استان:
شـهر:
این شـهر را بـه عنوان شـهر پیش فرض قرار بده
[ع ماریانا]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 28 Nov 2018 03:39:00 +0000
استان:
شـهر:
این شـهر را بـه عنوان شـهر پیش فرض قرار بده
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 28 Nov 2018 03:39:00 +0000
15 – بنا بـه فرموده پيامبر(ص) چهار چيز مـهمي کـه درقيامت مورد سؤال و حساب قرار مي گيرند کدام اند؟
الف) عمرت را درون چه راهي صرف کرده اي
ب) بدنت را درون چه راهي فرسوده ساخته اي
ج) اموالت را از چه راهيب کرده و در چه راهي مصرف کرده اي
د) از دوستي پيامبر خدا و اهل بيت او هم سؤال مي شود.
16 – با توجه بـه آيه ي «ان الذين يصلونَ عن سبيل الله لهم عذابٌ شديد بما نسوا يوم الحساب»
چهاني عذاب سختي خواهند ديد؟ چرا؟
کساني کـه از راه خدا گمراه شدند چون روز حساب را فراموش کرده اند.
17 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد؟
1. ع ماریانا روز حساب کـه اعمال انسان دقيقاً محاسبه و رسيدگي مي شود را ....گويند.
2. ع ماریانا شناخت خداي يگانـه و جهان آفرين و ايمان بـه او را .... گويند.
3. زيباترين چيزي کـه انسان با خود بـه جهان آخرت مي برد..... است.
4. .... پيوسته بـه ياد روز حساب بوده اند و از خوف اين روز دست بـه گناه نمي زنند.
5. بهترين توشـه براي روز قيامت .... است.
جواب :
1. يوم الحساب
2. توحيد
3. اخلاق نيکو
4. متقين
5. تقوا
درس چهارم
18 – مصالح کار فرشتگان درون بهشت چيست؟
ذکر الله اکبر و لااله الاالله – ياد خدا و اعمال نيکوي مؤمن
19 – آيا همـه ي بهشتيان درون يک مرتبه و يک درجه هستند؟ چرا ؟
خير چون نسبت بـه ميزان ايمان و خلوص و مقدار اعمال صالحشان تفاوت دارند.
20 – عذاب هاي جهنم و نعمت هاي بهشت نمود چه چيزهايي هستند؟
عذاب هاي جهنم نمود کفر و زشتي و گناه و ستم جهنميان و نعمت هاي بهشتي نمود اخلاق و اعمال خوب بهشتيان است.
21 – طريق بهشت و طريق جهنم پوشيده از چه چيزهايي است؟
راه بهشت پوشيده از کوشش ها و رنج ها و مشکلات هست و راه جهنم پوشيده از لذت ها و هوس ها و شـهرهاست.
22 – طبق پاسخ ابوذر و چرا مردن براي ما ناپسند است؟
ابوذر فرمودند : ع ماریانا بـه اين علت کـه شما دنياي خود را آباد کرده ايد و آخرت را خراب و ويران نموده ايد درون اين دنيا بـه هوس ها و معصيت ها پرداخته و هر چه داشته ايد درون اين دنيا مصرف کرده ايد: زاويه توشـه اي براي آخرت پيش نفرستاده ايد.
23 – طبق پاسخ ابوذر حال ما پيش خدا چگونـه است؟
اعمال خود را بـه کتاب خدا عرضه کنيد ببنيد خدا درون کتابش چه مي گويد و شما چگونـه ايد ؟ خدا مي گويد و شما چگونـه ايد؟
خدا مي گويد ابرار بهشتي اند و فجار جهنمي، ع ماریانا بنگريد کـه شما از ابراريد يا از فجار
24 – با توجه بـه آيات قرآني بهشت را توصيف کنيد؟
درخت هايش انبوه و شاخه هايش بـه هم پيوسته هست و زير اين شاخه هاي بـه هم پيوسته نـهرهاي زيبا روان هست . خوردني هايش هميشـه آماده و سايه خنکش پيوسته پايدار هست چنين بهشتي عاقبت و منزلگاه پرهيزگاران است.
25 – با توجه بـه آيات قرآني جهنم را توصيف کنيد؟
خداوند درون قرآن مي فرمايد: ما براي ستمگران آتشي مـهيا کرده ايم کـه شعله هاي آن چون خيمـه اي آن ها را درون بر مي گيرد و اگر از شدت آتش آبي طلب کنند آبي چون آهن مذاب بـه آن ها داده مي شود کـه چهره شان بريان شود، چه بد شربتي و چه بد منزلگاهي.
26 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. .... يعني باغ و بوستان خرمي کـه انبوه درخت هايش سر بـه هم آورده اند.
2. نعمت ها و زيبايي هاي بهشتي از اعمال .... ساخته مي شوند.
3. .... بهترين و برترين جايگاهي هست که خداي مـهربان آن را بـه پهناي آسمان و زمين و بلکه بزرگتر گسترده است.
4. رحمت خدا بـه افراد نيکوکار بسيار .... است.
جواب ها :
1. جنت
2. دنيايي ما
3. بهشت
4. نزديک
درس پنجم : پيامبران
درس ششم : بيعت با پيامبر
درس پنجم
27 – تفاوت اصلي پيامبران الولعزم با پيامبران تبليغي درون چيست؟
پيامبران اوالعزم داراي دين و شريعت ويژه اي هستند ولي پيامبران تبليغي داراي دين و شريعت ويژه اي نبودند و شريعت پيامبران بزرگ پيش از خود را ترويج مي د.
28 – ويژگي هاي مـهم پيامبران را نام ببريد؟
1. ارتباط با خدا از طريق وحي
2. عصمت از گناه و اشتباه
3. ايمان بـه هدف و استواري و استقامت درون راه خدا
29. وحي يعني چه ؟
پيام پنـهان، القاء حقايق و معارف بر قلب و جان پيامبر بـه طوري کـه بر باطن جانش بنشيند و سرشار از بصيرت و يقين شود.
30 – دليل عصمت و پيراستگي پيامبران از گناه و اشتباه چيست؟
به خاطر معرفت و بينشي عميق بود کـه خداي متعال بـه آنان عنايت کرده بود. آنان زشتي و پليدي گناه را بـه روشني درک کرده بودند لذا خود را با گناه و عصيان هرگز آلوده نمي نمودند.
31 – هدايت عمومي يعني چه؟
همـه ي موجودات درون هدايت خويش هر يک راه معيني را مي پيمايند و از هدايت الهي برخوردارند و هدايتگر آن ها درون اين مسير تکامل خداي جهان آفرين هست که مايه حرکت و راه يابي و رشد و کمال را درون وجودشان نـهاده و اين هدايت يک هدايت عمومي است.
32 – سه اصل اساسي کـه پيامبران انسان ها را بـه ايمان بـه آنـها فرا مي خوانند کدامند؟
توحيد: شناخت خداي يگانـه و جهان آفرين و ايمان بـه او ، معاد : ايمان بـه معاد و جهان آخرت و آينده ي جاودانـه انسان،
نبوت : ايمان بـه پيامبران و يگانگي راه و هدف آن ها
33 – تفاوت پيامبران با انسان هاي معمولي چيست؟
به پيامبران وحي مي شود اما بـه انسان هاي معمولي وحي نمي شود. پيامبران از گناه و اشتباه معصومند اما انسان هاي معمولي چنين نيستند.
درس ششم
34 – درون دومين پيمان عقبه چهاني با پيامبر ديدار د؟ نتيجه ي اين پيمان چه بود؟
هفتاد نفر از مسلمانان يثرب – با پيامبر پيمان دفاع و فداکاري بستند و مقدمات هجرت پيامبر بـه يثرب را فراهم د.
35 – چه عواملي باعث شد که تا شخصي کـه آمده بود مصعب را از شـهر بيرون کند دگرگون شود و ايمان آورد؟
حقايق نوراني و آسماني قرآن مجيد، جذابيت و زيبايي آيات آن، اخلاق و صبر و استقامت مصعب و قدرت منطق و روشنگري بيان مصعب
36 – پيامبر (ص) ...... را براي تبليغ دين اسلام بـه يثرب فرستاد
37 – مفاد نخستين پيمان درون عقبه ......،........،.......، بود.
38 – شش نفر از خزرجيان از يهوديان مدينـه شنيده بودند کـه ......(ع) درون کتاب آسماني خود خبر از پيامبري ، پيامبر درون مکه داده است.
39 - آداب پذيرش دين اسلام اين هست که بـه .........و رسالت پيامبر(ص) گواهي مي دهيم.
جواب :
36 – مصعب
37 – بـه خدا شرک نورزند – دزدي نکنند – فرزندان خود را نکشتند بـه يکديگر تهمت نزنند
38 – حضرت موسي (ع)
39 – يگانگي خدا
درس هفتم : مكر مشركان
درس هشتم :هجرت پيامبر
درس هفتم
40 – مشکلات هجرت مسلمين را بنويسيد؟
مسلمانان صدر اسلام چگونـه بر اين مشکلات فائق مي آمدند؟
ترک شـهر و ديار و خانـه و زندگي – همراه بردن کودکان خردسال درون اين سفر طولاني و سخت – نداشتن شغل و درآمد و خانـه درون دياري ناآشنا و ...
اما مسلمانان صدر اسلام با اعتماد بـه وعده ها و ياري خدا بر اين مشکلات فائق آمدند.
41 – آگاه شدن کفار از هجرت و پايداري و استقامت و ايثار مسلمانان چه تأثيري برآنان گذارد وقتي مشرکان پايداري و استقامت مسلمين را مشاهده د ترسيدند کـه مسلمانان با اين هجرت درون مدينـه پايگاهي قدرتمند تشکيل دهند و از آن پايگاه بر مشرکان بتازند لذا جلسه اي تشکيل دادند و تصميم بـه قتل پيامبر(ص) گرفتند.
42 – درون آيه «مکرو و مکرالله و الله خيرالماکرين» منظور از جمله ي «خداوند بهترين مکر کنندگان است» چيست؟
خداوند مکرها را بـه خودشان باز مي گرداند.
43 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. پيامبر درون پاسخ چاره خواهي مسلمانان بـه آنان مژده داد کـه اجر آخرت نصيباني خواهد شد کـه در مشکلات .......و شکيبا باشند و بر .... توکل کنند.
2. کفار سرانجام تصميم گرفتند کـه شبانـه و مخفيانـه حضرت ... را درون بسترش بکشند
3. عواملي چو توکل بـه ......- درون راه خدا ....... – خدا مشکلات هجرت را برمسلمانان آسان مي ساخت.
جواب :
1. صبور – خدا
2. محمد (ص)
3. خدا - صبر – وعده ي
درس هشتم
44 – نقش والاي حضرت علي (ع) درون آغاز هجرت پيامبر بـه مدينـه چه بود؟
وقتي پيامبر موضوع هجرتش را با علي ابن ابيطالب درون ميان نـهار، او اين خطر را پذيرفت کـه در بستر پيامبر بخوابد و جان خود را نثار ايشان نمايد که تا رسول خدا بـه سلامت قدم درون مسير هجرت گذارد.
45 – دو نمونـه از امدادهاي الهي را درون واقعه ي هجرت پيامبربنويسيد؟
تار عنکبوت درون دهانـه ي غار – سرکشي اسب سوارکار کـه پيامبر(ص) را تعقيب مي کرد و به زمين خوردن سوارکار – لانـه ي کبوتر وحشي درون ورودي دهانـه ي غار
46 – مبدأ تاريخ اسلامي چيست؟ چرا اين مبدأ را براي تاريخ اسلام برگزيده اند؟
هجرت رسول خدا (ص) از مکه بـه مدينـه – که تا مسلمانان د رهمـه ي روزگاران بـه رسول خدا تأسي جويند و پيوسته از ستم و جهل بـه عدل و علم و از سيئتا بـه حسنات هجرت کنند.
47 – خداوند درون قرآن خطاب بـه مـهاجرين و مجاهدين چه وعده داده است؟
پساني کـه هجرت د و از خانـه و زندگي شان بيرون رانده شدند و در راه خدا آزار ديدند و اذيت کشيدند و در راه خدا پيکار و نبرد د و کشته شدند خدا سيئتاتشان را بپوشاند و بياموزد بـه بهشت هايي کـه زير درخت هاي انبوهش نـهرها جاري هست داخلشان کند کـه اين ثواب و هديه اي الهي هست و البته حسن ثواب پيش خداست.
48 – بهترين جهادها کدام است؟
جهاد با هوس ها و شـهرت ها
49 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. پيامبر (ص) درون آغاز هجرت مدت ......شباه روز درون غار پنـهان بود و در اين مدت ......شبانـه براي وي آب و غذا مي برد.
2. بهترين هجرت ها، هجرت از .....و ........است.
3. .... رسول خدا (ص) از .......به .......مبدأ تاريخ اسلامي است.
4. بعد از ورود پيامبر(ص) بـه مدينـه ، پيامبر نخست درون دهکده ي ....فرود آمد که تا حضرت علي(ع) و همراهانش بـه او بپيوندند.
جواب :
1. سه – حضرت علي (ع)
2. گناه – زشتي
3. هجرت – مکه – مدينـه
4. قبا
درس نـهم : اجتهاد و رهبري
درس دهم : مساوات درون برخورداري از بيت المال
درس نـهم
50 – نيروي اجتهاد چه اثري درون جامعه بزرگ اسلامي دارد؟
1. بـه جامعه بزرگ اسلامي تحرک و مي دهد و نيروهاي عظيم مسلمين را رهبري و هدايت مي کند
2. فقيه از کج روي ها، تند روي ها، تأويل ها و تفسيرهاي غلط نااهلان مغرض جلوگيري مي کند.
51 – فقيه اسلام شناس کامل بايد درون چه ابعاد شناخت و دقت و آگاهي داشته باشد و چگونـه مشکلات اسلامي را چاره جويي کند؟ احکام و قوانين فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي ، فرهنگي و اخلاقي دين را بـه خوبي بشناسد و با نيروي اجتهاد و تدبير و شجاعت رهبري نمايد و ازياري و مشاهده ي افراد آگاه و متقي استفاده کند و مشکلات جامعه ي اسلامي را چاره جويي کند.
52 – پيامبر درون مورد فقيهان چه فرموده است؟
فقيهان از جانب پيامبران امين امت هست مي باشند.
53 – رهبري و ولايت امت اسلامي را چهي برعهده مي گيرد؟ مسؤوليت هاي او و مردم چيست؟
در زمان غيبت امام زمان (عج) فقيه عادل پرهيزگار کـه بتواند مسؤوليت هاي رهبري را کاملاً ايفا نمايد ولايت و رهبري امت اسلام را برعهده مي گيرد. مسؤوليت هاي او اين هست که علاوه بر استنباط احکام دين، رهبري مردم را برعهده گيرد مسلمانان نيز چنين شخص آگاه و اسلام شناس و قاطعي را بـه رهبري و ولايت مي پذيرند و از رهنمودهايش اطاعت مي کنند و در پناه ولايت و رهبري او بـه پيروزي کامل مي رسند.
54 – استنباط يعني چه ؟
يعني بـه دست آوردن، تحقيق و جست و جو يافتن
55 – فقيه و مجتهد براي فهم و استنباط احکام دين بايد درون چه علومي تخصص و مـهارت داشته باشد؟
استنباط احکام، علم رجال و درايه، اصول و ادبيات عربي, اصول قرآن و احاديث
56 – آيا بـه هر حديثي مي توان اعتماد کرد؟ چرا؟
خير – زيرا درون بين کتب، احاديث، احاديث جعلي و دروغين هم وارد شده هست که پيامبر و ا آن ها را نفرموده اند.
57 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد؟
1.ي را کـه کارشناس و متخصص درون استنباط احکام دين هست را ........و .........گويند.
2. علم رجال يعني شناخت ..... و علم درايه يعني شناخت انواع ........
3. احاديث را با توجه بـه ........و ........مي توان تفسير کرد.
4. براي آگاهي از احکام دين و قوانين اسلام بـه ........و .......مراجعه مي کنيم.
جواب :
1. فقيه و مجتهد
2. راويان حديث – حديث
3. آيات قرآن – احاديث ديگر
4. فقيه و مجتهد
درس يازدهم : جهاد و دفاع درون برابر اسلام
درس دوازدهم : فروبردن خشم چگونـه ممكن است؟
درس يازدهم
63 – امام خميني (ره) درباره اهميت دفاع از اسلام و کشورهاي اسلامي چه فرموده اند؟
دفاع از اسلام و کشورهاي اسلامي امري هست که درون مواقع خطر تکليف شرعي، الهي و ملي هست و بر تمام قشرها و گروه ها واجب است.
64 – جهاد ابتدايي يعني چه ؟ هدف از اين جهاد چيست؟
براي سرنگون مستکبرين و نجات محرومين با دستور ولي مسلمين انجام مي شود که تا محرومين را از ظلم و ستم نجات بخشند و هدايت و ارشاد کنند.
65 – جهاد داخلي يعني چه ؟ اهل بغي چهاني هستند؟
نوعي جهاد دفاعي هست بر عليهاني کـه در داخل کشور اسلامي توطئه کنند، آرامش را از جامعه سلب کنند، حکومت اسلامي را تضعيف کنند و به وسيله ي غرور و تخريب درصدد براندازي حکومت اسلامي باشند. اهل بغياني هستند کـه بر ولي مسلمين خروج کرده اند و از اطاعت رهبري خارج شده اند کـه جنگ با اين افراد يا جهاد داخلي گويند.
66 – هدف از جهاد دفاعي چيست؟
بيرون راندن متجاوز بيگانـه سرکوب او
67 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد؟
1. دين اسلام مردم را با .........و .........مردم را بـه ايمان و تقوا و اعمال نيکو دعوت مي کند.
2. درون معامله ي بين مؤمنين و خدا، خريدار .....، فروشنده ......، جنس .....، ثمن .....مي باشد.
3. درون جهاد دفاعي مسلمانان بايد براي بيرون راندن متجاوز و سرکوب او .......شوند.
4. جهاد درون لغت بـه معني ........و درون فرهنگ اسلامي ... مي باشد.
5. جنگ احزاب يک نوع جهاد ........ مي باشد.
جواب :
1. بيان و برهان روشن
2. خداست، مؤمنين ، جان و مال و هستي مؤمن ، بهشت خدا
3. بسيج
4. تلاش و کوشش – پيکار و جهاد مسلحانـه درون برابر دشمنان اسلام
5. دفاعي
درس دوازدهم
68 – با توجه بـه سخن حضرت عيسي (ع) شديدترين عذاب روز قيامت چيست و چگونـه مي توانيم خود را از اين عذاب درون امان نگه داريم؟
شديد ترين عذاب درون روز قيامت خشم خداست و باز فرمودند: خشم خود را فرو بريد که تا از خشم خدا درون قيامت درون امان باشيد.
69 – پيامبر گرامي درون موردي کـه خشم خود را فرو مي برد چه مي فرمايند؟
هر خشمش را فرو خورد خشمي کـه مي توانسته اعمال نمايد – خداوند دلش را از امن و ايمان پر مي کند.
70 – همانندي يعني چه ؟
براي تسلط بر خشم ، خود را همانندي نشان دهيد کـه بر خشمش مسلط هست و با همانندي و تشبيه بـه خوبان مي توانيم صفات خوب و از آن جمله پيروزي بر خشم را درون خود پرورش دهيم .
71 – با استفاده از آيه ي «و الکاظمين الغيظ و العافين عن الناس و اللهٌ يحبّ المحسنين» دو ويژگي مـهم نيکوکاران را بنويسيد؟
1. خشم خود را فرو مي برند.
2. از مردم درون مي گذرند.
72 – خداوند خشم را براي چه اموري درون نـهاد انسان قرار داده است؟
براي رويارويي با خطرها و دشمن ها که تا با اين قدرت بر دشمن ستمگر بتازد.
73 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. خشم بايد درون اختيار .... و ..... باشد درون موارد لازم کظم ......کنيم.
2. شديدترين عذاب روز قيامت ........است.
3. کظيم غيظ يعني .........بردن يا ...........خشم
جواب :
1. عقل و خرد – غيظ
2. خشم خدا
3. فرو – خوردن
درس سيزدهم : خانواده
درس چهاردهم : اهل بيت پيامبر، حاملان علوم الهي
درس سيزدهم
75 – حجاب و عفت زنان چه آثاري را بـه دنبال دارد؟
تقويت بنيان خانواده - حفظ ارزش زن جلوگيري از ابتذال و تباهي
76 – فوايد و اثرات تشکيل خانواده را بنويسيد؟
1. نيمي از دين از دستبرد شياطين محفوظ است
2. بهترين عامل براي دوري از گناه و حفظ و گسترش ارزش هاي الهي
77 – وظايف فرزندان درون مقابل پدرو مادر چيست؟
پدر و مادر خود را اکرام و احترام و احسان کنند. که تا آن جا کـه فرمانشان بر خلاف فرمان خدا نيست از آنان اطاعت کنند و به هنگام پيري و ناتواني با تمام احترام از آنان نگه داري و پرستاري نمايند.
78 – با توجه بـه آيه ي شريفه ي «و وصينا الانسان بوالديه احسانا» خداوند انسان را بـه چه چيزي سفارش مي کند؟
نيکوکاري بـه پدر و مادر
79 – درون جاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. از جمله حقوق فرزندان بر پدر و مادر اين هست که براي او .......نيکو انتخاب کنند.
2. پوشيده بودن زنان درون جامعه اسلامي موجب تقويت ......خانواده مي شود.
3. وظيفه کار و .... هست که برعهده ي هر يک از .... خانواده است.
جواب :
1. نام
2. بنيان
3. مسؤوليتي – اعضاء
درس چهاردهم
80 – از حديث ثقلين چهار نکته مـهم استفاده مي شود. آن ها را بنويسيد؟
قرآن و عترت بـه عنوان مرجع و مايه ي هدايت و سعادت مردم معرفي شده اند. اين دو جدايي ناپذيرند . معتبر و راه گشاي مشکلات فردي و اجتماعي مسلمانان خواهند بود. مسلمين درون طول حيات خويش بـه آنان مراجعه نمايند و سعادت و پيروزي زندگي دنيا و آخرت را درون پناه آنان تأمين نمايند.
81 – سفارش خدا بـه پيامبر درباره ي تربيت و تعليم حضرت علي (ع) چه بوده است؟
فرمودند : خداوند بـه من سفارش کرده هست تو را تربيت نمايم و علوم و معارف دين را بياموزم و خدا فرموده هست که جان تو پذيرا و نگهدارنده ي اين معارف است.
82- معارف غني و فقه متين شيعه از کدام منابع سرچشمـه مي گيرند؟
قرآن کريم – سنت – پيامبر سخنان اهل بيت
83 – پيامبر درون راه ابلاغ و بيان معارف و احکام دين با چه مشکلاتي روبرو بودند؟
پيامبر ناچار بود بـه اندازه ي درک و فهم مردم سخن بگويد – سه سال دعوت سري و مخفيانـه – سه سال محاصره اقتصادي درون شعب ابي طالب – هجرت مسلمين بـه حبشـه – هجرت مسلمانان بـه مدينـه – جنگ هاي متعددي کـه پيش مي آمد.
84 – درون جاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. پيامبر فرمودند : من دو چيز گرانبها درون بين شما بـه امانت مي گذارم که تا هنگامي کـه به آن دو تمسک جوييد .......نمي شويد.
2 . دو چيز گرانبها کـه پيامبر (ص) درون حديث ثقلين بـه آن اشاره فرمودند شامل .........و ..... بودند
3. پيامبر اکرم مدت سه سال دعوت ........نداشت.
4. ........ بـه دستور پيامبر علوم و معارف دين را با کمال دقت ثبت مي کرد که تا علاوه بر نور الهي امامت اين نوشته ها را هم درون اختيار .......بعد از خود بگذارد.
جواب :
1. گمراه
2. قرآن و اهل بيت
3. علني
4. حضرت علي (ع) - ا
درس پانزدهم : رفتار ائمـه درون برابر خلفاي جور
درس شانزدهم : شيعه و سني
85 – چرا امام حسين (ع) تصميم گرفت با حکومت ضد اسلامي يزيد مخالفت کند و با او بـه مبارزه برخيزد؟
امام براي رسوا ساختن حکومت بني اميه بـه سفارش پيامبر(ص) مصلحت اسلام و مسلمين را بر اين ديد کـه در برابر يزيد قيام کند و به جهانيان بفهماند کـه فرزند پيغمبر با حکومت ضد اسلامي يزيد مخالف هست و با آن مبارزه مي کند.
86 – دو مسؤوليت اساسي پيامبر را بنويسيد؟
1. حکومت اسلامي تأسيس کند که تا قوانين الهي و برنامـه هاي دين را اجرا کند و جامعه را اداره کند.
2. مرجع ديني و علمي مردم بود يعني مردم براي فراگيري و فهم ا حکام دين بـه او مراجعه مي د و از او مي آموختند.
87 – درون زمينـه ي مسؤوليت ها امام چه تفاوتي با پيامبر داشت؟
بر پيامبر وحي مي شود اما احکام و قوانين شريعت بر امام وحي نمي شود.
88 – چرا ائمـه شيوه هاي متفاوتي را براي انجام مسؤوليت خويش برمي گزيدند؟
چون شرايط زندگي هر امامي با امام ديگر متفاوت بود و با توجه بـه اوضاع و شرايط ويژه اي کـه با آن روبرو بودند، شيوه ي مناسبي را درون پيش مي گرفتند.
89 – هر يک از روش هاي مبارزه عليه حکومت هاي جور کـه در عبارت هاي زير بيان شده هست مربوط بـه کدام يک از ا معصوم (ع) بوده است؟
الف) با قدرت و سرعت بيشتر بـه بيان معارف دين مي پرداختند.
ب) با قيام و مبارزه عليه حکومت بني اميه بـه شـهادت رسيد.
ج) با دعا و مناجات هايي کـه مي خواند دل مردم را بيدار مي کرد.
جواب :
الف) امام باقر (ع) – امام صادق (ع) –
ب) امام حسين (ع)
ج) امام سجاد (ع)
90 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. درون زمان غيبت امام زمان (عج) .... دين و .... امام دوازدهم با ارشاد و راهنمايي آن امام غايب با حکومت هاي جور ..... مي کنند.
2. حکومت حضرت علي (ع) .....سال و .......ماه و حکومت امام حسن (ع) مدت .......طول کشيد.
3. هدف مأمون از مسافرت امام رضا (ع) بـه خراسان دور .......از .....در مدينـه و کنترل اعمال و .........و ........امام از نزديک بود.
4. ........وارث علوم نبوت و حافظ و مجري آن ها است.
5. نـهايت آرزوي هر يک از ا تأسيس .......اسلامي و براندازي حکومت هاي ......است.
جواب :
1. علماي – نايبان – مبارزه
2. چهار – نـه محدودي
3. امام – يارانش – رفت و آمدهاي
4. امام
5. طاغوتي و سلطنتي
درس شانزدهم
91 – آيه « واعتصمو بحبل الله جميعاً و لاتفرقوا» را ترجمـه کنيد؟
همگي بـه ريسمان خدا چنگ زنيد و پراکنده نشويد
92 – جهان اسلام چگونـه مي تواند بـه عنوان يک امت واحد و نيرومند درون سطح بين المللي حاضر شود؟
زماني کـه از اختلافات و نزاع داخلي هر چند کوچک و گذرا پرهيز کنند و نيروي عظيم خود را بشناسند و به سوي يک هدف متمرکز سازند و همـه با هم درون راه عظمت اسلام و ترقي و تعالي و پيروزي جهان اسلام گام بردارند.
93 – دو مورد مـهم از مواردي کـه پيامبر(ص) درون زمان حيات خويش درباره ي جانشيني بعد از خود سخن گفته اند را بنويسيد؟
1. درون غديرخم
2. درون دومين ميهماني عشيره ي اقربين
94 – اعتقاداتي کـه موجب وحدت و اتحاد بين شيعه و سني مي گردد را بنويسيد؟
يک دين و يک پيامبر دارند، بـه سوي يک قبله نماز مي گذارند، کتاب ديني و آساني آنان قرآن است.
95- بنا بر اعتقاد شيعه کدام اصل دين همچون نبوت مقامي الهي است؟
امامت
96 – علي ابن ابيطالب چگونـه بـه خلافت رسيد؟
بعد از عثمان بن عفان مردم با اصرار زياد خود با حضرت علي (ع) بيعت د
97 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. امام خميني (ره) درون وصيت نامـه ي خود فرمودند: خواهيد ديد کـه بزرگترين قدرت جهان را ... تشکيل مي دهند.
2. پيامبر(ص) درون بازگشت از آخرين حج خويش درون محلي بـه نام ...، حضرت .... را بـه عنوان خليفه و جانشين بعد از خود معرفي د.
3 – اهل .... و .... بايد از اختلاف هر چند کوچک و گذرا پرهيز کنند.
جواب :
1. مسلمين
2. غديرخم، علي (ع)
3. سنت و شيعه
97 – آيه ي « واعتصموا بحبل الله جمعياً و لا تَفرقوا» بـه چه چيزي اشاره دارد؟
به وحدت اشاره دارد.
درس هفدهم : تطهير باآب باران و آب چاه
درس هجدهم : غسل
درس هفدهم
98 – چند مورد از مطهرات را نام ببريد؟
آب، آفتاب، زمين، برطرف شدن عين نجاست
99 – تابش آفتاب چه چيزهايي را تطهير مي کند؟
زمين ، ساختمان، درون و پنجره و همـه چيزهيي را کـه در ساختمان بـه کار شده و جزء آن محسوب مي شود.
100 – آفتاب با چه شريطي تطهير مي کند؟
1. آن چيزتر باشد
2. عين نجاست برطرف شده باشد
3. آفتاب مستقيم بتابد
4. آفتاب بـه تنـهايي خشک کند
5. يک دفعه خشک
101 – شرايط تطهير بـه وسيله ي زمين را بنويسيد؟
1. خود زمين پاک باشد
2. زمين خشک باشد.
3. اگر عين نجاست يا گل يا چيز متنجس ديگر درون کف و ته کفش باشد بـه واسطه ي راه رفتن کاملاً برطرف شود.
102 – هر گاه باران درون جايي جمع شود، اين مقدار آب هنگام نزول باران حکم چه آبي دارد؟
حکم آب جاري را دارد اگر چه کمتر از مقدار کرباشد.
103 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد.
1. خوردن و آشاميدن چيز نجس ... است.
2. آب چاهي کـه از زمين مي جوشد حکم .... را دارد.
3. اگر بـه چيز نجسي کـه عين نجاست درون آن نيست باران ببارد آن چيز ... مي شود.
جواب :
1. حرام
2. آب جاري
3. پاک
درس هجدهم
104 – مراحل غسل ترتيبي را نام و به اختصار توضيح دهيد؟
1. نيت
2. شستن سر و گردن
3. شستن طرف راست بدن از گردن که تا کف پاي راست
4. شستن طرف چپ بدن از گردن که تا کف پاي چپ
105 – غسل ارتماسي بـه چه شکلي انجام مي شود؟
در اين غسل انسان بعد از پاک بدنش نيت مي کند و يکباره درون آب فرو مي رود بـه طوري کـه در يک لحظه تمام بدنش را آب فراگيرد.
106 – درون جاهاي خالي کلمات مناسب بنويسيد؟
1. غسل بـه دو صورت .... و ... صورت مي گيرد.
2. آب غسل بايد .... و ..... باشد.
3. اگر درون غسل بـه اندازه ي سر موئي از بدن نشسته باقي بماند غسل .... است.
4. درون غسل ......ابتدا نيت کرده سپس سر و گردن و سپس طرف راست و طرف چپ شسته مي شوند.
جواب :
1. ترتيبي و ارتماسي
2. پاک – غير غصبي
3. باطل
4. ترتيبي
درس نوزدهم : تيمم
درس بيستم : لباس نمازگزار
درس نوزدهم
107 – درون چه مواردي بايد بـه جاي وضو يا غسل تيمم کرد؟
1. آب نداشته باشيم و تهيه ي آن هم ممکن نباشد.
2. از استعمال آب بر جان و سلامتي خود بيم داشته باشيم.
3. وقت تنگ باشد
4. آب با ظرف آب غصبي باشد
5. آب درون دسترس نباشد
108 – تيمم بر چه چيزهايي صحيح است؟
خاک – ريگ – کلوخ و سنگ پا و در صورت نبودن آن ها غبار پاک و اگر هم نبود بر گِل
109 - کلمات مناسب بنويسيد.
1. تيمم بر خاک مخلوط صحيح ........
2.ي کـه شک دارد اگر وضو بگيرد يا غسل کند وقت نمازش باقي مي ماند يا نـه بايد ....
3. چيزهايي کـه وضو را باطل مي کند تيمم بدل از وضو را هم .......مي کند و چيزهايي کـه غسل را باطل مي کند تيمم را هم باطل .......
جواب :
1. نيست
2. تيمم کند
3. باطل- مي کند
درس بيستم
110 – مواردي کـه لازم نيست بدن و لباس نمازگذار پاک باشد را نام ببريد؟
1. خون زخم – دمل و جراحت
2. خون کمتر از درهم
3. لباس هاي کوچک
111 – زن درون حال نماز از نظر پوشش چگونـه بايد باشد؟
تمام بدن و حتي سر و موي خود را بايد کاملاً بپوشاند. گر چهي او را نبيند.
ولي پوشيدن مقداري از صورت کـه در حال وضو شسته مي شود و دست ها و پاها که تا مچ لازم نيست.
112 – کلمات مناسب بنويسيد.
1. اگر نماز گزار بعد از نماز بفهمد کـه بدنش يا لباس نجس بوده هست نمازش .... است.
2. با خون کمتر از درهم مي توان نماز خواند اگر چه تطهير آن ... باشد
3. اگر نمازگزار فراموش کند کـه لباسش نجس هست و درون بين يا بعد از نماز يادش بيابد بايد نماز را .... بخواند.
4. نماز مرد با انگشتر يا بند ساعت طلا .........است
جواب :
1. صحيح
2. آسان
3. دوباره
4. باطل – مانعي
113 – دو مورد از مسؤوليت هاي فقيه عادل و پرهيزکار را درون زمان غيبت امام زمان (عج) بنويسيد؟
استنباط احکام دين – ولايت و رهبري امت اسلامي
114 – کداميک از عبارات زير درست است؟
1. جهاد دفاعي بر همگان واجب است.
2. جنگ احزاب و احد از نوع جهاد داخلي بوده است
3. هر حديثي را بايد با توجه بـه فهم و رأي خود تفسير کرد.
4. دستور جهاد ابتدايي با صلاح ديد پيامبر يا امام و ولي مسلمين صادر مي شود.
5. وجود معرفت و بينش عميق پيامبران ، دليل پيراستگي آن ها از گناه بوده است.
6. پيامبران درون دريافت، حفظ، ابلاغ وحي هرگز خود را بـه گناه نمي آلودند.
7. حقيقت و اصول اديان آسماني بر سه اصل «توحيد، معاد، نبوت» استوار است.
8. خشم بايد درون اختيار عقل و خرد باشد و انسان بايد درون همـه ي موارد کظم غيظ نمايد.
9. تفاوت انسان يا ساير موجودات درون قدرت تفکر و تصميم گيري و اختيار اوست.
جواب :
ص
6
ص
1
ص
7
غ
2
غ
8
غ
3
ص
9
ص
4
ص
5
نمونـه سوالات تستي
115 – گزينـه هاي صحيح را انتخاب کنيد؟
1. معلول درون واقع همان :
الف) علت است
ب) پديده است
ج) عليت است
د) علت و معلول است
2 – درون يادگيري علم و دانش علت کيست؟
الف) شما
ب) پديده
ج) معلول
د) دانش
3 – درون برهان نظم بـه کدام ويژگي پديده نظر مي کنيم؟
الف) نظم و هماهنگي
ب) حساب و تقدير
ج) ارتباط کامل
د) ذات و هستي
4 – برهان عليت درباره ي چيست؟
الف) نظم
ب) خداشناسي
ج) حساب و تقدير
د) فطرت هاي پاک
5 – درون برهان عليت بـه کدام ويژگي اشاره دارد؟
الف) نظم و هماهنگي
ب) جهان مخلوق خدا
ج) جهان آفريينش بـه علت خود يعني خدا نياز دارد
د) ارتباط کامل
6 – مفهوم آيه «انّ الّذين يضلونَ عن سبيل الله لهم عذابٌ شديد بما نسوا يوم الحساب» کدام است؟
الف) توحيد
ب) معاد
ج) نبوت
د) امامت
7 – اولين چيزي کـه در قيامت مورد محاسبه قرار مي گيرد چيست؟
الف) اعمال انسان
ب) دوستي با پيامبر
ج) اخلاق نيکو
د) نماز
8 – روزي کـه نيکوکاران و بدکاران از هم جدا مي شوند را چه مي نامند؟
الف) قصاص
ب) حساب
ج) فصل
د) ميزان
9 – زيباترين چيزي کـه انسان با خود بـه جهان آخرت مي برد چيست؟
الف) تقوا
ب) اخلاق نيکو
ج) نماز
د) صله ي رحم
10 – ايمان بـه جهان آخرت و آينده ي جاودانـه ي انسان مفهوم چه چيزي است؟
الف) معاد
ب) نبوت
ج) توحيد
د)امامت
11 – قرآن کريم از ........غالباً بـه جنت ياد کرده است.
الف) جهنم
ب) دوزخ
ج) دنيا
د) بهشت
12 – برترين نعمت بهشتي کدام است؟
الف) همنشيني با نيکان
ب) قصرهاي بزرگ
ج) خشنودي و رضايت خداوند
د) رضايت پيامبران
13 – ويژگي پيامبران اوالعزم کدام است؟
الف) عصمت از گناه و اشتباه
ب) استواري درون راه خدا
ج) دين و شريعت مستقل
د) ارتباط با خدا از طريق وحي
14 – ايمان بـه پيامبران و يگانگي راه و هدف آنان را چه مي نامند؟
الف) توحيد
ب) معاد
ج) عدل
د) نبوت
15 – شناخت خداي يگانـه و جهان آخرين و ايمان بـه او توضيح کدام مفهوم است؟
الف) توحيد
ب) معاد
ج) امامت
د) نبوت
16 – «پيامبران درون رهبري و هدايت مردم هيچ لغزشي و انحرافي نداشتند » توضيح کدام يک از گزينـه هاي زير است؟
الف) وحي
ب) عصمت
ج) هدف
د) استقامت
17 – ايمان بـه جهان آخرت و آينده ي جاودانـه انسان چه نام دارد؟
الف) وحي
ب) امامت
ج) نبوت
د) معاد
18 – کدام عمل حضرت علي (ع) نشانـه ي گذشت و ايثار او درون واقعه ي هجرت بود؟
الف) خوابيدن درون بستر پيامبر(ص)
ب) مطلع ساختن پيامبر از اوضاع مکه
ج) بازگرداندن امانت ها بـه صاحبانشان
د) انتقال خانواده ي پيامبر بـه دهکده ي قبا
19 – تکبر و تهليل بـه ترتيب يعني چه ؟
الف) لااله الاالله گفتن – الله اکبر گفتن
ب) الله اکبر گفتن – لااله الاالله گفتن
ج) هر دو بـه معني الله اکبر گفتن
د) هر دو بـه معني لااله الاالله گفتن
20 – شناخت راويان حديث بيانگر کدام مفهوم زير است؟
الف) استنباط
ب) اصول
ج) رجال
د) درايه
21 – علم درايه يعني .....
الف) قواعد کلي استنباط احکام
ب) شناخت راويان حديث
ج) تحقيق و جست و جو
د) شناخت انواع حديث
22 – اين سخن از کيست؟
اجراي امور و قوانين دين درون دست دانشمندان هست که بر حلاف و حرام دين امين مي باشند.
الف) امام خميني (ره)
ب) پيامبر اکرم (ص)
ج) امام حسين (ع)
د) حضرت علي (ع)
23 – کدام يک از مسؤوليت هاي فقيه عادل و پرهيزگار درون زمان غيبت امام زمان (عج) نيست؟
الف) استنباط احکام دين
ب) آشنايي با فقهاي اسلامي
ج) ولايت و رهبري امت اسلامي
د) الف و ج
24 – مـهم ترين و اصلي ترين برنامـه ي حکوت علي (ع) چه بود؟
الف) ياري مظلومان و بازستادن حق آن ها
ب) لغو امتيازات
ج) تقسيم بيت المال
د) حل مشکلات
25 – مـهم ترين دليل حضرت علي (ع) درون مساوات و امانت چه بود؟
الف) مصالح حکومت
ب) رضايت محرومان
ج) خواست مردم
د) امر پروردگار
26- بـه پيکار و جنگ مسلحانـه درون برابر دشمنان اسلام درون فرهنگ اسلامي چه مي گويند؟
الف) قتال
ب) جهاد
ج) شـهادت
د) مساوات
27 – دفاع از حقوق محرومان و مظلومان چه نوع جهادي است؟
الف) دفاعي
ب) داخلي
ج) ابتدايي
د) عيني
28 – جنگ هاي مسلمين درون صدر اسلام با حکومت خودکامـه ي ايران و روم چه نوع جهادي است؟
الف)کفايي
ب) داخلي
ج) دفاعي
د) ابتدايي
29 – جهاد دفاعي برچهاني واجب است؟
الف) بر همـه
ب) مردان و کودکان
ج) ارتش
د) زنان
30 – بـه ترتيب درون کدام جهاد بايد بـه فرمان ولي امر مسلمين انجام شود و در کدام يک نبايد منتظر اذن رهبر بمانيم؟
الف) جهاد ابتدايي – جهاد داخلي
ب) جهاد ابتدايي – جهاد دفاعي
ج) جهاد دفاعي – جهاد ابتدايي
د) جهاد داخلي – جهاد دفاعي
31 – جنگ علي (ع) با خوارج نـهروان چه نوع جهادي است؟
الف) جهاد دفاعي
ب) جهاد ابتدايي
ج) جهاد داخلي
د) قتال
32 – چگونـه مي توانيم خشم خود را کنترل کنيم؟
الف) از طريق همانندي
ب) از راه درنگ
ج) انديشيدن
د) هر سه مورد
33 – کظم غيظ يعني چه؟
الف) خشمگين شدن
ب) فروبردن خشم
ج) ناراحت شدن
د) فرياد زدن
34 – محبوبترين بنيان اجتماعي درون اسلام کدام است؟
الف) جامعه
ب) مدرسه
ج) خانواده
د) مسجد
35 – درون حديث ثقلين چه چيزهايي بـه عنوان مرجع و مايه ي سعادت مردم معرفي شده اند؟
الف) کتاب خدا
ب) اهل بيت و عترت
ج) تقوا
د) کتاب خدا و اهل بيت و عترت
36 – گنجينـه هاي علم پيامبر چهاني هستند؟
الف) ياران پيامبر
ب) حضرت علي (ع)
ج) حضرت علي (ع) و ا بعد از و
د) خانواده پيامبر
37 – کدام يک از منابع زير سرچشمـه معارف و فقه متين شيعه نيست؟
الف) علم رجال
ب) سنت پيامبر(ص)
ج) قرآن کريم
د) گنجينـه ي سخنان اهل بيت
38 – چرا امام سجاد(ع) با دعاها و مناجات معارف دين را بـه مردم مي آموخت؟
الف) حکومت هاي طاغوتي و سلطنيت را براندازد
ب) مصلحت اسلام و مسلمانان آن زمان بود.
ج) درون اوضاع و شرايط خفقان آوري زندگي مي کرد.
د) اظهار تنفر نمودن از حکومت جور و ستم
39 – کدام عبارت زير درباره ي ضرورت وجود امام معصوم بعد از پيامبر(ص) درست است؟
الف) آشنايي مردم با معارف دين و عالم غيب
ب) دين بدون نگهبان و مردم بدون مرجع نمانند.
ج) براندازي حکومت جور و ستم و نابودي ظالمان
د) بيداري دل هاي مردم و زنده ياد خدا
40 – از ميان ائمـه کدام ا توانستند بـه حکومت جامعه ي اسلامي برسند؟
الف) امام باقر و امام صادق (ع)
ب) امام علي (ع) و امام حسن (ع)
ج) امام علي (ع) و امام رضا (ع)
د) امام حسن (ع) و امام سجاد (ع)
41 – با توجه بـه آيه ي « واعتصموا بحبل الله جمعياً و لاتفرقوا» چه چيز موجب وحدت مسلمين مي شود؟
الف) حبل الهي
ب) مؤمنين
ج) معارف دين
د) پيامبر اسلام (ص)
42 – حضرت علي (ع) بعد از چهي بـه خلافت رسيد؟
الف) پيامبر
ب) عمر
ج) عثمان
د) معاويه
43 – بنابر اعتقاد شيعه کدام اصل دين همچو نبوت مقامي الهي است؟
الف) توحيد
ب) معاد
ج) عدل
د) امامت
44 – عظمت اسلام و عزت مسلمانان «شيعه و سني» درون گرو چيست؟
الف) پيروي از امام و رهبر
ب) جنگ و ستيز
ج) دخالت ن درون کار يکديگر
د) وحدت
45 – کدام يک از مواد زير از مطهرات نيست؟
الف) آب
ب) خون
ج) زمين
د) آفتاب
46 –ي کـه شک دارد اگر وضو بگيرد يا غسل کند، وقت نماز برايش باقي مي ماند يا نـه، وظيفه اش چيست؟
الف) وضو بگيرد
ب) تيمم کند
ج) غسل کند
د) نماز نخواند
47 – کدام يک از احکام زير درباره ي نمازگزار زن صحيح است؟
الف) نماز خواندن با لباس نجس اشکالي ندارد
ب) بايد درون حال نماز، بدن و موي خود را بپوشاند.
ج) استفاده از طلا فقط هنگام نماز اشکال دارد
د) لباس هاي کوچک نبايد از ابريشم خالص باشد.
48 – اگر موي حرام گوشت همراه نمازگزار باشد نمازش چه حکمي دارد؟
الف) صحيح
ب) باطل
ج) مکروه
د) مباح
49 - هدايتي کـه از سوي خدا مايه ي حرکت و رشد و کمال را درون وجود همـه نـهاده چه نام دارد؟
الف) هدايت عمومي
ب) هدايت اختياري
ج) هدايت تشريعي
د) هدايت عاطفي
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 28 Nov 2018 03:32:00 +0000
مـیوه آن تخم مرغی شکل و به رنگ زرد هست و تازه آن بـه اندازه یک زردآلو هست و خشک آن مانند زردآلوی خشک شده هست که هسته درون آن قرار دارد.
هنگام مصرف حتما آن را شکست و هسته آن را دور انداخت و پوست و گوشت آن را مصرف کرد.
طبیعت آن سرد و خشک است.
هر روز صبح ناشتا اگر یک قاشق گوشت سائیده آن را با قند ساییده مخلوط کنید و بخورید ، ع ماریانا معده را تقویت مـیکند ، سرگیجه را برطرف مـی سازد ،
معالجه کننده صرع صفراوی هست ، مقوی بسیـار خوبی به منظور مغز و قوای فکری است.
پوست آن را مثل غبار نرم بسائید و با کمـی گلاب مخلوط نمایید و هر روز صبح و شب هر بار پنج قطره از آن را با کمـی فاصله بوسیله قطره چکان درون چشم بچکانید.
لک های سفید چشم را برطرف مـی سازد.
هلیله زرد : ع ماریانا نحوه استفاده : هم خوراکی و هم به منظور سرمـه چشم بـه کار مـیرود خواص : اگر سرمـه شود به منظور اشک ریزی چشم مفید هست و اگر یک درون هم از را با قند بخورند معده و قلب را تقویت مـیکند. ع ماریانا هليله چندين گونـه هست زرد نارسيده ، هليله سياه هندي کـه رسيده و چاق تر از نارسيده هست . ع ماریانا هليله کابلي از همـه قسم هاي هليله درشت تر هست . هليله چيني هم هست کـه از همـه باريک تر و ريزتر و سبک تر هست . بهترينش زرد بسيار ،زرد مايل بـه سبز سنگين وزن و پر مايه و سخت هست . هليله کابلي هر آنچه پر گوشت تر و سنگين تر هست و درون آب فرو نشيند و رنگش بـه سرخي بزند بهتر هست . از هليله چيني هر آنچه نوک دارد خوب هست .
مزاج :مي گويند هليله زرد از سياه آن گرم تر هست . مي گويند هليله هندي کمتر از هليله کابلي سرد هست .همـه ي هليله ها سرد و خشکند . خاصيت :همـه انواعش درون بيماري مراره مفيد هست . آرايش:هليله سياه رنگ و رو را زرد مي گرداند . دمل و جوش :همـه انواع هليله درون معالجه جذام مفيدند . سر :هليله کابلي دواي سردرد هست و حواس و هوش و عقل را نيرو مي دهد . چشم :هليله زرد درون سست شدن جسم معالج هست و اگر درون چشم بکشند مواد سيلاني را قطع مي کند . سينـه :خوردن آن تپش و علت ناشي از ترس را درمان مي کند . اندام هاي غذا :هليله عموماً و به ويژه دو نوع سياهش و علي الخصوص پرورده مرباي آنـها تقويت معده مي کنند ،سستي معده را از بين ببرند ، معده را دباغ مي دهند ،تنقيه مي کنند ، خشک مي نمايند و کمک هضم طعام هستند . هليله زرد باغ خوبي براي معده هست .اما هليله چيني درون اين عمل از کابلي ناتوان تر هست .هليله کابلي نوعي دل بهم خوردن بـه دنبال دارد . ولي درون علاج استسقا سودمند هست . اندام هاي دفعي :هليله هاي کابلي و هندي با روغن زيتون بجوشند شکم را بند مي آورند . هليله زرد براي بيرون راندن صفرا و بلغم اندکي خوب هست . هليله سياه سودا را بيرون مي آورد و در علاج بواسير مفيد هست . هليله کابلي سودا و بلغم را خارج مي کند و مي گويند داروي قولنج هست . تب ها :هليله کابلي درون علاج تب هاي کهنـه مفيد است
خواص:
. طبع آن سرد و خشک است.
۲. مقوی حواس پنجگانـه مـیباشد.
۳. به منظور درمان جذام مفید است.
۴. به منظور سُستی چشم و آبریزش آن بـه چشم بکشید.
۵. مسهل صفرا و بلغم: پوست آن را درون آبغوره خیس کرده صاف کنید روزی ۲ قاشق مـیل شود.
۶. تقویت کننده معده با قند کوبیده صبح مـیل شود.
۷. مقوی اعصاب و تقویت حواس مـیباشد.
۸. دفع کننده اخلاط مضر و غلیظ مـیباشد.
۹. ضد نقرس و اسید اوریک مـیباشد.
۱۰. مفید به منظور ورم طحال است.
۱۱. به منظور پادرد و کمردرد خوب است.
۱۲.انی کـه تب دارند مصرف نکنند.
۱۳. به منظور زیـاد شدن نور چشم و تقویت بینایی: صبر زرد، کندر، هلیله زرد و مسطکی از هر کدام ۱۰ گرم مخلوط کرده بعد از غذای ناهار و شام یک گرم مـیل شود.
۱۴. به منظور درمان چشم درد از داروی شماره ۱۳ استفاده کنید.
۱۵. به منظور تسکین درد بواسیر، هلیله زرد، سورنجان و صمغ زرد از هر کدام ۱۵ گرم آسیـاب کرده سپس بعد از ناهار و شام یک گرم مـیل شود.
۱۶. به منظور درمان دل پیچه ۵ گرم هلیله زرد را درون ش خیس کرده صبح ناشتا بـه مدت ۲ روز مـیل شود.
۱۷. به منظور رفع ترشی معده بالای غذا کمـی مـیل شود.
۱۸. هلیله زرد به منظور سردردهای ناشی از صفرا نیز مفید مـیباشد هر شب یک گرم مـیل شود.
۱۹. هر کـه بخواهد عقلش زیـاد شود روزی یک دانـه هلیله بخورد.
۲۰. حضرت علی(ع) فرمودهاند: اگر مردم مـیدانستند کـه هلیله زرد را چه خاصیتی هست هموزن طلا آن را مـیخد.
۲۱. به منظور درمان درد آرنج، زانو و دردهای مفصلی هلیله زرد و صبر زرد و سورنجان از هر کدام ۱۰ گرم کوبیده با گلاب مخلوط کرده سپس آن خمـیر را بـه اندازه حبه نخود کرده روزی ۳ عدد مـیل شود.
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 28 Nov 2018 14:09:00 +0000
پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
در زیر نام کشورها و معنای نام آنها آورده شدهاست. ع ماریانا نامهای انگلیسی کـه در روبروی آنها نوشته شده، ع ماریانا نام بینالمللی آنـهاست. ع ماریانا درون توضیح آنکه برخی از این نامها از انگلیسی وارد زبان فارسی شدهاند، دقیقاً منظور همان انگلیسی نیست بلکه اکثراً درون تمام زبانها بـه همـین نام خوانده مـیشوند و ما زبان بینالمللی را مد نظر قرار دادهایم.
(Republic of Azerbaijan)
آذربایجان :معرب آذربایگان کـه ملکیست درون حد غربی ایران دارالعمارت آنجا تبریز و تفصیلش درون آذربیجان مرقوم خواهد شد. (از برهان و غیره)
آذربیجان :/به فتح نخست و سکون ذال معجمـه و جیم عربی/معرب آذرآبادگان کـه نام شـهریست و معنی ترتیبی آن آتش آباد. چون درون آن شـهر آتشخانـه بسیـار بودند لهذا بدین نام موسوم شد.
آذربایجان بـه نام آذرپاد پسر ایران، پسر اسود، پسر سام، پسر نوح و برخی گویند آذرپاد پسر بیور اسب مـیباشد؛ و برخی مـیگویند:آذر درون زبان پهلوی آتش باشد و «بایگان» بـه معنی نگهبان، بعد آذربایجان_آتشکده یـا نگهبان آتش باشد، و این بـه واقع نزدیک تر است، زیرا آتشکدهها درون این سرزمـین بسیـار بودهاست.
نسیبت بدان «آذری» است؛ و برخی «آذری» با سکون ذال آرند، زیرا کـه این واژه را مرکب دانند از «آذر» و «بیجان» و نسبت بـه نخستین باشد و برخی «آذربی» آرند و هر دو بـه کار رفتهاست.
«آتورپاتگان» و شکل دگرگون شده آن «آذربایگان» کـه سرزمـینی هست منتسب بـه آذر (آتش). آتشکدههای عدیده درون آذربایگان مانند آتشکده باکو، آتشکده آذرگشسب و آتشکده تبریز و غیره نیز موید همـین مطلب است. واژه «آذربُد» (آتورپات) و آذر - پادگان (پاتگان) ریشـه درون «آتورپاتگان» پهلوی دارد کـه در اثر کثرت استعمال بـه آذرآبادگان بدل شدهاست. اعراب تلفظ چهار حرف (گ-ژ-چ-پ) نمـیتوانستند، لذا «گ» را «ج» خواندهاند و «آذربایگان» را «آذربایجان» نوشتهاند. مورخین دوران باستان اعم از مورخین یونانی و رومـی مانند «استرابون» و «گزنفون»، «پلیپ»، «دیودور سیسیلی» و دیگران نیز «آتورپاتن» نوشتهاند.
آرژانتین(Argentina)
نام فارسی آن برگرفته شده از لاتین argentum، بـه معنای «نقره». نامـی کـه بازرگانان پرتغالی و اسپانیـایی به منظور سرزمـین رود Rio de la Plata (رود نقره) بـه کار بردند؛ و به معنای «سرزمـین نقره».
آروبا(Aruba درون اختیـار هلند)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی Aruba است. دو امکان به منظور نامگذاری آن وجود دارد: ع ماریانا اولی از کاشف اسپانیـایی Alonso de Ojeda درون سال ۱۴۹۹ این جزیره را بـه نام Oro Hubo کـه در اسپانیـایی بـه معنای «آنجا طلا بود» و دومـی را کـه Arawak بیـان مـیدارد از واژهٔ سرخپوستی oibubai بـه معنای «راهنما».
آلبانی(Albania)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Albanie است. واژه Alb از زبانهای هندواروپایی و به معنای «سفید» یـا «کوهستان» است.
(Germany)
این نام درون فارسی برگرفته شده از فرانسوی[۱] است:Allemagne (فرانسوی): «سرزمـین همـه مردمان» یـا «همـه قومهای ما» و شاید از Alamanni قوم ژرمنی جنوبی با همان معانی. ژرمنی نو: Alle Männer.
(Antigua & Barbuda)
نام فارسی آن برگرفته شده از زبان انگلیسی است. کریستف کلمب آنتیگوا را بـه احترام نام کلیسای جامع شـهر سویل Santa María La Antigua (سنت ماری پیر) نامـید. باربودا نیز درون زبان پرتغالی بـه معنای «ریشو» است؛ این نام از آنجا آمده کـه درختان انجیری کـه در این جزیره بودند ابتدا مانند ریش درون نظر ظاهر شدند البته شاید هم اشاره بـه ریش بومـیان دارد.
آنتیل هلند(Netherlands Antilles درون اختیـار هلند)
نام فارسی آن برگرفته شده از زبان فرانسوی Antill است. نام آنتیل از نام سرزمـین/جزیره اسطورهای "Antillia" کـه در غرب اروپا قرار داشته؛ از دو واژه پرتغالی ante/ anti و ilha و به معنای «جزیره». و نیز بنگرید بـه هلند.
آندورا(Andorra)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Andorra است. بر سر ریشـه این واژه اختلاف وجود دارد. از پیش لاتینی، احتمالاً با ریشـهٔ باسکی یـا ایبریـایی. شاید این نام از واژهٔ عربی «ال دره» بـه معنای بیشـه و دره آمده باشد. این نام بـه خاطر حمله اعراب مور بـه اسپانیـا و در دره بودن آندورا داده شده. برخی نیز ادعا مـیکنند کـه از واژه اسپانیـایی andar بـه معنای «پیـادهروی » و از قبایل چادرنشین آندورایی Andorrisoe آمدهاست. شاید هم از ریشـه Navarrese واژهای آندورایی بـه معنای «سرزمـین پوشیده از بوته (توت فرنگی)». برخی گویند از نام افسانـهای Endor، بـه معنای «درهٔ وحشی جهنمـی» کـه Louis le Debonnaire بعد از شکست مورها و بیرون آنها بدانجا اطلاق کرد.
آنگولا(Angola)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Angola است. از Ngola، عنوانی کـه برای نامـیدن پادشاهی Ndongo استفاده مـیشد؛ و نام پرتغالی (آنگولا) بـه احترام آن گذاشته شد.
آنگویلا(Anguilla درون اختیـار بریتانیـا)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. نامـی کـه در برخی زبانهای لاتینی (اسپانیـاییanguila، فرانسوی anguille، ایتالیـایی anguilla) با eel نامگذاری شده. نامگذاری نامطمئنی کـه کاشفان اروپایی همچون کریستف کلمب (۱۴۹۳) د.
جزایر آلند(Ålandاستانی خودمختار درون فنلاند)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. بـه معنای «سرزمـین (در) آب». از ریشـه آلمانی ahw-، همریشـه با لاتین aqua بـه معنای «آب». نام فنلاندی Ahvenanmaa نسبتاً از ترجمـهٔ آن درون آلمانی است.
اتحاد جماهیر شوروی(Soviet Union)
کشوری کـه از اتحاد شوراها و جمـهوریها پدید آمده بود و امروزه شامل روسیـه، آسیـای مـیانـه، قفقاز و اروپای شرقی هست و با مرکزیت روسیـه. نام اروپایی آن از کلمـه روسی совет (یـا soviet) بـه معنای «شورا» است.
اتریش(Austria)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Autriche است. مقایسه کنید با نام آلمانی Österreich، از آلمانی باستان شمالی ôstarrîhhi، بـه معنای «پادشاهی شرقی». درون سده نـهم مـیلادی کشوری درون بخش شرقی امپراتوری فرانکها و در مرز با اسلاوها تشکیل شد بـه این نام. این نام درون زمان شارلمانی و اوایل قرون وسطی بـه نام لاتین marchia orientalis یـا «مارس شرقی» خوانده مـیشد. نام آلمانی باستان آن از نام محلی آن Ostarrîchi آمده.
اتیوپی(Ethiopia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Ethiopie است. از یونانی Αἰθιοπία (Æthiopia)، از Αἰθίοψ (Æthiops)، بـه معنای «سوخته (αιθ-) چهره (ὄψ)». البته اتیوپیـان کشور خود را Ityopp'is مـینامـیدند و مـیگفتند نم پسر کوش و نوه حام (پسر نوح) است.
اردن(Jordan)
نام فارسی آن برگرفته شده از عربی است. از نام رود اردن، نامـی عبری و کنعانی با ریشـه " yrd" بـه معنای «پایین آمده». درون گذشته منطقه «نبطیـه» را شامل مـیشد.
ارمنستان(Armenia)
کهنترین نام به منظور آن درون زبانهای ایرانی از فارسی باستان (سده ۶ پ. م)و درون سنگ نوشته داریوش هخا درون بیستون Armina آمدهاست کـه در پارسی نوین «آرمان» گفته مـیشود، بـه معنی «بهترین جا»؛ یونانی Armenia (سده ۵ پ. م). البته ممکن هست از نام آشوری Armânum/Armanî یـا نام Minni درون عهد عتیق باشد. البته ارمنیـان اعتقاد دارند کـه ارمن نام نوه نوح بود. اینکه مردمان قفقاز مانند گرجیـان، ارمنیـان و چچنیـان اعتقاد دارند کـه نام کشورشان از نام فرزندان نوح بودهاست، بـه دلیل اعتقادات دینی ایشان است؛ زیرا بنابر عهد عتیق این ناحیـه مکان فرود آمدن کشتی نوح است.
جزیره اروپا (Europa Island درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. نام کشتی بریتانیـایی Europa کـه در ۱۷۷۴ این جزیره را کشف کرد.
اریتره(Eritrea)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Eritrée است. از نام لاتین دریـای سرخ "Mare Erythraeum"، کـه آن نیز از نام یونانی باستان این دریـا گرفته شده "Erythrea Thalassa".
ازبکستان(Uzbekistan)
از پیوند دو واژه: «ازبک» (ترکی: «بزرگ»)؛ پسوند «ستان» (فارسی: «سرزمـین»). «سرزمـین بزرگان».
اسپانیـا(Spain)
نام فارسی آن برگرفته شده از اسپانیـایی España است. از نامـی کـه فنیقیـان بدان دادند: אישפנים (Î-šəpānîm) «جزیرهٔ خرگوش کوهی». هنگامـی کـه تاجران فنیقی بـه این ناحیـه رسیدند خرگوشان زیـادی را دیدند و این خرگوشها را با خرگوش کوهی آفریقا اشتباه گرفتند. رومـیان این نام را بـه صورت Hispania بـه کار مـیبردند.
استرالیـا(Australia)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از لاتین terra australis incognita «سرزمـین ناشناخته جنوبی». درون سده ۱۷ و ۱۸ مـیلادی کاشفان اروپایی تلاش خود را به منظور کشف این سرزمـین آغاز د. Matthew Flinders (۱۷۷۴–۱۸۱۴) به منظور نخستین بار بـه سواحل استرالیـا رسید و نام استرالیـا را درون کتاب A Voyage to Terra Australis (سفر بـه سرزمـین جنوبی) بـه علت سادگی درون تلفظ پیشنـهاد کرد. پیش از آن کاشفی هلندی نام Australisch و Hollandia Nova «هلند نو» را به منظور آن بکار بود.
استونی(Estonia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Estonie است. از صورت استونیـایی نام ژرمنی Estland، و احتمالاً بـه معنای «(راه) شرقی» و شاید از نام Aestia، کـه نخستین بار یونانیـان بـه کار بردند.
اسرائیل(Israel)
نام فارسی آن برگرفته شده از عربی است. لقب یعقوب، «کسی کـه با خدا ستیز کرد». بنابر کتاب «پیدایش» عهد عتیق، یعقوب با فرشتهای کشتی گرفت و بر او پیروز شد، سپس فهمـید کـه آن فرشته خدا بود و لقب اسرائیل را خدا بـه او داد.
اسکاتلند(Scotland نیمـهٔ شمالی بریتانیـا)
در فارسی نام انگلیسی آن بکار مـیرود. «سرزمـین اسکاتها»، از انگلیسی باستان Scottas، وام گرفته از لاتین Scotti، ریشـه آن مشخص نیست. بعد از خروج رومـیان از بریتانیـا درون سال ۴۲۳ مـیلادی، قومـی ایرلندی بـه اسکاتلند یورش بردند و در آنجا ساکن شدند، و این نام از اینجا آمده.
(Slovakia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Slovakie است. از اسلاوی Slav. ریشـهٔ این نام مشخص نیست.
اسلوونی(Slovenia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Slovénie است. از اسلاوی .Slav ریشـهٔ این نام مشخص نیست.
آفریقای جنوبی(South Africa)
نام فارسی آن از تطابق نام عربی"آفریقیـه" و انگلیسی Africa است. نام آفریقا احتمالاً از لاتین یـا یونانی و به معنای "سرزمـین بدون سرما (آفتابی)" است.
(Central African Republic)
بنگرید بـه آفریقای جنوبی
افغانستان(Afghanistan)
از نام Apakan، فرمانروای ایرانی درون سدهٔ ۸ و ۹ م. آمده. اشارهای ساسانی درون سدهٔ ۳ م. بـه Abgan، کـه کهنترین واژهٔ شناخته شده به منظور افغان است. این اشاره درون کتیبهٔ شاپور اول درون نقش رستم درون Goundifer Abgan Rismaund. درون سدهٔ ۶ م. ستارهشناس هندی Varahamihira درون کتاب Brhat Samhita بـه افغانها با نام Avagan اشاره مـیکند. درون سدهٔ ۷ م. مسافر چینی Hiuen Tsiang بـه مردمـی اشاره مـیکند کـه در شمال کوههای سلیمان ساکن هستند و آنها را با نام Apokien مـیخواند کـه آشکارا بـه Avaganها یـا افغانها اشاره دارد. برخی از دانشمندان معتقدند کـه این نام از واژهٔ سانسکریت Ashvaka یـا Ashvakan، از اقوام Assakenoi یـا Arrian بودند. اینها از جنگاوران هندی بودند.
. khorasan (نام بینالمللی پیشین): خراسان درون زبان قدیم فارسی بـه معنای خاور زمـین است. این نام درون اوایل قرون وسطی بطور کلی بر تمام ایـالات اسلامـی کـه در خاور کویر لوت که تا کوههای هند واقع بودند، اطلاق مـیشد و به این ترتیب، تمام بلاد ماوراءالنـهر را درون شمال خاوری شامل مـیگردید… جغرافیـانویسان مسلمان خراسان را بـه چهار بخش تفسیم کرده و هر کدام را بـه نام کرسی آن بخش، یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ مـیخواندند.»
اکوادور(Ecuador)
به معنای «خط استوا» درون اسپانیـایی. این کشور بر خط استوا قرار دارد.
الجزایر(Algeria)
از عربی "الجزائر" بـه معنای " جزیره هاً کـه بازمـیگردد بـه چهار جزیرهای کـه در کنار سرزمـین اصلی قرار دارند و شـهر الجزیره بر آن نـهاده شده. البته این نام بـه نامـی قدیمـی تر و "جزایر بنی مزقناء (مزغناء)"، کـه توسط جغرافیـادانانی چون "الادریسی" و "یـاقوت حموی" بـه کار رفته.
السالوادور(El Salvador)
نام فارسی آن برگرفته شده از اسپانیـایی است. بـه معنای «منجی» درون اسپانیـایی و اشاره دارد بـه آمدن مسیح پیش از رستاخیز.
امارات متحده عربی(United Arab Emirates)
«امـیرنشینهای متحد عربی»، به منظور معنای «عرب» بنگرید بـه عربستان.
(Indonesia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Indonésie است. نامـی بر اساس یونانی کـه در سده ۱۹ بـه کار رفت و به معنای «جزایر هند».
انگلستانانگلستان
به معنای «سرزمـین انگلها». نگاه کنید بـه «انگلیس»
انگلیس (England درون نیمـهٔ جنوبی بریتانیـا)
اشاره دارد بـه نژاد «آنگلو ساکسون ها» کـه در این جزیره ساکن هستند. «آنگل» یـا «انگل» بـه معنی «وابسته» و «ساکسون» بـه معنی «نژاد سکاها» هست و با واژهٔ «ساسان» پارسی هم ریشـه است. درون فارسی گاهی بـه اشتباه این نام را به منظور تمام سرزمـین بریتانیـا بـه کار مـیبرند؛ درون صورتی کـه این تنـها نام سرزمـین «انگلند» است.
اروگوئه(Uruguay)
از نام رود اروگوئه (نام ملی آنRepublica Oriental del Uruguay "جمـهوری شرقی اروگوئه " است). واژهٔ Uruguay شاید از زبان Guaraní، "urugua" (حلزون)؛ "i"(آب) و در کل "رود حلزون" باشد. شاید هم از "uru" (نوعی پرنده کـه نزدیک آب مـیزید)؛ "gua" (پیش روی از رویِ)؛ "i" (آب).
اوکراین(Ukraine)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از واژه اسلاوی ukraina (کشور/دیـار)، همریشـه با واژهٔ krajina.
اوکیتانیـااوکیتانیـا (Occitania ایـالتی درون بوسنی و هرزگوین)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام بومـی Occitània. از لاتین Occitania (تقریباً از ۱۳۰۰). «سرزمـین Òc زبانان».
اوگاندا(Uganda)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از سواحیلی Buganda، پادشاهی خاندان Baganda. این نام تلفظ انگلیسی آن درون ۱۸۹۴ است.
ایـالات متحده آمریکا(United States of America)
عبارت "ایـالات متحده" از سرآغاز متن قانون اساسی این کشور آمده :"ما، نمایندگان ایـالات متحدهٔ آمریکا، از این رو درون کنگرهٔ عمومـی گرد هم آمدیم که تا . . . .". آمریکا: گمان مـیرود کـه از نام لاتین Amerigo Vespucci کاشف و دریـانورد ایتالیـایی آمده باشد(Americus Vespucius) کـه اولین بار نام آمریکا را به منظور نامـیدن سرزمـین برزیل درون آمریکای جنوبی بکار برد. البته از نام تانیث آن، America. برخی نیز گویند از نام Richard Amerike آمده.
ایتالیـا(Italy)
نام فارسی آن برگرفته شده از ایتالیـایی Italia است. از لاتین Italia، البته ریشـهای غیر لاتین دارد و احتمالاً از ریشـه یونانی italos (گاو نر)، از هندواروپایی wet. ساکنان باستانی Oscan، ایتالیـا را Viteliu مـینامـیدند کـه از همان ریشـه است. احتمالاً بـه علت فراوانی این حیوان.
ایران(Iran)
کهنترین نام ایران درون زبانهای ایرانی، Iranovaiju درون اوستایی و Iranovich درون پارسی باستان است؛ و در پارسی مـیانـه Ērān هست و بـه معنای "سرزمـین نژاد آریـایی" است. واژهٔ آریـا کـه هندوایرانیها به منظور نامـیدن خود بـه کار مـیبردند بـه معنای "آزاده/اصیل/نجیب" است.
(Ireland)
از واژه ایرلندی Éire، از سلتی Īweriū "سرزمـین حاصلخیز" یـا "سرزمـین Eriu (ایزدبانوی حاصلخیزی و باروری)". برخی بـه اشتباه "سرزمـین Iron(آهن)" یـا "سرزمـین آریـاییـان (در ایرلندی: iar)" معنی مـیکنند.
ایرلند شمالی(Northern Ireland کشوری خودمختار درون انگلستان)
بنگرید بـه ایرلند.
ایسلند(Iceland)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Islande است. درون ایسلندی Ísland، «سرزمـین یخ». شاید نامـی کـه برای جلوگیری از اسکان مردم، بر آن نـهادند. احتمالاً این نام را Flóki Vilgerðarson کاشف، بـه دلیل کوههای یخ شناور شمالی آن درون فصل بهار بر آن گذاشت.
(Barbados)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. نامـیده شده توسط کاشف پرتغالی Pedro A.Campos با نام Os Barbados «اشخاص ریشدار» درون سال ۱۵۳۶.
جزیره مرجانی پالمـیرا(Palmyra Atoll درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام قایق Palmyra، متعلق بـه ناخدا Sawle. کـه در ۱۸۰۲ آن را کشف کرد. این معلومات اشتباه است.
باهاما(Bahamas)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. از اسپانیـایی Baja Mar "دریـای پایین (کم عمق)". این نام بـه علت کم عمق بودن دریـای اطرافش بـه آن داده شد.
بحرین(Bahrain)
بحرین قبل از اسلام با نامهای مختلفی از جمله دیلمون نامـیده شدهاست. بحرین بـه عنوان جزیره بحرین نامـی هست متاخر و از دوره کرامتیـان یـا قرامطه رایج شدهاست بحرین تاریخی نام جغرافیـایی منطقه وسیعی از قطیف که تا جزیره بحرین فعلی بودهاست. بحرین با ال عربی «البحرین» بـه معنای «دو دریـا» است. جزیره بحرین درون مـیان دو خلیج قطیف و خلیج بحرین قرار گرفته. بعضی مـیگویند بحرین از نام بهرام ابن گناوهای گرفته شده و در نقشـههای اروپایی بهرام هم آمدهاست. نام بحرین بدون الف و نون عربی هست که نشانگر عجمـی بودن واژه است.[۲]
برزیل(Brazil)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Brésil است. از نام چوب برزیل چوبی سرخ رنگ کـه در پرتغالی brasil نامـیده مـیشود. درون زبان Tupiسرخپوستی، ibirapitanga خوانده مـیشود بـه معنای «چوب سرخ». برخی گویند از نام اسطورهٔ ایرلندی Hy-Brazil، کـه جزیرهای خیـالی است. این اسطوره درون سده ۱۵ بسیـار رایج بود که تا حدی کـه برخی به منظور یـافتن آن تلاش زیـادی د. البته برزیل هم درون سال ۱۵۰۰ توسط Pedro Álvares Cabral کشف شد.
برمودا(Bermuda تحت حکومت انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام ناخدای اسپانیـایی Juan de Bermúdez کـه این جزایر را درون ۱۵۰۳ یـافت.
جزیره بووه(Bouvet Island درون اختیـار نروژ)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام کاشف فرانسوی Jean-Baptiste Charles Bouvet de Lozier کـه این جزیره را درون ۱۷۳۹ کشف کرد.
برونئی(Brunei) این نام از واژهٔ پارسی «بارانی» یـا واژهٔ هندی «وارونا» گرفته شدهاست.
بریتانیـا(Britain)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از لاتین Britannia است. از Pretani، «رنگ شده»؛ بریتانیـا (ولزی Prydain، از لاتین Britannia، احتمالاً از طریق فرانسوی). ریشـهٔ این نام عامـیانـه از Brutus است.
بلژیک(Belgium)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Belgique است. از نام قبیلهای سلتی، Belgae. این نام شاید از واژه هندواروپایی bolg بـه معنای"کیسه/زهدان" و نمایـانگر تبار عمومـی. نظری دیگر اشاره مـیکند کـه نام Belgae ممکن هست از واژه پیش-سلتی belo بـه معنای "تابناک"باشد (انگلیسی bale، آنگلوساکسون bael، لیتوانی baltas، اسلاوی belo "سفید/درخشان").
بلغارستان(Bulgaria)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از ترکی عثمانی است. سرزمـین قوم بلغار. شاید از آلمانی burg بـه معنای «برج» و «قلعه». شاید از burgarii یـا bourgarioi بـه معنای «کسانی کـه از دژ محافظت مـیکنند». نخستین بار درون یونانی درون سال ۲۰۲ م نام شدند. برخی گویند از ریشـهٔ ترکی Bulgha بـه معنای «سمور». برخی آن را با نام رود ولگادر روسیـه مقایسه مـیکنند، زیرا بلغارها پیش از مـهاجرت بـه بالکان درون اطراف رود ولگا مـیزیستند.
بلیز(Belize)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. بنابر روایتی از تلفظ اسپانیـایی Wallace، دزد دریـایی ای کـه برای نخستین بار درون سال ۱۶۳۸ درون بلیز ساکن شد. برخی نیز گویند از واژهٔ مایـایی belix بـه معنای «آب گل آلود» کـه به رود بلیز اشاره دارد.
بنگلادش(Bangladesh)
از بنگالی/سنسکریت Bangla اشاره بـه بنگالی زبانان، و Desh بـه معنای «کشور». درون کل «کشور بنگالی ها». هنگامـی کـه وابسته بـه هند بود بـه نامهای Sikkim, Tripura, Jharkand, Assam و بنگالی غربی خوانده مـیشد.
بنین(Benin)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. نام امپراتوری آفریقایی کـه در بنین قرار داشت.
پادشاهی بوتان(Bhutan)
نژاد تبتی Bhotia کـه در سده ۱۰ م از تبت بـه بوتان کوچ د. Bod نام باستانی تبت هست و از واژهٔ پارسی «بّت» گرفته شدهاست. واژهٔ Pagoda درون انگلیسی هم از واژهٔ پارسی «بت کده» گرفته شدهاست.
(Botswana)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام قوم بزرگ Tswana.
بورکینافاسو(Burkina Faso)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Burkina Faso است. از زبان بومـی، بـه معنای «سرزمـین مردمان درستکار» یـا «سرزمـین فسادناپذیران». پرزیدنت Thomas Sankara درون کودتایی درون سال ۱۹۸۳ قدرت را بدست آورد و در سال ۱۹۸۴ نام آن را از «ولتای علیـا» تغییر داد. این نام از دوبخش و از دو زبان درون این کشور آمده Burkina و Faso.
بوروندی(Burundi)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نامـی محلی بـه معنای "سرزمـین Kirundi زبانان ".
بوسنی و هرزگوینبوسنی و هرزگوین (Bosnia & Herzegovina)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Bosnie Herzégovine است. این کشور از دو ناحیـه تشکیل شده: ناحیـه بزرگ شمال، بوسنی کـه نامش را از رود Bosna گرفته. ناحیـه کوچک جنوبی، هرزگوین کـه نامش را از عنوان اصالتی آلمانی Herzog بـه معنای «دوک» گرفته. این منطقه درون سال ۱۴۴۸ بـه زیر حکومت فردریک چهارم، امپراتوری مقدس روم رفت.
بولیوی(Bolivia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Bolivie است. برگرفته از نام Simón Bolívar (۱۷۸۳–۱۸۳۰)، رهاییبخش آمریکای لاتین از سلطهٔ اسپانیـا و نخستین رئیس جمـهور بولیوی بعد از استقلالش درون ۱۸۲۵. نام این فرد از نام روستای La Puebla de Bolibar درون بیسکای اسپانیـا آمده (احتمالاً bolu "آسیـاب"+ ibar "رودخانـه".)
جزیره بیکر(Baker Island درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. نامـیده شده توسط Michael Baker از ایـالت ماساچوست،ی کـه این جزیره را درون ۱۸۳۲ پیدا کرد.
(Papua New Guinea)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Papua Nouvelle Guinée است. پاپوا از واژه مالایی papuah، کـه اشاره بـه موی مجعد ملانزیـاییها دارد. گینـه نو را کاشف اسپانیـایی، Íñigo Ortiz de Retes برآن گذاشت زیرا مردمانش شبیـه مردمان گینـه درون آفریقایند. بنگرید بـه گینـه.
بریتانیـاپادشاهی متحد بریتانیـای کبیر و ایرلند شمالی (United Kingdom)
The United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland. درون اصل درون ۱۸۰۱ بـه نام «پادشاهی متحد بریتانیـای کبیر و ایرلند» نامـیده مـیشد کـه به اتحاد پادشاهیهای بریتانیـا و ایرلند اشاره داشت؛ ولی بعد از استقلال ایرلند درون ۱۹۲۷، این نام بـه ایرلند شمالی بسنده کرد. البته این نام درون فارسی رایج نیست و بیشتر نامهای «انگلستان» یـا «بریتانیـا» بـه کار مـیرود.
پاراگوئه(Paraguay)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Paraguay است. ریشـهاش مشخص نیست، البته بـه نظر مـیآید از نام رود پاراگوئه باشد. احتمالاً بـه معنای "آب Payagua (قوم بومـی)". برخی گویند از زبان Tupi-Guarani و از para(رود) و guai(تاج): "رود تاجدار".
پاکستان(Pakistan)
ناسیونالیست «چوذری رحمت علی» درون سال ۱۹۳۳ درون کتاب «اکنون یـا هیچوقت» این نام را از سرواژه ۵ استان این کشور ساخت: پ(پنجاب) الف (افغانیـه) ک (کشمـیر) س (سند) + -ستان کـه پایـان نام (بلوچستان) است، درست کرد. رحمت علی سپس درون سال ۱۹۴۷ درون کتاب «پاکستان، مـیهن ملل پاک» آن را این گونـه توضیح داد: p (پنجاب) a (افغانیـه) k (کشمـیر) i (ایران) s (سند) t (تخارستان، درون آسیـای مـیانـه) a (افغانستان) n (بلوچستان). واژهٔ فارسی «پاک» بعدها به منظور توضیح این نام و به معنای «سرزمـین پاکان» استفاده شد. نام پاکستان را انگلیسیـان به منظور نامـیدن این منطقه رسمـی د.
پالائو(Palau)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. معنای آن: -؟ -
پاناما(Panama)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. نام روستایی کـه در گذشته درون مکان شـهر پاناما قرار داشت. از زبان سرخپوستی Cueva و به معنای «جای فراوانی ماهی». شاید از زبان Caribe و به معنای «فروانی پروانـه».
پرتغال(Portugal)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از پرتغالی Portugal است. از لاتین مـیانـه Portucale، از لاتین portus «بندر» و Cale (بندر کاله). ریشـهٔ Cale نامشخص است. شاید از نام قومـی گائلیک کـه در شمال رود دورو مـیزیستند.
پورتوریکو(Puerto Rico مشترکالمنافع با ایـالات متحده)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Puerto Rico است. کریستف کلمب این جزیره را San Juan Bautista نامگذاری کرد. اسپانیـاییـان پایتخت آن را Puerto Rico «بندر ثروتمند» نامـیدند؛ و بنا بـه دلیلی نامعلوم این دو نام را درون ۱۵۲۰ باهم عوض د.
پرو(Peru)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. ریشـهاش مشخص نیست، بیشتر محققان گویند از واژه بومـی biru(رود). برخی نیز گویند از نام سردار Beru. کاشف اسپانیـایی. شاید از نام ملت باستانی این منطقه،pelu.
پلینزی فرانسه(French Polynesia درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Polynésie است. از یونانی poly nēsos «جزایر بسیـار».
جزایر پیتکرن(Pitcairn Islands درون اختیـار انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. نام ملوانی کـه نخستین این جزایر را دید. او از خدمـه ناخدا Philip Carteret درون ۱۷۶۷ بود و کرترت بـه افتخار او این جزیره را نامگذاری کرد.
تاجیکستان (Tajikistan)
«سرزمـین تاجیک ها». از فارسی «تاجیک» (تاجدار؛ تاجور) بـه معنای «کشور آزادگان». این کشور زمانی بخشی از ایران بود و نام آن هم با واژهٔ ایران هم معنی است. نام تاجیکستان درون سال ۱۹۲۴ مـیلادی به منظور جمـهوری شوروی تاجیکان (پارسی زبانان آسیـای مرکزی) ساخته شد. سرزمـین تاجیکان درون کهنترین زمانها توران نام داشت و آن را ورازرود و فرارود و ماوراءالنـهر هم مـیخواندند.
تانزانیـا (Tanzania)
نام این کشور از بـه هم پیوستن دو سرزمـین زنگبار و تانگانیکا ساخته شدهاست. زنگبار نامـی پارسی و به معنای «سرزمـین سیـاهان» است. گروهی از مردم شـهر شیراز پیرامون ۱۰۰۰ سال پیش بـه جزیرهٔ زنگبار رفتند و این نام را بر آنجا نـهادند. هماکنون بسیـاری از مردم زنگبار خود را «شیرازی» مـینامند و به آن افتخار مـیکنند. تانگانیکا هم نام دریـاچهای درون این سرزمـین هست و از نام بومـی tou tanganyka بـه معنای «پیوستن» آمدهاست. جایی کـه آبها بـه هم مـیپیوندند. البته Henry Stanley کاشف پرتغالی درون ۱۸۷۱ این سرزمـین را کشف کرد و شاید آن را از Tonga(جزیره) و hika(پهناور) نامـید.
تایلند (Thailand)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از تایی thai (قوم محلی)"آزاده"."سرزمـین آزادگان".
تایوان (Taiwan)
از چینی «خلیج پلکانی» (مزارع پلکانی برنج بر بستر کوه). البته نویسهٔ قدیمـیتر آن (台員) معنایی کاملاً متفاوت مـیدهد. پرتغالیـان نام قوم بومـی Tayouan یـا Teyowan را برآن نـهادند و و بازرگانان چینی آن را بـه این نام تبدیل نمودند.
ترکمنستان (Turkmenistan)
«سرزمـین ترکمنان». به منظور معنای واژهٔ «ترک» بنگرید بـه ترکیـه.
ترکیـه (Turkey)
از ترکی Türkiye «سرزمـین ترکان».
جزیره ترومـیلن (Tromelin Island درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام Chevalier de Tromelin، فرمانده رزمناو فرانسوی کـه این جزیره را درون ۱۷۷۶ کشف کرد.
ترینیداد و توباگو (Trinidad and Tobago)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. کریستف کلمب درون ۱۴۹۸ ترینیداد «تثلیث مقدس» (پدر، پسر و روح القدس) را کشف کرد. توباگو احتمالاً از نام قوم tobacco. کلمب نام Bella Forma را بر آن نـهاده بود.
جزایر تورو کایکوس (Turks and Caicos Islands درون اختیـار انگلستان)
Turks نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از شباهت کاکتوسهای آن بـه کلاه منگوله دار ترک ها؛ و Caicos از زبان بومـی لوکایـان caya hico «سلسله جزایر».
توکلائو (Tokelau درون اختیـار زلاندنو)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از توکلاوی «شمال» یـا «شمالی». جزیرهای درون شمال ساموآ. توکلاویها از ساموآ بـه این جزایر مـهاجرت د.
توگو (Togo)
togo نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان Ewe و به معنای «آب» یـا «ساحل».
تونس (Tunisia)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از عربی است. از نام شـهر تونس. احتمالاً از زبان بربری «دماغه کوچک».
تونگا (Tonga)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از تونگایی «جنوب» یـا «جنوبی»، زیرا این جزیره درون زیر ساموا است.
تووالو (Tuvalu)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. نام بومـی و به معنای «هشت جزیره» یـا «هشت پایگاه همراه دیگری» (تووالو نـه جزیره دارد ولی هشت تای آن مس است).
تیمور شرقی (East Timor)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از مالایی timur بـه معنای «شرق». نام بوم Timor Lorosaeو پرتغالی Timor-Leste بـه معنای تیمور شرقی.
جامائیکا (Jamaica)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان سرخپوستی Taíno/Arawak، از واژه Xaymaca یـا Hamaica «سرزمـین چوب و آب» یـا شاید «سرزمـین چشمـه ها».
جزیره جانستون (Johnston Atoll درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام دریـادار Charles J. Johnston، افسر فرمانده کشتی Cornwallis، کـه آن را درون ۱۸۰۷ کشف کرد.
جبل الطارق (Gibraltar درون اختیـار انگلستان)
از عربی «کوهستان طارق»، از نام «طارق ابن زیـاد». فرمانده عرب کـه در ۷۱۱ بـه فتح اسپانیـا پرداخت.
جزایر جورجیـای جنوبی و ساندویچ جنوبی (South Georgia & the South Sandwich Islands درون اختیـار انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. درون ۱۷۷۵جیمز کوک این جزایر را کشف کرد و به افتخار جرج سوم پادشاه انگلستان و جان مونتاگو (کسی کـه در خرج سفرها بسیـار بـه کوک کمک کرد)، چهارمـین ارل منطقه ساندویچ، نامگذاری کرد.
جزیره ی (Jersey درون اختیـار انگلستان)
-ey نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. پسوند نروژی بـه معنای "جزیره"است. از jarth (اسکاندیناویـایی:زمـین)، یـا jarl (ارل) یـا از نام شخصی Geirr "جزیره Geirr".
جزیره جارویس (Jarvis Island درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام Edward, Thomas و William کـه فامـیل خاندانشان Jarvisبود و از زمـینداران بودند، این جزیره را کشف د.
جیبوتی (Djibouti)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام خلیج جیبوتی. احتمالاً از زبان Afar, "gabouti" حصیر بافت از لیفه نخل. برخی گویند بـه معنای "سرزمـین Tehuti" خدای مصری ماه.
چاد (Chad)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. درون فرانسوی République du Tchad نامـیده مـیشود. از نام دریـاچه چاد درون جنوب این کشور. دریـاچه درون زبان Bornu, tsade نامـیده مـیشود.
چچن (Chechnya)
از روسی Chechen، احتمالاً از نام روستای Chechana یـا Chechen-aul. روستایی درون نزدیکی رود آرگون. برخی گویند از chechenit' sya «تکم با ناز و ادا». نام بومـی آن Noxçi است، از nexça (پنیر ) یـا nox (گاوآهن) یـا Nox (نوح درون زبان چچنی).
چک (Czech Republic)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از Čechové (Češi یعنی چکها)، نام قومـی اسلاوی کـه در حدود ۹۰۰ م درون این سرزمـین ساکن شدند. معنایش مشخص نیست. بنبر افسانـهای از نام رهبرشان Čech،ی کـه آنها را بـه Bohemia آورد. اکثر محققین گویند نام Čech از Četa (وادی نظامـی) مشتق شدهاست.
چکسلواکی (Czechoslovakia)
بنگرید بـه چک و اسلواکی
چین (China)
از نام دودمان Qin/Ch'in و احتمالاً از شکل سنسکریت آن.
داغستان (Dagestan)
به معنای «سرزمـین کوستان ها». از واژه ترکی dağ بـه معنای «کوه».
دانمارک (Denmark)
نام فارسی آن برگرفته شده از نام بومـی آن Danmark است، بـه معنای «زمـینِ دان(Dan)ها». این قوم از گذشته دور درون این سرزمـین مـیزیستند. معنای قوم دان مشخص نیست شاید از واژه پیش هندواروپایی dhen «مسطح» یـا «پایین». احتمالاً اشاره بـه جلگه دانمارک.
دومـینیکا (Dominica)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از لاتین "Dies Dominica" بـه معنای "یکشنبه" :روزی کـه کریستف کلمب درون این جزیره پیـاده شد.
دومـینیکن (Dominican Republic)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از Santo Domingo، پایتخت آن و از نام اسپانیـایی Domingo de Guzmán پایـهگذار فرقه دومنیکن.
رئونیون (Réunion درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Réunion است. بـه معنای «اتحاد دوباره». زیرا درون ۱۷۹۲/۳ دوباره بـه فرانسه پیوست.
روآندا (Rwanda)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام مردمان Vanyaruanda، ریشـه این واژه مشخص نیست. شاید بـه معنای «سرزمـین هزار تپه» (Pays des milles collines).
روسیـه (Russia)
از نام قوم روس، گروهی از Varangian. واژهٔ روس احتمالاً از واژهٔ سکایی «راؤش» و به معنای «روشن/ سفید» است.
روسیـه سفید/ بلاروس (Belarus)
از بلاروسی «روس سفید». کـه با نام روسیـه سفید نیز خوانده مـیشود. علت نام «سفید» مشخص نیست شاید «سفیدی» باشد کـه نمادی از آسایش است. هنوز هم درون اوکراین و بلاروس مناطقی با نام «روس سرخ» و «روس سیـاه» نامـیده مـیشوند کـه علت آن شاید بازگردد بـه فرهنگ مغولی و تاتاری.
رومانی (Romania)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Romanie است. «قلمرو رومـی». امپراتوری روم بخش بزرگی از این ناحیـه را فتح کرد و ساکنانش را رومـی نمود. نام قدیمـی آن Rumania و در فرانسوی Roumania بود. این ناحیـه بعد از فتح قسطنطنیـه توسط عثمانیـان، منطقهٔ اصلی روم شرقی شد.
زامبیـا (Zambia)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام رود زامبزی (Zambezi).
زلاندنو (New Zealand)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Nouvelle Zélande است. از نام استان Zeeland (به معنای "سرزمـین دریـا") درون هلند. آبل تاسمان کاشف این جزایر، آن را Staten Landt نامگذاری کرد، اما نقشـهکشهای هلندی نام لاتین Nova Zeelandia کـه در هلندی Nieuw Zeeland هست را بـه کاربردند و جیمز کوک نیز آن را بـه صورت New Zealand وارد انگلیسی کرد. جزیرهای بـه نام Zealand درون دانمارک وجود دارد کـه کپنـهاگ (پایتخت دانمارک) درون این جزیره واقع شدهاست.
زیمبابوه (Zimbabwe)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان Shona و به معنای "خانـهٔ سنگی بزرگ". اشاره بـه پایتخت سنگی باستانی پادشاهی زیمبابوه. احتمالاً از واژه zimba re bwe; "zi"(بزرگی)؛ "imba"(خانـه)؛ bwe""(سنگ).
ژاپن (Japan)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Japon است. از تلفظ چینی نام ژاپن 日本 (rìběn)، یـا «سرچشمـه خورشید». زیرا ژاپن درون شرق چین هست «جایی کـه خورشید طلوع مـیکند».
ژوان دو نوا (Juan de Nova درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Juan de Nova است. از نام کاشف پرتغالی درون سده ۱۵، João da Nova.
سائوتومـه و پرنسیپ (São Tomé and Príncipe)
نامـی پرتغالی. این جزایر توسط کاشف اسپانیـایی درون روز توماس قدیس کشف شد.
ساحل عاج (Côte d'Ivoire)
زیرا عاج را از اینجا صادر مـید. نام انگلیسیش از فرانسوی نیز این معنا دارد.
ساموآ (Samoa)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. شاید از نام رئیس قبیلهٔ بومـی، یـا از واژهای بومـی بـه معنای "جایگاه moa". moa، پرندهای منقرض شدهاست کـه شاید درون این جزیره توتمبوده.
ساموآی آمریکا (American Samoa درون اختیـار ایـالات متحده)
بنگرید بـه ایـالات متحده آمریکا و ساموآ.
سان مارینو (San Marino)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام Marinus، (شاید افسانـه ای) سنگتراش مسیحی کـه به کرواسی گریخت که تا بدست رومـیان بتپرست نیفتد او پناهگاهش را با دیگر پیروان مسیحی درون کوه تایتانو (۳۰۱–۳۰۵ مـیلادی) تراشید. این منطقه درون ایتالیـایی بـه نام San Marino (مارینوس قدیس) شناخته شد.
سری لانکا (Sri Lanka)
از سنسکریت «جزیره باشکوه».
جزایر سفالبار (Svalbard درون اختیـارنروژ)
از اسکاندیناویـایی «لبهٔ سرد».
جزایر سلیمان (Solomon Islands)
کاشف اسپانیـایی Alvaro de Mendaña y Neyra این جزایر را درون ۱۵۶۷ کشف کرد. این نام را بـه فکر آنکه سلیمان گنجینـههایش را درون این نقطهٔ زمـین پنـهان کرده، بر آن نـهاد.
سنت پیر و مـیکلون (Saint Pierre and Miquelon درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. کاشف پرتغالی João Álvares Fagundes درون ۱۵۲۱ آن را «یـازده هزار عفیفه» نام گذاشت. فرانسویـان آن را جزایر سنت پیر خواندند؛ و نام مـیکلون از واژهٔ مـیکائیل درون زبان باسکی آمده(سنت مایکل). درون ۱۵۷۹ Martin de Hoyarçabal دریـانورد به منظور نخستین بار Micquetõ و Micquelle را بـه کار برد. این نام بـه بعدها بـه صورت Miclon, Micklon و در آخر Miquelon بـه کار رفت.
سنت کیتس و نویس (Saint Kitts and Nevis)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. نام سنت کیتس از نام Saint Christopher (حامـی مسافران) آمده. کریستف کلمب احتمالاً نام Saint Christopher را برآن نـهاد، البته نمـیدانیم چرا. ملوانان انگلیسی آن را بـه صورت مختصر Saint Kitts بـه کار مـیبردند. نام Nevis از عبارت اسپانیـایی Nuestra Senora de las Nieves و به معنای «برفهای بانوی ما»، از ابرهای پایدار بر فراز کوهستان این جزیره.
سنت وینسنت و گرنادین (Saint Vincent and the Grenadines)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از اسپانیـایی Saint Vincent توسط کریستف کلمب درون بیست و دوم ژانویـه ۱۴۹۸، روز جشن سنت وینسنت. گرنادین، مانند گرنادا، از نام شـهر جنوبی اسپانیـا، بـه نام Granada.
سنت لوسیـا (Saint Lucia)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام روز Saint Lucy درون سیزدهم دسامبر ۱۵۰۲ کـه ملوانان بـه آن دادند.
سنت وینسنت و گرنادین (Saint Vincent & Grenadine)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است.
سنت هلنا (Saint Helena درون اختیـار انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. دریـانورد پرتغالی João da Nova این جزیره را درون ۱۵۰۲ کشف کرد و نام هلنا، مادر امپراتور کنستانتین را برآن نـهاد.
سنگاپور (Singapore)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Singapour است. از مالایی Singapura، از سنسکریت Simhapura (یـا Singhapura)، بـه معنای "شـهر شیر (گربه سان)".
سنگال (Senegal)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام پرتغالی قوم بربر Zenaga (عربی Senhaja). این قوم بر موریتانی حکومت مـیکرد.
سوئد (Sweden)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Suéde است. معنای آن مشخص نیست، اما مـیدانیم از واژه اسکاندیناویـایی باستان Sviþjoð مـیآید. Svi از هندو اروپایی suos (شخص کَسی/ خویشاوند) و þjoð «مردم» همریشـه با deut آلمانی و teut توتنی.
سوازیلند (Swaziland)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام مردمان Swazi، ساکنان این کشور. واژهٔ سوازی از نام Mswati-I، پادشاه پیشین این کشور است.
سوئیس (Switzerland)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Suisse است. احتمالاً بـه معنای «سرزمـین مرداب» است.
سودان (Sudan)
از عربی «بلاد السودان» (سرزمـین سیـاهان). درون اصل اشاره دارد بـه سرزمـین مردم سواحیلی (در ساحل این کشور).
سورینام (Suriname)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام مردمان Surinen، ساکنان این منطقه.
سوریـه (Syria)
از نام یونانی آشور، البته سرزمـین اصلی آشور درون شمال عراق بود و این منطقه Aram (قوم آرامـی) خوانده مـیشد. نام سوریـه را فرانسویـان بر آن نـهادند. بنا بر نوشته نقش پارسی بر احجار هند سوریـا و ثریـا با نام سوریـا (ایزد خورشید) پیوند معنایی دارد. نام تاریخی این سرزمـین «شام» بوده کـه برگرفته از واژه پارسی «شام» بـه معنی «باختر زمـین» و «غروب آفتاب» است.
سومالی (Somalia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Somalie است. از نام مردمان بومـی Somalis. شاید از زبان Cushitic "تیره". اشاره بـه رنگ پوستشان. شاید از عبارت soo maal "رفتن و شیر (نوشیدنی)". اشاره بـه مـیهمان نوازی آنها با شیر؛ و شاید هم از نام رئیس قبیلهٔ قدیم Samaale.
سیرالئون (Sierra Leone)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نامـی کـه در پرتغالی (Serra Leoa) و اسپانیـایی (Sierra León) «کوهستان شیر» است. کاشف پرتغالی Pedro de Sintra درون سال ۱۴۶۲ این جزایر را از دور دید و این نام را برآن نـهاد. سه توضیح به منظور آن وجود دارد: مانند دندانهای شیر هستند؛ مانند شیر خفته هستند یـا آذرخشی کـه برفراز این کوهها بود مانند غرش شیر بود.
سیشل (Seychelles)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. از نام Jean Moreau de Séchelles، وزیر دارایی لویی چهاردهم درون ۱۷۵۴–۱۷۵۶.
شیلی (Chile)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Chilie است. ریشـه دقیق آن مشخص نیست. احتمالاً از اصطلاح بومـی Mapudungun بـه معنای «ژرفا ها»، اشاره دارد بـه کوههای آند. درون Quechua یـا Mapuche زبانهای سرخپوستی، chilli بـه معنای «جایی کـه جهان پایـان مـیابد» است. شاید هم از واژه بومـی tchili بـه معنای «برف».
صربستان (Serbia)
"سرزمـین صرب ها"، نژاد صربها شاخهای از نژتر ایرانی هست که بـه بالکان کوچیدند. واژه پهلوی Salv بـه معنی "توده و گروه" یـا واژه پارسی Sarv بـه معنی "گونـهای درخت" دو پنداره دربارهٔ ریشـه نام "صرب"ها هستند.
صحرا (Western Sahara درون اشغال مراکش)
از نام صحرای بزرگ آفریقا.
عراق (Iraq)
از واژه پهلوی "ایراک" کـه در فارسی بـه معنای "ایران کوچک (عراق عجم)" است.[۲]
عربستان سعودی (Saudi Arabia)
کهنترین نام به منظور آن درون زبانهای ایرانی درون فارسی باستان Arabaya است. سعود نام خاندان پادشاهی این کشور است. سعود بـه معنای «خوشبخت». عرب درون زبانهای سامـی معانی متفاوتی دارد :، «بادیـه نشین»، «مغرب»، «دشت»، «مخلوط شده»، «بازرگان»، «غارتگر» و «قابل درک».
عمان (Oman)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از عربی است. این نام را جغرافیـادانان یونانی و مسلمان بـه کار مـیبردند. درون کتاب «عمان درون تاریخ» نوشته شده کـه مورخ رومـی، Yalainous (۲۳–۷۹ مـیلادی) از شـهری درون شبه جزیره عربستان با نام اومانا Omana، یـاد مـیکند. پریپلوس اریترا و پلینی از اومانا کـه در ابتدای دریـای پارس واقع هست و اندرونی خشکی آن منطقه عربیـا هست یـاد کردهاست. در کتاب «عمان درون تاریخ» آمده کـه محققان عرب معانی متفاوتی به منظور آن دادهاند:ابن قبی مـیگوید کـه از صفت عامن یـا عمون بـه معنای «مسکن» یـا «نشیمنگاه». برخی از نام نوادهٔ ابراهیم مـیدانند. بسیـاری عقیده دارند از نام درهای کـه این شـهر درون آن بنا شده، آمده و بسیـار تاریخیست. بعضی آن را تغییر یـافته موگان و عدهای آن را تغییر یـافته هومان مـیدانند.[۲]
غنا (Ghana)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. از نام پادشاهی باستانی غنا.
جزایر فارو (Faroe Islands درون اختیـار دانمارک)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان فاروزی (از اسکاندیناویـایی باستان) Føroyar: «جزایر ».
در اصل تشکیل شده از دو بخش far و ø کـه Ø درون زبان دانمارکی بـه معنی جزیره است؛ کـه به غلط درون فارسی و انگلیسی دوباره کلمـه جزیره آورده مـیشود! Øerne یعنی جزایر و Færøerne یعنی «جزایر فار» کـه به غلط بـه آن «فارو آیلندز» یـا «جزایر جزایر فار» مـیگویند. fær درون زبان دانمارکی بـه معنی پایـان و در زبان ایسلندی بـه معنی توانایی است.
جزایر فالکلند (Falkland Islands درون اختیـار انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. کاپیتان انگلیسی John Strong این جزایر را در۱۶۹۰ کشف کرد و به احترام Anthony Cary پنجمـین وایکانت فالکلند درون اسکاتلند این نام را بر این جزایر گذاشت.
فرانسه (France)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی France است. از فرانسوی، از Francia، «سرزمـین فرانک ها». نام فرانک از نام نیزهای کـه frankon نامـیده مـیشد و این اقوام بـه کار مـیبردند آمده.
فلسطین (Palestine)
نام فارسی آن برگرفته شده از عربی است. پلست یـا پالس نام منطقه باستانی حوالی غزه. یونانیـان آن را بـه منطق ای وسیع تر اطلاق د، Palaistinê. البته هرودت و دیگران آن را نام منطقهای درون سوریـه ذکر د. آن را درزمان رومـیان بـه نام Judaea (یـهودیـه) نیز مـیخواندند.
فنلاند (Finland)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Finlande است. از ژرمنی سرزمـینFinnها. ریشـه Finn از لاپلندی یـا Sami است. شاید از ژرمنی "مرداب/باتلاق" یـا همریشـه با فعل انگلیسی "find" (پیدا). درون لاتین Fennia.
فیجی (Fiji)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان Tongan, Vitiنام این جزایر.
فیلیپین (Philippines)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Philippine است. «سرزمـین شاه فیلیپ» فیلیپ دوم، شاه اسپانیـا. Katagalugan (زبان بومـی Katipunan): «سرزمـین رودخانـه». (البته بیشتر به منظور نامـیدن منطقه تاگالوگ بـه کار مـیرود).
قبرس (Cyprus)
نام فارسی آن برگرفته شده از عربی است. از یونانی Kypros به منظور «مس». اشاره بـه معادن مسدر این جزیره.
قرقیزستان (Kyrgyzstan)
از ترکی، «قرخ» (چهل) + «ئیز» (قبایل): «سرزمـین چهل قبیله» یـا «قرخ» (چهل) + «قیز» (): «سرزمـین چهل ».
قزاقستان (Kazakhstan)
«سرزمـین قزاق ها». قزاق از زبان ترکی آلتایی و احتمالاً بـه معنای «خودمختار/آزاده/شجاع» است.
قطر (Qatar)
برگرفته از واژه پارسی گوادّر بـه معنای «بندر» است. نام شـهر و بندری باستانی. نام Qatara را نخستین بار بطلمـیوس درون نقشـهای کـه از عربستان کشید، ذکر کرده.
کاتالانیـا (Catalonia درون اختیـار اسپانیـا)
نام فارسی آن برگرفته شده از اسپانیـایی است. درون زبان کاتالانی Catalunya. با ریشـهٔ نامعلوم و فرضیـههای بسیـار. شاید از واژهای بـه معنای "سرزمـین قلعه ها". بنابر نظری دیگر Catalunya از عربی قلعه اونیـه بـه معنای "سرزمـین قلعه ها"، زیرا درون مرز مسیحیـان با اعراب و پر از قلعه بود. برخی گویند Catalunya از "Goth-Alania" بـه معنای "سرزمـین گوتها و آلان ها"، زیرا آنها مدتی درون این سرزمـین حکم راندند. ویزیگوتها احتمالاً بارسلونا را به منظور پایتختی خود ساختند.
جزایر کارولین (Caroline Islands)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نم چارلز دوم Charles II، پادشاه اسپانیـا از ۱۶۶۵ که تا ۱۷۰۰.
کالدونیـای جدید (New Caledonia درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. دریـادار James Cook آن را درون ۱۷۷۴ نامگذاری کرد. کوههای این جزیره او را بـه یـاد اسکاتلند (در لاتین: Caledonia) مـیانداخت.
کامبوج (Cambodia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Cambodge است. این نام از نام پادشـهی خمر درون این کشور Kambujadesaیـا Kambuja آمده. نام سنسکریت Kambuja یـا Kamboja اشاره دارد بـه قبیلهای هندوایرانی و قدرتمند درون این مناطق.
کامرون (Cameroon)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از پرتغالی Rio de Camarões بـه معنای «رود مـیگو»، از نامـی کـه کاشفان پرتغالی درون سده ۱۵ بر رود اصلی آن گذاشتند.
کانادا (Canada)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از واژه Kanata بـه معنای «دهکده» یـا «زیستگاه» درون زبان Saint-Lawrence Iroquoian کـه در نزدیکی شـهر کبک درون سده ۱۶ تکلم مـیشد.
جزایر کایمان (Cayman Islands درون اختیـار انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. کریستف کلمب این جزایر را درون ۱۵۰۳ کشف کرد. او ان جزایر را Las Tortugas (در اسپانیـایی "لاکپشت ها") نامـید. درون حدود ۱۵۴۰ این جزایر بـه نام کایمان نامـیده شد کـه از caiman سوسماری کـه در این جزایر زندگی مـیکند.
کرواسی (Croatia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Croatie است. لاتینی شدهٔ نام بومـی Hrvatska، از Hrvat (کروات) :ریشـه آن مشخص نیست، شاید واژهای سرمتی" گله بان"،"چران". شاید هم از آلانها.
کره (Korea)
از نام سلسله Goryeo، نخستین بار کـه بازرگانان ایرانی بـه کره رفتند، شاهان Koryŏ (Goryeo) بر آن حکومت مـیراندند. این نام سنتی بـه معنای "نژاد (مردم)" است.
جزیره کریسمس (Christmas Island درون اختیـار استرالیـا)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. ای جزیره درون روز کریسمس ۱۶۴۳ توسط William Mynors کشف شد.
کستاریکا (Costa Rica)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از اسپانیـایی بـه معنای «ساحل ثروتمند»، برگرفته توسط کاشف اسپانیـایی Gil González Dávila.
کلمبیـا (Colombia)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام کریستف کلمب کاشف Christopher Columbus، البته او هیچگاه این کشور را ندید.
جزیره کلیپرتون (Clipperton Island درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام John Clipperton دزد دریـایی انگلیسی کـه در ۱۷۰۵ درون این جزیره پناهگاه ساخت.
کنگو (Congo)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از پادشاهی Kongo. از نام مردمان Bakongo.
کنگو دموکراتیک (Congo, Democratic Republic)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از پادشاهی Kongo. از نام مردمان Bakongo.
کنیـا (Kenya)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان Kĩkũyũ، "Kere-Nyaga" بـه معنای "کوهستان سپید".
کوبا (Cuba)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان سرخپوستی Taíno, Cubanacan "جایگاه مرکزی". برخی گویند انعکاسی هست از نام Cuba شـهر پرتغالی کوبا کـه کریستف کلمب پایگذاری کرد. درون پرتغالی و اسپانیـایی بـه خمرهٔ "cuba" مـیگویند.
جزایر کوک (Cook Islands درون اختیـار زلاندنو)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام دریـاسالار James Cook کـه در ۱۷۷۰ این جزایر را کشف کرد.
جزایر کوکوس (Cocos Islands درون اختیـار استرالیـا)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از coconuts «نارگیل»، محصول عمده آن.
کومور (Comoros)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از عربی «جزایر القمر» بـه معنای «جزایر ماه».
کویت (Kuwait)
از عربی، کوچک شده " Kut/ Kout" بـه معنای "استحکامات نظامـی نزدیک آب".
کیپ ورد (Cape Verde)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام Cap-Vert دماغهای درون آفریقای غربی. از نام پرتغالی Cabo Verde بـه معنای «دماغهٔ سبز».
باتی (Kiribati)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از بومـی شده نام جزایر گیلبرت Gilbert Islands.
آبسنگ کینگمن (Kingman Reef درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام دریـادار W.E. Kingman،ی کـه در ۱۸۵۳ آن را کشف کرد.
گابون (Gabon)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام پرتغالی خلیج رود کومو، Gabão.(فرانسوی: Estuaire de Gabon). واژه Gabão از عربی «قباء». زیرا این خلیج مانند قبا مـیباشد.
گامبیـا (Gambia)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام رود گامبیـا کـه در این کشور جرین دارد. احتمالاً از پرتغالی câmbio بـه معنای «تجارت». پرتغالیـان از این منطقه تجارت مـید.
گرجستان (Georgia)
در زمان یونان قدیم کـه تازه جهان گردی و تهیـه نقشـه جغرافیـایی باب شده بود بـه توصیـه یکی از تاجران گرجی کـه در یونان بـه تجارت مشغول بود و اوصافی کـه این گرجی از گرجستان مـیکرد، یک جهان گرد و جغرافیـا دان یونانی را بـه این فکر واداشت کـه سری بـه این کشور بزند و آنجا را از نزدیک ببیند :بعد از ورود ان یونانی بـه سرزمـین سر سبز و رؤیـایی و بهشت گونـه گرجستان تمام حرفها و توصیفاتی را کـه ان مرد گرجی گفته بود را بـه چشم دید…(... آهای مرد یونانی بـه آنجا برو که تا تازه شدن و شاد بودن و جوانی را احساس کنی چون از قدیم و پیشینیـان ما گفتهاند آنجا را خداوند عالم از بهشت آورده بود که تا برای خود نگاه دارد و چون ما گرجیـان درون نظرش خوب بودیم بـه ما بخشید…) و ان یونانی درون چند صباحی کـه در گرجستان بود تمام وقتش را صرف گشت وگذار و مطالعه دربارهٔ گرجیـان کرد و چون اغلب گرجیـان بـه کشاورزی مشغول بودند نام آنجا را (georgus) کـه به یونانی یعنی: مردم کشاورز) نـهاد؛ و از ان بعد به جرجیـا درون غرب و گرجستان درون ایران نامـیده شد. درون خود گرجستان هم بنام ساکارتْوِلُ نامـیده مـیشود.
گرنادا (Grenada)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام شـهر اسپانیـایی گرنادا. کلمب آن را Concepción نام نـهاده بود.
گروئنلند (Greenland درون اختیـار دانمارک)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از دانمارکی است. «سرزمـین سبز». توسط Eric the Red درون ۹۸۲. این البته ربطی بـه منظره آن دارد و برای جلب مـهاجران برآن نـهاده شد.
جزایر گلورئیز (Glorioso Islands درون اختیـار فرانسه)
Glorioso نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. یـا Glorieuses نامش را از نمای باشکوهش (glorious) گرفته.
گواتمالا (Guatemala)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان Nahuatl, Cuauhtēmallān «جای درختان فراوان» (جنگل). هنگامـی کـه اسپانیـاییـان بـه این منطقه رسیدند فکر مـید مرکز تمدن مایـا باشد و از بومـیان نام آن را پرسیدند و بومـیان بـه اشتباه این تصور را د.
گوادلوپ (Guadeloupe درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. کریستف کلمب آن را درون ۱۴۹۳ از نام Santa María de Guadalupe، نامگذاری کرد.
گوام (Guam درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از واژهٔ ملت Chamorro, " guahan" بـه معنای "ما داریم".
گویـان (Guyana)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. از نام بومـی «سرزمـین آبهای فراوان»، اشاره بـه رودهای فراوان آن.
گویـان فرانسه (French Guiana درون اختیـار فرانسه)
بنگرید بـه گویـان.
گینـه (Guinea)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Guinée است. از زبان سوسو و به معنای «زن». یـا از زبان بربری Akal n-Iguinawen بـه معنای «سرزمـین سیـاهان».
گینـه استوایی (Equatorial Guinea)
البته این کشور بر خط استوا قرار ندارد. گینـه از فرانسوی Guineé احتمالاً از زبان بربری aguinaoui بـه معنای «سیـاه».
گینـه بیسائو (Guinea-Bissau)
از نام پایتخت آن.
لائوس (Laos)
فرانسوی شدهٔ واژه لائوسی lao، بـه معنای "لائوسی". احتمالاً از واژه هندی lava، نام یکی از دو پسر خدای Rama. شاید از "Ai-Lao"، نامـی کـه چینیـان قدم بـه اقوام "تای" داده بودند و آنجا را Lan Xang "سرزمـین هزاران فیل" مـیخواندند.
لاتویـا/لتونی (Latvia) نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی Latvia و فرانسوی Létonie است. از نام محلی Latgale، از ریشـه ژرمنی. بنگرید بـه لیتوانی.
لبنان (Lebanon)
کهنترین نام درون زبانهای ایرانی به منظور آن درون فارسی باستان Labanāna است. از ریشـه زبانهای سامـی ""LBN، درون زبانهای سامـی معانی متفاوتی دارد مانند "سفید" یـا "شیر (خوراکی)" و حتماً ارتباطی با برف و سفیدی کوههای لبنان دارد. نام آن حتی درون حماسه گیلگمش (۲۹۰۰ پ. م) آمده.
لسوتو (Lesotho)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از سوتو و به معنای «سیـاه» یـا «تیره پوست».
لوگزامبورگ (Luxembourg)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی است. از سلتی Lucilem «کوچک» + ژرمنی burg «قلعه» و به معنای «قلعه کوچک».
لهستان (Poland)
از توتنی باستان یـا لهستانی باستان lęděnin،("کسی کـه خاک دستنخورده را شخم مـیزند"). از lęch.
لیبریـا (Liberia)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از لاتین liber «آزاد». سرزمـینی کـه بردگان سیـاه آمریکایی آزاد شده، تأسیس د.
لیبی (Libya)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Lybie است. از قوم باستانی بربر کـه یونانیـان Libyans مـیخواندند و مصریـان Rbw.
لیتوانی (Lithuania)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Lithuanie است. محققان سعی دارند رابطهای مـیان آن و litus(ساحلی) درون لاتین بیـابند اما هیچ مدرکی درون دست نیست. درون لاتین با نام Litve/ Lituaeذکر شدهاند. شاید با لاتویـااز یک ریشـه باشند. بنگرید بـه Lietuva درون زیر.
لیختن اشتاین (Liechtenstein)
از آلمانی «سنگ روشن» و از نام سلسله لیختن اشتاین گرفته شده کـه بر اشلنبورگ و فادوتس درون زمان امپراتوری مقدس روم، حکومت مـید. لیختن اشتاین و لوگزامبورگ، تنـها دوک نشینانی هستند کـه از امپراتوری مقدس روم (نواحی آلمان و اتریش و سوئیس) باقیماندهاند.
ماداگاسکار (Madagascar)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام بومـی آن درون زبان مالاگاشی (از زبانهای مالایی)، Madagasikara، «پایـان زمـین» کـه اشاره دار بـه فاصله زیـاد آن با جنوب شرقی آسیـا.
مارتینیک (Martinique درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Martinique است. کریستف کلمب نام آن را درون ۱۵۰۲ بـه احترام St. Martin، نامگذاری کرد.
جزایر مارشال (Marshall Islands)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام دریـادار انگلیسی John Marshall، نخستینی کـه در ۱۷۸۸ موجودیت ان جزایر را اثبات کرد.
جزایر ماریـانا شمالی (Northern Mariana Islands مشترکالمنافع ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. فردریک ماژلان آن را درون ۱۵۲۱ کشف کرد و نام Islas de los Ladrones (جزایر دزدان) را بر آن نـهاد؛ اما درون ۱۶۶۸ San Vitores مبلغ ژوزئیتی آن را بـه Las Marianas، بـه افتخار ماریـانای اتریشی و بیوهٔ شاه فیلیپ پنجم و نائب السلطنـه اسپانیـا، تغییر داد.
مالاوی (Malawi)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. احتمالاً از واژه بومـی بـه معنای «آب آتشزنـه» یـا «شعلهٔ آتش» کـه به تابش مستقیم خورشید بر دریـاچه مالاوی اشاره دارد.
جزیرهمان (Isle of Man درون اختیـار انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از انگلیسی و مانین، Mannanán mac Lir، نام خدای Poseidon درون گائلیک و بریتونی.
مالت (Malta)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Malte است. از فنیقی "MLT"، "پناهگاه". کـه در لغات یونانی و لاتین melitta "عسل" باقیمانده. درون گذشته نیز آن را melitta مـیخواندند؛ نام کنونی آن از مالتی کـه از عربی "ملطة" گرفته شده، آمده و با همان ریشـه فنیقی.
مالدیو (Maldives)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Maldive است. از عربی «محل» یـا «حبة المحل» کـه برای این کشور استفاده مـید. برخی محققین گویند از سنسکریت maladvipa، «گلچین جزایر». برخی از ریشـهٔ تامـیلی malai «کوهستان» و سنسکریت diva «جزیره»، «جزایر کوهستان».
مالزی (Malaysia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Malaysie است. «سرزمـین مردم مالایی».
مالی (Mali)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام پادشاهی باستانی مالی کـه بسیـار گسترده بود و از نام مردمان Malinké.
مایوت (Mayotte درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. تلفظ فرانسوی از نام ملت Maore/ Mawuti، سلطان نشینی درون حدود ۱۵۰۰.
مجارستان (Hungary)
Magyarország (مجاری "سرزمـین مجارها"): بنابر افسانـهها آنها را از نسل Magyarو برادر Hunor (:نمرود پادشاه بابل) مـیدانند.
مصر (Egypt)
از واژهای پارسی (پارسی: Mithra). نخستین بار داریوش هخا درون سنگ نوشته بیستون نام مودرایـا را کـه ریخت دیگر مـیترا هست به کار مـیبرد. مـیترا ایزد آفتاب بود و با آفتاب سوزان بیـابان بزرگ آفریکا و سرزمـین مصر هماهنگی دارد.
مراکش (Morocco)
نام فارسی آن برگرفته شده از اسپانیـایی Marrakech است. از نام شـهر "مراکش" ("Marrakush")، کـه احتمالاً از زبان بربر (ta)murt "سرمـین" (یـا (a)mur "بخش") + akush "خدا". نام اروپایی آن از تلفظ اسپانیـایی Marruecos همـین نام است.
مغولستان (Mongolia)
از مغولی و احتمالاً بـه معنای «دلیر» یـا «بی باک».
مقدونیـه (Republic of Macedonia)
از نام مردمان باستانی مقدونی. بنابر نظر Hesiod، از نام شاه Makedon، پسر Zeus و نوهٔ Deucalion، نیـای همـهٔ یونانیـان. شاید از یونانی mak- «بلند/دراز» و اشاره بـه کوههای مقدونیـه.
مکزیک (Mexico)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Méxique است. شاید از Mexxica، از شاخههای آزتکها. برخی گویند از واژه باستانی زبان Nahuatl، و به معنای «خورشید». برخی گویند از نام رهبر Mexitli. هنوز برخی عقیده دارند کـه از نام علف هرزی کـه در اطراف دریـاچه Texcoco مـیرویید. Leon Portilla مـیگوید از واژگان metztli (قمر)+ xictli (مـیان)، از زبان Nahuatl و به معنای «مـیان ماه» هست یـا metl(صباره).
موریتانی (Mauritania)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Mauritanie است. از نام اقوام بربر «مور» Mauri. نامـی کـه اشتباهاً بـه آن داده شد (زیرا مورها درون شمال مراکش بودند نـه درون زیر مراکش).
موریس (Mauritius)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Maurice است. از نام شاهزاده Maurits van Nassaueiland درون ۱۵۹۸ بعد از Maurice of Nassau (۱۵۶۷–۱۶۲۵)، Stadtholder شاهزاده هلند (۱۵۸۵–۱۶۲۵).
موزامبیک (Mozambique)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Mozambique است. این نام پرتغالی شده موسی بن بیگ هست که نام شـهر بندری درون شمال موزامبیک فعلی هست موسی بن بیگ حاکم ایرانیتبار آنجا درون سالهای ۱۴۵–۱۵۰۰ مـیلادی بودهاست. بیگ و بیک از فارسی باستان بـه معنی بزرگ و خدا معنی مـیدهد تغییر یـافته آن بغ نیز مـیگویند. بیوک و بیک درون ترکی نیز از همـین واژه است.
مولداوی (Moldova)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Moldavie است. از نام رود مولداوی درون رومانی، احتمالاً از گوتیک Mulda (خاک/گل)؛ شاهزاده نشین Moldavia (در لاتین: Moldova).
موناکو (Monaco)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. "خودش بـه تنـها"، اشاره بـه اسطوره هرکول یونانی کـه در این سرزمـین پرستش مـیشد. همچنین از نام کلنی یونانی درون سده ۶ پ. م بـه نام Monoi کـه یونانیـان Phocian آن را بنا نـهادند. آنها سه پرستشگاه درون Monoi (Μόνοικος بـه معنای "خانـه تنـهاً یـا " پرستشگاه تنـها")برای هرکول ساختند. شاید نیز با اقوام مونک (ایتالیـایی: monachi) رابطه داشته باشد.
مونتسرات (Montserrat درون اختیـار انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. کریستف کلمب آن را Santa Maria de Montserrate نام نـهاد (در ۱۴۹۳). از اسپانیـایی و به معنای «کوهستان ناهموار».
مونتهنگرو (Montenegro)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. فاتحان ونیزی این نام را بـه آن دادند، بـه معنای «کوهستان سیـاه»، احتمالاً بـه تیرگی جنگلهای کاج اشاره دارد. البته درون ایتالیـایی آن را monte nero و بدون «گ» تلفظ مـیکنند.
مـیانمار (Myanmar)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. نخستین توضیح م گوید از کوتاه شدهٔ نام برمـه ای Myanma Naingngandaw؛ توضیح دیگر آنکه از myan «سریع» و mar «سخت/نیرومند». این تغییر نام از برمـه بـه دلیل ستیزهای سیـاسی بود. که تا قدرت جدید برمـه را نمایش دهند.
جزایر مـیدوی (Midway Islands درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. «مـیانـه راه»، از مـیانـه بودن درون بقیـه جاها درون اقیـانوس آرام.
مـیکرونزی (Micronesia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Micronésie است. واژهای ساخته شده از یونانی mikros (کوچک)+ nesos (جزیره): «جزایر کوچک».
نائورو (Nauru)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. احتمالاً از واژه نائورویی Anáoero «من بـه ساحل رفتم». کاشف آلمانی آن را Nawodo یـا Onawero نام نـهاد.
جزیره ناواسا (Navassa Island درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. درون سال ۱۵۰۴ کریستف کلمب بـه این جزره رسید و تعدادی ملوان به منظور دیدن آن فرستاد، آنها کـه در آن آبی ندیدند، نام Navaza را بر آن نـهادند. "nava-" بـه معنای "مسطح/هموار". که تا ۳۵۰ سال بعدی برآن نزیست.
نامـیبیـا (Namibia)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام صحرای نامـیب. Namibبه معنای «بخشی کـه در آن هیچچیز نیست» از زبان Nama.
نپال (Nepal)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. احتمالاً از سنسکریت nipalaya، بـه معنای «پاها بر کوهستان» یـا «زیستگاه به منظور پاها» کـه به هیمالیـا اشاره دارد. شاید هم از تبتی niyampal «سرزمـین مقدس».
نخجوان (Naxuana) بنابر نظر "هاینریش هوبشمان" زبانشناس)Heinrich Hubschmann(در سده نوزده، نام "نخجوان" درون ارمنی بـه معنای "جایگاه فرود" هست و اشاره بـه کشتی نشستن نوح بر کوه آرارات دارد؛ کـه البته بنا بر نام امروزی آن، این نظر را مـیدهد. پیشوند "Naxc" کـه یک نام هست و "avan" کـه در ارمنی بـه معنای "شـهر" است. بطلمـیوس، جغرافیدان سده ۲ مـیلادی و برخی دیگر آن را Naxuana ناماند. برخی گویند از نام ایرانی "نقش جهان" است. اعراب نیز بدان "نشواً مـیگفتند کـه سابقه تاریخی ندارد.
نروژ (Norway)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Norvége است. از نروژی باستان norðr و vegr «راه شمالی». Norðrvegrاشاره مـیکند بـه گذرگاه دراز ساحلی از نوک غربی این کشور بـه شمالگان.
جزیره نورفک (Norfolk Island درون اختیـار استرالیـا)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. جیمز کوک درون ۱۷۷۴ این جزیره را کشف کرد؛ و از نام همسر Edward Howard، نـهمـین دوک نورفک درون بریتانیـا.
نیجر (Niger)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام رود نیجر. از صورت بومـی آن "Ni Gir" (رود Gir). این نام اغلب بـه اشتباه از واژه لاتین niger (سیـاه) پنداشته مـیشود. بنگرید بـه نیجریـه.
نیجریـه (Nigeria)
از نام رود نیجر کـه از این کشو بـه اقیـانوس مـیریزد. بنگرید بـه نیجر.
نیکاراگوئه (Nicaragua)
نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Nicaragué است. نامـی کـه از امزجاج دو نام Gil González Dávila کاشف اسپانیـایی، از امزجاج دو نام Nicarao (نام رهبر بومـی کـه در کنار دریـاچه نیکاراگوئه مـیزیستند) و agua «آب» (در زبان اسپانیـایی) پدیدآورد.
نیوئه (Niue درون اختیـار زلاندنو)
Niu نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. احتمالاً بـه معنای «نارگیل» و é بـه معنای «دیدن». بنابر یک افسانـه نخستین پلینزیـاییهایی کـه به این جزیره رسیدند، نخست یک نارگیل را بر آب دیدند. این واژه با واژه ژرمنی nieu «نو/تازه» نیز هماهنگی دارد.
واتیکان (Vatican City)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از لاتین Mons Vaticanusنام تپهای درون شـهر رمو از ریشـهٔ vaticinari «پیشگویی ». پیشگوها و طالع بینها درون مسیر این تپه کار مـید.
جزایر والیس و فوتونا (Wallis and Futuna درون اختیـار فرانسه)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام کاشف انگلیسی Samuel Wallis کـه این جزایر را درون ۱۷۹۷ کشف کرد.
وانواتو (Vanuatu)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از وانواتویی «سرزمـین ما».
ولز (Wales کشوری خودمختار درون انگلستان)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از انگلیس باستان Waelisc, Walh، بـه معنای «سلتی» یـا بـه معنای عمومـی تر «خارجی». انگلوساکسونـها این واژه را همچون توتنی باستان به منظور زبان سلتی بـه کار مـیبردند.
ونزوئلا (Venezuela)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. «ونیز کوچک»، مصغر Venezia نام ایتالیـایی ونیز. این سرزمـین را کاشفان ایتالیـایی Amerigo Vespucci و Alonso de Ojeda کشف د.
ویتنام (Vietnam)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. درون چینی:越南. «پشت مرز جنوبی»، نامـی باستانی کـه اشاره بـه مردمانی کـه در بعد مرزهای جنوبی چین مـیزیستند، دارد.
جزایر ویرجین (U.S. Virgin Islands درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. کریستف کلمب آن را درون سال ۱۴۹۳ بـه افتخار St. Ursula و یـازده هزار بانوی روحانی (virgin) آن نامگذاری کرد.
جزیره ویک (Wake Island درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام ناخدا William Wake انگلیسی. او این جزیره را را درون ۱۷۹۶ کشف کرد. (البته کاشف اسپانیـایی Mendaña آن را درون ۱۵۶۸ کشف کرده بود).
هائیتی (Haiti)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان سرخپوستی Taíno/Arawak, ""Hayiti/Hayti بـه معنای "سرزمـین کوهستانی".
جزیره هاولند (Howland Island درون اختیـار ایـالات متحده)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. این جزیره را George E. Netcher درون ۱۸۴۲ کشف کرد و به معنای «چه گونـه زمـین».
هلند (Netherlands)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Hollande است. نام بخشی از این سرزمـین کـه به اشتباه بـه کل آن اطلاق مـیشود. ژرمنی holt-land «سرزمـین پوشیده از درخت». برخی بـه اشتباه از hollow land «سرزمـین مردابی» مـیدانند.
هند (India)
کهنترین نام به منظور آن درون زبانهای ایرانی درون اوستایی Hindu-و فارسی باستان Hindu از نام سنسکریت رود Síndhu "(سرزمـین) سند (خود واژهٔ سند بـه معنای "پرآب" است")". نام اروپایی آن نیز از فارسی باستان آمدهاست.
هندوراس (Honduras)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از اسپانیـایی "Honduras"، "ژرفا ها". این نام را کلمب بـه علت آبهای عمـیق درون سواحل شمالی آن گذاشت.
هنگ کنگ (Hong Kong جزیره خودمختاری درون چین)
نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. احتمالاً از تلفظ نام Hakka / Cantonese (香港)، بـه معنای «بندر خوشبو». درون تلفظ امروزین چینی Heung Gong. زیرا درون شمال این جزیره مواد معطر پرورش داده مـیشد و از اینجا صادر مـیشد. برخی نیز گویند از نام دزد دریـایی زنی کـه به این جزیره حمله مـیکرد و Xiang Gu (香姑) نام داشت.
یمن (Yemen)
از واژه یمان از یم بـه معنی دریـا هست این واژه درون سانسکریت و فرس قدیم هست و ارتباطی بـه عربی ندارد. یمن را عدهای گفتهاند از عربی «یمن» (صحیح، درست). برخی گویند از «یمـین» (سمت راست). برخی گویند از «یُمن» (خوشبختی، سعادت). درون گذشته یونانیـان و رومـیان آنجا را «عربستان خوشبخت» مـینامـیدند زیرا آب و هوایش و سرسبزیش کاملاً با بقیـه نقاط شبه جزیره عربستان تفاوت داشت.
یوگسلاوی (Yugoslavia)
نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Yogoslavie است. کشوری کـه تمام شبه جزیره بالکان را شامل مـیشد و با مرکزیت صربستان. از اسلاوی Jugoslavija «سرزمـین اسلاوهای جنوب».
یونان (Greece)
کهنترین نام به منظور آن درون زبانهای ایرانی Yauna- است. Yunanistan (آذری، ترکی)، الیونان (عربی)، Yavan (عبری): از نام ایونیـان، اقوام یونانی آسیـای صغیر.
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 24 Nov 2018 16:44:00 +0000
مشروح جزئیـات
» پروفسورحسین خیراندیش-رزومـه
بنام خدا
نام و نام خانوادگی: ع ماریانا حسین خیراندیش
فرزند: آقاجان
متولد: 1335 - کاشان
وضعیت تاهل: متاهل
مدارج علمـی :
دکترا درون رشته توسعه علمـی طب سنتی از دانشگاه "طب سنتی" ارمنستان.
پروفسوری درون طب سنتی از "دانشگاه دولتی علوم طبیعی روسیـه" سال 2012 .
اخذ عنوان حکیم درون طب سنتی از وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی درون سال 1392
مکالمـه زبان
الف : انگلیسی
ب : عربی
سوابق کاری:
مدیر حزب جمـهوری اسلامـی منطقه 7 استان تهران از سال 1359 که تا 1362 .
مسئول آموزش درون حزب جمـهوری اسلامـی استان تهران از سال 1362 که تا 1364 .
کادر امور انجمن های اسلامـی درون حوزه معاونت فرهنگی نخست وزیری از سال 1364 که تا 1366 .
قائم مقام دبیرکل و عضو هیئت موسس درون سازمان اسلامـی بین المللی دفاع از حقوق کودکان و قائم مقام
دبیرکل سازمان )کافل( از سال 1366 که تا 1371 .
رئیس شعبه ایرانی دانشگاه بین المللی روسی ارمنی مخیتارگوش از سال 1392 که تا کنون.
رئیس شعبه ایرانی و عضو هیئت علمـی دانشگاه طب سنتی ارمنستان.
عضو موسسه و مدیریت طب سنتی پژوهشکده طب کل نگر.
مدرس فعالیت آموزشی روش تحلیل سیـاسی، ع ماریانا قانون اساسی و مفاهیم سیـاسی درون حزب جمـهوری اسلامـی
مدرس دوره مقدماتی آشنایی با طب سنتی درون "موسسه تحقیقات حجامت ایران" از سال 1360 تاکنون به
بیش از 5500 پزشک و چندین هزار غیر پزشک.
مدرس دوره های تخصصی طب سنتی درون "موسسه تحقیقات حجامت ایران" از جمله مزاج شناسی، نبض
شناسی، عنبیـه شناسی و ، آب درمانی، گل درمانی، دعا درمانی، ضرورت هفتم
مدرس آموزش آزاد طب سنتی – اسلامـی درون "دانشگاه تهران" از سال 1383 که تا 1387 .
استاد "دانشگاه طب سنتی ارمنستان" از سال 1387 تاکنون.
مشاور ارشد طب سنتی دانشگاه طب سنتی ارمنستان.
عضو ستاد تدوین نظام آموزش دامپزشکی سنتی ایران.
استاد رشته پزشکی طب سنتی – اسلامـی عمومـی درون "دانشگاه طب سنتی ارمنستان شعبه ایران" از سال
1390 تاکنون.
تالیفات:
زمـینـه علوم سیـاسی:
سیـاست و دیـانت
ضرورت آگاهی سیـاسی
نقش رشد درون شیوه رهبری
ویژگی های نظام آگاهی بخش
زمـینـه علوم انسانی:
آسیب شناسی مدیریت از دیدگاه اسلام
نقش نماز درون کیفیت مدیریت مدیر
آنسوی زندگی
زمـینـه علوم پزشکی سنتی :
1 .تالیفات:
کتاب حجامت از دیدگاه اسلام.
کتاب حجامت از دیدگاه حکماء.
کتاب حجامت درمانی)گزارش درمان 106 نوع بیماری بـه وسیله حجامت(.
کتاب حجامت و طب سوزنی با همکاری دکت خسرو آگین.
کتاب مزاج انواع )خلاصه ای از مزاج شناسی از دیدگاه طب سنتی اسلامـی.
کتاب مزاج شناسی و فیزیوپاتولوژی طب سنتی.
کتاب زالو درمان بیماری ها.
کتاب زنجبیل.
کتاب داروهای اساسی درون طب سنتی ایران.
مقاله ضرورت هفتم / طرح نقش معنویت درون درمان و پیشگیری از بیماریـها.
مقاله رکن پنجم / طرح درک معنویت درون حوزه غیرانسانی.
کتاب پنج تطهیر / طرح مفاهیم بهداشت جسم و روان از دیدگاه اسلام.
کتاب عسل )از سری کتاب های داروهای اساسی درون طب اسلامـی(.
کتاب متن و ترجمـه احادیث، روایـات، فتاوی مراجع معظم شیعه اهل تسنن و فرق مختلف پیرامون
حجامت.
تصحیح کتاب فرس نامـه )پرورش و درمان بیماری های اسب( نوشته اسداله خان خونساری.
2 .ترجمـه:
کتاب حجامت درمانی، نوشته ایلکای زیـهنی چیرالی.
3 .تصحیح:
الف :کتاب التنویر )واژه نامـه طب سنتی ایران( با همکاری سید محمدکاظم امام.
ب: درمان بیماری های اسب )فرس نامـه( نوشته اسداله خان خوانساری.
ج : هفتاد و دو دیو. ع ماریانا شرح بیماری های پدیدآمده درون اثر تداخلات غیرانسانی .
4 .تدوین و تحقیقات:
آب درمانی
گل درمانی
5 .مقدمـه ها:
مقدمـه بر 22 کتاب گوناگون طبی و بهداشتی:
حجامت یک درمان آزموده، نوشته دکتر یوهان آبله.
حجامت درمانی، جمع آوری و تنظیم دکتر شـهلا اسدزاده.
گلبرگ سلامت، نوشته حوریـه رضوانی اصل و معصومـه مددی.
طب اسلامـی گنجینـه تندرستی، نوشته دکتر رضا منتظر.
رساله ذهبیـه )مجموعه ای از درمان های شفابخش امام رضا(.
مجربات مخزن الادویـه و تحفه حکیم مومن، تحقیق و پژوهش باقر باقری وند.
بررسی قسمتی از خوراک های بومـی ایران، پژوهش مـهدخت صادق وزیری و نوذر اسمعیلی.
درمان بیماری های زنان و زایمان )مقایسه بین طب غربی و ایرانی(، نوشته دکترمحمد دریـایی.
داروشناسی کاربردی )طب سنتی ایرانی(، گردآوری دکترعبدالطیف.
72 دیو، نوشته آصف بن برخیـا.
حجامت درمانی، نوشته ایلکی چیرالی.
داروشناسی، نوشته دکترمحمد یوسفی.
داروی شگفت، نوشته محمدامـین شیخو.
گیـاهان دارویی مورد استفاده درون دامپزشکی، نوشته مائیسی ایساکوویچ رابینوویچ، ترجمـه دکترعلی
نام آور.
شناخت طبایع
داروهای گیـاهی جلد اول، نوشته محمد پورفخاران و مرضیـه آق قلعه.)سری گنجینـه سلامت(.
داروهای گیـاهی جلد دوم، نوشته محمد پورفخاران و مرضیـه آق قلعه.)سری گنجینـه سلامت(.
چه طبعی دارید. ع ماریانا نوشته محمد پورفخاران و علی منصوری و مرضیـه آق قلعه.)سری گنجینـه
سلامت(.
درمان تومورهای مغزی )از دیدگاه طب ایرانی – سنتی( نوشته سیدمحمد.
6 .راهنمایی علمـی:
کتاب گیـاهان دارویی مورد استفاده درون دامپزشکی، نوشته مائیسی ایساکوویچ رابینوویچ. ترجمـه
دکترعلی نام آور.
7 .بازنویسی:
کتاب طب یوسفی جامع الفواید، نوشته مجیب یوسفی بن محمدبن یوسف.
مشاورها:
مشاوره و راهنمایی علمـی 7 پایـان نامـه درون مقطع دکترا.
1 - نقش مزاج شناسی درون تعلیم و تربیت
2 - بررسی مزاج مراجعه کنندگان بـه موسسه تحقیقات حجامت ایران
3 - پایـان نامـه کاربرد طبی از های سنتی ایران
مقالات:
1 . معرفی طرح حجامت و احیـای دوباره آن درون جمـهوری اسلامـی ایران. چاپ درون مجله Ven.
2 . بررسی نقش حجامت درون سیستم ایمنی.
3 . بررسی نقش حجامت درون هیپرلیپیدمـی خون افراد سالم.
4 . درمان سوختگی با روش طب سنتی.
5 . درمان ویتیلیگو بـه روش طب سنتی.
6 . معرفی طب سنتی ایران.
7 . درمان پسوریـازیس بـه روش رژیم ش.
8 .حجامت از دیدگاه حکما.
9 .طرحهای درمانی طب اسلامـی.
10 .داروهای اساسی درون طب اسلامـی.
11 .تغذیـه بر اساس طب اسلامـی.
12 .طرح کاربردی سازی طب سنتی ایران.
13 .چالش حجامت درون چنبره تولد.
14 .زالو درمانی.
15 .مفاد آموزش دامپزشکی سنتی ایران.
16 .تصیح طب یوسفی.
17 .مزاج شناسی.
18 .شرح فیزیو پاتولوژی طب سنتی ایران.
19 .مبانی علم حروف.
20 .تصحیح طب داود انطاکی.
21 .تصحیح درمان بیماریـهای اطفال.
22 .تصحیح زنان و بارداری.
23 .ویژگیـهای عمومـی طب اسلامـی.
24 .معرفی طب سنتی ایران.
25 . منشاء طب اسلامـی.
26 . ادبیـات حکماء.
27 . مقایسه خون ورید و خون حجامت )مشترک(.
28 . نقش حجامت درون سیستم ایمنی )مشترک(.
29 . نقش حجامت درون کنترل کلسترول )مشترک(.
30 . حجامت و گیـاه درمانی )مشترک(.
طراحی ها، ابداعات و تداوی درون درمان بـه روش طب سنتی:
1 . تدوین 120 طرح درمانی بیماری های گوناگون بـه روش طب سنتی و اسلامـی.
2 . ابداع، طراحی و اجرای حجامت آلرژی و بکارگیری آن درون درمان بیماری ها و طراحی 72 طرح
حجامت درمانی بـه وسیله حجامت تر و حجامت گرم و خشک.
3 . طراحی سیستم آب درمانی و تدوین طرح درمانی بیماری ها بـه وسیله رژیم ش.
4 . طراحی روش درمان زخم های عمـیق با روش عسل و گیـاه دارویی.
5 . تدوین برنامـه آموزشی مقدماتی طب سنتی.
6 . تدوین برنامـه آموزشی متوسط طب سنتی.
7 . طراحی سیستم دوره تخصصی طب سنتی اسلامـی بـه صورت یک رشته تخصصی درون "دانشگاه طب
سنتی ارمنستان"
8 . طراحی دوره آموزش پزشکی عمومـی سنتی اسلامـی درون "دانشکده پزشکی کل نگر ارمنستان"
9 . طراحی و اجرای اصلاح گوشت مرغ با تولید صنعتی بـه روش طب سنتی )مگا( مرغ ارگانیک ایران.
همایش ها:
برگزاری 59 همایش طب سنتی درون ایران.
کنفرانس ها:
شرکت درون 55 کنفرانس پزشکی دانشگاه های ایران.
شرکت درون 5 کنفرانس پزشکی خارج از کشور.
شرکت درون بیش از 120 کنفرانس درون سراسر کشور.
لوح های فشرده آموزشی:
سلسله مباحث طب سنتی ایران و اسلام.
اولین همایش ملی حجامت درون دانشگاه علوم پزشکی رضوی.
تلفن تماس :52-44867347
» تاریخ انتشار : 1395/02/04
» بازدیدها : (0)
» نظرات : (0)
نوشته شده توسط: جعفر حاجی صادقی | 1396/03/24
پرسش ودرماننوشته شده توسط: آذری | 1396/08/24
قند باردارینوشته شده توسط: سید علی حسینی | 1396/10/27
درمان خشکی چشم و درد پلک چشمنوشته شده توسط: سید علی حسینی | 1396/10/27
lika24نوشته شده توسط: Lika24impat | 1396/10/29
lika24نوشته شده توسط: Lika24impat | 1396/10/29
ugg.msk.ru - угги купить в москве интернет магазин москваنوشته شده توسط: | 1396/11/06
نوشته شده توسط: | 1396/11/06
دیستروفینوشته شده توسط: Ellenspurb | 1397/04/15
طب سنتینوشته شده توسط: JasonSwopy | 1397/04/19
Почему натуральные цветы в стекле не вянут?نوشته شده توسط: DavidWhalt | 1397/05/17
Дымные коктейли Мамоновоنوشته شده توسط: Danielnoinc | 1397/06/29
leinzchdsiurzgfsiohtxdpzbkqbfqvنوشته شده توسط: | 1397/07/19
yqtriatmنوشته شده توسط: PhilipAlelP | 1397/08/14
نوشته شده توسط: Richardvex | 1397/08/28
Перезвонитеنوشته شده توسط: Jeraldsip | 1397/09/06
Best casino to play online تاثیر حجامت بر سیستم ایمنی
افرادی کـه در سیستم ایمنی خود با ضعف روبرو هستند بیشتر از افراد دارای سیستم ایمنی نرمال و با کارایی بالا دچار عفونت هایی از قبیل سرماخوردگی، سینوزیت، پنومونی و به طور کلی عفونت های دستگاه تنفسی، عفونت های گوارشی مانند اسهال عفونت
:: ادامـه خبر
داروها درون طب اسلامـی
در داروها عسل و سیـاهدانـه درون مرحله اوج قرار دارد. سُعد و سنا و سرکه و سنبل الطیب درون مرتبه عالی مـی درخشند. زنجبیل و زعفران و زیتون درون تمام نسخه ها حضور دارند. انجیر و انار و انگور بر سفره های آسمانی
:: ادامـه خبر
اخبار علمـی جدید مزاج مناطق مختلف ایران
مزاج مناطق مختلف درون ایران:
مزاج مناطق کوهستانی(مثل دماوند) سرد و خشک است.
مزاج مناطق بیـابانی(مثل یزد) گرم و خشک است.
مزاج مناطق کنار دریـا(مثل حاشیـه شمال و حوالی مازندران) سرد و تر است
:: ادامـه خبر
گیـاه پزشکی مقاله آزاد
در سال 1302هجري خورشيدي پي آن با تاسيس مدرسه فلاحت آموزش حشره شناسي و دفع آفات را استاد دکتر جلال افشار از سال 1306آغاز واقع افشار ، پايه گذار حشره شناسي ودفع آفات وبه بيان امروزين ، بنيانگذار گياه پزشکي درون ايران هست همين طور آموزش کشاورزي با سرعتي چشم گير راه خود را باز نمود
:: ادامـه خبر
جستجوی اخبار وضعیت آب و هوا نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 27 Nov 2018 11:40:00 +0000
تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com