نازنین مریم
شاعر مجيد قيصري
نازنین مریمم:خدایی کرده برایم خدا...چشمانت شاهکارخلقتش شده اند...لبخندت نشانـه لبخند خدا...پرستش چشمانت کفر نمـی شود؟!دیدن چشمانت سجده واجب دارند!!!چشمانت را کـه مـی بندی...نماز آیـات واجب مـی شود!!!گویـاوف دیگری رخ داده هست !!!.....این کار قسمتی از شعر"نازنین مریم" هست کـه بعدا کل این کار را برایتان مـیگذارم...یـا حق ...
نازنین مریم
شاعر علیرضا آیت اللهی
نازنین مریم
نازنین مریم بـه نازت گر دهم دنیـا کم استور دهم عقبی ، آهنگ جان منی مریم السادات بمعنیِ عذاب و ماتم است
برگ سبزی دارم و درویش بی پیرایـه اماین نـه آنچیزیست کـه رسم و رسوم عالَم است
تکیـه بر باد هست و نقش آب و یک وهم و خیـالچونکه درون واقع تمنٌا ها « اساسِ آدم » است
گشت شرمنده رزویت مـهرُخِ مـهسا جبینو اینـهمـه ، نزد پدر راهِ تمنٌا بـه غم است
گر کنی باور همـیشـه فکر تو بودم ولیروزگارِ غدر ، قهٌار ست و برقش « یک دَم » است
من همـه کوشش نمودم که تا به خوشبختی رسیلیک کو ...
کاش امشب...
شاعر علیرضا فکری(اشک...)
كاش امشب تو كنارم بودی...من نگاهت مـیكردم...
تو مرا عشق صدا مـیكردیمن بـه تو مـیگفتم:تو همـه هستی من...تو بـه من مـیگفتی:كه دلم مـیخواهد با تو که تا آخر عشق همسفر بودن را...
من نگاهت مـیكردم...
تو بـه من مـیگفتی:دوست دارم كه درون آغوش تو من،از خودم دور شوم...من بـه تو مـیگفتم:كه بیا...!آغوشم...
من نگاهت مـیكردم...
من بـه تو مـیگفتم:كه لبت حس عجیبیست...تو بـه من مـیگفتی:كه بیا...!هر دو لبم...
من نگاهم خاموش...
به تو مـیگفتم:كه تنم تنـهاست، بـه تنت محتاج است...و ...
شب غائب
شاعر مـهدی خواجوی
آرزو مـیکنم لیله الرغائب
چشمـه
کوه
یک شاخه گل رز
قلبم تپید
عشقی خاکی شد
وجودی بر فراز
مردی غائب
تنی بسته بر درختی درون فکر
باران افلاکی
جذب بـه اندازه یک دریـا
شب پر ز آرزو
دانـه های تسبیح درون ذکر
آرزو درون مـه گم
نابینایی پیوسه
دل شکسته
امـیدی بـه اندازه ی دری بسته
قفل غول آتشین
مـه تار
تر دست
آرزو بی آرزو
شب بازی
حرفهایی نازنین
روح پیوسته
کلام آیینـه
دستی مـیگردد
به دنبال آرزوهای سرگشته ...
سادگی
شاعر سعید داودی
من تو را مـی خواهمبی سبب مـی کوشمسادگی را بـه لباس کهن قافیـه هاسوی مسلخ ببرمتا کـه از آن شعری بـه بطالت سازم . آهنگ جان منی مریم السادات . آهنگ جان منی مریم السادات . .
دستهایم خالیستمن دگر مـیدانمانتظارم عبث هست . . . .
روزهای سختی ستروز را بی تو بـه شب سر بردنورد من نام تو استو تو بر سادگیم مـیخندی . . . . . . گریـه¬ام مـیگیردمن چرا عاشق دیوانـه شدم . ؟؟
بی تو بودن سخت هست . . . .تو کـه مـیدانستی . . . لحظه هایم بی تو . . . . . . مـیل ماندن دارند . . .حرکت ثانیـه ها . . . . کند و نا فرجامند . . .تو کـه مـیدانستی . . . . ...
فووت ِ آب ... ( ویرایش شده )
شاعر طاهره حسین زاده
"آب گفتن" ادعاست ..."آب ماندن" حسّ ِ ماستآبی ِ چشمان ِ من ... رَهن ِ مادام ِ بَقاست
آب خُشکیده بـه چاه ... تنگ و تارییـاهاشکِ حیدر نورپاش ... چاه را خاتَم سَراست
آب گشتن را ببین : آهنگ جان منی مریم السادات این فُراتِ شرمگینآه "عبّاس" از همـین .... شرمگین ِ لاله هاست
" دو بـه سه " ...آبَش رَوان ... جاری و ساری کُنانخون ِ انسان و زمـین ...باقی از آبِ خداست
ساختن ... پرداختن ... "خَلق ِشش روزه" ز آبآب و آب و آب و آب ... معنی ِ پرداخت هاست
آب پاش ِ صورَ تَ ...
شعر نو ( مریم کیست ؟ )
شاعر امـیر سنجری
گفتی کـه مریم کیست؟
گفتم او خدا هست,
گفتم کـه مریم عشق ,
گل,
یک دانـه سیب,
شاید کـه مریم من ,
شاید هم شما هست.
گفتم کـه من آبم و مریم ماه , هر شب
مـی آید و بر روی من پا مـیگذارد
بوسه بـه پایش مـی,
بر چهره اش آب,
او ماه تر از ماه مـیگردد
و مـهتاب .,
خود را مـیان شعر من جا مـیگذارد .
و صبح درون اشعار من روشن چو خورشید.
او با نگاهش اشکها را مـیشمارد
من اشک را درون کاسه دل مـیگذارم
دل با نگاهش الفت دیرینـه دارد.
با اینکه آیینـه تر از بانوی من نیست ,...
نامـه بی جواب
شاعر مریم حیدرزاده
سلام بهونـه قشنگ من به منظور زندگیآره باز منم همون دیوونـه ی همـیشگیفدای مـهربونیـات چه مکنی با سرنوشتدلم برات تنگ شده بود این نامـه رو واست نوشتحال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیـهجای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیـهابرا همـه پیش منن اینجا هوا پر از غمـهاز غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمـهدیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمونفریـاد زدم یـا تو بیا یـا من و پیشت برسونفدای تو! نمـی دونی بی تو چه دردی کشیدمحقیقت رو واست بگم بـه آخر خط رسیدمرفتی ...
نامـه ی یک متهم
شاعر مریم حیدرزاده
شاکی پرونده سلام ، درسته من متهممحتی به منظور متهم شدن پیش تو هم کممچه ذوقی کردم ، شنیدم گفتی شکایت مـی کنیـاما دلم گرفت کـه گفتی ،منو اذیت مـی کنیمن تو رو اذیت مـی کنیم ، منی کـه مـی مـیرم براتمنی کـه تندی مـی شکنم زیر تولد نگاتتو حکم من نوشته بود ، طبق مواد یک و بیستتو روزگار من و تو این کارا عاقلانـه نیستمعلومـه عاقلانـه نیست ، عاشق کـه عاقل نمـی شـهولی با این جواب من کـه حکمـی باطل نمـی شـهشاکیمحترم ، گلم ، بگو کـه زندونیم کننبگو پیش پای چشات ، یک شبه قربونی� ...
نازنین گریـه نکن
شاعر دریـا مـهربان ( مریم)
نازنین گریـه نکناشکات یـهو تموم مـیشنبارون داغ اون نگاتیـه وقت دیدی حروم مـیشناونوقت گلای باغچمونچه کار کنند از خستگیـاونا فقط تو رو مـیخواناینـه راز وابستگی......................آخه عزیز تو جانمـیبه زندگی بهانمـیپس چرا چشمات مـیبارهآون لحظه کـه تو با منی.................جان دلم منو ببخشخوشبختی تو رو مـیخوامببخش کـه من گفتم بهتهر جا بری منم مـییـام
...
مریم السادات رضوی
شاعر مریم السادات رضوی
کعبه دلکعبه ی دلم خداست حرمت دلم وفاستکعبه عاشقانـه مـی زندبه تیغ حرمت نگاه وعشق وجان منمـی روم بـه ناکجای این دلم این دل شکسته وخراب منمـی کشم بـه تیغ آن صدای را مـی بـه تیر آن نگاه راتادلم، که تا نگاه عاشقم پربگیرداز زمان پرکشد بسوی یـار مـهربانعاشقم بـه آن سکوت آتشین عاشقم بـه آن صدای دلنشینعاشقم بـه حرمت نگاه او عاشقم بـه حرمت حجاب اواو کـه خود منزه هست وپاک وجای او کـه خود دلش گرفته از گناه...
هیچکسی مریم نمـیشـه
شاعر مـهدي تاجيك ( نيما )
سلام گلم شبت بخیرخواب کـه نبودی نازنینمثل قدیما وقت خوابدارید ستاره مـیشمرین
یک دو سه چار ، چنتا شدنستاره های آسمونستاره ها رو مـیشمریدتا کـه نگیره دلاشون ؟
یـه وقت مزاحم نباشممـیخواید برم فردا بیامنشونیتون رو بلدمبا این محله آشنام
خیـابون عاطفه هابن بست هشتم بهشتپلاک سرخ بیست و نـهتو کوچه ء قشنگ عشق
یـادت مـیاد کـه قول دادیمعاشق هیچکسی نشیمـهرکی کـه گفت عاشقتمبیایم بـه همدیگه بگیم
حدست درسته نازنینبازم برام نامـه دادنحرف ح ...
مریم نیکو سرشت
شاعر محمد حسین سلطانی
گویم سخن با این بیان از مریم نیکو سرشت
آن اسویـه پاکیزگان. پاکیزه از هر کار زشت
آمد بـه دنیـاچون گلی نیلوفری یـا سنبلی
عمران ندیدش آن ثمر مریم یتیمـی کودکی
همچون نباتی دلربا درون دامنش پاکی صفا
آئینـه درجانش نما روحش بـه خوبی درون جلا
این گونـه ظاهر مـی شود این برترین بانوی زن
آنگه ملک گفتا بخوان پرور دگارت درون جهان
چون ساجدانی سجده کن یـا چون مقیمان درون رکوع
با ذکر او گریـان نالان بشو درون دل خشوع
او را بشارت مـی دهند آن سبز پوشان درون فلک
بر نوبر ...
دُر کلام...
شاعر سعیدمطوری(مـهرگان)
دُر کلام...
چو مـی بوسم گلی یـادت بـه دل شوق دگر دارد
که درون آن خانـه با عاشق شدن صدها گل کارد
ببویم مریم اندیشـه ها یـادش بـه دل شادی
سراسر عاشقی درون یـاد تو باران مـی بارد
********************************
شفایی درون آمد ز ایمان شان
ندایی بر آمد ز افکار شان
بگفتا بـه او با سخن دانیش
که دُر کلامی ز اعمال شان
*****************
سعید مطوری/شمع شبستان
از دفتر گلشن...
چشمان تو
شاعر مریم بختیـاری
چشمان تو پره ازاشعار زندگیتو مثل مجنون نیستیتو یک دنیـا پر از ناز و طنازیتو مثل لیلاتو مثل آب زلالمثل بوی قدیما مـیمونیتو درون ادای کلاممثل غوغامثل همـیشـه بودناز دیرباز که تا حالا که تا فرداچشمان ناز تو پر شده از اشعار بودن منشکوه جلال نگاهتیخ تنم رو آب مـیکنـهاسمت را کجا حک کنم آخه نازنینتو همون قامت بلندیتو همون دست نیـافتی هستیتو را از معبداز بلندی قله نورخواستم
تو همون نم نم اشک آسمونیدر سوگ خشک کویرتوی لحظه های آخرهر نف ...
[آهنگ جان منی مریم السادات]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 16 Jun 2018 22:33:00 +0000