دانلودرمان شروع تلخ سوگند

دانلودرمان شروع تلخ سوگند دانلود رمان به منظور کامپیوتر Archives | نگاه دانلود | نگاه دانلود | دانلود رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانـه | رمان فوریو | دانلود رمان | دانلودرمان زیبا عاشقانـه | دانلود رمان بی تاروپود نودهشتیـا-دانلود رمان بی تاروپود ... |

دانلودرمان شروع تلخ سوگند

دانلود رمان به منظور کامپیوتر Archives | نگاه دانلود

خلاصه رمان :

دانلود رمان یـار سست وفا ویژه نگاه دانلود دانلود رمان یـار سست وفا ویژه نگاه دانلود  ۲۵سال از حادثه‌ی سرنوشت‌ساز مـی‌گذرد. دانلودرمان شروع تلخ سوگند معصومـه یکی از اصلی‌ترین افرادی هست که زندگی‌اش بـه سبب گ*ن*ا*ه ۲۵سال پیش حسام، دانلودرمان شروع تلخ سوگند دچار دگرگونی شده است. دانلودرمان شروع تلخ سوگند قضای الهی آن چنان مقدر مـی‌شود کـه فرزندان این دو نفر بـه هم علاقه‌مند شده و عامل رویـارویی والدینشان مـی‌شوند. حسام بعد از ۲۵سال درمـی‌یـابد کـه خود نیز بازیچه‌ی دست فرد ...

: دانلودرمان شروع تلخ سوگند




[دانلودرمان شروع تلخ سوگند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 07:49:00 +0000



دانلودرمان شروع تلخ سوگند

نگاه دانلود | دانلود رمان

خلاصه داستان :

دانلود رمان شوره زار ویژه نگاه دانلود دانلود رمان شوره زار ویژه نگاه دانلود .  حافظ مردی هست در دهه ی چهارم زندگی اش, کـه مسئولیتی سنگین را سالهاست بـه دوش مـیکشد.او هم پدر هست و هم مادر. دانلودرمان شروع تلخ سوگند اما قلب او درگیر احساسات مختلفی هست که تلاش مـی کند به منظور آسایش عزیزانش با آنـها منطقی برخورد کند ولی..... دانلودرمان شروع تلخ سوگند حافظ مـیان دستان روزگار مـی چرخد و مـی چرخد و مـی چرخد و مـی رسد به......! [caption align="alignnone" width="230"] دانلود ...

: دانلودرمان شروع تلخ سوگند ، دانلودرمان شروع تلخ سوگند




[دانلودرمان شروع تلخ سوگند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 01:28:00 +0000



دانلودرمان شروع تلخ سوگند

دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانـه | رمان فوریو

دانلود رمان درباره ی گذشته ام مپرس جلد اول

نسخه های اندروید (APK) , آیفون و اندروید (EPUB) , جاوا (JAR) و نسخه کامپیوتر (pdf)

نویسنده: کیمـیا.ش

ژانر : دانلودرمان شروع تلخ سوگند #عاشقانـه #اجتماعی

خلاصه رمان :

همـیشـه اینجوریـه,تا مـیای عادت کنی بـه اینکه تنـهایی,مـیای از زندگی لذت ببری بدون هیچ اشفتگی و دلتنگی
یکی از راه مـیرسه یـه مـهربون اولش خیلی ساده مـیگیری مـیگی اینم یکی مثل بقیـه س اما بعد از چند وقت مـیبینی روزهاتو چقدر قشنگ کرده
چقدر صبح ها با انرژی از خواب پا مـیشی
جقدر شب ها با شب بخیرش اروم مـیخوابی
چقدر سرحالی,چقدر از ته دل مـیخندی و شادی اما زندگی همـیشـه اونطور کـه تو فکر مـیکنی پیش نمـیره….

. دانلودرمان شروع تلخ سوگند . دانلودرمان شروع تلخ سوگند ، دانلودرمان شروع تلخ سوگند




[دانلودرمان شروع تلخ سوگند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 18 Jul 2018 16:18:00 +0000



دانلودرمان شروع تلخ سوگند

دانلود رمان | دانلودرمان زیبا عاشقانـه

تاریخ : دانلودرمان شروع تلخ سوگند یکشنبه 19 مـهر 1394 09:50 ق.ظ


این وبلاگ درون ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی ثبت شده است.



دوستانی کـه مـیخوان درون سوپر گروه رمان تلگرام عضو بشن:

لینک گروه

یـا

شماره من جهت درخواست لینک گروه: 6552-169-0919



قوانین گروه رو رعایت کنید که تا ریمو نشید:
1- های غیر مرتبط با رمان ممنوعه
2- مطالب مستهجن و توهین و اهانت بـه اعضا گروه ممنوعه
3- ایجاد مزاحمت درون پی وی خصوصی افراد ممنوعه

 

تاریخ : پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 05:16 ب.ظ

دانلود رمان پشت ابرهای سیـاه

دانلود رمان پشت ابرهای سیـاه

نام رمان : پشت ابرهای سیـاه

نویسنده : دل آرا دشت بهشت

خلاصه :
با مرگ هدایت رمضانی و نابود شدن ثروتش ضربه ی بدی بـه تنـها فرزندش غزاله وارد مـیشـه، دانلودرمان شروع تلخ سوگند آقای شیخی (دوست هدایت) بـه عنوان حامـی وارد زندگی غزاله مـیشـه و همـه ی سعی اش رو مـی کنـه کـه فکر این رو از کینـه ای کـه نسبت بـه رییس پدرش، یعنی کیـانمـهر عابدی داره دور کنـه، که تا حدی هم موفق مـیشـه، با وادار غزاله بـه ادامـه تحصیل و حتی سر کار بردنش؛ اما با پیدا شدن دوباره ی کیـانمـهر تمام خاطرات بد غزاله زنده مـیشن.

تاریخ : شنبه 5 فروردین 1396 01:01 ب.ظ

نویسنده رمان:ریحانـه وبریـان

دانلود رمان به منظور ایفون

 دانلود رمان به منظور اندروید

 دانلود رمان به منظور pdf

تاریخ : شنبه 7 اسفند 1395 08:09 ب.ظ

دانلود

تاریخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 08:24 ب.ظ

خلاصه ای از رمان:

دنیـا اون چیزی نیست کـه ما مـیبینیم.

ما چیزی رو مـیبینیم کـه باور داریم.

آرومـی کـه کنارت نشسته ، مـیتونـه هر چیزی باشـه غیر از آروم...

پسری کـه بهت کمک مـیکنـه اگه بفهمـی تو وجودش چه موجودیـه شاید کابوس شبانـه ات بشـه...

و عشق ... دانلودرمان شروع تلخ سوگند عشق همـیشـه پر از گل و پروانـه نیست گاهی بـه داغی آتیش و به قدرت یـه... دانلودرمان شروع تلخ سوگند یـه چی ؟! هر چیزی ممکنـه وقتی کنار گرگینـه ها و خوناشام ها باشی.

این رمان راجب زندگی ی بـه نام مـهاست کـه با ورود بـه یـه خانواده شلوغ کم کم با راز اون خانواده و اتفاقی کـه تو گذشته خودش افتاده آشنا مـیشـه . اتفاقی کـه اونو وارد یـه زندگی جدید و پر هیجان مـیکنـه

هر سه جلد رمان ماه مـه آلود بصورت کامل .

جلد سوم بـه تنـهایی و جلد 1 و 2 نیز بـه تنـهایی روی سایت قرار دارد.

یک فایل زیپ حاوی سه جلد رمان بصورت پی دی اف PDF به منظور دانلود قرار گرفته است.

این رمان جمعا بیش از 800 صفحه مـی باشد

❤️❤️❤️ این فایل شامل هر سه جلد بوده و کامل مـی باشد❤️❤️❤️

برای خرید کلیک کنید

تاریخ : پنجشنبه 30 دی 1395 09:24 ق.ظ

  • نام رمان : دلم آغوشت را مـیخواهد
  • نویسنده : فریده بانو کاربر سایت
  • تعداد صفحات : ۴۱۵
  • ژانر : عاشقانـه

خلاصه داستان : رمان راجب دو دوقلو هست بـه اسم های سوگند و سوگل ، سوگل بی دلیل یک هفته قبل از عروسیش غیبش مـیزنـه و حالا ابروی چندین سالی پدربزرگش درون مـیونـه و در خواست حامـی پارسا ، حالا سوگند مجبوره فقط یـه تصمـیم بگیره و اون  …

تاریخ : پنجشنبه 23 دی 1395 10:13 ق.ظ

نویسنده : افسانـه انصاری

تعداد صفحات : 365

ژانر : عاشقانـه , اجتماعی , ازدواج اجباری

خلاصه رمان همسایـه : 

مارال بـه دلیل اصرار خانواده اش بـه ازدواج با مردی کـه برایش درنظر گرفته اند مجبور بـه جدایی از پسر مورد علاقه اش مـیشود و تن بـه ازدواج اجباری مـیدهد...

او فکر مـیکند بعداز ازدواجش عشق عمـیقش را فراموش خواهد کرد! 

اما غافل از اینکه ازدواجش تازه آغاز ماجراست...

تاریخ : پنجشنبه 25 آذر 1395 10:46 ق.ظ

نویسنده:ان معتمد
تعداد صفحات:532

خلاصه:
زندگی پنج که تا پسر...غرق تو خوشی .. دور بودن از دنیـایی کـه اسمش زندگیـه...
زندگی ای کـه گاهی پستی و بلندیـایی داره کـه شاید هممون یـه روز خسته بشیم ازش...
یـا یـه روزم انقدر خوشحال باشیم کـه دلمون نخواد حتی اون روزمون شب شـه وحتی سر بـه بالش بزاریم ...
یـه اتفاقاتی تو دنیـای اطرافمون مـیوفته کـه بدون مـیل و اراده خودمونـه...
هر چیم کـه پولدار باشی . فقیر باشی یـا...
بازم به منظور اون بالایی بنده ای و تو یـه سطح قرار داریم هممون. دوست،رفیق،آشنا،نمـیشناسه...
حتی پارتی بازیم نمـیشـه کرد کـه سرنوشت خودمون و بخوایم تغییر بدیم ...
مثل ورود نفر ششمـی کـه مـهمان خونـه ای مـیشـه کـه صاحب خونـه ها نمـیدونن رسم مـهمون نوازی از این مـهمان چجوریـه؟؟؟؟؟
ژانر:طنز،کلکلی،عاشقانـه

تاریخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 05:06 ب.ظ

نویسنده: فرزان

با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان برگ زرد

تعداد صفحه: 176 Pdf

خلاصه:
رمان درباره خونده یـه خانواده معمولیـه گذشته تاریکی داره و دنبال آینده روشنتریـه. خیلی چیزا اونو بـه ی کـه امروز مـیبینیم تبدیل .

در طی این رمان مـیفهمـیم هیچکس،هیچوقت، سفید مطلق نیست…

قسمتی از رمان:

نمـیدونم چرا ازم بدشون مـیاد یعنی مـیدونم ولی مگه من خواستم پسرعزیزکرده داداششون عاشقم بشـه و اونجوری گند بزنـه بـه زندگی خودشو ومن با یـادآوری گذشته یـه آه مـیکشم کـه ساکت مـیشـه و بلند مـیگه
-اصلا حواست بـه من هست دو ساعتهدارم حرف مـی فقط زل زدی و تند تند آه مـیکشی
-بله حواسم بود مـیشـه حالا برم اتاقم استراحت کنم تازه از سر کار اومدم خستم
-ببین طاهره خانم این یـه کـه تربیت کردی حالا هی پشتشو بگیر حتی بلد نیس بـه بزرگترش احترام بذاره

من بـه خاطر این کلی پیش اعظم خانم ازش تعریف و تمجید کردم که تا راضی بشـه واسه پسرش بیـاد جلوحالا خانم حتی ما رو … حساب نمـیکنـه

.
(هه مگه من خواسته بودم ازم پیش اون زن افاده ای تعریف کنـه انگار بدجور خار شدم بـه چشمشون

که مـیخوان از شرم راحت بشند مطمـینم خبریـه کـه اینجور بـه حول و ولا افتاده واسه شوهر دادنم)
-حرص نخور شما ببخش بهار زود باش معذرت خواهی کن و برو دو که تا چای بریز بیـار واسه خالت

ناسلامتی واسه خوشبختی تو داره تلاش مـیکنـه
(به کـه طبق معمول طرف شو گرفته نگاه مـیکنم نمـیدونم اگه بابابچه دوست نداشت اصلا راضی مـیشد یـه بچه از پرورشگاه بگیره )
- جون من چند بار بگم بـه هم چند روز پیش گفتم من قصد ازدواج ندارم مـیشـه این بحثو تموم کنید...

تاریخ : یکشنبه 16 آبان 1395 05:04 ب.ظ

نویسنده: خانم نسیم رحمانی

با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان یک نگاه

تعداد صفحه: 238 Pdf

خلاصه :

آدما،وقتی احساس مـیکنن وجود یـه نفر تو قلبشون درون حال تپشـه…ناخودآگاه بدون فهمـیدن

طرف،ازش نگاه بر مـیگردونن…نمـیتونن باهاش چشم تو چشم حرف بزنن،وقتی تو چشماش نگاه

مـیکنن هول مـیشن‌…سرمو انداخته بودم پایین،عشقم بعد مدت ها ندیدنش بدون هیچ خبری رفته

بود،دوستم(فواد)مجبورم کرده بود تو ویلایی باشم کـه ادماشو نمـیشناسم…و هیچ چیز فاجعه تر از

این نبود کـه دلم پیش یکیشون گیر کنـه …و ندونم چطور با مـهلت یـه ماهه ای کـه دارم حتما کنار بیـام…
سخن نویسنده

(خوبی های این رمان تقدیم بـه دوست عزیزم”آناهیتا”که یـادم داد به منظور بدست اوردن چیز هایی که

مـیخوام حتما سماجت بـه خرج بدم و ممنونم از اکیپ ۱۰۲ و دوستان کـه پا بـه پا همراهم بودن و با

تشویق و دنبال رمانم بهم روحیـه دادن_مرسی بچه ها واقعا مدیونتونم_)
بسم الله :)(خوبی های این رمان تقدیم بـه دوست عزیزم”آناهیتا”که یـادم داد به منظور بدست اوردن چیز هایی کـه مـیخوام حتما سماجت بـه خرج بدم و ممنونم از اکیپ ۱۰۲ و دوستان کـه پا بـه پا همراهم بودن و با تشویق و دنبال رمانم بهم روحیـه دادن_مرسی بچه ها واقعا مدیونتونم_)-کف اتاق دراز کشیده بودم و به سقف تقریبا زرد رنگ بالای سرم ک شدیدا شیکم داده بود نگا مـیکردم از بخت بده من دستشویی همسایـه بالایی حتما بالای اتاقم بنا شده باشـه ک تقریبا تمام مدت یـا مشکل گرفتگی فاضلاب دارن یـا بچشون رو دل کرده داره معدشو رگباری خالی مـیکنـه،بوی وحشتناک فرش زیره سرم داش خفم مـیکرد یـادم رفته بود بدمش قالی شویی ، دستمو دراز کردم با بدبختی بالشتو از روی تختم پایین کشیدم انداختم زیره سرم….بعله اینم بوی کله روغنیـه فوادو مـیده اون از فرش ک روش بالا اورده من هم.

تاریخ : پنجشنبه 13 آبان 1395 05:02 ب.ظ

نویسنده: فرزان

با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان اتاق معلم

تعداد صفحه: 92 Pdf

این رمان براساس داستان واقعی مـیباشد کـه توسط نویسنده ویرایش کم و بیش شده.

خلاصه :

لا یـا أیـها السّاقی! أدر کأساً وناوِلها!
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها

وقتی بـه گذشته نگاه مـیکنم، بـه فراز و نشیبهای زندگیم ،به شادی ها و غم هام ، مـیفهمم سرنوشت چه بازی ها کـه با آدم نداره!
من پریچه اسدی هستم و این سرگذشت منـه….
اینم جلد رمان کـه خانم Moonlight زحمتش رو کشیدن

به نام خدا
برای دوستانی کـه نمـیدونن بروجن کجاست از توابع شـهر کرد هست:)

یـادم نمـیاد دقیقا چند شنبه بود کـه سرنوشت منو واسه بازی انتخاب کرد! فقط مـیدونم یـه چهارده ساله روستایی بودم کـه بی خبر از همـه جا مثه هر روز صبح از خواب بیدار شدم ، مثه هر روز با م کل کل کردم و بازم مثه هر روز اخم و تنبیـه رو بـه جون خ ولی اون روز با هر روز فرق داشت اون روز شروع داستان من بود

شـهریور ۱۳۶۰ روستای دره بید بروجن(اسم روستا غیر واقعی)
-پری
-…
پری
اه باز صدای طوبی بلند شد
-الان مـیااااااااام
دست ازسد سازی واسه مورچه های بیچاره برداشتم و رفتم سمت درون اتاق
-بعله
-دوساعته صدات مـی کجا بودی؟
-خوب حالا اومدم چیکار داری
- مـیگه برو اتاق معلمو تمـیز کن فردا قراره یـه معلم جدید بیـاد
-اه بـه من چه خودت برو
طوبی از این حرفم حسابی کفری شد و داد زد
-کوری نمـیبینی دارم مـیرم تخم مرغا رو جمع کنم
-خیلی خوب چرا داد مـیزنی الان مـیرم
با حرص پاهامو کوبیدم رو زمـین و در چوبی اتاقی کـه مال معلم روستا بودو باز کردم...

تعداد کل صفحات ( 45 )    | 1 2 3 4 5 6 7 ...




[دانلودرمان شروع تلخ سوگند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 18:14:00 +0000



دانلودرمان شروع تلخ سوگند

دانلود رمان بی تاروپود نودهشتیـا-دانلود رمان بی تاروپود ...

  • دوشنبه 16 آوریل 2018
  • admin

دانلود رمان بی تاروپود نودهشتیـا

دانلود رمان بی تاروپود نودهشتیـا

لبخند خفیفی تحویلش مـیدهم و راه رفته را باز مـیگردم….. دانلودرمان شروع تلخ سوگند لبخند مـی و نارضایتیم را پنـهان مـیکنم کـه من دیگر نمـیدانم چگونـه جواب نیـازم را بدهم وقتی بی رحمانـه با لباس خواب مورد علاقه ام کنارم وول مـیخوری و خودت را از شوهرت دریغ مـیکنی! و من نمـیدانم چه شده تورا؟ سر مرطوبش را بغل مـیگیرم و موهایش را مـیبوسم… لبم را روی سرش مـیگذارم و چشم بـه آباژور اهدایی مـیدوزم…همانی کـه برای ترکی کـه کلاهکش برداشت که تا یک ماه با من قه بود و حرف نمـیزد… کـه من موقع خوابهای عاشقانـه مان هیچ نمـیفهمم… کـه هزار بار پرتش کردم پایین و از صدق سری جنس خویش از قهرهای طولانی مدت خلاص شدم!
چی شدی سوگند…هان؟ دستش را بـه کمرم بند مـیکند. دانلودرمان شروع تلخ سوگند دست کرمـی اش کـه لیز مـیخورد و باز روی خط عمـیق بین کتفم ثابتش مـیکند: دانلودرمان شروع تلخ سوگند – فقط یـه کم بی حوصلم … اگر بذاری من بـه حوصله ات مـیاورم… کـه نمـیگذاری…نگاهش مـیکنم : -مـیخوای وقت مشاوره بگیرم؟ صورتش را جمع مـیکند – من دیوونـه نیستم… من بعد از دو سال زندگی مشترک هنوز نتوانستم بـه او بفهمانم کـه مشاوره صرفا به منظور آدمـهای دیوانـه و مشکل دار نیست! نمـیفهمد…او نمـی ف
همد. چشم مـیبندم و صبورانـه نفسم را فوت مـیکنم…خودش سرش بـه شکمم مـیچسباند و زمزمـه مـیکند :
فقط خستم! -تو بگو من چیکار کنم؟ ازت مـیپرسم چته جواب درست و درمون نمـیدی… راهکار مـیگم اینجوری مـیکنی..از چی خسته ای عزیزم؟ از زندگیمون؟ از خونمون؟ از تهران؟ از کارت؛ و صدایم آهسته آهسته بالا مـیرود: – از من لعنتی؟ از دوری کوفتیمون؟ بلند مـیشود و روبه رویم مـیایستد… بغض مـیکند: – داد نزن…سر من داد نزن! او حتی نمـیفهمد کـه من داد نمـی…فقط گله هایم را کمـی بلندتر از همـیشـه زمزمـه مـیکنم… همـیشـه خدا با اشاره وزدن حرف مـیزند و به صدای عادی من مـیگوید داد… مـیگوید
در ۱۱اد! شانـه افتاد با نگاهی بی رمق چشم درون چشمانش مـیدوزم:
منم خستم… اشکش مـیچکد و من خر هنوز هم طاقت دیدن ازارش را ندارم … کلافه نچی مـیگویم و بی هوا و خشن مـیکشمش سما خودم..در آغوشم گریـه مـیکند و من بـه فاصله دنیـایمان فکر مـیکنم… اینکه جدیدا بیش از حد از هم دور شده ایم… اینکه من هرکاری مـیکنم این دوری ها نزدیک نمـیشود. اینکه سوگند هیچ کمکی بـه علیرضای این روزهایش نمـیکند. او حتما به زندگی برگردد، دانلودرمان شروع تلخ سوگند آنوقت منم کـه تلاش مـیکنم…من خودم را مـیکشم کـه فقط بخندد.. کـه قبول کند افسرده شده!… جمعه ها کنار همـیم… بی هیچ مشغله و کاری… قرارمان همـین بود.. کـه سوگند همـه چیز را… صحنـه و بازی و گریم کوفتی را بگذارد کنار و فقط خودمان دو تایی… اما حالا فرق کرده.. جمعه ها بیشتر خسته مـیشوم….نـه از کار … از اینکه کنار هم روی یک کاناپه مـینشینیم و به اندازه یک خیـابان مبل فروشی از هم دوریم… جمعه ها تر شدند… شاید همان آخر شبها و پس زدن ها و ترک خوردن ها بهتر از صبح جمعه های پر تنش باشد! دولا مـیشوم و گوشی بی سیمـی را از روی پاتختی برمـیدارم

با عضویت درون انجمن نودهشتیـا از سایت خودتون حمایت کنید

مـی خواهی با اینترنت رایگان کلی رمان دانلود کنی؟
با دانلود اپیلیکیشن سروش و پیوستن بـه کانال نودوهشتیـا با ادرس

https://sapp.ir/98iaroman

به راحتی و بصورت کاملا رایگان دانلود کنید

اگه باور نداری کافیـه با یک سیم کارت بدون شارژ و بسته وارد سروش بشی و دانلود کنی

قرعه کشی هفتگی یک گیگ اینترنت به منظور اعضای کانال
لینک دانلود اپلیکیشن سروش
دانلود سرویش به منظور اندروید کلیک کنید

دانلود سروش به منظور ای یو اس کلیک کنید

بادانلود

امتیـاز 3.79 ( 14 رای )

123 نفر

28 نفر




[دانلودرمان شروع تلخ سوگند]

نویسنده و منبع: admin | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 09:43:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com