محمود قربانی قهرمان رشتهٔ بودر ایران به منظور ادامـهٔ تحصیل درون رشتهٔ هتلداری عازم آمریکا شد. سرطان شهره صولتی بعد از بازگشت بـه ایران کاباره «مـیامـی» را کـه بزرگترین و مـهمترین کابارهٔ ایران بود تأسیس کرد. سرطان شهره صولتی این کاباره محل حضور بسیـاری از دولتمردان ایرانی بود. وی همچنین تعداد زیـادی از خوانندگان ایرانی را تربیت کرد و زمـینـهٔ سفر تعدادی از خوانندگان و هنرمندان معروف خارجی بـه ایران را مـهیـا کرد. چند سال همسر گوگوش (خوانندهٔ) بود و در متن فعالیتهای هنرمندان و خوانندگان ایرانی حضور داشت. از دیگر فعالیتهای او تولید چند فیلم سینمایی بود. اما مـهمترین وجه ناگفتهٔ زندگی او، سرطان شهره صولتی تشکیل و رهبری دستههایی از اوباش و گروههای جاهل مسلک بود کـه بنا بـه درخواست ساواک یـا شـهربانی، درون مواقعی کـه رژیم مایل بـه دخالت مستقیم نبود، بـه تجمعات معترضین حمله کرده و آنـها را مورد تعرض قرار مـیدادند. قربانی همچنین یکی از مسیرهای اصلی فساد اخلاقی درون سطح مدیران ارشد و مـیانی کشور و نیز دربار شاهنشاهی محسوب مـیشد.
گوگوش از همان زمان کودکی خوانندگی و بازیگری را همراه با پدرش آغاز کرد و وارد عرصه بـه اصطلاح کاباره ای دوران شاهنشاهی شد.
فعالیت درون کاباره ها و آشنایی با محمود قربانی
رقاصه گردی های گوگوش درون کاباره های تهران و حضور درون فیلم های نازل و مبتذل از گوگوش چهره ای درون همـین تیپ درست کرده بود که تا این کـه با محمود قربانی کاباره دار تهرانی آشنا شد و با او ازدواج کرد.حاصل ازدواج اول گوگوش بـه دنیـا آمدن یک پسر بـه نام کامبیز بود کـه در بیست و سوم آذر ماه سال ۱۳۴۷ بـه دنیـا آمد.سال های زندگی خواننده کاباره ای با قربانی زمان زیـادی دوام نیـاورد و گوگوش درون سال ۱۳۵۴ و پس از آشنایی و همکاری با بهروز وثوقی از قربانی طلاق گرفت و با بهروز وثوقی زندگی مـی کرد.
محمود قربانی درون جدیدترین مصاحبه خود با امـیرقاسمـی این چنین گفت
بعد از ازدواجم با گوگوش با وی بـه فرانسه و پاریس رفتیم یـا یک کمپانی خارجی تحت عنوان آر – سی – ای به منظور اجرای گوگوش درون خارج از کشور قرارداد بستیم
گوگوش درون اوج محبوبیت خود درون خارج و رقابت نزدیک با خوانندگان مشـهور آن زمان بود
طی یک برنامـه ریزی کاری من درون پاریس بودم و گوگوش حتما به رم مـیرفت وقتی بـه رم رفت درون آ با بهروز وثوقی ملاقات مـی کند و همانجا فکرهایی درون ذهن مـی پروراند!!!؟
بعد از این ملاقات وی بـه من اصرار مـی کرد کـه برگردیم بـه تهران خلاصه بازگشتیم بـه تهران و تدارکات یک کنسرت بزرگ را به منظور گوگوش دیدم
شب کنسرت گوگوش کـه به پشت صحنـه رفته بود که تا آماده شود و سالن پر از جعمـیت بود پوران بـه من گفت گوگوش حالش بعد شده و نمـی تواند بخواند حتما به بیمارستان برود
من فکر کردم شاید غدای مسموم خورده وی را بـه بیمارستان انتقال دادیم و در آنجا بستری شد
بماند کـه مردم درون آن شب کـه گوگوش بر روی صحنـه نرفت بشقاب ها را خرد د !!!؟
خلاصه بـه گوش من رسید کـه در بیمارستان روزانـه بـه گوگوش مرفین تزریق مـی کنند !!!؟ و گویـا هر روز بهروز وثوقی بـه دیدن وی مـی رود !!!؟
عروسی گوگوش و محمود قربانی
وقتی این خبر را شنیدم فوری بـه آن بیمارستان رفتم و گوگوش را با چک و مشت از آنجا بیرون آوردم و به یک بیمارستان دیگر بردم و یک روز کـه به بیمارستان به منظور عیـادت وی رفتم وکیل والا حضرت ( شاه ) درون آنجا بود همراه با سرهنگ فرزان برگه ای را بـه من دادند که تا آنرا امضا کنم
درون آن برگه درخواست طلاق از طرف گوگوش بود
من قبول نکردم و گفتم که تا با وکیلم صحبت نکنم هیچ کار نمـی کنم
آن شب رفتم خانـه و حسابی خوردم مست کردم و رفتم خونـه پوران و اون را کتک زدم بعد درون هتل با وکیلم قرار داشتم اون بـه من گفت بـه نفع من هست اگر این برگه را امضا کنم و قال قضیـه را م اون رو هم کتک زدم و از هتل انداختم بیرون
زنگ زدم بـه پدرم باهاش درد و دل کردم گفت برو شاه عبدالعظیم استخاره کن اگر خوب آمد انجام بده و اگر بد آمد انجام نده رفتم شاه عبدالعظیم استخاره کردم
فردا صبح دسته گلی خ رفتم بیمارستان وکیل ولا حضرت و گوگوش اونجا بودن برگه را امضا کردم بـه گوگوش گل دادم و بهش گفتم گل وو بهت مـی دم ولی کامبیزرو نمـی دم !!!؟
محمود قربانی درباره نقشـه از پیش برنامـه ریزی شده با کمک دربار شاهنشاهی به منظور گرفتن همسرش از وی این چنین گفت
گوگوش و پسرش کامبیز و مادر محمود قربانی
بهروز وثوقی آن زمان ملیجک اشرف بود و اشرف هم بـه هویدا گفته بود که تا دستور دهد کـه این حکم صادر و اجرا شود
امـیرقاسمـی از محمود قربانی پرسید : سرطان شهره صولتی شایعاتی وجود داشت آن زمان کـه شما مافیـا بود و افرادی داشتی کـه وقتی بـه آنـها دستور
مـی دادی خدمت طرف برسند طرف را مـی کشتند
محمود قربانی این شایع را تکذیب کرد ولی درون عین حال گفت
بعد از طلاق رفتم بـه دنبال انتقام
وی همچنین داستانی را تعریف کرد کـه یک شب
محمود رضا ( برادر شاه ) با اکیپش بـه مـیامـی کاباره وی رفته بود کـه گوگوش آن شب برنامـه داشت
قربانی گفت گوگوش هیچ وقت دوست نداشت درون کاباره سره مـیزهی برود آن شب محمود رضا مست کرده بود و هی داد مـیزد کـه گوگوش حتما بره سره مـیزش
من هم کـه خیلی از این حرکت بدم مـی آمد اجازه ندادم
آخره شب کـه کاباره تعطیل شده بود محمود رضا و دارودستش کـه داشتن از دره کاباره بیرون مـیرفتن یکدفعه محمود رضا برگشت بـه من گفت چیـه ترسیدی زنت رو بخوریم !!!؟
همونجا برگشتم یک مشت خوابوندم تو دهنش افتاد زمـین
کاباره منو یک ماه تعطیل
قرار بود یک شب جشن عروسی فیروز وثوقی داداش بهروز برگزار بشـه من مـیخواستم حالا کـه بهم خیـانت شده شب عروسی همـه فامـیل را بفرستم هوا
عروسی قراربود روز چهارشنبه برگزار بشـه چند روز قبل فروق رئیس دفتر والا حضرت ( شاه ) آمد پیش من و گفت ما مـی دونیم تو چیکار مـی خوای ی ولی دست نگه دار و این کار را نکن چون بـه ضررت تموم مـیشـه
خلاصه اینا دیدن گوش ما بدهکار نیست روز سه شنبه فروق آمد پیش من وگفت حتما با ما بیـای !!! گفتم چرا گفت والا حضرت مـی خواهند ببیننت !!! گفتم من نمـی تونم کار دارم گفت نـه این دستوره خلاصه رفتم پیشـه خود والاحضرت که تا رفتم تو گفت بادی گاردت کو اسلحت کو چاغو و قمـه ات کجاست بعد گفت بیـا ویسگی بخوریم و در آخر از من خواهش کرد کـه شب عروسی بـه فامـیل گوگوش کاری نداشته باشم !!!؟
عروسی گوگوش و محمود قربانی
شـهره صولتی بـه محمود قربانی جواب داد !!!؟
محمود قربانی درون یکی از مصاحبه های اخیر خود با شبکه لس آنجلسی طپش با امـیرقاسمـی درون مورد شـهره و سایر خوانندگان مطالبی را عنوان کرد کـه شـهره صولتی امشب با حضور درون یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه طپش بـه وی پاسخ داد !!!؟
محمود قربانی گفته بود کـه شـهره دوست وی بوده درون ایران
شـهره این حرف وی را تکذیب کرد و گفت درون آن زمان دوست پسر من فاضل خداداد بود نـه آقای قربانی
محمود قربانی بـه شـهره درون مصاحبه خود گفته بود گستاخ کـه شـهره از این حرف وی خیلی ناراحت شده بود
شـهره گفت آقای قربانی مـی گویند آن زمان همـه عاشق وی بودند و حتی نام من و را هم بردند کـه اصلا این چنین نبود
قربانی درون مصاحبه قبلی خود گفته بود بخاطر گستاخی شـهره یک روز یک مشت زدم بـه استخوان ترقوه او و شـهره
مـی گوید هنوز یـادگاری تو برایم مانده
شـهره درون جواب این سخن وی گفت : آقای قربانی این جای مشت شما یک زخم هست الان به منظور من نـه یـادگاری !!!؟
شـهره گفت شما بـه مادر وپدر من کـه از این دنیـا رفته اند توهین کردید و هر بخواهد بـه خانواده من توهین کند من درون مقابلش مـی ایستم و اینجا ایران نیست کـه بترسم وای الان محمود قربانی دمـه درون مـی خواهد من را کتک بزند !!!؟
شـهره صولتی با اشاره بـه اینکه آقای قربانی خیلی اعتبار بـه خود مـی دهد گفت : وی تازه از زندان آزاد شده هست و زمانی کـه وی درون زندان بود من خیلی بـه وی کمک مـیکردم و همـیشـه حالش را از پسرش کامبیز قربانی مـی پرسیدم من بـه وی خیلی محبت کردم و توقع این حرف ها را از وی نداشتم
شـهره درون جایی بـه این نکته اشاره مـی کند کـه محمود قربانی وقتی مـی خورد یک آدم بدی مـیشد !!!؟
شـهره درون جواب آقای قربانی کـه قبلا گفته بودند گوگوش مثل چاه نفت مـی ماند و اگر من برنامـه گذار وی درون آمریکا بودم درون زمان آمدن وی فرودگاه را مـی بستم , گفت : مثل اینکه آقای قربانی فکر کرده اند اینجا هم ایران هست که بتوانند فرودگاه را ببندند
شـهره با خنده و تمسخر ادامـه داد : البته آقای قربانی درون ایرانش هم نمـی توانستند چنین کاری را انجام دهند و اگر درون اینجا مـی خواستند فرودگاه را بـه خاطر ورود خانم گوگوش ببندند پلیس وی را دستگیر مـی کرد
شـهره باز با تمسخر گفت آقای قربانی کـه هنوز زبان اینگلیسی بلد نیستند درون اینجا و حتی قوانین آمریکا را خوب نمـی دانند ادعای بهترین برنامـه گزار را مـی کنند به منظور خانم گوگوش !!!؟
[سرطان شهره صولتی]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 24 Aug 2018 15:06:00 +0000