زیارت قبول به زبان ترکی

زیارت قبول به زبان ترکی فهرست برندگان جایزه نوبل ادبیـات - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | قبله نما - اندرويد | اشعار مذهبی - شعر ترکی | مولوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | زندگینامـه رسول ترک - زندگینامـه علمای عرفان |

زیارت قبول به زبان ترکی

فهرست برندگان جایزه نوبل ادبیـات - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

جایزه نوبل درون ادبیـات (به سوئدی: زیارت قبول به زبان ترکی Nobelpriset i litteratur) هر ساله توسط فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد بـه نویسندگان به منظور مشارکت‌های برجسته درون حوزه ادبیـات تعلق مـی‌گیرد. زیارت قبول به زبان ترکی این یکی از پنج جایزه نوبل هست که درون سال ۱۸۹۵ توسط آلفرد نوبل بنیـان گذاشته شد و برای مشارکت‌های برجسته درون زمـینـه‌های فیزیک، زیارت قبول به زبان ترکی شیمـی، ادبیـات، اقتصاد، صلح و فیزیولوژی یـا پزشکی اهدا مـی‌شود.[۱] این جایزه توسط بنیـاد نوبل اداره مـی‌شود.[۲]

نکاتی دربارهٔ جایزهٔ نوبل ادبیـات

  • نخستین جایزه نوبل درون ادبیـات سال ۱۹۰۱ بـه سولی پرودوم از فرانسه اهدا شد.
  • هر جایزه شامل یک مدال، یک دیپلم افتخار و جایزه نقدی هست که درون طول سال‌های مختلف مقدار آن متفاوت بوده‌است.[۳]
  • در سال ۱۹۰۱، مقدار جایزه سولی پرودوم، ۱۵۰۷۸۲ کرون سوئد بود کـه در دسامبر ۲۰۰۸ برابر با ۷٬۷۳۱٬۰۰۴ کرون است. زیارت قبول به زبان ترکی از سال ۲۰۰۱ که تا سال ۲۰۱۱ مقدار جایزه بـه ۱۰ مـیلیون کرون افزایش یـافت.<سال ۲۰۰۸جایزه ۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰ کرونی بـه ژان-ماری گوستاو لو کلزیو رسید کـه ارزش آن معادل ۱٫۴ مـیلیون دلار آمریکا یـا اندکی بیش از ۱ مـیلیون یورو بود. این مقدار از سال ۲۰۱۲ بـه هشت مـیلیون کرون کاهش پیدا کرده‌است.[۴][۵]
  • این جایزه سالانـه درون استکهلم درون تاریخ ۱۰ دسامبر برابر با سالگرد مرگ نوبل بـه برندگان اهدا مـی‌شود.[۶]
  • از سال ۱۹۰۱ که تا سال ۲۰۱۵ این جایزه به۱۱۲ نفر تعلق گرفته‌است.[۷]
  • در سال ۱۹۵۸ بوریس پاسترناک ابتدا جایزه را پذیرفت اما سپس تحت فشار کشور خود (اتحاد جماهیر شوروی) از پذیرفتن آن سر باز زد. ژان پل سارتر نیز درون سال ۱۹۶۴ از قبول جایزه نوبل خودداری کرد زیرا هیچ‌یک از افتخارات رسمـی را نپذیرفته بود.[۷]
  • تاکنون ۱۳ زن موفق بهب جایزه نوبل ادبیـات شده‌اند کـه به جز درون زمـینـه صلح از سایر زمـینـه‌های جایزه نوبل بیشتر بوده‌است. سلما لاگرلوف (برنده جایزه درون سال ۱۹۰۹) اولین زنی بود کـه موفق بـه دریـافت جایزه نوبل ادبیـات شد.[۷]
  • این جایزه درون سال‌های (۱۹۰۴، ۱۹۱۷، ۱۹۶۶، ۱۹۷۴) تنـها بـه دو نفر اهدا شده‌است.[۷]
  • در سال‌های (۱۹۱۴، ۱۹۱۸، ۱۹۳۵، ۱۹۴۰–۱۹۴۳) این جایزه بـه هیچ‌اهدا نشد. طبق اساسنامـه بنیـاد نوبل هرگاه هیچ‌یک از آثار مورد نظر اهمـیت لازم را نداشتند مبلغ جایزه حتما برای سال آیندهٔ آن ذخیره شود. اگر درون سال بعد نیز نتوانستند بـه اثری شایسته را بیـابند مبلغ جایزه بـه بودجه محدود بنیـاد نوبل اضافه مـی‌شود. درون طول جنگ‌های جهانی اول و دوم کمترین جایزه نوبل اهدا شد.[۷]
  • مـیانگین سنی برندگان نوبل ادبیـات ۶۵ سال هست که بعد از برندگان نوبل اقتصاد با مـیانگین سنی ۶۷ سال بیشترین مـیانگین سنی را درون بین برندگان شاخه‌های مختلف دارند. دههٔ ۱۹۱۱–۱۹۲۰ با مـیانگین سنی ۵۷ سال، جوانترین دههٔ برندگان نوبل ادبیـات است.[۸]
  • جوانترین برندهٔ جایزه نوبل ادبیـات رودیـارد کیپلینگ (برنده جایزه درون سال ۱۹۰۷) هست که درون هنگام دریـافت جایزه ۴۲ سال داشت. پیرترین دریـافت‌کنندهٔ این جایزه نیز دوریس لسینگ (برنده جایزه درون سال ۲۰۰۷) هست که درون هنگام دریـافت جایزه ۸۸ سال سن داشت.[۷]
  • هیچ‌تا بـه حال موفق بـه دریـافت دو جایزه نوبل ادبیـات، یـا یک جایزه نوبل ادبیـات و یک جایزه نوبل دیگر نشده‌است.[۷]
  • تنـهای کـه پس از مرگش موفق بـه دریـافت جایزه نوبل شده‌است اریک اکسل کارلفلدت است. طبق اساسنامـه بنیـاد نوبل هیچ‌نمـی‌تواند جایزه نوبل را بعد از مرگش دریـافت کند اما کارلفلدت بعد از اعلام خبر برنده شدنش درگذشت.[۷]
  • شش نفر از هفت برنده سوئدی جایزه نوبل ادبیـات، سابقه عضویت درون آکادمـی سلطنتی سوئد را داشتند.[۹]
  • فرانسه با دریـافت ۱۵ جایزه نوبل ادبیـات بیشترین سهم را درون نوبل ادبیـات دارد. ایـالات متحده آمریکا با ۱۰ و بریتانیـا با ۹ جایزه بعد از فرانسه بیشترین برنده را دارند.[۹]
  • ۳۰ برنده نوبل ادبیـات دارای آثاری بـه زبان انگلیسی هستند.[۹]
  • رابیندرانات تاگور، ساموئل بکت و جوزف برودسکی علاوه بر زبان انگلیسی بـه ترتیب آثارشان را بـه زبان بنگالی، زبان فرانسوی و زبان روسی منتشر مـی‌د.[۹]
  • آثار منثور با ۷۶ جایزه بیشترین سهم را درون مـیان ژانرها دارد. بعد از نثر، شعر با ۳۳ جایزه، نمایشنامـه با ۱۴ جایزه، فلسفه و تاریخ‌نویسی هر کدام با ۳ جایزه قرار دارند.[۹][۱۰]
  • در حالی کـه اکثر مردم فکر مـی‌د وینستون چرچیل به منظور نوبل صلح کاندید مـی‌شود او برنده جایزه نوبل ادبیـات شد. او بیست و یک بار به منظور نوبل ادبیـات و دو بار به منظور نوبل صلح کاندید شد بود.[۹]
  • مدال نوبل ادبیـات توسط مجسمـه‌ساز و قلم زن سوئدی اریک لیندبرگ طراحی شد کـه مرد جوانی را زیر درخت غار درون حالی نشان مـی‌دهد کـه یک آهنگ از ماس، الهه شعر و موسیقی مسحورانـه گوش مـی‌دهد و مـی‌نویسد.[۹]
  • دیپلم نوبل ادبیـات هر سال خاص هست و توسط خوشنویسان سوئدی و نروژی نوشته مـی‌شود.[۹]
  • نامزدهای دریـافت جایزه نوبل بعد از پنجاه سال اعلام مـی‌شوند.[۹]
  • از سال ۱۹۰۱–۱۹۵۰ سال ۱۹۵۰ با ۵۴ نامزد دریـافت جایزه نوبل بیشترین سهم را داشته‌است.[۱۱]
  • نـه هنرمند به منظور اثر خاصی جایزه گرفتند:
ردیف نام برنده اثر سال دریـافت جایزه ۱ مـیخائیل شولوخف دن آرام ۱۹۶۵ ۲ ارنست همـینگوی پیرمرد و دریـا ۱۹۵۴ ۳ روژه مارتن دو گار خانواده تیبو ۱۹۳۷ ۴ جان گالزورثی حماسه فورسایت ۱۹۳۲ ۵ توماس مان زوال یک خاندان ۱۹۲۹ ۶ ولادیسلاو ریمونت دهقانان ۱۹۲۴ ۷ کنوت هامسون مـیوه‌های زمـین ۱۹۲۰ ۸ کارل اشپیتلر بهار المپیک ۱۹۱۹ ۹ تئودور مومسن تاریخ روم ۱۹۰۲

[۹]

  • تا سال ۱۹۶۳، ۲۷۹۴ نفر به منظور دریـافت جایزه نوبل ادبیـات کاندید شده بودند.[۹]
  • زیگموند فروید عصب شناس اتریشی، بعد از ۱۲ بار کاندید شدن درون نوبل پزشکی و عدم موفقیت درون دریـافت آن، درون سال ۱۹۳۶ توسط رومن رولان برنده نوبل ادبیـات درون سال ۱۹۱۵ کاندید دریـافت نوبل ادبیـات شد.[۱۲]
  • هفت برنده نوبل ادبیـات توسط برندگان پیشین این جایزه کاندید شده بودند. ورنر فون هایدنشتام برنده نوبل درون سال ۱۹۱۶ با کاندید سه برنده، کارل اش درون سال ۱۹۱۷ و ۱۹۱۹، آنری برگسون درون سال‌های ۱۹۱۸ و ۱۹۲۱، فرانس امـیل سیلانپا درون سال ۱۹۳۴ رکورد دار است. هر چند آنری برگسون درون سال ۱۹۲۷ و فرانس امـیل سیلانپا درون سال ۱۹۳۹ (سال‌هایی کـه توسط او هایدنشتام کاندید نشده بودند) موفق بـه اخذ جایزه شدند.[۱۲]
  • تا سال ۱۹۶۳ تنـها ابولقاسم اعتصام زاده درون سال ۱۹۴۴ از ایران نامزد دریـافت جایزه نوبل ادبیـات شده بود کـه موفق بـه دریـافت آن نشد.[۱۳]
  • چهره‌هایی مشـهوری کاندید دریـافت جایزه نوبل ادبیـات شدند اما هیچگاه برنده نشدند مثل امـیل زولا (سال‌های ۱۹۰۱٬۱۹۰۲)،[۱۴] لئو تولستوی (سال‌های ۱۹۰۲٬۱۹۰۳٬۱۹۰۴٬۱۹۰۵)،[۱۵] رابرت داگلاس (سال‌های ۱۹۰۳٬۱۹۰۴)[۱۶] توماس هاردی (سال‌های ۱۹۱۰، ۱۹۱۱، ۱۹۱۲، ۱۹۱۳، ۱۹۱۴، ۱۹۲۰، ۱۹۲۲، ۱۹۲۳، ۱۹۲۴، ۱۹۲۵، ۱۹۲۶، ۱۹۲۷)[۱۷]
  • یـازده برنده جایزه نوبل ادبیـات از نام مستعار به منظور آثارشان استفاده مـی‌کنند.
ردیف نام مستعار نام واقعی سال دریـافت جایزه ۱ سولی پرودوم رنـه فرانسوا آرمان پرودوم ۱۹۰۱ ۲ آناتول فرانس ژاک آناتول تیبو ۱۹۲۱ ۳ ولادیسلاو ریمونت رژمونت ۱۹۲۴ ۴ گراتزیـا دلدا گراتزیـا مادسانی ۱۹۲۶ ۵ پرل باک پرل والش ۱۹۳۸ ۶ گابریلا مـیسترال لوسیلا گودوی آلکایـاگا ۱۹۴۵ ۷ سن-ژان پرس الکسیس لژه ۱۹۶۰ ۸ گیورگوس سفریس گیورگوس سفریـادیس ۱۹۶۳ ۹ پابلو نرودا ریکاردو الیسر نفتالی ریس باسوآلت ۱۹۷۳ ۱۰ اودیسیـاس الیتیس اودیسیـاس آلپودهلیس ۱۹۷۹ ۱۱ مو یـان گوآن موئه ۲۰۱۲

[۹]

۱۹۰۱–۱۹۲۵ • ۱۹۲۶–۱۹۵۰ • ۱۹۵۱–۱۹۷۵ • ۱۹۷۶–۲۰۰۰ • ۲۰۰۱–۲۰۲۵

۱۹۰۱–۱۹۲۵

سال تصویر نام کشور[A] زبان برای نوع اثر ۱۹۰۱ سولی پرودوم  فرانسه زبان فرانسوی «در بـه رسمـیت شناختن ویژه ترکیب‌های شاعرانـه اش، کـه گواهی از آرمان‌گرایی مـی‌دهد، هنرمندی کامل و یک ترکیب نادر از کیفیت‌های قلب و عقل.»[۱۸] شعر، نوشتار دیوان عدالت ۱۹۰۲ تئودور مومسن  آلمان زبان آلمانی «به خاطر زندگی عالی استاد نوشته‌های هنری تاریخی، با منابع خاص کاری کـه نمـی‌توان از آن گذشت، تاریخ روم»[۱۹] تاریخ، حقوق تاریخ روم ۱۹۰۳ بیورنستیرن بیورنسون  نروژ زبان نروژی «در تکریم اصالت، بزرگی و تطبیق‌پذیری اشعار، کـه همـیشـه با تازگی الهام و خلوص نادر روحش برجسته شده‌است.»[۲۰] شعر، رمان، درام نظام جدید ۱۹۰۴ فردریک مـیسترال  فرانسه زبان اکسیتان «به خاطر اشعارش و برای انتقل اندیشـه‌هایش لهجه جنوب فرانسه را برگزید. تلاشـهای او سبب دمـیدن جانی تازه درون این زبان شد. بـه سبب ابتکار و نبوغ و اصالت هنری آثارش کـه انعکاس واقعی طبیعت و زندگی مردم زادگاهش زبان اکسیتان.»[۲۱] شعر، لغت‌شناسی جزایر طلا خوزه اچه‌خارای  اسپانیـا زبان اسپانیـایی «در بـه رسمـیت شناختن ترکیب‌های درخشان و متعدد درون قالب یک روش منحصر بفرد و جدید، کـه سنت‌های عالی نمایشنامـه اسپانیـایی را احیـا کرده‌است.»[۲۱] درام گالوتی بزرگ، مقدس یـا دیوانـه ۱۹۰۵ هنریک سینکیـه‌ویچ  لهستان زبان لهستانی «به خاطر رمان‌هایش و خدمت و شایستگی برجستهٔ وی بـه عنوان یک نویسندهٔ حماسی.»[۲۲] رمان هوس‌های امپراتور ۱۹۰۶ جوسوئه کاردوچی  ایتالیـا زبان ایتالیـایی «نـه تنـها بـه خاطر توجه بـه فراگیری عمـیق و تحقیق منتقدانـه، بلکه بالاتر از آن بـه عنوان تکریم یک انرژی خلاقانـه، تازگی سبک، و نیروی شاعرانـه کـه به اشعار شاهکارانـه اش شخصیت مـی‌بخشد.»[۲۳] شعر قصیده‌های بربرانـه ۱۹۰۷ رودیـارد کیپلینگ  بریتانیـا زبان انگلیسی «به خاطر داستان‌ها، رمان‌ها و اشعارش و قدرت مشاهده و تخیل پیشرو و اثر بـه اوج رسیده مفاهیم و هنر توصیف کـه وجه بارز آفرینشـهای این نویسنده برجسته است.»[۲۴] رمان، داستان کوتاه، شعر کتاب جنگل ۱۹۰۸ رودولف کریستف یوکن  آلمان زبان آلمانی «نـه تنـها درون توجه بـه یـادگیری عمـیق و تحقیق‌های منتقدانـه، بلکه بالاتر از همـه به منظور تکریم انرژی خلاقانـه، سبک تازه و نیروی شاعرانـه‌ای کـه به شاهکارهای شاعرانـه شخصیت مـی‌بخشد.»[۲۵] فلسفه بخش حقیقی دین ۱۹۰۹ سلما لاگرلوف  سوئد زبان سوئدی «در تقدیر آرمان‌گرایی، تصویرسازی‌های زنده و ادراک روحانی کـه به نوشته‌هایش شخصیت مـی‌بخشد.»[۲۶] رمان، داستان کوتاه ارابه مرگ ۱۹۱۰ پال هیزه  آلمان زبان آلمانی «به عنوان تکریم هنرمندی تمام و کمال، نفوذ با آرمانگرایی، کـه در طول زندگی حرفه‌ای اش بـه عنوان شاعر، نمایشنامـه نویس، رمان‌نویس و نویسنده مشـهور داستان‌های کوتاه نشان مـی‌دهد.»[۲۷] شعر، درام، رمان، داستان کوتاه تصویر یک مادر ۱۹۱۱ موریس مترلینک  بلژیک زبان فرانسوی «به تقدیر فعالیت‌های چندگانـه درون ادبیـات، و به خصوص آثار دراماتیک او، کـه با تصویرسازی غنی و با علاقه شاعرانـه کـه بعضی اوقات مانند داستان‌های پری نشان مـی‌دهد، یک الهام عمـیق، درون حالیکه از خواننده تحریک تصویرسازی و احساسات را طلب مـی‌کند.»[۲۸] درام، شعر، نوشتار پرنده آبی ۱۹۱۲ گرهارد هاوپتمان  آلمان زبان آلمانی «در درجه اول بـه خاطر زاینده بودن، تنوع و برجستگی آثار درون حوزه هنرهای دراماتیک .»[۲۹] درام، رمان آتلانتیس ۱۹۱۳ رابیندرانات تاگور  هند زبان بنگالی «به خاطر احساسات عمـیقش، اشعار تازه و زیبا، کـه به وسیله آن با مـهارت کامل، اندیشـه شعری خودش را ساخت. بیـان اشعار انگلیسی بخشی از ادبیـات غرب است.»[۳۰] شعر، رمان، درام، داستان کوتاه، موسیقی گیتانجالی ۱۹۱۴ اعطا نشده‌است. ۱۹۱۵ رومن رولان  فرانسه زبان فرانسوی «به عنوان احترام بـه آرمانگرایی آثار ادبی او و همدردی و عشق بـه حقیقت درون توصیف اشکال مختلف انسان‌ها.»[۳۱] رمان ژان کریستف، جان شیفته ۱۹۱۶ ورنر فون هایدنشتام  سوئد زبان سوئدی «به رسمـیت شناختن اهمـیت او بـه عنوان یکی از نمایندگان برجسته ادبیـات زمان ما.»[۳۲] شعر، رمان سال‌های زیـارت و سرگردانی ۱۹۱۷ کارل آدولف گیلروپ  دانمارک زبان دانمارکی «به خاطر اشعار غنی و متنوع او کـه از آرمانگرایی نشأت مـی‌گیرد.»[۳۳] شعر یک ایده‌آلیست هنریک پونتوپیدان  دانمارک زبان دانمارکی «برای توصیف معتبر خود از زندگی حال درون دانمارک.»[۳۳] رمان پیر خوشبخت ۱۹۱۸ اعطا نشده‌است. ۱۹۱۹ کارل اشپیتلر  سوئیس زبان آلمانی «در تقدیر از حماسه بزرگ او: بهار المپیک.»[۳۴] شعر بهار المپیک ۱۹۲۰ کنوت هامسون  نروژ زبان نروژی «به خاطر رمان‌هایش نگارش رمان حماسی مـیوه‌های زمـین..»[۳۵] رمان گرسنگی، مـیوه‌های زمـین ۱۹۲۱ آناتول فرانس  فرانسه زبان فرانسوی «به خاطر بـه رسمـیت شناختن دستاوردهای ادبی خیره‌کننده او، مشخص اصالت سبک نوشتاری، هم دردی عمـیق بشری، بخشندگی و خوی یک فرانسوی حقیقی. .»[۳۶] رمان، شعر بالتازار ۱۹۲۲ خاسینتو بناونته  اسپانیـا زبان اسپانیـایی «به خاطر شیوهٔ شاد او درون ادامـه سنت‌های درخشان نمایشنامـه‌های اسپانیـایی.»[۳۷] درام آیین‌های جذاب ۱۹۲۳ ویلیـام باتلر ییتس  جمـهوری ایرلند زبان انگلیسی «به خاطر اشعار همـیشـه الهام بخش او، کـه در یک فرم هنری عالی روح یک ملت را به منظور ما بیـان مـی‌کند.»[۳۸] شعر رستم ایرلندی ۱۹۲۴ ولادیسلاو ریمونت  لهستان زبان لهستانی «به خاطر حماسه بزرگ ملی او: دهقانان.»[۳۹] رمان دهقانان ۱۹۲۵ جورج برنارد شاو  جمـهوری ایرلند زبان انگلیسی «به خاطر کارهایش کـه با ایده‌آلیسم و بشر دوستی شناخته مـی‌شود، این طعنـه مـهیج را معمولاً با یک شعر زیبای منحصر بـه فرد تزریق مـی‌کند.»[۴۰] درام، نقد ادبی سنت ژان

۱۹۲۶–۱۹۵۰

سال تصویر نام کشور[A] زبان برای نوع اثر ۱۹۲۶ گراتزیـا دلدا  ایتالیـا زبان ایتالیـایی «به خاطر الهام آرمانگرایی درون نوشته‌هایش با وضوح انعطاف‌پذیر تصویر زندگی درون جزیره بومـی اش و همراه با عمق و مقداری همدردی با مشکلات کلی انسانی.»[۴۱] شعر، رمان راه خطا، وسوسه ۱۹۲۷ آنری برگسون  فرانسه زبان فرانسوی «به رسمـیت شناختن ایده‌های غنی و حیـات بخش او و مـهارت درخشان او کـه آن‌ها ارائه مـی‌دهند.»[۴۲] فلسفه ماده و حافظه ۱۹۲۸ زیگرید اوندست  نروژ زبان نروژی «اصولاً بـه خاطر توصیف‌های قدرتمند او از زندگی شمالی درون مـیانسالی.»[۴۳] رمان جنی، گانر ۱۹۲۹ توماس مان  آلمان زبان آلمانی «اصولاً به منظور رمان بزرگش زوال یک خاندان و به رسمـیت شناخته شدن آن به‌طور پیوسته بـه عنوان یکی از کارهای کلاسیک ادبیـات معاصر.»[۴۴] رمان، داستان کوتاه، انشا مرگ درون ونیز، زوال یک خاندان ۱۹۳۰ سینکلر لوئیس  ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی «به خاطر هنر ترسیمـی و شدید او درون توصیف، و توانایی‌های او درون شوخی و بذله گویی و خلق اشکال جدیدی از کاراکترها.»[۴۵] رمان، داستان کوتاه، دراما المرگنتری ۱۹۳۱ اریک آکسل کارلفلدت  سوئد زبان سوئدی «به خاطر اشعار اریک آکسل کارلفلدت»[۴۶] شعر شعر مدرن سوئد ۱۹۳۲ جان گالزورثی  بریتانیـا زبان انگلیسی «به خاطر هنر روایت برجسته او، به‌طوری‌که بهترین فرم را به منظور حماسه فورسایت برمـی‌گزیند.»[۴۷] رمان کمدی مدرن، حماسه فورسایت ۱۹۳۳ ایوان الکسیویچ بونین  روسیـه، زندگی درون فرانسه) زبان روسی «به خاطر سخت‌گیری او درون هنر و حمل سنت‌های کلاسیک روسی درون نثر نوشته‌هایش.»[۴۸] داستان کوتاه، شعر، رمان زندگی آرسینیف ۱۹۳۴ لوئیجی پیراندلو  ایتالیـا زبان ایتالیـایی «به خاطر برجستگی و قوه ابتکار او درون احیـا هنر منظره و دراماتیک.»[۴۹] دراما، رمان، داستان کوتاه انتقام سگ ۱۹۳۵ اعطا نشده‌است. ۱۹۳۶ یوجین اونیل  ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی «برای قدرت، صداقت و احساسات عمـیق کارهای دراماتیک او، کـه یک مفهوم تراژدی مجسم کرد.»[۵۰] دراما گوریل پشمالو ۱۹۳۷ روژه مارتن دو گار  فرانسه زبان فرانسوی «به خاطر قدرت و صداقت هنری کـه کشمکش‌های انسانی را از بعضی جهات اساسی زندگی معاصر درون دورهٔ خانواده تیبو بـه خوبی نشان مـی‌دهد»[۵۱] رمان خانواده تیبو ۱۹۳۸ پرل باک  ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی «به خاطر توصیف غنی و صادقانـه از زندگی روستایی درون چین و برای زندگینامـه‌های استادانـه.»[۵۲] رمان نسل اژدها ۱۹۳۹ فرانس امـیل سیلانپا  فنلاند زبان فنلاندی «به خاطر فهم عمـیق او از رعایـای کشورش و هنر نفیس کـه راه زندگی آن‌ها و رابطه آن‌ها با طبیعت را بـه تصویر مـی‌کشد .»[۵۳] رمان مردم درون شب تابستانی ۱۹۴۰ اعطا نشده‌است. ۱۹۴۱ اعطا نشده‌است. ۱۹۴۲ اعطا نشده‌است. ۱۹۴۳ اعطا نشده‌است. ۱۹۴۴ یوهانس ویلهلم ینسن  دانمارک زبان دانمارکی «به خاطر قدرت نادر باروری تصویرسازی اشعارش کـه از دامنـه گسترده و برجسته حس کنجکاوی ذهنی و سبک خلاقانـه تشکیل شده‌است.»[۵۴] شعر آسیـاب، آفریقا ۱۹۴۵ گابریلا مـیسترال  شیلی زبان اسپانیـایی «به خاطر اشعارش کـه از احساسات قدرتمندش الهام گرفته شده‌است و نام او را بـه عنوان نماد آرمان‌گرایی تمام آمریکای لاتین مطرح مـی‌سازد .»[۵۵] شعر غزل‌های مرگ ۱۹۴۶ هرمان هسه  سوئیس
(متولد آلمان) زبان آلمانی «به خاطر نوشته‌های الهام گرفته شده اش، کـه با نفوذ و خیرگی رشده کرده‌است، به‌طور مثال آرمان‌های انسان دوستانـه کلاسیک و کیفیت بالای سبک.»[۵۶] رمان، شعر دمـیان ۱۹۴۷ آندره ژید  فرانسه زبان فرانسوی «به خاطر سهم او و نوشته‌های منحصر بـه فرد هنرمندانـه اش کـه در آن مشکلات انسانی و شرایط عشق بی باکِ حقیقت و بینش روانی دقیق ارائه شده‌است.»[۵۷] رمان، انشا مائده‌های زمـینی، درون تنگ ۱۹۴۸ تی. اس. الیوت  بریتانیـا زبان انگلیسی «به خاطر سهم برجسته و پیشگام او درون شعر امروزی»[۵۸] شعر سرزمـین هرز ۱۹۴۹ ویلیـام فاکنر  ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی «به خاطر سهم منحصر بفرد، قدرتمند و هنرمندانـه او درون رمان مدرن آمریکایی.»[۵۹] رمان، داستان کوتاه خشم و هیـاهو، گور بـه گور ۱۹۵۰ برتراند راسل  بریتانیـا زبان انگلیسی «به رسمـیت شناختن نوشته‌های متنوع و قابل توجه او کـه از معیـارهای انسان دوستانـه و آزادی اندیشـه دفاع مـی‌کرد.»[۶۰] فلسفه تاریخ فلسفه غرب، جنایت‌های جنگ ویتنام

۱۹۵۱–۱۹۷۵

سال تصویر نام کشور[A] زبان برای نوع اثر ۱۹۵۱ پار لاگرکویست  سوئد زبان سوئدی «برای قدرت هنری استقلال حقیقی ذهن کـه او تلاش کرد درون شعرش پاسخ‌هایی به منظور سوال‌های جاوادان مردم پیدا کند.»[۶۱] شعر، رمان، داستان کوتاه، دراما ساحره ۱۹۵۲ فرانسوا موریـاک  فرانسه زبان فرانسوی «برای بینش روحانی او و شدت هنری کـه در رمان‌هایش نفوذ زندگی انسانی درون درام ر نشان مـی‌دهد.»[۶۲] رمان، داستان کوتاه برهوت عشق، نامـه‌ای بـه ایزابل ۱۹۵۳ وینستون چرچیل  بریتانیـا زبان انگلیسی «برای توصیف استادانـه تاریخی و زندگینامـه گرافی و برای فصاحت و بلاغت او درون دفاع از ارزش‌های عالی انسانی.»[۶۳] تاریخ، انشا جنگ جهانی دوم ۱۹۵۴ ارنست همـینگوی  ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی «به خاطر استادی درون روایت هنرمندانـه، کـه اخیراً درون پیرمرد و دریـا نشان داد و اعمال نفوذ او درون سبک معاصر.»[۶۴] رمان، داستان کوتاه، فیلمنامـه پیرمرد و دریـا، وداع با اسلحه ۱۹۵۵ هالدور لاکسنس  ایسلند زبان ایسلندی «به خاطر قدرت حماسی زنده او کـه هنر عالی روایت ایسلند را زنده کرده‌است.»[۶۵] رمان، داستان کوتاه، دراما، شعر فرزندان مستقل، نور جهانی ۱۹۵۶ خوآن رامون خیمنس  اسپانیـا زبان اسپانیـایی «برای اشعار تغزلی او، کـه در زبان اسپانیـایی بـه منزله یک مثال از روحی بزرگ و هنری خالصانـه است.»[۶۶] شعر جاودانگی، من و پلاترو ۱۹۵۷ آلبر کامو  فرانسه زبان فرانسوی «برای آثار مـهم ادبی او کـه با روشن بینی و شنیدن دقیق مشکلات وجدان انسانی درون زمان ما همراه است»[۶۷] رمان، داستان کوتاه، دراما، فلسفه، انشا بیگانـه، طاعون ۱۹۵۸ بوریس پاسترناک  روسیـه زبان روسی «برای موفقیت‌های مـهم او هم درون شعر معاصر و هم درون زمـینـه رسوم بزرگ حماسی روسی.»[۶۸] رمان، شعر، ترجمـه دکتر ژیواگو، بر فراز حصارها ۱۹۵۹ سالواتوره کازیمودو  ایتالیـا زبان ایتالیـایی «برای شعرهای بزمـی او، کـه با بیـان آتشین کلاسیک تجارب تراژیک زندگی زمان ما را بیـان مـی‌کند.»[۶۹] شعر باد کوهستانی (ترانـه)[۷۰]۱۹۶۰ سن-ژان پرس  فرانسه زبان فرانسوی «برای اوج گرفتن پرواز و احضار تصورات از اشعارش درون یک روش رؤیـایی کـه بازتاب دهندهٔ شرایط زمان ماست»[۷۱] شعر آناباز ۱۹۶۱ ایوو آندریچ یوگسلاوی زبان صربی کرواتی[۷۲] «به خاطر نیروی حماسی با رسم زمـینـه‌ها و نشان سرنوشت بشری براساس تاریخ کشور خود.»[۷۳] رمان، داستان کوتاه خانمـی از سارایوو، پلی بر رودخانـه درینا ۱۹۶۲ جان استاینبک  ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی «به خاطر تصویرسازی و رئالیستیک نوشته‌هایش، و ترکیب حس طنز دلسوزانـه و ادراک اجتماعی حساس.»[۷۴] رمان، داستان کوتاه، فیلمنامـه خوشـه‌های خشم، موش‌ها و آدم‌ها ۱۹۶۳ گیورگوس سفریس  یونان زبان یونانی «برای اشعار برجسته او، کـه از یک احساس عمـیق نسبت بـه فرهنگ یونان باستان الهام مـی‌گیرد.»[۷۵] شعر قبرس تو مرا جادو کرده‌ای ۱۹۶۴ ژان-پل سارتر  فرانسه زبان فرانسوی «برای کارهایش کـه ایده‌ها را برتری بخشید و فضای داستان‌هایش را هوای آزادی و جستجوی حقیقت پر کرده‌است و اعمال نفوذ گسترده درون دوران ما.»[۷۶] رمان، فلسفه، دراما، نقد ادبی، فیلمنامـه تهوع، دیوار ۱۹۶۵ مـیخائیل شولوخف  روسیـه زبان روسی «به خاطر قدرت و صداقت هنری او، درون حماسه دن آرام کـه به زندگی مردم روسیـه وجهه‌ای تاریخی دربیـان مـی‌دهد.»[۷۷] رمان دن آرام، زمـین نوآباد ۱۹۶۶ شموئل یوسف آگنون  اسرائیل زبان عبری «به خاطر روایت هنری بـه شدت خاص و دلایلی از زندگی مردم یـهودی.»[۷۸] رمان، داستان کوتاه روزهای ترس، یک داستان ساده نلی زاکس  آلمان (تبعید بـه سوئد) زبان آلمانی «به خاطر دراماها و اشعار برجسته اش و تفسیری قابل لمس درون تفسیر سرنوشتاسرائیل.»[۷۸] شعر، دراما در خانـه‌های مرگ ۱۹۶۷ مـیگل آنخل آستوریـاس  گواتمالا زبان اسپانیـایی «به پاس دستاوردهای ارزندهٔ ادبی او، کـه ریشـه درون صفات ملّی و سنت‌های مردم بومـی آمریکای لاتین دارد.»[۷۹] رمان، شعر چشمان بازمانده درون گور، آقای رئیس جمـهور ۱۹۶۸ یـاسوناری کاواباتا  ژاپن زبان ژاپنی «به خاطر روایت مسلط، جوهرهٔ ذهن ژاپنی و حساسیت لحن بیـانش.»[۸۰] رمان، داستان کوتاه خانـه خوبرویـان خفته ۱۹۶۹ ساموئل بکت  جمـهوری ایرلند زبان انگلیسی و زبان فرانسوی «به خاطر نوشته‌هایش کـه فرم جدیدی را درون رمان‌ها و نمایشنامـه‌ها بـه وجود آورد، درون زمانی کـه انسان مدرن از رسیدن بـه قله‌ها بازمانده بود.»[۸۱] رمان، دراما، شعر در انتظار گودو ۱۹۷۰ آلکساندر سولژنیتسین  روسیـه زبان روسی «به خاطر نیروی اخلاقی وی، و پیروی از ضروریـات سنتی ادبیـات روسیـه.»[۸۲] رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ، مجمع الجزایر گولاگ ۱۹۷۱ پابلو نرودا  شیلی زبان اسپانیـایی «برای اشعارش کـه نیروی عنصری زنده به منظور سرنوشت و رویـاهای یک قاره بـه ارمغان مـی‌آورد.»[۸۳] شعر خاطرات من ۱۹۷۲ هاینریش بل  آلمان زبان آلمانی «به خاطر نوشته‌هایش کـه ترکیبی از جهان بینی گستردهٔ زمانـهٔ خود و مـهارت حساس او درون کاراکترسازی هست و بـه تجدید حیـات ادبیـات آلمان کمک کرده‌است .»[۸۴] رمان، داستان کوتاه عقاید یک دلقک، بیلیـارد درون ساعت نـه و نیم ۱۹۷۳ پاتریک وایت  استرالیـا زبان انگلیسی «به پاس روایت هنری حماسی و روانشناسانـه اش کـه یک قارهٔ جدید را بـه ادبیـات معرفی کرد.»[۸۵] رمان، داستان کوتاه، دراما درخت انسان ۱۹۷۴ ایویند جانسون  سوئد زبان سوئدی «به خاطر روایت هنرمندانـه، اندیشیدن دربارهٔ سرانجام سرزمـین‌ها و اعصار و در خدمت آزادی بودن.»[۸۶] رمان ایـالت نور هاری مارتینسون  سوئد زبان سوئدی «به خاطر گرفتن قطره شبنم و بازتاب کیـهان درون نوشته‌هایش.»[۸۶] شعر، رمان، دراما راه خروج ۱۹۷۵ یوجنیو مونتاله  ایتالیـا زبان ایتالیـایی «به پاس اشعار متفاوت او همراه با حساسیت هنرمندانـهٔ فوق العادهٔ او، کـه تفسیر جدیدی از ارزش انسانی را از دیدگاه متفاوت او بـه زندگی ارائه مـی‌دهد کـه خالی از توهم است.»[۸۷] شعر اقیـانوس‌ها

۱۹۷۶–۲۰۰۰

سال تصویر نام کشور[A] زبان برای نوع اثر ۱۹۷۶ سال بلو  ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی «برای فهم انسانی و تجزیـه دقیق فرهنگ معاصر درون کارهایش.»[۸۸] رمان، داستان کوتاه هدیـه هومبولت، رولشتاین ۱۹۷۷ ویسنته آله‌ایخاندره  اسپانیـا زبان اسپانیـایی «به پاس نوشتن اشعار خلاقانـه با روشن شرایط بشری جهان و جامعهٔ امروزی، کـه در عین حال نو شدن شعر سنتی اسپانیـایی مـیان دو جنگ را نمایندگی مـی‌کند.»[۸۹] شعر آوای جنگ ۱۹۷۸ ایزاک بشویس سینگر  ایـالات متحده آمریکا زبان ییدیش «به خاطر روایت هنری مـهیج او، بـه همراه ریشـه‌های فرهنگ سنتی لهستانی-یـهودی، کـه شرایط زندگی انسان جهانی را بـه ارمغان مـی‌آورد.»[۹۰] رمان، داستان کوتاه جادوگر لوبلین ۱۹۷۹ اودیسیـاس الیتیس  یونان زبان یونانی «به خاطر اشعارش، کـه در برابر بعد زمـینـه‌های سنتی یونانی است، و قدرت لذات جسمانی و مبارزه مدرن فکری روشن بینانـه به منظور آزادی و خلاقیت را بـه تصویر مـی‌کشد .»[۹۱] شعر در خدمت تابستان، رود ارس ۱۹۸۰ چسواو مـیوُش  لهستان
 ایـالات متحده آمریکا زبان لهستانی «به پاس روشن بینی غیرقابل انعطاف و به بلند صدای انسانی درون درگیری‌های شدید جهان.»[۹۲] شعر، انشا ذهن اسیر ۱۹۸۱ الیـاس کانتی بلغارستان
 بریتانیـا زبان آلمانی «به خاطر آنکه نوشته‌هایش با جهان بینی گسترده، ایده پردازی و قدرت هنرمندانـه مشخص شده‌اند.»[۹۳] رمان، دراما، انشا کیفر آتش ۱۹۸۲ گابریل گارسیـا مارکز  کلمبیـا زبان اسپانیـایی «به خاطر رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش، کـه در آن جهان واقع گرایـانـه و رئالیستی درون یک جهان پرشده از تصویرهای خیـالی بـه همـی مـی‌پیوندند کـه بازتاب دهنده زندگی و درگیری‌های یک قارّه است.»[۹۴] رمان، داستان کوتاه، فیلمنامـه صد سال تنـهایی، عشق سال‌های وبا ۱۹۸۳ ویلیـام گلدینگ  بریتانیـا زبان انگلیسی «به خاطر رمان‌هایش کـه با روشن بینی از روایت هنری واقع گرایـانـه و تنوع و جهان شمولی افسانـه‌ها شرایط انسان امروزی را توضیح مـی‌دهد .»[۹۵] رمان، شعر، دراما سالار مگس‌ها ۱۹۸۴ یـاروسلاو سایفرت  چکسلواکی زبان چکی «به پاس اشعارش کـه با تازگی ارائه شده‌است و نوآوری‌هایی کـه تصویری آزاد از روح سرکش و همـه‌کاره انسان تأمـین مـی‌کند .»[۹۶] شعر کنسرت درون جزیره ۱۹۸۵ کلود سیمون  فرانسه زبان فرانسوی «به خاطر آنکه رمان‌هایش شامل خلاقیت‌های شاعرانـه و تصویرگرایـانـه با یک آگاهی عمـیق از تصویر شرایط انسانی است.»[۹۷] رمان جاده فلاندر ۱۹۸۶ وله سوینکا  نیجریـه زبان انگلیسی «به خاطر چشم‌انداز گسترده فرهنگی اش و روش‌های وجودی دراما با لحن شاعرانـه اش.»[۹۸] دراما، رمان، شعر فصل بی هنجاری ۱۹۸۷ جوزف برودسکی  روسیـه
 ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی و زبان روسی «برای تألیف‌های فراگیرش، آغشته با وضوح فکر و شدت شاعرانـه.»[۹۹] شعر کمتر از یک ۱۹۸۸ نجیب محفوظ  مصر زبان عربی «به پاس بالابردن دقت درون نکته‌های ظریف و بینایی رئالیستی کـه به طرز تحریک آمـیزی مبهم هست و استفاده از فرم روایت عربی کـه قابل استناد به منظور تمامـی نوع بشر است.»[۱۰۰] رمان بچه‌های محله ما، کوچهٔ مدق ۱۹۸۹ کامـیلو خوزه سلا  اسپانیـا زبان اسپانیـایی «به پاس نثر غنی او، کـه با جلوگیری از لحن ترحم‌آمـیز چشم‌اندازی از آسیب‌پذیری انسان را ارائه مـی‌دهد.»[۱۰۱] رمان، داستان کوتاه خانواده پاسکوال دو آرته ۱۹۹۰ اکتاویو پاز  مکزیک زبان اسپانیـایی «به پاس نیم قرن تلاش درون زمـینـه شعر و ادبیـات مکزیک.»[۱۰۲] شعر، انشا درختی درون درون ۱۹۹۱ نادین گوردیمر  آفریقای جنوبی زبان انگلیسی «برای آنکه طبق گفتهٔ آلفرد نوبل نوشته‌هایش درون زمـینـه حماسی باشکوه هست و همچنین بـه خاطر آنکه نوشته‌هایش بـه نفع حقوق انسان‌ها است.»[۱۰۳] رمان، داستان کوتاه، انشا محافظه کار، خانواده ژوئیـه ۱۹۹۲ درک والکوت  سنت لوسیـا زبان انگلیسی «به خاطر درخشندگی فوق العادهٔ آثار شاعرانـه اش و پایداری یک چشم‌انداز تاریخی کـه حاصل یک تعهد چند فرهنگی است.»[۱۰۴] شعر شارلاتان ۱۹۹۳ تونی موریسون  ایـالات متحده آمریکا زبان انگلیسی «به خاطر آن کـه رمان‌هایش با اجازه بـه رویـاپردازی و اصطلاحات شاعرانـه یک جنبه ضروری از واقعیت آمریکایی را بـه زندگی مـی‌دهد.»[۱۰۵] رمان یک بخشش، دلبند ۱۹۹۴ کنزابورو اوئه  ژاپن زبان ژاپنی «به خاطر ساختن جهانی ذهنی کـه در آن واقعیت و افسانـه‌ها درون هم مـی‌آمـیزند که تا تصویری از ناراحتی‌های مخمصه‌های امروزی انسان ارائه بدهد.»[۱۰۶] رمان، داستان کوتاه شیکو ۱۹۹۵ شیموس هینی  جمـهوری ایرلند زبان انگلیسی «به خاطر زیبایی و عمق اخلاقی اشعارش کـه معجزات و زندگی گذشته را نمایش مـی‌دهد.»[۱۰۷] شعر چراغ برق ۱۹۹۶ ویسواوا شیمبورسکا  لهستان زبان لهستانی «به خاطر نکته بینی شعرهایش کـه به جریـان‌های تاریخی و زیست‌شناسی اجازه مـی‌دهد که تا وارد شوند و قطعات واقعیـات انسانی را کنار هم بچینند.»[۱۰۸] شعر مردم روی پل ۱۹۹۷ داریو فو  ایتالیـا زبان ایتالیـایی «به خاطر شبیـه‌سازی قدرت مشکلات مـیانسالی و حمایت او از کرامت‌های از بین رفته.»[۱۰۹] دراما مرگ تصادفی یک آنارشیست ۱۹۹۸ ژوزه ساراماگو  پرتغال زبان پرتغالی «به خاطر درآمـیختن تمثیل‌های پایدار با تخیل، همدردی و تکرار توانایی‌های ما درون برابر دریـافتن حقیقت.»[۱۱۰] رمان، دراما، شعر همـه نام‌ها، کوری ۱۹۹۹ گونتر گراس  آلمان زبان آلمانی «به خاطر بـه تصویر کشیدن افسانـه‌های شاد و سیـاه کـه در گذر تاریخ بـه دست فراموشی سپرده شده بودند.»[۱۱۱] رمان، دراما، شعر طبل حلبی، موش و گربه ۲۰۰۰ گائو شینگجیـان چین

 فرانسه

زبان‌های چینی «به خاطر اعتبار جهانی آثارش، دیدگاه تلخ و خلاقیت‌های زبانی، کـه راه را به منظور رمان‌ها و درام‌های چینی باز کرده‌است.»[۱۱۲] رمان، دراما، نقد ادبی کوهسار جان

۲۰۰۱–۲۰۲۵

سال تصویر نام کشور[A] زبان برای نوع اثر ۲۰۰۱ وی. اس. نایپل  بریتانیـا
زبان انگلیسی «به خاطر داشتن وحدت روایت و بررسی فسادناپذیر درون کارهایش کـه ما را وادار مـی‌کند که تا حضور تاریخی سرکوب را مشاهده کنیم.»[۱۱۳] رمان، انشا خانـه‌ای به منظور آقای بیسواس، انتخابات الیویرا ۲۰۰۲ ایمره کرتس  مجارستان زبان مجاری «برای استفاده از تجربه شخصی شکننده اش درون برابر استبداد وحشیـانـه تاریخی درون نوشته‌هایش.»[۱۱۴] رمان بی سرنوشت ۲۰۰۳ جان ماکسول کوتسی  آفریقای جنوبی زبان انگلیسی «کسی کـه صورت‌های بی حد و حصر مشارکت‌های خارجی شگفت‌آور را نمایش مـی‌دهد.»[۱۱۵] رمان، انشا، ترجمـه سرزمـین‌های گرگ و مـیش، درون انتظار بربرها ۲۰۰۴ الفریده یلینک  اتریش زبان آلمانی «برای جریـان موسیقی صدا و ضدصدا درون رمان‌ها و نمایشنامـه‌هایش کـه تعصب زبانی و پوچی کلیشـه‌های جامعه و قدرت تسلیم نمایش مـی‌دهد.»[۱۱۶] رمان، دراما پیـانیست ۲۰۰۵ هارولد پینتر  بریتانیـا زبان انگلیسی «کسی کـه در نمایشنامـه‌هایش پرتگاه‌های پشت پرگویی‌های روزانـه را کشف کرده‌است و توانسته‌است بـه اتاق‌های بسته ظلم و ستم وارد شود.»[۱۱۷] دراما خیـانت، کلکسیون ۲۰۰۶ اورهان پاموک  ترکیـه زبان ترکی استانبولی «کسی کـه به جستجوی روح افسرده شـهر مادری اش رفت، نمادهای جدیدی از برخورد و بافت فرهنگی کشف کرد.»[۱۱۸] رمان، فیلمنامـه، انشا نام من سرخ ۲۰۰۷ دوریس لسینگ  بریتانیـا (متولد ایران) زبان انگلیسی «حماسه گرایی با تجربه‌های زنانـه، کـه با شک گرایی، آتش و قدرت رؤیـا همراه بودو موضوع قرار گرفتن بررسی تمدن‌ها.»[۱۱۹] رمان، دراما، شعر، داستان کوتاه تروریست دوست داشتنی، فرزند پنجم ۲۰۰۸ ژان-ماری گوستاو لو کلزیو  فرانسه
 موریس زبان فرانسوی «نوشتن از خروج‌های جدید، ماجراجویی‌های شاعرانـه و وجد نفسانی، جستجوگر فراانسانی.»[۱۲۰] رمان، داستان کوتاه، انشا، ترجمـه بیـابان ۲۰۰۹ هرتا مولر  آلمان
رومانی زبان آلمانی «تمرکز بر شعر و نثر ساده دورنمای زندگیـانی را کـه زندگی شان مصادره شده بـه تصویر کشیده‌است.»[۱۲۱] رمان، شعر سرزمـین گوجه‌های سبز، گذرنامـه ۲۰۱۰ ماریو بارگاس یوسا  پرو
 اسپانیـا زبان اسپانیـایی «برای نمایش ساختار قدرت و تصویرهای بُرّنده از مقاومت‌ها، شورش‌ها و شکست‌های فردی".[۱۲۲] رمان، داستان کوتاه، انشا، دراما سور بز، جنگ آخرالزمان ۲۰۱۱ توماس ترانسترومر  سوئد زبان سوئدی «برای، ایجاز نویسی، تصویر شفاف، و ارائهٔ تازه‌ای از دسترسی واقعیت بـه ما".[۱۲۳] شعر، ترجمـه مجمع الجزایر رؤیـا ۲۰۱۲ مو یـان چین زبان‌های چینی «کسی کـه با رئالیسم توهم زا توانست داستان‌های عامـیانـه، تاریخی و معاصر را ادغام کند".[۱۲۴] رمان، داستان کوتاه جمـهوری ۲۰۱۳ آلیس مونرو  کانادا زبان انگلیسی «استاد داستان کوتاه نویسی معاصر» داستان کوتاه زندگی عزیز ۲۰۱۴ پاتریک مودیـانو  فرانسه زبان فرانسوی «به خاطر هنر حافظه کـه با برانگیختن سرنوشت انسانی غیرقابل فهم و کشف زندگی درون جهان از طریق شغل» رمان خیـابان بوتیک‌های خاموش ۲۰۱۵ اسوتلانا الکسیویچ  بلاروس (متولد اتحاد جماهیر شوروی) زبان روسی «به خاطر نوشته‌های چندصدایی اش، و یـادبود رنج‌ها و شجاعت‌ها درون زمانـهٔ ما» تاریخ، انشا صداهای شوروی از جنگ افغانستان، چهره غیرزنانـه جنگ ۲۰۱۶ باب دیلن  ایـالات متحده آمریکا (متولد ایـالات متحده آمریکا) زبان انگلیسی «برای بیـان شاعرانـه خلاقانـه او درون آهنگ‌های عامـه‌پسند آمریکایی» شعر، ترانـه‌سرایی بازدید از بزرگراه ۶۱ ۲۰۱۷ کازوئو ایشی‌گورو  بریتانیـا (متولد ژاپن) زبان انگلیسی رمان، داستان کوتاه بازمانده روز

۱۹۰۱–۱۹۲۵ • ۱۹۲۶–۱۹۵۰ • ۱۹۵۱–۱۹۷۵ • ۱۹۷۶–۲۰۰۰ • ۲۰۰۱–۲۰۲۵

جستارهای وابسته

  • جایزه نوبل

منابع

  • «Nobel Foundation.». بازبینی‌شده درون ۲۴-۰۹-۲۰۱۱. 
  • «Nobel Foundation..». بازبینی‌شده درون ۲۴-۰۹-۲۰۱۱. 
  • «Nobel Foundation.». بازبینی‌شده درون ۲۴-۰۹-۲۰۱۱. 
  • http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/about/amounts/prize_amounts_14.pdf
  • http://web.archive.org/web/20080731233358/http://nobelprize.org/nobel_prizes/amounts.html
  • «Nobel Foundation. Archived from the original on 2008-08-22». بازبینی‌شده درون ۲۴-۰۹-۲۰۱۱. 
  • ↑ ۷٫۰۷٫۱۷٫۲۷٫۳۷٫۴۷٫۵۷٫۶۷٫۷ خطای یـادکرد: خطای یـادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی به منظور یـادکردهای با نام LiteratureLaureates وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  • http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/lists/laureates_ages/literature_ages.html
  • ↑ ۹٫۰۰۹٫۰۱۹٫۰۲۹٫۰۳۹٫۰۴۹٫۰۵۹٫۰۶۹٫۰۷۹٫۰۸۹٫۰۹۹٫۱۰۹٫۱۱ http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/facts/literature
  • http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/literature/genres.html
  • http://www.nobelprize.org/nomination/literature/1901_1950.html
  • ↑ ۱۲٫۰۱۲٫۱ http://www.nobelprize.org/nomination/literature/laureates_nominations.html
  • http://www.nobelprize.org/nomination/archive/country-people.php?prize=4&startyear=1901&endyear=2014&country=101&person=nominee
  • http://www.nobelprize.org/nomination/archive/show_people.php?id=10419
  • http://www.nobelprize.org/nomination/archive/show_people.php?id=9303
  • http://www.nobelprize.org/nomination/archive/show_people.php?id=2525
  • http://www.nobelprize.org/nomination/archive/show_people.php?id=3892
  • "جایزه نوبل درون ادبیـات ۱۹۰۱". Nobel Foundation. Retrieved 2008-10-17.
  • "جایزه نوبل درون ادبیـات ۱۹۰۲". Nobel Foundation. Retrieved 2008-10-17.
  • "جایزه نوبل درون ادبیـات ۱۹۰۳". Nobel Foundation. Retrieved 2008-10-17.
  • ↑ ۲۱٫۰۲۱٫۱ «جایزه نوبل درون ادبیـات 1904». بازبینی‌شده درون ۲۰۰۸-۱۰-۱۷. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1905». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1906». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1907». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1908». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1909». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1910». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1911». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1912». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1913». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1915». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1916». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • ↑ ۳۳٫۰۳۳٫۱ «جایزه نوبل درون ادبیـات 1917». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1919». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1920». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1921». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1922». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1923». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1924». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1925». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1926». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1927». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1928». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1929». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1930». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1931». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1932». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1933». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1934». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1936». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1937». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1938». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1939». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1944». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1945». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1946». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1947». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1948». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1949». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1950». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1951». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1952». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1953». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1954». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1955». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1956». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1957». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1958». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1959». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • http://www.italialibri.net/opere/ventoatindari.html
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1960». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1961». بازبینی‌شده درون 2013-07-09. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1961». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1962». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1963». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1964». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1965». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • ↑ ۷۸٫۰۷۸٫۱ «جایزه نوبل درون ادبیـات 1966». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1967». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1968». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1969». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1970». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1971». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1972». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1973». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • ↑ ۸۶٫۰۸۶٫۱ «جایزه نوبل درون ادبیـات 1974». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1975». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1976». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1977». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1978». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1979». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1980». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1981». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1982». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1983». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1984». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1985». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1986». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1987». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1988». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1989». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1990». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1991». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1992». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1993». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1994». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1995». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1996». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1997». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1998». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 1999». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2000». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2001». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2002». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2003». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2004». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2005». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2006». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2007». بازبینی‌شده درون 2008-10-17. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2008». بازبینی‌شده درون 14 October 2008. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2009». بازبینی‌شده درون 8 October 2009. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2010». بازبینی‌شده درون 7 October 2010. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2011». بازبینی‌شده درون 6 October 2011. 
  • «جایزه نوبل درون ادبیـات 2012». بازبینی‌شده درون 11 October 2012. 
  • پیوند بـه بیرون

    • وب سایت رسمـی آکادمـی علوم سلطنتی سوئد
    • وب سایت رسمـی بنیـاد نوبل
    • ن
    • ب
    • و
    جوایز نوبل
    جایزه‌ها
    • شیمـی
    • اقتصاد۱
    • ادبیـات
    • صلح
    • فیزیک
    • فیزیولوژی و پزشکی
    برندگان
    بر پایـهٔ موضوع
    • شیمـی
    • اقتصاد
    • ادبیـات
    • صلح
    • فیزیک
    • فیزیولوژی و پزشکی
    بر پایـهٔ مقیـاس
    • آفریقایی
    • عرب
    • آسیـایی
    • سیـاه‌پوستان
    • زنان
    • لاتینی و هیسپانیک
    بر پایـهٔ کشور
    • آرژانتینی
    • استرالیـایی
    • بلژیکی
    • چینی
    • دانمارکی
    • مجارستانی
    • هندی
    • اسرائیلی
    • ایتالیـایی
    • ژاپنی
    • کره‌ای
    • لیبریـایی
    • لهستانی
    • پرتغالی
    • رومانیـایی
    • روسی
    • اسپانیـایی
    • سوئدی
    • ترکیـه
    • ویلزی
    بر پایـهٔ دین
    • مسیحی
    • مسلمان
    • بی‌دین
    • یـهودی
    بر پایـهٔ سال
    • سال دریـافت
    بر پایـهٔ وابستگی بـه دانشگاه
    • وابستگی بـه دانشگاه
    بر پایـهٔ اشتغال
    • رئیس حکومت و رئیس‌جمـهور
    کمـیته‌ها و
    تشکیلات
    • بنیـاد نوبل
    • کمـیته‌های نوبل
      • شیمـی
      • اقتصاد
      • فیزیک
      • فیزیولوژی یـا پزشکی
      • کمـیته نوبل نروژ
    • موسسه کارولینسکا
    مطالب مرتبط
    • جنجال‌ها
    • جوایز دیگر
    • آلفرد نوبل
    ۱ جایزه نوبل یـادبود (از جوایز اصلی نوبل نمـی‌باشد).
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=فهرست_برندگان_جایزه_نوبل_ادبیـات&oldid=23231968»




    [زیارت قبول به زبان ترکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 02 Aug 2018 20:47:00 +0000



    زیارت قبول به زبان ترکی

    قبله نما - اندرويد

    قبله نما - اندرويد

    دانلود

    قبله نما :
    با اين قبله نما ميتوانيد درون اکثر مکان ها سمت قبله را مشخص کنيد

    قبله نما را بـه همـه دوستانتان هديه دهيد

    نرم افزارهاي مذهبي و اسلامي را براي موبايل هاي خودتان دانلود کنيد و به دوستانتان هديه دهيد 

    اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

    کلمات کليدي : زیارت قبول به زبان ترکی قبله،قبله نما،قبله نما اندرويد،اندرويد قبله نما،موبايل قبله نما،قبله نما موبايل،تشخيص جهت قبله،جهت قبله،قبله نماي اندرويد،سمت قبله،سوي قبله،قبله عالم،موبايل اسلامي،موبايل ديني،اسلام موبايل،موبايل مذهبي

    www.sarbazaneislam.com

    سربازان اسلام

    جهت دانلود بر روي دانلود کليک راست کرده

    save link as يا save target as

    را انتخاب نماييد

    مرگ بر اسلام آمريکايي
    قبله نما - اندروید

    . زیارت قبول به زبان ترکی . زیارت قبول به زبان ترکی ، زیارت قبول به زبان ترکی




    [زیارت قبول به زبان ترکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 28 Jul 2018 10:01:00 +0000



    زیارت قبول به زبان ترکی

    اشعار مذهبی - شعر ترکی

    مطالب اخیر وبگاه

    صلّ علی محمد مـیلاد حیدر آمد

     صلّ علی محمد مـیلاد حیدر آمد
    یـارپیمبر آمد شیر غضنفر آمد
    به بـه خجسته روزی شد موسم ولادت
    مولود کعبه آمد آن مظهر شجاعت
    هم منبع سخاوت هم منتهای رحمت
    شیر خدا علی آن مـیر دلاور آمد
    صلّ علی محمد مـیلاد حیدر آمد
    در این شب خجسته آمد دوای دردم
    از خود خجل کـه پرسم درون راه او چه کردم
    از حرف شیعه پیشش از خود چه شرم بُردم
    گفتم فقیرمسکین هستم کـه از درآمد
    صلّ علی محمد مـیلاد حیدر آمد
    مولا علی جمالی اولدی بوگون نمایـان
    جاندان دا آرتیق اولدی جانانـه جمله قربان
    سائل لرین امـیدی گلدی به منظور احسان
    تنـها امـیرعالم بر خلق سرور آمد
     
     صلّ علی محمد مـیلاد حیدر آمد
     بنت اسد الینده قد قامته ماشالله
     
    بوطالبین بالاسی مـه طلعته ماشالله
     به بـه گوزل جماله خوش صورته ماشالله
    حامـی بـه دین وقرآن  یـار پیمبرآمد
    صلّ علی محمد مـیلاد حیدر آمد
    مولا علی قاپیندا من دائمـی گدایم
    دردیم سنین فراقین لطفونله آشنایم

    اوغلون ح قربان مشتاق کربلایم
    کی مـی شود ببینم هجران من سر آمد
    صلّ علی محمد مـیلاد حیدر آمد
    گیرد ولایی امشب از دامن تومولا
    ما را مران از این درون جان حسین وزهرا
    این کاسة گدایی پرکن پر از تولّا
    تا گویمش کـه برخیز از جا کـه سرور آمد
    صلّ علی محمد مـیلاد حیدر آمد

    مربوط بـه موضوع : زیارت قبول به زبان ترکی شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ |

    شعر ترکی مدح علی ع

    اثبات اولوبدی هر ئورگین کی ولاسی وار

    هر ذرّۀ ولایتینـه ابتلاسی وار

    جانلار فدا اولوبدی ولایت بها تاپا

    گوزلرچیخوبدی چون کی ولادن ضیـاسی وار

    محرابیلرده باش یـاریلوب دین حقّ ایچون

    مقتلده لر چاپیلوب ماجراسی وار

    بس فرقه انشعاب آلوب اسلام نابیدن

    تنـها تشیّعون شرف و اعتلاسی وار

    فکر ایلیسن صفای دل شیعه دور نـه دن؟

    چون سینده عشق ِعلی نین بناسی وار

    اقرار ائدوبدی کیمسه علی نین ولا

    عالی مدارجه یتیشوب مرحباسی وار

    چوخلار قویوبدی باشینـه تاج قداستی

    تنـها باشیندا شیعه دی تاج طلاسی وار

    کیم دور علی ؟ ئورکده کی مرآت حق نما

    وجه خدایـه مظهر اولوب حق نماسی وار

    چرخ فلک ده خسرو گردون مدار اولوب

    برج ولا اونون کیمـی شمسُ الضُّحاسی وار

    دوشسه علی محبّتی هر سینیـه اگر

    یـانماز جهنّمـین اودونا خوش جزاسی وار

    چوخلار جسارت ائتدی علی نین مقامـینـه

    فکر ائتمـه هر رذیله اونون اعتناسی وار

    آب دهان آتوب یوزونـه ابن عَبدُوَد

    ال ساخلیوبدی سانما ایشینده ریـاسی وار

    حیدر غروری سینسادا ناحق قلج لاماز

    شمشیر آتار او یرده کی الله رضاسی وار

    حیدردی خیبرین قاپوسین فتح ائدوب آچان

    خیبر یـاتار او یرده کی حیدر نداسی وار

    آیـا روادی شیعه دوشـه درد و محنته

    بیریرده کی علی کیمـی مشکل گشاسی وار؟

    آیـا روادی سی آماج درد اولا

    بیر کی ده شرر مرتضاسی وار؟

    خیبر ییخان مشکل آچوب دردلری ییخار

    هر چاره سیز درد اولا والله دواسی وار

    دردلر دواسی لیک قالوب چاره سیز ئوزی

    بیر نئچه یرده ؛ بو سوزومـین اقتباسی وار

    هاردا ؟ او یرده کی قاپوسین یـاندیریبدیلار

    تحت فشار او بابیده خیرالنّساسی وار

    سقط اولدی محسنی یقه سی دوشدی اللره

    باغلاندی قوللاری رسنـه چون حیـاسی وار

    بیر نئچه ناکیشی سوریوب کنز عزتی

    بیعت بهانـه سینده جفا ماجراسی وار

    بیرده اوگون کی سجده ده مزدور نـهروان

    ضربت وروب اوباشـه کی وصلت هواسی وار

    باش پارچالاندی آخدی عدالت ستاره سی

    فکر ائتمـه عالمـین داهی بَدرُالدُّجیٰ سی وار

    مولا دوشوبدی بستره حالدان حالا قالوب

    زهر ایلیوب اثر نـه توان و قواسی وار

    شمع صفاسی آز قالوری که تا سونوب گئچه

    معراج عشقه چاتماقا خوشپَر هُماسی وار

    پروانـه تک شمع اودونا زینبی یـانور

    هر دم دیور بابا قیزیوین التجاسی وار

    باشینده کی یـاران گتوروب درده زینبی

    هرچند دیلده فُزتُ و ربّک نواسی وار

    آخر مگر علی دگوسن چاره قیل ئوزون

    عالمده هرنـه درد اولا سندن دواسی وار

    تک قویما زینبی بو قرانلیق دیـاریده

    ویرانـه کوفه ده قیزیوین غم سراسی وار

    یوز دوتدی زینبه شرف عالم وجود

    سویلوب قیزیم بوگوزیـاشیوین چوخ بهاسی وار

    امّا چوخ آغلاما باباوین باش یـارا

    ساخلاسرشک چشمـیوی بیرغم مناسی وار

    اوست ئورتولی دیوم سنـه بومطلبی گئچیم

    وار بیر بلا چولی باشیوین مـین بلاسی وار

    بیرباش بلا چولونده چیخار نیزه باشینـه

    تنـها او باشدا اون ایکی خنجر یـاراسی وار

    تندن او باشی تشنـه جدا ایلیر عدو

    کوثر بالاسی تشنـه وئره جان، زیارت قبول به زبان ترکی رضاسی وار

    نوک جداده قانلی باشا داش ورار او گون

    بیر فرقه ای کـه دیلده شرف ادّعاسی وار

    واربیرعمودیلن بولونن آیری باش قیزیم

    نـهرین یـانیندا منظرۀ غم فزاسی وار

    سقادی هنگ عشقه ولی تشنـه جان وئرر

    اوجوندا سو، ایچمز حسین دن حیـاسی وار

    زینب! نـه لردیوم سنـه اول دشت خونیدن

    بیرچول کی صود امرین ده سووا التجاسی وار

    اوچ شعبه اوخلا بوینونی تندن ئوزرعدو

    باخمازلا تشنـه دور دیلی یوخ آه وواسی وار

    حتی او خوردا باش دا اولار نیزیـه سوار

    بیلمزله قانلی باشینـه حسرت آناسی وار

    زینب چوخ آغلاما آتاوین ماجرا

    بیر باشـه آغلا شامـیده آه و عَناسی وار

    قانلی دوداقینـه وورولار خیزران قیزیم

    بیر کیمسه باخماز حسرت اونا اقرباسی وار

    مجنون اولار حسینیمون عشقینده شیعه لر

    قانلی مزارینـه هامـی قلبین هواسی وار

    آچسان«مصیّبین» سین فاش اولاراونون

    ایللردی ده هوس کربلاسی وار

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ |

    جان قرآن..

    جان قرآن..

    علی قرآنـه جاندور جان قرآن

    علیدور مالک اقلیم ایمان

    علیدور مظهر اعجاز یزدان

    علیدور صاحب اکرام و احسان

    علیدورباده ی لبریز عرفان

    علینون هیبتینده خلق حیران

    علیدور فاتح و کرار مـیدان

    اگر پیغمبر اولدی حقه مـهمان

    علیدور مـیزبان خان سبحان

    علی قلب و علی نبضیمده ضربان

    علی جاندورعلی جانان علی قان

    علی روح و دم و پیکرده شریـان

    علیدور کـه ویروبدور کعبیـه شان

    والا کعبه بیر خشتیدی ای جان

    ---

    علی دور کـه ویروبدور خاکه قیمت

    علیدور کـه ایدوبدور حقه بیعت

    علیدور کـه اولوبدور پاک طینت

    علیدور کـه ویروبدور نوره طلعت

    اونون بدخواهینـه هر لحظه لعنت

    من الاول الی الآخر اوخور جان

    ---

    علینون وجهی تفسیر ضحادور

    قلوبه حیدر آدی هم صفادور

    علینون آدی هم روحه جلادور

    علینون عینی عنوان بقادور

    علینون لامـی لاممکن عطادور

    علینون یـائی یـار آشنادور

    علینون شیعیـانی اوصیـادور

    محب و جانفداسی اولیـادور

    اونون شاگرد درسی انبیـادور

    خلیلان و ذبیحان خدادور

    علینون دشمنی والله فنادور

    آییلماز غافل اولسا جاهل انسان

     

     

    ---

    ایدوب قرآنیده الله گواهی

    علیدور راکع و عبد الهی

    علی نور فنابخش سیـاهی

    علی دریـا و عشاقش چو ماهی

    به عشقش محو گردد هر گناهی

    الا ای سائلی کـه بی پناهی

    علی احسان کند آن را کـه خواهی

    جهانش درون نظر باشد چو کاهی

    چو یوسف مانده تنـها قعر چاهی

    بیـامد حیدر و بگشود راهی

    بگفتا یـا علی ما را تو شاهی

    امامـی سروری تو پادشاهی

    تو مخلوق خدایی و الهی

    منیم جانیم بئله مولایـه قربان

     

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ |

    شعر ترکی جالب درون رابطه با علی علیـه السلام کـه تمام حروف الف با

    ابتدا اولسون ((الفدن)) اصل ایماندور علی              اللری  الله  الی کانون  احساندور علی  

    ((با))بقاسی بی زوال وبخششی بحر وسیع             باج آلان بالدان آدی باب یتیماندور علی

    ((تا))تواضع تاجی باشدا توپراق اوسته اگلشن         تارک تقواده تک خورشید تاباندورعلی

    ((ثا))ثناسین ثبت ائدن  قرآن دا ذات کبریـا              ثانی ختم رسل  حقه  ثنا خواندور علی

    ((جیم))جهاندا جلوه گاه نور جانان جبهه سی           جانی جان مصطفی هم جان جاناندورعلی

    ((حا))حیـا و حلمـینـه حیران هامـی حور وملک          حامـی حق و حقیقت حقه مـیزاندور علی

    ((خا))خطرده ختم مرسل بسترینده خواب ائدن         خیرخلقت،خلقی احسن،خیری خواهاندورعلی

    ((دال)) دانای دیـانت، دیده دنیـادان دویـان                 دللرین امراضینـه دارو و درماندور علی

    ((ذال))ذلت ذوالفقاری گوسترن مشرکلره               ذات حق شیری جدلده شیر غراندور علی

    ((را))ره حق رهنوردی،رهنمای راه راست            رادمرد  رستگار و  رکن  ایماندور علی
     
    ((زا))زمانـه کامـینـه زهر اولدی زیبا زاهدین            زهره زهرا غمـینده زار و گریـاندور علی

    ((سین))سعادت سالکی،سبطین آتاسی سرفراز          ساقی کوثردی هم سیمای  سبحاندور علی

    ((شین)) شـهید مسجد و شاهنشـه شـهر شرف             شمس دین وشیرحق و شاه خوباندور علی

    ((صاد))صیـاد قلوب و صابر و صاحب نظر           صورت صدق وصفای خلد رضواندورعلی

    ((ضاد))ضدظلم وظلمتدورضیـاسی اول شـهون          ضیغم روشن ضمـیر و نور رخشاندور علی

    ((طا))طهوز و طیب وطاووس جنت آشیـان             طایر اوج  فضیلت ، تیغ   براندور  علی 

    ((ظا))ظلال رحمت حق،ظالمـه عالمده خصم            ظاهر و باطن امامـی فخر دوراندور  علی

    ((عین))عبد عالی  و  اعلای  علام  الغیوب             عابد شب زنده دار و عدل عریـاندور  علی 

    ((غین))غالی چون غلط فکر ایلیور غرقابیده           غیرة الله الاحد دور غیر  یزداندور  علی

    ((فا))فضیلتده  فرید  و فر فوق  نـه  فلک                فخر دوران ، فایض فیض فراواندور علی 

    ((قاف))قصدی قلبیده ، قرآن قوامـی دهریده              قله  قافون  هماسی ،  قلب  قرآندور  علی 
     
    ((کاف))کفو فاطمـه ، کان کمالات و کرم                کیم بیلورکیمدوراوشـه،چون گنج پنـهاندورعلی

    ((لام))لبریز و  لبالب  قلبی  عشق  حقدن               لن یری الدنیـا نظیره ، لعل رخشاندور علی  

    ((مـیم))مولود  مـیان  کعبه ،  مولای ملل                مقتلی  محراب مسجد ، شاه مرداندور علی 

    ((نون))نسیم رحمت حق،نیت و خلقی نکو              ناطق  نام آور  و نور  نمایـاندور    علی 

    ((واو))وصفین ایلیوب قرآندا وهاب ودود               والی  والا مقام  کون  و امکاندور  علی

    ((ها))هدایت مشعلی ، سلطان ملک هل اتی            هود و داود و خلیل و خضره سلطاندورعلی 

    ((یـا))یم بی ساحل جود و کرم،یعسوب دین              یعنی  یکتا  یـاور  آئین  رحماندور  علی 

    قالمـیسان آواره((ثاقب))قیل سن عجزه اعتراف          گرچه انساندور، ورای فکر انساندور علی 

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ |

    شعر ترکی از ولادت مولا علی ع

    با ش وئرمـه لی ام دالغالی طوفانـه علی هو

    طوفانـه گئده رکن یئته سامانـه علی هو

     

    گلمکده خیـالین گینـه سئودا دونوموندن

    اولماخدا جانیم غملره بیگانـه علی هو

     

    خلقت ده یـازیلمـیش غزلین عنوانی سنسن

    سن معنی وئریرسن بئله دیوانـه علی هو

     

    یـانقین قویولاردان سووشان سوزلرون ایمـیش

    قوشلار یئتیرن سری سلیمانـه علی هو

     

    سندن ساری یورقون دلی لردن سوراغ آلدیم

    یئتمـیش دئدیلر باشلاری سامانـه علی هو

     

    کولگون تاج اولان باشلار اوجالماخدادی عشقه

    عشقون یـار اولان جان اولوبر افسانـه علی هو

     

    باغروندا کی غمدن قانا دونموش قویولاردان

    یوسیف بئجریر یئتمگه کنعانـه علی هو

     

    آلدیم الیمـه جانیمـی شوقونلا دولاندیم

    داندیم ایکی دونیـانی بو عنوانـه علی هو

     

    تاپدیم سنی ویرانیـه دونموش اورگیمده

    گنجین یئری دیر گوشـه ی مـیخانـه علی هو

     

    تیکمـیشم ای گوزلره نور ، نوردا سخاوت

    یوخدان نـه گتیرمکده سن ایمکانـه علی هو

     

    قوللوخدا سحر یـاریب بیر نظر ایلن
    وئر نور کوزه سین چیگنیمـه پیمانـه علی هو

     

     

    -----------------------------------------------------------

    ارسال شعر : احمد فیضی

    ---------------------

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ |

    زبان حال زینب کبری درون مدینـه درسر مزار مادر ترکی

    گوردیم نچه مدت غم هجران ننـه گلدیم -----قلبیمده واریم درد فراوان ننـه گلدیم

    قول باغلی دوشوب چوللره آواره دولاندیم -----ظلمـین اثر منده نمایـان ننـه گلدیم

    قدیم خم اولوب باخ منـه وار قاره باشمدا -----سالمش قره نی باشیمـه دوران ننـه گلدیم

    بوردان حرکت وقتی جلالیله گئدیردوم -----اجلالیم اولوب ط نیسان ننـه گلدیم

    عباسیله اکبر منـه اولموشدی جلودار -----حشمتله گئدردیم یولی خندان ننـه گلدیم

    قارداشلاریمون نازینی هر گونده چکردیم -----گوزلردی منی خسرو خوبان ننـه گلدیم

    دوشسیدی اگر قافله بیر منزله گاها-----عباس ورردی منـه سامان ننـه گلدیم

    از اولدی ولی زینبوون خوش گونی باری -----هاردان ائلیوم دردیمـی عنوان ننـه گلدیم

    دورد آی بیزی اللهون ائوی ساخلیـا بیلدی -----توش اولدی گنـه دشت وبیـابان ننـه گلدیم

    یول سالدی بیزیم قافلیـه مـیز دشت عراقه -----گزدیم او بیـابانلری ویلان ننـه گلدیم

    بیر یئرده خبر گلدی باتوب قانینـه مسلم -----باشلاندی بیزه کینـه ی عدوان ننـه گلدیم

    ایستیردی محرم اولا دشمن بیزی تاپدی -----تنگ ایلدیلر عرصه مـیدان ننـه گلدیم

    غم قافله سی کرب وبلایـه یولی دوشدی -----اطرافیمـیزی آلدیلا دونان ننـه گلدیم

    یول ورمدیلر قافله کوفیـه گتسون -----تاپدوق اوبیـابانیده اسکان ننـه گلدیم

    لشکر گونی گوندن چوخالوب ایتدی حسابی -----کافر یوخیدی هامـی مسلمان ننـه گلدیم

    سویوللارینی باغلادولار خیمـیه ساری -----سعد اوغلی ائیب ظلمـیده طغیـان ننـه گلدیم

    هر قیز اله بیر کاسه دوتوب صبریمـی آلدی -----سسلر دیله یـاندوق بی بی عطشان ننـه گلدیم

    بیچاره ربابون غمـینـه هامـی ملردی -----آغلاردی علی اصغره هر آن ننـه گلدیم

    عاشور بلا چائتدی الیم الدن اوزولدی -----سعد اوغلی وئروب لشگره فرمان ننـه گلدیم

    یول سالدیلا اخیـامـه طرف دشمن بی رحم -----خیردا بالالار ایلدی افغان ننـه گلدیم

    باشلاندی جدل قانـه باتوب جنگه گئدنلر -----دوغر اندیلا اعضالری یـاران ننـه گلدیم

    اصحابیلر اولده ائدیب جنگه رقابت -----یـان یـانـه یـاتوب جمله عزیزان نـه گلدیم

    نوبت یتشوب هاشمـی اولادینـه آخر -----اول یتشوب اکبره مـیدان ننـه گلدیم

    هیچ من دئمورم قارداشمون حالی نجیدی -----اسماعلینیـه سولدی گلستان ننـه گلدیم

    قاسمده گئدوب عونیله جعفر ده یخلدی -----عباسه چاتوب ایلیـه جولان ننـه گلدیم

    ایستیردی گئده قارداشمون رنگی سارالدی -----قوللارین اوپوب دیده سی گریـان ننـه گلدیم

    امر ائتدی سو آل جنگ ائلمـه اصغره خاطر -----قوی جنگ قالائولدی بو جیران ننـه گلدیم

    سو عشقینـه بیر جوت قولینی بیر گوزی وردی -----شرمنده قالوب اولدی پریشان ننـه گلدیم

    سومشگینـه اوخ دگدی چخوب جانی بدندن -----نـهر اوسته یـاتوب اولدی نگهبان ننـه گلدیم

    عباسیم ئولن لحظه حسینون بئلی سندی -----دشمن ائلدی عرصه ده طوفان ننـه گلدیم

    تک قالدی حسین بیرده کی گهواره ده اصغر -----قان ایچره یـاتوب سئوملی طرلان ننـه گلدیم

    قالخزدی قوجاقینده کی شرم ایلیـه دشمن -----اوچ پر اوخ ائیب حلقینی شان شان ننـه گلدیم

    اوخ دگدی علی اصغری حالدان حالار سالدی -----مظلوم آتانی ائتدی نواخوان ننـه گلدیم

    عزم ائتدی وداع ایلیـه اخیـامـی حسینیم -----آغلاشدولا اخیـامـیده طفلان ننـه گلدیم

    چوخ زحمته آرام ائلدیم عورت اوشاقی -----ئوپدیم قوریـان لبلری جان جان ننـه گلدیم

    تل اوستینـه جن اولدوم اومولایـه جلودار -----زینب نجه گور اولدی خروشان ننـه گلدیم

    جنگ ائتدی حسین من اونا تکبیر دییردیم -----سسلردیم حسین اللره قربان ننـه گلدیم

    آخر یخلوب قتلگهه قانینـه بائتدی -----قاچدیم او چوخور یئرده شتابان ننـه گلدیم

    شمریله دوروب عرصه ده هنگامـه اوجالدی -----من باخدوم او نامرده هراسان ننـه گلدیم

    ایستردیـه قارداشمون باشینی تندن -----دوتدومرین باغلانا پیمان ننـه گلدیم

    چوخ سعی ائلدیم قارداشمونمـیه باشین -----چارملوب اولمادی امکان ننـه گلدیم

    دشمن توکولوب مقتله آرامـیمـی آلدی -----کین اهلی ائدیب جسمـینی عریـان ننـه گلدیم

    اخیـامـه طرف حمله ائدیب لشگر کافر -----اخیـامـیم اولوب اوددا فروزان ننـه گلدیم

    قاچدی بالالار دشت وبیـابانـه داغلدی -----یغدوم اولاری باشیمـه نالان ننـه گلدیم

    قولاریمـیزه دوشدی بیزیم بند اسارت -----قسمت اولوب آخر بیزه زندان ننـه گلدیم

    بیر شـهر یکی بش ایل اولار درس دئموشدوم -----گتدیم اورا من اوخشاما گویـان ننـه گلدیم

    کول توکدوله باشلار مـیزه کوفه نین اهلی -----شرم ایلمدی کوفه ده نسوان ننـه گلدیم

    داش وردی او ماواده حسین باشینـه عورت -----باش سندی آخوب صورتینـه قان ننـه گلدیم

    من محمله وردیم باشیمـی قانـه بویـاندوم -----اولدوم یـارالی باش کیمـی الوان ننـه گلدیم

    باخدی منـه باش کوفه لیلر شاید اوتانسون -----سرنیزه ده تز باشلادی قرآن ننـه گلدیم

    مرجانـه نین اوغلی بیزی زندانـه سالوبدی -----رحم ایلمدی زاده شیطان ننـه گلدیم

    اورداندا ننـه شامـه طرف بیز سفر اتدوک -----ای کاش کی شام تز اولا ویران ننـه گلدیم

    چوخ ظلمـی بیزه شامـیده کین اهلی ائدیبلر -----ناظری دی فقط قادر سبحان ننـه گلدیم

    ویرانـه اولوب مسکن اولاد پیمبر -----بوچرخ فلک اولمادی تالان ننـه گلدیم

    قالدوخ نچه مدتده او ویرانـه مکاندا -----لشگر منـه اولموشدی یتیمان ننـه گلدیم

    ویرانـه ده بیر غمزه لی جیرانیم ئولوبدی -----او منزلی ایتمـیشدی گلستان ننـه گلدیم

    جان وردی رقیـه منی حالدان حالا سالدی -----اوللام اونا بودهریده مـهمان ننـه گلدیم

    آزاد ائلدی قافله نی زاده سفیـان -----یثربده ائدم مـی سوزان ننـه گلدیم

    سن بیل ننـه اوز عصمتووه اصغره خاطر -----غملیده گزور دردینـه درمان ننـه گلدیم

    قسمت ائله که تا اوغلو زوار اولا بیلسون -----چوخداندی  ملیر دیده سی گریـان ننـه گلدیم .

    سروده شده توسط حاج علی نعمت زاده  از  مداحان اهل بیت شـهرستان پارس آباد

    تایپ و انتشار : داریوش مصلح مدیر وبلاگ زینب پیـام رسان کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    شعر ترکی از حضرت زینب س

     گوهر گنج ادب پنج تنـه مـهپاره -----آسمان شرف ومعرفته سیـاره

    وصفینـه طبعیلر عاجز دی قلم آواره -----گلشن معرفته لاله حمرا زینب

    عصمت آیینـه سی گلدسته تقوا زینب -----کعبه ی عشقیدی حجا جی صفا انجمنی

    مدفنی قبله ی حاجتدی شفا انجمنی -----آدی سرشار محبتدی وفا انجمنی

    زین اب زینت او صاف شـه خیبر دی -----کیم حیـادن دانشا زینب آدین ازبردی

    قهرمان ثبت ائلیوب منصبینی خرده کلان -----اونی بیرعورته همتا ائلیور ساده دلان

    تانیور رتبه ی والا سینی دوز عاشق اولان -----قهرمانی کی قویوب صفحه تاریخه اثر

    شیرزن مشتریسی زینبی مقتلده گزر -----گرچه عورتدی شجاعتده ولی مـین کیشیدی

    آناسی فاطمـه دن غیرتی اورگئمـیشیدی -----اولماغا فاتح خضرا ائله زینب ایشیدی

    حقی وارشیر اولا دنیـاده ابوالفضل با جیسی -----وردی پرچم دل خضراده ابوالفضل باجیسی

    بیر خانم کی صودامـه فاطمـه تک مادردن -----غیرتی ارث آپارا شاه ولا حیدردن

    ئورگنـه درس ادب محضر پیغمبردن -----عمریده همدم اولا هر گون حسین وحسنـه

    حقی وار زینت اولا اللی بش ایل پنج ننـه -----بیر خانم کی دیل آچان لحظه ده قرآن اوخیـا

    ننـه سیلن اوتوروب قارداشا کوینگ توخیـا -----کربلا فلسفه سین محضر زهرادن آلا

    ائله شایسته دی دنیـاده ادی زنده قالا-----بیر خانم کی آچا ی پیغمبر ده

    گوله قارداشی حسینون اوزینـه بسترده -----ثبت ائده عشقینی زهرا اوخیـان دفترده

    نـهضتون حقینی تبلیغ ائلیر یـااتمز -----قارداشون عشقینـه قول باغلی گئدر یـا گتمز

    بیر خانم کی باشنـه قاره سالادورد یـاشدا -----باغلیـا یـاره نی محرابیده منشق باشدا

    اللی بش ایل باشخی همدم اولا قارداشدا -----کوفه ده قانلی باشون عشقینـه طوفان ائلیر

    باش ورار محمله سیما سینی الوان ائلیر -----بیر خانم کی وئره برنامـه سینی شام انام

    سرپرست ایلیـه بیر عده اسیرانـه امام -----رهگذرده باشنا کول توکه لر مردم شام

    غضبیندن آلشوب جنگینی اعلان ائلیر -----کاخ خضرانی یخار نطقیله ویران ائلیر

    بوخانم الی بش ایل عاشقیدی قارداشنا -----آغلیـاردی خانمون اهل سما یـاشنا

    دولانوب چوللری چوخ گلدی بلالر باشنا

    شامـیدن گر چه خانم جو روجفا گورمـیشدی -----گلدی بیرگونده همان شامـیده دیلدن دوشدی

    ارییوب شمع فروزان کیمـی خاموش اولدی -----قهرمان غربته آخرده هم آغوش اولدی

    کاسه ی صبری اودم سنگ غمـهاولدی -----بیر گوزی شامـه باخوب بیرگوزی قارداش یولونا

    وارنیـازیم دئدی عباسیمون الان قولونا -----گوزیمـی باغلیـانیم یوخدی ابوالفضل ئولیرم

    قلبیمـه ناله لریم اوخدی ابوالفضل ئولیرم -----قلبیمـه ناله لریم اوخدی ابوالفضل ئولیرم

    یـاقوزام طعنـه وران چوخدی ابوالفضل ئولیرم -----گوزلریم یولدادی تیکمـیشم الان یولوا

    گوزیمـی باغلاماغا چوخدی نیـازیم قولوا -----دئمورم شامـیده برپا ائده سن بزم غزا

    دئمورم باشیون اوسته آچاسان چترلوا -----دئمورم ساخلارکابیم منیم ای کان وفا

    خواهشیم وار بو قرا کوینگه ال ورمـیاسان -----گله سن غربت ارا زینبی قبره قویـاسان

    غیرتوندن چوخ اوزاقدی منی یـالقوز قویـاسان -----هیچ یـار اشمور سنـه زینبدن ابوالفضل قویـاسان

    سن منـه عاشقیدون جامعه عشقی سویـاسان -----سنی قارداشیم حسینون صود امر اصغرینـه

    قویما زینب ئوله یـالقوز چک الون گوزلرینـه -----چخمـیوب خاطر زینبدن امان نامـه سوزی

    شاهون امر ائتدی گئدرسن ولی دولموشدی گوزی -----منـه آلتی باخان وقتیده آغلوردی اوزی

    سنـه من محضر مولاده مددکار الدوم -----آغلادوم قارداشما قالماغوا یـارالدوم

    ایندی درمانده دی زینب سنـه امـیدی گلور -----شامـیده زینب نالان اوتوروب اشکین الیر

    من همان زینبوم باخ فلکه بی ئولیر -----ن چخ ئولیرم آغلیـانیم یوخدی منیم

    یوللا قارداشیم حسینی محنیم چوخدی منیم -----عرض ائله شامـه گله زینب نالانی ئولیر

    باشی غمدن آغاروب عاشق ویلانی ئولیر -----شمع عمریم ارییور آتش سوزانی ئولیر

    شامـه بیر لحظه گلوب زینبه امداد ائلسون -----ال قویوب قلبیمـه بیر یولدا اونی شاد ائلسون

    سن کرم صاحبیسن زینبون امدادینـه گل -----سوزی هر لحظه حسینون آدیدی دادینـه گل

    خسته دی شامـیده آوراده دی فریـادینـه گل -----سنده غملی سوزوی یـاز ائله بو مطلبدن

    سروده شده توسط منصور عزیزاده  از  مداحان اهل بیت شـهرستان پارس آباد

    تایپ و انتشار : داریوش مصلح مدیر وبلاگ زینب پیـام رسان کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    شعر ترکی از حضرت زینب س

    در شایسته عصمت شرف اهلا -----خلف صالح زهرا ورئیس اسرا

    آدی زینب آتانین زینتی کانون وفا -----آچاندان ائلین خالقینـه راز ونیـاز

    یری وار حضرت زهرا ائلسون شانینـه ناز -----طفل دانشکده حضرت زهرا تاننان

    سنی آز رتبه ده اما اوزی کبری تاننان -----بحر ماتمده دوشوب صبریده دریـا تاننان

    پرورده ریحانـه زهرا ای بتول -----ائلین عمر بویی هر نـه مصیباتی قبول

    کامل وعالم وبا عصمت وارزنده روش -----یتشوبدور اونا دنیـاده حسینیندن هرایش

    خانـه کفری یخان منطقی آزاده منش -----قهرمان هدف وعشق وحیـا زینبدی

    وئره ن اسلامـیله قرآنـه جلا زینبدی -----اهل تاریخ ائدیبدی بوقیزی شیره مثل

    قهرمان خلق ائلیوبدی اونی خلاق ازل -----گلمـیوب عالمـه گلمز بئله بیر نازلی گوزل

    فخر ائدردی اونا دنیـا بویی ختم نبوی -----اوزی خون خواه وسخنگوی شریف علوی

    قهرمانلق لقبین ورمـیش اونا حی قدیم -----یـارادوب مریم وسارانی او بانویـه ندیم

    عالمـه فرض ائلیوبدی اونی هر عقل سلیم -----نطقیده حیدره بنز ردی اوزی زهرا یـه

    جمع خلقتده تاپلماز اونا بیر همپایـه -----داغدان ظالم وجباریلرین انجمنین

    خانـه ویران ائلین دهریده من من دیینین -----سندران جرعتیلن کفر وعنادین دهنین

    شـهدا قانینی جبار ومظالمدن آلان -----ریشـه کفر وجفا پیشـه لره لرزه سالان

    فاطمـه الحق کـه حیـالی ملکه -----بیرده نقاش جهان مثلینی هیـهات چکه

    یـایلوب شـهر تی دنیـا بویی دوقوز فلکه -----ولی افسوس اوجا قامتینی اگدی محن

    دهریده یوخدی بونون مثلیده غربتده ئولن -----جان وئرن وقتیده آغلاردی خانم حسرتیلن

    گوزلریم یولدا قالوب یوخدی حسینیله حسن -----یدی قارداش باجسی جان ورودی یوخدی گلن

    یوللا قارداش گله سن اکبریلن عباسی -----بلکه خوا راولمـیابو شامـیده زینب یـاسی

    گوزومـی یـاغلیـانیم یوخدی حسین جان ورورم -----قلبیمون درد وغمـین بو فلکه سان ورورم

    گله سن جانیمـی قارداش سنـه قربان ورورم -----دئمورم شامـه گلیب ماتمـیمـه آغلیـاسان

    وار امـیدیم کـه فقط گوزلریمـی باغلیـاسان -----حشت وجاه وجلالیم بیلوسن اولدی تالان

    آنام اوغلی باجوی یوخدی نیـه یـاده سالان -----بوغریب ئلکه ده یوخ دردیمـه بیر ذره قالان

    منـه چوخ گوردی فلک دهریده بو یـاشیمـی -----یغشوب مـه جان اختارورام قارداشیمـی

    فلک چوخدی گلایم نقدر آغلاموشام -----یدی قارداش گوزینی حسرتیلن باغلاموشام

    سینم اوستینده اخا کوینگوی ساخلاموشام -----گل امانتدی آنام فاطمـه دن ساخلاحسین

    نده باجوا لطف ائله سن آغلا حسین -----الی دورد ایل سنی قارداش چاغروب دیل دوداقیم

    سسده دی جانوه آند السون حسین جان قولاقیم -----نـه اولار شامـیده بیر لحظه اولیدون قوناقیم

    بوغازون یـاره سینی بیرده اوپیدیم یـار الی -----قارداشی اولمـیانین دوزدی جمالی سار الی

    سروده شده توسط اژدر بالش زر  از  مداحان اهل بیت شـهرستان پارس آباد

    تایپ و انتشار : داریوش مصلح مدیر وبلاگ زینب پیـام رسان کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    شعر ترکی از حضرت زینب س

    یـا حسین چرخش گردون فره باخ زینبه باخ  -----چرخ بی عاریده عصیـانگر ه باخ زینبه باخ

    عشقیمون حاصلینی گور نجه تاراج ائلدی  -----گلشن عشقیده غارتگره باخ زینبه باخ

    باغبانسیز باغمون مـیوه لری یـاشیدی  -----سوارور گوللریمـی پرپره باخ زینبه باخ

    منـه چوخ گوردی فلک گوللریمـه ناز ائلیم  -----یـاندی پروانـه ده خاکستره باخ زینبه باخ

    سروتک قامت عباسیمـی سندردی فلک  -----سروه باخ هیکله باخ پیکره باخ زینبه باخ

    بدر کامل بالامون هاله قان جالادی  -----زلفی چین چین دوزولن اکبره باخ زینبه باخ

    بیریتیم اوغلو ماقان حجله سی بر پاائلدی  -----نوعروسون حالنا دلبره باخ زینبه باخ

    باغمون تازه آچان غنچه سینی قویمادیلار  -----آلتی آیلوق صودامر اصغره باخ زینبه باخ

    سنـه من دلخوشیدوم دهریده چوخ گوردی منـه  -----کشمکشلرده دل ه باخ زینبه باخ

    عشقیمون مدرکینی قانیله امضاائلدوم  -----قتلگاهونده دئدیم خنجره باخ زینبه باخ

    الیمـی یـاره لدیم قانووه قانیم قارشا  -----قان یـازوب مقتلووه حنجره باخ زینبه باخ

    خیمـه مـه اود ورانون خیمـه وخرگاهی یـانا  -----اود دییردی بو سوزی کافره باخ زینبه باخ

    ایندی بو شـهره قوناقوق باجی قارداش ایکیمـیز  -----پایتخت باباموز حیدره باخ زینبه باخ

    بو همان شـهریدیبش ایل بولارا سرور یدیم  -----کوفه شـهرینده حسین صفلره باخ زینبه باخ

    ادبین درسینی اورگتمـیشیدوم کوفه لیـه  -----اونودو بلارادبی سوزلره باخ زینبه باخ

    کوفه نون عورت اوشاقی منی تحقیرائلیور  -----سرنوشتیمده قرار گونلره باخ زینبه باخ

    باشما کول توکن عورتلره من زینبیدوم  -----نایب منتخب کوثره باخ زینبه باخ

    منـه تعظیم ائلیردی بولارون هر بیریسی  -----ایندی رقاصه وخنیـا گره باخ زینبه باخ

    آدیمـی کوفه اشیتسیدی دعا ایلردی  -----ایندی پیشوازه چخانلره باخ زینبه باخ

    ال حنالی دایـانوبلاریولومون اوسته حسین  -----صفت مردم خون پروره باخ زینبه باخ

    سسلیوللربیزی اسلامـه خرج ایلمشوک  -----بیزه کافر دیلیر یکسره باخ زینبه باخ

    جدیمون امتی یـاددان چخادوب کیمدی حسین  -----نیزه باشندا گزه ن رهبره باخ زینبه باخ

    بولارا عصمتی تعلیم ائلین زینبیدوم  -----اینید باشمده اولان معجره باخ زینبه باخ

    باشوین قانی آخور گوزلرآچماحسین  -----قان دولار گوزلره اشک تر ه باخ زینبه باخ

    یـارماسام باشیمـی من عشقیده زینب دگولم  -----یـارا باشیمده دییم بیر یره باخ زینبه باخ

    باشینی محمله وردی چاغروب یـا زهرا  -----باشمون قانی آخان قانوه قربان مولا

    باش یـاران یـاخچی بیلر نیلدی زینب او زمان  -----اوجادان سسلدی ای شاه شـهیدان منـه باخ

    باشمون یـار ماغنون باعثی باشوندی حسین  -----باشمون قانی اولا یـاروه قربان منـه باخ

    بوردا بیرایش  گوررم فاطمـه احسن چاغورا  -----یرده تفسیرائلیوم سن اوخی قرآن منـه باخ

    آیـه کهفی اوخی من اونی تفسیر ائلیوم  -----بیله لر عالم ارا زنده دی ایمان منـه باخ

    محملون چوبینـه وردوم باشیمـی شرم ائدورم  -----قوللاریم باغلیدی ای خسرو خوبان منـه باخ

    آچسالار قوللاریمـی قوش کیمـی طیران ائدرم -----قوزانا عشقیمـیزه کوفه ده طوفان منـه باخ

    نقدر داش اولا بو شـهریده وررام باشما  -----یـارامـین حدی اولا یـاروه همسان منـه باخ

    نیزه ده سن دوراسان باشوه یردن دو لانام  -----اوجادان سسلیم آی زینت جانا ن منـه باخ

    قنادیم اولسا اوچوب نیزیـه معراج ائلرم  -----باجی قارداش دایـاناق نیزه ده بیر آن منـه باخ

    بوغازوندان توکولن قانوی بیر یولدا ئوپم  -----باخاسان گوزه زینب دییـه جان جان منـه باخ

    یـاناسان شمع کیمـی باشوه پروانـه اولام  -----دوشم آخر من ایـاقونده وئرم جان منـه باخ

    نـه ائدیم قوللاریمـی آچماغاقادر دگولم  -----یوخدی چارم دولانام باشوه هر آن منـه باخ

    سنـه باخدوقجا اخا نطقیده زینب قزشور  -----ائلیوب کوفه ده کی حاکمـه طغیـان منـه باخ

    قویمارام که تا نفسسیم وار علم دین یـاتسون  -----گزورم شـهریلری زار وپریشان منـه باخ

    طلقا زاده لر ین کاخینی ویران ائلرم  -----بیله لر ئولمـیه جک نام شـهیدان منـه باخ

    بوقرا کوینگ اولار قبره گدونجک کفنیم  -----آغلیور منله سنـه قادر سبحان منـه باخ

    هارایول سالسا باجون هیئتی بر پاائلیر  -----حشر اولونجان قالاجاق یـاشی عنوان منـه باخ

    شیعه لر نوحه دیوب باشـه وراللار‌آدوه  -----غملی هر لحظه گزر دردنیـه درمان منـه باخ

     

    سروده شده توسط حاج آقا وردی عمرانی از  مداحان اهل بیت شـهرستان پارس آباد

    تایپ و انتشار : داریوش مصلح مدیر وبلاگ زینب پیـام رسان کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    شعر ترکی از حضرت زینب س

    زینب ای سر گشته لر سر گشته سی  -----ای مصاف خیر وشر آشفته سی

    ای بها خلق ایلین آیندیـه  -----ای جهانین سیر ائدن آینده سی

    آسمان عصمت آی صبر الدوزی  -----صبرین آی خلقتده کی پرونده سی

    سن متانت داغنون تفسیریسن  -----ای وقارین دهریده زینبده سی

    خشم وطوفان طبیعت سنده وار  -----شیر زن یوخ شیر مردین زنده سی

    گلمـیوب گلمز مثالون عالمـه  -----حشر اولونجا سنسن عشقین بنده سی

    کیم سنی بیچاره سسلیر نقصی وار  ----- ای شجاعت کشورین گوینده سی

    خیبری فتح ایلیوب حیدر بابون  -----سنده الدون کربلا رزمنده سی

    ای شـهامتده ابوالفضل اوخشاری  -----ای علمدارین گوزل برزنده سی

    یـازمارام مظلومـیسن سهو ایلیم  -----کیم یـازوب عشقین اولوب بازنده سی

    باغبانسن سن شرافت باغنـه  -----ای حیـا وعفتین آکنده سی

    باخ مقامـه حیدره زیبنده سن  -----حیدر اولدی عشقوین جوینده سی

    سن او سن درسوی زهرا وئروب  ----- مخزن الاسرارین آی دلبنده سی

    عشقه دم وردون مسیحا گوزل  ----- ای مسیحا عشقنون پوینده سی

    ایندیده تل اوسته وار یورقون سسون  ----- اولسا عشقین قلبیده ن بیننده سی

    شامـه پرچم ورماغون بیر جنگیدی  -----تاجهان وار ثبت اولوب حقین سسی

    کوفه نون لعن ایلدون اشرارینـه  -----کوفه اولدی خلقتون شرمنده سی

    سن دئدون گولمک حرام السون سیزه  -----گولمـیوب مـین دورد یوز ایلدی بیری

    قالمـیوب خضرا کاخندان بیر اثر  ----- قبروین چوخدی ولی سر زنده سی

    تلیدی ویرانـه دی خضراکاخی  ----- گورنولوب ویرانـه نون آینده سی

    سن وران پرچم اسور صبح ومسا  -----غملیلردی عشقوین گوینده سی

    سروده شده توسط حاج قادر دهقان از  مداحان اهل بیت شـهرستان پارس آباد

    تایپ و انتشار : داریوش مصلح مدیر وبلاگ زینب پیـام رسان کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    شعر ترکی از حضرت زینب س

    زینب کـه آدی ثبت اولونوب دفتر عشقه  -----وار علتی جان بذل ائلیوب پیکر عشقه

    عشقین آغاجین باغ ولایتده سوواردی -----همراهیدی هر روز وشبی سرور عشقه

    عشقین سوزی زینبله اولوبدور متولد -----اونان دوغولوب پخش الونوب کشور عشقه

    وارحقی دئسم عشقی بو زینب یـارادوبدی -----چون اللی بش ایل همدم اولوب داورعشقه

    بو چرخ فلک هرکسه بیر قورقی قوروبدی -----بختینده یـازوب زینبی نام آور عشقه

    آرامش جان رح وروان ختم رسوله -----وصلیدی ئورکدن آدی پیغمبر عشقه

    اول شیر یکی خیبر ده وروب مرحبی بولدی ----- زینب چاغروب وردی اوزون خیبر عشقه

    گر شاه فتا اسوه دی انفاس زمـینـه -----زینت یـارائوب زینب آدی حیدر عشقه

    زین ابیدی اب اونی آغوشـه آلاندا ----- اوخشاردی کیچیک سنیده نیلوفر عشقه

    بیر دوشدن اموب صود اونی الله بگنوبدی -----تعریفی کتا بینده یـازوب کوثر عشقه

    بیر قیز اونون درسینی زهرا وئره هر گون -----گور نقص قویـار سیر ائلسه معبر عشقه ؟

    الحق بو خانم مکتب زهرا نی اوجاتدی -----بیر مکتب عالی یـارادوب مادر عشقه

    اوچ سنیده بیرگون آیلوب صبح زمانی -----آغلار گوزی معلوم اولونوب دلبر عشقه

    هرقدر سوروشدی ننـه سی دردینی اوندان -----رام اولمادی یـاشی آخوب سردرعشقه

    پیغمبر خاتم اشیدیب ناله صدا سین -----فورا چاغروب فاطمـه نی محضر عشقه

    ورزینبیمـی سیینـه مـه آرام اولا زهرا -----دردین سوروشوم سویلیـه که تا ازبر عشقه

    آغوشـه آلوب حضرت خاتم یوزین اوپدی ----- سسلندی قیزیم دردوی ده رهبر عشقه

    عرض اتدی بابا خوفیلی رویـا منی دوتدی ----- گوردیم کـه اسیر باد خزان محشر عشقه

    وحشتلی یریدی او را طوفان اسیلیر دی -----گویـا کـه قیـامتدی قیـامتگر عشقه

    چولدن چوله آواره گزوب دردیمـه یـاندیم ----- تاپدیم بیرآغاج حامـی اولا منظر عشقه

    طوفان ولی سندردی اونون قول قانادندا -----دوتدوم آغاجی لنگر اولالنگر عشقه

    بیر سهمـیی یل نخلی آلوب مندن آپاردی -----دوردیم یوخودان یـاندیم آتا آذر عشقه

    فرمایش ائدیب زینبه ای روح  وروانیم ----- صبر ایله قاباقلاردا اولان اخگر عشقه

    رویـاده کی گوردون آغاجی ختم نبیدی -----زهرا وعلی جوت بالا بال وپر عشقه

    من ترک ائدرم سیزلری بو دار فناده -----الیجک چرخ سیزی کافر عشقه

    زهرا وعلی آتش ظلمتده یـانار لار ----- حقینده سالالار بالامـی مجمر عشقه

    قول باغلی آتون گورسه کـه زهرانی ورولار ----- قان آغلیـاجاق آهی چیخایـاور عشقه

    مسماریله زهرا قیزیمون واردی جدالی ----- ال یـاره ئرک یـاره دوشر بستر عشقه

    سیزلر یغشوب فاطمـه نی دفن ائلیر سوز -----حیدر اوتانار باخماغا اشک تر عشقه

    بی بابوی کوفه ده محرابه یخالار ----- قان اوج ائلینده اوتورار منبر عشقه

    قلبین حسنین زهر جفائیله بیچه للر ----- قانی توکولر فاطمـه مثلی درون عشقه

    اما بو حسنیکی اونا چوخدی علاقون -----وارچوخلی مصیباتی اونون اظهر عشقه

    هربش نفرین سن غمـینـه آغلیـاجاقسان ----- صبرایلیـه قیزیم هر نـه بلاده بر عشقه

    صبرونده سن ایوبیده مغلوب ائلینسن ----- صابر سنی خالق یـاادوب مظهر عشقه

    دوز چیخدی پیمبر سوزی چرخین ایشی دوندی---- غم قافله سی قوشدی اوزون عشقه

    پیغمبریله فاطمـه ترک اتدی جهانی ----- محرابیده حیدر قوشولوب همسر عشقه

    طشت ایچره حسن توکدی جگر آغلادی زینب ----- دورد قاره سالوب باشـه چاتا انور عشقه

    دفن اولدی حسن اللرینی قوزادی حقه -----گورستمـه دخی باغلیـا عشقه

    باغلامادی لیک بویوک محنته قالدی ----- بیرگون ساتاشیب عمر یده غارتگر عشقه

    هر دردوبلا گلدی خانم تلیده دوردی ----- گودالیده اما دندی صورتگر عشقه

    آخر نـه بلا اولسادا اندازه وار الله ----- زینب نجه باخسون بو سیـاق بی سر عشقه

    گه لیلیـه سس قوشموشام اکبر قاباغندا ----- گه آْغلاموشام لیلی ایله اکبر عشقه

    اصغرله ربابین محنی قدیمـی اگدی -----بو ده لایلای دئمـیشم اصغر عشقه

    عباسیمـی بیللم نجه نـهر اوسته بیچیبلر ----- شرمنده لیگینده یخلوب پادر عشقه

    قارداشیمـی تل اوسته کمان قدینی گوردیم ----- عباسی ئولن لحظه چاتوب آخر عشقه

    امـیدیم حسینیـه باشی اللری گزدی ----- آتدیم اوزیمـی بوسه ورام حنجر عشقه

    شمریله مقابل دایـانوب جنگیده دوردیم -----زهرانی چاغیردیم یـاپوشام خنجر عشقه

    قانیم آخیلیب دامدی حسین سی اوسته ----- قان وردیم آدیم ثبت اولونا مصدر عشقه

    بیر من قالورام بیرده بویورقون بالا قیزلار ----- رحم ایله اوزون یوللاری بوشـهپر عشقه

    دشمن نقدر قمچی ورا معجر آپارسون ----- وره م جانمـی چاتمـیا آل معجر عشقه

    یـاز غملی کـه زینب دوگولوب معجره خاطر ----- معجر آدینی ثبت ائلیوب دفتر عشقه

     

    سروده شده توسط منصور عزیززاده از  مداحان اهل بیت شـهرستان پارس آباد

    تایپ و انتشار : داریوش مصلح مدیر وبلاگ زینب پیـام رسان کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    شعر ترکی از حضرت زینب س

    یـاتما گوزلیم زینبه وقت سفر اولدی ----- دور سال یولایورقون بالالار خونجگر اولدی

    یـاتدون قوری یرده باشما گلدی بلالر ----- قوی عرض ائلیوم مجنتیمـی سربسر اولدی

    دشمن سنی ئولدور دی منی چوللره سالدی ----- غم یورقونی آواره بو چولده ملر اولدی

    آت سالدی قوشون خیمـه لره قاچدی اوشاقلار ----- هرقویوب یوز بیر طرفه دربدر اولدی

    گون بائتدی اوشاقلاری ولی تاپمادی زینب ----- دنیـا دولانوب باشنـه گوزده کدر اولدی

    گه نـهر فرات اوستینـه گه مقتله قاچدیم ----- عباسیم ئولن یرمنـه قارداش گذر اولدی

    گوردوم کیچیلن قدینی تپراقه یخلدیم -----دای سن دئمـه بیلدیم کـه اوشیره نلر اولدی

    چائتدیم سوا قارداش سو با خوب حالیمـه یـاندی ----- شرم ایلیـه دئدیم باخما گلابیم هدر اولدی

    اصغر سنـه یـالواردی اونی بوش یولا سالدون -----عطشان سو کنارینده ملر صود امر اولدی

    گون بائتدی حسین اللریم هر یردن اوزولدی ----- ظلمت گجه سی زینبووه چوخ بتر اولدی

    تل اوسته دوروب سسلدیم آی مظلوم اوشاقلار ----- مندن آرالی قالمـیون عمریم هدر اولدی

    گل نازلی رقییـه سنـه لایلای دییرم من ----- عمون سنون هجرونده بالا خونجگر اولدی

    گلسون سنی آغوشیمـه آللام او پرم من ----- بو چولده دولانما بالا زینب ملر اولدی

    لشکرده منیم حالیمـه آغلوردی حسینیم ----- سعد اوغلی بیلوب مطلبی بزم دیگر اولدی

    قانلی باشوی نیزه ده مـیدانـه وروبلار ----- ظلمت گجه سی گوردوم او دمده سحر اولدی

    شمع یـاندی اونون عشقینـه پروانـه ملشدی ----- جمع لشدی قاچانلار باشوا چوخ نظر اولدی

    بو مطلبی سعد اوغلی گوروب کامـینـه چائتدی ----- سسلندی جماعت بودا آیری ظفر اولدی

    هر مرددنی بیراوشاقین دوتدی قولوندان ----- اللر کـه گئدیب قمچی لره گورنلر اولدی

    وردیم اوزیمـی معرکیـه قیزلاری آلدیم ----- فاش ایلمورم زینبه چوخ چوخ خطر اولدی

    یغدیم اولاری بیر پاره چادر ده برادر ----- یورقون بالالار باخدی منـه دیده تر اولدی

    هر بی بالانین گوگلین آلوب یوخلادا بیلدیم ----- مظلوم قیزوون آهی ولی چوخر اولدی

    ایستیردی یـاتانازلی قوجاقیمده رقییـه -----بیردن آچوب سسلدی سحر اولدی

    تزاولسا سحر من بابا مـی گوره م آی -----من بیلمورم آخر بونجه بیر سفر اولدی

    اکبرده گئدنده دئدی گلم بو سفردن ----- یول تاپمادی گلسون اونا حتما خطر اولدی

    گوزیوممادی بیچاره بالام صبریمـی آلدی ----- هر آن سنی ایستیردی منـه دردسر اولدی

    جمع ایلموشم جمله اسیرانی حسینیم ----- باخ زینبه بیرعده اوشاق بال وپر اولدی

    یـاتما یـارالی دور منی مـیندیر دوه اوسته ----- آخر باجوون قسمتی بوردان گدر اولدی

    سن اکبریلن اسغر وی ساخلا یـانوندا ----- زینب قالا چوللرده قضادن گلراولدی

    من شامـه گئدوم سن بو بیـابانیده دفن اول ----- سینم سنون عشقوندن بلایـه سپر اولدی

    قوی بیر دولانوم باشوه زهرا نده ----- زهرا ده دوشوب چوللره قارداش ملر اولدی

    من نوحه دیوم قارداشما سن منـه آغلا ----- قسمت باجوا عمریده اشک بصر اولدی

    گور چرخ فلک زینبی نـه حاله سالبدی ----- عالمده پناهگاهی فقط بیر نفر اولدی

    تبداریدی ناخوشدی اودا قلبی شکسته ----- سجاده گلور تک امـیدیم بی پدر اولدی

    باشون منیله حمل اولونور کوفه وشامـه ----- جسمون ولی گودالیده زیر وزبر اولدی

    هرباشووه باخدوقجا حسین وای دییرم من -----باشون یـانا عاشقلره یـاخچی ثمر اولدی

    باشونده کی خنجر یـاراسی واردی الیمده ----- منلن سنـه بو شمردن آخر اثر اولدی

    سینونده کی اوخ یـاروه قربان اولا زینب ----- اوچ پر اوخ اوپن سینوه اصغر گهر اولدی

    لطف ایله حسین نوحه دیوب شعر یـازانلار -----غملی کیمـی عشقونده دوشوب دربدر اولدی

    سروده شده توسط حاج آقا وردی عمرانی از  مداحان اهل بیت شـهرستان پارس آباد

    تایپ و انتشار : داریوش مصلح مدیر وبلاگ زینب پیـام رسان کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    شعر ترکی از حضرت زینب س

    نجه کی اوز بابا زهرا

    افتخاریدی مثل  جان اولدی

    قیزی زینبده آچان گوندن

    زینت  مـیر مومنان اولدی

     

    تا جهانـه خانم  قدم قویدی

    گوزلر اولدی جمالینـه روشن

    دولدورب شوریله امامت ائوین

    گوردی هر کیمسه شادمان اولدی

     

    عالمـی دولدوروب محبتله

    آغلادی داغلیئب اورکلرینی

    اولمـیوب لحظه ساکت هر نقدر

    اوخشیـان لالای چالان اولدی

     

    بیره آچماییبدی گوزلرینی

    تا آلیب دی  حسین قوجاقینـه

    بلبل آلدی او دم گولون عطرین

    یـارین عشقینده نغمـه خوان اولدی

     

     گل کیمـی دوشدی الدن اله

    هر باخیشدان ایچیب بیرآز  اما

     تا چاتیب کوی عشق تشنـه

    جام وحدت ده همزبان اولدی

     

    عشقه صاحب اولوب باجی قارداش

    وصفینـه یوخ قلمده توان

    بومحبتده یـاریله یولداش

    نـه گلیب نـه دیوب یـازان اولدی

     

    آنالار دوغمـیوب اونا همسان

    او گولی فاطمـه بجرتمـیشیدی

    ایلوب جرعه نوش ایوبی

    صبری بیحد و بیکران اولدی

     

     گچدی گونلر ورقلنیب تاریخ

    بوی آتیب باغ مرتضاده خانیم

     مکتب عشقده اولوب استاد

    صاحب قدرت بیـان اولدی

     

     گون دولاندی رجب آیین

    آخیری آیرلوب آناسیندن

     دولانیب قارداشیلا کرببلا

    دشتنیـه چاتدی مـیهمان اولدی

     

     کربلا دشتی  اولدی عاشورا

    گجه نی  صبح ائدوب مجاهدلر

     روبرو اولدی نوریله ظلمت

    بیله فکر ایت کی حشر عیـان اولدی

     

    گئجه نی صبحه جک خانیم باخدی

    دویـا بلکه بیر آز حسینوندن

    عطشین آرتیریب قران صوتی

    بیلمدی هئچ سحر هاچان اولدی

     

     سحرون که تا آچیلدی گوزی

    گون خجالت اولوب اوجالماقدان

    جنگ باشلاندی اول بلا دشتی

    قوزانیب غم توزی دومان اولدی

     

     باغلانیب سو یولی جفاییله

    دیل  دوداقلار یـاپوشدی بیر بیرینـه

     گتدی سقا فراته سو گتوره

    سو قضادن دولاندی قان اولدی

     

     عزتیله مسافرین یولونا

    سو یوخیدی اورک قانین جالادی

     دالیجا ایله باخدی حسرتیله

    یـازیلیب شعرلر دیوان اولدی

     

     تاریخین ان بویون  بورویوب

    آیریلیق چاقی صحیبتین خبری

     التماس ایلوب  نماز شبه

     قارداشی مقتله روان اولدی

     

     هر نـه گوردی نـه اولدی اوگون

    خانیم حقین یولون گوزل گوردی

    دین یولوندا آخان قانلار

     خانما قدرت و توان  اولدی

     

    یـاره اوسته ن ویرلدی یـارا

    بورونوب یـارییـه    مجاهدلر

    بیر بـه بیر پرپر اولدی گلشن عشق

    کربلا دشتی گلستان اولدی

     

    دولانوب کربلا چولونی

    یوخودی بیرجه مرد آزاده

    خنجر آلتیندا گوللری سولدی

    هریـانا باخدی قلبی قان اولدی

     

    شیرزن شیرزن بجرتمـیشدی

    یوخسا اول یـامان چاغدا

    جراتیله یـالین خنجر

    قتلگهده مگر دوتان  اولدی

     

    کیمده جرات واریدی ال باشدا

    یول آچا قتلگاهه لشگردن

    بیر بولوک تشنـه غصه لی حرمـه

    قانلی صحراده پاسبان اولدی

     

    قان ایچینده گورنده خانم

    ایـاق التدا گولی اولور پرپر

     تاپمادی درده آیری بیر چاره

    یـارالی جسمـه سایبان اولدی

     

    ال اوزوب جمله یـار و یولداشدان

    اولمادی سس ویرن س

    ایله سسلندی یـا رسول الله

    شعله آهی یـاندیران اولدی

     

     

    قان توکن لر توکولدی خیمـه لره

    اود ویریلدی یـانان اورکلرینـه

    اوتا پروانـه تک ویروب شـهپر

    جان جانانـه جانفشان اولدی

     

    گوردی کی خیمـه ده امام زمان

    عطش و غصه دن توانسیزدی

     اوزونی یـانار اوتلارا آتدی

    حجت اللهی  قورتاران اولدی

     

    او چولون ماجراسی بیرطرفه

    آلتی ایلیق بالاسی بر طرفه

    اوخلاناندا ستمله گول بوغازی

    قارداشا همدم اول زمان اولدی

     

    کربلا ماجراسی قورتاردی

    کوفه نون ابتلاسی باشلاندی

     نیزه باشینده داشلانیب باشلار

    یرده  قزلار داشا نشان اولدی

     

     قلمـیم تیترمـه ایتیرمـه اووزن

    باخ علینون قیزیندا غیرته سن

    اولدی محنت شریکی قارداشینا

    پرچم دینی ساخلیـان اولدی

     

     ناگران اولدی کوفه وضعیندن

    باشلادی مرتضا کیمـی خطبه

    بت لاری سیندیربدی ابراهیم

    ضربه سی خصمـه جانستان اولدی

     

    کوفه ده طعنـه ایلدی دشمن

    نجه گوردون حقیله قارداشیوی

    ویردی بیر سیندیران جواب اونا

    خوش بزه هر نـه امتحان اولدی

     

    تا گوروب یوخلیوبدی کوفه لیلر

    های ویروب عالمـی اویـاتدی  خانم

    بیلمـیرم نیزه ده نـه گوردی  ولی

    آلیشب یـاندی ناتوان اولدی

     

     دیدی ای زینبین دوتولمش آیی

    نـه یـامان وقته دادیمـه گلدون

     هچ بله صحنـه نی اینانمازدیم

    نیزه باشی سنـه مکان اولدی

     

    سسیوه لحنیوه علاقم وار

     دیمـیرم  هیچ ولی منی دیندیر

    بیر دانیشدیر بو سینمـه سیخیلان

    قزوون طاقتی تالان اولدی

     

    اوخی قرانی نیزده قارداش

    تا وارام من وارام سنـه یولداش

    گلرم عشقویله من بیر باش

    هر یئره کی باشون روان اولدی

     

    هلهله ایلیوردی کوفه لیلر

    اوره گین یـاندیراردی خاطره لر

    چاره سیز دردینـه اوحالدا دوا

    نیزه دن باشلانان  قران اولدی

     

     ایشیدیب بیر حجازی سس بیردن

    اوخویور کهف عشقی ازبردن

     قاناد آچدی دوباره جان تاپدی

     دلبرین گوردی شادمان اولدی

     

     گرچه  آز وقتیده قوجالدی خانم

    گون بـه گون اوج ائدیب اوجالدی خانم

     پرچم حقی وردی شاماته

    سیندیریب ظلمـی قهرمان اولدی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    حضرت زینب(س)

     

    ترک ائدور آز قالور حسین تیره جهانی زینبون

    گوزلری آختارور سنی فاطمـه جانی زینبون

     

    اللی بئش ائیلدی سایـه لطفوه دالدالانمـیشام

    عشقیوه دستگیر اولوب شـهرلری دولانمـیشام

    شمع یـانوب خموش اولار منکه همـیشـه یـانموشام

    اللی بئش ائیلده سونمـیوب سوز نـهانی زینبون

     

    آزقالوری یومولماقا اشک تری آخان گوزوم

    مـیلۀ غصّه سُرمـه سین کیپریگینـه یـاخان گوزوم

    قتلگهونده نعشیوه حسرتیله باخان گوزوم

    منتظروندی دیدۀ اشک فشانی زینبون

     

    شامـه اوزاقدی کربلا چوخدی اگر چه فاصله

    سن آقاسان اوزاق یولون زحمتینی قبول ائله

    بیر یول ایشیم دوشوب سنـه گلمسن ایلرم گله

    غملی باشین دیز اوستونـه یوخدی آلانی زینبون

     

    من دئدوم عمرومون گلی عزّتیلن سولار حسین

    تربتیوی ئوپر باجون جام صفا دولار حسین

    غصّه لی روحی غصّه دن اوردا خلاص اولار حسین

    گورمدی جان وئرن زمان کرب و بلانی زینبون

     

    سوز غمونده قلبیدن عود کیمـی آلیشمـیشام

    هاردا دئیوبله آدیوه خارجی من دانیشمـیشام

    هاردا سالوبلا مشکله عترتیوی چالیشمـیشام

    عزّتیله دولاندیریب آل عبانی زینبون

    انور(ره

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    شجر باغ شـهامتدی حسینون باجیسی

    شجر باغ شـهامتدی حسینون باجیسی ----- سوسن گلشن عصمتدی حسینون باجیسی

    سوسن گلشن عصمتدی حسینون باجیسی-----داماریندا دولانور حیدر کرار قانی

    سوزبودی دولی غیر تدی حسینون باجیسی ----- علمادندی بوسوز چنگ ورون دامنینـه

    مشکل اولسا درون حاجتدی حسینون باجیسی -----شعله عشقینـه پروانـه سیـاق جنگ ورار

    آتش ناره هم الفتدی حسینون باجیسی ----- شرف آیینـه سی تفسیر مقامات حجاب

    پرتو شمس نبوتدی حسینون باجیسی ----- جمله نسوانـه وئرن درس وقاریله ادب

    مکتب عشقیله عفتدی حسینون باجیسی ----- ننـه دن ارث آپاروب باب کرمدی قاپوسی

    برج ایثاریده رحمتدی حسینون باجیسی----- الی دورد ایل دانشان حق وحقیقت سوزینی

    پنج تن لفظینـه قامتدی حسینون باجیسی ----- آتاسی زنده ائدیب اصله یـازلموش عدلی

    عمدیده متن عدالتدی حسینون باجیسی ----- شی شیر اولی حیدر دن اونی ارث آپاروب

    ناطق حق وحقیقتدی حسینون باجیسی -----کوفه شـهرینده دوران وقته رئیس اسرا

    گوردیلر مـهد شجاعتدی حسینون باجیسی ----- آغاران زلفی کمان قدینی آرایش ائدیب

    گوئیـا کوه صلابتدی حسینون باجیسی ----- آغاران زلفی گل صورتینـه سنگر ائدیب

    قامتی نقش مصیبتدی حسینون باجیسی ----- دولانور گه گوزی اطرافه گهی لشگر ینـه

    پوزولان قیزلارا قدرتدی حسینون باجیسی ----- دیل آچوب تهمته دروازده هر عورت اوشاق

    هدف تیر شماتتدی حسینون باجیسی -----سسلنور قیزلارینا جانوزه عموز قربان

    قورخمـیون تاکه سلامتدی حسینون باجیسی ----- پاپشون بیر بیروزه آیـه نصرت اوخیون

    دشمن کذب وریـاستدی حسینون باجیسی ----- عیبی یوخ بیون عالمدهی آللهدی

    معنی صبر ودیـانتدی حسینون باجیسی ----- قویمارام قمچی دگه سیزلره تاجانیم وار

    سپر هر غم محنتدی حسینون باجیسی -----قارداشیم یوخدی اگر زین العبادیم واردی

    گرچه قارداشینـه حسرتدی حسینون باجیسی ----- یوخ ابوالفضل گوره زینب نـه یـامان درده دوشوب

    نجه مشمول اسارتدی حسینون باجیسی ----- کوفه ده گورسه منی زار وپریشان گزورم

    دییر امـید امامتدی حسینون باجیسی ----- ولی افسوس اونون گوزلرینـه تیر دگوب

    باخمـیور غمدن علامتدی حسینون باجیسی ----- قورخمـیون بیر دفعه سسلنسم ئورکدن قارداش

    گورونر صاحب قدرتدی حسینون باجیسی ----- قربانام غیرتینـه بیرحالا دوشدی باشی

    گورمدی نیزه ده غیر تلی باجی قارداشی ----- کیمـه امداده گئدوم شـهر بلا واردی هارام

    یـاوریم اهل حریم دوره ده دشمندی تمام ----- قارداشیم حق دئدی حق اوسته باوب القانـه

    بومسلمانلارا خاطر ائلدی خون وقیـام ----- بیر دیین یوخدی جماعت بو شـه بطهادی

    شـهروزه گلدی اونا ورمدی بیر کیمسه سلام ----- حرمتین سندرسوز نیزه ده باشین ورسوز

    وره لر نیزه نی باشینـه خرامان دولانام ----- اسرایـه خانم ایلوردی بو دیللرله کمک

    بیر عجوزه او زمان آلدی الیندن آرام ----- گوتوروب بیرداشی وردی شـه بطها باشنا

    تازه دن قانیله الوان الونوب راس امام -----زینبون قلبی سخلدی چاغروب آی قارداش

    یـاره لی قلبه فزون اولدی گنـه تازه یـارام ----- یـاماسام باشیمـی عشقونده حسینیم ئولم

    چاره یوخدی باشیمـی محمـیله فی الفوری ورام -----سنـه داش یـاره دگه من اوتورام محملده

    باشوین قانی آخا من الی قوینوندا باخام ----- گوردی قلبین غم آلوبدی ضرباندان دایـانور

    قوریـان لبلرینـه ذکر حسین ائتدی کلام-----محملین تخته دوردی تیمم ائلدی

    سالدی بیرلرزه سماواته او بانوی گرام ----- دئدی کلثومـه باجی ساخلارقییـه بالامـی

    بلکه آسوده سنق محملین اوسته دایـانام ----- اوجادان سسلدی قارداش قانوه قربانم

    منی یـاندردی غمون اولدی گونوم ظلمـیله شام ----- ناگهان وردی باشون محمله سسلندی حسین

    قرمزی قانیله آق پرچمـه من جان یـازارام ----- که تا اولاق بیز باجی قارداش بیر علامتده نشان

    آنا مابو یـارالی باشیمـی سوغات آپارام  -----دشمنیم رحمـه گله قوللاریمون بندین آچا

    محمل اوستن اوزیمـی تپراقه فی الفوری آتام ----- سورونم یوز گوزیمون قانی سالایرده اثر

    سن اوجا یرده من آلجاغدا بو محنتده یـانام ----- دوزرم هر محنـه قالمارام اصلا دالیـا

    بیله سن هر نـه بلا گلسه سنـه منده وآرام ----- کاش وره قدرت اوچماق منـه خلاق ازل

    منزلون نک جدادر اورا فورا پرآچام ----- ئوپدیگیم یردن اگر بیرده ئوپم دینجلرم

    نیلیوم بنده سالوب زینبی بو قوم ظلام -----نـه اولار بیرده گلوب زینبی آرام ائده سن

    باشوین قانینی یـاشیمـیله بوردا یووام ----- دولاناق بیرده بو شـهری کچن ایـام کیمـی

    بیله لر کوفه لیلر زینبم آزاده مرام ----- بو همان شـهریدی غزتله گزردی زینب

    نجه انصافیدی بازاریده آواره دورام ----- اوخی قرآن باجون ئولسون سوزوه مشتریم

    ونر رم نـهضت خونینوه هر یرده دوام ----- گزرم شـهریلری اتمرم البته گله

    هر معابرده سنـه مجلس ماتم قورارام ----- کوفه وشامـیده اهریمنی رسوا ائدرم

     

    سروده شده توسط حاج آقا وردی عمرانی از  مداحان اهل بیت شـهرستان پارس آباد

    تایپ و انتشار : داریوش مصلح مدیر وبلاگ زینب پیـام رسان کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ |

    الله ئورکلرده یـازوب کربلا

    حرم دوست

    الله ئورکلرده یـازوب کربلا

    بو قانلی دفتر ده یـازوب کربلا

    کرب و بلا احبابیدی

    گللری قان گلشنی شادابیدی

    چون حرم حضرت اربابیدی

    قان دل مضطرده یـازوب کربلا

    کرب و بلا هر مرضه چاره دی

    تربتی درمان دل بیماره دی

    جوهره سی بیر تن صد پاره دی

    اوخلار او پیکرده یـازوب کربلا

    کرب و بلاده سوآخور چوللره

    موجی وورور اود دل پیغمبره

    وای او سودان وئرمدیلر اصغره

    قاناصغرده یـازوب کربلا

    فاطمـیه نور دو عین اوردادی

    قبر ابوالفضل و حسین اوردادی

    شارع بین الحرمـین اوردادی

    عشق ، او معبرده یـازوب کربلا

    ایندیده یـا رب سسی اوردان گلور

    شیحه مرکب سسی اوردان گلور

    تلیده زینب سسی اوردان گلور

    آهی چوخور یرده یـازوب کربلا

    هر حسین قبرنیـه بیر یول گئدوب

    اللهی واللهی زیـارت ائدوب

    گور بیزیلن تیر محبت نئدوب

    قلب مکدرده یـازوب کربلا

    کرب وبلا کعبه سیـه پوشـه دی

    قبله جان زایر مدهوشـه دی

    کعبه چهار گوشـه او ششگوشـه دی

    ناظر او منظرده یـازوب کربلا

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ |

    شیعه مصباح هدایتدی حسین بن علی

    شیعه مصباح هدایتدی حسین بن علی


    افتخار بشریتدی حسین بن علی


    **

    باخ وصیتلرینـه گور ندی اعلانیـه سی


    عمریوین قویما فنایـه گئده بیر ثانیـه سی


    اونی ئولدوردی زیـادین پسر زانیـه سی


    منی واژه غیرتدی حسین بن علی


    دئدی من امتین اصلاحینـه خاطر گئدورم


    نـهی منکردی یولوم امربه معروف ائدورم


    نـه فساده آچورام یول نـه بیرین اینجیدورم


    حامـی دین و شریعتدی حسین بن علی


    سیره جدیم عوالمده گرک غالب اولا


    قان وئرم چهره دین جلوه لنـه جالب اولا


    زنده آئین علی بن ابی طالب اولا


    سالک راه ولایتدی حسین بن علی


    ای توکن گوزیـاشی حسرتله او عطشان دودآقا


    گور نـه ایستور بیزیم امتدن او قارداشسیز آقا


    گل حسینون یولونا،گئتمـه صولا باخما صاقا


    حامل پرچم وحدتدی حسین بن علی


    کیم حسین شیعه سی اولسا اونا روشندی مرام


    حفظ ائدر حرمت تقوانی یمز مال حرام


    هم فروع و هم اصول اوسته باتوب قانـه امام


    عامل حکم شریعتدی حسین بن علی


    او نمازی کـه حسین قیلدی یـاراتدی هیجان


    اوغلی اکبر یوخودی گویده ملک وئردی اذان


    یعنی وقتینده گرک سنده نمازین قیلاسان


    روح تقوا و عبادتدی حسین بن علی


    کربلا کعبه رحمتدی حسین قبله جود


    قتلگاهه یـارالی دوشدی آتیندان او وجود


    سجدیـه قویدی باشین که تا اوجالا رکن سجود


    مشعل بزم حقیقتدی حسین بن علی

    استاد کلامـی زنجانی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ |

    باشلاندی حسین یـاسی سس وئر بیزه یـاعباس

    باشلاندی حسین یـاسی سس وئر بیزه یـاعباس

    عاشقلرین آقاسی سس وئر بیزه یـاعباس

    *****

    اعلان عزا یعنی مظلوملاراسس وئر ماخ

    عشق عالمـی یـاران مولایـه نفس وئرماخ

    نامحرمـه یوخ ، عشقی ئوز اهلینـه بعد وئرماخ

    ای عاطفه دریـاسی سس وئر بیزه یـاعباس

    ای عاشق سرگردان معشوقی رضا ایله

    آیری قاپیـا گئتمـه گل بوردا صفا ایله

    گی قاره وی ور اعلان عزا ایله

    سسلن شرف الناسی سس وئر بیزه یـا عباس

    اعلان عزا یعنی غم دیللره اوت سالدی

    ایـام محرمده دنیـانی نوا آلدی

    دریـا سو کنارینده شش ماهه سوسوز قالدی

    باتدی قانا سقاسی سس وئر بیزه یـاعباس

    استاد کلامـی زنجانی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲ |

    عاشقسن اگر سسله قربانم ابوالفضله

    عاشقسن اگر سسله قربانم ابوالفضله

    هر شام وسحر سسله قربانم ابوالفضله

    ***

    عباسی چاغور مرغ روحه حرکت وئرسون

    جمعییت عشاقه الله برکت وئرسون

    عشق اهلی گرک عشقه مجد و عظمت وئرسون

    وور جانـه شرر سسله قربانم ابولفضله

    حق سائل مولانی غیره ائلمز محتاج

    سرمایـه عشق اولماز بو دایرده تاراج

    عباسی چاغور روحون عرشـه ائلسون معراج

    هنگام سفر سسله قربانم ابولفضله

    عباس آدی که تا محشر پرچملره زینتدی

    بو پرچم عاشورا نورانی علامتدی

    اگ باشون علمداره چون روح ولایتدی

    صدبار دگر سسله قربانم ابوالفضله

    چون حجت حق دائم مجلسلره ناظردی

    وور خلوصیله مـهدی ئوزی حاضردی

    اولدی ابدی حامـی ئوز دینینـه ناصردی

    اثنای خطر سسله قربانم ابولفضله

    ماه علوی شـهرت راه حقه سالکدی

    عباسه ملک قربان جان ملکینـهمالکدی

    وار شـهرتی عالمده مشـهور ممالکدی

    گوردوقجا قمر سسله قربانم ابولفضله

    آتدان کـه دوشوب قولسوز اول ماه بنی هاشم

    گلدی پسر زهرا قاندی دئدی گوزیـاشیم

    دور یـاتما بنفسی انت ای یـاره لی قارداشیم

    دل جانـه دیر سسله قربانم ابولفضله

    سقا هدفه چاتدی باشدان باشینی آتدی

    باخدی گونـه آی باتدی یومدی گوزینی یـاتدی

    بو منظره معناده زهرانیده آغلاتدی

    قان اولدی جگر سسله قربانم ابولفضله

    استاد کلامـی زنجانی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ |

    شعر آذري مناجات با امام زمان(عج)


     

    اي امام منتظر مرآت يزدان السلام
    گل ئوزون ائيله بودنياني چراغان السلام


    السلام اي مـهدي صـاحـب زمان
    السلام اي جـدينون قانيـن آلان


    سن او وجه الله باقي سن کـه اي شاه غيور
    طلعت حسنوندن ائيلر ماه و انجمب نور


    آتش هجرونده ياندوخ ائيله تعجيل ظهور
    ابرغيبتـده قالان اي مـاه که تا بان السلام


    يئر يوزون دولدوردي جور و ظلم ياصاحب زمان
    گلستان دينـه هر دمده اَسور باد خزان

    کسمـه لطفون گُل لروندن اي وفالي باغبان
    قيل نظر گلـزار دينـه اولدي خندان السلام


    غيبتون طول اولدي اي شمس هدي والا مقام
    مدّت عمرون اولوب مين يوز اوتوز بير ايل تمام


    شيعه لردائم فراقوندا سيزيلدار صبح و شام
    اي وجودي پيـکر قرآن ايچون جان السلام


    کشتي دينـه ازلدن سنسن آخر ناخدا
    دم بدم موجه گلور دريا کيمي بحر بلا


    کشتي دين آزقالور غرق اولسون اي شمس هدا
    السلام اي ناجي کشتـي قرآن السلام


    انتظار مقدمونله اولدي بو ديللرکباب
    هانسي ساعتدور اولا بوقانلي ديللر کا مياب


    قيل ظهور اي چرخ دينـه بير ايشقلي آفتاب
    اي جمالين روحبخش مـهر رخشان السلام


    اسم پاکي حجّت حق مـهدي قائم لقب
    آغليان جدي حسينون ماتمين ده روز و شب


    قويما جدّون قاني قالسون يئرده اي والانسب
    السلام اي منتقم وي صاحب قان السلام


    ايليوب ايما (اشاره) بومعنايه خداي لاينام
    هرکسي مظلوم اُله آلسين وليسي انتقام


    يئرده قالسين تابکي خون امام مستظام
    اي ايدن عدليله بوعالمده ديوان السلام


    ظلم دشت کربلادن اي اولان خونين جگر
    روز شب غمدن توکن گُل عارضه اشک بصر


    قيل ظهورون اي وليّ حق امام منتظر
    وي ظهوري شيعيانـه لطف شايان السلام


    حاج جواد آدلو بوشعره باني اولدي مدحيا
    قسمتي اولسـا سنيله گـرديـار کربـلا


    اوردا بئيله ذکر ائله اولسون سنيله همصدا
    عرض ائله ياحجت الله شاه عطشان السلام


     

                                                                  شاعر : حاج ميرزا حيدر مدحي

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ |

    آغلارام


    اولموشام مدّتدی قبروندن حسین دور آغلارام
    اؤلسم گلّـم اورکـده وار بو منظور آغلارام
    هر اولدی دهرده بیر مـه‌لقانون عاشقی
    منده اولدوم بیر حسین بیر کربلانون عاشقی
    رسمدور عاشق اولار نی ‌تک نوانون عاشقی
    اولموشام سر پنجۀ عشقونده مقهور آغلارام
    غصّه‌دن قانیله دولموش گؤگلومون پیمانـه‌سی
    اولموشام عشقونده من بیر نحویله غم خانـه‌سی
    آدیمـی سسلـر حسینیلـر حسیـن دیوانـه‌سی
    ایلیوب عشقون منی دیوانـه مشـهور آغلارام
    من گدا سن بیرجه شاهنشاه گردون بارگاه
    گیزلین عشقیـم وارسنـه آگه‌سن ای سرّالاه
    گر گدا شاهـه اولا عاشـق دگول شاها گناه
    عشق جرم اولسا وارام جرمومده معذور آغلارام
    من گنـهکاری آقا درک ایتممـیش پیک اجل
    گوشۀ چشمـیله بیـر لطف ایله ای صبح ازل
    یـا منی اِیسته گلیم یـا جان‌ویرن وقتیمده گل
    گورسون عزرائیل الیمده واردی منشور آغلارام
    گر منـی ایتسـه مَخَیّـر کـردگار ذوالمنن
    کربلانی ایستوسن یـا روضۀ رضوانی سن
    ایسترم کربوبلانـی نیلـورم فردوسی من
    قبـروه قـالام مجاور تـا دم صور آغلارام
    ایلورم بیر عمر دور شش‌گوشـه قبرون آرزو
    طوف ایدم قبرون قیلام اشگیله گردین شستشو
    محشـره بـو خدمتیلـه اَخـذ ایدم بیـر آبرو
    اولماسام بو خدمته ای‌شاه مأمور آغلارام
    بیرده گورسیدیم اگر بالای سرده دورموشام
    کاسۀ چشمـی سرشگ چشمـیله دولدورموشام
    اکبـره پائیـن پــا ده بـزم ماتـم قورموشام
    فاش ایدوب قویمام قالا بوعشق مستور آغلارام
    رحـم ایلــه بـو بی‌پناهیـن دیـدۀ گریـانینـه
    قویما ممزوج اولسون اشگ حسرتی دل قانینـه
    گؤگلوم ایستور قبرووی آند اُولسون اکبرجانینـه
    یئتمسم وصله گوزومده واردی که تا نور آغلارام

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ |

    سیلی دن سن نجه یـاندون ایله منده یـانورام

    "تک بیت"

    سیلی دن سن نجه یـاندون ایله منده یـانورام

    دیمرم اوزگیـه بو دردیمـی چاهه دیرم

    شعر از : غلامرضا جعفری پور

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ |

    اثر طبع حاج غلامرضا عینی فرد زنجانی

     

    بقیعه عادت ائدیب شاه لافتی گئجه‌لر

    گۆنۆز گله‌نمـیر ائدیر ناله و نوا گئجه‌لر

     

    خجالتیله باتیر گۆن ائشیتمـه‌سین سسینی

    آیێندا عشقی یوْخ حتی اوْلا نما گئجه‌لر

     

    گئجه اوْلاندا گئده‌ر قۇشلار آشیـانـه‌

    بقیعده دوْلانێر غصه‌لی هما گئجه‌لر

     

    هامێ یـاتێر اؤز ائوینده خیـال-ی-راحتیله‌ن

    آلێر قوجاغه بالاسێن یـاتێر آنا گئجه‌لر

     

    اثر طبع حاج غلامرضا عینی فرد زنجانی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲ |

    سالام قلوبه طوفان زهرا اجازه وئرسه

    سالام قلوبه طوفان زهرا اجازه وئرسه

    آلام مقام شایـان زهرا اجازه وئرسه

    بو آزموده بنده محوردی پنج تنده

    اموات اولارلا زنده زهرا اجازه وئرسه

    اولمـیدی گر بو علیل اولمازدی خلقت اصلا

    قطره اولار چو دریـا زهرا اجازه وئرسه

    توفیق ، یـار رهدی سیندرما شرط عهدی

    شایدده گلدی مـهدی زهرا اجازه وئرسه

    جمعه گلر سواره مـهدی ماهپاره

    گنبد قویـار مزاره زهرا اجازه وئرسه

    عالم بدون زهرا کامل دگل بـه مولا

    گوللر اولار شکوفا زهرا اجازه وئرسه

    غم قالماز انجمنده هم دشت و هم دمنده

    پرواز ائدر پرده زهرا اجازه وئرسه

    جرمـه چکله پرده دیوان دادگره

    چاره ائدله زهرا اجازه وئرسه

    بو یـار حق سرشته خادمدی مـین فرشته

    واللهی دل سیخلماز سوز نظمـیدن چیخیلماز

    ایرانلی لار یخلماز زهرا اجازه وئرسه

    روح الله اولدی هادی یـاد ائت او زنده یـادی

    ئولمز ولایت آدی زهرا اجازه وئرسه

    بتلار فنا اولالار شاهلار گدا اولالار

    داشلار طلا اولالار زهرا اجازه وئرسه

    بیلمور مرامـی کجلر آل اللهیـه لجلر

    توختار هامـی فلجلرزهرا اجازه وئرسه

    نیلور سوزم ، دلیلی گور دشمن ذلیلی

    وروخ یـهوده سیلی زهرا اجازه وئرسه

    شکاکه اولما مونس کافیدی رطب و یـابس

    پر فیض اولار مجالس زهرا اجازه وئرسه

    وهابیـان ننگین اعلان ائدوبدی جنگین

    وئروخ جواب سنگین زهرا اجازه وئرسه

    تجلیل ائت اولیندن روح مجللیدن

    جبریل ئوپر الیندن زهرا اجازه وئرسه

    گر وئرسه اجازه دل چاتماز امتیـازه

    رحمت یـاغار حجازه زهرا اجازه وئرسه

    اللهدان آلدی رخصت حقدن ائده حمایت

    یـاتماز لوای غیرت زهرا اجازه وئرسه

    وران گوزللر تقو الی پاک عمللر

    بو مجلسه گللر زهرا اجازه وئرسه

    آند اولسون اصفیـایـه یـاز دفتر صفایـه

    ناخوش چاتار شفایـه زهرا اجازه وئرسه

    ائتمـه گله بلادن تقدیر یـا قضادن

    رحمت یـاغار سمادن زهرا اجازه وئرسه

    مـین مور اولار سلیمان منادی مزد سلمان

    درده ائدله درمان زهرا اجازه وئرسه

    نظمـه دشوب فلکلر حق حق دیر ملکلر

    با هم اولار اوکلر زهرا اجاه وئرسه

    صدیقه دور مدالی هم فاطمـه جلالی

    قلبون گئدر ملالی زهرا اجازه وئرسه

    گر یـاره همسفرسن افلاکی سیر ائدرسن

    باخ گور هارا کئدرسن زهرا اجازه وئرسه

    پاک ایله اعتقادون هیئتده تاپ مرادون

    حتما یـازالار آدون زهرا اجازه وئرسه

    ای حاجی باخ اصوله شخصیت بتوله

    حجون یتر قبوله زهرا اجازه وئرسه

    گی قاره یـا حسین چک گور قبریوه تدارک

    سرمایـه دور بو کوینک زهرا اجازه وئرسه

    گر اوغلی چکسه شمشیر دلده اللهی تکبیر

    اسلا اولار جهانگیر زهرا اجازنـه وئرسه

    گول وه ساچالار بیگانـه لر قاچالار

    چوخ مشگلی آچالار زهرا اجازه وئرسه

    استاد کلامـی زنجانی(کتاب تکیـه گاه کلامـی)

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱ |

    گل حیدر فقط زهرادی زهرا

    گل  حیدر  فقط  زهرادی  زهرا

    مـه   انور   فقط   زهرادی   زهرا

    دینن بیگانـه جمع ایتسون بساطین

    بیزه   یـاور   فقط    زهرادی   زهرا

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    امـیرالمومنینـه   جاندی   زهرا

    اورکلر ملکینـه سلطاندی زهرا

    یـاپوشسان پرچمـیندن دستماز آل

    یوز اون دورت سوره ی قرآندی زهرا

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    ملکوت اهلینـه همدمدی  زهرا

    نگین حلقه ی خاتم دی زهرا

    ملکلر سایـه سینده پر ویروللار

    دلیل   خلقت  عالمدی   زهرا

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    خانم زهرا   گل    دلخواهیمـیزدی

    عزاسی    عزتیلن   جاهیمـیزدی

    اوزی    مادردی   کل   شیعیـانـه

    جهاندا اوغلی مـهدی شاهیمـیزدی

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    عدالت خصلتین مولادن اورگش

    محبت سیرتین طاهادن اورگش

    دینن   شیعه   دلیجه   بدحجابه

    حیـانی   حضرت زهرادن   اورگش

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    اشیت خیر النسانین زینبیندن

    ملکلر درس آلوب چادر شبیندن

    بیله شاگرد ممتازه ماشالله

    چیخوب علامـه زهرا مکتبیندن

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    همان زینب هوادار حسیندی

    بلا دشتینده غمخوار حسیندی

    اسوردی   قورخودان    آل امـیه

    ابوالفضل تک علمدار حسیندی

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    همان زینب حسین تک حق دیندی

    یزیدین    قصرینی     ویران ادندی

    ایله بیل خطبه سی تیغ علیدور

    آتاسی شیر اوزوده شیر زندی

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    همان زینبدی کـه زهرا نشاندی

    شرف و آبرو    دینـه     قازاندی

    مقام     زینبه   ایتسم  اشاره

    سه ساله فاطمـه سی قهرماندی

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    التماس دعا :بهلول حبیبی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ |

    زبانحال حضرت رقیـه (س)

    (درسبک همـه جا بروم بـه بهانـه تو)

    باشیما چک الون، روحو مون همدمـی

    من یـاتا بیلمورم، گئجه نین علمـی

    چخاجاق جانیم ، بیلورم

    ئولورم ،ئولورم

    ...

    هی دیردیم قوناق، اولا یـار کاش منـه

    وئردیلر طبقده ، بیریک باش منـه

    بو باشین یو لوندا ، چوخ دیوب داش منـه

    غملریم آغلادار ، کوثر و زمزمـی 

    چخاجاق جانیم ، بیلورم

    ...

    کیم گوروب جان من گورن گونلری

    حالیم ایلور بیـان ، باشیمون معجری

    قالدی یولدا گوزوم ، گورمدیم اکبری

    گلسه جان وئرنده ، بالاوین نـه غمـی

    چخاجاق جانیم ، بیلورم

    ...

    آند وئرم بی بی ، عمومون جاننا

    ربابین آهینا ، اصغرین قاننا

    دعا ایله گئدیم ، بابا مون یـاننا

    در ویرانیـه ، وور قرا پرچمـی

    چخاجاق جانیم ، بیلورم

    ...

    آجیقلاندی منـه دشمن آغلیندا

    شمر امان وئرمدی ، داغلیـاندا

    شامـین یولاریندا ، یـاره باغلیـاندا

    نفرینیم دوتاجاق ، خصم نا محرمـی

    چخاجاق جانیم ، بیلورم

    ...

    قوش سسون سسیمـه ، چاغوران ئللری

    دیوللر عمو مون ،یلوب اللری

    سسله بابام گله ، آچا مشکللری

    آیریلیق غصه سی ، چوخ سیخوب مـی

    چخاجاق جانیم ، بیلورم

    استاد کلامـی زنجانی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۱ |

    اولسون سلام دللره طوفان سالان قیزا

    اولسون سلام دللره طوفان سالان قیزا

    داغلار گورب خرابه ده آغلار قالان قیزا

    اولسون سلام باشینـه غمدن قوشون یغوب

    زینب حمایتیله دمشقی آلان قیزا

    ...

    اولسون سلام جاه و جلال رقییـه

    اندوه وآه و درد و ملال رقییـه

    مـین اوچ یوز ایلدی باش قوجاقندا ئولوب او قیز

    الاندا عالم آغلور او حال رقییـه

    ...

    اولسون سلام غم یوخوسوندان دوران قیزا

    بابا دینده سینی یـاندران قیزا

    اولسون سلام قانلی باشی باغرینا باسوب

    زاهرا ئوپن دودقلارا بوسه ویزان قیزا

    استاد کلامـی زنجانی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۱ |

    غزلی ترکی از استاد عینی فرد

    کیپریگون اوخ ایلیوب یـار ئورگه ویرماگلان

    اوز ایویندور سن اچورتماقدا اوزون یور ماگلان

    گنج ویرانـه ده بویـاخچی مثلدور تاپیلار

    زر مـهرون چخادوب حزنیله دولدورماگلان 

    دلده جز عشق ومحبت سوزی یوخ آیری بساط 

    خیمـه عشقی یخوب آیری چادر قورماگلان 

    ئورگین قاپ باجاسی گوزدی،آچقدی ئوزیوه

    ساق صولادوز گل عزیزیم اوزیوی بورماگلان

    ایوه ده گلمسن اگلش قاپیدا صحبت ایداخ

    ناز و غمزه ایلمـه فاصله لی دورماگلان

    باخشمدان بلوسن اصل و کوکوم واردی یـایوخ 

    ئورگیمدن خبرون واردی کلک ورماگلان 

    ایستین ایریسینین گوگلینی تسخیر ایده سن

    منـه بلتمـه اقلا بله صولدورماگلان 

    (استاد عینی فرد)

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون جمعه ۱۷ آذر ۱۳۹۱ |

    امام زمان(عج)-مناجات

    ای  گول   ایـاقون   آلتدا   باخ   خاره   دردین   آلام

    سایـه   سالار   چمنده   گول   خاره   دردین    آلام

    اولدوم    مریض   عشقون   لازم   دگل   دیوم   گل

    باخ   گوزلریمده   اشگ   سرشاره   دردین   آلام

    بو    آیرلیق   اوتوندا    یـاندیم      کولوم     چخوبدور

    یل  قورخورام  سوئورسون  کهساره  دردین آلام

    اوندا     اثر      تاپولماز        بیچاره        عاشقوندن

     

    بو    خاکساره    ایله    بیر   چاره    دردین   آلام

    خاکسترینی   ساخلار   پروانـه   یـانسا   گر   شمع

    اشگیله    ایسلادار   که تا    اسحاره   دردین    آلام

    مـیخانـه      قاپلاریندان       عاشقلرون        گچوبلر

    قوی  اوز   قویوم  بو  پشت  دیواره  دردین   آلام

    ای   سوگلی   اگر  چه    چوخدی   سنـه   خریدار

    قیمت    سنـه   تاپولماز  مـه   پاره   دردین    آلام

    بیر  اولمـیوب  گوریدوم  گون  تک  طلوع  ایدورسن

    فریـاد   ایدوم    سنونتک   سالاره   دردین    آلام

    قالام    ایـاقلار    آلتدا    چوخ   مشتری    واروندی

    یوسف    کیمـی    گلنده    بازاره    دردین    آلام

    عیسی   گلر   قاپوندا   ال    ده   دایـانسون

    گتمز     دوباره     چرخ     دوِّاره     دردین    آلام

    فصل     بهار      عطرون      گللرده      آختارولار

    گل   گوزیـاشین   سپوللر   یوللاره   دردین   آلام

    گل  قلبمون  سنوبدی   دیواره  سی سوزور قان

    وار   احتیـاجی  سن   تک  معماره   دردین  آلام

    تا   گورمسه   جمالون   گوزلر   ئورک    ساغالماز

    ایستور   سنی  بو  قلب  صد  پاره  دردین  آلام

    ای      یوسف      مدینـه      یعقوبلر       قوجالدی

    وصلوندی  کوینگ  ای  شـه ابراره دردین  آلام  

    دنیـاده   ((عینی فردون))    سنسن   کـه    آبروسی

    بانی    اولوب    ((دویران)) ،  اشعاره   دردین   آلام

    (استاد حاج غلامرضا عینی فرد((نثار زینبیـه)))

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون جمعه ۱۷ آذر ۱۳۹۱ |

    قهرمان سه ساله

    قهرمان سه ساله

    دلا حدیث ولانی رقیـه دن خبر آل

    مقام اهل بلانی رقیـه دن خبر آل

    دئمـه اوشاقدی بویوکدی مقام و مرتبه سی

    حدیث قالوبلانی رقیـه دن خبر آل

    ائدر فلجلره درمان بو اوچ یـاشیندا طبیب

    نـه دردون اولسا دوانی رقیـه دن خبر آل

    او خوردا بارماقی واللهی چوخ گره لر آچوب

    کلید قفل دعانی رقیـه دن خبر آل

    آدی گلنده ئورک چرپینار گوزم آغلار

    بو نای نیده نوانی رقیـه دن خبر آل

    سپاه زینبیلن گئتدی شامـی فتح ائلدی

    جلالت اسرانی رقیـه دن خبر آل

    دیوررله شامـه کیمـی بیر دوینجا آغلامادی

    نـه حالدا تاپدی بابا نی رقیـه دن خبر آل

    گتوردی زینبی جانـه او آخرین گئجه سی

    شب فراق و عزانی رقیـه دن خبر آل

    طبقده گتدیله بیر دسته گل یتیم بالیـا

    طریق عرض و صفانی رقیـه دن خبر ال

    باخان کیمـی تانیدی بیلدی قان حسین قانیدی

    نئجه یووبدی او قانی رقیـه دن خبر آل

    دئدی بابا سنـه بو منتظر گوزوم قربان

    ئورکده درد نـهانی رقیـه دن خبر آل

    غم دل اسرانی سورشما عممدن

    ملال آل عبانی رقیـه دن خبر آل

    چخوبدی قرعه بابا بو گئجه منیم آدیما

    نئجه وئررله بو جانی رقیـه دن خبر آل

    جانیم چخینجا بیر آز دردیمـی گرک دانیشام

    یـارالی زخم زبانی رقیـه دن خبر آل

    یـارالیـام بابا دل یـاره سی وروبلا منـه

    نـهیب شمر و سنانی رقیـه دن خبر آل

    بو ساربان منی یولدا کجاوه دن سالدی

    جفای اهل جفانی رقیـه دن خبر آل

    سارالموشام بابا از بس یوزمدن ئوپمـه موسن

    بهار فصلی خزانی رقیـه دن خبر آل

    بو خوردا سنیله من اوخشورام بویوک آناما

    غم بتول جوانی رقیـه دن خبر آل

    یـانا یـانا دیمـیشم سیلی آلتدا یـا زهرا

    آناما نیلدی ثانی رقیـه دن خبر ال

    اونون قباله سی گئتدی منیمده گوشوارم

    بو قور خولی جریـانی رقیـه دن خبر آل

    استاد کلامـی زنجانی

    مربوط بـه موضوع : شعر ترکی

    نویسنده ذاکر اهل بیت درون جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۱ |

    . زیارت قبول به زبان ترکی . زیارت قبول به زبان ترکی




    [زیارت قبول به زبان ترکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 05 Aug 2018 12:22:00 +0000



    زیارت قبول به زبان ترکی

    مولوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

    پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

    برای دیگر کاربردها، زیارت قبول به زبان ترکی مولوی (ابهام‌زدایی) را ببینید.
    جلال‌الدین محمد بلخی
    نگاره‌ای پندارین از مولانا
    زادروز ۶ ربیع‌الاول ۶۰۴ قمری
    بلخ یـا وخشدرگذشت ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ قمری
    قونیـهآرامگاه

    قونیـه، ترکیـه

    ۳۷°۵۲′۱۴٫۴۷″ شمالی ۳۲°۳۰′۱۷٫۸۲″ شرقی / ۳۷٫۸۷۰۶۸۶۱°شمالی ۳۲٫۵۰۴۹۵۰۰°شرقیمحل زندگی ایران،[۱]افغانستان، تاجیکستان، و ترکیـه کنونیپیشـه شاعر و صوفی[۱]سبک مثنوی- رباعی- غزل- نثرلقب مولانا
    مولوی
    خَمُشدوره خوارزمشاهیـان (بلخ: زیارت قبول به زبان ترکی ۱۲۰۷–۱۲۱۲، ۱۲۱۳–۱۲۱۷؛ سمرقند: ۱۲۱۲–۱۲۱۳)[۲][۳]
    سلجوقیـان روم (ملطیـه: ۱۲۱۷–۱۲۱۹؛ آق‌شـهر: ۱۲۱۹–۱۲۲۲؛ قرامان: ۱۲۲۲–۱۲۲۸؛ قونیـه: ۱۲۲۸–۱۲۷۳)[۲]دین اسلام سنی[۴]مذهب حنفی، ماتُریدی[۵]مکتب تصوفآثار مثنوی معنوی
    دیوان شمس
    فیـه ما فیـه
    مکتوبات
    مجالس سبعههمسر گوهر خاتون خواجه لالای سمرقندی
    کِرّا خاتونفرزندان سه پسر و یک والدین پدر: بهاءالدین ولد

    جلال‌الدین محمد بلخی معروف بـه مولانا، مولوی و رومـی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ[۶] یـا وخش[۷] – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیـه) (۱۵ مـهر ۵۸۶ – ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشـهورترین شاعران ایرانی[۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]پارسی‌گوی است.[۹][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیـات بـه القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامـیده مـی‌شده‌است. زیارت قبول به زبان ترکی درون قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومـی» و «ملای رومـی» به منظور وی بـه کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زیارت قبول به زبان ترکی زبان مادری وی پارسی بوده‌است.[۲۳]

    مولوی، پیوند دهندهٔ ملت‌ها

    مولوی زادهٔ بلخ خوارزمشاهیـان (خراسان درون ایران بزرگ،[۱]افغانستان کنونی)[۲۴][۲۵] یـا وخش بود و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) درون قونیـه درون دیـار روم مـی‌زیست. با آنکه آثار مولوی به منظور عموم جهانیـان هست ولی پارسی‌زبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر مـی‌دانند، چرا کـه حدود شصت که تا هفتاد هزار بیت او فارسی هست و خطبه‌ها و نامـه‌ها و تقریرات (تعالیم او بـه شاگردانش کـه آن را ثبت د و به فارسی غیرادبی و روزانـه است)[۲۶] او نیز بـه فارسی مـی‌باشد؛ و تنـها حدود هزار بیت عربی[۲۷] و کمتر از پنجاه بیت بـه زبان‌های یونانی/ترکی (اغلب به‌طور ملمع درون شعر فارسی)[۲۸][۲۹] شعر دارد.

    پارسی گو گرچه تازی خوشتر استعشق را خود صد زبان دیگر است

    و پسر مولانا نیز چندان بنا بـه اعتراف خودش درون زبان‌های ترکی/یونانی خوب روان نبوده‌است:[۳۰][۳۱]:

    بگذر از گفت ترکی و رومـیکه از این اصطلاح محرومـیگوی از پارسی و از تازیکه درون این هردو خوش همـی‌تازی

    آثار مولانا بـه علاوه مناطق فارسی‌زبان، تأثیر فراوانی درون هند و پاکستان و ترکیـه و آسیـای مـیانـه گذاشته‌است.[۳۲] آثار مولانا تأثیر فراوانی روی ادبیـات و فرهنگ ترکی نیز داشته‌است. دلیل این امر این هست که اکثر جانشینان مولوی درون طریقهٔ تصوف مربوط بـه او از ناحیـهٔ قونیـه بودند و آرامگاه وی نیز درون قونیـه است.[۳۳]

    ای بسا هندو و ترک همزبانای بسا دو ترک چون بیگانگان

    برخی مولوی‌شناسان (ازجمله عبدالحسین زرین‌کوب) برآن‌اند کـه در دوران مولوی، زبان مردم کوچه و بازار قونیـه، زبان فارسی بوده‌است.[۳۴] جلال الدین همایی درون این رابطه بـه این بیت پسر مولانا (که بعد از چند بیت عربی آن را سرود) اشاره مـی‌کند[۳۵].

    فارسی گو کـه جمله دریـابندگرچه زین غافل‌اند و در خوابند

    زندگی‌نامـه

    آغاز زندگی

    موزهٔ مولانا درون قونیـه

    جلال‌الدین محمد بلخی درون ۶ ربیع‌الاول (برابر با ۱۵ مـهرماه) سال ۶۰۴ هجری قمری درون بلخ زاده شد.[۶] پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف بـه بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما، از بزرگان صوفیـه و مردی عارف بود و نسبت خرقهٔ او بـه احمد غزالی مـی‌پیوست. وی درون عرفان و سلوک سابقه‌ای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را درون سلوک باطنی مـی‌دانست نـه درون مباحثات و مناقشات کلامـی و لفظی؛ پرچم‌داران کلام و جدال با او مخالفت د. از جمله فخرالدین رازی کـه استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیـه او برانگیخت. سلطان‌العلما احتمالاً درون سال ۶۱۰ قمری، هم‌زمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یـاد کرد کـه تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، بـه شـهر خویش بازنگردد. روایت شده‌است کـه در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامـه خود را بـه او هدیـه داد. فرانکلین لوئیس این حکایت را رد مـی‌کند و غیرواقعی مـی‌داند.[۳۶] وی بـه قصد حج، بـه بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج بـه شام رفت. سپس با دعوت علاءالدین کیقباد سلجوقی بـه قونیـه رهسپار شد و تا اواخر عمر همان‌جا ماندگار شد. مولانا درون نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطان‌العلما درون حدود سال ۶۲۸ قمری جان سپرد و در همان قونیـه بـه خاک سپرده شد. درون آن هنگام مولانا جلال‌الدین ۲۴ سال داشت کـه مریدان از او خواستند کـه جای پدرش را پر کند.[۳۷]

    همـه د رو بـه فرزندش کـه تویی درون جمال مانندش شاه ما زین سپس تو خواهی بود از تو خواهیم جمله مایـه و سود

    سید برهان‌الدین محقق ترمذی، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستینی بود کـه مولانا را بـه وادی طریقت راهنمایی کرد. وی سفر کرد که تا با مرشد خود، سلطان‌العلما درون قونیـه دیدار کند؛ اما وقتی کـه به قونیـه رسید، متوجه شد کـه او جان باخته‌است. بعد نزد مولانا رفت و بدو گفت: درون باطن من علومـی هست که از پدرت بـه من رسیده. این معانی را از من بیـاموز که تا خلف صدق پدر شوی. مولانا نیز بـه دستور او بـه ریـاضت پرداخت و نـه سال با او هن بود که تا اینکه برهان‌الدین رخت بربست.

    بود درون خدمتش بـه هم نـه سال که تا که شد مثل او بـه قال و به حال

    مؤمنـه خاتون

    مؤمنـه خاتون همسر بهاءالدین ولد و مادر جلال‌الدین محمد مولاناست. گور او درون قرامان / لارنده کشف شده، بنابراین حتما بین سالهای ۶۲۶–۶۱۹/۱۲۲۹–۱۲۲۲ از دنیـا رفته باشد.[۳۸]

    در سال‌های بعد از ۶۱۷ قمری یعنی اواسط دهه ۱۲۲۰ مـیلادی بهاءالدین ولد و خانواده‌اش کـه جلال‌الدین محمد بلخی (مولوی) نیز درون آن بود بـه آناتولی مرکزی، روم رسیدند. لقب رومـی جلال‌الدین از اینجاست. آنان مدتی درون لارنده / کرمن کنونی توقف د. مردم آن سامان هنوز هم بـه دیدن مسجد کوچکی کـه به افتخار او – مؤمنـه خاتون – ساخته شده مـی‌روند.[۳۹]

    کرمن، پایتخت سلجوقیـان روم، درون حدود یکصد کیلومتری جنوب خاوری قونیـه واقع است، علاءالدین کیقباد کـه عالمان و عارفان سراسر دنیـا را گرد خود جمع کرده بود، بهاءالدین ولد پدر مولوی را بـه این شـهر فراخواند.[۴۰] قونیـه شـهری بود کـه بهاءالدین ولد و خانواده اش بعد از چهار سال اقامت درون لارنده درون سال ۶۲۶ یـا ۶۲۷ قمری = ۱۲۲۸ مـیلادی درون آنجا سکنی گزیدند.[۴۱]

    ظاهراً مولانا و برادرش علاءالدین – کـه بعدها مولوی یکی از پسرانش را بـه نام او نامگذاری کرد – از قاضی مشرف بوده‌اند و بهاءولد زن یـا زنان دیگری داشته و احتمالاً از آن‌ها نیز صاحب فرزندانی بوده‌است. بهاءولد درون معارف خود از دو زن یـاد کرده‌است.[۴۲]

    بعضی مدعی شده‌اند کـه خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابوبکر، خلیفه اول اسلام هستند، این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد، دربارهٔ پیشینـه قومـی این خانواده هیچ اطلاع مسلمـی درون دست نیست. نیز گفته شده کـه همسر بهاءالدین از خاندان خوارزمشاهیـان بوده‌است کـه در ولایـات خاوری حدود سال ۳–۴۷۲ قمری حکومت خود را پایـه‌گذاری د، ولی این داستان را هم مـی‌توان جعلی دانست و رد کرد. خوارزمشاه درون سال ۳–۶۰۲ قمری بلخ موطن جلال‌الدین را کـه در تصرف غوریـان بود تسخیر کرد.[۴۳]

    اسلاف مولانا - چنان‌که فرزند او سلطان ولد نیز بدین معنا اشارت دارد از تباری عظیم و بزرگ بودند. البته شاید روایتی کـه در انتساب سلطان العلما بـه خلیفه اول یعنی ابوبکر بن ابی قحافه بـه افواه افتاده و رواج یـافته، از آن باشد کـه نام جد مادری وی «ابوبکر» بوده‌است، و بعدها نام شمس‌الائمـه ابوبکر محمد، با نام ابوبکر – نخستین خلیفه راشدین درآمـیخته باشد.[۴۴] خاندان بهاءولد هم نسبت صدیقی و ابوبکری داشت و هم نسبت علوی ادعا مـی‌کرد.[۴۵]

    شمس تبریزی

    شاعر پارسی‌گوی مولانا درون ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهره‌مند بودند که تا اینکه شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی روز سه‌شنبه ۲۶ جمادی‌الثانی ۶۴۲ قمری نزد مولانا رفت و مولانا شیفتهٔ او شد. درون این ملاقات کوتاه وی دورهٔ پرشوری را آغاز کرد. درون این ۳۰ سال، مولانا آثاری برجای گذاشت کـه از عالی‌ترین نتایج اندیشـهٔ بشری است. مولانا حال خود را چنین وصف مـی‌کند:

    زاهد بودم ترانـه‌گویم کردی سر حلقهٔ بزم و باده‌جویم کردی سجاده‌نشینِ با وقاری بودم بازیچهٔ کودکانِ کویم کردی

    دیدار شمس تبریزی و مولانا

    روزی مولوی از راه بازار بـه خانـه بازمـی‌گشت کـه عابری ناشناس گستاخانـه از او پرسید: «صراف عالم معنی، محمد برتر بود یـا بایزید بسطامـی؟» مولانا با لحنی آکنده از خشم جواب داد: «محمد (ص) سر حلقهٔ انبیـاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟» درویش تاجرنما بانگ برداشت: «پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی بـه زبان راند؟» مولانا فرو ماند و گفت: درویش، تو خود بگوی. گفت: اختلاف درون ظرفیت هست که محمد را گنجایش بیکران بود، هر چه از معرفت درون جام او مـی‌ریختند همچنان خمار بود و جامـی دیگر طلب مـی‌کرد. اما بایزید بـه جامـی مست شد و نعره برآورد: شگفتا کـه مرا چه مقام و منزلتی است! سبحانی ما اعظم شانی! پس از این گفتار، بیگانگی آنان بـه آشنایی تبدیل شد. نگاه شمس تبریزی بـه مولانا گفته بود از راه دور بـه جستجویت آمده‌ام اما با این بار گران علم و پندارت چگونـه بـه ملاقات الله مـی‌توانی رسید؟

    و نگاه مولانا بـه او پاسخ داده بود: «مرا ترک مکن درویش و این‌بار مزاحم را از شانـه‌هایم بردار.»

    شمس تبریزی درون حدود سال ۶۴۲ قمری بـه مولانا پیوست و چنان او را شیفته کرد، کـه درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانـه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش درون شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت.ی نمـی‌داند شمس تبریزی بـه مولانا چه گفت و چه آموخت کـه این‌گونـه دگرگونش کرد؛ اما واضح هست که شمس تبریزی عالم و جهاندیده بود و برخی بـه خطا گمان کرده‌اند کـه او از حیث دانش و فن بی‌بهره بوده‌است کـه نوشته‌های او بهترین گواه بر دانش گسترده‌اش درون ادبیـات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.

    غیبت موقت شمس تبریزی

    مریدان مـی‌دیدند کـه مولانا مرید ژنده‌پوشی گمنام شده و توجهی بـه آنان نمـی‌کند، بـه فتنـه‌جویی روی آوردند و به شمس تبریزی ناسزا مـی‌گفتند و تحقیرش مـی‌د. شمس تبریزی از گفتار و رفتار مریدان رنجید و در روز پنجشنبه ۲۱ شوال ۶۴۳ قمری، هنگامـی‌که مولانا ۳۹ سال داشت، از قونیـه بـه دمشق کوچ کرد. مولانا از غایب بودن شمس تبریزی ناآرام شد. مریدان کـه دیدند رفتن شمس تبریزی نیز مولانا را متوجه آنان نساخت با پشیمانی از مولانا پوزش‌ها خواستند.

    پیش شیخ آمدند لابه‌کنان کـه ببخشا مکن دگر هجران توبهٔ ما ز لطف قبول گرچه کردیم جرم‌ها ز فضول

    مولانا فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی بـه دمشق فرستاد که تا شمس تبریزی را بـه قونیـه بازگردانند. شمس تبریزی بازگشت و سلطان ولد بـه شکرانـهٔ این موهبت یک ماه پیـاده درون رکاب شمس تبریزی راه پیمود که تا آنکه بـه قونیـه رسیدند و مولانا از گرداب غم و اندوه رها شد.

    غیبت دائم شمس تبریزی

    پس از مدتی دوباره حسادت مریدان برانگیخته شد و آزار شمس تبریزی را از سر گرفتند. شمس تبریزی از کردارهایشان رنجید تاجایی کـه به سلطان ولد شکایت کرد:

    خواهم این بار آنچنان رفتن کـه نداندی کجایم من همـه گردند درون طلب عاجز ندهد نشان ز من هرگز چون بمانم دراز، گویند این کـه ورا دشمنی بکشت یقین

    شمس تبریزی سرانجام بی‌خبر از قونیـه رفت و ناپدید شد. تاریخ سفر او و چگونگی آن بـه درستی دانسته نیست.

    شیدایی مولانا

    مولانا درون دوری شمس تبریزی ناآرام شد و روز و شب بـه سماع پرداخت و حال آشفته‌اش درون شـهر بر سر زبان‌ها افتاد.

    روز و شب درون سماع ان شد بر زمـین همچو چرخ گردان شد

    مولانا بـه شام و دمشق رفت اما شمس را نیـافت و به قونیـه بازگشت. او هر چند شمس تبریزی را نیـافت؛ ولی حقیقت شمس تبریزی را درون خود یـافت و دریـافت آنچه کـه او درون پی آنست درون خودش حاضر و متحقق است. مولانا بـه قونیـه بازگشت و و سماع را از سر گرفت و جوان و خاص و عام مانند ذره‌ای درون آفتاب پر انوار او مـی‌گشتند و چرخ مـی‌زدند. مولانا سماع را وسیله‌ای به منظور تمرین رهایی و گریز مـی‌دید. چیزی کـه به روح کمک مـی‌کرد که تا در رهایی از آنچه او را مقید درون عالم حس و ماده مـی‌دارد پله پله که تا بام عالم قدس عروج نماید. چندین سال گذشت و باز حال و هوای شمس تبریزی درون سرش افتاد و به دمشق رفت؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیـافت و به قونیـه بازگشت.

    مولانا رومـی و صلاح‌الدین زرکوب

    مولانا همچون عارفان و صوفیـان بر این باور بود کـه جهان هرگز از مظهر حق خالی نمـی‌گردد و حق درون همـهٔ مظاهر پیدا و ظاهر هست و اینک حتما دید کـه آن آفتاب جهان‌تاب از کدامـین کرانـه سر برون مـی‌آورد و از وجود چهی نمایـان مـی‌شود.

    روزی مولانا از کنار زرکوبان مـی‌گذشت. از آواز ضرب او بـه چرخ درآمد و شیخ صلاح‌الدین زرکوب بـه الهام از دکان بیرون آمد و سر درون قدم مولانا نـهاد و از وقت نماز پیشین که تا نماز دیگر با مولانا درون سماع بود. بدین ترتیب مولانا شیفته صلاح‌الدین شد و شیخ صلاح‌الدین زرکوب جای خالی شمس تبریزی را که تا حدودی پر کرد. صلاح‌الدین مردی عامـی و درس نخوانده از مردم قونیـه بود و پیشـهٔ زرکوبی داشت. مولانا زرکوب را جانشین خود کرد و حتی سلطان ولد با همـه دانشش از او اطاعت مـی‌کرد. هر چند سلطان ولد تسلیم سفارش پدرش بود ولی مقام خود را به‌ویژه درون علوم و معارف برتر از زرکوب مـی‌دانست؛ اما سرانجام دریـافت کـه دانش و معارف ظاهری چاره‌ساز مشکلات روحی و معنوی نیست. او با این باور مرید زرکوب شد. صلاح‌الدین زرکوب نیز همانند شمس مورد حسادت مریدان بود اما بـه هر حال مولانا که تا ۱۰ سال با او انس داشت که تا اینکه زرکوب بیمار شد و جان سپرد و در قونیـه دفن شد.

    مولانا و حسام‌الدین چلبی

    نوشتار اصلی: حسام‌الدین حسن چلبی

    حسام‌الدین چلبی معروف بـه اخی ترک از عارفان بزرگ و مرید مولانا بود. مولانا با او نیز ۱۰ سال هن بود. مولانا بـه سفارش حسام‌الدین مثنوی معنوی را بـه رشتهٔ نگارش درآورد و گه گاه درون مثنوی نام حسام‌الدین بـه چشم مـی‌خورد بـه همـین سبب درون ابتدای امر نام حسامـی‌نامـه را به منظور مثنوی معنوی برمـی‌گزیند.

    درگذشت مولانا

    آرامگاه مولوی درون قونیـه، ترکیـه

    مولانا، بعد از مدت‌ها بیماری درون پی تبی سوزان درون غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ قمری درگذشت.

    در آن روز پرسوز، قونیـه درون یخ‌بندان بود. سیل پرخروش مردم، پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یـهودی همگی درون این ماتم شرکت داشتند. افلاکی مـی‌گوید: «بسی مستکبران و منکران کـه آن روز، زنّار بد و ایمان آوردند.» و ۴۰ شبانـه روز این عزا و سوگ بر پا بود:

    بعد چل روز سوی خانـه شدند همـه مشغول این فسانـه شدند روز و شب بود گفتشان همـه این کـه شد آن گنج زیر خاک دفین

    آثار

    آثار منظوم

    نسخه‌ای خطی از دیوان مولوی
    برای دیدن صفحه‌های دیگر کتاب کلیک کنید.
    مثنوی معنوی
    نوشتار اصلی: مثنوی معنوی
    نسخه‌ای خطی از مثنوی معنوی درون شیراز

    شیخ بهایی درون ستایش مثنوی مـی‌گوید:[۴۶]

    من نمـی‌گویم کـه آن عالیجنابهست پیغمبر ولی دارد کتاب مثنوی معنوی مولویهست قرآنی بـه لفظ پهلوی

    مولانا کتاب مثنوی معنوی را با بیت «بشنو این نی چون شکایت مـی‌کند /از جدایی‌ها حکایت مـی‌کند» آغاز مـی‌نماید. درون مقدمـهٔ عربی مثنوی معنوی نیز کـه نوشته خود مولانا است، این کتاب بـه تأکید «اصول دین» نامـیده مـی‌شود ((به عربی: «هذا كتابً المثنوي، وهّو اصولُ اصولِ اصولِ الدين»)). مثنوی معنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از ۵۰ سال داشت کـه نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمـیت مثنوی نـه از آن رو کـه از آثار قدیم ادبیـات فارسی است؛ بلکه از آن جهت هست که به منظور بشر سرگشته امروز پیـام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی هست جامع عرفان نظری و عملی. او خود گفته‌است: «مثنوی را جهت آن نگفتم کـه آن را حمایل کنند، بل که تا زیر پا نـهند و بالای آسمان روند کـه مثنوی معراج حقایق هست نـه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شـهر بـه شـهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است.

    اگر بخواهیم مجموعهٔ عظیم و پربار بیست و شش هزار بیتی مثنوی معنوی را کوتاه و خلاصه کنیم، بـه هجده بیتی مـی‌رسیم کـه سرآغاز دفتر اوّل مولاناست و به «نی نامـه» شـهرت یـافته‌است. گرچه آغاز مثنوی مولانا (نی نامـه) با دیگر آثار نثر و نظم فارسی تفاوت دارد امّا روح نیـایش و توجّه بـه حق، درون تار و پود آن نـهفته‌است.

    این «نی» همان مولاناست کـه به عنوان نمونـهٔ یک انسان آگاه و آشنا با حقایق عالم معنا، خود را اسیر این جهان مادّی مـی‌بیند و «شکایت مـی‌کند» کـه چرا روح آزادهٔ او از «نیستانِ» عالم معنا بریده‌است. او درون مثنوی و دیوان شمس، بارها خود، یـا انسان آگاه را بـه نی و چنگ تشبیـه کرده‌است:

    ما چو چنگیم و تو زخمـه مـی‌زنی…

    ما چو ناییم و نوا درون ما زتوست…

    دیوان شمس تبریزی
    نوشتار اصلی: دیوان شمس تبریزی
    نسخه‌ای خطی از کلیـات شمس تبریزی درون قونیـه

    غزلیـات و «دیوان شمس تبریزی» (یـا دیوان کبیر)، محبوبیت فراوانیب کرده‌اند. درصد ناچیزی از این غزلیـات بـه زبان‌های یونانی[۴۷] و عربی و ترکی هست و عمده غزلیـات موجود درون این دیوان بـه فارسی سروده شده‌اند. بـه علاوه بیش از سی و پنج هزار بیت بـه فارسی، او حدود هزار بیت بـه عربی و کمتر از دویست بیت (اغلب بـه ملمع فارسی-ترکی یـا فارسی-یوانی) بـه ترکی و یونانی (جمعاً کمتر از یک سوم از یک درصد اشعارش) درون این دیوان دارد.[۴۸][۴۹].

    رباعیـات

    رباعیـات مولانا بخشی از دیوان اوست. این قسمت از آثار مولانا درون مطبعهٔ اختر (اسلامبول) بـه سال ۱۳۱۲ هجری قمری بـه طبع رسیده و متضمن ۱۶۵۹ رباعی یـا ۳۳۱۸ بیت هست که بعضی از آن‌ها بـه شـهادت قرائن از آن مولاناست و دربارهٔ قسمتی هم تردید قوی حاصل هست و معلوم نیست کـه انتساب بـه وی درست باشد.

    برای نمونـه:

    عشق از ازل هست و که تا ابد خواهد بود جوینده عشق بی‌عدد خواهد بودفردا کـه قیـامت آشکارا گردد هرکه نـه عاشق هست رد خواهد بود

    آثار منثور

    نسخه‌ای خطی از مثنوی درون قونیـه
    فیـه ما فیـه
    نوشتار اصلی: فیـه مافیـه

    این کتاب مجموعهٔ تقریرات مولاناست کـه در طول سی سال درون مجالس فراهم آمده‌است. این سخنان توسط پسر او، سلطان ولد، یـا یکی دیگر از مریدان یـادداشت شده و بدین‌صورت درآمده‌است. نثر این کتاب ساده و روان هست و درون‌مایـه‌ای از مطالب عرفانی دینی و اخلاقی دارد.

    مجالس سبعه
    نوشتار اصلی: مجالس سبعه

    مجموعهٔ مواعظ و مجالس مولانا یعنی سخنانی هست که بـه وجه اندرز و به طریق تذکیر بر سر منبر بیـان کرده‌است. نسخهٔ خطی این کتاب درون کتابخانـهٔ سلیم آقا دراسگدار محفوظ و در تاریخ کتابت آن سال ۷۸۸ مـی‌باشد.

    مکتوبات
    نوشتار اصلی: مکتوبات (مولوی)

    (همچنین مشـهور بـه مکاتیب) مجموعهٔ نامـه‌های صدوپنجاه‌گانـهٔ مولاناست بـه معاصرین خود و دو نسخهٔ آن درون کتابخانـهٔ دارالفنون اسلامبول موجود است.

    مولوی و عارفان پیشین

    بجز پدر مولانا و شمس تبریزی، مولانا بـه عارفان پیشین نیز اشاره مـی‌کند:

    هفت شـهر عشق را عطار گشتما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

    یـا:

    عطار روح بود و سنائی دو چشم اوما از پی سنائی و عطار مـی‌رویم

    نظریـات معرفت شناختی مولوی

    مولوی از منتقدین نظریـه حد وسط درون اخلاق هست که یکی از نظریـات بسیـار رایج درون بین دانشمندان اسلامـی است. اشکالی کـه وی بـه این ایده وارد مـی‌کرد این بود کـه در بسیـاری از موارد اول و آخر یک موضوع مشخص نیست کـه بتوان وسطش را معین نمود و نیز اینکه بسیـاری از اصول اخلاقی نسبت بـه افراد متغیر است.

    اول و آخر بباید که تا در آن درون تصور گنجد اوسط یـا مـیان بی‌نـهایت، چون ندارد دو طرف کی بُوَد او را مـیانـه منصرَف؟!گفت راه اوسط ار چه حکمت هست لیک اوسط نیز هم با نسبت است

    دفتر دوم مثنوی

    مولوی قایل بـه مراتب درون معرفت و شناخت هست و شناخت شـهودی را معتبرترین شناخت مـی‌داند. وی شناخت عقلی و سپس حسی را درون مراتب بعدی مـی‌داند و آن‌ها را برایـانی کـه دسترسی بـه شناخت مراتب بالاتر را ندارند معتبر و مجاز مـی‌داند. از دید وی شناخت استدلالی مانند عصایی هست در دست کور کـه نا مطمئن هست ولی شخصی کـه چاره‌ای جز آن ندارد حتما از همان استفاده کند. اما توصیـه وی بـه اهل استدلال این هست که اگر استدلال آن‌ها با شـهود اهل دل مخالف بود حتما شناخت شـهودی را بپذیرند.

    چشم اگر داری تو کورانـه مـیا ورنداری چشم، دست‌آور عصاآن عصای حَزم و استدلال را چون نداری دید، مـیکن پیشواور عصای حزم و استدلال نیستبی عصاکش بر سر هر ره مایستگام از آن سان نـه، کـه نابینا نـهدتا کـه پا از چاه و از سگ، وارهدلرز لرزان و به ترس و احتیـاط مـی‌نـهد پا که تا نیفتد درون خُباط

    دفتر سوم مثنوی

    مولوی نزاع بین معتقدین بـه جبر و معتقدین بـه اختیـار را ناشی از حکم الهی مـی‌داند و خود را متعلق بـه هیچ‌کدام از دو گروه نمـی‌داند. از دید مولوی نزاع بین جبریون و اختیـاریون تنـها وسیله‌ای هست که هر دو طرف نیکی‌ها و بدی‌هایشان ظاهر شود.

    هست سنی را یکی تسبیح خاص هست جبری را ضد آن درون مناصسنی از تسبیح جبری بی‌خبر جبری از تسبیح سنی بی‌اثراین همـی‌گوید کـه آن ضالست و گم بی‌خبر از حال او وز امر قمو آن همـی گوید کـه این را چه خبر جنگشان افکند یزدان از قدرگوهر هر یک هویدا مـی‌کند جنس از ناجنس پیدا مـی‌کندقهر را از لطف داند هری خواه دانا خواه نادان یـا خسیلیک لطفی قهر درون پنـهان شده یـا کـه قهری درون دل لطف آمدهکمـی داند مگر ربانیی کش بود درون دل محک جانیی

    مولویـه

    نوشتار اصلی: طریقت مولویـه

    جایگاه مولانا درون ترکیـه بیش از یک شاعر هست و بـه عنوان یک قدیس و مقرب شناخته مـی‌شود طریقت مولویـه درون ترکیـه پیروان بسیـاری دارد و البته طریقتی شـهری، نخبه گرا و اشرافی به‌شمار مـی‌آید. درون ترکیـه طریقت‌های دیگر نیز به منظور مولوی جایگاهی والا قائل هستند، چنان‌که جامـی، شاعر پیروی طریقت نقشبندی گفته‌است، مولوی با آنکه پیـامبر نیست، اما صاحب کتاب است. مراسم پیروان مولویـه روزهای جمعه درون مولوی خانـه بـه صورت سماع و و خواندن اشعار مولانا انجام مـی‌شود. پیروان مولویـه خود بـه دو دسته تقسیم مـی‌شوند کـه ولدی و شمسی خوانده مـی‌شوند. ولدیـه را سلطان ولد پدید آورد کـه گرایش غالب مولویـه هست و درون راستای تطبیق تعالیم مولانا با احکام اسلامـی بـه وجود آمد. بنیـانگذار دستهٔ دیگر اولو عارف چلبی پسر سلطان ولد و نوهٔ مولانا بود کـه کوشید که تا در دشمنی با اهل تشرع بـه فعالیت بپردازد و مولویـه را بـه عنوان طریقتی عرفانی جدای از شریعت اسلامـی سازمان بدهد. هرسال آذرماه درون شـهر قونیـه، مراسم زیـارت مولوی انجام مـی‌شود و مولویـان معتقدند زیـارت مقبرهٔ مولانا کـه «کعبه العشاق» نامـیده مـی‌شود نیمـی از ثواب حج را دارد.[۵۰]

    سال جهانی مولانا

    مولانا درون ایـالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی بسیـار پرطرفدار است. یـادبودی بـه مناسبت درگذشت یکی از استادان و هیئت علمـی کالج سن آنتونیو مزین بـه اشعار مولانا شده‌است.

    یونسکو با پیشنـهاد ترکیـه، سال ۲۰۰۷ را سال جهانی مولانا نامـیده‌است.

    روی‌دادهای سال مولانا

    • نخست وزیر ترکیـه درون مراسم بزرگداشت هفتصد و سی و چهارمـین سالمرگ مولانا جلال الدین بلخی، عارف و سخن سرای بزرگ پارسی گوی اعلام کرد کـه دولت ترکیـه زادگاه مولانا را درون کشور افغانستان بازسازی خواهد کرد. هنگامـی کـه رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیـه اعلام کرد کـه دولتش زادگاه مولانا را بازسازی خواهد کرد، این خبر با تشویق و کف زدن حاضران همراه شد. درون تالار سماع مرکز فرهنگی مولانا درون قونیـه کـه سخنرانی نخست وزیر ترکیـه درون آن ایراد شد، حدود سه هزار نفر، از جمله رئیس جمـهور، رئیس مجلس، وزیر فرهنگ، رهبر حزب اصلی مخالف دولت (حزب جمـهوری خلق) و همچنین شماری دیگر از مقامات محلی و کشوری حضور داشتند.[۵۱]
    • در واپسین روزهای سال نام نـهاده به منظور بزرگداشت از خداوندگار بلخ، ده‌ها تن از اندیشمندان افغان درون جشنواره‌ای درون زادگاه مولانا درون بلخ مزار شریف شرکت و سال ۲۰۰۷ را آغازی به منظور تحقیقات و مطالعات دربارهٔ مولانای بلخی عنوان د.[۵۲]
    • در هشتصدمـین سالگرد تولد مولوی، مراسم مختلفی درون شـهر قونیـه، محل درگذشت این شاعر پرآوازه فارسی‌زبان، درون حال برگزاری است. از جمله این مراسم، برنامـه سماع هست که روز شنبه پانزدهم دسامبر (بیست و چهارم آذر ماه) درون ساختمان تازه تأسیس 'مرکز فرهنگی مولانا' درون شـهر قونیـه برگزار شد.[۵۳]
    • 'از بلخ که تا همـیشـه'، نام یک همایش فرهنگی هست که بـه مناسب پایـان سال مولانا از طرف ریـاست اطلاعات و فرهنگ هرات برگزار شد.[۵۴]
    • در این سال تمبر مولانا با نمایی از استاد بهزاد درون آمریکا منتشر شد.[۵۵]
    • در روزهای ۶ که تا ۱۰ آبان ۱۳۸۶، کنگره بزرگداشت هشتصدمـین سال تولد مولانا با شرکت اندیشمندانی از ۳۰ کشور جهان درون سه شـهر تهران، تبریز و خوی برگزار شد. ریـاست آن را غلامعلی حداد عادل بر عهده داشت.[۵۶] حدود ۴۵۰ مقاله بـه این کنگره ارسال شده بود و ۲۸۰ استاد و پژوهشگر درون آن بـه ارائهٔ مقاله پرداختند.[۵۷] درون حاشیـهٔ این کنگره محمود فرشچیـان از تابلوی مـینیـاتور شمس تبریزی و مولوی پرده‌برداری کرد.[۵۸]
    • برگزاری همایش بین‌المللی داستان‌پردازی مولوی درون روزهای ۶ و ۷ آبان ۱۳۸۶، درون مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما.[۵۹]
    • برگزاری مراسم هشتصدمـین سالروز تولد مولانا درون سازمان ملل.[۶۰]
    • ترکیـه نیز برنامـه‌هایی کـه به مناسبت سال جهانی مولانا برگزار کرده‌است.[۶۱]

    همچنین مولانا درون مثنوی معنرامون سخن گفتن بـه پارسی گفته:

    پارسی گو گرچه تازی خوشتر هست عشق را خود صد زبان دیگر است

    مولانا و جهان غرب

    مولانا درون یک دهه گذشته بسرعت درون جهان غرب مشـهور شد به‌طوری‌که ترجمـه کتاب او درون آمریکا بـه بزرگترین و پر فروش‌ترین کتاب سال تبدیل شد. ترجمـه کولمن بارکس درون سال ۲۰۰۱ بیش از ۵۰۰ هزار نسخه درون آمریکا فروش داشت.[۶۲]

    ساخت فیلم

    ایران

    درخصوص زندگی مولوی فیلمـی درون سال ۱۳۹۳ با نام جلال‌الدین از شبکه ۱ سیمای جمـهوری اسلامـی ایران پخش گردید.[۶۳][۶۴][۶۵]

    هالیوود

    دیوید فرانزونی اعلام کرده‌است کـه مـی‌خواهد فیلمـی دربارهٔ زندگی مولانا بسازد و اعلام کرده کـه گزینـه نخست او به منظور ایفای نقش مولانا، لئوناردو دی‌کاپریو است. این خبر انتقادات زیـادی بـه دنبال داشته‌است؛ این کـه چرا هیچ وقت نقش‌های مـهم و مثبت بـه بازیگران خاورمـیانـه‌ای داده نمـی‌شود و نقش شخصیت‌های غیر آمریکایی و اروپایی تاریخی هم بـه بازیگران اروپایی و آمریکایی مـی‌رسد. بعضی‌ها معتقدند این مسئله ناشی از «ترجیح نژادی» حاکم بر مناسبات هالیوود و صنعت سینمای اروپا است.[۶۶]

    پانویس

  • ↑ ۱٫۰۱٫۱۱٫۲ “RUMI, JALĀL-AL-DIN”. Encyclopædia Iranica, 2014. Retrieved 8 June 2016. 
  • ↑ ۲٫۰۲٫۱ خطای یـادکرد: خطای یـادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی به منظور یـادکردهای با نام encyclopaedia1991 وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  • کلیفورد ادموند باسورث، 1988، BALḴ, city and province in northern Afghanistan, Encyclopaedia Iranica: Later, suzerainty over it passed to the Qarā Ḵetāy of Transoxania, until in 594/1198 the Ghurid Bahāʾ-al-Dīn Sām b. Moḥammad of Bāmīān occupied it when its Turkish governor, a vassal of the Qarā Ḵetāy, had died, and incorporated it briefly into the Ghurid empire. Yet within a decade, Balḵ and Termeḏ passed to the Ghurids’ rival, the Ḵᵛārazmšāh ʿAlāʾ-al-Dīn Moḥammad, who seized it in 602/1205-06 and appointed as governor there a Turkish commander, Čaḡri or Jaʿfar. In summer of 617/1220 the Mongols first appeared at Balḵ.
  • Lewis, F.D.. Rumi - Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jal‰l al-Din Rumi. Oneworld Publications, 2014. ISBN ‎978-1-78074-737-8. Retrieved 2016-06-20. 
  • لوئیس. مولوی. ۱۳۸۳. ۲۴–۱۸. 
  • ↑ ۶٫۰۶٫۱ بدیع‌الزّمان فروزانفر، زندگانی مولانا جلال‌الدین محمّد بلخی مشـهور بـه مولوی، تهران، ۱۳۱۵، ص ۵
  • بنابر نظر فریتز مایر بهاء ولد پدر مولوی هنگام تولد او درون وخش از توابع ولایت بدخشان (واقع درون تاجیکستان امروزی) مقیم بوده‌است. آنـه‌ماری شیمل و فرانکلین لویس نیز این نظر را پذیرفته‌اند.
    • یک)
    Annemarie Schimmel, "I Am Wind, You Are Fire," p. 11. She refers to a 1989 article by the German scholar, Fritz Meier: Tajiks and Persian admirers still prefer to call Jalaluddin 'Balkhi' because his family lived in Balkh, current day in Afghanistan before migrating westward. However, their home was not in the actual city of Balkh, since the mid-eighth century a center of Muslim culture in (Greater) Khorasan (Iran and Central Asia). Rather, as the Swiss scholar Fritz Meier has shown, it was in the small town of Wakhsh north of the Oxus that Baha'uddin Walad, Jalaluddin's father, lived and worked as a jurist and preacher with mystical inclinations.
    • دو)
    Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, 2000, pp. 47–49. Professor Lewis has devoted two pages of his book to the topic of Wakhsh, which he states has been identified with the medieval town of Lêwkand (or Lâvakand) or Sangtude, which is about 65 kilometers southeast of Dushanbe, the capital of present-day Tajikistan. He says it is on the east bank of the Vakhshâb river, a major tributary that joins the Amu Daryâ river (also called Jayhun, and named the Oxus by the Greeks). He further states: "Bahâ al-Din may have been born in Balkh, but at least between June 1204 and 1210 (Shavvâl 600 and 607), during which time Rumi was born, Bahâ al-Din resided in a house in Vakhsh (Bah 2:143 [= Bahâ' uddîn Walad's] book, "Ma`ârif."). Vakhsh, rather than Balkh was the permanent base of Bahâ al-Din and his family until Rumi was around five years old (mei 16-35) [= from a book in German by the scholar Fritz Meier--note inserted here]. At that time, in about the year 1212 (A.H. 608–609), the Valads moved to Samarqand (Fih 333; Mei 29–30, 36) [= reference to Rumi's "Discourses" and to Fritz Meier's book--note inserted here], leaving behind Baâ al-Din's mother, who must have been at least seventy-five years old."
    • سه)
    Annemarie Schimmel, The Triumphal Sun: A Study of the Works of Jalaloddin Rumi, SUNY Press, 1993. pg xv:"To sum up: Baha-i Walad did not live in Balkh itself but in a small place north of the Oxus (present-day Tajikistan) by the name Wakhsh, which was under the administration of Balkh." (That his son stated to have come from Balkh would correspond to a modern American's claim to hail from New York while he might have been born and raised in a small town in upstate New York or in Long Island.)
  • Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. How is it that a Persian boy born almost eight hundred years ago in Khorasan, the northeastern province of greater Iran, in a region that we identify today as Central Asia, but was considered in those days as part of the Greater Persian cultural sphere, wound up in Central Anatolia on the receding edge of the Byzantine cultural sphere, in which is now Turkey, some 1500 miles to the west? (p. 9)
  • ↑ ۹٫۰۹٫۱ John Renard,"Historical dictionary of Sufism", Rowman & Littlefield, 2005. pg 155: "Perhaps the most famous Sufi who is known to many Muslims even today by his title alone is the seventh/13th century Persian mystic Rumi"
  • Annemarie Schimmel, “The Mystery of Numbers”, Oxford University Press,1993. Pg 49: “A beautiful symbol of the duality that appears through creation was invented by the great Persian mystical poet Jalal al-Din Rumi, who compares God's creative word kun (written in Arabic KN) with a twisted rope of 2 threads (which in English twine, in German Zwirn¸ both words derived from the root “two”)”.
  • Ritter, H. ; Bausani, A. "ḎJ̲alāl al- Dīn Rūmī b. Bahāʾ al-Dīn Sulṭān al-ʿulamāʾ Walad b. Ḥusayn b. Aḥmad Ḵh̲aṭībī ." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. Excerpt: "known by the sobriquet Mawlānā (Mevlânâ), Persian poet and founder of the Mawlawiyya order of dervishes"
  • Seyyed Hossein Nasr, “The Garden of Truth: The Vision and Promise of Sufism, Islam's Mystical Tradition”, Harper Collins, Sep 18, 2007. Pg 204:”Of Persian origin and born in Balkh, Rumi, the poet whose poems now are the most widely sodin America, spent the last forty years of his life in Konya in Anatolia. ”
  • Cyril Glassé, Huston Smith, "The New Encyclopedia of Islam", Rowman Altamira, 2003. pg 235:"He was of Persian origin from Balkh, but left at an early age with his father Baha' ad-Din Walad, a scholar who had disagreements with the rulers".
  • Franklin Lewis: "On the question of Rumi's multilingualism (pages 315-17), we may still say that he spoke and wrote in Persian as a native language, wrote and conversed in Arabic as a learned "foreign" language and could at least get by at the market in Turkish and Greek (although some wildly extravagant claims have been made about his command of Attic Greek, or his native tongue being Turkish") (Lewis 2008:xxi). (Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008).
  • (S. Lornejad and A. Doostzadeh, On the Modern Politicization of the Persian Poet Nezami Ganjavi, edited by Victa Arakelova, Caucasian Centre for Iranian Studies, Yerevan, 2012, p. 96 Halmann also notes that in the West, scholars have always accepted Rumi as Persian (ibid. :266) based on his cultural heritage. However, Halmann does not include some details such as: The Persian colloquial dialect of Rumi’s father (with many Soghdian words) in Vakhsh, as well as the overall negative view on Oghuz Turks, his son admitting that he is not much confident in his Turkish and Greek (Franklin 2008:239-240) and actually mentions he does not know Turkish well in at least two other poems, Rumi’s everyday language being a colloquial Persian evidenced by his sermons, speeches and lectures recorded down by his students, usage of Persian while composing his poetry in Sama’, as well Rumi being of the Persian Sufi heritage of Attār and Sanāi, and many other details which are explained elsewhere (e.g. Doostzadeh 2009b).
  • Doostzadeh, Ali (2009b). A Study about the Persian Cultural Legacy and Background of the Sufi Mystics Shams Tabrizi and Jalal al-Din Rumi
  • «A Study about the Persian Cultural Legacy and Background of the Sufi Mystics Shams Tabrizi and Jalal al-Din Rumi». درون archive.org. بازبینی‌شده درون ۸ مـهٔ ۲۰۱۴. 
  • Annemarie Schimmel, “The Mystery of Numbers”, Oxford University Press,1993. Pg 49: “A beautiful symbol of the duality that appears through creation was invented by the great Persian mystical poet Jalal al-Din Rumi, who compares God's creative word kun (written in Arabic KN) with a twisted rope of 2 threads (which in English twine, in German Zwirn¸ both words derived from the root “two”) ”.
  • Ritter, H. ; Bausani, A. "ḎJ̲alāl al- Dīn Rūmī b. Bahāʾ al-Dīn Sulṭān al-ʿulamāʾ Walad b. Ḥusayn b. Aḥmad Ḵh̲aṭībī ." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. Excerpt: "known by the sobriquet Mewlānā, persian poet and founder of the Mewlewiyya order of dervishes"
  • Julia Scott Meisami, Forward to Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2008 (revised edition)
  • Frederick Hadland Davis , "The Persian Mystics. Jalálu'd-Dín Rúmí", Adamant Media Corporation (November 30, 2005) , ISBN: 978-1-4021-5768-4.
  • Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. “Sultan Valad (Rumi's son) elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish” (pg 239) “Sultan Valad (Rumi's son) did not feel confident about his <command of Turkish” (pg 240)
  • Annemarie Schimmel, The Triumphal Sun: A Study of the Works of Jalaloddin Rumi, SUNY Press, 1993, p. 193: "Rumi's mother tongue was Persian, but he had learned during his stay in Konya, enough Turkish and Greek to use it, now and then, in his verse"
  • Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, 2000, pp. 47–49. Professor Lewis has devoted two pages of his book to the topic of Wakhsh, which he states has been identified with the medieval town of Lêwkand (or Lâvakand) or Sangtude, which is about 65 kilometers southeast of Dushanbe, the capital of present-day Tajikistan. He says it is on the east bank of the Vakhshâb river, a major tributary that joins the Amu Daryâ river (also called Jayhun, and named the Oxus by the Greeks). He further states: "Bahâ al-Din may have been born in Balkh, but at least between June 1204 and 1210 (Shavvâl 600 and 607), during which time Rumi was born, Bahâ al-Din resided in a house in Vakhsh (Bah 2:143 [= Bahâ' uddîn Walad's] book, "Ma`ârif."). Vakhsh, rather than Balkh was the permanent base of Bahâ al-Din and his family until Rumi was around five years old (mei 16–35) [= from a book in German by the scholar Fritz Meier--note inserted here]. At that time, in about the year 1212 (A.H. 608–609), the Valads moved to Samarqand (Fih 333; Mei 29–30, 36) [= reference to Rumi's "Discourses" and to Fritz Meier's book--note inserted here], leaving behind Baâ al-Din's mother, who must have been at least seventy-five years old."
  • William Harmless, Mystics, (Oxford University Press, 2008), 167.
  • “As Safa points out (Saf 2:1206) the Discourse reflect the stylistics of oral speech and lack the sophisticated word plays, Arabic vocabulary and sound patterning that we would except from a consciously literary text of this period. Once again, the style of Rumi as lecturer or orator in these discourses does not reflect an audience of great intellectual pretensions, but rather middle-class men and women, along with number of statesmen and rulers”” (Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2008 (revised edition). p. 292)
  • Dar al-Masnavi Website, accessed December 2009: According to the Dar al-Masnavi website: “In Forûzânfar's edition of Rumi's Divan, there are 90 ghazals (Vol. 1, 29;Vol. 2, 1; Vol. 3, 6; Vol. 4, 8; Vol. 5, 19, Vol. 6, 0; Vol. 7, 27) and 19 quatrains entirely in Arabic. In addition, there are ghazals which are all Arabic except for the final line; many have one or two lines in Arabic within the body of the poem; some have as many as 9–13 consecutive lines in Arabic, with Persian verses preceding and following; some have alternating lines in Persian, then Arabic; some have the first half of the verse in Persian, the second half in Arabic. ”
  • * Franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008): "“a couple of dozen at most of the 35,000 lines of the Divan-I Shams are in Turkish, and almost all of these lines occur in poems that are predominantly in Persian”"
    • franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"Three poems have bits of demotic Greek; these have been identified and translated into French, along with some Greek verses of Sultan Valad. Golpinarli (GM 416-417) indicates according to Vladimir Mir Mirughli, the Greek used in some of Rumi’s macaronic poems reflects the demotic Greek of the inhabitants of Anatolia. Golpinarli then argues that Rumi knew classical Persian and Arabic with precision, but typically composes poems in a more popular or colloquial Persian and Arabic.".
    Mecdut MensurOghlu: “The Divan of Jalal al-Din Rumi contains 35 couplets in Turkish and Turkish-Persian which have recently been published me” (Celal al-Din Rumi’s turkische Verse: UJb. XXIV (1952), pp. 106–115)
  • Dedes, D. 1993. Ποίηματα του Μαυλανά Ρουμή [Poems by Rumi]. Ta Istorika 10.18–19: 3–22. [۱] اشعار یونانی مولانا درون اینجا نیز مندرج شده‌است: [۲]
  • (Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008, p. 316). On Rumi's son, Sultan Walad, Franklin mentions: “Sultan Valad elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish”(Sultan Walad): Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008, p. 239) and “Sultan Valad did not feel confident about his command of Turkish”(Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000, p. 240) فرانکلین منبع زیر را استناد مـی‌کند که Masnavi-ye Waladi, Ensha’e Baha’ al-Din b. Mawlana Jalal al-Din Muhammad b. Hussayn-e Balkhi, Manshur beh Mowlavi, ed. Jajal al-Din oma’I (Tehran: Eqbal, 1316/1937) بیت زیر را دارد:
  • همایی، جلال‌الدین: مولوی نامـه/مولوی چه مـی‌گوید؟ (مجموعهٔ دو جلدی). صفحه 1007: "عجب هست که اعقاب نزدیک مولانا گذشته از فارسی کـه زبان خانوادگی مادری آن‌ها بود زبان عربی کـه به تحصیل آموخته بودند، هم بر ترکی و رومـی ترجیح مـی‌داند و مـهارتشان درون آن زبان بیش از ترکی بود. این بحث را هم بگفتهٔ "سلطان ولد" درون مثنوی "ولدنامـه" کـه معتبرترین سند به منظور سرگذشت احوال مولانا و مطالب فوق هست کوتاه مـی‌کنم:بگذر از گفت ترکی و رومـی//که از این اصطلاح محرومـی//گوی از پارسی و از تازی//که درون این هردو خوش همـی‌تازی
  • Seyyed Hossein Nasr, "Islamic Art and Spirituality", Suny Press, 1987. p. 115: "Jalal al-Din was born in a major center of Persian culture, Balkh, from Persian speaking parents, and is the product of that Islamic Persian culture which in the 7th/13th century dominated the 'whole of the eastern lands of Islam and to which present day Persians as well as Turks, Afghans, Central Asian Muslims and the Muslims of the Indo-Pakistani subcontinent are heir. It is precisely in this world that the sun of his spiritual legacy has shone most brillianty during the past seven centuries. The father of Jalal al-Din, Muhammad ibn Husayn Khatibi, known as Baha al-Din Walad and entitled Sultan al-'ulama', was an oustanding Sufi in Balkh connected to the spiritual lineage of Najm al-Din Kubra."
  • Norman Calder, Jawid Ahmad Mojaddedi, Andrew Rippin, Classical Islam, Routledge, 2003, p.253
  • «فارسی، زبان مردم کوچه بازار قونیـه بوده‌است». سایت خبری ایران بالکان. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۶ ژانویـه ۲۰۱۳. بازبینی‌شده درون ۳۰ خرداد ۱۳۸۹. 
  • همایی، جلال الدین: مولوی نامـه/مولوی چه مـی‌گوید؟ (مجموعه دو جلدی). صفحه 1004: ".. زبان فارسی چندان رواج و شیوع داشت کـه در حکم زبان بومـی شمرده مـی‌شد و همگان آن را درمـی‌افتند و فهم مـی‌د. بهترین دلیل ما بر این دعوی گفتهٔ سلطان ولد فرزند برومند مولوی کـه است کـه در همان قونیـه متولد شده و همان‌جا نشو و نما یـافته و آثار ادبی خود را بوجود آورده بود. وی درون منظومـهٔ ولدنامـه بعد از چند بیت کـه به عربی ساخته‌است مـی‌گوید: فارسی گو کـه جمله دریـابند. گرچه زین غافل‌اند و در خوابند
  • لوئیس. مولوی. ۱۳۸۳. ۸۵ و ۳۶۱. 
  • کریم زمانی. «مقدمـه مؤلف». درون شرح جامع مثنوی معنوی. چاپ چهاردهم. تهران: اطلاعات، ۱۳۸۳. ۲۱ که تا ۲۳. شابک ‎۹۶۴–۴۲۳–۳۵۳–۰. 
  • (مولانا، دیروز که تا امروز، شرق که تا غرب؛ ص ۹۲)
  • (مولانا – از بلخ که تا قونیـه؛ ص ۳۴)
  • (همان؛ ص ۳۴)
  • (همان؛ ص ۳۷)
  • (شمس من و خدای من؛ ص ۶۲)
  • (مولانا – از بلخ که تا قونیـه؛ ص۳۲)
  • (شمس من و خدای من؛ ص۳۰)
  • (همان؛ ص۳۱)
  • حسین الهی قمشـه ای. «کتاب کیمـیا». 
  • franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"Three poems have bits of demotic Greek; these have been identified and translated into French, along with some Greek verses of Sultan Valad. Golpinarli (GM 416-417) indicates according to Vladimir Mir Mirughli, the Greek used in some of Rumi’s macaronic poems reflects the demotic Greek of the inhabitants of Anatolia. Golpinarli then argues that Rumi knew classical Persian and Arabic with precision, but typically composes poems in a more popular or colloquial Persian and Arabic.".
  • آثار یونانی Greek Verses of Rumi & Sultan Walad
  • Franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"“a couple of dozen at most of the 35,000 lines of the Divan-I Shams are in Turkish, and almost all of these lines occur in poems that are predominantly in Persian”" Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. “Sultan Valad (Rumi's son) elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish”(pg 239) “Sultan Valad (Rumi's son) did not feel confident about his command of Turkish”(pg 240)
  • انتخابی، نادر، دین، دولت و تجدد درون ترکیـه، تهران: هرمس، چاپ یکم: ۱۳۹۲، ص۹–۳۷.
  • ترک‌ها زادگاه مولانا را بازسازی مـی‌کنند
  • http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/12/071228_mf_festival.shtml
  • http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/12/071215_mv-of-konya-pix.shtml
  • برگزاری همایش 'مولانا از بلخ که تا همـیشـه' درون هرات
  • نوشتار «تمبر مولانا درون آمریکا منتشر شد.» از خبرگزاری مـیراث فرهنگی (دسترسی درون ۲۱ ژوئن ۲۰۰۷)
  • کنگره بزرگداشت هشتصدمـین سال تولد مولانا با حضور رئیس جمـهور آغاز شد. - خبرگزاری مـهر
  • اخبار کنگره مولانا: نشست خبری کنگره عظیم مولانا - مولانا نیوز
  • 'Shams and Mowlavi' painting unveiled - PressTv
  • همایش بین‌المللی داستان پردازی مولوی برگزار مـی‌شود. - مـهرنیوز
  • 800th Anniversary of the Birth of Mawlana Jalal-ud-Din Balkhi-Rumi
  • نوشتار «با تلاش ترکیـه و سکوت نـهادهای ایرانی رومـی جایگزین مولانا» درون روزنامـه اعتماد ملی
  • وبگاه هندو
  • آغاز پخش سریـال تاریخی «جلال‌الدین» از فردا + تصاویر جدید ana.ir
  • ابهام درون منابع مکتوب «جلال‌الدین»، سریـال تاریخی جدید سیما ibna.ir
  • [۳] آغاز پخش سریـال «جلال‌الدین» از شبکه یک .yjc.ir
  • http://ir.voanews.com/content/social-media-rumi-dicaprio-white/3367615.html?ltflags=mailer
  • جستارهای وابسته

    • اسین چلبی
    • بنیـاد بین‌المللی مولانا

    منابع

    • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Djalâl ad-Dîn Rûmî». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای فرانسوی، بازبینی‌شده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
    • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Rumi». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
    • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Dschalal ad-Din ar-Rumi». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای آلمانی، بازبینی‌شده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
    • لوئیس، فرانکلین. مولوی: دیروز و امروز، شرق و غرب. ترجمـهٔ فرهاد فرهمندفر. تهران: نشر ثالث، ۱۳۸۳. شابک ‎۹۶۴–۳۸۰–۰۶۶–۰. 
    • غزلیّات شورانگیز شمس تبریزی، بـه انتخاب: فریدون کار، با مقدّمـهٔ لطفعلی صورتگر، چاپ مروی، تهران، پائیز ۱۳۷۰
    • زرین‌کوب، عبدالحسین. پله پله که تا ملاقات خدا، دربارهٔ زندگی، اندیشـه و سلوک مولانا جلال الدّین رومـی، انتشارات علمـی، چاپ هفدهم، تهران، ۱۳۸۰
    • بدیع‌الزّمان فروزانفر، زندگانی مولانا جلال الدین محمّد، تهران، ۱۳۶۶.
    • شرح جامع مثنوی معنوی، تألیف کریم زمانی، دفتر اول، انتشارات اطلاعات.
    • مولانا – دیروز که تا امروز، شرق که تا غرب، دربارهٔ زندگی، معارف و شعر جلال الدین محمد بلخی، تألیف: فرانکلین دین، لویس؛ ترجمـه :حسن لاهوتی، چاپ سوم، زمستان ۱۳۸۶.
    • از تعلیقات کتاب رساله سپهسالار درون مناقب حضرت خداوندگار، فریدون بن احمد سپهسالار (متوفی ۷۱۲ یـا بیش از آن)، مقدمـه، تصحیح و تعلیقات: محمد افشین‌وفایی. تهران؛ سخن، ۱۳۸۵.
    • مولانا - از بلخ که تا قونیـه – تحقیق و تألیف عبدالرفیع حقیقت (رفیع). تهران: کومش، ۱۳۸۴؛ چاپ اول - سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
    • شمس من و خدای من، پژوهشی دربارهٔ زندگی مولانا و ارتباط عرفانی او با شمس تبریزی، پرویز عباسی داکانی.
    • شرح زندگانی مولوی، بـه قلم بدیع‌الزمان فروزانفر، انتشارات تیرگان.

    پیوند بـه بیرون

    مولوی درون پروژه‌های

    گفتاوردهای مرتبط درون ویکی‌گفتاورد
    متن مرتبط درون ویکی‌نبشته
    نگارخانـهٔ مرتبط درون ویکی‌انبار
    • رادیو مولانا
    • آثار مولانا (کتابخانـه آزادِ فارسی)
    • تحقیقاتی درون پیرامون فرهنگ و قومـیت ایرانی شمس تبریزی و جلال الدین رومـی - بـه زبان انگلیسی
    • Dunn, P. , Mascetti, M. D. , and Nicholson, R. A. The Illustrated Rumi ~ A Treasury of Wisdom from the Poet of the Soul, Foreword by Huston Smith, The Book Laboratory Inc. , 2000.
    • مولانا جلال‌الدین رومـی — دانشگاه ادیـان و مذاهب
    • فایل رایـانـه‌ای اشعار مولوی متن اصلی فارسی: حسین کُرد؛ Rumi’s Work in Persian /Farsi rumisite.com
    • ن
    • ب
    • و
    مولوی
    آثار
    • مثنوی معنوی
    • دیوان شمس
    • فیـه مافیـه
    • مجالس سبعه
    • مکتوبات
    افراد مرتبط
    • شمس تبریزی
    • سلطان ولد (پسر)
    • گُرجی خاتون (حامـی)
    • صلاح‌الدین زرکوب
    • حسام‌الدین چلبی
    • علاءالدین کیقباد
    • بهاءالدین ولد
    • برهان‌الدین محقق ترمذی
    دیگر
    • طریقت مولویـه
    • مولوی‌پژوهی
    • موزهٔ مولوی
    • سماع
    • قونیـه
    • پادشاه و کنیزک (داستان مثنوی معنوی)
    • دژ هوش‌ربا
    • هزلیـات مولوی
    • معارف بهاء
    مولوی‌شناسان
    • محمدتقی جعفری
    • محمدعلی موحد
    • احمد افلاکی
    • سروش دباغ
    • ادوارد ژوزف
    • عبدالکریم سروش
    • محمدجعفر مصفا
    • بدیع‌الزمان فروزانفر
    • محمدرضا شفیعی کدکنی
    • مـهدیـه الهی قمشـه‌ای
    • مصطفی بروجردی
    • کریم زمانی
    • نـهال تجدد
    • عبدالباقی گولپینارلی
    • کبیر هلمـینسکی
    منابع مرجع
    • وَلَدنامـه
    • مناقب‌العارفین
    • رسالهٔ سپهسالار
    رسانـه
    • جلال‌الدین
    • ن
    • ب
    • و
    عرفان و تصوف
    عرفان نظری
    • احسان
    • نور
    • مقام
    • حال
    • منزل
    • یقین
    • فنا
    • بقا
    • حقیقت
    • معرفت
    • نفس
    • سلوک
    • لطائف سته
    • جهان بینی
    • کشف
    • شـهود
    • ماوراءالطبیعه
    • روانشناسی
    • تجلی
    • فلسفه
    عرفان عملی
    • ذکر
    • حضره
    • مراقبه
    • قوالی
    • سماع
    • چله‌نشینی
    • خرقه‌پوشی
    • خانقاه
    سلسله‌های تصوف
    • چشتیـه
    • مولویـه
    • مریدیـه
    • نقشبندیـه
    • قادریـه
    • رفاعیـه
    • شاذلیـه
    • سهروردیـه
    • تیجانیـه
    • نعمت‌اللهی
    • فهرست طریقت‌های تصوف
    قدما
    • اویس قرنی
    • معروف کرخی
    • حارث محاسبی
    • بشر حافی
    • فضیل بن عیـاض
    • رابعه عدویـه
    • ابراهیم ادهم
    • شقیق بلخی
    • حسن بصری
    • بایزید
    • جنید
    • سمنون ابن حمزه
    • شبلی
    • سری سقطی
    • ذوالنون
    • حلاج
    • ابوسعید ابوالخیر
    • ابوحمزه خراسانی
    • ابوعثمان حیری
    • ابوحفص حداد
    • ابوعثمان مغربی
    • احمد بن حرب
    • حبیب عجمـی
    • ابوبکر طوسی
    • احمد غزالی
    • گورکانی
    • خرقانی
    • عبدالکریم قشیری
    • احمد رفاعی
    • گیلانی
    • معین‌الدین
    • سهروردی
    • بختیـار کاکی
    • نجم‌الدین رازی
    • احمد جام
    • بابافرید
    • بابا طاهر
    • سید بن طاووس
    • ابن عربی
    • داوود بن محمود قیصری
    • برهان‌الدین محقق ترمذی
    • بهاءالدین ولد
    • علاءالدوله سمنانی
    • شمس تبریزی
    • مولوی
    • صدرالدین قونوی
    • سعدی
    • ابراهیم خواص
    • عطار
    • محمود شبستری
    • نظام‌الدین اولیـا
    • علی هجویری
    • بهاءالدین محمد نقشبند
    • امـیرخسرو دهلوی
    • نصیرالدین چراغ دهلوی
    • صفی‌الدین اردبیلی
    • مقدس اردبیلی
    • شاه نعمت‌الله ولی
    • اسماعیل قصری
    • نجم‌الدین کبری
    • جامـی
    • شاه ولی‌الله
    • ابن عطاءالله
    • مـیر حیدر آملی
    • علی احمد کلیـاری
    • احمد زروق
    • محمد بن بکران
    • احمد یسوی
    • اشرف جهانگیر سمنانی
    • احمد فاروقی
    • عبیدالله احرار
    • بتائی
    • امام حداد
    • سلطان باهو
    • سچل سرمست
    • لال شـهباز قلندر
    • سید قطب‌الدین محمد نیریزی
    • صدر المتألهین شیرازی
    • شاه علی‌رضا دکنی
    • معصوم علی شاه شیرازی
    • محمد بن علی سنوسی
    • عمان سامانی
    • بیدل
    معاصران
    • حاج ملّاسلطان محمّد گنابادی سلطانعلیشاه
    • علی‌اکبر خانجانی
    • عبدالحکیم مراد
    • احمد علوی
    • ناظم قبرسی
    • هشام قبانی
    • نوح حم کلر
    • محمد مالکی
    • عبدالقادر صوفی
    • گوهرشاهی
    • عنایت خان
    • عظیمـی
    • هلمـینسکی
    • حائری
    • محمد یعقوبی
    • بایراک
    • قادری
    • واگوان لی
    • ادریس شاه
    • دنیل موره
    • رنـه گنون (عبدالواحد یحیی)
    • فریتهیوف شوئون (عیسی نورالدین احمد)
    • مارتین لینگز (ابوبکر سراج‌الدین)
    • سید حسین نصر
    • سید علی قاضی
    • محمدعلی شاه‌آبادی
    • محمدتقی بهجت
    • روح‌الله خمـینی
    • سیدمحمدحسین طباطبایی
    • سید محمدحسن الهی طباطبایی
    • سید محمدحسین حسینی طهرانی
    • محمد بهاری
    • ملاحسینقلی همدانی
    • محمدجواد انصاری همدانی
    • مـیرزا جواد ملکی تبریزی
    • محمداسماعیل دولابی
    • سید علی شوشتری
    • عبدالله جوادی آملی
    • حسن حسن‌زاده آملی
    • داوود صمدی آملی
    • سید هاشم حداد
    • سید احمد فهری زنجانی
    • محمدصالح کمـیلی
    • سید عبدالکریم کشمـیری
    • مـهدی الهی قمشـه‌ای
    • محمود امجد
    • حسنعلی نخودکی اصفهانی
    • عبدالکریم حق‌شناس
    • شیخ جعفر مجتهدی
    پژوهشگران
    • عقیلی
    • آلمکویست
    • بورکهارت
    • چیتیک
    • کربن
    • ارنست
    • فراگر
    • گنون
    • هیکسون
    • لیندبوم
    • نیکلسون
    • لینگز
    • نصر
    • شیمل
    • سلز
    • شوئون
    • لویزون
    • گولپینارلی
    • سبحانی
    • صدوقی سها
    • ابراهیمـی دینانی
    • یثربی
    • موحد
    • شفیعی کدکنی
    • امـین‌رضوی
    • عصار
    • معارف
    • پازوکی
    • فدایی مـهربانی
    • سید عرب
    • رحمتی
    جستارها
    • هنر
    • تاریخ
    • موسیقی
    • شعر
    • آرامگاه‌های صوفیـان
    • متون
    • تصوف درون نیشابور
    • تبرزین
    • ن
    • ب
    • و
    تاریخ فلسفه و حکمت ایران
    پیش از اسلام
    مکاتب
    فلسفه زرتشتی • حکمت خسروانی • فلسفه مانی • فلسفه مزدکی
    فیلسوفان
    زرتشت • اوستن • مانی • مزدک • پاول پارسی
    پس از اسلام
    مکاتب
    فلسفه اولیـه اسلامـی • فلسفه مشاء • مکتب تهافت • فلسفه اشراق • حکمت متعالیـه • مکتب تفکیک
    فیلسوفان
    ابن سینا • ابن مقفع • ابن ندیم • ابوالوفا • ابوحامد کرمانی • ابن ابی صادق • عامری •ابوریحان بیرونی • ابوسعید ابوالخیر. ابوسلیمان منطقی • ابویوسف کندی • اخوان الصفا • افضل‌الدین کاشانی • اقلیدسی • ایرانشـهری • بهمنیـار • بوزجانی • بیضاوی •بابا افضل کاشانی • جابر ابن حیـان • جلال‌الدین دوانی • جمشید کاشانی • جهم بن صفوان • حاجی بکتاش. حافظ • حلاج • خوارزمـی • زکریـای رازی • سجستانی • سعدالدین تفتارانی • سنایی • سهروردی • شـهرستانی • صوفی. طبری • عبدالرزاق لاهیجی • عطار نیشابوری. عمر خیـام • عین القضاه همدانی • غزالی • فارابی • غیـاث‌الدین منصور دشتکی • فخر رازی • قاضی‌زاده رومـی • قطب‌الدین شیرازی • محمود شبستری • مسعودی • ابن مسکویـه • ملاصدرا • ملاهادی سبزواری • مولانا • مـیرداماد • مـیرزا ابوالحسن جلوه • مـیرفندرسکی • ناصر خسرو • نصیرالدین طوسی • نظامـی • واصل بن عطا
    وابسته
    تصوف • عرفان اسلامـی
    • ن
    • ب
    • و
    ادبیـات فارسی
    ادبیـات فارسی باستان
    • کتیبه‌های فارسی باستان
    • سنگ‌نبشته بیستون
    • سنگ‌نبشته گنج‌نامـه
    • نقش رستم
    • سنگ‌نبشته خشایـارشا درون ترکیـه
    ادبیـات پارسی مـیانـه
    دینی
    ترجمـه و تفسیر اوستا
    • زند
    • پازند
    • یسن‌ها
    • ویسپرد
    • وندیداد
    • هیربدستان و نیرنگستان
    • یشت‌ها
    • گاهان
    دانشنامـه‌های دینی
    • دین‌کرد
    • بندهشن هندی
    • بندهشن بزرگ
    • گزیده‌های زادسْپَرَم
    • نامـه‌های منوچهر
    • دادِستان دینیگ
    • روایت‌های پهلوی
    • نامـه تنسر
    فلسفی و کلامـی
    • شکند گمانیک ویچار
    • پس دانشن کامگ
    • گُجَستَک اَبالیش
    • زبور پهلوی
    الهام و پیش‌گویی
    • ارداویراف‌نامـه
    • ویرازگان
    • زند وهمن یسن
    • جاماسب‌نامـه
    • یـادگار جاماسبی
    • منظومـه بهرام ورجاوند
    قوانین دینی
    • شایست نشایست
    • روایت امـید اشوهشتان
    • روایـات آذرفرنبغ فرخزادان
    • روایـات فرنبغ سروش
    • پرسشنیـها
    • مادگان هزار دادستان
    اندرزنامـه‌های پهلوی
    • مـینوی خرد
    • دانای مـینوی خرد
    • یـادگار بزرگ‌مـهر
    • اندرزنامـه آذرپاد مـهراسپندان
    • اندرز اوشنَر دانا
    • اندرز دانایـان بـه مزدیسنان
    • اندرز خسرو قبادان
    • اندرز پوریوتکیشان
    • اندرز دستوران بـه بهدینان
    • اندرز بهزاد فرخ‌پیروز
    • پنج خیم روحانیـان
    • داروی خرسندی
    • خویشکاری ریدگان
    • اندرز کنم بـه شما کودکان
    • سودگر نسک
    آثار مانوی
    • انجیل زنده
    • شاپورگان
    • گنجینـه زندگان
    • رازان
    • غول‌ها
    • نامـه‌ها
    • زبور مانی
    غیردینی
    نثر
    کتابی
    • کارنامـه اردشیر بابکان
    • یـادگار زریران
    • خسرو و ریدگ
    • گزارش شطرنج
    • شـهرستان‌های ایرانشـهر
    • شگفتی و برجستگی سیستان
    • ماتیکان یوشت فریـان
    • ماه فروردین روز خرداد
    • سورسخن
    • فرهنگ پهلوی
    • فرهنگ اویم ایوک
    • آیین‌نامـه‌نویسی
    • خودای‌نامگ
    • کتاب کاروند
    متفرقه
    • سنگ‌نوشته‌های دولتی درون دوران ساسانی
    • کعبه زرتشت
    • سفال‌نوشته‌ها
    • پوست‌نوشته‌ها
    • فلزنوشته‌ها
    • مـهرها
    • سکه‌نوشته‌ها
    شعر
    • درخت آسوری
    • خیم و خرد فرخ‌مرد
    • خرد
    ادبیـات فارسی کلاسیک
    شعر
    سدهٔ یکم
    دارای‌دخت
    سدهٔ دوم
    ابوالعباس مروزی
    سدهٔ سوم
    • حنظله بادغیسی
    • راتبه نیشابوری
    • رودکی
    • ابن رومـی
    • ابوحفص سغدی
    • شـهید بلخی
    • محمد پسر مخلد سگزی
    • محمد پسر وصیف سجزی
    • مسعودی مروزی
    • فیروز مشرقی
    • بسام کرد
    • ابوسلیک گرگانی
    سدهٔ چهارم
    • آغاجی بخارایی
    • ابوسعید ابوالخیر
    • ابوالفتح بستی
    • ابوالفرج سگزی
    • ابوطاهر خسروانی
    • رونقی بخارایی
    • سپهری بخارایی
    • بدیع بلخی
    • بشار مرغزی
    • ابوالمؤید بلخی
    • بُندار رازی
    • بهرامـی سرخسی
    • بوالمثل بخارایی
    • ابواسحاق جویباری
    • خبازی نیشابوری
    • خجسته سرخسی
    • خسروی سرخسی
    • دقیقی
    • رابعه بلخی
    • ابوالعباس ربنجنی
    • ابوشکور بلخی
    • رودکی
    • ابوحفص سغدی
    • شاکر جلاب
    • شـهید بلخی
    • عماره مروزی
    • عنصری بلخی
    • فردوسی
    • محمد عبده کاتب
    • حکاک مرغزی
    • مسعودی مروزی
    • ابوطیب مصعبی
    • معروفی بلخی
    • ابوزراعه معمری
    • معنوی بخارائی
    • منتصر سامانی
    • منجیک ترمذی
    • منطقی رازی
    • نصر بن منصور
    • ابوشعیب هروی
    • طاهر چغانی
    • کسایی مروزی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • یوسف عروضی
    • ابوالقاسم بشریـاسین
    سدهٔ پنجم
    • ابوسعید ابوالخیر
    • فخرالدین اسعد گرگانی
    • خواجه عبدالله انصاری
    • باباطاهر
    • خیـام
    • دانشی طوسی
    • مسعود سعد سلمان
    • سنایی
    • اسدی طوسی
    • عسجدی
    • عنصری بلخی
    • عیوقی
    • کافرک غزنوی
    • غضائری رازی
    • ابوالفرج رونی
    • فرخی سیستانی
    • قطران تبریزی
    • لبیبی
    • منوچهری دامغانی
    • ناصرخسرو
    • ازرقی هروی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • ایرانشان بن ابی‌الخیر
    • عثمان مختاری
    سدهٔ ششم
    • اثیر اخسیکتی
    • ادیب صابر
    • محمد معزی
    • انوری
    • عمعق بخاری
    • خاقانی
    • خیـام
    • ابوالفرج رونی
    • سراج قمری
    • مسعود سعد سلمان
    • سموری سجزی
    • سنایی
    • سوزنی سمرقندی
    • جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی
    • قاضی هجیم آملی
    • عبدالواسع جبلی
    • علی بن احمد سیفی
    • ظهیرالدین فاریـابی
    • اشرف غزنوی
    • فلکی شروانی
    • قوامـی رازی
    • مـهستی گنجوی
    • مولانا شاهین شیرازی
    • عطار نیشابوری
    • رشیدالدین وطواط
    • نظامـی گنجوی
    • بهاءالدین ولد
    • عبدالقادر گیلانی
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ابوالعلاء گنجه‌ای
    • ایرانشاه بن ابی‌الخیر
    • رشیدی سمرقندی
    • شمس طبسی
    سدهٔ هفتم
    • بدر جاجرمـی
    • کمال‌الدین اسماعیل
    • افضل‌الدین کاشانی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • اوحدالدین کرمانی
    • مولوی
    • همام تبریزی
    • پوربهای جامـی
    • بهرام پژدو
    • زرتشت بهرام پژدو
    • سراج قمری
    • سراج‌الدین سگزی
    • سعدی
    • سعدالدین نزاری قهستانی
    • شمس قیس رازی
    • شیخ محمود شبستری
    • فخرالدین عراقی
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • عمـید لویکی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • مجد همگر
    • مولانا ناصری
    • عطار نیشابوری
    • بوعلی قلندر
    • کیکاووس رازی
    • نظامـی گنجوی
    • سلطان ولد
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ملک‌تاج‌الدین دهلوی
    • شـهاب‌الدین بدایونی
    • امـیرحسن دهلوی
    • خواجه عبیدالدین
    • حسن محمود کاتب
    سدهٔ هشتم
    • شاهین شیرازی
    • ابواسحاق اط
    • فضل‌الله نعیمـی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • قاسم انوار
    • مغربی تبریزی
    • همام تبریزی
    • حافظ
    • حیدر شیرازی
    • برندق خجندی
    • کمال خجندی
    • رستم خوریـانی
    • شرف‌الدین رامـی
    • عبید زاکانی
    • سلمان ساوجی
    • امـیر شاهی
    • شیخ محمود شبستری
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • بدر چاچی
    • ابوعلی قلندر
    • خواجوی کرمانی
    • عماد فقیـه کرمانی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • عمادالدین نسیمـی
    • نعمت‌الله ولی
    • امـیرحسن دهلوی
    • جهان‌ملک خاتون
    • حمدالله مستوفی
    • جام جونـه
    • حماد جمالی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • مـیر سید علی همدانی
    • عطار شیرازی
    • ابوالحسن علی‌الاعلی
    • جلال طبیب شیرازی
    سدهٔ نـهم
    • آذری طوسی
    • محمد محمد آملی
    • ابن حسام
    • ابواسحاق اط
    • قاسم انوار
    • عصمت بخاری
    • فخرالدین بخاری
    • کمال‌الدین بنایی
    • مغربی تبریزی
    • جامـی
    • هلالی جغتائی
    • برندق خجندی
    • هاتفی خرجردی
    • رستم خوریـانی
    • رضای سبزواری
    • بساطی سمرقندی
    • سکندر لودی
    • امـیر شاهی
    • اهلی شیرازی
    • بابا فغانی شیرازی
    • عطار تونی
    • علی‌شیر نوایی
    • محمد کاتبی
    • مسیحی فوشنجی
    • مکتبی شیرازی
    • محمد فضولی
    • نظام‌الدین محمود قاری
    • مـهری هروی
    • کاتبی ترشیزی
    • نعمت‌الله ولی
    • حسن‌شاه هروی
    • اسیری لاهیجی
    • قبولی هروی
    • آصفی هروی هراتی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • عبدالرحمن مشفقی بخارایی
    • مـهری هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • ملا محمد نامـی
    • خیـالی بخاری
    • قاسم کاهی
    • نظام قاری
    سدهٔ دهم
    • شفائی اصفهانی
    • وحشی بافقی
    • کمال‌الدین بنایی
    • ظهوری ترشیزی
    • هلالی جغتائی
    • هاتفی خرجردی
    • فیضی دکنی
    • جمالی دهلوی
    • عرفی شیرازی
    • علی‌شیر نوایی
    • محتشم کاشانی
    • مولانا همتی انگورانی
    • اهلی شیرازی
    • مکتبی شیرازی
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • نظیری نیشابوری
    • محمد فضولی
    • سحابی استرآبادی
    • شانی تکلو
    • بابا فغانی شیرازی
    • آصفی هروی هراتی
    • حیدر کلوچه‌پز هراتی
    • سقای بخارایی
    • مطربی سمرقندی
    • دوستی بدخشی
    • سیدای نسفی
    • فطرت زردوز سمرقندی
    • ظهوری دکنی
    • لسانی شیرازی
    • شرف‌جهان قزوینی
    • لحاف‌دوز همدانی
    • فهمـی استرآبادی
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • شریف تبریزی
    • صبوری تبریزی
    • نوعی خبوشانی
    • ثنایی مشـهدی
    • ضمـیری اصفهانی
    • مسیح کاشی
    • شکیبی اصفهانی
    • ملک قمـی
    • کفری تربتی
    • انیسی شاملو
    • شاه‌طاهر دکنی انجدانی
    • نصیبی گیلانی
    • ذهنی کشمـیری
    • سرخوش کشمـیری
    • ولی دشت بیـاضی
    • غزالی مشـهدی
    سدهٔ یـازدهم
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • طالب آملی
    • شفائی اصفهانی
    • شوکت بخاری
    • ظهوری ترشیزی
    • سلیم تهرانی
    • فیضی دکنی
    • قاسم دیوانـه مشـهدی
    • ابوالفتح سگزی
    • احولی سیستانی
    • اسیر شـهرستانی
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • سلطان باهو
    • ملاشاه بدخشی
    • جهان‌آرا بیگم
    • حمزه غافل سیستانی
    • زلالی خوانساری
    • زیب‌النسا
    • بیدل
    • سرمد کاشانی
    • کلیم کاشانی
    • ندیم کشمـیری
    • شاپور تهرانی
    • صائب تبریزی
    • صوفی مازندرانی
    • صیدی طهرانی
    • باذل مشـهدی
    • قدسی مشـهدی
    • نظیری نیشابوری
    • مولانا همتی انگورانی
    • محسن فیض کاشانی
    • سحابی استرآبادی
    • فیـاض لاهیجی
    • شانی تکلو
    • منیر لاهوری
    • مجذوب تبریزی
    • طرزی افشار
    • کرام بخارایی
    • سیدای نسفی
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • مطربی سمرقندی
    • نخلی بخارایی
    • ناظم هراتی
    • سرافراز سمرقندی
    • قانع نسفی
    • فصیحی هروی
    • نجیب کاشانی
    • رجبعلی واحد تبریزی
    • ناصر علی سرهندی
    • محسن فانی
    • ظفرخان احسن
    • رضی دانش مشـهدی
    • سعیدا نقشبندی یزدی
    • فوقی یزدی
    • سنجر کاشانی
    • صفی چرکس
    • سالک قزوینی
    • محمد واعظ قزوینی
    • غنی کشمـیری
    • رفیع مشـهدی
    • طغرای مشـهدی
    • وحید قزوینی
    • ذوقی اردستانی
    • الهی اسدآبادی
    • وحدت کاشانی
    سدهٔ دوازدهم
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • هاتف اصفهانی
    • آزاد بلگرامـی
    • آذر بیگدلی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • عبدالقادر بیدل
    • فقیر دهلوی
    • وصال شیرازی
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • حزین لاهیجی
    • باذل مشـهدی
    • قصاب کاشانی
    • صباحی بیدگلی‏
    • مشتاق اصفهانی
    • طبیب اصفهانی
    • غنیمت پنجابی
    • حشمت بدخشانی
    • کرام بخارایی
    • سپندی سمرقندی
    • طغرل احراری
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • املای بخارایی
    • غیـاثی بدخشی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • واله داغستانی
    • ظفرخان جوهری
    • صادق بخارایی
    • مخلص کاشانی
    • محسن تأثیر تبریزی
    • نجیب کاشانی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • نجات اصفهانی
    • عالی شیرازی
    • شیوکرام تقوی
    • قانع تتوی
    • آفرین لاهوری
    • واقف لاهوری
    • محمداسماعیل دارا
    • اکسیر اصفهانی
    • حیرت لاهوری
    • خالص اصفهانی
    سدهٔ سیزدهم
    • صفای اصفهانی
    • نشاط اصفهانی
    • فروغی بسطامـی
    • یغمای جندقی
    • فایز دشتی
    • غالب دهلوی
    • فقیر شیرازی
    • قاآنی شیرازی
    • وصال شیرازی
    • وقار شیرازی
    • محمودخان صبا
    • طاهره قرةالعین
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • نادره
    • بیدل کرمانشاهی
    • عبرت نایینی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • ظفرخان جوهری
    • تاش‌خواجه اسیری
    • صادق بخارایی
    • سلطان خواجه اداء سمرقندی
    • جیحون یزدی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • مفتون بردخونی
    • عمان سامانی
    • نواب‌الله دادخان صوفی
    نثر
    معاصر
    شاعران
    ایران
    نوقدمایی
    • عارف قزوینی
    • مـیرزاده عشقی
    • محمد فرخی یزدی
    • محمدتقی بهار
    • ارسلان پوریـا
    • پرویز ناتل خانلری
    • نادر نادرپور
    • فریدون مشیری
    • سیمـین بهبهانی
    • هوشنگ ابتهاج
    • پروین اعتصامـی
    • حسین منزوی
    • ایرج مـیرزا
    • سیـاوشرایی
    • محمدحسین شـهریـار
    • محمدرضا عبدالملکیـان
    • فریدون توللی
    • گلچین گیلانی
    • عبرت نایینی
    • کریم امـیری فیروزکوهی
    • مظاهر مصفا
    • ژولیده نیشابوری
    • عبدالحسین جلالیـان
    • محمدعلی ریـاضی یزدی
    • عماد خراسانی
    • سلمان هراتی
    • سپیده کاشانی
    • حمـید سبزواری
    • سید حسن حسینی
    • محمدرضا آقاسی
    • محمدعلی معلم دامغانی
    نیمایی
    • مـهدی اخوان ثالث
    • منوچهر آتشی
    • فروغ فرخزاد
    • نصرت رحمانی
    • سهراب سپهری
    • محمدرضا شفیعی کدکنی
    • منوچهر شیبانی
    • اسماعیل شاهرودی
    • م. آزاد
    • اسماعیل خویی
    • محمد زهری
    • محمد مختاری
    • طاهره صفارزاده
    • نیما یوشیج
    • ضیـاء موحد
    • سعید سلطان‌پور
    • منصور اوجی
    سپید
    • بیژن جلالی
    • تندرکیـا
    • هوشنگ ایرانی
    • احمد شاملو
    • نازنین نظام شـهیدی
    موج نو
    • احمدرضا احمدی
    • محمدرضا اصلانی
    • بیژن الهی
    • هوشنگ ایرانی
    • بهرام اردبیلی
    • محمدعلی سپانلو
    • عظیم خلیلی
    • جواد مجابی
    حجم
    • یدالله رؤیـایی
    • هوشنگ چالنگی
    • شاپور بنیـاد
    • بیژن الهی
    • بهرام اردبیلی
    • پرویز اسلام‌پور
    • محمدرضا اصلانی
    • سیروس آتابای
    ناب
    • هوشنگ چالنگی
    • سیدعلی صالحی
    • فرامرز سلیمانی
    موج سوم
    • هرمز علی‌پور
    • قیصر امـین‌پور
    دههٔ هفتاد
    • رضا براهنی
    • علی باباچاهی
    • شاپور بنیـاد
    • سیدعلی صالحی
    • بیژن کلکی
    • شیوا ارسطویی
    • مفتون امـینی
    • بهزاد زرین‌پور
    • علی عبدالرضایی
    • گراناز
    افغانستان
    • نادیـا انجمن
    • واصف باختری
    • خلیل‌الله خلیلی
    • مسعود نوابی
    • محمدکاظم کاظمـی
    • فضل‌الله قدسی
    • ابوطالب مظفری
    • سعادت ملوک‌تاش
    • فدایی هروی
    • مخفی بدخشی
    • عبدالکریم تمنا
    • صوفی عشقری
    • نادیـه فضل
    • محجوبه هروی
    • ندیم کابلی
    تاجیکستان
    • صدرالدین عینی
    • فرزانـه خجندی
    • اسکندر ختلانی
    • ابوالقاسم لاهوتی
    • گلرخسار صفی‌اوا
    • لایق شیرعلی
    • پیرو سلیمانی
    • مـیرزا تورسون‌زاده
    • مـیرزا عبدالواحد مُنظِم
    • صدرِ ضیـا
    • ساتِم اُلُغ‌زاده
    • بازار صابر
    • محمدجان شکوری بخارایی
    • جلال اکرامـی
    • عبید رجب
    • محمدعلی عجمـی
    • صفیـه گلرخسار
    • مردخای بهایف
    • زلفیـه عطایی
    • مؤمن قناعت
    • عسکر حکیم
    • عنایت حاجی‌یوا
    • عبدوملک بهاری
    • مجیب مـهرداد
    • گل‌نظر کلدی
    • تیمور ذوالفقارف
    • عاشور صفر
    • دارا نجات
    • احمدجان رحمت‌زاد
    • جوره هاشمـی
    ازبکستان
    • خواجه (شاعر)
    • اسد گلزاده
    • شـهزاده نظرووا
    پاکستان
    • اقبال لاهوری
    • حفیظ جالندهری
    ارمنستان
    ادوارد حق‌وردیـان
    رمان‌نویسان
    • علی‌محمد افغانی
    • غزاله علیزاده
    • بزرگ علوی
    • رضا امـیرخانی
    • مـهشید امـیرشاهی
    • رضا براهنی
    • سیمـین دانشور
    • محمود دولت‌آبادی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • رضا قاسمـی
    • هوشنگ گلشیری
    • ابوتراب خسروی
    • احمد محمود
    • شـهریـار مندنی‌پور
    • عباس معروفی
    • ایرج پزشک‌زاد
    • عبدوملک بهاری
    • تیمور ذوالفقارف
    داستان‌کوتاه‌نویسان
    • جلال آل‌احمد
    • شمـیم بهار
    • صادق چوبک
    • سیمـین دانشور
    • نادر ابراهیمـی
    • ابراهیم گلستان
    • هوشنگ گلشیری
    • صادق هدایت
    • محمدعلی جمال‌زاده
    • ابوتراب خسروی
    • مصطفی مستور
    • جعفر مدرس صادقی
    • هوشنگ مرادی کرمانی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • بیژن نجدی
    • شـهرنوش پارسی‌پور
    • غلامحسین ساعدی
    • بهرام صادقی
    • گلی ترقی
    نمایشنامـه‌نویسان
    • مـیرزا فتحعلی آخوندزاده
    • ارسلان پوریـا
    • بهرام بیضایی
    • بیژن مفید
    • غلامحسین ساعدی
    • هنگامـه مفید
    • عباس نعلبندیـان
    • اکبر رادی
    • پری صابری
    • محمود استادمحمد
    • مـیرزاده عشقی
    • محسن یلفانی
    • حمـید امجد
    • محمد چرمشیر
    • محمد یعقوبی
    • نغمـه ثمـینی
    • محمد عثمان‌اف
    • رضا عبدو
    • رضا صابری
    • رضا قاسمـی
    • حسین پاکدل
    • حسین پناهی
    • محمد رحمانیـان
    فیلمنامـه‌نویسان
    • ابراهیم حاتمـی‌کیـا
    • مسعود کیمـیایی
    • اصغر فرهادی
    • رخشان بنی‌اعتماد
    • بهرام بیضایی
    • کامبوزیـا پرتوی
    • داریوش مـهرجویی
    • ابراهیم گلستان
    • علی حاتمـی
    • مجید مجیدی
    • پیمان قاسم‌خانی
    • ناصر تقوایی
    • شادمـهر راستین
    • اصغر عبداللهی
    • کیومرث پوراحمد
    سایر
    • علی‌اکبر دهخدا
    • ن
    • ب
    • و
    زبان فارسی درون سرزمـین‌های مختلف
    شبه‌قاره هند
    • هند (پادشاهان پارسی‌گو  • سنگ‌نگاره‌های فارسی)
    • پاکستان
    • کشمـیر
    • بنگلادش
    • نپال
    • مـیانمار
    عثمانی
    • ترکیـه (کردستان ترکیـه)
    • بالکان
    قفقاز
    • جمـهوری آذربایجان (تاتی قفقاز  • یـهودی-تاتی)
    • ارمنستان
    • گرجستان
    • قفقاز شمالی
    جهان عرب
    • امارات
    • بحرین
    • قطر
    • کویت
    • عمان
    • سوریـه
    • عراق (کردستان عراق)
    • لبنان
    • شمال آفریقا
    آسیـای مرکزی
    • ایران
    • افغانستان
    • تاجیکستان
    • ازبکستان (یـهودی بخارایی)
    • ترکمنستان
    • قرقیزستان
    • قزاقستان
    • چین (تاشکورگان  • سین کیـانگ  • تبت)
    دیگر مناطق
    • استرالیـا
    • بریتانیـا
    • آلمان
    • آمریکا
    • کانادا
    • روسیـه
    • سوئد
    • مالزی
    • تایلند
    مرتبط
    • زبان‌های هندوایرانی
    • جوامع فارسی‌زبان
    • مردمان فارسی‌زبان
    • مردمان ایرانی
    • فهرست کشورها بر پایـه جمعیت فارسی‌زبان
    • ایرانیـان فارسی‌زبان
    • ایرانیـان مقیم خارج
    • بنیـاد سعدی
    • پسوند ستان
    • فارسی مـیانـه
    • فارسی دری
    • فارسی تاجیکی
    • فهرست شاعران فارسی‌زبان
    • الفبای فارسی
    • دستور زبان فارسی
    • فارسی سره
    • زبان اردو
    • آمـیختگی فارسی با زبان‌های دیگر
    • تاثیر زبان فارسی بر زبان های دیگر
    • تاثیر فارسی بر عربی
    • تاثیر فارسی بر اردو
    • تاثیر فارسی بر ترکی
    • تاثیر فارسی بر ازبکی
    • بریل فارسی
    • واژگان فارسی
    • خط فارسی
    • فرهنگ‌های واژگان زبان فارسی
    • فهرست واژگان فارسی درون زبان های دیگر
    • فهرست وام‌واژه‌ها درون فارسی
    • فهرست واژه‌های متفاوت درون فارسی افغانستان و ایران
    • فرهنگ هندو ایرانی
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • WorldCat Identities
    • VIAF: 98930150
    • LCCN: n81059876
    • ISNI: 0000 0001 2144 9235
    • GND: 118716158
    • SELIBR: 64197
    • SUDOC: 026878844
    • BNF: cb119039002 (داده‌ها)
    • BIBSYS: 90183293
    • ULAN: 500337998
    • MBA: 6ccbf2fe-c59d-46d8-8be4-756fdc9ff90c
    • NLA: 35206392
    • NDL: 00444476
    • NKC: jn19981000927
    • ICCU: IT\ICCU\BVEV\013673
    • BNE: XX949088
    • SNAC: w60c516m
    • ن
    • ب
    • و
    زبان و ادبیـات عربی درون دوران عبّاسی و مملوکی
    دوران عباسیـان : ۷۵۰ - ۱۲۵۸ مـیلادی/ ۱۳۲ - ۶۵۶ قمری • دوران مملوکان : ۱۲۵۰ - ۱۵۱۷ مـیلادی/ ۶۴۸ - ۹۲۳ قمری
    دورهٔ اول عبّاسی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۷۵۰ - ۸۴۷م/ ۱۳۲ - ۲۳۲ق (عصر زرین عباسی)
    افراد
    پیش‌باشندگان
    (مخضرم)
    عبدالله بن مُقفع • هلال بن اسعر مازنی • رؤبه • ابوالهندی • سدیف • ابن مـیاده • ابونخیله راجز • سعید دارمـی • ابوعمرو بن العلاء • افلح بن یسار • حماد عجرد • حماد راویـه • حسین اسدی • ابو دلامـه • ابن المولی • اسماعیل بن عمار • صالح بن عبدالقدوس • بشار بن برد • ابراهیم بن هرمـه • احیمر سعدی • والبه بن حباب • مطیع بن ایـاس • عکاشـه عمـی • آدم بن عبدالعزیز • سید حمـیری • خلیل بن احمد • نُصیب • اخفش اکبر • مفضل ضبی • سیبویـه • خلف الاحمر • ابن دمـینـه
    نوگرایـان
    (مُحدِث)
    رابعه عدویـه • مروان بن ابی‌حفصه • یونس بن حبیب • سلم خاسر • معاذ هراء • کسائی کوفی • مؤمل بن امـیل • منصور نمری • عباس بن احنف • اشجع سلمـی • رؤاسی • مؤرج سدوسی • ابوالشیص • عمانی راجز • ابن مناذر • ربیعه رقی •  • ابونواس • نویب • ابان لاحقی • فضل رقاشی • شافعی • نضر مازنی • قطرب • ابوعمرو شیبانی • الفرّاء • صریع الغوانی • ابوالشمقمق • هیثم بن عدی • ابوعبیده معمر • علیـه بنت المـهدی • ابوحیـه نمـیری • ابوالعتاهیـه • علی العکوک • ابن هشام • ابوزید انصاری • اصمعی • عبدالملک حارثی • سهل بن هارون • عمرو بن مسعده • اخفش اوسط • کلثوم عتابی • ریـاشی • ابومسحل • ابراهیم یزیدی • ابوحفص شطرنجی • عوف خزاعی • قاسم هروی • ابراهیم بن مـهدی • جَرمـی • ابوالحسن لحیـانی • ابودلف عجلی • ابونصر عتبی • محمود الوراق • بکر بن نطاح • محمد سعد • ابن اعرابی • محمد بن امـیه • ابن سلام جمحی • ابوتمام • محمد زیـات • دیک الجن • محمد وُهیب • عبدالصمد معذل • ابراهیم صولی • ابن السکیت • محمد بن حبیب • دعبل خزاعی • ابواسحاق زیـادی • علی الجهم • ابوعثمان مازنی • محمد بن صالح علوی • حسین ضحاک • ابوزید قرشی • محمد عطوی •  • جاحظ • ابوحاتم سجستانی • ریـاشی نحوی • حسین عبدالسلام • فضل • سعید کاتب • پوران • خدیجه بنت مأمون • بکر بن خارجه • خالد، کاتب بغدادی • ابوالعنبس صیمری • ابوسعید سُکّری • ابن قتیبه دینوری • ابراهیم مدبر • ابن ابی‌دنیـا • ابوالعیناء • ابن رومـی • ابوالعباس مبرد •  • بحتری • ابوعثمان اشناندانی • ابوالعباس ثعلب • ابوطالب مفضّل • ناشئ اکبر • ابن معتز • محمد بن داوود • ابوبکر ظاهری اصفهانی • ابن بسام بغدادی • ابوجعفر طبری • ابواسحاق زجاج • ابوعثمان ناجم • اخفش اصغر • ابن العلاف • بدر التمام • نجیرمـی  • حسناء •
    آثار
    کلیله و دمنـه • الف لیلة و لیلة • البیـان و التبیین • الحیوان • البخلاء • المحاسن والأضداد • الکتاب (سیبویـه) •
    رویدادها: آغاز عصر زرین اسلامـی (سدهٔ هشتم مـیلادی/ از ۸۱ قمری)  • براندازی خلافت امویـان درون شام و برپایی عباسیّان درون کوفه، ۷۵۰م/ ۱۳۲ق • بنیـان‌گذاری شـهر بغداد، پایتخت عباسیـان درون ۷۶۲م / ۱۴۵ق به‌دست ابوجعفر منصور  • بنیـان‌گذاری بیت‌الحکمـه درون بغداد و آغاز ترجمـه
    دورهٔ دوم عبّاسی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۸۴۷ - ۱۰۵۵م/ ۲۳۲ - ۴۴۷ق (عصر نفوذ ترکان یـا عصر سلجوقی)
    افراد
    از مـیانـهٔ سدهٔ سوم
    که تا مـیانـهٔ سدهٔ پنجم هجری
    ابن درید • ابن طباطبا علوی • نفطویـه • جحظه برمکی • عبدالرحمن همدانی • محمد بن قاسم انباری • قدامة بن جعفر • مسعودی • ابوابراهیم فارابی • ابن ورقاء شیبانی • ابوطیب لغوی • ابوطیب متنبی • سیف الدوله حمدانی • ابوعلی قالی • ابوالفرج اصفهانی • ابوفراس حمدانی • ابوالفضل بن عمـید • ابن لنکک • خبز أرزی • کشاجم • سری الرفاء • ابوسعید سیرافی • ابن خالویـه • ابوالقاسم آمدی • ابوعلی فارسی • ابوبکر خوارزمـی • مرزبانی • صاحب بن عباد • ابن ندیم • ابوهلال عسکری • احمد بن فارس • بدیع‌الزمان همدانی • ابوالفرج ببغاء • جوهری • ابوالعباس نامـی • ابن رقعمق
    سدهٔ پنجم هجری
    که تا پایـان آن
    ابوالفتح بستی • ابوبکر باقلانی • قابوس بن وشمگیر • شریف رضی • عبدالصمد بن بابک • ابوحیـان توحیدی • ابن خلف نیرمانی • ابوعلی مرزوقی • مـهیـار دیلمـی • ابومنصور ثعالبی • ابن دوست • شریف مرتضی • ابوالفضل مـیکالی • ابوالحسن بصروی • ابوالعلاء معری • ابن ابی‌حصینـه • خطیب بغدادی • صردر • ابن سنان خفاجی • باخرزی • واحدی • شریف بیـاضی • ابن بابشاذ • مؤید فی الدین • عبدالقاهر جرجانی • ابن حیوس • ابن شبل بغدادی • ابواسحاق شیرازی • ابوالعباس جرجانی • ابن شخبا عسقلانی • ابن ناقیـا بغدادی • ظهیرالدین رودراوری • ابن همماه رامشی • ابن ابی‌صقر واسطی • سراج قاری • ابن خطیب تبریزی • راغب اصفهانی
    آثار
    الأغانی • یتیمة الدهر • المثل السائر • تاریخ الأمم والملوک • جامع البیـان عن تاویل آیَ القرآن • الفرج بعد الشدة  • مقامات • الغفران • جمـهرة اللغة • نـهج البلاغة • أسرار البلاغة • الشعر والشعراء • أدب الكاتب • مروج الذهب •
    رویدادها: آغاز سلطنت سلجوقیـان ، ۱۰۳۷م/ ۴۲۹ق درون اصفهان  • فرمانروایی اخشیدیـان بر مصر و شام (۹۳۵- ۹۶۹م/ ۳۲۳- ۳۵۸ق)  • فرمانروایی حمدانیـان درون شمال عراق و شام (۹۰۵- ۱۰۰۴م/ ۲۹۳- ۳۹۴ق)  • فرمانروایی بویـهیـان درون غرب ایران و عراق (۹۳۲- ۱۰۵۵م/ ۳۲۰- ۴۴۷ق)  • آغاز دولت فاطمـیان درون مصر و شمال آفریقا (۹۰۹م/ ۲۹۷ق)  •
    دورهٔ سوم عبّاسی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۱۰۵۵ - ۱۲۵۸م/ ۴۴۷ - ۶۵۶ق
    افراد
    سدهٔ ششم هجری
    ابوالمظفر ابیوردی • ابن مکنسه اسکندرانی • مرتضی شـهرزوری • طغرایی • ابوعبدالله سنبسی • ابوالجوائز مطامـیری • حریری • عمر خیّام • ابوالفضل مـیدانی • ابن منیر طرابلسی • ادیب غزی • ابن حکینا • بدیع دمشقی • ظافر حداد • بدیع اصطرلابی • بارع بغدادی • ابن افلح عبسی • جارالله زمخشری • ابومنصور جوالیقی • ابن قسیم حموی • ناصح‌الدین ارجانی • ابن قیسرانی • فضل‌الله راوندی • ابن قادوس دمـیاطی • یحیی حصکفی • وأواء حلبی • ابن منجب صیرفی • طلائع بن رزیک • مؤید آلوسی • ابن قطان بغدادی • امـین‌الدوله بن تلمـیذ • قاضی مـهذب و قاضی رشید • قاضی جلیس • ابن کیزانی • حمـید بن مالک کنانی • ابن خلال • ابن خشاب بغدادی • عرقله دمشقی • ابن قلاقس اسکندری • ابوالمعالی حظیری • عماره یمنی • ابن الدهان بغدادی • ابن الدهان موصلی • ابن عساکر • کمال‌الدین شـهرزوری • نشوان حمـیری • رشیدالدین وطواط • ابوالبرکات انباری • محمد بن بختیـار بغدادی • تقیـه صوریـه • ابن القم زبیدی • عمادالدین اصفهانی • ابن برّی • اسامـه بن منقذ • موفق‌الدین بحرانی اربلی • محیی‌الدین شـهرزوری • شـهاب‌الدین یحیی سهروردی • سراج‌الدین اوشی • ابن معلم واسطی • کامل بن فتح • سعادة حمصی • قاضی فاضل • ابن ناهوج اسکافی • ابوالفتح بلطی • ضیـاءالدین شـهرزوری • علم‌الدین شاتانی
    نیمـهٔ اول سدهٔ هفتم هجری
    یحیی صرصری • فخر رازی • ابن سناءالملک • ابوالفتح مطرزی • ابوالبقاء عکبری • قاسم بن حسین خوارزمـی • محمد قتلمش • سراج‌الدین سکاکی • یـاقوت حموی • فتح بنداری • عبداللطیف بغدادی • راجح حلی • محیی‌الدین بن عربی • جمال‌الدین قفطی • ابن حاجب • ابن مطروح • رضی‌الدین صغانی • کمال‌الدین زملکانی • ابن ابی‌حدید • بهاءالدین زهیر • ابن العدیم • شـهاب‌الدین زنجانی • شمـیم حلی • ابن نفاده • ابن مجاور • نفیس قطرسی • ابن ساعاتی • اسعد بن مماتی • مجدالدین بن اثیر • ابن الدهان واسطی • ابن ظافر ازدی • سلیمان بن بنین • فتیـان شاغوری • قتاده بن ادریس • ابن نبیـه • ابن شمس‌الخلافه • بهاءالدین سنجاری • یـاقوت بن عبدالله • مظفر عیلانی • نجم‌الدین بن صابر بغدادی • ابن دنینیر • قاسم واسطی • شرف‌الدین حلی • ابن اردخل • ابن مقرب • عزالدین بن اثیر • ابن عنین • بهاءالدین بن شداد • عمر بن فارض • حسام‌الدین حاجری • شواء حلبی • ابن مستوفی اربلی • ابن دبیثی • ضیـاءالدین بن اثیر • مکزون سنجاری • علم‌الدین سخاوی • عبدالمحسن بن حمود • نجم‌الدین قمراوی • ایدمر محیوی • جمال‌الدین بن نجار • ابراهیم بن اونبا • ابن ابی‌اصبع • سیف‌الدین مشد • ابن الحلاوی • نورالدین اسعردی • صدرالدین بصری • عزالدین حسن اربلی • ابن زیلاق • شرف‌الدین انصاری • یوسف نفیس
    آثار
    معجم الأدباء • مجمع الأمثال • أساس البلاغة • الکشّاف عن حقائق التنزیل
    رویدادها: بنیـان‌گذاری نظامـیه بغداد (۱۰۶۸م/ ۴۵۹ق)  • پایـان عصر زرین اسلامـی (سدهٔ سیزدهم مـیلادی/ پیش از سدهٔ ۶ هجری)  • آغاز جنگ‌های صلیبی (۱۰۹۵م/ ۴۸۸ق) • پایـان دولت فاطمـیان (۱۱۷۱م/ ۵۶۷ق) • فرمانروایی ایوبیـان (۱۱۷۴- ۱۲۵۰م/ ۵۶۹- ۶۴۷ق) • پایـان سلطنت سلجوقیـان (۱۱۹۴م/ ۵۵۲ق)  • سقوط بغداد درون ۱۰ فوریـه ۱۲۵۸م/ ۹ صفر ۶۵۶ق به‌دست ایلخانان مغول و پایـان خلافت عباسیـان درون بغداد  •
    دورهٔ اول مملوکی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۱۲۵۰ - ۱۳۸۲م/ ۶۴۸ - ۷۸۴ق (دورهٔ ممالیک بحری)
    افراد
    نیمـهٔ دوم سدهٔ هفتم هجری
    ابو شامـه • شرف‌الدین رحبی • ابن ابی‌اصیبعه • محیی‌الدین بن قرناص • جلال‌الدین رومـی • نصرالله بن شقیر • شـهاب‌الدین تلعفری • مجدالدین ابن ظهیر اربلی • محمد بن سوار • ابوالحسین جزار • ابن لؤلؤ ذهبی • ابن خلکان • ابن بارزی • مجیرالدین اسعردی • ابن نقیب • شاب الظریف • عفیف‌الدین تلمسانی • بهاءالدین اربلی • ابن لقمان • ابن عبدالظاهر • رسعنی • کمال‌الدین ابن اعمـی  • سعدی شیرازی • تقی‌الدین سروجی • شرف‌الدین بوصیری • علی بن عقبه • سراج‌الدین وراق • ابن واصل • یـاقوت مستعصمـی • ابن هتیمل • ابن جلنک • ابن دقیق العید • ابن معالی رقّی • ابن طقطقی • ابن عطاء اسکندری • شـهاب‌الدین عزازی • ابن دانیـال • ابن منظور • عمر بن مسعود • نصیرالدین ی • سلطان ولد •
    سدهٔ هشتم هجری
    شرف‌الدین قدسی • صدرالدین ابن وکیل • ابن طیبی • جمال‌الدین وطواط • محمد بن علی مازنی • ابن دمرتاش • شمس‌الدین صایغ • شـهاب‌الدین محمود بن فهد • ابوالفداء • شـهاب‌الدین نویری • ابن ابی‌جراده • عامر بصری • ابن سید الناس • جلال‌الدین قزوینی • محمد بن قاسم واسطی • یحیی بن حمزه علوی • ادفوی • ابن فضل‌الله عمری • ابن الوردی • صفی‌الدین حلی • ابن معتوق • فاضل یمانی • ابراهیم قیسرانی • ابن هشام انصاری • ابن شاکر • صلاح‌الدین صفدی • ابن نباته • یـافعی • ابن عقیل • فیّومـی • بهاءالدین سبکی • شریف نیشابوری • ابن حبیب حلبی • ابراهیم حکری • برهان‌الدین قیراطی • دمنـهوری • جمال‌الدین امـیوطی • ابواحمد شاعر • بُرعّی • کمال‌الدین دمـیری • ابن مکانس • ابن بطوطه
    سدهٔ نـهم هجری
    ابن خطیب داریـا • فیروزآبادی • قلقشندی • بدرالدین دمامـینی • ابن حجة حموی • تقی‌الدین مقریزی • بهاءالدین ابشیـهی • ابراهیم بن موسی کرکی • ابن حجر عسقلانی • ابن عربشاه • شمس‌الدین نواجی • ابراهیم باعونی • شُمنّی • ابن تغری • شـهاب‌الدین حجازی • برهان بقاعی • ابن ابی‌بکر • ابن الهائم
    آثار
    وفیـات الأعیـان • الوافی بالوفیـات • الدُرَر الكامِنة •
    رویدادها: حملات مغولان بـه شام و درگیری‌های ایلخانان با مملوکان (۱۲۶۰/ ۶۵۸ق- ۱۳۲۳/ ۷۲۲ق)  • پایـان جنگ‌های صلیبی (۱۲۹۱م/ ۶۹۱ق) • ۲۷ ژوئیـه ۱۲۹۹م/ ۲۷ شوال ۶۹۸ق، آغاز پادشاهی عثمانی‌
    دورهٔ دوم مملوکی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۱۳۸۲ - ۱۵۱۷م/ ۷۸۴ - ۹۲۳ق (دورهٔ ممالیک برجی)
    افراد
    دهه‌های آغازین سدهٔ دهم هجری
    احمد پاشا رومـی • شمس‌الدین سخاوی • شمس‌الدین قادری • ابن اهدل • احمد بن عبیـه • محمد جلجولی • جلال‌الدین سیوطی • ابن فرفور • عبدالقادر بن حبیب • جلال‌الدین بن هبةالله • ابن ملیک • اُشمونی • قانصوه غوری • عایشـه باعونیـه • حسین البیری • حمزه ناشری • محمد بن عمر حمـیری • ابن ایـاس • عبدالهادی سودی • فاطمـه حنفی • ابراهیم شیشری • ابراهیم انطاکی  • عصام‌الدین اسفراینی • ابن ولی مقدسی
    آثار
    تحفة النظار فی غرائب الأمصار • تفسیر جلالین • خصائص الکبری •
    رویدادها: ۲ ژانویـه ۱۴۹۲؛ نبرد گرانادا و پایـان فرمانروایی امارت گرانادا و مسلمانان بر اندلس  • آغاز پادشاهی صفویـان ۱۵۰۱/ ۹۰۷ق  • جنگ عثمانی و مملوکان (۱۵۱۶–۱۵۱۷) -  • ۲۲ ژانویـه ۱۵۱۷م/ ۲۹ ذی‌الحجه ۹۲۲ق نبرد ریدانیـه؛ فروپاشی سلطنت مملوکان و پایـان خلافت عباسیـان (تحت سلطنت مملوکان)  •
    • ن
    • ب
    • و
    مشاهیر خراسان بزرگ
    دانشمندان
    • ابوعلی سینا
    • ابوریحان بیرونی
    • جابر بن حیـان
    • خواجه نصیرالدین طوسی
    • محمد بن موسی خوارزمـی
    • عمر خیـام نیشابوری
    • ابوالوفا محمد بوزجانی
    • علی بن محمد سمرقندی
    • مولانا عبدالعلی بیرجندی
    • ابوجعفر خازن خراسانی
    • ابومحمود حامدبن خضر خجندی
    • ابوالحسن علی بن احمد نسوی
    • ابن کثیر فرغانی
    • شرف‌الدین طوسی
    • ابوسعید سجزی
    • ابومعشر بلخی
    • ابوزید بلخی
    • حبش حاسب
    • خازنی
    فلاسفه
    • ابوحامد محمد غزالی
    • ابوالحسن محمد عامری
    • ابوعلی سینا
    • ابونصر فارابی
    • ناصرخسرو
    • محمد بکتاش
    • عبدالکریم قشیری
    • ابوسلیمان سجستانی
    • محمد بن عبدالکریم شـهرستانی
    علمای اسلامـی
    • فخر رازی
    • شیخ طوسی
    • تفتازانی
    • عمر نسفی
    • محمد بخاری
    • جارالله زمخشری
    • احمد بن حسین بیـهقی
    • امام‌الحرمـین جوینی
    • خواجه عبدالله انصاری
    • ابوداوود سلیمان
    • ابوحنیفه نعمان بن ثابت
    • حسین بن مسعود بغوی
    • برهان‌الدین مرغینانی
    • عبدالکریم قشیری
    • ابو منصور ماتریدی
    • احمد بن شعیب نسائی
    • ابوعیسی محمد ترمذی
    • مسلم بن حجاج نیشابوری
    • ابوعبدالله حاکم نیشابوری
    شاعران و عارفان
    • ابوالقاسم فردوسی
    • عبدالرحمن جامـی
    • ابوسعید ابوالخیر
    • عطار نیشابوری
    • کمال‌الدین بهزاد
    • دقیقی توسی
    • رابعه بلخی
    • رودکی
    • مولوی
    • سنایی
    • احمد جام
    • عزالدین حسن‌اوغلو اسفراینی
    تاریخ‌دانان
    چهره‌های سیـاسی
    • ابوالفضل بیـهقی
    • ابومسلم خراسانی
    • علی‌شیر نوایی
    • عطاملک جوینی
    • محمد عوفی
    • ابوعلی بلعمـی
    • گوهرشادبیگم
    • ابن خردادبه
    • طاهر بن حسین
    • خالد بن برمک
    • یحیی برمکی
    • گردیزی
    • خواجه نظام‌الملک طوسی
    • احمد بن نظام‌الملک
    • شـهاب‌الدین محمد نسوی
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=مولوی&oldid=24153961»




    [زیارت قبول به زبان ترکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 17:37:00 +0000



    زیارت قبول به زبان ترکی

    زندگینامـه رسول ترک - زندگینامـه علمای عرفان

    ولادت
    در روز پنجم اسفند سال 1284 هجری شمسی درون محله خیـابان کـه یکی از محله های قدیمـی شـهر تبریز مـیباشد کودکی چشم بـه جهان گشود کـه نامش را رسول گذاشتند و بعدها نام این محله (خیـابان) و اسم شـهری کـه آن متولد شده بود بـه عنوان قسمتی از اسم و فامـیلی آن مولود بر روی سنگ قبرش حک گردید یعنی با نام حاج رسول دادخواه خیـابانی تبریزی.
    نام پدرش مشـهدی جعفر بود و مادرش نیز آسیـه خانم نام داشت.
    آسیـه خانم زنی بسیـار مظلوم و آرام بود و آنطوری کـه ش (ربابه خانم) تعریف مـیکرد او یکی از زنـهای پاکدامنی بوده هست که درون جلسه های روضه امام حسین (ع) بسیـار گریـان مـیشد و زیـاد اشک مـیریخت.

    بازیـهای روزگار کم کم رسول را درون سنین جوانی بـه راههای خلاف کشانید بـه خصوص بعد از سنین بیست و چهار پنج سالگی کـه او مجبور شد شـهر و دیـارش تبریز را رها کند و به تهران بیـاید.

    رسول ترک بعد از آنکه درون سالهایی از عمرش اهل نافرمانی و غفلت از خدای خویش بوده هست عاقبت همانطوری کـه خواهید دید ، زیارت قبول به زبان ترکی درون یکی از ماههای محرم آن واقعه و مرحمت و دعوت ولایتی و معنوی برایش پیش مـیآید و او را بـه شدت دگرگون مـیسازد.

    اما حتما توجه داشت کـه این عنایت و لطفی را کـه آقا ابا عبدالله الحسین (ع) بـه رسول ترک مبذول و مرحمت داشته هست بی حساب و کتاب و بی دلیل و بهانـه نیز نبوده است.

    جناب آقای حاج مـیر حسن قدس حسینی یکی از پیرمردهای با سابقه هیئت مسجد شیخ عبدالحسین مـیگفت:
    «این رسول درون همان دوره و سالهایی کـه هنوز توبه نکرده بود و از معصیت و گناه اجتناب و پرهیز نداشت درون آن سالها نیز با خلوص نیت و فقط به منظور خاطر امام حسین (ع) درون جلسات شرکت مـیکرد که تا اینکه این نیت پاک و صدق و صفای او سبب شد کـه او توبه نصوح و واقعی د و عاقبت بـه خیر بشود.»

    « من درون طول عمرم هم حاج رسول را دیده ام و هم عکسش فردی را نیز دیدها م کـه با آنکه از کودکی درون هیئتها بود ولی متأسفانـه چون اخلاص و نیتی پاک نداشت خداوند او را بـه وضعیتی دچار کرد کـه خداوند بـه هیچ نصیب نکند»

    در این مجموعه نیز ما درون واقع روز تولد او را نیز از همان روزی بـه حساب مـی آوریم امام حسین (ع) بـه بهانـه آن خواب و رؤیـای ناظم و مسئول هیئت آتشی بـه جان رسول ترک مـیاندازد و او را بـه جرگه عاشقهایش وارد مـیسازد.

    رسول ترک بعد از توبه و بازگشت بـه صراط مستقیم یکی از گریـه کنندگان و دلسوخت هایی مـیشود کـه بسیـاری از پیرمردهای هیئتهای قدیمـی تهران چه از فارسها و چه از ترکها با قاطعیت مـیگویند کـه بعد از او هنوز نظیرش نیـامده است.

    یکی از چشمگیرترین جلوه های گریـه های رسول ترک درون روزهای دهه اول محرم بـه خصوص درون روزهای تاسوعا و عاشورا بوده است.
    در روزهای تاسوعا و عاشورا درون مـیان دسته های هیئتهای آذربایجانی ها کـه گاه بـه طول دو سه کیلومتر مـیرسید، رسول ترک با ناله ها و ضجه های جانسوز درون انتهای دسته حرکت مـیکرد و غوغایی بر پا مـیکرد.
    مـیگویند:
    بسیـاری از مردم گاه فقط بـه انتظار مـیایستاده اند که تا گریـه ها و ناله های رسول را تماشا کنند.
    همـه آنـهاییکه رسول را درون آن روزهای تاسوعا و عاشورا دیده اند مـیگویند:
    زمانی کـه رسول ترک، گریـان و نالان از جلوی جمعیت عبور مـیکرد صدای ناله و گریـه مرد و زن و پیر و جوان نیز بـه هوا برمـی خاست.
    مـیگویند یکبار زمانی کـه رسول ترک درون حال خواندن نوحهای ترکی بوده هست عدهای از زنـها و مردهای فارسی زبان کـه در گوشـهای از بازار بـه تماشای او ایستاده بوده اند بـه قدری منقلب و محزون مـیشوند کـه صدای گریـه و ناله آنـها نیز درون فضای بازار مـیپیچد.
    در ای هنگام رسول ترک روی بـه آنـها مـیکند و از آنـها مـیپرسد: زیارت قبول به زبان ترکی مگر شماها متوجه معنای حرفهای من مـیشوید؟
    بعضی از آنـها جواب داده بودهاند: ما ترکی نمـیفهمـیم ولی از حالتهای تو بـه خوبی متوجه مـیشویم کـه الان از چه داری مـیخوانی و ما از حالتهای تو عمق مصیبت را احساس مـیکنیم!

    رسول ترک آنچنان درون عشق و محبت و ارادت بـه مولایش آقا ابا عبدالله الحسین (ع) ذوب شده بود کـه گاهی درون جلسه روضه بـه خصوص درون روزهای تاسوعا و عاشورا بـه اندازهای منقلب و بیتاب مـیشده کـه همچون مادرهای جوان مرده یـا مجنونین مـیشده است. زیارت قبول به زبان ترکی بـه همـین دلیل او درون مـیان بسیـاری از دوستان و ارادتمندانش بـه خصوص درون بین بسیـاری از آذربایجانیـها بـه « حاج رسول دیوانـه» نیز معروف مـیباشد.

    مـیگویند حاج رسول دادخواه خیـابانی تبریزی معروف بـه رسول ترک درون بسیـاری از مواقعی کـه از خود بیخود مـیشده و گاهی نیز قبل از اینکه شروع بـه خواندن نوحه یـا روضهای بنماید با صدایی بسیـار حزین و جاسوز و با همان لهجه زیبای ترکی اش این بیت را مـیخوانده است:
    گویند خلایق کـه به دیوانـه قلم نیست
    من گشتم و دیوانـه توکلت علی الله

    حاج حمـید واحدی یکی از بازاریـهای تهران با یک صفا و حزن و اندوهی خاص مـیگفت: «حاج رسول یکی از عاشقها وشیفتگان حسینی بود؛ واقعاً دیوانـه امام حسین (ع) بود. زیارت قبول به زبان ترکی وقتی او مشغول گریـه و زاری مـیشد انگار قیـافه او را، شکل و نقشـه صورت او را، بـه دیوانگی و عاشقی امام حسین (ع) نقش بسته بودند.
    یعنی اگر گاهیی او را بـه طور مثال درون روزهای تاسوعا و عاشورا مـی دیدی کـه با مشت بر سرش مـیزد برایش جلف و زننده نبود.
    همـه او را عاشق و دیوانـه حسین (ع) مـیدیدند.
    او درون عزاداریـها هر کاری کـه مـیکرد به منظور کوچک و بزرگ و زن و مرد و پیر و جوان گریـه آور بود حتی اگری که تا آنموقع به منظور امام حسین (ع) اشکی نریخته بود، زمانی کـه حاج رسول را درون حال گریـه و ناله مـیدید او هم بـه گریـه مـیافتاد.

    به راستی کـه معلوم نیست رسول ترک چگونـه مـینالیده هست و چگونـه با ضجه های جانسوزش مـیسوخته هست که همـه آنـهاییکه ضجه ها و حالتهای عاشقانـه او را دیده اند بـه محض ذکر نام و یـاد رسول ترک بلافاصله بـه یـاد آقا و مولای رسول ترک حضرت اباعبدالله الحسین (ع) مـیافتند.

    عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
    تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
    اجزای وجودم همگی دوست گرفت
    نامـی هست ز من بر من و باقی همـه اوست

    حاج سید احمد حسینی تقویـان مـیگفت:
    «حاج رسول یک حسینی واقعی بود، خدا رحمتش کند. او بـه اندازهای پاک و با تقوا شده بود کـه ما نمـیتوانستیم باور کنیم کـه او درون جوانی و در سالهایی از عمرش آدمـی غافل و جاهل بوده باشد.
    او درون عین اینکه مردی خشن بـه نظر مـیرسید ولی آدمـی بسیـار پاک و وارسته بود. زمانی کـه ماه مبارک رمضان از راه مـیرسید او بـه کلی مشغول عبادت مـیشد و خیلی از کارهایش را تعطیل مـیکرد و کمتر بـه بازار و به حجره و مغازه اش مـیرفت.»

    آخرین نکته ای کـه در این قسمت حتما به آن اشاره شود مربوط بـه روضه خوانیـهای رسول مـیباشد.
    رسول ترک بـه هیچوجه بـه طور رسمـی نوحه خوان و یـا مداح نبوده است، بلکه او گاهی درون وسط جلسه های روضه ها زمانی کـه اشعار و نوحه های خوب و پرمحتوایی خوانده مـیشده و یک لطایف و نکت ههای تکاندهنده و آتش افکنی بر قلبش جاری مـیشده بر مـیخاسته و آن نکات را با زبان و بیـانی بسیـار مؤثر و منقلب کننده بیـان مـیکرده هست که البته گاهی شرح و تفسیرهای رسول که تا ساعتها بـه درازا مـیکشیده هست و همـه نوحه خوانیـها و مرثیـه سراییـهای دیگر را تحت الشعاع قرار مـیداده است!

    ماجرای توبه رسول

    در محرم آن سال درون یکی از این شبهای دهه اول محرم رسول ترک بـه سوی هیئت و جلسه روضه ای مـیرفت کـه مسئولین و بعضی از شرکت کننده های درون آن هیئت از اینکه رسول ترک بـه هیئت و جلسه آنـها مـیآمد بسیـار ناراحت و ناخشنود بودند.

    در این چند شبی کـه از محرم گذشته بود رسول ترک هر شب درون آن هیئت حاضر شده بود. او درون این چند شب بـه همـه نشان داده بود کـه نمـیتواند مانند بسیـاری از شرکت کنندگان و عزاداران درون گوشـهای از مجلس آرام و ساکت بنشیند.
    او فکر مـیکرد مـیتواند درون آن جلسات هر کاری کـه هر یک از اعضای هیئت مـیکند او نیز انجام دهد. او حتی بدش نمـیآمد که تا در نظم و ترتیب بخشیدن بـه مراسم عزاداری نیز دخالت کند.
    هر چند کـه همـه حرکتها و کارهای رسول با نوعی شلوغکاری همراه بود اما بـه وجه اساس و ریشـه این نارضایتیـها و دلخوریـهای اهل هیئت بخاطر این شلوغکاریـها نبود.
    آنـها از مرام و شخصیت رسول ناراحت بودند. آنـها فکر مـید کـه وجود و حضور چنین آدمـی هیئت و جلسه عزاداری و توسل را از شور و اخلاص و صفا باز مـیدارد و حق هم درون ظاهر با آنـها بود، زیرا رسول آدمـی قلدر و لات و لاابالی بود. او مردی بود کـه به فسق و زورگویی شـهرت داشت. او یکی از قلدرهای شروری بود کـه مأمورهای کلانتریـهای تهران از اینکه بخواهند با او برخوردی جدی داشته باشند بیم و هراس داشتند.
    اما رسول ترک با تمام این گمراهیـهایی کـه داشت یک صفت و خصلت نیکو وعجیبی نیز داشت. او دوست داشت درون ماههای محرم درون هر شکل و حالتی کـه هست درون جلسه های سوگواری و روضه سرور آزادگان عالم حضرت حسین بن علی (ع) شرکت کند.

    گاهی قبل از اینکه بخواهد بـه سوی جلسه روضها ی حرکت کند ابتدا دهانش را به منظور لحظاتی کوتاه زیر شیر آب مـیگرفت و به خیـال خودش دهانش را بـه این شکل آب مـیکشید که تا دیگر نجس نباشد و آنگاه بـه سوی هیئت و جلسه روضه ای بـه راه مـیافتاد.

    رسول ترک آن شب نیز وارد هیئت شد. بسیـاری از نگاههایی کـه به او مـیافتاد محترمانـه و مـهربانانـه نبود. مسئول هیئت هم کـه آدمـی خوش سیما و با صفا بود با دیدن و مشاهده رسول ناراحت بـه نظر مـیرسید.
    دقایق زیـادی از آمدن و حضور رسول نگذشته بود کـه جوانی از مـیان مسئولین هیئت قد راست کرد و یک راست بـه سوی رسول رفت و مشغول صحبت با رسول شد .

    کم کم آثار ناراحتی و غضب درون صورت و چهره رسول ظاهر گشت. رسول ساکت بود و فقط با ناراحتی بـه حرفها و صحبتهای آن جوان گوش مـیداد.
    آن جوان کـه خود فرستاده مسئول هیئت معرفی کرده بود با صراحت و بدون هیچ ملاحظه و ترس و واهمـه ای بـه رسول حالی کرده بود کـه باید از مجلس بیرون برود و دیگر حق ندارد درون هیئت و جلسه آنـها شرکت کنند.

    معلوم بود کـه رسول ترک از اینکه او را از جلسه امام حسین (ع) بیرون مـیکنند بـه خشم آمده است. او از روی ناراحتی نمـیتوانست حرفی و سخنی بگوید. او درون حالی کـه خودش را کنترل مـیکرد بـه حرفی و سختی از جایش بلند شد. به منظور لحظاتی سکوت و خاموشی بر مجلس سایـه افکنده بود. درون آن لحظات بعضیـها گمان مـید کـه او الان دعوا و جنجالی بـه راه خواهد انداخت.

    ارادت و اعتقادش بـه امام حسین (ع) بـه اندازهای بود کـه به او اجازه نمـیداد که تا از خادمان و ارادتمندان بـه ا مام حسین (ع) کینـه و عقدهای بـه دل بگیرد و دعوا و زد و خوردی بـه راه بیـاندازد.

    آن شب نیز مثل همـه شبهای خدا بـه پایـان رسید هنوز آفتاب طلوع نکرده بود کـه دری باز شد و مردی از خانـه اش بیرون آمد.
    او بـه جلوی خانـه رسول رسید و شروع بـه در زدن نمود.

    رسول درون را باز کرد.
    مردی کـه پشت درون ایستاده بود همان مسئول هیئت بود .
    مسئول هیئت درون حالی کـه بر روی پنجه های پایش ایستاده بود هیکل و جثه قوی و بزرگ رسول را درون آغوش گرفته بود .
    مسئول هیئت بعد از معذرت خواهی ها و دلجوییـهای فراوان از رسول خواست که تا او حتماً درون شبهای آینده درون جلسه های آنـها شرکت کند و تمام اتفاقات و حرفهای شب گذشته را فراموش کند.
    مسئول هیئت نمـیخواست بیش از این توضیحی بدهد و دلیل و علت این تغییر نظر و رفتارش را بیـان بنماید.
    زمانی کـه مسئول هیئت مـیخواست خداحافظی کند و برود رسول مانع از رفتنش شد. رسول مـیدانست کـه مسئول هیئت بدون علت و بیخودی عقیدهاش تغییر پیدا نکرده است. او پافشاری و اصرار داشت که تا علت این تغییر را بداند.
    مشاهده یک خواب و رؤیـایی عجیب باعث شده بود که تا مسئول هیئت از اینکه درون شب گذشته رسول را از جلسه امام حسین (ع) بیرون کرده هست به شدت پشیمان و نادم بشود.

    تقدیر و اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود که تا مسئول هیئت دراولین دقیقه های صبح و در همان جلوی خانـه رسول همـه رویـا و خوابش را به منظور رسول بازگو کند و واسطه و رساننده یک پیـام و دعوتی رمزدار از جانب امام حسین (ع)برای رسول ترک باشد .

    مسئول هیئت درون شب گذشته درون عالم خواب دیده بود درون شبی تاریک درون صحرای کربلا قرار دارد. او درون خواب دیده بود کـه خیمـه ها و یـاران و اصحاب امام حسین (ع) درون یک طرف مـیباشند و یـاران و خیمـه های لشکریـان یزید (لعنت الله علیـهم اجمعین) درون سویی دیگر. مسئول هیئت تصمـیم مـی گیرد به منظور مشاهده اوضاع و احوال خیمـه های اما حسین (ع) بـه سوی خیمـه های آن حضرت حرکت کند.
    هنوز بیشتر از چند قدم بر نداشته بود کـه ناگاه متوجه مـیشود سگی درون حال پاسبانی و نگهبانی از خیمـه های امام حسین (ع) است. آن سگ با پارسها و حمله های جسورانـه اش بـه هیچ غریبهای اجازه نمـیداد بـه خیمـه های امام حسین (ع) نزدیک شود.

    مسئول هیئت قدم بر مـیدارد و با احتیـاط بـه سوی خیمـه های سیدالشـهداء حرکت مـیکند ولی آن سگ بـه سوی او نیز حمله ور مـیشود و با سماجت مانع از نزدیک شدن وی بـه خیمـه های حسینی مـیگردد.
    مسئول هیئت درون آن تاریکی و ظلمت شب با آن سگ درگیر مـیشود و مـیخواهد خودش را بـه خیمـه ها برساند. او بـه سختی و با کوشش و تلاشی زیـاد درون حال رها شدن از آن سگ بوده هست که ناگهان با نگاه بـه سر و کله آن سگ متوجه یک منظره بسیـار عجیب و غریبی مـیگردد.
    مسئول هیئت با گریـه و اشک بـه رسول ترک مـیگوید:
    «... رسول! من درون حالیکه با آن سگ رو درون رو شده بودم یکدفعه متوجه مسئله عجیبی شدم، من ناگهان متوجه شدم کـه سرو صورت آن سگ سر و صورت توست، این سر و کله تو بود کـه بر روی هیکل و بدن آن سگ قرار داشت؛ رسول! درون واقع این تو بودی کـه در حال پاسداری از خیمـه های امام حسین (ع) بودی...»

    رسول ترک بعد از شنیدن رویـای مسئول هیئت شروع بـه گریـه و زاری مـیکند، او ناله کنان، تند تند از مسئول هیئت مـیپرسیده است: «... راست مـیگویی یعنی واقعاً من سگ نگهبان خیمـه های اما حسین (ع) بودم؟... » و سپس بعد از درآوردن صدای سگها با شور و وجدی آمـیخته بـه گریـه و اشک فریـاد مـیکشیده است:«از این لحظه بـه بعد من سگ حسینم... خودشان مرا بـه سگی قبول کرده اند...»

    رحلت

    شب نـهم دی ماه 1339 هجری شمسی مطابق با شب پانزدهم رجب 1380 هجری قمری از راه رسید.
    آن شب یکی از شبهای جمعه بود.

    همـه دوستان و رفقای رسول ترک هنوز امـیدوار بودند کـه که حاج رسول همچنان درون مـیان آنـها باقی خواهد ماند و همچون گذشته چشمـه های اشک را از چشمـهای آنان سرازیر خواهد کرد .

    حاج احمد ناظم آن شب بر بالین حاج رسول بود و آمده بود که تا همچون دوستی با وفا همـه آن شب را درون کنار رسول بیدار و حاضر باشد.

    آن شب هر از چند گاهی رسول ترک روی بـه حاج احمد آقای ناظم مـیکرده و با همان لهجه غلیظ و زیبای ترکی مـیگفته است:
    «قبرستان منتظر من هست و من منتظر آقامم»
    و باز بعد از لحظاتی دوباره همان جمله را همراه با قطره هایی از اشک تکرار مـیکرده است:
    «قبرستان منتظر من هست و من منتظر آقامم»
    حاج احمد آقای ناظم با توجه بـه شناختی کـه از رسول ترک داشت شاید دیگر با شنیدن این جمله های رسول یقین پیدا کرده بود کـه رسول رفتنی شده است.

    در آن آخرین لحظات حاج احمد آقای ناظم شاهد و ناظر بوده هست که یکدفعه یک وجد و خوشحالی به منظور رسول ترک حاصل مـیشود و او با یک شور و حالی زائدالوصف صدایش را بلند مـیکند و به زبان ترکی مـیگوید:
    «آقام گلدی آقام گلدی (آقایم آمد آقایم آمد) آقام گلدی آقام گلدی...»
    و سپس بلافاصله و با آغوشی باز جان را بـه جان آفرین تسلیم مـیکند...

    همان شب درون نجف اشرف

    یکی از دوستان و رفقای رسول ترک، مرحوم سید محمد زعفرانچی نیز همچون بسیـاری از ترکها و آذربایجانیـهای عاشق ولایت دارای گریـه های شدیدی بود. مرحوم زعفرانچی و رسول ترک با دو سه نفری دیگر علاوه بر گریـه های داخل جلسات بعد از اینکه جلسه های روضه تمام مـیشده و مردم متفرق مـیشده اند تازه درون بسیـاری از موقعها گریـه های آنـها شروع مـیشده است.
    حاج سید محمد زعفرانچی و رسول ترک یک روز بعد از جلسه با یکدیگر عهد و پیمان مـیبندند کـه هر کدام از آنـها کـه زودتر از دنیـا رفت بـه خواب و رؤیـای دیگری بیـابد و به دیگری بگوید کـه این گریـه ها و اشکها که تا چه اندازه مفید و مقبول واقع شده است؟ و آیـا حضرات المعصومـین (ع) این گریـه ها را از آنـها قبول کرده اند یـا نـه؟
    مرحوم حاج سید محمد زعفرانچی و رسول ترک این عهد و پیمان را با هم مـیبندند و سالها از این قصه و قضیـه مـیگذرد که تا اینکه حاج سید محمد زعفرانچی درون یک شبی کـه در نجف اشرف مشرف بوده هست رؤیـای شگفتی را مشاهده مـیکند و نقل مـی کرد کـه :

    آن شب درون نجف اشرف درون عالم خواب و رؤیـا دیدم کـه به تنـهای درون داخل خیمـه ای نشسته ام. سپس نگاهم ازپردههای خیمـه بـه بیرون افتاد و دیدم کـه یک ماشینی روباز با سرعت بـه سوی خیمـه درون حرکت است.
    زمانی کـه آن ماشین بـه نزدیکیـهای خیمـه رسید دیدم کـه مردی با لباس و تن پو ش عربی راننده آن ماشین مـیباشد و حاج رسول نیز درون کنار راننده شادمان و مسرورنشسته است.

    وقتی آن ماشین بـه جلوی خیمـه رسید یک نیم چرخی زد و حاج رسول با عجله از آن ماشین بـه بیرون پرید و به جلوی خیمـه من آمد و به من گفت:
    «آنان زهرای آند اولسون حاج سید محمد اوزلری گلدیلر بیلمـی آپار دیلاز»
    (یعنی: ای حاج سید محمد سوگند و قسم بـه جده ات حضرت زهرا (س) خودشان آمدند مرا بردند!)
    و بعد حاج رسول دوباره با عجله رفت و سوار بر آن ماشین شد و آن ماشین درون مـیان گرد و غبار از جلوی چشمـهای من دور شد و من درون همـین لحظه درون حالی کـه عرق کرده بودم و خوف و ترسی بر جانم افتاده بود از خواب بیدار شدم.

    هنوز صبح نشده بود و من درفکر فرو رفته بودم کـه خدایـااین چه خوابی بودکه من دیدم. بـه هر حال دوباره کم کم خواب مرا فرا گرفت و من فردای آن شب درون حالی کـه چندان توجهی نیز بـه آن خوابم نداشتم بـه دفتر و بیت آیت الله العظمـی خویی رفتم کـه ناگاه درون آنجا شنیدم از تهران خبر رسیده هست که حاج رسول دیوانـه از دنیـا رفته است!

    تشییع جنازه

    حاج رسول دادخواه خیـابانی تبریزی درون تاریخ نـهم دی ماه 1339 هجری شمسی مطابق با پانزدهم رجب 1380 قمری درون سن 55 سالگی بـه سرای باقی شتافت و خبر وفاتش همان روز بـه و کوچه بـه کوچه و محله بـه محله درون شـهر پیچید و همـهانی را کـه با او آشنایی و رفاقت و برخوردی داشتند غمگین و متأثر کرد.
    ابتدا جنازه او را بـه مسجد شیخ عبدالحسین معروف بـه مسجد آذربایجانیـها بردند و کم کم انبوهی از جمعیت بـه سوی آن مسجد سرازیر شدند.

    همـه محزون و اندوهگین بودند و هرکدام بـه شکلی ابراز تأسف و اندوه مـینمودند. حتی پیرمردها و بزرگترهای هیئت نیز نمـیتوانستند بی صبری و بی تابیـهای خودشان را ظاهر نسازند.

    همچنانکه جنازه رسول درون طول مسیر بـه پیش مـیرفت لحظه بـه لحظه بر تعداد جمعیت افزوده مـیشد. تشییع جنازه رسول ترک بـه اندازه ای با شکوه شده بوده هست که همـهانی کـه آنرا دیده اند تعبیر شان این بود کـه انگار یک مجتهد بزرگ ازدنیـا رفته است.

    حاج احمد فرشی مـیگفت:
    «من درون زمان تشییع جنازه حاج رسول ده دوازده سال من داشتم و در جلوی پرچمـی کـه جلوتر از جنازه درون حرکت بود حرکت مـیکردم.
    من هنوز بـه خوبی درون ذهن و خاطرم مانده هست که آن روز تشییع حاج رسول بـه اندازهای شلوغ شده بود کـه بعضی از این خانمـهای چادری و متدین تندتند از من کـه در آن زمان درون حدود دوازده سال داشتم مـیپرسیدند: آقا پسر! کدام آقا و مجتهدی از دنیـا رفته است؟ من هم جواب مـیدادم حاج رسول از دنیـا رفته است.»
    آن روز درون همان اولین دقیقه های تشییع جنازه رسول درون ابتدا سر و کله یکی از مشتیـها و گردن کلفتهای تهران معروف بـه مصطفی دیوانـه پیدا شده بود.
    مصطفی دیوانـه با عدهای از دوستان و هم مرامـهای خود بـه سوی تابوت رسول هجوم بودند تابوت را از دست آذربایجانیـها و بازاریـها تهران بیرون آورده و بر بالای دستهای خویش گرفتند و همچنین زمانی کـه تابوت حامل جنازه پاظر شده رسول ترک بـه نزدیکیـهای چهار راه مولوی رسیده بود مرحوم طیب نیز با جمعی از مـیدانـها و با دار و دستهاس بـه جمعیت پیوسته بودند و خود را بـه زیر تابوت رسول رسانیده بودند.

    از دور بـه نظر مـیرسیده هست که به منظور حمل و گرفتن جنازه رسول دعوایی بر پا شده است، اما این دعواها بـه هیچ وجه زننده و غیر طبیعی نبوده و بلکه بسیـار هم گریـه آور و منقلب کننده بوده است.

    آن روز درون هنگام تشییع جنازه رسول ترک مرحوم حاج حسین فرشی بـه یـاد یکی از حرفهای رسول افتاده بود و حالا درون گوشـهای ایستاده بود و زار زار گریـه مـیکرد. چند روز پیش از این یعنی درون روزهای مریضی و بیماری رسول، بسیـاری از دوستان و آشناهای رسول آنچنان کـه شایسته بوده هست به ملاقات و عیـادتش نرفته بودند.
    به همـین دلیل رسول ترک درون چند روز پیش از این درون بستر بیماری بـه حاج حسین فرشی گفته بود: من مـیترسم شماها این جنازه مرا بسیـار غریبانـه و بی سر وصدا تشییع و تدفین کنید کـه در اینصورت من فقط ترسم از این هست که خدای ناکرده بعضی از این هم مرامـها و رفقای دوره قدیم و دوره قبل از توبه درون پیش خودشان بـه ارباب و مولای من طعنـه بزنند کـه رسول بـه سوی امام حسین (ع) رفت و حالا ببین جنازه اش را چه غریبانـه و خاموش بـه خاک مـی سپارند.

    به هر حال جنازه مرحوم حاج رسول دادخواه خیـابانی تبریزی درون مـیان انبوهی از جمعیت با آن شکوه و عظمت درون تهران تشییع شد و سپس عده زیـادی از دوستان و رفقای رسول جنازه او را بـه شـهر مقدس قم منتقل د و پس از طواف بـه دور حرم مطهر حضرت فاطمـه معصومـه (ع) درون قبرستان مرحوم آیت الله العظمـی حاج شیخ عبدالکریم حائری معروف بـه قبرستان نو درون همان قبری کـه رسول ترک را درون چندی روز پیش از این بـه خود جلب و خیره کرده بود بـه خاک سپردند.

    قصه قبر رسول ترک

    در یکی از روزهای سرد پاییز مادر یکی از نوحه خوانـهای تهران بـه نام حاج حسین فرشی از دنیـا رفته بود و رسول ترک با جمعی از دوستانش بـه همراه حاج حسین بـه شـهر مقدس قم رفته بودند که تا جنازه آن مادر را بـه خاک بسپارند.
    آنـها بعد از اینکه تابوت را بـه دور حرم مطهر حضرت معصومـه(ع) طواف مـیدهند بـه سوی یکی از قبرستانـهای نزدیک حرم بـه راه مـیافتند. یکی از کارگرها و قبرکنـهای قبرستان از قبل قبری را مـهیـا و آماده کرده بود.
    او تشییع کنندگان را بـه سوی قبری آماده هدایت مـیکند. تشییع کنندگان بـه بالای آن قبر مـیرسند و رسول ترک با مشاهده آن قبر بـه یکباره حالش منقلب و متغیر مـیشود.
    لحظاتی نمـیگذرد حاج حسین فرشی با دفن مادرش درون آن قبر مخالفت مـیکند او مـیگوید: چون این قبر درون زیر ناودان قرار دارد بـه هیچ وجه راضی نیستم مادرم درون اینجا دفن شود.

    عاقبت قبر کن شروع بـه آماده سازی قبری دیگر درون گوشـه دیگری از قبرستان مـیکند و تشییع کنندگان مشغول دفن آن مادر درون قبر دوم مـیشوند.
    با آنکه رسول ترک بر بالای قبر دوم ایستاده بود ولی بـه خوبی پیدا بود کـه او همچنان همـه حواسش پیش قبر اول مـیباشد.
    حاج سید احمد تقویـان کـه یکی ازانی هست که آنروز درون آنجا حضور داشته هست مـیگفت:
    «آن روز من و همـهانیکه درون آنجا حضور داشتیم متوجه شده بودیم کـه حاج رسول حالت عادی ندارد. او درون حالی کـه تندتند بـه همان قبر اول نگاه مـیانداخت بـه شدت بـه فکر فرو رفته بود. من خودم کـه در کنار حاج رسول ایستاده بودم مـیدیدم کـه او هر چند لحظه یکبار بـه سوی آن قبر خیره مـیشد و زیرو با یک حالتی خاص مـیگفت: لا اله الا الله، لا اله الا الله... با آنکه آن روز به منظور من بسیـار عجیب و غیر عادی بود کـه چرا حاج رسول بـه این اندازه نسبت بـه آن قبر حساسیت پیدا کرده هست ولی بـه هیچ وجه نمـیتوانستم فلسفه آن را حدس ب که تا اینکه هفته ها و روزهای زیـادی نگذشت کـه حاج رسول بیمار شد و از دنیـا رفت و جنازه او درست درون همان قبری کـه او را بـه خود خیره و جلب کرده بود بـه خاک سپرده شد!!

    خواب مرحوم خطایی

    حاج حسین نوتاش تعریف مـیکرد:
    بعد از تشییع جنازه حاج رسول درون تهران کـه بسیـار پرجمعیت و با عزت برگزار شد ما با عده زیـادی از دوستان و آشنایـان بـه شـهر قم رفتیم و جنازه حاج رسول را درون یکی از قبرستانـهای نزدیک حرم حضرت معصومـه (ع) دفن کردیم و بعد از مراسم تدفین با چند نفر از دوستان با عجله و با شتاب سوار بر ماشین مرحوم آقا اسلام خطایی شدیم که تا هر چه زودتر بـه تهران برسیم و در مراسمـی کـه برای حاج رسول درون تهران گرفته مـیشد حاضر شویم.

    آن روز کـه ما درون مسیر راه قم بـه تهران درون حرکت بودیم از حالات و کارهای راننده ماشین آقای خطایی پیدا بود کـه بسیـار منقلب و محزون هست .
    عاقبت او خودشبه سخن گشود و در حالی کـه قطرههای اشک از چشمانش سرازیر شده بود رازی را کـه در دل داشت به منظور ما بازگو کرد و گفت:
    راستش یک مدتی مـیشد کـه من با حاج رسول یک اختلاف و کدورتی پیدا کرده بودم و به دیدنش نمـیرفتم.
    تا اینکه حاج رسول بـه بستر بیماری افتاد و من شنیدم کـه حال حاج رسول بسیـار وخیم و بد شده است. بـه همـین خاطر من تصمـیم گرفته بودم درون اولین فرصت بـه عیـادتش بروم و او را از خودم راضی و خشنود کنم.
    اما متأسفانـه مشکلات و گرفتاریـهای روزمره زندگی این فرصت را بـه من نمـیداد. که تا اینکه دیشب زمانی کـه باماشینم بـه خارج از تهران رفته بودم و در حال بازگشتن بـه تهران بودم با خودم اندیشیدم کـه چرا من بـه این اندازه امروز و فردا مـیکنم و به عیـادت و ملاقات حاج رسول نمـیروم؟
    پس همان موقع تصمـیم گرفتم که تا هر طوری کـه شده هست یکسره بـه سوی خانـه حاج رسول حرکت کنم اما باز متأسفانـه زمانی کـه من بـه تهران و به نزدیکیـهای خانـه حاج حاج رسول رسیدم ساعت از دوازده شب گذشته بود.
    با این حال خودم را بـه جلوی خانـه حاج رسول رساندم و با خودم گفتم اگر از داخل خانـه سر و صدایی بیـاید درون مـی و به داخل مـیروم اما وقتی گوشـهایم را درون جلوی خانـه حاج رسول خوب تیز کردم احساس نمودم کـه خانـه حاج رسول بسیـار ساکت و خاموش هست و بهتر هست تا درون این موقع از شب مزاحم نشوم.
    من دیشب خسته و ناامـید بـه خانـه ام رفتم و خوابیدم ولی درون دنیـای خواب شاهد یک رؤیـای بسیـار شگفت و منقلب کننده ای شدم.

    من درون خواب دیدم کـه حاج رسول از دنیـا رفته هست و جمعیت بسیـار زیـادی درون حال تشییع جنازه حاج رسول هستند. درون همـین هنگام من نگاهم بـه وسط جمعیت افتاد و دیدم کـه در جلوی جمعیت یک خانمـی نیز درون حال حرکت است. وقتی آن زن را درون مـیان جمعیت و مردها دیدم بسیـار ناراحت و عصبانی شدم و با خودم گفتم چرا این زن بـه وسط جمعیت و به مـیان مردها آمده است؟! حتی با خودم فکر مـیکردم شاید این خانم یکی از های حاج رسول باشد.
    خلاصه اینکه خودم را بـه نزدیکیـهای آن خانم رساندم و به بعضی از پیردها اشاره کردم که تا به این زن بگویند کـه از بین مردها بیرون برود، اما هیچتوجهی بـه حرفهای من نمـیکرد. بـه هیمن خاطر خوم بـه کنار آن خانم رفتم و گفتم: ببخشید خانم، اگر شما از های حاج رسول هم کـه باشید بهتر هست که هر چه زودتر از وسط جمعیت بیرون بروید، درست نیست شما درون اینجا باشید.
    زمانی کـه من داشتم این حرفها را بـه آن خانم مـیگفتم یکدفعه او روی بـه من کرد و گفت: آیـا شما مـیدانی من کـه هستم؟
    من هنوز جوابی نداده بودم کـه آن خانم خودش با یک حزن و اندوهی خاص ادامـه داد وگفت: من زینب هستم، این جنازه هم متعلق بـه ماست. ما خودمان حتما او را تشییع کنیم!

    مرحوم آقای خطایی درون حالیکه بـه شدت گریـه مـیکرد مـیگفت: درون همان لحظهای کـه خانم حضرت زینب (ع) خودش را بـه من معرفی کرد من بـه اندازهای منقلب شدم کـه ناخودآگاه فریـاد بسیـار بلندی کشیدم و از خواب بیدار شدم و دیدم اعضای خانواده نیز با صدای فریـاد و ناله من از خواب پریده اند و در بالای سرم جمع شده اند.

    من درون همان اولین دقیقه های صبح خودم را با عجله و شتاب بـه جلوی خانـه حاج رسول رساندم اما متأسفانـه مشاهده کردم صدای گریـه و ناله بلند هست و حاج رسول از دنیـا رفته است.
    اما یک نکته و مسئله بسیـار شگفت و جالبی کـه فکرم را بـه خود مشغول کرده هست این هست که من امروز درون تشییع جنازه حاج رسول درست همان صحنـه هایی را دیدم کـه دیشب درون خواب دیده بودم. بـه همـین دلیل من مطمئن هستم اگر من چشمـهای بینا و با بصیرتی داشتم خانم حضرت زینب (ع) را درون تشییع جنازه حاج رسول درون بیداری نیز مـیدیدم.

    دو ویژگی از رسول ترک

    حاج جلیل عصری نوبری خاطراتی از صفات و عادتهای رسول ترک را نیز درون ذهن داشت و تعریف مـیکرد:
    یکی از ویژگیـهای حاج رسول این بود کـه اگر او از خیـابان و کوچه و محلی رد مـیشد کـه در آنجا جلسه روضه و توسل بـه ابا عبدالله الحسین (ع) برقرار بود امکان نداشت او بی تفاوت از آنجا رد بشود و برود، بلکه به منظور دقیقه های کوتاهی هم کـه شده درون آن جلسه حضور مـی یـافت.
    او حتی وقتی درون روزهای جمعه از خانـه اش بیرون مـیآمد که تا به هیئت و جلسه خاصی برود درون مسیر راهش هر پرچم و نشانـه هیئت و جلسه روضهای را مـیدید فوری وارد آن جلسه روضه مـیشد و چند دقیقه مـی نشست و بعد دوباره بلند مـیشد بـه سوی هیئت و جلسهای کـه مـیخواست برود حرکت مـیکرد.
    همچنین حاج جلیل عصری مـیگفت:
    یکی دیگر از ویژگیـها و خصوصیتهای حاج رسول این بود کـه او هر روز صبح وقتی از خانـه اش بیرون مـیآمد و مـیخواست بـه سوی بازار و مغازه اش برود ابتدا بـه زیـارت امامزاده ای کـه در همان نزدیکی های خانـه اش درون خیـابان خیـام بود مشرف مـیشد و بعد از زیـارت بـه مغازهاش مـیرفت. امکان نداشت کـه حاج رسول یک روز بدون زیـارت آن امامزاده بـه بازار برود.

    لحظه اجابت دعاهای رسول

    حاج مجید فرسادی از مداحهای اهل بیت (ع) مـیگفت:
    حاج رسول درون بعضی از مواقع وقتی بـه شور و حال مـیافتاد ساعتها گریـان و نالان مـیشد و بعد از اینکه چند ساعت گریـه و زاری مـیکرد از حال مـیافتاد و خسته و بی رمق درون گوشـه ای مـینشست و با همان حالت خسته و حزینی کـه داشت بـه آرامـی و با دل شکستگی این جمله را زیرتند تند تکرار مـیکرد:
    سنـه قربان اولوم حسین (ای بـه فدای تو بشوم حسین) / سنـه قربان اولوم حسین، سنـه قربان اولوم حسین...
    همـیشـه وقتی حاج رسول درون این حالت مـیافتاد ما فوری بـه کنارش مـیرفتیم و حاجتهای خود را بیـان مـیکردیم که تا او از امام حسین (ع) بخواهد. چون درون این حالتها او هر دعایی کـه مـیکرد مستجاب مـیشد و رد شدنی نبود! و ما همـیشـه حاجتهای خودمان را درون این لحظات مـیگرفتیم.

    عنایت حسینی

    حاج حسن علیپور مـیگفت:
    در یکی از روزهای عاشورا من با حاج رسول درون وسط بازار کفاشـها درون گوشـهای ایستاده بودم. ما منتظر بودیم که تا دسته های آذربایجانیـها بیـایند که تا ما هم بـه آنـها ملحق شویم.
    آن روز بازار و اطراف بازار بسیـار شلوغ بود و مانند همـه روزهای تاسوعا و عاشورا جمعیت بسیـار زیـادی به منظور عزاداری و یـا تماشای عزادریـها بـه بازار آمده بودند. درون همان لحظات من مردی خوش سیما را دیدم کـه از مـیان جمعیت درون حال عبور بود. آن مرد همانندانیکه گلو درد دارند با پارچهای سیـاه گلویش را محکم بسته بود.
    وقتی نگاه و چشم حاج رسول بـه آن مرد افتاد فوری بـه من گفت: حسین آقا، برو آن آقا را صدا بزن بیـاید اینجا. او حاج اکبر آقای ناظم قنات آبادی است.

    از طرز و شکل صحبتهای حاج اکبر آقای ناظم معلوم گشت کـه حدسم درست بوده هست و او بـه علت گلو درد گلویش را با پارچهای بسته است. گلوی حاج اکبر آقای ناظم بر اثر عزاداریـها و نوحه خوانی های زیـاد بـه شدت متورم شده بود . حنجره او بـه اندازهای آسیب دیده بود کـه صدایش بـه سختی درون مـیآمد.
    حاج اکبر آقای ناظم بـه کنار حاج رسول آمد و آن دو شروع بـه سلام و علیک د. بعد از احوالپرسی حاج رسول از حاج آقای ناظم پرسید: حاج آقای ناظم شما الان کجا مـیخواهید تشریف ببرید؟
    آقای ناظم با همان صدای گرفته و بسیـار ضعیف و مریضش جواب داد:
    همـینطوری کـه مـی بینی گلویم درد مـیکند و صدایم درون نمـیآید مـیخواهم بـه خانـه بروم استراحت کنم که تا انشاءالله فردا هم بتوانم به منظور خواندن و عزاداری آمادگی داشته باشم.

    به نظر مـیرسید کـه حاج رسول از اینکه حاج اکبر آقای ناظم درون روز عاشورا بـه این زودی بـه خاطر گلو دردش مـیخواهد بـه خانـه برود تعجب کرده است.
    حاج رسول یک نگاهی بـه حاج اکبر آقای ناظم انداخت و گفت: حاجی بگذار اول من فقط دو خط شعر به منظور شما بخوانم و بعد، آن موقع شما اگر خواستی بـه خانـه ات بروی برو.

    سپس حاج رسول هر دو دستش را بر روی شانـه های حاج اکبر آقای ناظم انداخت و در حالیکه صورتش درون مقابل صورت او قرار داشت شروع بـه خواندن این یک بیت شعر نمود:
    سودا زده طره جانانـه ام امروز/ زنجیر بیـارید کـه دیوانـهام امروز

    من خودم درون آن لحظه با چشمـها و گوشـهای خودم شاهد بودم و دیدم زمانی کـه حاج رسول این یک بیت را با آن حالت به منظور حاج آقای ناظم خواند یکمرتبه حاج اکبر آقای ناظم سرفه ی کرد و به یکباره صدای او بـه طور کامل باز شد و دیگر از آن شدت گرفتگی صدا اثری باقی نماند!
    مرحوم حجة الاسلام حسین کبیر تهرانی مـیگفت: «در آن زمان خیلی ها مرحوم حاج اکبر آقای ناظم را اول خواننده حسینی درون همـه تهران مـیدانستند.»

    مجلس عزای امام حسین - ع

    حاج حسن علیپور یکی از نوحه خوانـها و پیرغلامـهای امام حسین (ع) مـیگفت:
    یکبار درون روز ششم محرم بـه جلسه روضه مسجد بزازها رفته بودم.
    آن روز چون روز ششم محرم بود همـه از حضرت قاسم (ع) مـیخواندند. درون ابتدا این مطلب را نیز بگویم کـه در آن زمان درون مسجد بزازها رسم بود کـه در روز ششم محرم مسجد را با پرده بـه شکلی تقسیم مـید کـه در نصف مسجد مردها و در نصف دیگر زنـها بنشنند و سپس درون مـیان جلسه وقتی از حضرت قاسم خوانده مـیشد زنـها بلند مـیشدند و نقل و اینجور چیزهایی کـه در عروسیـها بر سر عروس و داماد مـیریزند از آنسوی پرده بر سر و روی مردها مـیریختند و عزاداری مـید.
    با این حال جلسه آن روز آنچنان کـه باید داغ نشده بود.
    زمانی کـه مرحوم شیخ محمود نیز بـه منبر رفت باز هم آن گرمـی و شور پیدا نشده بود. آن روز حاج رسول درست درون کنار منبر ساکت نشسته بود و حرفی نمـیزد.
    آن مجلس حتما با تمام شدن منبر و موعظه شیخ محمود درون حدود ساعت 10 صبح تمام مـیشد ولی این شیخ محمود درون انتهای صحبتهایش روی بـه حاج رسول کرد و گفت:
    «تا قبل از اینکه دعا کنیم و جلسه را ختم کنیم تو هم یک چیزی بگو رسول.»

    حاج رسول هم بدون معطلی شروع بـه صحبت کرد و یکدفعه جلسهای را کـه تا آن لحظه بیحال و بیجان بود زیر و رو کرد.
    اولین صحبتهای حاج رسول این بود. او خطاب بـه شیخ محمود با صدای بلند مـیگفت: جناب حاج شیخ، من الان مـیخواهم بـه لطف آقایم امام حسین (ع) یک مطلبی را بگویم کـه نـه شما درون کتابی خوانده اید و نـه (با اشاره بـه نوحه خوانـها) این بلبلهای امام حسین (ع) مـیدانند.
    حاج رسول گفت:
    واقعه کربلا کـه تمام شد آل الله بـه مدینـه برگشتند، آنـها بـه سر کوچه بنی هاشم کـه رسیدند یکی یکی از شترها پیـاده مـیشدند و هر کدام بـه سوی خانـه هایشان مـیرفتند اما یکدفعه دیدند کـه فاطمـه عروس همان جا سر کوچه ایستاده هست و حرکت نمـیکند، اش آمد درون گوشش گفت: م چرا اینجا ایستاده ای و به خانـه نمـیآیی؟!

    حاج رسول با فریـاد و آه و فغان گفت:
    فاطمـه عروس جواب داد: جان الان نمـیدانم کـه آیـا حتما به خانـه خودمان بروم یـا حتما به خانـه پسر عمویم قاسم؟!
    حاج رسول با این جمله آتش و غوغایی درون مجلس افکند کـه مجلسی کـه باید که تا ساعت 10 صبح تمام مـیشد که تا ساعت 1.30 بعدازظهر ادامـه پیدا کرد و مردم یکسره گریـه مـید!

    رفع گرفتاری حاج محمد

    حاج محمد سنقری یکی از دوستان و رفقای صمـیمـی و چندین ساله رسول ترک بود.
    و هم اکنون درون بازار تهران فروشگاه پارچه فروشی دارد.
    حاج محمد از حدود سال 1324 که تا 1339 هجری شمسی درون حدود پانزده سال با رسول ترک دوستی و رفاقت داشته است.
    رسول ترک از چشمـهای حاج محمد سنقری بسیـار خوشش مـی آمد. خداوند چشمـهای حاج محمد سنقری را بـه گونـهای خلق کرده هست که او هر چند ساعت هم کـه گریـه کند باز هم اشکی به منظور ریختن دارد. بنابراین او یکی از افرادی بوده هست که رسول ترک را درون گریـه های چند ساعتهاش همراهی مـیکرده است.
    ایشان مـیگفت:
    وقتی با حاج رسول درون صبحهای جمعه بـه جلسه روضه و عزای امام حسین (ع) مـی رفتیم بـه طور معمول جلسه از ساعت 5 صبح کـه شروع مـیشد بعضی موقعها که تا ساعت 12 ظهر طول مـیکشید و ما درون کنار حاج رسول که تا ظهر یکسره گریـه مـیکردیم.
    گریـه ها و گریـه انداختنـهای پی درون پی و یکسره حاج رسول گاهی هفت هشت ساعت طول مـیکشید و تازه گاهی آن گریـه ها تمام شدنی نبود و بعضی موقعها واقعاً ما را بـه زور از مجلس بیرون مـید!

    من قبل از سال 1331 هجری شمسی از راه گالش فروشی و اینجور چیزها بهب و کار مشغول بودم و مغازهام درون ابتدای خیـابان بوذرجمـهر قرار داشت.
    آن مغازه اجاره ای بود و من درون هر ماه 155 تومان اجاره مـیدادم و از همان جوانی آدمـی عیـالمند بـه حساب مـی آمدم وظیفه مراقبت و نگهداری از مادر و مادربزرگم، دو که تا از هایم و م نیز بر عهده من بود.
    الحمدالله از وضعیتب و کار راضی بودم و زندگی را با کم و زیـادش مـیگذراندیم که تا اینکه درون حدودهای سال 1331 چند عامل بـه مرور باعث شدند کـه اوضاع و احوال من دگرگون شود.
    از طرفی مقداری از سرمایـه ام بـه خاطر ازدواج م خرج شده بود و از طرفی درب و کارم نیز کم آورده بودم.
    همچنین درون همان اوضاع و احوال شرایط و مقدمات تشرف بـه مکه معظمـه به منظور من مـهیـا شد و من هم فرصت را غنیمت شمردم و با پولی کـه برای من باقی مانده بود بـه زیـارت خانـه خدا مشرف شدم.
    اما از همـه مـهمتر و سخت تر این بود کـه یک روز صاحب مغازه بـه سراغم آمد و گفت: مـیخواهم اجاره مغازه را افزایش بدهم و از این بـه بعد اجاره این مغازه بـه جای 155 تومان 300 تومان خواهد بود.
    من بـه هیچ وجه نمـیتوانستم اجاره 300 تومانی را قبول کنم ولی هر چه مخالفت کردم و چانـه زدم هیچ فایدهای نداشت و صاحب مغازه اصرار و تأکید داشت ارزش اجاره مغازهاش ماهی 300 تومان است. عاقبت من مجبور شدم مغازه را خالی کنم و آنرا بـه صاحبش بعد بدهم.
    خلاصه اینکه کمکم درون طول چندین ماه وضعیت مالی و معیشتی ما بـه هم ریخت و من بی مغازه و بیکار شدم و هیچ درآمدی نداشتم. واقعاً وضعیت آشفته ای پیدا کرده بودم و نمـیتوانستم چه کار حتما م.
    با آنکه تنگدستی و بیکاری خیلی آزارم مـیداد ولی موضوعی کـه بیشتر از هر چیز ناراحتم مـیکرد تمسخر و شماتتهای بعضی از دوستان و آشنایـان بود. آنـها بـه خاطر سفر حج و پولی کـه صرف زیـارت خانـه خدا کرده بودم مرا خیلی سرزنش و شماتت مـید.
    مدتی چرخه روزگار بـه این شکل گذشت و هیچ گشایش و تغییری به منظور ما حاصل نشد که تا اینکه یکی از صبحهای جمعه سال 1331 طلوع کرد و خانـه ما پذیرای حاج رسول و بعضی از رفقای هیئتی گشت.
    آن روز نوبت بـه ما رسیده بود که تا هیئت و جلسه روضه درون خانـه ما باشد و من نمـیدانستم با آن وضعیت چگونـه حتما جلسه را برگزار کنم.
    مشکلات و کمبودها همـه اهل خانـه را غمگین کرده بود.
    با وجود اینکه من بسیـار دقت و مواظبت مـیکردم که تا اهل هیئت و مـیهمانـها بـه هیچوجه متوجه مشکلات و ناراحتی های ما نشوند ولی خودم نیز از درون بسیـار ناراحت و دلگیر بودم.
    خوب درون یـادم هست آن روز برف مـیآمد من بـه ناچار لحاف بزرگی را برداشتم و بر روی کفشـهای اهل هیئت پهن کردم که تا برف بر روی کفشـهای آنـها ننشیند که تا بعد از آن لحاف را خشک کنیم.
    یکبار درون داخل حیـاط با حاج رسول روبرو شدم. حاج رسول نگاهی بـه من انداخت و گفت: حاج محمد چرا اینقدر ناراحتی، چه شده؟
    من جواب دادم: چیزی نیست حاجی.
    او دوباره گفت: نـه، تو ناراحتی...
    من باز هم انکار کردم ولی این بار حاج رسول به منظور مرتبه سوم با کمـی تندی و عصبانیت گفت: تو ناراحتی و باید بـه من بگویی چه شده...
    به ناچار بعضی از مشکلات و گرفتاریـهایم را به منظور حاج رسول بازگو کردم بـه خصوص تأکید کردم از همـه بیشتر از شماتتهای مردم بسیـار دلگیر و ناراحتم.

    حاج رسول بعد از اینکه بـه حرفهای من گوش داد فوری و با عجله بـه اتاق و جلسه روضه بازگشت. او درون گوشـهای از اتاق روی بـه سوی کربلا ایستاد و با گریـه و اشکی شدید شروع بـه توسل بـه ابا عبدالله الحسین (ع) نمود.
    او با همان لفظی کـه اغلب اربابش را صدا مـیزد یعنی با کلمـه ترکی «آی پیغمبر اوغلی» (یعنی ای پسر پیغمبر «ص») شروع بـه ناله و زاری کرد و در ظرف چند لحظه انقلاب و شوری بر پا کرد.
    حاج رسول خطاب بـه امام حسین (ع) مـیگفت:... ای پسر پیغمبر ما نوکرهای شما هستیم... آقا جان شما چرا راضی هستید مردم نوکرهای شما را شماتت کنند... آقا جان راضی نباشید وضع بـه این شکل باقی بماند...
    او آن روز درون حالیکه دلهای همـه ما را شکسته بود و همـه را بـه شدت گریـان کرده بود بـه دور اتاق مـیچرخید و ناله کنان و با صراحت از آقا و مولایش درخواست مـیکرد که تا گرفتاری های ما را رفع کند.
    آن روز تمام شد و من درون فردای آن روز درون روز شنبه بی هدف و بی اختیـار از خانـه بیرون آمدم و بدون هیچ علتی سر از یکی از خیـابانـهای تهران درون آوردم و با یک شخصی روبرو شدم.
    آن شخص که تا مرا دید گفت: حاج محمد امروز درون نزد صاحب مغازه ات بودم او سراغت را مـیگرفت و کار واجبی با تو داشت.
    من هم همان موقع بـه راه افتادم و به نزد صاحب مغازه رفتم. او که تا مرا دید با خوشرویی و مـهربانی از من استقبال کرد و گفت: من هرچه فکر کردم مـیبینم مستأجری بـه خوبی و خوش حسابی تو پیدا نمـیکنم.
    هنوز مغاره خالی هست و بهی اجاره نداده ام بـه دلم افتاده هست دوباره خودت بیـایی و مغازه را اجاره کنی.
    شما فقط دوباره برگرد، من از این بـه بعد فقط ماهی 90 تومان از تو اجاره مـیخواهم!
    پیشنـهادی کـه صاحب مغازه مـیکرد خیلی عجیب و به دور از انتظار بود.
    با توجه بـه اشکال تراشی ها و اعتراض های من باز هم بر گفته اش تأکید و اصرار داشت. او حتی شرط کرد کـه پسرانش هیچ حقی به منظور دخالت ندارند و من که تا هر موقعی کـه دلم بخواهد مـیتوانم درون آن مغازه بمانم.
    به هر حال همان روز آن مغازه را با ماهی 90 تومان اجاره کردم و در این فکر بودم کـه چگونـه لوازم و ای شغل قبلی را مـهیـا کنم کـه باز هم بـه طور تصادفی با یکی از بازاریـها برخورد کردم.
    او بـه من سفارش و توصیـه کرد بـه شغل قبلی بر نگردم و به پارچه فروشی بپردازم. من هم ناخودآگاه قبول کردم و با آنکه تجربهای از پارچه نداشتم مغازهام را بـه پارچه فروشی تبدیل کردم و خدا را شکر روز بـه روز بـه سرعت وضع و حالم مـیزان و مطلوب شد و الان من هر چه دارم از ارباب و مولای حاج رسول از حضرت سید الشـهداء امام حسین (ع) دارم.

    آگاهی از ضمـیر

    حاج حسین آذرمـی از اقای اسماعیل طایفی نقل مـیکرد :

    من یک روز بـه یکی از جلسه های آذربایجانی ها رفته بودم. آن روز آن جلسه بسیـار شلوغ بود و جمعیت زیـادی درون مجلس حاضر بودند. حاج رسول نیز درون گوشـهای درون آن سوی مجلس نشسته بود. من آن روز درون یک حالت خاصی بودم و از نوحه خوانیـها و مرثیـه خوانیـهای مداحها گری هام نمـیگرفت، اما دلم بـه شدت گرفته بود و دلم مـیخواست به منظور امام حسین (ع) گریـه کنم و اشک بریزم.
    در همان موقع درون ذهنم نیت و آرزو کردم کـه ای کاش درون کنار و در نزدیکی های حاج رسول نشسته بودم و او بلند مـیشد چند بیتی مـیخواند و مرا بـه گریـه مـی انداخت.
    از زمانی کـه من این نیت را کردم لحظه های زیـادی نگذشت کـه دیدم حاج رسول بلند شد و به نزدیکی های من آمد و شروع بـه خواندن کرد سپس حاج رسول درون بین شعرها و مرثیـه هایی کـه مـیخواند یک نگاهی بـه سوی من انداخت و گفت:
    ایی کـه مـیخواستی من به منظور تو بخوانم و گریـه کنی بعد خوب گوش کن .

    مرثیـه حضرت علی اکبر (ع)

    حاج حسن نوتاش یکی از نوحه خوانـها و پیر غلامـهای امام حسین (ع) مـیگفت:
    یک روز درون خانـه یکی از دوستان، جلسه روضهای بر پا بود کـه حاج رسول نیز درون آنجا حضور داشت. آن روز حاج رسول تندتند یک قطعهای از یک شعر ترکی را با گریـه مـیخواند و از شاعر و سراینده آن شعر تعریف و تمجید مـیکرد. آن شعر بـه قدری حاج رسول را منقلب کرده بود کـه او مـیگفت:
    این مصرع بـه قدری خوب و عالی هست که حتما آنرا بر سر چهار راهها نصب کنند که تا همـه مردم آنرا ببینند. آن قطعه و مصرع این بود که:
    آدون علی دی آتام سان آتام سنـه قربان
    این شعر زبان حال امام حسین (ع) خطاب بـه حضرت علی اکبر (ع) هست که مـیفرماید:
    نامت علی هست پدرم هستی پدرم بـه فدای تو

    از سوی دیگر صاحبخانـه از این شعر بسیـار ناراحت شده بود. او بالاخره با صدای بلند گفت: این شاعر آدمـی بسیـار بی ادب بوده است. او با این شعرش بـه حضرت امـیرالمومنین (ع) جسارت کرده است، معنا ندارد کـه حضرت امـیر (ع) فدای جناب علی اکبر (ع) بشوند...
    بعضی از حاضرین نیز استدلالهای صاحبخانـه را تأیید د و شروع بـه کوبیدن آن شاعر نمودند ولی حاج رسول با جدیت و بدون هیچ تردیدی از آن شاعر و شعرش دفاع مـیکرد و از حرفش بر نمـیگشت.
    حاج رسول مـیگفت: این شاعر کـه نمـیخواهد بگوید کـه نعوذبالله حضرت امـیرالمومنین علی (ع) فدای جناب علی اکبر (ع) بشود، بلکه این یک نوع مرثیـه خوانی است. مگر حضرت زینب (س) نیز درون روز عاشورا خطاب بـه امام حسین (ع) نمـیگفت: پدر و مادرم بـه فدای تو... .
    اما بعضیـها بـه هیچ وجه این استدلالها را قبول نمـید و مـیگفتند: شیعه حتما مؤدب باشد و حریمـها خط مرزها را نشکند.

    آن روز مرحوم حاج ولی الله اردبیلی نیز درون مجلس حاضر بود و ساکت و خاموش با دقت بـه آن بحثها و گفتگوها گوش مـیداد. یکی دو روز از این قصه و جریـان گذشت که تا من با مرحوم حاج ولی الله اردبیلی روبرو شدم. مرحوم حاج ولی الله اردبیلی که تا مرا دید فوری قضیـه و گفتگوهای جلسه روضه را یـادآوری کرد و گفت: «آن روز درون آن جلسه واقعاً به منظور من شبهه و اشکال درست شده بود کـه حق با کیست؟
    و از طرفی هم بـه حاج رسول خیلی ایمان و اعتقاد داشتم و او را عاشق و دلسوختهای مـیدانستم کـه نباید بدون حساب و کتاب و از روی هوای نفس سخنی بگوید.
    به همـین خاطر من همانروز بـه آقا اباعبدالله الحسین (ع) متوسل شدم و عرض کردم: آقا جان، حق با کدامـیک از آنـهاست؟
    صاحبخانـه درست مـیگوید یـا حاج رسول؟
    من همان شب درون رؤیـای شگفت مشاهده کردم کـه به تنـهایی درون یک اتاقی نشسته ام. آنگاه صدایی بـه گوشم رسید کـه مـیگفت که تا لحظاتی دیگر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بـه آنجا تشریف مـیآوردند. لحظاتی گذشت و من بـه یکباره مشاهده کردم کـه یک نوری بـه داخل اتاق تابید و همـه فضای اتاق را فرا گرفت.
    سپس آقا امام حسین (ع) و به دنبال ایشان حضرت ابوالفضل العباس (ع) وارد اتاق شدند و من دیدم و شنیدم کـه حضرت امام حسین (ع) خطاب بـه حضرت ابوالفضل (ع) فرمودند:
    «بیـا برادر بیـا، بیـا کـه هم من فدای علی اکبر بشوم و هم تو فدای علی اکبر بشوی...»
    و درون همـین موقع من بـه قدری منقلب شدم کـه از خواب پ.

    حاج اصغر زاهدی کـه در آن جلسه حضور داشته است. مـیگفت: من هم آن روز درون آن جلسه بودم و مرحوم آقای حاج ولی الله اردبیلی خوابش را به منظور من نیز تعریف کرد.
    من درون آن روزها درون بیرون از آن مجلس با حاج رسول بـه طور کامل صحبت کردم. حاج رسول آدمـی بسیـار معقول و حرف گوش کن بود. با آنکه حاج رسول یکی از حسینی ها و عاشقهایی بود کـه پس از او هنوز نظیرش نیـامده هست اما هیچگونـه خودبینی و ادعایی نداشت و آن روز هم وقتی با او صحبت مـیکردم خیلی زود قانع شد و قبول کرد کـه باید حریم ها را نگاه داشت و با یک تواضع و فروتنی گفت: من کـه سواد ندارم و چیزی نمـیفهمم، شماها حتما در هر جایی کـه من حرفهای اشتباه و نامعقول مـی بـه من تذکر بدهید. چون من گاهی درون این جلسات بـه قدری داغ مـیشوم کـه بی اختیـار یک حرفهایی بر قلب و زبانم جاری مـیشود.
    و جالبتر این بود کـه حاج رسول بعدها زمانی کـه مجلس تمام مـیشد گاهی بلافاصله بـه سوی من مـیآمد و مـیپرسید: امروز کـه اشتباه نداشتم؟

    بدرقه ضریح حضرت رقیـه (ع) درون تهران

    حاج محمد احمدی صائب یکی از شاعرها و نوحه خوانـهای اهل بیت ( ع ) مـیگفت:
    سالها پیش یک ضریحی را به منظور مرقد مبارک حضرت رقیـه (ع) ساخته بودند و زمانی کـه مـیخواستند آن ضریح را بـه سوریـه منتقل کنند آن را شـهر بـه شـهر درون یک جاهایی قرار مـیدادند که تا مردم بیـایند تماشا کنند.
    یکبار درون تهران نیز مدتی آن ضریح را درون حیـاط یک خانـه ای قرار داده بودند و مردم دسته دسته به منظور تماشا بـه آن خانـه درون رفت و آمد بودند و البته یک نذر و نیـازها و کمکهایی نیز مـید.
    یک روز من نیز به منظور دیدن و تماشای آن ضریح بـه آن خانـه کـه در خیـابان ری بود رفتم. آن خانـه حیـاط بسیـار بزرگی داشت و دور که تا دور حیـاط را اتاقهای متعدد احاطه کرده بود. آدمـهای زیـادی بـه آنجا آمده بودند، متوجه شدم حاج رسول نیز درون آنجا حضور دارد.
    به سختی درون کنار حاج رسول بر زمـین نشستم.
    کم کم صدای حاج رسول کمـی بلندتر شد و جمعیت زیـادی کـه در نزدیکیـهای آن اتاق نشسته بودند روی بـه سوی او د یک مرتبه حاج رسول از جایش بلند شد و با صدای بلند و با سوز و اشک فریـاد کشید:
    «چهی مـیگوید اولین زائری کـه سیدالشـهداء را زیـارت کرد جناب جابربن عبدالله انصاری است؟! نـه او اولین زائر نبود. اولین زائر همـین سه ساله همـین ک است.
    جابر بن عبدالله وقتی درون روز اربعین بـه کربلا آمد خاک را بوسید ولی این سه ساله درون شب یـازدهم محرم درون آن تاریکیـهای شب بـه قتلگاه رفت و جنازه عریـان پدرش امام حسین (ع) را زیـارت کرد و بوسید...»
    گریـه و زاری همـه آن خانـه را فرا گرفت .

    حاج رسول دوباره گریـان و نالان صدایش را بلند کرد و گفت:
    «... ای مردم درون این دنیـا دو نفر بودهاند کـه وقتی از دنیـا مـیرفتند سه نفر از ا معصوم (ع) بر بالای سر آن دو حاضر بوده اند. یکی از آن دو نفر حضرت فاطمـه زهرا (س) هست زمانی کـه خانم از دنیـا مـیرفت سه امام و معصوم بر بالای سرش حضور داشتند، حضرت علی (ع) امام حسن (ع) و امام حسین (ع).
    ای مردم یک نفر دیگری هست کـه وقتی از دنیـا مـیرفت سه امام و معصوم بر بالای سرش حاضر بودند و آن شخص همـین سه ساله حضرت رقیـه (ع) مـیباشد.
    وقتی حضرت رقیـه (ع) درون خرابه شام درون حال جان بود یکی امام سجاد (ع) بود کـه در خرابه حضور داشت و دومـین معصوم و امام نیز حضرت امام محمد باقر (ع) بود کـه در سنین کودکی بـه سر مـیبرد و در آغوش مادرش درون آن خرابه شام و در بالای جنازه رقیـه (ع) حاضر بود.»
    سپس حاج رسول درون حالیکه بسیـار منقلب شده بود با سوز و گداز و گریـه و اشک فریـادش را بلندتر کرد و گفت:
    «... آی مردم و سومـین امام و معصومـی کـه در آن لحظه بر بالای جنازه این سه ساله حاضر بود سر بریده پدرش امام حسین (ع) بود!... یـا حسین یـا حسین یـا حسین...»

    روز شـهادت حضرت موسی بن جعفر (ع)

    آقای حاج سید مجتبی هوشی السادات یکی از اعضاء و نوحه خوانـهای هیئت صنف بزازهای بازار تهران مـیگفت:
    «از قدیم درون بازار تهران رسم بود کـه به غیر از محرم درون بعضی از روزها و مناسبتهای دیگر نیز دستههای عزاداری بـه گردش درون مـی آمدند، البته نـه با کیفیت روزهای تاسوعا و عاشورا. یکی از آن روزها بیست و پنج ماه رجب مصادف با سالروز شـهادت حضرت امام موسی بن جعفر (ع) بود.»

    در یکی از سالهای رژیم طاغوت بدون اعلام قبلی تصمـیم گرفته بود که تا از حرکت دسته ها و هیئتهای عزاداری درون سالروز شـهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) جلوگیری کند.

    آن روز یکی از سرهنگهای شـهربانی کـه یکی از مسئولین بلند پایـه بود خودش بـه بازار آمده بود که تا با قلدری جلوی هیئتها را بگیرد و بدون سر و صدا هیئتها و دسته های عزاداری را درون وسطهای بازار متفرق کند.

    بعد از اینکه این خبر درون بین بسیـاری از دسته ها و هیئتها پیچید تعدادی از دسته ها و هیئتها بـه راه افتادند . حاج رسول با آنکه همـیشـه درون انتهای هیئت حرکت مـیکرد ولی آن روز بر عآمده بود درون جلوی اولین دسته ایستاده بود و گریـه کنان بـه پیش مـیرفت.

    رسول ترک کـه از همـه جلوتر درون حرکت بود که تا نگاهش بـه آن سرهنگ افتاد با یک سوز و حالی خاص و با همان لهجه غلیظ ترکی کـه داشت گفت:
    «جناب سرهنگ آمده اید بازار خوش آمدی، ما داریم مـیرویم جنازه یک مظلومـی را، جنازه حضرت موسی بن جعفر (ع) را از روی زمـین برداریم. جناب سرهنگ! شاید غلامـها و سربازهای هارون نگذارند ما جنازه را برداریم خواهش مـیکنم شما هم بیـا بـه ما کمک کن ما جنازه را برداریم.»
    چهار سوی کوچک را سکوت فرا گرفته بود و همـه حاضرین بـه رسول ترک و آن سرهنگ خیره شده بودند و منتظر عالعملهای آن سرهنگ بودند. اما یکدفعه سکوت شکسته شد و همـه با حیرت دیدند کـه آن سرهنگ کـه به شدت تحت تأثیر حالتها و حرفهای حاج رسول واقع شده بو شروع بـه گریـه نمود.
    آن روز با این اتفاقی کـه افتاد دسته های عزاداری بدون هیچ مزاحمتی بـه راهشان ادامـه دادند.

    امان نامـه

    رسول ترک از فصل پاییز درون بستر بیماری افتاده بود و روز بـه روز حالش بدتر مـیشد. بعضی از دوستان وانیکه با او آشنایی و رفاقتی داشتند تک بـه تک و یـا گروه گروه به منظور عیـادت بـه خانـه رسول مـی آمدند و مـیرفتند.
    در یکی از آن روزها حاج ابراهیم سلماسی با عده ای بـه عیـادت رسول ترک رفته بودند. آنـها از رسول پرسیده بودند: حالت چطور است؟
    رسول جواب داده بود: «الحمد لله... فقط از خدا مـیخواهم کـه مرگ را بر من مبارک کند.»
    حاج ابراهیم سلماسی پرسیده بود: حاج رسول درون چه حالتی مرگ مبارک خواهد بود؟
    رسول جواب داده بود:
    «مرگ موقعی به منظور من مبارک خواهد شد کـه قبل از اینکه حضرت عزرائیل تشریف بیـاورد مولایم امام حسین (ع) بر سر بالینم حاضر باشد.»

    رسول ترک درون طول عمرش این آرزو را بـه خیلی ها گفته بود.
    او یکباره بـه حاج حمـید واحدی گفته بود:
    «من بـه جناب عزرائیل جان نخواهم داد مگر اینکه اربابم بالای سرم باشد که تا ابتدا از اربابم امان نامـه بگیرم و بعد با آن امان نامـه از این دنیـا بروم و البته یک توقع و امـید اضافی نیز دارم و آن توقع این هست که درون زیر آن امان نامـه یک امضای کوچولو نیز وجود داشته باشد.»
    حاج حمـید واحدی پرسیده بود آن امضای کوچولو چیست؟
    رسول ترک جواب داده بود: « منظورم از آن امضای کوچولو، امضای حضرت علی اصغر (ع) مـیباشد.»

    کمک بـه خانواده های بی سرپرست

    آقای محمد تقی ثبوتی سالها درون بازار همسایـه دیوار بـه دیوار رسول ترک بوده است.
    ایشان تعریف مـیکرد:
    سالها پیش درون زمان حیـات حاج رسول سرای جمـهوری سرایداری داشت بـه نام جعفر آقای منظوری.
    این جعفر آقا یک رابطه خوب و دوستانـهای با حاج رسول داشت. یک روز حاج رسول کـه ظاهراً بـه کمک احتیـاج داشته هست این جعفر آقا را صدا مـیکند و به او مـیگوید: اگر کاری نداری بیـا با هم بـه جایی مـیرویم و برمـیگردیم. بعدها مرحوم جعفر آقای منظوری تعریف کرد:
    آن روز با حاج رسول بـه یکی از محله های تهران رفتیم. کوچه بـه کوچه رفتیم که تا بالاخره حاج رسول درون جلوی خانـه ای ایستاد و شروع بـه در زدن کرد.
    لحظاتی بعد خانمـی درون را باز کرد. آن زن مانندانیکه درون انتظار باشند درون را باز گذاشت و به داخل خانـه بازگشت. حاج رسول یک بفرمایی بـه من گفت و سپس ما نیز پشت سر آن زن داخل خانـه شدیم.
    وقتی وارد اتاق شدیم من دیدم چند نفر که تا بچه کوچک و قد و نیم قد درون داخل آن اتاق مشغول بازی هستند. از سر و روی آنـها پیدا بود کـه یتیم و بی سرپناه هستند و در فقر و تنگدستی زندگی مـیکنند.
    من آن روز از رفتار و برخوردهایی کـه حاج رسول با آنـها داشت فهمـیدم کـه او همـیشـه و هر چند وقت یکبار بـه آنـها سر مـیزند و به آنـها کمک و رسیدگی مـینماید.

    در همـین رابطه حاج حمـید واحدی مـی گفت:
    زمانی کـه حاج رسول رحلت کرد واز دنیـا رفت بسیـاری از آدمـهای بی بضاعت و فقیر بـه آشنایـان و نزدیکان حاج رسول مراجعه د و بیـان داشتند کـه حاج رسول بـه آنـها رسیدگی و کمک مـی کرده است.
    حتی بسیـاری از آنـها گفته بودند کـه او بـه صورت ماهیـانـه و یـا هفته بـه هفته بـه آنـها کمکهای مالی مـینموده است.
    من خودم نیز درهمان روزها و هفته های اولی کـه حاج رسول از دنیـا رفته بود چند مورد را خودم با چشمـهای خودم دیدم کـه چند که تا از این خانواده های گرفتار و فقیر کـه تازه از فوت حاج رسول با خبر شده بودند با بچه های خردسالشان بـه جلوی مغازه حاج رسول آمده بودند و ابراز تأسف و اندوه مـید. آنـها خودشان اظهار مـیداشتند کـه حاح رسول بـه طور مرتب و ثابت بـه آنـها کم مـیکرده است.

    دعا به منظور رفیقی قدیمـی

    آقای حاج جلیل عصری نوبری یکی از دوستان رسول ترک یکبار درون کربلای حسین (ع) شاهد یک برخورد و خاطره جالبی از رسول ترک بوده است. ایشان مـیگفت:

    سالها پیش درون یک ماه رمضان با دو سه نفر از تبریزیـها از تبریز بـه کربلا مشرف شده بودیم. یکی از همراهان و همسفریـهای ما شخصی بود بـه نام آقا مـهدی. او درون آن زمان با آنکه با ما بـه کربلا آمده بود ولی آدمـی معتقد و اهل ولایت نبود.
    یک روز من با این آقا مـهدی بـه منزل یکی از ریش سفیدها و پیرمردهای آذربایجانی مقیم کربلا رفتیم.
    آن روز درون خانـه آن آقای آذربایجانی جلسه روضه و توسل بر پا بود. حاج رسول نیز کـه در آن ماه رمضان درون کربلا بـه سر مـیبرد بـه آن مجلس آمده بود.
    در همان لحظات من متوجه شدم کـه این دوستم آقا مـهدی بـه صورت حاج رسول خیره شده هست ویک نگاه های خاص و کنجکاوانـهای بـه او دارد.
    بعد از لحظاتی آقا مـهدی همانندانیکه بـه یکباره چیزی بـه یـادشان آمده باشد تند تند زیرمـیگفت:... ای بابا این را کـه مـیشناسم... او خودش است... او همان رفیق ماست...
    آقا مـهدی درون همان وسط مجلس بـه من گفت: این شخص چرا اینجوری مـیکند، من او را خوب مـیشناسم، او از دوستان و رفقای قدیم ما درون تبریز بود. من و او درون جوانی چه خوش گذرانی ها و بساطهایی کـه با هم نداشتیم. او از آن آدمـهای...

    من فوری جواب دادم: آقا مـهدی حالا فعلاً ساکت باش من هم مـیدانم کـه او درون جوانی چه کاره بوده هست ولی او حالا توبه کرده است.
    آقا مـهدی با آن روحیـات و اندیشـههایی کـه داشت از حرفهای من خیلی بـه تعجب آمده بود. او نمـیتوانست باور کند آدمـی را کـه او سالها پیش از این مـیشناخته هست این چنین 180 درجه تغییر کرده باشد.
    بعد از اینکه مجلس تمام شد آقا مـهدی با عجله خودش را بـه کنار حاج رسول رساند و خودش را معرفی کرد و شروع بـه یـادآوری بعضی از خاطرات روزهای جاهلی و معصیت نمود.
    حاج رسول نیز او را تحویل گرفت و اظهار داشت کـه از همان ابتدا او را بـه جا آورده و شناخته است.
    آقا مـهدی با قاطعیت و تمسخر مـیگفت: من کـه نمـیتوانم باور کنم کـه تو درون باطن بـه این اندازه عوض شده باشی و راستی راستی بـه کلی همـه لذتهای دنیـایی و آن حال و هوای قبلی را بـه همـین راحتیـها رها کرده باشی...
    حاج رسول با مـهربانی و سکوت بـه حرفهای آقا مـهدی گوش مـیداد. وقتی صحبتهای آقا مـهدی تمام شد حاج رسول آهی کشید و گفت: «هر چند کـه من همـیشـه بـه یـاد همـه آنـهایی کـه با هم یک نان و نمکی خورده ایم هستم و همـیشـه به منظور آنـها دعا و طلب خیر مـیکنم ولی همـین الان درون همـین مکان به منظور تو این دعای خاص را مـیکنم و از خدا مـیخواهم که تا خداوند لااقل فقط یک هزارم از حالی را کـه به من عنایت کرده و چشانده هست به تو نیز بچشاند که تا تو اول که تا حدودی بتوانی بفهمـی کـه من هم اکنون درون چه دنیـایی و عالمـی زندگی مـیکنم، که تا در آنموقع بتوانی خوب درک کنی کـه من چگونـه توانسته ام بـه همـین راحتی آن حال و هوای قبلی را رها سازم و فراموش کنم»
    وقتی حاج رسول به منظور آن رفیق و دوست دیرین هاش آن دعای خاص و عارفانـه را کرد فقط از چند روز نگذشت کـه من با چشمـهای خودم دیدم کـه دعای حاج رسول درباره آقا مـهدی مستجاب شده است. آقا مـهدی نیز اهل گریـه و اشک شده بود. دعای حاج رسول رفیق و هم کاسه جوانی را نیز بـه ولایت وصل کرده بود.

    عید نوروز

    از خاطرات و گفته های دوستان و رفقای رسول ترک معلوم مـیشود کـه در هر زمانی کـه مقدمات و شرایط تشرف بـه عتبات عالیـات به منظور رسول ترک مـهیـا و آماده مـیشده هست او بی درنگ بار سفر را مـیبسته و به سوی کربلا بـه راه مـیافتاده است.
    با این حال یکی از عادتهای او این بوده کـه همـیشـه و اغلب درون روزهای عید نوروز، زمانی کـه مردم بـه سرگرمـیهای رسومات و سنتهای نوروز مشغول بودند او درون این روزها درون کربلای امام حسین (ع) مشرف بوده است.
    آقای نوتاش مـیگفت:
    روزی از حاج رسول پرسیدم: حاجی شما چرا مقید شدهای درون روزهای عید نوروز درون کربلا باشی، چرا این اهتمام و تقید بـه حضور داشتن درون کربلا را درون روزهایی همچون تاسوعا و عاشورا و یـا اربعین و از اینگونـه روزها نداری؟!
    در همان لحظهای کـه این سؤال را از حاج رسول مـیپرسیدم دیدم کـه قطرههای اشک درون چشمـهای حاج رسول حلقه زد و سپس او با یک دل شکستگی و با همان چشمـهای اشک آلوده اش گفت:
    «حسین آقا! من درون طول سال رویم سیـاه مـیشود، بعد به این امـید و آرزو همـیشـه درون انتهای سال بـه نزد آقا و مولایم مـیروم که تا انشاء الله همـه این رو سیـاهی های سال پاک شود.»
    نصیحتهای رسول

    آقای حسین علیپور مـیگفت:
    یک روز حاج رسول بـه من گفت:
    حسین آقا! اگر فردا صبح کاری نداری فردا ساعت شش درون سر کوچه ما باش که تا با هم بـه جلسه هیئت لباس فروشـها برویم کـه حاج شیخ رضا سراج نیز درون آنجا منبر مـیرود.
    فردای آن روز من بـه همان جایی کـه با حاج رسول قرار گذاشته بودیم رفتم و با هم بـه سوی هیئت لباس فروشـها بـه راه افتادیم. درون بین راه از صحبتهای حاج رسول متوجه شدم کـه او انتظار دارد که تا من هم درون آن هیئت بخوانم، بـه همـین خاطر بـه او گفتم: حاج رسول! شما لطف دارید کـه دوست دارید من هم درون آن هیئت بخوانم، اما آنـها فارس هستند و من فقط از شعرهای ترکی حفظ هستم و به شعرها و نوحه های فارسی خیلی کم آشنایی دارم.

    حاج رسول همانندانیکه توقع و انتظار نداشته باشند کـه یک حرف نادرستی را از شخصی بشنوند بـه یکباره منقلب شد. او درون حالیکه صدایش را کمـی بلند کرده بود با گریـه بـه من گفت:
    حسین آقا! حقیقت را پیدا کن شما همـیشـه حتما زبان حالت این باشد:
    زینبم هارا گدیم هارام وار هارا گدیم
    (یعنی: زینبم کجا بروم؟ من دیگر کجا دارم و کجا مـیتوانم بروم)
    حاج رسول با آن گریـه و با آن حالتی کـه آن یک بیت شعر را مـیخواند بـه من حالی کرد کـه برای یک مداح و نوحه خوان اینجا و آنجا و همزبان و غیر همزبان و آشنا و غیر آشنا هیچ معنایی ندارد و همـیشـه حتما مانند مصیبت زده ها حماسه کربلا باشد.

    سپس حاج رسول بـه من گفت: حسین آقا! بـه شما وصیت و سفارش مـیکنم که تا به جلسه ها و هیئتهای غریبه نیز زیـاد بروی.
    من گفتم: حاج رسول! بـه چه منظوری حتما به جلسه های غریبه و ناآشنا بروم؟
    او جواب داد: درون جلس ههای غیر آشناها و غریبه ها نـه آنـها شما را مـیشناسند و نـه شما آنـها را مـیشناسی، بـه همـین خاطر اخلاص و حضور قلبت خیلی بیشتر خواهد شد.
    و قصه جالبی هم کـه آن روز اتفاق افتاد این بود کـه زمانی کـه ما بـه جلسه هیئت لباس فروشـها وارد شدیم حاج شیخ رضا سراج درون بالای منبر مشغول روضه خوانی درباره حضرت زهرای مرضیـه (س) بود. که تا چشم مرحوم حاج شیخ رضا سراج بـه حاج رسول افتاد فوری حاج رسول را صدا زد و گفت: رسول بیـا کـه به موقع آمدی بیـا به منظور ما ترکی بخوان.
    حاج رسول نیز بلافاصله گفت: من امروز خودم نمـیخواهم بیشتر از دو خط بخوانم، من امروز یکی از نوکرهای امام حسین (ع) را آوردهام بقیـه اش را او به منظور شما مـیخواند.
    سپس حاج رسول با صدای بلند شروع بـه خواندن این اشعار نمود:
    قوی دیوم من یـا علی آغلا نوایـه سنده گل
    من گدنده باش آچیخ کرببلایـه سنده گل

    (زبان حال حضرت زهرا (س): یـا علی اجازه بفرما بـه تو وصیت کنم و بگویم کـه در آن لحظه های گریـه و زاری تو هم حتماٌ بیـایی. یـا علی درون آن زمانی کـه من با سری بـه سو ی کربلا مـیروم تو هم حتماً بیـایی)

    کوفه ده اول گجه مطبخ سرایـه سنده گل
    ور حسین اوغلوم اولان منزلده واردور نـه جلال

    (یـا علی بـه شـهر کوفه درون همان اولین شب بـه تنور آن خانـه نیز تو هم حتماً بیـا و ببین کـه در آن خانـهای کـه حسینم درون آنجاست چه جلالی بر پاست)

    و بعد حاج رسول بـه من اشاره کرد کـه بقیـهاش را من بخوانم و من هم کـه دیگر هیچ چارهای جز خواندن نداشتم شروع بـه خواندن شعرهای ترکی نمودم.




    [زیارت قبول به زبان ترکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 17:59:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com