ترانه به اسم مژگان

ترانه به اسم مژگان عارف (خواننده) - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | اسم قشنگ ایرانی به منظور و پسر همراه با معنیش | زیباترین اسم های کردی Kurdish name | نام فارسی | شعر نو درباره ماه ارديبهشت - shereno.com | اسم با حرف م :: راهنمای انتخاب اسم نام پسر زیبای ... |

ترانه به اسم مژگان

عارف (خواننده) - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

عارف
عارف درون کنسرت کلگری، ترانه به اسم مژگان اکتبر ۲۰۱۶
اطلاعاتنام اصلی عارف عارف‌کیـانام مستعار عارف
لقب: ترانه به اسم مژگان سلطان قلبهاتولد ۱۹ مرداد ۱۳۱۹ / ۱۰ اگوست ۱۹۴۰ (۷۷ سال)ملیت ایرانیسبک‌(ها) پاپسال‌های فعالیت خوانندگی: ۱۳۴۰-اکنون
هنرپیشگی: ۱۳۴۷–۱۳۵۳ناشرین کمپانی رویـال
آهنگ روز
آپولون
پارس ویدئو
شرکت ترانـه
کلترکوردز
آرفی رکوردز
آونگ موزیک
عارف رکوردز
سایت رادیو جواننوع صوت باس-باریتونوبگاه سایت رسمـی
صفحهٔ رسمـی فیسبوک
صفحه رسمـی اینستاگرام

عارف عارف‌کیـا (زادهٔ ۱۹ مرداد ۱۳۱۹ درون تهران) و اصالتاً اهل اردبیل مـی‌باشد.[۱] از خوانندگان موسیقی پاپ ایرانی هست که بـه سبک خواننده‌های اپرا مـی‌خواند.[۲] وی آفرینندهٔ سبک خاصی درون موسیقی پاپ ایران هست که پیش از آن سابقه نداشته، بعدها این سبک خاص درون مـیان مردم بـه نام ته‌حنجره‌ای شـهره شد. ترانه به اسم مژگان بـه همـین خاطر، عارف با لقب «حنجره‌طلایی» شناخته مـی‌شد بعد از آن لقب «سلطان قلبها» بـه او داده شد و در سال‌های اخیر نیز وی را با عنوان «یـادگار عاشقی سه نسل» معرفی مـی‌کنند.[۳] عارف نزدیک ۸۰۰ ترانـه خوانده[۴] که علاوه بر فارسی بـه زبان‌ها و لهجه‌های مختلف نیز مـی‌باشند.[۵]

زندگی شخصی

تولد و کودکی

عارف از پدر و مادری با اصالت اردبیلی[۴](با نام‌های عبدالله و طاهره)، درون تهران متولد گردید.[۱] مادرش متولد و ساکن بادکوبه (در آذربایجان شوروی، باکوی کنونی) بود[۶]و درون دانشگاه مسکو رشتهٔ دندانپزشکی را گذرانده بود؛[۷] مادربزرگش نیز اُپرا مـی‌خواند و علاقهٔ فراوانی بـه اشعار بـه آذری برگردانده شدهٔ نظامـی و خاقانی داشت.[۸] با شروع جنگ جهانی دوم بسیـاری از خانواده‌های ایرانی بـه جنوب ارس (ایران) کوچانده شدند. ترانه به اسم مژگان بعد از این کوچ اجباری مادرش مجبور شد دانشگاه را نیمـه کاره رها کند، او با پسر عموی خود ازدواج نمود و عارف بـه دنیـا آمد.[۶] پدرش رانندهٔ کامـیون بود کـه در آن زمان از مشاغل سخت و مـهم محسوب مـی‌شد.[۷]
خیلی زود بـه دلیل اختلاف درون طرز تفکر، پدر و مادرش از هم جدا شدند و عارف مجبور شد کـه دور از محبت مادرانـه، درون کنار نامادری زندگی نماید. قحطی و کمبود مواد غذایی (به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم) و کم‌توجهی بـه بهداشت، باعث شیوع مریضی‌هایی درون ایران شده بود کـه عارف نیز بـه دلیل همـین امراض و همچنین کمبود توجه و مراقبت مادرانـه، بـه مریضی سختی دچار شد. بـه همـین خاطر مادرش توانست سرپرستی او را بگیرد[۶]
عارف و برادرهای دیگری نیز دارد ولی مادرش هیچوقت ازدواج نکرد.[۶]

آشنایی با خوانندگی

عارف ۳ ساله بود کـه زندگی تازه‌ای را درون کنار خانوادهٔ مادرش (در خیـابان نادری، کوچهٔ شیروانی؛ درون چهارراه استانبول) شروع کرد.[۶][۷] زبان اول درون این خانواده آذری بود، حتی پدر بزرگ و مادربزرگش زبان فارسی بلد نبودند.[۹] شرایط زندگی آن‌ها از نظر مالی چندان خوب نبود اما همـه تلاش مـی‌د کـه کانون خانواده گرم باشد،[۸]
تنـها دلخوشی این خانواده گوش بـه یک رادیوی لامپی با مارک AGA بود کـه همـیشـه بر روی موج رادیو بادکوبه تنظیم شده بود.[۷] این رادیو هر روز از ساعت ۶ صبح که تا شب روشن بود کـه مشتری اصلی آن دایی‌اش بود. از این رادیو علاوه بر آهنگ‌های آذری و غربی، گاهی اوقات نیز اُپراهای معروف اروپایی پخش مـی‌شد.[۷] مشـهورترین خوانندگان آذری کـه رادیو بادکوبه صدای آن‌ها را پخش مـی‌کرد عبارت بودند از: رشید بهبودوف، بُلبل، گل آقا، شوکت و فاطمـه. این‌ها اساتیدی بودند کـه صدایشان تعلیم دیده بود و هیچ‌گاه «خارج» نمـی‌خوانند. همـین امر باعث شد که تا عارف مخفیـانـه از این استادان تقلید کند و ناخودآگاه «درست خواندن» و «مـیزان خواندن» و «کوک خواندن» را فرا بگیرد.[۷][۹]

دوران تحصیل

عارف بـه دبستان و دبیرستان تمدن رفت کـه در همان کوچهٔ شیروانی قرار داشت. درون ایـام جوانی نیز بـه هنرستان صنعتی (واقع درون انتهای خیـابان قوام‌السلطنـه؛ ۳۰ تیر کنونی) رفت و در رشتهٔ درودگری (چوب و نجاری) مشغول بـه تحصیل شد و دیپلمش را از آنجا گرفت. فاصلهٔ منزل که تا مدرسه ۱۰–۱۵ دقیقه زمان مـی‌برد و او همـیشـه این مسیر را پیـاده طی مـی‌کرد. مسیر همـیشگی او منحصر بـه خودش بود: لاین دوم خیـابان و بر خلاف حرکت اتوموبیل‌ها! او با خود ترانـه‌های آن زمان را زمزمـه مـی‌کرد، و این تنـها کلاس تمرین به منظور صدایش بود.[۷][۸]
عارف علاقهٔ فراوانی بـه موج نوین موسیقی پیدا کرده بود و ترانـه‌های اجرا شده از ویگن، محمد نوری و… را با جدّیت دنبال مـی‌نمود؛ به‌طوری‌که هر ترانـه‌ای کـه از رادیو پخش مـی‌شد را درون دفترچه‌ای بـه زیبایی یـادداشت مـی‌کرد و سعی مـی‌کرد آن‌ها را بلافاصله اجرا نماید. از آنجایی کـه تصویرگر خوبی بود کنار هر ترانـه تصویری از آن ترانـه را مـی‌کشید. درون این دفترچه بیش از ۵۰ ترانـه وجود داشت کـه آن را بـه یکی از بهترین دوستان دوران جوانی‌اش هدیـه کرد. بعد از حدود ۶۰ سال، درون مـهرماه ۱۳۹۲ خورشیدی خانمـی اعلام کرد کـه یـادگاری عارف هنوز نزد خانواده ایشان وجود دارد کـه از طریق داییِ پدرش بـه او رسیده‌است.[۴][۹]
عارف درون دوران تحصیلش درسخوان نبود و مسائل را فرمولی محاسبه نمـی‌کرد، اما خیلی باهوش بود، به‌طوری‌که باعث تعجب معلم‌ها مـی‌شد.[۶]

پس از تحصیل و انتخاب شغل (از کارگری درون لاستیک‌سازی که تا خوانندگی)

عارف بعد از دریـافت دیپلم، جهتب درآمد ۴ گزینـهٔ متفاوت را درون مسیر خود مـی‌دید:

  • نقاشی: عارف بـه همراه یکی از دوستانش کـه یک نقاش حرفه‌ای بود مدتی را بـه طراحی بیلبوردهای تبلیغاتی پرداخت کـه از این راه نیز درآمدب کرد.
  • فوتبال: عارف درون دوران جوانی فوتبال را بسیـار دوست داشت اما درون آن زیـاد درخشان نبود. بـه دلیل اینکه «چپ پا» بود بـه راحتی مـی‌توانست درون فوتبال غیرحرفه‌ای آن زمان (اواخر دهه ۳۰ خورشیدی) رشد کند و حتی بـه تیم ملی برسد.
  • خوانندگی: عارف هیچ وقت تصمـیم نداشت این هنر را رها کند و نمـی‌خواست اشتغال باعث کمرنگ شدن علاقه‌اش بـه خوانندگی شود.
  • ادامـه فعالیت درون رشته درودگری: از آنجایی کـه عارف رشتهٔ درودگری را بـه صورت علمـی فراگرفته بود، مـی‌توانست درون مشاغل مرتبط با این رشته فعالیت نماید. به منظور همـین درون «آزمون استخدام دبیر» شرکت کرد و در بین ۸۰۰ نفر شرکت‌کننده درون بین ۱۰ نفر ممتاز قرار گرفت و به عنوان دبیر بـه هنرستان صنعتی قزوین معرفی گردید.[۶]
تدریس درون قزوین

عارف مجبور بود کـه ۳ روز درون هفته را درون قزوین بـه تدریس بپردازد، بـه دلیل اینکه اتومبیل شخصی نداشت ساعت ۵ صبح خانـه را ترک مـی‌کرد و با هر وسیله‌ای خودش را بـه قزوین مـی‌رساند؛ چرا کـه مـی‌بایست ۸ صبح سر کلاس حاضر مـی‌شد. اختلاف سنی عارف و شاگردانش کم بود چون خودش هم تازه دیپلم گرفته بود و سال قبل شاگرد مدرسه بود. او سعی مـی‌کرد هم با شاگردانش دوست باشد و هم سختگیر، که تا آن‌ها درس‌ها را بـه خوبی یـاد بگیرند.[۶]
پس از ۲٫۵ سال، عارف درون حین بازگشت از قزوین دچار حادثه مـی‌شود؛ یکی از دوستان عارف (به نام علی مرتضوی) بـه همراه عارف و ۲ نفر دیگر (خاکباز و توتونچی) قصد برگشت بـه تهران را داشتند کـه ناگهان اتوموبیل تریومف منحرف و چپ مـی‌کند. درون این حادثه فقط عارف صدمـه مـی‌بیند. او از ناحیـهٔ پشت گوش و قفسهٔ بـه شدت مصدوم مـی‌شود، به‌طوری‌که ۲۰ روز خانـه‌نشین مـی‌شود و مادرش بـه تنـهایی از او پرستاری مـی‌کند.[۶]
بعد از بهبودی نسبی، عارف بـه ادارهٔ فرهنگ قزوین و هنرستان محل کار مراجعه کرده و ماجرای تصادف و مصدومـیت خود را به منظور مسئولین شرح مـی‌دهد، کـه البته مسئولین وقت ادعای عارف را قبول نکرده و با سردی با او برخورد مـی‌کنند. گویـا آنان عکسی از عارف درون مجله تهران مصور دیده بودند و غیبت غیرموجه او را بـه خوانندگی‌اش درون تلویزیون مربوط مـی‌دانستند. بـه همـین دلیل فعالیت و اشتغال عارف را بـه حالت تعلیق (منتظر خدمت) درمـی‌آوردند. عارف مغموم و ناراحت بـه تهران بازمـی‌گردد.[۶]

ازدواج

عارف قبل از دریـافت دیپلم ازدواج کرد. او ۴ بار ازدواج کرده کـه حاصل آن‌ها ۴ بـه نامـهای سهیلا، سابرینا، نازلی و نیکیتا هست که درون اروپا و آمریکا زندگی مـی‌کنند. او همچنین یک پسر (به نام سهیل) داشت کـه در سن ۴۱ سالگی بـه دلیل سرطان لوزالمعده درون آلمان درگذشت.[۴]

فعالیت‌های هنری

کودکی

عارف به منظور اولین بار درون یک مـهمانی ترانـه‌ای آذری را بـه همراه سازهایی از شامل تار و دف و کمانچه (به آذری تارگاوال) خواند. که تا آن زمان حتی خانواده‌اش هم صدای آواز او را نشنیده بودند و از علاقه‌اش بـه این هنر آگاه نبودند.[۹]

همچنین زمانی کـه حدود ۶ سال سن داشت، ترانـهٔ سوزناک «دنیـا ز تو سیرم، بگذار کـه بمـیرم» (از قاسم جبلی) را مـی‌خواند کـه اطرافیـان و همسایگان را بـه تحسین وامـی‌داشت و مـی‌گفتند:

"چقدر قشنگ مـی‌خوونـه، اگه نمـی‌دونستیم این پسر ۵–۶ ساله‌س، حتماً باور مـی‌کردیم کـه عاشق شده…"[۷]

اجرای جشن‌های مدرسه

هر سال درون آموزشگاه‌ها جشن پایـان سال تحصیلی برگزار مـی‌شد کـه در آن دانش‌آموزان برنامـه‌های هنری را اجرا مـی‌د. عارف نیز هر سال بخش آواز برنامـه را اجرا مـی‌کرد.[۷]

۹ سالگی

اولین کنسرت عارف درون این سن به منظور سازمان موسوم بـه «سازمان حمایت از مادران و کودکان» با همراهی ویولن و ضرب انجام شد. درون این سازمانِ نوپا کودکان مـی‌توانستند بـه اجرای برنامـه‌های هنری بپردازند.[۱][۷]

نوجوانی

عارف درون دوران نوجوانی مدتی را درون گروه کر ملی مشغول تجربه‌اندوزی شد. این گروه از تعدادی پسر و تشکیل شده بود کـه به سرپرستی ایرج گلسرخی بـه تمرین و اجرای آهنگ‌های فولکلور آن زمان مـی‌پرداختند. از آنجایی کـه این گروه زیرپوشش باشگاه جوانان دموکرات ایران بود، بعد از مدتی بـه دلایل سیـاسی منحل شد.[۷]

جوانی

عارف درون برنامـه‌های جشن پایـان سال تحصیلی هنرستان نیز با جدّیت شرکت مـی‌کند. همراهان او درون سال اول عبارت بودند از: فرامرز پارسی(فلوت، ویولن)، سیروس شمشیری (جاز/درامز)، بهروز ندیمـی(آکاردئون)، مـهندس بنام(گیتار). این گروه سال دوم کامل‌تر شد و بسیـار موفق‌تر و حرفه‌ای‌تر برنامـه‌شان را اجرا مـی‌کنند، به‌طوری‌که عارف به منظور اجرای برنامـه درون جشن پایـان سال کلیـه آموزشگاه‌ها انتخاب مـی‌شود.[۸]

جشن بزرگ تالار فرهنگ

جشن پایـان سال کلیـه آموزشگاه‌ها درون تالار فرهنگ برگزار شد کـه جمعیتی حدود ۱۰۰۰ نفر را درون خود جای داده بود، مـهمان ویژهٔ این مراسم از خانوادهٔ سلطنتی پهلوی (فاطمـه پهلوی یـا شمس پهلوی) بود. عارفِ جوان به منظور اجرای برنامـه بـه روی سن مـی‌رود و با دیدن جمعیت تصمـیم بـه برگشتن مـی‌گیرد! اما دیر شده بود. بالاخره او بر ترس خود غلبه کرده و به سمت مـیکروفون رفته و آوازش را اجرا مـی‌نماید، کـه مورد تحسین همگان قرار مـی‌گیرد.[۸]

حضور درون رادیو و تلویزیون

در اواخر دهه ۳۰ خورشیدی، ایران دارای یک کانال تلویزیونی و دو کانال رادیویی بود. تلویزیون نوپا بود و در بین عموم مردم متداول نبود. عارف بـه راحتی مـی‌توانست بـه رادیو نیرو هوایی (به مدیریت سرهنگ آقاخانی) برود و مشـهور شود، اما درون آنجا سبک متفاوتی از آهنگ‌ها اجرا مـی‌شد (که بعدها بـه سبک «کوچه بازاری» مشـهور گشت). هدف اصلی عارف حضور درون رادیو ایران بود، چرا کـه بسیـاری از استادان موسیقی ایران درون آنجا حضور داشتند. بزرگترین سدّی کـه سر راه او بود امتحان ورودی و تأییدیـه شورای موسیقی رادیو بود کـه عبور از آن به منظور همـه مـیّسر نبود.[۷]

حضور آماتوری درون تلویزیون

زمانی کـه عارف درون هنرستان تدریس مـی‌کرد، ۴ روز هفته را بیکار بود. او تصمـیم گرفت با یکی از دوستانش بـه نام جمشید زندی یک گروه آماتوری تشکیل دهند که تا در تلویزیون (تلویزیون خصوصیِ ثابت پاسال) قطعات موسیقی را اجرا کنند. آن‌ها ۲ آهنگ اسپانیـایی را انتخاب د کـه توسط جمشید زندی تنظیم شدند و عارف هم ترانـه‌های آن‌ها را سُرود. این دو ترانـه «مادر» و «جلوهٔ ماه» نام داشتند کـه در آن عارف خواننده بود و جمشید زندی هم نوازنده آکاردئون بود، بـه دلیل اینکه گروه ناقص بود آن‌ها مجبور بودند گیتاریست و درامر را کرایـه کنند.[۷] این ترانـه‌ها چندین هفته از تلویزیون پخش شد ولی موفقیتی درون پی نداشتند.[۸]

حضور حرفه‌ای درون تلویزیون (سال ۱۳۴۱–۲۲سالگی)

یکی از روزهایی کـه عارف و جمشید به منظور ضبط آهنگ‌های‌شان بـه ساختمان تلویزیون مـی‌رفتند با یکی از کارمندان تلویزیون روبرو شدند. این شخص اسد منصور نام داشت کـه سازندهٔ آگهی‌های تلویزیون (مدیریت تلویزیون آگهی) بود و همچنین درون مجلهٔ تهران مصوّر کار مـی‌کرد.[۷] عارف درون مورد هم صحبتی‌اش با اسد منصور مـی‌گوید:

بهم گفت: مـی‌خوای توی جایگاه ویگن باشی؟ توی دلم خندیدم و گفتم شوخی مـی‌کنـه! چون ویگن دست نیـافتنی بود هیچ‌به گردپای او هم نمـی‌رسید و آرزوی همـه خواننده‌ها بود کـه کنارش باشن. جواب دادم: بله، حتماً. بهم گفت: این کارت منـه، فردا بیـا پیشم…[۶][۷]

فردای آن روز بین عارف و اسد منصور قراردادی بسته شد کـه به موجب آن قرار شد کـه مدیریت برنامـه‌های عارف توسط اسد منصور انجام شود (شامل خرید ترانـه و آهنگ، اجرای برنامـه تلویزیونی و …) و ۳۰٪ کل درآمد را بـه عنوان حق‌الزحمـه‌اش بردارد.[۶]

  • دوصدایی با نارملا درون تلویزیون:

اسد منصور درون اولین قدم عارف را با بابک افشار آشنا کرد.[۷] پس از مدتی نیز نارملا بـه گروه اضافه شد. هرچند حضور همخوان درون قرارداد عارف با اسد منصور وجود نداشت، اما عارف قبول مـی‌کند. نارملا ی ایرانی-آشوری بود کـه دارای صدای سوپرانو بود. نفر چهارم این گروه، «فیروز» نام داشت کـه ایرانی الاصل و ساکن یونان بود. با پیشنـهاد فیروز نسخه‌ای از گروه Kazantzidis & Marinella (که درون یونان موفق بود) درون ایران با عارف و نارملا تشکیل مـی‌شود.
اولین حضور عارف و نارملا درون تلویزیون درون سال ۱۳۴۰ خورشیدی درون برنامـه‌ای بـه نام «رنگین کمان» بود. مجری این برنامـهٔ تبلیغاتی علی تابش بود کـه در آن عارف و نارملا ترانـه‌های دوصدایی را بـه صورت زنده اجرا مـی‌د. این برنامـه هفته‌ای ۲–۳ بار پخش مـی‌شد کـه بسیـار مورد توجه تماشاگران قرار گرفت. محبوبیت ترانـه‌های دوصدایی این زوج باعث شد که تا آن‌ها بـه برنامـهٔ تلویزیونی دیگری بـه نام «نقاب سیـاه» دعوت شوند.[۱] آهنگ‌هایی کـه عارف و نارملا اجرا مـی‌د اغلب یونانی بودند کـه توسط بابک افشار تنظیم مـی‌شد و بیشتر اشعارش را پرویز وکیلی مـی‌نوشت. بعدها از عارف و نارملا و بابک بـه عنوان سه تفنگدار هنری یـاد شده‌است.[۷][۸] با مسافرت نارملا بـه آمریکا و جدا شدنش از گروه، بسیـاری معتقد بودند کـه عارف موقعیتش را از دست خواهد داد، اما او برنامـه‌های قابل توجهی را اجرا کرد و توانست درون مدت کوتاهی با توفیق کامل روبرو گردد.[۱۰]

  • دوصدایی با پوران درون تلویزیون:

زمانی کـه عارف درون ابتدای راه بود، پوران بسیـار محبوب و مشـهور بود. او بـه عارف اجازه داد کـه یک ترانـهٔ دوصدایی را با هم درون تلویزیون بـه صورت زنده اجرا کنند. نام این ترانـه «دیده دیده»[۱۱] بود.[۷] این ترانـه بـه حدّی مورد توجه قرار گرفت کـه برای بار دوم درون همان برنامـه اجرا شد. علت اجرای مجدد بخاطر تماسی بود کـه از دربار گرفته شد بود.[۱۲]

حضور حرفه‌ای درون رادیو (سال ۱۳۴۳–۲۴سالگی)

اواخر دههٔ ۳۰ خورشیدی رادیو ایران بـه عنوان تنـها رسانـهٔ دولتی ایران، جایگاه بهترین‌ها بود. هر ترانـه‌ای کـه از آن رادیو پخش مـی‌شد از ی بـه نام شورای موسیقی رادیو عبور مـی‌کرد، چرا کـه اعتقاد داشتند هر ترانـه حتما از نظر شعر و آهنگ و آواز بدون نقص باشد. از طرف دیگر، اعضای این شورا از موسیقیدانان سنتی بودند و نمـی‌خواستند آهنگ‌هایی غیر از موسیقی سنتی و ملی از رادیو پخش شود، بنابراین خیلی بـه ندرت آهنگ‌های پاپ از رادیو پخش مـی‌شد.[۷][۱۳] در دوره‌های مختلف مشیر همایون شـهردار، حبیب‌الله بدیعی، روح‌الله خالقی، مختاری و بعدها انوشیروان روحانی عضو این شورا بودند.[۷] هر خواننده‌ای مـی‌خواست صدایش از رادیو ایران پخش شود حتما تست صدا مـی‌داد. ۹۰٪ شرکت‌کنندگان موفق نمـی‌شدند تأییدیـه شورا بگیرند. این ترس درون عارف هم وجود داشت، اما همراهی پوران بـه او اعتماد بـه نفس داد. بانو پوران عارف را بـه شورا معرفی کرد و دورادور ناظر بر اجرای او شد. مرحله اول اجرای یک ترانـه بود کـه دلبخواهی بود، عارف نیز ترانـه «مـیخوام برم کوه» از ویگن را اجرا کرد. درون مرحله دوم، داور شورا (مشیر همایون شـهردار) درون آستانـهٔ ۸۰ سالگی پشت پیـانو نشست و با دستان لرزانش از عارف تست زیر و بم نت‌ها را گرفت.[۸][۹]
پس از این آزمون، صدای عارف مورد تأیید شورا قرار گرفت و داوران رأی بـه «کوک بودن» صدای او دادند. از آن بعد عارف هم بـه مانند ویگن، محمد نوری، منوچهر سخایی و مـهرپویـا خوانندهٔ رسمـی رادیو ایران درون موسیقی پاپ شد[۷][۸] و مـی‌بایست هر ماه یک ترانـه اجباری به منظور ارکستر جاز رادیو و سه ترانـه به منظور پخش زنده درون رادیو اجرا مـی‌کرد.[۱۴]

انتشار اولین صفحه (۲۲ سالگی)

اولین ترانـهٔ عارف کـه بر روی صفحهٔ گرامافون ضبط شد، ترانـه‌ای دوصدایی همراه پوران بود کـه «هفت آسمون»[۱۱] نام داشت.[۹] این صفحه درون سال ۱۳۴۱ خورشیدی منتشر گردید و باعث شد عارف بـه اوج شـهرت و محبوبیت برسد.[۱۵] او به منظور خواندن این ترانـه یک چک بـه مبلغ ۱۰۰۰ تومان را از مدیریت کمپانی رویـال بـه عنوان دستمزد دریـافت کرد.[۷]
عارف هنگام ضبط این ترانـه هنوز بـه شغل معلمـی مشغول بود. با وقوع تصادف و اخراج آبرومندانـه از هنرستان، عارف تلاشی به منظور بازگشت بـه این شغل نکرد، چرا کـه حقوق ماهیـانـهٔ او بـه همراه اضافه کار و همچنین تحمل مسیر طولانی و خطرناک حدود ۹۰۰ تومان بود. اما او توانسته بود به منظور اجرای یک ترانـه درون عرض نیم ساعت ۱۰۰۰ تومان دریـافت نماید.[۶][۷]

همکاری با گروه گلدن رینگ

گروه گلدن رینگ (Golden Rings) اواسط دهه ۴۰ خورشیدی توسط جمشید زندی شکل گرفت کـه ترانـه‌های شاد و جوان‌پسندی را اجرا مـی‌د. اغلب این ترانـه‌ها توسط سعید دبیری سروده مـی‌شد و همچنین نوازندگان گروه واروژ شبانی و فریبرز فرهادی بودند. بعد از موفقیت «فیلم سلطان قلبها» و بیشتر شدن محبوبیت عارف، جمشید زندی پیشنـهاد یک کنسرت مشترک را بـه وی داد. بعد از این کنسرت، عارف درون اواخر سال ۱۳۴۷ خورشیدی بـه این گروه نوظهور پیوست. اما بعد از مدتی از گروه جدا شد، چرا کـه خود را به منظور خواندن ترانـه‌هایی بـه این سبک(راک اند رول) پیر مـی‌دید.[۶][۱۶]
تا قبل از انقلاب، گلدن رینگ درون بین گروه‌های مشابهٔ خود دارای طولانی‌ترین حیـات حرفه‌ای بوده‌است.[۱۷]
ترانـه‌هایی کـه با صدای عارف از گلدن رینگ بـه بازار آمد عبارتند از:
قصهٔ غصه‌ها، مرد غمگین، آی ا، لالایی، پلهای شکسته، یک بوسه مـیخوام چند، عروس خونـه، شاید بیـاید.[۱۸]

تلفیق موسیقی اصیل ایرانی و پاپ

عارف درون سال ۱۳۴۶ با همکاری ایرج گلسرخی سعی کرد که تا برخی از آهنگ‌های اصیل ایرانی را همراه با ارکستر سمفونیک اجرا نماید.[۱۰] ترانـه‌هایی مانند شرح غم (چهره بـه چهره)، شرح پریشانی، همـه هست آرزویم و بهار دلکش حاصل تنظیم ایرج گلسرخی بود کـه رُبع پرده آن‌ها حذف شده بودند.[۷]
در سال ۱۳۵۰، بـه دعوت امان منطقی، عارف به منظور فیلم غلام ژاندارم ترانـه‌هایی اجرا کرد کـه از ملودی‌های قدیمـی و اصیل ایرانی بودند. این دو ترانـه، همـه چیم یـار و ای خدا بودند کـه خیلی زود بین مردم گل کرد، به‌طوری‌که هم ایرانی‌ها را مجذوب کرد و هم خارجی‌ها را.[۵] این همکاری درون فیلم جبار سرجوخه فراری نیز ادامـه داشت و ترانـهٔ سر کُتل پای کُتل خلق شد کـه بر روی آهنگ شیرازی مستُم مستُم نوشته شده بود.
در سال‌های اخیر درون چند مراسم کـه به نفع کمـیته ایرانیکا برگزار شد، این ترانـه‌ها توسط عارف بـه صورت زنده اجرا گردید. عارف مجدداً این ترانـه‌ها را بـه همراه پیـانو ضبط نموده و قصد دارد آن‌ها را درون یک آلبوم منتشر نماید.[۷]

عارف و سیـاوش قمـیشی درون جوانی

فعالیت‌های اجتماعی

عارف درون اوایل دههٔ ۵۰ خورشیدی اقدام بـه تأسیس دفتری بـه نام بهکده نمود و از دیگر خوانندگان دعوت کرد که تا بطور متناوب بـه بیمارستان‌ها و تیمارستان‌ها سرکشی کنند و برای بیماران بـه صورت رایگان برنامـه اجرا کنند. آغاسی، سوسن و پوران از جملهانی بودند کـه دعوت عارف را پذیرفته بودند.

پس از انقلاب

ماندن درون ایران

عارف هم مانند بسیـاری دیگر تصور مـی‌کرد کـه این انقلاب مثبت خواهد بود و در ایران آزادی‌هایی مانند شش ماه حضور دکتر مصدق برقرار مـی‌شود. او درون ایران ماند و حتی به منظور انقلابی‌ها ترانـه‌هایی را نیز اجرا کرد.[۴] او ترانـه‌هایی مانند برادر بیـا و دستهایم را بتو مـی‌دهم (جوانـه) درون این دوره کرد. آخرین برنامـه‌ای کـه او درون ایران اجرا کرد درون یک جشن عروسی بود کـه از دید نیروهای کمـیته «مجلس طاغوتی» مـی‌نمود. بعد از پایـان آن جشن، بین عارف و نیروهای انقلابی درگیری‌ای رخ داد.[۱۹] او مـی‌گوید:

یـه بار یـه بچه‌ای کـه تفنگ یوزی دستش بود، گفت مـی‌خواستم بیـام داخل خونـه‌تون همتون رو بکشم. اگر هم اومده بود اومده بود. یـه اتفاقی بود مثل همـه اتفاق‌های دیگهٔ اون موقع. من دیگه بـه یـه جایی رسیده بودم کـه مـی‌دونستم نباید بمونم وگرنـه کشته مـی‌شم.[۴][۱۹]

پس از این درگیری، عارف تصمـیم گرفت با پول ناچیزی کـه در اختیـارش بود بـه آمریکا سفر کند که تا به دوستان هنرمندش بپیوندد. او بعد از ۷ ماه حضور، ایران را به منظور همـیشـه ترک کرد و به لندن رفت.[۱۹]

اقامت درون لندن

عارف درون سال ۱۳۵۸ ایران را ترک کرد و به انگلیس رفت که تا پس از توقف کوتاهی بـه آمریکا پرواز کند. با تسخیر سفارت آمریکا درون تهران و وقوع گروگانگیری، پاسپورت ایرانیـان باطل شد و عارف مجبور شد درون لندن بماند. او درون حالی کـه اندوختهٔ مالی چندانی نداشت بـه «نایت کلاب پارس» دعوت شد.

با روبه‌راه شدن اوضاع مالی، او درون ساختمانی کـه جنتی عطایی درون آن زندگی مـی‌کرد ساکن شد. عارف بعد از مدتی کاباره‌ای را اجاره کرد کـه توسط سه ایرانی اداره مـی‌شد و برای افتتاحیـه‌اش از جنتی عطایی، الهه، داریوش و فرامرز اصلانی دعوت بـه عمل آورد. چند روز قبل از افتتاحیـه داریوش انصراف داد و هایده جایگزین وی گردید. این اولین اجتماع ۷۰۰ نفره ایرانیـان درون لندن بعد از انقلاب بود. با مشکلاتی کـه بین ایرانی‌ها و عرب‌ها-که مشتریـان قبلی آن کاباره بودند- پیش مـی‌آمد، عارف با همکاری جنتی عطایی سالن دیگری را مجهز نمود و نام آن را «کومـه» نـهاد.

بعد از مدتی، آشنایی با کاباره‌دار دیگری بـه نام «دارابی» و شراکت با وی، شروعی دیگر درون موقعیتی بهتر را به منظور عارف درون پی داشت.[۴][۱۹]
پس از آشنا شدن عارف با سفیر آمریکا درون لندن، او توانست اجازهٔ ورود بـه آمریکا راب نماید. اقامت کوتاه او درون لندن ۲٫۵ سال طول کشید.[۱۹]

اقامت درون لس‌آنجلس

او درون اوایل دههٔ شصت خورشیدی (۱۹۸۰ مـیلادی) بـه لس‌آنجلس رفت و در اولین قدم توانست ترانـهٔ «سرباز کوچولو» را اجرا نماید. همکاری او با شرکت‌های پارس ویدئو، ترانـه، کلترکوردز و آرفی رکوردز باعث انتشار بیش از ۱۰ آلبوم موسیقی شد.
عارف درون سال ۱۹۹۶ با همکاری همسر سابقش شرکتی بـه نام Rfaye باز کرد کـه بیشتر آلبومـهای عارف و دیگر خوانندگان مشـهوری هم چون هایده، مازیـار آنجا تکثیر مـی‌شد.[۲]
او یکی از اعضای فعال تیم فوتبال ستارگان (هنرمندان اهل لس‌آنجلس) بود و حدود ۲۰ سال هر چهارشنبه درون پست دفاع چپ این تیم بازی کرد. از دیگر اعضای فعال این تیم فوتبال اندی، ستار، داوود بهبودی و کامبیر قربانی (پسر گوگوش) مـی‌باشند.[۲۰]

اقامت درون دوبی

عارف درون اوایل دهه ۸۰ خورشیدی بـه کشور امارات رفت و در دوبی ساکن شد. بعد مدتی کـه آرامش بـه زندگی او برگشت توانست ترانـهٔ عاشقانـهٔ «آرامش» را اجرا نماید. در سال‌های اخیر عارف یکی از اعضای فعال درون گروه‌های سنتی، کلاسیک و پاپ مـی‌باشد. او بـه خاطر همکاری‌های چندین ساله خود با کمـیتهٔ دوستداران ایرانیکا، مدال افتخار ایرانیکا را دریـافت کرد.[۲۱]

ترانـه‌ها و آلبوم‌ها

نوشتار اصلی: ترانـه‌شناسی عارف

عارف که تا به حال حدود ۸۰۰ ترانـه خوانده[۴] که درون تلویزیون، رادیو و فیلم‌های سینمایی اجرا شده‌اند ولی فقط برخی از آن‌ها بـه صورت صفحه، نوار کاست و CD عرضه شده‌است. او حدود ۲۰۰ ترانـه را به منظور رادیو اجرا کرده کـه تنـها درون آرشیو رادیو موجود مـی‌باشد.[۱]
عارف درون چند سال اخیر بـه انتشار تک ترانـه‌هایی پرداخت کـه عبارتند از:

به تو هدیـه مـی‌کنم (مرداد ۱۳۹۷)، همـین بسه (خرداد ۱۳۹۷)، پیشمرگ (بهمن ۱۳۹۵)، کی بهتر از تو (آبان ۱۳۹۵)، عاشقونـه (تیر ۱۳۹۵)، بغض دریـا (بهمن ۱۳۹۴) موندگار (آذر ماه ۱۳۹۴)، گریـه نکن (دی‌ماه ۱۳۹۳)، آهنگ غربت (خرداد ۱۳۹۳)، عشق(۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳)، توفان(۱۰ مـهرماه ۱۳۹۲)، آرامش(۱۳۹۱)، اگه نباشی (به همراه رضا نادری- ۱۳۹۰)، ستاره‌ها، بزن آتش (۱۳۸۶)، خلیج فارس.

سبک ترانـه‌ها

در گذشته، کارهای عارف درون بین دنبال‌کنندگان موسیقی بـه عنوان «سبک عارفی» شناخته مـی‌شد. روند شکل‌گیری این سبک بـه این صورت بود:
اواسط دههٔ ۲۰ خورشیدی ترانـه‌ها بـه صورت تصنیف اجرا مـی‌شدند کـه تم عربی داشتند و بیشتر سوزناک و غم‌انگیز بودند. درون این دوره خوانندگانی مانند قاسم جبلی، منوچهر شفیعی، آلفرد لازاریـان و هوشنگ شوکتی حضور داشتند.[۷]
اواخر دههٔ ۲۰ خورشیدی، برخی از شاعران و مترجمان اشعار ترانـه‌های روز اروپایی را «واو بـه واو» ترجمـه مـی‌د. حمـید قنبری و جمشید شیبانی از نخستینانی بودند کـه اشعار ترجمـه شده را با همان آهنگ اصلی اجرا د. این سبک، پاپ بود ولی ایرانی نبود.[۷][۲۲]
اوایل دههٔ ۳۰ خورشیدی، ترانـه‌های عاشقانـه با ارکستراسیون غربی و کلام فارسی اجرا شد. این سبک ترانـه‌ها توسط محمد نوری، ویگن و منوچهر سخایی بـه مردم ارائه شد.[۷][۱۳]
زمانی کـه عارف شروع بـه فعالیت کرد، از ویگن بـه عنوان «پایـه‌گذار موزیک پاپ» نام مـی‌شد. او توانست با اضافه ملودی‌ها و آلات موسیقی ایرانی بـه سبک قبلی، «سبک عارفی» را بـه وجود آورد.[۷]

مفهوم ترانـه‌ها

ترانـه‌های عاشقانـه

عارف درون زندگی‌اش سختی‌های بسیـاری را متحمل شده بود، بـه همـین دلیل درون صدای او یک «بُغض» وجود داشت. هچنین تنـهایی‌های او باعث مـی‌شد کـه ترانـه‌هایی را کـه مـی‌خواند به منظور شنونده بیشتر قابل لمس باشد و حس ترانـه بـه خوبی منتقل شود. این بغض با اجرای ترانـهٔ «دریـاچهٔ نور» از بین رفت و او مجبور شد به منظور ایجاد آن بغض درون ترانـه‌هایش از افکارش کمک بگیرد که تا حس را بـه وجود آورد. (عارف هیچ‌گاه از دود و الکل استفاده نکرد)[۹]
شـهبال شب‌پره درون ترانـهٔ پاپ فادر درون مورد عارف چنین نوشته‌است:

سلطان قلبها عارف بودخوندنش واسه دل عاشق بودهرچی کـه مـی‌خوند بوی عشق مـی‌دادنوید دوستی و سازش مـی‌داد[۲۳]
ترانـه‌های سیـاسی و مـیهنی

عارف با وقوع انقلاب سعی کرد از خواندن ترانـه‌های عاشقانـه فاصله بگیرد و از دردهای مردم جامعه‌اش بخواند. او درون زمان حضورش درون کشور ترانـه‌های برادر بیـا و دستهایم را بتو مـی‌دهم را اجرا کرد. در خارج از کشور نیز ترانـه‌هایی مانند نبض من به منظور ایران، مردم همـیشـه مردم، سرباز کوچولو، خاموشی، روزگار غریبست نازنین، بمان مادر، خاک من ایران من کو، سرود ایران (چند صدایی)، خلیج فارس، بزن آتش را منتشر نمود.

ترانـه‌های نوین فارسی

اوایل دهه ۵۰ خورشیدی، ترانـه‌سراهای بزرگی مانند شـهیـار قنبری، اردلان سرفراز و ایرج جنتی عطایی شروع بـه تغییر مسیر ترانـه‌ها نمودند و از ادبیـات سنگین فارسی استفاده د.[۹] این نوع ترانـه‌ها مانند معادلات ۲–۳ مجهولی بودند کـه باعث گمراهی شنونده مـی‌شد. عارف بـه دنبال اجرای ترانـه‌های ساده‌ای بود کـه برای شنونده ملموس باشد. مانند ترانـهٔ «دلم باور نداره» با شعری از شـهیـار قنبری کـه اواسط دهه ۴۰ خورشیدی اجرا شد:

مـیدونم مثل همـه، تو هم از من سیر مـیشیاز غم و غصهٔ من، یـه روزی دلگیر مـیشیاین دو که تا دست سپید کـه توی دست منـهمـیدونم کـه عاقبت دستمو بعد مـیزنـهمـیدونم اما دلم اینرو باور ندارهبس کـه ساده‌س دل من، پشت هم بد مـیاره[۴]

ترانـه‌های چند صدایی

دوصدایی با خوانندگان خانم

عارف علاوه بر نارملا و پوران با دلکش، ایزدبانو، رامش، گوگوش، عهدیـه، بهشته، شاهین، هایده، پوران زندی (همسر جمشید زندی) نیز ترانـه‌های دوصدایی را اجرا کرد کـه بیشتر به منظور در فیلم‌های سینمایی ساخته شدند.[۶] همچنین درون سال ۲۰۰۲ مـیلادی، عارف بـه عنوان خوانندهٔ مـهمان درون کداک تئاتر حضور یـافت و ترانـهٔ «سلطان قلبها» را همراه با اجرا کرد.[۲۴]
در دههٔ ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، بیشتر کرهای سلوی ترانـه‌های عارف توسط خانمـی بـه نام هرمـینـه اجرا مـی‌گردید.[۲۵]

دوصدایی با خوانندگان آقا

ترانـه‌هایی کـه عارف بـه همراه خواننده‌های مرد اجرا کرده عبارتند از: نصیحت (امـیر رسایی)، گل سرخ(ستار)، ایران ایرانـه(شـهرام کاشانی) و اگه نباشی(رضا نادری)

اجرای مشترک با ویگن و منوچهر سخایی

اواخر سال ۱۳۷۰ خورشیدی (۱۷ مارس ۱۹۹۲) درون یک فستیوال هنری ترانـه‌های بارون بارونـه، کلاغا و حالا خیلی دیره توسط ویگن و منوچهر سخایی و عارف بـه صورت مشترک اجرا شدند.[۲۶][۲۷]

چند صدایی‌های دیگر
  • ترانـه‌های چهار صدایی (مربوط بـه فیلم دنیـای پول):

برای این فیلم چندین ترانـه ضبط شد کـه آهنگساز و تنظیم‌کنندهٔ آن‌ها انوشیروان روحانی بود و کلام آن‌ها توسط کریم فکور نوشته شده بود. درون این فیلم دو ترانـه بـه نام‌های «دل غافل» و «دستت را درون دست من ده» با صدای عارف، ویگن، پوران و بهشته ضبط و اجرا شد.

  • ترانـهٔ چهار صدایی «پرستوها» (مربوط بـه فیلم عشوه‌گر):

این ترانـه همراه با عهدیـه، آلیس و بلا ضبط و منتشر گردید.

  • ترانـهٔ سه صدایی «حمومـی»:

این ترانـهٔ فولکلور درون سال ۱۳۵۳ خورشیدی توسط شماعی زاده تنظیم شد کـه توسط عارف، ابی و سلی اجرا گردید. همچنین این ترانـه توسط شماعی زاده، مارتیک و بهرام نیز اجرا و منتشر گردید.

  • ترانـه‌های شش صدایی مربوط بـه نوروز ۱۳۵۷:

در یکی از ویژه برنامـه‌های تلویزیونی دو ترانـهٔ «سمنو» و «ای انسان» توسط عارف، سلی، بتی، نلی، نسرین و فرامرز پارسی اجرا شد.

  • ترانـهٔ شش صدایی «ایران» (وطن جان من، جانم ایران من):

این ترانـه درون سال ۱۳۶۷ خورشیدی(۱۹۸۸ مـیلادی) با شعری از همایون هوشیـار نژاد و آهنگی از شماعی زاده درون کاستی بـه نام «صلح» توسط پارس ویدئو تهیـه و منتشر گردید کـه خوانندگان آن عارف، ویگن، شماعی زاده، هوشمند عقیلی و شیفته اجرا بودند.

  • ترانـهٔ نـه صدایی «نوبهار»:

اجرا شده توسط عارف، ویگن، ستار، ، مرتضی، اندی، کوروس و دلارام و فتانـه

  • ترانـهٔ هشت صدایی «حاجی فیروز»:

اجرا شده توسط عارف، ویگن، شماعی زاده، فتانـه، حسن شجاعی، ناهید، اندی و کوروس

  • ترانـهٔ دوازده صدایی «خاک من ایران من کو»:

اجرا شده توسط عارف، ستار، حبیب، هوشمند عقیلی، شاهرخ شاهید، مرتضی برجسته، علی نظری، احمد آزاد، نازی افشار، صادق نوجوکی، دلارام و شـهلا سرشار

  • ترانـهٔ «موزیک»:

این ترانـه با همکاری ۲۴ هنرمند ایرانی بـه تهیـه کنندگی تلویزیون تپش درون سال ۲۰۰۶ مـیلادی ضبط شد. ترانـه‌سرای این اثر پاکسیما و آهنگساز و تنظیم‌کننده‌اش رامون بودند.

ترانـه‌های شاخص

  • سوز و ساز:

این ترانـه حاصل همکاری عارف با پرویز مقصدی هست که نقطهٔ عطفی درون شـهرت وی بود. عارف مـی‌گوید:

اوایل کار هر آهنگی کـه پیشنـهاد مـی‌شد مـی‌خواندم، ولی بعداً تصمـیم گرفتم که تا آهنگی بـه دلم ننشیند اجرا نکنم. بـه همـین جهت سعی و کوشش فراوان نمودم که تا آهنگ‌های مورد علاقه خودم را بخوانم و سرآغاز این ترانـه‌ها «سوز و ساز» بود کـه با استقبال همگان مواجه شد.

  • سایـهٔ گریزان:

این ترانـه درون سال ۱۳۴۶ خورشیدی منتشر شد و هفته‌ها درون صدر آهنگ‌های پر فروش بود. سایـهٔ گریزان بر اساس آهنگی از «گروه بیتلز» (به نام I saw her standing there) ساخته شده کـه ریتم آن از دوچهارم بـه شش‌هشتم تبدیل شده و همچنین بـه سبک گروه بیتلز با ۳ گیتار نواخته شده‌است. سرایندهٔ این ترانـه پرویز خطیبی بود کـه برای تبدیل ریتم کمک بسیـاری بـه عارف و زاون اوهانیـان (تنظیم‌کنندهٔ این اثر) نمود.[۱۰][۲۸]

  • دریـاچهٔ نور:

این ترانـه درون سال ۱۳۴۷ با ملودی زیبایی از پرویز مقصدی اجرا و منتشر شد. دریـاچهٔ نور از سوی خوانندگان مجلهٔ جوانان درون «رتبهٔ دوم برترین ترانـهٔ سال ۱۳۴۷» قرار گرفت کـه باعث شـهرت و محبوبیت بیشتر عارف گردید.[۲۹] احساس رضایتمندی عارف بـه حدی بود کـه بُغض صدایش را فراموش کرد.[۴] عارف مـی‌گوید:

زمانی کـه آهنگ «دریـاچهٔ نور» بسیـار گل کرده بود، ویگن هم بـه مقصدی مراجعه کرد که تا آهنگی درون این سطح برایش بسازد و او هم «گل سرخ» را نوشت کـه بسیـار هم مورد توجه قرار گرفت.[۲۸]

  • سلطان قلبها:

این ملودی ماندگار توسط انوشیروان روحانی بر روی کلام ساده‌ای از محمدعلی شیرازی با تنظیم منوچهر چشم‌آذر درون سال ۱۳۴۷ به منظور فیلمـی بـه همـین نام ساخته شد. این ترانـه با وجود اینکه «ترانـهٔ فیلم» بـه مفهوم مدرن و شناخته‌شده‌اش نیست، اما درون گذر سال‌ها آن قدر شـهرت و ماندگاری یـافته کـه چشم‌پوشی از آن غیرممکن بـه نظر مـی‌آید. ترانـه‌ای کـه شاید به‌ظاهر ساده و حتی که تا حدی بازاری و بیش از حد رقیق بـه نظر بیـاید، اما درون خود راز ماندگاری و «آن» ی را دارد کـه بسیـاری از آثار جدی‌تر و موفق‌تر فاقد این عنصر جادویی بوده‌اند.[۳۰]
فردین درون «فیلم سلطان قلبها» برخلاف دیگر آثارش کـه ایرج بـه جایش مـی‌خواند و اومـی‌زد، درون این اثر عارف را جایگزین ایرج کرد. این جابجایی موجب شد کـه «ترانـهٔ فیلم سلطان قلبها» با دیگر آثار فردین تفاوت‌های چشمگیری داشته باشد. این تفاوت چه بـه لحاظ ترانـه‌های فیلم و اشعار آن و چه بـه لحاظ ارکستراسیون و اجرا یک سر و گردن از تمام ترانـه‌های قبلی فیلم‌های فردین بالاتر بود.[۳۱]
فردین به منظور اجرای ترانـه‌های این فیلم انگیزهٔ شخصی داشت، او مـی‌گوید:

... خیلی از دست‌اندرکاران سینما اعتقاد داشتند اگر ایرج جای فردین نخواند، فردین شکست مـی‌خورد. بـه همـین خاطر من «سلطان قلبها» را ساختم با صدای عارف. از دیگر دلایلش این بود کـه ایرج هم مثل جلیلوند جای همـه مـی‌خواند و از طرف دیگر دستمزدش را هم زیـاد کرده بود.[۳۲]

این ترانـه شنونده را بـه تماشای یک عشق رؤیـایی و افسانـه‌ای دعوت مـی‌کند کـه با وجود تردیدها، نیروی خیر بر شر پیروز مـی‌شود و عاشق و معشوق بـه هم مـی‌پیوندند. استقبال مردم از «ترانـه‌های فیلم سلطان قلبها» موجب شد کـه به فاصلهٔ کوتاهی آهنگ‌های این فیلم بـه صورت صفحه بـه بازار بیـاید و عارف (به عنوان خوانندهٔ این ترانـه‌ها) جایگاه مستحکم‌تری درون بین خوانندگان آن دوره بـه دست آورد.[۳۱] عارف درون سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳ مـیلادی) مجدداً این ترانـه را با تنظیم عبدی یمـینی اجرا نمود. با این حال درون حافظهٔ شنیداری مردم نسخهٔ قدیمـی ثبت شده‌است.
عارف مـی‌گوید:

من وظیفه داشتم کـه این ترانـه را بازسازی کنم، بـه دلیل اینکه به منظور فیلم ضبط شده بود. درون فیلم لازم بود کـه صداهای اضافی سنج (به نوازندگی شـهبال شب‌پره) وجود داشته باشد، کـه در تنظیم دوم حذف شذند. همچنین درون آن زمان ترانـه‌ها بـه صورت استریو ضبط نمـی‌شدند، ولی درون تنظیم دوم با بهترین کیفیت ضبط شد. عبدی یمـینی درون تنظیم دوم از ۵۰–۶۰ نوازنده درون استدیو استفاده کرد و صداهای گروه کر (متشکل از ان و پسران آمریکایی) را درون یک کلیسا ضبط نمود. اما من هرقدر هم این ترانـه را عظمت دهم باز هم مردم نسخهٔ قبلی را مـی‌پسندند، چرا کـه آن اجرا درون ذهنشان جا افتاده‌است.[۶]

  • برگشته مژگان:

این ترانـه از سوی خوانندگان مجله جوانان عنوان «بهترین ترانـهٔ سال ۱۳۴۸» راب کرد و چند بار توسط خوانندگان دیگر با اسم «بید مجنون» منتشر شده‌است.

  • طلسم آرزوها:

این ترانـه از سوی خوانندگان مجله جوانان عنوان «بهترین ترانـهٔ سال ۱۳۴۸» راب کرد.[۲۹]طلسم آرزوها اولین همکاری عارف با علیرضا طبایی بود درون زمان خودش بارها از رادیو پخش شد و حدود یک سال و نیم ترانـه روز بـه حساب مـی‌آمد. شـهرت و فروش صفحهٔ «طلسم آرزوها» بـه حدی بود کـه کمپانی‌های صفحه پُرکنی یک صفحه از طلا بـه عنوان کادو بـه عارف اهدا د.[۳۳]

  • قصهٔ شـهر سکوت:

این ترانـه دراواخر دههٔ ۴۰ بـه همراه «ارکستر دانشگاه تهران» (به سازندگی و رهبری فریدون شـهبازیـان) با شعری از اردلان سرفراز ضبط شد و به صورت صفحهٔ ۴۵ دور منتشر گشت. همچنین این ترانـه درون آلبوم «۳۷ترانـه، ۳۷خواننده، ۳۷سال رادیو ایران» نیز بـه یـادگار انتشار یـافت.

  • با من بمان:

این ترانـه نیز دراواخر دهه ۴۰ بـه همراه «ارکستر مخصوص زنان ایران» (به سازندگی و رهبری فریدون شـهبازیـان) با شعری از ایرج جنتی عطایی ضبط شد و به صورت صفحهٔ ۴۵ دور منتشر گشت.

  • حالا خیلی دیره:

اواخر سال ۴۹ یـا ۵۰ شمسی کـه صفحه‌ها ۴۵دور و دو روی بودند، اردلان سرفراز دو شعر «شاید بدونی» و «حالا خیلی دیره» را درون اختیـار آهنگساز جوانی بـه نام حسن شماعی‌زاده قرار مـی‌دهد که تا بر روی آن‌ها کار کند. او بعد از بازگشت بـه ایران متوجه مـی‌شود کـه ترانـهٔ «حالا خیلی دیره» با صدای عارف گل کرده است.[۳۴]

  • بوم پام (Boom Pam):

این ملودی درون دههٔ ۶۰ مـیلادی توسط Panos Gavalas (آهنگساز و شاعر یونانی) ساخته و توسط Aris San (خوانندهٔ اسرائیلی) اجرا و منتشر شد کـه بسیـار شـهرت یـافت.[۳۵] در ایران نیز درون ابتدا امـیر رسایی آن را اجرا کرد، اما عارف با تنظیم تازه‌ای آن را مجدداً اجرا نمود. برخی از مجلات آن زمان شایعهٔ «اختلاف بین رسایی و عارف؛ مشاجرهٔ لفظی این دو نفر» را مطرح کرده بودند، اما امـیر رسایی درون مصاحبه‌ای اعلام کرد که:
«در مورد اجرای این ترانـه توسط عارف کاملاً توافق داشتیم و جز او هیچ‌را بـه عنوان خوانندهٔ جاز قبول ندارم…»

  • همـه چیم یـار - داش غلام (ای خدا):

این دو ترانـه درون سال ۱۳۵۰ به منظور فیلم غلام ژاندارم اجرا شدند. هر دو ترانـه دارای ملودی اصیل ایرانی بودند کـه توسط انوشیروان روحانی تنظیم گردید و اشعار آن را امان منطقی سرود. از آنجایی کـه ملودی این ترانـه‌ها اصیل بودند، خیلی زود سر زبان‌ها افتادند.[۵]
به دلیل استفاده از نام شخص، ترانـهٔ داش غلام مجوز پخش از رادیو را نگرفت. اما بعد از تصحیح شعر توسط دکتر نیر سینا -مسئول شورای شعر رادیو-، این ترانـه مجدداً اجرا شد و با نام ای خدا (دنیـا فقط دو روزه) پخش گردید.[۸]

  • عشق تو نمـی‌مـیرد:

این ترانـه سال ۱۳۵۰ توسط علیرضا طبایی سروده شد و با ملودی زیبایی از جمشید زندی و تنظیم منوچهر چشم‌آذر ضبط و منتشر شد. همچنین لقب «مرد حنجره طلایی» به منظور عارف بر روی کاور صفحهٔ این ترانـه درج شده بود. درون سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳ مـیلادی) عارف مجدداً این ترانـه را با تنظیم عبدی یمـینی اجرا نمود.

  • جهان پهلوان (فاتح خفته):

این مرثیـه بعد از درگذشت غلامرضا تختی درون سال ۱۳۵۱ ضبط مـی‌شود، اما درون سال ۱۳۵۸ خورشیدی با نام فاتح خفته بـه صورت محدود منتشر مـی‌شود. موسیقی زیبای بابک بیـات بر روی سروده‌ای از شـهرام دانش منجر بـه خلق اثر درخشانی شده کـه نشان از تعهد و شـهامت بالای عوامل سازنده‌اش نیز دارد. اجرای چنین ترانـه‌ای درون شرایط سخت سیـاسی زمانـه‌اش اتفاق آسانی نبوده‌است. بابک بیـات این قطعه را یکی از افتخارات کارنامـه کاری‌اش مـی‌دانست. درون تاریخ ۲۱ آذرماه ۱۳۹۱ این ترانـه توسط عارف درون اختیـار بابک صحرایی قرار مـی‌گیرد که تا در فضای مجازی منتشر شود. دکلمـه‌ای کـه در انتهای آهنگ شنیده مـی‌شود نیز صدای شـهرام دانش است. این قطعه بـه «بابک» پسر غلامرضا تختی تقدیم مـی‌شود.[۳۶]

  • مرد تنـها:

این ترانـه با ملودی زیبایی از سورن و شعری از ایرج جنتی عطایی مـی‌باشد. عارف دربارهٔ این ترانـه مـی‌گوید:

من وقتی این ترانـه را اجرا مـی‌کنم احساس پرواز و سبکی مـی‌کنم. این آهنگ و شعر اثر عجیب و غیرقابل وصفی درون من دارد.[۵]

  • نامـهربان (ای دو چشمت سبزه‌زاران):

این ترانـه با کلامـی از شـهیـار قنبری همراه با ملودی زیبایی از بابک افشار و تنظیم فوق‌العاده‌ای از واروژان درون سال ۱۳۵۱ خورشیدی منتشر شد. عارف درون سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳ مـیلادی) مجدداً این ترانـه را با تنظیم تازه‌ای عبدی یمـینی اجرا نمود.

  • ای خدا حرفی بزن (غریبه):

این ترانـه غم‌انگیز کـه گفتگویی هست با خدا، توسط ایرج جنتی عطایی نوشته شد با ملودی‌ای از بابک بیـات و تنظیم جاودانـه‌ای از واروژان. این ترانـه درون سال ۱۳۵۱ خورشیدی به منظور فیلم «غریبه» با بازی بهروز وثوقی ضبط و منتشر گردید.[۳۷]

  • پرنده (پرندهٔ مـهاجر):

این ترانـه درون اوایل دهه ۵۰ خورشیدی توسط ایرج جنتی عطایی نوشته شد. نخست قرار بود این کار را ابی بخواند ولی بـه دلیل این امر مـیسر نشد. درون سال ۱۳۵۳ ایرج جنتی عطایی بر روی ملودی بابک بیـات کلام ترانـهٔ «تپش» را مـی‌نویسد کـه توسط عارف اجرا مـی‌شود. بعد از باز شدن نسبی فضای ها، ترانـهٔ «پرندهٔ مـهاجر» با صدای عارف اجرا مـی‌شود. درون سال ۱۳۶۹ خورشیدی(۱۹۹۰ مـیلادی) این ترانـه با ملودی کاملاً متفاوتی توسط داریوش اجرا و منتشر مـی‌شود.

  • نصیحت:

این ترانـه غمناک حاصل همکاری عارف با پرویز مقصدی بعد از ۴ سال قهر هنری مـی‌باشد کـه توسط کریم محمودی سروده شد. درون ابتدا قرار بود کـه این ترانـه توسط رامش اجرا شود کـه مناسب صدای عارف تشخیص داده شد.

  • اوج (سهمم از تو):

این ترانـه سروده‌ای از منصور تهرانی با ملودی زیبایی از حسن شماعی‌زاده و تنظیم واروژان هست که بر روی صفحهٔ۳۳ دور ضبط و منتشر شد. یک سال بعد نیز با شکل دیگر و زمان کوتاه‌تر بر روی نوار کاست عرضه گردید. هم‌آوایی ترجیع‌بند این ترانـه توسط حسن شماعی‌زاده انجام شده‌است.

  • به امـید دیدار:

این ترانـه درون سال ۱۳۵۳ (۱۹۷۴ مـیلادی) به منظور یـادبود بازی‌های آسیـایی تهران با شعری از تورج نگهبان (و تصحیح دکتر نیر سینا) بـه همراه آهنگی از حشمت سنجری اجرا و ضبط شد. برگزار کنندگان مراسم ترانـه‌ای مـی‌خواستند کـه بیـانگر احساسات و عواطف انسان‌ها درون هر نوع «جدایی» باشد؛ یعنی نوعی خداحافظی کـه بتواند درون هر موردی بـه کار رود.

حشمت سنجری درون خاطراتش مـی‌گوید:

با اینکه تعداد خوانندگان خوبی کـه در زمـینـه آوازخوانی شـهرت دارند و من از صدای آن‌ها لذت مـی‌برم کم نیست، من شخصاً عارف را انتخاب کردم. درون اینجا البته سلیقه شخصی من مطرح بوده‌است؛ ولی غیر از این مسئله هم حتما اشاره کنم کـه او یکی ازانی هست که فکر مـی‌کنم حس موزیکالیته و ریتم خوبی دارد. درون این خواننده احساس طبیعی ریتم وجود دارد. درون ضمن، او علاوه بر اینکه خود ورزشکار هست به ورزش علاقه بسیـاری دارد و حتی درون بسیـاری از مسابقات فوتبال بـه صورت یک عکاس حرفه‌ای از مسابقه عمـی‌گیرد. بـه هر حال، بعد از اجرای این قطعه متوجه شدم کـه انتخاب شایسته‌ای انجام داده‌ام و به خوبی از عهدهٔ انجام کار برآمده‌است. او درک موسیقی خوبی دارد و بیـان مناسب با موسیقی دارد. گذشته از این، صدای او رِنگ قشنگی دارد کـه به دل مـی‌نشیند، یـا دستکم بـه دل من مـی‌نشیند![۳۸]

عارف درون مراسم اختتامـیهٔ این بازی‌ها، درون حضور بیش از صدهزار نفر تماشاگر و همچنین مـهمانان ویژه (مقامات عالی‌رتبهٔ ایران و سران دولت‌های آسیـایی) این ترانـه را همراه ارکستر سمفونیک تهران (شامل هفتاد نوازنده) بـه رهبری حشمت سنجری اجرا کرد. اجرای بی‌نقص عارف درون این مراسم یک نتیجهٔ مـهم را به منظور او درون پی داشت: دریـافت «مدال درجه اول همایون درون بخش فرهنگی» از سوی محمدرضا شاه پهلوی.

عارف مـی‌گوید:

آن روز درون استادیوم جمعیت زیـادی آمده بود، صفحهٔ این ترانـه با قاب زیبایی درون بین تماشاگران پخش شده بود و همچنین متن ترانـه به منظور مـهمانان ویژه ترجمـه شده بود که تا متوجه بشوند همراه ارکستر چه خوانده مـی‌شود. اولین ملودی کـه زده شد، پژواک صدایش بعد از چند ثانیـه بـه گوش‌مان برگشت. بروز این مشکل پیش‌بینی نشده بود و گروه را غافلگیر کرد. همـه عصبی و کلافه شده بودند و مـی‌ترسیدند کـه من بعد و پیش بخوانم. من سعی کردم بـه اعصابم مسلط باشم و صدای برگشتی را کاملاً نشنیده بگیرم و صدایم را با ریتم رهبر ارکستر هماهنگ کنم. بعد از پایـان اجرا همـه گروه از خوشحالی همدیگر را درون آغوش کشیدند، چرا کـه از بروز یک آبرویزی جلوگیری شده بود.[۶]

  • نور و آینـه و صدا / گل و تگرگ / باغ بارون زده:

این سه ترانـه حاصل ۹ ماه سکوت عارف و تمرین مخفیـانـه با آهنگساز تحصیلکرده‌ای بـه نام سیـاوش قمـیشی مـی‌باشد. بسیـاری از مردم بر این باور بودند کـه این افت عارف بـه معنای «تمام شدن» اوست، اما خودش آن را دورخیزی برایب رکودهای بالاتر مـی‌دانست. هر چند کـه سیـاوش قمـیشی درون دههٔ ۴۰ درون گروهی بـه نام The Rables عضویت داشت، اما این سه ترانـه جزو اولین قدم‌های حرفه‌ای او درون موسیقی پاپ ایرانی مـی‌باشد.
سیـاوش قمـیشی اعتقاد داشت کـه آهنگسازان قبلی از تمام قدرت و وسعت صدای عارف استفاده نکرده‌اند و در همکاری‌اش با عارف وعدهٔ ترانـه‌های متفاوتی را داده بود.[۳۹]
گل و تگرگ ترانـه‌ای بود کـه توسط ایرج جنتی عطایی سروده شد کـه از بم‌ترین صدای عارف که تا اوج صدای او ادامـه پیدا مـی‌کند.[۳۹] عارف ۹۹٪ بـه موفقیت این ترانـه خوش‌بین بود اما با بی‌مـهری «شورای ترانـهٔ رادیو» مواجه شد و مجوز پخش از رادیو را نگرفت.[۴۰]

  • عشق (اونی کـه سه حرفِ اسمش):

این ترانـه بـه عنوان اولین همکاری عارف و سیـاوش قمـیشی منتشر گردید کـه با سروده‌ای از منصور تهرانی کامل شد. پیشنـهاد قرار گرفتن ساز ساکسیفون عربی بر روی این آهنگ توسط خود عارف مطرح شد کـه مورد موافقت آهنگساز قرار گرفت، بدین منظور عارف از نوازندهٔ گمنامـی بـه نام مـهدی مدنی دعوت بـه همکاری مـی‌کند.[۴۱] همچنین عارف درون شوی پنجره‌ها نیز این ترانـه را با (در لباس عروس) اجرا کرد و عاین دو نفر بر روی جلد مجله اطلاعات هفتگی چاپ شد.[۴۱]

  • انتظار:

این ترانـه درون سال ۱۳۵۴ با ملودی زیبایی از انوشیروان روحانی و با شعری از اردلان سرفراز منتشر شد و نیز درون جشن چهارم آبان سال ۱۳۵۶ بـه صورت زنده درون تلویزیون ملی بـه همراه تکنوازی پیـانو اجرا گردید. همچنین این ملودی با شعر دیگری از اردلان سرفراز (به نام تب انتظار) با صدای درون فیلم «مـهمان» عرضه شد.

  • فضای تهی:

این ترانـه درون ابتدا توسط خوانندهٔ جوانی بـه نام حمـید شب خیز بـه صورت شش‌هشتم اجرا شد. عارف نیز درون سال ۱۳۵۶ این ترانـه را بر روی آهنگ سنگینی از محمود قراملکی اجرا نمود. شعر این ترانـه احساسات درونی عارف بود، چرا کـه پس از ۱۰ سال از همسر سوم خود جدا شده بود.

  • مردم همـیشـه مردم:

زندگی نزدیک عارف با جنتی عطایی و بحث‌های ایدئولوژیکی این دو نفر بـه آفرینش ترانـهٔ «مَردم همـیشـه مَردم» منجر شد کـه با آهنگسازی سیـاوش قمـیشی تکمـیل گردید. این ترانـه اولین و آخرین همکاری موسیقایی عارف و جنتی عطایی مـی‌باشد.[۱۹]

  • سرباز کوچولو:

این ترانـه درون اوج جنگ ایران و عراق (اوایل دههٔ ۶۰ خورشیدی) اجرا و منتشر شد کـه شـهادت پسران نوجوان ایرانی را نقد مـی‌نماید. شعر این ترانـه توسط شاعر گمنامـی بـه نام همایون هوشیـارنژاد سروده شد و حسن شماعی زاده ملودی زیبایی را به منظور آن نوشت.[۱۹]

  • بمان مادر:

این ترانـه درون سال ۱۳۶۵ خورشیدی با آهنگی از بابک افشار بر روی شعر و دکلمـه‌ای از نادر نادرپور بـه همراه ارکستر بزرگی بـه رهبری احمد پژمان ضبط شد و به مادران شـهدای جنگ ایران و عراق تقدیم گردید. سرمایـه‌گذار این ترانـهٔ پرخرج هاملت مـیناسیـان بود کـه پس از تسویـه حساب، عارف صاحب این اثر گردید. ۲ سال بعد بعد آشتی بابک افشار با داریوش، همـین ترانـه توسط داریوش اجرا شد.[۱۹]

  • روزگار غریبست نازنین:

این ترانـهٔ معروف با آهنگی از احمد پژمان بر روی شعری از احمد شاملو بـه همراه ارکستر بزرگ ضبط و منتشر شد. درون ابتدا بابک افشار بر روی این شعر آهنگی را نوشت کـه مورد تأیید عارف قرار نگرفت کـه باعث دلخوری وی گردید. قبل از انتشار ترانـه، عارف بـه صورت تلفنی از شاملو (که ساکن کرج بود)ب اجازه مـی‌نماید، او نیز بدون هیچ چشمداشتی ترانـه‌اش را درون اختیـار عارف مـی‌گذارد. عارف این ترانـه را افتخار زندگی‌اش (نـه فقط زندگی هنری) مـی‌داند.[۱۹]

  • خاک من (سرزمـین من؛ my land):

این سرود ملی مـیهنی درون نوروز ۱۳۶۶ بـه تهیـه‌کنندگی عارف منتشر شد. موزیک و تنظیم و رهبری ارکستر توسط احمد پژمان (با دستیـاری فرید فرجاد) بر روی شعری از هما مـیرافشار انجام شده‌است. ۱۲ خواننده‌ای کـه در این اثر حضور داشتند عبارتند از: عارف، ستار، هوشمند عقیلی، شاهرخ شاهید، مرتضی برجسته، حبیب، علی نظری، احمد آزاد، نازی افشار، صادق نجوکی، دلارام و شـهلا سرشار.

  • نوبهار:

این سرود نوروزی درون نوروز ۱۳۷۲ بـه تهیـه‌کنندگی منوچهر بی‌بیـان درون تلویزیون جام جم ضبط شد. ۹ خواننده‌ای کـه در این اثر حضور داشتند عبارتند از: عارف، ویگن، ستار، مرتضی برجسته، فتانـه، ، اندی، کوروس و دلارام.

  • گل گلخونـه:

این ترانـه آغازگر فصل تازه‌ای از فعالیت‌های هنری عارف درون غربت مـی‌باشد. ترانـه‌سرا و آهنگساز این ترانـه جهانبخش پازوکی بود کـه در آن زمان درون ایران زندگی مـی‌کرد و این ترانـه را بـه همراه ویولن از طریق تلفن بـه عارف رساند کـه توسط منوچهر چشم‌آذر بـه زیبایی تنظیم گردید. درون این ترانـه منظور از «تو بـه من هدیـه پر پرواز» آرزوی شاعر به منظور خروج از ایران بوده‌است.[۱۹]

  • خلیج فارس:

پس از خودداری ابی از خواندن ترانـه خلیج درون کنسرتی درون دبی (نوروز ۱۳۸۲) و مشاجرهٔ این خواننده با جمعی از طرفدارانش، شـهر لس‌آنجلس به منظور مدتی بـه دو اردوی موافق و مخالف این آوازخوان تقسیم شد. عارف درون صدد برآمد که تا برای ابریبانی از نام و نشانـه‌های تاریخی خلیج‌فارس، ترانـه‌ای تازه بـه همـین نام اجرا کند. عارف مـی‌گوید:

با مسائلی کـه پیش‌آمد کـه من وارد آن مطالب نمـی‌شوم، احساس کردم کـه برادر عزیر من آقای ابی درون این مسئله تنـهاست و احتیـاج هست که ما هم درون کنارش باشیم و او را تنـها نگذاریم و در سنگر تنـها مانده. نتیجتاً این فکر را همـیشـه داشتم کـه ترانـه‌ای بـه اسم خلیج‌فارس حتما خوانده شود با یک مضمون دیگری با شکل دیگری و تابلوی دیگری؛ ولی مـی‌دانستم کـه این کار بسیـار کار مشکلی است. اول این کـه همـیشـه فکر مـی‌کردم اگر این کاری کـه قرار هست ما اجرا کنیم نتواند نمره بیست بیـاورد و حداقل کنار آن خلیج قبلی بایستد و محکم بایستد نباید اجرا شود ولی خوشبختانـه این مسئله حل شد و به جرأت مـی‌توانم بگویم کـه ترانـه‌ای بـه همان زیبایی خلیج ابی خواهد بود و سنگر دو سرباز خواهد داشت و من درون کنار آقای ابی خواهم ایستاد.[۴۲]

  • وصیت‌نامـه:

این ترانـه درون سال ۱۳۷۷ خورشیدی درون آلبومـی بـه همـین نام (به صورت تک‌آهنگ) گنجانده و منتشر شد. مضمون این ترانـه، زبان حال مادران مـیهن و وصیت‌نامـه شـهدای جنگ ۸ ساله مـی‌باشد کـه با کلام مسعود امـینی اجرا شده‌است. یک سال بعد از انتشار این ترانـه، شـهرام صولتی با تغییراتی درون شعر و با تنظیم متفاوتی این ترانـه را با نام «خاک» اجرا و منتشر مـی‌کند.

  • بزن آتش:

این ترانـه براساس سرودهٔ شـهریـار دادور و با آهنگسازی اسفندیـار منفردزاده درون سال ۱۳۸۵ خورشیدی (۲۰۰۷ مـیلادی)، بـه مناسبت روز جهانی زنان(۸ مارس) اجرا گشت.

  • اگه نباشی:

پس از سال‌ها سکوت در۲۰ مـی سال ۲۰۱۲ این ترانـه با همکاری رضا نادری بـه بازار عرضه شد. آهنگسازی و ترانـه‌سرایی رضا نادری کـه یک دوئت عاشقانـه و دوصدایی با او است.

  • آرامش:

این ترانـه کـه حاصل اولین همکاری عارف با هنرمندان داخل ایران مـی‌باشد درون سال ۱۳۹۱ خورشیدی منتشر شد. حمـیدرضا صمدی (ترانـه‌سرا) و بابک زرین (آهنگساز و تنظیم‌کننده) این اثر زیبا را بـه عارف هدیـه دادند. درون سال ۱۳۹۵ خورشیدی درون فیلم هفت ماهگی قسمتی از این ترانـه پخش شد.[۴۳]

  • توفان:

این ترانـه حاصل همکاری عارف با بابک صحرایی (ترانـه‌سرا)، حامد حنیفی (آهنگساز) و نیکان ابراهیمـی (تنظیم‌کننده) مـی‌باشد. ویدئوی این ترانـه درون مـهرماه ۱۳۹۲ پخش شد کـه اشاره‌ای بـه ترانـه‌ها و ملودی‌های گذشتهٔ عارف دارد. «توفان» تداعی‌کنندهٔ ترانـه‌های دریـاچهٔ نور، عشق تو نمـی‌مـیرد، قصر صدف، سلطان قلبها، نامـهربان (ای دو چشمت سبزه‌زاران)، گل گلخونـه، حالا باز دوباره من، خواب ستاره، غریبه (ای خدا حرفی بزن) و ای‌خدا (دنیـا فقط دو روزه) مـی‌باشد. این ترانـه درون بسیـاری از رده‌بندی‌ها بـه عنوان بهترین ترانـه انتخاب شد و رکوردی بالغ بر یک مـیلیون دانلود راب کرد.[۴۴] هم‌آوایی قسمتی از این ترانـه توسط هلن انجام شده‌است.[۴۵]

  • عشق:

این ترانـهٔ عاشقانـه اولین همکاری عارف با افشین مقدم بـه عنوان ترانـه‌سرا مـی‌باشد کـه با آهنگ و تنظیم فرزین قره گوزلو درون تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ خورشیدی(۲۰۱۴ مـیلادی) منتشر گردید.

  • گریـه نکن:

این ترانـه با شعر و آهنگی از عماد رام درون اول ژانویـه ۲۰۱۵ منتشر شد. درون ابتدا قرار بود کـه این ترانـه درون قالب آلبوم «عزیز قصّه» منتشر گردد کـه مـیسّر نشد، اما بعد از حدود ۱۳ سال با تنظیم تازه‌ای از کاظم عالمـی ضبط و منتشر گردید. زمانی کـه عارف درون جشن عروسی فرزند عماد رام درون آلمان شرکت کرد، این شعر و نُت کاملش را بـه عنوان سپاس از عماد رام دریـافت نمود.[۴][۶]

  • موندگار:

این ترانـه درون ۱۷ آذر ۱۳۹۴ (برابر با ۸ دسامبر ۲۰۱۵) از طریق کمپانی رادیو جوان منتشر شد. ترانـه‌سرای این اثر متفاوت پاکسیما زکی پور بوده و همچنین آهنگساز و تنظیم‌کنندهٔ آن محمد مقدم مـی‌باشد.

  • بغض دریـا:

این ترانـه درون ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ خورشیدی با ترانـه‌ای از رها اعتمادی و آهنگی از بابک سعیدی توسط رادیو جوان منتشر شد. همان شب عارف درون اینستاگرام خود چنین نوشت:

... بعد از سال‌های طولانی تجربه و اجرای آهنگ‌های گوناگونی کـه داشته‌ام این ترانـه شدیداً مرا تحت تأثیر قرار داد و من با اجرای این ترانـه زندگی کردم.

  • عاشقونـه:

این ترانـه حاصل همکاری مجدد عارف با حسن شماعی‌زاده بعد از حدود ۲۰ سال هست که با شعری از افشین مقدم و تنظیم تیگران ساکیـان اجرا شده‌است کـه در اوایل تابستان ۱۳۹۵ منتشر شد.

  • کی بهتر از تو:

این ترانـه با سروده‌ای مشترک از افشین مقدم و مونا برزویی بر روی آهنگی از رحمت علی‌اف (آهنگساز اهل ازبکستان) نوشته شد کـه توسط محمد مقدم تنظیم گردید و در ۹ آبان ۱۳۹۵ انتشار یـافت.

  • پیشمرگ:

این ترانـه اثری هست با ترانـه‌سرایی افشین مقدم و آهنگسازی و تنظیم حامد حنیفی کـه در سال ۱۳۹۲ ضبط شد اما درون ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ منتشر گردید.

  • همـین بسه:

این ترانـه کـه حاصل همکاری عارف با یغما گلرویی (به عنوان ترانـه‌سرا)، شادمـهر عقیلی (به عنوان آهنگساز) و تنظیم هومن نامداری مـی‌باشد درون سال ۱۳۹۵(۲۰۱۶ مـیلادی) ضبط شد و پس از دو سال وقفه، درون ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ منتشر گردید.

  • به‌تو هدیـه مـی‌کنم:

این ترانـه اثری هست با آهنگسازی رامـین زمانی و تنظیم خشایـار بندار. کلام این ترانـه الهامـی هست از ترانـه "به تو تقدیم مـی‌کنم" از مریم حیدرزاده کـه توسط رامـین زمانی کامل شده هست که درون سال ۱۳۹۶ خورشیدی ضبط شد و در تاریخ ۴ امرداد ۱۳۹۷ توسط رادیو جوان پخش گردید. موزیک ویدئوی این ترانـه درون آمریکا و گرجستان با حضور "بهترین طرفداران استاد عارف" ضبط شد و عارف این ترانـه را بـه تمامـی دوستدارانش هدیـه کرده است.

۲۰ ترانـهٔ برتر

در تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۳۹۵ خورشیدی درون برنامـه‌ای موسوم بـه بهترین‌های عارف، ۲۰ ترانـهٔ وی انتخاب گردید. این نظرسنجی مردمـی یکسال قبل از پخش برنامـه از طریق سایت تلویزیون من و تو انجام شد.[۴۱]

  • سلطان قلبها
  • عشق تو نمـی‌مـیرد
  • حالا خیلی دیره
  • ای خدا حرفی بزن (ای‌خدا، آه ای‌خدا)
  • گل گلخونـه
  • ای خدا
  • خواب ستاره
  • دریـاچهٔ نور
  • قصر صدف
  • حالا باز دوباره من
  • عشق
  • کوچولو
  • باغ بارون زده
  • ای دل، ای دل
  • گریـه نکن
  • سرباز کوچولو
  • گریـه بس کن
  • همـه چیم یـار
  • صدایم کن
  • سراب
  • حضور درون سینما

    نوشتار اصلی: فیلم‌شناسی عارف عارف‌کیـا

    به عنوان خواننده

    در بین خوانندگان، عارف بـه همراه ایرج، پورهاشمـی و عهدیـه بیشترین ترانـه‌ها را به منظور فیلم‌ها خوانده‌اند. از صدای عارف علاوه بر تیتراژ فیلم‌ها، بر روی لبهای چهره‌هایی نظیر محمدعلی فردین، علی تابش، ایرج قادری، بهروز وثوقی، ایرج رستمـی، جواد قائم مقامـی، گرشا رئوفی و … استفاده گردید. با توجه بـه اطلاعات موجود، اولین ترانـه‌ای کـه عارف به منظور فیلم‌ها اجرا کرد درون سال ۱۳۴۱ به منظور فیلم قربانی هوس بوده‌است. این فیلم درون اول فروردین ۱۳۴۲ درون سینماها بـه اکران عمومـی درآمد.

    در مـیان آثار سینمایی عارف، ترانـه‌هایی کـه در فیلم‌های سلطان قلبها و غلام ژاندارم اجرا شد دارای شـهرت بیشتری مـی‌باشند. ترانـه سلطان قلبها درون گذر سال‌ها آن قدر شـهرت و ماندگاری یـافته کـه چشم‌پوشی از آن غیرممکن بـه نظر مـی‌آید.[۴۶]

    به عنوان هنرپیشـه و خواننده

    اولین بار کـه چهرهٔ عارف بر روی پردهٔ سینما نقش بست درون سال ۱۳۴۴ به منظور فیلم «در دنیـا بیگانـه بودم» مـی‌باشد. او درون این فیلم بـه عنوان خوانندهٔ کاباره ایفای نقش نمود.[۴۷]

    به دعوت تهیـه‌کنندگان سینما، عارف هم بـه مانند ویگن و منوچهر سخایی بـه سینما کشیده شد. او مجموعاً درون ۶ فیلم بازی کرد ولی بعد از مدتی از دنیـای بازیگری کناره‌گیری کرد.

    فیلمـهایی کـه عارف بازی کرده عبارتند از:

    • ۱- ازدواج ایرانی (احمد نجیب‌زاده، ۱۳۴۷)
    • ۲ - عشق آفرین (احمد نجیب‌زاده، ۱۳۴۸)
    • ۳ - ساقی (جمشید شیبانی، ۱۳۴۹)
    • ۴ - آینـه زمان (احمد نجیب‌زاده، ۱۳۴۹)
    • ۵- قربون هرچی خوشگله (نظام فاطمـی، ۱۳۵۲)
    • ۶- بزن بریم دزدی (داریوش کوشان، ۱۳۵۳)

    همچنین درون سال ۱۳۴۵ خسرو پرویزی (کارگردان معروف) فیلمـی بـه نام آقا دزده را بـه سه خواننده روز و محبوب (یعنی ویگن و عارف و منوچهر سخایی) پیشنـهاد مـی‌دهد کـه هر سه موافقت مـی‌کنند. مقدمات کار فراهم مـی‌شود، همـه چیز مرتب هست اما بنا بـه دلائلی امکان ادامـه پروژه مـیسر نمـی‌شود.[۴۸] در نـهایت پیشنـهاد بازی درون این فیلم بـه رضا بیک ایمانوردی داده مـی‌شود کـه به‌ناچار دو نقش گانگستر و ساده لوح را بازی مـی‌کند.[۴۸]
    در صورت اتمام این پروژه با حضور هر سه خواننده، این فیلم مـی‌توانست یکی از فیلم‌های پولساز دهه ۴۰ باشد.[۴۸]

    پس از انقلاب

    مستند «عارف بـه توان دو»

    این فیلم مستند- داستانی کـه به کارگردانی «نادر داودی» درون سال ۱۳۸۶ ساخته شده‌است، شرح آمال و آرزوی جوانی بـه نام «بزرگمـهر» درون تهران هست که شیفتهٔ «عارف» مـی‌باشد و به همـین دلیل بـه «عارف» مشـهور است. او امـیدوار هست روزی عارف عارف‌کیـا را از نزدیک ببیند.[۴۹]

    فیلم «آهنگ غربت»

    این فیلم بلند (با نام اصلی The Tune of Nostalgia) بـه کارگردانی ژوزف هوسپیـان (فرزند کشیش هایک هوسپیـان) ساخته شده و در جشنوارهٔ سان فرانسیسکو بـه عنوان بهترین فیلم خارجی انتخاب گردیده‌است. این فیلم براساس تجربیـات واقعی زندگی از پناهندگان ایرانی درون اتریش مـی‌باشد.[۵۰][۵۱]

    حضور درون شبکه‌های تلویزیونی

    مُجری برنامـه تلویزیون

    «کوکو» نام یکی از ویژه‌برنامـه‌های تلویزیون ملی درون نوروز ۱۳۵۰ خورشیدی بود کـه توسط عطاالله خرم تهیـه و توسط عارف اجرا گردید. این برنامـه درون سال ۱۳۴۹ درون شش قسمت ضبط شد کـه به معرفی خوانندگان جوان پرداخته بود.[۵۲]

    داوری درون نکست پرشین استار

    سری ششم این برنامـه با حضور عارف، ستار، وارطان آوانسیـان، امـید، محمد مقدم و منوچهر چشم‌آذر از تاریخ ۴ آبان ۱۳۹۴ از طریق شبکه ‌ای تی‌وی پرشیـا پخش گردید.

    مستند دیدار

    این مـینی سریـال ۴ قسمتی کـه از شبکهٔ pmc پخش شد، شرح دیدار عارف با «گروه بهترین طرفداران استاد عارف» مـی‌باشد. این به منظور اولین بار بود کـه یک خوانندهٔ ایرانی از طرفدارانش دعوت بـه عمل مـی‌آورد که تا ۴ روز درون کنار یکدیگر زندگی نمایند. از ابتدا که تا انتهای این سفر (که از ۱۲ که تا ۱۵ آبان درون گرجستان-شـهر تفلیس بـه طول انجامـید) ضبط شد و به مناسبت تولد عارف از ۱۹ مرداد ۹۷ بـه مدت ۴ شب متوالی از شبکهٔ pmc پخش گردید. این مستند لحظات زیبایی از پیوند، زندگی و جدایی ۲۸ عاشق با عارف را بـه تصویر مـی‌کشد. همچنین عارف ترانـهٔ جدیدش (به تو هدیـه مـی‌کنم) را بـه این طرفدارانش تقدیم کرده است.

    افتخارات و جوایز

    • دریـافت عالی‌ترین مدال فرهنگی کشور (مدال درجهٔ اول همایون):

    در شـهریور سال ۱۳۵۳ خورشیدی، عارف بـه دلیل اجرای زنده و بی‌نقص ترانـهٔ به امـید دیدار درون مراسم اختتامـیهٔ بازی‌های آسیـایی تهران این مدال را از دست محمد رضا پهلوی دریـافت نمود.[۲۸]متأسفانـه بـه دلیل کوچ اجباری، عارف نتوانست این مدال ارزشمند را از ایران خارج نماید.[۵۳]

    • دریـافت مدال افتخار ایرانیکا:

    در اردیبهشت سال ۱۳۸۷ خورشیدی، عارف بـه دلیل همکاری‌های چندین ساله خود با کمـیته دوستداران ایرانیکا کـه بدون چشمداشت مالی انجام شد، این مدال را دریـافت نمود.[۲۱]

    • انتخاب بـه عنوان بهترین خوانندهٔ مرد موسیقی پاپ (۹ دوره):

    این نظرسنجی کـه توسط مجله جوانان بـه نام رفراندوم محبوب‌ترین چهره‌های موزیک سال برگزار مـی‌شد، از سال ۱۳۴۵ که تا ۱۳۵۶ خورشیدی ادامـه داشت. بهترین‌های هر دوره بـه این صورت بود:

    سال نفر اول نفر دوم نفر سوم نفر چهارم تاریخ چاپ مجله ۱۳۴۵ ویگن ایرج جمشید علیمراد عارف ۱۳۴۶ ویگن - عارف ایرج گلپایگانی ۱۳۴۷ ویگن ۱۳۴۸ عارف ویگن سرهنگ زاده ۱۳۴۹ عارف ۱۳۵۰ عارف ۱۳۵۱ عارف - منوچهر سخایی فریدون فروغی امـیر رسایی ۱۳۵۲ عارف داریوش منوچهر سخایی ۱۳۵۳ عارف ستار وفا ۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ ۱۳۵۴ عارف ویگن منوچهر سخایی ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۵ ۱۳۵۵ عارف شماعی زاده ویگن ۱۵ اسفند ۱۳۵۵
    • انتخاب بـه عنوان جذاب‌ترین مرد سال (۱۳۵۲ خورشیدی):

    این نظرسنجی توسط مجلهٔ زن روز برگزار شد کـه در آن ۱۷هزار زن و ایرانی شرکت د. نامزدان دریـافت این جایزه از بین سیـاستمداران، هنرمندان و ورزشکاران آن زمان (اساساً تمام مردان مشـهور ایرانی بـه جز شاه) انتخاب شده بودند.[۲]
    ترتیب آرا بـه این شرح بود:
    ۱-عارف ۲-ناصر ملک مطیعی ۳-بهروز وثوقی ۴-محمدعلی فردین ۵-همایون بهزادی ۶-امـیرعباس هویدا ۷-نعمت‌الله آغاسی ۸-پرویز صیـاد ۹-حبیب‌الله روشن‌زاده ۱۰-فریدون فرخزاد ۱۱-منوچهر سخایی ۱۲-حسین کلانی ۱۳-ناصر حجازی ۱۴-منوچهر اقبال ۱۵-انوشیروان روحانی[۵۴]

    • انتخاب بـه عنوان صاحب زیباترین لبخند (۱۳۵۲ خورشیدی):

    ذر این نظرسنجی کـه توسط مجله جوانان برگزار شد، عارف و گوگوش (در دو بخش مردان و زنان) صاحب زیباترین لبخند شناخته شدند.

    • حضور درون جشن دویستمـین سال استقلال آمریکا:

    دراین مراسم سال ۱۳۵۴ خورشیدی (۱۹۷۵ مـیلادی) درون مدیسن اسکوئر گاردن (واقع درون شـهر نیویورک) برگزار شد کـه در آن کشورهای زیـادی دارای غُرفه بودند. از ایران نیز محصولاتی مانند صنایع دستی و خاویـار درون این نمایشگاه معرفی و فروخته مـی‌گردید. همچنین عارف و مرضیـه از طرف رادیو بـه این مأموریت رفته بودند کـه هر روز برنامـه اجرا مـی‌د.[۲۸]

    • اجرای برنامـه درون مرکز هنرهای نمایشی لینکلن:

    زمانی کـه عارف درون جشن دویستمـین سال استقلال آمریکا حضور پیدا کرده بود، به منظور اجرای برنامـه بـه این مرکز معتبر نیز دعوت شد کـه تا بـه امروز به منظور هیچ‌یک از خوانندگان ایرانی مـیسّر نگردیده‌است.[۵۵]

    • دریـافت لوح تقدیر از دانشگاه UCLA

    آرزوی بازگشت بـه ایران

    عارف درون سال‌های اخیر کشور امارات را به منظور سانتخاب کرده کـه دلیل آن را فاصلهٔ کم ۲۰ دقیقه‌ای با ایران مـی‌داند. او بیش از ۱۰ سال هر شب (بجز ایـام سوگواری) درون دوبی برنامـه اجرا کرده و از این طریق با ایرانیـان داخل کشور درون ارتباط نزدیک بوده‌است.[۴]

    وی همـیشـه درون برنامـه‌هایش از آرزویش کـه بازگشت بـه ایران هست سخن بـه مـیان آورده‌است. این حرفها بـه گوش نیروهای امنیتی ایران رسیده و شروطی را به منظور بازگشت عارف تعیین نموده‌اند: نوشتن توبه‌نامـه، فراموش هنر خوانندگی، حضور درون اجتماع کمتر از ۵ نفر. این شروط به منظور عارف بسیـار سنگین و دردناک بوده و همانند برخی از همکارانش بـه آن شروط «نـه» گفته‌است.[۱۹]

    حضور عارف درون جایگاه سلاطین، سالن دالبی تیـه‌تر لس‌آنجلس (۲۰۱۷)

    خط‌مشی مذهبی و سیـاسی

    • مذهب شیعه:

    عارف درون کنار خانوادهٔ مادری‌اش بزرگ شده بود و هر سال سرِ سفرهٔ نوروز پدربزرگش این شعر را مـی‌خواند:

    بهار آمد، بهار آمد، خوش آمدعلی با ذوالفقار آمد خوش آمد[۲۵]

    او درون یکی از مصاحبه‌هایش اذعان داشت کـه عاشق تمام شـهرهای ایران و همچنین عاشق حرم علی بن موسی الرضا مـی‌باشد.[۱۹]

    • خانوادهٔ شاهدوست:

    تمامـی اعضای خانوادهٔ عارف (مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، دایی و ‌ها) دوستدار سلطنت پهلوی بودند و با احترام شدیدی درمورد شاه حرف مـی‌زدند. او خانواده‌اش را با اصطلاح شاهدوست (به آذری شاهسَوَن) معرفی نموده‌است.[۱۹]

    • حضور درون دربار پهلوی:

    در بسیـاری از مـهمانی‌هایی کـه در کاخ نیـاوران برگزار مـی‌شد، از عارف نیز به منظور اجرای برنامـه دعوت بـه عمل مـی‌آمد. درون یکی از مراسم‌هایی کـه جهت استقبال از مـهمانان عرب‌زبان با حضور عارف و گوگوش برگزار شده بود، عارف یکی از ترانـه‌های ام کلثوم را اجرا کرد.

    • ترانـهٔ شـهنشاها:

    در بحبوحهٔ انقلاب (جشن‌های آبان ۱۳۵۶)، عارف بـه همراه انوشیروان روحانی درون برنامـه‌ای تلویزیونی حضور یـافت و قطعه‌ای بـه نام شاهـنشاه را درون مدح محمدرضا شاه پهلوی بـه صورت زنده اجرا کرد.

    • حضور درون ظُفار:

    عارف هم مانند گوگوش و پوران درون جریـان جنگ ظُفار بـه عمان رفت و برای سربازان ایرانی برنامـه اجرا کرد. پیـام او بـه سربازان ایرانی این بود:

    من مـی‌خوانم به منظور دل‌های شما، به منظور قلب‌های پرشور شما، به منظور شما کـه مـی‌جنگید که تا آب‌های فیروزه‌گون خلیج‌فارس هرگز رنگ خون نبیند.

    • حضور درون کنسرت مجاهدین:

    پس از وقوع انقلاب، بسیـاری از هنرمندان بـه علت ممنوع‌الخروج شدن درون ایران ماندند. اوایل دههٔ ۱۳۷۰ خورشیدی، مرضیـه (خوانندهٔ قدیمـی) به منظور انجام عمل جراحی مجوز خروج گرفت و به پاریس رفت. او با دیدن یکی از سالن‌های مجلل پاریس (palau de congressos) آرزو مـی‌کند کـه باز هم بتواند بعد از ۱۵ سال آواز بخواند. وی (هنگامـه امـینی) به منظور آن کـه مادرش بـه آرزویش برسد، تصمـیم مـی‌گیرد کـه از گروه مجاهدین کمک بگیرید، بـه خاطر همـین مجبور مـی‌شود قرارداد سنگینی را با آن‌ها ببندد. مرضیـه بـه ایران برمـی‌گردد، اما به منظور انجام مرحلهٔ بعدی معالجات و اجرای کنسرت نمـی‌تواند مجوز خروج دریـافت کند. بـه ناچار عارف، ویگن، الهه، منوچهر سخایی، عماد رام، مرتضی برجسته، امـیر آرام و محمد تقدسی (خواننده اٌپرا) جایگزین مرضیـه مـی‌شوند که تا این برنامـه را درون نوروز ۱۳۷۳ خورشیدی اجرا کنند.[۲۸]
    ابن خوانندگان درون ابتدا درک درستی از ماهیت ایدئولوژیکی – سیـاسی مجاهدین نداشتند و با انگیزه‌های کاملاً حرفه‌ای بـه مجاهدین نزدیک شده بودند؛ کـه آن هم بخاطر این بود کـه آن‌ها بـه واقع آدم‌های سیـاسی نبودند و با شاخص‌های شغلی و حرفه‌ای بـه تور مجاهدین افتاده بودند.[۵۶]

    پانویس

  • ↑ ۱٫۰۱٫۱۱٫۲۱٫۳۱٫۴ زندگی‌نامـهٔ عارف درون وبگاه رسمـی‌اش
  • ↑ ۲٫۰۲٫۱۲٫۲ بیوگرافی عارف عارف‌کیـا درون وبگاه iranchamber
  • تبلیغات تلویزیونی کنسرت لاس وگاس با حضور عارف و مایکل، دسامبر ٢٠١٥ مـیلادی
  • ↑ ۴٫۰۰۴٫۰۱۴٫۰۲۴٫۰۳۴٫۰۴۴٫۰۵۴٫۰۶۴٫۰۷۴٫۰۸۴٫۰۹۴٫۱۰۴٫۱۱ عارف: ۲۰ دقیقه با خاک ایران فاصله دارم؛ برنامـهٔ بلور بنفش با بهزاد - تاریخ بازدید ۱۳۹۲/۷/۱۲(وبگاه بی‌بی‌سی)
  • ↑ ۵٫۰۵٫۱۵٫۲۵٫۳ عارف: آنچه امروز بـه دست آورده‌ام حاصل ده سال تلاش مداوم است؛ بریدهٔ مجلات قدیمـی (صفحهٔ رسمـی عارف درون فیسبوک)
  • ↑ ۶٫۰۰۶٫۰۱۶٫۰۲۶٫۰۳۶٫۰۴۶٫۰۵۶٫۰۶۶٫۰۷۶٫۰۸۶٫۰۹۶٫۱۰۶٫۱۱۶٫۱۲۶٫۱۳۶٫۱۴۶٫۱۵۶٫۱۶۶٫۱۷ مصاحبه عارف درون برنامـهٔ PMC Special با نیما - پخش شده درون نوروز ١٣٩١(وبگاه یوتوب)
  • ↑ ۷٫۰۰۷٫۰۱۷٫۰۲۷٫۰۳۷٫۰۴۷٫۰۵۷٫۰۶۷٫۰۷۷٫۰۸۷٫۰۹۷٫۱۰۷٫۱۱۷٫۱۲۷٫۱۳۷٫۱۴۷٫۱۵۷٫۱۶۷٫۱۷۷٫۱۸۷٫۱۹۷٫۲۰۷٫۲۱۷٫۲۲۷٫۲۳۷٫۲۴۷٫۲۵۷٫۲۶۷٫۲۷۷٫۲۸ مصاحبه درون برنامـه VIP با خشایـار غیـاثی درون شبکه تلویزیونی پرشیـا وان - تاریخ نمایش ۱۳۹۰/۵/۳(وبگاه یوتوب)
  • ↑ ۸٫۰۸٫۱۸٫۲۸٫۳۸٫۴۸٫۵۸٫۶۸٫۷۸٫۸۸٫۹ مصاحبه درون شوی ستاره با اشکان روزبهانی درون شبکه تلویزیونی NITV - تاریخ نمایش ١٣٨٠(وبگاه یوتوب)
  • ↑ ۹٫۰۹٫۱۹٫۲۹٫۳۹٫۴۹٫۵۹٫۶۹٫۷ [مصاحبه عارف درون تلویزیون nex1 - پخش شده درون آذر ١٣٩٢]
  • ↑ ۱۰٫۰۱۰٫۱۱۰٫۲ ترانـه‌سرای غم- سال ١٣٤٦ - بریده مجلات قدیمـی(پیج رسمـی عارف درون فیسیبوک )
  • ↑ ۱۱٫۰۱۱٫۱ [دیسکوگرافی ترانـه‌های هفت آسمون و دیده دیده](در برخی از مصاحبه‌ها زمان اجرای این دو ترانـه بـه اشتباه گفته شده‌اند. ترانـه هفت آسمون درون کمپانی رویـال بـه شماره رکورد RT#496 پخش شده ولی ترانـه دیده دیده RT#604 مـی‌باشد. )
  • [مصاحبه عارف با الهام الهی درون تلویزیون ITN - تاریخ پخش شـهریور ١٣٨٠]
  • ↑ ۱۳٫۰۱۳٫۱ کلاغ‌هایی درون راه خانـه - مصاحبه با منوچهر سخایی - وبگاه رادیو فردا - تاریخ ۱۳۸۶/۰۵/۳۰
  • عارف از سلطان قلبها که تا عزیز قصه - تاریخ نمایش ١٣٨٦(وبگاه رادیو فردا)
  • عارف خواننده برگزیده سال ١٣٥٠ - بریده مجلات قدیمـی(پیج رسمـی عارف درون فیسیبوک )
  • بررسی گروه‌های موسیقی بیت ایرانی بر روی صفحه‌های وینیل - مجله صفحه سنگی، شماره ٢٤، صفحات ٢٥ که تا ٢٧
  • بررسی گروه‌های موسیقی بیت ایرانی بر روی صفحه‌های وینیل - مجله صفحه سنگی، شماره ٢٤، صص ٢
  • بررسی گروه‌های موسیقی بیت ایرانی بر روی صفحه‌های وینیل - مجله صفحه سنگی، شماره ٢٤، صص ٢٥
  • ↑ ۱۹٫۰۰۱۹٫۰۱۱۹٫۰۲۱۹٫۰۳۱۹٫۰۴۱۹٫۰۵۱۹٫۰۶۱۹٫۰۷۱۹٫۰۸۱۹٫۰۹۱۹٫۱۰۱۹٫۱۱۱۹٫۱۲ در تبعید - مصاحبه با عارف درون تلویزیون من‌وتو - تاریخ پخش ۱۳٩٣/۰٧/١٨
  • گزارش VOA از تیم فوتبال هنرمندان لس آنجلس - کانال VOA درون یوتوب - تاریخ بازدید ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
  • ↑ ۲۱٫۰۲۱٫۱ مـهمانی ایرانیکا درون دبی با حضور هنرمندان سرشناس - وبگاه رادیو فردا - تاریخ بازدید ۱۳۸۷/۰۲/۱۵
  • کتاب «آوازهای زیرزمـین» از ابراهیم نبوی، صص ١٢٣
  • متن ترانـه پاپ فادر، اجرا توسط گروه بلک کتس - متن ترانـه از وبگاه ایران ترانـه
  • اجرای ترانـه سلطان قلبها توسط عارف و
  • ↑ ۲۵٫۰۲۵٫۱ نیم قرن فعالیت هنری بـه دور از هیـاهو؛ گفتگوی نوروزی با عارف - ۱۳۹۰/۰۱/۰۸(وبگاه رادیو فردا)
  • اجرای ترانـه بارون بارونـه توسط ویگن و منوچهر و عارف
  • اجرای ترانـه‌های کلاغا و حالا خیلی دیره توسط ویگن و منوچهر و عارف
  • ↑ ۲۸٫۰۲۸٫۱۲۸٫۲۲۸٫۳۲۸٫۴ گپی با عارف: تجلیل از مرد آواز ایران - یـا بیژن فرهودی درون تلویزیون صدای آمریکا ، تاریخ پخش سال ٢٠٠٧ مـیلادی(وبگاه یوتوب)
  • ↑ ۲۹٫۰۲۹٫۱ اعلام نتایج رفراندوم هنری سال ١٣٤٨ - بریده مجلات قدیمـی(پیج رسمـی عارف درون فیسیبوک )
  • موسیقی پاپ و ترانـه درون سینمای ایران- آثار انوشیروان روحانی
  • ↑ ۳۱٫۰۳۱٫۱ بررسی تطبیقی فیلم "سلطان قلبها" با "گل یخ"، مـینا اکبری، شرق - تاریخ ١٣٨٤/٠٢/٠٥
  • کتاب «ناصر و فردین» - گفتگوی رضا کیـانیـان با ناصر ملک مطیعی و محمدعلی فردین
  • [مصاحبه با علیرضا طبایی (شـهرام)- وبگاه IranOldies - تاریخ بازدید ۱۳٨٨/٥/٣١]
  • گپی با اردلان سرفراز «من شعرم را زندگی کردم، زندگی‌ام را شعر» - تاریخ ٢٠٠٦/١١/٢٧ (وبسایت دویچه‌وله )
  • BOOM PAM
  • قطعه‌ای کـه پس از سال‌ها پیدا شد، جهان پهلوان با صدای عارف و موسیقی بابک بیـات (صفحه بابک بیـات درون فیسبوک - نویسنده بابک صحرایی)
  • کنسرت لاس وگاس، دسامبر ٢٠١٥ مـیلادی]
  • [۱](خاطرات حشمت سنجری از آهنگ‌های مر بوط بـه بازی‌های آسیـایی تهران)
  • ↑ ۳۹٫۰۳۹٫۱ [مصاحبه عارف و سیـاوش قمـیشی با مجله زن روز - سال ١٣٥٣]
  • [بوسیله گروهی از سرشناس‌های موسیقی روز: اعضای شورا بـه قدیمـی بودن و کهنـه‌فکری متهم شدند- هفته‌نامـهٔ جوانان - دوشنبه ١٢ خرداد ١٣٥٤ - شماره ٤٤٦]
  • ↑ ۴۱٫۰۴۱٫۱۴۱٫۲ بهترین‌های عارف- تاریخ نمایش ۲۷ تیرماه ۱۳۹۵- (وبگاه رسمـی من و تو)
  • اجرای ترانـهٔ جدیدی دربارهٔ خلیج‌فارس درون لس‌آنجلس، بـه زبان‌های فارسی و عربی توسط عارف - وبگاه رادیو فردا - تاریخ بازدید ۱۳۸۲/۰۱/۲۶
  • گریـه باران کوثری درون سکانسی از فیلم هفت ماهگی - وبگاه اینستاگرامِ بابک زرین - تاریخ بازدید ۱۳۹۶/۰۳/۱۰
  • پیـام تشکر از طرفداران ترانـه توفان - صفحه رسمـی عارف درون فیسبوک - تاریخ بازدید ۱۳٩۲/۰٧/۲١
  • خبر انتشار ترانـه توفان بـه همراه سازندگان آن - صفحه رسمـی عارف درون فیسبوک - تاریخ بازدید ۱۳٩۲/۰٧/١١
  • موسیقی پاپ و ترانـه درون سینمای ایران
  • آنونس فیلم درون دنیـا بیگانـه بودم
  • ↑ ۴۸٫۰۴۸٫۱۴۸٫۲ بررسی سینمای ایران درون سال ۱۳۴۵
  • عارف، سلطان قلب‌ها یـا مسافر کش - وبگاه بی‌بی‌سی
  • [۲]
  • [۳]
  • کوکو جالب بود... - بریده مجلات قدیمـی (مجلهٔ اطلاعات هفتگی- جمعه، ۲۰. فروردین، ۱۳۵۰)
  • مصاحبه رادیویی درون BBC؛ برنامـهٔ جمعه‌های دو نسل با روز هفتم؛ با سیـاوش اردلان- تاریخ بازدید ۱۳۸۶
  • رأی ١٧ هزار و زن دربارهٔ جذاب‌ترین مردان ایران - بریده مجلات قدیمـی(پیج رسمـی عارف درون فیسیبوک )
  • مستند زندگی یک اسطوره، شبکهٔ تلویزیونی تپش، خرداد ۹۵
  • خاطرات اعضای ناراضی گروه مجاهدین خلق ایران
  • منابع

    • وبگاه رسمـی عارف عارف‌کیـا
    • عارف (خواننده) درون بانک جامع اطلاعات سینمای ایران (سوره سینما)

    پیوند بـه بیرون

    در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ عارف (خواننده) موجود است.

    تک آهنگ همـین بسه با آهنگ سازی شادمـهر

    • موزیک ویدئوی یل قامت شکسته درون برنامـه رنگارنگ درون یوتیوب
    • وبگاه رسمـی عارف عارف‌کیـا
    • صفحهٔ رسمـی عارف عارف‌کیـا درون فیسبوک
    • ن
    • ب
    • و
    موسیقی درون دوران پهلوی
    ترانـه‌سرایـان
    • ایرج جنتی عطایی
    • رهی معیری
    • بهادر یگانـه
    • اردلان سرفراز
    • هما مـیرافشار
    • بیژن ترقی
    • بیژن سمندر
    • تورج نگهبان
    • ایرج رزمجو
    • فرید زلاند
    • پرویز وکیلی
    • مسعود فردمنش
    • مسعود امـینی
    • رحیم معینی کرمانشاهی
    • اسماعیل نواب صفا
    • کریم فکور
    • سعید دبیری
    • لیلاری
    • محمد صالح علا
    آهنگسازان
    • انوشیروان روحانی
    • همایون خرم
    • عطاالله خرم
    • اسدالله ملک
    • روح‌الله خالقی
    • حبیب‌الله بدیعی
    • پرویز یـاحقی
    • حسین یـاحقی
    • علی تجویدی
    • پرویز مقصدی
    • واروژان
    • حسن شماعی‌زاده
    • بابک افشار
    • اسفندیـار منفردزاده
    • جواد لشکری
    • سیـاوش قمـیشی
    • بابک بیـات
    • جهانبخش پازوکی
    • ناصر چشم‌آذر
    • منوچهر چشم‌آذر
    • عباس مـهرپویـا
    • مجید وفادار
    • پرویز اتابکی
    • آندرانیک آساطوریـان
    • ژاکلین
    • فرید زلاند
    • مارتیک
    • صادق نوجوکی
    • حسین واثقی
    • اکبر محسنی
    • کورش یغمایی
    • امـیر آرام
    • فریبرز لاچینی
    • محمد اوشال
    • محمود قراملکی
    نوازندگان
    • ابوالحسن صبا
    • مرتضی نی‌داوود
    • مرتضی محجوبی
    • جواد معروفی
    • جلیل شـهناز
    • جهانگیر ملک
    • فرامرز پایور
    • حبیب‌الله بدیعی
    • رحمت‌الله بدیعی
    • فضل‌الله توکل
    • نصرالله زرین‌پنجه
    • عبدالله جهان‌پناه
    • علی‌اصغر بهاری
    • مجتبی مـیرزاده
    • محمد اسماعیلی
    • حسین تهرانی
    • مـهدی خالدی
    • داریوش صفوت
    خوانندگان
    مرد
    • جواد بدیع‌زاده
    • عبدالوهاب شـهیدی
    • ابوالحسن اقبال‌آذر
    • غلامحسین بنان
    • داوود مقامـی
    • محمدرضا شجریـان
    • داریوش رفیعی
    • داریوش
    • ابی
    • ستار
    • معین
    • فرهاد
    • شـهرام شب‌پره
    • شـهرام صولتی
    • حبیب
    • ایرج
    • امـین‌الله رشیدی
    • ایرج مـهدیـان
    • سیـاوش قمـیشی
    • حسن شماعی‌زاده
    • اکبر گلپایگانی
    • جواد یساری
    • عباس قادری
    • نعمت‌الله آغاسی
    • بهرام سیر
    • قاسم جبلی
    • فرامرز آصف
    • فرامرز اصلانی
    • عارف
    • مرتضی
    • شاهرخ
    • مازیـار
    • مارتیک
    • ویگن
    • اندی
    • کورس سرهنگ‌زاده
    • فریدون فرخزاد
    • فریدون فروغی
    • عماد رام
    • منوچهر سخایی
    • افشین مقدم
    • کورش یغمایی
    • امـیر آرام
    زن
    • قمرالملوک وزیری
    • روح‌انگیز
    • عزت روح‌بخش
    • روح‌پرور
    • مرضیـه
    • دلکش
    • مـهوش
    • عهدیـه
    • پوران
    • پروین
    • نسرین
    • الهه
    • سوسن
    • رامش
    • مرجان
    • فرشته
    • شـهره
    • نوش‌آفرین
    • گوگوش
    • هایده
    • مـهستی
    • حمـیرا
    • سیما بینا
    • سیمـین غانم
    • افسر شـهیدی
    • هنگامـه اخوان
    • گیتا
    • نلی
    • بتی
    • ژاکلین
    • فتانـه
    • شـهپر
    • آفت
    تصنیف‌ها
    • خزان عشق
    • بهار دلنشین
    • سرگشته
    • الهه ناز
    • مرغ سحر
    • رسوای زمانـه
    • راز دل
    • غوغای ستارگان
    • موسم گل
    • آتش کاروان
    • به‌سوی تو
    • طاقتم ده
    • سوغاتی
    • امشب شب مـهتابه
    • ای ایران
    جستارهای وابسته
    • گل‌ها (برنامـه رادیویی)
    • هنرستان موسیقی ملی
    • موسیقی درون ایران
    • موسیقی سنتی ایرانی
    • موسیقی لس‌آنجلسی
    • ارکستر اپرای تهران
    • مرکز موسیقی بتهوون
    • مرکز حفظ و اشاعه موسیقی
    رده الگو درگاه
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • WorldCat Identities
    • VIAF: 107949454
    • MBA: a40ea636-6123-4629-910e-eaefcb93eb6b
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=عارف_(خواننده)&oldid=24318645»




    [ترانه به اسم مژگان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 10 Aug 2018 11:55:00 +0000



    ترانه به اسم مژگان

    اسم قشنگ ایرانی به منظور و پسر همراه با معنیش

    6.    90/6/28 (11:30)

    سلام امـیدوارم یکی رو انتخاب کنی :
    یکی از شخـصیت های شاهـنامـه، ترانه به اسم مژگان پدر فریدون
    آبـتین
    آتـش
    آتـش
    نام فرمانده لشگر بابک خـرمدین، تـزیـین و آرایش
    آذین
    نام فرشته ای
    آراد
    ساکت
    آرام
    نام پدر زن داریوش کبـیر
    آرتان
    یکی از پهـلوانان سنـتی ایران
    آرش
    بسیـار نیرومند، پدر بزرگ داریوش کبـیر
    آرشام
    هـدف
    آرمان
    یکی از شخـصیت های شاهـنامـه
    آرمـین
    نام باستانی ایران
    آریـا
    دارای خلق و خوی آریـایی، نام پسر داریوش آریـامنش
    منسوب بـه نژاد و قوم آرین یـا آریـایی آریـانا
    مربوط بـه نژاد آریـا آرین
    آزاد آزاد
    خاص و خالص، پاک و پاکیزه آویژه
    پاره آتش اخـگر
    یکی از شخـصیتهای شاهـنامـه اردشیر

    اردلان
    یکی از شخـصیت های شاهـنامـه اردوان
    یکی از شخـصیت های شاهـنامـه ارژنگ
    شیر ارسلان
    سریر و تخـت ارشیـا

    یکی از شخصیتهای شاهنامـه اسفندیـار
    بنیـانگذار سلسله اشکانیـان اشکان
    شریک، معاون، رفیق افشار
    نام سردار ایرانی افشین
    آرز
    امـید
    شاه امـیر
    جاودان انوش
    نام یکی از پادشاهان ایرانی درون زمان ساسانیـان انوشیروان
    ادراک اورنگ
    نام یکی از شخصیتهای شاهنامـه ایرج
    یکی از شخصیت های شاهنامـه بابک
    نام نوازنده نامـی دربار خسرو پرویز باربد
    آغاز صبح بامداد
    نام نوازنده نامـی دوران ساسانیـان بامشاد
    بامـین
    نام یک شاهزاده(برادر کمبودجیـه پسر کوروش)ر بردیـا
    یکی از سرداران یزدگرد ساسانی برسام
    جوان برنا
    بلند بالا، نام پسر سهراب بروز
    نام پهلوان ایرانی، نام پسر گرشاسب برزن
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه بزرگمـهر
    به دین بـه آئین
    نگهبان بهبد
    بهراد
    مریخ، یکی از شخصیتهای شاهنامـه بهرام
    رنگ نیک بهرنگ
    روز خوب و نیک بهروز
    کسی کـه به نیکی زاده شده بهزاد
    یـازدهمـین ماه ایرانی، نام یکی از شخصیت های شاهنامـه بهمن
    دارای مش و کردار شایسته بهمنش
    مشـهور بهنام
    نام شاهان هند بهنود
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه بیژن
    ایرانی، مقدس پارسا
    نامـی آذری بـه معنای پروردگار پاشا
    رزمجو پرشان
    یکی از شخصیت های شاهنامـه پرویز
    نام یک پیـامبر پرهام
    پژمان

    پوریـا

    جستجو، جویـا
    پویـا
    آرزو پوژمان
    نام یکی از پهلوانان ایرانی درون زمان کیقباد پولاد
    آهنگساز دوران خسرو پرویز ساسانی پهلبد
    پیـام پیـام
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه پیروز
    نام برادر شاپور اول پیروزان
    قبول پیمان
    یکی از شخصیت های شاهنامـه تورج
    یکی از شخصیت های شاهنامـه تهماسب
    نام یکی از شاهان ایرانی تهمورث

    تیرداد

    تیمور
    ابدی جاوید
    نام شاهی باستانی، یکی از شخصیت های شاهنامـه جمشید
    دارنده جهان جهاندار
    شاه جهان جهانشاه
    فاتح جهان جهانگیر
    مع حامـی
    هدیـه ای از طرف خدا خداداد
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه خسرو
    نام یکی از شاهان هخا خشایـار
    دادیـه
    ثروتمند، یکی از شخصیتهای شاهنامـه دارا
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه داراب
    نام یکی از شاهان هخا داریوش

    دانوش

    رامبد

    رامـین
    نوازنده معروف زمان ساسانیـان رامتین
    درخشان رخشان
    یکی از شخصیت های شاهنامـه رستان
    روزبه
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه ( پدر رستم )ر زال

    زامـیاد
    نام یک پیـامبر زرتشت

    زند
    بنیـانگذار عهد ساسانی ساسان
    رهبر سالار
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه سام
    خانـه، سامان سامان
    بالا مقام سامـی
    آسمان سپهر
    سروش
    شاهزاده سنجر
    یکی از شخصیت های شاهنامـه ( فرزند رستم )ر سهراب
    مرد سیـاه مو سیـامک
    یکی از شخصیت های شاهنامـه سیـاوش
    یکی از شخصیت های شاهنامـه شاپور
    صورت شاه شاهرخ
    خواست شاه شاهکام
    باز ( پرنده ای کوچکتر از عقاب )ر شاهین
    سزاوار شایـا
    سزاوار شایـان

    شروین
    ستاره دنباله دار شـهاب
    شاهین دربار شـهباز
    نام پادشاهی شـهرام
    هدیـه شـهر شـهرداد
    رودی بزرگ شـهروز
    شاه شـهریـار
    دوست شاه شـهیـار
    اعتماد عماد
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه فرامرز
    راست فربد
    عالی فرجاد
    شاد فرخ
    شاد بـه دنیـا آمده فرخزاد
    فرداد
    بهشت فردوس
    فردین
    تولد باشکوه فرزاد
    سزاوار فرزام
    عاقل فرزان
    دانا فرزین
    شاد فرشاد

    فرشید

    بالا
    فرناز
    یکی از شخصیت های شاهنامـه فرود
    جوهر فروهر
    یکی از شخصیت های شاهنامـه فرهاد
    فرهنگ فرهنگ

    فرهود
    یکی از شحصیت های شاهنامـه فریبرز
    منحصر بفرد فرید
    یکی از شخصیت های شاهنامـه
    فریدون
    پیروز، پیروزی فیروز
    موفق کامران
    آرزوی شاد کامشاد
    موفق کامـیار
    یکی از شخصیت های شاهنامـهرا
    یکی از شخصیت های شاهنامـه کاوه
    یکی از شخصیت های شاهنامـه کاووس

    کورس
    بنیـانگذار سلسله هخا درون ایران کورش
    کوشنده، سخت کوش
    کوشا

    شاه، مع، محافظ
    کیـا
    شاهان کیـان

    کیـارش
    یکی از شخصیت های شاهنامـه کیـانوش
    یکی از شخصیت های شاهنامـه کیخسرو
    یکی از شخصیت های شاهنامـه کیقباد
    جهان کیوان
    یکی از شخصیت های شاهنامـه کیومرث
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه گباد
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه گشتاسب
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه گودرز
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه گیو

    مازیـار

    ماکان
    نقاشی کـه خود را پیـامبر معرفی مـی کرد مانی
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه منوچهر

    مـهبد
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه مـهراب
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه مـهران
    هدیـه آفتاب مـهرداد
    نوزاد آفتاب مـهرزاد
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه مـهرک
    رنگ آفتاب مـهرنگ
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه مـهیـار
    تولد مـیلاد
    مشـهور نامدار
    مشـهور نامور
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه نریمان
    روشنایی نوری
    بشادی زائیده شده نوشزاد
    خبر خوش نوید
    کوچک نمـیا
    شنونده نیوشا
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه هرمز
    هوتن
    دانا هوشمند
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه هوشنگ
    دانا هوشیـار
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه هومان
    نیک اندیش هومن
    ورشاسب
    نامـی آذری - بمعنی جاوید
    یـاشار

    نام های انـه

    آبگینـه
    آبنوس

    نام یک شاهزاده ایرانی
    آتوسا

    آتش، نـهمـین ماه ایرانی
    آذر

    نام پسر مـهرنوش پسر اسفندیـار
    آذرافروز

    صاعقه، نام روز نـهم از ماه آذر
    آذرخش

    نام گلی هست برنگ سرخ
    آذرگون

    پاکدین
    آذرنوش

    آرا

    آرزو
    آرزو

    آزاد، رها
    آزاده

    نام یک شاهزاده ایرانی
    آزیتا

    زینت آلات
    آزین

    مانند
    آسا

    تشویق
    آفرین

    نام گلی
    آلاله

    الهه آب
    آناهیتا

    صدا
    آوا

    آویز
    آویزه

    آهو
    آهو

    ستاره، نام گلی
    اختر

    سیـاره ارانوس
    ارانوس

    نام درختی کـه گل و شکوفه سرخ رنگ مـی دهد
    ارغوان

    رنگ ارغوانی روشن، نام گلی
    ارکیده

    هدیـه
    ارمغان

    تاج
    افسار

    افسانـه
    افسانـه

    طلسم و جادو
    افسون

    پاشیدن
    افشان

    الناز

    خوشبخت
    انوشـه

    نام کشور ایران
    ایران

    ایران
    ایران دخت

    خانم، متشخص، زن مجرد
    بانو

    کریستال
    بلور

    گل بنفشـه
    بنفشـه

    و دوشیزه هدهد، نام مرغ حضرت سلیمان
    بوبک

    بوس، بوسیدن
    بوسه

    فصل بهار
    بهار

    بهار کوچک
    بهارک

    آورنده بهار
    بهاره

    بهترین ناز
    بهناز

    بهترین صورت
    بهرخ

    منحصر بفرد
    بیتا

    پدیده، چیز جدید
    پدیده

    اسم یک پرنده
    پرستو

    ابریشم
    پرند

    پری
    پری

    دارای صورتی همچون پری
    پری رو

    جمع پری
    پریـا

    دارای صورتی همچون پری
    پریچهر

    زاده پری
    پریزاد

    مانند پری
    پریسا

    دارای صورتی همچون پری
    پریوش

    پرتو
    پرتو

    پروانـه
    پروانـه

    نام یک صور فلکی
    پروین

    سپیده دم
    پگاه

    نوعی پرنده
    پوپک

    موفق
    پوران

    یکی از شخصیت های شاهنامـه
    پوران دخت

    موفق
    پوری

    نام گلی
    پونـه

    جام
    پیمانـه

    ارتباط
    پیوند

    ستاره
    تارا

    آهنگ، نغمـه
    ترانـه

    مسیحی
    ترسا

    نام کشور دشمن ایران درون شاهنامـه
    توران

    نوعی پرنده
    توکا

    یکی از شخصیتهای شاهنامـه
    تهمـینـه

    سفال
    تینا

    نام یک صور فلکی
    ثریـا

    جوان، گل جوانـه
    جوانـه

    چلیپا

    یـاد، یـادگاری
    خاطره

    خندان
    خندان

    خجسته

    آفتاب
    خورشید

    ستاره ای درخشان کـه مانند گوهر مـی درخشد
    دری

    آرام دل
    دلارام

    ملیح، خوش قلب
    دلبر

    جذاب
    دلکش

    دریـا
    دریـا

    جهان
    دنیـا

    آرامش
    رامش

    پرمعنی
    رسا

    روشنایی
    رکسانـه

    روح، روان
    روان

    یک از شخصیت های شاهنامـه، مادر رستم
    رودابه

    نور کوچک
    روشنک

    آزاد
    رها

    ریما

    حریر، زربافت
    زری

    طلایی
    زرین

    طلایی
    زرین دخت

    زویـا

    سیـاره زهره(ونوس)ر
    زهره

    زیبا، قشنگ
    زیبا

    شبنم
    ژاله

    ژیلا

    سارا

    جام
    ساغر

    سالومـه

    نام گلی
    ساناز

    سایـه
    سایـه

    نور اول صبح
    سپیده

    ستاره
    ستاره

    زن زیبا، درخت سروناز
    سروناز

    یـاسمن
    سمن

    سمـیلا

    سمـیرا

    سنا

    یکی از شخصیت های شاهنامـه
    سودابه

    رز قرمز
    سوری

    شعله ور، درحال سوختن
    سوزان

    نام گلی
    سوسن

    قسم خوردن
    سوگند

    سپتا

    صورت، رخ
    سیما

    نقره ای
    سیمـین

    شاد
    شادان

    شادی، خوشحالی
    شادی

    سلطنتی
    شاهین

    شبنم(ژاله)ر
    شبنم

    جرقه
    شراره

    شروین

    شعله، آتش
    شعله

    شکوفه
    شکوفه

    جلال، زرق و برق
    شکوه

    نوعی آهو
    شوکا

    بانوی شـهر
    شـهربانو

    زاده شـهر
    شـهرزاد

    عشق شـهر
    شـهرناز

    شاهزاده
    شـهزاده

    زن سیـاه چشم
    شـهلا

    عشق شاه
    شـهناز

    شیدا

    آفتاب، درخشان
    شیده

    ظریف، شیرین
    شیرین

    زن شیرین و حساس
    شیرین بانو

    افسون شده
    شیفته

    شیما

    فریبا
    شیوا

    صدف


    صهبا

    پاک، خالص
    طاهره

    طلا
    طلا

    عسل
    عسل

    آهوی کوهی
    غزال

    آهوی کوهی
    غزاله

    طنازی
    غمزه

    غنچه گل
    غنچه

    یکی از شخصیتهای شاهنامـه
    فرانک

    خوشی
    فرحناز

    شاد
    فرخنده

    عاقل
    فرزانـه

    فرشته، پری
    فرشته

    عشوه گر
    فرناز

    یکی از شخصیت های شاهنامـه
    فرنگیس

    درخشان
    فروزان

    درخشان
    فروزنده

    روشنی
    فروغ

    ملیح
    فریبا

    پرارزش
    فریده

    ستوده
    فرین

    فیروزه
    فیروزه

    عاشق
    فیلا

    گل قاصدک
    قاصدک

    مقدس، فرشته
    قدسی

    یکی از شخصیت های شاهنامـه
    کتایون

    ماده ای کـه مس را بـه طلا تبدیل مـی کند
    کیمـیا

    یکی از شخصیت های شاهنامـه
    گردآفرید

    یکی از شخصیت های شاهنامـه
    گردیـا

    چشمان
    گلاره

    گلبانو

    گل فصل بهار
    گلبهار

    گلپری
    باغ گل گلشن
    گل انار، بـه زیبایی گل گلنار

    گلنسا
    رنگ قرمز گل رز گلی
    نوعی آهنگ گیتا
    جهان، دنیـا گیتی
    گیسو
    نام گلی لادن
    گل لاله لاله

    لیدا
    شبانـه لیلا
    نام گلی لیلی
    مانند مانا
    نام یک شاهزاده ماندانا
    نقاشی کـه خود را پیـامبر معرفی کرد مانی
    وجوه ماه ماهدخت
    کسی کـه صورتش مانند ماه باشد ماهرخ
    مرجان مرجان
    مرجان مرجانـه
    مرمر مرمر
    ملکه ملکه
    یکی از شخصیتهای شاهنامـه منیژه
    مروارید مروارید
    گل مریم مریم
    خبر خوش مژده
    مژه ها مژگان
    مست مستانـه

    مـیشا
    نام یک الهه مونا
    مثال ماه مـهتا
    مثال ماه مـهتاب
    مـهر انگیز مـهر انگیز
    نور آفتاب مـهرناز

    مـهرنوش
    خورشید، مـهربان مـهری
    ماه، مـهتاب مـهسا
    درخت گل یـاس مـهستی

    مـهشید
    نور ماه، شکوه ماه مـهناز

    مـهنوش
    مثال ماه، زیبایی مـهوش
    ماه مـهین
    نام یک الهه مـیترا
    مـینا مـینا
    مـینو
    شوق آفرین نازآفرین
    گل زیبا نازگل
    خوش قلب نازنین
    زیبا نازی
    زیبا نازیلا
    نام یک درخت ناژین
    ونوس، ستاره زهره ناهید
    صدا ندا
    نام گلی نرگس
    نام گلی نسترن
    رز وحشی نسرین
    ترانـه، آهنگ نغمـه
    خوش قلب نگار
    نگاه نگاه
    سنگ روی انگشتر و جواهرات نگین
    نوا نوا
    شادی خلق نوش آفرین
    شیرین نوشین
    نـهال نـهال
    خوب، زیبا نیکو
    خوبی نیکی
    نام گلی(زنبق آبی)ر نیلوفر
    شنونده نیوشا
    آرزو وندا
    آشکار ویدا
    هدیـه هدیـه
    وجود هستی
    پرنده ای افسانـه ای هما
    حیرت انگیز هنگامـه
    گل یـاس یـاس
    گل یـاس یـاسمن
    تنـها، یگانـه یکتا
    تنـها، یگانـه یگانـه
    نام بلندترین شب سال یلدا


    . ترانه به اسم مژگان . ترانه به اسم مژگان : ترانه به اسم مژگان




    [ترانه به اسم مژگان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 10 Aug 2018 06:04:00 +0000



    ترانه به اسم مژگان

    زیباترین اسم های کردی Kurdish name | نام فارسی

    ئابا یعنی: ترانه به اسم مژگان پدران . ترانه به اسم مژگان اجداد ئابا یعنی: پدران/اجداد ئابتین یعنی: نام پدر فریدون ئابتین یعنی: نام پدر فریدون ئابرا یعنی: برادر بزرگ ئابرا یعنی: برادر بزرگ ئابیستا یعنی: ئه ویستا/کتاب اسمانی زرتشت ئابیستا یعنی: ئه ویستا/کتاب اسمانی زرتشت ئاپولو یعنی: خدای هنر درون ایران باستان ئاتبین یعنی: نام پدر فریدون ئاتبین یعنی: نام پدر فریدون ئاترو یعنی: اتشین ئاترو یعنی: اتشین ئاتروپات یعنی: نام سرداری درون زمان حمله اسکندر ئاتروپات یعنی: نام سرداری درون زمان حمله اسکندر ئاتروسا یعنی: مانند اتش ئاتروسا یعنی: مانند اتش ئاتلیـا یعنی: نام یکی از شـهرهای ماد باستان ئاتلیـا یعنی: نام یکی از شـهرهای ماد باستان ئاتور یعنی: اتش ئاتور یعنی: اتش ئاتوربان یعنی: اتشبان ئاتوربان یعنی: اتشبان ئاتوسا یعنی: نام یکی از شاهزادگان کرد ماتیـانی درون سال ۷۱۶ قبل از مـیلاد ئاتوسا یعنی: نام یکی از شاهزادگان کرد ماتیـانی درون سال ۷۱۶ قبل از مـیلاد ئاتوی یعنی: نام یکی از سرداران ماد ئاتوی یعنی: نام یکی از سرداران ماد ئاته ر یعنی: اتش ئاته ر یعنی: اتش ئادان یعنی: زمـین حاصلخیز ئادان یعنی: زمـین حاصلخیز ئادو یعنی: خدای باد درون ایران باستان ئادو یعنی: خدای باد درون ایران باستان ئاده م یعنی: انسان خوب ئاده م یعنی: انسان خوب ئارا یعنی: ارایش ئارا یعنی: ارایش ئاراد یعنی: نام فرشته ای هست در کیش زرتشت ئاراد یعنی: نام فرشته ای هست در کیش زرتشت ئارارات  یعنی:  آرارات . ترانه به اسم مژگان نام کوهی درون کردستان ترکیـه/ پسر ئارارات یعنی: کوهی از سلسله جبال زاگرس ئارارات یعنی: کوهی از سلسله جبال زاگرس ئاراز یعنی: اشک چشم/یکی از سرداران کرد زعفرانلو/رودخانـه ای بین شوروی و ایران ئاراز یعنی: اشک چشم/یکی از سرداران کرد زعفرانلو/رودخانـه ای بین شوروی و ایران ئارازیـاش یعنی: نام شـهری باستانی ئارازیـاش یعنی: نام شـهری باستانی ئاراس  یعنی:  آراس .  رود ارس .  پسر ئاراس  یعنی: ئاراز ئاراس  یعنی: ئاراز ئاراسپاس یعنی: از بزرگان ماد و نگهبان معبد پانته آ ئاراسپاس یعنی: از بزرگان ماد و نگهبان معبد پانته آ ئاراسته یعنی: ارایش شده چیزی را بهی متوجه ئاراسته یعنی: ارایش شده چیزی را بهی متوجه ئاراسته یعنی: زیبا ئاراسته یعنی: زیبا ئارام یعنی: ارام/ارامش ئارام یعنی: ارام/ارامش ئارامـیش یعنی: ابریشم ئارامـیش یعنی: ابریشم ئاران  یعنی:  آران .  قشلاق .  پسر ئاران یعنی: دشت وسیع/منطقه ای درون اذربایجان شوروی/نام منطقه ای باستانی ئاران یعنی: دشت وسیع/منطقه ای درون اذربایجان شوروی/نام منطقه ای باستانی ئارباس یعنی: کورد/لقبی هست که یونانیـان بـه کیقباد دادند ئارباس یعنی: کورد/لقبی هست که یونانیـان بـه کیقباد دادند ئارباکو یعنی: از سرداران ماد ئارباکو یعنی: از سرداران ماد ئارخه یـان یعنی: مطمئن اسوده ئارخه یـان یعنی: مطمئن اسوده ئاردا یعنی: نام فرشتهای درون ایین زرتشت ئاردا یعنی: نام فرشتهای درون ایین زرتشت ئاردو یعنی: از اسامـی باستانی ایرانیـان ئاردو یعنی: از اسامـی باستانی ایرانیـان ئارده و یعنی: په پوله ئارده و یعنی: په پوله ئاردهلان یعنی: نام سابق  ولایت کردستان ئاردهلان یعنی: نام سابق  ولایت کردستان ئارزو یعنی: ارزو ئارزو یعنی: ارزو ئارش یعنی: پسر اروین از شاهزادگان کیـانی  .  ارش کمانگیر معروف . معنا ئارش یعنی: پسر اروین از شاهزادگان کیـانی/ارش کمانگیر معروف/معنا ئارشام یعنی: ارشام از بزرگان ماد ئارشام یعنی: ارشام از بزرگان ماد ئارشو یعنی: نام یکی از سرداران ماد ئارشو یعنی: نام یکی از سرداران ماد ئارشین یعنی: پهلوان باستانی ئارشین یعنی: پهلوان باستانی ئارمان یعنی: هدف ارمان ئارمان یعنی: هدف ارمان ئارمـین یعنی: نام پسر کیقباد . ارام گرفتن ئارمـین یعنی: نام پسر کیقباد/ارام گرفتن ئارمـینا یعنی: ئارمـین ئارمـینا یعنی: ئارمـین ئارمـین  یعنی:  آرمـین  .   نام پسر کیقباد منسوب بـه آرام/ پسر ئارنا یعنی: اریـایی نژاد ئارنا یعنی: اریـایی نژاد ئاروا یعنی: فرشته ای از ایین زرتشت ئاروا یعنی: فرشته ای از ایین زرتشت ئاروان یعنی: زاد سفر . توشـه . اذوقه ئاروان یعنی: زاد سفر/توشـه/اذوقه ئاروین یعنی: ازمون  .  تجربه از شاهزادگان کیـان ئاروین یعنی: ازمون/تجربه از شاهزادگان کیـان ئاره بـه با یعنی: نام کوهی معروف درون بانـه ئاره بـه با یعنی: نام کوهی معروف درون بانـه ئاره ز و  یعنی: ارزو ئاره ز و  یعنی: ارزو ئاریـا یعنی: اقوام سفید پوست ئاریـا یعنی: اقوام سفید پوست ئاریـارات یعنی: نام پادشاه باستانی ئاریـارات یعنی: نام پادشاه باستانی ئاریـاس یعنی: نام یکی از فر مانروایـان ماد ئاریـاس یعنی: نام یکی از فر مانروایـان ماد ئاریـام یعنی: ایرانی اریـا ئاریـام یعنی: ایرانی اریـا ئاریـان یعنی: اریـایی ها .  نام روستایی ئاریـان یعنی: اریـایی ها/نام روستایی ئاریتما یعنی: نام یکی از سرداران ماد ئاریتما یعنی: نام یکی از سرداران ماد ئاریز یعنی: کوهی هست در اطراف سنندج . نام گلی ئاریز یعنی: کوهی هست در اطراف سنندج/نام گلی ئارین یعنی: نژاد هند و ارو پایی ئارین یعنی: نژاد هند و ارو پایی ئارینا یعنی: نژاد اریـا ئارینا یعنی: نژاد اریـا ئاریو برزین یعنی: سردار دلیر کرد کـه در برابر یورش اسکندر مدتها پایداری کرد ئاریو برزین یعنی: سردار دلیر کرد کـه در برابر یورش اسکندر مدتها پایداری کرد ئاریـان  یعنی:  آریـان .  آریـایی/ پسر ئارینا  یعنی: آرینا .  آریـایی نژاد/ ئازا یعنی: نترس ئازا یعنی: نترس ئازاد یعنی: وارسته ئازاد یعنی: وارسته ئازادان یعنی: نام یکی از بزرگان دوره ساسانی ئازادان یعنی: نام یکی از بزرگان دوره ساسانی ئازاده یعنی: اصیل . وارسته ئازاده یعنی: اصیل /وارسته ئازر یعنی: نام قدیمـی کوهستان ساسون درون ترکیـه ئازر یعنی: نام قدیمـی کوهستان ساسون درون ترکیـه ئازرم یعنی: حیـا . شرم ئازرم یعنی: حیـا / شرم ئازور یعنی: کوهی درون اطراف درون یـاچه وان ترکیـه کـه اکنون ساسون نام دارد ئازور یعنی: کوهی درون اطراف درون یـاچه وان ترکیـه کـه اکنون ساسون نام دارد ئازیتا یعنی: پادشاه ماد . مادر کورش ئازیتا یعنی: پادشاه ماد/مادر کورش ئازین یعنی: زینت ئازین یعنی: زینت ئاژال یعنی: سبزه .  گیـاه ئاژال یعنی: سبزه/ گیـاه ئاژه نگ یعنی: نام درختی ئاژه نگ یعنی: نام درختی ئاژین یعنی: ریز . روان ساختن ئاژین یعنی: ریز/روان ساختن ئاسا یعنی: ساده .  معمولی . مانند ئاسا یعنی: ساده / معمولی/مانند ئاساره  یعنی: آساره .  ستاره . تنـها درکردی ایلامـی رواج دارد./ ئاسالان یعنی: بهاران ئاسالان یعنی: بهاران ئاسایش یعنی: راحتی ئاسایش یعنی: راحتی ئاسک یعنی: آهو . اسکه ئاسک یعنی: اهو/اسکه ئاسکول یعنی: غزال ئاسکول یعنی: غزال ئاسکه  یعنی:  آسکه .  بچه آهو. درون کردی ایلامـی بدان آسک مـی گویند./ ئاسکه یعنی: اهو ئاسکه یعنی: اهو ئاسکی . از واژه‌ “ئاسک” به‌ معنی آهو ئاسکی یعنی: اهو ئاسکی یعنی: اهو کوچک ئاسمـین  یعنی:  آسمـین.  یـاسمن/ ئاسو  یعنی:   افق . درون کردی ایلامـی بـه صورت ئاسوو( آسو) کاربرد دارد./ عمومـی( پسر و ) ئاسو یعنی: افق ئاسو یعنی: افق ئاکام  یعنی:  آکام .  انجام/ پسر ئاکوو  یعنی:  آکو . کوه بزرگ .  قله ی کوه/ پسر ئاگرین  یعنی:  آگرین .  آتشین. کنایـه از آدم شجاع/ پسر ئالا . بیرق . پرچم . لوا ئالان . نام منطقه ای بسیـار مـهم درکردستان ایران سردشت ئالان  یعنی:  آلان . منطقه ای درون کردستان/ ئامـیار  یعنی:  آمـیار .  یـار و یـاور. درون کردی ایلامـی هاویـار گفته مـی شود./ پسر ئاوات  یعنی:  آوات .آرزو/ عمومـی ئاونگ . شبنم ئایرین  یعنی:  آیرین. آتشین/ ئاڤان . نام کوهستانی درون کردستان ئاڵێ . مو بور ئه ر ده لان  یعنی:  اردلان .  نام قدیمـی کردستان/ پسر ئه سرین  یعنی:  منسوب بـه اشک/ ئه وین  یعنی:  اوین .   عشق/ ئه‌ستیره‌ .ستاره ئه‌ستێ  . همان هستی بـه زبان فارسی ئه‌سرین . اشک ئه‌وین . مـهر . عشق آرا . دلپذیر. خوشمزه آروکو .  نام یکی ازسرداران کردستان آریـاس . نام یکی از شاهان ولایـات ماد آریوان . نام قبیله ای درون قوم ماد آلانـه. شاهین . نوعی پرنده آوان . سرسبزی . شادابی با بـه ک یعنی: امـین/استوار با تینوک یعنی: گل سرخ با جیلان یعنی: باژ یلان/عشیر ه   از کردها با ریسان یعنی: قبیله ای از کردهای کو هستان با ستینک یعنی: غنچه گل تازه شکفته با سکار یعنی: قدرتمند با شار یعنی: مقاومت با شوان یعنی: نام کوهی درون بانـه با لا بـه رز یعنی: بلند قد با له وان یعنی: نو عی پرنده شکاری با وه ند یعنی: اصیل با وین یعنی: یکی از قبایل کرد بابان یعنی: خاندان/یکی از خاندان معروف بابونـه یعنی: گیـاهی بهاری با بوی خوش بابه ت یعنی: روا/شایسته/متناسب بابه ک یعنی: نژاد/تیره بابه کان یعنی: لقب اردشیر باخان یعنی: با غها بارام یعنی: ستاره مریخ/یکی ز شاهان ماد بارزان یعنی: ایل / منطقه ای از کردستان بارمان یعنی: نام پهلوانی تورانی بازان یعنی: بـه زرتشتی کـه مسلمان شده گفته مـی شود بازوه ر یعنی: پر نده ای است بازیـار یعنی: بازپرس/باز دارنده بازیـان یعنی: نام محلی درون کر دستان باژ یلان یعنی: باجیلان/نام قبیله ای از کردها باشوان  یعنی:  باشوان . نام کوهی درون بانـه/ پسر بامشاد یعنی: یکی از نوادگان درون بار سا سانی باوان  یعنی:  باوان . خانـه ی پدری/ باوه ر یعنی: مرز بین دو مزرعه/جویبار مو قتی باهور یعنی: باد سخت بر وا یعنی: باور/تصدیق بر وا یعنی: یقین/ایمان/ باور بر یوان یعنی: نام یکی از قبایل کرد خراسان برزو یعنی: دلیر بروسکه یعنی: جرقه بریـار. عهدوپیمان بریقه یعنی: شوق بریوان  یعنی: بـه معنی شیردوش.ان همراه چوپان بریـا  یعنی:  بریـا . کاشکی / پسر بز وین یعنی: محرک بژ وار یعنی: سر سبز بژ ول یعنی: مژده/مژدگانی بژ وین یعنی: سر سبز/سبزه زار بژیو یعنی: قوت / روزی بنتا یعنی: نو نـهال بنو شـه یعنی: بنفشـه بو ژانـه یعنی: گل خوشرنگ کـه بوی خوشی ندارد بو نخوش یعنی: خو شبو بوار یعنی: محل عبور درون رود خانـه بوبان یعنی: نام منطقه ای درون کردستان بوران  یعنی:  بوران . توفان / عمومـی بوروا یعنی: باور /تصدیق بوژان یعنی: رشد بووژان  یعنی:  بوژان . بالیدن و نمو . نام روستایی درون ایلام/ به بیونـه یعنی: با بونـه به تاو یعنی: روان / سریع به تین یعنی: با قدرت/نیرومند به خته ور یعنی: خوشبخت به ختیـار یعنی: صاحب اقبال به خشا یعنی: بخشنده به خشین یعنی: بخشیدن به ر زان یعنی: بلندیـها/نام قبیله ای درون کردستان به رام یعنی: خوشبو به رامـه یعنی: خوشبو به رتاو یعنی: افتاب به ردل یعنی: محبوب/عزیز/صبحانـه به رزان  یعنی:   برزان . بلندی / پسر به رزاو یعنی: ابشار/مد دریـا به رزو یعنی: شکوه و عظمت به رزه ک یعنی: سکو/جای بلند به رزین یعنی: منبر/نام یکی از رهبران به رکاو  یعنی: برکاو . دامنـه ی کوه / پسر به رکو یعنی: تو شـه و زاد/نقطه مقابل پاشکو به روار یعنی: کوهستانی درون منطقه کردستان به رهه م یعنی: مـیوه/ثمر به ریز یعنی: ارجمند به ژوار یعنی: نوعی درخت سخت به ستام یعنی: نام دهی درون کردستان به ستو ره یعنی: جویبار به سوز یعنی: شاد/خوشحال به فران یعنی: پاک /سفید مانند برف به فراو  یعنی:   بفراو . آب برف ذوب شده . کنایـه از زلالی و پاکی/ به فراو یعنی: جویی کـه از ذوب شدن برف درست شده به فرین یعنی: پر برف/برف مانند به فرین یعنی:  بفرین .برفی. کنایـه از سفیدی و پاکی/ به فه ر یعنی: مبارک/برف به لار یعنی: طناز به لین یعنی: قول /وعده به نا یعنی: گیـاهی خوردنی به ناز  یعنی:  بناز .نازنین / به ناز یعنی: نازه نین/طناز به ناو یعنی: معروف/مشـهور به نـه وش یعنی: گل بنفشـه به هار یعنی: بهار به هار یعنی: عروس به هارات یعنی: گیـاهی خوشبو به هرام یعنی: ستاره مریخ/یکی از شاهان ماد به هرک یعنی: دریـاچه به همـه ن یعنی: از اسامـی باستانی/فرشته ای درون ایین زرتشت به هه شت یعنی: فردوس به هیز یعنی: قوی / پر توان به یـان یعنی: سپیده دم به یبوون یعنی: نام گلی به ینـه ت یعنی: وفا/عهد به یـان  یعنی:  بیـان . سپیده دم. بامداد / پسر به یـانـه  یعنی:  بیـانـه . مـیوه ی بـه / به‌فرین . برفی به‌ناز . نازدار به‌یـان . بامداد . سپیده دم.کاریوه بی که تا یعنی: بی همتا/نمونـه بیتاوان یعنی: بیگناه بیخال .نام ابشاری درکردستان عراق بیژه ن یعنی: نام پهلوانی معروف/ترانـه خوان بیساران یعنی: نام روستایی درون کردستان بیستون یعنی: کوهی معروف درون کرمانشاه بیسو یعنی: بی گمان بیشو یعنی: بی اندا زه بیکه س یعنی: تنـها/بی بیـهزاد یعنی: از نژاد خوب بیخه وش  یعنی:  بیخوش / ناب و خالص . کردی باشووری/ بیری  یعنی:   بیری . شیردوش / بیگه رد یعنی:   بگرد . بی عیب / پا کناو یعنی: خوش نام/مورد احترام پا کیزان یعنی: پاکیزه ها پارسا یعنی: پرهیزکار پاریز . نگهدارنده . نگهبان پاکدل یعنی: پرهیزگار پاکرو یعنی: خوش رفتار پاکو  یعنی:  پاک . دسته گیـاه بسته نشده / پسر پر بار یعنی: پر مـیوه/ پر ثمر پر دل یعنی: با جرات پر سا یعنی: جویـا/سایل پر شنگ یعنی: اشعه خورشید/پرتو پرسیـار . جویـا . پرس و جو پرشنگ . پرتو پرو سکه یعنی: جرقه پریسا یعنی: مانند پری/پری مانند پریشاد یعنی: پریشاد پژال یعنی: جوانـه نازک پژان یعنی: پخش کننده پژمان پشتیـار یعنی: حامـی پشکو  یعنی:  پشک . اخگر/ پسر پشیو .  پریشان حال پوشین یعنی: سر زمـینی کـه پر از گیـاه خشک باشد پویـا یعنی: دونده/رونده پویـان یعنی: پوییدن پوین یعنی: مرغ کاکل دار پویـه یعنی: تاج سر هد هد په پرووک  یعنی:  پپروک .شکوفه. تنـها درون کردی ایلامـی رواج دارد./ په پوک یعنی: بی نوا په پوله یعنی: پروانـه په ر وین یعنی: ثریـا په ردیس یعنی: بهشت په ردیکا یعنی: نامـی درون ماد باستان په رژان  یعنی:   پرژان . کار / په رژان یعنی: فراغت/مشغولیت په رژین یعنی: پر چین/مرزی کـه با گل و گیـاه درست کنند په روا یعنی: نترس/پروا په روان یعنی: نام شـهری په روانـه یعنی: پروانـه په رویز یعنی: نام شاه ساسانی په ره نگ  یعنی:   پرنگ . گوشواره / په ره نگ یعنی: فروغ/گوشواره په ری یعنی: فرشته په ریناز یعنی: زیبا مانند پری په ژاره  یعنی:  پژاره .نگرانی / عمومـی په ژماره  یعنی:  پژماره .فکر و خیـال . تنـها درون کردی ایلامـی کاربرد دارد. / عمومـی په شوک یعنی: اشفتگی/پریشان په شیو  یعنی:  پشیو . افسرده / عمومـی په یـام یعنی: خبر /پیغام په یمان یعنی: از ته دل گریـه یـا خندیدن په‌ریخان .خانم پری /فرشته خانم پیروت یعنی: مرشد پیشرو یعنی: جلو دار پیشکه و یعنی: مترقی پیشـه وا یعنی: امام/رهبر پیشـه وا  یعنی:  پیشوا . رهبر/ پسر تا لا یعنی: بخت و اقبال تابان یعنی: تابنده تارا . ستاره، ترانه به اسم مژگان پارچه نازک وعمدتا قرمز بر سر عروس درون کردستان تارا یعنی: پارچه نازک سر عروس تاسا یعنی: ارزو مند تافگه یعنی: ابشار تالان. زیبائی محسورکننده تامان یعنی: دیواری از جو انـه تنیده شده تاویـار یعنی: اتشبان تروسکه یعنی: جرقه تریشـه یعنی: تابش ماه تریفه‌ . نور مـهتاب تریفه یعنی: شعله/تابش ماه تلیـا یعنی: اسوده توانا یعنی: توانا/ قدرتمند توانا یعنی: قادر/توانا توتیـا یعنی: تر بیت شده/دست اموز توران یعنی: دام بان توروس یعنی: نام کوهی درون کردستان ترکیـه توشـه یعنی: زاد سفر/توشـه سفر ته بار یعنی: دودمان ته رانـه یعنی: اواز ته رسا یعنی: معشو قه معروف شیخ صنعا ته رو یعنی: درختی جنگلی ته ما یعنی: امـید/منتظر ته نا یعنی: اسوده ته ناز یعنی: نازنین/با کرشمـه ته نـها یعنی: تنـها/تک/یگانـه ته وا یعنی: امـید ته وار یعنی: شا ه باز ته وال یعنی: پرنده ته‌نیـا . تنـها تیبا یعنی: اهو تیراو یعنی: سیراب یعنی: شاداب تیرداد یعنی: از سرداران دوره ماد تیروژ . پرتو خورشید تیروژ یعنی: افتاب تیشک یعنی: ذرات نور خورشید تیما یعنی: جلگه دشت تینا یعنی: گل تیناب یعنی: رویـا جمشید یعنی: از اسامـی باستان جوان . زیبا . خوشکل جوان یعنی: زیبا یعنی: خوشکل چا و گش یعنی: چشم روشن چالاک یعنی: چابک چاوجوان . زیباچشم چاوره‌ش . سیـه‌چشم چاوش . اوازخوان چاوکال یعنی: چشمـی کـه مایل بـه ابی باشد چاویـار یعنی: ناظر/نگهبان چر کو یعنی: جنگل انبوه/کوه جنگلی چرو . غنچه‌ چرو . نام درختی چرو یعنی: جوانـه درخت/شکوفه برگ چریکه یعنی: صدای خوش/صدای رسا چنار یعنی: درختی هست جنگلی چنور . نام گلی خوشبو چنوور یعنی: نام گلی چوپی . نوعی کردی چه له یعنی: زیبا چه مـه ن یعنی: سبزه زار چیـا یعنی: کو هستان اسم چیـاکو یعنی کوه بلن چیـاکو یعنی: کوهی کوچک چیروک . افسانـه . داستان بـه زبان شیرین کردی چیمن . خرمـی وابادانی چیمـه‌ن . سبزه‌ و طبیعت خا تون یعنی: خانم/بانو / خو گر یعنی: انیس/پسر خورشید یعنی: افتاب/ خوزگه‌ .  نیتی به منظور آرزو. حسرت خوسره و یعنی: نام پادشاهی ایرانی و اسمـی رایج درون بین اکراد / خوشناو یعنی: سخا وتمند/در اقلیم کردستان اسم پسر مـی باشد /در کردستان ایران کمتر کاربرد دارد خوناو . باران آهسته و دلپذیر خونچه یعنی: غنچه/ خه بات یعنی: مبارز/کوشا/پسر خه را مان یعنی: با ناز رفتن/کرشمـه/ خه رمانـه(خه رامان ) یعنی: هاله ماه/ خه زال یعنی: تند وتیز/یک نوع آهوی ایرانی کـه در نواعی زاگرس هم مـی زیسته / خه زه ل یعنی: برگ خزان/یک نوع ابیـات شعرا / خه یـال یعنی: وهم/خیـال/ خه‌زال .  غزال دادا یعنی: /در برخی از نقاط کردستان بـه پدر نیز مـی گفتند /هم پسر هم دارا یعنی: ثروتمند/غنی / پسر داوه ر یعنی: داور / قاضی /پسر دایـان یعنی: ماما/نامادری/ دریـا یعنی: دریـا/زیرک/اسمـی مرسوم اما غیر کردی درون بین مردم کردستان دژار یعنی: قلعه/پسر دل پاک یعنی: یکرنگ/ اسم دلارا یعنی: معشوق/دلارا/ دلارام یعنی: دلارام/اسوده/ دلان یعنی: صاحب دل/ دلاوا یعنی: بخشنده/ دلخوش یعنی: دل خوش/ دلدار یعنی: عاشق/شجاع / زنده دل// دلزار یعنی: دلزار/ دلشاد یعنی: خوشحال/سرخوش/پسر دلگیر یعنی: محبوب /دل گرفته / غمگین / دلنـه واز یعنی: دلنواز/تسکین دهنده دل/ اسم دلنیـا یعنی: دلگرم و مطمئن دلنیـا یعنی: اطمـینان/امـید بـه آینده روشن / دلوفان یعنی: مـهربان/ کاربرد بیشتر درون کردستان عراق دلووان . مـهربان دله ناز یعنی: دلناز/ دلیر یعنی: شجاع/غیور/پسر دولبر یعنی: دلبر/ دولبر یعنی: دلربا/ ده ریـا یعنی: بحر/ دیـا .  بینائی و نورچشم دیـاری یعنی: هدیـه/ارمغان / دیـان  یعنی: پاشا . حاکم اسم پسر کردی دیـانا . نام شـهری درون کردستان عراق . نام خدای مصریـان دیـانا یعنی: معبدی کـه خرابه های ان هنوز درون شـهر کرد نشین کنگاور مو جود است/ دیلان . نوعی کردی دیلان یعنی: نوعی کری/ دیمن  یعنی:  دشت  .دمن دیمن یعنی: دشت /صحرا/ دیمـه‌ن . چشم‌انداز دینا یعنی: پسندیده/ رابین یعنی: مشاور/معتمد رازان یعنی: گفته ها/اسرار رازاو یعنی: اراسته رازاوه یعنی: اراسته رازیـار یعنی: راز دار رازیـان یعنی: نام دهی درون کردستان ایران وعراق رازین یعنی: رازان راژان یعنی:  روستایی بین روستای بند و سیلوانا ی ارومـیه راژانـه یعنی: رازیـانـه راسپر یعنی: سفارش کننده راشین یعنی: تو شـه راگر یعنی: راه گیر رامان یعنی: متفکر راماو یعنی: متفکر رامتین یعنی: نام سازنده رامـیار یعنی: سیـاس/سیـاست مدار رامـین یعنی: معشوقه  ویس راویـار یعنی: شکارچی راهی یعنی: نجات ازاد راهین یعنی: اموزنده اموزگار رزگار یعنی: رهایی/نجات رزمان یعنی: جنگجو رو شنـه نگ یعنی: زیبا رو رو گه ش یعنی: خندان/بسیم رو مـه ت یعنی: رخ گو نـه رو ناک یعنی: درون خشان رو نیـاس یعنی: نام گیـاهی معنی اسم روبار یعنی: رودبار روبه خال یعنی: رویـه خال روپاک یعنی: رو پاک روخسار یعنی: سیما/رو روزان یعنی: ایـام/دوران روزگار یعنی: زمانـه روزیتا یعنی:  نام گلی سرخ رنگ مشـهور درون فرانسه روژ . خورشید روژ بهار یعنی: روز بهاری روژ ینـه یعنی: روژین روژان یعنی: روزها روژیـار یعنی: خور شید /افتاب روژین .خوروَش روژین یعنی: روزان/زیبارو مانند روز روژینا یعنی: مانند روز روژینا  یعنی:  مانند روز . روسا یعنی: روسا از اسامـی باستانی کـه در کتیبه بیستون امده است روسته م یعنی: قهرمان و پهلوان نامدار روکسانا یعنی: زیبا رو روناک .روشنا روومـه ت یعنی: صورت ره زین یعنی: نمکین/دهی درون کردستان ایران ره گه ز یعنی: نژاد رهءف یعنی: مـهربان رهبه ر یعنی: فر مانروا ریباز یعنی: رهگذر ریبان یعنی: ره بان ریبوار یعنی: رهگدز ریبه ر یعنی: باخچه ریبین یعنی: راهنما/راه شناس ریتا یعنی: شبروی ریحانـه یعنی: نوهی سبزی خوش بو/ریحون ریده ر یعنی: رخصت/مفت ریز ین یعنی: ریزان ریزان یعنی: راه دان/دانشمند ریژان یعنی: با تند باران ریژاو یعنی: ابشار/نام ییلاقی درون قصر شیرین ریژنـه‌ . باران تند درون هنگام آفتاب معنی اسم ریژه ن یعنی: برکت ریسا یعنی: عرف / عادت رینما یعنی: راهنما زارین یعنی: نام کوهی درون غرب ایران زاموا یعنی: منطقه ای کشف شده و باستانی درون سردشت۰  ربط  . زانا یعنی: دانا معنی اسم زانیـار یعنی: عالم زردشت یعنی: پیـامبر اقوام ایرانی کـه در سواحل دریـای ارومـیه ساکن بودند زرو یعنی: گیـاه برگ زبر زریـا یعنی: دریـا زریـان یعنی: باد جنوب زریبار یعنی: نام دریـاچه ای درون مریوان زریوان یعنی: دریـا بان زمناکو یعنی:  کوهی درون اطراف حلبچه زورار یعنی: جریـان تند اب/پر اب زوران یعنی: نوعی کشتی باستانی کردی زونا یعنی: گیـاهی با گل سیـاه رنگ زه بـه ر یعنی: بهره زه واره یعنی: نام برادر رستم دستان زه‌ینو .زینب زیبا یعنی: قشنگ زیره ک یعنی: دانا/هوشیـار/ نام خواننده بزرگ کرد زین . نام ی درون یکی از داستان های  عاشقانـه‌ کردی زین یعنی: معشوقه مـه م ژالان یعنی: گل ژاله ژاله یعنی: نام گلی ژاوه رو یعنی: نام منطقه ای درون کردستان ژوان یعنی: مـیعاد گاه ژیـار . از اسماءپسرانـه ژیـار یعنی: تمدن فرهنگ ژیـان یعنی: زندگی /نام روزنامـه دیگر پیره مرد ژیر یعنی: دان ژیلا یعنی: اسم ژیلا یعنی: اسم ان ژیلوان یعنی: نام پسر کرد ژیله مو یعنی: باقی مانده اتش درون خاکستر ژین یعنی: حیـات / زندگی ژینا یعنی: زندگی معنی اسم ژینو ژینـه ر یعنی: راژیـان ژیوار یعنی: اسم کوه و منطقه ای درون اورامانات ژیوار یعنی: کنار /حاشیـه سا مره ند یعنی: نام کوهی درون مـهاباد سا مـینـه یعنی: اسم قبیله ای از اکراد بود سا نیـار یعنی: نام قبیله ای از اکراد سابان یعنی: نشانـه/شناخت راه ساتا یعنی: نام یکی از سرداران ماد سارال یعنی: منطقه خوش اب وهوا بین شـهرستان دیواندره و مریوان ساران یعنی: سران/امرا سارم یعنی: نامـی به منظور مردان سارمـه یعنی: گل زرد درون پاییز و بهار سارو یعنی: سردار کرد درون دوران شاه اسماعیلنام پرنده ای است ساریسا یعنی: نام شـهری باستانی سازان .سازش .مدارا ساسان یعنی: بنیـانگذار سلسله ساسانیـان ساسون یعنی: نام امارتی شین درون بتلیس/اسم کوهی درون ترکیـه ساکا یعنی: یکی از قباد ساکار یعنی: ساده /بی ریـا ساکو یعنی: ساده/یکسان ساگار یعنی: یکی از طوایف کرد سوبار سالار یعنی: سالار بن ماملان از امرای کرد/پیشرو سامان یعنی: دارایی/پاک و صاف سامـه یعنی: پیمان سانا یعنی: اسان/ سهل سانل یعنی: شبیـه ومانند ساوا یعنی: نوزاد /بچه کوچک سپیده یعنی: سفید/سپیده ستیره یعنی: ستاره سرمـه یعنی: گردنبند طلا وجواهر سروش یعنی: نوا/اهنگ سرود سروشت . طبیعت سروه‌  . نسیم اسم انـه کردی سروه یعنی: نسیم/زمزمـه سره وان یعنی: ارامش سریوه یعنی: سرود/نسیم سعادت یعنی: خوشبختی سعید یعنی: خوشبخت سکالا سکالا یعنی: شکایت سمکو یعنی: رییس ایل شکاک/اسماعیل اقای سمکو سمـیرا یعنی: ساه رخسار سنور یعنی: مرز/سرحد سو شیـا ن یعنی: موعد  دین زرتشت سو لاف یعنی: ابشار سو هه یل یعنی: نام ستاره ای سو یند یعنی: قسم/سو گند سودابه یعنی: همسر کیکاووس سوران یعنی: لهجه ای از زبان کردی سورمـه یعنی: سورمـه چشم/نامـی انـه سوزان . خیلی احساسی سوزه یعنی: باد خنک سوسه ن یعنی: سوسن سوسه ن یعنی: نام گلی است سوکار . نام کوهستانی درون کردستان سولان یعنی: نام گلی سوما یعنی: اب دیده .اشک سوما یعنی: روشنایی سه تیـا یعنی: دنیـا/ روزگار سه ر بـه رز یعنی: سر بلند سه ر بـه رز یعنی: محترم/با افتخار سه ر بـه ست یعنی: ازاد /وارسته سه ر په ل یعنی: فرمانده سه ر چل یعنی: شاخه نازک سه ر ده م یعنی: هنگام/لحظه سه ر سه و ز یعنی: خوش ا ب و هوا سه ر کاو یعنی: فرمانده /قله کوه سه ر کـه وت یعنی: پیر و ز/ مو فق سه ر گول یعنی: بهترین از هر چیزی/ سر سبد سه ر مـه ست یعنی: شاد/سرخوش سه ردار یعنی: بزرگ سه ردار یعنی: فرمانده سه رو یعنی: سرو نو عی درخت سه روک یعنی: رهبر سه روناز یعنی: سرو ناز سه روه ش یعنی: شاد مان سه روین یعنی: رو سری/سر پوش زنانـه سه فین یعنی: کشتی سه مـه ن یعنی: گل یـاس/بت سه مـه ند یعنی: اسب زرد رنگ سه ناز یعنی: بندر خوش اب و. هوا سه نو بر یعنی: درخت سنوبر سه وین یعنی: روسری سه هند یعنی: نام کوهی درون اذر بایجان سه یران یعنی: سیران/ پیکنیک سه یفان یعنی: شکارچی سه‌ما . .سماع سه‌یران . رفتن بـه قصد تفریح بـه طبیعت سی وان یعنی: نام کوهی سیـا  مـه ند یعنی: سیـا مند سیـا مـه ک یعنی: نام یکی از بزرگان سیبار یعنی: نام قلعه ای سیروان یعنی: نام دهی درون کردستان سیما یعنی: رخسار سیمـین یعنی: زرین سینا یعنی: نامـی به منظور مردان شا په ر یعنی: پر بزرگ پرندگان شا خه وان یعنی: کو هنورد شا د مان یعنی: خوشحال/برادر شیرویـه شا مار یعنی: قهر مان شا ناز یعنی: ناز دار/ اهنگی درون مو سیقی دوران ساسانیـان شاباز یعنی: باز شکاری شادی یعنی: خوشی شارو یعنی: بکر/دست نخورده شاکو یعنی: شاهو/کوه بزرگ شانا یعنی: باد ملایم شانی  یعنی: با ناز راه رفتن شاهروخ یعنی: نام یکی از شاهزادگان کرد شاهو  یعنی:  شاه بسیـار با عظمت و رشته کوهی درون کردستان شاهوار یعنی: نیرومند شاهین یعنی: عقاب شایـان یعنی: لایق /شایسته شایسته یعنی: نیکو شکو فه یعنی: شکوفه معنی اسم شلیر . سوسن  . لاله شلیر یعنی: لاله سرنگون/ دره ای درون کردستان سردشت شنو . اشنویـه شنو یعنی: نام شـهری شنـه‌ . نسیم آرام و دلپذیر بهاری شوان یعنی: رم یـار/ چوپان شوخان .شوخ وشنگ شوران یعنی: تنو مند شورش یعنی: انقلابی/قیـام شوره بی یعنی: بید مجنون شـه پو ل یعنی: موج دریـا شـه ر وین یعنی: نام کوهی درون کردستان شـه راره یعنی: گرمای سوزان شـه رمـین یعنی: با شرم و حیـا شـه سوار یعنی: نام سرداری شـه کره یعنی: نوعی گیـاه شـه مال یعنی: بادی هست که از شمال مـی وزد شـه مامـه یعنی: دستنبو شـه نگه یعنی: زیبا شـه و با یعنی: نسیم شب شـه و بو یعنی: گل شب بو شـه و که ت یعنی: بزرگوار شـه و مـه یعنی: مـهتاب شـه و نـه م یعنی: شبنم شـه وین یعنی: پریشان/اشفته شـه هرام یعنی: مرد متین شـه هریـار یعنی: شـهریـار شـه هریبان یعنی: شـهر یـار شـه هلا یعنی: افسونگر شـه یدا یعنی: عاشق شـه‌پول .  موج، آبخیز شـه‌مام  . نوعی طالبی کوچک به منظور زیبایی کـه معادل فارسی قدیمش دستنبوه مـی گویند شـهین یعنی: نام پرنده ای شیـاکو یعنی: نام کوهی اغست درون اطراف گیلان غرب شیبا یعنی: باد خنک شیر دل یعنی: نام یکی از سرداران کرد ایوبی شیر زاد یعنی: از خا ندان کرد شیر کو یعنی: نام کوهی شیرین یعنی: معشوقه لیلی/مطبوع شیلان . نسترن شیلان یعنی: نسترن کوهی شیما یعنی: اسم زیبا به منظور ان شینا یعنی: توانا /قدرتمند شیوا یعنی: ابی رنگ//سبزه زار/رسا شیواو یعنی: گرفته/نگران فر مسک یعنی: اشک فردین یعنی: دارنده ایین زرتشت فرشاد یعنی: فرشاد فرمسک یعنی: اشک فرمـیسک . اشک فروهر یعنی: روح /جاویدان فریـا یعنی: بـه کمک رسیدن فریبو ر ز یعنی: نام سرداری فریدون یعنی: قهرمان با ستانی اقوام ایرانی فریشته یعنی: پری فریناز یعنی: پر یناز فه ر زا نـه یعنی: فه رزان فه ر زاد یعنی: فرزاد فه ر زین یعنی: وزیر درباری شطرنج فه ر شید یعنی: فرشید فه را نـه ک یعنی: نام مادر فریدون فه رامرز یعنی: نام پسر رستم فه رهاد یعنی: فر هاد قهرمان شیرین و فر هاد معنی اسم فه ریبا یعنی: فریبنده فه ریبو ر ز یعنی: نامـی به منظور پسران فه ریکه یعنی: سبزه نرسیده فه هیمـه یعنی: عاقل فیـان یعنی: شرم اور فینک . خنک و دلچسب قا ره مان یعنی: قهرمان قاسپه یعنی: اواز کبک قومری یعنی: نام پرنده ای است قه ند یل یعنی: نام کوهی/لوستر کا بان یعنی: کد بانو کا ر و س یعنی: گیـاهی خو شبو کا را کو یعنی: نام ایـالتی ار قوم ماد کا رزان یعنی: دانا/عاقل کامران یعنی: خو شبخت کامره وا یعنی: کا مـیاب کامـیاب یعنی: کا مروا کامـیار یعنی: ارزو مند کاوان یعنی: انقلاب بزرگ /سخره سنگی کاویـار یعنی: کو هنورد/نگهبان کوه کاردوخ یعنی: نامـی به منظور قوم کرد کاروان یعنی: کا ر وان کاله یعنی: نو ر س کالێ . چشم آبی با گیسوان طلایی کانی . چشمـه کانی یعنی: چشمـه کاوه یعنی: کاوه منسوب بـه کاوه اهنگر کریشـه یعنی: نوعی پارچه کلارا یعنی: نام کوهی درون اطراف پنجوین عراق کو چه ر یعنی: مـهاجر کو یـار یعنی: همراه سفر درون کوه کوردستان .کردستان کوردستان یعنی: نام سرزمـینی رویـایی کـه مـهد تمدن است کوردو یعنی: نام باستانی درون باره کردها کورده یعنی: خطاب بـه یک کرد کوسار یعنی: کوهستان کویستان .کوهستان که زوان یعنی: کوه نورد.مردکوه.(شاخه وان که ژال یعنی: زیبا/زیبا روی که ژان یعنی: کوهها که ژو یعنی: سفید پوست که ژین یعنی: ابریشم که و یـار یعنی: حامـی و نگهبان که وی یعنی: کوه برفی که هیـا یعنی: کد خدا که یـا نوش یعنی: کیـانوش که یوان یعنی: ستاره زحل که‌ژال .آهو، گونـه‌ای از واژه خه‌زال . غزال کی وار یعنی: گیـاه خاردار کیـا یعنی: پادشاه با قدرت کیو سان یعنی: کو هستان کیو مـه رز یعنی: لقب ارش پهلوان نامدار کیو مـه رس یعنی: نام نخستین پادشاه پیشدادی کرد گزنگ . پرتو خورشید گزیزه یعنی: نوعی گل گزینگ یعنی: اخرین و اولین زرده افتاب/نام اتشکده بزرگ کردها گلاله یعنی: طرح /نقشـه گلاویز . ازماه های کردی و فصلی بسیـار زیبا . همسر یکی از سرداران کرد گلیـار یعنی: گل انار گو ده رز یعنی: نام یکی از فرزندان کاوه اهنگر گو لان یعنی: گلها/نخستین ماه بهاری درون کردی گو لباخ یعنی: گل باغچه گو لبه هار یعنی: گل بهار گو لپه ر یعنی: گل پر گو لچه ن یعنی: گل انار گو وه ند یعنی: شادی /عروسی گوران یعنی: نام یکی از طوایف کرد گولارا یعنی: گل ارا گولاله‌ . لاله‌ گولاله یعنی: نام گلی گه‌لاویژ . ستاره شباهنگ لاوین یعنی: قبیله ای از کردها/نوازش دهنده لیلا یعنی: کیقباد کـه در ۳ سالگی مرد لیو ال یعنی:لعل اسم ما رینـه  یعنی:  یکی از  اثار انی درون ترکیـه ما زیـار  یعنی:  سردار ماد درون لشکر کورش ما ژ ده ک  یعنی:  نام پیـامبر ایرانی درون دوره ساسانی ما نو شا  یعنی:  اب خوردن/ما نوش ما نوش  یعنی:  ماه نوش ما هور  یعنی:  تابناک ماران  یعنی:  ییلاقی درون اورامان مارتیـا  یعنی:  نام سردار ایلامـی طبق نبشته سنگ بیستون ماردین  یعنی:  نام منطقه وشـهری درون ترکیـه ماریـا  یعنی:  پهلوانان و جنگاوران قوم مـیتانی کرد را ماریـا مـی گفتند مارین  یعنی:  نام گیـاهی کـه فقط درون کوهستان ها مـی روید ماسا  یعنی:  ماه اسا مامز  یعنی:  اهو مانا  یعنی:  نام دولتی درون ماد/ نام خداوند بزرگ ماه شـه ره ف  یعنی:  ماهشرف . نام همسر خسرو خان والی اردلان کـه شاعر بر جسته ای نیز بود ماهر و  یعنی:  رخ همچون ماه مر وا ری  یعنی:  مروارید/سنگی هست قیمتی مروف  یعنی:  انسان مزدا  یعنی:  بزرگ مژ گان  یعنی:  مژگان خبر منیژه  یعنی:  محراب مو ژده  یعنی:  نوید/مژده مـه  هناز  یعنی:  مـهناز مـه ترا  یعنی:  باران مـه ر جان  یعنی:  سنگی قیمتی سرخ رنگ مـه ر دو خ  یعنی:  خدای باستانی بابل مـه رام  یعنی:  هدف / مقصود مـه رینا  یعنی:  نام روستایی مـه ژیر  یعنی:  مـهاجر مـه ستانـه  یعنی:  سر خو ش مـه ستور  یعنی:  مست دارای شرم و حیـا مـه کین  یعنی:  محبوب/با نمک مـه لان  یعنی:  پر نده مـه نو شان  یعنی:  نام حاکمـی کـه از طرف کیخسرو منصوب شده مـه ها  یعنی:  بزرگ/ عظیم مـه هتاب  یعنی:  مـهتاب مـه هشید  یعنی:  مـهتاب مـه هین  یعنی:  بزرگ مـه یلان  یعنی:  ارزو مـه‌هاباد . مـهاباد . شـهر بسیـار زیبا درون کردستان ایران اسم مـیترا  یعنی:  اسم خورشید هست و اسم پیـامبری بعد از آیین زرتشت مـیخه ک یعنی: گل مـیخک مـید یـا  یعنی:  سر زمـین ماد و نام سلسله ماد مـیدیـا . سرزمـین ماد مـیدیـا. دشت مـیدیـا یعنی:  دشت . س پادشاه ماد کی خسرو مـیشواک . منطقه ای درون کردستان مـیلاد  یعنی:  دانش اموز /شاگرد/تولد مـیهران  یعنی:  صاحب فضل و کمالات نا ریـا  یعنی:  قاصد/ پیک نا ز نین  یعنی:  دلربا نا زاف  یعنی:  شاداب نا زیلا  یعنی: ناز یلی اسم نا سکی  یعنی:  نازک نا سیـار  یعنی:  اشنا نا هید  یعنی:  گیـاهی مانند ستاره  /ستاره ناری  یعنی:  نام تر ا نـه ای ناز په ری  یعنی:  نام بهرام گور نازار  یعنی:  پر ناز نازدار  یعنی: ی کـه نازش خریدار دارد نازی یعنی: نازنین ناسکی . زریف نالین .همـیشـه گریـان نانا  یعنی:  خدای جنگ درون مـیان اقوام باستانی نسیم  یعنی:  باد . نام بادی هست بهاری نشتمان  یعنی:  وطن نگار یعنی:  بت. معشوق نگین یعنی:  شانس . بخت. نگین نو شان  یعنی:  نو شیدن نو شیـار  یعنی:  نو شاننده نو شین  یعنی:  گوارا . نو شیدن نو شینـه  یعنی:  گوارا نو و سه ر  یعنی:  نو یسنده نوش ئا فه رین  یعنی:  نوشافرین نوید  یعنی:  مژده نـه بـه ر  یعنی:  تازه رسیده نـه بـه ز  یعنی:  خستگی ناپذیر نـه چیره وان  یعنی:  شکارچی نـه خشین  یعنی:  پر نقش و نگار نـه ر گس  یعنی:  گل نر گس نـه رمـین  یعنی:  رعنا قامت نـه سا  یعنی:  زمـین و محل افتاب نگیر نـه سته ره ن  یعنی:  نام گلی نـه سرین  یعنی:  گل نسرین نـه شمـیل  یعنی:  دلربا . خوش اندام نـه کیسا  یعنی:  چنگ زن و موسیقی دان خسرو پرویز نـه مام  یعنی:  نـهال نـه و رو ز  یعنی:  نخستین روز بهاری . عید باستانی نـه‌خشین . آراسته ‌. داراینقش ونگار نـه‌رمـین . دلپذیر . مـهربان نـه‌شمـیل . خرامان نیـار  یعنی:  هنر پیشـه نیـاز . دعا .  احتیـاج نیـاز  یعنی:  هدف نیـان . لطیف .  دلپذیر نیـان  یعنی:  غرس /نـهادن نیر گس  یعنی:  نام گلی نیلی رنگ نیشا  یعنی:  نشانـه نیشتمان . مـیهن . مام  هم معنی مـی دهد نیکسار  یعنی:  نام منطقه ای درون نزدیکی سیواس ترکیـه نیگار یعنی: بت . دوست داشتن . نقش نیلو  یعنی:  همان نیلو فر هست از روی دوست داشتن مـی گو یند نیلو فه ر  یعنی:  نام گلی هست نیلی رنگ و نار یعنی: اماده . مـهیـا و نـه و شـه  یعنی:  بنفشـه ورشـه  یعنی:  درخشش . براق وریـا  یعنی:  آگاه و بیدار وه ر زیـا  یعنی: ب زرگ ویـان یعنی: دلربا ویدا یعنی: اشکار .  هویدا ها فال  یعنی:  رفیق ها و ری  یعنی:  همراه . دوست ها و یـار  یعنی:  حامـی یکدیگر ها وتا  یعنی:  هما نند . مانند ها وژین  یعنی:  همدم . همزیست ها یـا  یعنی:  اگاه هانـه  یعنی:  چشمـه هاوار  یعنی:  نام کوه دماوند درون اویستا هاوین . ازماه های سال همایون  یعنی:  مبارک .  معشوقه همای هو ریـان  یعنی:  قبیله ای از قبایل کرد هو زان  یعنی:  دانشمند هو شـه نگ  یعنی:  هو شنگ هو گر  یعنی:  ساعی . امـید وار هو مان  یعنی:  صاحب . خداوند هو نیـا  یعنی:  شعر هه ر زا  یعنی:  نام قبیله ای درون کردستان ق م هه ر سین  یعنی:  نام شـهری درون در کردستان ایران هه ژار  یعنی:  فقیر . تهیدست هه ژیر  یعنی:  زیبا .   باهوش هه ستا  یعنی:  قبیله ای از کردها ق م هه لا له  یعنی:  گل لاله هه لبه ست  یعنی:  شعر منظم دارای وزن هه لکه وت  یعنی:  رویداد هه لگورد  یعنی:  کوهی درون کردستان هه لمـه ت  یعنی:  حمله.  یورش . نام فرمانده ای کرد هه لو  یعنی:  عقاب . پرنده شکاری هه نار  یعنی:  انار هه نگا مـه  یعنی:  از اسامـی کردی کـه در کرمانشان و اورامانات رایج است هه‌لاله .  لاله. نام گلی درون طبیعت هیدی  یعنی:  صبور هیرا  یعنی:  وسیع . بزرگ هیرو  . گل ختمـی . گلی از گلهای کوهستان های کردستان هیژان  یعنی:  لایق . ارجمند هیمن  یعنی:  هیمن هینا  یعنی:  ماهر. آموزش دیده هیوا  یعنی:  امـید . آرزو یـا سه مـه ن  یعنی:  یـا سمن یـا وه ر  یعنی:  دوست .حامـی یـادگار  یعنی:  یـادگار یـاران  یعنی:  دوستان .  رفقا یـاسا  یعنی:  قانون . روش یـه کد ل  یعنی:  دوست . راستین یـه گا نـه  یعنی:  یگانـه یـه لدا  یعنی:  دراز.  شب یلدا یـه مان  یعنی:  نترس ڤیـان . عشق




    [ترانه به اسم مژگان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 08 Aug 2018 22:06:00 +0000



    ترانه به اسم مژگان

    شعر نو درباره ماه ارديبهشت - shereno.com

    اشــــك ديـــده هـــات==بـــــي بــــاده== عـــشـــق خـــــدا

    شاعر دشمن زار جمشیدنژاد

    اشك

    نوشتم نامـه ي دلدار بخونش

    همي بوي خوش گلزار بدونش

    بيا بويش بكن بر ديده هات نِه

    ز اشك ديده هات هم كن جوونش

    *** *** ***

    ساقي امشب مرا مست نكن

    مرا با مستي همدست نكن

    بي باده اگر شبي بخواب رفتم

    از خواب مرهان مرا بست نكن

    *** *** ****

    اين كهنـه رباط خانـه ي من است

    هر صبح شام كاشانـه ي من است

    جامي كه بر او نام جمشيد باد

    از عشق خدا پيمانـه ي من است

    **** **** ****

    سلام برهمـه كاكا و � ...

    « بلي اين مَه، ترانه به اسم مژگان مَه ارديبهشتـه »

    شاعر سلیمان بوکانی حیق

    « بلي اين مَه، مَه اُرديبهشتـه»
    (1)
    مَه ارديبهشت،همچـون بهشتـه
    به هـرجا بنگري، آري بهشتـه
    به دشت وبوستان ودرّه وكـوه
    خــدا دانـد، كه شـهـرما بهشتـه
    (2)
    جهان آري، بـه سان يك بهشته
    به هرجا بنگري، مثل بهشتـه
    همـه شـادند دراين ماه زيبـــا
    بلي اين مَـه، مَـه ارديبهشتــه
    ***
    (3)
    ببيـنـي درايــن مـــاه ارديبهشت
    جهان گشته آري، چوباغ بهشت
    سراسر، زمين، پرگل ولاله زار
    بـه فصل بهـــار و به ارديبهشت
    ***
    " سليمان بوكاني حيق"
    ارديبهشت 96
    ...

    دار مسيحا وُ ماه بانوى خيال

    شاعر مژگان علیمردانی (ماه بانوي خي آل)

    مسيحا!
    گردآفريد ايران درون دام تورانى
    آشفته - نشاندى بـه پندار
    بى دژ و بارو
    سر زنان و سينـه زن از
    جدالهاى بشر بر وجب خاكـها،
    كمند افكن
    مستِ يــاسهاى منقش
    دستار سپيدبختى شسته
    به عافيت و
    پوشيد - رخت دلشوره
    زار گريسته بر تن رزم آورش،
    كابوس تجزيه بلاد و عشق
    پاهاى بـه نال ناتوان - لرزاند و
    لرزيد ه گيسوانش
    چون ياسهاى بى تكيه گاه
    پس فروريخت سر بر ديوارِ سرد خيال
    بى تكيه گاه و گرم از
    هُـــرم سينـه سوزى كه روزى
    گرماى عشق وعده گ ...

    چرخه ماه درون چرخ آبگون لوپ

    شاعر مژگان علیمردانی (ماه بانوي خي آل)

    «یک» شوق پرواز

    تا مرغ دريايى شدن
    راه بى عبوريست
    حق با تو بود
    در ديارى كه جوجه ها
    به شوق رنگ
    تن بـه نى رنگ مى دهند
    راه بى عبوريست
    تا مرغ دريايى شدن

    ==============

    «دو» ققنوس

    ققنوس
    هيزم چيد
    دل بـه ناله و سر بـه آواز،
    شعله كشيد
    از شراره اى روئيده بر خاكستر
    نو زاده شد بر ويرانى خويش
    چنین بـه دل ناله های شعله سوز
    جاودانـه شد
    ققنوس

    ==============

    «سه» غوغاى روزگار

    چه تماشایی ست روزگارما!!!
    شباهنگام،
    فانوس دریـایی
    ندیده دل آرامى دریـا
    دیده چشمک ...

    پنجه درون روياى ماه

    شاعر مژگان علیمردانی (ماه بانوي خي آل)

    ماه
    در هلال كامل هر قرص
    دل قرص بـه شوق پلنگ
    انگاره ها بـه خواب مى برد و
    صورت مى گشود بـه نوشخند،
    چنگال مـهر كشيده خـُفتك
    پريد و افتاد بـه رود بخـتك
    بى امان از دره هاى سقوط
    در هراسِ جان پلنگ
    پريشان گشت و
    صورت خراشيد بـه نيشخند...
    سايه ى سياهى بود و آه
    خفته درون خيال پلنگ
    ماه

    با يادى از زنده نام و ياد حسين منزوى ...

    تصویر ماه

    شاعر حسین یونسی

    تصوير ماه
    تصوير ماه درون لايه‌هاي آب مي‌لرزد از هراس
    يا شايد اين حركت موزون ماه باشد از تلاش
    لرزانده دل هر رهگذري كه بيند رخش درون آب
    نوراني و دلفريب و پر ز تمنا، خسبيده درون سراب
    افتاده از سپهر كبود، بـه دريا و به حوض آب
    روشن نموده رخش ز مـهر، آن ماه را درون خواب
    فر و شكوه رخش بـه هلال و مـه چهارده بـه شب
    مي‌آفريند شعر و غزلي ز رخسار تابان نقض و ناب
    زيبا و پر تلالو شده روي او، بـه نور عالمتاب مـهر
    مـهتاب روشن كند همـه تيرگي، بر تارك سپهر
    باز آي درون اين ش� ...

    ماه و خورشید

    شاعر مرجان حامدی(ماه پیشونی)

    شب
    کلاغیست
    با منقاری از ستارگان
    که ماه را بـه دندان گرفته مـیبرد
    به اسیری
    و بـه اجبار
    به آنطرفِ جایی کـه نمـی بینیم
    به جایی که
    خورشید لحظه شماری مـیکند
    برای بوسیدنِ
    رویِ ماه
    تنـهاانی کـه محرم نیستند
    هفت مـیلیـارد مورچه اند
    که کلاغ
    بال برچشمانشان مـیگیرد... ترانه به اسم مژگان ...

    ماه

    شاعر مژگان علیمردانی (ماه بانوي خي آل)


    ياد دارى آن روز

    كه تو در

    دورترين پرسه ى بيدارى ىِ من

    ماه را آهسته

    به ته چاهِ دلم مى بردى؟

    كودكى ناآرام

    ازكنگره ها

    سنگ بر دل مى زد

    در دل تب زده و داغ زمين

    ماه دل مى يد

    وه! از آن دايره صد دايره پيدا مى شد

    و هزاران مـهِ روشن مى مانـد ...

    آه! شيدا دلِ من

    به نواىِ دلِ تو مى يد

    «درود بر عزيزانم و سپاس كه از سر لطف و با مـهر خويش نوپاى ادبستان را همواره همراهيد»

    ...

    ماه و ماهی

    شاعر ماه خانوم کلامـی

    مـی دانم....
    واژٰه هایم همچون قصه ی کودکی تکراری....
    .....
    تو بـه دل نگیر ماهی....
    قلاب دلش این بار بـه نجوای نور ماه گرفتار شده .... ترانه به اسم مژگان ...

    جـــمـــــال مـــاه==چـــشـــمـــه ســـار==بـــيـــشـــۀ بـــلـــبـــــل

    شاعر دشمن زار جمشیدنژاد

    ماه

    صبح هست دلم هوا تو كرده

    هواي مـهر و ناز نگاه تو كرده

    آرزو دارم چه خورشيد بدرايي

    دلم ميل جمال ماه تو كرده

    *** **** ***

    داني چقد قشنگه ديدار يار رفتن

    در باغ و بوستان که تا بيشـه زار رفتن

    محبوب گر نداني دل هست مست رويت

    اِمشو قرار ما بيد که تا چشمـه سار رفتن

    *** *** ***

    شبي را بيشۀ بلبل نشسُم

    به ديدار رُخ آن گل نشسُم

    نشسُم که تا سحر دلبر بيايه

    به عشق ديدن سُنبل نشسُم

    *** *** * ...

    7 ماه گذشت عشق من

    شاعر نسترن محمدی

    كو كجاست ان لحظه ديدار تو

    ميكنم هرشب گريه بازهم با ياد تو

    منكه 7 ماه هست نديدم يك بارهم رنگ تو

    كو ؟ كجايي؟ که تا بيايم بازهم دنبال تو....
    .
    .
    .
    نوشته شده درون 1395/8/11

    به مناسب 12 ارديبهشت بهترين روز زندگيم ...

    ارديبهشت

    شاعر على سليمانى

    ارديبهشت ماه ، بهارى كه خنديدم
    ماهى كه يك روزش،من تو را ديدم
    ديدم درون آن روز كه مثل منى
    عاشق شدى گفتى : ترانه به اسم مژگان تو را فهميدم
    فهميدم كه من زمينم و تو بهشت منى
    تو همان ماهى كه ارديبهشت منى
    ماه ها گذشتيم و گذشت احوال ما
    آبان ماهيست ، ماهى كه پشت منى
    فردا دى ماه و زخمى آشنا
    اسفند مى آيد ، اسفند شما
    گرم مى شود دستان سرد ما
    دست تو درون دست من
    دست من درون دست شما
    .....
    ...

    مـیشود نور بِپاشی و شبی ماه شوی؟

    شاعر مجید ماه بانویی

    مـیشود نــــــــــــــور بپاشی و شبی مــاه شوی؟
    یـا کـه فـــــــــــــاتح بشوی بر دلِ من شاه شوی؟

    مــــــــوج ِ گیسویِ بلندت، قـــــایقم را بِشِکست
    مــــــــنِ طــــوفــان زده را لطف کنی راه شوی؟

    دیــــــر گاه هست که بُغضم بـه گـلـو جـمـع شده
    اینـهمـه بُغض کـه اَنـــــــــدوخته ام چـــــاه شوی؟

    مــــــــــانده ام بـی کـس و تـنـها بـه بیـابان بَـلا
    بَـلَـدَم بــاشـی و در بـــــادیـــه هَــمــراه شَــوی؟

    خـانـه ام کلبه یِ تنـهایی ...

    تنـهایی ماه

    شاعر فروغ فرخزاد

    در تمام طول تاریکی
    سیرسیرکها فریـاد زدند
    ماه ای ماه بزرگ
    در تمام طول تاریکی
    شاخه ها با آن دستان دراز
    که از آنـها آهی ناک
    سوی بالا مـی رفت
    و نسیم تسلیم بـه فرامـین خدایـانی نشناخته و مرموز
    و هزاران نفس پنـهان درون زندگی مخفی خاک
    و درون آن دایره سیـار نورانی شبتاب
    دقدقه درون سقف چوبین
    لیلی درون پره
    غوکها درون مرداب
    همـه با هم ‌ ‚ همـه با هم یکریز
    تا سپیده دم فریـاد زدند
    ماه ای ماه بزرگ ...
    در
    تمام طول تاریکی
    ماه درون مـهتابی شعله کشید
    ماه
    دل تنـهای شب خود بود
    داشت درون � ...

    ماه و سنگ

    شاعر فریدون مشیری

    اگر ماه بودم بـه هرجا کـه بودم
    سراغ ترا از خدا مـیگرفتم
    وگر سنگ یودم بههرجا کـه بودی
    سر رهگذر تو جا مـیگرفتم
    اگر مادر بودی بـه صد ناز شاید
    شبی
    برباممن مـینشستی
    وگر سنگ بودی بـه هر جا کـه بودم
    مرا مـیشکستی مرا مـی شکستی

    ...




    [ترانه به اسم مژگان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 09 Aug 2018 06:19:00 +0000



    ترانه به اسم مژگان

    اسم با حرف م :: راهنمای انتخاب اسم نام پسر زیبای ...

                 

             

            

    مـیهن

    مـیهن : ترانه به اسم مژگان    1- کشوری کـه در آن شخص بـه دنیـا آمده و تابعیت دولت آن را دارد، ترانه به اسم مژگان وطن؛ 2- (در قدیم) زادگاه، موطن؛ 3-(در قدیم) خانـه، خانمان، قبیله.

    مـینودخت

    مـینودخت :    (مـینو = بهشت + دخت = )، 1- بهشتی؛ 2-(به مجاز) حوروش و زیبارو.

    مـینو

    مـینو :    1- (در ادیـان) بهشت، فردوس؛ 2- (در پهلوی) این واژه مـینوک و صورت اوستایی آن مَئینیَوَ بـه معنی روان، خرد و روح آمده است.

    مـینا

    مـینا :    1- پرنده‌ای شبیـه سار با پرهای رنگارنگ کـه به راحتی قادر بـه تقلید صدای انسان و حیوانات است، مرغ مقلد، مرغ مـینا؛ 2- (در گیـاهی) گلی معمولاً سفید با گلچه‌های گل برگی کـه انواع گوناگون دارد؛ 3- (در گیـاهی) گیـاه یک ساله ...

    چند اسم خوشگل و امروزی

    اسم عبری انـه

    اسم یونانی انـه

    نام های زیبای گیلکی انـه

    زیباترین اسم های انـه

    اسم انـه لری شیک و زیبا

    اسم کردی بـه ترتیب حروف الفبا

    اسم های انـه خارجی جدید

    مـیمنت

    مـیمنت :    (عربی) سعادت، فرخندگی، مبارکی.

    مـیگل

    مـیگل :    (مـی = + گل)، 1- (به مجاز) زیبا و مست کننده؛ 2- (اعلام) نام جایی درون استان فارس.

    مـیشا

    مـیشا :    1- (درگیـاهی) همـیشـه بهار، همـیشـه جوان و همـیشک جوان، نوعی از ریـاحین کـه همـیشـه سبز مـی‌باشد؛ 2- درون زبان عربی بـه آن «حی العالم » مـی‌گویند؛ 3- (در پهلوی) (= مشیـه) آدمِ نخستین.

    مَیسون

    مَیسون :    (عربی) وزین، با وقار، بردبار، گرانمایـه.

    انتخاب اسم های جدید ترکی انـه

    اسم های انـه مذهبی و قرآنی

    چند اسم جدید و با کلاس

    اسم قرآنی

    اسامـی شیک و زیبای کوتاه انـه

    اسم عربی

    تعدادی اسم زیبا ترکی

    اسم خارجی

    مَیسا

    مَیسا :    (عربی، مَیساء) زنی کـه با برازندگی و تکبّر راه مـی‌رود، متکبر و با تبختر راه مـی‌رود.

    مـیترا

    مـیترا :    (اوستایی) 1- مـهر، خورشید؛ 2- پیمان؛ 3- (= مـهر)،   مـهر.

    مـهین‌دخت

    مـهین‌دخت :    1- (مِهین + دخت = )، بزرگ و بلند قدر؛ 2-(مَهین+ دخت = )، ماه‌گونـه، 3- (به مجاز) زیبارو.

    مـهین

    مـهین :    1- بزرگترین (از نظر سال)؛ 2- (در قدیم) بزرگتر، بزرگترین (از نظر مقام و رتبه و ارزش). ترانه به اسم مژگان [این نام چنانچه بـه فتح اول (مَهین) mahin تلفظ شود مرکب از (مَه = ماه + ین (پسوند نسبت)) مـی‌باشد و منسوب بـه ماه است].

    مَهِیلا

    مَهِیلا :    (عربی) 1- حرکت آهسته، روان؛ 2- از واژه  های قرآنی (در سوره  ی مزمّل).

    مَهیسا

    مَهیسا :    (مَهی+ سا (پسوند شباهت)) (= مـهسا)، ش  مَهسا.

    اسم های ترکی همراه با معنی

    اسم با ریشـه سانسکریت

    اسم زیبای لاتین انـه

    اسم زیبای ارمنی

    مـه‌یـاس

    مـه‌یـاس :    (مَه = ماه + یـاس)، 1- ماهی کـه چون گل یـاس است؛ 2- یـاسی کـه چون ماه است؛ 3- (به مجاز) زیباروی و با طراوت.

    مَهیـا

    مَهیـا :    (اوستایی)، بزرگ.

    مَهوش

    مَهوش :    1- (= ماه وش)، ( ماه وش؛ 2- (در قدیم) (شاعرانـه) مانند ماه؛ 3- (به مجاز) زیبارو.

    مِه‌نیـا

    مِه‌نیـا :    آن کـه نیـاکان و اجدادش از بزرگان و سروران است، بزرگ زاده.

    مَهنوش

    مَهنوش :    (= ماه نوش)، ( ماه نوش.

    مـهنور

    مـهنور :    (مـه = ماه + نور) 1- نورِ ماه ؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مَهنام

    مَهنام :    (مَه = ماه + نام (در قدیم) (به مجاز) = نشان، اثر، صورت، ظاهر)، 1- نشان و اثرِ ماه، دارای صورت و ظاهر ماه؛ 2- (به مجاز) زیباروی ماه مانند.

    مَهناز

    مَهناز :    (= ماه ناز)، ) ماه ناز.

    مُهنا

    مُهنا :    (عربی) 1- درون خور، شایسته؛ 2- (در قدیم) گوارا و خوش؛ 3- دور از رنج.

    مَه‌لقا

    مَه‌لقا :    1- ماه رو، ماه روی، ماه لقا؛ 2- کنایـه از زیبارو(ی) است.

    مَهلا

    مَهلا :    (عربی) (اسم صوت) آهسته! بی شتاب!.

    مَهگل

    مَهگل :    (مَه = ماه + گل)، 1- گلِ ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مَهکامـه

    مَهکامـه :    (مَهکام + ه (پسوندنسبت))، 1- منسوب بـه مـهکام؛ 2- (به مجاز) آرزوی زیبای روی.

    مَهفام

    مَهفام :    (مَه = ماه + فام (پسوند بـه معنی رنگ))، 1- بـه رنگ ماه، بـه رنگ مـهتاب؛‌ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مَهشید

    مَهشید :    (= ماه شید)، پرتو ماه، ماهتاب، + ( ماه شید.

    مَهشاد

    مَهشاد :    (= ماهشاد)، ( ماهشاد.

    مَه‌سیما

    مَه‌سیما :    (فارسی ـ عربی) (= ماه سیما)، ( ماه سیما و ماه چهر.

    مَهستی

    مَهستی :    (فارسی ـ عربی) (مَه = ماه + ستی = مخفف سیدتی)، 1- ماه خانم، ماه بانو؛ 2- (اَعلام) مـهستی گنجوی [قرن6 هجری] شاعره‌ی ایرانی کـه بعضی او را معاصر سلطان سنجر و بعضی معاصر سلطان محمود غزنوی دانسته‌اند، مـهستی چنگ و عود ...

    مـهستا

    مـهستا :    (مـهست = بزرگترین، مـهمترین + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه مـهست؛ 2- (به مجاز) بزرگتر و مـهمتر؛ 3- (به مجاز) دارای قدر و مرتبه  ی عالی.

    مَهسان

    مَهسان :    (مـه = ماه + سان (پسوند شباهت))، + مـهسا.

    مَهسا

    مَهسا :    (مـه = ماه + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مِهزاد

    مِهزاد :    (= مِهزاده)، (در قدیم) بزرگ زاده، شاهزاده.

    مِهرین

    مِهرین :    (مـهر + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه مـهر. ترانه به اسم مژگان م مـهر؛ 2- (اَعلام) 1) نام آتشکده‌ای درون قم؛ 2) نام بنا و ناحیـه‌ای درون اصفهان.

    مِهری

    مِهری :    (مـهر+ ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه مـهر، م مـهر؛ 2- (در موسیقی) نوعی از چنگ.

    مَهروز

    مَهروز :    (مَه = ماه + روز)، 1- ماه روز، ماهی کـه در روز نمایـان است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مَهرو

    مَهرو :    (= ماه رو) (به مجاز) زیبا رو.

    مِهرنیـا

    مِهرنیـا :    (مـهر = مـهربانی، محبت + نیـا)، 1- از نژادِ مـهربانان؛ 2-(به مجاز) مـهربان و با محبت.

    مِهرنوش

    مِهرنوش :    (مـهر = خورشید + نوش = جاویدان) (به مجاز) زیبایی جاوید و همـیشگی، همـیشـه زیبارو.

    مِهرنِگار

    مِهرنِگار :    (مـهر = خورشید + نگار = (به مجاز) معشوق زیباروی، یـا زنِ زیباروی، بت، صنم)، 1- روی هم بـه معنی خورشید زیباروی؛ 2- (به مجاز) زیباروی درخشان.

    مِهرنسا

    مِهرنسا :    (فارسی ـ عربی) (مـهر = خورشید + نسا)، 1- خورشید زنان؛ 2- (به مجاز) زیباروی درون مـیان زنان.

    مِهرناز

    مِهرناز :    (اَعلام) نام کیکاووس کـه وی را بـه همسری رستم داده بودند.

    مِهرگل

    مِهرگل :    (مـهر = خورشید + گل)، 1- گل آفتاب، گل آفتاب گردان؛ 2- (به مجاز) زیبا و لطیف .

    مِهرگان

    مِهرگان :    1- جشنی کـه در ایران قدیم درون شانزدهم مِهر بـه مناسبت یکی شدنِ نام روز با نام ماه بر پا مـی‌شده است؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) پاییز؛ 3- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از الحان قدیمـی ایرانی (مـهرگان خردک).

    مِهرک

    مِهرک :    (مِهر = خورشید + ک/ ak ـ/ (پسوند شباهت))، 1- شبیـه بـه خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مـهرشید

    مـهرشید :    (= خورشید)، ( خورشید.

    مِهرسا

    مِهرسا :    (مـهر = خورشید + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مِهردخت

    مِهردخت :    (مـهر = مـهربانی، محبت + دخت = )، مـهربان و با محبت.

    مَه‌رخ

    مَه‌رخ :    1- ماه رخ، آن کـه دارای رخساری چون ماه است؛ 2- (به مجاز) زیبا، خوبرو.

    مِهرجهان

    مِهرجهان :    (مـهر = خورشید + جهان)، 1- خورشیدِ عالم، آفتابِ عالم تاب؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.

    مِهرجان

    مِهرجان :    (مُعرب از فارسی مـهرگان)، ( مـهرگان.

    مِهربانو

    مِهربانو :    بانوی مـهربان و با محبت، زنِ مـهربان.

    مـهربان

    مـهربان :    1- با محبت، با مـهر، نیکی کننده، رحم کننده؛ 2- (در عرفان) مـهربان صفت ربوبیت را گویند؛ 3- (اَعلام) نام شـهری درون شـهرستان سراب درون استان آذربایجان شرقی.

    مِهرانـه

    مِهرانـه :    (مِهران + ه (پسوند نسبت))، منسوب بـه مِهران، ( مِهران. 1-

    مـهرانوش

    مـهرانوش :    محبت جاوید، مـهر و محبت جاویدان.

    مِهرانگیز

    مِهرانگیز :    برانگیزاننده‌ی محبت و دوستی، انگیزنده‌ی شوق و مـهر.

    مِهران‌دخت

    مِهران‌دخت :    (مـهران + دخت = )، دارنده‌ی مـهر و محبت، مـهربان.

    مِهرانا

    مِهرانا :    (مـهران + ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه مـهران، ( مـهران. 1-

    مِهرافروز

    مِهرافروز :    1- افروزنده‌ی مـهر و محبت، افروزنده‌ی مـهربانی؛ 2- (به مجاز) مـهرورزنده و مـهربان.

    مـهراعظم

    مـهراعظم :    (مـهر = مـهربانی و محبت + اعظم = بزرگ)، 1- مـهربانی و محبت بزرگ؛ 2- (به مجاز) بسیـار مـهربان.

    مِهرابه

    مِهرابه :    (مـهراب + ه (پسوند نسبت))، منسوب بـه مـهراب، ( مـهراب. 1-

    مِهرا

    مِهرا :    (مـهر+ ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه مِهر، ) مِهر.

    مـهرآیین

    مـهرآیین :    دارای مـهر و محبت و دوستی، دارای مـهربانی، دارای آیین و روش دوستی و مـهربانی.

    مـهرآوه

    مـهرآوه :    (= مـهرابه)، ( مـهرابه.

    مـهرآنا

    مـهرآنا :    (فارسی ـ ترکی) (مـهر = محبت و دوستی، مـهربانی + آنا = مادر) 1- مـهربانی و محبت و دوستی مادر؛ 2- (به مجاز) مـهربان و با محبت.

    مـهرآفرین

    مـهرآفرین :    آفریننده ی مـهر و محبت و دوستی.

    مـهرآفاق

    مـهرآفاق :    (مـهر= مـهربانی و محبت + آفاق = گیتی، جهان، زمانـه، روزگار)، (به مجاز) مـهربان و با محبت،

    مـهرآسا

    مـهرآسا :    ( مـهر + آسا (پسوند شباهت))، 1- مثل خورشید، مانند خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مـهرآرا

    مـهرآرا :    (مـهر = مـهربانی و محبت + آرا = مخفف آراینده، آراینده، آراستن، زینت و آرایش)، 1- ویژگی آن کـه به مـهربانی و محبت آرایش شده، آراسته بـه مـهربانی؛ 2- (به مجاز) مـهربان و با محبت.

    مـهرآذین

    مـهرآذین :    (مـهر= مـهربانی و محبت + آذین (در قدیم) آیین، رسم، قاعده)، 1- درون آیین و روش مـهربانی و محبت، دارای آیین و رسم مـهربانی و محبت؛ 2- (به مجاز) مـهرورز، با محبت، مـهربان.

    مـهرآذر

    مـهرآذر :    (مـهر = مـهربانی و محبت + آذر = آتش)، 1- آتشِ مـهربانی و محبت؛ 2- (به مجاز) بسیـار مـهربان و با محبت، پر عاطفه و احساس.

    مَهْدیـه

    مَهْدیـه :    (عربی)ی کـه خداوند رستگاری را و راه راست را برایش تعیین کرد.

    مَهدیسا

    مَهدیسا :    (مَهدیس + ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه مَهدیس، ( مَهدیس.

    مَهدیس

    مَهدیس :    (مَه = ماه + دیس = (پسوند شباهت))، 1- مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مـهدیـا

    مـهدیـا :    (مـهدی = هدایت شده + ا (اسم ساز))، هدایت شده.

    مَهدخت

    مَهدخت :    (مَه = ماه + دخت = ) (= ماه دخت)، ( ماه دخت.

    مَهدا

    مَهدا :    (عربی) اول شب، پاسی از شب، آرامش شب.

    مَهتاج

    مَهتاج :    (= ماه تاج)، 1- تاج ماه؛ 2- (به مجاز) زیبای زیبایـان.

    مَهتاب

    مَهتاب :    1- نور و روشنایی ماه؛ 2- مـهتابی.

    مَهتا (مَه تا)

    مَهتا (مَه تا) :    1- همانند ماه، چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    مِهبانو

    مِهبانو :    بانوی بانوان، سرور بانوان، بزرگ زنان.

    مَهبان

    مَهبان :    (مَه = ماه + بان (پسوند محافظ یـا مسئول))، (به مجاز) زیبا و مـهتاب رو.

    مَهان

    مَهان :    (مَه = ماه + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه ماه؛ 2-(به مجاز) زیبارو؛ [چنانچه این واژه مِهان(mehān) تلفظ شود جمع مِه و به معنی بزرگان مـی‌باشد].

    مـهاباد

    مـهاباد :    (اعلام) 1) رودی درون استان آذربایجان غربی بـه طول 85 کیلومتر، کـه از ارتفاعات جنوب غربی سرچشمـه مـی  گیرد و پس از عبور از مـهاباد و مخلوط شدن با رودهای دیگر بـه دریـاچه  ی ارومـیه مـی  ریزد؛ 2) شـهرستانی درون جنوب شرقی ...

    مِها

    مِها :    بزرگ، بزرگتر. [چنانچه این کلمـه مَها /mahā/ تلفظ شود منسوب بـه ماه است؛ (به مجاز) زیبارو].

    مَه جَبین

    مَه جَبین :    (فارسی ـ عربی) (به مجاز) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیباروی.

    موهبت

    موهبت :    (عربی، مَوهَبَة) هر چیز ارزشمندی کـه بهی بخشیده مـی  شود یـا او از آن بهره  مند است.

    مونس

    مونس :    (عربی) هم نشین و همراز، همدم.

    مونا

    مونا :    صاحب دساتیر کلمـه‌ی «مانا»، کـه نام خدای عز و جل هست به « مونا» تصحیح کـرده و آورده هست که « حتما دانست کـه مونا بالوا و خدا را گویند» و دکتر معین درون حاشیـه برهان قاطع گفته است: «مانا هزوارش مئونا ...

    مولوده

    مولوده :    (عربی) (مؤنث مولود)، ( مولود.

    مولود

    مولود :    (عربی) 1- آن کـه به دنیـا آمده، زاده شده، فرزند؛ 2- تولد، مـیلاد؛ 3- (به مجاز) نتیجه، حاصل؛ 4- (در احکام نجوم) زمان تولد.

    موژان

    موژان :    (= موجان) (در قدیم) خمار، پر کرشمـه (چشم).

    موحده

    موحده :    (عربی) (مؤنث موحد)، ( موحد.

    مَنیژه

    مَنیژه :    (اَعلام) (در شاهنامـه) افراسیـاب، کـه عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد و با کمک رستم همراه بیژن بـه ایران گریخت. داستان او با بیژن یکی از پر آوازه‌ترین و دلکش‌ترین داستانـهای شاهنامـه مـی‌باشد.

    مُنیره

    مُنیره :    (عربی) نورانی و روشن و درخشان و آشکار.

    مُنیراعظم

    مُنیراعظم :    (عربی) 1- درخشندگی و تابندگی زیـاد؛ 2- (به مجاز) بسیـار زیبارو.

    مُنیر

    مُنیر :    (عربی) 1- ویژگی آنچه از خود نور داشته باشد، درون مقابلِ مستنیر؛ 2- درخشان، تابان، روشن.

    مُنیبا

    مُنیبا :    (عربی ـ فارسی) (منیب + ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه منیب، ( منیب.

    مُنوره

    مُنوره :    (عربی) (مؤنث مُنور)، ن مُنور.

    مُنور

    مُنور :    (عربی) 1- روشن، درخشان، نورانی؛ 2- (به مجاز) روشن فکر.

    مَنظَر

    مَنظَر :    (عربی) 1- آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود؛ 2- جلوه‌ی ظاهری هر شخص؛ 3- (به مجاز ) صورت و چهره، درون مقابلِ مَخبَر؛ 4- (در قدیم) منظره.

    منصوره

    منصوره :    (عربی) 1- (مؤنث منصور)، ( منصور 1- و2- ؛ 2-(اَعلام) شـهر بندری، درون شمال مصر، بر کرانـه‌ی راست رود نیل.

    منزه

    منزه :    (عربی) 1- بـه دور از آلودگی، پاک، پاکیزه؛ 2- مبرا، بری، بی  عیب.

    مَنزلت

    مَنزلت :    (عربی) 1- ارزش و اهمـیت؛ 2- (در قدیم) مقام، درجه؛ 3- نظم و انضباط؛ 4- حد، پایـه.

    مَنال

    مَنال :    (عربی) 1- (در قدیم) مال، دارایی، مِلک، ثروت؛ 2- درآمد، مداخل.

    مُنا

    مُنا :    (عربی) امـیدها، آرزوها، مقاصد.

    مَلیکه

    مَلیکه : ممتاز

    ممتاز

    ممتاز :    (عربی) 1- دارای امتیـاز، برتر، برجسته؛ 2- عالی، خوب، مرغوب؛ 3- مشخص، جدا، متمایز؛ 4- (در قدیم) مشـهور.

    مِلیکا

    مِلیکا :    گروهی از گیـاهان علفی چند ساله از خانواده‌ی گندمـیان کـه خودرو هستند.

    ملیسا

    ملیسا:    (عربی) 1- زمانی بین مغرب و نماز عشا؛ 2- ماه صَفر؛ 3- ماهی بین آخر گرما و زمستان.

    ملیسی

    ملیسی:  (عربی) (در قدیم) شیرین و بی دانـه (انار) .

    مَلیحه

    مَلیحه :    (عربی) (مؤنث ملیح) 1- (در قدیم) (به مجاز) ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک؛ 2- (در قدیم) دوست داشتنی و مورد پسند.

    مُلوک

    مُلوک :    (عربی) (جمعِ مِلَک) 1- پادشاهان؛ 2- (اَعلام) 1) دریـای ملوک بخشی از اقیـانوس آرام، مـیان شمال شرقی جزیره‌ی سلبس؛ 2) جزایر ملوک (= جزایر ادویـه): گروهی شامل حدود 1000 جزیره درون شرق اندونزی، مـیان جزیره‌ی سلبس و گینـه‌ی نو کـه بیشتر آنـها ...

    ملودی

    ملودی :    (فرانسوی، melodie) (در موسیقی) توالی تعدادی از اصوات درون موسیقی سازی و آوازی، بـه گونـه ای کـه یک واحد مستقل را بسازد و معمولاً قابل زمزمـه باشد.

    مَلِک‌نسا

    مَلِک‌نسا :    (عربی) 1- پادشاهِ زنان، سَرور زنان؛ 2- فرشته رو و زیبا درون مـیان زنان.

    مَلِک‌ناز

    مَلِک‌ناز :    (عربی ـ فارسی) 1- موجب افتخار پادشاه بـه لحاظ زیبایی؛ 2- ویژگی آن کـه ناز و کرشمـه‌ای شاهانـه دارد.

    مَلَک‌سیما

    مَلَک‌سیما :    (عربی) خوشگل، پری‌چهر، فرشته روی، زیبا روی.

    مَلَک‌زمان

    مَلَک‌زمان :    (عربی) (= مَلَک جهان)، ( مَلَک جهان.

    مَلک‌جهان

    مَلک‌جهان :    (عربی ـ معرب) 1- فرشته جهان؛ 2- (به مجاز) زیباروترین.

    ملایم

    ملایم :    (عربی) 1- فاقد شدت و تندی؛ 2- (به مجاز) دارای اخلاق خوش و سازگار با دیگران، مـهربان، نرمخو؛ 3- (در حالت قیدی) با نرمـی و آهستگی، بـه آرامـی، آهسته؛ 4- (در قدیم) دارای تطابق، سازگار، متناسب؛ 5- (در قدیم) خوشایند.

    ملاحت

    ملاحت:    (عربی) 1- حالتی درون چهره کـه شخص را دوست داشتنی مـی‌نماید، نمکین بودن، با نمک بودن؛ 2- خوشایند بودن، دوست داشتنی بودن.

    مَکیـه

    مَکیـه :    (عربی) (مؤنث مکی)، 1- مربوط یـا متعلق بـه مکه؛ 2-اهل مکه؛ 3- (اَعلام) سوره‌هایی از قرآن مجید کـه در مکه نازل شده است.

    مُکَرمـه

    مُکَرمـه :    (عربی) (مؤنث مُکَرم)، زن گرامـی و عزیز کرده.

    مقصوده

    مقصوده :    (عربی) 1- مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند؛ 2- مورد علاقه.

    مُقدسه

    مُقدسه :    (عربی) (مؤنث مقدس)، 1- مقدس، دارای تقدس و پاکی، مبرا از هر آلودگی، پاک و قابل احترام دانسته شده بویژه از نظر مذهبی؛ 2- آن‌که از پلیدی و زشتی و گناه دوری مـی‌کند، پارسا.

    مَقبوله

    مَقبوله :    (عربی) (مؤنث مَقبول)، 1- مورد قبول، پذیرفته شده؛ 2- دلنشین، دوست داشتنی، زیبا؛ 3- خوشایند، مطلوب.

    مُعینا

    مُعینا :    (عربی ـ فارسی) (معین + ا (پسوند نسبت))، منسوب بـه مُعین، ( مُعین.

    مُعظمـه

    مُعظمـه :    (عربی، معظمة) 1- بزرگ داشته شده، بزرگ؛ 2- (اعلام) نویسنده   بانوی تاجیکستان [1988-1951 مـیلادی] معظمـه فرزند شخصیتی بـه نام احمد اسفره از استان خجند، تحصیلاتش را درون دانشگاه تربیت معلم خجند تمام کرد و از آن بعد کار تدریس را درون پیش ...

    معصومـه

    معصومـه :    (عربی) (مؤنث معصوم) 1- (در قدیم) زن بی‌گناه و پاک. + ( معصوم. 1-  ؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت فاطمـه (معصومـه) گرامـی امام رضا(ع).

    مُعزز

    مُعزز :    (عربی) 1- عزیز ، گرامـی؛ 2- بزرگوار و ارجمند (زن).

    مُطهّر

    مُطهّر :    (عربی) 1- پاک و مقدس؛ 2- (در قدیم) منزه.

    مشکات

    مشکات :    (عربی) 1- از واژه‌های قرآنی؛ 2- (در قدیم) چراغدان؛ 3- ظرف بلورین کـه در آن چراغ مـی‌افروختند و نور از آن بـه هر سو منعمـی شد و فضای زیـادی را روشن مـی‌کرد؛ 4- (در عرفان) مراد از مشکات نفس هست در ...

    مشک ناز

    مشک ناز :    (اَعلام) (در شاهنامـه) نام یکی از چهار آسیـابان کـه به همسری بهرام گور درون آمدند.

    مسعوده

    مسعوده :    (عربی) (مؤنث مسعود) (در قدیم) خجسته، مبارک، + ( مسعود. 1- و 2-

    مَستوره

    مَستوره :    (عربی) (مؤنث مستور) 1- (در قدیم) (به مجاز) مستور، پنـهان، پوشیده؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) پارسا، پاک دامن، پرهیزگار، دارای پوشش و حجاب؛ 3- (به مجاز) نجیب و پاک دامن مانند پارسایـان، پرهیزکارانـه.

    مستانـه

    مستانـه :    1- (به مجاز) سرخوش و شاد، همراه با سرخوشی و شادی؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) با حالت سرخوشی و سرمستی.

    مژگان

    مژگان :    1- مژه‌ها، موی پلک چشم؛ 2- (در اصطلاح عشاق) اشاره بـه سنان و نیزه و پیکان و تیر کـه از کرشمـه و غمزه‌های معشوق بـه هدف ‌ی عاشق مـی‌رسد، دارد.

    مژده

    مژده :    خبر خوش و شادی بخش، بشارت، مژدگانی.

    مُزَیَن

    مُزَیَن :    (عربی) تزیین شده، آراسته. [این کلمـه چنانچه مُزَیِن /mozayyen/ تلفظ شود بـه معنی «آرایشگر» است].

    مریم

    مریم :    1- (در گیـاهی) گل سفید خوشـه‌ای خوشبو و دارای عطر با دوام، و نیز گیـاهی علفی، پایـا و زینتیِ این گل کـه از خانواده‌ی سوسن هست و پیـاز دارد؛ 2- (اَعلام) 1) نام سوره‌ی نوزدهم از قرآن کریم دارای نود و هشت ...

    مُرَوه

    مُرَوه :    بـه معنی مُرَوَح هست که بسیـار خوشبو و معطر کننده است، خوشبوی شده، بوی عطر گرفته. [چنانچه این کلمـه بـه فتح اول (مَروه) تلفظ شود محلی هست که حاجیـان درون مراسم حج بین آن و صفا «سعی» مـی‌کنند کـه در اصطلاع عارفان ...

    مُروارید

    مُروارید :    1- (در مواد) توده‌ی سخت، گِرد، کوچک و درخشان بـه رنگ سفید نقره‌ای یـا خاکستری مایل بـه آبی کـه در بعضی از صدفهای دریـایی یـافت مـی‌شود و از سنگهای قیمتی است، دُرّ، لؤلؤ؛ 2- (در گیـاهی) نوعی گُل (گُلِ مروارید).

    مُروا

    مُروا :    (در قدیم) فال خوب درون مقابلِ مرغوا.

    مَرمَر

    مَرمَر :    1- (در علوم زمـین) نوعی سنگ دگرگون شده‌ی آهکی کـه به علت زیبایی درون کارهای مجسمـه سازی و نماسازی ساختمان‌ها بـه کار مـی‌رود؛ 2- (به مجاز) سفید چهره و زیبا.

    مَرضیـه

    مَرضیـه :    (عربی) مرضی، پسندیده.

    مُرَصع

    مُرَصع :    (عربی) 1- آنچه با جواهر تزئین شده باشد، جواهر نشان؛ 2- (در ادبیـات) ویژگی شعری کـه آرایـه‌ی ترصیع درون آن به‌کار رفته باشد؛ 3- (در خوش‌نویسی) یکی از انواع خطوط عربی.

    مِرسده

    مِرسده :    [مِرس = نام درختی، راش (فاگوس سیلواتیکا) + ده (پسوند مکان)]، 1- جنگل راش، جای روئیدن راش؛ 2-(به مجاز) زیبا، با طراوت و خرم.(؟)

    مُرسا

    مُرسا :    (عربی) استوار گشتن، واقع شدن و ثابت گردیدن.

    مرحمت

    مرحمت :    (عربی) لطف و مـهربانی داشتن، مـهربانی، لطف.

    مرجانـه

    مرجانـه :    (عربی، مرجانة) 1- مروارید خُرد؛ 2- یک دانـه مروارید خُرد، واحد مرجان بـه معنی یک دانـه مرجان؛ 3- (اَعلام) روستایی درون شـهرستان تربت حیدریـه درون استان خراسان رضوی.

    مرجان

    مرجان :    (سریـانی) 1- جانور بی‌مـهره‌ی کوچک دریـایی کـه پوشش آهکی ترشح مـی‌کند و نسل‌های جدید آن روی بقایـای نسل قدیمـی زندگی مـی‌کنند و جزایر مرجانی را بوجود مـی‌آورند؛ 2- بقایـای قرمز رنگ رسوب یـافته از همـین جانور کـه از آن درون جواهر سازی ...

    مرال

    مرال :    (ترکی) (= مارال)‏، ( مارال.

    مَدیحه

    مَدیحه :    (عربی) سخنی (معمولاً شعر) کـه در ستایشی گفته‌ یـا سروده مـی‌شود.

    مِدیـا

    مِدیـا :    (اَعلام) 1) نام یونانی ایـات جبال یـا عراق عجم کـه نواحی آن عبارت بوده از قرمـیس یـا کرمانشاهان، همدان، ری و اصفهان؛ این نواحی سرزمـینی کوهستانی و پهناور بوده کـه یونانیـان بـه آن «مدیـا» گفته‌اند. سرزمـین ماد؛ 2) نام زن آخرین پادشاه ...

    مُحَیّا

    مُحَیّا :    (عربی) (در قدیم) چهره، صورت.

    مَحیـا

    مَحیـا :    (عربی) حیـات، زندگی.

    مُحَنّا

    مُحَنّا :    (عربی) بـه حَنا خضاب کرده، مخضب بـه حَنا.

    محسنـه

    محسنـه :    (عربی) (مؤنث محسن)، 1- (در قدیم) آراسته و زیبا؛ 2-زن احسان کننده، زن نیکوکار.

    مُحَدِثه

    مُحَدِثه :    (عربی) (مؤنث مُحَدِث)، 1- مُحَدِث (زن)،   مُحَدِث؛ 2- (اَعلام) یکی از القاب حضرت  زهرا(س).

    محجوبه

    محجوبه :    (عربی) 1- (مؤنث محجوب)، ( محجوب، 2- دارای حجاب (زن).

    محجوب

    محجوب :    (عربی) 1- با حجب و حیـا و مؤدب؛ 2- (در قدیم) درون حجاب شده، پوشیده، پنـهان؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) بازداشته شده، منع شده؛ 4- (در عرفان)ی کـه مـیان او و حق حجابی هست و هنوز شایستگی درک حقیقت و ...

    محترم

    محترم :    (عربی) 1- قابل احترام، عزیز و گرامـی؛ 2- (در قدیم) دارای حرمت و مقدس.

    محبوبه

    محبوبه :    (عربی) 1- نام گیـاهی (محبوبه‌ی شب)؛ 2- محبوب (زن)؛ 3- معشوق، معشوقه، محبوب، + ن.ک. محبوب.

    محبت

    محبت :    (عربی) 1- دوست داشتنِی یـا چیزی، مـهربان بودن نسبت بهی یـا چیزی، مِهر، دوستی؛ 2- (در تصوف) شور و شوق بسیـار داشتنِ سالک به منظور رسیدن بـه خداوند.

    متینـه

    متینـه :    (عربی) (مؤنث متین)، ( متین.

    متینا

    متینا :    (عربی) (مؤنث متین)، ( متین.

    متانت

    متانت :    (عربی) 1- حالت استواری و سنگینی درون رفتار همراه با پرهیز از نشان دادنِ هیجان‌های درونی، وقار؛ 2- (در قدیم) استواری، محکمـی.

    مبینـه

    مبینـه :    (عربی ـ فارسی) (مبین + ه (پسوند نسبت))، منسوب بـه مبین، ( مبین.

    مبینا

    مبینا :    (عربی) (مؤنث مبین)، ( مبین.

    مبارکه

    مبارکه :    (عربی) (مؤنث مبارک)، ( مبارک.

    مایسا

    مایسا :    نام گیـاهی کوچک و یک ساله کـه بسیـار ظریف است.

    مایـا

    مایـا :    1- (اوستایی) منش نیک، بخشنده؛ 2- (اَعلام) 1) (در روم باستان) اِلهه‌ی فراوانی سبزه و بهار درون نزد رومـیان؛ 2) قوم سرخپوست بومـی آمریکای مرکزی، کـه زبان ویژه‌ی خود را دارند و پیش از ورود سفید پوستان، تمدن درخشانی داشتند.

    ماهین

    ماهین :    (ماه + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب بـه ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماهوَر

    ماهوَر :    (ماه + وَر (پسوند دارندگی))، 1- دارای ویژگی و صفت ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه‌وش

    ماه‌وش :    (= مـهوش) ماه مانند، مانند ماه؛ (به مجاز) رعنا و زیبا و معشوقه، زیبا و درخشان. + ن.ک. مَهوش.

    ماهوَر

    ماهوَر :    (ماه + وَر (پسوند دارندگی))، 1- دارای ویژگی و صفت ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه‌نوش

    ماه‌نوش :    1- ماه جاویدان و همـیشگی؛ 2- (به مجاز) زیباروی همـیشـه زیبا.

    ماه‌نگار

    ماه‌نگار :    (ماه + نگار = معشوق) (به مجاز) معشوقه‌ی زیبارو.

    ماه‌نِسا

    ماه‌نِسا :    1- ماهِ زنان؛ 2- (به مجاز) زیبا رو درون مـیان زنان، زیبارو.

    ماهناز

    ماهناز :    (ماه + ناز = قشنگ، زیبا) ماهروی زیبا.

    ماه‌منظر

    ماه‌منظر :    آنچه کـه دارای منظری چون ماه باشد، ماه چهر. + آ ماه چهر.

    ماهکان

    ماهکان :    (ماهک+ ان (پسوند نسب)) منسوب بـه ماهک، ( ماهک.

    ماهک

    ماهک :    (ماه+ ک/-ak/ (پسوند تصغیر و تحبیب)) 1- خوبروی کوچک، معشوقک زیباروی و یـا خوبروی دوست داشتنی و زیباروی محبوب.

    ماه‌صنم

    ماه‌صنم :    (فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب، ، ماه و صنم.

    ماه‌سیما

    ماه‌سیما :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.

    ماهرو

    ماهرو :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.

    ماهرخسار

    ماهرخسار :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.

    ماهرخ

    ماهرخ :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.

    ماهِده

    ماهِده :    (مؤنث ماهِد)، ( ماهِد.

    ماه‌دخت

    ماه‌دخت :    (ماه + دخت = ) 1- ماه، ی کـه مانند ماه است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه‌جهان

    ماه‌جهان :    (به مجاز) زیبای جهان.

    ماه‌تابان

    ماه‌تابان :    1- آن کـه چهره‌اش مثل ماه تابان است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماهتاب

    ماهتاب :    پرتو ماه، شعاع ماه، نور ماه، مـهتاب.

    ماتینا

    ماتینا :    نام ساتراپ نشینِ [ولایت تحت امر حاکم یـا والی درون ایران دوران هخا] شمال شرقی ارمنستان کـه به دست کیـاکسار یـا (هوخشتره) فتح شده هست و درون زمان داریوش اول از ارمنستان مجزا شده است.

    ماه‌پیکر

    ماه‌پیکر :    1- صفت آن کـه پیکرش مانند ماه زیبا و دل انگیز باشد؛ 2-(به مجاز) معشوقِ زیبا.

    ماه‌پری

    ماه‌پری :    1- پریِ مانند ماه؛ 2- (به مجاز) بسیـار زیبا.

    ماهانا

    ماهانا :    (ماهان+ ا (پسوند نسبت))  منسوب بـه ماهان، ( ماهان.

    ماه‌آفرین

    ماه‌آفرین :    1- آفریده‌ی ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو(ی)؛ 3- (اَعلام) نام یکی از زنان فتحعلی شاه قاجار و مادر زبیده.

    ماه منیر

    ماه منیر :    (فارسی ـ عربی) 1- ماه درخشان و تابان؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه گل

    ماه گل :    1- گلِ ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو. + ن.ک. مَهگل.

    ماه طَلعت

    ماه طَلعت :    (فارسی ـ عربی)، 1- ماه سیما، ماه چهره؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    ماه پسند

    ماه پسند :    (ماه + پسند = جزء پسین بعضی از کلمـه  های مرکّب، بـه معنی «پسندیده» یـا «قبول شوند») 1- ویژگیی کـه پسندیده و مورد قبول ماه مـی  باشد؛ 2- (به مجاز) زیباروی چون ماه.

    ماه

    ماه :    1- (در نجوم) جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی کـه شب‌ها بـه صورت لکه‌ی روشن بزرگی از زمـین دیده مـی‌شود و هر 29 که تا 30 شبانـه روز یک بار دور زمـین مـی‌گردد؛ 2- قمر؛ 3- (در گفتگو) (به مجاز) بسیـار خوب و دوست داشتنی؛ ...

    مانیـا

    مانیـا :    1- (در پارسی باستان) خانـه، سرای؛ 2- (در پهلوی) برابر با واژه‌ی مان بـه معنی خانـه و مسکن؛ 3- (در یونانی، mania) شیدایی، عشقِ شدید، شوقِ مفرط، شیفتگی؛ 4- (اَعلام) 1) نام زن زِنیس حاکم ولایت اِاُلی جزو ایـالات تحت فرماندهی فرناباذ ...

    مانِلی

    مانِلی :    (مازندرانی)، 1- بمان برایم (؟)؛ 2- (اَعلام) (نام شخصیتی درون شعر علی اسفندیـاری (نیما یوشیج)).

    ماندگار

    ماندگار :   ی کـه در جایی اقامت (دایمـی و طولانی) کند، پایدار، با دوام، ماندنی. [در فرهنگ معین آمده: گاه این کلمـه را به منظور فرزندی دهند کـه برادران و ان قبل از او درون کودکی فوت کرده‌اند (برای تفأل بـه ادامـه زندگی او)].

    ماندانا

    ماندانا :    1- (در یونانی) mav avn ؛ 2- (در پارسی باستان) mand بـه معنی عنبر سیـاه؛ 3- (اَعلام) [قرن 6 پیش از مـیلاد] آستیـاگس (= ایشتوویگو) آخرین پادشاه ماد، زن کمبوجیـه‌ی اول و مادر کوروشِ کبیر.

    مانا

    مانا :    (صفت از ماندن) 1- ماندنی، پایدار؛ 2- (در پهلوی) مانند و مانند بودن.

    مامَک

    مامَک :   (مام= مادر+ ک/ ak -/ (پسوند تحبیب))، 1- (در قدیم) مادر؛ 2- خطاب محبت آمـیز بـه فرزند ؛ 3- زن پیر؛ 4- مادرک (مـهربان).

    ماریـه

    ماریـه :    1- زنِ سفید و براق، بسیـار درخشنده؛ 2- (اَعلام) نام همسر قبطی پیـامبر اسلام(ص) و مادر ابراهیم ابن محمّد پسر پیـامبر اسلام(ص).

    مارینا

    مارینا :    (اَعلام) نام ارته‌باذ [پادشاه ماد] بـه قول پلوتارک کـه با غیر ایرانیـان (اومن یونانی) ازدواج کرد. نام این بـه قول آریـان «آرتونیس» مـی‌باشد.[ماریـا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم درون زبان های اسپانیـایی و آسیـایی است].

    ماری

    ماری :    گونـه‌ی دیگری از مریم ـ مادر حضرت عیسی مسیح(ع) ـ کـه در زبان‌های اروپایی رایج است. [ماری نوعی گشتار آوا شناختی از مریم درون زبان فرانسوی است].

    مارال

    مارال :    1- (ترکی) مرال، گوزن، آهو؛ 2- (به مجاز) زیبا و خوش اندام.

    ماجده

    ماجده :    (عربی) (مؤنث ماجد)، زنِ بزرگوار.

    ماتینا

    ماتینا :    نام ساتراپ نشینِ [ولایت تحت امر حاکم یـا والی درون ایران دوران هخا] شمال شرقی ارمنستان کـه به دست کیـاکسار یـا (هوخشتره) فتح شده هست و درون زمان داریوش اول از ارمنستان مجزا شده است.




    [ترانه به اسم مژگان]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 31 Jul 2018 16:10:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com