم خشم ویک چشم نفرت، داماد را بدرقه د. چشم روزگار فاش گریست و خون از سر ایوان جمـهوری گذشت. شیطان خندید و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضیلت بـه خواب رفت. آقای خامنـه ای، کـه این کند کـه تو کردی بـه ضعف همت و رای؟ ز گنج خانـه شده خیمـه بر خراب زده وصال دولت بیدار ترسمت ندهند کـه خفته ای تو درون آغوش بخت خوابزده درین قحط س��ال فضیلت و عدالت همـه از ش��ما شاکی اند و من از شما متش��کرم. «زان یـار دلنوازم شکری هست با ش��کایت.» نـه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیـار دارم اما آنـها را با خدا درون مـیان نـهاده ام. گوشـهای شما چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده هست که جایی به منظور صدای شاکیـان ندارد. ولی من از شما بسیـار متشکرم. شما گفتید کـه «حرمت نظام هتک شد» و آبروی آن بـه یغما رفت. باور کنید کـه در تمام عمر خود خبری بدین خوش��ی ازی نشنیده بودم. آفرین بر شما کـه نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعام کردید. شادم کـه آخر الامر آه س��حرخیزان بـه گردون رسید و آتش انتقام الهی را برافروخت. ش��ما حاضر بودید آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم بـه دیـانت و نبوت پشت کنند اما بـه ولایت شما پشت نکنند. شریعت و طریقت و حقیقت مچاله ش��وند اما ردای ریـاست شما چین و چروک نخورد. اما خدا نخواست. دلهای سوخته و لبهای دوخته و خونـهای ریخته و دس��ت های بریده و دامانـهای دریده نخواس��تند و نگذاشتند. پاکان و پارس��ایـان و پیـامبران نخواستند. محرومان و مصلحان و ستم کشیدگان و ستم ستیزان نگذاشتند. «پری نـهفته رخ و دیو درون کرشمـه حسن،» قصه جمـهوری ولایی شما بود. و اینک خدا را شکر کـه پرده عصمت دروغین این دیو دریده شد. رازش فاش و مشتش باز شد و تردامنی اش بر آفتاب افتاد. و جهانیـان با خشم و حیرت آن را مشاهده د. آقای خامنـه ای، مـی دانم کـه روزهای تلخ و سختی را مـی گذارنید. خطا کرده اید، خطایی س��خت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش بـه شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید. از حق بودن و فضیلت بودنش بگذرید. آن را به منظور رسیدن بـه حکومتی کامـیاب بـه کار گیرید. این را کـه مـی خواهید؟. چرا شیپور را از سر گشاد مـی زنید؟ چرا مـیان مردم عسسان و خفیـه نویسان و جاسوسان مـی گمارید که تا ضمـیر آنان را بخوانند یـا بـه حیله و ترفند، سخنی از زیر زبانش��ان بکشند، و راس��ت و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟ مطبوعات را، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان را، مفسران را، معلمان را، نویس��ندگان را ... آزاد بگذاری��د ، مردم بـه صد زبان حکایت خود را آش��کارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر را بر روی شما خواهند گشود وشمارا درون تدبیر ملک وتنظیم نظام یـاری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنید. آنـها ریـه های جامعه اند. اما ش��ما از بیراهه و کژراهه رفتید. و اینک درون طلسم تهلکه ای افتاده اید و قربانی نظام بسته ای شده اید کـه دیرگاهیس��ت خود آن را آفریده اید، کـه نـه نقد درون آن مـی روید نـه نظر، ن��ه علم نـه خبر. گمان مـی کنید با خوان��دن بولتن های محرمانـه و گوش بـه مشاوران گوش بـه فرمان، خبرهای کامل و جامع را بـه چنگ مـی آورید. اما هم انتخاب خاتمـی هم انتخاب سبز حتما به شما نموده باش��د کـه افیون استغنا وافسون استبداد، زیرکی و دانایی را از شما ستانده است. و اینک به منظور جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست ب��ه ارتکاب گناهان بزرگتر مـی زنید. و خون را بـه خون مـی ش��وئید مگر طهارتی حاصل کنید. خیـانت و تقلب کم بود دس��ت بـه قتل و جنایت بردید، خیـانت و جنایت ب��س نبود تجاوز بـه زندانیـان را بر آن افزودید، قتل و تجاوز و تقلب هنوز کم بود تهمت های جاسوس��ی و ناموس��ی را هم ب��ر آن اضافه کردید. درویش��ان و روحانیـان و نویسندگان و دانشجویـان را هم امان ندادید و از دم تیغ گذراندید. عاقبت هم بـه جانیـان و بانیـان جایزه دادید و به ریش همـه خندیدید و ریش سرباز بی نوایی را گرفتید کـه چرا ماشین ریش تراشی را بـه سرقت است! از صبر خدا درون شگفت بودم. مـی دانستم کـه لطف حق با تو مداراها کند چونکه از حد بگذرد رسوا کند مـی دانس��تم کـه مادران داغدار و پدران سوگوار درون خفا مـی سوزند و مـی گریند و به زبان حال و قال با خدا مـی گویند: ادامـه‌در‌صفحه‌23 خیـانت‌و‌تقلب‌کم‌بود‌ دست‌به‌قتل‌و‌جنایت‌بردید 8 89002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 BIRI )ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ( * NNIRI )ﺷﺒﻜﻪ ﺧﺒﺮﻯ( * NTI )ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺷﺐ ﺧﻴﺰ( * VT emiT NEP )ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺷﺐ ﺧﻴﺰ( * ﺁﺭﻳﺎﻣﻬﺮ * ﺁﺭﻳﺎ * ﻣﺮﻛﺰﻯ * CCI * ﺗﻤﺎﺷﺎ * ﺩﻳﺪﺍﺭ * 2E * ﺁﭘﺎﺩﺍﻧﺎ )ﺳﺘﺎﺭ ﺩﻟﺪﺍﺭ( * ﺳﻼﻡ * ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ * ﻛﺎﻧﺎﻝ ﻳﻚ * ﺟﺎﻡ ﺟﻢ * ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺍﻳﺮﺍﻥ * ﺍﻣﻴﺪ ﺍﻳﺮﺍﻥ * lennahC eviL )ﻓﺮﺯﺍﻥ ﺩﻟﺠﻮ( * ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ * ﺗﭙﺶ * ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ * ﭘﺎﺭﺱ * CTI )ﺗﻮﺭﻧﺘﻮ( * VT eM )ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ( * NET )ﺗﻮﺭﻧﺘﻮ( * VT illeM * emiT wohS TC )ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ( * CMP )ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ( * NET * ﭘﺮﺷﻴﻦ ﺑﺎﺯﺍﺭ * ﻧﺠﺎﺕ 53 ﻛﺎﻧﺎﻝ ﻓﺎﺭﺳﻰ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ 7 ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺍﺩﻳﻮﻳﻰ 42 ﺳﺎﻋﺘﻪ، ﻛﺎﻧﺎﻝ ﻫﺎﻯ ﻋﺮﺑﻰ، ﺗﺮﻛﻰ ﻭ ﻛﺮﺩﻯ ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻯ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺭﺳﻤﻰ ﻓﺮﻭﺵ ﻭ ﻧﺼﺐ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ZiW LG »ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻰ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﻧﺼﺐ ﺩﻳﺶ« ﺍﮔﺮ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﻧﺼﺐ ﺩﻳﺶ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻭ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﺒﻮﺩﻳﺪ، ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ziW LG ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ 05 ﻛﺎﻧﺎﻝ ﻓﺎﺭﺳﻰ ﻭ ﺳﺮﻳﺎﻝ ﻫﺎﻯ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻰ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻛﻨﻴﺪ! rohlaK hemihaF ecnegilid dna noitacided htiw devres sdeen etatse laer ruoy llA moc.liamg@skrowtenbg 6099.099.877 $848,000 ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺳﻪ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﻟﻮﻛﺲ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﻯ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ: ﻗﻴﻤﺖ ﺑﺎﺯﺍﺭﺷﻜﻦ، ﻣﺤﻞ ﻋﺎﻟﻰ، ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺑﻰ ﻧﻈﻴﺮ ﺩﺭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻯ ﻭ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﺎ ﻣﺪﺭﻥ ﺗﺮﻳﻦ ﺗﺠﻬﻴﺰﺍﺕ ﺩﻭ ﺁﺭﺷﻴﺘﻜﺖ ﭘﻴﺸﺘﺎﺯ ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻭﻓﻴﺖ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ ﻭ ﻧﻴﻮﻳﻮﺭﻙ ﺷﺎﻫﻜﺎﺭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ )ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺟﺎﻳﺰﻩ( ﺩﺭ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﻟﻮﻛﺲ egdE sretaW ﺧﻠﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ: ﺳﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ )muiraloS ﺍﺗﺎﻕ ﺳﻮﻡ(، ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﻭ ﻧﻬﺎﺭﺧﻮﺭﻯ ﺑﺎ ﻛﻔﭙﻮﺵ ﭼﻮﺑﻰ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﺎ ﭘﻴﺸﺨﻮﺍﻥ ﮔﺮﺍﻧﻴﺖ، ﻳﺨﭽﺎﻝ oreZbuZ ، ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﻭ ﻇﺮﻓﺸﻮﻳﻰ eleiM ﺩﻭ ﺳﺮﻭﻳﺲ ﻛﺎﻣﻞ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﻳﻚ ﺳﺮﻭﻳﺲ ﺩﺳﺘﺸﻮﻳﻰ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﭘﻴﺸﺨﻮﺍﻥ ﺳﻨﮓ ﻣﺮﻣﺮ ﻭ ﺷﻴﺮﺁﻻﺕ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻰ 0511 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎ، ﺑﻴﺶ ﺍﺯ 001 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ ﺑﺎﻟﻜﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﺎﻯ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ ﺯﻳﺒﺎ: ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﻗﺪﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺴﻴﺮ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻛﭙﻴﻼﻧﻮ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎﺯﻫﺎﻯ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺑﻪ egalliV ﻣﺪﺭﻥ ﭘﺎﺭﻙ ﺭﻭﻳﺎﻝ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ. ﺑﺮﺍﻯ ﺭﺍﻫﭙﻴﻤﺎﻳﻰ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﻣﺴﻴﺮ ﺩﻟﭙﺬﻳﺮ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﭘﺎﺭﻙ ﺍﻣﺒﻞ ﺳﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ klaW aeS ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ ﺧﻴﺮﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻗﻴﺎﻧﻮﺱ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ. ����ﻪ ﮐ��� egdE sretaW 865-202#4-2 .nuS & .taS :ESUOH NEPO 9 99002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 دکتر‌بابک‌حفیظی ﻛﺎﻳﺮﻭﭘﺮﻛﺘﻮﺭ تشخیﺺ‌و‌درمان: ﻛﻤﺮﺩﺭﺩ، ﺩﻳﺴﻚ ﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﻓﻘﺮﺍﺕ ﻣﻔﺎﺻﻞ، ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺭﺩ، ﺁﺭﺗﺮﻭﺯ ﺳﺮﺩﺭﺩﻫﺎﻯ ﻣﺰﻣﻦ ﻭ ﻣﻴﮕﺮﻥ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻰ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺷﻰ ﺍﺯ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺻﺪﻣﺎﺕ ﻧﺎﺷﻰ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ خدمات: ﻛﺎﻳﺮﻭﭘﺮﻛﺘﻴﻚ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺨﺸﻰ ﻣﺎﺳﺎژﺗﺮﺍﭘﻰ قبول‌کلیـه‌بیمـه‌های‌خصوصی‌از قبیل‌‌ssorC eulB ,PSM ,CBCI‌و‌BCW ﻛﻔﻰ ﻃﺒﻰ )scitohtrO tooF( ﻟﻴﺰﺭﺗﺮﺍﭘﻰ )TRA( euqinhceT esaeleR evitcA erachtlaeH tnemelpmoC ,retneC ytinummoC revuocnaV tseW ,evirD eniraM 1212 ,062 etiuS roolF dn2 revuocnaV tseW 5222-529-406 :leT ﺁﻳا ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﺩﺭ ﻣواﺭﺩﻱ ﺷﻤا ﻧﻴﺰ ﻣﻲ ﺗواﻧﻴﺪ ﺑا استﻔاﺩﻩ اﺯ ﺑﻴﻤﻪ ﺧﺼوﺻﻲ ﺑا ﭘوﻝ ﻛﻤترﻱ ، اﺗوﻣﺒﻴﻞ ﺧوﺩ ﺭا ﺑﻴﻤﻪ ﻛﻨﻴﺪ؟ امﻴﺮ ﺧﻠﻴﻠﻴﺎﻥ )مﺸﺎﻭر رﺳﻤﻲ ﺑﻴﻤه( 2708-558-877 ﺁﻳا ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﻛاﻓﻴﺴﺖ ﻓﻘﻂ ﺑا ﻳﻚ ﺗﻠﻔﻦ،اﺗوﻣﺒﻴﻞ ﺧوﺩ ﺭا ﺑﺪوﻥ ﺣﻀوﺭ ﺩﺭ nalpotuA ، و ﺑﺪوﻥ هﺰﻳﻨﻪ اﺿاﻓﻲ، ﺑﻴﻤﻪ ﻛرﺩﻩ و ﺑﻴﻤﻪ ﻧاﻣﻪ ﺭا ﺩﺭ ﺁﺩﺭﺱ ﺧوﺩ )ﻣﺤﻞ ﻛاﺭ و ﻳا ﺣتﻲ ﻣﻨﺰﻝ( ﺩﺭﻳاﻓﺖ ﻛﻨﻴﺪ؟ ﺑراﻱ اﻃﻼعاﺕ ﺑﻴﺸتر ﺑا ﻣﻦ ﺗﻤاﺱ ﺑﮕﻴرﻳﺪ. moc.octsoHRI moc.oC tsoH RI.www//:ptth moc . l iamg@dt .rimA 3760 316 406 tnempoleveD & ngiseD ,gnitsoH beW erawtfoS tnemeganaM tnetnoC eerF htdiwdnaB detimilnU setalpmeT detimilnU LQSym + avaJ xobliaM eerF ‌اصلاح‌طلب‌‌اصول‌گرا حسین‌باقر‌زاده‌ بیـانیـه یـازدهم مـیرحسین موس��وی کـه اخیرا منتشر شده بازتاب های زیـادی درون بین نیروهای سیـاس��ی پوزیسیون و اپوزیسیون جمـهوری اسامـی داشته است. بسیـاری از نیروهای اپوزیسیون و فعالان جامعه مدنی از آن استقبال کرده اند و آن را گامـی بـه پیش خوانده اند. از آن س��و، نیروهای وابسته بـه حکومت و ولی فقیـه بـه شدت بـه آن تاخته اند و آقای را بـه مقابله با جمـهوری اسامـی متهم کرده اند. روزنامـه کیـهان بـه عنوان س��خنگوی این جن��اح، بیـانیـه را یک رونویس��ی از طرح ه��ای آژانس اطاعاتی آمریکا (س��یـا) خوانده هست و رهبران حزب مؤتلفه اسامـی بـه عبارات مختلف را بـه صفت ضد انقاب مفتخر کرده اند. این تنوع برخوردها از سوی دو طیف حاکمـیت و اپوزیسیون دست کم یک گویـای یک واقعیت اس��ت: بیـانیـه 11 آقای یک سند تاریخی اس��ت و نقش مـهمـی درون شکل گیری تحولات بعد از انتخابات 22 خرداد و مسیر حرکت سبز درون ایران خواهد داشت. آقای موس��وی با انتشار این سند نش��ان داده هست که یک اصاح طلب بـه معنای دقیق کلمـه اصول گرا است. «اصاح طلب اصول گرا» تعبیری هست که آقای درون فعالیت انتخاباتی خود به منظور تعریف خویش برگزیده بود. درون آن هنگام کـه تضاد اصلی درون درون حاکمـیت بـه تقابل دو جناح اصاح طلب و اصول گرا تبیین مـیشد این تعبیر به منظور بسیـاری بی معنا یـا فرصت طلبانـه تلقی مـی شد. بسیـاری آن را بی معنا مـی دانستند چون معتقد بودند کـه دو جناح حاکم فصل مش��ترک زیـادی (جز مثا حفظ نظام) با هم ندارند و ترکیبی از این دو به منظور آنان نامفهوم بود. گروه��ی دیگر بر آن بودند کـه این یک تاکتیک فرصت طلبانـه اس��ت که تا آقای موس��وی بتوان��د درون بین هواداران هر دو جناح طرفدارانی پیدا کند و حاکمـیت اصول گ��را نیز با نام��زدی او روی خوش نش��ان دهد. تجربه نیز نشان داد کـه عاوه بر بخش وسیعی از جناح اصاح طلب گروه هایی از اصول گرایـان نیز بـه حمایت از او برخاستند و به ستادهای انتخاباتی او پیوستند. اس��تنباط یـا توهم درون باره اصول گرایی آقای موس��وی (ب��ه معنای سیـاس��ی آن) که تا این حد بود کـه بس��یـاری از اصاح طلبان و تحول خواهانی کـه حول آقای ، رقیب آقای موس��وی، جمع ش��ده بودند از او بـه عنوان «کاندیدای نظام» یـاد مـی د. آنان بر خاف داده های موجود، و از جمله اصطکاک شخصی بین و که درون هشت سال نخست وزیری اولی و ریـاست جمـهوری دومـی بروز پیدا کرده و به «خانـه نشینی» سیـاسی درون طول بیست سالی کـه در مقام ولی فقیـه حکومت کرده منجر شده بود، نتیجه مـی گرفتند کـه آق��ای بـه پیروزی موس��وی درون رأی گیری 22 خرداد چشم بسته اس��ت. درون آن هنگام (و مدتی پیش از اوج گیریی س��بز کـه پیروزی موس��وی را درون چشم انداز قرار داد) درون بحبوحه این گونـه تحلیل ها من درون جمع کوچکی از چند روزنامـه نگار و مفسر سیـاسی گفتم کـه چنین نیس��ت و به عقی��ده من بـه عکس، اگر موس��وی درون این انتخابات پیروز شود حتما آن را «آغاز افول قدرت خامنـه ای» تلقی کرد. سیر حوادث نش��ان داد کـه نـه فقط ، کاندیدای نظام نب��ود و بلکه نظام بر آن بود ک��ه بـه هر قیمتی کـه ش��ده او را از پیروزی محروم کند. البته این سیـاس��ت هزینـه بزرگی به منظور نظام داشت، و افول قدرت بـه صورت دیگری آغاز ش��د. ولی بر خاف برداشت عموم��ی، اصول گرایی آقای موس��وی بیش از آن کـه مفهوم سیـاسی داشته باشد ناظر بر پایداری او بر اصولی بوده کـه به آن ها اعتقاد داش��ته است. «اصل» درون این جا آن چیزی اس��ت کـه در زبان عاریت گرفته از غرب از آن بـه عنوان «پرنس��یپ» یـاد مـی ش��ود. اصول گرایی درون برابر پراگماتیسم یـا عمل گرایی. اصول گرایی بـه مفهوم پایبن��دی بـه اصول و قربانی نک��ردن آن درون پای منافع و مصالح روزم��ره. نوعی از اصول گرای��ی کـه نـه فقط با جناحی کـه تحت این نام درون جمـهوری اسامـی شناخته ش��ده رابطه ای ندارد و بلکه درون جناح اصاح طلب نیز تقریبا بی سابقه است. آقای البته بیست س��ال از صحنـه سیـاسی ایران بیرون ب��وده و در یک اعتکاف سیـاس��ی بـه س��ر اس��ت. درون این بیست س��ال ایران صحنـه تاب و تپش ها و بحران های متعددی بوده هست و کمتر عنصر سیـاسی مـی توانسته هست این مدت دراز را بـه سکوت بگذراند. انگیزه های این سکوت هر چه کـه بوده، تردید نباید کرد کـه حضور آقای خامن��ه ای درون مقام ولی فقیـه بـه عنوان یک عامل درون آن نقش داش��ته است. بعد از این فترت بیست ساله آقای موس��وی یک باره درون صحنـه سیـاسی ایران ظاهر شد و در نقطه کانونی اخبار و گزارش های مربوط بـه انتخابات 22 خرداد قرار گرفت. بس��یـاری از رأی دهندگان اصا از او شناختی نداشتند، و برایـانی کـه این قدر سالمند بودند کـه دهه اول بعد از انقاب را بـه خاطر بیـاورند نیز روشن نبود کـه سال 8831 با دهه 06 چه تشابهی دارد. این ناآشنایی ها طبعا بـه تحلیل هایی دامن مـی زد کـه با شخصیت واقعی رابطه چندانی نداشت و به نمونـه هایی از آن درون بالا اشاره کردیم. ش��خصیت واقعی موس��وی عما با اوج گیری سبز درون چند هفته پیش از انتخابات، و بیشتر با تحولات بعد از آن، بروز کرد. آقای موس��وی نش��ان داد کـه از جنس دیگر اصاح طلبانی کـه در دهه گذشته درون صحنـه سیـاس��ی ایران جولان داشتند نیس��ت. او البته هم چون س��ایر اصاح طلبان به منظور «حفظ نظام» تاش مـی کند، ولی بر خاف آنان به منظور تحقق این هدف حتا درون برابر ولی فقیـه مـی ایس��تد. او بر خاف خاتمـی کـه گفتگو از تغییر درون قانون اساسی را خیـانت مـی دانست، جمـهوری اس��امـی را درون قانون اساسی خاصه نمـی کند و بلکه بـه آرمان هایی کـه در پشت آن خوابیده بوده مـی اندیشد. او حتا بر خاف 9٧ (که با 88 بس��یـار فرق دارد - و اکنون همراه با 88) بـه حکم حکومتی ولی فقیـه اعتنای��ی ندارد و نظر او را درون تنفیذ یـا «نصب» احمدی نژاد رد مـی کن��د و بر اصولی کـه بدان ها معتقد هست پا مـی فشارد. مـیرحسین یک اصاح طلب اصول گرا است. موس��وی البته مـی توانست بـه سنت اصاح طلبان پیشین درون زیر فش��ار ولایت فقیـه کوتاه بیـاید و به خاطر «حفظ نظ��ام» از اصول مورد نظ��ر خود بگ��ذرد. او اما چنین نکرد، و گفتمان جدیدی را درون بین اصاح طلبان پیش کشید. (این س��خن بـه معنای ندیده گرفتن نقش مشابه آقای درون این تحولات نیس��ت. س��خن درون باره نقش محوری هست که با طرح های راهبردی و بیـانیـه ه��ای اخیرش بـه س��بز جهت و حرکت داده است.) مقاومت و پایداری اصاح طلبان بافاصله درون اس��تقبال پرشور مردم بازتاب یـافت و این امر بـه نوبه خود اصاح طلبان را بـه اس��تقامت بیش��تر واداشت. درون گذشته، مشکل کار اصاح طلبان درون این نبود کـه ایده ها و طرح های اصاحی خوبی نداش��تند. مشکل این بود ک��ه درون ادعای خود ثابت قدم نبودند و حقیقت را فدای مصلح��ت مـی د. یعنی صادق نبودند و پرنس��یپ نداشتند. اکنون حضور درون صحنـه باعث آن شده اصول‌گرایی‌آقای‌‌بیش‌از‌آن‌که‌مفهوم‌سیـاسی‌ داشته‌باشد‌ناظر‌بر‌پایداری‌او‌بر‌اصولی‌بوده‌که‌به‌آن‌ها‌ اعتقاد‌داشته‌است:‌«اصل»‌به‌معنای‌«پرنسیپ».‌این‌نوع‌ از‌‌اصول‌گرایی‌نـه‌فقط‌با‌جناح‌«‌اصول‌گرا»‌رابطه‌ای‌ندارد‌ و‌بلکه‌در‌جناح‌اصلاح‌طلب‌نیز‌تقریبا‌بی‌سابقه‌است.‌بیـانیـه‌ 11‌‌این‌خصوصیت‌را‌بیشتر‌به‌نمایش‌گذاشته‌و‌با‌ طرح‌آرمان‌های‌دموکراتیک‌راه‌را‌برای‌نزدیکی‌نیروهای‌ عرفی‌گرا‌به‌‌هموار‌مـی‌کند. آن چیزی اس��ت کـه در زبان عاریت گرفته از غرب از بیـانیـه یـازدهم مـیرحسین موس��وی کـه اخیرا منتشر شده ادامـه‌در‌صفحه‌33 01 019002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 شنبه‌91‌سپتامبر ساعت‌4‌بعدازظهر ﺗﺠﻤﻊ: ﺭﻭﺑﺮﻭﻯ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻣﺮﻛﺰﻯ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ ﺗﻘﺎﻃﻊ ﻫﻤﻴﻠﺘﻮﻥ ﻭ ﺟﻮﺭﺟﻴﺎ ﻣﺴﻴﺮ ﺣﺮﻛﺖ: ﻫﻤﻴﻠﺘﻮﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﺑﺴﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻫﭙﻴﻤﺎﻳﻰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺍﺟﺮﺍﻯ ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻯ ﺳﺎﺯﻫﺎﻯ ﻛﻮﺑﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﺎﭘﻴﺶ ﺟﻤﻊ ﺩﺭ ﺣﺮﻛﺖ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ YB DEZINAGRO چهارشنبه‌32‌یـا‌پنجشنبه‌42‌سپتامبر ساعت‌7‌بعدازظهر ‌اعتراضی ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﺣﻤﺪﻯ ﻧﮋﺍﺩ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﻭ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻯ، ﺷﻜﻨﺠﻪ، ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺗﺠﻤﻊ: ﺭﻭﺑﺮﻭﻯ ﺁﺭﺕ ﮔﺎﻟﺮﻯ )ﻃﺮﻑ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺟﻮﺭﺟﻴﺎ( adeN modeerF roF yteicoS DAJENIDAMHA OT ON STHGIR NAMUH OT SEY شیرین‌نشاط‌هم‌در‌ونیز‌سبزپوش‌شد بـه گزارش بی بی س��ی درون هشتمـین روز از شصت و شش��مـین دوره از جش��نواره بین المللی سینمای ونیز فیلم «زن��ان بدون مردان» س��اخته شیرین نشاط، فیلمساز ایرانی مقیم نیوی��ورک درون بخش مس��ابقه این جشنواره بـه نمایش درآمد. شیرین نشاط بـه همراه دیگر عوامل فیلم با ش��ال و یـا لباس سبز رنگ بـه نشانـه همبستگی با معترضان بـه نتایج انتخابات اخیر درون ایران از روی فرش قرمز وارد کاخ جشنواره شدند. عوام��ل فیل��م ش��یرین نش��اط درون کنفران��س مطبوعاتی نیز با ش��ال، دستبند و یـا حتی لباس سبز حضور یـافتند. این فیلم به منظور اهالی رسانـه و منتقدان بـه نمایش درون آمد و با استقبال زیـادی مواجه شد. فیلم س��ینمایی «زنان بدون مردان»، نخس��تین فیلم بلند خانم ش��یرین نش��اط، هست که بخش��ی از تاریخ معاصر ایران یعن��ی زمان کودتای نظامـی علی��ه دول��ت دکتر محمد مصدق درون س��ال 2331 خورشیدی را بـه تصویر کشیده است. شیرین نش��اط این اثر سینمایی را با الهام و اقتباس از داستان «زنان بدون مردان» شـهرنوش پارسی پور ساخته و در آن نیز مانند اکثر کارهایش زن درون مرکز ثقل فیلم قرار داده است. تماش��اگر با چهار زن درون ش��رایط مختلفی درون این فیلم و در آن دوران آشنا مـی ش��ود، زنانی کـه هر کدام متعلق ب��ه یک جای��گاه اجتماعی خاص اند و س��رانجام جملگی درون باغ��ی درون نزدیک��ی ش��هر کرج بـه همدیگر مـی رسند. منتقدان سینمایی درون آلمان داستان ای��ن فیلم را ش��بیـه ب��ه رخدادهای بحث برانگیز دهمـین دوره ریـاست جمـهوری ایران مـی دانند، فیلمـی کـه در جای جای آن از برقراری عدالت اجتماعی سخن بـه مـیان مـی آید. تهیـه کننده این فیلم یک ش��رکت فیلمس��ازی درون نزدیکی شـهر برلین اس��ت و به این خاطر هم این فیلم از س��وی کشور آلمان بـه شصت و ششمـین جشنواره ونیز راه یـافته است. شیرین نشاط، کارگردان فیلم زنان بدون مردان، با اشاره بـه رخدادهای سال 2331 خورشیدی و سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق یـادآور مـی ش��ود کـه به این رویداد درون فیلم خود هم نگاهی هنری و هم نگاهی سیـاسی و تاریخی داشته است. ش��یرین نش��اط درباره این فیلم بـه رادیوف��ردا مـی گوید: «من بـه خودم اجازه دادم پافش��اری بیش��تری درون مورد حوادث دوران دکتر مصدق و مسئله کودتای نظامـی درون آن زمان داشته باش��م. این فیلم فیلمـی هست که یک س��رش بـه مسائل هنری و انسانی و مسائلی مـی رسد کـه ربطی بـه یک مملکت و زمان بـه خصوص ن��دارد و از س��وی دیگ��ر نگاهی دقیق بـه مس��ائل تاریخی و سیـاسی زم��ان خ��ودش دارد. بنابراین من خودخواهانـه خواستم فیلمـی بسازم کـه هم کار هنری بـه حساب بیـاید و هم کاری سیـاسی باشد. بـه نظر من درست نیست کـه یک هنرمند اثری را خلق کند کـه فقط روی یک بعد بـه خصوص پافش��اری کن��د. و این کـه چهی گناهکار و چهی بی گناه اس��ت. من تصمـیم گرفتم حقایق را نش��ان بدهم که تا تماشاچی خودش قضاوت کند.» خانم نشاط درباره چندصدایی بودن فیلم «زنان ب��دون مردان» مـی افزاید: «دراین فیلم من یک عده توده ای، یک عده سلطنت طلب، یک عده غرب رفته و یک عده مسلمان را بـه تصویر کشیدم. چیزی کـه برای من جالب ب��ود خصیصه این دوره بود. این دوره تنـه��ا دوره دموکراتیکی ب��ود کـه من بـه ی��اد دارم. مـهم ترین خصیصه ای��ن دوره این بود کـه ما، همـه، همدیگر را تحمل مـی کردیم. لازم بود درون این فیلم یـادآوری کنم کـه م��ا واقعا درون تاریخ کش��ورمان روزهایی را داشته ایم کـه دموکراسی درون کش��ورمان وجود داشته است. حالا از کجا بـه کجا رسیده ایم؟ فکر مـی کنم نس��ل ج��وان ایرانی کاما تاریخ را از یـاد اند. و ما را فقط از بعد از انقاب ٧531 مـی شناسند. ای��ن فیلم یک ن��وع ی��ادآوری از یک دوره جالب توجه ایران هست و هم��ان طور ک��ه زن��ان فیلم درون تاش به منظور حل مسائل خصوصی خودشان هستند ما مـی بینیم کـه یک مملک��ت هم درون تاش ب��رای پیدا آزادی و استقال است.» شیرین نشاط درون ادامـه این گفت وگو مـی افزای��د کـه با س��اخت این فیلم خواس��ته هست ش��رایط اجتماعی آغاز دهه 03 خورشیدی را درون ایران بازت��اب دهد: «مقص��ود اصلی من این بود کـه اشاره کنم درون ایران آن زمان یک جامعه فوق العاده جالب و دموکراتیکی وجود داش��ت. درون این فیلم بـه کافه نادری مـی رویم کـه محل آرتیست ها و روشنفکرهاست. بـه محله های س��نتی سری مـی زنیم و مردم مومن را مـی بینیم. بـه ش��هر ن��و مـی رویم . و س��عی مـی کنم کـه انواع و اقسام گوش��ه و کنار ایران را نش��ان دهم. این کـه مردم چطور ب��ا هم زندگ��ی مـی ��د. و آن آرامشی کـه در ایران وجود داشت. و یک باره شکسته شد و البته طوری نشان دهم کـه حالت شعاری بـه خود نگیرد. بلکه بـه وس��یله داستان و در قالب تصویرسازی سعی کنم نشان دهم کـه چه حوادثی بـه وقوع پیوسته است. مسئله فیلم البته فقط حوادث آن دوره زمان��ی خاص اس��ت و نـه بیشتر. کارگردان فیلم «زنان بدون مردان» مـی گوید درون ای��ن فیلم باز هم زنان را درون مرک��ز ثق��ل داس��تانش قرار داده اس��ت: «خودم هم کنجکاوم بدانم چرا همـیش��ه س��وژه من یک زن است؟ فکر مـی کنم زنان قادرند فقط از دریچه یک زن بـه دنیـا نگاه کنند. البته این نیست کـه فقط جانب زنان را بگیرم. من به منظور مردان احترام بس��یـاری قائلم. آنان را موجودات باارزش��ی مـی دانم بنابراین به منظور من حالت منفی ن��دارد. ام��ا به منظور من جالب اس��ت کـه موضوع شخصی و اجتماعی این زنان درون هر دوره از تاریخ ایران نشان دهنده مسائل کلی اجتماعی درون ایران است.» فیلم س��ینمایی «زنان بدون مردان» درون بخش مسابقه شصت و ششمـین جش��نواره ونی��ز با 32 فیل��م دیگر به منظور دستیـابی بـه شیر طایی رقابت مـی کند. این فیلم درون 81 شـهریور سال جاری با حض��ور کارگردان فیلم، خانم شیرین نشاط و شجاع آذری، دستیـار کارگردان، و همـین طور تنی چند از بازیگران آن از جمله خانم شبنم طلوعی، پگاه فریدونی، نوید اخ��وان، عباس بختیـاری و ش��هرام کریمـی بـه نمایش درون مـی آید. ش��هرام کریم��ی، نق��اش و طراح صحنـه فیلم زن��ان بدون مردان، هم درون این گفت وگو با ما از چگونگی کار خ��ود درون مراک��ش و آلم��ان مـی گوید: «من خودم نقاش��م. کار ویدیو و نقاش��ی مـی کن��م. من درون بخش طراحی صحنـه با خانم نشاط کار مـی کردم و تخصصم درون نقاشی کمک مـی کرد که تا صحنـه ها ش��کل زیبایی پیدا کنند. ش��ما هر کدام از صحنـه های فیل��م را کـه ببنیید انگار یک صحن��ه نقاش��ی مـی بینید. درون مراکش س��اختن فضاهایی شبیـه بـه ایران کار س��ختی بود. آرزوی من این بود کـه مـی توانستیم به منظور گرفتن آن صحنـه ها بـه ایران برویم. فیلم‌سینمایی‌«زنان‌بدون‌مردان»،‌نخستین‌فیلم‌بلند‌خانم‌ شیرین‌نشاط،‌است‌که‌بخش�ی‌از‌تاریخ‌معاصر‌ایران‌یعنی‌ زمان‌کودتای‌نظامـی‌علیـه‌دولت‌دکتر‌محمد‌مصدق‌در‌سال‌ 2331‌خورشیدی‌را‌به‌تصویر‌کشیده‌است. ادامـه‌در‌صفحه‌33 1388 رویرهش 20 هعمج 919 هرامش .مـهدزناپ لاسPAIVAND Vol. 15 Issue 919 Friday September 11, 200911 11 Ąààààààààààààààààààki î� �ƀŦŰ� ®�s� �s� �¡Ŧ �ƀ�š �ŦŰ� ſsà88 Ů �� �ŦŰ �àŦ� ©�sà � Ąààààààààààààààààààki î� �ƀŦŰ� ®�s� �s� �¡Ŧ �ƀ�š �ŦŰ� ſsà88 Ů �� �ŦŰ �àŦ� ©�sà � www.hanifoods.com !ĄŮƁ�ĄŮƁ�ĄŮƁ�ĄŮƁ�ĄŮƁ�ĄŮƁ�ĄŮƁ�ĄŮƁ�ĄŮƁ�!ĄŮƁ� ® �Ŧ¡Ŧ�78d��Ąs��ƀs �Ɓ � �ű Ŧ� ©l �� �s � ŸŦ�Ŧ � ml� �Ɓ � 7� �ŰŮ ��D � ſ� � m� �ŮƁ � �s� �® �s�� ƀŮ�űš Űs��Ɓ�ŧ m � ©j¥��Ɓ �ŪŦ� Ŧ�vl� �ŰŮ�s�� :Ů¢�Ą Ŧ��Ŧ8_ � »ƀ�ŰŦ l� �ŮŦ � �� ¢ �¬©� �ſƁ� � Ɓ �®d©7 � �ŋi�s¹ �ƀ� �Ą k� �8 >� �ũŰ `� �® 8k �Ą s�Ŧ� � ŦŰŦ� ¡=8 f��ſk ¹Ŧ�#ŮŰŦŮ ��ſs¢ kk¹�ź `��� �Űs¢�s� �®8� �vl�� ŰŮ�Ɓ� ©�űŦ��� j`� �ŦŰ�Ů �Ąsl�s ¢� Ɓ�ŦŮs�s¹ �¹s �¡��ſ sk�j� �sj��ƀ f � ���slk� ���ŦŰ�® �Ŧ¡Ŧ�®8 k �ƀŮs �š�Ąs� Ŧ��®� Ŧ¡Ŧ�«¡ �ſŦk� ��� ©�s_ �®��©� �i8= ��i�� ¡Ů�� �ŦŰ�ſŦ¡ Ŧ�Ąs�Ŧ ��¡� �d�� ¥i��¡Ŧ �ƀŮŰƁš�s ¥¡�š��� � ਩̶ ୓�Ϧૣ ϰঃ � ਉ̶୏� ਗ̶ � ਕ̶ ජ໒ �έ΋ sƁŰŦ�Ɓ�s¥¡�š�®¡Ŧ��ŮŦ���ũŰsc��ƀŰŦŮŦ�űŦ�v�Ŧl���ŦƁ�ĄŦŰŦŮ Hermes Int. Gourmet Food Ltd: 604 - 684 - 3161 ,ĂŶŝ�,ŽůĚŝŶŐ��ŽƌƉŽƌĂƟŽŶ�>ƚĚ͗�ϲϬϰ�Ͳ�ϲϭϳ�Ͳ�ϴϮϳϮ ĐŐĚ Đ͘ ĐĂ ͬŵ ͘ŝĚ ũĂ Ěŝ ͬϮ ϬϬ ϵͬ , ĂŶ ŝ�Ĩ ŽŽ ĚƐ �Ϭ ϱ ĐŐ ĚĐ ͘Đ Ăͬ ŵ ͘ŝĚ ũĂ Ěŝ ͬϮ ϬϬ ϵͬ , ĂŶ ŝ�Ĩ ŽŽ ĚƐ �Ϭ ϱ ĐŐ ĚĐ ͘Đ Ăͬ ŵ ͘ŝĚ ũĂ Ěŝ ͬϮ ϬϬ ϵͬ , ĂŶ ŝ�Ĩ ŽŽ ĚƐ �Ϭ ϱ ĐŐ ĚĐ ͘Đ Ăͬ ŵ ͘ŝĚ ũĂ Ěŝ ͬϮ ϬϬ ϵͬ , ĂŶ ŝ�Ĩ ŽŽ ĚƐ �Ϭ ϱ 21 219002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ,enilnO ,ecnednopserroC ,BI ,PA ,ralugeR smaxE ERG & TAS ,sesruoC refsnarT زن‌سودانی‌که‌به‌خاطر‌شلوار‌پوشیدن‌در جهان... زندانی‌شده‌بود‌آزاد‌شد بی بی س��ی - لبنی احمد الحسین، زن س��ودانی کـه به دلیل پوش��یدن ش��لوار زندانی ش��ده بود از حبس آزاد شد. دادگاه لبن��ی احمد الحس��ین را بـه پرداخت مع��ادل 002 دلار جریمـه نقدی محک��وم کرده ب��ود. او کـه روزنام��ه ن��گار ب��ود، از پرداخت جریمـه خ��ودداری ک��رد و متعاقبا زندانی شد. اتحادیـه روزنامـه نگاران درون سودان ب��ا پرداخت این جریم��ه موجبات آزادی لبنی احمد الحسین را فراهم ک��رد.دادگاه ای��ن زن را ب��ه جرم پوش��یدن لباس «زننده و نامناسب» ب��ه پرداخت معادل دویس��ت دلار جریمـه محکوم کرده بود. نبیل ادیب، وکیل مع لبنی احمد الحس��ین، بـه بی بی سی گفته هست ک��ه موکلش جریمـه ح��دود 002 دلار را نپرداخت که تا به حکم دادگاه مشروعیتی نداده باشد.وی هم زمان تاکید کرد هست که نسبت بـه حکم صادره از دادگاه تقاضای استیناف خواهد کرد. سازمان ملل متحد و گروه های بین المللی حقوق بشر از حکم صادره علیـه لبنی احمد الحسین انتقاد کرده اند و آن را مغایر با قوانین بین المللی دانسته اند. لبنی احمد الحسین بـه همراه دوازده زن دیگر درون رستورانی درون خارطوم، پایتخت س��ودان، بـه علت پوشیدن شلوار دستگیر شده بودند. چند تن از آن زنان فورا درون دادگاه اتهام خود را پذیرفتند و بافاصله با ده ضربه شاق مجازات شدند. اما لبنی احمد الحس��ین کـه خود را بیگناه مـی داند، بـه 04 ضربه ش��اق محکوم شد.او تاکید داشت کـه این مج��ازات حتما در ما ع��ام بـه اجرا گذاشته شود. لبنی احمد الحسین هنگام دستگیر ش��دن درون م��اه ژوئیـه امس��ال به منظور سازمان ملل متحد کار مـی کرد. او با وجود این کـه با مجازات شاق مواج��ه بود از س��ازمان ملل متحد استعفا داد و بر اجرای حکم شاق درون انظار عمومـی تاکید داشت. ب��ه گفت��ه وی: «ش��اق خ��وردن دردناک نیس��ت، شاق زدن یک توهین بـه انسان ها و ادیـان است.» هنگام ص��دور حکم ب��رای خانم الحس��ین، ده ها زن درون برابر دادگاه اجتماع کرده و در دفاع از او شعار مـی دادند.دادگاه خانم الحسین یک ماه بـه تعویق افتاده بود زیرا قاضی مـی خواست درباره احتمال برخورداری او از مصونیت تحقیق کند. ولی نظرخ��ود وی این اس��ت کـه دادگاه او ب��رای آرام ک��ردن ج��و عمومـی بـه تعویق افتاده بود. نبی�ل‌ادیب،‌وکی�ل‌مع‌لبنی‌ احمد‌الحسین،‌به‌بی‌بی‌سی‌گفته‌ اس�ت‌که‌موکلش‌جریمـه‌حدود‌ 002‌دلار‌را‌نپرداخ�ت‌تا‌به‌حکم‌ دادگاه‌مشروعیتی‌نداده‌باشد. ب��ا پرداخت این جریم��ه موجبات اما لبنی احمد الحس��ین کـه خود را آزادی لبنی احمد الحسین را فراهم نظرسنجی: ‌اکثر‌اروپایی‌ها‌از‌سیـاست‌خارجی‌اوباما‌حمایت‌مـی‌کنند ب��ی ب��ی س��ی - ب��ر اس��اس یک نظرس��نجی حمایت اروپایی ها از سیـاس��ت خارجی ب��اراک اوباما، رئیس جمـه��وری آمریکا، حدود 4 برابر بیشتر از مـیزان حمایت آنان از سیـاس��ت خارجی جورج بوش، رئیس جمـهوری س��ابق این کشور است. این نظرسنجی بـه ابتکار یک سازمان غیردولت��ی بنام «صندوق مارش��ال آلمان درون آمریکا» انجام شده است. بر اس��اس این نظرس��نجی، بـه طور متوس��ط ٧٧ درص��د از اروپایی ها از عملکرد باراک اوباما درون عرصه خارجی رضایت دارند. این درون حالیست کـه فقط ٧1 درصد از مردم اروپا درون سال 8002 مـیادی از عملکرد جورج بوش درون عرصه بین المللی رضایت داشتند. بر اساس این نظرسنجی، محبوبیت باراک اوباما درون کشورهای اروپای غربی بـه مراتب بیشتر از محبوبیتش درون کش��ورهای اروپ��ای مرکزی، شرقی و ترکیـه است. بـه طور مث��ال، درون ترکیـه حدود 05 درصد از مردمـی درون این نظرسنجی ش��رکت ک��رده ان��د از سیـاس��ت خارجی دولت اوباما رضایت داشته اند، اما درون آلمان این رقم 29 درصد است. از س��وی دیگ��ر، این نظرس��نجی حاکی از کاهش حمایت اروپایی ها از ادامـه حضور نظامـی س��ازمان پیمان آتانتیک ش��مالی (ناتو) درون افغانستان است. بر اساس این نظرسنجی، 36 درصد از اروپایی ها نس��بت ب��ه برقراری ثبات درون افغانس��تان تردید دارند و نظ��ر غالب آن ها این اس��ت کـه از ش��مار نیروهای ناتو درون افغانس��تان کاسته شود و در نـهایت افغانستان را ترک کنند. درون مورد ایران این نظرس��نجی مـی گوی��د ک��ه ح��دود 35 درصد از اروپایی ها با افزایش فشارها بر ایران دز ص��ورت ناکام ماندن مذاکرات موافقند اما با حمله نظامـی علیـه ایران مخالفند. دولت‌چین‌خانواده‌ها‌را‌به‌خرج‌‌ترغیب‌مـی‌کند ب��ی ب��ی ی - دول��ت چی��ن از شـهروندانش خواسته هست که به منظور گذر از بحران مالی درون کشور، کمـی بیشتر خرج و کمـی کمتر بعد انداز کنند. چینی ها اهل بعد انداز هستند و حداقل 03 درصد از درآمد ماهانـه شان را بعد انداز مـی کنند. به منظور خیلی از چینی ها این پول به منظور «روز مبادا» اس��ت و ای��ن اندوخته را ب��رای درمان، هزین��ه تحصیلی فرزندانشان و در صورت کهی درون خان��واده بیکار ش��ود، نگه مـی دارند. نظام بهداشتی – درمانی چین مانند آمری��کا، اروپا و یـا ژاپن نیس��ت و خان��واده ها درون روزهای س��ختی و بی پولی، کمکی از دولت دریـافت نمـی کنند. با این اوصاف متقاع��د این مردم به منظور اینکه عادت شان را به منظور پس انداز تغییر دهند، مشگل خواهد بود. کالین یو، معلم انگلیس��ی 82 ساله ای کـه به صورت آزاد درون شانگهای تدریس مـی کند، حدود 00٧ دلار درون ماه درون آمد دارد. او ب��ا ای��ن درون آمد ن��ان آور اصلی خانواده اش اس��ت. درون آمد روزانـه پدر و مادرش درون مجموع 01 دلار است. مادرش درون کارخانـه کار مـی کند و پدرش مامور نگهبانی یک بازار مواد غذایی است. کالین بیش از نیم��ی از درون آمدش را به منظور پدر و مادرش مـی فرس��تد کـه در روستایی درون 002 کیلومتری شانگهای زندگی مـی کنند. کالین مـی گوی��د کـه نـه او و نـه پدر و مادرش تامـین ش��غلی دارند. او بـه علت هزینـه رفت و آمد بـه روستایش نمـی تواند مرت��ب بـه دیدن خانواده اش برود. او درون یکی از س��فرهایش بـه روستا خانـه دو طبقه تازه سازشان را بـه من نش��ان مـی دهد. از بیرون خیلی تر و تمـی��ز بـه نظر مـی رس��د اما داخلش بعد از سه سال هنوز نیمـه کاره مانده است. کالین م��ی گوی��د: « با ق��رض از دوس��تان و آش��نایـان ای��ن خانـه را ساختیم و به علت بی پولی نتوانستیم تمامش کنیم.» او بـه سنی رس��یده کـه معمولا سن ازدواج درون چی��ن اس��ت و به همـین دلیل خانواده اش تصمـیم گرفتند کـه پس انداز ناچیز شان را خرج ساختن خانـه جدیدی کنند. کالی��ن مـی گوید: « اگ��ر درون همان خانـه قدیمـی زندگ��ی مـی کردیم، مردم م��ی گفتد کـه اینـه��ا خاواده خوبی نیس��تند. و برای حفظ ظاهر این خانـه را ساختیم کـه مورد احترام بقیـه باشیم.» درون چین تعداد نوزادانی کـه به دنیـا مـی آیند بیشتر پسر هستند، چون هزینـه پائین سونوگرافی درون کلینیک های خصوصی این امکان را بـه خانواده ها مـی دهد کـه ت فرزندشان را انتخاب کنند. ادامـه‌در‌صفحه‌23 31 319002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 شگفتی‌فضانوردان‌از‌بوی‌فضا فضانوردان تازه کار با سفر بـه ایستگاه فضایی با پدیده های جدیدی مواجه مـی شوند کـه تا بـه حال آنـها را تجربه نکرده بودند از جمله این تجربیـات بوی ویژه ای هست که از فضا ساطع مـی شود. بـه گزارش مـهر، ب��رای فضانوردان ت��ازه کاری کـه برای اولی��ن بار بـه ایس��تگاه فضایی بین المللی پرواز مـی کنند، غذای ایس��تگاه مناسب، صدای موتورهای راکت بسیـار بلند و بوی عجیبی بر فضا حاکم است. کوین فورد خلبان شاتل دیسکاوری کـه ب��رای اولین بار تجربه س��فر بـه فضا را پشت سر گذاشته هست مـی گوید: خارج از مدار زمـین محیطی کام��ا متف��اوت و دور از انتظ��ار اس��ت. از دیگر م��واردی کـه فورد به منظور مواجهه با آن آماده نبود بوی عجیبی بوده کـه بر فضا حاکم بوده است. فورد مـی گوید: اف��رادی کـه برای انجام فضایی بـه خارج از ایستگاه مـی روند، بعد از بازگشت بوی عجیبی مـی دهند کـه تا بـه حال هرگز آن را تجربه نکرده بودم. اما درون عین حال هرگز این بو را فراموش نمـی کنم زیرا این تجربیـات که تا آخر عمر بـه انسان خواهند چسبید. درون گذش��ته فضان��وردان بوی فضا را بویی برخاس��ته از باروت یـا گاز اوزون مـی پنداش��تند. بـه گفته فورد صدای فضا نیز پدیده ای ش��گفت انگیز اس��ت. بـه خص��وص زمانی کـه دیسکاوری طی مانوری عظیم موتورهای خ��ود را روش��ن کرد درون ابتدا تنـه��ا ضربه ای کوچک بـه شاتل وارد شده و سپس زمانی کـه موتوره��ای آن به منظور حف��ظ ما درون موقعیت مناس��ب مشتعل مـی شوند تنـها صدایی یکنواخت درون سرتاسر فضاپیما پیچید. نیکول اسکات دیگر فضانوردی کـه برای اولین بار بـه ایستگاه سفر کرده هست مـی گوید غذا درون اینجا عالی و تلفیقی از غذاهای کشورهایی هست که فضانوردانش درون ایستگاه بسر مـی برند. درون واقع به منظور هر غذایی به منظور خوردن وجود دارد. بر اس��اس گزارش اس��پیس، شاتل دیس��کاوری ب��ه هم��راه هف��ت فضان��وردش ب��ه منظ��ور انتق��ال تجهیزات جدید از جمله تردمـیلی پنج مـیلیون دلاری بـه ایستگاه فضایی بین المللی زمـین را ترک کرده اند و اکنون فرمانده شاتل از اتمام تمامـی ماموریتهایی کـه به عهده دیسکاوری بوده هست ابراز خشنودی مـی کند. مشاور‌اوباما‌:‌حادثه‌11‌سپتامبر ‌یک‌طرح‌آمریکایي‌بود مش��اور رئی��س جمـه��ور آمریکا کـه حم��ات 11 س��پتامبر را یک س��ناریوي از پیش طراحي ش��ده آمریکایي دانس��ته بود، تحت فشار جمـهوریخواهان، مجبور بـه استعفا شد. روزنامـه «واش��نگتن پست» نوشت، «ون جونز» مشاور «باراک اوباما» درون امور محیط زیست درون پي اظهارات جنجالي اش درون مورد عوامل پشت پ��رده حمات 11 س��پتامبر س��ال 1002، ازس��وي جمـهوریخواه��ان تحت فشار قرار گرفت و مجبور بـه استعفا شد. جونز هفته گذش��ته زماني خبرساز شد کـه فاش کرد، توماري را امضا کرده هست که بر آمریکایي بودن حم��ات 11 س��پتامبر صح��ه مي گذاشت. بـه اعتقاد جونز، مقامات دولت «جرج بوش» رئیس جمـهور سابق آمریکا، بـه منظور��ب بهانـه ب��راي آغاز جن��گ درون خاورمـیانـه، مجوز حمله 11 سپتامبر را داده بودند. این حمله، 0003 کشته بر جاي گذاشت. جنجال‌موسسه‌هاي‌ي‌در‌امارات دو موسس��ه ي کـه با مجوز دولتي درون راس الخیمـه شروع بـه کار کرده اند نور امـیدي بـه زنان و مردان مجرد این امارت نشین تابانده اند که تا آنـها بتوانند با رعایت قوانین اسامي و سنت هاي باستاني، نیمـه گمشده خود براي بقیـه زندگي را پیدا کنند. بـه نوش��ته «تهران امروز»، حکومت محلي راس الخیمـه بـه تازگي با شروع بـه کار این دو موسسه ي کـه قرار هست به س��اکنان این شـهر درون یـافتن همسر کمک کند، موافقت کرده است. اولین موسسه درون آخرین ماه سال 8002 توسط هفت زن فعال درون حیطه هاي مختلف اقتصادي درون ام��ارات راه اندازي ش��د. این زنان درون حیطه فعالیت هاي اجتماعي درون راس الخیمـه درون سال هاي اخیر نقش پررنگي داشتند. این موسس��ه مجوز کار خود را از دپارتمان رش��د و توسعه اقتصادي امارات متحده عربي دریـافت کرد و به اولین موسسه درون نوع خود درون این کشور بدل شد.عما احمد، یکي از موسسان این دفتر مي گوید هرکه تمایل ب��ه ازدواج دارد مي تواند بـه سادگي درون این دفتر ثبت نام کند، س��پس این دفتر تمام کارهاي لازم براي پیدا همس��ري مناسب براي این فرد را دربرخواهد داشت و پس از این مرحله اس��ت کـه فرد مراجعه کننده بای��د هزینـه خدمات موسسه را پرداخت کند. عم��ا مي گوی��د ک��ه موسس��ان ای��ن ش��رکت ش��ناخت کاملي از خصوصیـات جامعه امارات متحده عربي و ساختارهاي سنتي و مدرن زندگ��ي درون ای��ن کش��ور دارند و س��اختارهایي طراحي کرده اند کـه با آنـها کاما مش��خص مي شود کـه اف��راد مراجعه کنن��ده واقعا هدف پیدا همس��ر مناس��بي براي خود دارند یـا احیـانا بـه دنبال مقاصد دیگري هستند. براس��اس گفته ه��اي او، خ��ود مراجعه کننده حتما مشخصات کامل خود و تمامي صف��ات و وضعیت ش��غلي و خانوادگي خ��ود را ارائه ده��د و فرم هایي براي مش��خص همس��ر مطل��وب از دیدگاه خود را هم پر کند. سپس براساس این فرم ها جست وجو براي یـافت��ن همس��ر موردنظر این فرد – زن یـا مرد – شروع مي شود. این زن ک��ه درون حیطه هاي مختلف اقتصادي فعالیت داش��ته، مي گوید کـه ش��رکت چندین درخواس��ت را ک��ه بـه نظر مش��کوک مي آمده رد کرده اس��ت و صرفا تقاضاهاي اخاقي و صادقانـه از سوي آن مورد بررسي قرار خواهند گرفت. براس��اس گفته ه��اي او، کارمندان ش��رکت ط��ي فعالیت ه��اي خود ان جوان را کـه تمایل بـه ازدواج دارند شناسایي مي کنند. درون صورتي کـه مش��خصات آنـها با مشخصاتي کـه فردي درون برگه هاي خود بـه آنـها اش��اره کرده مطابقت داشته باشد، درخواس��ت ازدواجي ب��ا موافقت فرد متقاضي بـه خانواده ارائه خواهد شد. اما مخالفان فعالیت این موسسه معتقدند کـه بسیـاري از افراد براي تفریح بـه این موسسات مراجعه خواهند کرد. برخي دیگر هم مدعي هس��تند کـه ازدواج مس��اله اي اس��ت ک��ه حتما توس��ط خانواده ها انج��ام بگیرد نـه توس��ط ش��رکت هایي کـه در قبال دریـاف��ت پ��ول ای��ن کار را انجام مي دهند. ادامـه‌در‌صفحه‌33 41 419002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 دﻛﺘﺮ مﻬﺴﺎ اﺣﻤﺪﻯ tsirutcnupucA deretsigeR ﺟﻮاﻧﻰ ﻭ زﻳﺒﺎﻳﻰ صﻮرﺕ ﺑﺎ ﻃﺐ ﺳﻮزﻧﻰ »ﺑﺪﻭﻥ ﺟﺮاﺣﻰ، ﺑﺪﻭﻥ درد، ﺑﺪﻭﻥ ﻋﻮارﺽ ﺟﺎﻧﺒﻰ« ﭘﻴﺸﮕﻴﺮﻯ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﭘﻴﺮﻯ ﭼﻴﻦ ﻭ ﭼﺮﻭﻙ ﺻﻮﺭﺕ، ﺩﻭﺭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻭﺭ ﻟﺐ ﻛﺎﻫﺶ ﻟﻚ ﻫﺎﻯ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺟﻮﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﻰ ﮔﻮﻧﻪ، ﺯﻳﺮﮔﻠﻮ ﻭ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎ ﻭ... ﺩﺭﺩﻫﺎﻯ ﻣﺰﻣﻦ )ﺳﺮﺩﺭﺩ، ﻛﻤﺮﺩﺭﺩ، ﺳﻴﺎﺗﻴﻚ ﻭ...( ﻛﻢ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻭﺯﻥ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﮔﻮﺍﺭﺷﻰ ﻭ ﺭﻳﻮﻯ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻋﺼﺒﻰ، ﺑﻰ ﺧﻮﺍﺑﻰ ﻭ... قبول‌کلیـه‌بیمـه‌های‌خصوصی ‌از قبیل‌‌ssorC eulB ,PSM ,CBCI‌و‌BCW ,retneC ytinummoC revuocnaV tseW @ erachtlaeH tnemelpmoC 5222.529.406 :leT revuocnaV tseW ,evirD eniraM 1212 ,062 etiuS roolF dn2 02‌درصد‌تخفیف‌تا‌03‌سپتامبر‌9002 ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻭ درمﺎﻥ: درون ایران... دفتر‌‌و‌دفتر‌حزب‌اعتماد‌ملی‌مـهر‌و‌موم‌شد ب��ی بی س��ی - س��خنگوی حزب اعتم��اد ملی م��ی گوی��د مأموران دادستانی تهران دفتر مـهدی و همچنین دفتر حزب اعتماد ملی را پلمب و سردبیر سایت این حزب را بازداشت کرده اند. همزمان برخی گزارش ها از دس��تگیری مرتضی الویری، از مش��اوران آقای خبر مـی دهند. آقای گرامـی مقدم بـه بی بی س��ی فارس��ی گفت کـه حدود ساعت 3 و نیم بعد از ظهر امروز (س��ه شنبه ٧1 ش��هریور - 8 سپتامبر) مأموران دادستانی تهران بـه دفتر آقای درون جمشیدیـه تهران رفته اند و پس از بازجویی از کارمندان و توقیف اسناد، مدارک و لوازم دفتر، آنجا را پلمب کرده اند. آق��ای گرام��ی مقدم گف��ت کـه مأم��وران ن��ام اعضای دفت��ر آقای کروب��ی را ثبت کرده ان��د و تمام اس��ناد و مدارک، اعم از سی دی، فیلم، کامپیوتر و نوشته ها را با خود اند. سخنگوی حزب اعتماد ملی گفت: «مأموران بعد از خارج سایر اف��راد از دفت��ر، از آق��ای خواس��تند کـه به عنوان آخرین نفر دفتر را ترک کند که تا آنجا را پلمب کنند». بـه گفت��ه آقای گرامـی مقدم، گروه دیگ��ری از مأم��وران دادس��تانی همزمان ب��ه دفتر حزب اعتماد ملی درون ش��هرک غرب ته��ران رفته و پس از بازجویی از اعضای حاضر حزب و کارمندان و توقیف اس��ناد و م��دارک، آنجا را هم مـهر و موم کرده اند. او گفت کـه محمد داوری، سردبیر سایت سحام نیوز (وبسایت رسمـی ح��زب اعتم��اد ملی) نیز توس��ط مأموران بازداشت شده است. درون این حال سایت سام، وبسایت نزدیک بـه اصاح طلب��ان درون ایران از بازداشت مرتضی الویری، مشاور آقای و نماینده او درون کمـیته پیگیری وضعیت آس��یب دیدگان ح��وادث اخیر درون منزلش خبر داده است. این وبس��ایت مـی نویسد کـه آقای الویری درون یک مکالمـه تلفنی کوتاه با خبرنگار سام، از بازداشت خود خبر داده است. آقای گرامـی مق��دم هم مـی گوید مأموران من��زل آقای الویری را هم تفتیش کرده اند. توقیف اس��ناد و مـهر و م��وم دفتر آق��ای و دفتر حزب اعتماد ملی و دس��تگیری آق��ای الویری یک روز بعد از آن اتفاق مـی افتد کـه مأموران امنیت��ی بـه دفتر کمـیته پیگیری زندانیـان و آسیب دیدگان ح��وادث بعد از انتخاب��ات رفتند و اسناد، مدارک و یک کامپیوتر این دفتر را با خود بردند. مـه��دی مدتی پیش درون نامـه ای بـه اکبر هاش��مـی رفس��نجانی، رئیس مجلس خب��رگان رهبری و رئیس مجمع تش��خیص مصلحت نظام، خواس��تار پیگی��ری موضوع تجاوز بـه بازداشت شدگان حوادث اخیر شده بود. انتش��ار این نامـه جنجالی بزرگ درون ایران ایجاد کرد. گروه��ی از چه��ره های سیـاس��ی جناح اصولگرا و مقامات جمـهوری اس��امـی بـه تندی از انتشار این نامـه توسط آقای انتقاد د، اما آقای همواره تأکید کرده هست که شواهد و مستنداتی درون این مورد درون اختی��ار دارد و آماده ارائه آنـها بـه مقامات قضائی است. او گفته کـه بخشی از این مستندات را با نماین��دگان صادق لاریجانی، رئیس جدید ق��وه قضائیـه ایران درون مـیان گذاشته است. بازداشت‌علیرضا‌بهشتی س��اعتی بعد از بازداشت مـهندس الوی��ری، منابع خب��ری نزدیک بـه اصاح طلب��ان گ��زارش دادند کـه دکت��ر علیرضا حس��ینی بهش��تی، مشاور ارشد مـیرحسین نیز بازداشت شده است. علیرضا بهش��تی همچنی��ن نماینده درون کمـیته پیگیری زندانیـان و آسیب دیدگان حوادث اخیر بود. بناب��ر گزارش ها، بازداش��ت آقای بهش��تی نیز با حکم دادستان جدید تهران صورت گرفته است. یک روز پیش از پلمپ دفتر مـهدی کروب��ی، ماموران دادس��تانی دفتر کمـیته ی پیگیری بازداشت شدگان را مـهر و موم د. علیرضا بهشتی، سخنگوی این کمـیته، پیش از ظهر روز سه شنبه بـه خبرنگار «سحام نیوز» گفت: «عصر دیروز ماموران امنیتی با اطاع قبلی بـه دفتر کمـیته آمدند و بنا بر آن چه کـه گفته ش��ده بود، قرار بود س��والاتی را درباره برخی از مسایل از مسئول دفتر این کمـیته بپرس��ند، ولی با ارائه حکمـی کـه از دادستانی تهران داش��تند وسایل و اس��ناد و مدارک و یک لپ تاپ را با خود بردند.» دادستان جدید تهران عباس جعفری دولت آبادی هست که 9 روز پیش از س��وی صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییـه، بـه جای سعید مرتضوی منصوب ش��د. انتص��اب جعفری دولت آبادی بـه جای مرتضوی این تصور را نزد برخی ناظران دامن زد کـه ب��ا تغییرات تازه درون قوه قضاییـه، ش��اید تغییری درون رویـه ی دادستانی تهران نیز بـه وجود بیـاید، اما اقدام های روزهای اخیر دادستان جدید نشان مـی دهد کـه رویـه ی سعید مرتضوی همچنان ادامـه دارد. کمـیته پیگیری زندانیـان و آس��یب دیدگان حوادث بع��د از انتخابات ب��ه ابتکار مـیر حس��ین موس��وی و مـهدی بـه منظور رسیدگی بـه وضعیتانی تشکیل یـافته کـه در جریـان اعتراضات بـه نتیجه اعام ش��ده انتخابات بازداشت شده و یـا آسیب دیده اند. اخیرا این کمـیته اسامـی هفتاد و دو تن ازانی را کـه در جریـان تظاهرات معترضان و یـا درون زمان بازداشت بـه قتل رسیده اند انتشار داد. این گ��زارش ح��اوی جزئیـاتی درون مورد نحوه کش��ته ش��دن این افراد بـه دس��ت ماموران دولتی اس��ت و براساس مراجعه خانواده قربانیـان و ش��واهد بـه دست آمده تدوین شده است. درون عین حال، این احتمال نیز مطرح شده هست که بستگان تعداد دیگری از قربانی��ان حوادث اخی��ر بـه دلیل نگرانی از واکنش نـهادهای امنیتی و یـا دلایل دیگر که تا کنون از مراجعه بـه کمـیته پیگیری خودداری کرده اند. کمـیته پیگیری فهرس��ت اس��امـی کشته ش��دگان را درون اختیـار گروه های تحقیقی قرار داده کـه از سوی نـهادهای حکومتی به منظور رسیدگی بـه حوادث اخیر تشکیل یـافته اند. علت‌فشارها‌بر‌مـهدی‌ حس��ین کروب��ی، فرزن��د مـهدی ، ماموران‌دادس�تانی‌تهران‌علیرضا‌بهشتی،‌سخنگوی‌کمـیته‌ پیگیری‌زندانیـان‌و‌آسیب‌دیدگان‌بعد‌از‌انتخابات‌و‌فرزند‌ آیت‌الله‌بهش�تی‌را‌بازداشت‌و‌دفتر‌کمـیته‌را‌پلمپ‌کرده‌و‌ اسناد‌و‌مدارک‌و‌یک‌لپ‌تاپ‌موجود‌در‌این‌دفتر‌را‌با‌خود‌ بردند. مأم��وران ن��ام اعضای دفت��ر آقای او گفته کـه بخشی از این مستندات ابا خبرنگار سابا خبرنگار سام، از بازداشت خود کروب��ی را ثبت کرده ان��د و تمام ادامـه‌در‌صفحه‌03 ش��بکه جنب��ش راه سبز():مـیرحس��ین موس��وی با صدور بیـانیـه ای بازداش��ت دکتر علیرضا بهشتی فرزند شـهید مظلوم بهشتی، و مرتضی الویری، و سردار محمد عزلتی مقدم را محکوم کرد. مـیرحس��ین موس��وی درون این بیـانیـه با تاکی��د براینکه«خبر دس��تگیری ب��رادران عزی��ز آقایـان دکتر س��ید علیرضا بهشتی و مـهندس مرتضی الویری مسئولان کمـیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث ایـام اخیر و سردار مقدم مسئول کمـیته ایثارگران س��تاد انتخاباتی اینجانب موجی از شگفتی و ابهام درون دلبستگان بـه نظام اس��امـی ایجاد کرده است» اعام کرد «آنان بـه بند کشیده شده اند درون حالی کـه جرمـی ج��ز پیروی از راه انقاب و دفاع از اجرای عدالت درون مورد خون های بـه ناحق ریخته شده و کمک بـه خانواده بی گناهانی کـه پس از انتخابات بـه زندان افتاده اند ندارند. آنان اینک درون زندان بـه سر مـی برند درون حالی کـه عامان فجایع اخیر آزادند و مسئولان ادعا مـی کنند حتما بـه جنایـاتی کـه رخ داده هست رس��یدگی خواهند کرد.» از مدعیـان حکومتی پرسیده« آیـا با از بین بردن اس��ناد جنایت و در بند انی کـه حقوق قربانیـان را پیگیری مـی د این کار را انجام مـی دهید؟» مـیرحسین درون بخش دیگری از بیـانیـه ش��ماره 21 خود خطاب بـه «مردم ایران» اعام کرد«تاش های ش��ما ب��رای بازگردان��دن آرامش ب��ه جامعه قرار نیس��ت با پاس��خی خردمندانـه روبرو ش��ود. روزهایی خطیر درون پیش رو قرار گرفته است. دستگیریـانی چون دکتر بهشتی یک نش��انـه اس��ت کـه از حوادثی سهمگین تر خبر مـی دهد. اما باطل رفتنی هست و آن چیزی کـه به مردم سود مـی رساند باقی مـی ماند. و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض.» او همچنین با اشاره بـه اینکه« آرامش و هوش��یـاری خود را حفظ کنید» از بازداش��ت دکتر علیرضا بهشتی، الوی��ری و مق��دم را آغاز سلس��له حوادث جدیدی دانس��ته و تاکید کرد«سلس��له حوادث جدیدی کـه آغاز ش��ده اس��ت بـه مانن��د دیگر تح��رکات ک��ور ای��ن ای��ام به منظور مخالفان ش��ما جز خس��ارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید کـه آنـها ش��ما را تحری��ک نکنند و به هنگام نابود خود بـه کاشانـه و کان لطمـه نزنند.» موس��وی همچنین بازداشت فرزند آیت الله بهش��تی را هتک حرمت بهشتی مظلم اعام کر و افزد«هتک حرمتی کـه از بهش��تی مظلوم شده اس��ت را ب��ه فرزندان آن ش��هید و ش��اگردان و پیروان و دوس��تداران او و تمامـی دلبس��تگان بـه انقاب و اسام تسلیت مـی گویم.» ‌دستگیری‌پسر‌آیت‌ الله‌بهش�تی،‌از‌چهره‌های‌ اصلی‌ انقلاب‌ سال‌7531،‌ را‌نشانـه‌ای‌خواند‌که‌خبر‌ از‌«حوادثی‌سهمگین‌تر‌مـی‌ دهد. شگفتی و ابهام درون دلبستگان بـه نظام تح��رکات ک��ور ا ��ن ا ��ام به منظور م�ردم‌ ای�ران‌ هش�دار!‌ حکومت‌قصد‌دس�تگیری‌ ‌و‌‌را‌دارد حکومت کودتا ب��ه زودی قصد دستگیری آقایـان مـهندس و کروب��ی را دارد که تا به خیـال خود کودتا را کام��ل کند و به رهبری سبز ضربه بزند. درون این صورت مردم ایران که تا آزادی همـه زندانیـان سیـاسی بـه خیـابان ها خواهند ریخت و رهبری س��بز درون غی��اب آقایـان موس��وی و کروب��ی و خاتمـی ب��ه خارج از کشور منتقل خواهد شد، که تا خواب راحت را از استبداد بگیرد. ٧1 شـهریور، سه شنبه، ساعت 21 شب علیرضا نوریزاده محسن سازگارا محسن مخملباف :‌بازداشت‌بهشتی‌از‌ حوادثی‌سهمگین‌تر‌خبر‌مـی‌دهد 51 519002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ,teertS ehtimS 052 revuocnaV 0061-786-406 :leT 0661-786-406 :xaF ac.cev@ofni ac.cev.www محسن‌مخملباف:‌ سپاه‌به‌دنبال‌از‌بین‌بردن‌اسناد‌است رادی��و فردا - محس��ن مخملباف، کارگردان سرشناس ایرانی کـه در خارج از کشور مس��تقر است، درون گفت وگو ب��ا رادیوفردا از دریـافت اخباری درون زمـینـه «احتمال بازداشت مـیرحسین و مـهدی » دو تن از رهبران اعتراض های اخیر درون ایران خبر داد. محس��ن مخملباف سه شنبه شب بـه همراه محسن سازگارا، فعال سیـاسی، و علیرضا نوری زاده، روزنامـه نگار، با صدور اطاعیـه ای ضمن «هشدار بـه مردم [ایران]» خبر داد کـه نیروهای امنیتی قضایی جمـهوری اس��امـی «به زودی قصد دس��تگیری آقایـان و » را دارند. این س��ه فع��ال سیـاس��ی ایرانی درون اطاعیـه خود از مردم خواسته اند درون صورت انجام این تصمـیم «تا آزادی همـه زندانیـان سیـاس��ی بـه خیـابان ها» بیـاین��د. آنـها همچنین درون بیـانیـه خود نوش��ته اند کـه «رهبری سبز درون غیـاب آقایـان و و خاتمـی بـه خارج از کشور منتقل خواهد شد.» محسن مخملباف درون گفت وگویی کـه با رادیوفردا انجام داد درون پاس��خ بـه این پرسش کـه آیـا دستگیری های روز سه شنبه و مـهروموم دفاتر مـهدی دلیل صدور چنین اطاعیـه ای بوده هست گفت: «خبرهای دقیقی بـه دست ما رسیده هست که آنـها قصد دس��تگیری رهبران سبز را دارن��د و پیش از این هم یک بار که تا پای دستگیری رهبران پیش رفتند، اما واکنش مردم باعث شد که تا دست نگهدارند.» روز سه شنبه درون اقداماتی هماهنگ و با حکم دادس��تانی جدید تهران، ماموران دادستانی تهران ابتدا بـه دفتر کمـیته پیگیری امور بازداشت شدگان رفتند و تمام اسناد و مدارک موجود درون آن را ضبط د و در پی آن نیز دفتر مـهدی مـهروموم و سردبیر س��ایت حزب اعتماد ملی بازداشت شد. که تا شب مرتضی الویری از مشاوران ارش��د مـهدی کروب��ی و عضو این کمـیته و همچنین علیرضا بهش��تی، مس��ئول کمـیت��ه و مش��اور ارش��د مـیرحسین موس��وی، نیز بازداشت شدند. همچنین دفتر انجمن دفاع از زندانیـان نیز مـهروموم شد. محسن مخملباف درون بخش دیگری از گفت وگوی خود ب��ا رادیوفردا دلیل چنی��ن اقدامات��ی را «نگرانی بخش هایی از س��پاه» عنوان کرد و گفت: «اصل قضیـه این هست که درون حال حاضر سپاه بـه عنوان قدرت درون دست استبداد، نگران این موضوع ش��ده کـه آقای خامن��ه ای یـا حتی احمدی نژاد بخواهند بـه همان شیوه گذشته کـه س��عید امامـی را قربانی د، به منظور این کـه اصل قضیـه را مخدوش کنن��د، تعدادی را قربانی کنند.» وی افزود: «به همـی��ن دلیل آنـها بـه دنبال از بین بردن اس��ناد و مدارک هستند و هر جا کـه حمله مـی کنند درون پی بـه دست آوردن اسنادی هستند ک��ه درون دس��ت س��ران اصاحات است.» محس��ن مخملباف با تاکید بر این کـه «بخش��ی از س��پاه ک��ه نگران قربانی شدن اس��ت فکر مـی کند با دستگیری نزدیکان و بعد خود مـی تواند این غائله را بخواباند» گفت: «این درون حالی هست که رهبری با مردم است.» ای��ن کارگ��ردان سرش��ناس و از حامـیان مـیرحسین درون دوران انتخاب��ات یـادآور ش��د: «آنـها فکر مـی کنند با دستگیری ها هم مـی توانند جلوی تجمع روز قدس را بگیرند و هم درون مذاکرات بین المللی کـه به آن دل خوش کرده اند بـه دنیـا بگویند کـه اوضاع آرام شده است.» وی درون مورد ای��ن کـه منظور بیـانیـه اخی��ر از انتقال رهب��ری بـه خ��ارج چیس��ت گف��ت: «رهبری جنب��ش درون دس��ت مردم اس��ت و آنـها هس��تند کـه تصمـیم مـی گیرند چه کار کنند و وقتی اقدامـی جدی مـی شود موس��وی و بـه آن مـی پیوندند.» محسن مخملباف با تاکید بر این کـه «هر��ی کـه سرباز هست رهبر آن هم هس��ت» گفت: «اما درون لحظه آخر یک صدای واحد لازم هست که این صدای ملی را بلندتر کند و معن��ای رهب��ری درون خارج چیزی جز حمایت از رهبران داخلی نیست.» وی اف��زود: «ب��ا چنی��ن اقدام��ی، این تص��ور را ک��ه اس��تبداد فکر مـی کن��د مـی تواند با دس��تگیری ها ای��ن هماهنگی را قط��ع کند باطل مـی کنیم.» محس��ن مخملباف تاکید کرد کـه «رهب��ری درون خ��ارج فقط یک س��خنگو خواهد بود و وظیفه هماهنگ��ی را ب��ر عه��ده» خواهد داشت. درون س��ه م��اه گذش��ته و پ��س از برگ��زاری انتخاب��ات ریـاس��ت جمـهوری دوره دهم، اعتراض ها و تجمع های فراوان��ی درون ایران روی داده هست که درون طی آنـها ده ها نفر از روزنامـه نگاران و فعالان سیـاسی و مردم عادی از سوی مقامات نظامـی امنیتی بازداشت شدند و ده ها نفر نیز کشته شدند. مـهدی و مـیرحسین دو نام��زد اصاح طل��ب انتخابات بودند کـه روند برگزاری انتخابات را هم��راه با «تقلب های گس��ترده» اعام د و دولت برآمده از آن را «نامشروع» دانستند. س�ازمان‌مجاهدی�ن‌ انقلاب‌ اس�لامـی‌ از‌ آقای‌ لاریجانی‌ خواس�ته‌اس�ت‌ت�ا‌چنانچه‌ در‌خ�ود‌ت�وان‌رویـارویی‌با‌ اقدامات‌خود‌سر‌را‌نمـی‌بیند،‌ از‌ریـاس�ت‌قوه‌قضائیـه‌کناره‌ گیری‌کند. صادق‌لاریجانی‌ادعای‌تقلب‌ در‌انتخابات‌را‌«واهی»‌خواند ب��ی ب��ی س��ی - آی��ت الله صادق لاریجان��ی درون صریح تری��ن موضع گیری خود بعد از انتصاب بـه ریـاس��ت قوه قضاییـه، اعتراض ها بـه نتایج انتخاب��ات را «ادعای واهی تقل��ب» خوان��د و آن را ب��ه افراد قانون گریز نسبت داد. صادق لاریجانی درون نخستین جلسه مسئولان عالی قضایی رو چهارشنبه گف��ت: «متاس��فانـه قانون گریزی و قانون ش��کنی قبح خود را از دست داده هست و دیدیم کـه در حوادث بعد از انتخابات قانون گریزی چگونـه منش��ا این حوادث و موجب بروز تخلفات و هزینـه های بس��یـار به منظور نظام اسامـی شد.» ص��ادق لاریجانی یک روز بعد از دس��تگیری علیرضا بهشتی، مشاور ارشد مـیرحسین ، و مرتضی الویری، مشاور ارشد مـهدی ، ضمن ای��ن کـه اعت��راض بـه نتیجه انتخابات را موهوم دانسته بـه وقوع «بعضی تخلفات» درون روزهای بعد از 22 خرداد نیز اذعان کرد. رئیس قوه قضاییـه گفت: «متاسفانـه درون جریـان حوادث بعد از انتخابات با ادعای واهی تقلب درون انتخابات، عده ای تاش د از مدار قانون بگریزند. البته درون مق��ام برخورد با آشوب ها نیز بعضا تخلفاتی روی داد و بعضی تخلفات درون بازداشتگاه ها بـه حیثیت نظام لطمـه وارد کرد کـه این موارد با دقت و جدیت درون دستگاه قضایی درون حال رسیدگی است.» ص��ادق لاریجانی اف��زود کـه افراد مختل��ف نباید خ��ود را از چش��م ناظران دور ببینند و دستگاه قضایی هم بایس��تی ب��ا مختلف��ان برخورد قانونی کند. س��خنان آقای لاریجانی درون حالی ای��راد مـی ش��ود کـه روز گذش��ته گزارش ش��د کـه اشخاصی بـه دفتر کمـیته پیگیری بازداش��ت شدگان و آس��یب دیدگان حوادث بعد از انتخاب��ات حمله د و اس��ناد و مدارک مربوط بـه نح��وه برخورد ماموران دولتی با معترضان از جمله موارد ش��کنجه و قت��ل و آزارهای جنس��ی درون بازداشتگاه ها را با خود بردند. بـه گفت��ه علیرضا بهش��تی، نماینده مـیرحس��ین موس��وی و رئیس این کمـیته، قرار بود دادستانی افرادی را به منظور آگاه شدن از اطاعات مربوط بـه قربانی��ان حوادث اخی��ر بـه دفتر کمـیته اع��زام دارد اما ماموران بعد از ورود بـه این محل، ظاهرا با مجوز دادستانی بـه ضبط اسناد و مدارک مبادرت د. کمـیته پیگیری توسط آقای و مـهدی تش��کیل شده بود و پیش��تر، اس��امـی هفت��اد و دو تن از قربانیـان خش��ونت ه��ای بعد از انتخابات را انتشار داده و گفته بود کـه احتمال دارد خانواده های شمار دیگ��ری از قربانیـان ای��ن حوادث از بیم برخورد مقام��ات دولتی، از مراجعه ب��ه این کمـیته خ��ودداری کرده باشند روز گذشته، آقای بهشتی و همچنین مرتض��ی الوی��ری، نماین��ده آقای درون کمـیته توس��ط ماموران دولتی بازداشت شدند و دفتر مـهدی ، دبیرکل حزب اعتماد ملی، هم بسته شد. آقای شخصا پیگیری موارد تجاوز بـه بازداشت شدگان را برعهده گرفته و اخیرا گزارش��ی درون چن��د مورد را به منظور بررس��ی درون اختیـار قوه قضائیـه قرار داده بود. چن��د ت��ن از مقام��ات جمـهوری اس��امـی که تا کنون وق��وع تخلفاتی درون بازداش��تگاهها را ن��ا محتم��ل ندانسته اند و برخی دیگر، برخورد خش��ونت آمـیز و قتل معترضان درون جریـان تظاهرات خیـابانی را بـه خود تظاهرکنندگان نسبت داده اند. اخیرا س��ازمان مجاهدین انقاب، از تش��کل های معت��رض بـه نتیجه انتخابات، درون نامـه سرگش��اده ای بـه صادق لاریجان��ی، ضمن اعتراض بـه آنچه کـه برخوردهای غیرقانونی دانسته، بـه او توصیـه کرد کـه اگر درون خود توان مقابله با اینگونـه اقدامات را نم��ی بیند، از ق��وه قضائیـه کناره گیری کند. ص��ادق لاریجانی اخیرا بـه س��مت رئیس قوه قضائیـه منصوب شده و به برخی تغییرات درون سمت های مـهم این قوه مبادرت ورزیده است. آقای لاریجانی از جمله، غامحسین محسنی اژه ای را، کـه تا چند هفته بع��د از انتخابات همچنان س��مت وزیر اطاعات را برعهده داشت، بـه سمت دادستان کل کشور کرده و دادستان تهران را تغییر داده است. برخ��ی از گمانـه زنی ه��ا حاکی از آن بود کـه با کنار گذاش��تن سعید مرتض��وی از دادس��تانی ته��ران، آیت الله صادق لاریجانی رویکردی مایم ت��ر درون قوه قضایی��ه را حاکم خواهد کرد ص��ادق لاریجان��ی هنگام��ی از «ادعای واهی تقل��ب» درون روزهای بعد از انتخابات سخن مـی گوید کـه هم اکنون ده ها تن از اصا ح طلبان و روزنامـه نگاران بـه اتهام تشکیک درون انتخابات و تاش به منظور «انقاب مخملی» درون زندان بـه سر مـی برند و مـیرحسین و مـهدی نیز همچنان بر باطل بودن انتخابات پافشاری مـی کنند. ق��وه قضایی��ه جمـهوری اس��امـی تاکنون چه��ار نوبت از محاکمات موس��وم بـه «کوت��ادی مخملی» را برگزار کرده است. احزاب و گرو ه های اصاح طلب، شماری از مراجع بلندپایـه، و برخی از سازمان های بین المللی برگزاری این محاکم��ات را محکوم کرده و آن را مغایر با قانون دانسته اند. صادق‌لاریجانی‌هنگامـی‌‌از‌«ادعای‌واهی‌تقلب»‌در‌روزهای‌ پس‌از‌انتخابات‌س�خن‌مـی‌گوید‌که‌هم‌اکن�ون‌ده‌ها‌تن‌از‌ اصلا‌ح‌طلبان‌و‌روزنامـه‌نگاران‌به‌اتهام‌تشکیک‌در‌انتخابات‌و‌ تلاش‌برای‌«انقلاب‌مخملی»‌در‌زندان‌به‌سر‌مـی‌برند 61 619002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻣﻼﻙﺍﻣﻴﺮ ﺛﻘﻔﻲ 7731-756 )406( moc.emohsrima.www moc.emohsrima@rima fiahgaS rimA 7731.756.406 :lleC ﺷﺮﻛﺖ tseBeThrevuocnaV ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ: ﻃﺮاﺣﻰ ﻭ ﺑﺮﻧﺎمـه ﻧﻮﻳﺴﻰ ﻭﺏ ﺳﺎﻳﺖ درون ﺳﻄﺢ ﺣﺮﻓه اﻯ ﭼﺮﺍ ﺍﻛﺜﺮ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎﻯ ﻣﻮﻓﻖ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻭﺏ ﺳﺎﻳﺖ ﺷﺨﺼﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭﺏ ﺳﺎﻳﺖ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ: 1( ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺍﻯ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺩﻫﻴﺪ. 2( ﻓﺮﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻛﻨﻴﺪ. 3( ﻧﺎﻡ ﺷﺮﻛﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ dnarB ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ. dnarB ﺭﻭﺷﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻣﺸﺘﺮﻯ ﺍﺯ ﻛﺎﻻ، ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻳﺎ ﺳﺮﻭﻳﺲ ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻄﻠﻊ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ. 4( ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﻰ noitatupeR، ytilibisiV ﻭ lareffeR ﺷﺮﻛﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺩﻫﻴﺪ. 5( ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮﻯ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﺪ. 6( ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎﻥ، ﺑﺎﺯﺩﻳﺪﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻰ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻛﻨﻴﺪ. ﺟﻬﺖ مﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﻮدﻥ ﻧﻤﻮﻧه ﻫﺎﻯ اﻳﺠﺎد ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺮﻛﺖ مﺎ ﺑه ﺁدرﺱ زﻳﺮ مﺮاﺟﻌه ﻛﻨﻴﺪ: ngisedbew/moc.tsebehtrevuocnav.www//:ptth درون ﺿﻤﻦ مﻰ ﺗﻮاﻧﻴﺪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎرﻩ ﺗﻠفﻦ ﻫﺎﻯ ﺫﻳﻞ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘه ﻭ از ﺳﺮﻭﻳﺲ مﺸﺎﻭرﻩ راﻳﮕﺎﻥ اﻳﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻬﺮﻩ مﻨﺪ ﺷﻮﻳﺪ: 4055-992 )406( ﻭ 1565-688 )877( ﻧحﻮﻩ ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﻘﺪﻯ ﻭ ﻳﺎ اﻗﺴﺎﻃﻰ پاسخ‌منفی‌خامنـه‌ای‌به‌آیت‌الله‌صافی‌گلپایگانی؛ ‌پشیمانی‌آیت‌الله‌نوری‌همدانی‌از‌ارسال‌پیـام‌تبریک ‌به‌احمدی‌نژاد موج سبز آزادی - درون ادامـه رایزنی ها و تحرکات مراجع درون قم علیـه دولت کودتا، خبر مـی رس��د کـه آیت الله پاس��خ تندی بـه اعتراض اخیر آیت الله صافی گلپایگانی داده و ایشان را تلویحا از دخالت درون امور حکومتی منع کرده است. همزمان برخ��ی از مراجع قم نیز خواس��تار سفر آیت الله سیستانی بـه ایران به منظور رایزن��ی نزدی��ک با دیگ��ر مراجع شده اند و آیت الله نوری همدانی هم از ارسال پیـام تبریک بـه احمدی نژاد ابراز پشیمانی کرده است. «م��وج س��بز آزادی» پی��ش از این گ��زارش داده ب��ود ک��ه مراج��ع سرشناس قم از طیف های مختلف، رایزنی های��ی را ب��رای رس��یدن بـه موضع مشترک علیـه دولت کودتا آغ��از کرده اند. هرچن��د مراجع و علم��ای اص��اح طل��ب همچون حضرات آی��ات منتظری، صانعی، طاه��ری و بیـات زنجان��ی پیش از ای��ن بـه صراحت یـا بـه طور تلویحی دولت کودتایی دهم را نامش��روع خوانده بودند، چندی پیش برخی مراجع س��نتی همچ��ون حضرات آیـات سیستانی، صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی نیز تهدید د کـه در صورت معرف��ی وزیر زن، عدم مشروعیت دولت را اعام خواهند کرد. درون ای��ن مـی��ان گزارش های جدید نشان مـی داد کـه برخی مراجع و علم��ای منتق��د دیگ��ر از جمله حض��رات آیـات ش��بیری زنجانی، وحید خراس��انی، ج��وادی آملی، گرامـی، علوی گرگان��ی، امـینی و ... نیز با ش��رایطی حاض��ر بـه اعام عدم مشروعیت دولت احمدی نژاد شده اند. اکنون خبرهای ت��ازه حاکی از آن اس��ت کـه آیت الله بـه رغم رایزنی های صورت گرفته از طریق شیخ محمد یزدی با برخی مراجع، نتوانسته ایشان را از موضع مخالفت ب��ازدارد و فضای بحث بین آنـها بـه تندی گراییده است. ب��ر اس��اس یک��ی از گزارش های موجود، آیت الله صافی گلپایگانی بـه رهبر نظام نامـه ای فرس��تاده هست که درون آن استدلال فقهی وی درون نفی ولایت زن بر مرد، مطرح شده است. اما آیت الله درون پاسخی کـه توسط یکی از نزدیکانش بـه دست آی��ت الله صاف��ی درون قم رس��یده، تصریح کرده اس��ت کـه ولایت درون جمـهوری اس��امـی تنـها بر عهده ی ولی فقیـه اس��ت و دیگر مقامات از جمله رئیس جمـهور و وزرا و غیره همگی کارگزاران نظام اس��امـی هستند. بـه گ��زارش «م��وج س��بز آزادی» همزمان گزارش ش��ده اس��ت کـه پ��س از رایزنی های آیت الله صافی با آیـات صانع��ی و مکارم، آیت الله ن��وری همدانی بـه دی��دار وی رفته و ضمن درخواس��ت انص��راف از واکنش تن��د درون برابر دولت فعلی، اعتراف کرده اس��ت کـه نزدیکان دول��ت به منظور گرفتن پیـام تبریک بـه احمدی ن��ژاد، او را فریب داده اند و از ارس��ال پی��ام تبریک بـه رئیس دولت پشیمان است. آیت الله ن��وری همدان��ی کـه تنـها مرجعی ب��ود کـه برای احمدی نژاد پیـام تبریک فرستاد، خبر داده هست که نزدیکان دولت با بیـان اینکه «چند تن دیگر از مراجع نیز قصد صدور پیـام تبریک دارند و بهتر هست شما اولین نفر باشید»، از ام تبریک گرفته اند؛ درون حالی کـه تا همـین حالا نیز حت��ی یک نف��ر از مراجع نـه بـه احمدی نژاد پیـام تبریک گفته و نـه با او دیدار کرده اند. گزارش منب��ع موثق دیگری از قم، حاکی از آن هست که درون دیدارهای اخیر برخی مراجع، موضوع دعوت از آیت الله سیس��تانی به منظور س��فر بـه ای��ران و رایزنی نزدیک با ایش��ان مطرح شده و مورد استقبال آقایـان مراجع قرار گرفته است. آی��ت الله سیس��تانی ک��ه همچون آیت الله شبیری زنجانی بیش از هر چیز، نسبت بـه سرکوب های اخیر درون ایران معترض است، این اعتراض را از طریق آقای شـهرستانی، نماینده ی خود درون ایران، بـه مراجع و نیز برخی از مقامات نظام منتقل کرده است. این منبع موث��ق نزدیک بـه آیت اله سیس��تانی، بـه «موج س��بز آزادی» گفت: «با فجایع بع��د از انتخابات، س��ؤالات جدی مـیان مراجع تقلید ایجاد شده هست که دیدارهای آنان به منظور بررسی وضعیت جاری کشور و یـافتن پاسخ این سؤال هاست.» وی یکی از م��وارد مورد بحث درون هم��ه ی این جلس��ات را «بررس��ی نحوه ی دعوت از آیت الله العظمـی سیس��تانی، مرجع عالیق��در جهان تش��یع» عنوان کرد و افزود: «به نظر مـی رس��د ب��ا بی اعتنایی هایی کـه از س��وی حاکمـی��ت بـه نظ��ر مراجع مـی ش��ود، لازم اس��ت همبستگی بیشتری ایجاد شود کـه در این راستا برنامـه ی دعوت از آیت الله العظمـی سیستانی به منظور سفر بـه ایران درون حال پیگیری است.» گزارش‌تلویزیون‌ایران‌از‌بازداشتگاه‌کهریزک بی ب��ی س��ی - تلویزی��ون دولتی ایران درون گزارش��ی درون باره آن چه رسیدگی بـه پرونده متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک نامـیده است، جزیی��ات ت��ازه ای از برخ��ورد با معترضان بعد از انتخابات را اعام کرده است. بخ��ش عم��ده ای از گ��زارش تلویزیون ایران درون برگیرنده مطالبی بر علیـه معترضان وانی هست که درون دادگاه ه��ای پ��س از انتخابات اعترافات آن ها از تلویزیون پخش شده است. درون بخش هایی از گزارش از زندانی ش��دن حداقل 541 نفر از معترضان درون یک بند زندان بـه وسعت 0٧ متر و ضرب و شتم بازداشت شدگانی خبر داده هست که با حکم قضایی چند قاضی انجام گرفته است. ای��ن اولی��ن بار اس��ت ک��ه دولت ایران جزییـات ش��رایط بازداشتگاه کهری��زک را اعام مـی کند کـه بنا بر گزارش تلویزیون ایران درون سوله هایی درون پادگانی درون جنوب تهران واقع شده است. گزارش تلویزیون ایران از نظر شکل و مطالبی کـه مطرح ش��د ش��باهت زیـادی بـه گزارش هایی داشت کـه معمولا درون دستگاه های امنیتی تهیـه مـی ش��ود و برای پخش درون اختیـار تلویزیون قرار مـی گیرد. درون این گزارش یک��ی از مصاحبه ش��وندگان رییس بازرسی نیروی انتظام��ی بود ک��ه بـه نام لش��کری معرفی ش��د . بنا بر گفته های آقای لشکری عمده بازداشت شدگان درون روز 81 تیرماه دستگیر شده اند کـه 541 نفر بوده ان��د و 01 نفر از آنان دانشجو بوده اند. بازداشت شدگان درون اعتراضات حیـابانی بـه همراه 52 نفر از گروهی ک��ه اراذل و اوباش نامـیده شده اند درون یک بند 0٧ متری نگهداری شده اند. آق��ای لش��کری ب��ه ش��رایط ب��د بازداش��تگاه، شرایط بد بهداشت و شرایط بد غذا اشاره مـی کند. با وجود آن کـه اس��ماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامـی پیش از این گفته بود کـه تنبیـه درون کهریزکی را نکشته اس��ت درون گزارش تلویزیون ایران فردی بـه نام کامرانی از کشته شدن یکی از بستگان اش مـی گوید درون این گزارش گفته نمـی شود کـه آقای کامرانی پدر محمد کامرانی یکی از معترضان بازداشت شده درون حوادث اخیر است. برخی از بازداش��ت شدگان کـه در گ��زارش تلویزیون ای��ران با آن ها مصاحبه ش��ده هست مـی گویند کـه از ط��رف یک نـهاد امنیتی بـه آن ها زنگ شده و خواس��ته شده کـه در این روز خاص بـه محلی کـه نام نمـی شود بیـایند که تا به شکایت آن ها رسیدگی شود. بازداش��ت ش��دگانی کـه با آن ها گفت وگو ش��ده هست به مواردی از ضرب و شتم و برخورد زننده درون بازداشتگاه اشاره کرده اند. مقامات درون گزارش مـی گویند کـه تنـها 811 نفر از بازداش��ت شدگان ب��رای تقاضای رس��یدگی مراجعه کرده اند اما اشاره ای بـه سرنوشت ٧2 نفر دیگر نمـی شود. بنا ب��ر گفته های مقام��ات، درون این گ��زارش ب��ه 811 نف��ر از مراجعه کنندگان 89 مـیلیون تومان خسارت پرداخت ش��ده اس��ت و 56 نفر بـه بیمارستان های امام خمـینی تهران و شـهید مدنی کرج معرفی شده اند. درون مصاحبه ای گفته مـی ش��ود کـه ب��رای آموزش و تحصی��ل ٧3 نفر اقدام ش��ده و در باره اشتغال 32 نفر هم اقدام ش��ده اس��ت. درون گزارش هیچ اشاره ای بـه علت معرفی 56 نفر بـه بیمارستان بعد از گذشت چندین هفته و زمان آزاد شدن بازداشتی ها نمـی شود. گزارش‌تلویزیون‌ایران‌از‌نظر‌شکل‌و‌مطالبی‌که‌مطرح‌شد‌شباهت‌ زیـادی‌به‌گزارش‌هایی‌داش�ت‌که‌معمولا‌در‌دستگاه‌های‌امنیتی‌ تهیـه‌مـی‌شود‌و‌برای‌پخش‌در‌اختیـار‌تلویزیون‌قرار‌مـی‌گیرد. خبر داده هست که با حکم قضایی بازداش��ت ش��دگانی کـه با آن ها نامـیده شده اند درون یک بند 0٧ متری 71 719002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ytlaeR tsaoC tseW puorG nottuS ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺳﺎﺯﻧﺪﮔﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ teertS HT91 W 012 teertS HT91 W 602 009.945$ 009.945$ 009.973$ revuocnaV htroN ,.dR yellaV nnyL 1111-204 ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻤﻴﺰ ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﻯ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺍﺯ ﻛﻮﻫﺴﺘﺎﻥ، ﺳﻘﻒ ﺑﻠﻨﺪ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ، 2 ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﺳﺮﭘﻮﺷﻴﺪﻩ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻪ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﻣﺮﻛﺰ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻛﻠﻴﻪ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺭﻓﺎﻫﻰ GNITSIL WEN 009.987$ revuocnaV htroN ,.tS ht4 tseW 272-3 ﺗﺎﻭﻥ ﻫﺎﻭﺱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺷﻴﻚ، ﺳﻪ ﻃﺒﻘﻪ، ﺳﻪ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 5/2 ﺳﺮﻭﻳﺲ ﺣﻤﺎﻡ، ﻛﻔﭙﻮﺵ ﭼﻮﺑﻰ،ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ ﮔﺎﺯﻯ، ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﺳﺮﭘﻮﺷﻴﺪﻩ، ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﮔﺮﺍﻧﻴﺖ ﺩﺭﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ، ﺍﺳﺘﻴﻨﻠﺲ ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺍﭘﻼﻳﻨﺴﺲ dedulcnI TSG 4-2 yadnuS ESUOH NEPO 009.913$ ﺩﻓﺘﺮ ﺗﺠﺎﺭﻯ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﻧﻮﺭﺕ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ، 528 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ، ﺑﺎ ﻗﺴﻤﺖ ﭘﺬﻳﺮﺵ، ﻗﻴﻤﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻝ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬﺍﺭﻯ، ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺳﺎﻟﻴﺎﻧﻪ 00063 ﺩﻻﺭ 000.994$ ,evA eladsnoL 513 eladsnoL rewoL teertS HT91 W 012 teertS HT91 W 602 009.945$ 009.945$ ﺗﺎﻭﻥ ﻫﺎﻭﺱ ﺩﻭﻃﺒﻘﻪ، ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 5/1 ﺳﺮﻭﻳﺲ ﺣﻤﺎﻡ، ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻣﻼ ﻧﻮ، ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﮔﺮﺍﻧﻴﺖ، ﻛﻔﭙﻮﺵ ﻟﻤﻴﻨﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺮﻏﻮﺏ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ ﮔﺎﺯﻯ، ﺣﻴﺎﻁ ﺧﺼﻮﺻﻰ، ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻪ ﻛﻮﻛﻴﺘﻼﻡ ﺳﻨﺘﺮ ﻭ ﻛﻠﻴﻪ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ maltiuqoC ,.tS nosnhoJ 5321-33# 4-2 yadnuS ESUOH NEPO tnemtnioppa yb NEPO 008.453$ مجاهدین‌انقلاب‌خواستار‌شکستن‌سکوت‌ رییس‌قوه‌قضاییـه‌شد رادیو ف��ردا - س��ازمان مجاهدین انقاب اس��امـی روز س��ه شنبه درون نامـه ای سرگشاده بـه آیت الله صادق لاریجانی، رییس جدید قوه قضائیـه، درباره پیـامدهای س��کوت وی درون قب��ال برخورده��ای «غیرقانونی و تحری��ک آمـیز» با منتق��دان دولت هشدار داده است. س��ازمان مجاهدین انقاب درون این نامـه با اشاره بـه بازداشت یک روزه عاطف��ه ام��ام، فرزند ج��واد امام از اعضای بازداش��ت شده مجاهدین انقاب، و رها وی درون اطراف آرام��گاه آیت الله خمـینی توس��ط افراد مسلح پرسیده هست که آیـا این اقدام پیـامـی به منظور رییس جدید قوه قضاییـه است. س��ازمان مجاهدین انقاب درون نامـه خود بـه رییس جدی��د قوه قضاییـه آورده اس��ت: «آی��ا این اق��دام درون کنار دیگر اقدامات و اظهارات غیر قانونی و تحری��ک آمـیز، همزمان با آغاز بـه کار ش��ما و وعده سامان بـه این مخروبه و نیز اظهارات دادس��تان جدید مبنی ب��ر برخورد قاطع با دس��تگیری های خودسرانـه نوعی گربه را س��ر حجله کشتن و پیـامـی بـه شما است». بنا بر گزارش رسیده از ایران، عاطفه امام، نوزده ساله، روز یکشنبه بعداز ظهر درون خیـابان طالقانی بازداش��ت شده و پس از 42 ساعت بازجویی مداوام درون جنوب تهران رها ش��ده است. س��ازمان مجاهدی��ن انق��اب مـی گوید: عاطفه امام توسط نیروهای مس��لح «ربوده» شده و در بازجویی تحت فشار بوده که تا به «داشتن روابط نامشروع با برخی فعالان سیـاسی درون بند اعتراف» کند. جواد ام��ام از اعض��ای مجاهدین انقاب همراه با صدها فعال سیـاسی دیگ��ر بع��د از انتخابات ریـاس��ت جمـهوری بازداشت شد و همچنان درون زندان بـه سر مـی برد. توان‌مقابله‌با‌«قانون‌شکنی» سازمان مجاهدین انقاب اسامـی با اشاره بـه رویدادهایی چون حمله بـه کوی دانش��گاه درون سال 8٧31 و همچنین بازداش��تگاه کهریزک از آقای لاریجانی خواس��ته اس��ت که تا چنانچه درون خ��ود توان رویـارویی با این گونـه اقدام��ات را نمـی بیند، از ریـاس��ت قوه قضائیـه کن��اره گیری کند. س��ازمان مجاهدین انقاب نوشته اس��ت: «اگر درون خود ای��ن توان را مـی بینید کـه به این قانون شکنی ها و رفتارهای گس��تاخانـه و اقدامات و اظهارات��انی کـه به پشتوانـه قدرت و اسلحه پرده دری مـی کنند و شرم و خجالت به منظور نظام باقی مـی گذارند، پای��ان دهید، بمانید و اگر درون خود چنین توانی نمـی بینید لباس علم و دیـانت را بـه ننگ تحمل چنین جنایـاتی آلوده نسازید.» سازمان مجاهدین انقاب همچنین بـه اتفاقات دوران رییس س��ابق قوه قضاییـه اش��اره کرده و نوشته است: «پیش از ش��ما آیت الله شاهرودی نیز همـی��ن راه را رفتند و در نـهایت چنان ش��د کـه در کوی دانش��گاه جوانان مردم را از بالای ساختمان بـه بیرون پرتاب د و چشمشان را از حدقه درون آوردند و زشت ترین و کثیف ترین جنایـات درون بازداشتگاه هایی نظی��ر کهری��زک رخ داد و ایشان یـا خبر نداشتند و یـا مـی دانستند و مجبور بـه سکوت بودند.» مجاهدین انقاب همچنین احتمال داده هست که اقدامـی چون «ربودن عاطف��ه امام» هش��داری بـه منتقدان دولت محمود احمدی نژاد باشد کـه در صورت ادامـه مخالفت «مسالمت امـیز»، خان��واده های آنـها نیز امنیت نخواهند داشت. دادستانی‌تهران‌ دفتر‌انجمن‌دفاع‌ از‌حقوق‌زندانیـان‌ را‌پلمپ‌کرد بی بی س��ی - ماموران دادستانی ته��ران با مراجعه ب��ه دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیـان درون تهران این دفتر را پلمپ د. صالح نیکبخت، سخنگوی انجمن دفاع از حقوق زندانیـان درون گفتگو با بی بی س��ی فارس��ی گفت کـه حدود س��اعت ٧ عصر دوش��نبه، پنج نف��ر از ماموران دادس��تانی با درون دست داش��تن حکم بازرسی و پلم��پ دفتر وارد آن ش��دند و تمام اس��ناد و مدارک و کتاب ها و کامپیوترهای موجود درون آن را بعد از صورت جلس��ه ، با خود بردند.به گفته وی، این کار درون حض��ور محمد ج��واد مظفر، نائب رئی��س هیـات مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیـان انجام شد. صالح نیکبخ��ت مـی گوید کـه از پلمت شدن انجمن دفاع از حقوق زندانیـان متعجب هست چرا کـه به گفت��ه او، این انجمن اساس��ا کار سیـاسی نمـی کند. وی افزود : انجمن دفاع از حقوق زندانیـان بیشتر از زندانیـانی کـه اتهام های عادی دارن��د و نـه از زندانی های سیـاسی دفاع کرده است. ای��ن درون حالیس��ت ک��ه ماموران دادس��تانی ته��ران دفت��ر مـهدی ، نامزد معت��رض بـه نتیجه انتخابات ریـاس��ت جمـه��وری و همچنی��ن دفتر ح��زب وی یعنی ح��زب اعتم��اد مل��ی را پلمب و س��ردبیر س��ایت ای��ن ح��زب را بازداشت کرده اند. دیدار‌دانشجویـان‌قبول‌نشده‌در‌دانشگاه‌ با‌نمایندگان‌مجلس تعدادی از دانش��جویـان معترض بـه عدم قبولی شان درون دانشگاه با وجودب رتبه های بالا درون کنکور کارشناسی ارشد درون ایران روز سه شنبه ٧1 شـهریور با عده ای از نمایندگان مجلس دیدار د. خبرگزاری کار ایران، ایلنا خبر داده اس��ت کـه این دانشجویـان با سعدالله نصیری و محمدرضا خباز، نمایندگان زنجان و کاشمر گفت و گو د و خواهان بررسی و مشخص شدن دلایل این اقدام شدند. محمدرضا خباز گفته هست که کمـیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بـه زودی با حضور این معرضان جلسه ای برگزار خواهد کرد. مراسم‌بزرگداشت‌ آیت‌الله‌طالقانی‌هم‌لغو‌شد به منظور نخستین بار درون سی سال گذشته مراسم سالگرد درگذشت آیت الله محمود طالقانی لغو شده است. منابع خبری ایران بـه نقل از خانواده آیت الله طالقانی گزارش د کـه مقامات دولتی مراسمـی را کـه قرار بود طبق معمول سی سال گذشته بـه مناسبت س��الگرد درگذشت آیت الله طالقانی توس��ط خان��واده او درون حسینیـه ارش��اد برگزار شود ممنوع کرده اند. قرار بود این مراسم روز چهارشنبه این هفته برگزار ش��ود اما ظاهرا بر خاف سال های قبل، دولت اجازه برگزاری این مراسم را نداده است. درون روز چهارشنبه، از طرف مقامات حکومتی مراسمـی بـه یـادبود محمود طالقانی درون مس��جد هدایت برگزار مـی شود اما خبرگزاری ایلنا بـه نقل از اعظ��م طالقانی، دخت��ر آیت الله طالقانی، گفته هست که این مراسم ارتباطی با خانواده طالقانی ندارد. ب��ه نظر مـی رس��د ک��ه ممانعت از برگزاری این مراس��م هم ناشی از نگرانی دولت از اجتماع معترضان بـه نتیج��ه انتخابات بح��ث برانگیز ریـاست جمـهوری و نحوه برخورد دولت با تظاهرات اعتراضی باشد. درون روزهای اخیر، چند مراسم عبادی و مذهبی دیگر نیز بـه دستور مقامات دولتی و ظاهرا بـه دلیل همـین نگرانی لغو شده است. از جمله، مراسم معمول دعای شب های قدر درون آرامگاه آیت الله روح الله خمـینی بـه خاطر مخالفت مقامات دولتی با حضور سخنرانان و مجریـانی مانند اکبر هاشمـی رفسنجانی، محمد خاتمـی و علی اکبر ناطق نوری، درون سال جاری برگزار نمـی شود. برخی منابع گفته بودند کـه احتمال دارد صده��ا هزار نف��ر از مخالفان دولت درون این مراسم شرکت کنند کـه ب��رای مقام��ات حکومتی قابل قبول نبوده است. از دیگر مراس��م دیگری کـه گفته ش��ده بـه دلی��ل نگران��ی از حضور مخالفان دولت و فشار مقامات لغو شده یـا تغییر یـافته مـی توان بـه تغییر محل برگ��زاری نماز عی��د فطر از مصای بزرگ تهران بـه دانش��گاه تهران، خودداری آقای ناطق نوری از حضور درون مراس��م احیـا درون قم و لغو مراس��م یـادبود علی قدوس��ی، دادستان پیشین انقاب کـه در سال 0631 ترور شد، اشاره کرد. برخی گ��زارش ه��ا از ممنوعیت برگزاری مراسم احیـا درون چند محل دیگ��ر از جمله حرم عبدالعظیم درون شـهر ری هم حکایت دارد. هنوز مقامات دولتی درون مورد محم�ود‌ طالقانی‌ در‌س�ال‌ 8531‌به‌عن�وان‌اولین‌امام‌ جمعه‌ تهران‌منصوب‌ش�د‌و‌ در‌ش�هریور‌ماه‌همان‌س�ال‌ درگذشت. این هفته برگزار ش��ود اما ظاهرا بر خاتمـی و علی اکبر ناطق نوری، درون ادامـه‌در‌صفحه‌03 81 819002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺳﻪ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 2 ﺣﻤﺎﻡ، ﻛﺎﻣﻼ ﻧﻮ، ﺣﺪﻭﺩ 0041 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ، ﻃﺒﻘﻪ 93، ﺩﺭ ﻛﻮﻛﻴﺘﻼﻡ ﺳﻨﺘﺮ ﻛﻮﻛﻴﺘﻼﻡ 000،915 ﺩﻻﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﻭ ﻃﺒﻘﻪ، 3 ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺎﻻ، ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺎ ﺳﺮﻭﻳﺲ ﻭ ﺩﺭﺏ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﻭ ﺣﻴﺎﻁ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻣﻴﻮﻩ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺩﺭ ﭘﻮﺭﺕ ﻛﻮﻛﻴﺘﻼﻡ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ، ﺣﺪﻭﺩ 001 ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ، ﺿﻠﻊ ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﻰ، ﻃﺒﻘﻪ 81، ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺟﺎﺭﻩ، ﺭﻭﺑﺮﻭﻯ ﻛﻮﻛﻴﺘﻼﻡ ﺳﻨﺘﺮ ﺗﺎﻭﻥ ﻫﺎﻭﺱ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ، 2 ﺣﻤﺎﻡ، ﺩﻭ ﻃﺒﻘﻪ، ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺁﻓﺘﺎﺏ، ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺗﺎ ﻛﻮﻛﻴﺘﻼﻡ ﺳﻨﺘﺮ ﺗﺎﻭﻥ ﻫﺎﻭﺱ ﺳﻪ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 5/2 ﺣﻤﺎﻡ، 561 ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻛﻮﻛﻴﺘﻼﻡ ﺳﻨﺘﺮ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ، ﻳﻚ ﺣﻤﺎﻡ، ﻃﺒﻘﻪ ﭘﻨﺠﻢ، 27 ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ، ﺭﻭﺑﺮﻭﻯ ﻟﻮﻫﻴﺪﻣﺎﻝ ﺑﺮﻧﺎﺑﻰ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﻭ ﻃﺒﻘﻪ، ﺩﺍﺭﺍﻯ 2 ﺳﺮﻭﻳﺲ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﻳﻴﻦ، 3 ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺎﻻ، 2 ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺎ ﺩﺭﺏ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ، ﻛﺎﻣﻼ ﺑﺎﺯﺳﺎﺯﻯ ﺷﺪﻩ، 532 ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎ ﻭ 056 ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ ﺯﻣﻴﻦ، ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺗﺎ ﻟﻮﻫﻴﺪ ﻣﺎﻝ ﺩﺭ ﺑﺮﻧﺎﺑﻰ 000،024 ﺩﻻﺭ 000،503 ﺩﻻﺭ 000،503 ﺩﻻﺭ 000،043 ﺩﻻﺭ 000،522 ﺩﻻﺭ 000،595 ﺩﻻﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﻭﻃﺒﻘﻪ، ﺩﺍﺭﺍﻯ 2 ﺳﺮﻭﻳﺲ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ، 2 ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺎﻻ، ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺎ ﺩﺭﺏ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ، ﺑﺎ 007 ﻣﺘﺮ ﺯﻣﻴﻦ، ﺣﺪﻭﺩ 002 ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎ، ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻛﻮﭼﻪ ﭘﺸﺖ، ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻫﻔﺪﻫﻢ ﻏﺮﺑﻰ ﻧﻮﺭﺕ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ 000،058 ﺩﻻﺭ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﻭ ﺩﻥ ﺑﺎ 2 ﺳﺮﻭﻳﺲ، ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺁﺏ، ﺍﺳﺘﻴﻨﻠﺲ ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺍﭘﻼﻳﻨﺴﺲ ﻭ ﺳﻨﮓ ﮔﺮﺍﻧﻴﺖ ﺩﺭ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ، ﻛﻔﭙﻮﺵ ﻟﻤﻴﻨﻴﺖ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻪ ﻛﻠﻴﻪ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺭﻓﺎﻫﻰ ﻭ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﺧﺮﻳﺪ، ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻣﻬﺠﺰ ﺑﻪ ﺳﺎﻟﻦ ﻭﺭﺯﺵ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ 000,945$ revuocnaV nwotnwoD ,aigroeG .W 111-3082 # ﺩﻭ ﻭﺍﺣﺪﻳﻚ ﺩﻭﻡ ﺩﻭﺑﻠﻜﺲ، ﻫﺮ ﻭﺍﺣﺪ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺎ 4 ﺳﺮﻭﻳﺲ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ ﮔﺎﺯﻯ،ﻛﺎﻣﻼ ﻧﻮﺳﺎﺯﻯ ﺷﺪﻩ، ﺯﻳﺮﺑﻨﺎ 4671 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻰ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺣﺖ 8634 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ، ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻧﻰ ﺁﺭﺍﻡ، ﻫﺮ ﻭﺍﺣﺪ ﺩﺭ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﻣﺎﻫﻴﺎﻧﻪ 0571 ﺩﻻﺭ 000,993$ maltiuqoC troP ,.nL lliH yraM 0641 ﻗﻴﻤﺖ ﻫﺮ ﻭﺍﺣﺪ مشاهدات‌یکی‌از‌بازداشت‌شد‌گان‌از‌زندان‌اوین‌و‌جگونگی‌جان‌باختن‌امـیر‌جوادی‌فر مجموعه فعالان حقوق بشر - سید علی اکبر خردنژاد فرزند سیدمحمد علی یکی از بازداش��ت ش��ده گان حوادث بع��د از 22 خرداد اس��ت ک��ه درون طول بازداش��ت ب��ا موارد متعدد ش��کنجه و بی قانونی مواجه شده و شرایط بسیـار تلخی را از سر گذارنده اس��ت. به منظور روشن شدن جنایت های مک��رری کـه در زندان بر س��ر این جوان و دیگر زندانیـان آمده با وی بـه گفت وگو نشس��تیم. وی درون مـیان صحبت های اش بـه جان باختن امـیر جوادی فر اشاره مـی کند کـه او را درون زندان اوین دیده است. او مـی گوید کـه جوادی فر بـه شدت مریض احوال بوده هست و ماموران زندان اجازه رفتن بـه بیمارس��تان را بـه پزشک نمـی دهند و همـین مساله باعث درگذشت امـیر جوادی فر درون زندان اوین مـی شود. س��یدعلی اکبر خردنژاد درون روز 81 تی��ر درون چه��ارراه ولی عصر تهران توس��ط مام��وران لباس ش��خصی بازداشت مـی شود. وی مـی گوید: «به شدت مرا زدند. بعد اسپری فلفل بـه چشم ام زدند و با ضربات باتوم روی سر و صورت ام مرا داخل ون نیروی انتظامـی انداختند.» خردن��ژاد بع��د از بازداش��ت را این چنین شرح مـی دهد: «انی کـه بازداشت ام د دست های ام را بستند و مرا داخل ون بردند. سر بـه من حمله مـی د و مرا مـی زدند. فحاش��ی و تهدید بـه همـه چیز حتا تج��اوز. بـه کانتری 841 سر خیـابان فلسطین شدم. 3 نفر دستگیر شده دیگر هم همراه ما بودند کـه آن ها عقب ون نشسته بودند. وقتی رسیدیم بازرسی شدیم و باز هم ما را درون حیـاط کانتری زدند. اول م��ا را داخل یک قفس د و زشت ترین الفاظ را خطاب بـه ما گفتند. پلیس و نیروی انتظامـی آن جا هیچ کاره بود. مـیله ها با باتوم بـه شکم ما مـی زدند و مـی خندیدند. چون جای تکان خوردن نبود ما را تحت نظر بـه قسمت دیگر کانتری بردند و بعد با کتک و پس گردنی درحالی کـه باید سرمان را پایین نگه مـی داش��تیم بـه زیرزمـی��ن کانتری بردن��د و مش��خصات مان را چک د.» خردن��ژاد ادامـه مـی ده��د: «بعد باز هم با کتک س��وار ون ش��دیم و به پلیس پیگی��ری واق��ع درون نزدیک مـیدان انق��اب ش��دیم. از ما عک��س گرفتند. ی��ک برگه ی باز جوی��ی و آدرس و آدرس ایمـیل و پس��ورد را هم از همـه گرفته شد. که تا فردا ظهر همان جا بازداشت بودیم. نزدیک 002 نف��ر آن جا بودیم کـه نمـی توانستیم راحت نفس بکشیم. هوا ک��م بود و جا هم نب��ود. روی زمـین مـی خوابیدیم. » از علی اکبر درون م��ورد تفهیم اتهام و رعایت موارد قانونی مـی پرس��یم: «ظه��ر روز 91 تیر ی��ک آقایی بـه نام حیدری فر آمد و گفت که تا آخر تابس��تان آزاد نمـی شوید و همـهبه کهریزک منتقل مـی شوید. یک برگه ی تفهی��م اتهام بـه ما دادند کـه وقت��ی آن را خوان��دم گفتم حتما مـی خواهند اعدام م��ان کنند؛ اقدام علیـه امنیت ملی ، ب��ر هم زدن نظم عموم��ی توج��ه ن ب��ه فرمان پلیس، اغتش��اش و... ول��ی بعد، از آن جا ما را ب��ا یک اتوبوس نیروی انتظامـی ک��ه 4 که تا ماش��ین الگانس پلیس اسکرت اش مـی کرد بـه زندان اوین منتقل د.» ب��ه کجا منتقل ش��دید و چه تعداد زندان��ی همراه ش��ما بودند؟ «دقیقا نمـی دانم چن��د نفر بودیم اما حدود 06 نف��ر و یـا حتا بیش��تر هم بودیم. بعضی از صندلی ها 3 نفری نشسته بودند. درون آن جا از ما عگرفتند با شماره. تشکیل پرونده دادند و به بند 042 امنیت منتقل شدیم. از وی درون مورد وضعیت س��لول ها پرسیدم: «به سلولی کـه در آن بودیم مـی گفتند س��وییت، چ��ون و توال��ت داش��ت. اول 6 نفربودیم درون س��لول کـه چند ساعت بد 2 نفر دیگه هم آمدند کـه توس��ط بسیج بازداش��ت ش��ده بودند. هشت نفر درون آن س��لول بودیم. بسیـار گرم و مرطوب و شرجی بود. طبقه بالای اندرزگاه شماره 9 بودیم. هیچ با ما ح��رف نمـی زد، بعض��ی ها با ماسک مـی آمدند و مـی رفتند.غذاها بـه معنای واقعی آشغال بود. اکثرا ما را مسموم مـی کرد. هیچ دکتر یـا حتا پرستاری نبود کـه به وضع زندانیـان رسیدهکند. دارو نمـی دادند. سر و صورت بچه ها و بدن ش��ان کبود بود. من پش��ت کمرم و پشت پای چپ ام و ب��ازوی چپم کاما کبود و کوفته بود. رضا طاهری 91 ساله دانش جوی هوا فض��ای دانش گاه ش��ریف دوتا چش��م اش سیـاه شده بود. با بات��وم بـه بینی اش زده بودند. بـه س��ختی مـی توانس��تیم بخوابیم. جای کافی نب��ود. مدام بـه خودمان مـی گفتیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بـه ما اجازه نمـی دادند زنگ بزنیم و به خانـه خبر بدهیم. که تا روز یک شنبه خیلی کوتاه فقط توانس��تیم زنگ بزنیم؛ درون این حد کـه بگوییم دنبال کار ما باشند. بعد از چند روز انگش��ت نگاری و غیره ما را با چشم بند بـه طبقه پایین بردند. بعد فهمـیدیم احتمالا ًآن جا بند 902 بوده است. فکر مـی کردیم دیگر بازجویی مـی کنند اما حدود 6،5 روز هم آن جا بودیم. پنجره ها را اصا باز ند، ما فکر کردیم مـی خواهند همـین ج��ا از بی هوایی خفه بش��ویم. بعد از چند س��اعت پنجره باز ش��د. دره��ای آن محل چوبی ب��ود. احس��اس مـی کردیم شنود مـی شویم. با وحشت کامل و در بی خبری از اوضاع بیرون بودیم .اخبار دروغ ب��ه ما مـی دادند. بـه من گفتند پدرت سکته کرده است. بـه یکی دیگر گفتن��د مادربزرگ ات سکته کرده است. خوش بختانـه ما فرض را بر این گذاشتیم کـه ممکن هست دروغ بگویند. کـه همـین طور هم بود.» خردن��ژاد درون م��ورد بازجویی ه��ا مـی گوی��د: «بازجویی با چش��م بند بود. همراه با چشم بند فقط مـی شد برگه را دید. س��وال مـی د و ما حتما جواب را مـی نوش��تیم. از روز تظاهرات ک��ه از صبح کجا بودیم که تا هنگام دستگیری، نظرمان درباره انتخابات چیست و آیـا با تظاهرات و اینگونـه اعتراض��ات موافقیم یـا خیر.» ش��کنجه و فش��ار بر روی زندانیـان درون ط��ی ماه ه��ای اخی��ر نگران��ی محافل و گروه های حقوق بش��ری را درون پی داش��ت. خردنژاد درون این زمـین��ه مـی گوی��د: «ب��ودن درون بنده 902 خودش ش��کنجه اس��ت. اما قب��ل از انتقال بـه اوین ما را مـی زدند و فحاش��ی مـی ��د. درون اوی��ن وقتی نمـی گذاشتند بـه خانواده خبر بدهی��م یـا خب��ری بگیریم خودش شکنجه بود. نـه تنـها به منظور من بل کـه برای خان��واده ام. بـه خ��ودم لعنت مـی فرستادم کـه چرا پدر و مادر پیرم را که تا حد مرگ نگران کردم. مادرم فکر مـی کرد من مرده ام. حرف های بدی مـی شنیدیم و تهدیدهای بدی مـی شدیم مثل این کـه دیگه آسمان را نخواهیم دید. با دنیـا خداحافظی کنید. پاهای ما درون این مدت فقط بـه فاصله ی 3،2 متری عادت کرده بود، چشم مان همـینطور. من درون این مدت 6 کیلو وزن کم کردم چون غذاها سرد یـا نپخته بود. هیچ دکتری هم نبود بـه وضع ما رسیدهکند.» وضعیت جس��مـی دیگر زندانیـان از جمله مس��ائلی بود کـه از خردنژاد سوال کردم و وی جواب داد: «همـه اکثرا درون اثر ضرب��ات باتوم بـه بدن کبودی داش��تند. کورش خراسانی 2 جا از ب��دن اش شکس��ته بود اما هیچ وقت نگذاش��تند برود و آن را گچ بگیرد. 21 روز با پای شکس��ته و انگش��ت شکس��ته بود. بچه های آن جا همـه از افراد تحصیل کرده یـا دانش جو بودند. افراد با سن و سال بالا هم بودند. حدود 56،06 س��اله. یک س��ری از بچه ها را از س��پاه یـا مرکز بسیج آوردند کـه وضعیت شان خیلی بد بود. نزدیک بـه 84 ساعت چشما ن شان را بسته بودند. ساح مـی گذاش��تند روی سرشان کـه دستور داریم شما را بکشیم. آن ها را که تا حد مرگ بشین پاشو داده بودند و کتک زده بودند. وضعیت آن قدر بحرانی شده بود کـه مـی گفتند بسیجی ها با خودشان درگیر شده بودند کـه نباید این کارها را با زندانی ها ند. درون سلّول های دیگر سه را دیدم کـه متوجه نش��دیم آن ج��ا چه کار مـی کنند. خردنژاد درون مورد آزادی و شرایط بعد از زندان اش این چنین مـی گوید: «با قید کفالت آزاد شدم. برگه سفید گذاش��تند جلوی ام و ایش��ان امضا د. من هنوز مبلغ کفالت را نمـی دانم. بع��د از آزادی جرأت نکردم بـه بچه ه��ا زنگ ب. چون گفت��ه بودند زنگ بزن��ی مـی آییم دنبال ت��ان. یک خانمـی وقتی کـه از زندان آزاد ش��دم دم زندان عیک نف��ر را نش��ان ام داد. آن موقع چون بـه شدت ضعیف شده بودم بـه خاطر نیـاوردم اش اما بعد از چند روز یـادم آمد کـه او را درون کانتری 841 دیده بودم. وقتی رس��یدم انگلستان با آن ها تم��اس گرفتم. متاس��فانـه فهمـی��دم او امـیر جوادی ف��ر بوده و شـهید شده اس��ت.»از او مـی پرسیم از جوادی فر چه چیزهایی بـه خاطر دارد و او مـی گوی��د: «یـادم اس��ت یک دکتر بالاخره پیدای اش ش��د. دکتر مـی خواس��ت امـیر و یک نفر دیگر را بـه بیمارستان ببرد اما لباس شخصی ها نمـی گذاشتند. دکتر حتا با آن ها درون گی��ری لفظی پیدا کرد و گفت بنویسید کـه نگذاشتید من بب��رم اش. چ��ون من مس��ئول جان این ها هستم». خیلی واقعا برام س��خت اس��ت کـه آن روزه��ا را بـه خاطر بیـاورم. وقتی یـادم مـی آید از این کـه این ها هم وطن من هس��تند احساس ش��رمندهمـی کنم. آن ها بربر بودند. جای ورم باتوم ها ی ش��ان روی سرم هنوز هم مشخص است. 91 919002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 52.5 03.5 99.3 98.3 95.3 50.3 55.2 %53.2 = %01. %52. COB %52.2...emirP dednoB ecneciL cirtcelE JY ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻛﻠﻴﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺑﺮﻗﻰ ﻣﺴﻜﻮﻧﻰ ﻭ ﺗﺠﺎﺭﻯ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻫﺎﻯ ﻧﻮ ﻧﻮﺳﺎﺯﻯ ﻭ ﺗﻌﻤﻴﺮﺍﺕ ﻛﻠﻴﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺑﺮﻗﻰ 4446.038.406 EOM llaC stenibaC nehctiK srooD tenibaC gnidluoM nworC tniaP & niatS ساخت‌انواع‌کابینت‌چوبی ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﺳﻔﺎﺭﺷﺎﺕ ﺷﻤﺎ »ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﻳﻦ ﻗﻴﻤﺖ« ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻋﻠﻰ 0560-987 )406( 0560.987.406 ac.oohay@8002doowaksot.E maltiuqoC troP ,naeLcM 0571-32# فیروز‌آبادی:‌پیـام‌های‌اوباما‌به‌ایران‌ نشانـه‌«واقع‌بینی»‌وی‌است رادیو فردا- حس��ن فیروزآبادی، رییس کل س��تاد نیروهای مسلح ای��ران، روز چهارش��نبه، با تایید پیـام ه��ای ب��اراک اوباما، رییس جمـهوری آمریکا، بـه رهبران ایران طی شش ماه اخیر، این پیـام ها را نشانـه واقع بینی وی خوانده است. پیش��تر خبر های تایید نش��ده ای درباره پیـام دوم ب��اراک اوباما بـه آی��ت الله علی خامن��ه ای، رهبر جمـهوری اس��امـی منتش��ر شده بود، اما این نخستین بار هست که یک مقام بلندپایـه ایران ارسال پیـام دوم رییس جمـه��وری امریکا را تایید مـی کند. سرلشکر حسن فیروز آبادی کـه در مراسم تودیع و معارفه وزرای سابق و فعلی دفاع ایران صحبت مـی ک��رد، گفته اس��ت: «به نظر مـی رس��د درون دوره آق��ای اوباما یک نگاه واقع بینانـه تر بـه مسائل وجود دارد و دو پیـام آقای اوباما طی شش ماه اخیر مـی تواند نشانـه همـین نگاه واقع بینانـه باشد.» آقای فیروز آبادی زمان ارس��ال نام��ه دوم رییس جمـهور آمریکا را مش��خص نکرده اس��ت. این درون حالی اس��ت کـه اخبار ضد و نقیضی درون خص��وص زمان نامـه رییس جمـهوری آمریکا منتش��ر شده است. درون حالی کـه برخی رس��انـه ها مـی گویند این نامـه اخیرا ارسال شده است، تریتا پارس��ی، کارشناس مسائل ایران، بـه روزنامـه واشینگتن تایمز گفته اس��ت کـه هر دو نامـه مربوط بـه قبل از انتخابات است. هفته گذش��ته چند وب س��ایت خب��ری و روزنام��ه درون داخ��ل و خارج از ایران، گزاش دادند کـه باراک اوباما، با نزدیک ش��دن بـه پایـان مـهلتی کـه به تهران درون مورد برنامـه هسته ای آن داده است، یعنی اواسط ماه س��پتامبر، «به تازگی» نامـه دیگری به منظور رهبر جمـهوری اسامـی فرستاده است. بنا بر گزارش رسانـه های خبری، نخستین نامـه بین روزهای چهارم که تا دهم ماه مـه سال 9002 یعنی پیش از انتخابات ریـاس��ت جمـهوری ایران ارسال شده و در آن درباره برنامـه هسته ای ایران و آغاز گفت و گو های دو جانبه صحبت ش��ده بود. درون همـین حال روزنامـه «واشینگتن» تایمز هفته گذش��ته بـه نقل از یک ایرانی آگاه بـه این موضوع نوش��ته اس��ت کـه این نامـه دو هفته پیش و از طریق س��فارت سوئیس بـه ایران «تحویل» داده شده است. ای��ن منب��ع آگاه کـه خواس��ته بود نامش فاش نشود بـه واشینگتن تایمز گفته بود: باراک اوباما درون این نامـه خواستار «روابط بهتر» با ایران شده است. این درون حالی هست که تریتا پارسی، رییس «شورای ملی ایرانیـان آمریکا» بـه روزنامـه واش��ینگتن تایمز گفته است: آیت الله بـه نامـه اول باراک اوباما پاسخ داد و پس از آن رییس جمـهور آمریکا نامـه دوم خود را به منظور وی ارسال کرد. ب��ه گفت��ه تریت��ا پارس��ی، ای��ن نامـه نگاری ها پیش از دهمـین دوره انتخابات ریـاس��ت جمـهوری ایران درون 22 خرداد صورت گرفته است. آمریکا که تا کنون بـه صورت رسمـی خبر ارسال نامـه دوم باراک اوباما بـه رهبر ایران را تکذیب نکرده است. ایران و آمریکا ب��ه دنبال گروگان گیری کارمندان س��فارت آمریکا درون تهران، روابط دیپلماتیک خود را قطع د. سفارت سوئیس درون تهران نقش دفتر حافظ منافع آمریکا را برعهده دارد. حمایت‌از‌فلسطین‌برای‌ب‌امتیـازات درون همـی��ن حال، رییس کل س��تاد نیروهای مسلح درون بخش دیگری از اظهارات خود بـه نقش حمایتی ایران از گروه های فلسطینی و حزب الله لبنان پرداخت. آقای فیروز آبادی گفته اس��ت: از نگاه راهبردی حمایت از گروه های فلس��طینی و دیگر گروه ها «نـه تنـها هزینـه به منظور نظام نیست بلکه نوعی سرمایـه گذاری برایب امتیـازات منطقه ای و بین المللی از نگاه منافع ملی اس��ت. از نگاه ارزش های ملی و منطق��ه ای نی��ز ب��ه کارکردهای گوناگ��ون مانند جای��گاه و نقش منطقه ای و... تاکید خواهد کرد.» ایران هم��واره حمایت از آنچه کـه «آرمان فلسطین» مـی خواند بخشی از اص��ول سیـاس��ت خارجی خود خوانده اس��ت ولی این نخستین بار اس��ت کـه یک مقام ایرانی از بهره برداری از این موضوع به منظور گرفتن امتیـازات بین المللی س��خن بـه مـیان مـی آورد. فیروز‌آبادی‌حمایت‌از‌گروه‌ های‌فلسطینی‌و‌دیگر‌گروه‌ها‌ رانوعی‌س�رمایـه‌گذاری‌برای‌�ب‌امتی�ازات‌منطقه‌ای‌و‌ بین‌المللی‌‌دانست. ام برنامـه هسته ای ا ران و آغاز گفت یران و آغاز گفت یران و آغاز گفت کا را بررسی‌بسته‌پیشنـهادی‌ایران‌در‌مذاکرات‌ تلفنی‌نمایندگان‌گروه‌1+5 نمایندگان کشورهای عضو گروه پنج بـه ع��اوه یک کـه تحولات برنامـه هس��ته ای ای��ران دنبال مـی کنند روز چهارشنبه بسته پیشنـهادی جدید تهران را بـه صورت تلفنی مورد بررسی قرار دادند. جمـه��وری اس��امـی ای��ران روز چهارشنبه بسته پیشنـهادی خود را کـه مـی گوید بـه روز ش��ده هست تحویل سفیران کشورهای عضو گروه پنج بـه عاوه یک، ش��امل روسیـه، چین، سوئیس (به عنوان حافظ مناف��ع آمری��کا)، آلمان، فرانسه و کاردار بریتانیـا داد. منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران، کـه این بسته را بـه نمایندگان سیـاسی این کشورها تحویل داد از آنـها خواس��ت که تا تهران را از نقطه نظ��رات پایتخت هایش��ان مطلع نمایند. بر اس��اس گ��زارش خبرگزاری های بی��ن المللی، مدی��ران کل سیـاس��ی کش��ورهای گروه 1+5 درون کنفران��س تلفنی خود درون باره این بسته بـه رایزنی پرداختند ولی هیچ بیـانیـه ای درون این زمـینـه منتشر ند. این گروه پیش��تر بسته ای حاوی مش��وق های اقتصادی و سیـاسی بـه تهران ارائ��ه کرده بودند کـه بر اساس آن اعام د درون صورت موافقت ایران با تعلیق غنی سازی اورانی��وم حاضرن��د راکتور آب سبک و برخی امتیـازات اقتصادی بـه تهران ارائه کنند. مقام های جمـهوری اسامـی ایران توقف برنامـه غنی سازی اورانیوم را رد کرده اند و محمود احمدی نژاد، رییس دولت دهم، مـی گوید کـه پرونده هس��ته ای ایران مختومـه شده است. مفاد بسته پیشنـهادی ایران هنوز فاش نشده هست ولی آقای احمدی نژاد روز دوشنبه درون مصاحبه خبری خود گفته بود کـه در آن پیش��نـهادهایی به منظور حل «چالش های جهانی» ارائه شده است. وزیر امور خارجه ایران نیز درون دیدار س��فیران کش��ورهای گروه پنج بـه عاوه یک نیز از آمادگی منوچهر‌متکی،‌وزیر‌امور‌خارجه‌ایران،‌بسته‌پیشنـهادی‌تهران‌را‌ به‌نمایندگان‌سیـاسی‌کشورهای‌گروه‌پنج‌به‌علاوه‌یک‌تحویل‌داد‌ و‌از‌آنـها‌خواست‌تا‌تهران‌را‌از‌نقطه‌نظرات‌پایتخت‌هایشان‌مطلع‌ نمایند. آنـها خواس��ت که تا تهران را از نقطه گوش��ان مطلع ادامـه‌در‌صفحه‌03 02 029002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 آمریکا:‌ایران‌به‌توانایی‌ساخت‌بمب‌اتمـی‌نزدیک‌شده‌است رادیو فردا- نماین��ده آمریکا درون آژانس بین الملل��ی انرژی اتمـی اعام ک��رد کـه ایران ب��ه توانایی س��اخت بمب اتمـی با استفاده از ذخی��ره اورانیوم غنی ش��ده خود نزدیک است. همزمان ب��ا این اع��ام آمریکا، نمایندگان فرانسه، آلمان و بریتانیـا روز چهارشنبه درون جلسه شورای حکام آژان��س بین المللی انرژی اتمـی گفتند: عدم همکاری شفاف و کام��ل ایران با این آژانس به منظور روشن ش��دن ماهیت برنامـه هسته ایش، «هیچ توجیـهی» ندارد. نمایندگان این سه کشور درون جلسه شورای 53 نفره حکام آژانس درون وین، افزودن��د: « رفتارایران، تنـها تردیدها درباره برنامـه هسته ای این کشور را تقویت مـی کند.» این کشورها از جمـهوی اسامـی ایران خواستند که تا جهت یـافتن راه حلی دیپلماتیک به منظور این مسئله بـه «مذاکرات معنی دار» روی آورد. اظهارات نمایندگان کش��ورهای غربی یک روز پ��س از آن بیـان شد کـه ایران اعام کرده بود بسته پیش��نـهادی خود بـه گروه پنج بـه عاوه یک را امروز بـه نمایندگان آن تحویل خواهد داد. حفظ‌گزینـه‌ساخت ‌سلاح‌اتمـی گلین دیویس، نماین��ده آمریکا درون آژان��س خطاب بـه نمایندگان کش��ورهای عضو شورای حکام این نـهاد گفت: «ما نگرانی جدی داریم کـه ایران، حداقل، بـه دنبال آن هست تا گزینـه ساح اتمـی را به منظور خود حفظ کند.» بـه گزارش خبرگ��زاری رویترز، وی افزود: «در صورتی کـه ایران تصمـیم بـه غنی س��ازی بیشتر درون سطح ساخت ساح گرفته باشد این کشور هم اکنون نزدیک یـا درون آستانـه دسترسی بـه اورانیوم کافی با غلظت پایین به منظور تولید یک بمب اتمـی است...این حرکت، ایران را بـه توانایی کاما غیر قابل برگشت خطرناک و بی ثبات نزدیک تر مـی کند.» اوایل سال جاری مـیادی، دنیس بلر، رییس آژانس اطاعات ملی آمریکا برآورد کرده بود کـه ایران احتمالا که تا قبل از سال 3102 قادر نخواهد ب��ود از نظر فنی بـه توانایی غنی س��ازی درون حد ساخت ساح دست یـابد. از س��وی دیگر، محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمـی گفته اس��ت: درون ب��اره تهدید ایران اغراق شده است. ام��ا اظه��ارات نماین��ده آمری��کا درون آژان��س بیـانگ��ر آن اس��ت کـه نگرانی کش��ورهای غربی از برنامـه اتم��ی جمـهوری اس��امـی ایران و محدودیت های این کش��ور بر سر بازرسی های بیشتر آژانس افزایش یـافته است. آژانس روز 82 اوت س��ال جاری اعام کرد کـه ایران با تایید نظارت دقیق تر این نـهاد بر تاسیسات اتمـی نطن��ز و اجازه ب��ه بازرس��ان به منظور دسترس��ی بـه مجمتع آب س��نگین اراک شفافیت بیشتری بـه خرج داده است. ب��ر اس��اس ای��ن گ��زارش، تعداد سانتریفوژهای غنی سازی اورانیوم درون ماه های گذشته افزایش زیـادی نداش��ته اس��ت. این درون حالی هست که دیپلمات های غربی مـی گویند کـه دلیل این امر انجام تعمـیرات درون مجمتع غنی سازی نطنز بوده است. آژانس همچنین اشاره کرده هست که ایران تعداد سانتریفوژهای خود را از یک هزار دس��تگاه بـه هش��ت هزار و 003 دس��تگاه رسانده هست که بیـانگر افزایش توانایی این کشور به منظور غنی سازی اورانیوم است. این نـهاد وابسته بـه سازمان ملل گفته هست که قادر نیست تایید کند ایران برنامـه نظامـی – اتمـی ندارد و نیـاز بـه شفافیت بیشتر ایران و انجام بازرسی های سر زده است. جمـهوری اسامـی ایران درون مقابل، فعالی��ت های هس��ته ای خ��ود را مس��المت آمـیز و با هدف دستیـابی بـه فناوری اتمـی به منظور مصارف غیر نظامـی عنوان کرده است. کشورهای غربی با ارائه یک بسته ح��اوی مش��وق های اقتص��ادی و سیـاسی از تهران خواسته اند که تا غنی سازی اورانیوم را متوقف کند و به پای مـیز مذاکره باز گردد ولی ایران این درخواست را کرده است. جمـهوری اسامـی درون مقابل با ارائه یک بسته پیشنـهادی بـه اعضای گروه پنج بـه عاوه یک ش��امل آمریکا، روسیـه، چین، بریتانیـا، فرانسه و آلمان اعام آمادگی کرده اس��ت که تا برای حل «چالش های جهانی» با آنـها بـه مذاکره بپردازد. این موضع ایران مـی تواند بـه معنای بدتر شدن فضای بین این کشور با قدرت های غربی باش��د کـه پیشتر تهدید ک��رده بودن��د درون صورت امتناع ایران از انجام مذاکره هس��ته ای، اقدام های خود را به منظور تشدید تحریم ها آغاز خواهند کرد. گلین‌دیویس‌نماینده‌آمریکا‌در‌آژانس‌:‌در‌صورتی‌که‌ایران‌ تصمـیم‌به‌غنی‌سازی‌بیشتر‌در‌سطح‌ساخت‌سلاح‌گرفته‌باشد‌ این‌کشور‌هم‌اکنون‌نزدیک‌یـا‌در‌آستانـه‌دسترسی‌به‌اورانیوم‌ کافی‌با‌غلظت‌پایین‌برای‌تولید‌یک‌بمب‌اتمـی‌اس�ت...این‌ حرکت،‌ایران‌را‌به‌توانایی‌کاملا‌غیر‌قابل‌برگشت‌خطرناک‌ و‌بی‌ثبات‌نزدیک‌تر‌مـی‌کند.» آژانس روز 82 اوت س��ال جارینخواهد ب��ود از نظر فن بـه توانا البرادعی: ‌مساله‌هسته‌ای‌ ایران‌با‌بن‌‌بست‌ روبروست بی بی سی - مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمـی گفته اس��ت تاش به منظور حل بحران هسته ای ایران با بن بست مواجه است. روز دوش��نبه، ٧ س��پتامبر (61 ش��هریور)،محمد البرادع��ی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمـی، درون گزارش��ی ب��ه اجاس فصلی ش��ورای ح��کام آژانس گفت «تاش ها درون تمام جنبه های مربوط بـه برنامـه هسته ای ایران، با بن بست مواجه شده است.» سی و پنج کش��ور عضو شورای حکام آژان��س بین المللی انرژی اتمـی از روز دوشنبه جلسه فصلی خود را بـه مدت یک هفته برگزار مـی کنند و پرونده های هسته ای ایران و سوریـه از جمله موضوعات اصلی درون دستور کار این اجاس است. این اج��اس کوت��اه مدتی قبل از برگ��زاری اج��اس مجم��ع عمومـی س��ازمان ملل و احتمال تشکیل جلسه شورای امنیت به منظور رسیدگی بـه بحران هسته ای ایران برگزار شده است. آق��ای البرادعی کـه در نشس��ت افتتاحیـه اجاس ش��ورای حکام سخن مـی گفت خواستار گفتگو و تعامل کام��ل ایران ب��ا جامعه جهانی ش��د و با اشاره بـه قطعنامـه های مصوب شورای امنیت علیـه جمـهوری اس��امـی گفت «ایران فعالی��ت درون زمـین��ه غنی س��ازی اورانیوم و یـا ادامـه فعالیت درون طرح های مرتبط با آب سنگین را کـه خواست ش��ورای امنیت بوده بـه حالت تعلیق درون نیـاورده و پروتکل الحاق��ی را نیز بـه اجرا نگذاش��ته است.» اشاره آقای البرادعی بـه خواست آژانس و ش��ورای امنیت از ایران به منظور از سر گیری اجرای پروتکل الحاقی اس��ت کـه اجازه بازرسی گسترده تر از تاسیسات اتمـی این کش��ور را بـه بازرسان آژانس مـی دهد. محمد البرادعی همچنین از ایران خواس��ت که تا به ش��کلی اساس��ی و جام��ع ب��ا آژانس بی��ن المللی همکاری کند ب��ه نحوی کـه این نـهاد بتواند ابهام ه��ای موجود درون مورد صلح آمـیز بودن برنامـه های اتمـی این کشور را مرتفع سازد. وی اف��زود «لازم اس��ت ای��ران بـه طور کامل بـه تمامـی سئوالاتی کـه آژانس مط��رح کرده جواب دهد که تا احتمال وجود جنبه های نظامـی درون برنامـه های هسته ای این کشور حذف شود.» درون مقابل، محمد سعیدی، معاون س��ازمان انرژی اتمـی ایران، گفته اس��ت کـه جمـهوری اس��امـی بـه تمامـی سئوالات آژانس بین المللی پاسخ داده و معتقد هست که آژانس حتما مساله ایران را فیصله دهد. همزم��ان، روز دوش��نبه محمود احم��دی ن��ژاد درون یک نشس��ت خبری درون ته��ران بار دیگر تکرار کرد ک��ه جمـهوری اس��امـی، بـه گفته او، درون خصوص حقوق ملت ایران بـه مذاکره نمـی نشیند. جمـهوری اس��امـی غنی س��ازی اورانی��وم را از حقوق انکار ناپذیر خود دانس��ته و تا کن��ون مذاکره به منظور توقف یـا تعلیق غنی سازی را رد کرده اما شورای امنیت سازمان ملل تاکید داشته هست که هر نوع راه حلی به منظور بح��ران اتمـی ایران حتما شامل تعلیق غنی سازی باشد. مساله‌مطالعات‌ایران اجاس فصل��ی آژانس درون حالی تش��کیل م��ی ش��ود ک��ه برخی کش��ورهای غرب��ی، بـه خصوص فرانس��ه، محمد البرادع��ی، را کـه دوره خدم��ت او درون ماه نوامبر بـه پایـان مـی رسد، متهم کرده اند کـه شواهد مربوط بـه تاش ایران به منظور دستیـابی بـه تس��لیحات اتمـی را بـه اطاع ش��ورای حکام نرسانده اما آقای البرادعی درون گ��زارش روز دوش��نبه خود این اتهام��ات را رد کرد و آنـها را ناشی از انگیزه های سیـاسی خواند.این اتهام عمدتا بـه موضوع «مطالع��ات نظامـی ایران» ارتب��اط دارد ک��ه براس��اس آن، ای��الات متحده معتقد اس��ت کـه ش��واهدی از تاش، یـا دست کم نیت جمـهوری اس��امـی درون زمـینـه تولید اینگونـه جنگ افزارها را درون اختیـار آژانس قرار داده است. 12 129002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 سهیل‌‌روحانی مﺸﺎﻭر امﻼﻙ 1415-155‌(406) 1415.155.406 :lleC 0008.889.406 :ecfifO ﻳﻚ ﻭﺍﺣﺪ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ ﺑﺎﻟﻜﻦ ﻭﺳﻴﻊ ﻭ ﺧﻨﻚ، ﻣﻨﻈﺮﻩ ﻛﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺁﺏ، ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺳﻘﻒ ﺑﻠﻨﺪ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ ﻭ ﺍﺟﺎﻕ ﺧﻮﺭﺍﻙ ﭘﺰﻯ ﮔﺎﺯﺳﻮﺯ، ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻫﺎﻯ ﺭﺧﺘﺸﻮﻳﻰ ﻭ ﺧﺸﻚ ﻛﻦ، ﮔﺎﺭﺍژ، ﺍﻧﺒﺎﺭﻯ ﺯﻳﺮﺯﻣﻴﻨﻰ، ﺩﺭ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ yawefaS، ﻭ ﻛﻠﻴﻪ ﻣﺎﻳﺤﺘﺎﺝ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭﻩ 061 ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺳﻴﺰﺩﻫﻢ ﺷﺮﻗﻰ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻳﻚ ﻭﺍﺣﺪ 727 ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﺎ ﺩﻳﺪ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻻﻧﺰﺩﻝ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻓﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﺗﺠﺎﺭﻯ ﺑﺎ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ، ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ، ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻗﻴﻤﺖ 000،953 ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ. ﻃﺎﻟﺒﻴﻦ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺤﻞ ﻛﺎﺭ ﻳﺎ ﻣﺴﺘﻐﻼﺗﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﻯ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. revuocnaV htroN ,eunevA eladsnoL 3341 ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻧﻮﺳﺎﺯ ﻛﺎﻧﻜﺮﻳﺖ ﺑﺎ ﻭﺳﻌﺘﻰ ﻣﺘﺠﺎﻭﺯ ﺍﺯ 0021 ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺑﻊ، ﺷﺎﻣﻞ ﺩﻭ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻳﻚ ﺩﻓﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻭ ﺩﻭ ﺣﻤﺎﻡ، ﻛﻒ ﭘﺎﺭﻛﺖ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ، ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻣﺪﺭﻥ، ﺑﺎﻟﻜﻦ ﻭﺳﻴﻊ ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺁﺏ، ﭘﻞ، ﺷﻬﺮ ﻭ ﻛﻮﻩ ﻫﺎﻯ ﺳﺒﺰ ﻧﻮﺭﺕ ﺷﻮﺭ، ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﻭ ﺍﻧﺒﺎﺭﻯ ﺯﻳﺮﺯﻣﻴﻨﻰ ﻗﻴﻤﺖ 000،986 ﺩﻻﺭ kraP airotciV 386 ﻣﻨﺰﻝ ﭘﻨﺞ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 3 ﺣﻤﺎﻡ، ﺳﻪ ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ، ﺣﻴﺎﻁ ﻣﺤﺼﻮﺭ، ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﻓﻀﺎﻯ ﺳﺒﺰ، ﻛﻒ ﭘﺎﺭﻛﺖ، ﺍﺗﺎﻕ ﻧﺸﻴﻤﻦ ﻭﺳﻴﻊ ﺑﺎ ﺳﻘﻒ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻟﺒﺎﺯ ﻭ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻧﻮﺳﺎﺯﻯ ﺷﺪﻩ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺯﻳﺒﺎﻯ dooW suorG، ﺩﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﺩﺑﻴﺮﺳﺘﺎﻥ htrowsdnaH ﻭ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﻯ ﺗﺎﺳﻴﺴﺎﺕ ﺍﺳﻜﻰ ﺩﺭ ﻧﻮﺭﺕ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ ﻗﻴﻤﺖ 000،899 ﺩﻻﺭ ﺯﻣﻴﻨﻰ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ 0009 ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﺎ 4 ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ 4 ﺣﻤﺎﻡ ﻭ ﺩﻭ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ، ﺩﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﺩﺑﻴﺮﺳﺘﺎﻥ htrowsdnaH ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍﺋﻰ ﻭ ﺣﻮﺯﻩ egalliV dnomegdE، ﺑﻪ ﺗﺎﺯﮔﻰ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺗﺎﺳﻒ ﺩﺭ ﺗﺎﺧﻴﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺯﺩﻳﺪ ﺗﻤﺎﺱ ﺣﺎﺻﻞ ﻓﺮﻣﺎﺋﻴﺪ. ﻗﻴﻤﺖ 000،577 ﺩﻻﺭ .dvlB dnalhgiH 0653 ﺩﻓﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﺗﺠﺎﺭﻯ ﻭ ﻳﻚ ﺩﻓﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻭ ﺩﻭ ﺣﻤﺎﻡ، ﻛﻒ ﭘﺎﺭﻛﺖ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ، ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻣﺪﺭﻥ، ﺑﺎﻟﻜﻦ ﻭﺳﻴﻊ ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺁﺏ، ﭘﻞ، ﺷﻬﺮ ﻭ ﻛﻮﻩ ﻫﺎﻯ ﺳﺒﺰ ﻧﻮﺭﺕ ﺷﻮﺭ، ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﻭ ﺍﻧﺒﺎﺭﻯ ﺯﻳﺮﺯﻣﻴﻨﻰ kraP airotciV 386 ﻭ ﻳﻚ ﺩﻓﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻭ ﺩﻭ ﺣﻤﺎﻡ، ﻛﻒ ﭘﺎﺭﻛﺖ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ، ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻣﺪﺭﻥ، ﺑﺎﻟﻜﻦ ﻭﺳﻴﻊ ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺁﺏ، ﭘﻞ، ﺷﻬﺮ ﻭ ﻛﻮﻩ ﻫﺎﻯ ﺳﺒﺰ ﻧﻮﺭﺕ ﺷﻮﺭ، ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﻭ ﺍﻧﺒﺎﺭﻯ ﺯﻳﺮﺯﻣﻴﻨﻰ kraP airotciV 386 پیـامدهای‌حذف‌ایران‌از‌اجلاس‌سران‌دریـای‌خزر بی ب��ی س��ی - ای��ران نس��بت بـه حذف این کش��ور از نشست سران کش��ورهای س��احلی دریـای خزر اعتراض کرده است. منوچه��ر متکی وزی��ر خارجه این کشور درون واکنش بـه برنامـه نشست سران روسیـه، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقس��تان کـه قرار هست به زودی درون شـهر اکتائو درون قزاقستان تشکیل شود آن را برخاف موافقتنامـه های پیشین توصیف کرده است. آقای متکی درون دیدار با سفیر جدید قزاقستان درون تهران، گفته هست که ای��ران برگزاری اج��اس 4 جانبه خزر درون قزاقستان را علیـه منافع خود مـی داند. مقام ه��ای مطل��ع درون وزارت امور خارجه قزاقستان درون گفت و گو با رسانـه های منطقه، اجاس رهبران دری��ای خ��زر را جلس��ه ای «غیر رس��مـی» عنوان کرده ان��د اما این موضوع بـه شکل رسمـی اعام نشده است. کش��ورهای حاش��یـه دریـای خزر از زمان فروپاش��ی اتح��اد جماهیر شوروی و پیدایش کشورهای تازه درون حاشیـه این دریـا درگیر مذاکرات درون مورد نحوه تقس��یم منابع آن از جمله ذخایر نفت و گاز بوده اند کـه به نتیجه نرسیده هست بر اساس توافقنامـه ای کـه روسیـه با جمـهوری های تازه اس��تقال یـافته بعد از فروپاش��ی اتح��اد جماهیر شوروی داش��ت، این جمـهوری ها متعهد ب��ه اجرای تواف��ق نامـه های دوران ای��ران و ش��وروی درب��اره دریـای خزر شده بودند. تواف��ق دیگری کـه مـیان 5 کش��ور س��احلی دری��ای خ��زر ص��ورت گرف��ت، حض��ور و موافق��ت هر 5 کش��ور س��احلی درباره هرگونـه توافقی درباره رژیم حقوقی دریـای خزر بود بر این اساس انجام هرگونـه توافقی ب��دون حض��ور همـه کش��ورهای ساحلی دریـای خزر، معتبر نخواهد بود. اما بعد از آنکه روس��یـه، قزاقستان و جمـهوری آذربایجان با تش��ویق روس��یـه توافق های دو و سه جانبه ای درباره سواحل خود دریـای خزر امضا د، عما توافق کشورهای ساحلی درباره ضرورت حضور همـه کشورها درون این دریـا شکسته شد. بااین حال 5 کشور ساحلی با تشکیل کارگروه هایی کـه تاکنون جلسات منظمـی درون پایتخت کشورهایش��ان برگزار ک��رده اند، تاش کرده اند ارتباطات خود را به منظور رس��یدن بـه توافقی درباره استفاده از بستر دریـا و منابع زیرین آن، ادامـه دهند. تاکنون رهبران و روسای جمـهوری 5 کشور ساحلی دریـای خزر یک بار درون عشق آباد پایتخت ترکمنستان و یک بار درون تهران جلسه تشکیل داده اند اما ایران از س��ومـین گردهمایی کشورهایی س��احلی کـه اینک درون قزاقس��تان هر چند بـه صورت غیر برگزار مـی شود، حذف شده است. حذف‌ایران‌به‌چه‌دلیلی؟ بـه نظر مـی رسد کـه با توجه بـه وقایع داخل��ی ای��ران پ��س از برگزاری انتخابات ریـاس��ت جمـه��وری این کشور، سیـاست خارجی جمـهوری اسامـی ایران هم با مسائل تازه تری درون عرصه منطق��ه ای و بین المللی مواجه شده است. گروهی از کارشناس��ان مسائل بین الملل��ی مـی گویند کـه در ش��رایط فعلی داخل��ی درون ایران و با توجه بـه موضع سرسختانـه این کشور درباره رژیم حقوقی دری��ای خرز، دیگر کشورهای ساحلی تاش مـی کنند ت��ا عما ب��ه توافقی درون ای��ن زمـینـه دست یـابند. س��عید محمودی، استاد حقوق بین المللی بـه بخش فارسی بی بی سی م��ی گوید ک��ه اگر توافق��ی مـیان رهبران کش��ورهای س��احلی خرز درون قزاقس��تان درب��اره مناطق مورد ادعای ای��ران درون دریـای خزرانجام شود، جمـهوری اسامـی مـی تواند از طریق قانونی آن را پیگیری کند. اما پیروز مجتهدزاده، استاد جغرافیـای سیـاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تربیت مدرس تهران، مـی گوید 4 کش��ور ساحلی پیش از این هم توافق های دو و سه جانبه داشته اند کـه ایران بـه آن اعتراض جدی نداشته است. دعوت ن از رئیس جمـهوری ایران به منظور شرکت درون اجاس سران کش��ورهای خزر درون قزاقستان، درون شرایطی صورت مـی گیرد کـه سفر محمود احمدی ن��ژاد بـه لیبی به منظور ش��رکت دراجاس سالانـه اتحادیـه آفریقا وس��فر منوچهر متکی وزیر امور خارج��ه ایران بـه ایتالیـا هم لغو شده بود. هرچند لغو س��فر مقام های ایرانی بـه لیب��ی و ایتالیـا از آغ��از دور تازه ای از رواب��ط ایران با کش��ورهای آفریقایی و اروپای��ی خبر مـی داد، ام��ا حذف ایران از اجاس س��ران خزر، مـی تواند نشان دهنده رسیدن دامنـه فشارها بـه این کشور درون روابط منطق��ه ای اش و حت��ی موضوعی چون دریـای خزر باشد کـه بخشی از سرزمـین ایران را تشکیل مـی دهد. بـه عقید برخی از ناظران مسائل ایران و کارشناسان امور بین المللی، کنار گذاشتن ایران از موضوعاتی کـه در پیوند با مسائل حاکمـیتی و سرزمـینی این کشور اس��ت، مـی تواند چهره ای ضعیف از این کشور بـه نمایش بگذارد و زمـینـه فشارهای تازه را بر این کشور مـهیـا کند. به‌نظر‌مـی‌رسد‌که‌با‌توجه‌ به‌وقایع‌داخلی‌ایران‌پس‌ از‌برگزاری‌انتخابات‌ریـاست‌ جمـهوری‌این‌کشور،‌سیـاست‌ خارجی‌ جمـهوری‌ اسلامـی‌ ایران‌هم‌با‌مسائل‌تازه‌تری‌ در‌عرصه‌منطق�ه‌ای‌و‌بین‌ المللی‌مواجه‌شده‌است. دری��ای خ��زر را جلس��ه ای «غیر 5تواف��ق دیگری کـه مـیان 5تواف��ق دیگری کـه مـیان 5 کش��ور رس��مـی» عنوان کرده ان��د اما این هوگو‌چاوز:‌ونزوئلا‌به‌ایران‌بنزین‌ صادر‌خواهد‌کرد بی بی س��ی - هوگو چاوز، رئیس جمـهوری ونزوئا، پ��س از انعقاد چند تفاهم نامـه ب��ا دولت ایران کـه یک��ی از آن ه��ا درون م��ورد فروش بنزین بـه ایران است، از این کشور بـه جمـهوری ترکمنستان سفر کرد. هوگو چاوز روز یکشنبه (6 سپتامبر) با آیت الله خامنـه ای، رهبر جمـهوری اسامـی ایران، دیدار و گفتگو کرد. مق��ام ه��ای دول��ت وی و دولت محم��ود احم��دی ن��ژاد، رئی��س جمـهوری ایران، درون هفتمـین س��فر هوگو چاوز بـه ایران، سه تفاهم نامـه تجاری، پزشکی و نفتی امضا کرده اند. بر اس��اس یکی از ای��ن تفاهم نامـه ها، ونزوئا بـه ای��ران روزانـه معادل 02 هزار بشکه بنزین صادر خواهد کرد. هوگو چاوز این خبر را روز یکشنبه درون یک کنفرانس خبری مشترک درون مشـهد کـه محمود احمدی نژاد ه��م درون آن حضور داش��ت، اعام کرد. بـه گزارش خبرگزاری دانشجویـان ایران (ایس��نا)، ونزوئا از ماه اکتبر امس��ال معادل 02 هزار بشکه بنزین درون روز بـه ایران صادر خواهد کرد. بـه گزارش خبرگ��زاری جمـهوری اسامـی (ایرنا)، قرار هست که دولت ای��ران درون مقاب��ل دریـاف��ت بنزین، ماشین آلات و تکنولوژی درون اختیـار ونزوئا قرار دهد. ایرن��ا همچنین نوش��ته اس��ت کـه هوگو چ��اوز درون کنفرانس خبری درون مش��هد گفته است: «باید تاش کنیم هرچه زودتر حضرت مـهدی بـه همراه حضرت مسیح ظهور کنند و سرتاسر جهان را از عدل و داد پر کنند.» بـه گزارش ایرن��ا، محمود احمدی نژاد نیز گفته اس��ت: « من بار دیگر شکست قطعی سیـاست های نظامـی گری را درون آمریکای جنوبی اعام مـی کنم و به رهبران اعمال این نوع سیـاستها نصیحت مـی کنم کـه دست از زورگویی بردارند.» هوگو چاوز درون حالی خبر از تصمـیم «استراتژیک» درون مورد فروش بنزین بـه ای��ران داده اس��ت ک��ه کنگره آمریکا طرح تحریم فروش بنزین بـه ایران را تدوین کرده ولی هنوز آن را بـه تصویب نرسانده است. هوگو چاوز روابط دوس��تانـه ای با محم��ود احمدی ن��ژاد دارد و این موضوع زمـینـه ساز گسترش روابط دولت ایران با شماری از دولت های آمریکای لاتین بوده است. مقام های دولت ای��ران حضور درون این بخش از جهان، کـه با همکاری و کمک های اقتصادی گس��ترده همراه بوده، را یکی از دستاوردهای مـهم سیـاس��ت خارجی ای��ران مـی دانند. مخالفان این سیـاس��ت با اش��اره بـه تضعیف و تیرگی رواب��ط ایران با کشورهای اثرگذار جهان، تمرکز بر گس��ترش روابط با کش��ورهای آمریکای لاتین را بی فایده و هزینـه آن را غیرقابل قبول دانسته اند. 1388 رویرهش 20 هعمج 919 هرامش .مـهدزناپ لاسPAIVAND Vol. 15 Issue 919 Friday September 11, 200922 22 32 329002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ac.wahs@dajenfirahsp ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 2 ﺣﻤﺎﻡ ﻭ 2 ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺯﻳﺒﺎﻯ yrotavresbO ﺩﺭ ﻧﻮﺭﺕ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ، ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺣﺖ 1701ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺑﻊ، ﺿﻠﻊ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﺮﻗﻰ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺯﻳﺒﺎﻯ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 2 ﺣﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﭘﺮﻭژﻩ ﻣﺠﻠﻞ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﻯ ecalP atsiV ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺣﺖ 939 ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺑﻊ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺩﻟﭙﺬﻳﺮ ﻛﻮﻩ ﻫﺎﻯ ﺷﻤﺎﻝ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ teertS dn2 .W 021-1011 teertS ht31 .W 851-1061 009,915$ tnemngissA 009,945$ جزئیـات‌بازداشت‌عاطفه‌امام نوروز: ماجرای ربودن جوان یکی از زندانیـان سیـاس��ی حوادث اخیر همچن��ان درون کانون توجهات قرار دارد و این نوع و روش برخورد با خان��واده های زندانیـان سیـاس��ی همگان را بی��ش از پیش بـه تامل وا داشته هست که کدام نـهاد و ارگان و شخص بـه خود اجازه مـی دهد با یک مس��لمان کـه جرمـی جز داش��تن پدری درون زندان و پیگیری وضعیت وی نیست چنین وحشیـانـه و هتاکانـه مورد حمله و توهین قرار گیرد، س��عی خواهیم کرد با ذکر آنچ��ه بر عاطفه امام رفته اس��ت بـه جوانب دیگر این ماجرا بپردازیم. عاطفه امام فرزند عضو برجس��ته و زندانی س��ازمان مجاهدین انقاب اس��امـی پ��س از نزدیک ب��ه 82 س��اعت بازداش��ت درون وضعیتی نا مطلوب، نزدی��ک اذان مغرب درون بهشت زهرا رها شد. او درون حال��ی کـه چادرش توس��ط رباین��دگان ب��ه او بعد داده نش��ده بود، ب��ا مقنعه ای پ��اره درون حالیکه کیف پول��ش را از او گرفته بودند درون بهشت زهرا وادار بـه پیـاده شدن از ماشین مـی ش��ود. او درون حالی کـه تهدید ش��ده بود کـه چش��م بندش را ب��از نکند بع��د از م��دت زمان طولانی ای ک��ه درون یکی از قطعات بهش��ت زهرا رها ش��ده بود، چشم بندش را برداشته و متوجه مـی شود ک��ه آزاد و به حال خود رها ش��ده است. سپس بـه دلیل تاریکی نسبی هوا بـه حرم امام خمـینی پناه مـی برد و با تلفن عمومـی با منزل تماس مـی گیرد و درخواست کمک مـی کند. بعد از رس��یدن خان��واده، او همان لحظه بـه نیروهای پلیس مس��تقر درون حرم امام مراجع��ه و با تنظیم یک صورتجلس��ه از��انیکه وی را ربوده بودند شکایت مـی نماید. 91 ساله جواد امام، یکشنبه درون حالی کـه برای پی گیری وضعیت پدر دربن��دش بـه کمـیت��ه پیگیری بازداشت ش��دگان ستاد مـیرحسین موس��وی مراجع��ه کرده ب��ود، درون حال خروج از این کمـیته درون خیـابان طالقانی توس��ط یک خ��ودروی پات��رول و پژو و ربوده و س��پس بـه محل نامعلومـی منتقل شد. درون بین راه یکی از ربایندگان مرد، با کشیدن چادر از سر وی بـه او مـی گوید تو لایق چادر بـه س��ر نیستی و در عین حال با دست مقنعه وی را کنار زده و هدبندی را کـه بر سر وی بوده جلوی چشمش کشیده و با دست سر وی را بـه سمت پایین خم مـی کند که تا به محلی نامعلوم مـی رسند. لازم بذکر هست در خودرو بـه وی گفته مـی شود از موبایل خودش با خان��واده تماس بگیرد و بگوید کـه بازداشت ش��ده و چادر از سر وی برداشته اند. عاطفه امام درون حالیکه نمـی دانس��ته درون چه محلی بـه سر مـی برد با دستان و چشمان بسته توسط دو مرد مورد بازجوی��ی قرار مـی گی��رد. درون ابتدا متونی را کـه مدعی شده بودند متن مکالمات مکتوب (ها) ما بین او و دیگران هست در مقابلش قرار مـی دهن��د و از وی مـی خواهند بـه داش��تن روابط نامشروع با برخی از فعالان سیـاس��ی بخصوص جوانان درون بن��د اعتراف کن��د. وقتی از این موض��وع بـه نتیجه ای نمـی رس��ند، با پخ��ش مکالم��ات تلفن��ی و یـا صداهایی کـه از شنودهای تلفنی درون روزهای اخیر بدست آورده بودند او را ب��ه توهین بـه رییس جمـهوری و رهبری متهم مـی کنند. همـین طور این 91 س��اله را کـه تا پیش از این صرفا تحصیل مـی کرده هست را متهم مـی کنند کـه زندانیـان سیـاسی آزاد شده و خانواده های اسرای درون بند را بـه فعالیت های سیـاسی ترغیب مـی کرده است. وقاحت ربایندگان ت��ا حدی بوده اس��ت با آنکه عاطفه ام��ام با زبان روزه ربوده شده بود که تا زمان آزادی هیچ غذایی درون اختیـارش نگذاشته بودن��د و فقط چند س��اعتی کـه در یـه محل کثیف با یک گربه زندانی بوده اس��ت بـه وی تکه ای س��یب زمـینی پخته مـی دهند کـه آن را به منظور گربه پرت مـی کند و آب را هم بـه بهانـه آنکه اگ��ر آب بخورد نیـاز بـه دستش��ویی پیدا مـی کند از او دریغ مـی کنند. گذش��ته از جزئیـات ای��ن ماجرا و محتوای س��والات، چی��زی کـه در این اتفاق بیست و چند ساعته نمود بیش��تری دارد آن هست که از یک طرف از لحظه ربای��ش وی، تمام پی گیری های خانواده از مسئولین عالی رتبه نظام که تا دادگاه انقاب و ناجا و س��پاه بی نتیجه بود و همـه از بازداشت وی ابراز بی اطاعی مـی کرده اند. از رییس دادگس��تری که تا رییس قوای مقننـه و قضائیـه و از سپاه که تا نیروی انتظامـی، این درون حالی هست که افراد رباین��ده خود را افراد ناجا معرفی کرده اند اما عاطفه مـی گوید احتمالا م��ردی را دیده اس��ت کـه شباهت زیـادی بهی داشته هست که از طرف اطاعات س��پاه به منظور بازداش��ت پدرش بـه منزل مراجعه کرده بود، البته وی این موضوع را با اطمـینان نمـی گوید. از طرف دیگر، با توجه بـه اظهارات عاطفه امام مبنی بر اینکه درون این بیست و چند ساعت چندین ب��ار وی را بـه م��کان های مختلف منتقل نم��وده اند و اینکه وقتی درون حال جابجایی اش بوده اند با بیسیم بـه افراد داخل ماشین گفته مـی ش��ود «عاطفه را تو خیـابان پیـاده کنید. موضوع ل��و رفته» کـه همـین باعث مـی ش��ود وی را درون بهش��ت زهرا پیـاده کنند. ای��ن بازداش��ت از جهات مختلفی جالب توجه اس��ت، صبح روز دو شنبه وی را درون بین راه درون منطقه ای نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم از ماش��ین پیـاده مـی کنن��د و اجازه مـی دهند با تلفن عمومـی بـه مادرش تم��اس بگی��رد و صحب��ت کند و دوب��اره وی را بـه محل��ی درون همان نزدیکی مـی برند. این نوع رفتارها و برخی رفتارهای مشابه کـه امکان انتش��ار آن وجود ندارد ش��باهت بس��یـار زی��ادی بـه بازداشتهای خودس��رانـه اواخر دهه 0٧ دارد. درون اواخ��ر دهه هفتاد افراد و فعالان سیـاس��ی، اجتماعی توس��ط گروه هایی کـه خودسر خوانده مـی شدند، بـه همـین روشـها بازداشت و در محل هایی نزدیک ش��هر ری و در خانـه های بـه اصطاح امن مورد بازجویی های ناش��یـانـه و عجولان��ه قرار مـی گرفتند و سپس درون اطراف تهران درون خیـابان رها مـی شدند. پ��س از ت��رور ن��ا فرج��ام دکت��ر حجاریـان درون س��ال 9٧، معلوم شد این افراد از محل هایی بـه نام «دخمـه» این نوع اعمال را تحت پوشش و یـا با هماهنگی نـهادهای نظامـی خاص بـه سرانجام مـی رسانند. البته با توجه بـه آزادی سریع سعید عسگر و عدم محاکمـه سران این اماکن، بسیـاری از کارشناس��ان درون آن زمان برخی از نـهادهای نظامـی را پشت این قضیـه مـی دیدند کـه البته درون هیچ دادگاهی مورد بررسی قرار نگرفت. حالا با گذشت بیش از 8 سال از آن وقایع بـه نظر مـی رسد فعالیت های دخمـه نش��ینان دوباره از سر گرفته شده هست و تحت حمایت کودتا گران نسبت بـه اعمال فشار بـه زندانیـان و خانواده های شان و فعالان سیـاسی اجتماعی اقدام نمایند. دلس��وزان نظام بهتر اس��ت قبل از اینکه این مفاسد تبدیل بـه غده های چرکین شوند دست این دخمـه ها و دخمـه بازها را کوتاه کنند که تا اینچنین حرم��ت ی��ک محجب��ه درون کشوری کـه صدای اسام و عدالت خواهی اش گوش همـه را کر کرده هست هتک نشود. 42 429002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ﻧﻘﺎﺷﻰ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺑﺎ 51ﺳﺎﻝ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻣﻄﻠﻮﺏ، ﻗﻴﻤﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺟﻤﺸﻴﺪ 4154-223 )877( ALAT scitehtsE & riaH ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﻮ ﺍﺯ 02 ﺩﻻﺭ ﺭﻧﮓ ﺍﺯ 54 ﺩﻻﺭ ﻫﺎﻯ ﻻﻳﺖ ﺍﺯ 56 ﺩﻻﺭ ﻓﺮ ﺍﺯ 56 ﺩﻻﺭ ﻣﺎﻧﻴﻜﻮﺭ ﻭ ﭘﺪﻳﻜﻮﺭ 54 ﺩﻻﺭ laicaF 54 ﺩﻻﺭ ﺍﺑﺮﻭ 051 ﺩﻻﺭ ﺧﻂ ﭼﺸﻢ 052 ﺩﻻﺭ ﺧﻂ ﻟﺐ 002 ﺩﻻﺭ ﺁراﻳﺶ داﺋﻤﻰ ﺑﻨﺪ ﻭ اﺑﺮﻭ، ﻭﻛﺲ 3Z1 J6V revuocnaV ,yawdaorb .W 7391 5090.337.406 OOTTAT aP vi na :d S pe 1 t /1 90 moc.egellocnothsa.www 3080.998.406 HP idieaS dauoF tcatnoC .noitamrofni erom rof etisbew ruo tisiv ro elbarefsnart a si gnitnuoccA ni amolpiD ehT evig ot dengised margorp decap-tsaf dna gnitnuoccA ni noitadnuof hguoroht a uoy .reerac gnitnuoccA ruoy etarelecca ro AGC ot elbarefsnart era stiderc esruoC .AMC dna .emit-trap dna NI AMOLPID MARGORP GNITNUOCCA MARGORP GNITNUOCCA NI AMOLPID ﺩﻳﭙﻠﻢ ﺭﺷﺘﻪ ﺣﺴﺎﺑﺪﺍﺭﻯ ﺩﻳﭙﻠﻢ ﺣﺴﺎﺑﺪﺍﺭﻯ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﻓﺸﺮﺩﻩ ﻭ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮﻯ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﻳﺰﻯ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺻﻮﻝ ﻭ ﻣﺒﺎﻧﻰ ﺣﺴﺎﺑﺪﺍﺭﻯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻛﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻳﺎﺭﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ. ﻭﺍﺣﺪﻫﺎﻯ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺑﻪ AGC ﻭ AMC ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺴﺐ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻓﻮﺍﺩ ﺳﻌﻴﺪﻯ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻭﺏ ﺳﺎﻳﺖ ﻣﺎ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ. ﺍﻳﻦ ﺭﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﻴﻤﻪ ﻭﻗﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺖ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. : ‌حال‌چه‌باید‌کرد؟ بی بی س��ی - مـیرحسین ، یک��ی از رهبران مخالف��ان دولت درون ایران، درون ت��ازه ترین بیـانیـه خود کوشیده هست استراتژی و تاکتیک های اعتراضی موسوم بـه «راه سبز امـید» را روشن کند. درون این بیـانیـه کـه روز شنبه 41 شـهریور (5 سپتامبر) منتشر شده، آمده است: «تاریخ بـه روش��نی نش��ان مـی دهد کـه هرگاه حکومت ها خواسته اند بـه سوی محو تعدد و تنوع موجود درون جوامع بشری دست دراز کنند، چاره ای جز متوسل شدن بـه چهره های ظاهرا گوناگون اما درون جوهر یکسان 'استبداد' نداشته اند». آقای درون بیـانیـه خود با اشاره بـه حوادث بعد از انتخابات درون ایران، وضعیت ام��روز ای��ران را حاصل استیـای همـین طرز تفکر دانسته و گفته اس��ت کـه بیدار شدن وجدان عمومـی، «دستاورد بزرگ» اعتراضی درون این دوران است. او سپس بـه طرح این پرسش پرداخته کـه از این بعد «چ��ه حتما کرد؟» و کوش��یده اس��ت توضیح دهد کـه خواس��ت اعتراضی موسوم بـه «راه سبز امـید» چیست و از نظر او این چگونـه حتما به سمت این خواست حرکت کند. 'چه‌مـی‌خواهیم؟' آقای موس��وی درون توضیح اهمـیت انتخاب هدف به منظور اعتراضی مـی نویسد: «نیروی عظیمـی کـه ملت م��ا فراهم آورده، ت��وان آن را دارد کـه کش��ور را بـه سکویی بلند به منظور جهش بـه سشرفت های مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یـا درون یک آنارش��ی دراز مدت فرو برد. این کـه نتیجه حرکت ما چه خواهد بود، تماما بـه انتخاب درس��ت ما درون این مرحله بستگی دارد». او س��پس نوشته اس��ت: «برخاف آنچه دستگاه های تبلیغاتی دولتی س��عی درون القای آن دارن��د، این ما هستیم کـه بازگشت اعتماد و آرامش بـه فضای جامعه را خواهانیم و این ما هس��تیم کـه از هر اقدام تندروانـه و خشن امتناع مـی کنیم». آقای هدف خود را «حفظ جمـهوری اسامـی»، «تقویت وحدت ملی» و «اس��تیفای حقوق از دست رفته ملت» دانسته و نوشته هست که حقوقی کـه در قانون اساس��ی به منظور مردم درون نظر گرفته شده هست باید بی کم و کاست مطالبه شود. بر اس��اس بیـانی��ه آقای موس��وی، م��واردی چ��ون آزادی برگزاری اجتماعات، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات و آزادی تدریس زبان های قوم��ی و محلی از جمله این حقوق اس��ت کـه «به راحتی و صراحت» نقض مـی شود. 'چگونـه‌حرکت‌کنیم؟' آقای درون بخش دیگری از بیـانیـه خود بـه تاکتی��ک های مورد نظرش به منظور ادامـه اعتراضی مخالف��ان دول��ت پرداخت��ه و مـی نویسد کـه در پاس��خ بـه سئوال 'چه حتما کرد؟' تقویت و تحکیم «شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی» را پیش��نـهاد مـی کند ک��ه «در مـیان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت بـه پایمال شدن حقوق خود معترض است». او م��ی نویس��د: «از مـهمترین نقاط ق��وت این ش��بکه، ش��کل طبیعی اج��زای آن اس��ت. ای��ن واحد ها عبارت از گروه های کوچک اما بسیـار متکثر از همفکرانی هست که درون قالب روابط سابقه دار دوستی یـا خویشاوندی یـا همکاری نسبت بـه هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده ان��د، بـه صورتی ک��ه انحال آنـها امکان پذیر نیس��ت زیرا بـه معنای انحال جامعه است». آقای موس��وی اولین گام درون راه ح��ل پیش��نـهادی خ��ود را چنین معرفی کرده است: «ما ایرانیـان، درون هر کجای جهان کـه هستیم، حتما این هس��ته های اجتماعی را مـیان خود تقویت کنی��م... و اگر پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ماقات مـی کردیم، اینک هفته ای دو بار گرد هم جمع شویم». او م��ی گوی��د ک��ه این هس��ته ها م��ی توان��د از «همس��ایگان»، «خویشاوندان»، «شرکت کنندگان درون هی��أت های مذهب��ی»، «گروه هایی کـه با هم ورزش مـی کنند»، «حلقه همکاسی ها»، «گروه فارغ التحصیـانی کـه هنوز دور هم جمع مـی شوند» یـا «همکارانی کـه با هم صمـیمـیت یـافته اند» تشکیل شود. بـه نوش��ته آق��ای موس��وی، این واحده��ای اجتماعی اگر فعالیتی ثمربخش نداشته باشند بـه تدریج بازدهی خود را از دست مـی دهند، بنابراین توصیـه کرده هست که آنـها بـه فعالیت های اعتقادی، اجتماعی، ورزشی، هنری، خیریـه و امثال آن مشغول ش��وند که تا «پس از عبور از امواج حادث��ه و عاطفه» بتوانند بـه «ایفای نقش تاریخ س��ازی کـه از آنـها انتظار داریم» بپردازند. 'تعادل‌طلایی' آقای موس��وی درون مورد انتخاب اه�� و روش ه��ای جنب��ش اعتراضی مخالفان دولت، هشدار دیگ��ری هم داده اس��ت: «بخش مـهمـی از توانمندی هایی کـه اینک درون ش��بکه های اجتماعی ما ایجاد شده اس��ت مرهون آن هست که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ادامـه‌در‌صفحه‌03 گفتگوهای‌مخفی‌نتانیـاهو‌ درباره‌ایران‌در‌روسیـه گزارش ها از اسرائیل حاکی هست که بنیـامـین نتانیـاهو، نخست وزیر این کشور، روز دوش��نبه (٧ سپتامبر)، ب��رای گفتگ��و درون ب��اره معامات تس��لیحاتی دولت روس��یـه با ایران س��فری مخفیـانـه بـه روس��یـه داشته است. دفتر آق��ای نتانیـاهو حاضر نش��ده هست این خبر را تائید یـا انکار کند و وزارت امور خارجه روسیـه نیز درون این باره اظهار نظر نکرده است. دفتر نخست وزیری اسرائیل تاکید دارد ک��ه او اوایل هفت��ه جاری از «یک تاسیسات امنیتی» دیدن کرده است. این گزارش ها چند روز بعد از آن منتش��ر شده کـه رس��انـه های غربی و روس��یـه ادعا کرده ان��د ماموران سازمان اطاعات و امنیت اسرائیل درون متوقف شدن یک کشتی روسیـه، بـه نام اقیـانوس منجمد شمالی، دست داشته اند. این کشتی باری درون جریـان سفرش از فناند بـه الجزایر به منظور مدتی ناپدید شد و به گفته تیم فرانکز، گزارشگر بی بی سی درون بیت المقدس، برخی محافل رس��انـه ای اس��رائیل بر این باورند کـه ناپدید ش��دن موقت آن با س��فری کـه تصور مـی شود آقای نتانیـاهو بـه روس��یـه انجام داده است، ارتباط داشته باشد. دولت روس��یـه بعدا اعام کرد کـه این کشتی حامل الوار چوب بوده و دلیل ناپدیدی آن ربوده ش��دنش ب��وده کـه پ��س از ردیـابی توس��ط نیروی دریـایی روس��یـه، خدمـه اش نجات یـافته اند. اکن��ون یک��ی از مقام های ارش��د نزدی��ک بـه س��ازمان جاسوس��ی اس��رائیل بـه بی بی سی گفته هست که کشتی مذکور سیستم دفاع ضد حمات هوایی پیشرفته روسیـه را بـه سمت ایران مـی است. این مقام اسرائیلی گفت اسرائیل بـه روس��یـه هش��دار داده بود کـه از بار این کشتی مطلع اس��ت و به اندازه کافی بـه روسیـه فرصت داد که تا پیش از افشاگری علنی و آبرو ریزی آن را متوقف کند. مقام های روس��یـه گزارش هایی را کـه گفته اند این کشور توسط این کشتی به منظور ایران موشک حمل مـی کرده، انکار کرده است. گفته شده هست که اسرائیل بـه روسیـه مدارکی را نشان داده دال بر این کـه تس��لیحاتی کـه به ایران فروخته درون اختیـار ح��زب الله لبنان قرار گرفته است. مطبوعات اس��رائیل آورده اند کـه آقای نتانیـاهو همچنی��ن درون پی آن ب��وده اس��ت کـه روس��یـه ب��ه ایران موش��ک های پیشرفته زمـین بـه هوا نفروشد. از این موش��ک ها مـی ت��وان به منظور دفاع از تاسیسات هسته ای استفاده کرد. ب��ه گفته گزارش��گر بی بی س��ی اس��رائیل نگرانی خاص��ی درون باره تجهیزات ضد حمات هوایی ایران دارد چون اگر تصمـیم بگیرد کـه در راس��تای مقابله با بلندپروازی های هس��ته ای ایران دست بـه حمات هوایی بزند، این گزینـه را از دست مـی دهد. امروز نماینده آمریکا درون آژانس بین المللی انرژی اتمـی گفت کـه ایران اکنون اورانیوم لازم به منظور س��اخت س��اح هس��ته ای دارد ی��ا بزودی خواهد داشت. ای��ران تاکید دارد کـه برنامـه هس��ته ای این کش��ور بـه طور کامل به منظور مصرف های غیرنظامـی است. به‌گفته‌گزارشگر‌بی‌بی‌سی‌ اس�رائیل‌نگرانی‌خاصی‌در‌ باره‌تجهی�زات‌ضد‌حملات‌ هوایی‌ایران‌دارد‌چون‌اگر‌ تصمـیم‌بگیرد‌که‌در‌راستای‌ مقابله‌ با‌ بلندپ�روازی‌ های‌ هس�ته‌ای‌ایران‌دس�ت‌به‌ حم�لات‌هوایی‌بزن�د،‌این‌ گزینـه‌را‌از‌دست‌مـی‌دهد. عات و امنیت اسرائیل کشتی به منظور ایران موشک حمل مـی 52 529002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ﻭﺍﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺷﺨﺎﺻﻰ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺑﻴﺰﻧﺲ ﺷﺨﺼﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ * * * ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻡ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺧﺎﺹ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺑﻴﺰﻧﺲ ﺷﺨﺼﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ * * ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻡ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺧﺎﺹ ﺑﺎﺷﻨﺪ 62 629002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ﺗﺨﻔﻴﻒ ﻭﻳﮋﻩ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺪﻝ ﻫﺎﻯ ﺳﺎﻝ 9002 moc.adnoh-cfiicap@reganamesael moc.adnoh-cfiicap.www ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺴﺐ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻭ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﻣﺮﺍﺩ ﺟﻬﺎﻧﺸﺎﻫﻰ ﺗﻤﺎﺱ ﺣﺎﺻﻞ ﻓﺮﻣﺎﻳﻴﺪ. ﺗﻠﻔﻦ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ: 1803-289 )406( ﺗﻠﻔﻦ ﺳﻠﻮﻻﺭ: 8845-215 )406( G-XD ROOD-4 CIVIC ADNOH 9002 )XE9461AF # LEDOM( ﻓﻘﻂ 11.453 ﺩﻻﺭ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ )ﺍﻳﻦ ﻣﺒﻠﻎ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺎﻟﻴﺎﺕ ﺍﺳﺖ( ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺴﺐ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻭ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺴﺖ ﺩﺭﺍﻳﻮ ﺑﺎ ﻣﺮﺍﺩ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ .c.a.o.r.p.a %9.2@ mret esael htnom 84 no desab .at sulp 671,51$ fo noitagilbo esael latot sretemolik ssecxE .dewolla sretemolik 000,69 fo dne ta noitpo tuo yuB .retemolik rep 21.0$@ .seef elbacilppa dna at sulp 539,8$ fo esael .eciton tuohtiw egnahc ot tcejbus reffO ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﻡ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﻳﻦ ﻫﻔﺘﻪ L-XE DROCCA ADNOH 8002 hcum os dna htooteulB dna noitagivaN htiW oN dna lacoL ,sretemoliK 005,61 ylnO .erom .at sulp 009,82$ ylno roF .stnediccA C.A.O.R.P.A %47.5 sa wol sa etar gnicnaniF ”nwohs sa yltcaxe ton elcihev“ sehguH cirdeC yB BLL nffiaGcM eilseL yb noitubirtnoc htiwBLL nffiaGcM eilseL yb noitubirtnoc htiwBLL nffiaGcM eilseL yb noitubirtnoc htiw جواهری ساعتچی و ساعتچی 5011 5265.586.406 :leT revuocnaV ,nosboR از ماشین های کهنـه اسقاط که تا اتومبیل های بهتر و مطمئن تر ادامـه درون صفحه 33 حال کـه مـهلت پرداخت پول نقد به منظور اتومبیل های کهنـه درون آمریکا بـه پایـان رسیده، سنای آمریکا یک برنامـه دو بیلیون دلاری تصویب کرده هست که از هفتم ماه آگوست بـه اجرا درآمده است. مفسران اقتصادی درون این زمـینـه نظرات متفاوتی دارند. آقای تامپسون، سردبیر مجله اقتصادی و تجاری کـه در کانال تجاری آتناتیک کار مـی کند معتقد هست که مجلس سنا نمـی بایست این مبلغ را تصویب مـی کرده و این کار از نظر اقتصادی و مالیـاتی درست نیس��ت. چرا کـه ما بـه مردم پول نقد مـی دهیم که تا ماش��ین های کهنـه خود را بازگردانند، درون حالی کـه به هر حال آنان حتما این کار را ند. درون هفته ها و ماه های آتی اثرات پول های کمکی بـه این شرکت ها درون فروش ماهانـه و س��ه ماهه و در دیگر عرصه ه��ای چالش آور صنایع اتومبیل ظاهر خواهد شد. از دیدگاه اقتصادی اثرات پول دولتی به منظور اتومبیل های کهنـه درون عرصه تجارت بـه نظرها خواهد رسید. نظر آقای تامپسون درون این مورد کـه پروژه فوق به منظور محیط زیست بد است، چندان خوش��ایند نیست و در عین حال تحریک کننده است. او مـی گوید وقتی کـه یک تراک اس.ی��و.وی با بهبود مـیزان کارکرد (مایل) مـی تواند بـه عنوان ماش��ین معمولی واجد ش��رایط به منظور دریـافت 0053 دلار باشد، مردم تاش مـی کنند کـه از طریق گرفتن سوبسید این کار را انجام دهند و همـه اس.یو.وی مـی خرند. کاری کـه در دیترویت بـه فاجعه انجامـید و با بالا رفتن قیمت بنزین و نیز این کـه نباید بـه نفت بیگانـه متکی شد، این اندیشـه با شکست مواجه شد. آقای تامپس��ون همچنین معتقد هست که شرکت های خریدار ماشین های اسقاط خواهان خرید این قبیل اتومبیل ها نیستند. چرا کـه این قبیل ماشین ها دارای موتورهایی نیس��تند کـه ارزش فروش مجدد داشته باشند. درون نتیجه این ماشین های قراضه دارای ارزش پولی نیستند. قوانین جاده و نویسندگان این س��ری مقالات درون جس��تجوی اطاعات بیشتری درون این زمـینـه هستند. این کـه چگونـه مطمئن ش��ویم کـه این اتومبیل های اسقاط بـه طور اصولی بـه محل های استفاده مجدد شوند موضوعی چالش آور است، خاصه زمانی کـه تقاضا به منظور این کار افزون تر شود. اقتصاددانان بریتیش کلمبیـا کارآیی برنامـه های فوق و پرداخت سوبس��ید را مورد بحث و بررس��ی قرار داده اند. آن ها معتقد نیستند کـه این پروژه ها سبب انتقال ما بـه اتومبیل های هایبرید خواهد شد. درون مجموع بـه نظر آن ها این برنامـه ها درون حال شکست هستند. یک پروژه مطالعاتی کـه در سال های 9891 که تا 6002 درون دانش��گاه بریتیش کلمبیـا انجام ش��ده، نشان مـی دهد کـه پروژه های کمک مالی، مردم را از خ ماشین های گازوئیلی و بنزینی بازنداشته است. حتی چنین ادعا مـی کنند کـه سوبسید مردم را بـه نسبت از خری��د اتومبیل های کارآ و کم مصرف (اتومبیل های س��ابق و معمولی گذشته) دور کرده است. 72 729002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 4-2 .nuS NEPO ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﻭ ﺩﻥ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ 22، ﻣﺴﺎﺣﺖ 037 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ،ﻧﻘﺸﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ، ﻛﻔﭙﻮﺵ ﻟﻤﻴﻨﻴﺖ، ﺍﺳﺘﻴﻨﻠﺲ ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺍﭘﻼﻳﻨﺴﺲ ﻭ ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﺳﺮﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﺣﺪ ﻣﻨﺤﺼﺮﺑﻔﺮﺩ ﺩﺍﺭﺍﻯ 006 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ ﺑﺎﻟﻜﻦ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ EUNEVA CIRTCELE ﺍﻳﻦ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﻭﻥ ﺗﺎﻭﻥ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺍﺗﺎﻕ ﻭﺭﺯﺵ، ﺳﺎﻟﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻰ ﻫﺎﻯ ﺑﺰﺭگ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 5/2 ﺳﺮﻭﻳﺲ ﺣﻤﺎﻡ، ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺣﺖ 2931 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ، ﺑﺎ ﻧﻘﺸﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻋﺎﻟﻰ، ﺳﻘﻒ ﺑﻠﻨﺪ، ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ، ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺗﻬﻮﻳﻪ ﻣﻄﺒﻮﻉ، ﻭ ﺩﻭ ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﺳﺮﭘﻮﺷﻴﺪﻩ 000,050,1$ 4093# ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻨﺎﺯﻝ ﻟﺴﻴﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺮﻭﺵ ﻟﻄﻔﺎ ﺑﻪ ﻭﺏ ﺳﺎﻳﺖ ﺯﻳﺮ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ELLIVLEM .evA ht81 8807-7022#063 KRAP 000,534$ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 2 ﺳﺮﻭﻳﺲ ﺣﻤﺎﻡ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎﻝ ﺷﺮﻗﻰ، 069 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ، ﻧﻘﺸﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ، ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎﻯ ﺑﻠﻨﺪ، ﺷﻮﻣﻴﻨﻪ ﮔﺎﺯﻯ، ﻛﻔﭙﻮﺵ ﭼﻮﺑﻰ، ﺍﺳﺘﻴﻨﻠﺲ ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺍﭘﻼﻳﻨﺴﺲ، ﺳﻨﮓ ﮔﺮﺍﻧﻴﺖ ﺩﺭ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ، ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻫﺎ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﻛﻤﺪﻫﺎﻯ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺰﺭگ، ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ 2 ﺑﺎﻟﻜﻦ، ﺍﻧﺒﺎﺭﻯ، ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﺳﺮﭘﻮﺷﻴﺪﻩ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻪ ﺍﺳﻜﺎﻯ ﺗﺮﻥ، ﻣﺮﺍﻛﺰ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻛﻠﻴﻪ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺭﻓﺎﻫﻰ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ، ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺑﻰ ﻧﻈﻴﺮ ﺍﺯ keerC eslaF ﻭ dlroW ecneicS ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﺧﺮﻳﺪ، ﺍﺳﻜﺎﻯ ﺗﺮﻥ، ﭘﺎﺭﻙ ﻭ.... .tS rolyaT 055-1032 # 000,963$ 009,923$ naV htroN ,.evA notrelluF 4002-5051 ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭ ﺧﻮﺍﺑﻪ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺩﻟﺒﺎﺯ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺍﺯ ﻛﻮﻫﺴﺘﺎﻥ، ﺑﺎﻟﻜﻦ ﺑﺰﺭگ، ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﺳﺮﭘﻮﺷﻴﺪﻩ، ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺨﺮ، ﺳﻮﻧﺎ، ﺟﻜﻮﺯﻯ، ﺳﺎﻟﻦ ﻭﺭﺯﺵ 000,965$ tS ehtimS 839 - 9122# retsnimtseW weN ,.tS novranraC 298 000,863$ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 2 ﺳﺮﻭﻳﺲ، 708 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ 9082# 009,992$ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺳﺮﻭﻳﺲ، 516 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ 7033# 008,543$ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﺎ 2 ﺳﺮﻭﻳﺲ، 577 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ 3021# 88 AZALP 3-1 .nuS & .taS NEPO ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ ، 056 ﺍﺳﻜﻮﺭﻓﻴﺖ،ﻧﻘﺸﻪ ﺩﻟﺒﺎﺯ، ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺁﺏ، ﺩﺍﺭﺍﻯ ﭘﺎﺭﻛﻴﻨﮓ ﻭ ﺍﻧﺒﺎﺭﻯ، ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺭﻭﺑﺎﺯ، ﺳﺎﻟﻦ ﻭﺭﺯﺵ ﻭ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﻰ 42 ﺳﺎﻋﺘﻪ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ 009,924$ .tS ruomyeS 9911-6082 # DLOS DLOS DLOS 4-2 .nuS & .taS NEPO NOOS GNIMOC .tS ellivleM 9811-4061# .tS ruomyeS 5511-2022# .tS ruomyeS 5511-3022# .tS aigroeG .W 0241-5021# .tS ehtimS 33-5033# .tS novranraC 898-7091# ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺩﻭ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺑﻪ 82 829002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 فرمانده‌نیروی‌انتظامـی: ‌روز‌قدس‌اتفاقی‌نمـی‌افتد بی بی سی - فرمانده نیروی انتظامـی ایران اطمـین��ان داده اس��ت کـه در مراس��م روز قدس امس��ال درون این کش��ور ناآرامـی بـه وجود نخواهد آمد. س��رتیپ اس��ماعیل احمدی مقدم دوش��نبه ش��ب (61 ش��هریور – ٧ سپتامبر) درون س��راوان بـه خبرنگاران گفت: «قطعا حوادث خاصی درون این روز روی نمـی دهد زیرا با افشاگری هایی کـه در زمـینـه علت شبهه تقلب [در انتخاب��ات] انجام ش��ده، امروز همـه چیز به منظور مردم ایران روش��ن شده است». گروهی از معترضان بـه نتایج اعام ش��ده انتخابات ریـاست جمـهوری ای��ران از مخالفان دول��ت دعوت ک��رده اند کـه در آخرین جمعه ماه رمضان، با حضور درون مراس��م روز جهانی قدس اعتراض خود را نشان دهند. روزنامـه کیـهان چندی پیش نوشت کـه اکبر هاش��مـی رفسنجانی خطبه های نمازجمعه روز جهانی قدس را درون تهران ایراد خواهد کرد. آقای هاش��مـی رفس��نجانی کـه از پرنفوذترین مخالف��ان دولت آقای احمدی نژاد محسوب مـی شود، بعد از انتخابات اخیر ریـاست جمـهوری درون ایران با عدم حضور درون مراس��م تنفیذ و تحلیف آقای احمدی نژاد اعت��راض خود را بـه روند برگزاری انتخابات نشان داد. س��خنان او درون نماز جمع��ه روز 62 تیرماه تهران کـه با حضور گسترده مخالفان دولت همراه بود، بـه شدت مورد انتقاد برخی چهره های برجسته جناح اصولگرا قرار گرفت. آقای هاش��مـی رفس��نجانی درون آن سخنان خواس��تار آزادی بازداشت ش��دگان و دلجوی��ی از آس��یب دیدگان شده بود. برخوردهایی کـه پس از نمازجمعه 62 تی��ر مـیان معترض��ان و مأموران انتظامـی و امنیت��ی پیش آمد باعث شد کـه آقای هاشمـی رفسنجانی از حضور درون نوبت بعدی خود درون مقام امام جمعه تهران باز ماند، اما بعد از آنکه گفته ش��د او نماز جمعه روز قدس را خواه��د خواند، معترضان اعام ��د کـه در این مراس��م شرکت خواهند کرد. اکنون فرمانده نیروی انتظامـی ایران مـی گوید کـه در مراسم روز قدس ناآرامـی رخ نخواهد داد. آقای احمدی مقدم گفته است: «به طور قطع با توج��ه بـه اطاعیـه های صادر ش��ده، درون روز جهانی قدس حوادثی ش��بیـه اواخر خردادماه درون کشور تکرار نمـی شود». اش��اره آق��ای احم��دی مق��دم بـه حوادثی مانند حوادث روزهای 52 خرداد و 03 خرداد هست که گروه های بس��یـار بزرگی از معترضان بـه نتایج انتخابات با حضور درون خیـابان ها اعتراض خود را نش��ان دادند و برخورد مأم��وران نظامـی، انتظامـی و امنیتی با آنـها، عواقبی گسترده بـه دنبال داشت. ده ه��ا تن درون ای��ن ناآرامـی ها جان باختن��د و ه��زاران نفر بازداش��ت شدند. 'تجاوز‌صحت‌ندارد' شرایط نگهداری بازداشت شدگان، بـه ویژه درون بازداش��تگاه کهریزک، انتقادات زیـادی برانگیخت و پس از آنکه معلوم شد تعدادی از بازداشت ش��دگان جان خ��ود را درون هنگام بازداشت از دس��ت داده اند، رهبر ایران دس��تور تعطیلی بازداش��تگاه زاینده رود- اینجا، تونل اتمـی نیست، بلکه زمانی زاینده رود بوده است. همـه چیز با هم رو بـه نابودی مـی رود. همـه دلائل این فاجعه را درون خشکسالی و تغییر آب و هوا درون ایران نباید جستجو کرد. فاجعه از بی کفایتی حکومتی برخاسته و ادامـه دارد. زاینده‌رود‌در‌اشغال‌ان کهریزک و بررسی حوادث رخ داده درون آن را صادر کرد. با این حال آق��ای احمدی مقدم گفته اس��ت کـه در انعکاس این حوادث «بزرگنمایی» اتفاق افتاده است. او گفته اس��ت: «نیروی انتظامـی اخیرا درون راس��تای پاس��خگویی، مسئولیت پذیری و شفاف سازی، گزارش��ی جامع را ب��ا همکاری رس��انـه ملی ب��رای آگاهی مردم پخش ک��رد. ای��ن اق��دام به منظور جلوگیری از بزرگنمایی شکنجه و مس��ئله [تجاوز]جنس��ی کـه به هیچ وجه صحت ندارد، صورت گرفت». س��ایت پی��ک ن��ت درون رابطه با اظهارات فرمانده نیروی انتظامـی نوشته اس��ت : بدین ترتیب هست ک��ه معلوم مـی ش��ود چ��را همـه امکان��ات ارتباطی کروب��ی را با یورش بـه دفتر وی مسدود د که تا در باره روز قدس اعامـیه ندهد. همچنین آن وعده سر خرمنی کـه علی خامن��ه ای ب��رای پیگیری جنایـاتی ک��ه بعد از کودتا انجام ش��د داده نیز درون همـین اظهارات فرمانده نیروی انتظامـی مشخص اس��ت. بتدریج بـه همـه آنـها مدال لیـاقت و شجاعت درون کشتار مردم، تجاوز بـه ان و زنان و پسران و شکنجه و قتل بازداشتی ها نیز خواهند داد. نشان غلبه بر خطری کـه نظ��ام – بخوانید علی و احمدی نژاد- را تهدید مـی کرد. مصاحبه س��ردار احمدی مقدم نش��ان داد کـه کودتاچیـان هیچ درسی از گذشته نگرفته اند و تردید نباید داشت کـه مردم نیز هیچ چیز را فراموش نکرده اند. م��ردم بـه راه خ��ود و آنـها بـه راه خود مـی روند. زهرا‌باکری:‌توهین‌هایی‌دیدیم‌که‌در‌زمان‌شاه‌ندیده‌بودیم رادیو نف��ردا- زهرا باکری، حمـید و مـهدی باکری از فرماندهان س��پاه پاس��داران انقاب اس��امـی کـه در جنگ ایران و عراق کش��ته شدند، با انتشار نامـه ای شدیداللحن اخبار منتشر ش��ده پیرامون زندگی خانوادگی ب��رادران خود را تقبیح کرده اس��ت. خانم باک��ری درون این نامـه کـه روزنامـه اعتماد چاپ تهران از انتش��ار متن کامل آن خودداری کرده بـه انتقاد از عملکرد مقام های دولتی درون جریـان انتخابات ریـاست جمـهوری پرداخته است. پیش از این مجتبی ذوالنور جانشین نماینده ولی فقیـه درون سپاه پاسداران انقاب اسامـی درون جریـان مبارزات انتخاباتی با حمله بـه همسران مـهدی و حمـید باکری گفته بود: «اگر همسر ش��هید مـهدی باکری بـه طرفداری از کاندیدایی فری��اد بلند مـی کند، چرا مـی گوید، همسر شـهید مـهدی باک��ری و چرا نمـی گوید، همس��ر دوم علی یونس��ی وزی��ر اطاعات دولت اصاحات هستم و یـا همسر شـهید حمـید باکری کـه همـین ادعا را دارد، نمـی گوید، اکنون زن یک معلم گیـانی هس��تم، چرا از اس��م شـهدا به منظور مقاصد خود سوءاستفاده مـی کنید.» او سپس بـه ماجرای تاریخی طلحه، زبیر و عایشـه درون صدر اسام اشاره کرده و گفته بود: «مگر اکنون این جماعت شبیـه طلحه، زبیر و عایشـه نیس��تند و همـین کارها را نمـی کنند و قص��د راه اندازی جمل را ندارند، آن هم بـه کمک بیگانگانی کـه 03 سال است، منتظر روزی هستند کـه انقاب را از درون نابود کنند.» زهرا باکری درون گفت وگو با رادیو ف��ردا انگیزه های خ��ود را درون مورد نوشتن چنین نامـه ای تشریح مـی کند. زهرا باکری: هم بی عدالتی هایی کـه اخیرا ًپیش آمد، هم توهینی کـه به خانم برادر من ش��د. من با چنگ و دندان از حیثیت خان��واده ام [دفاع مـی کنم]. خانم برادرهای ما تاج سر ما هستند. خانم برادرهای ما پشت س��ر برادرهای م��ن، جبهه بـه جبهه خانـه بـه دوشی د. الان مـی آیند هر کدام را صیغ��ه یکی مـی کنند. آخر��ی کـه اسمش را مسلمان بگذارد، چنین کاری مـی کند؟ خانم برادر من اگر ی بود چرا ش از پسر او طاق گرفت؟ اشاره شما بـه آقای ذوالنور هست که عنوان کرده بودند کـه همسران... ... بله. ایشان نمـی دانستند کـه همسر مـهدی با چه��ی ازدواج کرده. او را نسبت بـه چهی داده بودند. همـینط��وری هر چ��ه از دهنش درون آمده... یعنی شما اطاعاتی کـه آقای ذوالنور مـی دهند را تکذیب مـی کنید؟ بله. من بـه عنوان بزرگ خانواده بـه هر دوی اینـها، بعد از چهلم شـهادت شوهرانش��ان، پیش��نـهاد کردم کـه ازدواج کنند. چون یک امر شرعی بود. خواه��رم هم چند س��ال قبل شوهرش را از دست داده بود، دیدم چه مش��کاتی یک زن بی ش��وهر درون این جامعه دارد. بـه اینـها پیشنـهاد ازدواج کردم. بعد داس��تان ازدواج ایشان با آقای یونسی کـه عنوان کرده بودند... نـه، آخر... اصا ًواقعا ًشرم آور است. آقای یونسی پدر شوهر حمـید بود. یک ازدواج نادرس��تی کرده بودند بعد از پنج سال همـه خانواده عاقه مند بودیم کـه متارکه بشود کـه دو سال پیش متارکه انجام گرفت. فکر مـی کنید این اطاعات را آقای ذوالنور روی چه حس��ابی منتش��ر کرد. والله اینق��در اطاع��ات درون ای��ن مملکت بدون تحقیق، بدون دلیل، بدون برهان [منتشر مـی شود]. تهمت زدن الان اینقدر راحت شده، اینقدر همـه دیگران را محکوم مـی کنند. بـه خاطر اینکه به منظور خودشان توشـه ای، موقعیتی، مقام��ی بگیرند. مـهدی و حمـید دوست داشتند گمنام زندگی کنند و گمنام رفتن��د. اینقدر اینـها عذاب کشیده بودند، تهمتی کـه در ارومـیه همـین آقای وزیرکشور سابق، آقای محصولی، کـه اسم هایشان هم نمـی خواهم درون ذهنم باقی بماند، بـه حمـید زد کـه حمـی��د آخرین بار از ارومـیه آمد بیرون، گفت خدایـا از تو مـی خواهم کـه جسد من بـه این شـهر برنگردد. چه تهمتی زده بودند؟ بروید از خودشان بپرسید. شما نمـی خواهید بگویید کـه دقیقا ً چ��ه تهمتی ب��ه آقای باک��ری زده بودند؟ وس��ایل حمـید را هم��رزم حمـید با س��اکش داده بود دست مـهدی؛ بـه مـهدی گفته بود کـه انش��اءالله زمان ش��هادتش توبه کرده باشد. حمـید چه کار کرده بود؟ حمـید چه چیزی داشت؟ اینـها مرا عذاب مـی دهد. این مس��ائل چ��را درب��اره خانواده باکری مطرح مـی شود؟ آمدن��د یک��ی [مـیرحس��ین ] را کـه مـی شناختیم... هشت س��ال زمان جنگ برادرهای من از ایشان بـه عنوان یک انسان پاک [یـاد مـی د] و واقعا ًکس��ی بـه آقای موس��وی یک نقطه ضعف دزدی و بی دینی و اینـها را نزده، الان آمده از شورای نگهبان هم گذشته. اگر مـی گویید انتخابات آزاد، اگر مـی گویید مردمس��الاری کـه هیچ چنین چی��زی درون ای��ن مملکت بـه چش��م نخورده و آن چیزی کـه به حساب نمـی آید مردم است، ما هم روی افکار خودمان یکی را انتخاب کردیم و به او اعتقاد داشتیم و از او حمایت کردیم. چ��را حتما یک ط��رف همـه قدرت را داش��ته باش��د و یک طرف همـه چیزش را بگیرند. احس��ان [پس��ر برادرم] این انسان را قبول داشت کـه رئیس جمـهورش شود، حتما اینـهمـه زیرفشار باشد. او را گرفتند، زدند و تهدید د. چهی را گرفتند؟ پس��ر برادرم را. بایی س��ر ما آمده کـه زمان شاه نیـامد. باور کنید یک ساواکی درون خانـه مرا نزد. زمان شاه من بعد از شـهادت برادرم استخدام ش��دم. خواه��رم درون پس��ت بالایی استخدام شد. مـهدی دانشگاه قبول شد و تحصیل را شروع کرد. یک نف��ر درون خانـه ما را ن��زد. مـی گفتند خرابکار یـا خان��واده خرابکار ولی��ی جس��ارت نکرد درون خانـه ما را ب��از کند و به ما توهین کند. ولی جمـهوری اسامـی ما این توهین ها را دیدیم. بخش��ی از نامـه ش��ما گویـا انتقاد از بازداشت هاست و��انی کـه در تظاهرات کشته شده اند... من مقایسه کردم... من سی سال از عم��رم را درون آن رژی��م گذراندم و سی سال هم درون جمـهوری اسامـی. برادر م��ن حبس ابد ب��ود، مرتب انجمن حمایت از زندانیـان، سازمان حقوق بشر، انواع این سازمان های جهانی و ایرانی ب��ا خانواده های ما تماس داش��تند [و مـی پرسیدند] «با زندانی ه��ا چطور رفتار مـی کنند؟»، «ش��ما وقتی مـی روید به منظور ماقات با شما چگونـه رفتار مـی شود؟»، آن موقع... پیش از انقاب؟ بله. پیش از انقاب، زمان ش��اه کـه یکی را اعدام د، یکی حبس ابدی بود کـه ٧5 آزاد شد. الانی جرئت دارد اسم سازمان حقوق بشر بیـاورد؟��ی جرئت دارد اس��م سازمان حمایت از زندانیـان بیـاورد؟ مـی شود مفسد فی الارض. من چون مـهدی(چپ)‌و‌حمـید‌باکری‌از‌فرماندهان‌س�پاه‌در‌دوران‌جنگ‌ هشت‌ساله‌که‌در‌جریـان‌جنگ‌حان‌خود‌را‌از‌دست‌دادند انتخاباتی با حمله بـه همسران مـهدی و حمـید باکری گفته بود: «اگر همسر ادامـه درون صفحه 03 92 929002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 احمدی‌نژاد‌خواستار‌تغییر‌محل‌و‌ساختار‌ سازمان‌ملل‌شد بی بی سی - محمود احمدی نژاد، رئیس جمـهوری ایران، از عملکرد سازمان ملل متحد درون قبال درگیری ها درون ن��وار غ��زه، انتقاد ک��رده و خواس��تار تغییر محل و ساختار این سازمان شده است. احمدی نژاد گفت: «06 سال پیش شورایی را با نام شورای امنیت ایجاد د بـه نام اینکه عامل وحدت و تعامل به منظور امنیت ملت ها باشد اما از ابتدای تاسیس این شورا، آنـها فقط بـه دنبال تامـین منافع سلطه طلبان درون جهان هستند و تاکنون هیچ گامـی درون جهت حل مشکات ملت های مظلوم بر نداشته اند.» احم��دی نژاد این موض��وع را روز شنبه 12 دی درون جمع کارکنان نـهاد ریـاست جمـهوری عنوان کرد. او تصمـیم های ش��ورای امنیت را « یک جانبه و ضد بش��ری» خواند و در توضیح چگونگی تغییر ساختار شورای امنیت گفت: «نباید این تغییر ساختار بـه گونـه ای باشد کـه هم پیمان خود را وارد شورای امنیت و با حق وتو منافع خود را تامـین کنند.» احمدی نژاد، محل استقرار سازمان ملل را نیز کـه در نیویورک اس��ت «نامناسب» خواند و گفت هری مـی خواهد بـه سازمان ملل برود حتما ماه ه��ا به منظور گرفتن وی��زا درون انتظار باشد و مـی بینیم کـه دولت آمریکا با این سازمان ملل بـه دنبال حکمرانی بر جهان است.» رئیس جمـهوری ای��ران گفت کـه کش��ورش آمادگ��ی دارد که تا مکان مناسب را به منظور تغییر محل سازمان ملل تامـین کند. عل��ی خامن��ه ای رهب��ر جمـهوری اس��امـی هم روز شنبه طی نامـه ای سیـاس��ت های کل��ی برنامـه پنجم توسعه ایران را اباغ کرد کـه یکی از بندهای آن «تاش به منظور اصاح ساختار سازمان ملل» است. این نامـه خطاب بـه آقای احمدی نژاد است. آقای احمدی ن��ژاد از آغاز دوران ریـاس��ت جمـهوری اش هر ساله درون مجمع عمومـی سازمان ملل شرکت و سخنرانی کرده است. ب��ه تازگی نی��ز ایران درخواس��ت عضویت غیر دائم درون شورای امنیت امنیت را مطرح کرد کـه با مخالفت دیگر کش��ورها، ژاپن دیگر نامزد عضویت از قاره آس��یـا، بـه شورای امنیت راه یـافت. درون جری��ان ص��دور قطعنامـه ٧4٧1 ش��ورای امنیت درباره برنامـه اتمـی ایران درون اسفند 5831(مارس ٧002) کـه به تحریم های تازه ای علیـه این کشور منجر شد، ابتدا اعام شد کـه احمدی نژاد به منظور دفاع از «مواضع اصول��ی ایران»در ش��ورای امنیت، بـه نیویورک س��فر خواهد کرد اما پ��س از آن مق��ام ه��ای ایرانی دو دلیل متفاوت را علت حضور نیـافتن احمدی نژاد درون این نشس��ت اعام د.س��خنگوی وزارت ام��ور خارجه ایران علت انجام نشدن این س��فر را تاخیر و ع��دم صدور ویزا به منظور گروه پ��روازی همراه رئیس جمـه��ور ی ای��ران اع��ام کرد درون حالی کـه پیشتر از آن معاون وزارت امورخارجه این کش��ور علت لغو سفر را نویزا بـه آقای احمدی نژاد نسبت داده بود. شورای امنیت سازمان ملل تاکنون 5 قطعنامـه و 2 بیـانیـه درباره برنامـه اتمـی ایران صادر کرده و از این کش��ور خواسته که تا غنی سازی اورانیوم را بـه حالت تعلیق درآورد. رئیس‌جمـهوری‌ایران‌گفت‌که‌کش�ورش‌آمادگی‌دارد‌تا‌ مکان‌مناسب‌را‌برای‌تغییر‌محل‌سازمان‌ملل‌تامـین‌کند. اکشور منجر شد، ابتدا اعاکشور منجر شد، ابتدا اعام شد کـه عل��ی خامن��ه ای رهب��ر جمـهوری دی درون جمع کارکنان نـهاد مخالفت‌با‌طرح‌مجلس‌ایران‌برای‌انتقال ‌مقر‌سازمان‌ملل‌به‌خارج‌از‌آمریکا بی بی س��ی - مرکز پژوهش��های مجلس ایران طرح انتقال مقر دائمـی سازمان ملل را کـه نمایندگان مجلس پیگیری مـی کنند، غیر عملی دانسته است. مرکز پژوهشـهای مجلس کـه بازوی مـی مجلس ایران است، توصیـه کرده کـه به جای دنبال طرح انتقال مقر س��ازمان ملل، بهتر هست اص��اح س��اختار س��ازمان ملل و ش��ورای امنیت درون دستور کار قرار بگیرد. ط��رح انتقال مقر س��ازمان ملل دو سال و نیم پیش درون مجلس هفتم بـه امضای 412 نماینده مجلس رسید و بعد از آن نمایندگان مجلس هشتم نیز آن ط��رح را دوب��اره بـه جریـان انداختند. درون مقدم��ه ط��رح این ب��ا تاکید بر این ک��ه اقدامات و عملکرد دولت آمریکا برخاف منشور سازمان ملل است، از دولت خواسته شده بود «با اتخاذ دیپلماسی فعال موضوع انتقال مقر دائمـی س��ازمان ملل از خاک آمریکا بـه یک کشور بی طرف را با جلب همکاری دیگر کشورهای مستقل و آزادیخواه پیگیری کند.» مرک��ز پژوهش��های مجلس تاکید کرده کـه نظرات کارشناسی خود را هم بـه مجلس هفتم و هم بـه مجلس هشتم یعنی مجلس فعلی ارائه داده و ب��ا این طرح ب��ه دلایل «حقوقی» مخالفت کرده است. از نظر این مرکز، بـه چند دلیل انتقال مقر دائمـی سازمان ملل متحد عملی نیس��ت از جمله این کـه انتقال مقر حتما بر اساس رای دو سوم اعضای سازمان صورت بگیرد کـه با درون نظر گرفتن عضویت 291 کش��ور حتما ایران بتواند نظر مثبت 821 کش��ور را جلب کند کـه به نظر کارشناسان مرکز پژوهشـهای مجلس این کار امکان پذیر نیست. عاوه بر این، به منظور انتقال مقر دائمـی ش��ورای امنیت حتما کشور مـیزبان یعنی آمری��کا انصراف دهد کـه در حال حاضر چنین موضوعی مطرح نیس��ت و در نـهای��ت ای��ن کـه باید «بت��وان ثابت ک��رد آمریکا بـه طور دائم و س��ازمان یـافته اصول مندرج درون منش��ور ملل متحد را نقض مـی کند.» بـه عقیده مرکز پژوهشـهای مجلس، درون ش��رایط فعلی «راهکار حقوقی کارآم��د به منظور عملی س��اختن این طرح وجود ندارد.» ب��ه نظ��ر کارشناس��ان ای��ن مرکز پژوهش��ی وابس��ته بـه مجلس «اگر دول��ت هایی نظیر روس��یـه بعد از جنگ گرجستان این ایده را مطرح کرده ان��د صرفا بـه دنب��ال امتیـاز و وجهه سیـاسی مـی باشند.» این مرکز تاکید مـی کند کـه حضور آمریکا درون سازمان ملل بسیـار تعیین کننده هست زیرا «فروپاشی جامعه ملل بعد از جن��گ جهانی اول بـه خاطر عدم عضویت آمریکا» بوده است. طرحی‌سیـاسی‌نـه‌اجرایی بعد از مخالف��ت هایی کـه صورت گرف��ت، این طرح با طرح «اصاح ساختار شورای امنیت سازمان ملل» تلفیق شد. البته درون زم��ان ارائه طرح نیز برخی نمایندگان بـه عملی نبودن آن اذغان داشتند. حمـید رضا حاج بابایی عضو هیـات رئیسه مجلس گفته بود: «نباید همـه کارهایی کـه ما مـی کنیم زمـینـه اجرایی پیدا کند برخی از طرح های ما از جمله این ط��رح، به منظور اعام مواضع سیـاسی ماست.» بـه گفته آقای حاج بابایی، این طرح به منظور اعام مخالفت با آمریکا تهیـه شده و ش��اید هم اتفاق خاصی درون جریـان اجرای آن نیفتد. ع��اء الدی��ن بروج��ردی رئیس کمـیسیون امنیت ملی مجلس نیز این طرح را غیر اجرایی دانسته و گفته بود: «این طرح موضعی سیـاسی درون ارتباط با آمریکاست.» سال گذشته محمود احمدی نژاد، رئیس جمـهوری ایران، از عملکرد س��ازمان ملل متحد انتق��اد کرده و خواس��تار تغییر محل و ساختار این سازمان شده بود. آق��ای احمدی ن��ژاد گف��ت: «06 سال پیش شورایی را با نام شورای امنیت ایج��اد د بـه ن��ام اینکه عامل وحدت و تعامل به منظور امنیت ملت ها باش��د اما از ابتدای تاسیس این ش��ورا، آنـها فقط بـه دنبال تامـین منافع س��لطه طلبان درون جهان هستند و تاکن��ون هیچ گام��ی درون جهت حل مشکات ملت های مظلوم بر نداشته اند.» آقای احمدی نژاد، محل اس��تقرار سازمان ملل را نیز کـه در نیویورک هست «نامناسب» خوانده و گفته بود: «هری مـی خواهد بـه سازمان ملل برود حتما ماه ها به منظور گرفتن ویزا درون انتظار باش��د و مـی بینی��م کـه دولت آمریکا با این سازمان ملل بـه دنبال حکمرانی بر جهان است.» رئیس جمـهوری ایران گفته بود کـه کش��ورش آمادگ��ی دارد که تا مکان مناسب را به منظور تغییر محل سازمان ملل تامـین کند. با آنکه مرکز پژوهش��های مجلس طرح انتق��ال مقر س��ازمان ملل را غی��ر عمل��ی توصی��ف ک��رده اما پیشنـهاد کرده کـه ایران با همکاری کشورهای دیگر سعی کند که تا همانند «دفتر اروپایی سازمان ملل کـه در ژنو مستقر هست و مباحثی از قبیل حقوق بشر و مسئولیت دولتها را بـه صورت جدی پیگیری مـی کند، درخواست ایجاد یک دفتر آسیـایی یـا آفریقایی سازمان ملل را ارائه دهد.» پیشنـهاد شده کـه این دفتر «مباحثی مثل توسعه، مبارزه با فقر و بیماری ها را کـه دغدغه اصلی جهان س��وم است، پیگیری کند.» مرکز‌ پژوهش�های‌مجلس،‌ توصیـه‌ک�رده‌که‌ب�ه‌جای‌ دنبال‌ ‌ ط�رح‌ انتقال‌ مقر‌سازمان‌ملل،‌بهتر‌است‌ اصلاح‌ساختار‌سازمان‌ملل‌ و‌ش�ورای‌امنیت‌در‌دستور‌ کار‌قرار‌بگیرد. نماینده مجلس رسید و در منش��ور ملل متحد را نقض مـی بعد از آن نمایندگان مجلس هشتم در‌وزارت‌کشور‌ ادامـه‌بازداشت‌افشاء‌کنندگان‌‌نتیجه‌واقعی ‌انتخابات‌ریـاست‌جمـهوری سایت نوروز اعام داشت کـه «دو کارشناس ارشد وزارت کشور نیز درون ابتدای کودتای 22 خرداد بازداشت شده و از سرنوشت آنـها اطاعی درون دست نیست.» این دو کارشناس «ادریس آریـاشکوه» و «ضیـاء الدین صبوری» نام دارند و این احتمال کـه در ارتباط با افشای نتیجه واقعی شمارش آراء انتخابات بازداشت شده باشند. بموجب این آمار مـیرحسین با بیش از 91 مـیلیون رای برنده انتخابات بوده است. مسئول سایت انتخاباتی وزارت کشور نیز بافاصله بعد از افشای این آمار، درون یک حادثه سازی اتومبیل کشته شد. نوروز مـی نویسد: «ادریس آریـا شکوه کارشناس و مسئول واحد اطاعات و اخبار وزارت کشور بوده ومسئولیت تهیـه بولتنی را بر عهده داشته کـه تنـها درون پنج نسخه به منظور سران نظام منتشر مـی شده است. ضیـاء الدین صبوری نیز از کارشناسان حوزه امنیتی وزارت کشور هست که عضو ستاد امنیت انتخابات ریـاست جمـهوری درون وزارت کشور بوده است. همزمان با انتشار این خبر، سایت جبهه مشارکت نیز بعد از انتشار این خبر، افزوده است: بازداشت مخفیـانـه این دو کارشناس ارشد وزارت کشور، با سرنوشت جهانبخش خانجانی و مجید نیری کـه هردو از مدیران پیشین وزارت کشور درون دوره اصاحات بوده و اکنون درون بازداشت بسر مـی برند گره خورده است. ﮔﺮﺳﻨﮕﻰ ﻣﻔﺮﻁ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﻛﺎﻫﺶ ﻭﺯﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﺁﺳﻴﺐ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﺑﻪ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﻯ ﺑﺪﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ . ﺩﺭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎﻫﺶ ﻭﺯﻥ ﻣﺎ، ﻛﻠﻴﻪ ﻯ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺪﺍﻳﻰ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﻭﺣﻴﺎﺗﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﻮﻝ ﻫﺎﻯ ﺑﺪﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﻭﻳﺘﺎﻣﻴﻦ ﻫﺎ، ﭘﺮﻭﺗﻴﻦ ﻭ ﻛﺮﺑﻮﻫﻴﺪﺭﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﺼﺮﻑ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ . ﻟﺬﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﭘﺮ ﺍﻧﺮژﻯ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ 01 ﺗﺎ 21 ﭘﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﻭﺯﻥ ﺍﺿﺎﻓﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻢ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ.. *ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺮﺗﺐ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﺱ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻮﺩ. *ﺍﮔﺮ ﻗﻨﺪ ﺧﻮﻥ ﻳﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﺧﻮﻥ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻭﺯﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﺎﻫﺶ ﺩﻫﻴﺪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻛﻤﭙﺎﻧﻰ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﻯ ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺎﻫﺶ ﻭﺯﻥ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ ﺗﻠﻔﻦ ﺗﻤﺎﺱ : ﻓﺎﺭﺳﻰ - ﻛﺮﺩﻯ 6186-027-406 ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻰ 1019-735-406 ﺗﻤﺎﻣﻰ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻣﺎ ﺗﺎ ﻳﻚ ﻣﺎﻩ ﮔﺎﺭﺍﻧﺘﻰ ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﺭ ﻣﺪﺗﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺮﺗﺐ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﺱ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﻯ ﺍﺧﻴﺮ ﻛﻪ ﺧﻄﺮ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻣﻮﺍﺩ ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻰ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﻤﭙﺎﻧﻰ ﺑﺎ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ 07 ﻛﺸﻮﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺘﺨﺼﺼﻴﻦ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺩﺭ ﻣﺪﺕ 92 ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻯ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎﻯ ﺟﻨﻮﺑﻰ ، ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ،ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ ﻫﻤﻪ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻰ، ﭼﻴﻦ ، ﻫﻨﺪ ،ﻣﺎﻟﺰﻯ ، ﺗﺮﻛﻴﻪ ﻭ... ﺑﻪ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻫﺎ ﻧﻔﺮ ﻛﻤﻚ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺯﻥ ﻧﺮﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪ. ﮔﺮﺳﻨﮕﻰ ﻣﻔﺮﻁ ﺑﺎﻋﺚ ﺁﺳﻴﺐ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﺑﻪ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﻯ ﺑﺪﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎﻫﺶ ﻭﺯﻥ ﻣﺎ، ﻛﻠﻴﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍﻳﻰ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﻭﺣﻴﺎﺗﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﻯ ﺑﺪﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﻭﻳﺘﺎﻣﻴﻦ ﻫﺎ،ﭘﺮﻭﺗﻴﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻛﺮﺑﻮﻫﻴﺪﺭﺍﺕ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺼﺮﻑ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻟﺬﺍ ﺷﻤﺎ ﭘﺮ ﺍﻧﺮژﻯ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ 01 ﺗﺎ 21 ﭘﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﻭﺯﻥ ﺍﺿﺎﻓﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻢ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ. ﺑﺎ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻛﺎﻣﻼ ﮔﻴﺎﻫﻰ * ﺍﮔﺮ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﺮﺳﻨﮕﻰ ﻭ ﺿﻌﻒ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ 01 ﺗﺎ 21 ﭘﻮﻧﺪ ﻛﺎﻫﺶ ﻭﺯﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ . * ﺍﮔﺮ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻛﺎﻫﺶ ﻭﺯﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﻣﺸﻜﻞ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻭﺯﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪ. efilabreH)ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻛﺎﻣﻼ ﮔﻴﺎﻫﻰ ﻭ ﻃﺒﻴﻌﻰ( ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﻨﻴﺪ. moc.efilabreh.www 03 039002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 علت پلم��پ دفتر آق��ای را جلوگی��ری از افش��اگری های وی اعام کرد. بـه گفته ی حس��ین کروب��ی، حکومت با ای��ن کار درون عین حال درصدد ترس��اندن مردم اس��ت که تا از مراجعه ب��ه دفتر مـهدی و پیگیری مس��ائل مربوط بـه قربانیـان و زندانیـان حوادت اخیر منصرف شوند. مـهدی چندی پیش درون نامـه ای سرگشاده بـه هاشمـی رفسنجانی به منظور نخستین بار فاش ساخت کـه ان و پسران بازداشت شده درون زندان ها مورد تجاوز ق��رار گرفته اند. آقای درون ادامـه ی این افشاگری ها خبر داد کـه ترانـه موس��وی، درون اثر تجاوزهای مکرر و شکنجه بـه قتل رس��یده و جسدش س��وزانده شده است. آقای همچنین فاش ساخت کـه حجت الاس��ام حسین طائب، فرمانده بس��یج و از افراد نزدیک بـه دفتر خامنـه ای، درون تهیـه فیلم ساختگی درون باره ترانـه موس��وی دست داشته اس��ت. درون این فیلم خانواده ی یک «ترانـه موس��و ی» دیگر کـه 04 ساله اس��ت و در کانادا زندگی مـی کند، درون براب��ر دوربی��ن ظاه��ر ش��ده و مـی گویند کـه شان زنده است. روزنام��ه ی «اعتماد مل��ی»، ارگان ح��زب اعتم��اد مل��ی، درون ادامـه ای افشاگری های آقای توقیف ش��د. بعد از توقی��ف اعتماد ملی، وبس��ایت خب��ری حزب (س��حام نیوز) نیز ش��د، ام��ا بـه فعالیت خبری خود و نیز انتش��ار اظهارات افش��اگرانـه ی مـهدی ادامـه مـی داد. دفتر‌‌و‌دفتر‌حزب... ادامـه از صفحه 41 روز قدس، کـه هر س��اله درون آخری��ن جمعه ماه رمضان و در اعتراض بـه سیـاس��ت های اسرائیل صورت مـی گیرد، اعام نظر نکرده اند. معترضان گفته اند کـه به منظور ابراز حضور خود درون صحنـه سیـاس��ی درون این شرکت خواهند کرد و مـهدی ، از رهبران مخالف دولت محمود احمدی نژاد، اعام کرده اس��ت همراه با مـیر حس��ین درون این حضور خواهد داشت. پ��س از اع��ام پی��روزی محمود احم��دی ن��ژاد درون انتخاب��ات 22 خرداد، کـه معترضان آن را ناشی از تقلب گسترده درون نحوه گردآوری و ش��مارش آرا دانسته اند، مقامات دولت��ی ب��ا درخواس��ت نامزدهای معترض به منظور برگزاری گردهمایی های مسالمت آمـیز مخالفت کرده اند ام��ا معترضان گفته ان��د کـه به تاش خود ب��رای ابراز مخالفت با این نتیجه از راه ه��ای قانونی ادامـه خواهند داد. درون نخس��تین گردهمایی معترضان بعد از انتخابات، چند صد هزار نفر درون تهران دس��ت بـه آرام زدند اما تاش آنان درون روزهای بعد به منظور گردهمایی های مسالمت آمـیز با برخورد خش��ونت آمـیز ماموران حکومت��ی مواجه ش��د و گفته مـی ش��ود درون جریـان ای��ن برخوردها، چندین نفر کشته و زخمـی و صدها تن بازداش��ت ش��دند کـه برخی از آنان درون حین بازداشت جان خود را از دست دادند. درون روز ٧ تیرماه و در جریـان مراسم بزرگداش��ت کشته شدگان انفجار درون مقر حزب جمـهوری اس��امـی درون سال 0631 کـه با حضور مـهدی درون حسینیـه ارش��اد برگزار شد نیز ماموران بـه ضرب و جرح و بازداشت شرکت کنندگان مبادرت د. همچنی��ن، درون نم��از جمع��ه روز 62 تیرم��اه بـه امامت اکبر هاش��مـی رفسنجانی درون دانش��گاه تهران، کـه براس��اس گزارش ها دهها هزار تن درون آن حضور داشتند، به منظور نخستین ب��ار، نمازگ��زاران ه��دف حمل��ه ماموران ق��رار گرفتند و ش��ماری زخمـی و تعدادی بازداشت شدند. لغو مراس��م مذهب��ی درون جمـهوری اس��امـی انعکاس گس��ترده ای درون داخل و خارج ایران داشته است. محم��ود طالقان��ی درون س��ال 8531 بـه عن��وان اولین ام��ام جمعه تهران منصوب شد و در شـهریور ماه همان سال درگذشت. مراسم‌بزرگداشت... ادامـه از صفحه 71 ته��ران به منظور گف��ت و گو با طرف های دیگر پیرامون «طیف گسترده ای از موضوعات سیـاس��ی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگ��ی و بین المللی» خبر داد. پی��ش از گف��ت و گ��وی تلفن��ی نماین��دگان اعضای گ��روه پنج بـه عاوه یک، سخنگوی مسئول امور خارجی اتحادیـه اروپا و سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعام کرده بودند کـه بسته پیشنـهادی ایران را دریـافت کرده اند. امـیدواری‌به‌«سازنده»‌بودن‌ پاسخ‌ایران درون واکن��ش ب��ه ارائ��ه این بس��ته، س��وزان رایس، نماینده آمریکا درون سازمان ملل ابراز امـیدواری کرد کـه پیشنـهادهای ایران سازنده باشد. وی اظهار داشت: «ما امـیدواریم کـه در این بسته، پاسخی جدی، واقعی و س��ازنده درون واکنش بـه پیش��نـهاد گروه پن��ج بـه عاوه ی��ک وجود داشته باشد.» خانم رایس گفت ک��ه آمریکا بـه دقت پاسخ ایران را بررسی خواهد کرد. از س��وی دیگ��ر، راب��رت گیبس، س��خنگوی کاخ س��فید آمریکا، گفت: ایران حتما به مسئولیت هایش عمل کند و به برنامـه هسته ای پنـهانی اش پایـان دهد. آقای گیبس افزود: موقع آن رسیده ایران عما نش��ان دهد کـه به سوی پایـان ب��ه فعالیت های پنـهانی هسته ایش گام بر مـی دارد. اظه��ارات ای��ن مق��ام آمریکایی س��اعاتی بعد از آن بیـان ش��د کـه نماین��ده ای��ن کش��ور درون آژانس هشدار داد، جمـهوری اسامـی ایران بـه مرحله دستیـابی بـه توانایی ساخت بمب اتمـی نزدیک شده است. گلین دیویس درون نشس��ت شورای ح��کام آژانس گفت: «در صورتی کـه ایران تصمـیم بـه غنی سازی بیشتر درون سطح ساخت ساح گرفته باشد این کشور هم اکنون نزدیک یـا درون آستانـه دسترسی بـه اورانیوم کافی با غلظت پایین به منظور تولید یک بمب اتمـی اس��ت...این حرکت، ایران را بـه توانایی کاما غیر قابل برگشت خطرناک و بی ثبات نزدیک تر مـی کند.» ای��ران بارها اعام کرده اس��ت کـه اه فعالیت های اتمـی اش صلح آمـیز اس��ت و این درون حالی اس��ت کـه آژانس بین المللی انرژی اتمـی درون گزارش های مختلف خود مـی گوید کـه نمـی تواند غیر نظامـی بودن این برنامـه را تایید کند. ادامـه از صفحه 91 بررسی‌بسته‌پیشنـهادی‌ایران‌در‌مذاکرات... ایم. 'تعادل طایی' ویژگی مـهم این شعار و آرمان است، بـه صورتی کـه اگر بر آن بیفزاییم چه بس��اانی نتوانن��د یـا نخواهند ب��ا آن همصدا شوند و اگر از آن بکاهیم، چه بسا قش��رهایی کـه امـیدهای خود را درون آن نیـابند». آقای درون پایـان بیـانیـه خود، خطاب ب��ه جناح حاک��م درون ایران پیشنـهادهایی را به منظور خروج کشور از بحران مطرح کرده است. تش��کیل گروه حقیقت ی��اب درون مورد دهمـین دوره انتخابات ریـاست جمـهوری ایران، رسیدگی بـه «تقلب های انجام گرفته» درون آن و مجازات «خاطی��ان»، شناس��ایی و مجازات عامان و آم��ران «فجایعی» کـه در جریـان برخورد نیروهای حکومتی ب��ا معترضان اتفاق افت��اده، تعریف جرم سیـاسی و تشکیل هیأت منصفه ب��رای رس��یدگی ب��ه آن، تضمـین آزادی رس��انـه ه��ا، تضمـی��ن حق مردم درون تش��کیل اجتماعات و منع نظامـیان از مداخله درون امور سیـاسی و فعالیت های اقتصادی از جمله این پیشنـهادهاست. :‌حال‌چه... ادامـه از صفحه 42 اینـه��ا را دی��ده ام، الان مقایس��ه مـی کن��م، عذاب مـی کش��م. من مـی گفتم خدایـا مـی شود خون شاه را یک ذره س��ر بکشم کـه انتقام خون ب��رادرم گرفته ش��ود؟ الان مـی گویم خدا رحمتت کند. ما مـی گفتیم زمان پیغمبر بت پرست بودن��د. الان م��ا چکاره ای��م؟ مـی گوییم «سخنان رئیس جمـهور سخنان خداست». اعوذ بالله. آخر بابا، رئیس جمـهور هم آدمـی هست مث��ل همـه، خطا مـی کن��د، دروغ مـی گوید، ولی حتما این شـهامت را داشته باشد کـه حداقل، واقعیت را ادامـه از صفحه 82 زهرا‌باکری:‌ توهین‌هایی قبادی:‌مجوز‌یعنی‌تحقیر‌‌فیلمساز رادیو فردا- بهمن قبادی کـه با فیلم «زمانی به منظور مستی اسب ها» درون بین مخاطبان سینما جا باز کرد، بعد از نمایش موفقیت آمـیز آخرین فیلمش «کس��ی از گربه ه��ای ایرانی خبر نداره» درون فس��تیوال بین المللی فیلم ک��ن اعام کرد ش��اید دیگر به منظور فیلمس��ازی بـه ایران بازنگردد. فیلم آخ��ر آقای قبادی ک��ه بـه موزیک زیرزمـینی یـا بـه تعبیری غیررس��مـی ایران مـی پردازد درون شرایطی کاما زیرزمـینی و بدون داش��تن هرگونـه مجوز رسمـی از مقام های فرهنگی دولت محمود احمدی نژاد ساخته شده است. بهمن قبادی کارگردان «کس��ی از گربه ه��ای ایرانی خبر ن��داره» درون گفت وگویی با رادیوفردا از شرایط فعلی حاکم بر فرهنگ و هنر ایران بـه ویژه سینما گفته است. بهمن قبادی: بعد از روی کار آمدن دولتی کـه الان هم س��رکار است، فضای فرهنگی دچار خفقان مطلق شد و ش��روع د بـه یک سری تسویـه حساب ها و همـه چیز دولتی ش��د و بخش خصوص��ی از طریق همـین مسئولان بـه اصطاح نافرهنگی کـه سرکار هستند، بـه گونـه ای از پا درآمد و خفه اش د. این بخش دولتی آدم های ناکارآمدی را س��ر کار آورد ک��ه درون مقوله فرهنگ و هنر هیچ آگاهی نداشتند و به خاطر همـین عدم آگاهی ش��ان و به خاطر آن نگاه ایدئولوژیک ش��ان نسبت بـه س��تایش و در ستایش آن حکومت حرکت ، ش��روع د ب��ه تخریب وضعیت هنر و فرهنگ بـه خصوص درون زمـینـه سینما... این برنامـه تخریبی را کـه مـی گویید، بـه چه شکلی پیش بردند؟ بهمن قبادی: همـین کـه آدم را بازی بدهند... قب��ا ًبهتر بود. بـه ش��کل مس��تقیم روز اول ب��ه تو مـی گفتند مجوز نمـی دهیم، نمـی گذاریم کار کنی. اینـها با لبخندهای احمقانـه شان بازی ات مـی دادند. مثا ًمن یـادم هست یک مدتی مـی گفتند هر وقت با قلم سبز اگر جواب نامـه ات آمد بدان کـه درس��ت است. اگر با قلم قرمز مثًا وزیر ارش��اد مـی نوشت بـه معاونت کـه ایشان حمایت شود و مجوزش را بدهید، این اتفاق نمـی افتاد، چون خ��ط قرمز بـه معنی ب��ازی با فیلمس��از بود. که تا دو سال این اتفاق افتاد. به منظور فیلم «شصت ثانیـه درباره ما» کـه مـی خواستم از سه سال پیش بس��ازم، که تا پنج ش��ش ماه پیش من دچ��ار همـین بازی ب��ودم کـه خود کارمندان وزارت ارشاد مـی دیدند من ه��ر روز مـی آیم و مـی روم و هر روز دچار پریش��ان حالی مـی ش��دم و دچار افس��ردگی. اینـها یک روز دل ش��ان سوخت بـه من و مرا بردند گوش��ه ای و گفتن��د کـه آق��ا این بازی ها را دارند با تو مـی کنند. بعد کـه معاونین فهمـیدند من این بازی قل��م قرمز و قلم س��بز را فهمـیده ام، شروع د با قلم سبز پاسخ کـه آقا ایش��ان حمایت ش��ود. من خوش��حال شدم کـه قلم سبز آمد و اینـها مـی خواهن��د مجوز مرا بدهند. اگ��ر نوک آخر امضا رو بـه بالا بود معنی اش این بود کـه نکنید. اگر رو بـه پائین مـی آم��د یعنی ید. پر از این بازی های احمقانـه... چطور شد ش��ما فکر کردید به منظور مقابله با این چیزی کـه لقب بیماری بـه آن مـی دهید، بیـایید و تولید خودتان را بـه صورت زیرزمـینی پیش ببرید یعنی بدون داشتن مجوز؟ بهم��ن قب��ادی: خ��ب راه دیگری نداشتم. یـا حتما مـی کردی یـا حتما دیوانـه خانـه وزارت ارشاد هی مـی آمدی مـی رفتی که تا تبدیل مـی شدی بـه دیوان��ه و برای همـیش��ه زندگی هنری ات را تعطی��ل مـی کردی. راه دومش این بود کـه جواب ندهی بـه اینـها کـه من این را دیر فهمـیدم. چند بار هم کـه در سمـینارهای توی سینما آزادی یـا دانشگاه ها بود، همـیشـه بـه جوان ه��ا توصیـه مـی ک��ردم بـه تنـها چیزی کـه نباید اهمـیت بدهی یـا فکر کنی مجوز است. مجوز یعنی تحقیر فیلمس��از. اگ��ر مـی خواهی هنرمند بمانی و سرت را بالا بگیری، هیچ وق��ت بـه مجوز فکر نکن، برو فیلمت را بس��از. فیلم های کوتاه بـه ش��کل زیرزمـینی مثل بروبچه هایی کـه کار موسیقی زیرزمـینی مـی کنند، کار کنی. آن بچه ها آموختند. یعنی من مدیون جوان هایی هستم کـه کار موسیقی زیرزمـینی مـی کنند. آنـها بـه من آموختند ک��ه داری خودت را بازی مـی دهی. یعنی 51، 61 س��ال اس��ت من توی این وزارت ارش��اد مـی آیم و مـی روم و توانستم چهار که تا فیلم بسازم. یعنی فکر مـی کنید سینمای زیرزمـینی هم مثل موس��یقی زیرزمـینی جای خودش را باز کند؟ بهمن قبادی: چرا نـه. همـین الان دو که تا از دوست های خیلی خوب من فیلم هایش��ان را تم��ام د، دو که تا فیلم زیرزمـینی خوب ساختند. دارن��د کارش��ان را مـی کنن��د. بعضی هایش��ان دارند با اسم های مختلف فیل��م را مـی دهند بیرون. حاضر نیستند حتی بـه خاطر فیلم فس��تیوال بروند. فقط مـی خواهند فیلم بسازند و بدهند بیرون. 13 139002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 درون افغانستان... اتحادیـه‌اروپا:‌تخطی‌های‌انتخاباتی‌ افغانستان‌گسترده‌است بی بی سی - گروه نظارتی اتحادیـه اروپا بر انتخابات افغانس��تان اعام ک��رده ک��ه بررس��ی ه��ای آن از انتخابات بیس��ت و نـهم اسد/ مرداد افغانستان نشان مـی دهد کـه صندوق های رای بـه ش��کل گس��ترده ای با آرای غیرقانونی پر شده است. ماموری��ت اتحادی��ه اروپ��ا ب��رای نظارت بر انتخابات افغانستان (UE MOE) با انتشار اعامـیه ای گفته اس��ت، اعتراض های گسترده ای کـه نس��بت بـه انتخابات افغانستان، بـه کمـیسیون رسیدگی بـه شکایـات انتخابات رس��یده، مـی تواند آرای صدها مرکز رای دهی را درون سراسر کشور تحت تاثیر قرار دهد. ناظران اتحادیـه اروپا نس��بت بـه این اعت��راض ها اب��راز نگران��ی کرده و گفته اس��ت کـه از درخواس��ت کمـیس��یون رس��یدگی بـه شکایـات انتخاباتی درون مورد دقت بیش��تر درون رسیدگی بـه این شکایـات حمایت مـی کند. کمـیس��یون انتخابات افغانستان روز گذش��ته نتای��ج 19 درص��د آرای انتخاب��ات را اع��ام ک��رد کـه در آن حامد ک��رزی، رئیس جمـهور کنونی افغانس��تان توانس��ته حدود پنجاه و چهار درصد آرا را بـه خود اختصاص دهد. اما این خبر، بـه ش��دت تحت شعاع ادع��ای تقل��ب درون انتخاب��ات قرار گرفته اس��ت. کمـیسیون رسیدگی بـه ش��کایـات انتخاباتی دستور داده کـه آن عده از آرایی کـه نس��بت بـه س��امت آنـها تردید وج��ود دارد، بازشماری شود و سازمان ملل متحد نیز خواستار دقت بیشتر درون بررسی ادعاه��ای تقلب و دس��تکاری درون انتخابات شده است. با این حال، حام��د کرزی، رئیس جمـهور افغانس��تان با انتشار اعامـیه ای از نتایج ابتدایی انتخابات استقبال ک��رده و از کمـیس��یون انتخاب��ات افغانستان بـه خاطر حفظ «بی طرفی» درون اج��رای کارش قدردانی کرده است. ماموریت نظ��ارت اتحادیـه اروپا بر انتخابات افغانس��تان کـه متشکل از هفتاد ناظر و تحلیل گر از بیست و پنج کشور جهان است، درون اعامـیه خود نوشته اس��ت کـه صدها هزار رای بـه شکل غیرقانونی بـه صندوق ها ریخته شده است. این گروه نظارتی افزوده هست که کمـیس��یون انتخابات افغانستان درون ش��مارش آرا، این گون��ه آرا را نیز ش��امل کرده و آن را ب��ه مجموع آرای انتخابات افزوده است. این گروه درون اعامـیه خود نوش��ته اس��ت: «از آرای مجم��وع ٧٧881 مرکز رای دهی کـه تا تاریخ ش��ش سپتامبر شمار ش��ده بود، درون 1542 مرکز رای دهی، آرایی کـه به یک نامزد مشخص داده شده بود، بیش از 09 درصد را تشکیل مـی داد.» ناظ��ران انتخابات��ی اتحادی��ه اروپا همچنین گفته اند کـه آرای استفاده شده درون 412 مرکز رای دهی، بیشتر از تعداد رای دهندگان درون این مراکز بوده است. این گروه ناظران تاکید کرده اند کـه آنـها که تا پایـان بررسی ادعاهای تقلب درون انتخاب��ات و اع��ام نتایج نـهایی انتخاب��ات، درون افغانس��تان حضور خواهند داشت. بیش از دو هزار مورد ش��کایت درون مورد رفتارهای خاف درون انتخابات افغانس��تان، بـه کمـیسیون رسیدگی بـه شکایـات انتخابات رسیده کـه از این جمله، بـه گفته مقامات، حدود ششصد مورد آن جدی هست و اگر ثابت ش��ود، مـی توان��د روی نتایج انتخابات تاثیر بگذارد. برخی رسانـه ها از قول مقامات غربی گزارش کرده اند کـه احتمال دارد تعداد مجموع آرایی کـه به اشکال غیرقانونی بـه صندوق های ریخته، بیش از یک مـیلیون رای باشد. نتایج‌19‌در‌صد‌آرا‌اعلام‌شد، ‌کرزی‌با‌کسب‌45‌درصد‌پیشتاز‌است بی بی س��ی - کمـیس��یون مستقل انتخابات افغانستان، نتایج شمارش آرای 19 درص��د آراء دومـی��ن انتخاب��ات ریـاس��ت جمـه��وری افغانستان را اعام کرد. براس��اس نتایج اعام ش��ده حامد ک��رزی با بی��ش از 45 درصد آراء اعام شده درون صدر فهرست نامزدان قرار دارد مسئولان کمـیس��یون انتخابات مـی گویند، کـه عبدالله عبدالله با بیش از 82 درص��د آرا مقام دوم و رمضان بشردوس��ت با زیـاد تر از 9 درون صد آرا، مقام س��وم را از آن خود کرده اند.آنچه اعام ش��ده نتایج بیش از پنج و نیم مـیلیون رای هست که نود و یک درصد کل را آراء را تشکیل مـی دهد. این آرا از بیش��تر از 22 هزار محل رای دهی بـه دست آمده هست بر اس��اس این نتایج، حامد کرزی با��ب نزدی��ک بـه س��ه مـیلیون رای، یعنی بیش از 45 درصد آراء اع��ام ش��ده را از آن خود کرده و جایگاهش را بـه عنوان نامزد پیشتاز همچنان حفظ کرده است. داوود علی رئیس دارلانشا/ دبیر خانـه کمـیس��یون انتخابات مـی گوید عبدالله عبدالله با��ب 82 درصد کل آراء اعام شده، درون رده دوم قرار گرفت. آخرین آمار اعام ش��ده از س��وی کمـیس��یون انتخابات نشان مـی دهد کـه عب��د الله عبدالله فاصل��ه اش با حامد کرزی رقیب اصلی او بیشتر شده است. مسئولان کمـیس��یون انتخابات مـی گویند کـه از مجم��وع پنج مـیلیون و هفتص��د ه��زار رای ش��مارش ش��ده، بیش از یک ص��د و پنجاه هزار رای باطل اعام ش��ده است. اگر درون خواست کمـیسیون بررسی شکایت های انتخاباتی کـه خواستار باز ش��ماری آراء نزدیک بـه 0001 محل رای دهی شده است، بر نتایج اعام شده اثر نکند، براساس آنچه کـه تاکنون رسما از سوی کمـیسیون انتخابات اعام ش��ده آقای کرزی آراء کاف��ی به منظور برنده ش��دن درون دومـین انتخابات ریـاست جمـهوری را بـه دست آورده است. اما پیشتر از آنکه کمـیسیون انتخابات این نتایج را اعام کند، کمـیس��یون رسیدگی بـه ش��کایـات اعام کرد، کـه آرا ش��ماری از مح��ات رای دهی کـه شمار آنـها بـه حدود 0001 محل مـی رسد، حتما مجددا شمرده شود.تخمـین زده مـی شود کـه آراء محاتی کـه کمـیسیون رسیدگی بـه شکایـات خواس��تار باز شماری آن ش��ده حدودا بـه ی��ک مـیلیون رای مـی رسد.کمـیسیون بررسی شکایت های انتخاباتی مـی گوید حدود 006 شکایت انتخاباتی جدی هست و اگر ادعاهایی کـه وجود دارد ثابت شود، بر نتایج انتخابات تاثیر خواهد کر درون همـین حال اظهارات مس��ئولان کمـیس��یون انتخابات نشان مـی دهد کـه ای��ن کمـیس��یون باز ش��ماری آرایی را کـه کمـیس��یون رسیدگی بـه شکایـات خواستار آن شده بود، آغاز نکرده اند. داوود عل��ی نجف��ی درون حالی کـه آخری��ن نتایج انتخاب��ات را اعام مـی کرد درون مورد دستور کمـیسیون بررسی شکایت های انتخاباتی درون مورد ش��مارش مجدد آرای برخی مح��ات رای دهی گفت کـه متن دری و انگلیس��ی اعامـیه این نـهاد درون تناق��ض هم قرار داش��ته و طی نامـه رسمـی خواستار وضاحت این موضوع شده است. بر‌اساس‌این‌نتایج،‌حامد‌کرزی‌ با‌کس�ب‌نزدیک‌به‌سه‌مـیلیون‌ رای،‌یعنی‌بی�ش‌از‌45‌درصد‌ آراء‌اعلام‌ش�ده‌را‌از‌آن‌خود‌ ک�رده‌و‌جایگاهش‌را‌به‌عنوان‌ نامزد‌پیش�تاز‌همچن�ان‌حفظ‌ کرده‌است. آرا، مقام س��وم را از آن خود کرده کمـیس��یون انتخابات نشان مـی دهد م ش��ده نتایج بیش از 23 239002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ربنا اخرجنا من ه��ذه القریـه الظالم اهلها و اجعل لن��ا من لدنک ولیـا و اجعل لنا من لدنک نصیرا ( خداوندا م��ا را از این محیط پرس��تم نجات بخش وبرای ما یـاوری بفرست.) مـی دانس��تم کـه «چه دست ها کـه ز دست تو بر خداوند است.» زندانـها معبد بود و عابدان روز و ش��ب درون سجود، س��قوط ولایت جایر را از خدا ب��ه دعا مـی خواس��تند (و مـی خواهند). ن��دای آقا س��لطان کـه ب��ه خاک شـهادت افتاد و حنجره اش بـه گلوله ستم ش��د بـه درگاه سلطان عالم نالیدم کـه بازهم ندای خایق را نم��ی ش��نوی؟ چون عیس��ی بر صلیب گله کردم کـه «خدایـا چرا ما را رها کرده ای»، مگر سیـاهکاران را نمـی بینی کـه س��بزها را سرخ کرده اند، مگر عبوسان و ترش رویـان را نمـی نگری کـه ش��یرینی ها را تلخ کرده اند، سوختن خرمن امنیت و کرامت انسان را مـی نگری و ذلت اعتراف زندانیـان و شوکت شریرانـه ستمگران را مـی بینی و بازهم استغنا مـی ورزی؟ که تا روزی کـه آن اق��رار مجبورانـه و مکروهانـه یعنی آن کلمات سه گانـه را شنیدم: «هتک حرمت نظام»، کـه چون حدیث س��رو و گل و لاله و چون ثاثه غس��اله جان بخش بود. گوی��ی کلمات آن خطی��ب نبود. کلمات تو بود خدایـا کـه در خطابه جاری شد. دانستم کـه دست بـه کار اجابت ش��ده ای و باد را فرمان داده ای که تا آتش را بـه کشتزار فرومایگان ببرد. سجده کردم و سپاس گزاردم کـه آفرین ها بر تو بادا ای خدا بنده خود را ز غم کردی جدا آتشی زد او بـه کشت دیگران باد آتش را بـه کشت او بران آقای خامنـه ای، مـی خواهم بـه شما بگویم دفتر ایـام ورق خورده اس��ت و بخت از نظام برگشته است، آبرویش بـه یغما رفته هست و طشت رسوائیس از بام تاریخ افتاده اس��ت. کش��ف عورت شده اس��ت. خدا هم از ش��ما رو گردان شده و س��تاریت خود را باز گرفته اس��ت. آن دلیری ها ک��ه درون کنج خلوت و در پرده تزویر مـی کردید فاش شده است. آه جگرسوختگان و ج��ان باختگان و دهان دوختگان کارگ��ر افت��اده اس��ت و دام��ان و گریبان شما را سوخته است. خائفم کـه بگویم باب توبه هم بـه روی شما بسته شده است. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد کـه مشروعیت از ش��ما گریخته اس��ت. ایران سبز از این بعد دیگر آن ایران س��یـاه و ویران نیست. س��بزی وسپیدی این ب��ه عنایت و اجابت الهی بر سیـاهی جور شما پیشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مـه و خورش��ید و فلک درون کارند که تا به فرمان خدا بر علیـه شما بشورند. س��الها اع��وان و انص��ار ش��ما زیر چتر حمایت و ولایت ش��ما چون ش��غالان گرس��نـه درون پوستین خلق افتادند و امنیت و عدالت را از مردم ربودند، دهانشان را بستند، عزتشان را س��تاندند، راحتش��ان را گرفتند، گلویشان را فش��ردند، خون درون دل و اش��ک درون چشمشان نش��اندند، زهر قس��اوت را بـه آنان چشاندند و چون قومـی اشغال شده بـه اسارتشان گرفتند، حقوقشان را پامال د، آزادیشان را بـه تاراج بردند، حرمتشان را شکستند، افکارشان را بـه سخره گرفتند، دینش��ان را وارونـه د، کارخانـه مقدس تراشی تراشیدند، و به نام دین خرافه فروختند، کامشان را تلخ و روزش��ان را شب د، دست خیـانت درون صندوق آراء شان گشودند، و پای اهانت بر کرامتشان نـهادند، دانشگاه ها را بـه دست جهال سپردند، و بیت الاحزانی بنام صدا و سیما را از دروغ و تهمت انباشتند، و درس غامـی و غمناکی بـه مردم دادند. نظر حرام نمودند و خون خلق حال، اجتماعات دروغین و گزاف بر پا ��د، و لاف زنان بـه مردم دنیـا فروختند کـه همگان عاش��قان چاک نظام ولایتند. درون زندانـها و قتلگاه ها از قتل و تجاوز و تعدی و ضرب و ش��تم و جرح و شکنجه آن د کـه مغولان ند، شرع و قانون را زیر پا گذاش��تند، و علم جهل و تعصب برافراشتند، نادانان را بر کشیدند و دانایـان را فروکوفتند، ل��ذت را از جوان��ان و حرمت را از پیران دریغ داش��تند، آیت الله های رنگین ساختند و فتاوای سنگین از آنان گرفتند که تا نویسندگان و ناقدان را ب��ه طناب توحش خفه کنند و به ساطور سبعیت بند از بند بگشایند، درون پی مالیخولیـای دش��من ستیزی ه��ر روز مـهلک��ه ای و معرک��ه ای تراشیدند و جمعی را بـه بند کشیدند، و اقاریر مضحک بر زبانشان نـهادند و کیفرهای مـهلک بر جانشان.عمله اس��تبدادنظامـی و قضایی بیداد را بـه نـهایت رس��اندند، گویی نظام قسم خورده بود ک��ه از صدام و حجاج چیزی کم نیـاورد. ای��ن مکرهای س��رد و رندی های واژگونـه و زیرکی ه��ای ابلهانـه، و ستم های آش��کار و نـهان و زور و تزویر های گران و حق کشی ها و آدم کش��ی ها و تقلب ها و تخلف ه��ای پ��ر عفون��ت ودراز مدت ، آتش��ی درون وجدان رعیت افروخت کـه کاش��انـه ولایت را بس��وخت. آن اعت��راض پ��س از انتخابات نـه «رزمایش» بود، نـه» فتنـه» و نـه» مسجد ضرار» (که دارالضرب شما هر روز مـه��ری بر آن مـی زند)، بل طغیـان و غلی��ان غیرت بود بر علی��ه غارت. وجدانـهای بیدار، ب��ر رای خود، بر انتخاب خود، بر حقوق شـهروندی خود، بر آزادی اندیشـه خود، غیرت ورزیدن��د و ب��ر غارتگ��ران رای و حق��وق و آزادی، آرام و متی��ن شود. دزدان سراسیمـه بر خود پیچیدند،ولی ما صدای خنده خدا را ش��نیدیم کـه در فضا پیچید. او از م��ا راضی بود. دعای ما را ش��نید و جانیـان و بانیـان را رسوا کرد. مرگ ترانـه ()، ترانـه مرگ استبداد بود. آقای خامنـه ای، بارها حافظان ،حکام جائر زمانـه را بزبان رمز موعظه د که: با دعای شب خیزان ای شکر دهان مستیز درون پن��اه ی��ک اس��م اس��ت خاتم سلیمانی و گفتند: مکن ک��ه کوکبه دلبری شکس��ته شود چو بن��دگان بگریزن��د و چاکران بجهند نشنیدند و عاقبتشان را شنیدی. سبز به منظور آف ایرانی سبز اکنون محکم نـهاد شده است. چون شجره طیبه ای کـه پایی درون زمـین و سری درون آسمان دارد و به اذن خدا درون ثمر بخشی هست (اصلها ثابت و فرعها فی السماء – سوره ابراهیم). این شـهید س��بز خود، شعر و ش��اعر س��بز خود، ادب و هنر و گوین��ده و گفتمان س��بز خ��ود را پیدا کرده اس��ت. محصول بیست س��ال جهاد فرهنگ��ی و دردمندانـه روش��نگران و پیکارگ��ران عرصه سیـاست و فرهنگ اس��ت. بیـهوده مـی کوشید با نظامـی گری و انوری پروری بـه سبک س��لطان سنجر و سلطان محمود آن را درون هم بشکنید. خود را مگر بشکنید. این نـه آن شیر اس��ت کز وی جان بری یـا ز پنجه قهر او ایمان بری ف��رو ریختن رعب رعی��ت و زوال مش��روعیت ولای��ت بزرگتری��ن دستاورد ش��ورش غیرت بر غارت بود و شیر خفته شجاعت و مقاومت را بیدار کرد. ن��ه تطاول نظامـیان نـه تجاوز حرامـیان، نـه خاک افشاندن درون چش��م مروت نـه باد افکندن درون آس��تین ژن��ده قدرت، ن��ه تکیـه بر س��بعیت حیوانی نـه حمل��ه بـه علوم انس��انی، نـه مداحی مداحان مزدور نـه شاعری شعر فروشان کم شعور، هیچک��دام قامت مقاوم��ت را خم نخواهند کرد. استبداد دینی رسوای کفر و دین ش��ده است. و در مزرع سبز هنگام دروی آن رسیده است. ما این را بـه دعا از خدا خواسته ایم و خدا با ماست. برگش��تن بخت و روزگار شاهدی شیرین تر از این ندارد کـه عیدهای ش��ما همـه عزا ش��ده اس��ت. و هر چ��ه روزی ش��ما را م��ی خنداند این��ک مـی گریـاند و م��ی لرزاند. دانش��گاهی کـه مـی خواس��تید بـه پابوس شما بیـاید، اکنون بـه کابوس ش��ما بدل شده اس��ت. تظاهرات خیـابانی، اجتماعات آئینی، رمضان و محرم ،حج و روضه و ماتم همـه به منظور شما نماد نحوست شده اند و به زیـان شما روان مـی شوند. ما نسل کامکاری هستیم. ما زوال اس��تبداد دینی را جش��ن خواهیم گرف��ت. جامع��ه ای اخاق��ی و حکومتی فرادین��ی طالع تابناک مردم سبز ماست. م��ا آزادی را ارج خواهی��م نـهاد و ق��در خواهی��م دانس��ت، همان آزادی کـه شما بـه آن ظلم کردید و قدرش را ندانستید و اکنون مظلمـه اش را مـی برید. فاشیس��م مش��ربان بـه ش��ما فروختند کـه آزادی یعنی بوالهوس��ی و اباحی گری و لاابالی روشی. و ندانستید کـه شفای امراض مـهلک نظام ش��ما درون این خجسته آزادی اس��ت. ب��ی جه��ت بدنبال مفس��دان اقتصادی مـی گردید (که درون آن هم عزمـی و جدیتی نیست). اگر مطبوعات را آزاد مـی گذاشتید، فسادها را رو مـی د و مفسدان جرات فس��اد نم��ی ��د. مـی گذاشتید نقد شما را بگویند که تا شما هم بـه ورطه اس��تبداد رای و نخوت ش��وکت و فس��اد قدرت درون نمـی افتادید. مـی گذاشتید سخن راستین مردم را با ش��ما درون مـیان بگذارند که تا مستی بی خبری از سرتان بپرد. آنـها مدارس مـیهن اند، نـه «پایگاه دشمن.» و چه باک ک��ه درهای مدارس باز باش��د و ش��ما هم درون آن شاگردی کنید. ما دیـان��ت را هم ارج خواهیم نـهاد، همانکه ش��ما آن را بازیچه مصالح قدرت خواس��تید و بن��ام آن درس غامـی و غمناکی بـه مردم دادید و ندانستید کـه شادی و آزادی با ایمان راستین همپیمانند و اجبار فقیـهانـه، حریت مومنانـه را مـی ستاند و قدرت ش��ریعت م��دار هم ق��درت و هم شریعت را فاسد مـی سازد. حکومت ب��ر مردم��ی ش��اد و آزاد و آگاه و چالاک افتخار دارد نـه رعیتی دربند و غمناک. *** با خود مـی گوی��م به منظور که اینـها را مـی نویسم؟ به منظور نظامـی کـه بخت از او برگش��ته و آب از سرش گذشته و تشنـه درون س��راب مانده و خیمـه بر خراب زده و چشم نجابتش بسته و ستون صابتش شکسته و از چشم خ��واص و ع��وام افتاده و طش��ت رس��وائیش از بام افتاده اس��ت؟ و آنگاه بـه یـاد م��ی آورم کام خالق سبحان را درون ذکر حکیم که: و اذ قال��ت امـه منـهم لم تعظون قوما الله مـهلکم او معذبهم عذابا ش��دیدا قال��وا مع��ذره الی ربک��م و لعلهم یتقون (آنان پرس��یدند چراانی را موعظه مـی کنی��د کـه خدا قطعا ه��اک و عذابش��ان خواهد کرد، موعظه گران گفتند عذری هست تا خدا ما را بـه گناه آنان نگیرد، شاید هم پند ما درون آنان درگیرد – سوره اعراف 461) بارخدایـا تو گواه باش، من کـه عمری درد دین داشته ام و درس دین داده ام. از بیداد این نظام اس��تبداد آئین برائ��ت مـی جویم و اگ��ر روزی بـه سهو و خطا اعانتی بـه ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش مـی طلبم. ای خدای خرد و فضیلت! بـه صدق مردان راستگو و به آب دیده پیران پارسا دعای ما را هم با دعای سحرخیزان و روزه داران و عابدان و صالح��ان هم��راه کن و ش��کوه دردمندان��ه ما را بش��نو و بر س��ینـه های بریـان و چش��م ه��ای گریـان س��تمدیدگان رحمت آور و بیش از این خلقی را پریشان و خروشان مپس��ند. دوس��تان خود را بـه دست دشمنان مسپار و خرد و فضیلت را از اس��ارت این نامردم��ان بـه در آر. باد را بگ��و که تا خیمـه اس��تبداد را بر کند و آتش را بگو که تا ریشـه بیداد را بسوزاند. آب را بگو که تا فرعون ها را غرق کند و خاک را بگو که تا قارون ها را درون خود کشد. ابرها وباران ها را بگو که تا رحمت و عدالت و شادی و شفقت بر این قوم مظلوم محروم ببارند و خارزار رذیلت ظالمان را بـه گلزار فضیلت عادلان بدل کنند. آب و دریـا ای خداوند آن توست باد و آتش جمله درون فرمان توست گ��ر تو خواهی آت��ش آب خوش شود ور نخواهی آب هم آتش شود تو بزن یـا ربنا آب طهور که تا شود این نار عالم جمله نور رمضان مبارک 0341 قمری شـهریور 8831 شمسی عبدالکریم سروش خیـانت‌و‌تقلب‌کم‌بود‌... ادامـه از صفحه 7 این بدین معنی اس��ت کـه ها به منظور ازدواج حق انتخاب بیش��تری دارند و پس��رهای به منظور اردواج درون رقابت با دیگران هستند. خان��واده کالی��ن مانند بس��یـاری از خانواده های دیگر حتما تا جایی کـه مـی توانند بعد انداز کنند که تا بتوانند به منظور پسرشان شریک زندگی پیدا کنند. س��ر ش��ام مادر کالین توضیح مـی دهد کـه او و همس��رش نیمـی از درون آمدش��ان خرج إذا مـی کنند و بقیـه آن هرین��ه لب��اس و آب و برق مـی شود و آنچه باقی ماند را بعد انداز مـی کنند. دولت طرحی ارائه کرده هست که طبق آن به منظور خرید وسایل خانـه 31 درصد سوبسید مـی دهد و همچنین از مالیـات خرید خودرو را نیز کاسته است. مصرف کنندگان روستایی نخستین��انی بودند کـه از این برنامـه کـه به منظور تقوی��ت اقتصادی محلی معرفی شده، استفاده د. اما خانواده کالین جروانی هستند کـه کمکی بـه هدف این برنامـه نمـی کنند، چون اصولا پولی به منظور خرج و خ ندارند. کالین مـی گوید ک��ه اولین چیزی کـه دوست دارد بخرد یک ماشین لباسشویی است؛ چون لباس شستن درون زمستان بس��یـار سخت و دستان مادرش همـیش��ه از س��رما تاول مـی زند. او مـی گوید کـه پس از آن دوست دارد کـه ب��رای پدر و مادرش یک یخچال و کولر بخرد، اما فعا پولی درون دست ندارد. ای��ن ط��رح هدفش این اس��ت کـه خان��واده ه��ای فقیرت��ر درون مناطق روس��تایی مانن��د خان��واده کالین تشویق شوند کـه بیشتر خرج کنند که تا ب��ه اقتصاد چین کم��ک کند از این بحران خارج شود. اما اولویت خانواده کالین این هست که قرض خود را کـه برای س��اختمان گرفته بودند پرداخت کنند. آنـها همچنین قصد دارند پولی بعد انداز کنند و به دولت بدهند کـه پدر و مادر کالین هنگام بازنشس��تگی حقوق بگیرند و همچنین بعد اندازی به منظور هزینـه های درمانی داشته باشند. این خان��واده چند م��اه پیش به منظور خرج عمل جراح��ی لگن خاصره مادربزرگ احتیـاج بـه پول داش��تند و برای قرض گرفتن برسر دوراهی ماندند. دکتر گفت کـه شاید نتواند ای��ن جراح��ی را تحم��ل کن��د و احتمالا درد زیـادی خواهد کشید. مادربزرگ یک ماه بعد از آن مرد. بیم��اری یکی از اعض��ای خانواده های��ی نظیر آنـها م��ی تواند ممکن اس��ت تمام دارایی ش��ان را از بین ببرد. اما اگ��ر رهبران چینی بخواهند کـه خانواده های فقیر را ترغیب بـه خرج کنند حتما شرایطی فراهم کنند کـه از نگرانی های آنـها بکاهند. دولت‌چین‌خانواده‌ها... ادامـه از صفحه 21 33 339002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 moc.dnaviap.www از‌ماشین‌های‌کهنـه... ادامـه از صفحه 62 آقای آمباری��ش چاندرا یکی از مولفین مطالعات دانشگاه بریتیش کلمبیـا مـی گوید اگر هدف پروژه پرداخت پ��ول ب��ه اتومبیل های اسقاط سوق مردم بـه سوی اتومبیل ه��ا هایبرید باش��د، این تئوری شکس��ت خورده است. از زمان معرفی پروژه سوبس��ید (یـاران��ه)، ف��روش اتومبیل های ب��زرگ و تراک ها افزایش یـافته و در آمریکای ش��مالی اکثریت خریداران اتومبی��ل تحت تاثیر برنام��ه ف��وق ق��رار نگرفته اند. کوتاه س��خن این که: سوبس��ید ممکن هست نقش��ه خوبی به منظور خریداران باشد اما هرگز اندیشـه و تمایل مردم را بـه س��وی خرید اتومبیل های هایبرید و کم مصرف سوق نداده است. و رسما بـه جمـهوریت و اسامـیت و ایرانیت نظام سی ساله پایـان داد». اگ��ر «زندگ��ی مخفی» م��ی تواند موجب چنین روشن بینی و صراحت کامـی ش��ود، بای��د آرزو کرد کـه مـیرحسین ، خاتمـی و... نیز بـه آن روی آورند که تا هم تکلیفشان با خودشان و دیگران روشن شود و هم لقلقه زبانشان برطرف گردد! بـه نوشته بابک داد تنـها مـی توان این را اف��زود کـه «اص��ول مغفول قانون اساسی» و تکرار «دوران امام» نـه تنـها «منطقی و مفید» و «ممکن و شدنی» نیس��ت، بلکه رژیم حتی بـه مفهوم واقعی کلمـه «زنده» هم نیست. آنچه کـه هنوز هست – یـا وانمود مـی شود کـه هست – جنازه یی ست کـه در UCI ی سپاه پاسداران – کـه خود نیز دچار چندپارگی و تنگی نفس اس��ت – بـه ضرب و زور تجهیزات س��رکوب نفس های آخ��ر را مـی کشد! ادامـه از صفحه 2 ادامـه از صفحه 2 جنازه‌در‌UCI‌!... «نظام قانونی نوین» امـید بسته اند کـه از تناقضها و اش��تباهات و ظلمـهای «تمام این سی سال اخیر» تهی باشد. قانونی نوی��ن کـه «چت��ر فراگیری به منظور تمام ایرانیـان» باشد از هر مرام و مذهب و تب��ار و جنس و قومـی. قانونی براس��اس «نیـازهای امروز و پیش نیـازهای فردا»؛ کـه از خطاهای عمدی یـا غیرعمدی کـه در تمام سی سال گذشته رخ داده و نـهایتا»وضع فاجعه آمـیز امروز را رقم زده و یک اقلیت را سوار برسرنوشت اکثریت ملت کرده، عبرت بگیرد و «طرحی نو دراندازد». رمز موفقیت ، حفظ و گس��ترش وحدت اس��ت. ما درون این ،ب��ه «عضوگیری از تمام ایرانیـان» به منظور مشارکت درون براندازی نظ��ام نیـازمندیم. همزمان نیـازمندی��م ب��ه ن��گارش و تدوین یک «قانون اساسی همـه گیر» به منظور حفظ کرام��ت و آزادی و حقوق «تم��ام ایرانی��ان». پ��س از بحثهای انحرافی،وقتگیر بپرهیزیم. وحدت و یکدلی تم��ام ایرانیـان و هموطنان، رم��ز پیروزی ملت ما بر «گروه گروگانگیرها»س��ت. هیچ چیزی به منظور چند نفری کـه مسافران یک هواپیم��ا را بـه گروگان گرفته ان��د، لذتبخش ت��ر از اختاف بین مسافران و مشاجره مـیان گروگانـها نیست. با یکدلی و وحدتمان، داغ آن لذت را بر دل گروگانگیرها مـی گذاریم و به تدوین قانون اساس��ی نوین مش��غول مـی شویم. چون این نظ��ام رفتنی اس��ت.به ای��ن حرف اعتماد کنید. سبزها‌به‌«قانون‌اساسی‌نوین»... «پیت��ر دونال��و» از کارشناس��ان استراتژیس��ت VTC درون این زمـینـه گفت:» ظاه��را آقای ایگناتی یف، هنوز وضعی��ت لازم التغییری را درون کانادا ب��رای مردم ترس��یم نکرده است.» وی افزود لیب��رال ها هنوز کارهای زی��ادی را به منظور رس��یدن بـه مقصد خود حتما انجام دهند، از جمله کم آرای نئودمک��رات ها و دو قطبی س��اختن انتخابات و معرفی رهب��ر خود بـه عنوان تنـها جانش��ین نخس��ت وزی��ر، ب��رای انانیکه دل خوشی از هارپر ندارند. اضافه مـی ش��ود، نئودمک��رات ها درون اخری��ن انتخاب��ات پارلمانی نیز توانس��تند 41درصد آرا را بـه خود اختصاص دهند. درون هفته های اخیر ، لیبرال ها با شعار « ما بهتر مـی توانیم انجام دهیم» بطور ج��دی ، وارد کارزار انتخابات��ی با محافظه کاران شده اند. ادامـه از صفحه 5 هنوز‌محبوبیت‌محافظه‌ کاران... «خوشحالم کـه مادرم زنده است» بـه خود اختصاص داد. نکته جالب درباره این فیلم سینماي فرانسه این اس��ت کـه آن را یک پدر و پسر فیلمساز بـه نام هاي کلود و ناتاني مـیلر مشترکا کارگرداني کرده اند. درون بخ��ش مس��ابقه فیلم هاي اول جای��زه زنیت طایي بهترین فیلم بـه س��وفي لالوي فرانسوي براي کارگرداني«تو از آن من خواهي شد» رس��ید و زنیت برنزي را هم کریستانا فرانکو، یوگ الخاندرو فگان، دیگو کورال لوپز و ناتالي والنسیـا براي کارگرداني مشترک فیل��م س��ینمایي «ری��ف رف» بـه دست آوردند. ادامـه از صفحه 4 درخشش‌2‌نماینده... اما این خبر چندان هم خوشحال کننده نیست، چون تقریبا همگی شغل های افزوده شده ، پاره وقت هستند و تنـها 005،3 مورد را تمام وقت ها تشکیل مـی دهند. درون م��اه آگوس��ت، بخ��ش های خدمات��ی، تجاری و آموزش��ی، جمعا 003،٧1 مورد فرصت شغلی را از دست دادند. ادامـه از صفحه 4 بهبود‌نسبی‌وضعیت... هست که اصاح طلبان دیگر نیز کم و بیش، و از جمله آقای خاتمـی، بر روی اصول پافشاری کنند. مـی توان گفت کـه بدون اس��تقامت (و ) احتم��الا آقای خاتمـی که تا به حال درون مواضع خود ایستادگی نمـی کرد. پافش��اری آقای موس��وی بر روی مواض��ع سیـاس��ی و نظ��ری خود درون بیـانیـه ه��ای پیـاپی او ب��ه تدریج منعو پر رنگ تر ش��ده است. آقای موس��وی البته ب��ه جمـهوری اس��امـی اعتقاد دارد و معتقد هست که بس��یـاری از حقوق ش��هروندی را مـی توان درون قالب این نظام تأمـین کرد. او بر بخ��ش حقوق مردم درون قانون اساس��ی جمـهوری اس��امـی تکیـه مـی کند و معتقد هست که این قانون «پر از ظرفیت هایی هست که هنوز بـه فعلیت نرس��یده اند». او نیز مانند س��ایر اصاح طلب��ان درون این توهم بـه س��ر مـی برد کـه مـی توان از طریق تغییر درون قانون اساس��ی (و بـه رغم ماده ٧٧1 آن) بـه رفع تبعیضات نـهادینـه شده درون جمـهوری اسامـی دس��ت یـافت. ولی او با اس��تقامت خود درون برابر حکومت کودتا دست کم نش��ان داده اس��ت کـه پای آن چه معتقد هست مـی ایستد و حاضر هست هزینـه های آن را بپردازد. مـهم نیست کـه آقای سد درون سد درست بیندیشد. مـهم آن هست که آن چه را کـه مـی اندیشد صادقانـه با مردم درون مـیان بگذارد و در راه تحقق آرمان های انسانی خود (که آن ها را درون قالب جمـهوری اسامـی عملی مـی پندارد) مماشات نکند. اکنون آقای موس��وی ب��ا بیـانیـه 11 خود آرمان ه��ای خویش را همراه با طرحی راهب��ردی به منظور پیش برد سبز تبیین کرده است. بسیـاری از ای��ن آرمان ها با خواس��ت های دموکراتیک اپوزیسیون عرفی گرای (س��کولار) دموک��رات هم خوانی دارد، و این امر راه را به منظور نزدیکی ای��ن نیروه��ا بـه یک دیگ��ر هموار مـی کن��د. اپوزیس��یون دموکرات هم چنی��ن مـی داند کـه ب��رای اولین بار با��ی از جناح اصاح طلب روبرو اس��ت کـه به اصول اعتقادی خ��ود پای بند اس��ت و پ��ای آن ها مـی ایس��تد. عاوه بر این، موس��وی آرمان ه��ای جمـه��وری اس��امـی را بـه یک��ی از گشاده دس��ت ترین (لیبرال تری��ن) مفاهی��م آن ها تبیین مـی کند. این آرمان ها بـه تعبیری کـه ارائه مـی کند البته از درون نظام از طریق تغییر درون قانون اساسی آن تحقق پذیر نیست. ولی مـهم این هست که اپوزیس��یون دموکرات با فردی با چنین آرمان ها روبرو هست که پای آن ها نیز ایستادگی مـی کند. این خصوصیت اجازه مـی دهد کـه اپوزیسیون عرفی گرای دموکرات با موس��مان هم��کاری ببندد و با حض��ور فعال خ��ود بـه تحول دموکراتیک از طریق دگردیس��ی درون جمـهوری اسامـی مدد برساند. این دگردیس��ی درون مرحله ای با سد قانون اساس��ی روبرو خواهد شد - سدی کـه اصاح طلبان اصول گرا بـه شمول آقای به منظور شکستن آن چ��اره ای جز عبور از جمـهوری اس��امـی نخواهند داشت و باید کـه همراه با نیروهای عرفی گرا بـه تحول ساختاری درون نظام حاکم بر ایران تن دهند. :‌اصلاح‌طلب... ادامـه از صفحه 9 اما وقتی درون مراکش باشیم کار من بسیـار سخت تر خواهد بود. من حتما یک باغ، شبیـه بـه باغ ایرانی شیرازی پیدا مـی کردم. درون این رابطه زحمت بس��یـاری را تقبل کردم. خانـه فائزه درون فیلم باغی اس��ت کاما شبیـه بـه باغ های شیراز. من خودم قلم مو را برمـی داش��تم و دیوارها را مثل تابلو نقاشی رنگ مـی کردم.» ش��هرام کریمـی، طراح صحنـه فیلم سینمایی زنان بدون مردان، درباره پژوهش ه��ای خ��ود درون پرداخت فضای فیلم درون آلمان به منظور بازسازی ایران دهه 03 خورشیدی مـی گوید: «تحقی��ق و جس��تجو بخ��ش اساس��ی کار بود. ت��ا زمان اج��رای کار از طریق کتاب کار را دنبال مـی کردم . با��انی کـه در ایران مـی شناختم و با آرشیتکت های قدیمـی تماس مـی گرفتم و صحبت مـی کردم. درون آلمان اگر نگاه کنید مـی بینید با وجود ای��ن کـه از هیتلر بدش��ان مـی آید، اما 05 هزار فیلم از دوره هیتلر درون آرشیوشان دارند. درون ایران بدبختانـه آرشیو حرفه ای وجود ندارد.» کریم��ی از عمده ترین مش��کات خود درون طراحی این فیلم مـی گوید: «هالی��وود هر چقدر هم بد باش��د، پولش خوب اس��ت (مـی خندد) اما ما همـیشـه مشکل مالی داریم. بعضی از صحنـه های فیلم ما از دید برخی درون ح��د صحنـه های هالیود اس��ت. م��ردم وقتی این فیلم ها را درون بخش حرفه ای مـی بینند متعجب مـی شوند. اما نمـی دانند این صحنـه ها با چه پول کمـی آفریده شده است؟ این از آن دست مشکاتی هست که درون لحظه حس��اس وقتی یک مـیز مـی خواهی تهیـه کننده مـی گوید ک��ه نداریم و آن موقع هست که نمـی دانی حتما چه کنی.» شیرین‌نشاط‌هم... ادامـه از صفحه 01 فعالیت این دو موسس��ه نظرات مواف��ق و مخالف زی��ادي را درون راس الخیمـه موجب شده است. حتي بـه نظر مي رسد کـه حکومت محلي ب��ا توجه ب��ه اعتراضات عمومي، این ش��رکت را تعطیل خواهد ک��رد اما مج��وزي کـه دپارتمان رشد اقتصادي امارات متحده عربي بـه این موسسه داده باعث ش��د کـه ح��الا کارمندان ش��رکت بـه ط��ور قانون��ي و به سهولت بـه کار مشغول شوند. ادامـه از صفحه 31 جنجال‌موسسه‌هاي‌ ي... 43 439002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 پاسخ افشين قطبی بـه شايعه برکناری اش مـی روم و به زندگی ام مـی رسم اعتم��اد- نخس��تين کنفران��س مطبوعاتی سرمربی تيم ملی بعد از قبول یک شکس��ت سنگين مقابل بحری��ن و��ب تس��اوی بدون گل درون ازبکس��تان دیروز درون حالی برگزار ش��د کـه این ب��ار برخلاف هميش��ه کمتر از رویـاها س��خنی بـه ميان آمد. با این حال افش��ين قطبی همچنان روی حرف های گذش��ته اش پافش��اری مـی کند. بـه عقيده او از ملی پوش��ی کـه تنـه��ا هفت روز قبل از برگزاری مسابقه دوستانـه درون اختيار کادر فنی قرار گرفته است، نباید بيش از اینـها انتظار داشت. البته با تمام این حرف ها قطبی همچنان از عملکرد تيم��ش دفاع مـی کند. نشست مطبوعاتی افشين قطبی کـه دیروز ساعت 01/11 درون فدراسيون فوتب��ال و ب��ا حضور خبرن��گاران برگزار ش��د، یک بخش ویژه هم داشت؛ جایی کـه سرمربی تيم ملی درون پاسخ بـه شایعه برکناری اش مـی گوید؛ «اگر واقعا ًشایعه شده قصد دارند مربی خارجی بياورند و من را برکنار کنند، مـی پذیرم و مـی روم که تا به زندگی ام برسم.» از عملکرد بازيکنانم درون بازی های دوستانـه رضايت دارم ما درون 03 روز اخير سه بازی مشکل انج��ام داده ایم. م��ن از ۴2 بازیکن به منظور این مسابقات استفاده کرده ام و با سه ترکيب و دو سيستم مختلف تيم را بـه ميدان فرس��تادم. بوس��نی، بحرین و ازبکستان درون خانـه هایشان ب��رای هر تيم��ی حریفی س��خت هس��تند. ما درون سخت ترین شرایط نتایج خوبی گرفتيم. قبل از بازی با بحرین مـی دانس��تيم بازی دشواری را درون منام��ه برگزار خواهيم کرد و در کمتر از 2۷ س��اعت بسياری از بازیکنان را خسته درون اختيار گرفتيم. بازیکن��ان بـه دليل خس��تگی دچار اشتباه مـی شوند اگرچه ما درون مقابل بحرین خوب ش��روع کردیم و دو موقعيت، صددرصد نيز داشتيم. درون ادامـه بازیکنان ما دو اش��تباه د و ت��وپ وارد دروازه ما ش��د. حتما افتخار کنم کـه بازیکنان ایران بعد از دریـاف��ت دو گل درون ادامـه خوب جنگيدن��د و رقابت را ت��ا آخرین لحظ��ه ادامـه دادند ام��ا بين دو نيمـه اتفاق عجيبی افتاد چون داور مسابقه هر تصميمـی کـه م��ی گرفت همـه عليه تي��م ملی ایران ب��ود. عجيب بود ک��ه داور ۵۴ دقيق��ه نيمـه دوم را ۵۵ دقيقه گرف��ت اما ما با وجود دریـافت گل سوم دوباره ادامـه دادیم و جنگيدی��م. داور درون دقایق پایـانی فرصت ها را از م��ا گرفت و ما درون چنين وضعيتی شکست خوردیم اما درون ایران قضاوت رسانـه یی عادلانـه نبود. این بازی نکات منفی داشت اما نکات مثبت بس��ياری نيز درون این بازی بـه دست آوردیم. ما بـه طالب لو وقت دادیم کـه 09 دقيقه درون بازی ملی بـه ميدان برود و اینـها از نکات مثبت است. داوری روی عملکرد ما اثر منفی داشت بعد از بازی با بحرین هرگز نگفتم داور م��ا را بازنده ک��رد. من گفتم درون ۵۵ دقيق��ه قضاوت داوری اثری منف��ی روی بازیکنان ما گذاش��ت و تمرک��ز ما را بـه ه��م ریخت. درون بازی با ازبکس��تان داور بـه اشتباه بـه زارعی کارت قرمز نشان داد و گل مسعود ش��جاعی را بـه اشتباه مردود اعلام کرد. بعضی وقت ها اگر مـی خواهی پيروز باشی، حتما به داوری توجه نکنی و تيم خود را یک گل جلو از حریف بدانی. بايد درون خط دفاعی تمرکز داشته باشيم درون خ��ط دفاع دی��دگاه ما متفاوت اس��ت. اعتق��اد دارم وقت��ی تيمـی گل مـی خورد، ی��ک دفاع مقصر نيس��ت. از ش��ش گلی ک��ه درون دو بازی با بحرین و بوس��نی دریـافت کرده ایم، هيچ کدام بـه اش��تباهات فردی مربوط نمـی ش��د. این مساله بـه تمرکز بازیکنان ما ربط دارد. البته خستگی بازیکنان نيز درون این مساله بی تاثير نبود. درون هش��ت بازی کـه من س��رمربی تيم ملی بودم و شش دی��دار آن بي��رون از خانـه صورت گرفته، کمترین گل ها را دریـافت کردیم. ضمن اینکه حتما دقت کنيم حریفان م��ا مالدیو و مالزی نبودند. م��ا از ک��ره جنوب��ی گل خوردیم کـه توانسته اس��تراليا و پاراگوئه را شکست دهد. این نشان مـی دهد تيم ما درون دیدارهای سخت، نتایج خوبی را گرفته اما باز هم اعتقاد دارم حتما بهتر از اینـها ظاهر شویم. يک برنامـه درازمدت را به منظور فوتبال ايران آماده کرده ايم من به منظور ایجاد ی��ک برنامـه ریزی مطلوب بعد از آنکه نتوانستيم راهی جام جهانی 0102 شویم، کار خود را آغاز کردم اگرچه مـی دانس��تم کار دش��واری پيش رو دارم. سعی مـی کنم نس��ل های جدی��دی را بـه فوتبال ایران بياورم. ما درون چند سال گذشته نسلی را درون اختيار داشتيم کـه عملکرد رو بـه جلویی داشتند اما بـه خاطر بالا رفتن سن کنار کشيدند. با وجود همـه مشکلات تلاش دارم بازی های دوستانـه یی هر چند کـه مشکل هستند، به منظور تيم ملی برگزار کنم. مـی خواهيم يک تيم جديد بسازيم هميشـه فکر کرده ام ایرانی ها مثبت تر هستند. معتقدم یک نتيجه بد نمـی تواند فوتبال ما را تاریک کند. این کريمي با دايي و پروين سلام و عليک هم نکرد! س��ایت گل - عل��ي کریم��ي درون مراسم افطاري حسين هدایتي و در ش��رایطي کـه در فاصله چند قدمي با علي پروین و علي دایي درون کنار بازیکنان اس��تيل آذین نشسته بود با عل��ي پروین و علي دایي س��لام و علي��ک ه��م نکرد چه رس��د بـه روبوسي و گپ و گفت. علي کریم��ي کـه به واس��طه عدم دعوت بـه تيم مل��ي و اختلافات بـه وجود آمده با علي دایي مشکلاتي دارد از آنجا کـه علي پروین نيز بعد از پيوستن او بـه استيل آذین مصاحبه های��ي انج��ام داده بود درون مراس��م افطاري حس��ين هدایتي ب��ا این دو نفر حاضر بـه گفت وگو نش��د. بي توجهي کریمي بـه پروین و دایي که تا حدي توجه هم��ه را بـه خود جلب کرده بود کـه عکاس��ان ورزشي بـه دنب��ال راهکارهایي بودند که تا بتوانند از روبوسي کریمي با پروین و دایي عبگيرند اما ب��ه قول یکي از حاضران درون مجلس «س��ه که تا علي» کنار هم قرار نگرفتند که تا عکاسان با دست پر مجلس را ترك کنند. جال��ب اینک��ه درون این مي��ان یکي از خبرن��گاران کـه فک��ر مي کرد رابطه نزدیکي با کریم��ي دارد رو بـه عکاس��ان کرد و گف��ت: نگران نباشيد. آماده باشيد. الان بـه کریمي مي گم کـه س��مت پروی��ن برود! عکاسان ورزش��ي هم آماده شکار لحظه ها بودند ام��ا وقتي خبرنگار مذکور بـه کریمي گفت «علي آقا، برین سمت پروین. اینجوري خوب نيس��ت» واکنش آق��اي جادوگر درون ن��وع خ��ود جالب و تماش��ایي ب��ود. کریمي بلافاصله حرف هاي خبرنگار را قطع کرد و گفت: برو، حوصله داري ها!» کریم��ي ت��ا مادامي ک��ه درون تالار فرمانيه حضور داش��ت حاضر نشد چند قدم جلوتر رفت��ه و با دایي و پروین براي ظاهرسازي هم کـه شده سلام و عليکي کرده باشد. این درون حالي بود کـه پروین و دایي دل مي دادند و قلوه مي گرفتند و عکاسان ورزش��ي هم روبوس��ي و خوش و بش آنـها را فلاش باران مي د. رضايي: بايد قهرمان جهان شويم ایران ورزشي- تيم ملي کشتي آزاد از 03 شـهریور درون مسابقه هاي کشتي آزاد قهرماني جه��ان درون دانمارك شرکت مي کند، کـه این تيم کمتر از ۴1 روز دیگ��ر فرص��ت دارد، که تا بتواند خ��ود را براي حضور درون این مسابقه ها آماده کند؛ روزهایي کـه دیگر نمي توان تمرین هاي سنگين را ب��راي تيم مل��ي درون نظر گرفت. عليرضا رضایي نایب قهرمان کشتي آزاد درون المپيک ۴002 آتن با اشاره بـه این موضوع مي گوید: «تيم بسيار خوبي براي جهاني دانمارك آماده ش��ده کـه معتقدم قابلي��ت قهرمان جهان ش��دن را هم دارد.» رضایي ادام��ه مي دهد: «ترکي��ب تيم ملي کش��تي آزاد جوان و باانگيزه بسته ش��ده کـه باید بتوانند بع��د از چند سال بـه عنوان قهرماني جهان برسند و فاصله اي کـه در س��ال هاي اخير بين کشتي ایران و روسيه بـه وجود آمده، برطرف شود.» نایب قهرمان المپيک مي گوید: «تيم ملي کشتي آزاد از کادر فني کاربلد و توانایي برخوردار هست که فکر مي کنم بـه خوبي مي دانن��د درون این روزها تيم ملي بـه چه ميزان از آمادگي رسيده و در روزهاي آینده حتما چه مسائلي رعایت ش��ود، که تا تيم ب��ه آمادگي صددرصد براي جهاني دانمارك برسد.» رضایي ادامـه مي دهد: «تيم ملي کش��تي آزاد ۵1 روز دیگر بـه جهاني دانمارك مي رود و در این فرصت فقط مي توان روي مس��ائل روحي رواني و ریکاوري مناس��ب کار ک��رد. ضمن اینک��ه حتما همـه اعض��اي تيم تلاش کنند که تا با آناليز مناسب از وضعيت تيم نقاط ضعف کشتي گيران برطرف شود و تيم با شرایط مناسبي بـه دانمارك برود.» نای��ب قهرمان المپي��ک مي گوید: «بای��د قهرمان جهان ش��ویم که تا این آرزویي کـه چند س��ال هست بر دل اهالي کشتي مانده برآورده شود.» شکست ها باعث پيشرفت فوتبال ما خواه��د بود و ما مـی خواهيم تيمـی جدید درون ایران بس��ازیم و مشخصا ً این مس��اله زم��ان خواهد ب��رد اما متاس��فانـه رس��انـه ها طوری وانمود مـی کنند کـه اگر مردم بـه آنـها توجه کنند، فکر مـی کنند ما فاجعه بوده ایم، تمرین نداشتيم و اصلا ًدر حد یک تيم فوتبال نبودیم. اولين مربی هستم کـه با سرمربيان باشگاه ها ديدار مـی کند فکر مـی کنم این اولين بار هست که درون تاریخ فوتبال ایران سرمربی تيم ملی با سرمربيان باش��گاه ها دیدار مـی کند. خوش��بختانـه آقای عزیز محمدی توانس��ته هست برنامـه یک ساله به منظور ليگ ما تنظيم کند و من هم از ایشان حمایت مـی کنم. با مسوولان فدراسيون صحبت های دوستانـه داشتم روز گذش��ته صحب��ت های��ی درون فدراسيون فوتبال با مسوولان داشتم. صحبت های دوس��تانـه یی درون این جلس��ه رد و بدل ش��د. ما بيشتر درون مورد مسائل تمرینی صحبت کردیم و نمـی دانم چطور شایعه د کـه از شرایط تيم ملی ابراز نگرانی شده است. اگر برکنارم کنند مـی روم و به زندگی ام مـی رسم نمـی دانم این ش��ایعات از کجا مـی آید. شاهد هستم کـه چند ماه هست قصد برکناری کفاشيان را دارند و تمرک��ز این مدیر را ب��ه هم ریخته اند اما این اتفاق نيفتاده اس��ت. حتما صحبت های��ی کنيم ک��ه منطقی باش��د و ایج��اد این فض��ا اصلا ًبه سود ورزش و فوتبال ما نيست. من هشت بازی سرمربی تيم ملی بودم و م��ردم عملکرد ما را قضاوت مـی کنند. اگر واقعا ًشایعه شده کـه قصد دارند مربی خارجی بياورند و من را برکنار کنند مـی پذیرم و مـی روم و به زندگی خود مـی رسم. ليست سياه ندارم ميث��اق معمارزاده پي��ش من آمد و گفت؛ مش��کل دندانم زیـاد اس��ت و م��ی خواهم بروم. من هم درنگ نکردم و سریعا ًرحمان احمدی را جایگزین او ک��ردم. درون تيم ملی با��ی تعارف ندارم. درون خصوص واکنش مربيانی ک��ه اعلام د بـه خاطر نيمکت نش��ينی بازیکنان شان بـه تيم ملی بازیکنان نمـی دهند یک جواب قانع کننده مـی دهم. تيم ملی افتخار ميليون ها نفر هست و من بازیکنانی مـی خواهم کـه این پيراهن را با غيرت و افتخار ایرانی بپوش��ند حت��ی اگر درون نقش توپ جمع کن ظاهر ش��وند. ما بای��د از 32 نفر 11 نف��ر را درون ترکي��ب بگذاریم و این طبيعت فوتبال است. همين جا اعلام مـی کنم من درون تيم ملی ليست سياه ندارم و فقط یک دفتر قهوه یی رنگ دارم کـه مطالبم را داخل آن یـادداشت مـی کنم. 2 برد و 3 باخت. این نتيجه اي هست که مارادونا بـه عنوان مربي تيم ملي آرژانتين گرفته و اکنون این خطر را احساس مي کند کـه اولين مربي درون 03 سال گذشته شود کـه نتوانسته مارادونا درون دام بحران آرژانتين را بـه جام جهاني ببرد البته آنـها هنوز درون جدول امریکاي جنوبي چهارم هستند و سهميه چهارم منطقه را درون چنگ دارند اما اگر همچنان بـه همين ش��کل بازي کنند ممکن هست به دردسر بيفتند. آرژانتين درون حالي ای��ن هفته درون خانـه 3-یک بـه برزیل باخت کـه در مسابقه قبلي اش 2-صفر مغلوب اکوادور شده بود. یک باخت 6-ی��ک برابر بوليوي کارنامـه مربيگري اس��طوره فوتبال آرژانتي��ن را تيره ت��ر کرده اس��ت. مارادون��ا ک��ه اکن��ون درون آزموني بزرگ بای��د درون پاراگوئ��ه- زمين تيم س��وم گروه- بـه مي��دان برود، بعد از باخت براب��ر برزیل گفت: «کار س��ختي درون پي��ش داری��م. بـه خاطر امروز سخت تر هم شده. این چيزها درون فوتبال اتفاق مي افتد. اینـها من را بـه زان��و درون نمي آورند.» اگر آرژانتي��ن ببازد و کلمبيا و اکوادور پيروز شوند، آن وقت آرژانتين درون گروه 01 تيمي، ششم خواهد شد، درون حالي کـه 2 بازي بيشتر نمي ماند و آن وقت ممکن اس��ت حتي رده پنج��م و ب��ازي پل��ي آف را هم از دست بدهد. 53 539002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ليگ برتر ايران: تساوی پرسپوليس و پيروزی استقلال بی بی س��ی - درون هفت��ه پنجم ليگ برتر، پرس��پوليس درون اصفهان 1-1 ذوب آه��ن را متوق��ف ک��رد و استقلال تهران درون ورزشگاه آزادی 2-1 سایپا را شکست داد. ذوب آهن اصفهان يک پرسپوليس تهران يک منصور ابراهيم زاده، سرمربی ذوب آهن دیدار این هفته با پرسپوليس را یک دوئل 6 امتيازی مـی دانست و اميدوار بود با پيروزی درون ورزشگاه فولادشـهر اصفهان علاوه بر حفظ صدرنش��ينی، یکی از رقيبان اصلی قهرمانی را پشت سر بگذارد. نایب قهرمان فصل پيش با سه برد و یک تساوی درون چهار هفته گذشته نش��ان داد درون لي��گ نـه��م نيز یک مدعی کاملا جدی است. پرسپوليس هم بعد از دو برد پياپی مقابل پاس و صبا، به منظور رویـارویی این هفته درون اصفهان انگيزه بالایی داشت؛ قرمزپوش��ان با 8 امتياز تيم چهارم جدول بودند و در صورت پيروزی بـه صدر مـی رسيدند. زلاتکو کرانچار گفته بود از ذوب آهن نمـی ترس��د و اگر بازیکنانش کم��ی دقت کنند اولين شکس��ت فصل این تي��م را درون خانـه اش رقم خواهند زد. غایب بزرگ این دیدار محمدرضا خلعتبری بود. ستاره تيم ذوب آهن بدليل مصدوميت این مسابقه را از دست داد. پرسپوليس بازی را درون زمين حریف هجومـی آغاز کرد. حملات این تيم درون نيمـه اول دروازه ميزبان را با چند تهدید جدی روبرو کرد ولی منجر بـه گل نشد. بازی بهتر پرس��پوليس س��بب شد ابراهي��م زاده پي��ش از پای��ان نيمـه نخس��ت دس��ت بـه تعویض زند و محسن مسلمان، مـهاجم خود را بـه زمين بفرستد. با ش��روع نيم��ه دوم پرس��پوليس حملات��ش را پيگيری ک��رد و در دقيق��ه 3۵ با ش��وت محکم کریم باقری از پش��ت محوطه جریمـه بـه گل رسيد. اما برتری قرمزپوشان فقط ۵ دقيقه دوام داشت و سيد محمد حسينی، مع جل��و آم��ده ذوب آهن درون دقيق��ه 8۵ روی پرت��اب اوت بلند حس��ن اش��جاری و اش��تباه مع پرسپوليس از داخل محوطه جریمـه گل تساوی تيمش را زد. بعد از این گل ذوب آهن بازی را درون اختيار گرفت، بـه س��وی دروازه مـهمان حمله کرد و ش��وت های از راه دور و خطرن��اك بازیکنان این تي��م بارها با اختلاف ک��م از کنار دروازه بي��رون رفت ی��ا با واکنش ميثاق معمارزاده دفع شد. درون نـهای��ت بازی با همان تس��اوی 1-1 بـه پایـان رسيد و دو تيم مدعی، امتيازات بازی بزرگ هفته را تقسيم د. ذوب آهن 11 امتيازی شد و به دليل تفاضل گل کمتر جای خود را درون ص��در جدول بـه مقاومت سپاس��ی شيراز داد. پرسپوليس هم با 9 امتياز، دو پله درون جدول پایين آمد و در رتبه شش��م قرار گرفت. استقلال تهران دو سايپا کرج يک این هفته استقلال و سایپا دیر وقت ترین بازی تاریخ فوتبال ليگ برتر را برگزار د. این دیدار بـه دليل امکان پخش مستقيم تلویزیونی بعد از بازی ذوب آهن و پرسپوليس، از ساعت 03:22 دقيقه بـه وقت تهران درون ورزشگاه آزادی آغاز شد. صمد مرفاوی، سرمربی استقلال با انتقاد شدید از ساعت انجام مسابقه گفته بود درون هيچ کجای دنيا مسابقه فوتبال درون این س��اعت برگزار نمـی شود و محمد مایلی کهن، سرمربی سایپا برگزاری دیدار درون این ساعت را از اتفاقات نادری مـی دانست کـه در فوتبال ایران کم رخ نمـی دهد. آنچ��ه تقابل اس��تقلال و س��ایپا را درون نيمـه ش��ب جذاب ت��ر مـی کرد یـادآوری اتفاق��ات جنجالی بازی برگشت فصل گذشته دو تيم بود؛ فصل پيش، س��ایپا درون شرایطی کـه مایلی که��ن تازه حکم س��رمربی گری تيم مل��ی ایران را گرفته بود، درون آخرین بازی خانگی اس��تقلال با این تيم روبرو ش��د و در آخرین دقایق آبی پوش��ان را 1-1 متوقف کرد. درون آن دیدار ع��ده ای از هواداران اس��تقلال بـه ش��دت بـه مایلی کهن فحاش��ی د و او بعد از بازی، بيانيه آتشين و نامتعارف خود عليه امير قلع��ه نویی – س��رمربی وقت اس��تقلال – را صادر کرد کـه سبب برکناری اش از تيم ملی شد. پيش از دیدار این هفته، استقلال با 8 امتياز رتبه پنجم جدول را داشت و باقري: بعضي بازيکنان پول توجيبي هم ندارند سایپا با 6 امتياز تيم دهم ليگ بود. اس��تقلال درون این بازی بهت��ر از دو ب��ازی گذش��ته اش درون ورزش��گاه آزادی ظاهر شد. بازیکنان اس��تقلال از ابتدا بی امان روی دروازه س��ایپا حمله د، اما درون ضربات آخر ناموفق بودند و موقعيت های جدی گلزنی را یکی بعد از دیگری از دست مـی دادند. س��رانجام درون دقيقه ۷۷ قفل دروازه سایپا باز شد و هادی شکوری روی ارسال خسرو حيدری استقلال را بـه گل اول رساند. با این گل ورزش��گاه بـه وجد آمد، ول��ی تنـه��ا دو دقيقه بع��د غرق درون سکوت شد و س��ایپا روی معدود حملات��ش درون این بازی با ش��وت محک��م ابراهي��م صادق��ی بـه گل مساوی رسيد. اما ای��ن پایـان کار آبی پوش��ان درون این مسابقه نبود؛ درون نود و چهارمين دقيق��ه آرش برهانی پ��اس مـهدی س��يدصالحی را با ضربه سر بـه گل برت��ری اس��تقلال تبدیل ک��رد و هواداران آبی درون نيمـه شب سومين پي��روزی خانگی فصل را جش��ن گرفتند. مع عنوان قهرمان��ی با 11 امتياز درون پله سوم و درکنار مدعيان صدر جدول ایستاد و سایپا درون رده یـازدهم جای گرفت. درون دیگر بازی ها نتایج زیر بدست آمد: مقاومت سپاسی ش��يراز ۴ - ملوان بندر انزلی صفر فولاد خوزس��تان صفر - س��پاهان اصفهان صفر پيکان قزوین یک - تراکتورسازی تبریز صفر استيل آذین تهران یک - راه آهن شـهرری یک صبای قم یک - مس کرمان 3 درون پایـان هفته پنجم، مقاومت سپاسی شيراز با 11 امتياز و تفاضل گل بهتر صدرنشين است. ذوب آهن اصفهان و استقلال تهران با 11 امتي��از و تفاضل گل کمتر و پيکان قزوین و اس��تيل آذین با 01 امتياز درون رده های بعدی قرار دارند. گرچه خيلي افراد بازي هاي خوبي را براي کری��م باقري درون این فصل پيش بيني نمي د اما حالا بعد از گذشت ۵ هفته بارها و بارها دیده ایم کـه فقط او بوده کـه در بسياري مواقع بـه داد تيم رسيده! تک گل هاي زیباي او درون دو بازي اخير پرس��پوليس موید این مطلب اس��ت کـه کریم باق��ري هنوز هم بهترین بازیکن قرمزپوش است. البته این روزها مسائل و مشکلات مالي باش��گاه و پادرمياني او درون این مشکلات هم که تا اندازه زیـادي باقري را درون معرض حرف و حدیث هاي مختلف ق��رار داده ... او کـه از این تحليل هاي یکطرفه ناراحت هست واقعيت ماجرا را تعریف مي کند ... * باز هم تک گل زیباي شما تيم را از شکست نجات داد ... همـه بازیکنان تي��م با همکاري کـه داشتند توانس��تند بازي خوبي را بـه نمایش بگذارند. گلي هم کـه به ثمر رسيد نتيجه همکاري همـه بازیکنان بود کـه قس��مت من شد. بـه هرحال اصل کار این هست که من بتوانم درون خدمت پرسپوليس باشم. * درون شرایطي کـه بسياري از بازیکنان و حتي بدنساز تيم، دیر شروع شدن تمرینات را بـه عنوان دليل اصلي عدم آمادگي بازیکنان اعلام مي کنند اما شما بـه نظر درون آمادگي خوبي بـه سر مي برید ... من ت��ا آنجایي کـه توانس��تم تمام تلاشم را بـه کار گرفتم که تا در خدمت پرسپوليس باش��م. درون تمرینات هم هميش��ه تلاش کردم که تا به آمادگي لازم برس��م. البته من خودم علاوه بر شرکت درون تمرینات تيم با آقاي مولای��ي بـه ص��ورت جداگانـه هم تمرین مي کنم که تا آمادگي ام را حفظ کنم. * بعد قبول دارید کـه دیر ش��روع شدن تمرینات باعث ضعف برخي از بازیکنان شده؟ بله، تمرینات دیر ش��روع ش��ده اما بازیکنان رفته رفته دارند بـه شرایط مطل��وب مي رس��ند، م��ن مطمئنم پرس��پوليس بـه زودي ب��ه روزهاي خوب برمي گردد و دوباره هواداران مي توانند تيم دلخواه خود را ببينند. * درون ای��ن مدت کادر فني چه طور بوده؟ آیـا توانسته خود را با بازیکنان هماهنگ کرده و ارتباط متقابل را ایجاد کند؟ خوشبختانـه مربي تيم خيلي زود با شرایط موجود کنار آمد و بازیکنان را شناخت اما باز هم بـه دليل اینکه کمي دیر بـه تيم اضافه ش��ده است، حتما براي هماهنگي هرچه بيش��تر کمي بـه او زمان بدهيم. * ح��رف و حدیث های��ي بود کـه سرمربي از دخالت مدیرعامل گله داشته. این موضوع صحت دارد؟ نمي دانم. من نمي توانم درون این رابطه اظهار نظر کنم. این سوال را حتما از سرمربي و مدیرعامل بپرسيد اما ... که تا آنجا کـه من مي دانم چنين مسائلي وج��ود ندارد و کرانچ��ار مي تواند تصميم هاي مس��تقل خود را داشته باشد. * این روزها مشکلات مالي باشگاه هم براي خود ماجرایي دارد ... اسم کریم باقري هم ب��ه عنوان نماینده بازیکنان براي دریـافت طلب ها زیـاد بـه گوش مي رسد ... ما ی��ک روز جمع ش��دیم و براي مطالبات مان بـه باش��گاه رفتيم. همـه روزنامـه ها نوش��تند کـه در باش��گاه حاش��يه بـه وج��ود آم��ده و باقري دس��تور این کار را داده، باقري این کار را ک��رده، باق��ري بازیکنان را تحریک کرده. خلاصه هر چيزي دلشان خواست از این اتفاق برداشت د، تحليل د و نوشتند. * حالا گذشته از تمام مطالبي کـه تا بـه حال نوش��ته شده، اصل ماجرا را مي خواهيم از زبان شما بشنویم ... بازیکنان هميشـه مشکلات خود را با باش��گاه بـه من مي گویند. این بار هم مشکلات مالي بـه اوج خودش رس��يده بود و مثل هميش��ه آنـها بـه س��راغ م��ن آمدند. م��ن هم گفتم بيایيد دسته جمعي بـه باشگاه برویم که تا خودتان درون جریـان همـه چيز قرار بگيرید. پاسخ مدیرعامل را بشنوید و بدانيد چي بـه چيه. وگرنـه صحبت هيچ حاشيه اي نيس��ت و بازیکنان کوچک تری��ن حاش��يه اي ایج��اد نکرده اند. * اما مشکلات مالي باشگاه خيلي جدي شده! بله و این حق مس��لم بازیکنان تيم اس��ت کـه 03 درصد یـا هر مقداري کـه مقرر شده را از مبلغ قراردادشان بگيرند. ما پول این فصل مان را کـه نگرفته ایم هيچ، هنوز از سال گذشته هم طلب داریم. * این مشکل همـه بازیکنان است؟ بعضي از بازیکنان حتي پول توجيبي هم ندارن��د کـه ب��راي تمرین ها بـه باشگاه بيایند. اینـها مشکلاتي هست که ش��اید هي��چ ک��س از آن خبر نداشته باشد. فقط همـه از پرسپوليس ب��رد مي خواهند. بای��د این طرف ماجرا را هم ببينند. آق��اي انصاري ف��رد باره��ا وعده وصول طلب بازیکنان را داده بود اما این کار هيچ وقت عملي نشد. وقتي با بازیکنان بـه باش��گاه رفتيم آقاي انصاري فرد گفتند کـه وقتي از دبي برگردید همـه طلب ها پرداخت مي ش��ود. ما باز هم صبر کردیم اما وقتي برگش��تيم هيچ خبري از پول نبود. بـه هرحال اگر باشگاه بـه تعهد خود عمل نکند، بازیکنان هم نمي توانند راح��ت بازي کنن��د. بازیکن براي اینکه فوتبال بازي کند حتما آرامش فکري داشته باشد نـه اینکه هر روز بـه فکر دغدغه جدیدي باشد. * شنيدیم قرار اس��ت شما و آقاي خوردبي��ن درباره تقس��يم ش��دن طلب هاي بازیکنان نظر بدهيد ... بل��ه، امروز با من تم��اس گرفتند و خواستند کـه به باشگاه بروم. شنيدم سازمان 003 ميليون تومان بـه باشگاه کمک کرده. باشگاه هم 11 بازیکن را کـه تا بـه حال اصلا پولي نگرفته اند درون نظر گرفته که تا این مبلغ را بين آنـها تقسيم کند. * اما آق��اي انصاري فرد مي گفتند این 003 ميليون تومان خرج شده! دیگر از این موضوع خبر ندارم! * خود ش��ما هم ج��زو این 11 نفر هستيد؟ بله، من از س��ال پيش هم از باشگاه طلب دارم. * حالا براي تقسيم این پول باشگاه قول مس��اعدي داده یـا فقط درون حد مذاکره است؟ نـه هيچ قول و قراري درون بين نيست. ﻧﺸﺎﻧﻲ: ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺷﻤﺎﺭﻩ 802 ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ: ﻣﻮﺳﺴﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺗﻰ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻭﺭﺯﺷﻲ ﺻﺒﺢ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺴﻮﻭﻝ: ﺩﻛﺘﺮ ﺣﻤﻴﺪ ﻗﺎﺳﻤﻲ ﺗﻠﻔﻦ:41- 31140588 ﺻﻨﺪﻭﻕ ﭘﺴﺘﻲ: 8835-57851 ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺸﺘﺮﻛﻴﻦ:20092388 ﺗﻠﻔﻦ ﺁﮔﻬﻲ ﻫﺎ: 4-10600588 ﭼﺎپ: ﺍﻣﻴﺪ ﻧﺸﺮ ﻭ ﭼﺎپ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﻤﺎﺑﺮ:49116788 ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﻲ:5-47096788 ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺷﺮﻋﻰ ■ ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ:41:5 ■ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ :34:6 ■ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ:20:31 ■ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﻐﺮﺏ:04:91 ﺳﺎﻝ ﺳﻴﺰﺩﻫﻢ ■ ﺷﻤﺎﺭﻩ 6943 ■ ﭼﻬﺎﺭ ﺷﻨﺒﻪ 81 ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ 8831 ■ 91 ﺭﻣﻀﺎﻥ 0341 ﻭﺍﻋﻆ ﺁﺷﺘﻴﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺘﻪ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﻲ ﺭﻓﺖ 9002 peS 9 - 6943.oN ﺧﺒﺮ- ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭﺭﺯﺷـﻲ- ﺍﻣﻴﺮ ﺭﺿﺎ ﻭﺍﻋﻆ ﺁﺷـﺘﻴﺎﻧﻲ ﺳـﺎﻋﺖ 61 ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﺘﻪ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﻲ ﻓﺪﺭﺍﺳـﻴﻮﻥ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺴـﻮﻭﻻﻥ ﻓﺪﺭﺍﺳﻴﻮﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳـﺖ، ﭘﺎﺳﺨﮕﻮ ﺑﺎﺷﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻧﺸﺴﺖ ﻋﺰﻳﺰ ﻣﺤﻤﺪﻱ ﺭﺋﻴﺲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻟﻴـﮓ ﻫـﻢ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷـﺖ. ﻣﺪﻳﺮﻋﺎﻣﻞ ﺍﺳـﺘﻘﻼﻝ ﺩﺭ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺍﻱ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﻠﻴﺖ ﻓﺮﻭﺷـﻲ ﺑﻪ ﺑﺎﺷـﮕﺎﻩ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻧﺸـﻮﺩ ﺍﺯ ﻟﻴﮓ ﺑﺮﺗﺮ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻲ ﻛﺸـﺪ. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺁﻳﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﮔﺮ ﺷـﺨﺼﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺴﻮﻭﻻﻥ ﻓﺪﺭﺍﺳـﻴﻮﻥ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺘﻪ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﻲ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﻴﺎﺯﻱ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻧﻴﺴﺖ. 2 ﺑﺎﺯﻱ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺷﺒﻜﻪ 3 ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭﺭﺯﺷ ــﻲ – ﺍﻣﺸﺐ 2 ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻬﻢ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻲ ﺟﺎﻡ ﺟﻬﺎﻧﻲ 0102 ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺭﻭﻱ ﺁﻧﺘﻦ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ. ﺩﺭ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻪ ﺳ ــﺎﻋﺖ 03:32 ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺷ ــﻮﺩ ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﺑﻪ ﻣﺼﺎﻑ ﻛﺮﻭﺍﺳﻲ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺷ ــﺒﻜﻪ 3 ﺳ ــﻴﻤﺎ ﭘﺨﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﻱ ﺍﺳ ــﭙﺎﻧﻴﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﻧﻲ ﺑﺎ ﻛﻤﻲ ﺗﺎﺧﻴﺮ 03 ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﻭﻱ ﺁﻧﺘﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﻱ ﺻﻌﻮﺩﻛﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺟﺎﻡ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮﺩ. ﺭﻭﻱ ﺁﻧﺘﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺷﺸﻢ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ 22/6/88، ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺳ ــﭙﺎﻫﺎﻥ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ - ﭘﺎﺱ ﻫﻤﺪﺍﻥ، ﻓﻮﻻﺩﺷﻬﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺁﺫﻳﻦ - ﭘﻴﻜﺎﻥ ﻗﺰﻭﻳﻦ، ﺩﺳﺘﮕﺮﺩﻱ ﺳ ــﺎﻳﭙﺎﻱ ﻛﺮﺝ - ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺳﭙﺎﺳ ــﻲ ﺷ ــﻴﺮﺍﺯ، ﺷﺮﻳﻌﺘﻲ ﻛﺮﺝ ﻣﻠ ــﻮﺍﻥ ﺑﻨﺪﺭﺍﻧﺰﻟﻲ - ﻓﻮﻻﺩ ﺧﻮﺯﺳ ــﺘﺎﻥ، ﺗﺨﺘﻲ ﺍﻧﺰﻟﻲ ﺍﺑﻮﻣﺴ ــﻠﻢ ﻣﺸ ــﻬﺪ - ﺭﺍﻩ ﺁﻫ ــﻦ ﺷ ــﻬﺮﺭﻱ، ﺛﺎﻣﻦ ﺍﻻﺋﻤﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺗﺮﺍﻛﺘﻮﺭﺳﺎﺯﻱ ﺗﺒﺮﻳﺰ - ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ)ﺭﻩ( ﺗﺒﺮﻳﺰ ﻣﺲ ﻛﺮﻣﺎﻥ - ﺫﻭﺏ ﺁﻫﻦ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ، ﺑﺎﻫﻨﺮ ﻛﺮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺍﻫﻮﺍﺯ - ﺻﺒﺎﻱ ﻗﻢ، ﺗﺨﺘﻲ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ 32/6/88، ﺳﺎﻋﺖ 12 ﭘﺮﺳ ــﭙﻮﻟﻴﺲ ﺗﻬﺮﺍﻥ - ﺷﺎﻫﻴﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺟﻨﻮﺑﻲ، ﻭﺭﺯﺷﮕﺎﻩ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﻔﺘﻢ ﺟﻤﻌﻪ 72/6/88، ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺗﻬﺮﺍﻥ - ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺁﺫﻳﻦ، ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺷﻨﺒﻪ 82/6/88، ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺫﻭﺏ ﺁﻫ ــﻦ ﺍﺻﻔﻬ ــﺎﻥ - ﺍﺳ ــﺘﻘﻼﻝ ﺍﻫ ــﻮﺍﺯ، ﻓﻮﻻﺩﺷﻬﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺻﺒﺎﻱ ﻗﻢ - ﭘﺎﺱ ﻫﻤﺪﺍﻥ، ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ )ﺭﻩ( ﻗﻢ ﺷ ــﺎﻫﻴﻦ ﭘ ــﺎﺭﺱ ﺟﻨﻮﺑ ــﻲ - ﻣ ــﺲ ﻛﺮﻣ ــﺎﻥ، ﺷﻬﻴﺪﺑﻬﺸﺘﻲ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﭘﻴ ــﻜﺎﻥ ﻗﺰﻭﻳﻦ - ﺍﺑﻮﻣﺴ ــﻠﻢ ﻣﺸ ــﻬﺪ، ﺷ ــﻬﻴﺪ ﺭﺟﺎﻳﻲ ﻗﺰﻭﻳﻦ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ 92/6/88، ﺳﺎﻋﺖ 03:81 ﺭﺍﻩ ﺁﻫ ــﻦ ﺷ ــﻬﺮﺭﻱ - ﭘﺮﺳ ــﭙﻮﻟﻴﺲ ﺗﻬ ــﺮﺍﻥ، ﻭﺭﺯﺷﮕﺎﻩ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻣﻠﻮﺍﻥ ﺑﻨﺪﺭﺍﻧﺰﻟﻲ - ﺳ ــﭙﺎﻫﺎﻥ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ، ﺗﺨﺘﻲ ﺍﻧﺰﻟﻲ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺳﭙﺎﺳ ــﻲ ﺷ ــﻴﺮﺍﺯ - ﺗﺮﺍﻛﺘﻮﺭﺳ ــﺎﺯﻱ ﺗﺒﺮﻳﺰ، ﺣﺎﻓﻈﻴﻪ ﺷﻴﺮﺍﺯ ﻓﻮﻻﺩ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ - ﺳﺎﻳﭙﺎﻱ ﻛﺮﺝ، ﺗﺨﺘﻲ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﺸﺘﻢ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ 2/7/88 ﺍﺑﻮﻣﺴ ــﻠﻢ ﻣﺸﻬﺪ - ﺍﺳ ــﺘﻘﻼﻝ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺳﺎﻋﺖ 51، ﺛﺎﻣﻦ ﻣﺸﻬﺪ ﭘ ــﺎﺱ ﻫﻤﺪﺍﻥ - ﺫﻭﺏ ﺁﻫﻦ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ، ﺳ ــﺎﻋﺖ 51:71، ﻗﺪﺱ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺟﻤﻌﻪ 3/7/88 ﺍﺳ ــﺘﻴﻞ ﺁﺫﻳﻦ - ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺳﭙﺎﺳ ــﻲ ﺷ ــﻴﺮﺍﺯ، ﺳﺎﻋﺖ 51، ﺩﺳﺘﮕﺮﺩﻱ ﺳﺎﻳﭙﺎﻱ ﻛﺮﺝ - ﻣﻠﻮﺍﻥ ﺑﻨﺪﺭﺍﻧﺰﻟﻲ، ﺳﺎﻋﺖ 51، ﺷﺮﻳﻌﺘﻲ ﻛﺮﺝ ﭘﺮﺳ ــﭙﻮﻟﻴﺲ ﺗﻬﺮﺍﻥ - ﭘﻴﻜﺎﻥ ﻗﺰﻭﻳﻦ، ﺳ ــﺎﻋﺖ 51:71، ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺳﭙﺎﻫﺎﻥ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ - ﺻﺒﺎﻱ ﻗﻢ، ﺳﺎﻋﺖ 51:71، ﻓﻮﻻﺩﺷﻬﺮ ﺍﺳ ــﺘﻘﻼﻝ ﺍﻫﻮﺍﺯ - ﺷ ــﺎﻫﻴﻦ ﭘ ــﺎﺭﺱ ﺟﻨﻮﺑﻲ، ﺳﺎﻋﺖ 51:71، ﺗﺨﺘﻲ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﻣﺲ ﻛﺮﻣ ــﺎﻥ - ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺷ ــﻬﺮﺭﻱ، ﺳ ــﺎﻋﺖ 51:71، ﺑﺎﻫﻨﺮ ﻛﺮﻣﺎﻥ ﺗﺮﺍﻛﺘﻮﺭﺳ ــﺎﺯﻱ ﺗﺒﺮﻳ ــﺰ - ﻓﻮﻻﺩ ﺧﻮﺯﺳ ــﺘﺎﻥ، ﺳﺎﻋﺖ 51:71، ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ)ﺭﻩ( ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺳـﺎﻳﺖ ﺑﺎﺷـﮕﺎﻩ ﺍﺳـﺘﻘﻼﻝ- ﻭﺍﻋـﻆ ﺁﺷـﺘﻴﺎﻧﻲ ﺩﻟﻴﻞ ﺗﻘﺪﻳﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺎﻳﻠﻲ ﻛﻬﻦ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻱ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: »ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺎﺯﻱ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺩﺳـﺘﻪ ﮔﻞ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺎﻳﻠﻲ ﻛﻬﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺸـﻮﻳﻖ ﻫﺎﻱ ﺗﻤﺎﺷـﺎﮔﺮﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺮﺑﻲ ﺳﺎﻳﭙﺎ ﺩﻟﺠﻮﻳﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺍﺧﻼﻕ ﮔﺮﺍﻳﻲ ﺩﺭ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳـﺖ. ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻛﻞ ﻛﺎﺩﺭ ﻓﻨـﻲ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﻳﺒﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻨﺪ. ﺑﻲ ﺷﻚ ﺍﮔﺮ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺭﺍ ﻳﻚ ﺗﻴﻢ ﺑـﺎ ﺷـﺨﺼﻴﺖ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻴﻢ ﺑﺎﻳـﺪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﻳﺒﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺻﻮﻝ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﻱ ﺍﺧﻼﻗﻲ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻳﻢ.« ﻭﺍﻋـﻆ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻣﻘﺎﺑـﻞ ﺳـﺎﻳﭙﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭگ ﻭ ﺍﺭﺯﺷـﻤﻨﺪ ﺍﺭﺯﻳﺎﺑـﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: »ﺧـﺪﺍﻱ ﺑﺰﺭگ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺖ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺷـﺎﻛﺮﻡ، ﻫـﺮ ﭼﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻞ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺑﺨﺶ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻫﺎﻱ ﻭﻗﺖ ﺗﻠﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺛﻤﺮ ﺭﺳـﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺣﻴﺚ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻛﺴﺐ 3 ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ ﻛﻪ ﺗﻴﻢ ﺣﺮﻳﻒ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻳﻚ ﺑﺎﺯﻱ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﺍﻧﻪ ﻧﺸـﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺗﻴﻤﻲ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ.« ﻭﺍﻋﻆ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺭﺍ ﻳﻚ ﺍﺻﻞ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺪ: »ﻳﻚ ﮔﺮﻭﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﺧـﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﺳـﺘﻘﻼﻝ ﻛﻪ ﻋﺮﻕ ﻭ ﺗﻌﺼﺐ ﺑﺎﺷـﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺷـﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺎﺷـﮕﺎﻩ ﺍﺳـﺘﻘﻼﻝ ﺭﺍ ﺗﺒﻴﻴـﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺭﺍﻳﻪ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻲ ﺷـﻚ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﮔﺎﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷـﺘﻦ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﻱ ﮔﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ. ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭﺭﺯﺷﻲ- ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺧﺒﺮ ﭼﻨﺪﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﺪﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻴﺎ ﻧﻴﺴﺖ. ﺗﻨﻬـﺎ ﺧﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﺎﻓﺒﻚ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﻲ ﺭﺳـﺪ، ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺗﻲ ﺍﻳﻨﺘﺮﺍﺧﺖ ﻓﺮﺍﻧﻜﻔﻮﺭﺕ ﺍﺳﺖ. ﺩﻳﺪﺍﺭﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻴﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻲ ﺷـﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻣﻴﺸﺎﻳﻴﻞ ﺍﺷﻜﻴﺒﻪ ﺳـﺮﻣﺮﺑﻲ ﺍﻳﻨﺘﺮﺍﺧﺘﻲ ﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﻲ ﺩﻫـﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﺭﺳﻤﻲ ﺍﺳـﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻜﻨﺪ. ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻬﺪﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻴﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺗﻼﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻈﺮ ﺳـﺮﻣﺮﺑﻲ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺗﻴﻤﺶ ﻗـﺮﺍﺭ ﺑﮕﻴﺮﺩ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻲ ﺭﺳـﺪ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻓﺼﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺘﺮﺍﺧﺖ ﺟﺪﺍ ﺷـﻮﺩ. ﭘﺲ ﺗـﻼﺵ ﻣﻬﺪﻱ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﺸـﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﺮﻣﺮﺑﻲ ﺗﻴﻢ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﻛﺮﺩ 09 ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺩﺭ ﺩﻳﺪﺍﺭﻫـﺎﻱ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺗـﻲ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻨﺪ ﺍﻣـﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗـﻲ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﺭﺳﻤﻲ ﺍﻳﻨﺘﺮﺍﺧﺖ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳـﺖ. ﻣﺤﻤﻮﺩﺭﺿﺎ ﻓﺎﺿﻠﻲ ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻬﺪﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻴﺎ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺘﺮﺍﺧﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ ﺭﺳﺪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: »ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻗﺒًﻼ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻬﺪﻱ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺗﻴﻢ ﺳﻮﻳﻴﺴـﻲ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺩﺍﺷـﺖ، ﺍﺯ ﻳﻚ ﺗﻴﻢ ﺁﻟﻤﺎﻧﻲ ﻫﻢ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻣﻌﺎﻭﺿﻪ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺍﻳﻨﺘﺮﺍﺧﺖ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻜﺮﺩ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﻬﺪﻱ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺗﺴﺖ ﻓﺮﺍﻧﻜﻔﻮﺭﺗﻲ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺗﻲ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻳـﻚ ﺗﻴﻢ ﻧـﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﻱ ﺑﻮﺩ ﺑـﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺭﻓـﺖ ﻭ 09 ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﺑـﺎﺯﻱ ﻛﺮﺩ. ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻳﺪ ﺳـﺮﻣﺮﺑﻲ ﺩﺭ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﺎﻱ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﺗﺼﻤﻴﻤﻲ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻭ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ.« ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻲ ﺭﺳـﺪ ﻣﻬﺪﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻴﺎ ﺍﻳـﻦ ﻓﺼﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺘﺮﺍﺧﺖ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ 2 ﺗﻴﻢ ﺍﻣﺎﺭﺍﺗﻲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺟﺬﺏ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍ ً ﺷـﺎﻳﻌﻪ ﺍﺳـﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺷـﺎﻳﻌﻪ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﻇﺎﻫﺮﺍ ًﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺭﺥ ﻧﻤﻲ ﺩﻫـﺪ. ﭼـﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻭﻻ ًﻓﺼﻞ ﻧﻘـﻞ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻻﺕ ﻟﻴﮓ ﺍﻣـﺎﺭﺍﺕ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳـﻴﺪﻩ، ﺩﻭﻣـًﺎ ﻣﻬﺪﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻴـﺎ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑـﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻓﻌًﻼ ﻗﺼﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺑﺰﺭگ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﻋﻆ: ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺣﺎﺟﻲ ﻣﺎﻳﻠﻲ ﺩﻟﺠﻮﻳﻲ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻴﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﺭﺍﺕ ﻧﻤﻲ ﺭﻭﺩ ﻣﻬﺪﻱ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﻨﺘﺮﺍﺧﺖ ﮔﺮﭼﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺍﻓـﺮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺑﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎﻗﺮﻱ ﺩﺭ ﺍﻳـﻦ ﻓﺼﻞ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣـﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﻌـﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷـﺖ 5 ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺎﺭﻫـﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻳـﻢ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺴـﻴﺎﺭﻱ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﻴﻢ ﺭﺳﻴﺪﻩ! ﺗـﻚ ﮔﻞ ﻫـﺎﻱ ﺯﻳﺒـﺎﻱ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﻭ ﺑـﺎﺯﻱ ﺍﺧﻴﺮ ﭘﺮﺳـﭙﻮﻟﻴﺲ ﻣﻮﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎﻗﺮﻱ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﻗﺮﻣﺰﭘﻮﺵ ﺍﺳﺖ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﺴـﺎﺋﻞ ﻭ ﻣﺸـﻜﻼﺕ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺎﺷـﮕﺎﻩ ﻭ ﭘﺎﺩﺭﻣﻴﺎﻧـﻲ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻳـﻦ ﻣﺸـﻜﻼﺕ ﻫﻢ ﺗـﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺯﻳـﺎﺩﻱ ﺑﺎﻗـﺮﻱ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌـﺮﺽ ﺣﺮﻑ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﻫـﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻗـﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ... ﺍﻭ ﻛـﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻫﺎﻱ ﻳﻜﻄﺮﻓﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ... ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﻚ ﮔﻞ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺗﻴﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ ... ﻫﻤ ــﻪ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨ ــﺎﻥ ﺗﻴﻢ ﺑﺎ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺷ ــﺘﻨﺪ ﺗﻮﺍﻧﺴ ــﺘﻨﺪ ﺑﺎﺯﻱ ﺧﻮﺑﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ. ﮔﻠﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺛﻤﺮ ﺭﺳ ــﻴﺪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻤ ــﻜﺎﺭﻱ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻗﺴ ــﻤﺖ ﻣﻦ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎﻝ ﺍﺻﻞ ﻛﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﺑﺎﺷﻢ. ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻄﻲ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺑﺪﻧﺴـﺎﺯ ﺗﻴﻢ، ﺩﻳﺮ ﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻥ ﺗﻤﺮﻳﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﺻﻠﻲ ﻋﺪﻡ ﺁﻣﺎﺩﮔﻲ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﺁﻣﺎﺩﮔﻲ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲ ﺑﺮﻳﺪ ... ﻣﻦ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴ ــﺘﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷ ــﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﺑﺎﺷﻢ. ﺩﺭ ﺗﻤﺮﻳﻨﺎﺕ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﺸ ــﻪ ﺗﻼﺵ ﻛ ــﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺁﻣﺎﺩﮔﻲ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺳ ــﻢ. ﺍﻟﺒﺘ ــﻪ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺷ ــﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺗﻤﺮﻳﻨﺎﺕ ﺗﻴﻢ ﺑﺎ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻮﻻﻳﻲ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺁﻣﺎﺩﮔﻲ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻢ. ﭘـﺲ ﻗﺒـﻮﻝ ﺩﺍﺭﻳـﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﺮ ﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻥ ﺗﻤﺮﻳﻨﺎﺕ ﺑﺎﻋﺚ ﺿﻌﻒ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺷﺪﻩ؟ ﺑﻠﻪ، ﺗﻤﺮﻳﻨﺎﺕ ﺩﻳﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪﻩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﺷ ــﺮﺍﻳﻂ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻣﻲ ﺭﺳﻨﺪ، ﻣﻦ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﭘﺮﺳ ــﭙﻮﻟﻴﺲ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻫ ــﺎﻱ ﺧﻮﺏ ﺑﺮﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺗﻴﻢ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳـﻦ ﻣﺪﺕ ﻛﺎﺩﺭ ﻓﻨﻲ ﭼﻪ ﻃـﻮﺭ ﺑﻮﺩﻩ؟ ﺁﻳﺎ ﺗﻮﺍﻧﺴـﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨـﺎﻥ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﺪ؟ ﺧﻮﺷ ــﺒﺨﺘﺎﻧﻪ ﻣﺮﺑﻲ ﺗﻴﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻭﺩ ﺑﺎ ﺷ ــﺮﺍﻳﻂ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻛﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺷ ــﻨﺎﺧﺖ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﻤﻲ ﺩﻳﺮ ﺑﻪ ﺗﻴﻢ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷ ــﺪﻩ ﺍﺳ ــﺖ، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﻤﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺪﻫﻴﻢ. ﺣـﺮﻑ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﻫﺎﻳـﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺳـﺮﻣﺮﺑﻲ ﺍﺯ ﺩﺧﺎﻟـﺖ ﻣﺪﻳﺮﻋﺎﻣـﻞ ﮔﻠﻪ ﺩﺍﺷـﺘﻪ. ﺍﻳـﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺻﺤﺖ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧ ــﻢ. ﻣﻦ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺩﺭ ﺍﻳ ــﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻧﻈﺮ ﻛﻨﻢ. ﺍﻳﻦ ﺳ ــﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺳ ــﺮﻣﺮﺑﻲ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﭙﺮﺳ ــﻴﺪ ﺍﻣﺎ ... ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺴ ــﺎﺋﻠﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻛﺮﺍﻧﭽﺎﺭ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻫﺎﻱ ﻣﺴ ــﺘﻘﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﺸـﻜﻼﺕ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺟﺮﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ ... ﺍﺳـﻢ ﻛﺮﻳـﻢ ﺑﺎﻗﺮﻱ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺑـﺮﺍﻱ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻃﻠﺐ ﻫﺎ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﻲ ﺭﺳﺪ ... ﻣﺎ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻄﺎﻟﺒﺎﺕ ﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﺎﺷ ــﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻴﻢ. ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺑﺎﻗﺮﻱ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﺎﻗ ــﺮﻱ ﺍﻳ ــﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻩ، ﺑﺎﻗ ــﺮﻱ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻛﺮﺩﻩ. ﺧﻼﺻﻪ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﻟﺸ ــﺎﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ. ﺣﺎﻻ ﮔﺬﺷـﺘﻪ ﺍﺯ ﺗﻤـﺎﻡ ﻣﻄﺎﻟﺒﻲ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﻮﺷـﺘﻪ ﺷـﺪﻩ، ﺍﺻﻞ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ... ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻣ ــﻦ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨ ــﺪ. ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﺸ ــﻜﻼﺕ ﻣﺎﻟ ــﻲ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺳ ــﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸ ــﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﻣﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﺩﺳ ــﺘﻪ ﺟﻤﻌﻲ ﺑﻪ ﺑﺎﺷ ــﮕﺎﻩ ﺑﺮﻭﻳﻢ ﺗ ــﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﻴ ــﺰ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﭘﺎﺳ ــﺦ ﻣﺪﻳﺮﻋﺎﻣﻞ ﺭﺍ ﺑﺸ ــﻨﻮﻳﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﭼ ــﻲ ﺑﻪ ﭼﻴﻪ. ﻭﮔﺮﻧ ــﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﻴﭻ ﺣﺎﺷ ــﻴﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺴ ــﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﻛﻮﭼﻚ ﺗﺮﻳﻦ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺍﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻣـﺎ ﻣﺸـﻜﻼﺕ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺎﺷـﮕﺎﻩ ﺧﻴﻠـﻲ ﺟﺪﻱ ﺷﺪﻩ! ﺑﻠﻪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﻖ ﻣﺴ ــﻠﻢ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺗﻴﻢ ﺍﺳ ــﺖ ﻛﻪ 03 ﺩﺭﺻ ــﺪ ﻳﺎ ﻫﺮ ﻣﻘ ــﺪﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﻣﻘﺮﺭ ﺷ ــﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺒﻠﻎ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﺷ ــﺎﻥ ﺑﮕﻴﺮﻧ ــﺪ. ﻣﺎ ﭘ ــﻮﻝ ﺍﻳﻦ ﻓﺼﻞ ﻣ ــﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﻳﻢ ﻫﻴﭻ، ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﻢ ﻃﻠﺐ ﺩﺍﺭﻳﻢ. ﺍﻳﻦ ﻣﺸﻜﻞ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ ﺑﻌﻀ ــﻲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨ ــﺎﻥ ﺣﺘﻲ ﭘ ــﻮﻝ ﺗﻮﺟﻴﺒﻲ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻧ ــﺪ ﻛﻪ ﺑ ــﺮﺍﻱ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺷ ــﮕﺎﻩ ﺑﻴﺎﻳﻨ ــﺪ. ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷ ــﺪ. ﻓﻘﻂ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﺳ ــﭙﻮﻟﻴﺲ ﺑﺮﺩ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ. ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻑ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ. ﺁﻗﺎﻱ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓـﺮﺩ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﻭﺻﻮﻝ ﻃﻠﺐ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﻋﻤﻠﻲ ﻧﺸﺪ. ﻭﻗﺘ ــﻲ ﺑ ــﺎ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﺎﺷ ــﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻴ ــﻢ ﺁﻗﺎﻱ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓ ــﺮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛ ــﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﺩﺑ ــﻲ ﺑﺮﮔﺮﺩﻳﺪ ﻫﻤﻪ ﻃﻠﺐ ﻫﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻣﻲ ﺷ ــﻮﺩ. ﻣﺎ ﺑ ــﺎﺯ ﻫﻢ ﺻﺒﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺮﮔﺸﺘﻴﻢ ﻫﻴﭻ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ ﻧﺒﻮﺩ. ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺷ ــﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺧﻮﺩ ﻋﻤﻞ ﻧﻜﻨﺪ، ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻓﻜﺮﻱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﺑﺎﺷﺪ. ﺷـﻨﻴﺪﻳﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺷـﻤﺎ ﻭ ﺁﻗﺎﻱ ﺧﻮﺭﺩﺑﻴﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻘﺴـﻴﻢ ﺷـﺪﻥ ﻃﻠﺐ ﻫـﺎﻱ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﻴﺪ ... ﺑﻠﻪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺑﺮﻭﻡ. ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ 003 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻛﻤﻚ ﻛﺮﺩﻩ. ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻫﻢ 11 ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﺻ ــﻼ ﭘﻮﻟﻲ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺒﻠﻎ ﺭﺍ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﻨﺪ. ﺍﻣـﺎ ﺁﻗـﺎﻱ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓـﺮﺩ ﻣﻲ ﮔﻔﺘﻨـﺪ ﺍﻳـﻦ 003 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺧﺮﺝ ﺷﺪﻩ! ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻡ! ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺟﺰﻭ ﺍﻳﻦ 11 ﻧﻔﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ؟ ﺑﻠﻪ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻃﻠﺐ ﺩﺍﺭﻡ. ﺣﺎﻻ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻘﺴـﻴﻢ ﺍﻳـﻦ ﭘﻮﻝ ﺑﺎﺷـﮕﺎﻩ ﻗﻮﻝ ﻣﺴﺎﻋﺪﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﻳﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻣﺬﺍﻛﺮﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻧﻪ ﻫﻴﭻ ﻗﻮﻝ ﻭ ﻗﺮﺍﺭﻱ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ. ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎﻗﺮﻱ: ﻫﻤﻪ ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﮔﻞ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻦ ﺷﺪ ﺑﻌﻀﻲ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﺟﻴﺒﻲ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ! ﻓﺎﺿﻠﻲ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﻣﺜﻞ ﻛﺮﻳﻤﻲ ﺩﺭ ﺑﺎﻳﺮﻥ ﻣﻮﻧﻴﺦ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭﺭﺯﺷ ــﻲ- ﻣﻬﺮﺩﺍﺩ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳ ــﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﭙﺎﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻫﺎﻱ ﺩﭘﻮﺭﺗﻴﻮﻭ ﺧﻪ ﺭﺱ ﺷ ــﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮ ﻛﺴﻲ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﺩﺭ ﺗﺴﺖ ﺧﻪ ﺭﺱ ﻗﺒﻮﻝ ﺷﻮﺩ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺗﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﻇﺎﻫﺮ ﺷ ــﺪ ﻭ ﮔﻞ ﺯﺩ ﺗﺎ ﺳ ــﻴﮕﺎﻧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺟﺬﺏ ﻳﻚ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ. ﭘﺲ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻀﻮﺭ ﺳ ــﻮﻣﻴﻦ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺍﻳﺮﺍﻧ ــﻲ ﺩﺭ ﻻﻟﻴﮕﺎ ﻣﻬﻴﺎ ﺷ ــﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻨ ــﻮﺯ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻱ ﺍﻣﻀﺎ ﻧﺸﺪﻩ. ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﻫﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﻭ ﻧﺎﻗﺺ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺪﺍﺭﻛﺶ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻴﺎﻳﺪ. ﻳﻜﻲ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺳ ــﺮﺑﺎﺯﻱ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﺬﺭﺍﻧ ــﺪﻩ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧ ــﺪ ﺑﺎ ﺧﻪ ﺭﺱ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺑﺒﻨﺪﺩ، ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﺎﺭﺕ ﺑﺎﺯﻱ ﺍﺵ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﺭﺍﺕ ﺑﺮﻭﺩ. ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻ ــﻮﺭﺕ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺷ ــﺎﻳﻌﻪ ﻫﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻲ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺷ ــﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺯﻣ ــﺎﻥ، ﺑﻪ ﺍﻓﺰﺍﻳ ــﺶ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻤ ــﻚ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﻣﺤﻤﻮﺩﺭﺿ ــﺎ ﻓﺎﺿﻠ ــﻲ ﻣﺪﻳ ــﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫ ــﺎﻱ ﻣﻬﺮﺩﺍﺩ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﺑ ــﺮﺍﻱ ﭼﻨﺪﻣﻴ ــﻦ ﺑﺎﺭ ﺷ ــﺎﻳﻌﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: »ﻫﻴﭻ ﻣﺸﻜﻠﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﻘﺪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﺑﺎ ﺧﻪ ﺭﺱ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻳﻜﺴ ــﺮﻱ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺑﺎﻳﺪ ﻃﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺑﺮﺩ. ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻬﺮﺩﺍﺩ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﺩﻗﻴﻘﺎ ًﺷ ــﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻛﺮﻳﻤﻲ ﺍﺳﺖ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺮﻳﻤﻲ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺑﺎﻳﺮﻥ ﻣﻮﻧﻴﺦ ﺑﺮﻭﺩ. ﻓﻘﻂ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺤﺚ ﻛﺮﻳﻤﻲ، ﺭﺳ ــﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﻧﺸ ــﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺤﺚ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﺧﻴﻠ ــﻲ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺳ ــﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺷ ــﺪ. ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﻫﺎ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻘﺪ ﻗ ــﺮﺍﺭﺩﺍﺩﺵ ﻃﻮﻝ ﻛﺸ ــﻴﺪﻩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﻴﺴ ــﺖ ﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺍﻭﻻﺩﻱ ﻫﻢ ﺛﺒﺖ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻋﻠﻲ ﻛﺮﻳﻤﻲ ﺑﺎ ﺑﺎﻳﺮﻥ ﻣﻮﻧﻴﺦ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ.« ﺑﻬﻨﺎﺯ ﻣﻴﺮ ﻣﻄﻬﺮﻳﺎﻥ nairahatomriM zanheB ﻱ ﻤﺪ ﺍﺣ ﻢ ﻌﻴ : ﻧ ﺲ ﻋﻜ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﻭ ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎﻗﺮﻱ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﺪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﻃﻠﺐ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭﺭﺯﺷ ــﻲ – ﺟﻠﺴ ــﻪ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﺑ ــﺎ ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎﻗﺮﻱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻃﻠﺐ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷ ــﺪ. ﺍﻳﻦ ﺟﻠﺴﻪ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺑﺨﺸ ــﻲ ﺍﺯ ﻃﻠﺐ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺗﻴﻢ ﺍﻧﺠﺎﻣﻴﺪ ﺗﺎ ﻛﻤﻲ ﺍﺯ ﺣﻮﺍﺷﻲ ﺗﻴﻢ ﻛﺎﺳﺘﻪ ﺷﻮﺩ. ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﺑﺎ ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎﻗﺮﻱ ﻣﺒﻠﻐﻲ ﺭﺍ ﺑﻴﻦ 11 ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺗﻴﻢ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﻃﻠﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺷ ــﺪﻩ ﺑﺎﺷ ــﺪ. ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﺩﺭ ﭘﺎﺳ ــﺦ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﻞ ﺷﺪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: »ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﺪﻧﻲ ﻣﺒﻠﻐ ــﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺷ ــﮕﺎﻩ ﻛﻤﻚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ ﺩﻳﮕ ــﺮﻱ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺟﺎﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻴﻢ ﻃﻠﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻳﻢ.« ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓ ــﺮﺩ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﺷ ــﻨﺒﻪ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛ ــﻪ 003 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻛﻤ ــﻚ ﺳ ــﺎﺯﻣﺎﻥ ﺧﺮﺝ ﺷ ــﺪﻩ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻳ ــﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺗﻮﺿﻴ ــﺢ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ: »ﺍﻇﻬﺎﺭﻧﻈﺮ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻤﻚ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻭﺍﺭﻳﺰ ﻛﺮﺩ ﺿﻤﻦ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎ ﻣﺬﺍﻛﺮﺍﺗﻲ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻢ ﻣﺒﺎﻟﻐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﻴﻢ.« ﻋﺒﺎﺱ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺗﻮﺿﻴﺤﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸ ــﺪ ﻣﺒﻠﻎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻲ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﻭ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺎﺷ ــﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺎﺵ ﻛﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻧﻜﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺑﻬﺎﻡ ﺍﺳ ــﺖ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺭﺷﺪﻱ، ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻭﺭﺯﺵ ﺻﺒﺢ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ ﺧﺒﺮﻱ ﻣﺒﻨﻲ ﺑﺮ ﻭﺍﺭﻳﺰ ﻣﺒﻠﻎ ﻓﻮﻕ ﺑﻪ ﺣﺴ ــﺎﺏ ﺑﺎﺷ ــﮕﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑ ــﻮﺩ ﺣ ــﺎﻝ ﺁﻧﻜ ــﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳ ــﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﺒﻠ ــﻎ ﺩﻳﺮﻭﺯ )ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ( ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻭﺍﺭﻳﺰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﻧﺼﺮﺗﻲ: ﺍﺧﺮﺍﺝ ﻫﻢ ﻧﻤﻲ ﺷــﺪﻡ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴــﺘﻢ ﺟﻠﻮﻱ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﭘﻴﻜﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﺑﺤﺮﻳﻨﻲ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭﺭﺯﺷـﻲ- ﻣﺤﻤﺪ ﻧﺼﺮﺗﻲ ﻛﺎﭘﻴﺘـﺎﻥ ﺗﺮﺍﻛﺘـﻮﺭ ﺩﺭ ﺩﻳـﺪﺍﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻴﻜﺎﻥ ﺍﺯ ﺳـﻮﻱ ﺩﺍﻭﺭ ﺍﺯ ﺯﻣﻴـﻦ ﺍﺧـﺮﺍﺝ ﺷـﺪ ﺗﺎ ﺑﺎﺯﻱ ﺑﻌﺪﻱ ﺗﻴﻤﺶ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﺳـﺘﻘﻼﻝ ﺗﻬـﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳـﺖ ﺑﺪﻫﺪ. ﻧﺼﺮﺗﻲ ﺍﺯ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺧﻮﺩ ﻛﺎﻣﻼ ﻧﺎﺭﺍﺿﻲ ﺍﺳـﺖ ﻭ ﺗﻴﻤﺶ ﺭﺍ ﻣﺴـﺘﺤﻖ ﺷﻜﺴﺖ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻴﻜﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﺪ. ﭼﻄﻮﺭ ﺷـﺪ ﺩﺭ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺑﺎ ﭘﻴﻜﺎﻥ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺷﺪﻱ ﻭ ﺑﺎﺯﻱ ﺑﻌﺪ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻱ؟ ﻛﺎﺭﺕ ﺯﺭﺩ ﺩﻭﻡ ﺩﺭﺳ ــﺖ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﺎﺭﺕ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ ﺩﺍﻭﺭ ﺍﺷ ــﺘﺒﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸ ــﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﺍﻛﺒﺮﻳ ــﺎﻥ ﺩﺍﻭﺭ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﭘﻴ ــﻜﺎﻥ ﺑ ــﺮﺍﻱ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳ ــﻄﺢ ﻟﻴﮓ ﺑﺮﺗﺮ ﺳ ــﻮﺕ ﻣﻲ ﺯﺩ. ﻣﺘﺎﺳ ــﻔﺎﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻭﺭ ﺍﺷ ــﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻄﺎﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻗﺪﻣ ــﻲ ﺍﺵ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﻓﺖ. ﺟﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﺍﻭﺝ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺗﺶ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﻨﺎﻟﺘﻲ ﺻﺪﺩﺭﺻ ــﺪ ﻣ ــﺎ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷ ــﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﻴ ــﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﻋﺘ ــﺮﺍﺽ ﻛ ــﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﻻ ﭘﺮﻳﺪﻡ ﺑ ــﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﻫ ــﻢ ﺩﺍﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﻛﺮﺩ. ﺑـﻪ ﻫﺮﺣﺎﻝ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﻳـﺪﺍﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻴﻜﺎﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻲ. ﻣ ــﻦ ﺑ ــﺎ ﻛﺎﺭﺕ ﺯﺭﺩ ﺍﻭﻝ 3 ﺍﺧﻄﺎﺭﻩ ﺷ ــﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺣﺘﻲ ﻗﺒ ــﻞ ﺍﺯ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻱ ﺑﺎ ﺍﺳ ــﺘﻘﻼﻝ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺷ ــﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﻛﺎﺭﻱ ﺑ ــﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻴﺸ ــﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ ﻛ ــﻪ ﭼ ــﺮﺍ ﺩﺍﻭﺭ ﺍﺯ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻳ ــﻚ ﭘﻨﺎﻟﺘﻲ ﺻﺪﺩﺭﺻﺪ ﺑﻪ ﺳ ــﻮﺩ ﻣﺎ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻲ؟ ﺑﻠﻪ، ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﻧﻴﻤﻪ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺗﻴﻢ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺳ ــﺮ ﻣﺼﺪﻭﻡ ﺷ ــﺪﻩ ﺑ ــﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﻴ ــﺶ ﺩﺍﻭﺭ ﺑﺮﺩﻡ ﻭ ﺗﻮﺿﻴ ــﺢ ﺩﺍﺩﻡ ﻛﻪ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺣﺮﻳﻒ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﺳ ــﺮ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﻣﺎ ﺯﺩﻩ، ﺩﺍﻭﺭ ﻭﺭﻡ ﺳ ــﺮ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻫﻢ ﺍﺷ ــﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﺍﮔﺮ ﺻﺤﻨ ــﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ ﺍﻣ ــﺎ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺑﺎﺯﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ. ﺑﻪ ﺩﺍﻭﺭ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﺰﺩﻱ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺧﺮﺍﺟﺖ ﺷﻮﺩ؟ ﻧﻪ، ﻣ ــﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﺪﻱ ﺑﻪ ﺩﺍﻭﺭ ﻧ ــﺰﺩﻡ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﺩﺍﻭﺭ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ؟ ﻧ ــﻪ، ﺍﺻﻼ ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑ ــﻮﺩ ﭘﻨﺎﻟﺘﻲ ﺻﺪﺩﺭﺻﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﻣﺎ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ. ﺩﺭ ﺩﻗﺎﻳﻘـﻲ ﺍﺯ ﺑـﺎﺯﻱ ﺑﺎ ﺍﻳﻤـﺎﻥ ﺭﺯﺍﻗـﻲ ﺭﺍﺩ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺣﺮﻳﻒ ﺣﺮﻑ ﻣﻲ ﺯﺩﻱ. ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﻪ ﻣﻲ ﮔﻔﺘﻲ؟ ﺑ ــﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻣﻌﺘﺮﺽ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﺷ ــﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨ ــﺎﻥ ﺑﺤﺮﻳﻦ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻧ ــﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻲ ﺭﻭﻧ ــﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 2 ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻣﺠﺪﺩﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ. ﺭﺯﺍﻗﻲ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﺩﺍﺩ؟ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺑﺤﺮﻳﻦ ﻳﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ. ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻲ ﺩﺍﻭﺭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺩﺍﺷﺖ؟ ﻣ ــﺎ ﺍﺯ ﺣﻀ ــﻮﺭ ﺩﺍﻭﺭﺍﻥ ﺟ ــﻮﺍﻥ ﺍﺳ ــﺘﻘﺒﺎﻝ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺩﺍﻭﺭﻱ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﭘﻴﺸ ــﺮﻓﺖ ﻛﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺷ ــﻬﺎﻣﺖ ﺩﺍﺷ ــﺘﻪ ﺑﺎﺷ ــﺪ. ﻧﻤﻮﻧ ــﻪ ﺁﻥ ﺗﺮﻛﻲ ﺍﺳ ــﺖ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﺷ ــﻬﺎﻣﺘﺶ ﻣﺜﺎﻝ ﺯﺩﻧﻲ ﺍﺳﺖ. 1 ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ 5 3 2 - 01 2 8 11 2 ﺫﻭﺏ ﺁﻫﻦ 5 3 2 - 9 3 6 11 3 ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ 5 3 2 - 4 1 3 11 4 ﭘﻴﻜﺎﻥ 5 3 1 1 8 3 5 01 5 ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺁﺫﻳﻦ 5 3 1 1 01 8 2 01 6 ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ 5 2 3 - 8 6 2 9 7 ﺳﭙﺎﻫﺎﻥ 5 2 1 2 8 5 3 7 8 ﺗﺮﺍﻛﺘﻮﺭﺳﺎﺯﻱ 5 2 1 2 7 6 1 7 9 ﻣﺲ ﻛﺮﻣﺎﻥ 5 2 - 2 9 01 1- 7 01 ﺻﺒﺎﻱ ﻗﻢ 5 2 - 3 8 01 2- 6 11 ﺳﺎﻳﭙﺎ 5 2 - 3 3 7 4- 6 21 ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺍﻫﻮﺍﺯ 5 1 2 2 5 8 3- 5 31 ﻣﻠﻮﺍﻥ 5 1 2 2 3 01 7- 5 41 ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ 5 1 1 3 5 7 2- 4 51 ﭘﺎﺱ ﻫﻤﺪﺍﻥ 5 1 1 3 5 8 3- 4 61 ﺍﺑﻮﻣﺴﻠﻢ 5 - 3 2 4 5 1- 3 71 ﻓﻮﻻﺩ 5 - 3 2 3 5 2- 3 81 ﺷﺎﻫﻴﻦ ﭘﺎﺭﺱ 5 - 2 3 5 9 4- 2 ﺭﺩﻳﻒ ﺗﻴﻢ ﺑﺎﺯﻱ ﺑﺮﺩ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﺑﺎﺧﺖ ﺯﺩﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺗﻔﺎﺿﻞ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﺟﺪﻭﻝ ﺭﺩﻩ ﺑﻨﺪﻱ ﻟﻴﮓ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﺪﻭﻝ ﮔﻠﺰﻧﺎﻥ ﻟﻴﮓ ﺑﺮﺗﺮ ﺗﻘﻮﻳﻢ ﻟﻴﮓ ﺑﺮﺗﺮ 6 ﮔﻞ: ﻋﻠﻲ ﻛﺮﻳﻤﻲ )ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺁﺫﻳﻦ( 3 ﮔﻞ: ﻣﺤﻤﺪ ﻏﻼﻣﻲ )ﺍﺳﺘﻴﻞ ﺁﺫﻳﻦ(، ﻫﺎﺩﻱ ﻧﻮﺭﻭﺯﻱ )ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ(، ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻓﺮﻫﺎﺩﻱ )ﺫﻭﺏ ﺁﻫﻦ(، ﻓﺮﺯﺍﺩ ﺣﺎﺗﻤﻲ )ﺳ ــﭙﺎﻫﺎﻥ(، ﺍﻣﻴﻦ ﻣﺘﻮﺳ ــﻞ ﺯﺍﺩﻩ )ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺳﭙﺎﺳ ــﻲ(، ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﺷﺮﻳﻔﺎﺕ )ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺍﻫﻮﺍﺯ(، ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﻣﺤﻤﺪ)ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ( 2 ﮔﻞ: ﺍﻣﻴﺮ ﻣﺤﺒﻲ ﻭ ﻛﺮﺍﺭ ﺟﺎﺳ ــﻢ )ﺗﺮﺍﻛﺘﻮﺭﺳﺎﺯﻱ(، ﺭﺿﺎ ﺑﺎﺯﻳﺎﺭﻱ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺣﻤﺪﭘﻮﺭﻱ )ﺷ ــﺎﻫﻴﻦ ﭘﺎﺭﺱ(، ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﻱ )ﺫﻭﺏ ﺁﻫﻦ(، ﺟﻮﺍﺩ ﺷ ــﻴﺮﺯﺍﺩ )ﻓﻮﻻﺩ(، ﺳ ــﻌﻴﺪ ﺧﺎﻧﻲ )ﺍﺑﻮﻣﺴﻠﻢ(، ﺍﺩﻳﻨﻬﻮ )ﻣﺲ ﻛﺮﻣﺎﻥ(، ﻫﺎﺩﻱ ﺍﺻﻐﺮﻱ )ﭘﺎﺱ ﻫﻤﺪﺍﻥ(، ﻣﺠﻴﺪ ﺧﺪﺍﺑﻨﺪﻩ ﻟﻮ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﺯﺍﻗ ــﻲ ﺭﺍﺩ )ﭘﻴﻜﺎﻥ(ﺷ ــﻬﺮﺍﻡ ﮔﻮﺩﺭﺯﻱ)ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ(، ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎﻗﺮﻱ)ﭘﺮﺳ ــﭙﻮﻟﻴﺲ(، ﻋﺒﺎﺱ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎﻳﻲ)ﺻﺒﺎ(، ﻣﻬﺪﻱ ﺭﺟﺐ ﺯﺍﺩﻩ)ﻣﺲ( ﻳـﻚ ﮔﻞ: ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺣﻴ ــﺪﺭﻱ، ﻛﻤﺎﻝ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻲ ﻧﻴﺎ، ﻣﻴﻼﺩ ﺯﻧﻴﺪﭘﻮﺭ، ﻋﻴﺴ ــﻲ ﺗﺮﺍﺋﻮﺭﻩ ﻭ ﻓﺮﻳﺪ ﻋﺎﺑﺪﻱ )ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ(، ﻣﺤﺴ ــﻦ ﻣﺴ ــﻠﻤﺎﻥ، ﺳﻴﻨﺎ ﻋﺸﻮﺭﻱ ﻭ ﺳ ــﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﻴﻨﻲ )ﺫﻭﺏ ﺁﻫﻦ(، ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻤﻲ، ﻣﺤﻤﺪ ﻧﺼﺮﺗﻲ ﻭ ﻣﻬﺮﺩﺍﺩ ﭘﻮﻻﺩﻱ )ﺗﺮﺍﻛﺘﻮﺭﺳﺎﺯﻱ(، ﻣﻬﺮﺍﻥ ﺟﻌﻔﺮﻱ، ﭘﮋﻣﺎﻥ ﻧ ــﻮﺭﻱ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﺰﻫﺘﻲ )ﻣﻠﻮﺍﻥ(، ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﺩﻫﻘﺎﻥ ﻭ ﺳ ــﻌﻴﺪ ﭼﺎﻫﺠﻮﻳﻲ )ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ(، ﺍﻣﻴﺪ ﺷﺮﻳﻔﻲ ﻧﺴ ــﺐ، ﻛﺮﻳﻢ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺻﺎﺩﻗﻲ )ﺳ ــﺎﻳﭙﺎ(، ﺷﻴﺚ ﺭﺿﺎﻳﻲ، ﺳﭙﻬﺮ ﺣﻴﺪﺭﻱ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﺮﻭﻳﻦ )ﭘﺮﺳ ــﭙﻮﻟﻴﺲ(، ﻓﺮﺍﻧﻚ ﺁﺗﺴ ــﻮﻱ ﻭ ﻫﺎﺩﻱ ﺧﻨﻴﻔﺮ )ﺍﺳ ــﺘﻘﻼﻝ ﺍﻫﻮﺍﺯ(، ﺍﺣﻤﺪ ﺟﻤﺸ ــﻴﺪﻳﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﺎﺩﺭﺿ ــﺎ، ﻣﻬﺪﻱ ﺟﻌﻔﺮﭘﻮﺭ ﻭ ﺍﺣﺴ ــﺎﻥ ﺣﺎﺝ ﺻﻔﻲ )ﺳ ــﭙﺎﻫﺎﻥ(، ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﻃﻬﻤﺎﺳ ــﺒﻲ، ﻣﻴﺜﻢ ﺭﺿﺎﭘﻮﺭ، ﺳ ــﻌﻴﺪ ﻟﻄﻔﻲ ﻭ ﺳ ــﻌﻴﺪ ﺩﻗﻴﻘﻲ )ﭘﻴﻜﺎﻥ(، ﺍﻣﻴ ــﺪ ﺭﻭﺍﻧﺨﻮﺍﻩ، ﺭﺿﺎ ﻋﻨﺎﻳﺘﻲ، ﻫﺎﺩﻱ ﺷ ــﻜﻮﺭﻱ ﻭ ﺁﺭﺵ ﺑﺮﻫﺎﻧﻲ)ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ(، ﻣﺤﻤﺪ ﻧﻮﺭﻱ، ﺍﺣﻤﺪ ﺗﻘﻮﻱ، ﺣﻤﻴﺪﺭﺿﺎ ﻓﺮﺯﺍﻧ ــﻪ، ﺩﺍﻭﺩ ﺣﻘﻲ ﻭ ﻓﺮﻳﺪﻭﻥ ﻓﻀﻠﻲ )ﺻﺒﺎ(، ﺟﺎﺑﺎ ﻣﻮﺟﻴﺮﻱ )ﻓﻮﻻﺩ(، ﺭﺿﺎ ﻧﺎﺻﺤﻲ، ﻣﺼﻄﻔﻲ ﺷ ــﻬﺮﻛﻲ )ﺍﺑﻮﻣﺴ ــﻠﻢ(، ﻓﺮﻳﺪﻭﻥ ﺯﻧﺪﻱ )ﺍﺳ ــﺘﻴﻞ ﺁﺫﻳﻦ(، ﺭﻭﺡ ﺍﷲ ﺑﻴﮕﺪﻟﻲ، ﻋﻠﻲ ﺳﺎﻣﺮﻩ، ﻓﺮﺯﺍﺩ ﺁﺷ ــﻮﺑﻲ،ﻓﺮﺍﺯ ﻓﺎﻃﻤ ــﻲ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ )ﻣﺲ ﻛﺮﻣﺎﻥ( ﺍﻣﻴﺪ ﺧ ــﻮﺭﺝ، ﻣﺠﻴﺪ ﻏﻼﻡ ﻧﮋﺍﺩ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﻗﺒﺎﺧﻠﻮ )ﭘﺎﺱ ﻫﻤﺪﺍﻥ(، ﺑﻬﺎﺩﺭ ﻋﺒﺪﻱ)ﺷﺎﻫﻴﻦ ﭘﺎﺭﺱ( ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻴﺎ: ﻋﻀﻮ »ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ« ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺪﻭﻱ ﻛﻴﺎ ﺍﻋﻼﻡ ﻛ ــﺮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﺴ ــﻨﺎ- ﻣﻬﺪﻱ ﻣﻬ ﻜﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻲ ﻋﻀﻮ ﻧﻴﺴﺖ. ﺷﺒ ﻣﻠﻲ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﻓﻌًﻼ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﺎﭘﻴﺘﺎﻥ ﺳﺎﺑﻖ ﺗﻴﻢ ﺠ ــﺎﻡ ﻧﺪﻫ ــﺪ ﺗﻨﻬ ــﺎ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺟﻤﻠ ــﻪ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻫﻴ ــﭻ ﻣﺼﺎﺣﺒ ــﻪ ﺍﻱ ﺍﻧ ﻮﻙ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﻋﻀﻮ ﻋﻀﻮﻳﺖ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻓﻴﺲ ﺑ ــ ﺘﺮﻧﺘﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﻴﺴ ــﺘﻢ ﻭ ﺷ ــﺒﻜﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺍﻳﻨ ﺒﻜﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻣﺸ ــﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺍﺳ ــﺖ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷ ــ ﻮﺩ ﻭ ﺷ ــﺨﺺ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﺎ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﻧﺎﻣﺸﺨﺼﻲ ﺗﻮﺳ ــﻂ ﻣﻦ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻧﻤﻲ ﺷ ﺩﻩ ﺍﺳ ــﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﻳ ــﻦ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻲ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﺮ ﻭ ﺑ ــﻪ ﻃﻮﺭ ﻗﻄﻊ ﺍﺯ ﻃﺮﻳ ــﻖ ﻣﺮﺍﺟﻊ ﻗﻀﺎﻳﻲ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻣﻦ ﻧﻴﺴ ــﺖ ﺸﺨﺺ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻮء ﭘﻴﮕﻴﺮﻱ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﻣ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﭼﻴﺴﺖ. طعم تلخ گل به منظور محمد مايلي کهن طعم تلخ گل کاظم برجلو هنوز هم درون ذهن استقلالي ها بود. مایلي کهن فصل پيش با متوقف استقلال، این تيم را که تا آس��تانـه از دست قهرماني پيش برد. مایلي کهن دوشنبه شب و بامداد سه ش��نبه اما این طعم تلخ را خودش چش��يد. وقتي آرش برهاني درون واپس��ين دقای��ق دروازه س��ایپا را گشود چهره حاجي مایلي دیدن داشت! البته او همچون گل او سعي کرد هيچ واکنشي نشان ندهد! حاجي مایلي شاید درون ميان بازنده ها بازنده ترین بود. براي همين درون ميان چهره هاي ویژه قرار گرفت. 63 639002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ز نيرو بود مرد (و زن) را راستی رضا باخت تيم ملی فوتبال بـه يکی از استان های سابق ايران!! نمـی دانم چرا هرچه این فوتبال زخم بـه قلب مان مـی زند ولی باز نمـی توانيم دلسوزی نکنيم و صحبت از فوتبال نکنيم. واقعا فک��رش را هم نمـی کردیم بـه تيمـی ببازیم کـه حتی وس��عتش بـه ان��دازه هيچ کدام از اس��تان های کشورمان هم نمـی رسد... بلکه حتما بدانيم همين کشور یکی از استان های کشورمان بوده هست که بـه روباه پير یعنی انگليس داده ش��د، بحرین خودمان را مـی گویم. کش��وری کـه در جمع شش کشور متحد حاشيه خليج فارس از همـه فقيرتر اس��ت اما از نظر مدیریت ورزشی غنی. درون آن جا مطمئنا نـه بـه س��ردار باج مـی دهند و نـه بـه هزار فاميل... از بخت بد جوانان ما، هوا بس ناجوانمردانـه بعد اس��ت! و این صندلی ریـاست همچنان بـه اشتباه بـه مدیر دیگری داده مـی شود. جناب رئيس سازمان ورزش کـه یک ش��هردارچی بود رفت و یک س��ردار و سالار دیگر آم��د...! جناب علی آبادی ن��ه این کـه چنان گل بزرگی بـه س��ر ورزش ما زده ب��ود رفت که تا وزیر کابينـه ش��ود کـه خوشبختانـه قبول نش��د... دریغا از یک مدیر ورزشی کـه بش��ود روی او حساب کرد... همين رئيس فوتبال مملکت مان با لبخندهای معروفش، تنـها افتخارش این اس��ت کـه یک دوميدانی کار هست و توانسته 001 متر را درون ۵1 ثانيه بدود!! اما از فوتبال قربانش بروم هيچ نمـی داند... بـه قول بچه ها نمـی داند توپ فوتبال چند تکه است. تيم ملی بحری��ن درون پلی اف حتما به مصاف عربس��تان سعودی برود(شاید هنگام مطالعه این نوشتار تکليف آن دو تيم معلوم شده باشد). بحرین که تا به حال بـه جام جهانی فوتبال صعود نکرده اس��ت ليکن عربستان کلکسيونی از افتخ��ارات صعود بـه جام جهان��ی دارد و در دو دهه بـه طور مس��تمر حضور یـافته است. بعد از شکست تيم ملی فوتبال ایران، حتی مدیران کنفدراسيون فوتبال آسيا اعتراف د کـه بحرین با این باخت خفت بار تيم ملی ایران، روحيه ای مضاعف گرفت که تا به مقابل تيم سعودی برود. تيم ملی ما بـه تيمـی از بحرین باخت کـه مخلوطی از بازیکنان اصلی و ذخيره بود. گل های بحرین را محم��ود عبدالرحمن درون دقيقه ده و اس��ماعيل عبدالعطيف درون دقيقه ۷2، مسلمان عيسی درون دقيقه ۴۵ و محمد عدنان درون دقيقه 89 بـه ثمر رساندند و دو گل ایران را یک بازیکن ایرانی آلمانی یعنی فریدون زندی درون دقایق ۴3 و 38 بـه ثمر آورد. درون این دیدار یک داور بداخلاق و نـه مقتدر از بوس��نی حضور داشت کـه بيشتر محبتش شامل حال بحرینی ها بود. گویـا هدیـه نس��بتا خوبی هم از آن ها دریـافت کرده اس��ت. البته از توهين و ه��ل بازیکنان ایرانی هم بی نصيب نبود. این باخت را حتما سنگين ترین شکست فوتب��ال ایران درون تمام تاریخ و در مقابل یک تيم عربی دانس��ت. ما درون مقابل س��عودی با چهار گل شکس��ت خوردیم ليکن سه گل درون همان بازی بـه ثمر رساندیم. ناگفته نماند بحرینی ها توانس��ته بودند با سه گل ما درون بازی های مقدماتی جام جهانی 2002 شکس��ت دهند، اما این بار اولين باری س��ت کـه توانس��ته با چهار گل ما را شکس��ت بدهد. ما درون طول دو س��ال گذشته فقط بـه مکزیک آن هم با چهار گل باختيم ليکن حالا بـه قدرت مدیریت مدیران مان بـه بحرین هم چهار گل هدیـه دادیم. حال مسوولان درون پشت نام نکونام، شجاعی و تيموریـان پناه گرفته اند کـه ما تيم اصلی را نداشتيم، یعنی اگر ما این بازیکن ها را نداشتيم حتما به این آسانی بـه یک شـهر و به یک کشور چهار بر دو ببازیم؟ منش��ور اخلاقی مفدراس��يون فوتبال این آزادی عمل را بـه بازیکنان داده اس��ت کـه هرچه دل شان مـی خواهد درون زمي��ن از نظر اخلاقی انجام دهند. مثلا درون مقابل تيم بوس��نی مـی خواس��تند بازی را نيمـه تمام رها کنند و در همين دیدار بحرین بـه جای بازی بـه زد و خورد و فحش و بد و بيراه پرداختند. تيمـی کـه ادعای حرفه ای بودنش گوش آس��مان را کر کرده حتی یک روانش��ناس تيم ندارد کـه تفهيم ش��وند درون ميدان فقط حتما بازی کرد و غيرت داشت نـه قلدر و آبروی ورزش را ببرند. این فقط شامل حال تيم ملی نمـی شود بلکه فرزند شخصيتی مانند علی پروین ک��ه درون دوران بازیگری اش جزو بازیکنان باش��خصيت بوده، آن چنان بی پرواس��ت کـه در دیدار دوستانـه مقابل النصر دوبی چنان دودستی بـه سينـه داور مـی کوبد کـه نفس درون قفسه سينـه بنده خدا بند مـی آید و نيروی ضدش��ورش داور را محاصره مـی کنند که تا محمد پروین خدای ناکرده داور را بـه قتل نرساند... و بعد از آن یک گوینده عرب کـه تاریخ فوتبال کشورش از تعداد انگشتان دست و پاهایش بيشتر نيست زبان بـه پند و اندرز باز مـی کند کـه ورزشکاران ایران حتما روحيه ورزشکاری داشـه باشند... من کـه خجالت کشيدم. واقعا ورزش ما بـه کجا مـی رود؟ سرمربی فوتبال کشورمان کـه بيشتر خوب حرف مـی زند که تا کاری درون پيشبرد فوتبال ملی انجام دهد. این بار هم فقط حرف زد کـه فوتبال ما دارای مشکلات متعدد اس��ت کـه باید درون رفع آن مشکلات فکر اساسی ک��رد. برادر خوش تيپ! یک ميلي��ون دلار داده اند کـه جنابعالی فکری بـه حال این مشکلات ی. تازه بـه این موضوع پی بردی کـه فوتبال ما مش��کل دارد؟! راه پيدا ن بـه جام جهانی کافی نبود کـه پی بـه این مشکلات ببری؟ او باز از حرف های کليش��ه ای استفاده کرده کـه زمانی فوتبال ایران قدرت برتر آس��يا بوده است. عزیز جان برادر این فيلم ها دیگر حالت فيلم های هندی را بـه خود گرفته... نظری تازه بده! درون مس��ابقه چهارجانبه دوبی، تيم پرس��پوليس بـه مقام دوم بعد از النصر دوبی رس��يد، جام بهترین دروازه بان را عليرضا حقيقی گلر تيم پرسپوليس بـه دست آورد که تا آبروی محمد پروین را مقداری سرپوش بگذارد. ایمان مبعلی بازیکن خوزستانی تيم النصر جایزه بهترین بازیکن این تورنمنت را بر و همچنان درون قلب فوتبال دوس��تان اماراتی قرار دارد. بد نيست از پيرمرد فوتبال ماچالا مربی بحرین سخن بـه ميان آوریم. او تنـها مربی تيم های عربی اس��ت کـه هيچ گاه درون مقابل تيم های ایرانی شکست نخورده است. وی از کش��ور کوچکی ست و بيشتر از دو دهه هست که درون کشورهای عربی کار مـی کند و به فوتبال ایران و منطقه کاملا آشناست. او را حتما یک مربی سازنده شناخت کـه در هر کشوری کـه کار کرد توانست تغييراتی درون پيشبرد کار تيم ها انجام دهد. درون یک روز، دو تيم از کش��ورمان، تيم ملی قلب همـه فوتبال دوس��تان ایرانی و پرسپوليس کـه رنگ سرخش رنگ ش��رف بوده، ه��ر دو بـه دو تيم عرب��ی باختند که تا همچنان شادی عرب ها را درون ماه مبارك رمضان افزون کند و بر ع��زاداری ایرانی ها بيافزاید. نرفتن تيم ملی بـه ج��ام جهانی دردی بود جانس��وز کـه ب��ه پيکره فوتبال کشورمان وارد شد و از آن بدتر کـه چهار تيم از تيم های محبوب ليگ برترمان درون جام قهرمانی باشگاه های آسيا دسته جمعی حذف شدند. خوب این مسائل هم اضافه بـه دردی کـه در جامعه ایران وجود دارد. اميد دارم قوی، تحمل پذیر، آزاده، ایرانی و ورزش��کار باشيد. فدرر و ژوکوويچ درون آستانـه رويارويي م��رد ش��ماره یک تني��س جهان یک گام دیگر بـه دف��اع از عنوان قهرماني اش درون رقابت هاي تنيس آزاد امریکا نزدیک تر ش��د. روژه فدرر، موفق شد درون ست هاي پياپي ۷-۵، 6-2 و 6-2 از پ��س حریف اسپانيایي اش، تامي روبردو برآید و حریف روبين سودرلينگ سوئدي درون مرحله یک چهارم نـهایي شد. ف��درر برخ��لاف س��ت اول کـه به زحم��ت آن هم درون ب��ازي 11 روبردو را شکست داد، ست هاي بعدي را ب��ه راحتي بـه نفع خود بـه پایـان برد و حتي آخرین امتياز ست سوم را هم از یک سرویس بدون برگشت (ECA) بـه دست آورد. فدرر کـه در دور بعد خاطره فينال آزاد فرانسه – جایي کـه با شکست سودرلينگ تنـها گرنداسلم نداشته را بـه دس��ت آورد- برایش تکرار خواه��د ش��د گف��ت: «ب��ازي او فوق العاده اس��ت ما با هم درون فينال آزاد فرانس��ه مس��ابقه دادی��م. آن بازي یکي از مـهمترین مسابقه هاي حرف��ه ام بود. براي همي��ن دوباره روبرو ش��دن با او جالب مي شود. س��ودرلينگ ضربات قدرتمندي دارد و در کنترل ب��ازي از خارج زمين هم ماهر اس��ت. ف��درر، درون فين��ال رولان گاروس بـه آس��اني سودرلينگ را شکس��ت داد و از این رو انتظار مي رود او این بار نيز براي از پيش رو برداش��تن حریف س��يد دوازدهم��ي اش مش��کلي نداشته باشد اما س��ودرلينگ هم به��ب نتيجه اي مطل��وب درون بازي مقابل فدرر ۷2 س��اله خيلي اميدوار است: «بازي ام از هر جهت خيلي پيش��رفت کرده. حالا حتما در رقابت هاي بزرگ آن را نشان دهم. که تا به حال حریفان بزرگي را شکست داده ام و این باعث افزایش اعتماد بـه نفس ام شده. فکر مي کنم فرصت خوبي دارم که تا توانایي هایم را درون هاردکورت ه��ا ثابت کنم.» بازي حساس دیگر مرحله چهارم رقابت هاي تنيس آزاد امریکا ميان نواك ژوکوویچ، س��يدچهارمي و رادك اس��تپانک انجام شد کـه تنيسور صرب 6-یک، 6-3 و 6-3 پيروز شد.ژوکوویچ موفق شد درون دیداري یک ساعت و 6۴ دقيقه اي درون استادیوم آرتوایش استپانک را شکست دهد که تا در جمع 8 تنيسور پایـاني حریف فرناندو ورداسکوي س��يد دهم��ي از اس��پانيا ش��ود. ورداسکو هم براي رسيدن بـه یک چهارم نـهایي جان ایش��نر را ۴-6، 6-۴، 6-۴ و 6-۴ شکس��ت داده است. شکست ایش��نر بـه این معنا هست که از زمان آغاز رقابت هاي آزاد درون سال 8691 این اولين باري هست که درون جمع 8 تنيسور پایـاني مردان آزاد امریکا هيچ تنيسوري از کش��ور ميزبان حضور ندارد.در قس��مت زنان هم ملاني اودین از امریکا بـه روند شگفتي سازي هایش ادامـه داد و با شکست نادیـا پترووا با نتایج ی��ک -6، ۷-6 و 6-3 راهي دور بعد ش��د. این تنيسور ۷1 ساله حریف روس سيد سيزدهمي اش را از پي��ش رو برداش��ت که تا رقيب کارولي��ن ووزنياکي س��يد نـهمي ش��ود. ووزنياک��ي 91 س��اله هم موفق شده بود اسوتلاناکوز نتسوا قهرمان این رقابت ها درون سال ۴002 را شکس��ت دهد. اودی��ن بعد از اتمام ب��ازي گفت: «فکر نمي کنم ش��روع ام خيلي خوب بوده باشد. س��رویس هاي نادیـا باور ني بود.» زن ش��ماره 0۷ تنيس جهان اف��زود: «با این وج��ود ماندم و در ست دوم کـه به خاطر اشتباهاتش چند امتياز راحت بـه دست آوردم اعتماد بـه نفسم بالا رفت و آنجا بود کـه فهميدم مي توانم پيروز شوم.»در همين روز، کاترین��ا بوندارنکو از اوکراین، جيسلادالکو از آرژانتين را درون دو ست با قاطعانـه ترین نتيجه ممکن 6- صف��ر و 6- صفر خرد کرد که تا راهي ی��ک چهارم نـهایي تني��س آزاد امری��کا ش��ود. او درون ای��ن دور حتما با حریفي 91 س��اله از بلژی��ک بـه نام یـانيا ویکمایر کـه پتراکویتووا را شکست داده هست روبرو شود. 73 739002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 revuocnaV htroN ,ht51 tseW A611 »ﻣﺘﺮﺟﻢ ﺭﺳﻤﻰ ﺩﻭﻟﺖ ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ« ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ، ﮔﻮﺍﻫﻴﻨﺎﻣﻪ، ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺕ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ، ﻃﻼﻕ، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﺒﺎﻳﻌﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﻣﻼﻙ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺭﻳﺰ ﻧﻤﺮﺍﺕ، ﻣﺪﺍﺭﻙ ﺗﺤﺼﻴﻠﻰ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻰ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﺪﺍﺭﻙ ﺑﺎﻧﻜﻰ، ﺣﻘﻮﻗﻰ، ﭘﺰﺷﻜﻰ ﻭ ﺑﻴﻤﻪ »ﺑﺎ ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺗﺠﺮﺑﻪ« ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺍﻳﻦ ﺻﺪﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﺪﺍﻯ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺻﺪﺍﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﻝ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﻯ ﻣﻬﺮﺁﻓﺮﻳﻦ، ﺣﺎﻣﻰ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﻤﺼﺪﺍ ﺷﻮﻳﺪ. gro.nirafarhem.www ﺗﻠﻔﻦ: 9-80760288 ﻓﻜﺲ: 11297688 سینمافیلم «تهرون» درون جشنواره ونيز اکران شد بی بی س��ی- «تهرون» س��اخته نادر تکميل همایون، فيلمساز ایرانی مقيم پاریس درون هفتمين روز ش��صت و ششمين دوره جش��نواره سينمایی ونيز بـه ط��ور رس��مـی و در بخش مسابقه هفته منتقدان، اکران شد. «ته��رون» عن��وان اولي��ن فيلم بلند داستانی نادر تکميل همایون است. از او پيش از این فيلم مستند «ایران، یک انق��لاب س��ينمایی» درون چند جش��نواره بين المللی بـه نمایش درون آمده بود. نادر تکميل همایون درون گفت و گو با بخش فارس��ی رادیو بی بی سی بـه بخش��ی از زندگی اش اشاره مـی کند و مـی گوید: «نيمـی از زندگی ام را درون فرانس��ه و نيمـی از آن را درون ایران گذراندم. اما مـهمترین بخش زندگی ام درون ایران گذش��ت، به منظور اینکه بعد از آنکه بع��د از تولد درون پاریس و آمدن بـه ایران درون س��ن نـه سالگی، مصادف با انقلاب شد و به همين دليل دوران انقلاب را کامل درون ایران گذراندم.» او درون ادام��ه اف��زود: «بع��د جنگ، دیپلم و ليس��انس و بعد از ليسانس، کنک��وری دادم و وارد مدرس��ه سينمایی درون پاریس شدم. تحصيلات سينمایی را درون آنجا آغاز کردم و از س��ال 3991 کـه به پاریس آمدم درون این شـهر ماندگار شدم.» آقای تکمي��ل همای��ون همچنين مـی گوید هي��چ گاه ارتباط کاری، عاطفی و احساس��ی اش را با ایران قطع نکرده و هميش��ه سعی بر این داش��ته علی رغم حضور فيزیکی، کارهایی س��ينمایی درون ایران انجام دهد. او همچنين گف��ت: «بخش عمده ای از ای��ن کارها تحقيق و ترجمـه کتاب بود و یـا برگزاری جش��نواره های س��ينمایی درون ایران، مثل مرور سينمای مستند فرانسه درون ایران کـه با استقبال خوبی هم مواجه شد. درون عين حال هم سعی کردیم فيلم های ایرانی خاصی را هم درون فرانس��ه بـه نمایش بگذاریم.» نادر تکميل همایون افزود: «از جمله ۵11 فيلم ایرانی، کـه به شـهر تهران ربط داشتند را درون پاریس بـه نمایش گذاش��تيم ک��ه آن هم با اس��تقبال خوبی مواجه شد. اس��م آن برنامـه سيمای شـهر تهران بود.» فيلم «تهرون» فيلمـی هست اجتماعی کـه نگاهی بـه لایـه های مختلف این کلان ش��هر دارد. دوربين ش��هری ش��لوغ و پرتردد و پر از معضلات اجتماعی را نشان مـی دهد. نادر تکمي��ل همایون درب��اره این نگاه عميق بـه مسائل این کلان شـهر مـی گوید سالهایی را کـه در تهران زندگی مـی کرده بـه اهميت ش��هر خيلی واقف نبوده است. او همچنين گفت: «چند نکته پيش آمد کـه بيشتر بـه آن علاقه مند شدم. یکی تحقيقات پدرم درباره تهران کـه برای من ج��ذاب و جالب بود. کم کم حس کردم تهران صاحب ویژگی های خاصی اس��ت کـه من درون دیگر شـهرهای اروپا و یـا همچنين آسيا ندیده بودم.» او افزود: «مس��اله دیگ��ر دوری از تهران بود کـه شاید یک نوستالژی به منظور این ش��هر بـه وجود مـی آورد. تابستان کـه برای دیدار با خانواده بـه تهران مـی رفتم تضادی کـه بين این شـهر و پاریس وجود داشت بيشتر بـه چشم مـی آمد.» نادر تکمي��ل همایون همچنين مـی گوی��د: «از طرف��ی نمای��ش ۵11 فيلم از ابتدای تاریخ س��ينما که تا سال 3002 درباره ش��هر تهران به منظور من یک درس بزرگ بود و نش��ان مـی داد کـه چگونـه مـی ش��ود بـه شـهری مانند تهران بـه عنوان یک شخصيت واقعی درون فيلم پرداخت.» آقای تکميل همایون بـه فيلم هایی چون کندوی فریدون گله و دایره مينای داریوش مـهرجویی اشاره مـی کند و مـی گوید: «با دیدن این فيلم ها مـی دیدم کـه ابعاد دراماتيک این ش��هر بـه قدری زیـاد هست که قطعا اگر س��اعتی دوربين را درون نقطه ای از آن بکاری، قصه ای پيش خواهد آمد.» او همچنين گف��ت: «پس از آن هر وق��ت بـه تهران م��ی رفتم تلاش ام این بود کـه فيلمـی جنوب ش��هری بسازم.» اکثر هنرپيشـه های نقش های اصلی فيلم را نابازیگران تشکيل مـی دهند هر چند درون ميان چهره های ناشناخته بازیگ��ری چون آتيلا پس��يانی هم حضور دارد. هر چند بازیگران و کارگردان فيلم ایرانی هستند بقيه عوامل تهرون را فرانسوی های تشکيل مـی دهند. ن��ادر تکميل همای��ون درون این باره مـی گوید: «من چون تمام کارهای سينمایی ام را درون فرانسه انجام داده ام و هميش��ه ب��ا فرانس��وی ها کار کردم، خطرناك ب��ود کـه به ایران ب��روم و با روحي��ه ای کار کنم کـه شاید بـه لحاظ فنی و کاربردی خيلی نزدیک بـه من نباشد. بـه همين دليل با فرانسوی ها کار کردم.» او درون ادام��ه گفت: «تجربه بس��يار خوبی بود بـه این علت کـه کش��ف تهران به منظور یک فيلمبردار و تدوین گر، کشفی گرانبها و ارزشمند هست و درون عمل باعث بروز هيجاناتی مـی شود کـه این هيجانات مفيد و انرژی زاست. « 5265.586.406 :leT5265.586.406 :leT جواهری ساعتچی و ساعتچی 83 839002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 سنگ کليه عاقبت رژيم لاغري غلط لاغري با رژيم پركربوهيدرات و فيبر فسنجان گيلانی مواد لازم: مرغابی یـا اردك یـا مرغ درشت یک عدد مغز گردوي چرخ شده 0۵۷ گرم رب انار ترش 3 قاشق غذاخوری نمک و فلفل بـه اندازه کافی طرز تهيه با مرغ: گردوي چرخ ش��ده را ب��ا 3 یـا ۴ لي��وان آب و رب انار ترش مخلوط مي کنيم و روي حرارت ملایم قرار مي دهيم که تا 2 یـا 3 س��اعت آهسته بجوش��د. گاهی هم خورش را هم مي زني��م که تا ته نگيرد و بوی خامـی گردو از بين برود. س��پس مرغ را درسته یـا بـه چهار قطعه تقسيم کرده و همراه با نمک و فلفل و کمي آب مي گذاریم که تا کاملا بپزد. بعد از اینکه مرغ پخت، آن را بـه خورش اضافه مي کنيم. سپس صبر مي کنيم که تا خورش بـه روغن بيفتد و آب آن کم شود و به اصطلاح جا بيفتد. طرز تهيه با مرغابي يا اردك: براي این کار مرغابی را کاملا پاك کرده و مي شویيم. گردوي چرخ شده، مرغابی، آب و کمي نمک و فلفل را با هم درون قابلمـه مي ریزیم و مي گذاریم بپزد. وقتی مرغابی کمـی پخت، رب انار را بـه آن اضافه مي کنيم. سپس صبر مي کنيم که تا خورش بـه روغن بيفتد و آب آن کم شود و به اصطلاح جا بيفتد. گيلاني ها فسنجان را بـه چه شکلي مي خورند؟ درون گيلان، معمولا فسنجان را با مرغابی یـا اردك تهيه مي کنند. گيلانی ها فسنجان را هميشـه ترش مي پسندند، اما درون صورتي کـه بخواهيم فسنجان را شيرین کنيم، دو قاشق شکر درون آخر کار بـه خورش اضافه مي کنيم. درون گيلان، فسنجان ترش با کته و ماهی شور یـا ماهی دودی خورده مي شود. ترب سفيد هم از مخلفات سر سفره درون کنار این غذاست. خيلي مي ش��نویم کـه رژیم غذایي پرکربوهي��درات و پرفيب��ر باعث کاهش وزن مي ش��ود. اما آیـا واقعا این ن��وع رژیم مي تواند بـه کاهش وزن کمک کند؟ مـه��م تری��ن عامل درون ی��ک رژیم کاهش وزن، کاهش انرژي دریـافتي است، ولي این کاهش انرژي نباید بـه اندازه اي باشد کـه موجب کمبود انرژي درون ب��دن، ضعف عمومي و عوارض پوستي شود. بسياري از منابع بين المللي صاحب نظردر مس��اله کنترل چاقي، رژیم پرکربوهي��درات را ب��راي کاهش وزن و نگهداري وزن کاهش یـافته توصيه مي کنند. آنچه درون رژیم هاي پرکربوهيدرات حتم��ا حتما مورد توج��ه قرار گيرد آن اس��ت ک��ه درون ه��ر ح��ال نوع کربوهي��درات رژی��م غذایي مي بایست از کربوهيدرات هاي پيچيده باشد. مصرف فراوان کربوهيدرات ه��اي (قندهاي) س��اده کـه س��ریع هضم و ج��ذب مي گردند، نـه تنـها باعث افزایش وزن نمي شوند، بلکه احتمال بروز دیـابت و بيماري هاي متابوليک دیگ��ر را نيز افزایش مي دهند. درون کل توصيه اساس��ي آن اس��ت کـه مقدار چربي رژیم حتما متوسط یـا کم ب��وده و کل کالري رژیم نيز محدود باشد. یک رژیم غذای��ي غربي معمول، شامل ۵3 که تا 0۴ درصد چربي، 0۴ که تا 0۵ درصد کربوهيدرات و ۵1 که تا 02 درصد پروتئين مي باشد. دپارتمان کشاورزي ایـالات متحده تاکيد مي نماید ک��ه رژیم هاي با چربي کم، داراي ميزان بالایي از کربوهيدرات هاي پيچيده هستند. ميوه ها و س��بزیجات طبيعتا داراي فيبر بالا و کالري کمتري مي باشند، لذا افرادي کـه از چنين رژیم هایي پيروي م��ي کنند، مي��زان کمتري کالري مصرف ک��رده و در نتيجه وزن شان کاهش مي یـابد. رژی��م غذای��ي رایجي ک��ه داراي کربوهيدرات و فيب��ر بالا و چربي کم است، بـه طور معمول محتواي کالري کل��ي آن مع��ادل 00۴1 که تا 00۵1 کيلوکال��ري ب��وده و توزیع کالري رژیم بـه صورت ۵2 درصد چربي، 06 درصد کربوهيدرات و ۵1 درصد پروتئين مي باشد. بر اساس تحقيقات جدید حتي درون مواردي ک��ه کال��ري دریـافتي درون رژیم ه��اي لاغري مح��دود نمي ش��ود، دریـافت متوس��ط چربي و دریـافت ب��الاي کربوهيدرات هاي پيچيده، منجر ب��ه کاهش وزن مي شود کـه این مساله، بر اهميت رژیم غذایي پر فيبر درون کنترل وزن تاکيد مي نماید. ولي این بدان معنا نيست کـه در افراد خيلي چاق، ميزان انرژي دریـافتي شان آزاد گذاشته شود. ح��ال س��ئوال آن اس��ت ک��ه کربوهي��درات ه��اي پيچي��ده کـه داراي فيبر فراوان هس��تند، درون چه نوع مواد غذایي وجود دارند؟ کربوهيدرات هاي پيچيده ش��امل تمام مواد غذایي زیر هستند: * حبوبات ش��امل: عدس، نخود و لوبيا * تم��ام دانـه ها ش��امل: جو، برنج، گندم س��بوس دار، برنج قهوه اي و غذاهایي کـه از این دانـه ها تهيه شده باشند (مانند ماکاروني، نان جو ، نان سبوس دار و غلات صبحانـه) * سبزیجات نشاسته اي مانند سيب زميني و هویج. * تمام ميوه هاي تازه و خش��ک و منجمد و یـا کنسرو شده درون آب * تمام س��بزیجات تازه و منجمد و کنسرو شده درون آب یـا آب نمک تقریبا تمام این م��واد غذایي منابع خوب یـا عالي فيبر غذایي هس��تند، ول��ي غني تری��ن آنـه��ا: حبوبات، ميوه هاي خشک و بقولاتي مانند: نخودفرنگي، ذرت و جو هستند. * برخي مغزهاي خ��ام (مانند مغز بادام، گردو، پس��ته و ...) نيز، منابع خوبي از فيبر هستند، ولي بـه جهت مي��زان چربي ش��ان، غذاهاي غني تري بـه شمار مي آیند. ب��ه چ��ه دلي��ل رژی��م غذای��ي پر کربوهيدرات و پرفيبر باعث کاهش وزن مي شود؟ بهترین دلي��ل تاثير رژی��م هاي پر کربوهي��درات و ک��م چ��رب بر کاه��ش وزن، این اس��ت کـه یک رژیم غني ازکربوهيدرات پيچيده کارایي بالایي درون ایجاد احس��اس س��يري دارد، ل��ذا رژی��م گيرنده تمایلي بـه زیـادتر خ��وردن ندارد و حقيقتا بدون ایجاد حس گرسنگي، منجر بـه کاهش کالري دریـافتي مي گ��ردد. همچنين چني��ن رژیمي بـه طور طبيعي شامل مقادیر بالایي از فيبرهاي محلول و نامحلول مي باشد کـه آن ها نيز از کربوهيدرات هاي پيچيده بـه شمار مي آیند. سازمان بهداشت جهاني درون گزارش اخير خ��ود درون مورد چاقي بيان مي کند کـه فيبر از طریق کاهش تراکم مواد غذایي درون بدن، منجر بـه کاهش دریـافت انرژي مي شود و نيز قبل از مص��رف زیـاد غذا، زم��ان کافي را براي ایجاد پيام هاي کنترل اشتها از مغز فراهم مي کند. فيبر محل��ول موج��ود درون غذاهاي ح��اوي کربوهي��درات پيچيده درون ایجاد حس س��يري نقش مـهمي را ایفا نموده و از ایجاد اشتهاي کاذب جلوگيري مي نماید. بنابراین بـه نظر مي رسد یک رژیم غني از کربوهيدرات، راهي مناسب ب��راي کاه��ش وزن و حفظ وزن کاهش یـافته درون بس��ياري افراد مي باش��د. همچنين این روش یکي از س��الم ترین روش هاس��ت، زیرا بـه طور طبيعي چربي کل و نيز ميزان چربي اش��باع رژیم را کاهش مي دهد و در ضمن شامل مقادیر کافي فيب��ر، ویتامين ها ، م��واد معدني و ترکيبات شيميایي گياهي مي باشد. همچنين رژیم غني از کربوهيدرات پيچيده، باعث حفظ سلامت دستگاه گوارش و نيز عدم ایجاد یبوست مي شود کـه یکي از عوارض بسياري از رژیم هاي لاغري است. آیـا درون این نوع رژیم، مواد پروتئيني بـه ویژه پروتئي��ن هاي حيواني حتما کاملا حذف گردند؟ درون پای��ان ذکر ای��ن نکته ضروري اس��ت ک��ه اس��تفاده از رژیم هاي غذای��ي پرکربوهي��درات و پرفيبر بـه معناي ح��ذف کامل پروتئين ها بـه وی��ژه پروتئين هاي حيواني نمي باشد، زیرا درون این صورت مي تواند منجر بـه کمبود برخي ریزمغذي ها گردد؛ براي مثال اگر گوشت کم مصرف شود، منجر بـه کمبود آهن درون ب��دن مي گردد و ی��ا اجتناب از مص��رف لبني��ات، موجب کاهش کلسيم دریـافتي مي گردد. لذا انتخ��اب و تنظيم رژیم غذایي، حداقل درون مراحل اوليه بایستي زیر نظر پزشک متخصص انجام گيرد ت��ا ضم��ن کاه��ش وزن، از ایجاد ع��وارض ناخواس��ته ي رژیم هاي لاغري پيشگيري گردد. محقق��ان مي گوین��د رژیم هاي لاغ��ري غل��ط، ع��لاوه ب��ر همـه بدي هایش��ان، س��نگ کلي��ه هم مي آورند! هميشـه خارج شدن از حد تعادل، بدن را با مش��کلات متعددي رو بـه رو مي کند ک��ه مـهم ترین آنـها درون حيط��ه تغذیـه، چاقي اس��ت. چاقي یعني بيش از ني��از روزانـه، ان��رژي دریـافت ک��ردن کـه البته این کالري ه��اي اضافي بـه بافت چربي تبدیل مي ش��وند. از آنجا کـه طولاني شدن این عارضه، فرد را با مش��کلات متعددي رو بـه رو مي کن��د، هم��ه از آن گریزان اند و در جهت فرونش��اندنش تلاش بس��يار مي کنند. خيلي ها از همان ابت��دا بـه س��راغ رژیم هاي لاغري س��ریع ناصحي��ح و پرمخاط��ره مي روند، زی��را تحمل برنامـه هاي غذایي اصولي ک��ه مدت ها طول مي کش��د که تا ب��ه نتيجه برس��ند، را ندارن��د. فارغ از ای��ن موضوع کـه عجله مي تواند، زمينـه ابتلایشان را بـه عوارضي چون سنگ کليه فراهم آورد، ب��ه خصوص درون افرادي کـه مس��تعد این اختلال بوده و س��ابقه ب��روز آن درون خانواده ش��ان وجود دارد. ولي همان طور کـه وزن اضافه ي ما درون طول سال هاي متمادي بـه وجود آم��ده، حتما در درازمدت و با اصلاح عادات غذایي ناصحيح آن را برط��رف ک��رد، زی��را درون ص��ورت بي توجه��ي، ع��وارض جبران ناپذی��ري پي��ش روي افراد قرار خواهد گرفت. یک��ي از مش��هورترین رژیم هاي لاغري ک��ه درون مدت زمان کوتاه، کاه��ش وزن قاب��ل ملاحظ��ه اي را بـه هم��راه دارن��د، رژیم غذایي اتکينز اس��ت. همان برنامـه غذایي پرپروتئيني کـه به فرد اجازه مصرف آزادان��ه انواع گوش��ت ها و حتي چربي ها را مي دهد (البته بدون نان و هر نوع سبزي و ميوه اي) و بدن با از دست آب زیـاد، با کاهش وزن رو ب��ه رو مي ش��ود. یـادت��ان باش��د کـه مصرف بي��ش از اندازه گوش��ت ها بار زیـادي را بر کليه ها وارد خواهد کرد و در صورتي کـه مس��تعد ابتلا بـه سنگ هاي کليوي باش��يد، با گرفتن این رژیم لاغري غيراصولي، خود را درون معرض ابتلا بـه این عارضه قرار خواهيد داد. البته این بـه آن معنا نيس��ت کـه در رژیم لاغري نباید گوشت خورد، بلکه منظور این هست که نباید بيش از ان��دازه مصرف ک��رد. همواره خوردن مقدار مش��خصي از انواع گوشت سفيد بـه خصوص گوشت مرغ و ماهي ب��راي افرادي کـه مي خواهند لاغر شوند، بـه عنوان یک گزینـه ضروري و م��ورد نياز بدن توصيه مي شود. سبزیجاتي مانند اسفناج، ریواس، جعف��ري، کرف��س، فلفل س��بز ، بادمج��ان و... اگ��زالات فراواني دارند و خوردنش��ان براياني کـه مس��تعد ابتلا بـه سنگ کليه اند، مي تواند زمينـه تش��کيل این سنگ ه��ا را فراه��م آورد و چ��ون این سبزي ها از نوع کم کالري هستند، افراد تصور مي کنند بـه هر اندازه کـه مي خواهند مي توانند از آنـها استفاده کنند و این موضوع مي تواند زمينـه ساز این عارضه شود. درون حالي کـه باید رعایت تعادل درون حين کاهش وزن شدید مورد توجه قرار گيرد و مقادیر معيني از این گروه غذایي درون طول روز بـه مصرف برسد. 93 939002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 سوء مصرف داروهای آرام بخش سوء مصرف آرام بخشـها بـه صورت مصرف بيش از حد یـا سوء مصرف داروهای قانونی اس��ت کـه موجب تس��کين یـافتن ی��ا بهب��ود خواب مـی ش��وند. درون این بروش��ور درمان مصرف بي��ش از حد ای��ن داروها مورد بحث قرار مـی گيرد. آرام بخش ه��ا داروهایی هس��تند کـه از طریق کاه��ش ( خمودگی ) فعاليت سيس��تم عصبی مرکزی نوعی تسکين بـه بار مـی آورند. این داروها ش��امل مسکن ها ، داروهای ضد اضط��راب و قرصهای خوا ب مـی باشند. مش��هورترین مسکن ها عبارتند از: بنزودیـازپين ها، باربيتوراتها و داروهای خواب آور .مش��هورترین مس��کن های مورد س��وء مص��رف را باربيتوراته��ای س��ریع العملی از قبيل آموباربيتال، فنو باربيتال وس��کوباربيتال تشکيل مـی دهند. چگونـه سوء مصرف ايجاد مـی شود؟ س��وء مصرف ارادی زمانی بوقوع مـی پيوندد کـه ش��ما بطور دانس��ته و بدون تجویز پزش��ک اق��دام بـه مصرف کرده و یـا بدون اجازه طبی ميزان و یـا زمانـهای مصرف را بيشتر کنيد. س��وء مص��رف غي��ر ارادی زمانی ایجاد مـی شود کـه شما زمان و مقدار داروی مورد مص��رف را فراموش کنيد و یـا نظام دقيقی به منظور مصرف آن نداشته باشيد. نشانـه های سوء مصرف نشانـه های مسموميت حادآرام بخشـها عبارت هستند از : · خواب آلودگی و خواب · کاهش حافظه و توانایی تفکر · بی ثباتی جس��مانی واش��کال درون ایستادن و راه رفتن · تغييرات خلقی · ع��دم وضوح دی��داری ( تيرگی بينایی) · تکلم کند ونامفهوم · فقدان بازداری ی��ا گفتن و انجام چيزهایی کـه در مواقع معمول شرم آور هستند · فقدان جهت یـابی نش��انـه های مصرف بي��ش از حد عبارتند از: · کاهش تنف��س ( کاهش توانایی نفس کشيدن ) · کاهش فعاليت معدی � روده ای · سندرم شوك · مرگ · کاهش شدید یـا فشار خون · بهت · اغما چگونـه مـی توان سوء مصرف را تشخيص داد؟ دکتر با ش��ما حرف مـی زند، سابقة طبی تان را بررسی مـی کند وشما را معاینـه مـی نماید. بـه خاطر داشته باشيد کـه پزشک بـه این دليل درون آنجاست کـه به شما کمک کند. بـه هر حال، به منظور دریـافت این کمک شما حتما رفتار خود را با دقت هرچه بيش��تر توضيح دهيد. دکترتان ممکن هست تستهای آزمایشگاهی هم بخواهد. درون م��واردی جه��ت کم��ک ب��ه تش��خيص GEE نگارة برقی مغز گرفته مـی شود.GEE روشی بدون درد ب��رای ثب��ت تکانـه ه��ای برقی مغزاس��ت. درون این روش الکترودها بر روی س��ر ش��ما قرار گرفته و به دستگاه ثبت کننده تکانـه های مغز متصل مـی شوند. چگونـه دورة حاد مصرف بيش از اندازه آرام بخش ها درمان مـی گردد؟ دروهلة اول پزش��ک شما را تحت نظر دائم��ی قرار مـی ده��د که تا خطر ناتوانی تنفس��ی وضعف دورهای برطرف گردد. درمان ممکن هست شامل موارد زیر باشد: · ایجاد استفراغ · تجوی��ز داروی ادرارآور جه��ت خالی مثانـه از ادرار · مراقبت روانپزشکی درون مورد افراد کننده · شستشوی معده · تجویز دارو جهت کمک بـه دفع دارو از طریق روده ها · تنظي��م مایع��ات ب��دن از طری��ق وریدی اگر مورد شما شدید باشد مـی توانيد از دستگاه تنفس به منظور بهبود تنفس و دس��تگاه دیـاليز ب��رای دفع مواد ناخواسته از خون استفاده کنيد. چگونـه سوءمصرف آرام بخش ها درمان مـی شود؟ ش��ما بـه ترك تدریجی مسکن ها ني��از دارید. ت��رك آرام بخش��ها کاری خطرن��اك اس��ت و باید بـه تدریج صورت پذیرد. خطرناکترین مس��کن ها عبارتند ار: باربيتوراتها، گلوتميد، اتکلورونيول، متی پریلون ومتاکوالون.ترك باربيتوراتهای تند عمل درون مقایسه با بنزودیـازپين های طولانی اثر خطرناکتر اس��ت.. اگر ب��ه س��رعت دارو را ت��رك کنيد، حملات تشنجی ایجاد مـی شوند. نش��انـه ه��ای محرومي��ت ( ترك) باربيتوراتهای تند عمل عبارتند از: · بی قراری و عصببيت · اضطراب · ضعف عضلانی · دليریوم همراه با توهمات، فقدان جهت یـابی و اف��کار پارانوئيدی ( گزند و آسيب) · تشنج های فراگير · لرز · عدم تحمل سرو صدا ونور · کاهش فشار خون وضعيتی (افت فشاربه هنگام بلند شدن سریع ) کناره گي��ری از (ت��رك ) آرام بخشـهای طولانی اثر، دورة درمانی طولانی تری داش��ته ونش��انـه هایش خفيف تر هست برای پيشگيری از تش��نج، برنامـه ترك حتما تدریجی باشد. پزشک بـه شما جهت کمک ب��ه ت��رك تدریج��ی بنزودیـازپين تجویز مـی کند و به تدریج از ميزان دارو مـی کاهد. روان درمانی بخش مـهمـی از درمان است. روان درمانی قبل از کامل شدن ترك حتما شروع شود. هدف درمان ارزیـابی مشکلات دراز مدتی هست که موجب سوء مصرف دارو شده اس��ت، همچنين یک هدف دیگر درمان بهبود احساس ارزشمندی و لذت ب��ردن از زندگی بدون نياز بـه دارو مـی باشد. اثرات که تا چه زمانی باقی مـی ماند؟ تداوم اثرات آرام بخش��ها بـه ميزان مصرف داروها توسط شما بستگی دارد . طول دوره ترك نيز بـه وسعت ومدت سوء مصرف داروها بستگی دارد. درون طی زندگی ممکن هست تمایل بـه سوء مصرف مواد درون شما وجود داشته باشد. شما حتما از این مشکل آگاه ب��وده و از مس��کن ها وتا حد امکان س��ایر مواد اعتياد آور دوری نمائيد. چگونـه مـی توانم از خودم مراقبت کنم؟ درمان تجویز شده توسط دکترشامل مشاوره و برنامـه های پيگيری را دنبال کنيد. ع��لاوه برآن، تغييرات زیر را اگر بتوانيد درون شيوه زندگی خود بـه عمل بياورید بـه سلامتی تان کمک زیـادی خواهد کرد. · بـه مدت 02 دقيقه و در هر هفته 3یـا ۴ بار ورزش کنيد. · از تغذیـه مناسب استفاده کنيد. · مصرف قهوه و سایر داروها را کم کنيد. · هر شب 6 الی 8 ساعت بخوابيد. · هفت��ه ای یک یـا دو ب��ار بـه تفریح بپردازید. · س��رگرمـی هایی را ب��رای خودتان انتخاب کنيد. · بـه موسيقی گوش دهيد. · بطور روزان��ه از تمرینات آرامش آموزی و تصویرهای ذهنی درون مورد تجارب مثبت زندگی استفاده کنيد. · درون مواقع فش��ار از تمرینات تنفس دیـافراگمـی استفاده کنيد. · با دوستانتان صحبت کرده و از سایر نظامـهای حمایتی کمک بگيرید. · جهت مقابله ب��ا اضطراب وایجاد روش��های مقابله ای مثب��ت بدنبال کمک های حرفه ای باشيد. · این نگرش را درون خود ایجاد کنيد کـه مشکلات تمام خواهند شد. · وقتی فشار بر رویتان زیـاد مـی شود از اعض��ای خان��واده و مح��ل کار کمک بگيرید. چگونـه مـی توان از سوءمصرف آرام بخش ها جلوگيری کرد ؟ از مص��رف داروه��ا اجتناب کنيد مگر اینکه توس��ط یک پزش��ک متخص��ص تجویز ش��ده باش��د و ش��ما مي��زان و دفعات مص��رف را بدقت متوجه شده باشيد. همچنين از موقعيت های��ی ک��ه درون آنـها دارو مصرف مـی شود اجتناب نمائيد. از مصرف الکل خودداری کنيد زیرا کنترل شما بررفتارتان راسست کرده و موجب آغاز مصرف مجدد دارو و یـا افزایش اضطراب و افس��ردگی مـی شود. استامينوفن و کودکان شما اس��تامينوفن را بـه نوزادان تب دار هم مـی دهي��د، دارویی کـه مـی توانيد درون هر سوپرمارکت و مغازه ای بدون نس��خه آن را بخرید، اما بيش از ح��د بودن چيزهای خوب هم مـی تواند بـه شما صدمـه بزند. این اصل خصوصا ًدر مورد استامينوفن و کودکان صادق است. * استامينوفن؛ یک داروی عمومـی اس��تامينوفن عمومـی ترین مسکن درد و ت��ب بری اس��ت کـه به طور گسترده درون ایـالات متحده استفاده مـی ش��ود و در بس��ياری نقاط دنيا نيز بـه آس��انی درون دس��ترس است. درون ط��ی دو ده��ه 0۷91 و 0891، ای��ن دارو بـه عنوان کالای اصلی و ثابت کمدداروی هر خانـه ای جای آسپرین را گرفت. اس��تامينوفن زمانی عموميت پيدا کرد کـه رابطه بين آسپرین و بيماری نادری درون کودکان- کـه خون، کبد و مغز را تحت تأثير کشنده قرار مـی دهد- مورد توجه قرار گرفت. * استفاده بيش از حد ش��اید که تا ان��دازه ای درون دس��ترس ب��ودن داروی اس��تامينوفن بي��ش از ه��ر داروی دیگ��ری موج��ب (esodrevo) و م��رگ ناش��ی از آن است. این دارو معمولا ًانتخاب جوانان به منظور نيز هست. موارد دیگر نيز زمانی اتفاق مـی افتد کـه افراد سمـی بودن استامينوفن را ناچيز مـی شمارند و یـا این کـه از آن آگاه نيستند. استامينوفن مـی تواند هم درون کودکان و هم درون بزرگسالان بـه کبد آسيب برس��اند. اش��خاصی کـه برحسب عادت الکل مـی نوشند نيز بيش از دیگران درون خطر آسيب کبد درون اثر استفاده از استامينوفن هستند. * خطرات آسيب بـه کبد ش��ما بدون کبد نم��ی توانيد زنده بمانيد. کب��د به منظور کمک بـه هضم غذای ش��ما، صفرا توليد مـی کند و فاکتورهایخون را مـی س��ازد کـه وقتی انگش��تتان را مـی برید، خون را بند مـی آورند. کبد، انرژی و اندوخته آهن را نيز ذخيره مـی کند و بسياری از داروها و مواد شيميایی کـه وارد جریـان خون شما مـی شوند را تجزیـه مـی کند. استامينوفن بيش از حد، توانایی کبد را درون به عم��ل آوردن بدون خطر دارو، زیـاد مـی کند. محصول فرعی این فرآیند، سمـی هست و هم بـه کبد آسيب مـی رس��اند و هم مـی تواند نقص کليه را بـه دنبال داش��ته باشد. اوردوز شدید مـی تواند مرگ آور باشد. خوشبختانـه پادزهری نيز بـه نام (CA) وجود دارد کـه باید هشت که تا ده ساعت بعد از استفاده بيش از حد استامينوفن، استفاده شود. * اوردوز چه طور اتفاق مـی افتد؟ موارد ش��دید اوردوز اس��تامينوفن زمان��ی اتفاق مـی افت��د کـه والدین سهوا ًمقدار بيش��تری از دارو را بـه کودك مـی دهن��د. علایم اوردوز یعنی دل درد، تهوع و استفراغ کـه معمولا ًدر اثر بسياری از بيماری ها نيز رخ مـی دهند، غالبا ًآنقدر آشکار نيستند کـه ش��ما بفهميد فرزندتان بـه معالجه ف��وری نياز دارد. والدین ممکن هست در مقدار دارویی کـه به کودك مـی دهند، اش��تباه های متنوعی کنند. گاهی وقتی از نتيج��ه مقدار توصيه ش��ده دارو راضی نيس��تند، تصميم مـی گيرند کـه مقدار بيشتری اس��تفاده کنند. بعضی والدین هم قرص های بزرگسالان را بـه اشتباه بـه کودکان مـی دهند. همان طور کـه حالت های مختلفی ب��رای داروی ک��ودکان درون نظ��ر گرفته ش��ده، مقدار دارو نيز به منظور آنـها متفاوت اس��ت. ب��رای مثال، فرمولاسيون یک قرص مخصوص کودکان، سه برابر غليظ تر از شربتی هست که معمولا ًبه کودکانی داده مـی شود کـه هنوز تاتی مـی کنند. بـه آسانی دیده شده کـه والدین گرفتار ممکن اس��ت فرض کنن��د کـه هر دوی این مواد مقدار یکسانی دارو درون خود دارند. اما جانش��ين شربت با قرص یعنی س��ه برابر آنچه کـه باید، دارو مص��رف م��ی ش��ود. بس��ياری از داروهای مربوط بـه سرماخوردگی ني��ز حاوی مق��داری اس��تامينوفن هس��تند، بناب��ر این ممکن اس��ت والدین کاملا ًاتفاقی موجب اوردوز شوند، یعنی درون کنار داروهای ضد س��رماخوردگی، استامينوفن نيز بـه کودك بدهند. اوردوز ممکن اس��ت زمانی اتفاق بيفتد کـه بچه ها (خصوصا ًکودکانی کـه تاتی مـی کنند) طی کنجکاوی های غيرمجازشان درون کمد داروها یـا کيف مادرشان، با دارو برخورد م��ی کنند و ممکن اس��ت آن را با شکلات یـا آب نبات اشتباه بگيرند. عوامل بسياری، مانند سن کودك، مش��خص مـی کند کـه چ��ه مقدار از دارو و اس��تفاده بيش از حد آن مـی تواند بـه کبد صدمـه بزند. به منظور مثال، کودکان زیر ۵ س��ال نسبت بـه بزرگس��الان و کودکان دیگر بـه آسيب کبد کمتر حساسند. مقدار غذای موجود درون معده کودك نيز عامل دیگری است. * بيش از دستور پزشک، بـه کودك دارو ندهيد اس��تامينوفن زمانی یک داروی بی خطر و مؤثر اس��ت کـه آن را همان مق��دار کـه توصيه ش��ده، مصرف کني��د. برچس��ب روی دارو را ب��ا دقت بخوانيد و بي��ش از آنچه کـه به شما گفته شده، بـه کودك دارو ندهيد. اگ��ر دارویی را بـه راحتی و بدون نس��خه مـی توان خرید، بدان معنی نيست کـه اصلا ًنمـی تواند بـه کودك شما صدمـه بزند. 04 049002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 اطلاعيه سازمان ها و نـهادهاي سياسي و اجتماعي جامعه خدماتی چند فرهنگی درون ريچموند آماده خدمات زیر با مشاور مجرب فارسی زبان بطور رایگان بصورت حضوری , تلفنی و یـا ایميل ميباشد. * حقوق تازه واردین، بازنشستگی ،زمان بيکاری و مالياتی * قوانين مـهاجرت بـه کاناداوحقوق خانواده وفرزندان * تقاضا به منظور خانـه های ارزان قيمت دولتی ویـا تقاضای کمک هزینـه اجاره * کلاسها و جلسات آموزشی رایگان به منظور پدر بزرگها و مادربزرگهای گرامـی * کلاسهای آموزش زبان،وآشنایی باجامعه جدیدکانادا−ASLE شما ميتوانيد با گيتا گل سخن مسئول حمایت از فارسی زبانان بخصوص درناحيه ریچموند،دلتا و نيووست مينستر درون زمينـه های فو ق م کنيد. dnomhciR ,dvlB uroniM 0007-042 :sserddA 0334-772-406 RO 5617-972-406 :enohP ac.cb.scmr@atig:liamE انجمن خدمات رسانی ساکسس درون ريچموند ما با افتخار آمادة ارائه خدمات درزمينـه های زیر بـه هموطنان و دیگر دوستان فارسی زبان بـه ویژه مـهاجرین تازه وارد مـی باشيم. * اطلاع رسانی و مشاوره درون زمينـه های اشتغال، مـهاجرت، مسکن، خدمات درمانی و بهداشت، تحصيل و تابعيت کانادا * ارائه مشاوره قبل از اشتغال، اطلاعات بازار کار و حقوق باز نشستگی * یـارانـه (سوبسيد) مربوط بـه هزینـه مراقبت از کودکان * برگزاری کلاسهای توجيهی ویژه مـهاجرین تازه وارد * کلاسهای زبان انگليسی رایگان به منظور بزرگسالان * پر فرمـهای مالياتی و غيره * برگزاری کارگاهی آموزشی رایگان * خدمات ترجمـه شفاهی و کتبی دوستان مـی توانند روزهای چهار شنبه ، پنج شنبه و جمعه با اینجانب حميد د ِلفی تماس حاصل فرمایند. تلفن: ۷90۷-9۷2-۴06 باشگاه فوتبال پيکان ونکوور اینترنشنال ساکر آکادمـی و باشگاه فوتبال پيکان ونکوور کلاس های تابستانی آموزش و پرورش فوتبال خود را از روز دوم ماه مـی درون روزهای جمعه و شنبه هر هفته از ساعت ۴ که تا 6 بعدازظهر درون زمين چمن برگزار مـی کند. این کلاس ها شامل تمرین و مسابقات دوستانـه و تورنمنت ها به منظور گروه های سنی ۴ که تا 6 سال، ۷ که تا 01 سال، 01 که تا 21 سال، 21 که تا ۵1 سال مـی باشد. به منظور اطلاعات بيشتر با تلفن 090۵-813-۴06 عباس خليلی تماس بگيرید. انجمن خدمات اسکان چندفرهنگی درون ونکوور و برنابی ما با افتخار آماده ارائه خدمات درون زمينـه های زیر بـه هموطنان و دیگردوستان فارسی زبان بـه ویژه مـهاجرین تازه وارد درون راهب آگاهی ومنابع لازم جهت تبدیل شدنشان بـه افردی پویـا و تاثيرگذاردر اجتماع مـی باشيم. اطلاع رسانی و مشاوره درون زمينـه های اشتغال، مـهاجرت، مسکن، خدمات درمانی و بهداشت، تحصيل،یـارانـه (سوبسيد) مربوط بـه هزینـه مراقبت از کودکان، برگزاری کارگاههای آ موزشی رایگان همگانی ویژة مـهاجرین تازه وارد، کلاسهای زبان انگليسی درسطوح مختلف به منظور بزرگسالا ن، تابعيت ، خدمات ترجمـه شفاهی وکتبی و غيره. ماهمچنين درپر فرمـها، هماهنگی و ارجاع بـه مراکزدیگر بـه شما کمک مـی نمائيم. دوستان ميتوانند جهت اطلاعات بيشتر با اینجانب فرزانـه رستمـی تماس حاصل فرمایند. 991۴-03۴-۴06 داخلی201 ac.cb.sseccus@imatsor.henazraf انجمن ايرانيان برنابی انجمن ایرانيان برنابی بـه اطلاع مـی رساند جلسات انجمن از تاریخ 21 سپتامبر، هر هفته روز شنبه از ساعت 03:3 که تا 03:۵ بعدازظهر تشکيل مـی گردد. از عموم هموطنان علاقمند دعوت مـی شود که تا در جلسات فرهنگی/تفریحی انجمن فرمایند. نشانی: برنابی شمالی، شمال لوهيدمال، خيابان کامرون، شماره 0x32۵9 تلفن: 22۴۴-9۷۷-۴06 باشگاه ايرانيان بدین وسيله بـه اطلاع مـی رساند انتخابات به منظور تعيين هيات مدیره جدید درون تاریخ 61 سپتامبر 9002 انجام مـی شود. حضور کليه اعضا ضروری است. ضمنا یـادآور مـی گردد کماکان درون چهارشنبه هر هفته برنامـه های ادبی، هنری و اجتماعی درون محل باشگاه واقع درون داون تاون ونکوور برگزار مـی گردد. هيات مدیره باشگاه ایرانيان مرکز اسلامـی الغدير برنامـه های ویژه ماه مبارك رمضان بـه مدت یکماه توسط مرکز اسلامـی الغدیر برگزار مـی شود. شبهای ماه رمضان: شروع برنامـه ها: هر شب 03 دقيقه قبل از مغرب با دعای افتتاح، نماز جماعت، صرف افطار، دعا و نيایش و ویژه برنامـه گلدسته رمضانی. شبهای قدر: درون صورت پایـان یـافتن آماده سازی مسجد، این شبها درون مسجد الغدیر برگزار مـی گردد. اطلاعات کاملتر را از طریق وب سایت و خط خبری دنبال کنيد. بنياد کانادا و ايران با همکاری ertaeTh esuoH noitatneserP تقدیم مـی کند: نمایشنامـه پرده (lieV eTh) نوشته و کارگردان شاهين صيادی بـه اقتباس از کتاب «خانوم» بـه قلم مسعود بهنود نویسنده معروف قرن اخير. این نمایشنامـه داستان مبارزات شجاعانـه یک زن به منظور ادامـه حيات درون قرن بيستم مـی باشد. تاریخ و زمان: ۵2 و 62 سپتامبر ساعت 8 شب. تهيه بليت گيشـه ertaeTh esuoH noitatneserP واقع درون شماره 333 خيابان چسترفيلد، نورت ونکوور و تلفن 3۷۴3-099 (۴06) و یـا بنياد کانادا و ایران بـه شماره تلفن 1221-696 (۴06)، تارنما moc.cb.fic.www اتحاديه ايرانيان بی سی برگزار مـی کند جشنواره موسيقی مـهرگان موسيقی اقوام گوناگون ایران باستان زمان : جمعه شب - 32 اکتبر مکان : سالن تاتر سنتنيال ( نورت ونکوور ) تلفن های تماس: ۵6۴3 .32۷ . ۴06 و 22۴۴ .9۷۷. ۴06 هنرمندان ارجمندی کـه مایل بـه همکاری درون این جشن ملی مـی باشند بـه سازمان اشيهن بـه نشانی زیر مراجعه نمایيد تلفن : 0۵01-0۴3 (8۷۷) gro.naihso@ofni جزئيات برنامـه درون آگهی های بعدی بـه اطلاع هموطنان گرامـی خواهد رسيد . اتحادیـه ایرانيان بی. سی. کارگاه آموزشی رايگان درمرکزخدمات رسانی ساکسس درریچموند (PSM) طرح خدمات درمانی - این طرح شامل چهانی مـی شود؟ - چگونگی ثبت نام درون این طرح؟ - زمان تحت پوشش قرا گرفتن ِتازه واردین بـه بی سی؟ - چگونـه مـی توانمـی را تحت پوشش بيمـه ی خود قرار دهم؟ - چهی واجد شرایط دریـافت کمِک مربوط بـه پرداخت ماهانـه ی بيمـه درمانی است؟ مکان: تقاطع خيابان گرنویل و بلوارمينورو- پلاك 000۷ - واحد 022 تاریخ: 81 سپتامبر01 الی 03:11 صبح لطفا ًبرای ثبت نام وب اطلاعات بيشتر با اینجانب حميد د ِلفی کارمند امور اسکان از طریق تلفن و یـا ایميل تماس حاصل فرمایيد تلفن: ۷90۷-9۷2-۴06 ac.cb.sseccus@filed.dimah کلاس رايگان مکالمـه بـه زبان انگليسي مکالمـه بـه زبان انگليسي براي مبتدیـان درون کتابخانـه نورت ونکوور شنبه ها از ساعت 03:01 که تا 21 صبح کلاسها از ۵ سپتامبر شروع مي شوند وتا 91 دسامبر ادامـه دارند. درون هرجلسه یک موضوع از قبيل اتفاقات روزمره , رسوم فرهنگي ,غذا و زندگي درکانادا موردگفتگو قرار خواهدگرفت. کلاس براي تمام سنين آزاد ميباشد و نام نویسي ضروري نيست. yrarbiL ytiC revuocnaV htroN revuocnaV htroN ,teertS ht41 tseW 021 roofl driht eht no llaH ydutS hgniS luaP .G .rD کانون فرهنگی ايرانيان ترای سيتی با عرض پوزش از هموطنان عزیز بـه اطاع مـی رساند بـه علت بروز موانع پيش بينی نشده انجام شب شعر و موسيقی «مرغ سحر» از تاریخ شنبه 21 سپتامبر 9002 بـه وقت دیگری موکول مـی شود. تاریخ جدید متعاقبا اعلام خواهد شد. با احترام، کانون فرهنگی ایرانيان ترای سيتی ترم پاييزی مدرسه ايرانيان مدرسه ایرانيان براي آموزش زبان فارسي وایجاد ارتباط بين نسل ها، دوره پایيزی خود را به منظور کودکان، نوجوانان و بزرگسالان ، درون محيطي آموزشي و شاد آغاز مـی کند. خدمات ما درون سطوح اول که تا پنجم و پيشرفته، متناسب با دانش و ظرفيت دانش آموزان با روش های متنوع شامل درس، قصه گویی (خوانی)، روزنامـه و مقاله خوانی هست . کتابخانـه مدرسه ایرانيان نيز به منظور وسعت بخشيدن بـه دایره لغات و مطالعه بيشتر درون دسترس دانش آموزان این مرکز قرار دارد. کوکيتلام، پورت مودی و برنابی: شنبه ها: 03/21-03/01 noilivaP doowgoD 1B6 J3V .CB ,maltiuqoC .tS reirioP وست ونکوور: شنبه ها :– (3-۵/1) (۵/۴-3) به منظور انگليسی زبان ها evirD eniraM 0591-yrarbiL 8J1 V7V .CB ,revuocnaV .W یو بی سی: دوشنبه ها : 6-۴ )mooR ytivitcA( kraP aidacA 5E2 T6V .CB ,revuocnaV .trC sinneT 7072 ریچموند: سه شنبه ها: 6-۴ .etaG uroniM 0077 8R1 Y6V .CB ,dnomhciR نورث ونکوور: چهارشنبه ها: 6-۴ )roofl drihT( yrarbiL ytiC .naV .N .tS .ht41 .W 021 9N1 M7V .CB ,revuocnaV .N وست ونکوور: پنج شنبه ها: 6-۴ )airetefaC( loohcS yradnoceS lenitneS evirD llewtrahC 0521 2R2 S7V CB ,revuocnaV .W ونکوور: جمعه ها: 6-۴ .ts14 056-egdirkaO 9M2 Z5V CB ,revuocnaV لطفا براي ثبت نام و رزرو جا با تلفن موبایل 39۵9-1۵۵ (۴06 ) یـا ۴6۵6-162(۴06) با ژیلا اخوان تماس حاصل فرمائيد. مدرسه مولانا انسان وسرنوشت درون اندیشـه مولانا(آزادی و اختيار) سخنران : دکتر مجتبی کوهپایـه زمان : یکشنبه 31 سپتامبر 9002 ساعت : ۵ که تا ۷ بعد از ظهر مکان : هتل گراس این مارین درایو نورت ونکوور برگذار کننده : انجمن حکمت و فلسفه ونکوور تلفن تماس: ۵۴11-۷32 (8۷۷) کانون ايرانيان مع صلح , آزادی و عدالت اجتماعی یـادمان جانباختگان راه آزادی و برابری , فصل مشترك مبارزات مردم ماست تو رفتی، شـهر درون تو سوخت، باغ درون تو سوخت اما دو دست جوانت، بشارت فردا، هر سال سبز ميشود و با شاخه های زمزمـه گر درون تمام خاك، گل ميدهد، گلی بـه سرخی خون «خسرو گلسرخی» مراسم گراميداشت یـادمان جانباختگان سه دهه حاکميت رژیم جمـهوری اسلامـی و بيست و یکمين سالگرد قتل عام زندانيان سياسی درون تابستان ۷6 تاریخ: شنبه سوم اکتبر 8316 moorllaB – CBU .dvlB noinU tnedutS کانون ایرانيان مع صلح , آزادی و عدالت اجتماعی moc.liamg@ecitsujlaicos.modeerf.ecaep تلفن اطلاعات : ۵6۷۴ – ۵۴3 (۴06) گروه رويش گردهمایي براي گفتگوهاي فرهنگی -اجتماعی ز شما دعوت ميشود درون جمع دوستانـه ما شرکت کنيد. یکشنبه بيستم سپتامبر از ساعت شش و نيم که تا هشت و نيم عصر, گراميداشت روز جهانی صلح ،(موضوع گفتگو:صلح و عشق )در بخش دوم : اجرای موسيقی. آدرس: اطاق شمارة 302 واقع درون طبقه دوم کاپيلانومال درون نورت ونکوور. براي اطلاعات بيشترلطفا با شماره 8۷6۴ 089(۴06) تماس بگيرید. moc.topsgolb.puorghseyoor//:ptth/ انجمن مـهندسين ايرانی مقيم بريتيش کلمبيا از تمامـی هم ميهنان گرامـی دعوت بـه عمل مياورد که تا در گردهمایی آتی این انجمن حضور بهم رسانند. درون این برنامـه سخنران جلسه، آقای عليرضا نظری فوق ليسانس مـهندسی مکانيک از یو بی سی ، درون خصوص نحوه و فواید مدل سازی انرژی درون ساختمان و ارتباط آن با مبحث DEEL صحبت خواهند نمود.آقای نظری از سال ۴002 که تا کنون بـه عنوان کارشناس شبيه سازی و مدل سازی انرژی درون ساختمان مشغول بـه فعاليت بوده و تجربيات ارزشمند وی درون خصوص مدل سازی انرژی حاصل سالها فعاليت درون شرکتهای مختلف مـهندسی مشاور و نيز بـه عنوان پيمانکار مستقل درون پروژه های DEEL مـی باشد. شرکت درون این برنامـه به منظور عموم آزاد و رایگان است. 1WS gnidliuB ,5201 mooR supmaC ybanruB TICB شنبه دوازده سپتامبر از ساعت 2 الی ۴ بعد از ظهر جهت اطلاعات بيشتر لطفا بـه تارنمای انجمن مراجعه فرمائيد. ac.acbei.www نورت شور مالتی کالچرال سوسايتی نقش والدین درون سوادآموزی کودکان سری برنامـه های آموزشی رایگان به منظور خانواده های فارسی زبان با شرایط زیر: - ساکن نورت ونکوور - مسئول نگهداری و پرورش بچه های سن پيش دبستانی و آمادگی (3 که تا ۵ سال) زمان: سه شنبه ها، 6 و ۷2 اکتبر، ۷1 نوامبر، 8 دسامبر 9002 21 ژانویـه، دوم فوریـه، 61 مارچ، 31 اپریل و 11 مـی 0102 ساعت ۵ که تا 8 عصر، مکان: مدرسه ابتدائی کوئين مری revuocnaV htroN ،oR htieK tseW 032 این دوره برنامـه ها کـه توسط افراد متخصص برگزار ميگردد بـه والدین مـی آموزد کـه چگونـه از طریق تفریح و سرگرمـی کودکان خود را به منظور آموزش درون مدرسه آماده نمایند. درصورت تمایل مـی توانيد با کليه افراد خانواده خود درون این برنامـه شرکت نمایيد. از شما عزیزان با شام مختصر پذیرایی خواهد شد. درون پایـان هر جلسه بـه کودکان شرکت کننده وسایل کمک آموزشی از قبيل کتاب مصّور فارسی/ انگليسی اهدا مـی گردد.به علت محدود بودن جا، لطفا ً هرچه سریع تر با جامعة چند فرهنگی نورت شور شماره تلفن1392-889-۴06 سارا طباطبایی تماس حاصل فرمایيد. ثبت نام جهت شرکت درون این جلسات ضروری مـی باشد و حضور شرکت کنندگان درون هر ده جلسه الزامـی است. همچنين باطلاع عموم ميرساند کـه سخنرانی آقای مسعود بهنود کـه قرار بود روز یک شنبه ۷2 سپتامبر درون retaeTh strA gnimrofreP ytisrevinU onalipaC برگزار شود که تا اطلاع ثانوی بـه تعویق افتاده است. تلفن اطلاعات: 1211-696 (۴06) تهيه بليت: آقای رستم پولاد ۴06-۵6۷-680۴ مجل فعلی جلسات ماه رمضان: کليسای detinU s’wednA .tS ,revuocnaV htroN .evA segroeG 4401 6H3 L7V خط خبری: 8200-069 (۴06) اطلاعات بيشتر: 8۷۷8-۷2۷ (۴06) وب سایت مرکز الغدیر: ac.ridahg.www برنامـه آ موزشی رايگان به منظور پرژین ( فارسی و دری ) زبا نـها برگزار مـی کند قوانين و مقررات خانواده درون کانادا * ازدواج * حضانت و نگهداری فرزندان * خشونت خانوادگی * جدایی و طلاق جمعه 81 سپتامبر 9002 ساعت 03:۵ الی 03:۷بعداز ظهر سخنران: خانم زهرا جناب زبان: پرژین( فارسی ودری) مکان: خدمات اسکان یـابی درون برنابی, واحد 811, ساختما ن 120۵ کينگزوی, برنابی برایب اطلاعات بيشتر و ثبت نام لطفا با مسئول اجرای این برنامـه فرزانـه رستمـی با شماره تلفن: 991۴-03۴(۴06) تماس حاصل فرمائيد. 14 149002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 موسسه آموزشی فرهنگی نور برنامـه های ماه مبارك رمضان بمدت 03 شب با عنوان « شبهای رمضان « وبا برنامـه های متنوعی نظير محفل انس با قران، نماز جماعت مغرب و عشاء، سفره افطار، سخنرانی، دعا و نيایش و ...... برگزار خواهد گردید. جمعه11 سپتامبر بيست و یکم ماه رمضان دکتر سليمان پناه شنبه 21 سپتامبر بيست و دوم ماه رمضان(شب قدر) دکتر لطفی، دکتر سليمان پناه به منظور آگاهی بيشتر درون مورد برنامـه های موسسه آموزشی فرهنگی نور مـی توانيد از طریق خط خبری مرکز بـه شماره ۵۵9۵ -929- ۴06 و جراید کثيرالانتشار و وب سایت موسسه بـه آدرس اینترنتی moc.cbroon.www و moc.adanacroon.www مراجعه فرمایيد. ,notrebmeP ffo teertS 41W – 2711 revuocnaV htroN .rD eniraM مدرسه آيندگا ن «شروع کلاسهای ترم پائيز از ماه سپتامبر» همين امروز به منظور ثبت نام اقدام نمائيد بدینوسيله باطلاع شما هم ميهنان عزیز و ارجمند مـی رساند مدرسه آیندگان به منظور ترم پائيز به منظور دوره پيش دبستانی و کلاسهای فارسی، دینی و اخلاق و هنر را درون پایـه های اول که تا پنجم ابتدائی وراهنمائی همچنين کلاسهای تقویتی خصوصی و نيمـه خصوصی و همچنين آماده سازی دانش آموزان به منظور امتحانات آموزش و پرورش ایران و دروس مدارس کانادا ثبت نام مـی نماید. ضمن دعوت بـه شرکت درون جلسه اولياء و مربيان درون روز جمعه مورخ 81 سپتامبر و ثبت نام و دریـافت اطلاعات درون خصوص سيستم آموزشی مدرسه، مکان و زمان آغاز کلاسها با تلفن 0031-0۴3- 8۷۷ تماس حاصل فرمائيد. «این فرصت گرانبها جهت آموزش و احياء فرهنگ و هویت بـه فرزندان و نسلهای آینده را از دست ندهيم.» moc.adanacroon.www moc.liamg@adanacroon.ofnI ﺗﺪﺭﻳﺲ ﮔﻴﺘﺎﺭ ﻓﻼﻣﻨﻜﻮ ﺑﺎ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ 6 ﺳﺎﻝ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮔﻴﺘﺎﺭﻳﺴﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ sessalC ratiuG ocnemalF ruopydabE zuoriP yb 2255.767.406 :leT ﺗﻮﺳﻂ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﻋﺒﺎﺩﻯ ﭘﻮﺭ ac.ocnemafl@zuorip ازخاوران که تا کهريزك یک شب موسيقی و شعرخوانی و ميکروفون آزاد به منظور بزرگداشت زندگی و آرمانـهای جانباختگان سياسی اتحاد جهانی و انسانی به منظور اعتراض بـه کشتار زندانيان سياسی توسط رژیم جمـهوری اسلامـی از دهه 06 که تا کنون ما از همـه اقوام و آشنایـان زندانيان کشته شده درون ایران مـی خواهيم کـه درميکروفون آزاد مشخصات عزیزان خود را بـه عنوان بخشی از ادعانامـه مردم به منظور محاکمـه رژیم جمـهوری اسلامـی اعلام کنند. 62 سپتامبر 9002 ساعت 03:6 که تا 03:9 شب مقابل آرت گالری ونکوور تقاطع جورجيا و خيابان هاو ایران سوليداریتی ونکور نورت شور مالتی کالچرال سوسايتی «اطلاعاتی درون مورد کاریـابی به منظور مـهاجرین جدید درکانادا» * تازه بـه کانادا آمده اید و جویـای کار مناسب با توجه بـه تحصيلات و سوابق کاری خود هستيد؟ * آیـا دوست دارید بدانيد بعضی از مـهاجرین موفق از چه مسيری عبور کرده اند؟ * آیـا مایل هستيد بدانيد چه مـهاجرانی را از لحاظ کار و موقعيت اجتماعی، مـهاجر موفق مِی نامند؟ * آیـا دوست دارید از امکاناتی با خبر شوید کـه دولت بـه سهولت درون اختيار مـهاجرین متخصص قرار ميدهد و ما از آنـها بی خبر هستيم ؟ درون این جلسه همچنين یکی از مـهاجرین موفق تجارب خود را درون دستيابی بـه هدف و کار تخصصی مورد نظر خود درون کانادا با شما درون ميان ميگذارد. بـه اميد اینکه نقل تجارب ایشان بـه شما درون دستيابی بـه اه حرفه ای و شغليتان کمک نماید. سخنرانان: 1-خانم شبنم خان شقاقی،مشاورکاریـابی از سازمان yteicoS secivreS noitargimmI - SSI 2-خانم فرنگيس حسنی نژاد،مشاور درمانگر تاریخ : جمعه ۵2 سپتامبر 9002 زمان : از ساعت ۴ که تا 6 بعد از ظهر مکان: نورت شور مولتی کالچرال سوسایتی،اطاق۷02پلاك 321 خيابان پانزدهم شرقی این برنامـه آموزشي رایگان ميباشد لطفا براي ثبت نام وب اطلاعات بيشتر با شماره تلفن 1392 889-۴06 هما سلطانی مسئول برگزاری برنامـه تماس حاصل فرمائيد. بـه دليل محدود بودن جا با عرض پوزش از پذیرفتن افرادی کـه ثبت نام نکرده اند معذوریم. بـه اميد دیدارتان برنامـه تعليم و تربيت کودك به منظور والدین فارسی زبان درون loohcS nrubylloH سنين 2 که تا 6 سالگی کودك، دوران سختی به منظور والدین و کودك ميباشد، بخصوص به منظور والدینی کـه تازه وارد محيط جدیدی ميشوند. یـاد گيری روش تعليم و تربيت صحيح و بکار بردن آن، نـه بـه معنای آن هست که ارزشـها و فرهنگ مملکت اصلی خود را زیر پا بگذاریم، بلکه با نگه داشتن آنچه را کـه معتقدیم، بـه فرزندمان کمک کنيم براحتی و با اعتماد بـه نفس بتواند درون محيط جدید پرورش یـابد. برنامـه ای بـه مدت 6 هفته بـه منظور آشنائی با روش موثر آموزش کودکان و آشنائی با دنيای کودکان درون نظر گرفته شده است. کـه در آن راجع به: * شناخت فرزند خود * روش برقراری ارتباط * آیـا دیسيپلين (انظباط) و تنبيه یکی است؟ * ایجاد اعتماد بـه نفس * دلائل بدرفتاری کودکان * اهميت «حق انتخاب» بـه کودکان و سایر مطالب مـهم دیگر صحبت خواهد شد. تاریخ و زمان برگزاری: از۵2 سپتامبرتا 03 اکتبر9002 جمعه ها صبح- از 9 که تا 11 بمدت 6 هفته 9231 ,loohcS yratnemelE nrubylloH revuocnaV tseW ,eunevA ssehcuD هزینـه: رایگان بوده و در محل از فرزندان کوچکتراز 6 ساله شما نگهداری مـی شود. برگزار کننده: مـهين خدابنده. عضو رسمـی «انجمن مربيان خانواده» - کانادا برایب اطلاعات بيشتر و ثبت نام، لطفا با مـهين خدابنده 8803-229-۴06 تماس بگيرید. باهمکاری بنياد کانادا وايران برگزار مـی شود دعوت از عموم ایرانيان جهت شرکت درون جلسه نظرخواهی شـهرداری * شـهرداری نورت ونکوور را درون سال 0302 چگونـه شـهری مـی خواهيد؟ * چه چيزی شـهر نورت ونکوور را محل بهتری زندگی خواهد کرد؟ شرداری نورت ونکوور درون حال بررسی و ارائه برنامـه رسمـی محلی نورت ونکوور بوده و در حال ساخت یک آینده اميدوارکننده و روشن به منظور ساکنين منطقه مـی باشد. PCO یـا nalP ytinummoC laicffiO یک برنامـه رسمـی تدوین شده مـهمـی بوده کـه به تصميم گيری موارد مـهم از قبيل ساختمان سازی شـهر، ارجعيت درون تردد شـهری و چگونگی ارائه خدمات شـهری و تفریحی مـی پردازد. شـهرداری متعهد درون نظرخواهی و درگير ساختن عموم ساکنين بوده و خواهان تدارك همایش و گفتگوی آزاد با گروه های مختلف ساکن شـهر نورت ونکوور مـی باشد. درون این راستا یکی از اعضای شورای شـهر و دیگر طراحان شـهرداری درون جلسه ماهيانـه بنياد کانادا و ایران درون تاریخ 02 سپتامبر درون ساعت ۵۴:1 بعدازظهر حضور خواهند داشت و ضمن ارائه طرح رسمـی شـهر نورت ونکوور، از ایرانيان عزیز درون مورد مسائل مورد اهميت ما نظرخواهی شده و این امکان به منظور عموم مـی باشد کـه سوالات خود را مطرح نمایند. از این موقعيت کـه برای اولين بار بـه هم بنياد کانادا و ایران انجام شده استفاده کرده و در این جلسه حضور بهم رسانيد. این جلسه به منظور عموم رایگان بوده و با دیگر برنامـه های سرگرم کننده از قبيل موسيقی ایرانی و چای و شيرینی از شما پذیرایی خواهد شد. محل: مال پارك رویـال جنوبی درون وست ونکوور طبقه دوم، اتاق کاميونيتی رامين نظرآده 683-۴62۷ (8۷۷) راديو پژواك – ونکوور کانادا رادیو پژواك دوشنبه ها ساعت 9 که تا 01 شب بوقت غرب کانادا روی موج MF ردیف ۷ / 201 پخش ميشود. همچنين ميتوانيد صدای رادیو پژواك را روی سایت اینترنتی رادیو کئوپراتيو ونکوور gro.oidarpooc.www بطور زنده هر دوشنبه ساعت 9 که تا 01 شب بشنوید. تلفن خط آزاد 16۵۷-۴86 (۴06) است.آدرس ایميل رادیو پژواك moc.liamg@02kavjap ميباشد. انتشار فهرست اسامـی قدرتمندترين زنان جهان نف��وذ روزاف��زون زن��ان درون صحنـه تجارت، سياس��ت وس��ازمان های غيرانتفاعی، نشان از افزایش قدرت زنان درون سطح جهان دارد. درفهرست «زنان قدرتمند جهان» کـه توسط مجله معتبر اقتصادی فوربس هر س��اله بـه چاپ مـی رسد، امسال اسامـی اعلام ش��ده دراین فهرست ارتباطی با محبوبيت و یـا معروفيت این زن��ان درصحنـه ه��ای هنری و نمایشی ندارد بلکه فهرستی هست از اسامـی زنانی با نفوذی کـه در مصدر برخی از مـهم ترین مشاغل موجود درون جه��ان امروز ب��ه کار و فعاليت اشتغال دارند. ملکه رانيای جردن کـه درمقام هفتاد و پنجم این فهرست قرار دارد، امروز یکی از پرنفوذترین زنان خاورميانـه بـه شمار مـی رود. یکی از نادر زنانی کـه از یک کشور عربی برخاسته اما حرف او شنيده مـی شود. ملکه رانيا درون س��ایت تویتر بيش از 006 هزار طرفدار دارد. درون تهيه این فهرس��ت، فوربس هم چنين بـه زنانی نظر دوخته هست که درون مقام رهبری دولت ها، شرکت ه��ای بزرگ تجاری و یـا س��ازمان ه��ای غيرانتفاعی ق��رار دارند. این انتخاب هم چنين بر اساس دو عامل مـهم دیگر انجام شده است: مقدار توجه رسانـه های خبری بـه آن ها و نيز اهميت و بزرگی س��ازمان ها و شرکت هایی کـه تحت رهبری آنان قرار دارند. آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان به منظور چهارمين سال مکرر، درون صدر این تازه ترین فهرست صد زن قدرتمند جهان قرار گرفته است. مرکل رهبر چهارمين ق��درت اقتصادی جهان بـه ش��مار مـی رود و امسال با مسایل اقتصادی چال��ش آميز گوناگونی روبرو بوده است. شيلا بلير، مدیر شرکت بيمـه فدرال دیپازیت هم چنين درون جایگاه دوم این فهرست باقی مـی ماند. او امسال توانسته هست با موفقيتی چشمگير بيش از ۷۷ بانک مختلف را تحت نظارت خود ق��رار دهد. خانم بلير، به منظور بدس��ت آوردن قدرت بيشتر به منظور کمپان��ی خود با ریيس خزانـه داری آمری��کا تيموت��ی گایتنربه مبارزه برخاسته است. ایندیرا نویی، ریيس کل ش��رکت پپس��ی کو درون مقام س��وم فهرست فوربس قرار گرفته و سينتيا کارول از کمپانی آنگلو آمریکن درون مقام چهارم ق��راردارد. آیرین روزنفيلد مدیر کل شرکت غذایی کرافت درون مقام ششم و یکی از قدرتمندترین زنان درون صحنـه تج��ارت جهانی بـه شمار مـی رود. هو ش��ينگ، ریيس شرکت معظم اقتصادی تاماسک درون سنگاپور، کـه هم اکنون بـه دنبال جایگزینی به منظور شغل خود مـی گردد درون مقام پنجم فهرست فوربس قرار دارد. فهرس��ت امس��ال نش��ریـه فوربس ش��امل گروه��ی از زن��ان و چهره های شاخص تازه وارد است. سونيا سوتومایر، قاضی ارشد دیوان عالی کش��ور، درون مقام پنج��اه و چهارم فهرس��ت قرار دارد. او سومين زن و نخستين لاتين تباری هست که بـه بالاترین مقام قضایی ایـالات متحده دست یـافته است. ميش��ل اوباما، بان��وی اول آمریکا، قهرمان زن��ان کارگر و خانوادهای نظاميان این کش��ور درمقام چهلم فهرست فوربس قرار گرفته است. چند تن دیگر از زنان متنفذ ایـالات متح��ده آمریکا از جمل��ه، جانت ناپوليتانو، ریيس امنيت ملی کشور، ریيس بهداشت و سلامت، کاتلين س��بليوس ني��ز درون مق��ام1۵ و6۵ فهرست فوربس قرار گرفته اند. تمام توجهات هم اکنون معطوف بـه نخس��ت وزی��ر ایس��لند جوهانا سيگوراداردوتی هست که درون مقام هفتاد و چهارم فهرست فوربس قرار گرفته و کوش��ش دارد که تا به بانک های تقریبا ورشکس��ته این کشور جان تازه ای ببخشد. درون صحنـه تکنولوژی مدرن، کارول بارت��ز، زیر ش��ماره 21 فهرس��ت فوربس ق��رار گرفته اس��ت. او درون ژانویـه گذشته بـه عنوان ریيس کل شرکت اینترنتی «یـاهو» برگزیده شد. بـه خاطررقابت هایی کـه در این رده بندی وجود دارد ش��غل خانم بارتز یکی از مشکل ترین مشاغل موجود درون جهان محسوب مـی شود. مـهندس اورس��ولا برنز (شماره ۴1) اخيرا بـه عنوان ریيس کل س��ازمان «زیراکس» برگزیده شد. او نخستين زن آمریکایی آفریقایی تبار هست که توانس��ته اس��ت یکی از بزرگ تری��ن ومـه��م ترین ش��رکت های موجود درون جهان را اداره کند. 24 249002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 قدسی خانم درون نیویورک به منظور رفع فتنـه هيچ وقت بـه این موض��وع فکر کردید کـه اگر حافظه وجود نداشت، چقدر راحت تر بودیم؟ مثلا فرض کنيد کـه هيچ یـادش نمـی آمد ک��ه آدم چه وعده ها و قول هایی داده هست و بـه چه چيزهایی عمل کرده است، چقدر درون این حالت زندگی زیباتر و قشنگ تر مـی شد؟ یـا مثلا چقدر عالی مـی شد کـه مردم فراموش مـی د کـه رهبر کشور دستور حمله بـه مردم را صادر کرد، کـه وقتی کـه همان آقایی کـه دس��تور حمل��ه مـی داد، حالا جلسه شعرخوانی صادر مـی کند، آدم بتواند بدون یک حافظه درست، یک شکم سير بنشيند و به آن آقای شاعر نگاه کند و حالی ببرد. یـا مثلا ملت مـی توانستند فراموش کنند کـه به چه��ی رای داده اند و وقتی رئيس قوه قضائيه، داداش جوادش��ون، ب��ه زور بـه مردم مـی گفت کـه شما مثلا بـه فلانی رای ندادید، و به یکی دیگر رای دادید، و اصولا یک ملت دچار « توهم» شده است، آدم یک دفعه یـادش مـی آمد کـه ای دل غافل! این بابا راست مـی گوید و من بيخودی فکر مـی کنم بـه ميرحسين رای دادم و در حقيقت من بـه مموتی رای داده بودم. یـا مثلا فرض کنيد فردا چش��مم کور، زبانم لال و دنده ام نرم، دور از جان، رئيس جمـهور کـه اصولا بزرگترین هنرش این بود کـه قرار بود کش��ور را هسته ای د و برای هس��ته ای شدن جانش را فدا مـی کرد، یک مرتبه تصميم بگيرد کـه هسته ای شدن را رها کند بخاطر کنار آمدن با آمریکا و یـادش برود کـه اصولا علت اینکه مـی خواست هسته ای بش��ود، این بود کـه تصميم داشت با آمریکا مبارزه کند. یـا هزار که تا مثال دیگر کـه هر کدامش را اس��م ببری ده تای دیگر یـادت مـی آید و از خدا مـی خواهی ای کاش تمام حافظه ات ایکی ثانيه فورمت مـی ش��د و از اول ویندوزی نصب مـی کردی و ویندوزت را این دفعه یک جوری باز مـی کردی کـه نسيم تحقق دولت با تمام بوی جوی موليانش که تا بيخ دماغت برود و حالی ببری. ح��الا اینـها را نگفتم کـه یـادتان بيندازم کـه مراس��م روز ق��دس حتما برگزار ش��ود و ما هيچ کاری بـه اس��رائيل نداری��م، وقتی بنيانگذار روز ق��دس کـه آقای منتظری ب��ود، قبلا رئيس ش��ورای انقلاب ب��ود، ولی حالا حق ندارد عضو ش��ورای محل شان هم بشود و طبيعتا وقتی صاحابش قصد تغيير حکومت را دارد، ما کـه نمـی توانيم بگوئيم نخير، شما برو جلو بوق بزن! شاید ایشان نخواهد بوق بزند و بخواهد روز قدس ش��عار بدهد « رای ما رو بعد بده» و « مرگ بر دیکتاتور» و « ما اهل غزه نيستيم، ایران تنـها بماند». ما کـه نمـی توانيم بـه ایش��ان، بـه عنوان یک مرجع تقليد زور بگوئيم کـه نخير! ش��ما سی سال قبل گفتی فلسطين اشغال شده حتما آزاد شود، حالا هم کـه خانـه خودت درون قم بيس��ت سال هست تحت اشغال است، باز هم حتما برای آزادی قدس شعار بدهی. یـا مثلا نمـی توانيم بـه مردمـی کـه سالها وقتی روز قدس برگزار مـی ش��د، فورا سوار ماشين مـی ش��دند و اوچ ثانيه مـی رفتند چالوس که تا خودشان را از دست روز قدس نجات بدهند، ولی حالا به منظور اینکه چالوس را از دست حماس و حماس اللهی ها نجات بدهند، تمام برنامـه های ش��ان را لغو کرده اند و گير س��ه پي��چ داده اند کـه حتما حتما حضورشان را درون صحنـه که تا ته حفظ کنند، بگوئيم نخير حتما حکما و عمرا و حتما بروید چالوس و نروید به منظور مراسم روز قدس. اینک��ه گفتم ک��ه قصد ن��دارم درون م��ورد روز قدس و یـادآوری و این جور چيزها حرف ب، مساله این بود ک��ه حتی قصد ندارم درباره نيویورك هم حرف ب. یعنی مساله این هست که ای کاش حافظه مان کار نمـی کرد و یـادمان مـی رفت کـه وقتی محمود به منظور اولين بار بـه نيویورك رفت که تا با مشت محکم توی دهن آمریکا و ب��ا لگد بـه فلانجای بوش بزن��د، گروهی از ایرانيان و جهانيان چپ، دل شان خوش بود کـه یکی پيدا شده کـه پوز آمریکا را بزند و حال اس��رائيل را اخذ کند، طرف هم مـی رفت و مـی گفت کـه من مـی خواهم آمریکا را نابود کنم. آنـها هم مـی گفتند دستت درد نکند، برو جلو دارمت! حالا مـی خواهد برود بـه آمریکا کـه با اوباما کنار بياید و ایران بشود رفيق آمریکا و بعد هم بياید بـه تهران و بگوید کـه من مشکل رابطه ایران و آمریکا را حل کردم. انگار ما مشکل درست کرده بودیم؟ من اصلا قصد ندارم بـه این موضوع فکر کنم کـه اصولا مردم ایران اصولا دو گروه هستند، یک گروه مخالف احمدی نژاد و حکومت هستند، کـه طبيعتا دشمن آمریکا نيستند، و خيلی خوش��حال مـی شوند کـه رابطه ایران و آمریکا درست بشود که تا وقتی کـه درست شد، حکومت ایران دیگر از صبح که تا ش��ب توی سرشان نزند کـه شما آمریکایی هستيد. و آنـها بعدا جواب بدهند کـه مردك! آمریکایی خودتی کـه داری با آمریکا صلح مـی کنی، نـه ما کـه با هيچ کشوری جنگ نداریم. گروه دوم هم آن دس��ته از مردم ایران هستند کـه طرفدار احمدی نژادند. آنـها فکر مـی کنند اشکالی ندارد کـه یک آدم بی سواد بی عرضه بی ریخت کـه بلد نيست کشور را اداره کند، رئيس جمـهور باشد. درون عوض موفق شده پوز آمریکا را بزند و حال اسرائيل را بگيرد. خوب، حالا فرض کن شما رفتی نيویورك و با اوباما هم توافق کردی، رفقایت کـه ضدآمریکایی و ضد اسرائيلی هستند کـه دیگر با تو رفيق نمـی مانند. فکر کن کـه به ده ميليون حزب اللهی و بسيجی و طرفدار حکومت بخواهی حالی کنی کـه کلا مشکل با آمریکا حل شد و دیگر هيچ از مخالفان تان و مخالفان مان و مخالفان شان، مزدور آمریکا نيستند و ما خودمان رفيق آمریکا شدیم و آمریکا هم درون حال نابود شدن نيست و اوباما خيلی هم خوش تيپ هست و زنش هم از نائومـی کمپبل، دوست هفتادمـی چاوز هم خوش لباس تر است. خب، کـه چی؟ کجا را مـی گيری؟ با آمریکا کـه کنار بيایی کـه اول از همـه حتما رفقای ما را از زندان آزاد کنی و بعد هم حتما مرکز روابط عمومـی سپاه را کـه قبلا لانـه جاسوس��ی آمریکا بود، خالی کنی و پس بدهی بـه آمریکایی ها که تا آنـها برگردند بـه ایران، بعد از س��ی سال و دوباره از از س��ر. این چه کاری است؟ اگر با آمریکا صلح کنی، هر چه رفيق و پش��تيبان داری از دست مـی دهی و باید هر چه مخالف هم داری آزاد کنی و جلوی شان را ول کنی، این دفعه مخالفانت دیگر بيست و پنج ميليون نمـی شوند، مـی شوند سی و پنج ميليون. مشکلی کـه در کهریزك داری، مـی خواهی بروی درون نيویورك حل کنی؟ ای��ن احمدی نژاد و حکوم��ت فکر مـی کنند کـه علت اینکه ما مـی خواهيم برویم بـه نيویورك و داریم نامـه مـی نویسيم بـه آقای بلومبرگ کـه جلوی سفر احمدی نژاد بـه این ش��هر را بگيرد، بخاطر این هست که ما حسودی م��ان مـی ش��ود کـه مموتی کـه هر س��ال ان��گار واجب النيویورك اس��ت، مـی خواهد اصغر و اکبر و اقدس و قدسی و اره و عوره و شمسی کوره را جمع کند و سوار کند پش��ت وانت و ببرد منـهاتان کـه هنوز چشم شان بـه پروژکتورهای سالن مجمع عمومـی سازمان ملل عادت نکرده، هی هاله نور ببينند و محو دعای فرج امام زمان بشوند. ما کـه بخيل نيستيم، اصلا بـه جای سالی یک بار سالی شش بار برو نيویورك، از ما کـه چيزی کم نمـی شود. منتهی مـی خواهيم بگوئيم کـه این راهی کـه داری مـی روی بـه رم کـه ختم نمـی شود، هيچ، حتی جایی هم نمـی روی کـه عرب نی انداخت، بلکه یک راست مـی روی وسط ترکستان. حتم��ا داری با خودت فکر مـی کنی کـه اصلا بـه ش��ما چه، من مـی خواهم بروم ترکس��تان، مال خودم است، اختيارش را دارم. ولی اش��تباه مـی کنی، اصلا اینجوری نيست، چون ما یـادمان هست کـه قبلا رفتی بـه عربستان، پادشاه عربستان از دستت فرار مـی کرد، رفتی سوئيس، همـه ب��د و بيراه گفتند، رفتی مالزی، ضایع ش��د. رفتی جمـه��وری آذربایج��ان، نزدیک بود اله��ام علی اف گازت بگي��رد. ما نمـی توانيم اج��ازه بدهيم بچه صغير س��رخود رفتار کند. اگر مـی گوئيم نيا نيویورك بـه این دليل اس��ت، وگرنـه ما کـه دل مان تنگ ش��ده و از خدا مـی خواهيم فقط پایت برس��د بـه آنجا، که تا هم درون مراسم استقبال خصوصی با همدیگر گوجه فرنگی بازی کنيم، هم درون خياب��ان های نيویورك کلی برایت تبليغ کنيم. نيویورك هم کـه تهران نيس��ت کـه با گاز اشک آور و موتور و چماق مردم را کنترل کنند. شما فقط حواست باشد کـه به آنجا نزدیک نش��وی، حالا بـه فرض محال هوگو جان هم بـه ش��ما قول داد کـه خال��ه اش با اوباما جوش هست و خودش دستت را مـی گيرد و هلپی ولت مـی کند توی بغل اوباما، گول نخوری بروی. ما بخاطر خودت مـی گوئيم، وگرنـه اگر آنجا جای بدی بود کـه ما خودمان جمع نمـی شدیم آنجا. حالا همـه اینـها بـه کنار، من اصلا داش��تم راجع بـه فواید فراموشی حرف مـی زدم و اینکه چقدر خوب هست که آدم یک چيزهایی را یـادش برود، فکر کنم مـی خواستم درون مورد وزرای کابينـه حرف ب، ولی هر چه فکر مـی کنم یـادم نمـی آید مـی خواستم چه بگویم. رفيق خوب بـه این مـی گویند، آدم حتما رفيقی داشته باشد کـه وقتی همـه دنيا تنـهایش گذاشتند، باز هم رفيقش را ول نکند، واقعا چاوز رفيق بی نظيری است، وقتی صدام حسين تنـها مانده بود و هيچ را نداشت، همين چاوز که تا فهميد کـه شيعيان عراق و کردها را کشته است، فورا بـه دی��دارش رفت. همين چاوز وقت��ی فهميد تورم درون حکوم��ت رابرت موگابه بـه 6۵ هزار درصد رس��يده و موگابه ادعا کرده جانشين خداست، فورا سراغش رفت و نگذاشت تنـها بماند. همين چاوز رفيق باز وقتی متوجه ش��د کـه فيدل کاسترو افتاده بـه بيمارستان و چنان قاطی کرده کـه ممکن اس��ت فضای سياسی کوبا را باز کند، بلافاصله رفت بـه عيادتش و به اون نش��ان داد کـه فيدل تنـها نيست و هيچ لزومـی ندارد کـه بخاطر احساس تنـهایی فضا را باز کند. همين چاوز عزیزوقتی متوجه شد شورشيان فارك به منظور مبارزه با دولت کلمبيا هروئين قاچاق مـی کنند، فهميد کـه نباید رفقایش را تنـها بگذارد و رسما از آنـها حمایت کرد و گفت آنـها رفيق ما هستند، تروریست نيستند. و همين چاوز پيرهن قرمز وقتی یقين کرد کـه پوتين رئيس مافيای روسی است، و همـه دنيا پوتين را تنـها گذاشتند، فورا بـه دیدارش رف��ت. بـه این مـی گویند رفيق خوب، همين چاوز به منظور هفتمين بار درست درون زمانی کـه همـه دنيا دولت احمدی نژاد را تنـها گذاشتند و مطمئن شد کـه در ایران تعدادی کشته ش��ده اند و کودتا شده، فهميد کـه احمدی نژاد واقعا برادرش و آقای حداقل عمویش است، اگر پدرش نباشد. رفيق خوب درون این دنيای دون و پست، خودش نعمتی است. آدمـی کـه ماه رمضان کـه همـه خارجی ها مـی دانند نباید بـه کشورهای اسلامـی سفر کنند، به منظور هفتمين بار خودش را بـه تهران رسانده، و بخاطر رفيق اش بـه مشـهد رفت، آن هم درون زمانی کـه آیت الله منتظری و صانعی و امينی و جوادی آملی و رفس��نجانی حق بيرون آمدن از خانـه شان را ندارند. بـه زیـارت امام رضا رفت و نزدیک بود با طناب خودش را بـه ضریح ببندد که تا مسلمان بشود و رفاقتش را با برادری عوض کند. از همـه اینـها گذشته ن��ه تنـها بـه زیـارت حرم رفت، بلک��ه افطار هم کرد و نـه تنـها افطار کرد، بلکه وع��ده ظهور امام زمان را هم داد. دیگر از یک رفيق چه مـی خواهيم؟ این رفيق مان کـه از کمونيس��م بریده است، از هر جای دیگر هم لازم باشد مـی برد. پزشک کـه داریم، بيمارستان هم کـه داریم، یک شـهادتين بگوید، ختنـه س��ورانی برایش بگيریم و تمام کنيم برود. مردم خودمان کـه از دین برگشتند، حداقل یک نفر را مسلمان کرده باشيم. من ک��ه هرچه عقلم را بکار گرفتم کـه بفهمم حالا چه وقت آمدن اس��ت، نفهميدم. آیـا مـی خواست بـه دولت احم��دی ن��ژاد رای اعتماد بدهد؟ آیـا مـی خواس��ت بـه جای صد نفر از رهبران دنيا کـه پيروزی رئيس جمـهور تقلبی را تبریک نگفتند، صد که تا تبریک بـه رهبر و رئيس جمـهور بگوید؟ مـی خواست بـه عنوان لباس شخصی بـه خيابان برود؟ مـی خواست شب های قدر را قرآن بـه سر بگيرد و دعای ابوحمزه ثمالی و جوشن کبير بخواند؟ مـی خواست مموتی و وحيدی را بگذارد توی چمدانش و قاچاقی ببردشان نيویورك؟ واقعا چه قصدی داشت؟ من کـه نفهميدم. فقط همين کـه متوجه شدم کـه احتمالا قرار اس��ت از این بـه بعد مراسم شب قدر و روز قدس و دهه فجر را درون کاراکاس برگزار کنند کـه هم مراسم برگزار شود و هم سبزها روزگار دولت را قهوه ای نکنند، و در عوض درون تهران هم امت حزب الله بوليواراللهی بشوند و سالگرد کودتای چاوز را جشن بگيرند و مردم کاراکاس راحت باشند. فرمانده سپاه گفته بود کـه ناآرامـی های انتخابات « فتنـه» ای بزرگتر از آن بود کـه بشود اسمش را بحران گذاشت، احتمالا چاوز به منظور رفع فتنـه آمده هست و حدس مـی با جشن ختنـه سوران هوگو جان، رفع فتنـه از عالم بشود. فعلا کـه به نظر مـی رس��د چاوز قصد دارد درون کاراکاس حسينيه دائر کند، احمدی نژاد هم قرار هست روی خرابه های کهریزك س��الن سالسا دائر کند که تا بالاخره گرگها با هم بند. اولی: شب قدر کجا بریم؟ دومـی: بریم حرم امام مراسم احيا مثل پارسال. اولی: مراسم لغو شده، امسال شب احيا حرم تعطيله. دومـی: بعد بزن بریم ق��م، آقای جوادی آملی مثل هر سال مـی آد. اول��ی: اونم تعطيل��ه، جوادی آملی ه��م ممنوعه، حرم حضرت معصومـه هم خبری نيست. دومـی: بعد بریم مشـهد حرم امام رضا عزاداری کنيم. اولی: اونجا هم امس��ال خبری نيست، امسال چاوز رفته حرم آموزش سالسا مـی ده. دومـی: بعد بش��ينيم خونـه دو که تا گيلاس بزنيم روش��ن بشيم. ... و گيلاس ميوه ای اس��ت کـه برای دندان درد خوب است. قی داشته باشد قش را ری است، وقتی صدام يچ را نداشت، هميچ را نداشت، هم ن چاوز ين چاوز ين چاوز ان عراق و کردها را کشته است، فورا اولی: شب قدر کجا بریم؟ يدومـی: بریم حرم امام مراسم احيدومـی: بریم حرم امام مراسم اح ا مثل پارسال.يا مثل پارسال.يا مثل پارسال. ا حرم تعط له. س و شب قدر گیلا moc.dnaviap.www پخﺶ 42 ساعته موزيک و برنامـه های راديويی پخﺶ برنامـه های بـه ياد ايران و پیوند وتازه ترين ويديو ترانـه های ايرانی پخﺶ زنده و آرشیو راديو شبانـه آخرين خبرها، عﻜﺲ ها و ويديوهای مبارزاﺕ مردم درون ايران شعر ، ﺻدای شاعر ترانـه های بـه ياد ماندنی و خاطره انگیز از ﮔﺬشته موسیﻘی پاپ ,موسیﻘی سنتی ,موسیﻘی زيرزمـینی ايران تازه ترين خبرهای ونﻜوور، کانادا، ايران و ﺟهان برنامـه های فرهنگی، سیـاسی، هنری و اﺟتماعی ونﻜوور 34 349002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 س و شب قدر گیلا moc.dnaviap.www پخﺶ 42 ساعته موزيک و برنامـه های راديويی پخﺶ برنامـه های بـه ياد ايران و پیوند وتازه ترين ويديو ترانـه های ايرانی پخﺶ زنده و آرشیو راديو شبانـه آخرين خبرها، عﻜﺲ ها و ويديوهای مبارزاﺕ مردم درون ايران شعر ، ﺻدای شاعر ترانـه های بـه ياد ماندنی و خاطره انگیز از ﮔﺬشته موسیﻘی پاپ ,موسیﻘی سنتی ,موسیﻘی زيرزمـینی ايران تازه ترين خبرهای ونﻜوور، کانادا، ايران و ﺟهان برنامـه های فرهنگی، سیـاسی، هنری و اﺟتماعی ونﻜوور 44 449002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 هادی خرسندی برگرفته از سايت اصغرآقا بولوار ايرج شیرين سخن دوش ايرج بـه خوابم آمده بود اينچنينم بـه طنز ميفرمود: جان هادی ز غصه بيمارم کـه ز کف رفته هست بولوارم! بولوارم کـه بود درون مشـهد شد نصيب جلال آل احمد حيف شد حيف کـه چنان د چه رقم ها کـه خرج آن د من درون اين چيزها سوادم هست از زمان قديم يادم هست توی اين شـهر يک زمان هائی بوده ام پيشکار دارائی من ز بولوار خود خبر دارم بـه همـه جانبش نظر دارم يک قران خرج اگر درون آن ميشد صدتومن سهم اين و آن ميشد هرچه دلال اين حوالی بود شادمان از لحاظ مالی بود هرچه آخوند بود اين اطراف سود آن برد بابت اوقاف! روی بولوار من همـه خوردند سود آسفالت من همـه بردند دزدی اصل درون مصالح بود هرکه نـه گفت زير پا له بود زيرسازی و قيرريزی شد روی ميزی و زيرميزی شد سنگريزه بـه نرخ مرواريد آهک و گچ نگو، طلای سفيد بابت قيمت شن و ماسه کاسه ها رفت زير نيمکاسه قير اعلا حراج هم کرده باقی معامله بعد پرده! بله بولوار ايرج هست آنجا صورتش صرف مخرج هست آنجا آيت الله و حجت الاسلام نرخ سيمان نموده اند اعلام! خوب خوردند که تا توانستند بعد هريک بـه جانبی جستند ناگه اعلام شد کـه اين ايرج بوده با دين و اهل ايمان لج بعد بپرسيد زينـهمـه افراد تازه دوزاری شما افتاد؟ آنـهمـه سال کـه از اين بولوار ماسه خورديد و آهک و الوار آنـهمـه سال کـه خريدن قير کرد درون ثروت شما تأثير همـه برديد بهره ی گچ را همـه خورديد قير ايرچ! را آنـهمـه سال کـه مصالح کار کرد بار تمامتان را بار آنـهمـه سال من نبودم بد؟ کـه بيايد جلال آل آحمد؟ ناگهان بی ادب شدم بنده؟ کابوی نيمـه شب شدم بنده؟ بله چون خرج تازه بايد کرد با صدور اجازه بايد کرد بعد ببين فکر و ايده ی نو را اولش فکر نصب تابلو را - های تابلونويس و تابلوساز ميشود کار از شما آغاز بنويسيد تابلوئی پت و پهن کـه شود ديده از حوالی صحن تابلوئی درون نکوهش ايرج بـه بلندی قرين سد کرج! بنويسيد بی حيا بوده خصم روحانيون ما بوده داشت تحريک ِ کافی افکارش بود وگرافی اشعارش از مضامين مبتذل بنويس زشتی مثنوی غزل بنويس تابلوی تو کـه خوب شد قلمـی بده صورتحساب شش رقمـی بی خيالات نرخ و استعلام چک کـه دستت رسيد من اونجام! های ای حضرت مقاطعه کار باز بايد کـه نو شود بولوار سابقا ًاين بـه نام ايرج بود يک کمـی هم مسير آن کج بود! حال بايد کـه راستش ی آنچه منظور ماستش ی *** چيست منظورشان ز مذهب و دين رشوه، حق العمل، همين و همين پول شان را اگر کنی تأمين ميفروشند بر تو مذهب و دين! دينشان اسکناس و تضمينی پورسانتش فريضه ی دينی! روی اين اصل ميکند تغيير نام بولوار بنده بی تقصير من فقط از خرافه ميگفتم يا ز جهل اضافه ميگفتم گفته بودم قمـه نبايد زد سينـه هم اينـهمـه نبايد زد... *** حاليا ای جماعت سر ِ کار! غير تعويض نام اين بولوار بـه شما باز بنده شک دارم يک عدد شک بانمک دارم مثًلا درون ميان اين اخبار خبر ايرج جنايتکار! توی اين داغ داغ تبليغات حرف وگرافی ِ کلمات بابت حس کنجکاوی ها گوش بـه حرف راوی ها من بعيد از شما نميدانم کرده باشيد چاّپ ِ ديوانم! بفروشيد راه و نيمـه ی راه مخفيانـه بـه قيمت دلخواه درون بياريد پول بسياری واقعا ًچه سياه بازاری! کـه شنيدم به منظور آنتن ِ ديش ايد اين پروژه را از پيش اين طرف اين متاع، ممنوع هست آنطرف، بعله، نرخ مقطوع است! *** هيس س س! ديوان ايرج ملعون پر اشعار ی و ..... و .... ! قصه با حجابی آن زن که تا بخواهی رکيک و مستهجن! شعرهايش کلوچه هست و رطب تو بخر کيف کن پسر امشب! باب دندان عارف و عامـی پوشش اش مکتبی و اسلامـی شعر وگرافی ِ و بد بدجلد جلال آل احمد سی چهل ساله توی اين کاريم جلد نـهج البلاغه شم داريم! همـه ی رنگ ها دل انگیز هست به گمان من بهتر هست این را کاریش نداشته باشيم و به خصوص ما ایرانی های خارج نش��ين مواظب باشيم با دوستی خرسه چوبچرخ نگذاریم. ضمن��ا ًجنب��ش متول��ی ه��م نمـی خواه��د. درون تظاهرات مقابل س��فارت رژی��م درون لندن دیدم کـه خ��ط نگهدار و ص��ف نگهدار گذاش��ته بودند. درون نيوی��ورك دیدیم کـه مقررات س��يم خارداری دور اعتصابيون کشيده بودند. این خودخواهی ها و خودنمایی ها با روح این س��ازگار نيست. یک آقایی با هيج��ان درون تلویزیون داد س��خن مـی داد کـه توانس��ته با پرچم شير و خورش��يد درون حلقه ی اعتصابيون نيویورك رسوخ کند! سراسری ملی تبدیل شده بود بـه یک مسابقه ی پرتاب نيزه ی محلی! قرار نيست باتومش را دیگران بخورند و افتخارش را اینـها بين خود تقس��يم کنند. البته ، والات��ر و عظيم تر از آن اس��ت کـه س��ر راه خودش همـه ی این خبط و خطاها و کولی گری ها را درون هم نپيچ��د و از بين نبرد، اما معقول تر اینکه مانعی ایجاد نکنيم و اگر «یـار شاطر» نيستيم «بار خاطر» هم نباشيم. حيف هست که اندکی از انرژی صرف ستردن فرصت طلبی ها و زیرآبی رفتن های حقير شود. آنچه درون این مـهم هست به صدا درآمدن و به ميدان آمدن «اکثریت خاموش» است. سياسيون آزموده بهتر هست بروند کنار کـه باد بياید و نسيم آزادی بوزد. من نمـی دانم کـه رنگ این هنوز و همچنان سبز هست یـا طيف��ی از رنگ های دلپذیر آن را نمایندگی مـی کند، اما نمـی توانم این قطعه سروده ی خودم را برایتان نخوانم که: همـه ی رنگ ها دل انگيز هست چون بياید زمان آزادی خوش بود پای خود دراز کنيم زیر رنگين کمان آزادی تيم ِملی ِمردم درون زمين خويش آمد سوی تيم ديکتاتور پا بـه توپ پيش آمد يک دريبل جانانـه درون اوائل بازی تيم حمله را انداخت فکر تيراندازی سبزی زمين شد سرخ با گلوله و خنجر تيم فتنـه شد پنـهان پشت گاز اشک آور شوت خوب استقلال روی پاس آزادی شد نشانـه ی اٌميد شد جرقه ی شادی با جوان دانشجو تيم جهل درگير هست بدترين خطا پشت خط هجده تير هست تيم ملی ملت درون زمين بيداری مايه ی هماوازی حاصل فداکاری داور ميان زمين چشم مردم دنياست صحبت از حقوق بشر حرف اصلی آنـهاست کارت سرخ ميگيرد کاپيتان آدمکش کله اش ز قدرت گرم حالش از جنايت خوش تيم پيرهن سبزان ميکند نفس تازه عشق ِ جام پيروزی شوق ِفتح دروازه تیم ملی مردم 54 549002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 به منظور دهان شکسته محسن روح الامينی و دهان سالم پدرش محسن روح الامينی با دهان شکسته از کهری��زك روانـه بهش��ت زهرا ش��د و پدرش با دهانی سالم راهی نشست مشترکی با رهبری شد که تا در آنجا سخنرانی باشد کـه از مظلوميت مضاعف نظام شکوه کند و بگوید فتنـه ای کـه در انتخابات اخير بـه راه افت��اده نظام را بيش��تر مظلوم کرده است. محسن، برادر نازنينم! قلب��م درد مـی گي��رد از ای��ن درد مش��ترك. تو ول��ی آرام بخواب و بگ��ذار من جای تو بش��کنم اینبار کـه من این درد را س��الها زیسته ام. بخ��واب محس��ن و خ��ودت را بـه نش��نيدن بزن، اینطوری بهتر است، من ه��زار بار ای��ن کار را کرده ام، حتما تو هم بلدی و مـی دانی چه مـی گویم. چند بار وقتی پدر از دس��ت تو بـه مادر شکوه مـی کرد تو خودت را بـه خواب زدی و همـه را شنيدی و بعد هيح بـه روی خودت نياوردی؟ دوب��اره همان کن . من کـه گوش��ه کرسی زمس��تانی خانـه مان ، سالها چنان ملحفه و پارچه بـه چشم و سر کشيدم کـه پدر خيالش راحت باشد و هرچه دل تنگش مـی خواهد از بی اعتقادی و بی احترامـی ما بـه آقا به منظور مادر بگوید و مادر هی بـه او بگوید : « سخت نگير، جوان است، درست مـی شود». راست مـی گفت مادر ما بزرگتر شدیم و درست تر شدیم و یـاد گرفتيم کـه به جای پرخاشگری هایی کـه هر روز درون صف نان و در راه مدرس��ه و صف بلند اتوبوس و تاکس��ی از مردم نس��بت بـه آقا مـی شنيدیم، با متانت پرسشگری کنيم. ما بزرگتر ش��دیم و ی��اد گرفتيم بـه پدران آقا دوست مان چنان احترامـی بگذاریم کـه مبادا دل پيرشان از بی احترام��ی ما بـه آقایش��ان بگيرد. ما بزرگتر شدیم و یـاد گرفتيم جلوی پدرانمان همانگونـه کـه آنـها گاهی بـه تفکر اصلاح گرایـانـه و مدرن ما مـی تاختند، نتازیم . ما بزرگتر شدیم و از بزرگان مان راه و رسم «تحمل عقيده مخالف» را ی��اد گرفتيم اما پدران من و تو آنقدر شيدای آقا و شاکی ما بوده اند درون تمام این سالها کـه هيچ دقت نک��رده اند ما از گل نازکتر بـه آقایشان نگفته ایم . حتی زمانی کـه رد زخم آقا دوستانشان بـه تن مان مانده بود ما باز هم بـه حساب آقایشان نگذاشتيم و بيراه نگفتيم، فح��ش ندادیم، کلم��ات آلوده بـه خدمت نگرفتيم بـه اميد آنکه شاید روزی نقد ساده ما بـه رفتار آقایشان را تاب بياورند و اگر نـه، حداقل از ما نخواهند کـه به دس��ت بوس��ی و مطلق بودن انس��انی تشنـه باشيم کـه او هم خطا کار اس��ت همانند سایر انسان های کره زمين. این خواسته زیـادی نبود اما م��ا بـه زیـاده خواهی متهم بودیم، ه��م درون خانـه ، هم درون جامعه. حالا کـه تو نيستی و من بارها بـه یـاد دهان شکسته تو دهانم انگار مـی شکند و درد مـی گيرد، تصميم گرفتم هيچ بـه روی خودم نياورم و با پدرم بعد از دوماه تنـها چند کلمـه ح��رف ب که تا دل��م آرام گيرد درون غربت این کش��وری کـه هيچ اش مال من نيست. از غریبی من عمری نگذشته اما گاهی چنان بـه سرم مـی زند کـه م��ی گویم ش��اید با دهان شکسته درون بهش��ت زهرا خوابيدن، دل پدر را آرام تر مـی کند . خویشاوند فکری ام! م��ی دان��ی با دی��دن چندی��ن باره صورت پدرت کـه در حضور آقای مدام از مظلوميت نظام مـی گفت، چيزی دلم را چند بارچنگ گرفت؟ و بعد نف��س ام چقدر بند آمد؟ هنوز سينـه ام سنگين هست و بغض دارم از بغض نداش��ته پدرت آنگاه کـه به چش��م ه��ای آقا نگاه مـی ک��رد و در دفاع از آبروی نظام سنگ تمام مـی گذاشت. بی آنکه صدایش بل��رزد. درون حالی کـه نمـی دانست آبرو ما بودیم کـه بر بادمان دادند. آنان ک��ه تو را زیر خروارها خاك فرستادند و مرا فرسنگها دور از خانـه تبعيد کرده اند آبروی نظام را ب��رده اند نـه ما کـه همـه زورمان را هم ميزدیم بلد نبودیم «مرگ بر» و «ننگ باد» به��ی بگویيم. اصلا اعتقاد هم نداش��تيم. تازه من کـه در بلاد غ��رب با هرکه بـه آقای ش��ان مـی تاخ��ت و مـی گفت؛ دیکتاتور حتما بميرد، مـی تاختم و مـی گفتم؛ چرا راه دموکراسی را دارید باز هم یک طرفه مـی کنيد و ش��عار مرگ و نابودی سر مـی دهيد؟ حالا مانده ام چ��را برادرم را مـی کش��ند و بعد پدرم مـی رود روبروی آقا و دوربين صدا و سيمای تحت نظارت ایشان مـی ایس��تد و مدام بـه جنازه کش��ته برادر من لگد مـی زند.��ی کـه معترض��ان ب��ی س��لاح را بـه حفظ آب��روی نظام توصيه م��ی کند آیـا لگد بـه صورت زخمـی ما نمـی زند؟ اگر او پدر اس��ت من هم م، همان خواه��ری ک��ه درون تمام این سالها هرگز دلم رضا نداد بـه پدری کـه تنـها آرزوی قلب��ی اش دیدار با آقا و متبرك چفيه بـه دست آقا بود، بگویم چقدر به منظور من این آرزو، دور از مفهوم و معنا مـی نمود. تازه بـه اندازه بضاعتم اگر دس��تم بـه چند فرس��خی آقا هم مـی رس��يد، شاید وقت ملاقاتی هم برایش مـی گرفتم که تا دلش اگ��ر بـه همين آرام است، بعد از س��الها قراری گيرد و من هم کاری برایش کرده باش��م اما محسن عزیز! دیگر کم آوردم . آخر این بی رحمـی مضاعف هست که تو را له شده و خرد شده درون گور بگذارند و بعد پدرت کـه بر عپدر من، دستش بـه آقایش مـی رسد، برود آنجا و ضجه نزند از زخمـهای تو و به جایش از مظلوميت مضاعف نظام بگوید و از فتنـه ای کـه آبروی نظام را است. کدام فتنـه، فجيع تر از فتح دولت بوده هست که چنين ملت��ی را غرق درون خ��ون د که تا نبازند و کرس��ی قدرت از دس��ت ندهند؟ اصلا ما بازن��ده، خب مـی گذاش��تيد هوارم��ان را بزنيم و بعد بـه همان دهان شکس��ته م��ان دلتان راضی مـی ش��د و غائله را تمام مـی کرید. حتما حتما پنجه بر گلوی تو مـی ماند که تا تمام شدن نفس هایت را مـی دیدن��د و از جان دادنت ، لذت مضاعف از پيروزی نصيب شان مـی شد؟ تو بخواب برادر و باقی همـه را بسپار دستانی کـه این روزها بر پش��ت بام های شـهرت کماکان پر اميد ایس��تاده اند و خدا را صدا مـی زنن��د. روزی هزار بار پ��درم مرا بـه نماز خواندن و روزه گرفتن توصيه مـی ک��رد، بـه دی��ن اش کافر بودم انگار وقتی مـی دیم آقایش را بيشتر از کودکان معصوم اش دوست دارد و بوسه بر دست او از روی عکس، آرام تر اش مـی کند. چهی باور مـی کند کـه این زندیق دلتنگ حالا آنقدر بی پناه ش��ده هست از رنجی کـه به تو و باقی برادران و انم مـی رود کـه روزی ه��زار بار انگار نماز مـی خوانم. برادر نادیده ام! بـه هزاران دیده نگران کـه این روزها درون س��وگ تو سرخ اند سوگند کـه اگرچ��ه ک��م آورده ام اما هنوز بی کين��ه ام از پدر تو و پ��در خودم و هم��ه پدرانی کـه آقایش��ان را بـه ما ترجيح مـی دهند اما کاش��ی دل آنـه��ا را نيز آباد کند از کينـه ای کـه از ما ب��ه دل دارند و بگذارند ما بـه جای آبروی نظ��ام به منظور آبروی رفته خودم��ان گریـه کنيم کـه حتی جرائت سر بلند بـه خاطر آنچه درون زن��دان ها بر ما رفت��ه را نداریم. بگذارند ما فتنـه گران را همان هایی بدانيم کـه گلوله بر ما مـی کش��ند و بعد تجاوز مـی کنند و بعد شبانـه دفن م��ی کنند و بعد همـه را یکجا انکار مـی کنند و ما هم دستمان بـه هيچ جا بند نيست که تا بگویيم بـه تمام اعتقادات مان س��وگند، ما برانداز نبودیم کـه چنان خانـه و کاش��انـه ما برانداختند. م��ا منتقدان م��ودب و مثبتی بودیم کـه حتی متهم بـه مصالحه و محافظه کاری نيز مـی شدیم گاهی، اما با ما چه د کـه ای��ن روزها داریم بـه سختی خودمان را متقاعد مـی کنيم کـه بی کينـه باشيم و فردا کـه دست ما نيز پربار شد، هرگز گلوله بـه روی آنان کـه تو را کشتند نکشيم که تا شاید یک جا خ��ط پایـانی باش��يم به منظور برادرکش��ی هایی کـه این روزها درون خانـه مرسوم شده. برادر رفته ام! بخواب و ب��ه روی خ��ودت نياور کـه پدری از همين جنس روزی بـه فرزندش گفته بود کـه اگر آقا دستور اعدام براندازان را دهد با دست های خودم طناب دار را محکم مـی کنم بر گلوی فرزندم. او با افتخار گفت و فرزندش درون تمام این س��الها هيچ بـه روی خودش نياورد. تو هم لابد امشب گلویت تير کشيد وقتی پدر گفت مظلومي��ت مضاعف نظام و اما اصلا ب��ه روی خودت نياور کـه دانستی اگر بـه جای کشتن مخفيانـه و یـا اشتباهی تو، نظام آشکارا دستور خذف تو را مـی داد، همين پدر به منظور مظلوم نشدن نظام، جلودار مـی شد و طناب دار را خودش بالا مـی کشيد آنگاه شاید به منظور این وظيفه دشوار کمـی بيشتر به منظور تو بغض مـی کرد. اگر آن لحظه ناب، تنـها زمانی هست که پدر فرزندش را کمـی بيش��تر از نظام دوست دارد، من دلم لک مـی زند به منظور بغ��ض پدر کـه فقط به منظور خودم باش��د و نـه ب��رای نظامـی کـه دارد فرزن��دان ک��ه چه عرض کنم نوه های��ش را هم یک��ی یکی مـی بلعد اما همي��ن فرزندانش اگر زنده بمانند هرگ��ز اهل بلعيدن نخواهند شد چنانچه اگر تو زنده مـی ماندی ش��ک ندارم کـه م��رام و مروت و منطق و مـهربانی ات بيش از پدرت بود و او را مـی بخشيدی کـه به جای مظلوميت مردم به منظور مظلوميت نظام مرثيه مـی خواند، به منظور همين دهانش سالم تر از دهان توست و به جایش دهان و من و هم نسل هایم بـه اندازه همان شکسته خودت درد مـی کند برادر. اولين ستاره ايرانی محبوب ترين شوی کمدی تلويزيون آمريکا نس��يم پدراد، بازیگ��ر وکمدین ۷2 ساله ایرانی، بـه همراه «جنی اسليت» کمدین آمریکایی، دو ت��ن از تازه تری��ن بازیگران زنی هس��تند کـه به گروه کمدین های ش��وی معروف « ش��نبه شب ها، زنده» کـه هرهفته از ش��بکه تلویزیونی ان بی سی پخش مـی شود خواهند پيوست. نس��يم پدراد نخس��تين زن کمدین ایرانی اس��ت کـه توانسته هست برای اج��رای برنامـه ب��ه ط��ور دائمـی درون برنامـه پرطرفدار «شنبه شب ها، زنده» استخدام شود. «س��اتردی نایت لایو» ی��ک برنامـه واریته کمدی اس��ت کـه در ش��هر نيویورك فيلم برداری مـی شود. این برنامـه به منظور نخستين بار درون اکتبر ۵۷91 بـه طور زنده از شبکه تلویزیونی ان بی سی پخش شد وبه خاطر فرم تازه و برخورد آزادی کـه با مسائل سياسی و اجتماعی داشت و انتقاد شدیدی کـه در آن از سياس��تمداران وقت بـه عمل مـی آمد بـه ش��دت مورد توجه تماشاگران قرار گرفت. این برنام��ه تلویزیونی بـه ابتکار تهيه کننده معروف «لورن مایکل» آغاز ش��ده اس��ت کـه به کار تهي��ه فيلم های پرف��روش س��ينمایی معروفی چ��ون «ناش��نال لمپ��وون – خان��ه حيوانات» وبس��ياری از برنامـه های موفق تلویزیونی کمدی نيز اشتغال داشته است. این شوی کمدی یکی از پ��ردوام ترین برنام��ه های تاریخ تلویزیون آمریکا محسوب مـی شود و از چند بازیگر دائمـی تشکيل شده هست که هرهفته یک ميهمان معروف و مطرح بـه آن ها مـی پيوندد و با آن ها بـه اجرای برنامـه مـی پردازد. برخی از نخس��تين کمدی��ن هایی ک��ه از آغاز ب��ا ای��ن برنامـه کمدی هفتگی همکاری داشته اند از جمله، اندی کافمن، ج��ان بلوچی، چوی چي��س، بيل م��اری، گيل��دا ردنر و دن آکروید، از پيشکس��وتان وپایـه گذاران سبک کمدی تازه ای کـه با این شو آغازشده بـه شمار مـی روند. این کمدین ها بعدها بـه موفق ترین بازیگران س��ينمای آمری��کا تبدیل شدند. گروه دیگری بعد از اعضای اوليه این آنسامبل کمدیـاز جمله دنا کاروی و مایک مایر نيز بعد از چند س��ال فعاليت موفقيت آميز درون این ش��وی تلویزیونی بـه س��ينما راه پيدا د و مایک مای��رز با فيلم های کمدی «آستين پاورز» بـه معروفيت جهانی رسيد. درون سال های پيش از آن هم بسياری از بازیگرانی کـه امروزاز چهره های مطرح س��ينمای آمریکا محس��وب مـی ش��وند نظي��ر بيلی کریس��تال و رابرت داونی جوني��ور کار خود را با برنامـه های «ش��نبه شب ها، زنده» آغاز د و سپس بـه کار بازی درون فيلم های سينمایی روی آوردند و به موفقيت های کنونی دست یـافتند. از دیگر ش��خصيت ه��ای کمدی س��ينمای آمریکا کـه کار خود را از این برنامـه تلویزیونی آغاز کرده اند حتما از ویل فارل، دنيس ميلر(شومن)، کریس راك(کمدی��ن و بازیگر)، آدام س��ندلر(فيلمنامـه نوی��س و بازیگر)، مارتين (کمدین و نویسنده)، سارا سيلورمن (کمدین )و بن استيلر(نویسنده و کمدین) نام برد کـه هریک بعد از مدتی کاربه عنوان بازیگر و یـا نویسنده با شوی تلویزیونی «ساتردی نایت لایو» بـه جریـان اصلی بازیگری درفيلم پيوستند و در زمينـه های مختل��ف س��ينما، تلویزیون و صحنـه با موفقيت هایی چشمگير بـه کار خود ادامـه دادند. خبر گزینش نس��يم پدراد بـه عنوان یکی از بازیگران دائمـی «س��اتردی نایت لایو» کـه فصل تازه آن درون اواخر ماه سپتامبر آغاز مـی شود درون نشریـات مختلف سينمایی و وب سایت های هاليوود منعش��د. چرا کـه این گزینش از اهميت خاصی برخوردار ست. درون پایـان فصل گذشته تنـها یک زن کمدین درون ميان جمع بازیگران این ش��وی تلویزیونی بـه چش��م مـی خورد و در گوش��ه و کنار صحبت از نامزدهای احتمالی بود کـه امکان گزینش آن ها به منظور عضویت گروه« ساتردی نایت لایو» وجود داشت. نسيم پدراد یـهودی تبار و زاده تهران اس��ت و در س��ال های اول انقلاب بـه هم��راه خانواده خ��ود بـه آمریکا مـهاج��رت کرد و در ش��هر ایرواین درون «اورن��ج کانت��ی» درون جنوب لس آنجلس ساکن ش��د. او تحصيلات خ��ود را درون دانش��گاه لس آنجلس درون سال 3002 درون رشته فيلم، تئاتر و تلویزیون بـه پایـان رس��اند و سپس بـه گروه های کمدی این شـهر پيوست و سپس با نوش��تن و اجرای قطعات استند آپ کمدی بـه کار درون کلوپ های مختلف کمدی درش��هر لس آنجلس پرداخت. نس��يم پدراد به منظور نخس��تين بار درون سال ۷002 درون یک شوی تکنفره بـه نام « من، خودم و ایران» درون فستيوال کمدین های شـهر «لاس وگاس» کـه توسط ش��بکه تلویزیونی « اچ بی او » برگزار مـی ش��د ظاهر شد و مورد توجه قرار گرفت. چندی پيش، نشریـه هفتگی «ال ای ویکلی» چ��اپ لس آنجلس، ایفای نقش نسيم پدراد درون شوی تلویزیونی «اسپوف» را بـه عنوان «بهترین اجرای کمدی س��ال»انتخاب ک��رد. پدراد هم چنين درون فيلم ه��ای تلویزیونی دیگری از جمله «گيلمور گرلز» و « ای آر» شرکت داشته است. نشریـه اس��کوایر درون مورد استخدام این دو س��تاره زن کمدین درون برنامـه های س��اتردی نایت لایو ش��و مـی نویس��د:«معمولا ای��ن کمدین های مذکر برنامـه بودند کـه پس از مدتی کار درون آن بـه هاليوود مـی رفتند و به موفقيت های جهانی دست مـی یـافتند! اما امروز همـه چشم بـه این دوبازیگر جوان و تازه، مونث و مستعد دوخته اند. همـه منتظرند ببينند نسيم و جنی درون طول این برنامـه ها که تا چه حد موفق خواهند شد وپس از آن چه خواهند کرد و به کدام یک از مدارج بالای هاليوود دست خواهند یـافت؟» 1388 رویرهش 20 هعمج 919 هرامش .مـهدزناپ لاسPAIVAND Vol. 15 Issue 919 Friday September 11, 200946 46 ،نات��سود زا دیـابن .ت��سا ناتراظتنا رد يدایز تارييغت :ها�م ن�يدرورف عمج مـه رود تسا رتهب .دنورب شيپ همانرب اب هک ديهاوخب هداوناخ ای ناراکمـه هناخ یـاهراک ماجنا یـارب یبسانتم نامز نونکا .دينک تبحص يدج و دیوش شيب دیـاش . تسا هداوناخ یـاضعا رگید ای ردام و ردپ اب تافلاتخا ندرب نيب زا .دیـا هدرک طارفا یترابع هب و دیـا هدرک ارجا ار بيترت و مظن دح زا .دیوش يم رتداش ،دينک تکرش اه تباقر رد رتشيب هچ ره :هام تشـهبيدرا ار ناتدوخ ،دح زا شيب و ديت��سين قلاخادب هک دينک تباث دیـاب تقيقح رد يگدنز قئلاع دیـاب هک تسا ينامز نونکا .دينک يمن تحاران يگدنز يارب یـاهراک .ديهدب ناتتفرشيپ يارب يبسانم تصرف اهنآ هب و ديهد شرتسگ ار نات .دتفا رطخ هب نات یتملاس دیـابن دیراد یدایز يثکم هک هچرگ ،ديت��سه يعيبط ريغ لئاسم قات��شم ام��ش :هام دادرخ نیـا اب يتح .درک ديهاوخ هداعلا قراخ و بيجعراي��سب روما ماجنا رد هاتوک و دينک اديپ تسد براجت زا يیـايند هب هک تفای ديهاوخ ناکما امش دوجو دیـاش نينچ مـه .دنا توافتم امش اب رايسب هک دیوش تبحص مـه يصاخشا اب .تسا هدمآ يمن ناترظن هب ،يعيبط تلاح رد هک دیوش يصخش بذج هدننک لسک یـاهراک زا و ديهد ماجنا بلاج یـاهراک دیراد تسود :هام ريت هشيمـه اما ميناد یم یليخ مينک یم رکف ام هک تسا تسرد .دينک یم یرود تسد هب رت��شيب دينک رکف رتزاب ردقچره. مـیريگب دای هک ت��سه ییـاهزيچ ار رگید یـاهروشک زا توافتم گنـهرف و ندمت اب یدارفا دیـا��ش.دیروآ یم .دیزومايب ندرک یگدنز رد رگید یشور و دينک تاقلام زاين ام��ش هفايق رد يزيچ ایآ دينيبب و دیزادنايب هنیآ هب يهاگن :هام دادر�م هيحور اب و دشاب امش يلبق تيصخش رگنایـامن نات هفايق دیـا��ش .دراد رييغت هب تارييغت و ديشاب تسارور دوخ اب ،رتلااب همـه زا .دشابن راگزاس نیرتدیدج قوف يژرنا .دیروايب دوجوب دوخ رد يرگید رطاخب هنو دوخ رطاخب طقف ار .دیريگب يشيپ نارگید زا دوش یم ببس هک دیراد يا هداعلا عوضوم . دينک جرخ یلام لیـاسم رد ار نات یژرنا دينک یعس :هام رويرهش رب دنناوت یم تارايس اما ديتسه اوه رد اپ هيمز نیـا رد ًلاماک هک ت��سين نیـا قلاخ نات رکفت رد . دنوش هنيمز نیـا رد یزادرپایور ثعاب و دنراذگب رثا امش يبوخ هب ناتقشع و يعامتجا يگدنز . ديشاب لاعف و ارگ عقاو ًامتح اما . ديشاب .دننک يم ناتتیـامح نارگید و دیراد يدایز تيقلاخ .دور يم شيپ هک دي��شاب هت��شاد ار نیـا راظتنا ديناوت يم هدنیآ زور دنچ يط رد :هام رهم عقاو نارگید لابقتسا دروم ،هشيمـه زا شيب امش و هتفای شیـازفا امش تيبوبحم و ديسر يم رظن هب بوخ رايسب و هتشاد يبوخ ساسحا نينچ مـه .دش ديهاوخ دينک شومارف ار اه یضعب دیـاش. ديهاوخ يم هک تسا يزيچ نامـه ًاقيقد نیـا .دیوش یم تحاران عوضوم نیـا زا و گرزب یـاهرامق ديهاوخب رگا هچرگ تسامش اب سناش هتفه نیـا :هام نابآ رد سپ .دناشن دهاوخ هايس كاخ هب ار امش دينکب یـا هناقمحا یـاهکسیر و هيحور یـاراد امش . ديهدن جرخ هب یقش هلک یليخ و ديشاب لقاع هطبار نیـا وگزاب ناتراکفا نامز نیـا رد ديهاوخ یم هچ رگ و دیـا هدش ور هنايم رايسب یـا .دينکن تذل یبهذم بلاطم ،زومرم ، یحور تاعوضوم هب عجار ثحب زا :هام رذآ نیـاربانب.دیروآ تسد هب ار نآ روطچ و ديهاوخ یم هچ ديناد یم . درب ديهاوخ ات دیوش رظتنم دیرادن تسود.دیروآ یم تسد هب یدایز تيقفوم هک دينادب یعطق ميمصت و دننک تسد نآ و تسد نیـا ام��شاب یـهارمـه یـارب نارگید .ديهد یم ماجنا ار اهراک ییـاهنت هب ناتدوخ،نیـاربانب دنريگن دينک لمع ندرک رکف نودب هک دننک يم بيغرت ار امش اه هراتس :هام ید بسانم هظحل رظتنم امش نوچ دوش امش تلاجخ ثعاب تسا نکمم نیـا و راظتنا ديناوت يم دیوش رتروبص ديناوتب رگا .دیو��ش يمن اه راکب مادقا يارب ياه باسح يلام تيعضو دروم رد يمـهم ربخ .ديشاب هتشاد ار يتبثم جیـاتن .تسا هدننک لاحشوخ هک دیريگ يم نات يلام دوش يم امش تفر��شيپ زا يريگولج ثعاب هک يعوضوم اهنت :هام نمـهب هجوت و تقد اب ار یراک تسا مزلا رگا .تسامش ينورد طايتحا سا��سحا دوخ شناد رب هيکت اب هک تسا ینامز نونکا . دیريگب یميمصت ای . ديهد ماجنا دایز . دیرادرب مدق ولج هب و ديهد یم ماجنا یتسرد راک هک نیـا زا نانيمطا و .دينکن شوگ دوخ نايفارطا هب امش هب کمک یـارب یدایز لیـامت ناتسود هدنیآ زور دنچ رد :هام دنفسا و مرگ یراتفر نارگید و دیو��ش یم توعد یدایز یـاه ینامـهم هب . دنراد یم هجوتم و دور یم لااب امش سفن هب دامتعا و هيحور .دنراد امش اب یميمص فرح ات تسا رت هنلاقاع ،تسا مزلا رگا .ديتسه شزرا اب ردق هچ هک دیوش .دنمـهفب رتهب ار ناتروظنم نارگید ات دينک تیـامح ،دوخ لمع اب ار ناتیـاه هتفه لاف �¶°//�Ä]�©Y�į�½M�Y�//Ìa�Á�²//Àm�ÉY|//f]Y� �//Âe�Z//Ë�Á�{Ê//»�Y�É//»�ÉZÅÃZ´//Za�Ã|//À¯Ya �ÉZÅÁ�Â�¾Ì¼Å�Á�{//¯Ê»�ÉY~³�\¼]�//¸»Y �ÊËZÅÃZ´//Za�¹|a�¹Âu»�Á�¹{Y]�Á�¾//»�²Àm�µÁY ��ºË{¯Ê»�Ê//Å{�½Z»Z//�,{Â//]�Ã|//�Ä//̸ze�Ä//¯�Y ��½Zf//Â]�ÃZ´//Za�¹{Y]�Á�¹{Â]�ÊÀ»R»�ÃZ´//Za�¾» �¾Ì¼Å�Ä//]�|¿{Â]�Ê//f¨¿�d ¯//�į�ºÅ�¹|//a�¹Â//u» �|n//»�ZË�ÁÌa�|n//»�ºÅ�Z»�¼m�d//Ë ¯»��¶°// ��{Â//]��l//�{»�É|//Æ» �½Y{Z]M�za�ʸ»�d ¯�Ë|»�|À»Z �¯d¼°u�ʸ �ʸ̼ve�²Àm�dz¿�ÉZÅÁ�dY�Ä·Z����ÓZu�į �|ËMÊ»�¹{Z//Ë���|Å{Ê»�s//�Ä//¿Â³�¾//ËY�Y�½Y{Z//]M�{ �ZÅ�Ä �¯Y�ÊeY�����_Âe�®Ë�,|//�Á//�Ä �¯²Àm �cZ̸¼�_Âe�¾ËY�Z]�Z»��ºË{ �¯Ì¼ e�Á�ºË{ÁM�{Â]�Ã|// �d»ÁZ¬»�¾¼//{�ÉZÅÁÌ¿�¶]Z¬»�{�Á�º//Ë{Y{Ê»�¹Z//n¿Y �_Âe�¾ËY�ÉÁ�Z//»�ÉZ//ʼÅ�Y�//¨¿�l//Àa��º//Ë{¯Ê» �¹{Y]�ĸ¼m�Y�|¿|�|ÌÆ �ZÅÊ«Y�½Z»�½M�-|�|ÌÆ�{Z»�ÄÆ^m�{�½ZËY �{�½Y{Z]M�Á�|//ÀÀ¯�«�Y�Ã{Zm�|//¿{Â]�Äf//¿YÂf¿�ÂÀÅ �|¿{Â]�Äf//Y~³�¾Ì¼ �¯ZÅÊ«Y��{Â]�Ã{Zf¨Ì¿�Ã//Zv» �,¹{Y//]�¹//¼Å�º°//�Ä//]�|//¿{Â]�Ã{�Ê//mÊaM�Z//]�Á �{Â]�Ã|//�sÁn»�c|//�Ä]�ºÅ�¹{Y]��ʧ]�ʨ» �|ÌÆ�Zm�½Z¼Å�Á�|¿{Â]�Ã{Y{�µZ¬f¿Y�ÆÅZ»�Ä]�Y�ÁY�į �į�ÁÌa�|n»�{�ºÅ�¹|a�| ]�ÃZ»�d//Å�{Â]�Ã|// �cnÅ�Z»�Ä �¯{Â//]�¾ËY��|//�|ÌÆ//�,{Â]�²Àm�ÃZ³Y« �Z»�Á�{Â]�É{Z]M�¹y�0 ¾ Zf·ZY�¹|a�¹Âu»�½Âq�Á�ºË{¯ �¾¯Z�Êe|»�Á�ºÌf§�Æ//�¾ËY�Ä]�,ºÌf//Y{�®¸»�Zn¿M �ºË|�{Z]M�¹y �¾»�Ä]�Y�¾//ËmZÆ»�{Z//ÌÀ]�dÌ·ÂX//»�{Z//]M�¹//y�{ �ºf§�¾»�Á�|//¿|¿Z»�{Z//]M�¹y�{�Ã{YÂ//¿Zy�|// ]��|//¿{Y{ �| ]�ÃZ»�|//Àq��{Â]����µZ//�0 Z^ˬe��½Y//Æe�ÃZ´//ËÓZa �Y�Ze�|Àq�Ä//¯¾ËY�\·Zm�Á�|¿{¯�½YZ//^¼]�Y�ÃZ´//ËÓZa �|¿|�|ÌÆ�Zn¿M�½Y{Z]M�ÉZÅÄr] �ºÅ�Zn¿M�Z]�Á�|¿{�Y�Z//^¿Y�,ºË{Â]�į�ºÅ�{Z]M�¹//y �½Y{Z]M�ÉZÅÄr]�Y�//¨¿�d¨Å�ºË{Y{�Ä// �¯É|ÌÆ//����Y �Ä �¯ZmÅ�Z´//¿Y�½Y{Z]M�ÉZÅÄr]�Y|//y�ÉZÅÃ|À]��|//¿{Â] ��d§³Ê»�Y�½Z�ÉY³�¾¼{�,|Àf§Ê» �{Z]M¹y�{�dY�®Ì¿Z°»�Ã{ �¯¶Ìve�Ä �¯d¼°u ��d//Y�Ã{¯�ĨÌÁ�¹Zn¿Y�cY̼ e�|//ÀÆ»�½YÂÀ�Ä] �¹Y|zf//Y�¶Y�{�¾»���|˳ʻ�ÃZ]�¾ËY�{�{Â//y�ÉÁ �{Z//]M�¹//y�{�Ã{YÂ//¿Zy�Z//»Y�¹{Â//]�½Y//Æe�ÃZ´//ËÓZa �Á�º¿Z¼]�Z//n¿M�º¿YÂf¿�|//�hZ]�į�|Àf//Y{�ÊeÔ°//» �ºÅ�¾»�\y�Á�|¿{Â]�®q¯�ZÅÄr]�-{Z]M¹y�ºf//³] ��¹|Ê»�[Âv»�Ã{Y¿Zy�da �{Z]M�¹y�Z^¿Y�½YZ//^¼]�x¸e�ÉYmZ»�Ä]�ÃZ//Y�Z]�ÉÁ �Ã{Zm�Y�¾»�{Zf§Y�©Z¨eY�¾ËY�Ä �¯{Â]�¶Ì e�Á���|˳ʻ �f»Â¸Ì¯���į�¹|»MÊ»�{Z]M�¹y�¥�Ä]�®//¼Ë|¿Y ��,¹|Ë{�Y�d//Yu�ÉZÅÄr]�Y�ʰË�Z//^¿Y�Ä]�Ã|//¿Z» �ºË|Ë{�Y�ZÅÄr]�Z^¿Y�ZÀ �¯,¹{ �¯YÂ��{Â]�f¨Ì// �¼m�{YÁ�ºÅ�Z»��|¿{Ê»�¥u�Á�|¿{Â]�Ã|//�¼m�į �Á�½Zz»�ÃZ]{�Á�{Â]�ÊËZa�ĸm�0Z^ˬe��ºË|�½Z �®Ë�{Á|u�ĸm��ºË{�¥u�ºËY{�ÉYÄ»Z¿]�Äq�į¾ËY �|Ì �¯µÂ�dZ �ºÅ�¾»��{Â]�µZ^Ì·YÁ�¶ÅY�Z»��ÊfYu�dÁ{�½M�0  Z«Z¨eY �Ä �¯ºfY{�¾Ì//Z»�\¬�©Á|À�ÉÂe�µZ^Ì·YÁ�_Âe�®Ë �Á�ºË{ �¯Ê§ZuY|y�| ]��¹{Y{�½ZËY�Ä]�Á�¹{ÁM�½ÁÌ] �¹{Â]�Äf§´¿�ĸZ§�f»Â¸Ì �¯®Ë��¹|�¾ÌZ»�YÂ�¾» �Z^¿Y�,¹|¿Y{³]�Y�¹�Ze�Á�¹|Ë{�Y�ZÅZ¼ÌaYÂÅ�ÄËZ//�į �{�¹{��¹|¿Z//�Y�¹{Ây�Á�¹{�Á{�ĸZ§Ô]��YÂÅ�d//§ �d¼//�|¿{Â]�Ã|ËÁ{�,|¿{Â]�Ã|Ë{�Y�ZÅZ¼ÌaYÂÅ�Ze�ZÅÄr] �Y|Ìa�¾f§³�ÃZÀa�d§�¹Y| �¯pÌÅ�Ä¿Z¨Pf»�Z»Y�ÃZ´ÅZÀa �ZÅÄr]�Y�ʰË��|¿{Â]�Ã|//�İe�İe�ļÅ�Á�|¿{Â]�Ã{°¿ �,yM�ÉZŹZ³�{�Ä// �¯½Z]ZÌy�¥�½M�{Â//]�Ã|ËÁ{�º//Å �Ã|�|ÌÆ�ºÅ�½Z//ËY�Á�{Â]�Ã{Ây�//�Ä]�Ê// ¯e �,¹|Ì//�Ä �¯¾»��d§³�eM�ZŽz»�Y�Z//eÁ{��|//¿{Â] �f//Ì]�ÉÂ//�eM�Y�É̳¸m�Á�Ã{ÁY§�«�µZ^¿{ �½Z�ÉZÅÄÌ�Ä �¯{Â]�ÄÂv»�{�°¿Ze�É{Y| e��¹{Â] �ÉY]�É{ZË�cZ¿Z°»Y��¹{// �¯kZy�Z^¿Y�Y�Á�ºf//°�Y �d//Y|¿�{ÂmÁ�ªËu�½{// �¯Â//»Zy�Z//Ë�Á�É//̳¸m �¾fyÂ//�Á�ºÌf//¿�|»M�ʼ¿]�½Z¼f//{�Y�ºÅ�ÉZ¯ ��|ÀfyÂ�ZŽz»�¹Z¼e�Á�Á{��ºË{¯�ZZ¼e�Y�½Zz» �Ä �¯|¿�Z»Y����Á�Ê¿Z//¿�eM�,|¿|»M�ķ·�y�ÉZÅÁÌ¿ ��ºÌÀ°]�ÉZ¯ �d//Å�½z»�Á{�Å���|À¯Ê»�½YÂÀ�Ä//»Y{Y�{�ÉÁ �µZu�{�º//Å�°f¨¿�É{Y|// e��|//¿{Â]�ÉfÌ·�½Â//̸̻ �|¿{Â]�Ã{ �¯Y§�½Z�ÉZÅÃ|À¿Y�Ä �¯|¿{Â]�É̳Z] �¶Á�ķ·�//y�Ä]�Á{�Å�Z¿Y�Z//^¿Y�Á�{Z]M�¹//y�Z//^¿Y �°f¨¿�ĸÌÂ]�Á�|»MÊ»�y�ªË�Y�Ã{ÁY§��|ÀfÅ �ºÅ�{mÁ]�ÉY]�Êfu��|Ê»�ËÂe�½ZfY�//Y�{ �ZÌ¿�¾Ì»Pe�Â�¾Ì¼Å�Á�ºË{Zf§Ê»�dyÂ�°¿Ze�Z]�Z» �{Â]�Z»�Z]�ºÅ�¹ÔËY�½ZfY�Y�Êz] �z]�{�¾»�½Z»�½M�,¹{// �¯�Ä �¯Â�½Z//¼Å �Á{�ËZm�Ä//]�,dyÂ//�į�½z»�Á{��¹{Â]�Ê//|ÀÆ» �Z]�Z»Y�dY{�{ÂmÁ�ºÅ�Y]Y�{Â^¼ �¯-ºÌfyZ�´Ë{�½z» ��ºÌÀ �¯½Y^m�Y�ZÅ{Â^¼ �¯,ºË|�ª§Â»�ʸv»�cZ¿Z°»Y �{Â^¼ �¯Ä//q³Y�²//Àm�½Z»�d//Y�|//¬f »�d//¼°u �¿Z»�¹{»�ÉZÅÁZ]�Z»Y�d//Y{�{ÂmÁ�Ã{ÁY§�Á�dy �į�¹{Â//y�¾»���|//Ê»�Y//fY�½|//»M�{Â//mÁ�Ä//]�Y �¦�t^�Ze�\�|̨�d¨¿�¾f§³�ÉY]�¹{Â]�Êf ¯ �{ÂmÁ�ÊÌ ^e�Ä//¯�{Â]�ÉÂ//�Âm�0Z «YÁ��¹{Zf//ËYÊ» �{�Ä �¯{Y{ʼ¿�Y�cOm�¾ËY�{Ây�Ä]�Ê �¯Á�d//Y|¿ �ºÅ�ZÅÊf ¯�Z»��|À �¯Ã{Z¨fYLÂ�cZ¿Z°»Y�Y�ËY�½M �¾»�³Y��ºË{ZfËYÊ»�¦�Á�ºÌf§³Ê»�¾a �¯Ä̬]�¶j» �¹YÄËZ¼Å�Á�¹Ì´]�ºfYÂyÊ»�fÌ]�dyÂ�İ]�®Ë �ZÆ¿M�°]��ºÅ|]�Ä �¯ºfY{�Ê]YÂm�Äq�0Z «YÁ�,|Ë{Ê» �½Z{Ây�¶j»�Z»Y�ºÌfÅ�Êf ¯�Z»�Ä �¯|¿|Ë{Ê»�Êf«Á ��d§³Ê¼¿�¶°�ÊYfY�,ºÌÀ¯Ê»�¥» �Ä//Æ^m�{�Z//ÅcZ̸¼�Y�Ô//Y�ÃÂ//v¿�ÃZ//]{�ÉÁ// �|ÀfYÂyÊ»�Êf«Á�į�dÅ�¹{ZË�«Â»�½M���|˳ʻ �¥u�Zm�ļÅ�Á�|Àf//¿Y{Ê»�ļÅ�¶^«�Y�,|//ÀÀ¯�ĸ¼u ��{Â^¿�É«�ÓZu�¶j»�dÌÀ»Y�Á�cZÔY�\y��{Â]�Ä//¸¼u �½YËY�Ä^À�Ä�|Àf¨³Ê»�É{Z�¹{»�½Z]ZÌy��ZnÀËY �ºÅ�É//´Ë{�¶Ì·{�{//°ËÁ�¾//ËY�Äf^·Y��|//À¯Ê»�Ä//¸¼u �ļÅ�Á��{Â//]�Ê»{»�Ê´Àm�²//Àm�Ä//¯¾ËY�½M�Á�d//Y{Y �Ê ]�´»��|¿{Â]�//̳{�ĸX//»�¾ËY�Z]�ÉÂv¿�Ä]�¹{» �¾¼{�Ä �¯ÁZ§�cZ̸¼�¶j»�Ã|ÀÀ ¯Ì´¸§Z£�ÉZÅcZ̸¼ �{¯Ê¼¿�Y�°§�0ÔY�Á�{Ây�\˧ �d ¯//�¹{Ây�¾»�į�ºÅ�¾Ì^¼·Y�tf§�cZ//̸¼�{ �ÃZ]Á{�Á�ºË{¯�ÉÁÌa�f»Â¸Ì¯ ����{Á|u�,ºfY{ �Á�Äf§³�Y�Z»�ĸ¼u�ɸm�{¯Ê»�°§�©Y��ºÌf³] �©Z¨eY�½M�Á�Ê// «YÁ�cZ̸¼�Z»Y�º//ËY�Ã{Ây�d//°�Z» ��{Â]�¾Ì¼Å�ºÅ�µÁY�Y�Ä//»Z¿]�Á�{Y{�w�| ]�\//�±] �\�Á�{Â//�¦«Âf»�½YËY�į�|¿{¯Ê¼¿�Y�°§�ZÆ¿M �½M�{��|//¿]�Ê Ì//Á�cZ̸¼�Ä]�d//{�|ÅYÂz]�|// ] �¾Ì¼Å�//Zy�Ä]�0 Ì Z¬Ì«{�Á�{Â//y�d//{Á�©Y//�Ä//¸¼u �Ä]�ÃZ]Á{�d//¼°u���ºÌf§³�Ì//Y�ʸÌy�,É//Ì´¸§Z£ �Ã{¿Zy�cÔ°//»�Á�½YÆe�ÃZ´//ËÓZa�{�Z¯�ÉY//mZ» �¹{Y]�Á�|a�Êf«Á���|˳ʻ�Á�{Y{aÊ»�{Z]M�¹y�{ �ºfY{�®q¯�{Y]�®Ë�Á�ÅYÂy�lÀa�¾»�|¿|�|ÌÆ �º¿YÂf]�|ËZ�¹{¯�°§�µÁY��|ÀfYÂyÊ»�da�į �Z»Y�¹{¯�Ô//e�ºÅ�ʸÌy�Á�½Y//Æe�¹ÁZÌ]�ºÅ�Y�Z//Æ¿M// �Á �,¹{//¯Ê»�Z¯�Ä//¯�Á ���d//Å�¹{Z//Ë ��|//¿ �ĸZ§Ô]�Á�{Â�¹Z¼e�Z¯�Ze�{Â]�ºf{�º¯Z//�ºÅ{YÁ{ �É|Z//»�Ê·Z»�Á��º¿Z//]�{Z]M�¹y�Ä//]�Y�¹{Â//y �{Â]�|]�ʸÌy�ºÅ�½YÆe�{�¾°//»�dÌ Á�Á�ºf//Y|¿ �į¾ËY�Z//e�¹//^]�½Y//Æe�Ä//]�Y�Ã{YÂ//¿Zy�ºf//¿YÂeÆÆ ʼ¿�Á �į�{Â]�¾ËY�º§|Å�Ä̼Å�Äf^·Y��{Z]M¹y�ºf§�ÃyÓZ] �ºÅ�¶Ì·{�¾Ì¼Å�Ä]�[ÂÀm�¥�ºË{³]�ÉÁ�ºÌ¿YÂf] �Z»Y�ºË|¿Z»�YÂÅY�µZ�®Ë����µZ�0Z^ˬe�,YÂÅY�ºË|»M �ªÌ^e�Æ�¾ËY�{�ʳ|¿�Z]�Y�½Z»{Ây�ºÌf//¿YÂf¿�Z] �µÀ»�ÃZmY�Á�¹{Â]�ZÀ´Àe�{�Ê·Z»�ËY//�¿�Y��ºÌÅ{ �½Z»{Ây�µÀ»�{Z]M¹y�{�į�Ê·Zu{�{ÁMÊ»�Z//§ �{Ây�d¼//�Y�Z»�¹Y|//»�Ä¿Zy�¾//̼Å�//«YÁ{��{Â//] �|̯ʻ �¹{ �¯Z �¯cZ̸¼�z]�{�¹{Â]�YÂÅY�Ä �¯Ê·Z�®Ë �[ÂÀm�{�ʳ|¿�Á�Z �¯Ä//]�Ä �¯ÉY�Ä//«Ô�ļÅ�{ÂmÁ�Z//]�Á ���{Z]M�¹y�ºÌf//³]�Á�ºÌÀ �¯¶¼ve�ºÌf¿YÂf¿�,ºf//Y{ �d¨¿�Ä]�ZÅÊ¿Y{Z]M�ÃËÁ�Ä]�[ÂÀm�¹{»�ªËÔ�ÃZ//]{�ÉÁ �Á�d¨¿�ÉÁ�ʳ{Y¿Zy�¶°�Ä]�¹{»�½Y{Z]M�{���|˳ʻ �Å�Ä]�Á�ķ·�Å�Ä]�¹{»��|¿Y{�dÌZu�Êf¨¿�cZÌPe �Z �¯´Ë{�¥�Y�Á�|ÀÅ{Ê»�½Z¿�\ e�{Ây�Y�Ê¿z» �{Ây�-dY�ÊiÁ»�¶¤//�®Ë�ÉÂv¿�Ä]�d¨¿�d ¯//�{ �Êf¨¿�ºÅ�¹{Ây�Á�|¿{Â]�Êf¨¿�ºÅ�¹|a�Á�º//³]|a�,¾» �Z»��Ã|�ÄfzÌ»M�d¨¿�Z]�ZÅÃ{Y¿Zy�²Àŧ�¶ �¯{��ºfÅ �½Z¼Å�Ä]�Á�ºÌ¿Y{Ê»�½Z»{Ây�Y�Y�Êf¨¿�cZÌPe�Á�d¨¿ �ÄËZ»�½Zm�Y�Á�ºÌÀ¯Ê»�Ôe�fYu�Á�¨u�{�d^¿ �,dyÂ//Ê»�ÃZ´//ËÓZa�Êf«Á�²Àm�½Z»��ºËY~³Ê» �Êf«Á�´Ë{�¥�Y�|¿{¯Ê»�Ä˳�Á�|¿{Â]�Ã{�º£�¹{» �Zy�Ä]�Â// �¯Ä¬¿�¾ËeÁ{�Y�Ã|À»�®Ë�º//Ë|Ë{Ê» �,�Ã|»M�½Y{Z//]M�Ä//]�ºËY{�d//Á{�Z»�Ä �¯É//Ìq�½M�Ä//¼Å ��ºÌÀ �¯ZÅ�Y�Æ�Ä �¯ºË|̯ʻ�d·Zny �|n»�{�d¼°u�ʸ�|a�|�½YÂÀ�Ä �¯Â�½Z¼Å �{�ÉY�ÃËÁ�ÃZ´ËZm�|n//»�¾ËY��dY�Ã|//�|ÌÆ�ÁÌa �[ÂÀm�{�Ã//ËÁ�Ä]�½M�Y�a�Á�[Ô//¬¿Y�Y�Ìa�cZ//¿ZËm// �½ZÌ¿Z]�Y�Ê//°Ë�{Ây�ÉÁ�|a�į¾ËY�\·Zm��d//Y�Äf//Y{ �ÃZ]�¾//ËY�{�d//¼°u��{Â//Ê»�[Â//v»�ÁÌa�|n//» �Ä �¯d//Å�¹{ZË�[Ây�Z»Y�¹{Â]�Ä·Z//�lÀa�¾»���|˳ʻ �ºÌf§�{ �¯Y�ÉZ³Âe»�YÂ//�Y»�¹|a�Ê¿YZ]�Á�®Ë �Ä �¯Ê¨¸§�Z«M�kZu�¹Âu»�µZ^¬fY�d¨¿�d ¯�ÃZ³{Á§ �Á�¹{»�{Ây�ºÅ�| ]��|¿{�Y�|n//»�²À¸ �¯Á�|¿|»M �¿ZfÁ{�Z]�|a�¹Âu»�-|n»�ÉÁ�½{ �¯Z �¯Ä]�|¿{¯ �ÉY]�Á�|//¿{Y{Ê»�//^«�,Êf ¯//�µZ//À»�{�|//Àf§Ê» �,ºÌf§�Ä �¯e¸m��|¿{¯Ê»�¼m�µÂa�|n//»�dyZ// �½M�ÃYÂz·{�Ä]�½Z//À ¯Z �¯Y�®Ë�Å�Ä �¯|//�ÄÌÆe�ÊËZʧ �Ä]�{Ây�Á�|Àf//¿ʻ�®¼ �¯ÉY]�ʼ«�Á�|¿{¯Ê»�a�Y �|Ê»� �¯½Z�©Â¬u�Y�Y|¬»�½M�{Ây �Ä]�|�¶Ë|^e�Á�|//�ÄfyZ�|n//»�į¾ËY�ÄÔy �º«�Y�É{ZË�ÉZŽYÀz//��[Ô¬¿Y�ÉY]�ʼƻ�ÃZ´//ËZa �¾»�{Ây�-|Ê»�Á�Zn¿M�Y�ºÅ�Zżne�Á�|¿|»MÊ» �d¼�¹{]Ê»�Á�ºfyY|¿YÊ»�ÃY�ÊËZ¼ÌbÅY�ÉZÅÄf//{ �ºË{Y{�ºÅ�|ÌÆ�ZÅYmZ»�¾ËY�{��Æ �ÃZ³Y«�Ä]�¶Ë|^e�ÁÌa�|n»�,|�Á//�Ä �¯²Àm �Á�{�Y�Zn¿M�0 ¶¶ Y|Ë|�©Y�Ä¿ZzaÂe��� � ���į� ¾ËY�Ze�| �Y{Æ�,¹|a�¹Âu»�ĸ¼m�Y�ºË{Y{�|ÌÆ�ºÅ�¨¿�dÅ �|¿Ì³Ê»�ºY»�|n»�{�Z]�®Ë�Ê·Z�ÓZu����Á�½Y{Z]M �{ZË����Á�Ê¿YÀz�ÉY³]�Á�ËÁZe�Á�º¸Ì§�½{Y{�½Z¿�Z]�Á ��|¿Y{Ê»�Ä´¿�Ã|¿�Y�Á�½M�ÉY|Æ �ʬ§Y Ã{Y·Z¼m�[Zf¯�¾Ì·ÁY��� �ÉYÃÂÌ»–» �d//Y�½M�Y�­Zy�c«��� Ì´Àq�½Â¿Z«–« � » �½Z//¿ –¿ �½Y//Æe�Ê//v˨e�Ä//¬À»��� �½Z³|¿a�Ä¿Ó–Ó �É~£Z¯ �ʰ¸§�y–y �Ê¿|¿�Y|Ìa�Á�{Z¿��� ¾�,ËZ¼¿ �¶v» – �ĸ – �°Ì¿�Â//¯–¯ �¹YM�{Á��� ½|¿Ze �ÃYÁ –�eM ¶^«�µZ– �daZf°Ë–Ë �Ê¿Z§��� �½Z»Z//– �¥Á »�{//]–] �º//À– � ÊËZ§ �Ã|¿a –a �É ¯»�½Zf//Y�{�É|��� ºÅ��da–a ��Ã{³ �Á�Ê//ZÌ�º//ËYm�Ä//]�ʳ|Ì//��� �ºÅ{�ÉY|// – �d//Y����ÊeZÂ^» É¿Y§ �̼ – �Â//¯ –¯ �//�­Z//Âa–a �²//¿���� ÄËZ¼Å –�µY|»�Á�½Z//¿–¿ �Ä//¿Y§�{Á���� �{�Ê//»�Y�|// ] –] �ÃZ´//eZË�,ÃZ´//»YM |ËMÊ»�ʬÌ» �¼m�½ZÅ{�û –» �dÆm�Á�ÄmÁ���� ÉÌqÊ]�Á �¬§ –�¾¯ Ã|Àz] �{» – �Ê¿Z¼·M �®Â» –�[Âq�Á�¾ÅM�ÃË���� Z¼Â�ÄÌ^�É¿Zm – �¶Ì^»ÂeY �¹Z¼u –�dY�YË�½Z¼Å���� �Ä^//�Y�Y�¾ÌÀaM�ÃËm�Ä^//�į�d//Y�Ä¿YfË|»�Ê]£�d¼//�{�Ê]M�ÉYÄÀÆa���� |À¯Ê»�Y|m�½Z°·Z]�ÃËm �É{¼ ¶Ì]{Y�½ZfY�{�ÉÆ– �kÂn·�¹{M�Y�ÄËZÀ¯��� �d ¯]–] �Ä»Z¿Ye–e �¥]�ÃY¼Å�½Z§Âe��� {�,®Ày–y �Ã|ÀÀ¯Ä»»– �¹Ó�ħZY�Y]Y��� Ã|�Â^n»–» �Ên¯�½ZÅ{�¥u–u �ZÅÁ�Y��� ½YÁÄÌa–a �Ìu–u �Ã{°¿�­Za�Ä^Àa��� µÁ|m�¾Ì»ZfËÁ–Á �¶m�½Z¼M�d]–] �Ä¿Zy�¦¬– �Ã|̼y�¼¯�ÉZ^¨·Y��� §Y�ÉY|– �¾f¨³�¾z�Ã|ÌÂa–a �¾WZy�ÉYÂu��� [Y~m�Á�\·Zm–m �¾Ëv]� ¯»–» �»Zy�dÁ{��� �Ã|//WY – �Z//¼Ì¿�ÃZ³{Y��� –�¯�Ã{Á�¶°//�Ê»¯ Ã|�Äf]�,Ã|�| �Êf//M – �d//Y{{ZË���� – �Ã|ÀÀ¯�//Ë – �Ê//ZÌ dÅZ^�|¿Âa �// ¯» – �½Z°//Ë ���� Ìq–q �½Z»Â¯ � ~¯»–» �É|ÀÅ�ÉY|y���� Ã|Ì]¯�|nÀ¯ – –�{Z//»�Y�//e½Z]Æ»���� �Ä¿ZÌ//M – �½YÂ//m �ÃZ³Y//« ÉZ°�½Z³|¿a �Ä¿Zz¸³–³ �ÄÌ^e�cY{Y���� ½Y˳ – – �ÃZ//rÌ] �,d//z]|] ���� ʯ�ÊËYY{ �ʬ§Y �ÊZ¿�[ZÆf·Y�Á�{{�{�į�ÊËÁY{��� �dËeM�¶»Z�ʼ//ÌeZ»Á�ÉZ¼Ì]�Y �Ê//¿Ô�cÓÔ//fyY�//´Ë{�Á�½Z//¿YÂm// �Ì¿�Á�ÊuYm�Y�| ]�ÉZÅ{{�,Êf¸°Y {ÁÊ»�Z¯�Ä]�{Zu�¬¿ �̸´¿Y�ÂeZf°Ë{–{ �¥Á// »�˯��� eM –M �dÂa�ÉZm–m �ÊfÆ]�ÉZÅÃÂÌ»�Y��� �½ZZa»Á{�ʳ��Y�ÉiY–Y �½|À¯ �\n e�«Â»{–{ �½f//Á�½Z»Æ«��� �³Y�d//Y�z]Z¨//��{Á�Ê»�Z¯�Ä] |ÅYÂz]�Y|y �{¨»�z//�¹Á{�¶//f»�//̼��� �Ä¿Z¿ –¿ �Ì]{ –{ �µZ¼�ÉZË{�d¨¿ –¿ Z»�¶ § �–¯ �Ã|Ì]YÂy–y �Äf¨Ì�,ªZ��� �½Zf//Y�{�É|// – �½{//¯�ÃZ//a��� �dz�Z¯–¯ �½Zf¸³ Z^u» –» �µY�|a–a �¾f¨y��� �ËZ»M�,½Zvf»Y–Y �//ËY{�Á�Y//«]��� YÂÀÌ]�Á�ÄÀÅ] – �Y–Y �½|//˳�d//»Z«Y–Y �Z//a�Â//���� |¿ÁÊ»�Ã|Ày �|«�|À¸]�ZË�Á{–{ �ï�Ä¿{³–³ �Y|¼fZÌ– �dy{�¶´Àm���� ¹Z¿|]–] �Ê¿Z¿ÂË�¥Áu�Y–Y �]Z¼¿���� YaY�®Ë{¸»�d¼«–« �Ê¿Z¿ÂË�¥Áu�Y–Y �ÉÌq�yM���� Zħu�|¿Âa–a �½YËY�{Á�¾ËeʿӖ �dmZu���� É¿Y§�Ë¿ĻZÀËZ¼¿�Á�Ë¿½Z»�¶Â �¯Á{�Ìa�Y�ÉiY���� �É{¼ º«�½ZfY�Ê¿ZfZ]�Á�Ê¿|Ë{�Z¬¿�Y–Y �[Â^v»��� ¼m�Ä¿Z¿–¿ �­vf»– –» �ʰa– ½Y|¿{�Ê·|À��� Z´f– �Ê¿Z«Zy�Æ– �ÄqZa�Ê¿��� ¾Ìq�Á�É^Ì�»�{�Êů�Äf – �ÊuÁ�½YÂÌu–u �¾y�Á��� ¹YM�,Y|Ê]–] �¶Ì³– �Êfy{�Ä£Z]«��� ½{¯�{Z˧�Á�{Y{ –{ �ÄqZa�­Áq–q �Ê·ZyÂe�Ê¿–¿ �\·Z«�Á�¶°��� Ä¿Ya�¹Z¿–¿ �ÄËZ»�– �¹ZmY�º·Z��� �¶Ì]{Y�½ZfY�{�ÉÆ– �Ê]YÌ�Y�Êf¼«–« �Äf°Ë{��� �É|À]–] �ÃnÀaÊ]�Ä¿Zy��� �//À – �|WÂ//�Â//¯�{ dË^¯ �ÄËZ»Á§–§ �½Y|¿{Ê]�{»���� �ÉYÃYÁ–Á ���Ë{Y�|a�¹Z¿–¿ Êf¨´�ZË�{{�½ZÌ]�ÉY] –���¹¯Y�^»ZÌa�|m���� ÉÂn¿– �ZY �Ê»Â]�Ärfy{–{ �®¼¯���� É{Z]�ÉZ– �Ì»³�ÊuY¿– – �Ê//ÀÌ»Ë �Z//« ���� �¿�Y�ÉYÃÂÌ»–» �Z¼ËY�,d»Ô Ã]y �º//·Z – �Z//Æ»Ê] ���� ÉÁZ»�YfyY–Y �½Z´f§ –�]ÁY�Y¿Y§�Y�ÊËYaY���� ZÌ¿{�ĸ£�Z^¿Y � s�Á{�Z]�µÁ|m�����s�Á{�¶u�Ä]�¶ËZ¼e�cÂ�{��dY��ÃËÁ�Á�Õ{Z�s��Á{�ÕYY{�½YËY�Ä»Z¿Á�µÁ|m�|ËY{b]�¹Á{�s�¶u�Ä]�,µÁY�s�[YÂm�½{¯�­Za�Z]�b�Á�Ã{¯�¶u�{Y|»�Z]�Y�ZÆu�Y�Ö°Ë�Y|f]Y ���Äv¨�{�¯Á{Â�{Y|Y�µÁ|m �����ÃZ¼�ÃËÁ�µÁ|m�¶u �����ÃZ¼�Õ{Z�µÁ|m�¶u ÃËÁ�µÁ|mÃËÁ µÁ m É{Z�µÁ|mÉ{ µÁ m ����������������������������������������������������� ���Y��[��­��É����É��Á��Ã��Y��½��[����Y��¹��� ������Y��¹����­��Á��Y������½��Y��É����Y�� ���[��Á����Y��½����½��¹��É��½����¹����{��¹�� ���Y��É��{��¹��É������Y��[��Ã��c�����[��Á�� ���[��¥������­��Á���½����Y����¹��½��{��É�� ���Ã��Y�����Á��{��Y������É��É�����Á��µ�� ���Y��½��¹��É����Ã��É��c��Y��É��É����k��½���� ���É��Á��s��½��Y����[��Y��¹����½��k��Y���É�� ���Y���[����½���Y���c��Ã����Y��É��½��o�� ���©��{����c��{��É��½����É��Y��Á��Ã����Y��Y�� ���o����w��[��Y��µ����Y��½��{����������� ���Y��É������¹��Y��½��É����¹���c��¹��½��{�� ����Y����¹����c��Y��k������­����É��Y��� ���Y��É��k��Y��{����k��Y��Áw��¹��Á�� �����É����o��É����É����{¹É��Ã��½�� ����������������������������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ��������������������������������� ����������������������������������������������������� ���{��Y��¹��½����©��µ����Ã��É����{��±����{�� ������{��¹����¹��s���µ����{���c��Y��� ���c��É��¥��Á�����¹��É��½��Á���������c�� ���[��Y��½��{����µ����Y��{�������­��c��[�� ���Ã��½������w��Á��Y��½�����É��½��Á��Ã��Ã�� ���{��Á����Y��Ã��Y��É����É��Y���Y����­��{�� ���Y��¹��Y�����¹��Y��µ��­��É��c�����½��½�� ���¹����c��¥��������Á��{����¹��¥��Y���{�� ���½��{��Y����Y����{��s��Y��¹����Y��Á����Y�� ���­��������¥��Y��Ã����½��Y��­�����Á��½�� ����É��Y��c��É��­�����Ã����Ã�������±�� ���É���¹����c��Y����É�����Y��Ã��[��Y���� ����Y����Y����½����¹��É����¹��Á��Y����É�� ���{��[��É����É����{����Y��¹����Y����Y��{�� ���½��É��Á���Y���É��¡��¹��½����¹��©��½��½�� �� �ª¸»�|¼v»�½YÆe�Á�{Z]M�¹y�Ze�½Y{Z]M�d¨¿�ÉZÅ�Är]�\̬ e �����ÃZ¼�ºÅ{¿Za�µZÄv¨�� �����Ä» ����� ����Ê¿Zj·Y�É{Z¼m��������ÃZ» {Y{y���Ä^À ���²Àm�ÉZÅÁ�Y�d¨¿�d À�½ZÀ¯Z¯�cYZy �®Ë�,|�Á�Ä �¯²Àm �ZÅ�Ä �¯Y�ÊeY�����_Âe� �̼ e�Á�ºË{ÁM�{Â]�Ã| �cZ̸¼�_Âe�¾ËY�Z]�Z»��ºË{¯ �¶]Z¬»�{�Á�ºË{Y{Ê»�¹Zn¿Y �d»ÁZ¬»�¾¼{�ÉZÅÁÌ¿ �Y�¨¿�lÀa��ºË{¯Ê» �_Âe�¾ËY�ÉÁ�Z»�ÉZʼй{Y]�ĸ¼m�Y�|¿|�|ÌÆ ½ Y ! دراد کنخ بآ ون يوبس ! دش نازیوآ شليبس ! درک برچ دیـاب ار شليبس ! دسرب تزیزع نامـهم و دیـاز نز و دیآ تشلپس ! يدينش ومدرم فرح هک اجنوا ،يدينش اجک وت دوخ نخس ! دیوگن نخس هدیرب رس ! هراد گرزب يلاب گرزب رس ! نيتسآ رد هنکشب تسد ،هلاک رد هنکشب رس ! هشارتيم بحاص يب رس ! هريمن راد يلااب اما هريم راد ياپ ،هانگيب رس ! يريگ هکرعم و يريپ رس ! هريگب دای داوخيم ام لچک رس زا ار يشارت رس ! دوريم نغور ميلح رس ! شاب رز بحاص ،شاب رخ رس ! دربيم هبنپ اب ار رس ! هديم يشاک ار شناوات هنکش يم يمق ار رس ! يرگد فلز رس دشابن وت فلز رس . تسين شدوخ زا شرس ! هنکيم يدایز شنت هب شرس ! هزرايم شلاک هب شرس ! هديم يزبس همرق يوب شرس ! هباسح يوت شرس ! هشدوخ كلا يوت شرس ! هگنت شلد اما هگنج شرس ! هشاب شوت هدرم هک نک هیرگ يربق رس ...ميربن داي زا 1357 لاس رد ناريا اه هرطاخ و اهداي 74 749002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ﺟﺪﻭﻝ ﺷﺮﺡ ﺩﺭ ﻣﺘﻦ ﻲ ﻴﺎﻳ ﺘﺎﻟ ﻞ ﺍﻳ ﻣﺜ ﺭﺩ ﺩﺍ ﻮﺩ ﺧ ﻝ ﻧﺒﺎ ﻪ ﺩ ﺭﺍ ﺑ ﺐ ﺪ ﺷ ﺎﺷ ﻦ ﺑ ﻭﺷ ﻪ ﺭ ﻢ ﻛ ﺭ ﻫ ﻗﺪ ﻫﺮ ﻭﺯ ﺭ ﻃﺮﺍﺡ ﺟﺪﻭﻟﻬﺎ: ﺩ ﺍﻭﺩ ﺑﺎﺯﺧﻮ ﺍﺯﺑﻴﻦ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺟﺪﻭﻝ ﺷﺮﺡ ﺩﺭ ﻣﺘﻦ ﻣﺠﻠﻪ ﺭﺍ ﺻﺤﻴﺢ ﺣﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺠﻠﻪ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺪﺍﻭﻝ ﺳﻮﺩﻭﮐﻮ ﻭ ﮐﺎﮐﻮﺭﻭ ﻧﻴﺰ ١ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻗﻴﺪ ﻗﺮﻋﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻳﮏ ﻫﺪﻳﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻳﺎﺩﺑﻮﺩ ﺗﻘﺪﻳﻢ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﺪﻭﻝ ﻫﺎﯼ ﺍﻳﻦ ﺻﻔﺤﻪ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺖ ٠٣/٩١ ﺍﻟﯽ ٠٣/٠٢ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﻔﻦ ٧٢٦٦٣٤٨٨ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ٦٧٧٠١٠٥٥٣٩٠ ﺗﻤﺎﺱ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. 8881 74 ﺟﺪ ﻭﻝ ﺳﻮﺩ ﻭﮐﻮ ٨٨٣٣ ﺍﻋﺪ ﺍﺩ ١ ﺗﺎ ٩ ﺭﺍ ﺩ ﺭ ﻫﺮ ﺳﻄﺮ ﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﻭ ﻣﺮﺑﻊ ﻫﺎﯼ ﻛﻮﭼﻚ ٣٣ ﻃﻮﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩ ﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻋﺪ ﺩ ﻓﻘﻂ ﻳﻜﺒﺎﺭ ﺩ ﺭﺝ ﺷﻮﺩ . ٧ ٣ ٥٢ ٣ ٦ ٢ ٤ ٨ ١ ٢ ٧ ٢ ٧ ٦ ٩ ٦ ٢ ٥ ٩ ٩ ٧ ٥ ٥ ٤ ٤ ٣ ٦ ٣ ٢ ٣ ٨ ١ ٢ ١ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﻧﺸﻴﻦ ﺭﻣﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﮊﻭﻝ ﻭﺭﻥ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﻣﺼﻮﻥ ﺍﻟﻔﺒﺎﻱ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺭﺍﻩ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎﻋﺚ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺍﻓﻐﺎﻧﻲ ﺣﺎﻛﻢ ﺯﻥ ﻣﺼﺮ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﻗﻠﻴﻞ ﻫﻤﻪ ﭘﻴﺮ ﻟﻐﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻛﻮﻫﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﺍﺯ ﻟﺒﻨﻴﺎﺕ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻮﻋﻲ ﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﺑﻠﺒﻞ ﻧﻮﻋﻲ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺩﻳﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﻱ ﻧﺎﻣﺮﻳﻲ ﺩﺭﺏ ﺟﺎﺭ ﻭ ﺟﻨﺠﺎﻝ ﭘﺮﻣﻜﺮ ﺍﺳﻴﺮﺍﻥ ﺍﺛﺮﻫﺎ ﻗﺒﺮ ﻧﻮﻋﻲ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺯ ﻓﺼﻮﻝ ﺳﺎﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺠﻬﻮﻝ ﻇﺎﻫﺮ ﺟﺎ ﻧﻈﻤﻴﻪ ﺍﺛﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﻓﺎﻟﮕﻴﺮ ﺍﻳﺎﻟﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻋﻼﻣﺖ ﻣﻔﻌﻮﻟﻲ ﺑﺪﻛﺎﺭ ﺳﮓ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﭘﺎﺭﻩ ﺁﺗﺶ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﻃﻼﻱ ﻗﺎﻟﺒﻲ ﺳﺮﺷﻴﺮ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺍﺧﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺧﻮﺏ ﺗﺮ ﺳﺘﻮﻥ ﺑﺪﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺑﻴﻦ ﻋﻈﻴﻢ ﺍﻟﺠﺜﻪ ﮔﺮﺩﺵ ﻣﺪﺧﻞ ﺑﺎﺩ ﺩﺭ ﺗﻴﻮﭖ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﮔﻮ ﺳﻴﺴﺘﻤﻲ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﺑﺰ ﻛﻮﻫﻲ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺭﻭ ﺳﻮﺯﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺭﮒ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺎﺭﻳﻚ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺷﺎﻧﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﻈﺎﻣﻲ ﻋﺮﻭﺿﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﺍﻳﺰﺩ ﻣﻮﻛﻞ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺁﻳﻴﻦ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺯﺍﺩﮔﺎﻩ ﻓﺮﺩﻭﺳﻲ ﺍﻣﺎﻧﺘﻲ ﮔﭻ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺯﺍﻳﺪﻩ ﺣﻴﻮﺍﻧﻲ ﺳﺮﺍﻧﻮﻋﻲ ﻣﺴﻠﺴﻞ ﻣﺎﻩ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﻣﻖ ﺁﺧﺮ ﺗﻮﺳﺮﻱ ﺧﻮﺭ ﭼﻜﺶ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻋﻔﻮﻧﻲ ﭘﻬﻠﻮﺍﻥ ﺍﺑﺮ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺸﺎﺩﻩ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻃﻮﺑﺖ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﻟﻮﻱ ﻣﺤﻠﻪ جدول سودوکو آيا مـی دانستید که... moc.dnaviap.www روزنامـه پیوند ، برنامـه های تلويزيون پیوند، راديو شبانـه و .... تنـها با يک کلیک! آیـا مـی دانستيد کـه پيشانی انسان مرکز دمای انسان هست ؟ یعنی اگر شما دمای پيشانيتان را تغيير دهيد دمای بدنتان هم بـه همان انداره تغيير ميکند این یکی از دلایلی هست که وقتی ما مـی خواهيم ببينيم کـه آیـا تب داریم یـا نـه دستمان را روی آن ميگذاریم ! آیـا مي دانستيد کـه اگر روند شيوع سرطان درهمين حد بماند حدود سي و پنج درصد احتمال دارد کـه شمادر طول زندگي تان بـه یکي از انواع سرطان مبتلا شوید ؟ آیـا ميدانستيد کـه جنين بعد از هفته هفدهم خواب هم ميتواند ببيند ؟ آیـا مي دانس��تيد کـه گربه و سگ هر کدام پنج گروه خوني دارند و انسان فقط چهار گروه ؟ آیـا مي دانستيد کـه روباه ها همـه چيز را خاکستري ميبينند ؟ آیـا مي دانستيد کـه اسبها درون مقابل گاز اشک آور مصون اند ؟ آیـا مي دانستيد کـه زرافه ایس��تاده وضع حمل مي کند و نوزادش از فاصله 081 سانتي متري بـه زمين ميافتد ؟ آیـا مي دانستيد کـه تعداد 0031 کره زمين درون سياره مشتري جاي مي گيرد ؟ آیـا مي دانستيد کـه رود دجله بـه خليج فارس ميریزد ؟ آیـا مي دانستيد کـه ۵8 درصد گياهان درون اقيانوسها رشد ميکنند ؟ آیـا مي دانس��تيد کـه اولين تمبر جهان درون سال 0۴81 درون انگلستان بـه چاپ رسيد ؟ آیـا مي دانستيد کـه سریعترین پرنده شاهين هست و ميتواند با سرعت 002 کيلومتر درون ساعت پرواز کند ؟ آیـا مي دانستيد کـه اولين اتومبيل را مظفرالدین شاه قاجار بـه ایران وارد کرد ؟ آیـا مي دانستيد کـه قدرت بينایي یک جغد 28 برابر قدرت دید انسان هست ؟ آیـا مي دانستيد کـه در شيلي منطقه ی صحرایي وجود دارد کـه هزاران سال هست در آن باران نباریده هست ؟ آیـا مي دانس��تيد کـه هر 0۵ ثانيه یک نفر درون دنيا بـه بيماری ایدز مبتلا مي شود ؟ آیـا مي دانستيد کـه وزن اسکلت انسان بالغ بر سيزده که تا پانزده کيلوگرم هست ؟ آیـا مي دانس��تيد کـه خرس قطبي هنگامي کـه روي دو پا مي ایس��تد حدود سه متر هست ؟ آیـا مي دانستيد کـه زرافه ميتواند با زبانش گوشـهایش را تميز کند ؟ آیـا مي دانستيد کـه زرافه تار صوتي ندارد و لال هست و نميتواند هيچ صدایي از خود درون آورد ؟ آیـا مي دانس��تيد کـه هر عنکبوت تار ویژه خ��ود را دارد و هيچگاه تارهای آنـها بـه هم شبيه نيستند ؟ دور دنیـا ، عجیب ولی واقعی ... تایپه: مقامات تایوان از شـهروندان شان خواسته اند کـه از صحبت درون آ و پله برقي جدا خودداري کنند. بـه گفته آنـها یکي از عوامل انتقال ویروس آنفلوانزاي خوکي مي تواند عامل تنفسي باش��د و از آنجایي کـه در آ هاي سربسته و پله برقي تراکم جمعيت زیـاد اس��ت، ویروس آنفلوانزا بـه آساني انتقال پيدا مي کند. این ویروس بـه س��رعت درون حال شيوع هست و که تا کنون تعداد قابل توجه��ي از مردم جهان بـه آن مبتلا شده اند. گفتني اس��ت کـه در قسمت هاي مختلف شـهر هم پوس��ترهایي نصب شده هست که از ش��هروندان مي خواهد حتما هنگام عطسه یـا س��رفه جلوي دهان و بيني خود را با دس��تمال بپوشانند. اوهایو: جواني کـه به همراه دوستانش بـه خانـه یک زن دستبرد زده بود، هنگام خواستگاري از او بـه دام افتاد. این پسر 02 ساله و دوستانش درون حالي کـه تصور مي د��ي درون این خانـه حضور ندارد درون ساعات پایـاني شب با شکستن شيشـه بـه راحتي وارد خانـه شدند که تا وسایل ارزشمند داخل آن را سرقت کنند. اما ناگهان صاحبخانـه کـه یک زن بود سررسيد و سارقان با مشاهده او پا بـه فرار گذاشتند. البته آنـها نتوانستند چيزي سرقت کنند. اما بعد از چند روز سارق 02 ساله با پاي خودش بـه این خانـه بازگشت که تا از مالک آن خواستگاري کندک��ه درون همين زمان مالک او را ش��ناخت و پليس را خبر کرد. این سارق جوان بـه خبرنگاران گفت کـه همسرش را انتخاب ک��رده و قصد ندارد نظرش را درون این مورد تغييردهد و پس از آزادي از زندان بار دیگر از او خواستگاري خواهد کرد. البته مالک خانـه اعلام کرده کـه از این سارق متنفر است. کانب��را: ش��يوع بي خوابي درون صنف پزش��کان باعث ش��ده که تا اخيرا بـه این گروه توصيه شود که تا دست کم 6 فنجان قهوه درون روز بنوشند که تا از دچار شدن بـه خواب آلودگي درون شيفت هاي طولاني جلوگيري کنند. بـه گفته متخصصان، هوشياري پزش��کان درون زمان رس��يدگي بـه بيماران اهميت بسيار زیـادي دارد و از همين رو حتما اقدامات لازم را درون این زمينـه بـه عمل آورند. این درون حالي هست که کافئين بـه هوشيار ماندن مغز کمک مي کند و با وجود تاثير فوق العاده، قيمت گراني ندارد. از س��وي دیگر قهوه درون مقایسه با دارو هایي کـه فرد را هوشيار نگاه مي دارند، پيامد هاي مخرب کمتري براي بدن بـه هم��راه دارد. این درون حالي اس��ت کـه گاه��ي پزش��کان درون اس��تراليا ناچار مي ش��وند که تا 08 ساعت هم درون شيفت کاري شان باقي بمانند و خستگي و خواب آلودگي ناشي از این مدت طولاني بـه طور مستقيم سلامت بيماران آنـها را تحت تاثير قرار مي دهد. پنس��يلوانيا: دو س��ارق جوان درون اقدامي عجيب توانستند دس��تگاه عابر بانک یک بيمارستان را س��رقت کنند. این سارقان درون روش��نایي روز و بدون اینکه صورت خود را پوشانده باشند وارد بيمارستان ش��دند و به عابربانک کـه در قسمتي خلوت از بيمارستان قرار داده شده بود، نزدیک ش��دند. آنـها درون چند دقيقه قسمتي از عابر بانک را کـه به ذخيره پول اختصاص داشت از آن جدا کرده و از بيمارستان خارج شدند. فيلم ضبط شده توسط دوربين هاي مداربسته بـه خوبي نشان مي دهد کـه آنـها بـه طور کامل بـه نحوه از کار انداختن آژیر خطر این دستگاه و باز قطعات آن با ابزار س��اده آشنایي داشتند. گفتني هست که آنـها توانسته اند با 69 هزار دلار پول فرار کنند و با وجود اینکه تصاویر آنـها درون رس��انـه ها منتشر شده، هنوز فردي آنـها را شناسایي نکرده است. شاید بـه همين دليل هست که آنـها که تا به حال بـه دام پليس نيفتاده اند. 1388 رویرهش 20 هعمج 919 هرامش .مـهدزناپ لاسPAIVAND Vol. 15 Issue 919 Friday September 11, 200948 48 921-4726 55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca ﺕﻻﺁﺮﻫﺍﻮﺟ ﺪﻴﻟﻮﺗ ﻭ ﻰﺣﺍﺮﻃ «ﻡﻮﻨﻴﺗﻼﭘ ﻭ ﻩﺮﻘﻧ ،ﻼﻃ» ﻥﺎﺗﺭﻮﻀﺣ ﺎﺑ ﻥﺎﻣﺰﻤﻫ ﺎﻤﺷ ﺮﻫﺍﻮﺟ ﺮﻴﻤﻌﺗ ﺩﺎﻌﻴﻣ ﺮﻫﺍﻮﺟ ﻮﻳﺩﻮﺘﺳﺍ ﺭﺩ ﺪﻳﺮﻴﮕﺑ ﺱﺎﻤﺗ ﺩﺎﻌﻴﻣ ﺎﺑ ﻥﺎﮕﻳﺍﺭ ﻩﺭﻭﺎﺸﻣ ﺖﻬﺟ www.Miaad.ca55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca 55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca 55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca 55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca 55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca 55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca 55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca 55 55 «ﻥﺎﻛﺩﻮﻛ ﻩﮋﻳﻭ» ﻰﺷﺎﻘﻧ ﻯﺎﻫ ﺱﻼﻛ ﻖﻓﻮﻣ ﻪﺑﺮﺠﺗ ﺎﻬﻟﺎﺳ ﺎﺑ ﺶﻨﻤﻧﺍﺮﻳﺍ ﻦﻴﻤﻴﺳ ﻂﺳﻮﺗ 1387 ﻦﻤﻬﺑ 11 ﻪﻌﻤﺟ 887 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻢﻫﺩﺰﻧﺎﭘ ﻝﺎﺳVol. 15 Issue number 887 Friday January 30, 2009 KERRISDALE: Resident Caretaker required for well-maintained concrete building with 43 self-owned suites. Duties include janitorial work, light gardening, maintenance and small repairs. Some knowledge of mechanical equipment an asset. One bedroom suite. Reply with resume and salary expectations to Vancouver Management Fax: 604-263-2210 or E-Mail: vml@vml.bc.ca سیورس ود اب هباوخود نامتراپآ هشقن ،ملاتيکوک تروپ رد ،مامح هنايهام ،لقتسم یردنلا اب ،بوخ رايسب هدامآ ربتکا هام لوا زا ،رلاد 1100 .دشاب یم هراجا )919( Kevin 60۴-808-18۵8 ---------------------- ،هراجا یـارب راک رتفد مرلاآ ،وردیـاه لماش ،تيفروکسا120 ویـارد نیرام نابايخ رد ،گنيکراپ و رووکنو ترون رد )920( 60۴-986-۴۴0۴ ---------------------- رد نامتراپآ کی رد هلبم قاتا کی رووکنو ترون مـهدزاود نابايخ وجشناد احيجرت مناخ کی هب .دوش یم هداد هراجا )920( 60۴-980-81۷8 ---------------------- هباوخود دحاو هراجا ،ابیز و زاسون ،لقتسم یدورو اب Pemberton Heights هقطنم رد بسانم هراجا اب )921( 60۴-990-99۵6 ---------------------- نارفاسم هجوت لباق ناريا مزاع مرتحم کچوک هتسب کي لمح اب ناموت رازه 100ناريا هب .دييامن تفايرد )921( 778-385-4340 راک یـارب هبرجتاب مناخ کی هب .مـیدنمزاين ل تفاظن )919( 60۴-92۴-1۴10 ---------------------- شاقن کمک و شاقن دنچ هب .مـیدنمزاين هبرجت یمک نتشاد اب )919( 60۴-6۴9-1288 ---------------------- رد نامتراپآ کی رد هلبم قاتا کی رووکنو ترون مـهدزاود نابايخ وجشناد احيجرت مناخ کی هب .دوش یم هداد هراجا )920( 60۴-980-81۷8 ---------------------- یـارب هبرجتاب و ناوج مناخ کی هب لولعم هلاس 2۵ ناوج کی زا یرادهگن ،هتفه رد زور شش یـارب یرکف قوقح اب ،ل نامـه رد تنوو یسيلگنا نابز نتسناد .مـیدنمزاين یفکم یمازلا یگدننار همانيهاوگ نتشاد و رهظزادعب ۴ زا راک تاعاس .تسا حبص 10 ات حبص 8 و ،بش 11 ات )921( 60۴-۷21-۴932 هسنارف نابز سیردت نينس مامت یـارب یسانور هرهز طسوت هسنارف نابز یـارتکد یـاراد اواتا هاگشناد زا )604( 985-1069 :نفلت انيم شيارآ ويدوتسا رلاد 8 پوک رلاد 30 ات 15 گنر رلاد 65 ات 25 شم رلاد 5 وربا-دنب »ملاتيکوک رد عقاو« رتنس ملاتيکوک کيدزن اداناک رد راک هقباس لاس 7 زا شيب اب )604( 728-8465 :نفلت )604( 945-4851 باتهم طسوت نایـاقآ و اه مناخ یـارب )604( 982-0884 :نفلت ،هوهق ،قرو لاف یسانش هراتس یشورف مود تسد سنزيب هضواعم ،شورف ،دیرخ لیـاسو و زاوج اب رلاد رازه 100 تميق )93۴( Kenny 60۴-818-3328 Joseph 60۴-۷81-6228 ---------------------- Business For Sale Coffee/Muffin near Seabus, Easy to learn. Opportunities for wholesales. You can do it. Pleas call 778-889-5638 (918) ---------------------- شورف یـارب هنادرم هاگشيارآ ،لدزنلا ،یقرش مود نابايخ رد رلاد رازه 20 تميق ،رووکنو ترون یداهنشيپ تميق نیرتهب ای 60۴-988-1۴12 )921( 60۴-960-0۷۵0 ---------------------- ،سيفن رايسب شرف هعطق هس ترفاسم تلع هب ،تفابزیر .دسر یم شورف هب یروف )919( 60۴-939-2336 ---------------------- Talking Heads ﻰﻳﺎﺒﻳﺯ ﻭ ﺶﻳﺍﺭﺁ ﻦﻟﺎﺳ ﺥﺮﻫﺎﻣ ﺖﻳﺮﻳﺪﻣ ﺎﺑ ﺎﻤﺷ ﺖﻣﺪﺧ ﺭﺩ ﺭﺎﻛ ﻪﻘﺑﺎﺳ ﺎﻫ ﻝﺎﺳ ﻭ ﻮﻣ ﻰﺸﻳﺍﺭﺁ ﺕﺎﻣﺪﺧ ﻪﻴﻠﻛ ،ﺖﻳﻻ ﻯﺎﻫ ،ﮓﻧﺭ ،ﻥﺩﺮﻛ ﻩﺎﺗﻮﻛ .... ﻭ Updo ،ﺶﻣ ،ﺮﻓ Tel: 604.990.4110 #201-1819 Capilano Rd., N. Vancouver, BC V7P 3B5 هنانز/هنادرم .دوش یم هداد هراجا یلدنص رلاد 350 هنايهام Child Care دنزرف زا تبقارم و یرادهگن امش زيزع دنملاس و دنبلد ل رد كردم اب هبرجتاب یصخش طسوت هب لماک ییـانشآ اب اداناک زاRCA یرذآ و یسراف ،یسيلگنا نابز هس هرامش اب رتشيب تاعلاطا تهج .ديیـامرف لصاح سامت ریز یـاه نفلت )921( ۷۷8-3۴0-1۷90 ل ۷۷8-838-8389 رلاولس )رهظزادعب 6 تعاس زا دعب رلاولس نفلت( نامتراپآ رد هناخمـه کی دنمزاين هقبط ،ازجم ییوشتسد اب ،هباوخود تاناکما اب ،نواتورتم کیدزن ،متسيب ،شزرو نلاس ،انوس ،یزوکج ،رختسا زا مک هلصاف رد ،درايليب و سينت نوات نواد ات هقيقد1۵ ،نرت یـاکسا )921( 60۴-۴۵۴-1388 »یئانثتسا تصرف« شورف یـارب سنزيب زا یکي رد عقاو هقباس لاس 17 اب ديما تکرامرپوس )نوات ورتم یوربور( رهش قطانم نيرتدمآ و تفررپ )هيوناژ هام رد اداناک كرت تلع هب( ،یلاع رايسب ليسناتپ اب رلاد 45،000 تميق .دسر یم شورف هب )604( 518-0625 هرامش اب دنناوت یم نادنم هقلاع .دنريگب سامت 924 رگدور هناورپ :طسوت یزاس همسجم یـاه سلاك یزيياپ مرت عورش دیريگب سامت ریز یـاه ناکم اب افطل یسیون مان یـارب Place des Arts- Arts Centre & Music School 1120 Brunette Ave. Coquitlam V3K 1G2 Tel: 604.664.1636 Gleneagles Community Centre 6262 Marine Dr. West Vancouver V7K 4K1 Tel: 604.921.2100 Own Studio 2002 Clarke Street, Port Moody Tel: 604.937.0122 94 949002 ,11 rebmetpeS yadirF 919 eussI 51 .loV DNAVIAPسال پانزدهم. شماره 919 جمعه 02 شـهریور 8831 ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻭﻧﻜﻮﻭﺭ 6274-129 ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺑﻰ ﺳﻰ 3349-464 ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﻴﻬﺎ 4430-796 ﻓﺮﻫﻨﮓ 6463-998 ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ 1300-099 ﭘﻴﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ 2227-489 ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ 6496-072 ﺭﺿﺎ ﻣﺼﺒﺮﻳﺎﻥ 5177-489 ﻛﺎﻣﻴﻦ ﻣﻤﻘﺎﻧﻰ 6921-338-877 ﺍﻳﺰﻭﮔﺎﻡ، ﺳﻘﻒ ﻭ ﺑﺎﻟﻜﻦ 6267-409 5143-367gninaelC revuocnaV noitavoneR ahplA 3092-308 2434-898-877ynapmoC gnivoM airA ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻛﻨﺴﻮﻟﻰ )ﻣﻬﺮﺍﻥ( 3141-789 ﻓﺮﺍﺳﺘﻰ 6665-409-406 ﺍﻟﻬﻪ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﺁﻝ ﺍﺣﻤﺪ ﺳﻠﻮﻛﻰ 5167-983-877 ﺻﺮﺍﻓﻰ ﺩﺍﻧﻴﺎﻝ 7776-164-406 ﺭﻫﺎﻡ ﺍﻟﻜﺘﺮﻳﻚ 5167-983-877 ﺭﺍﺩ )ﺷﺠﺮﻩ( ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﺍﻥ 2655-889-406 ﻣﻴﺘﺮﺍ )ﻗﻬﻮﻩ ﻭ ﺗﺎﺭﻭﺕ( 0446-129-406 ﭘﺮﻭﻳﺰ ﻧﺰﺍﻛﺘﻰ )ﺁﻭﺍﺯ( 6843-319-406 ﺑﺎﻟﻪ ﻣﻠﻰ ﭘﺎﺭﺱ 5100-389-406 ﺑﻬﻤﻦ ﺧﺴﺮﻭﻯ )ﺗﻨﺒﻚ، ﺳﻪ ﺗﺎﺭ( 1074-464-406 ﻣﺤﻤﺪ )ﺗﻨﺒﻮﺭ( 1451-198-877 ﻋﻠﻰ ﺣﻖ ﺑﻴﻦ )ﭘﻴﺎﻧﻮ، ﺍﺭگ( 4479-946-406 ﺩﻛﺘﺮﻣﻨﺸﻮﺭﻯ )ﭘﻴﺎﻧﻮ، ﺍﺭگ( 3099-099-406 ﻣﺮﻳﻢ ﺭﺋﻴﺲ ﺭﻭﺣﺎﻧﻰ )ﻧﻘﺎﺷﻰ( 5100-319-406 ﻧﻴﻤﺎ ﻗﺎﺋﻤﻰ )ﺳﻨﺘﻮﺭ،ﺩﻑ( 5656-177-406 ﺭﻗﺺ ﺁﺗﺶ 1100-422-406 ﻣﻬﺮﺩﺧﺖ ﻣﻬﻴﺞ )ﺳﻪ ﺗﺎﺭ( 0780-773-406 ﺑﺪﻳﻌﻰ )ﻧﻘﺎﺷﻰ ﺁﺑﺮﻧﮓ( 7838-815-406 ﺑﺪﻳﻌﻰ )ﻧﻘﺎﺷﻰ ﺁﺑﺮﻧﮓ( 7838-815-406 ﺳﻴﻤﻴﻦ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﻨﺶ )ﻧﻘﺎﺷﻰ( 2412-832-877 ﺟﻤﺎﻝ ﻃﺒﺴﻰ ﻧﮋﺍﺩ )ﻃﺮﺍﺣﻰ،ﻧﻘﺎﺷﻰ( 8942-883-877 ﺍﺷﺮﻑ ﺁﺑﺎﺩﻯ )ﺗﺎﺭ،ﺳﻪ ﺗﺎﺭ( 2721-573-406 ﻓﺮﺍﺳﺘﻰ 6665-409-406 ﭘﺮﻭﻳﺰ ﺷﺮﻳﻒ ﻧﮋﺍﺩ 9727-938-406 )ﻣﺘﺮﺟﻢ ﺭﺳﻤﻰ( ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ 5101-069-406 ﺩﺍﺭﻳﻮﺵ 0822-089-406 ﻣﻮژﺍﻥ 0408-689-406 ﻣﮋﺍﻥ 7155-813-406 ﺳﻴﻤﺎ ﺣﻤﺰﻩ )ﻏﻔﺎﺭﻯ( 9578-464-406 ﺭﺍﺣﻴﻞ )ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻰ ﻭ ﺭﻳﺎﺿﻰ( 6145-629-406 ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺟﻤﺎﻟﻰ 1366-505-406 ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ 0698-446-406 ﺍﻃﻠﺲ 5253-735-406 ﻳﻮﺳﻒ 0767-508-406 ﺳﺎﻥ ﺭﺍﻳﺰ 5284-977-406 ﺳﻴﺎﻣﻚ ﺻﺎﻟﺤﻰ 0000-599-877 ﻭﻧﻜﻮ ﺩﺭﺍﻳﻮﻳﻨﮓ ﺍﺳﻜﻮﻝ 0824-153-406 ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺩﻫﺨﺪﺍ 1060-319-406 ﻛﻼﺱ ﻫﺎﻯ ﻓﺎﺭﺳﻰ ﺳﻮﺭﻯ 1299-585-406 ﻓﺮﺯﺍﻧﻪ ﻧﻴﺮﻭﻳﻰ 1066-334-406 ﺧﺎﻧﻘﺎﻩ ﺍﻭﻳﺴﻰ 3686-589-406 ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺧﻴﺎﻡ 0447-852-406 ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ 4656-162-406 ﻟﻮﻟﻪ ﻛﺸﻰ ﺁﺏ ﻭ ﮔﺎﺯ ﺁﺭﻳﺎ ﺑﺎ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺳﺮﻭﻳﺲ ﻭ ﻗﻴﻤﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ etamitsE EERF rof llaC 4337-798 )406( desneciL ylluF مﺸاور باتﺠربه امور ﻛنسوﻟیﻋلﻴرﺿا فراستی ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻣﺠﻮﺯ ﺭﺳﻤﻰ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺎﻧﺎﺩﺍﻳﻰ ﺷﺮﻋﻰ 04192 ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ: )ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻭ ﻣﻜﺎﺗﺒﺎﺕ( pihsrosnopS ,pihsnezitiC ,draC RP مﺸاور مﺠاز ﺧرید و فروﺵ امﻼﻙ 6T1 P7V revuocnaV htroN ,evirD eniraM 0141-202# 5551-099 )406( :xaF 6665-409 )406( :leT NGISED TUO ,gniliaR dnaH ,etaG ,gniliaR gniliT & gnitniaP ,raB ytiruceS ETAMITSE EERF 1062.227.406 ﺳﺎﻟﻦ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ sdaeH gniklaT ليلا tsitrA puekaM ﮔﺮﻳﻢ ﻋﺮﻭﺱ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﺻﻮﺭﺕ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻣﻮ ﺑﻨﺪ ﻭ ﺍﺑﺮﻭ ﻭ ﻛﻠﻴﻪ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺁﺭﺍﻳﺸﻰ ﻣﻮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ 0114.099.406 :leT revuocnaV htroN ,daoR onalipaC 9181-102# با ده سال سابقه کار درون مونترال و ايران به منظور خانم ها و خانم های باحجاب 1388 رویرهش 20 هعمج 919 هرامش .مـهدزناپ لاسPAIVAND Vol. 15 Issue 919 Friday September 11, 200950 50 LOCAL NEWS CANADA, BC, VANCOUVER RALLY to PROTEST Ahmadinejad’s presence in UN Saturday, September 19th, 4:00 PM Vancouver Library Life sentence for drunk driver a first in Canada THE CANADIAN PRESS It’s not the sentence they were looking for, but Crown prosecutors say a legal precedent was still set Wednesday. A Canadian court has, for the first time ever, sentenced a drunk driver to life in prison, said Crown lawyer Joey Dubois. Roger Walsh, 57, was handed the ruling in a courtroom west of Montreal. He pleaded guilty to mowing down a wheelchair- bound woman last year after a night of binge drinking. It was his 19th drunk-driving conviction. Quebec court judge Michel Mercier declared the man incorrigible and said he would be likely to reoffend. But he did not hand prosecutors the legal prize they were hoping for: dangerous offender status for Walsh. The Crown had been seeking to make Walsh the first Canadian subjected to that designation for drunk driving. The judge concluded that the designation - which has been reserved for the worst criminals, like murderers and serial rapists - did not apply in this case. In practical terms, however, Wednesday’s sentence could wind up being just as harsh. Walsh would have had a chance, either way, to seek parole after seven years; the difference with dangerous offenders is that once they’re freed they’re monitored more strictly and, if they reoffend, they can then be locked up indefinitely. Prosecutors have now tried on three occasions - including in Ontario and Alberta - but no Canadian judge has ever granted a dangerous offender tag for an impaired driving conviction. The Crown had been hopeful that they could make history in this case, thanks to recent changes changes in federal law that might have made it easier to get the label applied. Walsh pleaded guilty last December running down Anee Khudaverdian in October 2008 after a night of heavy drinking. The wheelchair-bound mother was out with her dog, on her 47th birthday. The Crown was hopeful it might get the dangerous-offender tag to stick, thanks to a 2008 Criminal Code amendment. With an absence of jurisprudence for applying the status in cases like this, the judge says he examined transcripts from the debate in Parliament last year when the Criminal Code was amended. “It’s clear that the intent of the legislator was not to include the infraction committed by the accused under the definition of dangerous offender,” Mercier wrote, saying it wasn’t up to him to change the law. The 2008 change allows prosecutors to seek the dangerous offender status with a lengthy prison term - 20 years, followed by 10 years of close surveillance - as opposed to an indeterminate prison sentence. It was introduced in the Tories’ Tackling Violent Crime Act. Under the old rules, the dangerous-offender designation automatically meant an indefinite prison stay and was reserved for the worst violent criminals. Now, someone with the designation can get a fixed prison sentence - but if they breach conditions once they’re freed, they could be thrown back in jail indefinitely. Walsh’s lawyer, Jacques Vinet, had proposed a 10-year sentence. Anee Khudaverdian was propelled into a ditch after being struck by the minivan. Walsh kept driving and was arrested less than 10 kilometres away after driving into a ditch himself. The court had heard that Walsh had more than double the legal blood-alcohol limit of .08 in his system. Walsh’s 18 previous impaired driving convictions and 114 previous convictions in total for assault, uttering threats, breaking and entering and theft were entered into evidence. The victim’s sister was pleased with the verdict. “We still made history today, we made history for my sister,” said Clara Khudaverdian. “We didn’t get dangerous offender and, in this case, I think it was difficult for the judge to render the decision because the law is unclear.” She said she wished politicians would clarify their intentions about when the dangerous- offender label should apply. In addition to the life sentence, Walsh was also sentenced to two years for the additional charges he faced - hit and run causing death and probation violations. He won’t be allowed behind the wheel of a car ever again. Walsh’s lawyer Jacques Vinet said it was a surprising sentence because, in terms of prison years, the judge handed down more than what either the defence or Crown had asked for. Vinet said he wasn’t surprised the attempt at dangerous- offender status failed. He said he would discuss with his client whether to appeal the sentence. Canadian shoppers face higher food prices at registers as stores factor in costs THE CANADIAN PRESS Canadian shoppers should expect to pay more at supermarket cash registers this fall as food prices keep ticking higher despite a weak economy, according to industry watchers. And chains across the country who choose to pass on the ballooning costs of food ingredients and workers’ wages could face pressure from disgruntled shoppers who continue to worry about the possibility of job losses and tight credit. Toronto shopper Merle Pierre said higher prices have left her with some bitter choices about where she’ll buy food, forcing her to decide between quality and quantity when she decides which store to visit. “For people whose incomes are low, like mine, you have to go to No Frills,” she said on Wednesday, while standing outside a Metro supermarket where she had just finished buying her groceries. Pierre said living on a pension leaves her with a tight food budget, which means she buys most of her groceries at low- cost stores that offer only the basics. However, this week she decided to splurge and shop at the higher end Metro store, which offers a wider variety of selections. “When you come to these places, you pay more for the area,” said the resident of downtown Toronto. “If you want to get the best you have to pay for it - and lots of money.” The story is much the same for many Canadians and industry observers suggest that the trend will continue in the near term. Brian Yarbrough, retail analyst at Edward Jones in St. Louis, said Canadian grocers could start to see a backlash from consumers who become dissatisfied with their reluctance to lower prices. “It’s going to remain challenging for the back half of the year and they’re going to have to discount somewhat to drive traffic to the stores,” he said. “We’ve probably seen bottom on how bad it gets, but consumers remain concerned about job losses and credit card issues. The consumer is going to continue looking for a good value.” A report from Statistics Canada released last month said that food prices continued to move higher in July, up 5.6 per cent from a year earlier. The growth was slower than recent increases and well off the peak growth of 7.9 per cent in March. But it’s a dramatic contrast from U.S. supermarkets, many of which have mounted massive campaigns to slash prices on key items such as milk, meat and eggs and increased promotions to pull recession- wary consumers back into their stores after many strayed to cheaper outlets like Wal-Mart. Vancouver Convention Centre expansion completed The Province-The refurbished Vancouver Convention Centre is ready to welcome the hordes of media who will use the venue as a base during the 2010 Olympics. But convention officials say they have even bigger plans for the expanded centre, which boasts a new 90-metre Harbour Concourse linking the centre’s east and west buildings below street level at Canada Place. This means the centre now has the capacity to host everything from small receptions on the concourse to multiple conventions, concerts and international sporting events. Ken Cretney said although the centre’s primary goal is to bring business — and conventions — into the city, officials are “exploring all avenues right now.” Interim discussions, for instance, have been held for a possible international indoor volleyball tournament, while the centre boasts one of Canada’s largest ballrooms and a special Coast Salish Gallery on the concourse. “It gives us so much more flexibility ... it’s all about the size and scope,” Cretney said. “It’s a very exciting time for Vancouver.” Premier Gordon Campbell was on hand Wednesday to celebrate the opening of the $38.6 -million concourse and Coast Salish gallery, which features a collection of nine original art works by Coast Salish artists. The east building, which has been closed since April for a $28-million refurbishment, was also re-opened Wednesday. The west building, which cost $883 million, opened in April. Campbell said the refurbished centre is “going to draw thousands of visitors and inject billions of dollars into the provincial economy as people come to experience first-hand the world’s best and greenest convention facility.” The convention centre expansion boasts environmental features including the largest living roof in Canada, a marine habitat surrounding the buildings’ foundations, water recycling, and the use of natural light and ventilation throughout. The centre will be turned over to the Vancouver Organizing Committee this fall to be used as the international media and broadcast centre for the Winter Games. Olympic programs not a hit with teachers, school boards The Province- The B.C. government rolled out its Olympic education programs yesterday to less than enthusiastic support from teachers and school boards. The province spent $550,000 during the past three years developing the programs. “We felt it was a very good investment considering the education opportunities that there are with the Olympics this year,” said B.C. Education Minister Margaret MacDiarmid. But B.C. Teachers Federation president Irene Lanzinger was skeptical. “The government keeps coming out with these feel- good announcements,” she said. “It’s all about some kind of spin they’re putting on what is really an underfunding of the public system.” The programs, she said, fail to tackle tough Olympic issues, such as drug testing, corruption and whether Vancouver should be hosting the Games. “This is an advertising campaign for the Olympics. It’s not an educational program.” The unveiling at False Creek Elementary School came on the heels of school funding cuts. Last week’s provincial budget has school boards scrambling to make up for a $110-million shortfall in facility grants. The Vancouver School Board had its $10.6-million facility grant yanked “with no warning,” said board chairwoman Patti Bacchus. She said the district will also have to spend “several hundred thousand dollars” to bring schools in line with provincial health regulations related to the H1N1 virus. The province, MacDiarmid said, has put more dollars than ever into school funding. Bacchus, however, said that while the dollar figure itself might be the highest ever, the year-over-year increase does not keep pace with fixed costs and negotiated contracts. The Olympic-themed education initiative also rubbed salt in the wound left by a $130,000 cut to school sport funding. Last week, MacDiarmid suggested students get exercise by walking, dancing or going to the park if their school sport program gets cut. Meanwhile, Bacchus said the district is facing the possibility of “significant layoffs.” “We’re suddenly in a position where we’re literally spending money today that we don’t have.” 1388 رویرهش 20 هعمج 919 هرامش .مـهدزناپ لاسPAIVAND Vol. 15 Issue 919 Friday September 11, 200951 51 Mousavi warns supporters of ‘dangerous’ days ahead Iranian Opposition Under Government Attack Information Withheld about Detainees Prevents Defense, Raises Fears (AFP) – Iranian opposition leader Mir Hossein Mousavi warned supporters on Wednesday of dangers ahead after a top aide was arrested amid a new crackdown on groups protesting the re- election of President Mahmoud Ahmadinejad. “It is clear that your attempts to return calm to society are not going to be met with a wise response. The days ahead are dangerous,” Mousavi said in a statement directed at his supporters and posted on his website, Kaleme.com. “Detaining people like (Alireza) Beheshti is a sign of more vehement incidents” expected in the days ahead. Beheshti, a senior Mousavi aide, and Morteza Alviri, former Tehran mayor and top aide of another opposition figure, Mehdi Karroubi, were arrested over the past two days, reformist website mowjcamp. com reported. News of that came soon after reports on Tuesday that authorities had raided Karroubi’s office and had arrested the chief editor of the website of his political party, Etemad Melli. Another reformist website, Norooznews, reported that the authorities had sealed the office of prominent dissident Emadeddin Baghi’s group, the Society to Defend Prisoners’ Rights and confiscated property. Opposition groups continue to reject the June 12 re-election of Ahmadinejad, saying it was massively rigged, triggering the worst crisis in the Islamic republic’s 30-year history. An immediate post-election crackdown saw 4,000 protesters arrested. At the same time, official figures say about 30 people were killed while the opposition claims 72 people died. Mousavi said “those behind the latest catastrophe are free and officials claim that they will probe the crimes committed. How are you going to do this, by destroying documents of crimes and capturing those who are pursuing the rights of victims?” He also urged his supporters to stay calm. “Be careful that they do not provoke you,” he said. Beheshti was arrested on Tuesday, a day after his office was raided, mowjcamp said. His office had followed up the cases of those detained or injured in the post-election unrest. Reformist media said the arrests of Beheshti and Alviri took on added significance in the light of sustained claims by the opposition that some of those detained had been raped or tortured in custody. Karroubi himself has been the most vocal in airing charges that both male and female detainees were raped, allegations that have been repeatedly denied by officials. On August 17, following Karroubi’s accusations, the judiciary banned his party newspaper, also called Etemad Melli. But on Wednesday judiciary chief Sadeq Larijani acknowledged that there had been some abuses of detainees, which he said were being investigated with a view to possible prosecution. “Some offences occurred while dealing with riots and some offences in jails have hurt the reputation of the regime,” the official IRNA news agency quoted Larijani as saying. “These things are being carefully pursued in the judiciary,” he added. The latest political developments came as Iran presented to representatives of six major world powers an updated package of proposals to resolve the standoff over its controversial nuclear programme. Britain, China, France, Germany, Russia and the United States have given Tehran a late September deadline to open talks on the nuclear issue or risk new UN sanctions. Source: International Campaign for Human Rights in Iran Iranian authorities have released little or no information about many of the approximately 400 persons who remain detained for expressing their objections to the contested 12 June presidential elections, violating international standards for due process and raising deep concerns about their health and safety, according to the International Campaign for Human Rights in Iran. The Campaign particularly highlighted the cases of prisoners who have had little or no contact with their families and lawyers, including Abdollah Momeni, Ahmad Zeidabadi, Mohammad Maleki, Keyvan Samimi Behbahani, Kourush Zaim, Mostafa Tajzadeh, Mohammad Reza Jalaipour, Mohammad Ramazanzadeh, Shapour Kazemi, and Shiva Nazarahari. The authorities have not provided any details about their situation or charges against them. Since the 12 June elections, the Judiciary has admitted to detaining as many as 4000 protestors and well-known personalities and has said that at least 400 of them remain in detention. “Not only are such temporary detentions an abuse of the legal system, but holding prisoners in incommunicado detention, lengthy solitary confinement with interrogations lasting days and nights, and withholding any information from the families and lawyers are grave breaches of international law which have, and will continue to result in widespread global condemnation,” said Hadi Ghaemi, the Campaign’s spokesperson. “The authorities are willfully insuring that detainees will be denied justice, and punishing their families by inflicting uncertainties and anxieties,” he said. Abdollah Momeni, spokesperson for the Advar Tahkim Vahdat Organization [Alumnae of Offices to Foster Unity Organization], was arrested at one of Mehdi Karrubi’s election campaign offices at midnight on 21 June. According to his wife, Adineh Vand, she still doesn’t know where he is being held or the charges against him. After two weeks of detention, Momeni called his wife for the first time, only for few seconds. He was allowed only a brief family visit after a month in detention. His wife has not received any phone calls or any other contacts from him for the past 35 days. Adineh Vand told the Campaign that in his telephone calls, Momeni had indicated he believed he is being held at Evin prison but during their only visit, he had been brought to the Evin prison complex from somewhere else, and she did not know exactly where he is being held. During the meeting she noted that he had lost much weight and was so weak that he could not stand on his feet, and his brother and wife had to help him to walk to the visitation room. Ahmad Zaidabadi, the director of Advar Tahkim Organization and a prominent journalist, was detained on 13 June at his home. A person posing as a delivery man lured him out of his house and unidentified agents kidnapped and took him away. In protest against the illegal manner of his detention, lack of charges against him, and the conditions of his detention, Zaidabadi was on a hunger strike during the first 17 days of his detention. His wife, Mahdieh Mohammadi, was able to visit him only after 65 days of having no access to him. During their visit, Zaidabadi told her that he had spent 35 days in solitary confinement, in total isolation, where there was no sound, no light, and no human contact. He told her he felt like he was in a grave, developing serious mental disorientation, and becoming suicidal. Since he could not find any means for committing suicide, he started to scream nonstop. The prison guards eventually realized that he is on the verge of insanity and transferred him to a different solitary cell. During the visit, Zaidabadi told his wife that interrogators had asked him to give guarantees that he would never engage in political activism, although they had not formally charged him. Mohammadi told the Campaign that since that visit, she has had no contacts from Zaidabadi and she had received no other information about him or his case. Mohammad Sharif, Zaidabadi’s lawyer, has been pursuing his case with Judiciary officials on a daily basis, but they have refused to inform him about any details. Sharif does not even know what court branch Zaidabadi’s case is being reviewed in and he has not been able to access his client to sign papers appointing him as his lawyer. Sharif, a well-known human rights lawyer who is representing many prisoners, is the lawyer for both Momeni and Zaidabadi. He told the Campaign that, “Unfortunately all my efforts for getting the legal papers signed by my clients have failed. To get these processed, I first need to know what court branch is in charge of these cases, but months after their detention, I have no information whatsoever about these files.” Sharif noted that while the law allows for a judicial official to issue a renewable temporary detentions for two months at a time, such detentions without trial can lead to lengthy detentions, as long as one year or more, and eventually the investigating judge may reach the conclusion that no crime has been committed, as he has observed in many cases before. Many prominent personalities remain in detention without any access to the outside world, including Mostafa Tajzadeh, Feizollah Arab-Sorkhi, and Abdollah Ramazanzadeh. Ramazanzadeh, the spokesperson in Khatami’s cabinet, was arrested on 13 June in the street when he was seriously beaten, causing injuries to his head and rib cage. Since his detention, he has not been charged and the location of his imprisonment remains unknown. After 74 days of detention, Ramezanzadeh was brought to the mass trials in which he asked journalists to tell his family that he was fine. Up to that date, his family had no information about his situation. The Campaign has received information indicating that other prisoners, about whom no information is available about their legal situation, have suffered beatings and other ill-treatment, including Keyvan Samimi. The family of Mohammad Maleki, a retired university professor and a former chancellor of Tehran University, has received no information about him since his arrest. Maleki, who suffers from prostate cancer, was arrested at his home while he was undergoing treatment. Among the 400 people who remain in detention since the post election protests, many are ordinary citizens. The Campaign regularly receives messages from their families and colleagues that they have no access to information about the detainee’s situation. One such case is that of Ali Bikas, a PhD student and activist for Azerbaijani ethnic rights who was arrested on 20 June as he exited his university dormitory. He has only been able to inform a friend that he is being held at ward 209 of Evin prison. Since then his family has received no further information about him. Even the situations of prisoners whose detention orders have been changed to release on bail, or those who have appeared in trials in recent weeks, are clouded in uncertainty and ambiguity. Mohammad Reza Jalaipour, an official with Mousavi’s youth campaign was due to be released on bail in the amount of $200,000 (200 million toman). His family posted bail, spending eleven hours in front of Evin prison and anticipating his release, but never received information as why he has not been released. In addition, the authorities are setting bails in such excessive amounts that the families cannot afford to pay them, thus prolonging temporary detentions. Shiva Nazarahari, a well-known human rights activist and reporter, is one such example. The authorities have set bail for her release in the amount of half-a-million dollars (500 million toman). His mother has publicly announced that her only asset, her house, is worth only $80,000 (80 million toman) and there is no way she can afford to post such an exorbitant amount for the release of her daughter. Masoud Bastani, a journalist who was detained when he went to the Judiciary to follow up on his wife’s detention, remains in solitary confinement. He was forced to make “confessions” during a recent trial, but his situation and the charges against him remain unclear. The Campaign called for the immediate release of all detainees who are held without charge, for respect for international standards of due process including access to lawyers and family members, and for complete transparency with regard to the whereabouts and charges against all detainees. Radio Zamaneh- Alireza Beheshti, a senior aide to Iranian opposition leader Mir Hosein Mousavi, was arrested today and the office of Defense of Prisoner’s Rights was sealed by government officials according to Green Wave of Freedom and Norooz website. Association of Defense of Prisoner’s Rights is an NGO founded by reformist journalist, Emaddedin Baghi in 2002. One of the chief outputs of the Association is the publication of an annual report on the situation of Iranian prisons Earlier this week the office of Mehdi Karoubi, the other disputing candidate of the June presidential elections, was also sealed and two of his top aides were arrested. His office along with the office of the opposition committee probing into charges of detainee abuse and other violations perpetrated by government forces in the recent events, were raided and documents regarding the said investigations were confiscated. The committee recently posted a name-list of 72 people killed in the post-election events on Norooz website. Government officials dispute the authenticity of the list and condemned its publication. # 210 - 2730 Commercial Drive, Vancouver, BC www.injuredbc.com McComb Witten ¾fËÁ Á \»Â¯ ®» ÃÄl )}¹ 604 - 805 - 5943 : º¯¶ #} ¸¾»}là ·»} �} ¸7}( m'}® '8} ¸} 7}¸( ¿ '% Ä }¨Ì¢� S� ICBC } -}'� '% }¹ S}¿ ½»8a ¾h Ä} ¾�% 7}¼Ä¹¢� - .®k ¿�Á '�± SÄlÄa %'Á¸ �}¸ �¸ SÌh8 ¡Á } �' }¹ �7}( m'}® ´¼a ºÃÀ (� ½%}¯� } }¸ ®% - .%�% ¿�Á S'}à %Á 3Á² ¾ 7Ä' »} �7}ia ¾¶¹ (� 7}}¼'}h (� SÄk ½À } }¸ - .·Ä¿% m¸ Ã�®� ICBC (� %Á ° ®}Ã'% '% �' }¹ (� ¾h �%h ·Ä¿�Á ®}Ã'% ¾¼Ã¿ }¹ (� m'Á '% }À¼ }¸ - .Ä} ½%h ®}Ã'% ¸�« ICBC SÁ º © ·w ewu½} u| �­�± e±u²| " ºw °½¸�º ¶�²¸ u² uw º± 3 ·´Äu¢§ º © ·w ewu½} u| �­�± e±u²| " ºw °½¸�º ¶�²¸ u² uw º± 3 ·´Äu¢§ Z¼ d·Z¯Á f§{ Z] Z^eY { ICBCDesgined by: Shahrva nd B C www.paivand.com




    [ع امو زش کشیدن پرنس جک]

    نویسنده و منبع: moshojania | تاریخ انتشار: Tue, 24 Apr 2018 23:00:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com