جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است

جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است مولوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | گنجور » حافظ » غزلیـات » غزل شمارهٔ ۹۴ | برای برآورده شدن حاجات چه دعایی بخوانیم و شيوه دعا كردن ... | اخبار تکان‌دهنده از جلسات عرفان حلقه محمد علي طاهري | ادبیـات فارسی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد |

جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است

مولوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

برای دیگر کاربردها، جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است مولوی (ابهام‌زدایی) را ببینید.
جلال‌الدین محمد بلخی
نگاره‌ای پندارین از مولانا
زادروز ۶ ربیع‌الاول ۶۰۴ قمری
بلخ یـا وخشدرگذشت ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ قمری
قونیـهآرامگاه

قونیـه، ترکیـه

۳۷°۵۲′۱۴٫۴۷″ شمالی ۳۲°۳۰′۱۷٫۸۲″ شرقی / ۳۷٫۸۷۰۶۸۶۱°شمالی ۳۲٫۵۰۴۹۵۰۰°شرقیمحل زندگی ایران،[۱]افغانستان، تاجیکستان، و ترکیـه کنونیپیشـه شاعر و صوفی[۱]سبک مثنوی- رباعی- غزل- نثرلقب مولانا
مولوی
خَمُشدوره خوارزمشاهیـان (بلخ: جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است ۱۲۰۷–۱۲۱۲، ۱۲۱۳–۱۲۱۷؛ سمرقند: ۱۲۱۲–۱۲۱۳)[۲][۳]
سلجوقیـان روم (ملطیـه: ۱۲۱۷–۱۲۱۹؛ آق‌شـهر: ۱۲۱۹–۱۲۲۲؛ قرامان: ۱۲۲۲–۱۲۲۸؛ قونیـه: ۱۲۲۸–۱۲۷۳)[۲]دین اسلام سنی[۴]مذهب حنفی، ماتُریدی[۵]مکتب تصوفآثار مثنوی معنوی
دیوان شمس
فیـه ما فیـه
مکتوبات
مجالس سبعههمسر گوهر خاتون خواجه لالای سمرقندی
کِرّا خاتونفرزندان سه پسر و یک والدین پدر: بهاءالدین ولد

جلال‌الدین محمد بلخی معروف بـه مولانا، مولوی و رومـی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ[۶] یـا وخش[۷] – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیـه) (۱۵ مـهر ۵۸۶ – ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشـهورترین شاعران ایرانی[۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]پارسی‌گوی است.[۹][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیـات بـه القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامـیده مـی‌شده‌است. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است درون قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومـی» و «ملای رومـی» به منظور وی بـه کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است زبان مادری وی پارسی بوده‌است.[۲۳]

مولوی، پیوند دهندهٔ ملت‌ها

مولوی زادهٔ بلخ خوارزمشاهیـان (خراسان درون ایران بزرگ،[۱]افغانستان کنونی)[۲۴][۲۵] یـا وخش بود و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) درون قونیـه درون دیـار روم مـی‌زیست. با آنکه آثار مولوی به منظور عموم جهانیـان هست ولی پارسی‌زبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر مـی‌دانند، چرا کـه حدود شصت که تا هفتاد هزار بیت او فارسی هست و خطبه‌ها و نامـه‌ها و تقریرات (تعالیم او بـه شاگردانش کـه آن را ثبت د و به فارسی غیرادبی و روزانـه است)[۲۶] او نیز بـه فارسی مـی‌باشد؛ و تنـها حدود هزار بیت عربی[۲۷] و کمتر از پنجاه بیت بـه زبان‌های یونانی/ترکی (اغلب به‌طور ملمع درون شعر فارسی)[۲۸][۲۹] شعر دارد.

پارسی گو گرچه تازی خوشتر استعشق را خود صد زبان دیگر است

و پسر مولانا نیز چندان بنا بـه اعتراف خودش درون زبان‌های ترکی/یونانی خوب روان نبوده‌است:[۳۰][۳۱]:

بگذر از گفت ترکی و رومـیکه از این اصطلاح محرومـیگوی از پارسی و از تازیکه درون این هردو خوش همـی‌تازی

آثار مولانا بـه علاوه مناطق فارسی‌زبان، تأثیر فراوانی درون هند و پاکستان و ترکیـه و آسیـای مـیانـه گذاشته‌است.[۳۲] آثار مولانا تأثیر فراوانی روی ادبیـات و فرهنگ ترکی نیز داشته‌است. دلیل این امر این هست که اکثر جانشینان مولوی درون طریقهٔ تصوف مربوط بـه او از ناحیـهٔ قونیـه بودند و آرامگاه وی نیز درون قونیـه است.[۳۳]

ای بسا هندو و ترک همزبانای بسا دو ترک چون بیگانگان

برخی مولوی‌شناسان (ازجمله عبدالحسین زرین‌کوب) برآن‌اند کـه در دوران مولوی، زبان مردم کوچه و بازار قونیـه، زبان فارسی بوده‌است.[۳۴] جلال الدین همایی درون این رابطه بـه این بیت پسر مولانا (که بعد از چند بیت عربی آن را سرود) اشاره مـی‌کند[۳۵].

فارسی گو کـه جمله دریـابندگرچه زین غافل‌اند و در خوابند

زندگی‌نامـه

آغاز زندگی

موزهٔ مولانا درون قونیـه

جلال‌الدین محمد بلخی درون ۶ ربیع‌الاول (برابر با ۱۵ مـهرماه) سال ۶۰۴ هجری قمری درون بلخ زاده شد.[۶] پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف بـه بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما، از بزرگان صوفیـه و مردی عارف بود و نسبت خرقهٔ او بـه احمد غزالی مـی‌پیوست. وی درون عرفان و سلوک سابقه‌ای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را درون سلوک باطنی مـی‌دانست نـه درون مباحثات و مناقشات کلامـی و لفظی؛ پرچم‌داران کلام و جدال با او مخالفت د. از جمله فخرالدین رازی کـه استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیـه او برانگیخت. سلطان‌العلما احتمالاً درون سال ۶۱۰ قمری، هم‌زمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یـاد کرد کـه تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، بـه شـهر خویش بازنگردد. روایت شده‌است کـه در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامـه خود را بـه او هدیـه داد. فرانکلین لوئیس این حکایت را رد مـی‌کند و غیرواقعی مـی‌داند.[۳۶] وی بـه قصد حج، بـه بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج بـه شام رفت. سپس با دعوت علاءالدین کیقباد سلجوقی بـه قونیـه رهسپار شد و تا اواخر عمر همان‌جا ماندگار شد. مولانا درون نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطان‌العلما درون حدود سال ۶۲۸ قمری جان سپرد و در همان قونیـه بـه خاک سپرده شد. درون آن هنگام مولانا جلال‌الدین ۲۴ سال داشت کـه مریدان از او خواستند کـه جای پدرش را پر کند.[۳۷]

همـه د رو بـه فرزندش کـه تویی درون جمال مانندش شاه ما زین سپس تو خواهی بود از تو خواهیم جمله مایـه و سود

سید برهان‌الدین محقق ترمذی، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستینی بود کـه مولانا را بـه وادی طریقت راهنمایی کرد. وی سفر کرد که تا با مرشد خود، سلطان‌العلما درون قونیـه دیدار کند؛ اما وقتی کـه به قونیـه رسید، متوجه شد کـه او جان باخته‌است. بعد نزد مولانا رفت و بدو گفت: درون باطن من علومـی هست که از پدرت بـه من رسیده. این معانی را از من بیـاموز که تا خلف صدق پدر شوی. مولانا نیز بـه دستور او بـه ریـاضت پرداخت و نـه سال با او هن بود که تا اینکه برهان‌الدین رخت بربست.

بود درون خدمتش بـه هم نـه سال که تا که شد مثل او بـه قال و به حال

مؤمنـه خاتون

مؤمنـه خاتون همسر بهاءالدین ولد و مادر جلال‌الدین محمد مولاناست. گور او درون قرامان / لارنده کشف شده، بنابراین حتما بین سالهای ۶۲۶–۶۱۹/۱۲۲۹–۱۲۲۲ از دنیـا رفته باشد.[۳۸]

در سال‌های بعد از ۶۱۷ قمری یعنی اواسط دهه ۱۲۲۰ مـیلادی بهاءالدین ولد و خانواده‌اش کـه جلال‌الدین محمد بلخی (مولوی) نیز درون آن بود بـه آناتولی مرکزی، روم رسیدند. لقب رومـی جلال‌الدین از اینجاست. آنان مدتی درون لارنده / کرمن کنونی توقف د. مردم آن سامان هنوز هم بـه دیدن مسجد کوچکی کـه به افتخار او – مؤمنـه خاتون – ساخته شده مـی‌روند.[۳۹]

کرمن، پایتخت سلجوقیـان روم، درون حدود یکصد کیلومتری جنوب خاوری قونیـه واقع است، علاءالدین کیقباد کـه عالمان و عارفان سراسر دنیـا را گرد خود جمع کرده بود، بهاءالدین ولد پدر مولوی را بـه این شـهر فراخواند.[۴۰] قونیـه شـهری بود کـه بهاءالدین ولد و خانواده اش بعد از چهار سال اقامت درون لارنده درون سال ۶۲۶ یـا ۶۲۷ قمری = ۱۲۲۸ مـیلادی درون آنجا سکنی گزیدند.[۴۱]

ظاهراً مولانا و برادرش علاءالدین – کـه بعدها مولوی یکی از پسرانش را بـه نام او نامگذاری کرد – از قاضی مشرف بوده‌اند و بهاءولد زن یـا زنان دیگری داشته و احتمالاً از آن‌ها نیز صاحب فرزندانی بوده‌است. بهاءولد درون معارف خود از دو زن یـاد کرده‌است.[۴۲]

بعضی مدعی شده‌اند کـه خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابوبکر، خلیفه اول اسلام هستند، این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد، دربارهٔ پیشینـه قومـی این خانواده هیچ اطلاع مسلمـی درون دست نیست. نیز گفته شده کـه همسر بهاءالدین از خاندان خوارزمشاهیـان بوده‌است کـه در ولایـات خاوری حدود سال ۳–۴۷۲ قمری حکومت خود را پایـه‌گذاری د، ولی این داستان را هم مـی‌توان جعلی دانست و رد کرد. خوارزمشاه درون سال ۳–۶۰۲ قمری بلخ موطن جلال‌الدین را کـه در تصرف غوریـان بود تسخیر کرد.[۴۳]

اسلاف مولانا - چنان‌که فرزند او سلطان ولد نیز بدین معنا اشارت دارد از تباری عظیم و بزرگ بودند. البته شاید روایتی کـه در انتساب سلطان العلما بـه خلیفه اول یعنی ابوبکر بن ابی قحافه بـه افواه افتاده و رواج یـافته، از آن باشد کـه نام جد مادری وی «ابوبکر» بوده‌است، و بعدها نام شمس‌الائمـه ابوبکر محمد، با نام ابوبکر – نخستین خلیفه راشدین درآمـیخته باشد.[۴۴] خاندان بهاءولد هم نسبت صدیقی و ابوبکری داشت و هم نسبت علوی ادعا مـی‌کرد.[۴۵]

شمس تبریزی

شاعر پارسی‌گوی مولانا درون ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهره‌مند بودند که تا اینکه شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی روز سه‌شنبه ۲۶ جمادی‌الثانی ۶۴۲ قمری نزد مولانا رفت و مولانا شیفتهٔ او شد. درون این ملاقات کوتاه وی دورهٔ پرشوری را آغاز کرد. درون این ۳۰ سال، مولانا آثاری برجای گذاشت کـه از عالی‌ترین نتایج اندیشـهٔ بشری است. مولانا حال خود را چنین وصف مـی‌کند:

زاهد بودم ترانـه‌گویم کردی سر حلقهٔ بزم و باده‌جویم کردی سجاده‌نشینِ با وقاری بودم بازیچهٔ کودکانِ کویم کردی

دیدار شمس تبریزی و مولانا

روزی مولوی از راه بازار بـه خانـه بازمـی‌گشت کـه عابری ناشناس گستاخانـه از او پرسید: «صراف عالم معنی، محمد برتر بود یـا بایزید بسطامـی؟» مولانا با لحنی آکنده از خشم جواب داد: «محمد (ص) سر حلقهٔ انبیـاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟» درویش تاجرنما بانگ برداشت: «پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی بـه زبان راند؟» مولانا فرو ماند و گفت: درویش، تو خود بگوی. گفت: اختلاف درون ظرفیت هست که محمد را گنجایش بیکران بود، هر چه از معرفت درون جام او مـی‌ریختند همچنان خمار بود و جامـی دیگر طلب مـی‌کرد. اما بایزید بـه جامـی مست شد و نعره برآورد: شگفتا کـه مرا چه مقام و منزلتی است! سبحانی ما اعظم شانی! پس از این گفتار، بیگانگی آنان بـه آشنایی تبدیل شد. نگاه شمس تبریزی بـه مولانا گفته بود از راه دور بـه جستجویت آمده‌ام اما با این بار گران علم و پندارت چگونـه بـه ملاقات الله مـی‌توانی رسید؟

و نگاه مولانا بـه او پاسخ داده بود: «مرا ترک مکن درویش و این‌بار مزاحم را از شانـه‌هایم بردار.»

شمس تبریزی درون حدود سال ۶۴۲ قمری بـه مولانا پیوست و چنان او را شیفته کرد، کـه درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانـه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش درون شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت.ی نمـی‌داند شمس تبریزی بـه مولانا چه گفت و چه آموخت کـه این‌گونـه دگرگونش کرد؛ اما واضح هست که شمس تبریزی عالم و جهاندیده بود و برخی بـه خطا گمان کرده‌اند کـه او از حیث دانش و فن بی‌بهره بوده‌است کـه نوشته‌های او بهترین گواه بر دانش گسترده‌اش درون ادبیـات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.

غیبت موقت شمس تبریزی

مریدان مـی‌دیدند کـه مولانا مرید ژنده‌پوشی گمنام شده و توجهی بـه آنان نمـی‌کند، بـه فتنـه‌جویی روی آوردند و به شمس تبریزی ناسزا مـی‌گفتند و تحقیرش مـی‌د. شمس تبریزی از گفتار و رفتار مریدان رنجید و در روز پنجشنبه ۲۱ شوال ۶۴۳ قمری، هنگامـی‌که مولانا ۳۹ سال داشت، از قونیـه بـه دمشق کوچ کرد. مولانا از غایب بودن شمس تبریزی ناآرام شد. مریدان کـه دیدند رفتن شمس تبریزی نیز مولانا را متوجه آنان نساخت با پشیمانی از مولانا پوزش‌ها خواستند.

پیش شیخ آمدند لابه‌کنان کـه ببخشا مکن دگر هجران توبهٔ ما ز لطف قبول گرچه کردیم جرم‌ها ز فضول

مولانا فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی بـه دمشق فرستاد که تا شمس تبریزی را بـه قونیـه بازگردانند. شمس تبریزی بازگشت و سلطان ولد بـه شکرانـهٔ این موهبت یک ماه پیـاده درون رکاب شمس تبریزی راه پیمود که تا آنکه بـه قونیـه رسیدند و مولانا از گرداب غم و اندوه رها شد.

غیبت دائم شمس تبریزی

پس از مدتی دوباره حسادت مریدان برانگیخته شد و آزار شمس تبریزی را از سر گرفتند. شمس تبریزی از کردارهایشان رنجید تاجایی کـه به سلطان ولد شکایت کرد:

خواهم این بار آنچنان رفتن کـه نداندی کجایم من همـه گردند درون طلب عاجز ندهد نشان ز من هرگز چون بمانم دراز، گویند این کـه ورا دشمنی بکشت یقین

شمس تبریزی سرانجام بی‌خبر از قونیـه رفت و ناپدید شد. تاریخ سفر او و چگونگی آن بـه درستی دانسته نیست.

شیدایی مولانا

مولانا درون دوری شمس تبریزی ناآرام شد و روز و شب بـه سماع پرداخت و حال آشفته‌اش درون شـهر بر سر زبان‌ها افتاد.

روز و شب درون سماع ان شد بر زمـین همچو چرخ گردان شد

مولانا بـه شام و دمشق رفت اما شمس را نیـافت و به قونیـه بازگشت. او هر چند شمس تبریزی را نیـافت؛ ولی حقیقت شمس تبریزی را درون خود یـافت و دریـافت آنچه کـه او درون پی آنست درون خودش حاضر و متحقق است. مولانا بـه قونیـه بازگشت و و سماع را از سر گرفت و جوان و خاص و عام مانند ذره‌ای درون آفتاب پر انوار او مـی‌گشتند و چرخ مـی‌زدند. مولانا سماع را وسیله‌ای به منظور تمرین رهایی و گریز مـی‌دید. چیزی کـه به روح کمک مـی‌کرد که تا در رهایی از آنچه او را مقید درون عالم حس و ماده مـی‌دارد پله پله که تا بام عالم قدس عروج نماید. چندین سال گذشت و باز حال و هوای شمس تبریزی درون سرش افتاد و به دمشق رفت؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیـافت و به قونیـه بازگشت.

مولانا رومـی و صلاح‌الدین زرکوب

مولانا همچون عارفان و صوفیـان بر این باور بود کـه جهان هرگز از مظهر حق خالی نمـی‌گردد و حق درون همـهٔ مظاهر پیدا و ظاهر هست و اینک حتما دید کـه آن آفتاب جهان‌تاب از کدامـین کرانـه سر برون مـی‌آورد و از وجود چهی نمایـان مـی‌شود.

روزی مولانا از کنار زرکوبان مـی‌گذشت. از آواز ضرب او بـه چرخ درآمد و شیخ صلاح‌الدین زرکوب بـه الهام از دکان بیرون آمد و سر درون قدم مولانا نـهاد و از وقت نماز پیشین که تا نماز دیگر با مولانا درون سماع بود. بدین ترتیب مولانا شیفته صلاح‌الدین شد و شیخ صلاح‌الدین زرکوب جای خالی شمس تبریزی را که تا حدودی پر کرد. صلاح‌الدین مردی عامـی و درس نخوانده از مردم قونیـه بود و پیشـهٔ زرکوبی داشت. مولانا زرکوب را جانشین خود کرد و حتی سلطان ولد با همـه دانشش از او اطاعت مـی‌کرد. هر چند سلطان ولد تسلیم سفارش پدرش بود ولی مقام خود را به‌ویژه درون علوم و معارف برتر از زرکوب مـی‌دانست؛ اما سرانجام دریـافت کـه دانش و معارف ظاهری چاره‌ساز مشکلات روحی و معنوی نیست. او با این باور مرید زرکوب شد. صلاح‌الدین زرکوب نیز همانند شمس مورد حسادت مریدان بود اما بـه هر حال مولانا که تا ۱۰ سال با او انس داشت که تا اینکه زرکوب بیمار شد و جان سپرد و در قونیـه دفن شد.

مولانا و حسام‌الدین چلبی

نوشتار اصلی: حسام‌الدین حسن چلبی

حسام‌الدین چلبی معروف بـه اخی ترک از عارفان بزرگ و مرید مولانا بود. مولانا با او نیز ۱۰ سال هن بود. مولانا بـه سفارش حسام‌الدین مثنوی معنوی را بـه رشتهٔ نگارش درآورد و گه گاه درون مثنوی نام حسام‌الدین بـه چشم مـی‌خورد بـه همـین سبب درون ابتدای امر نام حسامـی‌نامـه را به منظور مثنوی معنوی برمـی‌گزیند.

درگذشت مولانا

آرامگاه مولوی درون قونیـه، ترکیـه

مولانا، بعد از مدت‌ها بیماری درون پی تبی سوزان درون غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ قمری درگذشت.

در آن روز پرسوز، قونیـه درون یخ‌بندان بود. سیل پرخروش مردم، پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یـهودی همگی درون این ماتم شرکت داشتند. افلاکی مـی‌گوید: «بسی مستکبران و منکران کـه آن روز، زنّار بد و ایمان آوردند.» و ۴۰ شبانـه روز این عزا و سوگ بر پا بود:

بعد چل روز سوی خانـه شدند همـه مشغول این فسانـه شدند روز و شب بود گفتشان همـه این کـه شد آن گنج زیر خاک دفین

آثار

آثار منظوم

نسخه‌ای خطی از دیوان مولوی
برای دیدن صفحه‌های دیگر کتاب کلیک کنید.
مثنوی معنوی
نوشتار اصلی: مثنوی معنوی
نسخه‌ای خطی از مثنوی معنوی درون شیراز

شیخ بهایی درون ستایش مثنوی مـی‌گوید:[۴۶]

من نمـی‌گویم کـه آن عالیجنابهست پیغمبر ولی دارد کتاب مثنوی معنوی مولویهست قرآنی بـه لفظ پهلوی

مولانا کتاب مثنوی معنوی را با بیت «بشنو این نی چون شکایت مـی‌کند /از جدایی‌ها حکایت مـی‌کند» آغاز مـی‌نماید. درون مقدمـهٔ عربی مثنوی معنوی نیز کـه نوشته خود مولانا است، این کتاب بـه تأکید «اصول دین» نامـیده مـی‌شود ((به عربی: «هذا كتابً المثنوي، وهّو اصولُ اصولِ اصولِ الدين»)). مثنوی معنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از ۵۰ سال داشت کـه نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمـیت مثنوی نـه از آن رو کـه از آثار قدیم ادبیـات فارسی است؛ بلکه از آن جهت هست که به منظور بشر سرگشته امروز پیـام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی هست جامع عرفان نظری و عملی. او خود گفته‌است: «مثنوی را جهت آن نگفتم کـه آن را حمایل کنند، بل که تا زیر پا نـهند و بالای آسمان روند کـه مثنوی معراج حقایق هست نـه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شـهر بـه شـهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است.

اگر بخواهیم مجموعهٔ عظیم و پربار بیست و شش هزار بیتی مثنوی معنوی را کوتاه و خلاصه کنیم، بـه هجده بیتی مـی‌رسیم کـه سرآغاز دفتر اوّل مولاناست و به «نی نامـه» شـهرت یـافته‌است. گرچه آغاز مثنوی مولانا (نی نامـه) با دیگر آثار نثر و نظم فارسی تفاوت دارد امّا روح نیـایش و توجّه بـه حق، درون تار و پود آن نـهفته‌است.

این «نی» همان مولاناست کـه به عنوان نمونـهٔ یک انسان آگاه و آشنا با حقایق عالم معنا، خود را اسیر این جهان مادّی مـی‌بیند و «شکایت مـی‌کند» کـه چرا روح آزادهٔ او از «نیستانِ» عالم معنا بریده‌است. او درون مثنوی و دیوان شمس، بارها خود، یـا انسان آگاه را بـه نی و چنگ تشبیـه کرده‌است:

ما چو چنگیم و تو زخمـه مـی‌زنی…

ما چو ناییم و نوا درون ما زتوست…

دیوان شمس تبریزی
نوشتار اصلی: دیوان شمس تبریزی
نسخه‌ای خطی از کلیـات شمس تبریزی درون قونیـه

غزلیـات و «دیوان شمس تبریزی» (یـا دیوان کبیر)، محبوبیت فراوانیب کرده‌اند. درصد ناچیزی از این غزلیـات بـه زبان‌های یونانی[۴۷] و عربی و ترکی هست و عمده غزلیـات موجود درون این دیوان بـه فارسی سروده شده‌اند. بـه علاوه بیش از سی و پنج هزار بیت بـه فارسی، او حدود هزار بیت بـه عربی و کمتر از دویست بیت (اغلب بـه ملمع فارسی-ترکی یـا فارسی-یوانی) بـه ترکی و یونانی (جمعاً کمتر از یک سوم از یک درصد اشعارش) درون این دیوان دارد.[۴۸][۴۹].

رباعیـات

رباعیـات مولانا بخشی از دیوان اوست. این قسمت از آثار مولانا درون مطبعهٔ اختر (اسلامبول) بـه سال ۱۳۱۲ هجری قمری بـه طبع رسیده و متضمن ۱۶۵۹ رباعی یـا ۳۳۱۸ بیت هست که بعضی از آن‌ها بـه شـهادت قرائن از آن مولاناست و دربارهٔ قسمتی هم تردید قوی حاصل هست و معلوم نیست کـه انتساب بـه وی درست باشد.

برای نمونـه:

عشق از ازل هست و که تا ابد خواهد بود جوینده عشق بی‌عدد خواهد بودفردا کـه قیـامت آشکارا گردد هرکه نـه عاشق هست رد خواهد بود

آثار منثور

نسخه‌ای خطی از مثنوی درون قونیـه
فیـه ما فیـه
نوشتار اصلی: فیـه مافیـه

این کتاب مجموعهٔ تقریرات مولاناست کـه در طول سی سال درون مجالس فراهم آمده‌است. این سخنان توسط پسر او، سلطان ولد، یـا یکی دیگر از مریدان یـادداشت شده و بدین‌صورت درآمده‌است. نثر این کتاب ساده و روان هست و درون‌مایـه‌ای از مطالب عرفانی دینی و اخلاقی دارد.

مجالس سبعه
نوشتار اصلی: مجالس سبعه

مجموعهٔ مواعظ و مجالس مولانا یعنی سخنانی هست که بـه وجه اندرز و به طریق تذکیر بر سر منبر بیـان کرده‌است. نسخهٔ خطی این کتاب درون کتابخانـهٔ سلیم آقا دراسگدار محفوظ و در تاریخ کتابت آن سال ۷۸۸ مـی‌باشد.

مکتوبات
نوشتار اصلی: مکتوبات (مولوی)

(همچنین مشـهور بـه مکاتیب) مجموعهٔ نامـه‌های صدوپنجاه‌گانـهٔ مولاناست بـه معاصرین خود و دو نسخهٔ آن درون کتابخانـهٔ دارالفنون اسلامبول موجود است.

مولوی و عارفان پیشین

بجز پدر مولانا و شمس تبریزی، مولانا بـه عارفان پیشین نیز اشاره مـی‌کند:

هفت شـهر عشق را عطار گشتما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

یـا:

عطار روح بود و سنائی دو چشم اوما از پی سنائی و عطار مـی‌رویم

نظریـات معرفت شناختی مولوی

مولوی از منتقدین نظریـه حد وسط درون اخلاق هست که یکی از نظریـات بسیـار رایج درون بین دانشمندان اسلامـی است. اشکالی کـه وی بـه این ایده وارد مـی‌کرد این بود کـه در بسیـاری از موارد اول و آخر یک موضوع مشخص نیست کـه بتوان وسطش را معین نمود و نیز اینکه بسیـاری از اصول اخلاقی نسبت بـه افراد متغیر است.

اول و آخر بباید که تا در آن درون تصور گنجد اوسط یـا مـیان بی‌نـهایت، چون ندارد دو طرف کی بُوَد او را مـیانـه منصرَف؟!گفت راه اوسط ار چه حکمت هست لیک اوسط نیز هم با نسبت است

دفتر دوم مثنوی

مولوی قایل بـه مراتب درون معرفت و شناخت هست و شناخت شـهودی را معتبرترین شناخت مـی‌داند. وی شناخت عقلی و سپس حسی را درون مراتب بعدی مـی‌داند و آن‌ها را برایـانی کـه دسترسی بـه شناخت مراتب بالاتر را ندارند معتبر و مجاز مـی‌داند. از دید وی شناخت استدلالی مانند عصایی هست در دست کور کـه نا مطمئن هست ولی شخصی کـه چاره‌ای جز آن ندارد حتما از همان استفاده کند. اما توصیـه وی بـه اهل استدلال این هست که اگر استدلال آن‌ها با شـهود اهل دل مخالف بود حتما شناخت شـهودی را بپذیرند.

چشم اگر داری تو کورانـه مـیا ورنداری چشم، دست‌آور عصاآن عصای حَزم و استدلال را چون نداری دید، مـیکن پیشواور عصای حزم و استدلال نیستبی عصاکش بر سر هر ره مایستگام از آن سان نـه، کـه نابینا نـهدتا کـه پا از چاه و از سگ، وارهدلرز لرزان و به ترس و احتیـاط مـی‌نـهد پا که تا نیفتد درون خُباط

دفتر سوم مثنوی

مولوی نزاع بین معتقدین بـه جبر و معتقدین بـه اختیـار را ناشی از حکم الهی مـی‌داند و خود را متعلق بـه هیچ‌کدام از دو گروه نمـی‌داند. از دید مولوی نزاع بین جبریون و اختیـاریون تنـها وسیله‌ای هست که هر دو طرف نیکی‌ها و بدی‌هایشان ظاهر شود.

هست سنی را یکی تسبیح خاص هست جبری را ضد آن درون مناصسنی از تسبیح جبری بی‌خبر جبری از تسبیح سنی بی‌اثراین همـی‌گوید کـه آن ضالست و گم بی‌خبر از حال او وز امر قمو آن همـی گوید کـه این را چه خبر جنگشان افکند یزدان از قدرگوهر هر یک هویدا مـی‌کند جنس از ناجنس پیدا مـی‌کندقهر را از لطف داند هری خواه دانا خواه نادان یـا خسیلیک لطفی قهر درون پنـهان شده یـا کـه قهری درون دل لطف آمدهکمـی داند مگر ربانیی کش بود درون دل محک جانیی

مولویـه

نوشتار اصلی: طریقت مولویـه

جایگاه مولانا درون ترکیـه بیش از یک شاعر هست و بـه عنوان یک قدیس و مقرب شناخته مـی‌شود طریقت مولویـه درون ترکیـه پیروان بسیـاری دارد و البته طریقتی شـهری، نخبه گرا و اشرافی به‌شمار مـی‌آید. درون ترکیـه طریقت‌های دیگر نیز به منظور مولوی جایگاهی والا قائل هستند، چنان‌که جامـی، شاعر پیروی طریقت نقشبندی گفته‌است، مولوی با آنکه پیـامبر نیست، اما صاحب کتاب است. مراسم پیروان مولویـه روزهای جمعه درون مولوی خانـه بـه صورت سماع و و خواندن اشعار مولانا انجام مـی‌شود. پیروان مولویـه خود بـه دو دسته تقسیم مـی‌شوند کـه ولدی و شمسی خوانده مـی‌شوند. ولدیـه را سلطان ولد پدید آورد کـه گرایش غالب مولویـه هست و درون راستای تطبیق تعالیم مولانا با احکام اسلامـی بـه وجود آمد. بنیـانگذار دستهٔ دیگر اولو عارف چلبی پسر سلطان ولد و نوهٔ مولانا بود کـه کوشید که تا در دشمنی با اهل تشرع بـه فعالیت بپردازد و مولویـه را بـه عنوان طریقتی عرفانی جدای از شریعت اسلامـی سازمان بدهد. هرسال آذرماه درون شـهر قونیـه، مراسم زیـارت مولوی انجام مـی‌شود و مولویـان معتقدند زیـارت مقبرهٔ مولانا کـه «کعبه العشاق» نامـیده مـی‌شود نیمـی از ثواب حج را دارد.[۵۰]

سال جهانی مولانا

مولانا درون ایـالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی بسیـار پرطرفدار است. یـادبودی بـه مناسبت درگذشت یکی از استادان و هیئت علمـی کالج سن آنتونیو مزین بـه اشعار مولانا شده‌است.

یونسکو با پیشنـهاد ترکیـه، سال ۲۰۰۷ را سال جهانی مولانا نامـیده‌است.

روی‌دادهای سال مولانا

  • نخست وزیر ترکیـه درون مراسم بزرگداشت هفتصد و سی و چهارمـین سالمرگ مولانا جلال الدین بلخی، عارف و سخن سرای بزرگ پارسی گوی اعلام کرد کـه دولت ترکیـه زادگاه مولانا را درون کشور افغانستان بازسازی خواهد کرد. هنگامـی کـه رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیـه اعلام کرد کـه دولتش زادگاه مولانا را بازسازی خواهد کرد، این خبر با تشویق و کف زدن حاضران همراه شد. درون تالار سماع مرکز فرهنگی مولانا درون قونیـه کـه سخنرانی نخست وزیر ترکیـه درون آن ایراد شد، حدود سه هزار نفر، از جمله رئیس جمـهور، رئیس مجلس، وزیر فرهنگ، رهبر حزب اصلی مخالف دولت (حزب جمـهوری خلق) و همچنین شماری دیگر از مقامات محلی و کشوری حضور داشتند.[۵۱]
  • در واپسین روزهای سال نام نـهاده به منظور بزرگداشت از خداوندگار بلخ، ده‌ها تن از اندیشمندان افغان درون جشنواره‌ای درون زادگاه مولانا درون بلخ مزار شریف شرکت و سال ۲۰۰۷ را آغازی به منظور تحقیقات و مطالعات دربارهٔ مولانای بلخی عنوان د.[۵۲]
  • در هشتصدمـین سالگرد تولد مولوی، مراسم مختلفی درون شـهر قونیـه، محل درگذشت این شاعر پرآوازه فارسی‌زبان، درون حال برگزاری است. از جمله این مراسم، برنامـه سماع هست که روز شنبه پانزدهم دسامبر (بیست و چهارم آذر ماه) درون ساختمان تازه تأسیس 'مرکز فرهنگی مولانا' درون شـهر قونیـه برگزار شد.[۵۳]
  • 'از بلخ که تا همـیشـه'، نام یک همایش فرهنگی هست که بـه مناسب پایـان سال مولانا از طرف ریـاست اطلاعات و فرهنگ هرات برگزار شد.[۵۴]
  • در این سال تمبر مولانا با نمایی از استاد بهزاد درون آمریکا منتشر شد.[۵۵]
  • در روزهای ۶ که تا ۱۰ آبان ۱۳۸۶، کنگره بزرگداشت هشتصدمـین سال تولد مولانا با شرکت اندیشمندانی از ۳۰ کشور جهان درون سه شـهر تهران، تبریز و خوی برگزار شد. ریـاست آن را غلامعلی حداد عادل بر عهده داشت.[۵۶] حدود ۴۵۰ مقاله بـه این کنگره ارسال شده بود و ۲۸۰ استاد و پژوهشگر درون آن بـه ارائهٔ مقاله پرداختند.[۵۷] درون حاشیـهٔ این کنگره محمود فرشچیـان از تابلوی مـینیـاتور شمس تبریزی و مولوی پرده‌برداری کرد.[۵۸]
  • برگزاری همایش بین‌المللی داستان‌پردازی مولوی درون روزهای ۶ و ۷ آبان ۱۳۸۶، درون مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما.[۵۹]
  • برگزاری مراسم هشتصدمـین سالروز تولد مولانا درون سازمان ملل.[۶۰]
  • ترکیـه نیز برنامـه‌هایی کـه به مناسبت سال جهانی مولانا برگزار کرده‌است.[۶۱]

همچنین مولانا درون مثنوی معنرامون سخن گفتن بـه پارسی گفته:

پارسی گو گرچه تازی خوشتر هست عشق را خود صد زبان دیگر است

مولانا و جهان غرب

مولانا درون یک دهه گذشته بسرعت درون جهان غرب مشـهور شد به‌طوری‌که ترجمـه کتاب او درون آمریکا بـه بزرگترین و پر فروش‌ترین کتاب سال تبدیل شد. ترجمـه کولمن بارکس درون سال ۲۰۰۱ بیش از ۵۰۰ هزار نسخه درون آمریکا فروش داشت.[۶۲]

ساخت فیلم

ایران

درخصوص زندگی مولوی فیلمـی درون سال ۱۳۹۳ با نام جلال‌الدین از شبکه ۱ سیمای جمـهوری اسلامـی ایران پخش گردید.[۶۳][۶۴][۶۵]

هالیوود

دیوید فرانزونی اعلام کرده‌است کـه مـی‌خواهد فیلمـی دربارهٔ زندگی مولانا بسازد و اعلام کرده کـه گزینـه نخست او به منظور ایفای نقش مولانا، لئوناردو دی‌کاپریو است. این خبر انتقادات زیـادی بـه دنبال داشته‌است؛ این کـه چرا هیچ وقت نقش‌های مـهم و مثبت بـه بازیگران خاورمـیانـه‌ای داده نمـی‌شود و نقش شخصیت‌های غیر آمریکایی و اروپایی تاریخی هم بـه بازیگران اروپایی و آمریکایی مـی‌رسد. بعضی‌ها معتقدند این مسئله ناشی از «ترجیح نژادی» حاکم بر مناسبات هالیوود و صنعت سینمای اروپا است.[۶۶]

پانویس

  • ↑ ۱٫۰۱٫۱۱٫۲ “RUMI, JALĀL-AL-DIN”. Encyclopædia Iranica, 2014. Retrieved 8 June 2016. 
  • ↑ ۲٫۰۲٫۱ خطای یـادکرد: خطای یـادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی به منظور یـادکردهای با نام encyclopaedia1991 وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  • کلیفورد ادموند باسورث، 1988، BALḴ, city and province in northern Afghanistan, Encyclopaedia Iranica: Later, suzerainty over it passed to the Qarā Ḵetāy of Transoxania, until in 594/1198 the Ghurid Bahāʾ-al-Dīn Sām b. Moḥammad of Bāmīān occupied it when its Turkish governor, a vassal of the Qarā Ḵetāy, had died, and incorporated it briefly into the Ghurid empire. Yet within a decade, Balḵ and Termeḏ passed to the Ghurids’ rival, the Ḵᵛārazmšāh ʿAlāʾ-al-Dīn Moḥammad, who seized it in 602/1205-06 and appointed as governor there a Turkish commander, Čaḡri or Jaʿfar. In summer of 617/1220 the Mongols first appeared at Balḵ.
  • Lewis, F.D.. Rumi - Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jal‰l al-Din Rumi. Oneworld Publications, 2014. ISBN ‎978-1-78074-737-8. Retrieved 2016-06-20. 
  • لوئیس. مولوی. ۱۳۸۳. ۲۴–۱۸. 
  • ↑ ۶٫۰۶٫۱ بدیع‌الزّمان فروزانفر، زندگانی مولانا جلال‌الدین محمّد بلخی مشـهور بـه مولوی، تهران، ۱۳۱۵، ص ۵
  • بنابر نظر فریتز مایر بهاء ولد پدر مولوی هنگام تولد او درون وخش از توابع ولایت بدخشان (واقع درون تاجیکستان امروزی) مقیم بوده‌است. آنـه‌ماری شیمل و فرانکلین لویس نیز این نظر را پذیرفته‌اند.
    • یک)
    Annemarie Schimmel, "I Am Wind, You Are Fire," p. 11. She refers to a 1989 article by the German scholar, Fritz Meier: Tajiks and Persian admirers still prefer to call Jalaluddin 'Balkhi' because his family lived in Balkh, current day in Afghanistan before migrating westward. However, their home was not in the actual city of Balkh, since the mid-eighth century a center of Muslim culture in (Greater) Khorasan (Iran and Central Asia). Rather, as the Swiss scholar Fritz Meier has shown, it was in the small town of Wakhsh north of the Oxus that Baha'uddin Walad, Jalaluddin's father, lived and worked as a jurist and preacher with mystical inclinations.
    • دو)
    Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, 2000, pp. 47–49. Professor Lewis has devoted two pages of his book to the topic of Wakhsh, which he states has been identified with the medieval town of Lêwkand (or Lâvakand) or Sangtude, which is about 65 kilometers southeast of Dushanbe, the capital of present-day Tajikistan. He says it is on the east bank of the Vakhshâb river, a major tributary that joins the Amu Daryâ river (also called Jayhun, and named the Oxus by the Greeks). He further states: "Bahâ al-Din may have been born in Balkh, but at least between June 1204 and 1210 (Shavvâl 600 and 607), during which time Rumi was born, Bahâ al-Din resided in a house in Vakhsh (Bah 2:143 [= Bahâ' uddîn Walad's] book, "Ma`ârif."). Vakhsh, rather than Balkh was the permanent base of Bahâ al-Din and his family until Rumi was around five years old (mei 16-35) [= from a book in German by the scholar Fritz Meier--note inserted here]. At that time, in about the year 1212 (A.H. 608–609), the Valads moved to Samarqand (Fih 333; Mei 29–30, 36) [= reference to Rumi's "Discourses" and to Fritz Meier's book--note inserted here], leaving behind Baâ al-Din's mother, who must have been at least seventy-five years old."
    • سه)
    Annemarie Schimmel, The Triumphal Sun: A Study of the Works of Jalaloddin Rumi, SUNY Press, 1993. pg xv:"To sum up: Baha-i Walad did not live in Balkh itself but in a small place north of the Oxus (present-day Tajikistan) by the name Wakhsh, which was under the administration of Balkh." (That his son stated to have come from Balkh would correspond to a modern American's claim to hail from New York while he might have been born and raised in a small town in upstate New York or in Long Island.)
  • Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. How is it that a Persian boy born almost eight hundred years ago in Khorasan, the northeastern province of greater Iran, in a region that we identify today as Central Asia, but was considered in those days as part of the Greater Persian cultural sphere, wound up in Central Anatolia on the receding edge of the Byzantine cultural sphere, in which is now Turkey, some 1500 miles to the west? (p. 9)
  • ↑ ۹٫۰۹٫۱ John Renard,"Historical dictionary of Sufism", Rowman & Littlefield, 2005. pg 155: "Perhaps the most famous Sufi who is known to many Muslims even today by his title alone is the seventh/13th century Persian mystic Rumi"
  • Annemarie Schimmel, “The Mystery of Numbers”, Oxford University Press,1993. Pg 49: “A beautiful symbol of the duality that appears through creation was invented by the great Persian mystical poet Jalal al-Din Rumi, who compares God's creative word kun (written in Arabic KN) with a twisted rope of 2 threads (which in English twine, in German Zwirn¸ both words derived from the root “two”)”.
  • Ritter, H. ; Bausani, A. "ḎJ̲alāl al- Dīn Rūmī b. Bahāʾ al-Dīn Sulṭān al-ʿulamāʾ Walad b. Ḥusayn b. Aḥmad Ḵh̲aṭībī ." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. Excerpt: "known by the sobriquet Mawlānā (Mevlânâ), Persian poet and founder of the Mawlawiyya order of dervishes"
  • Seyyed Hossein Nasr, “The Garden of Truth: The Vision and Promise of Sufism, Islam's Mystical Tradition”, Harper Collins, Sep 18, 2007. Pg 204:”Of Persian origin and born in Balkh, Rumi, the poet whose poems now are the most widely sodin America, spent the last forty years of his life in Konya in Anatolia. ”
  • Cyril Glassé, Huston Smith, "The New Encyclopedia of Islam", Rowman Altamira, 2003. pg 235:"He was of Persian origin from Balkh, but left at an early age with his father Baha' ad-Din Walad, a scholar who had disagreements with the rulers".
  • Franklin Lewis: "On the question of Rumi's multilingualism (pages 315-17), we may still say that he spoke and wrote in Persian as a native language, wrote and conversed in Arabic as a learned "foreign" language and could at least get by at the market in Turkish and Greek (although some wildly extravagant claims have been made about his command of Attic Greek, or his native tongue being Turkish") (Lewis 2008:xxi). (Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008).
  • (S. Lornejad and A. Doostzadeh, On the Modern Politicization of the Persian Poet Nezami Ganjavi, edited by Victa Arakelova, Caucasian Centre for Iranian Studies, Yerevan, 2012, p. 96 Halmann also notes that in the West, scholars have always accepted Rumi as Persian (ibid. :266) based on his cultural heritage. However, Halmann does not include some details such as: The Persian colloquial dialect of Rumi’s father (with many Soghdian words) in Vakhsh, as well as the overall negative view on Oghuz Turks, his son admitting that he is not much confident in his Turkish and Greek (Franklin 2008:239-240) and actually mentions he does not know Turkish well in at least two other poems, Rumi’s everyday language being a colloquial Persian evidenced by his sermons, speeches and lectures recorded down by his students, usage of Persian while composing his poetry in Sama’, as well Rumi being of the Persian Sufi heritage of Attār and Sanāi, and many other details which are explained elsewhere (e.g. Doostzadeh 2009b).
  • Doostzadeh, Ali (2009b). A Study about the Persian Cultural Legacy and Background of the Sufi Mystics Shams Tabrizi and Jalal al-Din Rumi
  • «A Study about the Persian Cultural Legacy and Background of the Sufi Mystics Shams Tabrizi and Jalal al-Din Rumi». درون archive.org. بازبینی‌شده درون ۸ مـهٔ ۲۰۱۴. 
  • Annemarie Schimmel, “The Mystery of Numbers”, Oxford University Press,1993. Pg 49: “A beautiful symbol of the duality that appears through creation was invented by the great Persian mystical poet Jalal al-Din Rumi, who compares God's creative word kun (written in Arabic KN) with a twisted rope of 2 threads (which in English twine, in German Zwirn¸ both words derived from the root “two”) ”.
  • Ritter, H. ; Bausani, A. "ḎJ̲alāl al- Dīn Rūmī b. Bahāʾ al-Dīn Sulṭān al-ʿulamāʾ Walad b. Ḥusayn b. Aḥmad Ḵh̲aṭībī ." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. Excerpt: "known by the sobriquet Mewlānā, persian poet and founder of the Mewlewiyya order of dervishes"
  • Julia Scott Meisami, Forward to Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2008 (revised edition)
  • Frederick Hadland Davis , "The Persian Mystics. Jalálu'd-Dín Rúmí", Adamant Media Corporation (November 30, 2005) , ISBN: 978-1-4021-5768-4.
  • Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. “Sultan Valad (Rumi's son) elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish” (pg 239) “Sultan Valad (Rumi's son) did not feel confident about his <command of Turkish” (pg 240)
  • Annemarie Schimmel, The Triumphal Sun: A Study of the Works of Jalaloddin Rumi, SUNY Press, 1993, p. 193: "Rumi's mother tongue was Persian, but he had learned during his stay in Konya, enough Turkish and Greek to use it, now and then, in his verse"
  • Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, 2000, pp. 47–49. Professor Lewis has devoted two pages of his book to the topic of Wakhsh, which he states has been identified with the medieval town of Lêwkand (or Lâvakand) or Sangtude, which is about 65 kilometers southeast of Dushanbe, the capital of present-day Tajikistan. He says it is on the east bank of the Vakhshâb river, a major tributary that joins the Amu Daryâ river (also called Jayhun, and named the Oxus by the Greeks). He further states: "Bahâ al-Din may have been born in Balkh, but at least between June 1204 and 1210 (Shavvâl 600 and 607), during which time Rumi was born, Bahâ al-Din resided in a house in Vakhsh (Bah 2:143 [= Bahâ' uddîn Walad's] book, "Ma`ârif."). Vakhsh, rather than Balkh was the permanent base of Bahâ al-Din and his family until Rumi was around five years old (mei 16–35) [= from a book in German by the scholar Fritz Meier--note inserted here]. At that time, in about the year 1212 (A.H. 608–609), the Valads moved to Samarqand (Fih 333; Mei 29–30, 36) [= reference to Rumi's "Discourses" and to Fritz Meier's book--note inserted here], leaving behind Baâ al-Din's mother, who must have been at least seventy-five years old."
  • William Harmless, Mystics, (Oxford University Press, 2008), 167.
  • “As Safa points out (Saf 2:1206) the Discourse reflect the stylistics of oral speech and lack the sophisticated word plays, Arabic vocabulary and sound patterning that we would except from a consciously literary text of this period. Once again, the style of Rumi as lecturer or orator in these discourses does not reflect an audience of great intellectual pretensions, but rather middle-class men and women, along with number of statesmen and rulers”” (Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2008 (revised edition). p. 292)
  • Dar al-Masnavi Website, accessed December 2009: According to the Dar al-Masnavi website: “In Forûzânfar's edition of Rumi's Divan, there are 90 ghazals (Vol. 1, 29;Vol. 2, 1; Vol. 3, 6; Vol. 4, 8; Vol. 5, 19, Vol. 6, 0; Vol. 7, 27) and 19 quatrains entirely in Arabic. In addition, there are ghazals which are all Arabic except for the final line; many have one or two lines in Arabic within the body of the poem; some have as many as 9–13 consecutive lines in Arabic, with Persian verses preceding and following; some have alternating lines in Persian, then Arabic; some have the first half of the verse in Persian, the second half in Arabic. ”
  • * Franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008): "“a couple of dozen at most of the 35,000 lines of the Divan-I Shams are in Turkish, and almost all of these lines occur in poems that are predominantly in Persian”"
    • franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"Three poems have bits of demotic Greek; these have been identified and translated into French, along with some Greek verses of Sultan Valad. Golpinarli (GM 416-417) indicates according to Vladimir Mir Mirughli, the Greek used in some of Rumi’s macaronic poems reflects the demotic Greek of the inhabitants of Anatolia. Golpinarli then argues that Rumi knew classical Persian and Arabic with precision, but typically composes poems in a more popular or colloquial Persian and Arabic.".
    Mecdut MensurOghlu: “The Divan of Jalal al-Din Rumi contains 35 couplets in Turkish and Turkish-Persian which have recently been published me” (Celal al-Din Rumi’s turkische Verse: UJb. XXIV (1952), pp. 106–115)
  • Dedes, D. 1993. Ποίηματα του Μαυλανά Ρουμή [Poems by Rumi]. Ta Istorika 10.18–19: 3–22. [۱] اشعار یونانی مولانا درون اینجا نیز مندرج شده‌است: [۲]
  • (Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008, p. 316). On Rumi's son, Sultan Walad, Franklin mentions: “Sultan Valad elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish”(Sultan Walad): Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008, p. 239) and “Sultan Valad did not feel confident about his command of Turkish”(Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000, p. 240) فرانکلین منبع زیر را استناد مـی‌کند که Masnavi-ye Waladi, Ensha’e Baha’ al-Din b. Mawlana Jalal al-Din Muhammad b. Hussayn-e Balkhi, Manshur beh Mowlavi, ed. Jajal al-Din oma’I (Tehran: Eqbal, 1316/1937) بیت زیر را دارد:
  • همایی، جلال‌الدین: مولوی نامـه/مولوی چه مـی‌گوید؟ (مجموعهٔ دو جلدی). صفحه 1007: "عجب هست که اعقاب نزدیک مولانا گذشته از فارسی کـه زبان خانوادگی مادری آن‌ها بود زبان عربی کـه به تحصیل آموخته بودند، هم بر ترکی و رومـی ترجیح مـی‌داند و مـهارتشان درون آن زبان بیش از ترکی بود. این بحث را هم بگفتهٔ "سلطان ولد" درون مثنوی "ولدنامـه" کـه معتبرترین سند به منظور سرگذشت احوال مولانا و مطالب فوق هست کوتاه مـی‌کنم:بگذر از گفت ترکی و رومـی//که از این اصطلاح محرومـی//گوی از پارسی و از تازی//که درون این هردو خوش همـی‌تازی
  • Seyyed Hossein Nasr, "Islamic Art and Spirituality", Suny Press, 1987. p. 115: "Jalal al-Din was born in a major center of Persian culture, Balkh, from Persian speaking parents, and is the product of that Islamic Persian culture which in the 7th/13th century dominated the 'whole of the eastern lands of Islam and to which present day Persians as well as Turks, Afghans, Central Asian Muslims and the Muslims of the Indo-Pakistani subcontinent are heir. It is precisely in this world that the sun of his spiritual legacy has shone most brillianty during the past seven centuries. The father of Jalal al-Din, Muhammad ibn Husayn Khatibi, known as Baha al-Din Walad and entitled Sultan al-'ulama', was an oustanding Sufi in Balkh connected to the spiritual lineage of Najm al-Din Kubra."
  • Norman Calder, Jawid Ahmad Mojaddedi, Andrew Rippin, Classical Islam, Routledge, 2003, p.253
  • «فارسی، زبان مردم کوچه بازار قونیـه بوده‌است». سایت خبری ایران بالکان. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۶ ژانویـه ۲۰۱۳. بازبینی‌شده درون ۳۰ خرداد ۱۳۸۹. 
  • همایی، جلال الدین: مولوی نامـه/مولوی چه مـی‌گوید؟ (مجموعه دو جلدی). صفحه 1004: ".. زبان فارسی چندان رواج و شیوع داشت کـه در حکم زبان بومـی شمرده مـی‌شد و همگان آن را درمـی‌افتند و فهم مـی‌د. بهترین دلیل ما بر این دعوی گفتهٔ سلطان ولد فرزند برومند مولوی کـه است کـه در همان قونیـه متولد شده و همان‌جا نشو و نما یـافته و آثار ادبی خود را بوجود آورده بود. وی درون منظومـهٔ ولدنامـه بعد از چند بیت کـه به عربی ساخته‌است مـی‌گوید: فارسی گو کـه جمله دریـابند. گرچه زین غافل‌اند و در خوابند
  • لوئیس. مولوی. ۱۳۸۳. ۸۵ و ۳۶۱. 
  • کریم زمانی. «مقدمـه مؤلف». درون شرح جامع مثنوی معنوی. چاپ چهاردهم. تهران: اطلاعات، ۱۳۸۳. ۲۱ که تا ۲۳. شابک ‎۹۶۴–۴۲۳–۳۵۳–۰. 
  • (مولانا، دیروز که تا امروز، شرق که تا غرب؛ ص ۹۲)
  • (مولانا – از بلخ که تا قونیـه؛ ص ۳۴)
  • (همان؛ ص ۳۴)
  • (همان؛ ص ۳۷)
  • (شمس من و خدای من؛ ص ۶۲)
  • (مولانا – از بلخ که تا قونیـه؛ ص۳۲)
  • (شمس من و خدای من؛ ص۳۰)
  • (همان؛ ص۳۱)
  • حسین الهی قمشـه ای. «کتاب کیمـیا». 
  • franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"Three poems have bits of demotic Greek; these have been identified and translated into French, along with some Greek verses of Sultan Valad. Golpinarli (GM 416-417) indicates according to Vladimir Mir Mirughli, the Greek used in some of Rumi’s macaronic poems reflects the demotic Greek of the inhabitants of Anatolia. Golpinarli then argues that Rumi knew classical Persian and Arabic with precision, but typically composes poems in a more popular or colloquial Persian and Arabic.".
  • آثار یونانی Greek Verses of Rumi & Sultan Walad
  • Franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"“a couple of dozen at most of the 35,000 lines of the Divan-I Shams are in Turkish, and almost all of these lines occur in poems that are predominantly in Persian”" Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. “Sultan Valad (Rumi's son) elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish”(pg 239) “Sultan Valad (Rumi's son) did not feel confident about his command of Turkish”(pg 240)
  • انتخابی، نادر، دین، دولت و تجدد درون ترکیـه، تهران: هرمس، چاپ یکم: ۱۳۹۲، ص۹–۳۷.
  • ترک‌ها زادگاه مولانا را بازسازی مـی‌کنند
  • http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/12/071228_mf_festival.shtml
  • http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/12/071215_mv-of-konya-pix.shtml
  • برگزاری همایش 'مولانا از بلخ که تا همـیشـه' درون هرات
  • نوشتار «تمبر مولانا درون آمریکا منتشر شد.» از خبرگزاری مـیراث فرهنگی (دسترسی درون ۲۱ ژوئن ۲۰۰۷)
  • کنگره بزرگداشت هشتصدمـین سال تولد مولانا با حضور رئیس جمـهور آغاز شد. - خبرگزاری مـهر
  • اخبار کنگره مولانا: نشست خبری کنگره عظیم مولانا - مولانا نیوز
  • 'Shams and Mowlavi' painting unveiled - PressTv
  • همایش بین‌المللی داستان پردازی مولوی برگزار مـی‌شود. - مـهرنیوز
  • 800th Anniversary of the Birth of Mawlana Jalal-ud-Din Balkhi-Rumi
  • نوشتار «با تلاش ترکیـه و سکوت نـهادهای ایرانی رومـی جایگزین مولانا» درون روزنامـه اعتماد ملی
  • وبگاه هندو
  • آغاز پخش سریـال تاریخی «جلال‌الدین» از فردا + تصاویر جدید ana.ir
  • ابهام درون منابع مکتوب «جلال‌الدین»، سریـال تاریخی جدید سیما ibna.ir
  • [۳] آغاز پخش سریـال «جلال‌الدین» از شبکه یک .yjc.ir
  • http://ir.voanews.com/content/social-media-rumi-dicaprio-white/3367615.html?ltflags=mailer
  • جستارهای وابسته

    • اسین چلبی
    • بنیـاد بین‌المللی مولانا

    منابع

    • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Djalâl ad-Dîn Rûmî». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای فرانسوی، بازبینی‌شده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
    • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Rumi». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای انگلیسی، بازبینی‌شده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
    • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیـا. «Dschalal ad-Din ar-Rumi». درون دانشنامـهٔ ویکی‌پدیـای آلمانی، بازبینی‌شده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
    • لوئیس، فرانکلین. مولوی: دیروز و امروز، شرق و غرب. ترجمـهٔ فرهاد فرهمندفر. تهران: نشر ثالث، ۱۳۸۳. شابک ‎۹۶۴–۳۸۰–۰۶۶–۰. 
    • غزلیّات شورانگیز شمس تبریزی، بـه انتخاب: فریدون کار، با مقدّمـهٔ لطفعلی صورتگر، چاپ مروی، تهران، پائیز ۱۳۷۰
    • زرین‌کوب، عبدالحسین. پله پله که تا ملاقات خدا، دربارهٔ زندگی، اندیشـه و سلوک مولانا جلال الدّین رومـی، انتشارات علمـی، چاپ هفدهم، تهران، ۱۳۸۰
    • بدیع‌الزّمان فروزانفر، زندگانی مولانا جلال الدین محمّد، تهران، ۱۳۶۶.
    • شرح جامع مثنوی معنوی، تألیف کریم زمانی، دفتر اول، انتشارات اطلاعات.
    • مولانا – دیروز که تا امروز، شرق که تا غرب، دربارهٔ زندگی، معارف و شعر جلال الدین محمد بلخی، تألیف: فرانکلین دین، لویس؛ ترجمـه :حسن لاهوتی، چاپ سوم، زمستان ۱۳۸۶.
    • از تعلیقات کتاب رساله سپهسالار درون مناقب حضرت خداوندگار، فریدون بن احمد سپهسالار (متوفی ۷۱۲ یـا بیش از آن)، مقدمـه، تصحیح و تعلیقات: محمد افشین‌وفایی. تهران؛ سخن، ۱۳۸۵.
    • مولانا - از بلخ که تا قونیـه – تحقیق و تألیف عبدالرفیع حقیقت (رفیع). تهران: کومش، ۱۳۸۴؛ چاپ اول - سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
    • شمس من و خدای من، پژوهشی دربارهٔ زندگی مولانا و ارتباط عرفانی او با شمس تبریزی، پرویز عباسی داکانی.
    • شرح زندگانی مولوی، بـه قلم بدیع‌الزمان فروزانفر، انتشارات تیرگان.

    پیوند بـه بیرون

    مولوی درون پروژه‌های

    گفتاوردهای مرتبط درون ویکی‌گفتاورد
    متن مرتبط درون ویکی‌نبشته
    نگارخانـهٔ مرتبط درون ویکی‌انبار
    • رادیو مولانا
    • آثار مولانا (کتابخانـه آزادِ فارسی)
    • تحقیقاتی درون پیرامون فرهنگ و قومـیت ایرانی شمس تبریزی و جلال الدین رومـی - بـه زبان انگلیسی
    • Dunn, P. , Mascetti, M. D. , and Nicholson, R. A. The Illustrated Rumi ~ A Treasury of Wisdom from the Poet of the Soul, Foreword by Huston Smith, The Book Laboratory Inc. , 2000.
    • مولانا جلال‌الدین رومـی — دانشگاه ادیـان و مذاهب
    • فایل رایـانـه‌ای اشعار مولوی متن اصلی فارسی: حسین کُرد؛ Rumi’s Work in Persian /Farsi rumisite.com
    • ن
    • ب
    • و
    مولوی
    آثار
    • مثنوی معنوی
    • دیوان شمس
    • فیـه مافیـه
    • مجالس سبعه
    • مکتوبات
    افراد مرتبط
    • شمس تبریزی
    • سلطان ولد (پسر)
    • گُرجی خاتون (حامـی)
    • صلاح‌الدین زرکوب
    • حسام‌الدین چلبی
    • علاءالدین کیقباد
    • بهاءالدین ولد
    • برهان‌الدین محقق ترمذی
    دیگر
    • طریقت مولویـه
    • مولوی‌پژوهی
    • موزهٔ مولوی
    • سماع
    • قونیـه
    • پادشاه و کنیزک (داستان مثنوی معنوی)
    • دژ هوش‌ربا
    • هزلیـات مولوی
    • معارف بهاء
    مولوی‌شناسان
    • محمدتقی جعفری
    • محمدعلی موحد
    • احمد افلاکی
    • سروش دباغ
    • ادوارد ژوزف
    • عبدالکریم سروش
    • محمدجعفر مصفا
    • بدیع‌الزمان فروزانفر
    • محمدرضا شفیعی کدکنی
    • مـهدیـه الهی قمشـه‌ای
    • مصطفی بروجردی
    • کریم زمانی
    • نـهال تجدد
    • عبدالباقی گولپینارلی
    • کبیر هلمـینسکی
    منابع مرجع
    • وَلَدنامـه
    • مناقب‌العارفین
    • رسالهٔ سپهسالار
    رسانـه
    • جلال‌الدین
    • ن
    • ب
    • و
    عرفان و تصوف
    عرفان نظری
    • احسان
    • نور
    • مقام
    • حال
    • منزل
    • یقین
    • فنا
    • بقا
    • حقیقت
    • معرفت
    • نفس
    • سلوک
    • لطائف سته
    • جهان بینی
    • کشف
    • شـهود
    • ماوراءالطبیعه
    • روانشناسی
    • تجلی
    • فلسفه
    عرفان عملی
    • ذکر
    • حضره
    • مراقبه
    • قوالی
    • سماع
    • چله‌نشینی
    • خرقه‌پوشی
    • خانقاه
    سلسله‌های تصوف
    • چشتیـه
    • مولویـه
    • مریدیـه
    • نقشبندیـه
    • قادریـه
    • رفاعیـه
    • شاذلیـه
    • سهروردیـه
    • تیجانیـه
    • نعمت‌اللهی
    • فهرست طریقت‌های تصوف
    قدما
    • اویس قرنی
    • معروف کرخی
    • حارث محاسبی
    • بشر حافی
    • فضیل بن عیـاض
    • رابعه عدویـه
    • ابراهیم ادهم
    • شقیق بلخی
    • حسن بصری
    • بایزید
    • جنید
    • سمنون ابن حمزه
    • شبلی
    • سری سقطی
    • ذوالنون
    • حلاج
    • ابوسعید ابوالخیر
    • ابوحمزه خراسانی
    • ابوعثمان حیری
    • ابوحفص حداد
    • ابوعثمان مغربی
    • احمد بن حرب
    • حبیب عجمـی
    • ابوبکر طوسی
    • احمد غزالی
    • گورکانی
    • خرقانی
    • عبدالکریم قشیری
    • احمد رفاعی
    • گیلانی
    • معین‌الدین
    • سهروردی
    • بختیـار کاکی
    • نجم‌الدین رازی
    • احمد جام
    • بابافرید
    • بابا طاهر
    • سید بن طاووس
    • ابن عربی
    • داوود بن محمود قیصری
    • برهان‌الدین محقق ترمذی
    • بهاءالدین ولد
    • علاءالدوله سمنانی
    • شمس تبریزی
    • مولوی
    • صدرالدین قونوی
    • سعدی
    • ابراهیم خواص
    • عطار
    • محمود شبستری
    • نظام‌الدین اولیـا
    • علی هجویری
    • بهاءالدین محمد نقشبند
    • امـیرخسرو دهلوی
    • نصیرالدین چراغ دهلوی
    • صفی‌الدین اردبیلی
    • مقدس اردبیلی
    • شاه نعمت‌الله ولی
    • اسماعیل قصری
    • نجم‌الدین کبری
    • جامـی
    • شاه ولی‌الله
    • ابن عطاءالله
    • مـیر حیدر آملی
    • علی احمد کلیـاری
    • احمد زروق
    • محمد بن بکران
    • احمد یسوی
    • اشرف جهانگیر سمنانی
    • احمد فاروقی
    • عبیدالله احرار
    • بتائی
    • امام حداد
    • سلطان باهو
    • سچل سرمست
    • لال شـهباز قلندر
    • سید قطب‌الدین محمد نیریزی
    • صدر المتألهین شیرازی
    • شاه علی‌رضا دکنی
    • معصوم علی شاه شیرازی
    • محمد بن علی سنوسی
    • عمان سامانی
    • بیدل
    معاصران
    • حاج ملّاسلطان محمّد گنابادی سلطانعلیشاه
    • علی‌اکبر خانجانی
    • عبدالحکیم مراد
    • احمد علوی
    • ناظم قبرسی
    • هشام قبانی
    • نوح حم کلر
    • محمد مالکی
    • عبدالقادر صوفی
    • گوهرشاهی
    • عنایت خان
    • عظیمـی
    • هلمـینسکی
    • حائری
    • محمد یعقوبی
    • بایراک
    • قادری
    • واگوان لی
    • ادریس شاه
    • دنیل موره
    • رنـه گنون (عبدالواحد یحیی)
    • فریتهیوف شوئون (عیسی نورالدین احمد)
    • مارتین لینگز (ابوبکر سراج‌الدین)
    • سید حسین نصر
    • سید علی قاضی
    • محمدعلی شاه‌آبادی
    • محمدتقی بهجت
    • روح‌الله خمـینی
    • سیدمحمدحسین طباطبایی
    • سید محمدحسن الهی طباطبایی
    • سید محمدحسین حسینی طهرانی
    • محمد بهاری
    • ملاحسینقلی همدانی
    • محمدجواد انصاری همدانی
    • مـیرزا جواد ملکی تبریزی
    • محمداسماعیل دولابی
    • سید علی شوشتری
    • عبدالله جوادی آملی
    • حسن حسن‌زاده آملی
    • داوود صمدی آملی
    • سید هاشم حداد
    • سید احمد فهری زنجانی
    • محمدصالح کمـیلی
    • سید عبدالکریم کشمـیری
    • مـهدی الهی قمشـه‌ای
    • محمود امجد
    • حسنعلی نخودکی اصفهانی
    • عبدالکریم حق‌شناس
    • شیخ جعفر مجتهدی
    پژوهشگران
    • عقیلی
    • آلمکویست
    • بورکهارت
    • چیتیک
    • کربن
    • ارنست
    • فراگر
    • گنون
    • هیکسون
    • لیندبوم
    • نیکلسون
    • لینگز
    • نصر
    • شیمل
    • سلز
    • شوئون
    • لویزون
    • گولپینارلی
    • سبحانی
    • صدوقی سها
    • ابراهیمـی دینانی
    • یثربی
    • موحد
    • شفیعی کدکنی
    • امـین‌رضوی
    • عصار
    • معارف
    • پازوکی
    • فدایی مـهربانی
    • سید عرب
    • رحمتی
    جستارها
    • هنر
    • تاریخ
    • موسیقی
    • شعر
    • آرامگاه‌های صوفیـان
    • متون
    • تصوف درون نیشابور
    • تبرزین
    • ن
    • ب
    • و
    تاریخ فلسفه و حکمت ایران
    پیش از اسلام
    مکاتب
    فلسفه زرتشتی • حکمت خسروانی • فلسفه مانی • فلسفه مزدکی
    فیلسوفان
    زرتشت • اوستن • مانی • مزدک • پاول پارسی
    پس از اسلام
    مکاتب
    فلسفه اولیـه اسلامـی • فلسفه مشاء • مکتب تهافت • فلسفه اشراق • حکمت متعالیـه • مکتب تفکیک
    فیلسوفان
    ابن سینا • ابن مقفع • ابن ندیم • ابوالوفا • ابوحامد کرمانی • ابن ابی صادق • عامری •ابوریحان بیرونی • ابوسعید ابوالخیر. ابوسلیمان منطقی • ابویوسف کندی • اخوان الصفا • افضل‌الدین کاشانی • اقلیدسی • ایرانشـهری • بهمنیـار • بوزجانی • بیضاوی •بابا افضل کاشانی • جابر ابن حیـان • جلال‌الدین دوانی • جمشید کاشانی • جهم بن صفوان • حاجی بکتاش. حافظ • حلاج • خوارزمـی • زکریـای رازی • سجستانی • سعدالدین تفتارانی • سنایی • سهروردی • شـهرستانی • صوفی. طبری • عبدالرزاق لاهیجی • عطار نیشابوری. عمر خیـام • عین القضاه همدانی • غزالی • فارابی • غیـاث‌الدین منصور دشتکی • فخر رازی • قاضی‌زاده رومـی • قطب‌الدین شیرازی • محمود شبستری • مسعودی • ابن مسکویـه • ملاصدرا • ملاهادی سبزواری • مولانا • مـیرداماد • مـیرزا ابوالحسن جلوه • مـیرفندرسکی • ناصر خسرو • نصیرالدین طوسی • نظامـی • واصل بن عطا
    وابسته
    تصوف • عرفان اسلامـی
    • ن
    • ب
    • و
    ادبیـات فارسی
    ادبیـات فارسی باستان
    • کتیبه‌های فارسی باستان
    • سنگ‌نبشته بیستون
    • سنگ‌نبشته گنج‌نامـه
    • نقش رستم
    • سنگ‌نبشته خشایـارشا درون ترکیـه
    ادبیـات پارسی مـیانـه
    دینی
    ترجمـه و تفسیر اوستا
    • زند
    • پازند
    • یسن‌ها
    • ویسپرد
    • وندیداد
    • هیربدستان و نیرنگستان
    • یشت‌ها
    • گاهان
    دانشنامـه‌های دینی
    • دین‌کرد
    • بندهشن هندی
    • بندهشن بزرگ
    • گزیده‌های زادسْپَرَم
    • نامـه‌های منوچهر
    • دادِستان دینیگ
    • روایت‌های پهلوی
    • نامـه تنسر
    فلسفی و کلامـی
    • شکند گمانیک ویچار
    • پس دانشن کامگ
    • گُجَستَک اَبالیش
    • زبور پهلوی
    الهام و پیش‌گویی
    • ارداویراف‌نامـه
    • ویرازگان
    • زند وهمن یسن
    • جاماسب‌نامـه
    • یـادگار جاماسبی
    • منظومـه بهرام ورجاوند
    قوانین دینی
    • شایست نشایست
    • روایت امـید اشوهشتان
    • روایـات آذرفرنبغ فرخزادان
    • روایـات فرنبغ سروش
    • پرسشنیـها
    • مادگان هزار دادستان
    اندرزنامـه‌های پهلوی
    • مـینوی خرد
    • دانای مـینوی خرد
    • یـادگار بزرگ‌مـهر
    • اندرزنامـه آذرپاد مـهراسپندان
    • اندرز اوشنَر دانا
    • اندرز دانایـان بـه مزدیسنان
    • اندرز خسرو قبادان
    • اندرز پوریوتکیشان
    • اندرز دستوران بـه بهدینان
    • اندرز بهزاد فرخ‌پیروز
    • پنج خیم روحانیـان
    • داروی خرسندی
    • خویشکاری ریدگان
    • اندرز کنم بـه شما کودکان
    • سودگر نسک
    آثار مانوی
    • انجیل زنده
    • شاپورگان
    • گنجینـه زندگان
    • رازان
    • غول‌ها
    • نامـه‌ها
    • زبور مانی
    غیردینی
    نثر
    کتابی
    • کارنامـه اردشیر بابکان
    • یـادگار زریران
    • خسرو و ریدگ
    • گزارش شطرنج
    • شـهرستان‌های ایرانشـهر
    • شگفتی و برجستگی سیستان
    • ماتیکان یوشت فریـان
    • ماه فروردین روز خرداد
    • سورسخن
    • فرهنگ پهلوی
    • فرهنگ اویم ایوک
    • آیین‌نامـه‌نویسی
    • خودای‌نامگ
    • کتاب کاروند
    متفرقه
    • سنگ‌نوشته‌های دولتی درون دوران ساسانی
    • کعبه زرتشت
    • سفال‌نوشته‌ها
    • پوست‌نوشته‌ها
    • فلزنوشته‌ها
    • مـهرها
    • سکه‌نوشته‌ها
    شعر
    • درخت آسوری
    • خیم و خرد فرخ‌مرد
    • خرد
    ادبیـات فارسی کلاسیک
    شعر
    سدهٔ یکم
    دارای‌دخت
    سدهٔ دوم
    ابوالعباس مروزی
    سدهٔ سوم
    • حنظله بادغیسی
    • راتبه نیشابوری
    • رودکی
    • ابن رومـی
    • ابوحفص سغدی
    • شـهید بلخی
    • محمد پسر مخلد سگزی
    • محمد پسر وصیف سجزی
    • مسعودی مروزی
    • فیروز مشرقی
    • بسام کرد
    • ابوسلیک گرگانی
    سدهٔ چهارم
    • آغاجی بخارایی
    • ابوسعید ابوالخیر
    • ابوالفتح بستی
    • ابوالفرج سگزی
    • ابوطاهر خسروانی
    • رونقی بخارایی
    • سپهری بخارایی
    • بدیع بلخی
    • بشار مرغزی
    • ابوالمؤید بلخی
    • بُندار رازی
    • بهرامـی سرخسی
    • بوالمثل بخارایی
    • ابواسحاق جویباری
    • خبازی نیشابوری
    • خجسته سرخسی
    • خسروی سرخسی
    • دقیقی
    • رابعه بلخی
    • ابوالعباس ربنجنی
    • ابوشکور بلخی
    • رودکی
    • ابوحفص سغدی
    • شاکر جلاب
    • شـهید بلخی
    • عماره مروزی
    • عنصری بلخی
    • فردوسی
    • محمد عبده کاتب
    • حکاک مرغزی
    • مسعودی مروزی
    • ابوطیب مصعبی
    • معروفی بلخی
    • ابوزراعه معمری
    • معنوی بخارائی
    • منتصر سامانی
    • منجیک ترمذی
    • منطقی رازی
    • نصر بن منصور
    • ابوشعیب هروی
    • طاهر چغانی
    • کسایی مروزی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • یوسف عروضی
    • ابوالقاسم بشریـاسین
    سدهٔ پنجم
    • ابوسعید ابوالخیر
    • فخرالدین اسعد گرگانی
    • خواجه عبدالله انصاری
    • باباطاهر
    • خیـام
    • دانشی طوسی
    • مسعود سعد سلمان
    • سنایی
    • اسدی طوسی
    • عسجدی
    • عنصری بلخی
    • عیوقی
    • کافرک غزنوی
    • غضائری رازی
    • ابوالفرج رونی
    • فرخی سیستانی
    • قطران تبریزی
    • لبیبی
    • منوچهری دامغانی
    • ناصرخسرو
    • ازرقی هروی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • ایرانشان بن ابی‌الخیر
    • عثمان مختاری
    سدهٔ ششم
    • اثیر اخسیکتی
    • ادیب صابر
    • محمد معزی
    • انوری
    • عمعق بخاری
    • خاقانی
    • خیـام
    • ابوالفرج رونی
    • سراج قمری
    • مسعود سعد سلمان
    • سموری سجزی
    • سنایی
    • سوزنی سمرقندی
    • جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی
    • قاضی هجیم آملی
    • عبدالواسع جبلی
    • علی بن احمد سیفی
    • ظهیرالدین فاریـابی
    • اشرف غزنوی
    • فلکی شروانی
    • قوامـی رازی
    • مـهستی گنجوی
    • مولانا شاهین شیرازی
    • عطار نیشابوری
    • رشیدالدین وطواط
    • نظامـی گنجوی
    • بهاءالدین ولد
    • عبدالقادر گیلانی
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ابوالعلاء گنجه‌ای
    • ایرانشاه بن ابی‌الخیر
    • رشیدی سمرقندی
    • شمس طبسی
    سدهٔ هفتم
    • بدر جاجرمـی
    • کمال‌الدین اسماعیل
    • افضل‌الدین کاشانی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • اوحدالدین کرمانی
    • مولوی
    • همام تبریزی
    • پوربهای جامـی
    • بهرام پژدو
    • زرتشت بهرام پژدو
    • سراج قمری
    • سراج‌الدین سگزی
    • سعدی
    • سعدالدین نزاری قهستانی
    • شمس قیس رازی
    • شیخ محمود شبستری
    • فخرالدین عراقی
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • عمـید لویکی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • مجد همگر
    • مولانا ناصری
    • عطار نیشابوری
    • بوعلی قلندر
    • کیکاووس رازی
    • نظامـی گنجوی
    • سلطان ولد
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ملک‌تاج‌الدین دهلوی
    • شـهاب‌الدین بدایونی
    • امـیرحسن دهلوی
    • خواجه عبیدالدین
    • حسن محمود کاتب
    سدهٔ هشتم
    • شاهین شیرازی
    • ابواسحاق اط
    • فضل‌الله نعیمـی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • قاسم انوار
    • مغربی تبریزی
    • همام تبریزی
    • حافظ
    • حیدر شیرازی
    • برندق خجندی
    • کمال خجندی
    • رستم خوریـانی
    • شرف‌الدین رامـی
    • عبید زاکانی
    • سلمان ساوجی
    • امـیر شاهی
    • شیخ محمود شبستری
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • بدر چاچی
    • ابوعلی قلندر
    • خواجوی کرمانی
    • عماد فقیـه کرمانی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • عمادالدین نسیمـی
    • نعمت‌الله ولی
    • امـیرحسن دهلوی
    • جهان‌ملک خاتون
    • حمدالله مستوفی
    • جام جونـه
    • حماد جمالی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • مـیر سید علی همدانی
    • عطار شیرازی
    • ابوالحسن علی‌الاعلی
    • جلال طبیب شیرازی
    سدهٔ نـهم
    • آذری طوسی
    • محمد محمد آملی
    • ابن حسام
    • ابواسحاق اط
    • قاسم انوار
    • عصمت بخاری
    • فخرالدین بخاری
    • کمال‌الدین بنایی
    • مغربی تبریزی
    • جامـی
    • هلالی جغتائی
    • برندق خجندی
    • هاتفی خرجردی
    • رستم خوریـانی
    • رضای سبزواری
    • بساطی سمرقندی
    • سکندر لودی
    • امـیر شاهی
    • اهلی شیرازی
    • بابا فغانی شیرازی
    • عطار تونی
    • علی‌شیر نوایی
    • محمد کاتبی
    • مسیحی فوشنجی
    • مکتبی شیرازی
    • محمد فضولی
    • نظام‌الدین محمود قاری
    • مـهری هروی
    • کاتبی ترشیزی
    • نعمت‌الله ولی
    • حسن‌شاه هروی
    • اسیری لاهیجی
    • قبولی هروی
    • آصفی هروی هراتی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • عبدالرحمن مشفقی بخارایی
    • مـهری هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • ملا محمد نامـی
    • خیـالی بخاری
    • قاسم کاهی
    • نظام قاری
    سدهٔ دهم
    • شفائی اصفهانی
    • وحشی بافقی
    • کمال‌الدین بنایی
    • ظهوری ترشیزی
    • هلالی جغتائی
    • هاتفی خرجردی
    • فیضی دکنی
    • جمالی دهلوی
    • عرفی شیرازی
    • علی‌شیر نوایی
    • محتشم کاشانی
    • مولانا همتی انگورانی
    • اهلی شیرازی
    • مکتبی شیرازی
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • نظیری نیشابوری
    • محمد فضولی
    • سحابی استرآبادی
    • شانی تکلو
    • بابا فغانی شیرازی
    • آصفی هروی هراتی
    • حیدر کلوچه‌پز هراتی
    • سقای بخارایی
    • مطربی سمرقندی
    • دوستی بدخشی
    • سیدای نسفی
    • فطرت زردوز سمرقندی
    • ظهوری دکنی
    • لسانی شیرازی
    • شرف‌جهان قزوینی
    • لحاف‌دوز همدانی
    • فهمـی استرآبادی
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • شریف تبریزی
    • صبوری تبریزی
    • نوعی خبوشانی
    • ثنایی مشـهدی
    • ضمـیری اصفهانی
    • مسیح کاشی
    • شکیبی اصفهانی
    • ملک قمـی
    • کفری تربتی
    • انیسی شاملو
    • شاه‌طاهر دکنی انجدانی
    • نصیبی گیلانی
    • ذهنی کشمـیری
    • سرخوش کشمـیری
    • ولی دشت بیـاضی
    • غزالی مشـهدی
    سدهٔ یـازدهم
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • طالب آملی
    • شفائی اصفهانی
    • شوکت بخاری
    • ظهوری ترشیزی
    • سلیم تهرانی
    • فیضی دکنی
    • قاسم دیوانـه مشـهدی
    • ابوالفتح سگزی
    • احولی سیستانی
    • اسیر شـهرستانی
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • سلطان باهو
    • ملاشاه بدخشی
    • جهان‌آرا بیگم
    • حمزه غافل سیستانی
    • زلالی خوانساری
    • زیب‌النسا
    • بیدل
    • سرمد کاشانی
    • کلیم کاشانی
    • ندیم کشمـیری
    • شاپور تهرانی
    • صائب تبریزی
    • صوفی مازندرانی
    • صیدی طهرانی
    • باذل مشـهدی
    • قدسی مشـهدی
    • نظیری نیشابوری
    • مولانا همتی انگورانی
    • محسن فیض کاشانی
    • سحابی استرآبادی
    • فیـاض لاهیجی
    • شانی تکلو
    • منیر لاهوری
    • مجذوب تبریزی
    • طرزی افشار
    • کرام بخارایی
    • سیدای نسفی
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • مطربی سمرقندی
    • نخلی بخارایی
    • ناظم هراتی
    • سرافراز سمرقندی
    • قانع نسفی
    • فصیحی هروی
    • نجیب کاشانی
    • رجبعلی واحد تبریزی
    • ناصر علی سرهندی
    • محسن فانی
    • ظفرخان احسن
    • رضی دانش مشـهدی
    • سعیدا نقشبندی یزدی
    • فوقی یزدی
    • سنجر کاشانی
    • صفی چرکس
    • سالک قزوینی
    • محمد واعظ قزوینی
    • غنی کشمـیری
    • رفیع مشـهدی
    • طغرای مشـهدی
    • وحید قزوینی
    • ذوقی اردستانی
    • الهی اسدآبادی
    • وحدت کاشانی
    سدهٔ دوازدهم
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • هاتف اصفهانی
    • آزاد بلگرامـی
    • آذر بیگدلی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • عبدالقادر بیدل
    • فقیر دهلوی
    • وصال شیرازی
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • حزین لاهیجی
    • باذل مشـهدی
    • قصاب کاشانی
    • صباحی بیدگلی‏
    • مشتاق اصفهانی
    • طبیب اصفهانی
    • غنیمت پنجابی
    • حشمت بدخشانی
    • کرام بخارایی
    • سپندی سمرقندی
    • طغرل احراری
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • املای بخارایی
    • غیـاثی بدخشی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • واله داغستانی
    • ظفرخان جوهری
    • صادق بخارایی
    • مخلص کاشانی
    • محسن تأثیر تبریزی
    • نجیب کاشانی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • نجات اصفهانی
    • عالی شیرازی
    • شیوکرام تقوی
    • قانع تتوی
    • آفرین لاهوری
    • واقف لاهوری
    • محمداسماعیل دارا
    • اکسیر اصفهانی
    • حیرت لاهوری
    • خالص اصفهانی
    سدهٔ سیزدهم
    • صفای اصفهانی
    • نشاط اصفهانی
    • فروغی بسطامـی
    • یغمای جندقی
    • فایز دشتی
    • غالب دهلوی
    • فقیر شیرازی
    • قاآنی شیرازی
    • وصال شیرازی
    • وقار شیرازی
    • محمودخان صبا
    • طاهره قرةالعین
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • نادره
    • بیدل کرمانشاهی
    • عبرت نایینی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • ظفرخان جوهری
    • تاش‌خواجه اسیری
    • صادق بخارایی
    • سلطان خواجه اداء سمرقندی
    • جیحون یزدی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • مفتون بردخونی
    • عمان سامانی
    • نواب‌الله دادخان صوفی
    نثر
    معاصر
    شاعران
    ایران
    نوقدمایی
    • عارف قزوینی
    • مـیرزاده عشقی
    • محمد فرخی یزدی
    • محمدتقی بهار
    • ارسلان پوریـا
    • پرویز ناتل خانلری
    • نادر نادرپور
    • فریدون مشیری
    • سیمـین بهبهانی
    • هوشنگ ابتهاج
    • پروین اعتصامـی
    • حسین منزوی
    • ایرج مـیرزا
    • سیـاوشرایی
    • محمدحسین شـهریـار
    • محمدرضا عبدالملکیـان
    • فریدون توللی
    • گلچین گیلانی
    • عبرت نایینی
    • کریم امـیری فیروزکوهی
    • مظاهر مصفا
    • ژولیده نیشابوری
    • عبدالحسین جلالیـان
    • محمدعلی ریـاضی یزدی
    • عماد خراسانی
    • سلمان هراتی
    • سپیده کاشانی
    • حمـید سبزواری
    • سید حسن حسینی
    • محمدرضا آقاسی
    • محمدعلی معلم دامغانی
    نیمایی
    • مـهدی اخوان ثالث
    • منوچهر آتشی
    • فروغ فرخزاد
    • نصرت رحمانی
    • سهراب سپهری
    • محمدرضا شفیعی کدکنی
    • منوچهر شیبانی
    • اسماعیل شاهرودی
    • م. آزاد
    • اسماعیل خویی
    • محمد زهری
    • محمد مختاری
    • طاهره صفارزاده
    • نیما یوشیج
    • ضیـاء موحد
    • سعید سلطان‌پور
    • منصور اوجی
    سپید
    • بیژن جلالی
    • تندرکیـا
    • هوشنگ ایرانی
    • احمد شاملو
    • نازنین نظام شـهیدی
    موج نو
    • احمدرضا احمدی
    • محمدرضا اصلانی
    • بیژن الهی
    • هوشنگ ایرانی
    • بهرام اردبیلی
    • محمدعلی سپانلو
    • عظیم خلیلی
    • جواد مجابی
    حجم
    • یدالله رؤیـایی
    • هوشنگ چالنگی
    • شاپور بنیـاد
    • بیژن الهی
    • بهرام اردبیلی
    • پرویز اسلام‌پور
    • محمدرضا اصلانی
    • سیروس آتابای
    ناب
    • هوشنگ چالنگی
    • سیدعلی صالحی
    • فرامرز سلیمانی
    موج سوم
    • هرمز علی‌پور
    • قیصر امـین‌پور
    دههٔ هفتاد
    • رضا براهنی
    • علی باباچاهی
    • شاپور بنیـاد
    • سیدعلی صالحی
    • بیژن کلکی
    • شیوا ارسطویی
    • مفتون امـینی
    • بهزاد زرین‌پور
    • علی عبدالرضایی
    • گراناز
    افغانستان
    • نادیـا انجمن
    • واصف باختری
    • خلیل‌الله خلیلی
    • مسعود نوابی
    • محمدکاظم کاظمـی
    • فضل‌الله قدسی
    • ابوطالب مظفری
    • سعادت ملوک‌تاش
    • فدایی هروی
    • مخفی بدخشی
    • عبدالکریم تمنا
    • صوفی عشقری
    • نادیـه فضل
    • محجوبه هروی
    • ندیم کابلی
    تاجیکستان
    • صدرالدین عینی
    • فرزانـه خجندی
    • اسکندر ختلانی
    • ابوالقاسم لاهوتی
    • گلرخسار صفی‌اوا
    • لایق شیرعلی
    • پیرو سلیمانی
    • مـیرزا تورسون‌زاده
    • مـیرزا عبدالواحد مُنظِم
    • صدرِ ضیـا
    • ساتِم اُلُغ‌زاده
    • بازار صابر
    • محمدجان شکوری بخارایی
    • جلال اکرامـی
    • عبید رجب
    • محمدعلی عجمـی
    • صفیـه گلرخسار
    • مردخای بهایف
    • زلفیـه عطایی
    • مؤمن قناعت
    • عسکر حکیم
    • عنایت حاجی‌یوا
    • عبدوملک بهاری
    • مجیب مـهرداد
    • گل‌نظر کلدی
    • تیمور ذوالفقارف
    • عاشور صفر
    • دارا نجات
    • احمدجان رحمت‌زاد
    • جوره هاشمـی
    ازبکستان
    • خواجه (شاعر)
    • اسد گلزاده
    • شـهزاده نظرووا
    پاکستان
    • اقبال لاهوری
    • حفیظ جالندهری
    ارمنستان
    ادوارد حق‌وردیـان
    رمان‌نویسان
    • علی‌محمد افغانی
    • غزاله علیزاده
    • بزرگ علوی
    • رضا امـیرخانی
    • مـهشید امـیرشاهی
    • رضا براهنی
    • سیمـین دانشور
    • محمود دولت‌آبادی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • رضا قاسمـی
    • هوشنگ گلشیری
    • ابوتراب خسروی
    • احمد محمود
    • شـهریـار مندنی‌پور
    • عباس معروفی
    • ایرج پزشک‌زاد
    • عبدوملک بهاری
    • تیمور ذوالفقارف
    داستان‌کوتاه‌نویسان
    • جلال آل‌احمد
    • شمـیم بهار
    • صادق چوبک
    • سیمـین دانشور
    • نادر ابراهیمـی
    • ابراهیم گلستان
    • هوشنگ گلشیری
    • صادق هدایت
    • محمدعلی جمال‌زاده
    • ابوتراب خسروی
    • مصطفی مستور
    • جعفر مدرس صادقی
    • هوشنگ مرادی کرمانی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • بیژن نجدی
    • شـهرنوش پارسی‌پور
    • غلامحسین ساعدی
    • بهرام صادقی
    • گلی ترقی
    نمایشنامـه‌نویسان
    • مـیرزا فتحعلی آخوندزاده
    • ارسلان پوریـا
    • بهرام بیضایی
    • بیژن مفید
    • غلامحسین ساعدی
    • هنگامـه مفید
    • عباس نعلبندیـان
    • اکبر رادی
    • پری صابری
    • محمود استادمحمد
    • مـیرزاده عشقی
    • محسن یلفانی
    • حمـید امجد
    • محمد چرمشیر
    • محمد یعقوبی
    • نغمـه ثمـینی
    • محمد عثمان‌اف
    • رضا عبدو
    • رضا صابری
    • رضا قاسمـی
    • حسین پاکدل
    • حسین پناهی
    • محمد رحمانیـان
    فیلمنامـه‌نویسان
    • ابراهیم حاتمـی‌کیـا
    • مسعود کیمـیایی
    • اصغر فرهادی
    • رخشان بنی‌اعتماد
    • بهرام بیضایی
    • کامبوزیـا پرتوی
    • داریوش مـهرجویی
    • ابراهیم گلستان
    • علی حاتمـی
    • مجید مجیدی
    • پیمان قاسم‌خانی
    • ناصر تقوایی
    • شادمـهر راستین
    • اصغر عبداللهی
    • کیومرث پوراحمد
    سایر
    • علی‌اکبر دهخدا
    • ن
    • ب
    • و
    زبان فارسی درون سرزمـین‌های مختلف
    شبه‌قاره هند
    • هند (پادشاهان پارسی‌گو  • سنگ‌نگاره‌های فارسی)
    • پاکستان
    • کشمـیر
    • بنگلادش
    • نپال
    • مـیانمار
    عثمانی
    • ترکیـه (کردستان ترکیـه)
    • بالکان
    قفقاز
    • جمـهوری آذربایجان (تاتی قفقاز  • یـهودی-تاتی)
    • ارمنستان
    • گرجستان
    • قفقاز شمالی
    جهان عرب
    • امارات
    • بحرین
    • قطر
    • کویت
    • عمان
    • سوریـه
    • عراق (کردستان عراق)
    • لبنان
    • شمال آفریقا
    آسیـای مرکزی
    • ایران
    • افغانستان
    • تاجیکستان
    • ازبکستان (یـهودی بخارایی)
    • ترکمنستان
    • قرقیزستان
    • قزاقستان
    • چین (تاشکورگان  • سین کیـانگ  • تبت)
    دیگر مناطق
    • استرالیـا
    • بریتانیـا
    • آلمان
    • آمریکا
    • کانادا
    • روسیـه
    • سوئد
    • مالزی
    • تایلند
    مرتبط
    • زبان‌های هندوایرانی
    • جوامع فارسی‌زبان
    • مردمان فارسی‌زبان
    • مردمان ایرانی
    • فهرست کشورها بر پایـه جمعیت فارسی‌زبان
    • ایرانیـان فارسی‌زبان
    • ایرانیـان مقیم خارج
    • بنیـاد سعدی
    • پسوند ستان
    • فارسی مـیانـه
    • فارسی دری
    • فارسی تاجیکی
    • فهرست شاعران فارسی‌زبان
    • الفبای فارسی
    • دستور زبان فارسی
    • فارسی سره
    • زبان اردو
    • آمـیختگی فارسی با زبان‌های دیگر
    • تاثیر زبان فارسی بر زبان های دیگر
    • تاثیر فارسی بر عربی
    • تاثیر فارسی بر اردو
    • تاثیر فارسی بر ترکی
    • تاثیر فارسی بر ازبکی
    • بریل فارسی
    • واژگان فارسی
    • خط فارسی
    • فرهنگ‌های واژگان زبان فارسی
    • فهرست واژگان فارسی درون زبان های دیگر
    • فهرست وام‌واژه‌ها درون فارسی
    • فهرست واژه‌های متفاوت درون فارسی افغانستان و ایران
    • فرهنگ هندو ایرانی
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • WorldCat Identities
    • VIAF: 98930150
    • LCCN: n81059876
    • ISNI: 0000 0001 2144 9235
    • GND: 118716158
    • SELIBR: 64197
    • SUDOC: 026878844
    • BNF: cb119039002 (داده‌ها)
    • BIBSYS: 90183293
    • ULAN: 500337998
    • MBA: 6ccbf2fe-c59d-46d8-8be4-756fdc9ff90c
    • NLA: 35206392
    • NDL: 00444476
    • NKC: jn19981000927
    • ICCU: IT\ICCU\BVEV\013673
    • BNE: XX949088
    • SNAC: w60c516m
    • ن
    • ب
    • و
    زبان و ادبیـات عربی درون دوران عبّاسی و مملوکی
    دوران عباسیـان : ۷۵۰ - ۱۲۵۸ مـیلادی/ ۱۳۲ - ۶۵۶ قمری • دوران مملوکان : ۱۲۵۰ - ۱۵۱۷ مـیلادی/ ۶۴۸ - ۹۲۳ قمری
    دورهٔ اول عبّاسی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۷۵۰ - ۸۴۷م/ ۱۳۲ - ۲۳۲ق (عصر زرین عباسی)
    افراد
    پیش‌باشندگان
    (مخضرم)
    عبدالله بن مُقفع • هلال بن اسعر مازنی • رؤبه • ابوالهندی • سدیف • ابن مـیاده • ابونخیله راجز • سعید دارمـی • ابوعمرو بن العلاء • افلح بن یسار • حماد عجرد • حماد راویـه • حسین اسدی • ابو دلامـه • ابن المولی • اسماعیل بن عمار • صالح بن عبدالقدوس • بشار بن برد • ابراهیم بن هرمـه • احیمر سعدی • والبه بن حباب • مطیع بن ایـاس • عکاشـه عمـی • آدم بن عبدالعزیز • سید حمـیری • خلیل بن احمد • نُصیب • اخفش اکبر • مفضل ضبی • سیبویـه • خلف الاحمر • ابن دمـینـه
    نوگرایـان
    (مُحدِث)
    رابعه عدویـه • مروان بن ابی‌حفصه • یونس بن حبیب • سلم خاسر • معاذ هراء • کسائی کوفی • مؤمل بن امـیل • منصور نمری • عباس بن احنف • اشجع سلمـی • رؤاسی • مؤرج سدوسی • ابوالشیص • عمانی راجز • ابن مناذر • ربیعه رقی •  • ابونواس • نویب • ابان لاحقی • فضل رقاشی • شافعی • نضر مازنی • قطرب • ابوعمرو شیبانی • الفرّاء • صریع الغوانی • ابوالشمقمق • هیثم بن عدی • ابوعبیده معمر • علیـه بنت المـهدی • ابوحیـه نمـیری • ابوالعتاهیـه • علی العکوک • ابن هشام • ابوزید انصاری • اصمعی • عبدالملک حارثی • سهل بن هارون • عمرو بن مسعده • اخفش اوسط • کلثوم عتابی • ریـاشی • ابومسحل • ابراهیم یزیدی • ابوحفص شطرنجی • عوف خزاعی • قاسم هروی • ابراهیم بن مـهدی • جَرمـی • ابوالحسن لحیـانی • ابودلف عجلی • ابونصر عتبی • محمود الوراق • بکر بن نطاح • محمد سعد • ابن اعرابی • محمد بن امـیه • ابن سلام جمحی • ابوتمام • محمد زیـات • دیک الجن • محمد وُهیب • عبدالصمد معذل • ابراهیم صولی • ابن السکیت • محمد بن حبیب • دعبل خزاعی • ابواسحاق زیـادی • علی الجهم • ابوعثمان مازنی • محمد بن صالح علوی • حسین ضحاک • ابوزید قرشی • محمد عطوی •  • جاحظ • ابوحاتم سجستانی • ریـاشی نحوی • حسین عبدالسلام • فضل • سعید کاتب • پوران • خدیجه بنت مأمون • بکر بن خارجه • خالد، کاتب بغدادی • ابوالعنبس صیمری • ابوسعید سُکّری • ابن قتیبه دینوری • ابراهیم مدبر • ابن ابی‌دنیـا • ابوالعیناء • ابن رومـی • ابوالعباس مبرد •  • بحتری • ابوعثمان اشناندانی • ابوالعباس ثعلب • ابوطالب مفضّل • ناشئ اکبر • ابن معتز • محمد بن داوود • ابوبکر ظاهری اصفهانی • ابن بسام بغدادی • ابوجعفر طبری • ابواسحاق زجاج • ابوعثمان ناجم • اخفش اصغر • ابن العلاف • بدر التمام • نجیرمـی  • حسناء •
    آثار
    کلیله و دمنـه • الف لیلة و لیلة • البیـان و التبیین • الحیوان • البخلاء • المحاسن والأضداد • الکتاب (سیبویـه) •
    رویدادها: آغاز عصر زرین اسلامـی (سدهٔ هشتم مـیلادی/ از ۸۱ قمری)  • براندازی خلافت امویـان درون شام و برپایی عباسیّان درون کوفه، ۷۵۰م/ ۱۳۲ق • بنیـان‌گذاری شـهر بغداد، پایتخت عباسیـان درون ۷۶۲م / ۱۴۵ق به‌دست ابوجعفر منصور  • بنیـان‌گذاری بیت‌الحکمـه درون بغداد و آغاز ترجمـه
    دورهٔ دوم عبّاسی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۸۴۷ - ۱۰۵۵م/ ۲۳۲ - ۴۴۷ق (عصر نفوذ ترکان یـا عصر سلجوقی)
    افراد
    از مـیانـهٔ سدهٔ سوم
    که تا مـیانـهٔ سدهٔ پنجم هجری
    ابن درید • ابن طباطبا علوی • نفطویـه • جحظه برمکی • عبدالرحمن همدانی • محمد بن قاسم انباری • قدامة بن جعفر • مسعودی • ابوابراهیم فارابی • ابن ورقاء شیبانی • ابوطیب لغوی • ابوطیب متنبی • سیف الدوله حمدانی • ابوعلی قالی • ابوالفرج اصفهانی • ابوفراس حمدانی • ابوالفضل بن عمـید • ابن لنکک • خبز أرزی • کشاجم • سری الرفاء • ابوسعید سیرافی • ابن خالویـه • ابوالقاسم آمدی • ابوعلی فارسی • ابوبکر خوارزمـی • مرزبانی • صاحب بن عباد • ابن ندیم • ابوهلال عسکری • احمد بن فارس • بدیع‌الزمان همدانی • ابوالفرج ببغاء • جوهری • ابوالعباس نامـی • ابن رقعمق
    سدهٔ پنجم هجری
    که تا پایـان آن
    ابوالفتح بستی • ابوبکر باقلانی • قابوس بن وشمگیر • شریف رضی • عبدالصمد بن بابک • ابوحیـان توحیدی • ابن خلف نیرمانی • ابوعلی مرزوقی • مـهیـار دیلمـی • ابومنصور ثعالبی • ابن دوست • شریف مرتضی • ابوالفضل مـیکالی • ابوالحسن بصروی • ابوالعلاء معری • ابن ابی‌حصینـه • خطیب بغدادی • صردر • ابن سنان خفاجی • باخرزی • واحدی • شریف بیـاضی • ابن بابشاذ • مؤید فی الدین • عبدالقاهر جرجانی • ابن حیوس • ابن شبل بغدادی • ابواسحاق شیرازی • ابوالعباس جرجانی • ابن شخبا عسقلانی • ابن ناقیـا بغدادی • ظهیرالدین رودراوری • ابن همماه رامشی • ابن ابی‌صقر واسطی • سراج قاری • ابن خطیب تبریزی • راغب اصفهانی
    آثار
    الأغانی • یتیمة الدهر • المثل السائر • تاریخ الأمم والملوک • جامع البیـان عن تاویل آیَ القرآن • الفرج بعد الشدة  • مقامات • الغفران • جمـهرة اللغة • نـهج البلاغة • أسرار البلاغة • الشعر والشعراء • أدب الكاتب • مروج الذهب •
    رویدادها: آغاز سلطنت سلجوقیـان ، ۱۰۳۷م/ ۴۲۹ق درون اصفهان  • فرمانروایی اخشیدیـان بر مصر و شام (۹۳۵- ۹۶۹م/ ۳۲۳- ۳۵۸ق)  • فرمانروایی حمدانیـان درون شمال عراق و شام (۹۰۵- ۱۰۰۴م/ ۲۹۳- ۳۹۴ق)  • فرمانروایی بویـهیـان درون غرب ایران و عراق (۹۳۲- ۱۰۵۵م/ ۳۲۰- ۴۴۷ق)  • آغاز دولت فاطمـیان درون مصر و شمال آفریقا (۹۰۹م/ ۲۹۷ق)  •
    دورهٔ سوم عبّاسی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۱۰۵۵ - ۱۲۵۸م/ ۴۴۷ - ۶۵۶ق
    افراد
    سدهٔ ششم هجری
    ابوالمظفر ابیوردی • ابن مکنسه اسکندرانی • مرتضی شـهرزوری • طغرایی • ابوعبدالله سنبسی • ابوالجوائز مطامـیری • حریری • عمر خیّام • ابوالفضل مـیدانی • ابن منیر طرابلسی • ادیب غزی • ابن حکینا • بدیع دمشقی • ظافر حداد • بدیع اصطرلابی • بارع بغدادی • ابن افلح عبسی • جارالله زمخشری • ابومنصور جوالیقی • ابن قسیم حموی • ناصح‌الدین ارجانی • ابن قیسرانی • فضل‌الله راوندی • ابن قادوس دمـیاطی • یحیی حصکفی • وأواء حلبی • ابن منجب صیرفی • طلائع بن رزیک • مؤید آلوسی • ابن قطان بغدادی • امـین‌الدوله بن تلمـیذ • قاضی مـهذب و قاضی رشید • قاضی جلیس • ابن کیزانی • حمـید بن مالک کنانی • ابن خلال • ابن خشاب بغدادی • عرقله دمشقی • ابن قلاقس اسکندری • ابوالمعالی حظیری • عماره یمنی • ابن الدهان بغدادی • ابن الدهان موصلی • ابن عساکر • کمال‌الدین شـهرزوری • نشوان حمـیری • رشیدالدین وطواط • ابوالبرکات انباری • محمد بن بختیـار بغدادی • تقیـه صوریـه • ابن القم زبیدی • عمادالدین اصفهانی • ابن برّی • اسامـه بن منقذ • موفق‌الدین بحرانی اربلی • محیی‌الدین شـهرزوری • شـهاب‌الدین یحیی سهروردی • سراج‌الدین اوشی • ابن معلم واسطی • کامل بن فتح • سعادة حمصی • قاضی فاضل • ابن ناهوج اسکافی • ابوالفتح بلطی • ضیـاءالدین شـهرزوری • علم‌الدین شاتانی
    نیمـهٔ اول سدهٔ هفتم هجری
    یحیی صرصری • فخر رازی • ابن سناءالملک • ابوالفتح مطرزی • ابوالبقاء عکبری • قاسم بن حسین خوارزمـی • محمد قتلمش • سراج‌الدین سکاکی • یـاقوت حموی • فتح بنداری • عبداللطیف بغدادی • راجح حلی • محیی‌الدین بن عربی • جمال‌الدین قفطی • ابن حاجب • ابن مطروح • رضی‌الدین صغانی • کمال‌الدین زملکانی • ابن ابی‌حدید • بهاءالدین زهیر • ابن العدیم • شـهاب‌الدین زنجانی • شمـیم حلی • ابن نفاده • ابن مجاور • نفیس قطرسی • ابن ساعاتی • اسعد بن مماتی • مجدالدین بن اثیر • ابن الدهان واسطی • ابن ظافر ازدی • سلیمان بن بنین • فتیـان شاغوری • قتاده بن ادریس • ابن نبیـه • ابن شمس‌الخلافه • بهاءالدین سنجاری • یـاقوت بن عبدالله • مظفر عیلانی • نجم‌الدین بن صابر بغدادی • ابن دنینیر • قاسم واسطی • شرف‌الدین حلی • ابن اردخل • ابن مقرب • عزالدین بن اثیر • ابن عنین • بهاءالدین بن شداد • عمر بن فارض • حسام‌الدین حاجری • شواء حلبی • ابن مستوفی اربلی • ابن دبیثی • ضیـاءالدین بن اثیر • مکزون سنجاری • علم‌الدین سخاوی • عبدالمحسن بن حمود • نجم‌الدین قمراوی • ایدمر محیوی • جمال‌الدین بن نجار • ابراهیم بن اونبا • ابن ابی‌اصبع • سیف‌الدین مشد • ابن الحلاوی • نورالدین اسعردی • صدرالدین بصری • عزالدین حسن اربلی • ابن زیلاق • شرف‌الدین انصاری • یوسف نفیس
    آثار
    معجم الأدباء • مجمع الأمثال • أساس البلاغة • الکشّاف عن حقائق التنزیل
    رویدادها: بنیـان‌گذاری نظامـیه بغداد (۱۰۶۸م/ ۴۵۹ق)  • پایـان عصر زرین اسلامـی (سدهٔ سیزدهم مـیلادی/ پیش از سدهٔ ۶ هجری)  • آغاز جنگ‌های صلیبی (۱۰۹۵م/ ۴۸۸ق) • پایـان دولت فاطمـیان (۱۱۷۱م/ ۵۶۷ق) • فرمانروایی ایوبیـان (۱۱۷۴- ۱۲۵۰م/ ۵۶۹- ۶۴۷ق) • پایـان سلطنت سلجوقیـان (۱۱۹۴م/ ۵۵۲ق)  • سقوط بغداد درون ۱۰ فوریـه ۱۲۵۸م/ ۹ صفر ۶۵۶ق به‌دست ایلخانان مغول و پایـان خلافت عباسیـان درون بغداد  •
    دورهٔ اول مملوکی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۱۲۵۰ - ۱۳۸۲م/ ۶۴۸ - ۷۸۴ق (دورهٔ ممالیک بحری)
    افراد
    نیمـهٔ دوم سدهٔ هفتم هجری
    ابو شامـه • شرف‌الدین رحبی • ابن ابی‌اصیبعه • محیی‌الدین بن قرناص • جلال‌الدین رومـی • نصرالله بن شقیر • شـهاب‌الدین تلعفری • مجدالدین ابن ظهیر اربلی • محمد بن سوار • ابوالحسین جزار • ابن لؤلؤ ذهبی • ابن خلکان • ابن بارزی • مجیرالدین اسعردی • ابن نقیب • شاب الظریف • عفیف‌الدین تلمسانی • بهاءالدین اربلی • ابن لقمان • ابن عبدالظاهر • رسعنی • کمال‌الدین ابن اعمـی  • سعدی شیرازی • تقی‌الدین سروجی • شرف‌الدین بوصیری • علی بن عقبه • سراج‌الدین وراق • ابن واصل • یـاقوت مستعصمـی • ابن هتیمل • ابن جلنک • ابن دقیق العید • ابن معالی رقّی • ابن طقطقی • ابن عطاء اسکندری • شـهاب‌الدین عزازی • ابن دانیـال • ابن منظور • عمر بن مسعود • نصیرالدین ی • سلطان ولد •
    سدهٔ هشتم هجری
    شرف‌الدین قدسی • صدرالدین ابن وکیل • ابن طیبی • جمال‌الدین وطواط • محمد بن علی مازنی • ابن دمرتاش • شمس‌الدین صایغ • شـهاب‌الدین محمود بن فهد • ابوالفداء • شـهاب‌الدین نویری • ابن ابی‌جراده • عامر بصری • ابن سید الناس • جلال‌الدین قزوینی • محمد بن قاسم واسطی • یحیی بن حمزه علوی • ادفوی • ابن فضل‌الله عمری • ابن الوردی • صفی‌الدین حلی • ابن معتوق • فاضل یمانی • ابراهیم قیسرانی • ابن هشام انصاری • ابن شاکر • صلاح‌الدین صفدی • ابن نباته • یـافعی • ابن عقیل • فیّومـی • بهاءالدین سبکی • شریف نیشابوری • ابن حبیب حلبی • ابراهیم حکری • برهان‌الدین قیراطی • دمنـهوری • جمال‌الدین امـیوطی • ابواحمد شاعر • بُرعّی • کمال‌الدین دمـیری • ابن مکانس • ابن بطوطه
    سدهٔ نـهم هجری
    ابن خطیب داریـا • فیروزآبادی • قلقشندی • بدرالدین دمامـینی • ابن حجة حموی • تقی‌الدین مقریزی • بهاءالدین ابشیـهی • ابراهیم بن موسی کرکی • ابن حجر عسقلانی • ابن عربشاه • شمس‌الدین نواجی • ابراهیم باعونی • شُمنّی • ابن تغری • شـهاب‌الدین حجازی • برهان بقاعی • ابن ابی‌بکر • ابن الهائم
    آثار
    وفیـات الأعیـان • الوافی بالوفیـات • الدُرَر الكامِنة •
    رویدادها: حملات مغولان بـه شام و درگیری‌های ایلخانان با مملوکان (۱۲۶۰/ ۶۵۸ق- ۱۳۲۳/ ۷۲۲ق)  • پایـان جنگ‌های صلیبی (۱۲۹۱م/ ۶۹۱ق) • ۲۷ ژوئیـه ۱۲۹۹م/ ۲۷ شوال ۶۹۸ق، آغاز پادشاهی عثمانی‌
    دورهٔ دوم مملوکی
    دوره‌نگاری رسمـی : ۱۳۸۲ - ۱۵۱۷م/ ۷۸۴ - ۹۲۳ق (دورهٔ ممالیک برجی)
    افراد
    دهه‌های آغازین سدهٔ دهم هجری
    احمد پاشا رومـی • شمس‌الدین سخاوی • شمس‌الدین قادری • ابن اهدل • احمد بن عبیـه • محمد جلجولی • جلال‌الدین سیوطی • ابن فرفور • عبدالقادر بن حبیب • جلال‌الدین بن هبةالله • ابن ملیک • اُشمونی • قانصوه غوری • عایشـه باعونیـه • حسین البیری • حمزه ناشری • محمد بن عمر حمـیری • ابن ایـاس • عبدالهادی سودی • فاطمـه حنفی • ابراهیم شیشری • ابراهیم انطاکی  • عصام‌الدین اسفراینی • ابن ولی مقدسی
    آثار
    تحفة النظار فی غرائب الأمصار • تفسیر جلالین • خصائص الکبری •
    رویدادها: ۲ ژانویـه ۱۴۹۲؛ نبرد گرانادا و پایـان فرمانروایی امارت گرانادا و مسلمانان بر اندلس  • آغاز پادشاهی صفویـان ۱۵۰۱/ ۹۰۷ق  • جنگ عثمانی و مملوکان (۱۵۱۶–۱۵۱۷) -  • ۲۲ ژانویـه ۱۵۱۷م/ ۲۹ ذی‌الحجه ۹۲۲ق نبرد ریدانیـه؛ فروپاشی سلطنت مملوکان و پایـان خلافت عباسیـان (تحت سلطنت مملوکان)  •
    • ن
    • ب
    • و
    مشاهیر خراسان بزرگ
    دانشمندان
    • ابوعلی سینا
    • ابوریحان بیرونی
    • جابر بن حیـان
    • خواجه نصیرالدین طوسی
    • محمد بن موسی خوارزمـی
    • عمر خیـام نیشابوری
    • ابوالوفا محمد بوزجانی
    • علی بن محمد سمرقندی
    • مولانا عبدالعلی بیرجندی
    • ابوجعفر خازن خراسانی
    • ابومحمود حامدبن خضر خجندی
    • ابوالحسن علی بن احمد نسوی
    • ابن کثیر فرغانی
    • شرف‌الدین طوسی
    • ابوسعید سجزی
    • ابومعشر بلخی
    • ابوزید بلخی
    • حبش حاسب
    • خازنی
    فلاسفه
    • ابوحامد محمد غزالی
    • ابوالحسن محمد عامری
    • ابوعلی سینا
    • ابونصر فارابی
    • ناصرخسرو
    • محمد بکتاش
    • عبدالکریم قشیری
    • ابوسلیمان سجستانی
    • محمد بن عبدالکریم شـهرستانی
    علمای اسلامـی
    • فخر رازی
    • شیخ طوسی
    • تفتازانی
    • عمر نسفی
    • محمد بخاری
    • جارالله زمخشری
    • احمد بن حسین بیـهقی
    • امام‌الحرمـین جوینی
    • خواجه عبدالله انصاری
    • ابوداوود سلیمان
    • ابوحنیفه نعمان بن ثابت
    • حسین بن مسعود بغوی
    • برهان‌الدین مرغینانی
    • عبدالکریم قشیری
    • ابو منصور ماتریدی
    • احمد بن شعیب نسائی
    • ابوعیسی محمد ترمذی
    • مسلم بن حجاج نیشابوری
    • ابوعبدالله حاکم نیشابوری
    شاعران و عارفان
    • ابوالقاسم فردوسی
    • عبدالرحمن جامـی
    • ابوسعید ابوالخیر
    • عطار نیشابوری
    • کمال‌الدین بهزاد
    • دقیقی توسی
    • رابعه بلخی
    • رودکی
    • مولوی
    • سنایی
    • احمد جام
    • عزالدین حسن‌اوغلو اسفراینی
    تاریخ‌دانان
    چهره‌های سیـاسی
    • ابوالفضل بیـهقی
    • ابومسلم خراسانی
    • علی‌شیر نوایی
    • عطاملک جوینی
    • محمد عوفی
    • ابوعلی بلعمـی
    • گوهرشادبیگم
    • ابن خردادبه
    • طاهر بن حسین
    • خالد بن برمک
    • یحیی برمکی
    • گردیزی
    • خواجه نظام‌الملک طوسی
    • احمد بن نظام‌الملک
    • شـهاب‌الدین محمد نسوی
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=مولوی&oldid=24153961»




    [جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 17:37:00 +0000



    جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است

    گنجور » حافظ » غزلیـات » غزل شمارهٔ ۹۴

    با دو بار کلیک بر روی هر واژه مـی‌توانید معنای آن را درون لغت‌نامـهٔ دهخدا جستجو کنید.

    شماره‌گذاری ابیـات | وزن: جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب) | شعرهای مشابه (وزن و قافیـه) | منبع اولیـه: ویکی‌درج | ارسال بـه فیس‌بوک

    این شعر را چهی درون کدام آهنگ خوانده است؟

    محمدرضا شجریـان » فریـاد » تصنیف "یـار دلنواز"

    علی جهاندار » صبح مشتاقان » تصنیف یـار دلنواز

    علیرضا عصار » فصل آشنایی » نکته دان عشق "علیرضا عصار"

    حسام الدین سراج » راه بی نـهایت » ساز و آواز - دستگاه همایون (درآمد که تا بیداد)

    حسام الدین سراج » راه بی نـهایت » راه بی نـهایت - ادامـه ساز و آواز

    احمد شاملو » غزلیـات حافظ » زان یـار دلنوازم شکری ست با شکایت

    همایون شجریـان » قیژک کولی » ساز و آواز "کمند زلف"

    علیرضا افتخاری » قصه شمع » یـار دلنواز

    گلهای تازه » شمارهٔ ۱۳۱ » (همایون) (۱۰:۲۱ - ۱۱:۱۱) نوازندگان: عبدالوهاب شـهیدی (‎بربط عود) خواننده آواز: عبدالوهاب شـهیدی سراینده شعر آواز: حافظ شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: زان یـار دلنوازم شکریست با شکایت

    محمدرضا شجریـان » اجراهای خصوصی » آفتاب خوبان – اجرای خصوصی محمدرضا شجریـان و حمـید طاهرزاده بـه تاریخ ۱۵ فروردین ۶۷

    محسن نامجو » سیزده هشت » زآن یـار

    محمدرضا شجریـان » اجراهای خصوصی » شب سیـاه – اجرای خصوصی محمدرضا شجریـان، جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است شـهرام ناظری و پرویز مشکاتیـان

    برای معرفی آهنگهای دیگری کـه در متن آنـها از این شعر استفاده شده هست اینجا کلیک کنید.

    حاشیـه‌ها

    تا بـه حال ۱۹۰ حاشیـه به منظور این شعر نوشته شده است. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است به منظور نوشتن حاشیـه اینجا کلیک کنید.

    behzad نوشته:

    چارده روایت

    پاسخ: مشکل خاصی روی این کلمات دیده نمـی‌شود.

    👆☹

    محمد نوشته:

    بسیـاری از حافظ شناسان اعتقاد دارند این شعر یـا حداقل دو بیت از این شعر درون مورد امام حسین(ع) است.
    رندان تشنـهرا آبی نمـی‌دهد
    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

    👆☹

    مـهدی نوشته:

    آری! عزیزان! بدینسان سر و دست ها بی جرم بی جنایت فقط به منظور ماندن این آیت حق ـ قرآن و «آن» امام زمان ـ بریده شدند و بیـا! تو را بـه خدا! اصل قصه از این حادثه امروز بگیر و بخوان: قرآن را … و بفهم و به کردار شو آن! اگرنـه شعار بنـه کـه مثل اینان نشوی مباد! کـه از زبان حسین پسر علی ـ درود خدا و به فرمان درود ما بر ایشان و ا و پیـامبرمان و شان و شان و نوادگان و تمام پیـامبرانمان ـ بشنوی برایت بخوانند درون پیشگاه خدا: یـا رب! مباد را، مخدوم بی عنایت … رندان تشنـهرا آبی نمـی‌دهد … گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت …! فهمـیدی کـه عزاداری یعنی چه کـه هان؟ بادا بدو بشو تو عزادار آن امام هُمام حسین ابن علی جان!
    من کـه نمـی دانم این سایت را چهی یـاانی بنیـان گذارده اند اما سپاسی از نوع بی نظیر آن بر آنان بادا! و اجرتان نزد خدا انبوه! نـه چون کوه بلکه بـه قدر تقدس روح …

    👆☹

    واقع بین نوشته:

    عشقت رسد بـه فریـاد ار خود بـه سان حافظ
    قرآن ز بر بخوانی درون چارده روایت
    در چه زمان عشق بـه فریـاد تبدیل مـیشود دقت کنید بـه فریـاد نـه بـه آرامش و سر انجام وقتی از عشقی گریزان و نا امـید مـیشوید بر خلاف ایده مذهبییون وقتی چهارده روایت از قرآن را حفظ کردید چه مـی شود کـه عشق بـه فریـاد بدل مـیشود آیـا حافظ درون این برهه از زمان از دین و قرآن گریزان نبوده و در غیر اینصورت مـی توانست بجای عشقت رسد بـه فریـاد از عباراتی همچون آرامش و یـا عبارت انجام یـا منزل و یـا چندین کلمـه مناسب تر کـه حافظ بهتر از ما مـیدانست استفاده مـیکرد

    👆☹

    محمد نوشته:

    عشقت رسد بـه فریـاد یعنی عشق بـه فریـادت مـیرسد نـه اینکه بـه فریـاد تبدیل مـیشود

    👆☹

    صفا از مولانا صفا نوشته:

    درود بـه همـه ی دوستان فرهیخته این غزل شگفت حافظ را ” علیرضا عصار ” خوانده اند درون همان آغاز کارشان بـه گمانم سال های ۱۳۷۸ یـا ۱۳۷۹ درون نوار ؟؟

    به هر روی با سپاس از گنجور و دیگر دوستان .

    شاد زی و شادی گستر باش
    شاد زی ، مـهر ورز ، فراجهانی باش
    گر خدا خواهد که تا درودی دیگر بدرود.

    👆☹

    حوا نوشته:

    شعر حافظ اونقدر صیقل خورده کـه هر احوال خودش و چیزی رو کـه دوست دارهمـیبینـه.شاید علت محبوییت شعر حافظ هم همـینـه.
    منظور از عشقت رسد بـه فریـاد هم یعنی عشق بـه فریـادت مـیرسه و به کمکت مـیاد.و منظور از ۱۴ روایت هم گویـا ۱۴ معصوم هستند.البته اینو مطمئن نیستم.اگری چیزی مـیدونـه خوشحال مـیشم بـه اطلاعات ما هم اضافه بشـه

    👆☹

    یوسف نوشته:

    سلام ممنون از سایتتون. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است بـه نظر من حافظ درون این شعر ۲قسمت را گنجونده یکی مظلومـیت حسین ع و دوم از زبان زینب کبری س با حسین ع عشقبازی کرده و در اخر بـه خاطر اینکه حجت را تمام کنـه به منظور ایندگان مـیگه من بـه ۱۴روایت قران رو حفظم…… علی یـارتون

    👆☹

    ابی نوشته:

    معنا حتما برآیند ساختار شعر باشد. اگر اینطور نباشد هر معنایی را مـی توان بـه هر چیز نسبت داد. اینکهی فکر مـی کند منظور از ۱۴ روایت چهارده معصوم هست در حالی کـه همـه مـی دانم یعنی چه، همان تعویل و تفسیر بدون توجه بـه ساختار شعر است. مـی شود هزار معنای دیگر نیز از این بیت کرد. حتما به شواهد ساختاری شعر اشاره کرد نـه بـه آنچه ما دوست داریم درون دهان حافظ بگذاریم.

    👆☹

    بی دین نوشته:

    دوستان بـه کدام قرینـه درون شعر این همـه تفسیر بند تمبانی ارائه کرده اند. به منظور تشنـه لبی تنـها درون مورد حسین نیست. بلکه تشنـه لبی ضرب المثلی بسیـار معروف درون زبان فارسی است. این دوستان کـه تشنـه لبی را بـه حسین ارجاع داده اند زبان فارسی را نمـی شناسند. نمونـه این از کارکرد تشنـه لبی درون زبان فارسی: نشنـه مـی برهچشمـه تشنـه بر مـی گردونـه. حافظ کـه کاربرد زبان فارسی را بـه اوج خودش رساند اگر مـی دانست هفت قرن بعد آدمـها بی سوادی این تفاسیر آبگوشتی را از شعر او ارائه مـی د اصلا شعر نمـی گفت

    👆☹

    آرینا نوشته:

    سلام
    دوستان زیبایی شعر حافظ بـه اینـه کـه هر مطابق دل خودش مـیتونـه از اون یک تعبیری کنـه درون واقع شعر حافظ چند لایـه هست پس چه ایرادی داره کـه عده ای تعبیر تشنـهرو امام حسین بدونن؟

    👆☹

    arash نوشته:

    آفرین بـه آقای بی دین!
    واقعاچه تفاسیرمسخره وآبگوشتی! اینکه هر فکرابلهانـه وخلاف عقل ومنطق رو درپس عبارت مجعول”تفسیر” پنـهان کنیم خلاف عقل سلیمـه!اصلا کاربردتفسیر شده مغالطه و القاء افکارپلیدخود بـه مخاطب واونـهم اززبان شاعریـاهرپدیدآورنده ای کـه حضورنداره!
    ضمنا آقای شاملومعتقده کـه بیت آخر بجای کلمـه “ار” بایدواژه”ور”باشد.که درینصورت معنی بیت اینگونـه مـیشـه:
    حتی اگرقرآن روهم ب۱۴روایت بخوانی،اگرعشق بـه دادت نرسه بـه جایی نمـیرسی یـا این عشقه کـه نـهایتا بـه دادآدم مـیرسه حتی به منظور آنـهاکه آخراعتقاد وتسلط بر مفاهیم الهی هستند.

    👆☹

    محمود نوشته:

    بی دین عزیز شما کـه باسوادی هر جور دوست داری شعرو تفسیر کن بزار ما بی سوادا بـه بهانـه این شعر زیبا هم کـه شده یـاد عاشق تشنـهبیوفتیم مطمئنا حضرت حافظ نارحت نمـیشـه

    👆☹

    احمد نوشته:

    کسی کـه خود را بی دین معرفی مـی کند کور هست و کر و شگفتا کـه با این خودشناسی بـه خود اجاره مـیدهد درون مورد نیـات عارفی سخن بگوید کـه خود با کمال افتخار بـه این نکته اشاره دارد کـه هر چه نصیبش شده هست از دولت قرآن بوده هست و بس و نیست آن دولت قرآن جز دولت کریمـه اهل بیت پیـامپر عزیز اسلام کـه قرآن ناطق هستند . این حافظ هست که درون غزلیـات خود مدهوش و شیفته این خاندان هست و ارادت او نسبت بـه امام زمانش بر اهل دل پوشیده نیست . لذا تفسیری زیباتر و واقعی تر از منظور ایشان بـه حضرت سلطان عشق امام حسین (ع) نمـی توان یـافت و لذا جا داردانی کـه به بی دینی خود افتخار مـی کنند بدانند کـه راهشان از عارفان و سالکان فرسنگها فاصله دارد و درک اینگونـه غزلیـات به منظور آنان غیر ممکن هست و جدل با ایشان همچون کوبیدن آب درون هاون بی فایده !

    👆☹

    طائر نوشته:

    دوست عزیز خانم حوا

    منظور از چارده روایت، ۱۴ معصوم نیستند، بلکه حضرت حافظ بـه این اشاره دارند کـه برای قرآن هفت قاری بوده هست که بـه آنان قراء سبعه مـی گفته اند. هر کدام از این قاریـان دو راوی داشته اند. بنا براین، از طریق این چهارده نفر، چگونگی قرائت استادان هفتگانـه بـه ما رسیده است. (فرهنگ فارسی معین). مقصود از قرائت های چهارده گانـه این نیست کـه در همـه جای قرآن اختلاف قرائت هست، چهارده اختلاف نیست. ممکن هست دو یـا سه قرائت مختلف باشد. مثلا درون سوره فاتحه: مالک یوم الدین و ملک یوم الدین، هر دو قرائت هست. (حافظ غنی). موفق باشید

    👆☹

    حمـید نوشته:

    سلام بـه همـه.
    حضرت حافظ بـه قول خودش ی “رند” است.و همـیشـه علاوه بر اینکه نگاهی بـه جامعه داره حتما یک موضوعی را هم درون غالب غزلیـات شاهکارش بیـان مـی کنـه.من خودم که تا الان شاید ۲۰ بار غزلیـات حضرت حافظ(علیـه رحمـه) رو خوندم .بعضی وقتا بـه این نکته مـی رسم کـه یک سری از شعرهاش را با نگاهی بـه قران سروده و یـا تفسیر کرده.شعراش خیلی خاصه.من هر چه قدر گشتمـی را پیدا نکردم کـه به این شعر بخوره الا حضرت سید الشـهدا(ع).
    دوستان حافظ یک منتقد اجتماع خودشـه ولی تحت تاثیر مذاهب دیگریـه کـه تا اون دورانی کـه به ایران حمله شد قرار داره .به نظرم خوب بـه شعرش دقت کنید اگه این شعر را هر چه قدر بیشتر بخونید بیشتر متوجه مـی شید.
    موفق باشید دوستانم.

    👆☹

    مسعود نوشته:

    سلام
    خانم مریم عزیز؛
    ما همـه از یک نسلیم و همـه آفریده ی یک خدا فرقی نمـی کند با چه زبانی سخن بگویی، یـا از چه رنگی برخوردار باشی، یـا بـه کدام قوم تعلق داشته باشی و…
    بی انصافیست کـه از حق چشم پوشید و آنرا بـه خاطر کینـه پنـهان کرد. هر درون هر شکل و شمایلی باشد اگر پاسدار حق باشد قابل ستایش است.
    “عشقت رسد بـه فریـاد…” انسان همـیشـه از ابراز عشق درون و راز و رمزهای عمـیق عرفانی عاجز هست اما حضرت حافظ از این مرحله فراتر رفته و عشق را نـه تنـها با عاشقان درمـیان مـیگذارد بلکه بـه های های آنرا فریـاد مـی زند و بی شک بـه این مقام عظیم درون عرفان نخواهی رسید مگر با عشق بـه خدا و علم بـه قرآنش.

    👆☹

    راحله نوشته:

    این یکی از غزلهای مورد علاقه من هست و عاشق بیت آخرش هستم. کـه تنـها عشق و عشق هست که راه گشا و راه حل فریـاد جانسوز عاشق است.نـه قرآن یـا بطور کلی مذهب!!!

    👆☹

    رند نوشته:

    دوستان عزیز همـه مـی دانیم کـه بسیـاری سرو ده های حضرت حافظ اشاره و تلمـیح هست به آیـات قرآن ،مثلا
    آسمان بار امانت نتوانست کشید (احزاب /۷۲ ) اما لاجرم حتما پذیرفت کـه تفسیر این اشعار پرمایـه اولا کار هری نیست ، دوما جهت حفظ این آثار ارزشمند حتما از تفاسیر سطحی و شخصی دور بمانیم ، اینکه همـه از یک خداییم سخن زیباییست اما نابجا درون این مقطع ، چه ما از شعر پارسی سخن مـی گوییم ، چه اگر اینگونـه نبود چگونـه ما اشعار شکسپیر یـا گوته را نمـی ستاییم ؟ بنده مطلقا از نقطه نظر فنی و کارشناسی اطمـینان دارم کـه در هیچ جای دیوان حافظ اشارتی صریح بـه داستان عاشورا نشده و این تفاسیر سطحی از دوستان محترم نـه فقط اشتباه هست بلکه شخصی و غیر علمـی هست ، چه آنکه همـه علمای شعر و ادب پارسی متفق القول حضرت حافظ را پرچمدار تفکر و گذر از سطوح لایـه لایـه دین و درک مفاهیم عمـیق آن مـی دانند ، چنانکه بارها و بارها ایشان فقها و زاهدان ظاهر بین عصر خویش را درون اشعارشان بـه باد تمسخر و استهزا گرفته اند ، شاهد این ادعا
    زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
    یـا
    برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشت
    یـا
    آنانکه خاک را بـه نظر کیمـیا کنند کـه در جواب بـه شعر یکی از فقهای زمان کـه شعری با این مطلع سروده بود : ما خاک را بـه نظر کیمـیا کنیم .
    حال قضاوت با شما ، آیـا جایز هست ما با برداشتهای سطحی و شخصی ارج و افتخار این شیر بی یـال و دم را لگد مال کنیم .

    👆☹

    شمس نوشته:

    به اقای بی دین و خانم مریم بگویید خود کم بینی ها و عقده های خود را جای دیگر خالی کنند. مـی توانند پیش مشاور یـا روانشناس بروند. بـه عالم شعر و شاعری و ادب و فرهنگ و مذهب، کـه عوالمـی دور از فهم آنـهاست وارد نشوند

    👆☹

    مریم نوشته:

    گنجور جون قربونت برم یـه کاری کن کـه تفسیرهای چرت و پرت بـه عنوان حاشیـه نوشته نشـه کـه آبروی تو و حافظ وهمـه زحمتات برباد مـیره و دیگه سراغت نمـیام و این همـه دعای خیر کـه کردم بعد مـیگیرم .

    👆☹

    رضا جعفری نوشته:

    سلام خنده دار هست که بعضی ها تلاش مـی کنند کـه حافظ را فردی جدا از دین نشان دهند البته خود حافظ بارها خود درون غزلیـاتش بـه آنـه جواب مـی دهد تمام بزرگی حافظ بـه دلیل انس با قران و اهل بیت هست اماانی هستند کـه نمـی توانند این مطلب را درک کنند

    👆☹

    افشین نوشته:

    حسین
    فرزند علی
    نـه علی را شناخته ایم نـه حسین را
    حافظ رندیست کـه در تمام اشعارش ریـا کاران را سخت مورد انتقاد قرار دارد اما جدا حافظ از اسلام و قرآن بی منطقیست نـه ارتباط این شعر با حسین
    آهای طرفداران آزادی بیـان
    شما هرجور خواستید برداشت کنید
    شاملو بگوید ار غلط هست و حتما ور مـیامد آنوقت ما درون این شعر ردپایی از حسین نیـابیم
    عاشق درون هرچه مـینگرد معشوق را مـیبیند و معشوق ما حسین هست و بس
    شما را با این عشق های پاک چه کار است
    عشق های شما نـهایتا منجر مـیشود به…
    بگذریم…
    کاش مـیفهمـیدید

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    با درود . رحمت و بخشش کـه در ذات مبارک اللهی هست و بـه دیگران صادر مـیشود خوبست بـه نزد مومنان اشکار تر باشد که تا انان کـه خویش را نا باورمند مـی دانند .اینگونـه زیبای و گذشت مومنان مایـه کشش مـیشود ومگر این هست که باورداران بـه سوی خداوند مـی خوانند و ناباورمندان دلهاشان پریشان است

    👆☹

    مـهرداد نوشته:

    تا وقتیکه گرفتار استکبار درون هستیم.. و این منیت رو درون خودمون داریم…. پامون بـه زنجیر شیطان گرفتاره.!!!
    و اینجاس کـه گرچه حق و حقیقت رو مـیبینیم و مـیدونیم….
    ولی باز حرکتی واسه دفاع از اون نداریم……
    دقیقاً مثل اهالیـه کوفه کـه همـه مـیدونستن حسین(ع) بر حقه ولی باز بر او شمشیر کشیدن..
    چون زنجیر شیطان بـه پاشون ، قلبشون وجانشون بسته بود ……..
    مثل حـُر آزاد کنیم این زنجیرها رو از قلبامون…..
    تا ببینیم حقیقت آنکه عشق ،زمانی بـه فریـاد تو مـیرسه کـه قرآنی فکر کنی حرف بزنی و عمل کنی….
    التماس دعا

    👆☹

    روزبه نوشته:

    سلام
    به بی دین ( کـه اسمش هم روشـه!) و مریم مـیگم کـه بهتره دایره ی مطالعات و تحقیقاتتون رو درباره ی ادبیـات و شعر فقط کمـی بیشتر کنند که تا متوجه بشن کـه چقدر بی سواد و نا پختن. راهنمایی مـیکنم بـه تفسیر دکتر الهی قمشـه ای دربارهی این غزل حافظ مراجعه کنن که تا درک کنن کـه منظور حافظ از سرودن این اشعار زیبا خاصه امام حسین علیـه السلام و شـهدای گرانقدر کربلا است.
    متاسفم از اینکه هرکسی بـه خود اجازه مـیده با گزافه گویی و اوهامـی کـه در مغز بیمارش هست اینگونـه سخنان رو ایراد کنـه.

    👆☹

    نگین نوشته:

    یکی یـهود و مسلمان نزاع مـی‌د
    چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم
    به طیره گفت مسلمان گرین قباله من
    درست نیست خدایـا یـهود مـیرانم
    یـهود گفت بـه تورات مـی‌خورم سوگند
    وگر خلاف کنم چو تو مسلمانم
    گر از بسیط زمـین عقل منـهدم گردد
    به‌خود گمان نبرد هیچکه نادانم

    👆☹

    ناشناس نوشته:

    چرا توهین مـی کنید؟ چرا نظرات شخصی خود را بـه حافظ مـی چسبانید . بد نیست درون اینجا هم چند شعر از حافظ بگذارم که تا نگریم این افراد با دین کـه انگار سر قفلی بهشت را بـه نام خود مـیدانند چه تفسیری از این اشعار مـی کنند(با توجه زمان حال کـه ازآن سخن مـی برند):
    واعظان کاین جلوه درون محراب و منبر مـی‌کنند
    چون بـه خلوت مـی‌روند آن کار دیگر مـی‌کنند
    یـا درون این شعر کـه حافظ مـی فرماید :
    پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
    آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
    ——————————————
    بد نیست ابتدا کل اشعار یک شاعر را بخوانید بعد یک جمع بندی کلی از عقاید شاعر ید .
    نظرتان درباره ی این شعر مولوی چیست؟
    http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar6/sh23/
    بخش های بعد آن را هم بخوانید.

    👆☹

    محسن مومنی پور نوشته:

    عشق فقط یک کلام
    حسین علیـه السلام
    اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید
    آخه بی انصافا مگه مـیشـهی این غزل‘ خصوصا بیت سوم و چهارم رو بخونـه و بی اختیـار یـاد حماسه عاشورا نیفته سعی کنید بـه صدای دلتون گوش کنید
    بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین

    👆☹

    علی نوشته:

    بر دلم هست که درون وصف عاشورای عاشقان خداست ابتدای اشعار ودر وصف حال ما گم گشتگان بدون راهنما وامام هست الباقی ان کـه افتاب خوبان امام زمان (ع )را شایسته است

    👆☹

    علی رضا فخارنژاد نوشته:

    این همـه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است
    گر نظر پاک کنی صبحه و پیمانـه یکیست

    👆☹

    محمد نوشته:

    ه نظر من حرف اصلی غزل درون بیت چهارم نـهفته هست که گریز زیبایی هست به حادثه کربلا. هم از این جهت کـه یـاران امام حسین را رندان تشنـهنامـیده و هم از آن جهت کـه دلیل آب نبه آنـها عدم وجود ولی شناس معرفی شده است. ولی شناسانانی بودند کـه توسط معاویـه کشته یـا تبعید شدند. این نشان مـی دهد کـه که حافظ هم نگاه دقیقی بـه موضوع عاشورا دارد. حتی اشاره بـه دیدن سرهای بریده کـه بدون جرم و جنایت کشته شده اند نیز اشاره تامـی هست بر اینکه این رندان درون راه عشق بـه خداوند سبحان درون این راه کشته شده اند.

    👆☹

    فرهاد مـیریـانی نوشته:

    دوستان،
    حافظ بزرگ هست و پیرامون بزرگان سخن بسیـار. این سایت موهبتی هست تا همـه علاقمندان اطهار نظر کنند. و صد البته چنانچه اطهار نظرها و نقدها همراه ادب باشد هم دل همـه ما شاد مـی شود و هم روح آن بزرگ بزرگوار حافظ مودب. آیـا یک ذره بی ادبی درون حافظ مـی بینیم؟ حافظ یک ادیب با ادب است. آنجا کـه کارش بـه نفرین مـی رسد حداکثر مـی فرماید: با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی که تا بیخبر بمـیرد درون درد خودپرستی. آفرین خدا بر این بنده نازش.
    من قصد ندارم و خود را صالح نمـیدانم کـه راجع بـه دینداری و یـا بی دینی افراد عادی اظهار نظر کنم چه رسد بـه بزرگ و بزرگواری چون حافظ. محاسبه دینداری و بی دینی با ما نیست. بـه قول حضرت امام علی ابن ابیطالب درون نامـه بـه مالک اشتر مردم یـا درون دین برادرند یـا درون آفرینش برابر. آیـا ضرورتی دارد درون این سایت بـه برادران و ان عرب بی ادبی شود؟ پیـامبر بزرگ و معضومـین ما عرب هستند. اگر از برخی اعراب شکوه داریم، گناه بقیـه آنـها کـه مانند ما بنده خدایند چیست؟
    دوستان، آنـهائی کـه در دینداری حافظ عزیز تردید دارند برداشتشان از بیت زیر را بفرمایند :
    هر گنج سعادت کـه خدا داد بـه حافظ
    از یمن دعای شب و ورد سحری بود

    👆☹

    رضا نوشته:

    واقعا چرا دوست داریم شعر حافظ را بـه سود سلیقه شخصیمون مصادره کنیم؟ چیزی کـه مسلمـه اینـه کـه حافظ درون هیچ کجای دیوانش نامـی مستقیم از پیشوایـان شیعیـان نبرده اما چیزی کـه آشکار هست اینـه کـه در فرهنگ ایران بعد از اسلام اولین شخصی کـه مربوط بـه تشنـه لبی هست حسین هستش احتمال اینکه حافظ درون اینجا منظورش حسین ابن علی باشد زیـاد هست اما نـه من مسلمان حق دارم آن را صد درون صد بـه حسین مربوط کنم نـه دوستان بی دین وطن پرست حق دارند آن را بی تفاوت با حسین بدانند هری آزاد هست که برداشت خودش را داشته باشد از این شعر اما نـهایت کوته فکریست اگر ما برداشت خود را مفهوم اصلی شعر بدانیم و نظر خود را همان مقصود حافظ بدانیم. این خاصیت حافظ هست که تمام اشعارش دو بعد کاملا متفاوت وحتی متضاد دارد. حتی بزرگترین کارشناسان شعر و ادب پارسی عاجزاند از جدا بعد حقیقی از بعد ظاهری اشعار حافظ

    👆☹

    amir نوشته:

    اگر قران را با ۱۴ روایت از بر بخوانی سرانجام عشق تو را نجات مـی دهد:قران درون برابر عشق شکست خوردست و به دادت نمـی رسد بعد پیرو عشق شو.

    👆☹

    مجید نوشته:

    در بیت آخر حافظ اعتقاد بـه مذهب تشیع و چهارده معصوم علیـهما سلام را اعلام مـی کند
    عشقت رسد بـه فریـاد ار خود بـه سان حافظ قرآن ز بر بخوانی درون چارده روایت

    👆☹

    حمـیدرضا نوشته:

    @مجید:
    مجید جان دلبندم ، اشتباه مـی‌کنید، چارده روایت ربطی بـه چهارده معصوم ندارد، قرآن با چهارده روایت متفاوت (از لحاظ اِعراب‌گذاری مثل تفاوت نقل «ملک یوم الدین» و «مالک یوم الدین») نقل شده (که معروف‌ترینش همان روایت حفص از عاصم است) کـه حافظ درون اینجا ادعا مـی‌کند قرآن را با هر چهارده روایت از بر بوده.

    👆☹

    بهروز نوشته:

    نظر دوستان عزیز جالبه.اما اگر یک کم خوب دقت کنید بـه بیت آخر، حافظ مـیفرمایند کـه اگر بـه چهارده روایت هم قرآن رو بخونی (که منظورش خوندن سطحی قرآن و به ژرفای اون توجه نکنی) ولی عشق اهل بیت درون شما نباشـه راه بـه جایی نمـیبرید (حتما الان برخی از دوستان مـیگن کی گفته عشق بـه اهل بیت منظورش بوده.شما لطف کنید عشق بـه کی منظورش بوده؟ حتما همسایـه!!!!) یعنی قرآن درون کنار اهل بیت کـه معنا پیدا مـیکنـه و باید هردوشونو با هم داشت که تا گمراه نشد.
    در این شعر هم کاملا تمام موارد از جمله قرآن، اهل بیت، برون آمدن کوکب هدایت و … وجود داره
    حالا چرا بعضی دوستان مـیخوان مغرضانـه این همـه اشاره مستقیم رو انکار کنند خود دانند.فقط مـیشـه گفت که
    هزار چراغ دارد و بیراه مـیرود
    بگذار بیفتد و بیند سزای خویش

    👆☹

    سینا نوشته:

    سلام . کلی خندیدم بـه بی سوادیتون . مسلما من کـه سنی هستم و عاشق حسین علیـه سلام تعصب بـه خرج نمـیدم و مـیدونم اینجا حافظ منظورش از رندان تشنـهعاشقان الله هست و منظورش از آب تسکینی بر داغ عشق عاشقان هست . دوستان عزیز چه مسلمان و چه غیر مسلمان عاشق حضرت حسین (سلام و درود خدا بر ایشان باد) هستند اما اینجا یک مکان علمـی ادبی هست و نباید تعصب بـه خرج داد . امـیدوارم قبول بفرمایید عرایضم را

    👆☹

    ناشناس نوشته:

    یک سوال مگه حضرت حافظ شیعه نبوده؟؟؟ اگر درسته بعد این اقای سینا مقصودش چیـه…..

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    سینا منظورش اینـه کـه بزرگوار باشیم بـه هم مـهر بورزیم و خشک معز نباشیم کـه از سهروردی اورده اند کـه رستم از ان تیر بر چشم اسفندیـار رویین تن زد کـه کوردل بود وتعصب داشت و خوب دیگران را نمـی دید ور نـه ان چوب از درختی بود کـه برای تم و بیماری چشمـی بـه کار مـیرفت و ادمـی کـه به دل نبیند بـه چشم هم کور بـه ،

    👆☹

    فرهاد مـیریـانی نوشته:

    سینای عزیز و برادر مسلمان سنی من،
    سواد مرز نمـیشناسد و همـه ما که تا آن بینـهایت فاصله ها داریم. اجازه دهید من بیسواد هم مشارکت کنم و از شما بیـاموزم ولی دیگران را بیسواد خواندن ممکن هست بعد از چندی خود شما را نیز بیـازارد همچنانکه دل دیگران با گفته شما آزرده مـیشود.

    👆☹

    زینب نوشته:

    درود بر همگی
    رستش با خوندن حاشیـه هاتون یـاد این بیت مولانا افتادم”هری از ظن خود شد یـار من/از درون من نجست اسرار من”
    نمـیدونم چرا ما آدما دوس داریو همـه مفاهیمو با دید ما دریـابن
    دنیـا وسیعه….به فراخورش ذهن بشر و بیـاناتشم وسیعه
    قطعا همـه با پیش زمـینـه ی ذهنی ای ک دارن بـه این غزل فوق العاده نگاه مـیکنن

    👆☹

    علیرضا نوشته:

    خواجه درون این غزل تضاد و پارادوهایی بی بدیل آفریده هست درود بـه روان پاکش

    👆☹

    سینا نوشته:

    باز هم سلام . اول از همـه تشکر مـیکنم از امـین کیخا کـه منو فهمـید و حتما من هم اونو فهمـیدم . بعد هم مـیخواهم درون جواب نظر جناب آقای فرهاد مـیریـانی این چند مطلب رو عرض کنم کـه اولا قیـاس شما همانند همان قیـاس طوطی و روغن درون داستان مولاناست بحث من این هست که همانطور کـه ایزد پاک بارها اشاره فرموده چیزی را کـه نمـیدانیم ازان سخن نگوییم بعد اگر شما سوادی از ادبیـات ندارید و من سوادی از نجوم ندارم حق ندارم نظر خود را از آن علم بیـان کنم اما حق دارم کـه مطالعه کنم و نظر دیگران را بخوانم درون ضمن من اگر مـیگویم بی سواد یک جبهه گیری هست در مقابل نظر اونـهایی کـه مـیگویند چهارده روایت همان چهارده معصوم هست یـا رندان تشنـهحق پویـان دشت کربلایند و وقتی هم خلاف نظر این افراد سخن بگوییم بـه بی دینی و هزار ماجرای دیگر متهم مـیشویم . من سواد ادبیـاتم درون مقابل این افراد بیشتر هست نـه درون مقابل الله !! حال متوجه شدید کـه شما حتی توان برداشت مطلب رو از نظر بنده نداشتید چه برسد بـه شعر استادم . از گنجور التماس مـیکنم نظر بنده رو بـه نمایش بگذارد چون احساس مـیکنم بسیـار نتیجه بخش خواهد بود درون زمـینـه ی علم بـه خصوص ادبیـات . سینا

    👆☹

    فرهاد مـیریـانی نوشته:

    سینای عزیز،
    ازتون متکرم

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    درود بر فرهاد کـه سینا جان را دریـافت

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    باید از هم بگذریم و گرنـه از توزش و تعصب مردگانمان نیز از قبر درون مـیاورد

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    باید از هم بگذریم وگر نـه مردگانمان را هم توزش و تعصب از قبر درون مـی اورد

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    برای نگهداری وطن بـه سینای عزیز و فرهاد بزرگوار و هری کـه نرمشپذیری داشته باشد سخت نیـازمندیم جانم فدای مردمت از ارس که تا ارونداز خراسان که تا بلوچستان پاک

    👆☹

    فرهاد مـیریـانی نوشته:

    دوستان عزیز،
    وقتی توهین جای استدلال را مـی گیرد شاید بهترین چاره تشکر توهین شده از توهین کننده باشد که تا بحث بـه بیراهه نرود.

    اینجانب با مشخصات واقعی و کامل طوری کـه دیگران مـیتوانند آدرس و شماره تلفن من را نیز بیـابند درون سایتها حضور دارم و تلاش مـی کنم منصف باشم و احترام سایرین را حفظ کنم اگرچه دوستانی کـه مشخصات ناکامل و حتی مستعار دارند ممکن هست توهین کنند و حتی ناسزا بگویند.
    از سیره بزرگان خیلی چیزها مـی شود آموخت مانند نظر حضرت امام صادق (ع) درون برخورد یکی از شاگردانشان با زندیق ناسزاگو.

    👆☹

    نـــــــور نوشته:

    جناب آقای بی دین کـه اعتقاد دارید اشعار حافظ هیچ ربطی بـه اصول مبانی عرفانی ندارد بد نیست به منظور شناختن حافظ یکبار هم کـه شده کتاب عرفان حافظ رو ورق بزنید:|
    به نظر من درون این کـه به شعر حافظ حتما از دیده ی عرفانی نگاه کرد کـه شکی نیست اما هرکسی مـیتونـه بـه یـه بعد خاصیش نگاه کند به منظور مثال بیت عشقت رسد بـه فریـاد هم مـیتونـه این باشـه کـه عشق بـه فریـادت مـیرسه هم مـیتونـه این باشـه کـه عشقت بـه اوج و کمال خودش مـیرسه حالا هری و نظر خودش.

    👆☹

    فلانی نوشته:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    هی آقای بی دین اگر این دو بیت غزل حضرت حافظ درون مورد امام حسین علیـه السلام هست یـا نیست بحثش جدا ست ولی شما درون این متن جوری نوشته اید کـه به امام حسین توهین مـیکنید حیف هست که اسمـی مثل امام حسین بر دهن نجس چون تویی بیـاید جوری درون این متن نوشته ای حسین کـه انگار حسین بچه کوچکی است
    آقای بی دین امام حسین علیـه السلام یک شخصیتی جهانی هست که تمام افراد حلالزاده ی دنیـا از دین دار و بی دین اگر تنـها کمـی از زندگی آن شخصیت آگاهی داشته باشند مـهر آنحضرت را از دل بیرون نمـیکنند .
    هی آقا طرفداران امام حسین تو را هیچ عددی حساب نمـیکنند و تو درون صحنـه روزگار هیچ هستی .
    بگذار موقعی کـه از نام پرنور(حسین) استفاده مـیکنی با ادب باشی

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    اقای فلانی جان کار من شکار واژه هست فرموده بودید نجس کـه قدری تند بود بـه فارسی نجس مـی شود ریمن و ریمناک را هم داریم کمـی هم ملایم تر هستند

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    من چشم دارم مومن مـهربان ببینم و گر نـه مؤمنی با درشت گویی باعث رمـیدن دیگران هست البته بی احترامـی بـه امام حسین ع را از پختگی خرد نمـی بینم .

    👆☹

    گیتی نوشته:

    دوستان -کاروان رفت و «ما»در خواب و بیـابان درون پیش. کی روی(م) ره ز کـه پرسی (م) چه کنی (م) چون باشی (م).
    تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای. ور خود از تخمـه جمشید و فریدون باشی. -

    👆☹

    ناشناس نوشته:

    عشقت رسد بـه فریـاد…
    چه عشق بـه فریـادت برسد یـا اینکه عشق بـه فریـاد تبدیل شود درون هر دو صورت مضمون بدی نیست…
    عشق بـه فریـاد تبدیل شود یعنی کوی رسوائی خود را بزنی…کنایـه مـی شود از اینکه همـه بدانند تو عاشقی…

    شعر حافظ جز ترجمـه قران و اهل بیت نیست

    👆☹

    کوروش نوشته:

    قابل توجه دوستانی کـه به هر نحو مـیخواهند شاعران بزرگ این سرزمـین را بی دین جلوه دهند ۱/ اسم حافظ شمس الدین بوده و تخلص ایشون حافظ بوده و اونم بـه خاطر حفظ بودن قرآن بـه حافظ تخلص پیدا کرد . ۲/ اشعار شاعران یک مخاطب داشته نـه حافظ بلکه شـهریـار بلکه مولوی و … هم اشعارشون مخاطب داشته . بس کنید حرف های باطلتون رو درباره ی شاعران … حافظ جواب شما رو هم داده : مستی عشق نیست درون سر تو رو کـه تو مست آب انگوری ..

    👆☹

    حمـید رضا گوهری نوشته:

    الحمدلله حق حمده وسلام والصلواة علی خیرخلقه محمد وآله وذریـاته الطیبین والطاهرین . واما بعد…
    اپتدا همۀ دوستان را دعوت مـیکند کـه صلواتی برمحمد وآل محمد ختم فرمایند ودرحیرتم کـه این نسلی کـه چنین عقایدی دارد ازکجا پیدا شده .
    آخربرادرمن شما هنوزنشنیده ای کـه بگوید بفریـادم رس کـه مـیفرمایی عشق تبدیل بـه فریـاد مـیشود.
    داستان این غزل حافظ و۱۴ روایت ازقران و۱۴ معصوم و اصلاً معنی کلمۀ حافظ وسنی وشیعه بودن این وآن وبی دین خواندن آن و این صد ها سال هست که آنقدر درباب آنـها نوشته وتحقیق وتفکرشده کـه دیگرانسان باورش نمـیشود یک نسلی دوباره قصه ای هزاربارگفته شده را ازنوبگوید .
    درمرحلۀ بعدی ازهمۀ عزیزان درخواست مـیکنم حکایت پیل [ فیل ] درتاریکی مثنوی مولوی را که تا به آخرآخرآخربخوانند و ازاین مرحله هم بگذرند که
    ازنظرگاهست ای مغز وجود
    اختلاف مؤمن و گبر و جهود
    بگمانم دردفترسوم باشد
    حکایت مشـهوریست کـه بیت اول آنرا یـادم هست درکودکی وقتی خواندم ومعنی اش را فهمـیدم ، غش غش خندیدم کـه تا آن موقع نشنیده بودم کـه به جمع هندی ها یـا هندیـان بگوید هنود وحالا کـه بفکرآن روزهای خوب کودکی مـیافتم کـه هرهفته روز جمعه بعد ازنـهارمـی بایستی دوزانو درحضورمرحوم پدرودوستانش مـی نشستم وصد بیت تازه ازمثنوی را کـه درهفته گذشته ازبرکرده بودم مـیخواندم واین واژه هنود هنوزمرا بخنده وامـیدارد .
    پیل اندر خانۀ تاریک بود
    عرضه را آورده بودندش هنود
    یعنی جمعی ازهندیـان یک فیل را آورده بودند [ عرضه کرده بودند ] دریک اطاق تاریک مثلاً فرض کنید دربغداد کـه تا بحالی فیل یـا پیل ندیده بود
    مولوی هست دیگرگاهی چیزهایی مـیفرماید کـه هردیگربگوید توی سرش مـیزنند اما چون مولوی گفته نمـیشود کاری کرد . مثال دیگرکه همـین حالا بیـادم آمد بیت اول قصۀ بخواب آمدن معاویـه شیطان راست کـه مـیگوید :
    درخبرآمد کـه آن معاویـه
    خفته بد دراندر زاویـه
    معنی زاویـه را ازیک مـهندس یـا غیرمـهندس معماربپرسید [ ویـا آنـها کـه درخانـه های قدیمـی بزرگ شده اند خود مـیدانند کـه زاویـه چه جای دنج وخلوت ودرتابستان خنک ودرزمستان گرم هست وچه کیفی دارد یک چرت بعد ازظهرهای تابستان درآنجا کـه هنوزنـه کولری درکاربود ونـه ارکاندیشن] . اما ملاحظه کنید وزن وقافیـه معاویـه را با زاویـه کـه با یک من سریشم هم بهم نمـی چسبد والبته بعضی فرموده اند این خود هزل وطنزی هست که بکاربرده .
    برگردیم سراغ قصۀ فیل یـا پیل درتاریکی کـه مولوی قصه را اینگونـه آغازمـیکند کـه فیلی را دراطاق تاریکی گذاشته بودند وبه مردمان کـه تا حال فیل ندیده بودند مـیگفتند کـه هرباید با کف دست خود تشخیص بدهد کـه شکل فیل چگونـه است
    آن یکی را کف بخرطوم اوفتاد
    گفت همچون ناودانست این نـهاد
    بعدی دستش را بـه گوش فیل مـیزند ومـیگوید فیل شکل بادبزن هست ودیگری پای فیل را مـیگیرد ومـیگوید این ستونست و:
    آن یکی برپشت او بنـهاد دست
    گفت این پیل چون تختی بدست
    ………………
    درکف هریک اگرشمعی بدی
    اختلاف ازگفتشان بیرون شدی
    ازنظرگاهست ای مغز وجود
    اختلاف مؤمن و گبر و جهود
    ازدید مولوی تفاوتی بین ادیـان زرتشتی ویـهودی واسلام هم وجود ندارد چون همـه ازسوی یک خدای واحد آمده که تا چه رسد بـه شیعه وسنی
    دوستان من کـه اینـهمـه نظرات مختلف درخصوص حافظ ودیدگاه های اوداده اند خود را مثال آنان کـه دراطاق تاریکند ودرواقع کورند وهریک فیل را بگونـه ای کـه خود مـیخواهد توصیف مـیکند ، نمـی یـابند ؟!!
    پیل اندر خانۀ تاریک بود
    عرضه را آورده بودندش هنود
    ادامـه دارد …

    👆☹

    او نوشته:

    ببخشید آقای حمـید رضا گوهری گفتید همـه این ها کـه نظر داده اند مانند آن کور ها هستند حالا شما کـه بینایید نظر درست را بگویید

    👆☹

    حمـید رضا گوهری نوشته:

    با سلام وعرض ادب خدمت دوست بزرگواری بنام جناب [ او ] کـه نسبت بـه عرایض این حقیر بـه سوء تفاهم دچار گشته اند عرض مـیکنم کـه این ضعیف تنـها شعر وحکایت مولوی را تبیین ومعنی نموده واز خود نظری ابراز نکرده هست . مولوی درحکایت فیل درتاریکی مـیفرماید
    ازنظرگاهست ای مغزوجود
    اختلاف مسلم وگبر وجهود
    سپس مـیفرماید
    درکف هریک اگرشمعی بدی
    اختلاف ازگفتشان بیرون شدی
    وآنگاه مـیفرماید
    حس چشم همچون حس دست هست وبس
    نیست کف را بر همـه او دسترس
    معنی این ابیـات جزاین نیست کـه حضرت مولوی مابین ادیـان مختلف هم تفاوتی قائل نیست چرا کـه همـه ازسوی یک خدای واحد آمده اند که تا چه رسد بـه شیعه وسنی. درجایی ایشان مـیگوید فرض کنید حضرات بودا وزرتشت وموسی وعیسی کـه سلام خدا برایشان باد گرد سفره ای بنشینند وبا هم سخن بگویند . شما فرض مـیکنید چه واقع خواهد شد . آیـا بـه سر وکول یکدگرمـی پرند وخنجروشمشیربرهم مـیکشند وفحاشی وهتاکی مـیورزند . مولوی معتقد هست اگرچنین شود جزنازونوازش خنده وبوس وکناردرمـیانـه نباشد زیرا اینـها با هم اختلافی ندارند وهمـه جزیک سخن نمـیگویند کـه سخن خداوند سبحان هست وبس .
    حال چنینانی دوست عزیزمن ازاین ورطه ها بسیـاردورند وشیعه وسنی خواندن حافظ ومولوی وامثال ایشان ازخردمندی بدور است
    دربخش دوم کـه به سوء تفاهم آن عزیز مرتبط هست مولوی مـیگوید حس لامسۀ کف دست هم یکی ازحس های پنجگانۀ ماست مثل حس بینایی وبا هم تفاوتی ندارند وای بسا کـه آن ها کـه من وشما کوران شان مـیگوییم اگرچشم هم داشتند بازهم نمـی دیدند یگانگی فیل را کـه نماد احدیت خدای واحد هست ، همچنان کـه نمـی بینیم . مگرقران نخوانده ای عزیز جان دل من کـه چشم دارند ونمـی بینند . گوش دارند ونمـی شنوند والخ ….
    این حکایت مثل همۀ قصه های مولوی به منظور خواب کودکان نیـامده هست وبا این یکی دوکلمۀ حقیرپایـان نمـیگیرد . یکی ازدوستان حقیر [شکوه] نام کـه نام رمانی بسیـارعمـیق وفلسفی را بـه اسم کوری آورد ومرا دراین مخمصه گذاشت وخود برفت .
    شما جناب [ او ] ی عزیز ، دوست من ، دوست گرامـی وبسیـارعزیز من بمن بفرمایید جهان پیرامون خود را با چه ابزار ووسایلی مـی شناسید ومثلاً همـین لپ تاپ یـا کامپیوتری کـه مقابل شماست را چگونـه بودنش را درک مـیکنید . مـیگویید خوب معلومست با چشمانم مـی بینمش . برفرض محال وخدای ناکرده اگردرهمـین لحظه بینایی خود را ازدست بدهید چه ؟ خوب معلومست کـه بازبا دست وانگشتانتان لمسش مـیکنید وپی بـه وجودش مـی برید . فرض کنید ناگهان خدای ناکرده آن قسمت ازاعصابی کـه احساس لامسه را بـه مغزشما مـیرسانند هم ناگهان ازکاربیفتد وشما چه با دست وچه پا وچه همۀ اقصی نقاط بدنتان هرچیزی را کـه لمس کنید گویی کـه هوای خالی هست . فکرنمـیکنم لزومـی داشته باشد کـه به سایر حس های پنج گانـه شما هم بپردازیم وجسارت که تا همـین اندازه هم زیـاد هست وجنابعالی متوجه مقصود حقیرشده اید کـه همـه چیزدرذهن شماست وذهن جنابعالی کـه پدیده ای خارق العاده وغیرقابل تعریف هست وپربها ترازآن درجهان هستی نیست ، وجود جهان پیرامون شما را ازجمله وجود ذیجود خودتان را وهم آن فیل مولوی را با پنج حس بـه ذهن شما مـیرساند وازوجودشان مطلع مـیشوید ولازم بـه گفتن نیست کـه اگرپنج حس شما خدای ناکرده ناگهان ازکاربیفتد شما حتی حضورووجود خودتان را هم نمـیتوانید اثبات کنید . مـیترسم دوست مشترک عزیزمان جناب امـین کیخا کـه برزبان فرانسه هم مسلط هست آن جملۀ منسوب بـه دکارت ؟؟ را بفرماید کـه : من فکرمـیکنم بعد هستم ” واگرچنین شود ایشان مجبورخواهند بود کـه تفاوت فکروذهن ومغزرا بیـان فرمایند کـه دراینصورت کارازدست بخواهد شد . سخن زیـادت شد . اگرعمری باقی بود سخن یکی ازاستادان فرزانـه ام را دردانشگاه ادبیـات برایتان درخصوص حافظ بازگو خواهم کرد واما آن استاد بی نظیرقدس سره دستش ازدنیـا کوتاه هست پس نام نتوانم آورد
    ایشان خدایش بیـامرزاد روزی فرمود : خانم ها وآقایـان حافظ یعنی آوازه خوان .
    ادامـه دارد

    👆☹

    حمـید رضا گوهری نوشته:

    خدایش بیـامرزاد کـه خلاصه ای ازآنچه استاد بزرگوارم درخصوص حافظ روزی درکلاس فرمود قدس سره درزیرمـیاورم :
    فرمودذآقا حافظ یعنی آوازه خوان وافزود کـه بیش از۴۰ خانواده را کـه اصلشان بیشترشیرازیست مـیشناسد کـه نام فامـیلشان حافظ هست واغلب با یک پسوند مثل حافظ عقیقی حافظ حافظ…
    وادامـه داد کـه اکثراین خانواده ها یـا بزرگی درمـیان خود داشتند ویـا هنوزدارند کـه دستشان درموسیقی هست . یـا سازی مـی نوازند ویـا آهنگ وترانـه ای مـیسازند ویـا آوازی مـیخوانند واغلب هم خوش ونیکو آوایی دارند
    استاد ما قدس سره افزود آقا درآن دوران نمـیشد یک مرتبه وبی هوا بزنی زیرآواز . سنگسارت مـید . اینست کـه آنـهایی کـه خدای داده صدایی نیکو داشتند با خواندن قران این مـیل درون را پاسخ مـیدادند وکسی نیزبرایشان ایرادی نـه! وطبیعی هست که هرچه را زیـاد بخوانی ازبرمـی شدی وحافظ شیرازی هم یکی ازباذوق ترین وحتی مـیتوان گفت نابغه ای دراین مـیان بوده هست وهیچ را درحفظ بودن قران ازاوتردیدی نیست .
    درخصوص ۱۴ روایت استاد ما قدس سره مـیفرمود آقا درآن دوران دستگاه های موسیقی ایرانی ۷ و۱۲ نبوده کـه ۱۴ دستگاه بوده هست وماخذ متعددی هم دراثبات این مدعا مـیاورد .
    مـیفرمود اگردقت کنید واهلش باشید تمام غزل های حافظ براساس یکی ازدستگاه های موسیقی نبشته شده بطوری کـه فلان غزلش را حکماً حتما درفلان دستگاه خواند وگرنـه نمـیشود . استاد ما قدس سره مـیفرمود که تا این اواخرهم چنین بود وآوازه خوانان ما کـه صوتی نیکو داشتند با قراعت قران وادعیـه آغازبخواندن مـید ومحمد رضا شجریـان ازمـهمات ایشان هست که من خود بیـاد دارم ایشان را در۱۸ - ۲۰ سالگی کـه قران مـیخواند آنـهم با نام سیـاوش کـه هوش ازسرانسان مـیربود . القصه این لقب حافظ درگذشته نشان ازآوازخوانی اشخاص بود وهمـه مـیدانیم کـه دردربارشاه شجاع چه غزلسرایی ها کـه حافظ نمـیفرمود . والله اعلم بالصواب وصلواةبرمحمد وآل محمد .

    👆☹

    حمـید رضا گوهری نوشته:

    اوج تخصص ونبوغ درفن بیـان وسخنوری وشعروشاعری :
    هرچند بردی آبم روی ازدرت نتابم
    آدم دلش مـیخواهد با امـین کیخا هم آوازشده بگوید :
    زهی شکر پارسی

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    استاد من حمـید رضا این شعر ها را حتما همـه ملت ( پاترم) ایران حاشیـه بنگارند . وگر نـه من و شما و اندکی بس نیست ،

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    فکر مـیکنم بشود ، je pense donc je suis

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    راستش حمـید رضا جان انچه کـه من بـه سان ( عنوان) مغز مـی بینم درون همانا( درون واقع) دو مخ و پیـاز مغز و و ساختار های. بین ایندو هست و البته درون امتداد ان مازه قرار دارد کـه به عربی نخاع هست . این کار مغز و مازه ولی ذهن یـا یـاد یـا ویر همانا از کارکرد این ساختار مغز، هستی مـیابد ، به منظور روشن شدن بـه رایـانـه ای بیندیشید کـه سخت ابزار ان مثل مغز هستند ولی صفحه ای کـه در حال نمایش هست و حاصل کارکرد دل و قلوه فیزیکی رایـانـه هست ذهن هست که فارسی ان ویر هست . البته با پذیرش کمـی ساده انگاری .

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    در همانا اشتباه شده حتما بشود همانا

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    اما فکر از نظر لغتی از فیروک بوده هست که ویروک پیش تر ان هست و فکر فارسی هست ولی فکر روشی درون دریـافت و ارزیـابیدن خود و غیر خود هست که با مـیانجی نماد و نشانـه صورت مـی پذیرد ،
    وهم هم کـه فارسی هست از وهمن گرفته شده یعنی فکر خوب اما دگرش معنایی یـافته هست .
    فکر همزمان با پذیرش پایداری اشیـاء اغاز مـی شود یعنی که تا یک سن خاص کودک گمان مـی کند هر چه را نمـی بیند نیست ، ولی بعد از ٩ ماهگی دیگر دنبال کلاف کاموا کـه فقط نخی از ان را بـه او داده اند و گلوله ان را از نگاهش دور داشته اند مـی گردد بـه این مـی گویند پایداری اشیـاء ، نخستین کلمـه درست بعد از پذیرش پایداری اشیـاء به منظور کودک معنی پیدا مـی کند . فکر بـه گونـه ای با نماد گرفتن کلمات به منظور اشیـاء اغاز مـی شود.

    👆☹

    محمد نوشته:

    با سلام ببخشید جواب شما طولانی شد ولی خواهش مـیکنم با دقت بخوانید:
    آقای حمـید رضا گوهری شما با استادتان خیلی سعی دارید حافظ را جدا از دین معرفی کنید
    ۱-حافظ نـه تنـها درون این بیت بلکه درون ابیـاتی دیگر نیز صریحا اشاره بـه قرآن مـیکند مثلا
    حاظا درون کنج فقر و شام خلوت های تار
    تا بوددرست دعا و ذکر قرآن غم مخور
    اگر فقط ظاهری مـی خواند بعد چرا آنقر بـه آن ایمان داشت کـه مـی گفت درون تاریکی این گیتی غدار و یـا اگر درون کنج فقر گرفتار شدی باز قرآن کمکت مـیکند
    صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
    هر چه کردم همـه از دولت قرآن کردم
    اگر فقط ظاهری وبرای پاسخ بـه امـیال درونی مـی خواند بعد چگونـه مـی گوید هر کار و دولتی کـه به دست آوردم همـه از دولت و دستگاه قرآن بود
    ۲-چگونـه آواز خوانی حکم سنگسار داشت کـه در دین ما فقط آهنگ هایی کـه به صورت غِنا باشند حرام هستند درون حالتی کـه دستگاه های موسیقی ایرانی چون همایون و…اصلا غنا نیستند
    وضمنا از صدر اسلام که تا کنون فقط احکامـی چون قتل ارتداد تجاوز بـه عنف نعوذ بالله زنا با زن شوهر دار و…مشمول حکم قصاص مـی شده اند ودر هیچ کتاب فقه اهل تشیع یـا اهل سنت به منظور آهنگ قصاص درون نظر نگرفته شده است
    والبته درون دوره ی حاضر ما کـه زنا بـه عنف حکم اعدام دارد مـیشود یکی از زنا درون اشعارش بگوید منظورم این هست که اگر حکم قصاص داشته چگونـه حافظ درون اشعار خود از آهنگ و آلات موسیقی استفاده کرده مثلا مـی گوید
    سحر گاهان کـه مخمور شبانـه
    گرفتم باده با چنگ وچغانـه
    آیـا درون دوره ی امروز مـی شود یک نفر بـه نزد قاضی برود وچهار بار بـه گوید با زن شوهر دار نعوذ بالله زنا کرده ام واو را قصاص نکند
    شاید بگویید چون حافظ عضو فرقه ی ملامتیـه بوده آری !!
    ولی فرض بگیرم حرف شما درست هست و آواز حکم قصاص داشته ولی درون این صورت حافظ درون اشعار ملامتی حتما فقط از کلماتی چون بوسه ی ان و و مـی انگوری صحبت مـیکرد
    نا آهنگی کـه حکم قصاص دارد حال کـه حافظ هم درون دربار شاه شجاع کـه یک حاکم اسلامـی بوده(((البته تاریخ دقیقی از ایشان درون دسترس نیست ولی درون ظاهر مسلمان بوده اند وشعر مشرب)))
    رفت و آمد داشته
    خدائیش شما چند بار قرآن را از رو بخوانی مـی توانی آن را درون کودکی حفظ کنی حال کـه مـیگویند حاف درون کودکی حافظ قرآن بوده است
    با تقدیم احترام خدمت شما دوست عزیز

    👆☹

    سینا نوشته:

    سلام بـه همـه . حمـیدرضا گوهری من هم بـه نوبت خود مراتب تاسف خود را تقدیم بـه استاد جناب عالی مـیکنم و از شما هم خواهش مـیکنم از بـه جلو کشیدن همچنین بحث هایی کـه به شدت با تعصب مردمـی کـه مـیبینند و مـیفهمند روبه رو مـیشود بپرهیزید . شما با تمجید از استاد دانشگاهتون مـهر ناییدی بر حرفای ایشون زدید . درضمن بحث ما درون اینجا درون مورد نکاتی هست درون پیرامون شعر استادم . ممنونم ازانی کـه متنم رو خوندند و همچنین از نویسنده ی متن قبل جناب آقای محمد نیز تشکر مـیکنم ..

    👆☹

    سیـاوش نوشته:

    برداشت خود من از این شعر اشاره حضرت حافظ بـه ارزش های مذهب تشیع البته درون لفافه هست.چون درون دوران قبل از صفویـه عموم ایرانیـان مانند اکثر مسلمانان اهل تسنن بوده اند البته بـه دلایل حکومتی اما معصومـین و تشیع درون ایرانیـان همان زمان هم بسیـار عزیز بوده کـه حضرت حافظ هم دقیقا درون اعتراض نـهفته بـه خلفای سنی آن زمان این غزل را سروده. بـه وضوح مـیبینید کـه : … گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت…(اشاره بـه دقت بـه نکته های غزل)…رندان تشنـهرا آبی نمـیدهد …(اشاره بـه واقعه ی کربلا) … گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت..(اشاره بـه عقب نشینی شیعیـان ایران بـه دلیل ترس از خلفای عرب)…سر ها بریده بینی بی جرم و بی جنایت … (باز هم اشاره بـه عاشورا)…جانا روان نباشد خون ریز را حمایت…(انتقاد از خدمتگزاران دستگاه حکومتی خلفا)…از گوشـه ای برون آی ای کوکب هدایت…(آرزو به منظور ظهور امام زمان درون شب سیـاه عصر خود)…قرآن ز بر بخوانی درون چارده روایت…(اشاره بـه عدد ۱۴ و معصومـین)

    👆☹

    حسن نوشته:

    برای درک درست حافظ حتما بدونیم کـه حافظ درون چه دوران زندگی مـیکرده و اشعارش مربوط بـه چه دورانی از زندگی اش است.
    حافظ همزمان با حضرت آقای شاه نعمت الله ولی از اقطاب سلسله رضوی نعمت اللهی هست که این سلسه بـه نام ایشان نام گذاری شده و خوشبختانـه دیوان اشعار ایشان درون همـین وبسایت موجود هست و مشـهور هست که حافظ غزل :
    آنان کـه خاک را بـه نظر کیمـیا کنند ،
    آیـا بود کـه گوشـه چشمـی بـه ما کنند. (غزل ۱۹۶)
    را درون مقام طلب و به عنوان تمنایی از حضرت آقای شاه نعمت الله ولی مـیگوید .
    حضرت آقای شاه نعمت الله ولی فرموده اند:
    ما خاک راه را بـه نظر کیمـیا کنیم
    صد درد دل بـه گوشـهٔ چشمـی دوا کنیم(غزل ۱۲۱۱)
    حافظ درون ۳ مرحله شعر سروده:
    قبل از آشنایی با ایشان ( غزلیـاتی کـه چندان بار معنایی ندارند)
    در زمان آشنایی و طلب (مثل غزل ۱۹۶)
    پس از تشرف بـه فقر و در زمان سیر و سلوک عارفانـه مثل همـین غزل کـه این قدر زیـاد درون این وب سایت موردش بحث شده.
    اگری مشتاق هست که بیشتر بداند حتما یـه کمـی بیشتر درون مورد حضرت آقای شاه نعمت الله ولی واقطاب و مشایخ قبل و بعد از ایشان تحقیق کند.تا هم ببیند مبدا این سلسله کجاست و هم اینکه قطب این سلسله درون حال حاضر کیست؟
    البته بـه دلیل مخالفت حاکمـیت جمـهوری اسلامـی با ایشان و پیروان ایشان شما با یـه عالمـه ینگ برخورد مـی کنید ویک عالمـه کذب درون وبسایتهای حکومتی مـی بینید.

    👆☹

    شمس الحق نوشته:

    بسیـار مایلمـی را کـه این جمله فرمود که
    ما خاک را بـه نظر کیمـیا کنیم ملاقات مـیکردم . درآنصورت بـه ایشان عرض مـیکردم کـه پس چگونـه هست که این نمـیکنید .
    این کـه دست ندهد اما مایلم بـه یـاانی کـه به چنین فرمایشات دل بسته اند و باور و اعتقاد دارند عرض کنم کـه اخوی شما خود مـیدانی چه مـیفرمایی . آنکه قادر بـه چنین معجزه ایست اگرآن مـیکرد کـه مـیفرمود هرگزفکرکرده اید کـه با این توانایی اش چه ها مـیتوانست د . او قادر بود تاریخ جهان را تغییر دهد . اما لابد این نکرد کـه به مصلحت نبود . ازاین سخن کـه به مصلحت نیست مضحک تر سخنی درعالم نباشد .

    👆☹

    افسانـه نوشته:

    سلام من بار اول کـه با شما صحبت مـیکنم فقط خاستم بگم خیلی خوشحالم کـه خوانندهای ماشعرهای حافظ را مـی خونند

    👆☹

    شـهرزاد نوشته:

    به عمرم این همـه آدم بی سواد یک جا ندیده بودم، با کمال احترام نظرهای همتون از سر بی سوادیِ محضه!

    👆☹

    شمس الحق نوشته:

    گاهی روزبه و گاه سینا و گه عشرت و امروز هم شـهرزاد باسواد !! دکتر کیخا تو پزشکی و کار با بیماران درون تخصص توست ، حقیر حوصله ندارم .

    👆☹

    امـین کیخا نوشته:

    شمس الحق جانم من برایت یک لغت سخت دارم حوصله همان چینـه دان هست و چینـه دان را درون لغت فرس اسدی ژاغر نوشته هست اسدی توسی . شـهرزاد هم تنـها عصبی شده هست چون واقعا نوشته های بالا پکر کننده هستند البته نباید همـه را با هم بی سواد مـی خواند اما خودت هم مـی دانی کـه تنگ نظری درون نوشته های بالا بسیـار هست .

    👆☹

    شمس الحق نوشته:

    بسیـار خوب دکتر حقیر چینـه دان ندارم و تو نیک مـیدانی کـه چینـه دان من از چه چیز لبریز هست . از دست اینان کـه با یک فوق لیسانس ادبیـات درون دست بـه محضر بزرگتر مـیایند و گستاخی و بی ادبی پیشـه مـیکنند .

    👆☹

    واقع خوان نوشته:

    همانگونـه کـه محمدخلاصه گفت آقای واقع بین حداقل توانایی خواندن شعر یـامتن ادبی کلاسیک ایران را هم فاقد هست که درون یـابد “عشقت رسد بـه فریـاد” یعنی عشق بـه فریـادت رسد نـه اینکه عشقت بـه فریـاد اید و مثلا صدا دهد و داد و فریـاد کند.. نمونـه ساده کاربرد :خداوندا بـه فریـاد دلم رس….کاش قبل از نظر بیشتر بخوانیم

    👆☹

    شمس الحق نوشته:

    محض تنویر افکار جناب ناشناس و سایرانی کـه مثل ایشان فکر مـی کنند کـه آن لینک حاوی حکایت مثنوی را آورده لازمست عرض کنم کـه مولوی درون این حکایت اشتباهی عظیم مرتکب شده هست و درون ادامـه این چنین مـی فرماید کـه :
    کوش کران آن حکایت را شنید چشم کوران آن خسارت را بدیذ
    خفته بودستید که تا اکنون شما کـه کنون جامـه دریدیت از عزا
    پس عزا بر خود کنید ای مردگان کـه چه بد مرگیست این خواب گران
    بر دل و دین خرابت گریـه کن کـه نمـی بیند جز این خاک کهن
    اپتدا به منظور آنان کـه از موضوع حکایت بی خبرند مختصراً عرض مـیکنم کـه شاعری سنی و مدیحه سرا بر حسب اتفاق روز عاشورا گذرش بـه شـهر شیعه نشین حلب درون انطاکیـه یـا سوریـه امروز مـیافتد و همگان از مرد و زن و پیر و جوان عزادار و سیـاه پوش مـی بیند و پس از جدل لفظی با شیعیـان مولوی سخن بالا را از زبان آن شاعر اهل سنت بـه شیعیـان مـیگوید کـه به او گفته اند مگر تو نمـیدانی عاشورا چیست و هزار و اندی سال قبل چنین واقعه ای رخ داده هست و ما عزاداریم و شاعر سنی درون جواب مـیگوید کـه اگر هزار و اندی سال قبل آن واقع شده بعد در طول این مدت دراز شما خواب بوده اید بعد عزا برخود کنید ای مردگان والخ …
    چنانکه عرض کردم این خطای بزرگیست از برایی چون مولوی کـه نداند شیعیـان همۀ آن هزار و اندی سال را روز عاشورا بـه عزاداری پرداخته اند و هنوز هم مـیکنند و تا آخر هم خواهند کرد و در خواب نبوده اند و این را یقیناً مولوی مـیدانسته و صرفاً بـه مغالطه ای خطرناک دست یـازیده هست .
    این البته تنـها مرتبت نیست کـه چنین مـیکند و در حکایت حملۀ محمد خوارزمشاه بـه شـهر سبزوار کـه از قدیم بـه شیعه نشینی و شیعه گری شـهره بوده نیز اینگونـه مـیگوید کـه :
    شد محمد آلپ الغ خوارزمشاه درون قتال سبزوار پر پناه
    از ایشان و از اهالی شـهر و از بزرگانشان مـی خواهد کـه یک نفر را کـه اسمش ابوبکر باشد به منظور او بیـاورند و به او بنمایـانند وگرنـه :
    بدرومتان همچو کشت ای قوم دون که تا نیـا ابوبکری برون
    مثل کشت دروتان مـیکنم و مولوی علناً بـه شیعیـان توهین کرده و ایشان را قوم دون و پست مـی خواند . القصه هر چه بزرگان شـهر مـی کوشند که تا او را منصرف سازند بی فایده هست :
    بس جوال زر کشیدندش براه کز چنین شـهری تو بوبکری مخواه
    کی بود بوبکر اندر سبزوار یـا کلوخ خشک اندر جویبار
    و درون پایـان یک ابوبکر نامـی کـه در حال موت بود و در خرابه ای خفته بود مـی یـابند و او را بنزد خوارزمشاه مـی کشانند آنـهم درون تابوت و خلاص مـی شوند .
    تختۀ مرده کشان افراشتند آن ابوبکر مرا برداشتند
    و درون آخر داستان هم نتیجه گیری مولوی کـه :
    سبزوارست این جهان و مرد حق اندر اینجا ضایعست و ممتحق
    هست خوارمشاه یزدان جلیل دل همـی خواهد از این قوم رزیل
    ملاحظه مـی فرمایید کـه از نظرگاه مولوی اهل سنت برحق اند و شیعه قومـی رزل و پست کـه دل و دینش خراب هست و لایق القابی مثل قرمطی و … از دین برگشته و معلومست کـه این قصه را نیز از خود ساخته کـه چنین بگوید و حقیر هرچه تاریخ را جستجو و مرور کردم هرگز از چنان حمله ای بـه سبزوار توسط محمد خوارزمشاه چیزی و خبری نیـافته ام .
    در هر حال این مختصر عرض کردم که تا جناب ناشناس و همفکران ایشان بدانند اولاً هر آنچه مولوی مـی فرماید وحی نازل نیست و حقیر اگر چه حافظ شناس و حافظ دان نیست اما بـه دقایق افکار و عقاید مولوی بـه نیکویی آشناست و ثانیـاً این دوستان عزیز را دعوت مـیکنم کـه نـه از سر تعصب و تنگ نظری بـه تحقیق و تفحص درون آنچه پیشینیـان و پدران خردمند و هوشمند ایرانی ما درون باب انتخاب مذهب شیعه کرده اند بپردازند و بقول مولوی دانـه را از کاه جدا کنند .

    👆☹

    شمس الحق نوشته:

    اصلاحیـه
    در کامنت ۸۲ و در توضیح حکایت مثنوی آمده هزار و اندی سال پیش کـه به چندین قرن پیش تصحیح مـیگردد .

    👆☹

    شمس الحق نوشته:

    کار بـه هتاکی و فحش و مادر کشید !! حضرت حسین کـه سلام خدا بر او باد پیشوا و امام معصوم هست و دهان مبارکش آلوده نمـی فرماید . این کار مختص بیمارانی چون توست پسرم و چه نیکو خود را شناساندی . مولوی درون آن دو داستان بـه شیعه و مذهب شیعه بد گفته هست و حقیر آنرا به منظور چون تویی باز نمودم کـه کار و تخصّصم این هست .

    👆☹

    اکبر نوشته:

    با سلام
    وخسته نباشید بـه همـه فعالان عرصه فرهنگ
    بخصوص اقای شمس حق
    از راهمایی شما ممنونم درون ضمن یکی دیگه از دوستان غزل
    بلبلی برگ گلی خوش رنگ درمنقار داشت رو هم
    به نوعی مرتبط با واقعه عاشورا مـیدونست

    👆☹

    سروش نوشته:

    شکرشوند همـه طوطیـان هند

    زین قند پارسی کـه به بنگاله مـی‌رود
    یـا

    شعر حافظ همـه بیت الغزل معرفت است

    آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

    و درون آخر

    بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنـه نبود

    این همـه قول و غزل تعبیـه درون منقارش

    اى کـه از کوچه ء معشوقه ما مى گذرى

    بر حذر باش کـه سر مى شکند دیوارش

    آن سفر کرده کـه صد قافله دل همره اوست

    هر کجا هست خدایـا بـه سلامت دارش

    👆☹

    دکتر ترابی نوشته:

    تا آنجا کـه مـیدانیم تنـها خواجه‌ی شیراز هست که قرآن را باچهارده روایت مـی خوانده است، ازین رو عشق که تا روزگار اوبه فریـادی دیگر جز خوداو نرسیده بوده هست و ازآنجا کـه ازبر خواندن قرآن آنـهم بـه چهارده روایت اگر ناممکن نباشد بسیـار دشوار هست ، امـیدی بـه رستگاری عاشقان نیست. بـه قول امروزی ها علافند، ول معطلند!!
    از شوخی گذشته بیت تخلص با توجه بـه حال و هوای باقی غزل نمـی تواند جز این باشد:

    عشقت رسد بـه فریـاد، ور خود بسان حافظ……
    از شاعری کـه شعرش همـه ستایش عشق هست انتظار ی دیگر دارید؟

    👆☹

    امـین نوشته:

    ملت! بعضیـا دوست دارن هرچی کـه مـیشنون و مـیخونن و مـیبینن رو ربط بدن بـه اونچه کـه دلشون مـیخواد! بذارین خوش باشن با خودشون و فکر کنن منظور حضرت حافظ یـه واقعه تاریخی (عاشورا) بوده و بس! اینـها حافظ رو درون حد یک روزنامـه دیواری مدرسه مـی بینن دیگه! چرا بحث مـی کنین باهاشون! اونـهم وقتی کـه هرکی غیر خودشون فکرمـیکنـه رو دیوانـه مـی خوانند!!

    👆☹

    علیرضا محجوبیـان لنگرودی نوشته:

    باسلام- شعرحافظ ظرفیت های ناشناخته ای دارد کـه پس از قرنـها بـه شارحین این امکان را مـی دهد کـه از زوایـای متفاوتی او را ببینند درون کمتر شاعری مـی توان این ظرفیت را سراغ گرفت. این غزل حافظ انطباق عجیبی با واقعه ی عاشورا دارد درست هست که حافظ بنا بـه اقتضائات روزگارخویش نمـی توانسته هست از این واقعه ی عظیم براحتی سخن بگوید ولی از سویی عاشورا نیزحادثه ای نیست کـه حافظ براحتی ازآن عبور کند ابیـات این غزل قرائن نیرومندی درون توصیف عاشورا دارد کـه واقعا محتاج بازخوانی مجدد هست این کـه تنـها نکته دانان عشق این سخن را مـی فهمندی بـه اولیـای الهی آبی نمـی رساند سرهایی کـه بی جرم و جنایت بریده شده اند بیـابانی کـه پایـانی به منظور آن متصور نیست ودر هرمنزل گویی صدهزار توقفگاه دارد ونیز درون نـهایت عشق هست که بـه فریـاد آدمـیان مـی رسد آیـا عشق نمادی از امام نیست؟ آیـا او آفتاب خوبانی نیست کـه حافظ از او مـی خواهد لحظه ای درون سایـه عنایتش قرار گیرد؟ و حتی بیـان این رسالت شاعر کـه روا نیست انسان از خونریزان تاریخ حمایت کند مختصاتی نیستند کـه به راحتی بتوان ازآنـها گذشت یـاحسین

    👆☹

    ناشناس نوشته:

    یـا لطیف

    دوستان گرامـی

    اول:

    اگر “بی دین” هستید (که نمـی توان بود مگر مرده باشیم - “دین” بـه معنای شیوه و آئین زندگی هست و که تا زمان مرگ گریزی نیست از اینکه گونـه ای از “دین” را اختیـار کنیم - آخرین آیـه از سوره کافرون مـی فرماید: لکم دینکم و لی دین - شاید این دوستمان خواسته بگوید بـه خدای یگانـه باور ندارد) و یـا اگر یکتاپرست؛ اگر خدای یگانـه را بـه روایت تورات شناخته اید و یـا بـه نقل از انجیل؛ اگر پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک جناب زرتشت سرلوحه زندگی شماست و یـا اگر الگوی زندگیتان اوست کـه فرمود “انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق”؛ اگر خود را اهل سنت مـی دانید و یـا پیرو اهل بیت عصمت و طهارت؛ و در دیوان لسان الغیب بـه دنبال گم گشته ای مـی گردید، بد نیست از این ابیـات آغاز کنیم:

    چون طهارت نبود کعبه و بتخانـه یکیست
    نبود خیر درون آن خانـه کـه عصمت نبود
    حافظا علم و ادب ورز کـه در مجلس شاه
    هر کـه را نیست ادب لایق صحبت نبود

    دنباله دارد …..

    شاد و سربلند باشید
    م. طاهر

    👆☹

    ناشناس نوشته:

    یـا لطیف

    دوستان گرامـی

    دوم:

    جالینوس ابلهی را دید دست درون گریبان دانشمندی زده و بی حرمتی همـی‌کرد. گفت اگر این نادان نبودی کار وی با نادانان بدین جا نرسیدی.

    اگر نادان بـه وحشت سخت گوید
    خردمندش بـه نرمـی‌دل بجوید
    دو صاحبدل نگهدارند مویى
    همـیدون سرکشی و آزرم جویی
    یکی را زشت خویی داد دشنام
    تحمل کرد و گفت ای خوب فرجام
    بتر زانم کـه خواهى گفتن آنی
    که دانم عیب من چون من ندانى

    ”شیخ سعدی“

    دنباله دارد …..

    شاد و سربلند باشید
    م. طاهر

    👆☹

    فربد نوشته:

    برداشت من از بیت آخر «عشقت رسد بـه فریـاد ار خود بـه سان حافظ / قرآن ز بر بخوانی درون چارده روایت» این هست که اگر حتی قرآن را با تمام روایت‌ها و برداشت‌هایش از حفظ باشی و مستغرق درون علوم دینی، باز هم فقط عشق چاره‌سازخواهد بود و اوست کـه به فریـاد تو مـی‌رسد. البته هر آزاد هست که از اشعار چندلایـه حافظ هر طور کـه مـی‌خواهد برداشت کند اما اینکه با خواندن این ۱۴ روایت عاشق مـی‌شوی کـه شاید عمومـیت هم داشته باشد بـه نظرم تفسیر بـه رای است. اغلب ابیـات این غزل هم موید همـین نظر هست و سراسر پر از شک و تردید و پرسشگری هست و با یقین کـه از اصول مسلم دینداری هست چندان همسو نیست.

    👆☹

    فرهاد نوشته:

    به به! چه شـهر شامـی هست اینجا … دستمریزاد حافظ، چه کرده ای با این غزلت کـه دوستداران چاکت با کلام خود بـه جان یکدیگر افتاده اند!
    حاشیـه نوبسان بایستی بسیـار شجاع باشد کـه بخواهد اینجا حاشیـه ای بگذارند، چون بـه گفته برخی درون زمره بیسوادان قرار مـیگیرد اگر اجازه بفرمایید، من هم بیسوادی خود را بـه رخ بکشم.
    نخست خدمت حسن آقا عرض کنم، کمال کم لطفی هست که زیبایی شعر حافظ را درون اثر درک حضور شاه نعمت الله بدانید! حافظ آن دو سه بیت معروف را درون تمسخر غزل پر مدعای شاه نعمت الله سرود کـه گفته بود ما خاک راه را بـه نظر کیمـیا کنیم، صد درد دل بـه گوشـه چشمـی دوا کنیم … و حافظ او را طبیب مدعی خواند: دردم نـهفته بـه ز طبیبان مدعی! درون هر صورت اگر دیوان شاه را مطالعه بفرمایید، خواهید مطالب عمده اش یـا درون باره ادعای کرامات فوق العاده خود شاه نعمت الله است، یـا درخواست از مردم بـه گرویدن بـه ایشان، یـا درون ستایش پیـامبر و اهل بیت. و شعر حافظ هیچگونـه سنخیتی با سروده های ایشان ندارد و بنابراین حافظ نمـیتوانسته از مریدان ایشان باشد. حافظ تنـها درون یک مورد خودستایی مـیکند و انـهم درون نظم است، و الحق کـه به تمام و کمال شایسته این خود ستایی است، کـه از خداوندان سخن است!
    اگر بحث کرامات هم باشد، کرامت واقعی را حافظ دارد، کـه بی هیچ ادعایی، شـهرتش جهانی ست و قرنـها بعد از مرگش شعرش تازه و زنده و الهام بخش است.

    👆☹

    فرهاد نوشته:

    برای دوستانی کـه مـیخواهند دربارهٔ ریشـه‌ این غزل زیبای حافظ بیشتر تحقیق کنند، توصیـه مـی‌کنم این غزل عطار را بخوانند کـه مضامـین و قافیـها و وزنش بـه شکل عجیبی‌ مشابه غزل حافظ است. بعید نیست حافظ تحت تاثیر عطار این غزل را گفت باشد:

    ای پرتو وجودت درون عقل بی نـهایت
    هستی کاملت را نـه ابتدا نـه غایت
    هستی هر دو عالم درون هستی تو گمشد
    ای هستی تو کامل باری زهی ولایت
    ای صد هزار تشنـه، لب‌خشک و جان پرآتش
    افتاده پست گشته موقوف یک عنایت
    غیر تو درون حقیقت یک ذره مـی‌نبینم
    ای غیر تو خیـالی کرده ز تو سرایت
    چندان کـه سالکانت ره بیش پیش بردند
    ره پیش بیش دیدند بودند درون بدایت
    چون این ره عجایب بس بی نـهایت افتاد
    آخر کـه یـابد آخر این راه را نـهایت
    عطار درون دل و جان اسرار دارد از تو
    چون مستمع نیـابد بعد چون کند روایت

    http://ganjoor.net/attar/divana/ghazal-attar/sh145/

    👆☹

    سعید نوشته:

    چه جالب! اساتید بـه این نتیجه رسیدن کـه مایـه ی فخر ایران، صاحب شاداب ترین و دل انگیزترین غزلیـات زبان فارسی، یکی از بزرگترین شعرا و متفکرین تاریخ کشورمون و یکی از بنام ترین عرفای تاریخ ایران، مطرب بودن!
    خدایتان شافای داهاد.

    👆☹

    نوید نوشته:

    بیت اول مصرع دوم
    گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت

    👆☹

    بهنام نوشته:

    چشمت بـه غمزه ما را خون خورد و مـی‌پسندی**جانا روا نباشد خون ریز را حمایت/
    تا اونجا کـه من مـیدونم تو واقعه کربلا امام حسین بیشتر خون ریخت .
    متا سفانـه ما کاری کردیم که تا خدا رو درون پستو خانـه نـهان کنیم .
    بنده خدا رو ( امام علی امام حسین و … ) بیشتر از خود خدا مـی پرستیم.
    ایشالا خدا همـه ما رو بـه راه راست هدایت کنـه.
    ضمنا شمایی کـه خیلی ادعای دین داریتون مـیشـه لطفا حد اقل یک بار قران فارسیشو بخونید بفهمـید بـه چی اعتقاد دارید.

    👆☹

    شاهرخ نوشته:

    حضرت حافظ درون روزگار کودکی ناشی از جبر اجتماع حافظ قرآن مـی شود اما بعد ها بـه مسلمانی خود شک کرده و هر آنچیز بـه جز آفریدگار را منکر مـی شود.

    👆☹

    شاهرخ نوشته:

    حضرت حافظ درون روزگار کودکی ناشی از جبر اجتماع و باور های غلط زمان خود حافظ قرآن مـی شود اما بعد ها بـه مسلمانی خود شک کرده و هر آنچیز بـه جز وجود آفریدگار مطلق را منکر مـی شود.
    این خط فکری را مـی توان درون بسیـاری از ابیـات ایشان مشاهده نمود:

    از هر طرف کـه رفتم جز وحشتم نیفزود
    زنـهار از این بیـابان و این راه بی نـهایت

    از این بیت مـی توان فهمـید کـه حافظ راه را گم کرده است. اگر حافظ مسلمان بوده، حافظ قرآن بوده و اسلام رو کامل ترین دین خدا مـی پنداشته بعد چطور ممکن هست که راه را گم کند حال آنکه مسلمانان بر این باورند کـه قرآن چراغ راه هدایت هست وی کـه قرآن را داره بعد همـه چیز رو داره

    در جایی دیگر داریم که:
    در این شب سیـاهم گم گشت راه مقصود
    از گوشـه ای برون آ ای کوکب هدایت

    منظور این هست که این دنیـا به منظور من مثل یک شب سیـاه هست که راه مقصود یعنی راه رسیدن بـه حق رو گم کرده ام.

    در نـهایت حضرت خیـال همـه ی بچه حزب اللهی ها و ملاهایی کـه تلاش دارند حافظ رو از خودشون بدونند مـی گه که:
    عشقت رسد بـه فریـاد ار خود بـه سان حافظ
    قرآن ز بر بخوانی درون چهارده روایت

    به این معنی کـه حتی اگر مثل من قرآن را درون چهارده روایت بخوانی چندان نتیجه ای برایت نخواهد داشت و مطلب بـه درد بخوری نمـی توانی از قرآن استخراج کنی. این عشق (وجود حق تعالی) هست که بـه فریـادت مـی رسد.

    👆☹

    مـهرداد نوشته:

    هییییییییی…!!!!
    خواجه حافظ جان ، مـیبینی بعضیـا چی گفتن اینجا؟!؟!
    هنوزم کـه هنوزه ؛ ولی شناسان نیستند درون این ولایت…..

    السلام علیک یـا اباعبداله الحسین(ع)

    👆☹

    هادی نوشته:

    اینکه بیت سوم و چهارم ممکنـه درباب امام حسین و شـهدای کربلا باشـه قرینـه هایی درون شعر دارد مانند رندان تشنـه لب، ولی شناس “اشاره بـه ولایت امام حسین” ، سرهای بریده بدون اینکه جرمـی کرده باشند. البته درون بیت اول هم ذکر مـیشود کـه داستان عشق هست و درون حدیحث قدسی داریم کـه حرکه عاشم بشود او را مـی کشم .حتی شـهریـار هم بـه این حدیث درون شعری اشاره کرده کـه ب”به کدام ملت هست این بـه کدام مذهب هست این
    که کشند عاشقی را کـه تو عاشقم چرایـــی”
    ضمنا اونـهایی کـه مـیگن درون مورد امام حسین نیست هیچ دلیلی ندارن و البته ما هم مـییگیم بـه احتمال خیلی زیـادبا توجه بـه قراین درون مورد امام ح

    👆☹

    محمد نوشته:

    با سلام خدمت همـه دوستان عزیز این همـه بحث و جدل سر منظور حافظ از این شعر و این همـه تهمت و قضاوت بی فایده هست چه اینکه حضرت حافظ مـیگه ندیم و مطرب وساقی همـه اوست خیـال آب و گل درون ره بهانـه لطفا اشعر حافظ رو تفسیر بـه رای نکنیم و سعی درون به حق جلوه خودمون و تخطئهانی کـه مثل ما فکر نمـی کنند نباشیم

    👆☹

    ناشناس نوشته:

    چه راحت مـی بریم و مـیدوزیم و بر تن مـی کنیم ……….به قول خود حافظ هری بر حسب فکر گمانی دارد ، و هر بـه قدر فهم و دانش خود اشعار پیچیده و چند لایـه ی حافظ را درک مـیکند، مطالب بانمکی درون این سایت خواندم امـیدوارم با تحقیق ، مطالعه و دقت بیشتر سعی درون ارایـه ی دیدگاه های ثواب مند تری یم ، هیچ ارتباطی مـیان این غزل و وقایع کربلا نیست ، بهتر هست دست از خیـال پردازی و افسانـه بافی برداریم نگاهی علمـی تر بـه آثار بزرگانمان داشته باشیم ، سخنم را با بیتی از حافظ بـه پایـان مـی برم :مشکل عشق نـه درون حوصله ی دانش ماست
    حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد

    👆☹

    نگین سبز نوشته:

    حافظ عارف بود و عارف هر چیزی را بـه عشق ابدی وصل مـیکند شیعه و سنی یـهود و مسیحی با هم هیچ فرقی ندارند چرا کـه همـه آنـها بـه سوی نور الهی مـیروند امام های ما شیعیـان نیز تمام سخنناش راهنمایی بشریت بـه سوی یگانـه معبود هستی بود و وسلام
    انسانیت درون عشق و معبود حقیقی خلاصه مـی شود و حافظ از تمام عشقها بـه عشق ابدی مـی رسد نکته این شعرش هم درون این خلاصه مـی شود کـه انسانـهای گمراه چشم دل را بر تمام واقعیتها و عشق واقعی مـی بندند عشقی کـه اگر بـه آن توسل جویم همـه چیز حل مـی شود.

    👆☹

    ناشناس نوشته:

    اینو بـه اون دوستانی مـیگم کـه مـیگن حافظ بزرگ بـه امام حسین و … ارادت خاصی داشته :
    اولا زمان حافظ اکثریت جمعیت ایران را ثنی ها تشکیل مـی کـه حافظ هم خارج از این غذیـه نیست و بعد هم بارها و بارها از واژه “پیر مغان ” استفاده کرده!

    👆☹

    طاهره نوشته:

    گویی ولی شناسان رفتند ازاین ولایت

    👆☹

    مجتبی قاسم زاده مقدم نوشته:

    لسان الغیب :
    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت. 
    با سلام و عرض ادب و نیز عرض تسلیت بخاطر ایـام سوگواری سرور و سالار شـهیدان عالم حضرت امام حسین (ع) و ضمن ادب خاضعانـه نسبت بـه استادان اهل ادب و فرهیختگان گرانقدر کـه سالیـان سال شاگردی ی عارفانـه بـه اساتید داشتم و دارم ، درون آغاز مـی خواهم نسبت بـه اظهار نظر برخی از دوستان و یکجانبه نگریستن آنان از این غزل بسیـار زیبا و جاودانـه و با شـهامت حضرت لسان الغیب - حافظ شیراز - و منسوب این شعر بـه سرور شـهیدان عالم ، کـه جانم فدایش ، جسارتاً چند مطلبی کوتاه جهت مخالفت با نظرات این استادان بـه عرض رسانیده و نظر خویش را نیز درون پیرامون این مبحث بـه حضور تقدیم دارم. 
    جسارتاً با بسیـاری از نظرات استادان و اهل قلم بزرگواری کـه این شعر را صرفاً “عاشورایی” قلمداد کرده اند ، مخالف بوده و بسیـار  بسیـار مخالفم ، بـه جهت آنکه به منظور نظر بـه یک موضوعی ابتدا حتما شرایط زمان و مکان وقوع آن موضوع دقیقا” بررسی گردد و بنا بـه حساسیت موضوع از منظر انسان های همان دوران و با همان شدت و حدت و مـیزان عقلانی مربوط بـه آن دوران و حتی فضای حاکم سیـاسی و فرهنگی و اجتماعی همان دوران بـه موضوع بپردازیم. نـه آنکه با عقل قرن حاضری بخواهیم بـه فرایند اتفاق افتاده قرن یـا قرون پیشتر اظهار نظر نماییم. کـه متاسفانـه و در اغلب مواردی از این برطه یـا سایر برطه ها دچار این مشکل فاحش مـی گردیم و گاهاً درون تجزیـه و تحلیل نظرات سیـاسی خود نیز با عقل امروزی بـه قضاوت اتفاقات دهه های پیش مـی رویم.  درست مانند پیر مردی کـه بگوید چرا من درون کلاس اول ابتدایی حاصل جمع ۲ بعلاوه ۲ برابر هست با ۴ را نمـی دانستم! کـه این خود غلطی فاحش است.

    بررسی عمـیق دوران لسان الغیب نیز بـه جهت این موضوع حائز اهمـیت هست که درون دورانی کـه خلافت شدید و خودبینانـه معتصب آن زمان وجود داشته بوده کـه هرگونـه تعریف و تمجیدی - گاه حتی شدت آن کم بود یـا زیـاد - بـه شدت محکوم مـیگردیده هست ، چگونـه حافظ شیراز مـی توانست کوچکترین هدفی هرچند پنـهان از سرودن این غزل بـه امام حسین (ع) مـی داشت؟ کـه خود این نظر این سئوال را درون پیش دارد.

    دوم - حضرت حافظ شیراز اصلاً چی هدفی مـی توانسته از این حادثه و بیـان آن داشته باشد؟ بعبارتی ساده چه امتیـازی از این غزل بـه دست مـی آورد؟

    به دوستان محترم عرض نمایم کـه جو اکنون اجتماع و این شیعه صفوی رایج عصر حاضر و دههٔ حال حاضر موجود نمـی بود و حتی شیعه ی علوی دویست سال پیش نیز وجود نداشته است  کـه ایشان بتوانند از این راه صله ای بدست آورده و نانِ شب خویش کنند و حتی انسانی نبود کـه گردن خویش را با زبانی سرخ بر باد دهد ! خوب مـی دانست چگونـه بسراید و سخنوری دو پهلو نویس و سفسطه گر و شاعری چیره دست و با شـهامت بود کـه نظرات خویش را به منظور عمر جاودانـه بشریت بیـان مـی نمود - و نـه به منظور اتفاقی خاص و در زمانی خاص - و کلی و عارفانـه سخنوری مـی کرد و غزل مـی سرایید و در زمان عصر خویش غزلهای وی دهان بـه دهان بازگو مـی شد و نقل هر محفل و هر کوی و برزنی بود و ” درون جامعه ای کـه سواد به منظور یک درصد مردم بود ” استاد مـیبایست درس زندگی و تجربه ی زیستن و زیبا زیستن بـه مردم عموما” بی سواد و دهن بین و تابع زور حکومتی و جبر زمانـه آن دوران، مـی آموخت و به مثابه آن مثل معروف ” آنچه شیران را کند روباه مزاج ، احتیـاج هست ، احتیـاج هست ، احتیـاج ” شیخ را بـه انسانی کلی گوی و بزرگ سخن تبدیل ساخت. (البته بـه نظر بنده ی حقیر  بـه همـین دلیل حافظِ شعر سرای خیـابانی و کوچه بازاری بـه عارفی اندیشمند تبدبل شد کـه امروزه او را بدرستی لسان الغیب مـی خوانیم. ایضا” از این منظر همانگونـه کـه بر هر مسلمانی قرآن مجید واجب هست ، بر هر ایرانی طالب فیضی نیز کتاب حافظ واجب هست که داشته باشد).

    سوم - چه دلیلی مـی داشت کـه برای یک فرجه ی تاریخی ی خاصی بخواهد سخن بگوید ؟ البته نگارنده بر این باور هست که لسان الغیب از این حادثه تاریخی استفاده نموده هست اما تمام هدف ایشان این حادثه نبوده است.  همانند حضرت امام حسین کـه فرمودند:اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.

    آیـا حضراتِ عالی کـه فقط به منظور “به بـه دیگران” و نیز “از آنِ خود ساختن حافظ شیرازی بـه قصد ارتزاق خود” چنین تفصیرها و تعبیرهایی ناقص و محدود ارائه مـی دهند ، مـی دانند کـه چه اشتباه بزرگی مرتکب شده اند یـا مـی شوند؟ از طرفی دیگر به منظور جاودانـه شدن چرا بـه هدف قیـام امام حسین (ع) نگاهی نمـی اندازند و اشارتی بـه آن نمـی کنند؟
    برادران، کعبه آن هست که ره گم نشود! 
    کعبه هدف نیست ، فقط یک تلنگری ساده است!
    همانگونـه کـه عاشورا هدف نیست ، غرض آزادگی و رستگاری انسانـهاست و اینجاست کـه زیبایی حضرت حافظ عیـان مـی گردد ، غزلی به منظور تمام اعصار بـه مانندِ قرآنی به منظور تمامـی اعصار (البته بلاتشبیـه). و همانگونـه کـه مولایم حضرت علی (ع) مـی فرمایند:
    فزت و رب الکعبه ! قسم بـه پروردگار کعبه کـه رستگار شدم.

    ای برادران ، اینقدر درون پیِ ابن ملجنِ ملعون نباشید!  کـه خدای ناکرده رستگاری از خاطرتان برود!

    به قول حضرت شاملوی بزرگ:
    (گفتند “کلام مقدس” را بـه شما خواهیم آموخت
    ولیکن عقوبتی دو صد طاقت تان باید…
    و عقوبتی دو صد چندان را تاب آوردیم…
    و باری
    “کلام مقدس”
    آری ، از خاطرمان گریخت.)

    امـید کـه هدف گم نکنیم و دیگران راه گمراه نسازیم!
    یـاعلی یـاعلی یـاعلی

    مجتبی قاسم زاده مقدم
    (تقدیم بـه مـهربان همسرم)

    👆☹

    آرش نوشته:

    سلام . من نـه شاعرم نـه ادعای شعر شناسی دارم . قسمتی از این غزل رو فراموش کرده بودم کـه با جستجو اینجا رسیدم و مطالبی کـه دوستان نوشته بودند رو خوندم از شما چه پنـهون خودم هم این عصر عاشورایی بـه یـاد امام حسین خواستم این غزل رو بخونم . اما دلم مـیگیره وقتی مـیبینمایی دم از حسین و دین مـیزنند هر نظری مخالف اونـها داشته باشـه رو خیلی راحت تکفیر مـیکنن .آخه دوست عزیز گیرم تعبیری کـه شما دارید رو بـه تمسخر بگیرن چرا تهمت بی دینی ؟

    👆☹

    محمد نوشته:

    کبر و غرور تو حرفای شما موج مـیزنـه آقای سینا!

    👆☹

    مـهدی نوشته:

    سلام بـه همـه دوستان
    اول از نظر آقای بهروز تشکر مـی کنم من تابحال این تحلیل رو نشنیده بودم و برای من دلنشین بود ممنونم بهروز جان
    دوم اینکه درون مورد این غزل یـه نقل قول عرض مـیکنم امـیدوارم کـه بسنده باشـه.
    از آقای سهیل محمودی شنیدم(مجری محترم رادیو) کـه سال ۶۲ (امـیدوارم سالش رو من درست گفته باشم) درون همایش حافظ شناسی کـه با حضور اساتید بزرگ و حافظ شناسان فرهیخته برگزار شده بود درون مورد این غزل بحث شد و تقریبا اکثر بزرگان شعر و ادب و حافظ شناسان اتفاق نظر داشتند کـه این غزل درون وصف حضرت سید الشـهدا مـی باشد.
    من چیزی دیگه اضافه نمـیکنم فقط امـیدوارم لااقل خودمون رو درون تحلیل شعر از این بزرگان جلوتر نبینیم
    حق یـارتون دوستان

    👆☹

    محمود نوشته:

    این غزل را حضرت حافظ از زبان سیدالشـهدا مـیگوید،به عبارتی گوینده حسین هست و شنونده باریتعالی.

    👆☹

    سعید نوشته:

    سلام . از بی دین که تا دیندار ، هرنظری دارد . اجازه دهید بر اساس آنچه همـه اتفاق نظر دارند نتیجه گیری کنیم .
    جناب حافظ تخلص خود بـه جهت حفظ بودن قرآن بـه کمال ) یعنی همان ۱۴ روایت کـه بارها گفته ( انتخاب فرموده . درون این مورد کـه شکر خدا جای بحث نیست ؟
    درعجب بودمـی کـه دین ندارد چرا خود را از طرفداران حافظ قرآن مـی داند . جواب را درون خود قرآن یـافتم . قرآن خود را هدایتگر و گمراه کننده مـی داند . خدا بـه پیـامبرش فرموده حرص نخور به منظور هدایت بندگان من . من هرکه را بخواهم هدایت مـی کنم و هرکه را بخواهم گمراه مـی کنم . هدایت تنـها شامل حال متقین مـی شود . بعد عجیب نیست کـه اشعار حافظ را هم درون روضه خوانی قرائت مـی کنند هم درون مجالس عیش و طرب .
    آنانکه حسین را کشتند علنی گفتند مـیدانیم بهترین بنده خدا روی زمـینی و نسبت چیست . از نوادگان آنـها توقع نداشته باش کـه بپذیرند مقصود حافظ از رندان تشنـهحسین و یـاران اوست . شعر بلاجویـان دشت کربلائی دیوان شمس را نیز بـه معنائی دیگر حوالت مـی دهند .
    چگونـه افرادی مثل شاملو کـه حافظ قرآن نیستند بـه خود اجازه مـی دهند مفسر حافظ شوند کـه بارها خود را مفتخر بـه هدایت قرآنی بر شمرده .؟؟؟!!!

    👆☹

    محمد نوشته:

    سلام عزیزان
    ابتدا از همـه عزیزان خواهش دارم کـه حرمت ها را حفظ کنند و هر هر عقیده ای دارد محترم شمرده شود.

    نظر شمارا بـه این حدیث شریف پیـامبر مـهر و محبت، رحمت للعالمـین حضرت محمد ص جلب مـی نمایم: انی تارک فیکم ثقلین کتاب الله و عترتی. . . .
    پیـامبر ما را بـه حفظ دو چیز گرانبها( کتاب خدا و اهل بیت) توصیـه مـی کند. قران خواندن بـه تنـهایی مـی شود آنـهایی کـه گفتند لا حکم الا لله
    پس عشق بـه اهل بیت و قران توامان مـهم است.همانگونـه کـه امام فرمودند باطن قران ما (ائمـه) هستیم.

    👆☹

    مـهدی نوشته:

    جناب حافظ از نوابغان شعر فارسی هست و شعر های ایشان از جنبه ی ادبی ارزش زیـادی دارند ولی از جنبهی دینی حتما به دیده ی دیگر نگریست حکایت های زیـادی درباره ی مرام ومسلک ایشان هست ولی بـه گواه همـه ایشان صوفی بوده اند مسلک صوفی گری مسلکی هست که نـه سنی هست نـه شیعه مسلکی هست که مدعی اند حقیقت دین را خود با انجام کار های عبادی خاص خود مسقیما دریـافت مـی کنند ونیـاز ی بـه شریعت و احکام دین ندارند و لازم بـه ذکر هست در ایران ان زمان بـه جز شـهر قم و کاشان و روستای اوه همـه یـا سنی مذهب بودهاند یـا صوفی

    👆☹

    عباس نوشته:

    ملت عشق از همـه دینـها جـــــداسـت / عاشقان را مذهب و ملت خداست

    دیــــد مـــــوسی یک شبانی را بـــــه راه / کاو همـی گفت: ای خـــــــدا و ای الـــه
    تو کـــــــــــــــجایی که تا شوم من چاکـــــرت / چارقت دوزم کنم شانـه ســـــــــــــــرت
    ای خـــــدای من فـــــــــــدایت جـــــان من / جمله فرزندان و خان و مان مــــــــــــن
    ور تــــــــــــــــــو را بیماریی آید بـــــه پیش / من تو را غمخوار باشم همچو خویش
    دستکت بــــــوسم بمــــــالم پــــــــــایکت / وقت خـــــــــــــــــواب آیم بروبم جایکت
    سازم و آرم بـه پیشت صبح و شـــــــــــام / از من آوردن ز تو خـــــــــــــوردن تمـام
    ای فـــــــــــدای تو همـه بــــــزهای مــــــن / ای بـه یـادت هی هی و هی های من
    زیـــــن نمط بیـهوده مـی گفت آن شبــان / گفت موسی: با کیستت ای فــــــلان
    گــــــــــفت: با آن کـــــه ما را آفـــرید / این زمـین و چـــــــــــــرخ از او آمد پدید
    گفت موسی: های بس مدبر شـــــــدی / خود مسلمان ناشده کـــــــــافر شدی
    این چه ژاژ هست و چه کفر هست و فشار / پنبه ای اندر دهان خود فشــــــــــــــار
    گند کـــــــــــــفر تــو جهان را گنــــــده کرد / کفر تو دیبای دین را ژنده کــــــــــــــرد
    گــــــــــــــــر نبندی زین سخن تو حلق را / آتشی آید بسوزد خـــــــــــــــــــلق را
    گفت: ای مــــوسی دهـــانم دوخـــــــتی / وز پشیمانی، تو جانم ســــــــوختی
    جــــــــــــامـه را بدرید و آهی کــــــرد تفت / سر نـهاد اندر بیـابان و بـــــــــــــــــرفت
    وحـــــــــــی آمد سوی مــــــوسی از خدا / بنده ما را چرا کردی جــــــــــــــــــدا؟
    تــــــــــــــو به منظور وصل کـــــــــــــردن آمدی / نی به منظور فصـــــــــــــــل آمــدی
    تــــــــا توانی پا منـه انـــــدر فــــــــــــــراق / ابغض الاشیـاء عندی الــــــــــــــطلاق
    هــــــــری را سیـــــــرتی بنـهاده ایم / هری را اصطلاحی داده ایـــــــم
    مـــن نــــکردم خـــــلق که تا ســــودی کنم / بلکه که تا بر بندگان جــــــــــودی کـــنم
    ما بــــــــــــــــــــرون را ننگریم و قــــال را / ما درون را بنگریم و حـــــــــــــــال را
    آتشی از عشق درون جان بــــــــــــــرفروز / سر بـه سر فکر و عبارت را بــــسوز
    مـــــــــوسیـا آداب دانان دیگرنــــــــــــــد / سوخته جان و روانان دیگــــــــــــرند
    عاشقان را هر نفس سوزیدنی اسـت / بر ده ویران خراج و عشــــــر نیست
    ملت عشق از همـه دینـها جـــــداسـت / عاشقان را مذهب و ملت خداست
    بعد از آن درون ســـر موسی حق نـهفـت / رازهایی کان نمـی آید بـه گــــــــفت
    بر دل موسی ســـــــــــــــخنـها ریختند / دیدن و گفتــــــــــن بـه هم آمـیختند
    بعد از این گر شرح گویم ابلــهی هست / زانکه شرح آن ورای آگــــــهی است
    چونکه موسی این عتاب از حق شنید / درون بیـابان درون پی چـــــــــــــوپان دوید
    بر نشان پای آن سرگشته رانـــــــــــــد / گرد از پره بیـابان بــــــــــــــــرفشاند
    عاقبت دریـــــــــــــــــــافت او را و بدید / گفت: مژده ده کـه دستوری رسیـد
    هیچ آدابی و تــــــــرتیبی مـــــــجو

    هر چه مـی خواهد دل تنگت بگــو

    👆☹

    فاطمـه نوشته:

    سلام دوستان
    اینـهمـه دعوا لازم نیست! قطعا این شعر هم مانند خیلی اشعار دیگه مـیتونـه چند لایـه باشـه و قطعا هر فردی هم با توجه بـه تفکرش یـه معنایی از شعر بـه ذهنش خطور مـیکنـه اما نکته اصلی اینجاست کـه اشاراتی کـه در شعر هست مثل رندان تشنـهو سرها بریده بینی باعث مـیشـه کـه صریحترین معنا شعر درباره امام حسین باشـه. بنظرم نمـیشـه منکر این شد کـه شعر بـه امام حسین اشاره داره اما اینکه مقصود شاعر چیـه بحث مفصل دیگه ایست کـه نباید با تعصب و بدون فکر بـه اون پرداخت!
    کلا هم من اصرار دوستانی کـه مـیخوان بگن حافظ و دیگر شعرا دیندار نبودن و عاشق بودن رو نمـیفهمم چرا کـه از نظر من دینداری هیچ منافاتی با عاشقی نداره بخصوص کـه عشقی کـه در اشعار شعرای بزرگمون مثل حافظ و سعدی و مولانا توصیف شده صرفا عشقی کوچک و مادی نیست .بلکه عشقی کمال یـافته و جاودانـه ست.

    👆☹

    عباس نوشته:

    جهل درون مقابل حلم و بردباری هست ، نـه علم ، نادانی جاهل بـه سبب نداشتن علم نیست بلکه بخاطر غرور و خود خواهی و عدم تحمل آراء دیگران هست (علی طهماسبی)
    ملت عشق از همـه دین ها جداست
    عاشقان را ملت و مذهب خداست
    هیچ آدابی و ترتیبی مجو
    هرچه مـی خواهد دل تنگت بگو

    👆☹

    کیوان نوشته:

    از شعر برداشتهای متفاوتی مـی شود. من هم بـه نوبه ی خودم فکر نکنم منظور حسین و یـای دیگه ای باشـه. و اینکه حضرت حافظ بر درگاه الهی ارادت داره بر هیچ پوشیده نیست قرآن هم کلامـی از سوی خداست حالا ربطش بـه ائمـه چیـه من نمـیدونم من خودم شخصا ائمـه رو خدا نمـیدونم ولی بعضی از دوستان مثل اینکه برعشده خدا رو ول چسبیدن بـه بنده خدا متاسفانـه
    بی دین هم بـه معنای مطلق این نیست کـه شخص خداناشناس باشـه مگه خداشناسی فقط از راه دین مـیشـه برادران عزیز؟ یـا مگه فقط اسلام انسان رو بـه خدا مـیرسونـه؟ داستان موسی و شبان رو بیـاد بیـارید
    با این درگیری ها فقط فضای ادبی مسموم مـیشـه
    موفق باشید

    👆☹

    farzam نوشته:

    دوستان زیـاد خودشونو درون مورد دین ونگاه حافظ نکشن
    حافظم درون مجلسی دردی کشم درون محفلی
    بنگر این شوخی کـه چون با خلق صنعت مـیکنم

    خودش مـیگه سرکارین!

    👆☹

    سمانـه نوشته:

    من مطمئنم این شعرو برا امام حسین گفته وتوش شک ندارم مـیدونید چرا؟چون قلبم اینو مـیگه قلب بدون تعصب بهترین راه عقلانیو نشون مـیده_نزدیکای عاشورا بود کـه دیوان حافظ وباز کردم این شعر اومد بعد خوندن شعر یکم شک کردم !یکم بعد تلویزیونو رفتم خاموش کنم دیدم همـین غزلو داره دکلمـه مـیکنـه

    👆☹

    سمانـه نوشته:

    سعی نکنید مثل تاجرا با آخرت برخورد کنید.سعی نکنیدی و به زور معتقد کنید.اگه فرد لایق باشـه خودش ایمانش قوی مـیشـه.کسی کـه به زور مـیخوادیو مومن کنـه خودش مومن نیس.

    👆☹

    سمانـه نوشته:

    خدا یعنی حق!این حق مـیتونـه ریختن بـه ظلم خون امام حسین باشـه یـا تهدید مرگ گالیله بـه خاطر اینکه گف زمـین گرده!هرچن کـه درجه اینا باهم فرق داره.ولی جفتشون حقن!مردم ما مـهاجم شدن یـا بـه زور مـیگن مـیری جهنم بـه ائمـه اعتقاد داشته باش!یـه سریـا هم سریع جبهه مـیگیرن مـیگن نـه ائمـه خدا نیستن!فقط دل مـهمـه و وجدان اگه آدم منصفی باشی مـیفهمـی چی مـیگم

    👆☹

    حسین نوشته:

    با سلام !
    در اینجا « هرچه مـی خواهت دل تنگت بگو » ! ولی خواهشا فضای ملایم و معنوی این سایت را با الفاظ و لحن تند و ناپسند آلوده نکنید.
    با سپاس!
    در پناه حق.

    👆☹

    شمس الحق نوشته:

    جناب حسین آقا
    فرمایش حضرتعالی بسیـار متین و صحیح هست و حقیر هم اگر درون همان خصوص کـه فرمودید خطایی کرده ام از همـه عزیزان پوزش مـیخواهم و فرمایش حسین آقا بر تخم چشمانم جای دارد ، کـه خود نیز از همان گروه مـیداند کـه مشابه همـین درخواست را از دوستان گنجوری دارد ، اما بعنوان واعظ غیر متعظ ، خدمتتان عرض مـیکنم کـه در زبان فارسی کلمۀ [خواهشا] وجود ندارد خواهش و خواهشگری آری دوست عزیز کـه انشاءالله از حقیر رنجشی حاصل نشده باشد کـه هدف هر دو ما یکیست . با احترام

    👆☹

    علی عاشق نوشته:

    با سلام بـه نظر بنده نکته دان عشق حتما این شعر وحکایت حافظ را بفهمد چرا کـه جناب حافظ خود فرموده گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت حافظ اهل دین ودیـانت هست ودین را عمـیقا فهمـیده وایشان شیعه هست واشعاری هم درون مورد اهل بیت سروده هست واین تازهندارد بهتر هست ماهم با توجه بـه قرینـه های موجود درون شعر باورمان شود حافظ ولایت اهل بیت (علیـهم الاسلام )را پذیرفته وعاشقتر از امام حسین ومظلوم تر از او کیست کـه همـه هست ونیست خود را درون راه عشق بـه خدا وقرآن فدا کرده هست رندی یعنی زرنگی امام ویـارانش دنیـا را بهشت جاودان عوض نمودند کوکب هدایت امام زمان (عج) هست که فرزند راستین مصباح الهدی وسفینته النجاه هست . با تشکر از سایت خوبتون

    👆☹

    روفیـا نوشته:

    خدمت همـه عزیزانی کـه سعی مـیکنند اشعار جهان شمول حافظ را بـه نفع ایدئولوزی خودشان مصادره کنند عرض کنم کـه گیرم حافظ مقصودش امام حسین بود یـا گیرم او یک ادم لائیک یـا انارشیست بود .
    تو رو سننم ؟
    ایـا غیر از این هست که چون او را یک انسان مترقی و صاحب اندیشـه مـی دانید ادعا مـیکنید او هم کیش شماست ؟
    پس چطور مفهوم این بیت را درون نمـی یـابید ؟!
    در زلف چون کمندش ….
    مراد از پیچیدن درون زلف چون کمند تلاش به منظور کشف حقیقت درون مـیانـه هیـاهوی عالم کثرت هست .
    در این هیـاهو سر ادب و احترام و نوعدوستی و حق طلبی و سعه صدر را مـی برند .
    همانطور کـه برخی از دوستان بد .
    حقیقت عالم یک معمای پیچیده هست که بزرگترین عرفا درون این باره اتفاق نظر ندارند .
    ایـا هیچ با خود اندیشیدید امام حسین چه کار با زلف چون کمند او داشت .
    اصلا زلف چیست ؟
    زلف عباس و فاطمـه و ان فرد ناشناس و رضا و ان بی دین هست . زلف مظهر کثرت هست و نمادی از تطور و گونـه گونی کل مخلوقات و انسانـها و ارا و عقاید شان هست .
    و حافظ هشدار مـیدهد درون راه شناخت حقایق مـیان این زلف پریشان سر ها بریده مـی شود .
    نـه اینکه فورا لباس جنگ بپوشیم .
    بلکه اماده باشیم درون این راه بهای سنگینی بپردازیم . شاید لازم شود به منظور نیل بـه حقیقت گاهی از عقاید مان کوتاه بیـاییم .

    👆☹

    علی نوشته:

    این حافظ نیست کـه باشعرش مقام امام حسین ع را بالا مـی برد بلکه این حسین ع هست که با نامش شعر حاقظ را ارزش مـی دهد واگر فرض را بر این بگذاریم کـه منظور حافظ از تشنگان بی سر شـهدای کربلا نیست شعر حافظ خیلی مبتذل وبی ارزش مـی شود بـه قول ان شخص کـه گفت یـا علی خلافت تورا بالانبرد اما تو خلافت را آبرو ومقام دادی ما هم مـی گوییم شعر حافظ درون صورتی آبرو وارزش دارد کـه متصل بـه آن دریـای عظیم شود رها کنیم این حرفهای نژاد پرستانـه کـه حافظ ایرانی بوده وامام حسین ع عرب بلکه امام حسین ع متعلق بـه انسانیت هست وانسانـهای بزرگ امثال گاندی درون برابر او خضوع داردند وهیچی را مثل حسین ع انسانـهای بزرگ باهرمرام ومذهبی درون مورد اظهار نظر نکرد ه اند

    👆☹

    ﻛﻴﺎﻥ نوشته:

    ﺣﺎﻓﻆ ﺟﺎﻥ, ﺧﺪاﻭﻧﺪ, ﺟﺎﻥ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﻣﺪﺗﻴﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺁﮔﺎﻫﻴﻪ ﻧﺎﺏ ﻧﺪاﺩﻩ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺷﻜﻮﻩ ﻛﺮﺩﻡ از ﺁﺏ ﺣﻴﺎﺕ ﻛﻪ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﻴﺮﺳﻪ
    ﺑﻲ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﻢ اﻭﻣﺪ اﻱ ﺩﻝ ﻣﭙﻴﭻ ﻛﺎﻧﺠﺎ ﺳﺮﻫﺎ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺑﻴﻨﻲ ﺑﻲ ﺟﺮﻡ و ﺑﻲ ﺟﻨﺎﻳﺖ
    ﻛﻞ ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺳﺮﭺ ﻛﺮﺩﻡ اﻳﻧﺠﺎ ﻛﻠﺸﻮ ﺧﻮﻧﺪﻡ و ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺗﻮ ﭼﺮا اﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﻲ
    ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ, ﻋﺰﻳﺰاﻥ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻋﻆﻤﺖ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﻦ و ﺷﻴﻌﻪ و ﺳﻨﻲ و …… ﻗﺎﻃﻲ ﻧﻜﻨﻴﺪ اﮔﻪ ﻛﺴﻲ ﺳﻮاﻟﻲ ﺩاﺭه ﺗﻮ ﺑﺎ اﻳﻤﻴﻞ
    Kianoushzand@gmail.com ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﻫﺴﺘﻢ
    ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺰﻳﺯاﻥ ﻛﻪ ﺗﺠﻠﻲ ﻋﺸﻖ ﺧﺪا ﻫﺴﺘﻴﻦ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻡ
    ﻳﺎ ﺣﻖ

    👆☹

    سعید نوشته:

    شعر رو خیلی دوس داشتم ولی با خونذن کامنت ها حالم از شعر بهم خورد
    دیگه هیچ وقت سعی نمـی کنم کامنتی درون باره علایق بخونم چون مردم کشور من استاد بـه لجن کشیدن همـه چی هستن

    👆☹

    خسرو ا نوشته:

    با دورود فروان خدمت تمامـی عزیزان،
    حضرت حافظ درون ابیـات مختلف کـه برخی از اونـها بیشتر درون کتابهای قدیم دیده شده بارها چه مستقیما و چه غیر مستقیم به منظور بزرگان دین اسلام اشعاری سروده،بطور مثال؛
    حافظ اگر قدم زنی درون ره خاندان بـه صدق /
    بدرقی رهت شود همت شـهنـهء نجف،
    مردی زکنندهء درون خیبر پرس /اسرار ازل ز خواجة قنبر پرس/
    گر طالب فیض حقّ بـه صِدقی حافظ/
    سرچشمة آن زساقی کوثر پرس/وغیره….
    در جوابانی کـه حقایق را منکرند بـه این شعر زیبای حضرتش اشاره مـیکنم،
    با مدعی نگویید اسرار عشقو مستی/ که تا بی خبر بمـیرند(بمانند)در عین خود پرستی
    یـا حقّ

    👆☹

    مسلم علینژاد طیبی نوشته:

    در این بیت حضرت حافظ با انسانـهای نکته بین صحبت دارد نـه آدمـهای متعصب با افکار منجمد و غیر منعطف اینکه بیت سوم اشاره هست بـه تشنـه لبان کربلا و اینکه کوردلان ولی و امام خود را نشناخته بودند هیچ جای شبهه ای نیست و با علم بـه اینکه زلف درون شعر حافظ مظهر ابهام و مجهولات مـیباشد درون مصرع زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا، یعنی شما نمـیتوانید بـه حکمت و مجهولات پیچیده کار خداوند پی ببرید زیرا کـه کان جا یعنی درون سرزمـین کربلا سر ۷۲ نفر از پاکترین انسانـهای روی زمـین را بریده مـیبینی و با خود مـیگویی چرا این بلای عظیم حتما بر سر این انسانـهای پاک نازل شود؟
    در این شب سیـاهم گم گشت را مقصود منظور این نیست کـه حافظ راه خود را گم کرده بلکه منظور با انسانـهای جاهلی مثل شاهرخ و مریم (کامنت های بالا) هست که راه خود را گم کرده اند و از کوکب هدایت یعنی امام عصر روحی و ارواحنا له الفدا مـیخواهد کـه هر چه زودتر برگردد، عشق واقعی حضرت حافظ بـه آفتاب خوبان(امام زمان (عج)) باعث جوشیدن وغلیـان اندرونش شده و با استغاثه از آفتاب خوبان مـیخواهد کـه ساعتی او را درون سایـه عنایت خود بگنجاند کـه همـین غایت عشق مبدل بـه فریـاد شده و باز درون بیت بعدی اعتراف مـیکند کـه نـهایت این راه را نمـیتوان تصور کرد زیرا کـه با وجود اینکه صد هزار منزل درون پیش هست ما درون اول راه هستیم و بدون وجود آفتاب ما درون ظلمت خواهیم بود.

    👆☹

    Leo نوشته:

    به نام خداوند بخشنده مـهربان
    و سبحانـه من محسنِ،ما اجملهُ ..
    پس از حمد پروردگار
    با سلام ،خسته نباشید و تشکر خدمت گنجور و همـه دوستان و سروران بزرگوارم
    چند مطلب رو به منظور خودم ضروری دیدم کـه کوتاه بنویسم
    پیشتر از همـه بزرگواران و اساتید عذرخواهی مـیکنم به منظور عامـیانـه گویی

    اول اینکه “حافظ” این نام زیبا رو بـه سبب حفظ قرآن بـه تمام چهارده روایت بدست آورد!
    دوم اینکه اولش بـه وضوووووووووح فرمود :گر نکته دان عشقی، بشنو تو این حکایت!!
    اگر هنوز نمـیدونی عشق چیـه کلا بی خیـال حکایت شو اول عشق بدون چیـه ماهیتش .. کـه حقیر به منظور این امر کتاب بسیـار ساده ای رو معرفی مـیکنم ” زندگی بـه روایت بودا _ اثر آچاریـا فیلسوف معاصر هندی ” قابل دانلود بـه صورت رایگان (پی دی اف).

    سوم اینکه اگر آگاهی بـه ماهیت عشق ، کـه اصلا بیت آخر نیـازی بـه معنا و تفسیر نداره ..خودش معناست درون حین سادگیـه تمام
    “اگر مـیخواهی عشق یـا همان پروردگار کـه سراپا عاشق و مشتاق بـه توست،به فریـادت برسه و هدایتت کنـه درون مسیر درست،باید خودت تو هم مثل من (حافظ) دنبالش بگردی حتی اگر مجبور باشی قران رو بـه هر چهارده روایت از بر کنی.
    این یعنی بـه دنبال تفسیر فلان و … نباش.خودت بـه تحقیق بهش برس.وقتی اینطوری برسی ، دیگه هیچ تفسیر و عقیده شخصی نخواهد توانست تورو از عشق یـا همان پروردگارت دور یـا از حقیقت منحرف کنـه.
    چهارم اینکه
    در قرآن بارها بـه امام حسین(ع) اشاره شده و اسمـی نشده ..آیـه هایی نظیر وقتی کـه حضرت سلیمان(ع) بر آنجا یـا همان صحرا فرود آمد(زمـین خورد) و بی اختیـار گریست ..همان صحرای کربلا ! یـا وقتی بـه ابراهیم (ع) چیزی نمایـاند و بعددر جای دیگری هنگامـی فرمان داد اسماعیل(ع) رو ذبح کن، خطاب آمد :آیـا این درون نظر تو دشوار تر هست یـا آن؟ و ابراهیم (ع) گریست و گفت : “آن” یعنی دیدن بریده شدن سر حسین (ع) از ب سر فرزند خود تلخ تر بود براش و خداوند این رو بر او ذبح عظیم نامـید و فرزندش رو بهش بخشید! و خیلی جاهای دیگه..که مطمئنا همـه اینجا از حقیر آگاه ترند.
    لذا زیرکی حافظ هم همـینجاست کـه در این سرودهء زیبا با اشارات بـه امام حسین(ع) حکایت کربلا را گفته .. بعید نیست ازی کـه به چهارده روایت مسلط است.چه بسا نشان نادانی وی بود اگر بعد از دیدن اینکه خود پروردگار با اشارات سخن گفت به منظور امتحان خلق، ایشون مـی آمد و مستقیم مـی گفت!! کارش عالی بوده عالیییییی و الحق و انصافآ کـه خود خداوند چنین هدیـهء کلام بی نقصی بـه ایشان هدیـه داده!
    پنجم اینکه خدا نیـامرزهانی رو کـه در دین تفرقه افکند.اسلام یکیست و قرآن یکی. قرآن رو بخونیم که تا از تعصبات اشتباه و خطرناک رها بشیم و تفکر و عقلانیت و خرد درون ما پدیدار شـه ..چنانچه آنتوان چخوف هم درون این باره هشدار داد و مطمئنا همـه بزرگواران جمله معروف رو بهتر از حقیر مـیدونن..
    ششم اینکه
    با دوستی از عربستان صحبت مـیکردم کـه عربی را بـه زبان قرآنی صحبت مـیکنن
    دکتر فرمودن درون قرآن دو کلمـه هست کـه کاملا شبیـه همدیگه هستن عرب و اعراب!! و کاملا معانی باستانیشون با هم متفاوتند و ما عربها این رو مـی دونیم مثل شما فارس ها کـه شاهنامـه رو بهتر درک مـیکنین.
    حقیر درون تاریخ جستجو کردم و دیدم حقیقت دارد
    اعراب بـه بادیـه نشینان و رانده شدگان گفتند کـه توسط سردار ایرانی “بخت النصر” دو بار بـه مشیت پروردگار شکسته شدند بـه جرم بدیـهاشون درون حق پیـامبران خدا..اینـها همان بازماندگان بنی اسرائیل بودن کـه بار دوم بخت النصر دستور داد سپرها رو بیرون از شـهر پر از سنگ د و به شـهر ریختند آنقدر کـه شـهر کاملا تپه ای از سنگ شد و اینان آمدند درون صحرای عربستان و عده ای هم کـه به مصر پناه بردند باز ایران حمله کرد و هم مصر رو شکست و هم آنان رو کشت و اسیر کرد و مابقی فراری ها هم باز بـه همـین شبه جزیره عربستان آمدند.!
    این اعراب با عرب متفاوتند!!
    اولین نفر کـه به زبان عربی سخن گفت “حضرت اسماعیل(ع) بود”
    پس گول تفرقه دشمنان رو نخورید کـه عرب و عجم و این چیزارو راه انداختن.. همـه آدمـیزاد هستیم.زادهء آدم! یک پدر و مادر و یک خدا!
    اما درکل این تاریخ اعراب و عرب هست و مـی تونید بـه راحتی پیدا کنید.در کتاب تاریخ بلعمـی هم آمده.

    هفتم اینکه
    از بس بـه هم زیر پوستی یـا آشکار توهین بعضی دوستان منم دلم خواست از سر مزاح یـه چند که تا فوش بدم :))
    عزیزانم
    حقیر هم بودایی بودم..هم مسیحی هم یـهودی به منظور سه ماه و هم مسلمان درون طول این سی و چهار سال فرصت پرورش کـه پروردگار هدیـه داده.
    نام علی(ع) حسین(ع) و حتی مـهدی (عج) درون کتب دیگر دینی هست
    مثل علیـا درون تورات و یـا son of man درون کنار son of god درون کتب مسیحیـان و غیره ..
    بگذریم..
    بهرحال حقیر
    نـه نصیحت و نـه ارشاد بلدم ، صرفآ پیشنـهاد مـیدم
    که وقتی شخص یـا اشخاصی نظیر دوست گرامـی فلانی یـا فلانی با تندی مـی آیند و شما مدعیون مـیدانید کـه در اشتباهند، مقابله بـه مثل نـه تنـها شما را از آنـها برتر نمـی کند، کمکی بـه آنـها نمـیکند و شما رو هم هم سطح و طراز مـیکند!
    اگر مدعی هستید بهتر درک کرده اید!!! طوری با ایشان رفتار کنید کـه ادعا دارید!
    مـیگوئید برادریم یـا برابر؟؟؟ فرزند آدم هستیم؟؟یک خالق داریم ؟؟
    پس مثل خانواده تان به منظور تفهیم آنچه بـه شما فهمانده شد رفتار و تلاش کنید!
    طرد بـه آنـها کمک مـیکند درون مسیر خود باقی بمانند
    گر چه هیچ مثل علی(ع) با دشمنان مدارا نکرد
    ولی مـیشود لااقل ادای بزرگواران رو درآرد شاید خداوند دری باز کرد.
    امـیدوارم خدمت بـه همنوع بدون چشمداشت رو بیـاموزیم ..حتی حافظ درون همـین بیت دوم این نکته رو گوشزد کرد!
    در آخر : حقیر بی تعصب و به صرف اونچه که تا به امروز بـه لطف و پرورش پروردگار و هم مسیری با خوبانی چون شماب کردم رو گفتم وبا خودتون درون مـیان گذاشتم.
    امـیدوارم اگر اونچه نوشته شد کمکی نباشـه،لااقل ضرری هم بهی نزند.
    تشکر مـیکنم به منظور وقتتون و خدا را به منظور لحظات عاشقانـه تون آرزومندم. @}–

    👆☹

    علی نوشته:

    با سلام…
    خود حافظ عزیز مـیفرماید:
    صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
    هر چه کردم همـه از دولت قرآن کردم….
    واقعا نمـی دانم اینـهمـه تلاش مذبوحانـه به منظور غیر مذهبی جلوه حافظ و اشعارش به منظور چیست؟!!!
    آفتاب آمد دلیل آفتاب…
    شبل الاسد بـه صید دلم حمله کرد و من
    اگر نـه لاغرم ورگرنـه شکار غضنفرم

    حتی داستان “لنا” از دید ژرف حافظ پنـهان نمانده آنجا کـه فرمود:
    قد همـه دلبران عالم پیش الف قدش چو نون باد
    اونـهایی هم کـه نمـی دانند تحقیق کنند و قضاوت کنند….

    👆☹

    حسین نامداری نوشته:

    دوستان درتمام متن هابه تنـها موردی کـه اشاره نشد درک عمـیق خواجه شیراز از اوضاع سیـاسی واجتماعی دوران خودش است.این غزل اختصاصا درون رثای مرگ عین القضات همدانی سروده شده وتاکنون موضوع پایـان نامـه صدها رساله دکترای فارغ التحصیلان رشته ادبیـات فارسی قرار گرفتهاست وهیچ ربطی بـه امام حسین ندارد.از آقای دکتر کیخای وجناب شمس الحق تعجب مـیکنم کـه سربریده رابدوراز شناخت از تفکرات حافظ،به صحرای کربلا مرتبط مـی سازند.

    👆☹

    آرمان نوشته:

    دوستان عزیز؛ حاشیـه ها را کـه مـی خواندم متوجه درگیری عمـیقی بین برخی از اعضا شدم. درگیری بر سر اینکه حافظ شعر را درون مورد امام حسین گفته یـا نـه!
    دوستانی کـه دینی هستند: چه شعر درون مورد امام حسین گفته شده باشد و چه نـه، مـهم مضمون آن است! که تا کی درون پی ارتباط افراد بـه هم و بت سازی هستید؟!
    دوستانی کـه دینی نیستند: از حافظ درون آن دوره و زمان انتظار لائیک بودن نداشته باشید! حتی اگر هم بی دین بوده نمـی توانسته درون شعر بـه زبان بیـاورد. همچنین مسلما هر شاعری سعی مـی کند مثلها و داستانـهای مـهم زمان خود را درون شعر بیـاورد که تا به اثر شعرش بیفزاید. حافظ هم درون نـهایت انسانی بوده مثل من و شما ولی احتمالا با ذوق و استعداد بسیـار بیشتر. بنابراین اینکه اصلا درون شعری از امام حسین یـاد کرده باشد عجیب نیست (حتی بـه همان دلیل تاثیر گذاری بیشتر). ولی متاسفانـه شما هم مثل گروه اول و تحت تاثیر جو حاکم بر کشورمان بـه جای اینکه بـه حرف حافظ دقت کنید درون پی مشخص دین و عقیده ی شخصی آن بخت برگشته هستید! بخت برگشته هم بـه این دلیل کـه نـه درون آن زمان، نـه درون این زمان و احتمالا با مردمـی کـه ما داریم و خواهیم داشت(!)، نـه درون آیندهی متوجه حرف آن پیر فرزانـه نخواهد شد!
    در نیـابد حال پخته هیچ خام/ بعد سخن کوتاه حتما والسلام (از زبان حافظ البته، نـه بنده).

    👆☹

    امـیراصلان نوشته:

    درود بر گنجور و همـه دوستان علاقمند بـه شعر پارسی
    یکم اینکه “چهارده روایت” با وزن شعر سازگار نیست و “چارده روایت” سازگار است
    دوم اینکه کلمات زیر درون سه بیت این شعر هر خواننده آشنا بـه ماجرای کربلا را بـه یـاد آن مـی اندازد: وحشت، بیـابان، تشنـه لب، ولی شناسان، سرها بریده بینی
    و با توجه بـه روش شعرای اهل تسنن درون اشاره بـه این ماجرا مثل مولوی و سعدی کـه نامـی از امام حسین نمـی برند اما اشاره مـیکنند حتما گفت کـه حافظ هم همـین کار را البته با چیره دستی خاص خودش کرده هست هرچند کـه بله این نظر قابل اثبات نیست چون ادراکی و حسی است
    سوم اینکه درون بیت آخر کاربرد “ور” بـه جای “ار” با وزن شعر سازگار نیست و بنابراین بعید هست که استاد شاملو چنین نظری داشته باشد
    شادی و رستگاری یـارانم آرزوست

    👆☹

    محمد نوشته:

    منظور از کوکب هدایت، “مصباح الهدی” نمـی تونـه باشـه؟؛
    عشق بـه فریـاد ات مـی رسد هر چند قرآن را از حفظ بخوانی هم اشاره بـه حدیث ثقلین دارد.

    👆☹

    حمـیدرضا نوشته:

    اشخاصی کـه این همـه حاشیـه نوشتند حتما توجه بـه جامع بودن معنانی هم داشته باشند. رندان تشنـهرا آبی نمـی دهد/گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت : شکوه از اوضاع دنیـا وبه قول معروف رسم روزگار است. حالا اگر ما مسلمانان یـاد امام حسین مـی افتیم مخصوصا از کلمـه تشنـهدر این بیت اشکالی ندارد ضمن اینکه کلمـه تشنـههم معنی جامع تری دارد ولی این بیت از شرایط دنیـا صحبت مـی کند. اینطور کـه دنیـا دوستان تصویر سازی ذهنی مـیکنند لابد از شعر قایقی خاهم ساخت خواهم انداخت بـه آب دور خواهم شد از این خاک غریب کـه در آن هیچی نیست کـه در بیشـه عشق قهرمانان را بیدار کند یـاد حضرت نوح مـی افتند. که تا شناخت و دانایی نباشد هیچ حس عشق و تنفر بـه وجود نمـی آید انسان وقتی چیزی را نمـی شناسد چگونـه درمورد او تصویر سازی ذهنی کند و به عشق و تنفر برسد. قرآن انسان ها را بـه شناخت دعوت مـی کند و شناخت زیبایی درون نـهایت منجر بـه عشق مـی شود را خلاصی ما از هر غم و اندوه و هر گونـه آزاری هست که متاسفانـه بعضی ها از بیت آخر تعبیرات ضد دین و کوچک شمردن قران را داشتند.

    👆☹

    کورش ایرانی اصل نوشته:

    *******************

    درود بی پایـان بر دوستان و سروران..

    و با اجازه ی استادِ حق… جناب شمس الحق.

    در بیت آخرین، جناب حافظ مـیفرماید :

    این همـه قرآن خواندم و از بر کردم، بـه روشـهای مختلف و موجودِ زمانـه ی خود… از آخر، فهمـیدم کـه بدون آن مشقّات، نیز ، مـیتوانستم بـه سر منزل مقصود، غیر از آنچه کـه مد نظرِ “عرب-پناهان” است، برسم… و آن “عشق” هست که درون مسیر هدایت؛ بـه هر زبان و مسلک، یـاور هست و راهگشا……

    ************************

    👆☹

    محمد نوشته:

    سلام
    جناب شمس الحق بنده سخت درگیر مفهوم این شعر شده ام و نمـیدانم کـه باید این شعر را بـه تفسیر دین بگذارم یـا نـه اگر مـیشود لطف کنید جواب مرا بدهید
    نظرات را خواندم جوابی عایدم نشد
    با توجه بـه سوادی ک درون طول این مدت ارتباط با گنجور از شما سراغ دارم تصمـیم ب پرسش از شما کردم
    لطف عالی مستدام سایـه شما بر سر گنجوری ها باقی

    👆☹

    مجید نوشته:

    دوستان گرامـی کـه به گفته خودشان بی دین هستند بهتر هست کلا بی خیـال حافظ و شعرهایش باشند چون شعرهای حافظ بدون استثنا شامل مضامـین معنوی دینی هست و درون مسلمان راستین بودنش هیچ تردیدی نیست.

    👆☹

    شیرازی نوشته:

    همـه نظر های شما را بـه دقت خواندم. به منظور دست یـافتن خط مشی فکری یک شخص، یک کلمـه و یـا یک جمله کافی نیست، بلکه حتما کل آثار و ابیـات وی بررسی گردد، منتهی بررسی عالمانـه و در ظرف زمانی و مکانی همان شخص کـه گاهی بـه تناقظات آشکاری نیز برخورد خواهید کرد م بازهم نقد عالمانـه و عنایت پروردگار چاره ساز خواهد بود. جای یک نکته مـهم تاریخی و این سوال را خالی دیدم. چرا حافظ درون زمانـه خودش تکفیر شد و دین گردانان و عالمان و واعظان شیراز و به اصطلاح امروزی ملاها، جواز دفن او را درون قبرستان مسلمانان صادر نمـی د ؟ گویی او از دین خارج شده بود؟ یـا از درک دین مداران؟

    👆☹

    پویـا خاکی زاده نوشته:

    این شعر زیبا رو محسن نامجو عزیز خوانده با گوش دهید مـی بینید کـه با تکرار کلمات مثل زان یـار آنـهارا بـه ز ا ن ی ا ر دسته بندی مـی کند و شعر را از معنی ساده اش تهی کرده و بشنونده اجازه این را مـی دهد کـه خودش معنی را از شعر بیرون بکشد دقیقا کاری کـه فک کنم حافظ انتظار دارد

    👆☹

    خمش نوشته:

    این غزل را با صدای استاد حسام الدین سراج گوش کنید.

    👆☹

    امـیر نوشته:

    با سلام خدمت دوستان
    کسانی کـه مـیگن منظور حافظ ۱۴ معصوم یـا امام حسین نیست از خودشون مـیگن یـا پرسیدن؟ من از آقای سید هانی رضوی (استاد دانشگاه بخش ادبیـات عرفانی) درمورد این شعر سوال کردم و ایشان گفتند این شعر درون وصف ائمـه مـیباشد

    👆☹

    پارسا عبدی نوشته:

    اما حسین؟!
    :))))

    هه!
    ممنون! مزاح جاللی بود! شاد شدیم!!!

    👆☹

    رضا نوشته:

    تفسیر این غزل رو مـیتونید از حافظ شناسی استاد الهی قمشـه ای گوش کنین

    👆☹

    فرهاد نوشته:

    مجسم کنید فردی غیر ایرانی و غیر مسلمان اما پارسی دان از این شعر چه برداشتی ممکن هست داشته باشد؛ آنگاه این حاشیـه ها محو خواهد شد. گمان مـی کنم شاید مخاطب این غزل، هر عزیز و محبوبی کـه او را یـار مـی توان خواند و از او دلگیر هستیم، اما دل کندن نمـی توانیم؛ باشد. قرینـه های معنایی واژه ها چندان مـهم نیست کـه این همـه کشمکش برانگیزد. خود را از لذت غزل های شیرین چند وجهی خواجه شیراز محروم نکنیم. البته اختلاف نسخه ها را حتما دید، اما بـه نظر مـی رسد کـه ابیـات مورد مناقشـه (رندان تشنـه…) با باقی ابیـات غزل مناسبت ندارد.

    👆☹

    امـیر نوشته:

    باعرض سلام واحترام خدمت دوستان مسولین سایت اول جاداره بگم بادین وبی دین بودن روخداوندبهتر مـیدونـه ومابجای خداقضاوت نکنیم این شعربگونـه ای شکایت عاشق بـه معشوق ازجورزمانـه هست که مـیفرماند شکایتی شیرین دارم کـه به بزرگان ومردان تشنـه راهت حتیی اب نمـیده توراهنمایی وروشنگرراهوروشن کن مسیرهدایت مارا کـه جایی رازدرمقابل توبودن ندارم ونیزعشقت رسدبه فریـاد ارخودسان حافظ قران زبهربخوانی درچارده روایت عشق متظوربه خداست کـه بغیراوکسب فریـادرس نبست ولواینکه شما قران روچارده زبان هم ازبهربخونی وتفصیرکنی تابه معنویت وکلام ان پی نبری بی فایده هست اول واخر خداست عشق حقیقی وبس

    👆☹

    پوریـا نوشته:

    با سلام خدمت دوستان عزیز.بیت چهارم از داستان بانوی حصاری نظامـی اقتباس شده و ربطی بـه امام حسین ع نداره.پیشنـهاد مـیکنم اون بانوی حصاری رو مطالعه بفرمایید که تا متوجه بشید کـه حافظ چطور با استادی هرچه تمام تر اون منظومـه رو درون قالب یـه بیت آورده.توضییح درون مورد باقی ابیـات نیـازمند صرف وقت بنده از لحاظ تایپ هست کـه پیشنـهاد مـیکنم سخنرانی دکتر قمشـه ای درون باب حافظ رو استماع بفرمایید کـه بطور مفصل درون قسمت هفتم درون مورد این شعر و حافظ شناسی صحبت فرمودند.خواهشا بـه عقاید همدیگه هم احترام بگذارید.
    بزرگش نخوانند اهل خرد
    که نام بزرگان بـه زشتی برد.
    تعصب یـا prejudice از pre judge یـا پیش قضاوت گرفته شده پسی کـه راجع بـه مطلبی آگاهی کامل نداره تعصب بـه خرج مـیده.شما بدونید کـه هیچ اشکالی نداره اگهی بگه خدا نیست یـا قرآن کذبه.فقط درون از پرتو این سوالاته کـه نور بوجود مـیاد بگذارید پرسش و پاسخ باشـه چرا با ناسزا و طاقت شنیدن حرف مخالف ندارید.مگه قرآن نگفته حتی اگر منافقین هم خبر بدی آوردن اول گوش بدید بعد فکر کنید بعد جواب بدید.این همـه درون مقام reaction یـا عالعمل درون رقرآن کریم و ادبیـات صحبت شده شما باز هم تحمل ندارین سخن مخالف بشنوین.و درون آخر بـه قول دکارت je pense donc je suis من فکر مـیکنم بعد هستم.
    با آرزوی تفکر بیشتر یجای تعصب و پرحرفی.

    👆☹

    علی علوی نوشته:

    ممکن هست مراد از ۱۴ روایت ، چهار ضربدر ده باشد کـه عدد چهل یـا اربعین حدیث هست که رسمـی معهود درون مـیان تشیع هست مثل اربعین شیخ بها کـه پیـامبر فرموده من حفظ من امتی اربعین حدیثا بعثه الله فقیـها

    👆☹

    فریبرز نوشته:

    جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه
    چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند

    👆☹

    یکی نوشته:

    سلام دوستان

    در رابطه با نظر برخی از دوستان کـه بیت آخر رو جوری بیـان د کـه انگار مصرع اول درون مقابل مصرع دومـه

    این بیت بـه وضوح مـیگه کـه اگه مـیخوای عشق بـه فریـادت برسه تو هم مثل حافظ حتما قرآن رو از بر بخونی

    حالا بعضی از عزیزان با چه منطقی مـی گن که
    اگه هر چقد هم قرآن بخونی فایده نداره و فقط عشق کمک مـی کنـه الله و اعلم
    هیچ نفی ای تو بیت وجود نداره … درون رابطه با ” ار ” بـه گمانم همـین درسته و چیز دیگه ای نیست مثلا ور کـه خوانش و مفهوم شعر رو خراب مـیکنـه
    البته تعدد نسخ و ویرایش ها هم هست … اما معتبر ترین ویرایش موجود متعلق بـه آقای فروغی کـه خودشون هم …

    👆☹

    سعید نوشته:

    در جواب کلیـه دوستان چه با دین و چه بی دین فقط یـه نکته بـه ذهنم مـیرسم ایکه توی این غزل کـه نیـاز بـه رمزگشایی خاصی نداره و مشـهوده کـه حافظ اشاره ای بـه حادثه کربلا و شـهادت امام سوم شیعیـان داره. هیچ شکی درش نیست کـه رنان تشنـه- بی ابی - سرهای بریده- ولی شناسان- قران و چهارده روایت بی ارتباط بهم هستند و نمـیشـه گفت تشنگی و تشنـه لبی جداست و ضربالمثه.
    و فک کنم بحث درون مورد این شعر با همـین بیت از حافظ جواب داده مـیشـه مخصوصا بـه مخالفان غزل و باید بـه سرانجام برسه:

    جنگ هفتادو دو ملت همـه را عذر بنـه
    چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند…

    👆☹

    هادی بزمـی نوشته:

    سلام، به منظور فهم بهتر این شعر و کلا حافظ بهتر هست کتاب«ازکوچه ی رندان» نوشته زرین کوب را مطالعه کنید.
    چند نکته:

    ۱- حافظ درون زمان خود بـه عالم بودن و حافظ بودن و قرآن خوان بودن معروف بوده و صدایی خوش داشته، همـینطور مانند اکثر علمای زمان بـه فنون موسیقی و شعر هم احاطه داشته است.

    ۲- حافظ منتقد رجل مذهبی بوده و جای جای شعرش تاکید کرده ولیکن حتی یکبار از دین و مذهب انتقاد ننموده است.( بـه حاشیـه ی این حقیر بر بیت شیخ ما گفت خطا بر قلم… مراجعه کنید)

    ۳-حافظ استاد زبان عربی بوده و برعدوستان گمراه و متعصب بـه زبان عربی علاقه داشته( زبان خموش ولیپر از عربیست، و دیگر اشعار ملمع ایشان)

    ۴- رندان تشنـههمانا حسین ابن علی ست هرچند بر بعض اشخاص این سخن آسان نشود، همانطور کـه حسین روز عاشورا گفت مگر من را نمـیشناسید؟چگونـه هست که از خاطر اید جد و پدر و مادر من کیستند؟ ولی گویـا ولی شناسان ازان ولایت رفته بودند!(کلمـه ی ولی فقط درون مذهب شیعه بار معنایی دارد ولاغیر)

    ۵- حدیث نبوی مشـهور بـه فرقه ی ناجیـه: بعد از من تمام هفتاد و سه بخش مـیشوند ولی فقط یکی از آنـها بر حق هست و دیگران باطل.
    حدیث نبوی: حق با علیست و علی با حق است.
    شعر حافظ: جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه/ چو ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند.

    و ازین قبیل ابراز ارادت بـه این خاندان صدق و شخص شحنـه ی نجف درون اشعار حافظ هست ولی چشم بینا حتما که درون پس لفاظی و لغز گویی حافظ کشف معنی شود.

    دوستان بی دین،متعصب، ضد عرب و…. توجه کنید به منظور عقبه تراشی و وجیـه جلوه خود دست بـه تحریف حافظ نزنید چراکه از بیت بیت اشعار حافظ رنگ و بوی قرآن و روایـات مـی آید ولی بـه علت بیگانگی شما با این معارف اشعار حافظ را با فکر و رای فضولتان مـیسنجید.
    حداقل بیش از ۵۰ بیت حافظ اشاره ی مستقیم و واضح بـه آیـات قرآن دارد و مضمون ایـات را بـه زبان پارسی و به صورت نظم درآورده است.

    و درون پایـان:
    سر تسلیم من و خشت درون مـیکده ها
    مدعی گر نکند فهم سخن،گو سر و خشت

    👆☹

    مقدم نوشته:

    با سلام خدمت اساتید
    بیت اخر منظور از عشق محبت اهل بیت است.منظور حافظ این هست که اگر محبت اهل بیت را درون دل نداشته باشی حتی اگر قرآن را حفظ باشی باز هم بدردت نمـیخورد.
    در واقع دارد کنایـه مـیزنـه بـه اهل تسنن آن زمان کـه شما عاقبت بخیر نخواهید شد. مگر اینکه دل رو لبریز از محبت اهل بیت طیبه طاهره کنید.
    با تشکر

    👆☹

    امـین نوشته:

    در زمان حافظ ۱۴ روایت از قرآن وجود داشته کـه حافظ تمام این چهاده روایت را حفظ بوده هست ( بـه دلیل آنکه قرآن اولیـه اعراب نداشته بیشتر اختلاف درون چگونگی بیـان بوده )
    در بیت آخر هم واژه (ار) با توجه بـه بیت های بالا خود
    (حتی اگر) معنی مـیشود
    پس این گونـه معنی مـی شود
    عشق بـه فریـادت مـیرسد حتی اگر مانند حافظ قرآن را با ۱۴ روایت حفظ باشی

    با توجه بـه آنچه درون حاشیـه این شعر درون این سایت دیدم
    فهمـیدم بسیـاری بدون درک سخن های خود را مـی نویسند
    که این خیلی ناراحت کننده است

    👆☹

    مجتبی نوشته:

    اینکه چاده روایت را منسوب بـه چارده معصوم بدانیم ناشی از عدم آگاهی درون مورد مفاهیم اسلامـی و ندانستن معنی روایت درون این مورد است. روایت اینجا بـه معنی نحوه خواندن آیـات با اواهای متفاوت هست که طبعا معنی دیگری مـیداده. چگونـه مـی توان تصور کرد کـه شیعه ای مومن معتقد باشد کـه هر یک از معصومـین قرائت خاص خود و متفاوت از دیگران داشته اند؟ همانگونـه کـه دوست دیگری اشاره کرد چارده روایت اشاره بـه هفت قرائت متفاوت از قرآن هست که گویـا درون صدر اسلام معمول بوده و هنگام جمع آوری قرآن دو قاری به منظور هر قرائت بوده و حافظ از چارده روایت یعنی همـه قرآنـها یـاد مـی کند. این البته حرجی بر باشندگان ایران امروزی نیست چه اینکه این موضوع منسوب بـه عمر هست و موضوع محفل اهل سنت. درون زمان حافظ اکثر ایرانیـان از جمله خود حافظ سنی بودند. من بـه اشاره شعر بـه کشته شدگان کربلا هم اعتقادی ندارم چه اینکه این داستانی هست خاص شیعه و اکثریت سنی ها اصلا اطلاعی از آن ندارند. بسیـار بعید هست که مردم شیراز درون زمان حافظ چیزی از آن مـی دانسته اند.

    👆☹

    حمـیدرضا نوشته:

    @مجتبی:
    جدای از بحث موضوع این شعر و عدم رابطه‌اش با واقعهٔ کربلا کـه بحثی درون آن نیست درون موضوع عدم اطلاع مردم زمانـهٔ حافظ از واقعهٔ کربلا اشتباه مـی‌کنید. سعدی کـه فاصلهٔ زیـادی با حافظ ندارد درون قصیدهٔ ابتدایی بخش مواعظ بعد از مدح غرای خلفا (که نشانـهٔ کامل اعتقاد وی است) خدا را بـه خون شـهیدان کربلا قسم مـی‌دهد:
    «…
    یـارب بـه نسل طاهر اولاد فاطمـه
    یـارب بـه خون پاک شـهیدان کربلا
    …»
    و مولوی درون آن غزلی کـه احتمالا شنیده‌اید مـی‌گوید که:
    «کجایید ای شـهیدان خدایی
    بلاجویـان دشت کربلایی
    …»
    و درون کنارش البته حکایت طعن «آن شاعر» مردم شیعه حلب را احتمال دارد درون مثنوی دیده باشید.
    این گزاره کـه فرمودید مثال نقض زیـاد دارد و هیچکدام -البته- دلیلی بر تشیع هیچکدام از این بزرگان نیست.

    👆☹

    عاصی نوشته:

    بنده اعتقادی بـه دین و مذهب ندارم، و طبیعتا از دید من داستان‌ها و روایت‌هایی کـه از کربلا گفته مـیشـه از نظرم چندان تأثیرگذار نیست، ولی تنـها استثنا به منظور من همـین غزل بی‌نظیر حافظه

    واقعا هر بار این شعر رو مـیخونم برام تازگی داره و ازش لذت مـیبرم. و برای من خیلی جالبه کـه این غزل ناب و شعرهای بند تنبانی مداح‌های زمان ما، هر دو درون مورد یـه واقعه‌اس، اما این کجا و آن کجا!!!

    مورد دیگه‌ای کـه از نظر من توی همـه اشعار حافظ دیده مـیشـه، اینـه کـه هر بیت، بدون توجه بـه مفهوم کل شعر، بـه تنـهایی بار معنایی فوق‌العاده‌ای داره.
    بارها شده کـه در زمان شنیدن اخبار و‌ فجایع بی‌اختیـار مصرع «از هر طرف کـه رفتم، جز وحشتم نیفزود» بـه خاطرم مـیاد

    👆☹

    بی نام نوشته:

    با درود.درمورد این غزل گروهی از دوستان مطالبی رو بیـان د کـه فی المثل خواجه حافظ درون ابیـاتی منظور خاصی را دنبال کرده هست فی المثل درون بیت دوم اشاره بـه امام سوم شیعیـان دارد.در حالی کـه مطلع غزل و سایر ابیـات بـه روشنی گواه بر این هست که شاعر درد های شخصی اش را با لحنی خاص و سمبلیک بیـان مـی کند.اهل نظر بـه خوبی واقف اند مراد از رند درون جهانبینی حافظ چیست و هیچ ارتباطی بـه شان ایمـه کـه بسیـار عظیم هست ندارد بالاخص حسین ابن علی با آن مجد و مقام والایی کـه دارد.به زعم برخی از بزرگان ادبی حتی درون بیت دوم واژه ی آب بـه اشتباه بـه جای جام جای گرفته هست و این اشتباه مصححین هست من جمله آقای قزوینی.نکته دیگر اینکه شمس الدین محمد بـه باور اکثر مورخین سنی مذهب بوده و هیچ تناسب منطقی مـیان تفکرات وی با شیعیـان وجود نمـی توانسته داشته باشد.و بیت آخر کـه باید درون بر خوانی (دکلمـه)اش بر واژه ی اول(عشقت)تکیـه ی بیشتری نمود که تا مفهوم بـه خوبی منتقل شود کـه البته نمایـانگر دید گاه عرفانی شاعر هست با این مداقه کـه معشوق درون غزل حافظ مذکر هست و این منع شرعی هم ندارد و بسیـار درون تاریخ ادبیـات متعارف و مرسوم بوده هست و از جمله محکم ترین مصادیق آن هم درون غزلی با این مطلع است:دوش رفتم بـه در مـیکده خواب آلوده / خرقه تر دامن و سجاده آلوده…
    به هوایشیرین پسران چند کنی!!!
    وباز هم فضلا تاکید بر وجه عرفانی اشعار حافظ دارند!
    سخن آخر اینکه از حافظ قدیس نسازیم و اینکه بزرگانی این شاعر بزرگوار رو کافر و ملحد خطاب کرده اند بـه نظر گزافه گویی و مصادره بـه مطلوب بوده است.
    همانطور کـه برخی دگم اندیشان مصادره بـه مطلوب مـی کنند کـه حافظ خوب مطلق و چه و چه و چه بوده هست و بری از نظر بازی و خواری و عیره.

    👆☹

    مـیلاد نوشته:

    عشقت رسد بـه فریـاد….
    یعنی دین و مذهب رو بزارید کنار عشق بـه هستی عشق بـه کاینات عشق بـه مردم عشق بـه همـه چیز بـه دادت مـیرسه نـه اینکه قران رو بخونی انتظار داشته باشی معجزه رخ بده ، علی ابن ابیطالب هم مـیگه من قران ناطقم نـه این کاغذ پاره ها کـه سر نیزه د،
    الان دانشمندان هم همـین حرفو مـیزنن راندا برن ، استر هیو جری هیکس، افسوس کـه ما دانشمندان و عارفامون هفت قرن پیش این حرفا رو گفتند ولی مذهبیون همـیشـه همـه چی‌رو منحرف
    مولوی هم مـیگه
    ای نسخهٔ نامـهٔ الهی کـه توئی

    وی آینـهٔ جمال شاهی کـه توئی

    بیرون ز تو نیست هرچه درون عالم هست

    در خود بطلب هر آنچه خواهی کـه توئی

    در آخر بگم کـه فقط خودت بـه فریـاد خودت مـی رسی فقط خودت

    👆☹

    ر کمال نوشته:

    دوستان لطفاً قبل از اظهار نظر متقن، کتب حافظ شناسان ایران زمـین مثل محمد علی اسلامـی ندوشن رو بخوانید،
    هیچ حکیمـی، بـه ضرس قاطع درون مورد شیعه بودن حضرت حافظ نظریـه نپرداخته. دلیل روشنی وجود ندارد و از ابیـات نیز نمـیتوان نتیجه ی خاصی گرفت بعد در مدح عاشورا بودن قطعی نیست. اما درون عحبم کـه حافظ چقدر با مولوی هم نظر است. شما صدها بیت با مضمون ناجی عشق درون اشعار این دو مـیابید

    👆☹

    Saman نوشته:

    دوستان من حرف زدن درون مورد نژاد و برتری این موضوع رو أصلا درست ندیده أم اما استوار و قائم بـه این موضوع هستم کـه مسئله فرهنگ خصوصا فرهنگی بـه گستردگی و سترگی شعر پارسی نباید اسلام الود یـا حسین الود شـه
    در اصل یـه خواهش بود پیـامم ؛ عاجزانـه خاشعانـه خاضعانـه تمنا دارم لطف بفرمایید ادبیـات رو اسلامـیزه نکنید شیعیزه نکنید .
    خوشایند خود رو بـه حضرات حافظ و سعدی و خیـام مولانا ……. نچسبونید
    اون دسته افرادی کـه معتقدن بـه جهان اخرا مخصوصا ، حافظ اینا یقتونو مـیگیرن اااااااا

    👆☹

    امـیر طلوعی نوشته:

    زان یـار دلنوازم شُکری‌ست با شکایت
    گر نکته‌دان عشقی خوش بشنو این حکایت

    خوش بشنو این: ۳۷ نسخه (۸۰۱، ۸۱۱، ۸۱۳، ۸۱۸، ۸۱۹، ۸۲۱، ۸۲۲، ۸۲۳، ۸۲۴، ۸۲۵، ۸۳۸- ۸۱۷، ۸۳۴، ۸۴۳ و ۲۴ نسخۀ متأخّر یـا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال، فرزاد، ثروتیـان, سایـه، خرمشاهی- جاوید

    بشنو تو این: ۱ نسخه (۸۲۷) قزوینی- غنی

    بشنو بعد این: ۱ نسخۀ بسیـار متأخّر (۸۹۸)

    ۳۹ نسخه غزل ۹۳ و بیت مطلع آن را دارند. از ۱۱ نسخۀ کاملِ کهنِ مورّخ، ۸۰۳ فاقد غزل است.

    👆☹

    زینب نوشته:

    روفیـا ی عزیز سلام نمـیدانم پیـام من بـه دستت مـی رسد یـانـه اما به منظور صحبت با تو چاره ای جز حاشیـه های سایت گنجور نداشتم… من بـه شدت علاقه من بـه دوستی با تو هستم . نام من زینب هست اهل کاشان هستم دیـار سهراب نمـیدانم او را مـیشناسی یـانـه من هنر مـیخوانم و حرف های زیـادی به منظور گفتن با تو دارم از تو خواهش مـیکنم اگر پیـام مرا خواندی بـه این نشانی پیـامـی بفرست zeinab7art@gmail.com

    👆☹

    زنشاه نوشته:

    لطفا بـه دوستانی کـه خودشون رو شیخ و واعظ مـیپندارند و گمان مـیکنند خدا درون انحصار اونـهاست بفرمایید عقده های فروخورده خودشون رو جاهای دیگر خالی کنند،حافظ فقط قرآن از بر نکرده بود،مثل این مدعیـان، طوطی وار کـه از بر مـیکنید و اصلا نمـیدونید چی مـیخونید،او بـه معنا و مفهوم علاقه بیشتری داشت،به همـین جهت خیلی بهتر از شما کـه فقط سطوح دین رو مـیبینید بـه این بصیرت رسیده بود کـه هرسنگ دین بـه مـیزند مردم فریبی بیش نیست،و او کـه ادعای بی دینی مـیکند و همـه اون رو زندیق و کافر مـیپندارند و مرتد خطاب مـیکنند از همگان با خدا تر است

    👆☹

    احسان نوشته:

    تفاسیر و نظرات دوستان خواندنی بود اما به منظور بنده جالب ست چطور هنوز ما با این حقیقت کنار نیومدیم کـه هرکسی بـه اندازه اندیشـه و دنیـای خودش از اطرافش برداشت خودش رو داره ،مـیکنـه :
    اینچہ مـیگویم بہ قدر فہم توست
    مردم اندر حسرت فهم درست .

    حال پخته درون نیـابد هیچ خام
    این سخن کوتاه حتما والسلام
    … یـا
    هری از ظن خود شد یـار من !
    خلاصه کـه سعی کنیم افکارمون رو بـه هم تحمـیل نکنیم ،
    این سخن پایـان ندارد تیز دو

    👆☹

    یغما نوشته:

    شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیـان:

    معانی لغات غزل (۹۴)
    دلنواز: نوازش دهنده دل، دل‌آرام، مـهربان.
    نکته: سخن پاکیزه و بکر، مطلبی کـه با دقت نظر درک آن ممکن باشد، مضمون لطیف.
    نکته‌دان: داننده مضامـین لطیف و بکر.
    خوش: خوب.
    مخدوم: صاحب اختیـار خادم، سرور، فرمانده، آمر بـه خدمتگزار.
    مخدوم بی‌عنایت: (استعاره) معشوق بی‌ملاحظه و نامـهربان.
    ولی: نامـی از نامـهای خدای تعالی، درون اصطلاح صوفیـه بـه معنای پیرومراد، فانی درون خویش و باقی بـه مشاهده حق تعالی، دوست صدیق و یـار نیکان.
    ولی‌شناسان: عارفان وشناسندگان مردان‌حق‌که اخفای‌حال‌خود‌کنند، شناسندگان‌مقربان الهی.
    مپیچ: درگیرمشو.
    به غمزه: با ناز و کرشمـه.
    کوکب: ستاره.
    کوکب هدایت: ستاره راهنما، ستاره‌یی کـه در شب مسافران را راهنمای جهت هست (جدی)، اشاره بـه آیـه شریفه ۱۶ سوره نحل: و علامات و بالنجم هم یـهتدون. و علامات و به ستاره‌یی ایشان راه مـی‌یـابند.
    نـهایت: انتها، پایـان.
    بدایت: آغاز.
    بردی آبم: آبرویم را بردی.
    روی از درت نتابم: از درگاه تو رو گردان نمـی‌شوم.
    رعایت: مراعات، منظور نظر وزیر حمایت.
    چارده روایت: درون زمان حضرت رسول اکرم (ص) کاتبان وحی آیـات نازل شده توسط نبی اکرم (ص) را مـی‌نوشتند لیکن بـه سبب متداول نبودن اعراب و نقطه و دستورات نحوی، اشکالاتی درون قرائت پیش مـی‌آمد کـه تا پیـامبر (ص) درون قید حیـات بودند توسط ایشان رفع مـی‌شد. بعد از رحلت حضرت رسول اکرم (ص) و وفات بعضی از کاتبان، ضرورت تدوین نسخة صحیح قرآن حس شد و در زمان خلفاء اربعه درون این امر مـهم کوششـهای پی‌گیر بـه عمل آمد. مبنای کار براین بود کـه زیدبن ثابت کـه خود یکی از کاتبان وحی بود یک هیئت ۱۲ نفری از افراد صلاحیت‌دار را تشکیل و در طول مدت ۶ سال ۷ نسخه ازقرآن کریم تهیـه و هر نسخه توسط یک قاری بـه بلادی ارسال شد که تا مسلمـین آن بلاد را تعلیم دهند. این هفت قاری هرکدام دو راوی داشتند و قرائت قرآن بوسیله این چهارده راوی، متداول و به ما رسیده هست و این مختصری هست از چگونگی وشرح کتابت و قرائت و انتشار قرآن درون صدر اسلام.
    گرخود: اگرهم، حتی اگر.
    به سان: بـه مانند.
    معانی ابیـات غزل (۹۴)
    (۱) از آن یـار دلنواز تشکری بـه همراه شکایتی با هم دارم و اگر تو درون عشق نکته‌سنجی بـه این حکایت گوش فرادار.
    (۲) هر خدمتی کـه کردم بدون مزد و منت بود. خدایـا مخدوم بی‌التفات نصیبی نشود.
    (۳)ی بـه رندان قلندر توجهی ندارد گویی آنـهایی کـه اولیـای صادق و یکرنگ را مـی‌شناختند از این ولایت رفته‌اند.
    (۴) الف: ای دل، درکمند سرزلف او نیفت زیرا درون آنجا چه بسیـار سرهای بریده بی‌گناه را خواهی یـافت.
    ب: ای دل بـه دنبال کشف پیچیدگیـهای راز آفرینش مباش کـه چه بسیـار سرهای بی‌گناه بر سر این کار رفته است.
    (۵) با رضایت و تأیید تو چشمانت با غمزه و کرشمـه سبب ریختن خون ما شد. عزیز من حمایت و پشتیبانی از خونریز روا وشایسته نیست.
    (۶) درون این شب تیره و تار، راه مقصود و هدف را گم کرده‌ام. این ستاره جدی هدایتگر به منظور راهنمایی من از گوشـه‌یی سربرآور.
    (۷) بـه هر سو کـه رفتم جز ترس و وحشت چیزی عایدم نشد. از این بیـابان و راه بی‌پایـان بپرهیز و برحذر باش.
    (۸) چگونـه مـی‌توان پایـانی به منظور این راه تصور کرد. راهی کـه در بدو امر از صد هزار منزل بیشتر بـه نظر مـی‌رسد.
    (۹) با اینکه سبب آبروریزی من شده‌یی، روی از تو بر نمـی‌گردانم، چرا کـه تحمل ظلم و جور از دوست، بهتر از مراعات از طرف دشمن است.
    (۱۰)حتی اگر بـه مانند حافظ بتوانی قرآن را با چهارده روایت قرائت کنی، باز حتما عشق بـه فریـاد تو برسد (تا از راه عرفان رستگار شوی).
    شرح ابیـات غزل (۹۴)
    وزن غزل: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
    بحرغزل: مضارع مثمن اخرب
    *
    شیخ عطار:
    ای پرتو وجودت درون عقل بی نـهایت هستی کاملت را نـه ابتدا نـه عایت

    اوحدی‌مراغه‌یی:
    بد مـی‌کنند مردم ز آن بی‌وفا حکایت

    وآنگه رسیده ما را دل دوستی بـه غایت

    کمال‌خجندی:
    ای ابتدا دردت هر درد را نـهایت
    عشق ترا نـه آخر شوق ترانـه غایت

    عمـاد‌فقیـه:
    جایی کـه خون عاشق ریزند بی‌جنایت

    سهل هست بی‌دلان را بودن درون آن ولایت
    دربارة قراء سبعه شاعری نام آنـها را درون شعر زیر آورده است:
    استاد قرائت بشمرپنج و دو پیر

    بو عمر و علا و نافع و ابن کثیر

    پس حمزه و ابن‌عامر و عاصم دان
    زین جملهائی شمر و هفت بگیر

    هریک از این قاریـان دو راوی داشته کـه توسط این چهارده نفر چگونگی قرائت این استادان هفت گانـه بـه ما رسیده است.

    ****

    👆☹

    سجادحائری نوشته:

    ماشاءالله
    درعصراطلاعات ورسانـه ادعای فضل جهلایی مانندحقیر بس آسان بود
    اما عزیزان درخصوص حافظ قرآن زبربخواندباچهارده روایت اظهارات بدیعی مرقوم داشته اند آنچه حقر از پدربیـاددارم ودوایشان بنده را ترغیب فرمودند که تا درخصوص قضیـه تحقیق کنم آنزمان مطالعه وتحقیق بغایت سخت بود آنچه دراختیـارداشتیم جز دائرةالمعارف هانبودند کـه دهه شصت بیـاددارم دائرةالمعارف بزرگ شیعه که تا حرف عین بیشتر دراختبارنبود القصه آنجه درخاطرودفترم آن روزگار ضبط نمودم درخصوص چهارده روایت کـه اگر مطلب خارج از طاقت وظرفیت سایت هست اصراری بر اتتسارش ندارم اماشاید دانستنش بی حکمت نباشد

    هر یک از قرائت‌های هفتگانـه شاگردان مشـهور داشتند کـه قرائت آنان را روایت چهارده‌گانـه گفته‌اند. این چهارده نفر عبارتند از:

    قالون: عیسی بن مـینا مدنی (۱۲۰–۲۲۰ هـ. ق)
    ورش: عثمان بن سعید مصری (۱۱۰–۱۹۷ هـ. ق)
    بزی: ابوالحسن احمد بن محمد بن عبدالله ابی بزه، (۱۷۰–۲۳۴/۲۵۰ هـ. ق)
    قنبل: ابوعمرو محمد بن عبدالرحمن بن محمد بن خالدبن سعید، (۱۹۵–۲۹۱ هـ. ق)
    دوری: ابوعمر حفص بن عمربن عبدالعزیز، دوری نحوی، درگذشت بـه سال ۲۴۶ هـ.ق.
    سوسی: ابوشعیب صالح بن زیـاد بن عبدالله، درگذشت بـه سال ۲۶۱ هـ.ق.
    هشام: ابوولید هشام بن عماربن نصیر قاضی دمشقی، درگذشت بـه سال ۲۴۵ هـ.ق.
    ابن ذکوان: ابوعمر و عبدالله بن احمد بشیر بن ذکوان قرشی دمشقی (۱۷۳–۲۴۲ هـ. ق)
    شعبة بن عیـاش: ابوبکر شعبة بن عیـاش بن سالم کوفی(۹۵–۱۹۳ هـ. ق)
    حفص بن سلیمان: ابوعمرحفص بن سلیمان بن مغیره اسدی کوفی، درگذشت بـه سال ۱۸۰ هـ.ق.
    خلف: ابومحمد خلف بن هشام بزاز، متوفی بـه سال ۲۲۹ هـ.ق.
    خلاد: برخی او را خلید بن خالد صیرفی خوانده‌اند (درگذشت بـه سال ۲۲۰ هـ. ق)
    ابوحارث: لیث بن خالد بغدادی (درگذشت بـه سال ۲۴۰/۲۴۶ هـ. ق)
    حفص دوری

    بااحترام سجادحائری نسب

    👆☹

    علی محقق نوشته:

    با سلام خدمت تمام تمام دوستان عزیز بنده هم درون حد وسع خود نظرم را بیـان مـیکنم. بنده با مطالعه تقریبا اکثر حاشیـه ها متوجه شدم بسیـاری از عزیزان و اساتید بـه یک نکته و روش اساسی درون فهم اشعار حافظ توجه نکرده اند.اگر بـه این روش مطالب حافظ و دیگر شعرا و اساتید مطالعه شود براحتی درکی صحیح بسیـار روشنی بخش از این بزرگان بدست مـی اید.این روش را همـه مـیدانیم اما دلبستگی شدید بـه عقاید مان مانع مطالعه بـه این روش مـیشود.همـه ما درون مطالعه فیزیک یـا شیمـی یـا ریـاضی کاملا بی هیچ پیش داوری انچه مـیبینیم همـهن را مـیبینیم.اما وقتی بـه موضوعات علوم انسانی مـیرسیم همـه چیز را از دید عقایدی کـه در ما نـهادینـه شده نگاه مـیکنیم.اینست کـه مولانا مـیگوید : از نظر گاه هست ای مغز وجود اختلاف مومن و گبر و جهود اگر بـه این روش حافظ و دیگر متون مطالعه شود مثل اب خوردن هم راحت درک مـیشود و هم بسیـار روشنی بخش و لذت بخش است. از حافظ صحبت مـیکنیم و بقیـه بـه همـین منوال است.بسیـار ساده.اشعار حافظ ۹۹ درصد تصویری هستند و کلماتش فیزیکی و عینی کـه با حواس پنجگانـه قابل درک هستند.شما براحتی مـیتوانی از روی هر بیتی نقاشی کنید یـا فیلم مستند بسازید.ما ابتدا خود معانی عینی و واقعی کلمات شعر را مـیخوانیم و تصویری را کـه ارایـه مـیدهد بی هیچ کم و کاستی مـیبینیم.تصور مـیکنیم. درون جریـان خواندن بیت با عجله و همزمان لازم نیست تفسیر کنیم و برداشت.هیچ عجله نکنیم.فرصت به منظور تفسیر هست.اول ببینیم متن بیت بصورت عریـان چه مـیگوید.مثل اینکه مـیخواهیم بـه زبان مثلا انگلیسی ترجمـه تحت الفضی کنیم.
    مثال : درون ره منزل لیلی کـه خطر ها ست درون ان شرط اول قدم انست کـه مجنون باشی خوب خود متن بسیـار ساده و گویـاست. همـه مان مـیفهمـیم : درون راه منزل لیلی خطر های زیـادی هست.اگه مـیخوای بـه خونـه لیلی بری شرط اولش اینـه کـه مجنون باشی. این معنی اولیـه این بیت است.کلمات واضح و فیزیکی و این جهانی : راه - منزل- لیلی - خطر- شرط- اول - قدم و… . حالا مرحله دوم.باز بی پیش داوری.مـیخواهیم ببینیم اگر این بیت را بـه کودکی یـا فردی خارجی زبان بگوییم چه نتیجه ای و چه برداشتی مـیکند.مـیتوانیم تصور کنیم کـه او چنین برداشتی راه کارانـه به منظور زندگی خودش خواهد کرد : او بـه خود خواهد گفت : بعد حافظ مـیگوید درون راه رسیدن بـه هدفی کـه شدیدا بهش علاقه داری
    عشق داری خطرهایی وجود دارد.برای اینکه بـه این هدفت برسی حتما این خطر ها را قبول کنی.و به منظور اینکه این خطر ها را قبول کنی حتما حالت مجنون و دیوانـه داشته باشی.چون عقل حسابگر مـیگه ممکنـه درون این راه جان و مال و ابرو وغیره را ازدست بدی.و طبیعی هست اگر بـه حرف این عقلت گوش کنی قدمـی بر نخواهی داشت.ریسک ورود درون تاریکی و ناشناخته هاست.و عقل حسابگر مـیخواد همـه چیز روشن باشد که تا قدمـی بردارد .پس حتما دیوانـه وار قدم اول را برداری.والا اخر. این مـیشود اولین برداشت و تفسیر عریـان و بی ورود عقاید خاص از این بیت کـه تقریبا اذعان مـیتوانیم کنیم کـه همـه این برداشت اول را قبول کنند. حالا از این بـه بعد هر فردی مـیتواند درون رابطه با هر هدفی کـه دارد اگر این راهکار را قبول کند انرا بکار ببرد.یکی هدفش ثروت است.یکی علم است.یکی عرفان است.یکی کربلا رفتن است.و…. حافظ اگاه مـیکند :در راه هر هدفی حتما خطر ها هست.اگه مـیخوای برسی حتما قبول کنی.اگر نـه کـه بفرما بشین خونـه ات و چایی بخور!!!!! دوستان اگر بتوانیم با این متد(ذهن ازاد) کـه قطعا همـه عزیزان اگاه هستند و بنده فقط یـاد اوری کردم تمام اثار قدیم و جدید را مطالعه کنیم خیلی راحت بـه درکی کـه مـیخواهیم مـیرسیم و استفاده مـیبریم و حق مطلب را درون مورد اساتیدی کـه این اثار را بجا گذاشته اند ادا مـیکنیم.هم با خودمان مـهربانی مـیکنیم و هم با ان بزرگان. موید و سربلند و شاد و اینـه دلتان بی زنگار

    👆☹

    علی محقق نوشته:

    مـیبخشید دوستان.عرضی هم داشتم با عزیزانی کـه دوستدار اسلام و امام حسین هستند و از فرط علاقه و
    عجله هر چیزی را مـیخواهند جوری مرتبط کنند با امام و اسلام.هیچ لزومـی ندارد عزیزان.حافظ بـه اسلام یـا ا معتقد بود یـا نبود اگر ما درون عقیده مان محکم هستیم چه نیـازی هست کـه بگوییم ببینید حافظ هم معتقد بود.اگر بر فرض ثابت شود حافظ عقیده مند نبود ما هم حتما عقیده مان را کنار بگذاریم؟اینچنین استدلالهایی ضمنی اشاره بـه ضعیف بودن عقیده دارد.توجه کنید دوستان اگر حافظ مثلا اگر مـیخواست درون مورد امام حسین سخن بگوید چه نیـازی داشت کـه همـه چیز را درون پرده و کنایـه و مبهم بگوید؟مثل افراد دیگر زمان خودش صریح مدح امام مـیگفت.اگر نیتش امام بود چه نیـازی داشت کـه چنان مبهم بگوید کـه هزار که تا تفسیر از دل ابیـاتش بیرون بیـاید. اگر ما چنین بگوییم از انطرف هم مـیگویند حافظ چگونـه معتقدی بوده کـه صدها بیت درون مورد و مـیخانـه و دلبر و ساقی و مستی و موهای دلبر و بوسه بریـار و ساز و اواز و شیرین پسر و شنگول و بت و غیره دارد . به منظور مثال : اگر ان ترک شیرازی بدست ارد دل ما را بـه خال هندویش بخشم سمرقند و بخا را را یـا : ناب مـیخواهم کـه مرد افکن بود زورش کـه تا یک دم بیـاسایم ز دنیـا و شر و شورش یـا : صبا زان لولی شنگول سرمست
    چه داری آگهی چون هست حالش
    گر آن شیرین پسر خونم بریزد
    دلا چون شیر مادر کن حلالش یـا : ببرد از من قرار و طاقت و هوش
    بت سنگین دل سیمـین بناگوش
    نگاری چابکی شنگی کلهدار
    ظریفی مـه وشی ترکی قباپوش
    نمـیدانم مـیدانید یـا نـه کـه بسیـاری از علما اصلا حافظ و دیگر شاعران را کـه در کلامشان مدام از مـی و مستی و استفاده کرده اند قبول ندارند. چون مـیگویند اگر این کلمات مناسب بودند پیغمبر و ا هم از این کلمات استفاده مـید. و توجه ندارند کـه پیـامبر پیـامبر بود و هر سخن و عملش پیروی شونده بود و صحیح نمـیدانست کـه از کلماتی استفاده کند کـه فورا بهانـه سو استفاده کنندگان بشود. اما حافظ کـه پیغمبر نبود و ادعایی هم نداشت و نمـیخواست هم پیروی کنند ازش.و مـیتوانست به منظور وصف رابطه عاشقانـه اش با خدا یـا موجود زمـینی از مستی و غیره استفاده کند و ایرادی هم نمـیتوان بر او گرفت.بکار بردن این کلمات دلیلی بر مسلمانی یـا نامسلمانی او نیست. و اما دوستان اگر بی تعصب نگاه کنیم دو موضوع درون غزلیـات حافظ موج مـیزند :
    عشق. جنگ با ریـا کاری حال بـه قول مولانا : هری از ظن خود مـیتواند یـار او باشد. اما حافظ با همـه با تمام انسانـها حرف زده است.حافظ بـه هر فرقه ای هم اگر دلبستگی داشته ( کـه نشان مـیدهد نداشته بجز عشق) هرگز ان فرقه یـا رویـه خاص را نبلیغ نکرده.حافظ مداح نیست.حافظ فقط حافظ است.چشمـه جوشان عشق. عشق بـه همـه چیز .همـه چیز را به منظور همـه خواستن.خود را ندیدن بقول مولانا :
    عشق هست بر اسمان پ
    صد پرده بـه هر نفس د
    نادیده گرفتن این جهان را مر دیده خویش را بدیدن
    حافظ مبلغ محبت و دوستی و انسانیت و معرفت و شجاعت(عدم ریـا کاری) و به هیچ دانستن دلبستگی بـه دنیـاست. و اگر از دیدگاه دینی هم بنگریم دین هم بجز محبت و عشق و انسانیت چیزی نمـیگوید. و مـیدانیم فرق عشق با محبت را.محبت از بزرگ بـه کوچک است. و عشق از کوچک بـه بزرگ است. ما محبت مـیکنیم که تا نیـازی ازی را براورده کنیم. او بـه ما نیـازمند است.
    اما درون عشق ما بـه او نیـازمندیم.به معشوق. که تا نیـاز ما بـه کامل شدن را براورده سازد. محبت از سر دلسوزی بـه دیگری هست و بسیـار هم انسانی و خوب. و مـیتواند حسابگرانـه باشد.اما از بین برنده منیت و سوزاننده خود نیست. و عشق سوزاننده خود و منیت است.چون خودی درون مـیان نیست.همـه جا او را مـیبیند.از همـه چیز عطر او را مـیبوید.و اینست کـه عاشق ضمنا دیوانـه هم هست.یعنی قبلا دیوانـه شده! و تنـها عشق هست که مـیتواند نفس (خود خواهی -حرص و طمع و ترس را بسوزاند و انسان را بـه رهایی برساند. و مطمـینا دوستان مـیدانند منظور از عشق نـه انچه هست کـه در مـیان عموم تصور دارند. عشق بـه مفهوم خالص ان .کیفیتی درون وجود انسان کـه نمود بیرونیش هیچ به منظور خود نخواستن و همـه چیز را به منظور دیگران خواستن است.رحمت مطلق. و به این کیفیت نمـیتوان رسید مگر اول دل را از احساسات نفسانی تخلیـه کنیم.انگاه عشق کـه خودش مـیاید.نیـازی بـه زحمت ما نیست. مولانا : رو را هفت اب شوی از کینـه ها وانگه عشق را پیمانـه شو پیمانـه شو حافظ : خلوت دل نیست جای صحبت اغیـار دیو چو بیرون رود فرشته دراید اول تخلیـه و پاکسازی. انگاه عشق و خدا و ملایک همـه درون تو حاضرند.فرشته با دیو درون یک خانـه همزمان جای ندارند.یـا این یـا ان. والسلام.

    👆☹

    امـیرعباس نوشته:

    شعر ای دل غلام شاه جان باش و شاه باش رو کـه توی تصحیح غنی نیومده بخونید روی سنگ مزار حافظ این شعر نوشته شده دور که تا دور سنگ مزارش تو اینترنت هم بزنین مـیاد اسم امام رضا(ع) و امام علی(ع) رو اورده توی رباعیـاتش هم توی همـین تصحیح غنی (مردی ز کننده درون خیبر پرس)درباره امام علی(ع) اینکه بگیم حافظ اصلا درباره اهل بیت صحبت نکرده واضح حرف غلطیـه اینجا هم اصلا بعید نیس درباره امام حسین (ع) باشـه شعر مثل شعر شاه شمشاد قدان کـه درباره حضرت عباس(ع) هست
    شعر بیـا کـه رایت منصور پادشاه رسید رو هم بخونین اسم امام زمان عج) رو هم اورده اونجا کـه مـیگه مـهدی دین پناه رسید

    👆☹

    امـیر حسین نوشته:

    در مورد بیت آخر چون اعراب مطالب را بـه صورت نوشتاری نگهداری نمـید و بیشتر بـه صورت شفاهی و با تکبه بر حافظه بـه خاطر مـیسپردند و رواج فرهنگ نقالی باعث کم کاربرد شدن نوشتار بوده هست به همـین دلیل زمان خلیفه اول کـه تصمـیم بـه مصحف قرآن مـیگیرند نوشتار بـه شکل امروز و با اعراب گذاری و نقطه نبوده و به همـین دلیل بعد از گذشت سالیـان و درگذشتانی کـه قرآن را از زبان حضرت پیـامبر (ص) مـیشنیدند و حفظ مـید باعث بوجود آمدن ١٤ نوع و مدل خواندن قرآن شده بوده کـه حافظ هر ١٤ مدل رو حفظ بوده اند این موضوع درون دروس تفسیر قرآن و در بحث تحریف لفظی قرائت مفصلا بحث مـیشـه کـه ابن مجاهد ٢ شاگرد داشته کـه هر کدام هفت قرائت مختلف بلد بوده اند و فکر نمـیکنم ارتباطی بـه ١٤ معصوم داشته باشـه

    👆☹

    پژمان نوشته:

    ۱- به منظور درک بهتر حقیقت و اتخاذ روشی علمـی و درست درون تحقیق، حتما از تعصب و بی ادبی دوری جست.
    ۲- به منظور تحقیق درون مورد بزرگان ادب، آنـها و آثارشان را درون باید درون قالب زمانی خودشان بررسی نمود و از بت آنـها دوری جست که تا بتوان آن آثار را نقد و تحلیل کرد. این نقد حتما علمـی و در قالب و نظریـه ی مشخصی انجام شود.
    ۳- بی شک زبان و خط عربی و بخصوص شعر و وزنـهای آن بـه ادب فارسی خدمات شایـانی کرده است. همانطور کـه کشورداری و فرهنگ و هنر فارسی بـه غنای فرهنگ و هنر جهان عرب خدمات زیـادی کرده است.
    ۴- به منظور رواج روشنفکری و تفکر انتقادی، حتما از بی احترامـی بـه دین و عقاید دینی دوری جست و تنـها بـه منطق و عقل متوسل شد. بی شک انسان به منظور تکامل ذهنی و علمـی خود بـه دین نیـاز داشته است.
    ۵- بنابراین، این کـه شاعری بزرگ درون زمانـهای دور مطلبی را بیـان کرده، دلیل بر این نمـی شود کـه فلان عقید و ایدئولوژی درون زمان حال هم صدق مـی کند و معتبر است. درون این زمان ابزارهای علمـی و نظری پیچیده ای درون دست داریم کـه دیگر نیـازی بـه بیـان حدیث و حکایت و امثالهم نداریم. با این حال، آن گفته ها را ارزش مـی نـهیم و برایشان احترام قائلیم چون اگر نبودند ما بـه این نقطه نمـی رسیدیم.
    فیلسوف و زبانشناس

    👆☹

    نوید نوشته:

    بهترین تفسیر آن هست که بدون تعصب باشد. هر گاه تفسیر و توضیح را با تعصب آمـیختیم، بی گمان بـه خطا رفته‌ایم.

    👆☹

    حمـه برووو نوشته:

    “هرچه درون فهم تو آید آن بود مفهوم تو”

    کی بود مفهوم تو او کو از آن عالی‌تر است

    هرچه درون فهم من آید آن بود مفهوم من نـه چیزی کـه واقعا هست
    هر چه زور هم بزنیم بیشتر از استعدامان نمـی توانیم چیزی فراتر بفهمـیم

    راست ناید صوفیی هر گز بهب
    “خر بـه جد و جهد کی گردد اسب”

    👆☹

    بی دل نوشته:

    از اُدبا نقل هست که این غزل بی شک از زیباترین اشعار حافظ است، سرشار از صنایع ادبی و مضامـین عمـیق. گویند ادیب نیشاپوری از خواندن این غزل بیـهوش مـی افتاد…
    حیفم آمد کـه توجه دوستان را بـه سخنان یک حافظ شناس برجسته (دکتر عبدالکریم سروش) درون مورد این غزل معطوف ننمایم. تفسیر این غزل، مقایسه با اشعار مولانا، و توضیحاتی درون مورد شخص شخیص حضرت حافظ درون وبگاه زیر درون دسترس است:
    https://youtu.be/hneGgOfhHTY

    با تشکر ویژه از شمس الحق و امـین کیخای عزیز کـه همواره درون راستای فهم بهتر دوستان گنجوری جهد و تلاش مـیکنند.

    👆☹

    نگار نوشته:

    آرینا, کی گفته کـه هر اجازه داره هر تفسیری دلش بخواد از اشعار حافظ ه؟ تنـها درون صورتی یک تفسیر خاص مجاز و موجه هست کـه با کلیـه روحیـات و عقایدی کـه حافظ مکررا درون اشعارش بـه نمایش گذاشته، و همچنین با ساختار زبانی و ادبی شعر و مضمون بقیـه مصرعهای آن شعر بخصوص سازگار باشـه. درون غیر این صورت مـیشـه هتک حرمت شاعر، خصوصا اگر تفسیر شما مستقیما با روحیـات و عقاید شاعر درون تضاد باشـه. این تفسیری کـه شما ذکر کردی با استفاده ای کـه حافظ مکررا از مفهوم رندی درون اشعارش مـیکنـه درون تضاد هست.

    👆☹

    رضا نوشته:

    این غزل زیبا ونغز وپُرمایـه،یکی ازبحث انگیزترین غزلهای سرحلقه ی رندان جهان خواجه حافظ شیرازیست. بسیـاری ازکسانی کـه نسبت بـه اسلام ومذهب شیعی بـه ویژه امام حسین(ع) تعلّق خاطر دارند ازروی علاقه مندی وتعصّب، بدون داشتن استدلالهای منطقی،تنـها بااستناد بـه بیت:
    “رندان تشنـهرا آبی نمـی‌دهد
    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت”
    براین باورپای اصرارمـی فشارند کـه این غزل درارتباط با واقعه ی کربلاست!
    اینان نمـی دانند کـه درروزگارحافظ،اغلب مردم ایران بـه ویژه شیراز،سنّی مذهب بودند وبه واقعه ی کربلا چنانکه امروزه باحساسیّت خاصّی نگریسته مـی شود نگاه نمـی د. ضمن آنکه اینان نمـی دانند کـه حافظ نـه تنـها شیعه نبوده بلکه سنّی
    نیزنبوده است!.حافظ فقط یک عاشق بـه تمام معناست واگرازعاشق بپرسی کـه چه دینی دارد اودرپاسخ شمالبخند خواهد زد ویـا خواهدگفت:
    روزگاریست کـه سودای بُتان دین من است
    غم اینکار نشاط دل غمگین من است.
    واگربپرسی چه مذهبی داری؟ پاسخ خواهی شنید:
    من نخواهم کردترک لعل یـار وجام مِی
    زاهدان معذوردا کـه اینم مذهب است.
    درست هست که حافظ مثل همـه ی کودکان آن دوران ،پرورش یـافته ی مکتب اسلام وقرآن بود لیکن بـه استنادِ غزلیّاتی کـه ازاوبه ما رسیده هست بنظرچنین مـی رسد کـه حافظِ بیقرار درراستای کشفِ حقیقت، بعد ازتحقیق وتفحصّ وکسب تجربه درشریعت،طریقت ،صوفیگری وعرفان ومطالعه ی اشعارشاعران پیش ازخود وهم روزگارخویش، خیلی زود خودرا ازبندِ تعلّقات رهانیده و طریق خاصّ رندی وعشق را برگزیده وبه یک نوع آزاداندیشی رسیده است. جدایی او ازشریعت شامل تشیّع وتسنّن امری غیرقابل انکارو کاملاً بدیـهیست کـه درتمام غزلیّات اوموج مـی زند.
    عیش وعشرت وخواری،نظربازی، شاهد بازی وبوسه برلب شیرین پسران ومغبچگان، پشت پازدن بـه قوانین وتاکید بررهایی ازبندِ تعلّقات،تمسخر ،طعنـه ی وبه زیرسئوال کشیدن باورهای زاهدانـه، وصدها رفتارحافظانـه ورندانـه کـه نـه تنـها هیچکدام درچارچوب شریعت جایگاهی ندارند بلکه هریک مولّفه هایی هستند کـه درتقابل باشریعت مـی باشند وهرگز پیـامبر اسلام(ص) وا معصوم (ع) دراین مسیرگامـی برنداشته و پیروان خویش رانیزتشویق بـه واردشدن درچنین راهی نکرده اند.
    اگرمعنای همـه ی های رنگارنگ حافظ، مستی ِ حاصله ازعشق الهی بوده وعشقبازی باخداوند درامتدادِ شریعت قرارداشته، چرا پیـامبر اسلام وا معصوم کـه ازهمـه بیشتر دلداده وعاشق خدابوده اند هرگزیکبارنیز ازاین واژه ها استفاده نکرده اند؟! نـه تنـهاکه این واژه ها رادرکلام خویش بکارنگرفته اند اتّفاقاً بلعروایـات واحادیثِ معتبرفراوانی ازهمـه ی بزرگان دینی نیز درمنع “عشق” وجود داردکه همـه بـه اتّفاق عشق رازایل کننده ی عقل دانسته اند! به منظور نمونـه:
    حضرت علی(ع) :
    هرکه شیفته چیزى شود آن چیز دیده اش را کور و دلش را بیمار گرداند؛ چنینى با دیده اى ناسالم مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود؛ ها خرد او را از هم گسیخته و دنیـا دلش را مـیرانده است.
    و:
    «عشق بیماری هست که نـه اجر دارد و نـه بدل .»
    “دلهایى از یـاد خدا تهى مى گردد و خداوند محبّت غیر خود را بـه آنـها مى چشاند.”
    حضرت امام رضا(ع):
    ” دوست داشتن آدمى را بـه کارهاى مکروه و ناپسند وامـیدارد.”
    و…..
    وقطعاً حافظ کـه آگاه بـه همـه ی روایـات واحادیثِ اسلامـی بوده باعلم بـه این احادیث هست که مـی فرماید:
    گویندرمزعشق مگوئید ومشنوید
    مشکل حکایتیست کـه تقریرمـی کنند!
    اینـهاهمـه دلایل روشنی هستند کـه مسلکِ رندی،عشقبازی وشاهد بازی درون چارچوب شریعت نمـی گنجد! بـه همـین دلیل هست که بسیـاری ازعلما وفقهای شریعت(البته نـه همـه) اززمان حافظ که تا دوره ی حاضر، حافظ وکسانی راکه مدام از وشاهدبازی حرف مـی زنندرابه کفرورزی وخروج ازشریعت متّهم کرده وآنـهاراقبول نکرده اند. اغلب ِعلمای اسلام درون مورد عشق مجازى کـه ازعلایق بی چون وچرای حافظِ عاشق پیشـه هست نظرمنفی دارند و آن‌را نوعى انحراف از عشق حقیقى، بلکه انحراف از دین برمـی‌شمارند. و حتّا اطلاقِ واژه ی «معشوق» بر خداوندرا صحیح نمـی‌دانند و کلّاً آثار اشعار ِعاشقانـه درموردخدا را ناشى از تمایلاتِ جنسى یـا شکست درون عشق‌هاى مادّى مـی‌دانند.
    دوستداران اسلام وارادتمندان ا معصوم (ع) حتما بدانند کـه حضرت امام حسین هیچ نیـازی بـه تعریف وتمجید ومدحانی کـه درمسیری جداازشریعت گام برداشته اند ندارند،بنابراین نیـازی نیست کـه باتعصّب وتعجیل، بدون داشتن استدلالهای قانع کننده، تلاش کنندهر چیزی را هر جوری کـه شده بـه ا معصوم وشیعه مرتبط سازند!
    هیچ ضرورتی ندارد کـه حتماً به منظور احتمال شیعه بودنِ شاعرانِ بزرگ ونامداری همچون حافظ ومولوی وسعدی ودیگران ،دنبال بیتی یـامصراعی بگردند وآن رامدام بـه عنوان دلیلی به منظور شیعه وسنّی بودن آنـها ذکرکنند. خارج شدن یـانشدن این سخنوران ازشریعت، نـه بـه شریعت لطمـه مـی زند نـه باعث رونق آن مـی گردد. شریعت پبش ازاینـها وپس ازاینـهابوده ودرآینده نیزمسیرخود راخواهدرفت. بقول فرمایش حافظ:
    خدارامُحتسب مارابه فریـاد دف ونی بخش
    که سازشرع ازاین افسانـه بی قانون نخواهدشد
    سخن دیگراینکه: اگرشما درون عقیده ی وایمان خویش محکم وثابت قدم هستید چه نیـازی دارید کـه باتوسّل بـه یک بیت ومصرع یـا یک غزل، درپی اثباتِ این موضوع باشید ودیگران رابه هرنحوقانع کنید کـه ببینید حافظ یـاسعدی هم بـه چیزی کـه مااعتقاد داریم معتقدهست! حالا اگر بر فرض برهمگان ثابت شودکه حافظ ازشریعت خارج شده بود آیـا باورها واعتقادات شما متزلزل شده وفرومـی ریزند؟ مسلّماً پاسخ منفیست.بنابراین روشن هست که تلاش به منظور چسباندن دیگران بـه ویژه افرادنامداری مثل حافظ بـه باورها واعتقادات خویش، ازسوی هرکسی باهرعقیده ای کـه بوده باشد دلیل بارزضعیف ایمان وعقیده هست کـه قصد دارد با همراه ساختن این بزرگان جبران نماید!
    حافظ اگر قصدغزلسرایی درون مورد واقعه ی کربلا را داشت قطعاً غزلهای نغزتر ازاین غزلها مـی سرود وتعدادآنـها نیزبیشترازاینـها مـی بود.براساس شناختی کـه ازروحیّه ی اوسراغ داریم اوازهیچی درهیچ دوره ای باکی نداشته وهرزمان کـه لازم مـی دیده هرچیزی را بدون بیم وهراس بیـان مـی کرده است. شایدانی براین باورباشند کـه چون درروزگارحافظ متشرّعینِ سنّی مذهبِ متعصّب حاکمـیّت داشتند حافظ نمـی توانسته آشکارا ازا معصوم اسمـی درغزلهای خودببرد وناچاراً مقصود خویش رادرلفّافه وباکنایـه واشاره بیـان نموده است. این ادّعا واین باوربدان دلیل پذیرفتنی نیست کـه مـی بینیم حافظ چنین شخصیّتی نداشته، اویک تنـه درتمام دوره های زندگی باهمـین متشرّعین متعصّب برسر وشاهد وعشق درافتاده وتکفیر وتبعید وآزارها رابه جان خریده وهیچ تهدیدی نتوانسته اورا ازراهی کـه برگزیده منصرف سازد! آیـا اونمـی توانسته بـه جای اینکه برسر وشاهد با متشرِعین درافتد برسردفاع ازباورهای تشیّع با متشرّعین سنّی مذهب درافتد؟
    جالب ترازهمـه ی اینـها این هست که مـی بینیم اوبه رغم آنکه درون حاکمـیّتِ اسلامـی مـی زیسته وکوچکترین محدودیّتی درمدح پیـامبراسلام نداشته،لیکن حتّا یکبارنیز بصورت مشخّص اسمـی ازپیـامبراسلام درغزلهای خود نیـاورده هست واین درون حالیست کـه درصدها غزل ازشاه شجاع وشاه یحیی وتورانشاه ودیگران اسم وارادت خالصانـه ی خویش راابراوده است!. آیـا اینـها کافی نیست تابپذیریم کـه حافظ با آنکه پرورش یـافته ی اسلام وقرآن بوده لیکن بنابه دلایلی بعدها راه دیگری(رندی) پیش گرفته وبه یک نوع آزاداندیشی علاقمند شده است؟ بنظرمـی رسد اوخدارا دررهایی ازبندِهمـه ی تعلّقات دنیوی ودینی ودرفضای آزاد اندیشی بهتر مـی دیده وروشن تر درک مـی کرده هست که چنین راهی راپیش گرفته وسعی نموده درون چارچوب هیچ مذهبی جزعشق قرار نگیرد وهیچ برچسبی جزرندی نپذیرد.
    نفاق وزرق نبخشد صفای دل حافظ
    طریق ورندی وعشق اختیـارخواهم کرد.

    👆☹

    رضا نوشته:

    زان یـار دلنوازم شکریست با شکایت
    گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
    معنی بیت: ازآن محبوب (به احتمال فراوان شاه شجاع) کـه نوازش کُن ِ دل عاشق پیشـه ی من هست به سببِ لطف هایی کـه نسبت بـه من کرده سپاسگزارم امّا بـه همان اندازه نیزگله وشکایت دارم! گله ازبی توجّهی ها،شِکوه ازنامـهربانی ها! اگرنکته بین ونکته سنج هستی حدیثِ غم انگیزعشق مرابشنو.
    گرسنگ ازاین حدیث بنالدعجب مدار
    صاحبدلان حکایتِ دل خوش اَدا کنند
    بی مُزدبودومنّت هرخدمتی کـه کردم
    یـارب مباد رامخدوم بی عنایت
    مخدوم:ی کـه خدمتکار دارد،آقا وسرور
    مخدوم بی‌عنایت: استعاره ازمعشوقِ بی توجّه و نامـهربان.
    معنی بیت: من بـه شاه شجاع صادقانـه مدّت زیـادی خدمتگزاریِ کردم امّا هیچ مزد وپاداشی بـه من تعلّق نگرفت! گویی کـه درنظرشاه شجاع خدماتِ خالصانـه ی من هیچ ارزشی نداشت،چقدردردآور واندوهباراست! خدایـا کاش هیچ خدمتکاری، سرور وآقای بی انصاف ونامـهربان نداشته باشد.
    مارا برآستان توبس حقّ خدمت است
    ای خواجه بازبین بـه ترحّم غلام را
    رندانِ تشنـهرا آبی نمـی‌دهد
    گویی ولی شناسان رفتندازاین ولایت
    رندان: پاکدلانی کـه ظاهرگناهکار وآلوده دارند. رندان درحقیقت ازشریعت خارج شدگانند امّا درحیطه ی انسانیّت ثابت قدم ،جوانمرد وپاکدامن باقی ماندگانند.
    ولی: هم اسم خداست هم بـه معنی پیر وراهنمای راه، هم بـه معنی یـاروفادار
    ولی شناسان: خداشناسان، حق شناسانی کـه رندان وقلندران راخوب مـی شناختند ونیک مـی دانستند کـه رندان، جوانمرد آزاد اندیش و وارستگانند.
    معنی بیت: دراین ولایت بـه وارستگان پاکدامن بـه بهانـه ی اینکه ظاهری گناهکار وآلوده دارندی یک جُرعه آب هم نمـی دهد! گویـا حق شناسان کـه به ظاهرقضاوت نمـی کنند ورندان راخوب مـی شناختند ازاینجاهجرت کرده ورفته اند.
    نمـی گوید کـه یـاری داشت حقّ دوستی
    حق شناسان راچه حال افتادیـاران راچه شد؟
    درزلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
    سرها بُریده بینی بی جُرم و بی جنایت
    حافظ دراینجا خطاب بـه دل خویش مـی گوید امّا درحقیقت گوشـه وکنایـه بـه معشوق مـی زند ونامـهربانی اورا بـه رُخش مـی کشد.به درون مـی گوید تادیواربشنود.
    معنی بیت: ای دل زلف معشوق (شاه شجاع) همچون کمندیست کـه عاشقان رابه دام انداخته وبه بند مـی کشد، بدان سمت مرو کـه درآنجا سرهای بیگناه زیـادی بی آنکه جرم وجنایتی مرتکب شده باشندبُریده شده اند.
    زلف دلبردام راه وغمزه اش تیربلاست
    یـاد دارای دل کـه چندینت نصیحت مـی کنم
    چشمت بـه غمزه ما را خون خورد و مـی‌پسندی
    جانا روا نباشد خونریز را حمایت
    غمزه: ناز و کرشمـه ی مغرورانـه
    معنی بیت: چشمانت خونِ ماعاشقانت را بـه تیرعشوه وناز مغرورانـه مـی ریزد وخون مارامـی مکد، ای محبوب شایسته نیست کـه به جای حمایت ازعاشقانِ مظلوم، ازچشمان جفاکاروخونریزحمایت کنی.
    ازچشم خودبپرس کـه مارا کـه مـی کُشد
    جانا گناه طالع وجُرم ستاره نیست
    دراین شبِ سیـاهم گم گشت راهِ مقصود
    از گوشـه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت
    مقصود: هدف
    کوکب: ستاره.
    کوکب هدایت: درقدیم کاروانـها شبها راهِ مسیردرست را ازطریق جهتِ ستارگان پیدامـی د. حافظ اشاره بـه این موضوع دست بـه خَلق مضمونی نغز زده است.
    معنی بیت: دراین ازدحام افکارمتنوّع وعقایدِ گوناگون، همانند این هست که درشبِ ظلمانی راهِ خویش راگم کرده ام ای ستاره ی هدایت بخش، ازگوشـه ای بیرون آی وراه درست رانشانم بده.
    حافظ جستجوگرصادقیست. وقتی راه راگم مـی کند صادقانـه اقرارمـی کند کـه گم کرده راه است. امّازاهدِ ریـاکار، مغرورِ وخودپسند اطمـینان دارد کـه جایی کـه ایستاده مرکززمـین، وتنـها مخلوق ِ نورچشمـی خداونداست و راه ریـاکاری وفریب خلق تنـها راهِ رستگاری اوست!
    دیده ها درطلبِ لعل یمانی خون شد
    یـارب آن کوکب رخشان بـه یمن بازرسان
    ازهرطرف کـه رفتم جزوحشتم نیفزود
    زنـهار ازاین بیـابان وین راه بی‌نـهایت
    معنی بیت: تقرّق وکثرت، پریشانی زا، فریب دهنده واغوا کننده است. ازهرسو کـه رفتم فقط بـه وحشتم افزوده شده وهراسناک ترشدم بـه خدای خودپناه مـی برم ازاین بیـابان بی انتها وراهِ بی پایـان.
    شبِ ظلمت وبیـابان بـه کجاتوان رسیدن
    مگرآنکه شمع رویت بـه رهم چراغ دارد
    ای آفتاب خوبان مـی‌جوشد اندرونم
    یک ساعتم بگنجان درون سایـه عنایت
    آفتاب خوبان: استعاره ازمعشوق است
    دراین بیت حافظ هنرنمایی ِ زیبایی کرده است. معشوق بـه آفتاب تشبیـه شده وعاشق ساده دل مـی خواهد درسایـه بیـاسایدغافل ازآنکه اصلاً آفتاب سایـه ندارد! (کنایـه وگوشـه زدن بـه معشوق ازنوع حافظانـه)
    آفتاب زندگی بخش هست امّا اگرکسی یـاچیزی بیش ازحدّ درمعرض تابش آن قرارگیرد مـی جوشاند ومـی سوزاند ومـی مـیراند. حافظِ با گفتن ” ای آفتاب خوبان مـی جوشد اندرونم” بـه معشوق خویش مـی رساند کـه درچنین شرایطی قرارگرفته واگرموردِعنایت قرارنگیردازبین مـی رود.
    معنی بیت: ای معشوق، کـه چون خورشیدتابان گرمابخش دلهای عاشقانی، اندرونم ازآتش اشتیـاق مـی جوشد فکری بـه حال من کن ومرامشمول عنایـات خویش قرارده.
    چون کائنات بـه بوی توزنده اند
    ای آفتاب سایـه زمابرمدارهم
    این راه را نـهایت صورت کجا توان بست
    کش صد هزار منزل بیش هست در بدایت
    بدایت: آغاز.
    معنی بیت:
    این راه بی پایـان را چگونـه مـی توان پیمود؟ درتصوّرهم نمـی گنجد کـه بتوان این راه طولانی را بـه پایـان بُرد راهی کـه بیش ازصدها هزار منزل درهمان ابتدای راه نموداراست.
    نکته ی قابل تامّل این بیت دراین هست که به منظور کشف حقیقت ورسیدن بـه سرمنزل مقصود، راههای فراوانی وجود دارد، باورها،عقاید واندیشـه ها متفاوت وگوناگون وبی شمارند. چگونـه انسان مـی تواندبا این وقتِ کم و امکانات محدودی کـه دراختیـاردارد این همـه کثرت وتعدّد واختلاف دراندیشـه ها وادیـان وعقاید را بکاود وبسنجد وسپس راه درست را انتخاب کند؟ چگونـه؟
    گفتگوهاست دراین راه کـه جان بگدازد
    هدکسی عربده ای این کـه مبین آن کـه مپرس
    هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
    جورازحبیب خوشتر کز مدّعی رعایت
    بردی آبم: آبرویم را برباد دادی.
    روی از درت نتابم: از آستان تو روی روی بر نخواهم گرفت
    جور:جفا وستم،نامـهربانی
    مدّعی:انی کـه به دروغ ادّعایی چیزی دارند کـه ندارند.
    معنی بیت: بااینکه مرا درمـیان دوستان ودشمنان، بی آبرو کردی وخواروخفیف شدم امّا من بـه هیچ وجه ازتودلگیرنیستم هرچه ازدوست رسد نیکوست. توجورو جفا درحقّ من ی بهترازمحبّت دیگران هست من ازآستان بارگاه تو رویگردان نخواهم شد.
    حافظ ازجور توحاشا کـه بگرداند روی
    من ازآن روز کـه دربندِ تواَم آزادم
    عشقت رسدبه فریـاد اَرخود بـه سان حافظ
    قرآن ز بر بخوانی درون چارده روایت
    چارده روایت: بعضی ازآنـهاکه بـه چهارده معصوم(ع) ارادت دارند عجولانـه بـه هرعدد چهارده کـه مـی رسند ناآگاهانـه هرطوری شده مـی خواهند آن رابه چهارده معصوم مرتبط سازند کـه این کاربسیـارنسنجیده هست ودرحقیقت جفا درحق چهارده معصوم، جفا درحق شاعر وجفا درحق خوشان است. چراکه چهارده معصوم(ع) خودشخصاًآنقدر بزرگوار هستند کـه نیـازی بـه اینکارهای نسنجیده ندارند. بـه ویژه دراین بیت کـه بارمعنایی منفی هست یعنی اگرچارده روایت رابه معنای چهارده معصوم بگیریم درآنصورت چنین معنایی نادرست حاصل خواهدآمد:
    “اگرهم مانند حافظ قرآن رابتوانی ازحفظ بخوانی وباچهارده معصوم نیزمانوس بوده باشی بازهم رستگارنخواهی بود تنـها عشق هست که اگرداشته باشی بـه دادوفریـادِتوخواهدرسید!” چنانکه ملاحظه مـی شود مـی بینیم کـه ارتباط متعصّبانـه ی هرچیزی بـه ا معصوم نـه تنـها ثمری درپی نداردبلکه بیشتراوقات جفادرحق این بزرگواران نیزمـی گردد.
    “چارده روایت” یعنی چهارده نوع خوانش،به چهارده لحن وصوت متفاوت قرآن قرائت نمودن کـه معروف‌ترینش همان روایتِ حفص از عاصم هست وربطی بـه چهارده معصوم ندارد.
    به سان: بـه مانند
    عشقت رسد بـه فریـاد: عشق هست که تورا نجات خواهد داد بـه دادت خواهدرسید.
    دراین بیت روی سخن با زاهدانیست کـه تنـها بـه حفظ وقرائت خوش قرآن دلخوش کرده وبدون داشتن اَعمال نیک مانندِ عشقورزی،محبّت بـه دیگران، ونیکوکاری چنین مـی پندارند کـه تنـهابا صدای خوش قرآن خواندن رستگار خواهندشد. رستگاری تنـها درسایـه ی خدمت بـه خلق،بی آزاری وپاک باطنیست نـه چیزدیگر. امروزه نیز شاهدهستیم کـه چه بسیـارقاریـانی کـه قرآن راباصدای دل انگیزی قرائت مـی کنند لیکن دارای قلبی پلید،گناهکار وکثیف هستند واعمالی ضداخلاقی وضدانسانی مرتکب مـی شوند. سربازان داعش نمونـه ی بارز این ادّعاهستند.
    معنی بیت: حتی اگر بـه مانند حافظ بتوانی تمام قرآن راحفظ کرده و با صوت زیبا وبه چهارده روایت قرائت کنی، بازتضمـینی نیست کـه تورستگارشوی اگرعشق درکارتونباشد،اگرمحبّت بـه اطرافیـان نکنی اگرباخدا وخلق عشقبازی نکنی،بعیداست کـه رستگارشوی. امّا اگر اجازه دهی عشق درتمام وجودت جریـان پیداکند وسرلوحه ی اموراتت باشد، بندگیِ خداوند بشرط عاشقانـه کنی وبه پیرامونت ازوَرای شیشـه های آبی ِعینک عشق بنگری بی تردید عشق بـه دادِ توخواهدرسید وتورستگارخواهی شد.
    حافظ هرآنکه عشق نورزید ووصل خواست
    احرام ِ طوفِ کعبه ی دل بی وضوببست

    👆☹

    سلیمان نوشته:

    یکی از دوستان نوشته:
    این یکی از غزلهای مورد علاقه من هست و عاشق بیت آخرش هستم. کـه تنـها عشق و عشق هست که راه گشا و راه حل فریـاد جانسوز عاشق است.نـه قرآن یـا بطور کلی مذهب!!!

    لپ مطلب شعرهای بزرگانی چون حافظ مولوی خیـام …
    همـین است. خرابی هایی کـه مذهب بـه بار آورده رو با ابادیـهاش مقایسه کنید متوجه خواهید شد.

    👆☹

    ؟ نوشته:

    برام خیلی جالبه کـه چطور بعضی ها صوفیـه و عرفان رو بـه تشیع ربط مـی دن

    👆☹

    دوباره عاشق شده نوشته:

    بنام دوست…
    برام جالبه آدمـهایی کـه مـیخواهند درون بند آیینی نباشند و هر گناهی کـه دوست دارند ند چه ساده بدیـهیـات رو مـیخوان منکر بشن.
    هرچند خودم هم درون دورانی به منظور توجیـه کارهام این کارو مـیکرد! ادم یـا حتما بنده نفسش باشـه یـا خدا.برای کارهای شیطانی هم حتما عشق رو هوس معنی کرد! کشور ما هم کـه در هجوم شیـاطینـه دنیـاست. ولی بازهم عاشقان حقیقی مـیهن اهورایی جلوی این شیـاطین مـی ایستند.
    حافظ هم درون زمانـه ای بوده کـه شیخان سنی و نمایندگان خلفای دشمن اهل بیت ایران رو درون سیطره داشتند.ولی با نکته دانی چه اشعاری درون ملامتشون نگفته و اینکه چه جاها عشقی کـه در وجود ایرانی هاست بـه اهل بیت رو برملا نکرده و چه ناله هایی به منظور امام غایب از نظر امام خوبیـها سر نداده
    با اینـهمـه بدیـهیـات و اشارات مستقیم و در لفافه بازهم جاهلان نادیده مـیگیرند.این زمانـه هم سرهای عاشقان رو بجفا مـیبرند.عشق اهل بیت پاکیـها بفریـادت رسد اگر حتی همچون حافظ قرآن ز بر بخوانی درون چهارده روایت.ایران هم کشور شیعیـان هست با چنین زمـینـه هایی.کتاب حافظ رو کنار کتاب قرآن درون سفره هفت سین مـیذاریم به منظور همـینـه.
    ای غائب از نظر بـه خدا مـی سپارمت
    جانم بسوختی و به جان دوستدارمت

    👆☹

    محمد ادیب نیـا نوشته:

    زان یـار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
    رندان تشنـهرا آبی نمـی‌دهد گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
    آری! ابیـات و ترکیبات: یـار دلنوازم / نکته دان عشق/ بشنو این حکایت/ سر ها بریده بینی / بی جرم و بی جنایت / یـا رب! مباد را، مخدوم بی عنایت / رندان تشنـهرا آبی نمـی‌دهد/ گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت! / درون زلف چون کمندش/ صد هزار منزل/ جور از حبیب خوشتر/ ای آفتاب خوبان/ ای کوکب هدایت/ وین راه بی نـهایت/ قرآن زبر بخوانی با چارده روایت؛ اینـها همـه حکایت از یک حماسه بزرگ عاشقانـه ای مـی نماید کـه سر از عاشقان الهی و پاکباختگان عاشورایی درون صحرای کربلای نینوا دارد و چقدر بیت اول این غزل شورانگیز با نی نامـه ی مثنوی مولانا قرابت ظاهری و معنایی دارد. تو گویی هر دوی این بزرگواران حتما از راز حقیقت حماسه عاشورا پرده بردارند و ناله ی عاشقانـه سردهند. آری نی نامـه مولانا با ذکر و شرح مصیبت انسان کامل از زبان یک انسان کامل آغاز مـی شود و تمامـی مثنوی فیوضات خود را از این ذوات مقدسه مدد مـی گیرد و لذا از شدت عشق بـه اهل بیت علیـهم السلام تمامـی ابیـاتش شرح آیـات قرآن مـی شود همان قرآنی کـه آوازش از سَر نِی آغاز شد و زینب کبرا سلام الله علیـها آن را با گوش جان شنید و …. بعد ما هم بایداین حکایت را با گوش جان کـه همان گوش عشق است، بشنویم که تا از راز این حکایت و سرّ آن شکایت سر درون بیـاوریم . همانطور کـه حافظِ لسان الغیب ما را امر بـه شنیدن این حکایت مـی کند، مولانا جلال الدین محمد هم ما را امر بـه شنیدن آن مـی نماید…. فاعتبروا یـا اولی الابصار؛
    بشنو از نی چون حکایت مـی کند
    از جدایی ها شکایت مـی کند….

    👆☹

    محمد ادیب نیـا نوشته:

    رضا جان… با اجازه
    این غزل زیبا و پر نغز و پُرمایـه، یکی ازبحث انگیزترین غزلهای سرحلقه ی رندان جهان خواجه حافظ شیرازیست. بسیـاری ازکسانی کـه نسبت بـه اسلام و مذهب شیعی بـه ویژه امام حسین(ع) تعلّق خاطر دارند از روی علاقه مندی و بدون تعصّب با داشتن استدلالهای منطقی، بااستناد بـه بسیـاری از ابیـات این غزل از جمله:
    “رندان تشنـهرا آبی نمـی‌دهد
    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت”
    براین باور پای اصرارمـی فشارند کـه این غزل درارتباط با واقعه ی کربلاست…
    اینان بـه خوبی مـی دانند کـه در روزگارحافظ، اغلب مردم ایران بـه ویژه شیراز، سنّی مذهب بودند وبه واقعه ی کربلا نیز چنانکه امروزه نگریسته مـی شود نگاه مـی د. ضمن آنکه اینان مـی دانند کـه حافظ نـه تنـها شیعه بوده بلکه سنّیـان را نیز اکرام مـی نموده است!. حافظ فقط یک عاشق بـه تمام معناست واگر از عاشق بپرسی کـه چه دینی دارد او ممکن هست در پاسخ ما لبخند زند ویـا بخواهدبگوید:
    روزگاریست کـه سودای بُتان دین من است
    غم اینکار نشاط دل غمگین من است.
    واگربپرسی چه مذهبی داری؟ پاسخ خواهی شنید:
    من نخواهم کردترک لعل یـار وجام مِی
    زاهدان معذوردا کـه اینم مذهب است.
    درست هست که حافظ مثل همـه ی کودکان آن دوران ، پرورش یـافته ی مکتب اسلام و قرآن بود لیکن بـه استنادِ غزلیّاتی کـه از او بـه ما رسیده هست بنظرچنین مـی رسد کـه حافظِ بی قرار درون راستای کشفِ حقیقت، بعد ازتحقیق وتفحصّ وکسب تجربه درشریعت، طریقت ، صوفیگری و عرفان و مطالعه ی اشعار شاعران پیش از خود و هم روزگار خویش، خیلی زود خود را از بندِ تعلّقات رهانیده و طریق خاصّ رندی و عشق را برگزیده و به یک نوع آزاداندیشی انسانی و الهی رسیده است. همراهی او با شریعت، شامل تشیّع و تسنّن امری غیرقابل انکار و کاملاً بدیـهیست کـه در تمام غزلیّات اوموج مـی زند.
    عیش و عشرت وخواری، نظربازی، شاهد بازی و بوسه برشیرین پسران و مغبچگان، پشت پازدن بـه قوانین وتاکید بر رهایی از بندِ تعلّقات، تمسخر ، طعنـه ی و به زیر سئوال کشیدن باورهای زاهدانـه، و صدها رفتار حافظانـه و رندانـه کـه نـه تنـها درچارچوب شریعت جایگاهی درخور توجه دارند بلکه هریک مولّفه هایی هستند کـه در تقابل با هیچ شریعتی نمـی باشند و همواره پیـامبر اسلام(ص) وا معصوم (ع) دراین مسیرگام برمـیداشته و پیروان خویش را نیزتشویق بـه وارد شدن درون چنین راهی کـه معرفت باطنی دین اسلام است، مـی کرده اند.
    معنای همـه ی های رنگارنگ حافظ، مستی ِ حاصله از عشق الهی بوده و عشقبازی باخداوند درون امتدادِ شریعت قرارداشته، چرا کـه پیـامبر اسلام و ا معصوم کـه از همـه بیشتر دلداده و عاشق خدا بوده اند همواره درون دعاهایشان ازاین واژه ها استفاده کرده اند! و این واژه ها را درکلام خویش بکارگرفته اند. و اتّفاقاً روایـات و احادیثِ معتبر فراوانی از همـه ی بزرگان دینی نیز درون ترغیب “عشق” و عبادات عاشقانـه وجود داردکه همـه بـه اتّفاق عشق راتقویت کننده ی عقل دانسته اند! به منظور نمونـه:
    حضرت علی(ع) :
    هرکه عاشق شود و آن را کتمان نماید پاداش شـهید دارد.
    و:
    «عشق عارضی هست که نـه اجر دارد و نـه بدل .»
    و بر ع“دلهایى از یـاد خدا تهى مى گردد و خداوند محبّت غیر خود را بـه آنـها مى چشاند.”
    و…..
    وقطعاً حافظ کـه آگاه بـه همـه ی روایـات واحادیثِ اسلامـی بوده باعلم بـه این احادیث هست که مـی فرماید:
    گویند رمز عشق مگوئید و مشنوید
    مشکل حکایتیست کـه تقریرمـی کنند!
    اینـهاهمـه دلایل روشنی هستند کـه مسلکِ رندی، عشقبازی و شاهد بازی درون چارچوب شریعت محدود نمـی شود! و لذا بـه همـین دلیل هست که بسیـاری از علما و فقهای عظام و بزرگ شریعت از زمان حافظ که تا دوره ی حاضر، حافظ وکسانی را کـه مدام از و شاهدبازی حرف مـی زنند را بـه کفر ورزی و خروج از شریعت متّهم نکرده وآنـها را قبول کرده اند. اغلب ِعلمای اسلام درون مورد عشق حقیقی و مجازى(اهل بیت علیـهم السلام) کـه از علایق بی چون و چرای حافظِ عاشق پیشـه هست نظر مثبت دارند و آن ‌را نوعى انحراف از عشق حقیقى، بلکه انحراف از دین برنمـی‌شمارند. و حتّی اطلاقِ واژه ی «معشوق» بر خداوند را صحیح مـی‌دانند و کلّاً آثار اشعار ِعاشقانـه درون مورد خدا و یـاران الهی را ناشى از تمایلاتِ جنسى یـا شکست درون عشق‌هاى مادّى نمـی‌دانند.
    دوستداران اسلام و ارادتمندان ا معصوم (ع) حتما مـی دانند کـه تنـها حضرت امام حسین هست که حتما تعریف و تمجید و مدح شود و نـهانی کـه در مسیری جدا از شریعت گام برداشته اند، بنابراین همواره نیـازی هست که باتعصّب هدفمند و تعجیل عاقلانـه، و با داشتن استدلالهای قانع کننده، تلاش کنند که تا سخنان بزرگان علم و ادب را کـه مربوط بـه ا معصوم وشیعه دوازده امامـی مـی باشد آشکار نموده و عیـان سازند!
    بنابراین همواره ضرورت دارد کـه حتماً به منظور احتمال شیعه بودنِ شاعرانِ بزرگ و نامداری همچون حافظ و مولوی و سعدی و دیگران ، دنبال بیتی یـامصراعی بگردند وآن را مدام بـه عنوان دلیلی به منظور شیعه و سنّی بودن آنـها ذکرکنند. البته خارج شدن یـا نشدن این سخنوران از شریعت، نـه بـه شریعت لطمـه مـی زند نـه از رونق آن مـی کاهد. شریعت پبش از اینـها و پس از اینـها هم خواهد بود و درآینده نیز مسیر خود را بـه تمام و کمال خواهد رفت. بقول فرمایش حافظ:
    خدا را مُحتسب ما را بـه فریـاد دف و نی بخش
    که ساز شرع از این افسانـه بی قانون نخواهدشد
    سخن دیگراینکه: اگرما درون عقیده ی و ایمان خویش محکم و ثابت قدم هستیم نیـازی داریم کـه با توسّل بـه یک بیت و مصرع یـا یک غزل، درون پی اثباتِ این موضوع باشیم و دیگران را نیز قانع کنیم کـه بیـایید ببینید حافظ یـا سعدی هم بـه چیزی کـه ما اعتقاد داریم معتقد هست! و چه هنرمندانـه این اعتقاد الهی اش را بیـان کرده است. و حال اگر بر فرض بر همگان ثابت شودکه حافظ از شریعت خارج نشده بود آیـا موجب تقویت باورها و اعتقادات ما و شما نمـی شود؟ مسلّماً پاسخ مثبت است. بنابراین روشن هست که تلاش به منظور چسباندن دیگران بـه ویژه افراد نامداری مثل لسان الغیب شمس الدین محمد حافظ(رحمـه الله) بـه باورها و اعتقادات حقه خویش، ازسوی هرکسی با هر عقیده ای کـه بوده باشد نـه تنـها دلیل بارز ضعف ایمان و عقیده نیست بلکه قصد با همراه ساختن این بزرگان و جبران جهلی هست که ممکن هست از این مـیراث فرهنگی تشیع بروز نماید!
    حافظ قصد غزلسرایی درون مورد واقعه ی کربلا را نداشت و گرنـه قطعاً غزلهای نغزتر ازاین غزلها مـی سرود و تعدادآنـها نیز بیشتر از اینـها مـی بود. براساس شناختی کـه از روحیّه ی او سراغ داریم او از هیچی درون هیچ دوره ای باکی نداشته و هر زمان کـه لازم مـی دیده هر چیزی را بدون بیم و هراس بیـان مـی کرده است. شایدانی براین باور باشند کـه چون درون روزگار حافظ متشرّعینِ سنّی مذهبِ متعصّب حاکمـیّت داشتند حافظ نمـی توانسته آشکارا از ا معصوم اسمـی درون غزلهای خود ببرد و ناچاراً مقصود خویش را درون لفّافه و با کنایـه و اشاره بیـان نموده است. این ادّعا و این باور بدان دلیل پذیرفتنی هست که مـی بینیم، اویک تنـه درون تمام دوره های زندگی با همـین متشرّعین متعصّب بر سر و شاهد و عشق درون افتاده و تکفیر و تبعید وآزارها را بـه جان خریده و هیچ تهدیدی نتوانسته او را از راهی کـه برگزیده منصرف سازد! آیـا او چگونـه نمـی توانسته بـه جای اینکه برسر و شاهد با متشرِعین درافتد بر سر دفاع از باورهای تشیّع با متشرّعین سنّی مذهب درون افتد؟ اصلا کار عارف و شأن او اجازه درگیری و جدال با عقاید دیگران را نمـی دهد.
    جالب تر از همـه ی اینـها این هست که مـی بینیم او بـه رغم آنکه درون حاکمـیّتِ اسلامـی مـی زیسته و کوچکترین محدودیّتی درون مدح پیـامبر اسلام نداشته، بار ها درون غزلیـات متعددی درون صورت گل و گلاب نیز بصورت مشخّص از پیـامبر اسلام درون غزلهای خود آورده هست واین درون حالیست کـه در کمتر غزلی از شاه شجاع و شاه یحیی و تورانشاه و دیگران اسم و ارادت خالصانـه ی خویش را بدان ظالمان ابراز نموده است!. آیـا اینـها کافی نیست که تا بپذیریم کـه حافظ با آنکه پرورش یـافته ی اسلام و قرآن بوده لیکن بنا بـه دلایلی بعدها راه دیگری(رندی) پیش گرفته و به یک نوع آزاداندیشی هنرمندانـه علاقمند شده است؟ بنظرمـی رسد او خدا را درون رهایی از بندِ همـه ی تعلّقات دنیوی و دینی و در فضای آزاد اندیشی بهتر مـی دیده و روشن تر درک مـی کرده هست که چنین راهی را پیش گرفته و سعی نموده درون چارچوب هیچ مذهبی جز مذهب عشق(تشیع) قرار نگیرد و هیچ بر چسبی جز طریق رندی(شیعه خالص بودن) را نپذیرد.
    نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ
    طریق و رندی و عشق اختیـار خواهم کرد.

    👆☹

    پیمان نوشته:

    محمد ادیب نیـا نظرتون رو کامل خوندم بـه دلم نشست.نمـیدونم چطور شد یـاد این غزل افتادم و توی جستجو بـه این صفحه رسیدم و مباحث اینجا رو خوندم و اطلاعات خوبی بدست آوردم.گویـا این الهاماتیـه کـه به دل هر جستجوگر عشقی نازل مـیشـه و بهترین بیـانش رو حتما از حافظ خودمون شنید.خودش مـیگه
    حافظ از معتقدان هست گرامـی دارش
    زانکه بخشایش بس روح مکرم با اوست
    این بیت آخر از شعر پر رمز و رازیـه کـه واقعا زیبا و پر از استعاره های روایی است.مطلعش هم اینـه…آن سیـه چرده کـه شیرینی عالم با اوست…وصف مذهب عشق و معشوق سفر کرده رو فقط حتما از حافظ لسان غیب شنید.ممنون از دوستان اهل شعر و ادب پارسی…

    👆☹

    بیگانـه نوشته:

    از شاهکارهای حافظ، کـه تمام ابیـاتش شاه بیتند…

    👆☹

    محمد حسین علیرمضانی نوشته:

    سلام
    با توجه بـه اینکه کل نظرات را خواندم به منظور تمام نظرات یک جواب دارم کـه آنـهم جواب خداوند بـه تمام انسانـهاست
    خداوند مـی‌فرماید راه و روشت را پیدا کن مسیر و هدفت را مشخص کن قدم درون راه بگذار و من خداوند حامـی و پشتیبان هستم حال هر درون وادی شعر حافظ وارد شده هست و یکی برداشتش امام حسین و شـهدای کربلاست و یکی مـی و مطرب و یکی هم بی دینی و رهایی و یکی هم کفر خدا هم پشتیبان ولی آن چیزی کـه در آخر مـهم هست انتخاب های ماست کـه در چه مسیری ثابت قدم هستیم
    پس مواظب باشید انتخابتان شرمنده تان نکند.
    یـا حق

    👆☹

    محسن نوشته:

    شاید منظور حافظ درون بیت زیر
    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
    اشاره ای باشد بـه ابیـات ۴۱۵۲و۴۱۵۳ درون دفتر ششم مثنوی، یعنی

    ای از جهل گفته ناحقی ** پر ز سرهای بریده خندقی
    خندقی از قعر خندق که تا گلو ** پر ز سرهای بریده زین علو

    👆☹




    [جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 12:22:00 +0000



    جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است

    برای برآورده شدن حاجات چه دعایی بخوانیم و شيوه دعا كردن ...

    در کتاب هاى روایى ما، جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است دعاهاى جالب و ذکرهاى پرمحتوایى آمده کـه خواندن آنـها با توجّه بـه معانى و محتواى آنـها، تأثیر مـهمّى درون روح و جان انسان مى گذارد و براى حلّ مشکلات مادّى و معنوى بسیـار مؤثّر است. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است علما این روایـات را درون کتب ادعیـه و کتب روایى آورده اند؛ از جمله دعایى هست که از امام صادق(علیـه السلام) (براى برآورده شدن حاجات) روایت شده است:
    «اَللّهُمَّ اجْعَلْنى اَخْشاکَ کَاَنّى اَراکَ، وَ اَسْعِدْنى بِتَقْویکَ، وَلاتُشْقِنى
    خدایـا چنانم کن کـه از تو بترسم چنانکه گویى تو را مى بینم و خوشبختم کن بـه پرهیزکاریت و بدبختم مکن
    بِنَشْطى لِمَعاصیکَ، وَ خِرْلى فى قَضآئِکَ، وَ بارِکْ لى فى قَدَرِکَ، حَتّى لا
    به نشاطم براى نافرمانى هایت و نیک بخواه برایم درون قضایت و برکت ده برایم درون مقدرت که تا دوست
    اُحِبَّ تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ، وَلا تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ، وَ اجْعَلْ غِناىَ فى
    نداشته باشم دیرآمدن آنچه را شتاب دارى و نـه زود آمدن آنچه را تأخیر اندازى و قرار ده بى نیـازیم را
    نَفْسى، وَ مَتِّعْنى بِسَمْعى وَ بَصَرى، وَ اجْعَلْهُمَا الْوارِثَیْنِ مِنّى، وَانْصُرْنى
    در خودم و بهره مندم ساز بـه گوش و چشمم و قرارشان ده آن دو را وارث من و یـاریم کن
    عَلى مَنْ ظَلَمَنى، وَاَرِنى فیـهِ قُدْرَتَکَ یـا رَبِّ، وَ اَقِرَّ بِذلِکَ عَیْنى.
    بر هر کـه به من ستم کند و قدرت خودت را درون او بـه من نشان ده پروردگارا و دیده ام را بدان روشن کن.»[۱]
    جهت اطلاع بيشتر ميتوانيد بـه كتاب «مفاتيح نوين» مراجعه نمائيد.

    شیوه دعا كردن و مقدماتی كه درون استجابت مؤثر است:
    ۱. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است معرفت و شناخت؛ نخستین شرط استجابت دعا، شناخت كسی هست كه انسان او را مـی خواند. بـه همـین جهت قرآن درون آموزش شیوه دعا كردن مـی فرماید «اُدْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً؛[۲] پروردگارتان را با تضرّع و پنـهانى بخوانيد»  یعنی بدانید كسی را كه مـی خوانید، «رب» شماست، آفرینش، رشد و تعالی و پرورش شما درون دست قدرت اوست.
    پس بهترین دعا آن هست كه با ربوبیت آغاز گردد. نگاهی بـه شیوه دعا كردن انبیـا و اولیـای الهی درون قرآن نشان مـی دهد كه آنان دعای خود را با «ربی» یـا «ربنا» آغاز مـی كردند، زیرا این واژه انسان را متوجه مـی سازد با مبدأیی ارتباط برقرار ساخته هست كه از نخستین لحظات وجود که تا آخر عمر او و بعد از آن انسان را غرق درون الطاف ربوبی خویش مـی سازد.

    ۲. دعا حتما با اخلاص و از صمـیم قلب و با حال تضرع و تواضع باشد. تنـها با زبان دعا نكند، بلكه روح دعا حتما در جان و در تمام ذرات وجود آدمـی رسوخ كند.

    ۳. دعا حتما در حالت بیم و امـید باشد.
    نـه آن چنان از اعمال خود راضی باشید كه گمان كنید هیچ نقطه تاریكی درون زندگی شما نیست و هیچ گناهی مرتكب نشده اید و نـه آن چنان مأیوس باشید كه خود را شایستة عفو و بخشش خدا و اجابت دعا ندانید.
    از خود راضی بودن و ندیدن عیب های خویش، ضمن این كه جهل مركب و عامل مـهمـی به منظور عقب گرد انسانی و سقوط اخلاقی است، باعث مـی شود كه انسان بـه جای عیوب خویش، عیب های دیگران را ببیند؛ یعنی بـه بیماری كه شیطان مبتلا بود «أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ ؛[ص/۷۶] من از آدم بهترم» مبتلا شود.
    چنان كه «یأس و نامـیدی» هم از دام ها و حربه های شیطان است. شایسته هست انسان با دو بال «بیم و امـید» حركت كند:«ادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً؛[۳] خداوند را با بيم و اميد بخوانيد»

    ۴ – خدا را درون پنـهانی خواندن، دعا را زودتر بـه اجابت مـی رساند «اُدْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً؛[۴] پروردگارتان را با تضرّع و پنـهانى بخوانيد» دعا درون خلوت با تمركز فكر و حضور قلب همراه هست و بـه اخلاص نزدیكتر و از ریـا و خودنمایی دور است. بـه همـین جهت دعا درون نیمـه های شب و در نماز شب، آن هنگام كه همگی درون خواب راحت بـه سر مـی برند، زودتر مستجاب مـی گردد. پیـامبر اكرم(ص) مـی فرماید:
    «خیر الدعا الخفیّ؛[۵] بهترین دعا آن هست كه پنـهانی (و از روی اخلاص) صورت گیرد».

    ۵ – تطهیر مال و ثروت و خانـه و زندگی از مالی كه از راه غصب، ظلم، رشوه، ربا، دزدی، غش درون معامله و فریب پیدا كرده یـا مالی كه خمس یـا زكات و انفاقات آن پرداخت نشده است.

    ۶ – اجتناب از خوردن غذای شبهه ناك و تطهیر لقمـه خود و افراد تحت تكفل از حرام.

    ۷ – غفلت از مبارزه با فساد و ترک امر بـه معروف و نـهی از منكر، بی اعتنایی درون مقابل فسادهای اخلاقی و اجتماعی و اباحه گری و نادیده گرفته شدن ارزش های دینی، موجب عدم استجابت دعا مـی گردد. پیـامبر اكرم(ص) فرمود: جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است «باید امر بـه معروف و نـهی از منكر كنید. درون غیر این صورت خداوند انسان ها شرور ( و كسانی كه تعهداتی دینی و اخلاقی ) بر نیكان شما مسلط مـی كند و هر چه بكنید، مستجاب نمـی شود».[۶]

    ۸ – عمل بـه پیمان های الهی.

    كیفیت دعا

    ۱ – دعا حتما با حمد و ثنای الهی همراه باشد. خداوند، جهت آموزش شیوه دعا كردن، دعای فرشتگانی را كه حاملان عرش خدا هستند و فرشتگانی كه گرداگرد آن قرار دارند، را توصیف نموده است.«كسانى كه عرش (خدا) را حمل مى‌‏كنند و آنان كه اطراف آن هستند، پروردگارشان را با سپاس و ستايش تسبيح كرده (و بـه پاكى ياد مى‌‏كنند) و به او ايمان دارند و براى كسانى كه ايمان آورده‌‏اند (از خداوند) آمرزش مى‌‏خواهند (ومى‌‏گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همـه چيز را فرا گرفته است، بعد كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى كرده‌‏اند بيامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ كن.»[۷]
    چنان كه ملاحظه فرمودید؛ دعا را با تسبیح و تحمـید خدا و اظهار ایمان بـه او و با كلمة طیبیـه «ربنا» آغاز نمودند و از مقام رحمت و علم بی پایـانش كه از صفات جمال و جلال او است، مدد خواستند سپس درون حق دیگران دعا نمودند که تا خدا دعا را درون حق شان مستجاب گرداند.

    ۲ – دعا را با ذكر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) بايد شروع نمود، زیرا صلوات درخواست سلام و درود از خداوند به منظور پیـامبر اسلام و اهل بیت طاهرین اوست این دعا قطعا مستجاب است. وقتی درون ابتدا و انتهای دعا ذكر صلوات قرار گرفت، خداوند بـه خاطر اول و آخر دعا، آن چه را كه درون وسط قرار گرفته، اجابت خواهد كرد.

    ۳ – تطهیر قلب و روح: از كثافات و كدورت های گناهان، بـه وسیله اعتراف بـه گناه و توبه درون پیشگاه خداوند.

    ۴ – درون پایـان، دعا را با تمسك بـه صفات او بـه اتمام برسانید، مثلا بگویید، برحمتك یـا ارحم الرحمـین.

    «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَكبَرُ وَ لا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ؛ منزه هست خدا وستايش خاص خدا هست ومعبودى جزخدا نيست وخدا بزرگتر ازتوصيف هست وهيچ ونيرويى نيست جز بوسيله خداى والاى بزرگ»( بخشي از دعاى عَشَرات)

    برخی موانع استجابت دعا:

    ۱ – گناه:
    گناهان سه گونـه اثر مـی گذارند:
    الف – توفیق دعا كردن را سلب مـی كنند.
    ب – حالت تضرع و تواضع و توبه و انابه و اشك و گریـه را مـی گیرند و نمـی گذارند بنده با حضور قلب، توجه اش بـه سوی خدا متمركز گردد و مجذوب نفخات رحمانی او شود.
    ج – درون صورت خواندن دعا، دعایش مستجاب نمـی گردد.
    علی(ع) مـی فرماید: «المعصیـه تمنع الاجابه[۸] با گناه از اجابت دعا جلوگیری مـی كنند» درون دعای كمـیل، شبهای جمعه دقت نمایید، آن جا كه مـی خوانید : « اللهم اغفرلی الذنوب التی تجس الدعا و... خدایـا گناهانی كه مانع استجابت دعای من شده اند بیـامرز
    ۲ – ترك دعا درون هنگام خوشی ها: خداوند بـه حضرت داود (ع) وحی فرمود: مرا درون روزهای خوش و آسایش یـاد كن که تا من دعای تو را درون ایـام گرفتاری و سختی اجابت كنم.[۹]
    ۳ – نافرمانی و رنجاندن والدین.
    ۴ – تأخیر انداختن نمازهای واجب از اول وقت.
    ۵ – درون گفتار، بد زبان بودن.
    ۶ – نسبت بـه افراد مؤمن سوء ظن داشتن و بد طینت بودن.
    ۷ – با برادران یـا ان مؤمن، با دو رویی و منافقانـه برخورد كردن.
    ۸ – ترحم نكردن بـه افراد ضعیف...

    [۱]. کافى، جلد ۲، صفحه ۵۷۷، حدیث ۱.
    [۲]. اعراف،آیـه ۵۵.
    [۳]. اعراف، ایـه ۵۶.
    [۴]. اعراف، آیـه ۵۵.
    [۵]. ناصر مكارم شیرازی و همراهان، تفسیر نمونـه، ج۵، ص ۲۸۱.
    [۶]. سفینة البحار، ج۱، ص ۹ – ۴۴۸ .
    [۷]. غافر، آيه ۷.
    [۸]. غرر الحكم ، ج ۱، حدیث شماره ۸۴۲.
    [۹]. سید هاشم رسول محلاتی، كیفر گناه ، ص ۱۰۷.




    [جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 07 Aug 2018 11:23:00 +0000



    جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است

    اخبار تکان‌دهنده از جلسات عرفان حلقه محمد علي طاهري

     ریحانـه : خیلی متاسفم به منظور ادمـی این صفحه کـه اینقدر درک و شعور کمـی از خدا داره، جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است استاد طاهری گرامـی یـه پیـامبره بـه معنای واقعی و دلم مـیسوزه برایـایی کـه تو کلاس های تقلبی عرفان حلقه شرکت چون شانس رسیدن بـه کمال و آگاهی را از دست من فقط کتابای ابشونو خوندم و به عظمت جهان هستی پی بردم و امـیدوارم بـه زودی بتونم درون کلاسهای حقیقی این استاد شرکت کنم

     ناصری : سلام من مـیخوام این کلاسهارو شرکت کنم از کجا حتما شروع کمم ادرسشونو از کجا پیدا کنم

     سمـیرا : واقعا مرسی از استدلالهای منطقی تون سونی کارت لیـاقت داری اجرت با خدا

     لطفی : سلام دوستان فریب عرفانـهای کاذبو نخورید. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است من یـه مشکلی داشتم یکی یـه انرژی برام فرستاد کلا مشکلم حل شد. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است خودمم تعجب کردم. الان چند ساله کـه گرفتار یـه موجود غیر اورگانیک هستم. کـه یـه ماهه فهمـیدم جن هستش. کلا زندگیم داغونـه. انرژی نمـیدن جن وارد بدن مـیکنن کـه اصلا نمـیفهمـی چی شد بعدها متوجه مـیشی چه بلایی سرت. اومده. من خودم قربانی ام.

     ناشناس : نـه کاري بـه طاهري دارم و نـه غير. سوالم اينـه کـه شما سوني کارت معتقد کـه انقدر با جديت مع مراجع هستي و دم مراجع تقليد رو ميزني، اينا خودشون از پاي بند ويرانند. نصف رساله هاشون بـه موضوعات از کمر بـه پايين مي پردازه. قاري قرآنشون هم کـه متجاوز از آب درمياد. بـه کي بايد اعتماد کرد کـه مسفد في الارض نباشـه. حداقل برا يکي اينطوري بمير کـه گندکاريهاشون رسوا نشده باشـه

    جواب سوني کارت بيست : جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است خود شما که تا حالا اگه تو عمرت گنده کاري نکردي بفرمائيد از شما تقليد ميکنيم ، قطعا شما اگر لااقل يکبار نصف رساله را خوانده بوديد متوجه ميشديد کـه اکثر آن مربوط بـه طهارت جسم و روح و نحوه عبادات هست و اونطوري کـه براتون تعريف د درون مورد مسائل جنسي نيست ، هر چند درون باره ازدواج هم درون آن فتواهائي هست ولي کلا بـه سه چهار صفحه نمي رسد ، ضمنا همـه کـه بد نيستند شما بگرد خوبش را پيدا کن صالح و متقي و سالمش را انتخاب کن ، دنبالش بگرد خوبش زياد هست

     حورانـه ک : هری بـه این عرفان شک داره لطفا خودش بـه عنوان محقق تحقیق کنـه که تا پی بـه حقانیت این عرفان واستاد طاهری ببره،من کـه خودم بیـاریم با این عرفان درمان شد

     سارا : خاک تووووو سر همتون کـه این چرندیـاتو مـیگین بدون اینکه از اصل ماجرا خبر داشته باشین

     مدیترانـه : بس کنین چرااینقداجازه مـیدین افرادی مثله طاهری بافهم وشعورتون بازی کنـه..قرآن واهل بیت این دوتنـهاارزشـهایی هستن کـه اگه درزندگیـه هرمسلمونی باشـه گمراه نمـیشـه

     فقط بیـاندیشید. : به نام حق.سلام من نـه از سوني کارت راضيم نـه از طرفدارايه طاهري همشون بـه سمت خودشون ميکشن. من 5 ترم از کلاسهاي دکتر طاهري رو رفتم کاملا درک کردم والان درون حال خواندن قران هستم کـه ببينم کلاسهاي دکتر طاهري با قران متضاد هست يا نـه. و حتما جواب رو براتون مينويسم. درون ضمن من درون ايران هيچ مرجع تقليد و هيچ عالمي رو قبول ندارم چون همشون بـه فکر مال دنيا هستند مردم با کمي تعقل ميتونند درک کنند اين حرف منو. بعد لطفا اقاي سوني اگه ميخايدي رو راهنمايي کنيد بهش کتاب خدا قران را پيشنـهاد کنيد خيلي ممنون. يا حق

    جواب سوني کارت بيست : شما که تا حالا چند ماه و چند روز و چند ساعت از نزديک با يک مرجع تقليد معاشرت داشته ايد کـه مي فرمائيد همشون بـه فکر مال دنيا هستند ، حتي شده براي چند ثانيه شما آنطرف کوچه باشيد و يک مرجع تقليد اين طرف کوچه و فقط دو ثانيه چشم تو چشم شده باشيد يا فقط با تصورات و شنيده هاي خود آنـها را مادي خطاب ميکنيد ، شما کـه پنج ترم پول ميدهيد و به کلاس طاهري ديپلمـه و به قول شما دکتر ميرويد پنج ترم و پنج ماه نـه ، حتي پنج جلسه هم نـه ، از نزديک پنجاه دقيقه بـه محضر يکي از علماي دين ميرفتيد همـه چيز دستتان مي آمد

     ناشناس : با سلام من درون جریـان کلاسها هستم .جناب طاهری روشی رو ب من یـاد داد ک با چشم باز ببینم و فکر کنم.چشم دل حتما ببیند اورا.جو کشور و افراد متعصب کـه هرزگی رو توی ظاهر معنا مـیکنن غالبه.خشت اول چون نـهد معمار کج که تا ثریـا مـیرود دیوار کج.ذهنیت ماها کج شکل گرفته ینی هدف همـین بوده تعصب راه ب جایی نداره عزیزان.دروغ و قضاوت بیمورد درست نیست.ب درون خودتون نگاه کنید.من شاهد حرکت ضد دین و نقض نماز و دعاها نبودم.بلکه معنای عظمت خدا و جهان رو درک کردم.بزرگی انسان رو شناختم.این مردم جز تخریب و تعصب چه چیز رو به منظور هم ب یـادگار گذاشتند.ب وضع مملکت توجه کنید.اگه راه فعلی درست بود جوابه بهتری دریـافت مـیشد.لطفا سوار بر جو نشید.مـهم نیست چهی حرفیو زده مـهم اینـه کـه چی گفته.فقط فکر کنید.ازادانـه فکر کنید

     بی نام : باسلام بنده کتاب استاد طاهري را مطالعه کردم چيزي از انکار خدا و دين نديدم !

    جواب سوني کارت بيست : ولي مراجع تقليد کـه استاد دين هستند کتب و مقالات ايشان را مطالعه د و چيزهاي زيادي از انحراف و ارتداد درون آن ديدند

     بنده خدا : کدامـین مطرب با کدامـین ساز و کدامبن مـی تواند هستی را با ریتم باند؟
    به جز ...
    خاننده عاقل باش
    کورکورانـه ازی پیروی نکن
    چه امام و رهبر چه طاهری
    با چشم باز انتخاب کن
    معبود تویی کعبه و بتخانـه بهانست

     ناشناس : دوستان دوترم کلاس عرفان حلقه رفتم یعنی حس مـیکنم قلبم خش دار شده خوابم گرفته شده شبها وحشت دارم

     ناشناس : امان از جهل شيعه اينقدر هم خودتونو گرفتار نکنيد بريد بـه درده خودتون بميريد .. ها

    جواب سوني کارت بيست : مرحبا بـه شما کـه جاهل نيستيد ولي هنوز آب کفن پيامبر خشک نشده بود بدنبالب قدرت جلسه تشکيل داديد ،‌ چه نيکو يازده جانشين از نسل پيامبر را شـهيد کرديد درون حاليکه يکنفر از علما و فقهاي شما يکي سيلي بخاطر اسلام نخورد ، چه شايسته وصيت پيامبر کـه فرمودند قرآن و عترت از هم جدا نميشوند که تا روز قيامت و ببينيد با آنـها چکار ميکنيد ولي عترت را رها کرده و دنبال ديگران بـه سر دويديد ، اهلبيت پيامبر کـه قرآن درون مورد آنـها ميفرمايد يطهرکم تطهيرا را بي يار و ياور رها کرديد واني را بـه رهبري پذيرفتيد کـه سراسر خشونت و بدعت و اشتباه کاري بودند ، آفرين بر شما ، مرحبا بر شما ، درود بر اين درايت و حفظ حرمت پيامبر و اهلبيتش ، بارک الله

     ناشناس : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
    بسم الله الرحمن الرحیم
    قل اعوذ برب الناس، ملک الناس، اله الناس، من شر الوسواس الخناس، الذی یوسوس فی صدور الناس، من الجنـه و الناس.
    صدق الله العلی العظیم

     نیل : سلام من بـه عنوان بيطرف دارم درون مورد مطالب اين عرفان تحقيق ميکنم و تا حالا بـه چيزي درون اين عرفان کـه خلاف خدا و پيامبر و ائمـه باشـه نرسيدم خبري هم از پرستش شيطان و اين حرفا نيست

    جواب سوني کارت بيست : اشکال فرقه حلقه شيطان پرستي نيست ، انحراف هست ، مخلوط درست و غلط هست ، توليد بدعت هست ، ارتباط با موجودات غير انساني و قدرت گيري از اين مخلوقات هست ، تفسير بـه راي از احاديث و قرآن که تا مرحله تحريف معاني هست ، من و شما کـه آيت الله العظمي نيستيم کـه بفهميم يک مدعي دين و عرفان کدام حرفش مستند و شرعي هست و کدامش ساختگي و بدعت ولي آن مراجع تقليدي کـه متخصص دين هستند حکم بـه ارتداد اين فرد داده اند و کتب آن را ظاله و گمراه کننده اعلام کرده و هرگونـه فعاليت تبليغي براي آن را حرام عنوان کرده اند ، حالا فلان خانم و آقا تصور ميکند از مرجع تقليد بيشتر اسلام شناس هست و راه درست خداپرستي اين راه هست خودش ميداند و سر پل صراط

     زهرا شاه : سلام بر همـهانی کـه مـیخواند بـه حلقه متصل بشند آقا من خودم بـه تازگی از طریق تلگرام با مسترهاشون آشنا شدم یعنی مسخره ترین و شیطانی ترین راه هست و کامل و واظح خودشون هم مـیگند من گفتم مـیخوام باهاتون ارتباط بگیرم گفتندباشـه که تا گفتم بسم الله دیوونـه شدند بـه نظرتون چراب حتما دیوونـه مـیشدند بعدشم منو از گروهشون انداختند بیرون خلاصه آقا خانم مـیخوای بـه حلقه متصل بشی بیـا دائم وضو داشته باش نماز اول وقت بخون ترک گناه غیبت و تهمت دروغ کن که تا چهل روز این کار رو انجام بده اگه بـه حلقه الهی وصل نشدی هرچی خواستی بگو

     ندا : سلام عزیزان.من به منظور فال پیش خانمـی رفتم وفال تاروت گرفتم.در انتها درون رابطه با اینکه مشکلاتم چطور حل شود و از بلاتکلیفی راحت بشم کلاس های فرادرمانی را معرفی کرد.برای اولین بار اسم این آقا و فرقه رو شنیدم..... و چقدر خوب کـه انجام ندادم.عزیزای دلم اول مطالعه کنید بعد سراغ این مسائل برید.من نـهی رو قضاوت مـیکنم و نـه تائید.فقط خواهش مـیکنم خودتون رو گرفتار فالو ... نکنید.زندگیتون نابود مـیشـه.هرچقدر از این مسائل بـه دور باشید براتون خیلی بهتره.کلی مطالعه کردم و صحبت های دکتر رائفی پور رو گوش کردم بـه شما دوستای عزیزم هم پیشنـهاد مـیکنم لطفا این کار را انجام دهید. بـه امـید بهترین روزها به منظور شما عزیزای دل

     .....ساناز : ببخشيد من هيچي درباره اين ارتباط فرادرماني نميدونم فقط بهم گفتن هرشب اين کلمـه رو بگم نـه کلاس رفتم نـه چيزي ايا گناه داره از اون شخصم پرسيدم گفت نـه گناه داره نـه شيطانيه

    جواب سوني کارت بيست : شما بهش بگيني گفته ذکر لااله الا الله و بسم الله الرحمن الرحيم و ماشاء الله و لا حول و لا قوه الا بالله را زياد بگم ببينيد چطور از کوره درون ميره و عصباني ميشـه ،ي کـه راهش شيطاني نيست نبايد از ذکر و نام خدا ناراحت بشـه و آنرا منع کنـه

     سلام یک ناشناس هستم : من کـه تصادفي با يه نفر آشنا شدم کـه داره اين کلاسارو ميره .منم کـه خيلي از فرادرماني شنيده بودم و مثبت هم شنيدم البته دوست داشتم تجربه کنم الانم ترم سه هستم و تا اينجا هيچ چيزي کـه منفي باشـه نديدم :)
    چشماهارا بايد شست دوستان

    جواب سوني کارت بيست : چشمـها را بايد شست با آب آلوده ؟ با منع از گفتن ذکر و نام خدا ، چهاني جز ياوران ابليس از شنيدن لااله الا الله و بسم الله الرحمن الرحيم واهمـه دارند ؟ اين کـه افراد را فريب دهند کـه چون اين اذکار خيلي سنگين و ارزشمند هستند و شما آمادگي گفتن ذکر لا اله الا الله را نداريد آنـها را پله پله از راه هدايت الهي دور کنند و به راه هدايت اجنـه کافر بکشانند خدمت و عرفان هست ؟

     ملیکا : واقعا متاسفم برایـانی کـه این مزخرفات و خرافات رو باور مـیکنن.وفی مـیری و مصاحبه ها رو مـیخونی اون موقس کـه باور مـیکنی اینا چرت وپرتایی کـه فقط به منظور انحراف ادماو بدبخت شونـه بـه نظر من اگه سردستشون اعدام شـه بازم کمـه

     س : سلام
    اگراجازه بدهيد بگذاريد ماکتاب و مبحثش را بخوانيم و بعد راي بدهيم لطفا کتابش را د رسايت قرار بدهيد
    اما بعد فکر مي کنم همـه افراد داراي سواد و شعور هستند بعد متشکر مي شوم که تا کتابش را بخوانم و بعد نظر دهيم دوره کوري و فرو افکار درون ذهن تمام شده

    جواب سوني کارت بيست : اکيدا توصيه ميکنم اگر بـه چنين مطالب و کتبي دسترسي پيدا کرديد آنـها را بـه متخصصان و علماي دين نشان دهيد که تا به شما بگويند چقدر انحرافات نامحسوس ولي خطرناک درون آنـها هست ، آنقدر کـه مراجع تقليد بعد از مطالعه آثار ، مقالات و کتب اين شخص حکم بـه ارتداد اين فرد داده اند و هرگونـه تبليغ براي وي را حرام ميشمارند

     زری : استاد طاهري يک نخبه هست ،هنوز براي ادمـهاي بـه ظاهر ديندار معلوم نشده ،يا اينکه از ترس اگاهي مردم با ايشون مخالفت ميکنند ،دوستاني کـه ايشون رو نميشناسن لطفا همـه نظرهارو درون نظر بگيرند ،تحقيق کنيد .زود قضاوت نکنيد ،.اين ادم بي ادبي کـه اينجا نشسته و جواب پستهارو ميده ،قطعا سرکرده مخالفين و قدرتمندان هست کـه پيامـهارو با توهين و بي ادبي جواب ميده .يکطرفه قضاوت نکنيد چون تاريخ ثابت کزده ما ملتي هستيم کـه با ناداني هاي گروهي از خودمون امير کبير هامون رو ميکشيم .حق هميشـه پيروز هست .

    جواب سوني کارت بيست : سرکرده قدرتمندان !!!! شما کـه خودتون ميفرمائيد ( تحقيق کنيد .زود قضاوت نکنيد ) چرا بيخود قضاوت ميکنيد ، بـه کي توهين و بي ادبي کردم ، بغير از اين هست که هميشـه گفتم گول نخوريد ، چهار جاي ديگه کـه کارشناس دين هستند حرفهاي اين آقا را ارائه کنيد که تا بهتون بگويند چقدر خلافداره ، اغلبانيکه جذب اين گروهها شده انداني هستند کـه معلومات ديني شون درون حد کتاب ديني مدرسه بوده کـه همون را هم درست متوجه نشدند و حرفهاي شيک و پيک و فريبنده را بجاي عرفان و راه خدا قبول کرده اند

     صادق : در اشتباه بودن این عرفان همـین بس کـه اولش مـیگه نمازو بی خیـال
    اگه نماز رو آدم درست بخونـه یـه کیفی مـی کنی کـه از صد که تا کلاس و منبر بالاتره
    عاقبت همـه بخیر ایشالله

     hatkaka : دمش گرم يک مشت .... گير انداخته شـهريه مي گيرد دمش گرم

     ف.ی : فقط مـیتونم بگم اللهم عجل الولیک الفرج

     عرفان : آسمان بار امانت نتوانست کشید
    قرعه کار بـه نام من دیوانـه زدند
    جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه
    چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند

     فریبا : سلام. واقعا به منظور مردم کشورم متاسفم استاد طاهری عزیز حرفی جز حرفهای قرآن نمـیزنـه.استاد عزیززندگی مارو نجات داده.من مدیون استادم هستم.
    بامدعی مگویید اسرارعشق ومستی /تابی خبربمـیردازدردوخودپرستی

     پاسخ : ناشناس رو باش هه. شما حلقه ای ها مگه خدا رو هم مـیشناسید؟؟ چه جا نمازی هم آب کشیده. فیلماتون هست. دیگه بسه دروغ.

     رضا : بنام خدا
    سلام
    من هم خودم مـی خواستم درون کلاسهای این عرفان بـه پیشنـهاد خانمم شرکت کنم. خدا را شکر کـه بیشتر از یـه جلسه نشد. ولی خانمم کـه چند جلسه ای رفت و چند هفته ایی جزوات و سی دی هایش را دنبال کرد نزدیک بود آسیبهای جبران ناپذیری بـه خانواده مان بزند و علاوه بر هزینـه هایی کـه برای درمانش گذاشتیم حدود یک سال طول کشید کـه به حال اولش برگردد. بـه خدا قسم و به خدا قسم فقط لطف و کرم خداوند بود کـه توانستیم از شر آسیبهای آن عرفان رها بشویم.
    من چون تجربه دارم عرض مـی کنم و کاری هم ندارم کـه طاهری چه جور آدمـی هست ولی اینو مـیگم عرفانی کـه راه نجاتش فقط از طریق نزدیکی بـه خدا و قرآن و نماز و توسل بـه ائمـه هست چطور مـی تواند عرفان درست و در راه خدا باشد.
    خدا قوت

     یـاشار : همش بحث و گله و تضاد بین ماها وجود داره هرنظرشو به منظور خودش نگه داره ار نظر من خیلی بهتره فقظط انسان باشیم بسه انسانیت رو یـاد بگیریم بسه

     امـید : طاهري غلط کرده کـه زيارت عاشورا رو رد کرده... شياد بي همـه چيز ......

     عرفان : سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
    هرکه درون این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
    دعای خیر ما بدرقه راه استاد
    برای شما ادمـین این وبسایت هم طلب خیر مـیکنیم
    انشاءالله کـه به راه درست هدایت شوید

     کوثر : سلام
    لازم نيست درون کلاسها بوده باشيم که تا حقيقت را بفهميم... فيلمـهاي واضح کلاسها نشون ميده کـه حقيقت چيه...
    متاسفم براي مردمي کـه مي روند پول مي دهند که تا يک بيسواد جن بـه جونشون بندازه
    جل الخالق
    خدايا عقل بده بـه مردم
    طاهري بايد اعدام گردد
    بي عقلي مردم هم بايد درمان بشـه
    آخه حماقت هم حدي دار

     یـا حق : با سلام خدمت همـه همسفران پاسخ همـه سوالها درون نقد یـه بیت شعره سلسله موی دوست حلقه دام بلاست هر کـه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست بـه امـید روزی کـه همـه مردم جهان از فلسفه خلقت شوند آگاه شوند

     خرد : با عرض ادب و احترام
    واقعيت امر اين هست چيزي بـه نام انرژي درماني وجود ندارد ( مبناي علمي ندارد ) ، دليل آنکه عده اي بعد از حضور درون اين گونـه کلاسها احساس کاميابي درون عرصه هاي مختلف زندگي مي کنند ، تلقين مي باشد ، وقتي بـه خود تلقين مي نماييد بـه مرور مغز فريب مي خورد و به شما مي گويد از عوامل و‌فضاهايي کـه شما را از حرکت باز مي دارد دوري نماييد ليکن زماني کـه انديشـه شما آزاد گشت خود بـه خود درون انجام کارها فيروزي را مي يابيد ، ليکن اين گونـه کلاسها چيزي نيست جز سو استفاده از انسانـهاي دردمند و ساده دل ، سوال اينجانست ، جناب طاهري کـه زماني دم از قدرت کائنات مي زدند چرا همين حالا دست بـه کار نم شوند و دست بـه دامان کائنات نم شوند که تا از اين وضعيت بي آبرويشان رهايي يابند ! درون مورد خودشان صدق نمي کند ؟ درون شگفتم چرا عده ا بـه اين نکته توجه ندارند

    جواب سوني کارت بيست : از قدرت اجنـه و شياطين غافل نشويد ، آنـها انسانـها را بـه اين روشـها درمان ميکنند که تا افراد بيشتري را بـه سوي خود و انحراف از راه خدا و ائمـه جلب کنند ،‌ ولي شفائي کـه شياطين و اجنـه ميدهند يک تفاوتي با شفائي کـه خدا و ائمـه و صلحا از طرف خدا ميدهند دارد و تفاوت آن اين هست که درون شفائي کـه اجنـه و شياطين و نوکرانشان درون حلقه ميدهند بيماري طي چند مرحله و به مرور بهبود ظاهري پيدا ميکند و البته بعد از تمام شدن دوره نوکري آنرا برميگردانند ولي شفاي الهي بـه يکباره اتفاق مي افتد مثلانيکه امام حسين يا امام رضا شفا ميدهند و سرطاني يا کور و فلج مادرزاد يکباره سالم و سرحال ميشوند ولي متاسفانـه افراد شيادي چون طاهري از کم سوادي مردم درون امور ديني حداکثر سودجوئي را ميکنند

     حسین سلطانی : شما اگه يه روزشعر ننويسيد کونتون آروم نمي گيره درسته؟ بي ناموس هاي کونتون مي خواره؟ دوست داري از خونـه بياييد بيرون و ديگه برنگردييد...

    جواب سوني کارت بيست : تو حرومي ميخواهي منو تهديد کني دلقک ، هيکل منو ديدي ، يه مشت ب وسط سرت کـه مثل پهن صاف ميشي کف زمين ، من که تا اون استاد دون را درون حال يدن بالاي دار نبينم آروم نمي نشينم ، حالا هر چي ميخواهي خودت را پاره کن ، اگه بـه ي بازيه من از همـه ي هائي کـه تو زندگيت ديدي ي ترم چس مثقال ، فکر نکن اگه جواب بقيه را مودب و با استدلال ميدم بعد حتما بـه شغالي مثل تو باج ميدم و بهت لبخند مي

     ناشناس : ناشناس:باسلام وعرض ادب خدمت دوستان.ایـااگراقای طاهری نبودبقیـه گمراه بودند٬یعنی گذشتگان وایندگانی کـه طاهری رونشناختنددیگه گمراهند.کجابراهدایت مردم امضامـیگیرن کجاپول مـیگیرن .تازه بطالعه کنیدعرفان رو.این مطالب خیلی هاش توکتابهاهست ولی این اقاادعامـیکنـه ایناحرفای خودشـه.ایشون باحرفای درابتدادرست دنبال رسیدن بـه قدرته ومردم روبه تجمع توپارکهامـیکنـه .کلیپ هاش باصدای خودش هست .ایـااینـهانشانـه دنبال قدرت بودن نیست بعدش هم هرکی کـه ایمان اورده دیگه دنبال چیـه استادشون مگه نگفته منوفراموش کنید شخص پرست نباشیدیکم بیشترفکرکنید

     فرزانـه : من استاد طاهري را نمي شناسم فقط گاهي جملاتي از ايشون خوندم کـه به نظرم واقعا روشن گرانـه بود
    فقط خواستم بگم هر چه انسان متعصب تر بشـه بـه همون ميزان از خدا دور ميشـه
    براي همين مذهبيون بيش از همـه از معنويت دورند
    عيسي ، موسي ، محمد و همـه ي پيامبران فقط يکي هستند
    کساني کـه ميگن تنـها راه رسيدن بـه خدا فقط و فقط اسلام و قران و ائمـه هستند درون اشتباهند . دين اسلام قطعا آسانترين راه براي رسيدن بـه خداست آن هم بـه اين دليل کـه در قرآن تحريفي صورت نگرفته وليکن تنـها راه نيست
    اين همـه جنگ و جدل حاصل کوته نظريست
    گر نظر پاک کني کعبه و بتخانـه يکيست
    در ضمن فساد و ظلم اين حکومت مستبد ديگه الان بر همـه مردم ايران آشکار شده و چه بسيار انسان هاي شريف و بي گناهي کـه به حکم ناحق اين حکومت سر که تا پا دروغ درون زندانند

    جواب سوني کارت بيست : همانطور کـه زنان منحصر بـه ان هرزه اي کـه در خيابان ها با پوشش هاي زشت مانور ميدهند نيستند و اصل زنان با شرافت و با شخصيت آنـهائي هستند کـه کمتر درون جامعه بـه چشم مي آيند ولي وظايف اجتماعي و انساني و الهي خود را بـه بهترين نحو انجام ميدهند ، متدينين و مذهبيون واقعي هماني هستند کـه کمتر بروز اجتماعي و علني دارند و آن بـه ظاهر متدينين ظالم و فاجر بـه قول شما بـه دور از معنويت مانند همان کان هرزه اي هستند کـه نمايششان درون جامعه آشکار و در بوق و کرنا هست ولي ارزششان کم و زيانشان براي دين و جامعه زياد هست ، درون واقع يک لکه کوچک هم روي پيراهن سفيد بـه چشم مي آيد و اينان اينگونـه اند نـه اينکه همـه مذهبيون اينگونـه هستند
    در همان قرآن هم کـه فرموديد ذکر شده دين نزد خدا اسلام هست و اگر قرار بود هري بـه اقتضاي فهم خودش ديني اختراع و راهي بـه سوي خدا ابداع کند الان شش ميليارد دين درون جهان وجود داشت ، بعد فريب اين بازارگرمي ها را نخوريد و خودتان از حلقه قرآن و اهلبيت جدا نکنيد و به حلقه ياري گيرندگان از اجنـه تحت پوشش دين وارد نشويد ،‌ آنچه لازم بود گفته شده مابقي را صلاح مملکت خويش خسروان دانند

     forogh.h : باسلام خدمت همـه دوستان.من پاي هيچ منبري اينقدر نسبت بـه خداي خودم مشتاق نشدم. چرا بايد انسانـها از رسيدن بـه رشد وتعالي بازبمونند.چرا عده ميتونن مسير تعالي را طي کنندوعموم انسانـها جابمونند.چرا عرفاي ما خدا رو بـه ما نشناسوندند.چهاني از بـه عرفان رسيدن وآگاهي مردم ضرر ميکنند؟؟؟؟؟

    جواب سوني کارت بيست : شما خدمت چند عارف و عالم واقعي مشرف شديد ؟ با زور کـه نميان درون خانـهي کـه بيا برويم بـه تو روش عرفان الهي را بياموزيم اين شما هستيد کـه بايد درون خانـه عرفا و فضلا را بزنيد و التماس و خواهش کنيد که تا شما را با رموز الهي آشنا کنند که تا فرق دوغ و دوشاب را بفهميد ، و برخلاف تيم طاهري شـهريه و پول هم نميگيرند

     رضا : سلام وقت بـه خیری کـه خیلی راحت مـیاد بـه دروغ بودن خودش و عرفان خودش اعتراف مـیکنـه چه دلیلی داره ما بگیم نـه این اقا کارش درسته درحالی کـه اگه بـه اسلام ایمان داشت هرگز دروغ نمـیگفت بهتره بیشتر درباره اقا طاهری تحقیق کنید نشناخت الکی سنگی رو بـه نزند بهتر درباره اخرالزمان وتازهدر دین وفتنـه های کور تحقیق کنید و چشم بسته بهی و چزی ایمان نیـارید موفق باشد

     شاهد : سلام
    من سلامت ذهن و روان و جسم خودم و خانوادم را مديون استاد طاهري و آموزه هاي ايشان هستم .
    دوستان عزيز ,کلاسهاي عرفان حلقه الحمد لله با رعايت کامل شئونات اسلامي طي ميشود اين توصيه اي بود کـه استاد طاهري بـه همـه داشت . از همـه عزيزاني کـه دچار ترديد شدند خواهشمند هست براي قضاوت عجله نکنند و از نزديک با مباحث عرفان حلقه آشنا بشوند و از همـه مـهمتر کتابها و دي وي دي هاي کلاسهاي استاد را ببينند, بعدا" متوجه ميشوند کـه جريان بسياري از مخالفتها و دشمنيها چي هست . دوستان اين را باور کنيد کـه يک عده فقط بخاطر منافع خودشان براي رويارويي شما با عرفان حلقه اينگونـه نا آرام و مضطرب هستند, چون ميدانند کـه آموزه هاي استاد طاهري براي همـه مردم جهان بـه حقانيت رسيده هست و هيچ چيز نميتواند اين باور را از آنـها بگيرد و تک تک شاگردان آنـها و حتياني کـه فقط از طريق فرادرماني درمان شدند بـه اين حقانيت شـهادت ميدهند.
    دوستان عزيزي کـه ميخواهيد درون اين زمينـه تحقيق کنيد ؛ شرط اصلي هر تحقيقي بي طرفي است, هر انساني درک و شعور و عقل و اختيار دارد و حق دارد کـه خودش راه را انتخاب کند و نميتوانيم بهي بخاطر نوع انديشـه و عقيده بي احترامي و توهين کنيم . لا اکراه في الدين قرآنمان را فراموش نکنيم. و يادمان باشد درباره يک انسان معصوم و بيگناه کـه پنج سال اجازه دفاع ار خود را ندارد بـه راحتي افتراء و دروغ نبنديم .
    با آرزوي توفيق اللهي براي همـه همراهان عرفان حلقه و دشمنان آنـها

    جواب سوني کارت بيست : بي طرفي موقعي مفيد هست که همراه با آگاهي باشد ،انيکه بـه قول خودشان که تا قبل از اين نـه خدا پيغمبر حاليشون بوده نـه کاري بـه دين داشتند خوب کاملا واضح و مشخص هست هر کلام تزئين داده شده و عوام پسندي درون مورد تئوري هاي ديني بـه نظرشان جالب و صحيح مي آيد درون صورتيکه اگر همان تئوري را نزد يک کارشناس دين ببرند اشکالات متعدد آنرا متوجه ميشوند ، من با افراد مختلفي سرکار داشته ام کـه به نوعي انحراف ديني داشته اند از پيروان عرفان و يوگاي شري ماتاجي هندي انگليسي که تا افراد مسيحي شده ياانيکه نعوذ بالله حضرت علي را خدا مي دانستند تاانيکه همـه چيز دين را قبول داشتند بـه جز حضرت مـهدي عج الله و يک چيز درون همـه آنـها مشترک بود و آن اينکه خوراکي کـه تحت نام دين بـه آنـها داده بودند ناسالم بود و آن را بـه يک کارشناس خبره ديني ارجاع نداده بودند که تا به چاه انحرافي کشيده نشوند ، شما همـه حرفهاي آقاي طاهري را گوش کنيد بعد آنرا بـه کارشناسش عرضه کنيد که تا برايتان باز کند بـه ازاي هر آموزه چند انحراف و بدعت ارائه شده است

     یک نفر : سلام من خودم يک جلسه اين کلاسها رفتم همون اولين جلسه چنان بدنم مي لرزيد کـه 3نفر منو کنترل گفتن ويروس داري الان هم دارم تحقيق مي کنم درستي يا نادرستي اونو بفهمم اما خدايي اخلاق بدي هم نبود تو اين کلاسا اما اون آشنايي کـه اينو بـه من معرفي کرد خيلي از برخرداش خوب شده اما چنان منيتي پيدا کرده کـه نماز و روزه هاي ما رو صحيح نميدونـه و احساس مي کنـهاني کـه در اين حلقه هستن بـه گفته خودش بـه فرشته شدن نزديکن

    جواب سوني کارت بيست : اگر بـه اين کلاسها ادامـه بدهيد ممکن هست به بلائي کـه خيلي ها گرفتارش شدند و ميتوانيد سرنوشتشون را درون گوگل سرچ کنيد مبتلا شويد و چندين سال اين لرزش ها بصورت مدام بـه همراه درون آوردن صداي حيوانات و حالات غير انساني نصيبتان خواهد شد و بهانـه شان هم پاکسازي شما از موجودات غير ارگانيک هست و اگر بعد از اين مدت بـه درد لاعلاجي مبتلا شديد ادعا ميکنند شما بـه خاطر اعمال خودتان بجاي حلقه خير بـه حلقه شر وصل شده ايد و تقصير خودتان هست ضمنا کم کم بهتون ميگويند نماز نخوانيد که تا به درجه اي از عرفان من درون آوردي ما برسيد که تا بفهميد نماز چقدر والامقام هست ، اسم خدا و پيغمبر و امام و مرجع تقليد را هم نياوريد و بجاي بـه نام خدا بگوئيد بـه نام بي نام او !!! و هر چيزي کـه آيه قران يا نام خدا بر آن هست را از محل زندگي و کار دور کنيد و هرگز نگوئيد لااله الا الله چون خيلي ذکر سنگيني هست و شما توان آن را نداريد و دچار مشکل ميشويد ، ضمن اينکه اون دوستتون طبق کدام سند معتبر ديني يا بـه فرموده کدام مرجع تقليد يا امام و پيغمبر و آيه قرآن متصور شده اند ديگر فقط فاصله کمي که تا فرشته شدن دارند ، اين مـهملات بـه غير از تائيد شخص طاهري تائيد کدام امام و پيغمبر و عالم ديني و آيه قرآن را دارد ؟؟؟

     مـیم. عین : جوري کـه من متوجه شدم کلا اين سوني بيست فقط جواب مخالفاي استاد رو مي ده و خيليييي هم جبهه داره نسبت بـه ايشون من جزايي بودم کـه ايشون رو کافر مي دونستم اما الان با خوندن نظرات خود سوني کارت بـه اين نتيجه رسيدم کـه حتما کار ايشون درسته کـه اين سوني کارت داره خودشو پاره مي کنـه
    مرسي کـه توجيحم کردي سوني بيست کارت...

    جواب سوني کارت بيست : خدا را شکر کـه (توجيه) شديد ، حتما بـه ايشان ايمان بياوريد ، همينکه ايشون را استاد صدا ميزنيد کاملا مشخص و تابلو هست که راست ميگين کـه در نظرتون وي کافر هست ، حتما ادامـه بدهيد

     مـهر : سلام. عرفان مسخره ترین روش نگرش بـه دنیـای موجوده.بهتره روشـهای علمـی تری پیدا کنید

     عرفان : سلسله ای موی دوست حلقه ای دام بلاست
    هرکه دراین حلقه نیست فراق از این ماجراست
    واقعا متاسفم به منظور دوستانی کـه در مورد اقای طاهری قضاوت مـیکنن

     شادی : در فرادرماني و کارهايي کـه طاهري ميگفت و تعليم ميداد بعد از يکمدت ميگفتن نماز نخونيد چون ارتباط مستقيم داريد ولي فردي و اشخاصي کـه ستون دين را انکار کنند 100درصد فاسد و مرتد هستند

     شیعه هستم : بسمـه الله رحمان الرحیم
    1_یک طرفه پیش قاضی نرید اگه حرف های استاد دروغ بود و شیطانی چرا هیچ جرعت بـه مناظره نکرد
    2_پاسخ اندیشـه اعدام نیست
    3_امان از جهل کـه استادطاهری بخاطر منافع یک عده اینکطور تخریب شدن

     کاوه : بسم الله الرحمن الرحیم
    در پستی این حیوان همـین بس کـه مردم رو از قرآن و حجاب و اهل بیت ع دور کرده....کسی کـه تا بحال بـه گفته خودش یک دور کامل هم قرآن را نخوانده چه برسه بـه تفسیرش...
    چرا از لفظ الله استفاده نمـیشـه؟ بسم الله الرحمن الرحیم کـه خیلی کاملتر از بـه نام نامـی او هست؟ یعنی خدا نمـیدونسته کدوم لفظ بهتره و اقای طاهری مـیدونسته؟ چالبه.....خدا عاقبت مارو بخیر کنـه
    یـا حسین (ع)

     سعید : تنـها یک دلیل به منظور گمراه بودن این عرفان و حلقه کافیست و آن جدا انسانـها از قرآن کریم کـه حرف بـه حرف آن معجزه است، بس است. یـا رسول الله

     یـا حق.. : من فيلم يوسف پيامبر و ملک سليمان رو اين بار با دقت نگاه کردم . خيلي بـه کلاسهاي استاد طاهري نزديک بودن. اگر حرفهاي استاد طاهري اشتباهه بعد اين فيلمـها براي چي توي تلويزيون پخش شدن و ميشن و خواهند شد؟ اگر استاد طاهري جن تو بدن انسان هاي ميکنـه بعد داستان حضرت سليمان هم خرافاته کـه اونم تو قرآن اومده.مخالفاش فکر ما ..يم و نمي دونيم کار و کاسبي آخوندا و دکترااد ميشـه.اگر ما واقعيت دينمون رو پيدا کنيم ديگه کي ميره سر منبر سخنراني هاي بيهوده کنـه و اشک مردم رو بيخود دربياره و مردم رو از دين واقعي دور کنـه؟کار ما فقط شده عزاداري!!!اگر ما درمانگر خودمون باشيم ديگه کدوم دکتري بـه راحتي مي تونـه بعد از اين همـه خرج ،بيمارا رو بـه راحتي قتل عام کنـه؟
    ما فقط اسممون شيعه هس نـه عملمون.
    يه روز ميرسه کـه مخالفاش سرافکنده ميشن بـه اميد خدا.
    ياااااااااا حق.....

    جواب سوني کارت بيست : اگر بـه نظرات برخي کاربران درون همين صفحه نگاه کنيد و در وب سايتهاي ديگر فجايعي کـه اين کلاسها و به اصطلاح پاکسازي ها سر برخي آورده و در نـهايت بهشان گفته اند شما بـه اشتباه بـه منبع شر وصل شده ايد و چندين سال صداي حيوانات و غيره از خودشان درون مي آوردند يا مرض هاي عجيب و غريب و لاعلاج مبتلا شده اند را بخوانيد ميفهميد کـه چرا اسلام تاکيد کرده انسانـها بـه دنياي اجنـه نزديک نشوند

     یـا حق... : سلام.ما نباید معنی واقعی دین اسلام رو بفهمـیم و باید درون جهل خودمون بمونیم.آیـا از هفتاد مـیلیون جمعیت ده مـیلیون نفر از دین اسلام چیزی مـیدونن؟متاسفانـه عقل ما سمت راهی مـیره کـه از بالا غلط تاییدش کنن.چرا اکثر مردم از دین زده شدن؟چرا همـه غربگرا شدن؟؟؟چون بـه زور همـه چی رو بـه مردم تحمـیل و مردم فقط سکوت مـیکنن و حق اعتراض ندارن.الان کی از زندگیش راضیـه؟فقط دارن با این وضعیت زندگی مـیکنن.
    اگر واقعا دنبال حرف حق هستین جواب همـه سوالاتتون رو تو قرآن پیدا مـی کنید.اگر بـه هر دلیلی نمـی خونید حتما فیلم یوسف پیـامبر و ابراهیم خلیل الله و مخصوصا (ملک سلیمان )و ... رو بـه دقت نگاه کنید که تا متوجه بشین.همـه پیـامبران و ائمـه بـه سختی با مخالفانشون مبارزه و موفق شدن حتی که تا پای مرگ هم پیش رفتن.به امـید فردایی روشن.
    یـا حق...

     سمـیه : این ها بچه من را هم جنی د و خودم هم تباه شدم هر روز بدتر از دیروز بـه بهانـه ی خروج لعنت خدا بر این فرقه دکترها هم نمـی توانند کاری کنند گناه چه آسان شده این بود راه رسیدن بـه خدا آرامش سراغ کلاسها نروید هر چند غیر حضوری آخرشم مـیگن از دست ما کاری بر نمـیاد مصلحت این بوده دکتر بروید

     تازه کار : جناب آقای عرشیـا. مادر شما بـه جای شبکه مثبت جذب شبکه منفی شده . این گناه دیگه ایی نیست. خداوند بـه ادما قدرت تشخیص و بصیرت داده . بعد دیگری رو درون این کار مقصر ندونید

     سمـیرا : اول بـه نام خداوند بخشنده ومـهربان ولعنت خدا بر طاهری من غیر حضوری درون این کلاسها شرکت کردم هرروز بدتر از دیروز مـیشدم بر این باور کـه به گفته شیـاطین حلقه خروج مـیدی کـه الان 4سال هست که همچنان خروج ادامـه دارد اول صدای س درون مـیآوردم الان صورتم ازکج شدن وشکل درآوردن خسته شده و چندبار زندگیم بـه جدایی کشیده اعصابم بـه شدت مریض شده وهنوزم کـه هنوزه مـیگن خروجه
    حتی روپسرم هم تاثیر گذاشته خدا لعنت کنـه این فرقه رو کـه لعنت را هم ممنوع کرده اند

     فقط خدا : اقاي طاهري درون يکي از جلساتش اعلام کرد کـه ما انسانـها سلولهاي بنياديمون نسل بـه نسل از قديم حتي از دوره هاي نئاندرتاليها هم بـه ارث برديمو بـه تکامل رسيديم .اخهي کـه به دوره تکاملي انسان از شانپانزه اعتقاد داره .به خدا هم اعتقاد داره

     ناهید : واقعا واسه تمامايي کـه ميگن طاهري مزخرف امام زمانشونـه متاسفم...خدا طاهري و همـه مسببان اين عرفانو لعنت کنـه..زندگي من از هم پاشيد...فقط حضرت مـهدي بايد شفاعتمو پيش خدا ه

     هه : واقعا چه مردم سادلوحي دارمي کـه ميگه براي اتون گريه نکنيد و عزاداري نکنيد جز شيطان چيز ديگه نيست

     درویش : سلام و درود، عاشقان شیفته جناب دکتر،
    اگه استاد عاشق پیشـه شما، سرشار از عشقه و مبلغ راستین عشقه، بعد چرا منتقدش رو مـیخواسته سر بـه نیست کنـه ؟

     عرشیـا : خانواده ام را از من گرفت. مادر و هايم. من هيچ کدوم از اين شياطين رو نمي بخشم. حاضرم با دستاي خودم اون طاهري بي اصل و نصب رو خفه کنم. مادر من بهترين بود حالا تبديل شده بـه يک زن خود خواه . ديگه شادي گذشته از وجودش رفته.ي کـه لقمـه دهنش رو مي بخشيد حالا فقط بـه فکر گمراه دونستن بقيه شده و از خساست و بدگويي سير نمي شـه. کي مي خواد جواب نابودي مادر و اي منو بده ؟ چراي کاري نمي کنـه ؟

     علیرضا : متاسفانـه درون جامعه ما زدن انگ و افترا بـه جریـانی کـه در راستای منافع عده ای نباشد راحت هست پیـام این کلاس ها به منظور من فقط محبت و قانومندی خالق و مخلوق و هماهنگی با جهان هستی بوده .. تارخ قضاوت خواهد کرد مگر حلاج جز بـه رای شبلی ها اعدام نشد مگر مسیح جز بـه آرا علما دین تکفیر نشد مگر شیخ حسن جوری و یـارانش جز بـه رای قاضی شرع محکوم و سر بدار نشدند ... آری تاریخ قضاوت خواهد کرد
    طلب و خیر و هدایت دارم به منظور عموم

     Demon 6f6 : کسی درون کلاس هایـه ایشون شرکت کرده کـه از جلو خودتون نظر مـیدین فقط شاید مطالب این سایت چرت باشـه انقد راحت مـیتونید باور کنیدو بـه شخصی کـه شاید بی گناه باشـه بدو بیرا بگین واقعا به منظور مردم مملکتم متاسف شدم با این طرز فکر تون لطفا مطالبی کا صحت نداره و مدرک ثابتی نداره نزارین .

     مـهسا : متاسفانـه درون این جامعه سیـاست زده انگ و تهمت بـه هری کـه در راستای منافع حکومت نباشد راحت هست کاش دو ترم کلاس ها را گوش مـیدادید و بعد قضاوت مـیکردید نـه از روی آرا دادستان و فارس نیوز و امسال اینـها،من درون هر زمـینـه ای با بت سازی مخالفم و هر چیز و هری حتما قابل نقد باشد ولی نـه قضاوت مغرضانـه من بـه شخصه یکی از بزرگترین معضلات زندگیم کـه مشکل و نفرت از پدر همسرم بود با عرفان حلقه حل شد و جای آنرامحبت گرفت حالا این از جانب هر تفکر کـه مـیخواهد باشد پیـامش به منظور من عشق بود شما ظاهر کلمات را دیده اید . مثلا بشدت بـه آقای طاهری حمله مـیکنند کـه ایشان سیکل اند مگر پیـامبر اسلام سواد خواندن و نوشتن داشت مگر حلاج جز بـه رای شبلی ها اعدام نشد مگر مسیح جز بـه رای علما دین محکوم بـه اعدام نشد. تاریخ قضاوت خواهد کرد.

     بی طرف : من نـه طاهری رو مـیشناسم نـه آدم جانماز آبکشی هستم خیلی اتفاقی هم تو این سایت اومدم تمام نظراتم خوندم فقط بگم کـه اگه طاهری آخوند بود الان دربارش اینجوری نمـیگفتن و زندانم نمـینداختنش.

     حامد مجیدی : دوستاني کـه از حق يا ناحق بودن آقاي طاهري حرف ميزنند اول بروند حق و ناحق رو بشناسند بعد...
    حق اينـه کهي ميتونـه مردم رو هدايت کنـه کـه خودش از گمراهي بـه دور باشـه
    آقاي طاهري بـه شاگردانش جز گمراهي هديه نميده واين درحاليه کـه خودش از گمراه ترين آدمـهاست
    وقتي بهي ميگي تو درگير اجنـه هستي و بايد پاکسازي بشي يعني چي؟ آهاي اهل فضل و شاگردان ممتاز و طرفدارن آقاي طاهري حتي يکبار شده با خودتون بگيد بعد قبل آقا مردم با اجنـه چيکار مي. خود آقا قبل اين کشفياتش چيکار ميکرده. همـه ميدونيم کـه اينـها مشخصا بي اساسه ولي چون مردم ما ذاتا گرايش بـه معنويات دارن و نميتونن بدون معنويات زندگي کنن و از طرفي با آلودگي هايي کـه دارن ديگه اسلام و حتي اديان آسماني بـه کارشون نمياد بعد جايگزينـهايي براي اسلام انتخاب ميکنن. هر چند اين جايگزينـها باطل باشـه. اگه ما ازين جريانات پيروي ميکنيم مشکل از درون خود ماست وگرنـه امثال آقاي طاهري کـه مدرک تحصيليش سيکله و به دروغ گفته ترکيه درس ميخونده کجا توان جهت دهي بـه مردم رو دارند؟ که تا بحال با خودتون گفتيد کـه چرا هر چي آدم عجيب غريبه يه مدت ترکيه زندگي ميکرده؟
    دوستان از عقل خودتون استفاده کنيد نـه عقل آقاي طاهري

     دلاور : به نام بي نام او
    با سلام و ارزوي سلامتي براي کليه عزيزان
    مطالب فوق را خواندم و واقعا قلبم شکست کـه چگونـه يک انسان بـه ناحق درون موردي قضاوت ميکنـه ولي روزي کـه پيامبر ص هم دين اسلام را براي بشريت هديه از طرف خداوند اورد چه سختيها کـه به جان خريد و از راه خود دست بردار نشد اما چگونـه ما ادعااااااااا داريم کـه دين ازاد هست مگر راههاي بـه خدا رسيدن يکيست؟؟؟؟؟؟؟
    کاش افرادي کـه به ناحق هوويت ديگران را زير سوال ميبرند بدانند کـه دنيا دار مکافاته و بايد جواب دهند من اگر بعد از سي و پنج سال درون حد نام الله چيزي اموختم مديون همين عرفان حلقه استاد عزيزم اقاي طاهري هستم و به اميد روزي کـه نداي هل من ...... استاد بـه گوش جهان برسد

    جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد هرگز اين کلمـه طاهري ( بـه نام بي نام او ) را ديگر تکرار نکنيد چون اين درون واقع بـه مفهوم شيطان هست که مخفي هست و از کمينگاهش حمله ميکند که تا رازش فاش نشود و شناخته نگردد ولي شما نميدانيد و تصور ميکنيد مفهوم آن خداست درون حاليکه خدا خودش را از لحظه اول با نام الله معرفي نموده هست ( بسم الله الرحمن الرحيم ) و بي نام و نشاني نيست و آنجا کـه در ادامـه حرفش ميگويد ( ببين کـه خاک چگونـه بـه سجده افتاده هست ، چرا غرور و تفاخر بيا که تا رکوع کنيم ) بـه مفهوم ذلت مخلوق خاکي درون مقابل مخلوق غيرخاکي (شيطان) هست که بايد درون مقابل او تعظيم کند

    ثانيا دقيقا راه رسيدن بـه خدا يکيست و گوناگون و متفرق نيست اما خلق خدا دوست دارند هر کدام ساز خودشان را بزنند و از راه خودشان بروند ، هر راهي کـه خارج از دستور پيامبر و ائمـه هست هر چند خيلي جالبتر بنظر برسد بدعت هست و مورد لعن پروردگار ، فرشتگان و پيامبر ميباشد ، درون واقع بسياري از مردم يکتاپرست نيستند و خدا را عبادت نميکنند بلکه خودپرستند و تصورات خود را عبادت ميکنند ،انيکه نماز ميخوانند و متوجه معاني آن هستند طي هفده رکعت نماز خود ده بار از خدا ميخواهند بـه راه راست هدايتشان کند نـه راه غضب شدگان و گمراهان ( غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّين ) چون چيزي کـه زياد هست راه هست ولي راه خدا يکيست و مشخص شده ، شما اگر تصور ميکنيد طاهري اينقدر درون خانـه خدا مقرب هست از او بخواهيد روز قيامت شفيع شما باشد و شما را از آتش نجات دهد ، خدا را چه ديدي شايد طبق آيه قرآن درون آن روز خودتان و اين شفيعتان را نکوهش کرديد و انگشت بـه دندان گزيديد کـه چرا راه راست قرآن و اهلبيت را رها کردم بـه راه اجنبه و نيروهاي غير الهي چنگ زدم و به محدوده مشرکان نزديک شدم ، چرا بـه نام پاکسازي هر چه نام خدا بر آن بود را از من گرفتند و گفتند آنـها را از خانـه و زندگي ات خارج کن ،‌ نماز نخوان که تا روزي کـه به مقام فهميدن نماز برسي و ذکر لااله الا الله نگو چون آنقدر بزرگ هست که تحملش براي تو سخت هست و بـه هزار و يک رنگ و دوز و کلک نامحسوس از خداي اصلي دورت د و بخداي شيطاني خودشان نزديکت ساختند

     نیـایش : سلام من خودم رو درون مقام نظر فعلا نميبينم ولي اينو خوندم و شنيدم کـه وقتي امام زمان ظهور ميکنن بيشتر مردم قبولش نميکنن و ميگن دين جديدي اورده يعني اسلام که تا اين حد تحريف ميشـه

    جواب سوني کارت بيست : البته مشخص نيست کـه آنروز ظهور کي باشد ، اين هفته ، هفت سال ديگه ، هفتاد سال ديگه يا هفتصد سال ديگه ، ولي وقتي هري بـه دلخواه خود و بسته بـه تصوراتش از دين آنرا تفسير ميکند و بعد تصورات خودش را بـه اسم اسلام و عرفان بـه خورد بقيه ميدهد و احساس قربت الي الله ميکند بايد هم چيزي از دين باقي نماند ، همان قربت الي الله کـه داعشي ها حس ميکنند ، اسرائيلي ها ، وهابي ها ، بهائي ها ، بوکوحرام ، ريگي ، طاهري ها و همـه اونـهائي کـه فکر ميکنند راه خدا را بـه روش جديدي يافته اند

     عشق بازی با خداوند عشق پرور : شما مختاريد خودتان را گول بزنيد و بگوئيد فوق تخصص قلب سرش نميشـه ولي دربون درون مطلب حاليشـه کـه چطور من را درمان کنـه ولي حق نداريد با کلمات بازي کنيد و ديگران را بـه اين انحراف و چاه کـه به جهنم ختم ميشـه تشويق کنيد.
    پاسخ: عشق يکسان ناز درويش و توانگر مي کشد / اين ترازو سنگ گوهر را برابر مي کشد (صائب تبريزي) درون درگاه خداوند منو تويي درون کار نيست چه دربان باشد يا فوق تخصص عشق الهي مثل خورشيد بر روي تمامي مخلوقاتش مي تابد .شما تحقيق نکرديد درمان بامن نـه من کـه کاره اي نيستم درمان با شعور الهي درمان با هوشمندي الهي ست درنظر بازي ما بي خبران حيرانند / من چونينم کـه نمودم دگر ايشان دانند. ما واگذار بـه خود او مي کنيم و اگر شما هم دوره ببينيد بينش تان از جهان هستي اصلاح شود شما هم بعد از دوهفته بعد (2جلسه )بعد مي توانيد درمانگر باشيد و در اين وادي هيچ وقت بـه کار پزشکان مداخله نمي شود و از اين رو مي بينيم کـه شما واسه سود جويي هاي خودتان اين حرفا رو مي فرمايد کـه متخصص قلب بشيند کنار و دربان درمان کند و....اگر شما رو داريد دريک شيکه تاويز يوني با استاد طاهري پخش زنده محاصبه کنيد تمامي علما و... دانشمنداتون يک طرف استاد يک طرف نمي توانيد چون ترسو هستيد و مارک زديدو... درون ضمن همـه تون ظاهرا باسواد هستيد . باشد اين مکتب فلان وفلان شما چرا پنج سال مجوز تدريس درون دانشگاه علوم پزشکي تهران را صادر کرديد چرا کتاب هايش را فرهنگ وارشاد هشت بار چاچ کرد چرا درون اخبار علمي فرهنگي دکتراي افتخاري دو طب مکمل فرادرماني و سايمنتولوزى وگفتيد چرا ايران جوايز مي داد چرا از خارج هزاران جايزه دريافت کرد و.... چرا؟ آن باسوادان کجا بودن آن زمان

    جواب سوني کارت بيست : توجه شما را بـه خواندن مقاله زير درون مورد سايمنتولوژي فرقه حلقه دعوت ميکنم‌

    http://www.nejatazhalghe.ir/index.php/13-يادداشت-هايي-براي-عرفان-حلقه/444-مرور-انتقادي-به-فرادرماني-و-سايمنتولوژي

    همچنين تجربه شخصي کـه چندين سال درون اين گرداب حلقه شيطاني گرفتار بوده و نجات يافته هست :
    يک آسيب‌ديده فرقه حلقه : اعدام ، کمترين مجازات براي محمدعلي طاهري است

     عشق بازی با خداوند عشق پرور : به نام خداوند يکتا خداوني کـه طاهر هست . عزيزان متاسفانـه .. بودن مردم ايران اينجاست کـه :محقق و تجربه گرانيستند ،مسلمانند ولي زود قضاوت مي کنند دوروغ مي گويند استاد طاهري عزيز بـه جز خداون بـه ما چيزي نگفت خودشناسي و خداشناسي براي ما تدريس کرد . حيف کـه ما مردم ايراني همـه ايرانيان يک ذره سواد قرآني ندارند حتي آخونده هاو آيت الله ها و... هيچ قرآن بلد نيست زيرا استاد درون تمامي ترم هاي عرفان حلقه از متون و آيات قرآني احاديث استفاده کرده درون تمامي کتاب ها و جزوه هايش پر از آيات هست اگر يکي از دولت مردان کتاب استاد را مطالعه مي کرد استاد الان درون زندان نبود وحتي درون تمامي دفاعيه هايش از احاديث و آيات استفاده کرده اگر دولت مردان سواد قرآني داشتند حرف هاي استاد رو قبول مي د. با آرزو و اميد بيداري دوستاني کـه خودشان را بـه خواب زده اند و در خواب نيستند .

    جواب سوني کارت بيست : من بي سواد ، شما بي سواد ، دولتمردان بي سواد ، فقط طاهري با سواد ، حالا ما بي سواد ،‌اون مجتهدي کـه شصت سال درس دين خوانده و هزاران سند و مقاله و کتاب مطالعه کرده و دهها کتاب تخصصي نوشته هم بي سواده ؟ اون کـه علم رجال خونده علم حديث خونده درس خارج فقه خونده درون مورد آيات و روايات فوق تخصص داره هم بي سواده ؟اون هم از دين و قرآن سرش نمي شده کـه پس از مطالعه آثار طاهري اعلام کرده اند اين فرد مرتد هست و کتابها و نظراتش اصل انحراف و ظاله هست و خريدش ، فروشش ، تعليمش و حتي نگهداري آثارش حرام هست ،‌ شما مختاريد خودتان را گول بزنيد و بگوئيد فوق تخصص قلب سرش نميشـه ولي دربون درون مطلب حاليشـه کـه چطور من را درمان کنـه ولي حق نداريد با کلمات بازي کنيد و ديگران را بـه اين انحراف و چاه کـه به جهنم ختم ميشـه تشويق کنيد

     سینا : نـه من خدایی بـه فرادرمانی اعتقاد دارم و من حاظرم به منظور آزادی استاد طاهری بـه زندان بروم

     تازه کار : جناب مدیر انشالله خدا همـه رو هدایت کنـه مخصوصاانی کـه خودشون رو اعلم مـیدونن و مـیرن بالای منبر.

     علی : دوستان سلام بنده عرفان رو قبول دارم چون بهم راه رسیدن ب خدا رو اموخت شاید بعضی ها اشتباه اموزش دیدن ارامش ارتباط با خدا رفع استرس و گذشت درون برار بدی ها شناخت انرژی درونی و پی بردن ب وجود انسان اشرف مخلوقات درون این مـیان ما هیچ توهینی نشنیدیم دوستان بـه نظر من مطالعه همـه ادیـان و فرقه ها خوبه اگاه باشید عرفان یک پیـام از طرف کاعنات بد بیین نشید

     ابراهیم : بنده ۳سال دوره های فرا درمانی رو گذراندم ۹۰درصد از بیماریـهایی کـه مبتلا بودن نتیجه ی مثبت گرفتن از جمله بیماری کـه در دستش ترکش بود و درمان شد همـه کلاس های استاد طاهری با دین اسلام مطابقت داره و انصاف نیست بـه این شکل قضاوت بشـه .

     تازه کار : اقاي مدير سايت. اتفاقا علم عرفان داره با جاهليت مبارزه مي کنـه و اصلا بحث انرژي درماني نيست. بحث شناخت خداوند و تواناييهاي بشره براي رسيدن بـه کمال. ولي اگه مردم دنباله رو اون بشن و اذهان مردم يکي بشـه بـه نفع يه عده نيست . براي همين دارن با ساسيتهاي مختلفي اذهان مردم رو نسبت بـه علم عرفان خراب مي کنن چون همين اسلام تحريف شده اي کـه الان دارن بـه خوردمون ميدن بـه نفعشونـه. خدا همـه رو هدايت کنـه انشالله

    جواب سوني کارت بيست : اونوقت اين اسلام جديدي کـه ايشون کشف د و تحريف شده نيست و باعث هدايت و مبارزه با جاهليت مردم هست اسم خدا و پيغمبر جديدش چيه و منبع و اصالتش از کجا نشات گرفته ؟ از ذهن استاد ؟

     ارمـین : با سلام اين انرژي دزدي دنو كي بـه مردم ياد داده چرا از عرفان حمايت ميكنيد من حتي نميتونستم تو خيابون راه برم با چشماشون مريضم ميكردن نميتونستم خوشحال بشم احساس خوشحالي ميكردم عرفانيا نيروي منفي ميزدن بـه بدنم اين كجاش خوبه ديوانـه شده بودم از يه الف بچه هم ميترسيدم كه الان انرژيمو بدزده جواب بدين عرفان درون حد بيشرفيه كجاش خوبه

     مسعود : عجیب ترین چیزی کـه تو ایران هست اینکه ما دانشمندان فیزیک و شیمـی و زیست شناسی و پزشکی و... رو دنبال نمـیکنیم.
    هر آدمکی از راه مـیرسه راجب متافیزیک حرف مـیزنـه مـیچسبیم بهش.
    باور ی نیست جن گیری و رمالی و کف بینی اینقدر «شیک» باشـه!!!
    گرچه واژه شیک الان پیشوند و پسوند هر مزخرفی هست.
    تا زمانی کـه مردم اینقدر ساده باشند کـه فکر کنند هر چیزی کـه که بـه یـه عده نشاط داد الزاما خوبه ما همـینی هستیم کـه مـیبینید.
    اگه پنجاه مـیلیون هم بگن خوبه که تا وقتی این بابا استاندارد نگیره، روشش رو ثبت نکنـه اجازه قانونی استفاده نداشته باشـه مضر به منظور بشر.
    دلیل:
    ۱.قانون شکنی کرده (فراقانونی رفتار کرده)
    همـین یـه دلیل کافیـه.

     تازه کار : سلامو عرض ادب دارم خدمت همـه دوستان چه موافق چه مخالف اين علم. دوستان من تجربه شخصي خودمو ميگم. ازي هم حمايت نمي کنم و فقط يکي دو سي دي و يکي از کتابهاي آقاي طاهري رو خوندم نـه بيشتر.
    ولي اين تجربه شخصي منـه کـه الان براتون تعريف ميکنم. خونـه يکي از دوستام بودم تو يه شـهرستان ديگه. صبح کـه بيدار شدم احساس درد عجيبي تو بدنم کردم و کاملال و بي حوصله. دوستم کلاس عرفان ميرفت و او نروز بايد استادش و ميديد. بـه زور منو با خودش برد. استادش کـه يه خانم بود تنـها کاري کـه کرد اين بود کـه گفت چشاتو ببند. منم بستم. بعد فقط دستمو گرفت و بعد از چند دقيقه اينقد حالم خوب بود کـه کل خيابونا رو زير و رو کردم برا خريد. تجربه بسيار خوبي بود و بسيار برام عجيب بود کـه در فاصله چند دقيقه چطور من حالم کاملا خوب شده بود. من فکر ميکنم علم بسيار جالب و ايده الي باشـه باي نجات مردم از اينـهمـه فقر و فلاکت و فحشا و بدبختي. عده اي کـه با اونا مخالفت ميکنن مطمئن باشيد کـه بخاطر بـه خطر افتادن منافعشون هست و متاسفانـه دارن از دين و دينداري مردم سو استفاده مي کنن . هر چه مردم جاهلتر سوار شدن روي اونا آسونتر.

    جواب سوني کارت بيست : حتما يکسري مطالعه درون مورد درمان بيماري از طريق انرژي اجنـه داشته باشيد و ملاقاتي نيز با افرادي کـه پس از درمان هاي اينچنيني و اجنـه اي بـه بيماري هاي مـهلک و لاعلاج مبتلا شده اند داشته باشيد بد نيست ، ضمنا واقعيت قشر عظيمي از جامعه اينـه کـه ديگه بسياري از مردم دين ندارند کهي بخواد از دينشون سوء استفاده کنـه ،‌ نـه هر کـه چهره برافروخت دلبري داند

     مسلمان : خدا لعنت کنـه طاهری رو

     مريم .م : با سلام بـه همگي ..اميدوارم دوستان اين کامنت من رو بخونن .. من توسط يکي از دوستانم آشنا شدم با عرفان حلقه و ارتباط ويژه و فرادرمانگران .. من تقريبا ۶ ماه بود کـه از بيماري کـه گرفتارش شده بودم و هيچ دکتري هيچ جوابي بـه من نميداد و اگه هم جواب ميداد نا اميدم ميکرد ،رنج ميبردم ..تا اينکه با ارتباط ويژه آشنا شدم .. چيزي کـه من ديدم قابل توصيف نيست .. روند بهبوديم اينقد سريعه کـه هر ميبينـه متوجه ميشـه ..کسي کـه منو با ارتباط ويژه آشنا کرد جز رحمانيت خدا چيزي بـه زبون نمياورد ..من تمام عمرم مديونش هستم ..اين تجربه شخصي من بود ..در پناه خداوند و سلامت باشيد

     ندا احمدی : khili khob

     پونـه : تحقیق کردم دیدم آقای قمشـه ای آملی و ملا صدرا هم درباره شیطان همونایی رو گفتن کـه آقای طاهری گفتن . بزرگان دیکه رو هنوز نمـیدونم . چطور مـیشـه با اینکه حرفها یویـه آقای طاهری رو بـه شیطان پرستی نسبت مـیدن ؟

     دوست : دوستانی کـه مخالف استاد طاهری هستند.حتما کتابهاشو مطالعه کنندمثل یک محقق.بدون پیشداوری.چند مقاله استادو بخونین و کتاب انسان ومعرفتشو بخونین بعدقضاوت کنین.اگر مستری نمـیتونـه راه استادشو درست بره بـه پای استادش ننویسین.قضاوت کار هرکسی نیست.حضرت محمد هم به منظور آگاه مردم از جهل بـه صورت پنـهانی این کارو مـی یک بـه یک مردمو بـه اسلام دعوت مـی با مشکلات زیـاد.دلیل زندانی شدن استاد هم مـیتونـه شناسوندنش بـه دنیـا باشـه مثل علمای تاریخ از جمله گالیله و....پس به منظور قضاوت عجله نکنیم اول تحقیق کنیم بعد نظر بدیم ونفرین و بد گویی کنیم ا بعدا پشیمون نشیم.یـا خق

     مادر : من خیلی این آقا رونمـیشناسم ولی تجربه بهم آموخت حرف درست ازدهان هربنده ای دآد درسته وکاریش نمـیشـه کرد من که تا قبل ازآشنایی باعرفان حلقه نمـیدونید چقدر سردرگم بودم وچه سوالاتی داشتم.ولی هیچجوابی به منظور آنـهانداشت.وبزرگترین ترس من معمایی بنام مرگ بود.که با همـین عرفان حلقه ازبین رفت.حداقل به منظور من آرامشی بهمراه داشت کـه تاقبل ازاون ازهیچ چیز وهیچدریـافت نکردم.خداحفظشون کنـه.

     مریم : حالا کـه تبرئه شد طاهری ولی شماها پررو تر از این حرفها هستید کـه خجتلت بکشید . فردا با بازیـهلی جدیدتون شروع مـیکنید جوسازی علیـه اون . شیطان شناهایید

     ارمـین : نصرُ من الله و فتحٌ قريب ،‌ خدا لعنت کنـه اين عرفان را زندگي مردمو بـه هم ميزنن

     پارسا : سلام. دوستان عاشق حلقه عرفان و سیر سولوک، خودتونو گول نزنید بریدایی کـه از این آقا شکایت و ببینید چه بلایی سر جسمو روحو دینشون اومده بعد بسنجید کـه دنیـا و اخرتتونو از دست ندید. سخنرانیـهای استاد رائفی پورو تو این زمـینـه( رمالی،جن گیری،درمانی) گوش بدید براتون مفیده..

     نا شناس : در جواب مریم بیگی حتما بگم کـه واقعا ادم مزخرف دیوونـه وبی شعوری هستی بـه کوری چشم تو و همسان تو کـه به خاطر بی لیـاقتی خودشان زندگی یشان درون حال خراب شدن هست باید بگم کـه استاد طاهری هم اگر اعدام بشـهانی مثل ما هستند کـه راه شان را ادامـه بدهند .

     بابا پارسا : انرژي درماني بـه سبک حلقه و کيهاني بـه دليل انرژي گرفتن از اجنـه باعث بيماري ها جديد و مشکلات پيچيده اي براي فرد ميشود چون خلقت انسان از خاک هست و اجنـه از آتش و در نزديکي اين دو سطح انرژي آنکه نـهايتا آسيب ميبيند انسان ضعيف هست چون آتش انرژي او را ميخورد و براي همين درون اسلام رابطه با اجنـه منع شده هست و حتي ظاهرا يکي از دلائل نجاست سگ هم همين تفاوت سطح انرژي هست که مانند مخدر درون روح انسان اثر ميگذارد ولي فرد معتاد بدون توجه بـه آسيبي کـه ميبيند از آن لذت ميبرد همانطور کـه صاحب سگ از داشتن آن لذت ميبرد ولي متوجه اثري کـه اين سطح انرژي بالاي سگ بر روحش ميگذارد نيست

     سکوت : دوستان هرکسی هر عقیده ای دارد مسیر زندگی ادم ها مثل دی ان ای بدن ادما متفاوته هیشکی نمـیتونـه درون جایگاه طرز فکری دیگر قرار گیرد بر اساس تعصب اسرار غرور حرف نزنیم و انچه را عملا دیدیم و باور کردیم بگوییم من خودم 3 نفر رو درون اطرافم کـه به این کلاسها رفتند دیدم هر 3شون زندگیشون بد شد درسته شاید هرکسی تاثیر نگیرد اما اگر این اقا قصدشون خیره درون راه خدا دانسته هاشونو منتقل کنند مگر پیـامبر واسه آموزه ها و رهنمودهایش از طرف خدا بـه مردم پول مـیگرفت من بـه شخصه مخالف این کلاسهاهستم حالا درست یـا نادرست.....

     ..... : اینایی کـه از راه فرا درمانی درمان شدن...در حقیقت موقته..کافیـه ی مطالعه تو زمـینـه متافیزیک انجام بدن..عرفان حلقه ارتباط با ی دنیـای شیطانیـه کـه دقیقا با اسم دین و قران داره ب ذهن جوونا تزریق مـیشـه...این انرژی مثبت از طریق موجودات ماواءاطبیعه ب روحشون القا مـیشـه...در هر صورت امـیدوارم کـه نجات پیدا کنن

     عسل طاهری : استاد طاهري ادم برجسته اي هستند از عشق بـه خدا و تسليم درون زندگي درون برابر حق ميگويند از زيبايي و عشق نـه دروغ و ريا کـه الان مردمان ما با بـه يدک کشيدن اسم شبعه مرتکب ميشن
    اگه استاد طاهري اعدام بشـه تمام ياراش بيکار نخواهند نشست ...
    فرموده طاهري=تا کي مردم رو فريب ميديد و جيبهاتونو پر ميکنيد اين اسلامي کـه شما بـه مردم شناسونديد فقط قسمت زشتي رذيلت بوده اما استاد طاهري ميگه زندگي عشق هست و فقط زيبايي ..خدا عشق هست و نـهايت مـهرباني

    جواب سوني کارت بيست : عشق و مـهرباني خوب هست و همـه آرزوي آنرا دارند ، ولي آيا ميشود با همـه مـهرباني کرد ؟ آيا ميشود بـه داعشي ها عشق ورزيد يا دلباخته جنايتکاران شد ؟ خود خدا هم با همـه مـهربان نيست همانطور کـه انسانـها با خدا مـهربان نيستند و به خدا عشق نمي ورزند ، همانطور کـه در قرآن عمده سوره ها بـه نام خداي مـهربان شروع ميشوند ولي درون متن بسياري از آيات خشم و عذاب خدا علنا بيان شده هست و با سخيف ترين حالت از برخي بندگان ياد شده هست ، خدا رحمان هست رحيم هست کريم هست ، ولي قهار و جبار و متکبر و عذاب کننده هم هست و براي همين هست که از خشم خدا بـه خود خدا پناه ميبريم چون هم عذاب دارد و هم لطف و البته لطف خدا از عذابش پيشي دارد ، متاسفانـه يک قاعده اي هست که دوست بد يا ساقي مواد مخدر انسان را با حرفهاي تند و بد جذب نميکند بلکه با عناوين و حرفهاي جالب و زيباست کـه اثرش را ميگذارد ، فکر ميکنيد اعضاي داعش چگونـه جذب ميشوند ؟ با مـهرباني و توجه بـه عواطف و تحريک آرزوهاي ط و طرف را از مرکز تمدن غرب بـه وسط بيابانـهاي سوزان و پر از خون و آتش ميبرند

    عزيزان من ، وقتي کارشناسان خبره کـه عمرشان را صرف آموزه هاي دين کرده اند عنوان ميکنند اين حرفها و نظرات آقاي طاهري از باب تحريف و انحراف و تا حد ارتداد هست واقعا جاي تاسف هست که هنوز برخي جوانان وي را نجات دهنده بشريت و فرشته الهي تصور ميکنند بدون اينکه هيچ اشرافي بر دين و راه خدا داشته باشند و غرق درون حرفهاي ظاهري و زيبا ميشوند و نصيحت دلسوزان را نيز نشنيده ميگيرند ،

    خود اين آقا کـه از فريب مردم و پر جيب ها سخن بـه ميان مي آورند هم کـه خودشان دقيقا همين کار ميکنند ، شما وقتي مسجد و روضه ميرويد ازتون پول نميگيرند تازه چاي و شام هم ميدهند ولي ايشون و ياران خالص و مخلصشون اول شـهريه را وصول ميکنند بعد از عشق خالص خودشون بـه مردم و خدا و پول پرستي و رياکاري سايرين دم ميزنند ، تضاد واضح که تا اين حد ؟

     امـیر : سوتي کارت. ش تو اين کلاس ها گول خورده. الانم يه تو شکمش داره

    جواب سوني کارت بيست : کافر همـه را بـه کيش خود پندارد ، الحمدلله خانواده ما آدم حسابي هستند و مثل شما خر اين و اون نميشن ،‌ احتمالا شما مادرتون اينکاره هستند کـه وارد هستيد تو اين کلاسها چه بـه سرشون مياد

     عسل : باید این آقا رو اعدام کنن . سپس دست ها و پاها و سرش رو ببرن و از 4 دروازه شـهر آویزان کنند که تا مردم ببینند سزایـانی کـه در دین بدعت مـی گذارند چیست . اگر این کار ها را با باب و بها و ... کرده بودند الان این همـه مشکلات نداشتیم .

     ناشناس : انـهایی کـه مخالف استاد طاهری هستند هنوز از انسانیت بویی نبردند خداوند بـه دادشون برسه

     ناشناش : سونی کـه مـیگه دلم پره ازکینـه ونفرت درمکتب عرفان جای این کینـه ونفرت عشق هست عشق بـه خدا ووجه الله او

     مریم بیگی : شما رو بخدا بگيد کي طاهري اعدام ميشـه. من تازه ازدواج کردم. شوهرم کلاس عرفان ميره. زندگيم داره از هم ميپاشـه. اعتقاد داره طاهري امام زمانـه!!
    اگه ميدونستم شوهرم خرافه پرست و بي دينـه باهاش ازدواج نميکردم...
    بگيد کي بعد حکم اعدام اجرا ميشـه؟ مسوولان چکار ميکنن؟
    ما بـه کي دردمون بگيم؟!

     آدمـیزاد : من بـه آموزه های عرفان حلقه ایمان دارم .

     مسعود : در باب رهروان عرفان های من درون آوردی و جديد :
    جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
    باطل درون این خیـال کـه اکسیر مـی کنند

     بهاره : برای همـینـه کـه آقا ظهور نمـیکنـه.چون بـه اونم این تهمتارو مـیزنین.براتون طلب خیر مـیکنم.

     حسین منافی : من بـه گفته آقاي طاهري ايمان دارم طلب خير درون روح جمعي

    جواب سوني کارت بيست : اگر بـه گفته پيامبران و امام معصوم ايمان داشته باشيد خير بيشتري درون روح و جسمتان احساس ميکنيد ، نزد يک استاد دين اين را هم امتحان کنيد

     یسنا : سلام خدمت دوستان ،
    شما دوستان عزیزی کـه هر کدام یک نظر دارید یکی موافق ویکی مخالف آیـا توجه کردید کـه این ناشی از نوع ومـیزان درک انسانی هست وعدم درکدلیل بربطلان ویـا حق بودن نیست .پس بـه نظر اینجانب حتما هر فکر ونظری آزاد وجامعه از دیکتاتوری فکری آزاد شود .من طرفدار طاهری نیستم ولی این را مـی دونم کـه کشتن درون مسلک انسانـها ظلم ونـهایت بی خردی انسانی هست مگر درون موارد نادر.ضمنا آیـا کشتن انسانی کـه اقرار بـه ایمان بـه خدا کرده اعدام درست هست . نـه غلط محض وانی کـه خود را حق مـی دانند بیـایند ودررسانـه ملی مناظره کنند واگر باطلی فرد ثابت شد کـه مردم دوری مـی کنند ودر غیر اینصورت هر فرد حق گویی حتما برای مردم شناخته شوند که تا مردم گول نخورند ودکانداران بـه آرزوی خود نرسند .جامعه انسانی انسان مـی خواهد نـه خر سوار ودکاندار . جامعه ما نباید جولانگاه دروغگویـان ویـاوه سرایـان باشد .

     ناشناس : تنـها مـیتونم بگم کـه اعتقادات خودتونو همـیشـه ازجایی کـه اطمـینان دارید ومنبع موثقی ست سیراب ازپاکی کنید
    واین بحث ها رودامن نزنید حق یـاناحق روازهم جداکنین وبه بیراهه کشانیده نشوید کـه تنـهامتضرر اصلی شخص اول خودمانیم

     بی طرف : سلام بـه همـه دوستان
    از همتون خواهس مـیکنم بدون تعصب حرفامون بزنیم...
    متاسفانـه تو ایران ادمـهای جاهل و متعصب دروغکی زیـاد و حتی اگر سوالی بپرسی خلاف مـیلشون سرتو مـیزنن من فقط اینو مـیدونم کـه اگر گسی تو ایران بخواد هر حرفی خلاف خرف آقایون از ما بهترون بزنن سرشو مـیبرن بالای دار من هیج تحقیقی درون مورد استاد طاهری نکردم ولی خیلی پای صحبتهایـایی کـه تو کلاساشون شرکت کردم نشستم و این و فهمـیدم کـه استاد اصلا کاری با نماز و پیغمبر ص نداره بلکه نماز رو یک وصل کننده خیلی قوی مـیدونـه ازتون خواهش مـیکنم بدون تحقیق چیزی نگید گه بعدها پشیمون بشید...

     r.k : کاملا دروغه شما ها کـه مـیگین استاد سیکل هم نداره ایشان درون جهان رتبه دارد و جایزه ی بین المللی دارد .
    اگر این موضوع اشتباه بود این همـه ودم بـه سمتش نمـی رفتن.

     غلام اهل بیت : سلام . سه که تا ازان و یکی از برادران من متاسفانـه درون این کلاسها شرکت مـیکنند . وقتی درون ترمـهای اول بودند من بـه آنـها اخطار دادم کـه مـیگویندانی کـه دراین کلاسها شرکت مـیکنند نماز نمـیخوانند و اهل بیت را هم قبول ندارند ولی انم شدیدا جبهه گرفتند و گفتند ؛ مـی بینی کـه ما هم نماز مـیخوانیم و هم بـه پیـامبرو اهل بیتش اعتقادداریم
    به خدا سوگندالان دو سه سال هست که از شرکت درون این کلاسها توسط انم مـیگذرد و هنوز با مسترهایشان درارتباطند و هیچ کدام از انم نماز نمـیخوانند پیـامبر(ص) و اهل بیتش را نـه تنـها قبول ندارند بلکه آنـها و امام زمان ع را بـه تمسخر مـیگیرند و به شیطان بها مـیدن و حجابشون رو رعایت نمـیکنند و..
    تمامـی حرفهای سونی کارت درمورد این کلاسها راسته و به مرور زمان اثرش رو نشون مـیده .

     x : به نظرم بهترین راه اینـه کـه بزارن هر دیدگاهی آزاد باشـه دین تحقیقه نـه تقلید

     غلام اهل بیت : سلام ان و برادران عزیز . من یکی از مخالفان عرفان کیـهانی هستم. ودر کلاسهای این مرد شرکت نکرده و نمـیکنم و یکی از دلایل اصلی کـه من مخالف بااین کلاسها هستم این هست کـه کلاسی کـه در آن رعایت سن و سال و شغل و سواد شرکت کنندگان را نمـیکند نمـیتواند کلاس مفیدی باشد . آیـا بـه نظر شما مـیزان درک یک فرد تحصیل کرده و یک فرد بیسواد بـه یک مـیزان هست ؟ آیـا مـیزان فهم یک انسان بالغ با یک نوجوان یـا کودک بـه یک مـیزان هست ؟ آیـا یک کاسب و زن خانـه دار و دانشجو و دانش آموز درون یک سطح فهم و درک قرار دارند ؟ مسلما خیر . بعد چرا درون این کلاسها رده های مختلف سنی اعم از کودک و جوان و... باهم آموزش مـی بینند؟ آیـا این خود علت خوبی به منظور رد این نوع عرفان کـه فقط هدفش جمع آوری پول بیشتری هست و اصلا برایش مـهم نیست مخاطبش کیست و در چه رده ی سنی و با چه درک و فهمـی درون این کلاسها نشسته هست نیست؟

     س.ع.ف : سلام
    خسته نباشید
    تقریبا همـه نظرات رو خوندم
    اگه قراره مخالفین طاهری فر برن کتابهای ایشون رو مطالعه کنن بعد نظر بدن کـه حرف غیر منطقی هم نیست پیشنـهاد مـیکنم موافقای ایشون هم برن یـه مطالعه درون مورد کابالاو فراماسون ن کـه فکر مـیکنم پیشنـهاد غیر منطقی نباشـه بعد بیـایم با هم مناظره کنیم
    در ضمن جهت اطلاع دوستان عرض کنم بنده هم کتابای ایشونو خوندم هم یـه سری هم بـه کلاساش زدم !
    وخوشبختانـه قبل این کار بـه حول قوه الهی مطالعاتم درون مورد کابالا وفراماسون تکمـیل شده !
    دیگر عرضی ندارم چون نمـیخوام انگ تحجر روپیشونیم زده بشـه!
    لکم دینکم ولی دین

     موسی محمد پور : اقاي طاهري کيه کـه اينـهمـه عليه ايشان سخن مگو يند اقايان کـه گاها دانشحو و مدت 4 ماه کلاس ايشان شرکت کرده اند چرا حالا يادشان امد چرا درون ابتدا جلسات کزارش و م با بزرگان ديني کـه فراوانند ند راستي چرا روشنفکران دانشگاهي حالا تاسف ابراز مي کنند ما سواد نداريم با يک جلسه انحراف ديني را مي فهميم چون از بزرگان شنيدم اخلاق مطهر چيست اين همـه کارشناس ديني چه حوزه و چه دانشگاه و سوال بعدي اين اقايان از چه مرجعي مجوز توهين بـه مقدسات کـه حاصل اينـهمـه شـهد هست را بـه تمسخر مي کيرند دعاي زيارت عاشورا

     NILOFARARMAN@YAHOO.COM : اگر ديني و اعتقادي بـه حقانيت خود باور داشته باشد و به ان مومن باشد هيچ باک و ترسي از ساير اعتقادات و باور ها نبايد داشته باشد ديني و مذهبي کـه تنـها خود را بـه حق ميداند و تنـها شيوه وراه درست رسيدن بـه خداوند و تعالي را صرف راهي بداند کـه خود ميداند بدترين و وحشتناک ترين دين و مذهب هست مقصد همـه يکي هست و ان رسيدن بـه خدا و تعالي روح و درست ترين و متمدن ترين شيوه رفتاري ان هست که اجازه داده بشـه هري بـه شيوه خودش بـه اين مقصد برسد شما براي وصل امديد يا براي فصل انسانـها از خداوند ؟؟ مگر چقدر سخت هست در قانوني دگر انديشان را مفسد في الارض دانستند و محاکمـه ؟؟ هيچ و بندي نيست حتي پيامبر و ا نيز درون اين خصوص روشنگرانـه برخورد داشتند شما کي هستيد؟؟؟

    جواب سوني کارت بيست : شما کـه احتمالا روزها و ساعات بسياري را خرج اين کلاسها و موارد مشابه کرده ايد چند ساعت درون محضر يک استاد دين نشسته ايد کـه بتوانيد حق را از باطل درون دين شناسي تشخيص دهيد ؟ ، شما شش ماه برويد پيش يک استاد اخلاق حوزه ، سه برابر آن را هم درون کلاسهاي عرفان حلقه شرکت کنيد که تا با افکار و آموزه هاي هر دو طيف از نزديک آشنا شويد و فرق دوغ و دوشاب دين را بتوانيد تشخيص دهيد آن وقت راه رسيدن بـه خدا را خودتان برگزينيد ،‌ مشکل دقيقا اينجاست کـه اکثر افراد شرکت کننده حاظرند ساعتها و روزها درون اين کلاسهاي انحرافي شرکت کنند ولي دو ساعت پاي منبر يک استاد دين ننشينند که تا لااقل بفهمند اين چيزهائي کـه به اسم خدا و دين درون اين عرفان حلقه بـه فکرش تزريق ميشود چقدرش درست هست چقدرش درون و دکان

     بيطرف : لحن سوني كارت فوق العاده تند و زننده است، با خود فكر مي كنم چه هدفي دارد؟!!!! بازدارندگي؟!! هدايت؟!! يا خالي كردن قلب پر از كينـه و نفرت، درون هر حالتي موفق نيست

    جواب سوني کارت بيست : آري قلب من از اين فاضلاب هائي کـه به اسم عرفان هاي شرقي و غربي و هندي و غيره فضاي اعتقادي جامعه را بـه گنداب کشيده اند خون هست و پر از کينـه و نفرت و خشم ، وقتي ميبينم افرادي کـه تا همين چند سال پيش آنقدر مقيد بـه نماز اول وقت بودند کـه لوح و تقديرنامـه بـه آنـها داده شده بود ولي اکنون تحت تاثير همين گونـه مکاتب انحرافي يک رکعت هم نماز نميخوانند جگرم آتش ميگيرد ، وقتي ميبينم طرفداران همين محمد علي طاهري با سطح انرژي کاذبي کـه از اجنـه تحت عنوان انرژي درماني گرفته اند و شياطين و اجنـه بـه بهانـه شفا و رحمت الهي آنـها را درون دام خود گرفتار کرده اند و از راه اهلبيت دور ، دسته دسته بـه سرطان يا بيماري هاي لاعلاج مبتلا ميشوند ميخواهم فرياد ب آهاي مردم وطنم فريب اين عرفان ها و دلقک بازي ها را بـه اسم شفا و رحمت الهي نخوريد ، شفاي الهي و شفاعت اولياي الله يکباره هست ولي درمان و شفاي شياطين و اجنـه مرحله مرحله هست تفاوت اين دو را بفهميد و خودتان را دست نيروهاي اجنـه و شياطين جن و انس ندهيد کـه نابودي سرانجام آن هست ،‌ راه رسيدن بـه خدا فقط يکي هست و آن هم راه پيامبر و اهلبيت هست و لاغير

     یوسف حبیبی : آيا آناني کـه اتهام بد بـه اقاي طاهري مي زنند کدام کتابش را خوانده اند وايراد کار ش را با سند ارائه دهند ما گوش شنوا داريم

    جواب سوني کارت بيست : چند مقاله درون مورد اشکالات انحرافي عرفان حلقه درون سايت حجره مجازي (‌ لينک زير ) هست ،‌ البته برخي مطالب آن نياز بـه مطالعات ديني دارد و شايد براي برخي افراد بـه آساني قابل درک نباشد ، البته اگر حکم مفسد في الارض و اعدام ايشان را هم ناديده بگيريم و سياسي تفسير کنيم وقتي چند نفر از مراجع تقليد و علماي ارشد اسلامي کـه متخصص ترين افراد درون زمينـه دين محسوب ميشوند بعد از مطالعه کتابها و مقالات آقاي طاهري حکم بـه انحراف و ارتداد چنين شخصي ميدهند جائي براي دفاع از تفکرات اين مثلا عرفان باقي نميگذارد

    www.hojrehmajazi.ir

     عفت : من هم درون کلاسها شرکت کردم هم کتابهای فراوان خوانده ام طاهری فقط خلاصه نویسی از چند کتاب کرده وبه اسم روش نوانی کـه قبلا مطالعه نداشته اند را سمت خود جذب نموده .ای کاش همـه ما مطالعات کتابهای بزرگانمان خصوصا نـهج البلاغه رافراموش نکیم

     مـینا : من خودم یک ترم این کلاسو از طریق دوستان گزروندم البته درون منزل دوستان و با استاد زن ،و حرفی کـه منافاتی با دین اسلام داشته نشنیدم و راهنمایی بـه فساد یـا هر چیزی مشابه این را ندیدم ، بـه راه شیطان هم دعوت نشدیم هرگز،حتی موسیقی و غنا را کـه اسلام حرام اعلام کرده استاد بـه صورت علمـی تایید و با اسلام موافق بودند

     حسین : من نمـیدانم استاد طاهری درون کتابهایش چه گفته کـه نظر بدهم ای کاش کتابهای ایشان درون اختار عموم قرتر گیرد که تا بهد از مطالعه بتوان نظرداد

     سلام : عزیز انسان شدن کـه آنقدر سخت نیست. دوست داشتن همدیگه کـه اونقدر سخت نیست. شاد بودن کـه اونقدر سخت نیست اگر همتون مـیگید خدایی هست کـه همـه مان رو دوست داره!

     امـیرری : خدا رو شکر کـه ما کمونيستها بـه اين نتيجه رسيديم کـه دين افيون ملت هاست هم عرفان حلقه کلاهبرداري دروغ و رزالت هم مذهب تشيع

    جواب سوني کارت بيست : خدا را شکر شما کمونيستي هستيد کـه خدا را قبول داريد و شکرش را بجاي مي آوريد و اين نشانـه دينداري شماست و اگر روزي پرده ها کنار رود و ماهيت اصلي هر سه گروه مشخص شود خواهيد فهميد حق کدام بوده و باطل کدام

     طرلان : آهای خانم مریم چرا از خدا نمـی‌ترسی اراجیف مـییـافی اخه من صدها تن از شاگردهای استاد رو دیدم،کلاساشون هم شرکت کردم چرا دریوری مـیگی اخه...تو یـا از دوستان سونی نمـیدونم چی چی هستی یـا خود فلان فلان شدش...بابا دست این مذهبییونتون کـه رو شده همش دارن بالا مـیارن بس کنید،ریشتون چند وقت دیگه مـیزنن...یـه نفرم پیدا شده حق و حقیقت مـیگه نمـیبینید...

     mohseniamir94@yahoo.com : چی داری مـیگید آخه عروسکای .. همگی باهم برید تحقیق کنید بعد گندو گویی کنید
    کسانی کـه دیندار هستند یعنی با دیدن این همـه بی عدالتی و بدنامـی بازم مطیع ادیـان هستند غلط مـیکنن درون مورد عرفان و هر چیز دیگه ای نظر بدن چون هنوز فکرشان بسته و محدودن من خودم دارم درون مورد عرفان حلقه تحقیق مـیکنم و دو ترم رو هم گذراندم و هنوزم تسلیم نشدم اینقدم .. نیستم کـه مثل خیلی از شماها کور کورانـه وارد دین یـا فرقه ای بشم بدون شناخت و تحقیق من منظورم با هر دو طرفه که تا الانم کـه تحقیق کردم عرفان حلقه چیز بدی نگفته و تو کلاساش هیچ آدم بد و بی اخلاقی رو ندیدم سعی کنید همـیشـه درست قضاوت کنید و زودم قضاوت نکنید وگرنـه .. خطاب مـیشید بدترین توهین هم اینـه کـه به آدم بگن .. ،،،

     محمد : کاش اينـهايي کـه انقد مخالفن فقط1جلسه ميرفتن کلاس،و بعد قضاوت مي،
    کاري کـه من بـه خاطر يه تحقيق دانشگاهي انحام دادم و نظرم عوض شد و فهميدم چقدددر اخبار دروغ اطرافم هست

     ناشناس : شمايي کـه ادعاي مسلمونيتون ميشـه، بهتون ياد نندونسته قضاوت نکنيد، ياد نتهمت نزنيد، يه مشت دروغ محض نوشتيد . يکم انسانيت هم خوبه بخدا

    جواب سوني کارت بيست : وقتي دادگاه بعد از چند سال حکم اعدام اين شخص را داده يا مراجع معظم تقليد کـه کارشناس مسلم دين هستند و بالاتر از آنـها درون دين شناسي ديگري نيست کتابها و آموزه هاي وي را سبب حد ارتداد ، کفر و گمراهي ميدانند من و شماي بي سواد درون عمق دين چه جنگي داريم سر چنين شخصي ، ديگر با اين همـه برهان و علت ثابت شده ديگر چه دروغ و تهمتي ، از اين جفنگيات منصور حلاج هم زياد داشت و به تائيد حسين بن روح ، نائب بلاواسطه امام زمان بـه دار آويخته شد و همچنين اگري زودتر موسس وهابيت را اعدام ميکرد چنين تفکرات منحرفي بـه اسم اسلام و خدا هزار هزار آدم سر نميبريد و ميليون ها نفر را مضطر و آواره نميکرد ،‌ دست بکشيد از اين منحرفان درون دين خدا و هر روز بدعتي جديد درون دين وارد نکنيد کـه بدعت و وارد چيزهاي جديد از جانب خود درون دين مورد لعن خدا و ملائکه و پيامبر است

     شمسس الله : سونى جون جوش نزن شيرت خشك ميشـه ملت استاد رو دوست دارن دوست ميفهمى تورو سه نـه نـه

    جواب سوني کارت بيست : خيلي باحاليد ملت ، نميدونم چرا ايراني ها که تا چهار نفر دور هم جمع ميشوند فکر ميکنند اسمشون ميشـه ملت ايران ،‌ نـه برادر من شما همون چند نفريد کـه معمولا هم با شير خشک بزرگ شديد

     raha : Man kari be kasi nadara faghat ye soal daram in karshenasan dini ke migid bayad az ona porsid va onaei ke in fergharo haroom elam kardan chera dar morede kare moshrekane avam ke motevasel mishan be dast sakhte dast bashar be tore mesal nakh mibandan be zarih hokmo fatvaei sader nmikonan va sherke be in ashkariro nadide migiran?

    جواب سوني کارت بيست : بسياري از عوام کـه اسمشان رويشان هست (‌ عوام ) از باب بي اطلاعي و کم سوادي گاهي کارهائي ميکنند کـه شرعا جايز نيست ولي مشرک و مرتد نيستند بلکه نادانند و صد البته توسل با قواعد شرعي آن نـه تنـها مجاز بلکه توصيه شده هست وي هم نبايد بـه اشتباه تصور کند اگر با توسل بـه ائمـه و بزرگان ديني خدا حاجتش را ميدهد مستقيما از طرف آن امام يا بزرگوار بوده بلکه ائمـه واسطه برکت و رحمت خدا هستند و خدا خواسته کـه اينگونـه رحمتش را بـه دست بندگانش برساند و قلوب مردم با قلوب ا و پيامبران نزديک شود ، حال گاهي برخي مردم کم اطلاع بـه تصور قرب بـه خدا کاري ميکنند کـه علما و مراجع تقليد آنرا نـهي ميکنند و نامشروع ميدانند ولي عوام بـه آن اشتباه پافشاري ميکنند ديگر مشکل همان عوام هست نـه مشکل دين و علماي دين ،‌ مانند همين داعشي ها کـه يک مشت افراد کم اطلاع هستند کـه فکر ميکنند درون حال جلب رضايت خدا هستند و به همين دليل ديگران را ميکشند و خود را نيز بـه کشتن ميدهند

     ک،م : استادتون بـه اعدام محکوم شد خداروشکر شکر،

    جواب سوني کارت بيست : نظر سه نفر از مراجع محترم تقليد درون باره ارتداد محمد علي طاهري و حرام بودن شرکت درون چنين جلسات ضاله و منحرفي و حرام بودن تبليغ و نشر تفکرات آنـها و خريد و فروش آثار و کتب و نرم افزارهاي اين گروه و حکم مفسد في الارض براي اين شخص :
    http://hojrehmajazi.ir/news/news_item.asp?NewsID=346

     محمد : واقعا اتهام ها بـه اين آقاي طاهري گنگ نا روشن و بيشتر تهمت هست . يک عده متعصب کـه در همـه جا پست و پول و مقام دارند هر با فکر و انديشـه ان ها کمي زاويه داشته باشد تهمت و افترا و دروغ هست کـه به او مي بندند

     بهزاد : دوستان از لابلاي کلمات بايد متوجه بشيد کـه بوي توطئه و پرونده سازي مياد. از اين خانم بايد پرسيد کدام ششلول را پشت گوشت گذاشته بودند کـه براي کمردردي کـه بايد پيش ارتوپد ميرفتي بـه اين جلسات راه پيداکردي اينـهاسناريو هست اقاي طاهري خط قرمزي را لگد کرده . اينـه قرار هست آتش بيار باشند

     محمد باقر : به نظر من هر چیزی کـه لازم داریم که تا باهاش بـه خدا برسیم عترت و قرآن هست کـه جلوی دستمونـه هر دوش
    طرفداران اقای طاهری لطفا جواب منو بدید
    ایـا زمان پیغمبر و ائمـه این عرفان وجود داشته ؟ صد درون صد نـه
    پس بدعته

     رضا : من کاری بای ندارم. اما دوستان، شریعت را از دست ندهید. مسجد و نماز و روزه را از ما نگیرند. تقوا را رعایت کنیم . همـین.

     ناهید : ترس چه کارها کـه نمـیکند وای بر شما کـه به خاطر ترس از منافع خودتان حق انسانی را لگد مال مـی کنید . اگر واقعاٌ مرتد هست بیـارید توی تلویزیون چند که تا از اون ملاهای ریش و پشمـی بیـارید با بـه بحث بنشینند که تا مردم قضاوت کنند بلکه شما راست مـی گوئید !!!!!!!!

     مرضیـه : عرفان حلقه راهيست شيطاني اکثراني کـه وارد اين کلاسها شدند زندگي مشترک شونو از دست چون دراين را بـه اونـها آگاهي ميداد کـه برن دنبال عشق اسماني وي کـه باهاش دارن زندگي ميکنن عشق زميني هست خدا لعنت کنـه طاهري رو چهاني وارد اين کلاسها شدند و از نظر رواني مشکلاتي پيدا د اونـهايي کـه از اين آقاي بـه اصطلاح استاد دفاع ميکنند برن آسيب ديده ها رو ببيند بعد دم از خدا شناسي و رسيدن بـه کمال بزنند

     سبا : الهی بمـیرم واسه استاد کـه انقدر مظلوم

     رضا : برای درمان با دست نیـازی بـه لمس نیست.
    از فاصله 10 متری هم مـیشـه انرزی رو با دست انتقال داد. فکر کنم بعضی ها اونو با ماساژ درمانی اشتباه گرفتن . منظور شخص خاصی نبود جنبه اطلاع بود فقط .

     saeb : امـید وارم همـه عرفای کیـهان از هر جهت و سو این عملکرد های کابالای خود را ببینند و تفکر منطقی داشته باشند. خدا نجاتشان دهد .انشا الله
    اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

     پارسا : چی بگم

     توجیـه ام کنید ؟ : سلام. سونی کارت و مریدان استاد طاهری ممکنـه خواهش کنم هر کدام شعار مفهومـی اعتقادادت دینیتونو سوای شخصیت ها و بر گرفته از احساس قلبیتون بفرمائید؟

     سعید : سلام. از رفتار شاگردا نمـیشـه چیزی را حدس زد مثلا ما خیلی تز افراد مـیشناسیم کـه حج عمره رفتن نماز مـیخونن ولی ربا مـیخورند و فساد مـیکنند این چه ربطی با مکه و ائمـه اطهار داره .
    بنظرم به منظور قضاوت حتما صحبتهای خود استاد گوش کرد نـه دیگر .....

     یکی مث بقیـه : همـه اونانیکه طاهری رو بد مـیدونن وفرقه شونو شیطانی وازین چیزا برچسب مـیزنن معلومـه کـه از حسادت چشماشون داره درمـیاد وعاشق شایعه ساری هستن من چندتا از اطرافیـانم کلاس فرادرمانی رفتن واتفاقا اعتقادات وفرهنگشون چندبرابر شده ومـیگفتن توی این کلاسها خیلی بـه قرآن واءمـه وامام زمان احترام گذاشته مـیشـه بعد الکی جوسازی نکنید و ب استاد طاهری برچسبای ..انـه نچسبونید.

     هدی : واقعا به منظور مدیرت این سایت متاسفم

     محمد : سلام.به قول یکی از مراجع بزرگ شیعه کـه مـیگه بخونید ..... کـه جز این راهی درون عرفان نیست.پس نتیجه مـیگیریم کـه عرفان حلقه یـا راه شیطانـه یـا شیـادیـه.فقط ائمـه و قرآن مـیتونـه گره گشا باشـه.

     امـیر : این طرف باعث اختلاف خانوادگی بین ما شد...
    هرکسی رو دیدم کـه رابطه داشتن نماز د روزه رو کنار گذاشتن و مـیگفتن ما بـه درجه بالا عرفان رسیدیم و نیـاز نیست
    حجاب هم ک نگو....

     عشق الهی : بترسيد از اين همـه قضاوت و تاوان آن
    استاد طاهري کاري جز انتقال مکتب عشق و تلاش براي شناساندن واقعي دين اسلام نداشته و ندارد.
    راه او راه حق است...

    جواب سوني کارت بيست : محمد‌علي طاهري سرکرده فرقه انحرافي حلقه يا عرفان کيهاني به اتهام افساد في‌الارض از طريق منحرف افراد بـه اعدام محکوم شد

    محمد‌علي طاهري سرکرده فرقه انحرافي عرفان کيهاني يا حلقه درون ايران هست که 14 ارديبهشت ماه سال 90 بازداشت و از سوي دادگاه انقلاب به‌اتهام توهين بـه مقدسات، مداخله غيرقانوني درون امور پزشکي و درمان بيماران، ارتکاب فعل حرام و رابطه نامشروع، استفاده غيرمجاز از عناوين علمي (دکتر و مـهندس)، ضاله بودن کتب و آثار، بـه 5 سال حبس، پرداخت 900 ميليون تومان جزاي نقدي و 74 ضربه شلاق محکوم شد.

    افساد في‌الارض از طريق منحرف افراد، ديگر اتهام طاهري بود کـه دادگاه بـه تحقيقات صورت گرفته درون اين بخش اشکال نقص گرفت و پرونده براي تکميل تحقيقات بـه دادسرا ارسال شد. درون نـهايت، دادسرا بعد از رفع نواقص، پرونده را مجدداً بـه دادگاه ارسال کرد و ششم اسفند ماه سال 93 براي رسيدگي بـه اين اتهام تعيين شد اما با درخواست استمـهال متهم، دادگاه برگزاري جلسه محاکمـه را بـه تاريخ ديگري موکول کرد که تا اينکه دادگاه اوايل ارديبهشت ماه امسال بـه اين بخش از پرونده طاهري رسيدگي کرد.

    به گزارش تسنيم، چندي پيش نيز 12 نفر از مسترهاي فرقه انحرافي عرفان حلقه، درون مجموع بـه 24 سال زندان و پرداخت 100 ميليون تومان جريمـه به‌دليل تحصيل مال نامشروع محکوم شدند.

     پونـه : در جواب اینکه پرسیدید بلاخره طلب خیر برانون مـیکنید یـا لعنت ، طلب خیر گاهی از صد تل نفرین زتدگی آدم رو بیشتر بهم مـیریزه . طلب خیر یعنی اله راجعون . یعتی شما رو بـه سمت خدا هدایت . خب دز این راه کارما هم حتما پس بدبد . به منظور تمام ظلمـهایی کـه مـیکنید چه عمری چه غیر عمدی . بـه همـه ی انسانـها فرصت برگشت داده مـیشـه ولی اگه ظلم بیش از حد باشـه ، مرگ براتون اتفاق مـیفته کـه در جهان دیگه پاک بشید و به سمت خدا برید . بنابر این طلب خیر همـیشـه خیری کـه ما انتظار داریم نیست . بلکه خیری هست کـه خدا به منظور شما مـیخواد

     م ک : من چند دوره کلاسها رو رفتم اصلا از روابط زننده و بد درون کلاسها خبری نبود، چرا تهمت مـیزنید مگه ادعای مسلمانی و آدم بودن نمـی کنید. اغلبانی کـه به کلاسها اومدند مشکلاتی داشتند و سوالاتی کـه از منبر آخوندها برایشان جوابی نگرفته بودند، الان هم آخوندها از همـین مـیترسند کـه گرفتن و زندانیش . خبر ان یکنفر رااگر مثل دیگر چیزهایی کـه نوشتید دروغ نباشد دلیلش بر شرکت ش درون کلاسها نمـیشود . من کـه از کلاسها راضی بودم و در زندگی آرامش بیشتریب کردم

     لیلا : حالم ازت بهم خورد سونی کارتی با این طرز بیـان مزخرف و بی ادبانت تو مطمئنا نمـیتونی یـه مسلمان واقعی باشی تو کافری هستی درون لباس مسلمان

     بابا مسیح : عرفان حلقه جریـان اتصال بـه نیروهای شیطانی است
    اگر فردی بدون اطلاعات عمـیق دینی وارد این فرقه شود دچار اشتباه مـی شود و گمان مـی کند مباحث عرفان اسلامـی بـه او آموزش داده مـی شود؛ درون این عرفان باطل را لباس حق مـی پوشانند و فرد گمان مـی کند وارد معنویت حقیقی شده هست و مفاهیم اصیل اسلامـی را مـی آموزد
    مثل داعشی ها کـه فکر مـیکنند راه نجات را یـافته اند ولی درون گمراهی بزرگی هستند یـا مثل اعضای گروهک جنایتکار منافقین کـه اول کار جوانان با چه تصور و امـیدی وارد آن شدند و کارشان بـه چه انحرافات و جنایـاتی کـه نکشید

     تارا : سلام
    توصیـه مـی کنم به منظور آشنایی بیشتر با عرفان حلقه و بلاهایی کـه به سر مردم آورده بـه این سایت مراجعه کنید اگر بی طرفانـه خواهان دانستن حقیقت هستید:
    http://www.nejatazhalghe.ir

     عاشق خدا : با سلام بـه همـه
    من خودم این دوره ها رو گذروندم خیلی مفید هست به منظور که واقعا خدا رو مـیخواد حس کنـه دیتم اسلامـه,نماز مـیخونموروزه هم مـیگیرم.به نظرمن دین با عرفان عملی تکمـیل مـیشـهایندو مکمل همند,ما درون ظاهر قربون صدقه دوستانمون مـیریم ولی واقعا توعملم اینطوری هستیم واسه همـینـه کـه مـیگن دوست واقعی رو تو سختیـها حتما شناخت دوستی درون زبان ودوستی درون عمل,مشکل اینجاستدر دینم حتما مقیم بود یعنی درون عمل ,خیلی نمکاز مـیخونن وروزه مـیگیرن واعای مسلملنی مـیکنن اما پاش بیفته......چون فقط زبانن قبول نـه از دل.از دوستان خواهش مـیکنم بـه بی حرمتی بـه عرفان حلقه فقط وفقط تحقیق کنن ونذارن برخی ها بـه خاطر منافع شخصی وحکومتی بـه استاد بزرگوار طاهری وگروه عرفان کیـهانی توهین کنن.برای همـه دوستان بزرگوارم طلب خیراز خداوند بزرگ دارم+1

     حس حضور : سلام بـه عزیزان.اگر خود را محقق مـیدانیم اول حتما درس شاهد بودن را بیـاموزیم و کاملا بی طرف و بی تعصب تحقیق کنیم.من خودم از شاگردان خود استاد بودم وهستم.ایشان منو از اغوش شیطان نجات و به اغوش خدا هدایت .من مدیون ایشان هستم. درون ضمنانی بی دلیل ایراد مـیگیرندانی هستند کـه یـا از زبان دیگران شنیده اند تعریف عرفان کیـهانی رو یـا بـه صورت فعال کار ند.

     محمد علی طاهری : خبر هایی درون راه خواهد بود مریدان!!!!!!!!!
    کسی نمـیداند ولی من .............

     100جاد : ادم یـاد محمدص واعراب زمان جاهلیت مـیفته.ایشون تمام سخنانشو بر اساس قران کریمـه

     ناشناس : من همچین توضیحی کـه شما دادید ندیدم،شما هم که تا اثبات نکنید این تحقق پیدا نخواهد کرد
    خدارا بشناسید
    مگه خدا بـه عیب ها پرده نکشیده؟
    چرا اینکارارو مـیکنید
    طلب خیر

     اعظم : من ، زندگيم خراب بود دنيا نداشتم ، مسلماآخرت هم نداشتم، اما بعد از 3 سال دوره کم کم متوجه شدم دنبال عيب ديگران نروم ، با ادراکات و درک ذهن گسترده،، مشکلاتم با همسرم برطرف شده، و ديگه مسائل برام کوچيک شدن،تضادها داشت من از پا درون مي آورد، حالا حالم خيلي خوبه ، خدا استادطاهري را خيرش دهد ودعاي همـه آگاهان بدرقه راهش باد، هر فرد کـه نجات پيدا کنـه ونگرشش بدنيا ، زيبا بشـه ، هدف از خلقت رو ، وحدت ميبينـه، اميدوارم اونـهايي کـه ، درجهل هستند، بشتابند ، که تا سقف پرواز بتونـه بالاتر بره ، وتور سبک بشـه، روح جمعي بتونـه، مردم رو از جهل بـه ، علم سوق بده، دوستان هر وقت يادتون مياد نظر برو جمعي کنيد، متشکرم.

    جواب سوني کارت بيست : يکي از دوستان قرص دايمتيکون ( کـه به روش جويدن خورده ميشود ) مصرف ميکرد و نتيجه آن را خيلي خوب عنوان نمودند ، ميتوانيد با پزشک م کنيد يا حداقل درون اينترنت درون مورد مضرات و منافع اين قرص براي افراد مختلف اطلاعاتب کنيد ،‌ دقت داشته باشيد کـه مصرف داروها ممکن هست براي شخصي مفيد بوده و در همان حال براي شخص ديگري مفيد نبوده و يا حتي مضر باشد

     100جاد : شايد هم يه داستان درست پشتش هست. بازداشته ايشون اين شکو ايجاد ميکنـه کـه احتمالا جريان درستي درون کاره.

    جواب سوني کارت بيست : چرا ما فرهنگ عمومي مون اينقدر افتضاح هست و روز بـه روز بدتر ميشويم و عقب مانده تر ، چون ما بخاطر اينکه بعضا از کارهاي عوامل حکومت دل خوشي نداريم سعي ميکنيم کلا هر حرفي ميزنند را برععمل کنيم بدون اينکه تعقل کنيم فقط برع، خب بي دليل کـه چند سال زندان براي اين آقا نبريدند لابد يک مشکل و خلافي داشته هست ،‌ حالا شما بـه همان دليلي کـه ذکر شد ميفرمائيد اگر زندان رفته بعد لابد کارش درست هست ، کلا اخلاق عمومي ما شده خلاف عمل

     وحیده : در مقابل نظرات سونی کارت حتما بگم واقعا متاسفم براشون مگه قران نگفته قضاوت از ان خداست تو کی باشی بتونی درون مورد یک انسانی کـه سراپا عشق خداست اینطوری حرف بزنی تمام سیدی هاشو کتاباشو نکته بـه نکته مطالعه کردم این تهمت ها بهش نمـی چسبه بترسید از حرف زدن پشت سر چنین انسانی کدوم کتابش بی نام خدا اغاز شده ؟
    در موردش مطالعه کنید وقتی شناختینش رنج مـیکشید وقتی دروغا رو پشت سرش مـیگن
    خدایـاااااااا کمکش کن حفظش کن

     بهراد : این خرابات اگر خانـه ادراک نبود بر درون بسته آن اینـهمـه دلچاک نبود

     مـینا : واقعا به منظور شما اعضای گروه عرفان متاسفم.تنـها راه نجات قران واهل بیت هست .نـه یـه عده ادم شیـاد کـه از ساده لوحی بعضی ها استفاده مـیکنن و جادو و سحر رو بـه عنوان عرفان بـه خورد بعضی ها مـیدن.برید از خدا بترسید.

     سمـیه : سلام تو رو خدا سراغ اين کلاسها نرويد هر چند غير حضوري من و م افسردگي شديد گرفتيم درون اثر اين کلاسها درون اوايل کاهل شدن درون نماز و حالا ورود جن ها بـه بدن نـه خروج آنـها کج شدن دهان و صورتم لحظه بـه لحظه کـه مثلا خروج هست خدا لعنت کند طاهري و پيروانش را آمين يا رب العالمين

     صادق : آقا يا خانوم محترم سوني کارت بيست ، شما اگر يهودي بودي نيز همين تعصبات خشک و بچگانـه و خام رو بر همان آيين جهود داشتي ، درسته کهاني کـه در کلاس هاي ايشان شرکت کرده بودند انسان هاي ساده اي بودن کـه دنبال پر خلا هايي درون وجودشان بودند کـه قبلا مي بايست با چيزهاي حقيقي و ارزشمند تر پر ميشد ولي وقتي اضهارات بچگانـه و کورکوانـه و تعصبي شما را ميشنوم و رگ باد کرده گردن شما را درون لحظه نوشتن اين اظهارات متصور ميشوم نميدانم بـه حال اين تعصبات روي مسايل خنده دار بايد گريست يا خنديد،به عنوان يک انسان از همـه شما عاجزانـه خواهش ميکنم يک روز فقط و فقط براي يک روز تمام اعتقادات گذشته خود را فراموش کنيد و از بيرون قضاوت کنيد کـه حقيقت چيست ، دين افيون توده هاست

    جواب سوني کارت بيست : ظاهرا آنکه رگ گردنش باد کرده من نيستم ، بدتر از ندانستن توهم دانستن هست و همين کـه شما فکر ميکنيد بدون دين خيلي دانا و حقيقت يافته هستيد و گرفتار افيون نيستيد کافيست ، توضيح برايي کـه ميفهمد لزومي ندارد برايي هم کـه نميفهمد باز هم لزومي ندارد

     رضا : چراخودتونواذیت مـیکنید صحبتهای دروس استادتواینترنت هست مـیتونید توسایت بزاریدتامردم بهترقضاوت کنند

     هادی : در این مملکت معتقدین سطحی بـه دین مبین اسلام و تشیع هر مخالفی را بخواهند بکوبند اول از روابط زن مرد و رابطه با محرمات شروع مـیکنند که تا کار بـه شرب قمار مـیکشد. مثلا بجای شرح بوجود آمدن بهائیت کـه با نیـابت امام زمان توسط محمد علی باب شروع شد فوری مـیپرند بـه روابط جنسل با برادز یـا پدر با و این قبیل چرت وپرتها مـی پردازند و حالا فرا درمانی همـینطور مـیگن بابا سیکل داره، روابط زن و مرد آزاده، منکر قران و اسلام هستند و غیره و یک دلیل منطقی به منظور رد تفکر و یـا مدعی ندارند. البته بنده حقیر یک مـیلیمتر دورتر از فرامـین اسلام محمدی کوچکترین اعتقادی بـه ماوراء الطبیعه ندارم ولی بـه روان درمانی مبتنی برعلم پزشکی اعتقاد دازم.

     پونـه : عرفا اگري رو لمس کنن احساس جنسينيست .بعضي آدمـهاي مذهبي کـه تمام ذهنشون تو پايين تنـه دور ميزنـه عارف رو با خودشون عوضي گرفتن . عيسي مسيح اگه الان اينجا بود هم بـه جرم تماس دست با نامحرم زنداني ميشد . با اين وجود بسيجيها بازي صدا زدن ديگران بـه اسم يا برادر رو معلوم نيست از کجاشون درون آوردن

    جواب سوني کارت بيست : عارف مدعي کـه بدن نامحرم را لمس ميکنـه عارف نيست شياد هست ، مثل پيرمردهائي کـه ان را ميبوسند و ميگويند تو هم مثل خودم هستي و در اصل حقه بازيشون هست ، اگه پيغمبر و حضرات معصومين هم بدن نامحرم را بـه بهانـه هاي اينچنيني لمس ميد ايشون هم مجاز هست و از اين بـه بعد بهش ميگيم عارف ، عارف شيخ رجبعلي خياط هست ، آيت الله بهجت هست ،‌ آقاي مجتهدي هست که حتي نگاه هم بـه نامحرم نميد جلسه مختلط گرفتن و لمس بدن کـه مشخصه چيه

     هموطن : دوستان من بیطرف هستم و عاشق دو طرف مخالفین و موافقین این راه هستم ، اما یـه موضوع ساده و کوچیک کـه هست اینـه کـه هر وقت جراهت زخمـی تازه کـه مـیخواد خوب بشـه طبیعتا اون قسمت شروع مـیکنـه بـه خارش کـه در اصطلاح مـیگن داره زخمت خوب مـیشـه ، حالا یکم بیـاید خوش بین باشیم بـه دور از مال من و مال اون ، روح انسان هم قابل زخمـی شدنـه یعنی همون بیماریـه روحی و طبیعتا موقع درمانش اتفاقاتی مـیوفته اما بدلیل نا آشنا بودن ما با این حالت یکم گیج مـیشیم و مـیترسیم ، آرزوی روزی رو دارم به منظور تک تک شما مخالفین و موافقین درون هر راهی کـه به آرامش زندگی کـه حاصله بـه دست آوردن آگاهی های بسیـار از طرف خداوند هست برسید.

     الهه : قضاوت سخته و به راحتی نمـیشـه دیگران را ارزیـابی کرد. اسلام یعنی تسلیم درون برابر خواست خدا،یعنی من های ضد کمال خود را قربانی کنی،یعنی فقط از خودش بخوای،یعنی همـه آدمـها تن واحده هستن.... اگر اینا درست نیست بعد طاهری هم درست نیست.همـه ششما عشق هستید

     کوهیـار : سلام ,
    به خداوند یکتا و بخشنده قسم مـیخورم کـه درمن نـه تنـها ایمانم بـه خداوند احیـا شد بلکه احترام بـه بنده های خداوند و افکار سالم و خواندن قرآن و درک مفهومـیه آن و اجرا آن درون من بیدار شد.

     ناشناس : با عرض سلام و احترام بـه تمامـی اعضای تن واحده، چه موافقین و چه مخالفین
    باید عرض کنم درون محضر ایشان کلامـی جز عشق بـه خدا، قرآن، ایمـه و پیغمبرش نشنیدم. تضادم با خدا از بین رفت. یک زمانی صدای اذان مـیشنیدم حالم بد مـیشد ولی الان صدایی خوش تر از اذان و صلوه برایم نیست. باور بفرمایید بعد از گذراندن این دوره ها کلامـی بالاتر از آموزه های قرآن برایم معنا و مفهومـی ندارد. عشق بـه حسین بـه عنوان نماد آزادگی، عشق بـه محمد بـه عنوان سنبل تسلیم و سایر ایمـه بعد از 35 سال عمر برام معنای واقعی گرفت. چرا قضاوت ناعادلانـه مـیکنیم. اگر برخی افراد حتی درون این راه بـه بیراهه رفتن دلیل نمـیشـه کل مسیر خودشناسی و خداشناسی این مسیر زیر سوال بره. اصلا این مسیر چیزی جدا از اسلام و قران و ایمـه اطهار نیست. یک نگاه موشکافانـه بـه دینمان هست کـه باعث مـیشـه قلبا همـه چیزو بپذیری. نماز را علی وار بخوانی. با کنترل کامل ذهن. تیر را درون هنگام نماز از تن حضرت علی دراوردند، چون سر نماز فقط بـه فکر معبود بود و بس. خوب اینـها از نظر مخالفین چه ایرادی مـیتونـه داشته باشـه. ما کـه هم نظریم. چرا حتما با هم مخالفت کنیم. نمـیفهمم مشکل کجاست. اصلا راه جدیدی وجود نداره کـه پیرو آن مکتب یـا دین جدیدی هم بخواد تعریف بشـه. با طلب خیر به منظور همـه

     یک دوست : به نام خدا، نـه بـه نام بی نامـه او یعنی شیطان!!! از شعار شروع کلاس کاملا معلومـه کـه دنبال چیـه!برادرمن این کلاسای مسخررو شرکت کرد! هیچ چی براش نداشت جز خل شدن! الان فقط داره باخودش حرف مـیزنـه! اینـه نتیجه این کلاسا! که تا خود خداو قرانش هست ما نباید سراغ خلق خدا بریم! اونم خلق شیـاده خدا! خدا نگذره از همون! کـه رابطه منو نامزدم روهم بـه زدن

     باران : سلام.من سر کلاسای استاد بودم.شریفترین ادمـی بود کـه دیده بودم.بخدا خیلی کمکم کرد کـه به خودم بیـام وخدا رو بشناسم.نمـیدونم چرا حتما همچین شخصیتی الان زندان باشـه.یـادم داد کـه دیگران رو قضاوت بی جا نکنم.یـادم داد کـه خداوند رحمانـه.از وقتی کـه سر کلاساشون رفتم نماز خوندم وبا هر رکعتش بیشتر بخدا نزدیک شدم.این رو تاریخ ثابت کرده کـه مردای خدا تنـها بودن وهستن.استادعزیزم خدا باتو.تو تنـها نیستی...

     ناشناس : يک عمر بـه مردم دروغ گفتيد و مردم را ازراه دين و مذهب چاپيديد و تاي اعتراض کرد از خدا و جهنم ترسونديدش..... منظورتون از علما و عرفاي زمونـه همون مافياي دارو و مواد مخدرن يا برادران قاچاقچيتون ويا بزرگترين کارخانـه دارها و وارد کننده هاي انحصاري کـه با اسم خدا و اسلام و دين بـه اين مقامات رسيدن ديگه درسته! شما بادمجون دور قاپچيناشونم اگه بخور نداشته باشيد براي خودتون سايت راه نمي ندازيد کـه از ناحق دفاع کنيد....اگر يکي اومد کـه خدارو فقط بـه خاطر خدا بـه مردم معرفي کنـه فقط استاد طاهري بود و اينو بدونيدي کـه با خداست هيچوقت مثل شما دنبال منافعش نمي دوه و از جونشم نميترسه....

    جواب سوني کارت بيست : آخيش دلم کباب شد ،‌ نـه آنکه ايشون و مسترهاشون راه رضاي خدا کلاس برگزار کرده اند و شـهريه نگرفته اند ، اگه ما يک پاپاسي و يک شاهي ازي پول گرفته ايم کـه حقي را ناحق کنيم يا بادمجان دورقاب چين اين نمک بـه حرومـهائي کـه مثال زديد بوديم از خون سگ حرومترمون باشـه ، برادر من برو چشمات را باز کن نگذار استحمارت کنند ، استحمار کـه ميفهمي يعني چي ؟ هم اون پدرسوخته هائي کـه به اسم دين و خدا خون مردم را تو شيشـه کرده اند عوضي هستند هم اونائي کـه هر روز از يکجا سر بلند ميکنند بـه اسم عرفان هاي جديد حق را ناحق جلوه ميدهند و ناحق را حق ، و همـه چر ا مخلوط ميکنند که تا يک چيز جالب جوون پسند ازدر بياد هم عوضي هستند ، برويد از خود خدا بخواهيد راه نشونتون بده و تربيتتون را خودش بـه دست بگيره از راه صحيحش ، نـه از اين دودره بازي ها و دکان ها کـه حتي بر خلاف نص صريح قرآن تز ميدهند

     ostade eshgh : betarin behtarin ha ostad eshgh va mehrbani az samim ghalb dostat daramnejat bakhshe ensan ha aksariat mardom in erfan ro mishnasnva Az ali bodnesh khbar daran pas niazi be bahs nist va niazi be Iin hame dorogh mardom agahand va khobobad ro taskhis midan

     محمد.آ : بنام خداوند
    کلاسهای حلقه عرفان و شعور کیـهانی دروغین چیزی بجز از هم پاشیدن بنیـاد ذهنی افراد و متزلزل خانواده ها نیست. شیطان اعظم محمد علی طاهری کـه در کتاب خود این چنین یـاد کرده کـه " خدایی کـه قابل لمس نیست نمـیتوان عاشق آن خدا بود " آیـا این چیزی بجز ارتداد نیست؟
    بنده شخصی هستم کـه همسرم وارد این گروه ها شد و علیرغم مخالفت بنده کار خود را ادامـه داد و با شعار من خود مسیح عالم زندگی را رو بـه فروپاشی برد و متارکه کرد.
    من که تا آخرین لحظه درون تمامـی مراحل با این عرفان دروغین مبارزه خواهم کرد.
    امـیدوارم بـه مدارک و شواهد اکتفا نکنید و عقل پیشـه کنید.
    تا زمانی کـه کلام خدا کتاب مقدس قرآن موجود هست نیـازی بـه افراد دروغگویی همچون محمد علی طاهری، مرتضی جودی به منظور اتصال بـه خداوند نیست.
    من الله توفیق

     هومن : همـیشـه شیـادان سراغانی مـیروند کـه اولا" درمانده اند و ثانیـا بـه خرافات اعتقاد دارند و زمـینـه پذیرش حرفهای پوچ آنـها را داشته باشند.انیکه دنیـا را با منطق و عقل مـی سنجند گرفتار شیـادان چه با نام مذهب و چه با نام عرفان کیـهانی و چه با نام جن گیر و رمال و فالگیر نخواهند شد.

     آگاهی : امام صادق مـیفرماید:در زمان ظهور، بزرگان آن زمان امام زمان را قبول نمـیکنند.ومـی گویند این دین جدیدی آورده واین اسلام نیست

     بابک : کدوم از شما دوستاني کـه براحتي ايشون رومنحرف و منحرف کننده مي ناميد بـه حرفهاش بدون واسطه گوش داديد؟
    کدومتون سر کلاسها رفتيد؟
    کدومتون نوشته هاش روخونديد؟
    نکاتي کـه بنده گرفتم از موارد بالا، اين ها بود:
    اينما تولوا فثم وجه الله(به هرسمت کـه روکنيد.به جلوه ي خداروکرده ايد-قبله ام يک گل سرخ)
    لا اکراه في الدين(دردين هيچ اجبارنـه هيچ اکراهي نيست-اي خانـه پرستان چه پرستيدگل وسنگ/آن خانـه پرستيدکه خوبان طلبيدند)
    اقموالصلوه(پرهيزازعبادت طوطي واروتقليدي ومصنوعي ورفتن بـه سمت عبادت علي وارآن هم بـه اختيارکامل خودتان بـه گونـه اي کـه به هيچ عنوان بـه ترک نمازوادعيه هيچ اشاره اي ندارندکه اتفاقاتاکيدبردرست عبادت دارند-گريارمنيدترک طاعات کنيد/غمـهاي مرابه مي مکافات کنيد.
    چون درگذرم خاک مراگل سازيد/دررخنـه ي ديوارخرابات کنيد)

    جواب سوني کارت بيست : شما ميفرمائيد چرا بـه راحتي ايشان را منحرف و منحرف کننده ميگوييم اما خودتان هم مدرکش را مي آوريد کـه چرا ايشان منحرف و منحرف کننده است
    به قول خودتان شما کـه کلاس رفته ايد و نوشته هاشون را مطالعه کرده ايد اينـها برداشت شما از اين کلاسهاست : بـه هر سو رو کني چون جلوه اي از خدا ميبيني بعد آن چيز قبله هست و قبله تان يک گل سرخ هست !!! خب اين چه معني اي ميدهد اين حرفها جز انحراف هست ؟ مگه پيغمبر خدا کـه اشرف مخلوقات بود چنين ادعاهائي ميکرد ؟ کدام امام يا حتي عالم دين چنين چرندياتي را عنوان کرده بـه جز رهبر بهائيت کـه گفت بايد بـه سمت من نماز بخوانيد و هم اکنون هم رهروان منحرفش بـه سمت قبرش درون اسرائيل نماز ميخوانند ، مگه شيطان نگفت خدايا من بـه انسان سجده نميکنم ولي که تا آخر عمر تو را جوري عبادت ميکنم کهي مانند آن عبادت نکرده باشد ولي خدا نپذيرفت و فرمود آن کاري کـه امر ميشود را انجام بده نـه آن کاري کـه خودت ميخواهي را و شيطان مورد غضب خدا واقع شد ، حالا شما قبله اي کـه خدا و پيغمبر امر فرموده اند را حراج يک چنين مزخرفاتي ميکنيد و ميگوييد طاهري گفته قبله ام يک گل سرخ ؟ انحراف از اين بالاتر ؟؟؟

    يا مثلا کي گفته لااکراه في الدين ؟؟ شما و طاهري و مسترهاي وي آيه قران و مفهوم و معني را ناقص ميکنيد کـه مثلا بگوئيد ميتوان دين نداشت و خدا انسان را آزاد گذاشته براي بي ديني ؟؟ اين مثل اين هست کهي از جمله لا اله الا الله فقط قسمت اولش را برداشت کند کـه ببينيد درون خود دين گفته اند خدائي نيست (‌ لا اله ) ، پناه ببرد بـه خدا از اين چرنديات و مکر شياطين جن و انس ،،،،، لا اکراه في الدين مانند اين هست که بگويند ميخواهي درس بخوان ميخواهي نخوان آخرش نتيجه اش را ميبيني ، خدا هم فرموده اجباري بـه متدين بودن نميکنيم راه مشخص استي کـه به اين ريسمان چنگ بزند نجات يافته و از ظلمت بـه نور رسيده وي کـه از نور بـه ظلمت برود آنـها اهل جهنمند و همواره درون آن خواهند بود

    يا همان حضرت علي کـه هزار رکعت نماز ميخواند و پرسيدند چرا اين همـه نماز ميخواني فرموده باشند اگر ميدانستم خدا فقط يک رکعت از نمازم را قبول کرده ديگر نميخواندم يعني چنين شخصيتي بـه خودش حتي اجازه فکر قبولي نمازش را هم نميدهد ، اما هيچ نوآوري و مد جديدي براي عبادت ابداع نکرد که تا به دلش بچسبد و همانطور تقليدي از پيغمبر اين نماز را هزار هزار انجام ميدادند ، حالا هري از راه ميرسد يک بدعتي وارد دين و اعمال عبادي آن ميکند کـه دلچسب شود ، خب اين کـه ديگر عبادت خدا نيست عبادت نفس هست برادر من

    راه خدا فقط يکي هست آنـهم تبعيت محض از دستوراتي کـه مستند از پيامبر و اهلبيت بـه دست ما رسيده هست بدون حذف و اضافه ، اينقدر جاده خاکي نرويم ، اين راههاي ميان بر هميشـه بـه ناکجا آباد ها ختم ميشوند و اين جاده خاکي ها هم خاکي و کثيفمان ميکنند و هم پنچر

     علیرضا یزدی : ما انسانـها با بینش بد دارم بهدزندگی خود اختلالات فکری د روحی و روانی وارد مـیکنیم.امـیدوار روزی با قضاوت درست با تک تک صورت مجادله های خود برخورد عاقلامـه و درستی رو داشته باشیم.قضاوت فقط کار خداست.برای خراب و تهمت زدن بـه آدم ها حتما جواب ککاملی دلشته باشیم.آیـا بعضی از افرادی کـه کلاس هایی بهراسم عرفان حلقه،یـا عرفان کیـهانی برگزار مـیکنند خودشون از شاگردان استاد محمد علی طاهری بودند؟تا چه اندازه بر این حرف یقین دارید؟آیـا تهمت زدن کار درستیست؟آیـا واقعا از اصول درست برخوردهای ا خود و پیـامبران خود درس گرفته اییم؟شمایی کـه به راحتی تهمت مـیزنی؟بهرراحتی دروغ مـیگی،به راحتی قضاوت مـیکنی ،آیـا مـیدونستی همـه اینـها از بزرگترین گناهاته کبیرست!

     ذاکر : به خدا من از وقتي بـه عرفان حلقه رفتم قرآن رو عميق تر و زيبا تر ميبينم. ولي قبلا کـه مغزمون پر بود از کتاب هاي مسخره ديني مدرسه قرآن رو يه کتاب کاملا سطحي و بي منطق ميدونسم. و اين افرادي کـه تايين ميکنن چي حرامـه و چي حلاله و بدون ثبات حکم تايين ميکنن باعث فرار ايرانيان از دين اسلام و پيامبر ميشن. کـه ايشان هم بـه اين مواقع اشاره ميکنند.
    سخني از رسول خدا(ص)
    «بعد از من پيشواياني پديد مي آيند کـه چون برفراز منبر قرار بگيرند سخنان حکمت آميز مي گويند، چون از منبر پائين آمدند نور حکمت و ايمان از آنـها گرفته مي شود، چنين دانشمنداني از مردار پليدتر هستند.»
    «علماي آنـها خائن و فاسق هستند، آنـها و پيروان آنـها، و آنانکه بـه سوي آنـها مي آيند و از آنـهاب نور مي کنند، و آنانکه آنـها را دوست مي دارند، با آنـها مي نشينند و با آنـها م مي کنند، بدترين مخلوقات روي زمين مي باشند. فقهاي آنـها خائن هستند و ادعا مي کنند کـه بر سنت و طريقه و آئين من مي باشند ولي آنـها از من بيزارند و من نيز از آنـها بيزارم.»

    جواب سوني کارت بيست : حالا بـه نظرتون اگر حديثتون سند داشته باشـه درون مورد تشييع و علماي شيعي گفته شده هست ؟ از کجا معلوم درون مورد اشخاصي مانند آقاي طاهري يا وهابيون و بهائيت نباشد کـه دين را تفسير بـه راي ميکنند و گاها يکسري ازش ميزنن و يکسري چيز بـه آن اضافه ميکنند ،‌ دوست من داستان سرائي دينداري نيست ، بارها گفته ام باز هم تکرار ميکنم ، آموخته هاي خود از اين کلاسها را بـه چند کارشناس دين عرضه کنيد اگر گفتند سخنان صحيحي هست تا آخر عمر مريد آقاي طاهري باشيد ، نگذاريد بـه اسم دين و خدا منحرفتون کنند

     محمدرضا : chera mikhahid ba in tohmat haye zesht in ostad bozorg var va aref ra bad nam konid be khoda man az vagti ba in ostad ashena shodam fahmidam goran chegadr ziba va eslam chegadr din kameli ast va in ke ostad taheri adami bozorgvar va paki ast va in vasle ha ba ishon nemi chasbe vali bazi az admay bi sharaf mikhanin erfan ro kasif neshon bedan

     علی : خداوند يکتا ريشـه تمام افراطيون را از زمين برکند، چه از نوع صهيوني چه داعشي چه سوني کاردي
    آقا شمارو ول کنن همـه رو سر ميبري
    اعتدال و ملايمت لازمـه انسانيت هستش چه درون اسلام چه درون ساير اديان
    شيعه و سني هم سياست انگليسي هستش کـه شما افراطيون گرفتارش هستيد (دوطرفه)

    جواب سوني کارت بيست : اونموقع کـه شيعه و سني درست شد يعني از روز وفات و در اصل شـهادت رسول اکرم اين تفکيک انجام شد و ربطي بـه انگليس و توهم توطئه ندارد ،‌ اگر قرآن و شريعت بخونيد ميبينيد اصلا عمده ما مردم زندگي و رفتارمون اسلامي نيست کـه بخواد افراطي باشـه يا اعتدالي ، ما ها يک کم يهودي هستيم يک کم زرتشتي يک کم لائيک ، يک کم مسلمون ،‌ يک کم بودائي يک کم غربي يک کم شرقي ، ملغمـه اي از همـه چيز و در نتيجه هيچ چيزي نيستيم ، يا رومي روم يا زنگي زنگ ، اگه ميدونيد علي حق هست و حق با علي هست در خونـه معاويه چکار ميکنيد ،‌ اگه اسلام يکي هست و پيغمبر و امامش معلوم هستند درون خونـه طاهري و اين فرقه باز ها چکار ميکنيد ،‌ ميدونيد مشکل شماها چيه اينـه کـه مطالعه درباره دينتون نداريد واسه همينـه کـه راحت سرتون بـه اسم عرفان حلقه و طاهري شيره ميمالند و تازه فکر ميکنيد اين راه حق هست ، اگه هم حالش را نداري مطالعه کني لااقل حرفهاي اين آقا را بـه چهار که تا متخصص دين نشون بدهيد ببينيد چقدرش راسته چقدرش ساخته خيالات آقاي طاهري ، پيشنـهاد منطقي تر از اين چي ميخواهيد ، حرفهاي اين آقا اگه بر اساس دين اسلام بود خارجي ها کـه هدفشون ريشـه کني دين من و تو هست بهش جايزه نميدادند مراکز اسلامي بهش جايزه ميدادند

    جواب سوني کارت بيست :

     هموطن : دریوتیوب واپارات فیلم های زیـادی را از اقای طاهری دیدم وبعضی نقدها بـه ایشان را وتعجب مـی کنم چرا مردم هنوزگول بازیـهای قرون وسطایی مـیخورند وکارهایی راکه درفیلمـهای دهه چهل امریکایی انجام مـیشدرا عرفان مـی دانند اما علت موفقیت اقای طاهری وتاثیرگذاری او روی عده ای خاص رامـی توان درتلفیق ومخلوط راست دروغ دانست شیوه ای مخصوص رسانـه هاست ایشان اگراهل ایمان وخدابودند ازکلاسها برایب درامد استفاده نمـی د وبرای رهایی اززندان بـه مریدان وفیس بوک متوسل نمـی شدند وبا تکیـه بـه الهامات وعرفان خود وارگانیک ها خودراخلاص مـی د مثل انـهایی کـه درفیلم ها یش مـی بینیم.

     ایرانی : استحمار ملايم طرفداران !!! اولين قانون عرفان هاي نوظهور

     وحیده : با سلام
    این کلاسها بر اساس مبانی اسلام برگذار مـی شود و این کلاسهاا هیچ وقت جلویشان را نمـی توانند بگیرند شاید استادم تعداد افرادش مثل امامم حسین کم هست اما دل هر کدام مختار هست پس ما بـه راهمان ایمان داریم هیچ وقت برنمـی گردیم حتی جانمان را هم مـی دهیم ولی اجازه مـی دیم تهمت بزنید بـه انسان کاملی مثل او

     سحر : آقاي سوني کارت
    اولا عوام خودتي. عمده شاگردان استاد تحصيلکرده و روشنفکرند. ضمنا، اوناييکه طاهري رو محکوم ميکند مشکلشون کاملا مشخصه و دستشون سالهاست کـه براي مردم رو شده! شما هم قطعا سر کلاس ايشون بشين و بعد اينطوري نظر بده. شما کـه مثلا مذهبي هستي چطوري بـه شنيده هات با اينـهمـه واسطه اکتفا ميکني و حکم ميبري؟؟ نکن اين کارارو. بعدا بايد جواب بعد بدي. جواب منم نميخواد بدي. فقط يه کم فکر کن توي خلوت خودت. ماهايي کـه همگي طرفدار طاهري هستيم برايتون دعا ميکنيم کـه هدايت بشيد.

    جواب سوني کارت بيست : اول اينکه عوام بودن بـه مدرک تحصيلي نيست بـه عقلانيت و بصير بودن هست ، چه بسيار پزشکان متخصصي کـه شخصيت و درک و شعور اجتماعي شان درون حد يک بز گله و کاملا بدوي هست ، شما کافيست سرچي درون گوگل يد بـه فيلمـهاي مختلفي ميرسيد کـه اين آقا احکام شريعت و پيامبران الهي را بـه تمسخر گرفته و ادعاي شعوري بالاتر از انبيا دارد ، شما ببين يک آدم محقق ديني ياي کـه مطالعات جامع مذهبي دارد جز پيروان اين آقا هست يا نـه ، اوج دين داري ها اينـه کـه طرف نماز ميخونـه روزه ميگيره ولي فهم و مطالعه ديني درون حد صفر ،‌ حاظر نيست چهار بار بـه سايت مراجع تقليد مراجعه کنـه حداقل از منابع و مقالات اونـها مطالعه داشته باشـه بفهمـه فرق دوغ و دوشاب چيه ،‌ خب چنين افرادي بـه هر ادعاي کذب يا مخلوطي از حق و باطل بـه چشم احکام واقعي دين نگاه ميکنند براش جون هم ميدهند اصرار هم بـه راهشان ميکنند ، نـه کـه فکر کنيد ايشون اولين مدعي عرفان جهان هست و شما اولين ره يافته گان ،‌ برويد مطالعه و بررسي کنند ميبينيد هزار هزار از اين مدعيان و طرفداران درون جهان پر هست ،‌ از همين آقا بپرسيد چند ساعت کلاس دين رفته هست استاداش کيا هستند ، از کدام منبع ديني متصل بـه وحي و اهلبيت اين حرفها را ميزنـه ،‌ بپرسيد ببينيد از خودش درون مياره از قرآن و سنت و اهلبيت ، بپرسيد و جوابهاشون را بـه يک محقق ديني عرضه کنيد ببينيد راسته يا ادعاست ، بپرسيد ، کار از محکم کاري عيب نميکنـه

     مسعود سعیدی : مسترهای سرشناس حلقه طي دوران زندان طاهری درآمدهای زیـادی از راه فریب مردم بـه جیب زده‌اند و آزادی طاهری مـی‌تواند جلوی درآمدزایی این مسترها را بگیرد!
    برخی مسترهای حلقه اخیراً با طرحی تحت عنوان "پاکسازی منازل" با و مستمسکی مانند زدودن موجودات غیر ارگانیک و ... بـه کلاه‌برداری گسترده و کلان روی آورده‌اند
    عرفان حلقه ، داعش ، وهابیت ،‌ دراویش ، بهائیت و تکفیری همگی نظرات اهلبیت پیـامبر را نقض کرده و راه خود را حق مـیدانند ، همـه آنـها مـیگویند روحانیت شیعه دروغ مـیگوید و رئیس گروه ما درست مـیگوید ، اگر راه آنـها درست بود لااقل روسای آنـها یکبار بـه دیدار حجت خدا ، حجت ابن الحسن نائل مـیشدند

     ندا : بي خيال برادر ،‌من گيرم از نظر تو ضاله شايد راه او هم درست باشد بـه خدا سوگند تنـها اوست کـه مي داند حق از باطل کجا حدا ميشود اميدوارم اين اسلام شناسها و علما شيعه کـه بت حکومت و قدرت گرايي خود مردم را بـه فرقه گرايي کشيدند از روي زمين محو شوند آمين

    جواب سوني کارت بيست : بـه خدا سوگند فقط او ؟

     زهره : به گواهیـه تاریخ مردان خدا همواره تنـها بوده اند

     احمد : سلام :چرا حتما در کشورمون یـه عده کـه نـه قرآن خونده اندونـه از قرآن سر درون مـی آورند بیـان دین ما رو مسخره کنند و جوانان ما رو گمراه کنند شاید ما کم کاری کرده ایم//////

     رضا :
    واقعا امروز فهمـیدم حکم اعدام این شیـاد انگلیسی اومده چقدر خوشحال شدم

     ناشناس : اهای تمامـه ادمـها مثله پدرام تو مشکل داری استاد طاهری عشقه عشقه هر کی هستی باش خدا شفات بده . استاد خدا پشت و پناهت

     مسعود : اونا کـه مـیگن رفتیم کلاس و هیچ چیز غیر اسلامـی ندیدیم نشان مـیدهد کـه هیچ اطلاعات واقعی از اسلام ندارند وگرنـه وقتی این آقا حضرت سلیمان و فرستاده پیـامبر خدا را تمسخر مـیکنـه یـا فشار قبر کـه اینـهمـه درون موردش ائمـه اطهار صحبت کرده اند را کلا نفی مـیکنـه و مـیگه این تلاش روح به منظور برگشت بـه جسم هست و بر خلاف نظر ا ادعای فضل مـیکنـه و مـیگه ربطی بـه اعمال ندارد و خلاصه از جهل و کم اطلاعی شما کمال بهره را مـیبرد و هر روز یک تز جدید اختراع مـیکند یک بدعت گذار شیـاد بیشتر نیست ، این ابداعات و افاضه فضل ها و رابطه با اجنـه راه بـه خدا رسیدن نیست راه بـه لذت نفس رسیدن است

     یـه محقق : لطفا فقط اونایی اظهار نظر کنن کـه به کلاساشون رفتن. بقیـه حرفا از روی حدس وگمانـه
    من با بدبینی بـه کلاسای این گروه رفتم ولی بعد از یک دوره چیری خلاف عرف جامعه مون و اسلام وخداپرستی ندیدم
    تا دوره چهار هم رفتم کـه متاسفانـه ایشون دستگیر شدن
    از نطرات ایشون بیشتر از منبرها وروضه های آخوندها فیض بردم وهمـین به منظور آخوندها گرون تموم مبشـه
    وگرنـهی رو بـه خاطر این چیزا کـه به زندان نباید انداختاگر حرف حساب دارن باهاش علنی مباجثه کنن درون انطار عمومـی و شاگردانش
    واقعا شما کـه ادعای دین وافعی دارین به منظور به زندان انداختن ایشون وامثال ایشون پیش خدا و خلقش جه جوابی خواهید داشت

     علی : خبری کـه در این صفحه منتشر شده کذب و دروغی بیش نیست

     شناور : ارزش انسان خيلي بالاتر از آنچيزي هست که ما تصور مي کنيم دوستان وقت محدودي دراين دنيا داريم اي کاش بـه جاي وقت کشي کمي درون مورد رازهاي آفرينش خود تحقيق کنيم همـه پيامبران براساس عصرواشتياق خود از عالم بالا بـه مسائلي رسيده وآن را بـه مردم زمان خود ارائه کرده اند وهمـه پيامبران حرف مشترکي را فقط بازبانـهاوشيوه هاي مختلف براساس فرهنگ مردم زمان خود مطرح کرده اندامروز اگر استاد طاهري اسلام يا مسيحيت يا... را بازبان مدرنتري ارائه مي کند دليل بر مرتد بودن ايشان نيست. اين را همـه ما مي دانيم کـه جوانـهاي امروز با وعده ي حوري يا... جواب سئوالهاي خود را نمي گيرند وجواب منطقي تر وبروزتري را مي خواهند حتي بچه هاي کوچک امروز بادوران بچگي ما قابل مقايسه نيستند وبا هرجواب قانع نمي شوند استاد طاهري کوچکترين کاري کـه کرددوباره تمامي اديان را بازبان امروز زنده کرد.

    جواب سوني کارت بيست : توضيح و تفسير اديان با تحريف و بدعت و به مد روز درون آوردن دين متفاوت هست ، مثلا شستن پا درون وضو درون اهل سنت وجود دارد چون يکي از خلفاي قديمي چنين دستوري داده ،‌ درسته کـه اينطوري بـه نظافت نزديکتر هست ولي يک بدعت و تخلف هست که باعث ابطال وضو هست ، اين فرقه ها ، عرفان هاي ساختگي و بدعت هاي امروزي هم همين مشکل را دارند ،‌ درست هست که جالبترند ولي چون با مجوز خدا نيستند بلکه بر اثر دلخواه و خوش آيند بنده ايجاد و ابداع شده هست شرعا مردود و باطل هستند و بدعت گذار طبق فرمايش اهل بيت مورد لعن و نفرين خدا و پيامبر هستند ،‌ با وجود اينـهمـه منابع راستين ديني من نميدانم اين همـه اصرار بر عرفان هاي نو ظهور ساختگي و بدعت و تبعيت از بدعت گذاران چه لزومي دارد ،‌ اگر مقصد خداست سبقت از روش ا و پيامبر چيزي جز انحراف و گمراهي مي آورد ؟

     سعیده : استاد طاهری بی گناهه کجای دنیـا واسه زندگی بخشیدن بـه آدما یکی دستگیر مـیشـه شما دیگه کی هستین

     شاگرد خیلی کوچک استاد : در دين اجبارى نيست چرا كه راه از بيراهه آشكار شده است. بعد هر كه بـه طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد، يقينا بـه محكم‌ترين دستاويز دست آويخته هست كه هرگز نخواهد گسست، و خداوند شنواى داناست(بقره 256)
    در مورد ديگران قضاوت نکنيد که تا خود مورد قضاوت قرار نگيريد (حضرت عيسي (ع)

     سارا : من کـه خیلی گیج شدم.

     وحیده : با سلام
    من درون کلاسه ها ي استاد طاهري عزيز شرکت نکردم ولي تمام کتابها و فيلم هاشو دقيق مطالعه کردم قسم بـه مولايم علي يک کلمـه هم خلاف اسلام نديدم و نشنيدم ارزوي ازادي ايشان را دارم که تا بتوانم ملاقاتشان کنم خوش بـه سعادتشان ..
    واقعا انسان اگاهي هستن من اسلام واقعي را درون سخنان ايشان يافتم و حسي کـه دارم اين اسلام پيروز مي شود عين جقيقت را مي گويند دقت کنيد بـه سوال ها و پاسخ ها گروه استاد طاهري چقدر با ادب و احترام حرف ميزنند ..
    اينـها انسان هاي والايي هستند فقط مي گويم حيف بـه مرد عظيمي کـه زندان هست ..
    ولي از کجا مي دانيد حکومت ايران از او محافظت نمي کند ؟ شايد براي امنيت او او را زنداني کرده اند..
    من بـه عنوان فرد بي طرف نگران عذابي هستم خدا بـه تهمت زنان ايشان نازل مي کند ..

    جواب سوني کارت بيست : حرف خلاف اسلام اين نيست کهي بگويد مثلا نعوذ بالله خدا نيست کـه همـه متوجه خلاف بودن آن بشوند ،‌ حرف خلاف و منحرف آن هست که من و شماي کم سواد درون امور ديني حرفي را ميپذيريم چون با طبع و سليقه ما جور هست اما کارشناس دين اين حرف را رد ميکند و اين قاعده کلي درون تمام عرفان هاي کاذب هست که باعث جذب عوام شده و خواص و کارشناسان از آن تبري مي جويند ، مثلا شما ميبينيد کـه اهل سنت دست بر شکم نماز ميخوانند چون عمر بن الخطاب ظاهرا با مشاهده اسراي ايراني کـه در جلوي بزرگان دست بر شکم مي ايستادند بـه اين نتيجه رسيد کـه وقتي جلوي انسانـهاي بزرگ دست بـه سينـه و دست بر شکم مي ايستند بعد جلوي خدا هم براي احترام بيشتر اينگونـه بايد ايستاد اين حرف را عوام پذيرفتند ولي خواص و اهلبيت پيامبر آنرا خلاف دستور خدا براي نماز دانستند و به همين خاطر شيعيان بـه همان سنت رسول الله عمل ميکنند و اهل سنت بـه روش عُمر ،‌ يا درباره شستن پا براي وضو کـه اهل سنت اگر اشتباه نکنم بر اساس دستور يکي از خلفاي عباسي اين کار انجام ميدهند خب شستن ، پا را تميزتر ميکند ولي قرار وضو بر شستن و نظافت نيست بر قاعده اي هست که رسول خدا بيان کرده با فرمول خودش ،‌ حالا هر براي خودش چيزي بـه اين فرمول اضافه ميکند کـه ظاهرا جالب هم هست ولي فرمول اصلي را مخدوش ميکند بعد توسط خواص دين رد ميشود ، بحث آقاي طاهري هم همين هست ، ايشان حرفهائي ميزنند کـه براي عوام جالب هست و از اصل دين هم گاهي جالبتر هست ولي بـه هم زننده فرمول شرع هست ،‌ بعد وقتي فرمول عوض شد ديگه فرمول شرع مقدس اسلام نيست فرمول شرع طاهري هست و با فرمول طاهري نبايد انتظار بهشت و خيري را داشت کـه پيامبر و اهل بيت وعده داده اند ،‌ روز قيامت آقاي طاهري با اين فرمول ساختگي ميتواند جبران کننده باشد و اجازه بهشت بردن شما را دارد ؟

     مـهدى : خدا محمد على طاهرى رو لعنت كنـه؛
من خودم ويدئويى از کلاس اين طاهرى نجس دارم كه بـه يكى از پيامبران اهانت ميكنـه؛
انشالله بزودى بـه درک واصل ميشـه

     مجید : این آقای طاهری از جن جهت درمان استفاده مـیکند و با این کار بقیـه گول مـیخورند وفکر مـیکنند چرت وپرت هایی کـه مـیگه درست هست . کـه نیست. اگر همـی از دانشجویـان کلاسش مخالفت کنـه و بیرون بر ضدش حرف بزنـه باز هم با کمک جن اورا اذیت و آذار مـیدهد کـه طرف باور کنـه کـه او برا خودشی هست.

     kral : سلام .من هم کلاس رفتم.اصلا هم توهین نمـی کنم.توهین بـه هم نوع درون شان ما نیست.من یک مریض عصبی روانی هستم.خدا بـه هیشکی نشون نده.من فقط اینو مـی دونم کـه به تعداد آدما راه بـه خدا هست.اگر بـه همـه احترام بزاریم و گناه نکنیم همـه عارفیم.مولانا هم از راه خودش بـه عرفان رسید

     ﺩﻟﻴﻞ : اﻗﺎﻱ ﺳﻮﻧﻲ ﺩﺭ ﻳﻜﻲ اﺯ ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ ﻫﺎﻱ ﺣﻀﺮﺕ اﻳﺖ اﻟﻠﻪ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ي اﺳﻼﻣﻲ ﺷﺪﻥ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎواﻳﺸﻮﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺩاﺩﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺩﺭﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺣﺮاﻡ ﻧﻴﺴﺖ, ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎ ﻣﻴﺮﻭﻧﺪ ﺗﺠﺴﺲ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ و ﻣﻮﺳﻴﻘﻴﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺣﺮاﻡ ﻧﻴﺴﺖ ا ﭘﻴﺪا ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ. ﻭﮔﻮﻳﺎ ﺑﺮﻋﻜﺴﺶ ﺭﻭ ﻋﻤﻞ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ و ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻫﺴﺘﻢ. اﻳﻦ ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ اﻳﺖ اﻟﻠﻪ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﻛﻪ. ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺣﺮاﻡ ﻫﺴﺖ ﻧﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﺳﻴﻘﻴﻬﺎ. و ﻣﻦ ﻫﻢ 100%مﻣﻮاﻓﻖ ﮔﻔﺘﻪ ي اﻳﺸﻮﻥ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﻟﻲ ﺟﻮﻭﻥ اﻻﻥ ﻛﻨﺠﻜﺎﻭ ﻛﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺣﺮاﻡ ﺑﻮﺩﻥ اﻭﻧﻮ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﻛﻨﺠﻜﺎﻭﻱ. ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ اﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﻣﻴﺸﻨﻮﻳﺪ و ﺑﺎﻃﻨﺶ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﻪ. اﺳﺘﺎﺩ ﻃﺎﻫﺮﻱ ﺑﺎ ﻧﺮﻡ اﻓﺰاﺭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ اﻫﻨﮕﻬﺎ ﺣﺮاﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻮﺳﻴﻘﻴﻬﺎﺭﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﻴﺘﻮﻧﻴﺪ ﺗﻮﻱ ﻳﻮ ﺧﻮﺏ ﺳﺮﭺ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺮﮔﺮﺩاﻧﺪ ﻣﻮﺳﻴﻘﻴﻬﺎ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺣﺮاﻡ و ﺩﻟﻴﻞ ﺣﺮاﻡ ﺑﻮﺩﻥ

     یـه دوست : من کلاس های ایشونو رفتم از همـه نظر خوب بود و بدون مشکل!!همـه ی این حرفها و تهمت ها از سر ترس بـه استاد طاهری زده مـیشـه!ترس اینکه دروغ هایی کـه به اسم دین بـه ما فهموندند داره رو مـیشـه!ایشون با هیچ دین و شخصیتی مشکلی نداشته و ندارن!داریم مـیبینیم کـه هروز دست یـه سری آخوندها و مداح ها و سخنرانـها رو مـیشـه!کسایی کـه از قرآن و اسلام استفاده ابزاری مـیکنن!از قرآن به منظور دعانویسی استفاده مـیکنن و...
    چرا نمـیخواید کمـی واقع بین باشید؟
    وضع الان اسلام شده مثل وقتی کـه کشیش ها بهشت مـیفروختند!استاد مـیگن نماز و... بخاطر ترس از خدا ارزش نداره!
    باید بـه عشق خداباشـه!ازبهشت حوری و لذت فهموندن بـه مردم و از جهنم آتیش وسیخ داغ!ما بچه نیستیم!انسان فقط شکم و آلت ی نیس کـه اسلام و خدا و دنیـای بعدی اینطور تعریف مـیشـه!عاقل باشید

     فرشته : به نظر من استاد طاهری مشکلی نداشت مسترهایی مثل خانم احمدخانی ایراد داشتند کافر بـه تمام معنا من خودم تاترم هشت رفتم اما هیچ نتونست روی من تاثیر بگذاره واز وقتی از وادی عرفان امدم بیرون آدم موفقی شدم ودیگه بـه عرفان کاری ندارم توکلم بـه خداست

     ناشناس : دين يه چيز کاملا شخصي هست کـه مال خود فرد هست نميتوان گفت کـه شماها درست ميگين يا اينـها فقط بـه عنوان فردي کـه در اين کلاسها شرکت کردم چيز بدي نشنيدم و نديدم کـه شما ميگين جز نزديکتر شدن بـه خدا و انسان شدن چيزي نبود متاسفانـه شما فقط شنيدين کـه اين عرفا حلقه فلانو بحمانـه متاسفم کـه ازينکه سعادت نداشتين درون اين کلاسها شرکت نکردين اولش من هم بـه همـه آنـهاييکه رفتم کلاس ميخندييدم اما وقتي خودم هم شرکت کردم خيلي بـه خدا نزديکتر شدم خداکه فقط درون قلب ما اندک شيعه نيست شيعه متاسفانـه خيلي متعصب تر و افراط گرا تر از همـه اديان هست

    جواب سوني کارت بيست : من هم براي شما متاسفم کـه سعادت نداشتين اسلام را از راهش بشناسيد و پيش اهلش ، دو که تا کتاب درون مورد توصيه ها و روش زندگي بزرگان و عرفائي مثل شيخ رجبعلي خياط يا حضرت آيت الله بهجت و ساير بزرگان تشيع خوانده بوديد يا حداقل پنج که تا سي دي سخنراني سخنرانان مشـهور را گوش کرده بوديد بـه پختگي بيشتري ميرسيديد و مانند کودکي کـه با يک آبنبات چوبي فريب ميخورد با چهار که تا کلمـه ظاهرا قشنگ ولي با پشتوانـه ضعيف فريب اين درون و دکان ها را نمي خورديد ، البته دنيا کـه تمام نشده ، آن کلاسها را برويد معلوماتتان را هم درون مورد شيعه واقعي بالاتر ببريد و محتوي کلاس را پيش دو که تا عالم دين عرضه کنيد ، بزودي خواهيد فهميد چه کلاهي سرتان گذاشته اند بـه اسم خدا و عرفان و کيهان

     سهیل : مشکل ما ایرانی ها عدم مطالعه و کم حوصلگی وزود باوریـه حتما هر چیزی رو مطالعه کرد بعد نظر داد تعصب بدترین چیز ما ملته .من تمام کتابهای ایشون را خوندم درون ظاهر مسیر درستی ترسیم شده ولی درون عمل دارای ایراد اساسی هست .دقت کنید گفتم درون عمل/ببینید فرض کنیم ما یک خط مستقیم داریم از تهران که تا شیراز حالا دو نفر با هم روی این خط بـه سمت شیراز حرکت مـیکنند نفر اول درست روی خط حرکت مـیکند ولی نفر دوم توسط شخصی اغوا مـیشود کـه اگه فقط نیم درجه بـه سمت راست مایل بشوی زودتر بـه مقصد مـیرسی .مـیتوانید تصور کنید چه اتفاقی مـی افتد؟نفر اول بـه مقصد مـیرسد ولی نفر دوم سر از بیـابانـهای اطراف بوشـهر درون مـی اورد .بنا بر این بـه همـه توصیـه مـیکنم به منظور خاطر خودتون هم کـه شده بدون تعصب درون مورد این روش تحقیق کاملی انجام بدهید .زندگی و اخرت خودتونو درون معرض ازمایش دیگران قرار ندهید.

     Majid : من يکسري اطلاعات درون مورد عرفان حلقهب کردم چيز جالبي هست البته از طرفدارانش نيستم ولي چيزهايي کـه ازش شنيدم و خواندم چيزي بـه عنوان ضد دين و خداشناسي نديده و نشنيدم.
    به نظرم حتي اگه من درآوردي باشـه بازم جاي شکرش باقيه کـه از قضيه ولي فقيه(جانشين امام زمان عج نعوذبالله) بي پايه و اساس تر نيست و مـهمتر از اون اينکه طاهري نيومده بـه زور شمشير همـه رو مجبور بـه اطاعت از خود و احترام بـه زورکي بـه اين عرفان ه.

    جواب سوني کارت بيست : انحراف ميدوني چيه ؟ ميدوني بهائيت چطوري درست شد ؟ بابيت چطور ؟ وهابيت ؟ صهيونيست ؟ فاشيست ؟ مارکسيست ؟ همـه اينـها از همين حرف قشنگا شروع د و کم کم دستشون بـه خون ديگران آلوده شد و تبديل بـه هيولاهاي آدمخوار شدند ، ميدوني انجمن حجتيه کـه به عشق امام زمان درست شد چه آدمـهاي خوبي موسس اوليش بودند و به چه انحرافاتي ختم شد ،‌ميدوني سازمان مجاهدين خلق ( منافقين ) هسته اوليه اش چه نيروهاي مومن و دانشمندي بودند و انحراف بـه کجا کشيدشون ، اصلا ميدوني چطور مردم يکتاپرست سرزمين حجاز بت پرست و کافر و مشرک شدند ؟ بـه همين راحتي ...... يک مومني خيلي عشق کعبه داشت و به همين خاطر درون مسافرتهاش يک تکه سنگ کعبه را ميبرد کـه دلش آروم بشـه ، عشق بـه اين تکه سنگ کعبه کم کم شد بت ،‌ شد خداي جعلي ، شد کفر و شرک ،‌ ميفهمي چي ميگم ميفهمي انحراف يک ملت چقدر آسون ايجاد ميشـه ؟ فقط با همين حرف قشنگا ، با اين زيکزاک رفتنا ، با اين چيزهاي تازه خواستن ها

     یک متصل : برو بابا تو روح هر چي آخونده!
    شما ها تاريخ مصرفتون داره تموم ميشـه،
    بهتون پيشنـهاد ميکنم براي اينکه بـه سرنوشت کمونيستاي روسيه دچار نشيد، آزادي بيانو ميدون بهش بديد.
    بعدم عرفان حلقه،براي آدماي با منطقه،نـه يه مشت بچه ريشو کـه اسلام که تا فيها خالدونشون نفوذ کرده!
    بنابراين،من هيچ حرفي ندارم با افرادي کـه منطق گريزن ب!
    شما هميشـه با منطق مخالف بوديد،چو.ن باعث لو رفتن الکي بودن دينتون ميشـه!
    پس بريد بـه جهنم!سفر خوشي هم براتون آرزو مندم!

    جواب سوني کارت بيست : بعد ديدار بـه قيامت ، شما بـه دين و مسلک خود ساخته طاهري چنگ بزنيد ما هم بـه دين محمد رسول الله ، ولي اون دنيا براي گرفتن يقه اين بابا ديگه زيادي دير هست آقاي متصل بـه کهکشان !!

     یـه لا دین!(ص)!!! : برو بنیم بابا،دین دیگه کیلو چنده؟
    ما ک برامون مـهم نیست،هیچکدوم از اعمالشم بجا نمـیاریم،خا.یـه مال هم نیستیم کـه مجبور باشیم ادا درون بیـاریم.
    گور بابای همـه آخوندا با این کشور داریشون.....رییییییدن!
    بعدم من نمـیفهمم،عرفان حلقه ای ها کـه به انسانیت و زندگی بدون آسیب رسوندن بـه بقیـه معتقدن،چرا نمـیزارین تعدادشون بیشتر شـه کـه جامعمون بهتر بشـه گوها؟
    تو ریش هرکی واسه دستمال کاری گذاشته زیر صورتشو گوه ورداره!!

     رویـا : تماما دروغ است.
    آرزوی آزادی به منظور ایشون دارم و مطمـین باشید کـه فعالیت بچه های عرفان حلقه ادامـه خواهد داشت...
    تا بوده و هست انسانـهایی کـه به قصد آگاهی مردم فعالیتی د یـا کشته شدند و یـا زندانی!!
    چیز عجیبی نیست
    به امـید اگاهی بیشتر به منظور شما عزیزان

     علی : فکر ميکنم اين شعر خيام براي جواب همـه مخالفين استاد طاهري کفايت ميکنـه
    بااين دوسه نادان کـه چنين ميدانند
    ازجهل کـه داناي جهان ايشانند
    خرباش کـه اين جماعت ازفرط خري
    هر نـه خراست کافرش ميدانند

    جواب سوني کارت بيست : و صد البته براي موافقين اين فرقه ساختگي نيز کفايت ميکند کـه درياي معرفت الله را رها کرده ايد و به ته مانده اي از استکاني معجوني مغلوط از معرفت دل خوش کرده ايد ، خلايق هر چه لايق

     یـاسمن : سلام
    اول بايدازطرفدارهاي استادتشکرکنم دومامتاسفم برابقيه.
    مريم خاک برسرت توکه چيري نميدوني ديگه حرف زيادي نزن شرکت ميکردي توکلاسابعدميومدي حرف مفت ميزدي.متاسفانـه مردم ماعقلشون ب چشمشونـه يه کم فکرکنيدبعدبيايدايجاقضاوت کنيدمن خودم بـه شخصه تاآخرش ادامـه دادم ونتيجشوهم ديدم ودارم ميبينم.
    شماهاي ک ميگيداستادشياده کلاه برداري ميکنـه شماهاي ک ادعاتون ميشـه خودتون ازهمـه بدتريد ازهمـه خراب تريد.جرانميخوايدباهم متحدبشيم ودشمنونابودکنيم چراميايدحرف زيادي ميزنيدبريداول خودتون اصلاح کنيد بعد ور بزنيد.گلاس فوق العاده عالي وکاملي هست وبه اوناي ک آدم هستن پيشنـهادميکنم برن.

    جواب سوني کارت بيست : اثر فوق العاده اين عرفان من درون آوردي درون کلام شما نشان دهنده همـه چيز هست

     منتقد : مگه شعار زمان انقلاب ايراني ها استقلال آزادي جمـهوري اسلامي نبوده؟ولي الان فقط نام ميدانـهاش فقط باقي مانده.از قديم گفتن عيسي بـه دين خود موسي بـه دين خود.پس تو کشوري کـه دم از آزادي ميزنن چرا بايد بـه خاطره عقايد يک نفرو اعدام کنن؟من اين کلالسهارو نرفتم امروز اتفاقي وارد اين سايت شدم و ديديم همـه براي توجيه هم متن نوشتن بـه من و شما ربطي نداره کـه بخوايم راجع بـه عقايد يک نفر بـه هم توهين کنيم ما ميتونيم عقايد و قبول کنيم يا رد همـه ادمـها مختارن هر عقيد ه ايي راجع بـه آفريدگارش داشته باشـه. هربه يه طريقي بـه آفريننده اين مجموعه وصل ميشـه

    جواب سوني کارت بيست : اگر بيني کـه نابينا و چاه هست اگر خاموش بنشيني گناه هست ،‌ اين تز شما مربوط بـه کشورهاي لائيک هست و درون اسلام چنين تزي پذيرفته نيست و البته خدا درون قرآن نقل بـه مضمون فرموده اي پيامبر آيا تو مردم را هدايت ميکني ؟ اين چنين نيست بلکه خدا آنـها را هدايت ميکند و تو مامور بـه ابلاغ دستورات هستي و خدا هر کـه را بخواهده هدايت ميکند و هر کـه را بخواهد گمراه ميکند ، البته منظور قرآن جبر نيست و توضيح آن مفصل هست که ميتوانيد درون گوگل سرچ کنيد البته ما خودمان سر که تا پا آلوده بـه گناه هستيم و توانائي هدايتي را نداريم ولي هر چه بدبختي مسلمانان ميکشند و خونـهائي کـه ريخته ميشود بخاطر اين هست که هر دوره اي شخصي پيدا شده کـه يک جاي اين دين را بـه سليقه خودش و مردم آنروز بچرخاند و انحراف جديدي ايجاد کند و اين آقاي طاهري هم يکي از همان بدعت گذاران دوران ماست کـه ائمـه و پيامبر اين بدعت گذاران و تجدد طلبان درون دين را لعن کرده اند ، ديگر خود دانيد

     ستاره : سلام دوستان امـید وارم حالتون خوب باشـه با عرض تاسف حتما بگم کـه برخلاف دعواهای شما دکتر طاهری اصلا با دین مشکلی نداره حرف و صحبت دکتر طاهری با دین و عقیده مذهبیی نیست چون کیـهان به منظور همـه دنیـاست ورحمانیت عام خدا شامل همـه بنده هلش مـیشـه چه مسلمون چه کافر عوض این کـه خودتونو اینجوری اذیت ین یکم فکر کنین ببینین چی مـیگه بعدخودتو نو جر بدین عرفان یـه سیرو سلوک درونیـه نـه چیزی کـه با دین مخالفت مـیکنـه و لطف و رحمت خدا شامل حال همـه انسان ها مـیشـه یـه حرف بـه این سادگیو از حرفاش نفهمـیدین چقدر شماها بیکارین

     حقانیت : باسلام واحترام بـه پاسخ دهنده عزيزوتمامي خوانندهاي محترم.جسارتا خواستم تاسفم خودم رو اول کاراعلام کنم بخاطرااظهارنظرندانسته شما.ازکجامتوجه شديدکه بنده نظرات بقيه علماوکارشناسان رامطالعه نکرده ياپي گيراينگونـه مسائل نيستم؟هيچ ميدونستيدتعصبهاي بيجاوغلط انسان روبه ورطه نابودي ميکشـه وادعاهاي درست بودن وبهترين بودن راه وروش خويش وپافشاري هاي متعصبانـه خودش يک جورگمراهي محسوب ميشـه؟طبق گفته کتاب خداي مـهربان(اديان ضمن اينکه فرقه فرقه شدن ولي هرکدوم ازاين فرقه هاهم باتعصبشون فريادميزنندکه راه مادرست ترينـه درصورتيکه خداميدونـه کدوم راه برحق تره).اولاهيچ وقت نبايدخودراازبهترينـهادانست چون همين تفکرباعث انحطاط وگمراهي خواهدشدو نوعي خودخواهي وخودبزرگ بيني محسوب ميشود حالادرهرموردي کـه باشـه مصداق داره.يه مسلمان واقعي کـه چه عرض کنم يه حق جووحقيقت طلب هميشـه بااحتياط حرکت ميکنـه وازيه کانال تغذيه نميشـه سعي ميکنـه يکم باتفکروکنارهم چيدن مسائل بـه نتيجه برسه نـه بـه صرف گفتن فلان شخص وعالم ودانشمندومتفکروياتائيدفلان مدعي سريعاتصميم بگيره کـه اين درست ترينـه اونوقت دوباره مستوجب عقوبت خداخواهيم شدفقط بخاطراطاعت کوروتقليددورازتفکر.اگه اينجوربشـه اونوقته کـه ميريم توي جرگه مستضعفين ومستکبرين مدنظرخداتوي قرآن کريم ،که مستضعفين وکم بذاعتهاي درعلم ودانش ودين وخداشناسي وامامت ازمستکبرين ودانايان وعالمان ،پيش خداشکايت ميکنن کـه اينـهابودن کـه ماروبه گمراهي کشيدن ومستکبرين وعالمان هم درجواب ميگن ماشمارونکشيديم بلکه خودتون دنبال ماراه افتادين .هرچندکه هردوگروه درصورت گناه وگمراهي موردعقوبت قرارخواهندگرفت ولي گرهي ازکسي هم بايتوانندبازکنندچون هرپاسخگوي اعمال خودش خواهدبود. بسياري ازباطلهاباقالب ولباس حق وحقيقت ظاهرميشن.حتي وجودخودخداروشماکورکورانـه بـه صرف سفارش وتاکيدشخص خاص نبايدبپذيري وبايدتلاش کني خودت بهش برسي امابااحتياط وتفکروتعمق.پس حقيقت وباطن هيچ چيزي دراين عالم باتعصب صرف قابل درک نخواهدبود.نعوذباا...علماودانشمندان معصوم نيستندکه چشم بسته بگوئيم چشم.مگربين علمانبودن افرادي کـه خودشان گمراه بودن ومريدانشون هم بـه گمراهي کشيده شدن بدون اينکه متوجه بشن؟چراميگيم خداياعاقبت همـه روختم بخيرکن چون هرلحظه هرميتونـه باهرعنواني ودر هرمرتبه اي بـه گراهي کشيده بشـه.اگه اهل مطالعه ودرس بحث ديني بدورازتعصب باشين فکرميکنم کافي باشـه.بنده آقاي طاهري روصددرصدقبول نکردم کـه بخوام متعصبانـه ازايشون دفاع کنم ولي مطمئنادرصورت مناظره ورودررويي بامدعيان ديني وفلسفي وعرفاني ايشان حرفهاي دارندکه جوابي برايش نداشته باشندپس درصورت جلوگيري ازابرازعقيده ايشان وياهرمدعي ديگرجلوي حقيقت هارونميتوان گرفت چون ازقديم گفتن حقيقت هيچوقت پنـهان نميماند(ماه هميشـه پشت ابرنميمونـه).حالاهي بگيريم اينـهاروبزنيم وبه داربکشيم وخفه کنيم تاکي ؟تاکي خودمون روبرحق وديگران راناحق بدونيم؟اين تفکرروهمـه مذاهب ومکاتب دارن بعد فرق ماکه مدعي دين آزادومـهرومـهرباني هستيم بابقيه چيه؟دوست من قبول کنيم کـه دين ومکتبمون اگربهترين باشـه پيروانش کـه ماباشيم کارهاروخراب ميکنيم باهمين تعصبهاي غلط کـه بخاطرترس ازجواب گويي درمقابل تفکرات نووياايده هاي جديدازهمان ابتداي کارسعي درابطال آن ميکنيم تاازريشـه موضوع رانفي کنيم
    .البته همين تفکرهاي غلط
    باعث شده کـه شـهيدمطهري ها وشريعتي هادرطول تاريخ
    کشته ي جهالت مدعيان ديني ومذهبيون افراطي بشن وباتوجيهات ديني هراقدام شيطاني وضدخدايي جلوه اي مطلوب وخداپسندانـه پيداکند(نمونـه بارزاون شـهادت حضرت علي وامام حسينـه کـه نتيجه تفکرات جاهلانـه ومتعصبانـه هست که بـه دست مذهبيون ومدعيان ديني انجام شد).دوست من چون امکانات اطلاع رساني وتاثيرگذاربدست ماست نبايدخودمان راحق بدانيم شايداين امکانات براي مدتي بدست ديگري باشدموضوع کاملا تغييرکندپس بايد براي جلوگيري ازتاثيرات منفي حاصل از
    تفکرات وابرازعقيدهاوحرکتهاي زيرزميني ومخفيانـه ميداني بازکنيم تاافرادضمن ابرازتفکراتشان،به چالش کشيده شده ويابه چالش بکشندتاحقيقت روشن شودوگرنـه خوداين روش منشا گمراهي وانحطاط خواهدشد.درپناه حق باشين

    جواب سوني کارت بيست : درون چند کامنت پائين تر لينک دانلود فيلمي را گذاشته ام کـه در آن طاهري بـه تمسخر حضرت سليمان ميپردازد ،ي کـه بخاطر ملغمـه هاي فکرئي کـه دارد و حجم بالاي آن معلوماتش ساخته ذهن خودش هست خود را عاقل تر از پيامبر خدا ميداند و دعا سليمان درون قرآن کريم را بـه چالش و مضحکه ميکشد ، اگر بپذيريم کـه حضرت سليمان کـه درود بي پايان خدا بر او باد نعوذبالله کم بينش و سطحي نگر و قدرت طلب بوده لابد چهار روز ديگر هم نعوذبالله يک چيزي بـه خدا نسبت ميدهيم کـه چرا اين قصه را درون قرآن ذکر کرده هست و چرا دعاي حضرت سليمان را مستجاب کرده هست پس لابد طاهري نعوذبالله هم از پيامبر خدا فهميده تر هست هم از خود خدا ،

    يک کمي بـه خود بيائيم و درک کنيم خوب حرف زدن با حرف خوب زدن دو که تا چيز متفاوت است

     حقانیت : باسلام خدمت همـه دوستان.ميدونيدعزيزان وقتي کارخيلي ساده باشـه ارزشش ميادپايين توجه کنيدآقاي طاهري درکمال سادگي وبدون کلمات قلمبه سلمبه وباساده ترين روشـهاانسان روباهستي وآفرينش وآفريدگاروپيامبروائمـه ودين ويه زندگي سالم وخدامحورآشناميکنـه ودفترودستک وخاصي هم نداره کـه پرازتبصره هاي گوناگون وگيج کننده باشـه کـه آخرش رونتونـه جمع کنـه اينقدرساده کـه کارخيلي هاکسادميشـه هم توي کاسبي ديني وهم توکاردرماني وپزشکي.پس کاسبي خيلي هاکسادميشـه چرامخالف نداشته باشـه چرادشمني باهاش شديدترنشـه ؟اتفاقا بايدداشته باشـه وتعدادي بايدتلاش کنن اونو ازسرراه بردارن.درطول تاريخ بارهاوبارهاشاهداين جريانات بوديم کـه يکي خواسته حق روخيلي راحت وساده بيان کنـه ولي مغضوبين يعنيانيکه حق روميفهمن ولي براي منافع خودشون پنـهان ميکنن وحقيقت روطوري عنوان ميکنن کـه منافعشون روبيشترکنـه وگمراهي روبين مردم و عامـه بيشترتابهتر بتونن حکومت کنندنگذاشتن کـه صداي اون شخص بـه گوش همـه برسه وسريعاباآيه وحديث وروايت سرکوبش .بيچاره مردمي کـه اطلاعاتشون کمـه وتصميم گيري براشون سخته.حالااگه يکي هم پيدابشـه مردم روبيدارکنـه بايدکه خفه اش کنندطبيعت زندگي جانوري اينـه.مگه شريعتي ومطهري هاروياتوي علم گاليله هارو ساده لوح ها کشتن نـه آقاجون اتفاقافهميده هاکشتن چون بـه ضررشون بودن وحق روآشکارمي اونم خيلي ساده وروشن.پس خرده نگيريدکه چراآقاي طاهري هاروميگيرن وبه بندميکشن .بنده هاي خدا ،توي اين دوره زمونـه خداروهم دارن بـه بندميکشن چه برسه بـه بنده خدا.بقول شريعتي اونـهاازفهميدن توميترسندنـه ازهيکل تو...خداباحق طلبهاوعدالت خواه هاست .

    جواب سوني کارت بيست :ي از فهميدن تو نميترسد بلکه از کج فهمي تو ميترسند ، که تا حالا چند ساعت پاي درس اساتيد مطرح اسلامي و مراجع ديني نشستين کـه فهميدين راه طاهري صاف هست و راه بقيه کج ، که تا حالا شده ادعاهاي طاهري را بـه يک کارشناس دين درون ميان بگذاري و با استدلال بفهمي چقدر کج راهه هست ، بارها و بارها پيامبر از بدعت و نو آوري و تفسير بـه راي درون قوانين الهي نـهي کرده اند و اينگونـه افراد را لعنت نموده اند اما همين طاهري هاي تاريخ بوده اند کـه اين همـه فرقه و راه هاي رنگ و وارنگ درون دين ايجاد کرده اند کـه راه اصلي درون بين اين همـه راه پوشيده شده و شناختن راه صحيح مشکل شده است

     مـهران : chera say darid afkare poside maskhare khodetono be jamee tahmil konid harkas donbale vagheiat mire tahghigh mikone be javab berese na inke chand ta basiji faghat bian nazarate khodeshono inja cherto pert benevisan age inghad mitarsan pas chera zendanish kardan harki fek kone mibine ye jaye kar milange

     ناشناس : نمـی دانم چیزهایی کـه با وجودم احساس کردم و با چشمانم دیدم را قبول کنم یـا این دروغ و قضاوت های نا درستی کـه این افراد بـه ظاهر مومن مـیزنن را قبول کنم فقط مـی توانم دعایتان کنم که تا خدا شما را بـه راه راست هدایت کند
    شما مومن هستید زود قضاوت نکینید ملاک دی وی دی های طاهری هستند نـه کلاسهایی کـه برگزار مـی شوند بروید اول بـه دی وی دی ها نگاه کنید بعد قضاوت کنید
    مطمئن باشید حق یک روزی اشکار خواهد شد

     عدل : خانم الهه واقای سامان از لحن حرف زدن شما اینطور برمـیاد کـه شما چنان راه بـه بیراهه رفته اید کـه در وهله اول حتما به اصلاح خودتان وحرف زدنتان وقت بذارید بعد درباره بعضی موارد نظر بدید

     الهه : هر کی گفته طاهری مخالف دین و مذهب هست چاخان کرده مـیگه بفهمـید و عمل کنید جماعت ورد خوان. نـه نخوانید و هر گهی خواستید بخورید

     سامان : غلط ميکنـهی بخواد بـه جایی تصمـیم بگیره. هرکی ميخواد بره کلاس استاد .هرکی مـیخواد بره دنبال اخوندای پشمالوو.ما نـه مرجع تقلید داریم نـه اجازه مـیدیمـی غلط اضافه کنـه واسه ما تصمـیم بگیره.

     شروین : وقتي پيامبران عزيز مبعوث شدند بـه جهاني ديگر از ايمان متصل بودند - ما از کجا بفهميم طاهري درست مي گويد يا ولي فقيه ما شايد محمدي ديگر باشد و ما کفاري مدرن کـه چون باورهايمان تغيير کرده طاهري ها را کفار مي پنداريم شايد

    جواب سوني کارت بيست : وقتي بديهيات را ناديده بگيريم و به مجهولات دل خوش کنيم نعوذبالله طاهري پيامبر بودنش کـه سهل هست بايد نامش را خدا گذاشت ، شماي را راهنماي خود بـه سوي خدا ميدانيد کـه پيامبران خدا را مسخره ميکند ، ا خدا را مسخره ميکند ، قرآن خدا را تخريب ميکند بعد از چه روشي ميخواهد بـه خدا برسدي کـه خود خدا و نشانـه هاي خدا را هم دور ميزند ؟

     مسعود : مـهمترين اشکال و انحراف اين فرقه مبارزه آرام و اصطلاحا زير پوستي با دين،و اعتقادات مردم است.غير وحياني دانستن قران، اهانت بـه رسول گرامي اسلام صل الله عليه و آله با عنوان تناقض گويي ، غير معصوم خواندن ائمـه اطهار صلوات الله عليهم ، شرک دانشتن زيارت قبور ائمـه اطهار ، تمسخر رجعت و مـهدويت و امام زمان عج الله، تمجيد از شيطان ملعون رجيم و موحد خواندن اين ملعون رجيم و اين دشمن آشکار انسان ، ادعاي خروج جن از درون مردم ، ترويج زيرکانـه تناسخ کـه ناقض معاد هست که تکذيب معاد برابر کفر هست ، نفي برخي از مسلمات مانند ادعاي وجود نداشتن حضرت عزرائيل ، لمس و تماس غير شرعي با بدن زنان نامحرم بـه بهانـه درمان عرفاني و دهها انحراف ديگر

     داود : خداوند ما را درون دنياي نسبي قرار داده بعد لطفا بدون غرض درون مورد هر ياهر شي، نظري داريد،از نگاه تکثر نباشد وخيلي راحت وبصورت کلي وقطعي نظر نديم آقاي طاهري هرچه کـه ميگويد مطمىنا درون 99% حرف حساب مي زند اون 1در صد بقيه هم يا هنوز ظرفيت درون کش را نداريم ويا درون نـهايت قبول نکنيم.يا علي.

    جواب سوني کارت بيست : شما از اون نود و نـه درصد حرف حساب نود درصدش را بفرمائيد و ما براي اون يک درصد ميگوئيم کهي کـه قدرتش را از اجنـه ميگيرد و چهره اهل بيت و پيامبران الهي را مخدوش ميکند و دستورات ديني را تفسير بـه راي ميکند پيامبران را تمسخر ميکند آدم صالحي نيست هر چند حرفهاي قشنگي هم زده باشد ، لينک زير تمسخر حضرت سليمان توسط محمد علي طاهري هست که ناشي از کم سوادي وي هست و درون ادامـه فيلم دلائل رد تمسخر وي توسط کارشناس ديني جواب داده ميشود :
    http://www.behdashtemanavi.com/images/videos/92/ehanat_taheri.flv

     یک تجربه از فرقه انحرافی عرفان کیـهانی : قسمتی از یک خاطره از وبلاگ http://asrarnews.blogfa.com/post-30.aspx
    : دوست قدیمـی خانوادگی ما انگارحسب رسالتی کـه داشت خواست کـه عزم کرده که تا مشکلات جسمانی مادرمان را برطرف نماید. بعد گفت کـه مـی رود که تا از استادش به منظور ارتباط با علم کیـهانی و مداوای عرفانی اجازه بگیرد.
    مدتی بعد دوباره بـه منزل مان آمد و گفت کـه تلاش کرده اما ارتباط کیـهانی با خانـه ما برقرار نمـی شود!
    پرسیدیم چرا؟ گفت دو دلیل دارد. یکی اینکه مادر ما معلم قران هست و اهل دعا. بعد اول حتما هرچه کتاب دعا و قرآن داریم از خانـه خارج کنیم !
    ..... پرسیدیم شرط دیگر این ارتباط عرفانی چیست؟ بـه چند تابلوی نصب شده درون محیط خانـه اشاره کرد کـه همـه نام اهل بیت عصمت و طهارت بر آن نوشته شده بودند و گفت: " دوم اینکه این تابلوها را از خانـه تان دور کنید چون مانع ایجاد حلقه ارتباطی انسان با خدا هستند !!!
    در واقعانی مانع هستند کـه خودشان این دین و مذهب را از جانب خدا آورده و برایش خون دلها خورده اند و حقه بازی مثل محمد علی طاهری حلقه ارتباط انسان با خدا مـیشود ، ‌راستی حماقت و توجیـه حماقت آدمـی که تا چه حد ؟

     قاضی : من دراين کلاسها شرکت نکردم ازطريقي با اين آقا آشنا شدم و در سايتهاي مختلف اورا جستجو کردم چيزي کـه برايم جالب بود اتفاقاتي کـه براي آقاي طاهري افتاد بو د خيلي کنجکاو شدم تعدادي از اين جزوه ها و کتابهارا پيدا کردم وازطرف ديگر نظرات مخالفين را هم جستجو کردم ولي حتي يک دليل قانع کننده پيدا نکردم وجالب آنکه همـه يا دروغ بوده يامثل همين سايت نظرات کج وماوج نوشته بودند. وجالب آنکه اين دوستان گمان ميکنند کـه به اين آقا (طاهري) ضربه زده ويا چهره وکارهايش را مخدوش ميکنند و لي بنظر بنده بزرگترين کمک بـه اين آقاي طاهري همين دوغهايست کـه نوشته ميشود اما پيشنـهاد فقط کافيست نظرات اين مرد را بخوانيد و آنـهارا با نظرات مخالفينش بسنجيد همين . يادآور شوم مديراين سايت يک خط از نظرات آقاي طاهري را نخوانده

    جواب سوني کارت بيست : اصلا همـه دروغگو و اين آقا راستگو و دادگاه هم سر لجبازي براي او حکم صادر کرده ، شماي بي تجربه ناآشنا بـه عرفان و حکمت و اسلام و خدا کـه کل دينداريتون را از تلويزيون يا کتاب ديني توي مدرسه يا مادر و مادربزگتون ياد گرفتيد ادعا هاي اين مرد را بردين پيش چهارتا کارشناس عرفان کـه بفهميد دروغه يا راست ؟ شما کـه حتي نميتوانيد اصول و فروع دين را نام ببريد و شمارش کنيد چطور يک خط انحرافي عرفان را راه خدا تشخيص ميدهيد ؟ با چهارتا وبلاگ و کامنت هدايت شدين و راه پيدا کردين ؟

     ناشناس : خانم سارا راد از لحن حرف زدن شما چی مـیباره جز ساده لوحی و زود باوری من کاری بـه اعتقاد شما درباره این نظام ندارم ولی مـی خوام بدونم شما کـه زود درباره هر چیزی قضاوت مـی کنین بعد چطور با این حرفهای بی اساس ومن دراوردی کـه فقط روی اشخاص پوچ اثر مـی گذلره کمـی یـا حتی بـه اندازه سر سوزنی فکر نکردید

     جوینده : اين فرقه يا هرچي باعث شد خود من کـه سالها پيش مذهبي دو آتيشـه بودم بيشتر دنبال حقيقت خيلي چيزا باشم و تصميم دارم اين راه رو هم تاآخربرم که تا ايمان درست حسابي و زندگي با معني داشته باشم اين آقايي کـه سنگ اسلام بـه سينـه ميزني ميتوني قسم بخوري واقعيت وجودمعاد يا حقانيت اهل بيتو درک کردي؟يا فقط از روي تعصب حرف ميزني هر چند خود دروغ (بدون قسم)خودش ام المعاصيه بايد حرف هري رو کامل شنيد بعد بـه قضاوت نشست

    جواب سوني کارت بيست : شما چقدر درون دين کارشناس هستيد کـه فهميدين راه اين آقا راه درست دين شناسي و صراط مستقيم هست ؟ آيا ادعاهاي اين آقا را بـه يک کارشناس حرفه اي دين ارائه کرده ايد که تا بفهميد چقدر کجي درون آن هست ؟ وگرنـه خوب حرف زدن با حرف خوب زدن متفاوت هست ولي بيشتر مردم حرف قشنگ را دوست دارند که تا حرف درست را ، همون حرفهاي ظاهرا قشنگي کـه بهائيت و بابيت را ايجاد کرد و وهابيت را گسترش داد و خون هزاران نفر را بـه زمين ريخت ، همون حرفهاي قشنگي کـه هزاران آدم و حوا را از بهشتشان بيرون انداخت ، خود دانيد

     ناشناس : سلام بـه نظر مناني زود جذب اين جور فرقه ها مي شن کـه ايمان ضعيفي دارند وبه خاطر همين ضعف زود دنبال اين جور ادمـها مي رند ووقتي سرشون بـه سنگ خورد دوباره بر مي گردند من خودمي را مي شناسم کـه خيلي طرفدار اين فرقه شده لباسها وسر و وضعش خيلي زننده هست نماز نمي خونـه ميگه من دائم وصلاه هستم يعني من هميشـه درون حال نماز هستم بزرگترين ا ما با اون مقام ومنزلتشون دست از نماز نکشيدند وخودشون رو بي نياز از خداوند ندونستند حالا چطور اين گروه هي تکرار مي کنند ما خود خداي مجسميم تباهي و ظلالت که تا چقدر

     سارا راد : هر توی زندانـهای جمـهوری اسلامـی بره مطمئنن بـه کرده و نکردش اعتراف مـیکنـه از لحن حرف زدنتون تحجر مـیباره

     ناشناس : سلام من نمـی دونم چرا بعضی ها این کتاب زیبای خدا را کـه از قرنـها ی دور که تا حالای حتی نتونسته یک ایـه همانند اون بیـاره گذاشته اند وبه دنبال افراد شیـادی کـه حرفهایشان را درون قالب کلمات خدا مـی گویند مـی روند اینـها چهانی هستند کـه باورهای دینی ما را مسخره مـی کنند ا ما مسخره مـی کنند خدایـا ما را از شر شیطان حفظ کن

     نجلا : من سي دي هاي تصويري اين کلاسهارو ديدم اصلا حرفاي ايشون ضد دين نبودکه هيچ خيلي هم خوب بودهيچ گناه وفسادي هم نبود!اينحرفاروازکجاتون درميارين!

    جواب سوني کارت بيست :ي کـه متخصص حرفه اي کامپيوتر هست ميتواند تشخيص دهد سيستم شما آلوده هست يا نـه ، درون اينکه اين کلاسها مفيد هست يا مضر بايد آنرا بـه اهل فن و خبره دين سپرد وگرنـه من و شما فقط از حرفهاي قشنگ خوشمان مي آيد و اينکه پشت يک حرف قشنگ چه حيله و ترفندي وجود دارد را يک فرد باتجربه تر و فهميده تر بهتر تشخيص ميدهد ، بنده شخصا با افراد نزديکي سر و کار داشته ام کـه ابتدا بـه بهانـه يوگا و مديتيشن بـه سر کلاسهائي رفتند کـه در آخر عملا بـه کفر و شرک رسيدند و به عپاي مربي خود کـه يک پيرزن هندي ساکن انگلستان بـه نام شري ماتاجي بود سجده ميد و او را بعضا خدا و بعضي ديگر مادر همـه پيامبران ميدانستند و آخرش را کـه برايتان بگويم تباهي ، شرک ، و از هم پاشيدن خانواده هست ، بله دوست من ، نـه هر کـه چهره بر افروخت دلبري داند ،‌ نـه هر آئينـه سازد سکندري داند

     زینب : ادبیـات 2 گروه موافق و مخالف چقدر با هم متفاوته؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

     علی علی : حقيقت درون زلال نور بـه دنبال تشنـه لبان تسليم دل مي گردد.
    ممنون از باني اين سايت
    هدف تلنگريست که تا خواب سنگين را از ديدگان ما برگيرد، چپ و راستش مـهم نيست، همين اينکه ايجاد انگيزه کنـه کافي هست
    مـهم نـه استاد طاهري هست و نـه استادان پيشين و پسين
    پرواز را بـه خاطر بسپار کـه پرنده مردني است
    سوني عزيز يقين دارم کـه غيرت شما نسبت بـه دينتون هست کـه الهام گرتون شده درون راه اندازي اين سايت
    اما مگر نـه اينکه دين ما اسلام هست و موسي بـه خاطر تسليم نبودن طرد شد از محضر خضر
    حقيقت بي تاب قلب هاي همـه ي ماها هست و تنـها کار ما تسليم اين قلب هست
    در اون تنـه واحده همـه ي ما درون صلح حضور خواهيم داشت
    پروردگارم قدرتي ده مرا کـه ملک وجودم را تسليم تو کنم و با اختيار خويش، اختيار خود بـه راي تو واگذار کنم
    سوني جان نظرات شما رو هم خوندم کوچکترين داداش شما هستماااا و خود غرق گمراهي ولي يه توصيه کوچيک ميکنم کـه تاريخ خوارج رو و عمده ايرادات اعتقاديشون رو بـه حضرت علي يکبار ديگه مرور کنيد کـه شيطان درون کمين تک تک ما هست کـه خوارج عصر بشيم

    جواب سوني کارت بيست : حرفتون کاملا متين هست ، خوارج هم بـه اين علت زاويه پيدا د و از دين خارج شدند چون بجاي توجه بـه دستورات امام معصوم بـه برداشتهاي خود از خدا و قران و راه درست کـه تصور ميد بسنده د ، ما بايد نحوه شروع و سرنوشت بهائيت ، بابيت ،‌ وهابيت و همـه فرقه هاي انحرافي فکر و توجه کنيم ، انـها هم با حرفهاي جذاب و لطيف شروع شدند و به ناکجاها رسيدند ، کاري کـه امروزه عرفان هاي نو ظهور ميکنند و مدعي هستند عقول ما از حد مذهب بالاتر رفته و تاريخ دين اسلام درون عصر تکنولوژي تمام شده و به حرفهاي قشنگتر و جديدتري نياز هست ،‌ ما اگر قرار باشد بـه ازاي هر نسلي بـه دلخواه او دين را تحريف کنيم و بدعت سازي و زيبا سازي کنيم ديگه اين اسمش دينداري و خداپرستي نيست اسمش خودپرستي ميشـه ، خداپرستي اونـه کـه همون چيزي کـه خدا فرستاده حتي اگه کهنـه و تاريخ گذشته بـه نظر بياد بايد بهش عمل کرد و چيزيکم و زياد نکرد وگرنـه تو تاريخ هم ما را ميگذارند کنار همون مروجان وهابيت و بابيت و بهائيت

     علیرضا : دوستان لطفا بـه کلمات حلقه هرم کیـهان بیشتر دقت کنید...
    گاهی به منظور انکار چیزی لازم نیست مستقیما موضع بگیریم دوستانی داشتم کـه خودم شاهد نابودی دین و ایمانشون بودم درعین حال کـه از اسلام دم مـیزدن با یک اسلام جعلی دینشونو عوض .
    منم بـه آخوند جماعت اعتقاد ندارم اما این فرقه ها خود ضلال مبین هستش لطفا تامل بیشتری کنید.

     پرسش : من درون مورد وجود خدا و ارتباط با خدا نوسان زیـادی دارم و به البته مبتلا بـه نوعی بیماری روانی نیز هستم
    دوست دارم دیوانگیـهام تموم بشـه و این طور کـه دوستان موافق آقای طاهری مـی گن من درمان مـیشوم
    اما حس خوبی بـه این کلاس ها ندارم و به نظرم نباید خارج از حیطه ی فیزیک رفتار کنم و وارد متافیزیک بشم هری مـیتونـه وارد عرفان یشـه ما تابع قوانین خداوند هستیم و خدا قوانینش رو بیشتر از تک تک بنده هاش دوست داره مگر درون مواردی کـه مربوط بـه خودش بشـه این عرفان ها تو هند خیلی بیشتر هم هستن مثل عرفان سای بابا و اوشو کـه اونـها هم قصد اتصال آدمـی با خالق رو دارن بعد همـه مـی تونن بهش برسن
    وقتی اقای طاهری رو با سای بابا درون یک سطح قرار مـی دم حس خوبی بهم دست نمـی ده

     ح : پول بده، عرفان بخر!!!!!
    متاسفانـه این آدم با جمع آوری اطلاعات ازانی کـه در عرفان دستی داشته اند، این اطلاعات رو با نام خودش درون اختیـار شاگردان از همـه جا بی خبر قرار مـی داده و شاگردان هم پیش خودشون فکر مـی عجب آدم بزرگی هست این استاد طاهری!!!!
    اطراف من کم نیستن آدمایی کـه از این جور کلاس ها ضربه های عمـیق خوردن.

     کیوان : به نام خدا
    تاملی پیرامون عرفان حقیقی
    محمدعلی طاهری
    امروزه، وجود عرفان درون زندگی بـه صورت نیـازی احساس مـی¬شود کـه نمـی¬توان آن را نادیده گرفت. البته، استقبال از عرفان درون سراسر جهان، بازار ظاهرسازی های عرفانی را نیز گرم کرده هست و بـه همـین دلیل، عده ای فرصت یـافته¬اند سخن و عمل خود را بـه عرفان پیوند بزنند و با رنگ و لعاب عرفانی بـه آن، مخاطب و اعتبارب کنند.
    در چنین شرایطی، کـه هم عرفان و هم ادعای عرفان رونق دارد، مـی توان بدون شناخت کافی، انواع تفکرات منسوب بـه عرفان را کاذب جلوه داد و از طریق انتقادهای غیر علمـی و غیر اخلاقی بـه نوعی دیگرب شـهرت کرد و مـی توان همـه¬ی آن ها را بـه طور دقیق مطالعه و به طور منصفانـه تحلیل کرد

     KARMANDE AMIN : NEMIKHAM DAR MOREDE KASI GHEZAVAT KONAM MOHEM INE KE BE MAN CHY YAD DADAN OSTAD GOFT BABATE AZ BEIN BORDANE HAR CHIZE SADE HATA ALAF AZASH MAZERAT BEKHAH VA HAMIN BE MAN ARAMESH MIDE

     علیرضا غلامـی : به نام بي نام او بيا که تا شروع کنيم
    با سلام و صلوات برمحمد آل او
    و با عرض سلام خدمت مدير عامل اين سايت
    اينجانب عليرضا غلامي از از طريق اين مکتب آسماني با خود و خداي خود و کلام با شکوهش آشنا شدم و آنـها را درون راه حق و در زندگي شخصي بـه کار بردم و از دريافتها و آگاهيهائي مفيد مستفيض گشتم. و از جناب آقاي محمد علي طاهري بـه عنوان وسيله اي براي برقراري ارتباط من با جبرئيل کـه واسط ما و خداست متشکرم. زيرا خداوند درون کتابش فرمودند: باي سخن نگويم بـه جز بـه واسطه ملک وحي يا همان جبرئيل.
    و از طرفي ديگر فرمود: ( ادعوني استجبلکم). آيا اين استجبلکم از طريق مرجع تقليد هست يا از طريق وحي و غيب. کـه در ابتداي سوره شريفه بقره فرمودند: (الذين يومنون بالغيب)

    جواب سوني کارت بيست : انشاالله شما کـه طالب هدايت راستين هستيد با توکل بـه خدا واقعا بـه آن دست پيدا کنيد و در مسيرهاي مشابه راه اصلي گم نشويد ، نکته اي کـه لازم ديدم عرض کنم اين هست که اگر ايشان شما را با حضرت جبرئيل مرتبط کرده اند بدانيد کـه آن طرف شما اجنـه اي بيش نيست و پس از مرگ رسول الله وحي قطع شد و حتي بـه حضرت علي هم با آنـهمـه مقامات فوق عالي وحي نازل نميشود و ملائکه نيز فاقد قدرت تصميم و اراده شخصي هستند کـه به دلخواه خود باي ارتباط پيدا کنند و مانند انسانـها مختار نيستند

    در مورد آيه اي کـه خدا فرموده بخوانيد مرا که تا اجابت کنم شما را ، منظور دعاي مستقيم بـه درگاه خدا يا از طريق واسطه هاي فيضي مانند پيامبران و ا هست که آنـها هم قدرت و اراده اي از خود ندارد و شفاعت آنان و مستجاب بودن دعاي آنان معني بر قادر بودن آنان نيست و خدا اگر لازم بداند شفاعت را ميپذيرد و اگر مصلحت نداند رد ميکند و البته مقام و منزلت ائمـه نزد خدا گفتني نيست و لازم بـه توضيح بيشتر نيست

    در مورد مراجع تقليد هم همين بس کـه هر کار و شغلي متخصص خود را دارد و آنان نيز متخصص دين هستند و اگر شما يکسال درس طلبگي بخوانيد آنقدر چيزهاي عجيب و ضد هم درون منابع اسلامي ميبينيد کـه حيران ميمانيد کـه چرا گاهي 180 درجه تفاوت نظر درون منابع هست و اين مرجع تقليد هست که بعد از دهها سال علم آموزي و تحقيق ميتواند از بين اين همـه منبع مختلف معتبر و غير معتبر و گاها متضاد ، صحت و اصل موضوع را استخراج کند کـه بسيار هم طاقت فرسا و مشکل هست و اينطور نيست کـه آقاي طاهري يا هر شخص ديگري با خواندن بيست سي که تا کتاب بتواند نشان راه خدا بشود

    شما اگر ماشينتان مشکلي پيدا کرد مختاريد کـه پيش من بياوريد که تا درباره اش نظر بدهم و حتي آنرا دستکاري کنم ولي اگر خرابتر از قبل شدي را جز خودتان نکوهش نکنيد چون بهي مراجعه کرده ايد کـه در آن زمينـه متخصص نبوده

     علی : کی مـیگه عرفان حلقه از اجنـه کمک مـیگیره درون صورتی کـه همش هشدار مـیده از ارتبات با اونا تو رو خدا برین اقلا یـه ترمشو وقت بزارین شرکت کنین یـا گوش کنین بعد حرف بزنین

     مـهسا : من 1 ترم از عرفان حلقه رو گذروندم.باید بگم این اخبار کذب هستن.بعضی از جملاتی کـه از زبان استاد مـیگن ساختگی و کاملا دروغه بقیـه رو هم بـه مـیل خودتون تفسیر مـیکنین.به قول استاد : *در نظربازی ما بی خبران حیرانند*
    گرچه همـه ی این انکار ها ریشـه درون مسایل سیـاسی داره مثل اینکه بعضی ها ترسیدن!

     راه : چرااين همـه نظرات متناقض مخالف وموافق ؟؟

     .م : صادق باشيد اگر دين نداريد لااقل ازاده باشيد +1 براي همـه انسانـها

     حامد : این نیز بگذرد.....
    درست مثل خیلی از آدمای شیـادی کـه اومدن و از ساده انگاری این مردم بـه نفع خودشون استفاده و پول های کلان بـه جیب زدن و رفتن
    واقعا گول خوردن این مردم ساده لوح دلسوزی هم داره
    فقط یک سوال از مدعیـان : آیـا واقعا مـیشـه کـه یک آدم بـه درجات بالای عرفانی، اخلاقی، کمال و حق شناسی رسیده باشـه ولی هنوز درون پی مال اندوزی،ب درآمدهای آنچنانی و مادیـات باشـه!!!؟؟؟
    (قضاوت با خودتون)

     بهنام : فرض کنید درون پانصد سال پیش ،گروهی خاص و اندک ،مثلا تکنولوژی واکسن امروزی را داشتند و موثر نیز واقع مـی شد آیـا آثر پذیری
    این گروه خاص را مـی توان بـه دیگر رفتار این گروه تعمـیم داد کـه تمام رفتار این درون زندگی اشان قابل اقتدا است(مـی شود همـین زندگی امروزی)
    نمـی شود تاثیر رفتار یک فرقه را منکر شد
    ولی تعمـیم بی ضابطه آن ،مشکل آفرین است.
    حتی درون برخی موارد تاثیر شیـاطین بسیـار
    چشمگیر هست ! آیـا چه مـی شود نتیجه
    گرفت؟
    ما دنبال تایید یک راه هستیم!
    اما با چه روشی؟

     ثمانـه : ميگين امام رضا شفا ميده چرا مکتب شما شفا نداره بعد يکي پيدا ميشـه ميگه از عرفان حلقه شفا گرفتم ميگين چون راهت درست نبوده اشتباه کردي شفا گرفتي ميگيم از خدا و دين و نماز حرف ميزنيم ميگين با حرفهاي قشنگ منحرفتون ميکنن بعد ميگين چرا از نماز و روزه و امام حرفي نميزنين
    راستي مي خواهين چي رو ثابت کنين؟ دلتون بـه حال ما ميسوزه يا مي خواهين خودنمائي کنين و به منافعتون برسين؟
    کسي کـه در راه عشق و رحمت خدا قدم برداشته هيچ وقت برنمي گرده بيخودي خودتون رو خسته نکنين
    فقط با خوندن اين مطالب بـه نقش شيطان درون زندگي بشر و جلوه گري اون درون مسير راه شما پي ميبريم و براتون طلب آمرزش ميکنيم

    جواب سوني کارت بيست : همـه ما محتاج آمرزش و نجات از دست شيطان هستيم ، راه خدا يکي هست و آنـهم راه اهلبيت و رسول الله هست و بقيه درون و دکان هست از وهابي ضد علي گرفته که تا علي الله ي ، از بهائيت گرفته که تا صوفي و درويش و خانقاه ، از فلسفه اوشو گرفته که تا يوگاي شري ماتاجي ، از ماسوني گرفته که تا عرفان حلقه ، از دم انحراف و کجي هستند چه شفا بدهد چه ندهد ، چه حرف قشنگه باشد چه حرفي کـه مو بـه تن آدم سيخ ميکنـه ،ي کـه از راه اهلبيت دور شود يا کاسه داغ تر از آش شود و به قول اروپائي ها از پاپ هم مسيحي تر ، آخرش رفيق راهش شيطان هست چه بداند چه نداند ، چه قبول کند چه نکند ،

    آيا عرفان حلقه از باب معرفت الله شفا ميدهد يا از باب ارتباط با اجنـه ؟ مگه اينـهمـه درون شرع بارها تاکيد نشده از ارتباط با اجنـه دوري کنيد چون ذات آنـها از آتش هست و ذات انسان از خاک و اين انسان هست که نـهايتا نابود اين راه ميشود ، خب شما وقتي نخواهيد ببينيد شرع چه گفته و راه الهي اختراع کنيد ضررش مال خودتان ميشود نـه مال ما ، بسياري از ما دوست نداريم راه شرع را برويم چون سخت هست و ظاهرا خشک ، ولي راهها ، عرفانـها و فرقه هاي ديگر متنوع و باحالند ، ما خدا نميخواهيم کـه او را بيابيم و پرستش کنيم ، ما نعوذبالله نوکر ميخواهيم کـه حرف و راه ما را بپذيرد و هر چه ما ميگوئيم او بگويد چشم و آخرش هم از سر همـه تقصيرات ما بگذرد

     اعظم : همـیشـه خدا محور باشید و بدانید همـیشـه نظارگری هست بعد به ناحق قضاوت نکنید دوست عزیز

     رهگذر : برایم خیلی جالب بود هیچ دقت کردین نزدیک بـه 90 درصد افرادی کـه اینجا پیغام گذاشتن تو کلاسای عرفان شرکت !!!!!!!!!!!!!!!!!!
    دنبال چی هستیم،واقعا ما گم شدیم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

     nahid : khoda azat nagzareh ke namzadamo gomrah mikonin ba in kelase maskhareye erfan taheri ridi be erfan moteasefam barat

     فرزاد : 1- مطالبي کـه در کلاسهاي عرفان کيهاني گفته ميشود بر خلاف اسلام و قرآن نيست. بلکه بر خلاف نظرات آخوندها هست.
    2- ميتوانيد درون Youtube صحبتهايي کـه در دانشگاه علوم پزشکي تهران ارائه شده را ببينيد و خودتان تصميم بگيريد کـه آيا اين کلاسها پشتوانـه علمي داشته يا خير.
    3- اين بچه بسيجي کـه به اين کلاسها رفته و اين ادعاهاي دروغ را مطرح کرده از همون قماشي هست کـه راي مردم بيچاره را درون انتخابات سال 88 بـه نفع خودشون دزديدند.

    جواب سوني کارت بيست : اين ادعاي شما مانند اين هست که بگوئيم بـه ادعاي کله پزها ، کله پاچه خيلي هم براي سلامتي خوب هست و اتفاقا خوشمزه ، و اين غذا بر خلاف بر خلاف نظر پزشکان اصلا مضر نيست !!! درون اين حالت هر عقل سليم و فهيمي درک ميکند کـه که اگر قرار هست در مورد چيزي نظري داده شود نظر متخصص آن علم مقبول هست نـه نظر کله فروش

    دوم اينکه ارتباط با اجنـه يا جن گيري ، احضار ارواح و حتي جادوگري کـه عملي حرام هست علم هست و قابل يادگيري و ياد ولي آيا هر علمي مفيد هست و الهي و عرفاني ؟

     بیطرف : راست مـیگن چرامطالب ایشان را نمـیگذاردم مطالعه کنند بعد خودشان تصمـیم بگیرندشماآن چیزی را کـه خودتان بخواهیدمـیگویید حق هست وهرکاری را درون لوای اسلام انجام مـیدهیدوقیـافه حق بـه جانب هم مـیگیریدتمام جوانان دارند از اسلامـی کـه شما ساخته اید از اسلام ناب محمدی دور مـیشوندخدابه فریـادمان برسد

     فاطمـه : به نام خدا
    من دوره کامل فرادرماني را گذراندم و خيلي خيلي راضي بودم و بعد از 30سال عمري کـه از خدا گرفتم با وجود اين کلاسها معني دين و قرآن و خدا را فهميدم و نتيجه اش را بـه چشم درون زندگي ام ديدم و سلامتي خودم و خانوادمو مديون اين راه هستم.
    هدف اصلي اين کلاسها خودشناسي ، خداشناسي و جهان شناسي هست نـه شيادي.
    دوس دارم کـه همـه آدم ها بـه اين کلاسهاي عرفان بيايند که تا به طور واقعي هدايت شوند و دين اسلام را اونموقع بـه طور واضح تر بفهمند.
    به اميد بيداري مردم

    جواب سوني کارت بيست : شما کـه دوره کامل را گذرانده ايد لطفا بصورت خلاصه درون چند خط روش فکري و خداشناسي اين گروه را براي همـه توضيح دهيد

     مسعود : من درون این کلاسها شرکت نداشته ام . اما مطمءنم هیچ فرقه ای عاقبت بـه خیر نشده. مـی دونید چرا؟؟؟ چون خودش و از راه اصلی جدا کرده و مغرور بـه اعمال و اه و افراد خودش شده. دوستان من ، هر اعتقادی دارین صحیح هست. فقط خواهش مـیکنم توجه کنید کـه اگر دنبال خدا هستید نیـاز نیست دل بـه مسجد و فرقه بدید. توی دلتون هم خدا هست. بیـایید خودمون و گول نزنیم. با انکار بـه اعتقاد نرسید. بلکه تحقیق کنید. قرآن بخونید و آرامش بگیرید . نـه فرقه بازی. بـه استاد توهین نمـی کنم. اما سفارش مـی کنم اگر مـیخواد بـه بشریت کمک کنـه سفارش بـه خوندن قرآن کنـه

     سيدرضا : جا داره از تلوزيون ايران انتقاد بشـه افرادي با نظرات انحرافي مثل ايشون رو با آب و تاب الهي و معنوي براشون برنامـه مي ذاره: امثال برنامـه هاي شبكه چهار سيما كه اكثر مـهمانانشون اعتقادات وحدت وجود و امثالهم را دارند مثل ابراهيمي و قمشـه اي(در برنامـه اي درون شبكه چهار علنا گريه بر امام حسين را بـه سخره گرفتند و همـه دشمنان دين را جز زيبايي نشان ندادند!!!)

     توران : من با استاد بسيار موافقم
    من قبلا اکانکار مطالعه کرده ام و با عرفان آشنا هستم و کاملا قبول دارم و خود من 4 ترم با استادان عرفاني کار کرده ام
    و بـه اين حقيقت رسيدم کـه انسان اگر خود را بشناسد عظمت خداوند را نيز مي بينيد و خدارا نيز ميشناسد
    تجلي خداوند را مي توان درون تمام آفريده هايش ديد
    برگ درختان سبز
    در نظر هوشيار
    هر ورقش دفتريست
    معرفت کردگار
    کساني کـه با استاد طاهري مخالفند
    اين حکم سياسي داره
    مبلغان ديني ما را با خدا آشنا نمي کنند
    مبلغ نا چيزي کـه استاد مي گيرفت حتي 1 تومن هم بـه جيبش نمي گذاشت و
    تمام پول را صرف خدا شناسي مي کرد
    راهي کـه شمس و مولانا انتخاب کرده را بـه ما نشان مي دهد و هيچ ادعا ي خداوند بودن نکرده
    انسان را بـه طرف مثبت انديشي دعوت مي کند
    به اميد روزي کـه استاد آزاد شود!

    جواب سوني کارت بيست : از کي که تا حالا اکنکار هم عرفان خداشناسي شده ؟ اکنکار اگر عرفان صحيح خداشناسي بود کـه ممنوع نميشد . متاسفانـه حق وقتي ترازوئي براي سنجش صحت يک عملکرد درون اختيار نداريم هر ادعا کند حس ميکنيم صحيح ميگويد مثل جنگ خوارج و حضرت علي کـه هر دو بخاطر خدا ميجنگيدند و هر دو قران و نماز ميخوانند ولي يکي از روي حق و يکي از روي باطل و چه سخت هست شناختن ادعا حق و مخلوط ........... نـه هرکه چهره بر افروخت دلبري داند . نـه هر کـه آينـه سازد سکندري داند

     ا : من زیـاد این عرفان رو نمـیشناسم ملی یکی از دوستام که تا ترم 4 رفته وقتی بـه من فرادرمانی داد بعدش احساس خیلی خوبی داشتم و مشکل تنفسیم از بین رفت ............. چرا

     شایـان : واقعا دروغ ترین خبری بود کـه تا بحال خوندم
    اگر دقت کنید بـه همون اعترافات تلویزیونی متوجه مـیشید کـه در هیچ جای اون کلامـی مخالف با صحبت های قبلا شده وجود ندارد . آقای طاهری فقط گفتند مدرک دانشگاهی ندارند کـه قبلا هم همچین ادعایی ایشون نداشتند

     اميد : کجاست معرفت . بـه علي خجالت داره اين حرفا .

     سیدعلی : خدالعنت کنـه اين........ کـه اين همـه آدمو گمراه کرده.

     ناشناس : استاد طاهري که تا الان ادعا نكردند كه تمامي مطالب كلاس هاشون صحيح هست بلكه گفته اند بـه اين ادراكات رسيده اند مانند خيلي از عرفا كه بـه ادراكاتي مي رسند درون ضمن اگر اطلاع كافي داشته باشيد مي بينيد ايشون بـه هيچ وجه نماز و دعا و نيايش را نـهي نمي كند بلكه تمام اين ها بايد از روي اخلاص و توجه گامل باشد نـه از روي عادت لطفا که تا خودتون كلاس هاي ايشون رو نديديد اظهار نضر نكنيد

     تيها : کمـی شناخت ومطالعه بی ضرره خجالت بکشید عرفان روبشناسید چراتهمت چرا بی انصافی وجدان رابیدارکنید

     سالک : نوشته هاي استاد طاهري و نوع و روش تدريس ايشان با اعترافات اعضاي رتبه بالاي فراماسونري درون اعترافاتشون همخوني داره. بـه نظر بنده ايشان درون مدتي کـه انگليس بودند و با استعداد زياد خود بـه درجات بالاي فراماسونري رسيدند. ديگر خود دانيد.

     حميد : من نمي دانم چرا که تا وقتي کـه ما شخصيت بي نظيري مانند حضرت علي و اهل بيت عصمت و طهارت را داريم و حضور حضرت ولي عصر را با آن همـه عظمت وزيبايي درون کنار خود مي بينيم و به فرموده قرآن ازهرگونـه بدي وگناه بري هستند چرا بايد دست بـه دامن تفکرات و انسان هايي بشويم کـه معصوم نيستند و احتمال خطا و اشتباه درآنـها فراوان هست من خودم نزديک بـه 15 سال روي انواع و اقسام اين عرفان هاي نوظهور مطالعه و تحقيق کردم از عرفان دون خوان و کارلوس کاستاندا گرفته که تا اکنکار و تائووبوديسم وکريشنامورتي و حتي عرفان اسلامي و تفکرات مولانا و... ولي بعد از 15 سال بـه اين نتيجه رسيدم کـه هيچکدام ازآنـها کامل نيستند و حتي درون بسياري ازموارد بـه بيراهه رفته اند اگر بـه دنبال عرفان واقعي و بي نقص هستيد آن را درون نـهج البلاغه و صحيفه سجاديه جستجو کنيد و تلاش کنيد که تا به امام زمان وصل شويد

     سارا ذیبا : اقای سونی شماچرا اینقدر دروغ مـیگی؟استاذ طاهری از تمام اجنـه دوری مـیکنـه؟اگه چندتا اذم کودن اشتباه متوجه
    مـیشـه دلیل نمـیشـه سما سواستفاده کنید.من از شما خواهش مـیکنم بدون هیچ غرض ورزی که تا اخر این کلاسهارو برید بعد نتیجه رو اعلام کنید.

     مسعود : من درون اين کلاسها شرکت نميکنم ولي هر وقت پا منقل و بافور ، مواد ميکشم يا قرص اميخورم يک حس عرفاني بهم دست ميده کـه فکر ميکنم الان تو عرش پيش خدا هستم و حالم خيلي خوب ميشـه و ذهن و بدنم جون ميگيره و حس طراوت بهم دست ميده ، خدا استاد نئشـه کن را از شما نگيره بافور و ارا هم از ما چون دو تاشون آدم را صاف ميگذارند وسط عرش و آسمون اونـهم با چند ده هزار تومان
    تازه هر دوشون هم ميگن واسه بهبود درد و مرض مفيدند ، هر کي ميگه شما معتاد حرفها و عرفانـهاي پوچين و کج ميرين دروغ ميگه چون بـه ما هم همين مزخرفات را ميگن ولي ما ميدونيم راهمون با صفا و باحال هست و ديگران فقط زر ميزنند که تا ما و شما حال نکنيم عزيز

     حمـید : کلا عرفان از هر مدلي کـه باشد کلا برگرفته از نظريات يونان باستان و فلسفه غرب هست و با اسلام ناب فاصله دارد مسايلي مثل وحدت وجود و غيره کـه درعرفان مطرح مي شود با نص صريح قرآن مغايرت داردچه برسد بـه اين عرفان هاي من درآوردي کـه ملغمـه اي از همـه چيز هست و از هر فلسفه اي چيزي راگرفته و ناشيانـه با هم مخلوط کرده

     بنده : من درون اين كلاسها شركت كرده ام.هميشـه بعد از اتصال تمركز و حافظه و حال روحي ام خيلي بهتر مي شـه.حس بهتري دارم و همـه انسانـها رو مثل اعضاي خانواده خودم دوست دارم......اينـهمـه دروغ اينـهمـه سال از تلويزيون از بچه گيم که تا حالا شنيدم و هيچوقت بـه دين علاقه مند نشدم ......هيچ مشكل اخلاقي درون كلاسها نبود

     شاگرد استاد عشق : از هر چیزی کـه بترسید
    براش شایعه درست کنید
    :)
    براتون طلب خیر مـیکنم
    این اخبار کذب است
    چنین حرفایی صحت ندارد
    و امـیدوارم روزی کـه بی گناهی استاد ثابت شد و رو سیـاه شدید
    حداقل فرصتی به منظور بر گشت داشته باشین !!!

    ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها
    ای آتشی افروخته درون بیشـه اندیشـه‌ها
    امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی
    بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا

     چی بگم : من بی طرف بگم منی کـه مسلمانم پیـامبرم گفته هیچ چیزی رو بی دلیل رد نکنید .من 10جور فرقرو از سر کنجکاوی رفتم اما هرجا دم از خدا مـیزدو بـه اسم خدا با غیر ارگانیکا فعال بود .تا این کـه با این کلاسا آشنا شدم من خدارو .عشق بـه خدارو قرآن شو تازه فهمـیدم .آقایونی کـه عزیزتر از جانمـین گهی ذره ای فکر کنیم .مگه پیـامبرا مخلوق خدا نبودن. خود حضرت خاتم مـیگه انا بشر .من نیز بشرم .کسایی کـه مـیگن عزیزترینشون از دست گر ز خدایی با خدایی عزیزم همـه مـیمـیریم خدا خواسته مرگش اونموقع بوده قانون کمربند ایمنی واسه نجاتمون حالا یکی اگه بر اثر تصادف خفه شد کلا بد؟ یـه ذره تامل کنیم کجای کاریم .اگه پولی من مـیگم نوش جونش چون منو بـه خدا رسوند سالی چقدر خرج الکی مـیکنیم

     ح : فقط کافیـه خودتون حساب کنید. شـهریـه ماهیـانـه 50000 که تا 120000 تومان. چندین هزار شاگرد و عضو این مجموعه ها درون تهران و شـهرستان ها، مـی دونید چه ثروت عظیمـی بـه باد مـیاره؟ آیـای کـه مدعی عرفان هست بـه دنبال این مادیـاته؟ یکی از دوستان نزدیکم چند سالی درگیر این کلاس ها و مثلا درمان ها بود. متاسفانـه آلان زندگیش تباه شده و دچار پوچی شدید شده. فقط مـیگم کـه چشم هایتان رو باز کنید.

     المـیرا : سلامـی هست منو راهنمایی کنـه

     بنده خالص خدا : من دراین کلاسها بـه خدا شناسی واقعی رسیدم

     مريم : هر راه درست و غلط رو خودش ميتونـه پيدا کنـه اگه که تا حالا بشريت درون گير زندگي حيواني شده و هر چه بيشتر غرق درون فساد درون تمام زمينـه ها شده دليلش راه اشتباهه.استاد طاهري راه بشريت رو دارن اصلاح ميکنن من دوره7 هستم و مستري که تا دوره 4 رو دارم بـه لطف خدا کيفيت عبادتم درون تمام جهات بـه طور چشم گيري پيش رفت کرده دليلشم رفع تضاد با خدا و تک تک ارکان هستيه کـه در اثر استفاده و برقراري ارتباط با هوشمندي حاکم کـه در حقيقت همون خداوند هست اتفاق افتاده وتمام اتهامات وارد شده بـه ايشون بسيار اشتباه و از روي ناآگاهي هست کلاسها درون کمال شئونات و روابط صلح برگزار ميشـه چرا کـه ايشون راوي صلح هستن تحقيقات بيشتر رو فرموش نکنيم چرا کـه در قبال تک تک اعمال ورفتارمون مسول هستيم بـه اميدب آگاهي بيشتر درون تمام جهان

     سلام : راهنمایی تو این کلاسها نباید شرکت کرد؟

     امـیر ارش : دوستان من الان دو ترم و تموم کردم. درون عرفان فقط صحبت از بالا بردن کیفیت نماز و خواندن قران و فهمـیدن و درک ان هست و دوری و قطع ارتباط از شبکه منفی کـه شامل طلسم و جادو و اجنـه و...
    متاسفانـه مسترهایی بـه اسم مستر عرفان سعی درون دور انسانـها از خدا و دین و قران دارند کـه حتما با طرح و نقشـه هستند و سازمان دهی شده اند. دوستی نوشته بود اگر طاهری خوبه بعد این مسترها چی مـیگن ؟ دوست عزیز درون جمعیت ایران کـه اکثرا پیرو محمد و علی هستند . چند نفرو دیدی کـه مثل محمد و علی و ... باشند ؟؟؟ خودت که تا حالا ادمـی و دیدی کـه دروغ نگه یـا حق خوری نکرده باشـه یـا غیبت نکرده باشـه ؟ بـه قول استاد طاهری اگر همچینی پیدا شد تازه امتیـازش شده صفر. چون که تا اینجا رسالت انسان بودن و به جا اورده

     رزم آرا : خدا بـه استاد طاهری صبر عطا کند و مشکلات راه مقدسس را برایش هموار سازد
    ای دریغ کـه به همچو آدمـی افترا مـیبندند

     او : با سلام
    سلسله موي دوست حلقه دام بلاست
    هر كه درون اين حلقه نيست فارغ از اين مدعاست
    عرفان يعني تعالي و رسيدن بـه درك ذات الهي و مست شدن از وجود يگانـه هستي بخش عرفان بـه مفهوم غرق شدن درون درياي اشتياق عاشق بي مدعاست.
    هدف رسيدن بـه ذات هست و درك وجود
    ايكاش بدانيم كه تمام اسيب ها از دستكاري بشر درون نظم سيستم طبعيت و فراي ان هست كه بدليل عدم شناخت موضوع رخ ميدهد.
    راه مـهم نيست شخص اهميت ندارد مـهم رسيدن بـه اوست حال هر كسي راه برميگزيند . بهتر نيست عمرمان را صرف پيدا كردن راه مناسب كنيم که تا تخريب ديگران.
    فراموش نكنيم ما همـه يكي هستيم

     ثمانـه : دوستان با تهمت زدن هاي بي اساس و غير منطقي بـه جائي نمي رسيم وي از اين راه هدايت نمي شود بعد بيائيد اول تحقيق کنيم بعد رد يا قبول کنيم اگري آگاهي را نمي خواهد اصراري نيست درون جهالت خود بماند که تا روزي کـه وارد حسرت شده و تا ابد بسوزد وعده ديدار ما درون آن روز بزرگ

     سارا : تورو خدا تو سایتتون یـه چیزی بنویسید کـه پایـه واساس داشته باشـه.این همـه آدم کـه توی این کلاس ها شرکت و نتیجه گرفتنو ول کردین چسبیدین بـه حرف های مزخرف یـه آدمـی کـه دین و ایمون نداره .من خودم مستر هستم که تا آخرین ترم هم توی کلاس های استاد عزیز شرکت کردم و با امضای خودش مستر شدم که تا اگه خدا کمک کنـه بتونم مردم خوابو بیدار کنم .دعا مـیکنم کـه یـه روزی آگاه بشید چه مطلبی رو روی سایتتون گذاشتین

     المـیرا : من تاثير اين کلاسهارو ديدم درون ادمـهاي مختلف و اين تاثير کاملا مثبت بوده جالب اينجاست کهايي کـه اين کلاسارو رفتن راضي بودن و هيچ مشکلي با پرداخت پول ندارن بعد شما شدي کاسه داغ تر از اش کـه اي چرا پول مي گيرن! درون ضمن من کلي تحقيق و حتما خودم اين کلاسارو مي رم شما هم سعي کن کمتر غصه بوخوري کـه چرا تو جيب شما چيزي نميره اينقدر هم پشت دين و امام ها قايم نشين کـه اين کاراتون خوده کفره اين نوع نگرشتون کفره نـه 1 حرف تازه کـه موقعيتت رو بـه خطر مي ندازه اگه شيادي بود مثل شما دوکونش تخته مي شد نـه اين کـه بهش هروز اضافه بشـه

    جواب سوني کارت بيست :ي کـه مواد مخدر مصرف ميکنـه ابتدا بسيار برايش لذت بخشـه و حس خوبي بهش دست ميده ، مثلي کـه ميخوره ، ياي کـه با زنان مختلف و زيبا زنا ميکنـه ياي کـه مدام غذاهاي خوشمزه ولي مضر ميخوره ياي کـه درس نميخونـه همشون بـه نوعي از عملشون راضي هستند و لذت ميببرند ولي راضي بودن و لذت بردن از کارشون دليل بر اين نيست کـه کارشون خوب و درسته ، خداوند من و شما را درون دنيا آزاد آفريده کـه هر کاري ميتوانيد و دوست داريد انجام دهيد و آخرت را هم خودش هر کاري کـه دوست دارد انجام ميدهد ، ولي درون اين دنياي آزاد اگر منظور شما از عرفان حلقه آن هست که بـه خدا برسيد بدانيد کـه عرفاني کـه قدرتش برگرفته از اجنـه باشد اگر خيلي پاکيزه و تميز باشد نـهايتا بـه خودپرستي ميرسيد چون خداپرستي فرمول خودش را دارد ، وقتي فرمول عوض شد نتيجه هم عوض ميشود

     احسان : به نام بي نام اواني کـه ادعا مي کنند اين کار غلت هست اماده ي گفتگو هستم

     غزاله : من قبل از این کـه با این دور ها آ شنا بشم نماز نمـی خوندم ولی الان مـی خونم بـه نظرتون چرا؟؟؟ . یـا علی گفتیم عشق آ غاز شد.در ضمن قضاوت نکنیم لطفا چون اگر با ادراک بـه درک یک سری از مسایل برسیم خیلی بهتر ...در ضمن حجابم هم کامل شد .فقط بی طرف بودن شرط دوستان عزیزم

     بشناس : بابا خواص ناشناس ، خاص ، خصوصيت ، خصلت ، مخصوص ، اگه تو کلاس عرفانت دلت شکست اشکت جاري شد سيم موبايل وصل شد دست ما عوام را هم بگير ، واسه آخرتت يه ره توشـه اي هست عارف مخصوص ، اجرت با اجنـه حلقه حلقه

     ناشناس : اين کلاسها مال ادمـهاي عام نيست بعد نظر هرکسي مـهم نيست

     ناشناس : اين اخبار کاملا اشتباه هست و متاسفم کـه هميشـه حق طلبان درون برابر حق هستند/در ضمن بنده خود بـه افسردگي شديد مبتلا بوده ام کـه به لطف الهي و حس حضور او بـه عشق و وجد و سرور آمده ام و حتما بايد ما روزي يه کيسه قرص بخوريم و به اين دکتراي از خدا بي خبر کلي پول بديم که تا خوب بشيم ولي حرف استاد کـه حس حضور و تسليم درون پيشگاه خداوند هست بدون هزينـه اشتباه است؟

     انسان : اگر یکسری از شاگردان سابق استاد طاهری بـه برخی دلایل (..!!) مسیری متفاوت با سخنان و کلاسها و روش استاد درون پیش گرفتند , حتما استاد طاهری و سخنان ایشان را زیر سوال برد؟؟ آیـا هرکه خود را مستر کلاسهای استاد معرفی کرد لزوما 100% سخنان و بینش استاد را بیـان مـی کند؟؟ ابن ملجم مرادی سالها پشت سر امام علی (ع) نماز مـی خواند اما خودش قاتل حضرت علی بود....آقای طاهری هرگز هیچ ادعایی نداشتند ! من خودم با بدبینی وارد کلاس ایشون شدم اما جز خوبی و نیکی و مسلمان واقعی بودن چیز دیگری ندیدم...........

     حامد حکیمـی : (......) فراماسون انگليسي (......) اين بار با حلقه هاي فراماسونـها دارند جوانان کشور را طوري ديگر معتاد ميسازند...
    ((کل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي))
    درنـهايت فکر مي کنم خريت از خود ماست کـه هرجور کـه مي خواهيد سر ما شيره مي مالند... درضمن مريدان اين استاد انگليسي آنقدر گوش و چشم بسته و متعصب هستند کـه ضرب المثل : آب درون هاون کوفتن است.
    ملتي کـه تاريخ نداند مجبور بـه تکرار تاريخ است.

     ناشناس : من آموخته ام کـه در تمام رنجهایی کـه مـیبریم صبر ، اوج احترام بـه قوانین الهی هست . آیـا خدا داور ترین داوران نیست؟

     نغمـه : ببينيد هر کاري ميخواستند سر اين جووناي بد بختو خوانواده هاشون با اين همـه گروني و فساددر آوردن و اسلامي کـه فقط ريشو پشمشو نگه داشتن و باهاش دارن خون مردمو ميمکن و حق همرو ميخورن هيچي نميگين هيچ اعتراضي نکرديم حالا بـه جهي ربطي داره کـه ما خداي خودمونو چي جوري مي پرستيم ما چه کلاسي ميريمو چي کار ميکنيم اينو نميتونين ازمون بگيرين مطمئن مطمئن باشين

    جواب سوني کارت بيست : من کاري بـه عملکرد برخي مسلمان نماها ندارم چون ما اشکالمون اينـه کـه فکر ميکنيم هر کي ادعاي خدا پيغمبر کرد بعد مومن و مسلمان هست !! نخير اينطور نيستي کـه بد عمل ميکنـه نـه مسلمان هست نـه مومن و نبايد عملکردش را پاي اسلام و خدا نوشت چون دين نگفته اينکارها را يد بلکه گفته از خدا بترسيد و اين کارها را نکنيد ، پسي کـه خيانت بـه مملکت و مردم و دينش ميکنـه نـه مسلمان هست و نـه مومن

    و اما بعد ، شما حتما آيت الکرسي را خونديد و شنيديد کـه ميگه ( لا اکراه في الدين ) يعني هيچ اجباري توي دين نيست و همـه بي دين ها و دين گريز ها بـه همين يک جمله دلشون را خوش ميکنن اما جملات و آيات بعدي را نميخونند چون وحشت سراپاي اونـها را ميگيره : جملات و آيات بعدي ميگه ( نقل بـه مضمون ) هيچ اجباري درون دين نيست راه هدايت از گمراهي مشخص هست وي کـه به طاغوت ( و شياطين ) پشت کرد و به خدا ايمان داشت بعد او بـه ريسمان و بند محکمي چنگ زده (و خود را با آن نگه داشته هست ) اماي کـه طاغوت (و شياطين جن و انس ) را ولي و راهنماي خود قرار داد از نور بـه سوي تاريکي رفته هست و آنان اهل دوزخند و در آن جاويدان مي مانند

    شما بايد خدا را اونجوري کـه خودش گفته بپرستيد نـه اونجوري کـه خودتون دلتون ميخواد اين ديگه خدا پرستي نيست خود پرستي است

     جواددد : بسم الله الرحمن الرحيم
    دوستان راه درون جهان يکي هست وان راه حق هست مصداق گفتار نيک پندار نيک کردار نيک جدمون کوروش کبير کـه در حال حاضر غريب ايرانـه
    يادمون بـه منصور حلاج(عليه الرحمـه) بيفته کـه به چه سرنوشتي دچار شد نگذاريم ايندگان درون موردمون بد قضاوت کنند وبگويند چه انسان هاي کم خردي کـه استاد رو درون انزوا قرار دادند کمي تامل

    جواب سوني کارت بيست : نسبت و مشابهت منصور حلاج با آقاي طاهري چيست ؟ منصور حلاج بر اعتقاد خود استوار بود که تا حد تکه تکه شدن اعضا و مرگ سخت ( برخي گويند اعتقاداتش باطل و برخي گويند صادق و البته اسناد بطلان آن مستند تر و مقبول تر هست از صدق نيتش ) اما استاد عارف شما هنوز بـه سر دار نرسيده اعترافات تلويزيوني راه انداخت و همکارانش قدرتشان را برگرفته از اجنـه اعلام د ، حالا اين مدعيان ترسوي عرفان را چه بـه حلاج و کوروش کبير

     بهنام : از اين سايت sonycard.com بوي گند مزدور بـه مشام مي رسد

    جواب سوني کارت بيست : از حلقه شما چه بوئي بـه مشام ميرسه بـه غير از بوي انحراف ؟ مگه وهابيت چطوري ريشـه دواند بهائيت و بابيت چطور خانقاه و ساير فرقه بازي ها چطور ؟ حتي همين منافقين بـه قول خودشون مجاهدين خلق !! همشون يه عده بدبخت ساده گير آورند و با يکسري حرفهاي تزئين شده و ظاهرا قشنگ مردم را بـه خاک سياه و گمراهي کشاندند

     مـهدی : دروغ کـه پول نمـیندازه , شما هی ببافین کیـه کـه باور کنـه؟

     بهرام : مشکل از آدم های پست است

     دوست : عجب صبری خدادارد...

     دوست : هرچه گشتیم درون این شـهر نبود
    اهل دلی کـه بداند
    غم
    دلتنگی وتنـهایی ما
    افسوس بـه ماانسانـها کـه چه ساده دروغ مـیگوییم چه آسان اتهام مـیزنیم

     فرزانـه : من از اين فرقه ضربه سختي خوردم .قبل از اتفاق عاشق عرفان حلقه بودم ولي برادرمو درون اين راه از دست دادم .به عاشقان اين فرقه ميگم کـه قبل از اينکه دير بشـه ديگه ادامـه ندن کـه بعد جاي هيچ پشيماني نيست.

     الهام : خواهشا اگر مطلبی به منظور اطلاع سایرین مـیذارین دروغ نباشـه به منظور اینکه بای مخالف هستبن حاضرین بـه هر طریقی نابودش کنین و نردبونی بشـه به منظور بالا رفتن خودتوین اگر جراتشو دارین مطالبشو بذارین که تا مردم بخونن و خودشون تصمـیم بگیرن نـه اینکه شما براشو تصمـیم بگیرن با حرفای دروغتون .

     نسیم : با سلام بـه دوستان خوب و عزیزم،فرض مـیکنیم اسلام راستین و حق و حقیقت چیزیـه کـه ما الان تو جامعه مون داریم!! خوب چشممون رو باز کنیم چی مـیبینیم؟ بـه جونـهای کشورمون نگاه کنیم جز پوچی عقاید یـا تعصب کورکورانـه چی مـیبینیم؟ خدا ما رو آزاد خلق کرده که تا هر خودش دنبال حق و حقیقت بره و مسیرشو تعیین کنـه، خواه راه حق و حقیقت باشـه خواه راه شر و پلیدی، چرا بـه خودمون اجازه مـیدیم حق انسانـها رو به منظور انتخاب راه و مسیر زندگیشون زیر پا بگذاریم؟!!! متاسفانـه ما یـاد نگرفتیم بـه عقاید هم اجترام بگذاریم، یـه کم بـه خودمون بیـایم!!!

     تزکیـه : خواهشا قبل از هر پیش داوری ابتدا کتابهای استاد طاهری را مطالعه فرمایید متوجه اتهاماتی کـه بر ایشان زده شده مـی شوید از خدا بترسید و نادانسته قضاوت نکنید حرف استاد این هست که اسلام دین تسلیم و شاهد شدن هست (انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا ) نـه دین موروثی و تزریقی بیـایید طعم اسلام واقعی را بچشید پیـامبران و ا آمدند کـه الگویی به منظور ما باشند نـه بتی به منظور متوسل شدن بـه آنـهاو رسیدن بـه خواسته های دنیـایی.تمام آیـاتی کـه بر پیـامبر ما نزل شده به منظور همـه بشریت هست نـه فقط اولیـا .ما هم مـی توانیم شاهد و تسلیم شویم و هوشمندی وآگاهی حاکم بر هستی را درک کنیم .بیـایید افکار پوسیده را کنار بگذاریم و بزرگ شویم ... چشمـها را حتما شست جور دیگر حتما دید

     گلبهار : اصلا آقاي طاهري عارف،اون چه وضع مستر پروري هست ؟
    من ?تا از مسترهاشو مي شناسم.واقعا تو زندگي عادي خوذشون موندن.نياز بـه روانپزشک دارن.مادر من مشاوره.يکي از مسترهاي حلقه هر شب زنگ ميزنـه و کمک ميخواد.اي يعني چي؟؟؟؟

     باران : از اینـهمـه دروغ درباره استاد طاهری،آنـهم ازسویـانیکه معتقدبنظرمـیرسندمتحیرم!
    توصیـه من بـه خودم و همـه دوستان حفظ تقواست.واینکه که تا در مورد موضوعی اطلاع کافی نداریم اظهارنظر نکنیم.
    اگر بعضی اصرار دارند درون هر زمـینـه نظری بدهند،چاره ای نیست،لااقل قسم نخورند!
    ازنیـات دیگران(مثلا نیت مسترهای استاد)خبر دارید و بااطمـینان قسم مـیخورید؟!! پناه بر خدا...
    آیـا ما درون جایگاه قضاوتیم؟! آنـهم درون این حد؟!!
    البته نظرات مثبت یـامنفی ماتغییری درون حقانیت گفته های ایشون ایحادنمـیکنـه ولی ماییم کـه نـهایتا ازاشتباهات خود متضرر خواهیم شد. بیشتر بیندیشیم و همواره بـه خداوند پناه ببریم.

     DEnnIES : قبلا چیز زیـادی نمـی دانستم
    ولی وقتی شنیدم و دیدم کـه افرادی بیمار درون این جلسات با احظار ارواح شفا پیدا مـی کنند بـه کاذب بودن این عرفان پی بردم
    با تشکر از نویسنده

     مـیثم : متاسفم به منظور این همـه اخبار کذب درباره مجموعه ی عرفان کیـهانی.....پناه بر خدا و طلب خیر به منظور بشریت!

     مجد : با سلام . مني هستم کـه از 14سالگي
    وسواس داشتم.از بچگي دل دردي ميگرفتم کـه از جام تکون نميتونستم بخورم.هر موقع اين طور ي ميشدم بغلم مي ميبردنم بيمارستان.
    نـه مشاور ونـه هيچ دکتري نتونستن وسواسم و يا دل دردم رو درمان کنن.ميگفتن بايد که تا آخر عمر باهاش بگذروني.هميشـه هم مسجد بودم و هيات نميدونستم چرا تو مسجدو هيات مشکلم بدتر ميشد فکر ميکردم بيماري يه امتحان از سمت خداوند.من 1سال بود کـه باشگاه گونگ فو ميرفتم.يه روز مربيم بهم گفت يه کلاسايي
    هست کـه فرادرماني ميگن درمانش 100درصد حتما خوب ميشي.گفتش بيا با هم دوره هاشو شروع کنيم.قبول کردم.
    فروردين 89 دوره هامو شروع کردم.از اون موقع بـه وسواسم دل دردم وعصبانيت هر روزم از بين رفت.طوري کـه تا الان ديگه پام بـه بيمارستان باز نشده.
    اولين درس فرادرماني اياک نستعين است.
    والان فهميدم پيشي غيراز خالقمون روي بياندازيم شرک و حرام است.يعني پيش دکتر بيمارستان و از اين قبيل.استاد بـه ما درون درجه ي اول اياک نستعين رو ياد داد. وبه ما ياد مسيح بودن رو ياد داد.
    هر يک از ما خود مسيح عالميم هر الم را کف خود مرحميم.
    من زنگدگيمو مديون استادم .

     مـهمد : متاسفم و همچنین خوشـهال کـه استاد طاهری بـه من اموخت کـه دروغ گویـان را حتی نفرین نکنم بـه من اموخت کـه خداوند بزرگ هست که جزای انان را مـی دهد نمـی دانم چرا بی جهت بـه او تهمت مـی زنید قسم مـیخورم باز هم استاد طاهری شما را دعا مـیکند بـه گمانم شما فراموش کردید کـه اریـایی هستید و زمانی پادشاهانی چون کورش داشته اید . پ

     لاله احمدی : به قول حافظ جنگ هفتاد و ملت کنار بگذارید چرا کـه چون حقیقت ندیدند هرکسی یـه تعبیری ازون کرد . چه آقای طاهری و چه تمامانی کـه عرفان و درک د همشون مـیخان بگن کـه ما از خداییم و به سوی خدا مـیرویم .پس اگه بـه خدا یقین داشته باشید بـه تمامانی کـه به خدا و پبامبران وا احترام مـیذارن شما هم احترام مـیذارین.انی کـه برای امام حسین (ع) گریـه مـیکنند نـه اینکه اورا انسان ضعیفی مـیبینند اونـها از سر عشق و ارادت گریـه مـیکنند چرا زیباترین عمل انسانی را امام حسین و یـارانش انجام دادند کـه صد البته این حتما الگویی باشد به منظور تمامـی انسانـهایی کـه دوست دارند انسانیت حاکم بر تمام دنیـا باشـه .من خودم وقتی داستان واقعی شـهادت امام حسین را خوندم از عظمت عشقی کـه امام حسین نسبت بـه خدا داشت اشک مـیرختم و دیدم انگار تمام

     رویـا : در جواب یک دوست حتما بگم من موافقم یعنی بـه نظر من هم آقای محمد طاهری از جن و جادو ... به منظور رسیدن بـه مقاصدش استفاده مـیکنـه! من جز یکی از شاگردان کلاسهای ایشون بودم بـه علت اینکه خیلی مطالب عنوان شده چرت بود این کلاسها رو ترک کردم معلوم نیست چه بلایی سرم آوردن و بعد از اون بـه حد فلج رسیدم هر چی هم دکتر و ... مـیرم خوب نمـیشم اصلا نمـیفهمن من چم شده دقیقا بعد از ترک کلاسها اینجوری شدم درون حالیکه بهم گفته بودن اگه بد و بیراه بگی شبکه مثبت دخلتو مـیاره؟ باورم نشد ولی فکر کنم جدی جدی یـه بلاهایی سرم آوردن حالا چه جوری فقط خدا مـیدونـه این دیگه چه داستانیـه

     بنده ی خدا : به نام حضرت دوست
    به عنوان یک انسان از همـه انسانـها خواهشی دارم ، آن هم اینست کـه قبل از اینکه بـه ظاهر و باطن فردی کـه حرفی را زده توجه کنید ، بـه حرف فرد توجه کنید؛ چه بسا کـه گاهی حرف انسان مشرکی ناخواسته مارا بـه پروردگار نزدیکتر کند. درون هیچ آیین و مذهبی نیـامده کـه اعتقادات دیگران را بـه مسخره بگیریم و یـا از ظاهر افراد راجع بـه عقایدشان تصمـیم بگیریم و آنـها را مورد آزار و بد نامـی قرار بدیم ؛ جز مشرکان
    همانا خداوند بیننده ی آگاه و تواناست
    به دنبال حقیقت رفتن چیزی نمـیخواهد جز نگاه دقیق و قضاوت با اندیشـه، کـه پروردگار خود حقیقت را نشان مـیدهد ، همانا او حقیقت مطلق است

     سپيده مجيدزاده : اگري بـه دنبال آرامش و معنويت و عرفان و از همـه مـهمتر کمال هست بهترين راه همان دو حجت خداوند قرآن و ائمـه مي باشد چنانچه کـه سالها گذشت وليي نتوانست بر حق بودن آنان را زير سوال ببرد من اين استاد گرامي را نمي شناسم ولي اگر هدفش فقط هدايت بود بابت اين عمل پولي دريافت نميکرد و دکان باز نمي کرد و براي حضور درون کلاسهايش تعهدنامـه نمي گرفت که تا از وجدان جوانـها و روحشان بـه همين راحتي سو’ استفاده کند بـه جاي حضور درون اين کلاسها سعي کنيد از طريق مطالعه و تفکر راه خويش را انتخاب کنيد اجازه ندهيد اين تصميم را ديگري براي شما بگيرد.

     121 : بچه ها لطفا فریب این آدمای کذاب رو نخوریم، این آدما فقط مـیخوان همـه رو دچار مرگ معنوی کنن؛ بعد به هوش باشیم
    هو معکم اینما کنتم

     هموطن : آيای پیدا نمـی‌شود کـه از قران ایراد بگیرد؟ زیر سوال بردن تنـها با تکیـه بر تکه هایی از یک ماجرا اسان است.... مـیشود از کتب مقدس هم یک جمله را گرفت و تفسیر کرد و ایراد ها بیـان نمود...اما ایـا درست است.... بزرگترین مشکل انسان نیز همـین هست عجول بودن و قضاوت .... تمام مطالب منفی گفته شده درباره ایشان اشتباه است... درباره ایشان ازانی سوال کنید کـه تمام حرفهای ایشان را شنیده خوانده و دیده اند و متعصب نیستند....

     مـینو : با یک ایرانی و قل یـا ایـها الذین
    موافقم گرچه بنده اعتقادی بـه نماز خواند ندارم اما عرفان حلقه و کلاسهای کیـهانی باعث شد چشمم را بروی رازهایی کـه در کیـهان هستن بیشتر باز کنیم و دقیق تر نگاه کنم و از بار حرکاتی کـه تشعشع منفی بوجود مـی اورد اجتناب کنم
    با تشکر از استاد محمد طاهری کـه این درچه از حقیقت را بر روی چشم ما باز د گرچه درون مواردی درون مورد جن - موکل دعا نویسی برایم مبهم هستند و بطور مطلق نمـی توانم قبول کنم

     پدرام : به حال همـه دوستان افسوس
    عزیزان منم یک استاد دانشگاه هستم
    اولا کـه طاهری بـه نظر من خودشم مشکل داشت بـه هر حال خودتان را بازیچه دست دیگران نکنید
    یک کم فکر کنیدی کـه خودش خودشو تکذیب کنـه ایـا از عرفان بویی
    تو رو خدا از خواب بیدار بشید نـه روحانی نـه عارف پرست باشید
    فقط و فقط از قران عرفان طلب کنید
    اینقدر نادان نباشید

     حامد عابدین زاده : العاقبت للمتقين
    من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقيا
    از کليه دوستان خواهش دارم کمي تامل و تحيقيق درون مقالات آقاي طاهري داشته باشند که تا ديگاه هاي اين انسان عزيز رو بدونند و بعداً اعلام نظر کنند
    ئ توجه داشته باشيد کـه ظاهر بيني شرک هست
    پس بـه ظاهر مسائل از جمله کلاسها اينطوريه اونطوريه يا فلاني اينجور اونجور رو ول کنيد و تحقيقي گشترده انجام بديد با اميد درک عظمت حرکت بزرگ استاد طاهري درون اينچنين زماني

     محمد : جنگ 72 ملت همـه را عذر بنـه/چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند.

     ناشناس : با سلام بـه تمام پويندگان حقيقت و جويندگان طريقت پيامي بـه تمامي آنـها کـه به اميد شناخت و معنويت بـه سوي راه رو آوردند:
    شايد پشيماني زيادي بـه جا ماند و شايد آگاهي کمي اما بـه هر حال حتي درون يک مسير کذب هم انسان هشيار ميشود و بيراه را مي شناسد.خوشبختانـه خدا کمک مي کند کـه انسان دوباره بـه راه درست هدايت گردد بعد جاي نگراني نيست.اميدوارم همـه درون حق يکديگر براي هدايت و رضاي خداوند دعا کنيم

     مريم : سلام بـه تمامي دوستان قصد ندارم استاد طاهري رو زير سوال ببرم اما بايد بگم از نزديکم خروج جن رو ديدم وبرام حرفاي استاد که تا حدودي دلنشينـه و از نزديک با يکي از مستر ها ارتباط دارم اما سوالي کـه برام ايجاد شده اينـه چرا عرفانيها نماز نمي خونن مگه نماز ستون دين نيست ! درصورتي کـه استاد هم از اسلام ميگه؟ چرا حجاب ندارن درون صورتي کـه حجاب واجبه درون اسلام! برام خيلي جاي سوال هست حرفا همش از اسلامـه اما بـه واجبات عمل نمي شـه ميگن توي اين کلاسا همش حرف از اسلام واقعي! آيا اسلام نماز و روزه رو عوض کرده ميگه ارتباطشو بگيريد؟ اين ساختگيه يا واقعي نمي دونم اما مستر کـه من باهاش ارتباط دارم کاراش مسخره هست مابقي رو نمي دونم.خدا هدايتمون کنـه

     مسيح : موسس فرقه کثيف بهائيت را هم اميرکبير بـه دار کشيد اما پيروانش ميگفتند او امام زمان هست و نـهايتا بـه اين نتيجه رسيدند کـه خداست و به همين خاطر بـه سمت قبرش درون اسرائيل نماز ميخوانند کـه خاک هر دو عالم بر سر نفهمشان

    پيروان وهابيت هم او را از حضرت علي بالاتر ميدانند درون صورتيکه درون هر جا کـه ميرفت او را ميزدند و بيرون ميد اما الان بـه کمک انگليس يک عربستان بـه تسخير تفکرات انحرافي او درون آمده هست و بـه فتواي او درون جاي جاي جهان سر ميبرند و بمب منفجر ميکنند و فکر ميکنند کـه با هدايت پيشوايشان رستگار و بهشتي هستند

    حالا شماها هم مثل همين فرقه هاي نادان حس ميکنيد تازه هدايت شده ايد و ديگران خود پرست هستند و شما خداپرست

    شرک درون دل انسان نفوذ ميکند آهسته تر از حرکت مورچه سياه درون دل شب تاريک بر روي سنگي سياه ... نقل بـه مضمون از مولاي عارفان حضرت علي عليه السلام ..... خلاصه مراقب ترفندهاي شيطان باشيد کـه فاصله کفر و ايمان يک تار مو است

     محمد طا... : جايي نرسد بـه توانايي خويش الا تو چراغ رحمتش داري پيش
    خدايا اينـها رو هم هدايت کن...

     ناهید : فقط سواستفاده بود و بس. اونـهایی کـه در کلاسها شرکت کردید چشمـهایتان را درست باز کنید و فریب نخورید اونـهایی کـه به شما درس مـیدادند خودشان شدیدا نیـازمند آموختن درسهای اولیـه زندگی بودند. فریب نخورید که تا کی اجازه مـیدهید یک عده بـه خاطر سودجویی و پر جیب هایشان از پولهای شما هر چند یکبار درون لباسی جدید بـه سودجویی بپردازند. بـه خدا قسم کـه این بـه اصطلاح مسترها فقط و فقط دنبال پول بودند و بس.

     آذردخت کریمـیان : سلام من از نزدیک درون جریـان این کلاسها بودم. یکی از نزدیکانم از شاگردان استاد طاهری بود و بعد از مدتی خودش مستر شد. متاسفانـه چیزی کـه من شاهد آن بودم دروغ بود و بس. بیشترین افرادی کـه در این کلاسها شرکت مـید افرادی بودند کـه از جهت روحی شرایط مساعدی نداشتند. خانم های مطلقه - پسران و انی کـه در عشق و زندگی اشان دچار شکست شده بودند و یـا با خانواده اشان مشکل داشتند. متاسفانـه عدم آگاهی مردم از یکطرف و چرب زبانی و شگردهای خاص برگزارکننده های کلاس های عرفان باعث شد کـه چند سالی یک عده بـه سرکیسه مردم بپردازند. کل داستان این بود چمع سی چهل نفر درون یک مکان و یکی دو ساعت حرف زدن. قسم بـه خدا کـه بهانـه این کلاسها فقط و فقط سودجویی وب درامد بوده و بس . خدا خودش بـه دادمون برسه .

     سعيد پروا : به نام بي نام او سلام اين دوستمون هر کي کـه هست حاضدم باهاش حضوري از هستاد دفاع کنم

     قاسمي : ما هر يک مسئوليم که تا در باره هر آنچه کـه مي گوئيم يقين داشته باشيم. ايا قضاوت ما درون مورد يک نفر و يک گروه آيا مي بايست تنـها بر اساس گفتار يکسري افراد باشد، حتي اگر اين افراد اين دوره ها را گذرانده اند بايد براي تعيين صحت و سقم کلامشان بـه کتابهاي وزين خود آقاي دکتر طاهري مراجعه و از نزديک با ايشان برخورد داشته باشيم و بعد بـه خودمان اجازه قضاوت بدهيم. بدانيم کـه همـه ما درون مورد آنچه کـه در مورد ديگران مي گوئيم درون روزواپسين مورد پرسش دقيق پروردگار قرار خواهيم گرفت. بعد کمي بيانديشيم و جاهل مقدس مآب نباشيم کـه بگفته امام صادق (ع)إ دو کمر دين را مي شکنندف جاهل مقدس مآب و عالم بي عمل. بعد باز هم از شما و تمامي خوانندگان اين متن خواهش مي کنم کـه کمي بيانديشيم کـه يکساعت انديشيدن بهتر از هفتاد سال عباد

     اخلاص : حسين آقا براتون متاسفم کـه هنوز معني اياک نعبد واياک نستعين رو نفهميديد..

     ندا : من خودم از اخبار سراسری تلوزیون دیدم کـه دکترای استاد عزیز رو اعلام و تبریک گفتن.بعد درون اخبار همـین تلویزیون استاد رو نشون مـیدن با وضعیتی عجیب کـه مـیگن من مدرکی ندارم...یک ساعت تفکر بالاتر از هفتاد سال عبادته.....فکر کنید...

     آتنا : کلاسهای استاد طاهری پراز عشق پراز نور پر از معرفت بـه خدا بود طاهری یک منجی بود اما آنچه درون قلبهای ما مـیماند حس حضور خداوند هست در همـه ی لحظات و این کـه نگاه وحدت بین داشته باشیم بـه تمام هستی ایشان هیچ کدام از ائمـه را رد نمـیکنند بلکه آنـها را بلد راه مـیداننداما وقتی نام حسین (ع) را مـیآورند بر عشما بـه سر بریده ی او کاری ندارند بلکه اندیشـه واستقامت حسین را یـاد آور مـیشوند اگر شما هم کمـی حسین شناس بودید مـیدانستید کـه او هم چراغ ها را خاموش کرد وکسی را اجبار نکرد بجنگد و اختیـار انسانـها را محترم شمرد اما ما حتی به منظور شناخت خدا هم حتما از شما اجازه بگیریم درک من از کلاسهای استاد تلاش به منظور رسیدن بـه کمال هست اگر شما بگذاریدو بـه انسانیت ما احترام بگذاریدبرایتان طلب خیر و درک کمال را دارم

     یـا حسین(علیـه السلام) : بله دوستان شیطان درون هر دوره ای امثال ابراهیم خان ها و طاهری ها را علم مـیکند مـهم این هست که ما آگاه باشیم و در حزب الله باشیم. یـا حسین(علیـه السلام) مدد

     یـا حسین(علیـه السلام) : دوستان بـه نظرم گفتن اين ماجرا خالي از لطف نيست: درون زمان علامـه حلي (اگر اشتباه نکنم) فردي بـه نام ابراهيم خان بود کـه در نخلستان ها بـه مردم آب ميداد و به اصطلاح سقا بود! ولي تاچند ماه داخل شـهر نميشد بعد از آنکه بـه شـهر آمد مريدان بسياري پيدا کرد زيرا بيمار شفا ميداد و جن احظار ميکرد که تا جايي کـه مردم جاي پاي او را ميبوسيدند! علامـه خانـه نشين شد روزي مردم بـه خانـه علامـه ريختندتا او را از شـهر بيرون کنند ناگاه مردي گريان با حال عجيبي نزد علامـه آمد و ملتمسانـه طلب عفو ميکرد علامـه گفت چه شده کـه اين گونـه اي؟؟ گفت من خادم ابراهيم خان بودم از او بارها خواستم که تا مرا هم عارف کند! اما سر باز ميزد که تا بالاخره پذيرفت مرا بـه سرداب خانـه برد وگفت تاچهل شب نبايد بيرون بيايي و گفت بايد تمام نمازهايت را دراين چهل شب بـه موقع بخواني اين کار را کردم بعد از آن گفت بايد که تا چهل شب بايد با ادرارت وضو بگيري و نماز بخواني بعد از آن هم چيزهاي ديگري خواست.......آنـها هم انجام دادم بعد از آن گفت از سرداب بيرون رو هرچه شنيدي انجام بده بيرون رفتم بيابان وسيعي ديدم چند نفر کـه نشسته بودند و مردي قوي هيکل و بسيار زشت و کريه. گفت هان تو بنده مني سجده کن اعوذبالله من الشيطان رجيم گفتم ناگاه سيلي خوردم ديدم ابراهيم خان هست به خود آمدم و نزد شما آمدم مرا ببخش بـه خاطر سوظن بـه شما .... مردم بـه خانـه ابراهيم خان ريختند ولي هرگز او را نيافتند

     يک دوست : يکي از دوستان تو همين صفحه ميگفت خودش ديده کـه تو کلاس روح و جن خارج ميکنند يا احضار ميکنند و و خيلي هم ذوق کرده بود و خوشحال بود ، بچه ها من اين طاهري را نميشناسم ولي بدونيد اگر واقعا با قدرت روح و اجنـه اين کارها را ميکنـه و حتي بيمار شفا ميده بعد بدونيد کارهاي ديگه هم ميتونـه انجام بده چون درون اصل جادو ميکنـه يعني همون کاري کـه حرام هست مثل دزدي کـه حرامـه ولي آدم پولدار ميشـه
    پس اگه تو اين کلاسها چنين چيزهائي را ديدين يا شنيدين حتما از اين جور کلاسها دوري کنيد چون ذات اجنـه مانند شيطان از آتش هست و تو روحتون اثر بد ميذاره مثل مواد مخدر کـه اولش قدرت زاست ولي يکهو طرف ميفهمـه کـه له شده
    اگه هم ميخواهيد کـه گمراه نشويد دانسته ها و شنيده هاي اين کلاسها را بـه يک متخصص و دانشمند دين نشان بدهيد و ملا سر خود نباشيد

     هاله : واقعا واسه این دوستمون متاسفم با حالی کـه در کلاس ها شرکت کرده و سوگند نامـه امضا کرئه همچین نظری درون مورد استاد گفته
    واقعا براش طلب خیر مـیکنم و منم امـید وارم خدا بازتاب عملشو بـه خودش برگردونـه
    +1 واسه این دوستم

     بابک : عده ای از دوستان من کـه بصورت خانوادگی درون این کلاس ها شرکت مـیکرند واقعا ادعا مـیکنند کـه نتیجه گرفتن و به نوعی آرامش و اطمـینان دست یـافتند.
    به نظر مـیرسه درون روشی کـه اقای طاهری پیش گرفته فقط جنبه معنوی و خالص ایمان موردتوجه هست . با این تفاسیر پر واضح هست دکانانیکه از احساسات و ایمان معنوی مردم سواستفاده مـیکنند و فقط بـه فکر قدرت و حکومت هستند درون تحدید هست . عزیزان بـه این نکته ظریف توجه داشته باشیم اگر مردم بـه حسین و یـا علی احترام مـیگذارند عاشق چشم و ابروی ایشان کـه نیستند. انـها بـه عدالت عشق مـیورزند و چون مثلا عدالت بـه علی منتسب شده علی را نیز پاس مـیداند . و یـا مثلا اگر بـه حسین ارادت دارند بـه شجاعت و مردانگی ارادت دارند . استنباط من از اقای طاهری همـین شکستن تابو هاست.

     یـا حسین(علیـه السلام) : دوست عزیز سونی بیست کارت ازت متشکرم کـه ما رو آگاه مـیکنی هیچ موقع ناامـید نشو همانطور کـه خداوند مـیفرماید: عده کمـی شکر گذارند طاهری هم یکی دیگر از فراماسونـها بود کـه خدا مکرش رو بـه خودش برگردوند.

     صادق : من خودم اهل طب مکمل،هم درون انرژي درماني و هم هيپنوتيزم و هم که تا دوره 5 فرادرماني و صد برابر اونـها قرآن پژوه هستم. با آقاي طاهري کـه ديداري نداشتم ولي بحثهاي مفصلي با مسترهاي رده بالاي ايشون داشتم و دارم و اعلام کردم حاضرم هرجا کـه شده باهاشون مناظره کنم. از نظر ديني 60 که تا 70% مطالب اين فرقه ضد اسلام و قرآن و سرتاسر اوهام مزخرف هست. تنـها نکته مـهم آموزشي اين سيستم توحيد خالص هست کـه جاي تحسين بسيار داره و از نکات درخشان اين مکتبه. بنظر من 99% شاگردان اين سيستم بدليل نداشتن آگاهي قرآني و ديني و ديدن کراماتي از جنـها بنام روح القدس و عدم قدرت تفکيک شر و خير دچار اشتباه شدند کـه بايد تحقيق بيشتري کنند

     محمود : و توفيق از خداست

     ط م : خودتون خوب ميدونيد دکترا هاي استاد طاهري ساختگي نبوده حتي تو روزنامـه ها هم چاپ شده ,پس اين کاملا مشخص کـه صحبت استاد درون اخبار 20.30 با تحديد و شکنجه بوده .حالا استاد عزيز مارو گرفتن همـه ي مارو هم ميخوان بگيرن؟! نـه اين راه ادامـه داره. اين اسلام اوني نيست کـه پيامبر ص تحويلتون داد اين اسلام رو چوب ميزنن تو سر مردم و ازش سو استفاده ميکنن . حرکي حرف حق زد و ضد اينـها گفت ش تو زندان که تا کي؟ که تا کجا؟

     زهرا : سوني کارت عزيز انشاا... روزي کـه در دست همين افرادي کـه از استاد عزيز و شاگردانش شکنجه و اعتراف گرفته اند گرفتار خواهيد شد و جواب اين قضاوتتان بـه خودتان ثابت خواهد شد.الله سريع الحساب.انروز اين قضاوتهايتان جهنمي بزرگ برايتان خواهد بود.

    جواب سوني کارت بيست :
    مطمئنا با شکنجه کـه هيچ با سيلي اول ما بـه همـه کارهاي نکرده هم اعتراف ميکنيم کرده ها کـه پيش کش چون ادعاي قلدري و شجاعتمون نميشـه ، ولي اين آقا کـه مثلا و به ادعاي خودش و تائيد يارانش غرق درون عرفان الي الله هست که نبايد حتي اگه تکه تکه اش هم ند از مرام خودش برگردد و جلوي دوربين تلويزيون اعتراف د ، فقط بـه همين موضوع ظاهرا کوچک فکر کنيد بعد خودتون بـه نتيجه عقلاني خواهيد رسيد کـه ..... راستي اگر فکر ميکنيد نميشـه اعتراف نکرد خاطرات اسيران جنگ و ساواک را بخوانيد ، بله هموطن محترم فقط موقعي ميشود اعتراف نکرد کـه کار فقط براي خدا باشد نـه براي گرفتن شـهريه !

     علي : سلام
    من نميدونم اين آقا کيه ولي اينو ميدونم يه چند کلمـه اي ازش تو يه سايتي بود خوندم با عقايد من نميسازه
    برادرايي کـه به اين آقا اعتقاد دارن شما بريد ببينيد رائيل کي بوده
    اونم از آيات قرآن استفاده ميکنـه از انجيل استفاده ميکنـه يعني ميخوام بگم ميشـه از آيات استفاده کرد و بد تفسيرشون کرد
    يکي از جاهاي خوبي هم کـه به احتمال 90 درصد حرفايي مغاير با اين آقا پيدا خواهيد کرد کتاباي علامـه شـهيد مرتضي مطهري و دکتر علي شريعتيه
    بازهم ميگم مواظب باشيد.هرکسي هر چي ميگه باور نکنيد
    يه يارو خودشو درون ارتباط با امام زمان جازده بود خيليارو جذب کرده بود کـه شايد قبلش بـه خدا هم اعتقاد نداشتن چون يه کارايي ميکرد کـه فکر مي معجزه هست بعدن معلوم شد اينقدر پست بوده کـه مدفوعشو تو غذا بـه خورد مريداش ميداده

     عباس شجاعي : از عزيزاني کـه طرفداران عرفان کيهاني را بـه بازگشت بـه "اسلام حقيقي" توصيه مي کنند مي پرسم منظورشان کدام اسلام است؟ بـه عدد تمام فرقه هاي بي شمار اسلامي کـه همچنان درون حال افزايش هست (ده ها فرقه سني که تا ده ها فرقه شيعي و امروزه از اسلام سکولار اردوغان که تا اسلام بنيادگراي طالبان) و همگي آن ها هم فقط خود را مسلمان حقيقي مي دانند و ديگران را منحرف آيا بهتر نيست درون مورد اين ادعا کـه گويا تفسير شما درست ترين تفسير هست کمي احتياط کنيد و بژذيريد کـه هربر اساس درک آزادانـه و دروني خود بـه حقيقت مي رسد و زندگي فردي و جمعي اش را معنا دار مي کند. بر اين اساس شايد تفسيرهاي عرفاني کـه اصولاَ تساهل آميزترند و به وحدت درون عين کثرت اعتقاد دارند راهگشاتر از تفسيرهاي سختگيرانـه و خود محور (خود حقيقت انگارانـه) باشند

    جواب سوني کارت بيست :

    حديثي از حضرت رسول مکرم اسلام هست بـه اين مضمون کـه ميفرمايند بعد از من امت من هفتاد و سه فرقه ميشوند کـه هفتاد و دو فرقه آن بـه انحراف هست و فقط يک فرقه هست که راه و صراط مستقيم را ميرود کـه البته بـه قول خود شما همـه ميگويند آن فرقه صحيح ما هستيم ، اما يک نکته را فراموش کرده اند کـه اگر راه آنـها صحيح هست چرا ا و پيشوايان و رهبران ديني آنـها فاقد معجزات و کرامات هستند ، بالاي قبر کدام يک از خلفاي غاصب يا رهبران جاعل بيمار سرطان خوني شفا پيدا ميکند يا کور مادرزاد بينا ميشود يا فلجي راه مي افتد درون حاليکه هزار هزار درون صحن و سراي ائمـه و حتي همين امام رضاي خودمان اين اتفاقات رخ داده هست و موضوع موقعي جالبتر ميشود کـه بفهميم امام رضا ميفرمايند ( نقل بـه مضمون ) همـه ائمـه کشتي نجات هستند ولي من شرط آن هستم ... يعني اينکه اگر من امام رضا را جزو ائمـه قبول نداشته باشيد ديانت و اسلاميت و عرفان شما باطل هست و موقعي انسان شيعه بـه آرامش ميرسد کـه ميفهمد تنـها فرقه اي کـه امام رضا را با آن همـه معجزات جاري حتي درون زمان ما قبول دارد فرقه صحيح شيعه اثني عشري يا همان دوازده امامي هست چون فرقه اي کـه امام رضا را قبول دارد که تا امام زمان عج الله را قبول دارد و محبت آنـها را درون قلبش حس ميکند

     ناشناس : ينده اعتراف ميکنم کـه تا زماني کـه هرچند بـه صورت ناپيوسته درون کلاسهاي ايشان شرکت ميکردم ولي درون همان زمان از لحاظ روحي و جسمي حال خوبي داشتم.در ضمن بـه چشم خودم خروج جن و روح هاي سرگردان را ديدم.

     علی : من درون یک خانواده مذهبی بزگ شده ام و با توجه بـه آموزه ها واعتقادات اطزافیـان و تا قبل از آشنایی با آموزه های استاد طاهری حتی خدا را انکار مـیکردم ولی بـه لطف خدا و شرکت درون کلاسهای استاد اعتقاد عمـیق وقلبی بـه خداوند پیدا کرده وتاثیرات آنرا درون آرامش ذهن و روان و در زندگی شخصی درون کنار خانواده بسیـار زیـاد حس مـیکنم .از خداوند مـیخواهم بـه لطف تاثیر نظرات استاد درون ارشاد واقعی جوانان این مملکت ایشان موفق و موید بدارد.

     فیروزه : برگزاری این کلاسها صرفا به منظور گرفتن همان 50 هزار تومان بوده و بس ... درون این شکی ندارم مثل ریگ درون عرض جند سال مستر بود کـه در هرنقطه از این شـهر و حتی شـهرهای دیگه سبز مـیشد افرادی کـه سواد کافی خواندن و نوشتن هم نداشتند شده بودند راهنما و مشکل گشای مردم ... مثل یک پزشک متخصص درون مورد امراض نظر مـیدادند البته بـه دروغ و در واقع تلقین های دروغین .... تکرار یکسری از جملات کتاب های مختلفانی کیسه هایشان با این 50 هزارتومان ها پرشد کـه در خواب هم نمـی دیدند و هنوز هم دارند از ته مانده پولها مـیخورند و مسافرت های خارج از کشور مـیروند وقتی مردم خودشان ساده لوح هستند و در مقابل ساعاتی حرف زدن های بی ربط پول مـیدهند این مدل آدمـها هم هرچند وقت یکبار درون قالب یـه ایدولوژی جدید سبز مـیشوند و مردم را تلکه مـیکنند

     حسين : اين بنده خدا كه همـه مطالبش رو از آيات قرآن و منابع كتاب شيعه استخراج كرده.
    فقط ايرادش اينـه كه عرفانش همگاني نيست ممكنـه براي يه عده اي واهمـه ايجاد كنـه

     شاهد : این موج هر روز مرتفع تر مـیشـه و با قدرت ناپاکی ها رو جارو خواهد کرد . ما مـیلیونـها طاهری هستیم و فقط یکی درون بند شماست .

     ناشناس : آخه چرا بدون تحقيق قضاوت مي کنيد؟ سوني کارت ارجمند يک روزي يک جايي درون محضر عدل حاضر خواهيم شد و بايد درون آنروز نسبت بـه قضاوتهايي کـه مي کنيم پاسخگو باشيم. بعد سعي کن قضاوت ناعادلانـه را کنار بزار و به حرف اين همـه آدم کـه از اين راه خير ديدن توجه کن که تا آنروز درون محضر خداوند متعال بابت قضاوتي کـه کردي شرمنده نشي. هر چند بايد بپذيريم کـه جنگ تشعشعاتي شروع شده و جلوشم نمي شـه گرفت. بهرحال براي شما هم کـه يکي از بندگان خلق شده خدايي و همـه ما يکروزي بايد بـه وحدت با هم برسيم +1 اعلام مي کنيم. بـه اميد روزي کـه همـه ما انسانـها بـه درک کامل تن واحده نايل شويم.

    جواب سوني کارت بيست :
    احتمالا جنگ تشعشاتي يکي از همان موهومات غير قابل اثباتي هست که متاسفانـه همـه فرقه هاي شبه عرفاني بـه آن چنگ ميزنند که تا ياران خود را جذب کنند ، هيچ تششعي جز نور و قدرت خدا نيست و هيچ دشمني چون شيطان براي متفرق اين نور تلاش نميکند ، حتما توصيه ميکنم خبر سايت ميليوني تابناک را نيز درون لينک زير بخوانيد و آموخته هاي خود را بـه يک کارشناس ديني کارکشته ، فهيم و بي طرف ارائه کنيد که تا بفهميد چقدر از خدا دور شده ايد و به سمت جذابيت ها رفته ايد :
    http://www.tabnak.ir/fa/news/184910/بازداشت-14-عضو-فرقه-شعور-کيهاني

     ساره : اولین سالی هست که شبهای قدر بهم مـیچسبه بخاطر تعلیمات استاد طاهری تازه فهمـیدم قدر یعنی بازگشت و هر زمان انسان از یک عمل ناپسند بـه آغوش خدا برگردد شب قدر به منظور او اتفاق مـیافتد قسم خوردم کـه از اول ماه مبارک که تا همـیشـه غیبت را ترک کنم و همـین طور قضاوت راکه بد تشعشع ترین اعمال هست و مطمئنم کـه خداوند رحمان رحیم کمکم خواهد کردلازم نیست کـه انسان فقط مراسمـی را برپا کند این یعنی گول زدن خودمان چند درصد ما بعد از شبهای قدر عوض مـیشویم کـه اگر مـیشدیم وضعمان این نبودو بـه یک انسان کـه انقدر تحول درون ما جوانان ایجاد کرده کـه عاشق خدا باشیم نـه فقط بـه زبان بلکه از عمق جانمان اینـهمـه تهمت بزنیم کی گفته ما عرفانیـها نماز نمـیخوانیم ما نماز را باعشق مـیخوانیم نـه از ترس جهنم نـه بـه طمع بهشت به منظور استاد طلب خیر مـیکنم

     فاطمـه : قدری انصاف چیز خوبیست به منظور مخالفان عرفان حلقه قدری بینش و دوری از بغض ارزو مـیکنم

     نرگس : سلام دوستان
    فقط يه جمله
    خواهش ميکنم براي يک بار هم شده اول ارتباط هايي کـه استاد طاهري ميگن بگيرين بعد هرچه خواستين بگين
    البته اگه جراتشو دارين

     یک انسان : من متاسفم به منظور افکار منحرف این دانشجو...احتمالا ایشون بجای کلاس استاد جاهای دیگه تشریف مـیبردن...من هر چیزی کـه از اسلام و از زیبایی این دین فهمـیدم بخاطر وجود اقای طاهری بوده..تو این کلاسا موضوعی جز عظمت اسلام و انسانیت مورد بحث نیست...جلوه ی نادیده گرفتن حق رو تو واقعهی کربلا نباید دنبالش گشت.همـینجا بیخ گوشمون داره اتفاق مـیوفته.کلاسای استاد انصافا بـه حقه.

     مریم : آقای سوتی کارت مطمئن باشید ما انقدر اهدنا صراط المستقیم را از خدا خواستیم که تا این مسیر نورانی را پیش رویمان قرار داد شما نگران خودتان باشید به منظور شما +1 را اعلام مـیکنیم شاید شما هم هدایت شوید استاد طاهری حس حظور خداوند را درون ما زنده کرد و این باعث شد ما از خیلی از گناهان فاصله بگیریم به منظور ایشان علو درجات را از خداوند خواستارم و با چشم گریـان برایـانی کـه در زندان ایشان را مورد شکنجه وآزار قرار مـیدهند شناخت و بینش درست طلب مـیکنم مدرک استاد به منظور ما ملاک نیست مگر پیـامبر کـه مورد توجه خدا بود امـی نبود اگر ایشان شیخ بود قضیـه فرق مـیکرد چون بـه زعم شما فقط آنـها بـه خدا متصلند ضمنا فلسفه دریـافت شـهریـه بسیـار منطقی هست وظریف وما حاضریم شـهریـه باشد و ما از دریـای بی کران معنویت ایشان بهره ببریم

     ناشناس : اگه مسلمون واقعی بودی و ازقرآن چیزی مـی دونستی اینطور افترا نمـی زدی-من با کلاس های استاد بـه خدا رسیدم بـه عشق رسیدم و حالا مـی فهمم کـه اسلام ،دین تسلیم درون مقابل حق است

     یک ایرانی : 1- آقا شادی از تهران - امـید وارم لطف خدا شامل حال شما بشـه و دلتان بـه نور حقیقت آشنا , طلب خیر برایت مـی کنم
    اگر یک ترم هم کلاس تشریف باشید مـی دانید کهی عاشق و شیفته طاهری و امثالهم نمـیشود
    اگر آدرس را درست رفته باشید و در اشتباهی را نزده باشید , حتما بـه شما گفته اند کـه این عرفان مرید و مراد ندارد.
    2- من بعد از سالها کفر گفتن بـه واسطه این عرفان مجددا بـه خدا و پیغمبرانش ایمان آوردم , نماز مـی خوانم روزه مـی گیرم.
    الان درون کانادا هستم و ماه رمضان هست , نمازم را مـی خوانم روزه هم مـی گیرم
    برای همـه مردم و حتی دشمن خودم هم طلب خیر مـی کنم .
    پرنده مردنی هست ,پرواز را بـه خاطر بسپار
    طاهری هم مثل ما انسان هست و خودش هم هیچ اداعایی ندارد
    راهی کـه نشان داد به منظور تمامانی کـه مطلب را گرفتند, ماندنیست

     قل یـا ایـها الذین امنو : سلام بـه همـه دوستان چه مخالف و چه موافق
    درودی از سر عشق و صفا بر اهل حق
    و اما بعد ...
    بنده مدتی هست به عنوان محقق درون زمـینـه عرفان کیـهانی و بعضی عرفانـهای دیگر و دین اسلام تحقیق کرده ام و خودم را محقق مـی دانم و نـه پیروی / روی سخنم با هر دو گروه مـی باشد دوستان هیچ سخنی را بی تحقیق و از روی عصبیت و تعصب و حب و بغض نگویید / خوب مطلق و بد مطلق وجود ندارد/ بـه گفته قرآن هم : لاتقف مالیس لک بـه علم یعنی پی هیچ سخنی بی تحقیق نرو کـه گوش و چشم و دل همـه مسوولند/ راههای رسیدن بـه خدا بـه اندازه تعداد انسانـها متعدد مـی باشد و هرچند کـه اسلام آخرین دین و اکمل مـی باشد ولیکن حتما دانست هر به منظور خودش زبان شکرگزاری و بیـان مختلف به منظور توضیح یک اصل مشترک داشته باشد مثل همان مثل معروف به منظور بیـان انگور مـی باشد مـه درون هز

     ناظری : برگزاری این کلاسها با سواستفاده هایی همراه بوده کـه نمتیوان منکر آن شد بـه عنوان مستر پولهای زیـادی بـه جیب زدند ساعتها حرفهایی را مـیزدند کـه اصلا خودشتان هیچگونـه اعتفادی نداشته و عمل نمـید. راهی کـه بعد از آقای طاهری پیش رفت بیشتر رنگ و بوی سودجویی داشت من بـه چیزهایی کـه نوشتم اینمان دارم
    چون یکی از این مسترها از نزدیکانم بوده و متاسفم کـه برای بـه دست آوردن پول مردم ما بـه همـه کاری دست مـیزنند حتی ........ نگاهی کوتاه بـه شخصیت مسترهایی کـه مـیدیدم گواه بود کـه شکی نسبت بـه دروغین بودن این کلاسها نداشته باشم

     نائب : کسانی کـه از استاد انتقاد مـیکنند بروند کتاب انسان از منظری دیکر او را بخوانند و مقاله ایشان درون مورد امام حسین

     ناشناس : لعنت بـه مسولان غیر اخلاقی سونی کارت من ازکسانی هستم کـه از فرادرمانی نتیجه گرفته ام و عاشق استاد طاهری عزیز هستم+1 به منظور استاد طاهری

     دلسوز : متاسفانـه، تبليغات مخصوصا" تبليغات دولتي چه كارها كه نمي كنـه ، يك نفر را از عرش بـه فرش و ديگري را از فرش بـه عرش مي كشاند و ابلهان و ساده لوحهايي كه زود تحت تاثير قرار مي گيرند و فورا" مسير خود را عوض مي كنند.

     شعور مثبت : با استاد طاهري عزيز اسلام واقعي رو شناختم ايشان عشق محض هستند هيچ وقت نتوانستم مثل الان بـه مقام صلح با خدا و بندگانش برسم راهش مستدام

     َشادی از تهران : من عاشق و شیفته استاد طاهری هستم و عرفان حلقه .روابط اتصال رو قوی مـیکنـه و لازم هست و یک نوع درمان و کاملا خصوصی و در کلاسهایی را مجبور نمـیکن این راه عرفان

     فاطمـه : انقر درون منیت خودتان غرق شدید کـه نمـی توانیدبفهمـید کـه هر با ظرفیت و ظرافت خاص خودش خدایش را مـیپرستد و روش پرستش را نمـیتوان دیکته کرد کلاسهای استاد طاهری پر از عشق بـه خدا بود درون این زمان صادق تر و خداشناس تر از او ندیدم ما از او یـاد گرفتیم کـه قضاوت نکنیم حتی دربارهی دشمنانمان بعد شما را بـه خدا واگذار مـیکنیم ارباب حلقه ها درون ابتدا پیـامبر(ص)بودند چون تمام این حلقه های رحمانیت درون نماز با حس حضور هست شما درون یـافت نکردید وگرنـه درون حضور خداوند بـه بنده ی خالص او تهمت و افترا نمـیزدید اگر دیدگاه قبل و بعد از حضور درون کلاسها را درون ما مرور کنید مـیبینید هر انچه از خدا و دو عالم مـیدانیم بـه لطف اوست وگرنـه نشستن پای منبر عالمان بیعمل فقط ما را از خدا دور کرده بود به منظور استاد طلب خیر مـیکنم

     جواب هموطن بـه سوني كارت بيست : 1-ما درباره كسي نـه قضاوت مي كنيم نـه او را لعنت مي كنيم. شما را مي سپاريم بـه خدا كه او بهتر از همـه ميداند.
    2-شما كه بـه ديگران توصيه مطالعه عرفان ميكنيد بـه جز كتاب رجبعلي خياط كتابهاي ديگري نيز بخوانيد که تا نظري كه مي دهيد كمي موجه باشد. مقصد عرفان آسماني هست نـه زميني بعد اين مقصد آسماني را با پول مقايسه نكنيد.
    2-اگر غير مقرضانـه مطالعه اي درون عرفانـهاي ديگر داشته باشيد درون ميابيد كه همـه يك مقصد دارند و مغايرتي با هم ندارند هر چند راه آنـها يكي نباشد.
    3-تا بـه حال دروغ درون لحظه گلوي هيچ دروغگويي را نمي فشارد. براي رد يك ايده بايد كاملا آنرا مطالعه كرد. اينترنت يا سي دي يا جزوه براي رد يك ايده كافي نيست. اگر كسي بگويد درون قران نوشته قتلوا نمي توان بر اساس يك كلمـه قضاوت كرد.بايد همـه آنرا خواند.

    جواب سوني کارت بيست :
    هيچگاه هدف وسيله را توجيه نميکند و هيچگاه مقصد مسير را ، همـه دوست دارند کـه پولدار باشند اما راهش مـهم هست همـه دوست دارند مدرک فوق دکتري داشته باشند ولي از چه طريقي و با چه حقه و تقلبي
    فقط بدانيد کـه راه فقط يکي هست و مقصد هم يکي هست و هر راههاي گوناگون از مسلک هاي متنوعي را بـه شما نشان داد بدانيد کـه جز فريب شما با استفاده از حرفهاي زيبا احتمالا هدفي ندارد و خيري درون آن نيست
    ولله ولله راه خدا فرمول شيمي و فيزيک نيست کـه اگر اشتباه شد خودش را نشان دهد و شما بفهميد اشتباه رفته ايد ، گاهي انسان وقتي بيدار ميشود کـه مرگ گلوگيرش شده هست و ديگر راه بعد و پيشي ندارد ، همواره درون دعاهايتان از خدا هدايت بخواهيد و بخواهيد کـه خودش تربيتتان را بـه دست بگيرد و او راه نشانتان دهد راهي راست و صراطي مستقيم نـه راه گمراه شدگان و نـه راه مورد غضب واقع شدگان

     زز : دروغگو توي .. و هم فکرات همون بهتر فضاي اين کلاسارو با حضورت بـه گند نکشي

    جواب سوني کارت بيست :
    الحمدلله کـه رئيس ( طاهري ) و همکارانشون را با وضع خفت باري تو تلويزيون نشان دادند کـه داشتند اعتراف ميد کـه نـه مدرکي دارند و نـه جرات ماندن روي حرفهائي کـه تو کلاسها ميزدند ، اونـها اگه حرفشون حق بود و حتي تو زندان تحت فشار و شکنجه بودند نبايد اينقدر ضايع دسته جمعي تو تلويزيون اعتراف ميد ، مگه روحشون قوي نبود مگه خود ساخته نبودند مگر با عوالم کيهاني رفاقت و لطفات نداشتند بعد کو کجا رفت اون عرفان الي الله همش کشک بود آره ؟ عارف خوساخته کـه اونقدر قوي شده و به خدا نزديک شده کـه قادر هست شفا بده و شفاعت کنـه اين اندازه نبايد بزدل باشـه کـه بخاطر چهار که تا چک و لگد و شکنجه جلوي هفتاد ميليون بگه من غلط کردم حرفام دروغ بود ، اين شخص اگه عارف الي الله بود اتفاقا بايد خوشحال ميشد کـه زير شکنجه يا پاي چوبه دار جونش را بگيرند و سبکبال ملحق بـه ذات احديت بشـه ، بعد بزدلي او و معاونانش بـه وضوح نشون داد کـه اونـها حتي اندازه من و شما کـه هزارن فرسنگ از خدا دوريم بـه خدا و عرفانش نزديک نيستند

     مـهناز : واقعابراياني کـه بدون هيچ اطلاعاتي نظرميدهندمتاسفم کـه خودرامديون يک انسان شريف ميکنند,کسي کـه خواست ازگنجينـه خوددراختيارهمگان قراردهداماصسوس کـه ........وبه چه قيمتي ميخواهيدتقاص بعد دهيد؟به چه قيمتي؟

     علی : راستش من بـه اصرار بکي از دوستانم داشتم وارداين کلاسها ميشدم امّا الان کـه آگاه شدم کـه يک فرد بي سواد و شيّاد ميخواد با اعتقادات جوانـهاي ما بازي کنـه خدا رو صدهزار مرتبه شکر ميکنم کـه گول اين شيّاد از خدا بي خبر رو نخوردم بـه راستي کـه کمترين حکم اين بي دين مرگه.

     ه ب : با سلام .
    هیچ اخباری تکاندهنده تر از این نیست کـه عده ای بیکار و بی تدبیر و بی عقل به منظور ترور شخصیت عارفان و استادان بزرگ این مرز و بوم تلاش مـی کنند . ای بد بخت هایی کـه بدون تحقیق نظر مـیدین . ای اونی کـه مـیگه استاد گرد پای حسین نمـیشـه اصلا خودت حسینو مـیشناسی ؟
    زمانی کـه جنگ تشعشعاتی علنی بشـه با هم صحبت خواهیم کرد . فعلا سرتونو ین زیر خاک و خوش باشین . اندکی صبر سحر نزدیک هست .

     سمـیرا : راه حسین رفتن بهتر از اشک دروغین ریختن به منظور اوست اشکی کـه محتوایش فقط و فقط گرفتن حاجتهای دنیویست.من راهش را ادامـه مـیدهم که تا به همـه ی یزیدیـان ثابت کنم حسین به منظور اسلام جنگید به منظور ثابت ایـا ک نعبد و ایـاک نستعین نـه به منظور رسیدن انسانـها بـه این مرحله یعنی من دون الله
    من استاد طاهری رو حسین زمان خودم مـیدونم و جز عشق بـه خدا و اهل بیت چیزی از درسهاشون نگرفتم و تا آخر راهشونو ادامـه مـیدم

     در جواب عليرضا : حلاج کجا طاهري کجا ، حلاج را دار زدند جنازه اش ميگفت اناالحق بعد سوزاندنش خاکسترش ميگفت اناالحق بعد خاکسترش را ريختند درون دريا دريا ميگفت اناالحق ، نـه اينـها کـه که براي مطرح خود عرفان رسول الله را با عرفان هاي دنيوي قاطي ميکنند و به خورد شاگرد ميدهند که تا اون حال کنـه و به بـه و چه چه کنـه
    البته شما تقصير نداريد تقصير از والدين و مربيان شما بوده کـه با دين راستين محمد آشناتون ند ، فقط هر چي از دين ديده ايد کج روي هاي يک مشت افراط گر يا تفريط گر بوده کـه همش را هم پاي خدا و اسلام ميگذارند وي نميپرسه اگه من از چراغ قرمز رد ميشم اشکال از منـه يا از چراغ قرمز ، اگه من مسلمون بدي هستم ايراد از اسلام هست يا از نحوه مسلماني کج من
    صد که تا مثل طاهري گرد کفش امام حسين هم نميشن کـه تو کلاسها بـه شاگرداشون ميگفتند براي امام حسين گريه نکنيد چون روحتون افسرده ميشـه و اصلا تو عرفانش درک نميکنـه کـه گريه براي امام حسين از صدتا طنز و لطيفه دل آدم را بهتر شاد و سرزنده ميکنـه ، الحمدلله کـه الان ميخوان بخاطر اين مزخرفاتش مجازاتش کنند کـه ظاهرا و تا اونجائي کـه من شنيدم اعدام هست تا بفهمـه چراغي را کـه ايزد برفروزد هر آنپف کند ريشش بسوزد

     علیرضا : توی این کشور این طور مقالات و اخبار کـه از سوی قدرت حاکم حمایت مـیشن به منظور تخریب چهره افراد دارای وجهه اجتماعی کاملا عادی هست
    از خدا برایـایی کـه آگاهانـه یـا نا آگاهانـه وارد این بازی مـیشن طلب هدایت مـیکنم
    افرادی مثل طاهری رو الان کـه هستن حتما قدرشونو بدونیم نـه اینکه مثل امثال منصور حلاج دارشون بزنیم و آیندگان چند صد سال بعد بیـان و بفهمن کـه اون کی بود و منظورش چی بود

     سوسن : اولا کـه عخانوادگي اقاي طاهري چه ربطي بـه غير عرفاني بودن داره؟ دوما برگذاري مـهماني يا همان پارتي شما هم چيزيو ثابت نمي کنـه مـهماني و شادي چه ارتباطي بـه غير عرفاني بودن داره؟ سوما اقاي لاريجاني خودشون مقدمـه ي کتاب عرفان کيهاني طاهريو نوشتن حالا چي شده الان يه دفعه با اين قضيه مخالف شده اونم معلوم نيست. دلايل قانع کننده بياريد

     پرنده : خداوند با تمام عظمتش بـه انسان اختیـار داده وشما با چه مجوزی اختیـار را از ما سلب مـی کنید کـه خدا را انگونـه ببینیم کـه شما دوست دارید اکثرانی کـه در این کلاسها شرکت مـیکنند تحصیل کرده اند و تا چیزی بـه انـها اثبات نشود نمـی پذیرند من از روی کنجکاوی درون این کلاسها شرکت کردم تازه فهمـیدم سی و اندی از عمرم را درون جهل بودم و فقط فکر مـیکردم خدا شناسم الان بـه لطف استاد طاهری همـه هستی را تجلی او مـیبینم وهتک حرمت بـه هر جزء ان را گناهی نا بخشودنی بنابراین تازه دارم بـه کنترل نفس اماره ام مـیرسم امـیدوارم شما هم بجای تهمت و تخریب یک انسان خدا شناس واقعی وقتتان را صرف اصلاح خودتان کنید بـه خدا ما هم بـه اندازهی شما عقل شعور و فهم داریم و مطمئن باشید خدا و هر چه را او آفریده دوست داریم و به همـه هستی با عشق نگاه مـیکنیما

     سبز : آقای سونی کارت ما براتون طلب آگاهی نمـی کنیم چون جز افراد سوپر دانا هستید.
    فقط مـی گوییم :
    با بی خبر مگویید اسرار عشق و مستی
    تا بی خبر بمـیرد از درد خود پرستی
    عرفان از دید هر شخصی یک روشی هست همانطور کـه در قرآن گفته شده به منظور رسیدن بـه خدا به منظور هر انسان یک راه هست .پس وقتی از رجبعلی حرف مـی زنید ببینید چطور آدمـی هست .و منصور حلاج و شمس و مولانا هم ببینید کـه چطور آدمـهایی هستند.
    در مورد ارتباط باشیـاطین : اون دعا نویسی شما آدمـهاست کـه بسط بـه موکل و ارادت بـه شیطان را سر لوحه قرار دادند اگر کمـی روزنامـه های همشـهری و ایران را مطالعه کنید درون مورد دعا نویسی درون ایران آگاهیی بیشتری پیدا خواهی کرد .
    ما بـه هیچ جز خدای واحد عرض ارادت نداریم .
    پس سعی براین داشته باشید کـه استخوان برادر خود را نخورید .

     حسین از اصفهان : چشمایتان راخوب بازکنید حواستان راجمع کنیدعرفان حقیقی فقط با توسل بـه اهلبیت علیـها سلام بدست مـی آیدیعنی عرفان محمدی شفای مریض رافقط از ائمـه معصومـین بایدطلب کرد نـه با توسل بـه عرفان دروغین

     محمد : اندکی صبر صحر نزدیک است..........

     ناصر : من هم مسئله غيراخلاقي درون كلاسها نديدم اگر چه بـه بعضي محتواي كلاسها انتقاد دارم. بايد قضاوت منصفانـه اي داشته باشيم و پا بـه عرصه گناه نگذاريم

     نيلوفر : چگونـه بـه اين راحتي دروغ ميگوييد. محتواي اين کلاسها چيزي جز عشق بـه خدا نبود.
    برايتان طلب عفو مي کنم.
    لعنت بر شما

    جواب سوني کارت بيست :
    آخرش متوجه نشديم کـه براي ما طلب عفو ميکنيد يا لعنتمون ميکنيد

     سعیده : با مدعی نگویید اسرار عشق مستی
    تابی خبر بمـیرد از درد خود پرستی
    به قول استاد قضاوت باعث مـی شود
    مدیون بشوی بعد مدیون هستید بـه خاطر حرفهای نادرست

     علی بهجتعلی بهجت : عرفان بدون شریعت کشک هست نـه عرفان

     رضا : سلام
    سخنان درستی بیـان مـی شود ولی آمـیخته بـه سحر هست یعنی اثری را کـه شما شاهدش بوده اید نـه از سخنان بوده کـه آمـیخته با اموری دیگر است
    کتاب کشف المحجوب را بخوانید
    وگرنـه شفای بیمار خیلی ها داده اند. بلعم را مـی شناسید؟ رمان حضرت موسی مـیزیسته است. اسم اعظم را مـیدانسته و هر کاری بر وی سهل بوده ولی درون قهقرای دوزخ است.در کامل ابن اثیر بخوانید. بخوانید بخوانید.تاریخ بخوانید. فکر نکنید استاد شما کارهای خارق العاده ای مـی کند کـه در تاریخ نمونـه ها بسیـار زیـاد است
    آغاز سریـال امام علی را ببینید. ساحری هست که مردی را وارد خری مـی کند و از دهانش بیرون مـی آورد و به حکم ساحر بودن مـهدور الدم است. حالا کـه کار خارق العاده ای انجام داد دیگر بـه کمال رسیده است. اینکه آدم ها با هم خوب باشند، همدیگر را درک و تحمل کنند

     مجيد : به نام خدا .من خودم بیماری ای داشتم کـه دکترها جوابی به منظور درمان بـه من نداند.وبا شرکت درون این کلاس ها(با معرفی دوستم) من درمان شدم.طوری کـه الان هیچ مشکلی ندارم.و من بـه حقانیت این موضوع ایمان دارم.و از آن حمایت مـیکنم بـه این خاطر کـه نـه تنـها من بلکه دوستانم نیز مانند من زیر نظر این مجموعه درمانـهایی داشته اند.و از آنجاییکه استاد طاهری از کشورهای آذربایجان ارمنستان بلژیک روسیـه رومانی مدارک معتبری مانند دکترا کاپها و مدالهای افتخار از این کشورهای معتبر درون زمـینـه تب مکمل دریـافت نمودند و این برداشتی دال بر درستی و صحت آن مـی باشد. با تشکر..........

     مریلا : جدا فکر نمـیکردم درون جامعه ما انقدر .. و ساده لوح وجود داشته باشـه من درون یکی از جلسات استاد طاهری شرکت کردم و به جرات مـی تونم بگم ایشون یـه کلاش بـه تمام معنا هستندی کـه مـیگوید حتی به منظور امام حسین هم قطره ای اشک نباید ریخت چون ممکن هست حالتان بد شود عاقبتش معلوم است

     مريم : بااستفاده از فرادرماني افراد بسياري بر مشكلات ذهني و روحي خود فايق آمده اندو من خود شاهد بهبودي انسانـهاي زيادي از اين طريق بوده ام . هميشـه هر انديشـه جديدمخالفان زيادي دارد .همانگونـه كه وقتي گاليله گفت زمين گرد هست او رامتهم بـه ارتداد كرده و او را حبس ساختند. چشم دل باز كن جان بيني آنچه نانديدني هست آن بيني

     ماهي : آقاي سوني کارت بيست!
    يه جوابي داده بودين بـه خانم زري. من يه عرضي داشتم. شما کمال را هم تراز با اه ديگه زميني ميدونين ظاهراَ. مثلاَ پولدار شدن و مدرک گرفتن. شايد مسير درون اين جور اه مـهم باشـه. ولي رسيدن بـه کمال فرق ميکنـه. من از رجبعلي خياط خبر ندارم اما قصه فيل و تاريکي مولانا را شنيده ام. بد نيست يه کمي رها تر و بي موضع تر فکر کنيد. فقط کافيه بخواهيد. مطمئن باشيد مزد اشتياقتون انقدر زيبا و انقدر شيرين بـه دلتون ميشينـه کـه باورتون نميشـه. من از استاد طاهري متشکرم. بي شکي کـه خودش رو توي اين جور دردسرها ميندازه رسالتي بس عظيم داره. واي برما کـه فقط خودمون رو درگير قضاوت ميکنيم.

     كمال : +1 براي استاد عزيز
    دل درد اشنارا درون تو ديدم تو ميداني خدا را درون تو ديدم

     م : واقعا براتون متاسفم
    تنـها چیزی کـه مورد بحثه عشق بـه خداست و بس .من کتابهای ایشان رو خوندم و مدتیـه کـه ایمانم بـه خدا و پیغمبر صدها برابر شده . حرفی نزنید کـه بعدا عذاب وجدان بگیرید.

     منصور : من چهار سال هست با استاد طاهري و کلاس هاي اون اشنا هستم هيچ گونـه مسئله خلاف شرع نديدم و همش دعوت بسمت خدا بود من قبل از اشنايي با فرادرماني مشرو ب مي خوردم ولي بعداز اشنايي تازه خداروشناختم و چهار سال هست که نخوردم تمام اين تهمت هايي کـه به استاد طاهري مي زنيد درپيشگاه خداوند بايد پاسخ دهيد حييف راه راسد کرديد کـه ديگران هم استفاده کنن

     نیما : من 1 ساله با این کلاسها آشنا شدم نـه بی حجابی دیدم ونـه فسادی فقط صحبت خداست و انسانی تر شدن انسان ها وخداوند دروغگویـان را بـه راه راست هدایت فرماید

     کن : راه رسیده بـه خدا بـه اندازه نفوس انسانـهاست چرا به منظور رفتن بـه سوی خدا سد و مانع مـی شوید که تا انجا کـه مـیدانیم اینـها هیچ تبلیغانی نمـی کنند بعد چرا دورغ و افترا انـهم بـه چه قیمـیت بعدی هم برگزاری هر کلاسی هزینـه ها خاص خود ش را داره ضمنای زوری بـه این کلاس ها نرفته و هر وقت خواسته اند کناره گیر ی کرده اند

     حسین : تنـها مشکل اینجاست کـه همـه فکر مـیکنن مـیدونن نظرمـیدن قضاوت مـیکنن
    اگه بـه حرف های طاهری گوش بدید عقل قبول مـی کنـه حرف حساب جواب نداره
    ترو بـه خدا تعصب رو بزاریم کنار

     مسيح : در جواب محسن بايد بگم کـه بله شما درست ميگين تو طول تاريخ يه عده با عرفان وهابيت هدايت شدند ، يه عده با عرفان ي اوشو ، يه عده با عرفان بهائيت ، يه عده با بابيت و شما هم با حلقه و ما همچنان خارج از حلقه هدايتيم
    خدايا ما را همچنان گمراه اين راههاي ميان بر و در راه مستقيم خودت قرار بده و تربيت ما را خود بـه دست بگير کـه در غير اينصورت از زيانکارانيم

     مزدک : فراماسن

     مزدک : تمام اینـها با اجنـه تماس مـیگیرن واسه درمان جواب هم مـیده ولی ارتباط اجنـه با انسانـها منع شده و شیـاطین و اجنـه کمک مـیکنن که تا دوران حضرت سلیمان باز برگرده

     محسن : با سلام خدمت دوستان درون این فضای مجازی . . .
    این گونـه صف آرایی ها درون برابر عرفان درون تاریخ بسیـار اتفاق افتاده و . . . فقط مـی تونم بگم کـه درسته و باید مـی یوفتاده . . . دوستانی کـه با دیدی باز با آقای طاهری برخورد وتونستن درون دوره ای درون معرض صحبتهایی ایشون قرار بگیرن، بدونن کـه بدون شک هدایتی مشمول اونـها شده و برای دوستانی کـه مثلا درون این سایت فعالیت مـی کنن هم خوب . . . این هدایت اتفاق نیوفتاده . هر چه کـه هست درسته و تاریخ همـه چیز رو ثابت خواهد کرد. آقای طاهری حتما دستگیر مـی شد که تا شناختن ایشون سخت تر بشـه و تنـها افراد حقیقت جویی کـه مـی تونن بدون چهارچوب و بی واسطه بـه دنبال حقایق باشند، بتونن با آقای طاهری آشنا بشن
    دیده ای خواهم کـه باشد شـه شناس ----- که تا شناسد شاه را درون هر لباس

     ناشناس : 1,کلاسها درون سلامتی کامل برگزار مـیشوند 2,چطور پول گرفتن به منظور اونایی کـه کلاس قرآن مـیذارن ایراد نداره اما آقای طاهری کـه پولی کـه برای کلاسها مـیگیرند و برای خیریـه خرج مـید اشکال داره؟ 3,شماها جرات ندارید حتی یـه مناظره با استاد بزارید

     رجبعلی خیـاط2 : شما نـه چیزی از حقیقت استاد طاهری مـی دونید,نـه چیزی از رجبعلی خیـاط و نـه اصلآ حقیقت براتون اهمـیت داره,برای شما یـه سرخپوست خوب یـه سرخپوست مرده است.اسلام شما ورق پاره ای بر سر نیزست و هزار بار روی عمروعاص سفید کردید و علی مظلوم همـیشگی تاریخه.

     زري : من نمي دونم چرا ما ايراني ها آدم نمي شيم.بابا يکي بـه من بگه چرا هميشـه جلوي ژيشرفت رو مي گيريم چرا ؟اخه ايراني ها انقدر خامن.چرا؟ آخه بـه من بگيد اون خبرنگاري کـه شرافت قلم نداره چگونـه وجدان راحتي داره.واقعا متاسفم. بـه جاي اين همـه دروغ کمي مطالعه ضرر نداره. بـه خدا نداره.

    جواب سوني کارت بيست :
    دقيقا مشکل همينجاست کـه چرا افراد خامي ميکنند و هر کلاسي را عرفان خدائي تصور ميکنند ، ايکاش مانند يوگا و مديتيشن ميگفتيد براي آرامش ذهن مفيد هست نـه آنکه با حلقه هاي کيهاني انسان بـه خدا ميرسد ، مـهم اين نيست کـه چگونـه بـه مقصد ميرسيم ، مـهم اين هست که از چه راهي بـه مقصد ميرسيم ، مثلا پولدار شويم ولي از چه راهي ، مدرک بگيريم ولي با چه ترفندي و تفريح کنيم و خوش باشيم ولي با چه قيمتي و معصيتي ، متاسفانـه کم ظرفيتي و احساسي برخورد يکي از معايب فرهنگ ايراني هست ، ايکاش شما کـه ديگران را بـه مطالعه توصيه ميکنيد خودتان کمي عرفان الهي را مطالعه کنيد که تا بفهميد چقدر از مسير دور افتاده ايد ، نميگوئيم عرفان هاي سنگين و سطح بالا ، همين کتاب زندگي رجبعلي خياط کـه بسيار ساده و داستان گونـه هست آسانترين و بهترين عرفان عملي هست ، شايد آنموقع بفهميد عرفان کيهان پشيزي ارزش وقت گذاشتن نداشته است

     ناشناس : ای بیشرف های پست چطور بـه خودتون اجازه مـیدید کـه این تهمت ها رو بـه استاد طاهری بزنید استاد این کلاس ها رو تشکیل داد که تا مردم رو بـه وسیله ی حلقه های کیـهانی بـه خدا برسونـه و از شر موجودات رانده شده نجات بده امـید وارم تمام اونانی کـه به استاد تهمت زدند نابود شوند

     مـهاجر : عرفان از ابتدای ایجاد که تا امروز همـیشـه دارای شعب و نحله های مختلف بوده هست و بدون شناخت صحیح و مبنای درست نمـی توان بـه اصالت و درستی آنـها حکم داد از سوی دیگر علاقه و محبت پیروان این گروه ها نیز باعث بروز اختلاف مـی شود.عرفان محدود بـه جهان اسلام نیست و در تمام اقوام وجود دارد به منظور شناخت نحله های عرفانی حتما آنـها را از کلمات زیبایشان جدا کرد و خالص دید آنچه طاهری بـه شاگردان خود آموخت عرفان سرخپوستی بود کـه آنـها را مـی توان درون کتاب های کاستاندا پیدا کرد و کلمات زیبای او از مولانا و احادیث همـه پوسته ای بود به منظور فروختن کالای بی بهای وی به منظور من کـه با نحله های مختلف عرفان و تصوف آشنا هستم و طاهری را نیز مـی شناسم روش و عمل او قابل قبول نیست.

     مریم : با بی خبر مگویید اسرار عشق و مستی/ که تا بی خبر بمـیرد از درد خود پرستی
    من تمام موفقیتهایم را مدیون استاد محمد علی طاهری هستم و برای ایشان از خداوند منان طلب خیر و سلامت مـیکنم 1+
    کلاسهای ما درون کمال سلامت اخلاقی برگزار مـیشده و من درون این 2 سال هیچ گونـه مورد غیر اخلاقی ندیدم خیلی از هم دوره ای های ما پزشک بودند و در حال حاضر مشغول مداوای بیماران با روش عرفان حلقه هستند .
    از همـه دوستان خوبم کـه مع استاد طاهری هستند متشکرم

     دکتر علي شريعتي : خدا همـه جاست.همـه جور ميشـه بهش رسيد چه از اسلام کـه اکمل دينـهاست چه از مسيحيت چه از....ما همـه يک چيز ميخوايم خدا.حتما اقاي طاهري ها دکتر سروش ها ...اينان نيز همچنين.براي فرج دعا کنين.يا حق

     خورشيد : سلام من 2 ساله كه با عرفان حلقه اشنام و دركلاسها که تا به حال مورد غير اخلاقي و بي حجابي نديدم .از استاد محمد علي طاهري تشكر ميکنم .....

     بدنبال آدم : انسان مـیتواند بـه اندازه " او " ترقی کند و به اندازه نماد ضد او یعنی " شیطان " تنزل کند و خود فرد مـیداند کـه حق با کیست و جایگاه آن کجاست.فقط این را بدانیم کـه هرگز اختیـار از انسان سلب نشده و نخواهد شد و این خواست و اراده ی اوست .

     رسوا دجال : در جواب : براي درمان بايد تسليم شد که تا اجنـه بـه بدن تو وارد شود .
    خب دوست عزيز حالا بفرما تسليم درون اسلام مگر غير از اين هست ؟
    مگر نـه اينکه بايد خود را کامل تسليم بي چون و چرا کرد ؟
    چطور آنجا خداست ولي اين جن هست دليلي داري کـه نشان دهد اين جن هست يا آن؟ ......

     سعيد : سلام
    شما و علماي اسلامي کـه مدعي حق هستيد و همـه جا مدرسه دانشگاه تلوزيون منبر دارين
    چرا يک بار درون مورد عدالت نفي ستم ظلم و تجاوز براي حق مردم ايران صحبت و عملي نداريد .
    مگر نـه اينکه اينـهمـه درون قرآن درون مورد عدالت و نفي ستم و ظلم خونريزي و نفي تجاوز آيه داريم .
    پس اينـهمـه ظلم و ستم کـه چه تو جيهي داره اين همـه سکوت معناي جز تاييد ظلم ستم تجاوز از طرف شما داره؟
    چرا رجبعلي خياط ها هيچ موضعي عليه ظلم وستم ندارند اين چه عرفاني بي خاصيتي است.
    گيريم کـه طاهري اشتبا ه باشد قبول شما کـه رفتار شاگردان طاهري موشکافانـه دقت داريد بهتر هست اول بـه خودتان مراجه کنيد و چشمانتان را باز کنيد/

    جواب سوني کارت بيست :
    دوست گرامي ، حتما توصيه ميکنم فقط يکبار کتاب کيمياي محبت کـه سرگذشت رجبعلي خياط هست را بخوانيد که تا اول از همـه متوجه شويد عرفان يعني چه و شما چقدر از عرفان واقعي و الهي دور افتاده ايد و دوم اينکه ببينيد سرنوشتانيکه بخاطر ظلم دچار نکبت روزگار شده بودند و نزد شيخ رجبعلي خياط ميرفتند و متوجه گير زندگيشان ميشدند چيست مانند داستان قصابي کـه فرزندش دچار بيماري لاعلاجي شده بود و شيخ بـه او گفت کـه اي را نزد مادرش سر بريدي و آن !!! دقت کنيد آه !!! و آن آه کشيد و تو را نفرين کرد کـه همانگونـه کـه فرزندم را جلوي چشمم کشت خدايا فرزندش را جلوي چشمش نابود کن ، يا ثروتمندي کـه دچار خنسي شده بود و هيچکدام از املاکش فروش نميرفت و بدهکاري روزگارش را سياه کرده بود و شيخ بـه او فهماند کـه علت نکبت زندگي ات بي توجهي بـه ت هست که تو اينـهمـه ثروت داري و او مستاجر هست يا رئيسي کـه بخاطر يک داد و عتاب اضافه بر سر کارمندش زندگي اش دچار بلا و نکبت بود و ...... آري ظلم عاقبت ندارد و باي هم تعارف ندارد و اينقدر کـه ما مردم خودمان بـه هم ظلم ميکنيم شايد يک دهمش هم دولتها و حکومتها بـه ما ظلم نکرده اند ، آري ما ظلم خودمان و اطرافيانمان را نميبينيم ولي ظلم حکومت را با ذره بين نگاه ميکنيم

     محمد : فقط بـه من روشن کنید کـه این قدرت طلب مال اندوز درون چه مقامـی بوده کـه حلقه های خدایی تفویض مـی نمود این نامرد کـه به نوعی قاتل م محسوب مـیشود موی دماغ عارفان نیز نمـی تواند باشد خدا لعنتش کند و به جزای اعمالش برسد

     صرفا جهت اطلاع : با سلام. هر كسي كه بـه خدا نزديك ميشـه مثل درخت هر چه پربارتر سر بـه زيرتر نـه اينكه كب كبه دب دبه راه بندازه اين آقا داره پول ميگيره بابت خدمت بـه قول معروف (خلق) قران و اهل بيت از هم جدا نيست حديث از پيامبر. كافيست بـه اين دو عمل كني براي رسيدن بـه خدا. حديث امت پيامبر 73 فرقه برآن وارد ميشود بشمار ببين اين چندمين است. اگر که تا حالا بـه كسي كه با اجنـه درون ارتباط هست برخورد كرده بودين ميدانستيد كه بـه كمك اجنـه هست بخاطر همين هست كه براي درمان بايد تسليم شد که تا اجنـه بـه بدن تو وارد شود و استمداد از اهل بيت و قران وجود ندارد . اگر صبر كنيد عوارض ان هم خواهيد ديد. كاري كه صهيونيسم درون دنيا ميكند زمينـه براي ورود شياطين بـه دنياي انسانـها براي تسلط بر دنيا. البته جا براي بحث نيست بصورت مفصل. كمي معني قران ودعاها بخوانيد كفايت ميکند

     احمد اصفهاني : فساد درون بين دانشجويان ربطي بـه عرفان حلقه ها نداره .ان مربوط بـه روش تربيتي نسل حاضر است.اگر طلا از دهان سگ بـه زمين افتاد عاقل انرا ميگيرد

     مـهدي حلقه : فرادرمانی و سایمنتولوژی کاملا علمـی و تجربه پذیره و مدرکشم هم 6 دکترای افتخاری استادعزیزمون و دهها مدال و نشان افتخار از اقصی نقاط دنیـاست...
    ما تو مملکتمون داریم بزرگترین نابغه و دانشمند تاریخ رو با هزاران تهمت ناروا محکوم مـیکنیم..در صورتیکه از همـه دنیـا مـیان تحقیق مـیکنن و استفاده مـیکنن از این علم

     وا اسفا...! : من نمـی دانم چطور حکومت درون موردی کـه فقط انسانـها را بـه خوب بودن و مثبت اندیشی دعوت کرده چنین قاطعانـه حکم وضع مـی کتد ولی بای کـه شب مـی خوابد و صبح بلند مـی شود و ادعا مـی کند کـه ... هنگام تولد سخن گفته است(معجزه ای کـه فقط مختص حضرت عیسی بود) کاری ندارد!!!!!!

     يک منتقد جدي : احمدي نژاد هم بـه عشق عرفان و سلوک يک مملکت را بـه خاک سياه نشانده هست و بـه ناکجا آباد ميکشونـه ، و هر چي هم از اين ور و اون ور نصيحتش ميکنن عرفان کور و کرش کرده هست مثل خود شماها کـه کور و کر عرفان طاهري شده ايد ، ببخشيد ولي حماقت شاخ و دم نداره و جالب اينکه هر چه تحصيل کرده تر ساده تر و گول خور تر
    راه دور نمي روم نمونـه اش شريک زندگي خود من هست که کم کم زمزمـه پيغمبري و خدائي استاد گور بـه گور شده شون بـه گوشم رسيده است
    خدا لعنتشون کنـه تمام اين استاد هاي من درآوردي عرفان را

     يک تازه مسلمان آشنا با عرفان حلقه : واقعا از تمامي زحمات استاد طاهري عزيز تشکر و قدر داني ميکنم و براش از خدا آرزوي سلامت و طول عمر ميکنم / +1 براي استاد و الست و استاد براي هميشـه / تو هميشـه استاد خوبيهائي استاد نيکيها و استاد عشق که تا هميشـه زنده هستي و زمان تعيين کننده همـه خوبيهايت و همـه بديهاي ديگران هست تمام عمرم مديون توام تو بـه من آموختي کـه حتي براي دشمنانم طلب خير از خدا خواهم بعد +1 براي سوني کارت بيست / چطور يک همچين انساني ميتونـه با اين دروغهاي شما همرنگ باشـه کاش خودتون بوديد و ميديديد کـه ايشان فنا في الخلق شد و فقط خدمت بـه خلق خدا کرد/ برقرار باشي و جاودان استاد طاهري گرامي

    جواب سوني کارت بيست :
    اگر واقعا تازه مسلمان هستيد يا حتي مسلمان زاده اي هستيد کـه تازه ميخواهيد راه مسلماني صحيح را بفهميد و پيش بگيريد پيشنـهاد ميکنم کتاب کيمياي محبت کـه مربوط بـه زندگينامـه رجبعلي خياط هست را بخوانيد که تا تازه طعم عرفان و خدا را بچشيد و در عشق و عرفان الي الله غوطه ور شويد

     رهرو : علي کشته شد و پس از شـهادتش گفته شد مگر علي نماز ميخواند. واي بر شما کـه ندانسته مسلماني را محکوم و راجعبش اينگونـه محکم قضاوت ميکنيد

     مریم صوفی : باسلام وخسته نباشید خدمت تمام دوستان عرض مـی کنم کـه در دوره حساسی زندگی مـیکنیم اینقدر راحت بدون اینکه علمـی درون مورد راه پیـام ویـا سخنی قضاوت نکنیم شما کـه به واقع سر کلاس استاد طاهری نبودید کلامش رادرک نکردید چطور مانند انسانـهای جاهل عصر پیـامبر صحبت مـی کنید حتی آنـها هم دربینشانانی بودند کـه وقتی سر صحبتش نشستند مسلمان شدند مراقب باشید شاید فردا روزی هم درمورد امام زمانتان هم بـه همـین راحتی قضاوت کنید فردا کـه پرده ها افتاد خجالت خواهید کشید چون وقتی کـه خورشید دمـید به منظور بیدار شدن خیلی دیره.+

     حسين : خدا روشکر کـه ما مي تونيم
    تصميم بگيريم
    فکر کنيم
    تدبير کنيم
    پس اين تبليغات منفي براي الباقي موجودات

     صدقی : ارادت بـه شيطان يعني تشکر از شما کـه با اخبار دروغ، ما را بـه راه درست هدايت مي کنيد . براستي اگر نويسندگان اين اخبار و دشمنان دين نبودند، انتخاب راه راست و اسلامي خالصانـه چه معنايي داشت؟

    جواب سوني کارت بيست :
    به قول ظريفي کـه ميگفت من با اشاره دست ماه را درون آسمان بـه شما نشان ميدهم و شما بـه نوک انگشت من نگاه ميکنيد
    ظاهرا من دروغ ميگويم ، دادستان دروغ ميگويد ، قاضي دروغ ميگويد ، شاکيان عزيز از دست داده دروغ ميگويند ، علماي اسلام شناس دروغ ميگويند ، کارشناسان خبره فلسفه و عرفان دروغ ميگويند ، عکسها و متن و نوارهاي جلسات کـه در اينترنت فراوان وجود دارند دروغ ميگويند فقط يکنفر راست ميگويد آنـهم شما و عارف وارسته محمد علي طاهري !! هموطن عزيز عرفان را بايد درون محضراني چون آيت الله بهجت و رجبعلي خياط جستجو ميکرديد نـه درون کلاسهاي پولي اين و آن مگر اينکه منظور از عرفان ، جلسات و حرفهاي قشنگ و عجيب و تازه باشد نـه عرفان الي الله .... آنموقع ما هم قبول داريم کـه عرفان و جلسات حلقه ايشان خيلي جالب و دلچسب است

     ضد مافیـای دارو سازی : با بي خبر مگوييد اسرار عشق و مستي/ که تا بي خبر بميرد از درد خود پرستي
    اگه شما هم خدايي ناکرده يکي از عزيزاتون مريضي ناعلاج داشت و توسط اين عرفان خدايي خوب مي شد ديگه جرات دروغ گفتن رو نداشتين . همـه اونايي کـه از اين عرفان جواب گرفتن وظيفشونـه کـه حرف بزنن .
    درضمن تو اين کلاسها نـه از بد حجابي خبريه نـه از فساد چرا ما هرکسو مي خوايم خراب کنيم مسئله حجاب و فساد رو مياريم وسط ، درون ضمن اون خانمي کـه ميگين خودکشي کرده حتما مشکل از خودش بوده چون تو يک مجموعه کلاس آيا تضميني وجود داره کهي خودشو نکشـه ؟؟؟؟؟؟؟ يا اگه اين کارو کرد بـه چه دليلي و مدرک معتبري ميشـه خودشکي رو بـه گردن اين کلاس ها انداخت ؟؟؟؟؟؟
    واقعا جواب قانع کننده اي نيست !!!!
    پس تو رو خدا قبل از اينکه حرفي بزنيد بـه آخرو عاقبتش فکر کنيد و

    جواب سوني کارت بيست :
    ايکاش حرفهاي شما راست باشد و حرفهاي ديگران دروغ ، ولي من شخصا که تا کنون عارفي را نديده ام کـه به شيطان عرض ارادت داشته باشد و مدعي باشد ( شيطان تنـها موحد بارگاه الهي هست !!! )
    يا اينکه عارف باالله باشد اما کتاب همان الله را متناقض بداند يا سالک راه خدائي را که تا کنون نديده ايم کـه شاگردانش درون کلاس ، پارتي مختلط بگيرند و شخص عارف با زنان با پوشش نامناسب عيادگاري بگيرد مگر اينکه يا خدا قانونش را عوض کرده باشد کـه بعيد هست يا ما دوست داشته باشيم براي خدا قانوني جديد تعريف کنيم کـه اين بسيار محتمل است
    اينـها را من از خودم نميگويم کمي سرچ کنيد مطالب و عکسهاي جالبي بدست مي آوريد کـه سايت زير يک نمونـه آن است
    http://www.askdin.com/showthread.php?p=27915

     مسعود : وقتي عرفان الي الحق و عرفان خدا هست چرا عرفان حلقه و کائنات ، چرا ملغمـه اي از فلسفه ها و عرفان هاي شرق و غرب و خاورميانـه
    شما اگر شيريني عرفان و ايمان خدا را بچشيد اگر هزار که تا معجزه را هم نشونتون بدن ديگه از عرفان خدا دست نميکشيد چهار که تا بهبود مريض کـه سهله ، علت واقعي لذت بردن از اينگونـه مکاتب و عرفان ها اينست کـه شما لذت آرامش و عرفان خدا را نچشيدين چون از بس تو گوشتون از آخوندها بد گفتند از اسلام و منبر و آخوند بيزار شده ايد و دنبال راههاي جديد هستيد ، درون صورتيکه آخوند قدرت طلب نـه عارف هست نـه دانشمند ولي همـه کاسه کوزه هاي کارهاي آخونده هاي قدرت طلب و خائن را بـه پاي آخوند هاي عارف و سالک و دانشمند مي نويسيد و خودتون را از فيض اونـها محروم ميکنيد و دنبال عرفان حلقه و درويش مسلکي و غيره مي افتين

     عبداله : حاضر بودم قبول کنم کـه آقاي طاهري شياده اگه حتي يک خبر کهانواع دروغ نباشـه درون موردش درون سايت شما ها ميخوندم. چطور ماسايتها و روزنامـه هايي کـه شماها مينويسين رو ميخونيم کـه ازش خبر بگيريم؟!؟!؟ درون مورد همـه جيز اينقدر دروغ ميگين؟

     محمد : داني ز چه روست توبه نا من
    زيرا کـه حرام نيست مي خوردن من
    بر اهل مجاز هست به تحقيق حرام
    مي خوردن اهل راز بر گردن من
    آقاي زخم خورده و محمود و ناشناس و ... شما همانند ابن المنجم هاي زمانيد کـه به اسم حق بـه روي حق شمشير ميکشيد

     مـهرنوش : به نام خدا
    سلام
    من درون اين كلاس ها شركت كردم و تا بحال سخني بر ضد خدا و اسلام نشنيده ام. چون آقاي طاهري از ديدگاه جديدي بـه مسائل نگاه مي كند براي بعضي خوشايند نيست.

     آرین فروغی تبار : دوست روشنگر و دلسوز کـه لغز گویی مـیکنی درون کمال شگفتی مـی پرسم آفتاب عالم تاب شما کجاست کـه فقط تو مـیتوانی رویت کنی. وقتی بـه یک روش درمانی و عرفانی اینطور نارادمردانـه و بدون علم حمله مـیکنی شما را اشارت مـیدهم حدیث امام حسین کـه فرمود بر حذر باش از ظلم بری پناهی جز خدا ندارد-

     آشنا و زخم خورده از اين فرقه ها : اين فرقه ها کـه مثل علف درون جامعه رشد و نمو ميکنند هر کدام نواقص و معايبي دارند کـه باعث ميشود انحرافي محسوب شوند ، مثل بهائيت يا وهابيت يا عرفان اوشو يا ساهاجا يوگا و غيره کـه هر کدام داراي ظواهري دلپذير هستند اما هر کدام داراي انحرافاتي هستند کـه نـهايتا انسان را بجاي صلاح بـه چاهي نامرئي هدايت ميکنند .... اگر واقعا دنبال آرامش و هدايت هستيد بـه مفاهيم عميق و اصيل اسلام رجوع کنيد نـه عرفان هاي ترکيبي از مذاهب و فلسفه هاي مختلف از يونان و چين و هند و عرب و غيره ..... هر چيزي اصيلش خوب هست حتي يه استکان چاي ساده

     نرگس : جدا تاسف برانگیزه! چطور بعضی ها اسم خودشون رو مـی گذارند مسلمان و انسان؟! درون حالیکه بـه این راحتی دروغ مـی گن! من ده ساله با عرفان حلقه آشنام و در این مدت فقط دعوت بـه خدا و اسلام واقعی و خوب بودن و تمامـی اخلاقیـات خوب بوده، کـه دروغ نگیم،غیبت نکنیم،تهمت نزنیم،قضاوت نکنیم،همـه هستی رو دوست بداریم.. امـیدوارم خداوند سزای تمامـی دروغگویـان را بـه راه راست هدایت کندو دست از جهل و نادانی بردارند. از استاد عزیز بـه خاطر تمامـی خوبی هایی کـه به من آموخت متشکرم ، امـیدوارم تمامـی مردمـی کـه به دنبال انسان واقعی بودن هستند از آن استفاده کنن.

     ناشناس : وقتي مثل من MS داشتيد از اين راه درمان مي شديد جرات بـه زبان آوردن همچين حرفهايي را نداشتيد

    جواب سوني کارت بيست :
    بدست آوردن قدرتهاي مادي و معنوي از هر راهي دليل بر مشروع بودن آنـها نيست همانگونـه کـه دوپينگ يا سرقت مال ديگران مجاز نيست يا ارتباط با اجنـه و جادوگري ، کـه هرکدام از اين مثال ها براي قدرت يافتن هاي جسمي ، مالي و روحي کاربرد دارند و ظاهرا هم براي انجام دهنده آن کارها جالب و مفيد و قدرت آور هست اما نتيجه کار هست که نشان ميدهد چه خسران بزرگ مادي و معنوي بـه خود شخص و اجتماع وي وارد شده است

    خبر دستگيري رهبر فرقه عرفان کيهاني بـه اتهام سب النبي و ارتداد + پيگيري قتل و ترورهاي درون تشکيلاتي را ميتوانيد درون آدرس زير بخوانيد

    http://www.sonycard20.com/news/news_item.asp?NewsID=2880
    بله قدرت خوب هست اما همواره قدرتي کـه از خدا آرام آرام فاصله ميگيرد و به چيزهاي ديگر چنگ ميزند فساد آور بوده است

     افسوس : یـه عمر با دروغ و ریـا زندگی کردید بـه کجا رسیدید؟؟؟؟؟؟؟
    چشاتون رو بـه روی حقیقت بازکنید جرأت پذیرفتنش رو داشته باشید، با این همـه تهمت و دروغ محض اسم خودتون رو مـیزارید مسلمان؟؟؟؟؟
    بخدا کـه کافر عزتش از همچین مسلمونایی پیش خدا بیشتره.
    واسه یـه بار با خودتون صادق باشید !

     ناشناس و دلسوز : سلام
    فقط اين را بگويم کـه آقاي طاهري يک شياد هست که بـه علومي دست پيدا کرده ولي درون راه فساد از آن استفاده مي کند.
    عوام فريبي مي کند
    روشن فکر مآبها و دانشجوياني کـه خودشان را فهيم مي دانند درون حالي کـه تحقيق نمي کنند را مي فريبد.
    اخيرا هم تروري کـه در مناظره اورا شکست داده بود بـه نام او ثبت شده است.
    برويد اين اراجيف را جمع کنيد.
    چشمانتان را باز کنيد
    اين همـه عالم دلسوز شيعه را رها کرديد و بهي دل بستيد کـه مورد تاييد دشمنان اسلام است.
    واقعا کور شديد و آفتاب را نمي بينيد و گرنـه آفتاب عالمتاب و هويداست.
    اللهم اعوذ بک من علم لا ينفع
    اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا
    اللهم عجل لوليک الفرج

     سامان : قضاوت نادرست درون مورد هرگناهی بزرگ است.ما کـه جز افکار مثبت درون این کلاسها چیز دیگری ندیدیم.دعای خیر ما بدرقه راه استاد

     علی.ح : فقط درخصوص افرادناآگاه وجاهل!!!!!!
    جزخیـالی چشم توهرگزنبیندازجهان
    ازخیـال جمله بگذرناجهان آیدپدید

     مریم : من خانومـی ۴۵ ساله هستم کـه ۱۳ سال قبل خودم کمر دارد شدید داشتم و بنا بـه اصرار دوستم کـه خودش شاگرد طاهری بود بـه فرادرمانی توسل جستم و طاهری کـه مریدانش کنارش بودند و چه استاد استادی هم مـید بـه بهانـه اسکن کمرم با دستش پشت من را لمس مـیکرد! و من کـه این آدم را بـه مانند دکتر مـیدانستم درون ان لحظه هیچ احساسی نداشتم اما حالا و از وقتی کـه در اخبار شنیدم کـه این شیـاد بوده و کلاه بردار، و چه کارها کرده خیلی ناراحت شدم کـه این آدم نامحرم این کارها رو کرده که تا حدی کـه از خودم هم بدم مـیامد و امـیدوارم بـه سزای عملش برسد.تازه خیلی هم اصرار مـیکرد کـه در کلاسها شرکت کن! کـه من از همـین کـه برای آموزش عرفان پول گرفته شود و به هری عرفان بیـاموزند بـه مساله شک داشتم کـه این یک کلاه برداری مـیباشد.

     امـیر : چشمـها را حتما شست جور دیگر حتما دید.
    متاسفم واسه این فردی کـه اسم خودشو گذاشته دانشجو.
    دانشجو یعنی محقق یعنیی کـه حق مـیگه نـه دروغ
    خبری کـه در این صفحه منتشر شده کذب و دروغی بیش نیست .
    آب را گل نکنیم شاید این آب روان مـیرود پای سپیداری بلند...

     ناشناس : سلام -هيچكدوم از اينحرفها درست نيست.
    كلاسها درسلامت اخلاقي كامل برگزار ميشد و در دانشگاه تهران بود.تمام صحبتهاي استاد طاهري بر اساس مباني اسلام بود. ايشان اتفاقا مردم را بيشتر ترغيب بـه دين اسلام ميكردند.شاگردان استاد هم اينطوري نيستند مابا حضور درون كلاسهاي ايشان تازه معني دين و دينداري و اسلام را داشتيم متوجه مي شديم خدا خودش جواب كساني را كه باعث شدند كلاسها تعطيل شود را بدهد و در كاسه شان بگذارد

     احمد : با بی خبر مگویید اسرار عشق و مستی/ که تا بی خبر بمـیرد از درد خود پرستی
    بابت این اخبار کذب واقعا براتون متاسفم

     محمود- : سلام -از مسجد غافل نشوید کـه عاقبت با اهل تقواست

     ناشناس : متاسفانـه هرچه ميکشيم از افراد ..يست کـه نصيحت با تجربگان را هم نميپزيرند!




    [جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 08 Aug 2018 13:02:00 +0000



    جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است

    ادبیـات فارسی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

    پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

    ادبیّات فارسی یـا ادبیـات پارسی بـه ادبیـاتی گفته مـی‌شود کـه به زبان فارسی نوشته شده باشد. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است ادبیـات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است شعر فارسی و نثر فارسی دو گونـه اصلی درون ادب فارسی هستند. برخی کتاب‌های کُهن درون موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان درون دسته آثار کلاسیک ادبیـات فارسی قرار گرفته‌اند.

    ادبیـات فارسی ریشـه درون ادبیـات باستانی ایران دارد کـه تحت تأثیر متون اوستایی درون دوران ساسانی بـه زبان‌های پارسی مـیانـه و پهلوی اشکانی پدید آمد. ادبیـات فارسی نو نیز بعد از اسلام و با الگوبرداری از ادبیـات عربی درون نظم و ریشـه‌های دبیری و نویسندگی دوران ساسانی کـه ادبیـات منثور عربی را ایجاد کرده بود درون زمـینـه نثر متولد شد. ادبیـات شفاهی فارسی نیز بـه همان سبک باستانی خود ادامـه یـافت.

    ادبیـات فارسی موضوعاتی مانند حماسه و روایـات و اساطیر ایرانی و غیر ایرانی، مذهب و عرفان، روایت‌های عاشقانـه، فلسفه و اخلاق و نظایر آن را درون برمـی‌گیرد. برپایـه موضوع مورد کاربرد درون یک آفریده ادبی فارسی آن را درون گستره ادبیـات حماسی، غنایی، تعلیمـی یـا نمایشی قرار مـی‌گیرد.

    ادبیـات فارسی چهره‌های بین‌المللی شناخته شده‌ای دارد کـه بیشتر آن‌ها شاعران سده‌های مـیانـه هستند. از این مـیان مـی‌توان بـه رودکی، فردوسی، نظامـی گنجه‌ای، خیـام، سعدی، مولانا و حافظ اشاره کرد. گوته بر این باور هست ادبیـات فارسی، یکی از چهار ارکان ادبیـات بشر است.[۱]

    ادبیـات ایران پیش از اسلام

    نوشتار اصلی: جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است پارسی مـیانـه

    ادبیـات درون ایران پیش از اسلام بـه سروده‌های اوستا درون حدود ۱۰۰۰ پیش از مـیلاد بازمـی‌گردد. این سروده‌ها کـه بخشی از سنت شفاهی ایرانیـان باستان بوده‌اند بـه جابجا شده و بعدها بخش‌های کتاب اوستا را درون دوران ساسانی پدیدآوردند. اوزان باستانی شعر درون ایران ضربی و هجایی بودند و به نظر مـی‌رسد این شیوه درون زبان فارسی باستان نیز مورد استفاده بوده‌است. درون دورهٔ اشکانیـان ادبیـات ایران تحت تأثیر نفوذ هلنیسم دچار دگرگونی شد. خنیـاگران پارتی سرودهای محلّی را کـه تا بعد از اسلام نام پهلوی نیز داشتند مـی خواندند و این گونـه شعر با ابزارهای موسیقی همراه مـی‌شده‌است. با نفوذ فرهنگ مانوی درون ممالک ایران و هنرگرایی آنان گونـه‌ای ادبیـات شعرگونـه مانوی بـه زبان‌های پارتی، پارسی مـیانـه و سغدی درون ایران پدید آمد. درون آثار بـه دست آمده از واحهٔ تورفان درون کشور چین آثار فارسی زیـادی کشف شده کـه به این گفتار بازمـی‌گردند. درون دوران ساسانیـان نگارش بهبود یـافت و آثار فقهی و دینی و داستانی زیـادی بـه نگارش درآمد کـه برخی مانند درخت آسوریک، یـادگار زریران (هردو از دورهٔ اشکانی)، کارنامـه اردشیر بابکان و ماتیکان یوشت فریـان دارای جنبه‌های ادبی نیز بودند. با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی بسیـاری از این متون از مـیان رفت و برخی نیز توسط زرتشتیـان نجات یـافت و بیشتر بـه هندوستان جابجا گردید کـه امروزه بـه ادبیـات پهلوی شـهرت دارند. خط مورد استفاده درون دوران پیش از اسلام به منظور نگارش آثار ادبی خط پهلوی، خط مانوی و خط سغدی بوده‌است و برخی آثار هم بـه پازند نوشته شده و به دین دبیره بوده‌اند. گاهی بهرام گور شاه ساسانی را دارای ذوق شاعرانـه توصیف کرده و ابیـاتی را بدو منسوب ساخته‌اند؛ مانند:

    منم آن شیر دمان منم آن ببر یله این منم بهرام گور منم شیر شنبله

    "ای کـه از خار منم جانم بـه سر که تا نداری پندی از جان دلو مـه بـه کر"

    تاریخ ادبیـات کلاسیک ایران

    نوشتار اصلی: تاریخ ادبیـات فارسی

    ادبیـات کلاسیک فارسی درون دوران نخست اسلام درون ایران کـه تحت حاکمـیت عرب‌های اموی و حکمرانان محلی آنان بود بـه صورت شفاهی آغاز بـه کار کرد. درون این دوران نشانـه‌هایی از علاقهٔ مردم بـه شعر کهن درون برخی متون ثبت شده‌است کـه ترانـهٔ کودکان بلخ و بصره نمونـه‌هایی از آن است. بـه هرحال تحت تأثیر صنعت شعری عرب، گونـه‌ای جدید از ادبیـات درون ایران پدید آمد کـه بیشتر مبتنی بر شعر بود. این شعر قالبی، گاهی درون قالب‌های بومـی عرب و گاهی درون قالب‌های ساخته شده ایرانی سروده مـی‌شد.

    در زمان بغتسما (۲۰۵–۲۵۹ ه. ق) شاعری بـه نام حنظله بادغیسی (ف. ۲۲۰) ظهور کرد. درون عهد بغتسما محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی بـه سرودن شعر پرداختند. بعد از آن درون دورهٔ حاکمـیت عباسیـان و فرمان یـافتن کارگزاران ایران ، عباسیـان به منظور حکم راندن بر بخش‌هایی از سرزمـین‌های ایران زبان فارسی دارای گونـه‌هایی از شعر شد کـه بیشتر قطعه‌های دوبیتی بود. درون دوره‌های بعدی این آثار با روی کار آمدن سامانیـان گسترش یـافت. با این‌حال نویسندهٔ کتاب تاریخ سیستان آغاز ادبیـات فارسی رسمـی را بـه دورهٔ صفاریـان و شاعرانی مانند محمد وصیف سگزی و بسام کرد مـی‌رساند.

    در سده‌های نخست اسلامـی

    در دورهٔ سامانی شعر و نثر فارسی هر دو راه کمال سپرد. درون شعر شـهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. درون نثر رساله درون احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامـه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو نوشته ابو الموید بلخی، ترجمـهٔ تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمـی، ترجمـهٔ تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیـا)، رساله استخراج نوشته محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.

    در دورهٔ آل بویـه منطقی رازی و غضایری درون شعر نامبردارند و در نثر دانشنامـهٔ رازی علایی و رگ‌شناسی بـه قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریـاضی دانشنامـه را بـه رشتهٔ تحریر درآورد و قصهٔ حی بن یقظان بـه فارسی ترجمـه و شرح شد.

    در دورهٔ غزنوی فردوسی، عنصری بلخی، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر فارسی سبک خراسانی را بـه کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسندهٔ نوشته‌های درباری سبکی نو درون نثر پدیدآورد.

    سلجوقیـان و خوارزمشاهیـان

    در زمان سلجوقیـان و خوارزمشاهیـان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصرخسرو، قطران تبریزی، مسعود سعد سلمان، عمر خیـام، امـیرمعزی، انوری، خاقانی، نظامـی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریـابی، جمال‌الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابوالفرج رونی، سیدحسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور د.

    در نثر نمایندگانی مانند نظام‌الملک نویسندهٔ سیـاست‌نامـه، امـیر کی‌کاووس مؤلف قابوس‌نامـه، محمدبن منور نویسندهٔ اسرارالتوحید، عطار نویسندهٔ تذکرةالاولیـاء، گردیزی مؤلف زین‌الاخبار، ابوالفضل بیـهقی نویسندهٔ تاریخ بیـهقی، راوندی نویسنده راحةالصدور، غزالی مؤلف کیمـیای سعادت، نصرالله‌بن عبدالحمـید مترجم کلیله و دمنـه، نظامـی عروضی مؤلف چهار مقاله، رشید وطواط نویسندهٔ حدائق‌السحر، حمـیدالدین بلخی نویسندهٔ مقامات حمـیدی، زین‌الدین اسماعیل مؤلف ذخیره خوارزمشاهی (در زشکی) ظهور د.

    حملهٔ مغول و دوران تیموری

    پیوند=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:The_battle_of_Mazandaran.jpg

    شعر فارسی درون دورهٔ مغول بر روی هم گرایش یـافته بـه سادگی و روانی بود و اگر چه برخی شاعران بـه پیروی از پیشینیـان یـا بـه سبب گرایش بـه آرایـه‌های ادبی و تکلف‌های شاعرانـه بـه شعر مصنوع روی آوردند؛ این کار همگانی نداشت و حتی همان شاعران پیرو و گاه متصنع، درون روبرو اشعار دشواری کـه به منظور اظهار مـهارت و استادی‌شان مـی‌سرودند، اشعار سادهٔ بسیـار داشتند کـه قصّهٔ دل و ندای ذوقشان بود. بیشتر مثنوی‌ها و همـهٔ غرل‌ها و غالب قصیده‌ها بـه زبان سادهٔ روان و گاه نزدیک بـه زبان گفتگو ساخته مـی‌شد. یکی از سبب‌های سستی برخی از بیت‌ها یـا بـه کار بردن ترکیب‌های کم بها درون پاره‌ای از شعرهای این دوره، همـین نزدیکی بـه زبان گفتگو است؛ ولی اینکه بیشتر شاعران، بـه خصوص غزل‌سرایـان، درون پایـان این دوره بـه زبان سادهٔ دونفره گرایش یـافته بود؛ بـه این علّت بود کـه رابطهٔ گروهی از آنان با آثار استادان بزرگ پیشین کاهش یـافته و نیز دسته‌ای از آن شاعران ترک‌زبانی بودند کـه فارسی را مـی‌آموختند و هنگام سخن‌گویی ناگزیر ساده‌گویی مـی‌د. همراه این سادگی، بیـان یک ویژگی دیگر توجّه بـه نکته‌سنجی و نکته‌یـابی و نکته‌گویی است؛ یعنی گنجانیدن نکته‌هایی باریک درون شعرها همراه با خیـال دقیق و نازک‌بینی تام کـه معمولاً از آن‌ها درون شعر بـه درون مایـه یـاد مـی‌شود. چنین نازک‌خیـالی‌ها و نکته‌پردازی‌ها درون شعر فارسی، بـه ویژه شعر غنایی ما از گذشته وجود داشت؛ ولی هر چه از سده‌های پیشین بـه زمان‌های کنونی نزدیک شویم، نیروی آن را قابل حس تر و به همان نسبت سادگی الفاظ را به منظور آسانی بیـان بیشتر مـی‌یـابیم. درون سده‌های هفتم و هشتم، شاعرانی چون خواجو و سلمان و به خصوص حافظ توانسته‌اند، نکته‌های دقیق بسیـار درون الفاظ عالی منتخب بگنجانند و خواننده را گاه از نیرویِ شگفت‌انگیز خود بـه حیرت افکنند و همـین توانایی جادوگرانـه هست که باعث شد جانشینان آنان و به ویژه شیفتگان حافظ، دنبالهٔ کارش را درون نکته‌آفرینی بگیرند؛ بی خبر از آن کـه «قبول خاطر و لطف سخن خدادادست». لازمـهٔ پیروی از نکته‌آفرینی‌های حافظ شناخت نیرویِ فکری و لفظی اوست؛ ولی شاعران دوره تیموری بی خبر از این اصل بـه گونـه‌ای روزافزون بـه تکاپوی یـافتن نکته‌های باریک افتادند و در گیرودار این تکاپو گاهی از رعایت جانب الفاظ بازماندند و با این کار مقدمات ایجاد سبکی را درون ادبیـات فارسی فراهم د کـه از آغاز سده دهم، نیروی آشکار یـافت و در دورهٔ صفویـان بـه تدریج کار را بـه جایی کشانید کـه یکی از سرآمدان شیوهٔ خیـال‌پردازی مـیرزا جلال اسیر درون اسارت مطلق مضامـین افتاد و در شکنجه‌های این اسارت مطلق، گاه زبان مادری خود را درون ترکیب الفاظ از یـاد برد و از بیـان عبارت‌های نامفهوم ابا نکرد. سخن درون این هست که هر چه از آغاز این دوره، بـه پایـان آن نزدیک‌تر شویم، بزرگنمایی درون مضمون‌یـابی و مضمون‌سازی را بیشتر و به همان نسبت دقت درون الفاظ و یکدست نگاه داشتن آن و انتخاب را درون آن کمتر مـی‌بینیم. بی‌شک گرد مضمون‌ها و نکته‌های تازه درون شعر، بـه ویژه درون غزل، گردیدن بسیـار شایسته و در خور است؛ بدان شرط کـه نخست درون این راه زیـاده روی نکنند و دوم بـه خاطر معنی لفظ را بیـهوده نگذارند؛ ولی بیـان از این نکته خالی از فایده نیست کـه سخن‌گویـان این دوره نکته‌پردازی و مضمون‌یـابی را از وظایف شاعر مـی‌پنداشتند و شعر سادهٔ بی‌نکته را ماندنی نمـی‌دانستند.

    در این دوره سعدی نویسندهٔ بوستان, گلستان و غزلیـات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیـات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز، کمال‌الدین اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گویندهٔ جام جم، امـیرخسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمـین، سلمان ساوجی، حافظ شیرازی، و نزاری قهستانی درون شعر پدید آمدند.

    دورهٔ تیموریـان دنبالهٔ دورهٔ مغول به‌شمار مـی رفت. درون دوره تیموری جامـی شاعر ظهور کرد. درون دوره مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند، مانند عطا ملک جوینی مؤلف تاریخ جهانگشا، منـهاج سراج مؤلف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمـینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شـهاب الدین عبدالله نویسندهٔ تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسندهٔ تاریخ گزیده، حافظ ابرو مؤلف زبده التواریخ، نظامـی شامـی نویسندهٔ ظفر نامـه، مـیر خواند مؤلف روضه الصفاء (همـه درون تاریخ)، عوفی نویسندهٔ لباب الالباب و جوامع الحکایـات، دولتشاه مؤلف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسندهٔ اخلاق جلالی، حسین واعظ کاشفی نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

    دوران نو

    در دورهٔ صفویـان نثرنویسانی مانند خواند مـیر نویسندهٔ حبیب السیر، ابن بزاز نویسندهٔ صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مؤلف احسن التواریخ، اسکندر مؤلف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسندهٔ تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مؤلف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مؤلف اکبر نامـه (در تاریخ)، ظهور د و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

    در دورهٔ افشاریـان، درون مـیان بعضی از ادیبان و شاعران، اندیشـه‌هایی درون رد سبک هندی پدید آمد. برخی شاعران و نویسندگان درون دورهٔ زندیـان و قاجار مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق اصفهانی، عاشق اصفهانی، و آذر بیگدلی (لطفعلی بیک شاملو) بازگشت بـه سبک قدیم (سبک خراسانی) د و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال شیرازی، قاآنی، فروغی بسطامـی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک‌اند.[۲]طاهره قرةالعین یکی از زنان شاعر این دوران است. درون نثر رضاقلی هدایت مؤلف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریـاض العارفین، لسان‌الملک سپهر مؤلف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامـهٔ دانشوران، اعتماد السلطنـه مؤلف مرآت البلدان و غیره شـهرتی یـافته‌اند.

    ادبیـات دوران نوین ایران

    در دورهٔ مشروطیت تحولی درون روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامـی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یـاسمـی، یغما و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و بی‌بی خانم استرآبادی، علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال، زین العابدین مراغه‌ای، محمد مسعود، رشید یـاسمـی، عبدالحسین زرین کوب، محمدرضا شفیعی کدکنی، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب گوناگون نثر این دوره به‌شمار مـی‌روند.

    انواع ادبی

    موضوع مورد بحث درون اثر ادبی و نیز حالت روحی و فکری پدیدآورنده اثر آن را بـه یک نوع خاصی درون ادبیـات سوق مـی‌دهد کـه به چهار دسته حماسی، تعلیمـی، غنایی و نمایشی تقسیم مـی‌شود. هر کدام از این انواع ویژگی‌های خاص خود را دارند کـه در آثاری کـه در آن نوع ویژه بـه کار رفته نمایـان است.[۳]

    ادبیـات حماسی

    حماسه درون لغت بـه معنی دلیری و جنگاوری است. دکتر سیروس شمـیسا درون کتاب خود بـه نام انواع ادبی ویژگی‌هایی به منظور حماسه متذکر مـی‌شود کـه از آن‌ها مـی‌توان بـه خرق عادت، روایـات جنگجویـان و پهلوانی‌ها، داستان‌های مربوط بـه گیـاهانی با خواص عجیب و موجودات افسانـه‌ای اشاره کرد و همـیشـه درون حماسه و در هر داستان حماسی یک قهرمان نیز وجود دارد. سروده‌های حماسی فارسی توسط خنیـاگران دوره‌گرد درون مناطق مختلف ایران با روش‌های ویژه و آیینی خوانده مـی‌شدند.[۴] از مـهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین حماسه‌های ادبیـات فارسی مـی‌توان بـه شاهنامـهٔ فردوسی و نیز داستان‌هایی مانند کوش‌نامـه، گرشاسپ‌نامـه، فرامرزنامـه و برزونامـه اشاره کرد. همچنین حماسهٔ حمله حیدری و حمزه‌نامـه هم از آثار مـهم حماسی-مذهبی فارسی هستند. مـهم‌ترین و جامع‌ترین حماسهٔ منثور فارسی مرزبان‌نامـه هست که درون ابتدا بـه زبان مازندرانی نوشته شده‌بود و بعدها بـه فارسی ترجمـه شد.[۵]

    ادبیـات غنایی

    غنا درون مفهوم واژه‌ای بـه معنی سرود خوانی و آواز است. درون ادبیـات فارسی بـه بخشی از سروده‌های منظوم کـه بیشتر درون قالب‌های مثنوی و غزل آفریده شده‌اند ادبیـات غنایی فارسی گفته مـی‌شود. درونمایـه ادبیـات غنایی فارسی معمولاً شامل عشق و شور جوانی است.[۶] از نمونـه‌های موفق ادبیـات غنایی ایران مـی‌توان بـه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون درون آثار نظامـی گنجوی، ویس و رامـین اثر فخرالدین اسعد گرگانی، و غزلیـات حافظ و سعدی اشاره نمود.[۷]

    ادبیـات تعلیمـی

    ادبیـات تعلیمـی گونـه‌ای از خلق آثار ادبی هست که با درونمایـهٔ علمـی و اخلاقی بـه هدف تعلیم و تربیت نگاشته شده‌باشد. درون ادبیـات فارسی ادب تعلیمـی ریشـه‌دار هست و درون آثار رودکی و متقدمان وی و نیز درون بخش‌های زیـادی از شاهنامـهٔ فردوسی بـه چشم مـی‌خورد. با توجه بـه اینکه بسیـاری از آثار غیر تعلیمـی مانند آثار حماسی و غنایی دامنـهٔ تعلیماتی و بار آموزشی درون خود دارند یـا پندهای اخلاقی بـه خوانندگان منتقل مـی‌کنند تعیین مرز مـیان ادبیـات تعلیمـی و سایر انواع ادبی اندکی دشوار است. بـه بیـان دیگر دامنـه ادبیـات تعلیمـی که تا حد زیـادی گسترده‌تر سایر انواع ادبی است. از نمونـه‌های بارز ادبیـات تعلیمـی درون زبان فارسی مـی‌توان به بوستان و گلستان و سایر مثنوی‌های سعدی، مخزن الاسرار سرودهٔ حکیم نظامـی، مرزبان‌نامـه و قابوس‌نامـه اشاره‌کرد.[۸] دیوان نزاری قهستانی شاعر اسماعیلی قرن هفتم (معرفی نزاری درون ویکی‌پدیـا)

    ادبیـات نمایشی

    نوشتار اصلی: ادبیـات نمایشی

    آغاز ادبیـات نمایشی درون ایران رنگ و بوی مذهبی داشت. مغان و خنیـاگران پارتی آوازها را با نمایش اجرا مـی‌د. درون دوران اسلامـی آداب تعزیـه را بـه صورت نمایشی اجرا مـی‌د. مراسم سوگ سیـاوش کـه پیرامونی از شخصیت‌های شاهنامـه‌ای بود نیز بـه گونـه‌ای همراه با نمایش ادا مـی‌شد. درون ایران بعد از صفوی آداب عاشورایی رنگ جدی بخود گرفت. درون همان زمان اجرای تئاتر درون مـیان ارمنیـان اصفهان کـه در جلفا ساکن بودند تحت تأثیر خارجی‌های ساکن درون این مسیحی‌نشین آغاز شد.

    با این حال ادبیـات نمایشی نوین درون ایران با ترجمـه آثار مولیر بـه فارسی درون دوران مشروطیت قاجار رایج شد و تا بـه امروز ادامـه یـافت. از اواسط دههٔ ۱۳۳۰ برپایی سالن‌های جدید نمایش و برگزاری جشنواره‌های تئاتر و توجه روشنفکران بـه ریشـه‌های هنر بومـی و ملی سبب رونق دوبارهٔ نمایشنامـه‌نویسی شد. غلامحسین ساعدی با نام مستعار گوهرمراد و بهرام بیضایی و اکبر رادی و اسماعیل خلج از برجسته‌ترین نمایشنامـه‌نویسان معاصر به‌شمار مـی‌روند.[۹]

    شعر فارسی

    سبک‌های شعر فارسی

    سبک شعر بـه مجموعه واژگان، طرز بیـان و دستور زبان و نیز محتوا و درونمایـه‌های شعری دوره‌های خاص تاریخی گفته مـی‌شود کـه در شعر شاعران همان دوره نمود پیدا کرده و آن را از شیوه شاعری متقدمـین و متأخرین متمایز مـی‌سازد. درون گذشته بـه سبک شعر طرز یـا طریقه نیز مـی‌گفتند.[۱۰] شعر کلاسیک فارسی چهار سبک دارد:

    سبک خراسانی سبک خراسانی، بـه دوره‌ای از ادبیـات منظوم فارسی اطلاق مـی‌شود کـه در دورهٔ آغازین ادب فارسی بـه کار مـی‌رفت. این سبک بـه دلیل اینکه شاعران نخستین فارسی عمدتاً از اهالی خراسان بودند و در دورهٔ حاکمـیت امرای خراسان نظیر سامانیـان و غزنویـان پدیدآمده‌بودند سبک خراسانی نام گرفت. پیروی از این سبک که تا قرن ششم ادامـه پیدا کرد.[۱۱] با این‌حال برخی از دنبال‌کنندگان این سبک از اهالی آذربایجان بودند؛ مانند قطران تبریزی، فلکی شیروانی و مـهستی گنجوی. از شاعران بنام سبک خراسانی مـی‌توان بـه رودکی، کسایی مروزی، فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری، اسدی توسی و دقیقی اشاره نمود. از ویژگی‌های مـهم سبک خراسانی نفوذ کم واژگان عربی و ترکی و گرایش بـه اخلاق و حماسه‌های ملی ایرانی است.[۱۲]سبک عراقی سبک عراقی بعد از دورهٔ سبک خراسانی پدید آمد. علت نام‌گذاری این سبک بـه عراقی این هست که پایتخت سلجوقیـان درون اصفهان و ری کـه بلاد عراق عجم بودند قرار داشت و نیز شمار قابل ملاحظه‌ای از این شعرا درون نواحی مرکزی ایران مـی‌زیستند. سبک عراقی کـه تا زمان تیموری درون ایران سبک اصلی سرایندگی بود از نظر محتوا و زبان و حتی دستور که تا حدی با سبک خراسانی متفاوت بود. درون سبک عراقی وام‌واژه‌های ترکی و عربی که تا حد زیـادی درون شعر فارسی رخنـه د و حروف و اصطلاحات خاص دورهٔ خراسانی کنارگذاشته‌شد. درون‌مایـهٔ شعر از حالت حماسی بـه عرفان تغییر یـافت. قالب غزل نیز کـه در شعر خراسانی جایگاه باارزشی نداشت درون این سبک بـه قالب اصلی شعر فارسی بدل شد. از سرایندگان مـهم سبک عراقی مـی‌توان بـه خاقانی شروانی، انوری ابیوردی، مولوی بلخی، نظامـی گنجوی، سعدی شیرازی، خواجوی کرمانی، حافظ، کمال‌الدین اصفهانی و فخرالدین عراقی اشاره کرد. مـهم‌ترین حوزه‌های معنایی سبک عراقی درون شعر شامل عشق و عرفان و مدیحه‌سرایی مـی‌شد.[۱۳]سبک هندی سبک هندی کـه برخی آن را سبک اصفهانی نیز نامـیده‌اند. تقریباً از قرن نـهم[۱۴] که تا سیزدهم هجری ادامـه داشت و از ویژگی‌های آن، تعبیرات و تشبیـهات و کنایـات ظریف و دقیق و باریک و ترکیبات و معانی پیچیده و دشوار را مـی‌توان نام برد. درون این سبک زبان کوچه‌بازار بـه شعر راه یـافت و شاعری از صورتگرایی بـه معناگرایی درون کلام رسید. بسیـاری از واژگان کهن ادبی حذف شد و جایگزین‌های ساده و عامـیانـه‌تری جایگزینشان شد.[۱۵] قالب اصلی شعر سبک هندی غزل هست که معمولاً با یک تک‌بیت آغاز مـی‌شود. محدودیت نیز ندارد و گاهی غزل‌های چهل یـا پنجاه بیتی نیز وجود دارند. از بزرگ‌ترین شاعران سبک هندی مـی‌توان بـه کلیم کاشانی، عرفی شیرازی، بیدل دهلوی، طالب آملی، هاتف اصفهانی و صابر کرمانی اشاره نمود.

    نام‌گذاری این سبک بـه هندی بـه علت استقبال دربار ادب‌پرور هند از شاعران پارسی‌گوی بود. درون آن زمان همچنین بـه کم‌توجهی پادشاهان صفوی بـه اشعار متداول مدحی،[۱۶] شاعران بسیـاری از ایران بـه هندوستان و سرزمـین‌های عثمانی رهسپار شدند. با این‌حال شمار شاعران ایرانی درون دربار گورکانیـان هند بیش از هم‌وطنان عثمانی‌نشین‌شان بود. با توجه بـه اینکه شاعران این دوره بیشتر به‌دلیل فضای نامناسب ادبی درون ایران درون دوره‌های صفوی و افشار و زند جلای وطن کرده‌بودند بـه امـید داشتن زندگی مناسب بـه مدیحه‌سرایی پرداختند. از این‌رو عمده آثاری کـه به این سبک نوشته‌شده را آثار مدحی تشکیل مـی‌دهند. اینان به‌واسطهٔ دوری از مرکز زبان و تمایل بـه اظهار قدرت درون بیـان مفاهیم و نکات دقیق و هنجارشکنی و نوآوری و تفنن‌دوستی و به سبب تأثیر زبان و فرهنگ هندی و دیگر عوامل محیط، سبک جداگانـه‌ای را بـه وجود آوردند.

    سبک بازگشت دوره‌ای درون سرایش شعر فارسی هست که از قرن سیزدهم هجری آغاز شد. درون این دوره شاعران بـه علت ابتذال و ضعف و بی‌محتوایی شعرسرایی درون سبک هندی بـه دوره‌های پیشین ادبیـات فارسی بازگشتند. گاهی این سبک را تنـها یک دوره مـی‌دانند و عنوان مـی‌شود کـه در آن مرحله شاعران تنـها بـه سبک‌های گذشته بازگشت کرده و سبکی جدید را پدید نیـاوردند. با این‌حال بعد از صائب تبریزی کـه از برزگ‌ترین نمایندگان سبک هندی بود بر اثر انحطاط سرایندگی درون این سبک شاعرانی نظیر آذر بیگدلی، نشاط اصفهانی، مشتاق اصفهانی و طبیب اصفهانی بـه شعر گذشتگان روی آوردند. الگوی اصلی شاعران این دوره بیشتر شاعران سبک عراقی، بـه ویژه نظامـی و انوری و خاقانی و سعدی بود.[۱۷] این سبک کـه تا اوایل سدهٔ چهاردهم نیز سبک اصلی شعر فارسی بود. این بازگشت از اصفهان آغاز شد و با کانون‌ها و محافل شعرای اصفهان و پس از آن کاشان و قم و تهران همراه بود. درون دورهٔ زندیـه و قاجاریـه این سبک شدیداً پا گرفت و باعث پدید آمدن آثار منحصر بـه فرد ادبیـات فارسی درون دورهٔ مشروطه و پس از آن شعر نیمایی و شعر سپید شد.[۱۸]

    قالب‌های شعری

    قالب درون شعر کلاسیک فارسی، شکل ظاهری هست که قافیـه بـه شعر مـی‌بخشد. طول هر مصرع، چیدمان هجاهای هر مصرع، تعداد ابیـات، آرایش مصرع‌ها، قافیـه آرایی آن‌ها و حتی عاطفه انتقالی شاعر بـه خواننده دیگر عوامل تعیین‌کنندهٔ قالب ظاهری شعرند.[۱۹] درون قالب شعر عواملی مانند قافیـهآرایی و وزن شعر مـهم هستند و هر قالب شعری مـی‌بایست از یک سبک قافیـه و وزن ویژهٔ خود پیروی کند. بـه جز این درون‌مایـه و محتوای شعر نیز مـی‌باید با قالب شعری همخوانی داشته‌باشد. بـه بیـان دیگر هر قالبی به منظور بیـان تمامـی موضوع‌ها مناسب نیست و موضوع‌های سنتی هر قالب حتما در آن بیـان شوند. همچنین از آن‌جا کـه شعر فارسی از بیت‌هایی تشکیل شده کـه به دو بخش مساوی بـه نام مصراع تقسیم مـی‌شوند لازم هست که درون تمامـی این قوالب مصراع‌ها از نظر وزن و تعداد هجا و نیز ریتم هجاهای کوتاه و بلند همخوانی داشته‌باشند بجز قالب مستزاد کـه چنین نیست. قالب‌های اصلی شعر کلاسیک فارسی عبارتند از:

    • مثنوی: قالبی هست که درون آن هر بیت قافیـه جداگانـه‌ای دارد کـه بین دو مصراع همان بیت مشترک است، اما وزن تمام ابیـات یک مثنوی مساوی است. مثنوی بیشتر درون‌مایـهٔ حماسه یـا داستان‌های غنایی دارد. فردوسی، رودکی و نظامـی از بزرگترین مثنوی‌سرایـان ادب فارسی هستند.
    • قصیده: قصیده معمولاً بیش از پانزده بیت دارد و مصراع نخست با مصراع‌های زوج هم‌قافیـه است. درونمایـه قصیده معمولاً مدح، ذم، سوگواری، بزم، وصف طبیعت و موعظه را شامل مـی‌شود. عنصری، فرخی سیستانی، منوچهری، انوری ابیوردی، خاقانی شروانی، ناصرخسرو و سیف فرغانی((نزاری قهستانی))۱ از برجسته‌ترین قصیده‌سرایـان ادب فارسی به‌شمار مـی‌روند.
    • غزل: غزل درون ساختار مانند قصیده هست با این تفاوت کـه ابیـات آن بین پنج که تا چهارده بیت است. غزل‌ها بیشتر حاوی درون‌مایـه عشق و عرفان و غنا هستند. سعدی، خواجوی کرمانی و حافظ را مـی‌توان به‌عنوان غزلسرایـان بزرگ ادبیـات فارسی برشمرد.
    • مسمط: مسمط بـه نوعی از قصاید یـا اشعاری اطلاق مـی‌شود کـه وزن یکسان داشته و از تلفیق و ترکیب بخش‌هایی کوچک موسوم بـه رشته‌ها یـا ‌ها فراهم آمده باشند. قافیـهٔ رشته‌ها متفاوت هست و درون هر رشته تمام مصراع‌ها جز مصراع آخر هم‌قافیـه است. درون مسمط، مصراع آخر هر رشته را بند مـی‌گویند. بندها هم‌قافیـه و حلقهٔ اتصال همـهٔ رشته‌ها بـه یکدیگر است. منوچهری دامغانی ابداع‌کنندهٔ مسمط درون شعر فارسی است.
    • مستزاد: قالب شعری کم‌استفاده درون ادبیـات فارسی کـه در حقیقت غزلی هست که کلمـه یـا جمله موزون و هماهنگی بـه آخر تمامـی مصرع‌ها اضافه شده‌است. مسعود سعد سلمان نخستین مستزادسرا است. مـیرزاده عشقی و مـهدی اخوان ثالث نیز این قالب را درون اشعارشان بـه کار‌اند.
    • ترجیع بند: مجموعه‌ای هست از غزل‌های چند بیتی کـه هم‌وزن هستند و برای اتصال این غزل‌ها بـه یکدیگر از یک بیت تکراری استفاده مـی‌نماید. بیت ترجیع با قافیـه‌ای ویژه و لفظ و معنی یکتا تکرار مـی‌گردد. سعدی و هاتف اصفهانی ترجیع‌بندهایی دارند.
    • ترکیب بند: همان ترجیع بند هست با این تفاوت کـه بیت تکراری ترجیع‌بند درون این قالب متغیر است. از ترکیب‌بندسرایـان مـی‌توان بـه محتشم کاشانی و وحشی بافقی اشاره کرد.
    • قطعه: شعری هست حاوی داستان یـا پند اخلاقی و نیز مدح و هجو کـه در آن ابیـات هم‌وزن و هم‌قافیـه‌اند. از دوبیت آغاز مـی‌شود. رودکی، انوری، ابن یمـین و پروین اعتصامـی مـهمترین قطعه‌سرایـان ادبیـات فارسی هستند.
    • رباعی: از دو بیت تشکیل شده و مصراع‌های یک و دو و چهارم با یکدیگر هم‌قافیـه‌اند. وزن تمام رباعی‌ها یکسان هست و به منظور بیـان افکار و اندیشـه‌های شاعر استفاده مـی‌شده‌است. این قالب کاملاً یـارانی بوده و از زبان فارسی بـه سایر زبان‌ها رسیده‌است. رودکی را مخترع این قالب مـی‌دانند. بجز او خیـام و مولوی نیز از رباعی‌سرایـان بنام هستند.
    • دو بیتی: مانند رباعی هست اما از آن قدیمـی‌تر و کهن‌تر است. ریشـه آن بـه دوران پیش از اسلام بازمـی‌گردد. تفاوت رباعی و دوبیتی درون وزن آن‌هاست و نیز اینکه دوبیتی به منظور بیـان احساسات درونی شاعر بکار مـی‌رود. دوبیتی‌های فارسی از دوبیتی‌های محلی و فهلوی ریشـه گرفته‌است. باباطاهر، صفی‌الدین اردبیلی، و فایز دشتی از بزرگترین دوبیتی‌سرایـان ایران به‌شمار مـی‌روند.
    • چهارپاره: مانند مثنوی بوده ولی هر بیت با بیت بعدی هم‌قافیـه بوده و از بزرگان آن مـی‌شود بـه نادر نادرپور اشاره کرد.

    آرایـه‌های ادبی

    نوشتار اصلی: آرایـه‌های ادبی

    آرایـه‌های ادبی کـه به صنایع ادبی نیز معروف هستند عبارت‌اند از بـه کار بردن تکنیک‌ها و فنونی کـه به زیبایی اثر ادبی بیفزاید. این آرایـه‌ها کـه به دو گروه بیـان و بدیع تقسیم مـی‌شوند درون طول تاریخ ادبیـات فارسی پیشرفت کرده و تکمـیل شده‌اند. برخی از این آرایـه‌ها از شعر عربی عاریـه گرفته شده و برخی دیگر توسط خود سخن سرایـان پارسی‌گو ابداع شده‌اند.

    • ۱- بیـان: بـه معنی کلام بازمـی‌گردد و مبحث آن بر این هست که یک واژه یـا پاره را چگونـه مـی‌توان معنی، تفسیر یـا تأویل نمود. مـهم‌ترین صنایع بیـان عبارت‌اند از تشبیـه، استعاره، مجاز و کنایـه.
    • ۲- بدیع: بـه بازشناسی آرایـه‌های ادبی کـه به زیبایی اثر کمک مـی‌کند مـی‌پردازد. این آرایـه‌ها بـه دو بخش آرایـه‌های لفظی و معنوی تقسیم مـی‌شوند. آرایـه‌های لفظی بـه زیبایی کلام با الفاظ کمک مـی‌کند و شامل واج آرایی، سجع، ترصیع، جناس و قلب مـی‌شوند. درون مقابل آرایـه‌های معنوی آن‌دسته هستند کـه به زیبایی اثر را از طریق معنی‌بخشی و ظرافت معنا موجب مـی‌گردند. این آرایـه‌ها شمار زیـادی دارند و مـهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از مراعات نظیر، تضاد، متناقض نما، حس آمـیزی، تلمـیح، تضمـین، اغراق، ایـهام، تمثیل، حسن تعلیل و لف و نشر.[۱۹]

    درون‌مایـه‌های ادبیـات فارسی

    تاریخ و اساطیر

    با توجه بـه پیشینـهٔ مذهبی ادبیـات درون ایران پیش از اسلام و آمـیختگی اساطیر کهن ایرانی و مذهب زرتشتی و نیز تلفیق آن با حکومت دینی ساسانی تاریخ نویسی و اسطوره‌نگاری درون ادبیـات ایران امری ریشـه‌دار است. درون زبان فارسی نو کـه پس از اسلام از فارسی مـیانـه جدا گردید نگارش ادبی تاریخ و اسطوره‌ها بارها انجام شده‌است. متون نثر تاریخی و اساطیری کـه عمدتاً جنبه ادبی ندارند زبان بـه کار رفته و به‌کارگیری صنایع ادبی آن‌ها را درون زمره آثار ادبی جای داده‌است. از این متون مـی‌توان بـه تاریخ بلعمـی، تاریخ بیـهقی، تاریخ طبرستان، تاریخ الرسل و الملوک، مجمل التواریخ اشاره نمود. درون آثار نظم کـه به شعر سروده شده‌اند بارزترین نمونـهٔ آن شاهنامـه فردوسی است. این اثر حماسی اساطیر ایران زرتشتی و حتی پیش زرتشتی را دربردارد و توسط فردوسی ضمن سروده‌شدن بـه نظم از فراموشی آن‌ها تحت تأثیر تعلمـیات مذهبی اسلامـی جلوگیری شد. محتوای اساطیر منعدر شاهنامـه گاهی با اصل آن اختلاف دارد و فردوسی سراینده ضمن علم بـه اصل ماجرا کـه در کتب نظم موجود بوده آن‌ها را چنان تغییر داده کـه در زمرهٔ آثار ضاله فرض نشوند. داستان کیومرث کـه حتی درون منابع اسلامـی ابوالبشر معرفی شده از نخستین انسان بـه نخستین شاه تغییر کرد و نیز حکایت مشی و مشیـانـه و ثنویت زرتشتی کـه با عقاید رسمـی دوره فردوسی سازگار نبوده از اثر وی حذف گردید.[۲۰] بـه غیر از فردوسی از این دست شاعران تاریخ و اسطوره‌سرا مـی‌توان بـه دقیقی، اسدی توسی، خواجوی کرمانی، زرادشت بهرام پژدو اشاره کرد.

    عرفان

    عرفان و آموزه‌های عرفانی جایگاه ویژه‌ای درون حجم ادبیـات کلاسیک فارسی ایفا مـی‌کنند. پیشینـهٔ گرایش بـه عرفان درون ادبیـات ایران بـه آموزه‌های عرفانی مانی و تعلیمات مانوی بازمـی‌گردد. درون دوران بعد از اسلام نیز بسیـاری از ادیبان و شاعران ایرانی بـه خلق آثار ادبی با درون‌مایـه عرفانی پرداختند. از مـیان آن‌ها مـی‌توان ابوسعید ابوالخیر را بـه عنوان یکی از پیشگامان نام برد؛ اما ورود عرفان بـه شعر بـه صورت رسمـی با غزلیـات عرفانی سنایی غزنوی آغاز شد. بعدها با پیشرفت سبک عراقی درون شعر عرفان با آن آمـیخته شد بـه نحوی کـه بسیـاری از تعابیر و اصطلاحات عرفانی بـه شعر رایج آن دوره رخنـه کرد. یکی از اصلی‌ترین علل گرایش بـه شعر عرفانی ذوق ادبی صوفی‌ها و پیروان تصوف بود. بسیـاری از صوفیـان نامدار ایران دارای دیوان و دفاتر شعر بودند و در زمرهٔ شاعران سرشناس دوره خود محسوب مـی‌شدند. از این جهت شعر صوفیـانـه کـه از مصادیق عرفان اسلامـی نیز هست راه خود را بـه ادبیـات رایج درون ایران بـه ویژه بعد از حمله مغول باز نمود. از نامدارترین شاعرانی کـه به شعر صوفیـانـه و عرفانی مـی‌پرداختند مـی‌توان بـه باباطاهر، جامـی، هاتف اصفهانی، فخرالدین عراقی، شاه نعمت‌الله ولی، مولوی، عطار نیشابوری، شیخ محمود شبستری و فیض کاشانی اشاره کرد. همچنین از نثرنویسانی کـه نثرهای ادبی عرفانی مـی‌نوشت مـی‌توان عین‌القضات همدانی، خواجه عبدالله انصاری، شمس تبریزی، شیخ احمد جامـی و محمد غزالیو({ سعد الدین نزاری قهستانی)} را نام برد. برخی دیگر از شاعران مانند حافظ و سعدی اگرچه درون آثارشان اشعار عرفانی و تعابیر صوفیـانـه فراوان دارند؛ اما از آن‌جا کـه تفکر عرفانی و صوفیـانـه خاصی را اشاعه نمـی‌دهند از حیطهٔ شعرای عرفانی جدای هستند. از مـیان آثار مـهم عرفانی ادبیـات فارسی مـی‌توان بـه مثنوی مولوی و دیوان شمس از مولوی،[۲۱]منطق‌الطیر از عطار، مناجات‌نامـه از انصاری و کیمـیای سعادت از غزالی و کشف المحجوب از هجویری اشاره کرد.

    موضوعات عاشقانـه

    علاقه بـه موضوعات عاشقانـه درون ادبیـات فارسی بـه دوران نخستین شکل‌گیری ادبیـات فارسی بازمـی‌گردد. درون آثار شاعران متقدم مانند کسایی مروزی، رودکی سمرقندی و عنصری معانی عاشقانـه زیـادی دیده‌مـی‌شود. همان دوره درون اثر بزرگ و ماندگار فردوسی کـه شاهنامـهٔ اوست داستان‌های عاشقانـه مانند بیژن و منیژه، خسرو و شیرین و زال و رودابه همگی بـه جنبه انسانی عشق بازمـی‌گردد. درون دورهٔ بعدی کـه شاعرانی نظیر نظامـی، انوری و خاقانی و فخرالدین اسعد گرگانی ظهور د سرودن غزلیـات عاشقانـه و سرودن داستان‌های عشقی افزایش یـافت. همان دوره ضمن ورود مفاهیم عرفانی بـه ادبیـات توسط سنایی غزنوی نوعی از عشق غیرزمـینی کـه عشق بـه معبود بود درون شعر فارسی رخنـه کرد. با وجود این درون دوره‌هایی کـه سعدی و حافظ سردمداران آن هستند عشق درون به گونـه‌ای درآمد کـه در مرتبه‌ای مـیان عشق زمـینی و آسمانی جای گرفت. ادبیـات فارسی منظومـه‌های عاشقانـه زیـادی دارد.[۲۲]

    مرثیـه و مدیحه

    بخش بزرگی از ادبیـات فارسی را مرثیـه‌ها و مدیحه‌ها درون بر مـی‌گیرند. مرثیـه شعری هست که درون سوگ شخصی گفته شود و مدیحه نیز بـه شعری اطلاق مـی‌شود کـه در ستایش یـا بزرگ‌نمایی شخصی خاص خواه زنده و خواه درگذشته سروده شده‌باشد. قالب شعری درون این طرز معمولاً قصیده‌است هرچند درون سایر قوالب بـه ویژه مثنوی و غزل نیز مدح دیده مـی‌شود. مدح معمولاً معطوف بزرگان دین، شاهان و ملازمان با نفوذ دربار مـی‌شد کـه شاعران درباری بخصوص از دوره‌های سامانی و غزنوی جهت امرار معاش وب درآمد درون دربار شاهان بـه آن مـی‌پرداخته‌اند. قالب مداحی قصیده بوده و بزرگترین مدیحه سرایـان نخستین فارسی درون دوره غزنوی مـی‌زیسته‌اند کـه از مـیان آنان مـی‌توان بـه عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی و مسعود سعد سلمان اشاره نمود. با این وجود پیش از اینان شاعرانی مانند رودکی نیز درون دربار سامانیـان شعر مدح سروده بودند اما تفاوت رودکی با ایشان از این جهت بود کـه در اشعار رودکی بیش از آنکه مدح دیده شود بیـان داستان و عقاید بود و گاهی با احترام بـه شاه یـا بزرگی نام وی با ابیـاتی معدود درون پایـان قصیده مـی‌آمد. این‌گونـه مداحی کـه بعدها مـیان غزلسرایـان بنامـی همچون حافظ شیرازی، سیف فرغانی، خواجوی کرمانی نیز بکار رگفته شد بیش از آنکه مدح باشد شعری بود کـه گاهی نام بزرگی درون آن آمده بود. هر چند محتوای شعر بـه او چندان مربوط نباشد. درون مثنوی‌ها نیز درون اشعار فردوسی، نظامـی گنجوی و فخرالدین اسعد گرگانی مجموعه آثار با ذکر ابیـاتی درون مدح یکی از بزرگان بـه نام او نوشته و به او تقدیم شده‌است. از شاعرانی کـه پس از دوره غزنوی درون ادبیـات مدیحه فعال بودند بـه انوری، خاقانی، معزی نیشابوری و کمال الدین اسماعیل را مـی‌توان نام برد. بعد از استقرار حکومت صفوی درون ایران توجه مدیحه‌سرایی کاهش یـافت و شاعران مدیحه سرا بیشتر بـه هندوستان و ممالک عثمانی مـهاجرت نمودند. درون همـین دوره مدح مذهبی درون ایران رایج شد کـه محتشم کاشانی از مـهم‌ترین مدیحه‌سرایـان آن دوره به‌شمار مـی‌رود. کسایی مروزی را نخستین مدیحه‌سرای مذهبی درون تاریخ ادبیـات فارسی مـی‌دانند.[۲۳]باباطاهر، خیـام و ناصر خسرو از شاعرانی هستند کـه اشعار مدحی درون شعرشان دیده نشده و ظاهراً هیچگاه انسانی را مدح نگفته‌اند.[۲۴]

    اخلاق و معرفت

    موضوع اخلاق یکی از کهن‌ترین درون‌مایـه‌های ادبیـات درون ایران است. درون بسیـاری از متن‌های پهلوی بـه ویژه اندرزنامـه‌ها کـه سابقه نگارش آن‌ها بـه دوران پایـانی حکومت ساسانیـان مـی‌رسد و تحت تأثیر متون اوستایی نوشته شده‌اند محوریت موضوع بر اخلاق است.[۲۵] از مـیان این نوشته‌ها مـی‌توان بـه مـینوی خرد یـا کتاب فقهی شایست ناشایست اشاره کرد. درون متون فارسی دری نیز مسائل اخلاقی درون شعر شاعران بسیـاری نمود پیدا کرده و کتاب‌های منثور بسیـاری درون این زمـینـه نوشته‌شده‌اند.[۲۶] از مـیان آن‌ها مـی‌توان بـه اخلاق ناصری، گلستان سعدی، قابوسنامـه و دیوان پروین اعتصامـی[۲۷] اشاره نمود.

    شرح حال نویسی

    طنز و فکاهی

    تذکره نویسی

    لباب الالباب عوفی،لباب

    فرهنگ‌های فارسی

    نوشتار اصلی: فهرست فرهنگ‌های لغت فارسی

    فرهنگ‌نویسی درون ایران بـه دوران ساسانیـان بازمـی‌گردد. زمانی کـه الفبای دین‌دبیره ابداع شد نیـاز مبرم بـه ثبت و نگهداری از واژگان اوستایی کـه در آن زمان زبانی مرده محسوب مـی‌شد از سوی موبدان و دین‌پژوهان ایرانی احساس گردید. بدنبال آن فرهنگ‌هایی بـه زبان پهلوی و اوستایی ایجاد شد کـه از آن مـیان دو فرهنگ لغت بنامان فرهنگ اویم ایوک و فرهنگ پهلوی امروزه بدست ما رسیده‌است. همچنین بـه دلیل وجود هزوارش درون زبان پهلوی کـه لغات آرامـی بودند کـه در قرائت مـی‌بایست معادل پهلوی‌شان خوانده مـی‌شد فرهنگ‌نویسی هزوارشـها نیز معمول بوده‌است. بعد از اسلام بـه دلیل اینکه زبان عربی بـه عنوان زبان دینی و ادبی و علمـی که تا چند قرن نخست اسلامـی درون ایران رایج بود ضرورت آشنایی با این زبان فرهنگ‌هایی را پدیدآورد. اما نخستین فرهنگ لغت فارسی کـه بیشتر به منظور رواج زبان فارسی ادبی درون ممالک ایران ساخته‌شده بود درون آذربایجان و توسط خواجه نصیر طوسی بوجود آمد. مـهاجرت ادیبان و علمای ایرانی درون دوران متاخر بـه هندوستان و عثمانی نیز فرهنگ‌نویسی‌های متعدد فارسی را موجب شد. از مـهمترین فرهنگ‌های دیگر فارسی مـی‌توان تحفة الاحباب، برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری، فرهنگ رشیدی، غیـاث اللغات، آنندراج و فرهنگ نظام را مـی‌توان نام برد. درون دوران معاصر نیز بـه تبعیت از واژه‌نویسی و فرهنگ‌نویسی رایج درون غرب و با توجه بـه پیشینـه این امر درون ایران فرهنگ‌های نوین زبان فارسی پدید آمد. از برجسته‌ترین فرهنگ‌های معاصر فارسی لغت‌نامـه دهخدا، فرهنگ معین، فرهنگ سخن، فرهنگ عمـید و فرهنگ معاصر فارسی مـی‌باشند.[۲۸]

    فرهنگ نویسی نوین

    در دوره معاصر جوامع فارسی‌زبان با توجه بـه آشنایی با امور لغت‌نامـه نویسی و ادبی غرب و شیوه‌های نوین فرهنگ نویسی با الهام از سبک گذشته فرهنگهای جدید درون زبان فارسی پدید آمدند. این فرهنگهای جدید کـه مملو از واژگان فنی و علمـی اروپایی بـه ویژه از زبان‌های فرانسه، روسی و انگلیسی هستند عمدتاً بر اساس نیـازهای زبانی درون کشور ایران نوشته‌شده‌اند. از مـهمترین این فرهنگ‌ها مـی‌توان بـه لغت‌نامـه دهخدا، لغت‌نامـه معین، فرهنگ عمـید و فرهنگ آریـان‌پور اشاره کرد.

    ادبیـات شفاهی

    ضرب‌المثل‌ها

    پراکندگی جغرافیـایی ادبیـات فارسی

    در ایران زمـین

    در آناتولی و جنوب شرق اروپا

    در شبه قارهٔ هند

    نوشتار اصلی: زبان و ادب فارسی درون هند

    در قفقاز

    در فرارود

    ادبیـات نوین ایران

    نوشتار اصلی: ادبیـات معاصر ایران

    ادبیـات داستانی

    اگرچه داستان‌سرایی درون ادبیـات فارسی ریشـه کهنی دارد اما داستانی نویسی بـه سبک مدرن درون ایران از نیمـه دوم قرن نوزدهم رایج شد. نخستین رمان ایرانی سرگذشت حاجی بابای اصفهانی هست که بوسیله مـیرزا حبیب اصفهانی بـه رشته تحریر درآمد. بعد از آن نویسندگانی همچون محمدعلی جمالزاده، طالبوف و زین العابدین مراغه‌ای داستان‌نویسی نمودند کـه البته آثار آن‌های از نظر زبان و سبک نوشتار با زبان رسمـی و ادبی دوره قاجار و نیز گاهی با زبان عامـیانـه نزدیکی مـی‌یـافت. همچنین ویژگی عمده این آثار وجود روح ملی‌گرایی و نمود اساطیر ایرانی درون آن‌ها بود.[۲۹] بعد از آن و به‌ویژه با رواج گسترده آثار ادبی اروپایی درون ایران سبک جدید و نوینی از داستان‌نویسی درون ایران پدید آمد کـه در راس آن‌ها صادق هدایت قرار داشت. بـه دنبال صادق هدایت نویسندگانی مانند هوشنگ گلشیری، جلال آل احمد، صادق چوبک، سیمـین دانشور، بزرگ علوی، محمود دولت‌آبادی، علی محمد افغانی و غلامحسین ساعدی این سبک را دنبال نمودند. داستان‌های کوتاه و بلند درون آثار این نویسندگان بـه چشم مـی‌خورد. رمان مدرن فارسی بعد از انقلاب عمدتاً بـه نقد وضعیت فرهنگی و سیـاسی موجود درون جامعه مـی‌پردازد. رویکرد اصلی جریـان مدرن، همچون رئالیست‌های سنتی رویکردی انتقادی هست با این تفاوت کـه موضوع انتقاد آنان نـه نظام سلطنتی پیش از انقلاب، بلکه وضعیت سیـاسی حاضر است. مـهمترین تفاوت مدرنیسم داخلی با مدرنیسم غربی درون همـین تفاوت نگرش بـه تحولات اجتماعی نـهفته‌است. مدرنیسم غربی با کناره‌گیری از واقعیت بیرونی، بـه ذهنیت‌گرایی افراطی پناه مـی‌برد و هیچ‌گونـه مسئولیت اجتماعی یـا نقش اصلاح‌طلبی به منظور خود قائل نیست. اما نویسندهٔ مدرنیست داخلی کـه نمـی‌تواند خود را از دغدغه‌های سیـاسی و اجتماعی روزانـه رها سازد، رویکرد انتقادی اسلاف رئالیست خود را البته با تکنیک‌های روایت ذهنی مدرن درون عرصه‌های اجتماعی دنبال مـی‌کند؛ و بدین ترتیب احساس مـی‌کند بـه مسئولیت اجتماعی و ایدئولوژیک خود عمل کرده‌است. رمان مدرن فارسی علی‌رغم آن‌که فرمـی مشابه آثار مدرن غرب دارد، نگاه سنتی خود را بـه موضوعات حفظ مـی‌کند. روح و اندیشـه ذاتی رمان غرب مبتنی بر نیست‌انگاری اومانیستی هست و درک این اندیشـه مستلزم آشنایی و انس عمـیق نویسنده با ادبیـات غرب است؛ اما این حس و حال اومانیستی هیچ‌گاه درون نویسندگان داخلی بـه کمال یـافت نشده‌است و به همـین صورت نوعی دوگانگی و تضاد درون صورت و محتوای رمان مدرن فارسی قبل و بعد از انقلاب وجود دارد. نویسندگان رمان مدرن درون نقد هنجارهای ناشی از نوعی تفکر دینی عمدتاً بـه دو مضمون مـی‌پردازند. نخست ستیز سنت و مدرنیته درون قالب جنگ پدران و پسران و دوم نقد برخی از ارزش‌های اخلاقی رایج؛ گفتمان رمان مدرن فارسی درون واقع همان گفتمان صادق هدایت درون بحث تجدد و عقب‌ماندگی هست که این‌بار فاقد صراحت است.[۳۰] از رمان نویسان برجسته ایران درون پس از انقلاب بایستی بـه زویـا پیرزاد، عباس معروفی، علی مؤذنی، حسین سناپور و شیوا ارسطویی اشاره کرد.

    شعر نو

    نوشتار اصلی: شعر نیمایی

    زمـینـه‌های فکری سرایش شعر نو، سال‌ها پیش از نیما آغاز شده بود کـه برای پیگیری این نکته حتما به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، مـیرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و مـیرزاده عشقی از این زمره‌اند.

    شعر نو شعری بود کـه با نظریـات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق بـه این شعری مـی‌توان بـه احمد شاملو، مـهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.

    وزن درون شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری کـه احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنـها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده‌اند و کوتاه یـا بلند مـی‌شوند ولی درون شعر سپید کـه احمد شاملو آن را پایـه‌گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویرسازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده مـی‌شود.

    شعر سپید

    نوشتار اصلی: شعر سپید

    شعر سپید گونـه‌ای از شعر فارسی هست که درون دهه سی خورشیدی توسط احمد شاملو ابداع شد. این شعر کـه از الگوی شعر نیمایی پدید آمد شعریست کـه فاقد قاعده وزن و قافیـه بوده و وزن آن را مـی‌باید درون فحوای کلام جستجو کرد. قافیـه اگر درون این گونـه شعر بکار برود فاقد دستور ویژه‌است و جای آن بستگی بـه خواست شاعر دارد. ایده شاملو به منظور چنین شعری این بود کـه وزن و عروض و قافیـه دست شاعر را به منظور سرایندگی تنگ‌تر کرده و باعث کاهش درخشندگی و اعتلای اثر مـی‌شوند. این شعر درون غرب گونـه‌ای دارد کـه به آن شعر آزاد مـی‌گویند و در آثار مـیلتون و لورکا بوفور دیده مـی‌شود. بـه عقیده براهنی شاملو ایده شعر سپید را از ادبیـات غرب آموخته و آن را با نثر آهنگین ادبیـات فارسی بـه ویژه اثر تاریخ بیـهقی آمـیخت و شعر سپید از آن زاده شد.[۳۱] از شاعرانی کـه به شعر سپید پرداختند مـی‌توان بـه جز احمد شاملو بـه هوشنگ ایرانی، شمس لنگرودی، رضا براهنی، سید علی صالحی، منوچهر آتشی، احمدرضا احمدی، قدمعلی سرامـی، رسول یونان، یدالله رؤیـایی و محمدرضا احمدی اشاره نمود.[۳۲]

    ترانـه و ادبیـات موسیقایی

    ادبیـات کودوجوان

    نوشتار اصلی: فهرست نویسندگان ایرانی ادبیـات کودوجوان
    نوشتار اصلی: شورای کتاب کودک
    نوشتار اصلی: تاریخ ادبیـات کودکان ایران

    در دوره ادبیـات نوین ایران ادبیـات کودک با جبار باغچه بان، عباس یمـینی شریف و توران مـیرهادی آغاز مـی‌شود. بعدها ثمـین باغچه بان، مصطفی رحماندوست نیز از چهره‌های موفق این عرصه مـی‌شوند. قصه‌های مجید یکی از موفق‌ترین آثار داستانی ادبیـات کودوجوان به‌شمار مـی‌رود کـه توسط هوشنگ مرادی کرمانی نوشته شد. از سال ۱۳۴۴ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بـه منظور گسترش کتاب و کتابخوانی مـیان قشر کم سن و سال ایران تأسیس شد کـه به برگزاری نمایشگاه‌ها، فیستوال، جشنواره و ارائه کتاب بـه کودکان و نوجوانان مـی‌پردازد. این کانون بعد از انقلاب اسلامـی زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش گردید. از نویسندگانی کـه گاهی بـه این مقوله نیز مـی پرداختن مـی‌توان بـه احمد شاملو، نادر ابراهیمـی و صمد بهرنگی اشاره کرد. سایر نویسندگان و شاعران موفق حیطه ادبیـات کودوجوان عبارتند از:

    • مـهدی آذر یزدی
    • حسین ابراهیمـی الوند
    • احمدرضا احمدی
    • احمد اکبرپور
    • محمدرضا بایرامـی
    • جعفر بدیعی
    • فرهاد حسن‌زاده
    • داود غفارزادگان
    • یحیی علوی فرد
    • محمود کیـانوش
    • محمدهادی محمدی
    • رضی هیرمندی
    • قدمعلی سرامـی

    شاعران زن ایرانی

    • رابعه بلخی
    • پروین اعتصامـی آشتیـانی
    • فروغ فرخزاد
    • سیمـین بهبهانی
    • طاهره قره‌العین
    • مـهستی گنجوی

    طنزپردازان

    نوشتار اصلی: فهرست طنزپردازان ایرانی
    • عبید زاکانی
    • ایرج مـیرزا
    • دهخدا
    • هادی خرسندی
    • کیومرث صابری فومنی
    • سید ابراهیم نبوی
    • عمران صلاحی
    • ابوالقاسم حالت

    شاعران و نویسندگان

    نوشتار اصلی: فهرست شاعران و نویسندگان ایرانی
    نوشتار اصلی: کانون نویسندگان ایران

    نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامـی

    • مـهرداد اوستا
    • محمد علی معلم دامغانی
    • قیصر امـین پور
    • علی‌اصغر صائم کاشانی

    منتقدان ادبی

    نخستینانی کـه نقد ادبی بـه معنای مدرن آن را درون ایران شناساندند روشنفکران دوران مشروطه نظیر فتحعلی آخوندزاده، مـیرزا ملکم خان، طالبوف و زین‌العابدین مراغه‌ای بودند.

    • دهخدا
    • بدیع‌الزمان فروزانفر
    • محمد تقی بهار
    • رضا براهنی
    • جلال همایی
    • سعید نفیسی
    • نیما یوشیج
    • محمدعلی سپانلو
    • قدمعلی سرامـی
    • پرویز ناتل خانلری
    • صادق هدایت
    • عبدالحسین زرین‌کوب
    • محمد رضا شفیعی کدکنی
    • شاهرخ مسکوب
    • پرتو نوری علا
    • بهروز شیدا
    • سهراب رحیمـی
    • سید حسن امـین

    جستارهای وابسته

    • فهرست فرهنگ‌های فارسی
    • فارسی‌سرایـان تاجیکستان
    • فارسی‌سرایـان افغانستان
    • ادبیـات کودوجوان
    • رشته زبان و ادبیـات فارسی
    • فرهنگ‌های واژگان زبان فارسی
    • ن
    • ب
    • و
    منظومـه‌های عاشقانـهٔ ادب فارسی
    برگرفته از
    سنت فارسی
    • آدم و پری
    • آذر و سمندر
    • ازهر و مزهر
    • امـیر و گوهر
    • امـیرارسلان و فرخ‌لقا
    • اورنگ و گلچهر
    • ایرج و گیتی
    • ایرج و هوبره
    • باقر و گل‌اندام
    • بدر منیر و بی‌نظیر
    • بدیع‌الجمال و سیف‌الملوک
    • بدیع‌الزمان و قمرچهر
    • بشر و هند
    • بهار و ناهید
    • بهرام و بهروز
    • بهرام و زهره
    • بهرام و گل‌اندام
    • بهرام و ناهید
    • بهرام و نرسی
    • بهرام‌نامـه
    • بیژن و منیژه
    • بیژن‌نامـه
    • بیمار و طبیب
    • توبه و لیلی
    • ثمرةالفواد و نتیجةالوداد
    • جلالیـه
    • جم و گل
    • جمال و جلال
    • جمشید و خورشید
    • جمشید و گورنگ‌شاه
    • چاه وصال
    • حبیب و رباب
    • حسن جهانگیر
    • حسن گل‌سوز
    • حسن و جان
    • حسن و دل
    • حسن و عشق
    • حسن و گوهر
    • حسن و ناز
    • حسینا و دلارام
    • حیدربیک و صنوبر
    • حیدربیک‌نامـه
    • خرم و زیبا
    • خرم و صنوبر
    • خسرو و شیرین
    • خمش خاتون و شاهزاده هوسران
    • خورشید و ماه
    • خورشید و مـهپاره
    • خورشیدآفرین و فلک‌ناز
    • خورشیدشاه و چندا
    • خیر و کرد
    • داود و تبشیع
    • در مکنون
    • دستور عشق
    • دستور عفاف
    • دل و جان
    • دلبر و شیدا
    • دلسوزنامـه
    • دلکش و پریوش
    • راح و ریحان
    • راز و نیـاز
    • راغب و مرغوب
    • رستم و تهمـینـه
    • رعنا و زیبا
    • زال و رودابه
    • زهره و خورشید
    • زهره و منوچهر
    • زور عشق
    • زیب و زیور
    • ساتن و مـینا
    • سام و بهرام
    • سام و پری
    • سام و پری‌دخت
    • سحر حلال
    • سخ‌بت رخنگ‌بت
    • سرو و تذرو
    • سرو و گل
    • سعد و سعید
    • سعد و همایون
    • سعدی و سلمـی
    • سلیم و سلمـی
    • سودابه و سیـاوش
    • سوز و گداز
    • سیف‌الملوک و بدیع‌الجمال
    • شادبهر و عین‌الحیوة
    • شاه و درویش
    • شاه و کنیزک
    • شاهد و عزیز
    • شاهد و مشـهود
    • شمس و قمر
    • شمع و پروانـه
    • شور خیـال
    • شور محمود و مرزینگان
    • شیخ صنعان و ترسا
    • شیدوش و ناهید
    • فرهاد و شیرین
    • صنم و برهمن
    • طالب و زهره
    • طاهر و زهره
    • عاشق و معشوق
    • عزیز و غزال
    • عزیز و نگار
    • عشق‌نامـه
    • عیش‌نامـه
    • فایز و پریزاد
    • فرخ و گل‌رخ
    • فرخ و گل‌نار
    • فلک‌ناز و خورشیدآفرین
    • فیروز و حسن‌آرا
    • فیروز و شـهناز
    • فیروز و شوخ
    • فیروز و نسرین
    • قاصد و مقصود
    • کارستان
    • گل و بلبل
    • گل و خسرو
    • گل و نوروز
    • گلزار عباسی
    • گل‌رخ و هرمز
    • گوی و چوگان
    • لعل و گوهر
    • مانی و مـینو
    • محزون و محبوب
    • محفل‌آرا
    • محمد حنیفه و شعری
    • محمود و ایـاز
    • معتمر و عینیـه
    • ملک‌زاد و نوش‌لب
    • ملک‌زاده و پری‌دخت
    • مـهر و ماه
    • مـهر و محبت
    • مـهر و مشتری
    • مـهر و نگار
    • مـهر و هلال
    • مـهر و وفا
    • مـیرزا و صاحبه
    • ناز و نیـاز
    • ناظر و منظور
    • نقاش و صورت
    • نگارستان چین
    • نوروز و جمشید
    • هرمزآفرین و بهروز
    • هشت بهشت
    • هفت اختر
    • هفت‌پیکر
    • همای و گُل‌کامکار
    • همای و همایون
    • همایون و فلک‌ناز
    • همایون و لعل‌پرور
    • همایون‌فال و گل‌اندام
    • همای‌نامـه
    • واله و سلطان
    • ویس و رامـین
    برگرفته از ادب هندی
    • ارژنگ عشق
    • جهانگیر و نورجهان
    • چندرکرن
    • چنیسر و لیلا
    • خضرخان و دولرانی
    • دولت‌خان و راجه
    • رام و سیتا
    • رانی کیتکی و سندر
    • رتن و پدومات
    • سسی و پنون
    • کامروپ و کاملتا
    • مادهونل و کام کندلا
    • مدهومالت و منوهر
    • ملک‌خورشید و معشوق بنارس
    • مـیگا و مـینوهر
    • نل و دمن
    • هنس و جواهر
    • هیر و رانجها
    برگرفته از ادب عربی
    • بثیـه و جمـیل
    • دعد و رباب
    • رابعه و بکتاش
    • زید و زینب
    • سعد و اسماء
    • سلیمان و بلقیس
    • شعله و عفرا
    • عروه و عفرا
    • لیلی و مجنون
    • ورقه و گلشاه
    • یوسف و زلیخا
    برگرفته از ادب یونانی
    • سلامان و آبسال
    • وامق و عذرا


    کتاب‌نامـه

    • شریفی، محمد. محمدرضا جعفری. فرهنگ ادبیـات فارسی. تهران: فرهنگ نشر نو و انتشارات معین، ۱۳۸۷. شابک ‎۹۷۸-۹۶۴-۷۴۴۳-۴۱-۸. 

    منابع

  • Von David Levinson, Karen Christensen, Encyclopedia of Modern Asia, Charles Scribner's Sons. 2002 pg 48
  • «بازگشت ادبی» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۵ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «نگاهی بـه ادبیـات کلاسیک ایران» ‎(فارسی)‎. مردمسالاری. بازبینی‌شده درون ۲ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «گذری بر تاریخچه ادبیـات کهن فارسی (به مناسبت ۲۷ شـهریور ماه، روز شعر و ادب فارسی)» ‎(فارسی)‎. پایگاه حوزه. بازبینی‌شده درون ۲ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «مرزبان‌نامـه بـه پارسی سره» ‎(فارسی)‎. parsisara.ir. بازبینی‌شده درون ۲ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «ادبیـات غنایی» ‎(فارسی)‎. پژوهشکده باقرالعلوم. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «سعدی ادبیـات غنایی و فردوسی ادبیـات حماسی را به منظور ایرانیـان سرود» ‎(فارسی)‎. دکتر منصور رستگار فسایی (ایبنا، خبرگزاری کتاب ایران). بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «درآمدی بر ادبیـات تعلیمـی(۱)» ‎(فارسی)‎. سیدمحسن حسینی طه (روزنامـهٔ اطلاعات). بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • شریفی. فرهنگ ادبیـات فارسی. ۱۳۸۷. ۱۱۲. 
  • «سبک‌های شعر فارسی» ‎(فارسی)‎. پایگاه پژوهشی آریـابوم. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «سبک خراسانی، قرن ششم (شعر فنی)(۱)» ‎(فارسی)‎. دائرةالمعارف طهور. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «مختصات فکری سبک خراسانی» ‎(فارسی)‎. سایت آفتاب. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «مختصات شعر سبک عراقی (۲)» ‎(فارسی)‎. دائرةالمعارف طهور. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «بیدل بزرگ‌ترین سراینده سبک هندی است» ‎(فارسی)‎. دکتر محمود مدبری. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «سبک هندی» ‎(فارسی)‎. پژوهشکده باقرالعلوم. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «آثار شاعران سبک هندی درون اوج خلاقیت است» ‎(فارسی)‎. نقل از خبرگزاری فارس. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «دوره بازگشت ادبی» ‎(فارسی)‎. پژوهشکده باقرالعلوم. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «بازگشت ادبی» ‎(فارسی)‎. دائرةالمعارف اسلامـی. بازبینی‌شده درون ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • ↑ ۱۹٫۰۱۹٫۱ آرایـه‌های ادبی (قالب‌های شعر، بیـان و بدیع). وزارت آموزش و پرورش. سال سوم نظام جدید آموزش متوسطه. ۱۳۸۴. رشتهٔ ادبیـات و علوم انسانی (ISBN 964-05-0036-4)ت
  • آموزگار، ژاله. «خویشکاری فردوسی». بخارا، ش. ۶۶ (۱۳۸۷). 
  • «ادبیـات عرفانی» ‎(فارسی)‎. پژوهشکده باقرالعلوم. بازبینی‌شده درون ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱. 
  • «یکصد منظومـه عاشقانـه از هزار سال ادب فارسی» ‎(فارسی)‎. خبرآنلاین بـه نقل از ایسنا. بازبینی‌شده درون ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱. 
  • «ولادتایی مروزی، شاعر اهل بیت علیـهم السلام» ‎(فارسی)‎. پایگاه حوزه. بازبینی‌شده درون ۲۳ نوامبر ۲۰۱۱. 
  • «خواص و عوام از نگاه ناصرخسرو» ‎(فارسی)‎. پایگاه تربت جام. بازبینی‌شده درون ۲۳ نوامبر ۲۰۱۱. 
  • «اندرزنامـه». پژوهشکده باقرالعلوم. بازبینی‌شده درون ۱۲ مارس ۲۰۱۲. 
  • «تجلی اخلاق درون ادبیـات فارسی». تبیـان. بازبینی‌شده درون ۱۲ مارس ۲۰۱۲. 
  • «اخلاق درون ادب فارسی». راسخون. بازبینی‌شده درون ۱۲ مارس ۲۰۱۲. 
  • «فرهنگ نویسی درون ایران از گذشته که تا امروز» ‎(فارسی)‎. علی معروفی (خبرگزاری فارس). بازبینی‌شده درون ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • نامـه فرهنگستان؛ پیدایش رمان فارسی؛ روح بخشیـان، عبدالحمـید؛ شماره ۱۳، پاییز ۱۳۷۸ صفحه146
  • فصلنامـه دانشکده ادبیـات و علوم انسانی تبریز؛ نمود مدرنیسم دررمان فارسی، حسین هاجری، ص ۱۶۰
  • براهنی، رضا. طلا درون مس. چاپ اول. زریـاب، ۱۳۸۰. ۹۰۴. 
  • «شعر سپید» ‎(فارسی)‎. پژوهشکده باقرالعلوم. بازبینی‌شده درون ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱. 
  • پیوند بـه بیرون

    مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط بـه ادبیـات فارسی درون ویکی‌گفتاورد موجود است. در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ ادبیـات فارسی موجود است.

    در این سال‌شمار سال‌ها بـه هجری قمری‌ست.

    سال‌شمار شاعران شعر کهن فارسی که تا سده ۱۳ هجری قمری
    • ن
    • ب
    • و
    زبان فارسی
    زبان فارسی
    • زبان فارسی باستان
    • زبان پارسی مـیانـه
    • زبان فارسی
    گویش و انواع
    • زبان فارسی
      • فارسی ایران
      • فارسی دری
      • فارسی تاجیکی
      • گویش ایماقی
      • گویش هزارگی
      • فارسیـهود
      • گویش بخارایی
    ویژگی‌های زبان
    • واژگان فارسی
      • اسم
      • فعل
    • واج‌شناسی و آواشناسی فارسی
    دستور زبان
    • دستور زبان فارسی
    • دستور زبان تاجیکی ‏(en)
    سیستم‌های نگارش
    • خط مـیخی هخا
    • خط پهلوی
    • الفبای فارسی
      • خوش‌نویسی ایرانی
    • الفبای تاجیکی
    • لاتین‌نویسی فارسی
      • فنگیلیش
    • بریل فارسی
    ادبیـات فارسی
    • ادبیـات فارسی
    • ادبیـات پارسی مـیانـه
    • جوامع فارسی‌زبان
    • ن
    • ب
    • و
    هنر ایرانی
    • معماری
    • خوشنویسی
    • نگارگری
    • ادبیـات
    • فولکلور
    • سینما
    • آشپزی
    • موسیقی
    • نقش و نگار
    • جواهرسازی
    • قالی
    • باغسازی
    • تذهیب
    • کاشی‌کاری
    • تئاتر
    • صنایع دستی
    • زربفت
    • ن
    • ب
    • و
    ادبیـات فارسی
    ادبیـات فارسی باستان
    • کتیبه‌های فارسی باستان
    • سنگ‌نبشته بیستون
    • سنگ‌نبشته گنج‌نامـه
    • نقش رستم
    • سنگ‌نبشته خشایـارشا درون ترکیـه
    ادبیـات پارسی مـیانـه
    دینی
    ترجمـه و تفسیر اوستا
    • زند
    • پازند
    • یسن‌ها
    • ویسپرد
    • وندیداد
    • هیربدستان و نیرنگستان
    • یشت‌ها
    • گاهان
    دانشنامـه‌های دینی
    • دین‌کرد
    • بندهشن هندی
    • بندهشن بزرگ
    • گزیده‌های زادسْپَرَم
    • نامـه‌های منوچهر
    • دادِستان دینیگ
    • روایت‌های پهلوی
    • نامـه تنسر
    فلسفی و کلامـی
    • شکند گمانیک ویچار
    • پس دانشن کامگ
    • گُجَستَک اَبالیش
    • زبور پهلوی
    الهام و پیش‌گویی
    • ارداویراف‌نامـه
    • ویرازگان
    • زند وهمن یسن
    • جاماسب‌نامـه
    • یـادگار جاماسبی
    • منظومـه بهرام ورجاوند
    قوانین دینی
    • شایست نشایست
    • روایت امـید اشوهشتان
    • روایـات آذرفرنبغ فرخزادان
    • روایـات فرنبغ سروش
    • پرسشنیـها
    • مادگان هزار دادستان
    اندرزنامـه‌های پهلوی
    • مـینوی خرد
    • دانای مـینوی خرد
    • یـادگار بزرگ‌مـهر
    • اندرزنامـه آذرپاد مـهراسپندان
    • اندرز اوشنَر دانا
    • اندرز دانایـان بـه مزدیسنان
    • اندرز خسرو قبادان
    • اندرز پوریوتکیشان
    • اندرز دستوران بـه بهدینان
    • اندرز بهزاد فرخ‌پیروز
    • پنج خیم روحانیـان
    • داروی خرسندی
    • خویشکاری ریدگان
    • اندرز کنم بـه شما کودکان
    • سودگر نسک
    آثار مانوی
    • انجیل زنده
    • شاپورگان
    • گنجینـه زندگان
    • رازان
    • غول‌ها
    • نامـه‌ها
    • زبور مانی
    غیردینی
    نثر
    کتابی
    • کارنامـه اردشیر بابکان
    • یـادگار زریران
    • خسرو و ریدگ
    • گزارش شطرنج
    • شـهرستان‌های ایرانشـهر
    • شگفتی و برجستگی سیستان
    • ماتیکان یوشت فریـان
    • ماه فروردین روز خرداد
    • سورسخن
    • فرهنگ پهلوی
    • فرهنگ اویم ایوک
    • آیین‌نامـه‌نویسی
    • خودای‌نامگ
    • کتاب کاروند
    متفرقه
    • سنگ‌نوشته‌های دولتی درون دوران ساسانی
    • کعبه زرتشت
    • سفال‌نوشته‌ها
    • پوست‌نوشته‌ها
    • فلزنوشته‌ها
    • مـهرها
    • سکه‌نوشته‌ها
    شعر
    • درخت آسوری
    • خیم و خرد فرخ‌مرد
    • خرد
    ادبیـات فارسی کلاسیک
    شعر
    سدهٔ یکم
    دارای‌دخت
    سدهٔ دوم
    ابوالعباس مروزی
    سدهٔ سوم
    • حنظله بادغیسی
    • راتبه نیشابوری
    • رودکی
    • ابن رومـی
    • ابوحفص سغدی
    • شـهید بلخی
    • محمد پسر مخلد سگزی
    • محمد پسر وصیف سجزی
    • مسعودی مروزی
    • فیروز مشرقی
    • بسام کرد
    • ابوسلیک گرگانی
    سدهٔ چهارم
    • آغاجی بخارایی
    • ابوسعید ابوالخیر
    • ابوالفتح بستی
    • ابوالفرج سگزی
    • ابوطاهر خسروانی
    • رونقی بخارایی
    • سپهری بخارایی
    • بدیع بلخی
    • بشار مرغزی
    • ابوالمؤید بلخی
    • بُندار رازی
    • بهرامـی سرخسی
    • بوالمثل بخارایی
    • ابواسحاق جویباری
    • خبازی نیشابوری
    • خجسته سرخسی
    • خسروی سرخسی
    • دقیقی
    • رابعه بلخی
    • ابوالعباس ربنجنی
    • ابوشکور بلخی
    • رودکی
    • ابوحفص سغدی
    • شاکر جلاب
    • شـهید بلخی
    • عماره مروزی
    • عنصری بلخی
    • فردوسی
    • محمد عبده کاتب
    • حکاک مرغزی
    • مسعودی مروزی
    • ابوطیب مصعبی
    • معروفی بلخی
    • ابوزراعه معمری
    • معنوی بخارائی
    • منتصر سامانی
    • منجیک ترمذی
    • منطقی رازی
    • نصر بن منصور
    • ابوشعیب هروی
    • طاهر چغانی
    • کسایی مروزی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • یوسف عروضی
    • ابوالقاسم بشریـاسین
    سدهٔ پنجم
    • ابوسعید ابوالخیر
    • فخرالدین اسعد گرگانی
    • خواجه عبدالله انصاری
    • باباطاهر
    • خیـام
    • دانشی طوسی
    • مسعود سعد سلمان
    • سنایی
    • اسدی طوسی
    • عسجدی
    • عنصری بلخی
    • عیوقی
    • کافرک غزنوی
    • غضائری رازی
    • ابوالفرج رونی
    • فرخی سیستانی
    • قطران تبریزی
    • لبیبی
    • منوچهری دامغانی
    • ناصرخسرو
    • ازرقی هروی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • ایرانشان بن ابی‌الخیر
    • عثمان مختاری
    سدهٔ ششم
    • اثیر اخسیکتی
    • ادیب صابر
    • محمد معزی
    • انوری
    • عمعق بخاری
    • خاقانی
    • خیـام
    • ابوالفرج رونی
    • سراج قمری
    • مسعود سعد سلمان
    • سموری سجزی
    • سنایی
    • سوزنی سمرقندی
    • جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی
    • قاضی هجیم آملی
    • عبدالواسع جبلی
    • علی بن احمد سیفی
    • ظهیرالدین فاریـابی
    • اشرف غزنوی
    • فلکی شروانی
    • قوامـی رازی
    • مـهستی گنجوی
    • مولانا شاهین شیرازی
    • عطار نیشابوری
    • رشیدالدین وطواط
    • نظامـی گنجوی
    • بهاءالدین ولد
    • عبدالقادر گیلانی
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ابوالعلاء گنجه‌ای
    • ایرانشاه بن ابی‌الخیر
    • رشیدی سمرقندی
    • شمس طبسی
    سدهٔ هفتم
    • بدر جاجرمـی
    • کمال‌الدین اسماعیل
    • افضل‌الدین کاشانی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • اوحدالدین کرمانی
    • مولوی
    • همام تبریزی
    • پوربهای جامـی
    • بهرام پژدو
    • زرتشت بهرام پژدو
    • سراج قمری
    • سراج‌الدین سگزی
    • سعدی
    • سعدالدین نزاری قهستانی
    • شمس قیس رازی
    • شیخ محمود شبستری
    • فخرالدین عراقی
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • عمـید لویکی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • مجد همگر
    • مولانا ناصری
    • عطار نیشابوری
    • بوعلی قلندر
    • کیکاووس رازی
    • نظامـی گنجوی
    • سلطان ولد
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ملک‌تاج‌الدین دهلوی
    • شـهاب‌الدین بدایونی
    • امـیرحسن دهلوی
    • خواجه عبیدالدین
    • حسن محمود کاتب
    سدهٔ هشتم
    • شاهین شیرازی
    • ابواسحاق اط
    • فضل‌الله نعیمـی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • قاسم انوار
    • مغربی تبریزی
    • همام تبریزی
    • حافظ
    • حیدر شیرازی
    • برندق خجندی
    • کمال خجندی
    • رستم خوریـانی
    • شرف‌الدین رامـی
    • عبید زاکانی
    • سلمان ساوجی
    • امـیر شاهی
    • شیخ محمود شبستری
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • بدر چاچی
    • ابوعلی قلندر
    • خواجوی کرمانی
    • عماد فقیـه کرمانی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • عمادالدین نسیمـی
    • نعمت‌الله ولی
    • امـیرحسن دهلوی
    • جهان‌ملک خاتون
    • حمدالله مستوفی
    • جام جونـه
    • حماد جمالی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • مـیر سید علی همدانی
    • عطار شیرازی
    • ابوالحسن علی‌الاعلی
    • جلال طبیب شیرازی
    سدهٔ نـهم
    • آذری طوسی
    • محمد محمد آملی
    • ابن حسام
    • ابواسحاق اط
    • قاسم انوار
    • عصمت بخاری
    • فخرالدین بخاری
    • کمال‌الدین بنایی
    • مغربی تبریزی
    • جامـی
    • هلالی جغتائی
    • برندق خجندی
    • هاتفی خرجردی
    • رستم خوریـانی
    • رضای سبزواری
    • بساطی سمرقندی
    • سکندر لودی
    • امـیر شاهی
    • اهلی شیرازی
    • بابا فغانی شیرازی
    • عطار تونی
    • علی‌شیر نوایی
    • محمد کاتبی
    • مسیحی فوشنجی
    • مکتبی شیرازی
    • محمد فضولی
    • نظام‌الدین محمود قاری
    • مـهری هروی
    • کاتبی ترشیزی
    • نعمت‌الله ولی
    • حسن‌شاه هروی
    • اسیری لاهیجی
    • قبولی هروی
    • آصفی هروی هراتی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • عبدالرحمن مشفقی بخارایی
    • مـهری هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • ملا محمد نامـی
    • خیـالی بخاری
    • قاسم کاهی
    • نظام قاری
    سدهٔ دهم
    • شفائی اصفهانی
    • وحشی بافقی
    • کمال‌الدین بنایی
    • ظهوری ترشیزی
    • هلالی جغتائی
    • هاتفی خرجردی
    • فیضی دکنی
    • جمالی دهلوی
    • عرفی شیرازی
    • علی‌شیر نوایی
    • محتشم کاشانی
    • مولانا همتی انگورانی
    • اهلی شیرازی
    • مکتبی شیرازی
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • نظیری نیشابوری
    • محمد فضولی
    • سحابی استرآبادی
    • شانی تکلو
    • بابا فغانی شیرازی
    • آصفی هروی هراتی
    • حیدر کلوچه‌پز هراتی
    • سقای بخارایی
    • مطربی سمرقندی
    • دوستی بدخشی
    • سیدای نسفی
    • فطرت زردوز سمرقندی
    • ظهوری دکنی
    • لسانی شیرازی
    • شرف‌جهان قزوینی
    • لحاف‌دوز همدانی
    • فهمـی استرآبادی
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • شریف تبریزی
    • صبوری تبریزی
    • نوعی خبوشانی
    • ثنایی مشـهدی
    • ضمـیری اصفهانی
    • مسیح کاشی
    • شکیبی اصفهانی
    • ملک قمـی
    • کفری تربتی
    • انیسی شاملو
    • شاه‌طاهر دکنی انجدانی
    • نصیبی گیلانی
    • ذهنی کشمـیری
    • سرخوش کشمـیری
    • ولی دشت بیـاضی
    • غزالی مشـهدی
    سدهٔ یـازدهم
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • طالب آملی
    • شفائی اصفهانی
    • شوکت بخاری
    • ظهوری ترشیزی
    • سلیم تهرانی
    • فیضی دکنی
    • قاسم دیوانـه مشـهدی
    • ابوالفتح سگزی
    • احولی سیستانی
    • اسیر شـهرستانی
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • سلطان باهو
    • ملاشاه بدخشی
    • جهان‌آرا بیگم
    • حمزه غافل سیستانی
    • زلالی خوانساری
    • زیب‌النسا
    • بیدل
    • سرمد کاشانی
    • کلیم کاشانی
    • ندیم کشمـیری
    • شاپور تهرانی
    • صائب تبریزی
    • صوفی مازندرانی
    • صیدی طهرانی
    • باذل مشـهدی
    • قدسی مشـهدی
    • نظیری نیشابوری
    • مولانا همتی انگورانی
    • محسن فیض کاشانی
    • سحابی استرآبادی
    • فیـاض لاهیجی
    • شانی تکلو
    • منیر لاهوری
    • مجذوب تبریزی
    • طرزی افشار
    • کرام بخارایی
    • سیدای نسفی
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • مطربی سمرقندی
    • نخلی بخارایی
    • ناظم هراتی
    • سرافراز سمرقندی
    • قانع نسفی
    • فصیحی هروی
    • نجیب کاشانی
    • رجبعلی واحد تبریزی
    • ناصر علی سرهندی
    • محسن فانی
    • ظفرخان احسن
    • رضی دانش مشـهدی
    • سعیدا نقشبندی یزدی
    • فوقی یزدی
    • سنجر کاشانی
    • صفی چرکس
    • سالک قزوینی
    • محمد واعظ قزوینی
    • غنی کشمـیری
    • رفیع مشـهدی
    • طغرای مشـهدی
    • وحید قزوینی
    • ذوقی اردستانی
    • الهی اسدآبادی
    • وحدت کاشانی
    سدهٔ دوازدهم
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • هاتف اصفهانی
    • آزاد بلگرامـی
    • آذر بیگدلی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • عبدالقادر بیدل
    • فقیر دهلوی
    • وصال شیرازی
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • حزین لاهیجی
    • باذل مشـهدی
    • قصاب کاشانی
    • صباحی بیدگلی‏
    • مشتاق اصفهانی
    • طبیب اصفهانی
    • غنیمت پنجابی
    • حشمت بدخشانی
    • کرام بخارایی
    • سپندی سمرقندی
    • طغرل احراری
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • املای بخارایی
    • غیـاثی بدخشی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • واله داغستانی
    • ظفرخان جوهری
    • صادق بخارایی
    • مخلص کاشانی
    • محسن تأثیر تبریزی
    • نجیب کاشانی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • نجات اصفهانی
    • عالی شیرازی
    • شیوکرام تقوی
    • قانع تتوی
    • آفرین لاهوری
    • واقف لاهوری
    • محمداسماعیل دارا
    • اکسیر اصفهانی
    • حیرت لاهوری
    • خالص اصفهانی
    سدهٔ سیزدهم
    • صفای اصفهانی
    • نشاط اصفهانی
    • فروغی بسطامـی
    • یغمای جندقی
    • فایز دشتی
    • غالب دهلوی
    • فقیر شیرازی
    • قاآنی شیرازی
    • وصال شیرازی
    • وقار شیرازی
    • محمودخان صبا
    • طاهره قرةالعین
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • نادره
    • بیدل کرمانشاهی
    • عبرت نایینی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • ظفرخان جوهری
    • تاش‌خواجه اسیری
    • صادق بخارایی
    • سلطان خواجه اداء سمرقندی
    • جیحون یزدی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • مفتون بردخونی
    • عمان سامانی
    • نواب‌الله دادخان صوفی
    نثر
    معاصر
    شاعران
    ایران
    نوقدمایی
    • عارف قزوینی
    • مـیرزاده عشقی
    • محمد فرخی یزدی
    • محمدتقی بهار
    • ارسلان پوریـا
    • پرویز ناتل خانلری
    • نادر نادرپور
    • فریدون مشیری
    • سیمـین بهبهانی
    • هوشنگ ابتهاج
    • پروین اعتصامـی
    • حسین منزوی
    • ایرج مـیرزا
    • سیـاوشرایی
    • محمدحسین شـهریـار
    • محمدرضا عبدالملکیـان
    • فریدون توللی
    • گلچین گیلانی
    • عبرت نایینی
    • کریم امـیری فیروزکوهی
    • مظاهر مصفا
    • ژولیده نیشابوری
    • عبدالحسین جلالیـان
    • محمدعلی ریـاضی یزدی
    • عماد خراسانی
    • سلمان هراتی
    • سپیده کاشانی
    • حمـید سبزواری
    • سید حسن حسینی
    • محمدرضا آقاسی
    • محمدعلی معلم دامغانی
    نیمایی
    • مـهدی اخوان ثالث
    • منوچهر آتشی
    • فروغ فرخزاد
    • نصرت رحمانی
    • سهراب سپهری
    • محمدرضا شفیعی کدکنی
    • منوچهر شیبانی
    • اسماعیل شاهرودی
    • م. آزاد
    • اسماعیل خویی
    • محمد زهری
    • محمد مختاری
    • طاهره صفارزاده
    • نیما یوشیج
    • ضیـاء موحد
    • سعید سلطان‌پور
    • منصور اوجی
    سپید
    • بیژن جلالی
    • تندرکیـا
    • هوشنگ ایرانی
    • احمد شاملو
    • نازنین نظام شـهیدی
    موج نو
    • احمدرضا احمدی
    • محمدرضا اصلانی
    • بیژن الهی
    • هوشنگ ایرانی
    • بهرام اردبیلی
    • محمدعلی سپانلو
    • عظیم خلیلی
    • جواد مجابی
    حجم
    • یدالله رؤیـایی
    • هوشنگ چالنگی
    • شاپور بنیـاد
    • بیژن الهی
    • بهرام اردبیلی
    • پرویز اسلام‌پور
    • محمدرضا اصلانی
    • سیروس آتابای
    ناب
    • هوشنگ چالنگی
    • سیدعلی صالحی
    • فرامرز سلیمانی
    موج سوم
    • هرمز علی‌پور
    • قیصر امـین‌پور
    دههٔ هفتاد
    • رضا براهنی
    • علی باباچاهی
    • شاپور بنیـاد
    • سیدعلی صالحی
    • بیژن کلکی
    • شیوا ارسطویی
    • مفتون امـینی
    • بهزاد زرین‌پور
    • علی عبدالرضایی
    • گراناز
    افغانستان
    • نادیـا انجمن
    • واصف باختری
    • خلیل‌الله خلیلی
    • مسعود نوابی
    • محمدکاظم کاظمـی
    • فضل‌الله قدسی
    • ابوطالب مظفری
    • سعادت ملوک‌تاش
    • فدایی هروی
    • مخفی بدخشی
    • عبدالکریم تمنا
    • صوفی عشقری
    • نادیـه فضل
    • محجوبه هروی
    • ندیم کابلی
    تاجیکستان
    • صدرالدین عینی
    • فرزانـه خجندی
    • اسکندر ختلانی
    • ابوالقاسم لاهوتی
    • گلرخسار صفی‌اوا
    • لایق شیرعلی
    • پیرو سلیمانی
    • مـیرزا تورسون‌زاده
    • مـیرزا عبدالواحد مُنظِم
    • صدرِ ضیـا
    • ساتِم اُلُغ‌زاده
    • بازار صابر
    • محمدجان شکوری بخارایی
    • جلال اکرامـی
    • عبید رجب
    • محمدعلی عجمـی
    • صفیـه گلرخسار
    • مردخای بهایف
    • زلفیـه عطایی
    • مؤمن قناعت
    • عسکر حکیم
    • عنایت حاجی‌یوا
    • عبدوملک بهاری
    • مجیب مـهرداد
    • گل‌نظر کلدی
    • تیمور ذوالفقارف
    • عاشور صفر
    • دارا نجات
    • احمدجان رحمت‌زاد
    • جوره هاشمـی
    ازبکستان
    • خواجه (شاعر)
    • اسد گلزاده
    • شـهزاده نظرووا
    پاکستان
    • اقبال لاهوری
    • حفیظ جالندهری
    ارمنستان
    ادوارد حق‌وردیـان
    رمان‌نویسان
    • علی‌محمد افغانی
    • غزاله علیزاده
    • بزرگ علوی
    • رضا امـیرخانی
    • مـهشید امـیرشاهی
    • رضا براهنی
    • سیمـین دانشور
    • محمود دولت‌آبادی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • رضا قاسمـی
    • هوشنگ گلشیری
    • ابوتراب خسروی
    • احمد محمود
    • شـهریـار مندنی‌پور
    • عباس معروفی
    • ایرج پزشک‌زاد
    • عبدوملک بهاری
    • تیمور ذوالفقارف
    داستان‌کوتاه‌نویسان
    • جلال آل‌احمد
    • شمـیم بهار
    • صادق چوبک
    • سیمـین دانشور
    • نادر ابراهیمـی
    • ابراهیم گلستان
    • هوشنگ گلشیری
    • صادق هدایت
    • محمدعلی جمال‌زاده
    • ابوتراب خسروی
    • مصطفی مستور
    • جعفر مدرس صادقی
    • هوشنگ مرادی کرمانی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • بیژن نجدی
    • شـهرنوش پارسی‌پور
    • غلامحسین ساعدی
    • بهرام صادقی
    • گلی ترقی
    نمایشنامـه‌نویسان
    • مـیرزا فتحعلی آخوندزاده
    • ارسلان پوریـا
    • بهرام بیضایی
    • بیژن مفید
    • غلامحسین ساعدی
    • هنگامـه مفید
    • عباس نعلبندیـان
    • اکبر رادی
    • پری صابری
    • محمود استادمحمد
    • مـیرزاده عشقی
    • محسن یلفانی
    • حمـید امجد
    • محمد چرمشیر
    • محمد یعقوبی
    • نغمـه ثمـینی
    • محمد عثمان‌اف
    • رضا عبدو
    • رضا صابری
    • رضا قاسمـی
    • حسین پاکدل
    • حسین پناهی
    • محمد رحمانیـان
    فیلمنامـه‌نویسان
    • ابراهیم حاتمـی‌کیـا
    • مسعود کیمـیایی
    • اصغر فرهادی
    • رخشان بنی‌اعتماد
    • بهرام بیضایی
    • کامبوزیـا پرتوی
    • داریوش مـهرجویی
    • ابراهیم گلستان
    • علی حاتمـی
    • مجید مجیدی
    • پیمان قاسم‌خانی
    • ناصر تقوایی
    • شادمـهر راستین
    • اصغر عبداللهی
    • کیومرث پوراحمد
    سایر
    • علی‌اکبر دهخدا
    • ن
    • ب
    • و
    شاعران فارسی‌سرای ورای مرزهای ایران
    افغانستان
    خلیل‌الله خلیلی • محمدکاظم کاظمـی • فضل‌الله قدسی • ابوطالب مظفری • سعادت ملوک‌تاش • فدایی هروی• مخفی بدخشی • عبدالکریم تمنا • صوفی عشقری • نادیـه فضل • محجوبه هروی • نادیـا انجمن
    تاجیکستان
    جلال اکرامـی • اسکندر ختلانی • بازار صابر • عبید رجب • محمدعلی عجمـی • صدرالدین عینی • صفیـه گلرخسار • مردخای بهایف • باقی رحیم‌زاده • زلفیـه عطایی • لایق شیرعلی • گلرخسار صفی‌اوا
    شبه‌قاره هند: هند و پاکستان
    طالب آملی • باذل مشـهدی • آزاد بلگرامـی • جهان‌آرا بیگم • فیضی دکنی • امـیرخسرو دهلوی • بیدل دهلوی • زیب‌النسا • اقبال لاهوری• غالب دهلوی • سرمد کاشانی • سلیمـه سلطان بیگم • عمـید لویکی • ندیم کشمـیری
    گروه‌ها و فهرست‌ها همگی بـه ترتیب الفبای فارسی هستند
    • ن
    • ب
    • و
    ادبیـات زبان‌های ایرانی‌تبار
    ادبیـات کهن ایران
    ادبیـات فارسی باستان • ادبیـات سکائی باستان • ادبیـات مادی • ادبیـات زرتشتی
    ادبیـات مـیانـه ایران
    ادبیـات فارسی مـیانـه • ادبیـات پارتی• ادبیـات خوارزمـی • ادبیـات سکائی مـیانـه • ادبیـات بلخی • ادبیـات سغدی • ادبیـات مانوی
    ادبیـات ایرانی نو
    تاریخ ادبیـات فارسی • ادبیـات فارسی • ادبیـات کردی • ادبیـات پشتو • ادبیـات آسی • ادبیـات بلوچی • ادبیـات فارسیـهود
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=ادبیـات_فارسی&oldid=24282553»




    [جهان امروز به عشق و عرفان حافظ و مولانا نیازمند است]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 31 Jul 2018 16:10:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com