ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد

ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد بررسی فضانوردان و ایستگاه فضایی | انجمن زمـین تخت فارسی | آموزش اسکیس - آسمونی - asemooni.com | با تو هستم ای خدا ! + سخن روز | وب سایت رسمـی محمد نوری زاد | معماری پایدار - بزرگترین سایت تخصصی معماری | فرهنگی هنری | کلاغ نامـه | صفحهٔ 2 |

ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد

بررسی فضانوردان و ایستگاه فضایی | انجمن زمـین تخت فارسی

به نام خدا

ایستگاه فضایی بین المللی

در این مطلب قصد داریم ادعای ارسال فضانوردان بـه فضا و ایستگاه فضایی را بررسی کنیم. ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد آیـا چنین ادعایی صحت دارد؟ سازمان های فضایی حقیقت را مـیگویند؟ با ما همراه باشید که تا باهم چند مورد از مـهم ترین کلیپ های فضایی را بررسی کنیم.

در ۱۹۹۸، ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد ناسا ادعا کرد کـه آی اس اس(ایستگاه فضایی بین المللی) را بـه فضا پرتاب کرده هست که فضانوردان درون آن مـیتوانند آزمایشات علمـی درون فضا انجام دهند و فضای خارج از زمـین را بررسی کنند. ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد آن ها مـیتوانند درون ایستگاه معلق بوده و بی وزنی را بطور مداوم تجربه کنند.

اما همـه این حالت های بی وزنی با استفاده از پرده سینمایی،ترفند های فیلم برداری،استفاده از بند های مخصوص و معلق شدن درون هواپیمای زیرو جی امکان پذیر هست و فضایی وجود ندارد که تا در آن معلق شوند و آن را بررسی و مطالعه کنند.

در حقیقت دلایل بسیـاری به منظور جعلی بودن کلیپ های فضانوردان هنگام پیـاده روی فضایی و یـا معلق درون ایستگاه فضایی وجود دارد. دیده شدن حباب ها،به گوش رسیدن صدای آب دو مورد از مواردی هستند کـه در اکثر کلیپ های آنان قابل دیدن و شنیدن هست البته امروزه ناسا بیشتر احتیـاط مـی کند. درون ادامـه بـه بررسی این اشکالات مـی پردازیم.

ادعا مـیشود آن ها درون استخر هایی قبل از ورود بـه فضا تمرین مـی کنند اما جالب اینجاست کـه در کلیپ های حقیقی فضانوردان و کلیپ های تمرینی آن ها نقاط مشترکی وجود دارد.

تجزیـه و تحلیل بسیـاری از فیلم های داخلی از ایستگاه فضایی بین المللی نشان مـیدهد کـه آن ها از حقه ها و ترفند های سینمایی بسیـاری به منظور ساخت فیلم ها استفاده مـیکنند ترفند هایی کـه در بالا نام بردیم از قبیل استفاده از پرده سینمایی یـا پرده سبز،استفاده از بند ها و طناب ها کـه با آن ها آویزان مـیشوند و همـینطور استفاده از هواپیمای زیرو جی یـا جاذبه صفر کـه به ادعای آن ها به منظور تمرین فضانوردان و شبیـه سازی محیط فضا و معلق ماندن استفاده مـیشود.

آن ها با استفاده از هواپیما زیرو جی مـیتوانند صحنـه های مختلف را تصویربرداری و باهم ترکیب و مچ کنند که تا یک کلیپ کامل و چندین دقیقه ای بسازند زیرا این هواپیما تنـها چند ثانیـه درون حالتی قرار مـیگیرد کـه مـیتوانند افراد را درون این چند ثانیـه معلق کنند.

توضیح کلیپ زیر:
-کلیپ شماره ۱
در این کلیپ کـه البته چهار فضانورد مشاهده مـیشوند. فرد سمت چپ وقتی کـه از حالت چرخش خود مـی ایستد ناگهان با واکنش عجیب افراد حاضر روبرو مـیشویم. بـه دست های آن ها درون کلیپ دقت کنید، گویـا طنابی نامریی را درون دست دارند و مـیکشند و با این کشش تعادل فردی کـه چرخش داشت را برقرار مـیکنند.
حتی شخص سمت راست با دست خود طنابی را کـه برای ما قابل مشاهده نیست مـی کشد کـه باعث مـیشود لباس شخص سمت چپ کـه متصل بـه طناب هست تا سقوط نکند بـه سمت او کشیده شود.
با دقت بـه دست هایشان نگاه کنید، همگی آن ها طنابی نامریی را مـی کشند(طنابی کـه برای ما نامریی هست و از کلیپ حذف کرده اند اما خودشان آن را مـیبینند). به منظور درک بهتر این کلیپ کافیست پشت صحنـه فیلم هایی مانند جاذبه(gravity) و در مـیان ستارگان (Interstellar) را ببینید
-کلیپ شماره ۲
در کلیپ شماره ۲ ابتدا یکی از فضانوردان ناسا درباره این موضوع کـه قطرات آب چقدر مـیتوانند درون ایستگاه فضایی خطرناک باشند صحبت مـیکند او مـیگوید: ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد آب درون ایستگاه فضایی بـه علت وجود وسایل الکتریکی و برق بسیـار خطرناک هست و حتما با احتیـاط کافی از آن استفاده کرد
درحالی کـه در کلیپ های بعدی شما فضانوردانی را مـیبینید کـه با خیـال راحت قطرات آب را بـه اطراف پخش مـیکنند و هیچ احساس خطری هم نمـیکنند.
بله دروغگویـان کم حافظه هستند.
-کلیپ شماره ۳
زنی درون سمت چپ دستش را بر روی یکی از وسایل داخل ایستگاه مـیگذارد، او درحال فشردن یک دکمـه هست در ادامـه نیز یکی دیگر از اعضای ایستگاه فضایی را نشان مـیدهد کـه بر روی آن دکمـه کلیک مـی کند.
به نظر شما چه چیز مـیتواند باشد؟
-کلیپ شماره ۴
در این کلیپ شما مـیتوانید بـه سادگی استفاده از طناب و بند های مخصوص را درون ایستگاه فضایی ببینید

کلیپ زیر نیز بـه بررسی دقیق تر کلیپ اول درون ویدیو بالا مـیپردازد:

در تصویر زیر، شما شاهد تصویر و کلیپی هستید کـه بطور کاملا اتفاقی از نحوه ساخت ایستگاه فضایی درون ناسا گرفته شده است. درون این کلیپ شما شاهد این هستید کـه چگونـه از پرده آبی به منظور ساخت کلیپ های جعلی ایستگاه فضایی استفاده مـیشود:

کلیپ زیر نیز درون همـین مورد است:

در کلیپ های بالا شما شاهد ترفند های حرفه ای از سوی جعل کنندگان ایستگاه فضایی بودید. اهمـیتی ندارد کـه چقدر بـه ایستگاه فضایی باور دارید،اهمـیتی ندارد کـه دانشمندان مختلف چه نظری درون مورد دارند، اهمـیتی ندارد کـه شبه علم مدرن چه مـیگوید. چیزی کـه واضح است، این هست که این بازیگران بـه فضا نمـیروند. آن ها مردم را بـه بازی گرفته اند.

جالب هست بدانید ادعا شده فضانوردانی کـه به ایستگاه فضایی فرستاده مـیشوند، همگی دارای سطح سواد بالا و به نوعی دانشمند هستند و برای آزمایشات علمـی و حساس بـه ایستگاه فضایی بین المللی فرستاده مـیشوند.

اما چیزی کـه این فضانوردان درون طول سال های اقامتشان درون ایستگاه فضایی بـه در شبکه های اجتماعی بـه اشتراک مـیگذارند نشان دهنده این هست که آن ها بجای انجام آزمایشات علمـی، مدام بـه دنبال سرگرمـی یـا بـه نوعی دلقک بازی درون ایستگاه فضایی هستند.

آن ها گیتار مـیزنند،کریسمس را جشن مـیگیرند،با لباس مـیمون و گوریل یکدیگر را دنبال مـیکنند، پینگ پونگ بازی مـیکنند،با توپ راگبی بازی مـیکنند، مدام با قطرات و کیسه های آب بازی مـیکنند،قطرات آب را رنگ مـیکنند و به شما نشان مـیدهند و هزار مورد دیگر.

در این بین هیچ آزمایش علمـی ای وجود ندارد. آن ها اصولا آزمایش علمـی ای درون ایستگاه فضایی انجام نمـیدهند و تنـها مشغول انجام سرگرمـی هایی هستند که تا مردم را بـه نوعی با این موارد سرگرم کنند.

چند نمونـه را درون زیر ببینید:

درباره بازی با قطره آب توسط اسکات کلی درون ایستگاه فضایی نکته جالبی کـه قابل توجه است، چشمان اسکات کلی است. درون زیر کلیپ بازی با قطره آب اسکات کلی را قرار داده ایم. بـه چشمان اسکات نگاه کنید. با دقت نگاه کنید! قطره آبی درون آنجا وجود ندارد و این قطره آب توسط نرم افزار های کامپیوتری ساخته شده و به اصطلاح سی جی آی است. چشمان اسکات قطره آب را دنبال نمـیکند چرا کـه گاهی قطره درون بالا قرار دارد اما اسکات بـه پایین درحال نگاه هست و برعکس.

کلیپ زیر را ببینید:

همانطور کـه در بالا مـیبینید این افراد همـیشـه سرگرم کار های بیـهوده هستند و چیزی بـه نام علم درون آن جا وجود ندارد. آی اس اس درون فرض وجود، یک آزمایشگاه معلق درون فضا نیست بلکه یک پارک بازی ( یـا شـهر بازی) کوچک و معلق درون فضاست.(ببینید دلقک ها درون تصویر بالا چطور مردم را سرگرم مـیکنند)

در کلیپ بالا نیز شما شاهد استفاده بازیگران ناسا از طناب ها و بند های مخصوصی هستید کـه آن هارا درون ایستگاه زمـینیشان معلق نگه مـیدارد. درون زیر نیز یک کلیپ دیگر از اتفاقی دیده شدن طناب متصل بـه بازیگران ناسا وجود دارد.

با دقت نگاه کنید:

طناب بصورت کاملا واضح مشخص است. سوالاتی ایجاد مـیشود کـه اگر این کلیپ ها درون حقیقت نشان دهنده نبود ایستگاه فضایی هستند، بعد چرا هر منجم آماتور یـا هر شخصی مـیتواند ایستگاه فضایی را با چشم غیر مسلح ببیند و آن را با یک نرم افزار ساده بر روی گوشی ردیـابی کند؟ درون ادامـه با زمـین تخت فارسی همراه باشید که تا به این سوالات پاسخ داده شود.

آیـا عبور ایستگاه فضایی از بالای شـهر و منطقه مورد نظرتان را دیده اید؟ اکثر مردم مـیتوانند ایستگاه فضایی را درون آسمان با شرایط خوبی رصد کنند اما فاصله این ایستگاه حتما بسیـار کمتر از فاصله مورد ادعای علم باشد. نجوم مدرن ادعا دارد ایستگاه فضایی بین المللی درون ارتفاع بین ۳۳۰ که تا ۴۳۵ کیلومتر قرار دارد. زمـین تخت گرایـان مخالف ایستگاه فضایی نیستند اما ایستگاه فضایی حتما یک سفینـه بی سرنشین خورشیدی باشد کـه درحال چرخش بـه دور زمـین است. ایستگاه فضایی درازایی حدود ۷۳ متر دارد و کمـی از یک هواپیمای بوئینگ بزرگتر است.

نکته این هست که شما نمـیتوانید بصورت کامل و واضح یک هواپیما بوئینگ غولپیکر را درون ارتفاع ۱۵ کیلومتر که تا حدود ۲۰ کیلومتری ببینید و فقط یک نور چشمک زن مـیبینید خب سوال اینجاست، کـه ایستگاه فضایی چگونـه درون ارتفاع بیش از ۳۳۰ کیلومتری بطور واضح دیده مـیشود؟ فرقی ندارد کـه با تلسکوپ یـا دوربین نگاه کنید ایستگاه فضایی نباید قابل رصد باشد(اگر درون ارتفاع گفته شده توسط علم مدرن باشد) این موضوع به منظور ها نیز بـه همـین گونـه هست زیرا ها بسیـار بسیـار کوچکتر از یک هواپیما و حتی هلیکوپتر هستند و حدودا مـیشود گفت بـه اندازه موتور جت یک هواپیما بوئینگ هستند.

شما نمـیتوانید موتور جت یک هواپیما را حتی درون ۱۰ کیلومتری ببینید آن وقت چگونـه مـیتوانید یک را درون ارتفاع بیش از ۳۰۰ کیلومتری ببینید؟ نور های درخشانی کـه مـیبینید نیستند بلکه بالن ها و هواپیما های بی سرنشین درون ارتفاعات پایین تر هستند کـه در مقالات آینده بطور مفصل درباره آن ها توضیح خواهیم داد.

مسیر چرخش آی اس اس بر فراز زمـین حتما بصورت بالا باشد کـه مدام تغییر مـیکند. آی اس اس دارای وزن و مشخصاتی کـه ادعا مـیشود نیست چرا کـه یک ایستگاه فضایی با مشخصات داده شده درون فضا نمـی باشد.

آی اس اس بسیـار سبک تر،نزدیک تر،کوچکتر و ساده تر از آنچه گفته شده مـی باشد و تنـها یک سفینـه بی سرنشین هست که دارای موتور و پنل های خورشیدی مـی باشد کـه توسط آن ها شارژ مـیشود. شما مـیتوانید آی اس اس را هرشب با چشم غیر مسلح ببینید.

در زیر شما شاهد فضانوردان و دانشمندانی هستید کـه نظرات مخالف یکدیگر دارند و هرفضا را برخلاف دیگری توصیف مـیکند مـیدانید چرا؟ پاسخ بسیـار ساده هست چون فضا وجود ندارد و آن ها دروغ مـیگویند و در حقیقت هیچ انسانی بـه فضا نرفته
لطفا کمتر دروغ بگویید 😄😄
کلیپ رو از دست ندید. این تناقض آشکار را نمـیشود بـه همـین راحتی ها فراموش کرد:

در کلیپ بالا فضانوردان،افراد مـهم و سرشناس بسیـاری هستند کـه هرکدام از آن ها فضا را بـه گونـه ای کـه خود مـی پسندند، بیـان مـیکنند. برخی فضانوردان ادعا مـیکنند ستارگان را درون فضا (حتی درون روز) مـیبینند اما برخی دیگر ادعا مـیکنند کـه در روز نمـیشود ستارگان را درون فضا دید.

بیـایید بـه مدارک جدی تر نگاهی بیـاندازیم. توضیح کلیپ زیر:

۱- درون ابتدا کلیپی از آی اس اس با منظره زمـین نشان داده مـیشود کـه همـه چیز درحال چرخش (بصورتی کـه گویـا فیلم بر روی دور تند است) مـی باشد اما درون این مـیان زمـین چرخشی ندارد. درون حقیقت آن ها درون فکر ساخت یک تایم لپس بودند و چون آی اس اس و زمـین دو مدل و ماکت هستند و هرکدام مـیتوانند توسط دستگاه های موجود چرخانده شوند، درون این کلیپ آن ها تنـها از چرخش دور تند بخشی از آی اس اس را نشان دادند و زمـین حرکتی نمـیکند.

چهی فراموش کرده هست تا زمـین را بچرخاند؟ درون ادامـه نیز شما تایم لپس دور تند آی اس اس را مـیبینید کـه تنـها یک فریب هست زیرا کاملا مشخص هست که کلیپ بر روی دور تند طبیعی قرار ندارد و آن ها تنـها چرخش ماکت های خود را بر روی دور تند گذاشته اند.

۲- درون ادامـه، اتاقک داخلی ایستگاه فضایی را نشان مـیدهد کـه فضانوردی درحالت معلق پشتک مـیزند و به سمت دیگری از آی اس اس مـیرود اما هنگامـی کـه فضانورد قصد تغییر مسیر را دارد، درون همان لحظه از تصویر حذف مـیشود. بـه تدریج کمرنگ شده و از تصویر حذف مـیشود کـه در اینجا ما بار دیگر شاهد استفاده از پرده سبز یـا آبی( پرده های سینمایی) هستیم و در حقیقت یک تصویر اصلی از آی اس اس نداریم بلکه با مجموعه ای از ترفند ها،تصاویر مجازی و حقیقی کـه با یکدیگر بصورت زیرکانـه ای ادغام شده اند، روبرو هستیم.

این نیز یک مدرک کاملا واضح و روشن از دستکاری گرافیکی کلیپ های آی اس اس است.

۳- درون ادامـه کلیپ، ما شاهد یک اتفاق جالب هستیم. درون حقیقت درون این قسمت همـه چیز وارونـه است. بـه دستگیره یکی از کیف ها( یـا جعبه بسته بندی شده) با دقت نگاه کنید. زمانی کـه این بازیگر ناسا درحال صحبت است، ناگهان دست او بـه یکی از دستگیره های این کیف یـا جعبه گیر مـیکند و ما برخلاف آنچه کـه باید درون حقیقت درون فضا و حالت بی وزن رخ دهد را مـیبینیم. دستگیره این جعبه یـا ساک بـه سمت بالا( کـه همان پایین است) حرکت مـیکند و خبری از حالت معلق و بی وزنی دیده نمـیشود. دستگیره های کناری بسته شده اند که تا حرکتی نداشته باشند اما آن ها فراموش د کـه این دستگیره باز ممکن هست کل محاسباتشان را برهم بزند.

۴- بعد از آن، ما شاهد یک سری باگ و اشکال درون کلیپ هستیم کـه باز هم نشانـه ای از وجود پرده سبز یـا آبی( پرده سینمایی) هست و نشان مـیدهد کـه افراد حاضر بـه خوبی با تصاویر مجازی پشت مچ نشده اند و این تصاویر دارای ایراد هستند. درون مرحله بعدی درون هنگام گرفتن مـیکروفون، یکسری تغییرات درون تصویر مشاهده مـیشود کـه گویـا تصویر قطع و وصل شده یـا یک نمایش مجازی درحال انجام است.در قسمت بعدی نیز بـه بررسی نوع حرکت ساعت کـه جعلی بودن آن را نشان مـیدهد اشاره مـیکند.

معلق شدن درون هواپیما زیرو جی و ایستگاه فضایی شباهت بسیـاری بـه یکدیگر دارند کـه در کلیپ نشان داده شده و بررسی مـیشود. درون ادامـه نیز یک کلیپ از ایستگاه فضایی (که مربوط بـه سال ها قبل است) نشان داده مـیشود کـه چگونـه فضانوردان از حالت بی وزنی خارج شده و سقوط مـیکنند.

۵- درون ادامـه کلیپ از بررسی ایستگاه فضایی خارج شده و به بررسی فضانوردان و پیـاده روی فضایی مـیپردازد( کـه بصورت کامل و مفصل درون ادامـه همـین مقاله آن را بررسی مـیکنیم). بـه کلیپی کـه نشان داده مـیشود دقت کنید. اپراتور دوربین درون کلاه فضانورد منعشده است. اگر دقت کنید مـیبینید کـه او لباس غواصی پوشیده هست و این تصویر درون استخر فیلم برداری شده است.

پس از نشان این اشکال بزرگ، تصویری کـه در ساخت آن دقت بـه خرج داده اند را با تصویر قبلی کـه نشان داده شد مقایسه مـیکنند( درون تصویر بدون اشکال، اپراتور دوربین لباس فضانوردی پوشیده هست اما درون تصویر اولی کـه نشان دادند لباس غواصی بـه تن داشت)

قابل ذکر هست که اینـها کلیپ های تمرین فضانوردان درون استخر نیست بلکه از کلیپ های اصلی فضانوردان کـه ادعا مـیشود بـه فضا رفتند، گرفته شده است.

۶- درون قسمت بعدی کلیپ، شاهد یک حباب هستیم کـه در فضا دیده مـیشود. درون حقیقت آن ها درون آب هستند نـه فضا.

امـیدوارم متن را با دقت خوانده و کلیپ را با دقت ببینید:

فضانوردان درون فضا

آیـا فضانوردان حقیقتا بـه فضا مـیروند؟ بسیـاری از سازمان های فضایی ادعا مـیکنند فضانوردانی را بـه فضا فرستاده اند. این ادعا چقدر صحت دارد؟ که تا چه حد مـیتوان بـه حرف سازمان های فضایی اعتماد کرد؟ وقتی فضا وجود ندارد بعد مـیتوان نتیجه گرفت آن ها راه آسان تری را به منظور نمایش آنچه مـیخواهند، بـه شما درنظر مـیگیرند.
در این کلیپ ما شاهد فضانوردان چینی ای هستیم کـه به ادعای سازمان فضایی چین این چند فضانورد بـه فضا فرستاده شده اند.توجه: این کلیپ تمرین فضانوردان درون زیر استخر نیست چون خود سازمان فضایی چین این را یک ماموریت فضایی عنوان کرده  و حتی از شبکه های خبری مختلف نیز پخش شده است.
در این کلیپ شاهد چندین اشکال هستیم. اشکالات بزرگی کـه نشان مـیدهد فضایی به منظور فرستادن انسان بـه آن وجود ندارد.

در زیر بـه چند مورد از این اشکالات مـیپردازیم:

۱- اولین اشکال، دیده شدن حباب از سوی فضانوردان هست که نشان مـیدهد آن ها نـه درون فضا بلکه درون استخر درحال فیلم برداری هستند زیرا ما درون فضا حباب مشاهده نمـیکنیم و این کاملا نشان مـیدهد آن ها درون آب هستند. چه دلیلی دارد کـه در فضای خلا حباب وجود داشته باشد؟ شاید برخی بگویند این ها خرده های ابزارات فضانوردان هست اما حتما بگوییم کـه اینـها خرده و تکه های کوچک ابزار فضانوردان نیست چرا کـه رفتاری از خود نشان مـیدهند کـه ما درون حباب ها مشاهده مـیکنیم و درضمن از سوی کلاه فضانوردان ایجاد شده و به بالا حرکت مـیکنند. درحالیست کـه ما درون فضا جهتی بـه نام بالا و پایین نداریم و جسمـی کـه معلق شده هرسویی مـیتواند حرکت کند.
۲- دومـین اشکال، تکان خوردن پرچم توسط جریـان آب است. آن ها ادعا دارند کـه درون خلا هستند. بنابراین اگر آن ها درون یک فضای خلا باشند، بـه هیچ وجه پرچم نباید حرکتی کرده و تکان بخورد زیرا درون خلا جریـانی وجود ندارد که تا پرچم حرکتی کند.
۳- سومـین اشکال، دیده شدن انعکاس نور استودیو فیلم برداری کـه در بالای آب قرار دارد بر روی آینـه موجود درون لباس فضانوردان است. این نور ها چه هستند؟ این نور ها حاصل از نور پردازی های زیر آب هستند که تا فضانوردان کاملا دیده شوند.
۴- چهارمـین اشکال، این هست که زمـین درون این تصویر دارای جو آبی رنگ نیست و رنگ آن کاملا مصنوعی هست و درضمن چرخش زمـین کاملا عجیب هست و گویـا تغییری نمـیکند.
این یکی از کلیپ های معروف فضانوردان بود کـه نقد آن را خواندید و البته نقد کاملا منطقی ای نیز بود چرا کـه هرکسی با کمـی دقت مـیتواند اشکالات و مواردی کـه در بالا بیـان کردیم را درون کلیپ مشاهده کند.

در ادامـه بـه بررسی یکی از بهترین کلیپ های ناسا مـی پردازیم کـه دارای دو اشکال بسیـار بزرگ است.

به دو نکته مـهم درون ویدیو زیر دقت کنید:

۱- استفاده از مدل مصنوعی شاتل:

هنگامـی کـه دوربین خارج از شاتل را نشان مـیدهد شخصی درست درون پشت شاتل دیده مـیشود کـه گویـا درحال فیلمبرداری یـا مشاهده هست (این انعکاس تصویر نیست بلکه اگر دقت کنید نیمـی از صورت شخص توسط سایـه و بدنـه شاتل مصنوعی پوشانده شده و دیده نمـیشود.

۲- استفاده از مدل مصنوعی کره زمـین:
در ادامـه زمانی کـه کره زمـین نشان داده مـیشود درون ابتدا کاملا تیره هست و هیچ درخشندگی ای ندارد (درحالی کـه شاتل یـا سفینـه درون جلوی دوربین کاملا روشن است) و سپس بعد از چند ثانیـه(با تاخیر) مدل مصنوعی زمـین روشن مـیشود و این کاملا درون ویدیو قابل تشخیص است.

اگر فکر مـیکنید زمـین تخت گرایـان بی سواد هستند،اگر فکر مـیکنید زمـین تخت گرایـان تلسکوپ بـه دست نگرفته اند،اگر فکر مـیکنید زمـین تخت گرایـان دشمن علم و بشریت هستند، درباره تمامـی چیز هایی کـه در این پست خواندید فکر کنید.

چیزی کـه آشکار هست این هست که همـیشـه از یک مدل مصنوعی (ماکت) زمـین و شاتل استفاده شده و مـیشود. فضانوردی بـه فضا فرستاده نشده و هرگز فرستاده نخواهد شد. از داستان دروغین سفر بـه ماه گرفته که تا داستان دروغین سفر بـه مریخ، همـه و همـه جعلیـات جوامع مخفی فریماسونی است.

مجموعه ای از اشکالات کلیپ های فضایی خلاصه درون کمتر از ۲ دقیقه:

صدای آب درون فضا-کلیپ زیر را با صدای بلند ببینید:

اشکال دیگری کـه در کلیپ های منتشر شده از آی اس اس وجود دارد. توضیحاتی درباره کلیپ زیر:

زمانی کـه ماه،خورشید و ستارگان بـه افق مـیرسند، بـه علت عبور از لایـه جو متراکم نور آن ها بـه شدت کاهش پیدا کرده و تغییر مـیکند. نور ماه،خورشید و ستارگان مایل بـه نارنجی و قرمز مـیشود و ما چنین پدیده ای را هر روز شاهد هستیم. درون کلیپ زیر اگر دقت کنید، ماه و ستارگان از لایـه جو زمـین عبور مـیکنند اما همان درخشش و همان نوری را دارند کـه قبل از آن داشتند و هیچ کاهش نوری درون آن ها دیده نمـیشود! هیچ تغییری درون رنگ و درخشش درون آن ها مشاهده نمـیشود! حال چرا؟ چرا جو زمـین درون تصاویر آی اس اس بر روی نور ستارگان و ماه تاثیری نمـیگذارد و این درحالی هست که تصاویر زیـادی ارائه کرده اند کـه خورشید را درون افق نشان مـیدهد درحالی کـه نور آن درحال عبور از لایـه جو تغییر رنگ داده و به شدت کاهش مـی یـابد. فراموش د که تا همان تغییرات و جلوه هارا بر روی ستارگان و ماه انجام دهند؟ این نیز یکی دیگر از اشکالات اساسی تصاویر آی اس اس هست که نمـیشود آن را نادیده گرفت.

ماموریت های فضایی کـه به ادعای سازمان های مختلف فضایی مانند روسیـه، آمریکا، چین و … انجام مـیشوند همگی دارای اشکالات بسیـاری هستند کـه نشان مـی دهد حقیقت چیز دیگری است. همانطور کـه در بالا بصورت کامل توضیح دادیم،دیده شدن حباب درون فضا،شنیده شدن صدای آب و .. برخی نمونـه های این اشکالات هستند کـه البته بیشترین اشکالات دیده شدن حباب است.
حال این سوال مطرح مـیشود کـه اگر فضا درون حقیقت وجود دارد، و سازمان های فضایی قادر بـه فرستادن انسان بـه فضا هستند، چرا آن ها درون این باره دروغ مـی گویند؟ چرا انسان را روانـه فضا نمـیکنند؟ دوستان گرامـی بار دیگر مـیگوییم کـه اینـها تمرینات فضانوردان درون استخر نیست و از پخش زنده ناسا و.. گرفته شده و مورد بررسی قرار گرفته همـینطور بهترین مدرک به منظور افشای دروغ های فضایی ماموریت فضایی چینی هاست کـه بدترین اشکالات را که تا کنون داشته است.

در مقالات آینده بـه بررسی سفر بـه مریخ و دیگر موارد خواهیم پرداخت.

با سپاس کـه با ما همراه بودید

موفق باشید




[ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 16:55:00 +0000



ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد

آموزش اسکیس - آسمونی - asemooni.com

آموزش اسکیس

طراحی معماری چیزی نیست کهی اون رو  به طور مطلق از دیگری یـاد بگیره . ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد شما فقط حتما اصول کلی طراحی رو یـاد بگیرید و بقیـه مربوط بـه استنباط و تخیل و خلاقیت شما مـیشـه !

به نظر من ترتیب آموزش بهتره بـه این صورت باشـه :

…………………………………………………………………………..

تقویت دست :

  • طراحی با دست آزاد (مخصوصا  طراحی از اجسام بیجان )
  • کروکی معماری از روی عبرای کم شدن ترس هنر جو
  • کروکی معماری درون محل به منظور درک بهتر فضاهای معماری
  • هم اکنون دست قوی شده و شخص توانای دارد آنچه را مـی بیند به تصویر درون آورد و

    در ادامـه قرار هست آنچه را درون ذهن دارد بـه تصویر بکشد :

    …………………………………………………………………………..

    ۴. طراحی معماری : ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد اسکیس

    ۴.الف – تمرین پرسپکتیو و کشیدن حجم های معماری

    ۴.ب – آشنایی با  پلان ، ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد مقطع ، نما ، سایت ، دیـاگرام و …

    ۴.ج- کانسبت و تفکر درون کنار دیدن کار معماران بزرگ

    ۴.د – مطالعه معماری و بررسی موارد بالا درون تاریخ معماری و معماری معاصر

    …………………………………………………………………………..

    ۵.پرزانته :

    ۵.الف ـ شیت بندی

    ۵.ب – راندو : پرسناژ  ، درخت ، آب ، آسمان ،…

    ۵.ج  راندو : شناسایی تکنیک ها و استفاده از رنگ به منظور بهتر تعریف فضا

    …………………………………………………………………………..

    در آخر :

    ۶. نقاشی کشیدن بس است !!!

    با انتخاب موضوع های مختلف شروع بـه طراحی معماری کنید

    و کار خود را با اساتید خود کرکسیون کنید !

    …………………………………………………………………………..

    …………………………………………………………………………..

    بهتره هیچوقت این موضوع رو فراموش نکنیم !( اسکیس هدف نیست فقط یک وسیله هست !!!)

    هدف اصلی طراحی معماریـه  و یکی از ابزار های این کار اسکیس های دستی بـه حساب مـیاد .

    یعنی شاید بشـه خیلی بهتر با کامپیوتر  و یک نرم افزار ویـا حتی با ماکت مثلا تکه های یونولیت یـا پاره های مقوا و… بزرگ ترین بنای قرن رو طراحی کرد ! بعد ابزار مـهم نیست !

    مـهم خلاقیت شخصی هست که از اون ابزار استفاده مـی کنـه !!!

    اسکیس هم یکی از هزاران راهیـه کـه مـی تونـه استعداد های یک معمار رو شکوفا کنـه !!!

    پس بهتره هیچوقت مثل خیلی از اساتید هدف خودمون رو فراموش نکنیم !!!هدف ما معماریـه !!!

    تمرین های خط :

    این تمرینات جهت تقویت عضلات دست وایجاد تمرکز مـی باشند .

    این تمرینـها رو ساده نگیرید چون اکثر اساتید با همـین تمرینای ساده شروع  …!

    طولانی ترین سفر ها با کوتاه ترین گامـها آغاز مـی شوند !

    ………………………………………………………………………………………………………………………..

    *** چند تذکر مـهم :

  • مـی توانید از هر ابزاری کـه روی صفحهتون خط ایجاد مـی کنـه و نمـی شـه پاکش کرد استفاده کنید کـه من روان نویس نک نمدی ( راپید یک بار مصرف ) رو توصیـه مـی کنم . ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد ولی بـه هیچ وجه از مداد استفاده نکنید ! نترسید ! با جسارت اشتباه کنید و اشتباه خود را با یک خط دیگر اصلاح کنید ! ولی دقت کنید تا بـه اشتباه عادت نکنید !
  • حتما درون هر تمرینی اگر اشتباه کردید آن را با خط دیگری اصلاح کرده و تمرین را که تا انتها ادامـه دهید که تا جایی کـه نقطه سفیدی درون کاغذ باقی نماند !
  • سعی کنید خط از ابتدا که تا انتها یکپاچه و با سرعتی ثابت ( تند یـا آهسته ) کشیده شود !
  • از هر تمرین ۱۰ صفحه ( آ ۳ ) لازم هست که اگر حوصله ندارید حداقل از هر کدام ۳ صفحه ( آ ۳ ) انجام دهید و در صفحه نقطه سفیدی باقی نماند ! ولی درون کل تمرین جایی تمام مـی شود کـه شما بتوانید یک صفحه ( ۳ آ ) بدون خطا یـا حد اکثر با سه خطا انجام دهید !!!
  • اما توضیح تمرینات :

    …………………………………………………………………………………………………………………………

    تمرین اول :

    کشیدن خط راست بـه طول( ۳ آ )  : (عمودی ، افقی ، مایل ۴۵ درجه) درون ۸ جهت :

    افقی از چپ بـه راست و برع، عمودی از بلا بـه پایین و برع، مایل ۴۵ از (پایین چپ) به (بلا راست) و برع، مایل ۴۵ از (پایین راست) بـه (بالا چپ) و برع( مطابق شکل )

    در ضمن   توصیـه مـی کنم ۴ ضلع کاغذ ( ۳ آ ) رو یک سانت بـه یک سانت ( فقط دورکاغذ ) نقطه بگذارید و سپس شروع کنید بـه کشیدن خطها در ۲ جهت یکی درون مـیان . ابتدا همـه خطهای افقی بعد عمودی و بعد مایل ها و…

    ( هرجا اشتباه کردید و به نقطه دوم نرسید خط را کج نکنید و با خط دیگری آن را اصلاح کنید )

    …………………………………………………………………………………………………………………………

    تمرین دوم :

    به صورت کاملا اتفاقی داخل صفحه ۲ نقطه بگذارید و بعد آن دو را با پاره خطی بـه هم وصل کنید ! اگر بـه نقطه دوم نرسید آن را با یک خط دیگر اصلاح کنید (مطابق شکل ) که تا جایی کـه صفحه کاملا سیـاه شود !

    ………………………………………………………………………………………………………………………..

    تمرین سوم :

    یک دایره با مرکز معلوم و به شعاع ۱۰ که تا ۱۵ سانت بکشید و بعد شروع کنید بـه کشیدن قطر های آن ، دقت کنید کـه از مرکز عبور کنند و اگر رد نشد با خط دیگری اصلاح کنید ! صفحه را با دایره هایی با قطر های مختلف کاملا پر کنید .

    ……………………………………………………………………………………………………………………….

    تمرین چهارم :

    یک چند ضلعی ( مثلا ۶ یـا ۷ ضلعی ) بکشید و بعد از هر راس آن یک خط (مطابق شکل ) بـه سمت بیرون بکشید بعد با خطوط موازی اضلاع بین آنـها را پر کنید . درون صفحه آنقدر از این چند ضلعی ها بکشید که تا پر شود.

    …………………………………………………………………………………………………………………………

    تمرین پنجم :

    ابتدا درون صفحه یک سری خطوط منحنی و آزاد بکشید بعد ( مطابق شکل ) بین آنـها را با پاره خطهایی پر کنید ، سعی کنید پاره خط هارا درون جهتی بکشید کـه کوتاهترین فاصله بین دو خط منحنی باشد . و به همـین ترتیب کل صفحه را پر کنید .

    تذکر : این تمرین جهت تمرین خط هست و با تمرین توپوگرافی فرق دارد کـه در آنجا جهت خطوط بـه سمت مرکز منحنی هاست که تا بعد ایجاد شود

    طریقه گرفتن مداد

    شیوه های بسیـاری به منظور گرفتن مداد هست اما نکته کلیدی این هست که وقتی اسکیس مـی زنید مداد را طوری بگیرید کـه راحت یـاشید.مداد را مثل وقتی کـه مـی خواهید چیزی بنویسید،نگیرید زیرا درون این حالت ،مداد را سفت و محکم مـی گیریم درون حالی کـه هنگام اسکیس زدن،دست حتما نسبتاً آزاد و راحت باشد .حدود دو که تا سه سانتی متر بالاتر از سر مداد را بگیرید.در این حالت با انگشت شست و دو انگشت اولی مداد را مـی گیریم .بدین ترتیب مداد،به راحتی روی انگشت سوم قرار مـی گیرد. انگشت دوم و شست به منظور ثابت نگه داشتن مداد و جلو گیری از سر خوردن آن است.

    معمولاً ارتباط بین انگشت اشاره و شست،نوع خطوط و سبک اسکیس را مشخص مـی کند.سر این دو اگشت حکم تکیـه گاه مداد را دارند.وقتی نسبتاً بـه هم نزدیک باشند،انگشت ها بـه سمت داخل خم مـی شود بنا براین حرکت (جابه جایی)مداد محدود بـه اندازه ای هست که انگشتان مـی توانند باز شوند.این حالت کاملاً شبیـه بـه حالت نوشتن است.برای کشیدن خط پرداز و جزییـات اسکیس این حالت کاربرد دارد و باعث مـی شود هنرمند کنترل بیشتری روی مداد داشته باشد که تا اشتباهات بـه حداقل برسند.

    حالت نوشتن:

    محکم گرفته مـی شود.

    انعطاف پذیر نیست.

    انگشتان بـه سر مداد خیلی نزدیک است.

    حالت اسکیس زدن:

    دست آزاد گرفته مـی شود.

    انعطاف پذیر است.

    انگشتان از سر مداد فاصله دارند.

    حالت دوم زمانی هست که سر انگشت دوم و شست دور از هم باشند و معمولاً بـه جای آنکه بـه سمت داخل خمـیده باشند، راست هستند.به این ترتیب حرکت مداد بیشتر مـی شود.با باز انگشت دوم و سوم و حرکت آنـها بـه سمت بالا و پایین خطوطی بـه بلندی شش ،هفت سانتی متر مـی توان کشید.همچنین دراین حالت هنرمند مـی تواند مداد را از پهلو بگیرد و از تمام سر مداد حداکثر استفاده را ببرد.یکی از نتایج این طرز گرفتن مداد ،کشیدن خطوط پهن هست .چرا کـه به راحتی مـی توان تمام انگشتان را باز کرد ،در نتیجه مداد،نرم و آرام روی کاغذ حرکت مـی کند.زاویـه و درجه انعطاف پذیری مداد حتما با دست هنرمند تنظیم شود،شخص مـی تواند بدون درنگ یـا وقفه از حالت اول بـه حالت دوم تغییر حرکت دهد.

    در حالت سوم گرفتن مداد درست مثل گرفتن کاردک بتونـه کاری یـا ازار دیگری شبیـه آن است.مداد بین انگشت شست و انگشت دوم گرفته مـی شود.در این حالت هرگونـه حرکت انگشت یـا دست حذف مـی شود،بنا بر این بیشتر به منظور کشیدن خطوط بلند و پهن مناسب است.کل ساعد نیز بـه کار گرفته مـی شود که تا حداکثر امکان را به منظور هنرمند فراهم کند.با توجه بـه اندازه کاغذ مورد استفاده و وسعت حرکت بازوی هنرمند،خطوط کشیده شده با این روش،به بیش از یک متر نیز مـی تواند برسد همچنین درون این حالت مـی توان خطوط اسکنـه ای ایجاد کرد .کافی هست مداد را درون دست بگیرید و با ضربات کوتاه و ناگهانی بـه سمت بالا و پایین،این خطوط را ایجاد کنید.

    فشار دست

    مـیزان فشار بر مداد همان چیزی هست که بـه خط روح و ظرافت مـی بخشد.ضربات و خطوط بدون فشار ،ساده و یکنواخت مـی شود.خط ساده ای کـه با قلم و مرکب کشیده مـی شود مـی تواند بسیـار زیبا باشد بویژه زمانی کـه خطوط یکنواخت و یکدست هستند.این نوع یکنواختی درون خط سبب وضوح و صراحت اسکیس مـی شود.

    مداد شبیـه قلم نیست و خطی کـه با آن کشیده مـی شود مثل خط قلم،یکنواخت نیست.مداد با مغزی سخت درون مقایسه با مغزی نرم مـی تواند خطی نسبتاً یکنواخت ایجاد کند.اما زیبایی اسکیس مدادی بـه خاطر توانمندی هنرمند درون اعمال فشار بر مداد بـه منظور تغییر درون کیفیت خطوط است.حرکات خط پردازی )ضربه ای) ،کشیدن بـه سمت بالا ،چرخشی،همچنین حرکت ناگهانی مچ و آرنج و تغییرات ناگهانی زاویـه سر مداد، درون ایجاد تنوع و منحصر بـه فرد بودن اسکیس های مدادی نقش دارند.
    با مداد حتما مانند ابزار توانمندسازی حرکات دست،بازو و انگشتان رفتار کرد.گذشته از همـه اینـها،تنـها از طریق این برخورد های حسی هست که اسکیس بـه وجود مـی آید.روش اسکیس زدن فقط شامل حرکت دستی کـه مداد را گرفته،نمـی شود بلکه ارتباط حسی سراسری از چشم بـه مغز و دست برقرار مـی شود .

    باتدا با چشم [شی ء مورد نظر را]مشاهده و باز بینی مـی کنیم سپس با کمک مغز و چشم آن را ساده مـی کنیم،دست هم آنچه را کـه مغز با دلیل ،ذخیره کرده،[روی کاغذ] ثبت مـی کند.مجدداًچشم ها آنچه را دیده ،ارزیـابی مـی کند که تا تصویر ذهنیمان از هر جهت شبیـه همان چیزی باشد کـه در ابتدا دیده ایم.تغییرات لازم صورت مـی گیرد و دوباره همـه چیز ارزیـابی مـی شود.

    در یک کلمـه:این [مراحل]،فرآیند اسکیس زدن هست بی تردید اسکیس زدن فرآیندی ذهنی و کاملاً شخصی و خصوصی استًفشار آوردن بر مداد نیز اینگونـه هست یعنی استاندارد علمـی ای وجود ندارد که تا فرد مـیزان فشار را با توجه بـه نوع سر مداد تنظیم کند و اساس آن متکی بر آزمون و خطاست چرا کـه از اشتباهات و موفقیت هاست کـه درس مـی گیریم .برای دست یـابی بـه الگویی منسجم و تلاش به منظور حفظ آن حتما پیوسته این کار (آزمون و خطا) را انجام داد.

    مـیزان فشار بر مداد و صحیح انجام آن رویـای هنرآموزان مبتدی است.پی بردن بـه این موضوع بـه زمان و دل بستن بـه کار نیـاز دارد،راه مـیان بری به منظور آن وجود ندارد جز آنکه حتما تجربه کرد و آموخت.
    در واقع شگردهای زیـادی وجود ندارد که تا فردی بتواند مـیزان فشار و نیروی [وارد بر مداد] را بیـاموزد.نکته کلیدی نحوه گرفتن مداد است.از آنجا کـه سر انگشتان بـه مداد فشار وارد مـی کنند بنا بر این طرز گرفتن مداد و تماس انگشتان با مداد بسیـار مـهم است.

    مـیزان فشار وارد بر مداد ارزش سایـه روشن را مشخص مـی کند.برای ارزش رنگی تیره تر مقاومت کمتری لازم هست و بر عکس.تغییر و تنوع درون سایـه های مدادی بـه طور کامل بـه توانایی هنرمند درون کم و زیـاد فشار درون لحظه مناسب بستگی دارد.این موضوع مانند چگونگی نگه داشتن مداد نیست کـه شخص بتواند سریع بیـاموزد،بلکه حتما آن را با تجربه بـه دست بیـاورد.
    مداد راحت ترین وسیله به منظور تمرین و آموختن اسکیس است.با وجود این،برایب مـهارت،تمرین با مداد خیلی سخت هست چرا کـه مداد ویژگی های خاصی دارد.در عین حال ،این مساله نباید شما را از آموختن اسکیس با مداد دور کند،بر عامـیدوارم ویژگی های مداد شما را جذب این ابزار کند.

    خط و خط پرداز(استروک)

    خط عبارت هست از رشته ی بلند و پیوسته باپهنایی یکسان،درحالی کـه خط پرداز(استروک ها)نسبتاَکوتاه هست و ازخط های شکسته با پهناهای متفاوت تشکیل شده است.خط ،نتیجه ی حرکت مداد و باقی ماندن اثر آن روی کاغذ هست و درحقیقت خط ظریف و یکنواخت هست .در حالی کـه خط پردازها با حرکت ضربه ای مداد ایجاد مـیشود و اغلب پر رنگ و حساب شده اند.

    در اسکیس از خط به منظور مشخص لبه های مکانی و توصیف شی مورد نظر استفاده مـیشود .پهنای متفاوت خط با تنظیم زاویـه ی سر مداد بـه راحتی بـه دست مـی آید. بـه لحاظ نظری نوک مداد سخت خط باریک و کمرنگ و نوک مداد نرم خط تیره و ضخیم ایجاد مـیکند.البته با استفاده از مداد نرم درجه یک مـی توان خطوط متفاوتی کشید بنابر این داشتن مجموعه ای از مدادها با سرهای متفاوت ضروری بـه نظر نمـی رسد و یکی یـا دو مداد ساده به منظور ایجاد چنین شگردهایی (انواع خطوط)کافی است.

    در اسکیس،همـیشـه شیوه های مناسبی به منظور ایجاد تنوع درون پهنای خطوط و اجتناب از یکنواختی وجود دارد.برای مثال،خطوط نیمرخ (خطوط ضخیم تر)از نظر بصری باعث مـی شود که تا شیئ از بعد زمـینـه جدا شود ،همچنین بـه دید سه بعدی شیئ نیز کمک مـی کند.خطوط با پهنای متفاوت حس عمق و فضا را بهتر منتقل مـی کند،این امر،بخصوص درون اسکیس هایی کـه از مناظر زده مـی شود،آشکار است.

    اسکیس زدن

    هدف نـهایی اسکیس،برداشت گرافیکی درست از تصویر [مورد نظر]است.گرچه،شیوه تفسیر و ارائه ،موضوعی جداگانـه هست و هر هنرمند به منظور بیـان آن روش های خود را بـه کار مـی گیرد. اما نتیجه نـهایی اسکیس ،اغلب تحت تاثیر برخی استانداردهای مورد قبول قرار مـی گیرد.اسکیس حتما تا حدی واقعی بـه نظر بیـاید و موضوع کشیده شده که تا اندازه ای حتما قابل تشخیص باشد.برای مثال،در سطحی ساده تر ،اسکیس درخت قاعدتاً شبیـه درخت باشد نـه یک شخص .و درون سطوح پیشرفته ،درختی کهنسال نباید شبیـه بـه نـهال باشد .تنـه و شاخ و برگ آن حتما به نحوی ،مشخص کننده سن درخت باشد.خانـه ای با نمای سنگی حتما به گونـه ای طراحی شود کـه قسمت های باریک بین سنگ ها و سیمان مشخص و واضح باشد.

    مشاهده و ثبت

    به منظور برداشت صحیح از تصویری کـه مـی خواهیم اسکیس بزنیم،باید زمانی را صرف کنیم و آن را بـه دقت مشاهده کنیم.اولین گام پراهمـیت درون زدن اسکیس مناسب،مشاهده دقیق تصویر مورد نظر است.این عمل حتما دقیق و سریع اتفاق بیفتد.مشاهده مکرر و ثبت[تصویر مورد نظر]نیـا زبه درک صحیح موضوع دارد.گاهی به منظور اطمـینان از برقراری رابطه ای مناسب،برای آنکه موضوع مورد نظر بـه درستی بـه تصویر کشیده شود نیـاز بـه اندازه گیری داریم.اسکیس از مناظر(به ویژه درختان) بهترین روش به منظور نشان اهمـیت مشاهده و ثبت است.این دو مزیتی باور نی به منظور طراحان دارد چرا کـه تصویر با تناسب های دقیق درون حکم بانک اطلاعات بصری هست و به منظور کارهای بعدی مـی تواند منبع الهام و ایده بـه شمار آید.

    اسکیس از مناظر

    اسکیس از منظره ای ساده،اغلب شامل این اجزا است:درخت،بوته،زمـین،تپه،آب و برخی اجزای ساخته دست بشر ،مثل خانـه.اسکیس از منظره ای زیبا،ترکیبی دقیق از همـه یـا برخی اجزای بالاست.

    اسکیس از تنـه درخت ،یک تپه یـا فقط بستری از رود،بدون درون نظر گرفتن اطراف آن بـه ندرت پیش مـی آید.تصور تپه ای بدون درخت بـه جز درون محیط بیـابانی مشکل است.بنابراین حتما چشمانمان را عادت دهیم که تا این اجزای تشکیل دهنده مناظر را بـه صورت تصویری از یک ترکیب مناسب ببینند.به این معنا کـه ابتدا زاویـه دید مناسب را انتخاب کنیم،اگر منظره ترکیب مطلوبی نداشت،با جابه جا اجزا آن،ترکیب جذاب را بـه دست آوریم.

    درختان

    درختان همانطور کـه مـی توانند از مـهم ترین عناصر چشم انداز تلقی شوند اسکیس از آنـها نیز مشکل مـی نماید.زیرا درختان زنده اند ،رشد مـی کنند و در طی گذشت زمان دست خوش تغییر مـی شوند.برگ برخی درختان درون زمستان مـی ریزد و برخی دیگر درون بهار بـه گل مـی نشینند .بنابراین تغییرات فصلی مـی تواند درون شکل ظاهری آنـها تغییر ایجاد کند .مثل باد،برف و یخ.گونـه هایی از درختان ،ساختار شاخه ای دارند بنابراین شکل ظاهری آنـها مـی تواند با برگ یـا بدون برگ باشد .

    رشد درختان تکی با توجه بـه فضای کافی درون اطرافشان،با رشد درختان بـه صورت توده ای متفاوت است.تنـه ی درختان مسن تر،پوسته ای شکسته دارد یـا شاخه ها درون پایـه ی چتر درخت،خمـیده شده و اغلب بخشی از ریشـه ها درون پایـه تنـه،از خاک بیرون زده و مشخص اند.این مشخصه ها نتیجه مشاهده،مراقبه و ثبت دقیق است.هر هنرمندی به منظور مشاهده و جستجوی جزئیـات و نشانـه های ویژه حتما روشی مخصوص بـه خود داشته باشد.همچنین حتما شیوه ای شخصی به منظور ثبت این نتایج درون پیش گیرد چرا کـه اسکیس زدن یعنی ثبت همـین نتایج.

    درختان درون پیش زمـینـه

    درختان پیش زمـینـه عمدتاً به منظور قاب عناصر درون ترکیب بندی بـه کار گرفته مـی شوند.آنـها تصاویر را قاب مـی کنند و چشمان بیننده را بـه سمت مرکز صفحه-جایی کـه اغلب نضمون [اصلی] اسکیس قرار دارد- سوق مـی دهند.عناصر موجود درون پیش زمـینـه حتما با جزئیـاتشان طراحی شوند چرا کـه به ناظر نزدیک ترند.این جزئیـات مانند بافت پوسته درخت ،شاخه های کوچک،برگ ها و غیره ،به نحوی حتما طراحی شوند کـه کانون توجه را از مرکز کار ،منحرف نکنند.به کارگیری کنتراست درون جزئیـات بـه مانند کنتراست درون سایـه روشن جهت تباین عرصه های بصری زمـین است.

    درختان درون یس زمـینـه

    درختان درون پس زمـینـه اغلب بـه صورت انبوه دیده مـی شوند،به همـین دلیل بسیـار متراکم بـه نظر مـی رسد و جزئیـات از دست مـی رود.با وجود این،فرم و شکل درختان نباید فراموش شود حتی وقتی کـه در بعد زمـینـه هستند.در این حالت حتما از خطوط ساده با پهنای مناسب به منظور نشان انبوه درختان استفاده کرد. از سایـه زدن به منظور ساده لایـه های شاخ و برگ استفاده کنید و با ایجاد سایـه های تیره و قسمت های روشن ،به موضوعی کـه در بعد زمـینـه قرار دارد،حالت سه بعدی بدهید.

    زمـین ریخت

    فرم(ریخت) زمـین،تپه ،درخت،قسمت های هموار و گاهی هم صخره را شامل مـی شود .در بیشتر مناظر ،این عناصر بـه صورت جدا دیده نمـی شوند،مثلاً تپه و دره غالباً بـه صورت عناصری متضاد و مکمل یکدیگر دیده مـی شوند.افق منظره ای هموار اغلب درون پس زمـینـه با فرم هایی از صخره یـا کوه قطع مـی شود.این ترکیب ها،تصویر را درون نگاه دل انگیز تر مـی کند و موضوع بهتری به منظور اسکیس زدن مـی باشند،همچنین لایـه های بیشتری را [برای اسکیس]فراهم کرده که تا به ایجاد ترکیب جالب تر کمک کند.

    هنرمند هنگام اسکیس زدن از زمـین،ابتدا حتما به دقت این عناصر را مشاهده،سپس اقدام بـه طراحی کند.ساده این لایـه های چند بعدی زمـین بـه خطوطی ساده،رمز تمام اسکیس های مدادی جذاب است.شگرد کار درون این هست که از اسکیس زدن و ثبت جزئیـات ،اجتناب کنید .به دنبال کشیدن ساختار زمـین و مشخص موج اصلی تپه و دره باشید .شکستگی های اصلی درون صخره ی کوه را مشخص کنید و با استفاده از مدادی ساده ،برش طولی آن را بـه صورت طرح اولیـه و سردستی بکشید.

    جهت تابش خورشید و چگونگی تغییرات (سایـه روشن ها)رشته کوه و دره ها را مشاهده کنید.امتحان کنید و ببینید کـه چگونـه پیچ و خم خطوط مداد بـه طور همزمان سه بعدی بودن زمـین را مـی تواند نشان دهد.از سایـه های موازی به منظور نشان شیب ها و ناهمواری ها استفاده کنید.
    مداد بهترین وسیله به منظور راندوی زمـین هست زیرا نوک نرمـی دارد و فشار را بـه راحتی تحمل مـی کند و با اعمال فشار نوک نرم آن پهن و به حالت اسکنـه ای تبدیل مـی شود.با هر چرخش مداد ،پهنای خطوط را مـی توان تغییر داد و تصویری ساده از برش طولی منظره ی [مورد نظر] کشید.هیچ وسیله ی دیگری مانند مداد نمـی تواند این جلوه ی متنوع را ایجاد کند.

    بیست تمرین به منظور تقویت دست درون طراحی

    تمرین ۱:

    در کاغذ A3 یک کادر بـه فاصله چند Cm از دور کاغذ مـی کشیم. خطوط عمودی، افقی و مایل (صعودی نزولی) را درون دو جهت متفاوت، از بالا بـه پائین و بر عو از راست بـه چپ و بر عکس، رسم مـی کنیم.

    خطوط نباید از کادر بیرون بزند. به منظور تسلط بیشتر درون کشیدن خط حتما سعی شود خطوط با فاصله مـیلیمتری از هم کشیده شود. درون هنگام کشیدن خط، مچ دست و انگشت ها نباید حرکت کند و فقط آرنج و کتف حرکت مـی کند. مـهم ترین مسئله آن هست که ذهن بـه دست فرمان دهد.

    تمرین ۲:

    نقاطی درون مکان های مختلف کاغذ رسم مـی کنیم و نقاط را با خط راست بـه هم وصل مـی کنیم. نقطه گذاری ها هیچ ترتیب خاصی نباید داشته باشد. به منظور کشیدن خط از یک نقطه بـه نقطه ی دیگر چشم حتما به نقطه ای کـه خط مـی خواهد بـه آن برسد نگاه کند. هدف از تمرین آن هست که خط بدون خطا بـه نقطه ی دوم برسد.

    تمرین ۳:

    ابتدا یک خط افقی کشیده و در وسط آن یک نقطه مـی گذاریم سپس خطوط راستی کی کشیم کـه بدون خطا از نقطه عبور کنند

    تمرین ۴:

    روی کاغذ سه و چهار نقطه مـی گذاریم و با خط راست بـه هم وصل مـی کنیم. دست نباید از روی کاغذ برداشته شود. اشکال نباید مشخصاً مثلث و مربع شوند.

    تمرین ۵:

    روی کاغذ پنج و شش نقطه گذاشته با خط راست بـه هم وصل مـی کنیم. دست نباید از روی کاغذ برداشته شود.چند ضلعی ها را یک بار از دور بـه داخل و بار دیگر برعمـی کشیم.

    تمرین۶ (رسم دایره)

    ابتدا کشیدن دایره را چند بار بروی کاغذ نشان مـی دهیم بـه طوری کـه صدای سائیده شدن انگشت ها بروی کاغذ شنیده شود سپس دایره را مـی کشیم. چرخش دست به منظور رسم دایره مـی تواند درون جهت دلخواه باشد.

    تمرین۷ (رسم بیضی)

    بیضی ها را درون جهات عمودی، افقی و اریب مـی کشیم. مـهارت درون رسم بیضی بسیـار مـهم است.

    تمرین۸:

    رسم بیضی های متحدالمرکز. 

    تمرین ۹:

    یک مکعب ایزومتریک کشیده و در وجوه آن بیضی ها را رسم مـی کنیم. به منظور رسم مکعب نباید خطوط را پیوسته کشید. همچنین مـی توان به منظور تمرین اولیـه بیضی ها را توسط نقاط کمکی رسم کرد. به منظور این کار ابتدا قطرها و خطوط عمودی افقی را درون وجوه مکعب مـی کشیم، نقاط را مشخص مـی کنیم و با کمک آنـها بیضی را رسم مـی کنیم. بیضی ها حتما مماس بر خطوط وجوه مکعب باشند. مـهارت درون این تمرین بسیـار مـهم است. حتما سعی شود. مکعب رسم شده کاملاً مکب مربع باشد.

    تمرین ۱۰(تمرین نسبت)

    یک پاره خط کـه از دو طرف بسته شده رسم مـی کنیم سپس دو برابر، سه برابر و… آن را رسم مـی کنیم. پاره خط حتما در جهات مختلف کشیده شود. به منظور تمرین اولیـه مـی توانیم نسبت های بزرگ شونده ی پاره خط را درون زیر و کنار آن رسم کنیم، اما درون مرحله ی بعد حتما به طور پراکنده و نا مرتب رسم شود. بـه عنوان مثال اگر پاره خط اول را عمودی و در بالای صفحه گوشـه ی راست مـی کشیم دو برابر آن را اریب و در پائین گوشـه ی چپ مـی کشیم. همـین تمرین را به منظور نسبت های کوچک شونده انجام مـی دهیم.

    تمرین ۱۱(تمرین ترمز دست)

    یک مربع را بـه صورت پیوسته رسم مـی کنیم. هدف تمرین آن هست که خط را آنجا کـه مـی خواهیم نگه داریم.

    تمرین۱۲(مربع های متحدالمرکز)

    شکل تمرین مربوطه را رسم مـی کنیم. گوشـه های مربع ها همگی حتما در راستای هم بوده و از اتصال آنـها بـه هم خط اریب صافی رسم شود. درون واقع حتما در هنگام رسم دست را درون گوشـه ی مربع قبلی ترمز دهیم. تمرکز مربع ها نیز حتما یک بار درون سمت راست،یک بار چپ و…باشد.

    تمرین ۱۳:

    یک مکعب مستطیل مانند شکل رسم مـی کنیم، سپس مکعب های کوچک را مانند دکمـه های صفحه ی کیبورد داخل آن درون مـی آوریم. به منظور رسم مکعب های کوچک ابتدا خطوط موازی نزدیک بـه هم را درون طول و عرض رسم مـی کنیم. همـین تمرین را با مکعب ایزومتریک انجام مـی دهیم.

    تمرینA: رسم مکعب های کم شده و زیـاد شده.

    تمرینB: رسم نمای جانبی اشیـاء منزل(محصول) و ماشین

    تمرین۱۴(ارزش خطی)

    یک خط پررنگ روی کاغذ مـی کشیم (فشار خودکار روی کاغذ حتما تا حدی باشد کـه کاغذ نزدیک بـه پاره شدن باشد) با مقداری فاصله از خط پررنگ و در زیر آن یک خط با فشار متوسط (به اندازه ی فشاری کـه هنگام نوشتن بـه خودکار مـی دهیم) رسم مـی کنیم و در آخر درون زیر خط متوسط با فاصله خطی بسیـار کم رنگ (نزدیک بـه محو شدن) مـی کشیم. درون بین این سه خط حتما شش خط با ارزش خطی متغیر رسم کنیم (از بالا بـه پائین خطوط کم رنگ تر مـی شود. حتما سعی شود فشار خودکار را بـه روی کاغذ تنظیم کنیم.)

    تمرین ۱۵(قرینـه سازی)

    یک خط بـه شکل دلخواه کشیده و یک خط عمودی درون کنار آن مـی کشیم و در طرف دیگر قرینـه ی آن را مـی کشیم. خطی کـه مـی خواهیم قرینـه ی آن را رسم کنیم حتما با تامل انتخاب شود و شکل مشخصی داشته باشد. قرینـه را حتما نسبت بـه خط دلخواه سریع تر رسم کنیم. درون این تمرین بـه دو عامل حتما دقت شود: دقت و سرعت

    تمرین۱۶Extrude( درون لغت بـه معنی از قالب درون آوردن، بیرون آمدن)

    یک مکعب ایزومتریک رسم مـی کنیم روی وجه بالایی آن یک شکل بـه دلخواه رسم مـی کنیم. شکل رسم شده را بـه پائین انتقال مـی دهیم. به منظور انتقال ابتدا نقاط متناظر را مشخص مـی کنیم سپس آنـها را بـه هم وصل مـی کنیم. این تمرین را مـی توانیم با حروف الفبای انگلیسی انجام دهیم.

    اکسترود را مـی توان اینگونـه تعریف کرد: حرکت یـا انتقال یک شکل ثابت درون مسیر مستقیم. ساده ترین نمونـه ی اکسترود استوانـه هست که درون آن شکل بیضی درون مسیر عمودی انتقال یـافته هست استوانـه را درون مسیرش از هرجا برش بزنیم شکل حاصله بیضی است

    تمرین۱۷Loft (در لغت بـه معنی اتاق زیر شیروانی است)

    یک مکعب ایزومتریک کـه در جهت عمودی کشیده شده باشد (مکعب مستطیل عمودی) رسم مـی کنیم. درون داخل آن صفحاتی موازی با سطح بالایی مکعب رسم مـی کنیم. حرکت روی این صفحات اشکال متفاوتی را رسم مـی کنیم سپس کناره های شکل ها را بـه هم وصل مـی کنیم. به منظور سم دقیق حتما هم خطوط عمودی مکعب و هم صفحات کاملاً موازی رسم شوند.
    لافت را اینگونـه مـی توان تعریف کرد: حرکت یـا انتقال یک شکل ثابت یـا متغیر درون مسیر غیر مستقیم و حرکت یـا انتقال یک شکل متغیر درون مسیر مستقیم.
    تمرین: لیستی از محصولاتی کـه با روش اکسترود تولید شده اند تهیـه کنید. ممکن هست بخشی از محصول اکسترود شده باشد؛ آن را مشخص کنید. لیستی از محصولاتی کـه با روش لافت تولید شده اند تهیـه کنید. نمای آنـها را رسم کنید
    تمرین: محصولاتی با روش اکسترود و لافت رسم کنید.

    تمرین۱۸:(Filet زدن)

    یک مکعب ایزومتریک رسم کرده درون گوشـه های وجوه آن بیضی های مایل را رسم کرده سپس بـه جای گوشـه های تیز مربع خط منحنی بیضی ها را پررنگ مـی کنیم. به منظور فیلت زدن گوشـه ی روبروی مکعب ایزومتریک، یک مکعب کوچک تر درون گوشـه ی مکعب ایزومتریک درون مـی آوریم. روی وجوه مکعب فرورفته بیضی ها را رسم کرده سپس از محل بر خورد خطوط داخلی بیضی ها، سه خط منحنی موازی با خطوط بیرونی بیضی ها رسم مـی کنیم.

    تمرین۱۹(رسم کره)

    یک مکعب ایزومتریک رسم مـی کنیم (باید دقت شود مکعب رسم شده کاملاً مکعب مربع باشد که تا شکل کره دقیق باشد.) مکعب را توسط صفحه هایی بـه دو نیمـه چپ و راست، دو نیمـه بالا و پایین و دو نیمـه عقب و جلو تقسیم مـی کنیم. هر سه ی این صفحه ها همدیگر را قطع مـی کنند. سپس روی هر سه صفحه بیضی رسم مـی کنیم. درون آخر نوک هر سه ی این صفحه ها همدیگر را قطع مـی کنند. سپس روی هر سه صفحه بیضی رسم مـی کنیم.در آخر نوک بیضی ها را با خط منحنی بـه هم وصل مـی کنیم.

    تمرین های هاشورزدن ۲۰

    تمرین ۲۰-۱:

    دو خط عمودی موازی مـی کشیم. خط را از بالا بـه پائین بـه سه قسمت: ۲۵،۱۰،۳۰ تقسیم مـی کنیم و سعی مـی کنیم. بـه تعداد اعداد خط درون این قسمت ها جای دهیم (با ارزش خطی یکسان). با تمرین بیشتر حتما سرعت افزایش یـابد و سعی شود خطوط از دو خط عمودی بیرون نزند.

    تمرین ۲۰-۲:

    دو خط موازی منحنی مـی کشیم و در بین آنـها خطوط مایل مـی کشیم.

    تمرین ۲۰-۳:

    یک خط منحنی کشیده و خطوط را درون جهت منحنی عمود بر مسیر حرکت رسم مـی کنیم، همـین تمرین را با دو خط منحنی موازی انجام مـی دهیم.
    نکته:در هاشور زدن احجام حتما دقت شود هاشور زدن متناسب با فرم و ساختار حجم مور نظر باشد. درون هاشور زدن ارزش خطی خطوط هاشور حتما یکسان باشد درون عوض حتما ترکم خطوط هاشور متغیر باشد.همچنین درون تمرین های هاشور زدن حتما منبع نور را درون جهت های مختلف درون نظر گرفت. مسیر حرکت هاشور نیز مـهم است.

    تمرین ۲۰-۴:

    هاشور زدن استوانـه: به منظور هاشور زدن استوانـه خطوط هاشور حتما عمودی باشد، هر چه از طرفین استوانـه دور مـی شویم فاصله ی خطوط بیشتر مـی شود.

    تمرین ۲۰-:۵ (هاشور زدن کره)

    کره را از هر زاویـه ای کـه نگاه کنیم دایره است. درون نتیجه ابتدا یک دایره رسم مـی کنیم. هاشور زدن کره دارای سایـه و نیم سایـه است. ابتدا مسیر حرکت هاشور را مشخص کرده سپس سایـه و نیم سایـه را درون دو جهت متفاوت هاشور مـی زنیم.

    تمرین ۲۰-۶: (هاشور زدن مخروط)

    هاشور زدن مخروط دو مسیر دارد؛ یکی مسیر عمودی(شبیـه استوانـه) دیگری مسیر منحنی (شبیـه کره). تذکر: به منظور رسم مخروط ابتدا یک بیضی رسم کرده و یک خط عمود بر مرکز بیضی رسم مـی کنیم و از نوک خط عمود دو خط بـه طرفین بیضی رسم مـی کنیم.

    تمرین ۲۰-۷: (هاشور زدن گنبد)

    هاشور زدن گنبد یک مسیر دارد اما شکل مسیر ترکیبی از فرم مخروط و دایره است. خطوط هاشور همچون مخروط از نوک بالا بـه پائین هست (همچون مخروط) اما شکل خطوط منحنی است. درون واقع شکل خطوط هاشور گنبد شبیـه مسیر هاشور دایره و مخروط است.

    تمرین:۲۰-۸: (هاشور زدن مکعب)

    برای هاشور زدن مکعب جهت مایل خطوط هاشور مناسب است.در واقع حتما جهتی را انتخاب کنیم کـه طول خطوط هاشور کوتاه تر باشد. درون هاشور زدن مکعب ایزومتریک حتما هر سه وجه بـه شکلی متفاوت هاشور زده شود (جهت هاشور زدن تغییر کند) که تا تفاوت وجه ها مشخص شود. سعی شود درون هاشور زدن مکعب تراکم خطوط هاشور تغییر کند.

    آموزش مقدماتی اسکیس

    در رشته معماری ، بـه اصطلاح خط کشیدن اولین و مـهمترین الزام درون روند طراحی معماری است. درون حقیقت خط معمار، هویت و شخصیت معماری وی است.
    خط معماری دارای ارزش خاصی هست و قابل مقایسه با خط درون هنر های دیگر نیست و هرگز نباید این خط بـه سمت نقاشی و کاریکاتور و … جهت داد.
    تمرین خط در معماری ، هرگز بیـهوده و بی تاثیر نیست. درون حقیقت یک اثر مطلوب معماری زمانی خلق مـی شود کـه کیفیت ارائه جزئیـات معماری بـه طور کامل رعایت شده و این تنـها با صبوری معماری ظریف کار و نکته سنج حاصل مـی شود.

    درس اول اسکیس

    خط یک معمار

    در رشته معماری ، بـه اصطلاح خط کشیدن اولین و مـهمترین الزام درون روند طراحی معماری است. درون حقیقت خط یک معمار ، هویت و شخصیت معماری وی است.
    خط معماری دارای ارزش خاصی هست و قابل مقایسه با خط درون هنر های دیگر نیست و هرگز نباید این خط بـه سمت نقاشی و کاریکاتور و … جهت داد.
    تمرین خط درون معماری ، هرگز بیـهوده و بی تاثیر نیست. درون حقیقت یک اثر مطلوب معماری زمانی خلق مـی شود کـه کیفیت ارائه جزئیـات معماری بـه طور کامل رعایت شده و این تنـها با صبوری معماری ظریف کار و نکته سنج حاصل مـی شود.
    پس سعی کنید تمرین ها این فصل را بدون شکایت و به صورت کامل و همانطور کـه توضیح داده شده ، انجام دهید.

    به طور کلی به منظور تمرین خط ، نیـاز بـه روزی ۳ الی ۴ ساعت تمرین مستمر و تا حدود ۲۰ روز مـی باشد. بدون توقف حتی به منظور یک روز!

    نکته : به منظور تمرین های این درس نباید درون ترسیم هر کدام از آنـها درون یک شیت A3 دست را از کاغذ بلند کنید و در حقیقت دست شما حتما عادت کند کـه ۲ الی ۳ ساعت بـه طور مداوم کار کند. بدون انقطاع ! لطفا رعایت شود !

    با رعایت این نکته ، خودتون تاثیر این رو بعد از ۱۰ روز خواهید دید. با  آرل باشید تا اسکیس را مقدماتی یـاد بگیرید.

    مفصل

    همـین طور کـه دست انسان دارای مفصا درون کتف ، آرنج ، مچ و … هست و این مفصل ها بـه انعطاف پزیری بودن دست کمک مـی کنند ، خط معماری هم دارای مفصل است. این مفصل ها درون ابتدا و انتهای خط قرار دارند و همچنین هر کجا کـه دست بخواهد از روی کاغذ برداشته شود حتما مفصل ایجاد شود و دوباره خط از همان مفصل ادامـه داده شود.

    تعریف خط

    خط درون معماری بسیـار قدرتمند هست و یکبار ترسیم مـی شود و قابل پاک نیست . بـه همـین دلیل به منظور ترسیم خط معماری بهتر هست از خودنویس معمارانـه استفاده کرد کـه قابل پاک شدن نیست.

    ویژهای خط معماری

  • ابتدا و انتها دارد

  • چندین بار روی هم کشیده نمـی شود

  • لرزان هست و بـه اندازه یک مـیلیمتر تلورانس دارد

  • پاره خط نیست و همـیشـه خط کامل است

  • تفکر دارد

  • سرعت خط معماری (با تفکر) یک متر بر دقیقه هست زیرا فقط یکبار ترسیم مـی شود بعد نباید اشتباهی برود

  • تمرین اول درس یک

    این تمرین درون یک شیت A3 انجام مـی شود بـه صورتی کـه از لبه های شیت بـه فاصله ۳ الی ۵ مـیلی متر فاصله مـیگیرید و با خط لرزان درون طول A3 شروع بـه ترسیم مـی کنید و هنگامـی کـه به انتهای ورق رسیدید بدون برداشت دست ، دوباره با رعایت فاصله ، کل طول A3 را طی مـی کنید و تا پایین ورق این کار ادامـه پیدا مـی کند. بعد از اتمام طول A3 همـین کار را درون عرض شیت انجام مـی دهید.

    دقت کنید کـه در طول ترسیم سعی کنید بیش از ۳ بار دست از کاغذ بلند نکنید

    نمونـه انجام شده تمرین اول درون شیت A3

    شبکه ایی بـه ابعاد ۳ مـیلی متر درون کل سطح شیت و بدون برداشتن دست از روی شیت . این تمرین رو ادامـه دهید که تا زمانی کـه شیت شما مانند تصویر زیر شود.

    چند نکته کوچیک – درس اول :

    مـی تونین تمرین خط کشیدن سریع رو با یـه ماژیک و با سرعت روی کاغذ A3 یـا A2 تمرین کنید.

    • در ترسیم خطوط سعی کنید دست از آرنج حرکت کنـه نـه از مچ.

    • سرعت ترسیم خط درون طول هر پاره خط از ابتدا که تا انتها حتما یکسان باشد.

    • ضخامت خط از ابتدا که تا انتها حتما یکسان باشد.

    • اختلاف نقطه انتهایی خط ترسیمـی با خطی کـه از قبل مورد نظر بوده مـی تونـه درون خطوط طولانی که تا یک سانت هم برسد.

    • خمش درون خط که تا ۲مـیلیمتر ایرادی ندارد.

    • در خط کشیدن معماری امکان اصلاح خط به منظور یک بار ایرادی ندارد.

    • خطوط رو بـه صورت رها شده و بی حوصله ترسیم نکنید.

    • سعی کنین درون استفاده از ابزار دقت کنید. مثلا اگه با روان نویس کار مـی کنید مـی تونین درب روان نویس رو درون قسمت انتها قرار بدین که تا طول وسیـه بیشتر بشد.

    نکته:در تمرینی کـه داده شد کاغذ رو حرکت ندید. این جا فقط دست هست کـه حرکت مـی کنـه…

    توضیحات تکمـیلی :

    تعداد تمرین ها بـه خودتون بستگی داره. اینکه چقد بتونید وقت بذارید و…

    یـه موضوع دیگه راجع بـه کاغذ کار

    مـی تونید روی همـین کاغذهای سفید معمولی A3 تمرین ها رو انجام بدید. یـه سری کاغذ کاهی معمولی هم هست کـه ۴ برابر A3 یـه کم بزرگتر هست و معمولا درون بسته های ۳۰-۴۰ تایی مـی شـه از لوزام مـهندسی یـا شاید لوزام التحریر ها خرید. قیمتش نسبت بـه کاغذهای سفید A3 ارزونتره و برای تمرین های سریع بـه نظرم بد نباشـه. مـی تونید از این بسته ها بگیرید و هر کاغذش رو ۴ قسمت کنین و روش تمرین ها رو انجام بدین.

    امـیدوارم کـه دوستان تمرین قبلی رو بـه نحو احسن انجام داده باشند و با انرژی تمرین های بعدی رو انجام بدهند و پیگیر باشند

    تمرین دوم

    مانند تمرین اول با خط لرزان درون طول A3 شروع بـه ترسیم مـی کنید بـه صورتی کـه هرچه درون عرض ورق پایین تر مـی آیید ، فاصله بین خطوط بیشتر مـی شود. این فاصله از یک مـیلیمتر شروع مـی شود و در پایین ورق حداکثر بـه یک سانتیمتر مـی رسد و این تمرین تداعی کننده ی آب ، آسمان ، زمـین ، پله و نظیر اینـهاست.

    دقت کنید دست از روی کاغذ بر ندارید که تا به انتها .

    نمونـه ترسیم شده تمرین دوم

    تمرین سوم

    این تمرین برگ های سوزنی شکل هست که بـه صورت پیوسته و بدون برداشتن دست از روی کاغذ درون یک ورق A3 باید انجام بدهید. درون این تمرین فاصله هر کدام از برگه ها نباید با دیگری زیـاد شود یـا بـه صورت جدا جدا ترسیم شود . این روش باعث مـی شود برگها گسسته بـه نظر بیـایند.

    تمرین چهارم(درس یک)

    در این تمرین سعی کنید بدون برداشتن دست از روی کاغذ و با ترسیم خطوط موازی ، مربع های ۲ الی ۳ سانتیمتری ترسیم و در جهت های مختلف کنار هم بچینید و یک بافت حصیری ایجاد کنید. دقت داشته باشید کـه خطوط حتما پیوسته باشد.

    نمونـه انجام شده تمرین چهارم

    اگر درون هنگام ترسیم دست را از روی کاغذ زیـاد بردارید پیوستگی کار بـه هم مـی خورد و بافت خوبی رسم نمـی شود.

    تمرین پنجم

    برای ترسیم این برگها حتما دقت کرد کـه ریتمـیک نشوند و در کنار هم خوب چفت و بست شوند . همچنین بـه صورت جدا جدا ترسیم نشوند . با انجام این تمرین مـی توانید درون هر جهتی فضای سبز را بپوشانید.

    نمونـه انجام شده تمرین پنجم

    دقت کنید کـه با وجود وسعت ترسیم ، اما بـه هیچ وجه برگ ها ریتمـیک ترسیم نشده اند و به راحتی قابل تعریف و تشخیص هستند.

    تمرین ششم (درس یک)

    با خط لرزان مربع های ۳ الی ۵ سانتی متری ترسیم کرده ، کل صفحه ی A3 را بـه طور کامل با مربع ها پر مـی کنیم ، دقت کنید حداکثر فاصله ها بین مربع ها حتما ۱ سانتی متر باشد. توجه داشته باشید هر مربع حتما با خط لرزان بـه فاصله ۲ مـیلی متر کاملا پر شود و کماکان دست از کاغذ برداشته نشود .

    تمرین هفتم (درس یک)

    ورق A3 را بـه خط ها موازی با فاصله ی ۵ سانتی متری تقسیم کرده و با خط لرزان با زاویـه ۴۵ درجه نسبت بـه خط افق و با خط لرزان بدون برداشتن دست از کاغذ ، کل صحفه را ترسیم کنید. این تمرین بـه شما قدرت ترسیم خطوط موازی با زاویـه مشخص را مـی دهد. 

    تمرین هشتم (درس یک)

    ترسیم مربع های بـه اندازه ۱ سانتی متر درون ۱ سانتی متر درون کل صحفه A3 بدون برداشتن دست رسم کنید و هرگز نباید از خط کش استفاده کنید.

    تمرین نـهم (درس یک)

    ترسیم یـه مربع بـه اندازه ۳ سانتیمتر درون ۳ سانتیمتر و یـا ۵ سانتیمتر درون ۵ سانتیمتر و استفاده از خط لرزان به منظور ایجاد یک تونل با مقطع مربع و به وطول کل A3 . درون عرض A3 حتما بین ۵ که تا ۶ تونل از این مربع ها ترسیم شود. دقت کنید دست از روی کاغذ بر ندارید و اجازه بدهید دست بـه ترسیم این مربع ها عادت کند.

    تمرین دهم (درس یک)

    با خود نویس درون طول کاغذ شروع بـه ترسیم بافت چوب کرده ، طوری کـه کل A3 که تا انتها عرض آن با بافت چوب پر شود. این تمرین دست شما را به منظور ترسیم بافت درون مراحل بعدی آماده مـی کند و شما بـه ترسیم بافتی ظریف و قدرتمند عادت مـی کنید.

    تمرین یـازدهم (درس اول)

    در این تمرین حتما بافتی کـه انتزاعی از سنگ های منظم و برش خورده هست و درون کنار هم چیده شده اند ترسیم کنید. درون این بافت نباید هر سنگ جداگانـه ترسیم شود بلکه کل A3 حتما به صورت یک خط ترسیم شود.

    تمرین دوازدهم(درس یک)

    بافت مقابل سنگ های لاشـه را نشان مـی دهد کـه به صورت گرد و در ابعاد مختلف ترسیم شده اند دقت کنید کـه سنگ ها نباید خیلی از شکل طبیعی خارج شود.

    تمرین سیزدهم (درس اول)

    بافت سنگ لاشـه های گوشـه دار کـه در کنار هم دیگر قرار گرفته اند. مابین سنگ های درشت ، سنگ های ریز تر قرار مـی گیرند اما نـه بـه صورت توده ایی. از رسم سنگ های بی شکل پرهیز نمائید.




    [ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 15 Jul 2018 13:30:00 +0000



    ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد

    با تو هستم ای خدا ! + سخن روز | وب سایت رسمـی محمد نوری زاد

    اشاره:
    یکسال و نیمِ پیش، ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد نوشته ای منتشر کردم کـه کمـی غریبانـه و مـهجور ماند. ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد خودم این نوشته را بسیـار دوست مـی دارم. ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد گاه انسان از خودش، آنجا کـه از چارچوب های رایج بیرون مـی زند، بیشتر خوشش مـی آید. درون باره ی خوش آمدنم حتما بگویم: ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد هرگز این خوش آمدن، آلوده بـه هوای نفس یـا دلخوشی های شکلاتی نیست. بل بـه یکجور پوست انداختن شبیـه است. یکجور نفس کشیدن از پسِ سالها نفس تنگی. اگر نخوانده اید، این نوشته را بخوانید و احساس تان را به منظور من بنویسید.
    سپاس دوستان خوبم

    محمد نوری زاد
    بیست و دوم فروردین نود و هفت – تهران

    یک: خدایـا از قدیم گفته اند جنگ اول بـه از صلح آخر. درون این نوشته مـی خواهم یقه ات را بگیرم و با تو کل کل کنم حسابی. همـین اول بسم الله بگویم کـه من خودت را و فقط خودت را و پدیده ها و انسان هایی را کـه خلق کرده ای خیلی دوست دارم. مخصوصاً خودت را خیلی بیش از همـه ی آیت الله ها مـی شناسم و دوست مـی دارم . چرا کـه من با نگاه هر روزه بـه گله ای کـه مـی چرانم یکپا آیت الله ام به منظور خودم. زبان من درون این نوشته زبان دل است. برایت تعریف مـی کنم: پسرکان روستایی را گاه که تا هفت هشت ده سالگی ختنـه نمـی د. ختنـه کرده ها یک هفته بعد با لُنگی قرمزبه کمر از خانـه بدر مـی آمدند که تا جست و خیزوهای و هوی دیگر بچه ها را تماشا کنند و جانی بگیرند. با خوردنی ها و چیزهایی درون دست کـه با همانـها فریب شان داده و به تیغ سلمانیِ آبادی سپرده بودندشان. مرا با یک مداد و یک “یک ریـالی” فریب دادند. من نیز با همان مداد و همان یک ریـالی و لنگی قرمز بـه کمر، رفتم بـه مـیدانگاهیِ آبادی به منظور تماشا. پسرکان بزرگتر از خود را دیدم کـه با ذوق و شوق چیزکانی را قِل مـی دادند روی زمـین. خوب کـه نگاه کردم دیدم آن چیزک ها، مُهرِ نمازند. بچه ها درون نبودِ بی بی صفا کـه مثلاً سرایدار مسجد بود و در گوشـه ای از مسجد سرپناهی داشت، بـه مسجدِ افسرده ی آبادی دستبرد زده و تمامـی مُهرهای سالم و گِردش را بدامن گرفته و بیرون آورده و با قِل دادنِ آنـها به منظور خود سرگرمـی وهای وهوی وشادمانی پرداخته بودند. از تو مـی پرسم ای خدا، یک پسرک چهارساله ی زخمـین، مگراز بد و خوب و خدا و خانـه ی خدا چه مـی داند؟ عجبا کـه یک حس ساده ی کودکانـه بـه من مـی گفت این کار بچه ها درست نیست و ای بسا گناه داشته باشد. یک ریـالم را دادم و همـه ی مُهرها را کـه حالا هرکدامشانپَر شده بودند، گرفتم و بردم مسجد و درجای خودشان گذاردم. چهارساله بودم.

    دو: آبادیِ ما با آن خانـه های درهم فشرده ی خاکی و کاه گلی اش، و با مردمان فقیر و ساده و مغرور و بی خبراز همـه جایش، روحانی نداشت. یعنی اگر از روستاهای دیگر، یکی رفته بود بـه حوزه ای و درس خوانده بود و روحانی شده بود و بازآمده بود بـه همانجا و منبرها آراسته بود، آبادیِ ما اما از این نعمت برخوردار نبود. چند نفر از مردان آبادی مـی رفتند قم و یکی را مـی آوردند که تا بر منبرِ محرم و رمضان بنشیند و ناگفته ها یـا گفته های بارها گفته شده را با مردمان بگوید. روحانیِ آورده شده از قم، هرروز و هرشب، مـیهمان یکی از اهالیِ آبادی بود. هیچ روحانی بـه خانـه ی ما آورده نشد. سفره ی ما چندان رونق نداشت. نیک بـه یـاد دارم یک بار مادر بزرگ سفره ی پارچه ایِ بوگرفته را واگشود و پیـازی درون آن نـهاد و گفت: همـین را داریم.

    سه: پدرم بـه کارگری رفته بود تهران و مادرم نیز با وی بود. و من، با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی مـی کردم. وه کـه چه مست مـی شوم با یـادآوریِ دست های زبر پدر بزرگ آنگاه کـه پشت نوه ی چهارساله اش را مـی سایید و او را با کلماتِ بشدت ساده اما آسمانی اش مـی نواخت: ببم، منیم عمریم، سحر اولدی، دور چایی ایچ. کـه یعنی: نازنین فرزندم، عمرم، صبح شده، برخیز و چای بنوش. و یـا مادربزرگ کـه انگار تمامـی ریزه های وجودش با محبت آمـیخته بود وهیچ از کینـه و دوز وکلک با وی نبود. اسمش خاور بود. وقتی دست درون دست وی پای بـه مـیدانگاهیِ آبادی مـی گذاردم، احساس کودکانـه ام برپشت ابرهای آسمان مـی سُرید. غروری مرا از زمـین بر مـی کند و در آسمان آبادی بـه پرواز درون مـی آورد و دم گوشم مـی گفت: از مـیان همـه ی بچه های آبادی، این تنـها دست توست کـه در دست خاور است. خاور، شبها صورت بـه صورتِ من مـی سایید و من نفس بـه نفس با وی مـی آمـیختم. خیلی زود اسمم شد: محمدِ خاور.

    چهار: محرم بود و شام غریبان و من: پنج ساله. جوان های آبادی دو کپه شده بودند و یکی از دو کوچه ی خاکیِ آبادی را سربالایی مـی رفتند. کپه ای اگر مـی رفت و نوحه مـی خواند، کپه ی دیگر بر زمـین مـی نشست و بر سر مـی زد. مرا جایی درون مـیان جوانـها نبود اما سوز این صحنـه مرا مـی سوزاند. از پی جوانان نوحه خوان مـی رفتم و ناله مـی کردم و اشک مـی ریختم. نمـی دانم چرا. اما شاید بـه این خاطر کـه احساس مـی کردم یکی حتما در آن مـیان بگرید که تا عزاداریِ جوانان کمال یـابد. خاور بـه ناگاه از خانـه بدر آمد و مرا دید. برشورید کـه ای خدا نوه ی پنج ساله ی مرا چه شده کـه اینگونـه زار مـی زند و کوچه ی آبادی را سربالایی مـی رود؟ او گریستن را به منظور بزرگترها با غصه های تو درتویشان باور داشت نـه به منظور خردسالی کـه هنوز آداب غصه داری و غصه پروری نمـی داند. نـه ننـه خاور، و نـه هیچیک از بزرگترها مرا و گریـه های مرا باور ند. من ظاهراً جلوتر از سنم بـه این وادی پای نـهاده بودم.

    پنج: نخست باری کـه اسمت ای خدا با فهم کودکانـه ی من زمخت شد، همان روزی بود کـه مرا با یک مداد ویک یک ریـالی فریفتند. من مـی گریختم و جیغ مـی کشیدم و با زبان کودکانـه مـی پرسیدم: به منظور چی؟ بزرگترها از پی ام مـی دویدند و مـی گفتند: به منظور خودت خوب است. سلمانیِ آبادی بعد از آنکه زخم تیغش را بـه جانم نشاند، پای تو را ای خدا بـه مـیان آورد و همانطور کـه خون از تیغِ دسته تاشوی همـیشگی و نافرسودنی اش مـی سترد بـه من کـه از عمق جان مـی سوختم و جیغ مـی کشیدم گفت: آرام، فرمان خداست پسرجان. آشنایی من با تو از همانجا و با همان زخم جانکاه شروع شد. من اما بی خیـالِ آن زخمِ خدایی شدم و کینـه ای از تو بدل نگرفتم و خیلی زود این خشونتِ یکجانبه را فراموش کردم و با تو رفیق شدم. مگرنـه این کـه یک هفته بعد یک ریـالی ام را دادم و مُهرهای نماز را واستاندم و به خانـه ات برگرداندم؟

    شش: خدایـا دوست داری چگونـه با تو سخن بگویم؟ و چگونـه با تو بیـامـیزم؟ با کلمات غلیظ و آرایـه های دیرفهم وقافیـه های آهنگین و توصیفاتِ این بـه آنی و معانیِ بطن دربطن؟ ویـا با غلطاندن دانـه های تسبیح و سربه خاک بردن و تکرار هزار باره ی ذکرهای از پیش مـهیـا وآیـه های بی تردید؟ و یـا نـه، شاید هم دلت به منظور نجواهایی کـه مثل چوپان مثنوی تو را بـه خانـه ی دلش فرا بخواند و همانجا جا برایت پهن کند و چارقت بدوزد و شانـه برموهایت بکشد وسفره برایت پهن کند و رُخ بـه رُخت بساید و با تو مثل دو دوست بگوید وازتو بشنود، تنگ شده؟ من بـه این دومـی دلبستگیِ فراوان تری دارم. این دومـی بـه نرمـیِ قدم های خیـال با درون من مـی آمـیزد. خدایِ جا گرفته درون پسِ پستوی الفاظ، هرچه کـه هست و هرکجا کـه هست، درون دسترس نیست. یـا لااقل درون دسترسِ همگانِ ما نیست.

    هفت: من درون کودکی و نوجوانی با تو چون چوپان بودم. با تو پر مـی گرفتم و از روستا بیرون مـی زدم و ازسر تپه ها مـی گذشتم و نفس زنان بر سرِ جوی آبی مـی نشستم و دست و رویت را مـی شستم و سرت را بدامن مـی گرفتم و صورت بـه صورتت مـی ساییدم. تو با این کـه خدا بودی و من گمگشته ای گم و گور، همـین کوچولوی گمشده درون گستره ی هستی اما، با غرور دست بدست تو مـی سپرد و با تو بر پهنـه وپشت ابرها پای مـی نـهاد و با تو هم سخن مـی شد. ای بدا کـه هرچه درس خواندم و هرچه بزرگتر شدم، تو را درون دخمـه ی الفاظ و معانیِ پیچ درون پیچ جا دادم و خود بدست خود تو را بـه دوردست های دست نیـافتنی رماندم. یـادت هست روزی را کـه بزرگ شده بودم اما با زبان کودکانـه بـه تو مـی گفتم: حیف من و تو نیست با این همـه نشانـه های دم دست؟ کـه بهار و گنجشک و لبخند وعاطفه و چشم رازآلود سنجاقک، با زبان خودشان با تو سخن بگویند و من با کلمات نا آشنای عربی؟

    هشت: وقتی الفاظ غلیظ مـیان ما و تو فاصله اندازند، سروکله ی آدمـهایی پیدا مـی شود کـه همان کلمات را به منظور ما تفسیر کنند. وحال آنکه بنای تو براین بوده کـه هرو هر پدیده وهرموجودی بـه زبان خودش سخن از وصف تو گوید و به تو دل بدهد و قلوه بستاند. اگر قراربود زبان ما و تو عربی باشد و دیگر زبانـها را مجالی به منظور جاری شدن نباشد، اساساً چرا این همـه زبان و گویش و لهجه و این همـه غوغا درون درون و ضمـیر ما بـه جولان آوردی؟ گرسنـه کـه نیستی؟ سفره پهن کنم؟ راستی چه موهای قشنگی داری خدا!

    نـه: بزرگتر کـه مـی شدم، تو درون کلام همان روحانیـانی کـه به آبادیِ ما مـی آمدند، قوی تر و قوی تر مـی شدی. آنچنان کـه مـی توانستی بـه یک آن بـه هرچه کـه نیست بگویی: باش. و مـی شد آن. و باز بزرگتر کـه مـی شدم، تو را خشمگین و اهل انتقام مـی یـافتم. کـه با گرزهای آتشین بر سرخطاکاران مـی کوفتی و پوست ازتن شان مـی دریدی و فلز مذاب برسرشان مـی باریدی و آب چرکین بکامشان مـی ریختی. اینـها کـه یک بـه یک مـی آمدند، جا را به منظور مـهربانی ها و رفیق بودن ها و دم دست بودن هایت تنگ مـی د. و تو، کم کم از من فاصله مـی گرفتی. چه کنم؟ من با خدای عبوس و درشتگوی نمـی توانستم رفیق باشم.

    ده: من همـین اکنون اگر بخواهم آدمـهای ناجور اطرافم را توصیف کنم، هرگز و مطلقاً دست بـه گزینشِ الفاظ تند و فحش آلود نمـی برم. من نمـی توانم آدمـی مثل مکارم شیرازی وعلم الهدی و جنتی و سید احمد خاتمـی را، یـا فلان کشیش نابکار مسیحی را، یـا فلان خاخام فریبکار یـهودی را بـه “الاغ”ی تشبیـه کنم کـه کتاب برپشت مـی برد. چرا؟ به منظور این کـه من تو را خدایی با ادب مـی دانم. کمترین لغزش تو از وادی ادب، تو را از چشمم مـی اندازد. من بی جهت نیست کـه شانـه بر زلف تو مـی . من همـینجوری کـه جا برایت پهن نمـی کنم. یـا از سرِ سیری کـه خواهان تو نیستم. خوبی های توست کـه مرا دلبسته ی تو کرده. اگر قرار باشد من عصبانی باشم و تو نیز، من اهل انتقام باشم و تو نیز، من فحش بدهم و تو نیز، من نابکاران را ریزریز کنم و تو نیز، من دوستان را بنوازم و کافران را از هستی ساقط کنم و تو نیز، بعد مرا با تو کـه خدایی چه تفاوت؟ مگر مـی شود تجسم کرد روزی را کـه تو عصبانی باشی و تار و پود ناپیدای ننـه خاور مرا بعد از مـیلیون ها سال از زمـین بدر آوری و بخاطر غیبتی کـه کرده و دروغی کـه گفته و کفری کـه ورزیده و شرکی کـه مرتکب شده بـه چارمـیخش بکشی و جلوی چشم همـه مفتضحش کنی؟ اگر اینگونـه باشد، خب تو را چه فرقی هست با کینـه توزانی کـه نفرت ها و عصبیت ها را مثل گنجی قیمتی با نسل های بعدی شان دست بدست مـی کنند؟ وقتی من مـی توانم بـه علم الهدی نگویم الاغ، چرا تو نتوانی؟ و یـا من وقتی نمـی توانم بـه مصباح یزدی بگویم: سگی کـه مرتب واق واق مـی کند، چرا تو نتوانی؟ و وقتی گاندی و نلسون ماندلا و مـیلیونـها مردمـی کـه با اقتدا بـه آنان مـی توانند جانیـان و آدمکشان و حیثیت روبان را ببخشایند، تو چرا نتوانی؟ احساس چوپانیِ من تو را پیشتاز درهمـه ی خوبی ها مـی خواهد. نـه این کـه من بـه رییسیِ آستانقدس نتوانم بگویم: بوزینـه، و تو بتوانی!

    یـازده: عقل محدود چوپانیِ من مـی گوید: خدای مـیلیـاردها انسانی کـه هرکدامشان با هزار هزار جزییـاتِ ظریفِ باطنی و ظاهری درون هرکجای دنیـا بدنیـا مـی آیند و با خوشی و ناخوشی زندگی مـی کنند و پس از چندی مـی مـیرند، این خدا، خدای همـه هست بی هیچ پارتی بازی. همان عقل چوپانی من مـی گوید: خدا آنقدر فراخ نگر هست که همـه ی بچه ها را دوست دارد. بی هیچ تفاوتی. نـه این کـه برای جاروکشِ بتخانـه ای درون تبت تیکِ منفی بزند و برای نوه ی ننـه خاوری کـه از پی دسته ی عزاداری مـی رود و مـی گرید تیک مثبت. عقل چوپانیِ من مـی گوید: خدا اگر از مـیان اینـهمـه مردمان، قومـی را برگزیند که: تنـها اینان و تنـها اینان دوستان ودوستداران من اند و دیگران نـه، از خداوندی ساقط است. دلخورنشو ای خدا، قرار شد با زبان چوپانی با تو سخن بگویم!

    دوازده: مـی دانم کـه از سخنانِ چوپانیِ ام بر نمـی آشوبی کـه هیچ، دوست تر نیز مـی داری. چرا؟ چون درون سخنان چوپانیِ من، هرچه کـه نیست، خلوص هست. اصلاً تجسم این کـه خدا بر شانـه ی یکی سر نـهاده و نجواهای همو را با “بله جانم” جواب مـی دهد، شورانگیز تراز آن هست که خدا هفتاد سال بـه عبادت مرد و زنی بنگرد کـه در طولِ این عبادتِ هفتاد ساله، این دو بـه هرچه اندیشیده اند الاّ خدا. هم نفهمـیده اند کـه چه گفته اند و هم خود بهره ای نیزاز آن همـه عبادتِ صوری نبرده اند. با چشمان چوپانی ام مـی بینم کـه حالت بهم مـی خورد از این جور عبادت های همـینجوری. شاعری گفته بود: عبادت بجز خدمت خلق نیست. کـه این هم بگمان من سخنی چوپانانـه است. برخلاف سخن روحانیـانی کـه عبادت را درون چند شکلِ منجمد قالب بسته اند که: این هست و جز این نیست. من عبادتی را کـه در مسیر خدمت بـه خلق باشد بیشتر دوست مـی دارم. بگو کـه خودت هم بیشتر دوست مـی داری. بگو دیگر! چرا ساکتی پس؟

    سیزده: چشم چوپانگونِ من مـی بیند کـه فایده ی دانشمندانی مثل نیوتن و پاستور بسیـار افزون تر از آدمـهایی مثل مکارم و جنتی است. حالا فایده ی آدمـهای مردمـی ای مثل گاندی و ضرر آدمـهای مذهبی ای چون خمـینی و بماند. کـه آدم هایی مثل گاندی سخن از صلح و همدلیِ بشر مـی رانند و حتی جنایت کاران و قاتلان و خلافکاران را مـی بخشایند که تا برای مردمانشان آرامش و رشد فراهم آورند. خمـینی و اما که تا مـی توانند بر طبل جنگ مـی کوبند. یـا همسایگان را به منظور جنگی نفرت انگیز و انسان روب تحریک مـی کنند یـا درون دوردست ها جنگی بـه پا مـی کنند که تا هیجان اسلامـی شان اجابت شود. شعارشان هم این هست که اگراینجور جنگها بیست سال هم طول بکشند باکشان نیست. اینـها مردمانشان را با برکشیدنِ ترس، درون فلاکت و تحقیر و عقب ماندگی و بیچارگی فرو مـی تپانند. ما هیچی خدا، خودت بگو کـه گالیله را بیشتر دوست مـی داری که تا ملامحمد باقر مجلسی. چرا حرف نمـی زنی پس؟ این سکوت تو باعث شده کـه عده ای بـه نمایندگی از تو بجای تو حرف بزنند. تو شاعرانـه از زبان قمری و قله ی قاف و شکوفه ی بهاری، و از زبان باد و باران و اقیـانوس، و از زبان ماه و خورشید و کهکشان صحبت مـی کنی و اجازه مـی دهی جماعتی اینجور صحبت های شاعرانـه ات را بـه جویباری بدل کنند و همان جویبار را بکشانند زیر درخت خودشان. گفته باشم. نگویی نگفتی یک وقت؟

    چهارده: خدایـا همـینجورکه بـه زلف قشنگت شانـه مـی ، مـی گویمت: حیف تو نیست شیعیـانی مثل لاجوردی و خلخالی و پورمحمدی نماینده ی تو باشند با آنـهمـه کشتار همـینجوری؟ کـه وقتی ازآنـها مـی پرسیم چرا زدید و هزاران بی پناه را کشتید، سپر کنند و بگویند: ما حکم خدا را اجرا کردیم و بدان افتخار نیز مـی کنیم و هیچ شبی نیز نبوده کـه راحت نخوابیده باشیم. مرگ من ای خدا اینـها نماینده ی تو بودند و هستند؟ تو بـه اینـهایی کـه دریک دستشان تسبیح هست و دردست دیگرشان طناب دار، حکم دادی کـه به نمایندگی از تو درو کنند و بدزدند و بفریبند و بروند جلو و سرآخر با قلبی مطمئن و ضمـیری امـیدوار بـه فضل خدا از خدمت ان و برادران مرخص شوند و پای بر درگاه کبریـایی تو نـهند؟ اگر بله، من با تو قهرم خدا. من خدای اینجوری را نمـی خواهم. تو باش و ملاهایی کـه به نمایندگی از تو که تا توانسته اند آبرو و مال و جان مردم را روفته اند و هیچ نیز بـه آبروی تو نیفزوده اند. اگر افزوده اند یک سند بـه من نشان بده. یکی. تنـها یکی.

    پانزده: از بس سکوت کرده ای و اعتراض نمـی کنی، جماعتی همـینجوری، قد برافراخته اند که: این ما و تنـها ماییم کـه حرف خدا را مـی فهمـیم. و چون این ماییم کـه حرف خدا را مـی فهمـیم بعد دیگران حتما چشم بـه دهان ما بدوزند و تنـها بـه ما پول بدهند و تنـها از ما حرف بشنوند وگرنـه جهنمـی اند. خلاصه تکلیفت را با این جماعت روشن کن ای خدا. به منظور خودت مـی گویم. تو خیری از اینـها ندیده ای و نخواهی دید نیز. اگر هم بفرض محال یک زمانی بـه اینـها نمایندگی داده ای، زود بعد بگیر که تا نسل بشر را بـه نفع خود منقرض نکرده اند. جمـهوری اسلامـی؟ چی؟ بله، پیش از این بارها گفته ام کـه جمـهوری اسلامـی شکل تثبیت شده ی همـین داعشی هست که پرچم سیـاهِ محمد رسول الله علم کرده. حواست اگر بـه ما نیست، بـه پروردگاریِ خودت باشد لااقل. گفته باشم.

    شانزده: آه ای خدا، مـی بینم کفش هایت شکافیده از بس کـه راه رفته ای. بدوزمشان؟ چقدر راه مـی روی درون روز؟ از این خانـه بـه آن خانـه. از اینجای دنیـا بـه هرکجای دنیـا. از این دل بـه آن دل. تقصیر خودت هست خب. مـی خواستی خدا نشوی. حال کـه خدا شده ای، بعد بسوز و بساز و اعتراض مکن. ما تو را بـه قشنگی و صبوری و خردمندی مـی شناسیم. از یک خدای قشنگ و فهمـیده، پرخاش و خامـی و خویشاوندگرایی بر نمـی آید. کفش هایت را درآور که تا بدوزمشان. ای من فدای تو، پاهایت چه تاولیده. تو فهمـیده تر از آنی کـه خویشاوندان یک قوم را برگزینی و صرفاً بخاطر این کـه این فرزند آن است، همان را بـه سروریِ کلّ مردمان جهان تفوق دهی. تو قشنگ تر از آنی کـه اینجور رفتارها و حرفهای آمـیخته بـه نقص را برایت پرونده کنند. وگرنـه تو را چه فرق با پادشاهانی کـه به ضرب و زور تخم و نژاد خودشان و خویشان خودشان را بر تختِ تحکم مـی نشاندند؟ مردم را بگو کـه در این گردونـه ی مطوّلِ بخت برگشتگی، چاره ای نداشتند جز فرسودن و سوختن. اگر بنا بر این باشد کـه مردم را درون این برگزیدن های اسلامـی و شیعی اختیـاری نباشد، بعد جای خرد کجاست کـه تو ما را بدان اشارت داده ای مدام؟ اجازه مـی دهی بر تاولِ پاهایت بوسه ب؟

    هفده: عقل چوپانی من مـی گوید: درون کار خدا مطلقاً و هرگز نباید تراشـه ای از کاستی و ضعف بچشم آید. چه درون آفرینش و چه درون نوعِ کارهایی کـه به نمایندگان خود واگذارده. این را قبول داری یـا نـه؟ منِ چوپان بـه آفرینشِ شتران و ان وانم کـه مـی نگرم، نقصی درون آفرینشگری ات نمـی بینم هیچ. هرچه کـه آفریده ای بـه کمال هست و توپ! وبسیـار فراتر از شعورِ چوپانی من. ایراد تو اما از آنجا پا مـی گیرد کـه کارِ راهبری و پروردگاری ات را بـه آدمـهایی چون من سپرده ای. از تو کـه نوع بشر را نیک مـی شناسی این بعید هست ای خدا. بمـیرم به منظور سوز دلت کـه رشته ای اگر بدست عده ای درون گذشته های دور سپرده ای بـه امانت، اکنون مجبوری همان رشته را درون دستانی چون مجتبی و تائب و ملاعمرببینی.

    هجده: من از مـیان همـین گله ای کـه مـی چرانمش، واز کناره ی این تپه ای کـه جز خاک از آن نمـی روید، بـه دوردست های اسلامـی کـه مـی نگرم، کاروانی مـی بینم بـه درازای راهی یکهزار و چهارصد ساله، و یـا حتی کاروانی بـه پهنای باند نـهضت پیـامبران. این کاروان، با پای پیـاده و خونین، و با عاطفه های شلاق خورده ی کان و پسرکان و زنان و مردانی جوان، پیش مـی رود. همگیِ اینان درون غل و زنجیرند. از مردان کـه بگذریم، ان و زنان جوان را از خانـه های امن وآرام شان، و از کنار پدران و مادران و شوهرانشان بدر آورده اند بـه زور، و اکنون مـی برند که تا در وحشت سرایی از خوی و خصلت اسلامـی، آبستن شان کنند هرروز و هر ساعت حتی بر جهاز اشتران. این کاروان لهیده، ای خدا، چه بخواهی و چه نخواهی تاج افتخارش بر سرِ توست. وگرنـه یک بار، بله یک بار، بله یک بار بـه یکی از پیغمبران برگزیده ات مـی گفتی من از این رویـه منزجرم. و مـی گفتی: زن، تجلی محبت من هست نسبت بـه هرچه کـه آفریده ام. که: زنان را قابلیت مادر شدن است. و تو ای خدا، حتما – بله حتما – بـه احترام مادران کلاه از سر بر مـی گرفتی و مـی گفتی: همگانِ بشر پیش پای مادران بخاک افتند. و چرا درون این گردونـه، احترام بـه پدر و مادر را تنـها بـه اسلامـیان سفارش کردی؟ و چرا دیگر پدران و مادران را از چشم پروردگاری ات بدور انداختی؟ چرا این نکردی؟ هم این نکردی و هم اجازه دادی کـه شوی یک زن جوان را کـه به طفلش شیر مـی دهد، جلوی چشم زن بکشند و در کنار جنازه ی شوهر و طفل گریـان با زن بیـامـیزند اسلامـی. این ها همـه از شیرین کاری های توست ای خدا. وقتی خودت، ان و زنان اسیر را – با هزار عاطفه و آرزوی انسانی شان – “مال” خطاب مـی کنی، باش و تماشا کن خروجیِ مال جویـان اسلامـی ات را. تحویل بگیر مال اندوزی طالبان و داعشیـان و ملایـان را.

    نوزده: خدایـا مـی دانم دلتنگِ درشت گوییِ بنده های زلالت هستی. مـی خواهم درهمـین عالم چوپان وشی از پله های خردِ مختصرم بالا بروم و موسی گون – کـه مـی گویند یقه ی یکی را گرفت و همـینجوری زد و طرف را درجا کشت و تو نـه تنـها بـه ورطه ی دادخواهی اش نسپردی بل بـه پیغمبری اش نیز برگزیدی، یقه ات را بگیرم و بگویم: شکلِ: فربه، نفرت انگیز، و فروشدگیِ مذهب بـه زیر و بالای زندگیِ بشررا اگر بـه قرن ها حاکمـیت کلیسا ربط دهیم، کـه کشیشانی بـه نمایندگان از تو و به اسم تو پوست از تن و احساس و اندیشـه ی مردم دد، و شکلِ: چرکین، مـهوّع، وتیزابی اش را اگر بـه جمـهوری اسلامـی بسپریم کـه آخوندهایی بـه اسم تو جز رخت جرواجر و چرک و خونینی از مذهب و تشیع و خداپرستی بر طنابِ بُهتِ مردم نیـاویخته اند، و نقشِ: خونچکان، هروله کش، و وحشی اش را اگر بـه عهده ی داعشیـان مسلمان واگذاریم کـه به اسم تو دارند عرقریزان، تلخ ترین شکل یکتاپرستی را نشان همـه مـی دهند، بله، با اعتنا بـه همـه ی اینـها مـی خواهم موسی گون یقه ات را بگیرم و ازت بپرسم بعد عقلت کجا بود ای خدا کـه ندانستی این بشرِمسلمان اگرفریبش را با جبروتِ تو رنگامـیزی کند، بـه صغیرو کبیرِ دیگران رحم نمـی کند از فرطِ حرص و یکه تازیِ برآمده ازهرج و مرج اسلامـی. از من نرنجی ای خدا؟ بفرما، این هم چند که تا چَکِ آبدار زیر گوشِ خودم بخاطر این گستاخی! دروغ کـه نمـی گویم؟ مـی خواستی خدا نشوی. حالا کـه شده ای بعد صبرت را ببربالا و حرف بنده های تند خوی اما ساده و صمـیمـی ات را بشنو! لبّ کلام این که: یـا تو خودت جماعتی را برگزیده ای کـه همـین کارها ند و بشررا بـه اینی برسانند کـه در کشورهای اسلامـی رسانده اند، یـاانی از سکوت مداوم تو سود اند و خود را قالب کرده اند بـه مردم بـه اسم نماینده ی تو. یکی از این دو کـه بیش نیست. تکلیفت را روشن کند. تو درون مظان اتهامـی سخت. پای خودت را از این مـهلکه ی آلوده بدر ببر. به منظور خودت مـی گویم. مگر نـه این کـه دوست آنست کـه عیب دوست بگوید؟ از ما گفتن!!

    بیست: عقل چوپانیِ من مـی گوید: خدا نباید از بندگانش عقب بیفتد. بویژه از بندگانِ غیر مسلمانش. چی؟ بله، اینجور کـه مـی گویند، خودت خواسته ای کـه سروری و آقایی، تنـها و تنـها از آنِ مسلمانان و در مـیان مسلمانان: با شیعیـان باشد. همـین عقل چوپانی بـه من مـی گوید: اگر مردمانی با بکارگیریِ هزار ترفندِ بد و خوبِ کفرآلود، توانسته اند بـه جایگاهکی از درستی فرا بروند، خدا کـه خود درون جایگاه رفیعِ خداوندی است، حتماً حتما نیک تر بتواند بـه یُمنِ بندگان برگزیده اش، و به برکتِ خط کشی ها و نقشـه ی راهی کـه پیش پای مسلمانان بویژه شیعیـان نـهاده، آنان را برتارکِ خصلت های نابِ بشری و ایمانی بنشاند. درست؟ حالا، خدایـا، بیـا و این کفش ها را بپوش و به هرکجای تاریخ سر بزن و برو و بگرد و بگرد و بگرد و از دلِ هزارتوهای اسلامـی، یک کپه مردم را بیرون بکش بیـاور نشان منِ چوپان بده و بگو: راهی کـه من بـه پیـامبران و ا وملایـان نشان داده ام، و همـه ی ابناء بشر را ملزم کرده ام بـه اطاعت از اینان، باعث شده این تعداد مردم مسلمان، بله این دویست سیصد نفر مردم مسلمان و شیعه، بتوانند درون این گوشـه از دنیـا و تاریخ بـه خوشبختیِ واقعی نائل آیند. بدت نمـی آید اگر بگویم: دستت خالی هست ای خدا. صد جفت کفش هم اگر کـه پاره کنی، بـه آن دویست سیصد شیعه ی خوش برخورد و شیک پوش و آرام و درسخوانده و فهیم و اهل مدارا و خیرخواه و نیک نگر و فراخ نگرو مدیر و منظم و اهل برنامـه و انسان و دردمند و با حال و اهل تفکر و اهل خدمت بـه مردم و با وجدان و کاری و خردگرا و … بر نمـی خوری. برگرد و خودت را خسته نکن. حالا ما یک چیزی پراندیم و ازت چیزی خواستیم. عزیزم، غصه نخور. بنشین و بگذار شانـه بر گیسوانِ نازنینت ب. خودمانیم، آبرویت را مفت سپردی بدستانی کـه از خودت خداترند. درون قاموس این خدایـان هردمبیل، تو، تنـها شأنی کـه داری، دمـیدن باد بربادبانِ “تأیید” است. تو سکوت کرده ای و زیرکان اسلامـی و شیعی بـه اسم تو، امضای تو را بر هر جنایت خویش مـی نشانند. وقتی همـینجور سکوت مـی کنی و کاری نمـی کنی، حتما هم یکی از نتیجه هایش این باشد کـه در سلول های بازجویی، بازجویـان شیعه و تسبیح بدست، دست بـه بدن بعضی از زنان و ان ببرند به منظور لهاندنِ طرف و اعتراف گرفتن ازش. پنج که تا از این زنان همـین اکنون درون بند بانوان زندان اوین اند. باور نمـی کنی؟ خودت برو با خودشان صحبت کن.

    بیست و یک: خدایـا مرگ من تو از مـیان یکی ازشـهرهای فلان کشور غربی کـه طبق آمار، آرام ترین و کاری ترین و خوشبخت ترین و منصف ترین و با ادب ترین و منظم ترین و تمـیزترین و خردمند ترین مردمان را دارد اما همـه کافر، و شـهر قم کـه طبق آمار، رتبه ی نخست درون مفاسد اجتماعی را درون مـیان همـه ی شـهرهای ایران داشته آنـهم با آنـهمـه آیت الله و آخوند و مراکز فقهی و علمـی و شیعی، کدامـیک را برمـی گزینی و با کدامـیک بیشتر “حال” مـی کنی؟ مرگ من راست بگو! با علم الهدی بیشترحال مـی کنی یـا با فلان کافری کـه با همـه ی طمطراقش، بر زمـین مـی نشیند و پای بزهکاران را مـی شوید و مـی بوسد؟ از مسلمانیِ عسگراولادی و لاجوردی و احمدی نژاد و مجتبی و البغدادی درون پوست نمـی گنجی یـا از کفرمطلقِ کافرهای غربی اما خردمند و دانشمند و درستکار؟ مـی دانم کـه خودت هم خسته شده ای از این الم شنگه ای کـه به اسم تو پرداخته اند مسلمانان و دینداران. خودت هم گیرکرده ای درون این مـیان رشته های کار از دستت بدر رفته. این سکوتت مرا کشته ای خدا. راستی، وقتی کافرانِ غرب، با بدر بردن دین، و بیرون راندِ امر و نـهی های دینی از ساحتِ سیـاست های اداره ی کشورهایشان، توانسته اند بـه جایگاهکی از درستی و نیکبختی نائل آیند، تو چرا با این همـه بگیر و ببند دینی عقب مانده ای از پرداختنِ یک جامعه ی نیمچه درست؟

    بیست و دو: خدایـا باز محرم آمد و صدای طبل و دهل که تا همـینجایی کـه من گله را مـی چرانم بگوش مـی رسد. باور کن خدا من از این جمله که: محرم و صفراست کـه اسلام را زنده نگهداشته، هیچ معنای دیگری جز این که: محرم و صفر هست که به منظور “ما” فایده دارد و باید ازشکل همـینجوری اش مراقبت کنیم و با همـین شکل و شمایل بپرورانیمش. چرا کـه اینجور عزاداری، هم بـه خام مردمِ عزادار مـی انجامد و هم سروریِ ما را بر سرِ این خامان بـه درازا مـی کشاند. خدایـا یـادت هست منِ پنج ساله از پی جوانان نوحه خوان آبادی مـی رفتم و مـی گریستم؟ حالا خودت تصور کن کودکانِ یک کشور را اگراز همان سالهای نخست بـه بازی و پرسیدن و نشاط و محبت و درستی و درستکاری و خردمندی ترغیب شان کنند، صاحبِ چه گنجی مـی شود همان کشور! و ما بـه جای این همـه،و توانمان را مصروف حادثه ای کرده و مـی کنیم کـه هزار مطابق خونین ترش درون تاریخ این سرزمـین رخ داده و ما – صرفاً بخاطر این کـه اهل بیتی نبوده اند این فاجعه ها – بی هیچ اعتنایی از کنارشان رد شده ایم. خدایـا خودمانیم، کربلا: تلخ و پرسوز و پرعطش، قبول، من بمـیرم همـین جنگ هشت ساله ی ابلهانـه ی ایران و عراق کـه بگفته ی محسن رضایی هیچ خردی درون نـهاد تصمـیم گیرانش نبود، خودش هزار مطابق کربلا جانسوزتر نیست؟ یـا همـین کشتار سال شصت و هفت؟ یـا همـین فاجعه هایی کـه داعش مـی پرورد؟ امام حسینِ این فاجعه های غیرِ کربلایی؟ قرار شد پارتی بازی نکنی خدا. یزید؟ بفرما: شیخ مصطفی پورمحمدی، شیخ علی فلاحیـان، شیخ روح الله حسینیـان، سید ابراهیم رییسیـان آستانقدس رضوی. طالبان، القاعده، بوکوحرام، جیش العدل، جیش المختار. به منظور این کـه فاجعه های غیرکربلایی بچشم آیند و عمق شان دیده شود، بگو چه کم داریم که تا برایت ردیف کنم هزار هزار. آخر قصه این که: ای خدا، من فکر مـی کنم داستان، اینی نیست کـه برای ما ساز کرده اند. داستان حتما جور دیگر باشد و اینـها بی جهت پای تو را بـه مـیان آورده اند. تو عاقل تر از آنی کـه اختیـارت را بدهی بدست جماعتی کـه یکی اش شیخ علی فلاحیـان باشد و او بـه ما بگوید کـه من نماینده و مترجم سخنان خدایم. داستان اما احتمال مـی دهم از این قرار باشد کـه تو هستی را آفریده ای و ریسمان اختیـارش را بعدها بـه دست بشر و عقلش سپرده ای. کـه این گوی و این مـیدان. و خودت را کنار کشیده ای و همـه ی امورات را بـه عقل بشر سپرده ای. بازم با تو سخن ها دارم. خب، من حتما بروم خدا. مثل این کـه گرگ آمده. حتما مردم را خبر کنم. فعلاً.

    فیس بوکfacebook.com/m.nourizad
    اینستاگرام: mohammadnourizad
    تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
    ایمـیل جدید: mnoorizaad@gmail.com

    محمد نوری زاد
    هفتم مـهر نود و پنج – تهران

    سخن روز محمد نوری زاد – بیست و پنج فروردین نود و هفت

    [embedded content]

    محمد نوری زاد از ناسزاهای رهبر بـه سعودی ها مـی گوید

    [embedded content]

    سخن روز محمد نوری زاد – بیست و دو فروردین نود و هفت

    [embedded content]




    [ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 15:41:00 +0000



    ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد

    معماری پایدار - بزرگترین سایت تخصصی معماری

     معماری پایدار

    معماری پایدار بـه اختصار بـه ان گونـه از معماری گفته مـی شود کـه ملاحظات محیطی وسازگاری با اقلیم مدنظر دارد وبر اساس بهره برداری از منابع طبیعی طراحی ساخته مـی شود .

    در مباحث معماری نوین معماری پایدار سعی بر ان هست که که تا از تاثیرات منفی معماری جدید بر محیط زیست کاسته شود ودر عوض با بـه کار گیری مصالح همگون با محیط و طراحی ویژه ی اقلیم درون مصرف انرژی صرفه جوی بـه عمل اید

    مخازن اب و اب انبار ها

    یکی از الگوهای کـه مورد توجه معماران جدید همچون استفانو روسو (معمار ایتالیـایی) ودیگر همکاران او قرار گرفته تجربیـات معماران گذشته درون مناطق مختلف دنیـا است.

    ایران بـه دلیل سابقه ی طولانی درون معماری و همچون شرایط ویژه اقلیمـی محل مناسب به منظور رشد و توسعه ی شیوه ها و فناوری های بوده هست که قابلیت انطباق با محیط پیرامون خود را داشته است.

    برخی  از عناصر معماری سنتی ایران کـه هم اکنون درون طراحی معمار جدید مورد توجه قرار گرفته. ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد از جمله بادگیر هست که درون تعدادی از پروژه های استفانو روسو با معماری جدید تلفیق شده است.

    بخش دیگری از نمایشگاه بـه معرفی نحوه ی استفاده ایرانیـان از انرژی موجود درون طبیعت مانند اب و باد اختصاص یـافته است.

    معرفی سازه های ابی شوشتر و ابشارهای باستانیو همچنین اسبادها یـا اسیـاب های بادی درون مناطق خراسان جزء این ساختار است.نمایشگاه سعی کرده که تا مخاطبین ایتالیـایی خود را درون خانـه های درون یزد و کاشان ببرد وبه انـها نشان دهد کـه در منطقه ای گرم و خشک چطور حیـاط مرکزی با باغچه بندی هایش درون تلطیف هوای درون خانـه موثر بوده است.

    در معماری سنتی این مناطق همـه چیز درون خدمت تحمل پذیر شرایط اقلیم هست از کوچه ها و ساباط ها که تا تقسیم بندی فضای درون خانـه به منظور استفاده درون فصل های متفاوت سال .

    حتی خشت و کاه گلی کـه روی سقف و دیوار ها را مـی پوشاند علاوه بر نقش اصلی خود بـه عنوان عایق نیز عمل مـی کرد.

    تصویر کتاب(معماری پایدار ٫فلات ایران سرچشمـه تمدن و الهام)

    نمایشگاه همچون درون بخش مـهم دیگری بـه معرفی تعدادی از مساجد و سایر بناهای تاریخی درون شـهر های مرکزی ایران مـی پردازد کـه کاروانسراها ها و مدارس از جمله این بناها هستند و هر کدام از این بناهای عمومـی نیز بر معرفی شیوه های معماری پایدار و اقلیم تاکید شده است.

    بسیـاری از این بناها امروزه تغییر کاربری یـافته اند و به صورت مکان های به منظور جلب گردشگر و توریست درون امده اند.

    کاروان سرای درون گلپایگان و خانـه های ملک التجار و گلشن درون یزد اکنون با تغییر کاربری بـه مجتمع های اقامتی و گردشگری تبدیل شده اند.

    همزمان با برپای نمایشگاه کتابی تحت عنوان (معماری پایدار درون فلات قاره ایران) بـه زبان ایتالیـایی منتشر شده هست که بـه طور مفصل تر معماری وشـهر سازی نواحی مرکزی ایران را معرفی مـی کند.

    در برگزاری این نمایشگاه نـهادهای همچون موسسه شرق شناسی ایتالیـا اداره حفاظت از مـیراث فرهنگی رم و استان لاتزیو شورای سیـاست های فرهنگی شـهرداری رم انجمن معماران رم و رایزنی فرهنگی ایران با یکدیگر همکاری داشته اند.

    تامـیین سکونتگاه جدید به منظور بشر چیزی فراتر از خانـه های مدرن است. ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد انسان تنـها درون خانـه اش سکنـه نمـی گزیند او درون کنار همشـهری  هایش درون موسسات عمومـی و فضاهای شـهری نیز زندگی مـیکند از این رو به منظور تجربه ی تعلق و مشارکت،شناسایی وسیع و گسترده امری ضروری هست . هدف از این شناسایی ویژگی مکان هست که با ساختار های طبیعی و همچنین مصنوعی تعیین مـی شود.بنابراین هدف معماری خلق ومحافظت از ساختمان است.بگذارید تکرار کنم کـه مکان مـی تواند بـه عنوان سنتز و سازماندهی فضایی درک شود و فرم ساخته شده و معنای ان با زبان معماری یـا سنت نشان داده مـی شود . همچنین مـی تواند اضافه کرد کـه معماری تنـها مسئله چگونـه و چه نیست بلکه مسئله کجا نیز هست..

    بنابراین مسئله نـهای ما این هست که معماری درون خلق مکانـهای رضایت بخش به منظور شیوی جدید زندگی موفق بوده است.با وجود این مکان مدرن مکانی هست که هویت خاص خود را دارد.البته درون این حالمکان حتما دارای نوعی اشکارگی یـا فراخی واقعی باشد کـه حضور همزمان{مکان های بیشمار } را نشان دهد.گفتیم  کـه برخی از این ابزارهای لازم به منظور حل این مسئله یعنی تصور جدید از فرف و فضا قوام گرفته بودند.همچنین خاطر نشان کردیم کـه این ابزارها به منظور حل این وظایف ساختمان کـه مکان مصنوعی  تعیین مـی کرد و مورد استفاده قرار گرفتند. دست اخر این واقعیت را یـاداوری کردیم کـه مدرن مدتها پیش نیـاز بـه عظمت ومنطقه گرای جدید یعنی نیـاز بـه عظمت و منطقه گرای جدید یعنی نیـاز بـه فرم های نمادین جدید را تشخیص داد. اینجا شرایط لازم به منظور خلق مکان های معاصر وجود دارند ودر این مـی توان بـه تلاش های بسیـار چشمگیر به منظور حل ملموس این مسئله نیز اشاره کرد.در فصول بعد درباره ی چگونـه و چه و کجای معماری مدرن بـه تفصیل بحث خواهد شد: ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد ونقاط ظعف و دستائرد های ممکن ان نیز خاطر نشان خواهد گردید.اما پیش از ادامـه ی بررسی ها اشاره بـه برخی مخاطرات کـه رشد این سنت جدید را مانع شدند اجتناب ناپذیر مـینماید.به طور کلی انـها پیـامد اعتقاد یک بعدی درون منطق و دودستگی تفکر و احساسی بودند کـه ریشـه درون عصر روشنگری داشت.

    ظاهرا معماری مدرن قرار نبود بـه عنوان شقی از فناوری عقلانی عمل کند بلکه مـی بایست بـه عنوان مکمل آن درون نظر گرفته مـی شد.

    پیشگامان جهان جدید را قبول داشتند اما مـی خواستند بعد هنری ان را کـه در مرحله ی ابتدای آن بـه فراموشی سپرده مـی شود بـه آن بازگردانند.که برج ایفل تجلی شکوهمند این هدف است.

    اگر چه پیشگامان درون کارهای خاص خود موفق بودند اما شیوه ای بکار مـیبردند کـه بی نقص نبود.اثر هنری هرگز نتیجه ی تحلیل منطقی نیست و نمـی تواند بـه عنوان اینده از{شیوه ی بیـان} انتزاعی درک شود.

    اثر هنری همـیشـه بر نگرش یـا انگاره ای کلی استوار هست که بـه تجمـیع عناصری کـه به طور منطقی تعلق بـه یکدیگر ندارند مـیپردازد.هنر اساسا غیر منطقی هست و نمـی توان ان را با اصطلاحات علمـی توصیف کرد.بسیـاری از معماران مدرن نما با انتقال روش های علوم طبیعی بـه معماری بعد هنر معماری ان را از بین برداند و زمـینـه ی کارشان را بـه طراحی صرف و ساخت تقلیل داداند.این تقلیل بـه طور کلی دو جهت متفاوت را درون بر مـی گرفت: یکی از این ها ریشـه درون اثر گرایی تفکیک ناپذیر از تحلیل داشت. و دیگری از باور علمـی بـه سیستم های سامان بخش ناشی مـیشد. درون نتیجه معماری مدرن با گسترش زیـاد بـه جلوه های نواکسپرسیونیستی یـا فرمالیسم نو عقلانی سخت تنزل کرد کـه در هر دو مورد نگرش جدید از دست مـی رود و معماری دشمن زندگی معاصر مـیشود.

    نقاشانی مانند کلی وکاندنیسکی خیلی پیش از این رویکرد شناسانـه بـه مسائل هنر تصویری را مطرح ساختند و برخی از معماران ان پیشنـهاد را دنبال د. پدیدار شناسی درون فلسفه به منظور امکان بازگشت به{خود اشیـاء} از طریق توصیف های کـه انـها را نشان مـی داد عمل مـیکند. درون برخی موارد انسان تلاش کرده هست که با مشکلات محیط زیست و مکان بـه طور جدی برخورد کند و مکانمندی را بـه عنوان یکی ز ساختارهای اساسی هستی ما درون این جهان توصیف کند.بدین ترتیب مکان بـه مثابه شیء درون مفهوم اصلی واژگانی ان درک مـی شود و این بـه منزله نوعی گردهمایی است  کـه انسان را  با جهان رو درون رو مـیکند. بنابراین مفهوم مکان عبارت هست از جهانی کـه مکان را بـه وجود مـیاورد. هر جهان کلی و در عین حال وابسته بـه شرایط هست و معماری این واقعیت را از طریق تعابیر تازه از حال و هوای ویژه هر مکان بیـان کند.ظاهرا سبک ها درون ساختار اصلی ریشـه دارند ونماینده مجموعه ای  از انتخابهای ویژه اند. بدین ترتیب گرچه اساس کلی سبک ها بـه انـها ارزش ابدی مـی بخشد اما بـه طور کلی سبک ها منحصر بـه فردند.هر چند جهان آزاد نمـی تواند از سیستم های بسته ای از این نوع استفاده کند اما درون این مـیان بـه پلان ازاد و فرم های ازاد نیـاز است.معماری به منظور به وجود اوردن این امکان حتما به سرچشمـه های رجوع مدرن از این مسئله اگاه بود.ا نظریـه پردازیش درون این باره درون تنگنای علمـی گرفتار شد. پدیدار شناسی بـه این نقطه ظعف غلبه مـی کند واین امکان را بـه دست مـی اورد کـه ریشـه هایمان را درک کنیم.با کمک پدیدار شناسی زبان جدید معماری مـی تواند ایجاد گردد و بدین ترتیب مکان جدید رونق گیرد.

    روش های کـه بر گرما ،خشکی،کم ابی وطبیعت خشن غلبه کرده وفضاهای ساخته شده را درون شـهر های کهن  بـه مکان های دلپذیر به منظور زندگی اسایش تبدیل کرده است.این معمار ایتالیـا با همـین دیدگاه بـه معرفی عناصری چون ایوان بادگیر ساباط قنات حوضه خانـه حیـاط مرکزی اب انبار و یخچال ها درون معماری ایران پرداخته است.

    عناصری کـه همـه انـها ضمن انطباق با محیط اطراف  وبهره گرفتن از مصالح موجود درون محیط پیرامون دشواری های زندگی  درون مناطق کویری و بیـابانی را اسان مـی ساخته اند.در دهه های اخیر و به خصوص درون دهه هتاد و هشتاد مـیلادی، ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد معماری پایدار مورد توجه معماران امروزی قرار گرفت.

    هوشمندی و دقت درون جزییـات معماری بذل توجه بسیـار بـه امر ایجاد فضای راحت و اسایش داخل زیبایی استحکام و عدم تخریب محیط و حفظ کیفیت زیست است.

    معماری پایدار

    طراحی پایدار یـا طراحی سبز از موضوعات بسیـار جنجالی و بحث برانگیز درون جهان امروز است. بدون ترتیب یکی از موارد مـهمـی کـه انسان همواره با ان دسته و پنجه نرم مـیکند ،نحوه نگرش و برخورد با منابع انرژی و تعامل بین منابع و اثرات ناشی از این مصرف است.در نگرش پایدار، طراحی بـه گونـه ای انجام مـی شود کـه این سه مورد درون یک چرخه ارتباطی صحیح قرار گرفته و بتوان درون اینده نیز از نتایج مصرف منابع درون حال ،بهره مند شد.

    به عبارت دیگر این نوع طراحی بدون داشتن نگرش درست و تعریفی مشخص امکان پذیر است.

    برای نخستین بار درون سال ۱۹۸۶توسط کمـیته یsustainabilityاصلاح پایداری جهانی گسترش محیط زیست، تحت عنوان رویـایی با نیـاز های عصر حاضر بدون بـه چشم انداز زیست محیطی جهان مخاطره انداختن منابع نسل اینده مطرح شد.

    باید خاطر نشان کرد،مفهوم طراحی پایدار یک مفهوم عام بوده و در بسیـاری از زمـینـه های از جمله معماری ،طراحی گرافیک کشاورزی ماشین الات و هر انچه با محیط زندگی انسان سروکار دارد بـه کار مـی شود.

    شاید بتوان هدف از این نوع طراحی را کاهش اسیب های محیطی بـه حداقل رساندن مصرف منابع انرژی و هماهنگی هر چه بیشتر با طبیعت دانست.

    به معنای دیگر، غلسفه ی طراحی پایدار پشتیبان و مشوق نگرش ها و تصمـیم های هست که درون هر مرحله از طراحی ساخت و سپس مصرف تاثیرات منفی بر محیط زیست و سلامت استفاده کنندگان را نیز درون نظر گرفته باشد.

    این نوع طراحی از اصول خاصی تبعیت مـیکند کـه رعایت انـها ضروری است؛

    مدیریت منابع انرژی طراحی با قبلیت بازگشت بـه چرخه زندگی ، طراحی به منظور انسان.

    مدیریت منابع انرژی ؛

    ۱ـمدیریت منابع تجدید ناپذیر

    توجه بـه روند رو بـه رشد منابع غیر قابل بازگشت. این مدیریت از دو زاویـه قابل بررسی هست تجدید مانند سوخت های فسیلی و مواجه جدی با بحران انرژی درون سال های اخیر استفاده ی بهینـه از این نوع منابع حیـاتی بـه نظر مـی رسد.

    زیرا این نوع منابع با توجه بـه ذخایر موجود  درون سال های اتی  بـه پایـان مـی رسد و مـی بایست به منظور دسترسی بـه منابع جایگزین فعالیتی جدی دنبال شود.

    ۲ـمدیریت منابع تجدید پذیر

    بهترین نوع منابع انرژی کـه در طراحی پایدار بر ان تمرکز مـی شود منابعی هستند کـه توانایی قرار گرفتن درون چرخه ی طبیعی و قابلیت بازگشت را داشته باشند. درون این نوع مدیریت منابع، همواره طراح تلاش مـی کند نوعی تعادل بین اثر تولید شده و محیط اطراف بر قرار کند که تا این دو درون یک چرخه بازگشتی بتوانند با یک دیگر مرتبط شوند.

    در این نوع طراحی با استفاده از منابع کـه در دسترس و طبیعت هستند مانند خورشید باد و باران همواره پروژه ای اقتصادی تر خواهیم داشت.

    طراحی با قابلیت بازگشت بـه چرخه ی زندگی؛

    در این طرح تاکید بر اتخاذ روشی هست که بـه بازیـافت و تولید منابع بـه کار رفته منجر شود. درون واقع درون این مرحله طراح ذهن خود را متوجه روندی کند کـه منابع مورد استفاده  درون طرح بتواند بعد از مرحله ی زوال و دور ریزی بـه چرخه ی اصلی طبیعت باز گردند بـه این معنا کـه منابع ما از یک شکل مفید بـه شکل دیگری  درون مـی ایند اما باز هم بعد از این تبدیل دارای کارایی و استفاده هستند.

    طراحی به منظور انسان؛

    این اصل ، سومـین و شاید مـهمترین اصل طراحی پایدار محسوب مـی شود . درون دو اصل پیشین کارایی بیشتر و محافظت از منابع طبیعی مورد توجه بود. درون حالی کـه در این اصل بر حفظ کیفیت زندگی تمام اجزای اکوسیستم تاکید مـی شود. این اصل را مـی توان درون راستای اه بشر دوستانـه ای دانست کـه ارکان و منابع مختلف زندگی را محترم مـی شمارد.

    در حقیقت با تعمـیق بیشتر درون این فلسفه مـی توان بـه این نکته پی برد کـه به نیـاز های زنجیر وار و متقابل اجزای مختلف زندگی و نقش انـها درون ادامـه حیـات بشری حتما توجه جدی مبذول داشت.

    زیرا درون جهان مدرن امروز اگر چه اسان محور همـه تغیرات است  اما این محوریت هرگز درون جهت نقض حقوق سایر موجودات زنده نبوده بلکه کاملا همگام با انـها و همواره درون حالت تعامل ودادوستد با انـهاست.

    در پایـان مـی توان گفت طراحی پایدار نوعی نگرش بـه دنیـا را مطرح مـی کند کـه با پیروی از اصول خاص تعامل بین مصرف منابع درون حال و اینده را مورد توجه قرار داده و همواره درون جهت منافع بلند مدت بشر گام بد مـی دارد.

    قبل از هر چیز کـه یک ساختمان سبز خلق شودمانند هر چیز دیگر بـه یک خالق نیـاز دارد این موضوع یعنی ایجاد ساختمان سبز بـه سلامت فردی کـه در ان و در محیط اطراف ان زندگی مـی کند کمک خواهد کرد و از او پشتیبانی خواهد کرد و باعث رضایت مندی و سود مندی انان خواهد شد کـه این موضوع نیـازمند کاربرد با دقت انرژی های تصدیق شده درون معماری است؛

    استفاده از طبیعت بادوام و منبع مواد با کیفیت و تکیـه بر خورشید به منظور استفاده های گرمایی و نیروی برق و روشنایی روزانـه و دوباره استفاده از ضایعات و … یک اتحاد و یک پارچه سازی ساختمان ظریف این استراژیـها را تولید مـی کند.البته حتما توجه داشت کـه تبدیل فرهنگ بشر بـه یک پایـه و تغییر ساختار اساسی روح و سرشت انسان بستگی دارد ما حتما یکی شدن و به هم پیوستن و وابستگی بـه یکدیگر را با یک چیز وسیع تر از خودمان را دوباره کشف کنیم. جهان طبیعت قلم مویی هست روحانی کـه نسبت بـه همـه چیز برتری مـی یـابد.اول شخص و بعد جامعه این عقیده بولوزوف است. او عقیده دارد ما حتما هر دو گروه را مجبور سازیم کـه موافق حقایق زندگی درون جهان باشند.در غرب بـه این مسئله اعتقاد دارند کـه مزیت درون طرح محیطی و طراحی ان درون صورتی پیشرفت مـی کند و موفق خواهد بود کـه حقیقا مجمع و گروه طراحی ان فقط گروهی از طراحان باشند.

    ارک اولین شرکتی هست که دست بـه این کارها زده است. کـه این شرکت تشکیل شده هست از معماران،سازندگان و مـهندسین و سر انجام عده ای از طراحان حتما پاسخگو درون تمامـی پروژه های این شرکت باشند. این شرکت درون جریـان طراحی های خود از از روش مشارکتی استفاده مـی کند ، یعنی تمامـی اعضا درون نظر ازاد هستند اما تصمـیم نـهایی را طراحان خواهند گرفت.این روش یک روش قدرتمند درون ساختمان سازی ها بـه شمار مـی رود.

    بسیـاری از ساختمان های کـه در این شرکت درون بین طراحان بـه توافق مـی رسد توفق انـها بـه خاطر مطلوبیت ان اثر هست در کار جالب دیگر درون این شرکت دعوت از تمامـی افراد صاحب نظر هست برای عملی و اجرایی شدن تمامـی نتیجه های بدست امده. جوانب مـهمـی کـه متفاوت با طراحی های قرار دادی مشخص شده هست عبارت اند از؛

    ۱ـطراحی حتما تقریبا درون بر گیرنده۴۰% از نیـاز ها باشند نـه اینکه۲۵% از نیـاز ها را بـه صورت قرار دادی را بر طرف کند.

    ۲ـروند طراحی جرینی هست اشفت و پر دست انداز. بنابر این احتیـاج بـه زمان طولانی دارد.طراحی بهتفکر گروهای صادق و ازمایش احتیـاج دارد.

    ۳ـ ایجاد ساختمان نیـازمند یکپارچه سازی و اتحاد است. همان اتحاد و یکپارچه سازی ها هست که منجر بـه تغیر ساختارهای  روحی انسان خواهد شد. اغلب از ساختمان سبز تغییر بـه ساختمانی مـی شود کـه اثرات منفی ان بر روی محیط اطرافش کم باشد. هدف از ایجاد ساختمانـهای سبز بر اساس اصول ذکر شده بالا بهبود یـافتن اب و هوا و جلوگیری از اثرات منفی ساخت و ساز بر محیط زیست است.صرفه جوی و بهینـه سازی مصرف انرژی و کاربرد انرژیـهای پایدار درون حال حاضر هیچگونـه نقشی درون فرهنگ ساختمان کشور ندارد. علاوه بر ان درون ساخت و سازهای مس بخش خصوصی و خصوصا مسکن طبقات مرفه ارقام نسبتا مـهمـی بـه زیـان سایر موارد ضروری هزینـه درون ساختمان صرف تزئینات افراطی و بی اصالتی مـی شود کـه عمدتا بنام ابزار سازی مشـهور است. انگیزه صرف این مبالغ نامتعادل درون زیور ارایی احراز جلال و شکوه و …و نـهایتا رونق و موفقیت تجاری خصوصا درون حرفه بساز و بفروش است.این مسئله متاسفانـه بـه یک مد درون جامعه تبدیل شده هست که نگران کننده هست .

    اما چاره مشکل: اکتشاف رویکرد های نوین زیبایی شناختی به منظور ایجاد تحول و دگرگونی درون ذهن عمومـی و جایگوزینی الگو های زیستی مبتنی بر تعادل صرفه جویی و بهینـه سازی مصرف و احترام بـه محیط طبیعی واجتماعی زیست بـه جای الگو های رایج کنونی امری ضروری است. لازمـه ای امر این هست که معماران بکوشند بـه جای دنباله روی درون سلیقه ی عمومـی و بازاری پسند ذوق را درون جهات سازنده و مفید اجتماعی هدایت کنند . معماران مـی توانند بـه مردم بباورانند کـه طرح های اقلیمـی و زیست محیطی کمتر از تزیینات رایج کنونی زیبا نیست. از طریق معماری مـی توان جامعه را از مطلوبیت و ارزش فراوان اقتصادی  و زیست محیطی انرژی های کـه به نامـهای بی زیـان و ارام و… مشـهور هست مطلع کرد. انرژی های کـه از دیدگاه هنر مندان و معماران مـی تواند بـه جای هر چیز دیگر زیبا نامـید. اینده جهان درون زیبای های زیبا نـهفته هست بیـایید زیبایی های نـهفته را درون انرژی های پاک و حیـات بخش را کشف کنیم . ارزش های معماری سنتی و سنت ارزش های زیست محیطی معماری سنتی ایران واجد ارزش های بسیـار فراوان درون شیوه های گوناگون استفاده بهینـه از ارزش و بهره برداری اکولوژی از انواع انرژی ها و خصوصا کاربرد انرژی های پایدار و بی زیـان هست . گر چه استفاده از باد و به عبارت صحیح تر بهر برداری از حرکت هوا و ایجاد نسیم عمده ترین و رایج ترین نوع کاربرد انرژی های بی زیـان درون معماری سنتی ایران است. با این حال همـه عناصر اربعه فلسفی و ایینی دارای کاربرد عالی زیست محیطی درون معماری ایران قدیم بوده است. نوع مصالح و فنون ساختمانی رایج درون گذشته خصوصا انچه کـه در رابطه با پایداری بنا بکار رفته و عناصر باربری اصلی ساختمان را تشکیل مـی داده یعنی دیوار ها و سقف ها یـا بـه عبارت کلی تر عناصر افقی و عمودی بـه علت دارا بودن حجم و وزن زیـاد بـه طور خود بـه خودی و طبیعی  درون مقایسه با مصالح و مواد سبک وزن و کم حجم کنونی دارای ظرفیت بالای نگهداری و ذخیره انرژی و استفاده متعادل سازی حرارت درون فضا های مصنوعی بوده است. درون عین حال این ویژگی  بـه هیچ روی بـه معنای ان نیست کـه زیبایی اسایش پایداری عالی و کیفیـات ارجمند زیست محیطی و ابتکارات مربوط بـه استفاده بهینـه از انرژی درون معماری ایرانی امری خود بـه خودی و پیش پا افتاده و بی نیـاز از هوش قدرت خلاقه و علم ودانش تلقی مـی شود . بررسی دقیق ویژگیـهای معماری ایرانی حاکی از برخوردداری از دانش و اگاهی بسیـاردر منطقه کوهستانی کـه شامل شمال و شمال غرب مـی شود درون این منطقه چگونـه دریـافت گرما از اهمـیت خاصی برخوردار هست در فصل سرما دمای هوا درون بیشتر مناطق زیر صفر هست بارش برف درون شمال غرب بیشتر از جنوب غرب هست علی رغم بارندگی فراوان درون این منطقه از رطوبت کمـی برخوردار هست و این امر از استفاده از بهینـه از تهویـه طبیعی هوا را کاهش مـی دهد درون این مناطق فرم بنا حتما طوری باشد کـه بیشترین نور گیری را دارا باشد و دارای حیـات مرکزی نیز باشد کـه گرمای بیشتری دریـافت کند و چیدمان فضا حتما طوری باشد  کـه بیشترین انرژی را دریـافت کند مثلا فضا های اصلی حتما رو بـه شمال باشند که تا انرژی را دریـافت کند و استفاده از شیشـه درون اطراف ساختمان به منظور جلو گیری از ورود سرما و باد های مزاحم و استفاده از نور خورشید مـی باشد.

    در مناطق سرد و کوهستانی مانند سایر اقلیم از مصالح موجود درون ان اقلیم هست از مصالح استفاده شده کـه از ظرفیت و مقاومت حرارتی خوبی برخوردار باشد که تا گرمای داخل فضا را حفظ نماید.

    دیوار های قطور ، گرما و حرارت تابش افتاب روزانـه را درون طول شب حفظ و به تعدیل دمای داخل ساختمان کمک مـی کند. درون معماری بومـی این مناطق که تا حد ممکن تلاش مـی شود که تا به شکل طبیعی یـا با استفاده از بخاری و گرمای ناشی از حضور افراد ، پخت وپز با حیوانات ،بنا را گرم نمود.

    بام ها غالبا درون مناطق کوهستانی مسطح است. بام های شیب دار غالبا درون صورتی مناسب هست که پوشش ان بـه مراتب از بام های مسطح بهتراند چرا کـه اب باران را بـه سهولت از روی بام دور مـی کند ولی درون صورت کاه گلی بودن بام قدرت بام درون مقابل رطوبت و باران بـه ویژه برف بسیـار تضعیف خواهد شد. چرا کـه اب ناشی از ذوب تدریجی برف وارد سقف کاه گل مـی شود و بنا مرطوب و نمدار مـی گردد. بـه همـین دلیل بـه محض بارش برف ان را از روی چنین بامـی پارو مـی کنند و با غلتکی صاف و کوچک بام را دوباره غلتک مـی کشند که تا پوشش کاه گلی ان مجددا متراکم و های ایجاد شده درون اثر نفوذ اب مسدود گردد.

    انتخاب بام های مسطح درون اقلیم سرد مشکلی ایجاد نمـی نماید چرا کـه با نگهداری برف روی بام از ان بـه عنوان حرارتی درون مقابل سرمای زیـاد و هوای خارج کـه چندین درجه کمتر از درجه ی حرارت برف هست استفاده مـی شود و همچنین فضای اسکلت خرپا کـه کاربرد انباری دارد ، عایق مناسبی بین فضای داخل  و خارج بنا خواهد بود . لذا دو جداره بودن سقف بنا درون این اقلیم به منظور حفظ گرمای بنا حائز اهمـیت است.

    نوع مصالح

    مصالح مورد استفاده درون مناطق سرد و کوهستانی مانند سایر حوضه های اقلیمـی از مصالح موجود درون ان اقلیم است. این مصالح حتما از ظرفیت و مقاومت حرارتی خوبی برخوردار باشد که تا گرمای بنا را درون فضای داخل ان حفظ نماید.

    لذا بدنـه ی این بنا از سنگ و پوشش سقف و بام از تیرهای چوبی و کاه گلی مـی باشد. از سنگ و مصالح مقاوم و سنگین به منظور پی سازی بنا استفاده مـی شود و در برخی مناطق ، کرسی چینی با مصالح سنگین جهت جلو گیری از رطوبت بـه کار مـی رود ، هر چند ابنیـه این مناطق ، بـه طور کلی ، بر روی زمـین بنا مـی شوند.

    در این رابط مـی توان از شـهر جوانرود و روستاهای اطراف ان واقع درون منطقه غربی رشته کوه البرز ودر ۹۵ کیلومتری شمال غرب کرمانشاه نام برد. درون این منطقه ساختمان های سنگی ، سیمایی موزون و هماهنگ بـه کل بافت شـهر و همچنین بـه بافت روستاها داده هست . سنگ مـه بـه وفور درون این منطقه ی کوهستانی وجود دارد و به صورت لاشـه یـا قواره درون دیوارهای قطور ساختمان بـه کار مـی رود. درون منطقه اقلیم سرد و نسبتا پر باران ، بام ساختمان ها مسطح و با تیر چوبی و کاه گلی پوشیده شده است. هر چند کـه بام اغلب ساختمان ها های جدید درون جوانرود دارای خرپای چوبی و پوشش شیروانی است.

    کالبد شـهری و روستایی

    بافت شـهر و روستای حوزه ی اقلیم سرد و کوهستانی درون جهت مقابله با سرمای شدید شکل گرفته. ویژگی بافت شـهری و روستای درون این مناطق عبارت اند از:

    ۱ًـبافت متراکم وفشرده

    ۲ـفضای کوچک و محصور

    ۳ـبهره گیری از جهات افتاب و زمـین

    ۴ـمعابر باریک بـه موازات خط تراز زمـین

    با توجه بـه شرایط  اقلیم منطقه سرد و کوهستانی درون ایران بـه منظور جلوگیری از اتلاف حرارتی و کوران هوا، بنا ها بـه صورت متراکم و فشرده و متصل و در کنار هم ساخته مـی شود که تا سطح تماس فضاهای گرم مس با محیط سرد خارج کاهش یـابد. همچنین بنا ها طوری کنار هم قرار مـی گیرد کـه یکدیگر را محصور کنند و فضاهای شـهری که تا حد امکان کوچک شوند که تا نفوذ جریـان باد سرد بـه داخل فضاهای شـهری کم گردد و تابش حرارت از سطح خارج دیوار های گرم ابنیـه بـه فضای کوچک و محصور شـهری ، هوای سرد انـها را تعدیل نماید.

    نکته قابل مشاهده درون این نوع شـهرها، طراحی معابر کم عرض و باریک به منظور استغاده بهتر از حرارت و جلو گیری از تبادل گرما و سرما هست . معمولا درون این نوع اقلیم ، مجتمع های زیست محیطی درون وسط دامنـه بلندی ها و رو بـه جنوب و در داخل زمـین یـا روی ان بـه منظور بالا بردن ظرفیت حرارتی دیواره های بدنـه شمالی و افزایش حجم داخل نسبت بـه سطح بیرونی ، استقرار مـی یلبند . درون واقع درون صورت استقرار روستا درون پایین دره اولا خطر سیل خیزی و نابودی روستا وجود خواهد داشت . ثانیـا نفوذ هوای سرد سنگین بـه دره ها باعث افزایش شدت سرما بـه هنگام شب خواهد داشت. ثالثا جبه ی شمالی کوه همواره درون سایـه قرار گرفته و سرد مـی باشد درون حالیکه روستا ها و شـهرها حتما جهت حداکثر از تابش نور افتاب رو بـه دره و در افتاب بنا گردند. رابعا بـه علت فزونی ناهمواری های زمـین و شدت باد درون بالای کوه و دسترسی  بـه منابع ابی و رودخانـه ها کـه در قسمت پایین ارتفاعات جاری هستند ، استقرار بافت روستایی و شـهری بر بالای کوه صحیح نمـی باشد.

    برخلاف مناطق معتدل و مرطوب سواحل جنوبی دریـایی خزر خانـه های این مناطق اغلب دارای زیر زمـین با سفف کوتاه کـه در زمستان پایین نشین هستند کـه به علت خنکی هوای ان، درون تابستان به منظور سو اسایش ساکنان خانـه بـه کار مـی رود.

    استفاده از ایوان حیـاط کوچک درون بنا

    از ان جایی کـه در بیشتر روز های سال درون مناطق کوهستانی ، اکثر فعالیت های روزمره درون اتاق ها انجام مـی پذیرد. لذا ابعاد حیـاط ها درون این مناطق قدری کوچکتر از نواحی فلات مرکزی ایران است.

    ساختمان های این اقلیم دارای ایوانند و به مراتب کمتر مـی باشند و نمانند ایوان های مناطق خزر کاربرد نشیمن ندارند و صرفا جهت حفظ ورودی های بنا از برف و باران استفاده مـی شوند. نکته دیگر پایین بودن کف حیـاط بناههی اقلیم سرد بـه اندازه ۱ تا۱٫۵ متر از سطح پیـاده رو ها بوده که تا بتوان اب جاری درون نـهر ها و جوی ها را بـه طرف باغچه ها و یـا بـه طرف اب انبار واقع درون زیر زمـین هدایت نمود و از سوی دیگر زمـین مانند عایق حرارتی اطرلف بنا را احاطه کرده است.

    ۳ـپلان فرم بنا و نحوی قرار گیری ان

    در اقلیم سرد و کوهستانی بناها دارای پلان و بافت متراکم مـی باشند. فرم بنا حتما به گونـه ای باشد کـه سطح تماس ان را با سرمای خارج کمتر نماید که تا حرارت کمتری از فضای درون بـه بیرون انتقال یـابد. لذا از احجامـی نظیر مکعب یـا مکعب مستطیل استفاده مـی نمایند که تا نسبت سطح خارجی بنا بـه حجم داخل ان کاهش یـابد و ان را درون حداقل ممکن نگه دارند.

    ساختمان ها ۲۰ درجه بـه طرف غرب و ۴۵ درجه بـه سمت شرق و در سایـه ی باد یکدیگر و خارج از سایـه ی افتاب هم ، درون محور شمالی ـ جنوبی مستقر مـی شوند.

    ۴ـاتاق های کوچک با ارتفاع کم

    در نواحی سرد و برفی حتما از ایجاد اتاق ها و فضا های بزرگ داخل بنا اجتناب نمود چرا کـه با افزایش سطح تماس انـها با فضای سرد بیرونی ، گرم این فضای بزرگ مشکل خواهد بود.

    بنابراین درون این مناطق سقف اتاق ها را پایین تر از اتاق های مشابه درون سایر حوضه های اقلیمـی درون نظر گرفته مـی شود. که تا حجم اتاق ها کاهش یـابد و سطح خارج بنا بـه حداقل برسد. ارتفاع کم  سقف درون تالار ها و اتاق های مـهم و طاق راسته ها و حجره های بازارها این مناطق نیز مشـهور است.

    ۵ـ بازشوهای کوچک

    در این مناطق به منظور جلوگیری از تبادل بین داخل و خارج بنا از بازشوهای کوچک بـه تعداد کم استفاده مـی کنند و در صورت استفاده از بازشو بزرگ استفاده از سایـه بان الزامـی است. بازشو ها درون ظلع جنوبی به منظور استفاده هر چه بیشتر از افتاب بزرگتر و کشیده تر انتخاب مـی شود. همچنین از استقرار بازشو درون جهت باد های سرد حتما اجتناب شود و پنجره های دوجداره به منظور به حداقل رساندن تبادل حرارتی مناسب است. درون ضمن بـه منظور جلوگیری از ایجاد سوز درون داخل و خارج حرارت داخلی بـه خارج ساختمان ، مـیزان تعویض هوای داخل و تهویـه طبیعی را حتما به حداقل ممکن رساند .

    در مقایسه با اقلیم گرم وخشک ابعاد بازشوها درون این حوضه اقلیمـی به منظور استفاده از انرژی حرارتی حاصل از تابش افتاب افزایش یـابد.

    ۶ـدیوار های نسبتا قطور

    قطر زیـاد دیوار ها بـه نوبه ی خود از تبادل حرارتی بین فضای داخل بنا و محیط بیرونی ساختمان جلوگیری مـی کند. معیـار های معماری اقلیم سرد و کوهستانی  با گرم وخشک تقریبا مشابه هست و تنـها تفاوت انـها درون منابع حرارت دهنده مـی باشد کـه در اقلیم گرم وخشک این منبع از سمت بیرون بنا و در اقلیم سرد از سمت داخل فضا مـی باشد. لذا درون این اقلیم بـه کمک مصالح بنای قطر دیوار ها را زیـاد نموده که تا این جداره بتواند بـه عنوان منبع ذخیره حرارت داخل بنا عمل نماید.

    کوهستان های غربی رشته کوه های فلات مرکزی ایران و سراسر کوه های زاگرس را درون برمـی گیرد از مناطق سردسیر بشمار مـی ایند، کـه کلیـات اب و هوای این منطقه بـه شرح زیر است:

    ـسرمای شدید درون زمستان و معتدل درون تابستان

    ـبارش برف سنگین

    ـرطوبت کم هوا

    مـیانگین دمای هوا درون گرم ترین ماه سال درون این اقلیم بیش از ۱۰ درجه و متوسط دمای هوا درون سردترین ماه سال کمتر از ۳ـ درجه مـی باشد.

    نوسانات دمای درون این منطقه درون طول شبانـه روز زیـاد است.در این اقلیم دره ها درون تابستان بسیـار گرم و در زمستان  معتدل است. مقدار تابش افتاب درون تابستان زیـاد ولی درون زمستان کم است. زمستان ها سرد و سخت و طولانی و تا چند ماه سال زمـین پوشیده از برف و یخ هست و بهار کوتاه مدت و زمستان و تابستان را از هم جدا مـی کند.

    سرما از اوایل اذر ماه شروع مـی شودو کم وبیش که تا اواخر فروردین ماه ادامـه مـی یـابد. درون سراسر این منطقه ازربایجان گرفته که تا استان فارس زمستان ها بـه شدت سرد مـی باشد.

    در این نواحی مـیزان بارندگی درون تابستان کم و در زمستان زیـاد و بیشتر بـه صورت ریزش برف مـی باشد . برف های پیـاپی بیشتر قله هارا مـی پوشاند درون ارتفاعات بالای ۳۰۰۰ متر همواره برف وجود دارد و این کوهستان ها سرچشمـه ی بارش رودخانـه ها و قنات ها درون کشور محسوب مـی شود.

    بارش برف درون شمال غرب وشمال غرب بیشتر از نواحی جنوب غرب مـی باشد.

    ……………………………………………………………………………………….

    برای هرچه بهتر شدن مطالب سایت ما را از دیدگاه سازنده خود آگاه سازید.

    جهت مشاهده مقالات معماری بیشتر اینجا را کلیک کنید.




    [ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 01:08:00 +0000



    ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد

    فرهنگی هنری | کلاغ نامـه | صفحهٔ 2

    دو تیتر روزنامـه های کیـهان و اطلاعات درون روزهای منجربه پیروزی انقلاب اسلامـی- بهمن ۱۳۵۷-  بخشی از تاریخ انقلاب شده و د رحافظه ها نقش بسته است: ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد «شاه رفت» و» امام آمد». ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد این دو تیتر حکایتگر پایـان رژیم شاهنشاهی و آغاز نظام جمـهوری اسلامـی است.

    جشن ها ی دولتی پیروزی انقلاب  اسلامـی با رو ز «امام آمد» درون ۱۲ بهمن شروع مـی شود. ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد امسال، ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد سازمان تبلیغات  اسلامـی کـه بر گزاری انحصاری این جشن هارا بر عهده دارد، دست بـه ابتکاری زد کـه بلافاصله بـه داستانی پر ماجرا تبدیل شد و آیت اله خمـینی بنیـانگزار جمـهوری اسلامـی را بـه دستمایـه شعر و شوخی تبدیل کرد.

    گزارش ورود امام بصورت مقوائی، درون بر گیرنده فشرده شعرها، عها، طرح و شوخی هاست کـه بر این اساس شکل گرفته و در فضای مجازی منتشر شده است.

     ۱- تصاویر ورود ماکت امام

    ۲- متن ها

    سخنرانی امام مقوا (ره) درون بهشت زهرا

    لاکن اس ام اس را مجانی مـیکنیم، لاکن اینترنت را مجانی مـیکنیم، من تو دهن این چی ها مـی، لاکن بـه این سرعت قانع نباشید، اینترنت ۲ مگابایت بـه خانـه هایتان مـی آوریم، لاکن بـه همـه تان یک فروند لف تاف مجانی مـیدهم، لاکن قانع نباشید بـه این چیزها، ولاکن من گوگل تعین مـیکنم، من توی دهن گوگل پلاس مـی. ما از به منظور فیسبوک انقلاب نکردیم، فیسبوک مال خره، ما انقلاب نکردیم کـه جی مـیل و هات مـیل ارزان شود… ولا کن

    پس ازاجرای شکوهمند مراسم ۱۲ بهمن، احمدی نژاد ادعا نمود کـه تعداد کثیری از کشورها از ایران درخواست نموده اند که تا بتوانند از تجارب ارزشمند دولت خدمتگذار درون زمـینـه برگزاری مراسم ملی خود بهرهمند گردند. بر اساس محاسبات دکتر احمدی نژاد انتقال بهینـه از این تجارب مـیتواند تاثیر عدالت محوری درون رشد بازار مقوا داشته باشد کـه بی شک بستر ورود مدیریت دولتی ایران را درون مدیریت جهانی هموار نموده و ظهور مقوایی آقا را تسریع مـی فرماید. بر اساس گزارشات مندرج درون روزنامـه کیـهان، رهبر انقلاب ضمن ابراز خوشحالی مجدد از پیشرفتهای علمـی بدست آمده حمایت مجدد خود را از محاسبات رییس جمـهور برگزیده حمایت نموده و از تنـها مقوای زنده، حضرت ایت ا… جنتی خواستند که تا هر چه سریعتر قانون تقدس مقواههای جهان اسلام را تصویب و به خانـه ملت ابلاغ و در صورت نیـاز تفهیم نمایند. خبرگزاری فارس نیز درون همـین راستا گزارش داد کـه قیمت روز مقوا از این بعد توسط مشاوران اقتصادی بیت رهبری تعیین و ابلاغ مـی گردد. بنا بـه گفته آقای صادق لاریجانی، کم و یـا گران فروشی مقوا و یـا پاره مقوا درون حکم اخلال درون امنیت ملی و بنابراین محاربه قلمداد شده و مجازاتش حداقل اعدام فرد مجرم و یکی از اعضای درجه اول خانواده اوست.

    یكی ازیـاران امام تعریف مـی كرد: روزی با امام درنوفل لوشاتو درون حال قدم زدن بودیم و امام از آرمانـهایش برایم مـی گفت كه ناگاه بادی وزید، صدا قطع شد، سرم را برگرداندم و دیدم امام را باد !!!


    روزی آغا بـه دیدار امام آمد به منظور عرض شکایت ازاوضاع کشور، آغا درون حالی کـه سیگار مـیکشید، تکه ای از آتش سیگارشان بـه روی امام ریخت و باعث شد بخشی از پای امام بـه صورت کامل بسوزد!! اگر احمد آقا نرسیده بودند امام تبدیل بـه خاکستر شده بودند …!!

    ۳- چند شعر

    مقوا ای امام مقوا ای امام
    ای مقوا ای مظهر علف
    ای تو سر دسته ی هرچه بی شرف
    این تویی.. این تویی ماکت امام
    شد مچاله کنون کاغذ نظام
    سان ببین از صف گله ی بزی
    چون تویی بهر ما گرگ کاغذی
    ببین کـه سیدعلی بـه تو دهد پیـام
    منم مقوائم مـیخواهم پیشت بیـام

    *

    غزل مقوائیـه، تقدیم بـه امام مقوایی…

    من ز خال لبت ای دوست بـه اغما شده ام / بیست سالی شد و یک روز مقوا شده ام
    فارغ از خود شدم و مـیل بـه پوستر کردم / لکن امروز مقوای بس اعلا شده ام
    غم دلدار فکنده هست به جانم آتش / شعله ور همچو مقوا توی سرما شده ام
    در کارتن بگشائید، درآرید / کـه من از کاغذ و از مدرسه بالا شده ام
    جامـه زهد و ریـا کندم و برتن کردم / یک مقوای گلاسه کـه چه زیبا شده ام
    واعظ شـهر بـه من گفت کـه تمثال شوم / لیک بیل بورد مقوایی سه لا شده ام
    بگذارید کـه از مـیکده یـادی م / چوب بر پشت، مقوای سرپا شده ام

    ۴- کامنت ها

    این بود آرمانـهای امام مقوا؟

    مقوا کم اومد کـه بازرگان و بنی صدر و غیره رو درون حال پیـاده شدن از هواپیما درست ن؟

    دیو چو بیرون رود، مقوا درون آید.

    روح منی مقوا، بت شکنی مقوا

    وای اگر مقوا، حکم جهادم دهد، ارتش دنیـا نتواند کـه جوابم دهد.

    مقوای عزیزم، بگو که تا خون بریزم.

    الله و اکبر، مقوا رهبر

    مقوا، مقوا، حمایتت مـی کنیم

    تا خون درون رگ ماست، مقوا رهبر ماست!

    ما اهل کوفه نیستیم، مقوا کاغذ بشـه!

    رهبر چه تنـها شده! خمـینی مقوا شده!

    خدایـا خدایـا که تا انقلاب مـهدی مقوا رو نگه دار

    خونی کـه در رگ ماست، هدیـه بـه این مقواست

    صل الله محمد بوی مقوا آمد….
    سال ۸۸: خمـینی کجایی؟ تنـها شده
    سال ۹۰: کجایی؟ امام مقوا شده

    بوی چسب و روغن و مقوا آمد… رهبر بی آب و رنگ، از چاپ درون آمد.

    دوستان توجه د کـه حضرت امام با ایرفرانس کـه تشریف آوردند سالم آمدند اما با ایران ایر پاهای خود را از دست داده بودند.

    سخنان تکان دهنده امام درون بهشت زهرا آب را قطع مـی کنیم برق را قطع مـی کنیم گاز را قطع مـی کنیم مقوا را مجانی مـی کنیم.

    از ماکت امام پرسیدن چه احساسی داری؟ گفت اون خدا بیـامرز کـه آدم بود هیچ احساسی نداشت من کـه مقوام!!

    شانس آورده باشـه صاحب بلیزر موتور ماشینش رو نسوزونده باشن درون حین این مانور چون مشـهوره كه درون سال ٥٧ از فشار جمعیت ماشین از كار افتاد و اومدن امام رو با بالگرد بردن.

    یعنی دانشجویـان خط امام مقوایی هم تشکیل مـیشن؟

    به نظرم هم اینک داره دوران طلایی امام مقوایی داره اغاز مـیشـه!

    به نظرم قلقلی برنامـه کودک اگه گریمش مـی‌ بهتر مـی‌تونست درون نقش امام ایفای نقش کنـه که تا این مقوا.

    باید تو این کاردستی امام بـه جای ابروهاش از کاموا سیـاه استفاده مـی‌، خوب درون نیومده.

    از مقواهای امام بعد از دهه فجر مـیشـه درون مزارع بـه عنوان مترسک استفاده کرد.

    کاری مـی‌کنید آدم تو تصاوی گوگل سرچ کنـه «کاردستی با مقوا» تصویر حضرت امام بیـاد.

    بلند گوی فرودگاه مـهر آباد: هم‌اکنون مقوای بنیـانگذار کبیر انقلاب از هواپیما پیـاده مـی‌شوند.

    ا لف: آب زنید راه را

    ب: بیخود بیخود نگار مقواییـه خراب مـیشـه

    الف: ای بـــــابـــــــا

    آقایون مواظب باشن امام که تا نشـه

    امام همـیشـه بعد از اینکه وضو مـی‌گرفتن، مـیومدن من اتوشون مـی‌کردم!/ خاطرات همسر امام.

    لكن اینگونـه نباشد كه امروز بعد از مراسم ما را لوله كنید بگذارید گوشـه كمد!

    ا.ن: تحریمـها بی اثر هست من یـه 16 ساله مـیشناسم کـه تو زیرزمـین خونـه اشون با مقوا امام تولید مـیکنـه.

    گیرم کـه با مقوا تب اختلاس را خواباندید، با رویش ناگزیر شوشول فرنود چه مـی کنید

    من کارتن نیستم ولی کارتن ها را دوس دارم. مقوا (ره)

    تو مـی‌دونی شاه بره، مقوا برگرده یعنی چی؟

    آن کـه امام بود و قاعد یک ملت، مقوا شد؛ وای بـه حال تو کـه با یک تک ماده، آیت الله شدی……

    سی سال پیش تو ماه دیدنش. الان تو مقوا

    آن کـه امام بود و قاعد یک ملت، مقوا شد؛ وای بـه حال تو کـه با یک تک ماده، آیت الله شدی……

    وای بـه حالت بختیـار اگه مقوا فردا نیـاد

    نقل شده وقتی امام داشت از کارخونـه مقوا سازی مـیومد بیرون گفته یـا علی

    امام همـیشـه مـیگفت اگه خواستین ماكتمو بسازین از طلا نسازید از مقوا بسازید. مقوای فابریـانو هم نـه ها، از همـین شونـه تخم‌مرغیـا (خاطرات نوه امام )

    سوال امتحانی: با دو متر مربع مقوا، چند امام کامل مـی توان ساخت؟

      ۵- طرح ها

    نماز جمعه این هفته بـه امامت امام مقوایی باحضور باشکوه آحاد مردم برگزار شد

    عکسی کمتر دیده شده از دوران جوانی امام راحل !!!

    از فرمایشات حضرت امام مقوا در دیدار با جمعی از کارتن پلاست‌ها: «ای کاش من هم یک کارتن پلاست بودم»

    لکن ما با همـه مقوا بودنمان آنقدر زور داشتیم کـه شـهرآورد قرمز و آبی شما را تحت الشعاع قرار دهیم!

    مازاد رهبر مقوایی صادر مـی شود – طرحی از آدام

    گلخانـه مرحوم امام مقوا

    رهبری چون که مقوایی شد… کار او مایـه رسوایی شد // ای پسر جانِ من این قصه بخوان… تو مشو مضحکه خلق جهان

    بازی بین تیم‌های مقوا سازیِ قم و گسترش چاه جمکران

    ایشون آقای آیت الله رفسنجانی هستند کـه نمایش امام مقوایی رو «سخیف» خوانده بودند // این عمربوط بـه بازدید 5-6 سال پیش خود ایشان از مدرسه ی رفاه و ملاقات با امام مقوایی درون آنزمان هست.

    دیدار حضرت مقوا ( ره ) با مـیهمانان خارجی دهه زجر

    پیشنـهاد: این اقایـان بیـایند یـه مجلس مقوایی درست كنن خیـال همـه رو راحت كنن

    امام مقوا (ره) درون نقش فرمانده کل قوا

    گزارش تصویری / مراسم نمادین سی و سومـین سالگرد ورود امام خمـینی(ره) بـه ما(ه)

    امام راحل : ما را پاره پاره كنید، ما ضخیم تر مـیشویم

    نگهداری امام مقوا (ره) از کودکان

    امام مقوا (ره) و علاقه بـه هنر

    عخانوادگی امام مقوا قبل از انقلاب.

    استقلال و مقوا هم دیگه خز شد! از دولت جمـهوری اسلامـی مـیخاهیم موضوع جدیدی را به منظور توییت ملت ایجاد کند.

    لینک مستقیم مطلب




    [ماکت دست که مفصل هارا نشان دهد]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 28 Jun 2018 06:55:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com