کانال پاسخ گويي زنا شويي

کانال پاسخ گويي زنا شويي پاسخگویی آنلاین -پاسخگویی بـه سوالات شرعی- پاسخگویی ... | لیست کامل کلمات مترادف فارسی حرف م – سایت آموزه ها و ... | تورکو موزیک | دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم - 424 | LOVE داستان های یفیلم عکس ... | برنامـه تلویزیونی چوب خط - خطی نو درون اقتصاد ایرانبرنامـه ... |

کانال پاسخ گويي زنا شويي

لیست کامل کلمات مترادف فارسی حرف م – سایت آموزه ها و ...

مات صدها، کانال پاسخ گويي زنا شويي صدگان، مائه ها

ماثر : کانال پاسخ گويي زنا شويي 1   كارهاي نيك، آثارنيك، ماثره ها، آثار نيكو 2 اخبار، خبرها  ماثم : بزهكاري ها، خطاها، ماثم ها، گناهان & حسنات ماخذ : 1   منابع، منبع ها، ماخذها، مراجع 2 كتاب شناسي  ماكل : خوراكها، غذاها، اط، طعام ها & اشربه

مال انديشانـه :صفت 1 دورانديشانـه، محتاطانـه 2 عاقبت نگرانـه

مال انديش : 1 عاقبت بين، آخربين، عاقبت نگر 2 دورانديش، عاقبت انديش، محتاط

مال انديشي : احتياط، بصيرت، حزم، دورانديشي، عاقبت انديشي، عاقبت بيني، عاقبت نگري، مال بيني  مالا : 1   سرانجام، عاقبت 2 بالمال، بالنتيجه، درنتيجه

مال : 1 بازگشت 2 مرجع، محل بازگشت 3 عاقبت، فرجام 4 سرانجام، پايان، نتيجه  مائده : 1 خوراك، طعام، غذا، خوراكي، خوردني 2 خوان، سفره، اديم  مائه : قرن، سده & دهه، هزاره  مابعدالطبيعه :ماوراء الطبيعه، متافيزيك  مابقي : بازمانده، باقيمانده، بقيه، بعد مانده مابه التفاوت :الباقي، باقي، باقيمانده، بقيه

مابين : 1 اندرون، بين، لا، ميان، وسط 2 درميان، دروسط 3 تفاوت، فرق  ماتادور :باز

ماتحت : 1 ته، زير 2 دبر، كون، & مافوق

مات : 1 حيران، شگفت زده، گيج، متعجب، حيرت زده، مبهوت 2 تيره، تار، رنگ پريده، رنگ رفته، كبود، كدر 3 شـهمات

ماترك : تركه،  مردهريگ، ميراث

ماترياليست : ماده گرا، مادي، دهري، ماده انگار، پيرو مكتب اصالت ماده & 1 ايده آليست 2 متاله  ماترياليسم : ماده گرايي، ماديگري، مكتب اصالت ماده، ماده انگاري & تاله  ماتريس : آرايه، قالب

مات زده : حيران، متحير، مبهوت، انگشت بـه دهان

مات شدن : 1 مبهوت شدن، بهت زده شدن، متحير شدن 2 شـهمات شدن، باختن (در بازي شطرنج) & بردن 3 تيره شدن، تار شدن & روشن شدن 4 كدر شدن، ناشفاف شدن & شفاف شدن

مات كردن : 1 بـه تعجب واداشتن، شگفت زده كردن، مبهوت كردن، بهت زده كردن 2 حيران كردن، حيرت زده كردن، متحير كردن، سرگردان كردن 3 عاجز كردن، درمانده كردن 4 درون تنگنا قرار (حريف) 5 از حركت بازداشتن (مـهره شاه حريف درشطرنج)، شـهمات

ماتم بار، ماتمبار : اندوه زا، ماتم زا، غم فزا، حزن آور، حزن انگيز، غم انگيز & نشاطانگيز

ماتم : 1 پرسه، سوگ، عزا، مصيبت 2 سوگواري، عزاداري، نوحه گري & عيش، سرور، عروسي 3 اندوه، غم، غصه، حزن & سرور، شادي  ماتم پرسي : پرسه، تعزيت، سوگواري ماتم داري : پرسه، تعزيه، سوگواري، عزاداري

ماتم داشتن : 1 سوگواربودن، عزادار بودن 2 عزاداري كردن، سوگواري كردن   ماتمديده :      ماتمزده، عزادار، مصيبت رسيده، سوگوار، ماتمي  ماتم زا : 1 غم افزا، غم فزا، اندوه زا، غم انگيزه 2 مصيبت زا، ماتم افزا   ماتمزدگي : 1 تعزيت داري، عزاداري، مصيبت ديدگي 2 ماتم ديدگي

ماتم زده، ماتمزده : 1 تعزيت دار، داغدار، سوگوار، عزادار، ماتم دار، ماتمي، مصيبت ديده، مصيبت زده، مصيبت رسيده 2 اندوهگين، غمگين، محزون ماتم سرا : عزاخانـه، غمكده، ماتمكده، محنت سرا

ماتم كده، ماتمكده :عزاخانـه، غمكده، ماتم سرا، محنت سرا

ماتم گرفتن : 1 عزاگرفتن، بـه سوگ نشستن، سوگوار بودن، پرسه نشيني كردن 2 غصه خوردن، محزون بودن، غمگين بودن

مات ومبهوت :حيران وبهت زده، حيرت زده، حيرتناك، بهت آلود  مات ومبهوت شدن : حيرت زده شدن، بهت آلود گشتن، حيرتناك شدن  ماتيك: روژ لب

ماجد : 1 ارجمند، بزرگوار، فخيم، گرامي، مفخم 2 جوانمرد

ماجرا : 1 پيشامد، جريان، حادثه، حكايت، داستان، رخداد، رويداد، سرگذشت، قصه، واقعه 2 داوري 3 كشمكش، گفتگو 4 رنجش، رنجيدگي، گلايه، گله 5 دعوا، مرافعه، جدال، جر

ماجراجو :صفت 1 آشوب طلب، بلواطلب، بلوايي، شربه پاكن، شرطلب، غوغاطلب، فتنـه جو & صلح جو 2 حادثه جو، واقعه طلب & سليم

ماجراجويانـه : 1 آشوب طلبانـه، بلواجويانـه، فتنـه جويانـه 2 حادثه جويانـه

ماجراجويي : 1 آشوب طلبي، بلواجويي، شرطلبي، فتنـه جويي، غوغاطلبي 2 حادثه جويي، واقعه طلبي  ماجراطلب : 1 ماجراجو، آشوب طلب، غوغايي، فتنـه جو، بلواطلب & مصلح، آرامش طلب 2 حادثه جو، واقعه طلب & سليم  

ماجراطلبي : 1 ماجراجويي، آشوب طلبي، غوغاطلبي، بلواطلبي 2 حادثه جويي، واقعه طلبي & سلامت طلبي  ماچ : بوس، بوسه

ماچ : بوسه دادن، بوسيدن، بوس & بوسه گرفتن  ماچ كردن : بوسيدن، بوس كردن، بوسه زدن  ماچه : 1 ماده & نر 2 ماهيچه

ماحصل        1 حاصل، نتيجه، محصول، دستاورد 2 خلاصه، چكيده  ماخوليا : 1 ماليخوليا، سودا، خيال خام 2 سخنان پريشان، پريشان گفتار   مادامالحيات :مادام العمر، سراسرحيات، تاپايان زندگي

مادام العمر : دربود، درطي زندگي، مادام الحيات، که تا پايان زندگي  مادام : 1 تازماني، تا، هنگامي كه 2 پيوسته، دائمخانم مادح : ستايشگر، مدح كننده، آفرين گو، مداح & قادح

مادر : 1 ام، مام، ، ننـه، والده & پدر، اب، ابوي 2 اصل، ريشـه 3 باعث 4 اصل، منشا، جرثومـه  مادرانـه :صفت 1 مادروار، مانند مادر 2 صميمانـه، مـهرآميز  مادربزرگ : بي بي، جده & آقابزرگ، پدربزرگ مادربه خطا :حرامزاده، ولدالزنا & حلالزاده مادرحساب :صفت مادرخرج، تدارك چي

مادرخوانده : نامادري، دايه، مادراندر & پدرخوانده  مادرسالاري : مادرسري، مادرشاهي & پدرسالاري، پدرشاهي

مادگي : 1 ماده بودن، تانيث بودن، مونث بودن & نرينگي 2 اندام ماده گل وگياه، عضوتوليدمثل گل وگياه 3 جادكمـه، جاتكمـه

مادموازل : دوشيزه، خانم

مادون : 1 زيردست، مرئوس 2 پايين، پايين تر، فروتر، كوچكتر & مافوق، ماورا

ماده : 1 جرم، هيولي 2 اصل، مايه، ريشـه، علت، سبب 3 انثي، لاج، لاس، ماچه، مادينـه، مونث، حيوان بچه زا 4 بند، فصل 5 آب، پيله، دمل & ذكور 6 امر، موضوع  ماده كردن : چرك كردن، عفونت كردن، چركين شدن، عفوني شدن  ماده گرا :اسم ماترآليست، ماده انگار، ماديگرا، دهري مسلك، ماده باور  ماده گرايي :ماترآليستي، ماده انگاري، دهري مسلكي، ماده باور  ماديات : پول، ثروت & معنويات  ماديان : اسب ماده

مادي :اسم 1 پول پرست، پول دوست، پولكي، مال پرست، مال دوست 2 خسيس، مقتصد، ممسك 3 ماده گرا، ماترياليست، مادي گرا 4 مادنژاد 5 عنصري 6 جرماني، جرم دار، جسمي، جسماني، هيولاني & معنوي 7 منسوب بـه ماده

مادينگي : تانيث، مونث بودن & نرينگي مادينـه : ماچه، ماده، مونث & مذكر، نرينـه

ماديون : ماده گرايان، ماترياليست ها & الهيون، ايده آليست ها  مار : 1 اژدر، اژدها، افعي، ثعبان، ديومار، حيه 2 مادر & 1 عقرب 2 پدر  مارافسا معزم، افسونگر مار، مارگير

مارپيچ : 1 پرپيچ وخم، پيچاپيچ 2 حركت مارگونـه  مارچوبه : مارگيا، مارگياه، هليون، اسفرج

مارد : 1 سركش، طاغي، گردن كش، نافرمان، ياغي 2 بلند، مرتفع & 1 مطيع، بفرمان، رام 2 پست، كوتاه، كم ارتفاع  مارسيرت : بدجنس، موذي  مارشال : سپهبد، سردار

مارش : 1 موسيقي نظامي 2 رژه، سان، قدم رو مارق : 1 مرتد، ازدين برگشته 2 منحرف

مارك : 1 انگ، داغ، علامت، نشان، نشانـه 2 واحد پول آلمان  مارمالاد : لرزانك ميوه، مرباي عصاره ميوه  مارمولك : چلپاسه، كلپاسه، وزغه

ماز : 1 آژنگ، چين، شكن، شكنج 2 مازن، مازو، مازوج 3 ترك، رخنـه، شكاف 4 مازن، مازو، مازه، گل كاو  مازاد : 1 اضافي، باقي مانده، بقيه، زيادي، فزوني، مابقي 2 افزون  مازوخيسم : مازوشيشم، خودآزاري، آزارگرايي، آزاردوستي

ماساژ : مالش دادن، مشت ومال كردن  ماساژ : مالش، مشت ومال

ماسبق : پيشينـه، سابق، گذشته، ماسلف، ماقبل ماست مالي : 1 كارسرسري 2 لاپوشاني

ماست مالي كردن : 1 لاپوشاني كردن، عيب پوشاندن 2 سرسري برخورد كردن، سرسري رفع و رجوع كردن

ماسك : 1 روبند، صورتك، ماسكه، نقاب، صورت پوش 2 شكلك  ماسلف : گذشته، ماسبق & آينده  ماسه : رمل، سنگريزه، شن & ريگ  ماسه زار : شن زار، رملزار & ريگزار

ماسيدن : 1 بستن، منجمدشدن 2 خشك شدن 3 ه شدن 4 نفع داشتن، بهره بردن، عايد شدن 5 مثمر واقع شدن، نتيجه دادن، بـه ثمر رسيدن، تحقق يافتن 6 قد دادن، رسيدن 7 ناگفته ماندن، ادا نشدن 8 انجام نشدن، ناتمام ماندن 9 بي حركت ماندن 01 رس ماشرا : ورم، آماس (دموي)  ماشـه : 1 انبر، كلبتان 2 گيره، تفنگ

ماشي : 1 بـه رنگ ماش 2 سخن چيني 3 رونده

ماشين 1 ابزار، دستگاه، موتور 2 خودرو، كاميون، اتومبيل  ماشين نويس : 1 تايپيست 2 سكرتر، منشي 3 اپراتور

ما : ضمير اول شخص جمع، من وتو، من وشما، من وايشان، من واو، من وآنـها & آنـها، شما، ايشان  ماضي : 1 قبل، گذشته، زمان گذشته، پيشين، سابق، ماضيه 2 طي شده، سپري شده  ماغ : 1 مرغابي 2 ابر، ميغ، مـه، مزوا، 3 مـه 4 صداي

مافوق : 1 ارشد، بالادست، رئيس 2 برتر، بالاتر 3 بالا 4 ورا & زيردست، مادون ماقبل : پيش ازين، پيشتر & مابعد  ماكاروني : رشته، رشته فرنگي  ماكت سازي : نمونـه سازي، نمونك سازي

ماكت : نمونـه كوچك ساختمان وتاسيسات، مدل مينياتوري، نمونك  ماكر : حيله گر، فريبكار، فريبنده، مكار، نيرنگ باز ماكزيمم : بيشينـه، حداكثر & مي نيمم، حداقل  ماكيان : مرغ وخروس، دجاج، مرغان خانگي  مالاريا : نوبه، تب لرز، تب لرزه، تب نوبه  مال الاجاره : اجاره، كرايه، اجاره بها

مال التجاره : جنس، كالا، متاع

مالامال : 1 آكنده، انباشته، پر، سرشار، لبالب، لبريز، مشحون، ممتلي، مملو 2 بسيار، زياد، كثير، فراوان & تهي، خالي

مالاندن : 1 مالش 2 صاف كردن، هموار ساختن، هموار كردن 3 مجازات كردن، تنبيه كردن، گوشمالي دادن

مال اندوز :اسم 1 ثروت اندوز 2 پولكي، پول پرست، زربنده  مال اندوزي : 1 ثروت اندوزي 2 زربندگي

مال باخته، مالباخته : 1 ورشكسته، ورشكست 2 دزدزده

مال پرست : 1 بخيل، ممسك 2 مادي، دولت جو 3 تمكن خواه، ثروت طلب 4 مال دوست  مالت : جو، جو جوانـه زده

مال : 1 تمكن، تمول، ثروت، خواسته، دارايي، مايملك، مكنت، ملك، نعمت، نوا، هستي 2 جنس، كالا، متاع 3 پول، وجه، سرمايه 4 طرفه، دندان گير، باب دندان، درخورتوجه 5 اهل، شـهروند 6 احشام، حيوان، دواب 7 آن، متعلق به

مال دار، مالدار : 1 توانگر، ثروتمند، دولتمند، محتشم، صاحب مكنت، غني، متمول 2 دواب دار، گله دار & فقير، مستمند، نيازمند

مال دوست : بخيل، خسيس، مادي، مال پرست، ممسك

مالش : 1 ماليدن 2 تنبيه كردن، گوشمالي كردن

مالش : 1 مشت ومال، ماساژ 2 اصطكاك، سايش 3 تماس 4 كوفتگي 5 مجازات، كيفر، گوشمالي & نوازش

مالك : 1 ارباب، دارا، دارنده 3 صاحب، صاحبخانـه، ملك دار، موجر 2 آقا، مخدوم 3 خداوند، خدايگان، ذي حق & مستاجر مالكانـه :اسم 1 مالك وار 2 سهم مالك

مالك سالاري : 1 ارباب سالاري 2 فئوداليسم، نظام ارباب رعيتي، ملوك الطوايفي  مالك شدن : صاحب شدن، بـه تملك درآوردن، درون اختيار گرفتن  مالكيت : تملك، ملكيت

مال ومنال : دارايي، خواسته، مال و مكنت، ضياع و عقار، مايملك، نعمت، هست ونيست ماليات : باج، جزيه، خراج، ساو، عوارض

ماليخوليا : 1 سودا، وسواس، صبارا، صباره، ماخول، ماخوليا 2 خيال فام 3 جنون 4 وهم، توهم  ماليخوليايي : سودازده، سودايي، وسواسي، مبتلا بـه ماليخوليا

ماليدن : 1 اندودن 2 ماساژدادن، مالش دادن، مشت ومال 3 مس كردن، لمس كردن، بسودن 4 آغشتن، آغشته كردن 5 تنبيه كردن، گوشمال 6 لغوشدن، از بين رفتن، ول شدن 7 تصادف سطحي كردن 8 سودن، نرم كردن، ساييدن 9 لگدمال كردن، له كرد

ماليه: 1 دارايي 2 پول نقد، ثروت، سرمايه 3 مستغلات، ملك ماما : 1 دايه، قابله، ماماچه 2 مادر،  مام : ام، مادر، ، ننـه، والده & اب، پدر

:صفت 1 ام، مام، مادر، ننـه، والده، بابا، پاپا، پدر 2 ناز، ناب، قشنگ، ي 3 مطلوب، دوست داشتني & بابا، پاپا، پدر

ي : 1 ناز، ناب، قشنگ، زيبا، خوشگل 2 دوست داشتني، محبوب 3 وابسته بـه مادر  مامايي : دايگي، قابلگي، قابله گري، ماماچه گري

مانا :صفت 1 باقي، پايا، پايدار، جاويد، ماندني & زوال پذير، فاني 2 شبيه، مثل،  همانند، مانند، ماننده 3 ظاهرمانتو : 1 بالاپوش 2         جامـهگشاد 3 باراني، شنل  ماندگار :اسم 1 ساكن، مقيم 2 پايدار، جاويد، مانا، ماندني & رفتني

ماندن : 1 اقامت گزيدن، ماندگار شدن، مقيم شدن 2 توقف كردن، درنگ كردن 3 درجا زدن 4 خسته شدن، فرسوده شدن، كوفته شدن 5 انتظار كشيدن، منتظرشدن 6 زنده ماندن، زيستن، عمر كردن 7 شبيه بودن، شباهت داشتن، مانستن 8 بيتوته كردن 9 دوام آور

ماندني : 1 پايدار، جاويد، مانا 2 بادوام، ديرپا 3 فراموش نشدني، بـه يادماندني 4 مقيم، ساكن  ماندني شدن : ساكن شدن، مقيم شدن، رحل اقامت افكندن، ماندگارگشتن & رفتني

مانده :اسم 1 الباقي، باقي، باقيمانده، بقيه، تتمـه 2 تفاوت 3 دنباله 4 بازمانده، خسته، درمانده، عاجز، فرسوده، كوفته 5 مقيم 6 باقي 7 بيات

مانده شدن : 1 از پاافتادن، خسته شدن، كوفته شدن 2 عاجز شدن، درمانده شدن 3 از كار افتادن، ناتوان گشتن

مانستگي :tsenmm[ e gاسم شباهت، تشابه، همانندي  مانستن : شبيه بودن، شباهت داشتن، همانند بودن  مانسته : شبيه، مانند، ماننده، مثل، نظير، همانند

مانع :اسم 1 بازدارنده، جلوگير، رادع، مخل، مزاحم 2 بند، سد 3 حاجز 4 حايل 5 عايق 6 محظور، محذوريت 7 مشكل، ايراد

مانع تراشي :اشكال تراشي، بهانـه تراشي

مانع داشتن : 1 ايرادداشتن، اشكال داشتن، مشكل داشتن 2 محظوريت داشتن  مانع شدن : جلوگيري كردن، منع كردن، بازداشتن

مانند : 1 بسان، تالي، جفت، جور، شبه، شبيه، عديل، قبيل، قرين، متماثل، مثابه، مثل، مشابه، نظير، نمونـه، همال، همانند، همتا 2 تشبيه، مشابهت  مانند كردن : 1 تشبيه كردن 2 شبيه كردن

مانندگي : تشابه، تناظر، شباهت، مشابهت، همانندي & تغاير، تفاوت

مانندي : تشابه، شباهت، همانندي & اختلاف

مانور : 1 آزمايش، تمرين عمليات نظامي، مشق، رزمايش 2 ترفند، شگرد، حركات (زيركي)  مانوي : پيرو آئين ماني، وابسته بـه ماني، ماني گرا

مانيتور : صفحه نمايش كامپيوتر، مونيتور، تصويرنما (رايانـه، تلويزيون و )، صفحه تصوير  مانيفست : 1 بيان نامـه، بيانيه 2 مرام نامـه

مانيكور كردن : ناخن آراستن، لاك زدن، ناخن پيرايي كردن  مانيكور : 1 لاك ناخن زدن 2 ناخن پيرايي كردن 3 ناخن آرايي كردن  ماورا : آن سو، پشت، فراسو، ورا ماورد : گلاب

ماوقع : رخداد، حادثه، رويداد، ماجرا

ماهانـه : 1 شـهريه، ماهيانـه، مستمري، مقرري 2 ماه بـه ماه، هرماهه & سالانـه، روزانـه، هفتگي

ماه :اسم 1 برج، شـهر 2 قمر 3 زيبا، قشنگ، جميل، زيبارو 4 محبوب، معشوق، يار 5 دوست داشتني، مطلوب 6 بي عيب و نقص، كامل 7 فصل

ماه تاب، ماهتاب : مـهتاب، مـهشيد، نور ماه، پرتو ماه & آفتاب

ماهر : آزموده، استاد، تردست، چابك دست، حاذق، خبره، زبردست، كارآمد، كاردان، كاركشته، متبحر، متخصص، مجرب & ناشي، غير ماهر

ماهرانـه : استادانـه، بامـهارت، رندانـه، زيركانـه، متبحرانـه، مدبرانـه & ناشيانـه

ماه رخ، ماهرخ : مـه طلعت، مـه چهر، مـه پاره، ماه سيما، ماهرو، ماه منظر، مـه عذار، مـه رخ، زيبا، مـه لقا، خوشگل، قشنگ & بدگل، زشت

ماه رو، ماهرو : خوشگل، زهره جبين، زيبا، قشنگ، ماه رخ، ماه سيما، ماه طلعت، ماه منظر، مـه جبين، مـه پاره، مـهرخ، مـهسا، مـه طلعت، مـه عذار، مـه لقا، مـهوش & زشت رو  ماه زده : 1 ديوانـه، مجنون، روان پريش 2 شوريده، شيدا  ماه گرفتگي : خسوف & كسوف : قمر، مصنوعي، ماهوار

ماهور : پستي و بلندي، كوه پايه، تپه، تپه زار

ماهيانـه : 1 ماهانـه، مستمري، مشاهره، مقرري، وظيفه 2 ماه بـه ماه، هرماهه ماهي تابه : 1 تابه 2 ماهي تاوه

ماهيت : 1 بود، جوهر، وجود، هستي 2 چگونگي، چيستي 3 حقيقت، واقعيت 4 هويت & غرض  ماهيچه : عضله، كره، مايچه ماهي : حوت، سمك، كوسه، نون ماهي گير، ماهيگير : صياد

مايحتاج : 1 اثاث، ملزومات، مايلزم، ضروريات 2 نيازمندي ها، دربايست، دربايسته

مايع :صفت 1 آبدار، آبكي 2 آبگونـه، رقيق 3 روان، سيال 4 محلول & جامد

مايل بودن : 1 خواهان بودن، طالب بودن 2 راغب بودن، شايق بودن، مشتاق بودن، علاقه مند بودن  مايل : 1 خميده، كج، كژ، متمايل، مورب & مستقيم 2 خواهان، راغب، شايق، طالب، علاقه مند، مشتاق & نافر

مايل شدن : 1 خواهان شدن، طالب شدن، خواستار شدن، طالب شدن 2 شايق شدن، مشتاق شدن، علاقه مند شدن  مايملك : دارايي، مال، مال ومنال، هست ونيست، هستي مايو : لباس شنا

مايه : 1 آلت، ابزار، ادات، افزار 2 اساس، اصل، جرثومـه، سرچشمـه، ماده 3 دانش، سواد، معلومات 4 بضاعت، پول، سرمايه، وسيله 5 باعث، علت 6 ملاك 7 ماده، هيولي 8 فحوا، مضمون 9 اندازه، قدر، مقدار 01 تخميرگر، تخميركننده 11 واكسن 21

مايه دار : 1 پرمايه 2 غليظ 3 پررنگ 4 توانگر، ثروتمند 5 باسواد، بامعلومات & كم مايه مايه دست : سرمايه اندك، دست مايه

مايه سوز : ورشكسته، ورشكست، مال باخته، بي سرمايه، مفلس، خانـه خراب & مايه ور  مايه كوبي : تلقيح، واكسيناسيون

مايه گذاشتن : 1 وقت صرف كردن، وقت گذاشتن 2 هزينـه كردن 3 نيرو گذاشتن، انرژي صرف كردن  مايه گرفتن: 1 نشئت گرفتن، سرچشمـه گرفتن، ناشي شدن 2 منبعث شدن، باعث شدن

مايه ور : 1 پرمايه 2 پولدار، ثروتمند، غني، دارا 3 پرارزش، پربها، ارزشمند، باارزش، گران بها 4 باشكوه، پرجلال، شكوهمند، مجلل 5 بزرگوار، محتشم، گران مايه  ماء : آب

ماء الشعير :

مابون : هيز، مخنث، مفعول، ملوط

ماجور : اجرت گرفته، مزدگرفته، اجريافته، مثاب  ماخذ : 1 منبع، منشا، اصل 2 مرجع 3 مبنا  ماخوذ : 1 گرفتار 2 گرفته 3 مسئول  ماذنـه : گلدسته، مناره

ماذون : 1 مختار، مخير 2 جايز، روا، مجاز، مشروع  ماكل : خوراك، غذا، طعام، خوردني & اشربه، نوشيدني

ماكول : 1 خوراكي 2 خوردني، قابل خوردن & ، اشربه، نوشيدني، آشاميدني، قابل نوشيدن  مالوف : 1 آشنا، آمخته، اخت، خوگر، خوگرفته 2 معمول، دمخور، عادت گرفته، مانوس، همدم & نامالوف، نامانوس

مامن : پناه، پناهگاه، سلامتگاه، ملجا، جاي امن، امنگاه

مامور :اسم 1 عامل، كارگزار، وكيل 2 كارمند 3 گماشته، مستخدم 4 متصدي، مسئول 5 پاسبان، پليس 6 فرستاده & آمر  

ماموريت : 1 رسالت، مسئوليت 2 نقش، وظيفه 3 تصدي، خدمت 4 عاملي، عامليت، كارگزاري، وكالت 5 كارمندي، گماشتگي

ماموم : مصلي، نمازخوان، نمازگزار & امام، پيش نماز

مامون : 1 ايمن، درامان 2 امانت دار، امين 3 مورداعتماد، معتمد

مانوس : 1 آشنا، اخت، دمساز، مالوف، محشور، همدم، همنشين 2 آمخته، خوگر، رام، معتاد & نامانوس  مانوس شدن : انس گرفتن، اخت شدن، عادت كردن، آمخته شدن، خوگر شدن  مانوس كردن : انس دادن، آمخته كردن، عادت دادن، الفت دادن، مالوف كردن

ماوا : 1 پناه، پناهگاه، ملاذ، ملجا 2 جا، جايگاه، سامان، محل، مقام، موضع، منزل، مسكن، وثاق

ماوا كردن : جا گرفتن، اقامت كردن، مقيم شدن، اقامت كردن، سكونت كردن، سكنا گزيدن، ماوا يافتن

ماوا گرفتن : 1 پناه گرفتن، مامن گزيدن 2 مسكن گزيدن، منزل گرفتن، جا كردن، ماوا گزيدن، سكونت كردن

مايوسانـه : نوميدانـه، نااميدانـه

مايوس : بي اميد، دلسرد، محروم، نااميد، ناكام، نوميد، وازده & اميدوار

مايوس شدن : 1 نااميدشدن، نوميد گشتن، دل سرد شدن، وازده شدن 2 محروم شدن، ناكام گشتن مايوس كردن : نوميد كردن، نااميد كردن، محروم ساختن، وازده كردن، ناكام كردن & اميدوار كردن

مباحث : گفتگوها، مبحث ها، مقولات، مقوله ها، موضوعات، جستارها، فصول، بخش ها  مباحثه : بحث، جدل، جروبحث، صحبت، گفتگو، محاجه، مناظره

مباحثه كردن : 1  بحث كردن، مناظره كردن، محاجه كردن، جدل كردن 2 گفتگو كردن  مباح : جايز، حلال، روا & مكروه

مباح شدن : جايز شدن، روا شدن، حلال شدن & مكروه بودن

مباح كردن : حلال كردن، روا دانستن، جايز دانستن، مجاز كردن، جايز شمردن & تحريم، مكروه دانستن

مباحي : 1 لاابالي، اباحتي 2 لاقيد 3 متساهل  مبادا : مباد، نباشد، هرگز

مبادرت : 1 اقدام 2 پيشي، تعجيل، سبقت، شتاب 3 پيشي گرفتن، شتاب كردن، سبقت گرفتن 4 اقدام كردن، دست يازيدن

مبادرت جستن : 1 پيش دستي كردن، پيشي گرفتن 2 تعجيل كردن 3 اقدام كردن

مبادرت كردن : 1 پيشي گرفتن، شتاب كردن، سبقت گرفتن 2 اقدام كردن، دست يازيدن، مبادرتورزيدن

مبادله : 1 تبادل، تبدل، تبديل، تعويض، معاوضه 2 تعاطي 3 دادوستد، معامله مبادله كردن : 1 ردوبدل كردن 2 تعويض كردن، عوض كردن، تبديل كردن  مبادي آداب :آداب دان، باادب، فرهيخته، مودب، متادب، متمدن

مبادي : 1 اصول، مقدمات 2 اساس ها، اصل ها، مدخل 3 اوايل، مبداها، آغازها  مبادي : 1 رعايت كننده 2 آشكاركننده، ظاهركننده

مبارات : 1 از هم بيزار شدن، از يكديگر بري شدن 2 طلاق (به سبب كراهت زوجين از يكديگر)

مبارز :صفت پهلوان، جنگاور، جنگجو، جنگي، حريف، دلير، رزمنده، سلحشور، شجاع، شواليه، صف شكن، غازي، گرد، مجاهد، محارب، نبرده، هنگامـه جو

مبارزه : 1 جنگ، رزم، كارزار، محاربه، ناورد، نبرد 2 جنگيدن، رزميدن مبارزه جويانـه :ستيزگرانـه، ستيزه جويانـه، مبارزه طلبانـه

مبارزه جويي :ستيزگري، ستيزه جويي، مبارزه طلبي، معارضه جويي

مبارزه كردن : 1 جنگيدن، رزميدن 2 فعاليت سياسي كردن، ستيز كردن، ستيزيدن 3 تلاش كردن، كوشيدن 4 مسابقه دادن

مبارك باد، مباركباد : 1 تبريك، تهنيت، شادباش 2 خجسته باد، فرخنده باد

مبارك: باشگون، پدرام، خجسته، خوش يمن، سعد، فرخ، فرخنده، مبروك، متبرك، مسعود، ميمون،نيك پي، همايون & نامبارك، ناميمون

مبارك پي : خجسته، خوش قدم، مبارك پا، ميمون، همايون، فرخ پي  مباركي : خجستگي، ميمنت، فرخي

مباشر : پيشكار، سرپرست، سررشته دار، قايم مقام، كارگزار، كدخدا، معاون، ناظر، نايب، نماينده، وكيل، عامل، كارپرداز

مباشرت : 1 آرمش، جماع، هم خوابگي، مباضعت، مجامعت، نزديكي 2 جماع كردن، آرميدن 3 كارگزاري، تصدي، سرپرستي، نظارت 4 نظارت كردن 5 اقدام كردن، پرداختن

مباشرت كردن : 1 نظارت كردن 2 كارگزاري كردن، پيشكاري كردن 3 عمل كردن، انجام دادن، ورزيدن 4 جماع كردن، هم خوابگي كردن، هم آغوشي كردن  مباضعت : هم خوابگي، هم آغوشي، هم بستري، جماع  مبال : آبريز، آبريزگاه، توالت، دستشويي، مستراح

مبالات : 1 توجه، دقت 2 احتياط، پروا 3 انديشيدن، فكر كردن 4 التفات كردن، توجه كردن، مداقه 5 باك داشتن، ترسيدن 6 اهتمام ورزيدن

مبالغ : 1   مقادير، مقدارها، اندازه ها، مبلغ ها 2 وجوه، پولها  مبالغه آميز :اغراق آميز، گزافه، پرگزافه

مبالغه : 1 اغراق، افراط،  زيادهروي، غلو، گزافه 2 جهد بسيار، كوشش زياد

مبالغه كردن : 1  زياده روي كردن، تندروي كردن، افراط كردن، اغراق كردن 2 كوشش بسيار كردن، جهد بسيار كردن & تفريط كردن

مباني : 1 اصول، بنيان ها، پايه ها، مبناها، شالوده ها 2 مضامين

مباهات : 1 افتخار، باليدن، تفاخر، فخر، نازش 2 فخر كردن، مباهات نمودن، نازيدن مباهات كردن :افتخار كردن، باليدن، نازيدن، فخر كردن، مباهات داشتن  مباهله : فريه، لعن، لعنت، نفرين

مباهله كردن :لعنت كردن، نفرين كردن (يكديگر)  مباهي : سرافراز، سربلند، مفتخر، مفخر

مبايع : خريدار، خريدكننده، مشتري & فروشنده

مبايعه : 1   بيعت 2 بيعت كردن 3 خريدوفروش 4 خريدوفروش كردن

مباينت : 1 اختلاف، تباين، تفاوت، تمايز، مغايرت & تماثل 2 دشمني، خصومت 3 تضاد، ضديت 4 مخالف بودن، اختلاف داشتن

مباين : خلاف، ضد، متفاوت، مغاير & مرادف  مبتدا : آغاز، ابتدا، اول، نـهاد & منتها، آخر، پايان  مبتدع :صفت 1 آفرينشگر، خلاق، مبتكر، مخترع 2 بدعتگزار مبتدي :اسم بي تجربه، تازه كار، ناشي، ناوارد، نوآموز، نوپيشـه & مجرب، آزموده، كاركشته

مبتذل : 1 بي ارزش، پست، پيش پاافتاده، سخيف، ناپسند، هجو 2 عوام پسند، بازاري 3 خوار، پست، فرومايه

مبتذل كردن : 1 بـه ابتذال كشاندن، بي ارزش كردن، بي محتوا كردن 2 عامـه پسند كردن، عوام پسند كردن

مبتكر :صفت آفرينشگر، باابتكار، خلاق، مبتدع، مبدع، مخترع، نوآور  مبتكرانـه :صفت آفرينشگرانـه، خلاقانـه، نوآورانـه

مبتلا :صفت 1 اسير، گرفتار 2 دچار، دستخوش، گريبانگير 3 معتاد 4 شيفته، عاشق، شيدا

مبتلا شدن : 1   گرفتارشدن، دچار شدن، ابتلا يافتن، اسير شدن، مبتلاگشتن 2 معتاد شدن 3 عاشق شدن، شيفته شدن، دل باخته شدن

مبتلا كردن : 1 گرفتار كردن، دچار كردن، اسير كردن، مبتلا ساختن 2 معتاد كردن 3 شيفته كردن، دل باخته كردن، عاشق كردن

مبتني : 1 براساس، برپايه 2 مبني 3 بناشده، بنانـهاده شده، نـهاده شده

مبتهج : بشاش، خرم، خوشدل، خوش، مسرور، شاد، شادمان، محظوظ، مشعوف، خشنود & مغموم، ناشاد

مبحث : 1 بخش، جستار، فصل 2 فقره، مقوله، موضوع، قضيه

مبدا : 1 آغاز، اصل، خاستگاه، آغازگاه، نقطه شروع، سرچشمـه، منبع، منشا & مقصد 2 خالق، آفريننده  مبدع :صفت آفريننده، بدعتگزار، خالق، خلاق، مبتكر، مخترع

مبدل :صفت 1 تبديل، تعويض، تغيير، دگرگون، عوض 2 تبديل كننده، تغييردهنده، بدل كننده 3 ادپتور

مبدل : تغييريافته، تبديل گشته

مبدل شدن : تبديل گشتن، بدل شدن، تغيير يافتن، دگرگون شدن، عوض شدن & تبديل كردن  مبدل كردن : تغييردادن، دگرگون كردن، تبديل كردن، تعويض كردن  مبذر : اسراف كار، تبذيرگر، خراج، گشاده باز، مسرف، ولخرج & مقتصد مبذول : بذل شده، واگذارشده

مبذول داشتن : 1 دادن، بخشيدن، عنايت كردن، بذل كردن 2 صرف كردن، بـه كار بردن  مبذول فرمودن :بخشيدن، دادن، واگذار كردن، مبذول كردن

مبرا : 1 بري، بي آلايش، پاك، عاري، منزه 2 بي گناه، تبرئه & متهم، مجرم  مبرات : 1 نيكي ها، اعمال خير، خوبي ها، نيكويي ها، خيرها، مبرت ها 2 عطايا

مبرا كردن : 1 تبرئه كردن، بي گناه تشخيص دادن، بي گناه شناختن 2 عاري ساختن 3 منزه ساختن  مبرح : 1 آزارنده، اذيت كننده، عذاب دهنده 2 جان گداز

مبرز آبريز، توالت، دست شويي، مبال، مستراح

مبرز : برازنده، برجسته، سرآمد، سرشناس، شاخص، فايق، فحل، ممتاز  مبرز شدن : برجسته شدن، برتر گشتن، ممتاز شدن، برتري يافتن  مبرم : 1 بسيار، زياد، شديد، وافر، سخت 2 محكم، استوار 3 رسن، طناب  مبرور : 1 مرحوم، روان شاد، شادروان 2 مقبول، پذيرفته شده  مبروص :صفت پيس، پيس اندام، مبتلا بـه برص

مبرهن : آشكار، بارز، بديهي، بين، روشن، مدلل، مستدل، مشخص، واضح، هويدا & ناآشكار، نامشخص، نامبرهن

مبرهن شدن : 1 ثابت شدن، محقق شدن، مشخص شدن 2 آشكار شدن، هويدا شدن، واضح شدن، روشن شدن

مبسوطمبسوط : دامنـه دار، گسترده، گشاده، مشبع، مشروح، مفصل، وسيع & مجمل، موجز، خلاصه  مبشر :صفت بشارت رسان، بشير، مژده رسان، نويدبخش مبصر :اسم 1 ارشد كلاس، خليفه 2 بينا، مراقب

مبصر :اسم 1 بابصيرت، بصير 2 اخترشناس، ستاره شناس 3 غيب گو مبطل : 1 باطل ساز، باطل كننده 2 نادرست، خطاكار، بدكرار  مبعث : 1 روز بعثت، عيد بعثت، بيست وهفتم رجب 2 مكان بعثت  مبعوث : برانگيخته، برگزيده، رسول، فرستاده

مبعوث شدن :برانگيخته شدن، نبوت يافتن، بـه رسالت رسيدن، پيغمبر شدن  مبعوث كردن : 1 برانگيختن، مقام نبوت 2 روانـه كردن، فرستادن  مبل : صندلي تشك و پشتي دار

مبلغ : 1 پول، وجه 2 اندازه، مقدار، ميزان 3 بلوغ، كمال مبلغ :صفت 1 تبليغاتچي 2 تبليغ كننده 3 رساننده، مبشر  مبلمان : لوازم خانـه(ميزوصندلي و بوفه و مبل و كاناپه)

مبنا : اساس، اصل، بنياد، بنيان، پايه، شالده، شالوده، ماخذ & بنا، ساختار  مبني : حاكي، مشعر

مبهم : ابهام آميز، اسرارآميز، نامشخص، غيرواضح، ناواضح، پوشيده، پيچيده، تاريك، تيره، رمزآميز، گنگ، مرموز، مشكل، معقد، نامعلوم، مغلق، نامفهوم & بي ابهام، روشن، مفهوم، واضح  مبهوت : بهت زده، حيران، حيرت زده، خيره، شگفت زده، مات، متحير، هاج وواج

مبهوت شدن : بهت زده شدن، حيران شدن، هاج وواج شدن، مات شدن، شگفت زده شدن، متحير شدن، متعجب شدن

مبهوت كردن : 1 بهت زده كردن، حيران كردن، حيرت زده كردن، مات كردن، متحير كردن، هاج وواج كردن 2 شگفت زده كردن

مبهي انگيز، زا

مبيت: 1 بيتوته، شب زنده داري 2 خوابگاه، مسكن مبيع : خريدوفروش، بيع وشرا، معامله، دادوستد

مبين : 1 آشكاركننده 2 آشكار، روشن، هويدا، واضح 3 روشنگر  مبين : بيانگر، بيان كننده، نشان دهنده، نشانگر

متابعت : 1 اتباع، اطاعت، اقتفا، پيروي، تبعيت، تمكين، دنباله روي 2 پيروي كردن، متابعت كردن  متابعت كردن :تبعيت كردن، پيروي كردن، فرمان بردن، تمكين كردن & سرپيچيدن

متابوليسم : سوخت وساز(بدن)، فروساخت، آنابوليسم و كاتابوليسم، جذب و تجزيه و تحليل مواد  متاركه : 1 بيزاري، جدايي، طلاق & ازدواج 2 رهايي & اسارت 3 وقفه & ادامـه، تداوم  متاركه كردن : جداشدن، طلاق گرفتن، يكديگر را ترك كردن & ازدواج كردن  متاع : اثاثه، اروس، تنخواه، جنس، كالا، مال التجاره

متافيزيك : 1   مابعدالطبيعه، ماوراء الطبيعه 2 حكمت الهي، الهيات

متانت : 1 سنجيدگي، سنگيني، وقار، وقر 2 اهسته كاري 3 استواري، نيرومندي

متاثر : 1 افسرده، اندوهگين، پريشان، غمگين، متالم، مغموم، ملول 2 اثرپذير 3 تحت تاثير

متاثر شدن : 1 تحت تاثير قرار گرفتن 2 ناراحت شدن، مغموم گشتن، اندوهگين شدن، بـه فكر فرورفتن  متاثر كردن : 1 ناراحت كردن، مغموم كردن، اندوهگين كردن 2 تحت تاثير قرار دادن

متاخر : 1 اخير، تازه، جديد 2 بعد مانده، عقب افتاده 3 واعقب افتاده، واپس مانده 4 درنگ كننده، تاخيركننده & متقدم

متادب : ادب آموخته، فرهيخته، مودب

متادب شدن :ادب آموختن، تربيت شدن، فرهيخته شدن  متاذي : آزرده، اذيت ديده، رنجه، معذب

متاذي شدن : اذيت شدن، آزرده شدن، ناراحت شدن، رنجيده شدن، رنجيدن  متاسفانـه : بدبختانـه، مع الاسف & خوشبختانـه

متاسف : پژمان، پشيمان، حزين، متلهف، محزون، مغموم، نادم & خوشحال

متاسف شدن : 1 دريغ خوردن، افسوس خوردن، متلهف شدن 2 محزون گشتن، پژمان شدن  متاسي : تابع، پيرو، تاسي جو

متاسي شدن : 1 تاسي جستن، تاسي كردن 2 تابع شدن، پيروي كردن  متالم : 1 المناك، دردمند 2 اندوهگين، دلخور، دلگير، متاثر & مشعوف

متالم شدن : 1 غمگين شدن، ناراحت شدن، دل گير شدن 2 دردمند شدن 3 متاثر شدن، متاسف شدن  متاله : 1 حكيم، عارف، متصوف 2 زاهد، عابد

متاهل  خانـه دار، زن دار، همسردار & عزب، مجرد متاهل شدن : 2 خانـه دار شدن، شوهر كردن

متبادر : 1 شتابان 2 پيشي گيرنده، وارد (به ذهن، خاطر)  متبادل : پاياپاي، مبادله كردني

متبارك : خجسته، سعد، فرخنده، ميمون & گجسته متباعد : بعيد، دور، واگرا

متباين : جدا، متفاوت، متمايز، مخالف & متشابه، مترادف، متماثل

متبحر : 1 استاد، دانا، دانشمند، آگاه 2 زبردست، كاردان، ماهر، متخصص، وارد، ورزيده & ناشي متبختر : خودخواه، فخرفروش، متفرعن، مغرور & افتاده، متواضع متبرك : خجسته، سعد، فرخنده، مبارك، متبارك، متمين، ميمون & شوم متبرك شدن :قداست يافتن، تبرك يافتن

متبرك كردن: قداست بخشيدن، متبرك گردانيدن، تبرك  متبركه : متبرك، باقداست، قدسي

متبسم :صفت 1 باسم، خندان، لبخندزنان 2 شادان، شادمان، مبتهج، مشعوف & گريان متبع : تابع، پيرو & متبوع

متبلور بلورشده، بلورين، تبلوريافته

متبلور شدن :تبلور يافتن، نمود يافتن، نمايان شدن، ظاهر شدن  متبلور كردن :نمود دادن، نمايان ساختن، آشكار كردن  متبوع : پيروي شده، اطاعت شده، تبعيت شده & تابع

متتبع : پژوهشگر، پژوهنده، جستجوگر، متفحص، محقق، طالب، جوينده

متجاسر : جسور، خودسر، بي پروا، درازدست، سركش، طاغي، عاصي، گردنكش، متجاوز، متعدي، متمرد، معتد، نافرمان، ياغي & مطيع

متجاسر شدن : 1 جسارت ورزيدن، گستاخ شدن، جسور شدن، متمرد شدن 2 گردن كشي كردن، عاصي شدن، بي پروايي كردن

متجانس : سازگار، شبيه، متشابه، مشابه، همانند، همگون & نامتجانس، ناهمگون متجاوز : 1 افزون، بيش 2 تجاوزگر، درازدست، متجاسر، متعدي، متهاجم، معتد  متجاوز شدن : 1 تعدي كردن، تهاجم نمودن 2 از حد گذشتن 3 بيش شدن، بالا زدن  متجاهر : آشكارساز، آشكارگر، جهري، شناخته شده، معروف  متجددانـه :قيد متجددمابانـه، روشنفكرانـه، نوگرايانـه & متحجرانـه

متجدد :صفت تجددطلب، روشنفكر، نوآور، نوپرست، نوگرا & كهنـه گرا، متحجر

متجسس :اسم 1 پژوهشگر، پژوهنده، جستجوگر، جويا، جوينده، محقق، مستفسر 2 خبرچين، جاسوس  متجلي      آشكار، تابان، جلوه گر، روشن، ظاهر، نمايان متجلي شدن :نمايان شدن، تجلي يافتن، جلوه گر شدن  متحارب : جنگ افروز، جنگ وجو، ستيزه جو، محارب

متحجر :صفت 1 ارتجاعي، قشري، واپسگرا 2 فسيل سنگواره & نوگرا متحجرانـه :قيد واپسگرايانـه، مرتجعانـه، كهنـه گرايانـه & متجددانـه  متحدالشكل :انيفورم، همانند، همسان، هم شكل & مختلف الشكل، ناهمسان متحدالمال :بخشنامـه

متحدمتحد شدن : همراه شدن، يكي شدن، متفق شدن، يگانـه شدن، يك صدا شدن، هم پيمان شدن، هم راي شدن، هم عهد گشتن

متحد كردن : يكي كردن، متفق كردن، يگانـه كردن

متحد : موتلف، متفق، هماهنگ، هم پيمان، هم دل، همراه، هم راي، هم عهد & متخاصم، مخالف متحذر : احتياطكار، بااحتياط، باحزم، حزم انديش، محتاط & بي احتياط، بي پروا متحرز : خويشتن دار

متحرك : پويا، پوينده، جنبنده، حركت دار & ثابت، ساكن  متحصن :بست نشين، پناه جو، پناهنده

متحصن شدن :بست نشستن، پناه گرفتن، پناه جويي كردن، پناه جستن، پناه بردن، تحصن كردن  متحف : 1 موزه 2 تحفه دهنده

متحقق :تحقق پذير، عملي، تحقق يافتني

متحقق شدن : تحقق يافتن، عملي شدن، بـه وقوع پيوستن، انجام گرفتن  متحلي : آراسته، مزين، زينت يافته

متحلي شدن :آراسته شدن، زينت يافتن، مزين شدن

متحمل : بردبار، بلاكش، حمول، شكيبا، صابر، صبور & ناحمول، ناشكيبا

متحمل شدن: 1 تحمل كردن، بردباري كردن، شكيبايي ورزيدن 2 اعتنا كردن، توجه كردن، بـه روي خود آوردن 3 دستخوش شدن، دچار شدن  متحول : دگرگون، متبدل، متغير، منقلب & ثابت  متحول شدن :تحول يافتن، دگرگون شدن، تغيير كردن  متحول كردن :دگرگون كردن، تغيير دادن

متحير : 1 حيران، حيرت زده، خيره، درمانده، سرگردان، سرگشته، فرومانده، گيج، متعجب، ويلان 2 سرگشته، واله

متحير شدن :حيران شدن، حيرت زده شدن، مبهوت شدن، متعجب شدن، درماندن، فرو ماندن، سرگشته شدن، حيران ماندن

متحير ماندن: حيرت كردن، متحير شدن، حيرت زده شدن، حيران گشتن، حيران ماندن  متحيز : جايگزين، جاي گير

متخاصم :صفت دشمن، ستيزه جو، متخاصمـه، عدو، معاند & دوست، متحد متخصص :صفت خبره، كاردان، كارشناس، ماهر & غيرمتخصص

متخلخل : داراي خلل وفرج، پرمنفذ، خلل وفرج دار، ، مشبك، منفذدار & متراكم، متكاثف، فشرده، پرچگالي، پرتكاثف

متخلف :صفت تخلف كننده، خلاف كننده، لغزشكار، خاطي، خلافكار، قانون شكن، متخاطي & درستكار متخلق : 1 خوپذير، خوگر 2 متصف، خوگرفته 3 خوش خلق، خوش اخلاق  متخلق شدن : 1 خو گرفتن، عادت كردن 2 تخلق يافتن  متداخل : داخل دريكديگر، درهم، آميخته  متدارك : درك كننده، دريابنده

متد : اسلوب، روال، روش، شيوه، طريق، طريقه، نحوه متداعي : تداعي كننده، تداعي گر

متداول : باب، جاري، رايج، شايع، عادي، عرفي، متعارف، مد، مرسوم، مستعمل، معمول، معمولي & منسوخ، نامتداول

متداول شدن :باب شدن، رايج گشتن، مرسوم شدن، مد شدن، متعارف شدن & منسوخ شدن

متداول كردن :باب كردن، ترويج دادن، مرسوم كردن، رواج & منسوخ كردن  متدرجاً :آهسته آهسته، اندك اندك، بـه تدريج، كم كم، بـه آهستگي  متدرج : 1 درجه بـه درجه 2 تدريجي، بـه تدريج  متدولوژي : روش شناسي

متدين : باايمان، باديانت، پارسا، خداشناس، دين باور، پرهيزگار، ديندار، مومن، متقي، مقدس & بي دين، نامتدين

متذكر : خاطرنشان، متعرض، يادآور

متذكر شدن : 1 تذكر دادن، خاطرنشان كردن 2 يادآور شدن، يادآوري كردن 3 گفتن، ذكر كردن  متذلل : 1 پست، خوار، ذليل، فرومايه 2 افتاده، فروتن

مترادف :اسم هم معني، هم معنا 1 & متضاد 2 هم آوا 3 هم نويسه  متراژ : 1   اندازه 2 مساحت 3 اندازه گيري، مساحي

متراكم : انباشته، انبوه، پرپشت، غليظ، فراوان، فشرده، متكاثف & كم پشت

متراكم شدن : 1 فشرده شدن 2 انبوه شدن، پرپشت شدن، انباشته شدن، جمع شدن 3 متكاثف شدن  مترتب شدن :حاصل شدن، بـه دست آمدن، نتيجه شدن، منتج شدن  مترتب : 1 مقرر، مستقر، جايگير 2 نتيجه، حاصل، بازده

مترجم برگرداننده، ترجمان، ديلماج، گزارنده، مفسر

متردد :صفت 1 دودل، مردد، متزلزل، نامصمم & مصمم 2 عابر، رهگذر

متردد شدن :شك بردن، شك كردن، دودل شدن، ترديد كردن & متقين شدن، يقين كردن، مطمئن شدن

مترس : 1 دلدار، محبوبه، معشوقه 2 هم بستر 3 رفيقه، نشانده، نشئه، نم كرده  مترسك : 1 افچه، داهل، مترس، هراسه 2 لولو 3 سرخر، مزاحم مترسل : دبير، منشي، نامـه نويس، نامـه نگار، نويسنده، رساله نويس  مترشح : 1 ترشح كننده، تراونده، تراوش كننده 2 زهناك

مترصد : اميدوار، چشم بـه راه، دركمين، كمينگر، گوش بـه زنگ، مترقب، متوقع، مراقب، منتظر  مترفين : 1 خودسران 2 ستمكاران 3 نازپروردگان

مترقب : چشم بـه راه، درصدد، چشم انتظار، مترصد، مراقب، منتظر، نگرنده مترقبه : محتمل، شدني، منتظره & غيرمترقبه

مترقي : 1 پيشرو، ترقي خواه 2 توسعه يافته، راقي، راقبه & عقب افتاده، عقب مانده مترنم : آوازخوانان، زمزمـه كنان

مترنم شدن :زمزمـه كردن، نجوا كردن، زيرلب خواندن

متر : واحد طول، چهارده گره

مترو : راه آهن درون شـهري، راه آهن زيرزميني، قطار درون شـهري  متروكات : ماترك، مرده ريگ، ميراث

متروك : 1 بي رونق 2 رها، واگذاشته، ول 3 متروكه، ويران، خالي از سكنـه & آباد، مسكون 4 خراب، خرابه & آباد 4 كهنـه 5 مردود، مطرود 6 مـهجور & معمول

متروك شدن : رهاشدن، ول شدن، متروكه شدن، ترك شدن & آبادشدن  متزايد : افزون، افزون شونده

متزلزل : 1 سست، نااستوار، ناپايدار & استوار 2 لرزان، لرزنده & مستحكو، قويم 3 دودل، ، متردد، مردد & مصمم  

متزلزل شدن : 1 سست شدن، ضعيف شدن 2 لرزان شدن،  بهلرزه درآمدن 3 نااستوار شدن، بي ثبات شدن 4 دودل شدن، مردد شدن، دچار ترديد شدن، بـه شك افتادن 5 از هم پاشيدن

متزلزل كردن : 1 بي ثبات كردن 2 ناامن كردن 3 لرزاندن، بـه درآوردن، بـه لرزه انداختن 4 سست كردن

متزهد : پارسا، زاهد، زهدورزنده

متساوي : برابر، مساوي، يكسان & نابرابر

متسع : 1 طولاني، دراز 2 فراخ، گشاد، وسيع، گسترده

متشابه 1 جور، شبيه، مانند، مشابه، همانند، همانند، همسان & مختلف 2 كلام غيرآشكار & محكم 3 هم آوا & هم نويسه  

متشاكل : همانند، شبيه، هم شكل، متشاكله

متشبث :چنگ زننده، روي آورنده، متوسل، تمسك جوينده

متشبث شدن :متوسل شدن، تمسك جستن، چنگ زدن، آويختن، دستاويز كردن  متشتت : پراشيده، پراكنده، پريش، پريشان، متفرق & 1 مجموع 2 متحد  متشتت شدن : 1 پراكنده شدن، متفرق شدن 2 آشفته شدن، پريشان گشتن  متشخص : برجسته، سرآمد، باشخصيت، متعين، متمايز، محترم، ممتاز & بي سروپا  متشرع : 1 پارسا، ديندار، زاهد، متقي & ناپارسا 2 متشرعه & شيخيه  متشكر : سپاسگزار، شكرگزار، ممنون، وام دار

متشكل : 1 شكل پذير، صورت پذير 2 سازمان يافته، شكل گرفته، تشكيل شده  متشكي : 1 گله مند، گلايه مند 2 شاكي، شكواگر

متشنج : 1 آشوب زده، بحراني، پرتلاطم، تشنج زا، تشنج وار، متلاطم 2 لرزان، لرزنده & آرام

متشنج شدن : 1 بـه هم خوردن، شلوغ شدن، آشفته شدن، بي نظم شدن 2 بحراني شدن، آشوب زده شدن، بحران زده شدن 3 لرزه گرفتن، دچار تشنج شدن، لرزش گرفتن

متشنج كردن : 1 بـه هم زدن، آشفته كردن،  بينظم كردن 2 بـه آشوب كشاندن، متلاطم كردن، بحراني كردن

متصاعد : بالارونده، فراياز، صعودكننده

متصاعد شدن :بلند شدن، برخاستن، بالا رفتن، صعود كردن، برآمدن  متصاعد كردن : 1 ايجاد كردن 2 ساطع كردن  متصدي : سرپرست، مامور، مسئول، گماشته،      عهدهدار

متصدي شدن : 1 عهده دار شدن، بـه عهده گرفتن 2 گماشته شدن  متصرف :صفت 1 اشغالگر 2 صاحب 3 تصرف كننده

متصرف شدن : 1 بـه چنگ آوردن، بـه دست آوردن، بـه تصرف خود درآوردن 2 متملك شدن، تصاحب كردن 3 درون اختيار خود درآوردن، درون اختيار گرفتن 4 آرميدن،      شدن، جماع كردن  متصف : دارنده، متخلق، موصوف، وصف شده، توصيف شده  متصف شدن :موصوف شدن، صفتي را پذيرفتن، متصف گرديدن  متصلب : 1 سخت، محكم 2 خشك مغز، متعصب، متحجر & نوگرا، متجدد

متصل : 1 پيوسته، چسبيده، مرتبط، مسلسل، ملحق، موصول، وابسته، وصل 2 پي درپي،

پشت سرهم، متواليمتصل شدن : 1 چسبيدن، بـه هم پيوستن & جدا شدن، منفصل شدن، گسستن 2 وصل شدن، پيوستن 3 مرتبط شدن، وابسته شدن 4 واصل شدن 5 ملحق شدن

متصلف 1 لاف زن، گزافه گو، خودستا 2 چاپلوس، چرب زبان

متصل كردن : 1 وصل كردن، مرتبط كردن، چسباندن، چسبانيدن، ارتباط 2 چسباندن، پيوند دادن

متصور : انگاشته، پنداشته، قابل تصور، ممكن

متصوفه : 1   صوفيان، درويشان، اهل تصوف 2 صوفيه 3 متصوف & متشرعه  متضاد : 1 ضد، مخالف 2 متقابل، نقيض 3 داراي تضاد & مترادف، موافق  متضاعف : دوبرابر، دوچندان

متضاعف شدن :دوبرابر شدن، دوچندان گشتن، افزايش يافتن  متضرر : خاسر، زيان ديده، زيان رسيده، خسارت ديده، زيانكار، مغبون & منتفع متضرر شدن :ضرر كردن، زيان ديدن & نفع بردن، سود كردن  متضرع : 1  تضرع كننده، زاري كننده 2 فروتني كننده

متضمن : 1  دربردارنده، دربرگيرنده، شامل، مشتمل، حاوي 2 تاوان ده، تاوان دهنده  متطاوع : 1   مطيع، فرمانبردار 2 فروتن

متظاهر : 1 خودنما، ظاهرساز، متكلف، تظاهركننده 2 ياوري دهنده، هم پشت  متظلم : دادخواه، شاكي، عارض، متشكي، ستمديده

متعادل: 1  هم سنگ، هم وزن، برابر 2 ترازمند، تعادل دار 3 داراي تعادل، داراي اعتدال، ميانـه رو  متعارض : ناسازگار، مخالف

متعارف : 1 عادي، متداول، مرسوم 2 رايج، معمول & نامتعارف 3 شناخته شده، مشـهور 4 غيراتمي (سلاح)، معمولي

متعارفي : 1  معمولي، عادي &غيرعادي، نامعمول 2 اعشاري، دهدهي &كسري  متعاقباً : 1 استمرارپيرو

متعاقب : 1 دنبال، دنباله، عقب 2 درپي، درتعقيب، پيرو 3 پشت سرهم، پي درپي، متوالي، بـه دنبال هم  متعال : بلند، بلندمرتبه، عالي، متعالي، والا متعالي : بلند، عالي، متعال، والا، رفيع  متعامدمتعامل : طرف معامله، خريدار، فروشنده  متعاهد : هم عهد، هم پيمان & متخاصم

متعبدانـه : پارسايانـه، زاهدانـه، عابدانـه، متزهدانـه

متعبد :صفت پرستشگر، زاهد، عابد، معتكف، عبادت كننده، عبادتگر  متعجبانـه : باتعجب، باشگفتي

متعجب : حيران، درشگفت، شگفت زده، متحير، هاج وواج

متعجب شدن :شگفت زده شدن، حيرت كردن، متحير شدن، تعجب كردن

متعجب كردن :شگفت زده كردن، حيرت زده كردن، بـه شگفت انداختن، متحير كردن  متعدد : 1 گوناگون، متنوع، مختلف 2 بس، بسيار، بي شمار، عديده، كثير، وافر متعدي : 1 متجاسر، متجاوز 2 جفاپيشـه، خاطي، ستمگر، ظالم 3 غيرلازم & لازم  متعذر : 1 پوزش خواه، عذرخواه 2 معذور 3 بهانـه ساز 4 دشوار، سخت، صعب، محال متعذر شدن : 1 عذر آوردن، معذور بودن 2 بهانـه آوردن

متعرض :صفت 1 اعتراضگر 2 پاپي، مزاحم 3 متذكر، يادآور 4 متجاوز، متعدي  متعرضانـه :تعرض آميز، تعرض جويانـه، اعتراض آميز

متعرض شدن : 1 خاطرنشان ساختن، متذكر شدن، يادآوري كردن 2 اعتراض كردن 3 انتقاد كردن، بـه نقدكشيدن 4 مزاحم شدن، پاپي شدن، ايجاد دردسر كردن

متعزز : 1   گرامي، عزيز، ارجمند 2 نادر، كمياب 3 پربها، ارزشمند، قيمتي  متعسر : دشوار، سخت، صعب، مشكل & سهل، ميسر

متعسف : 1 گمراه، منحرف 2 بيدادگر، ستمكار، ستمگر، ظالم & دادگر، عادل  متعصبانـه :قيد 1 آميخته بـه تعصب، خشك انديشانـه 2 غيرتمندانـه

متعصب : 1 خشك، خشك انديش، فناتيك، قشري، قشري مسلك 2 غيرتمند، غيرتي 3 مع

متعظ : پندپذير، موعظه پذير، پندنيوش، حرف شنو، نصيحت شنو & پندناپذير، غيرمتعظ  متعفن : بدبو، عفن، گنديده، گند & خوشبو، معطر

متعفن شدن :بدبو شدن، بويناك شدن، گنديدن، گنديده شدن  متعلقات : 1 توابع، ضمايم، لواحق 2 وابستگان، وابسته ها متعلقان : 1 وابستگان، خويشان، كسان، اقوام 2 متعلقين، اقارب

متعلق شدن : 1 پيوستن، وابسته شدن، متصل شدن 2 مرتبطشدن، مربوط شدن 3 منتسب شدن، انتساب يافتن 4 آويخته شدن، آويزان شدن

متعلق :صفت 1 متصل، مرتبط 2 منتسب، مربوط 3 خويشاوند، منسوب، وابسته، خويش  متعلقه : زن، همسر، زوجه، خانم

متعلم :اسم آموزنده، دانش آموز، تلميذ، دانشجو، شاگرد، طلبه، متلمذ & معلم متعمدمتعهد :صفت ذمـه دار، ضامن، عهده دار، كفيل، ملزم متعه : صيغه، نكاح موقت & ازدواج

متعين : 1 توانگر، ثروتمند، دولتمند، غني، متشخص، متمول 2 اعيان 3 متنفذ، بانفوذ 4 برجسته، ممتاز 5 ظاهر، آشكار 6 محقق، ثابت

متغاير : ناجور، ناساز، مخالف، متفاوت & متشابه

متغلب :صفت 1 پيروز، فيروز، چيره، غالب، فاتح، ناصر & مقهور 2 متجاوز، تجاوزگر

متغيرانـه : با عصبانيت، خشمگينانـه، خشمگنانـه، غضبناكانـه

متغير :اسم 1 بي ثبات، نااستوار، ناپايدار، بي قرار 2 خشمگين، غضبناك 3 هار 4 دگرگون، متحول، متلون & ثابت 5 كميت غيرثابت & مقدار ثابت

متغير شدن : 1 از كوره دررفتن، برآشفتن، خشمگين شدن، عصباني شدن & آرام شدن 2 بي قرار گشتن 3 دگرگون شدن

متفاخر : فخرفروش، فخركننده، فخور، فخار & متواضع، فروتن

متفاوت : 1 ديگرسان، گوناگون، مباين، متباين، متمايز، مختلف، مغاير، ناهمگون & متشابه 2 ناهم آهنگ

متفحص : پرسا، پرسشگر، پرسنده، جويا، جوينده، جستجوگر، كاوشگر، تفحص كننده  متفرد : 1 يگانـه، بي همتا، منحصربه فرد 2 تنـها 3 ممتاز، برجسته  متفرس : 1 بافراست، فراستمند 2 باهوش، ذكي، باذكاوت، زيرك  متفرعات : 1 شاخه ها، شعبه ها، شعبات 2 تابع ها، وابسته ها، توابع

متفرع : 1 شاخه، منشعب 2 مشتق، جداشده 3 پراكنده، پخش، شاخه بـه شاخه

متفرعن : خودبين، پرنخوت، خودپسند، پرافاده، خودخواه، متكبر، مستكبر، مدمغ، مغرور & متواضع متفرق : 1 پراكنده، تارومار 2 پاشيده، پخش، پريشان، متشتت 3 گوناگون، متنوع 4 منتشر & مجموع متفرق شدن: 1 پراكنده شدن 2 تارومار شدن 3 جدا شدن & جمع شدن، گرد هم آمدن

متفرق كردن : 1 پراكنده ساختن، تارومار كردن، پراكندن 2 پريشان كردن، متشتت كردن  متفرقه : 1 پراكنده، ناهمگون، نامربوط، متفرق & همگون 2 غيررسمي  متفطن : باهوش، تيزهوش، ذكي، زيرك، هوشيار

متفق الراي شدن : 1 هم داستان شدن، هم قول شدن 2 موافق گشتن  متفق الراي : موافق، هم داستان، هم قول

متفق القول :متفق الكلمـه، متفق الراي، هم آواز، هم زبان، هم سخن، هم صدا، هم كلام، يك دل، يك زبان & ناهم زبان  

متفق الكلمـه :متفق القول، هم آواز، هم زبان، هم صدا

متفقمتفق شدن : 1 متحدشدن، يگانـه شدن، هم راي گشتن، هم داستان شدن 2 عزم كردن، مصمم شدن  متفق : 1 موتلف، متحد، موافق، همراه، همراي، هم مصلحت، يكدل، يك راي، هم عقيده 2 مصمم  متفقه : 1   فقيه، فقه دان، عالم فقه 2 دانشمند، عالم، دانا

متفكر : 1 انديشمند، انديشـه ور، بافكر، فكور 2 فهيم، خردمند، خردورز 3 انديشناك 4 سردرگريبان، غمين، غمگين، دل مشغول

متفكرانـه : 1 انديشمندانـه 2 غمگنانـه 3 انديشناكانـه 4 انديشناك 5 تامل كنان  متقابلا : 1 درعوض، درمقابل 2 درمقابله، دوسويانـه

متقابل : 1 روبرو، رويارو، محاذي 2 هم راس & متخارج 3 دوسويه، دوطرفه & يك طرفه، يك سويه  متقارب :همرس، همگرا & متباعد

متقارن : 1 قرين، قرينـه 2 يار، ياور & نامتقارن 3 هم زمان  متقاضي :صفت تقاضاكننده، خواستار، خواهان، طالب، خواهشگر

متقاعد : 1 بازنشسته، خانـه نشين، وظيفه بگير، وظيفه خور & 1 شاغل 2 نامتقاعد 2 راضي، قانع، مجاب & ناراضي

متقاعد شدن : 1 بازنشست شدن، بازنشسته شدن & شاغل بودن 2 از كار كناره گيري كردن 3 راضي شدن، قانع شدن، مجاب شدن 4 پذيرفتن، قبول كردن & رد كردن، نپذيرفتن

متقاعد كردن : 1 مجاب كردن، راضي كردن، قانع كردن 2 قبولاندن، قبولانيدن، متقاعد ساختن  متقال : پارچه نخي درشت باف، كرباس

متقبل : پذيرا، ذمـه دار، عهده دار، پذيرنده، قبول كننده

متقبل شدن : 1 بـه گردن گرفتن، بـه عهده گرفتن، عهده دارشدن، ذمـه دار شدن 2 پذيرفتن، قبول كردن

متقدم : 1 پيشين، سابق، پيش، گذشته 2 پيش كسوت 3 پيشاهنگ، پيشگام & متاخر متقلب : بدجنس، جلب، خائن، دغل كار، دغل، دغلباز، نادرست & درستكار متقن : استوار، مثبت، محرز، محكم، مستند & غيرمتقن

متقي : پاكدامن، پرواپيشـه، پروادار، خويشتن دار، پرهيزگار، تقواپيشـه، خداترس، زاهد، مومن، متورع & فاسق، ناپرهيزگار، نامتقي

متكا : 1 بالش، بالشت، تكيه گاه، مخده 2 پشتي، نمرق، نمرقه  متكاثر : بسيار، زياد، فراوان

متكاثف : 1 فشرده، متراكم 2 انبوه، غليظ

متكبر :ازخودراضي، بانخوت، پرادعا، خودبين، خودپرست، خودپسند، پرافاده، خودنگر، خودخواه، خودستا، سرگران، كبرآگين، گران سر، گنده دماغ، لاف زن، متفرعن، مستكبر، معجب، خودبزرگ بين، مغرور، نامتواضع & افتاده، فروتن، متواضع

متكبرانـه :خودپسندانـه، مغرورانـه، نخوت آميز & متواضعانـه متكثر : متعدد، بسيار، پرشمار، افزون  متكدي :صفت دريوزه گر، سائل، گدا متكسر : شكسته & صحيح، سالم  متكفل شدن : 2 ضامن شدن، كفيل شدن

متكفل : 1  عهده دار، متعهد 2 پايندان، ضامن، كفيل، كفالت دار

متكلف : 1 پرتكلف، تكلف آميز 2 نامطبوع 3 ثقيل، سخت، شاق 4 متظاهر & مطبوع، بي تكلف

متكلم: 1 خطيب، سخن گو، گوينده، ناطق 2 عالم كلام، كلامي & 1 مستمع، شنونده 2 فيلسوف، فسلفه دان

متكي : 1 دل گرم، مستظهر، معتمد، پشتگرم 2 تكيه زده  متلازم : 1 ملازم، همراه 2 وابسته، لازم وملزوم

متلاشي : 1 آش ولاش، ازهم پاشيده، پاشيده، پراكنده، داغان، مضمحل، ولو 2 تلاشگر، جستجوگر متلاشي شدن : 1 داغان شدن، آش ولاش شدن 2 از هم پاشيدن، مضمحل شدن

متلاشي كردن : 1 درهم شكستن، مضمحل كردن، از هم پاشاندن 2 نابود كردن، معدوم كردن  متلاطم شدن : 1 پرجوش وخروش شدن، پرموج شدن، متموج شدن 2 آشفتن، آشفته شدن 3 ناآرام شدن، آشوبناك شدن، آشوب زده شدن، بحران زده گشتن

متلاطم : 1 طوفاني، متموج 2 آشفته، آشوبناك، ناآرام 3 آشوب زده، بحران زده، بحراني، مغشوش & آرام، امن

متلاطم كردن : 1 طوفاني كردن، متموج كردن، پرموج كردن، مواج كردن 2 آشفته كردن، مغشوش كردن 3 ناآرام كردن، بحراني كردن، آشوبناك كردن، بـه آشوب كشاندن  متلالي : درخشان، روشن، نوراني، پرتلالو، تابناك

متلالي شدن :درخشيدن، پرتو افكندن، پرتلالو شدن، درخشان شدن

متل : 1   داستان، افسانـه 2 مثل ساير 3 سخن غيرجدي 4 قصه عاميانـه 5 حرف مفت، مزخرف، ليچار، سخن بي ربط 6 لطيفه

متلذذ : برخوردار، بهره ور، متمتع & بي نصيب، محروم متلذذ شدن :لذت بردن، حظ بردن، محظوظ شدن

متلف : بادبه دست، خراج، گشاده باز، مسرف، ول خرج & مقتصد متلك پراندن :متلك گفتن، گوشـه وكنايه زدن، سخن نيش دارگفتن

متلك : 1 جوك، شوخي، طعنـه، هزل 2 سخن طعنـه آميز، سخن ريشخندآميز، كلام نيشدار، گوشـه وكنايه  متلك گو : متلك پران، مضمون ساز

متل : مـهمان خانـه ييلاقي، مـهمان خانـه بين راهي، اقامتگاه ييلاقي، اقامتگاه كنار دريا  متلون المزاج :دمدمي، دمدمي مزاج &      ثابتراي

متلون : 1 رنگارنگ، رنگين 2 مختلف، گوناگون 3 متغير، دمدمي، سست راي & يكرنگ، همرنگ  متلهف : اندوهگين، اندوهناك، دريغاگو، غمگين، متاسف، محزون متماثل : شبيه، مانند، مثل، همانند & متفاوت متمادي : دراز، طولاني، مديد، ممتد  متمارض : تمارض گر، بيمارنما، ناخوش نما

متمايز: 1 برجسته، متشخص 2 مشخص، ممتاز & متعارف 3 متباين، متفاوت  متمايز شدن : 1 ممتاز شدن، مشخص شدن، شاخص شدن 2 متفاوت گشتن، جدا شدن

متمايل : 1 خميده، كج، مايل، معطوف، منحرف 2 خواهان، راغب، شايق، گرونده، مايل & متنفر

متمايل شدن : 1 ميل كردن، رغبت يافتن، خواهان شدن، مايل گشتن، علاقه مند شدن 2 گرايش يافتن، جهت گيري كردن

متمتع : برخوردار، بهره ور، بهره مند، حظيظ، رستي خوار، كامران، كامياب، متلذذ، متنعم، مستفيد، منتفع & بي نصيب، محروم

متمتع شدن : 1 برخوردار شدن، بهره ور شدن، تمتع يافتن، منتفع شدن، بهره مند شدن 2 كامران شدن، كامياب گشتن

متمثل : 1 ماننده، شبيه، مثل 2 متصور، پنداشت 3 شبيه شونده & مقلد

متمدن شدن : 1 بافرهنگ شدن، فرهيخته شدن 2 پيش رفته شدن 3 مبادي آداب شدن 4 شـهرنشين شدن

متمدن : 1 شـهرنشين، شـهري، تمدن دار، صاحب تمدن & وحشي 2 پيش رفته 3 بافرهنگ، مبادي آداب & باديه نشين

متمدن كردن : 1 فرهيخته كردن، با فرهنگ كردن 2 تربيت كردن، مبادي آداب كردن 3 شـهرنشين كردن

متمرد :صفت سركش، طاغي، عاصي، عصيانگر، گردن كش، متجاسر، ياغ، ياغي & رام، مطيع

متمرد شدن :تمرد كردن، نافرمان شدن، سركشي كردن، عصيانگر شدن، عصيان ورزيدن، ياغ شدن، گردن كشي كردن

متمركز : 1 تمركزيافته 2 يك جا جمع شده 3 متوجه، معطوف

متمركز شدن :تمركز يافتن، يك جا جمع شدن، جاي گرفتن، درمركز قرار گرفتن  متمركز كردن : تمركز دادن، يك جاجمع كردن (نيرو، امكانات)

متمسك شدن: 1 متوسل شدن، توسل جستن 2 دستاويز جستن، متشبث شدن، وسيله قرار  متمسك : 1 متوسل، توسل جو 2 متشبث، دستاويزجو

متمكن : 1 توانگر، ثروتمند، دولتمند، غني، متمول & مفلس، ندار 2 ثابت، جاي گزين، جاي گير، مقيم 3 داراي امكان، توانا، قادر

متمكن شدن: 1 ثروتمندشدن، دارا شدن، توانگر شدن 2 مستقر شدن، جاي گرفتن 3 مقيم شدن، متمكن ماندن 4 توانمند شدن

متمكن كردن : 1 دولتمند كردن، متمول كردن 2 مستقر كردن، جا 3 توانا ساختن، مقتدر ساختن  متملقانـه :چاپلوسانـه، مداهنـه گرانـه، با چرب زباني

متملق :صفت تملق گو، چاپلوس، چرب زبان، زبان  بهمزد، سالوس، كاسه ليس، مجيزگو، مداهنـه گر متملكات : املاك، ضياع، ملك ها، متصرفات  متمم : 1 الحاقيه، تكلمـه، ضميمـه 2 مكمل 3 تتمـه

متمني: آرزومند، تقاضامند، خواهشمند

متمني شدن :خواستار شدن، تمنا كردن، تقاضا كردن، درخواست كردن، خواهش كردن  متموج : پرتلاطم، پرموج، متلاطم، مواج، موجدار & آرام

متموج شدن : 1 مواج شدن، پرموج شدن، متلاطم شدن 2 آشفته شدن، پريشان شدن 3 خشمگين شدن، عصباني شدن

متمول : اعتباردار، توانگر، ثروتمند، چيزدار، دارا، دولتمند، غني، مالدار، متعين، متمكن، مستغني، معتبر & فقير

متنازع :اسم 1 ستيزه گر، ستيزنده، دعوايي، مجادله گر 2 دشمن، عدو، خصم

متناسب : 1 برازنده، شكيل، جور 2 فراخور، مشابه، داراي تناسب، موزون، هماهنگ 3 مشابه، مانند & نامتناسب

متناظر : شبيه، مانند، همانند، نظيرهم، نظيربه نظير  متنافر : ناخوش آيند، نامطبوع

متناقض : تناقص آميز، ضد، متخالف، متضاد، مخالف، ناسازگار، ناقض، نقيض & همگون  متناوبمتناوب : تناوب دار، نوبت بـه نوبت، پشت سرهم، داراي تناوب  متناهي : محدود، متناهيه، نـهايت دار & نامتناهي متنبه : آگاه، بيدار، هوشيار & غافل، خفته

متنبه شدن : 1 بيدار گشتن، آگاه شدن، آگاهي يافتن 2 تنبيه شدن  متنجس : آلوده، ناپاك، ناطاهر، نجس & طاهر

متنعم : 1 توانگر، غني، متمتع 2 مرفه، غرق نعمت 3 برخوردار 4 خوش گذران  متنفذ : بانفوذ، پرنفوذ، توانا، سرجنبان، صاحب اعتبار، صاحب نفوذ، معتبر، نفوذدار متنفر : بيزار، دلزده، رميده، فراري، گريزان، مشمئز، منزجر، نفور & راغب، شايق

متنفر شدن : 1 بيزار شدن، مشمئز داشتن، دل زده شدن، منزجرشدن، نفور گشتن، نفرت پيدا كردن 2 رميده شدن، فراري شدن، گريزان شدن

متنفر كردن : 1 بيزار كردن، نفرت زده كردن، مشمئز كردن، منزجر كردن، دل زده كردن 2 رماندن، فراري دادن، گريزان كردن

متن : 1 نوشته، مكتوب 2 مضمون، محتوا، موضوع 3 زمينـه & حاشيه 4 سطح، گستره، پهنـه & حاشيه 5 ميان، درون 6 نقش 7 بوم 8 بخش اصلي

متنوع : جوراجور، گوناگون، متعدد، متفرق، مختلف متواترمتواتر : 1 پياپي، دمادم 2 پشت سرهم، متوالي

متواري : 1 پراكنده، دربه در، سرگردان، فراري، گريزان 2 پنـهان، مخفي  متواري ساختن : 1 گريزاندن، فراري 2 راندن، دور كردن

متواري شدن: 1  فراري شدن، گريزان گشتن 2 پنـهان شدن، مخفي شدن 3 سرگردان شدن، دربه درون شدن

متوازن : هم وزن، هم سنگ، معادل، برابر

متوازي : 1  موازي باهم، ناهم رس 2 روبه رو 3 هم سو، هم جهت 4 برابر، مساوي  متواضع : افتاده، خاشع، خاضع، خاكي، درويش، فروتن & متكبر

متواضعانـه : خاشعانـه، خاضعانـه، درويش منشانـه، فروتنانـه & بانخوت، متكبرانـه متوافق : موافق، سازوار  متوالياً : پياپي، دمادم، متعاقب

متوالي : 1 پياپي، پي درپي، پيوسته 2 سري

متوجه : آگاه، بيدار، مراقب، معطوف، ملتفت، مواظب، هشيار & غافل

متوجه شدن : 1 فهميدن، درك كردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن 2 رو كردن، روي آوردن، رو نـهادن 3 پرداختن 4 عطف شدن، برگشتن

متوجه كردن : 1 آگاه كردن، فهماندن، هشيار ساختن، حالي كردن، متوجه ساختن 2 متمركز ساختن، معطوف كردن، معطوف ساختن

متوحش : ترسان، ترسيده، سراسيمـه، مرعوب، هراسان

متوحش شدن : وحشت كردن، هراسيدن، ترسيدن، بيمناك شدن، هراسان شدن

متوحش كردن: هراساندن، ترساندن، هراسان كردن، بـه وحشت انداختن، وحشت زده كردن متورع : باتقوا، پارسا، پرهيزكار، باورع، مومن، متقي & نامتقي  متورم : بادكرده، پف كرده، دميده، ورم دار متورم شدن :آماس كردن، باد كردن، ورم كردن، پف كردن  متوسطالقامـه :ميانـه بالا & بلندبالا، كوتاه قد

متوسط :اسم 1 ميانگين، ميانـه 2 معتدل، ميانـه رو 3 ميانجي، ميانگير  متوسل :دست بـه دامن، متشبث، مستعصم، ملتجي

متوسل شدن : 1 ملتجي شدن 2 متشبث شدن، دست بـه دامن شدن 3 واسطه قرار  متوطن :صفت 1 باشنده، ساكن، مقيم 2 مجاور

متوطن شدن : 1 اقامت كردن، سكنا گزيدن، مقيم شدن 2 مجاورشدن  متوفا :اسم درگذشته، متوفي، مرحوم، مرده، ميت، وفات يافته

متوفا شدن :مردن، درگذشتن، وفات يافتن، مرحوم شدن، بـه رحمت خدا رفتن، فوت شدن  متوفي :مرده، درگذشته، فوت شده

متوقع :اسم 1 آرزومند، اميدوار 2 چشم بـه راه، منتظر 3 توقع دار، پرتوقع 4 زياده خواه  متوقع بودن :توقع داشتن، چشم داشتن، انتظار داشتن، اميدداشتن

متوقف :اسم 1 ايستاده، راكد 2 معطل، مقيد، منوط، موكول، وابسته 3 تعطيل 4 توقف كننده

متوقف شدن : 1 ايستادن، از حركت باز ماندن، پارك شدن، راكد ماندن 2 تعطيل شدن 3 دچار وقفه شدن

متوقف كردن: 1 تعطيل كردن 2 نگه داشتن، وادار بـه توقف كردن  متولد : 1 زاده 2 زاييده

متولد شدن : 1 بـه دنياآمدن، زاده شدن، ولادت يافتن & مردن، ازدنيا رفتن، از دنيا رخت بربستن 2 هستي يافتن، بـه وجود آمدن، ايجاد شدن

متولي : 1 مدير اماكن متبركه، مدير موقوفه 2 سرپرست، كارگزار، متصدي 3 سردمدار  متوهم : 1 انديشناك، ترسيده 2 خوفناك، وهمگين 3 خيالاتي، خيال زده

متوهم شدن : 1 گمان بردن، خيال كردن، خيالاتي شدن، وهم زده شدن، بـه وهم افتادن، دچار وهم شدن 2 ترسيدن، هراسيدن، وهم برداشتن

متهاجم :صفت تجاوزگر، متجاوز، حمله ور، متعدي، مـهاجم، يورشگر  متهاون : سهل انگار، سستي كننده، كاهل، پشت گوش انداز، پشت گوش فراخ  مته : 1 برماه، برمـه، برماهه، پرمـه، مثقب، دريل 2 بيد 3 شپشك متهتك : پرده دريده، بي نام وننگ، بي پروا  متهجد :شب زنده دار، عابد شب زنده دار

متهم : درون مظان اتهام، درون معرض اتهام، داراي اتهام

متهم كردن : اتهام بستن، اتهام داشتن، گناه كار دانستن، تهمت زدن  متهورانـه : بي باكانـه، دليرانـه، جسورانـه، شجاعانـه، گستاخانـه

متهور : بي باك، بي پروا، پردل، جسور، دلير، شجاع، گستاخ، نترس & ترسو، جبون متيقظ : 1 آگاه، بيدار 2 تيزهوش، خردمند

متيقن : بي شبهه، بي شك، بي گمان، حتم، يقين، محقق، ثابت شده، استوار

متين : 1 باوقار، جاافتاده، سنگين، موقر 2 استوار، محكم، پابرجا، رزين 3 فرهيخته، خليق & جلف، سبك

مثابه : 1 مانند، مثابت، همانند 2 اندازه، حد، منزلت 3 مقام 4 جايگاه، مكان 5 شكل، قسم، گونـه، نوع  مثال : امر دادن، امر كردن، دستور دادن، فرمان دادن، حكم كردن

مثال : 1 مانند، مثابه، مثل، شبيه، همانند 2 نمونـه 3 امريه، دستور، حكم، فرمان 4 پيكره، تنديس، مجسمـه 5 پيكر، كالبد 6 تصوير، تمثال، نقش 7 تمثيل، حكايت، داستان  مثانـه : شاشدان، آبدان

مثبت :صفت 1 پابرجا، ثابت، متقن، مدلل 2 استوار، برقرار 3 اثباتي، ايجابي & منفي، سلبي 4 فاز & نول 5 خوب، خوش، خوش آيند 6 ياري رسان، كارآمد 7 بزرگتر از صفر  مثقال : 1   واحد وزن (معادل 46 ذره

مثقب : برماه، برمـه، برماهه، پرمـه، مته مثلاً : درمثل، في المثل، بـه طورمثال

مثل : 1 الگو، تالي، جفت، جور، داستان، زبانزد، شبه، شبيه، عديل، قبيل، قرين، كفو، مانند، مشابه، نظير، نمونـه، همال، همانند، همتا 2 حكم، فرمان 3 تصوير، تمثال 3 مثل ها مثلا : 1 بـه عنوان مثال، بـه طورمثال 2 انگار، انگاري

مثلث : 1 سه گوش، سه بر، سه ضلعي، سه گوشـه & مربع 2 ، سيكي، سه يكي 3 سه تايي، سه گانـه  مثل : 1 حكايت، افسانـه، قصه 2 پند، اندرز 3 عبرت 4 ضرب المثل 5 مثال، نمونـه 6 حالت، وضعيت  مثل زدن : مثل آوردن، نمونـه آوردن

مثله : 1   بريدن گوش يا بيني 2 شكنجه، عقوبت 3 آفت

مثله شدن : 1 شدن 2 خراب شدن، ابتر شدن، ناقص شدن(نوشته، اثر ) 3 بريده شدن، تكه تكه شدن(اندام، جوارح)

مثله كردن : 1 كردن 2 خراب كردن، ناقص كردن، ابتر كردن(نوشته و ) 3 بريدن،  تكهتكه كردن (اندام، جوارح)

مثمر : 1 موثر، نتيجه بخش 2 بارآور، ثمردار، ميوه دار

مثمن : 1   هشت تايي، هشت ركني 2 هشت لا 3 هشت گوشـه 4 ارزيابي شده، قيمت گذاري شده

مثنوي 1   دو دو 2 مربوطبه مثني 3 شعر و منظومـه اي هم وزن كه هر بيت ومصراع آن بـه يك قافيه باشد

مثوبات : جزاهاي نيك، پاداش هاي نيك، اجرها، مثوبت ها  مثوي : 1 ماوا، مكان، مثوا، منزل 2 آرامگاه، خاكجا، قبر، گور، مزار مجاب : 1 پذيرا، راضي، رضا، متقاعد 2 تسليم، مغلوب

مجاب شدن : متقاعدشدن، راضي شدن، قبول كردن، پذيرفتن

مجاب كردن : 1  متقاعد كردن، راضي كردن، قبولاندن (راي، نظر) 2 مغلوب كردن، وادار بـه تسليم كردن

مجادل : ستيزنده، مجادله گر

مجادله : آشوب، جدال، جروبحث، جنگ، خصومت، دعوا، ستيزه، كشمكش، مجادلت، مكاوحت، مناقشـه، نزاع & مصالحه

مجادله كردن : 1 نزاع كردن، جنگيدن، ستيزيدن، دعوا كردن، ستيز كردن 2 جدل كردن، مباحثه كردن 3 دشمني كردن، خصومت ورزيدن

مجاري : 1 آبراه ها، جوي ها 2 راه ها 3 شيوه ها، روش ها 4 مجارستاني

مجازات : تاديب، تقاص، تنبيه، توبيخ، جزا، سزا، سياست، عقاب، عقوبت، كيفر، گوشمال، گوشمالي & پاداش

مجازات شدن: 1 تنبيه شدن، توبيخ شدن 2 كيفر ديدن، عقوبت شدن، مكافات ديدن  مجازات كردن : كيفردادن، عقوبت كردن، گوشمالي كردن، جزا & سزا  مجاز : 1 استعاره، غيرواقع، كنايه 2 مزاج، طبيعت & حقيقت

مجاز : 1 جايز، روا، قانوني، مشروع 2 اجازه دار، مختار، مخير & غير مجاز  مجازي : 1 استعاري، صوري، كنايي 2 ازروي مجاز، مجاز4 مربوط بـه مجاز  مجاعه : جوع، گرسنگي، مجاعت & اشباع، سيري

مجال : 1 امكان، حوصله 2 زمان، فرصت، وقت 3 جولانگاه، عرصه، ميدان 4 توان 5 جا، محل  مجال : 1   فرصت دادن، مـهلت دادن، وقت & مجال يافتن 2 امكان  مجال داشتن : فرصت داشتن، وقت داشتن

مجالست : 1 آميزش، مخالطت، معاشرت، همدمي، هم نشيني 2 معاشرت كردن، هم نشيني كردن 3 هم نشين بودن، معاشر بودن

مجالست كردن :نشست وبرخاست كردن، هم نشيني كردن، معاشرت كردن

مجال يافتن : فرصت كردن، فرصت بـه دست آوردن، وقت كردن، موقعيت بـه چنگ آوردن، امكان يافتن

مجامعت : جماع، زنا، مباشرت، نزديكي، وطي، هم آغوشي، هم بستري مجامعت كردن :آميزش كردن، جماع كردن، نزديكي كردن، مباشرت كردن  مجامعه      زنا، نزديكي، وطي، هم آغوشي

مجامله : 1 تملق گويي، مجيزگويي، چرب زباني، زبان بازي & مجاهلت، مجاهله 2 خوش رفتاري، مجاملت  مجامله كردن : 1 مجيز گفتن، چرب زباني كردن، تملق گفتن، مداهنـه گري كردن 2 زبان بازي كردن، شيرين زباني كردن

مجامله گر : چاپلوس، متملق، مداهنـه گر، زبان باز، چرب زبان، مجامله كار، زبان بـه مزد، مجيزگو  مجانست : 1 تجانس، تجنيس، مجانسه، هم جنسي 2 تشابه، مشابهت، همانندي، همگوني  مجاني : 1 رايگان، مجان، مفت 2 بلاعوض 3

مجانين : شوريدگان، ديوانگان، ديوانـه ها، مجنون ها & عقلا  مجاورت : 1 حوالي، نزديكي 2 همسايگي، هم جواري

مجاور : 1 جار، قريب، كنار، مشرف، هم جوار، هم ديوار، همسايه، هم كوچه 2 مقيم حرم، معتكف، مقيم 3 ساكن

مجاور شدن : 1 معتكف شدن، گوشـه نشيني اختيار كردن 2 مقيم شدن (در عتبات عاليات) مجاهدت : اهتمام، تقلا، تلاش، جهاد، سخت كوشي، سعي، كوشش، مجاهده

مجاهدت كردن : 1 تلاش كردن، اهتمام ورزيدن، سعي كردن، سخت كوشي كردن 2 جهاد كردن  مجاهد :اسم 1 رزمنده، مبارز 2 تلاشگر، سخت كوش، كوشا & سهل انگار، متهاون  مجاهده : 1 اهتمام، تلاش، سخت كوشي، كوشش، مجاهدت 2 كوشيدن

مجبورمجبور : بي اختيار، مقيد، ملزم، ناچار، ناگزير، وادار & آزاد، مختار، مخير مجبور شدن : وادارشدن، ملزم شدن، ناگزير شدن، اجبار شدن  مجبور كردن : وادار كردن، ملزم كردن، اجبار كردن، ناگزير كردن  مجبوري :قيد 1 اجباري، جبري 2 مجبور مجتمع : 1 انجمن، جمعيت، گروه، مجمع 2 كلني

مجتمع شدن :گردآمدن، جمع شدن، انجمن كردن & پراكنده شدن، متفرق شدن  مجتهد : 1 عالم، فقيه، مرجع 2 صاحب نظر 3 كوشنده، پژوهنده  مجد : احتشام، بزرگي، جاه، جلال، حشمت، عزت، عظمت، شرف، برتري

مجدانـه : باجديت، فعالانـه، سرسختانـه، مصرانـه، موكدانـه & سهل انگارانـه، كاهلانـه  مجد : پرتلاش، جدي، ساعي، سخت كوش، فعال، كوشا & كاهل مجدد : 1 ازنو، دوباره، مكرر 2 تازه، نو مجددمجدر : آبله دار، آبله رو

مجذوب : 1 جذب شده 2 دلباخته، علاقه مند، شوريده، شيفته، فريفته، مسحور، مفتون، واله مجذوب شدن : شيفته شدن، مفتون گشتن، دل باخته شدن، واله گشتن  مجذور : 1   جذردار 2 توان دوهرعدد

مجذوم مبتلا بـه جذام، جذامي، خوره اي

مجرا : 1 آبراه، جو، راه، كانال 2 مسير، گذرگاه 3 ، منفذ 4 شيوه عمل، روش  مجرا، مجري : اجراكننده، اقدام كننده، عمل كننده

مجرب :صفت 1 آزموده، باتجربه، پخته، تجربه دار، تجربه ديده، تجربه كار، حاذق، كارآزموده، كاردان، كاركشته، كاركرده، كهنـه كار، ماهر & نامجرب، ناآزموده، ناپخته 2 آزمايشگر 3 تجربه شده، آزموده شده

مجرب شدن :كاركشته شدن، آزموده شدن، كارآزموده شدن، باتجربه شدن، تجربه دار شدن، ماهر شدن، كارآمدگشتن، متبحر شدن  مجردات : عقول، نفوس، مجرد ازماده

مجرد :اسم 1 بي زن، تك، تنـها، عزب، غير متاهل، فرد، منفرد، يالقوز، يالغوز، يكه & متاهل 2 جريده 3 انتزاعي، ذهني & عيني 4 ، عريان 5 گوشـه گير، گوشـه نشين 6 انفرادي 7 صرف 8 خالص، ناب، سره 9 غيرمادي & مادي 01 خالي، تهي، عاري

مجردي : 1 تجرد 2 عزبي، بي زني، عدم تاهل، بي همسري 3 مجردوار 4 تنـهايي، انفراد 5 برهنگي، عرياني 6 وارستگي، بي تعلقي 7 ستون بنا  مجرمانـه :قيد 1 بزه كارانـه 2 خلاف كارانـه

مجرم :صفت بزومند، بزهكار، تبهكار، تردامن، خاطي، خطاكار، گناهكار، گنـهكار، مذنب، مقصر & بي گناه

مجروح :صفت 1 آزرده، افگار، جريحه دار، ريش، خسته، ريش، زخم دار، زخمناك، زخمي، آسيب ديده، زخم خورده، فگار، مصدوم & سالم 2 ناعادل & عادل

مجروح شدن : 1 زخمي شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ريش شدن 2 جريحه دار شدن، فگار شدن

مجروح كردن : 1 زخمي كردن، زخم زدن، زخم دار كردن 2 جريحه دار كردن، فگار كردن 3 آزردن، آزرده خاطر كردن 4 آسيب رساندن، صدمـه زدن & التيام بخشيدن  مجره : راه شيري، كهكشان مجري : جعبه، صندوق، صندوقچه مجزا : جدا، جداگانـه، سوا، علي حده

مجزا كردن : 1 جدا كردن، سوا كردن 2 جداجدا كردن،    جزءجزء كردن  مجسطي : هيئت و نجوم

مجسم : 1 تجسم يافته، جسميت يافته 2 مصور

مجسم ساختن : 1 تجسم بخشيدن، متصور كردن 2 جسميت دادن

مجسم شدن : بـه تصوير آمدن (درذهن)، حاضر شدن(درنظروخيال)، مصور شدن  مجسم كردن :درنظر آوردن، تجسم بخشيدن، درذهن مصور كردن  مجسمـه : 1 پيكره، تنديس، پيكر 2 نماد، الگو 3 اسوه، نمونـه

مجسمـه ساز :پيكرتراش، پيكره ساز، تنديسگر، مجسمـه تراش  مجسمـه سازي :پيكرتراشي، پيكره سازي، تنديسگري، مجسمـه تراشي  مجسمـه شدن :بي حركت ماندن، بي حركت شدن

مجعد : انبوه، پرچين وشكن، پيچيده، پرپيچ وتاب، جعودت، فردار، مرغول، وزوز مجعول : جعلي، دروغين، ساختگي، غيرواقعي & واقعي

مجلات : مجله ها، هفتگي نامـه & روزنامـه، ماه نامـه، فصل نامـه، سال نامـه، نشريات ادواري  مجلا : جلوه گاه، تجلي گاه، تجلي گه، محل ظهور، مظهر  مجلد :اسم 1 جلدشده، جلددار 2 جلد ( 1، 2، )

مجلس آرا :صفت 1 مجلس افروز، بزم آرا، محفل آرا، مجلس فروز 2 شمع جمع، رونق بخش

مجلس : 1 انجمن، پارلمان، جرگه، جلسه، حله، كنگره، لجنـه، مجمع، محفل، معشر، نشست 2 مجلس گاه، نشستگاه، جاي نشستن 3 مجمع درس، مجمع وعظ 4 محضر، حضرت، پيشگاه 5 پرده (نمايشگر رويدادي مـهم)

مجلسي : 1 مجلس نشين 2 نماينده، وكيل 3 اهل مجلس 4 مرغوب، ممتاز، لوكس

مجلل : باشكوه، باشوكت، باعظمت، پرابهت، پرطمطراق، شكوهمند، فرمند، لوكس & ساده مجله مد : ژورنال

مجله : 1 نشريه هفتگي & جريده، ژورنال، سالنامـه، فصلنامـه، گاهنامـه، ماهانـه، نشريه 2 بوري، عيد يهود

مجمر : آتشدان، بخوردان، سپندسوز، عودسوز، مجمره، منقل

مجمع : 1 انجمن، باشگاه، پاتوق، جرگه، جمعيت، حلقه، حله، مجتمع، مجلس، مجموعه، محفل 2 اجلاس، نشست

مجملا : اختصار

مجمل : 1 تلخيص، خلاصه، زبده، فشرده، كوتاه، مختصر، موجز 2 مختصرمفصل 2 مفصلا، بـه تفصيل  مجموعاً : تمام

مجموع : 1 تمام، جمع، جميع، كل، كليه، همگي، همـه 2 بسامان 3 آسوده خاطر، آسوده دل، خاطرجمع & پريشان 4 جمع، جمع شده، گردآمده & پراكنده

مجموعه : 1 آلبوم، كلكسيون 2 تذكره، جنگ، دفتر، ديوان 3 مجموع & پريشان 4 دسته، گروه 5 عناصر همگن 6 سري

مجموعه دار : كلكسيونر

مجموعه ساز : انبوه ساز، مجتمع ساز، آپارتمان ساز & خانـه ساز، تك ساز  مجموعه سازي :انبوه سازي، مجتمع سازي، آپارتمان سازي

مجنون : 1 بي خرد، بي عقل، جن زده،  جنونزده، خردباخته، ديوانـه، مخبط، مصروع 2 دلباخته، شوريده، شيدا، شيفته & عاقل، فرزانـه

مجنون شدن : ديوانـه شدن، خرد باختن، مخبط شدن، شيدا شدن & عاقل شدن

مجنون كردن : 1 ديوانـه كردن، بـه جنون كشاندن 2 شيدا كردن، شيفته كردن، شوريده كردن   مجنونوار : 1 ديوانـه وار، شوريده وار، مجنون صفت 2 شيواگونـه، شيفته وار & هشيوار مجوز : اجازه، پته، پروانـه، جواز

مجوس : 1 زردتشتي، زردشتي، گبر، مغ 2 آتش پرست، مجوسي  مجوف : پوك، توخالي، ميان تهي & توپر  مجهز : آماده، تجهيزشده & نامجهز  مجهز شدن : تجهيزشدن، آماده شدن

مجهز كردن : 1 تجهيز كردن 2 آماده كردن، مـهيا ساختن  مجهول الحال :ناشناخته، ناشناس، مجهول الهويه

مجهول الهويه :گمنام، ناآشنا، ناشناخته & شناخته، شناخته شده، معلوم الحال

مجهول : پوشيده، گمنام، مكتوم، ناشناسا، ناشناخته، ناشناس، نامشخص، نامعلوم، ندانسته & معلوم مجيد : بزرگوار، بلندمرتبه، شريف، فخيم، گرامي، عالي، عالي قدر

مجير :صفت پشتيبان، حامي، دستگير، فريادرس، مع، پناه دهنده، غوث  مجيز : تملق، چاپلوسي، چرب زباني

مجيز گفتن : چاپلوسي كردن، تملق گفتن، چرب زباني كردن  مجيزگو :صفت چاپلوس، چرب زبان، متملق، مداهنـه گر  مجيزگويي : تملق، چاپلوسي، چرب زباني، مداهنـه گري

مچاله :صفت 1 دستمالي، فشرده، له 2 كلاف، كلافه، گلوله 3 رنجيده خاطر، كنف، مكدر مچاله شدن : فشرده شدن، له شدن، تغيير شكل يافتن  مچاله كردن : فشردن، له كردن، از شكل انداختن

مچ : 1 فاصله بين ساعدوكف دست، بند دست، بند پا 2 استخوان 3 مفصل ميان دست وساق دست  مچ گيري : كشف كارخلاف ياتوطئه (درحين انجام آن)، غافلگيري  مچل : 1 خجل، شرمسار بور، دماغ سوخته، 2 تنقلات  مچل كردن : 1 بور كردن 2 مورد تمسخر قرار دادن

محابا : 1 احتياط، انديشـه، باك، بيم، پروا، ترس، ملاحظه، واهمـه 2 جانبداري، طرفداري، محابات محابات : 1 ياري كردن 2 طرفداري كردن، ناحق كردن، جانبداري ناعادلانـه كردن 3 ميل بـه ناحق كردن 4 احتياط كردن، ملاحظه كردن 5 فروگذاشتن 6 احتياط، ملاحظه، پروا

محابا داشتن احتياط كردن، ملاحظه كردن 2 فروگذار كردن

محاجه : 1 خصومت، خصومت ورزي، دشمني 2 استدلال، برهان 3 جدل، مباحثه 4 حجت آوردن، دليل آوردن، استدلال كردن 5 خصومت ورزيدن

محاجه كردن : 1 استدلال كردن، مباحثه كردن، حجت آوردن 2 جدل كردن، بگومگو كردن 3 خصومت ورزيدن، دشمني كردن

محادثه : 1 تكلم، سخن گويي 2 بايكديگر تكلم كردن، بايكديگرسخن گفتن  محاذات : محاذي، مقابل، موازات، هم پا  محاذي : روبرو، رويارو، مقابل، موازي

محارب :صفت 1   پيكارگر، جنگاور، جنگجو، جنگي، رزم آور، رزم پوش، مبارز، متحارب، منازع، نبردآزما & مصلح 2 ستيزه جو، ياغي (عليه حكومت اسلامي)

محاربه : آرزم، پرخاش، پيكار، جنگ، حرب، رزم، ستيزه، كشتار، نبرد & صلح، آشتي  محارست : پاسداري، حراست، حفظ، محافظت، مراقبت، مواظبت، نگهباني، نگهداري محارست كردن :مواظبت كردن، محافظت كردن، حراست كردن

محارم : 1 آشنايان، دمسازان، رازداران & بيگانگان 2 محرم ها، منسوبين & نامحرمان  محاسب :صفت آمارگر، حسابدار، شمارنده

محاسبه : 1 احتساب، ارزيابي، حسابداري، شمارش 2 حساب كردن، شمردن

محاسبه شدن حساب شدن 2 بـه حساب آمدن، لحاظ شدن 3 بررسي شدن، ارزيابي شدن

محاسبه كردن : 1 حساب كردن 2 شمردن 3 بـه حساب آوردن، لحاظ كردن 4 بررسي كردن، ارزيابي كردن

محاسن : 1 ريش، لحيه 2 احسان ها، حسنات، حسن ها، خوبي ها، فضايل، مناقب، نيكويي ها، نيكي ها & سيئات

محاصره :اسم احاطه، حصر، شـهربند، محاصرت، محاط، محصور

محاصره شدن : 1 درحصر قرار گرفتن 2 احاطه شدن، درون محاصره قرار گرفتن، درون ميان گرفته شدن  محاصره كردن :احاطه كردن، درحصار قرار دادن، درتنگنا قراردادن

محاضر : 1 محضرها، دفاتراسنادرسمي & محاكم، محكمـه ها 2 گواهي ها، استشـهادات  محاضره : 1 حضور قلب 2 بحث، گفتگو 3 پرسش و پاسخ، جواب و سوال  محاط : احاطه شده، محاصره، محصور & محيط

محافظ : پاسبان، پاسدار، پشتيبان، حارس، حافظ، حامي، گماشته، مراقب، مستحفظ، مـهيمن، نگهبان محافظت : احتراس، استحفاظ، پاسباني، پاسداري، پشتيباني، حراست، حفاظت، حفظ، صيانت، محارست، نگاهداري، نگهباني، نگهداري، وقايت

محافظت كردن :پاسداري كردن، حفاظت كردن، نگهباني كردن، نگهداري كردن  محافظه كار :صفت 1 ارتجاعي، سنت گرا، مرتجع & پيشرو، نوگرا 2 محتاط

محافظه كاري   سنت گرايي 2 احتياط، احتياطكاري 3 دورانديشي، حزم  محافل :          محفلها، مجلس ها، كانون ها، مجمع ها، مجالس، انجمن ها  محاق : 1   حالت ماه درسه شب آخرماه 2 پوشيده، ناپديد & 1 بدر 2 تربيع  محاكات : 1   باز گفتن، نقل كردن 2 حكايت كردن  محاكم : محكمـه ها،  دادگاهها

محاكمـه : استنطاق، بازپرسي، دادرسي، قضاوت

محاكمـه كردن : 1 دادگاهي كردن، رسيدگي كردن (به اتهام)، دادرسي كردن 3 استنطاق كردن، بـه استنطاق كشيدن

محال انديش :باطل انديش، خيال انديش & واقع بين، واقع نگر

محال : 1 غيرممكن، ممتنع، ناممكن، امكان ناپذير، ناشدني، نشدني & ممكن 2 انديشـه باطل  محال : 1   محل ها، جاي ها 2 نواحي، مناطق، ناحيه ها، منطقه ها، بلوكات، بلوكها  محاله : 1 توانايي، قدرت 2 مـهارت 3 چاره

محامد : خصايل، محمدت ها، صفات نيك، مكارم & ذمائم  محاورات : گفتگوها، محاوره ها، گفت وشنودها

محاوره : 1 صحبت، تكلم، گپ، گفتگو، گفت وشنود 2 مباحثه، مذاكره، مناظره 3 مجاورت 4 گفتگو كردن & مكاتبه  

محاوره كردن :گفت وگو كردن، مذاكره كردن، گپ زدن

محاوله : 1 آهنگ، قصد، نگرش 2 تيزبيني، تيزنگري 3 حيله گري 4 حيله كردن 5 قصد كردن  محبت آميز :صفت دوستانـه، عاشقانـه، مشفقانـه، مودت آميز، مـهرآميز، مـهربانانـه & عداوت آميز

محبت : انس، تولا، حب، خاطرخواهي، دلدادگي، دوستي، شفقت، صميميت، عشق، عطوفت، علاقه، مصادقت، مودت، مـهر، مـهرباني، ود، وداد، هواخواهي & عداوت

محبت خانـه : خانـه، خانـه، عشرتكده، لانـه فساد، نجيب خانـه، قحبه خانـه

محبت داشتن : 1 علاقه مند بودن، مـهر ورزيدن، مـهرباني كردن 2 مورد تفقد قرار دادن، عنايت كردن، بذل محبت كردن

محبت كردن :دوست داشتن، مـهر ورزيدن، مـهرباني كردن & خصمي كردن

محب :صفت حبيب، دوست، دوستدار، عاشق، ود، هواخواه، هوادار، يار & خصم، دشمن، عدو، مخالف محبس : بازداشتگاه، بند، بنديخانـه، دوستاق، دوستاق خانـه، زندان، سجن، سلول، سياه چال

محبوب :اسم 1 جانان، حبيب، دلارام، دلبر، دلدار، دلربا، دلنواز، دوست، شاهد، مطلوب، معشوق، نگار، يار 2 دوست داشتني & منفور 3 وجيه المله

محبوبه :اسم 1 جانانـه، دلارام، دلبر، دلبند، دلدار، دلستان، دوست، سوگلي، معشوقه، يار 2 گل محبوبه، گل شب

محبوبيت : حسن شـهرت، شـهرت، معروفيت، مقبوليت عام، وجاهت ملي

محبوس :صفت اسير، بازداشت، بندي، توقيف، حبس، دربند، دوستاقي، زنداني، گرفتار، مسجون & آزاد، رها

محبوس شدن : حبس شدن، زنداني شدن، توقيف شدن، بازداشت شدن، بندي شدن & آزاد شدن، مرخص شدن

محبوس كردن :بازداشت كردن، توقيف كردن، حبس كردن، زنداني كردن، دربند كردن & آزاد كردن، رها ساختن

محتاج اليه : دربايست، ضرور، لازم

محتاج : بي برگ، بي چيز، بي نوا، تنگ دست، تهي دست، حاجتمند، عايل، فقير، نيازي، مستحق، مستمند، مسكين، نيازمند & بي نياز، توانگر، غني، مالدار

محتاج شدن : 1  نيازمند شدن، حاجتمند شدن 2 تهي دست شدن، مستمند شدن & مستغني شدن، بي نياز شدن، غني شدن

محتاج كردن : نيازمند ساختن، نيازمند كردن & بي نياز كردن

محتاط : احتياطكار، بااحتياط، حازم، دورانديش، عاقبت انديش، باحزم، مال انديش، متحذر، محترز & بي پروا

محتاطانـه :صفت احتياطĤميز، عاقبت انديشانـه، مال انديشانـه، دورانديشانـه، توام با احتياط  محتال : حيله گر، دغل، غدار، گربز، محيل، مكار، نغل، نيرنگ باز محترز: بري، خويشتن دار، مجتنب، محتاط، احترازكننده، دوري كننده

محترف: بازرگان، پيشـه ور، كاسب محترفه : پيشـه ور، حرفه دار، كسبه

محترق : 1 افروخته، سوزنده، شعله ور، مشتعل 2 آتش زا، آتش گير، محترقه 3 سوزان

محترم : ارجمند، باآبرو، بااعتبار، باشخصيت، بزرگوار، شخيص، شريف، حرمت دار، با حرمت، عزتمند، قابل احترام، عزيز، گرامي، گرانقدر، گرانمايه، متشخص، محتشم، معز، معزز، معظم، مكرم، مكرم، موقر & بي حيثيت، خوار

محترمانـه :قيد 1  بااحترام، توام با احترام، باحرمت، محترمبي ادبانـه  محترممحتسب : پاسبان، پليس، شحنـه، عسس، ناهي

محتشم : 1 جليل، باحشمت، شكوهمند، شوكتمند، محترم، مـهتر، بزرگ 2 توانگر، ثروتمند، متمول  محتضر : روبه قبله، مردني، مشرف بـه موت & قبراق، سرحال  محتكر : انباركننده كالا وارزاق، احتكاركننده  محتلم : آلوده، جنب، شيطاني، نجس & طاهر، پاك  محتملاً : احتمالاً، شايد، گويا، يحتمل & يقين محتمل : امكان پذير، شدني، احتمال داده شده، محتمله  محتوا : 1 فحوا، متن، مضمون، مفاد، مفهوم 2 مظروف

محتوم: 1 حتمي، مسجل، مقدر، ناگزير، نبشته & نامحتوم 2 واجب، لازم

محتويات : 1 مضامين، مطالب، مفاهيم 2 محتواها  محتوي : حاوي، شامل، مشتمل

محجب : پنـهان، پوشيده، حجابدار، محجبه، درپرده، محجوبه & بي حجاب محجبه : چادري، حجابدار، حجابي، محجوبه & بي حجاب محجر : 1 باغ، بوستان، حديقه 2 كاسه چشم 3 معجر  محجوبانـه :قيد توام باحجب، شرمگينانـه

محجوب : 1 باحيا، خجول، سربه زير، كم رو، شرمگين، شرمناك 2 پوشيده، محجبه، مستور، نقابدار، & نامحجوب

محجوبه :صفت چادري، حجابدار، محجبه & بي حجاب

محجور : 1 مفلس، ورشكسته 2 سفيه منع شده از كار و تصرف دراموال  محدب : برآمده، برجسته، گوژ & مقعر

محدث : آلوده، ناپاك، نجس، ملوث & مطهر، طاهر  محدث : اخباري، حديث دان، حديث شناس، راوي، روايتگر

محدود : 1 بسته، تحديدشده، متناهي، محصور 2 اندك، كم 3 قصير، كوتاه 4 تنگ & بي پايان محدود كردن : 1 مقيد كردن، درون تنگنا قرار دادن، محدوديت قائل شدن 2 منحصر كردن 3 محصور كردن

محدوده: حد، حدود، دايره، قلمرو، منطقه

محدوديت : 1 انحصار، حصر 2 تحديد، تنگنا، قيد 3 كمبود  محذور :اسم 1   پرهيزشده، حذرشده 2 مانع 3 گرفتاري، مشكل  محذوف : 1 افتاده، زدوده، سترده، حذف شده 2 حذف، محو

محراب : 1   قبله، جايگاه امام درون مسجد 2 عبادتگاه، جايگاه كشيش 3 مقصوره، شاه نشين 4 صدر اطاق، پيشگاه مجلس

محرر : راقم، كاتب، كاغذنويس، منشي، نويسنده & قاري

محرز : آشكار، احرازشده، ثابت، متقن، محقق، مسلم، معلوم، واضح، قطعي  محرز شدن : مسلم شدن، قطعي شدن، متقن شدن، بـه ثبوت رسيدن، ثابت شدن  محرز كردن : مسلم ساختن، قطعي كردن، ثابت كردن  محرض :صفت محرك، مشوق، برانگيزاننده  محرقه : 1 تيفوس 2 آتشگيره

محرك :اسم 1 انگيزه، باعث 2 جنباننده 3 تحريك كننده، محرض، برانگيزاننده، مشوق 4 مسبب، واسطه، وسيله 5 مبهي 6 اغواگر، وسوسه گر

محرمانـه :صفت 1 سري، مخفي 2 خصوصي، شخصي 3 درخفا، مخفيانـه، نـهاني & علني 4 دزدكي، زيرجلي

محرم :صفت 1 رازپوش، رازدار، رازنگهدار، سرنگهدار، معتمد، موثق 2 انيس، مقرب، مونس، نديم 3 آشنا، خويش، خويشاوند، نزديك 4 همسر، زوجه 5 حرام، ناشايست & نامحرم محرم : زاير احرام بسته، مقيم حرم & محل

محروس : درامان، محروسه، محفوظ، مصون، حراست شده & نامحروس  محروسه : خطه، سرزمين، ديار، اقليم

محروم : بي بهره، بي نصيب، عاري، مايوس، معرا، نااميد، ناكام، ناكامكار، ناكامروا، ناكامياب، نامراد، ناموفق & كامياب

محروم شدن :بي نصيب شدن، محروم گشتن، بي بهره ماندن، نامراد شدن & بهره ور شدن  محروم كردن :بي نصيب كردن، بي بهره ساختن، نامراد كردن، محروم داشتن & بهره مند كردن  محروميت : بي بهرگي، بي نصيبي، حرمان  محروميت زا :فقرزا، حرمان زا & محروميت زدا

محروميت زايي :فقرزايي، حرمان زايي & فقرزدايي، محروميت زدايي

محزون : افسرده، اندوه كش، اندوهگين، تنگدل، حزين، غمناك، غمين، گرفته، متاسف، مغموم، ملول، مـهموم & شاد  

محسنات : 1   كارهاي نيك، خوبي ها، نيكويي ها 2 صفات خوب، خصلت هاي نيك & ذمائم 3 شايستگي ها

محسن :صفت شاهنده، صالح، نيكوكار

محسوب شدن : 1  شمرده شدن، بـه حساب آمدن، بـه شمار آمدن 2 قلمداد شدن، تلقي شدن  محسوب :اسم 1 شمار، شمرده، شمرده شده، بـه حساب آمده 2 قلمداد، انگاشته شده

محسوب كردن :محسوب داشتن، بـه حساب آوردن، بـه شمار آمدن، قلمداد كردن، تلقي كردن  محسوس : 1 آشكار، ظاهر، عيان، مرئي، مشـهود، ملموس، نمايان، هويدا 2 حس شده، احساس شده، ادراك شده & نامحسوس

محسوس شدن : حس شدن، ادراك شدن، دريافتن، احساس شدن

محشر :صفت 1 حشرگاه، رستاخيز، قيامت گاه، رستخيز، قيامت 2 غوغاي بسيار، جمعيت زياد 3 كار شايان 4 فوق العاده، خارق العاده، عالي

محشور : جليس، قرين، مانوس، مصاحب، معاشر، مقترن، مقرب، نديم، هم نشين محصل : 1 تلميذ، دانش آموز، شاگرد، طلبه & معلم 2 تحصيلدار 3 نگهبان، مامور  محصل :اسم 1 خلاصه، مجمل، ماحصل 2 بـه دست آمده، مكتسب، حاصل شده  محصن :اسم 1 متاهل، پارسا، پرهيزگار (مرد) 2 عفيف، پاك شلوار، پاك  محصنـه : شوهردار، طاهره، پارسازن

محصور : بسته، تحديد، حصاردار، شـهربند، محاصره، محدود

محصور شدن: 1 احاطه شدن 2 حصاردار شدن، ديواركشي شدن، حصار كشيدن 3 محاصره شدن 4 اسير شدن

محصور كردن : 1 ديوار كشيدن، حصاردار كردن 2 فراگرفتن، احاطه كردن

محصول : 1 بار، بر، توليد، حاصل، فرآورده، كالا، ميوه، نتيجه 2 خرمن، درو 3 دخل، سود، عايدي، كاركرد 4 مولود

محصول برداري :برداشت، خرمن، درو، ميوه چيني

محض : 1 بي آميغ، پاك، خالص، ناب 2 بحت صرف 3 فقط 4 بـه خاطر، براي

محضر : 1 آستانـه، آستان، درگاه 2 پيشگاه، حضور، حضورگاه 3 دفترخانـه، دفتر اسناد رسمي  محضردار : سردفتر، دفترخانـه دار، متصدي محضر

محظور :اسم 1 اشكال، تنگنا، دشواري، گير، مانع 2 حرام، ممنوع، ناروا

محظوظ : 1 بختيار، برخوردار، بهره مند، بهره ور، متمتع، مستفيض 2 خوشحال، شاد، مبتهج، مسرور، مشعوف، مفرح

محظوظ شدن : 1  بهره ور شدن، بهره مند شدن، متمتع شدن، برخوردار شدن 2 حظ كردن، حظ بردن، لذت بردن 3 خشنود شدن

محظوظ كردن :بهره مند كردن، متمتع كردن، حظ بخشيدن  محفظه : جلد، صندوقچه، صندوق، قاب، لفافه

محفل آرا :مجلس افروز، مجلس آرا، شمع جمع، بزم آرا

محفل : انجمن، پاتوق، جرگه، جمع، حلقه، كانون، لنگر، مجلس، مجمع، مركز محفوظات : 1 بـه خاطرمانده ها، بـه يادمانده ها 2 دانسته ها، معلومات  محفوظ : حفظ، درامان، محافظت شده، محروس، مصون

محفوظ داشتن : حفظ كردن، محافظت كردن، نگه داري كردن، حراست كردن، نگهباني كردن، نگه داشتن

محق : حقدار، ذي حق، صاحب حق، حق بـه جانب

محقر : 1 پست، حقير، خفيف، خوار 2 كوچك 3 كوتاه 4 ناچيز

محققاً : بلاشبهه، بلاشك، تحقيقاً، حتماً، قطعا، مسلماً، يقيناً، & محتملاً محققانـه : 1 دانشمندانـه، عالمانـه، فاضلانـه 2 پژوهشگرانـه، منتج ازپژوهش  محقق : پژوهشگر، دانشمند، عالم، متتبع، متجسس، متفحص & نامحرز

محقق : تاييد، تحقيق شده، ثابت شده، درست، راست، قطعي، محرز، مدلل، مسجل، مسلم  محقق شدن : ثابت شدن، بـه ثبوت رسيدن، راست ازآب درآمدن، بـه حقيقت پيوستن  محق : 1   محو، فنا 2 محو كردن، پاك كردن 3 درمحاق افتادن 4 كاستن، كاهيدن

محك : 1 آزمايش، آزمون، امتحان، تجربه 2 عيارسنج 3 عيار، عيارسنجي 4 ضابطه، معيار  محك پذير: 1 آزمايش پذير، آزمون پذير & محك ناپذير 2 قابل امتحان، امتحان شدني، & امتحان نشدني 3 سنجش پذير، سنجيدني & سنجش ناپذير  محك خوردن : 1 آزمايش شدن، سنجيده شدن 2 عيارسنجي شدن  محك زدن : 1 آزمودن، درون بوته آزمايش قرار 2 عيارسنجي كردن

محكم :قيد 1 استوار، بادوام، پابرجا، پايدار، ثابت، سديد، قايم، قرص، مستحكم، مقاوم، مستقر، مضبوط 2 سخت، سفت، شديد، فشرده، صلب 3 جزم، راسخ 4 قانع كننده، متقن، متين، مستدل، واثق 5 بـه سختي، بـه شدت، شديد 6 مورد اطمينان، موردوثوق، موثق 7

محكم شدن : 1 پابرجا شدن، استوار شدن، پابرجا گشتن 2 چسبيدن، ثابت شدن 3 شديد شدن، شدت يافتن

محكم كردن : استوار كردن، سفت كردن، قايم كردن، ثابت نمودن، پابرجا كردن & سست كردن  محكمـه پسند : 1 مستدل، منطقي 2 دادگاه پسند

محكمـه : 1 دادسرا، دادگاه، دادگستري، ديوان، عدالتخانـه، عدليه 2 مطب محكمي : استحكام، استواري، پايداري، سختي، صلابت، صلبي & سستي

محكوم :صفت 1 دادباخته، متهم، مقصر 2 مجاب، مغلوب 3 مجبور & حاكم، دادبرده

محكوم شدن : 1 بزه كار شناخته شدن، داد باختن، دادباخته شدن، محكوم گشتن، مقصر شناخته شدن، مغلوب شدن & حاكم شدن 2 مقهور شدن & پيروز شدن 3 مجبور شدن

محكوم كردن : 1  بزه كار شناختن، خطاكار اعلام كردن، نارواشناختن 2 مغلوب كردن، مجبور ساختن  محلات : كوي ها، برزن ها، محله ها

محل : 1 جايگاه، جا، حله، ربع، ماوا، مسكن، مقام، مكان، موقعيت، موضع، نقطه 2 محلت، كوي، برزن، محله، سرگذر 3 اعتنا، توجه 4 موقع، وقت، هنگام 5 ارز، ارزش، قدر، منزلت 6 اعتبار، موجودي 7 فرصت، مجال مـهلت 8 حد، اندازه 9 مورد 01 تنا

محل داشتن : 1 موجودي داشتن، اعتبار داشتن 2 جا داشتن، مورد داشتن، تناسب داشتن، مناسب بودن 3 فرصت داشتن، مجال داشتن

محل گذاشتن : اعتنا كردن، توجه كردن، وقع نـهادن، محل كردن، محل نـهادن  محل نگذاشتن :اعتنا ن كردن، اهميت ندادن، وقع ننـهادن & عنايت كردن  محلوج : حلاجي شده، پنبه زده شده

محلول :صفت 1 حل شده & حلال 2 آب، مايع  محله : برزن، ربع، كوي، محلت

محلي : 1 بومي 2 اهلي 3 بوم زاد & غير بومي  محمدت : ستايش، تحسين، آفرين & نكوهش، ذم

محمل : 1 تخت روان، كجاوه، هودج، عماري 2 علت، سبب، جهت، انگيزه  محمل نشين :كجاوه نشين، هودجي

محمود : 1 ستوده، ممدوح، ستايش شده & نامحمود، ناستوده 2 نيك

محمول : 1 بار، محموله 2 حمل شده، بارشده 3 خبر، گزاره & مبتدا، موضوع 4 تاويل شده، تفسيرشده  محموله : بار، بسته، محمول

محنت آباد : محنت سرا، محنتستان، محنت كده

محنت : 1 آزمون، آزمايش، امتحان، بلا 2 تعب، رنج، سختي، عنا، مرارت، مشقت 3 اندوه، غصه، غم، كرب 4 آزار، عذاب، گزند، محنـه

محنت بار : پربلا، پررنج، پرمرارت، پرمشقت، رنجبار، مرارت آميز، مشقت آميز، مشقت بار محنت پذير :محنت كش، محنت بر، محنت ديده  محنت پذيري :محنت كشي، محنت بري، محنت ديدگي  محنت زا : محنت بار، محنت افزا

محنتستان : غمكده،  محنتآباد، محنت سرا، محنتكده

محنت كش : رنجديده، رنجكش، غم پرور، محنت بر، محنت پرور، محنت خور، محنت ديده، محنت زده، محنت روزي، محنتي

محن : 1 رنج ها، سختي ها، محنت ها، مشقات، مشقت ها 2 آزمايش ها، بلايا

محور : 1 آسه، قطب، مدار، مركز 2 اساس، پايه، پي، مبنا 3 راه، جاده 4 شافت 5 قطر، خط مفروض  محوري : 1 آسه اي 2 اساسي، بنيادي، بنيادين

محو :اسم 1 زايل، معدوم، منـهدم، نابود، نيست 2 ازبين بردن، زدودن، ستردن 3 امحا، پاك، زدوده، محذوف 4 مدهوش 5 نسخ 6 اضمحلال، زوال، نابودي 7 ناپيدا، ناپديد، پنـهان، نـهان 8 غرق، غرقه 9 مجذوب & صحو، پيدا

محو شدن : 1 از بين رفتن، زدوده شدن، زايل شدن، معدوم شدن، منـهدم شدن، زوال يافتن 2 مدهوش شدن 3 مجذوب شدن 4 غرقه گشتن، غرق شدن

محوطه : 1 حيطه، فضا، ميدان، ساحت 2 حياط، صحن 3 زمين نامحصور  محو كردن : از بين بردن، زدودن، زايل كردن، معدوم كردن

محول :اسم 1 احاله، سپرده، واگذار 2 محوله، سپرده شده، واگذارشده 3 گرداننده 4 حواله كنننده، حواله گر 5 موكول، منوط

محول شدن : 1 سپرده شدن، واگذار شدن، احاله شدن 2 موكول شدن، منوط شدن  محول كردن : 1 سپردن، واگذاشتن، احاله كردن 2 موكول كردن، منوط كردن  محيا : حيات، زندگي & ممات  محيرالعقول :شگفت انگيز، تعجب آور

محير : حيران كننده، حيرت انگيز، شگفت انگيز  محيص : راه فرار، گريزگاه، مفر

محيط :اسم 1 اطراف، پيرامون، دور، محدوده، دوره، گرداگرد 2 آتمسفر، جو، فضا 3 آگاه، بااطلاع، مطلع 4 اقيانوس، درياي بزرگ، قلزم 5 احاطه كننده، دربرگيرنده & محاط  محيط شدن : درون برگرفتن، احاطه كردن & محاط شدن

محيلانـه :صفت توام باحيله، حيله گرانـه، رندانـه، زيركانـه، شيادانـه، مكارانـه، مزورانـه، خدعه آميز، مكرآميز

محيل : 1 پرحيله، حيله پرداز، حقه باز، حيله گر، دغا، دغل، رند، زيرك، شياد، شيطان، فريب كار، فريبنده، محتال، مزور، مكار، ناقلا & ساده 2 باهوش 3 براتكش، حواله گر  محيلي : تزوير، حقه بازي، حيله گري، شيادي، مكاري، مكر & سادگي  محيي :صفت زنده كننده، احياگر، احياء كننده & مميت

مخابرات : تلفن خانـه، اداره تلفن، تلگراف خانـه، سازمان پيام رساني، نظام اطلاع رساني

مخابره : 1 اخبار، ارسال، اعلام 2 خبررساني 3 ابلاغ كردن، تلگراف كردن، خبر 4 پيامي را با تلفن يا تلگرام ابلاغ كردن

مخادع : اغواگر، خدعه گر، فريبكار، مكار، نيرنگ باز

مخادعه : 1 مخادعت، خدعه گري، فريبكاري 2 خدعه كردن، فريب دادن، مكر ورزيدن  مخارج : خرج، نفقه، هزينـه & مداخل مخازن : 1 مخزن ها 2 انباره ها

مخاصم : خصم، دشمن، عدو & محب

مخاصمـه : پيكار، خصومت، دشمني، عداوت، عناد، كينـه توزي، مخاصمت & صلح، مصالحه  مخاطب ساختن :طرف صحبت قرار دادن، خطاب شدن، مخاطب قرار  مخاطب :اسم شنونده، مستمع & متكلم، گوينده  مخاطرات : مخاطره ها، خطرها، مـهلكه ها

مخاطره آميز :بحراني، خطرناك، سخت، سهمناك، وخيم، هولناك & بي خطر  مخاطره : 1 بحران، تهلكه، خطر، مخافت، مخمصه، مـهلكه 2 قمار  مخاطره جو : بي باك، ماجراجو، خطرجو، متهور & محافظه كار

مخافت : 1 بيم، ترس، خطر، خوف، مخاطره 2 ترسيدن، خوف داشتن، هراسيدن، بيمناك شدن  مخالطت : 1 آرمش، آميزش، مقاربت، نزديكي 2 مجالست، معاشرت 3 آميزش كردن، معاشرت كردن  مخالطت كردن :آميزش كردن، معاشرت كردن، مجالست كردن، دوستي كردن

مخالف : 1 پادزهر، پرخيده 2 حريف، خلاف، دشمن، طاغي، عدو، مدعي، معارض، مغاير، منافي، ناجور، ناموافق، 3 دگرانديش، اپوزيسيون 4 نقيض، ضد، عكس & موافق

مخالفت : اختلاف، اعراض، خصومت، خطاب، دشمني، ستيزه، سرزنش، سركشي، ضديت، طغيان، عتاب، عداوت، عصيان، عناد، معاندت، نافرماني، نقاضت & موافقت

مخالفت شدن : ردشدن، تاييد نشدن، تصويب نشدن، مورد موافقت قرار نگرفتن

مخالفت كردن : 1 خصومت ورزيدن، دشمني كردن، ناسازگاري كردن، عناد ورزيدن، ضديت كردن 2 مخالفت خواني كردن 3 ناموافق بودن، خلاف ورزيدن & 1 موافقت كردن، موافق بودن 2 ممتنع بودن 4 روي خوش نشان ندادن، تسليم نشدن  مخالف خوان :اسم منفي خوان، ناهم نوا، مخالف گو  مخالف خواني :منفي خواني، ناهم نوايي، مخالف گويي

مخبر : 1 اندرون، داخل، درون 2 باطن، ضمير & برون، منظر 3 شـهرت، آوازه، صيت  مخبر :صفت 1 خبرنگار، گزارشگر 2 آگاه، مسبوق، مستحضر، مطلع، واقف & بي خبر، ناآگاه  مخبط : 1 آشفته، پريشان، درهم 2 تباه، فاسد 3 پريشان عقل، ديوانـه، مجنون، پريشان حواس، مخبول & عاقل، سالم  

مختار : آزاد، برگزيده، بهين، پسنديده، حر، صاحب اختيار، ماذون، مجاز، مخير، مستقل & مجبور مختال : خودبزرگ بين، خودبزرگ نگر، خودبين، خودپسند، خودخواه، متكبر  مخترع :صفت پديدآورنده، سازنده، مبتدع، مبتكر، مبدع، نوآور & مكتشف  مختصات : ويژگي ها، خصيصه ها، مشخصه ها، صفات مميزه، وجوه مميز  مختص : خاص، مخصوص، ويژه، اختصاص يافته

مختصر : 1 انموذج، زبده، گزيده 2 خلاصه، مجمل، ملخص، موجز، نامشروح & مفصل، مطول 3 فشرده، كوتاه 4 حقير، كوچك 5 ناچيز، كم اهميت 6 سردستي 7 كم، اندك & زياد، بسيار

مختصرمختصر شدن : كوتاه شدن، خلاصه شدن، موجز شدن، مجمل شدن

مختصر كردن : كوتاه كردن، خلاصه كردن، تلخيص كردن & مطول كردن، اطناب دادن، طول و تفصيل دادن

مختص كردن :اختصاص دادن، ويژه گردانيدن  مختصه : 1 صفت مميزه، ويژگي 2 اختصاص

مختفي : پنـهان، پوشيده، مخفي، مدفون، مستور، مكتوم، نـهان، نـهفته & آشكار، پيدا، ظاهر  مختفي شدن : 1 پنـهان شدن، نـهان گشتن، مخفي شدن 2 مكتوم ماندن، پوشيده ماندن

مختل : 1 آشفته، بـه هم ريخته، نابه سامان، بي نظم، پريشان، درهم، مغشوش، نامرتب 2 آهمند، محتاج، نيازمند 3 خلل يافته، داراي اختلال & بسامان مختلس :صفت اختلاس كننده، دزد، سوء استفاده چي

مختل ساختن : دچاراختلال كردن، آشفته كردن، مختل كردن، پريشان كردن، بـه هم ريختن  مختل شدن : 1   اختلال يافتن، تباه شدن 2 آشفته شدن، پريشان شدن 3 ازنظم و ترتيب افتادن، ازروال عادي خارج شدن

مختلط : 1 آميخته، درهم، قاطي، مخلوط 2 مركب

مختلف : جوراجور، گوناگون، گونـه گون، متعدد، متفاوت، متنوع & مشابه، همگون

مختل كردن: دچاراختلال كردن، آشفته كردن، مختل ساختن، بـه هم ريختن، نابه سامان كردن، پريشان كردن

مختوم : 1 بـه پايان رسيده، مختومـه، پايان يافته، ختم شده 2 سربه مـهر، مقفل، مـهر، مـهرشده  مختومـه : ختم شده، بـه پايان رسيده، انجام شده، بـه فرجام رسيده & آغازشده  مختومـه شدن : 1 خاتمـه يافتن 2 بسته شدن 3 ختم شدن  مختون : ختنـه شده

مخدرات : پرده نشينيان، مستوران، نسوان، بانوان، مخدره ها  مخدر : 1 تخديركننده، كرخت كننده 2 مكيف & مسكر 3 روان گردان

مخدره :اسم 1 بانو، پرده نشين، خاتون، خانم، مستور، مستوره، نـهفته رو 2 تخديركننده

مخ : 1 دماغ، مغز، نخاع 2 سر، كله 3 فكر، دها، شعور، عقل 4 نابغه، ژني، پراستعداد 5 بيد 6 دهنـه، لگام 7 مركز، كانون 8 چكيده، عصاره 9 خلاصه،01 اصل، بن 11 عمق، ته 21 نخل 31 لجام، لگام  مخدوش : خدشـه دار، خراشيده، معيوب، دست خورده & بي عيب، سالم  مخدوش كردن : 1 خدشـه دار كردن 2 دست كاري كردن 3 خراشيدن  مخدوم : آقا، ارباب، خداوندگار، خواجه، سرور، فرمانروا، كارفرما & خادم مخده : بالش، پشتي، تكيه گاه، متكا، نازبالش

مخذول : 1 ريشـه كن، منكوب 2 خوار، زبون، سرافكنده، سرشكسته، ذليل

مخرب: بنيان كن، تخريب گر، ويران ساز، ويرانگر & آبادگر، بنيادساز، بنيادگر  مخرج : 1 2 دررو، خروجي، محل خروج & مدخل 3 واجگاه  مخروب : خراب، ضايع، منـهدم، ويران، ويرانـه & آباد، معمور مخروبه : خرابه، ناآباد، ويران، خراب، ويرانـه & آباد، معمور

مخروط :صفت 1   شكل هندسي مشابه كله قند، كله قندي 2 خراطي شده، تراشيده شده  مخزن : 1 انبار، محفظه 2 باك، تانكر 3 خزانـه، گنجينـه 4 جايگاه، معدن مخستان : نخلستان، نخل زار

مخصوصمخصوص :صفت 1 خاص، ويژه 2 اختصاصي، انحصاري 3 باب، مختص، منحصر مخطط : 1 خطدار 2 خطخطي

مخفف : 1 اختصاري، خلاصه، مخففه، كوتاه شده 2 سبكبار 3 بي تشديد، غيرمشدد  مخفيانـه : پنـهاني، درخفا، دزدكي، زيرجلي، محرمانـه، نـهاني & آشكارا

مخفي : 1 پنـهان، خفي، مستور، مكتوم، ناآشكار، ناپيدا، نامشـهود، نامرئي، ناهويدا، نـهان، نـهفته 2 زيرجلي، سري & آشكارا، آشكار، هويدا

مخفي شدن : پنـهان شدن، نـهان گشتن، خود را قايم كردن، ناپيدا شدن، نامرئي شدن  مخفي كاري : پنـهان كاري

مخفي كردن: نـهان كردن، پنـهان كردن، پوشيدن، مكتوم داشتن & برملا كردن، فاش كردن  مخفي گاه : محل اختفاء، مكمن، نـهانخانـه، نـهانگاه

مخفي ماندن : پنـهان ماندن، پوشيده ماندن، مكتوم ماندن، نـهان ماندن & آشكار شدن، برملا گشتن، هويدا شدن

مخل : 1 آشوبگر، اخلال كننده، اخلالگر، شورشي، مفسد، مفسده جو 2 دست وپاگير، سرخر، مانع، مزاحم، مصدع

مخلب : برثن، چنگ، چنگال، ناخن مخلد : پايا، جاودان، خالد، خلود & فاني

مخلص : اخلاصمند، ارادتمند، بااخلاص، بي ريا، پاك، چاكر، راستين، صديق، صميمي، يكدل، يك رو & دورو، رياكار

مخلصانـه : اخلاص آميز، بي ريا، صادقانـه، صدق آميز

مخلص : 1 راه خلاص، طريقه نجات، مفر، گريزگاه، محل رهايي 2 خلاصه، چكيده  مخلوط : آميخته، آميزه، درهم، درهم آميخته، قاطي، مختلط، ممزوج  مخلوط شدن : آميخته شدن، قاطي شدن، درهم آميختن  مخلوط كردن :آميختن، قاطي كردن، درهم كردن  مخلوع :اسم بركنار، خلع، معزول & منصوب

مخلوع شدن: خلع شدن، بركنار شدن، معزول شدن، عزل شدن & منصوب شدن  مخلوق :اسم 1 آفريده 2 بنده، خلق، موجود 3 محدث، مبدع & خالق مخمر : تخميركننده

مخمس : 1   پنج ضلعي 2 پنج ركني 3 پنج پاره اي 4 پنج تايي 5 مسمط، پنج مصراعي

مخمصه : 1 اشكال، دردسر، قيد، سختي، دشواري، گرفتاري، گيرودار، مخاطره 2 گرسنگي 3 رنج، زحمت 4 بدبختي، غم بزرگ

مخمل : پارچه نرم و لطيف پرزدار

مخملي : 1 از جنس مخمل 2 مخملين 3 نرم، لطيف 4 آرام، ملايم، گوش نواز  مخمور : 1 خمارآلوده، خمارزده، خمار، مي زده 2 سرخوش، مخمور شدن : 1 مست شدن 2 خمار شدن، خمارآلوده شدن

مخمور كردن : 1 مست كردن، نشئه كردن 2 خمار كردن، خمارآلوده كردن  مخموري : خمارآلودگي، خماري، مستي، مي زدگي

مخنث : امرد، پشت پايي، زن صفت، كوني، مفعول، ملوط، نامرد، هيز

مخوف : ترسناك، خوفناك، سهمگين، سهمناك، مـهيب، مـهيل، وحشت انگيز، وحشتناك، وهمناك، هراس انگيز، هولناك

مخير : 1 آزاد، صاحب اختيار، مختار 2 برگزيده، گزيده، انتخاب شده

مخير كردن: اختياردادن، مختار كردن، آزاد گذاشتن & مجبور كردن  مخيله : 1 پندار، تصور، خيال، گمان 2 قوه تخيل، قوه تصور، ذهن

مد : 1 آلامد، باب، رايج، متداول، مرسوم، معمول 2 ذوق، سليقه 3 آيين، شيوه، طريقه مداح : ثناخوان، ستايشگر، مديحه سرا، مديحه گو، مدح كننده & هجاگو  مداحي : ثناخواني، ستايشگري، مديحه سرايي، مديحه گويي & هجويه گويي  مداخل : 1 درآمد، سود، عايدي، منفعت 2 انعام، رشوه 3 مدخل ها، موارد & مخارج

مداخله : 1 پادرمياني، شفاعت، ميانجيگري، وساطت 2 دخالت، دخل وتصرف، دست اندازي 3 شركت، مداخلت 4 مباشرت

مداخله كردن : 1 دخالت كردن، شركت كردن، دست اندازي كردن 2 پادرمياني كردن، شفاعت كردن، ميانجيگري كردن، وساطت كردن  مدادپاك كن : پاك كن & جوهرپاك كن

مداد :صفت 1 دوده، مركب 2 قلم، كلك، خامـه 3 بي مصرف، بي خاصيت 4 هيچ كاره

مدارا : 1 اعتدال، تسامح، سعه صدر، مماشات، ميانـه روي 2 سازش، ملايمت، رفق كردن 3 مـهرباني، نرمي & قهر 4 بردباري، تحمل

مدارا كردن : 1 نرمي كردن، ملاطفت كردن، مماشات كردن، تسامح كردن 2 رفق كردن 3 كنار آمدن، سازش كردن 4 بردباري كردن، تاب آوردن

مدارج : پايه ها، درجات، مراتب، مراحل، منازل، مدرج ها

مدار : 1 دواير فرضي موازي باخط استوا 2 مسير 3 دور، گرد، پيرامون 4 حيطه، پهنـه 5 مسير فرضي حركت انتقالي سيارات 6 مسير جريان (برق والكترومغناطيسي) 7 مركز 8 حلقه 9 دورزدن، گردش كردن  مدارس : مدرسه ها، دبستان ها، آموزشگاهها

مدارك : 1 اسناد، سندها، مدرك ها 2 گواهي نامـه ها، ديپلم ها  مداعبه : 1   شوخي، مزاح 2 شوخ طبعي 3 شوخي كردن، مزاح كردن

مع : پاسدار، پشتيبان، حارس، جانبت دار، حافظ، حامي، دفاع كننده، ظهير، مجير & مـهاجم  معه : 1 پايداري، پشتيباني، دفاع، دفع، مقاومت & تهاجم، هجمـه 2 حمايت، جانب داري  مداقه : امعان، باريك بيني، بررسي، دقت نظر، تدقيق، توجه، دقت، كنجكاوي، موشكافي، ملاحظه  مداقه كردن : دقت كردن، تدقيق كردن، امعان نظر كردن، تامل كردن  مدال : جايزه، گردن آويز، نشان

مدام : 1 باقي، برقرار 2 پيوسته، جاودان، دايماً، علي الدوام، علي الاتصال، لاينقطع، مستمر5 باده، ، مي 6 بارش پيوسته

مداوا : تداوي، تشفي، چاره، درمان، درمانگري، شفا، علاج، معالجه

مداوا شدن : درمان شدن، شفا يافتن، معالجه شدن، تشفي يافتن، علاج گشتن، تداوي شدن، بهبود يافتن، عاج شدن

مداوا كردن: درمان كردن، علاج كردن، شفا دادن، معالجه كردن، تداوي كردن  مداوم : بلاوقفه، پياپي، پي درپي، مسلسل، پيوسته، علي الدوام، لاينقطع، مستمر، ناگسيخته

مداومت : 1 پايداري، مقاومت، ايستادگي 2 پشتكار، پيوسته كاري 3 ابرام، اصرار، پافشاري، تداوم 4 جد، جديت، كوشش

مداومت :تداوم بخشيدن، ادامـه دادن

مداهن :صفت چاپلوس، چرب زبان، متملق، زبان بـه مزد، مداهنـه گر

مداهنـه : 1 تملق، چاپلوسي، چرب زباني، زبان بـه مزدي 2 چرب زباني كردن، تملق گفتن  مداهنـه كردن :تملق گفتن، چاپلوسي كردن، زبان بـه مزد شدن، چرب زباني كردن  مداهنـه گر :صفت چاپلوس، چرب زبان، زبان بـه مزد، متملق مدايح : مديح ها، مديحه ها، مناقب، ستايش ها & هجوها

مداين : شـهرها، ديارها، مدينـه ها، بلاد، بلدها 1 & قراء، قريه ها 2 ممالك، كشورها

مد : 1 بالا آمدن (سطح آب دريا) & جزر 2 اطاله، بسط، تطويل، درازا، كشش 3 كشيدن، بسط  مدبر : ادبار، بخت برگشته، بدبخت، شوربخت، كوربخت، مفلوك & مقبل

مدبرانـه :صفت استادانـه، ماهرانـه، هوشمندانـه، هوشيارانـه، توام باتدبير، چاره گرانـه، انديشمندانـه  مدبر : صاحب تدبير، صاحب انديشـه، بصير، چاره انديش، انديشمند، بادرايت، سياستمدار، كاردان، مدير & بي كياست

مدبري : بدبختي، شوربختي، فلاكت، فلك زدگي

مدت : 1 زمان، وقت 2 موقع، وهله، هنگام 3 مـهلت 4 اثنا 5 عمر، حيات 6 دوران، روزگار  مدح : آفرين، تحسين، تكريم، تمجيد، مدحت، ثنا، ستايش، مديح، مديحه، منقبت، نعت & قدح مدحت : مدح، ثنا، ستايش

مدح خوان :اسم 1   مداح، ستايشگر، مدحت گر 2 مديحه گو، مديحه سرا، مدحت خوان، مدحت سرا  مدح كردن : ستايش كردن، آفرين خواندن، مديحه سرايي كردن، تحسين كردن & قدح كردن  مدح گو : ستايشگر، مداح، مدح خوان، مدحت گو، مدحت خوان، مدحت سرا، مديحه سرا، مدح گستر، مناقبت خوان & هجوگو

مدخل : 1 پيش گفتار، ديباچه، مقدمـه & موخره 2 ورودي & خروجي 3 ورود، & خروج 4 مداخل، درآمد، عايدي & مخارج، هزينـه 5 مورد 6 سرواژه 7 باب، درون  مدخليت :دخالت دادن

مدخليت داشتن :تاثير داشتن، دخالت داشتن، تاثيرگذار بودن  مدخليت : دخالت، تاثير  مـه : زن، غيرباكره & باكره

مدد : استعانت، استمداد، اعانت، حمايت، دستگيري، فريادرسي، كمك، مساعدت، مظاهرت، معاضدت، نصر، ياري، ياوري

مدد خواستن : استمدادطلبيدن، كمك خواستن، امداد خواستن، ياري طلبيدن، ياري خواستن & ياري بخشيدن

مددكار :صفت پشتوار، پشتيبان، پشتيوان، پيشكار، حامي، خادم، دستگير، دستيار، ظهير، معاون، معين، ناصر، نصير، يار، ياريگر، ياور، ياري دهنده

مددكاري : امداد، كمك، ياري، ياري رساني، مدد، عنايت، مساعدت، معاضدت، ياوري

مدد كردن : ياري دادن، كمك كردن، ياري كردن، ياوري كردن، امداد كردن، استعانت كردن & مدد يافتن

مدد يافتن : كمك گرفتن، كمك دريافت كردن & كمك كردن، مدد مدر : ادرارآور، ادرارزا، پيشاب زا مدرج :درجه بندي شده، درجه دار

مدرس : آموزگار، آموزنده، استاد، دبير، مربي، معلم & شاگرد، متعلم  مدرسه : آموزشگاه، دانش سرا، دانشكده، دبستان، دبيرستان، مكتب مدرسي : آموزگاري، تدريس، تعليم، معلمي & تلمذ  مدرك : 1 برگه، سند 2 ديپلم، كارنامـه، گواهي نامـه

مدرن : 1 تازه، جديد، نو، نوين، روزآمد & كهن 2 مجهز، پيش رفته  مدرنيته : 1 نوگرايي، تجدد & كهنـه گرايي 2 سنت گريزي & سنت گرايي

مد شدن       باب شدن، متداول شدن، رايج شدن & دمده شدن  مدعا : 1 ادعا، توقع، خواسته، مدعي گري 2 آرزو، درخواست، ميل

مدعو :صفت 1 خوانده 2 دعوتي، ضيف، مـهمان & مـهماندار، مدعي، ميزبان، داعي

مدعي :اسم 1 ادعاكننده، دعوي كننده، شكايت كننده، خواهان 2 حريف، خواهان، رقيب، مخالف &  مدعيعليه، خوانده 3 ناموسگر 4 حقه باز، شارلاتان 5     درخواستكننده  مدعي العموم :دادستان

مدعي شدن : ادعا كردن دعوي كردن

مدفن : آرامگاه، تربت، خاك، خاك جا، ضريح، قبر، گور، مرقد، مزار، مشـهد، مقبره مدفوع : براز، پليدي، سرگين، فضله، گه، نجاست مدفون : بـه خاك سپرده، دفن شده، خاك شده

مدفون شدن : دفن شدن، خاك كردن، بـه خاك سپرده شدن

مدفون كردن : 1 دفن كردن، بـه خاك سپردن 2 پنـهان كردن، مخفي كردن، نـهان ساختن

مد كردن : باب كردن، رايج ساختن، متداول كردن، مرسوم كردن، معمول كردن، رواج دادن، ترويج كردن

مدگرايي : مدپرستي، پيروي از مد

مدل : 1 الگو، طرح، سرمشق، نمونـه 2 اسوه، سرمشق، قدوه

مدل ساز الگوساز، طراح

مدل سازي : الگوسازي، طراحي، نمونـه سازي  مدلل : ثابت شده، محرز، محقق، مصرح

مدلل شدن : محرزشدن، محقق شدن، بـه اثبات رسيدن

مدلل كردن : مدلل ساختن، بـه اثبات رساندن، ثابت كردن، محرز ساختن، مدلل داشتن  مدلول : فحوا، مضمون، مفاد، مفهوم، مصداق & دال، صورت

مدمغ : 1 آزرده، دمغ، ناراحت، اخمو 2 پرنخوت، خودبين، خودپسند، خودخواه، كانا، متفرعن، مغرور  مدني : 1 اجتماعي، شـهرنشين، شـهري 2 اهل مدينـه & مكي  مدنيت : تمدن، شـهرنشيني & بدويت، چادرنشيني

مدور :اسم حلقه، دايره، دايره اي شكل، گرد، مستدير & چهارگوشـه، مربع  مدون :صفت 1 تاليف، تدوين يافته، گردآوري شده 2 مرتب، منسجم  مدون سازي : تدوين، تنظيم، جمع آوري

مدون شدن : تدوين يافتن، تدوين شدن، گردآوري شدن، جمع آوري شدن

مدهش : ترس آور، دهشت آور، وحشت انگيز، وحشتزا، وحشتناك، وهمناك، هراس انگيز، هول انگيز مدهوش       1 بي حال، غش كرده 2 بي خويشتن، بي خود، بي هوش، محو 3 حيران، شگفت زده، سرگشته، مبهوت، متحير 4 لايعقل

مدهوش شدن : 1 بي خويشتن شدن، بي خود شدن، محو شدن 2 بي هوش شدن، از هوش رفتن & بـه هوش آمدن

مدهوش كردن : 1 حيران كردن، حيرت زده كردن 2 مجذوب كردن  مديح : آفرين، ثنا، ستايش، قصيده، مدح، مديحه، نعت مديحه : آفرين، ستايش، مديح، منقبت & هجويه

مديحه سرا : آفرين سرا، ستايشگر، مداح، مديحه گو & هجاگو  مديد : 1 دراز، طولاني 2 كشيده

مدير :اسم 1 اداره كننده، گرداننده 2 رئيس، سرپرست، مسئول 3 باكياست، سياس، سياستمدار، شايسته، كاردان، مدبر & بي كياست مديريت : 1 تدبير، كياست 2 رياست 3 تمشيت مديست : مدساز، مدپرست  مدينـه : بلد، شـهر، ولايت

مديون : 1 بدهكار، غارم، قرضدار، وام دار & داين 2 مرهون 3 مشغول الذمـه  مذاب : آب شده، ذوب، گداخته، ميعان & منجمد

مذاق  1 چشش، كام، دهان 2 چشيدن 3 ذايقه، طعم، مزه 4 ذوق، سليقه مذاكره : بحث، صحبت، گفتگو، مباحثه، مناظره & مكاتبه  مذاكره كردن :گفتگو كردن، بحث كردن

مذاهب : 1   مذهب ها، اديان، آيينـها، شرايع، نحله ها، طريقت ها، كيش ها 2 روش ها، طريقه ها  مذبذب : 1 دودل، متزلزل، متردد، مردد 2 پرشك، دمدمي مزاج، نامصمم & مصمم مذبوحانـه : بي ثمر، بي فايده، عبث، بيهوده & ثمربخش، مثمر مذبوح : 1 ذبح شده، گلوبريده 2 تلاش بي ثمر، كوشش بي اثر  مذكر : مرد، نرينـه & مونث

مذكور :صفت ذكرشده، سابق الذكر، مزبور، مشاراليه، نام، يادشده  مذلت بار : زبونانـه، حقارت آميز، ذلت بار، خواري زا

مذلت : 1 پستي، حقارت، خواري، ذل، ذلت، زبوني، سرافكندگي 2 خوارشدن، ذليل شدن، بـه پستي گراييدن، زبون شدن

مذمت : 1 بدگويي، توبيخ، خرده گيري، زشت ياد، سرزنش، غيبت، نكوهش & محمدت، ستايش 2 بدگفتن، نكوهش كردن، سرزنش كردن & ستايش كردن

مذمت كردن : 1 سرزنش كردن، نكوهش كردن 2 بد گفتن، بدگويي كردن، ذم كردن  مذموم   بد، زشت، مكروه، ناپسند، مذمومـه، نكوهيده & معروف، محمود

مذنب اثيم، خاطي، گناهكار، مجرم، معصيت كار & معصوم

مذهب : آيين، دين، روش، سنت، شرع، شريعت، طريقه، طريقت، كيش، مسلك، مشرب، نحله مذهب : زراندود، مطلا & مفضض

مذهبي :صفت 1 مذهب گرا، باتقوا، ديندار، مومن، متقي 2 ديني & غيرمذهبي  مرئوس : 1 دون پايه، كارمند 2 زيردست، مادون & رئيس

مرئي شدن : ظاهر شدن، هويدا گشتن، پديدار گشتن، آشكار شدن، پيداشدن، قابل رويت شدن، ديده شدن

مرئي : 1 قابل مشاهده، قابل رويت، رويت پذير، ديدني 2 پديدار، هويدا، ظاهر، پديد، آشكار، پيدا، ظاهر، محسوس، مشـهود، معلوم، هويدا & مخفي، غيرمرئي، نامرئي  مرآت : آينـه، آيينـه

مرائي : دورو، رياكار، سالوس، ظاهرنما، متظاهر & مخلص، يكرنگ

مرابحه : 1 بهره كاري، تنزيل، ربا، ربح، سودخوري، مرابحت، نزول 2 ربح گرفتن، سود دادن، نزول & قرض الحسنـه

مرابطه : 1 رابطه، سروكار، مراوده 2 سرحدباني، مرزداري، نگهباني

مراتب : 1 درجات، پايه ها، درجه ها، مراحل، منازل 2 ارزش ها، رتبه ها، قدرها 3 امر، قضيه، موضوع، مطلب 4 بارها، دفعات

مراتع مرتع ها، چراگاهها، مرغزارها، علفزارها

مراثي : مرثيه ها، سوگ سرودها، سوگ نامـه ها، نوحه ها، مرثيت ها & سرودها

مراجعت : 1 بازآيي، بازگشت، برگشت، رجعت، عودت، واگشت 2 باز گشتن & عزيمت  مراجعت كردن : بازگشتن، بر گشتن، رجعت كردن & رفتن، عزيمت كردن  مراجع : 1 مرجع ها 2    منبعها، ماخذ، ماخذها 3 آيت اله ها، حضرات عظام  مراجعه : 1 احاله، بازگشت، رجوع 2 رجوع كردن  مراجعه كردن :رجوع كردن & ارجاع  مراحل : 1   مرحله ها، منزلها 2 وهله ها 3 فازها

مراحم : مرحمت ها، لطف ها، عنايات، عنايت ها، محبت ها، مـهرباني ها

مراد : 1 آرزو، تقاضا، حاجت، خواهش، غرض، قصد، كام، مقصد، مقصود، منظور، منوي، نيت، وايه 2 پير، پيشوا، رهبر، شيخ، قطب 3 خواسته، مطلوب

مرادبخش : 1 مرادده & مرادطلب 2 كام بخش، كام ده & كام طلب  مرادطلب : آرزوخواه، حاجت خواه، كام جو، كام طلب

مراد يافتن : كام رواشدن، كامياب شدن، بـه اميد و آرزوي خودرسيدن، بـه مقصود رسيدن، حاجت روا شدن، حاجت روا گشتن

مرارت 1 آزار، تعب، رنج، سختي، كد، محنت، مشقت 2 تلخي، تلخي 3 زهره 4 تلخ گشتن

مرارت كشيدن :سختي ديدن، محنت كشيدن، مشقت كشيدن، رنج بردن  مراره : زهره، كيسه صفرا، مرارت

مراسلات : 1   مكاتبات، مكاتبه ها، نامـه نگاري ها 2 نامـه ها، خطها، رقعات، رقعه ها، مكتوبات  مراسله : خط، رقعه، رقيمـه، عريضه، كاغذ، مرقومـه، مكتوب، منشور، نامـه، نوشته & مكالمـه  مراسم : آداب، آيين، تشريفات، رسوم، سنن، مناسك

مراعات : 1 پاس، توجه، رعايت، ملاحظه، مواظبت 2 حرمت 3 توجه كردن، مراقبت كردن 4 ملاحظه هم كردن، رعايت هم كردن

مراعات شدن : رعايت شدن، لحاظ شدن، مورد توجه قرار گرفتن، درنظر گرفتن

مراعات كردن : 1 پاس داشتن، نگاه داشتن 2 رعايت كردن، توجه كردن، لحاظ كردن 3 مراقبت كردن  مرافعه داشتن :درگيري داشتن، اختلاف داشتن، كشمكش داشتن، دشمني داشتن

مرافعه : 1 داوري، شكايت 2 جدال، دعوا، ستيزه، شكايت، كشمكش، منازعه، نزاع، بزن بزن & مصالحه مرافعه كردن : 1 دعوا كردن، مشاجره كردن، كشمكش داشتن 2 شكايت كردن، دادخواهي كردن  مرافق : آرنج ها، مرفق ها

مرافقت : تفاهم، دوستي، رفاقت، نرمخويي، همراهي، يكرنگي

مراقب :اسم 1 پاسدار، حارس، ديده بان، ديده ور، گماشته، محافظ، مستحفظ، مـهيمن، نگاهبان، نگاهدار، نگهبان 2 آگاه،    گوشبزنگ، مترصد، متوجه، ملتفت، منتظر، مواظب، ناظر 3 رقيب

مراقبت : 1 پاس، ترصد، ترقب، توجه، تيمارداشت، حفاظت، دقت، ديده باني، رعايت، محارست، مراعات، مواظبت، ناظري، نظارت، نگاهباني، نگهداري، نيوشـه 2 نگهباني كردن 3 مواظبت كردن  مراقبت كردن :مواظبت كردن، نگهداري كردن، حفاظت كردن، حراست كردن، نگهباني  مراكز : 1   مركزها، كانون ها 2 نقاط مـهم

مرام : 1 آيين، ايدئولوژي، بينش، جهان بيني، عقيده، مسلك 2 خواست، خواهش، مراد، مقصود 3 شيوه رفتار، روش اخلاقي

مراوده : آمدوشد، آميزش، ارتباط، تردد، تماس، حشرونشر، مصاحبت، معاشرت، نشست وبرخاست مراوده داشتن :رفت وآمد داشتن، حشرونشر داشتن، معاشرت داشتن، نشست وبرخاست داشتن  مراهق : نوبالغ، نوجوان & پير

مراهنـه : 1 بردوباخت 2 شرطبندي، گروبندي 3 شرط بستن، گروگذاشتن  مرايي، مرائي : رياكار، مزور، دورو، متظاهر

مر : 1 بار، دفعه، كرت، مرتبه 2 حساب، شماره، شمار 3 مرور كردن  مربع : 1 چهارگوش، چهارگوشـه & سه گوش، مثلث 2 مجذور  مربوب : بنده، عبد، مملوك & رب

مربوط كردن : ربطدادن، ارتباط دادن، مرتبط ساختن

مربوط 1 مرتبط 2 منوط، وابسته 3 منسجم، باانسجام 4 صحيح، درست & نامربوط، بي ربط

مربي : آموزگار، اتابك، استاد، پروراننده، راهنما، ﷲ، مدرس، معلم & متعلم  مرتاض :صفت رياضت كش، زهدگرا

مرتب : 1 آراسته، آماده، بسامان، جور، روبراه، مزين 2 بانسق، بانظم، بسامان، منتظم، منضبط، منظم 3 مدون & بي انضباط، غيرمدون، نابسامان، نامرتب  مرتبمرتبت : پايگاه، درجه، رتبه، مرتبه، منزلت  مرتبط : 1 پيوسته، چسبيده، متصل 2 مربوط، وابسته

مرتبط كردن : ربطدادن، ارتباط دادن، مرتبط ساختن، وصل كردن

مرتبه : 1 بار، پاس، دفعه، ده، كرت، مرحله، مره 2 درجه، شان، لياقت، مرتبت، پايه، پايگاه، مقام، منزلت، منصب 3 رتبه، طبقه، قدر

مرتجعانـه :ارتجاعي، مرتجع وار، كهنـه پرستانـه، محافظه كارانـه، واپسگرايانـه، نوستيزانـه & متجددانـه، روشنفكرانـه، نوگرايانـه

مرتجع :صفت كهنـه پرست، محافظه كار، نوستيز، واپسگرا & پيشرو، نوگرا  مرتجلا : بي مقدمـه، في البديهه، في البداهه، بدون مقدمـه، بلامقدمـه  مرتجل : 1 بي مقدمـه، في البديهه، في البداهه 2 بديهه گويي، بديهه سرايي  مرتجي : اميدوار & نااميد، مايوس

مرتد :صفت 1 ازدين برگشته، بي دين، رافض، ترك مسلماني كرده 2 زنديق، كافر، مشرك، ملحد & مومن

مرتسم : 1   رسم شده، نقش بسته 2 نقش پذير، منقوش

مرتشي : پاره ستان، رشوه ستان، رشوه گيرنده، رشوه خوار، رشوه گير & راشي مرتع : چراگاه، چره، راود، سبزه زار، علف چر، علفزار، مرغزار مرتعش : 1 رعشـه ناك، لرزان، لرزنده 2 متزلزل  مرتعش شدن : بـه ارتعاش درآمدن، لرزان شدن

مرتفع :صفت 1 بلند، رفيع، شاهق، بلندپايه، منيف 2 افراشته، برافراشته، كشيده & پست، كوتاه 3 كوه، كوهپايه 4 رفع شده، برطرف، زايل

مرتفع شدن : 1  برطرف شدن، رفع شدن، رفع و رجوع شدن 2 فيصله يافتن

مرتفع كردن : 1  برطرف كردن، رفع كردن، رفع و رجوع كردن 2 فيصله 3 مرتفع ساختن  مرتكب : انجام دهنده، اقدام كننده

مر : 1 تلخ & شيرين، حلو 2 نص 3 سخت، شديد  مرتهن :صفت 1 درگرو، رهين، مرهون 2 گروگان

مرثيه : 1 تعزيه، رثا،         سوگسرود، مرثيت، سوگنامـه، نوحه،       نوحهسرايي & سرود 2 عزاداري، سوگواري، ماتم

مرثيه خواني :سوگ سرايي، سوگواري، نوحه خواني، نوحه سرايي & سرودخواني  مرثيه سرايي :سوگ سرايي، مرثيه گويي & ترانـه سرايي  مرجح : ارجح، اقدم، اولي، برتر، راجح

مرجع : 1 انسيكلوپيدي، دائره المعارف، فرهنگ، ماخذ، منبع 2 محل رجوع 3 عالم، فقيه، مجتهد & مقلد  مرجعيت : اجتهاد، فقاهت

مرج : 1   مرز 2 چراگاه، مرغزار، علفزار، مرتع 3 چريدن  مرجو : 1 اميدوار & مايوس، نوميد 2 مايه اميدواري  مرجوع : بازگردانيده، بازگشت شده، مرجوعه

مرحبا : 1 آفرين، احسنت، بارك اﷲ، خوشا، خه، خهي، زه، زهازه 2 تحسين، تمجيد، ستايش مرحله : 1 بار، دفعه، مرتبه، وهله 2 توقفگاه، منزل، منزلگاه مرحمت آميز :  محبتآميز، لطف آميز

مرحمت : 1 احسان، اكرام، التفات، تفضل، رافت، شفقت، عطا، عنايت، لطف، مـهرباني، نوازش 2 مـهرباني كردن، لطف داشتن

مرحمت كردن : 1 لطف كردن، مورد تفقد قرار دادن، التفات كردن 2 دادن، عطا كردن 3 بخشيدن، اعطا كردن 4 مـهرباني كردن  مرحمتي : اهدايي، اعطايي

مرحوم شدن: بـه رحمت خدا رفتن، درگذشتن، فوت كردن، وفات يافتن، مردن مرحوم :اسم 1 مغفور، آمرزيده، بخشوده 2 شادروان 3 فقيد، متوفا، مرده & ملعون

مرخص :صفت 1 آزاد، خلاص، رها، ول 2 بركنار، معزول 3 رخصت يافته، ماذون & درگير، گرفتار  مرخصي : 1 تعطيل 2 تعطيلي 3 رخصت، رهايي، اجازه  مرخم : 1 كوتاه شده 2 دم بريده

مرداب : باطلاق، باتلاق، تالاب، گنداب، منجلاب 1 & چشمـه سار 2 كوير  مردابي : 1 باتلاقي، باطلاقي، منجلابي 2 مربوط بـه مرداب  مردار : 1 لاش، لاشـه 2 جانورمرده 3 نا 4 جيفه 5 نجس، پليد  مركن : 1 بسيارقوي، پرزور، زورمند، مرداوژن 2 گيرا

مردانگي : جرات، جربزه، جوانمردي، دليري، رادي، رشادت، شجاعت، غيرت، شـهامت، فتوت، مروت، نجدت، مردي

مردانـه :صفت 1 شجاعانـه، دليرانـه، جسورانـه، غيرتمندانـه، غيورانـه 2 مردوار 3 مربوطبه مرد(ان) & زنانـه

مردد : آشفته راي، بي ثبات، حيران، دودل، سرگشته، متردد، متزلزل، مذبذب، مشكوك، نامطمئن، نگران & مصمم  

مردد ماندن :دودل بودن، ترديد داشتن & مصمم بودن

مردرند : ناقلا، زرنگ، زيرك، رند

مردرندي : ناقلايي، ناقلاگري، زرنگي، زيركي، رندي

مردسالاري : 1 مردمـهتري، مردبرتري & زن سالاري 2 زن ستيزي، زن آزاري & زن سالاري

مرد :اسم 1 شخص، انسان، بشر 2 زوج، شوهر، همسر 3 فحل، نر، نرينـه 4 جوانمرد، غيور 5 رجل، مرء & انثي، زن 6 اهل، شايسته، لايق & نااهل، نالايق 7 جسور، جراتمند 8 دلير، شجاع، مبارز 9 گرد، پهلوان، قهرمان 01 حريف

مرد شدن : بزرگ شدن، بالغ شدن

مردم : 1 آدم، آدمي، آدميزاد، انس، انسان، بشر، توده، خلق، عوام، ملت، ناس، نفوس & پري، جن 2 انسان شريف 3 مردمك 4 آدميان، انسان ها 5 نژاد 6 اهالي، شـهروند، تبعه 7 افراد، بيگانگان، غريبه ها  مردم آزار : ستم كار، ستمگر، ظالم، موذي & مردم دار، مردم سار  مردم پسند : خلقي، عامـه پسند، عوام پسند

مردم دار : خليق، مردم يار & مردم آزار، مردم خوار  مردم سالار : دموكرات، دموكرات منش & مستبد  مردم سالاري :دموكراسي & استبداد

مردم فريب : 1  عوام فريب 2 حيله گر، شياد، محيل، مكار  مردم فريبي : 1  عوام فريبي 2 حيله گري، شيادي  مردم كشي : 1   نسل كشي 2 آدم كشي، كشتار، قتل & انسان دوستي 3 جلادي، ميرغضبي

مردم گريز : گوشـه گير، گوشـه نشين، منزوي، انزواجو، انزواطلب، عزلت گزين & انسان دوست، مردم ستان، مردم آميز، مردم دوست 2 معاشرتي

مردمي : 1 آدميت، انسانيت مردم زادگي 2 انساني 3 مروت 4 توده اي، خلقي 5 مردم گرايي، ملي، ملي گرايي 6 فولكوريك

مردن :اسم 1 ارتحال، رحلت، فنا، فوت، مرگ، ممات، موت، وفات 2 جان باختن، رخت بربستن، قالب تهي كردن، درگذشتن، فوت كردن، وفات يافتن 3 تلف شدن 4 سقط شدن، نفله شدن & درون حيات بودن، زيستن 5 نابود شدن، از بين رفتن 6 خاموش شدن (چراغ، آت

مردني : 1 محتضر، مشرف بـه موت، مشرف بـه مرگ 2 ضعيف، ناتوان، نزار، بي حال 3 نفله 4 فناپذير، زوال پذير

مردود : 1 ردشده، رفوزه، ناموفق & قبول 2 متروك، مطرود، منفور، وازده & مقبول 3 ناپذيرفتني، نامقبول، غيرقابل قبول & پذيرفتني، مقبول

مردود شدن : 1 ردشدن، رفوزه شدن & قبول شدن 2 طرد شدن، مطرود شدن، رانده شدن  مردودي :اسم 1 ردي 2 مردودين

مرده :صفت 1 بي جان، درگذشته، متوفا، مرحوم، ميت & حي، زنده 2 خاموش، ساكت 3 بي روح 4 بي حس، بي حركت 5 قديمي 6 ازيادرفته، فراموش شده 6 آب ديده 7 تيره، كدر، تار 8 ازبين رفته، نابودشده، تباه شده 9 باير، ناكشته 01 خشك، خشكيده

مرده خوار :اسم 1 مرده خور 2 مردارخوار، لاش خور، لاشـه خوار 3 طفيلي  مرده دل : افسرده، نژند، غمگين، دل مرده، بي نشاط & زنده دل، پرنشاط  مرده ريگ : ارث، تركه، ماترك، متروكات، ميراث مرده شوخانـه :غسال خانـه، مرده شورخانـه  مرده شو : غسال، مرده شور

مردي : 1 رجوليت 2 جوان مردي، فتوت، مروت، مردانگي 3 ايستادگي، پايداري 4 دليري، دلاوري، شجاعت، شـهامت

مرزبان : سرحددار، مرابط، مرزدار مرزبندي : مرزكشي، تعيين حدومرز

مرز : 1 ثغر، حد، حدود، سامان، سرحد، قلمرو، كرانـه 2 حاشيه، لبه، هامش 3 خطه، ناحيه 4 زمين، خاك 5 بوزه، & 1 متن 2 بوم مرزدار : سرحددار، مرابط، مرزبان مرزنشين :اسم سرحدنشين، مرابط

مرزوبوم : اقليم، بوم وبر، خطه، زمين، سرزمين، قلمرو، كشور مرزي : 1 مربوط بـه مرز 2 سرحدي 3 سرحدنشين

مرسل :صفت 1 پيغمبر، رسول، فرستاده، نبي 2 فرستاده شده، ارسال شده & غير مرسل

مرسوم :اسم 1 باب، رايج، عرفي، متداول، متعارف، مد، معمولي، معمول، مقرر 2 آيين، رسومات، رسم، سنت 3 جيره، مواجب & نامتداول

مرسوم شدن : متداول شدن، رايج شدن، ترويج يافتن، معمول شدن، باب شدن & منسوخ شدن  مرسي : 1   ممنون، متشكر، سپاس گزار 2 تشكر، ممنون 3 ممنونم، متشكرم، سپاسگزارم  مرشد : پير، پيشوا، شيخ، قطب، مردكامل، مقتدا، ولي، هادي، هدايت گر & مريد مرصاد : 1 بزنگاه، كمينگاه، مكمن، نخيزگاه 2 رصدخانـه، زيجگاه مرصع : آراسته، جواهرنشان، زرنشان، گوهرنشان مرضات : خشنودي، رضايت

مرض : بيماري، درد، رنجوري، عارضه، كسالت، ناخوشي & سلامتي، صحت، عافيت، تندرستي  مرضع : دايه، ربيبه، شيرده، مرضعه مرضي : پسنديده، خوشايند، مقبول، مرضيه

مرطوب : 1 تر، خيس، نم، نمدار، نمسار، نمگين، نمناك، نمور، نموك 2 شرجي & بي نم، خشك، يابس مرطوب شدن : نمدارشدن، نم شدن، نمگين شدن، نمناك گشتن، نمورگشتن، رطوبت دار شدن & خشك شدن

مرعا، مرعي : 1 چراگاه، مرتع، مرغزار 2 چريدن 3 سبزه، علف، گياه

مرعوب : بيمناك، ترسان، ترسيده، سراسيمـه، متوحش، مستوحش، هراسان، هراسيده

مرعوب شدن : بيمناك شدن، متوحش شدن، هراسان گشتن، سراسيمـه شدن، وحشت كردن، بـه وحشت افتادن

مرعوب كردن :بيمناك كردن، متوحش ساختن، هراسان كردن، ترساندن، هراساندن، بـه وحشت افكندن، وحشت زده كردن

مرعي :صفت 1 رعايت، مراعات 2 رعايت شده، مراعات شده 3 ملحوظ، منظور، لحاظ، رعايت 4 رعايت كردن، لحاظ كردن  مرغابي : 1 بط 2 اردك

مرغ : 1 پرنده، طاير، طير 2 ماكيان

مرغ : 1 چراگاه، مرغزار، مرتع 2 سبزه زار، علفزار، گياه زار 3 چمن، علف 4 آب دهن مرغ حق : بايقوش، شباويز

مرغ دار، مرغدار :پرورش دهنده مرغ و ماكيان  مرغ داري، مرغداري :پرورشگاه مرغ و ماكيان

مرغزار : چراگاه، راغ، راود، سبزه زار، علفزار، مرتع، مرغ، چمن زار  مرغ مسيحا : خفاش، شب پره، مرغ مسيح

مرغوا : 1   تفال بد، فال بد، تطهير 2 تفال 3 نفرين & مروا

مرغوب : پسنديده، دلپذير، دلپسند، خوب، زيبا، دلخواه، مطلوب، مقبول، نيك، نيكو & نامرغوب  مرغوبيت : خوبي، مقبوليت، نيكويي

مرغوله :صفت 1   پيچ وتاب(زلف، گيسو) 2 زلف پيچيده 3 مجعد  مرفق : آرنج، بازو، ساعد  مرفوع : 1   ضمـه دار 2 بلندشده

مرفه : آسوده، تنعم زده، متنعم، تن آسان، راحت، خوش، رفاه زده، رفاه مند، فارغ البال مرفين : 1   جوهر ترياك 2 مايه هروئين 3 آلكالوئيدي مخدر و مسكن  مرق : 1 جوهر، رب، شيره، عصاره 2 رمق، نا، تاب وتوان 3 آش، شوربا

مرقد : 1 خوابگاه 2 آرامگاه، تربت، حرم، خاك جا، ضريح، قبر، گور، لحد، مدفن، مزار 3 تخت روان 4 مـهد، گهواره 5 تابوت

مرقع :اسم 1 پاره، پاره پاره، تكه پاره، مندرس 2 مجموعه خط رقاع 3 مجموعه خوشنويسي ها

مرقوم داشتن :نوشتن، تحرير كردن، بـه رشته تحرير درآوردن، مكتوب كردن، ترقيم كردن، مرقوم فرمودن

مرقوم :اسم مكتوب، نامـه، نبشته، مرقومـه، نوشته، نوشته شده & مسموع  مرقومـه : خط، دست خط، عريضه، كاغذ، مراسله، مكتوب، منشور، نامـه، نوشته  مركب :اسم 1 آميخته، ممزوج & بسيط 2 تركيب يافته، تشكيل شده 3 جوهر

مركبات : 1 آميخته ها، تركيبات & مفردات، بسايط 2 درختان ميوه(نارنج، ليمو، پرتقال، نارنگي، )  مركب : 1 اسب، باره، راحله، سواري 2 كشتي مركب دان : دوات

مركب شدن :تركيب شدن، آميختن، آميخته شدن  مركب كردن :تركيب كردن، آميختن

مركز : 1 بين، ميان، ميانـه، وسط 2 پايگاه، جايگاه، قرارگاه، محفل 3 محور 3 كانون 4 قلب مركزيت : تجمع، تمركز

مركزي :اسم 1 مربوط بـه مركز، منسوب بـه مركز 2 اصلي، عمده، مـهم 3 مركزنشين، پاي تخت نشين 4 واقع شده درون مركز

مركور : جيوه، زيبق، سيماب

مركوز : جاي گرفته، محكم، ثابت، برقرار

مرگ آفرين : مرگ آور، مرگبار، مرگ زا، مقتل، مـهلك

مرگ : 1 ارتحال، درگذشت، حتف، رحلت، فوت، مردن، منون، موت، مير، وفات & هستي 2 اجل 3 زوال، فنا، نابودي، نيستي، هلاك & حيات

مرگ بار، مرگبار : كشنده، مرگ آفرين، مرگ آور، مرگ زا مرگ زا : مرگ آفرين، مرگ آور، مرگبار، كشنده، مـهلك

مرمت : 1 ترميم، تعمير 2 احيا، اصلاح، بازسازي 3 اصلاح كردن، تعمير كردن 4 آشتي، صلح

مرمت شدن: 1  تعمير شدن، بازسازي شدن 2 اصلاح شدن، ترميم شدن

مرمت كردن : 1 ترميم كردن، تعمير كردن 2 بازسازي كردن، بـه سازي كردن 3 اصلاح كردن، بهبود بخشيدن

مرمرتراش :صفت 1 مجسمـه ساز، تنديسگر 2 حجار، سنگ تراش  مرمر : رخام

مرمرين : 1   مرمري، ازجنس مرمر، شبيه مرمر، مرمرمانند 2 صاف، بلورين

مرموز : 1 اسرارآميز، رازآلود، رازناك، رمزآلود، رمزي 2 ابهام آميز، مبهم، معمايي 3 مشكوك 4 تودار، موذي 5 مار زير كاه

مرموق :صفت ملحوظ، منظور، نگريسته  مروا : تفال خير، فال نيك & مرغوا مرواريد : جمان، در، دريتيم، گوهر، لولو

مروت : 1 انسانيت، انصاف، رحم 2 جوانمردي، حميت، غيرت 3 مردي، مردانگي مروج :صفت ترويج دهنده، رواج دهنده، مشوق مروج : چمنزارها، سبزه زارها، مرغزارها، چراگاهها

مرور : 1 تكرار، دوره 2 مطالعه 3 يادآوري 4 رفتن، طي، عبور، گذر، گذشتن

مرور كردن: 1   گذشتن، سپري شدن، عبور كردن 2 يادآوري كردن، بـه خاطر آوردن 3 مطالعه اجمالي كردن، از نظرگذرانيدن 4 تكرار كردن  مروق : باده بي درد، پالوده، صاف، ناب & درد

مره : 1 بار، دفعه، كرت، مرتبه 2 شمار، تعداد، عدد، که تا 3 راه، گذر، گذرگاه، مسير  مره : زهره، صفرا

مرهم : 1 بريزه، پماد، روغن، ضماد، نوشدارو & زخم 2 مسكن 3 التيام بخش  مرهم رسان :صفت 1 درمانگر، درمان كننده 2 التيام بخش 3 مرهم نـه  مرهون : درگرو، رهين، مديون مريخ : 1 بهرام 2 آهن، پولاد  مريدانـه : 1 مريدوار 2 مشتاقانـه

مريد : 1 پيرو، هواخواه & مراد، مرشد 2 علاقه مند، دوستدار، محب 3 ارادتمند، ارادت كيش  مريزاد : آفرين، احسنت (حرف تحسين) مري : سرخ ناي

مريض : آهمند، بستري، بيمار، دردمند، رنجور، عليل، كسل، ناتوان، ناخوش، ناسالم & تندرست، سالم مريض احوال :بيمارگونـه

مريض خانـه، مريضخانـه :بيمارستان، دارالشفاء، درمانگاه مريض داري : بيمارداري، پرستاري، تيمارداري، تيماركشي

مريض شدن : 1 بيمارشدن، ناخوش شدن 2 تب گرفتن، تب داشتن 3 دردمند گشتن، آهمند شدن & شفا يافتن، معالجه شدن

مريض كردن : بيمار كردن، ناخوش كردن & شفا دادن، معالجه كردن  مريضي : 1 بيماري، عارضه، كسالت، ناخوشي 2 علت 3 تب، درد

مزاج : 1 آميزش، اختلاط 2 آميختن، آميخته شدن 3 خلق، سرشت، طبع، طبيعت، نـهاد 4 وضعيت سلامتي

5 طينت، سرشت، خميره، طبع 4 وضعيت، حالت 6 روال، شيوه 7 خلق وخو، رفتار

مزاح : 1 خوش طبعي، بذله، بذله گويي، خوشمزگي، خوش طبعي، شوخي، لطيفه، لودگي، مسخرگي، مطايبه، هزل 2 شوخي كردن، خوش طبعي كردن & جدي

مزاحمت : 1 آزار، آزردن، اذيت، تزاحم، رنجه، زحمت 2 تصديع، دردسر، صداع 3 پاپوش، گرفتاري 4 زحمت دادن، دردسر دادن، مصدع بودن

مزاحم :صفت 1 سربار، سرخر، مانع، متعرض، مخل، مصدع، موي دماغ 2 آزارنده، زحمت رسان 3 بيگانـه، غريبه، نامحرم

مزاحم شدن : زحمت دادن، مصدع شدن، موجبات زحمت فراهم كردن، زحمت افزا شدن، اذيت كردن، دردسر دادن، مايه زحمت شدن، تصديع دادن

مزار : 1 آرامگاه، تربت، حرم، خاك جا، قبر، گور، لحد، مثوي، مدفن، مرقد، مقبره 2 ضريح، زيارتگاه

مزارستان : گورستان، قبرستان، دارالرحمـه، خاك جا مزارع : كشتزارها، مزرعه ها

مزارعه : 1   زراعت كردن 2 عقد زراعت  مزامير : 1 مزمارها، ني ها 2 سرودها، نشيدها

مزاوجت : 1 ازدواج، تزويج، زناشويي، عروسي، مناكحت، وصلت 2 ازدواج كردن، زناشويي كردن & جدايي، طلاق

مزاوجت كردن :ازدواج كردن، زن گرفتن، وصلت كردن، مناكحت كردن، زناشويي كردن، همسر گزيدن

مزايا : امتيازات، امتيازها، برتري ها، رجحان ها، فزوني ها، فوايد، مزيت ها، منافع  مزايده : حراج & مناقصه

مزبله : 1 آشغال دان، خاك روبه، زباله دان 2 آشغال داني، زباله داني  مزبور : سابق الذكر، مذكور، نامبرده، ياد شده مزج : 1 آميختن 2 اختلاط، امتزاج 3 آميزش  مزجات : 1 اندك، قليل، كم، ناچيز 2 كم ارزش

مزخرف بافتن :بيهوده گفتن، ژاژخايي كردن، حرف مفت زدن، بيهوده گويي كردن، جفنگ بافتن، چرت گفتن، لاطائلاث بافتن، ليچار بافتن، ياوه سرايي كردن

مزخرف : 1  بيمعني، بيهوده، ترهات، جفنگ، چرت، ژاژ، عبث، لاطائل، لغو، ليچار، مـهمل، هجو، ياوه 2 بي ارزش، بي ارج، بي اهميت 3 آراسته، ملتبس 4 آراسته شده، مذهب، زراندود مزدا : 1 اهورامزدا & اهريمن 2 خدا

مزد : 1 اجر، اجرت، بهره، پاداش، پاداشن، ثواب 2 حق العمل، حق القدم، دسترنج، كرايه 3 كارمزد، كميسيون 4 جزا، عوض، مكافات 5 نصيب

مزد بردن : بهره ور شدن، بهره مند شدن، اجرت گرفتن، پاداش گرفتن  مزدبگير :صفت 1 اجير، جيره خوار، مزدور 2 حقوق بگير، مزدگير مزد : پاداش دادن، اجرت  مزدوج : 1 جفت 2 زوج & تك، تاق مزدوج : 1 دوتايي، جفت شده 2 مثنوي

مزدور :صفت 1 اجير، جيره خوار، خودفروخته، عامل، مزدبگير، مواجب بگير، 2 عمله، فعله، كارگر & بيكار 3 سپاهي، سرباز، لشكري  مزرع : مزرعه، كشتزار

مزرعه : پاليز، فاليز، كشتزار، كشتگاه، مزرع مزروع :اسم 1 كشته 2 كاشته شده، زراعت شده  مزعفر : زعفراني، زردرنگ

مزغان : 1   موسيقي، موزيك، مزقان 2 موسيقيدان، موسيقي نواز  مزكي : 1 تزكيه شده 2 پاك كننده 3 پاك، پاكيزه 4 معرف، شناساننده  مزلف :صفت 1   زلف دار، زلفي 2 ژيگولو 3 قرتي، بچه قرتي  مزله : لغزشگاه

مزمار : 1   ني، ناي 2 چاكناي  مزمزه : چشيدن، چشش

مزمن : ديرپا، ديرينـه، ريشـه دار، كهنـه & حاد  مزمن شدن : كهنـه شدن، ريشـه دار شدن

مزورانـه : رياكارانـه، محيلانـه، مكارانـه، منافقانـه & مخلصانـه

مزور : تزويرگر، حقه باز، دورو، رياكار، فريبنده، محيل، مكار، منافق & بي ريا، مخلص

مزه پراندن : 1 مزه ريختن، جوك گفتن، لطيفه گفتن، مزه پراكني كردن، مزه پراني كردن، مزه انداختن 2 شوخ طبعي كردن، خوش طبعي كردن

مزه : 1 طعم داشتن، خوش طعم بودن 2 لذت بخش بودن، لذت  مزه دار :بامزه، خوشمزه، لذيذ، خوش طعم & بدمزه، بي مزه، بي طعم  مزه داشتن : 1 لذت بخش بودن 2 خوش مزه بودن، طعم داشتن

مزه : 1 طعم 2 چاشني 3 لذت 4 ذائقه 5 لوس 6 گزك، نقل 7 لطيفه، شوخي، جوك مزه كردن : 1 چشيدن 2 تجربه كردن، آزمودن

مزيت : امتياز، اولويت، برتري، ترجيح، تفضل، تقدم، رجحان، فزوني، فضيلت، منفعت مزيت : برتري دادن، رجحان دادن، اولويت دادن

مزيت داشتن : 1 برتري داشتن، رجحان داشتن، امتياز داشتن 2 اولويت داشتن

مزيد : 1 اضافي، افزوني، زيادت، بسياري، فراواني، زيادتي، زيادي & قلت 2 افزودن، زياد كردن 3 زياد، افزون

مزيد شدن : اضافه شدن، افزون شدن، زياد شدن & كاهش يافتن  مزيد كردن : افزون كردن، اضافه كردن، زياد كردن & كاستن، كم كردن

مزين : 1 آراسته، پرداخته، مرتب & ناآراسته 2 تزيين شده، متحلي، برآموده & نامتحلي 3 نگارين  مزين كردن : 1 تزئين كردن، زينت دادن، مزين ساختن 2 آراستن، آرايش  مژدگان : خبرخوش، بشارت، مژده

مژدگاني : 1 بشارت، شاديانـه، مژده 2 انعام، تشريف، مشتلق

مژده : بشارت، خبر خوش، مبارك خبر، مژدگاني، مشتلق، نويد، وعده، وعيد  مژده : بشارت دادن، خبر خوش دادن، نويد دادن

مژده رسان :صفت 1 بشير، بشارت رسان،  مژدهدهنده، مژده ور، مژده فرما، بشارت دهنده، مبشر، نويدبخش 2 مشتلقچي 3 پيك، قاصد

مژگان :رديف مژه ها، موهاي پلك، مژه ها

مژه : 1   موي پلك چشم 2 دنباله تارمانند ياخته ها، مژك  مسئلت كردن :درخواست كردن، خواستن، خواهش كردن

مسئلت، مسالت : 1 درخواست، خواهش، خواستاري، آرزومندي، تقاضا، خواهان 2 طلب 3 مساله، مسئله، آرزومند بودن، خواهش كردن، طلب كردن، خواستن، تقاضا كردن 4 تكدي كردن، سوال كردن، پرسيدن، پرسش كردن، گدايي كردن  مسئله آموز :اسم معلم، آموزگار، مربي

مسئله ساز : مسئله زا، مشكل زا، مساله آفرين، مشكل ساز

مسئله، مساله : 1 امر، كار، موضوع 2 قضيه، مبحث، مطلب 3 پرسش، سوال 4 جريان، رويداد، ماجرا 5 حاجت، خواسته، درخواست، نياز 6 مشكل، معضل، معما، دشواري

مسئول :اسم 1 مكلف، موظف، وظيفه مند 2 سرپرست، مامور، متصدي، مدير 3 وظيفه شناس مسئوليت پذير :متعهد & مسئوليت گريز

مسئوليت : 1 تكليف، كار، نقش، وظيفه 2 تعهد، رسالت 3 ماموريت مسا : 1 اول شب، شبانگاه & صباح 2 مغرب

مسابقات : 1   مسابقه ها، آزمون ها، امتحانات، آزمايش ها، كنكورها 2 سبقت گيري ها

مسابقه : 1 آزمايش، آزمون، امتحان، كنكور 2 پيشي، تاخت، رقابت، سبقت، هم چشمي 3 پيشي گرفتن، پيش افتادن، سبقت گرفتن 4 تاختن 5 جنگيدن  مساجد : مسجدها، نمازخانـه ها، مسگت ها  مساحت : 1 سطح 2 اندازه گيري، پيمايش

مساحت كردن :اندازه گرفتن، مساحي كردن، مساحت گرفتن، اندازه گيري كردن، مساحت گيري كردن، پيمودن

مساح : زمين پيما، پيماينده، مساحت كننده، مساحت گر

مسارعت : 1   شتاب، تعجيل، سرعت 2 سبقت 3 شتافتن، شتاب كردن، تندشتافتن 4 بريكديگر پيشي گرفتن

مساعدت داشتن :دستگيري كردن، كمك كردن، مدد كردن، معاضدت كردن، ياري كردن  مساعدت : دستگيري، غوث، كمك، مدد، مظاهرت، معاضدت، همراهي، ياري، ياوري

مساعدت كردن :دستگيري كردن، كمك كردن، همراهي كردن، مدد كردن، معاضدت كردن، ياري كردن

مساعد :صفت 1 سازگار، مطلوب، مناسب، موافق 2 معاضد، يار، ياور 3 هم بازو، همراه & نامساعد مساعد شدن : 1 مناسب شدن 2 موافق شدن، سازگار شدن

مساعده آرمون، بيعانـه، پيش پرداخت، پيش مزد، تقاوي

مساعي : 1 اهتمام، تلاش، جد، جهد، سعي، كوشش 2 سعي ها، كوشش ها  مسافات : مسافت ها، فاصله ها، فواصل  مسافت : بعد، دوري، فاصله مسافح : زناكار، زاني & زانيه

مسافرت : جهانگردي، سفر، سياحت، سير & حضر  مسافرت كردن :سفر كردن، مسافرت رفتن، سفر رفتن  مسافرخانـه : مـهمان پذير، مـهمانخانـه، هتل

مسافر زدن : 1 مسافر سوار كردن 2 مسافرگيري كردن  مسافر : 1 سفركننده 2 توريست، جهانگرد، سياح، مـهاجر

مسافهه : 1 دشنام دهي، ناسزاگويي، فحاشي 2 دشنام دادن، سقط گفتن، فحش 3 سفاهت كردن، ناداني كردن 4 بارگي، باره بودن، دائم الخمر بودن  مساقات : 1 آبياري، آبدهي 2 غرس نـهال 3 سهم بري از درختكاري  مساكن : مسكن ها، خانـه ها، منازل، منزل ها

مساكين : بي بضاعت ها، بيچارگان، بينوايان، تهيدستان، فقيران، فقرا، مسكينان، مسكين ها & اغنيا، ثروتمندان

مسالك 1   مسلك ها، طريقه ها، آئين ها 2 راهها 3 جغرافيا

مسالمت : آرامش، آشتي، آشتي خواهي، آشتي طلبي، خوش رفتاري، سازش، سازگاري،      سلامتجويي، صلح جويي، صلح طلبي، ملايمت

مسالمت آميز :صفت آشتي جويانـه، صلح آميز، صلح جويانـه، صلح طلبانـه & قهرآميز

مسالمت جويي : آشتي، آشتي خواهي، آشتي جويي، آشتي طلبي، صلح جويي، صلح خواهي & جنگ جويي

مسامح :صفت اهمالگر، تنبل، سهل انگار، كاهل، متهاون، مسامحه گر & ساعي، كوشا

مسامحه : اهمال، تسامح، تساهل، تعلل، تغافل، تكاهل، تهاون، سستي، طفره، غفلت، كاهلي، كوتاهي، مماشات، مماطله & جديت

مسامحه داشتن : 1 اهمال كردن، اهمال ورزيدن، كوتاهي كردن، سستي كردن، قصور ورزيدن، كاهلي كردن 2 آسان گرفتن، سهل انگاشتن 3 طفره رفتن 4 بـه تاخير انداختن  مسامحه شدن :كوتاهي شدن، اهمال شدن، سهل انگاري شدن، تغافل شدن

مسامحه كردن : 1 اهمال كردن، اهمال ورزيدن، كوتاهي كردن، سستي كردن، قصور ورزيدن، كاهلي كردن 2 آسان گرفتن، سهل انگاشتن 3 طفره رفتن 4 بـه تاخير انداختن  مساوات : 1 برابري، تساوي، تعادل، همساني 2 برابر بودن & نابرابري مساوات طلب :مساوات خواه، عدالت خواه

مساوي بـه اندازه، برابر، متساوي، معادل، هم تراز و هم سان، هم سر، هم ميزان، هم وزن، يكسان & نامساوي

مساوي شدن : برابرشدن، هم اندازه شدن، يكسان شدن، معادل شدن

مساهرت : 1 شب زنده داري، بيتوته، شب بيداري 2 شب را باهم بـه روز آوردن، شب زنده داري كردن  مسايل، مسائل : 1  سوال ها، سوالات، مساله ها، پرسش ها & پاسخ ها 2 مشكل ها، دشواري ها، گرفتاري ها، مشكلات 3 مطالب، قضايا، مباحث، موضوعات، موضوع ها 4 امور شرعي & اجوبه  مسبب :صفت 1 باعث، سبب، علت، محرك، موجب، واسطه 2 وسيله ساز مسبح :تسبيح خوان، تسبيح گر، تسبيح كننده

مسبوق :اسم 1 آينده، بعدازاين & سابق 2 آشنا، آگاه، مخبر، مقدم، وارد، واقف  مسبوق شدن : آگاه شدن، باخبر شدن، اطلاع يافتن، مطلع گشتن  مسبوق كردن : آگاه كردن، باخبر كردن، مطلع ساختن، اطلاع  مست : 1 اندوه، حزن، غم 2 شكايت، شكوائيه، گلايه، گله  مستانـه :صفت مست وار، مانندمستان، سرخوشانـه، سرمستانـه  مستاجر : اجاره دار، اجاره نشين، كرايه نشين & موجر

مستاصل : 1 بيچاره، بي نوا، ناتوان، درمانده، وامانده 2 مجبور 3 زله، لابد 4 بدبخت، پريشان حال، شوربخت

مستاصل شدن: 1 درمانده شدن، ناتوان گشتن، بيچاره كردن 2 بدبخت شدن، پريشان گشتن 3 نابود شدن

مستاصل كردن : 1 درمانده كردن، ناتوان كردن، بـه استيصال كشاندن، عاجز كردن، بيچاره كردن 2 نابود كردن، ريشـه كن كردن

مستانس : انس گيرنده، خوگر، مانوس شونده  مستانس شدن : انس گرفتن، خو گرفتن، مانوس شدن

مستبد : استبدادگرا، خودخواه، خودراي، خودسر، خودكامـه، ديكتاتورماب، ديكتاتورمنش، زورگو، قلدر، لجوج، مطلق العنان، استبدادطلب، يك دنده، & دموكرات، دموكرات منش، مردم گرا

مستبدانـه :استبدادگرايانـه، خودسرانـه، خودكامانـه، ديكتاتورمابانـه، ديكتاتورمنشانـه، لجوجانـه & دموكرات منشانـه مستبصر : بينا، بينادل

مستبعد : 1 بعيد، دور، دور ازذهن & قريب، نزديك 2 دور ازواقعيت، ناممكن  مستتر : 1 پنـهان، پوشيده، مستور، نـهان، نـهفته 2 پناهگاه، مخفيگاه & آشكار  مستثنا : 1 استثنا، جدا 2 استثناء شده 3 خارج از شمول حكم 4 مشخص، ممتاز  مستثنا شدن : استثناشدن، جدا شدن

مستجاب : اجابت شده، برآورده، پذيرفته، مقبول، پذيرفته شده

مستجاب شدن :برآورده شدن، اجابت شدن، پذيرفته شدن  مستجاب كردن :برآوردن، اجابت كردن، برآورده كردن، پذيرفتن  مستجيب : پذيرنده، اجابت كننده، مستجاب كننده، اجابت گر  مستجير : پناه جو، زنـهارخواه & زنـهارده

مستحب : پسنديده، نيكو، روا، جايز & واجب، حرام، مكروه، مباح  مستحسن : پسنديده، خوب، ستوده، نغز، نيك، نيكو & قبيح

مستحضر : آگاه، باخبر، خبردار، درجريان، مخبر، مطلع، واقف & بي خبر

مستحضر شدن :آگاه شدن، اطلاع يافتن، باخبر شدن، مطلع شدن، واقف شدن & غافل شدن، بي خبرماندن

مستحضر كردن :آگاه كردن، اطلاع دادن، خبردار كردن، مطلع ساختن، واقف ساختن & غافل كردن، بي خبرگذاشتن

مستحفظ : پاسبان، پاسدار، حارس، دربان، سرايدار، قراول، گارد، محافظ، مراقب، مـهيمن، نگهبان مستحق : 1 درخور، سزاوار، شايسته، لايق، مستوجب 2 بي نوا، محتاج، فقير، نيازمند & بي نياز 3 واجب الزكوه

مستحكم : استوار، جزم، حصين، سخت، قايم، محكم & سست مستحكم شدن :استوار گشتن، پراستحكام شدن، محكم شدن  مستحيل :اسم 1 استحاله، تغييريافته، دگرگون، مبدل، مستهلك 2 محال، ناممكن 3 مكار، حيله گر، محيل  مستحيل شدن :استحاله شدن، تبديل شدن، تغيير يافتن، مبدل شدن

مستخدم : 1 اداري، عضو، كادر، كارمند، مامور 2 بنده، چاكر، خادم، خدمتكار، غلام، گماشته، نوكر & رئيس، كارفرما

مستخدمـه : خادمـه، خدمتكار، كلفت & ارباب  مستخرج : استخراج شده، بيرون آورده شده

مستخلص : 1 خلاص شده، رهاشده، آزادشده، نجات يافته، نجات داده شده & گرفتار 2 آزاد، رها، ول & اسير

مستخلص شدن : 1 آزاد شدن، رهايي يافتن، رها شدن 2 نجات يافتن 3 خلاص شدن  مستدام : پايدار، پاينده، پيوسته، دايم، هميشگي، جاودان، دايمي، مدام & ناپايدار  مستدعي : تقاضامند، خواستار، خواهشمند، متمني

مستدعي شدن : تقاضا كردن، استدعا كردن، خواهش كردن، خواستارشدن  مستدل : مبرهن، محكم، منطقي، مدلل & نامستدل، غيرمستدل  مستدير :اسم حلقه، دايره، گرد، مدور & مسطح  مستراح : آبريز، توالت، دستشويي، مبال، مبرز

مسترد : بعد داده شده، برگردانده شده، برگشته، استرداد شده

مسترد داشتن: بعد دادن، برگرداندن، استرداد كردن، رد كردن & بعد گرفتن مستزيد : 1 آزرده، رنجيده، رنجيده خاطر 2 گله مند، شاكي 3 زياده خواه، زياده طلب

مست :اسم 1 سرخوش، نشئه، نشئه ناك، مي زده، زده، ، كيفور 2 خمار، خمارين، خمارآلود، خمارآلوده، مخمور 3 خراب، طافح 4 مدهوش، لايعقل 5 بي خود، بي خويشتن، از خودبي خود، مجذوب 6 بي خبر، غافل، غفلت زده 7 هيجان زده 8 مغرور، متكبر 9  مستشار : 1 رايزن، مشاور، مشير 2 كارشناس (خارجي)

مست شدن : 1 سرمست شدن، سرخوش شدن، نشئه شدن 2 بي خودگشتن، از خودبي خود شدن، مجذوب شدن 3 مدهوش شدن، بي هوش شدن 4 مغرور گشتن، غره شدن 5 هيجان زده شدن  مستشرق : خاورشناس، شرق شناس، مشرق شناس & مستغرب

مستشعر : 1 آگاه، مطلع، دانا، انديشمند 2 انديشناك، ترسان، نگران، بيمناك

مستشفا، مستشفي :بيمارستان، درمانگاه، مريض خانـه، شفاخانـه، دارالشفاء & دارالمجانين، ديوانـه خانـه  مستضعف : 1 ضعيف، محروم & مستكبر 2 ضعيف نگهداشته شده 3 فقير، تنگدست، بي نوا، بي بضاعت 4 ناتوان، درمانده

مستطاب : 1 پاك، پاكيزه، منزه، طيب 2 شايسته، درخور

مستطيع : بي نياز، توانگر، ثروتمند، دارا، دولتمند، غني، مالدار، متعين، متمكن، متمول، متنعم، مستغني، منعم & نامستطيع

مستظهر: اميدوار، پشتگرم، متكي

مستظهر شدن :دل گرم شدن، پشت گرم شدن  مستظهر كردن :پشت گرم كردن، دل گرم كردن  مستعار : 1 عاريه، عاريتي 2 قرضي 3 جعلي، ساختگي 4 بدلي، عوضي & حقيقي  مستعجل : زودگذر، شتاب زده، شتابناك، عجول

مستعد : 1 زرنگ، باهوش، بااستعداد 2 آماده، حاضر، مـهيا 3 سازور، سزاوار، قابل، لايق 4 بارور، حاصل خيز & غيرمستعد، نامستعد مستعد شدن : آماده شدن، مـهيا گشتن  مستعصم : پناه جو، پناه خواه، متوسل، ملتجي مستعفي : استعفاكننده، كناره گيرنده، استعفاكرده  مستعفي شدن :كناره گيري كردن (ازشغل، مقام)، استعفا  مستعمره : سرزمين تحت استعمار، استعمارزده، كلني

مستعمل : 1 دست دوم، فرسوده، كاركرده، كهنـه، نيمدار & نو 2 معمول، رايج، متداول & منسوخ  مستغرب : عجيب، غريب، شگفت & عادي مستغرب : غرب شناس، باخترشناس & شرق شناس

مستغرق شدن: 1 غرق شدن، فرو رفتن 2 غوطه ور شدن 3 سرگرم شدن 4 مجذوب شدن  مستغرق : غرق، غرقه، غوطه ور، مجذوب  مستغلات : 1   املاك اجاري 2 زمين هاي غله خيز

مستغل : 1   اجاري، اجاره اي، ملك اجاري 2 اجره، غله 3 غله دار 4 غله خيز  مستغني : 1     بينياز، خودكفا 2 توانگر، ثروتمند، دارا، غني & محتاج، بي نياز  مستغني شدن : 1 بي نياز شدن، خودكفا شدن 2 ثروتمند شدن، داراشدن، غني شدن

مستغني كردن : 1  بينياز گردانيدن، خودكفا كردن 2 غني ساختن، بـه مال و مكنت رساندن، ثروتمند كردن

مستفاد شدن :استنباط شدن، دريافت شدن، برگرفته شدن، درك شدن، مفهوم شدن

مستفاد : 1   مفهوم شده، افاده شده، دانسته شده، استنباطشده، برگرفته، حاصل شده 2 سودرسان، فايده رسان

مستفرنگ :اسم فرنگي ماب، اروپايي ماب، غرب زده & مستعرب  مستفسر : جستجوگر، جوينده، متجسس، متفحص

مستفيد : برخوردار، بهره مند، بهره ور، بهره ياب، متمتع، منتفع

مستفيد شدن :برخوردار شدن، بهره مند شدن، منتفع گشتن، سودبردن، بهره گرفتن  مستفيض شدن : فيض بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن

مستفيض : 1 فيض بر، فيض برنده، مستفيد 2 برخوردار، بهره گير، بهره ور مستفيض كردن :بهره مند كردن، برخوردار كردن، فيض رساندن  مستقبل : آتي، آتيه، آينده & حال، گذشته

مستقر : استوار، برقرار، پابرجا، پايدار، ثابت، جايگزين، استقراريافته، جاي گير، ساكن، محكم

مستقر شدن : 1 استقرار يافتن، قرار گرفتن، جايگزين شدن، ساكن شدن، جا گرفتن 2 پابرجا شدن، قرارگرفتن

مستقر كردن : 1 قرار دادن، استقرار دادن، جا 2 تثبيت كردن، برپا داشتن

مستقل : 1 آزاد، خودمختار، ناوابسته، خودگردان، خودفرمان، غيروابسته، مختار 2 جدا 3 جداگانـه، علي حده & غيرمستقل، وابسته

مستقلاً : آزادانـه، بالاستقلال، خودمختارانـه

مستقل شدن : 1 استقلال يافتن، آزاد شدن، خودگردان شدن 2 جدا شدن، متكي بـه خود شدن  مستقيماً : 1 بلاواسطه، بي واسطه، راساً 2 سرراست & باواسطه

مستقيم :صفت 1 راست، سرراست، صاف 2 بي واسطه، بلاواسطه، مستقيماً & كج 3 درست، صحيح 4 زنده  مستكبر :صفت 1 استثمارگر، امپرياليست، سرمايه دار، طاغوتي 2 گردن كش 3 متكبر، مغرور & مستضعف 4 زورگو، قدرت طلب 5 جهان خوار

مست كردن : 1 مست شدن، زده شدن، سرمست كردن 2 شيفته كردن، شيدا كردن، بي قرار كردن 3 غفلت زده كردن، غافل كردن

مستلزم : 1 بايسته، شايسته، لازمـه 2 متضمن، مسبب، موجب

مستمر : ادامـه دار، پيوسته، پيگير، جاودانـه، دايمي، مدام، مداوم، هميشگي & موقت مستمرمستمر شدن :استمرار يافتن، ادامـه داشتن، تداوم يافتن، ادامـه دار بودن  مستمري بگير : بازنشسته، وظيفه بگير، وظيفه خور & شاغل

مستمري : جيره، حقوق، حقوق بازنشستگي، راتب، راتبه، رسم، شـهريه، عطيه، ماهيانـه، مشاهره، مقرري، مواجب، وظيفه

مستمسك : 1 آتو، آويزگاه، بهانـه، دستاويز، گزك 2 سند، وسيله مستمسك قرار دادن: بهانـه كردن، دستاويز ساختن، دستاويز قرار  مستمع : 1 سامع، شنوا، شنونده، نيوشا & متكلم، گوينده 2 مخاطب & متكلم  مستمندانـه : 1 فقيرانـه، مفلسانـه 2 غمگنانـه، اندوهناكانـه

مستمند : 1 بدبخت، بيچاره، بي نوا، فقير، تهي دست، محتاج، مفلس، نيازمند & دارا، منعم 2 گله مند، شاكي 3 غمگين، غمناك، اندوهناك

مستنبط : استنباطكننده، ادراك كننده، دريابنده

مستند : 1 اصيل، متقن، معتبر، معتمد، وثيق 2 دليل، سند & غيرمستند، نامستند 3 واقعي 4 منسوب 5 متكي

مستندسازي : 1 معتبرسازي، مدلل سازي 2 فيلم سازي(براساس واقعيات عيني)

مستند كردن : 1 منسوب كردن، نسبت دادن، اسناد 2 موثق ساختن، مدلل ساختن  مستنطق : بازپرس، بازجو & متهم

مستنكر : 1 مكروه 2 زشت، قبيح، ناپسند & مستحن 3 ناخوش آيند  مستوجب : درخور، زيبنده، سزاوار، شايسته، لايق، مستحق مستوحش : بيمناك، ترسيده، خوفناك، مرعوب، وحشت زده  مستوحش شدن :وحشت زده شدن، ترسيدن، هراسناك گشتن  مستودع :صفت 1 وديعه گير 2 امين 3 وديع & مودع

مستور : 1 پنـهان، پوشيده، مختفي، مخفي، مستتر، مكتوم، مكنون، ملبس، ناآشكار، ناپديد، ناپيدا، نـهفته 2 محجوب، مقنع 3 پرده نشين، مستوره، پاكدامن، عفيف 4 نقابدار & پيدا، نامستور  مستور كردن : پنـهان كردن، مخفي نگاه داشتن، پوشاندن، مكتوم نگاه داشتن  مستوره : پردگي، زن، مخدره، مقنع، ناموس، نـهفته رو

مستوري : 1   پوشيدگي 2 پرده نشيني 3 پاكدامني، عفت، پارسايي

مستوفا : 1 تام، تمام، جامع، فراگير، كامل، مبسوط، وافي 2 استيفاشده & مجمل

مستوفي: خزانـه دار، خزانـه دار كل، محاسب مستولي : چيره، غالب، فايق، مسلط & مغلوب

مستولي ساختن :مسلط ساختن، استيلا دادن، فايق كردن

مستولي شدن :استيلا يافتن، تسلط يافتن، دست يافتن، چيره شدن، فايق آمدن، مسلط شدن  مستوي : 1 تخت، صاف، مسطح، هموار 2 راست، مستقيم 3 برابر، يكسان  مستهجن : بد، ركيك، زشت، قبيح، مبتذل، ناپسند & مستحسن

مستهلك شدن : 1  نيست شدن، نابود شدن، محو شدن، ازميان رفتن، هلاك شدن، معدوم شدن 2 بـه تدريج دين اداشدن، تاديه شدن (تدريجي قرض) 3 فرسوده شدن 4 مستحيل شدن  مستهلك كردن : 1 بـه تدريج وام پرداختن 2 نابود كردن، هلاك كردن، از بين بردن

مستهلك :اسم 1  نيست شده، نحوشده، نابود، نابودشده، نابودگرديده، معدوم، ازميان رفته 2 پرداخت تدريجي دين

مستي بخش : 1 سكرآور، مستي زا، مستي آفرين، نشئه زا 2 مسكر  مستي : بي خودي، سرخوشي، سكر، مخموري، نشئه & هوشياري، صحو مستي : 1 غم، اندوه، غصه 2 شكوه، شكايت، گلايه

مسجد : سجده گاه، عبادتگاه، مسكت، مسگت، مصلا، نمازگاه، نمازخانـه

مسجدي : 1 نمازخوان، مسجدرو، اهل مسجد 2 مربوط بـه مسجد 3 زاهد، عبادت كار، مومن

مسجع : قافيه دار، مقفي، موزون، سجع دار

مسجل : تسجيل، حتمي، قطعي، محقق، مدلل، مستند، مسلم، مشخص، معين & پادرهوا، غيرقطعي، غيرمسجل، نامدلل، نامعلوم

مسجل شدن : 1 قطعي شدن، محرز شدن، حتمي شدن 2 ثبت شدن  مسجل كردن : 1 قطعي كردن، محرز كردن، حتمي كردن 2 تسجيل كردن  مسحور : 1 جادوشده، مجذوب 2 فريفته، مفتون، شيفته

مسحور شدن : 1   سحرشدن، جادو شدن 2 فريفته شدن، مجذوب شدن

مسحور كردن : 1 جادو كردن، سحر كردن 2 مجذوب كردن، شيفته كردن، شيفتن  مسخ : 1   تغيير هيئت، تغييرصورت، دگرگون سازي 2 انتقال روح انسان بـه بدن حيوان  مسخر :صفت 1 تسخير، تصرف، فتح 2 رام، مطيع

مسخر ساختن :تسخير كردن، بـه تصرف درآوردن، تصرف كردن، مسخر كردن، گشودن، بـه تسخير خود درآوردن

مسخر شدن : 1 تسخير شدن، بـه تصرف درآمدن 2 فرمان بردارشدن، مطيع شدن، رام شدن

مسخر كردن : 1 تسخير كردن، بـه تصرف درآوردن، تصرف كردن، مسخر ساختن، گشودن، بـه تسخير خود درآوردن، مسخر گرداندن، مسخر گردانيدن 2 تحت انقيادخود درآوردن، مطيع كردن، فرمان بردار كردن

مسخرگي: دلقك بازي، شوخي، لودگي، مزاح، استهزا، سخريه  مسخره آميز : خنده دار، تمسخرآلود، ريشخندآميز، مضحك & جدي

مسخره : 1 استهزا، تمسخر، ريش خند، زمترا، سخريه، فسوس، لودگي، مزاح 2 خنده دار، شوخي، طنز 3 هجا، هجو، هزل 4 دلقك، شوخ، لوده، مزاح، مقلد 5 مضحكه، ملعبه  مسخره بازي : 1 تمسخر 2 كار ناشايست، كار بيهوده

مسخره كردن : 1 استهزا كردن، تمسخر كردن، ريشخند كردن، بـه سخره گرفتن 2 دست انداختن  مسخ شدن : تغييرشكل دادن، زشت شدن، بدشكل شدن

مسدس : 1 شش ضلعي، شش گوشـه 2 شش ركني 3 شش عنصري & مخمس  مسدود : بست، بسته، بند، سد، گرفته، مقفل & مفتوح، باز، گشوده  مسدود كردن : 1 بستن 2 بند آوردن 3 سد كردن & باز كردن  مسرت آميز :سرورانگيز، شادي انگيز، مسرت انگيز، مسرت بخش، نشاطĤور

مسرت : ابتهاج، بهجت، خوشحالي، خوشي، سرور، شادماني، شادي، شعف & اندوه، ضراء، غم  مسرت انگيز :بهجت افزا، سرورانگيز، شادي بخش، مسرت آميز، مسرت بار، مسرت بخش، نشاطĤور & غم انگيز

مسرت بخش :سرورانگيز، مسرت آميز، مسرت بار، شادي بخش، نشاطĤور، سرورآميز، نشاطانگيز، شادي آور، شادي زا، خوشحال كننده

مسرت زا: شادي بخش، نشاطĤور، سرورآميز، نشاطانگيز، شادي آور، شادي زا، خوشحال كننده  مسرت : 1   شادي، شعف، شادماني، سرور، نشاط 2 شاد شدن، شادماني كردن، نشاطمند شدن

مسرف : اسراف كننده، اسراف گر، اسراف گرا، اسراف كار، بادبه دست، متلف، خراج، گشادباز، مبذر، ول خرج & مقتصد  

مسرور : بانشاط، خرم، خشنود، خندان، خوش، خوشحال، خوشوقت، دلشاد، سرحال، سرخوش، شاد، شادان، شادمان، محظوظ، مشعوف & مغموم

مسرور شدن : شادشدن، بانشاط شدن، شادمان گشتن، مشعوف شدن، خوشحال شدن

مسرور كردن : شاد كردن، خوش حال كردن، شادمان كردن، مشعوف كردن & مغموم كردن، غمگين ساختن

مسروقه : بـه سرقت رفته، دزديده شده، مسروق

مسري : اپيدمي، سرايت كننده، واگير، واگيردار، مسريه & نامسري

مس : 1 سايش، دستمالي، لمس 2 لمس كردن، سودن، دست ماليدن 3 جنون، ديوانگي  مسطح : 1 پهن، تخت، صاف، مستوي، هاموار، هموار & ناصاف 2 طراز & نامسطح مسطح كردن : صاف كردن، هموار كردن، تخت كردن & ناهموار كردن  مسطره : خطكش

مسطور : نبشته مرقومـه، مكتوب، مرقوم، مسطوره، نوشته & منقول

مسعود : 1 خوشبخت، سعادتمند، نيك بخت 2 مبارك، خجسته، ميمون، همايون & ناميمون، نامبارك  مسقطالراس : زادگاه، زادبوم، مولد، ميهن، وطن مسقطي : حلوا، حلواي لاري

مسقف : سقف دار، سرپوشيده & روباز، بي سقف

مسكر :اسم 1 باده، ، عرق، ، مي، نبيذ 2 مستي بخش، نشئه زا & خماربخش، خمارآلود، خمارزا

مسكن : آرام بخش، آرامش بخش، تسكين ده، تسكين دهنده مسكنت آميز :مسكنت بار، فقيرانـه، مسكينانـه

مسكنت : 1 افلاس، بيچارگي، مسكيني، درويشي، بي چيزي، بي نوايي، تنگدستي، تهيدستي، فقر & رفاه، توانگري 2 عجز، درماندگي، ضعف

مسكنت بار :مسكنت آميز، مسكنت آلود، توام با فقر، درويشانـه، فقيرانـه، مسكينانـه  مسكن : جا، جايگاه، خانـه، ماوا، محل، مقام، مكان، منزل، نشيمن، وثاق

مسكن گرفتن :سكونت گزيدن، اقامت كردن، مقيم شدن، ساكن شدن، مسكن كردن، اقامت گزيدن & آواره شدن، دربه درون گشتن

مسكوت : 1 خاموش، بي صدا، ساكت 2 موقوف گذاشته، سكوت شده، متوقف شده، رهاشده  مسكوت گذاشتن :رها كردن، بـه حال خود گذاشتن، موقوف كردن

مسكوت ماندن: رهاشدن، ناتمام ماندن، متوقف ماندن مسكوك : 1 پول، سكه 2 سكه زده

مسكون : آباد، قابل سكونت، سكنـه دار & متروك، ناآباد، بي سكنـه

مسكوني :صفت 1   قابل سكونت 2 زيستگاه، محل سكونت 1 & غيرمسكوني 2 تجاري، ادراري  مسكه : 1   كره 2 روغن حيواني تازه

مسكين : 1 بي بضاعت، بيچاره، بينوا، خاكسار، تنگدست، درويش، راجل، فقير، محتاج، مفلس، تهي دست، بي چيز & توانگر 2 درمانده، عاجز، ناتوان  مسگر : ظروف مسي ساز

مسگري : 1   شغل مسگر 2 ظروف مسي سازي 3 كارگاه مسگر  مسلح : 1 تفنگدار، تفنگچي، سلاحدار، شمخالچي & غيرمسلح 2 مجهز  مسلخ : 1 سلاخ خانـه، مذبح، كشتارگاه 2 قتلگاه 3 رختكن (گرمابه)

مسلسل : 1 بـه هم پيوسته، پشت سرهم، پياپي، پي درپي، زنجيروار، متصل، متوالي & يك درميان 2 اسلحه، تفنگ خودكار، تيربار، سلاح خودكار

مسلط : 1 چيره، غالب، فايق، قاهر، مستولي 2 مشرف 3 صاحب اختيار 4 ماهر & مقهور

مسلط شدن : 1 چيره شدن، غالب شدن، فايق شدن، مستولي شدن، استيلا يافتن، فايق آمدن، سلطه يافتن 2 اشراف يافتن، ماهر شدن 3 مشرف شدن

مسلط گشتن : 1 چيره شدن، غالب شدن، فايق شدن، مستولي شدن، استيلا يافتن، فايق آمدن، سلطه يافتن 2 اشراف يافتن، ماهر شدن 3 مشرف شدن

مسلك : 1 آيين، طريقه، كيش، روش، مذهب، مرام، مشرب، نحله 2 راه، طريق، نـهج، مسير  مسلماً : البته، بي شبهه، بـه يقين، بدون شك، بي شك، حتما، قطع مسلمان :صفت حنيف، مومن، مسلم & كافر، مرتد، ملحد، نامسلمان مسلماني : 1 مسلمان بودن 2 اسلام & كفر  مسلم : اهل قبله، مسلمان، حنيف & كافر

مسلم : 1 ثابت، حتمي، قطعي، محرز، محقق، مسجل، واضح، يقين 2 ممكن، امكان پذير 3 حقيقي، واقعي، راستين

مسلم شدن :  قطعيشدن، ثابت شدن، محرز شدن، مسجل شدن، محقق شدن  مسلوب : 1   سلب شده، كنده شده، گرفته شده 2 ربوده شده  مسلول شدن : سل گرفتن، بـه سل مبتلا شدن  مسلول :صفت مبتلا بـه سل، سلي  مسمار : ميخ، وتد

مسما :اسم 1  ناميده شده، نامگذاري شده، مسمي 2 نوعي غذا  مسمن : 1 پروار، چاق، سمين، فربه 2 چرب، پرچربي & لاغر مسموع افتادن: 1 شنيده شدن، مسموع شدن، بـه گوش رسيدن 2 پذيرفته شدن، مورد قبول قرار گرفتن  مسموع : 1 شنيده، شنيده شده 2 شنيدني، قابل شنيدن

مسموم : 1 زهرآلود، زهردار، زهرآگين، زهري، سم آلود، سمي 2 زهرخورده، سم خورده 3 چيزخور 4 مشوب 5 زيان بار

مسموم شدن : 1 دچار مسموميت شدن 2 آلوده شدن، سمي شدن، زهرآلود شدن  مسموم كردن : 1 زهرآلود كردن، زهرآگين كردن، سمي كردن 2 زهر خوراندن  مسمي : 1 موسوم، نامزد، ناميده 2 معين

مسن :اسم بزرگ سال، پير، جاافتاده، ريش سفيد، زال، سال خورده، سال ديده، سالمند، شيخ، فرتوت، كلان سال، كهن سال، معمر & برنا، جوان، خردسال

مسند :اسم 1   اسنادداده شده، نسبت داده شده 2 محمول، محكوم بـه 3 مجموعه مدون احاديث 2 & مسنداليه

مسنداليه : نـهاد & مسند، گزاره

مسند : 1 اورنگ، تخت، تكيه گاه، سرير، عرش، كرسي 2 بالش، پشتي، پيشگاه 3 جاه، مرتبه، مقام 4 خبر 5 محكوم به، محمول، مسند

مسندنشين :اسم حاكم، حكم ران، فرمان روا  مسنن : دندان پزشك، دندان ساز

مسواك : دندان شو مسواك زدن : مسواك كردن

مسوده : 1 پيش نويس، چرك نويس 2 رونوشت، نوشته، تصحيح نشده & پاكنوشت، پاكنويس مسهل : كاركن، مسهله، منجز، منضج

مسي : از جنس مس، مسين & 1 زرين 2 سيمين 3 آهنين، پولادين  مسيحادم : مسيحانفس، مسيح دم

مسيحي :صفت ارمني، پروتستان، عيسوي، كاتوليك، نصارا، نصراني مسيحيت : ترسايي، عيسويت، نصرانيت

مسير : 1 جاده، راه، معبر 2 خطسير 3 گذر، گذرگاه 4 مدار مسيل : آبراه، آبكند، سيل زار، سيل گير، سيل ريز  مشئمـه : 1 سمت چپ 2 گم راهي

مشئوم : بديمن، ناميمون، نامبارك، بدشگون، ناخجسته، شوم، نحس، ميشوم، منحوس & مبارك، خوش يمن، مبارك، همايون

مشابه :صفت تالي، شبيه، عين، مانند، متشابه، مثل، نظير، همانند، همسان & متفاوت

مشابهت : 1 تشابه، شباهت، مانندگي، همانندي، همساني 2 مانندهم بودن، بـه يكديگر شباهت داشتن، شبيه بودن & تفاوت، تمايز

مشابهت داشتن :شبيه بودن، همانند بودن، ماننده بودن، همسان بودن

مشاجرات : اختلاف ها، بگومگوها، جدال ها، دعواها، كشمكش ها، نزاع ها، مشاجره ها

مشاجره : 1 اختلاف، بگومگو، جدال، جدل، جنگ، دعوا، ستيز، ستيزه، ستيزگري، كشمكش، نزاع 2 ستيزيدن، نزاع كردن & مصالحه

مشاجره كردن : دعوا كردن، نزاع كردن، جر كردن، جدال كردن، ستيزيدن & سازش كردن، مصالحه كردن

مشاراليه : مذكور، مزبور، معزي اليه، نامبرده

مشارق : 1 خاورها، مشرق ها & مغارب، باخترها 2 نواحي شرقي & مغارب  مشاركت : 1 انبازي، سهم بري، شراكت 2 شركت كردن، انبازي كردن  مشاركت كردن: 1 شركت كردن، سهيم شدن، مشاركت داشتن 2 همكاري كردن  مشار : مستشار، مشاور، نديم، راي زن  مشاش : انگبين، عسل

مشاطه :صفت 1 آرايشگر، ماشطه 2 شانـه زننده، شانـه كننده  مشاطه گري : آرايشگري

مشاعر : 1   حواس، شعور 2 مشعرها  مشاعره : 1 مسابقه شعرخواني 2 شعرخواني  مشاع :اسم شريكي، مشترك، ملك مشترك، تقسيم نشده & مفروز مشاغبه : خصومت، عداوت، دشمني، ستيزه جويي

مشاغل : 1 شغل ها، كارها، كسب ها 2 مشغله ها، گرفتاري ها، كاروبارها  مشافهه : 1 گفت وگو 2 رودررو سخن گفتن 3 رويارويي

مشاق :اسم 1   مشق دهنده، ورزنده، تعليم دهنده 2 زحمتكش 3 سختي ها، مشقت ها  مشاكلت : 1   مشابه شدن، مانند گرديدن 2 با يكديگر موافقت كردن  مشاكل : مشابه، مانند، هم شكل  مشام : 1 بويايي، شامـه 2 بيني 3 شم مشاور : 1 رايزن، مستشار، مشار، مشير 2 پيشكار مشاوره : رايزني، شور، م، مشاورت

مشاهد : 1 شـهادتگاه ها، مقبره هاي شـهيدان، مشـهدها، زيارتگاه ها 2 تجلي گاه، تجلي گه 3 كشف، شـهود  مشاهده : 1 ديد، ديدار، رويت، مشاهدت، معاينـه، نظارت، نظاره 2 نظر، نگاه، نگرش 3 ديدن، نظاره كردن، نگاه كردن، نگريستن  مشاهده شدن : ديده شدن، رويت شدن

مشاهده كردن : 1 ديدن، نگريستن، تماشا كردن 2 رويت كردن

مشاهرت : 1 اجرت ماهيانـه، حقوق، شـهريه، مشاهره 2 اجير كردن  مشاهره : مشاهرت، حقوق، ماهيانـه، شـهريه، مقرري (ماهيانـه)  مشاهير : مشـهوران، نام آوران، ناموران، نامداران

مشايخ : 1   شيخ ها، مشيخه ها، شيوخ 2 علماء، دانشمندان 3 بزرگان 4 پيران 5 مرشدان، پيران طريقت  مشايعت : 1 بدرقه، تشييع، همراهي 2  دنبالهروي 3 بدرقه كردن، همراهي كردن & استقبال 4 اطاعت، پيروي

مشايعت كردن : 1 همراهي كردن، بدرقه كردن 2 تشييع كردن

مشبع : 1 پر، مشحون، مملو & تهي، خلاء 2 سير 3 مفصل، مبسوط 4 بسيار، زياد، فراوان  مشبك : ، شبكه اي، متخلخل

مشبه : 1   مانندشده، شبيه شده، ماننده 2 تشبيه شونده & مشبه بـه  مشبهه : 1   اهل تشبيه، تشبيه گرا 2 تشبيه كننده

مشتاق : 1 آرزومند، راغب، شايق، شوقمند، پرشوق، مايل، متمايل & بيزار 2 عاشق، شيفته  مشتاقانـه : آرزومندانـه، بااشتياق، بارغبت، عاشقانـه

مشتاق شدن : 1  آرزومند شدن، راغب شدن، بسيار مايل شدن، شايق شدن 2 عاشق شدن & بيزار شدن، مشمئزشدن

مشتاق كردن : 1 آرزومند كردن، راغب كردن، بسيار مايل كردن، شايق كردن 2 عاشق كردن & بيزار كردن، مشمئز كردن

مشتاقي : آرزومندي، اشتياق، رقبت، عشق، ميل & بيزاري  مشت بازي : مشت زني، بوكس

مشتبه : 1 شبهه زا، شبهه ناك، خطازا، مشكوك 2 نامعلوم، پوشيده & معلوم  مشت : 1   پنجه دست گره شده 2 ضربه دست گره شده  مشتركمشترك :صفت 1 مشاع 2 آبونـه 3 چندمعنا، چندمعنايي

مشتري :اسم 1 بايع، خريدار 2 طرفدار 3 خواهان، خواستار، مايل 4 ارباب رجوع، 5 برجيس  مشت زن : بوكس باز، بوكسور، مشت باز  مشت زن :

مشتعل : افروخته، شعله ور، محترق & خاموش، منطفي مشتعل شدن : شعله ورشدن، برافروختن

مشتق :اسم اشتقاق يافته، برگرفته، برآمده، جداگرديده  مشتلق : مژده، مژدگاني  مشتمل : حاوي، شامل، محتوي

مشتن  1   ماليدن 2 مالاندن 3 خمير كردن، سرشتن مشتوك : فيلتر سيگار

مشت ومال : 1 ماساژ دادن، مشت مال 2 تنبيه كردن، گوشمالي  مشت ومال : 1 ماساژ، مشت مال 2 تنبيه، گوشمالي، كتك

مشتهر : بنام، پرآوازه، شـهره، مشـهور، معروف، نامدار، نام آور، نامور & گمنام

مشتهر شدن :پرآوازه شدن، شـهره شدن، مشـهور شدن، نامورگشتن، نامدار شدن، معروف شدن، بـه شـهرت رسيدن، بنام شدن & گمنام شدن  مشتهيات : 1 خواسته ها، آمال، آرزوها 2 اشتهازاها، اشتهاآورها  مشتي : تعدادي، اندكي، چندتا، عده اي

مشتي :صفت 1 مشـهدي 2 داش، مشدي 3 جوان مرد، راد، لوطي 4 خوش لباس، شيك پوش، خوش سرووضع، آراسته 5 دست ودل باز، گشاده دست، ول خرج، خراج  مشجر : پردرخت، درخت زار، درختكاري شده

مشحون : آكنده، انباشته، پر، سرشار، لبالب، لبريز، مالامال، مشبع، ممتلي، مملو & تهي  مشحون شدن : پرشدن، سرشار شدن، مملو شدن، مالامال شدن، لبريز شدن، انباشته شدن  مشحون كردن : پر كردن، انباشتن، سرشار كردن

مشخص : 1 آشكار، برجسته، روشن، مبرهن، متمايز، مسجل، معلوم، معين، ممتاز، مميز، واضح 2 تشخص يافته & نامشخص، نامعلوم  مشخصات : ويژگيها، مشخصه ها

مشخصمشخص شدن : 1 معلوم شدن، آشكار شدن، روشن شدن 2 شناخته شدن  مشخص كردن : 1 معلوم كردن، تعيين كردن، معين كردن 2 تشخيص  مشخصه : ويژگي، خصوصيت، مختصه، وجه مميزه

مشدد : 1   تشديددار 2 محكم شده، استوارشده 3 شدت يافته، تشديدشده  مشدي :صفت داش مشدي، لوطي، مشتي

مشرب : 1 آيين، كيش، مذهب، مسلك، مكتب، نحله 2 خلق، خو، ذوق 3 بينش، شيوه تفكر 4 آبشخور، منـهل

مشربه : 1 آبخوري، تنگ 2 پرواره 3 گياه زار مشرف بـه موت :درحال نزع، محتضر، مردني

مشرف : 1 ديده ور، مجاور، مسلط، نزديك 2 مراقب، مواظب 3 ناظر، مباشر  مشرف شدن : تشرف يافتن، شرف يافتن، سرافراز شدن  مشرف كردن :سرافراز كردن، مفتخر كردن، افتخار  مشرف :صفت 1 مفتخر، سرافراز 2 بلندپايه 3 آستان بوسي، شرفياب

مشرفه مقدس، مقدسه، شريف

مشرق : 1 خاور، خاوران، شرق، نيمروز 2 مطلع 3 مشرق زمين & باختر، مغرب

مشرقي :اسم 1   شرقي، مشرق زميني، خاوري 2 خاورميانـه اي 3 آسيايي & غربي، باختري  مشرقين : 1 خاور و باختر 2 مشرق و مغرب 3 عالم

مشرك : 1 بدكيش، بي دين، زنديق، كافر، مرتد، ملحد & مومن 2 ناموحد & موحد 2 ثنوي مذهب & يگانـه پرست

: 1 آشاميدني، شربت، نوشابه 2 عرق، ، مسكر & ماكول، خوراكي، خوردني   خوار :باده خوار، خوار، خور، ي، خور، ميگسار خور :باده نوش، خوار، عرق خور   فروشي : بار، بيسترو، رستوران، ميخانـه، ميكده   كردن : 1 آبياري كردن آب 2 سيراب كردن  مشروحمشروح : جامع، مبسوط، مفصل & موجز، مختصر  مشروط : مقيد، منوط، موقوف، وابسته & غيرمشروط مشروطه خواه :صفت مشروطه طلب، طرفدار حكومت مشروطه  مشروطه : نظام حكومتي مبتني برقانون اساسي & استبدادي

مشروع : حلال، روا، شرعي، قانوني، مجاز & نامشروع مشط : 1 خرك 2 شانـه

مشعبد :صفت چشم بند، حقه باز، شارلاتان، شعبده باز مشعبدي : 1 افسونگري 2 چشم بندي، شعبده بازي

مشعر : 1 حاكي، دال، گوياي 2 درك، شعور، فهم 3 خبردهنده، اشعاركننده  مشعشانـه : تابناكانـه

مشعشع : 1 براق، تابان، تابنده، پردرخشش، درخشان، روشن 2 سايه & تيره، مكدر  مشعل دار :اسم 1 مشعل كش، مشعل چي 2 پيشرو، راهنما  مشعل : 1 فروزه، قنديل 2 چراغ

مشعل كش : مشعل دار، مشعل چي، مشعله دار  مشعله : چراغ، قنديل، سراج، مصباح، مشعل

مشعوف : 1 خرسند، خرم، خندان، خوشوقت، شاد، شادان، محظوظ، مسرور 2 دلباخته، شيفته & مغموم مشعوف شدن : شادمان گشتن، مسرور شدن، خوش وقت شدن، شاد شدن، خوش حال شدن  مشعوف كردن : شاد كردن، خرسند گردانيدن، خوش وقت كردن، خوشحال كردن، مسرور كردن

مشغله 1 اشتغال، پيشـه، حرفه، شغل، فعاليت، كار 2 دل مشغولي، گرفتاري، مشغوليت 3 سرگرمي 4 شور، غوغا، هنگامـه

مشغول : 1 سرگرم، گرفتار & آزاد، بيكار 2 درگير  مشغول شدن : 1 سرگرم شدن 2 درگير شدن، گرفتار شدن

مشغول كردن : 1 سرگرم كردن، مشغول داشتن 2 بـه كار واداشتن 3 درگير كردن، گرفتار كردن  مشغوليت : اشتغال، تفرج، تفريح، تفنن، دل مشغولي، سرگرمي، گرفتاري، لعب، مشغله مشفقانـه :صفت دلسوزانـه، محبت آميز، مـهربانانـه & نامـهربانانـه

مشفق : باشفقت، بامحبت، خيرخواه، دلسوز، شفيق، غمخوار، مـهربان، ناصح & نامـهربان مشقات : سختي ها، مشقت ها، رنج ها، دشواري ها

مشقت : آزار، بلا، تعب، رنج، زحمت، سختي، عنا، عنت، محنت، مرارت & آسايش، آسودگي، استراحت

مشقت بار : پرمشقت، مشقت زا، سخت، پررنج، صعب، پرزحمت  مشق : 1 رياضت 2 تمرين، ورزش 3 تكليف، درس 4 رژه، سان

مشق كردن : 1 تمرين كردن 2 تكرار كردن 3 ورزش كردن 4 تكليف نوشتن، مشق نوشتن  مشكات : 1 چراغ، زجاجه، مصباح 2 چراغدان، معطر مشك : انبانـه، انبان، خيك، راويه

مشك بار، مشكبار: 1 مشك فشان، مشك افشان، معطر، مشك ريز 2 عطرآگين، مشك سا  مشك دان، مشكدان : نافه مشك : سارا، غاليه، نافه

مشكسا : عبيرآميز، مشك آگين، مشك آلود، مشك بو، مشك بيز، معطر

مشك فشان : خوشبو، عطرآگين، عطرآميز، معطر، مشكبار، مشك آگين، مشك ريز، مشك آميز، مشك افشان

مشكل : ابهام آميز، بغرنج، پيچيده، حاد، دشخوار، دشوار، سخت، شاق، صعب، غامض، مبهم، مساله، معقد، مغلق & آسان، ساده، سهل، واضح  مشكل پسند : 1 ديرپسند 2 سخت گير & آسان گير

مشكل ساز :مشكل آفرين، مشكل زا & تسهيل گر آسان ساز، تسهيل كننده

مشكل شدن : سخت شدن، دشوار شدن، پيچيده شدن، بغرنج شدن، غامض شدن، شاق شدن، مغلق شدن، حاد شدن & ساده گشتن، سهل شدن، آسان شدن  مشكل گشا :حلال مشكلات، كارساز، گره گشا & مشكل ساز

مشكو : 1   حرم سرا، حرم خانـه 2 بتخانـه، مشكويه 3 كوشك، قصر 4 بالاخانـه

مشكوك : 1 دودل، مردد 2 شبهه زا، شبهه ناك، مشتبه 3 بدگمان، مظنون 4 شكاك، ظنين  مشكوك شدن : 1 ظنين شدن، بدگمان شدن 2 ترديد كردن، مرددشدن

مشكي تار، تيره، سياه، قره & سفيد

مشكين: 1   مشك آلود، معطر 2 منسوب بـه مشك 3 مشكي، سياه & سفيد  مشمئز : بيزار، بي ميل، ضجور، متنفر & راغب، مايل

مشمئز شدن : بيزارشدن، دل زده شده، متنفر گشتن & راغب شدن، شايق شدن، مشتاق گشتن  مشمئز كردن : بيزار ساختن، متنفر كردن، دلزده كردن & شايق كردن  مشمئزكننده : 1 بيزاري زا، تنفرزا 2 تنفرآميز، تهوع آور مشمع : موم اندود، شمع اندود، مومي

مشمول شدن : 1 دربرگرفتن، شامل شدن 2 بـه سن سربازي رسيدن، سرباز شدن  مشمول :صفت 1 شمول، فراگير 2 سرباز 3 سن سربازي  مشنگ :اسم 1 دزد، راهزن، عيار 2 ابله، احمق، خل، خنگ مشوب : 1 آغشته، آميخته 2 آلوده، آشفته

مشوب ساختن : 1 پريشان كردن، آشفته كردن 2 آلودن، آلوده كردن 3 آميختن 4 گمراه كردن  مشوب شدن : آشفته شدن، پريشان شدن، مشوش شدن  مشوب كردن : 1  آميختن، آميخته كردن 2 آلوده كردن، آلودن  م : تدبير، راي، رايزني، شور، مشاوره

م كردن: راي زدن، رايزني كردن، شور كردن، مشاوره كردن

مشوش : 1 آسيمـه، آشفته، بي آرام، پريشان، شوريده، مضطرب، ناراحت، نگران، هراسان 2 نامرتب & آرام

مشوش شدن :پريشان شدن، آشفته شدن، مضطرب شدن، ناآرام شدن

مشوش كردن :آشفته كردن، پريشان كردن، مشوش داشتن، آسيمـه كردن، مضطرب ساختن & آرام ساختن

مشوق :صفت محرض، محرك، مروج مشـهد : 1 شـهادتگاه، قتلگاه 2 مدفن

مشـهود : آشكارا، آشكار، بارز، پديدار، پيدا، جلي، روشن، ظاهر، محسوس، مرئي، معلوم، نمايان، نمودار، واضح، هويدا & ناپيدا، نامشـهود

مشـهود شدن : آشكارشدن، نمايان گشتن، علني شدن

مشـهور : اسمي، بنام، زبانزد، خنيده نام، پرآوازه، بلند نام، سرشناس، سمر، شـهره، شـهير، معروف، نام آور، نامدار، نامور، نامي، نبيه & گمنام

مشـهور شدن : اسمي شدن، سرشناس شدن، شـهره شدن، مشتهر شدن، معروف شدن، نام آور گشتن، نامدار شدن، نامورشدن، نامي شدن

مشـهي : 1 اشتهاآور، اشتهاانگيز، اشتهازا 2 انگيز، زا

مشيت 1 اراده، خواست، خواهش، عزم، ميل 2 سرنوشت، تقدير

مشي : 1 تدبير، راه، رفتار، روال، روش، سياست، شيوه، طريقه 2 رفتن، راه رفتن 3 ره نوردي،  راهپيمايي 4 مسير، خطسير

مشيد : 1 استوار، محكم، قرص 2 مرتفع 3 برافراشته  مشير : رايزن، مستشار، مشاور

مشيمـه : بون، پوگان، رحم، زهدان، سكس، بچه دان

مصائب، مصايب : 1  مصيبت ها، بلايا، نايبات، رنجها، سختي ها 2 سوگ ها، عزاها، ماتم ها

مصابرت : 1 بردباري، تحمل، شكيبايي، صبر 2 بردباري كردن، تحمل كردن، شكيبايي ورزيدن، صبر كردن & ناشكيبايي

مصاحبت داشتن :مصاحبت كردن، هم نشيني كردن، هم دم بودن، مراوده داشتن

مصاحبت : صحبت، مراوده، مصاحبه، همدمي، همرازي، همراهي، هم زانويي، صحبت، هم سخني، هم صحبتي، هم نشيني

مصاحب : جليس، دمخور، دوست، رفيق، صحابه، قرين، محشور، معاشر، مقترن، مقرب، مونس، نديم، همخوابه، همدم، هم صحبت، هم نشست، همنشين، يار مصاحبه : 1 صحبت، گفتگو 2 مصاحبت، هم صحبتي

مصاحبه كردن : 1 گفت وگو كردن 2 نظر خواستن، نظرخواهي كردن

مصادره : ضبط اموال، مطالبه، تاوان گيري، اخذ، بازگيري  مصادره كردن :ضبط كردن، گرفتن (دارايي و اموال)، تاوان گرفتن، مطالبه كردن، جريمـه گرفتن  مصادف شدن :هم زمان شدن، مقارن شدن، برخورد كردن  مصادف : 1 مقارن، همزمان 2 روبرو شونده، برخورد كننده  مصادقت : صداقت، محبت، وداد، ولا مصاديق : مصداق ها & مفاهيم

مصارعت : 1 زورآزمايي، كشتي، كشتي گيري 2 كشتي گرفتن، مصارعه  مصارف : صرف ها، مصرف ها، كاربردها

مصاف : 1 آرزم، جنگ، رزم، غزا، غزوه، نبرد 2 صف آرايي 3 ميدان جنگ، رزمگاه، عرصه نبرد، عرصه، ميدان نبرد & آرامش، صلح

مصافات : اخلاص، خلت، خلوص، دوستي خالصانـه، دوستي پاك، صداقت  مصافحه : 1 روبوسي، معانقه 2 دست دادن، دست يكديگررا فشردن

مصاف ساختن : 1 صف آرايي كردن 2 جنگ كردن، كارزار كردن، جنگيدن، رزميدن، مصاف جستن، مصاف دادن

مصاف كردن : 1  جنگيدن، محاربه كردن، نبرد كردن 2 صف آرايي كردن

مصالح : 1 صلاحديد، مصلحت ها، منافع 2 مواد اوليه(ساختمان سازي) 1 & مفاسد، مضار، مضرات

مصالحه       آشتي، سازش، صلح 2 آشتي كردن، سازش كردن، صلح كردن & دعوا، مكابره  مصالحه كردن :سازش كردن، توافق كردن، آشتي كردن، صلح كردن  مصالحه نامـه :صلح نامـه،       سازشنامـه، قرارداد صلح و سازش  مصاهرت : 1 دامادي، مصاهره 2 داماد شدن 3 داماد اختيار كردن  مصباح : چراغ، سراج، فانوس، مشكات، نبراس

مصب : دلتا، دهانـه، ملتقاي رودخانـه بادريا و درياچه، محل ريزش آب(رودخانـه بـه دريا)  مصحح : 1   تصحيح كننده 2 غلطگير 3 خطاياب، غلطياب  مصحف : تصحيف شده

مصحف : 1 قرآن 2 كتاب، نامـه 3 جلد، مجلد  مصداق : 1 مورد 2 شاهد، گواه، مثال & مفهوم

مصدر : 1   اصل، منشا 2 محل صدور 3 جاي بازگشت 4 گماشته  مصدع : سرخر، مخل، مزاحم، دردسردهنده، زحمت افزا

مصدع شدن : زحمت دادن، زحمت افزا شدن، دردسر دادن، تصديع دادن، مزاحم شدن  مصدوم : آسيب ديده، جريح، زخمي، كوفته، صدمـه ديده، مجروح & سالم مصدوم شدن : آسيب ديدن، صدمـه ديدن، مجروح شدن، زخمي شدن

مصراع : 1 لت، مصرع، نيم بيت 2 يك لنگه درون  مصرانـه : بـه تاكيد، موكدمصر

مصر : پافشاري كننده، پررو، سمج، اصراركننده

مصرح : آشكار، روشن، صريح، مدلل، واضح & غيرمصرح، مبهم  مصر شدن : اصرارورزيدن، پافشاري كردن، سماجت بـه خرج  مصرع : لت، مصراع، نيم بيت مصرف : استعمال، استفاده، صرف، كاربرد مصرف زدگي :مصرف گرايي  مصرف زده :مصرف گرا

مصرف كردن : 1 بـه كار بردن، استفاده كردن، صرف كردن 2 تمام كردن

مصروع :اسم 1 پري زده، جن زده، حمله اي، ديوانـه، ديوديده، ديوزده، صرعي، غشي، مبتلا بـه صرع 2 سايه زده، سايه دار

مصروف داشتن : 1 اعمال كردن، بـه كار بردن 2 صرف كردن، مصروف كردن، خرج كردن 3 بركنار داشتن، منصرف كردن

مصروف شدن : صرف شدن، بـه كار رفتن، مصروف گرديدن

مصروف : 1 صرف شده، بـه كارفته، مصرف شده، بـه مصرف رسيده 2 منصرف

مصطبه           سكو، تخت، جايگاه ويژه 2 ميكده، ميخانـه  مصطفي: برگزيده، منتخب

مصطلح :اسم 1 زبان زد 2 اصطلاح شده، تعبير، واژه & غيرمصطلح  مصطلح شدن : 1 اصطلاح شدن 2 زبان زد شدن  مصعد : 1 محل صعود 2 نردبان

مصفا : 1 باصفا، پاك، خرم، دلگشا، نزه & دلگير 2 بي آميغ، خالص، ناب، زلال & ناخالص، آلوده  مصلح : اصلاحگر، اصلاح كننده، خيرانديش، خيرخواه، صالح، صلاح انديش، نيكوكار & مفسد مصلحانـه :صفت خيرانديشانـه، نيكوكارانـه، مصلحت بينانـه، صلاح جويانـه  مصلحت آميز :قيد خيرخواهانـه، توام با مصلحت

مصلحت انديش :خيرخواه، خيرانديش، صلاح انديش، مصلحت بين، صلاح كار

مصلحت انديشي : 1 خيرانديشي، خيرخواهي، صلاح انديشي، مصلحت بيني، مصلحت جويي، مصلحت گرايي 2 چاره جويي & مصلحت گرايي، مفسده جويي  مصلحت بين :صلاح انديش، مصلحت نگر  مصلحت بيني :صلاح انديشي، مصلحت نگري

مصلحت جستن :مصلحت خواستن، مصلحت جويي كردن، چاره انديشيدن، چاره انديشي كردن، صلاح انديشي كردن

مصلحت جو :خيرانديش، خيرخواه، صلاح انديش، مصلحت بين، مصلحت گرا & مفسده جو مصلحت جويي :استصلاح، خيرانديشي، خيرخواهي، مصلحت انديشي & مفسده جويي مصلحت : 1 خير، صلاح، صلاح جويي، صوابديد 2 خيرانديشي، خيرخواهي  مصلحت ديد :صلاحديد، صوابديد

مصلحت ديدن : صلاح دانستن، مصلحت دانستن، صواب دانستن، مصلحت جويي كردن، چاره انديشيدن

مصلوب : بـه صليب آويخته شده، دارزده شده، بـه دارآويخته  مصلوب كردن : 1 بـه دار آويختن، دار زدن 2 مصلوب كردن  مصلي : 1 جانماز، نمازگاه 2 سجده گاه، مسجد  مصلي : نمازخوان، نمازكن، نمازگزار مصمت : 1 بي صدا، صامت، هم خوان 2 خاموش، صامت & مصوت، واكه  مص : مك زدن، مكيدن، مك زدني  مصمم : باعزم، پراستقامت، قاطع & مردد

مصمم شدن :اراده كردن، تصميم گرفتن، عزم كردن، عزم جزم كردن، مصمم گشتن  مصنف : 1 تصنيف ساز، شاعر 2 نويسنده

مصنوع ساختگي، قلابي، مجعول 2 ساخته، ساخته شده

مصنوعي : 1 تصنعي، غيرواقعي 2 جعلي 3 دروغين، ساختگي & حقيقي، واقعي مصوب : 1   تصويب شده، بـه تصويب رسيده 2 قبول شده، پذيرفته شده  مصوب كردن :تصويب كردن، بـه تصويب رساندن  مصوت : صدادار، واكدار، واكه & هم خوان، مصمت

مصور : 1   تصويردار 2 نقاشي شده، منقوش،  بهتصويردرآمده 3 تصورشده 4 مجسم  مصور : صورتگر، صورت نگار، نقاش، نقش پرداز، نقشگر مصوري : صورتگري، نقاشي، نقش طرازي

مصون : ايمن، بري، حفظشده، درامان، محفوظ، نگاه داشته

مصون داشتن : حفظ كردن، نگاه داشتن، ايمن داشتن، نگه داري كردن، مصون كردن  مصون سازي : ايمن سازي

مصون شدن : مصونيت يافتن، مصونيت پيدا كردن، ايمن شدن، مصون گشتن  مصون ماندن : درامان ماندن، محفوظ ماندن، ايمن بودن  مصونيت : 1 ايمني 2 مصون بودن، محفوظ بودن  مصيب : امانت دار، امين، درستكار & امانت خوار

مصيبت 1 آفت، بلا، حادثه، رزيه، رنج، سختي، فاجعه، گرفتاري، نائبه، نكبت 2 سوگ، عزا، عزاداري، ماتم & خوشي، عيش

مصيبت بار : اندوهبار، فاجعه آميز، فاجعه بار

مصيبت خوان : 1 ذاكر، روضه خوان 2 نوحه گر، نوحه خوان

مصيبت ديدن : 1 داغ ديدن، عزادار بودن، سوگوار بودن 2 تحمل رنج كردن، مشقت ديدن، سختي ديدن، مصيبت كشيدن

مصيبت ديده :داغديده، سوگوار، عزادار، ماتمزده مصيبت زدگي :تعزيت داري، عزاداري، داغديدگي  مصيبت زده : داغدار، سوگ نشين، سوگوار، ماتمزده

مصير : 1   بازگشت، رجعت 2 عاقبت امر، پايان كار، فرجام كار 3 باز گشتن 4 گرديدن، گشتن 5 رجوع كردن 6 منتهي شدن 7 انتقال يافتن

مضاربه : 1   تجارت و معامله اشتراكي با سرمايه يكي ازطرفين قرارداد 2 زدوخورد كردن  مضارع : حال، آينده، زمان حال & ماضي

مضار : مضرت ها، زيانـها، گزندها، ضررها، مضرات & منافع، منفعت ها، فوايد، بهره ها، سودها  مضاعف : دوبرابر، دوچندان، دومقابل  مضاعف شدن : دوبرابرشدن، دوچندان شدن

مضاعف كردن :دوبرابر كردن، دوچندان كردن

مضاف : 1   افزوده، اضافه، پيوست، زيادشده 2 نسبت داده شده  مضافمضامين : مضمون ها، مفادها، درون مايه ها

مضايق : 1 تنگناها، مضيقه ها & فراخناها 2 گذرگاه هاي صعب العبور

مضايقه : 1 خودداري، دريغ، فروگذاري 2 تنگ گرفتن، خودداري كردن، دريغ ورزيدن، سخت گرفتن  مضايقه كردن : 1 خودداري كردن، دريغ ورزيدن 2 سخت گرفتن، سخت گيري كردن

مضبوط :اسم 1 بايگاني 2 ضبطشده ثبت شده 3 ضبط، گردآوري 3 محكم، استوار 4 بازداشت، توقيف 5 صحيح، درست، بي غلط 6 ضابطه مند 7 منظم، مرتب 8 محفوظ  مضحك : خنده دار، كميك، مسخره، مسخره آميز & غمبار، گريه دار مضحكه : 1   بذله 2 مايه خنده  مضراب : زخمـه، شكافه

مضرات : 1   زيانـها، ضررها، خسران ها، مضار 2 آسيب ها، گزندها، صدمات، صدمـه ها & منافع، فوايد  مضرت : 1 آسيب، زيان، صدمـه، گزند، لطمـه & منفعت 2 زيان رسيدن، گزند رسيدن & فايدت مضرت رساندن : 1 آسيب رساندن، گزند رساندن، صدمـه زدن 2 ضرر زدن، زيان وارد آوردن  مضر : زيان آور، زيان بار، زيان بخش، زيانمند، ضرربخش & سودمند

مضرس       1 دندانـه دار، دندانـه دندانـه، كنگره اي 2 آزموده، مجرب & صاف  مضروب: 1 زده،      كتكخورده 2 بس شمرده، عدد ضرب شده & ضارب، مضروب فيه

مضطرب : آشفته،     بيآرام، بي تاب، بي قرار، پريشان حال، پريشان فكر، دچاراضطراب، دستخوش اضطراب، دلتنگ، دلواپس، سراسيمـه، سرگردان، سرگشته، شوريده، غمناك، مشوش، ناآرام، ناراحت، نگران & آرام

مضطربانـه :صفت مشوشانـه، بااضطراب، دل واپسانـه

مضطرب شدن :آشفته شدن، پريشان گشتن، مشوش شدن، بي قرار گشتن، ناآرام شدن، بي تاب گشتن، دلواپس شدن، نگران شدن

مضطرب كردن :آشفته كردن، پريشان كردن، مشوش كردن، بي قرار كردن، آشفته خاطر كردن، دل واپس كردن، بي تاب كردن، نگران كردن

مضطر : 1 پريشان، تنگدست، فقير، تهي دست 2 بيچاره، درمانده 3 دژم 4 ناچار، مجبور، ناگزير  مضطر شدن : 1  بيچاره شدن، درمانده گشتن، ناچار گشتن 2 گرفتار شدن، درون تنگنا قرار گرفتن 3 تهي دست شدن

مضطر گشتن : 1 بيچاره شدن، درمانده گشتن، ناچار گشتن 2 گرفتار شدن، درتنگنا قرارگرفتن 3 تهي دست شدن

مضل : گمراه كننده، منحرف ساز & هادي مضمار        پهنـه، عرصه، ميدان

مضمحل تباه، درهم شكسته، سركوب، متلاشي، منقرض، منكوب، نابود، ناپديد، نيست

مضمحل شدن : 1  نابود گشتن، نيست شدن، ازميان رفتن، تباه شدن 2 متلاشي شدن، منقرض شدن، سركوب شدن، منكوب گشتن

مضمحل كردن : 1 نابود كردن، نيست كردن، ازميان بردن، تباه كردن 2 متلاشي كردن، منقرض كردن، سركوب كردن، منكوب كردن

مضمر : پنـهان، پوشيده، مستتر، نـهان & آشكار، عيان

مضمضه : آب دردهان گردانيدن، با آب دهان را شستن، دهان شويي  مضموم : ضمـه دار

مضمون پرداز :مضمون آفرين، مضمون ساز  مضمون پردازي :مضمون آفريني، مضمون سازي

مضمون : فحوا، محتوا، مدلول، مفاد، درون مايه، موضوع كلام، معناي مطلب  مضيف : مـهمان خانـه، مـهمان سرا

مضيق :صفت 1 تنگنا، تنگ جا 2 دشوار، سخت، شاق، مشكل

مضيقه : 1 تعسر، تنگنا، صعوبت، ضيق، عسرت 2 كار سخت 3 سخت گيري كردن  مضي ء : پرتوافكن، تابان، تابناك، درخشنده، درخشان، روشن & تاريك مطابق        1 برحسب، طبق، موافق 2 برابر، مساوي، معادل 3 سازگار

مطابقت برابري، سازگاري، تطابق، مطابقه، موافقت، وفق

مطابقت داشتن : 1 تطبيق دادن، مقايسه كردن 2 برابر بودن، يكسان بودن 3 تطابق داشتن  مطابق كردن : 1 برابر كردن، مساوي كردن، معادل كردن 2 تطبيق  مطابقه داشتن :برابر بودن، سازگار بودن، مطابق بودن، يكسان بودن

مطابقه : 1 مطابقت، مقابله، تطبيق دهي 2 برابري، همانندي 3 اتحاد، اتفاق 4 متفق شدن، متحد شدن، اتفاق كردن 5 برابر كردن

مطاع : 1 اطاعت شده & مطيع 2 فرمان روا  مطاف : طوافگاه، محل طواف

مطالب : 1   مطلب ها، موضوع ها 2 گفته ها، نوشته ها 3 خبرها، گزارش ها 4 قضايا، مسايل 5 مقاصد، مقصدها، خواسته ها

مطالبه : 1 ادعا، بازجست، بازخواست، تقاضا، طلب 2 جستن، خواستن، طلب كردن، بازجستن  مطالبه كردن : 1  طلب كردن 2 حق خواهي كردن، حق خود راخواستن  مطالعات : بررسي ها، پژوهش ها، تحقيقات، مطالعه ها

مطالعه : 1 خواندن، قرائت 2 بررسي، پژوهش، تتبع، تحقيق 3 دراست  مطالعه كردن :خواندن، بـه دقت بررسي كردن، پژوهيدن، تحقيق كردن  مطاوع  1 تابع، رام، فرمانبردار، مطيع 2 سازگار، موافق

مطاوعت: 1 اطاعت، پذيرش، پيروي، سازگاري، فرمانبري، مطاوعه كردن، مزاح كردن 2 فرمان بردن، اطاعت كردن

مطاوعت كردن :اطاعت كردن، فرمان بردن & نافرماني كردن

مطاوي : 1   حلقه ها، شكن ها، لابه لا 2 پيچيدگيها، مطوي ها 3 مضامين، مضمون ها  مطايبات : مطايبه ها، مزاح ها، شوخي ها، هزل ها   مطايبهآميز :خنده دار، شوخي، طنزآميز، هزل آميز

مطايبه : 1 خوش طبعي، شوخي، ظرافت، لودگي، مزاح، هزل 2 شوخي كردن، مزاح كردن  مطايبه كردن :شوخي كردن، مزاح كردن، لودگي كردن  مطبخ : آشپزخانـه، تنورخانـه مطبعه : چاپخانـه

مطبعه چي : چاپچي، چاپخانـه دار مطب : كلينيك، محكمـه، دفترپزشك

مطبوخ : 1 پخته، پخته شده 2 جوشانده، عصاره، دم كرده  مطبوعات : 1 جرايد، روزنامـه ها، مجلات 2 نوشته هاي چاپي

مطبوعاتي :اسم 1 مربوط بـه مطبوعات، منسوب بـه مطبوعات 2 مطبوعات چي 3 روزنامـه نويسي

مطبوع : پسنديده، خوب، خوشايند، كش، دلپذير، دلپسند، دلچسب، دلخواه، زيبا، مرغوب، مفطور، مطلوب، مقبول، ملايم، نيك & نامطبوع مطران : آرشوك، اسقف، خليفه، كشيش مطر : باران، بارش، غيم، مزن

مطرب : خنياگر، رامشگر، ساززن، مغني، سرودخوان، شكافه زن، مغني، موسيقي دان، نوازنده، نواساز، نواگر

مطربه : خنياگر، رامشگر، مغنيه، نوازنده

مطربي : خنياگري، رامشگري، مغني گري، نوازندگي مطرح كردن : طرح كردن، بـه بحث گذاشتن  مطرح : 1   مورد بحث 2 موردتوجه 3 طرح شده  مطرد : 1 زوبين، نيزه 2 درفش، رايت 3 ديبا، حرير

مطرز : 1   نقش ونگاردار، گل وبوته دار، حاشيه دار، منقش 2 مزين  مطرقه : پتك، چكش

مطرود : 1 رانده، رجيم، عاق، مردود، منفور 2 متروك 3 نكوهيده  مطرود شدن : رانده شدن، طرد شدن، كنار گذاشته شدن  مطرود كردن : كنارگذاشتن، طرد كردن، راندن

مطعم : رستوران، غذاخوري، قهوه خانـه، كافه مطفف : كژترازو، كم فروش

مطلا : زراندود، طلاكاري شده، مذهب، مطلي & مفضض

مطلب : 1 خواسته، مراد، مقصود 2 جريان، سوژه، قضيه، مساله، موضوع، نكته

مطلع : آگاه، اهل، بااطلاع، باخبر، بصير، خبره، خبير، دانشمند، مخبر، مسبوق، مستحضر، مشرف، وارد، واقف & ناآگاه

مطلع : 1 خاستنگاه، برآمدنگاه 2 جايگاه، طلوع 3 آغاز كلام، بيت اول (شعر، غزل، قصيده) & مقطع  مطلع ساختن : آگاه كردن، اطلاع دادن، اعلام كردن، باخبر ساختن، خبر كردن

مطلع شدن : آگاه شدن، بااطلاع شدن، باخبر شدن، مستحضر شدن، اطلاع يافتن & بي خبر ماندن  مطلق : 1 آزاد، بي قيد، رها 2 تام، تمام، كامل 3 يكدست، يكسره 4 خالص 5 مجرد & مقيد  مطلقاً : 1 تمام

مطلق العنان :خودراي، خودسر، خودكامـه، مستبد

مطلقه :اسم بي شو، بيوه، بي همسر، جداشده، طلاق گرفته & متاهل

مطلوب : پسنديده، خواسته، خوشايند، موردنظر، دلخواه، محبوب، مرغوب، مساعد، مطبوع، مقبول، مقصود & نامطلوب

مطمئن : آرام، آسوده خاطر، ايمن، خاطرجمع، دلگرم، زاهل، قانع، معتمد، موثق، قابل اطمينان، موثوق، واثق & نامطمئن

مطمئنمطمئن شدن :آسوده خاطر شدن، خاطرجمع شدن، اطمينان يافتن & مشكوك شدن

مطمئن كردن :آسوده خاطر كردن، خاطرجمع كردن، مطمئن ساختن، اطمينان & مشكوك شدن  مطمح : 1 مقصود، منظور، موردنظر 2 ديدگاه، فراچشم، نظرگاه مطمع : 1 مورد طمع، مورد آز 2 آرزو، هوس  مطول : طولاني، دراز

مطهرات : پاك كننده ها، تطهيركننده ها، طاهركننده ها & نجاسات  مطهر : 1 پاك، پاكيزه، زكي، طاهر، منقح 2 تطهيرشده، پاك شده & ناپاك مطيب : خوشبوساز، معطركننده

مطيب : خوش بو، عطرآلود، معطر & بدبو

مطيع : تابع، تسليم، رام، رهوار، سربه راه، زيردست، سازگار، فرمان بر، فرمان بردار، مطاوع، منقاد، وابسته & سركش، نافرمان

مطيع شدن : منقاد گشتن، سربه راه شدن، ، فرمان بردار شدن، تابع شدن، تسليم شدن & سركش شدن  مطيع كردن : فرمان بردار كردن، منقاد كردن

مظالم: 1   ستم ها، بيدادها، بيدادگري ها 2 مظلمـه ها، مظلمت ها، زورستاني ها 3 دادخواهي ها 4 دادگاه، محكمـه

مظان : 1   مظنـه ها 2 جاي شك و گمان

مظاهرت : 1 امداد، پشت گرمي، پشتيباني، حمايت، كمك، مدد، مساعدت، معاضدت، هواداري، يارمندي، ياري 2 ياري كردن، پشتيباني كردن

مظاهر : حمايت كننده، حمايتگر، پشتيبان، حامي، هم پشت  مظاهر : 1   مظهرها، جلوه ها 2 سمبل ها، نشانـه ها 3 نمودها، تجليات  مظروف : محتوا، محتواي ظرف & ظرف  مظفرانـه : پيروزمندانـه، ظفرمندانـه، فاتحانـه

مظفر : پيروز، پيروزمند، ظفرمند، ظفريافته، غالب، فاتح، فيروزمند، كامياب & مغلوب، مقهور  مظفر شدن : پيروزشدن، غالب شدن، فاتح شدن، فيروزمند شدن & مغلوب گشتن  مظلل : سايه دار

مظلم : تار، تاريك، تيره، ظلماني & روشن  مظلمـه : 1 دادخواهي 2 ستم، ظلم 3 زورستاني  مظلومانـه :قيد 1 مظلوم وار 2 آرام، ساكت  مظلوم :صفت ستم ديده، ستم كشيده & جبار، ظالم  مظلوم كش :صفت زبون گير، مظلوم چزان، مظلوم گداز & مظلوم نواز  مظلوم نما :مظلوم نمون

مظلوميت : بي گناهي، ستم ديدگي، مظلومي & جباريت مظله : چادر، چتر، خيمـه، سايبان مظنون شدن : ظنين شدن، بدگمان شدن

مظنون : 1 ظنين، بدگمان 2 متهم، مشكوك، درمظان & مبرا 3 نامعلوم، نامحقق  مظنـه : 1 ارزش، بها، قيمت، گمانـه، نرخ 2 حدس، گمان 3 تخمين

مظهر : 1 تجلي گاه، تماشاگاه، تماشاگه، جلوه گاه، محل ظهور، منظر 2 تجلي، نمود 3 نماد، نشانـه  معابد : پرستشگاهها، معبدها، عبادتگاهها  معابر : گذرگاهها، شوارع، راهها، معبرها، گذرها

معاتبه : 1 تشر، تندي، توپ، سرزنش، عتاب، ملامت، سركوفت، نكوهش 2 سرزنش كردن، عتاب كردن، خشم گرفتن

معاد : 1 آخرت، رستاخيز، رستخيز، عالم آخرت، قيامت 2 بازگشت، بعث، حشر 3 باز گشتن، عود كردن  معادشناسي :آخرت شناسي، رستاخيزشناسي

معادل :صفت 1 اندازه، بـه اندازه، برابر، كفو، مساوي، مقابل، هم سنگ، هم طراز، يكسان & نابرابر 2 هم معني، مترادف & متضاد

معادله: برابري، تساوي، هم وزني & نابرابري معادن : كانـها، كانسارها، معدنـها  معاذ : پناه، پناهگاه، ملاذ

معاذير : 1 عذرها، پوزش ها 2 بهانـه ها، دستاويزها  معارج : 1 پله ها، پلكان ها 2 نردبان ها، مصعدها

معارض : حريف، دشمن، رقيب، عدو، مخالف، مدعي، معاند، هماورد & محب، موافق، دوستدار  معارضه : 1 رويارويي، ستيز، مخالفت، ستيزه، مقابله 2 ستيزه كردن

معارضه كردن : 1 ستيز كردن، جنگيدن 2 مخالفت كردن 3 مقابله كردن، رويارويي كردن  معارف : 1 آموزش وپرورش، فرهنگ 2 حكمت ها، دانش ها، علوم، معرفت ها معارف پرور :فرهنگ پرور، دانش پرور، فرهنگ گستر  معارفه : آشنايي، شناخت، معرفي

معاريف :صفت اشراف، اعيان، بزرگان، رجال، سرشناسان، مشاهير، نجبا معاش : 1 اعاشـه، گذران، معيشت، نفقه 2 زندگاني، زندگي 3 مزد، حقوق

معاشر : آميزگار، جليس، دوست، هم سخن، محشور، مصاحب، هم صحبت، هم نشين، يار

معاشرت : آميزش، اختلاط، انس، صحبت، حشر، خلط، مجالست، مخالطت، مراوده، همدمي، هم نشيني معاشر شدن: هم نشين شدن، هم صحبت شدن، معاشرت كردن

معاشقه : 1 تجمش، عشقبازي، عشق ورزي، معاشقت، مغازله، ملاعبه، مـهرورزي 2 عشقبازي كردن، مـهر ورزيدن

معاشقه كردن :عشقبازي كردن، عشق ورزي كردن، مـهرورزي كردن  معاصر : 1 هم دوره، هم زمان، هم عصر 2 امروزين، امروزه، جديد  معاصي : گناهان، بزه ها، ذنوب، جرم ها، معصيت ها & طاعات، عبادات  معاضد : پشتيبان، پناه، حامي، كمك، معاون، معين، يار، ياور

معاضدت : 1 دستگيري، كمك، مدد، مساعدت، مظاهرت، معاونت، هم دستي، همراهي، ياري، ياوري 2 كمك كردن، ياري كردن

معاضدت كردن :ياري كردن، كمك كردن، ياري دادن، مساعدت كردن  معاف :اسم بخشوده،       صرفنظر، عفو

معاف كردن : 1 بخشودن، عفو كردن، معاف داشتن 2 بركنارداشتن، معاف داشتن  معافي : بخشودگي، معافيت معافيت : بخشودگي، معافي

معاقب : 1   عقاب كننده، عذاب دهنده، جزادهنده 2 دنبال كننده، درپي رونده  مع الاسف : بدبختانـه، مع التاسف، متاسفانـه & خوشبختانـه

معالج :صفت درمانگر، درمان كننده، علاج كننده، مداواگر  معالجه پذير :درمان پذير، علاج پذير & علاج ناپذير

معالجه : 1 تداوي، درمان، شفا، معالجت، علاج، مداوا 2 درمان كردن، مداوا كردن، علاج كردن  معالجه شدن : شفايافتن، درمان شدن، علاج شدن، بهبود يافتن، مداوا شدن  معالجه كردن : علاج كردن، درمان كردن، مداوا كردن، شفا  معالجه ناپذير :درمان ناپذير، علاج ناپذير، غيرقابل درمان & علاج پذير  معالم : نشانـه ها، علامت ها، راه نماها  مع الوصف : باوجوداين، مع هذا

معاملات : 1 معامله ها، دادوستدها، خريدوفروش ها، بده وبستانـها 2 رفتارها، كردارها، اعمال

معامله : 1 ابتياع، تجارت، خريدوفروش، دادوستد، سودا، سوداگري 2 سروكار، رفتار 3 مبادله 5 بده وبستان 6 خريدوفروش كردن، دادوستد كردن 7 آلت ي (مرد)

معامله كردن : 1 دادوستد كردن، خريدوفروش كردن، سوداگري كردن 2 رفتار كردن  معامله گر : بازرگان، پيشـه ور، تاجر، سوداگر، كاسب معامله گري : دادوستد، تجارت

معاندت : 1 دشمني، ستيز، ستيزه جويي، عناد، گردنكشي، مخالفت، معانده 2 ستيزيدن، عنادورزيدن، ستيزه جويي كردن

معاند :اسم 1 خصم، دشمن، عدو، متخاصم، معارض، منازع 2 سركش، لجوج، نافرمان & معاون، معاضد  معانقه : دست درگردن يكدگرافكندن، يكديگر را درون آغوش گرفتن، يكديگررادر آغوش كشيدن  معاني : 1   معناها، مفاهيم & الفاظ 2 مقاصد

معاودت : 1 برگشت، عودت، بازگشت، رجعت، عود، مراجعت 2 بازگشتن، مراجعت كردن & عزيمت  معاودت :برگرداندن، بازگشت دادن، رجعت دادن، عودت  معاوضه : الش، تاخت، تبادل، تبدل، تبديل، تعويض، تهاتر، مبادله، معاوضت  معاوضه كردن :تعويض كردن، عوض كردن، تاخت زدن، تبديل كردن

معاون : پيشكار، دستيار، كمك، مباشر، مددكار، ممد، ناظم، نايب، هم دست، يار، ياور معاونت كردن : 1 شركت كردن، هم دستي كردن 2 كمك كردن، ياري كردن  معاونت : 1 نيابت 2 مددكاري، ياري، كمك 3 هم دستي، شركت

معاهده بستن : پيمان بستن، عهد كردن، قرارداد امضا كردن، معاهده كردن  معاهده : پيمان، عهدنامـه، قرارداد، مقاوله معايب : بدي ها، زشتي ها، عيبها & محاسن

معاينـه : 1 امتحان، بازبيني، بازديد، بررسي 2 مشاهده، بررسي (وضع بيمار)  معاينـه شدن : 1 بررسي شدن، آزمايش شدن 2 چك شدن

معايير: 1   معيارها، ملاك ها 2 عيارها، اندازه ها  مع : با، معيت & بدون، بي

معبد : آتشكده، خانقاه، دير، ديمـه، صومعه، عبادتخانـه، عبادتگاه، كليسا، كنيسه، هيكل معبر : تعبيرگر، خوابگزار، گزارنده

مفسد : بداصل، بدذات، بدگوهر، شرطلب، عيار، غماز، فسادگر، فتنـه انگيز، فتنـه جو، فسادآفرين، مفتن، مفسده جو، مفسده طلب، واقعه طلب & مصلح

مفسده آميز :مفسدت آميز، تباهي زا، فسادانگيز، فتنـه زا  مفسده : افساد، تباهي، فتنـه، فساد، مفسدت & صلاح

مفسده جو : آشوب طلب، بلوايي، فسادگر، آشوبگر، شرير، غوغاطلب، فتنـه جو، مفتن، شرطلب، هياهوطلب & مصلح  

مفسده جويي :آشوب طلبي، غوغاطلبي، تبهكاري، فتنـه انگيزي، فتنـه گري، فساد، هياهوطلبي & مصلحت انديشي

مفسر : 1 تفسيرگر 2 گزارشگر 3 مترجم 4 تفسيرنويس  مفصلاً : باتفصيل، بـه تفصيل، مشروحاً & مختصر

مفصل : باتفصيل، بـه تفصيل، بشرح، طولاني، مبسوط، مشروح & بـه ايجاذ، موجز، مجمل، مختصر  مفصل : بند، پيوندگاه، مفصل ها

مفضض : نقره كاري & نقره اندود، مطلا، مطلي

مفطر :اسم 1   افطاركننده 2 روزه خورنده 3 مبطل روزه

مفعول : 1 كنش پذير & كنشگر، فاعل 2 امرد، كوني، مابون، مخنث، ملوط & لواطكار  مفقودالاثر :صفت 1  بي نشان، پي گم 2 گم گشته، ناپيدا، ناپديد، گم شده  مفقود شدن : 1   گم شدن، ناپديد شدن 2 ازبين رفتن & پيدا شدن  مفقود : 1 غايب، گم، گمشده، گم گشته، ناپيدا، ناپديد & پيدا 2 هدر  مفقود كردن : 1 گم كردن، ناپديد كردن & پيدا شدن 2 ازبين بردن  مفلح : پيروز، رستگار، سعادتمند، ناجح

مفلح شدن : پيروزشدن، فلاح يافتن، رستگار شدن، سعادتمند شدن

مفلس : 1 بي چيز، بي نوا، تهي دست، درويش، فقير، گدا، مستمند، مسكين، معسر، ندار 2 محجور، يك لاقبا، ورشكست، ورشكسته & دارا، منعم

مفلس شدن : 1 بي چيزشدن، معسر گشتن، بي نوا گشتن، تهي دست شدن، فقير شدن 2 ورشكست شدن، ورشكسته شدن

مفلس كردن : 1 بي نوا كردن، تهي دست كردن، بيچاره كردن، فقير كردن 2 ورشكست كردن  مفلسي : افلاس، بي نوايي، تنگ دستي، تهي دستي، عسر، ورشكستگي & تنعم، ثروتمندي مفلوج : فلج، لش، عليل، افليج

مفلوج كردن : 1 فلج كردن 2 ناتوان كردن، ضعيف كردن

مفلوك: 1 بدبخت، بيچاره، بي چيز، بي نوا، تهي دست، تيره بخت، تيره روز، شوريده بخت، فلاكت زده، فلك زده، مفلاك & متنعم 2 عاجز، ناتوان 3 ضعيف 4 فرسوده  مفلوكي : ادبار، بدبختي، بيچارگي، فلاكت زدگي، نامرادي مفنگي : ضعيف، لاغر، مردني، نزار، مافنگي & سرومروگنده، قبراق  مفوض : تفويض شده، واگذارشده

مفوض كردن :واگذار كردن، سپردن، تفويض كردن  مفهوم شدن : درك شدن، فهميدن، حالي شدن، تفهيم شدن

مفهوم :صفت 1 محتوا، مدلول، معنا، معني، مفاد 2 دانسته، فهم شده، فهميده شده & منطوق

مفيد : سودبخش، سودمند، فايده بخش، موثر، نافع، نتيجه بخش & زيان آور، زيان بار، زيان بخش، مضر مقابر : 1   قبرها، مقبره ها، گورها، مزارات، مزارها 2 قبرستان، گورستان

مقابل : 1 برابر، مساوي، معادل 3 پيش، جلو، روبرو، رويارو، نزد 3 ضد، مخالف، نقيض 4 قبال 5 محاذي، موازات & خلف

مقابله بـه مثل : 1 انتقام، تقاص، تلافي 2 قصاص، معامله بـه مثل

مقابله : 1 تطبيق، سنجش، مقايسه 2 رويارويي،  صفآرايي، مواجهه 3 ضديت، مخالفت 4 روبه رو شدن 5 مواجهه 6 مقايسه كردن، تطبيق 7 ايستادگي، پايداري 8 تلافي، جبران 9 برابري، تساوي

مقابله شدن : تطبيق داده شدن، مطابقت دادن، مقايسه شدن

مقابله كردن : 1 روبه رو شدن، مواجهه كردن 2 مبارزه كردن، جنگيدن 3 برابري كردن، همتا بودن 4 مقايسه كردن، تطبيق 5 جبران كردن، تلافي كردن  مقاتل : 1 جهاد، كشتار، محاربه 2 جهادگر

مقاتله : جدال، جنگ، كارزار، كشت وكشتار & مصالحه  مقادير : مقدارها، اندازه ها

مقاربت : 1 آرمش، آميزش، جماع، نزديكي 2 آرميدن، جماع كردن  مقاربت كردن :آميزش كردن، جماع كردن، نزديكي كردن، آرميدن  مقاربتي : آميزشي، جنسي مقارنت : مقارنـه، ملازمـه، همزماني

مقارن :اسم 1 حالت تقارن، هم زمان 2 پيوسته، متصل 3 قرين، نزديك، همدم، يار مقارن شدن : 1 هم زمان شدن 2 پيوستن، متصل شدن 3 قرين شدن، همراه گشتن  مقاصد : مقصدها، مقصودها، مرادها، خواسته ها، اه، هدف ها  مقاطع : 1 مقطع ها 2 برش ها  مقاطعه : پيمان، پيمانكاري، كنترات

مقاطعه : كنترات دادن، واگذار كردن (كار بـه پيمان كار)  مقاطعه كار : پيمان كار، كنتراتچي، مقاطعه چي، مقاطعه گر  مقالات : 1 مقاله ها 2 سخنان، گفتار  مقال : 1 بحث، سخن، قول، گفتگو 2 مقاله

مقاله : 1 نوشته 2 گفتار، مقال، سخن 3 فصل، بخش

مقامات : 1 اولياء امور 2 درجات، درجه ها، منزلت ها 3 پست ها، مناصب، منصب ها، شغل ها، مشاغل 4 مراحل، منازل، مقام ها 5 هنرها، كارهاي شايان 6 مقامـه ها، مجالس، مجلس ها  مقام پرست :جاه طلب، مقام دوست، منصب خواه، مسندطلب، سندجو

مقام : 1 پست، درجه، رتبه 2 جاه، سمت، شان، قدر، مرتبه، مسند، منزلت، منصب، نشيم 3 اشل، پايه  مقام : 1 جا، جايگاه، كاشانـه، ماوا، محل، مسكن، مكان، منزل، موضع، موطن 2 آهنگ، پرده، نوا، راه  مقامر : 1 قمارباز، گنجفه باز 2 شطار

مقام طلب : جاه طلب، آوازه جو، رياست طلب، منصب جو، منصب خواه

مقام كردن : اقامت كردن، مقيم شدن، سكنا گزيدن، ساكن شدن، ماندن، اقامت گزيدن  مقامـه : 1   مجلس 2 خطبه 3 بيان حال 4 سرگذشت

مقاوله : 1 معاهده، پروتكل، پيمان، عهدنامـه 2 قرارداد، قولنامـه 3 قول وقرار گذاشتن 4 گفت وشنود  مقاوله نامـه : پروتكل، پيمان نامـه، عهدنامـه، قرارداد، سند

مقاوم : 1 استوار، بادوام، سخت، پايدار، ثابت 2 پادار 3 متمكن 4 سرسخت & سست، غيرمقاوم

مقاومت : ابرام، استقامت، استواري، ايستادگي، پافشاري، پايداري، توانايي، دوام، طاقت، قدرت، معه، نيرو، يارايي

مقاومت كردن :ايستادگي كردن، پايداري كردن، معه كردن، استقامت ورزيدن، پاي مردي كردن & تسليم شدن  

مقايسه : تشبيه، تطبيق، سنجش، قياس، مقابله

مقايسه شدن : 1 مقابله شدن 2 قياس شدن، سنجيده شدن  مقايسه كردن : 1 مقابله كردن 2 قياس كردن، سنجيدن  مقبره : آرامگاه، تربت، ضريح، قبر، گورگاه، لحد، مدفن، مزار  مقبل : خوش بخت، صاحب دولت، اقبالمند، صاحب اقبال  مقبول افتادن :پذيرفته شدن، مقبول آمدن، پذيرش يافتن

مقبول : 1 پذيرفتني، پذيرفته، پسند، پسنديده، دل پذير، دل پسند، ستوده، قابل قبول، مرضي، مرغوب، مستجاب، مطبوع، مطلوب & ناپسند 2 جميل، خوب رو، خوشگل، زيبا، صبيح، وجيه & زشت، اكبيري  مقبول شدن : 1 زيباشدن، خواستني شدن، دوست داشتني شدن 2 پذيرفته شدن  مقبوليت : 1 پذيرش، مرغوبيت 2 زيبايي 3 وجاهت

مقتبس: اقتباس شده، برگرفته، ماخوذ  مقتدا : پيشوا، رهبر، زعيم، ليدر، مرشد

مقتدر : بااقتدار، توانا، زورمند، قادر، قدرتمند، قدر، نيرومند & ناتوان

مقترن : 1 دوست، رفيق، محشور، مصاحب، مقرب، مونس، همدم، هم صحبت، همنشين 2 نزديك، پيوسته 3 همراه 4 مقارنـه

مقترن شدن : قرين شدن، همراه شدن  مقتصد : 1 صرفه جو & مسرف 2 ميانـه رو

مقتضا : 1 خواست، نياز، احتياج 2 لازم، لازمـه 3 حاجت، ضرورت، لزوم  مقتضيات : 1 ضروريات 2 اقتضا كننده ها، مناسبت ها 3 حاجات، نيازها  مقتضي دانستن : 1 سزاوار دانستن، شايسته دانستن 2 لازم دانستن

مقتضي :اسم 1 درخور، مناسب، شايسته 2 حاجت، ضرورت، لزوم 3 سبب، موجب، علت  مقتل : 1 قتلگاه 2 كتاب روضه

مقتول : قتيل، كشته، كشته شده & قاتل

مقدار : 1 ميزان، وزن 2 اندازه، مقياس 3 تعداد، مبلغ 4 ارج، ارز، ارزش، قدر، قرب 5 منزلت، شان، ارزش 6 چندي، كميت  مقداري : اندكي، قليلي، كمي

مقدر : 1 تقدير، تقديرشده، سرنوشت، قسمت 2 معلوم، مشخص، معين

مقدس : اقدس، باتقوا، پارسا، پاك، ديندار، سبوح، قدوس، متدين، منزه & ناپاك، نامقدس مقدس ماب :مومن نما، مقدس نما، متظاهر، زاهدريايي  مقدمات : مبادي، درآمد، مدخل & موخرات  مقدماتي : 1 ابتدايي، اوليه 2 آغازين & نـهايي

مقدم :اسم 1 ارجح، اولي، برتر، اولويت دار، داراي تقدم 2 پيشگام، پيشاهنگ، پيشرو 3 پيشوا، رهبر، قايد 4 پيش، پيشين، سابق، مسبوق & موخر مقدمت الجيش :پيش قراول، طلايه دار

مقدم داشتن : 1 ترجيح دادن، رجحان دادن، مقدم شمردن 2 پيش انداختن، جلو انداختن  مقدم : 1 گام، قدم، پا 2 جاي پا، قدمگاه 3 وقت آمدن 4 زمان آمدن

مقدمـه : 1 آغاز، اول، ابتدا 2 پيش گفتار، ديباچه، سرآغاز، فاتحه & موخره 3 بدو، فاتحه، نخست 4 پيشاني، جبين، ناصيه 5 پيشرو لشكر، طليعه 6 رويداد، اتفاق، حادثه، جريان، واقعه 7 مدخل  مقدمـه چيني : تمـهيدمقدمـه، زمينـه سازي

مقدمـه چيني كردن: تمـهيدمقدمـه كردن، زمينـه سازي كردن

مقدور : 1 امكان پذير، ممكن، ميسر، ميسور 2 امرحتمي، تقديرشده & غيرمقدور مقر آمدن : اعتراف كردن، اقرار كردن، معترف شدن & انكار كردن

مقراض: قيچي

مقرب :صفت 1 قرين، محشور، مصاحب 2 مقترن 3 نديم، نزديك، محرم  مقر : جا، جايگاه، ستاد، قرارگاه، مركز، مكان، موضع مقر : خستو، قايل، معترف، اقراركننده & منكر  مقررات : آيين نامـه ها، دستورالعمل ها، ضوابط، قوانين

مقرر داشتن : 1 معين كردن، تعيين كردن 2 برقرار كردن، قرارگذاشتن 3 مقرر فرمودن 4 امر كردن، دستوردادن، حكم كردن

مقرر شدن : 1 آشكارشدن، معلوم شدن، مشخص شدن 2 تعيين شدن، برقرار شدن 3 قرار گذاشته شدن، قرار گذاشتن

مقرر كردن : 1 مقرر داشتن، مقرر فرمودن 2 امر كردن، دستوردادن، حكم كردن 3 معين كردن، تعيين كردن، برقرار كردن

مقرر گشتن : 1 مقرر گرديدن، مقرر شدن، مقرر گردانيدن 2 قرار گذاشتن، قرار گذاشته شدن 3 آشكار شدن، معلوم شدن

مقرر : معلوم، تعيين شده، قرار گذاشته شده، برقرارشده  مقرر :اسم واخوان، تقريرگر، تقريركننده، بيان كننده، واگو

مقرري : جيره، حقوق، رسم، عطيه، اجرا، ماهيانـه، مستمري، مشاهره، مواجب، وظيفه

مقرعه : 1 تازيانـه 2 كوپه

مقرنس : 1 سقف گچ بري شده، نقش ونگار برجسته سقف 2 كنگره دار 3 قرنيزه دار  مقروض :اسم بده كار، قرض دار، وام دار، وامي & بستان كار، طلب كار مقروض شدن : وام دارشدن، بدهكار شدن، قرض دار شدن & بستانكار كردن  مقروض كردن :وام دار كردن، بدهكار كردن، قرض دار كردن & بستانكار كردن  مقرون بـه صرفه :باصرفه، فايده دار

مقرون : پيوسته، قرين، نزديك، همراه & مفروق

مقرون شدن : 1 نزديك شدن، قرين شدن 2 همراه شدن، مقرون گشتن 3 پيوستن  مقره : 1   قرقره چيني و عايق 2 حوض كوچك 3 سبوي كوچك  مقري : 1 تلاوتگر، خواننده 2 مربي قرآن

مقسط : باانصاف، دادگر، عادل، منصف & غير منصف، ناعادل  مقسوم : بخشي، قسمت شده، بخش شده & مقسوم عليه  مقسوم عليه :بخش ياب & مقسوم

مقصد : 1 قصد، مراد، منظور، نظر، نيت 2 مطلوب، خواست 3 آماج، هدف & مبداء مقصر : بزه كار، خاطي، خطاكار، تقصيركار، روسياه، گناهكار، مجرم، محكوم & بي گناه مقصر شدن : بزه كارشدن، گناه كار شدن، تقصير داشتن، تقصيركارشدن

مقصر كردن : 1 گناه كار شناختن، بزه كار قلمداد كردن 2 مقصردانستن، خطاكار دانستن  مقصود : آرزو، حاجت، خواسته، غايت، غرض، قصد، مراد، مطلوب، منظور، نقشـه، هدف مقصور : منحصر

مقصوره : 1 چارقد، حجاب، روپوش، روسري، سرانداز، معجر، مقنعه، نقاب 2 ايوان كوچك، خانـه كوچك

مقطع : 1 سيلاب، هجا 2 بيت آخر (غزل، قصيده) 3 برشگاه، محل قطع 4 مرحله، برهه & مطلع مقطوع : 1   قطع شده، بريده 2 قطعي، معين، ثابت، طي شده & غيرمقطوع   : دبر، سرين، كفل، كون، مخرج، نشستگاه، نشيمن، نشيمنگاه  مقعر : 1 فرورفته، كاو، گود & محدب 2 عمق دار، عميق  مقفا : قافيه دار، داراي قافيه، مقفي & غيرمقفي  مقفل : بسته، مسدود & مفتوح مقلاد : كليد، مفتاح & قفل

مقلد :صفت 1 بذله گو، تقليدگر، دلقك، مسخره 2 پيرو، تقليدكننده & مقلد  مقلوب : قلب شده، باژگونـه، برگردانيده، وارونـه شده، واژگون

مقنع : قانع كننده، امتناع كننده  مقنع : متحجب، مستور، مستوره، نقابدار مقنعه : برقع، روسري، مقصوره، نقاب مقنن : قانونگذار، واضع قانون & مجري  مقننـه : قانونگزاري & مجريه

مقني : چاه كن، كاريزكار، قناعت ساز، كاريزگر مقوا : جنس كارتن

مقوايي : 1 از جنس مقوا 2 بي اساس، بي پايه، غيرواقعي 3 دروغين، كاذب  مقود : رسن، ريسمان، كمند، لگام، مـهار

مقوس : خم، خميده، قوس دار، منحني & مستقيم، منكسر مقوله : 1 باب، زمره، فصل، گفتار، مبحث 2 باره، راجع مقوم : 1 ارزياب، قيمت گذار 2 تقويم نويس

مقوي : 1 انرژي زا، مغذي، تقويت كننده، نيروبخش 2 مويد مقهور : تارومار، شكست خورده، مغلوب، منـهزم & قاهر، فاتح مقهور ساختن :شكست دادن، مغلوب كردن، تارومار كردن، سركوب كردن، منـهزم كردن & مقهور شدن

مقهور شدن : شكست خوردن، مغلوب شدن، منـهزم شدن، تارومار شدن، سركوب شدن  مقهور كردن :سركوب كردن، مغلوب كردن، تارومار كردن، شكست دادن، تارومار كردن  مقياس : 1 قاعده، معيار، ملاك 2 اندازه، تعداد، حد، مقدار، ميزان 3 واحد 4 نمونـه 5 اشل

مقيد : 1 بسته، مشروط، منوط، وابسته 2 پاي بست، پاي بند 3 دامنگير، دچار 4 اسير، حبس، دربند، گرفتار 5 علاقه مند 6 مطلق & رها 7 معتقد 8 متعهد

مقيد ساختن : 1  پاي بند كردن، پاي بست كردن 2 اسير كردن، دربند كردن، گرفتار كردن، گرفتار ساختن 3 مجبور كردن، ملزم ساختن 4 وابسته كردن 5 مشروط كردن & مقيد شدن، مقيد گشتن  مقيد شدن : 1 گرفتار شدن، دربند شدن، درقيد ماندن 2 وابسته شدن 3 پاي بند شدن 4 متعهد شدن  مقيد كردن : 1 پاي بند كردن، وابسته كردن 2 متعهد كردن 3 گرفتار كردن، دربند كردن  مقيم :اسم 1 باشنده، ساكن، ماندگار، متوطن، معتكف 2 پيوسته، ثابت، دايم & مـهاجر

مقيم شدن : اقامت گزيدن، ماندگار شدن، متوطن شدن، ساكن شدن، رحل اقامت افكندن، سكونت گزيدن، سكناگزيدن، رخت افكندن & مـهاجرت كردن

  • مكابدت : 1 سختي، دشواري، زحمت 2 دشمني، معاندت 3 رنج كشيدن، سختي ديدن، زحمت ديدنستيز كردن، ستيهيدن
  • مكابره : 1 جدل، جروبحث 2 زور، قهر 3 ستيزه، معارضه 4 جنگ كردن، ستيزه كردن، معارضه كردنخودبزرگ نمايي 6 بزرگ منشي

مكاتبات : نوشته ها، نامـه نگاري ها، مكاتبه ها، مراسلات، مراسله ها & محاورات، مكالمات  مكاتب : 1   مكتب ها 2 مشرب ها، نحله ها

مكاتبه كردن :نامـه نگاري كردن، نامـه نوشتن، عريضه نوشتن، مكتوب نوشتن، عريضه نگاري كردن  مكاتبه : 1 نامـه نگاري، نامـه نويسي، عريضه نگاري، مكتوب نويسي 2 نامـه پراني & مكالمـه، مناظره مكاتيب : مكتوب ها، نوشته ها، نامـه ها، بنشته ها، رقعات، منشات، مرقومـه ها & مجالس  مكارانـه : خدعه آميز، مكرآميز، نيرنگ بار & ساده لوحانـه

مكار : حيله باز، حيله گر، خدعه گر، دغل، دغلكار، رياكار، شياد، محتال، محيل، مزور، ناقلا 2 عشوه گر، عيار، فريب كار، فريبنده

مكارم : كرم ها، محامد، مكرمت ها، خوبي ها، بزرگواري ها، نيكي ها & ذمائم مكاره :اسم 1 حيله گر، قريب كار 2 بازار روز، بازار موسمي  مكاري : چاروادار، خربنده

مكاري : حيله بازي، حيله گري، شارلاتاني، فريبكاري، محيلي، ناكسي مكاسب : كسب ها، شغل ها، پيشـه ها، حرفه ها، مكسب ها  مكاشفات : مكاشفه ها، كشف وشـهود

مكاشفه : 1 دل آگاهي 2 اشراق، الهام، درك، كشف 3 تفكر

مكافات : 1 باره، عقوبت، جزا، كيفر 2 پاداش، تلافي، پاداش دهي، مزد 3 گرفتاري، دردسر، وضع دشوار 4 سختي، زحمت

مكافات داشتن :دردسر داشتن، زحمت داشتن، گرفتار عذاب شدن، معذب بودن  مكافات كردن : كيفردادن، عقوبت كردن، مجازات كردن، جزا دادن، عذاب كردن  مكالمات : مكالمـه ها، گفت وگوها، گفت وشنودها، محاورات، محاوره ها & مكاتبات  مكالمـه : تكلم، صحبت، گفتگو، گفت وشنود، محاوره & مكاتبه مكالمـه كردن :گفت وگو كردن، با هم صحبت كردن، گپ زدن  مكانت : جا، جايگاه، درجه، رتبه، مقام، منزلت

مكان : 1 جا، جايگاه، حله، ربع، فضا، محل، مسكن، مقام، مقر، موضع 2 مقام، رتبه، پايه، جاه، منزلت & زمان

مكان نما : كرسر

مكانيزه : خودكار، ماشيني

مكانيسم : 1   سازوكار 2 نظام 3 شيوه كار، ساختار

مكانيك : 1   ميكانيك، مكانيستن، تعميركار اتومبيل و ماشين 2 علم بررسي نيرو و انرژي و حركت  مكانيكي : 1   مربوط بـه مكانيك 2 تعميرگاه اتومبيل

مكاوحت: 1 جدل، جنگ، جروبحث، مخالفت، ستيز، ستيزه، كارزار، محاربه، مجادله، مناقسه 2 ناسزاگويي 3 چيرگي، غلبه 4 چيره شدن، غالب گشتن 5 جنگ كردن، ستيزه كردن  مكايد : حيله ها، كيدها، مكرها، خدعه ها

مكتب : 1 آموزشگاه، دبستان، دبيرستان، كالج، مدرسه 2 كتاب، مكتب خانـه 3 مشرب، نحله مكتبي : 1 منسوب ومربوط بـه مكتب 2 مكتب رو 3 پاي بند بـه مكتب، متعهد  مكتسب : اكتسابي، بـه دست آمده، كسب شده & فطري، جبلي  مكتشف : كاشف، يابنده & مبتدع

مكتوب : خط، دستخط، رقعه، رقيمـه، طومار، عريضه، مراسله، مرقومـه، مرقوم، منشور، نامـه، نوشته، بنشته & منقول، ملفوظ

مكتوب كردن :نوشتن، تحرير كردن، بـه رشته تحرير درآوردن

مكتوم : پنـهان، پوشيده، سر، مجهول، مختفي، مخفي، مستور، مكنون، نـهفته & آشكار، مكشوف  مكتوم كردن : پنـهان كردن، مخفي نگاه داشتن، نـهفتن، مستور داشتن & عيان گشتن، آشكار شدن  مكتوم ماندن : پنـهان ماندن، پوشيده ماندن & ظاهر شدن، فاش شدن

مكث : آرامش، ايست، تامل، تاني، توقف، ثبات، درنگ، سكته، طمانينـه، نرمش، وقار، وقفه مكثار : بيهوده گو، پرحرف، پرگو، حراف، درازگو، وراج & كم حرف  مكث كردن : درنگ كردن، توقف كردن

مكدر : 1 آزرده، آزرده خاطر، دلتنگ، دلگير، رنجيده، غمگين، غمين، مچاله، ملول 2 تيره، تار، كدر مك : 1   درست، تمام، كامل 2 سرراست 3 زوبين، نيزه كوچك، مطرد

مكدر شدن : 1 تنگدل شدن، غمين شدن، دل گير شدن، غمگين شدن 2 آزردن، آزرده شدن، ناراحت شدن، آزرده خاطر شدن & محفوظ شدن، مشعوف شدن

مكدر كردن : 1 تنگدل كردن، دلگير كردن، غمين كردن، غمگين كردن 2 آزردن، آزرده خاطر كردن & محفوظ ساختن، مشعوف كردن 3 تيره كردن، كدر كردن  مكرآميز : خدعه بار، فريب آميز، محيلانـه، نيرنگ آميز

مكر : 1 تزوير، تغابن، چاره، حقه، حيله، فسوس، محال، خدعه، خديعت، دستان، دغا، شيد، غدر، فريب، رنگ، زرق، ناموس، فسون، كيد، نارو، نيرنگ 2 فريفتن، خدعه كردن  مكررمكرر : بازگفته، پياپي، پي درپي، تكراري، مجدد، واگفته

مكرم : ارجمند، بخشنده، بزرگوار، جواد، سخاوتمند، سخي، كريم، محترم، معز مكرمت : بزرگواري، جوان مردي، بزرگي

مكروه : زشت، قبيح، كريه، مذموم، مستنكر، منفور، مـهيب، ناپسند، ناخوش، ناخوشايند & مباح مكسر : خرد، شكسته & سالم

مكشوف : آشكار، برملا، پديدار، ظاهر، عيان، كشف شده، هويدا & ناپديد، ناپيدا، مكتوم، مكنون، نامكشوف، نـهفته

مكشوف ساختن :آشكار كردن، نمايان ساختن، پديدار كردن، عيان كردن  مكشوف شدن : آشكارشدن، فاش شدن، عيان گشتن، ظاهر شدن  مكفي : بس، بسنده، كافي، كفايت كننده، مشبع & غيرمكفي

مكلف شدن : 1 متعهد شدن، عهده دار شدن 2 مجبور شدن، موظف شدن 3 بـه حد تكليف رسيدن، بالغ شدن

مكلف : 1 عهده دار، متعهد، مسئول، واداشته، مجبور، موظف 2 بالغ  مكمل : تام، كامل، متكامل، متمم & ناقص

مكمن : بزنگاه، پنـهانگاه، كمينگاه، مخفي گاه، نخيزگاه

مكنت : تمكن، تمول، تنعم، توانگري، خواسته، ثروت، دارايي، مال، هستي & مسكنت مكنونات : 1 نـهفته ها 2 خيالات، انديشـه ها، افكار

مكنون : پنـهان، پوشيده، مختفي، مخفي، مستور، مكتوم & آشكار، فاش، مكشوف مكيدن : مك زدن

مكيف : كيف آور، مستي بخش، نشاطبخش، نشئه زا، نشوه مكينـه : 1 ماشين 2 كارخانـه

مگر : 1 بـه جز، بـه استثنا، بـه غير، جز، غير، فقط، الا 2 شايد، فقط 3 همانا 4 از قضا

مگس پراني : 1  بي كاري 2 كسادي بازار  مگس : 1 پشـه 2 ذباب

ملائكه : فرشتگان، ملك ها & شياطين، شيطان ها

ملا : 1 باسواد، تحصيل كرده، درس خوانده، عالم، فاضل 2 آخوند، روحاني، شيخ 3 مكتب دار & امي، بي سواد، عامي

ملابست : 1 آميزش، مخالطت 2 التباس، مشتبه سازي 3 آشنايي

ملاحت : 1 جاذبه، جذبه، خوشگلي، دلفريبي، شيرين رفتاري، لطافت 2 نمكين بودن، بانمك بودن، مليح بودن 3 خوب رو بودن، شيرين رفتار بودن

ملاح : 1 جاشو، دريانورد، كشتي بان، ملوان، ناخدا، ناوبان، ناوكار 2 شناگر، سباح، آب ورز

ملاحده : ملحدان، ملحدها، كافران، بي دينان، كفار، ايمان باختگان، بدكيشان، زنديقان، مشركان & مومنان

ملاحظه : 1 بررسي، ديد، نظر، نگرش 2 احتياط، حزم، دورانديشي، رعايت، مراعات 3 اعتنا، امعان، پاس، پروا، توجه، محابا، التفات، مراقبت، عنايت 4 بررسي كردن، توجه كردن، التفات كردن  ملاحظه شدن : 1  رويت شدن، مشاهده شدن 2 مورد بررسي قرارگرفتن  ملاحظه كار : باحزم، دورانديش، عاقبت نگر، محتاط & بي ملاحظه  ملاحظه كاري : باحزم، دورانديشي، عاقبت نگري، احتياط & بي ملاحظگي

ملاحظه كردن : 1  رويت كردن 2 بررسي كردن 3 احتياط كردن 4 رعايت كردن، مراعات كردن 5 اعتنا كردن، پروا كردن & ناديده گرفتن  ملاخور : 1 حيف وميل 2 ارزان

ملاخور شدن : 1 حيف وميل شدن، بـه يغما رفتن 2 ارزان شدن  ملاذ : پناه، پناهگاه، ماوا، معاذ، ملجا ملاز : زبان كوچك

ملازمت كردن :همراهي كردن، ملازمـه كردن، دمخور بودن  ملازمت : مقارنـه، ملازمـه، همراهي

ملازم : 1 دمخور، همدم، همراه، هم نشين 2 خدمتكار، فراش، گماشته، نوكر 3 لازمـه، ملتزم 4 متلازم، ملازمـه 5 مراقبت، مواظبت

ملاست : 1 نرمي، همواري & درشتي، خشونت 2 نرم شدن

ملا شدن : 1 باسوادشدن، تحصيل كردن، درس خواندن، تحصيل كردن 2 فاضل شدن، عالم شدن، سواددار شدن

ملاط : آژند، شفته، مخلوطشن وماسه و آهك، ملات  ملاطفت آميز : دلجويانـه، لطف آميز، عطوفت آميز، مـهربانانـه، نوازشگرانـه & قهرآميز، قهرآلود  ملاطفت : دلجويي، عطوفت، لطف، مـهرباني، نوازش

ملاطفت نمودن: لطف كردن، ملاطفت كردن، مدارا كردن، مـهرباني كردن  ملاعبت : بازي، تجمش، شوخي، عشق بازي، لودگي

ملاعبه : 1 بازي، شوخي، سرگرمي 2 تجمش، عشق بازي، معاشقه، مغازله 3 لاس، لاسيدن  ملاعنـه : ملعونان، لعنت شدگان، گجستگان  ملافه : ملاف، شمد، ملحفه

ملاقات : بازديد، برخورد، مقابله، تماس، برخورد، تلاقي، ديدار، رويارويي، سركشي، لقا  ملاقات كردن : 1  ديدار كردن، يكديگر را ديدن، زيارت كردن، ديدن كردن 2 روبرو شدن  ملاقاتي :صفت بازديدكننده  ملاقه : قاشق بزرگ، ملعقه، چمچه

ملاك : ارباب، خان، زمين دار، فئودال، ملك دار & زارع ملاك : 1 اصل، مايه 2 الگو، سند، معيار، مقياس، مناط

ملال : آزردگي، افسردگي، اندوه، اندوهگيني، بيزاري، حزن، رنج، رنجش، غم، ملالت & انبساط ملال آور : اندوهبار، اندوه آور، تاثرآور، رنج بار، غم انگيز، غم افزا، غم فزا، ملال انگيز، ممل & نشاطانگيز ملال انگيز : تاثرآور، خسته كننده، كسالت آور، كسالت بار، كسالت زا، ملال آور، ملالت بار، ملالت انگيز، ممل & شادي بخش، نشاطانگيز، نشاطافزا

ملالت : 1 آزردگي، آزرده دلي، افسردگي، اندوه، بيزاري، تكدر، حزن، دل آزردگي، دلتنگي، دلگيري، رنجش، ضجرت، سودا، كدورت 2 بيزار شدن، بـه ستوه آمدن & بهجت، نشاط

ملالت آور : خسته كننده، ملالت انگيز، دلگير، ملالت بار & بهجت انگيز، بهجت زا، نشاطĤور  ملالت بار : تكدرزا، كسالت آور، ملال انگيز، ملالت انگيز & شادي زا، مسرت بار ملامت آميز :سرزنش بار، طعن آميز، عتاب آميز، ملامت بار، نكوهش بار & تحسين آميز

ملامت : 1 بدگويي، تقبيح، توبيخ، زخم زبان، سرزنش، سركوفت، شماتت، طعنـه، عتاب، قدح، لوم، نكوهش 2 سرزنش كردن & ستايش، تمجيد

ملامت پسند :سرزنش پسند، شماتت پسند، نكوهش پسند، نكوهش خواه

ملامت كردن :سرزنش كردن، نكوهيدن، شماتت كردن، نكوهش كردن، سركوفت زدن، عتاب كردن & تحسين كردن، ستايش كردن

ملامت كنان : 1 سرزنش كنان، شماتت كنان، عتاب كنان، نكوهش كنان 2 طعنـه زنان

ملامتگر : 1 پرخاشگر، سرزنشگر، لوامـه، ملامت گو، نكوهش گر & ستايشگر 2 ملامت كن، ملامت كننده  ملامت گو : سرزنشگر، ملامتگر، شماتت كننده، نكوهش گر

ملاهي : 1 خوشي، عشرت، عياشي، لهو 2 اسباب لهو، آلات لهو، بازيچه ها

ملايمت : ارفاق، اعتدال، بردباري، رفق، سازگاري، شكيبايي، صلح جويي، لطف، مدارا، مسالمت، مـهرباني، نرمي، نعومت & تندي، خشونت

ملايم : 1 خليق، سازگار، صلح جو، مـهربان، معتدل، نرم خو & خشن، ناسازگار 2 آهسته، بـه تاني، كند، يواش & تند، سريع، مطبوع، نوشين 4 خوشايند & ناخوشايند، نامطبوع

ملايم شدن : 1 نرم خو شدن، مـهربان شدن، معتدل شدن، خليق شدن، سازگار شدن 2 آهسته شدن، كند شدن

ملايم كردن : 1 مـهربان كردن، نرم خو كردن، خليق كردن، سازگار كردن 2 آهسته كردن، يواش كردن، كند كردن

ملايي : 1 آخوندي 2 تحصيل كردگي، سواد، سوادداري & بي سوادي ملاء : 1 پري 2 انجمن، دسته، گروه، محفل، مردم & خلاء  مل : 1 باده، خمر، ، صهبا، مي 2 پرسياوشان 3 امرود، گلابي  ملبس : 1 پوشيده، مستور 2 مشتبه، خلطشده، درآميخته  ملبس شدن : لباس پوشيدن، پوشيدن  ملبس كردن : لباس پوشاندن، پوشاندن

ملبوس : پوشاك، پوشيدني، جامـه، رخت، كسوت، لباس

ملت : 1 آيين، روش، دين، شريعت، كيش، مذهب 2 امت، خلق، قوم، مردم & حكومت، دولت ملتبس : 1 پوشيده، مكتوم، نـهفته، مبهم 2 مشتبه

ملت پرستي : قوم گرايي، ملت خواهي، ملت گرايي، ناسيوناليست

ملتجا : پناهگاه، ملجا، ملاذ، امن گاه  ملتجي : پناه جو، پناهنده، زينـهاري

ملتجي شدن : پناه خواستن، پناه جويي كردن، پناه آوردن، پناهنده شدن، زينـهار خواستن  ملت خواهي : ملت پرستي، ناسيوناليسم

ملتزم :صفت 1 ملازم، همراه 2 متعهد، موظف، عهده دار  ملتفت : 1 آگاه، بااطلاع، باخبر 2 متوجه، مراقب، مواظب  ملتفت شدن : متوجه شدن، توجه كردن، دريافتن، التفات كردن  ملتفت كردن : آگاه كردن، متوجه كردن، توجه دادن، هشيار ساختن  ملتمس : التماس كننده، خواهشگر  ملتمسانـه : التماس آميز، عاجزانـه، عجزآميز

ملتهب : 1 پرالتهاب، سوزان، سوزنده 2 شعله ور، مشتعل

ملتهب شدن : 1 ملتهب گشتن، پرالتهاب شدن 2 داغ شدن، سوزان گشتن 3 برافروختن، پرلهيب شدن، برآشفتن، آشفته شدن 4 شعله ور شدن، مشتعل گشتن  ملجا : پناهگاه، پناه، حفاظ، مامن، ماوا، ملاذ

ملحد : 1 بت پرست، بدآيين، بددين، بدكيش، بدمذهب، بي ديانت، زنديق، كافر، لامذهب، مرتد، مشرك، هندو 2 ايمان باخته 3 منحرف، شوريده راه

ملحفه : ملافه، روانداز

ملحقات : پيوست ها، ضمايم، منضمات

ملحق :اسم پيوست، پيوسته، ضميمـه، متصل، منضم، وابسته

ملحق شدن : پيوستن، منضم شدن، متصل شدن & جدا شدن، گسستن  ملحق كردن : 1 متصل كردن، پيوند 2 منضم كردن، الحاق كردن، افزودن  ملح : 1   نمك 2 ملاحت

ملحوظ داشتن : 1  لحاظ كردن، منظور كردن، ملاحظه كردن، درنظرگرفتن 2 ديدن، نگريستن  ملحوظ شدن : 1 لحاظشدن، منظور شدن، ملاحظه شدن، درنظر گرفتن 2 ديدن، نگريستن  ملحوظ : 1 لحاظ، مدنظر، منظور 2 ملاحظه شده، لحاظشده  ملخ : 1 پروانـه 2 جراد 3 ميگو

ملخص : 1 چكيده، خلاصه، فشرده، كوتاه، مجمل، مختصر & مطول 2 پاك، خالص، ناب 3 سره & ناخالص، ناسره

ملزم : متعهد، متقبل، مجبور، ملتزم، وادار، واداشته  ملس : ميخوش، ترش شيرين

ملعبه : 1 آلت دست، بازيچه، ملعب 2 مسخره، مضحكه

ملعنت: 1   بدذاتي، شرارت، شيطنت، موذيگري 2 ملعنـه 3 بيچارگي، بدبختي، شوربختي  ملعون : 1 عاق، گجسته، لعنتي، لعن شده، نفرين شده 2 منفور  ملغا : 1 ابطال، باطل، لغو 2 منتفي

ملغا شدن : لغو شدن، باطل شدن، ابطال گرديدن، بي اثر شدن & 1 تاييد شدن 2 باب شدن، متداول شدن

ملغا كردن : لغو كردن، باطل كردن، ابطال كردن، بي اثر كردن & 1 تاييد كردن 2 باب كردن، متداول كردن

ملفوظ : 1 تلفظشده، اداشده 2 تلفظپذير، قابل تلفظ  ملك : پري، جبرئيل، سروش، فرشته

ملكت : 1 اقليم، خطه، قلمرو 2 كشور، مملكت 3 امارت، پادشاهي، سلطنت ملك : 1 ثروت، دارايي، مال 2 ارض، باغ، تيول، زمين، ضياع

ملك : 1 خداوند 2 امپراطور، امير، پادشاه، خديو، خسرو، خليفه، سلطان، شاهنشاه، شاه، شـهريار 3 صاحب

& رعيت

ملك : 1 خطه، سرزمين، شـهر، قلمرو، كشور، ولايت 2 استيلا، پادشاهي، سلطه، فرمانروايي 3 احتشام، بزرگي، عظمت 4 جهان ظاهر، عالم سفلي

ملك دار : زمين دار، فئودال، مالك، ملاك، صاحب ملك

ملك زاده، ملكزاده: اميرزاده، شاهزاده & گدازاده

ملكوت : 1 عالم علوي، عالم غيب، عالم مجردات، لاهوت & ناسوت 2 عالم فرشتگان 3 بزرگي، عظمت  ملكوتي : 1 آسماني، روحاني، صمداني، غيبي، قدسي، لاهوتي 2 الهي، الوهي، ايزدي، رباني، يزداني & ناسوتي

ملكوك شدن : 1 لكه دار شدن، آلوده شدن 2 بدنام شدن 3 رسواگشتن، مفتضح شدن  ملكوك كردن : 1  لكه دار كردن، آلوده كردن 2 بدنام كردن 3 رسوا كردن، مفتضح كردن  ملكوك : 1   لكه دار 2 آلوده 3 بدنام، رسوا، مفتضح  ملكول : كوچكترين جزء جسم، ذره  ملكه : شـهبانو، شـهربانو & پادشاه

ملكه : 1   ملك، قدرت 2 صفت، سجيه & حال  ملكي : پاي پوش، كفش، گيوه، پاپوش  ملكيت : تصاحب، تملك، مالكيت

ملل : 1 ملت ها، اقوام، قبايل، قبيله ها، خلق ها، قوم ها & نحل، نحله ها 2 اديان، مذاهب  ملمع : الوان، رنگارنگ

ملموس : بسوده، قابل لمس، لمس كردني & غيرملموس

ملموس شدن : 1 قابل لمس شدن 2 قابل درك شدن، ادراك پذيرشدن  ملموس كردن : 1 قابل لمس كردن 2 قابل درك كردن، ادراك پذير كردن

: 1 تردماغ، سرخوش، شاداب، سرمست، شنگول، لول، مست، مخمور 2 سرحال، بانشاط 3 درويش، قلندر (هند، افغانستان) 4 كم خرد، نادان

ملوان : 1 جاشو، دريانورد، كشتيبان، ملاح، ناوبان، ناوكار 2 شب وروز ملوث : آغشته، آلوده، پليد، كثيف & پاك ملوث شدن : پليدگشتن، آلوده شدن & منزه شدن  ملوث كردن :آلودن، آلوده كردن & منزه ساختن  ملودي : نغمـه، نوا، آهنگ

ملوس : خوشگل، دلپذير، دوست داشتني، ظريف، قشنگ، جذاب، مليح، ملوسك  ملوط : امرد، خنيث، لواطه، مخنث

ملوك الطوايفي :خان خاني، خان سالاري، ارباب سالاري، مالك سالاري، فئودالي، قبيله سالاري، عشيره سالاري

ملوكانـه : پادشاهانـه، خسروانـه، شاهانـه، شاهوار ملوك : پادشاهان، شاهان، ملك ها & رعايا، رعيت ها  ملول: 1 آزرده، اندوهگين، بيزار، تنگ دل، دلتنگ، دل مرده، غمگين، غمناك، متاثر، مكدر، نژند، نفور 2 ولرم & 1 شاد 2 داغ، سرد

ملول ساختن : 1 بـه ستوه آوردن، بيزار كردن 2 افسرده كردن، اندوهگين كردن، غمگين كردن & شادمان كردن

ملول شدن : 1   بـه ستوه آمدن، بيزار شدن، نفور شدن 2 افسرده شدن، ملال زده شدن، دلتنگ شدن، غمگين شدن & شادشدن

ملول كردن : 1   بـه ستوه آوردن، بيزار كردن 2 افسرده كردن، اندوهگين كردن، غمگين كردن & شادمان كردن

ملول گشتن : 1 بـه ستوه آمدن، بيزار شدن، نفور شدن 2 افسرده شدن، ملال زده شدن، دلتنگ شدن، غمگين شدن & شادشدن

ملون : 1 الوان، رنگارنگ 2 ذوبحرين ملو : هيز

ملهم : الهام بخش، الهام كننده

ملهوف : 1 دادخواه، ستمديده، مضطر، مظلوم 2 غمگين، اندوهگين، غمزده، غمين  ملي پوش : ورزشكار عضوتيم ملي  مليت : 1 قوميت 2 تابعيت 3 هويت ملي

مليح: 1 باملاحت، بانمك، مليحه، نمكين 2 گندمگون، گيرا 3 خوشگل، دل ربا، زيبا، قشنگ & زشت، بدگل 4 خوش آيند، دل نشين، دوست داشتني

ملي : 1   مربوط بـه ملت، عمومي 2 ملت گرا، ملت خواه 3 مردمي & دولتي 4 خصوصي، غيردولتي & دولتي

ملين : 1 يبوست زدا 2 نرم كننده،  آرامكننده

ممات : 1 فوت، مرگ، وفات 2 لحظه مرگ، واقعه & حيات

ممارست : 1 تكرار، تمرين، ورزش، ورزيدگي 2 تمرين كردن، ورزش كردن، ورزيدن  ممارست كردن :تكرار كردن، تمرين كردن  مماس : داراي تماس

مماس شدن : 1 تماس يافتن 2 تلاقي يافتن 3 ساييده شدن

مماشات : اهمال، تسامح، سازگاري، سازش، مدارا، مسامحه، معاطله، مماطله، نرمي، همراهي

مماشات كردن :مدارا كردن، سازش كردن، نرمي بـه خرج دادن، سازگاري كردن، مدارا كردن، همراهي كردن & لجاجت ورزيدن

مماطله : 1 اهمال، تسويف، درنگ، تاخير، مسامحه، مماطلت، مماشات، سهل انگاري، دفع الوقت 2 منع كردن، جلوگيري كردن 3 دفع الوقت كردن

مماطله كردن : 1 درنگ كردن، تاخير كردن، معطل كردن، دفع الوقت كردن 2 اهمال ورزيدن، سهل انگاري كردن، مسامحه كردن

ممالك : 1   مملكت ها، كشورها 2 ايالات، ايالت ها 3 ولايات، ولايت ها  مماليك : 1 بندگان، غلامان 2 كنيزان

ممانعت : 1 بازداشتن 2 جلوگيري، خودداري، دفع، قدغن، منع & ترغيب  ممانعت شدن : منع شدن، بازداشته شدن، جلوگيري شدن  ممانعت كردن :باز داشتن، جلوگيري كردن، منع كردن

ممتاز : 1 برگزيده، زبده، منتخب، نخبه 2 سرآمد، برجسته 3 متمايز، چشمگير، مشخص 4 عالي، برتر، خوب 5 اعلا 6 نفيس، مرغوب 7 متشخص، مشـهور، مـهم 8 شاخص  ممتاز شدن : برترشدن، برجسته شدن، سرآمد گشتن، متمايز شدن  ممتحن :صفت آزما، آزمايشگر، آزماينده، امتحان كننده

ممتد : 1 امتداددار، دراز 2 طولاني، طويل 3 كشيده 4 وسيع 5 پيوسته، مدام & منقطع  ممتع : 1 پر، وافي 2 پربهره، سودمند، نافع ممتع شدن : بهره مندشدن، برخوردار شدن

ممتلي :آكنده، انباشته، پر، سرشار، مشحون، مملو & تهي، خالي ممتلي شدن : پر شدن، لبالب شدن، لبريز گشتن، آكنده شدن، مملو شدن  ممتلي كردن : پر كردن، لبالب كردن، لبريز كردن، مملو كردن، آكندن  ممتنع : 1 محال، ناشدني، ناممكن 2 امتناع كننده، خودداري كننده & ممكن ممد :اسم 1 معاون، ياري دهنده، ياريگر، ياور 2 كشنده

ممدوح : 1 ستوده، محمود & مقدوح، ناممدوح 2 ستايش شده، تحسين شده & ستايشگر  ممدود : 1 كشيده 2 طولاني، دراز 3 گسترده، وسيع  ممر : 1 راه، طريق 2 گذرگاه، معبر، عبورگاه 3 پل، جسر  ممزوج : آميخته، درهم، قاطي، مخلوط، مركب

ممزوج شدن : آميخته شدن، مخلوط شدن، درهم رفتن، قاطي شدن، تركيب شدن  ممزوج كردن :آميختن، مخلوط كردن، درهم كردن، قاطي كردن، تركيب كردن

ممسك : بخيل، تنگ چشم، تنگ نظر، خسيس، زفت، گرسنـه چشم، لئيم، نان نخور، نظرتنگ & سخي، كريم

ممسكي : بخل، خست، لئامت & سخاوت

ممكن : امكان پذير، شدني، صورت پذير، محتمل، مقدور، ميسر، ميسور & 1 غيرممكن 2 واجب  ممكن شدن : 1 ميسر شدن، امكان يافتن، مقدور شدن 2 عملي شدن، بـه حقيقت پيوستن، محقق شدن  ممل : خسته كننده، كسالت بار، كسالت زا، ملال آور، ملال انگيز، ملالت بار & نشاطĤور

مملكت اقليم، سرزمين، قلمرو، كشور، ولايت

مملو : آكنده، انباشته، پر، سرشار، لبالب، لبريز، مشبع، مشحون، ممتلي & تهي، خالي مملو شدن : پرشدن، لبريز شدن، لبالب شدن، سرشار شدن، آكنده شدن، ممتلي شدن  مملوك :، بنده، زرخريد، عبد، غلام & ارباب، مالك

مملو كردن : پر كردن، لبريز كردن، لبالب كردن، سرشار كردن، آكندن، ممتلي كردن  ممنوع الورود : 1 قاچاق 2 قرق

ممنوع : غيرمجاز، غيرقانوني، قدغن، ممنوعه، منع شده، ناروا، نـهي & مجاز ممنون : سپاسگزار، قدردان، متشكر، منت پذير، نمك شناس & كفور ممنون شدن :سپاسگزار شدن، قدردان بودن، متشكر شدن، سپاس داشتن  مموش : 1   فكلي 2 قرتي، بچه قرتي 3 ژيگولو   : 1 2 ك  ور شدن : مـهرشدن  ور :اسم مـهر، مـهرشده مميت : ميراننده & محيي

مميز :اسم 1 ارزياب، شناسا، مفتش، مقوم 2 شاخص، مشخص 3 آگاه، دانا

مميزي ارزيابي، بررسي، تحقيق، تفتيش، رسيدگي، ، وارسي منابر : منبرها

منابع : 1   منبع ها، سرچشمـه ها 2 ماخذ، مرجع ها

مناجات : 1 دعا، رازگويي، نيايش 2 رازونياز كردن (باخدا) 3 نجوا كردن 4 سحر، سحرگاه (در ماه رمضان)

مناجات كردن : 1 رازونياز كردن، نجوا كردن، دعا خواندن، نيايش كردن 2 سحرخواني كردن، مناجات خواني كردن، مناجاتگري كردن  مناجاتي : مناجاتگر، مناجات خوان

منادي : جارچي، منادي گر، ندادهنده، نداگر، هاتف منار : گلدسته، ماذنـه، مناره مناره : گلدسته، ماذنـه، منار

منازع :صفت پيكارجو، دشمن، ستيزه جو، ستيزه گر، عدو، مبارز، محارب، مدعي، معاند

منازعه : تنازع، جدال، جنگ، دعوا، كشمكش، مرافعه، مناقشـه، نزاع، منازعت، درگيري، ستيز، ستيزه  منازل : 1   خانـه ها، سراها، منزل ها 2 مراحل 3 اتراقگاه ها  مناسبات : روابط، ارتباطات، وابستگي ها، پيوندها

مناسبت : 1 ارتباط، بستگي، تناسب، ربط، سنخيت، موافقت، موقعيت 2 دليل، جهت، سبب، انگيزه  مناسب 1 درخور، زيبنده، شايسته، قابل، نيكو 2 بموقع، جور، سازگار، مساعد، موافق 3 فراخور، معقول 4 مشابه، همانند 5 ارزان، رخيص & نامناسب

مناسك : آداب، آيين ها، سنن، عبادات، عبادت ها، منسك ها، مراسم، نيايش ها مناصب : رتبه ها، درجه ها، منصب ها، مقامات

مناصحت : اندرز دادن، پنددادن، نصح، نصيحت كردن

مناصفه : دونيمـه كردن، دوبخش كردن، دوقسمت كردن، نصف كردن

مناط : 1 اساس، بنيان، حجت، سند، ملاك 2 معيار، مبنا 3 آويختگي، آويزش، تعليق مناطق : منطقه ها، نواحي، ناحيه ها  مناظر : پرسپكتيو، چشم اندازها، منظره ها

مناظره : 1 بحث، جدل، مباحثه، مجادله، مذاكره، مطارحت 2 مباحثه كردن، مجادله كردن، ستيهيدن  مناظره كردن :مباحثه كردن، مجادله كردن، بحث كردن  مناع : بازدارنده، منع كننده

مناعت : 1 بزرگ منشي، بلندنظري، بزرگواري، بلندهمتي، عزت نفس، والاهمتي 2 بلندنظر بودن 3 طبع عالي داشتن

منافات : اختلاف، تفاوت، تنافر، تضاد، ناهم خواني، تناقض، مغايرت، ناسازگاري

منافات داشتن : 1 فرق داشتن، اختلاف داشتن، تفاوت داشتن 2 نقيض بودن، تضاد داشتن، ناهم خواني داشتن، ناسازگار بودن، ناسازگاري داشتن، تضاد داشتن، ناهم خوان بودن  منافذ : 1   منفذها، ها 2 محل هاي نفوذ

منافع : فوايد، مزايا، مصالح، سودها، منفعت ها، فايده ها & مضار منافقانـه : رياكارانـه، مزورانـه

منافقت : تزوير، دورويي، سالوس، ظاهرنمايي، نفاق منافق :صفت 1 دورو، رياكار، مزور & صادق 2 غماز 3 كافر

منافي :اسم تناقض، ضد، مخالف، مغاير، انكاركننده، ناسازگار، ناساز، نافي، نفي كننده  مناقب : خصايل، فضايل، محاسن، محامد، محمدت ها، منقبت ها، نيكي ها  مناقشات : مناقشـه ها، جدال ها، مجادله ها، ستيزه ها، منازعه ها

مناقشـه : بحث، جدال، جدل، ستيز، ستيزه، ستيزه جويي، سختگيري، كشمكش، مجادله، منازعه، نقار  مناقشـه كردن : 1 نزاع كردن، بحث كردن، جدل كردن 2 ستيز كردن، ستيزه جويي كردن، خصومت ورزيدن

مناقصه : 1   ارزان خري 2 كم كردن، رقابت كردن (درقيمت و فروش)، مناقصت  مناكحت : زناشويي، عروسي، مناكحه، مزاوجت، نكاح، وصلت & بيزاري، جدايي، طلاق  مناكحه : زناشويي، عروسي، مزاوجت، مناكحت، نكاح، وصلت & طلاق

منال : 1 درآمد، ملك 2 تمكن، تمول، ثروت، دارايي منام : 1 خواب، رويا 2 خوابگاه  منان : بخشايشگر، بخشنده، منت گزار

مناهج : 1 منـهج ها، راه ها، طريق ها، طرق 2 شيوه ها، روش ها  مناهي : نـهي شده ها، منكرات

منبر : 1 تريبون، كرسي 2 جلسه سخني راني، مجلس وعظ  منبري : واعظ، خطيب، روضه خوان، موعظه گر

منبسط : 1 باز، گسترده، گشاده، گشوده 2 بشاش، خوشحال، شادان، گشاده رو & بسته، منقبض منبع : اصل، چشمـه، سبب، سرچشمـه، علت، ماخذ، مبداء، مرجع، منشا  منبعث : 1 برانگيخته 2 نشات گرفته، ناشي  منبعث شدن : نشات گرفتن، ناشي شدن(از )  منت : احسان، برتري، سپاس، شكر، فضل، نيكي، لطف  منتج : 1 برآيند، منتجه 2 منتهي، منجر

منتج شدن : 1 نتيجه 2 منجر شدن، منتهي شدن

منتخب : انتخاب شده، برگزيده، زبده، صفوت، گزيده، مندوب، نخبه، نقاوه & انتصابي  منت داشتن :سپاس گزار بودن، متشكر بودن، ممنون بودن، منت پذير بودن  منتزع : 1 جدا، سوا، كنده، منفك 2 مجرد منتزع شدن : جداشدن، جدا گشتن

منتسب : 1 خويشاوند، قوم، منسوب، وابسته & منتزع 2 نسبت داده شده  منتسب كردن : 1 نسبت دادن، انتساب 2 وابسته كردن  منتشا : عصاي قلندر، چوب دستي درويشان  منتشر :صفت 1 پراكنده، متفرق 2 انتشار، پخش، چاپ

منتشر شدن : 1 انتشار يافتن 2 پخش شدن، توزيع شدن 3 پراكنده شدن 4 چاپ شدن، بـه چاپ رسيدن 6 سرايت كردن 7 گسترده شدن

منتشر كردن : 1 انتشار 2 پخش كردن، توزيع كردن 3 پراكندن 4 چاپ كردن، بـه چاپ رساندن 5 سرايت 6 گستردن 7 ترويج كردن، رواج  منتصر : پيروز، غالب، فاتح، ناصر & مغلوب، مقهور

منتظر : 1 اميدوار، انتظاركش، چشم بـه راه، گوش بـه زنگ 2 مترصد، مترقب 3 متوقع، مراقب، نگران منتظر خدمت :معلق، بركناري (موقت)

منتظر شدن : صبر كردن، انتظار كشيدن، منتظر ماندن، چشم بـه راه بودن  منتظم : آراسته، بسامان، مرتب، منظم & نامنتظم، غيرمنتظم

منتفع : سودبرنده، نفع برنده، بهره ور، بهره مند & متضرر، خسران ديده، زيان رسيده  منتفي : برطرف، رد، رفع، نفي، نفي شده، انجام نشدني

منتفي شدن : 1 برطرف شدن، از بين رفتن، از ميان رفتن 2 مسكوت ماندن، رها شدن

منتقد :صفت 1 انتقادكننده، ايرادگير، ناقد، خرده گير، عيب جو، معترض، نكته گير، انتقادگر، انتقادجو 2 ناقد، نقدنويس

منتقل :صفت 1 جابه جايي، نقل مكان 2 انتقال يافته 3 نقل شده، شده

منتقل كردن : 1 جابه جا كردن، انتقال دادن، نقل مكان 2 بردن 3 رساندن، ابلاغ كردن & منتقل شدن

منتقم :صفت انتقام جو، كينـه توز، كينـه خواه، كينـه جو، كينـه كش، كينـه ورز، كينـه ور & عفو

منت گذاشتن : 1 منت نـهادن، بـه رخ كشيدن 2 لطف كردن، محبت كردن، نيكي كردن، احسان كردن & منت پذيرفتن  

منت نـهادن : 1 منت گذاشتن 2 لطف كردن، محبت كردن 3 احسان كردن، نيكي كردن  منتهااليه : آخر، انتها، پايان، ته & آغا

منتها : 1 اما، ليكن، ولي 2 آخر، انتها، پايان 3 درنـهايت  منتهي : مختوم، منجر

منثور :اسم 1 پراكنده، متفرق 2 نثر 3 شب بو & منظوم

منجح : 1   كامروا، كامياب 2 پيروز، پيروزمند 3 نجات بخش، ناجي، رهايي بخش، رهاننده  منجر : كشيده، منتج، منتهي، كشيده شده

منجلاب : 1 باتلاق، لجن زار 2 گرداب، ورده 3 پارگين، گنداب، وحل 3 دامگاه، دامگه 4 گودال  منجلي : آشكار، جلوه گر، جلي، عيان & مختفي

منجلي شدن : آشكارشدن،  جلوهگر شدن، عيان گشتن، منجلي گشتن، متجلي شدن

منجلي كردن : آشكار كردن، جلوه گري كردن، آشكار ساختن، عيان كردن، تجلي كردن، ظاهر شدن  منجم : اخترشناس، ستاره شناس، گردون شناس، نجوم دان، اختربين  منجمد شدن : 1 يخ زدن، يخ بستن 2 فسردن

منجمد : 1 يخ بسته، يخ زده 2 بسته، جامد، دلمـه & مايع 3 بي حركت  من جمله : ازآن جمله، ازآن ميان، ازجمله  منجنيق : فلاخن، قلاب سنگ، قلماسنگ

منجي :اسم رهاننده، رهايي بخش، ناجي، نجات بخش، نجات دهنده

منحرف : 1 بيراهه رو، فاسد، خراب، آن كاره، پالان كج، سست قدم، كجرو، گمراه، منحط 2 انحراف دار، قيقاج، متمايل، ناراست 3 ملحد & مـهتدي

منحرف شدن : 1 فاسد شدن، خراب شدن، منحط شدن، آن كاره شدن 2 بيراهه رفتن، گم راه شدن 3 انحراف داشتن 4 دور شدن (از راه راست)

منحرف كردن : بـه بيراهه كشاندن، گم راه كردن، از راه بـه در بردن  منحصرمنحصر شدن :انحصار يافتن، محدود شدن  منحصر كردن :منحصر ساختن، محدود كردن

منحصر : 1 مختص، مخصوص، ويژه 2 انحصاريافته 3 محدود، محصور  منحط : 1 انحطاطيافته، پست، غاوي، فرومايه 2 فاسد، گمراه، منحرف  منحل : 1 برچيده، تعطيل، متلاشي، منحله & برپا، داير 2 بازشده، حل شده

منحل شدن : 1 انحلال يافتن، برچيده شدن 2 گسسته شدن، گسيخته شدن 3 از هم پاشيدن، متلاشي شدن 4 حل شدن، وا شدن

منحني : 1 انحنادار، خميده، قوس دار، كج، مقوس 2 هلال، خميده & مستقيم

منحوس : بداختر، بدبخت، شوم، مشئوم، نامبارك، ناميمون، نحس، نكبتي & مبارك، همايون منحول :اسم سخن بربسته، شعربربسته، منتسب، انتحالي  من حيث المجموع : ازهرنظر، بـه طوركلي، جمعاً، روي هم رفته، كلاً منخر : بيني

من : 1 خود، خويشتن، خويش 2 ضمير 3 نفس 4 ضمير اول شخص مفرد 5 سه كيلو، واحد وزن

من درآوردي : 1 بي پايه، بي سروته، جعلي، ساختگي، مجعول، نامربوط، بي ماخذ 2 من درآري، من عندي

مندرج : ثبت شده، درج شده، ضبط، نوشته

مندرس : اسقاط، پاره پاره، پوسيده، خلق، خلقان، ژنده، فرسوده، كهنـه، مرقع & نو مندرس شدن :فرسوده شدن، ژنده شدن، كهنـه شدن، پاره پاره شدن  مندوب : مستحب & 1 حرام 2 واجب 3 منتخب، برگزيده  منديل : 1 دستار، سربند، عصابه، عمامـه 2 دستمال منزجر : بيزار، دل زده، متنفر، نفور

منزجر شدن : بيزارشدن، دل زده شدن، متنفر شدن، نفور گشتن  منزجر كردن : بيزار كردن، متنفر كردن، دل زده كردن

منزلت داشتن : 1 ارج داشتن، قرب داشتن، قدر داشتن، حرمت داشتن 2 ارزش داشتن، اهميت داشتن، اعتبارداشتن 3 شان داشتن، مرتبت داشتن 4 مكانت داشتن، درجه و پايه داشتن

منزلت : 1 شان، درجه، رتبه، مقام، مرتبه، مرتبت 2 حد، محل، پايگاه، جايگاه، پايه 3 ارزش، اهميت، اعتبار، ارج، بها 4 جاه، شان 5 قدر، قرب، حرمت، آبرو

منزل : 1 جا، مكان 2 جايگاه، مقام 3 بيت، خانـه، دار، دولت سرا، سامان، سرا، كاشانـه، ماوا، مسكن، موطن، نشيمن، وثاق، يورت 4 مرحله 5 اهل بيت، زن و فرزندان 6 مقصد، هدف 7 اقامتگاه 8 مسافت بين دواتراق 9 منزلگاه، منزلگه  منزل : جا دادن، سكونت دادن

منزل داشتن : اقامت كردن، سكونت داشتن، ساكن بودن

منزل كردن : اقامت كردن، منزل گرفتن، خانـه گرفتن، ماوا گرفتن، سكنا گزيدن  منزوي :صفت خلوت نشين، خلوتي، عزلت گزين، گوشـه گير، گوشـه نشين، معتزل، معتكف

منزوي شدن : خلوت گزيدن، گوشـه گير شدن، عزلت گزيدن، تنـها شدن، دوري گزيدن، گوشـه نشين شدن

منزوي كردن : 1 تنـها گذاشتن، گوشـه نشين كردن 2 بـه حاشيه راندن، حاشيه نشين كردن  منزه : 1 پاك، پاكيزه، مقدس، مـهذب، نظيف 2 بري، مبرا 3 پاكدامن 4 بي آلايش & ناپاك، نامنزه  منسجم : انسجام يافته، باانسجام، ساختاريافته، پيوسته، سيستماتيك، مدون، نظام مند، يك پارچه & غيرمنسجم

منسوبان : ارحام، اقربا، اقوام، خويشان، منسوبين & بيگانگان، غربا منسوب : 1 خويش، قوم، متعلق، منتسب، وابسته 2 مربوط، پيوسته & غريبه منسوجات : بافته ها، پارچه ها، بافته شده ها، بافتني ها  منسوج :اسم بافته، پارچه، نسيج

منسوخ شدن : 1 ازرواج افتادن، نامتداول گشتن، از بين رفتن & باب شدن، متداول گشتن 2 لغو شدن، ملغا شدن، باطل شدن 3 نامعتبر شدن، از اعتبار افتادن

منسوخ كردن : 1  باطل كردن، ازبين بردن 2 لغو كردن، ملغا ساختن & باب كردن، متداول ساختن 3 ازرواج انداختن

منسوخ گشتن : 1 باطل شدن، ازبين رفتن 2 لغو شدن، ملغا شدن & باب شدن، متداول شدن 3 ور افتادن

منسوخ : 1 نسخ، نسخ شده، باطل گرديده، فسخ شده 2 ازبين رفته، ورافتاده، نامتداول، نارايج، دمده & رايج، مد

منشات : تحريرات، مراسلات، مكتوبات، نامـه ها

منشا : 1 اصل، سرچشمـه، مبداء، محل پيدايش، منبع 2 سبب، باعث، موجب 3 جاي نشوونما  منش : خصلت، خلق، خو، خوي، داب، سجيه، سگال، شخصيت، طبع، طبيعت، عادت منشعباب : 1 شاخه ها، متفرعات 2 شعبه ها  منشعب : شاخه، شاخه شاخه، متفرع

منشعب شدن : 1 جدا شدن، كناره گرفتن 2 شاخه شاخه شدن، متفرع گشتن  منشق : 1 پاره، شكافته 2 تركيده، منفجر

منشور :اسم 1 اجازه، حكم، خط، رقعه، رقيمـه، طغرا، طومار، عرضحال، عريضه، فرمان، كاغذ، مراسله، مرقومـه، مكتوب، نامـه، نبشته، نوشته، ورقه 2 بلور 3 چندوجهي 4 پراكنده، منتشر 5 زنده شده، مبعوث 6 اصول، نظريات

منشيانـه : 1 بـه شيوه منشيان، اديبانـه، دبيرانـه 2 پرتكلف، متكلفانـه  منشي : دبير، كاتب، كاغذنويس، مترسل، نويسنده منشي گري : دبيري، كتابت، نويسندگي

منصب : 1 پايگاه، جاه، درجه، قدر، مرتبه، مقام 2 پيشـه، سمت، شغل، كار  منصب دار : صاحب منصب، داراي مقام

منصرف : پشيمان، برگشته، انصراف يافته، صرف نظركرده

منصرف شدن : 1 ترك كردن، چشم پوشي كردن، صرف نظر كردن(ازقصد و ميل) 2 انصراف حاصل كردن، برگشتن، عدول كردن  منصرم : بريده، جدا، گسسته، منقطع

منصف : 1 انصاف دار، باانصاف، بامروت 2 حق بين، دادگر، عادل & بي انصاف 3 بي نظر 4 آزرم جو  منصفانـه : حق بينانـه، دادگرانـه، عادلانـه منصفت : انصاف، دادگري، عدالت، عدل، قسط منصف : 1 نيمساز 2 منصف الزاويه 3 دونيمـه كننده

منصوب : 1 تعيين، برگماشته، نصب شده، نصب 2 برپا، قايم، مستقيم منصوب شدن : گماشته شدن، نصب شدن، پست گرفتن

منصوب كردن :برگماشتن، گماشتن، منصب دادن، منصب بخشيدن

منصور : پيروز، چيره، غالب، فاتح، فيروز، نصرت يافته، فيروزمند، مظفر & مغلوب، مقهور منصه : 1 كرسي، تخت 2 محل حضور، جايگاه 3 جلوه گاه  منضبط : باانضباط، بانظم، مرتب، منظم منضج : كاركن، مسهل، منجز منضمات : لواحق، ضمايم، پيوست ها  منضم : پيوست، ضميمـه، ملحق

منضم شدن :ضميمـه شدن، پيوستن، ملحق شدن، متصل شدن  منضم كردن :ضميمـه كردن، متصل كردن

منطبق : 1 برابر، تطبيق يافته، مطابق، موافق، يكسان 2 برهم نـهاده، روي هم قرارگرفته  منطفي : خاموش، فرونشانده & مشتعل  منطفي شدن : خاموش شدن، بـه خاموشي گراييدن

منطق : 1 سخن، كلام 2 بينـه، عقل 3 روش شناسي، متدولوژي 4 دليل، علت  منطقه : بخش، حدود، خطه، محدوده، ناحيه

منطقي :اسم 1 عقلايي، عقلاني، مدلل، درست، سنجيده، معقول 2 روش شناس، منطق دان 3 جدلي &غيرمنطقي، نامعقول

منطوق : ظاهر كلام، صورت سخن & مفهوم  منطوي : 1   درهم پيچيده 2 درنورديده 3 گردآمده

منظر : 1 تماشاگاه، منظره، چشم انداز، دورنما 2 ديد، ديدگاه، نظرگاه 3 لقا 4 مقبول، موردپسند  منظره : تماشاگاه، چشم انداز، منظر، نظرانداز، نظرگاه، نما

منظم : آراسته، بسامان، پرداخته، باترتيب، مرتب، منتظم & پراكنده، نابسامان، نامنظم

منظور شدن : محسوب شدن، لحاظ شدن، درنظر گرفتن، قلمداد شدن، مورد توجه قرار گرفتن، لحاظ شدن، ملحوظگشتن

منظور : 1 غرض، قصد، مراد، مقصود 2 غايت، هدف 3 قلمداد، ملحوظ 4 مقبول، مورد پسند

منظور كردن :محسوب كردن، لحاظ كردن، درنظر گرفتن، قلمداد كردن، منظور داشتن، مورد توجه قراردادن

منظوم : 1   آراسته، بسامان، مرتب 2 كلام موزون، شعر 3 بـه رشته كشيده شده & منثور  منظومـه : 1   سيستم، مجموعه سيارات 2 حكايت منظوم

منع : 1 بازداشت، تحريم، جلوگيري، قدغن، ممانعت، نفي، نـهي 2 بازداشتن، جلوگيري كردن، ممانعت بـه عمل آوردن

منع شدن : قدغن شدن، نـهي شدن، ممانعت شدن، جلوگيري شدن  منعطف شدن :متمايل شدن، برگرداندن

منعطف كردن : 1 متوجه كردن، معطوف ساختن 2 تغيير جهت دادن، منعطف ساختن  منعطف : 1 متوجه، متمايل 2 برگشته، انعطاف يافته  منعقد : 1 برپا، برقرار، داير 2 بسته، مجري 3 دلمـه، منجمد

منعقد شدن : 1  بسته شدن 2 دلمـه شدن 3 سفت شدن 4 برگزار شدن، برپا داشتن، تشكيل شدن، ترتيب يافتن

منعقد كردن : 1  بستن 2 سفت كردن 3 تنظيم كردن 4 برپا كردن، برگزار كردن، تشكيل دادن، ترتيب دادن

منع كردن : قدغن كردن، نـهي كردن، ممانعت كردن، بازداشتن، جلوگيري كردن، ممنوع كردن  منعكس : 1 بازتابيده، انعكاس يافته 2 نمايان، پديدار، نمودار 3 تابش يافته 4 برگشته، واژگون 5 ثبت شده، درج شده

منعكس شدن :انعكاس يافتن، پرتو افكندن، بازتابيدن & منعكس كردن  منعكس كردن : 1 بازتاب دادن، انعكاس 2 بازتاباندن  منعم : بخشنده، توانگر، ثروتمند، دارا، غني & مسكين منغص : تيره، كدر، مكدر، ناخوش، ناگوار

منغض كردن: 1  تيره كردن، مكدر ساختن 2 ناخوش كردن، ناگوار ساختن  منفجر : تركيده، شكافته، گشوده

منفجر شدن : 1 تركيدن 2 از حال طبيعي خارج شدن (ناگهاني) 3 اوج گرفتن، شدت يافتن 4 از هم پاشيدن

منفجر كردن :تركاندن

منفذ : 1 ترك، ثقبه، خلل وفرج، رخنـه، روزن، روزنـه، ، شكاف، مجرا 2 پنجره  منفرجه :صفت 1 باز، گشاده & حاده، بسته 2 جدا 3 دور

منفردمنفرد : 1 تك، تنـها، جدا، فرد، واحد، يكتا، يكه، يگانـه 2 عزب، مجرد & متاهل 3 بي مانند، بي نظير، وحيد، يگانـه

منفصل :صفت 1 جدا، دور، سوا، گسسته، گسيخته، منفك، منقطع & متصل، پيوسته 2 اخراج، بركنار، عزل

منفصل شدن : بركنارشدن، معزول شدن & منصوب شدن  منفصل كردن : ازكار بركنار كردن، معزول كردن & منصوب كردن

منفعت بردن : سودبردن، نفع كردن، فايده بردن، سود كردن & ضرر كردن، زيان كردن  منفعت : 1 بهره، سود، فايده، مداخل، نفع 2 ربا، ربح، كرايه 3 رجحان، مزيت & مضرت منفعت طلب :سودجو، نفع طلب، منفعت پرست

منفعت طلبي :سودجويي، نفع طلبي، منفعت پرستي

منفعل : 1 پشيمان، تائب 2 بي اراده 3 اثرپذير، تاثيرپذير، پذيرا 4 خجل، شرمسار، شرمنده  منفعل شدن : 1 شرمنده شدن، شرمسار گشتن، خجل گشتن 2 تاثير پذيرفتن  منفق : 1   انفاق ده، انفاق گر 2 نفقه دهنده

منفك : 1 پراكنده، جدا، سوا، منتزع، كنده، منفصل، منقطع 2 دور، غافل منفك شدن : جداشدن، سوا شدن، منتزع شدن، منشعب گشتن  منفور : رانده، مردود، مطرود، نفرت انگيز & محبوب منقا : پاك، سترده & ناسترده

منقاد : 1 تسليم، رام، رهوار، فرمان بردار، مطيع 2 تابع، وابسته & نافرمان، ياغي، سركش  منقاد شدن : تسليم شدن، فرمان بردار شدن، مطيع شدن & سركش شدن، نافرمان شدن  منقاد كردن : مطيع ساختن، فرمان بردار كردن، رام كردن، تسليم كردن  منقار : چنگ، تك، نول، نوك منقاش : موچين، موچينـه

منقبت : 1 ثنا، ستايش، فضل، مدح، مديحه، نعت 2 تعريف، وصف 3 هنر، كمال، فضل، كار نيك  منقبض : 1   انقباض يافته، گرفته 2 جمع شده، چروكيده، بـه هم كشيده شده، ترنجيده & منبسط  منقح : 1 اصلاح شده، تصحيح شده، تهذيب شده 2 پاك، تميز، صافي، طاهر، طيب، نظيف  منقرض : 1 برانداخته، سرنگون، مضمحل 2 نابود، نابودشده، ازميان رفته

منقرض شدن : ازبين رفتن، نابود شدن، انقراض يافتن، مضمحل شدن، برافتادن، برچيده شدن، پايان يافتن، اضمحلال يافتن

منقرض كردن :ازبين بردن، برانداختن، نابود كردن، مضمحل كردن، برانداختن، برچيدن، از ميان برداشتن

منقسم : تقسيم شده، بخش بخش، حصه حصه

منقسم شدن : تقسيم شدن، بخش بخش شدن، حصه حصه شدن، تكه تكه شدن  منقش : پرنقش، مرتسم، منقوش، نقش دار، نگارين منقصت : 1 عيب، عيبناكي 2 كمي، كاستي، نقص، نقصان  منقضي : سپري، سرآمده، گذشته

منقضي شدن : سپري شدن، گذشتن، بـه سر رسيدن، پايان يافتن، سرآمدن، انقضا يافتن، خاتمـه يافتن & شروع شدن  

منقطع : 1 جدا، قطع، گسسته، منفصل، منفك، ناپيوسته & پيوسته، ممتد 2 بريده، منصرم

منقطع شدن : 1 گسستن، قطع شدن، گسسته شدن 2 از بين رفتن، پايان يافتن 3 جدا شدن، دور شدن  منقطع كردن :گسستن، بريدن، قطع كردن

منقل : آتشدان، مجمر، ناردان

منقلب : 1 انگيخته، دگرگون، شوريده، متحول 2 واژگون، برگشته 3 ناراحت، مضطرب، پريشان، آشفته  منقلب شدن : 1  دگرگون شدن، متحول شدن، حالي بـه حالي شدن 2 واژگون شدن 3 ناراحت گشتن، آشفته شدن، پريشان شدن، مضطرب شدن

منقلب كردن : 1 دگرگون كردن، متحول كردن، دگرگون ساختن، حالي بـه حالي كردن 2 واژگون كردن 3 ناراحت كردن، آشفته كردن، پريشان كردن، مضطرب كردن  منقوش : منقش، نقش پذير، نقش دار، نگاشته، نقش شده  منقوط : نقطه دار، منقوطه & مـهمله

منقول : 1 جابه جاكردني، انتقال پذير، قابل حمل & غيرمنقول 2 بازگو، روايت، نقل 3 نقل شده، روايت شده، مروي 4 نقلي & عقلي، معقول  منكرات : زشتي ها، منـهيات & حسنات

منكر : اثم، خطا، سيئه، گناه، معصيت، منـهي & معروف، زشت، ناپسند  منكر : انكاركننده، تكذيب كننده، جاحد، ردكننده & معتقد، مومن

منكر شدن : انكار كردن، رد كردن، تكذيب كردن & اقرار كردن، اعتراف كردن  منكسر : شكسته، ناراست & مستقيم

منكوب: 1 تارومار، تباه، سركوب، قلع وقمع، كوبيده، مخذول، مضمحل، مغلوب 2 نكبتي 3 رنج رسيده، مصيبت ديده، مشقت ديده، سختي ديده

منكوب شدن : تارومارشدن، سركوب شدن، قلع وقمع شدن، مضمحل شدن، مغلوب شدن & فتح كردن، چيره شدن، فاتح شدن

منكوب كردن :تارومار كردن، سركوب كردن، قلع وقمع كردن، كوبيدن، مضمحل ساختن، مغلوب كردن & منكوب شدن، تارومار شدن  منكوحه : زن، زوجه، عيال، همسر & مطلقه منكوس : واژگون، وارونـه، سروته، معكوس، وارو  منكوكه : آويزه، ه، طره

منگ :اسم 1 بي حواس، بي هوش، پخمـه، پريشان، حواس پرت، خرفت، كم هوش، سرگشته، گيج 2 قمار 3 خميازه، دهن دره

منگ شدن : 1 گيج شدن 2 بي حواس شدن، كم حافظه شدن، حواس پرت شدن 3 پخمـه شدن، كم هوش شدن

منوال : 1 آيين، راه، روال، روش، روند، سياق، شيوه، طرز، طريق، نـهج، وجه 2 نورد، دستگاه بافندگي، جولاهه

منورالفكر :روشنفكر، انديشمند، فرهيخته & تاريك انديش، متحجر  منور : درخشان، رخشنده، روشن، نوراني، نير & مكدر، بي نور  منوط : بسته، مربوط، مشروط، موقوف، موكول، وابسته منون : تنوين دار

منويات : نيات، اه، نيت ها، مرادها، منوي ها & اعمال  منوي : قصد، مراد، نقشـه، نيت، هدف منـها : 1 تفريق، كسر & جمع 2 بـه جز

منـها كردن : 1 تفريق كردن & جمع كردن 2 كسر كردن، كاستن 3 بـه حساب نياوردن  منـهج : راه، طريق، منـهاج، نـهج

منـهدم : 1 خراب، مخروب، ويران 2 محو، نابود، نيست & معمور

منـهدم شدن : 1 خراب شدن، ويران گشتن 2 نيست شدن، نابودشدن، از بين رفتن  منـهدم كردن : 1 خراب كردن، ويران كردن، تخريب كردن 2 نابود كردن، از بين بردن  منـهزم : تارومار، شكست خورده، گريزان، مغلوب، مقهور، منكوب

منـهزم شدن : 1 شكست خوردن، مغلوب شدن، منكوب شدن، تارومار شدن 2 گريزان شدن، فرار كردن  منـهزم كردن : 1 شكست دادن، مغلوب كردن، درهم كوفتن، درهم شكستن 2 منكوب كردن، تارومار كردن

منـهل : آبشخور، مشرب

منـهيات: كارهاي بد، منكرات، ناشايست ها & حسنات، معروفات منـهي :صفت جاسوس، خبرچين، كارآگاه، مفتش

مني : 1 اسپرم، نطفه 2 آب نشاط 3 تكبر، خودبيني، غرور 4 انانيت، خودستايي، لاف، منيت 5 منم منم زدن

منيت : انانيت، خودبيني، خودخواهي، خودستايي، غرور، لاف منير : تابناك، درخشان، منور، نورور، نير 1 & مستنير 2 كدر  منيع : استوار، بلند، رفيع، شامخ، والا منيع الطبع : بلندهمت، كريم، بخشنده

منيف : 1 برآمده، برافراخته 2 بلند، مرتفع 3 دراز  موات : 1 باير، بي كشت، لم يزرع 2 بي جان، مرده

مواجب : ادرار، حقوق، شـهريه، مستمري، مشاهره، مقرري، وظيفه مواجب بگير :اسم 1 حقوق بگير، مستمري بگير 2 كارمند 3 مزدور  مواج : پرموج، زخار، متموج، موجدار، موج زن & آرام مواجه : برابر، روبرو، مصادف، مقابل

مواجه شدن : 1  روبرو شدن، مقابل گرديدن، رويارو شدن 2 مواجهه كردن

مواجه كردن :روبه رو كردن، مقابل كردن، رويارو كردن، مواجهه  مواجهه : تلاقي، رويارويي

مواجيد : وجدها، حالات، كيفيات روحاني

مواخات : 1 اخوت، برابري، برادري، مواخات 2 برادري كردن، دوستي كردن  مواد : 1   ماده ها 2 مخدرها(هروئين و ) موارد : موردها، حالات، اوضاع، مناسبت ها  مواريث : ميراث ها، ارث ها

موازات : 1 محاذات، مقابل & تقاطع 2 روبه رو شدن، مقابل شدن  موازنـه : 1 تعادل، تعادل، توازن، همسنگي 2 سنجش، مقايسه & عدم توازن  موازي : 1 محاذي، هم راستا & متقاطع 2 برابر، معادل، مساوي

مواسات : 1 روبرو، مقابل 2 حمايت، كمك، مدد، ياري، ياريگري 3 ياري كردن  مواشي : چهارپايان، دام ها، دواب، ستوران، ماشيه ها

مواصلت : 1 ازدواج، پيوستگي، پيوند، زناشويي، وصلت 2 ازدواج كردن، زناشويي كردن، وصلت كردن  مواضع : 1 موضع ها، جايگاهها، مكانـها 2 موارد

مواضعه : 1 قرارداد، نـهاد، وضع 2 قرارومدار، تباني 3 سازواري، موافقت 4 قرارگذاشتن، وضع كردن  مواضعه كردن :قراردادن، نـهادن، وضع كردن مواضيع : موضوع ها، موضوعات

مواطات : 1 توافق، سازش، موافقت 2 توافق كردن، بـه توافق رسيدن، موافقت كردن  مواطن : موطن ها، وطن ها، ميهن ها

مواظبت : 1 پاسداري، توجه، حراست، محارست، محافظت، مراعات، مراقبت، نگهباني، نگهداري 2 پاييدن، نگهباني كردن، مراقبت كردن

مواظبت كردن :حراست كردن، مراقبت كردن، نگهباني كردن، پاسداري كردن، پاييدن، حفاظت كردن

مواظب : مترصد، متوجه، محافظ، مراقب، نگهبان  مواعظ : 1   پندها، اندرزها، نصايح 2 وعظها، موعظه ها  مواعيد : 1   ميعادها 2 وعده گاهها 3 وعده ها، قول ها

موافقت : 1 ائتلاف، توافق، رضا، سازش، سازگاري، سازواري، مطابقت، وفاق، وفق، همراهي 2 هم راي شدن، سازوارگشتن & مخالفت

موافقت شدن : 1 تاييد شدن، مورد تاييد قرار گرفتن، قبول شدن 2 تصويب شدن، مصوب شدن، بـه تصويب رسيدن

موافقت كردن : 1  پذيرفتن، رضا دادن، قبول كردن 2 هم راي شدن، هم فكر شدن، همراه شدن، سازگار شدن، سازش كردن

موافقت نامـه :سازش نامـه، توافق نامـه

موافق :قيد 1 جور، سازگار، مساعد، هماهنگ 2 دل پسند، مطلوب، مقبول، دل خواه 3 مناسب، درخور، شايسته، متناسب & نامناسب 4 دمساز، متفق، متفق الراي، هم دل، هم راي، هم عقيده، همساز، هم فكر & مخالف 4 هم سو، يك جهت 5 برابر، مطابق، معادل & خلاف

مواقعه : 1 پيكار، جنگ، حرب، ستيز، غزوه، كارزار 2 جنگ كردن، پيكار كردن 3 آميزش، جماع 4 جماع كردن، مخالطت كردن، آميزش كردن  مواقف : موقف ها، ايستگاهها، مقام ها  مواقيت : ميقات ها

موالات : 1   دوستي، پيوستگي، ياري 2 ياري كردن

موالي : 1   آقايان، سروران، بزرگان، مولايان 2 بندگان، تابعان 3 ياران، دوستان، رفقا  مواليد : زادگان، فرزندان، نتايج، مولودها & اموات

موانع : عايق ها، مانع ها، جلوگيرها، سدها، عوايق، بازدارنده ها  مواهب : بخشش ها، دهش ها، عطايا،      موهبتها & مكاسب  موبايل : تلفن همراه

موبد : روحاني، كاتوزي، موبد

مو برداشتن : 1 ترك خوردن، ترك برداشتن 2 ايجاد شكستگي ظريف كردن  موبور : بلوند & موسياه، گندمگون  موبه مو : 1 دقيق4 ذره ذره

موت : اجل، درگذشت، رحلت، فنا، فوت، مردن، مرگ، ممات، مير، وفات، هلاك، هلاكت & حيات مو : تاك، رز، درخت انگور  موتوربان : راننده، شوفر

موتور : 1 خودرو، ماشين 2 موتورسيكلت 3 انجين، مكينـه، نيروي محركه

موثق : 1 امين، بااعتبار، درست، موتمن، محرم، مطمئن، معتبر، معتمد 2 استوار، محكم & ناموثق موثوق : مطمئن، معتمد، موثق

موجب : 1 سبب، علت 2 طبق 3 باعث، مسبب

موجب شدن :سبب شدن، انگيزه شدن، باعث شدن، محرك گرديدن، ايجاب كردن  موج خيز : آب كوهه

موج : 1 خيزاب، كوهه آب، موجه، چين خوردگي سطح آب، تلاطم آب 2 فركانس راديويي  موجد :صفت آفريدگار، پديدآورنده، خالق، هستي بخش، آفريننده

موج دار، موجدار :پرموج، متموج، مواج & آرام، صاف

موجر : صاحب، صاحبخانـه، مالك & مستاجر، اجاره دهنده، كرايه دهنده  موجز : خلاصه، كوتاه، مجمل، مختصر & مشروح، مفصل

موج زدن : 1   مواج شدن، پرموج شدن، موجدار شدن 2 بـه تلاطم درآمدن 3 سرشار شدن 4 حركت پرخروش وانبوه جمعيت

موج شكن : سد ساحلي، ديواره ساحلي، ديواره شكننده موج، موج گير  موجع : دردناك

مو : جعد، زلف، شعر، كاكل، گيس، گيسو موجود : 1 حاضر، حي، زنده 2 هست & غايب  موجودي : 1 پول، اعتبار 2 موجوديت

موجه : 1 پذيرفتني، توجيه پذير، معقول، منطقي & توجيه ناپذير، ناموجه 2 معتبر، بااعتبار، صاحب مقام 3 فهيم، شايسته  موچين : منقاش، موچينـه

موحد :اسم توحيدگرا، حنيف، خداشناس، يكتاپرست يك گرا، يكتاگرا & بت پرست موحش : ترسناك، سهمناك، مـهيب، مـهيل، وحشت انگيز، وحشتناك، وهمناك، هولناك  مودت آميز :عطوفت بار، محبت آميز، مـهرآميز، مـهربانانـه

مودت : 1 تولا، دوستي، رفاقت، صميميت، عشق، عطوفت، محبت، مـهر، مـهرباني، ود، وداد، ولا 2 دوستي كردن

مودع : وديعه گذار & مستودع

موذي : 1 اذيت كننده، عذاب دهنده 2 مضر 3 آزارنده، بدجنس، حيله گر شرير، مردم آزار، ناقلا، بدذات، بدطينت، بدسرشت

موذيانـه : حيله گرانـه، محيلانـه، بدجنسانـه، مزورانـه & ساده لوحانـه

موذيگري : 1   حيله گري، مكاري 2 ناقلابازي، بدطينتي، بدجنسي 3 مردم آزاري، شرارت & ساده لوحي  مورب : اريب، خم، كج، مايل، معوج & راست  مورث : 1   ارث گذار & ارث بر، وارث

مورث : 1 باعث، سبب، موجب، موجد 2 ارث گذار & ارث بر، وارث  مورخ : 1 تاريخ نگار، تاريخ نويس، تاريخدان، ناقل 2 تاريخ، مورخه

مورد : 1 مناسبت، موقع، موقعيت، وضع 2 مرحله، وهله 3 زمينـه، باب 4 موضوع، مطلب 5 محل ورود، مدخل & مخرج، محل خروج

موردنظر : فراچشم، مراد، مطمح، مقصود، منظور، هدف مور : مورچه نمل، نمله

مورمور : لرز، لرزه، لرزش(خفيف)، رنجموره

موروث        ارثي، موروثي، بـه ارث گذاشته شده  موروثي : ارثي، بـه ارث رسيده

موريانـه : 1 چوب خوار، چوب خوارك، چوب خواره، ريشميز، زمين سنب، مورچه سفيد 2 زنگار (آهن و پولاد)

موزع : توزيع كننده، پخش كننده، تقسيم كننده، توزيع گر

موزون : 1 آهنگين، خوش آهنگ، خوش نوا، هم آهنگ، متناسب 2 سجع 3 سنجيده، وزن شده & ناموزون، ناسنجيده، نسنجيده

موزه : 1 پاي افزار، پاي پوش، كفش، چكمـه 2 نمايشگاه آثار (تاريخي، هنري و )  موزه دوز : پوتين دوز، كفشدوز، لاخه دوز موزيسين : موسيقيدان، نوازنده

موزيك : آهنگ، مارش، مزغان، مزقان، موسيقي، نوا موستان : تاكستان، موزار، انگورزار، رزستان، باغ انگوري  موسع :اسم 1   وسيع، فراخ، جادار، گسترده 2 جاي فراخ  موسم : دور، دوره، زمان، عهد، فصل، گاه، موعد، نوبت، هنگام موس موس كردن :چاپلوسي كردن، تملق گفتن، خوشباش گفتن  موس موس : 1 مجيزگويي، تملق، خوش باش 2 خوش خدمتي، خوش ي  موسمي فصلي، ادواري

موسوم كردن :ناميدن، اسم گذاشتن

موسوم : 1  نامگذاري شده، اسم گذاري شده، نام نـهاده شده، ناميده شده 2 نشان كرده شده، داغ گذاري شده

موسوي : جهودي، كليمي، يهودي & عيسوي  موسير : سيركوهي

موسيقي : خنيا، مزغان، مزقان، موزيك، نوا، نواشناسي

موسيقي دان، موسيقيدان :خنياگر، رامشگر، مطرب، موزيسين، موسيقي شناس، نوازنده موسيقي نواز : مزقانچي، مطرب، نوازنده

موشح : 1   توشيح شده 2 امضاشده، تاييدشده 3 آراسته، مزين  موشح شدن : امضاء شدن، تاييد شدن، توشيح شدن  موشكاف : باريك بين، دقيق، نازك بين موشكافي : باريك بيني، تدقيق، دقت، نازك بيني موشك : پرتابه

موصوف : 1   وصف شده، توصيف شده 2 ستوده شده

موصول       متصل، پيوسته، چسبيده، وصل  موصي : وصيت كننده

موضع : 1 جا، جايگاه، ماوا، محل، مقام، مقر، مكان، موقعيت، موقف 2 جبهه 3 راي، عقيده، نظر موضوعات : 1 مباحث، مطالب، مقولات، موضوع ها 2 قضايا 3 محمولات

موضوع : 1 سوژه، مبحث 2 مساله، مشكل، مطلب 3 محمول 4 باب، خصوص، فقره 5 قضيه 6 نـهاده، گذارده 7 وضع شده، قرارداده شده 8 ساختگي، مصنوع، مجعول، مكذوب 9 مبتدا & محمول  موطن گرفتن :وطن اختيار كردن

موطن : 1 مولد، زادگاه 2 اقامتگاه، مقام، منزل 3 ميهن، وطن

موظف شدن : 1  ملزم شدن، مكلف شدن، وظيفه دار شدن، مسئوليتي بـه عهده گرفتن 2 وظيفه بگير شدن، مواجب دار شدن، كارمند شدن

موظف : 1 مسئول، مقيد، مكلف، وظيفه دار 2 مواجب بگير  موعد : 1 مـهلت، وعده 2 فصل، موسم، موقع، وقت، هنگام 3 اجل  موعدي : وعده دار، مـهلت دار  موعظه آميز :پندآميز

موعظه : اندرز، پند، تذكير، خطابه، نصيحت، وعظ، موعظت

موعظه كردن: 1 وعظ كردن، منبر رفتن 2 نصيحت كردن، اندرزدادن

موعود وعده داده شده، وعده شده

موفق : پيروز، كامروا، كامكار، كامياب & ناكام موفق شدن :          توفيقيافتن، پيروز شدن، كامياب شدن

موفقيت : توفيق، بهره مندي، پيروزي، توفيق، فيروزمندي، كامروايي، كاميابي، كامكاري & ناكامي موفور : بابركت، بسيار، بي شمار، فراوان

موقتموقت : زودگذر، غيردائم، گذرا، موقتي، ناپايدار & دايم، دايمي، ديرپا موقتي : زودگذر، غيردايمي، موقت، ناپايدار & مانا

موقر : آرام، آزموده، باوقار، رزين، سنگين، متين، محترم، وزين & سبك موقع شناس :وقت شناس، موقعيت شناس، فرصت شناس & موقع نشناس  موقع : 1 مدت، موعد، وقت، هنگام 2 فرصت، موقعيت 3 محل وقوع

موقعيت : 1 جايگاه، محل 2 مناسبت 3 زمان مناسب، موقع، وضع، وضعيت، وضعيت مناسب

موقف : 1 ايستگاه، توقفگاه 2 جايگاه، محل، مسكن، مقام، مكان، موضع 3 محل وقوف، محل توقف حاجيان درون عرفات

موقن : باورمند، مومن، معتقد

موقوف شدن : 1 متوقف شدن، تعطيل شدن 2 ممنوع شدن 3 ترك شدن

موقوف كردن : 1 متوقف كردن، ممنوع كردن 2 معلق كردن 3 وابسته كردن، منوط كردن

موقوف : 1 مشروط، مقيد، منوط، موكول، وابسته 2 بازداشته، گرفتار، زنداني 3 تعطيل شده، متوقف شده 4 بس، كافي 5 وقف شده، موقوفه  موقوفه :اسم وقف، وقفي

موكب : حشم، سواران، ملتزمين، همراهان، گروه سواران  موكت : كف پوش، فرشينـه، زيلوي ماشيني  موكل : 1   كفيل، گماشته، مامور 2 محافظ، نگهبان

موكول :اسم 1 تعويق، معوق، منوط، وابسته، مشروط، موقوف 2 محول، واگذار، سپرده شده  موكول شدن : 1 منوط شدن، وابسته شدن 2 واگذار شدن، محول شدن

موكول كردن : 1 منوط كردن، وابسته كردن، مشروط كردن 2 واگذاشتن، واگذاري كردن، محول كردن

مولا : 1 آقا، ارباب، خواجه، سرور، صاحب، ولي 2 دوستدار 3 بنده & عبد مولد :صفت 1 توليدگر، خالق، زايا، زاينده، سازنده 2 دينام، ژنراتور مولد : زادگاه، مسقطالراس، موطن، ميهن مولع : 1 آزمند، آزور، حريص 2 مشتاق، شايق

مول : 1 فاسق، معشوق 2 حرام زاده 3 تاخير، درنگ، كندي، مولش

مولود :اسم 1 حاصل، زاده، زاييده، محصول، نتيجه، وليد 2 تولد، ولادت  موليدن : درنگ كردن، تاخير كردن & شتافتن  موم : شمع، موميا موميا : حنوط، موميايي

مونتاژ : 1   سوار كردن 2 نصب كردن قطعات مختلف يك دستگاه (راديو، تلويزيون، كامپيوتر) 3 كنار هم چسباندن (فيلم)

مونتاژكار : سواركننده، قطعه بند  موند : وضع، حال، وضعيت، موقعيت

مونس :اسم آشنا، انيس، جليس، دمخور، دمساز، مصاحب، مقترن، همدم، هم راز، همنشين، يار  مونوپل : انحصار، امتياز  مونوگرافي : تك نگاري

مونولوگ : 1 تك گويي 2 گفتگوي با خود، حديث نفس  موهبت : بخشش، دهش، عطا، عطيه

موهم : 1 وهم زا، گمان آفرين 2 ايهام دار

موهن : اهانت بار، اهانت آميز، توهين آميز، بي ادبانـه، زننده، وهن آميز

موهوب: خداداده، عطاشده، هبه، هبه شده & مكسوب  موهوم پرست:صفت خرافاتي، خيال پرست

موهوم : 1 مجعول، تصوري، جعلي، خرافه، خيالي، ساختگي 2 وهمي، وهم آلود 3 افسانـه اي، اساطيري  مويان :قيد نالان، گريان، نوحه گر، مويه گر، مويه كنان  موي رگ، مويرگ : رگ بسيارنازك، رگ مويين  مويز : 1 انگور سياه خشكيده & 2 كشمش 2 انگور خشكيده  مويه : تضرع، زاري، گريه، ناله، ندبه، نوحه مويه گر : نوحه گر، نالنده، زاري كننده

موييدن : 1 زاري كردن، مويه كردن، ناليدن، ندبه كردن 2 عزاداري كردن، سوگواري كردن 3 گريستن

مـه آلود : پر از مـه، پوشيده ازمـه، مـه گرفته

مـهابت : 1 سطوت، شكوه، صلابت، صولت، عظمت، وقار، هيبت 2 ترس، بيم  مـهاجات : 1 قدح، هجا، هجوگويي، هزل، هزل گويي 2 هجو يكديگر كردن  مـهاجرت : جلاي وطن، رحلت، كوچ، هجرت & اقامت  مـهاجرت كردن : 1 كوچيدن، كوچ كردن 2 جلاي وطن كردن

مـهاجر: رحيل، كوچنده، كوچ كننده، كوچ گر،  هجرتكننده، مسافر & مقيمصفت 1 اشغالگر، حمله ور، متهاجم، يورشگر 2 خشونت طلب & مع مـهاجمـه : تاخت، هجوم، يورش & معه

مـهاد : 1 گاهواره، گهواره، مـهد 2 بستر 3 زمين پست 4 درس اصلي، درس تخصصي

مـهار : 1 افسار، پالاهنگ، پلاهنگ، خطام، بقه، دهنـه، زمام، عنان، لجام، لگام، مقود 2 كنترل، خطام  مـهارت : احاطه، استادي، تبحر، تردستي، ترفند، تسلط، چالاكي، چربدستي، چستي، حذاقت، خبرگي، زبردستي، سررشته، فراست، ماهري، چيره دستي، كارداني

مـهار كردن : 1   مطيع كردن، منقاد ساختن 2 كنترل كردن، رام ساختن، زير يوغ خود درآوردن، تحت سلطه خوددرآوردن، درون اختيار گرفتن 3 گرفتار ساختن، بازداشت كردن 4 بستن 5 زدن، نصب كردن  مـهالك : 1   مـهلكه ها، خطرزارها، ورطه ها 2 بيابان ها 3 ميدانـهاي جنگ، مصافگاهها  مـهام : كارهاي سخت، اموردشوار، امور خطير  مـهان : بزرگان، رجال، سران

مـهبل : زهدان، بچه دان، دهانـه زهدان، رحم  مـه پاره : بسيارزيبا، دل ربا، ماه رخ، زيباروي، مـهسا  مـه پيكر : خوش اندام، خوش قدوقامت، زيبا  مـهتاب : ماهتاب، مـهشيد، روشنايي ماه، قمراء  مـهتر : 1 بزرگ، پيشوا، رئيس، سرور، كلانتر، محتشم، نقيب 2 تيمارگر اسب، نگهبان اسب & كهتر مـهتري : 1 آقايي، رياست، سروري، نقابت 2 تيمارگري & كهتري

مـه جبين : پري رخسار، پريرو، خوبرو، زهره جبين، مـه رخسار، مـه لقا، مـهوش & بدمنظر  مـهجور : جدا، جداافتاده، دور، دورافتاده، متروك، هجران كشيده  مـهجوري : جدايي، دوري، فراق، مفارقت، هجران & وصال مـهد : 1 گاهواره، گهواره، مـهاد 2 كجاوه، محمل 3 چوبك  مـهدوم : خراب، ويران، منـهدم

مـهذب : 1 پاك، پاكيزه، پاكيزه خو، طاهر، طيب، منزه، نزه، نظيف، نمازي 2 پيراسته، تربيت يافته & ناپاك، نامـهذب 3 بي عيب، منسجم

مـهرآسا : 1 خورشيدوار 2 پرتلالو، تابناك، رخشان

مـهرآميز : دل سوزانـه، عطوفت آميز، محبت آميز، مودت آميز، مـهرآگين، مـهربانانـه & قهرآميز مـهر باختن : عاشق شدن، مـهر ورزيدن، دوست داشتن، عشق ورزيدن، مـهربستن

مـهربان : باعاطفه، آزرم جو، بامـهر، بامحبت، پرعاطفه، حفي، حميم، خوش خو، دلسوز، رحيم،

رقيق القلب، شفيق، عاطفي مزاج، نرم دل، عطوف، غمخوار، مشفق، مـهرور، مـهرپرور، مـهرورز، نازك دل & جفاپيشـه، نامـهربان، جور، جفا

مـهرباني: تولا، حفاوت، آزرم، خوش خلقي، دوستي، شفقت، عاطفه، عطوفت، عنايت، گرم سري، لطف، محبت، مرحمت، نوازش، نيكويي & نامـهرباني

مـهر بريدن : دل كندن، دل بركندن، بي علاقه شدن، رشته الفت گسستن  مـهرب : 1 گريزگاه، مفر 2 پناهگاه

مـهرپرور : بامحبت، حفي، مـهرانگيز، مشفق، مـهرورز، مـهربان & جورپيشـه

مـهر : 1 تعشق، عاطفه، عشق، عطوفت، لطف، محبت، مودت، مـهرباني & جور، قهر، كين 2 آفتاب، خور، خورشيد، شمس، شيد، ميترا & ماه 3 مـهرماه، ميزان

مـهر : 1 توقيع 2 خاتم 3 داغ 4 پرده بكارت 5 قالب 6 كيسه زر مـهمور 7 ضبط  مـهرساز : خاتم ساز، كليشـه ساز، گراورساز مـهر : صداق، طابع، طباع، كابين، كاوين، مـهريه

مـهرگان : 1 برگ ريزان، پاييز، خزان 2 عيدمـهر، ميترا، جشن مـهرماه & بهار، ربيع  مـهرماه : مـهر، ميزان

مـهرورزي : 1 تجمش، عشق بازي، عشق ورزي، معاشقه 2 شفقت، مـهرباني & جفاپيشگي، جفا  مـهر ورزيدن : دل بستن، دوست داشتن، علاقه مند شدن، دل بسته شدن، عاشق شدن

مـه رو، مـهرو : خوبرو، زهره جبين، ماهرخ، مـه جبين، مـهرخ، مـهسا، مـه سيما، مـه لقا، مـهوش & زشت رو مـهره باز : 1 شطرنج باز، نراد 2 حقه باز، كلك، مكار

مـهره : 1 نگين 2 بازيگر، عامل، عضو مـهريه : صداق، كابين، مـهر

مـهزوم : مغلوب، شكست خورده، هزيمت يافته & غالب، پيروز، چيره  مـهشيد : ماهتاب، مـهتاب & آفتاب مـه : قمر، ماه & خور، خورشيد

مـهلت : اجل، استمـهال، امان، تاخير، اجل، درنگ، ضرب الاجل، فرجه، فرصت، مدت، موعد، وعده، وقت

مـهلك : حاد، خطرناك، خطير، قتال، كشنده، وخيم، هالك مـهلكه : 1 خطر، مخاطره، ورطه 2 پرتگاه، لغزشگاه

مـهمات : 1 اسلحه، جنگ افزار 2 ملزومات 3 مـهام، امور مـهم، كارهاي خطير  مـه : 1 ماغ، مزوا، ميغ، نزم 2 بزرگ تر & كه، كوچكتر  مـهمان پذير : 1 مسافرخانـه 2 متل

مـهمان خانـه : كاروان سرا، مسافرخانـه، مـهمان پذير، مـهمان سرا، مـهمانكده، هتل مـهمان دار، مـهماندار :صاحبخانـه، ميزبان، ميهماندار & مـهمان

مـهمان سرا، مـهمانسرا :مسافرخانـه، مـهمانپذير، مـهمان خانـه، مـهمانكده، هتل

مـهمان : ضيف، مجلسي، مدعو، ميهمان & ميزبان مـهمانكده : مسافرخانـه، مـهمان پذير

مـهمان كردن : 1 دعوت كردن، ميهماني دادن، پذيرايي كردن 2 پرداخت كردن (هزينـه شخص ديگر)  مـهمان نواز :غريب نواز، مـهمان پرور، مـهمان دوست، مـهمان پرست  مـهماني : جشن، سور، ضيافت، ميهماني، وليمـه & ميزباني

مـهم : 1 بااهميت، بسزا، خطير، پراهميت، اصلي، حياتي، اساسي، جدي، عظيم، عمده، گرانبها & كم اهميت، غيرمـهم 2 برجسته، گرانمايه، معتبر، ممتاز

مـهمل : 1 اراجيف، بي اساس، بي سروته، بي فايده، بيكاره، بي معني، بيهوده، جفنگ، چرت، چرند، حرف پوچ، حرف مفت، ژاژ، كشكي، لاطائل، لغو، ليچار، مزخرف، ول، هجو، هرز، هرزه، ياوه 2 خوار، آسان گرفته، فروگذشته

مـهمل باف : بيهوده گو، هرزه درا، ياوه سرا، ژاژخا  مـهملي : 1 عطلت، لاقيدي 2 اهمال  مـهموز : همزه دار

مـهموم : اندوهناك، اندوهگين، اوقات تلخ، حزين، غمناك، غمگين، غمين، محزون، مغموم & مشعوف، نشيط، پرنشاط

مـهنا : خوش گوار، گوارا & ناگوار

مـهندس: 1   فارغ التحصيل رشته هاي مـهندسي 2 متخصص ماشين آلات ودستگاههاي الكترونيكي 3 طراح ماشين آلات ودستگاهها و ابزار الكترونيكي 4 آرشيتكت، معمار

مـه وش، مـهوش : زهره جبين، زيبا، ماهرخ، ماهرو، مـه پيكر، مـه جبين، مـهرخ، مـهرو، مـهسا، مـه سيما، مـه لقا مـهوع : 1 تهوع آور، قي آور، قي زا 2 نفرت انگيز

مـهيا : آماده، تهيه، حاضر، سازمند، فراهم، مستعد، معد، بسيجيده & نامـهيا مـهيا شدن : 1 آماده شدن، حاضر شدن، كمر بستن 2 تهيه شدن  مـهيا كردن : 1 اماده كردن، حاضر كردن، تهيه كردن، ساز كردن

مـهيب : بامـهابت، باهيبت، ترس آور، ترساننده، ترسناك، خوفناك، دهشتناك، رعب آور، رعب انگيز، زشت، سهمگين، سهمناك، عظيم، مخوف، مكروه، نازيبا، وحشتناك، وهمناك، هايل، هولناك  مـهيج : برانگيزاننده، پرشور، شورانگيز، هيجان آور، هيجان انگيز مـهيل : ترسناك، خوف انگيز، سهمناك، هول انگيز، مخوف، هولناك  مـهيمن : حارس، حافظ، محافظ، مراقب، مستحفظ

مـهين : 1   خوار، زبون 2 سست، ضعيف 3 بزرگ تر، بزرگ، بزرگترين & كهين مي آشام :     خوار،    بادهنوش، دردي آشام، ميخوار ميان بستن : 1 كمربستن 2 آماده شدن، مـهيا شدن  ميان بند : شال، كمربند

ميان : 1 بين، مركز، ميانـه، وسط 2 كمر 3 تو، داخل 4 مابين  ميان تهي : اجوف، بي مغز، پوچ، كاواك

ميانجي : 1 پايمرد، داور، شفيع، ميانگير، واسطه 2 رابط ميانجي شدن : 1 واسطه شدن 2 شفيع شدن

ميانجيگري : پايمردي، تعهد، توسط، شفاعت، وساطت، ميان گيري، ميانـه گيري  ميانجيگري كردن: وساطت كردن، ميانجي شدن، ميان گيري كردن، ميانـه گيري كردن  ميان خالي : اجوف، پوك، كاواك، ميان تهي

ميان گير، ميانگير :صفت شفيع، ميانجيگر، ميانجي، واسطه ميانگين : حدوسط، متوسط، معدل، ميانـه ميانـه بالا : 1 متوسطالقامـه 2 كوتاه قامت & بلندبالا  ميانـه رو : معتدل & تندرو، افراطي، دست راستي  ميانـه روي : اعتدال، مدارا & تندروي، افراطي گري  ميانـه : 1 صميم، مركز، ميان، وسط 2 ميانگين مي : باده، ساغر، ، صهبا، مل، نبيذ، سلاف

مي پرست : باده پيما، باده گسار، باده نوش، قدح نوش، مي خواره، ميگسار، دردنوش، دردي كش، مي خوار

ميت :صفت 1 جسد، ميته، نعش & جاندار، حي، زنده 2 متوفا، مرده، درگذشته  ميترائيسم : مـهرگرايي، آيين مـهرپرستي  ميترا : خورشيد، خور، شمس، مـهر & ماه، قمر  ميتولوژي : اسطوره شناسي

ميتينگ : 1 اجلاس، جلسه، گردهمايي 4 تظاهرات 3 ملاقات 4 تجمع  ميثاق : 1 پيمان، عهد 2 قول، وعده 3 قرار، قرارداد

مي خانـه، ميخانـه : خرابات، خمخانـه، خانـه، كده، ميكده & مسجد  ميخ كوب، ميخكوب :بي حركت، ثابت  ميخ : مسمار، وتد

مي خوار :صفت باده پيما، باده خوار، باده گسار، باده نوش، خراباتي، دردي كش، خوار، عرق خور، ميخواره، ميگسار

مي خوارگي : باده پرستي، باده گساري، خواري، ميخواري، ميگساري

مي خواره :صفت باده خوار، باده گسار، دردي كش، خوار، خور، عرق خور، مي پرست، مي خوار مي خواري : باده گساري، خواري، مي پرستي، ميخوارگي

ميخوش: ملس

ميدان دار، ميداندار : 1 ميان دار 2 بارفروش

ميدان : 1 زمين مسابقه، زمين بازي 2 ساحت، عرصه 3 فضا 4 گستره، محوطه 5 جولانگاه 6 صحنـه، معركه 7 رزمگاه، مصافگاه 8 زمينـه فعاليت

ميرآخور : رئيس اصطبل، مـهتراصطبل، نگهبان اصطبل  ميراب : آب پا، آبيار، مقسم آب، نگهبان آب

ميراث : ارث، تركه، بعد افت، بعد افكند، ماترك، متروكات، مرده ريگ ميراث بر : ميراث خوار، وارث ميراث خوار : ميراث بر، وارث ميرا : فاني، ميرنده، هالك & پايا ميربازار : پاسبان، شبگرد، عسس، ميرشب ميرغضب : جلاد، دژخيم

مير : 1 مرگ، موت 2 امير 3 ژنرال، سردار، صاحب منصب 4 پيشوا، رئيس  ميرنده : فاني، ميرا، هالك & حي، زنده

ميزان الحراره :ترمومتر، حرارت سنج، دماسنج، گرماسنج، هواسنج

ميزان اندازه، تعداد، حد، قدر، مبلغ، معيار، ملاك، هنجار 2 ترازو، قپان، مقياس 3 مـهرماه 4 كوك، هم نوا، هم نواسازي

ميزبان : صاحب خانـه، صاحب مجلس، مـهماندار، ميهماندار & مدعو، ميهمان مي زدگي : خماري، خمارآلودگي، مستي

مي زده :صفت خمار، سرمست، لول، مخمور، مست، ، نشئه ميز : 1 كرسي 2 ادرار، بول، پيشاب

ميسر : 1 امكان پذير، شدني، مقدور، ممكن، ميسور 2 آسان، ساده، سهل & غيرممكن، ناميسر ميسر شدن : ممكن شدن، امكان پذير شدن، فراهم گشتن  ميسر كردن : ممكن ساختن، امكان پذير ساختن، فراهم كردن  ميسره : چپ، يسار & ميمنـه

ميسور : مقدور، ممكن، ميسر & ناميسور ميسيونر : مبلغ مذهبي، عضوهيئت مذهبي

ميشوم : بدقدم، بديمن، شوم، مشئوم، نامبارك & مسعود ميشي : قهوه اي روشن

ميعادگاه : پاتوق، ميعاد، ميقاتگاه، وعده گاه

ميعاد  نويد، وعده 2 رانده وو، ميعادگاه، وعده گاه 3 ميقات، ميقاتگاه، ميقاتگه 4 زمان وعده  ميعان : 1 گداختگي، گداز 2 مذاب 3 رواني

ميغ : 1 ابر، رباب، سحاب، غمام، غمامـه، غيم، مزن 2 مزوا، مـه  مي فروش : خراباتي، خمار، فروش، ميخانـه دار، ميخانـه چي  ميقات : 1 وعده گاه 2 وقت، هنگام

ميكده : خرابات، خمخانـه، رسومات، خانـه، ميخانـه ميكرب : انگل، جرم، طفيلي، ويروس ميكروسكپ : ذره بين، ريزبين & تلسكوپ

مي گسار، ميگسار :صفت باده پيما، باده گسار، خراباتي، دردي كش، خوار، قدح پيما، قدح نوش، خوار، مي پرست

مي گساري، ميگساري :باده پيمايي، باده گساري، باده نوشي، خواري، خواري، قدح خواري، نبيدخواري

ميگون : باده گلگون، سرخ رنگ، رنگ، ي، گلرنگ

ميل : آرزو، آهنگ، اشتياق، التفات، انحراف، تلنگ، تمايل، توجه، حب، خواست، كام، خواست، خواهش، داعيه، رغبت، ، علاقه، عنايت، قصد، گرايش، محبت، مشيت، نيت، هوس، هوي & بيزاري، نفرت

ميلاد   تولد، زايش، ولادت 2 روز تولد، هنگام ولادت، سالروز ولادت & رحلت، ممات، وفات ميل داشتن : 1         تمايلداشتن، علاقه داشتن 2 گرايش داشتن 3 اشتهاداشتن

ميل كردن : 1 تناول كردن، خوردن، آشاميدن، صرف كردن 2 متمايل شدن، گرايش يافتن 3 تمايل پيدا كردن، علاقه مند شدن 4 رو كردن، روي آوردن  ميله : مفتول

ميلياردر : بسيارثروتمند، دارنده يك ميليارد  ميليارد : هزارميليون

ميليتاريسم : 1  نظامي گرايي، گرايش سلطه نظاميان، سياست سلطه نظاميان، نظاميگري 2 ارتش سالاري 3 جنگ طلبي

ميليشيا : چريك، هوادار ميلي گرم : يك هزارم گرم  ميليمتر : يك هزارم متر

ميليونر : ثروتمند، دارنده يك ميليون  ميليون : هزارهزار

ميمنت : خجستگي، فرخندگي، مباركي، يمن & نحوست ميمنـه : جناح راست، قلب، مقدمـه & ميسره

ميمون :اسم 1 باشگون، خجسته، خجسته پي،  خوششگون، خوش قدم، سعد، فرخ، فرخنده، مبارك، مبارك پي، مسعود، نيك پي، همايون & بدشگون، بديمن 2 بوزينـه، حمدونـه، چز

مينا : 1   آبگينـه، شيشـه، جام 2 جام مي 3 لايه خارجي دندان 4 تركيبي ازلاجورد و طلا 5 آبگينـه 6 لعاب مخصوص 7 لعاب شيشـه اي 8 شيشـه  ميناكار : ميناساز، ميناگر

مينايي : 1 سبز مايل بـه آبي 2 از جنس مينا  مين : خمپاره، ماده منفجره (كاشته شده درزمين)

مينو : ارم، بهشت، پرديس، جنت، خلد، دارالسلام، رضوان، فردوس، نعيم & جحيم، دوزخ مينوت : پيش نويس، چرك نويس & پاك نويس  مينياتور : نقاشي سنتي مشرق زمين  مينياتوري : بسيارظريف و كوچك  مينياتوريست : نگارگر، مينياتوركار  مينيمم : حداقل & ماكزيمم، حداكثر  ميوپ : نزديك بين & دوربين، آستيگمات

ميوه : 1 بار، بر، ثمر، فاكهه، محصول 2 ثمره، حاصل، نتيجه ميوه دار : باثمر، بارآور، بارور، مثمر & بي ثمر

ميهمان دار، ميهماندار :مـهماندار، ميزبان & مدعو، ميهمان ميهمان : ضيف، مـهمان & ميزبان ميهماني : سور، ضيافت، مـهماني & عزا

ميهن پرست :صفت وطن پرست، وطن خواه، وطن دوست & ميهن فروش ميهن پرستي :وطن پرستي & وطن فروشي

ميهن : زادبوم، زادگاه، مسقطالراس، موطن، مولد، وطن مواخات : 1   برادري، دوستي 2 عقد اخوت و دوستي داشتن

مواخذه : 1 بازپرسي، بازجويي، بازخواست، پرسش 2 اعتراض، ايراد 3 تاديب، تنبيه، توبيخ، عقاب، عقوبت 4 بازخواست كردن 5 تنبيه كردن، سياست كردن  موالف : الفت گيرنده، انس گيرنده

موالفت : 1 الفت، انس، خوگيري، سازش، سازگاري، همدلي، موانست 2 دوستي، همدمي 3 الفت گرفتن، انس گرفتن، خوگرفتن & ناسازگاري

موانست : 1 آشنايي، الفت، انس، دمسازي 2 مانوس شدن، انس گرفتن، دمساز شدن  موبد : ابدي، جاويد، زوال ناپذير، فناناپذير & زوال پذير موبد : كاتوزي، مغ، روحاني زرتشتي

موتلف : سازوار، متحد، متفق، هم پيمان، همراه، هم عهد & متخاصم

موتمر شورا، لجنـه، كنفرانس، مجمع

موتمن : امين، درستكار، مورد اطمينان، مورد وثوق، مطمئن، معتمد، موثق & غيرامين، ناموثق  موثر : 1 اثربخش، اثرگذار، تاثيرگذار، ثمربخش، جايگير، سودبخش، كارآ، كارگر، گيرا، مثمر، مفيد، نافذ، نافع، نتيجه بخش 2 عامل، كاري 3 دخيل نقش پرداز & بي اثر موخر : پسين، تازه، جديد & اقدم، سابق، قبلي، قديم، مقدم، نخستين موخره : پايان (كتاب، رساله)، عقب انداخته & مقدمـه

مودب : آداب دان، باادب، بافرهنگ، خليق، تربيت يافته، فرهيخته، مبادي آداب، آداب آموخته، متادب & بي ادب

مودبانـه :فرهيخته وار، باادب & غير مودبانـه  مودي : پرداخت كننده، تاديه كننده  موذن : اذان گو & اقامـه گو

موسس : باني، بنيانگزار، پايه گذار، واضع  موسسه : اداره، بنگاه، بنياد، دايره، سازمان، نـهاد موكد : اكيد، تاكيدشده، شديد

موكدمولف : گردآوردنده، تاليف كننده & مصنف، نويسنده  مولم : المبار، دردآگين، دردناك، رنج آور، غمبار، غم انگيز

مومن باايمان، باديانت، پارسا، پرهيزگار، ديندار، گرونده، متدين، متقي، متورع، مذهبي، مسلمان، معتقد & كافر  

مونث : انثي، ماده، مادينـه & مذكر، نرينـه  مويد : استواركننده، پشتيبان، تاييدگر مويد : تاييدشده، پيروز، ياري شده

. کانال پاسخ گويي زنا شويي . کانال پاسخ گويي زنا شويي




[کانال پاسخ گويي زنا شويي]

نویسنده و منبع: 92 | تاریخ انتشار: Thu, 24 Jan 2019 00:23:00 +0000



کانال پاسخ گويي زنا شويي

تورکو موزیک | دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم - 424

پذيره نويسان سال 89بانک مـهر اقتصاد
 

1 . پذیره نویسی بانک مـهر اقتصاد :: کانال پاسخ گويي زنا شويي سهام بانک مـهر اقتصاد - بلاگ
‎۱ مطلب با کلمـه‌ی کلیدی «پذیره نویسی بانک مـهر اقتصاد» ثبت شده هست - قیمت سهام
بانک مـهر اقتصاد. کانال پاسخ گويي زنا شويي ... کانال پاسخ گويي زنا شويي قیمت سهام ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,پذیره نویسان سال 89 ,ترقی
سهام ,علت افت قیمت سهام ,دادخواست علیرضا مقیمـی ... سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد.
 

2 . پذیره نویسان سال 89بانک مـهر اقتصاد :: علیرضا مقیمـی
‎1 دقیقه قبل ... پذیره نویسی سال 89بانک مـهر اقتصاد ، کانال پاسخ گويي زنا شويي قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ، علت کاهش قیمت
سهام بانک مـهر اقتصاد ، سود سهام بانک مـهر اقتصاد ، پیش پذیره ...
 

3 . واگذاری 37 درصد از سهام "ومـهر" طی دو ماه آتی/ صدور قطعی مجوز بانک که تا ...
‎نتاج پیرامون قیمت سهام "ومـهر" افزود: قیمت پایـه سهام بانک مـهر اقتصاد با ورود بـه بازار
.... بورسنيوز لطفا بـه خاطر خدا يک گزارش از پذيره نويسي سال 89 بانک مـهر اقتصاد ...
 

4 . برچسب بانک مـهر اقتصاد - گروه گردشگری شمال
‎بانک مـهر اقتصاد, علیرضا مقیمـی,بانک مـهر اقتصاد پرداخت قسط,بانک مـهر اقتصاد ...
دقیق پذیره نویسی بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,سهام سال 89بانک مـهر ...
 

5 . قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد - عليرضا مقيمي
‎بانک مـهر اقتصاد, علیرضا مقیمـی,بانک مـهر اقتصاد پرداخت قسط,بانک مـهر اقتصاد ...
دقیق پذیره نویسی بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,سهام سال 89بانک مـهر ...
 

6 . بانک مـهر اقتصاد (ومـهر) - صفحه 2 - سایت و انجمن گفتگوی بورسی
‎10 آوريل 2015 ... قرار هست پس از دریـافت مجوزها 51 درصد از سهام بانک مـهر اقتصاد وارد بازار سرمایـه شود!
... درون پایـان قسمتی از اطلاعیـه پذیره نویسی بانک را کـه در سال 89 درون بسیـاری از ادارات
و شركتها و.... پخش نمودند و اصل آن .... تبلیغات سال 89 بانک مـهر
 

7 . اخباربانک - سود علی الحساب سهامداران بانک مـهراقتصاد واریز شد
‎3 ا کتبر 2014 ... بانک مـهر اقتصاد درون سال ۹۰ اقدام بـه پیش پذیره نوسی به منظور فروش سهام خود ... پیش
پذیره نویسی سهام این بانک(موسسه) درون سال 88 انجام شد و از آن روز بـه ...
 

8 . $$$ بانک مـهر اقتصاد $$$ | تالار بورس
‎7 مـه 2011 ... سلام دوستانی از زمان دقیق پذیره نویسی بانک مـهر اقتصاد خبر داره ؟ ... دوست
عزیز بانک مـهر درشـهریورماه سال 89 پذیره نویسی مقدماتی را بطورخاص ...
 

9 . پذيره نويسي بانك مـهر اقتصاد ************ | تالار بورس
‎18 آگوست 2010 ... بانك مـهر اقتصاد پذيره نويسي خودشو تو شعب صندوق بسيجيان ( مـهر ) از روز 2شنبه
شروع كرده است.....دوستاني كه تمايل دارند ميتونند بعنوان...
 

10 . سهام بانک مـهر اقتصاد
‎سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,
مشاوره ... قیمت سهام ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,پذیره نویسان سال 89 ,ترقی سهام ,علت

 

11 . سهام یـاب - ومـهر ( بانک مـهر اقتصاد )
‎ومـهر ( بانک مـهر اقتصاد ) - بورس اوراق بهادار تهران. ... قابل توجه پذیره نویسان سال
89این بانک :تعداد زیـادی رای صادر شد و سهام این گروه از افراد بـه 6برابر رسید...
اطلاعات ...
 

12 . قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد - بهترین های روز ایران
‎1 دقیقه قبل ... پذیره نویسی سال 89بانک مـهر اقتصاد ، بها سهام بانک مـهر اقتصاد ، علت کاهش بها سهام
بانک مـهر اقتصاد ، سود سهام بانک مـهر اقتصاد ، پیش پذیره ...
 

13 . آخرین - افسران جوان جنگ نرم
4 مـه 2016 ... بانک مـهر اقتصاد, علیرضا مقیمـی,بانک مـهر اقتصاد پرداخت قسط,بانک مـهر ... پذیره
نویسی بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,سهام سال 89بانک مـهر ...
 

14 . افزایش سرمایـه بانک مـهر اقتصاد - افسران جوان جنگ نرم
4 مـه 2016 ... سهامداران سال 89بانک مـهر اقتصاد .... مقیمـی,علیرضا مقیمـی,پذیره نویسی بانک مـهر
اقتصاد,پذیره نویسی سهام بانک مـهر اقتصاد,زمان پذیره نویسی بانک ...
 

15 . بانک مـهر اقتصاد www.bourex.info
‎خبرگزاري فارس: بانك مـهر اقتصاد شفاف‌سازي كرد/ تكليف سهام جديد بعد از افزايش
سرمايه غلامحسين تقي‌نتاج، مديرعامل ... تبلیغات سال 89 بانک مـهر .... دوستان هیچ
سهمـی بابت افزایش سرمایـه 500% بـه افراد پذیره نویس سال 89 نداده اند.
 

16 . قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد | جستجو | خبر 96 - صفحه اصلی
‎آدرس کانال تگرامـی ما :قيمت سهام ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,پذیره نویسان سال 89 ,ترقی
... سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد ,قيمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ...
 

17 . کسب مقام اول بیشترین نسبت جذب منابع به منظور موسسه مالی واعتباری مـهر
‎11 سپتامبر 2009 ... موسسه مالی واعتباری مـهر ، سال 89 بانک مـهر مـی شود . ... از سهام موسسه پذیره نویسی شود
وما بقی براساس توافق با بانک مرکزی انجام خواهد شد. ... تعاونی اعتبار کارسازان
آینده، تعاونی اعتبار ثامن‌ الائمـه و سازمان اقتصاد اسلامـی است.
 

18 . قیمت سهام بانک مـهر
‎تکلیف سهامداران سال 89بانک مـهر اقتصاد ... تکلیف پذیره نویسان سال ... سهام یـاب -
ومـهر (بانک مـهر اقتصاد) sahamyab/stock/iro7vmhp0001/info سهام نگر. جستجوی نماد ...
 

19 . قيمت سهام بانک مـهر اقتصاد - رز بلاگ - متفاوت ترين سرويس سایت ساز
‎10 نوامبر 2016 ... مدیرعامل بانک اقتصاد مـهر از پذیره نویسی بانک اقتصاد مـهر درون . .... نوشته شده توسط :
سهام سال 89بانك مـهر اقتصاد ,قيمت سهام بانك مـهر . بانك مـهر اقتصاد ...
 

20 . قيمت سهام بانک مـهر اقتصاد - ریو
‎24 سپتامبر 2016 ... طلا نیوز | بانک مـهراقتصاد تکلیف سهام پذیره نویسی شده را مشخص نمـی . .... مجوز
بانك مـهر اقتصاد ,سهام سال 89بانك مـهر اقتصاد ,قيمت سهام بانك مـهر ...Searches related to پذيره نويسان سال 89بانک مـهر اقتصاد

 

21 . مارال قصه ها ، ها یـادداشت های علیرضا ذیحق | جستجو | آرشیو وبلاگهای ایران
‎سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,
مشاوره ... آدرس کانال تگرامـی ما :قیمت سهام ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,پذیره نویسان سال
89 ...
 

22 . طرح اعلامـیه پذیره نویسی درون شرکتهای سهامـی عام به منظور سهام جدید | جستجو ...
‎طرح اعلامـیه پذیره نویسی درون شرکتهای سهامـی عام به منظور سهام جدید .... سهام سال 89بانک
مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,مشاوره حقوقی و مالی ...
 

23 . سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد | جستجو | ياس - صفحه اصلي
‎مجوز بانک مـهر اقتصاد ,سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,
مشاوره حقوقی و مالی ..... توسط طلبکاران کـه مایل بـه پذیره نویسی مـی باشد امضا شود.
 

24 . لغو مجوز بانک مـهر اقتصاد - بهترین ایندایرانی
‎Apr 30, 2016 - مجوز بانك مـهر اقتصاد ,سهام سال 89بانك مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانك مـهر
. .... پذیره نویسی بانک مـهر اقتصاد 2 ماه دیگر – جديدترين اخبار ايران و جهان .
 

25 . سامانـه ی خبر خوان - مـهر نیوز - گروه اقتصادی
‎مـهر نیوز - دوشنبه 12 دی 1390 - اقتصادی ... با گذشت کمتر از دو ساعت از خاتمـه پذیره
نویسی سهام بورس انرژی برخی از ... گزارش عملکرد سال 89 بانک مرکزی اعلام شد · مـهر
...
 

26 . بهمنی ذخایر طلا و نرخ تورم را اعلام کرد - سایت خبری تحلیلی تابناك ...
‎14 فوریـه 2012 ... بـه گزارش مـهر، رئیس جمـهور پیش از این، رشد اقتصادی سال 89 را بدون نفت، 7.2 درصد
اعلام کرده بود. بهمنی اظهار داشت: درون سال 89 بانک مرکزی تلاش کرد با انتقال 17
مـیلیـارد دلار از منابع خود ... پذیره نویسی 400 مـیلیـاردی درون بورس انرژی ...
 

27 . پیزابلاگ | سهام سرمایـه پذیره جدید مطالبات شرکت سهام جدید ...
‎طرح اعلامـیه پذیره نویسی درون شرکتهای سهامـی عام به منظور سهام جدید ..... سهام سال 89بانک
مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,مشاوره حقوقی و مالی ...
 

28 . بانك اقتصاد نوين - اخبار - بانک اقتصاد نوين
‎ساعت کار شعب بانک اقتصادنوين درون نيمـه دوم سال 1395 اعلام شد ... بـه گزارش روابط
عمومي بانک اقتصادنوين، ساعت کار شعب اين بانک از روز پنج‌شنبه اول مـهر ماه 1395 در
شـهرهاي تهران، كرج، اصفهان، شيراز، ...... اعلام جزییـات پذیره نویسی افزایش سرمایـه ...
 

29 . سايت سهام myfreeshares کنيد کليک لينک سايت myfreeshares ...
در این روش بـه جای انتشارسهام عادی با ارزش اسمـی، پذیره نویسی سهام جدید ناشی از ...
مجوز بانک مـهر اقتصاد ,سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ...
 

30 . للبیت | قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد | جستجو |
‎آدرس کانال تگرامـی ما :قيمت سهام ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,پذیره نویسان سال 89 ,ترقی
... سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد ,قيمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ...Searches related to پذيره نويسان سال 89بانک مـهر اقتصاد

 

31 . سهام بانک مـهر اقتصاد - پورتال خبری
سهام سال 89بانک مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,
مشاوره حقوقی و مالی .... توسط طلبکاران کـه مایل بـه پذیره نویسی مـی باشد امضا شود.
 

32 . پورتال خبرهای ایران و جهان
‎تیم اقتصادی «شـهرزاد» که تا چه اندازه بـه قول‌های روز اول خود عمل کرده هست .... سهام سال
89بانک مـهر اقتصاد ,قیمت سهام بانک مـهر اقتصاد ,مجوز بانک مـهر اقتصاد ,مشاوره ....
گردد مـی بایستی ورقه خریدسهم توسط طلبکاران کـه مایل بـه پذیره نویسی مـی باشد
امضا شود.
 

33 . ایمانی مدیرعامل مـهراقتصاد شد؛ نتاج: درون بانک مـی‌مانم | اخبار امروز ایران و ...
‎18 آگوست 2015 ... مدیرعامل بانک مـهر اقتصاد کـه از روز سه شنبه جای خود را بـه ضیـاءالدین ایمانی ... آقای
نتاج بخاطر ضایع پذیره نویسان اولیـه چند سال قبل کـه حق ... اقاي نتاج بايستي
فعلا بمونـه و جوابگوي سهامدران 89 بانك كه حقشون ضايع شده باشـه.
 

34 . برچسب ها - بانک جدید - عصر ایران
آمده هست یکشنبه 22 فروردین 89 بانک کشاورزی با سنگ... کد خبر: ... از سال جدید
خبر داد و گفت تسهیلات مسکن مـهر... کد خبر: ... ابتدای هر سال بـه بانک ها و موسسات
اعتباری ابلاغ... کد خبر: ... عنوان فاز جدید اصلاحات و ساماندهی اقتصاد کشور مقارن
شده... را درون حوزه های ... با پذیره نویسی یک بانک نظامـی دیگر موافقت کرد صدور... کد
خبر: ...
 

35 . تالار گفتگوی بانکی • مشاهده مبحث - قبول شدگان بانک گردشگری - بانکی ...
‎دكتر بهمني توفيق بانك گردشگري را درون پيشبرد اه اقتصادي كشور و خدمت بـه ...
گفتني هست فعاليت بانک گردشگري با مجوز شماره 240779/89 بانك ... بانك
گردشگري همچنين درون نظر دارد که تا پايان سال جاري حدود 30 شعبه درون ... سپاس بی پایـان ما
نثار هموطنان عزیزمان باد كه درون پی فراخوان پذیره نویسی بانك گردشگری ...
 

36 . برچسب ها - مالی اعتباری
موسسه مالی اعتباری عسکریـه کـه پذیره نویسی سهام آن به... کد خبر: ... درون سال 89 بانک
مرکزی توانست با ساماندهی مؤسسات اعتباری. ... توافق سال گذشته چهار موسسه
اعتباری مـهر انصار قوامـین و. ... مراودات اقتصادی جهان بانکها و مراکز مالی اعتباری
شیوه های.
 

37 . نتیجه جستجوی: "اوراق"
45 هزار مسکن مـهر بهره برداری مـی شود ... صدور مجوز تاسیس صندوق سرمایـه‌گذاری مـهر
ایرانیـان .... بورس و اوراق بهادار و بانک مرکزی به منظور تدوین بسته سیـاستی نظارتی
 

38 . سال 89 بانک مرکزی خبر داد. ... آگهی پذیره نویسی افزایش سرمایـه بانک اقتصاد نوین
 

39 . آذر ۱۳۹۲ - وکالت درون دعاوی چک، سفته و رسید عادی
‎در اداره ثبت شرکتها بـه ثبت رسیده و مدت 20 سال درون زمـینـه محصولات لبنی فعالیت ....
علت سختگيري قانونگذار درون اين مورد حفظ منافع جامعه و پيشرفت اقتصاد ي كشور
است ... عبارت - مـهر- لفاف وغيره آن كه براي امتياز و تشخيص محصول صنعتي تجارتي
يافلاحتي اختيار مي شود. ...... مبحث هشتم-شرايط اختصاصي ياتحقق پذيره نويسي؛
 

40 . بازار بورس ایران
‎پ 1005 ریـال سود بـه ازاي هر سهم براي سال منتهی بـه 91/6/31 پیش بینی کرد ... 1-
بازار بورس: با آرام شدن نسبي اوضاع اقتصادي جهان و رشد 3 دلاري قيمت نفت، شاخص

 

41 . خرید و دانلود مقاله و تحقیق - خرید ودانلود فایل تحقیق بررسی رابطه ...
‎همتی برنامـه راهبردی بانک سینا درون سال 89 را درون شش محور کلی، ارائه محصولات رقابتی
، ... منبع : روزنامـه دنیـای اقتصاد؛ تاریخ : 12 اسفند 1388؛ شاخه : بانک و بیمـه؛اخبار
مرتبط با ... سال 89 بانک سینا درون 6 ماه ابلاغ شد : بانک سینا 50 درصد افزایش سرمایـه
مـی دهد». ... این مؤسسه نیز مجوز پذیره نویسی خود را از بانک مرکزی دریـافت کرده هست .
 

42 . دانلود مقاله درون مورد بررسی رابطه قیمت تمام شد? جذب سپرده های مؤثر و ...
13 آگوست 2016 ... عبدالناصر همتی سال 88 را به منظور بانک سینا سالی مـهم عنوان کرد و گفت : تمام زیر
ساخت های ... منبع : روزنامـه دنیـای اقتصاد؛ تاریخ : 12 اسفند 1388؛ شاخه : بانک و بیمـه؛
اخبار مرتبط با : «برنامـه های راهبردی سال 89 بانک سینا درون 6 ماه ابلاغ شد ... این مؤسسه
نیز مجوز پذیره نویسی خود را از بانک مرکزی دریـافت کرده هست ; این ...
 

43 . خبرجو | 8 تهدید به منظور بانک‌های ایرانی درون سال 91 - خانـه
‎تغییرات سیـاستی درون بخش پولی درون سال 90 درون تاریخ اقتصادی کشور کم نظیر بود و
... بانک باشند، اما درون عمل با بـه کارگیری شیوه‌های خاص درون پذیره نویسی اولیـه، اعضای
یک ... بـه نامـه‌ی شماره‌ی 173772 مورخ 10/8/89 بانک مرکزی جمـهوری اسلامـی ایران) و
ذی‌نفع واحد ..... خبرگزاری مـهر · خدمات ارزنده عسگراولادی درون انقلاب ماندگار است, Sun
Nov 10 ...
 

44 . چرا حق تقدم "بکام" تبدیل بـه سهم نمـی شود ! | بورس نیوز
کارشناس اقتصادی: تعدیل دیدگاه های ترامپ، اثر منفی انتخابات آمریکا را . ... تاریخ
انتشار: ۲۶ مـهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۶ ... بر اساس ماده 181 قانون تجارت ، شرکت (هیأت مدیره)
مکلف هست بعد از اتمام مـهلت پذیره نویسی ظرف مدت یکماه نسبت بـه تعیین سهام و هم
چنین ... خداپدرت رو بیـامرزه اواخر سال 89 بانک سرمایـه پول حق تقدم گرفته هنوز بـه سهم
...
 

45 . مطالب جدیدتر - خبرگزاری بیمـه و بانک. - blogfa.com
‎وي افزود: حكم مديران عامل بانك‌ها را وزير امور اقتصادي و دارايي امضا مي‌كند. ... مدیر عامل
موسسه مالی و اعتباری مـهر اظهار داشت: این موسسه حدود ۱۳ سال پیش با مجوز مقامات ...
شفیع‌زاده ادامـه داد: به منظور پذیره نویسی سهام و تبدیل شدن موسسه بـه «شركت سهامـی عام»
با .... و بانک مرکزی پرداخت و از آماده شدن بسته سیـاستی- نظارتی سال 89 بانک
مرکزی درون ...
 

46 . بانک تخصصی اطلاعات حقوقی
‎در سال هاي اخير سياست هاي اقتصادي کشور درون چهارچوب برنامـه هاي توسعه اقتصادي به
... براي اطلاع از مطالب طرح اساسنامـه و اعلاميه پذيره نويسي بـه ماده 8 و 9 قانون تجارت ....
سفته علاوه بر امضاء یـا مـهر متعهد حتما مشخص کننده مبلغ تعهد شده، گیرنده وجه، و ...
 

47 . تحلیل مشاوره و اخبار بورس
‎وقتی مجری برنامـه درون مورد برنامـه های آتی بورس به منظور جهاد اقتصادی درون بورس سوال
پرسید، .... همچنین خریداران این اوراق درون پذیره نویسی هیچ کارمزدی پرداخت نمـی کنند و
باید درون .... شایـان ذکر هست زمان برگزاری مجمع عمومـی عادی سالیـانـه سال 89 بانک
پاسارگاد 21 .... موسی‌الرضا ثروتی درون گفت‌وگو با خبرگزاری مـهر درون خصوص هدف‌گذاری
انجام شده درون ...[PDF]
 

48 . حذف صفر از پول ملی و اثرات آن بر نظام بانکی کشور - بانک سپه
‎پولی اثرات مطلوبی بر اقتصاد کشور برجای بگذارد و تاثیری مطلوب بخصوص بر
نظام بانکی و پولی کشور ... صورت های مالی سال 89 بانک سپه بـه تصویب رسید .....
با این اقدام )سلب حق تقدم درون پذیره نویسی .... 147 شعبه بانک فراهم شده کـه تا پایـان
مـهر.
 

49 . ۸۹/۱۱/۰۱ - ۸۹/۱۱/۳۰ - بورس بـه توان مثبت بی نـهایت - blogfa.com
‎24 ژانويه 2011 ... دقیقا" زمانی کـه مسکن مـهر راه افتاد ، شلعاب ، شکلر ، کفرا و کچینی و چند سهم .... معاون
مالی اقتصادی صدرا خاطرنشان کرد :"باتوجه بـه اینکه درون سال آینده استهمال ..... و پذیره
نویسی عرضه سهام تمامـی شرکت های اعلام شده فوق را که تا پایـان سال جاری ...... دوستان
عزيز مطلبي كه پيش تر درخصوص سود سال 87 و 88 و 89 بانك ملت ...[PDF]
 

50 . پـرتـو مـلـتــ - بانک ملت
‎معاون وزير اقتصاد با قدرداني از تالش مديران و كاركنان بانك ملّت، اين بانك ... 89 بانك
را ارائه كرد. ... كش ور و افزايش درآمدهاي ارزي بانك را از افتخارات بانك ملّت درون سال 89

 




[کانال پاسخ گويي زنا شويي]

نویسنده و منبع: 92 | تاریخ انتشار: Sun, 27 Jan 2019 11:03:00 +0000



کانال پاسخ گويي زنا شويي

LOVE داستان های یفیلم عکس ...

مرد متولد آذر صادق و راستگو، کانال پاسخ گويي زنا شويي دمدمي مزاج، درون عشق كم اعتنا، خواهان آزادي و بي قيدي، و طرفدار تنوع و مسافرت و بطور خلاصه خطرناكترين شوهردنياست.حقيقت اين هست كه مرد متولد آذر از نظر بعضي ها خيلي دمدمي مزاج است، لحظه اي او را مي بينيد كه شمشير بـه دست و سوار بر اسب سفيد بـه وسط ميدان مي تازد که تا به رتق و فتق امور بپردازد و اندكي بعد او را مشاهده مي كنيد كه خود را نخود هر آشي مي كند و پابه پاي تمام برنامـه ها نقشي ايفا مي نمايد.كنجكاوي مرد متولد آذر و بي قراري او درون فيصله هر چه زودتر مشكلات چنان زياد هست كه بـه راستي گاهي نمي توان حدي براي آن قائل شد.

يكي ديگر از ويژگي او اين هست كه پيوسته گروهي درون اطراف وي ديده مي شوند و بالنتيجه براي دستيابي بـه چاره اي جز اين نداريد كه راه خود را از بين اين جمع باز كنيد، از سوي ديگر لازم هست عنوان كرد كه بـه هيچ وجه جايز نيست نسبت بـه اين شخص بدبين باشيد، چه او بلاشك يكي از خوشبين ترين افرادي هست كه خداوند كرده است. کانال پاسخ گويي زنا شويي و آنقدر خوشبين هست كه اگر يكي از دشمنايش يك دهانـه اسب براي او ارسال دارد، بـه خود مي گويد حتما اسبش را فراموش كرده است. کانال پاسخ گويي زنا شويي طبيعي هست يك چنين خوشبيني ممكن هست خطرناك باشد زيرا درون اثر آن چنان بـه مردم اعتماد مي كند كه حدي بر آن متصور نيست، البته من منكر آن نيستم كه اين خوش بيني از نظر زن و فرزندانش يك امتياز جالب محسوب مي شود.خوشبختانـه براي او و احتمالا براي او و احتمالا براي شما، مرد متولد آذر آدم فوق العاده خوش شانسي هست و اين شانس اغلب درون لحظاتي كه خوشبيني هاي بي دليل او برايش گرفتاري ايجاد مي كند، بـه داد او مي رسد، او آنقدر خوش شانس هست كه اگر بـه مس دست بزند، طلا مي شود و طبيعي هست كه آدمي با چنين خوش شانسي خوش بين هم مي شود. خوش شانسي او درون مسائل عاشقانـه نيز قابل رؤيت هست و اگر احيانا پاي عشقي درون ميان بيايد كه نتواند عاقبت خوشي براي او داشته باشد، زود بـه ريشـه آن پي مي برد و دست از آن مي شويد.

مرد متولد آذر صاحب بزرگترين كلكسيون دوست و آشنا درون دنياست و اين دوستان اغلب دوستان واقعي و هستند زيرا بـه هنگام انتخاب مرد متولد آذر بـه جاي توجه بـه ظاهر دوستان، دقت خود رامتوجه باطن آنـها مي سازد، درون مقابل تعداد دشمنان او بسيار محدود است. كساني كه از رك گويي او آزرده خاطر مي شوند، چند روزي و يا چند هفته اي با او بد مي شوند و در جرگه مخالفين درون مي آيند، اما بعد از مدتي پي مي برند كه او بدون هيچ گونـه قصد و غرضي حقيقت تلخ را گفته و منظور آزار و اذيت نداشت است.همانطور كه قبلا گفته شد، سياره كسي كه درون ماه نـهم سال متولد شده، مشتري هست و كسي كه تحت تأثير اين غول منظومـه شمسي قرار داشته باشد، كمي درون رفتار و گفتار بي ملاحظه است، اما بدجنس و موذي نيست

.راجع بـه بد زباني و نحوه سخن گفتن او بايد گفت كه مقصود خود را بـه راستي شبيه تيرهايي كه صورت فلكي او يعني « كماندار» درون چنته دارد، بيان مي دارد. يعني بدون سياست و ملاحظه كلمات را از چله كمان دهان رها مي سازد. كلام او ممكن هست درست مانند اين تير قلب شما را جريحه داز كند، اما اگر قدري مقاومت بـه خرج داديد و به آن عادت كرديد، ‌آن وقت که تا آخر عمر از قرار داشتن درون جوار مردي كه دل و زبانش يكي است، چنان احساس آرامشي خواهيد داشت كه بي شك براي بسياري از زنان رشك آفرين خواهد بود. يكي از اشكالات بزرگي كه اين مرد با آن مواجه است، پيدا كردن و بكار بردن لغات مناسب درون موقع حرف زدن است. درون نتيجه اغلب مجبور مي شود گفته هاي خود را با جملات ديگري حل و اصلاح كند.

براي مثال او ممكن هست در يك گردش عاشقانـه درون زير مـهتاب با لحن مؤثري بـه شما بگويد: کانال پاسخ گويي زنا شويي « عزيزم، بدون شك تو مناسب ترين زني هستي كه يك مرد ممكن هست به عنوان دوست خود انتخاب كند» سپس با مشاهده آثار عصبانيت درون قيافه شما با دستپاچگي اضافه مي كند كه : « آخر عزيزم، مرد وقتي اقدام بـه گرفتن دوست مي كند كه زنش پير و زشت شده است»، آن وقت سعي مي كند زيباترين ان دنيا را براي معشوقه بودن پيدا كند. بـه هر صورت اگر اين اصل مـهم خاصي نيست و به هيچ عنوان مايل بـه آزرده خاطر ساختن كسي نمي باشد، آن وقت مي توانيد با خيال آسوده درون جوار او قرار بگيريد و از داشتن نامزد يا همسر صادقي چون او لذت ببريد. از نظر امور عاطفي بايد بگويم كه عشق درون قلب او نـه تنـها بـه كندي صورت مي گيرد بلكه هرگز نمي تواند شور عشق بـه اعماق آن برسد اما شما مي توانيد بـه همين رسوخ سطحي اعتماد كامل داشته باشيد، اگر شما بـه دورويي هايي كه درون برخي مردان وجود دارد واقف باشيد، آن وقت مي بينيد كه خداوند با قرار يك مرد متولد آذر درون سر راه شما چه نعمتي را بـه شما ارزاني داشته است، آن وقت ديگر وقتي او از عشق هاي قديم خود يا خاطرات خوش گذشته خويش براي شما صحتب مي كند . يا گاهي با زخم زبان شما را كمي مي آزارد، قلبا ناراحت نمي شويد.

ها و در دوستي خود با مرد متولد آذر اغلب دچاراشتباه مي شوند و رابطه خود را خيلي جدي تر از آنچه كه واقعا هست فرض مي كنند و اين امر بالطبع منجر بـه قضاوت هاي ناروايي درباره او مي گردد، اما درون اينجا نيز شانس معروف بـه كمكش مي آيد و ديري نمي گذرد كه اين ها پي مي برند اشتباه از ايشان بوده و او نظر خاصي از اين دوستي نداشته است. دمدمي مزاجي او درون روابط عاشقانـه اي كه درون دوران تجرد و جواني با جنس مخالف بر قرار مي سازد، بـه خوبي مشاهده مي گردد و به قول معروف هر روز با يكي سر مي كند و اگر درون اين ميان كسي پيدا شد كه اين رابطه را جدي گرفت و خواست قدمي فراتر بگذارد، بـه احتمال قوي از عكس العمل طنز آميز او افسرده خاطر مي گردد.از امتيازاتي كه موجب جلب اين مرد بـه طرف يك زن مي گردد، هوشمندي است، مرد متولد آذر هرگز حاضر نيست با زني سبك سر دوستي خيلي نزديك داشته باشد و و يا احيانا با او پاي سفره عقد بنشيند. از اينكه مورد سؤال هاي متعدد قرار بگيرد، بيزار هست و اگر ميخواهيد كه او را هميشـه از آن خود بدانيد، سعي نكنيد غل و زنجير بـه پاهايش بزنيد يا درون حقش حسادت بـه خرج بدهيد و بخواهيد كه از همـه اسرار دل او باخبر شويد. او را آزاد بگذاريد، بـه صداقت و رك گويي وي تكيه كنيد و خيالتان از هر جهت راحت باشد، اگر بتوانيد دنيا را از همان ديدگاهي كه او بـه آن مي نگرد، نگاه كنيد و انسان ها را بـه همان صورتي كه هستيد، قبول داشته باشيد، آن وقت مي توانيد حتم داشته باشيد كه عليرغم نشاط عميقي كه بـه هنگام برخورداري از آزادي سراسر وجود وي را بر مي گيرد، شما آن هم فقط شما عزيزترين زن دنيا برايش خواهيد بود و او هرگز شما را بـه ديگري نخواهد فروخت.

براي آنكه عزيزترين زن دنيا براي او باشيد، راه هاي ديگري هم وجود دارد: سعي كنيد پيوسته هوشيار باشيد، بگذاريد او فرمانرواي خانـه باشد، بـه ورزش عشق بورزيد، او را درون سفر و كوهنوردي همراهي كنيد، دست و دلباز باشيد، احساسات بـه خرج بدهيد، ناز و كرشمـه داشته باشيد . بالاخره هرگز نخواهيد كه مانع آزادي و رفت و آمد او بشويد. لطفا زود قضاوت نكنيد، درون مورد اين قسمت اخير او حاضر هست همين امتياز را براي شما قائل بشود، فقط كافي هست به او گوشزد كنيد كه شما هم روح آزادمنشي داريد. هرگز با افكار « انقلابي » او مخالفت نكنيد و يادتان باشد كه بعد از ازدواج با مردي كه تحت تأثير صورت فلكي كماندار است، بيش از هر زن ديگري درون معرض خطر طلاق و از دست شوهر خود قرار گرفته ايد، وقتي ديديد كه او كمان خود را درون دست گرفته و تيرهايش را يكي بعد از ديگري بـه سوي هدفي غيرممكن رها مي كند، بهترين كار آن هست كه فكر خود را بـه موضوع ديگر معطوف سازيد و ان وقت درون يك شب عاشقانـه خواهيد ديد كه صادقانـه بـه شما مي گويد: بـه راستي همسر ايده آلي براي او هستيد. اغلب مردان متولد آذر بـه طرز و حشتناكي از تشكيل خانواده امتناع دارند، اغلب آنـه ها بـه خاطر اينكه اعضاي خانواده او هستند، آنـها را دوست دارد و به همين دليل هميشـه بين ايشان و ساير اعضاي خانواده مثل ان، برادران، پدر و مادر نوعي جدايي آشكار مشاهده مي گردد.

او درست مثل متولدين ماههاي ديگر با پدر و مادر و برادر و خود رفت و آمد مي كند و نسبت بـه آنـها علافقه مندي نشان مي دهد، اما هرگز مايل نيست و اجازه نمي دهد كه آن ها درون زندگي خصوصي او دخالت بكنند. شما هم اگر زن عاقلي باشيد، مي توانيد از اين موضوع سرمشق خوبي بگيريد و هرگز بـه دنياي خيلي اختصاصي او قدم نگذاريد. از جمله چيزهاي عجيبي كه بايد درون منزل يك شوهر متولد آذر داشته باشيد، يك چمدان كاملا آماده براي مسافرت هست زيرا بدون شك مسافرت هاي زيادي انجام خواهيد داد. شما درون اين مسافرت ها مي توانيد با خيال راحت سگ و گربه خود را هم همراه ببريد زيرا شوهرتان عاشق حيوانات است.

در اين مسافرت ها او خواهان آزادي بيشتري است، بعد با كمال سخاوتمندي بر تعداد شب هايي كه او مي تواند بيرون بماند، بيفزاييد و طبق معمول يادتان باشد كه صبح روز بعد سئوالي درباره صداقت و وفاداري او نكنيد. اگر مرد متولد آذر عصباني بشود، بـه صورت موجود خطرناك و غير قابل كنترلي درون مي آيد و به قول معروف که تا عقده خود را خالي نكند، آرام نمي گيرد. بين زحمت ترميم خرابي هايي كه او بـه هنگام عصباينت بـه بار مي آورد و زحمت خودداري از متهم كردن او بـه نادرستي، انجام اين آخري بـه مراتب راحت تر از آن ديگري است. اگر او كار خلافي انجام بدهد، بدون شك خودش بـه شما مي گويد( درون حالي كه معلوم نيست شما تاب تحمل شنيدن آن را داشته باشيد.)علاقه او بـه كودكانش درون سنين بالا زيادتر مي شود، اما علي الاصول از مشاهده بچه مخصوصا بچه هاي كوچك شاد مي گردد. متولد آذر مردي هست كه كودكان خود را خيلي زياد براي انجام كارهاي ورزشي بـه گردش مي برد و به اين دليل روابط او با پسرهايش نزديكتر از ها براي ورزش، مخصوصا ورزش هايي نظير كوه نوردي دارند و بهتر مي توانند پابه پاي او قدم بردارند، از سوي ديگر بچه هاي پسر هم او را خيلي بـه خود نزديك و صميمي احساس مي كنند بـه نحوي كه بعد از سن سيزده چهارده سالگي نوعي حالت رفاقت بين ايشان پيدا مي شود و هر قدر بچه ها بزرگتر مي شوند، اين رفاقت عميق تر و افزون تر مي گردد.

رك و راستي اين پدر گاهي اوقات كه كودكانش نياز بـه همدردي دارند، ممكن هست توي ذوق ايشان بزند، از آن گذشته كنجكاوي او هم گاهي موجب ناراحتي بچه هايش مي شود زيرا بچه ها نسبت بـه اسرار خود سخت حساس هستند و وقتي با سئوالات پشتسر هم پدر خود مواجه شدند، ناراحت مي گردند.تنـها موردي كه پدر متولد آذر از خود خشونت و سختي نشان مي دهد، موقعي هست كه از بچه هاي خود دروغ بشنود. يادتان باشد كه بـه خاطر بچه ها او را فراموش نكنيد و وقتي ديديد كه مي خواهد با شما و در كنار شما باشد، بچه ها را فورا فراموش كنيد، ممكن هست بگوييد مگر اين كار ممكن است، اما بـه هر صورت هميشـه يادتان باشد كه که تا چه حد درون جوار اين مرد دمدمي مزاج و تند كه ريشـه هاي عشق بـه انتهاي قلب او رسوخ نمي كند، درون معرض خطر طلاق قرار داريد، اگر نمي خواهيد او را از دست بدهيد، بچه ها را بـه وي ترجيح ندهيد. مرد متولد آذر با مغز و دل خود بـه تناوب فكر مي كند، بـه همين دليل اصلا نبايد انتظار داشته باشيد كه پيوسته احساساتي و عاشق پيشـه و يا دائما منطقي و عادل باشد

Травень 3, 2008 at 12:36 pm

از ويژگيهاي مرد متولد مـهر ماه مي توان، انصاف،‌ متعادل، زن پرست، خوش سليقه و گاهي تنبل و بي اعتنا نسبت بـه زندگي را نام برد.اگر شوهر متولد مـهر ماه داريد، هميشـه بـه سر و وضع خود برسيد، خانـه را تميز و مرتب نگه داريد و در محيط آرام خانـه سر و صدا راه نيندازيد و حتما درون يكي دو اتاق پرده آبي رنگ آويزان كنيد. اگر شوهر شما متولد مـهر است،‌ مي توانيد بـه خود بباليد كه هوشمند ترين مشاورين جهان را درون جوار خود داريد، او مناسب ترين و منطقي ترين راه حل ها را براي مسائل شما پيدا مي كند،‌ اما اين حرف مفهومش اين نيست كه بـه خواسته هاي كودكانـه شما نيز جواب مثبت بدهد، درون يك چنين مواردي او راه چاره خوبي عرضه مي دارد. تعدادي از اين خواسته ها را منطقا رد مي كند. و درباره تعدادي ديگر با شما بـه بحث و گفت و گو مي نشيند. مرد متولد مـهر ممكن هست دمدمي مزاج باشد و عادت او بـه استدلال و منطق چنان شديد و هميشگي هست كه گاهي واقعا آدم را ديوانـه مي كند، او حتي درون امور عاشقانـه نيز از منطق ودليل پيروي مي كند.با وجود اين بايد بـه اطلاع برسانم كه لازم هست سخت مرقب خود باشيد زيرا بـه تجربه ثابت شده هست كه ي كه درون دام عشق يك چنين مردي افتاده است،‌ ديگر هرگز نتوانسته خود را خلاص كند.

مي دانيد چرا؟ براي اينكه اگر بخواهيد او را ترك كنيد، چنان با دليل و منطق غلط بودن اين فكر را بـه شما ثابت مي كند كه نـه تنـها درون لحظاتي كه مقابل او نشيته ايد و به حرف هايش گوش مي دهيد،‌ خود را محكوم احساس مي كنيد بلكه ذكاوت و هوشمندي او درون دلايلي كه عرضه مي كند، چنان نرمش، احساسات و خونگرمي از خود نشان مي دهد كه شما طبيعت دمدمي او را كه گاهي سخت موجب ناراحتي مي گردد،‌ بـه كلي فراموش مي كنيد.او خيلي راحت مي تواند قلب و نظر شما را بـه سوي خود جلب كند. درون كشمكش و مبارزه متولد مـهر ماه اكثر اوقات شما بازنده هستيد، اما اين باختن با شكست خوردن از زمين که تا آسمان فرق دارد زيرا ديري نمي گذرد كه مي بينيد آرزوهايتان آرزوهاي او، و خواسته هايتان خواسته هاي اوست و در دنيا هيچ چيز بيشتر از خوشحال كردن او برايتان ارزش ندارد. لبخند او براي شما حكم يك سبد گل قرمز را كه غنچه هاي آن درون حال شكوفا شدن هست را پيدا مي كند،‌ سبد گلي براي بدست آوردن آن تلاش مي كنيد و ديگر بدون آن نمي توانيد بـه زندگي ادامـه بدهيد. تنـها زناني كه قلبي از سنگ خارا دارند، مي توانند درون مقابل لبخندهاي يك مرد متولد مـهر مقاومت كنند، آن هم بـه شرطي كه علاوه بر يك چنين قلبي، اراده اي از فولاد آبديده داشته باشند.

زناني كه عاشق يك مرد متولد مـهر هستند، هيچكدام نمي توانند بگويند« نمي دانم چرا دوستش دارم». از سوي ديگر گاهي اوقات وضع بـه كلي تعيير پيدا مي كند و شما براي وادار كردن او بـه كارهايي نظير جواب بـه تلفني كه پنج دقيقه هست زنگ مي زند، و يا بلند شدن از روي مبل و روشن كردن چراغ اتاق بايد فرياد بزنيد، دستش را بگيريد و بكشيد. بـه اين ترتيب بـه هيچ وجه انتظار اين را نداشته باشيد كه او سالي 365 روز و هر روز هم 24 ساعت نقش يك عاشق را ايفا كند. قبلا گفته شد كه متولدين اين ماه، اعم از مرد يا زن تحت نفوذ ونوس هستند و اگر كتاب اساطير يونان را خوانده باشيد، خوب مي دانيد كه درون زندگي اين الهه عشق نيز روزهاي بدون عشق فراوان وجود دارد و يك چنين بحران هايي وقتي درون مرد متولد مـهر مشاهده مي گردد كه تعادل دو كفه ترازوي صورت فلكي او بـه هم مي خورد. بديهي هست كه بالا و پايين رفتن كله ها ابدي نيست و در هر حركت مقداري از نوسان كاسته مي شود که تا دوباره تعادل برقرار مي گردد و زندگي شما يك بار ديگر سرشار از شور و نشاط و غرق درون شادي و خنده مي شود.مرد متولد مـهر درون عقيده خود بسيار راسخ و ثابت قدم است، اما فرق بين او و ديگر كساني كه داراي ثبات قدم مي باشند اين هست كه بـه محض آنكه منطقا تشخيص داد عقيده اش اشتباه است،‌فورا آن را تغيير مي دهد.يكي ديگر از اختصاصات مرد متولد مـهر قدرت عجيب و باورنكردني او درون جلب نظر كساني هست كه با وي كدورتي پيدا كرده اند. اسلحه اصلي او درون رفع كدورت همان لبخند معروف مي باشد.

او صادقانـه دست دوستي بـه سوي كسي كه از وي دلگير شده است، دراز مي كند و در همان حال صادقانـه و از صميم قلب اين كار را باز هم تكرار مي كند و چون بـه قول معروف « حرفي كه از دل برآيد، بـه دل مي نشيند»‌، سرانجام صداقت او كار خودش را مي كند و كدورت ها برطرف مي گردد. دو كلمـه عشق و مـهر مترادف هم هستند و اين امر نـه تنـها از نظر لغوي، بلكه از نظر نجومي و حتي آماري نيز صادق است، بر طبق برخي اساطير باستان، ماه هفتم سال را بـه آن جهت مـهر مي نامند كه عشق درون آن بـه وجود آمده و راه خود را بـه دل تمام موجودات عالم باز كرده است. درون عمل ثالت شده كه مرد متولد مـهر اگر بخواهد بـه دل ي راه باز كند، چنان اين كار را طبيعي و بدون زحمت انجام مي دهد كه موجب حيرت مي گردد، اما بعد از اين مرحله دوره سرگرداني او شروع مي شود، تعادل كفه هاي ترازو بـه هم مي خورد و اين دودلي شديد درون وي بـه وجود مي آيد كه از اين پيروزي خود چگونـه بايد بهره برداري كند، عشق فرشته اي دارد و شيطان نيز از جمله فرشتگان بوده هست و درست بـه همين دليل هم هست كه فرشته عشق هرگز صد درون صد ملكوتي نيست و باز بـه همين دليل هم هست كه مرد متولد مـهر بعد از بـه دست آوردن دل يك بر سر يك دوراهي قرار مي گيرد و از خود مي پرسد كه آيا بايد فقط چند صباحي او را نگاه دارم يا اينكه از وي تقاضاي ازدواج كنم و يا هيچكدام؟ اين حالت چندان دوام نمي آورد و كفه ترازو خيلي زود با كمك وزنـه هاي منطق و استدلال تعادل خود را بـه دست مي آورند و تكليف روشن مي شود.

علاقه او بـه زن قبل از نود سالگي از بين نمي رود، اين امر را حمل بر هوسبازي او نكنيد، او ممكن هست صميمانـه و با تمام وجود عاشق زن خود باشد و حتي فكر بي وفايي يا خيانت هم از مخيله اش عبور نكند، اما اين موضوع دليل آن نمي شود كه درون مجالس و ميهماني ها خيلي زودتر و بهتر از ديگران زنان هوس انگيز را تشخيص ندهد.از طرف ديگر مرد متولد مـهر خيلي زودتر از هم سن و سال هاي خود بـه وجود جنس مخالف پي مي برد که تا جايي كه بر طبق آمار موجود پسران متولد مـهر18 ماه زودتر از پسران ديگر بـه سن بلوغ مي رسند. بروز يك جنين بلوغ زودرسي، همراه با ورزيرگي ذاتي و طبيعي او درون امور عشقي و قدرت بي نظيري كه درون جلب نظر زن ها دارد، بالطبع موجب مي گردد كه زندگي اش از جريانات عاشقانـه باشد.كسي كه درون ماه مـهر متولد شده باشد، بـه هيچ صورت مايل بـه رنجاندن ديگران نيست و اگر مشاهده مي كنيد كه گاهي که تا پاي رنجش خاطر با ديگران بـه بحث و جدل مي پردازد، حتم داشته باشيد كه از عواقب آن بـه كلي غافل است.

او هرگز نمي خواهد از كلمـه « نـه » استفاده كند درون حالي كه نميداند درون بسياري از موارد گفتن اين كلمـه بـه مراتب بهتر از كج دار و مريض رفتار كردن است. تمايل شديد و غير قابل اجتناب او از دست بـه دست كردن و سبك و سنگين كردن امور گاه موجب پيدايش كدورت مي گردد،‌ درون حالي كه او اگر فقط احساس كند كه عواطف كسي را جريحه دار كرده است، و يا حتي اگر بعد از سالها پي ببرد كه عشق كسي را ناديده گرفته بـه شدت آرزده خاطر و دلگير مي شود. درون نظ گرفتن انصاف يكي ديگر از اعتقادات ذاتي و عميق مرد متولد مـهر ماه است. او بي انصافي و جنايت را درون يك رديف قرار مي دهد. ترس از اين حالت گاهي موجب مي شود كه از ي كه كاملا مطابق دلخواهش نيست، درون خواست ازدواج كند و در نتيجه درون سراسر عمر از يك ازدواج بدون عشق رنج ببرد. بـه اين ترتيب ملاحظه مي كنيد كه وضع و خخالت او مثل يك شمشير دو دم هست كه هم مي تواند او را از يك عشق واقعا حقيقي برخوردار سازد و هم او را از آن بـه كلي محروم نمايد. دمدمي مزاجي مرد متولد مـهر را بايد جدي گرفت زيرا اگر خوب دقت كنيم مي بينيم كه درون او، مخصوصا درون ايام جواني، نوعي بازيگوشي و يكدستي گرفتن مشاهده مي گردد، از آن گذشته، براي اين شخص مرزهاي بين يك دوستي ساده و عشق سخت درون يكدگر ادغام شده و مغشوش بـه نظر مي آيد، درون نتيجه اصلا جاي تعجب نخواهد بوداگر مشاهده كنيم كه که تا رسيدن بـه پاي سفده عقد قلبش بارها شكسته باشد.

او خيلي دير عشق هاي خود را، كه احتمالا هرگز حقيقي نبوده اند، فراموش مي كند و پس از متولدين برج كماندار ( آذر ) و دو پيكر ( خرداد ) از هر كس ديگر از شكست هاي عاشقانـه رنج مي برد، اما خوشبختانـه عامل قضاوت صحيح سرانجام بـه وي كمك مي كند که تا عميقا بر غم خويش پيروز شود و آن را بـه كلي از خاطر ببرد که تا جايي كه كمتر اتفاق مي افتد اثر ناگواري از اين قبيل عشق ها درون وي باقي بماند مگر اينكه موضوع بـه گونـه اي واقعا استثنايي و غير عادي بوده باشد. او براي پي بردن بـه اسرار دروني شما علاقه اي از خود نشان نمي دهد، درون حالي كه درون ديدار نخست عكس اين امر بـه نظر مي رسد، و شما او را مردي كنجكاو و جست و جو گر مي بينيد. او اغلب اوقات بـه وقايعي كه درست مقابل چشم هايش رخ مي دهند، پي نمي برد، درون صورتي كه ديگران همـه متوجه آن مي شوند. بـه همين جهت گاه استعداد فريب خوردن دارد. اگر درون بحث و گفت و گو با شما پيشقدم شد، هدفش صرفا گفت و گو و آشنايي هست نـه اينكه مي خواهد بـه اسرار شما پي ببرد. نظريات و دلايل او بـه گونـه اي خيره كننده منطقي هستند و نتيجه گيري هاي وي پيوسته درست ترين و مخصوصا منصفانـه ترين نتيجه گيري هاست، قدرت قضاوت صادقانـه و عملي او بـه قدري زياد هست كه درون بسياري از كتب نجوم از متولدين اين ماه بـه عنوان سليمان صور فلكي نام شده است، آنچه درون قضاوت هاي او جلب توجه مي كند اين هست كه درون اين كار دخالت نمي دهد. براي او فقط توجه بـه حقايق مـهم است. بـه نظر او زندگي افرادي نظير متولدين فروردين و اسفند كه صد درون صد تابع احساسات خويش مي باشند، فاقد صافي و خلوص واقعي مي باشد.اگر شما آدم اسرافكاري باشيد، برداشت او چنين خواهد بود كه قدر پول را نمي دانيد و آن را مثل ريگ خرج مي كنيد و در نتيجه نمي توانيد مسئول بودجه خوبي باشيد، درون يك چنين حالتي او اصلا بـه اين امر توجه نمي كند كه اين كار شما ممكن هست علت رواني داشته باشد. براي وي دلائل رواني صد درون صد قانع كننده نيستند و نمي توان براي انجام يك قضاوت صحيح و بدون عيب و نقص بـه آن استناد جست، بـه همين ترتيب اگر خساست بـه خرج بدهيد، برداشت و استنباط او اين خواهد بود كه بايد از پول هاي صرفه جويي شده براي خريد لباس هاي زيباتر و زيادتر استفاده بكنيد، بي برنامـه بودن را آشفتگي مي داند، و از بي بند و باري متنفر است.

در نتيجه هر موضوع غير متفادل و ناهماهنگي روي قضاوت نـهايي او تأثير مي گذارد.يكي ديگر از ويژگي هاي ذاتي مرد متولد مـهر قابل اعتماد بودن اوست شما مي توانيد بـه طور دربست و كامل بـه او اعتماد بكنيد، تنـها گاهي اوقات از اينكه مي بينيد نمي توانيد احساسات دروني شما را چنانكه مايل هستيد درك كند، ممكن هست دلخور بشويد. توجه داشته باشيد كه قصور او درون اين مورد بـه هيچ صورتي جنبه عمد و يا بي توجهي ندارد، او واقعا نمي خواهد كه موجبات رنجش شما را فراهم بياورد،‌منتها بـه طور طبيعي قادر بـه درك نيازهاي عاطفي ابراز نشده هيچكس نيست. عاشق پيشگي و تبحر او درون به دست آوردن دل زن ها و قابليت فراوان او درون علاقه مند كردن ايشان بـه خود الزاما مفهومش اين نيست كه مي تواند رابطه اي مستقيم با تمام عوالم رويايي ايشان داشته باشد. شما با هيجان تمام نزد او مي رويد که تا بگوييد چطور فلاني احساسات شما را جريحه دار كرده هست و اميدوار هستيد كه حداكثر همدردي ممكن را از وي مشاهده كنيد، درون حالي كه بـه محض آنكه حرف هايتان تمام شد، از شما مي پرسد: « مگر با او چه كرديد كه شما را رنجانيده است؟» و سپس با دقت و مو شكافي تقصيرات و گناهان شما و او را درون معرض سنجش قرار مي دهد و هيچ ابايي هم نخواهد داشت كه درون اين امر جانب شما را رها كند و جانب او را بگيرد.

شما مي توانيد فرياد بزنيد و اعتراض كنيد، ‌اما مطمئن باشيد كه هيچ يك از اين اعمال نمي تواند او را حتي براي يك سانتيمتر هم از جاده عدل و انصاف و يك قضاوت صحيح و بيطرفانـه منحرف سازد.عدم قابليت او درون درك عواطف، ‌احساسات و نيازهاي باطني جنس مخالف( خواه همسر،‌ خواه دوست ) اغلب اوقات برايش دردسرهايي درست مي كند. براي اغلب زن ها باور كردن اين مطلب مشكل هست كه مردي كه اين چنين منطقي و با انصاف هست و با ديدي اين چنين وسيع و همـه جانبه بـه امور محتلف جهان مي نگرد، پرا از درك نيازهاي باطني ديگران اين چنين عاجز است،‌در حالي كه طبيعت او اين چنين است.اگر بـه هنگام تولد او قمر درون عقرب نبوده باشد، از نظر امور مالي خساست نشان نمي دهد. درون حقيقت بايد گفت كه تأثير صورت فلكي تراز بر متولدين اين ماه موجب نوعي دست و دلبازي مي باشد. مرد متولد مـهر معتقد هست كه پول را بايد خرج اموري كرد كه زيبايي يا شادماني بـه همراه داشته باشد. اگر مي خواهيد بر سر سفره عقد بنشينيد و براي زنا شويي با او بله بگوييد، لازم هست كه براي زندگي درون خانـه اي كه سفره آن هميشـه گسترده هست و پذيرايي از ميهماناني كه تقريبا هميشـه درون منزل شما بسر خواهند برد، قبلا خود را آماده كنيد.خانـه اين مرد،‌ جز درون طي روزهايي كه درون لاك استراحت و تنبلي خود فرو مي رود، هميشـه مملو از ميهمان است، و آن وقت همين آدم از رفتن بـه نقاطي كه عده زيادي درون آن جمعند و سر و صداي زياد تعادل احساسات او را بـه هم مي زند، جدا بيزار است.حضور درون ميان جمعي كه ايشان را خوب نمي شناسد، براي وي غير قابل تحمل است. از آن گذشته يك خاصيت ديگر نيز درون او وجود دارد كه بـه فرار او از اجتماعات كمك ميكند و آن اين هست كه بـه هيچ وجه مايل بـه قرار گرفتن درون محلي نيست كه مرتبا از ديگران تنـه بخورد، يا بـه شانـه و پهلوي او فشار وارد بيايد و تماس جسماني با سايرين پيدا كند.

او از همـهمـه و جدال و ازدحام متنفر است. مرد متولد مـهر ماه خواهان معاشرت و دوستي با تمام افرادي هست كه از هوش، معلومات و درايت فراوان برخودارند، اما همين قدر كه تعداد يك چنين افرادي درون دور ور وي از ده دوازده نفر تجاوز كند، دچار نفس تنگي مي شود و در صدد فرار مي افتد او ممكن هست ناگهان شما را درون يك مـهماني بزرگ شلوغ تنـها بگذارد و بدون هيچ خبري ناپديد شود.سريع ترين راه بـه دادگاه طلاق براي زناني كه شوهر متولد مـهر دارند، خانـه بدون نظم و ترتيب است،‌ و اگر مايل بـه مرافعه و بد خلقي نيستيد، صداي راديو و تلويزيون را كم كنيد، نگذاريد بوي غذا تمام منزل را فرا بگيرد و اگر خواستيد درون غذايي سير يا پياز بـه كار ببريد، قبلا اسپري خوش بويي درون اتاق ها بزنيد که تا نكند بوي پياز و سير بـه مشام فوق العاده حساس او برسد. زني كه نان را درون ظرف مخصوص بـه سر سفره نمي آورد، شيشـه هاي شير و ظرفهاي غذا را توي ظرف شويي روي هم مي ريزد، قوطي هاي ادويه را بعد از برداشتن از فقسه درون جايي ميگذارد كه جلوي چشم باشند، خيلي زودتر از آنچه كه تصور مي كند، ورقه طلاق را از دست شوهر متولد مـهر خود دريافت مي دارد.نكته جالب درون اين مورد اين هست كه او خودش ممكن هست حداكثر بي نظمي را درون منزل داشته باشد، اما بـه هيچ وجه نمي تواند يك خانـه گردگيري نشده، بچه هاي كثيف و اسباب و اثاثيه درون هم و برهم را تحمل كند. او ممكن هست در مواجهه با يك چنين وضعي فورا بـه دادگاه خانواده نرودو تقاضاي طلاق نكند، اما مطمئن باشيد كه منشي او درون اداره روزبروز بـه نظرش جالب تر و جذاب تر خواهد آمد. بقيه جريان را خودتان مي توانيد حدس بزنيد.مرد متولد مـهر از درهم برهمي امور واقعا متنفر هست و درون مقابل شيفته هم آهنگي و نظم و ترتيب مي باشد.

خانـه او بايد مأواي دنج و راحتي باشد كه بتواند بعد از فرار از غوغاي ديوانـه كننده دنياي خارج بـه آن پناه بياورد و اگر جز اين بود، تعادل ذاتي و طبيعي خود را از دست مي دهد. از آنجا كه اين شخص بـه جست و جوي علت دير آمدن هاي او بـه خانـه و يا صرف كردن تمام وقت آزاد خود بـه مطالعه كتاب و يا دراز كشيدن روي تختخواب بپردازيد. او هرگز بـه شما نخواهد گفت كه دوست ندارد هر وقت بـه منزل مي آيد، شما را درون لباس راحتي،‌ با موهاي بسته و صورت آرايش شده ببيند. راستش را بخواهيد او حتي گاهي متوجه نمي شود كه بر آمدنش از رفتن بـه يكي از اتاقهاي منزل بـه اين علت هست كه شما درون آن اتاق پرده نارنجي آويزان كردن ايد و او اين رنگ را دوست ندارد، بـه همين ترتيب او ممكن هست درست نداند كه چرا بـه هنگام ترك منزل و يا مراجعت بـه آن فراموش مي كند شما را ببوسد، ذات قاضي منشش او، بـه او مي گويد كه يك جاي كار خراب هست و تعادل لازم وجود ندارد و همين امر او را بـه طور ناخودآگاه ناراحت مي كند. وقتي ساعت مراجعت او نزديك شد، اسباب بازي بچه ها را از كف اتاق ها جمع كنيد، عطر خوشبويي بـه خود بزنيد، صداي تلويزيون را كم كنيد، چند شاحه گل آبي رنگ روي ميز بگذاريد و آن وقت ببينيد كه چطور درون بهشت باز مي شود و يك شوهر ايده آل از اطاق بهشت براي شما بر روي زمين مي افتد.كودكان يك مرد متولد مـهر از ويژگي عدل و انصاف پدر خود وسيعا بهره مند مي گردند.

او كاري مي كند كه هيچ يك از بچه هاي خود را نسبت بـه ديگران برتر و عزيزتر احساس نكند، انضباط را با قدرت تمام بـه موقع اجرا مي گذارد، و اگر لازم شد كه ايشان را تنبيه كند، قبلا دلايل اين كار را براي آنـها بازگو مي كند و تقريبا هرگز اين كار را با عصبانيت انجام نمي دهد. بچه ها نيز مثل شما سخت مجذوب او مي گردند، و باز هم مثل شما دائما درون معرض بحث هاي مداوم او درباره هر چيز قرار مي گيرند. آنچه عجيب هست كه مرد متولد مـهر بعد از ازدواج چندان اشتياقي بـه بچه دار شدن از خود نشان نمي دهد، ‌اما بعد از آنكه آن ها بـه دنيا آمدند، يك عشق كامل پدرانـه را نثار ايشان مي سازد، هرگز نميگذارد بـه ايشان احساس تنـهايي دست بدهد، ‌از صميم قلب نقش خود را بـه عهده ميگيرد و ايفا مي كند و خلاصه كاري مي كند كه همـه او را يك پدر نمونـه بدانند. با وجود همـه اينـها، و برغم توجه شديد او بـه بچه هاي خود،‌ شما مي توانيد يقين داشته باشيد كه حتي اگر پاي يك دو جين بچه هم درون ميان باشد، مقام و منزلت خاص خود را نزد او حفظ و نگاهداري خواهيد كرد. درون واقع پايه هاي تخت سلطنت شما بر قلب او چيزي نيست كه بـه اين آساني ها متزلزل بشود. اصلا براي متولدين مـهر، اعم از زن و مرد يا زن، ‌جفت و همسر درون مرحله اول اهميت و كودكان بعد از او قرار مي گيرند. شما يقين داشته باشيد كه او آن گوشـه دنجي را كه درون قلب خود بـه شما اختصاص داده است، نـه تنـها هرگز بـه كس ديگري واگذار نخواهد كرد، بلكه حتي پنجره آن را هم بـه كسي نشان نخواهد داد که تا نيم نگاهي بـه درون آن بيندازد و البته اين بـه شرط آن هست كه شما خانـه را تميز نگاه داريد، هميشـه مرتب و زيبا باشيد، موهايتان آرايش كرده باشد و از آويزان كردن پرده آبي رنگ درون اتاق ها خودداري نكرده باشيد. او رنگ آبي را خيلي دوست مي دارد.توصيه ديگر هم درباره مرد متولد مـهر بـه شما اين هست كه اگر شما عاشق يك چنين مردي هستيد و يقين داريد كه او هم شما را دوست دارد، ‌هر چه دل تنگتان مي خواهد بگوييد و هر پيشنـهادي داريد، از جمله پيشنـهاد ازدواج، فورا آن را رو كنيد و مطمئن باشيد از اينكه شما پيشقدم شده ايد سخت خوشحال خواهد شد.

Травень 3, 2008 at 12:21 pm

مرد متولد تير بسيار اخمو و ترشرو، بچه مسلك، تودار، زن دوست، همبازي بچه ها، عاشق نقاشي و بخيل و پول دوست مي باشد.اگر با يك مرد متولد تير ماه ازدواج كرديد، درون مايه جهيزيه خود يك چتر هم حتما ببريد، زيرا درون خانـه شما يك روز هوا ابري هست و يك روز باراني، درون آنجا شما هم مي خنديد و هم گريه مي كنيد.مرد متولد تير ماه که تا آخر عمر بچه مادر خود باقي مي ماند و سعي مي كند همسرش مانند مادرش باشد.او بدون شك استاد هست و مي تواند طولاني ترين مطالب را درون كوتاهترين جملات بيان كند. حواسش هرگز پرت نمي شود و از پرچانگي بيزار هست و بـه دلايل نبايد انتظار داشته باشيد كه درون جلسات اول آشنايي با شما اسرار را برايتان بازگو كند. مرد متولد تير نـه تنـها هرگز بـه كساني كه نمي شناسد، اعتماد نمي كند بلكه درون زندگيش مطالبي وجود دارند كه هيچ وقت كسي بـه آن ها وقوف پيدا نخواهد كرد، حتي نزديك ترين دوستان ياهمسرش. شناختن او مستلزم صبر بسيار و زمان دراز است.

او همان قدر كه ممكن هست بوالهوس باشد، مي تواند حساس و وفادار هم باشد، همان قدر كه اخمو است، ممكن هست متبسم هم باشد. چون او درون برج سرطان متولد شده است. ترش رويي و خرچنگ گونـه، و رفتار نا مـهربانش بـه تدريج ممكن هست به خوشرويي و خوش مشربي تبديل بشود، و جالب آنكه اگر اين چنين شد، ديري نمي گذرد كه شما مي توانيد صدي قهقه هاي او را هم بشنويد.وقتي شما مي خواهيد اوقات تلخ او را با حلقه كردن دست ها بـه دور گردنش بر طرف كنيد و زماني كه سعي مي كنيد و زماني كه سعي مي كنيد اخم هاي بـه هم گره خورده اش را با نوازش كردن از هم باز كنيد، بدبيني و سردي و نا مـهرباني اش شما را که تا حد دلخوري مي آزارد.در مجالس و ميهماني ها آنچنان با ادب و با نزاكت هست كه شما بـه زحمت مي توانيد انتظار داشته باشيد حتي براي يك دور دعوتتان كند. با وجود اينكه اصلا احساساتي نيست ولي درون كار دل اهل عمل است. دشمنانش همـه متفق القول هستند كه او بيش از آنكه از گوشت و پوست و استخوان باشد، از سنگ ساخته شده است. اگر با وي ازدواج نكرده ايد، اين مطلب را درباره اش بـه خاطر داشته باشيد.

طبيعي هست كه شما مي خواهيد او را بـه بهترين وجه ممكن بشناسيد و با آنچه گفته شد، ممكن هست اين تصور برايتان بـه وجود بيايد كه از يك آدم دو شخصيتي است، اگر چه اين نظر ممكن هست تا حدي درست باشد اما يادتان باشد كه او بـه شدت تحت تاثير ماه هست و حركت بر رفتار و طرز فكرش اثر مي گذارد. او امروز اينجاست فردا جاي ديگر. اخلاق و رفتار واقعي از آن اخلاق و رفتاري هست كه بين هلال ماه و بدر از او مشاهده مي شود. نكته اي را كه بايد بدانيد اين هست كه از نظر اخلاقيات ، بر غم تغييرات ظاهري هرگز ارتباطش با خصوصيات باطني قطع نمي گردد، هميشـه اين حقيقت مـهم را بـه خاطر داشته باشيد كه عليرغم ظاهر پر اخم و تخم و ترشرو كه دارد، قلبي نرم و رئوف درون سينـه اش مي تپد و همين امر او را كه بـه ظاهر يك پارچه سنگ بـه نظر مي رساند، بسيار آسيب پذير مي سازد.اگر قلبش جريحه دار شود، فورا بـه داخل لاك خود فرو مي رود و آنجا جايي هست كه نـه تنـها خود را از گزند ديگران درون امان مي بيند، بلكه مي تواند خويشتن را از افكار و احساسات ناراحت كننده خودش نيز دور نمايد. او درست مثل يك خرچنگ وقتي زخم خورد و آسيب ديد، درون نـهايت سكوت كنج عزلتي پيدا مي كند و به آن پناهنده مي گردد. درون اين حالت دسترسي بـه او ديگر غير ممكن هست و بايد تنـهايش گذاشت که تا به تدريج بـه غم دل خويش پيروز شود و به قول معروف آفتابي بشود. متاسفانـه تغييرات حالت و اخلاق متولد برج سرطان بـه نحوي هست كه سريعا بر اطرافيانش تاثير مي گذارد و موجب ناراحت و دلخوري ايشان مي گردد. از سوي ديگر بـه هنگام خوشحالي وسر حال بودن نيز چنان هست كه موجب شادي همـه اهل خانـه مي شود

يك چنين خصوصيات اخلاقي بالطبع شما را دائما بر سر دوراهي نگاه مي دارد، که تا جايي كه اغلب اوقات نمي دانيد عكس العملتان بايد سرد و بي تفاوت باشد و يا گرم و عاشقانـه. اما با وجود اين يادتان باشد كه اين تنـها شما نيستيد كه اين حالت را پيدا مي كنيد، تمام اطرافيان او پيوسته نسبت بـه وي بر سر دو راهي قرار مي گيرند.گاهي اوقات نگاه سردش شما را از سرما بـه لرزه درون مي آورد و چند روز بعد قلب گرمش شما را درون جوار شعله هاي يك عشق سوزان قرار مي دهد، حد متوسط او فقط وقتي هست كه خطر از دست چيزي تهديدش كند. او نيازمند بـه آن هست كه هر روز ده ها بار بـه وي اطمينان بدهيد كه از آن او هستيد كه مي توانيد زير گوشش زمزمـه كنيد و او را غرق اطمينان و آرامش سازيد. وقتي ماه درون آسمان بـه صورت بگيريد، بـه نحوي كه هيچ بعيد نيست درون بحبوحه هيجان خاص و عاشقانـه ناگهان سرد و خاموش بشود و شروع بـه خواندن يك قصيده بلند بالاي عاشقانـه و سوزناك بنمايد، و درست درون آن لحظاتي كه شما توانسته ايد با كوشش فوق العاده هيجانات عشقي خويش را درون قالب روياهايي متناسب با كلمات و جملاتي كه درون اشعار مزبور هستند، فرو ببريد و سرتان را آهسته بـه سينـه و شانـه او تكيه بدهيد، موضوع را عوض مي كند و از اين شاخه بـه آن شاخه ديگر مي پرد.

اين واقعا شگفت انگيز هست كه ماه چطور مي تواند بر او و حركات و رفتارش تاثير بگذارد، براي بسياري از زن ها تحمل يك چنين تغييراتي غير ممكن است، حتي اگر اتومبيل او آخرين مدل و منزلش بسان يك قصر باشد و در آمدش از يك ميليون درون ماه تجاوز كند.اگر شما زني هستيد كه معتقديد كرايه خانـه و اقساط بدهي را بايد سر موعد پرداخت كرد، مطمئن باشيد كه مناسب ترين مرد روزگار را درون كنار خود داريد. بـه احتمال قوي او يكي از معتقدترين افراد روزگار بـه لزوم تامين آتيه است، او اعم از اينكه درون آمدش كم باشد يا زياد، تمام روز را بـه اين فكر هست كه چطور مي تواند آ‎ينده مالي و اقتصادي خودش، شما و بچه هايتان را بـه بهترين وجه ممكن تامين كند. امور مالي يكي از آن موضوعاتي هست كه از همان اوان كودكي توجه و علاقه او را بـه خود جلب كرده و ديري نمي گذرد كه پي مي برد جمع كردن پول بهتر از خرج كردن آن است، براي توصيف وضع او نسبت بـه پول مي توان كلمـه خسيس را بكار برد، اما اين را مي توان گفت كه وي هرگز يك شاهي بيخودي خرج نمي كند و پول برايش هر چه باشد، شوخي نيست. او بدون شك قبل از آنكه الفبا را بياموزد، شمارش پول را ياد مي گيرد و سكه ها و اسكناس هاي مختلف را مي شناسد و قبل از آنكه پا بـه دبيرستان بگذارد، براي خود كتابچه دخل وخرج درست مي كند. ارقام موجودي اش را درون بانك مانند يك قرص مسكن قوي بـه اعصابش آرامش مي بخشد.كما اينكه پرداخت كرايه خانـه، قسط بدهي هم همين حالت را درون وي ايجاد مي كند.

متولد برج تير علاوه بر آنكه بـه علت تمايل بـه تامين آتيه دست بـه جمع آوري پول مي زند، از لمس كردن پول و شمارش آن هم لذت مي برد.اگر يكي از والدينش متولد يكي از ماه هاي تابستان باشند، نوعي تمايل بـه دستپاچگي و دلشوره درون وي ديده مي شود كه بـه نحوي قابل تحسين آن را كنترل مي كند و به همين ترتيب اگر عوامل ارثي موجب بشوند كه آدم خوشرو وخوش مشربي باشد، بـه شدت مانع از آن مي شود كه خوشرويي دائمي عادت وي بشود.قبل از آنكه بر سر سفره عقد بنشيند و نام خانوارگي يك مرد متولد تير را بـه عنوان شوهر قبول كنيد، بـه اين نكته فوق العاده مـهم توجه بنماييد كه او نسبت بـه امور مالي داراي عقايد و نظريات جالبي است، مثلا او معتقد هست وقتي يك مانتو با جنس خوب سالهاي سال خدمت مي كند، چه دليلي دارد كه آدم پولش را براي خريد يك باراني معمولي كه فقط يك زمستان كار مي كند و بعد از مد و ريخت مي افتد، دور بريزد؟ خريد يك كاديلاك درون ذهن او نوعي سرمايه گذاري محسوب مي شود، درون حالي كه خريد يك اتومبيل ارزان قيمت و يا دست دوم كه هر هفته بايد بـه تعمير گاه برود، مثل آن هست كه آدم با دست خودش پولهايش را آتش بزند.

به اين ترتيب ملاحظه مي كنيد كه او بيش از آنكه خسيس باشد، حسابگر است. بـه نظر وي كيفيت جنس وصرفه جويي درون يك طرف معادلات اقتصادي قرار دارند و پول درون طرف ديگر. آيا شما زني هستيد كه بتوانيد اين نكات را درون زندگي خود بكار ببريد؟از نظر رابطه مرد متولد تير ماه با پول اين را بـه طور يقين بايد گفت كه او حتي اگر عاشق شعر و ادبيات باشد، اگر لحظه اي از موسيقي غافل نگردد و حتي اگر تمام اوقات بيكاري اش را درون گالري هاي هنري بگذراند، باز از فكر پول نقد غافل نمي ماند. وقتي يك نقاش متولد شده درون برج خرچنگ اتاق زير شيرواني منزل را براي انجام كارهاي هنري خود، مثلا نقاشي انتخاب مي كند، دلتان اصلا شور نزند كه سر ساعت غذا و آشاميدني برايش ببريد زيرا او قبل از استقرار درون اين محل درون گوشـه و كنارش يك مقدار خوراكي، يا تعداردي قوطي كنسرو پنـهان كرده است.

اگر شوهرتان بـه عنوان سرگرمي نقاشي مي كند، هرگز بـه كسي وعده ندهيد كه يكي از تابلوهاي او را بـه وي خواهيد بخشيد زيرا شوهرتان حتما درون صدد فروش تابلوهاي خود مي باشد و اگر كارش خوب باشد، قيمت آن را هم خيلي دست بالا مي گيرد، درون ضمن اين را هم بدانيد كه قيمت ها را چندان هم بي ربط نمي گويد زيرا كسي كه تحت تاثير صورت فلكي خرچنگ است، فقط وقتي دست بـه يك چنين كارهايي مي زند كه مطمئن باشد مي تواند آن را بـه نحو مطلوبي ايجام بدهد و چون استعدادهاي هنري زيادي هم درون وي نـهفته است، درون كارهايي مثل نقاشي و مجسمـه سازي و قالب گيري و امثالهم زبردستي زيادي از خويشتن نشان مي دهد.اگر او كاملا تحت تاثير صورت فلكي سرطان تاشد، علاقه اي بـه لباس هاي اسپورت از خود نشان نمي دهد وعاشق لباس هاي شيك و تجملي است. او بـه خياط خود اهميت زيادي مي دهد و هميشـه سعي مي كند كه بهترين خياط ها را نسبت بـه بودجه اش انتخاب كند.پارچه هايي را هم كه انتخاب مي كند، هميشـه از رنگ هاي سنگين هستند. پيراهن سفيد با پارچه هايي را هم كه انتخاب مي كند، هميشـه از رنگهاي سنگين هستند. پيراهن سفيد با تكمـه سردست را بـه پيراهن هاي ديگر ترجيح مي دهد و هيچ علاقه اي ندارد كه روي جيب و يا جاي ديگري از اين پيراهي عكس و نقشـه اي دوخته شده باشد اين خودنمايي ها با خصلت محافظه كارانـه و گوشـه گير او سازگار نيست و حتي اگر از نظر مالي وضعش خوب نباشد، كفش هايش هميشـه واكس زده و جوراب هايش مرتب است.

اصولا او كسي هست كه بـه هنگام مواجه شدن با گرفتاري هاي مالي ( كه خيلي بـه ندرت اتفاق مي افتد) صورت خود را با سيلي سرخ نگاه مي دارد و مطمئن هست كه سر انجام روزي گرفتاري بر طرف مي گردد و اگر امروز پول ندارد، فردا مسلما پولدار خواهد بود. البته او هميشـه غرق درون نعمت و ثروت نيست اما آمار نشان مي دهد كه تعداد بيكاران متولد ماه تير نسبت بـه متولدين ماههاي ديگر خيلي كمترند. راز اين امر هم درون اين امر هست كه متولد اين ماه هميشـه مي گويد:« هر كاري بهتر از بيكاري است.» خدا كند مادر او داراي خصوصيات اخلاقي غير عادي نباشد زيرا وجودش درون گفتار و رفتار پسر متولد تيرش اغلب بـه چشم مي خورد. او هنگام صحبت با شما اغلب اين كلمات را بكار مي برد: « عزيزم، آرايش امروز تو خيلي غليظ است، مادر من هرگز اينطور آرايش نمي كرد، لباست هم خيلي تنگتر از آني هست كه مادرم مي پوشد و يا اينكه مادرم حتي نان منزل را درون خانـه مي پخت»، يك چنين حرف هاي گوشـه و كنايه داري غالبا از وي شنيده مي شود و چه بسا كه درست درون موقعي گفته مي شوند كه شما كمتر انتظارش را داريد. شما نبايد خيلي سخت بگيريد زيرا وابستگي هاي مرد متولد تيرماه بـه مادرش آنچنان شديد هست كه هيچ بعيد نيست قرار خودش را براي رفتن بـه سينما با شما بـه هم بزند زيرا مي خواهد مادرش را مثلا بـه زيارت ببرد.

بررسي نشان داده مرد متولد تيري كه با مادرش رابطه عاطفي نزديك ندارد، يا فوق العاده حسود هست و درون تمام دوران كودكي از اينكه مي ديده مادرش بـه پدرش بيش از او توجه داشته، رنچ مي هست و يا اينكه اين مادر، مادر حقيقي او نيست و وي هميشـه از اين ناراحت بوده كه چرا زن ديگري بايد جاي مادر حقيقي اس را بگيرد.به هر صورت همانطور كه گفته شد، رابطه اغلب متولدين اين ماه با مادرشان بسيار صميمي و نزديك است. كتمان كردن حقيقت و يا ناديده گرفتن آن دردي را دوا نخواهد كرد. اگر شما واقعا شوهر متولد تير ماه خود را دوست داريد، بايد بـه اين واقعيت تن بدهيد كه هرگز نخواهيد توانست فكر مادر را از سر او بيرون كنيد و به اين ترتيب بهترين روشي كه مي توانيد پيش بگيرد، اين هست كه سعي كنيد با رقيبي كه سالهاي سال قبل از شما درون زندگي او بوده است، كنار بيايي و نسبت بـه وي رفتاري داشته باشيد كه خودش داوطلبانـه خود را از شوهرتان دور نگاه دارد و بگذارد كه شما سهم بيشتري از وي داشته باشيد.

طبيعي هست اجراي يك چنين نقشـه اي درون مورد بسياري از مادر شوهر ها كار ساده اي نيست و اينجا هست كه مي توانيد هوش و درايت خود را بوته آزمايش قرار دهيد و ببينيد که تا چه اندازه قادر بـه باز كردن گره هاي زندگي هستيد.يكي از اسرار زندگي متولدين اين ماه اين هست كه اگر چه هرگز بر زبان نمي آورد ولي از صميم قلب دلش مي خواهد كه زنش از نظر محبت و عشق مثل بچه با وي رفتار كند. از نظر زندگي مشترك بايد چند نكته ديگر را هم گفت و آن اين هست كه او بدون اينكه گذاشته باشد شما حتي بو باشيد، ممكن هست آشپز قابلي باشد، بعد تصور نكنيد ديگر بـه قول معروف نانتان درون روغن است، زيرا از آن بعد چه از نظر ابراز عشق و چه از نظر هدايايي كه دريافت مي كنيد، درون وضعي قرار خواهيد گرفت كه مورد شك ان ديگر خواهد شد، مخصوصا هدايايي كه دريافت خواهيد داشت، بهترين نوعي خواهند بود كه خريدنش براي او مقدور مي باشد. درون اين دوره يك چيز را سعي كنيد كه هرگز فراموش ننماييد، همانطور كه خرچنگ از آتش واقعا بيزار و هراسناك است، پسر متولد تير هم از اينكه دلش سوزانده شود، سخت واهمـه دارد و يك چنين رويدادي وي را عميقاً آزرده خاطر مي سازد. واقعه اي كه فقط ممكناست يك نفر را يكي دوروز ناراحت كند، متولد تير را که تا ماهها ناراحت مي سازد.

اگر واقعه اي او را از دلدارش جدا سازد، حق مسلم خود مي داند كه با سماجت براي بـه دست آوردن مجدد او اقدام كند، يادتان باشد كه او مي تواند فانوس بـه دست جست و جويش را که تا سالهاي متمادي ادامـه بدهد.او درون برداشتن قدم اول قدري خجول و شرمگين است، اما وقتي تصميمش را گرفت و اقدامش را شروع كرد، خيلي مشكل هست كه بتوان جلويش را گرفت. او مي تواند هنر مندانـه نقش يك مرد عاشق را ايفا كند و پس از آنكه تشخيص داد كه شما دلخواهش هستيد وقت خجالتش يك شبه تبديل بـه جسارت مي گردد و شما درون عرض يكي دو روز متوجه مي شويد با مردي طرف شده ايد كه اصلا حاضر نيست جواب نـه بشنود. از اين لحظه بـه بعد بايد مواظب معاشرت هاي خود با ديگران باشيد و اگر نمي خواهيد با يك چنين رويدادي مواجه بشويد، بهتر هست از همان ابتداي كار جلويش را بگيريد زيرا هرگز شنيده نشده هست كه خرچنگي ط خود را از دست داده باشد. او بـه شدت حسود است.او نـه تنـها پيراهني نيست كه بتوانيد هر روز عوضش كنيد، بلكه پالتويي هم نيست كه بتوانيد بعد از يك سال كنارش بگذاريد. آشپز بسيار خوبي است، هنرمند است، بـه آنچه كه درون ناهار خوري و اتاق خواب مي گذرد، علاقمند است. بـه گذشته ها پاي بندي نشان مي دهد و دلش مي خواهد شماكپيه همان كي باشيد كه زماني زن پدرش شد، مي تواند خود را عاشق پيشـه نشان بدهد و اگر شما را مطابق دلخواه خود يافت، بهتر هست تن بـه قضا بدهيد و بر سر سفره عقد بنشينيد زيرا ديگر محال هست از شما دست بردارد.

خوب حالا كه تصميم گرفته ايد بله را بگوييد، لابد مي خواهيد بدانيد كه او بـه عنوان يك پدر چه جور آدمي است. قلب او، درون اين مورد، بر غم مرد بودنش ، مادرانـه است.حقيقت اين هست كه طبيعت مراقبت كننده، ملايم، دلسوز، و درك كننده اش وي را پدر بسيار خوبي مي كند. صبر و تحملش درون مقابل بچه ها نامحدود هست و درون صورت لزوم مي تواند پا بـه پاي ايشان انواع بازي ها را انجام دهد. او درون روز تولد بچه اش كلاه كاغذي بـه سر مي گذارد و كاري مي كند كه بـه همـه خوش بگذرد. اصولا رفتارش با كودكان چنان هست كه تمام دوستان و آشنايان بچه هايش نيز او را دوست خواهند داشت زيرا مي تواند ساعت هاي متوالي با ايشان بازي و گفت و گو كند. پدر متولد تير بـه پسرش افتخار مي كند و ش را شديدا تحت حمايت خودنگاه مي دارد. وقتي اين بچه ها خيلي كوچك هستند، شما گاهي اين توهم برايتان بـه وجود مي آيد كه نكند او مادر بچه هست نـه شما؟ مي گويند گل بي خار وجود ندارد، پدر بـه اين خوبي بي عيب نيست،‌مثلا او دلش مي خواهد كه بچه هايش که تا ابد بـه وي متكي باشند و به اين جهت وقتي اولين آثار استقلال طلبي را درون بچه ها مشاهده مي كند، فورا حالت تهاجمي بـه خود مي گيرد و تا مدتي حاضر نمي شود كه بـه حقيقت تن درون بدهد.او وقتي ديد كه پسرش اتومبيل را و تا دير وقت بر نگشته هست و يا وقتي مشاهده كرد كه ساعت دوازده شد و ش هنوز از مـهماني مراجعت نكرده، مثل مرغ سر كنده شروع بـه قدم زدن درون اين اتاق و يا آن اتاق مي كند. درون اينجا شما مي توانيد از يك نقطه ضعف او براي آرام كردنش استفاده كنيد.

يادتان هست كه او نسبت بـه ارقام موجوديش درون بانك و بالا رفتن اين ارقام چقدر دلبستگي دارد؟ خوب حالا شما از همين نقطه ضعف استفاده كنيد و خيالش را آرام ببخشند. شما مي توانيد حرف هايتان را اينطور شروع كنيد: ببين عزيزم، ما حالا دو که تا بچه داريم، اما اگر آنـها ازدواج بكنند، دو نفر هم بـه اين تعداد اضافه مي شود و ديري نمي گذرد كه تعداد بچه هايمان شش هفت نفر خواهند شد. درست مثل پولي كه توي بانك گذاشته باشيم و هر سال بهره اش بـه آن اضافه بشود. خوب شش هفت که تا بچه بيشتر ما را سر گرم خواهند كرد که تا دو تا، مگر نـه؟ ( حالا مطئن باشيد كه فكر او فقط متوجه تعداد رقم بچه ها شده هست ) لذا دنباله حرف خود را بگيريد و بگوييد، جدا خوشحالم كه با حرف هايم موافق هستي. حالا بيا بخواب که تا ببينيم كي خبر ازدواجشان را بـه ما خواهند داد. درون اين مورد يك چيز را حتما فراموش نكنيد و آن اين هست كه دقت داشته باشيد اين حرف ها را شب چهاردهم ماه بـه وي نگوييد، زيرا درون اين صورت ممكن هست سو ء تفاهمي رخ بدهد و وضع وخيم تر بشود. درون يك چنين شبي مرد متولد تير نمي تواند درست فكر كند و حواسش را روي يك موضوع معين ثابت نگاه دارد.

طبيعي هست اگر هنوز پاي سفره عقد نشسته اين مسائل ديگر براي شما مطرح است، مثلا اگر دوستش داريد، مي خواهيد بدانيد چگونـه بـه پيشنـهاد ازدواج آشنايش كنيد و ترتيبي دهيد كه بـه جاي اين دست و آن دست كردن و به جاي برداشت قدم هاي جنبي مستقيما بـه طرف شما پيش بيايد. يكي از مسائل مـهم اين هست كه قدري از وي رو بگردانيد. خرچنگ معمولا از برداشتن قدم هاي قهقرايي نسبت بـه ط اي كه از او دور مي شود، خودداري مي كند و همين حالت هم درون مرداني كه درون برج خرچنگ متولد شده باشند، مشاهده مي گردد، شما اگر بتوانيد اين كار را با بـه ميان كشيدن پاي مرد ديگرن انجام بدهيد، خيلي بهتر و مسجل تر خواهد بود. بهترين راه براي سر براه نگاه داشتن مردي كه درون ماه تير متولد شده باشد، بكار گرفتن احساساتش هست كه درست پشت بر صورت حسابگرش قرار گرفته است. موسيقي، شعرهاي زيبا، انواع گل ها،‌لباس هاي زيبا عطرهاي خوشبو، كلمات خوش آيند،‌ نوازش هاي دلچسب همـه و همـه سلاح هاي برنده اس هستند كه شما مي توانيد براي درون هم شكستن مقاومت ضعيفش درون مقابل احساسات بكار ببريد. درون اين پيكار نيز نبايد فراموش كنيد. براي او چند غذاي خوشمزه و عالي بپزيد. عكس بچه ها را از توي مجلات ببريد و در بياوريد و به درون و ديوار اتاقتان بچسبانيد که تا ثابت كنيد كه بچه دوست هستيد.او را مثل يك بچه تر و خشك كنيد و ببينيد كه چطور زود بـه مقصود مي رسيد.

اگر برايتان امكان دارد يكي از آن گردنبندهاي زنان روستايي شرقي را كه از سكه هاي پول درست شده اند، پيدا كنيد و بخريد. يك چنين گردنبندي تاثير دوبل روي او مي گذارد.مسافرت بـه اقصي نقاط ناشناخته جهان و پول نقد اگر اين دستورات را اجرا كرديد، ناگهان يك روز بـه شما مي گويد آيا موافقيد براي خواستگاري بـه ديدن پدر و مادرت بيايم؟ صبح روز بعد با خيال راحت براي تمام كساني كه مي خواهيد درون جشن ازدواجتان حضور داشته باشند، كارت دعوت بفرستيد. شما موفق شده ايد كه قلب هزار حجره اي يك مرد متولد تير را برباييد و به وي ثابت كنيد كه دلخواهش هستيد. حالا ديگر براي هميشـه از آن او شده ايد و از جانش را از دست مي دهد ولي شما را نگاه مي دارد. هفته ديگر كد بانوي منزل او خواهيد بود، ولي خيلي دقت كنيد كه تغييراتي كه درون اين خانـه مي دهيد، شامل دور ريختن فلان كلاه كهنـه و يا فلان سرپايي نشود. آنچه درون اين خانـه سالها از عمرشان گذشته باشد سرمايه هستند. درون بين آنچه كه بـه عنوان جهيزيه بـه منزل او مي بريد، حتما يك چتر هم قرار بدهيد زيرا برخي از شب ها هوا باراني خواهد بود اما اين هواي ابري و دانـه هاي بارن كه اشك چشم شما خواهند بود، خيلي سريعتر از آنكه تصورش را مي كنيد، زير نور آفتاب عشق تبديل بـه يك هواي واقعا فرح انگيز ميگردد. مي داني چرا؟ براي اينكه احتمالا هيچ مردي بـه اندازه او زنش را دوست ندارد. درون زندگي زناشويي شما « غم و خنده » پا بـه پاي هم پيش مي روند و در خانـه شما يك روز هوا ابري و يك روز هم هوا آفتابي خواهد بود.

Травень 3, 2008 at 12:20 pm

مرد متولد مرداد يك شير ژيان و سركش، يك عاشق پاكباز، يك دوست واقعي و يك پدر نمونـه است.اگر با مرد متولد مرداد ازدواج مي كنيد، فراموش نكنيد كه هرگز دم اين شير را لگد نكنيد.مرد متولد مرداد ماه، بي عشق نمي تواند زندگي كند،‌و دل او از آئينـه پاك تر و روشن تر هست اما خشم او هم توفاني و سهمگين خواهد بود.او بـه دنيا آمد که تا نوري درون وراي رويت ها و ظرافتش را نثار تنـهايي ها كند. بدون شك توصيف يك مرد متولد مرداد ماه نيست.

شما ممكن هست يك مرد متولد شده درون اين ماه را درون حال گرفتن آفتاب و يا ايراد يك سخنراني جالب ببينيد، اما يقين داشته باشيد او را درون تنـهايي نخواهيد ديد. موضع او بـه احتمال خيلي زياد درون وسط صحنـه و در ميان جمع دوستان و آشناياني هست كه پيوسته از وي تعريف و تمجيد مي كنند. او ممكن هست كه پولش را صرف هيچ و پوچ بكند اما مطمئن باشيد كه زندگي خود را براي هيچ و پوچ بـه هدر نمي دهد. براي مرد متولد برج اسد وحود ناظر و تماشاگر ضرورت دارد.به اين ترتيب ملاحظه مي كنيد كه تله ايكه براي يك شير مي گذاريد، و چه نوعي بايد باشد: «تماشاگر او باشيد» و او درست بر خلاف مردان رام نشدني متولد بهمن و شـهريور، حاضر مي شود كه با كمال بردباري تمام رنج هاي يك عشق آتشين را تحمل كند، فقط بـه اين شرط كه شما درون بازي عشق، بازيگر ماهري باشيد، بـه وي احترام بگذاريد، تملق بگوييد و تمجيدش كنيد.

آيا كارهاي او بـه شدت آفتاب مرداد ماه داغ و پر حرارت است؟ عينك تيره آفتابي بـه چشم هايتان بزنيد که تا بتوانيد از نور بي دريغش بهره مند شود. آيا او يكي از آن شيرهاي آقامنش و ساكت است؟ مراقب باشيد اين آقامنشي و سربزيري دست و بال شما را بند نكند که تا ببينيد چطور شروع بـه جرقه زدن مي كند. بـه علاوه فراموش نكنيد كه درون اين حالت خاموشي و آقامنشي او نقش بازي مي كند، و در وراي اين سيماي مودب صبر غير قابل تصوري وجود دارد كه هر لحظه ممكن هست از كنترل خارج شده و زن ملوس سبكسري را كه تصور كرده هست مي تواند بر او حكمراني كند،‌بسوزاند و خاكستر كند.مرد متولد مرداد يك دوست بسيار خوش مشرب، يك مع، يك پشتيبان بسيار جدي و سر سخت و يك عاشق احساساتي مي باشد. شما براي انداختن او بـه دام عشق محتاج بـه نصب تله هاي متعدد نيستند.

او هر چند وقت يك بار آمادگي عاشق شدن را پيدا مي كند. مراقب اين لحظه باشيد، و پيدايش اين احساس را درون او با نور شمع و صداي دلنشين يك موزيك شاعرانـه مخلوط كنيد و ببينيد كه چطور گل سرخ عشق درون قلبش شكوفا مي شود. راستش اين هست كه درون يك چنين مواقعي شما خيلي هم بـه نور شمع و نواي ويلن احتياجي نداريد،‌نور ماه با يك گوشـه دنج هم كفايت مي كند و همان نتيجه را مي دهد.اگر درون زندگي متولد برج اسد عشق وجود نداشته باشد، بـه صورت متاثر كننده اي كنج عزلت اختيار مي كند. براي او عملا دو راه بيشتر وجود ندارد. يا بايد مورد پرستش واقع شود و يا بميرد.

وقتي عشق بـه قلب چنين مردي قدم گذاشت، درون جيب هايش باز مي گردد. او شما را بـه بهترين رستوران ها مي برد، گرانترين عطرها و زيبا ترين گل ها را برايتان مي خرد. همراهتان بـه مجلل ترين تاتر ها مي آيد، هيجان انگيز ترين نامـه هاي عاشقانـه را مي نويسد و به اين تر تيب بايد قلبي از سنگ خارا داشته باشيد كه بتوانيد مقاومت كنيد.طبيعي هست كه با ديدن چنين رفتاري از او، فورا پيش خود مي پنداريد كه وي را ديوانـه وار عاشق خود كرده ايد. توصيه مي كنيم كه قدري بيشتر فكر كنيد، زيرا عشق مردان متولد مرداد ماه هرگز خالي از دردسر نيست. براي درك بهتر مطلب مي توانيد حرمسرايي را درون نظر مجسم كنيد. او ممكن هست شما را بـه خلوتگاه خود ببرد، وجودتان را سرشار او عشق بكند، خوسته هايتان را خيلي بيش از حدي كه انتظار داريد، برآورده سازد و بعد ناگهان متوجه بشويد كه عملا درون زندان قرار گرفته ايد. آيا او حسود است؟ جواب اين سئوال شما بله است. او بـه شما مي گويد كه چه بپوشيد، موهاي خود را چطور درست كنيد، چه كتابي بخوانيد، چه كساني را براي معاشرت برگزينيد، و برنامـه روزانـه خود را چطور تنظيم كنيد.

او با اصرار مي خواهد بداند كه چرا خريد شما دو ساعت طول كشيده هست در حالي كه قبلا گفته بوديد بيش از يك ساعت كار نداريد. مي خواهد بداند كه وقتي از منزل بيرون رفته ايد، چه كسي را ديده ايد و او بـه شما چه گفته است؟ هيچ بعيد نخواهد بود كه ناگهان مثل يك طوفان سهمگين بـه غرش درون بيايد. شما خيلي بايد مواظب حركات چشم هاي خودتان هم باشيد. كافي هست كه يك روز شما را بـه هنگام پختن غذا درون حالي كه از پنجره بـه بيرون خيره شده ايد، ببيند و خيال كند كه داريد بـه مرد ديگري مي انديشيد. خلاصه هميشـه و هميشـه بـه خاطر داشته باشيد كه خشم او واقعا طوفاني و منـهدم كننده است. حتي جزئي ترين تحريك حسادت او نيز براي اينكه بدانيد آيا هنوز شما را دوست مي دارد يا نـه، ديوانگي محض است.

او اگر شما را دوست نداشته باشد، آشكارا مي گويد و اصلا مايل نيست كه مورد آزمايش قرار بگيرد. اين امكان كاملا وجود دارد كه او بدون توجه بـه موقعيت زمان و مكان مردي را كه با شما گرم گرفته است، چنان نقش بر زمين كند كه كارش بـه بيمارستان بكشد. از قديم گفته اند: « كسي دم شير را لگد نمي كند.»عشق و عاشقي با شير هميشـه همراه باشـهد و شكر نيست، چه او همانقدر كه يك گربه ملوس است، يك شير ژيان نيز هست و در حقيقت بين اين دو اختلاف اساسي هم وجود ندارد و هر دو از يك خانواده هستند.هميشـه آمادگي آن را داشته باشيد كه بتوانيد هيجانات شديد وي را آرام سازيد و عظمتي را كه بـه مشكلات و مسائل عادي و پيش پا افتاده مي دهد، درك كنيد. درون واقع بايد گفت كه او بـه كسي كه بتواند تعادلي درون زندگي اش بـه وجود بياورد، نيازمند است. اگر شما نتوانيد اين نقش را بـه عهده بگيريد و خوب اجرا كنيد، آن وقت بايد دائما غريدن ها و پنجه درافكندن هاي وي را تحمل كنيد و اين حالتي هست كه واقعا غير قابل تحمل مي باشد. سعي نكنيد مقام حكمراني را درون منزل بـه خود اختصاص بدهيد زيرا اين موضوعي هست كه او بـه هيچ وجه نمي تواند تحمل كند و اوست كه حكمران مي باشد. شير ممكن هست به جفت خود اجازه بدهد كه براي بـه دست آوردن ط و كمك بـه معاش اعضاي خانواده از لانـه خارج بشود، اما صد درون صد بـه نفع اين جفت هست كه قبل از حركت اين اطمينان را بـه شوهر خود بدهد كه هرگز كار خارج از خانـه را بر او و منزل ترجيح نخواهد داد.

براي او حالت رقابت ورزيدن با يك مرد و يا يك كار غير قابل تحمل است. كافي هست كه يك بار رفتاري داشته باشيد كه شايسته و برازنده ملكه سلطان جنگل نباشد، ( ملكه اي كه نبايد كوچكترين توجهي بـه اتباع مرد خويش داشته باشد) و آن وقت خواهيد ديد كه چطور آسمان آفتابي و دلپذير بهري را ناگهان ابرهاي سياهي مي پوشانند، رعد شروع بـه غريدنمي نمايدو طوفان خانمان برانداز شروع مي شود. درون عوض اگر فقط از آن او باشيد، اگر عشق خود را بي دريغ نثار وي كنيد، آن وقت رفتاري از وي خواهيد ديد كه سرشك همـه زن ها را بر مي انگيزاند. قلب او از آيينـه پاكتر و عشق او از بلندترين كوه ها با شكوه تر است. اگر احترامي را كه مايل هست از شما ببيند، سخاوتمندانـه آن را جبران مي كند. او ممكن هست روزي چند بار از زيبايي شما تعريف و تمجيد كند، پول خيلي زيادي درون اختيار تان بگذارد، صادقانـه وفادار بماند وعاشقي پاكباز بشود. احتمال وفاداري او درون دوران بعد از ازدواج خيلي بيشتر از دوران نامزدي يا آشنايي هست دليلش اين هست كه نزد متولد مرداد هم متكبر تر و هم تنبل تر از آن هست كه بـه شكل زن هاي زيبا بپردازد، و در نتيجه وقتي كسي را پيدا كرد كه بتواند حيطه قدرت وي را اداره كند، درون حالي او شاهانـه روي تاب توري خود دراو مي كشد و با بچه هايش بازي مي كند و از زن و بچه خويش با سر سختي تمام دفاع مي نمايد و اين توهم را درون آنـها و ديگران بـه وجود آورد كه اين اوست كه حكمران مطلق مي باشد، ديگر هرگز او را ترك نمي كند و مانع از دست رفتن چنين جواهر گرانقيمتي مي گردد.

Травень 3, 2008 at 12:17 pm

آتش عشق مرد متولد شـهريور ماه بسيار كم شعله، اما جاودانـه و با حرارت است. او با عشق هاي رويايي و اشك هاي سوزان و آه هاي جانسوز ميانـه اي ندارد،‌ و اگر با چنين مردي ازدواج مي كنيد، بايد صبر ايوب داشته باشيد.اگر شما از آن زن هايي هستيد كه تشنـه عشق هاي شاعرانـه و جملات مسحور كننده هستند، توصيه مي كنيم كه دور مرد متولد شـهريور را خط بكشيد، چون درون غير اين صورت وضع آدم گرسنـه اي را دارد كه بر سر خوان نعمت نشسته باشد اما غذاها همـه بـه بشقاب چسبيده باشند. سعي درون برقرار كردن يك رابطه عشقانـه خيلي رويايي با مرد متولد شـهريور چنان قلب شما را جريحه دار خواهد ساخت كه جراحت آن که تا پايان عمر هم التيام پيدا نخواهد كرد. زندگي اين مرد بـه طور دربست بر پايه امور مادي و كارهاي عملي قرار دارد که تا جايي كه بـه طور مطلق با عشق هاي رمانتيك و روياهاي طلايي بيگانـه است.

براي وارد كردن او بـه جرگه عشاق بايد كوشش زيادي بكار شود. او نـه تنـها كسي نيست كه گيتارش را بردارد و پايين پنجره اتاق شما آواز هاي عاشقانـه بخواند، بلكه شما براي شنيدن يك كلمـه عاشقانـه از زبان او هم بايد صبر ايوب داشته باشيد. راستش اين هست كه اين مرد از دوران طفوليت خود با عشق سروكار پيدا مي كند منتها نـه بـه آن مفهومي كه ما انتظار داريم. احساسات عشقانـه و محبت او نسبت بـه ديگران بـه صورت فداكاري هاي صادقانـه و بي پيرايه نسبت بـه ديگران بـه صورت فداكاري هاي صادقانـه و بي پيرايه نسبت بـه افراد خانواده‌،دوستان و كساني كه از او ضعيف ترند و يا داراي وضع مادي نامناسب هستند، بروز مي كند.

عشق واقعي او ، عشق بـه كار، عشق بـه مسئوليت و عشق بـه ياري رساندن بـه درماندگان هست و اين عشق چنان درون او شديد هست كه اگر موقعيتي براي ابراز آن پيدا نكند، جدا دلگير مي شود، دلگير از اينكه چرا اين چنين بي مصرف باقي مانده است. عشق هايي كه بـه صورت احساسات رويايي، جملات شورانگيز، اشك هاي سوزان و آه هاي جانسوز بـه وي عرضه بشوند بـه تنـها درون او كوچكترين تأثيري نمي گذارد، بلكه درون اغلب موارد آنچنان موجب وحشت وي مي گردند كه اگر دو که تا پا دارد،‌ دو که تا هم قرض مي كند که تا خود را از آنچه كه آن را يك مـهلكه مي پندارد، نجات دهد، اما اگر شما بتوانيد همين مرد را درون شرايط مناسبي قرار بدهيد، مشاهده خواهيد كرد كه چطور قلب سنگش ذره ذره نرم مي شود. هيچ شكي نيست كه قلب او نيز راهي براي ورود عشق دارد، منتها اين راه نـه تنـها يك شاهراه نيست، بلكه اغلب اوقات راه مخفي و پر پيچ و خمي هست كه بكار بردن شيوه هاي رايج عاشقانـه بـه طور حتم شما را بـه دروازه ورودي آن رهنمون نمي كند. همچنان كه كمك گرفتن از سكس و عشوه گري نيز مفيد نخواهد بود. مرد متولد شـهريور درون عشق بيشتر درون جست و جوي كيفيت هست و بـه همين دليل وقايع عاشقانـه زندگي او از نظر كميت هرگز چشمگير نيست و تازه اغلب اين موارد محدود نيز بـه عاقبت غم انگيزي منتهي مي شوند.

عكس العمل او بـه هنگام شكست درون عشق بـه اين صورت هست كه خود را بـه شديد ترين وجهي كه برايش امكان دارد،‌ درون كارش غرق مي كند، از اجتماع كناره مي گيرد و از آن بعد بيشتر از گذشته احتياط بـه خرج مي دهد. شما درون روابط خود با مرد متولد شـهريور خيلي زود متوجه مي شويد كه براي جلب نظر او بايد دوباره بيشتر فعاليت كنيد و دوباره بيشتر از دانش زنانـه خود استفاده نماييد. زندگي اين شخص بر پايه صداقت استوار است، و فقط بـه دلايل بسيار قوي و يا بـه خاطر يك زن فوق العاده ممكن هست خط مشي خود را موقتا تغيير بدهد. مرد متولد شـهريور ماه خيلي راحت تر از مرداني كه تحت تأثير صور فلكي ديگر هستند، مي تواند مجرد زندگي كند و چون ذاتا بـه سرنوشت معتقد هست اگر ديد كه با كسي رابطه عاشقانـه پيدا نمي كند، خيلي راحت آن را بـه پاي سرنوشت غير قابل تغيير خود مي نويسد و وضع خود را مي پذيرد و به همين دليل هم شما بسياري از متولدين اين ماه را مي بينيد كه که تا ميانسالي مجرد باقي مانده اند و شكايتي هم ندارند

Травень 3, 2008 at 12:15 pm

مرد متولد خرداد اكثرا دو زنـه هست و حتي درون ضمن ماه عسل ممكن هست عروس را بگذارد و برود.در زناشويي و معاشرت با زن اهل تنوع و ماجراست وحال و احوال عاشقانـه اش بي ثبات و رنگارنگ است. براي فرزندان پدري نرم و مـهربان و ملايم است، ممكن هست بچه هاي خود را لوس كند.مردي با ذوق، هنر دوست و غير حسود و كمي بد قول است.

عاشق يك چنين مردي شدن موجب مي شود كه احساس مطبوعي از تامين بـه شما دست بدهد زيرا پيوسته يقين خواهيد داشت كسي را داريد كه هر وقت بـه وي نيازمند شديد، بـه كمكتان بشتابد و هرگز تنـهايتان نمي گذارد. تمام ترديدهاي اجتماعي كه قبل از ازدواج با او داشتيد، سريعا از بين مي روند، با وجود اين هيچ بعيد نيست كه اگر صبح روز شنبه او را براي خريد نان بـه خارج بفرستيد، که تا يكشنبه ظهر برنگردد. اگر مي خوهيد اعصاب آرام و راحتي داشته باشيد، هرگز منتظرش نباشيد و هنگامي كه خواست از منزل خارج شود، گوشـه كتش را نچسبيد.وقتي موفق شديد طبيعت نا آرام و رفتار غير قابل پيش بيني اش را درك و قبول كنيد،ديگر كارها برايتان سهل و ساده مي شوند.!–ادامـه مطلب کلیک کنید –>

شايد اين حالت مغاير با رفتار مردي باشد كه زنش مي تواند روي شراكت او درون زندگي حساب كند، ولي درون عمل اين نا پايداري ها ربطي بـه فكر و احساسي كه او راجع بـه همسرش دارد، ندارد.ي كه بـه عقد يك مرد متولد خرداد مي آيد، نـه تنـها مي تواند مطمئن باشد كه شوهرش هرگز درون مشكلات و پيچ و خم هاي زندگي او را تنـها نمي گذارد، بلكه درون عمل هميشـه لااقل دو نفر همراه دارد كه هر دوتايشان همان شوهر او هستند. شما مي دانيد كه او درون برج دو پيكر بـه دنيا آمده است. مثلا موجودي هست كه دو روح كاملا متفاوت درون يك كالبد داشته باشد. حتي شخصيت او دوگانـه است. او خوش صحبت و مردم دار است. بـه مـهماني رفتن و مـهماني و با مردم جوشيدن را دوست مي دارد. هم صحبت خوبي است.غالبا شمع مجلس هست و درون گفت و گو نكته سنج و باذوق است. اگر با او آشنا شديد، اگر با او گرم گرفتيد، اگر از او خوشتان آمد، اگر بـه فكر حلقه نامزدي و سفره عقد افتاديد، از ابتدا بدانيد كه مردي را براي زندگي انتخاب كرده ايد كه ممكن هست ماه عسلش را نصفه كاره رها كند و براي انجام كاري تك وتنـها بـه يك شـهر ديگر برود. وزش يك باد و نسيم تصميم و راي او را بر مي گرداند. او بـه شدت از تنـهايي نفرت دارد و هميشـه مايل هست در جمع باشد. اگر براي مدت درازي بماند، كارش بـه اشك و آه و فغان خواهد كشيد. يك روز ممكن هست نامزد متولد خرداد ماه شما شاد و خندان بـه ديدنتان بيايد و پيشنـهاد كند كه با هم بـه ديدن يك فيلم كمدي و يا تماشاي يك سيرك برويد. او براي شما گل، عطر، صفحه، كتاب و كادوهاي دوست داشتني ديگر مي آورد. شما دعوتش را قبول مي كنيد و با هم بـه گردش مي رويد، ساعات خوشي با سرعت سپري مي شوند و شما از اينكه درون كنار مردي اين همـه خونگرم وشاد و خوش سر و زبان غرق درون شادي و نشاط هستيد، از خوشحالي درون پوست نمي گنجيد. او بـه صد شيوه مختلف بـه شما مي گويد كه دوستتان دارد، شيوه هايي كه نظيرش را هيچ كس ديگري نم داند.فرداي آن روز تلفن زنگ مي زند و او بدون هيچ دليل قانع كننده اي قرار ملاقات بعدي اش را با شما بـه هم مي زند و موجب مي شود كه هزار فكر و خيال ناباب درون قلب و مغز شما بـه وجود بيايد.

آيا اظهار عشقش بـه شما شوخي بوده است؟ آيا دوست ديگري پيدا كرده است؟ آيا كار خلافي از شما سر زده است؟ آيا گرفتاري خاصي برايش پيش آمده است؟چند روز بعد باز سر وكله اش پيدا مي شود، با دهها جمله خوش آيند وچهره اي مملو از نشاط، اگر كوچكترين حركتي از شما مشاهده كند كه دال بر رنجش شما باشد، سخت متعجب مي گردد، اما درون همان حالت ممكن هست از شكل كفش و يا آرايشي كه كرده ايد انتقاد كند ويا با فلان نظريه اي كه ابراز مي داريد، مخالفت نمايد و حتي بگوييد كه شك دارد كه درون جوار يكديگر خوشبخت خواهيد شد. درباره اين رفتار ضد و نقيض واين كردار مغشوش ابدا حيرت نكنيد و علتش را جستجو نكنيد زيرا خودش هم جواب درستي براي توجيه كردن آن ندارد.اگر شما تاب مقاومت بياوريد وصبر و حوصله داشته باشيد، هفته بعد بار ديگر خود را با او درون تئاتر، موزه، سينما، كتابخانـه و يا گالري نقاشي مي بينيد و عميقا مجذوب اطلاعات وسيع و عميقش درون رشته هاي مختلف علمي و هنري مي شويد. درون همان لحظات ناگهان دست شما را درون دستش مي گيرد و پيشنـهاد مي كند كه با وي ازدواج كنيد، درست بـه همين صورت، خيلي برق آسا، لحن كلامش آن چنان صادقانـه و نگاهش آن چنان صميمي هست كه شما درون يك لحظه تمام آن چندگانگي ها، تمام‌ آن خلف وعده ها، تمام آن تضادها را فراموش مي كنيد و مي گوييد « حاضرم »، درون يك چنين موقعيتي، اگر واقعا خيال شوهر كردن داريد، كوچكترين ترديدي درون جواب مثبت سريع بـه خودتان راه ندهيد زيرا درون غير اين صورت ممكن هست او عقيده اش را خيلي زود عوض كند، بـه اين ترتيب هست كه شما همسر يك مرد «چيستان » مي شويد.بله او ي «چيستان» و سئوال مشكل است. اگر شما انتظار داريد كه شوهرتان آدم ثابت قدم و بدون تلون مزاج باشد پيوسته مثل مجنون بـه ليلي خود عشق بورزد وهرگز حرف و عقيده اش را عوض نكند، درون اشتباه كامل بسر مي برد.

اگر يك چنين آرزوها و نياتي درون سر داريد، هرگز خود را برسر راه يك مرد متولد شده درون ماه خرداد قرار ندهيد. اگر از زمره زناني هستيد كه مي خواهيد زندگي آرام ، مطمئن و يكنواخت و معمولي داشته باشيد، از مرد متولد خرداد ماه حتما بگريزيد.نمونـه بسيار بارز دو شخصيتي بودن متولدين خرداد را مي توانيد از دهان يكي از زيباترين و مشـهورترين هنرمندان هاليوود بشنويد. او مي گويد كه يك روز تعطيلات آخر هفته را بـه اتفاق عده اي از دوستان و آشنايان ميهمان يكي از كارخانـه دارهاي بزرگ بودم، او ما را بـه كشتي تفريحي خود دعوت كرده بود که تا در سواحل زيباي مديترانـه بـه گردش بپردازيم. اين اولين باري بود كه من او را مي ديدم و وقتي پا بر روي عرشـه كشتي اش گذاشتم، با برخورد بسيار سرد وي مواجه شدم. رفتار او طي دو روز بعد هم بـه قدري توهين آميز جلوه كرد که تا جايي كه بـه يكي از دوستانم گفتم نمي دانم او كه اصلا نمي خواهد با من حرف هم بزند، چرا مرا بـه اين ميهماني دعوت كرده است. اين اولين باري هست كه من او را مي بينم و هيچ دليلي براي اين رفتار بي نزاكتش نمي توانم حدس ب.

اما اين خانم گول ظاهر ميزبان را خورده بود زيرا اين مرد متولد خرداد مدت ها بود كه عاشق او شده بود و اين عشق درون طي آن دو روز چنان شدت پيدا كرد كه سر انجام از وي خواستگاري كرد و كارشان بـه ازدواج كشيد، اما آيا اين رفتاري هست كه بايد از يك عاشق سر بزند؟همانطور كه قبلا نيز گفته شد، مرد متولد خرداد علاقه دارد كه مرموز جلوه كند و چندگانگي خلقي و روحي او نيز ناشي از همين رمز و راز است.گاه عاشق هست و براي زني مي ميرد ولي بـه او اخم مي كند، گاه از كسي قلبا نفرت دارد ولي از روي سياست و مصلحت با او چنان گرم مي گيرد كه گويي ديگر هيچكس را بـه اندازه او درون دنيا دوست نمي دارد .كساني كه با او سر و كار دارند، هميشـه گيج و سر درون گم هستند كه ميل باطني و عقايد پنـهاني او از چه قرار است.

از اين گذشته، مرد متولد خرداد ميل ندارد كه هيچكس حتي همسرش و يا نزديك ترين دوستش بـه خلوت دل او و ضمير مخفي او راه يابد. او راز دروني اش را با هيچكس درون ميان نمي گذارد و كسي را بـه صندوقچه اسرار دل خود محروم نمي كند و اگر شما همسر چنين مردي هستيد، بهتر هست كه براي گشودن اين صندوق اسرار پافشاري واصرار نكنيد و او را بـه حال خود بگذاريد.مرد متولد خرداد قبل از هر چيز انتظار دارد كه همسرش از نظر روحي پشتيبان او باشد و اگر زني توانست بـه اين سئوال پاسخ مثبت دهد، خيلي زود مي تواند او را تحت نفوذ خود بگيرد، علي الخصوص كه او بـه هيچ وجه خودخواه نيست. اگر بتوانيد هوش و ذكاوت خود را درون قالب زنانـه بـه وي عرضه كنيد، بر خلاف مردهاي ديگر كه از زن خيلي باهوش خوششان نمي آيد، از شما استقبال مي كند و احترام بيشتري برايتان قائل خواهد شد و همين موجب نزديكي بيشتر شما و او خواهد شد.

مشـهور هست كه متولد اين ماه دوستان قديم را بـه خاطر دوستان جديد فراموش مي كند، اما بدانيد كه او اين كار را بـه اين علت انجام نمي دهد كه قلب ندارد و قدر دوستي را نمي شناسد. بلكه اين طبيعت اوست كه درون هر لحظه بـه آن شخص و يا چيزي توجه داشته باشد كه درون آن موقع با حالت روحي و تمايل باطني اش تناسب دارد.بسياري از مردان متولد اين ماه چند بار ازدواج مي كنند، و اغلب اين ازدواج ها را درون سنيني انجام مي دهند كه هنوز جوان هستند.طبيعي هست كه اين قاعده كليت ندارد اما اگر مرد خرداد دو زن نداشته باشد، از خيلي چيزهاي ديگر دو که تا دارد، مثلا دو که تا اتومبيل، دو که تا آپارتمان، دوتا شغل، دو که تا ليسانس يا دكترا، دو که تا حيوان خانگي، دو که تا ريش تراش، دو که تا سر گرمي، دو که تا هدف و… او واقعا دو نفر است.يكي از دوستان كه روزنامـه نويس هست و درون ماه خرداد متولد شده،‌چنان دو شخصيتي شديدي هست كه سالي دوبار بـه مرخصي مي رود، يك بار بـه شمال، يك بار بـه جنوب. او عاشق قايقراني و اتومبيل راني است، دو که تا بچه دارد، هم تار مي زند و هم سنتور، دو که تا خود تراش برقي و بالاخره ده ها فكر و ايده درون سر دارد كه بـه طور متوسط هر شش ماه يك بار آنـها را عوض مي كند. آنچه كه عجيب بود، اين بود كه يك بار بيشتر ازدواج نكرده است، وقتي پرس و جو كردم، معلوم شد كه پدرش متولد برج اسد( مرداد) است( اگر يكي از والدينش متولد مرداد ويا ارديبهشت) باشند، درون طالع زناشويي اش اثر مي گذارد تلون مزاج از او سلب مي شود). او درون كارش زبر دستي و مـهارت خارق العادهاي دارد، بـه نحوي كه درون همان حال كه مشغول نوشتن يك مقاله است، طرح كلي مقاله ديگري را هم درون سر مي ريزد و اين امر بـه هيچ وجه موجب درهم و بر هم شدن مطالبي كه بر روي كاغذ مي آورد، نمي گردد. او مرد دو چهره هست با توانايي انجام كارهاي گوناگون است.دو شخصيتي بودن بر امور مالي متولدين خرداد نيز اثر مي گذارد.

گاه بـه دست و دل بازي شـهره آفاق هست وگاه او را مي بيند كه دست ودلش براي خرج كردن يك شاهي مي لرزد. از اين نظر اگر معدل اعمال او را بگيريد، دست و دل بازي اش برجسته تر است. او نـه بـه جمع كردن پول علاقه دارد نـه چيزي بـه دست بياورد و بدون تغيير آن را از دست بدهد.بين صورت فلكي دو پيكر و اخبار و رد وبدل كردن اطلاعات رابطه اي نزديك وجود دارد و به همين دليل درون مراكز خبرگزاري هاي عالم موفق ترين خبرنگاران هميشـه كساني هستند كه درون ماه خرداد متولد شده اند. متولد جوزا كسي هست كه حتي اگر درون يك سازمان خبري كار نكند وعملا بـه رد و بدل كردن اخبار و اطلاعات وعرضه كردن ايده هاي نو علاقمند باشد و قابليت عجيبي براي كسب اخبار و شايعات و مبادله كردن آنـها داشته باشد. از نظر اينكه آيا درون عشق و كار و زندگي موجود وفاداري هست يا نـه، بايد گفت كه بـه شيوه خودش او وفادار هست و وفادار هم باقي مي ماند، اما اين بدان معني نيست كه بعد از زناشويي چشم و گوش خود را بـه روي تمام زنان عالم ببندد.

او از يك طرف مرد جذاب خوش صحبتي هست و از طرف ديگر تشنـه معاشرت و گفتفوست و به همين جهت مورد توجه زنان قرار مي گيرد و در مجالس و محافل هم او و هم زن ها با او گرم مي گيرند و به همين جهت همسر مرد متولد خرداد نبايد از تيپ حسود و نظر تنگ باشد زيرا درون اين صورت بسيار رنج مي برد. اما چون مردي صميمي و منصف است، عدالت وانصاف كمتر بـه او و اجازه مي دهد كه بـه همسرش خيانت از يك حس ششم قوي برخوردار هست و مچ دست خائن را بـه سهولت مي تواند بگيرد. او از نظر روحي و مغزي يك انسان خيانتكار نيست. مرد متولد خرداد پدري صبور، آرام و مـهربان است.

او قادر هست كه مطالب خود را بدون پرخاش و با زباني نرم و ملايم بـه فرزندان خود حالي كند و چون از روي شوق و ذوق با بچه ها حرف مي زند و بازي مي كند، لذا فرزندانش قبل از رفتن بـه مدرسه داراي اطلاعات و آمادگي كافي هستند و از روشنايي ذهن و فكر برخوردار مي باشند. روابط پدر متولد خرداد و فرزندانش صميمي و دوستانـه هست و آنـها بـه سهولت اسرار دل خود را نزد پدر فاش مي كنند. البته اين حسن روابط گاهي هم موجب آسان گيري و لوس شدن بچه ها مي شود كه بايد از توسعه آن جلوگيري كرد و پدر خرداد ماه گاهي هم بايد از جذبه پدرانـه و در مقام رياست خانواده بودن استفاده كند و اجازه ندهد كه بچه ها هميشـه او را پدري دل رحم و بخشنده و نرم و ملايم تلقي كنند.نكته مـهم ديگر كه بايد درون مورد مرد متولد خرداد درون نظر گرفت،‌ قولي هاي گاه بـه گاه اوست؛ چون داراي قوه تخيل بسيار و روياهي فراوان و طبعي تنوع پرست و حادثه جوست، گاهي حرف هايي مي زند و قول و قرار هايي با اشخاص مي گذارد و وعده و وعيدهايي مي دهد كه درست از آب درون نمي آيد و به همين جهت خلف وعده هاي او از ساير مردان بيشتر است.

ضمنا اين آقا،‌بعضي اوقات نيز اهل زخم زبان زدن، كنايه زدن و آزار هست وتندي وتيزي زبان او با آنكه همراه با شوخي و لبخند هست ولي چون خنجر بـه قلب مي نشيند.حسادت صفتي هست كه شما تقريبا هرگز درون يك شوهر متولد شده درون برج دو پيكر مشاهده نمي كنيد و اگر احيانا موردي پيدا شد كه آن فكر و حالت درون او بـه وجود بيايد، فورا آن را با تمام قدرت از خود دور مي كند( مگر اينكه بـه هنگام تولد صور ديگر فلكي درون وضعي باشند كه تاثير شديدي روي او گذاشته باشند) طبيعي هست كه هيچ انساني را نمي توان يافت كه بـه كلي فاقد حس حسادت باشد، اما درون متولد برج خرداد ميزانش بسيار كم مي باشد. درون مورد عشق نيز بـه جنبه هاي جسماني و آن توجه زيادي ندارد. احساس او از آنچه كه مي بينيد ويا مي شنود، خيلي بيش از ديگران هست و صورت فلكي ماه تولدش برابر صور فلكي ديگر بـه وي كمك مي كند که تا به نكات باريك پي ببرد. عشق او چنان جنبه ملكوتي دارد كه انسان گاهي خيال مي كند اصلا بـه جنبه هاي جسماني و مادي آن بـه كلي بي توجه است، درون حالي كه شما اگر انتظار نداريد كه عشقتان مرد غار نشيني باشد كه با چوب توي مغزتان بكوبد و بعد موهايتان را بگيرد و تا توي غار محل سكونتش روي زمين كشان كشان ببرد، او يكي از بهترين عشق هاي دنياست.

متولد خرداد با عاشقانـه ترين جملات و رويا انگيز ترين تخيلات از عشق خود با شما صحبت مي كند و قلب شما را با گواراترين لذت هاي شفاهي و شاعرانـه لبريز مي سازد.به خاطر داشته باشيد كه سرد مزاجي مرد متولد خرداد وقتي از بين مي رود كه بتوانيد همان نوايي را كه درون گوش او طنين انداز است، بشنويد و همان تخيلاتي را كه درون سرش وجود دارد، درك كنيد. او مدتها قبل از آنكه بخواهد و يا بتواند عشق خود را از راه جسماني ظاهر سازد، نيازمند بـه آن هست كه از نظر تخيلات و ايده آل ها ارضا شده باشد. شايد انجام اين كار غير مقدور بـه نظر برسد، ولي بـه هر صورت آن تنـها راهي هست كه قلب شما و قلب او را بـه هم وصل مي كند. ضمنا شما بايد بـه تكيه كلام معروف او توجه مخصوص داشته باشيد. اين تكيه كلام اين است: « اگر من عاشق تو بودم، مي توانستيم، يا اگر من عاشق بودم، ممكن بود» اينـها جملاتي هست كه شما ممكن هست از دهان او بـه دفعات مختلف بشنويد. جملاتي كه گاهي اوقات خودش هم نمي تواند تمامشان كند. درون اغلب اين موارد شما مي توانيد با خيال راحت اين اگرها را از ابتداي جملات او حذف كنيد زيرا درون نود درصد مواقع منظور او از بـه كار بردن اين كلمـه حالت نفي بـه جمله نيست. او اين كار را بر حسب عادت و به عنوان يك اقدام غير عادي احتياطي انجام مي دهد. مرد متولد خرداد از شنيدن انتقاد از رفتار عاشقانـه اش چنان بيزار هست كه زندگي چند ساله اش را بـه اين خار بر هم مي زند.

Травень 3, 2008 at 12:14 pm

به عنوان يك همسر مدت ها وقت صرف نمايداو وقتي هم كه فهميد شما هماني هستيد كه مي خواهد ، وقتي تصميم گرفت كه شما را بدست بياورد ، آن وقت جوزاي عاشق پيشـه هم درون مقابلش لنگ مي اندازد، او حتي كاري مي كند كه اسد پر جنب و جوش و عقرب آتشي مزاج هم درون مقابلش احساس حقارت بكنند. اين موجود آرام و مصمم و اهل عمل مي تواند هر روز صبح براي شما يك دسته گل سرخ فوق العاده زيبا بفرستد و اين كار را آنقدر ادامـه بدهد و تا اينكه درون مقابلش تسليم بشويد و حاضر بـه ازدواج با او بشويد . او حتي ممكن هست يك شعر عاشقانـه هم بگويد و يا يك قطعه شلعرانـه هم بنويسد ولي از فرط كمرويي آن را بدون امضا برايتان ارسال نمايد.مرد ارديبهشت مي توايد يك عاشق بيقرار ، صميمي و حامي معشوق باشد . طبيعت شـهواني اش او را نسبت بـه عطرهاي محركي كه بكار مي بريد ، نرمي موهايتان و يا لطافت پوست بدنتان سخت آسيب پذير مي سازد . او ممكن هست نتواند اين احساس خود را با كلمات و جملات رايج عشاق بر زبان بياورد، اما بـه هر حال راهي براي القاي آن بـه شما پيدا مي كند. حساسيت او بـه نوازش خارق العاده هست . وجود علائمي از وابستگي بـه زمين درون مجمع الكواكب ثور موجب مي شود كه درون زمينـه هاي عشقي تناقضاتي درون كارش ديده شود.يك ارديبهشتي دوست دارد شما را درون يك پالتوي پوست قيمتي و زيبا ببيند. او ممكن هست در يك روز بهاري از پير زني كه درون خارج شـهر گل بنفشـه مي فروشد، يك دسته گل برايتان بخرد و چند برابر قيمت آن بـه وي پول بپردازد، فقط بـه اين علت كه شباهت زيادي بين او و مادرش ديده هست ( اما اين را يقين داشته باشيد كه شما او را هرگز ياد مادر و ش نمي اندازيد، مگر بـه هنگام حمايت از شما قرار بگيرد) موسيقي شديدا بر روح او باثير دارد و احساسات عاشقانـه اي را بر مي انگيزد . او مسلما بـه آهنگ بخصوص، كه عشقش را درون خاطرش زنده مي سازد، دلبستگي فراوان دارد، عشقي كه هيچ بعيد نيست خود شما باشيد.اگر شما مي خواهيد دلايل بيشتري از وجود عشق درون اعماق روح او بـه دست بياوريد ، بـه هدايايي كه درون روز تولدتان و يا روز عيد برايتان مي خرد و مقايسه آن را با امكاناتش توجه كنيد. چند بار ديده و شنيده ايد كه او اظهار تمايل كرده هست با هم تنـها باشيد ؟ زير نور مـهتاب بـه گردش برويد ، و در خيابان هاي خلوت زير نور ستارگان بـه قدم زدن بپردازيد. وقتي يك ارديبهشتي نسبت بـه شما ابراز عشق مي كند، اين كار را واقعا و از صميم قلب انجام مي هد و منظورش بـه هيچ صورت چاپلوسي نيست . او شما را درون هر فرصتي كه بـه دست بياورد، بـه رستوران دنجي كه با نور روشن شده و موسيقي آرامي داشته باشد، مي برد و هرگز اولين روزي كه با شما آشنا شده هست را ازخاطر نمي برد. آيا باز هم دلايل بيشتري از حقيقي بودن عشق او مي خواهيد؟ مرد متولد ارديبهشت مثل يك دلو (بهمن) شديدا رويايي نيست ، او هرگز قاپ شما را نمي دزدد و هرگز مانند متولد برج حمل بـه شما وعده زندگي درون قصر شاه پريان و خوابيدن بر روي بستري از گل هاي سرخ را نمي دهد. اما بر عكس اين امكان خيلي وجود دارد كه نامزدش كه بـه ديدنش آمده است، بـه سر ميز كارش ببرد و نقشـه منزلي را كه درون نظر دارد بسازد که تا پس از ازدواج درون آن ساكن بشود، بـه وي نشان بدهد و توضيح بدهد كه براي اين كار چقدر پول دارد و از چه امكانات عملي مي تواند استفاده كند.او احتمالا قبل از آنكه بـه فكر نامزدي بيفتد، مقداري از اسباب و اثاثيه خانـه را تهيه كرده و پيش قسط خريد يك آپارتمان را هم داده هست . او هميشـه كارش از روي حساب هست . وقتي شما را از خانـه پدر و مادرتان بر مي دارد و به منزل خود مي برد ، بدون اينكه گفته باشد شمار را بـه يك قصر افسانـه اي مي برد ، مي توانيد مطمئن باشيد كه فكر پرداخت اقساط آن را كرده است.او تقريبا هرگز بـه چيزي اعتراض نمي كند و از شما ايرادي نمي گيرد و ديري نميگذرد كه شما با ديدن خود درون خانـه اي كه مي توانيد هر كاري دلتان خواست درون آن انجام بدهيد و احساس اطمينان از اينكه شوهرتان هميشـه فكر همـه چيز را مي كند، از خود مي پرسيد كه چرا قبل از ازدواج روياهاي طلايي زندگي درون ابر ها را درون سر داشته ايد ؟ و يا لااقل آنقدر كار منزل و مخصوصا رسيدگي بـه حساب و كتاب و دخل و خرج خواهيد داشت كه تقريبا مجالي پيدا نمي كنيد براي آرزو هاي طلا يي بر آورده نشده خود اشك حسرت بريزيد. اين هست خصوصيت يك مرد متولد ارديبهشت براي زني كه روي خصوصيات خوب يك شوهرش تكيه مي كند و چقدر جاي تاسف خواهد بود اگر چنين نكند . يك مرد متولد ارديبهشت نقشـه كارهاي فرداي خود را با كمال دقت و احتياط برنامـه ريزي مي كند، او مثل سنجاب مقداري از آذوقه خود را براي زمستان ذخيره خواهد كرد.و]
]>

Травень 3, 2008 at 12:12 pm

Старіші записи Новіші записи




[کانال پاسخ گويي زنا شويي]

نویسنده و منبع: 92 | تاریخ انتشار: Thu, 31 Jan 2019 11:20:00 +0000



کانال پاسخ گويي زنا شويي

برنامـه تلویزیونی چوب خط - خطی نو درون اقتصاد ایرانبرنامـه ...

**091583170 اقا اين درسته زعفران رو كيلويي هفت ميليون تومن از كشاورز بخرن و هشتاد ميليون تاجر صادر كنـه دولت كجاست 150 **091387321 باسلام، کانال پاسخ گويي زنا شويي اگربجاي حذف صفرپول ملي، بـه فكرايجادپول مشترك و فراملي وبين المللي با ديگر كشورها باشيم (مثل واحد پولي يورو دراروپا)؛ واحد پولي ارزشمندي براي فعاليتهاي داخلي وبين المللى ايجاد مي شود. 150 **091459234 بااين مسولان بي تفاوت ايران نابودمي شود چرارهبربزرگوارمديران نالايق را بيرون نمي كند. 150 **091830787 سلام خسته نباشيد درمورد كالاهاي قاچاق يكي از موارد مـهم داروهايي كه براي بدنسازي وارد كشور ميشـه واكثرا قاچاق هستند اقدامي شده 150 **091319118 سلام عليكم اگر با برخورد با عرضه درون داخل موفقيتي بنا بود حاصل شود ديگر يك مثقال ترياك درون كشور گير نميامد اين روش بيشتر فكاهي است. 150 **091276360 سلام توليد كننده داخلي زماني كه دلار اينقدر رفت بالا بايد اينقدر توليداتشون رو نميبردند بالا هم ظلم نميشد بـه ملت هم بهترين تبليغ بود كه پشت ملت هستند ولي درون اين مقطع توليد كننده داخلي سواستفاده كرده و قيمتهاشون رو از برندهاي خارجي بالاتر بردند با تشكر محمد اميرآبادي از شاهرود 150 **091858040 سلام من سال۱۳۹۵ثبت نام خودروهاي فرسوده طرح راهداري سنگين تحويل سال مـهر۱۳۹۶ بوده كه نسال بيست پنج چهار۱۳۹۷دعوت نامـه باصد پانزده ميليون افزايش قيمت بـه ما گفتن ده روزكاري تكميل وجور كنيدمن خانـه ماشينم فروختم الان بيكار هستم بسيارغمگين هستم الان امروز فردامي كند شمارابه خدااينـه پيكيركنيد ماشين اف هاش 500 150 **091673117 چرا كالاي قاچاق طبق فرمايش رهبري معدوم نمي شود؟ ولي رييس جمـهور فيليپين اين حرف را اجرا كرد. 150 **091498856 با سلام احتراما بـه استحضار مي رساند : کانال پاسخ گويي زنا شويي عوامل كاهش ترافيك و آلودگي شـهر تهران چيست؟ تهران شـهري هست مـهاجر پذير بـه طوري كه اگر آمار سال ۵۷ لغايت ۹۷ را ملاحضه بفرمائيد ميليون ها نفر بـه جمعيت تهران افزايش پيدا كرده است. کانال پاسخ گويي زنا شويي علت افزايش جمعيت: عدم اختصاص بودجه مناسب براي شـهرستان ها و كاهش اشتغال و افزايش بيكاري است. 147 **091513129 مراكز اداري را بـه حاشيه شـهر بكشانيد حتي نمايندگي هر وزارتخانـه در4گوشـه شـهر بيشتر بـه كاهش تردد كمك خواهدكرد 147 **093536223 مسيولين ما استاد صحبت كردن ووعده هستند. کانال پاسخ گويي زنا شويي امامديري كه كارانجام دهد نداريم 147 **091240640 گزارشي كه تهيه كرديد. مگر ملت ايران حقوق دلار ده هزارتوماني دريافت ميكند. درهمين فرانسه هربازنشسته ماهيانـه بيش از سه هزاريورو حقوق ميگيرد؟ 147 **091527431 راهنمائي رانندگي زاهدان بـه سربازلباس نميدهد؟ خودشان كلاه ولوازم مي خرند،به پسرم بريكسال خدمت فقط يك دست لباس داده اند.تاحالاصد بارشلوارش رارفوكرده اگر اسم ببرم پسرم رابيچاره ميكنند 147 **091241328 هدف شمادرواقع گرفتن پول زورازمردم است،من كه منزلم داخل زوج وفرداست،ودرواقع بادوربينـهاي شما زنداني شديم،حالا بايدپول هم بدهم براي رفتن بـه خانـه ام؟بجاي اين كارمراكز دولتي راازمحدوده شـهرخارج كنيد. 147 **091962663 غرب تهران انتهاي همت ساخت وساز زياد(همت وحكيم ) وسايل عمومي نيست 147 **093557924 چرا حقوق اضافي و سبدكالا بـه كارگران شغل ازاد بدون بيمـه و مزيا تعلق نميگيره . 147 **091304719 چرا نميخوانيد باسلام چرا خودرو سازان خودروها ي كه توليد ميكنند رابه بازار نميدهند اين همـه ماشين كجا ميرود چرا نمايندگيها خالي هستند چرا كسي پيگيري نميكنيد اين همـه خودروهايي كه روي تريلي ها درون جاده ها بـه چشم ميخورد كجا ميرونداما همين نمايندگي هاخووروي بـه قيمت آزاد دارند سيف. از كرمان 147 **091009529 سلام برنامـه اخير چوب خط درباره"مديريت جهادي" بسيار پرمحتوا و اميدبخش ومـهم بود؛با مباحث عميق مـهمي كه كارشناسان محترمتان مطرح كردن؛ با تشكر 145 **091137319 باسلام چراسيرقهقرايي وحركت بـه گذشته داناطق مرزي راسهميه بندي كنيديااينكه قيمت بنزين وسايرراباقيمت كشورهمسايه برابركنيدويارانـه ياتفاوت قيمت رابعنوان يارانـه سوخت بـه آن شـهروندان بدهند 145 **091531405 سلام براي ايجاد مديريت جهادي ورفع مشكلات ونجات كشور بايدحلقه فاميلي مديريت فعلي شكسته شودونظام فرسوده وپارتي بازي اداري متحول گرددوباانتخاب افرادمتعهدومتخصص ومؤمن بـه انقلاب اسلامي براي مجلس و رياست جمـهوري كشور راازچنگال افراد منافق و دروغ پردازان خائن قدرت طلب و پولپرست بيرون كشيد!... 145 **091084373 استاد جوب خط محترم،سلام،مديريت جهادي كه برادران اراعه نمودند،نكاه از پایين بـه بالابود، يك نگاه از بالا بـه پایين هست،و نقطه تلاقي ان اوج پيشرفت و اقتدار را ايجاد مي كند, 145 **091380098 سلام واگذاري برخي ذخاير ملي، معادن سنگ تزئيني كشور بـه شيوه كنوني كه درون انحصاربرخي افراد خاص ميباشد، كه بعضا" ۱فرد داراي چند پروانـه بهره برداري دركشور ميباشد وباتوجه بـه درآمد نجومي وبرداشت بي رويه برخي معادن مرغوب ودرآمد بالاي چندصدميليارد تومن درسال ، ، وباعث شكست باورهاي عموم گرديده ، درجاي كه با واگذاري واقعي درقالب تعاوني هاي مردمي باسهام داران بومي نمونـه اي از مردم سالاري انقلابي ميباشد 145 **091710663 سلام.اعتقاد راسخ دارم كه اگر مديريت جهادي همـه گير شودبسيار موفق خواهدبود بـه شرطي كه پشتوانـه داشته باشندچون دشمنان داخلي وسوجويان زيادند 145 **093003894 باسلام سوال بشـه كه چرا لوازم يدكي اينقدر قيمت بالاست لوازم يه خودرو كلي بالاتر از خوده ان خودرو هست ممنون جواب دهيد 142 **091592600 سلام.من تعجب مي كنم چطور مي توانيم موتور هواپيما را بومي كنيم.شكر خدا موشك نقطه زن بسازيم .در صنعت نانو وديگر صنايع پيشرفت كنيم ولي صنعت خودرو سازي مان هنوز مثل يك بچه اي بي استعداد .مفت خور. وزور گو .عقب افتاده است 142 **093560224 چرامردم بايدهزينـه تحميلي تعويض كارت ملي رو بدهند؟ چرامنعكس نميكنيد؟ 142 **091576631 با سلام ما كه از سال 91 منتظر مسكن مـهر پرديس هستيم ولي بـه خاطر سياست دولت ما متقاضيان متضرر شديم پيگيري كنيد 142 **091002556 سلام .وزيرمحترم جهاد چندين باراعلام كرد،وامـهاي كشاورزان خسارت ديده ازحوادث غيرمترقبه سه سال امـهال ميشود واگربانكهاهمكاري نكنندباآنـهابرخوردميشود.ولي بانك كشاورزي وامـهاراميگيرداگرهم پرداخت نكنيم جريمـه ديركردميزند مردم براي پرداخت وامشان بـه ناچارپول نزول ميكنند.لطفأ پيگيري كنيد.شـهرستان خدابنده شـهرگرماب. 142 **091777386 متاسفم كه جنايت اقتصادي را راحت جنگ اقتصادي قالب ميكنيم.بعد از اين همـه بگير ببند چه شد!دلار 15هزارتومان خورد مردم دادندظلم ماندگارنيست 142 **091890042 سلام مجري محترم چوب خط.ايا بعد از اين همـه ازمايش وخطا تنـها با تغيير يك وزير نا كار امد مشگلات حل ميشود يا اينكا زير بنايي سر چشمـه مشگلات را بايد خشكاند.علي كميلي كرمانشاه 142 **091835812 سلام مجريان زحمت كش شبكه افق .ايثارگران زلزله زده ايم صداي ما رابه گوش فرمانده كل قوا برسانيد مقداري كمك ياوام براي كامل ساختمان احتياج داريم اجرتان بـه مولا 141 **091560739 لطفا"موتورهاي عميق آب كشاورزي ازسربيشـه تانـهبندان (خراسان جنوبي) رابازديدكنيدمخصوصا" منطقه عربخانـه آنقدرآب رااسراف ميكنندكه كنار استخرهايشان باتلاق شده امادرعوض تمام قناتهاي روستاهاخشك شده؟استخرهايشان هم خاكي است!!! 141 **093901816 اقاي جهانگيري اگر بـه ملت بگوييد كه اقاي شريعتمداري تو اين 40 سال چكار مثبتي براي ايران وايراني كرده كه مادام العمر هي هي هي وزير ميشـه؟؟؟؟ اينـها بـه كجا وصل هستند كه مادام العمر براي ملت ايران سوال پيش مي اورند كه اينـها چكار كرده اند؟؟؟ كه ملت نديده اند و وضعبت ملك بـه بدبختي رسيده؟ 141 **091558124 با سلام زماني كه خود شركتهاي دولتي خود كالا وخودرو رو احتكار ميكنـه از ديگران چه انتظاري داريد 138 **091326029 شركت خودرو سازي كاشان بيش از14000 خودرو احتكار نموده چرا برخورد نمي شود 138 **091133954 چرا تعزيرات ابزاري براي تنبيه خودرو سازها ي بد قول ندارد وبجاي استفاده ازكلمـه احتكار براي خودروسازها ازكلمـه اختفا كردن استفاده كرده هست. زيان ديده بدقولي ايران خودرو هستم. 138 **091504991 بايدانباركشف شده از محتكران بـه رايگان درون اختيار مردم قرارگيرد که تا كسي جرات احتكار نداشته باشد 138 **091915415 باسلام وخسته نباشيد. اين افراد.كه انبارميكنن. اينقدر سود خوردن. كه يك بارم جريمـه بشن فايده نداره. راه جديدى اگه هست . بگين. 138 **091666409 سلام فقط كشف كردن انبارها كه مـهم نيست . بايد قاطع برخورد كرد و غير از جريمـه نقدي جريمـه هاي ديگري هم باشـه 138 **093779772 چرا درون احتكار كارخانجات خودرو سازي بـه محض ورود مجلس بـه يكباره فروش خودروها شروع شد چرا زودتر بازرسي نكرديد زور شما بـه واحدهاي كوچك و ضعيف ميرسد ولي بـه مافياي خودرو نميرسد 138 **091227511 قيمت سهام سايپا زماني كه پرايد ۷ميليون بود چند بود وحالا كه قيمت پرايد ۲۵ميليون يا بالاتره ..قيمت سهام سايپا چنده ‌؟جهت اطلاع قيمت سهام حدود ۱۰۰تومن يعني هيچي تومن 138 **091786335 سلام كشف احتكاروچندفقره پرونده كشف شده افتخارنيست چقدرجريمـه شدن ومعرفي انـهاهنرنيست بنظرمن بسترفراهم شدن احتكارخودجرم هست توضيح دهيد 138 **091890197 چرا خود اداره صنعت و معدن و تجارت قيمت مولفيكس رو 95000تومان ميده درون حالي كه قيمت روي جلد 53000تومان از مراغه 138 **091890197 خواهشمندم از نقطه قوت دولتمردانمان را بيشتر بگويد همش از زعف نگويد كشور را مقايسه كنيد از قبل انقلاب چه داشتيم خدا را شكر الان چه داريم افتابه دست شويي از خارج مي امد كفر نعمت نكنيم امريكا كشور ما را بيشتر از همـه ميدوشيد ولي خدا كمك كرد دستش را بريديم حالا خواهشمندم همش از زعفها نگويد خدا را شكر همـه چيز داريم 133 **091519031 قنات روستاخشكيده و بهداشت آب خوردن را ممنوع كرده كشاورزي نابودومردم بـه بيماريها مبتلاچرابه دادمانميرسند؟ تاكي تحمل؟ ابراهيم خدادادي ازكلات خداداد (نـهبندان خراسان جنوبي) باتشكر 133 **091144309 آقاي وزيرارتباطات اگرتحريم فرصت بي نظيراست بفرماييد اروپا هم تحريم كند بله تحريم براي بالانشين هاوسرمايه داران واغازادگان وفرصت طلبان خاين فرصت بي نظيراست امابراي عامـه مردم نكبت بي نظيراست ازحقوق ملت درمجامع جهاني دفاع كنيد نـه اعمال كثيف قدرتهاي زورگو وناتواني وبي كفايتي خود راتوجيه نماييد 133 **091869172 مابه التفاوت حقوق فروردين بازنشستگان تامين اجتماعي راپرداخت كنيد.4ماه گذشت مردم زندگي دارند.بندرعباس.صالح پور. 133 **093901816 فرق بين مسولين خدا پرست ومسولين پرست؟؟؟؟؟؟ فيش حقوقي معاون بيمـه تامين اجتماعي مبلغ دريافتي: 978/566/520 ريال مبلغ وام دريافتي: 12/800/000/000ريال مبلغ ماهانـه قسط وام: 5/700/000ريال 270سال قسط داره. پروفسور زين العابدين عبدالكلام 5 سال ريس جمـهور هند بود. تلويزيون ملي هند دارايي و ثروت او را چنين اعلام كرد: سه دست كت و شلوار شش عدد پيراهن يك عدد ساعت مچي دو هزار و پانصد جلد كتاب يك آپارتمان دولتي كه مدت ها پيش بـه جامعه دانشمندان هند تحويل داده شد. موجودي بانكي صفر. تنـها دارايي او دعاي يك ونيم ميليارد هندي بدرقه او اين هندو هاي پرست كجا؟!مسولين خدا پرست ما كجا؟! 133 **091227238 سلام جلوي واردات بستن اشتباه هست چون با عث فساد ميشود وجلوي رقابت سالم توليد مناسب گرفته ميشود واز سلولهاي خورشيد درون منازل استفاده شود و دولت يارانـه دهد واز ماشينـهاي هيبريدي استفاده شود 133 **091530135 مسائل موجود إقتصادي،محصول عدم درك فرمايش أنديشمندفقيد آية الله حائري شيرازي هست كه ميفرمودند:دولت بايد طلا را پشتوانـه پول قراردهد،ونـه توليدملي را!؟.يعني أگراين معنا فهم ميشد،اين مشكلات پيش نميامد!؟ 133 **090361493 بانك مركزي درامد كاركنان كارمند خود را ميگويد.يا توي خواب ديده اند.من حداقل بگير تامين اجتماعي هستم با32 سال سابقه بيمـه.امسال با يارانـه.يك ميليون و سيصدوچهل هزار تومان درامد دارم.ايثارگرواجاره نشين هستم.حالا سه ميليون وششصد هزارتومان بانك مركزي ازكجا امده؟ حتما بـه حضرت اقا هم همين اماررا ميدن.صالح پور. 131 **091896126 ضرباتي كه اخلالگران اقتصادي و دزدان بيت المال بـه به نظام مقدسمان و مردم وارد ميكنند. صالح پور 131 **090361493 اگرروسيه دوست صميمي ايران عزيزبود نميبايست توليد نفت خود را افزايش دهد.انـها منافع درازمدت خود را مد نظردارند. 131 **091515715 با عرض سلام پيشنـهاد مي كنم كه خريد نفت بـه صورت سلفخري(قبل از استخراج)به مردم واگذارشود.. 131 **093521501 اگر مسئولين واقعأ ميخواهند مشكلات راحل كنند بايد قارون وسامريهاى زمانـه رامجازات كنند جاى دورى لازم نيست بگردن چون متاسفانـه ازاطرافيان مسئولين هستند همانگونـه كه درانقلاب موسى ع فرعون هيچ غلطى نكرد امريكا هم غلطى نميتواند بكند اگرهميشـه طلبكاران انقلاب بگذارند. 131 **091928435 باسلام باتشكرازبرنامـه خوبتان درمورد وام ازدواج هم خبربدهيد براي ثبت نام وام ازدواج م كافينت رفتم گفتند هيچ بانكي وام نميدهد ۸ماه هست كه عقدكرديم براي وام نتونستيم ثبت نام كنيم لطفأ اقدامي بكنيد آخوندي ازاستان قزوين 127 **091246638 چرانظارتي روي مصالح ساختماني از قبيل اهن وميل گردنداريد خيلي گران شده است 127 **093553174 اگه مـهمان عزيز ميگه دولت نميتونـه تمام مايحتاج مردم رو جور كنـه نظارت ك ميتونـه بكنـه که تا گران فروشي نكنن و قيمت رو بالا نبرن اقشار كم درآمد ديگه بايد با نون خودشون رو سير كنن 127 **091939997 كارشناس محترم برنامـه. شما حرف مجري محترم را مبني بر اينكه فاصله ي بين مسولين و مجريان و مردم ، قطع شده هست را قبول نداريد. اگر يك نفر نخبه يا صاحب فكر ، يا خلاق و توليد كننده با انگيزه ي بالا بخواهد تسهيلات با تنفس و كارمزد غير ربايي بگيرد ، محال هست كه بتواند از طريق يك سيستم مشخص و كاناليزه شده ، كارش را بـه انجام برساند و حمايت كامل شود 127 **091537122 سلام لطفا بـه اين اقايون بگين که تا كي ميخواين حرف بزنين بعد عمل كجاست؟قيمت نـهاده ها سربه فلك كشيده و قيمت يك كيلوشير بـه اندازه يه شيشـه اب معدنيه.كجايند مسئولين؟اكثر دامداري ها درون حال ورشكستگي و تعطيل شدن هستن 127 **093904780 سلام مشكل اساسي مملكت ما اين كه سرمايدار مان سياستمدار شدن که تا اين بـه فكر مردم باشن بـه فكر سرمايه اندوزي خودشانن 127 **093399159 با سلام و خسته نباشيد لبنيات فروشي سنتي محله ما بـه خاطر ارزان فروشي جريمـه شده شير را كيلويي 1800ميفروخت بهش گفتن پايين تر از2500نبايد بفروشي بـه خدا مسولين دخالت نكنند اكثر مشكلات حل ميشود 127 **093882875 سلام من كارگركشت و صنعت شمالم چرا كارخانـه اي ب اين بزرگي داره تعطيل ميشـه ومااخراج شديم چراحامي ماكارگران نيستين؟مابااين گروني وبيكاري چيكاركنيم؟ 127 **091792689 سلام پشت ميز آقايان و تو برنامـه شما همـه چيز درست و تحت كنترل هست،اما واقعيت اينـه كه كسبه دارن خودمختار قيمت را بالا ميبرن و نظارت آنچناني اتفاق نميوفته 127 **091683614 سلام آقاي كارشناس چطور تكذيب ميكني.الان برنج۵۵هزارتومني هندي شده ۷۵هزارتومن تخم مرغ دانـه اي ۷۰۰تومن گوشت كيلويي ۵۵هزارتومن.دروغ وتكذيب که تا كجا.همـه مملكت تهران نيست ونظارتي وجود نداره. 127 **091577054 سلام من راننده هستم باحقوق ۸۰۰تومن بااين گراني چه كاركنيم بـه فكرماطبقه پايين هم باشيدبايدهفته اي يه روزبرنج بخوريم يه فكري بكنيين ازبرنامـه خوبتون متشكرم 127 **091362466 چرا روی بسته های سيگارقيمت درج نميكنيد اكنون فروشندگان قيمت هربسته رادوبرابركردند 127 **091831774 باسلا م و خسته نباشيد لطفا درون مورد كارگران ساختماني برنامـه داشته باشيد حدودأ دو سال كار نيست ماچيكار كنيم بااين گراني و خرج مخارج زندگي واقعا شرمنده خانواده مي شويم باتشكر از برنامـه خوبتان كه بـه فكر مردم هستيد 127 **093571047 سلام.لطفا درون برنامـه (خوب خط) بشكل واضح اعلام كنيد كه چقدر از بحران آب درون كشورمان بخاطر هدر رفت آب درون كشاورزيست و چقدر درون بخش خانگي. مسؤولين سعي درون القای اين مطلب دارند كه مقصر مصرفكننده بخش خانگيست 126 **091387321 سلام،اگردرايران؛ تقسيم ومشاركت سرمايه ها وثروتهابه عدالت نزديك شود،رشد وانگيره مثبت دربيشترزمينـه هاايجادميشود. 126 **091246648 اداره استاندار طي اطلاعيه اي توليد و واردات ۲۵ خودرو را متوقف اعلام كرد و اعلام كرده شماره گذاري اين خودرو ها نيز انجام نخواهد شد. چرا اداره استاندارد قبل از اينكه اين خودرو ها درون بازار توزيع شوند از ورود و توليد انـها جلو گيري نكرده؟؟الان با اين وضع مسيول ضرر و زيان مردم چه كسي است؟ ماشين هايي كه اعلام كردن با افت قيمت و عدم رقبت مشتري مواجه شده اند. 125 **091531405 آفاي ظريف:گفتيد(اگر آمر يكاازبرجام بيرون برودما...)شمابا رجزهاي بيهوده مردم رافريب ندهيدچون برخلاف توصيه هاي مكرررهبرعزيزسندي راامضاءواجراكرديدكه ازمدتهاقبل بوسيله كارشناسان(دشمن) تدوين شده بودوكاري كه بقولي۲۰دقيقه وقت لازم نداشت با چندين ماه رفت وآمد پرهزينـه انجام داديدو كشوررادرتله برجام انداختيدبطوري كه (اوباما)گفت: (ماچيزي راگرفتيم كه باجنگ هم نمي توانستيم بگيريم)!=پس اين رجزهادرمان دردما نيست!! 125 **091326369 سلام بـه آقاي وزير بگوفقط درتهران دورنزن يه سري بـه شـهرستانـها بزنـه كه چقدر جوان بيكاره هنرتو دستشونـه ولي كسي از اونا استقبال نميكنـه حالا از مردم انتظار داريد چرا ناراحتن 125 **093023975 باسلام.الان دارم برنامـه مصاحبه باامرسان نگاه.سيما با شكل غلطي از توليد داخلي حمايت مي‌كند كه اثر آن خيلي ضعيف. بنده درون ابتداي تشكيل خانواده يك دستگاه فريزر ايران الكتريك با ضمانت خريداري خيلي زود خراب ولي شركت مربوطه ازضمانت خودداري كرد بار دوم فريزر پارس خ بعد از گذشت يك ماه برد ديجيتال آن سوخت بـه نمايندگي آبادان مراجعه گفتند برد ديجيتال را نداريم با امور مشتريان تماس گرفتم گفتند راست مي‌گويد بيا تهران بگير.رفتم گرفتم و نمايندگي آمد نصب كرد .يكماه بعد برد ديجيتال سوخت. نمايندگي گفت بيا فريزر را از حالت ديجيتال بـه حالت آنالوگ تبديل كن. اين كار را با كلي هزينـه انجام دادم ولي اينبار موتور سوخت.تا زماني كه بـه ضمانت توليدات داخلي عمل نشود مردم اعتماد نميكنند . 125 **091531405 سلام (چاي)طبيعي وسالم ايران ازتوليدات مظلوم ماست:=چون بعلت كمي خريداردر انبارميماندوطعم و عطرش خراب ميشود وتجارهمين چاي رابا نازلترين قيمت خريده بخارج ميفرستندودر آنجابااسانس ومواد شيميائي آنرامطبوع و معطرميكنندوباسود سرشارميفروشند!=اماپس ازريختن ش روي چاي ايراني قوري راروي شعله بگذاريدتا(۲قل)بزندو بعدبراي دم كشيدن روي سماوربگذاريد*= وظيفه ماست كه بامصرف چاي ايراني بـه هموطن وسلامت خودكمك كنيم* 125 **093901816 هيت وزيراني كه هر وزيرش 7.8هزار ميليارد تومان پول داره كي درك ميكنـه كه بازنشستگان با ماهي يكي دو ميليون تومان و ۲.۳ بيكار درون خانـه ميتواند زندگي كند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ صبر که تا كي؟؟؟؟؟؟؟؟ 125 **091677205 امروز وزير محترم كار اعلام كرد كه حق كار گر خوردن ندارد وشغلهايي كه بطور مستمر ادامـه دارد نبايد هرسال با انـها تسفيه كنند و مثل يك كارگر تازه كار شوند درون صورتيكه اينجانب با داشتن هشت سال سابقه كار دريكي از مـهمانسراهاي شركت نفت و گاز گچساران بـه عنوان سراشپز هر سال با تعويض پيمانكار قرار دادسفيد امضا مي كنم وحقوق مارا فيكسي ميدهند خواهشا پيگيري كنيد 125 **090131947 با سلام لطفا از نام نماهاي فرهنگي ايراني حوزه كودك و نوجوان مثل شكرستان هم كه توليدات كودك و نوجوان و فروشگاه دارد هم گزارش تهيه نماييد. 125 **091851459 سلام چوب خط جان، چرا از همون اول انقلاب اين طرح حمايت ازكالاي ايراني اجرا نشد، كمي دير بفكر نيافتاديم، بااين همـه بيكارو فقير 125 **091117143 سلام خواهشا وارد بحث طلب كرايه هاي رانندگان از سال ۹۴و ۹۵و ۹۶ ازشركت حمل ونقل خليج فارس بشويد 124 **091793482 آقاي مروي درون مورد مباني نظري اقتصاد (الگوي معيشت) اسلامي و اقتصاد غربي و ميزان سهم هر كدام درون سياست گذاري مجلس و دولت با حضور استاد حسن عباسي يه برنامـه داشته باشيد. وجدانا لازمـه 124 **092113152 سلام عليكم خدا قوت بسيار ممنون از برنامـه مفيدتون رضايي از تهران 124 **093901816 اقاي روحاني ها همـه ميگويند چرا عربستان روز بـه روز ازهمـه نظر حتي حقوق بشر ازاد تر ميشود؟؟؟؟؟؟؟ درون عوضش ايران روز بـه روز عربستانيزه تر ميشـه؟؟؟؟ مگه ميشـه بـه يك ملت بگوييد كه ما ميگيم چه بخوريد ؟چه بپوشيد چه كار كنيد؟ نكنيد چه ماشيني سوار بشد ؟ بـه خارج نريد دلار استفاده نكنيد؟؟؟ ولي درون عوض آقازاده ها بيت الحال بخورند امريكا نشين باشند و BMW i8 سوار بشـه... خلاصه ايران خوار بشـه ولي يكي پول شير خشك بچه نداشته باشـه؟؟؟؟؟ که تا كي ؟؟ که تا كجا؟؟؟؟؟؟ 124 **091387321 باسلام، اگر دربسته هاي حمايتي و نظارتي؛ تنبيه و تشويق باهم باشند و سطح فكر توليدكننده بـه سوي فراملي و جهاني شدن تحريك و هدايت شود، رشد واقعي و عادلانـه ايجاد مي شود. 123 **091217891 سلام عمده مديران كه سالها بود بـه سن بازنشستگي رسيده بودند با توجه بـه محدوديت پاداش بازنشستگي از سال ۹۷ طي سال ۹۶ خود را با پاداش هاي كلان باز نشسته كردند ،سوال اينجاست كه آيا با توجه بـه وضع وحال كشور مديران بايد پاداش بگيرند و يا مجازات و تنبيه شوند 123 **090383177 به نظر من بايد درون مسئله ارز نظارت مردمي بشـه و قانوني تصويب بشـه که تا مردم فروش غير قانوني و يا قچاق ارز رو گزارش بدن و گزارش دهنگان مردمي جايزه هم بگيرن که تا :1- افراد اقشار مذهبي برچسب نخورن كه وقتي يك نفر دستگير شد ظن و گمانش بـه سمت يك فرد مذهبي بره 2- همـه اقشار بيان و همـه مردم بيان و نظارت كنن 3- اتحاد جامعه بالا بره 4- فضا براي فرد متخلف و افراد مفسد بـه شدت ناامن بشـه و فرد مفسد پيش خودش فكر كنـه كه ممكنـه هر فردي از جامعه لوش بده .هر فردي از هر قشري از مردم . لطفا اينو بـه مسئولين بگين .باتشكر 123 **091329948 سلام شماره190استان كرمان اصلاجوابگو شكايت مردم درخصوص گراني دارو نيست ميتونيد خودتون تماس بگيريد و نتيجش ببينيد لطفا رسيدگي كنيد 123 **091441112 سلام مجري عزيز ملت بـه جهت صادق نبودن بزرگان نظام نفرت دارند اگر مي خواهند نرخ ارز را بـه عوض بنزين بالاببرند چرااقتصاد مملكت را بـه هم مي ريزند قشر آسيب پذير درون اين صدمـه چه گناهي دارند. 123 **091589030 سلام بانك ملي چرا تبصره 35 بخشش سود وجريمـه وام هاي كشاورزي ودامداري را اجرا نمكنـه بيزحمت بگين پيگيري بشـه كه ما يك وام داريم بيچاره شديم ممنون 123 **091797681 سلام اصلا سوال ما فرهنگيان اين هست كه بالاخره اين پولهايي كه بـه هر شكل حيف و ميل شده دوباره بر مي گرده يا نـه 123 **091327146 سلام ذخيره فرهنگيان برباد رفته اما هنوز از حقوق ما كسر مي شود 123 **091227731 طبق سناريو, مبادلات ارزي دولت, بـه جاي دلار بـه يورو تغيير كرد. چرا? زيرا درون آينده اي نزديك, اتحاديه اروپا بـه دلايل "غير هسته اي, يعني سياست هاي منطقه اي و موشكي نظام", تحريم هاي ايران تصويب مي شود, درون نتيجه فشار اقتصادي بـه مردم دوباره اتفاق مي افتد و طبق سناريو, رسانـه هاي اصلاح طلب, بـه افكار عمومي القا مي كنند كه دليل فشار بـه مردم, سياست هاي منطقه اي و موشكي نظام هست و بايد تسليم برجام دوم شويم. 123 **091393197 باسلام ووقت بخيرچه كسي اموال هيأت هفت نفره ارزيابي ميكند؟ 120 **090342994 سلام قيمت مرغ نبايد پايين بياد چون جوجه رو دونـه ي سه تومن ميخرن بايد حداقل 6000تومن بفرشن که تا سود داشته باشن يعني تعطيل كنن بهتره ممنون 120 **091257320 سلام مطمئن باشيد كه اموال غير مشروع پيدا نمي شـه فقط جهت رفع مطالبه گري از طرف مردم هست كه بگويند ما افدام كرديم حالا ه حرف ديگري داريد 120 **091831774 باسلام و خسته نباشيد لطفا درون مورد كارگران ساختماني برنامـه داشته باشيد حدودأ دو سال كار نيست ماچيكار كنيم بااين گراني و خرج مخارج زندگي واقعا شرمنده خانواده مي شويم باتشكر از برنامـه خوبتان كه بـه فكر مردم هستيد 120 **091187313 سلام بـه دولت مردان ومجلسيها بگويد خسارت كشاورزان سيل گلستان بـه مانكي خوردو بورد اين طور خسارت ميدن شرمنده كردن شالي كار را تشكر 120 **093633263 چرا بـه كارگران ساختماني كه بيمـه تامين اجتماعي هستند سبد كالا تعلق نمي گيرد لطفا پيگيري كنيد 120 **093907544 سلام ممنون ازبرنامتون اگرزحمتي نيست درباره حقوق كارگران هم بگي ممنون ميشم. 120 **091062511 سلام و درود بر دكترباقري كه حاكميت ديني را اينگونـه شفاف ترسيم وجامعه امروزي را زيبا بـه تصوير كشيدند انشاءا... كه مسوولين ذيربط گوش شنوا وشـهامت عمل بـه دستورات ديني را داشته باشند. 116 **091236881 با سلام مسئله اين هست كه تفكر دكتر باقري را كساني چون آقاي باهنر اصلا قابل اجرا نمي دانند و بسياري از بي تقوايي ها و دوري از عمل صالح را از ملزومات مسئول شدن مي دانند 116 **091219346 سلام برنامـه خيلي قشنگ هست ولي برنامـه هاي بيشتري براي مسولين اجرايي وقضايي بگذاريد. 116 **091596137 باسلام مـهمان شما فرمودن اگه يك پدر بـه هر دليلي فرزندش را بكشد رسانـه ملي نبايد اين موضوع را سوژه كند بايد خدمتشان عرض كنم درون خراسان جنوبي پدران وفرزندان براثر بيكاري وفقر هر دو باهم خواهند مرد رسانـه ملي بايد اين مباني را مورد بررسي قرار دهد مسئولين درون خراسان جنوبي براي مردم اهميتي قائل نيستند خودشان حقوق ومرايا دارند ولي مردم گرسنـه و محتاج .ممنون 116 **091865557 سلام من ازآنچه ميگويي بيزارم ولي تاآخرازحقت براي گفتنش دفاع خواهم كرد. ژان ژاك روسو 116 **091580707 سلام.در رابطه باصحبتهای آقای باهنر،فكركنم ايشان كمتردربين مردمند وازمعيشت مردم بي خبرند؟؟صداوسيما اگر مستندي ازخونـه هاي قشركم درآمد و ما كارگران تهيه نمايد البته بصورت شطرنجي که تا همـه بويژه مسولين قضاوت نمايند!چرا اينكار نميشود! كه اقاي باهنر ميگويند يك نفر مشکل داشت نبايد رسانـه بـه آن موضوع بپردازد! متاسفم از مشـهد كارگر بدبخت 116 **091315744 باسلام وظيفه رسانـه همين هست كه درمشكلات عمومي مثل زلزله كوچكترين مشكلات مردم آسيب ديده را عيان كند تامسئولان بـه هوش باشند. 116 **091125403 صداقت هميشـه خوبست بخوانيد خواهشا بخوانيد اگر شما مسئول درون جامعه همراه باشيد همـه مشكلات را ميبينيد چشم بستن بـه روی مشكلات راه حل آن نيست. 116 **091966299 من يك فرد روستايي از شـهرستان بويين زهرا مبلغ يك ميليون تومان بـه زلزله‌زدگان كمك كردم خيلي بي انصافي آقاي باهنر. 116 **091318356 لطفا آقاي باهنر را از توهم خارج كنيد از سي هزار چادر زلزله زدگان 29700 تاش اب رفت توش. 116 **091222344 سلام.پاسخ روشن هست يعني بسيار روشن است. اولا. انجايي كه رشد و پيشرفت وجود داشت نگاه عاملان خدايي و آرماني بوده نـه سود آوري و ثروت اندوزي و آنجا كه عقب مانديم و گرفتار شديم نگاه ليبرالي و فقط توجه بـه سود اندوزي بوده نـه ارمان ها و رشد و كمال و يا خدمت. دوما علت عقب ماندگي درون موارد عدم پيشرفت بخاطر نگاه ليبرالي و ثروت اندوزي بوده که تا جايي كه حتي بايد از نفس كشيدن مردم هم پول درون اورد حالا بـه هر شكلي. سوما بعلت استحاله ي مسئولين از ارمانـها و شعارهاي انقلاب و گرفتار و شروع مسابقه ثروت اندوزي بين آنـها 116 **091666784 با عرض پوزش اگر ارتش و سپاه نبود زلزله جمع نميشد و پولهاي مردم بعضا هنوز خرج نشده هست با تشكر 116 **091360986 با سلام و با سپاس از برنامـه ي خوبتان و تقدير از مجري محترم درون سال 57 ما تركيه و كره جنوبي تقريبا هم رديف بوديم بعد از چهل سال موقعيت ما نسبت بـه اين سه كشور چگونـه است؟ 116 **099043747 سلام آيا منع فرهنگيان از ادامـه تحصيل با فلسفه آموزش و پرورش و سند 1404مطابقت دارد؟ 116 **093688240 سلام اكثر وامـها پولش خرج كار و كسب نميشود من هم خياط هستم و قاليباف هستم چون آشنا ندارم كسي هم وام بـه من و همسال من نميشود فساد را ريشـه كن كنيد كسب و كار هم خوب مي شود. 114 **091246648 آقايون بانک ها از آنجايي كه كاسبي با پول هاي مردم را جزو درآمدهاي باد آورده خود مي دانند درون اقدامي جديد اعلام كرده اند سيستم شاپرك ( كارت خوان مغازه ها) فقط يك بار درون روز پول مغازه داران را بـه حسابشان واريز مي كنند. و هرروز ميلياردها تومان از مال مردم را راست راست راه ميروند و ميخورند!!. اين روند اگر ادامـه داشته باشد ما مغازه دارها از كارت خوان استفاده نمي كنيم. 114 **091578746 سلام قراربود درون شـهرستان شيروان وام قالي بافي بـه مبلغ بيست ميليون تومان بدهند ولي خبري نيست از شما خواهش مي كنم درون برنامـه مطرح كنيد. ما واقعا بـه اين وام احتياج داريم. تشكر از برنامـه خوبتون. 114 **091396714 جاي تأسف نيست كه 10ماه معوق هاي پرستاران عقب افتاده؟ تعرفه گذاري حق پرستاران است 114 **093762889 با سلام وقت بخير من ازبيننده پراپاقرص شما هستم،يكي از مسائلي كه دل تمام مردم كشوررو بـه درد مياره بحث بيكاريه بحثي كه تمام دولت مردان قول كاهش بيكاري روميدن ولي هيچ مشكلي رودرمان نكردن، اشتغال بحثيه كه هرفردي ميتونـه بـه خودش متكي باشـه و مشكلات مردموحل كنـه،كشورمون رتبه دوم نفت دنيارو داره، رتبه اول گاز جهان، سومين مقام مس و بسياري از سرمايه هايي كه اينان چندتا ازهزاران سرمايه مملكتمون هستند،كه ميتونـه مردم اين كشور رو يكي از خودكفاترين كشورها از لحاظ كسب و كاركنـه ولي اكنون ميبينيم جواناني با مدركهاي بالاي دانشگاهي هيچگونـه كاري نيست، ميخوام بدونم ما كجاي راهمان اشتباه رفتيم و حركت ميكنيم كه اين همـه مشكلات اقتصادي داريم؟ تمام سرمايه ملي مان بسيار بيشتر از كشورهاي پيشرفته دنياس ولي مشكلاتمان حرف اول روميزنـه اگه توضيح بديدممنون ميشم. 114 **091831774 باسلام و خسته نباشيد لطفا درون مورد كارگران ساختماني برنامـه داشته باشيد حدودأ دو سال كار نيست ماچيكار كنيم با اين گراني و خرج مخارج زندگي واقعا شرمنده خانواده مي شويم باتشكر از برنامـه خوبتان كه بـه فكر مردم هستيد 114 **091551902 1- قانون تعرفه گذاري خدمات پرستاري درون هاله اي از ابهام 2- سختي شرايط كار خبري نشد 3- حق كارشناسي درون حكم پرستاران ديده نشده 4- پرستاران درون شرايط محيط بي عدالتي اقتصادي زندگي مي كنند 5- پيگيري معوقات عقب افتاده حدود يك سال 6- وجود نگرش درمان محور درون نظام وزارت درمان و پزشك سالاري و تفكرات ذينفع بودن پزشكان كه راه حل اين هست نظام سلامت از زير چتر پزشكان خارج شود 114 **093818081 سه خواسته اصلي پرستاران 1- اجراي قانون تعرفه گذاري 2-اجراي قانون مشاغل سخت 3- پرداخت معوقات اضافه كار و كارانـه ها 114 **093332298 سلام من متأهل هستم و اصلا يارانـه نميگيرم و جنگ زده هستم و شغلم آزاد هست و دوفرزند و يك توراهي دارم و چند سال هست كه هرگز موفق نشدم ثپت نام كنم و همـه جا هم رفتم فرمانداري بهزيستي بخشداري هرجاي كه شما فكرش را بكنيد رفتم و كه مجرد بود همراه خانواده‌اش يارانـه ميگرفت و حالا كه متأهل شده يارانـه اش قطع شد. لطفا مشكل من را حل كنيد لطفا ممنون ميشم. 114 **093662236 با عرض سلام من گوشي ايراني ديمو را گرفتم براي حمايت از هم وطن اما نـه بـه من ضمانت نامـه نوبعد كه اقدام كردم گفتن كه برشكست شده هيچ چيز را قبول نمي كنند 112 **093662236 با عرض سلام من گوشي ايراني ديمو را گرفتم براي حمايت از هم وطن اما نـه بـه من ضمانت نامـه نوبعد كه اقدام كردم گفتن كه برشكست شده هيچ چيز را قبول نمي كنند 112 **093558208 سلام پژوپارس 95 را با 5 نقص فني عمده از ايران خودرو خ هيچكس پاسخگو نيست! 112 **091334310 سلام عليكم بودجه بـه صورت مستقيم بـه دلار بستگي دارد و تاوقتي اين وابستگي قطع نشود كشورما درون خسران ماندگار خواهد بود و در داخل هم دلالان را چاق تر مي نمايد. مجيد اعتمادي 112 **091080015 با سلام و احترام. عاجزانـه خواهشمند هست سن بازنشستگي كاركنان اجرايي، قضات، لشگری وكشوری و غير بـه 25 سال كاهش يابد که تا جوانان بيكار نمانند. البته با 25 روز حقوق. 112 **091717982 خسته نباشيد. بخدا مشكل ايران ما افغانيها هستند كه اشتغال از جوانـهاي ما گرفتن چرا از افغانستان بودجه نمي گيريد براي جوانان افغاني كه درون اينجا اشتغال ميدين؟ و جوان خودمون معتاد ميشـه و ايراني حتما جورشو بكشـه. 112 **099087053 سلام خسته نباشيد بعد از ده سال با سودي كه دولت ريخته چي بايد بخريم؟ يه شانـه تخم مرغ اين ديگه اينقدر گفتن نداره 112 **093057481 سلام چرا درون مجلس درباره بودجه هاي مبهم شركتهاي دولتي و خصولتي كه لايه پنـهان بودجه قرار دارد كسي صحبت نمي كند؟ 112 **093996555 باسلام و احترام لطفا پيگيري بفرماييد كي انشالله جلوي قاچاق و واردات پوشاك گرفته ميشـه ومسولين چه برنامـه ي دارند؟ بيشترين فشار اين موضوع روي توليدكنندگان كوچك مثل ما هست. 112 **091836518 با سلام درون برنامـه بازپخش چوب خط روز 10 ديماه 96، هيچ قسمتي درون سايت هدفمندي يارانـه ها مربوط بـه پيگيري و اعتراض بـه آن وجود ندارد. خواهش مي كنم با يقين بـه موضوع رو درون برنامـه هاتون اعلام كنيد. با تشكر- قلي پور 110 **091182724 خودتونا خسته ميكنيد ما مردم اگه مثل حضرت سه نفر داشتيم اين حال و روزمان نبود. چپيا ميان همينـه راستيا ميان همينـه 110 **091883671 قند و شكر و برنج آنفلانزا كه نداشـه چرا گران شده سي درصد؟ 110 **093670079 سلام: اگر بـه مـهندس آرين، تئورسين انقلاب صنعتى پايدار, مخترع سيستمـهاى حمل و نقل پاك و اشخاصى ازين دست كه توسط مافياى سوخت و منتاژ كار خودرو (سايپا و ايرانخودرو ..)تهديد ميشوند اجازه كار و توليد داده شود خودروهاى ارزان،مدرن و ايمن و دوستدار طبيعت خواهيم داشت 110 **093704885 باسلام خدمت شما و همكاراتون، تاالان فكر كردين كارگران ساده يا شـهرستاني كه براي كار ميان براي كار بـه كلان شـهرها چه جوري زندگي مي كنن؟ بااين همـه افقاني كه تو تهران و البرز داريم ،من با خانوادم 3 ساله از سيستان و بلوچستان امدم 6 ماه سركار نبودم، درون هركارخونـه اي رفتم افقاني درون رابازمي كنـه ميگه كارگر لازم نداريم؟ اگه لازم ندارين شما بعد اينجا چيكار مي كني؟؟ بـه گوش مسئولين برسونيد حبيب بزي هستم از ماهدشت كرج 110 **093391809 ما 7نفر بازنشسته هستيم حقوق و سنوات و ساير را نميتوانيم از شركت كچ واهك اورميه بگيريم از دادكاه نوشين شـهرحكم گرفتيم متاسفانـه؟ كمك مان كنيد 110 **091567511 سلام لطفا درون مورديارانـه هم با مسئولان حرف بزنيد و براي آن دسته ازمردكه بيكارهستنديك راهكار پيدا كنند مثلا من با 5ميليون تومان زندگي از اين روبه آن رو مي شود و روستاي هستم 110 **091321678 سلام.ما بازنشسته ها دلمان بـه بيمـه تكميلي خوش بود .كه متاسفانـه اتيه سازان حافظ كه مجري سازمان تامين اجتماعي دربيمـه تكميلي هست حدودا 70روز هست از پرداخت وجه پرداخت شده توسط بيمـه شده امتناع مي ورزد. لطف كنيد انعكاس دهيد. رضايي اصفهان 110 **093672939 مجري محترم فرزند ايران زمين متشكرييم اجرت با خدا 110 **091931052 باعرض سلام و تشكر ازب رنامـه خوب چوب خط كارگر ساختماني هستم كه بـه علت نبود كار و بودن بيش ازحد افغاني ها درون ورامين و نبود ساختمان سازي از عيد بـه بعد بيكارم و توان پرداخت پول بيمـه را نداشتم و چهارسال هم سابقه بيمـه دارم حالا با پنجاه چندسال هيچ كار و درآمدي ندارم شما را بـه قرآن ازمسئولين بخواهيد فكري بحال ما بكنند خدارافراموش نكنيد سپاس گذارم. 110 **093672939 مجري محترم من هفت سال بيمـه تامين اجتماعي رانندگان سنگين بودم پارسال بـه علت ديسک كمر بـه كمسيون پزشكي براي كارافتادگي معرفي شدم ولي كمسيون فبول نكرد و من بـه علت عدم توانايي كاربيكارشدم و اجاره نشينم و سرپرست خانوارهستم و نتوانستم قسط ماهانـه بيمـه رد كنم و بيمـه من قطع شد بـه گوش دكتر برسانيد براي رضاي خدا راه حل مشكل مارا چاره كند. متشكر عبادي ازاهواز 110 **091386193 با سلام تو رو خدا مسئولين كشاورزي را بيشتر بـه چالش كشيده و برنامـه هاي درون مورد كشاورزي صنعتي بسازید كه كشاورزي كشور ما درون حال نابود شدن است 110 **091688171 من درون اطراف خودم هست كه حتي پول نون شب نداره كه واقعا ظلمـه كه اين همـه جنس بردن بالا لطفا همونطور كه موقع راي گيري تاكيد ميكنيد راي بدين همونطور هم بفكر مردم بيچاره باشيد. 110 **091688171 با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما لطفا گروني تخم مرغ رو ربط ندين بـه آنفلانزا . بقيه جنسا چي؟ برنج هم بـه علت آنفلانزا هست؟ كل ا رفته بالا. 110 **091272690 سلام چرا سايت خودروهاي فرسوده بسته هست لطفا مطرح كنيد 110 **093891252 دولت نميتونـه تخم خود مرغ رو كنترل كنـه چه برسه بـه بقيه كارها. 110 **091338450 چرا درون طرح تعويض تاكسي هاي فرسوده باز هم خودروهاي بي كيفيت چيني دادن؟ 110 **091134288 من يك معلم بازنشسته هستم يك سال يارانـه منو حذف كرده حتي پيامك دادند يارانـه شما پرداخت خواهد شد ولي چنين نشد. 110 **093634049 از بنيادشـهيد 500 حقوق ميگيرم كفاف زندگيمو نميده خودم و بچه هام تحت هيچ بيمـه اي نيستيم هيچ گونـه حمايتي هم نداريم بـه ما زن هايه بي سرپرست يكم توجه كنيد 109 **091906293 ما گرفتاريم روحاني برنامـه جديد اجرا ميكنـه خودش پولداره فكر ميكنـه همـه مثل خودشن 109 **091731144 سلام چوب خط.جناب عليلو سلام .بله شما تحقيق و تحفص فرموديد اما نتيجه چي شد؟شبكه افق شبكه گفتمان انقلاب اسلامي چرا هر مسولي مياد درون سيما از قاچاق و از مافيا وو صحبت ميكند اما نام شخص را نميگويند چرا؟ آيا اين جا هم مثل مواد مخدر هم گردش مالي بي حساب دارد و هم قدرت بي حساب همـه گونـه قدرت؟ بعد ننشينيد و نگوييد و برخاستيد!!! ممنون.محمد فرزاد از شيراز 109 **091894955 باسلام از نـهاوند روستای كهريز خانومم تومور مغزى دارد و م فلج هست هيچ درامدى ندارم كه دكترببرم از شما خيرين محترم تقاضای كمك دارم 109 **092113450 ما سفره يلدا رو داريم امابدون ميوه و مخلفات. فقراقتصادي گرامي باد 109 **091971011 سلام عليگم ازصندوق ذخيره فرهنگيان800هزارميليارد تومان دزديده مي شود ازرسانـه عمومي اعلام مي شود,شاكي نداشته!!! معناي اين جمله را نمي فهميم, اين دهان كجي بزرگي بـه ما فرهنگيان است, بـه شعور ماتوهين شده, چندوقتي هم هست كه,كسورات بازنشستگي فرهنگيان از مبلغ28هزارتومان به10ميليون تومان تغيير كرده, بايد10ميليون تومان پرداخت كنيم تابازنشسته شويم,!!!! هم مال باخته شده ايم و هم جريمـه دنياي غریبی است!!!!!! 109 **093828663 ضمن سلام و خسته نباشيد لطفا وقت برنامـه رو افزايش بدهيد و بحث را بـه جايي برسانيد كه براي رفاه مردم كاري انجام بشـه بحث خالي بـه درد نميخوره 109 **091380318 خوابند وزيران و خرابند وكيلان، بردندبه غارت همـه سيم و زر ايران *بيچاره مردم* 109 **091942280 حرفاي قشنگو قانوني زده ميشـه. اما آيا عمل هم ميشـه؟؟ ديگه الان بي سوادا هم ميدونند داستان رانتو دزديها چيه !!وقتي ملاك انتخاب مديران برمبناي آدماي خودشون باشـه اين داستان ادامـه داره. 109 **091698419 5سال و 1 ماهه بـه پارس خودرو پول دادم مگان بـه من بده اما نـه ميده و نـه پاسخگوست لطفاپيگيري كنيد 109 **091949356 سلام با تشكر از برنامـه شما بـه لطف ركود روحاني شب چله ما خالي از هم نوع ميوه بود شرمنده فرزندان شديم چون بيكار بوديم بدون پول فقط برنامـه چوب خط حرف دل ما را زد درون قيامت شرمنده رو سياه باشند كساني كه ملت ايران را دور ميزنند كارگر بيكار شـهرستان ملاير دوستار شما 109 **091885512 پشيمانم از رفتن پاي صندوق راي رفتن.هميشـه خجالت وشرمنده زن وبچه هستم 109 **091698419 شمادرباره نان موافق گراني هستيدبخاطركارگرنانوايهاديگه نميدونيدالان باوجوددستگاهاي پخت جديدفقط يك نفرنانوايي را مي چرخانـه 107 **091738284 سلام،چرا دولت مصوبه مجلس را مبني بر تبديل وضعيت نيروهاي شركتي و عدم استفاده از شركت هاي پيمانكاري درون دستگاه هاي اجرايي را اجرا نميكنـه، لطفأ پيگيري كنيد، سپاس 107 **093526805 پنج سال دارم توي يك شركت كار ميكنم ولي قرارداد يك ماه يك ماه ميبندند 107 **091488929 سلام خسته نباشين من كارگر شركت قند هستم ماهانـه بهم 700هزارحقوق ميدن هرموقع كارخانـه توليد نداشته باشـه روزي 45 تومن از حقوق مون كسر ميكنن خودشون هم ميكن بهتون بيمـه پرداخت ميكنيم بخاطراونـه از حقوقتون كسر ميكنيم كارگر هم وقتي اعترار ميكنـه از كار خانـه مي اندازه بيرون 107 **091384875 سلام خسته نباشيد من گچ كار هستم بـه خاطري افغانيها كار ارزون ميزنن يك سال بيكارم چرا بـه خاطر افغاني من ايراني بايد بيكار باشم 107 **091550294 با سلام درون ارتباط با قرداد هاي موقت براي كارهاي مستمر متاسفانـه قانون شرط تعداد دفعات قرارداد را نگفته كه از حالت موقت بـه دائم تبديل شود 107 **092031809 برخي از ارگانـهاي دولتي مانند صداوسيما بـه دليل قانون منع استخدامي كه دارند نيروي تمام وقت را تحت عنوان قرارداد پروژه بدون پوشش بيمـه و هيچگونـه مزاياي قانون كار استخدام مي كنند 107 **093370121 سلام چرا فكري براي كارگران ساختماني كه افغانيا تصرف كردن نمي شود 107 **091621677 سلام من نيروي تاسيسات شركت هستم ما چهار نفر و بيمـه هستيم شركت بـه ما ميگه بايد درون روزهاي جمعه شيفت بديم بـه لجبار بدون حق اضافه كاري بدون هيچ گونـه تحطيلي که تا پايان سال حتي بـه اداره كار مراجعه كرديم اما فايده اي نداشت 107 **091271503 چرا خودتون و همـه رو اذيت ميكنين .شما مديريت تون ايرانيه .ساخت و سازه تون هم ايراني .و همـه چي و ميخواهيد نتيجتون ژاپني يا اروپايي باشـه . ما تو همـه چيز عقبيم . واز جمله ساخت و ساز 107 **093712399 سلام من دريك عمده فروشي بزرگ نزديك 22ساله كار مي كنم كه حقوق ماهيانـه 900هژار ميگيرم ولي نـه تعطيلي دارم نـه ساعت كاري دارم ونـه سنوات دارم عيد كه ميشـه يه برگه بهم ميدن كه اين امضاكن كه سنوات همـه چيز گرفته 107 **091256355 با سلام من يه كار گرم كه درخواست سختي كاردادم كه هم بـه تراشكاري مي كنم هم جوشكاري كه جز مشاغل سختو زيان اور هست ولي وزارت كار موافقت نمي كند بد تر از آن اينكه 31سال كار مي كنم بـه من ميگن بايد سن شما 50 سال بشـه که تا باز نشسته بشي آيا اين ظلم بـه ما نيست با تشكر 107 **091260225 به تمام بازرسها نانوايها ماهيانـه تعيین كردن يه مبلغي مـیدهند که تا كم فروشي انان بـه اتحاديه نره 106 **091894747 سلام خدمت شما وبرنامـه چوب خط از كارشناس محترم برنامتون يك سوال دارم اينكه كارفرما 15 ماه حقوق پرداختي داره با سنوات وعيدي وغيره واينكه ايا ما قشر كارگردر يك مجموعه نيمـه صنعتي لبنيات هنوز حقوق برج 10 و11 پارسال نگرفتيم وسال جاري هم 4ماه حقوق معوقه داريم چطور از كارفرما دفاع ميكنين ما كه 9 ساعت كار مفيد داريم با اضافه كار اجباري وحداقل اضافه كار يعني 30 ساعت براي ما درون نظر گرفته ميشود 106 **091037965 سلام وقت بخير خسته نباشيد اينجانب يكي از كارگران شركت ذغال سنگ كرمان هستم با حقوق ماهيانـه 1500000 هزارتومان ازشما عاجزانـه درخواست ميكنم يك جلسه هم براي ما كارگران بزاريد مگر حكومت ما دم از اسلام نميزند چرا بعضيها با كارهاي راحت وآسان بايد ماهيانـه بالاي 10 ميليون حقوق بگيرن ماكه درون كيلومترها زير زمين كارميكنيم وامنيت شغلي هم نداريم چرا كسي جوابگو نيست 106 **091247708 سلام بـه اقاي زراعت كار بفرماييدبه جاي واردكردن دستگاه ازهند, بـه نوابغ مخترع خودمان سفارش دهند. مامي توانيم . 106 **091242850 با درودبه شبكه افقي ها. لطفا زمان برنامـه هاي گفتگو درحوزه اقتصاد، سياست و تحريمـهارو بيشتر كنيد مثلا چوب خط، عصر و 180درجه و.. مستندهايي از گروهاي تكفيري و دواعش. ممنون از شبكه افق كه بهترينـه 104 **091127225 با سلام و خسته نباشيد اگه مسولين وقت ازحرف مقام معظم رهبري شانـه خالي نكنند اين مشكلات بسرمردم نمي آمد 104 **091235084 مذاكرات ظاهر قضيه است.اين يك كودتاي خزنده توسط ليبراليسم داخلي بـه كمك استكبار جهانيست.چرا هيچكس بعد از انـهمـه دروغ و تهمت حالا كه مشخص شده هيچ دست اوردي نيست حسن روحاني را محكوم نميكند؟ 104 **093753261 مشكل اقتصاد ما خلع سلاح شدن و آمريكا نيست اختلاس ها ربا نزول رانت ژن هاي خوب و آقازاده ها هستند تمام گندامونو تقصير آمريكا ميندازيم عوام فريبي 104 **090342763 تحريم را كاغذ باره حساب كنيم يعني راه امام را رفته ايم دشمن عقب مي نشيند 104 **091591830 6 ساله زمين منو تو روستا زدن فضاي سبز ميگم پول زمينم بدين جاي ديگه زمين بگيرم ميگن فعلن لازم نداريم كارگر هستم توان خريد زمين ديگرندارم اجازه ساختم نميدن خواهشا راهنمايي كنيد چكار بايد كرد 104 **091240516 با تشكر از برنامـه شما. لطفا از پايين بودن حقوق كاركنان ناجا درون برنامـه عنوان بفرماييد. هر چند بعيد ميدانم شما ذكركنيد. 104 **091215746 چرا از مسئولين وزارت كار سوال نميكنيد با اين اوج بيكاري و ميليونـها كارگر داخلي بيكار ميليونـها خارجي مشغول بكار چه توجهي دارد 104 **091203043 لطفا درون مورد قيمت هاي نجومي و سرسام آور غرفه درون بازارهاي ميوه و تره بار وفشار زياد بـه موجر ودر نـهايت بـه مردم صحبت كنيد 104 **091363344 خواهش مي كنم يك با ديگر پيگيري كنيد تكليف سهام عدالت بـه كجا رسيد؟ 104 **091530135 اونا كه ميگن: بصورت دستوري نميشـه ربا را از بانك حذف كرد!!؟ لابد نميدانند، اول انقلاب هم، خيلي جاهاي نامشروع بصورت دستوري تعطيل شدند!!؟ 98 **091264114 بنده درون شركت سرب روي درون زنجان كار ميكنم كه درمحل كار هيچ چيز استاندار نيست لطفا راهنمايي كنيد 98 **099074627 چرا وزير محترم آموزش از سيما ميگويد: مردم تخلف ديديد گزارش كنيد. چرا وزير صنعت، معدن و تجارت چنين حركتي را درامورمعادن انجام نميدهد؟ لطفا برسانيد. حسين رحيمي. 98 **091377163 چند سالي هست كه هيچ گونـه حمايت از قشر كارگر نمـیشود، همـه از كارفرما حمايت ميكنند 98 **091571097 از حقوق بازنشستگان كه درون هفته سالمند هستيم و ثبت نام براي سهام عدالت براي بازنشسته گزارش تهيه كنيد. 98 **091520033 از شبكه افق بعيد بود برنامـه اي بخوبي چوب خط بسازند. مـهدي نجفي. 98 **091530135 اگر اصحاب رسانـه بدانند كه علت فروش و تبديل زمينـهاي زراعي توسط كشاورز، فشار سود پول بانكي است! ميپذيريد كه: بانك دشمن اصلي اقتصاد است. 98 **093592395 من پسر27 ساله با مدرك فوق ديپلم نظري و مدل پايين هستم. پدرم با اينكه 8 تركش داره جانبازيش 15درصد هست و بخاطر نداشتن ارتباطات نتونسته درصدشو بالا ببره. از شما و شبکه افق خواهش دارم درون پيداكردن كار هرچند ساده مثل كارگري توی كارخانـه بـه من كمك كنيد و من رو از شرمندگي پيش پدرم دربيارين باتشكر. 99 **093571047 جاده روستاهاي چواري شـهرستان نورآباد لرستان خيلي خرابه آسفالتش از بين رفته، تصادف زياده. پيگيري كنيد 97 **093571047 سلام. لطفا برنامـه اي خاص براي آشنايي مردم با بازار بورس و نحوه صحيح خريد و فروش سهام داشته باشيد. دانش مردم درون اين باره بسيار كم است 95 **091885733 سلام، که تا زماني كه پول محوركار فكرو مدينـه ي فاضله ي دولتها و افتصاددانـها قراربگيرد، نميتوان يك برنامـه ي مشخص و قانون اسلامي، عقلي وافتصاد واقعي اعلام و اجرا كرد. اگراين همـه فكر و زحمت بر روي كار و توليد متمركز شود، وقتي كار و توليد با لوازمش از اموزش، توليد گرفته که تا كيفيت، صادرات، مصرف داخل، پژوهش وغيره و پول درون حاشيه قرار نگيرد اين معما حل نمي شود. پول شايد يكي از اين لوازم هم نباشد اينقدر كه بـه ان پرداخته ميشود. درست هست كه يك عده پول زياد دارند اما راضي نگه داشتن صاحبان پول و تضمين بـه اينـها براي سود از سخت ترين و پيچيده ترين كارها است. پول با ويژگي منحصر بـه فرد خود همـه را بيچاره ي خود كرده از جمله كار شناسان و افتصاددانـها، دولت ومجلس. پول باقدرت و نفوذي كه دارد از خطرناك ترين و زمنـه دارترين فسادو انحراف زاها است. اگر كار و توليددر اولويت قرار بگيرد يكي از مزييتهاي ان اين هست كه نم نم پول را از دست صاحبان سر سختش بيرون اورده و حتي اخلال گران اقتصادي را نا اميد و محاصره خواهد كرد. اين تنـها راه است. سپاس. 95 **091434693 سلام خسته نباشيد من سال 92 مضاربه گرفتم از بانك سامان بعد از چند سال كار كردن تمام سرمايه و كاركرد من بـه بانك دادم 3 بار پول تمديد مبلغ و از من گرفته و بعد اقساط كردم ماهيانـه 6 ميليون قسط ميگيرند واقعا نميرسم نميدونم چي كار كنم زندگي منو زده بهم 95 **091762714 سلام بامعرفي جهاد سال83 بـه بانك كشاورزي وام5ميليون خريد خودروگرفتم و از حقوقم طبق قرداد جهاد وبانك ارحقوقم كسركردند تاسال 91 بـه قول خودشان مبلغ معوقه رابدون اطلاع من بحساب پول واريز وبرداشت كردن اكنون ميگن 22ميليون تومان بدهكاري چكاركنم 95 **091270117 با سلام. ما بـه دليل مشكوك بودن بـه ربا تسهيلات بانك مسكن، اقدام بـه اخذ وام مسكن ننموديم و در حال حاضر حدود 17 سال هست كه مستاجر هستيم. لطفا درون خصوص وضعيت فعلي وام ها از حيث ربوي بودن توضيح بفرماييد. 95 **091032590 كارگر مجتمع فولاد وذوب اهن نطنز هستم 7ماه حقوق طلب داريم زندگيمان سخت ميگذرد وكسي بـه ما رسيدگي نميكند12ساعت كار بدون وعده غذاي وحتي اب سرد باكمترين حقوق درون صنعت فولاد سازي 95 **091429774 با عرض سلام من درون سال 93 پنجاه ميليون تومان براي تعميرات ساختمان با بهره 31 درصد از بانك رفاه دريافت كردم درون آخر بخاطر قسط و بهره ي زياد خانـه ام رافروختم صالح شمس از مـهاباد 95 **091370742 سلام،بحث بانكداري بدون رباي امشب تان بسيار جالب بود من كه هميشـه بـه اين نوع سودها كه بانكها ميگيرند ميگويم ربا آخوندي،زيرا اين بانكها طبق دستورالعمل آخوندها و برضد قرآن عمل مي كنند 95 **091710769 اول شما ثابت كنيد .قانون اساسي ما.در عمل اسلامي است.بعد بگوئيد چرا بانكها رباء مي خورند. 95 **091380663 با سلام بـه خاطر بانكهاس كه ما جوانـها اجاره نشين هستم همشون دنبال سود هستند نـه خدمت بـه مردم. 95 **091536723 سلام متأسفانـه بعضي افراد قانون رو بـه زيركي و فرار از مسؤليت دور مي زنند و نمي تواود ازچشم طمع چشم پوشي كنند. 95 **091738284 سلام،خواهشمنديم از تبديل وضعيت نيروهاي شركتي درون دولت 12دهم با وزير محترم وزارت ارتباطات هم يك صحبت و پيگيري بفرماييد،ما جمعي از نيروهاي شركتي،حراست شركت ارتباطات زير ساخت هستيم،ممنون 95 **091536723 سلام ربا درون اسلام محاربه با خداست.امروزه اكثر افراد جامعه بدون ريسك با گذاشتن پول درون بانك ها بـه سودهاي كلان ميرسند و در كوتاه مدت توليدات فلج مي كنـه و جواب گوي نيازهاي ضروري جامعه اسلامي نيست و بايد قبل از آن كه دير بشـه فكري اساسي كرد. 95 **091530135 كسانيكه نميتوانند با پولشان كار كنند،بايد از طريق بازار بورس سهامدار كارخانجات بشوند،نـه اينكه بانك دايركنندو رباخواري كنند!؟مشـهدمقدس 95 **091691894 سلام بـه برنامـه ي خوب شمااينجاب مجري لوله كش گازهستم ودرسال 87كارآفرين نمونـه شدم الان بعدازگذشت چندسال ازنظروضع اقتصادي ضعيف هستم تقاضاي وام كارآفريني دارم لطفابه گوش مديران محترم برسانيدباتشكراز اهوازاين پيام رافرستادم 95 **091989112 بانكها اونقدر فربه و كلك شدن كه مردم رو بـه سمت رباخواري جهت ميدن و اين بـه نام اسلام ميخوره.اسلامي كه بـه ذات خود پاك و مبرا از هر گونـه پليدي و زشتيست 95 **091523064 سلام لطفا درموردوامـهاي مسكن بابهره بالا بيكيري كنيدبه ما30ميليون وام دادندبعهميديم بايد64ميليون بركردونيم بـه جه حسابي؟درحاليكه ازموقعي كه روحاني ازخدابيخبراومدوضعيت مسكن بدترشد 95 **091370742 سلام،چرا با ايجاد شبكه توزيع درست،واسطه ها رو حذف نمي كنند و فاصله بين توليد كننده و مصرف كننده را كم نمي كنند اين طوري هم مصرف كننده سود ميبرد و هم توليد كنندگان ما،مخصوصا كشاورزان من 95 **091699038 با عرض سلام وخسته نباشي قرار هست سپهتن جهت تاكسيهاي برون شـهري نصب كنن بـه قيمت يك ميليون هشتصد هزارتومان ميباشـه بيشتر خودروها فرسوده هستن قيمتشون پنج ميليون هست ازكجا بياريم سپهتن نصب كنيم 95 **093360390 سلام درمورد رشد بي رويه نقدينگي كه بزرگترين علت تورم وبزرگترين مشگل درون نظام بانكداري هست و ام المفاسد اقتصادي هست برنامـه تهيه فرماييد 95 **091317629 سلام راجب بيمـه صنايع دستي صحبت كنيد از سال 93 که تا الان تامين اجتماعي كسايي ك تو اين صنف مشغول بـه كارند را بيمـه نميكنـه طبق قبل از سال 93 ..كشوري از اصفهان 95 **091554701 چرا از معلوليني كه توانايي كار درون سطح مديريتي را دارند استفاده نمي شود بـه اين مورد پرداخته شود. 93 **091139258 سلام ايا فكر نمي كنيد اوضاع سياسي و اجتماعي امروز شبيه سالهاي قبل از كودتاي 28 مرداد 32 هست 1 گرفتن حق انرژي هسته اي از دشمنان ملت بعد از تحمل سالها تحريم ظالمانـه مشابه ملي شدن نفت 2 بـه قدرت رسيدن گروهي بنامـهاي اصلاح طلب و اعتدال ضد دين غربگرا و بخطرافتادن دين 3 احساس تكليف شرعي ديني متديين درون سرنگوني جبهه فوق الذكر بـه پشتيباني روحانيت دلسوز شبيه دوره مصدق برهبري كاشاني4عدم شناخت دشمن واقعي 93 **093710970 روستايي فاقد كار .مسكن .زمين و.... هستم چند ساله يارانـه ام قطع شده .بيان حساب شخصي ووضع زندگيم را نگاه كنيد كه واسه من تعلق ميگيرد يا نـه.لطفآ ازاين طريق اطلاع رساني كنيد . صالح قليچي قر 93 **091983659 وزير اقتصاد و دارايی آقاي طيب نياخوب كاركرد ولي درون دولت دوازدهم وزيري كه معرفي كردن كارنامـه خوبي ندارد اوضاع آشفتي گمرك با واردات بي رويه و كنترل نكردن كالاهاي وارده و ايجاد بيكاري و ورشكستگي صنعت كشورشده ايشان برنامـه مشخصي ندارند. 93 **093926092 قشنگ حرف ميزنن, ولي هرجا ميرسيم يكي جلوي كار را گرفته,اونم دولت.؟؟؟؟؟؟ 93 **091371224 درجايي كه بازرگان چين ميگويد پول بـه حساب من بريز که تا هركجاي ايران و هرجنسي ميخواهي بـه دست تو بر سانم شماچه ميگويد. 93 **091942298 آقاي مجري چوب خط! اين بخش خصوصي ايران كه همـه فكر ميكنند همـه اقتصاد و صنعتمون رو درون اختيار اينا بذاريم چه اميدي بـه اوناست که تا صنعت و متعاقب اقتصاد ما را شكوفا كنند. تنـها راهكارشون اينـه وامـهاي كم بهره بگيرند وصنعت نو رو از خارج بيارند وحداكثر دانش فني رو بخرند. که تا بجنبند اون صنعت كهنـه واون دانش فني هم نا كارآمد ميشـه. مثل كرمان موتور كه يك شركت مـهم خودرو سازي خصوصيه چكار كرده بعد از اينـهمـه سال فعاليت. شنيدم يباني مقامات هم برخوردار بود. و شنيديم كه بخش خصوصي با توجه بـه انگيزه وخلاقيت ونوآوريش ميتواند از دل مشكلات شرايط نوين خلق كنـه. درون صورتيكه که تا كنون فقط وارد كننده خودرو باشـه ويا مونتاژ كار اونـها. باز آدم ميگه همون دولتي باشـه بهتره درون عصر نوين ووجود. 93 **091368714 خواستم بگم مگه آقاي حجتي خدا بودكه مارادرگندم خودكفاكرده؟ اين كارخدا بود و آقاي حجتي بـه هيچ وجه بـه دردكشاورزان نخورده و نميخوره اينودرخريدكودهاي شيميائي وسم وخريدگندم كه هنوزپول گندمارانميتوان اثبات كرد. 93 **091418792 طبق قانون هدفمندي يارانـه ها چرادولت قيمت حاملهاي انرژي را افزايش ميدهد؟ ولي 45 تومان يارانـه را بالا نمي برد؟ يعني قانون ناقص اجراميشود؟ ومردم هم فقط درشعارحمايت ميشوند؟ چراهيچكس جوابگو نيست؟ ودولت هم فقط شعارميده 93 **093382166 اي كاش ميشد درباره ظلم كه بـه ما ميشـه يكم صحبت ميكرديد تو برنامتون که تا شايد خدا بـه ما كمك كنـه. كارگر تخليه بارگيري تو دماي هواي پنجاه درجه با ماهي هشتصد تومان با اجبار بـه كار درون جمعه و تمامي تعطيلات. 93 **091224731 اكثر كارگران وكارمندان وقتي پايه حقوق يك ميليون هستش و بايد وام و قرض گرفت که تا يكماه بگذره بعد عدالت اسلامي كو؟؟ و سران نظام فكري بـه حال كارگران بكنند. باسپاس. سام آذرخوش 93 **091326941 تمام مشكلات ومسئله هاي پيش رو بـه راحتي قابل حل هست اما باوجود يك انديشكده استاندارد و يك سيستم نظارت 93 **093751252 شما كه ميگين ما همـه كارها را براى نيازمندان انجام ميدهيم چه دليلى داره قاليبافان خودتون را بيمـه نميكنيد 91 **093712463 سلام عليكم. بنظربنده بهتره ازجووناي كه انقلابي هستن ونخبگاني كه كافيه اراده كنن ميتونن بهترين كارهاروانجام بدن حداقل ازطرف آستان قدس حمايت بشن. باتشكر 91 **099027266 با دوتا غذا بـه خانواده هاي فقير ميخواين محروميت زدايي كنيد. چرا اين همـه بچه كار داخل مشـهد هست كمك نميكنيد 91 **091516716 سلام برشما عزيزان؛اصلا آستان قدس رضوي افتخار ايران اسلاميست مجموعه بزرگ تاريخي؛مذهبي؛اقتصادي؛فرهنگي؛اجتماعي درون كشور، اي كاش شبكه هاي ديگر نيز درون جهت انعكاس اقدامات ارزشمند اين نـهاد مقدس ومعظم همت گمارند، با خود هميشـه فكر ميكردم كه رسيدگي بـه حدود سي ميليون زائر داخلي وخارجي و دهها هزار نفر كارمند وخادم و.... چگونـه ميسر هست واين يعني آستان قدس رضوي بـه تنـهايي يك كشور است 91 **091551137 سلام عليكم خداقوت بزرگترين برنامـه اقتصادي كه فوق العاده براي اقتصاد مقاومتي و صادراتي موفق خواهد بود توجه ويژه بـه منطقه ويژه اقتصادي سرخس هست كه متاسفانـه تاكنون تمام مديراني كه براي آن انتخاب شده 91 **090116726 باعرض سلام واحترام بسيار ممنون از اقدام ارزشمندتان بابت واكاوي و اعلام نتايج كارهاي آستان قدس رضوي بزرگترين پايگاه شيعه درون كشور ونـهاد ملي وفراملي؛برنامـه تان راجع بـه اقدامات اين نـهاد قدرتمند و بزرگ كشور قابل تقدير وتشكر هست بدانيد مردم با اين روشنگري قطعا با كمال ميل و رغبت نسبت بـه وقف و نذر بيشتر ازگذشته اقدام خواهند كرد باتشكر 91 **091329891 مگر نفت مال ففط اقايان شركت نفتيها هست كه آقايان ميگويند كسي نبايد درون مورد توتال اظهار نطر كند 88 **091993778 سلام:باتوجه بـه اينكه خودرو سازي كشوردولتي هستند موقعيت وبستر مناسبي هست بخشي ازتوليد بسمت خودروهاي هيبريدي برنامـه ريزي شودچون خودروهاي فعلي چه مابخواهيم يا نخواهيم باتوجه بـه شرايط آلايندگي بـه بن بست منتج خواهدشدچه بسا دول غربي مشكلاتي براي مابوجود بياورندمثل تحريمـها 88 **093705072 من ميخوام اين از خودوسازي ايران بپرسم براي مردم ايران يك درصد ارزش ندارند اسب چوبي بـه مردم تحويل ميديد آقاي خودروساز ايران ماشين خودت را بيار با ارزان ترين خودروي خارج مقايسه كن مثلا جن تو ساخت مالزي 88 **091384088 سلام زغال سنگ كرمان بـه جاي بيمـه مشاغل سخت وزيان آور بيمـه مشاغل راحت مثل آرايشگري براساس سه درصد رد ميكنـه ايا مجازه زيرزمين جانشان كف دستشان هست حقشان اينـه؟ 88 **093521501 سلام، اي كاش مسئولين و سياست گذاران با واقع بيني درون ارتباط با توليد خودروهاي بنزيني با اين حجم بالا و ورود بـه جامعه تجديدنظركنند و ورود بـه ساخت خودروهاي نسل جديد برقي كه تكنولوژي آن حتي درون تراز اروپا درون كشور وجود دارد جامعه را از اين همـه آلاينده كه هر روز بدتر ميشود نجات دهند. 88 **091064306 چرا هميشـه مابه تفاوت حقوق بازنشستگان بـه موقع پرداخت نميشود؟ برج يك را هنوز ندادند. 88 **091270897 باعرض سلام وخسته نباشيد من بيمـه كارگرساختماني هستم كه هرشش ماه يكبار بيمـه مارا قطع ميكنند كه بايد كارشناسي بشـه آيايك بار كافي نيست؟ 88 **091310741 مسئولان واقعا بايد فكري بحال نرخهاي مختلف بيمـه اي و سو استفاده هايي كه دراين زمينـه ميشود بكنند. نرخ 7 و 10 و 27 و 12 و 18 و 26 آن كسي كه 70 تومن پول ماهيانـه ميدهد با آن كسي كه 260 ميدهد يكسان خدمات ميگيرد. 88 **091232767 سلام طبق قانون مبنا محاسبه حقوق ماهيانـه بازنشستگان پيش از موعد جانبازان دريافتي ماه آخر ميباشد بعد چرا تامين اجتماعي معدل دو سال آخر را مبنا قرار ميدهد 88 **091179862 من 54 سال سن دارم بـه مدت 35سال درصنعت ساختمان كارميكنم درهيج جايی بيمـه نشدام تكليف بنده چي هست؟ ديگر توانايي كاروندارم 88 **091310741 براي نرخ هاي بيمـه اي واقعا بايدمسئولان فكري بكنند.بسياري ازكارگاههايي كه مستحق نيستندازماهيانـه 20درصدتخفيف برخوردارندبدون اينكه عملابه توليد كشور كمك موثري بكنند.بعبارت ديگرازحدود300تومن كمك دولت براي افرادي كه برايشان كارنميكننداستفاده ميكنند.يا اينكه كارگاههاي تيرچه وبلوك سيماني بايد30درصدحق بيمـه بدهديعني حدودا400تومن ماهيانـه براي هركارگر.ولي كارگاه بلوك سيماني بااستفاده از20درصدكمك دولت 150ميدهد 88 **091712476 در حال حاضر با دريافت 30 درصد حق بيمـه كه حدود يك سوم حقوق بيمـه شده هست كمترين خدمات مثل درمان ارائه مي شود كه اگر درون سايربيمـه ها و يا موسسات مالي پرداخت شود بسيار بهتر خدمات مي دهند 88 **091814328 باسلام وخسته نباشيد:چرابيمـه رانندگان گران شده؟ 88 **091881625 سلام . تكليف معلمان استخدامي سال 89 كه تامين اجتماعي هستن وحالا بايد بـه خدمات درماني تغيير وضعيت بدن و ده پانزده ميليون پول بايد بدهند بابت اين تغيير چيه؟ 88 **093632392 سلام معلم حق التدريسي درون اصفهان هستم مدير هنرستان از يك ميليون حقوق از ما حق بيمـه مبلغ 304 هزارتومان كم مي كنـه چكار مي تونم بكنم 88 **091221167 خلا بيمـه را چطور مي شود جبران كرد 88 **091712476 با سلام،اولويت بهتر شدن خدمات درمان بسيار بهتر از مواردي مثل بيمـه بيكاري است،چون فراگير بوده ولي بيكاري نـه،در كل كمترين خدمات واقعي بين بيمـه هاي درمان،بيمـه تامين اجتماعيست،فقط شعار است. 88 **099041765 وقتي اكثر كارفرما ها يك آشنا و يا پارتي تو اداره كار و بيمـه دارند صداي ما بـه كجا ميرسه؟ مگه اين كه شبكه افق با رويكرد انقلابي پيگيري كنـه 88 **091049889 استعمار نوين نفت. چرا بجاي اتكا بـه نيروي داخلي ، آقايان بـه خارج اتكا دارند؟ شعار اشتغال زايي يعني اين؟ 87 **091278750 باسلام و تشكر از برنامـه خوب چوب خط لطفا درون مورد ثبت نام خودرو پژو2008وقيمت ومشكلات پيرامون آن صحبت كنيد و از مسئولين مربوطه دعوت كنيد و صداي مردم بـه آنان برسانيد.با تشكر 87 **091510668 @چوب خط باسلام بانكداري بد و ن ر با زماني قابل اجراست كه دولت سرمايه گذار باشد.نـه ازجيب مردم بذل وبخشش نمايندو سرمايه گذاربه تكدي متوصل شود. ترابي ايثارگر بدون مواجب دفاع مقدس 87 **090380311 لطفا قضيه وام باكارت يارانـه رو كه قراربود بدون ضامن بـه مردم بدن پيگيري كنيداصلا بـه چه دليل ازاين وام بايدحتماكالابخريم؟ ضمن اينكه همينم تاحالاندادن، فعلا از دولت فقط شعار ديديم قبل انتخابات هم براي سهام عدالت ثبت نام كرديم تابحال خبري نشد تنـها اميدمابرنامـه چوب خطه خواهشا بادعوت نماينده دولت پيگيري كنيد. 87 **093893369 خيلي ها تصور ميكنند رباي بانكي بهره و دير كردي هست كه بانك ها از مردم دريافت ميكنند. درون حالي كه اين فقط قسمت كوچكي از رباي بانكي است. چرا آقايون حرفي از نرخ ذخيره قانوني نميزنند؟ بزرگترين مشكل سيستم بانكي ما همين نرخ ذخيره قانوني هست كه درون حال حاضر طبق اعلام بانك مركزي 6 درصده اين يعني فاجعه! طنز تلخ روزگار اينجاست كه بانك مركزي اعلام كرده كه دوست داره اين نرخ بـه صفر برسه بانك ها اين قدرت رو پيدا ميكنند كه پول هاي پردم رو بار ها و بارها وام بدهند 87 **091836303 در همـه دنيا زماني كه بـه سمت سيستم الكترونيك ميروند هزينـه كاهش مي يابد ، درون ايران صد درون صد برعكس هست مانند خودرو ال نود پارس كه با ربات توليد مي شود و هزينـه كارگر ندارد اما گرانتر از ال نود سايپا است 87 **091280921 مشكل درون معاملات صوري است. اصلا تعيين سود قطعي سپرده درون بانكداري اسلامي معني نداره بردار. 87 **091552075 اي كاش دركنار ايشان كه خودش مسوول هست يك نفركارشناس بيطرف حضورميداشت واينطوري يكطرفه بحث نميشد ... 87 **091930406 از بانك دي وام گرفتيم با 29 درصد سود و در زمان ديركرد 36 درصد از ما سود ميگيرند آيا اين بانكداري اسلامي است؟ 87 **091507923 سلام چرا بـه ثامن مجوز داده نمي شود از همـه نظر هم تاييد شده بيشتر توليديها كه باثامن كار ميكنندبه خطر افتاده است 87 **091753287 سلام دو سالي هست كه درباره بازار سرمايه مطالعه دارم متاسفانـه وضع نقدينگي اسفبار هست و از اون بدتر دزديها و بسته شدن سهام ها بـه مدت طولاني درون بازار سرمايه مثلا سهام بانك صادرات 87 **091919219 يه فكري بـه وضعيت معيشتي بازنشسته گان حداقلي تامين اچتماعي هم بكنيد واقعا باحقوق يك مليون تومن نميشـه روزگار روگذروند پول گاز مصرفيمو نتونستم پرداخت كنم الان يكماه گاز مابعلت عدم پرداخت قطع شده واقعا چرخ زندگيمون از حركت افتاده 87 **091870681 واقعا جاي تاسف داره درون سال توليد واشتغال ، دولتمردان غرب گراي ما بـه جاي واگذاري كارها بـه داخل ، آنرا با افتخار بـه شركتهاي خارجي واگذار ميكنند. 87 **091219956 باتشكراززحمتكشان شبكه مردمي افق.چراوزارت صنعت معدن وتجارت اصلابفكرواحدهاي توليدي زودبازده نيست واصلاواسش مـهم نيست كه تعطيل بشن.چراكارمنداي اين ادره دراستان ايلام بـه كارفرمابه عنوان زالوودشمن نگاه ميكنن 86 **092127115 سلام درون برخي موارد فساد داخل قوه قضاييه اتفاق ميافته و چرا وقتي شخصي اين فساد را آشكار ميكنـه بجاي اينكه مفسد را مجازات كنند شخص مذكور را مجازات ميكنند؟؟؟ 86 **091928282 سلام لطفا بـه اين موضوع هم اشاره كنيد كه فردي كه مفسد بوده و در محاكم قضايي محكوم شده بعد از طي كردن دوره محكوميت و با تغيير دولت دوباره بـه مسند نشسته و با خط دهي بـه دوستانش درون حال انتقام گيري از كسانيه كه جرم اون فرد رو افشا كردند هست!! آيا ديگه انگيزه اي باقي مي مونـه براي مبارزه با فساد؟ 86 **091935111 سلام چرا عدالتي كه بـه خاطرش انقلاب كرديم نيست چون افرادي مانند برادر رئيس جمـهور خلاف ميكند ولي رئيس جمـهور قوه قضائيه را تهديد ميكند و ديگر بـه او كار ندارند اما اگر بدبختي كوچكترين خلاف را انجام بدهد سريع حكم صادر شده واعدام ميكنند بگوئيد جرعت داشته باشند دروغ نگويند 86 **091019868 يك دزد و زور گير را ك مال يك نفر راميبرد ميخورد ازسيما نشان داده ميشود وحتي اعدام ميشود .ولي كسي كه از مال همـه بيت المال دزدي ميكند نامش ديگر دزدي نيست اختلاس ووو هست و اسمش فاش نمي شود وزندانش هتل هست وتصويرش نشان داده نميشود وچند ماه بعد ك درمرخصي هست شامل عفو ميشود 86 **093606786 باسلام.اكر قانون هم مشكل داره،مردم كه نبايد بروند دنبال اصلاح قوانين.همـه ميدانندكه جه كاربايد كنند اما... 86 **091382663 سلام كاش يكبار براي هميشـه قوه قضاييه تعارف وكناربزاره وبصورت جدي واقعا با اين دزدها برخوردكنـه بخدا بااينـهمـه فساد نظرمردم داره نسبت بـه نظام عوض ميشـه تورو قران بخاطرخون شـهدا كاري كنيد 86 **091268231 شركت نذير تجارت از بانك ملت پول را با بهره 4٪ گرفته و همان پول را ب مردم داده با 27٪ البته با وثيغه هاي مردم با اين شركت ها چكار ميكنيد 86 **091213329 سلام ماداميكه دستگاه قضا تحت نفوذ افراد بانفوذ خارج از قوه باشد و از طرفي فساد دروني خود را پاكسازي نكند مطمئنا موفق نخواهد بود دكترمحمدخداوردي تهران 86 **091087457 باسلام وخسته نباشيد.قوه قضائيه متاسفانـه خيلي بامسامحه برخوردميكنـه بافاسدان اقتصادي،طوري كه گاهي ادم فكرميكنـه شايدخودشون هم ازين جريانات سودميبرن.شجاعت لازم روندارن.باتشكر 86 **091550342 قوه قضائيه درون بعضي مسائل مانند پديده شانديز وقتي كه مردم رو بـه خاك سياه نشوندند با ورود غير كارشناسي اوضاع ررا بدتر ووخيم تر كردند ودادستان بـه ضرر مردم وارد عمل شد 86 **093843220 اولويت لازم نيست قانون بـه معناي واقعي اجرا شود نـه ملاحظه برخي اشخاص بكنند 86 **093796111 سلام برخورد قاطع و صريح و بدون اغماض با دانـه درشت هايي كه درون بدنـه دولت و نظام قرار دارند 86 **093524605 طبق قانون اساسي همـه مردم درون برابر قانون مساويند بايد اجرا شود متاسفانـه كوتاهي مي شود 86 **093703094 سلام. مگر رهبري نفرمود كه كالاي قاچاق را آتش بزنيد ؟ بعد چرا بـه تو جيح متوسل ميشو يد؟ چرا امام علي با شلاق درون بازار مي چرخيد؟ 86 **093871712 سلام. مجري عزيز شمادرست منظور را بـه ميهمان عزيز رسانديد چون گاه برخوردحالت تشويقي داره که تا تنبيهي، مثلا چندروز پيش گفته شدكارخانـه هاي روغن سازي اغلب ازوزن روغن كم كردن ولي قيمت را تغييرندادن، ياموسسات اعتباري غيرمجازي هستنكه پول مردم را بالا ميكشن مسئولان گفتن مردم هواسشون جمع باشـه، آيا اينـها بايد آزادانـه كاركنن، اصلا بارها ديدم مثلا كسيكه 20ميليون چكش پاس نشده قيد آنرا زده ميگه چند برابر بايد خرج كنم آيا بشـه يا نشـه. 86 **091224030 سلام با تشكر از برنامـه تون؛ مـهمان محترم بفرمايند چرا مجاري فساد بطور شفاف اطلاع رساني نمي شود که تا از تكرار جرم جلوگيري شود ضمنا" پيشنـهاد مي كنم انواع جرم درون مدارس بـه صورت يك موضوع درسي بـه نسل آينده آموزش داده شود ممنون از شما 86 **091639806 يك طرح بنام بسيج مبارزه با كالاي قاجاق دارم!دبير مطالعات اجتماعي 86 **093559402 با سلام؛ مگه يكي از وظايف قوه قضاييه پيشگيري از جرم نيست؟ آيا قوه قضاييه درون اين مورد كوتاهي نكرده؟ 86 **091237114 با سلام دارم برنامـه خوبتان را نگاه ميكنم خواهشمند هست برنامـه اي درست كنيد وبا حضور كارشناسان راجع بـه ساخت درياچه هاي اب شور جهت پرورش ماهي وديگر ابزيان ونصب اب شيرين كن هاي افتابي وساخت جنگلهاي حرا وساخت موانع مصنوعي درون جلوگيري از ورود ريز گردها درون استان سيستان وبلوچستان جهت ايجاد امنيت واشتغال (ممنون) 86 **091009612 سلام . چرا درون فساد هاي مالي و اختلاس هايي كه رخ ميده اگر عامل سياسيون و مسئولان درجه يك نظام باشند و يا آشنايانشون با مصلحت و بدون قاطعيت برخورد ميشـه درون صورتي كه يه فرد عادي اگر مرتكب همچنين خطايي بشـه سريع حكم رو براش اجرا ميكنن 86 **091993778 سلام:گاهأ درجامعه ازثروتهاي چندصدتا هزارميلياردي برخي افراد بانفوذ درنظام صحبت ميشود وباعث آزارجامعه ميشود آيا قوه قضائيه بـه سلامت وچگونگي تحصيل آن ثروتها راواكاوي كرده يا ميكند؟ 86 **091562173 سلام باتشكر از برنامـه ي خوبتون من يكي از سپرده گذاران موسسه ي كاسپين هستم مدتي قبل اعلام شد كه که تا سقف 500ميليون ريال تعيين تكليف شده ولي سپرده ي من 200ميليون رياله كه هنوز جوابي ندادند لطفا دراين رابطه توضيخ بدهيد با تشكر درگاهي از مشـهد 86 **093855060 سلام اين گونـه كه جناب صدق آميز مى گوينددرمجموعه وخلاصه واردات باصرف ترازتوليداست 86 **091133916 با سلام تورو خدا اين پيام رو بخونيد شايد فرجي بشود چون موضوع برنامـه شما پوشاكه خواستم اطلاع بدم كه كارخانجات نساجي ايران پوپلين رشت بعد از 43 سال توليد 4ماه هست كه توليد نميكند و چهارصد نيروي اين كارخانـه كه زماني بـه بيش 30 كشور دنيا صادرات داشت بلاتكليف هستند بـه فرياد ما برسيد تورو قرآن اين پيام رو بخونيد 86 **091699316 سلام چرا هيچ صحبتي درون مورد موسسه آرمان نميكنيد فقط درون مورد كاسپين و فرشتگان صحبت ميكنيد بعد تكليف ما كه سپرده تو موسسه آرمان داشتيم و بلاتكليف هستيم ب داد ما برسيد لطفا 86 **093388410 بچهاي ماچه گناهي كردند كاگرشديم اونم دربدترين شرايط جوي(عسلويه)5ماه حقوق نميدن،اسحاق جانباز پتروشيمي بوشـهرعسلويه 86 **091253987 سلام. توليد ملي فقط توليد يك برنامـه درون تلويزيون نيست. آگه ميخواهيم مردم بـه حرف هامون ايمان بيارن بايد از كلمات خارجي هم اجتناب كنيم. آقاي مروي درون اول برنامـه از كلمـه كنداكتور استفاده مي‌كنند درون صورتيكه معادل فارسي آن بسيار بهتر است. 86 **091087457 سلام موسسه ارمان كي پول مردم را پرداخت خواهد كرد.مستجرم اعصباب و اساسي هام داخل كوچه ان شمارو ب اين ماه مبارك پرداخت شون كنيد. 84 **091974756 الان كه بانكها كوچكند، بانك مركزي نمي تواند آنـها را وادار بـه رعايت قانون كند واي بـه روزي كه اين بانكها با هم ادغام و بزرگ شوند مثل دو خودروساز بزرگ كشور. 84 **091510668 چوب خط سلام: او لا چرا برنامـه ها ي صداوسيما بدون نظم شده است؟ برنامـه روز،شب پخش ميشودوبالعكس!000 درباره سؤال برنا مـه ادغام بانكها:در حال حاضربانكها مشخص هستندهزار ويك اما ومعمادارند!اگرادغام ‎ ‎شوندتمامي حساب وكتابهابهم مي خورد! واينكه برخي تصورمي كنندبانكهابنگاه خيريه هستندوازجيب خلق خدابهره ميبرنداشتباه صرف است! ترابي 84 **091218671 باسلام.4سال 17ميليون تومان بنده درثامن الحجج و هزاران سپرده گذاران بلا تكليف هست .ماچكار كنيم ايا اتش زدن بانك مركزي يااعتصاب غذاوتجمع دربرابر مجلس.پاستور بهتره?جرا هيج كس بدادمانميرسند ما مجبوريم يكي ازكارفوق اقدام كنيم. 84 **093339281 آيا ادغام بانك ها مانع از اختلاس ميشود آيا مانع از گرفتن وام و پس نآن ميشود آيا مانع از وام هاي كلان بـه يك عده خاص ميشود يا نـه و غيره.... اگر ميشود انجام بدهند والا هزينـه ها رو زياد ميكنن 84 **091387321 باسلام،ايابهترنيست مالياتهاي هرمنطقه درهمان منطقه هزينـه شود؟ 84 **091571727 سلام ازكاسپين لطفأ تحقيق نماييد 84 **093331668 با سلام و خسته نباشي ب شما دست ندركاران برنامـه چوب خط لطفأ ب معضل بيكاري دانش آموخته هاي دهه 60 بپردازيد 84 **091387321 باسلام، گويا اگر سيستم بانكي كشور، بجاي سيستم « تنبيهي»، داراي سيستم « تنبيهي تشويقي» باشد، رضايتمندي از بانكها بيشتر ميشود 84 **091155121 درتمام دنيا هروقت درون كشوري پول بدون پشتوانـه چاپ شود و ارزش پولي ان كم باشد اولين چيزي كه بي رويه رشد ميكند شعبات جديد بانك و موسسات مالي ميباشد.ادغان بانكها درون مرحله اول منابع بانكها را زياد كرده و اين امر درون مرحله اول ب نفع صنعت بجهت دريافت تسيهلات ميشود.همچنين ب نفع مردم ميباشد زيرا كنترل بانكهاي شناخته شده و معتبر بهتر و راحتتر بوده واين امر باعث اطمينان سپرده گزاران ميگردد 84 **091862798 سلام جوابمو بديد وام ازتوسعه تعاون گرفتم پولمم خوابيده اما سودش 27 درصد تورو خدا فلج شدم 84 **091281571 سلام خسته نباشيد چطوري ميشـه دستگاه كود ساز رو تهيه كرد؟ 83 **091281889 سلام و عرض خسته نباشيد از آقاي عقبايي سوال بفرماييد چرا با املاك بدون مجوز كه باعث مشكلات متعدد مي شوند و اطلاع دارند برخورد نمي كنند بسيار ممنونم 83 **093863178 سلام جناب آقاي عقبايي ما درون ساختماني هستيم كه 10 آپارتمان دارد ساختمان 30 ساله شده يكي از ساكنين درون زير زمين مسكن دارد. بالطبع منزل را ارزان خريده ولي حالا كه قرار بر كوبيدن و ساختن هست .چرا ايشون بايد معادل آپارتمان درون طبقات بالاتر سهم برابر ببرد. اگه قوانين اين گونـه بود ما خودمان را اين قدر بـه زحمت نميانداختيم و وام و قرض نميگرفتيم و به دردسر نمي انداختيم خانـه اي درون زير زمين ميخرديم چند سال بعد صاحب خانـه برابر با ديگر واحد ها ميشديم چرا براي اين موضوع قانون نمي گذاريد و پيگير ي قانون درستي نيستيد. ما براي خريد منزل خيلي وسيله فروخته و وام گرفتيم. اگه اين جور بود با پول كمتر ميتوانستيم خانـه بخريم .اما چون فكر ميكرديم عاقبت خوبي ندارد 83 **093863178 س خسته نباشىد لطفأ دربرنامـه تون اعلام كنیدكه بجاي اينكه كارگر افغانى بياد تو ایران ما كاركنـه اونارو بىرون كنن و كارگر ايرانى كاركنـه 82 **093646700 سلام شب شما بخير ازاين اقا بپرسيد كه ايشان ميگويد كه چيزي گران نشده هست شصت ميليون شده هشتاد ميليون درون چهار راه گمرك وحدت اسلامي ايشون چطور مي گويد چيزي گران نشده 82 **091707019 خانواده شش نفري هستيم و نزديك بـه يك سال كه سربرست خانواده بيكار هست فقط با يارانـه روز شب ميكنيم 82 **093712136 سلام تورا خدا براي بي خانـه ها دعاكنيد مستعجريم آسم شديد دارم براي پول دارو واسپری ماندم 82 **091517788 سلام بر شبكه افق لطفا اين مطلب را بيان كنيد از مسولين سازمان ارتش كه چرا فكري براي ايثارگران زمان جنگ براي حق وحقوقشان انجام نمي دهند ما 2سال پيش ثبت نام كرده ايمولي هنوز هيچ خبري نشده اخر که تا كي .... محمد سلماني ..از گناباد 82 **091141208 سلام باعرض خسته نباشيد لطفأ ازكارگران بي نام نشاني كشاورزي كه سخت زندگشون مي گذرد هم حرفي بزنيد 82 **091701255 سلام خسته نباشيد من شغلم كاركر ساختماني هست اجاره نشينم .هربار ميرم براي بيمـه كارگرساختماني مسعولين ميگن سهميه نيومده الان 3ساله بس كي ميخان سهميه بدن لطفأ رسيدگي كنيد 82 **093674819 سلام،لطفا درون مورد تبديل وضعيت نيروهاي شركتي كه درون ارگانـهاي دولتي هستند ،گزارشي تهيه كنيد،با تشكر 82 **093569448 باسلام لطفا عنوان كنيد انـهاي كه بيمـه قاليبافي داشتند اما همين كه سن شان بالا رفت بـه علت بيماري بيمـه شان قطع شده چون نميتوانستند بـه بافتن ادامـه دهند.متشكرم از زحمات شما 82 **091687864 سلام من يه كارگرم و بيمـه ندارم چرا بيمـه كارگري همـه كارگران را دربر نميگيرد 82 **093674819 سلام،لطفا بـه داد نيروهاي شركتي درون ارگانـهاي دولتي برسيد،خيلي اختلاف حقوق وجود داره 82 **091425885 سلام باتشكرازبرنامـه خوب شما ، من يكي افرادي هستم كه خيلي علاقه دارم واردبحث كارآفريني شوم وهم انگيزه وهم پشتكارلازم رو درخودم مي بينم ولي متاسفانـه نميدونم ازكجاشروع كنم اگه ممكنـه ضمن راهنمايي سايتي رومعرفي كنيد كه بتونم مشاوره وپاسخ سوالاتمو بگيرم . بيننده برنامـه خوب شما قهرماني از كرج 81 **091217786 سلام من درالبرز يك واحد توليدي ساختم هيچ حمايتي نمي كنن براي برق رساني بايد پول تير برق و ترانس رو خدم بدم كه اگر بخوام اين هزينـه رو بكنم نمي تونم توليد راه بندازم و اشتغال زاي كنم 81 **091589322 سلام لطفاازشركت گازسوال شودعوارض گازرسانى تاكى ادامـه دارد هرقبضى 6هزار تومان درماه زياداسث انصاف خوب هست رعايت شود ما پول امتيازداديم 81 **091248745 سلام راجب بـه مسكن مـهر پرديس فاز هشت هم اقدام كنيد الان چهار ساله ما 37 ميليون پول داديم ولي هنوز خبري نيست هيچ كس هم جواب گو نيست 81 **091589036 سلام هيچكس از قاليبافان حرفي نميزند كه نـه بيمـه دارن وجز مشاغل سخت هم هستند فكري بـه حال روستاييان قالي باف بكنينين لطفا 81 **091776525 كارخانـه اي داريم درون بندرعباس كه بـه علت عدم پرداخت وام سرمايه درون گردش و سود بالاي وامـهاي راه اندازي درون حال تخريب كارخانـه هستيم خدا لعنت كند مسئوليني كه از اين سودها حمايت ميكنند 81 **091711526 باسلام بازاريابي شبكه اي چقدر بـه كارافريني واشتغال كمك ميكند 81 **093852722 سلام من يه كارگرم ميشـه ازوزارت كاربپرسيد كه برچه اساسي وزارت كارحقوق كارگران را با ماهي نـهصد هزارتسويب كردن آيا خودشان باسه برابراين حقوق كارگري ميتواند زندگيشونو بچرخوند باتشكرحسين مسعودي يه كارگربيكارازبيكاري 81 **091127152 سلام چراوزير اموزش وپرورش هيچ تصميمي براي تبديل وضعيت خدمتگزارانيكه كارشناسي ارشد دارن كه با هزار بدبختي كسب كردند نميگيرن .لطفا پيگيري نماييد .ممنون ميشيم 81 **091968042 سلام از دولت محترم خواهش ميكنم كه بـه كار گران خدمات هم سهام عدالت بدهند كه كار گران قشر زحمتكش جامعه هستند 81 **091796549 باسلام.لطفاازمسولين بپرسيدكساني كه مستمري بگيرنيستندنبايدخرج ومخارج زندگي شان راتامين كنند.پس چرايارانـه ومستمري كميته امدادوبهزيستي دوبرابرشده ولي افرادكارگرساده وبدون بيمـه هيچ تغيري نكرده 81 **091323727 سلام من خانم بي درامد و خانـه دار هستم يارانـه بهم نميدن هرجا ميروم ميگن براي ثبت نام سايت بسته هست سه سال بهم يارانـه نايا درون اخرت ميتوانند جوابگو باشن مسعولين 81 **091579347 سلام مدركم راازمن گرفتن دوساله بيكارم بيمارهم هستم با18سال سابقه بيمـه بيمـه بازنشستم نميكنـه پسردانشجودارم وضع ماليم خرابه شمارابه خداكمكم كنيد دستنگرم موندم كه چكاركنم 81 **090152872 با سلام ممنون از برنامـه خوب و مفيدتون سوالم اينـه كه همسر بنده از لحاظ ايده كاري خيلي مـهارت بالايي دارن بـه خاطر اينكه مشكل سرمايه اي مياد وسط تمام فكر و ايده هاشون ناقص ميمونـه لطفا راهنمايي كنيد.با سپاس فراوان وحيدي از مشـهد 81 **093859218 س چهل و شش سالم هست مجرد موندم بخاطر فقر وام گرفتن مشكله 80 **093859218 سلام يكي از نمايندگان محترم مجلس حرف خوبي زدند كه اگر مشكلي براي خودمان پيش آمد ميخواهيم هر طور شده آنرا بيك نـهوي حل كنيم بعد بنظر اين بنده حقير بايد فرهنگ سازي شود 80 **093859218 سلام خسته نباشيد پيشنـهاد ميكنم دوتاصندلي مناسب براي مجري ومـهمان برنامـه چوب خط بگذاريد خانم مجري انگار ايستاده اند ومعذب هستند 80 **093859218 باسلام بنظر ميرسد كل فساد ها بـه قانون گذاري مجلس برميگردد چون دونفر با يك جرم مشترك وقتي بـه قاضي ميروند يكي هزارتومان جريمـه ميشود وديگري باهمان جرم يك ميليارد تومان وقتي هم اعتراض كني ميگويند مر قانون هست ويا علم قاضيست بعد اينجا عيب از قانون هست كه راه فساد را باز گذارده چرا دربيشتر قانونـها براي يك جرم از هزار تومان جريمـه تايك ميليارد تومان پيش بيني شده بـه نظرشما اين خود باعث تبعيض و فساد نميشود 80 **093859218 دولت دوازدهم اگرمخواهد موفق شود يك ازسياه نماي دست بردارد دوبافكروانديشـه كاركند نـه باسياست بازي 80 **093859218 با عرض سلام دولت دوازدهم بايد تمام هم و غمش رو بگذارد براي مبارزه با فساد ارگانـهاي دولتي از شوراها گرفته که تا بالا هركي دستش بـه جايي بنده بخور بخور عجيبيه خدا بـه داد اين كشور برسه فقط خدا 80 **093859218 چرابراي بعضيهايارانشون قطع شده بودچندروزپيش اس كه اين ماه بحسابتون يارانـه مياد نيامد چرادروغ ميگن 80 **093859218 اگردولت روحاني برود بيشترمشكلات باخودش ميبرد مشكل خود روحاني هست با تشكر فرهاد دوستي 80 **093859218 سلام اولا تشكر دوم چرا مجري اجاره ميدهد غيبت مثل زنا هست به دولت نـهم دهم شخص احمدي نژاد تهمت ميزنند چون ايشان حضور ندارد برنامـه شما بـه احترام اسلام اس من خلاصه بخوانيد مرسي جانباز رزمنده هستم 80 **093859218 جهانگيري وروحاني دروغ زياد مي گويند. 80 **093859218 سلام 8ماه حقوق نگرفتيم درشركت آب وفاضلاب روستايي شـهر ورامين تو را خدا رسيدگي كنيد..لطفاشماره رانخوانيد 79 **093591107 باعرض سلام نيروي شركت راه اهن هستم‌‌ شركت تراورس سه ماه هست حقوق نگرفتم حتي نصف عيدراهم نماچكاركنيم توروخدارسيدگي كنيد 79 **093957043 سلام. بعضي ها آنچنان از واردات بي رويه، سخن ميگويند كه آدم ميفهمـه اين فرد، اصلا تراز بازرگاني بگوشش نخورده و نميدونـه، ما ملزميم بابت صادرات نفت و كالا و خدمات، كالا ازطرف تجاري وارد كنيم، که تا تراز تجاري طرفين، همطراز باشد. اميرحسين يعقوبيان تهران 79 **091707600 سلام درون شركت ساختماني(مسكن مـهر) بندرعباس شـهرك پيامبر اعظم فاز2 2راهي ايسيني شاغل شدم ابتدا كارگر ساده بعدش پيمانكاري(به مدت1 سال) با هر بهانـه اي قرارداد تنظيم نكردن(امروز و فردا) الآن پولمان نميدهند. 79 **091423739 سلام عوض ارزان شدن ميفرمائيداحتمان گران شدن هست واي بـه حال مستاجرها،بااين اوضاع چطورميشـه جوانان ازدواج كنندمگه ميشـه مسكن خريددلالان وسودجويان باعث شدند قيمت مسكن حداقل20سال جلوپريده والان ملكهاي خودرااحتكاركردندميگند ركوده واينطورنيست.. 79 **091684153 سلام من ازدزفول من كارگرساد هستم كارداعمي ندارم ومستجرهستم يك روزكاردارم اماده روز بيكاراما تمام افغانـهاكارهاراكرفتند 79 **091799821 دولت بودجه وزارت بهداشت رااز16هزارملياردبه 3برابرافزايش! وحقوق دكترهاراهم بـه همين نسبت!وتقريباهمـه بودجه راهم بـه درمان اختصاص داده!درصورتي كه اكثرمردم درتهيه غذاي روزانـه كه مقدمـه بهداشت هست محرومندوپايه رسيدن افرادبه رشدمعنوي براوردن نيازهاي اوليه هست كه باافزايش يارانـه معنويت هم ارتقامي يابدومتأسفانـه دراثربي توجهي بـه بهداشت باعث افزايش هزينـه درمان وتبديل شدن ملت بـه موش ازمايشگاهي كاراموزان پزشكي شده 79 **093663592 با سلام و خسته نباشيد خدمت شما من دو سال درون هتلي درون مشـهد كار ميكردم بـه اسم هتل صدر كه اومدن نيرو كم كردن و سال اول نـه عيدي نـه پاداش نـه چيزي دگه نولي امضا گرفتن الان تكليف ما چي؟ 79 **091935102 خاستم بدونم درون چ صورتي بـه كارگر وعده ناهار درون كار تعلق ميگيره.چون من اضافه كار ميمونم ب صورت اجباري ولي حتي ي وعده غذا هم نميدن.با نـه و نيم ساعت درون روز 79 **091788828 با سلام يه فكر هم ب حال زمينـهاي اوقافي بكنيد الان يكسال هست كه دنبال مجوز هستم ولي هيچيك از ارگانـها از قبيل شـهرداري و اوقاف جوابگو نيستند از شيراز زنگ مي خاهشا پيگيري كنيد ممنون 79 **093912305 سلام.دولت فقط ميخواد بنزين رو گران كنـه كارت يه بهانـه هست كه صداي مردم درون نياد 79 **093516605 سلام ما حدود هزار نفر از كارگرهاي زير مجموعه شركت سايپا هستيم همـه ما درون شغلهاي پرسكاري،تاسيسات،برق،مكانيك پرس وتراشكاري مشغول بـه كاريم كه درون قرار داد ما خدمات ذكر شده. 79 **093861227 سلام خدمت شما باباي من 17 سال بيمـه تامين اجتماعي بـه حساب واريز كرده وحقوق بازنشستگيش 400 هزارتومان هست جرا بـه حسابش كم واريز مي شـه 79 **091914594 سلام ده ساله كارمند محضراشتباه كرده مرا اواره وسرگردان كرده وبه كليه مراجع قضائ وادارات مربوطه مراجعه كردم هنوزبه حقم كه سندمنزلم هست نرسيدم اداره ثبت اسنادواملاك ميفرمايد بـه دادگستري مراجعه كن حتي حكم ديوانعالي كشورهم گرفتم تشكرازبرنامـه خوبتان علي رضائنسب شـهرستان ابهر استان زنجان 79 **091233619 سلام من بچه شـهرستانم ازبيكاري اومدم تهران يك اتاق داشتم شـهرستان البته تو ابادي داشتم اون هم بارون خراب كرده براي وام درخواست ميكنيم ميگن پول بريز بـه حساب اگه پول داشتم جناب ريس جمـهور چرا تقاضاي وام ميكردم بادوبچه 79 **093861227 سلام خدمت شما من يك معلول هستم و حقوق كم ماه 53 هزارتومان مي گيرم 79 **091321678 سلام بـه مجري خوب برنامـه چوب خط..خواستم بگويم اگر كسي بيكار باشد بهتر از كسي هست كه برود كاركند ولي بهش حقوق ندهند .يعني مثل ....كاركردن تازه قوه قضايه ازكارفرما بخاطر حقوق ندفاع ميكند..من نامـه دادم بـه دادستان كل اميدوارم ايشان جواب بدهد .چند بار بـه شما پيامك دادم كه كاري نكرديد.عليرضايي هستم از لوله سازي خوزستان شكايت كردم 79 **093780764 كشور برگشته بـه ملوك الطوايفي زمان قاجار،اخلاق درون جامعه سقوط كرده هست و پرتگاه سقوط پيش روست. 79 **091854340 سلام ما درون يه شركت كار ميكنيم كه قرارداده يك ساله بود كه الان 3 ماه كردن درون معدن زركوه 78 **091685732 باسلام مدت پانزده سال درشـهرداري مشغول بـه كارم بـه صورت شركتي مي خواستم ببينم تاكي بايد زيرنظرشركتها باشيم بعدازاين همـه سال 78 **091403409 با سلام چرا بـه كارگران پروژه ايي بيمـه بيكاري تعلق نميگيرد؟ 78 **091530135 سلام، اگرچهل ميليارد دلار واردات! با دلار ده هزارتوماني صورت گيرد،سرانـه هرنفر پانصددلار،سه ميليون تومان يارانـه بيشتر،وقاچاق هم حل ميشـه. 78 **093992667 سلام خسته نباشيد من بچه تربت حيدريه روستاي گرماب من ده روز من بيرون كردن بيمـه يك ماه بودم ودوسال كار ميكنم رفتم بيمـه ميگه که تا سر برج اين ماه تو ميديم 78 **091512621 سلام درباره كندبودن بيمـه تامين اجتماعي كارگران ساختماني بپردازيدلطفأ 78 **091362138 سلام مجري محترم خواهش ميكنم سوال رادربرنامـه مطرح كنيد بخداروزگارماكارگران ساختماني راافاغنـه وبيكاري سياه كرده بـه امام حسين درشـهر سيرجان خونـه نشين شديم 78 **091423739 سلام اگرواردات نباشد توليدكنندگان كالاهاي خودرابه هرقيمتي بـه مردم تحميل ميكنندتورم ميشـه...وبه نفع خودميگند وارادات نباشدتابگندبخاي نخاي اينـه وگران بـه مردم غالب كنند...دوم اشتغال ايجادكنيدبه دردمان نميخوره چون ازاول اولويتهاست كه سال72 ديپلم دارم كارندادندتا الان قاليبافي ميكنم.كه ازهمـه،قشرها ضعيفه حتي بدتر ازبهزيستي... سوم رونق توليدارزاني وكيفيت ورقابت است...نـه قطع واردات.آنـهاهم كه ميخاندمسكن رونق بشـه دلالان وسودجويانندكه باعث شدندقيمت مسكن بيست سال بـه جلوبپرد.... .ويارانـه هم هدفمندنشده وعدالت نيست قشرضعيف جامعه دوشرط دارندكه بايد يارانـه آنـهاافزايش يابد.اول مستأجرباشند دوم ياقاليباف باشنديا تحت پوشش بهزيستي ياكميته امدادباشند،درآخرارزاني وپائين آمدن قيمتهادر همـه مواردباشد.وهمـه كه حقوق بگيرنيستندحقوق آنـهاراافزايش ميدندتاوان تورم وافزايش حق بيمـه پرداختي رامابايدبديم اين مطالبات ماازرياست جمـهوريه.قشرقاليبافي ازتبريز نـه توليدكنندگان كه خودراقاليباف معرفي ميكنند.وآخرهمـه بـه نفع خودراه هل ونظرميدند 78 **091442417 سلام،شما واقعأ فكر ميكنيد ؟واردات و صادرات دركشور ما از قوانين اقتصادي (تعادل عرضه و تقاضا) پيروي ميكنـه؟! تحقيق كنيد ببينيد چه كساني پشت اين رانتها و سودهاي كلان كه بـه نام تنظيم بازار وبنام مردم وبه جييب خواص انجام ميگيره قرار دارند؟ اگر واقعأ هدف مردمـه،انحصار براي چيست؟ 76 **091590826 سلام خانم محترم مسعولين بدونند درروستا كارنيست وباباراني شدن هوازندگي خيلي سخت وكشنده مي شـه شماداريد ازخريدشب عيد صحبت مي كنيد واين روحيه بچه هاي بي گناه ماراداغون ميكنـه بـه مسعولىن بگيد توروخدا كاري كنيد بعدسالها ماهم امسال عيد داشته باشيم 76 **091805909 چطور بخشنامـه بخشودگي سود و جرايم مجلس تصويب كرده ولي بانك ملت ميگه چنين بخشنامـه اي براي ما نيومده 76 **091327299 سلام اين مشكلات مال دولت قبل هست كه مردم رابيچاره كرد. 76 **091590826 مجري محترم سلام بـه خداقسم وقتي بازارها وخريد شب عيد رو مي بينيم با اهي ازته دل فوراكانال روعوض مي كنيم همـه روسثييها اين بلارو دارند توروقران بـه مسعولين بكيد كاري كنن ماهم ادميم 76 **091837220 باسلام وتشكر ازبرنامـه خوبتان براي يك برنامـه خوب وبيطرف لازم هست كه ازكارشناسان وديدگاهاي مختلف دعوت كنيد وهمچنين چندتا برنامـه انتقادي درون دولت 9 و 10 داشتيد باتشكر محمدي از تهران 76 **091911069 سلام باحرف زدن سفره ماكارگران ساختماني پر نميشـه هروقت امام زمان اومد همـه چي درست ميشـه خودتونو خسته نكنين 76 **091552567 با عرض سلام من حدود يكسال از مسكن مـهر انصراف داده ام ولي هنوز وجه وديعه ام را تحويل نگرفته ام لطفا درون اين مورد صحبت كنيد وعدهاي دوكت چه شد! 76 **091604898 باسلام اميدوارم موفق باشيد و تشكر از نقد عادلانـه شما 76 **091263868 باسلام. از فيشـهاي نجومي گفتين ولي چرا راجع ب املاك نجومي حرفي نميزنين؟!؟!؟ البته دليلش معلومـه و از شبكه جبهه پايداري و از برنامـه اي ك مجرياش با رابطه از اين برنامـه ب اون برنامـه و شبكه هاي مختلف ميرن توقع انصاف و عدالت نبايد داشته باشيم؛ متاسفم از اينـهمـه نون ب نرخ روز خوري.... اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد... امام حسين (ع) 76 **091395364 با سلام درون زمان پخش سهام عدالت ،خانواده همسرم قبل از ازدواج با من و خانواده خودم بعد از ازدواج من سهام دريافت كردند .من براي دريافت سهام اقدام كردم ولي برگه سهام بـه من را بـه بعد موكول كردند و تا الآن موفق بـه در يافت سهام نشده ام .مثل من كم نيستند لطفا پيگيري كنيد 76 **091084257 سلام من يك نفر كارگر ساختماني هستم باوجود بي كاري وبه كارگيري كارگر بي گانـه مابراي شب عيد پول نزول كرديم گناهش گردن كيه مگر هشت سال دفاع مقدس هم نسل مانبودن الان پول نزول مي كنيم براي شب عيد 76 **093676205 عرض سلام و خسته نباشيد حضور دست اندركاران برنامـه ي چوب خط ؛ برنامـه عاليه...موفق باشيد. 76 **091947636 بايست براي مديران يا هرنخبه كه نواوري ودرامدزايي براي كشورايجاد نمودند درون صدي ازان را بعنوان پاداش پرداخت گردد باعث تلاش ورقابت مي گردد 76 **091596163 برنامـه چوب خط خدا قوت آخرسال چرا بايدروح وروان و اقتصادملتي كه برروي نفت گازو معادن چندمنظوره شناميكنندبايدمريض باشندازدست حكومت گران وتارجگران با سپراسلام 76 **099060773 دولت روحاني باسوق مقدارزيادي ازبودجه كشوربسوي وزارت بهداشت توانست خدمات بهتري نسبت بـه ديگروزارتخانـه ها ارائه دهدودرعين حال،بااين افزايش درصدي سالانـه بودجه ،امسال حداقل 12هزارملياردتومان بـه بيمـه هابدهكاراست!وگوياهزينـه هاي ان باتوجه بـه مشكلات فراوان كشورپرشدني نيست!وازطرفي وزيربهداشت گويا كارديگرجزتبليغات انتخاباتي باافتتاح يك بيمارستان كه عمدزيرساختهاي ان درزمان احمدي نژادبوده،بنام روحاني ندارد 76 **091415967 لطفا وظيفه شرعي خود را درباره ربا خواري گسترده اي كه بانكها براه انداخته اند عمل كنيد ومردم را براي دوري ازاين گناه بزرگ اگاه نماييد 75 **091213828 با عرض سلام، سوال بنده اين هست اگر مغازه اي جواز كسب نداشته باشد ومواد غذاي مي فروشد درون حدود دو سال وهيچ مرچعي از اين فروشنده خلافكار جلو گيري نكرده. خواهشمند هست مطرح بفرماييد.
 75 **091952704 آقاي تنظيم بازار هشتگرد جوزوه ايران نيست گرانتر از هر جنس پوشاك تاسيب زميني گوشت مرغ ماهي 75 **091774147 با عرض سلام. من بازرس سازمان حمايت هستم متاسفانـه معمولن مردم تمام بازرسها رو بـه اسم تعزيرات ميشناسن 75 **091926710 سلام.دراستان خراسان شمالي شاكي چه درون بازرسي وچه درتعزيرات درمقام متهم وگاه حتي مجرم ميباشد وشكايت ازاصناف جرم مي باشد.جنتي 75 **091415967 حقوقهاي 5 الي 24 ميليوني مسؤلان از حق كودكاني هست كه مجبورند از ميان أشغالها چيزي براي فروش پيدا كنند که تا نميرند 75 **091530135 سلام_دعاي گراني گوشت را،نثار رباخواران بانكي بكنيد كه:درفصل تابستان،مانع پرداخت وام بدون ربا،به كشاورزان پرواربند شده!وميشوند!؟ 75 **091631584 سلام خدا قوت -من سال1383ازبانك سامان 3مليون وام گرفتم بعد از پرداخت 6قسط دچار مشكل مالي شدم وقتي خواستم پرداخت كنم باسودش 6مليون شد باز من توان اين مقدار رانداشتم واين ادامـه داشت تاشد 18مليون با توجه بـه مصوبه دولت مبني بربخشودگي سود بابانك تماس گرفتم مي گويند بايد 15مليون بدهي و هزينـه وكيل هم پرداخت كنيد بعد تسويه ميدن -لطفا پيگيري كنيد چرابانك سامان اهواز حاضر نيست دستور بانك مركزي را اجرا كند ممنون 75 **091152507 سلام خسته نباشيد لطفا درباره ايثارگران ارتش كه که تا حالا هيچ برنامـه اي براي شان اجرا نشده هم صحبت كنيد ما چقدر مگه عمر ميكنيم 75 **091494106 وحدالدين عيسوي نژاد يك دهاتي دوسال يك هزاري نگرنتم يك خانواده دوازهده نفري هستيم همـه جا مراجعه كرديم بـه همـه جا بي كاري يه جا بـه پولي يه جا 74 **093061980 سلام منم وحدالدين عيسوي نژاد كشاورزهستم درون خانواده يازده نفرهستيم درمرحله دوم يارانـه مرا قط ياهمان مسدود كردن نميدانم چرا خواهش خواهش خواهش بررسي كنيد 74 **091455139 سلام از اروميه مزاحم شدم درمرحله دوم ثبت نام يارانـه بامشكل ايجاد كرديم سرپرست 10نفرعذايه خانواده بـه مشكل من برسي نميشـه شمارا بخدا بـه دادمن برسيد 74 **093736564 باسلام مايك خانواده چهارنفره هستيم وبراي سهام عدالت ثبت نام نكردهيم درروستازندگي ميكيم بـه كجامراجعه كنيم باتشكر 74 **091560459 سلام من اهل بيرجندم من با احداث كارخانـه درون مرزها موافقم اينجا بيكاري زياده اگر كسي كار پردرآمد داشته باشـه بـه سراغ قاچاق نميره.ممنون 74 **093746948 به مسئولين بگوييد بـه فكر ما گارگران ساختماني هم باشيد كه كار نداريم و بيمـه هاي خود را بايد پرداخت كنيم 74 **093067303 كالاي ايراني گرونـه هم كم كيفيت.الان گرون كسي نميخره 74 **090126414 بنده بازنشسته فرهنكي هستم سه سال هست بازنشسته شدم سهسال مدير مدرسه قراني بودم هنوز بابت حق الزحمـه ان يك ريال دريافت نكرده ام ميرزايي از نورآباد لرستان 74 **091473486 سلام و خسته نباشيد لطف كنيد پيگيري كنيد ببينيد كه كالاهاي قاچاقي كه از بنادر وارد ميشـه مخصوصآ از جنوب كشور. چرا همـه كانتينرها بازرسي نمي شوند و چند درصد كالاهاي قاچاق از بنادر وارد مي شوند و اين كالاها مال چه كساني هستند كه باعث ميشـه كسي پيگير نشـه و همـه بـه كولبرها توجه دارند ولي بـه كانتينرها توجهي نميشـه 74 **091855672 سلام وجدانن درون مقابل قاچاق خيلي كم كاري مي شود درون شـهر ما راحت قاچاقچيان راحت درون روز مي گردند با كالا قاچاق. 74 **093695813 س. خسته نباشيد .كساني كه سهام عدالت نگرفته اند بـه كجا وكدام سازمان مراجعه كنند؟ 74 **099032464 سلام شوهر من يك كارگر ساختماني،چرا بـه كارگر ساختماني عيدي تعلق نمي گيره؟ 74 **091415967 با كم كردن ازحقوق هاي بالاي مسؤلان و رساندن أن بـه 3 الي 4ميليون و تقسيم مازاد أن بين فقرا ميشود گرسنگي و فقر را ريشـه كن كرد 74 **090183637 ناچاري بـه كولبري روي اوردند واين شغل نيست من ازبانـه اس ميدهم چون شغلي ديگري نيست 74 **091897517 باري كه از مرز ميايد با مجوز از مرز مي ايد شـهر بانـه ازبانـه بـه بعد قاچاق محسوب مي شود علت چي است؟ 74 **091887418 سلام خدمت شما و مـهمان گرامي -در تمام منطقه كردستان ايا يك كارخانـه موجود هست تا مردم كوله بري نكند و مايحتاج خود را تأمين كنند درون نتيجه مجبوريم كوله بري كنيم و ايا كولبري جرم اون اونقدر سنگين هست که تا با گلوله كشته شوند؟ 74 **093684960 سلام .خسته نباشيد بي نـهايت ازتهيه كننده گان برنامـه چوب خط سپاسگزاريم .متشكريم. 74 **091037064 سلام يك ساله ميخام وام مسكن بگيرم نميدن ميگن بايد سه که تا زامن كار مند بياري چرا دولت رسيدگي نميكند بانك ميگد اخبار برا خودش ميگد زنجيراي بايد كارمند بياري از كجا بيارم كارمند استانـه كرمان ارزويه 74 **093982428 سلام از برنامـه خوبتون ممنون هستم توروخدا پيام منو بخونيد که تا شايد ازطريق برنامـه شما مشكلات بنده بـه گوش مسولين برسه بنده حدود 3سال ازدواج كردم ولي بعدازجداكردن يارانـه من وهمسرم ازسرپرست خانواده يارانـه اي بـه ما نداده اندحدود 2 سال هم ميشـه كه خدابچه اي بـه ماداده كه اونم يارانـه اي نداره بنده كارگر شركتي باحقوق 900هزارتومان هستم 74 **091961994 اگرپول نيست هواپيماخريدن چيست وبراي كيست جان توده مردم رافداي خواص ميكنندهواپيمارابراي كي خريدن!حكومت سرمايه داري يعني همين.امام ره فرمود نگذاريد حكومت دست نااهلان بيافتد 74 **091897503 علل بحران اقتصادي ما اين هست كه زياد بـه چيزهاي درشتي چون امريكا ي جهان خوار فكر ميكنيم بـه همين دليل چيزهاي كوچكي چون ريز گردها را توجهي نكرده ايم والان اين چيزهاي كوچك هست كه براي ما بحران درست كرده اند 74 **091512621 سلام درباره كارت هاي الكترونيكي مرزنشينان برنامـه اي داشته باشيد لطفأ 74 **091823442 سلام من دوپسردارم ولي پسركوچكم 3ساله شده تابه حال يارانـه نگرفته ولي قبض گازاين ماهمون300هزارتومان بوده است 74 **091877722 سلام با تشكر از برنامـه خوبتون لطفا مشكل بيمـه جوانان رو مطرح بفرمايد واقعاًمشكل داريم باتشكر ارش خضري از سقز كردستان 74 **091897845 باسلام من عبدالله محمدي ساكن استان كردستان ش بانـه روستاي زرواوعليا شغلم كوله بريست دربازارچها كه دفترچه اي ندارم داراي ي معلول ومادري پير و2وهمسركه درامدي ندارم فقط يارانـه دارم وبراي كارت سوختم اسم منودربخشداري ننوشتن ميگن بامادرت زندگي ميكني درعدل خودم سرپرستم لطف كني درراه خدادفترچه كول برايم صادركني ياراهنمايم كني اتريقي خداخيرتان بده انشاالله 74 **091697150 باسلام بنده كه ازروستاي ازخوزستان هستم اين همـه نامردي ازاين دولت ميبينم غصه ميخورم نميدونم رهبر عزيزم چقدرتحمل دارد.ازخداوندبارها خواستم وميخواهم اگرفقط يك دعا ازمن اجابت ميشود .اللهي از سلامتي وعمرخودم و همسرم و4فرزندم كم كن وبه عمروسلامتي رهبر عزيزم بيفزا بحق ايام فاطميه 73 **092110188 سلام،ممنون ازبرنامـه عاليتون ازتون "خواهش" ميكنم پيام منو بخونيد ماباكلى سختى 18ميليون بـه حساب مسكن مـهرريختيم، حالاميگن 16،200 توى حسابمونـه. رفتيم بانك مسكن پرينت واريزى گرفتيم،ديديم كه اون 1،800 طى چندمرحله بـه حساب پيمانكار ريخته شده (فاز11پرديس) 73 **091210899 با سلام خدمت مديران شبكه هاي سيما درون برنامـه هاي مختلف اقتصادي و موضوعات مختلف از پيامك بينندگان خوانده شود و گفتگو ها بايد مناظره محور و چالشي و از مـهمان تك نفره و تك گويي كه مدت هاست كه منسوخ شده و از مصلحت انديشي بـه شدت خودداري شود. مسئولين اين موضوع را عملياتي كنند. 73 **091860185 چراهمـه اقلام گران چهاربرابري شوده دراقتصادمقاومتي ولي يارانـه هنوز چهل وپنج مانده از سهام عدالت دوروغي هم خبري نيست بايد بااين روش حقوق زياد بـه خيليها پرداخت ميشـه اينـهم يك تصادفه 73 **093640899 باتشكر ازبرنامتون لطف ازمعرومين كه حقشون ضایع شده بگين 73 **091919646 سلام. اخه مگر شما مردم را كور ميدانيد كسي كه خودش دولتي ومشاور دولت هست بر خود دولت هيچ موقع مخالفت نميكند شما هم مثل اينكه مـهمانـها يتان را گلچين ميكنيد وطرفداري ميكنيد من ديگر برنامـه شما را نگاه نميكنم شما درست عمل نميكنيد .وبه ديگران هم توصیـه نميكنم 73 **093978725 سلام ما ازتبريز پيا مك ارسال كرديم. از مسئولان خواهش مي كنيم پيگيری كنيد 12 ماهه كودك بـه دنيا آمده يارانـه كودك را واريز نمي كنند.ميگن يارانـه كودك شما ثبت نشده شما نمي توانيديارانـه كودك را بگيريد.ما چكار كنيم خودم كارگر هستم.خدا شما را صبربده پيگيركنيد. 73 **091415967 شمابايد صريحا و سريعا از نمايندگان مجلس بخواهيد كه از حقوقهاي بالاي 3ميليون بكاهندوبين حاشيه نشينان تقسيم كنند آنـها اكثراوقات گرسنـه هستند 72 **099096340 پدرم پنجاه سال پيش مقدارنوزده سهم ازسهام شركت پمپ پارس ازطريق بانك ملي خريداري كرده كه حالابعدازگذشت نيم قرن شده هزاروسيصدوپنجاه وهفت سهم بنده تمام كارقانوني راانجام داده ام ولي پول گرفتن وكيل راندارم كه ازشركت مربوطه كه دربورس هست حقم رابگيرم 72 **091841772 باسلام و خسته نباشيد خدمت عوامل برنامـه خواهشمند هست در خصوص مشكلات نيروهاي بخش بهداشت درون برنامـه صحبت بفرمايين... كساني كه درون بخش پيشگيري با سختيهاي فروان دست پنجه نرم ميكنند مثل بازسان بهداشت. 72 **091980369 باسلام ما از زماني كه كلنگ زمين سيمان خواف زده شد ماسر مايه گذاشتيم ولي از زمان كلنگ که تا الان ده سال مي گدرد ولي يك هزار تومان سود نديدم قيمت سهام ازصد تومان دربورس بـه 50رسيده رسيدگي كنيد 72 **091415967 با تشويق مردم بـه شركت درراهپيمايي بـه وظيفه خود درون قبال دشمن خارجي عمل كرديد لطفا بـه وظيفه مـهمتر خوددر قبال دشمن داخلي كه رباخواري بانكها فاصله طبقاطي رنج وگرسنگي حاشيه نشينان وبدحجابي نيز عمل كنيد كه شما مسؤليد 72 **091338034 با سلام سخت ترين رشته علوم پزشكي رشته ي فوريتهاي پزشكي هست كه هميشـه حق ان ضايع شده لطفا از سختي كار اين رشته هم صحبت بشـه ثواب داره با تشكر هاشمي 72 **091415967 انقلاب بخاطرنجات محرومان بود ولي امروز 11ميليون محروم حاشيه نشين داريم كه با 45هزار تومان زندگي ميكنند اين درحالي هست بسياري از مسؤلان 100برابر انان حقوق دارند 72 **091367457 4 سال هست كه مجوزتأسيسداري گرفته ام اماوام ندادند 80 مليون هزينـه كردم كه روبه فرسودگيست اگه وام ندهند همـه اش خسارته چرا علي الرغم تبليغات دروغين وام نميدهند 72 **091513356 سلام خسته نباشين من بالغ برچهار سال. ازپروژه مسكن لويزان مشـهدانصراف دادم كه همين سازمان نظام پرستاري مجري آنست ولي علارغم پيگيري زياد هنوز مبلغ واريز من كه حدودچهل مليون تومان هست برگشت نو كسي پاسخگو نيست لطفا سوال شود.ممنون 71 **091512513 با سلام و تشكر از برنامـه خوبتون و اجراي خوب اقاي مروي. فاطمـه خادم 71 **091037120 با سلام چرا درون برنامـه تون ازوزير نفت دعوت نميكنيد که تا درباره كرسنت مردم كمي روشن بشن اين موضوع كاملا مبهمي شده 71 **093934191 باسلام خدمت عوامل شبكيه وزين افق. بي مقدمـه، برادران فكر نميكنيد برنامـه و برنامـه هايتان بخصوص برنامـه هاي اقتصاديتان ديگر زيادي بانگاه سياسي توليدآماده و پخش ميشود باسپاس فاضل مرادي 71 **091218163 با سلام دو لت محتم يازدهم خودشون تمام خانواده شا غل هستن حقوق كار مندان بالاي دو مليون اضافه نشود خواست دولت بر اين هست تمام مردم زير فقر زندگي داشته باشند 71 **091663457 خدمت شما سلام عرض مي كنم اگد شما كار جوانـها هست بايد اشتغال بازنشسته ممنوع كنند 71 **091571097 سلام لطفا گزارشي از مسير حاشيه جاده اسيايي مشـهد از بيمارستان طالقاني که تا منزل اباد تهيه و به گوش مسؤلين برسانيد با تشكر 70 **091210899 با سلام خدمت اصحاب رسانـه ما اهالي بازار سرمايه زيان ديده صنعت قند و شكر هستيم . كارشناسان مي گويند تمامي كشورهاي جهان براي امنيت غذايي خود تعرفه هاي سنگين براي كالاهاي كشاورزي وضع مي كنند چه دست هاي پنـهان تعرفه شكر را از 130 % بـه 40% و سال 95 بـه 26 % كاهش دادند و كارخانجات را بـه ورشكستگي كشاندند. اصحاب رسانـه رسيدگي كنند. 70 **091510537 با سلام خدمت مجري محترم كه خيلي شفاف سوال ميپرسه از مسولان وخواهش بنده اين هست كه بعد از چهار ماه از برداشت محصول كشمش وانگور ما گذشته والان خريد ندارن يا بـه قيمت بسيار پايين مي خرند,كه خرج ومخارج خودش رو جواب گو نيست 70 **093658391 به اقايان بفرماييد كه كدام نظارت درون بازار بورس هست بازار بورس ابزار تامين مالي دولت شده نـه شركتها 70 **093008137 خود كرده راتدبير نيست. هزاران تسهيلات بديد مشكل حل نخواهدشد. فروشنده و صادركننده بـه كشورها و انتقال لازم است 70 **091717338 سلام چرا احكام ديوان عالي كشور درون بوشـهر با پول نقض ميشـه بندرگناوه 70 **091415967 ربا نابودشدني هست تبديل بانكهاي ربوي بـه بانكهاي قرض الحسنـه تنـها راهكار نجات اقتصاد و نجات جامعه از خشم خداوند است 69 **091214108 اگر بانكها بخواهند مشکل عدم وصول مطالبات خود را حل كنند بنظر من بايد يك تصميم اسان و شرعي را بگيرند و اين تصميم اينست كه بايد سود و جريمـه تسهيلات معوقه را ببخشد که تا اصل پولي كه پرداخت كرده را وصول كند چون اين معوقه هابدليل اينست كه وام گيرنده از اين وامـها سودي نكرده که تا پرداخت كنند و مشکل آنـهاهم مشکلاتيست كه شرايط نامطلوب كشور تحميل كرده 69 **091571097 سلام لطفا گزارشي از مسير حاشيه جاده اسيايي مشـهد از بيمارستان طالقاني که تا منزل اباد تهيه و به گوش مسؤلين برسانيد با تشكر 69 **093357729 يك فكر بـه اين كارگرهاي افغاني كنيد ماها بيكار ولي اينا سركارن ما كارگران كه ديگه بـه اين دولت اميدي نداريم هي 68 **091896349 سلام دولت قيمت اجناسي راكه ميخواهد گران كند برحسب دلار پيش ميرود ولي افزايش حقوق برحسب ريال هست اينك كارگر با حداقل حقوق زير يك مليون بايد چكار كنيم 68 **091536376 لطفأبيمـه اجتماعي ر وستايي راپيگيري نماييد من61سال عمردارم 11سال حق بيمـه پرداخت نمودم اماازبازنشستگي خبري نيست ممنون 68 **091005847 سلام. اگردولت ب فكركاگران ساختماني بود اجازه نميداد افغانيها شغل كارگرايراني راتصرف كنند، قبول كنيد كه دولت جمـهوري اسلامي ب فكرقشرفقيرجامعه نيست. 68 **091210899 با سلام خدمت اصحاب رسانـه، چندين سال هست كه واردات بي رويه شكر بخش كشاورزي و چغندر كاران را با زيان و صنعت قند و شكر را با ورشكستگي رو بـه رو كرده است. وزارت صنعت با تعمدي پايين آوردن تعرفه شكر از 130% بـه 26% خسارت زيان باري بـه توليد ملي زده است، لطفا اصحاب رسانـه خواستار ممنوع كردن واردات شكر شوند. با تشكر 68 **091905313 سلام اگه كالاي خارجي نخريم چه تضميني داره درآينده كه مثل وضعيت ماشين قيمتهاش نجومي نشـه 68 **091594224 آيا هدف از اجراي يارانـه ها نجات دولت درزمان تحريم صد درون صد بود يعني وضع ماليات مستقيم برخانواده ها (پول زور)بود؟(با علم بـه اينكه مردم فقيرند) 68 **091579630 باسلام وخسته نباشيدبرنامـه تون عالي ست واقعاممنون ازبرنامـه تون لطفامدت برنامـه تون روبيشتركنيد 67 **090380311 دولت دهم اگريارانـه نميداد خيلي ها ازگرسنگي ميمردند، كساني كه ميگن يارانـه روبردارن دسشون بـه دهنشون ميرسه. بايددولت يازدهم يارانـه را زيادكندو كساني كه بالاي پنج ميليون درآمددارندبايد قطع شود.امانبايد يارانـه قطع شود 67 **091960989 باسلام شما كار واشتغال براي مردم ايجاد كنيد مردم يارانـه نميخوان چون اين رقم خيلي بي ارزشـه تو اين تورم تو را خدا اين پيامو تو برنامتون بخوانيد 67 **091288364 سلام. بـه نيروهاي خدماتي آموزش و پرورش هيچ ارزشي از قبيل ارتقاع شغلي و افزايش حقوقي و . . . گذاشته نمي شود. خواهشا پيكيري و مطرح شود. 67 **093822037 باسلام.وقتي دزدي بين مسولان كم بشـه .اكثريت مردم از یـارانـه انصراف خواهند داد. 67 **099032799 چرا افراد معلول بيشتر يارانـه نميگيرند 67 **093683786 با سلام وخسته نباشيد ايا بعد از يارانـه ها فكري بـه حال نانواييها شده بااين همـه تورم وقيمت گاز واب وبرق واقعا ديگر جوابگو نيست 67 **091376264 فقراتحت همايت بهزيستي وكميته امدادهستند انـهاشناخته هستندچراحمايت نميشوند 67 **091868694 پاسلام وتشكر بابت پيگري بيمـه كارگري بـه ويژه خانم افشاركه بااصرار ازآفاي شوكت پيگري كرد 67 **091397182 چرا دولت گندم رامي تواند بخرد كه واسطه حذف شود اماتوليداتي چون مركبات خرما وغيره كه معاش مردم هست انجام نمي شود ما ازگراني رنج مي كشيم 67




[کانال پاسخ گويي زنا شويي]

نویسنده و منبع: 92 | تاریخ انتشار: Wed, 30 Jan 2019 13:16:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com