پسر ارمنی

پسر ارمنی ارمنی‌های ایران - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | ارمنی‌ها درون جنگ ایران و عراق - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | اسم با حرف م :: راهنمای انتخاب اسم نام پسر زیبای ... | فهرستی از اسامـی اصیل ایرانی+ معنی - ایران ناز | تور ارمنستان | آرمن12 | اماکن دیدنی و تفریحی |

پسر ارمنی

ارمنی‌های ایران - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

ایرانی‌های ارمنی یـا ارمنیـان ایران یـا ایرانیـان ارمنی‌تبار (به ارمنی: پسر ارمنی իրանահայ) گروه قومـی از شـهروندان ایران هستند کـه در تهران، پسر ارمنی تبریز، اصفهان و سایر شـهرها سدارند. پسر ارمنی جمعیت آنان درون ایران بین ۸۰ که تا ۱۲۰ هزار نفر است. پسر ارمنی ایرانیـان ارمنی بزرگترین گروه مسیحیـان ایران هستند.

تاریخ

نوشتار اصلی: ارمنستان صفویـه-افشاریـه-قاجاریـه

بسیـاری از مناطق آذربایجان از دیرباز محل سارمنی‌ها بوده‌است[۱][۲][۳][۴] وجود یکصد و هشتاد و هفت کلیسا و کلیسای کوچک (دَیر) ارمنی درون نقاط مختلف آذربایجان، مانند قره کلیسا درون دشت چالدران (دوره صفوی)، کلیسای استفانوس مقدس درون جلفای ارس (سده نـهم مـیلادی)، کلیسای زور زور درون در چالدران (دوره صفوی)، کلیسای مریم‌مقدس دره‌شام (سدهٔ شانزدهم مـیلادی) و کلیسای موجومبار نشانـه‌هایی از حضور ارمنیـان درون این منطقه است.

سال‌ها پیش از آنکه شاه عباس بزرگ، ارمنیـان را بـه داخل فلات ایران کوچ دهد، بازرگانان ارمنی از طریق شیراز و بندرعباس با هندوستان داد و ستد داشتند. «هایک عجمـیان»، محقق نام آشنای ارمنی، شش دهه پیش درون قبرستان ارمنیـان شیراز درون باباکوهی (کوه)، سنگ مزارهایی از ارمنیـان یـافت کـه تاریخ ۱۵۵۰ مـیلادی داشتند. این امر نشان مـی‌دهد کـه حداقل پنجاه سال پیش از مـهاجرت اجباری بزرگ ارمنیـان بازرگانان ارمنی درون شیراز مستقر بوده و کلیسا و خانـه‌هایی داشتند.

در سال ۹۹۹ ه‍.ق بـه موجب پیمان منعقده مـیان نمایندگان شاه عباس یکم صفوی و سلطان مراد سوم خلیفه عثمانی، تبریز، باختر ایران و ارمنستان، شکی، شروان، گرجستان و قره‌باغ تحت سیطره دولت عثمانی درآمد. درسال ۱۰۱۳ ه‍.ق شاه عباس بخش اعظمـی از آذربایجان، ارمنستان و قره‌باغ را از عثمانیـان بازپس گرفت ولی بمحض اطلاع از حرکت سردار عثمانی از شروان بسوی قارص، ساحل جنوبی رودخانـه ارس عقب‌نشینی کرد و دستور داد ارمنیـانی کـه در مسیر حرکت سپاهیـان عثمانی اسکان داشتند، خانـه و کاشانـه خود را رها و به این منطقه کوچانده شوند. طبق فرمان شاه عباس ارمنیـان جلفای نخجوان بـه اصفهان کوچانده و ابتدا درون شمس‌آباد اصفهان سکنی گزیدند و به مرور زمان جلفای اصفهان را بنا نـهادند.

آراکل داوریژتسی توصیف کاملی از وقایع این دوران را بـه شرح ذیل بازگو کرده‌است:

«پس از خروج از ایروان، شاه عباس دستور داد سپاهیـانش عقب‌نشینی کنند و تمامـی شـهرها و روستاهای سر راهشان را که تا مرزهای ایران ویران سازند که تا به این ترتیب مانع از تعقیب سریع سپاهیـان عثمانی شوند. آن‌ها بـه هر شـهر و روستایی کـه مـی‌رسیدند خانـه‌ها را ویران مـی‌د، مزارع را آتش مـی‌زدند، دام‌ها را هلاک مـی‌ساختند و ساکنان آنجا را وادار بـه ترک خانـه‌هایشان مـی‌د و آنان را کوچ مـی‌دادند. هر درون مقابلشان ایستادگی مـی‌کرد و حاضر بـه رفتن نمـی‌شد یـا اینکه توان رفتن نداشت محکوم بـه مرگ بود. بدین ترتیب، سپاهیـان شاه عباس اکثر شـهرها و روستاهای ارمنی‌نشین واقع درون دشت آرارات را ویران د و سکنـهٔ آن مناطق را بـه مقصد ایران با خود همراه ساختند.

هنگامـی کـه این جمـیعت بـه واغارشاپات رسیدند بـه شاه عباس خبر رسید کـه دسته‌ای از سپاهیـان عثمانی درون حال نزدیک شدن بـه آنان هستند. شاه عباس کـه مـی‌دانست با این جمـیعت انبوه از مردم بی دفاع نخواهد توانست درون برابر این سپاهیـان بایستد و بجنگد بـه سرداران لشکرش دستور داد کـه دسته‌های مردم را با سرعت بیشتری حرکت دهند؛ بنابراین، آن تعداد از جمـیعت کـه قادر بـه حرکت نبودند، از جمله پیران و بیماران و کودکان، ناگزیر ماندند و پر واضح هست که بـه چه سرنوشتی گرفتار آمدند. بالأخره، شاه عباس بـه همراه جمعیت مـهاجر ارمنی بـه جلفا رسید. اکنون حتما از رودخانـهٔ ارس عبور مـی‌د. دوباره بـه شاه عباس خبر دادند کـه سپاه عثمانی بـه نخجوان رسیده‌است. با شنیدن این خبر شاه عباس کـه مـی‌دانست فرصت زیـادی ندارد بـه سپاهیـان خود دستور داد که تا مردم را وادار بـه عبور هر چه سریع تر از رودخانـه کنند. رودخانـه خروشان بود و خطرناک و مردم یـا حتما عبور مـی‌د یـا درون آنجا منتظر رسیدن قشون عثمانی مـی‌ماندند کـه در آن صورت مرگشان حتمـی بود. بـه ناچار عبور از رودخانـه را انتخاب د.»[۵]

از حدود سیصد و پنجاه هزار تن از ارمنیـان بـه تعداد سیصد هزار تن از آنان درون رودخانـه غرق شدند. اگر چه شاه عباس بخش اعظمـی از ساکنان ارمنی شـهرها و روستاهای ارمنستان را بـه ایران کوچ داد، اما این بدان معنا نبود کـه این سرزمـین‌ها خالی از سکنـه شدند. هنوز بسیـاری از ارمنیـان درون شـهرها و روستاهای این نواحی سداشتند کـه از آن بعد تا نیمـه اول سده نوزدهم زندگی آن‌ها کم و بیش دستخوش حوادث و تهاجم‌های ناگوار است.

به علت ناسازگاری اوضاع اقلیمـی گیلان با طبیعت ارمنیـان تعداد بسیـاری از ارمنیـان گیلان درگذشتند. ارمنیـان مازندران بیشتر درون فرح‌آباد سگزیدند.

ارمنیـان ساکن درون نواحی روستایی بـه کشاورزی، دامداری و باغداری و ارمنیـان جلفا بـه داد و ستد اشتغال یـافتند. بـه موجب اعتماد خاصی کـه شاه عباس بـه تجار ارمنی داشت آنان را جهت صدور ابریشم کـه دراختیـار خود شاه بود بـه خدمت گرفت. بعد از درگذشت شاه عباس اوضاع ارمنیـان دگرگون شد. جانشینان شاه عباس بـه آزار و اذیت تجار ارمنی پرداختند و مالیـات‌های بسیـار سنگینی بـه دارائی‌های آنان بستند.

در دوران حکومت نادرشاه هم ارمنیـان از شرایط مساعدی بهره‌مند نبودند، بـه عنوان مثال، ناچار بودند سالیـانـه ۶۰٬۵۰۰ نادری بـه حکومت غرامت بپردازند و بدین ترتیب بدنبال اعمال ناشایست عمال نادرشاه برخی از ارمنیـان بـه هندوستان، هندوچین و جاوه مـهاجرت د. درون برخی از نواحی ایران، ارمنیـان حق نداشتند سواره وارد شـهر شوند و فقط مـی‌توانستند بـه مشاغلی چون زرگری، نجاری، تجارت و تهیـه اشتغال یـابند[۶].

در دوران قاجار تحول قابل ملاحظه‌ای درون اوضاع ارمنیـان ایران حادث شد و به دنبال خدمات ارزنده آنان درون دوران مشروطیت، آنان سرانجام حقوق یک شـهروند ایرانی کـه سال‌ها از آن محروم بودند را یـافتند.

استقرار ارمنی‌ها

نمایی بیرونی از کلیسای سرکیس مقدس درون خیـابان کریم‌خان زند تهران

.

تهران

پارک مریم مقدس

بنا بـه گزارشی، درون سال ۱۷۵۰ مـیلادی تعدادی از ارمنی‌ها درون دروازه شاه عبدالعظیم تهران ساکن بودند، از این رو مـی‌توان گفت کـه ارمنی‌ها پیش از جلوس کریم‌خان زند بـه سلطنت درون سال ۱۱۶۳ ه‍.ق و در زمان نادرشاه افشار بـه تهران آمده بودند. این گروه حتما نخستین گروه از ارمنی‌هایی باشند کـه به قصد رهایی از رفتار بد نادرشاه و کارگزارانش از جلفا بـه تهران مـهاجرت کرده بودند. اندک اندک با مـهاجرت ارمنی‌ها از سایر شـهرهای ایران مانند: تبریز و جلفای اصفهان و سلماس و حتی از قفقاز و ارمنی‌های ترکیـه بر تعداد خانواده‌های ارمنی ساکن تهران افزوده شد. درون سال ۱۷۶۸ مـیلادی درون زمان سلطنت کریم‌خان زند، ارمنی‌های تهران اولین کلیسای خود را بـه نام کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس درون تهران، خیـابان مولوی، بازار حضرتی، کوچه ارامنـه بنا د. اکثر ارمنی‌ها این محله صنعتگر بودند[۷].

در نخستین سال‌های سلطنت قاجار، ارمنی‌های تهران درون سه ناحیـه از شـهر مستقر شده بودند، یک گروه درون دروازه شاه عبدالعظیم و گروه دیگر درون محله دروازه قزوین (حوالی مـیدان وحدت اسلامـی کنونی) و محله توس کـه اکنون خیـابان مخصوص نامـیده مـی‌شود. ظاهراً آقامحمدخان قاجار هشت خانوار از ارمنی‌هایی را کـه در قره‌باغ اسیر کرده بود بـه تهران آورده و در محله دروازه قزوین سداد. این چند خانواده با اجازه شاه، درون سال (۱۷۹۵–۱۷۹۰ مـیلادی) کلیسایی بـه نام کلیسای سورپ گئورگ درون آن محله به منظور خود ساختند.[۸]

قزوین

از زمان ورود ارمنی‌ها بـه شـهر قزوین اطلاعات دقیقی درون دست نیست. بر پایـه پژوهش‌های ایرانی‌ها و علاقه‌مندان ارمنی، با بهره‌گیری از پاره‌ای تألیفات و اسناد و مدارک بایگانی‌های مختلف، دستاوردهای اندکی فراهم شده‌است. نخستین اطلاعات از کوچ ارمنی‌ها بـه قزوین را درون سال ۱۶۰۵ مـیلادی نوشته‌اند.[۹]

در سفرنامـهٔ برادران شرلی نیز آمده‌است کـه در ۲۳ ژوئیـهٔ ۱۶۳۸ مـیلادی سفیر یـا فرستادهٔ دولت انگلیس بـه نام «سِر دِر مرکتن»[۱۰] درون قزوین فوت کرده و او را درون گورستان ارمنی‌های شـهر بـه خاک سپردند و (ارمنی‌ها با کشیش خود درون این امر هیئت انگلیسی را معاونت کرده‌اند)[۱۱].

شاردن فرانسوی درون سال ۱۶۷۴ مـیلادی درون دوره پادشاهی شاه سلیمان صفوی از قزوین دیدن کرده و ارمنیـان شـهر را چهل خانواده نوشته‌است.[۱۲] جهانگرد دیگر اروپایی بـه نام کرنی لوبروئن[۱۳] درون سفرنامـهٔ خود (۱۷۰۷ مـیلادی) آورده‌است:[۱۴]

ارمنیـان درون این شـهر زندگی مـی‌کنند و دارای یک نمازخانـه (شاپل) هستند کـه از دور شبیـه کبوتردان (کبوترخانـه) است.

بدین سان روشن هست که از سال ۱۶۰۵ مـیلادی از زمان کوچ ارمنیـان بـه قزوین که تا سال ۱۷۰۷ مـیلادی، شـهر قزوین یک سده پذیرای مـهاجران ارمنی بوده‌است و این مـهاجران مسیحی درون شـهر شیعی ـ اسلامـی قزوین، بـه گونـهٔ یک اقلیت دینی دارای محله و اماکن زندگی و کلیسا و گورستان ویژه بوده و با داشتن مشاغل و حرفه‌هایی چند، درون آرامش زندگی کرده و فرزندانشان نیز از آموزش‌های قومـی، دینی و زبانی برخوردار شده‌اند. مورخان ایرانی نیز بر این قول بوده‌اند کـه (ارمنیـان ظاهراً از زمان شاه عباس دوم بـه قزوین آمده‌اند)[۹] و سال بنای کلیسای قزوین بـه نام کلیسای هریپسیمـه مقدس را سال ۱۶۷۶ مـیلادی تشخیص داده‌اند.

نقش بازرگانی ارمنیـان قزوین بسیـار چشم گیر بوده، درون دورهٔ ناصری، «هارتون تومانیـانس» و برادرش درون قزوین تجارتخانـه و صرافی داشتند و با روس‌ها و بانک استقراضی نیز درون ارتباط بودند. «آرامـیان» و «بدل آرزومانیـان» هم کـه از بازرگانان بنام بودند، درون قزوین دفتر و دستگاه داشتند[۱۵]. درون کتاب سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین آورده‌است:

دههٔ آخر سده نوزدهم معرف دوران فعالیت قابل توجه ارمنی‌ها درون قزوین است. درون این دهه تنی چند از بازرگانان ارمنی نقش مؤثری درداد و ستدهای بازرگانی، بـه ویژه با روسیـه، برعهده داشته‌اند. تجارتخانـه‌های برادران تومانیـان [تومانیـانس] آرارات، برادران برخورداریـان (سیمون و مـیکائیل خان) و برادران آرزومـیان بـه کار صادرات خشکبار و وارد پارچه و ظرف‌های چینی مـی‌پرداختند.

«آدریس خان» ملقب بـه (تاجر باشی)، «سهراب خان، هاکوپ خان و کاراپت خان» نیز از جمله بازرگانان مشـهور ارمنی ساکن قزوین بودند. نامـه‌های متعددی با مـهر برجسته از شرکت تجارتی برادران تومانیـان [تومانیـانس] درون آرشیو کلیسای وانک وجود دارد.»[۱۶]

شـهرکرد

نواحی شرقی استان چهار محال و بختیـاری، چهار محال خوانده مـی‌شود کـه شامل شـهرستان‌های شـهرکرد و بروجن سگاه گروه‌هایی از ارمنی‌ها بوده‌است. شمار ارمنیـان چهارمحال درون ۱۸۸۰ مـیلادی بـه سرشماری از خلیفه گری اصفهان، ۲۸۹۵ نفر بوده‌است. این تعداد بنابر آمار خلیفه گری ارمنی‌های تهران درون ۱۹۶۳ مـیلادی بـه ۴۳۰۰ نفر مـی‌رسید. ارمنیـان شـهرکرد درون اکتبر ۱۹۳۰ مـیلادی انجمن و دوستداران فرهنگ ارمنیـان چهارمحال را بـه نام آرور بنیـاد نـهادند. درون دهه‌های اخیر تعداد بسیـاری از ارمنی‌های چهار محال و بختیـاری بـه اصفهان مـهاجرت د.

  • لباس سنتی زنان ارمنی درون جلفای نو

  • لباس سنتی زنان ارمنی درون چهار محال و بختیـاری

آبادان

اجتماع ارمنیـان آبادان درون ۱۹۰۹ مـیلادی، هنگامـی کـه تعدادی از ارمنیـان ساکن چهارمحال، جلفای اصفهان، تهران و تبریز درون شرکت‌های نفتی ایران ـ انگلیس مشغول بـه کار شدند، شکل گرفت. بعدها، درون زمان جنگ جهانی اول، تعدادی از ارمنیـان ارمنستان غربی نیز بـه آبادان مـهاجرت د.

بوشـهر

از اوایل سده هجدهم مـیلادی تعدادی از ارمنیـان درون بندر بوشـهر ساکن بودند و تجارت مـی‌د. درون ماه مـه سال ۱۷۱۱ مـیلادی هانری مارتین، کشیش و مترجم انجیل بـه زبان فارسی، درون بندر بوشـهر از کشتی پیـاده شد. او مـی‌نویسد:

به خانـه یک خانواده ارمنی مقیم بوشـهر رفتم و روز یکشنبه درون کلیسای ارمنیـان درون مراسم مذهبی کـه به وسیله یک کشیش انجام پذیرفت شرکت کردم

ارمنیـان بوشـهر درون سال ۱۸۲۵ مـیلادی مدرسه‌ای دایر د کـه دانش آموزان بوشـهر را ۲۰ خانواده ذکر کرده‌است. خوجا هاروتیون، یکی از بازرگانان ارمنی ثروتمند بوشـهر، باغی وسیع داشت کـه انواع مرکبات و گل‌های زیبا ایرانی و هندی درون آن کاشته بود. کلیسای بوشـهر درون سال ۱۷۷۳ مـیلادی بازسازی شد و در سال ۱۸۱۹ مـیلادی بـه جای کلیسای قبلی کلیسای دیگری ساختند کـه بسیـار شبیـه کلیسای شیراز بود. درون مدرسه ارمنیـان بوشـهر درون سال ۱۹۰۷ مـیلادی زبان‌های فارسی، انگلیسی، ارمنی تدریس مـی‌شد.

ارسباران-قره داغ

قره داغ، کـه نام ارمنی آن درون نقشـهٔ ارمنستان (آرداوانیـان) یـا سرزمـین قدرتمند (مار) نامـیده مـی‌شد، از شـهرستان‌های ارمنی‌نشین حوزهٔ ارمنیـان آذربایجان بوده‌است. درون طی سال‌ها ارمنیـان قره داغ بـه ارمنستان، تبریز، تهران و شـهرهای دیگر نقل مکان کرده‌اند. درون سده بیستم درون بیش از بیست روستای قره داغ خانواده‌های ارمنی سداشتند.

مشـهد

مـهاجران ارمنی از اواخر سده نوزدهم مـیلادی و در زمان حکومت قاجار از مرز باجگیران و درگز وارد این استان شدند و سپس درون شـهرهای مشـهد، قوچان، نیشابور، شیروان، سبزوار، بجنورد و درگز اقامت گزیدند. بعدها تجار ارمنی از مناطق دیگر ایران مانند آذربایجان و اصفهان نیز بـه این استان نقل مکان د و به کارهای تجاری و صنعتی مشغول شدند. اکثر کارخانجات ارمنیـان کارخانـه‌های تصفیـهٔ پنبه، تولید الکل صنعتی و پزشکی، قیرسازی و نخ ریسی بودند.

همدان

در ۱۶۷۶ مـیلادی، شماری از ارمنیـانی کـه به دستور شاه عباس بـه اصفهان منتقل شده بودند و همچنین مـهاجران و تجار ارمنی روسیـه، بـه درخواست والی همدان، درون این شـهر اقامت گزیدند. تعدادی از این ارمنیـان درون خود شـهر همدان و در محله‌ای بـه نام سرقلعه اجتماع و کلیسایی بـه نام استپانوس مقدس بنا د. تعداد دیگری نیز درون بخش شرقی همدان و در روستای شورین سداده شدند. این روستا درون ۱۹۴۰ مـیلادی از ارمنیـان خالی شد.

اراک

مطابق اسناد موجود درون سالنامـهٔ همگان اولین نشانـه‌های حضور ارمنیـان درون اراک بـه سال‌های ۱۹۰۲–۱۹۰۳ مـیلادی بر مـی‌گردد کـه تعدادی از ارمنیـان ساکن جلفای اصفهان بـه عنوان و حسابدار درون کنسولگری انگلستان درون اراک ساکن شدند.

خراقان

بخش ارمنی‌نشین خراقان (با گویش ارمنی قاراقان) درون شمال غربی استان مرکزی قرار گرفته‌است و یکی از بخش‌های شـهرستان ساوه این استان محسوب مـی‌شود. اجتماع ارمنیـان درون این منطقه بین ۱۷۴۰–۱۷۵۰ مـیلادی و در نتیجهٔ نقل مکان ارمنیـان از بربرود، ف، همدان بـه این مکان شکل گرفت. درون ۱۸۵۶ مـیلادی، چهار روستای ارمنی‌نشین درون این منطقه وجود داشت. بعدها تعداد این روستاها بـه هشت روستا رسید کـه شغل اصلی ارمنیـان آن دامداری و کشاورزی بود.

مـهاجرت‌های گروهی ارمنی‌ها

  • مـهاجرت‌های اجباری ارمنیـان بـه ایران و کشورهای همسایـه و برگشت بـه ارمنستان

اولین مـهاجرت ارمنیـان درون سده سوم مـیلادی درون زمان اردشیر بابکان انجام پذیرفته‌است. این روند درون طی دو سال یعنی از سال ۲۲۶ مـیلادی که تا ۲۲۸ مـیلادی ادامـه داشت.[۱۷] دومـین مـهاجرت گروهی ارمنیـان درون زمان حکومت شاپور دوم درون سده چهارم مـیلادی بـه وقوع پیوسته‌است.[۱۸]

در سده سیزدهم ارمنیـان بـه خاطر تجارت بـه ایران مـهاجرت د و مقیم تبریز، مرند، رشت، خوی، سلماس، مراغه، سلطانیـه و ری شدند. درون سال ۱۵۱۴ مـیلادی بعد از جنگ چالدران ارتش سلطان سلیم اول بعد از اینکه بـه تبریز رسید، سه هزار نفر پیشـه‌ور ارمنی را همراه با خانواده‌های آن‌ها اسیر کرد و در سال ۱۵۸۰ مـیلادی عثمانی‌ها چند منطقه ایران را اشغال د و تقریباً شصت هزار نفر از ارمنی‌های ایران بـه ترکیـه شد.[۱۸]

بدین ترتیب درون سال ۱۶۰۴ مـیلادی شاه عباس نزدیک بـه سیصد و پنجاه هزار تن از ارمنیـان را کوچاند ولی تنـها پنجاه هزار تن آن‌ها بـه زاینده رود درون جلفا رسیدند. بعد از جنگ‌های ایران و روسیـه درون دوره قاجار درون سال ۱۸۲۸ مـیلادی و در نتیجه مذاکرات صلح و عهدنامـه ترکمانچای ارمنی‌های ساکن ایران مجاز بودند طی فقط یک سال بـه ارمنستان و مناطق و روستاهای ارمنی قفقاز جنوبی مـهاجرت کنند. درون سال‌های ۱۸۲۸ و ۱۸۲۹ مـیلادی حدود چهل و پنج هزار نفر بـه آن مناطق مـهاجرت د. درون سال ۱۹۱۵ مـیلادی درون طی مقاومت وان ۱۵۰۰۰ نفر از وان و ارمنستان غربی بـه سلماس و تبریز پناه بردند و بیشتر آنان بـه ارمنستان یعنی درون زمان کشتار مسیحیـان تبریز توسط عثمانی مـهاجرت د و تعدادی از آنان هم درون سال ۱۹۱۸ مـیلادی مـهاجرت د. طی سال‌های ۱۹۴۶ و ۱۹۴۷ مـیلادی از ایران حدود ۲۶۰۰۰ نفر بـه ارمنستان مـهاجرت د[۱۹].

ارمنی‌ها درون مجلس

جامعه ارمنی ایران درون پی انقلاب مشروطه از دورهٔ دوم مجلس از حق داشتن نماینده درون مجلس شورای ملی برخوردار شد؛ یوسف مـیرزایـانس نخستین نمایندهٔ منتخب ارمنیـان از (۲۴ آبان ۱۲۸۸ که تا ۳ دی ۱۲۹۰) بود او درون دوره‌های سوم و چهارم مجلس بین سال‌های (۱۴ آذر ۱۲۹۳ که تا ۲۱ آبان ۱۲۹۴) و (۱ تیر ۱۳۰۰ که تا ۳۰ خرداد ۱۳۰۲) نمایندهٔ منتخب ارمنیـان باقی ماند و در دوره پنجم (۲۲ بهمن ۱۳۰۲ که تا ۲۲ بهمن ۱۳۰۴ خورشیدی) آلکساندر آقایـان، از سوی ارمنیـان جنوب و سهراب ساگینیـان، از سوی ارمنیـان شمال، بـه نمایندگی مجلس انتخاب شدند. بعد از استقرار جمـهوری اسلامـی ایران، همان حقوق بـه قدرت خود باقی ماند. بر اساس اصل ۶۴ قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، ارمنیـان دارای دو نماینده درون مجلس شورای اسلامـی هستند (از سوی ارمنیـان ساکن درون جنوب و شمال). آزادی مذهبی آنان نیز درون ماده ۱۳ همان قانون پیش‌بینی شده‌است.

دوره اسامـی نمایندگان و حوزهٔ انتخابی مجلس شورای ملی دوره اسامـی نمایندگان و حوزهٔ انتخابی مجلس شورای ملی ششم ۱۳۰۵–۱۳۰۷ هوهانس خان ماسحیـان (ارمنیـان جنوب) سهراب ساگینیـان (ارمنیـان شمال) شانزدهم ۱۳۲۸–۱۳۳۰ پطرس آبکار (ارمنیـان جنوب) آرام بوداغیـان (ارمنیـان شمال) هفتم ۱۳۰۷–۱۳۰۹ یوسف مـیرزایـانس (ارمنیـان جنوب) سهراب ساگینیـان (ارمنیـان شمال) هفدهم ۱۳۳۰–۱۳۳۲ ارمنیـان نماینده نداشتند هشتم ۱۳۰۹–۱۳۱۱ یوسف مـیرزایـانس (ارمنیـان جنوب) سهراب ساگینیـان (ارمنیـان شمال) هجدهم ۱۳۳۲–۱۳۳۵ بهرام سهرابیـان (ارمنیـان جنوب) آرام بوداغیـان (ارمنیـان شمال) نـهم ۱۳۱۱–۱۳۱۴ یوسف مـیرزایـانس (ارمنیـان جنوب) سهراب ساگینیـان (ارمنیـان شمال) نوزدهم ۱۳۳۵–۱۳۳۹ فلیآقایـان (ارمنیـان جنوب) سواک ساگینیـان (ارمنیـان شمال) دهم ۱۳۱۴–۱۳۱۶ یوسف مـیرزایـانس (ارمنیـان جنوب) سهراب ساگینیـان (ارمنیـان شمال) بیستم ۱۳۳۹–۱۳۴۲ سواک ساگینیـان (ارمنیـان جنوب) فلیآقایـان (ارمنیـان شمال) یـازدهم ۱۳۱۶–۱۳۱۸ جبرائیل بوداغیـان (ارمنیـان جنوب) سهراب ساگینیـان (ارمنیـان شمال) بیست و یکم ۱۳۴۲–۱۳۴۶ سواک ساگینیـان (ارمنیـان جنوب) فلیآقایـان (ارمنیـان شمال) دوازدهم ۱۳۱۸–۱۳۲۰ جبرائیل بوداغیـان (ارمنیـان جنوب) سهراب ساگینیـان (ارمنیـان شمال) بیست و دوم ۱۳۴۶–۱۳۵۰ سواک ساگینیـان (ارمنیـان جنوب) گاگیک هواکیمـیان (ارمنیـان شمال) سیزدهم ۱۳۲۰–۱۳۲۲ جبرائیل بوداغیـان (ارمنیـان جنوب) سهراب ساگینیـان (ارمنیـان شمال) بیست و سوم ۱۳۵۰–۱۳۵۴ سواک ساگینیـان (ارمنیـان جنوب) گاگیک هواکیمـیان (ارمنیـان شمال) چهاردهم ۱۳۲۲–۱۳۲۴ آلکساندر آقایـان (ارمنیـان جنوب) آرداشس آوانسیـان (ارمنیـان شمال) بیست و چهارم ۱۳۵۴–۱۳۵۷ سواک ساگینیـان (ارمنیـان جنوب) خانم اِما آقایـان (ارمنیـان شمال) پانزدهم ۱۳۲۶–۱۳۲۸ ارمنیـان جنوب نماینده نداشتند آرام بوداغیـان (ارمنیـان شمال) دوره اسامـی نمایندگان و حوزهٔ انتخابی مجلس شورای اسلامـی اول ۱۳۵۹–۱۳۶۳ هراچ خاچاطوریـان (ارمنیـان جنوب) هرایر خالاتیـان (ارمنیـان شمال) دوم ۱۳۶۳–۱۳۶۷ آرداوازد باغومـیان (ارمنیـان جنوب) وارطان وارطانیـان (ارمنیـان شمال) سوم ۱۳۶۷–۱۳۷۱ آرداوازد باغومـیان (ارمنیـان جنوب) وارطان وارطانیـان (ارمنیـان شمال) چهارم ۱۳۷۱–۱۳۷۵ آرداوازد باغومـیان (ارمنیـان جنوب) وارطان وارطانیـان (ارمنیـان شمال) پنجم ۱۳۷۵–۱۳۷۹ آرداوازد باغومـیان (ارمنیـان جنوب) وارطان وارطانیـان (ارمنیـان شمال) ششم ۱۳۷۹–۱۳۸۳ ژرژیک ابرامـیان (ارمنیـان جنوب) لون داویدیـان (ارمنیـان شمال) هفتم ۱۳۸۳–۱۳۸۷ روبرت بگلریـان (ارمنیـان جنوب) گئورک وارطان (ارمنیـان شمال) هشتم ۱۳۸۷–۱۳۹۱ روبرت بگلریـان (ارمنیـان جنوب) گئورک وارطان (ارمنیـان شمال) نـهم ۱۳۹۱–۱۳۹۵ روبرت بگلریـان (ارمنیـان جنوب) کارن خانلری (ارمنیـان شمال) دهم ۱۳۹۵–۱۳۹۹ ژرژیک ابرامـیان (ارمنیـان جنوب) کارن خانلری (ارمنیـان شمال)

نقش سیـاسی ارمنیـان – برخی چهره‌های سیـاسی – نظامـی و اجتماعی ارمنیـان

یپرم خان ارمنی و جعفر قلی سردار اسعد بختیـاری درون لباس رزم بـه اتفاق گروهی از مجاهدین مسلح ارمنی و بختیـاری.
  • مـیرزا ملکم‌خان ناظم الدوله
  • هوهانس خان ماسحیـان (آوانس خان مساعد السلطنـه)
  • یپرم‌خان (داوتیـان)
  • گریش‌خان دانیلیـان معروف بـه سرهنگ گریشا

«متولد ۱۸۸۶م درون شـهر گنجه، دادستان نظامـی شـهر مشـهد و فرماندهی ژاندارمری خوزستان، از یـاران رزمنده یپرم درون مشروطه ایران و رئیس پلیس تهران، وفات ۱۹۳۳م درون شـهر اهواز.»

  • آلکساندر آقایـان

«اولین حقوقدان ارمنی – ایرانی کـه به محض ورود بـه ایران بـه آزادیخواهان پیوست و جزو یـاران نزدیک یپرم درآمد. یپرم نیز او را بـه اداره امور مالی نظمـیه برگزید و او بـه بهترین نحو از عهده این مـهم برآمد. وی سال‌ها خدمات مـهم دولتی داشت و مؤسس بیمـه درون ایران است.»

  • سرتیپ داویدخان ساگینیـان

«فرمانده قوشون ایران درون استان‌های شیراز و اصفهان درون زمان فتحعلی‌شاه قاجار بود.»

  • مارکار خان داویدخانیـان

«ناظر فتحعلی شاه (۱۸۰۴ که تا ۱۸۴۸).»

امـیر تومان ماردیروس خان
  • امـیرتومان ماردیروس خان (داوید خانیـان)

«رئیس ستاد بریگاد قزاق. او علاوه بر تدریس درون مدرسه دارالفنون درون وزارت اطلاعات و دارالترجمـه خاصه دولتی بـه عنوان مترجم زبان‌های روسی و فرانسه آغاز بـه کار کرد.»

  • گاسپار ایپگیـان

«مشاور سید ضیـاء الدین طباطبایی و شـهردار تهران بود. از اقدامات او تأمـین روشنایی خیـابان‌های مـهم تهران با چراغ برق بود. درون پی این برنامـه دستور داد درون خیـابان‌های امـیریـه (تهران)، خیـابان لاله‌زار، چهارراه اسلامبول و خیـابان فردوسی کنونی سیم هوایی کشیدند و در فواصل معین لامپ نصب د. او بـه صاحبان دکان‌های خیـابان‌های لاله زار و خیـابان فردوسی و خیـابان ناصرخسرو را موظف کرد درون و پنجره دکان‌های خود را بـه رنگ سبز درآورند و تابلوهای لاتین سر درون مغازه‌ها و پشت شیشـه‌ها را پاک کرده، از نام‌های فارسی استفاده کنند.»

نفر چپ اسکندرخان ست خانیـان، (داویدخانیـان)، سرتیپ قزاق، پشت سر او رضاشاه درون عدیده مـی‌شود
  • اسکندرخان ست خانیـان، (داویدخانیـان)

«فرزند زادورخان (زادورخان مترجم ناصرالدین شاه بـه زبان‌های ارمنی، روسی، فرانسوی، انگلیسی، فارسی و ترکی) او درجه سرتیپی و در تهران معاونت فرماندهی قزاق‌ها را برعهده داشت بـه پنج زبان مسلط بود.»

  • مـیرزاجان داودخان/داویدخان/ژان داود هوهانس

«یکی از شخصیت‌های برجسته ارمنی درون دوره سلطنت محمدشاه و ناصرالدین‌شاه قاجار، مـیرزا جان داودخان یـا جان داود ارمنی است. داودخان از کارمندان دربار و مترجم اول دربار محمد شاه و ناصرالدین شاه بود.»

  • ستوان دوم مگردیچ خان داویدخانیـان

متولد ۱۹۰۲م درون جلفای اصفهان درون سن ۱۳ سالگی عضو واحد داوطلب ارمنی درون جنگ‌های ارمنیـان با عثمانی بود. بعد از پایـان جنگ بـه اصفهان بازگشت و وارد ارتش ایران شد و به فرمانداری دزفول منصوب شد. او از طرف سرلشکر فضل‌الله زاهدی بـه سمت ریـاست اسکورت مخصوص سردار سپه درون جنوب منصوب شد. او درون سال ۱۹۸۳م وفات یـافت.

نفر وسط سرگرد مگردیچ داویدخانیـان حاکم خرمشـهر درون زمان رضاشاه سال ۱۳۰۶خ
  • ست خان آسدوادزادوریـان (صدقی بیگ)

«در اواخر سده هجدهم مـیلادی درون یک خانواده بازرگان درون بندر بوشـهر دیده بـه جهان گشود. ست خان درون کودکی نزد کشیش کلیسای بوشـهر بـه تحصیل پرداخت. درون سیزده سالگی خانواده اش او را به منظور ادامـه تحصیل و فراگرفتن زبان انگلیسی بـه بمبئی فرستادند. در تهران ست خان بـه استخدام دربار قاجار درآمد، سپس بـه تبریز نزد عباس مـیرزا نایب السلطنـه رفت و عباس مـیرزا بـه او لقب خان داد.»

  • منوچهرخان معتمدالدوله

«یکی از معروفترین خانواده‌های ارمنی شـهر تفلیس درون گذشته، «خانواده اناگولوپیـان» بود. بزرگ این خانواده بـه نام مـیرزا گورگن یـا گرگین، یکی از وزیران پادشاه گرجستان بود. چنگور یکی از پسران مـیرزا گورگن درون سپاه پاول سیسیـانوف فرمانده روس بود. او بـه اسارت سپاهیـان ایران درآمد. چنگور جوانی تنومند، بلند بالا و خوش صورت بود. او را مقطوع النسل د و آغامحمدخان قاجار او را منوچهر خواند و بعداً هم بـه او لقب خان داد. منوچهر خان درون دربار قاجار رشد و ترقی کرد. وی درون آغاز از خواجگان حرمسرا بود. بعد از چندی غلام خاصه شاه و خواجه باشی دربار شد، و سرانجام بـه مقام «ایشیک آقاسی باشی» رئیس یـا وزیر تشریفات نائل آمد. منوچهرخان از ندیمان نزدیک و مورد اطمـینان فتحعلی شاه بود. شاه درون بیشتر مواقع درون کارهای بسیـار مـهمـی با او شور و م مـی‌کرد. یحیی مـیرزا پسر فتحعلی شاه درون سن هشت سالگی حاکم گیلان شد و منوچهرخان درون سال ۱۸۲۳م بـه عنوان پیشکاری او تعیین شد و توانست یـاغیـان و راهزنان راه‌ها را سرکوب نماید و راه‌ها را امن کرد و به تجار، خصوصاً تجار ارمنی کمک مالی فراوان کرد و به ترویج و توسعه تجارت همت گماشت.»

  • سلیمان خان سهام الدوله

«یکی دیگر از اعظای خانواده اناگولوپیـان، سوقومون (سلیمان) برادر منوچهر خان معتمدالدوله بود. سلیمان درون قتل‌عام تفلیس بـه دست سپاهیـان آقا محمد خان با فداکاری مادرش جان سالم بـه دربرد. بـه توصیـه برادرش منوچهرخان او با مادرش بـه ایران آمد. سلیمان ابتدا بـه خدمت عباس مـیرزا نایب السلطنـه درآمد و به کار سپاهی گری مشغول شد، وی درون جنگ‌های ایران و عثمانی نیز شرکت جست. سلیمان خان سهام الدوله کـه بسیـار مورد اعتماد و توجه امـیرکبیر بود بعد از چندی بـه حکومت لرستان و خوزستان منصوب شد. سلیمان دو پسر داشت بـه نام‌های جهانگیر خان کـه او وزیر صنایع بود و منصب سرتیپی داشت و پسر دیگر او نریمان‌خان قوام السلطنـه بـه زبان فرانسوی مسلط بود و مترجم وزارت امور خارجه و دارای منصب نیـابت اول آجودان باشی داشت.»

  • آقالربیگ آقالر

«یکی از اعضای خانواده اناگولوپیـان بود او از ارامنـه گرجستان بود کـه به ایران آمد از تهران بـه تبریز رفت و به سپاهیـان عباس مـیرزا پیوست و به عضویت فوج مخصوص وی درآمد. او یکی از اعضای هیئت نمایندگی ایران به منظور مذاکره با دولت عثمانی بود. آقالربیگ لقب خان را از عباس مـیرزا دریـافت کرد. او بـه زبان‌های فارسی و روسی تسلط کامل داشت، بـه عضویت درون هیئت نمایندگی ایران درون مذاکرات عهدنامـه ترکمانچای درآمد.»

  • جهانگیرخان، جهانگیرخان اناگولوپیـان

«برادرزاده منوچهرخان معتمدالدوله و فرزند سلیمان خان سهام الدوله بود. او درون سال ۱۸۳۳م درون شـهر تبریز بـه دنیـا آمد. او درجه سرتیپی را از ناصرالدین شاه دریـافت نمود و بعد هم ژنرال آجودان ناصرالدین شاه شد. او صنعتگر قابلی بود و در سال ۱۸۸۲م توانست به منظور تفنگهای سپاهیـان ایران فشنگ بسازد لذا شاه او را بـه وزیر صنایع منصوب کرد. درون همـین سال جهانگیرخان بـه درجه امـیرتومانی نائل آمد و او بانی زرادخانـه درون ایران بود. ساختن کوره ذوب فلزات به منظور ریختن توپ درون زرادخانـه و برپا کارخانـه باروت کوبی درون تهران از جمله کارهای سودمند او بود.»

  • هوهانس خان آگچالیـان منیع السلطنـه هوهانس

«در ۱۸۳۳م زاده شد، از محل تولد و تحصیل او اطلاعی درون دسترس نیست. او بـه استخدام وزارت خارجه ایران درآمد. درون ابتدای خدمت چون بـه زبان‌های فارسی، ترکی، ارمنی، یونانی و انگلیسی آشنایی داشت، بـه مترجم کارپردازی شـهر ازمـیر درون دوران دولت عثمانی منصوب شد. هوهانس درون سال ۱۸۷۵م بـه مقام (باش ترجمانی) و (ویس کنسول) ایران درون شـهر ازمـیر ارتقای مقام یـافت، سپس درون ۱۸۸۴م بـه کاردانی کنسولگری ایران درون شـهر ازمـیر گماشته شد. درون سال ۱۸۸۶م لقب خان بـه او عطا شد. او درون سال ۱۸۸۸م بـه نیـابت اول سفارت ایران درون استانبول منصوب گردید. در ۱۸۹۶م بـه درجه سرتیپی نایل شد و در سال ۱۸۹۷م بـه مصر اعزام گردید. او درون سال ۱۸۹۹م بـه لقب منیع السلطنـه مفتخر گردید و به عنوان سفیر فوق‌العاده ایران به منظور اعلام جلوس مظفرالدین شاه بـه تخت شاهی بـه دربار بلگراد و دربار صوفیـه اعزام شد. هوهانس خان عضو کمـیسیون اصلاح امور پستی و تلگرافی مـیان دولت ایران و عثمانی و نیز عضو کمـیسیون تجدید عهدنامـه بازرگانی درون دربار بود.»

  • ماطه‌وس خان (ماتئوس خان) ملیکیـانس

«در سال ۱۸۷۵م درون خانواده ملیکیـانس کـه از ارمنیـان همدان بود متولد شد و در تهران درون مدرسه هایگازیـان دیپلم گرفت و وارد کالج آمریکایی شد. بعد از فارغ‌التحصیلی درون همان کالج بـه مدت دو سال مشغول تدریس شد. او بـه استخدام وزارت مالیـه درآمد و در اداره خزانـه مشغول کار شد و ملقب بـه خان گردید. او درون سال ۱۹۰۴م کتابی تحت عنوان «مملکت شمس طالع یـا دولت ژاپن» بـه فارسی ترجمـه و تألیف کرد و برای نخستین بار مردم ایران را با کشور ژاپن آشنا ساخت. وزارت مالیـه درون سال ۱۹۱۰م اداره رسوم را تأسیس کرد و او بـه ریـاست آن برگزیده شد.

در سال ۱۹۳۶م بـه دستور رضاشاه مدارس ارمنیـان درون سراسر ایران بسته شد و در آن تاریخ ماطه وس خان مدیر مدارس ارمنیـان تهران بود، او را زندانی د. ماطه وس خان نامـه‌ای بـه رضا شاه مـی‌فرستد و شاه او را از زندان آزاد مـی‌کند ولی مختاری رئیس شـهربانی با آزادی ماطه وس خان مخالفت ورزید و او را بـه زندان قصر فرستادند. او درون سال ۱۹۴۱م از زندان آزاد شد و هشت ماه بعد از آزادی فوت کرد.»

  • مؤسس خان خاچادوریـان

«در سوم ژوئیـه سال ۱۸۷۸م درون شـهر همدان متولد شد. او فارغ‌التحصیل کالج آمریکایی بود. او بـه زبان‌های فارسی و ارمنی و انگلیسی آشنایی کامل داشت. مؤسس خان بـه استخدام وزارت مالیـه درآمد و بعدها بـه سمت رئیس گمرک بندر لنگه درآمد و پس از مدتی رئیس گمرک بوشـهر شد. او رئیس مالیـه استان فارس و سپس رئیس مالیـه تبریز گردید. او درون سال ۱۹۲۱م رئیس مؤسسه انحصار دخانیـات ایران گردید. از سوی احمدشاه قاجار نشان شیر و خورشید درجه دوم بـه او اهدا شد. مؤسس خان درون کلیـه سازمان‌های وابسته بـه کلیسا و انجمن‌های خیریـه فعالیت پرثمر داشت. او به منظور بقا و دوام مدرسه هایگازیـان تلاش بسیـار کرد و تا آخر عمر خود رئیس انجمن کل خیریـه ارمنیـان تهران بود. مؤسس خان درون هفدهم ژانویـه سال ۱۹۳۳م درون تهران درون گذشت.»

ارمنی‌ها درون دارالفنون

یک ماه بعد از آغاز بنای دارالفنون درون ۱۲۶۶ه‍.ق امـیرکبیر بـه (جان داودخان) ارمنی یـا داوید داویدیـان، مأموریت داد بـه کشور اتریش و پروس برود و معلمانی به منظور تدریس درون دارالفنون استخدام کند.

امـیرکبیر درون شوال ۱۲۶۶ه‍.ق اختیـارنامـه‌ای بـه جان داودخان داد کـه در قسمتی از اختیـارنامـه چنین نوشته‌است:

نمای سمت ورودی ساختمان دارالفنون بعد از بازسازی کلی درون سال ۱۳۸۹

«عالی جاه فطانت و ذکاوت همراه زیده المسیحین مسیوجان داود مترجم اول دولت علّیـه ایران را مرقوم مـی‌شود کـه چون به منظور مکتبخانـه پادشاهی کـه در مقر خلافت باهره بنیـان شده‌است، شش معلم کـه کمال مـهارت و وقوف داشته باشند و از قرار بتفصیل؛ معلم نظام پیـاده یک نفر، معلم حکمت و جراحی و تشریح یک نفر، معلم هندسه یک نفر، معلم علم معدن یک نفر، معلم توپخانـه یک نفر، معلم سواره نظام یک نفر ضرور و در کار است، لهذا آن عالیجناب از جانب شرافت جوانب اولیـای دولت علّیـه مأمور و مرخص هست که بـه مملکت شما (اتریش) و پروس رفته، معلم های مزبور را از قرار تفصیل فوق که تا مدت پنج که تا شش سال اجیر کرده با مخارج آمدن و رفتن نوشته بـه آن‌ها داده هر قراری کـه عالی جاه بـه آن‌ها بدهد درون نزد اولیـاء دولت ابدمدت مقبول و ممضی است.

حرره فی شـهر شوال ۱۲۶۶ه‍. ق»

معلمان ارمنی دارالفنون

  • امـیر تومان ماردیروس خان

«متولد جلفای اصفهان، مدرس زبان روسی»

  • اسکندر خان داویدیـان

«فرزند ماردیروس خان امـیرتومان - فارغ‌التحصیل دانشکده السنـه شرقیـه لازاریـان درون مسکو و مدرس زبان روسی»

  • مـیرزا ملکم خان ناظم الدوله
  • دکتر گارنیک خان دالکجیـان

«فارغ‌التحصیل از العلوم الحکمتیـه شاهانـه (دارالفنون طبی همایون) شـهر استانبول. دکتر دالکجیـان درون دارالفنون داروسازی تدریس مـی‌کرد.»

  • دکتر بازیل

«بازیل کـه از او با نام‌های مـیناس، مانوک و بارسق یـاد شده درون ۱۴ ژوئن ۱۸۵۷م/۱۲۷۳ ه‍.ق درون محله تبریزیـان جلفای اصفهان دیده بـه جهان گشود و دوره ابتدایی را درون مدرسه مـیناس، درون جلفا طی کرد. درون سال ۱۸۷۱م/۱۲۸۸ بـه هندوستان رفت، درون کالج (سورپ پرگیچ) بـه تحصیل پرداخت و موفق بـه اخذ لیسانس شد. درون سال ۱۸۸۰م وارد دانشکده پزشکی شد. درون سال ۱۸۸۱م بـه انگلستان مسافرت کرد و در دانشکده پزشکی ادینبرو تحصیل کرد. درون سال ۱۸۸۹م/۱۳۱۶ه‍.ق بـه تهران آمد و به عنوان استاد درون رشته پزشکی دارالفنون بـه تدریس پرداخت. او مدت ۲۲ سال استاد و رئیس رشته پزشکی دارالفنون بود، و در طی این سال‌ها ۱۸۹ پزشک تحویل جامعه ایران داد.»

  • سهراب "زورا" ساگینیـان

«متولد تبریز. ساگینیـان بعد از پایـان تحصیلات درون تبریز بـه کشور سوئیس رفت و در دانشگاه ژنو درون رشته علوم سیـاسی و اقتصادی بـه تحصیل پرداخت. بعد از مراجعت بـه ایران درون دارالفنون علوم سیـاسی و اقتصادی تدریس مـی‌کرد.»

  • دکتر گارابد پاپاریـان

«او مدرس داروسازی درون دارالفنون بود»

  • هوهانس خان ماسحیـان (آوانس خان مساعد السلطنـه)

«در دارالفنون درون شعبه علوم سیـاسی، حقوق بین‌الملل و تاریخ جهان تدریس مـی‌کرد.»

فعالیت‌های شغلی ارمنیـان ایران

زرگری و جواهرسازی

در دوره قاجار جواهرسازان و زرگران دربار، بخصوص دربار ناصری ارمنیـان بودند. ناصرالدین شاه همـیشـه یک زرگرباشی ارمنی مخصوص بـه خود داشت. یکی از مشـهورترین زرگران و جواهرسازان دوره فتحعلی شاه، تاتووس آراکلیـان بود کـه به او لقب (تراب خان) داده بودند.[۲۰]

از جواهر سازان عصر معاصر مـی‌توان بـه لئون آودیـان را نام برد.

شمشیرسازی

یکی از صنعتگران اسلحه ساز مشـهور عصر فتحعلی شاه (خاچاطور ببوریـان زرنشانی) بود. او از ارمنیـان تفلیس بود کـه در ۱۸۲۶م درون جنگ‌های ایران و روس درون نزدیکی شـهر ایروان بـه اسارت ایرانیـان درآمد. چون درون قفقاز بسیـار مشـهور بود به منظور اینکه ناشناس بماند خود را گورگن نامـید. فتحعلی شاه بـه او لقب (اوستاباشی) داد و کارگاهی درون اختیـار او گذاشت[۲۱].

تپانچه‌سازی

از نامـی‌ترین تپانچه (اسلحه دستی) سازان ارمنی، (استاد استپان تپانچه ساز) بود. او تپانچه‌های بسیـار ظریف و زیبایی مـی‌ساخت. تپانچه‌ای ساخت استاد استپان، کـه آن را درون سال ۱۸۴۴م درون زمان سلطنت محمدشاه ساخته بود درون موزه اسلحه تهران نگهداری مـی‌شود.

از دیگر تپانچه سازان مشـهور ارمنی مـی‌توان به:

«کلانتریـانس، مـیرزا قرنلی و تاتووس قنداق ساز (از قنداق سازان نامـی تهران درون دهه هفتم سده سیزدهم) را نام برد.»

پوست دوزی

از معروفترین پوست دوز (وُسگان گریگوریـانتس) بود فتحعلی شاه بـه او لقب کورگ چی باشی داده بود.

خیـاطی

از معروفترین خیـاطان مـی‌توان بـه مارتینو توتوانیـان و هوسپ تاتووسیـان (هوسپ خیـاط باش هم مـی‌گفتند) را نام برد.

مارتینو چند نشان از کشورهای مختلف دریـافت کرده بود. ناصرالدین شاه نشان شیروخورشید بـه او اهداء داده بود[۲۲].

عکاسی

ژوزف پاپازیـان از عکاسان بنام عهد ناصرالدین شاه بود. او درون سال ۱۸۸۲م عکاسخانـه‌ای درون تهران دایر کرد. پاپازیـان مـهر ساده‌ای با نقش شیروخورشید و نام خود و تاریخ تأسیس عکاسخانـه با عبارت (دارنده مدال‌های طلا از شاه ایران) بـه زبان انگلیسی به منظور خود ساخته بود.

پزشکی

از نخستین پزشکان ارمنی کـه در تهران بـه طبابت پرداختند داوید مگرچیـان داویدیـانس بود کـه نزد مقامات و مردم ایران بـه حکیم داودخان معروف بود. او درون سال ۱۷۸۶م درون استان آرارات متولد شد. برخی زادگاه او را شیراز و برخی دیگر درون ارمنستان غربی مـی‌دانند. درون سنین نوجوانی بـه هند سفر کرد و در شـهر کلکته بـه تحصیل پرداخت و در سال ۱۸۱۲م فارغ‌التحصیل شد. او مدتی درون ارتش انگلستان درون کشور هند خدمت مـی‌کرد.

در سال ۱۸۳۱م بـه تهران آمد و پزشک مخصوص فتحعلی شاه شد. فتحعلی شاه داویدیـانس را مفتخر بـه لقب خان و دریـافت نشان شیر و خورشید گوهر ساخت. بعد از درگذشت فتحعلی شاه، حکیم داودخان پزشک مخصوص محمدشاه قاجار شد. محمدشاه نیز حکیم داودخان را بـه دریـافت نشان گوهر مفتخر کرد[۲۳].

از دیگر پزشکان ارمنی عصر قاجار مـی‌توان به:

«هاروتیون تیریـاکیـان، نوودون آزاگابدیـان، کاراپت پاشایـان‌خان، دکتر ماکاشیـان، دکتر گریگوریـان، ادیک قازاریـان، دکتر بازیل و گارگین هوویـان نام برد.»

دکتر تاشچیـان و دکتر آرشاک و دکتر آقانور (طبیب مخصوص ظل‌السلطان برادر شاه) بودند.

داروسازان ارمنی

از داروسازان ارمنی مـی‌توان بـه (داروخانـه شِوِورین) درون خیـابان ناصرخسرو کنونی بود نام برد.

از دیگر داروسازان، دکتر گارابد پاپاریـان فارغ‌التحصیل دارالعلوم الحکمتیـه شاهانـه شـهر استانبول بود. او درون تهران درون خیـابان ناصریـه داروخانـه معتبری دایر کرد. دکتر پاپاریـان دو کتاب بـه زبان فارسی از خود بـه یـادگار گذاشته‌است. یکی از این کتاب‌ها دربارهٔ بهداشت دهان و دندان هست و حفظ الصحه دندان نام دارد. کتاب دوم دربارهٔ بهداشت و حفظ سلامتی هست و حفظ الصحه یـا علم الابدان نام دارد.

یکی دیگر از داروسازان مشـهور دوره قاجار دکتر گارنیک خان دالکجیـان است. او فارغ‌التحصیل دارالفنون طبی همایون شـهر استانبول بود.

اقتصاد

پس از مرگ شاه عباس ارمنیـان بـه تدریج از آزادیـهایی کـه داشتند محروم گشتند. درون همـین دوران بود کـه فعالیت‌های شغلی ارمنیـان بـه چهار حوزه شغلی تجارت، نجاری، زرگری و جواهرسازی، و تهیـه محدود گردید[۲۴]. بعد از روی کار آمدن سلسله قاجار مجدداً ارمنیـان آزادیـهایی یـافتند؛ درون آغاز تعدادی از ارمنیـان بـه سپاه آقامحمدخان قاجار پیوستند. درون دوره سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار به‌شمار ارمنیـانی کـه در دربار قاجار بـه کار اشتغال داشتند افزوده شد. عباس مـیرزا نایب السلطنـه از حامـیان ارمنیـان بود؛ با پشتیبانی او بسیـاری از سدهایی کـه فرا راه پیشرفت جامعه ارمنیـان بود شکسته شد و از مـیان رفت و زمـینـه به منظور فعالیت ارمنیـان آماده شد.

«چنگور آناگولوپیـان» معروف بـه «منوچهرخان معتمدالدوله» از محارم فتحعلی شاه به‌شمار مـی‌رفت و در بـه سلطنت رسیدن محمدشاه قاجار و سرکوب مدعیـان سلطنت نقش عمده‌ای ایفا کرد. منوچهرخان بـه تدریج یکی از قدرتمندترین رجال ایران گردید. برادران و برادرزادگان او، مانند: (سلیمان خان سهام الدوله، آقالربیگ، رستم بیگ، نریمان خان قوام السلطنـه و مـیرزا جهانگیرخان) وزیر صنایع بـه مقام والیگری، فرماندهی، وزیر مختاری و وزارت رسیدند. با افزایش شمار ارمنیـانی کـه به کارهای دولتی اشتغال داشتند، و همچنین با توجه خاص ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بـه ارمنیـان و شرکت ارمنیـان درون راه استقرار مشروطیت ایران، قید و بندهایی کـه در گذشته درون انتخاب شغل به منظور ارمنیـان وجود داشت بـه یکباره از هم گسست و ارمنیـان قادر گشتند آزادانـه هر شغلی را کـه علاقه داشتند انتخاب و در آن فعالیت کنند.

بازرگانان ارمنی

سرزمـین ارمنستان بـه منزله چهارراهی هست که آسیـا را بـه اروپا وصل مـی‌کند؛ از دیرباز بازرگانان ارمنی کالاهای کشورهای آسیـایی را بـه اروپا صادر مـی‌د و مصنوعات و فراورده‌های کشورهای اروپایی را بـه کشورهای آسیـایی مـی‌آوردند. شاه عباس ابریشمـها را بـه وسیله بازرگانان ارمنی صادر مـی‌کرد. بازرگانان ارمنی ابریشمـها را از انبار سلطنتی تحویل مـی‌گرفتند و در کشورهای اروپایی مـی‌فروختند؛ درون عوض کالاها و مصنوعات کشورهای اروپایی را خریده، بـه ایران مـی‌آوردند؛ سپس بهای ابریشنـها را بـه خزانـه شاهی مـی‌پرداختند.

بازرگانان ارمنی جلفای اصفهان به منظور سامان بـه فعالیت‌های بازرگانی خود شرکت‌های بازرگانی تشکیل دادند. این شرکت‌های بازرگانی مقرراتی داشتند کـه همـه کارکنان آن‌ها موظف بـه اجرای آن بودند و آن‌ها را بـه صورت اصولی غیرقابل تغییر پذیرفته بودند و اجرا مـی‌د. متن قراردادها بـه ارمنی بود ولی کلمـه‌های خوراک و پوشاک بـه فارسی نوشته مـی‌شد. درون آن عصر راه تجارتی بازرگانان ارمنی بـه اروپا از طریق تبریز بـه بندر ترابزون یـا ازمـیر بود، ولی چون دولت عثمانی دشواریـهایی به منظور بازرگانان ایرانی فراهم مـی‌کرد، بازرگانان جلفا درصدد برآمدند کالاهای خود را از طریق روسیـه حمل کنند. نخستین نماینده ارمنیـان جلفا کـه برای گفتگو بـه روسیـه رفت یکی از بازرگانان جلفا بـه نام «خوجا زاکار شامـیریـان» بود. او درون ۱۶۶۰ مـیلادی بـه نمایندگی از سوی بازرگانان جلفا با دولت روسیـه تزاری بـه گفتگو پرداخت. تزار الکسیس یکم روسیـه درون ۳۱ مـه ۱۶۶۷ مـیلادی فرمانی صادر کرد و به بازرگانان ایرانی اجازه داد از طریق کشور روسیـه با اروپا بـه داد و ستد بپردازند[۲۵].

  • خاندان لازاریـان

یکی از ثروتمندترین و نامـی‌ترین خانواده‌های ارمنی جلفای اصفهان، لازاریـان‌ها بودند. نام این خاندان بـه صورت (یقیـازاریـان، نازارتیـان، آقازاریـان) نیز نوشته شده‌است؛ ولی چون بـه روسیـه تزاری مـهاجرت د روس‌ها آنان را لازاریـان نامـیدند. بزرگ این خاندان، «قازار»، ساکن ارمنستان بود و «مانوگ» فرزند او کـه به (خوجا مانوگ) شـهرت داشت، درون کوچ بزرگ ارمنیـان بـه ایران بـه اصفهان آمد و در شمس‌آباد (اصفهان) مقیم شد، ولی بعد از مدتی بـه محله جلفای اصفهان نقل مکان کرد[۲۶]. خوجا مانوگ دارای فرزندی بـه نام «آقازار» بود. آقازار دو بار ازدواج کرد؛ از همسر اولش چهار فرزند داشت، نام یکی از فرزندانش «نازارت» بود، نازارت نام فرزند خود را آقازار گذاشت. آقازار بـه (امـیر آقازار) مشـهور گردید او برجسته‌ترین و ثروتمندترین بازرگانان ارمنی جلفای اصفهان شد. او با کشورهای روسیـه، عثمانی و هند داد و ستد مـی‌کرد؛ جواهرات، مروارید، ابریشم، پارچه، ادویـه جات صادر مـی‌کرد[۲۷]. نادرشاه افشار درون سال‌های ۱۷۴۵ و ۱۷۴۶ مـیلادی دو بار امـیر آقازار را مجبور بـه پرداخت ۵۰۰۰ نادری کرد. امـیر آقازار از ستم نادرشاه بـه ستوه آمد و با خانواده و ثروتش درون مسکو ساکن شد و در این شـهر کارخانـه پارچه بافی دایر کرد. کاترین دوم بـه او و چهار فرزندش لقب اشرافی اعطا نمود. یوزف دوم امپراتور اتریش درون ۳۰ مارس ۱۷۸۸ مـیلادی بـه او لقب کُنت اعطا کرد. نوادگان آقازار از اعیـان و اشراف روسیـه تزاری گردیدند و تا سالیـان دراز حرفه پدری را دنبال د. آن‌ها نقش اساسی درون اقتصاد روسیـه ایفا مـی‌د[۲۸].

  • شاهریمانیـان‌ها

«مراد اول» بازرگان موفقی بود کـه با ایتالیـا داد و ستد داشت. او دو فرزند بـه نام‌های «نازار» و «شاهریمان» داشت؛ این دو با ونیز داد و ستد داشتند؛ اندوخته آن‌ها درون بانک‌های ونیز مبلغ ۷۲۰ هزار دوکاد بود. شاهریمان دو فرزند بـه نام‌های «زاکار» و «سارحاد» داشت. زاکار شاهریمانیـان معروف بـه خوجا زاکار درون ۱۶۶۰ مـیلادی با تنی چند از بازرگانان ارمنی جلفا بـه مسکو رفت و جواهرات گرانبهایی بـه تزار الکسیس یکم روسیـه هدیـه داد و پس از گفتگو اجازه گرفت بازرگانان ایرانی کالاهای خود را از طریق روسیـه بـه اروپا صادر کنند. خوجا زاکار سه فرزند داشت کـه در دهه چهارم سده هجده مـیلادی درون بصره و کلکته تجارت مـی‌د.

شاهریمانیـان‌ها مبتکر کشت برنج درون اطراف ونیز بودند؛ آن‌ها چون زمـین‌های اطراف شـهر ونیز را به منظور کشت برنج مساعد دیدند بـه کشت برنج پرداختند.[۲۹] ونیزی‌ها شاهریمانیـان‌ها را بانیـان کشت برنج درون سرزمـین خود مـی‌دانند. پاپ اینوسنت دوازدهم درون سال ۱۶۹۶ مـیلادی بـه شاهریمانیـان‌ها لقب «شـهروند رمـی» داد و آن‌ها اجازه یـافتند مانند یک شـهروند رمـی بـه تجارت بپردازند. لئوپولد یکم، امپراتور مقدس روم، امپراتور اتریش، درون ۱۶۹۹ مـیلادی بـه شاهریمانیـان‌ها لقب «کُنت هنگری» اعطا کرد[۳۰].

  • خوجا مـیناس

بنیـانگذار شرکت خوجا مـیناس، «استپانوس» بود، کـه به او پانوس هم مـی‌گفتند. این شرکت درون دهه هفتم و هشتم سده هفدهم مـیلادی یکی از با نفوذترین شرکت‌های جلفا بود. خوجا مـیناس درون سال ۱۷۰۲ مـیلادی درگذشت؛ او مبلغ پانصد تومان بـه نوانخانـه‌ای کـه ساخته بود بخشید و یکصد تومان هم به منظور کارهای خیر منظور کرد. او پنج بعد و چهار داشت؛ کـه یکی از پسران او بـه نام «اِمـیناز» بـه همراه تعدادی از بازرگانان دیگر ارمنی جلفا بـه فرمان نادرشاه کشته شدند. تعدادی از افراد این خاندان (پسران و نوادگان)، درون هند، هندوچین، روسیـه و بصره زندگی مـی‌د و باعث سهولت داد و ستد شرکت مـی‌شدند. تجارت آنان بیشتر سنگ‌های گرانبها و جواهرات بوده‌است[۳۱].

  • سافرازیـان‌ها

«خوجا خاچیک سافرازیـان» از بازرگانان معتبر ارمنستان و مقیم شـهر جوغا نخجوان بود. شاه عباس درون شـهر جلفا سه روز مـهمان خوجا خاچیک بود.[۳۲] شاه عباس خانواده سافرازیـان را بـه کلانتری جلفا منصوب کرد. خیـابانی کـه خانـه خوجا نظر درون آن بود «خیـابان نظر» نامـیده شد. خوجا نظر درون ۱۶۱۸ مـیلادی درگذشت. بعد از درگذشت خوجا نظر پسر او، «خوجا سافراز»، کلانتر جلفای اصفهان شد[۳۳].

  • فلیپ دوزاگلی

«سانی» یـا «ساهگلی» معروف بـه «فیلیپ کُنت دوزاگلی» درون ۱۶۶۹ مـیلادی درون پاریس بـه سر مـی‌برد. او بـه دربار لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه راه یـافت و مورد توجه درباریـان و دوک دواورلئان برادر لوئی چهاردهم قرار گرفت. دوک دواورلئان پدر تعمـیدی او شد و نام خود را کـه فیلیپ بود بر او نـهاد و مواجب و مقام والایی درون مـیان تفنگداران بـه وی اعطا کرد.[۳۴] فلیپ دوزاگلی درون ۱۶۸۲ مـیلادی با یکی از بستگان ژان باتیست تاورنیـه ازدواج کرد. فلیپ دوزاگلی جهت تأسیس مرکزی به منظور داد و ستد درون لهستان تلاش مـی‌کرد؛ پادشاه لهستان بـه او لقب کُنت داد. فیلیپ کُنت دوزاگلی با سمت سفیر دولت لهستان بـه ایران آمد. درون نوزدهم سپتامبر ۱۶۹۶ مـیلادی دوزاگلی موافقتنامـه‌ای با «دوک دوکورلاندا» درون ۲۲ ماه امضاء کرد. بـه موجب مفاد این موافقتنامـه تسهیلات بسیـاری به منظور بازرگانان ایرانی درون کشور لیتوانی فراهم مـی‌شد.[۳۵]

تجارتخانـه‌های ارمنیـان

بازرگانان ارمنی درون عصر قاجار نقش عمده و گسترده‌ای درون بازرگانی ایران داشتند. درون عصر قاجار با نیرو گرفتن حکومت مرکزی و امن شدن راه‌های کشور و توجه حکومت بـه داد وستد، کار تجارت مجدداً رونق و سامان گرفت. بنا بـه استدعای «یقیـازار گاسپاریـان» یکی از ارمنیـان مقیم جاوه، و توصیـه «جاثلیق تاتووس»، خلیفه اعظم ارمنیـان ناصرالدین شاه مـیزان مالیـات دریـافتی از بازرگانان ارمنی را از پنج درصد بـه سه درصد تقلیل داد.

  • تجارتخانـه برادران تومانیـان

تومانیـان‌ها چهار برادر بودند. «هاروتیون تومانیـان» دو که تا سه مـیلیون تومان سرمایـه درون گردش داشت. با این سرمایـه، خشکبار و ابریشم از ایران صادر و آهن وارد مـی‌کرد[۳۶]. برادران تومانیـان همراه با کار بازرگانی بـه خرید و فروش ارزهای خارجی نیز مشغول بودند و با بانک شاهی ایران رقابت مـی‌د. آنان دو بانک درون بندر انزلی و رشت داشتند کـه تا سال ۱۳۰۱ خورشیدی فعال بود. آنان یکی از بزرگترین موسسات اقتصادی ایران را درون دوره قاجار بـه وجود آوردند و در مدت چهل سال طرف حساب و حوالجات دولت بودند[۳۷].

در سال ۱۹۰۱ مـیلادی وقتی دولت ایران مـی‌خواست مبلغ بیست و دو مـیلیون و پانصد هزار منات طلا از دولت روسیـه تزاری با بهره پنج درصد وام دریـافت کند، «آلکساندر تومانیـان» عریضه‌ای بـه دربار قاجار نوشت و اعلام کرد کـه حاضر هست این مبلغ وام را درون اختیـار دولت بگذارد که تا دولت ایران پیش روس‌ها دست دراز نکند[۳۸].

تومانیـان‌ها دو فروند کشتی تجاری کوچک داشتند کـه در دریـای خزر بین بنادر انزلی و باکو کالا و مسافر حمل مـی‌د. آنان همچنین مزارع وسیعی درون نقاط مختلف کشور داشتند کـه محصولات بـه دست آمده از این مزارع را بـه خارج صادر مـی‌د. مدتی نیز بـه استخراج معادن مس، زغال سنگ و گوگرد اشتغال داشتند.

  • تجارتخانـه بدل آرزومانیـان

بدل آرزومانیـان همراه با برادرانش این تجارتخانـه را با سرمایـه سیصد هزار تومان دایر کرد. کار تجارتخانـه صدور مواد خام مورد تقاضای بازارهای روسیـه بود.[۳۹]

  • تجارتخانـه آرامـیان

تجارتخانـه آرامـیان بـه صدور پنبه و پشم بـه کشور روسیـه مشغول بود.[۴۰]

  • تجارتخانـه هاروتیونیـان و شرکاء

این شرکت درون ۱۹۱۶ مـیلادی درون تهران تأسیس شد و به فعالیت‌های صنعتی و تجاری مـی‌پرداخت.[۴۱]

  • تجارتخانـه اصلانیـانس

این تجارتخانـه درون تهران تأسیس و پوست بره بـه کشور روسیـه صادر و از آن کشور شکر وارد مـی‌نمود[۴۲].

  • تجارتخانـه هوویـان

این تجارتخانـه درون سال ۱۹۲۰ مـیلادی درون تهران تأسیس شد. آنان روده و پوست بره بـه خارج صادر مـی‌د.

کارخانـه‌های ارمنیـان

  • شاهن هوسپیـان

«شاهن هوسپیـان» درون سال ۱۹۱۱ مـیلادی درون شـهر ایروان بـه دنیـا آمد؛ وی فارغ‌التحصیل رشته تاریخ و ادبیـات جهان از دانشگاه ایروان و رشته مـهندسی راه و ساختمان از سن پترزبورگ بود. درون سال ۱۹۴۸ مـیلادی درون تبریز اولین کارخانـه کاشی و موزائیک‌سازی درون آذربایجان را تأسیس کرد. وی درون سال ۱۹۸۹ مـیلادی وفات یـافت.

  • کارخانـه برادران ساهاکیـان

این کارخانـه درون سال ۱۹۲۶ مـیلادی درون تبریز افتتاح گردید؛ این کارخانـه درون امر تهیـه آرد و در کنار آن بـه تولید انواع روغن از جمله روغن کرچک مـی‌پرداخت.

  • هراند هامبارسومـیان

هراند هامبارسومـیان درون سال ۱۹۲۴ مـیلادی درون انزلی بـه دنیـا آمد؛ وی یکی از بنیـان‌گذاران صنعت سنگ بری و موزائیک‌سازی درون ایران است. هراند هامبارسومـیان اولین کارگاه سنگ بری شـهر اصفهان بـه نام (آنی) را تأسیس کرد. وی درون سال ۱۹۹۶ مـیلادی وفات یـافت.

  • گورگن زرگریـان

گورگن زرگریـان درون سال ۱۹۳۵ مـیلادی درون شـهرستان ف بـه دنیـا آمد؛ وی درون سال ۱۹۶۱ مـیلادی کارگاه تراشکاری و ماشین‌سازی خود را تأسیس و به طراحی و ساخت و تعمـیر ماشین آلات صنایع صابون‌سازی و شکلات‌سازی پرداخت. درون سال ۱۹۷۱ مـیلادی بـه عنوان اولین سازنده دستگاه‌های مـیکسر رنگ‌سازی درون ایران این دستگاه‌ها را تولید نمود.

  • کارخانـه (رافی)

این کارخانـه درون امر تهیـه آرد فعالیت مـی‌کرد درون سال ۱۹۳۰ مـیلادی درون تبریز توسط برادران «آراکلیـان، هایراپتیـان، هاروتونیـان، ملیک خانیـان» تأسیس شد.

  • کارخانـه چرم (امـید)

کارخانـه چرم درون سال ۱۹۴۰ مـیلادی درون شـهر تبریز تأسیس شد. تولیدات چرم این کارخانـه درون بازارهای داخلی و همچنین بـه کشورهای آلمان، فرانسه و آمریکا صادر مـی‌شد.

  • کارخانـه (مـیر)

این کارخانـه درون سال ۱۹۲۵ مـیلادی درون تبریز افتتاح شد و در زمـینـه تولید صابون و سیگار فعال بود.

  • کارخانـه صندلی (انرژی)

این کارخانـه درون اواخر دهه بیست مـیلادی توسط «آرمناک پوخاریـان» درون تبریز تأسیس شد و در تولید صندلی فعال بود.

  • کارخانـه (هاویلوکس)

کارخانـه رنگ‌سازی هاویلودر سال ۱۹۶۵ مـیلادی توسط «داوید هاروتونیـان» درون تهران تأسیس شد.

  • کارخانـه یخسازی (کریستال)

این کارخانـه درون سال ۱۹۵۰ مـیلادی توسط «داوید هاروتونیـان» و «لئون برخورداریـان» درون تهران تأسیس شد.

ورزش

نوشتار اصلی: زنان ارمنی درون ایران
نوشتار اصلی: ارمنی‌ها درون فوتبال ایران
نوشتار اصلی: مسابقات ورزشی سراسری ارامنـه ایران (المپیک ارمنیـان)

در تهران ورزشـهای جدید از مدارس شروع شده‌اند کـه در این امر «با مگردچیـان» درون کالج سابق آمریکایی و دبیرستان البرز سهم بـه سزایی داشته‌است. رشته‌های نوین بسیـار سریع درون مدارس متداول شد و مسابقات بین مدارس ترتیب داده شد. درون این مسابقات مدارس ارمنی تهران نیز فعال بودند با مربیـان و معلمـین مانند: «سروژ صفریـان» و «با یغیـازاریـان».

تیم بسکتبال بانوان ارمنی‌های جلفای اصفهان درون سال ۱۳۰۲ خورشیدی

ارامنـه تهران باشگاه (دورک آنگق) را بنیـان نـهادند و سپس چند باشگاه فرهنگی و ورزشی نیز تأسیس شدند. از ادغام پنج باشگاه فرهنگی درون سال ۱۹۴۴مـیلادی (باشگاه فرهنگی نوجوانان ارمنی) تأسیس شد. این باشگاه بـه (باشگاه جوانان ارمنی) تغییر نام داد کـه بعداً بـه (باشگاه فرهنگی ورزشی آرارات) تبدیل شد.

در خوزستان جوانان ارمنی کـه از هند (فارغ التحصیلان کالج ارمنی‌های کلکته) بـه خوزستان آمده بودند درون سال ۱۹۲۱م درون مسجد سلیمان با ۴۵نفر، تیم‌های فوتبال و هاکی تشکیل دادند. با آمدن جوانان ارمنی از جلفای اصفهان-منطقه ف و چهارمحال بـه مسجد سلیمان تعداد جوانان بیشتر شد و تیم فوتبال بـه (باشگاه ورزشی ارمنی‌های مسجد سلیمان) تبدیل شد.

در آبادان هم جوانان ارمنی درون سال ۱۹۲۳ مـیلادی باشگاه ورزشی ارمنی بـه نام (اسپرت) را تأسیس د؛ اعضاء باشگاه روز بـه روز بیشتر شد و باشگاه تازه‌ای را تأسیس نمودند درون سال ۱۹۲۸ مـیلادی باشگاه فرهنگی-هنری (آزگاسر) (یعنی وطن‌پرست) بنیـان نـهادند.

ارمنی‌های جلفای اصفهان حتما مادر ورزش‌های نوین ایران دانست. فهرستی از تشکیلات و باشگاه‌های ورزشی شامل:

  • در سال ۱۹۰۲ مـیلادی تیم فوتبال آموزشگاه درون جلفای اصفهان تشکیل شده‌است.
  • در سال ۱۹۱۹ مـیلادی سازمان پیش‌آهنگی درون جلفا تأسیس شده‌است.
  • در سال ۱۹۲۳ مـیلادی تیم بسکتبال بانوان درون جلفای اصفهان تشکیل شد.
  • در سال ۱۹۳۶ مـیلادی اولین تیم بودر ایران درون جلفای اصفهان توسط آقای «واهان وارتوانیـان» تشکیل و بین اعضاء تیم مسابقه ترتیب داده شد.
  • در سال ۱۹۴۶ مـیلادی بـه سرپرستی آقای جانی تونیـان (بازیکن فوتبال) و همکاری آقایـان «آرامائیس الهوردیـان»، «بتلحم سوکیـاسیـان»، «هوانس اوهانیـان» و «ست یسایـان» درون زمـین متعلق بـه کلیسای وانک بـه وسعت ۱۲۰۰ متر مربع ورزشگاه ارمنی‌ها تأسیس شد.
کلوپ اسپرت ارامنـه از نخستین باشگاه‌های فوتبال درون ایران

در تبریز قبل از سال ۱۳۲۲ خورشیدی بطور پراکنده درون مدارس و در گروه‌های پیش‌آهنگی وجود داشته‌است. درون این سال بـه همت سندیکای رانندگان ارمنی‌های تبریز باشگاه فرهنگی ورزشی بـه نام «ساسونتسی داوید» تأسیس گردید کـه به اختصار (س-د-م) گفته مـی‌شد. اولین رئیس هیئت مدیره آن آقای «زاون قوروقچییـان» و مسئول و سرپرست بخش ورزشی آن «وازگن داویدیـان» بوده‌است.

تعدادی از معروفترین ورزشکاران ارمنی مـی‌توان به:

  • ورزشکاران زن

در طول سال‌های اخیر تیم بسکتبال بانوان آرارات بـه موفقیت‌های چشمگیری دست یـافت و موفق شد درون چهار دوره قهرمان سوپر لیگ سراسری ایران شود و بازیکنانی مانند:

«ماری عزیزیـان، اِولین آواکیـان، دیـانا آوانسیـان، مارو آوانسیـان، هیلدا ملکومـیان، اُدِت آقاجانیـان، اِدنا عیسایـان و نارینـه آرتاشیـان بـه تیم ملی راه یـافتند.»

  • خانم نلی یغیـایـان

«اولین زن ایرانی هست که قله مون بلان را فتح نموده‌است.»

  • خانم ریتا ملیکیـان

«در سال ۱۳۲۷ درون اصفهان متولد شده و در رشته دو و مـیدانی ۳ سال قهرمان ایران و رکوردار ایران مـی‌باشد.»

نلی یغیـایـان، اولین زن ایرانی هست که قله مون بلان را فتح نموده‌است
  • ماری ترز تت

«متولد سال ۱۳۲۱ درون تهران او بـه عضویت باشگاه‌های هما و انجمن دوشیزگان ایران درآمده و مدت ده سال متوالی (۱۳۳۹–۱۳۴۹) کاپیتان والیبال ایران درون مسابقات متعدد برون مرزی بوده‌است. درون ششمـین دوره مسابقات آسیـایی بانکوک کاپیتان تیم والیبال بانوان ایران را بـه عهده گرفته و مفتخر بهب مقام سوم و مدال برنز گشته‌است.»

  • ژولیت گئورگیـان، هشت سال قهرمان کشور بین سال‌های (۱۳۴۰ که تا ۱۳۴۷ خورشیدی) درون رشته ورزشی پرتاب وزنـه، دیسیزه.
  • ورزشکاران مرد

فوتبال: کارو حق وردیـان، آندرانیک اسکندریـان، آندرانیک تیموریـان، مارکار آقاجانیـان تنیس: آندره آغاسی بسکتبال:اوشین ساهاکیـان شمشیر بازی:سرکیس آسادوریـان وزنـه‌برداری: هنریک تمرزیـان و لئون کورکچیـان بوکس:ماسیس هامبارسومـیان، وازیک قازاریـان، واردگس پارسامـیان، هاملت مـیناسیـان، سورن پیرجانیـان و لئون خاچاطوریـان اتومبیلرانی: ادیک پطروسیـان را مـی‌توان نام برد.

  • پطروس نظربگیـان

«بوکسور او درون سال ۱۳۴۶ اولین ایرانی بوده کـه مقام داوری بین‌المللی را از آن خود ساخته‌است.»

  • آرتوش ساگینیـان

«۶ سال مربی تیم ملی بوایران و رئیس فدراسیون بوور بوده‌است.»

  • ژرژ (کوچار) کاراپت

«رئیس فدراسیون بوایران و مربی تیم ملی ایران و در سال ۱۳۵۴ بـه عنوان مربی تیم بوآمریکا بوده‌است.»

کتابخانـه‌های ارمنی

کتابخانـه‌های ارمنی بـه سبک امروزی درون ایران از نیمـه‌های سده نوزدهم توأم با تأسیس مدارس بـه وجود آمدند. نخستین کتابخانـه‌ها درون تبریز، جلفای اصفهان، رشت و تهران پایـه‌گذاری شدند. غیر از آن‌ها درون روستاهای ارمنی نیز کتابخانـه‌هایی عموماً درون جوار کلیساها وجود داشت و پس از مـهاجرت ارمنیـان بـه شـهرها این کتابخانـه‌ها نیز بـه شـهرها و و بیشتر آنان درون کتابخانـه کلیساها ادغام گردیدند.

نخستین کتابخانـه مستقل درون سال ۱۸۷۷ مـیلادی درون ناحیـه قلعه (قالا) تبریز بنا شد. که تا سال‌های دهه ۱۹۳۰ مـیلادی درون تهران کتابخانـه‌ها عموماً درون جوار مدارس وجود داشتند. درون سال ۱۹۳۶ مـیلادی بعد از اینکه مدارس بـه دستور رضا شاه تعطیل شد با کوشش (انجمن خیریـه زنان ارمنی) کتابخانـه‌های مدارس درون یک جا متمرکز و ادغام شد. بعدها با تصمـیم شورای خلیفه گری این کتاب‌ها کـه حدود ۴ هزار جلد کتاب بود تحت سرپرستی (انجمن کلوب ارمنیـان) درآمد.

در دهه ۱۹۷۰ مـیلادی این کتابخانـه تعداد ۱۲ هزار جلد کتاب داشت کـه اکثراً «ارمنی بوده بـه زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسه و روسی نیز جلدهایی درون آن وجود دارند. بعد از انقلاب کتابخانـه شورای خلیفه گری مجدداً» بازسازی و بازگشایی گردید.

انجمن‌ها و موسسات فرهنگی

  • انجمن اجتماعی ارمنیـان تهران (کلوپ ارمنیـان)

در اول ژانویـه ۱۹۱۸ جمعی از ارمنیـان تهران، انجمن مذکور را بنیـاد نـهادند. این انجمن به منظور برگزاری جشن‌های ملی و مذهبی و اجرای برنامـه‌های فرهنگی، هنری و ادبی به منظور ارمنیـان مـی‌باشد.

  • انجمن فرهنگی ارمنیـان چهارمحال (۱۹۳۰–۲۰۰۰)

در روز ۱۲ اکتبر ۱۹۳۰ شش تن از جوانان ارمنی چهارمحال انجمن و دوستداران فرهنگ ارمنیـان چهارمحال را بـه نام آرور بنیـاد نـهادند. هدف عمده از تأسیس این انجمن فراهم امکانات تحصیلی درون مدارس ارمنیـان چهارمحال بود.

مرکز انجمن کـه از بدو تأسیس درون آبادان بود از ۱۹۶۳م بـه تهران منتقل شد. انجمن درون شـهرهای مختلف ایرانی شعباتی تأسیس کرد.

  • انجمن فرهنگی و ورزشی آرارات

در تابستان سال ۱۳۲۳ خورشیدی با تلاش ۱۲۱ تن از اعضای مؤسس باشگاه ورزشی آرارات درون تهران تأسیس شد. بیشتر فعالیت‌های فرهنگی، ادبی و هنری باشگاه آرارات درون این مکان اجرا مـی‌شود. دارای تالاری بـه نام تالار کومـیتاس مـی‌باشد کـه گنجایش ۴۵۰ تن را دارد.

از بدو تأسیس باشگاه آرارات درون رشته‌های مختلف ورزشی فعالیت گسترده‌ای آغاز نمودند مانند: وزنـه‌برداری، فوتبال، دوچرخه سواری، کوهنوردی، و غیره و ایجاد مسابقات ورزشی سراسری ارامنـه ایران (المپیک ارمنیـان) مـی‌باشد.

  • انجمن فرهنگی سیپان

با افزوده شدن بر تعداد ارمنیـان ساکن محله‌های وحیدیـه، زرکش و نارمک و عدم دسترسی آنان بـه امکانات فرهنگی، هنری و ورزشی درون دسامبر ۱۹۶۳ انجمن فرهنگی سیپان به منظور رفع این کمبودها تأسیس شد.

  • مؤسسه ترجمـه و تحقیق هور

این مؤسسه درون سال ۱۳۶۱ توسط تعدادی از روشنفکران ارمنی کـه توانسته‌است با فعالیت‌های گسترده خود و از طریق همکاری‌های متقابل با روشنفکران و نویسندگان فارسی‌زبان خود و با برگزاری جلسات سخنرانی، ترتیب نمایشگاه‌ها، تهیـه فیلم‌ها، ترجمـه و چاپ کتاب‌های متعدد و انتشار فصلنامـه فرهنگی پیمان و غیره گام مثبتی درون این زمـینـه بردارد.

یکی از مـهم‌ترین رسالت‌های مؤسسه ترجمـه و تحقیق هور سعی و کوشش درون گرد هم آوردن روشنفکران و محققان به منظور استفاده از کمک و همفکری آنان درون راستای فعالیت‌های مؤسسه است[۴۳].

از دیگر انجمن‌های فرهنگی، هنری و ورزشی (رافی، نائیری، سارداراباد وغیره را مـی‌توان نام برد)

مدارس ارمنی

کودکستان برسابه هوسپیـان، اولین کودکستان ایرانی درون سال ۱۳۱۰

از روزگار کهن کلیساها و دیرهای ارمنیـان محل آموزش نوباوگان ارمنی بود. درون ایران زمـین نیز ارمنیـان کلاس‌های درس را درون کلیساها و دیرها دایر د، از نیمـه دوم سده نوزدهم مـیلادی، درون تهران، جلفای اصفهان، تبریز و روستاهای ارمنی‌نشین مدارسی تأسیس شد.

مدارس تهران درون ۱۲۴۹ خورشیدی (۱۸۷۰ مـیلادی)، ارمنیـان تهران انجمنی بـه نام (انجمن دوستداران علم و دانش) تأسیس د، با تلاش آنان درون ژانویـه ۱۸۷۰ مـیلادی مدرسه (هایکازیـان) درون کلیسای گئورک مقدس درون دروازه قزوین (مـیدان وحدت اسلامـی کنونی) آغاز بـه کار کرد.

همزمان مـیسیونرهای پروتستان آمریکایی درون محله ارمنیـان، مدرسه‌ای دایر د و برای جلب دانش آموزان ارمنی تحصیل درون این مدرسه رایگان بود و به دانش آموزان کتاب، لوازم تحریر، لباس و کفش نیز مـی‌دادند و هفته‌ای دو قران پول توجیبی بـه هر دانش آموز پرداخت مـی‌شد. هدف آنان از این بذل و بخشش‌ها تغییر دین اطفال ارمنی بود کـه به هیچ وجه موفقیتیب ند.

در سال ۱۳۶۳ خورشیدی (۱۸۸۴ مـیلادی) ارمنیـان درون حوالی کارخانـه بلورسازی، گذر محمدحسن کر، پاتوق نایب باقر، ساختمان جدیدی بـه سبک مدارس اروپایی بنا د ساختمان مدرسه افزون بر کلاس‌های درس دارای یک تالار نمایش به منظور اجرای برنامـه‌های تئاتر بود. اکثر آموزگاران مدرسه هایگازیـان تحصیل کرده‌های کشورهای اروپایی خصوصاً سوئیس بودند و از نحوه تدریس آگاهی کامل داشتند.

معلم و دانش اموزان مدرسهٔ هایکازیـان، ۱۹۱۴–۱۹۱۵ و ۱۹۲۱–۱۹۲۲

تا سال ۱۹۰۵ مـیلادی کلاس‌های درس پسران و ان مجزا بود ولی از آغاز سال تحصیلی ۱۹۰۶، ۱۹۰۷ مـیلادی اولیـای دانش آموزان تصمـیم گرفتند کلاس‌ها مختلط شود. درون سال ۱۳۱۵ خورشیدی رضاشاه بعد از ملاقات با مصطفی کمال آتاترک دستور داد کلیـه مدارس ارمنیـان درون سراسر ایران تعطیل شوند از سال ۱۳۲۲ خورشیدی مدارس ارمنیـان بازگشایی شد.

مدارس آذربایجان، ارمنیـان تبریز درون دو محله (قلعه) و (لیل آباد) ساکن بودند، درون سال ۱۲۵۲ خورشیدی (۱۸۷۳ مـیلادی) درون محله لیل آباد مدرسه‌ای دایر د. برادران تومانیـان در۱۲۵۶ خورشیدی (۱۸۷۷ مـیلادی) درون محله لیل آباد، مدرسه‌ای پسرانـه بـه نام هایکازیـان بنا د. سپس درون جوار مدرسه هایکازیـان مدرسه‌ای انـه بـه نام تاماریـان ساختند، مدارس مزبور، دارای کتابخانـه و تالار نمایش بودند.

در تبریز نیز مـیسیونرهای پروتستان و کاتولیک بـه دخالت درون امر آموزش جوانان ارمنی پرداختند. درون شـهرها و روستاهای ارمنی‌نشین آذربایجان تعداد ۷۰ مدرسه دایر بود و نوباوگان ارمنی درون این مدارس تحصیل مـی‌د هر کلاس حداکثر ۴۰ دانش آموز داشت. مدارس ارمنیـان درون جلفای اصفهان از ابتدای سده هفدهم مـیلادی بعد از استقرار ارمنیـان درون جلفای اصفهان همانند سایر مناطق ارمنی‌نشین کلاس‌های درس درون کلیساها و دیرها دایر بود. درون کلیسای استپانوس مقدس درون ۱۸۳۱ مـیلادی. / ۱۲۱۰ خورشیدی. مدرسه‌ای آغاز بـه کار کرد.

در سال ۱۸۳۳ مـیلادی با یـاری بازرگانی بـه نام گریکور سامـیان، کالج آمنا پرگیچ درون محوطه دیر مزبور دایر گردید. برنامـه تحصیلی و دروسی کـه در این کالج تدریس مـی‌شد، طبق برنامـه و روش کالج لازاریـان مسکو بود این کالج که تا سال ۱۸۵۳ فعالیت داشت با ورشکسته شدن تجارتخانـه سامـیان، کالج نیز تعطیل شد. درون ۱۲۲۲ خورشیدی (۱۸۴۳ مـیلادی) فرد نیکوکاری بـه نام آبکاریـان مدرسه‌ای سه طبقه درون جلفای اصفهان ساخت. اسقف اعظم گریگوریس هوهانسیـان پیشوای مذهبی ارمنیـان جلفا درون ۱۲۵۹ خورشیدی (۱۸۸۰ مـیلادی). مدرسه‌ای سه طبقه درون محله چهارسو جلفا بنا کرد.

با کمک مالی خانم وارواره کانانیـان درون جوار دیر کاتارینای مقدس درون ۱۲۸۲ خورشیدی (۱۹۰۳ مـیلادی). بـه یـادبود همسرش گئورک کانانیـان کـه مدت‌ها مدیر کالج لازاریـان درون شـهر مسکو بود مدرسه‌ای ساخته شد. درون ۱۲۸۴ خورشیدی (۱۹۰۵ مـیلادی). هیئت اُمنای مدارس ارمنیـان جلفا تصمـیم گرفت هنرستان صنعتی به منظور دانش آموزان ارمنی ایجاد کند. از ماه اکتبر سال مزبور هنرستان صنعتی آغاز بـه کار کرد. اولین حرفه‌ای کـه در هنرستان آموخته مـی‌شد، کفاشی بود، وسایل و ابزار کار را فراهم کرده و استاد کار استخدام د و رشته‌های آهنگری و خراطی نیز درون هنرستان دایر شد.

مدرسه ارمنیـان درون همدان از سال ۱۲۴۹ خورشیدی (۱۸۷۰ مـیلادی) بـه صورت مکتب وجود داشت کـه در آن دانش آموزان فارسی و ارمنی مـی‌آموختند. افرادی همچون مـیکائیل گیلویـان و مـیرزا آبرام ساهاکیـان از معلمـین مکتب ارامنـه همدان بودند. در سال ۱۳۰۴ خورشیدی (۱۹۲۵ مـیلادی) مدرسه دارای مـهد کودک، آمادگی و مقطع ابتدایی بود کـه در زمان مدیریت آقای هامبار سوم دردریـان، کلاس‌های فوق که تا کلاس هشتم ارتقاء داده شد.

مدرسه درون سال ۱۳۲۰ خورشیدی (۱۹۴۱ مـیلادی) طی یک آتش‌سوزی ناشی از شعله بخاری به‌طور کامل سوخت و با خاکستر یکسان شد، اما درون همان سال با کمک خیرین و توسط مـهندس نشان لئونیـان طراحی و تجدید بنا گردید. درون سال ۱۳۲۴ خورشیدی/ ۱۹۴۶ مـیلادی مـهاجرت ارمنیـان بـه جمـهوری ارمنستان شوروی شروع شد. با مـهاجرت تدریجی ارمنیـان همدان، مدرسه نور درون سال ۱۳۳۸ خورشیدی/ ۱۹۵۹ مـیلادی بـه علت کمبود دانش آموز تعطیل شد، و تجهیزات و لوازم آن بـه مدرسه (شرف) ارمنیـان شـهر اراک انتقال داده شد. با ادامـه روند مـهاجرت، شـهر همدان درون سال ۱۳۶۸ خورشیدی/ ۱۹۸۹ مـیلادی از ساکنان ارمنی خالی شد. مدرسه ارمنیـان نور درون سال ۱۳۸۹ خورشیدی (۲۰۱۰ مـیلادی) تحت نظارت دانشگاه جامع علمـی کاربردی مـیراث فرهنگی هگمتانـه بـه مرکز علمـی، کاربردی تبدیل شد کـه در حال حاضر درون رشته‌های معماری و خدمات ایران گردی فعال مـی‌باشد.

در سال ۱۲۸۲ خورشیدی (۱۹۰۳ مـیلادی) خورن درون وارطانیـان، نایب خلیفه ارمنیـان جلفای اصفهان و رهبر دینی ارمنیـان همدان و اراک، مدرسه مختلط دینی ارمنیـان نور (سورپ لوساورچاگان) را بنا نـهاد. خلیفه گری ارمنیـان جلفای اصفهان و انجمن فرهنگ دوستان تهران و تجارت خانـه آرزومانیـان از حامـیان مالی این مدرسه بودند.

  • مدارس روستانشینان:

روستائیـان ارمنی توجه خاصی بـه تحصیل فرزندان خود داشتند، و در روستاهای ارمنی‌نشین آذربایجان، ف، چهارمحال و بختیـاری و سلطان آباد (اراک کنونی) مدارسی دایر کرده بودند، آموزگاران مدارس آذربایجان از تبریز و سلمان و مدارس حوزه اصفهان از جلفای اصفهان اعزام مـی‌شدند حقوق سالیـانـه آموزگاران درون یکصد سال پیش درون حدود ۳۰۰ قران بود، بعضی از روستاها، کتابخانـه نیز داشتند و روستاهای نزدیک بـه آن‌ها از کتاب‌های کتابخانـه استفاده مـی‌د.

فرهنگ

ادبیـات

نوشتار اصلی: ادبیـات ارمنی

تاریخ فرهنگ ارمنی‌های ایران بـه سده‌های پیش بازمـی‌گردد، اما ادبیـات ارمنی‌های ایران از سال ۱۹۲۰ مـیلادی رشد چشمگیری داشته کـه منجر بـه تشکیل گروه‌های ادبی و سازمان‌های نشر کتاب شده‌است. در سال ۱۹۳۵ مـیلادی گروه‌های ادبی تشکیل شد کـه از مـیان آنان مـی‌توان بـه گروه (نورآج) بـه معنی (برگ نو)، اشاره نمود؛ کـه تا سال ۱۹۷۵ مـیلادی درون صفحات نشریـه آنان آثاری با ارزش بـه زبان ارمنی بـه چاپ مـی‌رسید. این گروه همچنین با ترجمـه آثار فارسی و خارجی و نقدهای ادبی نقش بسزایی درون شناساندن آثار ادبی بـه زبان‌های دیگر داشت.

در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم ویژگی ادبیـات ارمنی ایران جستجو و طلب شیوه‌های نو بود کـه حاصل آن ادبیـات ترجمـه‌ای غنی گردید. درون این دوران مترجمان مشـهوری چون هوهانس خان ماسحیـان و هوسپ مـیرزایـان پا بـه عرصه ادبیـات نـهادند. ماسحیـان درون ادبیـات از نظر ترجمـه آثار ویلیـام شکسپیر بـه زبان ارمنی مشـهور هست هنوز هم بعد از گذشت حدود یک سده ترجمـه‌های او نظیر ندارد.

هوهانس خان ماسحیـان

در سده نوزدهم ترجمـه‌های هوسپ مـیرزایـان نماینده ارمنیـان درون مجلس شورای ملی تقدیم جامعه ادب دوست گردید. وی کتابهایی از والتر اسکات، مـیخائیل لرمونتوف، مولیر، لرد بایرون را بـه ارمنی ترجمـه نمود و از سال ۱۹۱۲م بـه ترجمـه آثار برگزیده ادبیـات ایران پرداخت. او آثاری از سعدی، حافظ، باباطاهر و رباعیـات عمر خیـام را بـه ارمنی برگرداند.

یکی دیگر از مردان ادبی مـیرزا ملکم خان ناظم الدوله است.

یکی از معروفترین شاعران معاصر آقای واهه آرمن مـی‌باشد. آرمن کـه در مشـهد دیده بـه جهان گشود، سال‌هاست بـه دلیل تصادف توان راه رفتن با پاهایش را از دست داده و تمام زندگی خود را وقف ادبیـات کرده‌است. اولین شعر آرمن نامـه‌ای کوتاه بـه یک دوست بود. او بعد از بهبود نسبی و بازگشت بـه ایران، نامـه‌ای بـه زبان ارمنی و با سطرهای شاعرانـه به منظور یکی از دوستانش درون خارج از کشور مـی‌نویسد. دوستش با او تماس مـی‌گیرد و وی را بسیـار تشویق مـی‌کند. آرمن از این‌جا شعرنویسی و بازی با شعر را آغاز مـی‌کند.

دو مجموعه شعر نخست واهه آرمن با عنوان‌های (به سوی آغاز) و (جیغ) بـه زبان ارمنی نوشته شده‌اند کـه مورد استقبال بسیـار زیـادی درون ارمنستان واقع شد[۴۴].

وی تاکنون شعرهای زیـادی را ترجمـه کرده‌است. وی شعرهای برخی از شاعران معاصر ایران را بـه ارمنی ترجمـه کرده و مجموعه‌های «کلید درم نور خورشید است» (کارهای شاعران معاصر ارمنی)، «شـهد زردآلو و مثلث سیـاه» (شعرهای ادوارد هاخوِردیـان)، «پاییزی کاملاً متفاوت» (شعرهای هوانس گریگوریـان) و غیره[۴۵].

از دیگر فعالان ادبی مـی‌توان به: «روبن آوانسیـان، متولد ۱۹۱۶ مـیلادی تهران، از آثار وی مـی‌توان بـه «بردارید بخورید» و «حکایتی دربارهٔ ناخلف» اشاره نمود، او یکی از مؤسسین گروه ادبی ارمنی ایران نورآج بوده‌است. آشوت اصلانیـان، متولد ۱۸۹۷ مـیلادی تهران، ز آثار وی مـی‌توان بـه «اگر زندگی کند» و «شب مـهربان است» اشاره نمود، او یکی از مؤسسین گروه ادبی ارمنی ایران نورآج بوده‌است. گالوست خانیـان، متولد ۱۹۱۰ مـیلادی تهران، از آثار وی مـی‌توان بـه «مجموعه اشعار با تمام وجود» و «کتاب سلام بر تو ای انسان» اشاره نمود، او از بنیـان‌گذاران انجمن ملی و فرهنگی ارمنیـان بود. آزاد ماتیـان، متولد ۱۹۴۲ مـیلادی تهران، از آثار وی مـی‌توان بـه «مجموعه اشعار گل‌های کویر» و ترجمـه فارسی «سوگنامـه نارک» اشاره نمود؛ و (کارو دردریـان)، (بانو زویـا پیرزاد) را نام برد.»

هنر نقاشی و گرافیک

نوشتار اصلی: نقاشی ارمنی

در جامعه ارمنی‌های ایران، هنر نقاشی و مخصوصاً هنر مـینیـاتور، کـه ارمنیـان سنت دیرینـه آن را از زادگاه‌شان بـه سرزمـین ایران آورده بودند اهمـیت بسزایی داشت. در دوران قاجار ارتباط هنرمندان ایران با هنرمندان اروپایی گسترده گشت، به‌طوری‌که درون زمان حکومت شاه اسماعیل بـه تشویق وی نقاشان هلندی با شاگردان ایرانی و ارمنی، کاخ چهل‌ستون و سردر بازار قیصریـه را نقاشی د.

ادوارد زهرابیـان طراح نشان هواپیمایی ملی ایران

سرژ آواکیـان (زاده ۱۳۱۷ خورشیدی) گرافیست، نقاش و پایـه‌گذار زیر مجموعه‌های جدید رشتهٔ گرافیک درون ایران مانند طراحی حروف گرافیک تلویزیونی و چاپ گرافیک، درون تبریز بـه دنیـا آمد.

مـهم‌ترین آثار گرافیکی آواکیـان عبارت اند از:

«طراحی با حروف الفبای ارمنی، طراحی پاکت پفک نمکی و طراحی پاکت شیر صنایع شیر ایران. آواکیـان نخستین ایرانی عضو انجمن طراحان انگلستان (LSIAD) است.»

از نظر هنر نقاشی ارمنیـان ایران حتما به نام‌های: آندره سوروگین و (آواک هایراپتیـان)، متولد ۱۹۲۶ مـیلادی درون شـهر تبریز، «نقاش طبیعت و زندگی انسان»، و (مـیکائل شـهبازیـان)، متولد ۱۹۰۴ مـیلادی درون شـهر اردبیل، درون مدرسه نقاشی کمال‌الملک شروع بـه تحصیل نقاشی نمود، سپس نزد هنرمند روسی پل ماکی هنر آموخت. از آثار معروف او «تابلوی کرمان، کلیسای تادئوس مقدس و تصاویری از دهات اطراف تهران»، است؛ و مارکو گریگوریـان (کوبیسم)، کلارا آبکار، ادمان آیوازیـان، سمبات درون کیورغیـان، آندره سوروگین، یرواند نـهاپتیـان، هاکوپ هوناتانیـان، یرواند نـهاپتیـان را مـی‌توان نام برد.

موسیقی

نوشتار اصلی: موسیقی ارمنی

تاریخ موسیقی ارمنیـان ایران از سده هفدهم سرچشمـه مـی‌گیرد و تا سده بیستم بـه صورت آوازهای عاشق‌ها تبلور مـی‌یـابد. لیکن موسیقی بـه معنی امروزی از سده نوزدهم و در مرز سده بیستم پدید آمده‌است.

روبن گریگوریـان

از جمله موسیقیدانان و رهبران برجسته ارکستر حتما لئون گریگوریـان را نام برد.

«در سال ۱۲۶۵ خورشیدی (۱۸۸۶ مـیلادی) درون تبریز چشم بـه جهان گشود. تحصیلات ابتدائی را درون زادگاهش (مدرسه هایکازیـان – تاماریـان) بـه پایـان رسانید. پس از اتمام تحصیلات درون سال ۱۲۸۳ خورشیدی (۱۹۰۴ مـیلادی) درون شـهرهای رشت و تبریز اقدام بـه تدریس موسیقی و تشکیل گروه سرایندگان از دانش آموزان و اجرای کنسرت‌های مختلف کرد. وی درون سال ۱۲۸۶ خورشیدی (۱۹۰۷ مـیلادی) بـه تفلیس رفت و نزد واسیلوف، ویولنیست مشـهور روسی بـه تکمـیل آموزش ساز تخصصی خود پرداخت. درون سال ۱۲۸۹ خورشیدی (۱۹۱۰ مـیلادی) بـه بروکسل عزیمت کرد و پس از دو سال فراگیری پیگیر موسیقی بـه تبریز بازگشت و تدریس موسیقی درون مدارس ارمنیـان را از سر گرفت.

لئون گریگوریـان درون سال ۱۲۹۶ خورشیدی (۱۹۱۷ مـیلادی) درون مدرسه مرکزی خلیفه‌گری ارامنـه تبریز یک گروه کر چهارصدایی تشکیل داد و همچنین گروه موسیقی مجلسی را تأسیس کرد کـه مدت ۳۰ سال رهبری آن را بـه عهده داشت. لئون گریگوریـان تنظیم‌کننده سرودهای بسیـاری بـه زبان‌های فارسی و ارمنی است. از جمله سرودهای فارسی وی مـی‌توان از: ایران، خیز، دلپسند، جلوه گل، سرود توانائی و سرود کارناوال را نام برد. او درون سال ۱۳۱۹ خورشیدی (۱۹۴۰ مـیلادی) درون تهران اقامت گزید و گروه کر گوسان را تشکیل داد و همچنین بـه تعلیم ویولن درون مدرسه عالی موسیقی پرداخت؛ و در طول زندگی هنری خود، ۹۴ ویولنیست را تعلیم داد. لئون گریگوریـان درون سال ۱۳۳۶ خورشیدی. (۱۹۵۷ مـیلادی) درون تهران بدرود حیـات گفت.»[۴۶]


یکی دیگر از چهرهای سرشناس موسیقی ارمنی ایران (نیکول گالاندریـان) مـی‌باشد.

«نیکول درون ۷ سپتامبر ۱۸۸۱ مـیلادی درون آکن (شـهری تاریخی واقع درون ارمنستان غربی، درون ترکیـهٔ امروزی) بـه دنیـا آمد. لیکن بعد از تحصیل درون زادگاه و انتقال بـه وارنا (۱۸۹۷ مـیلادی) و تفلیس درون سال ۱۹۱۱ مـیلادی بـه دعوت مدرسه هایکازیـان درون تهران مقیم مـی‌گردد و تا سال مرگش (۱۹۴۴ مـیلادی) درون همـین‌جا مـی‌ماند. از نمونـه کارهای او شامل:

اپرای منظومـه (پروانـه) اثر هوانس تومانیـان، اپرای (چوپان) و بسیـاری از آثار گالاندریـان (کلاً حدود ۱۰۰۰ اثر) درون مجموعه‌های مختلف بـه چاپ رسیده‌اند. از جمله درون جلدهای ۵ و ۶ آوازنامـه (گانزاران) گنج‌نامـه. نور هاسکر (خوشـه‌های نو) درون نشریـات ارمنی ایران و در روزنامـه فارسی (راهنمای زندگی) بـه چاپ رسیدند.[۴۷]»

هامبارسوم گریگوریـان از دیگر موسیقیدان معروف ارمنی هست که دانش‌آموخته فرانسه هست و او درون تهران اقدام بـه تشکیل گروه آواز (کومـیتاس) مـی‌کند. او بیش از یکصد اثر (آوازهای گروهی و سولو، تنظیم آوازهای مردمـی و عاشق‌ها، رمانس‌ها) و نیز بر روی اشعار آوتیک ایساهاکیـان و هوانس شیراز شعرای نامدار ارمنستان آهنگ تصنیف نموده‌است.

در زمـینـه موسیقی نام‌های برجسته‌ای چون:

امانوئل ملیک اصلانیـان، لوریس چکناوریـان، روبن گریگوریـان، واروژ هاخباندیـان، ساتنیک آقابابیـان، رافائل مـیناسکانیـان و غیره قابل ذکرند.

اوانس اوگانیـانس اولین کارگردان سینمای ایران و همچنین بانی اولین مدرسه بازیگری درون ایران است.

هنر تئاتر و سینما

نوشتار اصلی: ارمنی‌ها درون تئاتر ایران
نوشتار اصلی: ارمنی‌ها درون سینمای ایران

تئاتر ارمنی ایران درون اواخر سده نوزدهم تولد یـافت. درون دهه‌های ۷۰ و ۸۰ همـین سده درون تبریز، تهران و جلفای نو نخستین نمایش‌های مدرسه‌ای ارائه گردید. بعد از چندی تئاتر از حیطه مدارس بیرون آمده درون انجمن‌ها و گروه‌های نمایشی تبلور یـافت. درون سال ۱۸۸۱ مـیلادی (انجمن دوستداران تئاتر ارمنی) درون تهران تشکیل شد و آثاری از گابریل سوندوکیـان نمایش‌نامـه‌نویس بزرگ و آلکساندر شیروانزاده نویسنده توانای ارمنی و دیگران توسط آن بـه نمایش درآمد.

در عین حال آثار اروپایی بـه ویژه نمایش‌های مولیر اجرا گردید. گروه تئاتر حرفه‌ای متشکل از:

«مگردیچ تاشجیـان، مانوئل ماروتیـان، زوج‌هایتانیـان درون تاریخ تئاتر ارمنی ایران نقش بـه سزایی ایفا نمودند.»

در زمـینـه هنر تئاتر و سینما نام‌های برجسته‌ای چون: «شاهین سرکیسیـان، آربی اوانسیـان، ساموئل خاچیکیـان، لرتا، مادام سیرانوش، آرامائیس آقامالیـان، لوریک مـیناسیـان، گریگور یقیکیـان» را مـی‌توان نام برد.

علوم و پزشکی

در زمـینـه علوم مـی‌توان بـه آلکساندر باغدیـانس را نام برد.

کارو لوکس «پدر علم رباتیک ایران»

«باغدیـانس عضو هیئت علمـی شورای دانشکده علوم پایـه پزشکی دانشگاه تهران و جزو ۹ دانشمند ممتاز ایران کـه جایزه البرز گرفته درون رشته زیست‌شیمـی و فیزیولوژی موفق بـه کشف هورمون جدید از غده تیروئید گردید.»

در زمـینـه علوم بـه نام‌های دیگر برمـی‌خوریم مانند:

گاگیک هواکیمـیان، (متولد ۱۹۱۱ مـیلادی درون مازندران) استاد دانشگاه تهران و عضو آکادمـی علوم فرانسه کـه از جانب پاپ پل ششم یک قطعه نشان عالی (کماندور پاپ) درون سال ۱۹۷۵ مـیلادی بـه او اعطاء گردید.

از دیگر نامـها مـی‌توان بـه الکساندر آبیـان نام برد و مارکار گریگوریـان، متولد ۱۹۴۰ مـیلادی درون تهران) سرپرست سابق دانشکده مـهندسی سازه دانشگاه صنعتی شریف مدت‌ها رئیس کنفرانس بین‌المللی سازه‌های فضاکار و یکی از بنیـانگذاران تحقیقات درون این رشته‌است.

در زمـینـه زمـین‌شناسی، زلزله‌شناسی و آتشفشان‌شناسی مانوئل بربریـان، (متولد ۱۹۴۵ مـیلادی درون تهران) از چهره‌های سرشناس ایران بود. وی صاحب تألیفات متعدد درون رشته‌های مربوط مـی‌باشد. وی بنیـان‌گذار بخش پژوهشی زمـین ساخت و زمـین لرزه سازمان زمـین‌شناسی درون سال ۱۹۷۱ مـیلادی، بود. همچنین تهیـه نخستین نقشـه لرزه خیزی ایران و تهیـه نخستین نقشـه لرزه زمـین ساختی ایران و نخستین نقشـه گسل‌های ایران و نخستین نقشـه کانون مـهلرزه زمـین لرزه‌های بزرگ ایران از کارهای او مـی‌باشد.

آلنوش طریـان «مادر نجوم» و «بانوی اختر فیزیک ایران»

در زمـینـه پزشکی (آنیک استپانیـان) اولین زن دندان‌پزشک ایرانی هست که او درون سال درون سال ۱۹۱۲ مـیلادی درون تهران بـه دنیـا آمد. وی آرتین استپانیـان، از بنیـان‌گذاران دندان پزشکی نوین ایران بود. وی بعد ازب تحصیلات ابتدایی درون مدارس هایکازیـان ارامنـه تهران و مدرسه ژاندارک، تحصیلات عالی خویش رادر رشته دندان‌پزشکی پی گرفت و در سال ۱۹۴۱ مـیلادی بـه عنوان اولین زن دندان‌پزشک درون این رشته فارغ‌التحصیل شد[۴۸].

معماری

نوشتار اصلی: معماری ارمنی

از مـهندسان معماری مشـهور ارمنی مـی‌توان بـه آودیس اوهانجانیـان، مارکار گالستیـانس، گابریل گورکیـان، وارطان هوانسیـان، اوژن آفتاندلیـانس و رستم وسکانیـان را نام برد.

مـهندس گورگن پیچیکیـان یکی دیگر از مـهندس معمار معروف ارمنی هست که اثر او را مـی‌توان به:

«شعبه مرکزی بانک ملی، مصلای (مسجد) شـهر و پایـانـه اتوبوس‌ها و دانشکده پزشکی درون شـهر قم مـی‌باشد.»

نشریـات ارمنی

از اواخر قرن نوزدهم مـیلادی نیـاز بـه وجود نشریـات ارمنی زبان درون جامعه کم جمعیت ارمنیـان آن روز تهران احساس مـی‌شد. بر این اساس، نخستین نشریـه ارمنی زبان چاپ ایران، یعنی هفته‌نامـه «شاویق» (معنی کوره راه)، بـه مدت سه سال از ۱۸۹۴ مـیلادی–۱۸۹۷ مـیلادی / ۱۲۷۳–۱۲۷۶ خورشیدی، درون تهران بـه چاپ رسید.

صفحهٔ اول اولین شمارهٔ نشریـهٔ هفتگی آلیک، ۲۲ مارس ۱۹۳۱م

ناشر و صاحب امتیـاز این هفته‌نامـه درون دوره اول آندریـاس بیگ نظریـان بود و سردبیری آن را نیز درون دوره اول هوهانس خان ماسحیـان و سپس وِرتانِس پاپازیـان،[پانویس ۱] بر عهده داشتند.

دومـین نشریـه ارمنی زبان ایران، هفته‌نامـه آستق آرِوِلیـان[پانویس ۲] (به معنی ستارهٔ شرقی)، از ۱۸۹۶ مـیلادی درون تهران شروع بـه کار کرد و ۲۶ شماره از آن بـه چاپ رسید. مؤسس، صاحب امتیـاز و سردبیر اسمـی این هفته‌نامـه مارکار مارکاریـان بود اما درون اصل سردبیری آن را سقراط خان گلوفیـان برعهده داشت.

زیـاده روی این دو هفته‌نامـه درون طرح مسائل و مشکلات درونی جامعه ارمنیـان تهران زمـینـه ایجاد تنش و برخوردهای مداوم بین آن‌ها را فراهم ساخت و مشکلات مالی چاپ و نشر نیز مزید بر علت و سرانجام منجر بـه تعطیلی تقریباً هم‌زمان هر دو نشریـه شد.

پس از تعطیلی هفته نامـه‌های شاویق و آستق آرِوِلیـان وقفه‌ای حدوداً پانزده ساله درون انتشار مطبوعات ارمنی زبان تهران پیش‌آمد.

از ۱۹۱۲ مـیلادی بار دیگر چاپ نشریـات ارمنی زبان درون تهران شروع شد کـه به ترتیب سال انتشار عبارت اند از:

  • هفته نامـه آرشالویس[پانویس ۳](۱۹۱۲ مـیلادی). مدت انتشار: شش ماه (ارگان حزب فدراسیون انقلابی ارمنی)، صاحب امتیـاز: آرسن (خان) مـیکائیلیـان، سردبیران: هووسپ هُوانسیـان (ه. اِلمار) و زورا ساگینیـان.
  • هفته نامـه آراوود[پانویس ۴](به معنی صبح)-(۱۹۱۹–۱۹۲۰ مـیلادی)، تعداد: هفتاد شماره (دومـین ارگان حزب داشناکسوتیون)، سردبیر: هووسپ هُوانسیـان.
  • هفته‌نامـه فکاهی ـ انتقادی بوبوخ[پانویس ۵] (به معنی لولو)-(۱۹۲۰–۱۹۳۳ مـیلادی)، وابسته بـه جریـان فکری چپ، سردبیر: هایک گاراگاش. این نشریـه بعدها بـه صورت هفتگی منتشر شد.
  • هوریزون[پانویس ۶](به معنی افق)-(۱۹۲۰ مـیلادی)، گاهنامـه وابسته بـه نـهضت چپ، مدت انتشار: یک سال، صاحب امتیـاز: هاروتیون پطروسیـان (ه. جرماک)، سردبیر: سیمون سیمونیـان.
  • ایرانی آشخاتاوور[پانویس ۷] (به معنی رنجبران ایران)-(۱۹۲۰–۱۹۲۱ مـیلادی)، وابسته بـه جریـان فکری چپ، صاحب امتیـاز: هاروتیون پطروسیـان. این نشریـه ابتدا بـه صورت هفته‌نامـه و بعدها یک روز درون مـیان بـه چاپ مـی‌رسید. از ۱۹۲۱–۱۹۲۳ مـیلادی نیز با عنوان رنجبران ایران بـه زبان فارسی منتشر شد.
  • هفته نامـه نورگیـانک[پانویس ۸] (به معنی حیـات نو)-(۱۹۲۲–۱۹۲۷ مـیلادی)، صاحب امتیـاز: استپان خانبابیـان و سپس وارطان هُوانسیـان، سردبیر: اونیک مخیتاریـان. نورگیـانک بعد از مدتی یک روز درون مـیان بـه چاپ مـی‌رسید.
  • گاقاپار[پانویس ۹](به معنی عقیده)-(۱۹۲۵–۱۹۲۷ مـیلادی)، نشریـهٔ اجتماعی، سیـاسی و ادبی، صاحب امتیـاز: آ. بِگیـان، سردبیر: آ. قازاریـان، هدف این نشریـه، کـه یک روز درون مـیان بـه چاپ مـی‌رسید، عبارت بود از ترغیب ارمنیـان پراکنده درون جهان (در این مورد ارمنیـان ایران) بـه تبعیت از مرام فکری حاکم درون ارمنستان شوروی نوپا.

طی سال‌های ۱۹۲۷–۱۹۳۱ مـیلادی نشریـه ای بـه زبان ارمنی درون تهران منتشر نشد درون ۱۹۳۱ مـیلادی/۱۳۱۰ خورشیدی هفته‌نامـه آلیک آغاز بـه کار کرد.

  • فصلنامـه فرهنگی پیمان
  • آلیک (روزنامـه)
  • رافی، سالنامـه، تقویم (۱۹۴۱ مـیلادی)
  • نائیری، سالنامـه، تقویم (۱۹۵۳ مـیلادی)
  • آرارات (۱۹۶۰/۱۹۵۹ مـیلادی) ماهنامـه ورزشی آرارات صاحب امتیـاز و مدیر مسئول و سردبیر آن سواک ساگینیـان مدیر باشگاه آرارات بود.

«تعدادی از نشریـات ارمنیـان درون جلفای اصفهان»

  • نور جوقایی لِرابر (پیـام‌آور جلفای نو)- (۱۹۰۴ که تا ۱۹۰۸ مـیلادی) ماهنامـه دینی و خبری، صاحب امتیـاز و سردبیر اسقف باگراد وارتازاریـان
  • نور جوقایی آودابار (۱۹۰۸ که تا ۱۹۱۱ مـیلادی) هفته‌نامـه دینی و خبری درون چاپخانـه وانک چاپ مـی‌شد.

«تعدادی از نشریـات ارمنیـان درون تبریز»

  • گوردز (کار)- (۱۹۰۳ مـیلادی) هفته‌نامـه دینی و خبری سردبیر خلیفه یقیشـه مرادیـان، خلیفه ارمنیـان آذربایجان
  • آراوُد (بامداد) هفته نامـه، سپس نشریـه سه روزانـه سیـاسی، اجتماعی، ادبی و اقتصادی ارگان حزب داشناکسوتیون ارمنیـان تبریز بود.
  • آقاقان (۱۹۱۲ که تا ۱۹۱۳ مـیلادی) فصلنامـه ارگان انجمن روستاییـان آقاقان
  • گغاسر (هنر دوست)-(۱۹۱۹ مـیلادی) ماهنامـه ادبی و هنری دانش آموزان مدارس ارمنیـان تبریز سردبیر موشق هوهانسیـان
  • آیگ (۱۹۱۲ که تا ۱۹۲۲ مـیلادی) نشریـه سه روزانـه سیـاسی، اجتماعی
  • وِرِلک (ترقی)-(۱۹۵۲ مـیلادی) هفته‌نامـه سیـاسی، اجتماعی و ادبی

نظام کلیسایی ارمنی‌های ایران و نقش آن

نوشتار اصلی: کلیسای حواری ارمنی
لوگو کلیسای حواری ارمنی

کلیسا درون زندگی ارمنیـان نقش بسیـار مـهمـی دارد. همـه مراسم مذهبی ارمنیـان، از روز تولد که تا مرگ، درون کلیسا برگزار مـی‌شود. درون همـه ادوار بعد از اینکه ارمنیـان درون محلی استقرار مـی‌یـافتند، نخست کلیسایی مـی‌ساختند و به دنبال آن به منظور آموزش دانش آموزان کلاس درس دایر مـی‌د.

کلیسای حواری ارمنی: اکثریت مطلق ارمنیـان عضو این کلیسا هستند کـه قدیمـی‌ترین کلیسای ارمنی است.

«البته شایـان ذکر هست که دلایل نامگذاری کلیسای ارمنی بـه نام کلیسای حواری و ملی ارمنی این هست که این کلیسا توسط دو تن از دوازده حواریون عیسی مسیح (ع) بنیـانگذاری شده‌است؛ و دلیل این کـه کلیسای ارمنی نامـیده مـی‌شود این هست که تنـها ارمنیـان مـی‌توانند عضو این کلیسا شوند. به همـین دلیل کلیسای ارمنی خارج از جامعه خود و به زبان غیر ارمنی تبلیغ دینی ندارد و تدریس علوم دینی نیز درون مدارس و کلیساها بـه زبان غیر ارمنی متداول نیستند.

برخی بـه اشتباه کلیسای ارمنیـان را کلیسای گریگوری مـی‌نامند، این اشتباه از آنجا ناشی مـی‌شود کـه گریگور لوساوریچ (گریگور روشنگر) باعث شد که تا در قرن چهارم مـیلادی دین مسیحیت درون ارمنستان بـه عنوان دین رسمـی کشور پذیرفته و متداول گردد، درون حالی کـه ارمنیـان مبنای تأسیس کلیسای ارمنی را از قرن اول مـیلادی و توسط حواریون عیسی مسیح محسوب مـی‌کنند، از اینرو نیز کلیسای خود را کلیسای حواریونی ارمنی مـی‌نامند.

از سال ۱۹۶۱ مـیلادی که تا ۱۹۹۹ مـیلادی اسقف اعظم آرداک مانوکیـان رهبر حوزه تهران بود اکنون اسقف سبوه سرکیسیـان جانشین وی مـی‌باشد.

در ایران سه حوزه اسقفی وجود دارد:

حوزه اسقفی خلیفه‌گری ارامنـه آذربایجان، خلیفه‌گری ارامنـه تهران، خلیفه‌گری ارامنـه اصفهان. کلیساهای ارمنی کاتولیک، پروتستان، جمعیت برادری، ادونتیست و کلیسای جماعت ربانی کـه پس از انقلاب فعال شد درون ایران وجود دارند و کار مـی‌کنند.

کلیساهای ارمنی

نوشتار اصلی: فهرست کلیساهای ارمنی درون ایران

از کلیساهای تهران را مـی‌توان بـه کلیسای سورپ گئورگ و کلیسای مریم مقدس (تهران) و کلیسای سرکیس مقدس نام برد.

کلیسای وانک

کلیساهای قدیمـی تهران مـی‌توان به:

کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس

«ارمنی‌های تهران اولین کلیسای خود را درون سال ۱۷۶۸ مـیلادی درون کوچه‌ای بـه نام ارامنـه درون ضلع غربی بازارچه دروازه حضرت عبدالعظیم پیش از توسعه تهران درون عصر ناصری بنا د.»

کلیسای سورپ گئورگ، (گئورگ مقدس) تهران

«این کلیسا دومـین کلیسای ارمنی‌های تهران درون اواخر سده هجدهم درون خیـابان حنیف نژاد، مـیدان وحدت اسلامـی (مـیدان دروازه قزوین سابق)، بازارچه قوام الدوله، کوچه کلیسا واقع است. بنای اولیـه این کلیسا طبق روایـات توسط دو تن از ارمنی‌های ساکن آن محله بـه نامـهای (هوسپیـان) و (استپانیـان) بـه صورت محراب کوچکی جهت انجام فرایض دینی ارمنیـان ساخته شده‌است. ارمنی‌های ساکن محله مذکور بـه دنبال لشکرکشیـهای آقا محمدخان قاجار بـه قفقاز درون سال ۱۷۹۵ مـیلادی بـه اسارت درآمده و از منطقه قره‌باغ بـه شـهر تهران کوچ داده شده‌اند. بعد از بـه سلطنت رسیدن فتحعلی شاه قاجار درون سال ۱۷۹۸ مـیلادی عده‌ای از صنعتگران ارمنی ساکن جلفای اصفهان و تبریز بـه تهران آمده و بعضاً درون محله دروازه قزوین ساکن شدند و در نتیجه بـه تعداد ساکنین ارمنی آن محله افزوده شد. چون محراب کوچک مزبور دیگر نمـی‌توانست جوابگوی احتیـاجات دینی ارمنی‌های ساکن محله باشد لذا درون سال ۱۸۸۴ مـیلادی کلیسای فعلی درون محل آن محراب بنا شد.»

از دیگر کلیساهای تهران حتما از:

کلیسای مریم مقدس درون خیـابان مـیرزا کوچک خان، کلیسای سورپ کلیسای تارگمانچاتس درون وحیدیـه، سورپ وارتان حشمتیـه، کلیسای گریگور لوساووریچ مقدس مجیدیـه و مـیناس مقدس درون ده ونک نام برد.

ارمنیـان کاتولیک نیز کلیسایی بـه نام گریگور لوساوریچ مقدس دارند کـه در سال‌های ۱۹۵۰–۵۴ مـیلادی بنا شده‌است. کلیسای ارمنیـان پروتستان نیز درون سال ۱۹۴۶ مـیلادی بنا شده هوانس مقدس نام دارد.

از دیگر کلیساهای معروف و قدیمـی ارمنیـان درون سایر شـهرهای ایران مـی‌توان:

«کلیسای وانک، کلیسای سن استپانوس، قره کلیسا، کلیسای ارامنـه‌آبادان، کلیسای ارامنـه معموره» را نام برد.

ترکیب جمعیتی

زنان ارمنی درون دوران قاجاریـان

شمار ارمنیـان تهران درون دوره قاجار (بنابر آمار جانی هانانیـان)[۴۹]


سال خانواده مرد زن جمع ۱۸۴۹ مـیلادی ۷۵ ۱۶۲ ۱۴۸ ۳۱۰ نفر ۱۸۷۲ مـیلادی ۱۵۷ - - ۷۵۰ نفر ۱۸۸۰ مـیلادی ۲۴۱ - - ۱۱۷۷ نفر ۱۹۰۳ مـیلادی ۳۲۰ - - ۱۴۵۰ نفر ۱۹۱۳ مـیلادی ۵۷۵ ۱۵۰۵ ۱۴۰۰ ۲۹۰۵ نفر ۱۹۲۲ مـیلادی - ۱۶۳۳ ۱۶۱۴ ۳۲۴۷ نفر
ارامنـه روستای چلاوه درون دوره ناصرالدین شاه

شمار ارمنیـان روستاهای اطراف تهران درون سال ۱۸۸۰ مـیلادی (بنابر آمار ارنست هولتسر)[۵۰]

دهکده خانواده مرد زن جمع دهکده ونک ۲۴ ۵۷ ۴۹ ۱۰۶ نفر دهکده دروس ۱۸ ۳۸ ۴۰ ۷۸ نفر دهکده خوردین ۷ ۲۲ ۱۱ ۳۳ نفر دهکده بومـهن ۷ ۲۹ ۳۳ ۶۲ نفر مجموع ۵۶ ۱۴۶ ۱۳۳ ۲۷۹ نفر

شمار ارمنیـان جلفای اصفهان درون دوره قاجار (بنابر آمار آلمار هوسپیـان)[۵۱]

سال شمار ارمنیـان ۱۸۵۱ مـیلادی ۲۵۸۶ نفر ۱۸۸۰ مـیلادی ۲۶۹۲ نفر ۱۹۰۳ مـیلادی ۳۴۵۰ نفر ۱۹۱۶ مـیلادی ۳۷۴۸ نفر ۱۹۲۰ مـیلادی ۳۱۰۹ نفر

شمار ارمنیـان سه منطقه درون ۱۸۸۰ مـیلادی بـه سرشماری از خلیفه گری اصفهان، بـه شرح زیر بوده‌است: (سرخس ۵۶۵۵ نفر، چهارمحال ۲۸۹۵ نفر، منطقه ف ۶۵۸۹ نفر)

شمار ارمنیـان ساکن تبریز (بنابر آمار آلمار هوسپیـان) درسال ۱۸۳۲ مـیلادی ۵۰۰ خانواده درون تبریز زندگی مـی‌د کـه در سال ۱۸۳۸ مـیلادی بـه ۵۸۰ خانواده، شامل ۲۵۸۰ نفر رسید. درون سال ۱۹۱۲ مـیلادی شمار ارمنیـان تبریز بـه ۴۰۰۰ نفر رسید.

شمار ارمنیـان ساکن شـهرها و روستاهای آذربایجان بجز شـهر تبریز (بنابر آمار نازار گورویـانس)[۵۲]

شـهر شمار ارمنیـان سال ۱۸۷۲ مـیلادی شمار ارمنیـان سال ۱۹۱۲ مـیلادی دره شام با روستاهای ارمنی‌نشین اطراف آن ۲۵ خانواده - خوی با روستاهای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۷۴ خانواده ۱۵۰۰ نفر ماکو با روستاهای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۳۳۰ خانواده ۷۵۰ نفر سلماس با ۲۵ روستای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۹۷۳ خانواده ۱۲۰۰۰ نفر ارومـیه با ۱۶ روستای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۴۶۴ خانواده ۵۵۰۰ نفر باراندوز با ۸ روستای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۱۵۹ خانواده - شـهرستان نقده با ۷ روستای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۴۲۳ خانواده ۸۰۰ نفر ساوجبلاغ (اردبیل) با ۳ روستای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۴۵ خانواده - مراغه با ۴ روستای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۳۵ خانواده ۱۲۵۰ نفر اردبیل ۲۰ خانواده - مـیاندوآب با ۳ روستای ارمنی‌نشین اطراف شـهر ۹۰ خانواده ۸۵۰ نفر ارسباران - ۶۰۰۰ نفر مجموع ۲۶۳۸ خانواده ۲۸۶۵۰ نفر

شمار ارمنیـان ساکن سایر شـهرها و روستاها درون سال ۱۸۵۶ مـیلادی (بنابر آمار آلمار هوسپیـان)

شـهر شمار ارمنیـان رشت ۶۰ خانواده بندرانزلی ۱۰ خانواده بابل ۵۰ خانواده گرگان ۵۰ خانواده شاهرود ۱۰ نفر زنجان ۲۰ نفر شیراز ۷۰ نفر بندر بوشـهر ۱۵۰ نفر خرقان با ۴ روستای ارمنی‌نشین آن ۱۲۰۰ نفر ملایر با ۳ روستای ارمنی‌نشین آن ۵۰۱ نفر کزاز با ۱۰ روستای ارمنی‌نشین آن ۹۸۰ نفر بخش کمره با ۱۵ روستای ارمنی‌نشین آن ۲۳۹۰ نفر بوروار، باختر گلپایگان با ۹ روستای ارمنی‌نشین آن ۲۰۶۳ نفر ف با ۲۱ روستای ارمنی‌نشین آن ۶۵۱۷ نفر

شمار ارمنیـان ساکن سایر شـهرها بنابر آمار خلیفه گری ارامنـه تهران: <<ارومـیه، درون ۱۹۴۸ مـیلادی، ۳۰۰۰ نفر. ارسباران، درون ۱۹۳۰ مـیلادی ۵۱۰ خانواده. سلماس، درون ۱۹۱۷ مـیلادی ۵۹۱ خانواده. مشـهد، درون ۱۹۶۶ مـیلادی ۳۲۰ نفر. همدان، درون ۱۸۵۶ مـیلادی ۴۰ خانواده، اراک، درون ۱۹۵۰ مـیلادی ۸۰۱ نفر. بربرود با ۲۲ روستای ارمنی‌نشین درون ۱۹۳۳ مـیلادی، ۹۳۷ خانواده. کمره، درون ۱۹۵۲ مـیلادی درون هفت روستای این منطقه ۲۱۸۵ نفر. کزاز، درون ۱۹۳۲ مـیلادی این منطقه دارای ۱۵ روستای ارمنی‌نشین با ۴۱۵۶ نفر جمعیت. خراقان (قاراقان)، با چهار روستای ارمنی‌نشین درون ۱۹۴۰ مـیلادی دو هزار نفر. رشت، درون ۱۹۳۴ مـیلادی ۵۱۵ و در ۱۹۸۹ مـیلادی ۴۳ خانواده. اهواز، درون ۲۰۰۳ مـیلادی، ۶۰ خانواده. چهارمحال و بختیـاری، درون ۱۹۶۳ مـیلادی جمعیت ارمنیـان منطقه بـه ۴۳۰۰ نفر مـی‌رسید.>>

جستارهای وابسته

  • تاریخ ارمنستان
  • ارمنی‌ها درون مشروطه ایران
  • ارمنی‌ها درون جنگ ایران و عراق
  • ارمنی‌ها درون فوتبال ایران
  • جماعت ارمنیـان پراکنده
  • مسابقات ورزشی سراسری ارامنـه ایران (المپیک ارمنیـان)
  • پیشینـه صنعت چاپ درون ایران
  • فهرست ارمنی‌های ایران
  • فهرست معماران ارمنی
  • فهرست کارگردانان ارمنی

پانویس ۱

  • اهل وان کـه در شـهرهای قفقاز فعالیت مـی‌کرد و به علت تبعید بـه تابعیت ایران درآمده بود. وی مؤلف آثار ادبی متعددی با موضوعات ایرانی است.
  • Astgh Arevelian
  • Arshaluys
  • Aravot
  • Bobokh
  • Horizon
  • Irani Ashkhatavor
  • norkyank
  • Gaghapar
  • پانویس ۲

  • Brill, E.J. (1993). Houtsma, M. Th., ed. First Encyclopaedia of Islam, 1913-1936. 5. p. 578.
  • Hovannisian, Richard G. (1999). Armenian Van/Vaspurakan Armenian Van/Vaspurakan Check |url= value (help). Costa Mesa, California: Mazda Publishers. ISBN 1-56859-130-6.
  • هویـان، آندرانیک. کتاب ارمنیـان ایران. مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدنـها با همکاری انتشارات هرمس. ۱۱. 
  • غوگاسیـان، وازگن س.. کتاب تاریخ ارامنـه ایران. ترجمـهٔ سعید کریم پور. انتشارات امـیرکبیر. ۱۲. 
  • داوریژتسی، آراکل. تاریخ داوریژتسی. واقارشاباد: چاپخانـهٔ کلیسای اچمـیادزین، ۱۸۹۶. 
  • دیولافوا، ژان. ایران، کلده و آشور. ترجمـهٔ علی محمد فره وشی. تهران: کتابفروشی خیـام، ۱۳۶۱. ۲۱۷. 
  • «تاریخ مختصر اِسکان ارامنـه درون شـهر تهران». بازبینی‌شده درون ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸. 
  • آلمار هوسپیـان، نگاهی بـه زندگی ارمنیـان تهران درون گذشته نزدیک، سالنامـه رافی، جلد اول، ۱۹۶۹م، ص ۲۶۷
  • ↑ ۹٫۰۹٫۱ گلریز، سیدمحمدعلی، مـینودر یـا باب‌الجنـهٔ قزوین، قزوین، انتشارات طه، ۱۳۶۸، جلد:یکم، دانشگاه تهران، ۱۳۳۷، صفحه:۵۱۲
  • Sir Der Merketin
  • سفرنامـهٔ برادران شرلی درون زمان شاه عباس کبیر. ترجمـهٔ آوانس با مقدمـه و توضیحات دکتر محبت آیین. تهران: منوچهری، ۱۳۵۷. ۱۹۱. 
  • Voyage de Chevalier Chardin en Perse, ed, L.Langels. Paris p. 400
  • Coruelle le Bruyn
  • لوبروئن، کرنی. سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین. ج. دفتر دوم. ۱۱۵۱. 
  • معتضد، خسرو. حاج امـین الضرب، تاریخ تجارت و سرمایـه‌گذاری صنعتی درون ایران. تهران: انتشارات جانزاده، ۱۳۶۶. ۶۴۵–۶۴۸. 
  • لوبروئن، کرنی. سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین. ج. دفتر دوم. ۱۱۵۲–۱۱۵۳. 
  • کتاب تاریخ ارمنیـان، نویسنده: آگاتانگلوس، ترجمـه گارون سارکسیـان، نشر:تهران-نائیری ۱۳۸۰
  • ↑ ۱۸٫۰۱۸٫۱ آرشیو دفتر فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران درون ایروان-ارمنستان
  • ملکمـیان، دکتر لینا. کتاب تعاملات و تشابهات فرهنگی بین ایران و ارمنستان از دیرباز تاکنون. تهران: انتشارات نائیری، تابستان ۱۳۸۹. 
  • یـاکوب پولاک، سفرنامـه پولاک، ترجمـه کیکاوس جهانداری، انتشارات خوارزمـی، تهران، ۱۳۶۱، صفحهٔ ۲۹۷
  • آلبویـاجیـان، آرشاک. تاریخ مـهاجرت ارمنیـان. ج. دوم. قاهره: چاپ نور آستق، ۱۹۵۵. ۲۶۰. 
  • سرنا، کارلا. مردم و دیدنی‌های ایران. ترجمـهٔ غلامرضا سمـیعی. تهران: انتشارات نشر نو، ۱۳۶۳. ۲۹۴. 
  • بامداد، مـهدی. شرح حال رجال ایران درون قرن ۱۲،۱۳،۱۴. ج. پنجم. تهران: انتشارات کتابفروشی زوار، ۱۳۵۷. ۱۱۳. 
  • آلبویـاجیـان، آرشاک. تاریخ مـهاجرت ارمنیـان (به زبان ارمنی). ج. دوم. قاهره: چاپ نورآستق، ۱۹۵۵. ۱۳۵. 
  • خاچیکیـان. بازرگانان ارمنی جلفای نو و روابط تجاری آن‌ها با روسیـه درون سده‌های ۱۷ و ۱۸ (به زبان ارمنی). ایروان، ۱۹۸۸. ۲۱. 
  • در-هوهانیـان، هاروتیون. تاریخ جلفای نو. ج. اول. ترجمـهٔ بوغوس پطروسیـان. جلفا، ۱۸۸۰. ۱۰۶. 
  • خاچیکیـان. بازرگانان ارمنی جلفای نو و روابط تجاری آن‌ها با روسیـه درون سده‌های ۱۷ و ۱۸ (به زبان ارمنی). ایروان، ۱۹۸۸. ۱۰۶. 
  • در-هوهانیـان، هاروتیون. تاریخ جلفای نو. ج. اول. ترجمـهٔ بوغوس پطروسیـان. جلفا، ۱۸۸۰. ۱۱۱-۱۰۹. 
  • خاچیکیـان، بازرگانان ارمنی جلفای نو و روابط تجاری آن‌ها با روسیـه درون سده‌های ۱۷ و ۱۸، ایروان، ۱۹۸۸، صفحه:۷۲ و ۷۳
  • گلنبگیـان، روبرتو. «فیلیپ دوزاگلی و استقرار تجارت درون کورلاند بـه سال ۱۶۹۶ مـیلادی». مجله بررسی‌های تاریخی سال هفتم، ش. ۲ (خرداد و تیر ۱۳۵۱): ۱۲۰. 
  • خاچیکیـان. بازرگانان ارمنی جلفای نو و روابط تجاری آن‌ها با روسیـه درون سده‌های ۱۷ و ۱۸. ایروان، ۱۹۸۸. ۸۵ و ۹۴. 
  • آراکل داوریژتسی، تاریخ آراکل داوریژتسی، ایروان، ۱۹۸۸ مـیلادی، صفحه:۳۲
  • در-هوهانیـان، هاروتیون. تاریخ جلفای نو. ج. اول. ترجمـهٔ بوغوس پطروسیـان. جلفا، ۱۸۸۰. ۱۰۲. 
  • روبرتو گلنبگیـان، (فیلیپ دوزاگلی و استقرار تجارت درون کورلاند بـه سال ۱۶۹۶ مـیلادی)، مجله بررسی‌های تاریخی، سال هفتم، شماره ۲، خرداد و تیر ۱۳۵۱ خورشیدی، صفحه:۱۱۴
  • روبرتو گلنبگیـان، (فیلیپ دوزاگلی و استقرار تجارت درون کورلاند بـه سال ۱۶۹۶ مـیلادی)، مجله بررسی‌های تاریخی، سال هفتم، شماره ۲، خرداد و تیر ۱۳۵۱ خورشیدی، صفحه:۱۶۸
  • عیسوی، چارلز. تاریخ اقتصادی ایران (عصر قاجار ۱۲۱۵–۱۳۳۲ ه‍. ق). ترجمـهٔ یعقوب آژند. تهران: نشر گستره، ۱۳۶۲. ۶۷. 
  • احتشام السلطنـه. خاطرات احتشام السلطنـه. بـه کوشش سید محمد مـهدی . چاپ دوم. تهران: انتشارات زوار، ۱۳۶۷. ۲۱۹. 
  • معتضد، خسرو. حاج امـین الضرب و تاریخ تجارت و سرمایـه‌گذاری درون ایران. تهران: انتشارات جانزاده، ۱۳۶۶. ۶۴۶. 
  • خسرو معتضد، حاج امـین الضرب و تاریخ تجارت و سرمایـه‌گذاری صنعتی درون ایران، صفحه:۶۴۷ و ۶۴۸
  • خسرو معتضد، حاج امـین الضرب و تاریخ تجارت و سرمایـه‌گذاری صنعتی درون ایران، صفحه:۶۴۷
  • خسرو معتضد، حاج امـین الضرب و تاریخ تجارت و سرمایـه‌گذاری صنعتی درون ایران، صفحه:۴۱۷
  • معتضد، خسرو. حاج امـین الضرب و تاریخ تجارت و سرمایـه‌گذاری صنعتی درون ایران. ۴۰۹. 
  • «تارنمای رسمـی مؤسسه ترجمـه و تحقیق هور». 
  • «واهه آرمن چگونـه پرواز کرد؟». فارس نیوز. 
  • «تارنمای رسمـی واهه آرمن». 
  • یونانسیـان، ایساک. «روبن گریگوریـان، آهنگ ساز، رهبر ارکستر و نوازندۀ ویلن». فصلنامـه فرهنگی پیمان سال پانزدهم، ش. ۵۹ (بهار ۱۳۹۱). 
  • کاراپتیـان، آرمـینـه آ. «نیکول گالاندریـان (۱۸۸۱- ۱۹۴۴ مـیلادی)، موسیقی دان نامـی ارمنی - ایرانی سدۀ بیستم مـیلادی». فصلنامـه فرهنگی پیمان سال شانزدهم، ش. ۶۲ (زمستان ۱۳۹۱). 
  • «درباره آنیک استپانیـان اولین زن دندان‌پزشک ایرانی». دندانـه. بازبینی‌شده درون ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸. 
  • هانانیـان. نخستین چاپخانـه ارمنیـان تهران. ج. دوم. سالنامـه رافی، ۱۹۷۰. ۲۷۸. 
  • ارنست هولتسر، ایران درون یکصد و سیزده سال پیش، جلد دوم، ترجمـه محمد عاصمـی،انتشارات وزارت فرهنگ و هنر مرکز مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۵۵، ص ۷۰
  • آلمار هوسپیـان، نگاهی بـه زندگی ارمنیـان تهران درون گذشته نزدیک، سالنامـه رافی، جلد اول، تهران ۱۹۶۹، ص ۲۶۲
  • نازار گورویـانس، ارمنیـان ایران، مترجم:داجاد بوغوسیـان، تهران ۱۹۶۸م، ص ۱۶۱ و ۳۱۸
  • منابع

    • آدمـیت، فریدون. امـیرکبیر و ایران. ج. اول. تهران، ۱۳۵۴. ۳۵۷. 
    • اقبال آشتیـانی، عباس. مـیرزا تقی خان امـیرکبیر. چاپ سوم. تهران، ۱۳۶۳. ۱۵۸. 
    • اوانسیـان، آرا. «از مدرسهٔ هایکازیـان که تا دبیرستان‌های پسرانـهٔ کوشش ـ داویدیـان و انـهٔ کوشش ـ مریم». فصلنامـه فرهنگی پیمان سال هفدهم، ش. ۶۶ (زمستان ۱۳۹۲). 
    • باغداساریـان، ادیک. نگاهی بـه تاریخ ارمنیـان تهران. تهران، ۱۳۸۰. 
    • بامداد، مـهدی. شرح حال رجال ایران درون قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری. ج. اول. تهران، ۱۳۵۷. ۴۹۲. 
    • تکمـیل همایون، دکتر ناصر. «درآمدی بر چگونگی حیـات اجتماعی و فرهنگی ارمنیـان قزوین». فصلنامـه فرهنگی پیمان سال هشتم، ش. ۲۸ (تابستان ۱۳۸۳). 
    • جواهر کلام، عبدالعزیز. تاریخ تهران. تهران، ۱۳۵۷. 
    • خرازی، علی رضا، سید احمد فرهنگ، حسین بایبوردی، وارطان داودیـان و دیگران. «نامـه‌ها و اظهار نظرها». خاطرات وحید، ش. ۱۷ (اسفند ۱۳۵۱). 
    • رائین، اسماعیل. ایرانیـان ارمنی. تهران، ۱۳۵۶. 
    • شـهری، جعفر. تهران قدیم. تهران، ۱۳۵۷. 
    • صالحی، عباسعلی. هم مـیهنان نقش آفرین مسیحی. تهران، بی تا. 
    • صدر هاشمـی، محمد. تاریخ جراید و مجلات ایران. اصفهان، ۱۳۶۳–۶۴. 
    • قوکاسیـان، هراند. «ارامنـه درون ایران». مجله ارمغان دوره سی و هفتم، ش. ۵ و ۶ (مرداد و شـهریور ۱۳۴۷). 
    • گروه تحقیق و پژوهش سینما. ارامنـه و سینمای ایران. تهران: انتشارات روزنـه کار، ۱۳۸۳. شابک ‎۹۶۴-۶۷۲۸-۴۴-۸. 
    • گورویـانس، نازار. ارمنیـان ایران. تهران، ۱۹۶۸. 
    • لازاریـان، ژانت د.. دانشنامـه ایرانیـان ارمنی. چاپ دوم. انتشارات هیرمند، ۱۳۸۸. شابک ‎۰-۵۰-۶۹۷۴-۹۶۴-۹۷۸. 
    • ملکی، آنوشیک. «نگاهی اجمالی بر حوزه‌های انتخاباتی ارمنیـان درون مجلس شورای اسلامـی». فصلنامـه فرهنگی پیمان سال چهاردهم، ش. ۵۴ (زمستان ۱۳۸۹). 
    • هاوان، آلفرد. ورزشکاران نامـی ارمنی ایرانی. انتشارات نائیری، ۱۳۹۰. شابک ‎۷-۱۷-۵۳۰۷-۶۰۰-۹۷۸. 
    • هویـان، آندرانیک. کتاب ارمنیـان ایران. انتشارات مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدنـها با همکاری انتشارات هرمس، ۱۳۸۰. شابک ‎۲-۰۰۷-۳۶۳-۹۶۴. 
    • رستم‌التواریخ، محمد هاشم. رستم‌التواریخ. بـه کوشش محمد مشیری. تهران، ۱۳۴۸. 
    • «ارمنیـان ایران». فصلنامـه فرهنگی پیمان سال هفدهم، ش. ۶۴ (تابستان ۱۳۹۲). 
    • «ارمنیـان و مجلس». فصلنامـه فرهنگی پیمان سال سیزدهم، ش. ۴۸ (تابستان ۱۳۸۸). 
    • «نقش جامعه ایرانیـان ارمنی درون ظهور معماری مدرن شـهر تهران». 
    • «تصویری از موج دوم بازگشت ارامنـه بـه ارمنستان شوروی». 
    • http://www.iranicaonline.org/articles/armenians-of-modern-iran
    • http://www.iranicaonline.org/articles/armenia-vi

    پیوند بـه بیرون

    • «مستندی دربارهٔ ارمنی‌های ایران». بازبینی‌شده درون ۳ مارس ۲۰۱۷. 
    • ن
    • ب
    • و
    موضوع‌های مرتبط با ایران
    تاریخ
    پیش از اسلام
    • پیش از آریـایی‌ها
    • تمدن جیرفت
    • شـهر سوخته
    • نیـا-ایلامـی
    • عیلام
    • تمدن آمودریـا
    • منائیـان
    • آریـایی
    • ماد
    • هخاان
    • سلوکیـان
    • دولت یونانی بلخ
    • اشکانیـان
    • کوشانیـان
    • ساسانیـان
    • هپتالیـان
    پس از اسلام
    • حمله اعراب
    • امویـان
    • عباسیـان
    • گاوباریـان
    • طاهریـان
    • علویـان طبرستان
    • صفاریـان
    • سامانیـان
    • زیـاریـان
    • آل بویـه
    • غزنویـان
    • سلجوقیـان
    • خوارزمشاهیـان
    • ایلخانان
    • تیموریـان
    • دوران ملوک الطوایفی
    • صفویـان
    • هوتکیـان
    • افشاریـان
    • زندیـان
    • قاجاریـان
    دوران نوین
    • پهلوی‌ها
    • دولت موقت
    • جمـهوری اسلامـی
    جستارهای وابسته
    • ایران بزرگ
    • تاریخ طبرستان
    • فهرست شاهان
    • تاریخ نظامـی
    سیـاست
    • جمـهوری اسلامـی
    • جریـان روشنفکری
    • زنان
    • دانشجویی
    • انتخابات
    • قانون اساسی
    • رهبر
    • رئیس‌جمـهور
    • قوه قضائیـه
    • مجلس خبرگان رهبری
    • مجلس شورای اسلامـی
    • شورای نگهبان
    • مجمع تشخیص مصلحت نظام
    • شورای عالی امنیت ملی
    • شوراهای اسلامـی شـهر و روستا
    • حقوق بشر
    • فهرست مقامات عالی‌رتبه
    • اصلاح‌طلبان
    • اصول‌گرایـان
    • قطعنامـه ۱۷۴۷ شورای امنیت
    • سیـاست خارجی
    • وزارت اطلاعات
    • نیروهای مسلح
    • ارتش
      • نیروی هوایی
      • نیروی دریـایی
    • انرژی هسته‌ای
    • پرونده‌های تروریسم دولتی
    • پیـامدهای انتخابات ریـاست جمـهوری دهم
    • شرکت نفت ایران و انگلیس
    • کودتای ۲۸ مرداد
    • انقلاب سفید
    • انقلاب ۱۳۵۷ ایران
    • گروگان‌گیری سفارت ایران درون لندن
    • جنگ ایران و عراق
    • پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر
    • کشتار حاجیـان درون مکه (۱۳۶۶)
    • بحران آثار باستانی ایران دانشگاه شیکاگو
    • تاریخ جمـهوری اسلامـی
    • انتخابات ۱۳۸۸
    • مشروطه
    • سازمان فضایی
    مردم
    • ایرانیـان مقیم خارج
    • زنان
    • ایل‌های کرد
    • آذری‌ها
    • گرجی‌ها
    • کردها
    • ارمنی‌ها
    • ایرانیـان مسیحی
    • ایرانیـان یـهودی
    • ایرانیـان زرتشتی
    • ایرانیـان آشوری
    زبان‌ها
    • فارسی
    • ترکی آذربایجانی
    • کردی
    • گیلکی
    • طبری
    • تالشی
    • لری
    • بلوچی
    • سیستانی
    • عربی
    • گرجی
    • ارمنی
    • زبان‌های ایرانی
    • زبان‌های هندوایرانی
    جغرافیـا
    • شـهرها
    • استان‌ها
    • فلات ایران
    • جزیره‌ها
    • کوه‌ها
    • زمـین‌لرزه‌ها
    اقتصاد
    • تاریخ اقتصاد
    • دانش و فناوری
    • کشاورزی
    • بهداشت و سلامت
    • بانک مرکزی
    • فهرست بانک‌ها
    • فرار مغزها
    • خودروسازی
    • صنایع دفاعی
    • ریـال
    • بورس اوراق بهادار
    • شبکه شتاب
    • مالکیت فکری
    • مناطق آزاد اقتصادی
    • معادن
    • دیوان محاسبات
    • ترابری
    • راه‌آهن
    • انرژی
    • صنعت نفت
    • انرژی هسته‌ای
    • گردشگری
    • سازمان گسترش و نوسازی صنایع
    • شرکت ملی نفت
    • سازمان اکو
    • سازمان صنایع هوایی
    • شرکت‌ها
    • مـیوه
    جامعه
    • فرهنگ
    • ایران‌شناسی
    • اساطیر
    • نمادهای ملی
    • آموزش و پرورش
    • آموزش عالی
    • دانش و فناوری
    • فهرست دانشگاه‌ها
    • فرار مغزها
    • جُرم
    • فلسفه
    • دین
      • اسلام
    • بهائی‌ستیزی
    • تاریخ ادبیـات
    • آشپزی
    • بهداشت و سلامت
    • ایدز
    • تفکیک تی
    • اعتیـاد
    • تریـاک
    • فرار ان
    • ورزش
    • رسانـه
    • ینگ اینترنت
    • وبلاگ‌نویسی
    • فهرست خبرگزاری‌ها
    • فهرست روزنامـه‌ها
    • تعطیلات عمومـی
    هنر
    • معماری
      • هخاان
    • باغ‌داری
    • نمایش
    • سینما
    • موسیقی سنتی
      • ای ایران
    • پاپ
    • راک
    خبرگزاری‌ها
    • اینا
    • فارس
    • مـهر
    • ایسنا
    • ایرنا
    • برنا
    • صدا و سیما
    • تسنیم
    • تابناک
    • کردپرس
    • ایبنا
    • موج
    • الف
    • انتخاب
    • جهان‌نیوز
    • سحام‌نیوز
    • عصر ایران
    • کلمـه
    مرتبط
    • گاه‌شماری
    • نوروز
    • جواهرات ملی
    • ایرانی‌ستیزی
    • ایرانی‌زدایی
    • ایران‌هراسی
    • رتبه‌بندی بین‌المللی
    • سرود شاهنشاهی
    • درگاه:ایران
    • ن
    • ب
    • و
    جماعت ارمنیـان پراکنده
    • جماعت ارمنیـان پراکنده
    • Largest communities
    • Ethnic enclaves
    مناطق سنتی اقامت ارمنیـان
    • آرتساخ
    • جاواخ
    • نخجوان
    • ارمنستان غربی
    • کیلیکیـه
    منطقه قفقاز
    • جمـهوری آذربایجان (باکو)
    • گرجستان
      • تفلیس
      • آبخازیـا
    اتحاد شوروی سابق
    • روسیـه
    • اوکراین
      • کریمـه
    • بلاروس
    • مولداوی
    • کشورهای بالتیک
    • آسیـای مرکزی
    قاره آمریکا
    • آرژانتین
    • برزیل
    • کانادا
    • مکزیک
    • ایـالات متحده آمریکا
      • لس آنجلس
    • اروگوئه
    • جماعت ارمنیـان پراکنده
    قاره اروپا
    • اتریش
    • بلغارستان
    • بلژیک
    • قبرس
    • جمـهوری چک
    • دانمارک
    • فرانسه
    • آلمان
    • یونان
    • مجارستان
    • ایتالیـا
    • مالت
    • هلند
    • لهستان
    • رومانی
    • صربستان
    • اسپانیـا
    • سوئد
    • سوئیس
    • بریتانیـا
    خاور مـیانـه
    • بحرین
    • مصر
    • ایران
    • عراق
    • اسرائیل
    • اردن
    • کویت
    • لبنان
    • قطر
    • سوریـه
    • ترکیـه
      • استانبول
      • ارمنی‌های پنـهان
    • امارات متحده عربی
    قاره آسیـا
    • افغانستان
    • بنگلادش
    • چین
    • هند
    • اندونزی
    • مـیانمار
    • پاکستان
    • سنگاپور
    قاره آفریقا
    • اتیوپی
    • سودان
    قاره اقیـانوسیـه
    • استرالیـا
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=ارمنی‌های_ایران&oldid=24796356»




    [پسر ارمنی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 02 Nov 2018 18:29:00 +0000



    پسر ارمنی

    ارمنی‌ها درون جنگ ایران و عراق - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

    پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

    ارمنی‌ها درون جنگ ایران و عراق اشاره بـه مشارکت ارمنی‌های ایران درون جنگ ایران و عراق مـی‌باشد.

    تاریخ

    جوانانی از اقلیت‌های قومـی ـ مذهبی کشور نیز درون کنار مسلمانان درون خطوط مقدم جبهه‌های نبرد جنگیدند و در این جنگ کشته، پسر ارمنی جانباز، یـا بـه اسارت گرفته شدند.

    در ادیـان و مکاتب مختلف، کشته شدن به منظور مـیهن و دین دارای منزلت والایی هست و درون دین مسیحیت،ی را کـه در راه پاسداری باورهای مسیحیت جان مـی‌بازد شـهید مـی‌نامند. واژهٔ لاتینی شـهید مارتیر (Martyr) هست که بـه صورت مارتیروس (Martiros) از زبان یونانی وارد زبان ارمنی شده و از گذشته‌های دور درون نام گذاری فرزندان پسر بـه کار رفته‌است. پسر ارمنی امروزه نیز نام «مارتیروس» و نام خانوادگی «مارتیروسیـان» درون مـیان ارمنیـان فراوان است.

    معادل دیگر واژهٔ شـهید درون زبان ارمنی ناهاتاک (Nahatak) هست که از دو جز (ناه)-(ناخ) بـه معنی پیش و نخست و (تاک) بـه معنی دو و تک ترکیب شده و با رابط الف بـه هم پیوسته‌است؛ بنابراین، ناهاتاک درون لغت بـه معنی پیشتاز و پیش آهنگ است.

    در فرهنگ‌های ارمنی معانی دیگر این واژه عبارت اند از: پسر ارمنی سرباز خط مقدم، قهرمان، دلیر و بی باک و در مفاهیم دینی بـه معنی شـهید و شاهد آمده و آنی هست که به منظور دفاع از دین و ایمان قربانی مـی‌شود،ی کـه برای آرمانی، جان خود را ایثار مـی‌کند.

    «نبرد به منظور دین و مـیهن از دیرباز جزئی از زندگی ارمنیـان بوده‌است.»

    در قبرستان ارمنیـان تهران، قطعهٔ ویژه‌ای بـه شـهیدان جنگ ایران و عراق اختصاص یـافته‌است. پسر ارمنی درون نیمـهٔ آبان ۱۳۸۸ خورشیدی، با همکاری خلیفه‌گری ارامنـه تهران و بنیـاد شـهید و امور ایثارگران بنای یـادبودی نیز درون این محل برپا شد.

    مشارکت ارمنیـان درون جنگ ایران و عراق منحصر بـه جانبازی رزمندگان و ازخودگذشتگی جوانان ارمنی نبوده است. تقریباً تمامـی قشرها ارمنیـان با استقبال از فراخوان شوراهای خلیفه گری درون مراکز تهران، تبریز و اصفهان و پاسخ بـه ندای وجدان بـه پشتیبانی از عملیـات خطوط مقدم جبهه‌ها برخاستند. نوجوانان و جوانان ارمنی درون سنگرهای مدارس که تا بسیـاری از خانواده‌ها و انجمنـهای مختلف و صاحبان صنایع، همـه درون جمع‌آوری کمک‌های نقدی و غیر نقدی به منظور جبهه‌های جنگ مشارکت مـی‌د.

    شورای خلیفه گری تهران و در رأس آن اسقف اعظم آرداک مانوکیـان، خلیفهٔ وقت جامعهٔ ارمنی تهران و شمال ایران، با تلاش پیگیر به منظور جذب کمک‌های مردمـی و سازماندهی امور به منظور پیشگیری از اتلاف منابع تلاش شبانـه‌روزی مـی‌د. درون مرکز اصفهان نیز، اسقف اعظم «کُریون پاپیـان»، خلیفهٔ وقت و رئیس خلیفه گری ارمنیـان حوزهٔ اصفهان و جنوب ایران و در مرکز تبریز، کشیش ارشد، «باگرات مِلان»، نایب خلیفهٔ وقت ارمنیـان کل آذربایجان، اقدامات مؤثری درون جمع‌آوری کمک‌های مردمـی صورت دادند. با ادامـهٔ جنگ، شورای خلیفه گری تهران، با تشکیل ستادی ویژه، سازماندهی و اعزام گروه‌های صنعتگر ارمنی بـه مناطق جنگی را آغاز کرد. نُه گروه از حوزهٔ خلیفه گری تهران، چند گروه از اراک و چندین گروه دیگر از حوزه‌های خلیفه گری اصفهان و تبریز بـه مناطق جنگی اعزام شدند.

    این گروه‌ها با استقرار درون پشت جبهه بـه مرمت ماشین‌های جنگی و راه‌سازی، ساخت و راه‌اندازی سردخانـه‌ها، بیمارستان‌های صحرایی و کارهایی از این دست مـی‌پرداختند کـه هر گروه حدود یک که تا دو ماه درون منطقه فعالیت مـی‌کرد. اعزام گروه‌های صنعتگر ارمنی از ۱۳۶۲ که تا ۱۳۶۷ خورشیدی ادامـه یـافت.[۱][۲]

    خاطرات و زندگی‌نامـه برخی از شـهدای ارمنی

    نوشتار اصلی: ویگن کاراپتیـان
    نوشتار اصلی: زوریک مرادیـان
    مراسم اهدای کمک‌های ارمنیـان بـه جبهه‌های جنگ تحمـیلی

    آلبرت الله دادیـان دومـین فرزند «تادِئوس» و «هاسمـیک» درون بهار ۱۳۴۵ خورشیدی درون تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را درون مدارس ارامنـه «آرارات» و «نائیری» گذراند. بعد از پایـان تحصیلات راهنمایی درون مجتمع تحصیلی «مریم مقدس» (انستیتو مریم)، درون رشته فنی و حرفه‌ای مشغول بـه تحصیل مـی‌شود. او عضو تیم باشگاه فوتبال آرارات (تهران) نیز بود. پس از رسیدن بـه سن خدمت، بی درنگ خود را بـه مرکز نظام وظیفه معرفی کرده و دوره آموزشی را درون عجب شیر بـه پایـان رساند. بعد از آن به منظور گذراندن دوره تکاوری بـه کرج منتقل شد. «اِدوین شامـیریـان»، دیگر جان باخته ارمنی نیز درون دوره تکاوری با او همراه بود. درون این مدت، بـه منظور دیدار از خانواده، دو نوبت بـه مرخصی آمد. بعد از پایـان دوره، وی بـه جبهه سومار اعزام شد. سرانجام بعد از شش ماه خدمت، تکاور (آلبرت ا… دادیـان) درون اثر اصابت ترکش توپ دشمن بعثی درون منطقه جنگی سومار بـه شـهادت رسید.

    ژیلبرت ملکم آبکاریـان تنـها فرزند ذکور خانواده درون سال ۱۳۳۹ خورشیدی درون آبادان بـه دنیـا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را درون زادگاهش گذراند. بعد از آن خود را بـه اداره نظام وظیفه معرفی و در اردیبهشت همان سال بـه خدمت سربازی اعزام شد. وی درون درگیری‌های مستقیم نخستین ماه جنگ بـه شـهادت رسید. ژیلبرت آبکاریـان درون زمره اولین گروه از شـهدای نظامـی ارمنی جمـهوری اسلامـی ایران درون دوران هشت سال جنگ بـه شمار مـی‌رود. پیکر ژیلبرت بعد از انتقال بـه تهران و انجام مراسم خاص مذهبی درون مـیان بدرقه صدها نفر از هموطنان مسیحی و مسلمان درون قطعه شـهدای ارامنـه درون تهران به منظور همـیشـه بـه خاک سپرده شد.

    شـهدای نظامـی

    اسامـی شـهدای نظامـی درون جنگ ایران و عراق:[۱][۲]

    ردیف نام محل تولد تاریخ تولد و شـهادت محل شـهادت ۱ زوریک مرادیـان مسیحی تهران ۱۳۵۹–۱۳۳۹ پیران شـهر ۲ ژیلبرت ملکم آبکاریـان آبادان ۱۳۵۹–۱۳۳۹ سر پل ذهاب ۳ صارمـی یـانیکیـان ؟ ۱۳۵۹–۱۳۳۹ جبههٔ جنوب ۴ پایلاک آوِدیـان ف ۱۳۵۹–۱۳۳۸ دزفول ۵ رازمـیک داوتیـان ف ۱۳۶۰–۱۳۳۹ آبادان ۶ رازمـیک هونانیـان فی ف ۱۳۵۹–۱۳۴۰ سر پل ذهاب ۷ وازگن آوانسیـان ف ۱۳۶۱–۱۳۳۸ داروین منطقه عملیـاتی والفجر ۸ رافیک رشید زاده ارومـیه ۱۳۶۱–۱۳۳۷ شوش (جبههٔ عملیـاتی جنوب) ۹ سوِرن خانلریـان تهران ۱۳۶۱–۱۳۳۸ خونین‌شـهر – محور اهواز ۱۰ واهان الله وردی تهران ۱۳۶۲–۱۳۴۰ پیرانشـهر (مـهران) ۱۱ ادیک نِرسِسیـان تهران ۱۳۶۲–۱۳۳۹ قصر شیرین ۱۲ واهیک باغداسایریـان تهران ۱۳۶۲–۱۳۴۰ دارخوین ۱۳ وازگن آدامـیان آغاجاری ۱۳۶۴–۱۳۴۳ حاج عمران ۱۴ ژوزف شاهینیـان تهران ۱۳۶۴–۱۳۴۱ حسینیـه اهواز ۱۵ وارطان آقاخانیـان تهران ۱۳۶۴–۱۳۴۱ جزیره مجنون ۱۶ هنریک یوسفی (هوسپیـان) تهران ۱۳۶۴–۱۳۴۵ هورالهویزه – کیـان دشت ۱۷ رِیموند شاهنظریـان تهران ۱۳۶۵–۱۳۴۲ مـهران ۱۸ رایموند باغداساریـان تهران ۱۳۶۵–۱۳۴۲ تمرچین ۱۹ ورژ باغومـیان اصفهان ۱۳۶۵–۱۳۴۴ پاوه ۲۰ یوریک سرداریـان اراک ۱۳۶۵–۱۳۴۳ حاج عمران ۲۱ مگردیچ طوماسیـان مسجد سلیمان ۱۳۶۵–۱۳۴۲ سومار ۲۲ گارنیک بوغوسیـان تهران ۱۳۶۵–۱۳۴۲ حاج عمران ۲۳ ویگن کاراپتیـان الیگودرز ۱۳۶۶–۱۳۴۴ شرهانی ۲۴ ادوین شامـیریـان[۳] تهران ۱۳۶۶–۱۳۴۶ مـیمک ۲۵ گاگیک طومانیـانس تهران ۱۳۶۶–۱۳۴۰ مریوان ۲۶ آلبرت الله دادی تهران ۱۳۶۶–۱۳۴۵ سومار ۲۷ آوانِس بارسقیـان ارومـیه ۱۳۶۶–۱۳۴۵ سردشت ۲۸ رازمـیک خاچاطوریـان تهران ۱۳۶۶–۱۳۴۳ سومار ۲۹ نوریک باباخانیـانس تهران ۱۳۶۷–۱۳۴۴ شرهانی ۳۰ هراند آوانسیـان سنگبارانی تهران ۱۳۶۷–۱۳۴۳ ابوغریب- جبهه عین خوش ۳۱ هراچ طوروسیـان تهران ۱۳۶۷–۱۳۴۸ سومار ۳۲ وِهاندز رشیدپور بابرودی ارومـیه ۱۳۶۷–۱۳۴۳ فکه ۳۳ واهیک یِسائیـان تهران ۱۳۶۷–۱۳۴۵ سرپل ذهاب ۳۴ ژرژ کشیش هاروطون تهران ۱۳۶۷–۱۳۴۱ گیلان غرب ۳۵ هنریک هاروطونیـان اراک ۱۳۶۱–۱۳۴۸ صالح آباد ایلام ۳۶ هراچ هامبارسومـیانس تبریز ۱۳۶۷–۱۳۴۰ پیرانشـهر ۳۷ آرمن آوِدیسیـان اصفهان ۱۳۶۹–۱۳۳۸ قصر شیرین ۳۸ ژوزف هرمز نازلو ارومـیه ۱۳۷۰–۱۳۴۸ مـیشداغ ۳۹ آلفرد گبری تهران ۱۳۷۰–۱۳۵۰ نفت شـهر ۴۰ نوریک دانیِلیـان تهران ۱۳۶۴–۱۳۴۲ تهران (اثرات ترکش درون بدن) ۴۱ وارطان آبراهامـیان تهران ۱۳۵۸–۱۳۳۹ کردستان ۴۲ واهیک تِر ماه سلطانی تهران ۱۳۹۲-؟ تهران (جانباز شیمـیایی لشکر ۲۱ حمزه دهلران) ۴۳ روبرت آودیسیـان تهران ۱۳۹۲–۱۳۴۵ تهران (اثرات ترکش درون بدن- عملیـات والفجر هشت) ۴۴ امـیل آرتسرونی آزویـان تبریز ۱۳۶۱–۱۳۳۰ منطقه چنانـه

    شـهدای غیرنظامـی

    اسامـی شـهدای غیرنظامـی درون جنگ ایران و عراق:[۱][۲]

    ردیف نام تاریخ تولد و شـهادت محل شـهادت ۱ با خاچاطوریـان (مـهندس نفت) ۱۳۵۹–۱۳۰۱ آبادان ۲ گالوست بابومـیان ۱۳۵۹–۱۳۱۱ اهواز ۳ گارنیک تِر پلوسیـان ۱۳۶۰–۱۳۴۱ مـیاندوآب ۴ هایگاک موسسیـان ۱۳۶۰–۱۳۰۶ تهران ۵ آلن آبکار شاهنظری ۱۳۶۱–۱۳۴۷ تهران ۶ ادموند موسِسیـان ۱۳۶۱–۱۳۴۰ تهران ۷ ادیک مانوئلیـان ۱۳۶۱–۱۳۳۳ تهران ۸ آناهید مـیناسیـان ۱۳۶۱–۱۳۳۰ چنانـه ۹ کایتزاک داوتیـان ۱۳۶۲–۱۳۱۸ جاده خوی ۱۰ سردار هُوْهانسیـان ۱۳۶۳–۱۳۰۱ تهران ۱۱ ویلیـام آورند ۱۳۶۵–۱۳۳۷ تهران ۱۲ ژانت بوداغیـان ۱۳۶۵–۱۳۳۸ تبریز ۱۳ روبیک مانوک هاروطونیـان ۱۳۶۵–۱۳۲۹ تبریز ۱۴ یرواندیک مانوک هاروطونیـان ۱۳۶۵–۱۳۶۴ تبریز ۱۵ ماطِوُس پانوسیـان ۱۳۶۵–۱۳۲۵ تبریز ۱۶ زویـا مانوک هاروطونیـان ۱۳۶۵–۱۳۲۵ تبریز ۱۷ آنی پانوسیـان ۱۳۶۵–۱۳۵۶ تبریز ۱۸ آدرینـه پانوسیـان ۱۳۶۵–۱۳۶۳ تبریز ۱۹ ساکو مجلومـیان ۱۳۶۵–۱۳۶۳ ارومـیه ۲۰ هایراپت مگردیچیـان ۱۳۶۵–۱۲۹۸ تبریز ۲۱ طاطاوس ملک صیـادیـان ۱۳۶۵–۱۲۸۴ تبریز ۲۲ آرمن تِر آوانِسیـان ۱۳۶۶–۱۳۲۸ تهران ۲۳ همایـاک محمودیـان ۱۳۶۶–۱۳۲۹ تهران ۲۴ وازگن غریبیـان ساکی ۱۳۶۶–۱۳۳۵ تهران ۲۵ سروژ وسکانیـان ۱۳۶۰–۱۳۱۷ تهران ۲۶ ژیلبرت وسکانیـان ۱۳۶۰–۱۳۵۲ تهران

    سربازان مفقود الاثر

    اسامـی سربازان مفقودالاثر درون جنگ ایران و عراق:[۱][۲]

    ردیف نام تاریخ مفقود الاثری مکان مفقود الاثر شدن ۱ هراچ هاکوپیـان ۱۳۶۶–۱۳۴۴ قصر شیرین ۲ هنریک تِر آوانِسیـان ۱۳۶۶–۱۳۴۴ ارتفاعات باباهادی ۳ اوهان یـاریجانیـان ۱۳۶۷–۱۳۴۴ مـهران ۴ هراندهاکوپیـان مـیلاگردی ۱۳۶۷–۱۳۴۷ شرهانی

    آزادگان

    اسامـی آزادگان درون جنگ ایران و عراق:[۱][۲]

    تصاویر برخی از اسرای آزادشده ارمنی درون جریـان جنگ ایران و عراق، روزنامـه آلیک
    ردیف نام تاریخ اسارت محل اسارت ۱ ادوارد تِر مادو ۱۳۵۹ سر پل ذهاب ۲ آندرانیک نظریـان ۱۳۶۵ مـهران ۳ اُوهانس عزیزیـان ۱۳۶۷ نـهرعنبر ۴ آلبرت قهرمانیـانس ۱۳۶۷ سومار ۵ آلبرت استپانیـان ۱۳۶۷ فکه ۶ وازریک قدیمـی ۱۳۶۷ مـهران ۷ آرمان بندری ۱۳۶۷ مـهران ۸ سرکیس داوتیـانس ۱۳۶۷ کوشک (طلائیـه) ۹ مائیس کشیشیـان ۱۳۶۷ موسیـان ۱۰ ورژ مـیناسیـان ۱۳۶۷ نـهرعنبر ۱۱ رایموند گریگوریـان ۱۳۶۷ زبیدات ۱۲ هامو بارسقیـان ۱۳۶۷ سومار ۱۳ ژرژیک نظری ۱۳۶۷ دهلران ۱۴ آلکساندر گاسپاریـانس ۱۳۶۷ زبیدات ۱۵ سِمـیک وارطانیـان ۱۳۶۷ شرهانی ۱۶ آرموند فولادیـان ۱۳۶۷ نفت شـهر ۱۷ باگرات کشیش آبنوسی ۱۳۶۷ قصرشیرین ۱۸ اِمـیا گریگوریـان ۱۳۶۷ سومار ۱۹ ژوزف نظری مسیحی ۱۳۶۷ نفت شـهر ۲۰ ادموند مددی ۱۳۶۷ بعقوبه ۲۱ سارو یعقوبیـان ۱۳۶۷ سر پل ذهاب ۲۲ آواک مـیر آواکیـان ۱۳۶۷ تکاب ۲۳ آیواز خداوردیـان ۱۳۶۷ قصرشیرین ۲۴ ساکو آندریـاس کنارکی ۱۳۶۷ مـیمک ۲۵ آلدِر هاروتونیـان ۱۳۶۷ نفت شـهر ۲۶ رافیک الله وردی ۱۳۶۷ مـیمک ۲۷ هاملت ظُهرابیـان ۱۳۶۷ گیلانغرب ۲۸ سورن هاکوپیـان ۱۳۶۷ مـیمک – دشت هلاله ۲۹ هامازاسپ یِسائی هاروطونیـان ۱۳۶۷ نفت شـهر ۳۰ وازگن ولدی ۱۳۶۷ سومار ۳۱ وارطان سرانیـان ۱۳۶۷ سر پل ذهاب ۳۲ ژیرایر آبنوسیـان ۱۳۶۷ سر پل ذهاب ۳۳ کارِن باباخانیـانس ۱۳۶۷ سومار ۳۴ فرانکو منصوری ۱۳۶۷ سومار ۳۵ خاژاک آلکسانیـان ۱۳۶۷ سومار

    جانبازان نظامـی

    اسامـی جانبازان نظامـی درون جنگ ایران و عراق:[۱][۲]

    ردیف نام تاریخ جراحت محل جراحت ۱ رافیک خدابخشیـان ۱۳۶۲ ؟ ۲ روبرت حق وردیـان ۱۳۶۲ ؟ ۳ هراچ شیروانیـان ۱۳۶۸ سلیمانیـه ۴ واروژ خدابخشیـان ۱۳۶۶ مریوان ۵ آندرانیک ایبرانوسیـان ۱۳۶۶ نفت شـهر ۶ روبیک کشیشیـان ۱۳۶۷ شرهانی ۷ سارو شاهمرادیـان ۱۳۶۷ دهلران ۸ روبن الله دادی ۱۳۶۷ دهلران ۹ یوری بابخانیـان ۱۳۶۷ شرهانی ۱۰ هاملت زادوریـان ۱۳۶۷ دهلران ۱۱ گِوُرگ گِوُرگیـان ۱۳۵۷ زبیدات ۱۲ نژدیک شاهوردیـان ۱۳۵۹ مریوان ۱۳ پطروس صادقی ۱۳۵۹ ؟ ۱۴ روبیک مـهرابی ۱۳۵۹ جاده بانـه بـه سرشت ۱۵ ادیک آقاخانیـان ۱۳۵۹ جنوب ۱۶ آنوشاوان شامـیریـان ۱۳۵۹ گیلانغرب ۱۷ ژوزف خانلریـان ۱۳۶۰ دزفول ۱۸ واروژ طهماسی ۱۳۶۰ اشنویـه ۱۹ رازمـیک قاسمـیان ۱۳۶۱ ؟ ۲۰ آلبرت آبرامـیانس ۱۳۶۱ گیلانغرب ۲۱ جانسون آرابو ۱۳۶۱ کوشک ۲۲ مگردیچ دِر مگردیچیـان ۱۳۶۱ سومار ۲۳ رازمـیک هاکوپیـان ۱۳۶۱ جاده سومار بـه اسلام‌آباد غرب ۲۴ واهیک پانوسیـان ۱۳۶۲ مریوان ۲۵ مـیناس گبری مسیحی ۱۳۶۲ خط پندی شلمچه ۲۶ والوت سرکیسیـان ۱۳۶۲ ارتفاعات پنجوین ۲۷ رافیک پطروسیـان سهرابی ۱۳۶۲ ؟ ۲۸ ویگن مـهدیخانی ۱۳۶۲ پایگاه زید – شرق بصره ۲۹ روبرت آزلباریـان ۱۳۶۳ تپه شـهید احمدوند – مریوان ۳۰ هاسو کشیش دانیـالیـان ۱۳۶۳ تپه شـهید احمدوند – مریوان ۳۱ هایک ملان ۱۳۶۳ چناره سنندج ۳۲ فردیناند گریگوری حسرتیـان ۱۳۶۳ نـهرعنبر ۳۳ آلفرد کشیشیـان ۱۳۶۴ تنگه چزابه ۳۴ هامـیک سلیمانیـان ۱۳۶۴ دهلران ۳۵ نوریک محمودی ۱۳۶۴ پیرانشـهر ۳۶ یرواند باغومـیان ۱۳۶۴ اشنویـه ۳۷ ملکوم راتوسی ۱۳۶۴ کلایش ۳۸ ویگن آواکیمـیان ۱۳۶۴ جزیره مجنون ۳۹ آشوت خداوردی مسیحی ۱۳۶۴ غرب کشور ۴۰ روبیک سرکیسیـان نژاد ۱۳۶۴ سیدکان (شمال غرب کشور) ۴۱ فرِد آوانِس ۱۳۶۴ ارتفاعات کله قندی ۴۲ هِنری هاروطون کرم ۱۳۶۴ مریوان ۴۳ هراند نظریـان زاده ۱۳۶۴ مـیمک ۴۴ رایموند یعقوبیـان ۱۳۶۴ ؟ ۴۵ سپاهان سرکیسیـان ۱۳۶۴ خسروآباد ۴۶ ویگن غریبی ۱۳۶۴ منطقه عملیـاتی خرمال ۴۷ روبرت آوِدیسیـان ۱۳۶۴ گیلانغرب ۴۸ واروژ نظریـان ۱۳۶۴ شلمچه ۴۹ رافی انجیلیـان ۱۳۶۴ دهلران ۵۰ واروژ زرگریـان ۱۳۶۴ سومار ۵۱ رازمـیک خداوردیـان ۱۳۶۴ کردستان ۵۲ روبیک طوروسیـان ۱۳۶۴ ؟ ۵۳ ادوارد نظری مسیحی ۱۳۶۴ سومار ۵۴ نوریک بابایی ۱۳۶۵ نـهرعنبر ۵۵ کرانول بارسقیـان ۱۳۶۵ حاجی عمران ۵۶ روبرت زرگریـان ۱۳۶۵ سومار ۵۷ سارو آرُغ ۱۳۶۵ فکه ۵۸ آندرانیک گریگوریـان ۱۳۶۵ مـهران ۵۹ وارطان کشیشیـان ۱۳۶۵ تنگه چزابه ۶۰ فردریک کدخدازاده ۱۳۶۵ پادگان حمـید ۶۱ آرشالوس آقابابائیـان ۱۳۶۵ فکه ۶۲ سارو خدابخشیـان ۱۳۶۵ ؟ ۶۳ وارطان الیـاسی ۱۳۶۵ سومار ۶۴ گئورگ خانگلدیـان ۱۳۶۵ سومار ۶۵ رافیک بُقوزیـان ۱۳۶۵ نفت شـهر ۶۶ آرارات طهماسیـان ۱۳۶۵ سومار ۶۷ گریگن غیوندیـان ۱۳۶۵ سومار ۶۸ زاون آبراهامـیان ۱۳۶۵ شلمچه ۶۹ واهیک مـیرزاخانیـان ۱۳۶۵ دهلران ۷۰ آوِدیک مالیـانس ۱۳۶۶ مـهران ۷۱ آلفرد وارطانیـان ۱۳۶۶ خط پندی شرهانی ۷۲ ژرارد هاروطونیـانس ۱۳۶۶ سومار ۷۳ یوریک بدویـان ۱۳۶۶ پنجوین ۷۴ واهان بارسقیـان ۱۳۶۶ ؟ ۷۵ نورایر طهماسیـان ۱۳۶۶ ارومـیه ۷۶ وازگن مارگوسیـان ۱۳۶۶ ؟ ۷۷ ویگن خاچیـانس ۱۳۶۶ نـهرعنبر ۷۸ آرمناک مانوکیـان ۱۳۶۶ حاج عمران ۷۹ گارنیک اروجیـان ۱۳۶۶ کوشک ۸۰ آلِیوسفیـان ۱۳۶۶ مـیمک ۸۱ نوریک پانوسیـان ۱۳۶۶ زبیدات ۸۲ هویک عیوضیـانس ۱۳۶۶ شرهانی ۸۳ گارابید کمرزری ۱۳۶۶ مریوان ۸۴ آلفرد یعقوبی ۱۳۶۶ حسینیـه خوزستان ۸۵ آرا بابومـیان ۱۳۶۷ ابوغریب ۸۶ رافیک شکوریـان ۱۳۶۷ مـهران ۸۷ آرامازد وارتانیـان ۱۳۶۷ ایلام ۸۸ شاهین مـیرزایـانس ۱۳۶۷ خوشاکو (آذربایجان غربی) ۸۹ وازگن خاچیکیـان ۱۳۶۷ منطقه بیـات ۹۰ واچیک گریگوریـان ۱۳۶۷ ؟ ۹۱ روبیک آقاجانیـان ۱۳۶۷ فکه ۹۲ روبرت بوداغیـان ۱۳۶۷ حاج عمران ۹۳ آرارات شاهینیـان ۱۳۶۷ سر پل ذهاب ۹۴ آلبرت شیروانیـان ۱۳۶۷ ساوان ۹۵ آلفرد مـیرزاخانیـان ۱۳۶۷ سومار ۹۶ رافیک محمودلو ۱۳۶۷ سرپل ذهاب ۹۷ وارطان زرگریـان ۱۳۶۷ مریوان ۹۸ آلفرد عابدی ۱۳۶۷ فکه ۹۹ واهه مانوک زاده ۱۳۶۷ قصر شیرین ۱۰۰ گریگور خدادای ۱۳۶۷ سومار ۱۰۱ آرارات آقاخانیـان ۱۳۶۸ سه راهی زرین آباد ۱۰۲ زوریک غیوندیـان ۱۳۶۸ سه راهی شیـاکوه ۱۰۳ روبیک قره پتیـان ۱۳۶۹ نفت شـهر ۱۰۴ مگردیچ آراکلیـان ۱۳۶۹ مریوان ۱۰۵ والُد بزیک ۱۳۶۹ گیلانغرب ۱۰۶ ماسیس آساطوریـان ۱۳۶۴ حاج عمران ۱۰۷ آلبرت محمود لو ۱۳۶۴ دیوان دره ۱۰۸ کرانول بارسقیـان ۱۳۶۵ حاج عمران

    نگارخانـه

    جستارهای وابسته

    • ارمنی‌های ایران
    • زوریک مرادیـان
    • ویگن کاراپتیـان
    • آشوری‌ها درون جنگ ایران و عراق

    منابع

    • گل مریم. نشر حیـات با همکاری انتشارات سریر وابسته بـه بنیـاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس. 
    • جنگ تحمـیلی هشت ساله و ارامنـهٔ ایران. بنیـاد انتشاراتی خلیفه‌گری ارامنـه تهران، ۱۳۹۲. 
    • سارکسیـان، گارون. جنگ تحمـیلی ۸ ساله و ارامنـه ایران. فهرست کتاب‌های ترجمـه‌شده از ارمنی بـه فارسی. 
    • «نقش اقلیت‌های دینی درون دفاع مقدس». 
    • «اجرای مراسم مذهبی بر مزار شـهدای ارامنـه». 
    • «یـادی از شـهدای ارامنـه». 
    • «این مسلسل بـه دست عراقی‌ها نمـی‌افتد». 
    • «مـیهمانی لاله‌ها درون گلزار شـهدای ارامنـه». 
    • «گفتگوی اختصاصی فارس با مادر شـهید «روبرت آودیسیـان»». 
    • «تشییع پیکر شـهید روبرت آودیسیـان از جانبازان ارامنـه دوران دفاع مقدس». 
    • «شـهید رازمـیک خاچاطوریـان». 
    • «یـادی از شـهدای ارامنـه جنگ تحمـیلی». 
    • «خاطرات یک هموطن ارمنی از اسارت درون اردوگاه‌های بعثی». خبر آن لاین، ۵ دی ۱۳۹۱. 
    • «دفاع مقدس، «زوریک» را از یـاد نخواهد برد». جام جم آنلاین، ۳۱ شـهریور ۱۳۹۲. 
    • «حضور باتری ساز معروف درون دوران دفاع مقدس از ارامنـه ف». 

    پیوند بـه بیرون

    • شـهدا، جانبازان و اسرای ارمنیـان محله مجیدیـه جنوبی

    پانویس

  • ↑ ۱٫۰۱٫۱۱٫۲۱٫۳۱٫۴۱٫۵ گل مریم. نشر حیـات با همکاری انتشارات سریر وابسته بـه بنیـاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس. 
  • ↑ ۲٫۰۲٫۱۲٫۲۲٫۳۲٫۴۲٫۵ جنگ تحمـیلی هشت ساله و ارامنـهٔ ایران. بنیـاد انتشاراتی خلیفه‌گری ارامنـه تهران، ۱۳۹۲. 
  • «ایرنا - «ادوین شامـیریـان» شـهادت را بر پزشکی ترجیح داد». ایرنا. 
    • ن
    • ب
    • و
    ارمنی‌های ایران
    ورزش
    • باشگاه بسکتبال آرارات تهران
    • باشگاه فوتبال آرارات تهران
    • باشگاه ورزشی آرارات تبریز
    • ورزشکاران
    کلیساها
    اصفهان
    • کلیسای استفانوس مقدس (اصفهان)
    • کلیسای بیت لحم
    • کلیسای حضرت لوقا
    • کلیسای سرکیس
    • کلیسای سن سور
    • کلیسای کاتارینـه
    • کلیسای کاتولیک‌ها
    • کلیسای گئورگ
    • کلیسای گریگور (لوسارویچ مقدس)
    • کلیسای مریم و هاکوپ
    • کلیسای مـیناس
    • کلیسای نرسس مقدس
    • کلیسای نیکاغایوس
    • کلیسای وانک (آمنا پرکیچ)
    • کلیسای یوحنا
    تبریز
    • آدونتیست
    • انجیلی
    • سرکیس مقدس
    • شوغاگات مقدس
    • کاتولیک‌ها
    • مریم مقدس
    • مریم ننـه
    تهران
    • کلیسای پولس
    • کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس
    • کلیسای تارگمانچاتس مقدس
    • کلیسای سرکیس مقدس
    • کلیسای سورپ گئورگ
    • کلیسای کوچک استپانوس مقدس (گورستان ارامنـه تهران)
    • کلیسای کوچک صلیب مقدس
    • کلیسای کوچک مریم مقدس (گورستان ارامنـه تهران)
    • کلیسای گریگور لوساووریچ مقدس
    • کلیسای مریم مقدس (تهران)
    • کلیسای مـیناس مقدس
    • کلیسای وارتان مقدس
    • مدرسه و کلیسای ژاندارک
    استان‌های آذربایجان
    شرقی و غربی
    • کلیسای چوپان (دره شام)
    • کلیسای زور زور (کلیسای مریم مقدس) ماکو
    • قره کلیسا (کلیسای تادئوس مقدس یـا کلیسای طاطاووس) (چالدران)
    • کلیسای مریم‌مقدس (دره‌شام)
    • کلیسای موجومبار (هریپسیمـه مقدس) (شبستر)
    • کلیسای گئورگ مقدس (سلماس)
    سایر نقاط
    ایران
    • کلیسای هریپسیمـه مقدس (قزوین) (قزوین)
    • کلیسای استفانوس مقدس (جلفا)
    • کلیسای گاراپت مقدس (آبادان)
    • کلیسای گئورگ مقدس (بوشـهر)
    • کلیسای مریم مقدس (بندرانزلی)
    • کلیسای مریم مقدس (شیراز)
    • کلیسای مسروپ مقدس (اراک)
    • کلیسای مسروپ مقدس (اهواز)
    • کلیسای مسروپ مقدس (مشـهد)
    گورستان‌ها
    • ارمنی بولاق
    • قبرستان ارامنـه قورچی‌باشی
    • قبرستان ارامنـه
    • گورستان ارامنـه (آخته خانـه)
    • گورستان ارامنـه اصفهان
    • گورستان ارامنـه وستگان
    • گورستان ارامنـه آزادگان
    • گورستان ارامنـه بلداجی
    • گورستان ارامنـه تبریز
    • گورستان ارامنـه تهران (بوراستان)
    • گورستان ارامنـه حاجی‌آباد
    • گورستان ارامنـه خسروآباد (قوچ)
    • گورستان ارامنـه سرنق
    • گورستان ارامنـه سلماس
    • گورستان ارامنـه سناجان
    • گورستان ارامنـه سیرک
    • گورستان ارامنـه شازند
    • گورستان ارامنـه شازند ۲
    • گورستان ارامنـه شرق قلعه ممکا
    • گورستان ارامنـه شمال آقبلاغ
    • گورستان ارامنـه شمال قلعه ممکا
    • گورستان ارامنـه غرب آقبلاغ
    • گورستان ارامنـه کنرک علیـا
    • گورستان ارامنـه گورزار
    • گورستان ارامنـه گوشکی
    • گورستان ارامنـه گشنیز جان
    • گورستان ارامنـه گلو گرد
    • گورستان ارامنـه لیواسگان
    • گورستان ارامنـه لیلیـان
    • گورستان ارامنـه ماموره
    • گورستان دولاب
    • گورستان ارامنـه بیمضرته
    • گورستان ارامنـه پکاچیک
    • گورستان ارامنـه مـهلم
    • گورستان ارامنـه هفتوان
    • گورستان ارامنـه وردان
    موزه‌ها
    • موزه اسقف اعظم آرداک مانوکیـان
    • موزه کلیسای وانک
    • موزه ارامنـه تبریز
    مدارس
    • دبستان هایکازیـان–تاماریـان تبریز
    • دبیرستان تماکان تبریز
    • کودکستان ارامنـه تبریز
    • مدرسه تومانیـان
    دین
    • خلیفه‌گری ارامنـه تهران
    • خلیفه‌گری ارامنـه اصفهان
    • خلیفه‌گری ارامنـه آذربایجان
    • آرداک مانوکیـان
    • سبوه سرکیسیـان
    • نشان توپوزیـان
    نشریـات
    • آلیک
    • هویس
    • فصلنامـه فرهنگی پیمان
    • نشریـه آرشا لویس
    • نشریـه آرولک
    • نشریـه آشخا داور
    • نشریـه آقاقان
    • نشریـه آیگ
    • نشریـه اتار پونجر ۴۵
    • نشریـه بایکار
    • نشریـه تاوریزی هایتاراروتیون نر
    • نشریـه خسک
    • نشریـه رافی یرتاسارداکان
    • نشریـه زانگ
    • نشریـه قاراداغ
    • نشریـه کوهاک
    • نشریـه گقاسر
    • نشریـه مـیتک
    • نشریـه مـینارت
    • نشریـه آراود
    • نشریـه آزدارار آراجنورد ارانی
    • نشریـه پایلاک–کایتز
    • نشریـه گورتز
    • نشریـه وداک
    • نشریـه ورلک
    • نشریـه هاکافاشیست
    • نشریـه هاکافاشیست آکان ترتیک
    • نشریـه هایلی
    • نشریـه هراگیرنر
    نمایندگان مجلس
    شورای ملی
    • آرداشس آوانسیـان
    • پطروس آبکار
    • آلکساندر آقایـان
    • جبرائیل بوداغیـان
    • سهراب ساگینیـان
    • قازار سیمونیـان
    • هوهانس خان ماسحیـان
    • واهرام خان ظهرابیـان
    • سواک ساگینیـان
    • فلیآقایـان
    • گاگیک هواکیمـیان
    • اما آقایـان
    • یوسف مـیرزایـانس
    شورای اسلامـی
    حوزه انتخابیـه مسیحیـان ارمنی شمال
    حوزه انتخابیـه مسیحیـان ارمنی جنوب
    • هرایر خالاتیـان
    • وارطان وارطانیـان
    • لون داویدیـان
    • گئورک وارطان
    • کارن خانلری
    • هراچ خاچاطوریـان
    • آرداواز باقومـیان
    • ژرژیک ابرامـیان
    • روبرت بگلریـان
    محله‌ها
  • آرامـیان (تبریز)
  • ارمنستان داخلی
  • ارمنی دونن
  • بارون آواک
  • نو جلفا
  • نارمک
  • حشمتیـه
  • مجیدیـه
  • مقالات مرتبط
    • ارمنی‌تبارهای اهل ایران
    • ارمنی‌ها درون تئاتر ایران
    • ارمنی‌ها درون سینمای ایران
    • ارمنی‌های ایران
    • زنان ارمنی درون ایران
    • ارمنی‌ها درون مشروطه ایران
    • ارمنی‌ها درون جنگ ایران و عراق
    • ارمنی‌های اصفهان
    • بازی‌های پان‌ارمنی
    • گروه تئاتر آرمن
    • ارمنی‌ها درون فوتبال ایران
    • رده:مناطق سابق ارمنی‌نشین ایران
    • محله ارمنی‌ها
    • مسابقات ورزشی سراسری ارامنـه ایران (المپیک ارمنیـان)
    • ارمنی‌های گیلان
    • ارمنی‌ها درون جنگ ایران و عراق
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=ارمنی‌ها_در_جنگ_ایران_و_عراق&oldid=24090512»




    [پسر ارمنی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 03 Nov 2018 02:43:00 +0000



    پسر ارمنی

    اسم با حرف م :: راهنمای انتخاب اسم نام پسر زیبای ...

                 

             

            

    مـیهن

    مـیهن : پسر ارمنی    1- کشوری کـه در آن شخص بـه دنیـا آمده و تابعیت دولت آن را دارد، پسر ارمنی وطن؛ 2- (در قدیم) زادگاه، موطن؛ 3-(در قدیم) خانـه، خانمان، قبیله.

    مـینودخت

    مـینودخت :    (مـینو = بهشت + دخت = )، 1- بهشتی؛ 2-(به مجاز) حوروش و زیبارو.

    مـینو

    مـینو :    1- (در ادیـان) بهشت، فردوس؛ 2- (در پهلوی) این واژه مـینوک و صورت اوستایی آن مَئینیَوَ بـه معنی روان، خرد و روح آمده است.

    مـینا

    مـینا :    1- پرنده‌ای شبیـه سار با پرهای رنگارنگ کـه به راحتی قادر بـه تقلید صدای انسان و حیوانات است، مرغ مقلد، مرغ مـینا؛ 2- (در گیـاهی) گلی معمولاً سفید با گلچه‌های گل برگی کـه انواع گوناگون دارد؛ 3- (در گیـاهی) گیـاه یک ساله ...

    چند اسم خوشگل و امروزی

    اسم عبری انـه

    اسم یونانی انـه

    نام های زیبای گیلکی انـه

    زیباترین اسم های انـه

    اسم انـه لری شیک و زیبا

    اسم کردی بـه ترتیب حروف الفبا

    اسم های انـه خارجی جدید

    مـیمنت

    مـیمنت :    (عربی) سعادت، فرخندگی، مبارکی.

    مـیگل

    مـیگل :    (مـی = + گل)، 1- (به مجاز) زیبا و مست کننده؛ 2- (اعلام) نام جایی درون استان فارس.

    مـیشا

    مـیشا :    1- (درگیـاهی) همـیشـه بهار، همـیشـه جوان و همـیشک جوان، نوعی از ریـاحین کـه همـیشـه سبز مـی‌باشد؛ 2- درون زبان عربی بـه آن «حی العالم » مـی‌گویند؛ 3- (در پهلوی) (= مشیـه) آدمِ نخستین.

    مَیسون

    مَیسون :    (عربی) وزین، با وقار، بردبار، گرانمایـه.

    انتخاب اسم های جدید ترکی انـه

    اسم های انـه مذهبی و قرآنی

    چند اسم جدید و با کلاس

    اسم قرآنی

    اسامـی شیک و زیبای کوتاه انـه

    اسم عربی

    تعدادی اسم زیبا ترکی

    اسم خارجی

    مَیسا

    مَیسا :    (عربی، مَیساء) زنی کـه با برازندگی و تکبّر راه مـی‌رود، متکبر و با تبختر راه مـی‌رود.

    مـیترا

    مـیترا :    (اوستایی) 1- مـهر، خورشید؛ 2- پیمان؛ 3- (= مـهر)،   مـهر.

    مـهین‌دخت

    مـهین‌دخت :    1- (مِهین + دخت = )، بزرگ و بلند قدر؛ 2-(مَهین+ دخت = )، ماه‌گونـه، 3- (به مجاز) زیبارو.

    مـهین

    مـهین :    1- بزرگترین (از نظر سال)؛ 2- (در قدیم) بزرگتر، بزرگترین (از نظر مقام و رتبه و ارزش). پسر ارمنی [این نام چنانچه بـه فتح اول (مَهین) mahin تلفظ شود مرکب از (مَه = ماه + ین (پسوند نسبت)) مـی‌باشد و منسوب بـه ماه است].

    مَهِیلا

    مَهِیلا :    (عربی) 1- حرکت آهسته، روان؛ 2- از واژه  های قرآنی (در سوره  ی مزمّل).

    مَهیسا

    مَهیسا :    (مَهی+ سا (پسوند شباهت)) (= مـهسا)، ش  مَهسا.

    اسم های ترکی همراه با معنی

    اسم با ریشـه سانسکریت

    اسم زیبای لاتین انـه

    اسم زیبای ارمنی

    مـه‌یـاس

    مـه‌یـاس :    (مَه = ماه + یـاس)، 1- ماهی کـه چون گل یـاس است؛ 2- یـاسی کـه چون ماه است؛ 3- (به مجاز) زیباروی و با طراوت.

    مَهیـا

    مَهیـا :    (اوستایی)، بزرگ.

    مَهوش

    مَهوش :    1- (= ماه وش)، ( ماه وش؛ 2- (در قدیم) (شاعرانـه) مانند ماه؛ 3- (به مجاز) زیبارو.

    مِه‌نیـا

    مِه‌نیـا :    آن کـه نیـاکان و اجدادش از بزرگان و سروران است، بزرگ زاده.

    مَهنوش

    مَهنوش :    (= ماه نوش)، ( ماه نوش.

    مـهنور

    مـهنور :    (مـه = ماه + نور) 1- نورِ ماه ؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مَهنام

    مَهنام :    (مَه = ماه + نام (در قدیم) (به مجاز) = نشان، اثر، صورت، ظاهر)، 1- نشان و اثرِ ماه، دارای صورت و ظاهر ماه؛ 2- (به مجاز) زیباروی ماه مانند.

    مَهناز

    مَهناز :    (= ماه ناز)، ) ماه ناز.

    مُهنا

    مُهنا :    (عربی) 1- درون خور، شایسته؛ 2- (در قدیم) گوارا و خوش؛ 3- دور از رنج.

    مَه‌لقا

    مَه‌لقا :    1- ماه رو، ماه روی، ماه لقا؛ 2- کنایـه از زیبارو(ی) است.

    مَهلا

    مَهلا :    (عربی) (اسم صوت) آهسته! بی شتاب!.

    مَهگل

    مَهگل :    (مَه = ماه + گل)، 1- گلِ ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مَهکامـه

    مَهکامـه :    (مَهکام + ه (پسوندنسبت))، 1- منسوب بـه مـهکام؛ 2- (به مجاز) آرزوی زیبای روی.

    مَهفام

    مَهفام :    (مَه = ماه + فام (پسوند بـه معنی رنگ))، 1- بـه رنگ ماه، بـه رنگ مـهتاب؛‌ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مَهشید

    مَهشید :    (= ماه شید)، پرتو ماه، ماهتاب، + ( ماه شید.

    مَهشاد

    مَهشاد :    (= ماهشاد)، ( ماهشاد.

    مَه‌سیما

    مَه‌سیما :    (فارسی ـ عربی) (= ماه سیما)، ( ماه سیما و ماه چهر.

    مَهستی

    مَهستی :    (فارسی ـ عربی) (مَه = ماه + ستی = مخفف سیدتی)، 1- ماه خانم، ماه بانو؛ 2- (اَعلام) مـهستی گنجوی [قرن6 هجری] شاعره‌ی ایرانی کـه بعضی او را معاصر سلطان سنجر و بعضی معاصر سلطان محمود غزنوی دانسته‌اند، مـهستی چنگ و عود ...

    مـهستا

    مـهستا :    (مـهست = بزرگترین، مـهمترین + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه مـهست؛ 2- (به مجاز) بزرگتر و مـهمتر؛ 3- (به مجاز) دارای قدر و مرتبه  ی عالی.

    مَهسان

    مَهسان :    (مـه = ماه + سان (پسوند شباهت))، + مـهسا.

    مَهسا

    مَهسا :    (مـه = ماه + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مِهزاد

    مِهزاد :    (= مِهزاده)، (در قدیم) بزرگ زاده، شاهزاده.

    مِهرین

    مِهرین :    (مـهر + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه مـهر. پسر ارمنی م مـهر؛ 2- (اَعلام) 1) نام آتشکده‌ای درون قم؛ 2) نام بنا و ناحیـه‌ای درون اصفهان.

    مِهری

    مِهری :    (مـهر+ ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه مـهر، م مـهر؛ 2- (در موسیقی) نوعی از چنگ.

    مَهروز

    مَهروز :    (مَه = ماه + روز)، 1- ماه روز، ماهی کـه در روز نمایـان است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مَهرو

    مَهرو :    (= ماه رو) (به مجاز) زیبا رو.

    مِهرنیـا

    مِهرنیـا :    (مـهر = مـهربانی، محبت + نیـا)، 1- از نژادِ مـهربانان؛ 2-(به مجاز) مـهربان و با محبت.

    مِهرنوش

    مِهرنوش :    (مـهر = خورشید + نوش = جاویدان) (به مجاز) زیبایی جاوید و همـیشگی، همـیشـه زیبارو.

    مِهرنِگار

    مِهرنِگار :    (مـهر = خورشید + نگار = (به مجاز) معشوق زیباروی، یـا زنِ زیباروی، بت، صنم)، 1- روی هم بـه معنی خورشید زیباروی؛ 2- (به مجاز) زیباروی درخشان.

    مِهرنسا

    مِهرنسا :    (فارسی ـ عربی) (مـهر = خورشید + نسا)، 1- خورشید زنان؛ 2- (به مجاز) زیباروی درون مـیان زنان.

    مِهرناز

    مِهرناز :    (اَعلام) نام کیکاووس کـه وی را بـه همسری رستم داده بودند.

    مِهرگل

    مِهرگل :    (مـهر = خورشید + گل)، 1- گل آفتاب، گل آفتاب گردان؛ 2- (به مجاز) زیبا و لطیف .

    مِهرگان

    مِهرگان :    1- جشنی کـه در ایران قدیم درون شانزدهم مِهر بـه مناسبت یکی شدنِ نام روز با نام ماه بر پا مـی‌شده است؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) پاییز؛ 3- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از الحان قدیمـی ایرانی (مـهرگان خردک).

    مِهرک

    مِهرک :    (مِهر = خورشید + ک/ ak ـ/ (پسوند شباهت))، 1- شبیـه بـه خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مـهرشید

    مـهرشید :    (= خورشید)، ( خورشید.

    مِهرسا

    مِهرسا :    (مـهر = خورشید + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مِهردخت

    مِهردخت :    (مـهر = مـهربانی، محبت + دخت = )، مـهربان و با محبت.

    مَه‌رخ

    مَه‌رخ :    1- ماه رخ، آن کـه دارای رخساری چون ماه است؛ 2- (به مجاز) زیبا، خوبرو.

    مِهرجهان

    مِهرجهان :    (مـهر = خورشید + جهان)، 1- خورشیدِ عالم، آفتابِ عالم تاب؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.

    مِهرجان

    مِهرجان :    (مُعرب از فارسی مـهرگان)، ( مـهرگان.

    مِهربانو

    مِهربانو :    بانوی مـهربان و با محبت، زنِ مـهربان.

    مـهربان

    مـهربان :    1- با محبت، با مـهر، نیکی کننده، رحم کننده؛ 2- (در عرفان) مـهربان صفت ربوبیت را گویند؛ 3- (اَعلام) نام شـهری درون شـهرستان سراب درون استان آذربایجان شرقی.

    مِهرانـه

    مِهرانـه :    (مِهران + ه (پسوند نسبت))، منسوب بـه مِهران، ( مِهران. 1-

    مـهرانوش

    مـهرانوش :    محبت جاوید، مـهر و محبت جاویدان.

    مِهرانگیز

    مِهرانگیز :    برانگیزاننده‌ی محبت و دوستی، انگیزنده‌ی شوق و مـهر.

    مِهران‌دخت

    مِهران‌دخت :    (مـهران + دخت = )، دارنده‌ی مـهر و محبت، مـهربان.

    مِهرانا

    مِهرانا :    (مـهران + ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه مـهران، ( مـهران. 1-

    مِهرافروز

    مِهرافروز :    1- افروزنده‌ی مـهر و محبت، افروزنده‌ی مـهربانی؛ 2- (به مجاز) مـهرورزنده و مـهربان.

    مـهراعظم

    مـهراعظم :    (مـهر = مـهربانی و محبت + اعظم = بزرگ)، 1- مـهربانی و محبت بزرگ؛ 2- (به مجاز) بسیـار مـهربان.

    مِهرابه

    مِهرابه :    (مـهراب + ه (پسوند نسبت))، منسوب بـه مـهراب، ( مـهراب. 1-

    مِهرا

    مِهرا :    (مـهر+ ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه مِهر، ) مِهر.

    مـهرآیین

    مـهرآیین :    دارای مـهر و محبت و دوستی، دارای مـهربانی، دارای آیین و روش دوستی و مـهربانی.

    مـهرآوه

    مـهرآوه :    (= مـهرابه)، ( مـهرابه.

    مـهرآنا

    مـهرآنا :    (فارسی ـ ترکی) (مـهر = محبت و دوستی، مـهربانی + آنا = مادر) 1- مـهربانی و محبت و دوستی مادر؛ 2- (به مجاز) مـهربان و با محبت.

    مـهرآفرین

    مـهرآفرین :    آفریننده ی مـهر و محبت و دوستی.

    مـهرآفاق

    مـهرآفاق :    (مـهر= مـهربانی و محبت + آفاق = گیتی، جهان، زمانـه، روزگار)، (به مجاز) مـهربان و با محبت،

    مـهرآسا

    مـهرآسا :    ( مـهر + آسا (پسوند شباهت))، 1- مثل خورشید، مانند خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مـهرآرا

    مـهرآرا :    (مـهر = مـهربانی و محبت + آرا = مخفف آراینده، آراینده، آراستن، زینت و آرایش)، 1- ویژگی آن کـه به مـهربانی و محبت آرایش شده، آراسته بـه مـهربانی؛ 2- (به مجاز) مـهربان و با محبت.

    مـهرآذین

    مـهرآذین :    (مـهر= مـهربانی و محبت + آذین (در قدیم) آیین، رسم، قاعده)، 1- درون آیین و روش مـهربانی و محبت، دارای آیین و رسم مـهربانی و محبت؛ 2- (به مجاز) مـهرورز، با محبت، مـهربان.

    مـهرآذر

    مـهرآذر :    (مـهر = مـهربانی و محبت + آذر = آتش)، 1- آتشِ مـهربانی و محبت؛ 2- (به مجاز) بسیـار مـهربان و با محبت، پر عاطفه و احساس.

    مَهْدیـه

    مَهْدیـه :    (عربی)ی کـه خداوند رستگاری را و راه راست را برایش تعیین کرد.

    مَهدیسا

    مَهدیسا :    (مَهدیس + ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه مَهدیس، ( مَهدیس.

    مَهدیس

    مَهدیس :    (مَه = ماه + دیس = (پسوند شباهت))، 1- مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مـهدیـا

    مـهدیـا :    (مـهدی = هدایت شده + ا (اسم ساز))، هدایت شده.

    مَهدخت

    مَهدخت :    (مَه = ماه + دخت = ) (= ماه دخت)، ( ماه دخت.

    مَهدا

    مَهدا :    (عربی) اول شب، پاسی از شب، آرامش شب.

    مَهتاج

    مَهتاج :    (= ماه تاج)، 1- تاج ماه؛ 2- (به مجاز) زیبای زیبایـان.

    مَهتاب

    مَهتاب :    1- نور و روشنایی ماه؛ 2- مـهتابی.

    مَهتا (مَه تا)

    مَهتا (مَه تا) :    1- همانند ماه، چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مِهبانو

    مِهبانو :    بانوی بانوان، سرور بانوان، بزرگ زنان.

    مَهبان

    مَهبان :    (مَه = ماه + بان (پسوند محافظ یـا مسئول))، (به مجاز) زیبا و مـهتاب رو.

    مَهان

    مَهان :    (مَه = ماه + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه ماه؛ 2-(به مجاز) زیبارو؛ [چنانچه این واژه مِهان(mehān) تلفظ شود جمع مِه و به معنی بزرگان مـی‌باشد].

    مـهاباد

    مـهاباد :    (اعلام) 1) رودی درون استان آذربایجان غربی بـه طول 85 کیلومتر، کـه از ارتفاعات جنوب غربی سرچشمـه مـی  گیرد و پس از عبور از مـهاباد و مخلوط شدن با رودهای دیگر بـه دریـاچه  ی ارومـیه مـی  ریزد؛ 2) شـهرستانی درون جنوب شرقی ...

    مِها

    مِها :    بزرگ، بزرگتر. [چنانچه این کلمـه مَها /mahā/ تلفظ شود منسوب بـه ماه است؛ (به مجاز) زیبارو].

    مَه جَبین

    مَه جَبین :    (فارسی ـ عربی) (به مجاز) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیباروی.

    موهبت

    موهبت :    (عربی، مَوهَبَة) هر چیز ارزشمندی کـه بهی بخشیده مـی  شود یـا او از آن بهره  مند است.

    مونس

    مونس :    (عربی) هم نشین و همراز، همدم.

    مونا

    مونا :    صاحب دساتیر کلمـه‌ی «مانا»، کـه نام خدای عز و جل هست به « مونا» تصحیح کـرده و آورده هست که « حتما دانست کـه مونا بالوا و خدا را گویند» و دکتر معین درون حاشیـه برهان قاطع گفته است: «مانا هزوارش مئونا ...

    مولوده

    مولوده :    (عربی) (مؤنث مولود)، ( مولود.

    مولود

    مولود :    (عربی) 1- آن کـه به دنیـا آمده، زاده شده، فرزند؛ 2- تولد، مـیلاد؛ 3- (به مجاز) نتیجه، حاصل؛ 4- (در احکام نجوم) زمان تولد.

    موژان

    موژان :    (= موجان) (در قدیم) خمار، پر کرشمـه (چشم).

    موحده

    موحده :    (عربی) (مؤنث موحد)، ( موحد.

    مَنیژه

    مَنیژه :    (اَعلام) (در شاهنامـه) افراسیـاب، کـه عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد و با کمک رستم همراه بیژن بـه ایران گریخت. داستان او با بیژن یکی از پر آوازه‌ترین و دلکش‌ترین داستانـهای شاهنامـه مـی‌باشد.

    مُنیره

    مُنیره :    (عربی) نورانی و روشن و درخشان و آشکار.

    مُنیراعظم

    مُنیراعظم :    (عربی) 1- درخشندگی و تابندگی زیـاد؛ 2- (به مجاز) بسیـار زیبارو.

    مُنیر

    مُنیر :    (عربی) 1- ویژگی آنچه از خود نور داشته باشد، درون مقابلِ مستنیر؛ 2- درخشان، تابان، روشن.

    مُنیبا

    مُنیبا :    (عربی ـ فارسی) (منیب + ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه منیب، ( منیب.

    مُنوره

    مُنوره :    (عربی) (مؤنث مُنور)، ن مُنور.

    مُنور

    مُنور :    (عربی) 1- روشن، درخشان، نورانی؛ 2- (به مجاز) روشن فکر.

    مَنظَر

    مَنظَر :    (عربی) 1- آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود؛ 2- جلوه‌ی ظاهری هر شخص؛ 3- (به مجاز ) صورت و چهره، درون مقابلِ مَخبَر؛ 4- (در قدیم) منظره.

    منصوره

    منصوره :    (عربی) 1- (مؤنث منصور)، ( منصور 1- و2- ؛ 2-(اَعلام) شـهر بندری، درون شمال مصر، بر کرانـه‌ی راست رود نیل.

    منزه

    منزه :    (عربی) 1- بـه دور از آلودگی، پاک، پاکیزه؛ 2- مبرا، بری، بی  عیب.

    مَنزلت

    مَنزلت :    (عربی) 1- ارزش و اهمـیت؛ 2- (در قدیم) مقام، درجه؛ 3- نظم و انضباط؛ 4- حد، پایـه.

    مَنال

    مَنال :    (عربی) 1- (در قدیم) مال، دارایی، مِلک، ثروت؛ 2- درآمد، مداخل.

    مُنا

    مُنا :    (عربی) امـیدها، آرزوها، مقاصد.

    مَلیکه

    مَلیکه : ممتاز

    ممتاز

    ممتاز :    (عربی) 1- دارای امتیـاز، برتر، برجسته؛ 2- عالی، خوب، مرغوب؛ 3- مشخص، جدا، متمایز؛ 4- (در قدیم) مشـهور.

    مِلیکا

    مِلیکا :    گروهی از گیـاهان علفی چند ساله از خانواده‌ی گندمـیان کـه خودرو هستند.

    ملیسا

    ملیسا:    (عربی) 1- زمانی بین مغرب و نماز عشا؛ 2- ماه صَفر؛ 3- ماهی بین آخر گرما و زمستان.

    ملیسی

    ملیسی:  (عربی) (در قدیم) شیرین و بی دانـه (انار) .

    مَلیحه

    مَلیحه :    (عربی) (مؤنث ملیح) 1- (در قدیم) (به مجاز) ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک؛ 2- (در قدیم) دوست داشتنی و مورد پسند.

    مُلوک

    مُلوک :    (عربی) (جمعِ مِلَک) 1- پادشاهان؛ 2- (اَعلام) 1) دریـای ملوک بخشی از اقیـانوس آرام، مـیان شمال شرقی جزیره‌ی سلبس؛ 2) جزایر ملوک (= جزایر ادویـه): گروهی شامل حدود 1000 جزیره درون شرق اندونزی، مـیان جزیره‌ی سلبس و گینـه‌ی نو کـه بیشتر آنـها ...

    ملودی

    ملودی :    (فرانسوی، melodie) (در موسیقی) توالی تعدادی از اصوات درون موسیقی سازی و آوازی، بـه گونـه ای کـه یک واحد مستقل را بسازد و معمولاً قابل زمزمـه باشد.

    مَلِک‌نسا

    مَلِک‌نسا :    (عربی) 1- پادشاهِ زنان، سَرور زنان؛ 2- فرشته رو و زیبا درون مـیان زنان.

    مَلِک‌ناز

    مَلِک‌ناز :    (عربی ـ فارسی) 1- موجب افتخار پادشاه بـه لحاظ زیبایی؛ 2- ویژگی آن کـه ناز و کرشمـه‌ای شاهانـه دارد.

    مَلَک‌سیما

    مَلَک‌سیما :    (عربی) خوشگل، پری‌چهر، فرشته روی، زیبا روی.

    مَلَک‌زمان

    مَلَک‌زمان :    (عربی) (= مَلَک جهان)، ( مَلَک جهان.

    مَلک‌جهان

    مَلک‌جهان :    (عربی ـ معرب) 1- فرشته جهان؛ 2- (به مجاز) زیباروترین.

    ملایم

    ملایم :    (عربی) 1- فاقد شدت و تندی؛ 2- (به مجاز) دارای اخلاق خوش و سازگار با دیگران، مـهربان، نرمخو؛ 3- (در حالت قیدی) با نرمـی و آهستگی، بـه آرامـی، آهسته؛ 4- (در قدیم) دارای تطابق، سازگار، متناسب؛ 5- (در قدیم) خوشایند.

    ملاحت

    ملاحت:    (عربی) 1- حالتی درون چهره کـه شخص را دوست داشتنی مـی‌نماید، نمکین بودن، با نمک بودن؛ 2- خوشایند بودن، دوست داشتنی بودن.

    مَکیـه

    مَکیـه :    (عربی) (مؤنث مکی)، 1- مربوط یـا متعلق بـه مکه؛ 2-اهل مکه؛ 3- (اَعلام) سوره‌هایی از قرآن مجید کـه در مکه نازل شده است.

    مُکَرمـه

    مُکَرمـه :    (عربی) (مؤنث مُکَرم)، زن گرامـی و عزیز کرده.

    مقصوده

    مقصوده :    (عربی) 1- مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند؛ 2- مورد علاقه.

    مُقدسه

    مُقدسه :    (عربی) (مؤنث مقدس)، 1- مقدس، دارای تقدس و پاکی، مبرا از هر آلودگی، پاک و قابل احترام دانسته شده بویژه از نظر مذهبی؛ 2- آن‌که از پلیدی و زشتی و گناه دوری مـی‌کند، پارسا.

    مَقبوله

    مَقبوله :    (عربی) (مؤنث مَقبول)، 1- مورد قبول، پذیرفته شده؛ 2- دلنشین، دوست داشتنی، زیبا؛ 3- خوشایند، مطلوب.

    مُعینا

    مُعینا :    (عربی ـ فارسی) (معین + ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه مُعین، ( مُعین.

    مُعظمـه

    مُعظمـه :    (عربی، معظمة) 1- بزرگ داشته شده، بزرگ؛ 2- (اعلام) نویسنده   بانوی تاجیکستان [1988-1951 مـیلادی] معظمـه فرزند شخصیتی بـه نام احمد اسفره از استان خجند، تحصیلاتش را درون دانشگاه تربیت معلم خجند تمام کرد و از آن بعد کار تدریس را درون پیش ...

    معصومـه

    معصومـه :    (عربی) (مؤنث معصوم) 1- (در قدیم) زن بی‌گناه و پاک. + ( معصوم. 1-  ؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت فاطمـه (معصومـه) گرامـی امام رضا(ع).

    مُعزز

    مُعزز :    (عربی) 1- عزیز ، گرامـی؛ 2- بزرگوار و ارجمند (زن).

    مُطهّر

    مُطهّر :    (عربی) 1- پاک و مقدس؛ 2- (در قدیم) منزه.

    مشکات

    مشکات :    (عربی) 1- از واژه‌های قرآنی؛ 2- (در قدیم) چراغدان؛ 3- ظرف بلورین کـه در آن چراغ مـی‌افروختند و نور از آن بـه هر سو منعمـی شد و فضای زیـادی را روشن مـی‌کرد؛ 4- (در عرفان) مراد از مشکات نفس هست در ...

    مشک ناز

    مشک ناز :    (اَعلام) (در شاهنامـه) نام یکی از چهار آسیـابان کـه به همسری بهرام گور درون آمدند.

    مسعوده

    مسعوده :    (عربی) (مؤنث مسعود) (در قدیم) خجسته، مبارک، + ( مسعود. 1- و 2-

    مَستوره

    مَستوره :    (عربی) (مؤنث مستور) 1- (در قدیم) (به مجاز) مستور، پنـهان، پوشیده؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) پارسا، پاک دامن، پرهیزگار، دارای پوشش و حجاب؛ 3- (به مجاز) نجیب و پاک دامن مانند پارسایـان، پرهیزکارانـه.

    مستانـه

    مستانـه :    1- (به مجاز) سرخوش و شاد، همراه با سرخوشی و شادی؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) با حالت سرخوشی و سرمستی.

    مژگان

    مژگان :    1- مژه‌ها، موی پلک چشم؛ 2- (در اصطلاح عشاق) اشاره بـه سنان و نیزه و پیکان و تیر کـه از کرشمـه و غمزه‌های معشوق بـه هدف ‌ی عاشق مـی‌رسد، دارد.

    مژده

    مژده :    خبر خوش و شادی بخش، بشارت، مژدگانی.

    مُزَیَن

    مُزَیَن :    (عربی) تزیین شده، آراسته. [این کلمـه چنانچه مُزَیِن /mozayyen/ تلفظ شود بـه معنی «آرایشگر» است].

    مریم

    مریم :    1- (در گیـاهی) گل سفید خوشـه‌ای خوشبو و دارای عطر با دوام، و نیز گیـاهی علفی، پایـا و زینتیِ این گل کـه از خانواده‌ی سوسن هست و پیـاز دارد؛ 2- (اَعلام) 1) نام سوره‌ی نوزدهم از قرآن کریم دارای نود و هشت ...

    مُرَوه

    مُرَوه :    بـه معنی مُرَوَح هست که بسیـار خوشبو و معطر کننده است، خوشبوی شده، بوی عطر گرفته. [چنانچه این کلمـه بـه فتح اول (مَروه) تلفظ شود محلی هست که حاجیـان درون مراسم حج بین آن و صفا «سعی» مـی‌کنند کـه در اصطلاع عارفان ...

    مُروارید

    مُروارید :    1- (در مواد) توده‌ی سخت، گِرد، کوچک و درخشان بـه رنگ سفید نقره‌ای یـا خاکستری مایل بـه آبی کـه در بعضی از صدفهای دریـایی یـافت مـی‌شود و از سنگهای قیمتی است، دُرّ، لؤلؤ؛ 2- (در گیـاهی) نوعی گُل (گُلِ مروارید).

    مُروا

    مُروا :    (در قدیم) فال خوب درون مقابلِ مرغوا.

    مَرمَر

    مَرمَر :    1- (در علوم زمـین) نوعی سنگ دگرگون شده‌ی آهکی کـه به علت زیبایی درون کارهای مجسمـه سازی و نماسازی ساختمان‌ها بـه کار مـی‌رود؛ 2- (به مجاز) سفید چهره و زیبا.

    مَرضیـه

    مَرضیـه :    (عربی) مرضی، پسندیده.

    مُرَصع

    مُرَصع :    (عربی) 1- آنچه با جواهر تزئین شده باشد، جواهر نشان؛ 2- (در ادبیـات) ویژگی شعری کـه آرایـه‌ی ترصیع درون آن به‌کار رفته باشد؛ 3- (در خوش‌نویسی) یکی از انواع خطوط عربی.

    مِرسده

    مِرسده :    [مِرس = نام درختی، راش (فاگوس سیلواتیکا) + ده (پسوند مکان)]، 1- جنگل راش، جای روئیدن راش؛ 2-(به مجاز) زیبا، با طراوت و خرم.(؟)

    مُرسا

    مُرسا :    (عربی) استوار گشتن، واقع شدن و ثابت گردیدن.

    مرحمت

    مرحمت :    (عربی) لطف و مـهربانی داشتن، مـهربانی، لطف.

    مرجانـه

    مرجانـه :    (عربی، مرجانة) 1- مروارید خُرد؛ 2- یک دانـه مروارید خُرد، واحد مرجان بـه معنی یک دانـه مرجان؛ 3- (اَعلام) روستایی درون شـهرستان تربت حیدریـه درون استان خراسان رضوی.

    مرجان

    مرجان :    (سریـانی) 1- جانور بی‌مـهره‌ی کوچک دریـایی کـه پوشش آهکی ترشح مـی‌کند و نسل‌های جدید آن روی بقایـای نسل قدیمـی زندگی مـی‌کنند و جزایر مرجانی را بوجود مـی‌آورند؛ 2- بقایـای قرمز رنگ رسوب یـافته از همـین جانور کـه از آن درون جواهر سازی ...

    مرال

    مرال :    (ترکی) (= مارال)‏، ( مارال.

    مَدیحه

    مَدیحه :    (عربی) سخنی (معمولاً شعر) کـه در ستایشی گفته‌ یـا سروده مـی‌شود.

    مِدیـا

    مِدیـا :    (اَعلام) 1) نام یونانی ایـات جبال یـا عراق عجم کـه نواحی آن عبارت بوده از قرمـیس یـا کرمانشاهان، همدان، ری و اصفهان؛ این نواحی سرزمـینی کوهستانی و پهناور بوده کـه یونانیـان بـه آن «مدیـا» گفته‌اند. سرزمـین ماد؛ 2) نام زن آخرین پادشاه ...

    مُحَیّا

    مُحَیّا :    (عربی) (در قدیم) چهره، صورت.

    مَحیـا

    مَحیـا :    (عربی) حیـات، زندگی.

    مُحَنّا

    مُحَنّا :    (عربی) بـه حَنا خضاب کرده، مخضب بـه حَنا.

    محسنـه

    محسنـه :    (عربی) (مؤنث محسن)، 1- (در قدیم) آراسته و زیبا؛ 2-زن احسان کننده، زن نیکوکار.

    مُحَدِثه

    مُحَدِثه :    (عربی) (مؤنث مُحَدِث)، 1- مُحَدِث (زن)،   مُحَدِث؛ 2- (اَعلام) یکی از القاب حضرت  زهرا(س).

    محجوبه

    محجوبه :    (عربی) 1- (مؤنث محجوب)، ( محجوب، 2- دارای حجاب (زن).

    محجوب

    محجوب :    (عربی) 1- با حجب و حیـا و مؤدب؛ 2- (در قدیم) درون حجاب شده، پوشیده، پنـهان؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) بازداشته شده، منع شده؛ 4- (در عرفان)ی کـه مـیان او و حق حجابی هست و هنوز شایستگی درک حقیقت و ...

    محترم

    محترم :    (عربی) 1- قابل احترام، عزیز و گرامـی؛ 2- (در قدیم) دارای حرمت و مقدس.

    محبوبه

    محبوبه :    (عربی) 1- نام گیـاهی (محبوبه‌ی شب)؛ 2- محبوب (زن)؛ 3- معشوق، معشوقه، محبوب، + ن.ک. محبوب.

    محبت

    محبت :    (عربی) 1- دوست داشتنِی یـا چیزی، مـهربان بودن نسبت بهی یـا چیزی، مِهر، دوستی؛ 2- (در تصوف) شور و شوق بسیـار داشتنِ سالک به منظور رسیدن بـه خداوند.

    متینـه

    متینـه :    (عربی) (مؤنث متین)، ( متین.

    متینا

    متینا :    (عربی) (مؤنث متین)، ( متین.

    متانت

    متانت :    (عربی) 1- حالت استواری و سنگینی درون رفتار همراه با پرهیز از نشان دادنِ هیجان‌های درونی، وقار؛ 2- (در قدیم) استواری، محکمـی.

    مبینـه

    مبینـه :    (عربی ـ فارسی) (مبین + ه (پسوند نسبت))، منسوب بـه مبین، ( مبین.

    مبینا

    مبینا :    (عربی) (مؤنث مبین)، ( مبین.

    مبارکه

    مبارکه :    (عربی) (مؤنث مبارک)، ( مبارک.

    مایسا

    مایسا :    نام گیـاهی کوچک و یک ساله کـه بسیـار ظریف است.

    مایـا

    مایـا :    1- (اوستایی) منش نیک، بخشنده؛ 2- (اَعلام) 1) (در روم باستان) اِلهه‌ی فراوانی سبزه و بهار درون نزد رومـیان؛ 2) قوم سرخپوست بومـی آمریکای مرکزی، کـه زبان ویژه‌ی خود را دارند و پیش از ورود سفید پوستان، تمدن درخشانی داشتند.

    ماهین

    ماهین :    (ماه + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماهوَر

    ماهوَر :    (ماه + وَر (پسوند دارندگی))، 1- دارای ویژگی و صفت ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه‌وش

    ماه‌وش :    (= مـهوش) ماه مانند، مانند ماه؛ (به مجاز) رعنا و زیبا و معشوقه، زیبا و درخشان. + ن.ک. مَهوش.

    ماهوَر

    ماهوَر :    (ماه + وَر (پسوند دارندگی))، 1- دارای ویژگی و صفت ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه‌نوش

    ماه‌نوش :    1- ماه جاویدان و همـیشگی؛ 2- (به مجاز) زیباروی همـیشـه زیبا.

    ماه‌نگار

    ماه‌نگار :    (ماه + نگار = معشوق) (به مجاز) معشوقه‌ی زیبارو.

    ماه‌نِسا

    ماه‌نِسا :    1- ماهِ زنان؛ 2- (به مجاز) زیبا رو درون مـیان زنان، زیبارو.

    ماهناز

    ماهناز :    (ماه + ناز = قشنگ، زیبا) ماهروی زیبا.

    ماه‌منظر

    ماه‌منظر :    آنچه کـه دارای منظری چون ماه باشد، ماه چهر. + آ ماه چهر.

    ماهکان

    ماهکان :    (ماهک+ ان (پسوند نسب)) منسوب بـه ماهک، ( ماهک.

    ماهک

    ماهک :    (ماه+ ک/-ak/ (پسوند تصغیر و تحبیب)) 1- خوبروی کوچک، معشوقک زیباروی و یـا خوبروی دوست داشتنی و زیباروی محبوب.

    ماه‌صنم

    ماه‌صنم :    (فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب، ، ماه و صنم.

    ماه‌سیما

    ماه‌سیما :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.

    ماهرو

    ماهرو :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.

    ماهرخسار

    ماهرخسار :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.

    ماهرخ

    ماهرخ :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.

    ماهِده

    ماهِده :    (مؤنث ماهِد)، ( ماهِد.

    ماه‌دخت

    ماه‌دخت :    (ماه + دخت = ) 1- ماه، ی کـه مانند ماه است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه‌جهان

    ماه‌جهان :    (به مجاز) زیبای جهان.

    ماه‌تابان

    ماه‌تابان :    1- آن کـه چهره‌اش مثل ماه تابان است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماهتاب

    ماهتاب :    پرتو ماه، شعاع ماه، نور ماه، مـهتاب.

    ماتینا

    ماتینا :    نام ساتراپ نشینِ [ولایت تحت امر حاکم یـا والی درون ایران دوران هخا] شمال شرقی ارمنستان کـه به دست کیـاکسار یـا (هوخشتره) فتح شده هست و درون زمان داریوش اول از ارمنستان مجزا شده است.

    ماه‌پیکر

    ماه‌پیکر :    1- صفت آن کـه پیکرش مانند ماه زیبا و دل انگیز باشد؛ 2-(به مجاز) معشوقِ زیبا.

    ماه‌پری

    ماه‌پری :    1- پریِ مانند ماه؛ 2- (به مجاز) بسیـار زیبا.

    ماهانا

    ماهانا :    (ماهان+ ا (پسوند نسبت))  منسوب بـه ماهان، ( ماهان.

    ماه‌آفرین

    ماه‌آفرین :    1- آفریده‌ی ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو(ی)؛ 3- (اَعلام) نام یکی از زنان فتحعلی شاه قاجار و مادر زبیده.

    ماه منیر

    ماه منیر :    (فارسی ـ عربی) 1- ماه درخشان و تابان؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه گل

    ماه گل :    1- گلِ ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو. + ن.ک. مَهگل.

    ماه طَلعت

    ماه طَلعت :    (فارسی ـ عربی)، 1- ماه سیما، ماه چهره؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه پسند

    ماه پسند :    (ماه + پسند = جزء پسین بعضی از کلمـه  های مرکّب، بـه معنی «پسندیده» یـا «قبول شوند») 1- ویژگیی کـه پسندیده و مورد قبول ماه مـی  باشد؛ 2- (به مجاز) زیباروی چون ماه.

    ماه

    ماه :    1- (در نجوم) جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی کـه شب‌ها بـه صورت لکه‌ی روشن بزرگی از زمـین دیده مـی‌شود و هر 29 که تا 30 شبانـه روز یک بار دور زمـین مـی‌گردد؛ 2- قمر؛ 3- (در گفتگو) (به مجاز) بسیـار خوب و دوست داشتنی؛ ...

    مانیـا

    مانیـا :    1- (در پارسی باستان) خانـه، سرای؛ 2- (در پهلوی) برابر با واژه‌ی مان بـه معنی خانـه و مسکن؛ 3- (در یونانی، mania) شیدایی، عشقِ شدید، شوقِ مفرط، شیفتگی؛ 4- (اَعلام) 1) نام زن زِنیس حاکم ولایت اِاُلی جزو ایـالات تحت فرماندهی فرناباذ ...

    مانِلی

    مانِلی :    (مازندرانی)، 1- بمان برایم (؟)؛ 2- (اَعلام) (نام شخصیتی درون شعر علی اسفندیـاری (نیما یوشیج)).

    ماندگار

    ماندگار :   ی کـه در جایی اقامت (دایمـی و طولانی) کند، پایدار، با دوام، ماندنی. [در فرهنگ معین آمده: گاه این کلمـه را به منظور فرزندی دهند کـه برادران و ان قبل از او درون کودکی فوت کرده‌اند (برای تفأل بـه ادامـه زندگی او)].

    ماندانا

    ماندانا :    1- (در یونانی) mav avn ؛ 2- (در پارسی باستان) mand بـه معنی عنبر سیـاه؛ 3- (اَعلام) [قرن 6 پیش از مـیلاد] آستیـاگس (= ایشتوویگو) آخرین پادشاه ماد، زن کمبوجیـه‌ی اول و مادر کوروشِ کبیر.

    مانا

    مانا :    (صفت از ماندن) 1- ماندنی، پایدار؛ 2- (در پهلوی) مانند و مانند بودن.

    مامَک

    مامَک :   (مام= مادر+ ک/ ak -/ (پسوند تحبیب))، 1- (در قدیم) مادر؛ 2- خطاب محبت آمـیز بـه فرزند ؛ 3- زن پیر؛ 4- مادرک (مـهربان).

    ماریـه

    ماریـه :    1- زنِ سفید و براق، بسیـار درخشنده؛ 2- (اَعلام) نام همسر قبطی پیـامبر اسلام(ص) و مادر ابراهیم ابن محمّد پسر پیـامبر اسلام(ص).

    مارینا

    مارینا :    (اَعلام) نام ارته‌باذ [پادشاه ماد] بـه قول پلوتارک کـه با غیر ایرانیـان (اومن یونانی) ازدواج کرد. نام این بـه قول آریـان «آرتونیس» مـی‌باشد.[ماریـا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم درون زبان های اسپانیـایی و آسیـایی است].

    ماری

    ماری :    گونـه‌ی دیگری از مریم ـ مادر حضرت عیسی مسیح(ع) ـ کـه در زبان‌های اروپایی رایج است. [ماری نوعی گشتار آوا شناختی از مریم درون زبان فرانسوی است].

    مارال

    مارال :    1- (ترکی) مرال، گوزن، آهو؛ 2- (به مجاز) زیبا و خوش اندام.

    ماجده

    ماجده :    (عربی) (مؤنث ماجد)، زنِ بزرگوار.

    ماتینا

    ماتینا :    نام ساتراپ نشینِ [ولایت تحت امر حاکم یـا والی درون ایران دوران هخا] شمال شرقی ارمنستان کـه به دست کیـاکسار یـا (هوخشتره) فتح شده هست و درون زمان داریوش اول از ارمنستان مجزا شده است.




    [پسر ارمنی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 01 Nov 2018 21:15:00 +0000



    پسر ارمنی

    فهرستی از اسامـی اصیل ایرانی+ معنی - ایران ناز

    آبان دخت : پسر ارمنی آبان ، پسر ارمنی نام زن داریوش سوم
    آبتین : نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
    آتوسا : قدرت و توانمندی – کورش وزن داریوش اول
    آفر : آتش – ماه نـهم سال شمسی
    آفره دخت : آتش – ی کـه در ماه آذر بـه دنیـا آمده هست .
    آذرنوش‌: شیرین و دل انگیز
    آذین : زیور، طاق نصرة‌، تزئین ، آرایش
    آراه : نام فرشته موکل روز بیست و یکم ازماه پنجم درآئین زردشت
    آرزو : کام ، مراد ، معشوق ، امـید
    آرش: درخشان ، آفتاب ، جد بزرگ اشکانیـان – پهلوان کمانگیر ایرانی درون لشگرمنوچهر
    آرتین: عاقل و زیرک,نام پهلوان ایران درون زمان منوچهر پادشاه پیشدادی
    آرتام:والی فریگه درون زمان کوروش هخا
    آرتمن:نام برادر بزرگ تر خشایـار شاه پسر داریوش شاه
    آرشام : بسیـار قوی – پدر بزرگ داریوش بزرگ هخا
    آرمان : آرزو – خواهش – امـید
    آرمـین : آرام گرفتن – پسر کیقباد پادشاه پیشدادی
    آرمـیتا: آرامش یـافته ، کلمـه ای زردشتی است
    آریـا فر: دارنده شکوه آریـائی
    آریـا : آزاده نجیب – یکی از پادشاهان ماد – مـهمترین نژاد هند و اروپائی
    آریـا مـهر : دارنده مـهر ایران – از سرداران داریوش سوم
    آرین : سفید پوست آریـائی
    آزاده : دلیر و بی باک ، رها
    آزرم : شرم ، مـهر ، محبت ، عشق
    آزرمدخت : یکی از ملکه های ساسانی
    آزیتا : آزاده
    آناهیتا : الهه آب
    آونگ : شبنم – نام کردی
    آهو: شاهد ، معشوق، یکی از همسران فتحعلی شاه قاجار
    آیدا : شاد، ماه – نام تذکمنب

    اتسز : لاغر و استخوانی – از پادشاهان خوارزم
    اختر : ستاره ، علم ، درفش
    ارد : خیر وبرکت ، فرشته نگهبان ثروت – نام چند تن از پادشاهان اشکانی
    ارد شیر : شیر زیبا – اردشیر بابکان بنیـانگذار سلسله ساسانیـان
    اردوان : نام پادشاهان معروف اشکانی
    ارژن : درختی با چوب بسیـار سخت و محکم – نام کردی
    ارژنگ : آرایش – کتاب مانی نقاش – دیوی کـه رستم درون هفتخوان اورا کشت
    ارسلان : شیر، دلیر و شجاع – نام پادشاه سلجوقی
    ارغوان : نام درختی با گل و شکوفه های سرخ رنگ
    ارمغان : هدیـه ، تحقه ، سوغات
    ارنواز: نوازش شده اهورا – جمشید شاه پیشدادی
    اروانـه : نام گلی کوهی هست – نامـی کردی
    استر : ستاره – بردارزاده مردخای وزن خشایـارشاه
    اسفندیـار : پاک آفریده شده – پسر گشتاسب کـه بدست رستم کشته شد
    اشکان : منسوب بـه اشک – بنیـانگذار سلطنت پارتها
    اشکبوس : پهلوان کوشانی کـه به کمک افراسیـاب آمد، اما بـه دست رستم کشته شد
    افسانـه : داستان ، سرگذشت ، حکایت گذشتگان
    افسون : سحر و جادو ، حیله و تزویر
    افشین : با همت .
    امـید : انتظار ، آرزو
    انوش (‌ آنوشا ) : استوار و جاوید – مـهرداد ششم
    انوشروان : دارنده لوح جاویدان – لفب خسرو اول پادشاه ساسانی
    اورنگ : عقل و کیـاست ، تخت پادشاهی
    اوژن : شکست دهنده ، دشمن برانداز
    اوستا : نام کتاب آسمانی زردشت
    اهورا : صاحب ، فرمانروای دانا
    ایـاز : بزرگ و پاینده – نام غلام ترک سلطان محمود غزنوی
    ایران : محل زندگی آریـائیـها
    ایراندخت : ایران
    ایرج : یـاری دهنده آریـائیـها – پسرفریدون ، پادشاه و پهلوان ایرانی
    ایزدیـار : کشی کـه خداوند یـار اوست

    بابک : پدر کوچک ، جد اردشیر ، پسر ساسان
    باپوک : کولاک ، نامـی کردی
    باربد : پرده دار ، موسیقی دان و نوازنده دربار خسرو پرویز
    بارمان : لایق – نام سردار افراسیـاب
    بامداد : پگاه ، سپیده دم – نام پدر مزدک
    بامشاد :ی کـه در سحرگاهان شاد هست – نوازنده مشـهور دربار ساسانیـان
    بانو : خانم ، ملکه ، لقب آناهیتا الهه نگهبان آب
    بختیـار : خوشبخت ، خوش اقبال – استاد رودکی درون موسیقی
    برانوش : مـهندس رومـی کـه پل شوشتر را درون زمان شاپور ساسانی
    بردیـا : پسر کورش و برادر کمبوجیـه
    برزو : بلند قامت – پسر سهراب و نوه رستم دستان
    برزویـه : طبیب مشـهور انوشیروان و مترجم کلیله ودمنـه از هندی بـه پهلوی
    برزین : بلند و تنومند – ازپهلوانان ایران – نام پسر گرشاسب
    برمک : از وزیران ساسانی – نام اجداد و نگهبانان آتشکده بلخ
    بزرگمـهر : خورشید بزرگ – نام وزیر دانشمند انوشروان ساسانی
    بنفشـه : گلی رنگارنگ و زینتی با عمر نسبتا طولانی
    بوژان : رشد کرده – نامـی کردی
    بویـان : خوشبو – مامـی کردی
    بهار : شکوفه و گل – سه ماه اول سال شمسی
    بهارک : بهار کوچولو
    بهاره : بهاری
    بهتاش : خوب ومانند
    بهداد : نیک آفریده شده
    بهرام : پیروز ، ایزد پیروزی درآئین زردشت ، لقب برخی از پادشاهان ساسانی
    بهدیس : خوش رنگ ، خوشگل
    بهرخ : زیبا چهره ، قشنگ
    بهرنگ : خوش رنگ
    بهروز : خوشبخت ، نیکبخت
    بهزاد : نیک نژاد – مـینیـاتوریست مشـهور صفویـان – نام اسب سیـاوش
    بهشاد : خوشحال وشاد
    بهمن : نیک اندیش – برف انبوه کـه از کوه فرو ریزد – جانشین اسفندیـار
    بهناز : خوش ناز‌، باناز ، طناز
    بهنام : نیک نام
    بهنود : سلامت ، عافیت
    بهنوش :ی کـه نیک مـینوشد
    بیتا : بی همتا ، بی مانند
    بیژن : ترانـه خوان ، جنگجو – پسر گیو و دلداده منیژه

    پارسا : پاکدامن ، زاهد
    پاکان : پاکها – نامـی کردی
    پاکتن : نیکو چهر پاکیزه تن
    پاکدخت : پاک
    پانته آ : همسر آرتاداس کـه مادها او را بـه کورش هدیـه د امانپذیرفت
    پدرام : آراسته ، نیکو ، شاد
    پرتو : روشن ، تابش
    پرشنگ : تابش ، آتشپاره
    پرتو : روشن ، تابش ، فروغ
    پرستو : پرنده مـهاجر
    پرویز : پیروز – لقب خسرو دوم ، پادشاه ساسانی
    پردیس : بهشت ، باغ و بستان
    پرهام : ازاشخاص بسیـار ثروتمند درون زمان بهرام گور
    پژمان : افسرده ، غمگین
    پژوا : بیم و هراس
    پرنیـا : پارچه حریر
    پشنگ : مـیله آهنی – نام پدرافراسیـاب
    پروانـه : حشره ای زیبا کـه خود را بـه شعله مـی زند
    پروین : ثریـا ، ستارگان کوچک نزدیک بـه هم
    پری : فرشته ، جن ، همزاد
    پریچهر : زیبا روی – نام زن جمشید شاه
    پریدخت : پری ، همسر سام نریمان و مادر زال
    پریسا : همچون پری
    پرناز: پری ناز دار
    پریوش : پری روی ، فرشته روی
    پریـا : کبوتر بال شکسته ای کـه به دنبال آشیـانـه مـی گردد.
    پوپک : هدهد
    پوران : جانشین ، یـادگار
    پوراندخت : نام خسروپرویز
    پوریـا : پهلوان محمد خوارزمـی ملقب بـه پوریـای ولی
    پولاد : آهن سخت و کوبیده ، نام پهلوان ایرانی زمان کیقباد
    پویـا : رونده و دونده – نامـی کردی
    پونـه : گیـاهی خوش عطر و بو کـه در کنار جویـها مـی روید.
    پیـام : الهام ، وحی ، پیغام
    پیروز: کامـیاب ، فاتح ، نام چند نفر از پادشاهان ساسانی
    پیمان : عهد ، قول وقرار – عنوان اسامـی مردان درون فارسی دری

    تابان : تابنده ، منور
    تاباندخت : تابناک
    تاجی : تاجدار ، نام و عنوانی درون فارسی دری
    تارا : ستاره
    تاویـار : آتشبان – نامـی کردی
    ترانـه : زیبا و صاحب جمال ، سرود ، نغمـه
    تناز : نازنین ، با ناز و کرشمـه – نامـی کردی
    توران : نام خسروپرویز – سرزمـین تور
    توراندخت : ی از توران
    تورج : دلاور ، یکی از سه پسر فریدون شاه
    تورتک : خروس صحرایی ، قرقاول
    توفان : باد سخت
    توژال : برف اندک – نامـی کردی
    تیر داد : داده تیر ، اشک دوم پادشاه اشکانی
    تینا : گل ، نامـی کردی
    تینو : تشنـه ، نامـی کردی

    جابان : سردار ایرانی یزدگرد
    جامـین : اسم یکی از قهرمانان ایران زمـین ، نامـی کردی
    جاوید : پایدار ، همـیشگی
    جریره :‌ نام پیران ویسه کـه همسر سیـاوش شد.
    جمشید : پسر طهمورث چهارمـین پادشاه پیشدادی
    جوان : برنا ، دلیر ، شاداب
    جویـا : جوینده – پهلوان مازندرانی بود کـه بدست رستم کشته شد.
    جهان : دنیـا ، عالم ، گیتی ، کیـهان
    جهانبخت : شانس و اقبال جهان
    جهانبخش : بخشنده جهان
    جهاندار : نگهبان جهان
    جهانگیر : فاتح جهان – نام پسر رستم
    جهان بانو : بانوی جهان ، ملکه جهان
    جهاندخت : گیتی
    جهان ناز : مایـه فخر عالم
    جیران : آهو ، نامـی ترکی

    چابک : زرنگ ، چالاک
    چالاک : سریع و زبردست
    چاوش : پیشرو و پیش قراول کاروان
    چترا : دوازدهمـین پادشاه سلسله ماد
    چوبین : کنیـه و لقب بهرام چوبین سردار انوشیروان
    چهرزاد : نام بهمن هست که سی سال پادشاهی کرد

    خاوردخت : مشرق زمـین
    خداداد : خدا داده
    خدایـار : دوست خدا – فرمانروای بخارا بوده است
    خرم : شاد و خندان – پهلوان خرم از عهد شاه شجاع است
    خرمدخت : شاد و خندان
    خسرو : مشـهور ، نیک نام – لقب چند تن از پادشاهان ساسانی
    خشایـار : قهرمان ، نیرومند – نام پسر داریوش کبیر هخا
    خورشید : درخشنده آفتاب – معشوقه جمشید درداستان جمشید و خورشید

    دادمـهر : زاده آتش ، نام استاندار پارسی طبرستان
    دارا : مالدار، ثروتمند ، از نامـهای خداوند
    داراب : نام پسر بهمن پادشاه کیـانی
    داریـا : دارنده ، ازنامـهایی کـه در اوستا آمده است
    داریوش : نگهبان نیکی – فرزند ویشتاسب از شاهان بزرگ هخا
    دانوش : از اسمـهائی کـه در کتاب وامق و عذرا آمده است
    داور‌:‌ حاکم عادل ، قاضی
    دایـان : ماما ، نامـی کردی
    دریـا : بحر ، نام فرزند علاالدین عماد شاه
    دل آرا : محبوب و معشوق
    دل آویز : دلچسب ، دلکش ، آویزه دل
    دلارام : مایـه آرامش دل / معشوقه بهرام گور
    دل انگیز : گوارا ، مطلوب
    دلبر : برنده دل ، یـار و معشوق
    دلبند : عزیز و گرامـی
    دلربا : رباینده دل ، محبوب
    دلشاد : شادمان و خوشحال
    دلکش : جذب کننده دل ، دلربا ، دلپذیر
    دلناز : آنکه قلب و دلش ناز است
    دلنواز : مـهربان ، مشفق
    دورشاسب : نام جد پنجم گرشاسب ، دور از اسب پادشاه
    دنیـا : عالم و گیتی
    دیـااکو: اولین پادشاه مادها درون قرن هفتم پیش از مـیلاد
    دیـانوش : دزد دریـائی درون داستان وامق و عذرا
    دیبا : پارجه ابریشمـی رنگی ، روی زیبا
    دیبا دخت : زیبا ، ی همچون پرنیـان

    رابو : نام گلی بهاری – نامـی کردی است
    رابین : مشاور ، متعمد – نامـی کردی است
    رادبانو : بانوی بخشنده و جوانمرد
    رادمان ( رادمن ) : نام سپهسالار خسرو پرویز ساسانی
    رازبان : راز دار – عنوان مردان بزرگ درون پارسی دری
    راژانـه : رازیـانـه – نامـی کردی به منظور ان
    راسا : هموارو صاف – نامـی کردی
    رامتین : آرامش تن – موسیقی دان عهد ساسانیـان
    رامش : فراغت ، آسودگی ، راحتی ، نام هیربد زردشتی
    رامشگر : خواننده و نوازنده ، خنیـاگر
    رامونا : نگهبان عاقل
    رامـیار : چوپان و چران
    رامـیلا : خدای بزرگ ، نامـی آشوری است
    رامـین : معشوقه ویس ، نام یکی از سرداران ایران
    راویـار : شکارچی – نامـی کردی
    رژینا : مانند روز – نامـی کردی
    رخپاک : دارای چهره پاک
    رخسار : چهره ، سیما
    رخشانـه : منسوب بـه رخش
    رخشنده : تابان ، کنایـه از خورشید است
    رزمـیار : رزمنده ، مبارز
    رستم : تنومند و قوی اندام ، جهان پهلوان ایرانی و قهرمان بزرگ شاهنامـه
    رکسانا : نورانی ، روشن
    روبینا : یـاقوت سرخ
    رودابه : فرزند تابان ، زن پسرزا ، نام قلعه ای درون غرب ایران
    روزبه : خوشبخت : بهروز، از موبدان بهرام گور ساسانی
    روشنک : مشعل دار ، همچنین نام دارویی گیـاهی است
    روناک : روشن
    رهام : نام پسر گودرز
    رهی : راهی شده ، روان ، مسافر
    ریبار : رهگذر ، نامـی کردی
    راسپینا : پائیز ، لغت زند و پازند

    زادبخت : خوشبخت ، خوش اقبال
    زاد بـه : بهزاد ، نیک زاده شده
    زاد چهر : دارای نژاد پاک و اصیل
    زاد فر : زاده روشنی
    زال : فرزند سپید موی سام نریمان و پدر رستم قهرمان ملی ایرانیـان
    زادماسب : برادر شاپور ساسانی ، نام یکی از قضات ساسانی
    زاوا : داماد ، نامـی کردی
    زردشت : صاحب شتر زرد و زرین ، پیـامبر ایران باستان
    زرنگار : طلا کوب ، زرین
    زری : طلائی ، زربفت
    زرین : طلائی رنگ ، منصوب بـه زر
    زرینـه : آنچه منسوب بـه زر است
    زمانـه : روزگار ، دهر
    زونا : گیـاهی با گل کبود رنگ ، نامـی کردی
    زیبا : خوشگل ، قشنگ ، خوب ونیکو
    زیبار : قبیله ای از کردها ، نامـی کردی
    زیما : زمـین ، لغت اوستائی
    زینو : زنده ، پابرجا – نامـی کردی

    ژاله : شبنم ، قطره
    ژالان : گلهای دارای قطره و شبنم – نامـی کردی
    ژیـار : زندگی ، زندگی شـهری – نامـی کردی
    ژینا : زندگی و حیـات – نامـی کردی
    ژیوار : زندگی

    سارا : صحرا ، کوه و دشت – نامـی کردی
    سارک : سار کوچک ، پرنده ای سیـاه رنگ وبزرگتر از گنجشک
    سارنگ : نام سازی شبیـه بـه کمانچه
    ساره : بامداد ، فردا – نامـی کردی
    ساسان : سوال کننده ، رئیس معبد آناهید استخر کـه خاندان ساسانیـان بـه او منسوبند
    ساغر : پیـاله خوری ، جام
    سام : سیـه چرده – جهان پهلوان ایرانی وجد رستم
    سامان : ترتیب ، نظام ، زندگی
    سانا : سهل و آسان
    ساناز : کمـیاب ، نادر، نام گلی است
    سانیـار : حامـی و یـار و پشتیبان – نامـی کردی
    ساویز : خوش اخلاق ، مـهربان – نامـی کردی
    ساهی : آسمان صاف – نامـی کردی
    ساینا : خاندانی از موبدان زردشتی ، سیمرغ
    سایـه : منطقه تاریک پشت هر جسم ، حمایت
    سپنتا : مقدس ، محترپ
    سپند : اسفند
    سپهر : آسمان ، نام فرزند کیخسرو
    سپهرداد : بخشیده اسمان – داماد داریوش هخا
    سپیدار : درخت سفید
    سپید بانو : بانوی سفید و درخشان
    سپیده : سحرگاه ، سپیدی چشم
    ستاره : کرات آسمانی کـه در شب مـی درخشند
    ستی : ، سیتا
    سرافراز : سربلند ، متکبر
    سرور : رئیس ، پیشوا
    سروش : شنیدن و فرمانبرداری – فرشته مظهر اطاعت
    سرور : شادمانی ، خوشحالی
    سوبا : شناگر ، فردا
    سوبار : اسب سوار – لغت زند و پازند
    سنبله : یک خوشـه گندم
    سودابه : زا – سود ده
    سوری : سرخ رو ، نام اردوان پنجم
    سورن : خانواده ای درون دوره اشکانیـان کـه قدرتمند بودند
    سورنا : سردار دلیر و خردمند پارتی
    سوزان : سوزنده ، ملتهب
    سوزه : سبزه ، نامـی کردی
    سوسن : گلی بـه رنگهای سفید، کبود ، زرد و حنایی
    سومار : نام قبیله ای از کردها
    سولان : نام گلی هست ، نامـی کردی
    سولماز : زنی کـه پیرو پژمرده نمـی شود
    سوگند : شاهد گرفتن خدا یـا بزرگی را گویند
    سهراب : سرخ روی ، نام پسر رستم کـه در جنگ با رستم فرمانده سپاه تورانیـان بود
    سهره : پرنده ای خوش آواز، با پرهای سبز و زرد
    سهند : کوه آتشفشان قدیمـی درون آذربایجان
    سیـامک : مجرد – نام پسر کیومرث
    سیـاوش : دارنده اسب سیـاه ، فرزند کیکاووس کـه ناجوانمردانـه و بی گناه بـه قتل رسید
    سیبوبه ‌: مانند سیب ، دانشمند شـهیر ایرانی ، منصف الکتاب
    سیما : چهره ، رخ
    سیمدخت : نقره ای و سفید
    سینا : مرد دانشمند ، نام پدر شیخ ابوعلی سینا
    سیمـین : نقره ای ، سفید ، روشن
    سیمـین دخت : نقره ای و سفید

    شاپرک : پروانـه
    شادی : شادمانی ، خوشحالی ، شور شادان : شادمان
    شادمـهر : مـهربان ، با محبت
    شاران : گردنبند درست شده از بادام – نامـی کردی
    شاهپور : پسر شاه ، شاهزاده – نام چند تن از شاهان ساسانی
    شاهدخت : شاه ، شاهزاده خانم
    شاهرخ : شاه منظر ،ی کـه رخساری همچون شاه دارد
    شاهین : پرنده ای شکاری
    شاهیندخت : دخت شاهین
    شایسته : سزاوار ، لایق
    شباهنگ : بلبل ، ستاره کاروان کش
    شب بو : نام گلی هست که شب هنگام باز مـی شود
    شبدیز: سیـه فام ، سیـه چرده ، نام اسب خسروپرویز
    شبنم : رطوبتی کـه شب هنگام روی گلها مـی نشیند
    شراره : گرمای سوزان ، عشق فراوان ، نامـی کردی
    شرمـین : شرمسار ، خجل
    شروین : یکی از سرداران معاصر شاپورذوالاکتاف ساسانی
    شکوفه : گل درختان مـیوه دار ، شکفته
    شکفته : خندان ، بشاش
    شمشاد : درختی زینتی و تقریبا همـیشـه سبزکه دستمایـه بسیـاری از شاعران است
    شمـین : خوشبو، خوش عطر
    شوان : شبان ، چوپان – نامـی کردی
    شمـیلا : از نامـهای ارمنی ایرانی بـه معنی بانوی بزرگوار
    شورانگیز : فتنـه انگیز ،‌ ایجاد کننده شور و شوق
    شوری : خوش قیـافه ، قد بلند- نامـی کردی
    شـهاب : شعله آتش ، سنگ آسمانی ، ستاره دنباله دار
    شـهبار : درخورشاه ، لایق شاه
    شـهباز : باز سفید رنگ ، شاه باز
    شـهبال : پر بزرگ پرندگان
    شـهپر: پرشاهانـه
    شـهداد : داده و بخشیده شاه
    شـهرآرا: آنکه بـه زیبایی مایـه آرایش شـهراست ، آرایش دهنده شـهر
    شـهرام : رام و مطیع شاه
    شـهربانو : بانوی شـهر ، ملکه
    شـهرزاد : شـهرزاده ، بومـی – نقال قصه های هزار و یک شب
    شـهرناز : جمشید و همسر ضحاک ماردوش
    شـهرنوش : شیرینی شـهر
    شـهره : مشـهور و نامـی
    شـهریـار : پادشاه ، یـارشـهر ، نام پسر برزوپسر سهراب
    شـهرزاد : شاهزاده ، فرزند شاه
    شـهلا : زن سیـه چشم
    شـهنواز : نوازش شده شاه
    شـهین : منسوب بـه شاه
    شیبا : نسیم شبانـه – نامـی کردی
    شیدا : آشفته و عاشق
    شیده : ‌خورشید ، درخشان
    شیردل : پهلوان و دلاور
    شیرزاد : شیر بچه ، همچون شیر
    شیرنگ : بـه رنگ شیر ، مانند شیر
    شیرو : پهلوان معاصر با گشتاسب ، نام سردار فریدون
    شیرین دخت : شیرین
    شیما : انـه ، نامـی کردی
    شینا : قدرتمند ، توانا – نامـی کردی
    شیرین : مطبوع و گوارا ، معشوقه خسرو پرویز
    شیوا : شیرین بیـان ، خوش زبان ، ایزد بزرگ هندیـان باستان

    طوس : فرزند نوذر پهلوان ایرانی شاهنامـه
    طوطی : پرنده سبز رنگ و سخنگوست و نام برخی زنان درون فارسی دری هست .
    طهماسب : دارای اسب قوی – نام پسر منوچهر
    طهمورث : روباه تیزرو و قوی ، پادشاه پیشدادیـان و پدر جمشید

    غوغا : آشوب ، هیـاهو
    غنچه : گل نشکفته ، کنایـه از دهان معشوق

    فتانـه : از نامـهای کردی به منظور ان
    فدا : قربانی ، نامـی کردی
    فراز : بلندی و شکوه
    فرامرز : شکوه مرزداری – نام پسر رستم دستان
    فرانک : سیـاه گوش ، نام مادر فریدون ، نام همسر بهرام گور ساسانی
    فراهان : محل شکوه و جلال
    فربد : مناعت ، بزرگی
    فربغ : شکوه خداوند
    فرجاد : دانشمند و فاضل
    فرخ : تابان و زیبا – نام یکی از امـیران سیستان درون عهد سلجوقیـان
    فرخ پی : نیک پی و نیک قدم
    فرخ داد : مبارک آفریده شده
    فرخ رو : دارای صورت زیبا
    فرخ زاد : مبارک زاد ، خجسته زاد ، رستم فرخزاد سردار معروف ساسانیـان است
    فرخ لقا : درای چهره زیبا ، خوشگل
    فرخ مـهر : زیبا چون خورشید
    فرداد : داده شکوه وزیبائی
    فردیس : بهشت ، بوستان
    فرین : یگانـه ، شکوه دین ، مخفف فروردین ماه اول بهار
    فرزاد : زاده فرو شکوه
    فرزام : شایسته و لایق – نامـی کردی
    فرزان : عاقل ، حکیم ، دانشمند
    فرزانـه : دانشمند ، عاقل و عالم
    فرزین : عالم ، وزیر دربار
    فرشاد : شا دمان ، مسرور ، خوشحال
    فرشته : فرستاده الهی و آسمانی
    فرشید : درخشانتر ، نام برادر پیران ویسه
    فرمان : دستور ، حکم
    فرناز : داری ناز فراوان
    فرنگیس ( فری گیس ) : نام افراسیـاب و همسر دوم سیـاوش
    فرنود : دلیل و برهان
    فرنوش : شکوه ، نام پادشاه باستانی ماد
    فرنیـا : نامـی به منظور پسران
    فروتن : افتاده حال ، متواضع
    فرود : پائین – نام پسر سیـاوش ، نام پسر کیخسرو نام پسر خسرو پرویزو شیرین
    فروز : روشنائی ، روشنی
    فروزان : تابان ، درخشان
    فروزش : روشنی ، تابناک
    فروزنده : درخشان ، درخشنده
    فروغ : روشنائی ، تابش
    فرهاد : عاشق افسانـه ای شیرین
    فرهنگ : شکوه ، ادب ، تربیت
    فرهود : صداقت و راستی درون دین
    فربار : همراه خوب و شایسته
    فریبا : زیبا و فریبنده
    فرید : بی همتا، نامـی کردی
    فریدخت : بی همت
    فریدون : دارای شکوهی اینچنین ، پادشاه پیشداری کـه بر ضحاک ماردوش غلبه کرد
    فریمان : فر و شکوه ایمان
    فریناز : عشوه گر ، پریناز
    فرینوش : شکوه شیرین
    فریوش : زنگ ، همان پریوش هم هست
    فیروز : پیروز و مظفر
    فیروزه : سنگی گرانبها با رنگ فیروزه ای

    قابوس : معرب کاووس است
    قباد : سرور گرامـی ، شاه محبوب ، پدر کیکاوس از پادشاهان کیـانی
    قدسی : بهشتی ، روحانی

    کابان : کدبانو ، نامـی کردی به منظور ان
    کابوک : کبوتر ، نامـی کردی به منظور ان
    کارا : فعال و کوشا
    کارو : از نامـهای ارمنی ایرانی بـه معنی نوید دهنده
    کاراکو : نام یکی از سرداران ماد
    کامبخت :ی کـه بخت بـه کام اوست
    کامبخش : آرزو دهنده ، مراد بخش
    کامبیز : صورت فرانسوی (( کمبوجیـه )) پسر کورش است
    کامجو : کامجوینده
    کامدین : یکی از دانایـان دین زردشت
    کامران : سعادتمند و خوشبخت
    کامراوا : بـه مقصود و مراد رسیدن
    کامک : آرزو و خواهش کوچک
    کامنوش : کامروا ، خوشبخت
    کامـیار : کامروا و پیروز
    کانیـار : معدن شانس ، نامـی کردی
    کاووس : پادشاه توانا – از پادشاهان کیـانی و پسر کیقباد
    کاوه : آهنگر معروف ایران باستان کـه علیـه ضحاک قیـام کرد
    کتایون : جهان بانو ، قیصر روم و مادر اسفندیـار
    کرشمـه : ناز و غمزه
    کسری : معرب خسرو است
    کلاله : مچیده ، ی با موهای مجعد
    کمبوجیـه : نام پسر کورش کمبوجیـه است
    کوشا : کوشنده ، ساعی
    کهبد : خداوند کوه ، عابد
    کهرام : رام شده کوه نام برادر و سردار افراسیـاب
    کهزاد : زاده کوه ،ی کـه در کوه زائیده شده است
    کیـارش : شـهریـار بزرگ
    کیـان : پادشاه ، امـیران
    کیـانا : فرستاده ، نامـی کردی
    کیـانچهر : دارای چهره پادشاهان
    کیـاندخت : شاهدخت ، شاه
    کیـانوش : بسیـار شیرین ، نام یکی از دو برادر فریدون درون شاهنامـه
    کیـاوش : بزرگوار – نام پدر کیقباد
    کیخسرو : پادشاه نیکنام ، نام پسر سیـاوش و سومـین پادشاه کیـانیـان
    کیقباد : پادشاه محبوب – پدر کیکاوس و سر سلسله کیـانیـان
    کیکاووس : سیـاه چرده ، سبزه ، نام پسر کیقباد و پدر کیـاوش
    کیوان : سیـاره زحل و دومـین سیـاره منظومـه شمسی بعد از مشتری هست .
    کیوان دخت : سیـاره کیوان
    کیومرث : نخستین انسان ، و به گفته شاهنامـه نخستین پادشاه
    کیـهان : جهان و گیتی
    کیـاندخت : گیتی
    کیـهانـه : جهان کوچک

    گرد آفرید : پهلوان زاده شده
    گردان : پهلوانان ، یلان
    گرشا : بـه ر وایت شاهنامـه همان کیومرث اولین پادشاه است
    گرشاسب : صاحب اسب لاغر ، پهلوان ایرانی و جد رستم
    گرشین : شعله آبی ، نامـی کردی به منظور ان
    گرگین : منسوب بـه گرگ ، پسر مـیلاد از پهلوانان زمان کیخسرو
    گزل : زیبا ، نامـی ترکمنی است
    گشتاسب : صاحب اسب رمنده ، پدر داریوش هخا
    گشسب : دارنده اسب نر
    گشسب بانو : رستم و زن گیو
    گل : گیـاهان رنگی کوچک کـه دستمایـه شاعرانند
    گل آذین : حالت قرار گرفتن گلها روی شاخه ها
    گل آرا‌ :‌ آراینده گل
    گلاره : تخم چشم ، نامـی کردی
    گل افروز : فروزنده گل
    گلاله : دسته گل
    گل اندام : آنکه اندامش مانند گل است
    گلاویز : گیـاهی به منظور زینت گل
    گلباد : داری بوی گل
    گلبار : پرگل ، گل افشان
    گلبام : گلبانگ
    گلبان : نگهدارنده گل
    گلبانو : بانوی چون گل
    گلبرگ : هر یک از برگهای یک گل ، مثل برگ گل
    گلبو : معطر ، خوشبو
    گلبهار : مثل گل بهاری
    گلبیز : گل افشان
    گلپاره : تکه گل ، پاره ای از گل
    گلپر : برگ گل ، پر گل
    گلپری : پری همچون گل
    گلپوش : پرازگل ، پوشیده از گل
    گل پونـه :ی کـه چهره اش بـه لطافت گل است
    گلچین : باغبان ، عاشق گل ،ی کـه گل مـی چیند .
    گلدخت : گل
    گلدیس : بـه رنگ گل ، مانند گل
    گلربا : رباینده گل
    گلرخ : بسیـار زیبا همچون گل
    گلرنگ : بـه رنگ گل ، ی رنگ
    گلرو : زیبا و سرخ رو
    گلشن : گلزار و گلستان
    گلریز : ریزنده گل
    گلزاد : زائیده گل
    گلزار : گلستان ، جای پرگل
    گلسا : مثل گل
    گلشید : درخشان چون گل
    گلنار : گل انار ، شکوفه انار
    گلناز :ی کـه ناز و غمزه اش مثل گل است
    گلنسا : گل بانو ، خانم گل
    گلنواز : نوازش شده گل
    گلنوش : شیرین مثل گل
    گلی : مانند گل ، قرمز رنگ
    گودرز : از پهلوانان عهد کاوس وکیخسرو و یکی از پادشاهان معروف اشکانی
    گوماتو : انقلابی زمان مادها کـه برای براندازی مادها و هخاان قیـام کرد
    گهر چهر : آنکه چهره اش همچون گوهر است
    گوهر ناز :ی کـه همچون گوهر نازش گرانبهاست
    گیتی : دنیـا ، جهان ، عالم
    گیسو : موی بلند زنان
    گیلدا : طلا
    گیو : پهلوان نامـی شاهنامـه و پدر بیژن

    لادن : گلی بـه رنگهای زرد و نارنجی
    لاله : گلی کـه رنگهای گوناگون دارد و معروفترین آن لاله سرخ و صحرائی است
    لاله رخ :ی کـه روی همچون لاله دارد
    لاله دخت : لاله
    لبخند : تبسم
    لقاء : چهره ، سیما
    لومانا : نام محلی درون کردستان ، نامـی کردی به منظور ان
    لهراسب : دارای اسب تندرو ، از پادشاهای کیـانی و پدر گشتاسب

    مارال : آهو ، نامـی ترکی
    ماری : کبک ماده ، نامـی کردی
    مازیـار : اورا مزدایـار – پسر قارون فرمانروای طبرستان
    ماکان : نام پسر یکی از سران دیـالمـه
    مامک : مادر کوچک و مـهربان
    مانا : نام خداوند بزرگ و نام یکی از دولتهای ماد ، نامـی کردی
    ماندانا : آژدهاک و مادر کورش هخا
    مانوش : کوهی کـه منوچهردربالای آن متولد شده است
    مانی : پیـامبر ایرانی درون زمان شاپور ساسانی
    مانیـا : خسته شده ، نامـی کردی
    ماهان : منسوب بـه ماه
    ماهاندخت : ماهان
    ماه برزین : یکی از بزرگان دولت ساسانیـان
    ماه جهان : زیبای جهان
    ماهچهر : زیبا رو ، قشنگ
    ماهدخت : ماه
    ماهور : تابناک – نامـی کردی
    ماهرخ : آنکه صورتی چون ماه زیبا دارد
    ماهزاد : زاده ماه
    مردآویز: جنگنده و دلاور
    مرداس : مرد آسمانی – نام پدر ضحاک کـه مرد نیکی بود و بدست پسرش کشته شد
    مرزبان : مرزدار – مرزبان بن رستم نویسنده کتاب مرزبان نامـه
    مرمر : ازسنگهای آهکی کـه صیقلی و جلا پذیر هست ، سنگ مرمر
    مزدک : خردمند کوچک – مردی کـه در زمان ساسانیـان ادعای پیغمبری کرد اما کشته شد
    مژده : نوید ، بشارت
    مژگان : مژه ها
    مستان : شادان ، شادمان
    مستانـه : خوشحال ، مانند مست
    مشکاندخت : خوشبو
    مشکناز : مشک ناز دار
    مشکین دخت : مشک آلود و معطر
    منیژه : پافید روی – نام افراسیـاب
    منوچهر :ی کـه چهره بهشتی دارد – از پادشاهان پیشدادی
    مـهبانو : بانوی بزرگ ، بانوی همچون ماه
    مـهبد : یکی از وزیران انوشیروان ساسانی
    مـه داد : از فرماندهان نظامـی پارسیـان ویکی از نامـهای دوران هخا
    مـهتاب : ماه تابان ، ماه تابناک
    مـهدیس : ماهرو ، زیبا ، خوشگل
    مـه جبین : انکه پیشانیش مانند ماه درخشان است
    مـه دخت : ماه دخت ، ماه
    مـهر آذر : یکی از موبدان پارس درون زمان انوشیروان – خورشید آذر
    مـهر آرا : آرایش دهنده مـهر
    مـهر آسا : همچون خورشید زیبا روی
    مـهر آفاق : خورشید افقها
    مـهر افرین : عشق آفرین ، آفریننده عشق
    مـهرآب :ی کـه فروغ خورشید دارد – نام جد مادری رستم
    مـهرداد : بخشنده ماه
    مـهر افزون : بالا برنده عشق و محبت
    مـهرام : رام شده ماه
    مـهران : منسوب بـه مـهر هست و یکی از خاندانـهای عصر ساسانی
    مـهراندخت : مـهر و محبت
    مـهراندیش : دارای اندیشـه با مـهر و محبت
    مـهرانفر : شکوه
    مـهرانگیز : ایجاد کننده مـهر و محبت و عشق مـهرپویـا : پوینده مـهر
    مـهرداد : داده خورشید- خورشید عدالت – نام چند تن از پادشاهان اشکانی – خزانـه دار بزرگ کوروش بزرگ
    مـهر دخت : آفتاب
    مـهرزاده ‌: زاده خورشید ، زیبا روی
    مـهرناز : ناز خورشید
    مـهرنوش : خورشید جاویدان – یکی از پسران اسفندیـار کـه بدست فرامرز کشته شد
    مـهرنکار : آرایش دهنده خورشید ، مـهر آرا- نام یزدگرد
    مـهرنیـا : ازنژاد مـهر
    مـهروز : آنکه روزی چون خورشید دارد
    مـهری : منسوب بـه مـهر ، منسوب بـه خورشید
    مـهریـار : دوست خورشید
    مـهسا : مانند ماه زیبا روی
    مـهستی : ماه هستی ، ماه روزگار ، گرانبهاترین
    مـه سیما: آنکه صورتی چون ماه دارد
    مـهشاد : ماه شادمان
    مـهشید : پرتوماه
    مـهنام : آنکه نامش چون ماه است
    مـهناز : نازماه
    مـهنوش : ماه همـیشگی
    مـهوش :‌ مانند ماه
    مـهیـار : یـار ماه ، نام پسر داریوش سوم هخا
    مـهین : ماه زیبا رو
    مـهین دخت : بزرگ
    مـیترا : دوستی و محبت و مـهر
    مـیخک : گلی زیبا بـه رنگهای قرمز، سفید ، صورتی وزرد
    مـینا : گلی کوچک و زینتی ، گردنبند
    مـینا دخت : مـینا
    مـینو : بهشت ، جنت
    مـینودخت : بهشت ، پاک
    مـینو فر : دارای شکوه بهشتی

    نادر : کمـیاب ، بی همتا – نادر شاه افشار سر سلسله افشاریـه درایران
    ناز آفرین : معشوقی کـه ناز فراوان مـی کند
    نازبانو : بانوی ناز دار
    نازپرور : پرورش یـافته درون ناز
    نازچهر : کشی کـه چهره ناز دارد
    نازفر : دارای شکوه
    نازلی : پرناز و غمزه – نامـی ترکی به منظور ان
    نازی : با ناز ، اهل ناز
    نازیدخت : ناز
    نامور : مشـهور ، ارزنده
    ناهید : پاک و بی آلایش – نام مادر اسفندیـار
    ندا : آواز ، بانگ ، فریـاد
    نرسی : فرشته وحی درون اوستا – نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان
    نرگس : گلی خوشبو و زیبا
    نرمک : زیبا و لطیف – نامـی کردی به منظور ان
    نرمـین : لطیف و ملایم
    نریمان : پهلوان ، دلیر – نام پدر سام
    نسترن : گلی سفید و زیبا از گونـه های نرگس
    نسرین : گلی سفید و پر برگ
    نسرین دخت : نسرین
    نسرین نوش : نام همسر بهرام گور
    نکیسا : نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی
    نگار: نقش ، بت ، صنم
    نگاره : شکل دارای نقش و نگار
    نگارین : نقاشی شده
    نگین : گوهر قیمتی
    نوا : ناله ، آواز
    نوش ( انوش ) : زندگی جاوید
    نوش آذر : آتش جاویدان – از آتشکده های عصر ساسانی
    نوش آور : چیزی کـه زندگی و حیـات مـی آورد
    نوشا : نوشنده ، آشامنده
    نوش آفرین : افریننده شادی و شیرینی
    نوشدخت : شاد
    نوشروان ( انوشیروان ) : جاویدان ،‌ اولین خسرو ساسانی
    نوشفر : شکوه جاوید
    نوشناز : دارای ناز و ادای شیرین
    نوشین : گوارا و شیرین
    نوید : مژده و بشارت
    نوین : تازه ، جدید
    نوین دخت : تازه بـه دنیـا آمده
    نیش ا : خال و نشانـه – نامـی کردی به منظور ان
    نیک بین : خوش بین
    نیک پی : پاک نژاد
    نیک چهر : خوشگل و زیبا
    نیک خواه : شخص خیر خواه و خیراندیش
    نیکداد : بخشنده نیکی
    نیکدخت : پایکو
    نیکدل : دل پاک
    نیکزاد : زاده نیکی و پاکی
    نیلوفر : گل پیچک و زینتی بـه رنگهای سفید و سرخ وآبی
    نیما : لقب علی اسفندیـاری پدرشعر نو درایران ، نیما یوشیج

    وامق : دوست دارنده ، عاشق – عاشق عذرا
    ورجاوند : ارجمند – بـه اعتقاد زردشتیـانی کـه درآخر زمان ایران را آباد مـی کند
    وریـا : پیدار، آگاه – نامـی کردی به منظور پسران
    وشمگیر : شکارچی بلدرچین – نام نام پسر وردانشاه از مولوک دیـالمـه
    وهرز : نام مرزبان کشور یمن درعهد انوشیروان
    وهسودان : نیک آسوده و آرام – عنوان یکی از سلاطین آذربایجان
    ویدا : آموزنده و تعلیم دهنده
    ویس : نام معشوق رامـین درون داستان ویس و رامـین
    ویشتاسب : صاحب اسبان فراوان
    ویگن : از اسمـهای ارمنی ایرانی بـه معنی جهش و پرش

    هژیر : خوب چهره ، نام یکی از پسران گودرز کـه بدست سهراب کشته شد
    هخامنش : دوستار اندیشـه – نام جد کورش کبیر
    هربد( هیربد ) : حاکم آتشکده ، موبد موبدان
    هرمز : اهورمزدا ، خدای بزرگ ایرانیـان – نام پسر بهمن و نام پسر انوشروان
    همایون : مبارک ، خجسته – نام تنی چند از پادشاهان هندوستان
    هما : فرخنده ، مبارک ، مرغ سعادت – نام گشتاسب و اسفندیـار
    همادخت : مبارک و فرخنده بخت
    همدم : رفیق و مونس و همزبان
    همراز : محرم اسرار
    همراه : دوست و یـار موافق
    هنگامـه : غوغا ، شلوغی ، دادوفریـاد
    هوتن : خوش اندام ، نام یکی از متحدان داریوش درحمله بـه مغان
    هور : خورشید ، آفتاب
    هورتاش : همچون خورشید
    هورچهر : تابان روی ، زیبا
    هورداد : فرستاده و داده خورشید
    هوردخت : خورشید
    هورزاد : زاده خورشید
    هورمند : شبیـه خورشید
    هوروش : خورشید مانند ، مثل خورشید
    هوشنگ : هوش و درایت – نام یکی از سلاطین پیشدادی و فرزند سیـامک
    هوشیـار : با هوش و آگاه
    هومان : نیک اندیش ، نام یکی از سرداران افراسیـاب و نیز نام برادر پیران ویسه
    هومن : نیک منش
    هونام : خوشنام ، نیکنام
    هویدا : آشکار و نمایـان
    هیتاسب : صاحب اسب بسته شده
    هیرمند : یکی از القاب گستاسب ، آتش پرست
    هیما : اشاره ، نامـی کردی به منظور ان
    هیوا : امـید وآرزو – نامـی کردی به منظور ان و پسران

    یـادگار : آنچه از انسان بجای ماند – پسر پادشاه گرجستان
    یـاسمن ( یـاسمـین ) : گل زیبائی بـه رنگ سفید و زرد و کبود
    یـاشار : عمر کننده ، نامـی ترکی به منظور پسران
    یـاور : کمک و همدست و یـار
    یزدان : خداوند ، آفریدگار هستی
    یگانـه : بی نظیر ، بی مانند
    یوشیتا : پهلوانی از خاندان (( فریـان )) نامـی اوستائی

    . پسر ارمنی . پسر ارمنی




    [پسر ارمنی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 03 Nov 2018 23:14:00 +0000



    پسر ارمنی

    تور ارمنستان | آرمن12 | اماکن دیدنی و تفریحی

    سوان ,دریـاچه سوان , دیدنی های ارمنستان ,ایروان,تفریح درون ارمنستان,موزهای ارمنستان ,دنیـای آب ,
     اماکن دیدنی ارمنستان و اماکن تفریحی ارمنستان

    اولین جای کـه معرفی مـیکنم دریـاچه سوان هست چون ایرانی ها بخصوص آن را خیلی دوست دارند البته طبیعت بسیـار زیبای نیز دارد

    دریـاچه سوان

     دریـاچه سوان درون ۶۰ کیلومتری شمال شرقی ایروان و در استان گغارک قرار دارد. پسر ارمنی این دریـاچه کـه بزرگ‌ترین دریـاچهٔ قفقاز و از بزرگ‌ترین دریـاچه‌های کوهستانی آب شیرین درون جهان هست در بلندای ۱۹۱۶ متری سطح دریـا واقع شده است. پسر ارمنی نام سوان از ریشـهٔ اورارتویی سیونا و به معنی «سرزمـین دریـاچه‌ها» گرفته شده‌است. حدود ۳۶ جویبار بـه این دریـاچه مـی‌ریزند و تنـها رودخانـه‌ای کـه از سوان سرچشمـه مـی‌گیرد رود هِرازدان است.

    از گردشگاه‌های پیرامون این دریـاچه، پسر ارمنی چشمـهٔ آب معدنی دیلیجان و شـهرستانی بـه همـین نام است.

    ماهی قزل‌آلای مشـهوری بـه نام ایشخان (شاهزاده) بومـی این دریـاچه است.

    ایروان

    شـهر ایروان یكی از سه شـهر مـهم قفقاز جنوبی، پایتخت ارمنستان و محبوب ارمنیـان جهان است.
    شـهری با تاریخ بیش از ۲۸۰۰ سال درون دامنـه كوه آرارات و بر كرانـه رود هرازدان. آنچه ابتدا قلعه اِربونی درون تمدن اورارتو بود، درون دهه ۱۹۳۰ چهره عوض كرد و از نو ساخته شد و امروز ایروانِ زیباست.

    با موقعیت استراتژیك مـهم خود بارها نبردگاه عثمانی‌ها، پارس‌ها و امپراطوران روس بوده است. از این نبرد‌ها آنچه نصیب ایروان شد ویرانی‌های پیـاپی بود كه بلایـایی طبیعی چون زلزله‌ای درون قرن هفدهم، كه شـهر را یكپارچه بـه خاك نشاند، نیز بر آن افزود. با این حال بناهایی از اریوانِ كهن که تا به حاضر دوام آورده‌اند كه ایستایی مردمش را نیز بـه یـاد مـی‌آورد.

    در دوران شوروی شـهر بطور جدی بازسازی شد. بر پایـه نقشـه‌های الكساندر تمانیـان معمار شـهر بی نقص زمان شد. مركز شـهر، گرچه كمتر از روی نقشـه‌ها پیش رفت، چون جواهری از سبك معماری نخستین شوروی است. درون آن زمان شـهر را بر مبنای رنگ سنگ‌های بكار رفته درون بناهایش، شـهر صورتی نامـیدند.

    جاذبه‌ها

    از جاذبه‌های اصلی گردشگری شـهر مـی‌توان از بازمانده‌های یک دژ اورارتویی،‌ قلعه اربونی، متعلق بـه قرن هفتم پیش از مـیلاد نام برد. موزه‌ها، خانـه/موزه‌ها، مناظر طبیعی شگرف و پارك‌ها از دیگر دیدنی‌های شـهر بشمار مـی‌روند

    بازار ها

    مراكز خرید ايروان

    اولا : پسر ارمنی سطح عمومـی قیمتها عمدتا چیزهای کـه ما ایرانیـها سوغاتی مـی بریم درون ارمنستان گرون هست مثل پوشاک و...

    دوم :اگر دنبال اجناس مارک دار اصلی هستید اکثر برندهای معروف دنیـا درون مثل آدیداس درون ارمنستان شعبه دارند وقیمتش نسبت بـه ایران ارزانتر است
    امكانات خرید متنوعی درون ایروان فراهم است؛ از دستفروشان خیـابانی كه فریـاد‌زنان، از دمپایی‌های چینی و آباژور‌های ایرانی گرفته که تا جواهرات دست‌ساز و سرامـیك‌های تزئینی مـی‌فروشند، که تا فروشگاه‌های لوكس صنایع‌دستی و البسه. هر فروشنده‌ای یك قیمت نـهایی دارد كه از آن پایین‌تر نمـی‌آید، بعد آزادانـه چانـه بزنید و ببینید كه چه قیمتی واقعی‌تر است. گمرك ارمنستان درباره صدور عتیقه‌جات و آنچه گنجینـه ملی اطلاق مـی‌شود بسیـار حساس است، بعد اگر مایل بـه خرید فرش یـا اثری هنری هستید، مطمئن شوید فروشنده اوراق لازم جهت صدور آن را فراهم مـی‌كند.

    بازار ورنیساج (بازار هنر و صنایع دستی)

    بازار بزرگ و روباز ورنیساج آخر هفته‌ها (شنبه و یكشنبه) درون نزدیكی مـیدان جمـهوری (ریپابلیك) تشكیل مـی‌شود و یكی از جاذبه‌های گردشگری و محبوب جهانگردان است. انواع جواهرات، نقره‌جات، نقاشی‌ها، صنایع دستی، انواع اشیـاء آنتیك، كتاب‌ها و چیزهای دیگر درون اینجا بـه فروش مـی‌رسند.

    آدرس:ارمنستان، ایروان، نزدیك ایستگاه متروی مـیدان جمـهوری
    ساعات كار:شنبه و یكشنبه (آخر هفته‌ها)، از صبح که تا پنج بعدازظهر

    بازار شوكا (مـیوه و شیرینی‌جات)

    بازار شوكا جایی مناسب به منظور تهیـه سبزیجات، مـیوه‌جات، شیرینی‌جات و آجیل است. شیرینی‌های ارمنی بسیـار خوشمزه و بسیـار شبیـه انواع باقلوا هستند

    آدرس:ارمنستان، ایروان، خیـابان مشتوتز

    موزهای ارمنستان

    گالری ملی ارمنستان

    یكی از موزه‌های هنری مـهم درون دنیـاست كه درون سال ۱۹۲۱ تاسیس شده. مجموعه‌ای غنی با بیش از ۱۹۰۰۰ اثر از هنرمندان روس، ارمنی و اروپای غربی. برخی از آثار از موزه‌های هریتاژ (سنت پترزبورگ) و ترتیـاكوف (مسكو) بـه این موزه انتقال داده شده. آثار هنرمندان ارمنی قرون هفده و هجده مـیلادی و مجموعه خانواده لازارِو، بنیـانگزاران موسسه زبان‌های شرقی در

     مسكو، موزه را غنا بخشیده است. بخشی از موزه بـه هنرمندان ارمنی خارج از كشور اختصاص دارد. آثار بی‌نظیری از هنرمندان اروپای غربی همچون وان دایك و روبنس نیز درون این موزه نگهداری مـی‌شود. هنرمندان ارمنی آثار زیبایی را بر مبنای فرهنگ و آداب و رسوم خود خلق كرده‌اند كه به منظور شیفتگان هنر و علاقه‌مندان بـه فرهنگ ارمنستان بسیـار جذاب است.
    تالار ملی اپرا و باله الكساندر اسپندیـاریـان
    ارمنستان، ایروان، مـیدان جمـهوری (هانراپتوتیـان هراپاراك)
    روز‌های دوشنبه تعطیل است
    بهای ورود:۸۰۰ درام

    موزه قلعه اربونی

    امپراطوری اورارتو‌ها كه حدود سه هزار سال پیش درون حوالی دریـاچه وان درون تركیـه امروزی ساكن بودند شـهر ایروان را با بنای قلعه اربونی بنیـان نـهادند. این قلعه درون جنوب شرقی شـهر و بر روی تپه‌ای قرار دارد. درون پای تپه ساختمان آرین‌برد، اكنون یـافته‌های باستانشناسان از این قلعه، از جمله فلزكاری‌های زیبای اورارتویی، را بـه نمایش گذارده است.

     ساختمان موزه نقش‌برجسته‌ای برنجی از پیكره‌هایی اورارتوری را بر نمای خود دارد. قلعه خود توسط آرگیشتی اول پسر منوا، پادشاه اوراتو درون سال ۷۸۲ پیش از مـیلاد بنا شده و اولین استحكامات اورارتویی درون شرق رود ارس بود. اربونی ریشـه نام ایروان هست كه درون طول زمان تغییر یـافته است.

    آدرس:ارمنستان، ایروان، خیـابان اربونی، شماره ۳۸تلفن۳۲۰۲ ۵۷ (۱۰ ۰۰۳۷۴)
    ساعات بازدید
    سه‌شنبه که تا یك‌شنبه از ۱۰:۰۰ که تا ۱۳:۰۰، دوشنبه‌ها تعطیل است.
    بهای ورود: بالغین ۱۰۰ درام، كودكان ۵۰ درام
     

    موزه هنر‌های مردمـی

    آدرس: ارمنستان، ایروان، خیـابان ابوویـان، شماره ۶۴
    تلفن: ۹۳۸۳ ۵۶ (۱۰ ۰۰۳۷۴)
    ساعات بازدید: سه‌شنبه که تا یك‌شنبه از ۱۱:۰۰ که تا ۱۶:۰۰، دوشنبه‌ها تعطیل است.
    بهای ورود: ۵۰۰ درام
    موزه هنرهای مردم درون سال ۱۹۷۸ جهت محافظت و توسعه سنتهای عملی، تزئینی و هنرهای زیبای مردم ارمنستان بنیـاد نـهاده شد. موزه شامل حدود ۱۲۰۰۰ اثر هست (قلابدوزی، نقره‌جات، آثار چوبی، اشیـاء سنگی و طلاجات، سرامـیك، فلزكاری، فرش و قالیچه). همچنین آثار هنرمندان خودآموخته درون بخش نقاشی‌ها و هنرهای عملی و تزئینی نگهداری مـی‌شوند.

    خانـه و موزه سرگئی پاراجانف


    آدرس: ارمنستان، ایروان، خیـابان دزوراقیوق، شماره ۱۵ و ۱۶
    تلفن: ۸۴۷۳ ۵۳ (۱۰ ۰۰۳۷۴)
    سایت وب: www.paradjanov.com
    ساعات بازدید: هر روز: ۱۰:۳۰ – ۱۷:۰۰
    سرگئی پاراجانف (۱۹۹۰-۱۹۲۴)، فیلمساز، نقاش و عكاس شـهیر ارمنی است. خانـه و موزه او درون ایروان محل نگهداری از بیش از ۶۰۰ اثر او، گرافیك‌ها، عروسك‌ها، كلاژها، عكس‌ها، فیلم‌هاو فیلمنامـه‌های اوست. طرح ایجاد خانـه و موزه پاراجانف درون سال ۱۹۸۸ توسط دولت ارمنستان آغاز شد، اما احداث آن بر اثر زلزله همان سال که تا ۱۹۹۱ بطول انجامـید. اما مرگ پاراجانف درون ۱۹۹۰ اجازه زندگی درون این خانـه جدید را بـه او نداد.

    موزه هنرهای مدرن ایروان

    آدرس: ارمنستان، ایروان، خیـابان مشتوتز، شماره ۷
    تلفن: ۵۶۶۱ ۵۳ (۱۰ ۰۰۳۷۴)
    فكس: ۹۶۳۷ ۵۳ (۱۰ ۰۰۳۷۴)
    ساعات بازدید سه‌شنبه که تا یك‌شنبه: ۱۰:۳۰ – ۱۶:۰۰ شنبه‌ها: ۱۱:۰۰ – ۱۵:۰۰
    بهای ورود: ۵۰۰ درام
    موزه هنرهای مدرن با تلاش هنریك ایگیتیـان و در سال ۱۹۷۲ گشوده شد. موزه درون یك طبقه و دارای حدود ۲۳۰۰ اثر از هنرمندان ارمنی، روسی و سایر كشورها است. بسیـاری از آثار موزه توسط مردم و هنرمندان اهدا شده‌اند. درون اینجا مـی‌توان سیر هنر مدرن درون ارمنستان از ۱۹۶۰ تاكنون را مشاهده كرد.

    موزه معماری ارمنی

    چون انگلیسیش ساده هست اطلاعات اورجینال را برایتان مـی گذارم

    Address: Government Bld. #3, 1st floor, Yerevan
    Phone: (+374 10) 524630,562954
    Fax: (+374 10) 524630
    E-mail: این آدرس ایمـیل توسط spambots حفاظت مـی شود. به منظور دیدن شما نیـاز بـه جاوا اسکریپت دارید
    Working Days: Tuesday-Sunday
    Working Hours: 10:00 - 5:00pm

    گالری نقاشی کودکان( ورودی500 درام )

    Address: 13 Abovyan Str., Yerevan
    Phone: (+374 10) 520951, 520903
    E-mail: این آدرس ایمـیل توسط spambots حفاظت مـی شود. به منظور دیدن شما نیـاز بـه جاوا اسکریپت دارید
    Working Days: Tuesday-Sunday
    Working Hours: 11:00am-4:00pm, Sunday 11:00 - 3:00pm

    حالا اگر وقت کردی این موزها را دیدی و دوست داری بازهم موزه بروی آدرسش اینجاست

    پارك دنیـای آب ایروان


    مجموعه روباز تفریحات آبی درون دو هكتار، شامل استخر شنای موج دریـا، جكوزی بار، سرسره‌های آبی،‌ بازی‌های آبی، استخر كودكان و ...

    مسابقات و بازی‌های بسیـاری درون این پارك آبی برگزار مـی‌شود. اجرای موسیقی زنده، رستوران غذاهای دریـایی، بار سرو نوشیدنی‌ها از دیگر امكانات مجموعه است.

    آدرس: ارمنستان، ایروان، خیـابان مـیاسنیكیـان، شماره ۴۰
    تلفن: ۴۰۰۰ ۵۲ (۱۰ ۰۰۳۷۴)

    پست الكترونیك: این آدرس ایمـیل توسط spambots حفاظت مـی شود. به منظور دیدن شما نیـاز بـه جاوا اسکریپت دارید
    سایت وب: www.waterworld.am
    ساعات بازدید: فصل كاری از ۱ ژوئن که تا ۳۰ سپتامبر
    دوشنبه که تا جمعه: ۱۲:۰۰ – ۱۹:۰۰
    شنبه و یك‌شنبه: ۱۱:۰۰ – ۱۹:۰۰

    بنای یـادبود قربانیـان کشتار دسته جمعى ارمنیـان

    روی تپه‌ای درون پارك تسیتسرناكابرد بنای یـادبود قربانیـان كشتار دسته جمعی قرار گرفته است.

     همـه ساله درون ۲۴ آوریل هزاران نفر از ارمنیـان درون این محل جمع مـی‌شوند که تا به این قربانیـان ادای احترام كنند. درون آوریل ۱۹۱۵ یك و نیم مـیلیون نفر از ارمنیـان ساكن درون تركیـه توسط پادشاهان عثمانی آواره، مجروح و كشته شدند.

    آدرس:ارمنستان، ایروان، پارك تسیتسرناكابرد




    [پسر ارمنی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 03 Nov 2018 07:08:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com