ع سراستین

ع سراستین تحلیلی جالب از نوع پوشش مـهتاب کرامتی + عکس | محمدتقی فعالی: جهان غرب به منظور تمام رفتارها الگو ارئه کرده ... | دسته مذهبی - zarsam.com | لباس اقوام ایرانی و فرهنگ پوشش | هنر اسلامـی |

ع سراستین

تحلیلی جالب از نوع پوشش مـهتاب کرامتی + عکس

یکی از بازیگران زن ایرانی کـه به تازگی بیشتر از گذشت فعالیت کرده هست مـهتاب کرامتی است. ع سراستین ما درون این قسمت از سایت جوان فا قصد داریم بر نوع پوشش این بازیگر زن ایرانی تحلیلی انجام دهیم.با ما درون ادامـه مطلب همراه باشید

در جشن منتقدان؛ با زیباترین پوشش

لباس مـهتاب کرامتی درون جشن منتقدان را مـی‌توان یکی از زیباترین پوشش‌های او عنوان کرد؛ لباسی کـه خلاقیت، ع سراستین درون نقوش روی لباس، به‌خوبی اجرا شده است. ع سراستین مانتویی کـه از لحاظ طرح و فرم کاملا ساده و معمولی بود اما استفاده از نقوش گل و مرغ کاشی‌کاری‌های ایرانی درون لباس، آن را متفاوت و دلنشین کرده بود. حتی شیوه پیـاده‌ نقش روی پارچه نیز خاص بود. نقش کاش‌کاری از سرشانـه‌ها شروع شده و هرچه بـه سمت پایین مـی‌آمد کم‌رنگ‌تر و محو مـی‌شد و این اتفاق درون حاشیـه پایین لباس و سرآستین‌ها نیز افتاده بود. طرح حاوی رنگ آبی فیروزه‌ای و آبی لاجوردی و گل‌های قرمز بود؛ ترکیب زیبای اصیل ایرانی کـه مـی‌توانست درون کنار شالی از خانواده رنگ آبی، سرزنده‌تر و پویـاتر بـه نظر برسد.

در سی‌وسومـین جشنواره فیلم فجر؛ بالابلند بی‌پاشنـه

حضور مـهتاب کرامتی بر فرش قرمز جشنواره فجر سی‌وسوم درون بهمن‌ماه سال ۹۳, معمولا با استایل‌های نیمـه‌رسمـی و کژوال همراه بود. استفاده از کاپشن آبی و شلوار، شال، کیف کج و کفش بدون پاشنـه مشکی؛ استایلی کژوال اما متناسب را به منظور او بـه همراه داشت کـه فرم استایلش، قدبلندتر نشانش مـی‌داد. او احتمالا بـه خاطر قد بلندش، عموما از کفش‌های بدون پاشنـه استفاده مـی‌کند.

در استایلی دیگر از او درون این دوره از جشنواره، بارانی کوتاه مشکی و شلوار جین و بوت‌های بدون پاشنـه را مـی‌بینیم کـه با استفاده از روسری قرمز و مشکی، گرمای ظریفی بـه استایلش بخشیده بود.

اما یکی از استایل‌های کمـی متفاوت‌تر او درون فجر ۳۳، استایلی سنتی‌تر بود. مانتویی با طرح‌های سنتی روی بخش دامن مانتو، یقه و سرآستین‌های آن؛ طرح‌هایی کـه شامل نقوش بته‌جقه ظریف، نقوش کاشی‌کاری‌های ایرانی و نوارهای باریک سنتی، درون رنگ‌های قرمز و آجری و زرد و نارنجی بود. طرحی کـه فاقد هر پیچیدگی هست اما درون عین حال مطابق سلیقه سنتی‌پسندان مـی‌تواند باشد.

در مراسم اکران فیلم «جامـه‌دران»؛ سنتی و خانمانـه

مـهتاب کرامتی درون روز حضورش به منظور اکران فیلم «جامـه‌دران» با مانتویی سنتی کـه در یکی از روزهای فجر ۳۳ نیز بـه تن داشت، حاضر شده بود و این بار این مانتوی سنتی را با شالی قرمز کـه رنگ غالب طرح‌های مانتویش بود و کیفی خانمانـه‌تر، همراه کرده بود.

در جشنواره فجر سی‌وچهارم؛ وقار و سادگی یـا تفاوت و ویژگی؟

شب افتتاحیـه جشنواره فجر ۳۴، مـهتاب کرامتی، کـه خود یکی از طراحان لباس عوامل و تشریفات مراسم بـه حساب مـی‌آمد، استایلی ساده اما متین و سنگین به منظور خود برگزیده بود؛ مانتوی مخمل مشکی جلوباز کـه زیر آن پیراهن مشکی گل‌دار قرار گرفته بود و بوت‌های چرم ساق‌بلند و بدون پاشنـه و شالی کـه درجه رنگی آن با بوت‌ها همخوانی داشت. استایلی مشکی و کاملا ساده کـه گل‌های قرمز و خطوط سفید پیراهن زیر مانتو کـه بخشی از آن از جلوی لباس و بخشی از سرآستین‌ها دیده مـی‌شد، کمـی از سادگی دورش کرده بود. شاید اگر چین‌های روی ساق پای بوت‌ها وجود نداشت و از شالی طرح‌دار و متفاوت استفاده مـی‌شد، استایل او جلوه بیشتری پیدا مـی‌کرد. بـه نظر مـی‌رسد، مـهتاب کرامتی درون انتخاب این استایل خود تلاشی به منظور خاص یـا متفاوت‌بودن نداشته و بیشتر سعی درون حفظ وقار و سنگینی درون عین سادگی کرده بود.

مـهتاب کرامتی را باز هم با استایل‌هایی کژوال‌تر در  فجر ۳۴ شاهد بودیم. استفاده از مانتوی بافت خاکستری درون کنار پیراهن، شال، شلوار، کیف و بوت مشکی درون یک روز کـه استایلی مدرن‌تر و بسیـار شیک بود و در روزی دیگر مانتوی مشکی گشاد کـه با شال خاکستری و شنل پشمـی زرشکی کدر، و کیف کج همرنگ آن و شلوار و کفش مشکی ست شده بود. استفاده از این رنگ و فرم لایـه‌لایـه، درون استایل او گرمای به‌جایی را متناسب با سرمای فصل منتقل مـی‌کرد.

اما یکی دیگر از استایل‌های شاخص و رسمـی مـهتاب کرامتی درون فجر ۳۴،  استایل مخصوص او به منظور فرش قرمز، شامل پیراهن بلند طوسی و آبی و شال طوسی بود، کـه طراحی آن را آنا ثانی بـه عهده داشت؛ لباسی کـه در عین سادگی و پرهیز از هر تزیینات اضافه‌ای، درون طرح کلی لباس همراه با متانت و آراستگی بود. استفاده از دو رنگ ملایم طوسی و آبی روشن [که درون قسمت‌هایی از بخش زیرین لباس مثل یقه، چاک‌های دو طرف، حاشیـه پایین و آستین  لباس خودنمایی مـی‌کرد] درون کنار هم آرامش و لطافت را درون لباس بـه همراه داشت. استفاده از پارچه کـه چین کمـی درون دامن بـه وجود آورده بود و بلندی لباس کـه تا مچ پاها مـی‌رسید، باعث نمایش بلندقدبودن مـهتاب کرامتی شده بود. تفاوت درون دو آستین، از خصوصیـات این لباس بـه شمار مـی‌آمد؛ آستین راست معمولی و چسبان، و آستین چپ که تا آرنج چاک داشته و زیر آستین آبی چسبان دیده مـی‌شد. عناصری مثل این شکل آستین، جنس و لطیف لباس، اکسسواری مثل گردنبند و ست‌ آن با انگشتر و کیف دستی کوچک, لباس او را نزدیک بـه یک لباس شب پوشیده ایرانی کرده بود؛ فرمـی از لباس کـه در زنان هنرمندمان درون مراسم‌های رسمـی بسیـار کم و انگشت‌شمار بـه چشم مـی‌خورد. این پوشش بسیـار متناسب به منظور یک مراسم کاملا رسمـی ایرانی بود و هم‌چنان وقار و متانت این بانوی سینمای ایران را بـه همراه داشت.

در مراسم اکران «کارنامـه چهل‌ساله مـهرجویی»؛ کژوال‌تر

استایل مـهتاب کرامتی درون جشن اکران «کارنامـه چهل‌ساله مـهرجویی»، استایلی کژوال‌تر و راحت‌تر بود. استایلی مشکی. ترکیبی از پالتوی مشکی کـه از کمر کلوش و بلوی آن را باز گذاشته بود و در کنار آن، استفاده از شال بلند مشکی کـه تقریبا بـه بلندی پالتو مـی‌رسید و استفاده از کیف کج چرم و بوت‌های بدون پاشنـه چرم، راحت‌ترش کرده بود. درون این مـیان، شال گردن آبی با سایـه‌های تیره و روشن، تختی یکدست استایل مشکی‌اش را شکسته بود و سرزندگی مختصری بـه آن بخشیده بود.

و درون نتیجه…
مـهتاب کرامتی ثابت کرده چه درون استایل‌های کژوال باشد و چه درون استایل رسمـی، هم‌چنان خوش‌پوش و باوقار است. از لباس‌هایی با طرح‌های سنتی, بیشتر استفاده مـی‌کند و برای مراسم رسمـی لباس‌هایی رسمـی‌تر برمـی‌گزیند. بـه نظر مـی‌رسد او به منظور حضورش درون برخی مراسم مـهم، بـه انتخاب طراح و لباسی مختص خودش مـی‌پردازد. از انتخاب استایل‌های خارج از عرف یـا عجیب، پرهیز مـی‌کند؛ لباس‌های او حتی اگر کژوال باشند، باز هم سنگینی و وقار او را نمایـان مـی‌کنند.

: ع سراستین




[ع سراستین]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 23 Jun 2018 07:08:00 +0000



ع سراستین

محمدتقی فعالی: جهان غرب به منظور تمام رفتارها الگو ارئه کرده ...

خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی:

بهمن ماه سال ۱۳۹۳ همایش علمـی ـ پژوهشی سبک زندگی اهل بیت(ع) با همکاری مجمع جهانی اهل بیت(ع) و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامـی درون سالن همایش های دفتر تبلیغات اسلامـی برگزار شد و در آئین اختتامـیه از منشورات این همایش رونمایی شد.

پیش از برگزاری همایش علمـی ـ پژوهشی سبک زندگی اهل بیت(ع)، ع سراستین نشست ها و گفتگوهایی با صاحب نظران و اندیشمندان انجام شد و مجموع این نشست ها و گفتگوها درون غالب 5 ویژه نامـه چاپ شد. ع سراستین خبرگزاری ابنا هر هفته، متن یکی از گفتگوها یـا نشست های این ویژه نامـه را از ویژه نامـه همایش سبک زندگی اهل بیت(ع) منتشر خواهد کرد.

حجت الاسلام و المسلمـین «محمدتقی فعالی»، عضو هیئت علمـی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامـی بـه بررسی سبک زندگی نبوی پرداخته است. ع سراستین وی ابتدا بـه بررسی مفهوم واژه سبک زندگی پرداخت، سپس انواع سبک زندگی و سوژه‌های آن را مطرح و در نـهایت نیز بـه سبک زندگی حضرت رسول(ص) درون پنج حوزه فردی، خانوادگی، سیـاسی اجتماعی، اقتصادی و بین‌الملل پرداخته است.

متن سخنرانی استاد فعالی بـه شرح ذیل است:

مفهوم و واژه سبک زندگی

واژه سبک زندگی، واژه‌ای هست بیرونی و خاستگاه ایرانی ندارد. تحقیقات بـه ما نشان مـی‌دهد کـه تعبیر واژه سبک زندگی،نخستین بار توسط یک جامعه شناس بـه نام وبلن درون سال 1899 مـیلادی بـه کار رفته هست و بعد از آن دیگران درون سنت جامعه‌شناسی و سنت روانشناسی این واژه و واژه‌های معادل آن را به‌ کار‌اند.

در غرب از اواخر قرن 19 مـیلادی که تا کنون، یعنی حدود 125 سال اخیر سه سنت درون ارتباط با مفهوم سبک زندگی شکل گرفته است: ع سراستین یک سنت جامعه‌شناسی هست که وبلن آغازگر آن است، اما مـهم‌ترین متفکر غربی کـه در حوزه جامعه‌شناسی بـه بحث از سبک زندگی پرداخته است،ی نیست جز ماوبر؛ وبر بزرگترین اندیشمند جامعه‌شناختی هست که مباحث گسترده‌ای را درون حوزه سبک زندگی پیش کشیده هست و اصولاً مباحث سبک زندگی با نگاه جامعه‌شناختی درون غرب با نام وبر گره خورده است.

سنت دیگر غرب، سنت سایکولوژیکال یـا روانشناختی هست که آلفرد آدلر درون سال 1922 مـیلادی با طرح اندیشـه درخت سبک زندگی، مسئله سبک زندگی را بـه صورت وسیع و گستره مطرح کرده است.
سنت سوم، سنت الهیـاتی هست که نام چِنی درون این زمـینـه چشمگیر است. بر این اساس، مـی‌توان گفتکه سه سنت از آغاز که تا به امروز درون حوزه سبک زندگی نظریـه‌پردازی کرده‌اند: سنت جامعه‌ شناختی، سنت روانشناختی و سنت الهیـاتی. اما دو نام درون این زمـینـه برجسته و چشمگیر است؛یکی ماوبر با نگاه جامعه شناختی و دوم آدلر درون حوزه روانشناختی.

مباحثی کـه افراد درون این زمـینـه مطرح کرده‌اند بسیـار گسترده هست و با نگاه آکادمـیک حدود شش واحد درسی استکه چندان ارتباطی با بحث سبک زندگیندارد. اما اولینی کـه تعبیر سبک زندگی را بـه کار، وبلن درون سال 1899 و آدلر درون سال 1922 است. اگر خوب دقت کنیم متوجه مـی‌شویم کـه سابقه طرح این واژه و این تفکر و نظریـه بـه بیش از یک صده درون غرب باز مـی‌گردد؛ یعنی مشخصاً 125 سال پیش این واژه بـه کار رفته هست و نظریـه پردازی شده است؛ لذا این ساده‌اندیشی هست که گفته شود مسئله سبک زندگي، واژه یـا مفهومـی اسلامـی یـا ایرانی هست که نخستین بار درون ایران درون این دو یـا سه سال اخیر مطرح شده است.

تعریف سبک زندگی و انواع آن

آنچه درون این بحث مـهم است، تعریف سبک زندگی است.از دید روانشناسی، سبک زندگی بـه معنای شیوه زندگی هست که البته بسیـار وسیع و متنوع است؛ زیرا هر انسانی بـه گونـه‌ای خاص درون این جهان زندگی مـی‌کند. اما معنای اصطلاحی سبک زندگی اصلاً این نیست. بـه تعداد اندیشمندان و متفکرانی کـه در حوزه سبک زندگی قلم زده‌اند و سخن گفته‌اند و کتب متعددی پدید آورده‌اند، تعریف و چیستی‌شناسی یـا ماهیت‌شناسی درون حوزه سبک زندگی وجود دارد. اما جمع‌بندی آنـها را درون یک تعریف نسبتاً جامع بیـان مـی‌کنم کـه محصول مطالعات وسیع درباره سنت‌ها و ماهیت شناسی‌های متعدد و متنوع است.

نگاه کلان و کلی سبک زندگی با عنوان واژه نظری و کاربردی دارای این مفهوم است:

سبک زندگی، یعنی مجموعه‌ای از الگوهای رفتاری کـه تحت تأثیر باورها و ارزش‌ها قرار دارند و متناسب با خواسته‌ها و اقتضائات محیط شکل مـی گیرند.

این تعریفی هست که جامعیت دارد و محصول دیدگاه‌ها و نظریـه‌هایی هست که از سوی اندیشمندان مختلف مثل وبر، زیمنس، آلفرد آدلر و ... مطرح شده است.

از این تعریف بـه دست مـی آید که؛

اولاً: سبک زندگی محصول باورها و ارزش‌هاست؛ بـه تعبیری ارزش‌ها تحت تأثیر باورها و بینش‌ها شکل مـی‌گیرند و این دو، یعنی هم بینش‌ها و باورها و نیز ارزش‌ها و هنجارهای یک فرد درون سبک زندگی او کاملاً تأثیرگذار است؛ اعم از اینکه سبک زندگی فردی را لحاظ کنیم یـا سبک زندگی یک جمع یـا سبک زندگی جامعه و یک امت و ملت را لحاظ کنیم.

برای مثال، انتخاب نوع غذا و انتخاب نوع ورزش براساس بینش‌ها و ارزش‌های یک ملت شکل مـی‌گیرد. غذاهایی کـه الان مصرف مـی‌کنیم با غذاهایی کـه پنجاه سال پیش مصرف مـی‌د، متفاوت شده و این تغییر بـه دلیل تغییر سبک آشپزی نیست،بلکه تغییری هست متأثراز نوع نگاه و نوع ارزش‌ها و باورهای ما. فرهنگ استفاده از غذاهای سنتی که تا حدی رو بـه افول رفته هست و سبک تغذیـه بـه سمت فرهنگ فست‌فود درون حال شکل‌گیری هست که نشان‌دهنده نوعی تغییر درون ارزش‌ها و نگاه‌های ماست، مخصوصاً ارزش‌هایی کـه در ذهن جوان‌ها شکل گرفته است. البته این ارزش‌ها و باورها بـه صورت عمده، متناسب با رسانـه‌های ارتباط جمعی شکل مـی‌گیرد.

در مورد ورزش نیز حتما گفت کـه اگر ورزش سنتی ایرانی بـه محاق رفته و سنت‌های نوینی درون حال شکل گیری است،متأثر از تغییر درون بینش‌ها و نگاه‌ها و ارزش‌های ما مـی‌باشد.بنابراین، سبک زندگی قطعاً متأثر از ارزش‌هاست و ارزش‌ها هم قطعاً تحت تأثیر باورها و بینش‌های کلی و کلان ما آدمـیان شکل مـی‌گیرد.

ثانیـاً: سبک زندگی متناسب با خواسته‌های فردی یـا جمعی شکل مـی‌گیرد. خواسته‌های فردی درون نوع سبک زندگی آدمـیان تأثیر مستقیم دارد. مثلاً اگر بناست کـه خوی درون یک فرهنگ کنترل شود، سبک زندگی بـه گونـه‌ای خاص خواهد شد، اما اگر درون جامعه دیگری بنا شد کـه نیروی مـهار نشود و بی‌بند و باری بر آن نظام یـا فرهنگ حاکم باشد، طبیعی هست که نحوه زیستن کاملاً بـه شکل متفاوتی ظهور خواهد کرد.

ثالثاً: سبک زندگی درون اقلیم‌ها و مناطق جفرافیـایی متفاوت است. به منظور مثال سبک پوشش، یکی از سوژه‌های مـهم سبک زندگی مدرن است. آیـا پوشش‌ها درون مناطق و اقلیم‌های متنوع یکسان است؟ آیـا پوشش‌ها درون قدیم و امروز یکسان است؟ آیـا نحوه پوشش‌ها درون صدر اسلام و امروز یکسان است؟ آیـا نحوه پوشش درون عربستان و حجاز امروز و ایران اسلامـی امروز یکسان است؟

پوشش تابعی از اقلیم و جغرافیـا هست و نوع پوشش هرگزدر قرآن و اسلام بـه صورت متعین بیـان نشده است، بلکه حدود آن را بـه صورت کلی بیـان شده که تا قابل انطباق بر محیط‌ها و مناطق جغرافیـایی و اقلیمـی متنوع باشد.

با توجه بـه سه نکته‌ای کـه بیـان شد، حتما گفت کـه سبک زندگی شامل شرح وقایع نمـی‌شود، شامل صفات و رذائل اخلاقی یـا فضائل اخلاقی درونی، باطنی و قلبی انسان‌هانیز نمـی‌شود، آنچه درون سبک زندگی امروزی محل بحث است، عمدتاّ فقط و فقط نوع رفتار است. سبک زندگی یعنی نحوه رفتار آدمـیان امروزی؛ البته رفتارها تابعی هست از باور‌ها و ارزش‌ها و بینش‌ها؛ رفتار‌هاتابعی هست از خواسته‌ها و جغرافیـاو شرایط اقلیمـی مختلف. بنابراین،آنچه محل بحث و رکن رکین و عنصر اصلی درون حوزه سبک زندگی مـی‌باشد، رفتار است؛ البته نـه فقط رفتار، بلکه رفتارهای پایدار، ثابت و تاحدی ماندگار، نـه فتارهای موقتی و گذرا.

از این‌رو، سبک زندگی، یعنی الگوهای رفتاری مداوم و پایدار و پاینده.

به عبارت دیگر، امروزه غرب سبک راه رفتن را بـه عنوان یک الگو نشان مـی‌دهد و به شما مـی‌گوید این‌گونـه راه بروید، این‌گونـه بپوشید، این‌گونـه تغذیـه کنید، این‌گونـه اوقات فراغت خویش را بگذرانید، این‌گونـه دکوراسیون داخلی خانـه خود را بچینید. این، نمونـه‌هایی از حوزه‌ها و سوژه‌های امروزی سبک زندگی است. سبک زندگی، یعنی ارائه الگوها به منظور رفتار، البته هرگاه الگو باشد طبعا رفتارها پایدار و مقاوم خواهند بود.

سوژه‌های سبک زندگی

نکته دیگر درون باب سبک زندگی این هست که امروز سبک زندگی بالغ بر 6000 سوژه و حوزه دارد؛ بـه این معنا کـه غربی‌ها مطالعات وسیعی انجام داده و تمام الگوهای رفتاری بشر را از هر نقطه عالم، درون شرق یـا غرب، شمال یـا جنوب زمـین استخراج کرده و برای تمامـی سرمشق‌های رفتاری الگو ارائه مـی‌کنند. کافی هست واژه سبک زندگی را درون فضای مجازی جستجوکنید، آنگاه خواهید دید کـه در کمتر از یک دقیقه بالغ بر 17 مـیلیـارد رکورد بـه شما خواهد داد و اگر چهار زبان دیگر، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و روسی را بیـافزایید و سه دقیقه تأمل کنید، بالغ بر 70 مـیلیـارد رکورد مـی‌دهد. اگر سوژه‌های اینـها را رصد و دسته‌بندی کنید، رقم6000 بـه دست خواهد آمد.

یک نمونـه بسیـار سطحی این هست که وقتی راه مـی‌روید، معمولاً پای راست نسبت بـه پای چپ روی یک خط دیگر حرکت مـی‌کند، بـه تعبیری اگر دو خط زیر پای راست و چپ رسم کنید دو خط تقریباً موازی خواهند شد و منطبق بر هم نیستند، اما مدلی کـه امروز به منظور نحوه راه رفتن درون شبکه‌های ‌ای بـه عنوان یک الگو بـه شما آموزش مـی‌دهند، این هست که راه رفتن حتما در یک خط باشد نـه درون دو خط؛ یعنی پای راست حتما دقیقاً جای پای چپ قرار گیرد.اگر خانم‌ها این‌گونـه راه بروند، اندامشان بیشتر نشان داده خواهد شد و این، یعنی جنبه‌های درون جامعه برجسته مـی‌شود.

ماه رمضان امسال فیلمـی بـه نام مادرانـه نمایش داده شد کـه نحوه یقه و سرآستین و دکمـه بستن نقش اول این فیلم درون روزهای اول ودوم با روزهای آخر کاملاً متفاوت بود. اگر شبکه‌های ‌ای را دیده باشید متوجه مـی‌شوید کـه نحوه بستن دکمـه و یقه و سرآستین این فرد درون روزهای اول و دوم کاملاً شبیـه شبکه‌های ‌ای بود.

بسیـاری از تبلیغاتی کـه در جامعه ما بـه صورت محیطی و حتی رسانـه‌ای و مطبوعاتی شکل مـی‌گیرد کاملاً متأثر از سبک‌های زندگی و زیستن دیگران هست که پیش روی ما مخصوصاً از طریق ‌ها گذاشته‌اند. سوژه‌های سبک زندگی خیلی زیـاد است. پوشش، مد، آرایش، تغذیـه، خوراکی‌ها، آشامـیدنی‌ها، تفریح و گردش، اوقات فراغت، تندرستی، الگوی مصرف، معماری و دکوراسیون و حتی نحوه راه رفتن یـا لباس پوشیدن، انمونـه‌های اندکی از مقوله‌ها و موضوعات سبک زندگی هست و درون این زمـینـه، مباحث بسیـار فراوان و گسترده‌ای وجود دارد.

جهان غرب مبدع بسیـار مـهمـی هست و حقیقت بسیـار مـهم و تا حدی تلخ، این هست که جهان غرب امروز به منظور تک تک رفتارهای انسان‌ها چه شرقی و چه غربی و حتی مسلمان و شیعه، با هر تفکر و بینش و ارزشی کـه باشد الگوی رفتاری ارائه مـی‌کند. اما آن الگوی رفتاری، کاملاً باردار هست و بار یک فرهنگ، بینش، نگرش و یک ارزش را درون خود حمل مـی کند. بـه تعبیری، اقتصاد با تمام مدل‌هایش، سیـاست با تمام مدل‌های متنوعش و دیگر پدیده‌ها و شئون انسانی با تمام ابعاد و شئونش حامل یک فرهنگ، بینش، نگرش و یک ارزش است. هرآنچه از جهان بیرون بـه سمت جهان اسلام، بـه ویژه ایران اسلامـی مـی‌آید آبستن یک فرهنگ و ارزش و بینش است. اینگونـه نیست کـه یک خودکار، یک کراوات، یک شیشـه و یک نحوه راه رفتن، خنثی و بی‌طرف باشد. تمام آن چیزی کـه از جهان بیرون بـه سمت ما مـی آید شامل یک سری مفاهیم و مضامـین مختلف فرهنگی و ارزشی است.

سبک زندگی اجتماعی درون جامعه

سبک زندگی، امروزه حوزه‌ها و محدوده‌های وسیعی را درون نوردیده است. نمونـه‌های آن عبارتند از:

1. سبک زندگی روستایی یـا شـهری؛ یکی از محدوده‌های سبک زندگی است. روستائیـان بـه گونـه‌ای زندگی مـی‌کنند و شـهرنشین‌ها بـه گونـه‌ای دیگر؛
2. سبک زندگی بالاشـهری و پایین‌شـهری؛ بالاشـهری‌ها بـه گونـه‌ای کاملاً متفاوت نسبت بـه پایین‌شـهری‌ها زندگی مـی‌کنند؛
3. سبک زندگی سنتی و سبک زندگی مدرن و امروزی؛
4. سبک زندگی فردمحور و سبک زندگی جمع‌محور؛ انسانی کـه فردگراست بـه گونـه خاصی زندگی مـی‌کند کـه کاملاً متفاوت با یک انسان جمع‌گراست؛
5. سبک زندگی مرفهان و فقرا؛ یک فقیر بـه سبک خاصی زندگی خود را اداره مـی‌کند، اما یک فرد مرفه اعم از اینکه با درد باشد یـا بی‌درد بـه گونـه‌ای دیگر زندگی مـی‌کند؛
6. سبک زندگی قوم‌گرایـانـه؛ آنـهایی کـه تابع قومـیت هستند بـه گونـه‌ای خاص زندگی مـی‌کنند و آنـها کـه قوم‌گرا نیستند بـه گونـه‌ای دیگر؛
7. سبک زندگی ریسک‌پذیر و غیر ریسک‌پذیر؛ سبک زندگی انسان‌هایی کـه به شدت محتاطند خیلی با سبک زندگی انسان‌های ریسک‌پذیر فرق مـی‌کند؛
8. سبک زندگی مـهاجران؛ اگر شما درون شـهری مـهاجر باشید با سبک خاصی زندگی مـی‌کنید کـه نسبت بـه بومـی‌های آن شـهر متفاوت است؛
9. سبک زندگی پلیسی، طبقاتی، بسیجی و ... .

در یک نگاه کلان مـی‌توان گفت سبک زندگی‌ها بـه صورت کلی درون دو محدوده کلان مـی‌گنجد:

الف) سبک زندگی مؤمنانـه و دیندارانـه
ب) سبک زندگی غیر مؤمنانـه و غیر دیندارانـه.

نحوه زیستن دیندارانـه دقیقاً همان هست که مولا علی (ع) درون خطبة متقین بیـان مـی‌کنند. یک مؤمن حتما این‌گونـه زندگی کند.

حال زمان آن هست که وارد حریم آخرین نامـه هدایت الهی، یعنی قرآن کریم شویم. اگر بیـان شد کـه سبک زندگی، یعنی ارائه الگوهای رفتاری، ارائه الگوهای نحوه زیستن، با این تعبیر و با این نگاه وارد حریم این کتاب نورانی شویم.قرآن کریم با بهترین وجه ممکن، الگوهای رفتاری را پیش روی انسان‌ها که تا قیـام قیـامت قرار داده است. با این نگاه، قرآن حقیقتاً بیـان کننده بهترین و به تعبیر خودش زیباترین الگوهای رفتاری و نحوه زیستن درون این جهان است.

با نگاه ظریف، لطیف و عمـیق قرآنی،الگوی کفر و کافرانـه زیستن یک الگو مـی‌خواهد کـه قرآن الگوی آن را تعریف مـی‌کند. بـه تعبیری، قرآن هم خوبی‌ها را مـی‌گوید هم بدی‌ها را؛ بـه تعبیری دیگر، قرآن هم دوست‌شناسی نشان مـی‌دهد و هم دشمن‌شناسی.

ابن سینا درون نمط چهارم اشارات، درون باب وجودشناسی مـی فرمایند: «معرفة الخیر واجب لیُجذب فأیضاً معرفه الشر واجب لیحذر». اگر آدمـیان دو بال جاذبه و عه دارند حتما بدانند خوبی‌ها چیست که تا آن را جذب کنند و در جهت دفع حتما بدانند بدی‌ها و زشتی‌ها و پلیدی‌ها چیست که تا آنـها را از خود دور کنند.ی کـه حقیقتاً این دو را نمـی‌شناسد، بسیـار اتفاق مـی‌افتد کـه به جای جذب خوبی‌ها، بدی را جذب مـی‌کند و به جای دفع بدی‌ها و کجی‌ها و ناهنجاری‌ها احیـاناً یک خوبی را از خود دفع مـی‌کند؛ یعنی درون انطباق مشکل پیدا مـی‌کند. قرآن، هم مدل زندگی کافرانـه و ناپسند را ارائه مـی‌دهد و هم الگویی به منظور داشتن زندگی مؤمنانـه و دین دارانـه ارائه مـی‌کند. دو آیـه کـه بسیـار شبیـه هم هستند، عبارتند از:

1. الگوی کفر:«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ»(تحریم / 10)
قرآن به منظور زندگی کفر آمـیز یک ضرب المثل، یعنی یک الگوی رفتاری و کاربردی و نـه یک نظریـه‌پردازی انتزاعی ذهنی خشک مـی‌آورد. خداوند بـه عنوان یک مدل به منظور کافرانـه زیستن بـه دو زن تمسک مـی‌کند و ضرب‌المثل ارائه مـی‌دهد؛ دو زنی کـه به تعبیر قرآن تحت عبدین من عبادنا زندگی مـی‌کنند.علامـه طباطبایی (ره) درون تفسیر گران‌سنگ المـیزان مـی‌فرمایند: اینجا چون نگاه منفی بـه این دو زن است، آیـه فرموده «تحت عبدین»، اما درون جانب الگوی خیرات و زیبایی‌ها کـه آنجا هم الگویی از جنس زن ارائه مـی‌کند، دقیقاً با همان وزن مـی‌فرماید:

«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ». (تحريم11)

حالا بـه یک بانوی دیگر اشاره دارد کـه به عنوان الگوی ایمانی و در جانب الگو بودن برجسته و چشم‌گیر هست و بـه یکی از ویژگی‌های ایشان اشاره مـی‌کند.در اینجا دیگر تحت عبد نیست؛ چون نـه تحت هست و نـه عبدی، ولی بلافاصله بـه یک آرزوی او اشاره مـی‌کند و این آرزوی بسیـار جالبی هست و ایکاش آرزوی ما مسلمان‌ها باشد. قرآن کریم اشاره مـی‌کند کـه خواست قلبی و درونی و حقیقی‌اش، یعنی یک باور و ارزش کـه در ذهن این بانو شکل گرفته این بود کـه خدایـا من مـی‌خواهم درون بهشت باشم، اما خواهان آنم کـه خانـه‌ام درون بهشت کنار تو باشد. من بهشت با تو و کنار تو را مـی خواهم.

مقایسه‌ای کـه اینجا است، مربوط بـه آسیـه همسر فرعون است، اما مقام جلیل‌القدر سید‌الشـهدا چگونـه است؟ مـی‌دانیم کـه آیـات آخر سوره فجر مربوط بـه سید‌الشـهداء است؛ آنجا کـه فرمود:«يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ... فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏». (فجر / 30)

تفاسیر دقیق‌النظر، مخصوصاً تفسیر شریف المـیزان مـیان این دو آیـه مقایسه‌ای کرده و مـیان این دو خواست، قیـاسی داشته است. آسیـه فرمود خانـه‌ای درون بهشت مـی‌خواهم و اینجا فرمود: «جنتی». مـیان جنتی و این جنت یک تفاوت بیّن و آشکار، اما فوق‌العاده دقیق هست و آن اینکه آسیـه مـی‌گوید: خدایـا من خواست اولم بهشت است، اما بهشت با تو، اما نفس مطمئنـه زبانش بسیـار عالی‌تر و بیـانش بسیـار متعالی‌تر است. او نمـی‌گوید من مـی‌خواهم بهشت بروم، اما درون بهشت کنار تو باشم؛ او مـی‌گوید بهشت من این هست که کنار تو باشم، هر جا کـه باشم. بعد گاهی مـی‌گوییم من درون بهشت باشم، اما درون بهشت کنار تو باشم، خانـه‌ام، غرفه‌ام، کاخم نزدیک تو باشد، اما گاه مـی‌گوییم خدایـا بهشتم با تو بودن است، هرجا کـه باشد ولو اینکه درون دوزخ باشد. این فرموده کاملاً با فرموده آسیـه بـه لحاظ عمق متفاوت هست و پیداست کـه فرق عظیمـی مـیان مقام سالار شـهیدان و آسیـه همسر فرعون وجود دارد.

2. الگوی انفاق:«وَ يُطْعِمُونَ‏ الطَّعامَ‏ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ الله». (انسان8)

 یعنی اطعام و انفاق فقط بـه قصد قربت و بدون سر سوزن شائبه غیر الهی و آسمانی، یک مدل است. انفاق درون قرآن از قله‌هاست و شرایطی دارد کـه مـهم‌ترین شرط آن، این هست که بدون توقع و بدون آزار باشد و به رخ نکشد.

3. الگوی تجارت:«رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ». (نور / 37)

قرآن، نافی تجارت وب و کار نیست، اما تجارت را با روح همراه کرده است، روح تجارت چیست؟ ذکر الله و یـاد حق، عشق بـه او و بودن با او. اینـها الگوهای مختلفی درون قرآن هست که با وضوح تمام بیـان شده است، اما درون مـیان الگوها بـه دو الگو بـه صورت خاص پرداخته است. یک الگویی درون باب حضرت ابراهیم (ع) کـه واژه اُسوه بـه کار رفته است، اما بـه گمانم با پسوند حسنـه همراه نیست. درون این لحظه بـه واژه اُسوه بـه معنی الگومـی‌رسیم. الگوی جامع نسبت بـه تمام رفتارهایی کـه انسان‌ها ممکن هست داشته باشند، با یک تعبیر بسیـار زیبا «اُسوة حسنة» است. قرآن کریم مـی‌فرماید: «لَقَدْ كانَ‏ لَكُمْ‏ في‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً». (احزاب / 21)

در رسول الله (ص) اُسوه زیبایی وجود دارد، البته با دو شرط:ی کـه در او امـید بـه لقاء حق درون قیـامت باشد و اهل یـاد کثیر خدا باشد.

نکته اول:در این آیـه تعبیر کان وجود دارد: مفسران فرموده‌اند: کان واژه‌ای هست دال بر استمرار و دوام، یعنی الگوهای رفتاری کـه نبی خاتم، حضرت ختمـی مرتبت، محمد مصطفی (ص) ارائه نموده‌اند، الگوهای پایدار هست و این مـهم‌ترین ویژگی سبک زندگی بود. سبک زندگی بـه تعبیر امروزی یعنی الگوهای رفتاری پایدار. پیـامبر (ص) هر گونـه رفتار کرد، الگوست و این الگو که تا قیـام قیـامت مـی‌تواند به منظور مسلمانان و جمـیع بشریت الگوی ثابت و زنده و پابرجایی باشد.

نکته دوم: از این آیـه بـه دست مـی‌آید کـه هرگاه درون یک جامعه، حکومت دینی نظیر صدر اسلام شکل گرفت،باید به منظور رفتار و کردار و فعالیت‌های مردمان آن جامعه الگو ارائه کرد؛ الگوی زنده کـه انسان‌ها ببینند و عمل کنند. فقط بـه صرف گفتن نباشد، فقط بـه صرف شعار و تبلیغات و آگهی‌های فراوان و انباشته نباشد. حتما انسان‌ها ببینند کـه این‌گونـه حتما نشست، این‌گونـه حتما خورد، این‌گونـه حتما اوقات فراغت را گذراند، این‌گونـه حتما دینداری کرد و این‌گونـه حتما تفکر کرد و تذکر داد و این‌گونـه حتما مؤمنانـه زیست و پیـامبر تمامـی رفتارهایش الگوی ثابت و پایدار بود.

پس درون یک جامعه حتما الگوهای رفتاری ارائه کرد. مثلاً امروزه نظام اسلامـی حتما برای تمام شئون بشری الگو ارائه کند؛ همان‌گونـه کـه غربی‌ها سعی دارند از طریق رسانـه‌های جمعی الگوها را بـه خورد انسان‌ها درون جهان بدهند. که تا جایی کـه ممکن هست ، برادر، فرزند، و پسر شما درون اتاق خوابش از طریق یک جعبه جادویی الگوها را ببیند و برای او جذاب باشد یـا جذاب بشود و تصمـیم بگیرد بـه آنـها عمل کند. این تصمـیم، یعنی سرآغاز جدایی او از شما. این تصمـیم، یعنی سرآغاز دعوای او با شما و دعوای شما با او و این تصمـیم، یعنی سرآغاز یک انحراف و انشاءالله کـه زاویـه‌این انحراف‌هاوسیع نباشد یـا نشود.

نکته سوم:در این آیـه سه بار واژه «الله» تکرار شد: «رسول الله، یرجوا الله، ذکر الله». واژه رسول مشعر بـه علیت است؛ یعنی یک واژه علم و ساده نیست، بلکه یک واژه معنادار هست و یک حیثیت درون آن لحاظ شده است. مراد از حیثیت، این هست که مفاد آیـه درون یک نگاه کلان این هست که هر مـی‌خواهد بـه سوی الله بیـاید حتما با یک سلسله الگوها این مسیر را طی کند. پیـامبر الگوی این مسیر است؛ چون او فرستاده الله است. اگر مـی‌گوید رسول، یعنی فرستاده من الگوست و رفتارها و کردارها و خلق و صفاتش سرمشقی هست برای هر کـه بخواهد بـه سمت من بیـاید.

به تعبیری، درون قرآن دو واژه بـه معنای مسیر و طریق آمده است: یکی واژه سبیل کـه در قرآن متعدد بـه صورت جمع آمده است. مثلاً «الذین جاهدوا فینا لهدینـهم سبلنا» اما درون قرآن واژه دیگری هست که ناظر بـه طریق و راه هست و آن، واژه صراط است، اما درون قرآن همـیشـه مفرد آمده هست و «صُرُط» نداریم. الگوی رفتاری نبی خاتم (ص) صراط هست که تمام سبیل‌های نورانی، درون این صراط جمعند. یک الگوی رفتاری جامع، شامل، دربرگیرنده و همـه جانبه؛ بعد هربخواهد بـه سمت خدا برود این یک الگوی رفتاری جامع هست و هر بـه این الگو تأسی کند مسیرش بـه سمت الله باز خواهد شد.

نکته دیگری کـه در این آیـه وجود دارد این هست که پسوند حسنـه، بیـانگر حقیقتی زیبا و جالب است؛ چراکه خود واژه حسنـه بـه معنای زیبا و نیکوست. درون قرآن واژه خیر داریم کـه به معنای بهترین است.اما واژه حُسن بـه معنی زیبایی است، نـه بهترین.در قرآن نیز نفرمود بهترین الگوها، بلکه فرمود الگوی زیبا. قرآن، کتابی زیبا و کتاب زیبایی‌ها است. نیم نگاهی بـه زیبایی‌های قرآن داشته باشیم.

قرآن مـی‌گوید این جهان، زیباترین جهان است: «الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ». (سجده / 7)

قرآن مـی‌فرماید ما بـه شما زیباترین روزی‌ها را دادیم: «قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً». (طلاق / 11)

قرآن مـی‌فرماید ما انسان‌ها را درون زیباترین وجه،صورت‌بندی و خلق کردیم: «فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ».(غافر / 64)

قرآن مـی‌فرماید با دیگران زیبا سخن بگویید: «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً». (بقره / 83)

قرآن مـی‌فرماید دین اسلام زیباترین دین‌هاست: «وَ مَنْ أَحْسَنُ ديناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ».(نساء / 125)

قرآن مـی‌فرماید ما انسان‌ها را مـی‌آزماییم که تا ببینیم چهی زیباترین کارها را انجام مـی‌دهد؛ نمـی‌گوید بهترین کارها، بلکه مـی‌فرماید زیباترین کارها: «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً». (هود/ 7)

قرآن مـی‌گوید من کتابی درون اوج زیبایی و حسنـهستم: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ». (زمر / 23)

اما درون مـیان زیبایی‌های قرآن، یک زیبایی مستثنا و ممتاز هست و آن زیبایی الگو بودن رسول خاتم (ص) است. آیـه دیگری درون قرآن مـی‌فرماید: «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظيمٍ» (قلم / 4) عظیم از اسماء و صفات حق هست و احدی از خلایق نمـی‌تواند صفات حق را یدک بکشد مگر بـه اذن خدا. اگر خداوند بـه خود و نبی خاتم (ص) پسوند عظیم را افاضه فرمود، دلیلش این هست که خودش نبی خاتم را تعلیم فرمود. بر اساس احادیث مختلف، مربی و معلم مستقیم نبی خاتم (ص) خداوند متعال است؛ خداوندی کـه به دنیـا با این عظمتش مـی‌فرماید:«مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ» (نساء / 77)به خلق نبی خاتم مـی‌فرماید «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظيمٍ»، یعنی کل دنیـا بـه گرد خلق نبی خاتم (ص) نمـی‌رسد. کل دنیـا یک سمت و خلق نبی خاتم (ص) سمتی دیگر. با هزاران افزوده‌ها، اگر جهان نزد خدا قلیل و خلق نبی اکرم نزد او عظیم است، پیداست بین این دو، سنجشی نابرابر محقق است.

سبک زندگی نبی خاتم (ص)

سبک زندگی نبی خاتم را درون پنج مقیـاس مـی‌توان دسته‌بندی کرد: 1. فردی؛ 2. خانوادگی؛ 3. سیـاسی و اجتماعی؛ 4. اقتصادی؛ 5. بین‌الملل. نبی خاتم اسلام (ص) درون تمامـی مقیـاس‌های پنج گانـه، یعنی درون تمامـی شئون بشری سبک‌ها و الگوهای رفتاری جاوید و ماندگاری را ارائه داده هست که از خلال آیـات و از احادیث مـی‌توان آنـها را استخراج کرد وبه چند نمونـه اشاره خواهم کرد:

1. تعادل درون زندگی:زندگی رسول اکرم (ص) متعادل بود. علی (ع) فرمود: «وسیرته قصد»؛ پیـامبر (ص) درون زندگی‌اش متعادل بود و نیز فرمود: «کان رسول الله معتدل الأمر». امت او هم امت متعادل هست و حتما باشد. «كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً». (بقره / 143)

2. ساده زیستی: پیـامبر همانند پادشاهان و سلاطین زندگی نمـی‌د. امام صادق (ع) فرمودند: «کان رسول الله خفیف المعونة».سفارش نبی خاتم (ص) این بود کـه بسیـار پرتلاش باشید که تا ثروتمند شوید، اما درون جانب خرج کم خرج باشید. ساده زیستی درون جانب مصرف هست نـه درون جانب تولید.

3. اهل تفکر و اندیشـه بودن: علی (ع) فرمود:«کان رسول الله دائم الفکرة ولایتکلم فی غیر حاجة» رسول خدا دائماً درحال تفکر درون صنع الهی و آثار رحمت آسمانی بودند و فقط بـه هنگام نیـاز و به قدر حاجت سخن مـی‌گفتند.

4. عزتمند بودن: او خواهان عزتمندی مسلمان‌ها بود و خودش دارای عزت سرآمدی بود. چنان‌که قرآن فرمود «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ» (منافقون / 8) او پیـام آور عزت خود و جامعه اسلامـی بود؛ مدرسه نبوی مدرسه عزت است.

5. اهل رفق و مدارا بودن: علی (ع) فرمود «كَانَ دَائِمَ الْبِشْرِ سَهْلَ‏ الْخُلُقِ‏ لَيِّنَ‏ الْجَانِبِ‏ لَيْسَ بِفَظٍّ وَ لَا غَلِيظ». ایشان همـیشـه خنده‌رو و گشاده رو بود ما چطور؟ پیـامبر (ص) خوش اخلاق بود، نرم خو بود، خشن و تند و فلفلی مزاج و درشت خو نبود. قرآن هم بـه این امر شـهادت داد و فرمود «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم‏» (آل عمران / 159)

الگوهای رفتاری، یعنی مـی‌توانیم خودمان را با آن بزرگوار درون رفتار‌های متناسب و مختلف بسنجیم و فاصله خود را که تا او و جایگاه خود را بـه دست آوریم. نبی خاتم، اهل تکریم بـه انسان‌ها و اهتمام بـه امور مستضعفان جامعه و جهان بود. نبی خاتم اسلام (ص) پیوند دهنده دل‌ها، خواهان اخوت مسلمـین و جهان اسلام بودند. پیـامبر اکرم (ص) کارهای شخصی خودش را خود انجام مـی‌داد و به نوکرانش واگذار نمـی‌کرد. کفش خود را خودش مـی‌پوشید و جفت مـی‌کرد. نیـاز‌های خودش را بدون شرم و ‌حیـا خودش درون بازار تهیـه مـی‌کرد. نبی خاتم (ص) با بردگان هم‌غذا مـی‌شد وموقعیت خود را بالاتر از آنـها نمـی‌دانست. نبی اکرم (ص) با فقرا دست مـی‌داد و دست خود را قبل از دست آنـها نمـی‌کشید. اگر چیزی بهپیـامبر اکرم (ص) تعارف مـی‌د با کمال بشاشت و گشاده‌رویی پذیرا بود و مـی‌گرفت ولو اینکه خرمای پوسیده‌ای را بـه او هدیـه مـی‌د. نبی اکرم (ص) همـیشـه حزنی عمـیق داشت، اما تبسمـی زیبا بر لبانش حاکم بود. نبی اکرم بسیـار با سخاوت و بخشنده بود. نبی اکرم،خود را هنگام بیرون رفتن درون آیینـه مـی‌دید واگر آیینـه‌ای نبود بـه آب زلال نگاه مـی‌کرد و خود را مـی‌آراست. درون حدیث داریم کـه نیمـی از درآمد ایشان فقط خرج عطریـات مـی‌شد، خود را خوش بو مـی‌کرد. نبی خاتم اسلام درون برابر هیچ حاجتی و دست دراز این و آن، نـه نمـی‌گفت. ایشان دستانش و خلقش قرآنی بود. قرآن درون باب قرآن مـی فرماید «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ» (اسراء / 82) اما همـین کتاب آسمانی درون باب شخص شخیص پیـامبر اسلام مـی فرماید «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ».(انبیـاء / 107) قرآن به منظور مؤمنین رحمت هست و نبی خاتم به منظور عالمـینرحمت است.

....................
پایـان پیـام/ 167




[ع سراستین]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 23:19:00 +0000



ع سراستین

دسته مذهبی - zarsam.com

تهران، ع سراستین مـیدان آزادی، خیـابان محمد علی جناح، بلوار صالحی، نرسیده بـه مـیدان سماء، پلاک 105 ساختمان زرسام هنر- طبقه اول

تلفن فروش :

021-66006550

خدمات بعد از فروش :

021-88550820

همراه: ع سراستین 09104977600

cs@zarsam.com

. ع سراستین . ع سراستین




[ع سراستین]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 10 Jul 2018 06:41:00 +0000



ع سراستین

لباس اقوام ایرانی و فرهنگ پوشش | هنر اسلامـی

بارها شده وقتی بـه منطقه ای سفر مـی کنیم درون غرفه های مربوط بـه جاذبه های گردشگری آن منطقه لباس هایی مـی بینیم کـه مـی توان با آن عکسی بـه یـادگار انداخت. ع سراستین همـین حالا هم بسیـاری هستند کـه در آلبوم عهایشان تن پوش رنگارنگی از مقصد خود بـه تن دارند که تا یـادگاری باشد از خاطرات خوش سفر و البته فرهنگی کـه حالا سنجاق بـه آلبوم عها شده است.
لباس اقوام ایرانی بـه تنـهایی مـی تواند جاذبه ای به منظور گردشگری باشد. ع سراستین لباس هایی کـه هر کدام حکایت خود را دارند و برخی شان هم آرام آرام فراموش مـی شوند و جایشان را بـه زمختی جین مـی دهند. این روزها کـه حرف از گردشگری خلاق درون مـیان هست خوب هست یکی از مـهم ترین اهرم های رسیدن بـه آن هم احیـا شود. درون این گونـه، ع سراستین گردشگران درون قامت شـهروند بـه کشورها مـی روند و قصدشان زندگی با مردمان آن منطقه به منظور آشنایی با فرهنگ و رسومشان است. این گونـه درون حالی بسیـار مورد توجه قرار گرفته هست که ایران از جاذبه های اینچنینی روز بـه روز دورتر مـی شود. اگر شما درون بازار های قزوین و کاشان و شیراز قدم بزنید اثری از لباس های رنگین این منطقه درون پوشش مردم نمـی بینید و این هشداری به منظور آینده گردشگری ایران است.

ترکمن؛ لباسی بـه رنگ یـاقوت ترکمن های مانـه و سملقان هم جزئی از خراسان شمالی اند، اما آنـها شاید از معدود قوم های ایرانی هستند کـه هنوز با همان شکل و شمایل سابق لباس مـی پوشند. پوشش بانوان و مردان ترکمن خراسان شمالی با استفاده از ابریشم و پشم ان تهیـه مـی شود و بیشتر شامل چاوک، کولته، چلپی و یلک است.
چاوک، لباسی شبیـه مانتوهای امروزی هست که پارچه آن از ابریشم قرمز رنگ و آستر زیر پارچه نیز درون حاشیـه ها و سرآستین ها سوزن دوزی دارد. چلپی، زیباترین لباس سوزن دوزی ترکمن و از جنس ابریشم هست که با داشتن تنوع و ظرافت خاصی درون مراسم ازدواج بـه عروس مـی پوشانند. یلک هم تنـها لباسی هست که با زیورآلات و سکه تزئین مـی شود و بر سر مـی اندازند و جنس آن نیز از ابریشم است.
«دون» نام لباس محلی مردان ترکمن هست که جنس آن ابریشم قرمز تیره و با راه راه مشکی بوده و نوع سوزن دوزی آن، قیطان دوزی هست که با عرض دو سانت و به رنگ مشکی و قرمز درون کناره ها و سرآستین لباس دوخته مـی شود.خراسان شمالی؛ درون جستجوی البسه قدیم لباس های محلی مردم خراسان شمالی با داشتن تنوع چشمگیر رنگ و طرح، علاوه بر این کـه پوشش اسلامـی و کاملی به منظور زنان و مردان است، چون بیشتر برگرفته از زیبایی های طبیعت و رنگ های شاد فصل بهار هستند، سبب آرامش روحی و روانی استفاده کنندگان هم مـی شود. البسه زنان و ان کرمانج این استان غالبا شامل پنج قسمت یـاشار یـا اغلب (چارقد)، کراس (بلوز)، شیلوار (دامن)، جلیقه و شلیته است.
مردان کرمانج لباسشان شامل عرق چین کـه لاو، لچگ و... هست که همانند پوشاک بانوان دارای رنگ های شاد و برگرفته از طبیعت است. هرچند بسختی مـی توان درون شـهرهای این استان چنین پوششی را دید، اما هستند خانوارهایی کـه هنوز لباس برایشان اهمـیت سابق را دارد، بنابراین اگر گذارتان بـه این منطقه از ایران افتاد کار سختی به منظور یـافتن چنین لباس هایی درون این منطقه نخواهید داشت.همدان؛ «سرکی» بـه سر «آجیده» بـه پا لباس اهالی همدان از سرپوش گرفته که تا کفش مـیان مردان و زنان چندان تفاوتی ندارد. بافت پارچه و کفش ها بخصوص گیوه پیش از ورود اجناس خارجی یـا کارخانـه ای آن درون روستاها و آبادی های این استان متداول است. ناگفته نماند گیوه های ملایر کـه به آن «آجیده» مـی گویند شـهرت بسیـاری درون این منطقه دارد. پوشاک زنان این منطقه هم شامل چارقد، تن پوش و پاپوش است. درون مناطق شین این استان مثل تویسرکان و اسدآباد چارقد را «سرکی» مـی گویند و از جنس متقال، نجمـه، اطلسی و ابریشم تهیـه مـی کنند. از روبند امروزه کمتر استفاده مـی شود، اما درون گذشته بسیـار متداول بوده است. تن پوش دیگر زنان این منطقه تومبال یـا «پاتول» هست که زنان آن را زیر دامن های چین دار کوتاهی کـه به آن «شوال قری» یـا «قرقره تومبان» گفته مـی شود، مـی پوشند.کردستان؛ لباسی همرنگ با طبیعت کردها طی قرن های متمادی با لباس محلی خود پیوند عاطفی، عقیدتی و سنتی شدیدی برقرار کرده اند و علاقه زیـادی بـه حفظ و نگهداری لباس سنتی خود کـه نشانگر هویت فرهنگی آنـهاست، دارند. لباس و پوشاک کردها از تنوع و غنای فوق العاده ای هم برخوردار است.
یکی از ویژگی های لباس کردی این هست که هرگز یکرنگ و تیره نیست، بلکه همـیشـه با ترکیب رنگ های مختلف، چشم ها را بـه خود جلب مـی کند و انسان را بـه این باور مـی رساند کـه تمام عناصر طبیعت و محیط پیرامون ازجمله مرغزارهای سرسبز، گل های رنگارنگ، سپیدی برف ها، آسمان صاف و آبی، سیلاب های خروشان درون این تنوع رنگ تأثیر مـهمـی داشته اند.
هرچند پوشاک نواحی مختلف کردستان مانند اورامان ، سقز، بانـه ، گروس ، سنندج ، مریوان و... متفاوت هست ، اما از نظر پوشش کامل بدن ، همـه با هم یکسان هست .فارس؛ لباسی کـه مـی تواند برند باشد لباس های محلی استان فارس از زیباترین جاذبه های فرهنگی سراسر ایران است. یک نمونـه از لباس های محلی و سنتی مردم استان فارس لباس عشایر است. لباسی کـه شاید به منظور گردشگری ایران همچون یک برند معروف ظرفیت تبلیغ داشته باشد. هنوز هم مـیان عها و تصاویر سیـاحان خارجی درون ایران مـی توان لباس های عشایر را یـافت و همـین موضوع نشان مـی دهد لباس ها چقدر مـی توانند درون وجهه و بازتاب فرهنگ ایران موثر باشند. پوشاک زنان عشایر شامل کلاهک، آرخالق، تنبان، پاپوش، روسری، پیراهن، دامن(قر) هست که بیشتر درون رنگ های بسیـار شاد و متنوع و الهام گرفته از طبیعت تهیـه مـی شود. پوشاک مردان عشایر نیز شامل کلاه، پیراهن، آرخالق، شال کمر، چقه و کپنک است. لباس عروس ها درون جنوب فارس توسط زنان هنرمند شـهر اوز تهیـه مـی شود؛ کاری کـه به نام خوس بافی مـی خوانند و رونق خوبی دارد.کهگیلویـه و بویراحمد؛ جلوه گری رنگ درون زاگرس لباس محلی زنان کهگیلویـه و بویراحمد، جلوه گری رنگ ها بر دامنـه زاگرس است. پوششی سرشار از رنگ ها و پارچه های زیبا کـه شمایل شگفتی بـه زنان این استان بخشیده است. جالب این کـه پایبندی بـه استفاده از لباس محلی حتی مـیان زنان شـهرنشین این استان علاوه بر زنان روستایی و عشایری دیده مـی شود و با قدم زدن درون خیـابان های شـهرهای این استان مانند یـاسوج، سی سخت، گچساران و... این موضوع بخوبی مشاهده مـی شود. درون پایین لباس های زنان بویراحمدی شیـار های بسیـار زیبا و قیمتی دوخته مـی شود کـه این درون زمان هخاان نیز رایج بوده است. لباس زنان از گران ترین پارچه ها تهیـه و به صورت بسیـار زیبا طراحی شده است.گیلان؛ آوازه جهانی به منظور لباس گیلانی لباس محلی گیلان از زیباترین لباس های ایرانی است. آنقدر کـه آوازه اش جهانی شده و به بازی های المپیک هم رسیده است. درون این مـیان لباس زنان گیلک خوش رنگ و نگار هست و دل هر گردشگری را مـی برد. لباس زنان روستایی گیلان با طرح های شاد و پرنقش و نگار قاسم آبادی، دیلمانی، تالشی و دامن های بلند چین دار قدمتی ۴۰۰۰ ساله دارد. روسری و سربند (لچک) پیراهن یـا جمـه، جلیقه کت، الجاقبا، دامن، شلیته، شلوار و چادر کمر از بخش های اصلی لباس محلی زنان گیلان است. «الجاقبا» پوشش دوخته شده ای از مخمل یـا پارچه چادر شب هست که پوشش زنان درون کوهستان های شرقی و قاسم آباد بوده است.
چادر کمر، پوششی هست که بانوان گیلانی آن را بـه کمر مـی بندند. بانوان ساکن جلگه بـه آن «کمردبد» مـی گویند همچنین درون گویش محلی بـه چادرشب «چارشو» گفته مـی شود و رنگ اصلی زمـینـه آن معمولا قرمز است.لباس اقوام بـه تن سیـاستمدارن لباس ها جزوی مـهم از فرهنگ مردمند، همـین نکته هاست کـه بسیـاری از سیـاستمداران به منظور نشان حسن نیت خود بـه مردمان مقصد سفرشان، لباس آنـها را بـه تن مـی کنند. محمود احمدی ن ژاد درون این مـیان رکورد دار بود. او درون سفرهای استانی اش بـه مناطق مختلف ایران لباس اقوام ایرانی را بـه تن مـی کرد و حتی این کار را درون حد یک کار تشریفاتی محسوب نمـی کرد و گاه با همان لباس بـه ایراد سخنرانی مـی پرداخت. رئیس جمـهور سابق کشورمان درون سفرهای خارجی اش هم بـه این گونـه عمل مـی کرد و البته از نظر فرهنگی باعث نزدیکی دو کشور مـی شد. شاید او را درون لباس مردمان تاجیکستان و البته لباس اقوام آفریقایی را بـه یـاد بیـاورید. البته سایر سیـاستمداران نیز از این قاعده کم و بیش مستثنا نیستند از جمله غلامعلی حداد عادل درون سفری کـه به ترکمن صحرا داشت، لباس اقوام آن خطه را بـه تن کرد.سمنان؛ ساده مثل زندگی این کـه نوع لباس هر قوم را جغرافیـای محل زندگی و نیـازهای آن قوم تعیین مـی کند دلیلی هست بر سادگی و زیبایی لباس اهالی سمنان، هر چند درون این منطقه دیگر نمـی توان براحتی لباس های اصیل را دید، اما شاید بتوان رد چنین گنجینـه هایی را درون روستاهای سمنان پیدا کرد. لباس هایی کـه برای مردان شامل کت چُقا، شلوار کمری و گیوه هست و به منظور زنان شامل چارقد، پیراهن کمر چین دار، شلیته، تنبان، جلیقه، اُرسی، چادر محلی و پاپوش زنانـه کـه بسته بـه فصل گرم یـا سرد متفاوت هست .قزوین؛ پاپوش زنان کلاه مردان در پوشش مردمان قزوین، کلاه نقشی اساسی دارد. این را مـی توان هنوز بـه چشم دید. کلاه یکی از موارد تمایز طبقاتی مردان قزوینی است. استفاده از کلاه درون گذشته هم بین مردان بسیـار مرسوم بوده و هر شخص بـه فراخور شغل و شرایط اقتصادی از کلاهی ویژه استفاده مـی کرده است. پیراهن های این منطقه معمولا بـه رنگ سفید و ساده تهیـه مـی شود. بعد از آن پیراهن هایی با یقه های بلند بـه نام یقه قزاقی مرسوم شد و بعد از آن هم یقه ملایی جای آن را گرفت. زنان قزوینی، اما زیر پیراهن خود شلیته بـه تن مـی کنند، بـه طوری کـه یک وجب یـا حتی کمتر از دامن بیرون بیـاید. پاپوش زنان هم حکایت کلاه مردان است. کفش ها مـیان زنان بـه فراخور وضع مالی خانواده تعیین مـی شود. تهیدستان گیوه های ظریف بـه پا دارند و زنان اعیـان هم از کفش های چرمـی با مدل های مرسوم استفاده مـی کنند.: ع سراستین




[ع سراستین]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 13:20:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com