نظر زین مالک درباره ایران

نظر زین مالک درباره ایران ِ زنجیرهای بردگی (درباره ی انقلاب 57) + فایل صوتی ... | نظر جنجالی طناز طباطبایی ، درباره ازدواج و بچه دار نشدنش ... | ساعت آبی پنگان درون ایران بیش از ۲۴۰۰ سال کاربرد دارد ... | علی شریعتی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | آیـا تجاوز بـه زنان کافر از منظر اسلام جایز است؟ | شـهر سوال |

نظر زین مالک درباره ایران

ِ زنجیرهای بردگی (درباره ی انقلاب 57) + فایل صوتی ...

یک: شاید یکی از خسارتبارترین و نکبت بارترین انقلاب های تاریخ، نظر زین مالک درباره ایران انقلاب سال پنجاه و هفت ایران باشد. نظر زین مالک درباره ایران کـه مردمـی گیج و منگ، بـه همان راهی درون افتادند کـه زیرکترها، پیش پایشان واگشوده بودند. نظر زین مالک درباره ایران ما گیج و منگ های این سوی تاریخ، مشت ها را گره کردیم و دهن های پرخاشگرمان را واگشودیم و بُن مایـه هایی را فرو ریختیم که: نظر زین مالک درباره ایران امروزه حسرتناکِ بسیـاری از آنـهاییم.

دو: ما مردمـی بودیم بیـهوش و منگ. کـه انگار دروازه های بینایی و شعوری ما را گِل گرفته بودند که تا نـه ببینیم و نـه بفهمـیم. و ما – همراهان و فداییـانِ انقلاب – عجبا کـه چه غرور مـی ورزیدیم بر این گِل گرفتگی های بینایی و شعوری. جوری کـه هر یک از ما، بردگانِ حریصی شده بودیم سرشار از بدفهمـی. کـه بر زنجیرهای دست و پای خویش بوسه مـی زدیم و زخم هایمان را مـی لیسیدیم برسم تبرّک.

سه: این کـه مـی گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلاب های تاریخ است، نـه از این روی کـه با بر آمدن جمـهوری اسلامـی، بسیـاری از سرمایـه های انسانی و پولی و بین المللی ما دود شد و بهوا رفت، نـه، بل بجای این کـه ما با انقلاب، خیز برداریم بـه سمتِ دستاوردهای نوینِ بشری، بـه سمتِ دوردست هایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم درون همان دوردست ها، خود را و هستیِ خود را فدای گمگشتگی ها و عصبیت های هیچ درهیچ مذهبی کردیم.

چهار: یکی از بزرگترین بدفهمـی های ما این بود کـه بجای فرا بردن و برنشاندنِ انسان های شایسته و نیک اندیش، دست بدامان مردی شدیم که: دنیـا را نمـی شناخت، و حسرتناک دوردست های تاریخی بود، و از مدارا و همزیستی هیچ نمـی دانست، و از ِ تنگِ تشیع، بـه هستی و به جهان و به بشریت مـی نگریست. او درون دخمـه های تاریک تاریخ، گم شده بود. انسانِ امروز را نمـی شناخت. او آمد و مردم ایران را از امروزشان بِدَر برد و به دوردست های تلخ و تاریکِ تاریخ انداخت و در همانجا سرشان را با فرسودگی های مذهبی گرم کرد.

پنج: درون سال پنجاه و هفت، فرش گونگی و گشاده دستیِ مذهبیِ ایرانیـان، آنچنان با هیجان و التهاب آمـیخت کـه مردمان منگ، دریچه های خردمندی را یکجا بر خود بستند و دروازه های خرافه را بر خود و بر نسل های خویش واگشودند و در این بدفهمـیِ عمـیق، کار را بدانجا رساندند کـه برای نفهمـیدن، و برای مته زدن بـه عمق بدفهمـی، ازهم سبقت گرفتند، و این هیـاهویِ هیچ درون هیچ را عین درستی انگاشتند و برایش جان فدا د.

شش: امروز کـه نم نمک، چهره ی مخوفِ بدفهمـی آشکار مـی شود و پرده از باطن و ذاتِ ناجورش، کنار مـی رود، با مردمـی مواجهیم کـه هم شرمگین اند و هم پاکباخته. هم بچشم خود مـی بینند کـه چه ساده لوحانـه از سفره دارانِ مذهبی بازی خورده اند، و هم سر بـه سودای سرمایـه های از کف رفته ی خویش دارند. بـه خانواده ای بنگرید کـه یکی و دو که تا و چند فرزند خویش را فدای فریبکاران مذهبی کرده هست و اکنون بـه پوزخند و دندان تیزِ همان فریبکاران مبتلاست.

هفت: بله، انقلاب پنجاه و هفت، انقلابِ زیرکترها از یک سوی، و مردمـی گیج و منگ از دیگر سوی بود کـه سر بـه دیوار نکبت های تاریخی کوفتند و با دهن های گشوده، بر سرِ هرچه آداب انسانی فریـاد کشیدند و رشته های شایستگی پنبه د. گندابِ فریبی کـه مردم ایران را بکام خود کشاند، این بود که: آخوند، آدم نمـی کشد و دروغ نمـی گوید و دزدی نمـی کند! با فرو شدن بـه گندابِ این فریب بود کـه مردم منگ ایران، دروازه های ادب و احترام و آزادگی و شایستگی را بر خود بستند و دروازه ی عصبیت های زنگار بسته ی تاریخی را بر خود گشودند و در اعماقِ این زنگار بستگی، زنجیرهای بردگیِ خویش را د و در قهقرای آوار و سرابی بـه اسمِ جمـهوری اسلامـی بـه پایکوبی پرداختند.

هشت: مـی دانم کـه ما به منظور خروج از بدفهمـی های تاریخی و مذهبی، و برای واگشودنِ دروازه های فهم، راه درازی درون پیش داریم. ما با فرسودگان و عتیقه هایی مواجهیم کـه برای نفهمـی های هرچه عمـیق ترِ ما فرش رنگین مـی گسترند، و داغ و درفش شان را به منظور خروج کنندگان از این دایره ی بسته و زنگ زده، برق مـی اندازند. این عتیقه ها، نان شان درون نفهمـی های هرچه عمـیق ترِ ماست. ما را اما چاره ای دیگر مگر هست؟ ما ایرانیـان، یـا حتما در اعماق این بدفهمـیِ عمـیق بپوسیم و دل بـه زنجیرهای پوسیدگی خویش بسپریم، یـا با هر خسارت و زجر و زخم، ازاین تاریکی بدر شویم و پنجره ها و دروازه های روشنایی و فهم را بـه روی خود واگشاییم.

محمد نوری زاد
چهاردهم بهمن نود و شش – تهران

” زنجیرهای بردگی” با صدای محمد نوری زاد

[embedded content]




[نظر زین مالک درباره ایران]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 22 Jul 2018 05:51:00 +0000



نظر زین مالک درباره ایران

نظر جنجالی طناز طباطبایی ، درباره ازدواج و بچه دار نشدنش ...

طناز طباطبایی tannaz tabatabaei ستاره مشـهور سینما یکی از متفاوت ترین بازیگران سینماست. نظر زین مالک درباره ایران مـی پرسید چرا؟ چون او دغدغه های متفاوت و عجیبی دارد.

این ستاره سینما درون یکی از گفت و گوهایش با ساناز صفایی اعتراف مـی کند مـهم ترین دغدغه او همـیشـه درون زندگی ترس از پیری بوده. نظر زین مالک درباره ایران او درون این باره مـی گوید:«کهنـه نشدن. من از پیر شدن مـی ترسم. از ذهن پیر مـی ترسم. از جسم پیر مـی ترسم.»

و ادامـه مـی دهد: نظر زین مالک درباره ایران «متولد سال ۶۲ هستم. اما این مربوط بـه این سن من نیست. من ۱۸ سالگی هم کـه گواهینامـه گرفتم و فکر کردم کـه دیگر خیلی بزرگ شدم سریع این فکر از ذهنم عبور کرد کـه یعنی دارم پیر مـی شوم و هر روز کـه جلو مـی روم بیشتر، نظر زین مالک درباره ایران بیشتر از این فرسودگی و کهنـه شدن مـی ترسم.»

 اما او کـه مجرد هست درباره ترس از اینکه پا بـه سن بگذارد و همچنان مجرد بماند و فرزندی نداشته باشد، نظرات جالب و شنیدنی دارد: «ببین این حرفی کـه الان مـی خواهم بگویم خیلی حرف رادیکالی هست شاید خیلی ها با من مخالف باشند و البته خیلی مسئله شخصی هست ولی تصورم این هست که با ازدواج و بچه دار شدن و با هر چیزی کـه از این دست بـه من اضافه مـی شود انگار کـه من یک مرحله عقب مـی روم و این حس کهنگی بـه من دست خواهد داد کـه حالا دیگر الان تمام شدم و بچه ام از من مـهم تر است. الان خودت نباید غذا بخوری و اول حتما بچه ات را سیر کنی. الان جیب خودت ممکن هست خالی باشد اما جیب بچه ات حتما پر باشد. خودت نباید فلان کار را کنی کـه شوهرت بتواند فلان کار را کند. الان مجبوری کار نکنی چون بچه کوچک داری و… . راستش را بخواهید من یک ذره خودخواهم. نـه، خیلی خودخواهم. این خیلی خودخواه بودن و ترس از کهنـه شدن باعث مـی شود کـه محتاط باشم. همـیشـه دوست دارم جوان باشم و تازه باشم و همـه چیز تازه باشد. این خیلی خطرناک هست چون من فکر مـی کنم اگر یک روزی کهنـه شوم و به این باور برسم کـه کهنـه شدم دچار افسردگی خیلی حادی مـی شوم کـه حتی ممکن هست کنم. همـه آرزوی زندگی ام هم همـین هست که خداوند این تازگی را از من نگیرد.»

بازیگر سریـال «شاهگوش» درون ادامـه درون پاسخ اینکه آیـا مـی خواهد مراحل ازدواج و بچه دار شدن و تشکیل خانواده را بگذارد به منظور بعدتر، جواب مـی دهد: «نـه اینکه بعدتر، اصلا هیچ وقت بـه آن فکر هم نمـی کنم، هرگز. عشق مادر و فرزندی و عشق بـه خانواده، عشقی طبیعی و در نـهاد بشر هست ولی چیزی کـه من مـی گویم یک ذره متفاوت است. نمـی دانم شاید من یک ذره خودشیفتگی بازیگری دارم و این چیزی هست که بـه نظرم همـه بازیگران دارند و اگر نداشته باشند اصلا نمـی توانند بازیگر شوند. آن خودشیفتگی هم این هست که من خودم را از هر چیزی درون جهان بیشتر دوست دارم و فکر مـی کنم حتی اگر روزی بچه دار شوم باز هم خودم را بیشتر از او دوست خواهم داشت. آنقدر خودم را دوست دارم کـه حاضر نمـی شوم این همـه سختی بـه خودم بدهم کـه عشق دیگری را تجربه کنم. آن عشق را خودم بـه خودم دارم.»

طناز طباطبایی (۲۰ اردیبهشت۱۳۶۲ – تهران) بازیگرسینما، تلویزیون و تئاترایران است. وی فارغ‌ التحصیل کارشناسی کارگردانی تئاتر است.

[jwplayer mediaid=”68093″] طناز طباطبایی از سال ۱۳۸۰ وارد عرصه بازیگری شد و در کلاس‌های آزاد بازیگری هیوا فیلم توانست دوره بازیگری را بگذراند. بعد از یک ماه به منظور بازی درون مجموعهٔ جوانی انتخاب شد. اما اولین فیلم سینمایی او دیشب باباتو دیدم آیدا بـه کارگردانی رسول صدر عاملی بود کـه در فیلم بـه اسم خودش اولین حضورش را درون فیلم‌های سینمایی رقم زد. با مجموعه تلویزیونی مـیوه ممنوعه کـه جز نقش‌های اصلی فیلم بود مطرح شد و توانایی‌هایش را بـه چالش کشید.


به جز بازیگری درون عرصه‌های دیگر از جمله موسیقی و نقاشی هم فعالیت داشته است.

در سال ۱۳۸۸ جایزهٔ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به منظور فیلم صداها از آن خود کرد. درون فیلم مرهم بـه بهترین نحو توانایی‌های خودش را نشان داد.

در سال ۱۳۸۹ همزمان بر سر دو فیلم توقیف شده گزارش یک جشن و پریناز حاضر شد.

طناز طباطبایی نوشت: بازیگری به منظور من یعنی زندگی و بازیگری از زندگی جدا نیست. درون متن منتشر شده این بازیگر آمده است: بازیگری به منظور من یعنی زندگی و بازیگری از زندگی جدا نیست. من یـاد گرفتم از صبح کـه بیدار مـی‌شوم که تا شب کـه مـی‌خواهم بخوابم بـه همـه چیز درون اطرافم خوب نگاه کنم. من معتقدم اگر بازیگری همـه زندگی یک بازیگر نباشد نمـی‌تواند بازیگر خوبی باشد. بازیگری درون ذات خود زندگی درون شخصیت دیگری است.

عهای جدید طناز طباطبایی




[نظر زین مالک درباره ایران]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 26 Jul 2018 23:25:00 +0000



نظر زین مالک درباره ایران

ساعت آبی پنگان درون ایران بیش از ۲۴۰۰ سال کاربرد دارد ...

حانـه ساعت آبی / پنگان

ساعت آبی اختراع  ایران هست .

پژوهش دکتر محمد عجم  ارایـه شده درون سمـینار ۱۳۸۳  ملی قنات درون گناباد و همچنین درون روزنامـه آفتاب  ۱۳۸۶ 

ساعت آبی دقیق ترین ساعت ایران درون عهد باستان

بر اساس پژوهش های انجام شده کاریز و یـا قنات از ابتکارات ایرانیـان بوده هست کاریز و قنات ابزارهای مختلفی داشته کـه یکی از آن ابزارها ساعت آبی و یـا فنجان بوده است.

ساعت آبی یـا فنجان قدیمـی ترین دستگاه سنجش زمان بوده هست که بنا بر نوشته کالیستنس مورخ یونانی قرن چهارم مـیلادی درون قنات های ایران از آن به منظور سنجش زمان آبرسانی بـه کشتزارها و باغها استفاده مـی شده است. نظر زین مالک درباره ایران بر اساس بررسی‌های اولیـه ساعتی آبی درون ایران دست کم ثبت مکتوب و کاربرد ۲۴۰۰ ساله دارد. نظر زین مالک درباره ایران درون سایر کشورها نیز از ساعت آبی یـاد شده اما بررسی ها نشان مـی دهد کـه ان ساعتها و یـا ظروف کاربرد موقتی و مناسبتی داشته اند درون حالیکه فنجان درون ایران کاربرد دایمـی و چند جانبه داشته است.

«فنجان» تغییر یـافته و یـا عربی‌شده واژه «پنگان» است.پنگان ممکن هست مربوط بـه ۵ باشدچون پنگان و در گویش خراسانی پنگال یعنی ۵ انگشت گفته مـی شود . درون متن‌های کهن پارسی پنگان درون معنای «فنجان» و «جام» و کاسه هم بـه کار رفته‌است. «فنجان» یـا «پنگان» بطور ویژه بـه یک نوع خاص ظرف زمان گفته مـی شود کـه به آن ساعت آبی نیز گفته مـی شود. ساعت آبی انواعی داشته اما ساده ترین و دقیق ترین آن ساعت آبی ایرانی پنگان یـا  فنجان  بوده هست که بر اساس دو ظرف و دستکم یک محاسبه گر دایمـی انسانی قرار داشته است.

قدمت فنجان یـا ساعت آبی درون ایران

 کاربردپنگان به منظور سنجش زمانی آب درون کشاورزی  و باغداری ، نظر زین مالک درباره ایران دو روش عمده داشته هست : نظر زین مالک درباره ایران سنجش زمانی و سنجش حجمـی . پنگان یکی از ابزارهای سنجش زمانی آب بوده و رایجترین شیوه سنجش حجمـی آب ،استفاده ازروش سنگ یـاسنگ آب بوده است پنگان را مـی توان رایجترین روش سنجش زمانی آب درون ایران به شمار آورد. 

استفاده از پنگان به منظور سنجش آب مورد نیـاز کشاورزی درون ایران ، عمدتاً درون مناطق کم آب و خشک مرکز، شرق و تاحدی جنوب شرقی گزارش شده هست . جلال آل احمد نمونـه دیگر استفاده از روشـهای زمانی سنجش آب درون مناطق مرکزی ایران را گزارش کرده هست ؛ درون این روش ـ کـه با روش پنگان متفاوت اما نزدیک بـه آن هست ـ به منظور سنجش زمان ، از مدت زمان خالی شدن آب از ظرفی با حجمـی معین ، استفاده مـی شده هست .

 یکی از قدیمترین منابع  دوره اسلامـی کـه در آن بـه کاربرد پنگان به منظور تقسیم آب اشاره شده هست ، مفاتیح العلوم نوشته محمد خوارزمـی هست که درون آن از وسیله ای بـه نام بُست یـاد شده و او ده بُست را معادل یک فنکال دانسته هست (ص ۶۹). بـه نوشته لمتون (۱۹۳۳، ص ۶۶۶)، درون قرن دهم درون اصفهان از پنگان به منظور تقسیم آب کشاورزی استفاده مـی شده هست . او (همانجا) ذکر کلمـه «طاق »(واحد کوچکتر از پنگان)   درون طومار شیخ بهائی * (ص ۲۴) را دلیل استفاده از پنگان دانسته هست .

 شاردن (متوفی ۱۱۲۵/۱۷۱۳)، جهانگرد فرانسوی ، نیز هنگام وصف اوضاع کشاورزی درون ایران ، نوشته هست که ایرانیـان به منظور تقسیم آب کشاورزی از پنگان استفاده مـی کنند (ج ۴، ص ۳ـ۴). 

قدیمـی ترین و عمـیق ترین کاریز ایران درون گناباد قرار دارد و  ابوالفداء درون تقویم البلدان و ابن حوقل ۳۳۱ قمری درون صوره الارض  ص ۱۸۰ و  استخری متوفی ۳۴۶ قمری درون مسالک و الممالک ص ۲۲۳  و ابوزید سهل بلخی متوفی ۳۲۲ قمری درون صور الاقالیم از کاریز  گناباد (جنابد ،گنابد، ینابذ) نام اند بطوریکه  ناصر خسرو درون مسیر طبس(تبس) بـه تون (فردوس ) و قاین چنین مـی گوید : و چون از شـهر تون برفتیم( ۲۱ ربیع الاخر ۴۴۴ ) قمری  آن مرد گیلکی(راهنمای محلی) مرا حکایت کرد کـه وقتی ما از  تون بـه گنابد مـی رفتیم، دزدان بر ما غلبه د، چند نفر از بیم خود را درون کاریز افکندند  از آن جماعت یکی را پدری مشفق بود ، بیـامد و یکی را بـه مزد گرفت و در آن چاه گذاشت که تا پسر او را بیرون آورد چندان ریسمان و رسن کـه آن جماعت داشتند حاضر د و مردم بسیـار بیـامدند ۷۰۰ گز رسن فرو رفت که تا آن مرد بـه بن چاه رسید. رسن درون آن پسر بست و او را مرده بر کشیدند و آن مرد چون بیرون آمد گفت کـه آبی عظیم درون این کاریز روان هست و آن کاریز چهار فرسنگ مـی رود و آن را گفته اند کـه کیخسرو فرموده هست .” 

«هانری‌گوبلو» نیز درون کتابش با عنوان قنات فنی به منظور دستیـابی به آب ترجمـه دکتر پاپل یزدی ۱۳۷۱ ، استانقدس نیز مفصل بـه موضوع قنات درون ایران پرداخته و تایید کرده هست که این فن ابتدا درون ایران بوجود آمده است. به منظور حفر قنات و نگهداری و مدیریت آب ابزارهایی استفاده مـیشده یکی از آن ابزارها چراغ هایی هست که درون دورون تونل و کانال تاریک قنات استفاده مـیشده ابزار مـهم دیگر ساعت یـا فنجان بوده کـه برای تقسیم آب استفاده مـیشده و البته کاربردهای دیگری هم داشته است.

 با توجه بـه اینکه کالیستنس (Callisthenes) مورخ یونانی کـه دراشغال  ایران توسط اسکندر همراه او بوده هست حوادث و رویداهای ایران را ثبت کرده هست که خود کتاب او باقی نمانده ولی بخشی از آن درون کتب مورخین بعدی یونان نقل شده است. وی کاربرد فنجان درون ایران را مشاهده و گزارش کرده هست مـی‌توان گفت کـه قبل از او درون ایران ساعت آبی  رایج بوده است. زیرا قدمت قنات درون ایران بـه حدود  ۲۵۰۰ قبل و یـا بیشتر مـی رسد. قنات گناباد کـه به کاریز کیخسرو معروف بوده هست بر اساس بررسی های علمـی بیشتر از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد.

 کالیستنس تاریخ یونان را نوشته بود درون لشکرکشی اسکندر مقدونی بـه ایران همراه او بود و رویدادهای روز و مشاهداتش را یـادداشت مـی کرد درون نوشته ای کـه بعدا با محاسبات تقویمـی معلوم شده کـه متعلق بـه سپتامبر ۳۲۸ پیش از مـیلاد هست نوشته است: درون اینجا (ایران)، درون دهکده‌ها که  سهم آب را برحسب نوبت بـه کشاورزان به منظور آبیـاری مـی دهند، یک فرد از مـیان آنان (کشاورزان) انتخاب مـی شود که تا بر زمان نوبت (و تقسیم زمانی سهام آب )نظارت داشته باشد. این فرد درون کنار مجرای اصلی آب و محل انشعاب آن مـیان کشاورزان، بر سکویی مـی نشیند و ظرفی فلزی(فنجان) را کـه بسیـار ریزی درون ته  آن تعبیـه شده هست در ظرفی بزرگتر(دیگ) و پر از آب قرار مـی دهد کـه پس از پر شدن ظرف کوچک (یک بار و یـا چند بار) کـه به آهستگی و طبق محاسبه قبلی ابعاد آن صورت مـی گیرد،حساب مـی کند کـه چه وقت جریـان  آب را از یک سهامدار قطع و آن را بـه جوی کشاورز دیگر باز کند و این کار دائمـی هست و این وسیله  (ساعت آبی) عدالت را برقرار کرده و از نزاع کشاورزان بر سر آب مانع مـی شود و ….

ساعت آبی ایرانی ابزاری ساده و در عین حال بسیـار دقیق، کارآمد و همـیشگی بوده و در زندگی کشاورزی جامعه ایران بویژه درون مناطق کویری کـه آب مایـه حیـات و عنصر اصلی زندگی اجتماعی بوده ضروری و نقش کارآمدی داشته است.در هیچ جای جهان ساعت آبی بـه اندازه ایران کارآمد مستمر و تاثیر گذار  نبوده هست این ساعت حتی درون زمانیکه ۵۰ سال قبل ساعتهای نوین درون بین کشاورزان رایج شد کشاورزان حاضر بـه کنار گذاشتن آن و استفاده از ساعتهای نوین و جدید نبودند.

چگونگی تعیین زمان

از ابتدای اختراع قنات،تعیین زمان استفاده و تقسیم عادلانـه آب بین سهامداران توسط مـیرآب و با ابزار  ساعت آبی  یـا فنجان انجام مـی شده است.ساعت آبی متشکل هست از:

۱- کاسه یـا فنجان (دقیقه شمار)

۲- دیگ پر از آب.

۳- سنگ‌های کوچک یـا تشله

۴- محاسبه گر انسانی یـا مـیرآب

۵- محل استقرار کـه به آن خانـه فنجان مـی‌گفتند کـه مـیراب بطور دایمـی درون آن استقرار داشت.

فنجان عبارت هست از یک کاسه کوچک با روزنـه‌ای درون وسط آن و چند درجه یـا علامت عددی درون بدنـه داخلی آن کـه بر روی آبهای یک دیگ بزرگ قرار مـی‌گیرد. مانند تصویر(فنجان قنات زیبد گناباد) فنجان ابتدا به منظور تعیین دقیق زمان و مدت آبیـاری و استفاده از آب قنات و تقسیم عادلانـه زمان سهام هریک از سهامداران اختراع شده هست ولی بعدها این ابزار ساده کاربرهای دیگری از جمله زمان سنجی و گاهشماری نیز یـافت و برای تعیین بزرگترین روز سال – بزرگترین شب- طولانی ترین روز- روز برابری شب و روز و تعیین اوقات شرعی درون دوره اسلامـی بکار شد این ساعت دست کم دو هزاره قدمت دارد از ابتدای ساخت قنات گناباد مورد استفاده بوده‌است مدیریت این ساعت آبی توسط دستکم یک نفر نوبت روز و یک نفر نوبت شب انجام مـی‌شده و زمان (دقیقه‌ها) بر اساس تعداد پر آب شدن فنجان و جمع کل با تعدادی تشله یـا سنگ ریزه و یـا چوب خط محاسبه مـی‌شده‌است. ساعت آبی یکی از فنـهای مـهم علمـی هست که کاربرد مـیدانی دقیقی داشته واز چند هزار سال پیش که تا ۵۰ سال قبل درون بسیـاری از مناطق ایران استفاده مستمر داشته است. درون مقایسه با استاریـاب(اسطرلاب)  کـه بیشتر جنبه طالع بینی و بخت آزمونی داشته فنجان کاربرد عینی و ضروری داشته است، فنجان یـا ساعت آبی ابزار وتکنیک بسیـار ساده و در عین حال درون زندگی کشاورزان نقش  بسیـار مـهم و حیـاتی داشته همانطور کـه مورخ یونانی گفته مانع اختلاف بر سر مـیزان استفاده از سهام آب مـی شده هست و  در زندگی و کارکردعملی اقتصاد  مردم نقش داشته هست و هرگز جنبه خرافاتی نیزپیدا نکرده است.

در زمان قدیم سنجش زمان استاندارد واحدی نداشته و در هر شـهری استاندارد جداگانـه ای بوده هست کاربرد ترین واحد زمان پنگان بوده کـه کاربرد ساعت امروزی را داشته است. واژه فنجان و دونگ واحد تعیین مدت زمان بوده معادل ساعت و دقیقه  امروزی معمولا به منظور محاسبه های زمانی مبنای طلوع آفتاب و غروب آفتاب بسیـار مـهم بوده زیرا بعضی از سهامداران قنات ها سهم روز داشته اند و بعضی سهم شب بنا بر این از طلوع آفتاب سهم روز شروع و از غروب آفتاب سهم شب شروع مـی شده است. درون نتیجه طول شب و روز همواره با تعداد فنجان مشخص بوده است. مثلا درون جواب اینکه چقدر مانده بـه اذان مغرب گفته مـیشده مثلا ۱۰ فنجان  و نیم و یک دانک و دو (توی) طاق کـه این ها معادل ساعت ، دقیقه و ثانیـه امروزی هست و یـا شب ها چقدر طولانی هست گفته مـی شده مثلا ۲۰ فنجان و نیم  بجای همـه اینـها (ثانیـه- دقیقه- ساعت)فقط واحدفنجان و واحد کوچکتر از فنجان دانگ و کمتر از دانگ توی  بوده  بکار مـی‌بردند.مثلا امروز از “روز ورآمد”(طلوع) که تا “روز درون کوه”(غروب) ۷۰ فنجان بود.(یعنی ۵۲۵ دقیقه)

فن آبیـاری و قنات یک صنعت یـا هنر مـهم دیگری را نیز بـه همراه آورده و آن صنعت آسیـاب آبی هست هنوز مشخص نیست کـه در ایران ابتدا آسیـاب بادی بکار رفته یـا آسیـاب آبی. درون مکتوبات مربوط بـه دوره نخست اسلام بـه آسیـاب بادی‌های و آسیـابهای آبی ایران اشاره شده است. اشاره تاریخ نویسان بـه داستان کشته شدن یزدگرد ساسانی بدست آسیـابان و اشاره بـه کشتار ایرانیـان یک بار درون الیس بـه فرماندهی خالد پسر ولید و یک بار درون زمان امویـان درون گرگان بـه فرماندهی یزید بن مـهلباز روایتهایی هست که درون آنـها بـه آسیـاب آبی و بادی آشاره شده است.

مزیت‌ها و کاربردهای ساعت آبی

مزیت ساعت آبی بر ساعتهای آفتابی و ساعت شنی این بوده هست که خطای محاسباتی نداشته و دقیق بوده هست و درون طول شب و روز و بطور دایم و در طول سال بدون تعطیلی بطور مستمر قابل استفاده بوده است. درون حالیکه ساعتهای شنی به منظور یک مدت کوتاه و برای تصمـیم خاص و یـا مراسم ویژه مورد کاربرد قرار مـی گرفته است. مثلامـیرآب دقیقا مـی دانسته هست که از زمان غروب که تا زمان طلوع خورشید چند فنجان بوده هست و بر اساس محاسبات فنجان دقیقا، روزی را کـه تعداد فنجانـها با تعداد فنجانـهای شب برابری مـی‌کرد(۹۶ فنجان) را روز اول سال نو مـی‌نامـیدند. طولانی ترین روز(اول تیرماه ) و طولانی ترین شب یلدا(حدود ۱۱۵ فنجان) را تعیین مـی کرده‌اند.مـیرآب زیبد تمام این محاسبات را بطور دقیق انجام مـی داده است. با ساعتهای جدید معلوم شدکه هر فنجان قدیم درون زیبد معادل ۷ دقیقه و نیم بـه ساعتهای فعلی بوده‌است.

روش کار 

تاسده‌های مـیانـه(قرون وسطی) پیشرفته ترین وسیله به منظور اندازه گیری زمان درون ایران ساعت آبی بود. ساعت آبی درون ساده ترین شکلش از یک کاسه(فنجان) کوچکی تشکیل مـی‌شد کـه وسط زیر آن روزنـه‌ای ایجاد شده بود. این فنجان بر روی سطح آب یک ظرف بزرگتر(دیگ)قرار مـی‌گرفت ، آب از راه منفذ بـه آرامـی بـه داخل کاسه وارد مـی‌شد و پس از چندی آن را پر مـی‌کرد و در نتیجه درون آب فرو مـی‌رفت . طول مدت پر شدن ظرف بـه روزنـه و سنگینی کاسه بالا بستگی داشت . چنین ظرفی را تاس ساعت ،پنگان یـا فنجان مـی‌نامـیدند و واحد زمان را نیز کـه همان مدت پر شدن ظرف بود پنگان یـا فنجان مـی‌خواندند. فنجان‌ها استاندارد یکسانی نداشتند و ممکن بود از مدت زمان آن از منطقه ای که تا منطقه دیگر متفاوت باشند همانطور کـه واحد سنجش وزن نیز از منطقه بـه منطقه تفاوت مـی کرد که تا اینکه استاندارد جهانی کیلو جای واحد ایرانی من و نیم من را گرفت واحد سنجش طولی هم استاندارد سراسری کشوری نداشت و گز و نیم گز اندازه های متفاوت منطقه ای داشتند که تا اینکه واحد جهانی متر جایگزین آن شد.تا ۴۰ سال قبل هنوز درون برخی روستاههای ایران همچنان به منظور توزیع آب چشمـه و قنات از پنگان استفاده مـی‌شد. طریقه کار فنجان یـا  ساعت  بدین گونـه بود کـه مـیر آب با چشم دوختن بـه فنجان با هر بار پر شدن و غرق شدن آن و خوردن کاسه بـه کف دیگ یک فنجان یـا هفت دانگ( ۷ دقیقه) محاسبه نموده و یک سنک کوچک ،  یک کیسه یـا یک ظرف سفالی به منظور محاسبه جمع کل (تعداد فنجان)هایی کـه آب به منظور یک مزرعه یـا باع رها مـی شده مـی گذاشته است. که تا تعداد فنجانـهای و زمانی کـه سهامدار  آب به منظور باغ خود یـا زمـین استفاده کرده را دقیقا حساب کند مثلا اگر ۱۰ سنگ درون کیسه باشد یعنی ۱۰ فنجان یـا معادل امروزی هفتاد دقیقه از سهم آب قنات را سهام دار  استفاده کرده هست .اگر فردی ۱۰ فنجان سهم از قنات داشته باید(معادل امروزی هفتاد دقیقه) یعنی مدت زمانی کـه ۱۰ فنجان آب پر شود آب قنات را بـه زمـین یـا باغ خود رها مـی کرده هست و با اعلام جار زدن و یـا شیپور زدن یـا یک صدای قرار دادی فرد بعدی آب را بـه باغ یـا زمـین خود منتقل مـی کرده و به همـین ترتیب…معمولا محل استقرار دایمـی فنجان و مدیر آن (مـیر آب) خانـه فنجان بوده است.  اما درون فصل تابستان گاهی ممکن هست فنجان را بـه محل اصلی تقسیم آب ببرند.

“هانری‌گوبلو”نویسنده فرانسوی درون کتاب و پایـان نامـه خود بـه اشتباه نوشته هست اختراع قنات بخاطر استخراج معدن بوده هست اما  وی عنوان کتاب خود را قنات فنی به منظور دستیـابی  بـه آب قرار داده کـه خطای  فرضیـه ایشان را جبران مـی کند  این کتاب در  سال ۱۳۷۱ توسط دکتر پاپل یزدی ترجمـه و استانقدس آنرا وارد بازار کرد. کـه کتاب مفیدی هست اما این قدم های اولیـه بود و نقایصی داشت و ضرورت داشت  ایرانیـان پیشگام شوند و عمـیق تر ابعاد علمـی و فرهنگی موضوع را بررسی کنند. بخصوص از بعد باستان شناسی  حتما موضوع قنات بیشتر بررسی شود. ضعف بزرگی که  درون کتاب دیده مـیشد  عدم توجه  نویسنده بـه قناتهای گناباد  بود  وی فقط اشاره کوتاهی درون حد یک پاراگراف بصورت ناقص دارد درون حالیکه حتما حداقل یک فصل را بـه قناتهای گناباد اختصاص مـی داد زیرا که تا ۳۰۰ سال قبل گناباد  بیشترین قناتها  را  داشته است  بطوریکه  همـه روستاهای گناباد بجز روستای سنو قنات داشتند. منطقه گناباد رودخانـه ندارد  خود دشت گناباد حتی چشمـه هم ندارد مردم گناباد ابتدا درون اطراف تنگل زیبد و حاشیـه چشمـه سارهای  براکوه  زندگی دامداری داشته اند سپس با حفر قنات  و کشاورزی کم کم درون دشت گناباد و اطراف مسیر قنات ساکن شده اند.دکتر محمد عجم

دربیشترمناطق ایران ازجمله خراسان تقسیم عادلانـه آب درمـیان کشاورزان اهمـیت فراوانی دارد.از این رو به منظور اینکه بتوانند سهم آب هرکشاورز را بـه دقت تعیین کنندازواحد زمانی بـه نام «فنجان»استفاده مـی‏کنند.این واحد را با ابزاری بـه همـین نام مـی‏سنجند کـه در هرمکان شکلی و نامـی دارد.در این مقاله سعی شده هست نشان داده شود کـه چطوردربعضی مناطق از اهمـیت ساعت آفتابی کاسته شده و بیشتر از ساعت آبی(فنجان)استفاده مـی‏شود.همچنین درباره محاسبات مربوط بـه فنجان، ارتباط آن با تغییر طول شب و روز، سهم‏بری هم‏زمان از چند قنات، فرد تقسیم کننده آب و واحدهای زمانی بزرگتر و کوچکتر تحقیقاتی انجام شده کـه درادامـه خواهند آمد.

نام پنگان درون علوم دوره اسلامـی ، گاهی بـه طور عام بـه همـه انواع ساعتهای آبی اطلاق مـی شده هست . درون طبقه بندی علوم اسلامـی ، ساخت و کاربرد پنگان و دیگر انواع ساعتهای آبی جزو علم ” البنکامات ”  که از فروع علم هندسه بـه شمار مـی آمده بوده هست  . علم البنکامات را چنین تعریف کرده اند: علمـی کـه با شناختن و به کار بردن ابزار آن ، زمان اندازه گیری مـی شود و هدف ازآن آگاهی ازاوقات نمازونیـایشـهای شبانـه و نظروتأمل درون امور مملکت و رعیت کـه با وقت و زمان ارتباط پیدا مـی کرده بوده هست .کسانی کـه به پنگان و علم البنکامات مـی پرداخته اند، “فنجامـییّن” لقب داشته اند .

ساعت آبی ایرانی از نگاه مورخان:

تاریخ سـاعت آبی درون ایران

 بر اساس بررسی های اولیـه ساعتی آبی درون ایران دست کم ثبت مکتوب و کاربرد ۲۴۰۰ ساله دارد.

کالیستنس مورخ یونانی کـه در لشکرکشی اسکندر مقدونی بـه ایران همراه او بود و رویدادهای روز و مشاهداتش را بـه طور منظم یـادداشت مـی‌کرد دریـادداشتی کـه بعداً با محاسبات تقویمـی معلوم شده کـه متعلق بـه سپتامبر ۳۲۸ پیش از مـیلاد هست نوشته است: درون اینجا (ایران)، درون دهکده‌ها کـه آب را بر حسب نوبت بـه کشاورزان به منظور زراعت مـی‌دهند، یک فرد از مـیان آنان (کشاورزان) انتخاب مـی‌شود که تا بر زمان نوبت (تقسیم زمانی سهم) نظارت داشته باشد. این فرد درون کنار مجرای اصلی آب و محل انشعاب آن مـیان کشاورزان، بر سکویی مـی‌نشیند و ظرفی فلزی را کـه بسیـار ریزی درون آن تعبیـه شده هست در ظرفی بزرگ‌تر و پر از آب قرار مـی‌دهد کـه پس از پر شدن ظرف کوچک (یک بار و یـا چند بار) کـه به آهستگی و طبق محاسبه قبلی ابعاد آن صورت مـی‌گیرد، آب را قطع و آن را بـه جوی کشاورز دیگر باز مـی‌کند و این کار دائمـی هست و این وسیله (ساعت آبی) عدالت را برقرار کرده و از نزاع کشاورزان بر سر آب جلوگیری مـی‌شود و…. با توجه بـه این گزارش کالیستنس، مـی توان گفت کـه ساعت آبی قبل از دوره اسکندر مقدونی درایران گسترده بوده و اختراع آن حتما سده های قبل درایران روی داده باشد. ساعت آبی انواع مختلفی داشته اما ساده ترین و دقیق ترین آن ساعت آبی ایرانی ،پنگان یـا فنجان  یـا پنگال بوده هست که بر اساس دو ظرف و دستکم یک محاسبه گر انسانی قرار داشته است.

شاردن ، سیـاح معروف فرانسوی نیز درون رابطه با پنگان مـی نویسد:”اما توزیع آب انـهارو چشمـه ها بر حسب احتیـاج هفتگی یـا ماهیـانـه هست و بدین طریق مـی باشد:یک فنجان گرد مسین بسیـار نازکی کـه در مرکز قاعده آن ی احداث شده و از آنجا بـه تدریج آب داخل مـی شود ،بر روی چشمـه آبی کـه به مزرعه هدایت مـی شود قرار مـی دهند و هنگامـیکه فنجان فرو مـی رود پیمانـه پر شده یعنی بـه مـیزان لازم رسیده هست و از نو همـین حرکت را تجدید مـی کنند که تا آب مقر بـه مزرعه رود.از این اختراع به منظور سنجیدن زمان نیز درون مشرق زمـین استفاده مـی کنند.چنانکه درون اکثر نواحی هندوستان بویژه درون قلعه ها و در منازل بزرگان کـه مستحفظین درون آن کشیک مـی دهند ، این یگانـه ساعت دیواری موجود درون دست مردم است.

مزیت ها و کاربردهای ساعت آبی :

مزیت ساعت آبی بر ساعتهای آفتابی و شنی این بوده هست که خطای محاسباتی نداشته و دقیق بوده هست و درون طول شب و روز مورد استفاده بوده است. مثلامـیرآب دقیقا مـی دانسته هست که از زمان غروب که تا زمان طلوع خورشید چند فنجان بوده هست و بر اساس محاسبات فنجان، دقیقا روزی را کـه تعداد فنجانـها با تعداد فنجانـهای شب برابری مـی کرد(۹۶ فنجان) را روز اول سال نو (نوروز ) مـی نامـیدند. طولانی ترین روز چله تابستان(اول تیرماه ) و طولانی ترین شب چله زمستانیلدا(حدود ۱۱۵ فنجان) را تعیین مـی کرده اند.محمد مـیرآب کـه حدود ۶۰ سال فنجان دار قنات زیبد گناباد بوده هست تمام این محاسبات را بطور دقیق انجام مـی داده است.

اجزاء تشکیل دهنده ساعت آبی:

۱-کاسه یـا فنجان(دقیقه شمار)

۲- دیگ پر از آب

۳- سنگ های کوچک یـا تشله  و یـا دفتر محاسبه 

۴- محاسبه گر انسانی یـا مـیرآب کـه مـی تواند ۱ نفر یـا ۲ نفر به منظور روز و یـا شب باشد.

۵- محل استقرار کـه به آن  خانـه فنجان / فنجو  یـا  فنجان خانـه یـا پنگ خانـه مـی گفتند و مـیرآب بـه طور دائمـی   بجز فصل زمستان درون آن استقرار داشت.

روش کار ساعت آبی:

فنجان ، پنگان یـا تاس ساعت ظرفی هست به شکل نیم کره (پیـاله) و معمولا ازجنس مس ،برنز یـا برنج کـه در کف آن کوچکی بـه قطر ۲ مـیلیمتر تعبیـه شده و دارای درجه هایی درون بدنـه داخلی از ته بـه بالا بوده است.این پیمانـه  تقریبا ۵/۱۸ سانتیمتر قطر و ۵/۸ سانتیمتر ارتفاع دارد .

برای سنجش زمان با فنجان ، تشتی را کـه معمولا ۱۰ که تا ۲۰ لیتر گنجایش دارد، از آب پر کرده و فنجان را روی سطح آب مـی‏گذارند.آب از فنجان بالا آمده و اندک اندک آن را پر کرده و سرانجام غرق مـی‏شود.مدتی کـه صرف پر شدن فنجان مـی‏شود واحد زمانی تقسیم آب مـی‏باشد کـه بسته بـه قطر ، اندازه و جنس فنجان متفاوت است.طریقه کار فنجان یـا ساعت بدین گونـه بوده که مـیرآب با چشم دوختن بـه فنجان با هر بار پر‌شدن و خوردن کاسه بـه کف دیگ، یک فنجان یـا هفت دنگ و نیم یـا (۷ دقیقه و نیم امروزی) محاسبه نموده و یک سنگ کوچک به منظور هر بار غرق‌شدن کاسه درون یک کیسه یـا یک ظرف سفالی مـی‌گذاشته هست تا تعداد فنجان‌ها و زمانی کـه سهامدار قنات آب برباغ خود یـا زمـین مـی‌برده را دقیقاً حساب کند مثلاً اگر ۱۰ سنگ درون کیسه باشد یعنی ۱۰ فنجان یـا معادل امروزی ۷۵ دقیقه آب قنات را فرد استفاده کرده‌است.

فنجان یـا تشت را بـه گونـه ای مـی ساخته اند کـه یک شبانـه روز حتما بر زمان مربوط بـه آن قابل تقسیم باشد. درون روستای سویز سبزوار (خراسان رضوی) یک فنجان آب برابر با ۱۸ دقیقه است، درون نتیجه یک شبانـه روزکه دارای ۲۴ ساعت مـی باشد شامل ۸۰ فنجان آب است.

(۲۴ساعت  )* (۶۰   دقیقه) / ۱۸ (یک فنجان آب) = ۸۰

در شـهر طبس هر ۱۵ فنجان درون حدود یک ساعت تخمـین زده مـی شود درون نتیجه یک شبانـه روز کـه ۲۴ ساعت مـی باشد شامل  ۳۶۰ = ۲۴*۱۵ فنجان مـی باشد.

از آنجایی کـه واحد فنجان بسیـار کوچک هست واحد سهم رایج شد. بـه هر ۴۰ فنجان یک سهم گفته مـی شود (۱۲ ساعت) درون نتیجه هر شبانـه روز شامل دو سهم آب مـی شود. البته واحد هایی مانند چارک (معادل ۱۰ فنجان یـا ۳ ساعت) و نیم سهم (معادل ۲۰ فنجان یـا ۶ ساعت) و سه چارک (معادل ۳۰ فنجان یـا ۹ ساعت) نیز رایج است.

معمولاً محل استقرار دایمـی فنجان و مدیر آن (مـیرآب) خانـه فنجان (پنگان خانـه) بوده هست اما درون فصل تابستان گاهی ممکن هست فنجان (پنگ) را بـه محل اصلی تقسیم آب ببرند.

زمان گذاری فنجان :

همانطور کـه گفته شد زمان پرشدن فنجان درون مناطق مختلف، متفاوت است.این پراکندگی از مدل اقلیمـی یـا جغرافیـای خاصی پیروی نمـی‏کند.یعنی نمـی‏توان بـه این نتیجه رسید کـه هر چه اقلیم خشکتر باشد زمان فنجان کمتر شده و آب دقیقتر تقسیم مـی‏شود و یـا برعکس.

این ناهماهنگی بـه علت تأثیر عوامل گوناگون درون تعیین زمان فنجان است.یکی از این عوامل مـی‏تواند تعداد سهامداران باشد کـه با مدت زمان فنجان رابطه معدارد.عامل دیگر بافت خاک زراعی منطقه هست که ملاحظه سبکی یـا سنگینی آن درون تعیین مدت زمان فنجان دخیل است.عامل دیگر مـیزان آبدهی قنات منطقه است.هر چه آبدهی قنات بیشتر باشد مدت زمان فنجان کمتر مـی‏شود زیرا چنین قناتی درون یک واحد کوچک زمانی هم مـی‏تواند آب مورد نیـاز کشاورز را تأمـین کند.

البته حتما توجه داشت کـه زمان فنجان درشـهرهای مختلف مانند طبس از گذشته‏های دور و توسط نسلهای پیشین تعیین شده، لذا درون عرف و سنّت کشاورزان نقش ثابتی دارد.بنابراین واحد فنجان معیـاری قابل اعتماد به منظور تعیین سهام آب کشاورزان مـی‏باشد.

تقسیم بندی های پنگان درون مناطق مختلف:

در نائین ، هر چهار فنجان ، واحد بزرگتری بـه نام «قُله » تشکیل مـی داده و شبانـه روز بـه ۲۴۰ فنجان تقسیم مـی شده است  درون جنوب خراسان ، هر شش فنجان واحد بزرگتری بـه نام «گَرده » تشکیل مـی داده و هر شبانـه روز ۳۲۴ فنجان بوده هست .این مقدار درون فردوس ۴۵۰ فنجان و در گناباد ۱۷۱ فنجان بوده هست . اما مـهمترین واحد بزرگتر از فنجان ، «طاق » نام داشته و تعداد طاقها درنواحی مختلف ایران ، بسته بـه زمان پر شدن پنگان ، متفاوت بوده هست . به منظور نمونـه دراردستان و نیریز هر ۷۲ پنگان یک طاق  و در قم هر ۱۳۵ فنجان یک طاق  را تشکیل مـی داده هست .

ساعت مکانیکی یـا ساعت آبی؟

استفاده ازساعت مکانیکی شغل مـیراب هارا درون بسیـاری از روستاها منسوخ کرده است.با استفاده از ساعت ،کشاورز از فنجان و تاس بی‏نیـاز شده و خود مـی‏تواند حساب زمان را نگهدارد.البته این جایگزینی بـه آسانی صورت نگرفت و کشمکشـهای زیـادی درون پی داشت.گروهی از کشاورزان بـه پیروی از سنّت، فنجان را بیشتر مـی‏پسندیدند. ولی مخالفین سر سخت ساعت، مـیرابها(کیـالها) بودند کـه دردفاع از پیشـه خود از هیچ تلاشی فروگذار ند.با توجه بـه اینکه تقسیم و توزیع عادلانـه آب درون مناطق خشک اهمـیت زیـادی دارد، پیشـه مؤلفی و کیّالی هم بسیـار مـهم و ارجمند است.کشاورزان مؤلفها و کیّالها را امـین و درستکار مـی‏دانند و برای آنـها منزلت اجتماعی بالایی قایلند.

در سالهای اخیر این تقسیم بندی توسط ساعت انجام مـیگیرد ولی هنوز هم واحد شمارش درون سهم قنات ،فنجان است.مثلا مـی گویند فلانی ۱۰ فنجان از آب قنات سهم دارد.

  اصطلاحات:

فنجان(پنگ) : ظرف کوچک و شبیـه پیـاله از جنس برنج،مس یـا برنز با داشتن ی ته آن.

فنجان خانـه(پنگ خانـه) :اتاقک کوچکی کـه سه طرف آن باز بود درون مـیان باغات و در نزدیکی منبع آب قرار داشته کـه شخص درون آن مشغول تقسیم آب مـی شد.در وسط پنگ خانـه جدا از خود پنگ،حوضی قرار داشته هست که محل آب شرب کشاورزان بوده است.موقع آبیـاری درون شب ، فانوسی درون کنار صاحب پنگ بوده هست که جهت روشنایی و همچنین سرکشی بـه محوطه آبیـاری نیز استفاده مـی شده است.۲ عدد از این پنگ خانـه ها درون نجف آباد اصفهان باقی مانده اند کـه اولی درون بیشـه نجف آباد(فیروزآباد) و دومـی درون ادامـه خیـابان جوی خارون(انتهای بلوار ولیعصر،باغ نو) واقع شده اند.

مؤلف یـا مـیر آب : کسی کـه مسئوولیت ثبت سهام و حسابداری را بر عهده دارد. مولوی : ای مـیرآب بگشا آن چشمـه روان را- تا چشم‌ها گشاید ز اشکوفه بوستان را

آب حیـات لطفت درون ظلمت دو چشم است- زان مردمک چو دریـا کردست دیدگان را

هرگزی ند که تا لطف تو نبیند- کاندر شکم ز لطفت هست کودکان را

کیـال: مسئول تقسیم آب با فنجان کیّال، مـیراب و یـا آبیـار نام دارد.کیـال زیر نظر مولف کار مـی کند.این نام درون نقاط مختلف فرق مـی کرده هست ، از جمله درون گناباد وی را “مؤلف ” ، درون فردوس “کیّال ” ، درون اردستان و تفت” سرطاق” و در توابع سمنان “سربلوک ”  مـی نامـیده اند.

کرت: زمـین مربع شکل مخصوص کشاورزی کـه با استفاده از خاک بـه ارتفاع حدود ۱۰ سانتی متر دور آن را مـی پوشاندند و در آن کشاورزی مـی د.

جوی: نام دیگر آن جوق هست که جهت انتقال آب از پنگ خانـه ها بـه سمت زمـین های کشاورزی استفاده مـی شده است.

لت: عبارت هست ازیک تقسیم کننده سنگی کـه آب قنوات ورودخانـه ها قبل از رسیدن بـه پنگ خانـه ها توسط آن بـه چندین قسمت تقسیم مـی شده است.

اصطلاح نوبت ما کی خواهد بود؟جواب مثلا ۱۰ فنجان دیگر یـا ۵ فنجان بعد از غروب یـا ۱۵ فنجان بعد از روز ورآمد(طلوع خورشید). درون آن زمان دقیقه، ثانیـه وساعت بکار نمـی بردند بجای همـه اینـها فقط واحد فنجان بکار مـی بردند.مثلا امروز از “روز ورآمد”(طلوع) که تا “روز درون کوه”(غروب) ۷۰ فنجان بود.(یعنی ۵۲۵ دقیقه).

فنجان یـا ساعت آبی قناتزیبد

Ancient Persian clock.Kariz.zibad

از حدود ۴ هزار سال قبل نشانـه هایی از بکارگیری ابزار به منظور سنجش زمان مشاهده شده است. درون مصر- ایران – عراق- هند و تمدنـهای قدیم ابزارهایی پیدا شده کـه باستان شناسان مـی گویند به منظور سنجش زمان بوده است. اما بنظر بیشتر پژوهشگران این ابزارها به منظور سنجش زمان نبوده بلکه بیشتر جنبه مذهبی و دینی داشته است.در گذشته بشر به منظور دانستن وقت و زمان، با توجه بـه تجربه و دانش زمانـه، ابزارهائی را اختراع کرده و مورد استفاده قرار داده است، کـه استفاده از آفتاب و آب مـهمترین آنـها بوده است. ساعت با فرم نوینش (۲۴ ساعتی) از قرن پانزدهم مـیلادی مورد استفاده بوده و در یک قرن گذشته رواج عمومـی پیدا کرده است.

  • ساعت آبی ایرانی ابزاری ساده و در عین حال بسیـار دقیق، کارآمد و همـیشگی بوده و در زندگی کشاورزی جامعه ایران بویژه درون مناطق کویری کـه آب مایـه حیـات و عنصر اصلی زندگی اجتماعی بوده ضروری و نقش کارآمدی داشته است.با مطالعه استفاده از ساعت آبی درون کشورهای مختلف مـی توان گفت درون هیچ جای جهان ساعت آبی بـه اندازه ایران کارآمد و تاثیر گذار و مستمر نبوده هست این ساعت حتی درون زمانیکه ۵۰ سال قبل ساعتهای نوین بـه بازار آمده بود با آنـها رقابت مـی کرد و کشاورزان حاضر بـه کنار گذاشتن آن و استفاده از ساعتهای نوین نبودند.

چگونگی تعیین زمان

از ابتدای اختراع قنات،تعیین زمان و تقسیم عادلانـه آب بین سهامداران توسط مـیرآب و با ابزار ساعت آبی یـا فنجان انجام مـی شده است.ساعت آبی متشکل هست از:

  • ۱- کاسه یـا فنجان (دقیقه شمار)
  • ۲- دیگ پر از آب.
  • ۳- سنگ های کوچک یـا تشله
  • ۴- محاسبه گر انسانی یـا مـیرآب
  • ۵- محل استقرار کـه به آن خانـه فنجان مـی گفتند. و مـیراب بطور دایمـی درون آن استقرار داشت.

فنجان عبارت هست از یک کاسه کوچک با روزنـه ای درون وسط آن و چند درجه یـا علامت عددی درون بدنـه داخلی آن کـه بر روی آبهای یک دیگ بزرگ قرار مـی گیرد. مانند تصویر(فنجان قنات زیبد گناباد) ابتدا به منظور تعیین دقیق زمان استفاده از آب قنات و تقسیم عادلانـه زمان سهام هریک از سهامداران اختراع شده هست ولی بعدها کاربرهای دیگری نیز یـافت و برای تعیین بزرگترین روز سال – بزرگترین شب- طولانی ترین روز- روز برابری شب و روز و تعیین اوقات شرعی درون دوره اسلامـی بکار شد این ساعت دست کم دو هزاره کهنت دارد از ابتدای ساخت قنات گناباد مورد استفاده بوده‌است مدیریت این ساعت آبی توسط دستکم یک نفر نوبت روز و یک نفر نوبت شب انجام مـی‌شده و زمان (دقیقه‌ها) بر اساس تعداد پر آب شدن فنجان و با تعدادی تشله یـا سنگ جمع آن محاسبه مـی‌شده‌است. ساعت آبی یکی از فن های مـهم علمـی هست که کاربرد مـیدانی دقیقی داشته واز چند هزار سال پیش که تا ۵۰ سال قبل مورددر بسیـاری از مناطق ایران استفاده مستمر داشته است. درون مقایسه با استاریـاب(اسطرلاب)که از نظر علمـی بیشتر جنبه طالع بینی و خرافی داشته که تا کاربرد علمـی و عملی، فنجان یـا ساعت آبی ابزار وتکنیک بسیـار ساده و در عین حال بسیـار مـهم و حیـاتی درون زندگی و کارکردعملی مردم داشته هست و هرگز جنبه خرافاتی پیدا نکرده است.

  • اصطلاحات:نوبت ما کی خواهد بود؟جواب مثلا ۱۰ فنجان دیگر یـا ۵ فنجان بعد از غروب یـا ۱۵ فنجان بعد از روز ورآمد(طلوع خورشید)در آن زمان دقیقه و ثانیـه و ساعت بکار نمـی بردند بجای همـه اینـها (ثانیـه- دقیقه- ساعت)فقط واحدفنجان بکار مـی بردند.مثلا امروز از “روز ورآمد”(طلوع) که تا “روز درون کوه”(غروب) ۷۰ فنجان بود.(یعنی ۵۲۵ دقیقه)
  • خانـه فنجان
  • خانـه فنجان معمولا یـا درون نزدیک ترین محل بـه خروجی آب قنات قرار دارد و یـا درون بلند ترین نقشـه  مشرف بـه زمـینـهای کشاورزی . مـیراب  یـا مولف  که مسئول حساب و کتاب و ساعت و سهام اب هست در داخل خانـه فنجان مستقر بوده و از فنجان و ابزارها مراقبت و حساب و کتاب را نگهداری مـی کرده است. مثلا اگر آقی ب  ۲۰ فنجان آب داشته و  قتی کـه  ۲۰ فنجان اب او تامـین مـی شده هست مولف با صدای بلند از او مـی خواسته کـه آب را بـه  نفر بعدی بدهد و نفر بعدی بلافاصله جوی آب را بطرف باغ و یـا زمـین خود مـی بسته است. 
  •  خروجی قنات یـا کاریز 
  • خانـه فنجان- خانـه ساعت آبی
  • ۰۰۰
  • بازسازی مدیریت ساعت آبی  زیبد  گناباد مـیرآب واقعی

تاسده های مـیانـه(قرون وسطی) پیشرفته ترین وسیله به منظور اندازه گیری زمان ساعت آبی بود. ساعت آبی درون ساده ترین شکلش از یک کاسه(فنجان) کوچکی تشکیل مـی شد کـه وسط زیر آن روزنـه ای ایجاد شده بود. این فنجان بر روی سطح آب یک ظرف بزرگتر(دیگ)قرار مـی گرفت ، آب از راه منفذ بـه آرامـی بـه داخل کاسه وارد مـی شد و پس از چندی(فنجان ها استاندارد یکسانی نداشتند) فنجان زیبد ۷/۵ دقیقه بوده) آن را پر مـی کرد و در نتیجه درون آب فرو مـیرفت . طول مدت پر شدن ظرف بـه روزنـه و سنگینی کاسه بالا بستگی داشت . چنین ظرفی را تاس ساعت ،پنگان یـا فنجان مـی نامـیدند و واحد زمان را نیز کـه همان مدت پر شدن ظرف بود پنگان یـا فنجان مـی خواندند.تا ۴۰ سال قبل هنوز درون برخی روستاههای ایران همچنان به منظور توزیع آب چشمـه و قنات از پنگان استفاده مـی شد. طریقه کار فنجان  بدین گونـه بود که مـیراب با چشم دوختن بـه فنجان با هر بار پر شدن و غرق شدن آن و خوردن کاسه بـه کف دیگ یک فنجان یـا هفت دنگ و نیم یـا( ۷ دقیقه و نیم امروزی) محاسبه نموده و یک سنگ کوچک به منظور هر بار غرق شدن کاسه درون یک کیسه یـا یک ظرف سفالی مـی گذاشت وقتی کـه باغ فرد مورد نظر آبیـاری مـی شد و اعلام انتفال آب بـه باغ فرد دیگر مـی شد به منظور محاسبه جمع کل (تعداد فنجان) هایی و زمانی کـه آب به منظور مزرعه یـا باغ رها مـی شده تعداد تشله ها یـا سنگ ها یـا چوب خط شمرده مـی شد و معلوم مـی شد کـه مثلا فرد ۱۰ فنجان یـا بـه عبارت امروز ۷۵ دفسف آب است. لذا تعدا فنجانـهای و زمانی کـه سهامدار قنات آب به منظور باغ خود یـا زمـین مـی را دقیقا حساب مـی شدمثلا اگر ۱۰ سنگ درون کیسه باشد یعنی ۱۰ فنجان یـا معادل امروزی(۷۵ دقیقه) آب قنات را فرد استفاده کرده هست .اگر فردی ۱۰ فنجان سهم از قنات داشته باید(معادل امروزی هفتاد و پنج دقیقه) یعنی مدت زمانی کـه ۱۰ فنجان آب پر شود آب قنات را بـه زمـین یـا باغ خود رها مـی کرده هست و با اعلام جار زدن و یـا شیپور زدن یـا یک صدای قرار دادی فرد بعدی آب را بـه باغ یـا زمـین خود منتقل مـی کرده و به همـین ترتیب…معمولا محل استقرار دایمـی فنجان و مدیر آن (مـیر آب) خانـه فنجان بوده است.اما درون فصل تابستان گاهی ممکن هست فنجان را بـه محل اصلی تقسیم آب ببرند. ه‌..[۳] .

ساعت آبی سایر کشورها

یک نمونـه ساعت آبی یونانی با کاربرد نامشخص آحتمالا کاربرد مذهبی و یـا طالع بینی. ظرف پائینی کپی شده از نسخه قدیمـی بالایی. شیوه کار آن نامشخص هست احتمال داده مـی شود کـه کاربرد زمانی داشته است.

A display of two outflow water clocks from the Ancient Agora Museum in Athens.

با وجود اینکه ابزارهایی از دوره قبل از مـیلاد مسیح درون مصر- یونان – چین و هند شبیـه بـه ساعت آبی پیدا شده اما کاربرد آنـها دقیقا مشخص نشده بنظر مـی رسد کـه این ابزارها کاربرد مذهبی داشته و برای تعیین زمان بکار نمـی رفته است. درون ایران ساعت آبی کاربرد عملی داشته است. درون مصر چیزی کـه ساعت آبی نامـیده مـی شود تاریخ آن بـه ۱۴۱۷-۱۳۷۹ BC بر مـی گردد. ، pp. ۵۹–۶۱</ref> نشانـهای کـه مـی تواند ساعت آبی باشد۱۶ قبل از مـیلاد مصر درون دربار آمن Amenemhet، شناسایی شده هست .[۴][۵] در عراق نیز ساعت آبی به منظور محاسبات و شمارش بکار رفته اما استغاده این ابزار نیز درون هاله ای از ابهام قرار دارد. .[۶] |image = |size = H:۸٫۲ cm (۳٫۲ in)
W:۱۱٫۸ cm (۴٫۶ in)
D:۲٫۵ cm (۰٫۹۸ in) |writing زبان اکدی |created = 600BC-500BC |location = Room 55, موزه بریتانیـا |id = ۲۹۳۷۱ }}

 

در هند باستان شناسان احتمال مـی دهند کـه ظرفی را کـه در موهنجودارو کشف شده یک ساعت آبی باشد درون هند ساعت آبی به منظور مراسم های دینی بکار مـی رفته است.

ساعت شمعی

در ایران بـه پیـه سوز معروف است. درون این نوع ساعت، بدنـه شمع مدرج مـی شد و با سوختن شمع و کوتاه شدن آن زمان را محاسبه مـی د.

ساعت های نوین

با پیشرفت علم و دانش بشری، بتدریج ساعتهای دقیق تر مکانیکی، وزنـه ای، فنردار، برقی، باطری دار و کامپیوتری جای ساعتهای آبی، آفتابی و ماسه ای را گرفتند . مخصوصا” از زمان استفاده انسان از فنر جهت راه انداختن چرخ های دندانـه دار، کـه به ساعت شمار و دقیقه و حتی ثانیـه شمار متصل هستند، سنجش دقیق زمان به منظور همـه بطور ساده امکان پذیر گردید . درون اوایل قرن شانزدهم اولین ساعت مچی آهنی، کـه نسبتا” زمخت بوده، توسط یکنفر آلمانی ساخته شد . بعدها اواخر قرن هجدهم با استفاده از فنر و چرخ دندانـه های بسیـار کوچک،امکان ساختن ساعتهای مچی ظریف بوجود آمد، بطوریکه اولین ساعتهای مچی شبیـه ساعتهای امروزی، درون کشور سوئیس «از سالهای ۱۷۹۰ بـه بعد» ساخته شد .

بین سالهای ۱۸۶۵ که تا ۱۸۶۸ بزرگترین، حجیم ترین و جسیم ترین ساعت دیواری جهان، درون کلیسای سن پیر درون فرانسه نصب گردید ارتفاع ساعت ۱/۱۲ متر عرض آن ۰۹/۶ متر و ضخامتش ۷/۲ متر بوده کـه از ۹۰۰۰۰ قطعه تشکیل یـافته . درون مقابل بزرگترین ساعت، ظریف ترین ساعت دنیـا فقط ۹۸/۰ مـیلی متر قطر دارد . تکنولوژی امروزی، انسان را قادر ساخته ساعتهای بسیـار ظریف و دقیق مکانیکی و تمام الکترونیکی، کامپیوتری و حتی اتمـی بسازد .

مبحث ساعت آبی یـا فنجان درون ایران بر اساس کار مـیدانی  دکتر عجم و مقاله قنات مـیراث فرهنگی و علمـی  ایرانیـان در سمـینار ملی قنات(گناباد ۱۳۸۳ )تهیـه شده است.

↑ قنات مـیراث فرهنگی علمـی ایرانیـان،دکتر محمد عجم،همایش ملی قنات, گناباد۱۳۸۳ [۲] آفتاب

  • ↑ قنات مـیراث فرهنگی علمـی ایرانیـان،دکتر عجم، همایش ملی قنات، گناباد۱۳۸۳ [۳] آفتاب
  • مقاله  قنات مـیراث علمـی و فرهنگی ایرانیـان – دکتر محمد عجم همایش ملی قنات ۱۳۸۳ 
    فنجان تغییر یـافته پنگان هست از آن تلفظهای مختلفی وجود دارد فنجان – بنکان – پنگال – 

     پَنگان ، وسیله ای به منظور سنجش زمان با انواع مختلف ، کـه عمدتاً به منظور سنجش زمانی آب درون کشاورزی که تا اوایل قرن چهاردهم بـه کار مـی رفته هست . پنگان درون قدیمترین واژه نامـه زبان فارسی ، لغت فرس (اسدی طوسی ، ص ۳۹۷)، و در ادب فارسی (برای نمونـه رجوع کنید بـه مولوی ، ج ۱، ص ۱۵۲؛ ناصرخسرو، ص ۱۸۸، ۴۱۵) بـه معنای تشت ، طاس و کاسه آمده ، اما درون ادب فارسی بـه عنوان ابزاری به منظور اندازه گیری زمان نیز بـه کار رفته هست (برای نمونـه رجوع کنید بـه شمس ، ص ۲۳۷؛ ناصرخسرو، ص ۸۳، ۲۱۱؛ سنایی ، ص ۴۳۱). این واژه درون معنای اخیر، بـه صورتهای متعددی معرّب شده هست ، از جمله بنکان (ابن ساعاتی ، ص ۷۴)؛ فنجان (کردی نیشابوری ، ص ۱۶۷)؛ فنجال (دوزی ، ج ۲، ص ۲۹۱)؛ بنکامات (جاحظ ، ج ۲، ص ۲۹۴) و بناکیم (ابن اکفانی ، ص ۸۷) هر دو جمعِ بنکام ؛ منجان (ابن جبیر، ص ۱۹۰)؛ منقانـه ، منقاله ، منغاله و مکانـه (دوزی ، ج ۲، ص ۶۲۵).

      وسیله سنجش زمان . پنگان کاسه ای عموماً مسی بوده کـه در انتهای آن ی وجود داشته هست . این کاسه را درون ظرفی بزرگتر و پر آب قرار مـی داده اند، هربار پرشدن کاسه کوچکتر، گذشتن یک واحد زمانی را نشان مـی داده هست (شمس ، همانجا). با استناد بـه کتابی از ارشمـیدس (ح ۲۸۷ـ ۲۱۲ ق م ) درباره پنگان ــ کـه ترجمـه عربی آن دردست هست ( رجوع کنید بـه ادامـه مقاله ، بخش سوم ) ــ سابقه استفاده از این وسیله

     به یونان باستان مـی رسد. درون لِیلاوَتی * ، کتاب مشـهور ریـاضی از آثار قدیم هندی نوشته بهاسکرا /بهاسکرا چاریـا (۱۱۱۴ـ ح ۱۱۸۵)، نیز روایتی درباره پنگان وجود دارد (ص ۳ـ۴) کـه نشان مـی دهد این وسیله درون سده ششم درون هند بـه کار مـی رفته هست . درون حوزه تمدن اسلامـی ، مطالب بسیـاری درباره پنگان نوشته شده هست ، از جمله جاحظ (متوفی ۲۵۵) مـی نویسد کـه مسلمانان به منظور تعیین وقت ، درون روز از اسطرلاب و در شب از بنکامات استفاده مـی کنند (همانجا). محمودبن حسین معروف بـه کشاجم ، شاعر عرب (متوفی ۳۶۰)، نیز درون ابیـاتی طرز کار این وسیله را وصف کرده و نام آن را بـه صورت بیـاتکا آورده هست (حُصری ، ج ۲، ص ۴۴۳).

     نام پنگان درون علوم دوره اسلامـی ، گاهی بـه طور عام بـه همـه انواع ساعتهای آبی اطلاق مـی شده هست ( رجوع کنید بـه ساعت * ). درون طبقه بندی علوم اسلامـی ، ساخت و کاربرد پنگان و دیگر انواع ساعتهای آبی جزو «علم البنکامات » ــ کـه از فروع علم هندسه بـه شمار مـی آمده ــ بوده هست (طاشکوپری زاده ، ج ۱، ص ۳۵۴). علم البنکامات را چنین تعریف کرده اند: علمـی کـه با شناختن و به کار بردن ابزار آن ، زمان اندازه گیری مـی شود و هدف ازآن آگاهی ازاوقات نمازونیـایشـهای شبانـه ،ونظروتأمل درون امور مملکت و رعیت ــ کـه با وقت و زمان ارتباط پیدا مـی کرده ــ بوده هست (حاجی خلیفه ، ج ۱، ستون ۲۵۵).انی کـه به پنگان و علم البنکامات مـی پرداخته اند، «فنجامـییّن »لقب داشته اند و مانند دبیران و منجمان و دیگر شاغلان

     دولتی ، مستمری مـی گرفته اند (صابی ، ص ۱۹). مـهمترین کاربرد پنگان ، درون کشاورزی و هنگام تقسیم آب بوده هست ( رجوع کنید بـه ادامـه مقاله ، بخش دوم )، اما درون گذشته درون رصدخانـه ها نیز به منظور سنجش وثبت زمان از آن استفاده مـی شده هست . تقی الدین دمشقی (متوفی ۹۹۳)، بنیـانگذار رصدخانـه استانبول ، بنکام را درون ردیف وسایل رصد آورده هست ، ازینرو علاءالدین منصور شیرازی ، شاعر سده دهم ، درون مـیان آلات رصدی رصدخانـه استانبول ، از بنکام یـاد کرده هست (محقق ، ص ۵۲۳). عبدالعلی بیرجندی * نیز درون کتاب شرح التذکره فی الهِیئه ، پنگان را وسیله ای به منظور سنجش زمان و هربار پرشدن آن را برابر یک ساعت ، یک بیست وچهارم طول شبانـه روز، دانسته هست (حسن زاده آملی ، ج ۱، ص ۴۴۷).

     منابع : ابن اکفانی ، نخب الذخائر فی احوال الجواهر ، چاپ انستاس ماری کرملی ، قاهره ۱۹۳۹، چاپ افست ] بی تا. [ ؛ابن جبیر، رحله ابن جبیر ، بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن ساعاتی ، علم الساعات و العمل بها ، چاپ محمد احمد دهمان ، دمشق ?] ۱۴۰۱/۱۹۸۱ [ ؛ علی بن احمد اسدی طوسی ، لغت فرس ، چاپ عباس اقبال ، تهران ۱۳۱۹ش ؛ بهاسکرا، لیلاوتی ، ترجمـه از سانسکریت توسط ابوالفیض فیضی ، کلکته ۱۸۲۷؛ عمروبن بحر جاحظ ، کتاب الحیوان ، چاپ عبدالسلام هارون ، مصر ] تاریخ مقدمـه ۱۳۸۵/۱۹۶۵ [ ، چاپ افست بیروت ۱۹۶۹؛ مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛ حسن حسن زاده آملی ، دروس هیئت و دیگر رشته های ریـاضی ، قم ۱۳۷۲ش ؛ ابراهیم بن علی حصری ، زهرالا´داب و ثمرالالباب ، چاپ زکی مبارک ، بیروت ] بی تا. [ ؛ مجدودبن آدم سنایی ، حدیقه الحقیقه و

     شریعه الطریقه ، چاپ مدرس رضوی ، تهران ۱۳۵۹ش ؛ محمدبن هندوشاه شمس ، صحاح الفرس ، چاپ عبدالعلی طاعتی ، تهران ۱۳۵۵ش ؛ هلال بن مُحسَّن صابی ، الوزراء،أوتحفه الامراءفی تاریخ الوزراء،قاهره ۱۹۵۸؛احمدبن مصطفی طاشکوپری زاده ،مفتاح السعاده و مصباح السیـاده ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛ یعقوب بن احمد کردی نیشابوری ،کتاب البلغه :فرهنگ عربی وفارسی ،چاپ مجتبی مـینوی و فیروز حریرچی ، تهران ۱۳۵۵ش ؛ مـهدی محقق ، «رصدخانـه استانبول از زبان علاءالدین منصور شیرازی »،دریکی قطره باران : جشن نامـه استاد دکتر عباس زریـاب خوئی ، چاپ احمد تفضلی ، تهران ۱۳۷۰ش ؛ جلال الدین محمدبن محمد مولوی ،مثنوی معنوی ، تصحیح رینولد ا. نیکلسون ، چاپ نصرالله پورجوادی ، تهران ۱۳۶۳ش ؛ ناصرخسرو، دیوان ، چاپ مجتبی مـینوی و مـهدی

     محقق ، تهران ۱۳۵۳ش ؛

    ۱؛ یزدانی ، ص ۱۷۶). درون دوره رواج استفاده از پنگان درون ایران ، درون نقاط مختلف اسامـی گوناگونی بـه آن اطلاق مـی شده و مدت زمان پرشدن پنگان نیز، حتی درون نواحی کاملاً نزدیک بـه هم ، متفاوت بوده هست ( رجوع کنید بـه جدول ).

     در بسیـاری از مناطق ، یک پنگان بـه واحدهای کوچکتری تقسیم مـی شده هست . این واحد کوچکتر را درون روستای بیـاذه ، از توابع خور و بیـابانک ، «اَس گَرد» یـا «دَس گرد»  دانگ و تاق  هم مـی نامـیده اند (حکمت یغمائی ، ص ۳۰۶). درون روستای فراخی درون حاشیـه غربی کویرنمک ، یک فنجان بـه دو بخش بـه نام «دونـه » تقسیم مـی شده هست (صفی نژاد، ۱۳۵۹ ش ، ص ۱۶۶)، اما مـهمترین واحد کوچکتر از پنگان ، «دانگ » نام داشته کـه یک ششم پنگان بوده هست . این تقسیم بندی درون نواحی مختلف ایران رواج داشته هست ، از جمله درون اصفهان (همان ، ص ۸۶) و جنوب خراسان (تابنده ، ص ۷۱). درون بعضی مناطق ، پنگان بـه هشت واحد کوچکتر نیز تقسیم مـی شده هست (نقوی ، ص ۱۲۳).

     هنگام استفاده از این روش به منظور آبیـاری ، این واحد زمانی بـه واحدهای بزرگتری نیز تعمـیم مـی یـافته و عموماً این تعمـیم بـه یک شبانـه روز، یعنی واحدی به منظور گردش نوبت آبیـاری زمـینـها، ختم مـی شده هست (برای آگاهی از بعضی شیوه های گردش شبانـه روزی آبیـاری رجوع کنید بـه صفی نژاد، ۱۳۵۹ ش ، ص ۱۴۷ـ۱۷۲؛ همو، ۱۳۶۵ ش ، ص ۱۸۹ـ۲۰۰؛ نیز رجوع کنید بـه آبیـاری * ). درون نائین ، هر چهار فنجان ، واحد بزرگتری بـه نام «قُله » تشکیل مـی داده و شبانـه روز بـه ۲۴۰ فنجان تقسیم مـی شده هست (صفی نژاد، ۱۳۵۹ ش ، ص ۱۴۵). درون جنوب خراسان ، هر شش فنجان واحد بزرگتری بـه نام «گَرده » تشکیل مـی داده و هر شبانـه روز ۳۲۴ فنجان بوده هست (یزدانی ، ص ۱۷۵). این مقدار درون فردوس ۴۵۰ فنجان (یـاحقی و بوذرجمـهری ، ص ۱۹۶) و در گناباد ۱۷۱ فنجان (تابنده ، ص ۷۱) بوده هست . اما مـهمترین واحد بزرگتر از فنجان ، «طاق » نام داشته و تعداد طاقها درون نواحی مختلف ایران ، بسته بـه زمان پر شدن پنگان ، متفاوت بوده هست . به منظور نمونـه در

     

    اردستان و نیریز هر ۷۲ پنگان یک طاق (صفی نژاد، ۱۳۵۹ ش ، ص ۷۹ـ۸۱؛ محمدحسن بهرامـی ، ص ۳۹) و در قم هر ۱۳۵ فنجان یک طاق (ابن الرضا، ص ۲۵۰، پانویس ۱) را تشکیل مـی داده هست .

     

    ظرف بزرگتری کـه پنگان درون آن غوطه ور مـی شده ، نامـهای گوناگون داشته هست ، از جمله درون خور و بیـابانک آن را «کَوار» (هنری ، ص ۶۷)، درون روستای فراخی درون حاشیـه غربی کویر نمک «تشته » (صفی نژاد، ۱۳۵۹ ش ، ص ۱۶۹)، درون مـیبد «گادیشـه » (جانب اللهی ، ۱۳۶۵ ش ، ص ۱۷۹) و در توابع سمنان «دبه » (سعیدی ، ص ۵۷) مـی نامـیده اند. درون مـیبد وسیله ای بـه نام «تیـاره » به منظور امتحان و یکسان نمودن زمان پرشدن پنگانـهای منطقه ، وجود داشته هست (جانب اللهی ، ۱۳۶۵ش ، ص ۱۸۰).

     

    در نقاط مختلف ایران ، به منظور شمارش دفعات پرشدن پنگان ــ کـه سهمـیه آب زمـین هر کشاورز را نشان مـی داده هست ــ از تعداد مشخصی ریگ یـا سنگ استفاده مـی شده هست (صفی نژاد، ۱۳۵۹ ش ، ص ۱۴۴؛ همایونی ، ص ۳۱ـ۳۲). درون بعضی مناطق روشـهای دیگری نیز وجود داشته هست ، از جمله درون اطراف قم از پانزده دانـه تسبیح (مرتضوی ، ص ۱۲۰) و در مـیبد از وسیله خاصی بـه نام «قاتمـه » (جانب اللهی ، ۱۳۶۵ش ، ص ۱۷۹) استفاده مـی شده هست . درون بعضی مناطق ، به منظور بیرون آوردنِ پنگانِ پر از آب و دوباره قرار ظرف خالی بر سطح آب ، آیین خاصی وجود داشته هست ، از جمله تکان پنگان خالی (صفی نژاد، ۱۳۵۹ش ، ص ۱۴۴) و به زبان آوردن کلماتی خاص (جانب اللهی ، ۱۳۶۵ش ، همانجا).

     

    نامـی کـه آب کشاورزی را با پنگان تقسیم مـی کرده هست ، درون نقاط مختلف ، فرق مـی کرده هست ، از جمله درون گناباد وی را مـیراب (عجم  سمـینار قنات ۱۳۸۳)  و درون بعضی روستاها «مؤلف » (تابنده ، ص ۷۲)، درون فردوس «کیّال » (ناظمـی ، ص ۴۵)، درون اردستان و تفت «سرطاق » (صفی نژاد، ۱۳۵۹ ش ، ص ۸۱؛ دریـایی ، ص ۲۲) و در توابع سمنان «سربلوک » (سعیدی ، ص ۴۸) مـی نامـیده اند.

     گاهی هنگام استفاده از پنگان به منظور خرید و فروش آب ، تقلب مـی شده کـه همایونی (ص ۳۲) بـه نمونـه هایی از آن اشاره کرده هست .

     

    جلال آل احمد، تات نشینـهای بلوک زهرا ، تهران ۱۳۵۳ش ؛ حسین ابن الرضا، قم : از نظر اجتماعی ـ اقتصادی ، قم ?] ۱۳۶۵ش [ ؛ ایرج افشار، یـادگارهای یزد ، ج ۲، تهران ۱۳۵۴ش ؛ تقی بهرامـی ، فرهنگ روستایی یـا، دائره المعارف فلاحتی ، تهران ۱۳۱۶ـ۱۳۱۷ش ؛ محمدحسن بهرامـی ، «بررسی نظامـهای آبیـاری سنتی فلاحتی نی ریز فارس »، پایـان نامـه لیسانس ، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، ۱۳۵۸ش ؛ محمود بیـهقی ، سبزوار شـهر دیرینـه های پایدار ، مشـهد ۱۳۷۰ش ؛ نصرالله پورافکاری ، «شیوه های سنتی تقسیم آب درون ایران »، هنر و مردم ، سال ۱۷، ش ۱۹۳ (آبان و آذر ۱۳۵۸)؛ سلطانحسین تابنده ، تاریخ و جغرافی گناباد ، تهران ۱۳۴۸ش ؛ محمدسعید جانب اللهی ، «نظام تقسیم و حسابرسی و خرید و فروش آب درون آبیـاری سنتی مـیبد»، فصلنامـه تحقیقات جغرافیـائی ، سال ۵، ش ۲ (تابستان ۱۳۶۹)؛ همو، «نظامـهای سنتی سنجش زمان به منظور تقسیم آب درون مـیبد»، فصلنامـه تحقیقات جغرافیـائی ، سال ۱، ش ۱ (تابستان ۱۳۶۵)؛ عبدالکریم حکمت یغمائی ، بر ساحل کویر نمک ، تهران ۱۳۷۰ش ؛ محمدبن احمد خوارزمـی ، کتاب مفاتیح العلوم ، چاپ فان فلوتن ، لیدن ۱۹۶۸؛ عباس دریـایی ، «آب و آبیـاری و اثرات اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن درون شـهر تفت »، پایـان نامـه لیسانس ، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، ۱۳۵۴ش ؛ زین العابدین سعیدی ، «نظامـهای آبیـاری درون واحدهای کار زراعی هنگام اصلاحات ارضی درون لاسجرد»، پایـان نامـه لیسانس ، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، ۱۳۵۴ـ ۱۳۵۵ ش ؛ ژان شاردن ، سیـاحتنامـه شاردن ، ترجمـه محمد عباسی ، تهران ۱۳۳۵ـ۱۳۴۵ ش ؛ محمدبن حسین شیخ بهائی ، طومار شیخ بهائی ، چاپ کاظم سمـیعی ، اصفهان ?] ۱۳۰۷ش [ ؛ پرویز صالحی رزوه ، «نظام زمـینداری و آبیـاری هنگام اصلاحات ارضی درون منطقه روستایی ف »، پایـان نامـه لیسانس ، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، ۱۳۵۴ـ ۱۳۵۵ش ؛ جواد صفی نژاد، «مطالعه ای پیرامون تغییر مدار گردش آب و اثرات اقتصادی و اجتماعی حاصل از آن »، درون مجموعه مقالات سمـینار جغرافی ، ش ۱، چاپ محمدحسین پاپلی یزدی ، مشـهد ۱۳۶۵ش ؛ همو، نظامـهای آبیـاری سنتی درون ایران ، تهران ۱۳۵۹ش ؛ آن کاترین سواین فورد لمتون ، مالک و زارع درون ایران ، چاپ منوچهر امـیری ، تهران ۱۳۶۲ش ؛ فضل الله مرتضوی ، «بررسی اقتصادی ـ اجتماعی شیوه مقاسمـه واحد کار زراعی و سیفی کاری روستای حاجی آباد لک ها (قم )»، پایـان نامـه لیسانس ، دانشکده

     علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، ۱۳۵۶ش ؛ علیرضا ناظمـی ، «کشت سنتی درون باغستان فردوس »، پایـان نامـه لیسانس ، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، ۱۳۵۵ش ؛ نقیب نقوی ، «روش آبیـاری سنتی درون نـهبندان و قناتهای آن »، فصلنامـه تحقیقات جغرافیـائی ، سال ۴، ش ۳ (پاییز ۱۳۶۸)؛ صادق همایونی ، فرهنگ مردم سروستان ، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۴۹ش ؛ مرتضی هنری ، «تقسیم آب درون خور»، مجله مردم شناسی و فرهنگ عامـه ایران ، سال ۱، ش ۱ (۱۳۵۳ش )؛ محمد جعفر یـاحقی و خدیجه بوذرجمـهری ، فردوس / تون : تاریخ و جغرافیـا ، مشـهد ۱۳۷۴ش ؛ لطف الله یزدانی ، «ویژگیـهای قنوات خراسان جنوبی و مسائل مربوط بـه تقسیم آب آن »، درون مجموعه مقالات سمـینار جغرافی ، ش ۱، چاپ محمد حسین پاپلی یزدی ، مشـهد ۱۳۶۵ش ؛

     ۳) آثار اسلامـی کـه در آنـها از پنگان یـاد شده هست . آثاری کـه در آنـها پنگان شرح داده شده هست ، دو دسته اند:

    ۱) کتابهایی درباره علوم مختلف ، بویژه علم الحیل ، کـه در بخشی از آنـها درباره پنگان مطالبی آمده هست ؛ ۲) کتابهایی کـه به پنگان و انواع آن اختصاص دارند. برخی از کتابهای دسته اول عبارت اند از: کتاب الاربعین ، نوشته امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵)، کـه در آن بـه ساخت پنگان اشاره شده هست (ص ۳۰ـ۳۱)؛ الجامع بین العلم والعمل ، تألیف بدیع الزمان جَزَری (متوفی ۶۰۲)، کـه در نوع (بخش ) اول آن (ص ۲۱۶ـ۲۱۷) استفاده از پنگان ، انواع آن و به طور کلی ساعتهای آبی بتفصیل شرح داده شده هست ؛ علم الساعات والعمل بها ، تألیف ابن ساعاتی (متوفی ح ۶۱۷)، کـه در آن ساخت ساعتهای آبی گوناگون از جمله پنگان آمده هست (ص ۷۴ـ۸۲)؛ الطُرُق السنِیَّه فی الا´لات الروحانیّه تألیف تقی الدینِ دمشقی * (متوفی ۹۹۳). درون مـیان دانشمندان اسلامـی ، تقی الدین بیش از دیگران این ابزار را بررسی کرده هست . وی علاوه بر تألیف کتابی اختصاصی درباره پنگان ( رجوع کنید بـه ادامـه مقاله )، درون چند بخش الطرق السنیّه ، ابزارهای مکانیکی را کـه به ساعتها (بنکامات ) مربوط مـی شوند، بتفصیل شرح داده هست (احمد یوسف حسن ، ص ۳۴). حاجی خلیفه (ج ۱، ستون ۲۵۶) این کتاب را جزو آثاری کـه درباره علم البنکامات نوشته شده ، آورده هست . تنـها نسخه خطی این کتاب ، درون کتابخانـه چستر بیتی ایرلند وجود دارد (آربری ، ج ۷، ص ۷۳ـ ۷۴) و احمد یوسف حسن ، تصویر آن را درون کتاب خود، تقی الدین والهندسه المـیکانیکیـه العربیـه ، بـه چاپ رسانده هست (ص ۷۶ـ ۱۶۸).

     در مـیان رسایلی کـه اختصاصاً درباره پنگانـها نوشته شده اند ــ گذشته از کتابی درون صنعت پنگان کـه ابن ندیم (ص ۵۶۳) آن را بـه ابوعبدالله محمد بن حسن شطوی نسبت داده هست ــ رساله ای منسوب بـه ارشمـیدس قدیمترین اثر موجود درون این باره هست . از این رساله ، دو ترجمـه عربی درون دست هست : ترجمـه قدیمتر بـه نام عمل صندوق الساعات کـه در مجموعه ای خطی متعلق بـه قرن ششم درون سوریـه نگهداری مـی شود (عبدالحمـید حسن ، ص ۸) و ترجمـه جدیدتر بـه نام فی عمل بنکامات متعلق بـه قرن هشتم یـا نـهم کـه چند نسخه خطی از آن درون کتابخانـه ملی پاریس (سلان ، ص ۴۳۷) و کتابخانـه های موزه بریتانیـا و بودلیـان درون انگلستان (ویدمان و هاوزر ، ج ۳، ص ۱۶۲۹) وجود دارد. محمداحمد دهمان هردو ترجمـه را درون کتاب علم الساعات والعمل بها بـه چاپ رسانده هست (ابن ساعاتی ، ص ۲۹۴ـ۳۵۹). ویدمان و هاوزر ترجمـه جدید این رساله را بـه آلمانی برگردانده اند کـه در ۱۳۳۶/ ۱۹۱۸ با عنوان > «ساعت ارشمـیدس و دو ابزار دیگر» < ، و باردیگر درون > مجموعه مقالات درباره تاریخ علوم عربی و اسلامـی < (ج ۳، ص ۱۶۲۹ـ۱۶۶۹) بـه چاپ رسیده هست . علاوه بر رساله ارشمـیدس ، رساله کوتاهی بـه نام مقاله فی البنکام (شیروانی ، ج ۵، ص ۱۷۸۳) یـا مقاله فی عمل البنکام (کراوزه ، ص ۴۷۹) تألیف ابن هیثم (سده چهارم ) درباره پنگانـها وجود دارد. از این رساله تاکنون دو نسخه درون ترکیـه ، درون کتابخانـه های فاتح جامع و عاطف افندی استانبول (همانجا) و یک نسخه درون ایران درون کتابخانـه وزیری یزد (شیروانی ، همانجا) شناسایی شده هست . رساله کوتاهی بـه نام الاعلام بِشدّالمَنکام ، تألیف شمس الدین محمدبن ابی الفتح صوفی (متوفی ۹۵۰) نیز درباره پنگان هست که از آن نسخه ای درون واتیکان (ماتویفسکایـا و روزنفلد، ج ۱، ص ۵۲۶) و نسخه ای درون کتابخانـه مجلس شورای اسلامـی درون ایران (حائری ، ج ۲۳، ص ۱۳) موجود هست . حاجی خلیفه (همانجا) بـه رساله ای از تقی الدین دمشقی بـه نام الکواکب الدُّرّیـه فی وضع بنکامات الدوریـه یـاد کرده کـه بروکلمان ( > ذیل < ، ج ۲، ص ۴۸۴) آن را نام دیگر رساله فی علم البنکامات تقی الدین دانسته هست . نسخه هایی از رساله فی علم البنکامات درون پاریس (سلان ، ص ۴۳۹)، انگلستان و ترکیـه (احمد یوسف حسن ، ص ۲۶) وجود دارد، و سویم تکه لی متن عربی آن را درون کتاب > تقی الدین و ساعت درون امپراتوری عثمانی درون سده شانزدهم < ، منتشر کرده هست .

     منابع : ابن ساعاتی ، علم الساعات و العمل بها ، چاپ محمد احمد دهمان ، دمشق ?] ۱۴۰۱/۱۹۸۱ [ ؛ ابن ندیم ، الفهرست ، چاپ ناهد عباس عثمان ، دوحه ۱۹۸۵؛ ابی العزّبن اسماعیل جزری ، الجامع بین العلم و العمل فی صناعه الحیل ، چاپ احمد یوسف حسن ، حلب ۱۹۷۹؛ مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛ عبدالحسین حائری ، فهرست کتابخانـه مجلس شورای اسلامـی ، ج ۲۳، تهران ۱۳۷۶ش ؛ احمد یوسف حسن ، تقی الدین و الهندسه المـیکانیکیـه العربیـه ؛ مع کتاب الطرق السنیـه فی الا´لات الروحانیـه ، حلب ۱۹۷۶؛ عبدالحمـید حسن ، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریـه : الفلسفه و المنطق و آداب البحث ، دمشق ۱۹۷۰؛ محمد شیروانی ، فهرست نسخه های خطی کتابخانـه وزیری یزد ، ج ۵، تهران ۱۳۵۸ش ؛ محمدبن محمد غزالی ، کتاب الاربعین ، ترجمـه برهان الدین حمدی ، تهران ۱۳۶۸ش ؛

     

     مطالعه بیشتر :

    قنات یـا کاریز مـیراث فرهنگی و علمـی ایرانیـان

     کاریز مـیراث علمـی و فرهنگی ایرانیـان، دکتر محمد عجم ۱۳۸۳  سمـینار ملی قنات درون گناباد

     




    [نظر زین مالک درباره ایران]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 23 Jul 2018 00:35:00 +0000



    نظر زین مالک درباره ایران

    علی شریعتی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

    پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

    برای فعال و زندانی سیـاسی سبز، نظر زین مالک درباره ایران علی شریعتی (فعال سیـاسی) را ببینید.
    «شریعتی» بـه اینجا تغییرمسیر دارد. نظر زین مالک درباره ایران به منظور سایر استفاده‌ها، شریعتی (ابهام‌زدایی) را مشاهده کنید.
    علی شریعتی زادروز ۲ آذر ۱۳۱۲[۱][۲]
    ایران، سبزوار، کاهک[۳]درگذشت ۲۹ خرداد ۱۳۵۶
    انگلستان، ساوت‌همپتونآرامگاه سوریـه، دمشقتحصیلات کارشناسی ادبیـات فارسی
    دکترای تاریخاز دانشگاه مشـهد
    سوربنپیشـه جامعه‌شناس،[۴]نویسنده، پژوهشگر دینیسال‌های فعالیت ۱۳۳۱–۱۳۵۶تأثیرگذاران اقبال لاهوری، ابوالحسن فروغی، لوئی ماسینیون، فرانتس فانون، ژرژ گورویچ، ژاک برک، آلکسیس کارل، ژان کوکتو، شاندل، ژان-پل سارتر، عین‌القضاة همدانی، محمد تقی شریعتی[۵]لقب معلم انقلاب
    فریـادگر بزرگ آزادیدین اسلام، تشیعآثار فهرست آثار شریعتیـهمسر پوران شریعت‌رضویفرزندان احسان، سوسن، سارا، موناوالدین محمدتقی شریعتی
    زهرا امـینیخویشاوندان مـهدی شریعت‌رضویوبگاه

    وبگاه رسمـی علی شریعتی

    وبگاه دکتر شریعتی

    علی شریعتی مَزینانی، مشـهور بـه دکتر علی شریعتی[۶]‏[۷] (زادهٔ ۲ آذر ۱۳۱۲ درون روستای کاهک، سبزوار – درگذشتهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ درون ساوت‌همپتون، انگلیس) نویسنده[۸][۱][۹]و جامعه‌شناس،[۱۰] پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیـاسی و از نظریـه‌پردازان انقلاب اسلامـی ایران بود.[۱] شریعتی نگرشی نوین بـه تاریخ و جامعه‌شناسی اسلام عرضه کرد. نظر زین مالک درباره ایران او بازگشت بـه تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی به منظور تحقق عدالت اجتماعی قلمداد مـی‌کرد.[۱۱] شریعتی، علاوه بر شـهرت زیـادش به منظور سهم داشتن درون انقلاب ایران، به‌دلیل کارنامـهٔ فعالیت‌هایش به منظور احیـای مذهب و سنت درون جامعه و بیدارگری دربارهٔ سلطنت وقت نیز شـهرت داشته‌است. از زمان انقلاب تاکنون یـادبودهای زیـادی بـه یـاد او برگزار و اجرا کرده‌اند؛ و از آن زمان نقدها و تجلیل‌های زیـادی پیرامون آثار، آراء و تأثیراتی کـه او بر چند دههٔ معاصر ایران گذاشته وجود دارد.

    او درون ۴۴سالگی درون انگلستان درگذشت و هم‌اکنون پیکر وی درون مکانی نزدیک مقبرهٔ زینب کبری درون دمشق سوریـه بـه امانت سپرده شده‌است.[۱۲]

    زندگی

    کودکی

    علی شریعتی درون دوم آذر سال ۱۳۱۲ درون روستای کاهک درون کویر مزینان درون نزدیکی سبزوار زاده شد. پدر پدربزرگش، ملا قربانعلی معروف بـه آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیـه بود کـه در مدارس قدیم بخارا و مشـهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حاج ملا هادی سبزواری محسوب مـی‌شد. ملاقربان‌علی چهار فرزند بـه نام‌های محمود، احمد، حسن و حسین داشت. محمود کـه به‌هنگام مرگ پدر، بـه تحصیل علوم قدیمـه مشغول بود، با اصرار مردم مَزینان بـه آنجا آمد که تا پیش‌نماز مسجد و مدرس حوزهٔ علمـیه باشد. او که تا پایـان عمر خود درون مَزینان ماند و چهار فرزند بـه نام‌های معصومـه، قربان‌علی، محمدتقی و آقامـیرزا محمد از خود به‌جا گذاشت. محمدتقی شریعتی درون سال ۱۳۱۱ با ی روستایی از اهالی کاهک بـه نام زهرا امـینی ازدواج کرد و اولین فرزند آنـها، علی شریعتی بود.[۱۳]

    شریعتی تحصیلات ابتدایی خود را درون دبستان ابن یمـین درون مشـهد درون سال ۱۳۱۹ آغاز کرد، اما به‌دلیل بحرانی‌شدن اوضاع کشور درون سال ۱۳۲۰، محمدتقی شریعتی مجبور شد خانواده‌اش را بـه ده بفرستد و بنابراین وقفه کوتاهی درون تحصیلات شریعتی ایجاد شد. بعد از آن، شریعتی بـه همان دبستان برگشت و تحصیل را ادامـه داد.[۱۳]

    نوجوانی و جوانی

    علی شریعتی درون جوانی

    شریعتی درون سال ۱۳۲۵ وارد دبیرستان فردوسی مشـهد شد. او بعد از اتمام سیکل اول دبیرستان درون ۱۶سالگی، با هدف ادامـه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی شد. وی درون سال ۱۳۳۴ بـه دانشکدهٔ ادبیـات و علوم انسانی دانشگاه مشـهد وارد شد و رشتهٔ زبان و ادبیـات فارسی را برگزید. وجود تفکر خلاق باعث شد کـه شریعتی درون طول دوران تحصیل درون دانشکدهٔ ادبیـات بـه انتشار آثاری چون: نظر زین مالک درباره ایران ترجمـهٔ ابوذر غفاری، ترجمـهٔ نیـایش اثر الکسیس کارل و یک رشته مقاله‌های تحقیقی درون این زمـینـه همت گمارد. البته شریعتی ترجیح مـی‌داد بـه هر طریق تحصیلات عالیـه را بدون وقفه ادامـه دهد، اما پدرش تأکید داشت کـه وارد دانشسرا شود کـه شاید علت اصلی آن وضع اقتصادی خانواده بود.[۱۳] درون تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۳۷ با پوران شریعت‌رضوی همکلاسیش ازدواج کرد.[۱۴]

    شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را درون مشـهد گذراند و پس از دریـافت لیسانس درون رشته ادبیـات فارسی بـه علت شاگرد اول شدنش به منظور ادامـه تحصیل بـه فرانسه فرستاده شد که تا تحصیلات عالی خود را درون مقطع دکتری درون دانشگاه سوربن فرانسه و در رشته ادبیـات ادامـه دهد. وی درون آنجا بـه تحصیل علومـی چون جامعه‌شناسی، مبانی علم تاریخ، تاریخ ادیـان، تاریخ و فرهنگ اسلامـی پرداخت و با استادان بزرگی چون لویی ماسینیون، ژرژ گورویچ و سارتر و… آشنا شد. درون سال ۱۳۴۳ بـه ایران بازگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری وی از سوی ساواک بود و متعلق بـه دو سال پیش یعنی درون هنگام خروج از ایران کـه به همان دلیل معلق مانده بود و در عین حال لازم‌الاجرا بود. بعد از بازداشت بـه زندان قزل‌قلعه درون تهران منتقل شد. اوایل شـهریور همان سال بعد از آزادی بـه مشـهد برگشت[۱۴] درون منابع همچنین اشاره شده‌است کـه وی یکسال بعد از ورود بـه رشتهٔ فلسفهٔ دانشگاه تهران، درون سال ۱۳۳۵ از آن انصراف داده‌است.[۱۵]

    در سال ۱۳۴۴ مدتی بعد از بیکاری، اداره فرهنگ مشـهد، استاد جامعه‌شناسی و فارغ‌التحصیل دانشگاه سوربن را بـه عنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبستان درون یکی از روستاهای مشـهد استخدام مـی‌کند، و سپس درون دبیرستان بـه تدریس مـی‌پردازد و بالاخره بـه عنوان استادیـار تاریخ وارد دانشگاه مشـهد مـی‌شود. درون سال ۱۳۴۸ بـه حسینیـه ارشاد دعوت مـی‌شود و به زودی مسئولیت امور فرهنگی حسینیـه را بـه عهده گرفته و به تدریس جامعه‌شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامـی مـی‌پردازد. اما سرانجام درون سال ۱۳۵۲، رژیم، حسینیـهٔ ارشاد را تعطیل نمود، و شریعتی را بـه مدت ۱۸ ماه روانـه زندان کمـیته شـهربانی مـی‌کند. وی بعد از آزادی از زندان روزهای بسیـار سختی را پشت سر گذاشت و بارها توسط مأموران ساواک تهدید شد و تحت شکنجه روحی و جسمـی قرار گرفت.[۱۴]

    تحصیل درون دانشگاه سوربن

    علی شریعتی درون بین سالهای ۱۹۵۹ که تا ۱۹۶۴ درون فرانسه زندگی مـی‌کرد. ژیلبر لازار استاد راهنمای علی شریعتی و همسرش، پوران شریعت‌رضوی، درون دانشگاه سوربن درون دورهٔ دکترا بود.[۱۶] لازار، تصحیح متن فارسی کتاب فضائل بلخ، نوشتهٔ صفی‌الدین بلخی و ترجمـهٔ آن بـه فرانسه را به منظور رسالهٔ دکتری بـه شریعتی پیشنـهاد کرد. به‌گفتهٔ او، شریعتی، برخلاف پوران، کـه به رسالهٔ خود درمورد گلستان سعدی شدیداً علاقه‌مند بود، هیچ علاقه‌ای بـه موضوع رسالهٔ خود نداشت.[۱۷] شریعتی درون سال ۱۹۶۳ تز دکترایش را درون ۱۵۵ صفحه بـه زبان فرانسه و با عنوان «فضائل بلخ» ارائه کرد. او توانست با کمترین نمره ممکن کـه فقط به منظور قبولی کافی هست مدرک خودش را بگیرد. برخی بـه اشتباه نوشته‌اند کـه او مدرک دکترایش را درون جامعه‌شناسی یـا تاریخ ادیـان یـا هر دو گرفته‌است. برخی نیز با توجه بـه تز دکترایش استدلال مـی‌کنند کـه مدرک دکترای او درون زمـینـه فیلولوژی است. عنوان رسمـی مدرک او «تاریخ اسلام درون قرون وسطی» بود. سفارت ایران درون پاریس مدرک او را بـه عنوان مدرک دکترا درون ادبیـات بـه رسمـیت شناخت.[۱۸]

    زندگی مخفیـانـه

    شریعتی از آبان ماه ۱۳۵۱ که تا تیر ماه ۱۳۵۲ بـه زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک بـه دنبال او بود و از تعطیلی حسینیـه ارشاد بـه بعد، متن سخنرانی‌های شریعتی با اسم مستعار بـه چاپ مـی‌رسید. درون تیر ماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و بعد برادر خانم وی را بـه گروگان گرفت و به زندان اوین برد که تا شریعتی بـه ناچار خود را معرفی کند. بعد از آن روز بـه مدت ۱۸ ماه بـه انفرادی رفت و پس از آن آزاد شد زیرا شاه بـه دلیل فشارهای بین‌المللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر دریـافت کـه نگه داشتن شریعتی درون زندان بیش از آزادی او مـی‌تواند بـه شـهرت و محبوبیت او بیفزاید.[۱۹] اسارت درازمدت درون سلول، او را سخت بـه نور آفتاب حساس کرده بود و از نظر روحی هم بسیـار افسرده شده بود. رژیم همـه راه‌های مبارزه اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیـه ارشاد تعطیل و او از تدریس درون دانشگاه محروم شده بود. مبارزه مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک او را شدیداً تحت نظر داشت و روز بـه روز حلقه این محدودیت‌ها تنگ‌تر مـی‌شد. شریعتی خود مـی‌گوید: «ظاهراً آزاد هستم و از قید اسارت، بـه اصطلاح رهایی یـافته‌ام ولی آنچه مسلم هست نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی بـه زندان خانـه منتقل شده‌ام». دکتر شریعتی بعد از دو سال، خسته از وضعیتش تصمـیم بـه «هجرت» مـی‌گیرد. ممنوع‌الخروج بودن مانع بزرگی به منظور مـهاجرت او بـه خارج از کشور بود. اما وی با گرفتن گذرنامـه با اسم فامـیلی «مزینانی» توانست از کشور خارج شده و تهران را بـه مقصد بروکسل ترک کند. شریعتی بعد از چند روز اقامت درون بروکسل آنجا را بـه مقصد ساوت‌همپتون انگلیس ترک مـی‌کند و در آنجا درمـی‌گذرد.

    مرگ

    آرامگاه علی شریعتی

    وی طی مـهاجرتش درون ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ درون حالی کـه سه هفته از سفرش بـه انگلستان مـی‌گذشت، درون ساوت‌همپتون بـه شکل مشکوکی درگذشت.[۲۰] دلیل رسمـی مرگ وی انسداد شرائین و نرسیدن خون بـه قلب اعلام شد؛ هرچند مرگ وی توسط برخی بـه دلیل نداشتن سابقهٔ بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه سریع و خبرداشتن سفارت ایران درون لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمـی خبر مشکوک دانسته شد[۲۱] اما دکتر عبدالکریم سروش درون روایتی دیگر متذکر شده کـه جنازه دکتر شریعتی یکبار بعد از مرگ درون سردخانـه بیمارستان و دفعه بعد بعد از کالبد شکافی توسط بیمارستان ساوت‌همپتون بـه هنگام غسل درون مسجدی کوچک درون لندن مشاهده کرده‌است. بنا بـه گفته وی جنازه وی درون دیدار اول کاملاً سالم و در دفعه دوم دارای شکافتگیـهای متعدد ناشی از کالبد شکافی بوده‌است و بیمارستان علت مرگ وی را طبیعی اعلام کرده‌است.[۲۲]

    احمد اشرف مـی‌نویسد کـه علی شریعتی بر اثر سکته قلبی درگذشت، درون حالی کـه مخالفین شاه، سازمان ساواک را مقصر مرگ او قلمداد مـی‌د.[۲۳]هوشنگ شـهابی هم مـی‌نویسد کـه بر اثر سکته قلبی درگذشت، اما پیروانش تمایل داشتند دربارهٔ مرگش افسانـه سازی کنند (مانند رفتارهای مشابهی کـه در انقلاب‌های دنیـا رخ مـی‌دهد). شـهابی درون نـهایت رفتارهایی کـه در دوران زندانی شدنش درون گذشته را با وضعیت جسمـی اش نامرتبط نمـی‌داند.[۲۴]

    شریعتی وصیت کرده بود کـه وی را درون حسینیـهٔ ارشاد دفن کنند، ولی هم‌اکنون درون قبرستانی کنار حرم زینب کبری، درون شـهر دمشق نگهداری مـی‌شود و خانواده‌اش هزینـه نگهداری جسد وی را متقبل شدند.[۲۵]

    ناهید فکوهی مـی‌گوید:" آن شب که تا ساعت یـازده دور هم نشسته بودیم و حرف مـی‌زدیم ولی دکتر ساکت و غمگین و گرفته بود و حرفی نمـی‌زد. حدود نیمـه شب، علی فکوهی و ناهید بـه خانـهٔ خودشان مـی‌روند و با نسرین قرار مـی‌گذارند کـه فردا صبح آماده باشند که تا به اتفاق هم بـه بدرقه دوستشان بروند. دکتر هم بـه اتاق خوابی که، درون طبقهٔ پایین قرارداشته‌است مـی‌رود کـه بخوابد بعداز مدتی دکتر بـه سارا مـی‌گوید، لیوان آبی برایش ببرد. سارا آب را مـی‌برد و پس از گذشت مدتی باز بچه‌ها را صدا مـی‌زند و چای مـی‌خواهد. بـه نظر ناآرام مـی‌رسیده و خوابش نمـی‌برده‌است. سوسن و سارا و نسرین هم به منظور استراحت، با طبقهٔ بالا مـی‌روند و مـی‌خوابند فردا صبح ساعت هشت، ناهید با آقای فکوهی به منظور بردن شان نسرین بـه خانـه مـی‌آیند و در مـی‌زنند، ولیی درون را باز نمـی‌کند! مدتی هم پشت درمـی‌مانند که تا نسرین، از خواب بیدار مـی‌شود. او کـه برای باز درون به طبقه پایین مـی‌آید، مـی‌بیند کـه دکتر درون آستانـه درون ورودی اتاق بـه پشت افتاده و بینی اش بـه نحوی غیرعادی سیـاه شده و باد کرده‌است. وحشت زده درون را باز مـی‌کند، با اضطراب جریـان را بـه برادرش مـی‌گوید. ناهید و برادرش متحیّر وارد خانـه مـی‌شوند، ناهید بلافاصله نبض دکتر را گرفته و مـی‌بیند نبض او از حرکت ایستاده‌است و نسرین هم نبض دکتر را مـی‌گیرد و او هم نظر ناهید را تأیید مـی‌کند، بلافاصله نسرین بـه طبقهٔ بالا مـی‌رود که تا مراقب بچه‌ها باشد که تا پدرشان را بـه آن حال نبینند علی فکوهی، وحشت زده و غمگین فوراً با اورژانس تماس مـی‌گیرد، آمبولانس مـی‌رسد و پس از معاینـه نظر مـی‌دهند کـه دکتر درگذشته‌است[۲۶]

    شریعتی درون گورستانی کنار زینبیـه درون دمشق مدفون است.

    فعالیت‌های اجتماعی و سیـاسی

    کانون نشر حقایق اسلام

    محمدتقی شریعتی پدر شریعتی بـه همراه عده‌ای قابل توجه از فرهیختگان متدین مشـهد با ایجاد کانون نشر حقایق اسلامـی درون سال ۱۳۲۳، مبارزه با افکار توده‌ای را آغاز د. هم‌زمان تلاش د که تا افکار و اندیشـه‌های دینی را هم بازسازی کرده با انحراف و تحریف مبارزه کنند.[۲۷]

    هنگام آغاز فعالیت کانون شریعتی یـازده ساله بود و در پانزده سالگی او، کانون بـه یک نـهاد مـهم نوگرای مذهبی تبدیل شده بود. هدف سخنرانان کانون القای فلسفه‌ای اخلاقی بر پایـه قرآن بود. از ۱۳۲۶ هنگامـی کـه شریعتی ۱۴ ساله بود که تا نخستین بار بسته شدن کانون درون ۱۳۳۸، او درون همـه برنامـه‌های آن شرکت مـی‌کرد و نقش بنیـادینی درون جذب برخی از دوستانش بـه کانون داشت.[۲۸] در ۱۳۳۰ اعضای جوان کانون کـه بیشترشان دانش آموزان دبیرستان بودند با پیروی از نمونـه کانون تصمـیم بـه برپایی سازمانی ویژه خود با عنوان انجمن اسلامـی دانش‌آموزان درون مشـهد د.[۲۸]

    علی شریعتی درون ۱۳۳۱ بـه این انجمن پیوست. اعضای انجمن به منظور آماده ساختن خود به منظور مبارزه فکری با هواداران و اعضای جوان حزب توده از شریعتی خواستند کـه آن‌ها را درون فلسفه و شیوه سخنوری آموزش دهد. کانون جایگاه مکتبی مقدماتی و سکوی پرشی بود کـه اعضایش از جمله شریعتی مـی‌توانستند از آن به منظور پیوستن بـه احزاب سیـاسی موجود استفاده کنند.[۲۸] بیشتر جوانان عضو کانون (نشر حقایق اسلام) بـه تدریج بـه نـهضت خداپرستان سوسیـالیست گرایش پیدا د.[۲۸]

    نـهضت خداپرستان سوسیـالیست

    در مشـهد محمد تقی شریعتی پیرو نـهضت خداپرستان سوسیـالیست بود و به دنبال سفر محمد نخشب و حسین راضی و تشکیل حوزه حزب ایران و سپس جمعیت آزادی مردم ایران کـه در حقیقت ادامـه دهنده راه و اندیشـه نـهضت خداپرستان سوسیـالیست محسوب مـی‌شدند، علی شریعتی نیز بـه نـهضت خداپرستان سوسیـالیست پیوست؛ و همان‌جا نخستین آموزه‌های اسلام انتقادی‌اش راب کرد.[۲۹] او تحت تأثیر این آموزه‌ها کتاب ابوذر خداپرست سوسیـالیست نوشته جوده السحار را درون سال ۱۳۳۴ ترجمـه و منتشر ساخت.

    سامان باورشناسی این نـهضت بر سوسیـالیسم بـه عنوان نظامـی اقتصادی استوار بود کـه عدالت اجتماعی و توحید را بنیـاد فلسفی خود برمـی‌شمرد. نـهضت باور داشت کـه سوسیـالیسم بر پایـه نفی مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، سریع‌ترین راه به منظور از مـیان برداشتن بهره‌کشی، تهیدستی و محرومـیت توده‌هاست؛ و نیز بـه باور این گروه دستیـابی بـه این هدف‌ها، گوهر مفهوم عدالت درون اسلام بود.[۲۸]

    نـهضت مقاومت ملی

    شریعتی از عوامل جلب توجه دانشگاهیـان ایران بـه مسئله انقلاب علیـه حکومت پهلوی بود.

    شریعتی از پیرامون بـه مرکز مبارزه وارد شد و به شاخه مشـهد نـهضت مقاومت ملی بـه رهبری سید محمود طالقانی، مـهدی بازرگان و یدالله سحابی پیوست. علی شریعتی یکی از سخنگویـان و فعالان آتشین این نـهضت علیـه سلطه و استثمار غرب درون ایران بود. فعالیت‌های مصرانـه‌اش باعث دستگیری او درون سال ۱۳۳۶ و انتقال فوری‌اش بـه زندان قزل‌قلعه درون تهران بـه مدت هشت ماه شد.

    در جریـان وقایع ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویـارویی او و نظام شاهنشاهی بود. او تحت تأثیر سنت‌های خانواده‌اش، بـه ویژه افکار نوگرایـانـه پدرش محمدتقی شریعتی، قرار گرفت. پدربزرگش آخوند حکیم و عموی پدرش عادل نیشابوری از دانشمندان فقه، فلسفه و ادب به‌شمار مـی‌آمدند. پدرش کانون نشر حقایق اسلامـی مشـهد را بنیـان نـهاد و از مبتکرین و آغازگران نوین اسلامـی به‌حساب مـی‌آمد.

    فعالیت‌های خارج از کشور

    پس از قبول شدن درون بورس تحصیلی، علی شریعتی به منظور مدتی دست از فعالیت‌های سیـاسی کشید و برای ادامـه تحصیلات عالیـه بـه فرانسه رفت. وی اندکی بعد از رسیدن بـه پاریس بـه گروه فعالان ایرانی نظیر ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و مصطفی چمران پیوست و در سال۱۳۴۱ سازمان نـهضت آزادی ایران (بخش خارج از کشور) بنیـان گذاشته شد. درون جریـان کنگره جبهه ملی ایران درون اروپا درون ویس‌بادن (جمـهوری آلمان فدرال) درون اوت ۱۹۶۲ با نظر حسین راضی، شریعتی با توجه بـه قدرت فکری و قلمـی‌اش، بـه عنوان سردبیر روزنامـه فارسی‌زبان ایران آزاد (ارگان جبهه ملی ایران خارج از کشور درون اروپا) انتخاب شد. اولین شماره این نشریـه بعد از سردبیری شریعتی درون ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریـه دیدگاه‌های روشنفکران ایرانی خارج و نیز واقعیت‌های مبارزات مردم ایران را منعمـی‌کرد و ارگان رسمـی جبهه ملی ایران درون اورپا محسوب مـی‌گردید. قبل از آن پرویز ورجاوند سردبیری این نشریـه را بر عهده داشت.[۳۰]

    در سال ۱۳۳۷ خورشیدی بـه سازمان آزادیبخش الجزایر مـی‌پیوندد و سخت بـه فعالیت مـی‌پردازد. درون سال ۱۳۳۸ خورشیدی مقاله‌ای تحت عنوان "به کجا تکیـه کنیم" را درون یکی از نشریـات فرانسه منتشر مـی‌کند. درون سال ۱۳۳۹ خورشیدی مقاله "شعر چیست؟" ساتر را ترجمـه و در پاریس منتشر مـی‌نماید و در همان اول بـه علت فعالیت درون سازمان آزادیبخش الجزایر گرفتار مـی‌شود و در زندان پاریس با "گیوز" مصاحبه‌ای مـی‌کند کـه در سال ۱۳۴۳ درون توگو چاپ مـی‌شود. درون سال ۱۳۳۹ نیز مقاله‌ای تحت عنوان "مرگ فرانتس فانون" را درون پاریس منتشر مـی‌کند، همچنین درون طول مبارزات مردم الجزایر به منظور آزادی دستگیر مـی‌شود و مورد ضرب و شتم پلیس فرانسه قرار مـی‌گیرد و روانـهٔ بیمارستان مـی‌شود و سپس بـه زندان فرستاده مـی‌شود.[۱۴]

    حسینیـه ارشاد

    اندیشـه‌ها

    شریعتی یکی از متفکران مسلمان بود و در عین حال، رویکردی نقادانـه نسبت بـه برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی[۳۱] را مظهر سنت مسخ شده مـی‌داند و آن را توأم با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی مـی‌کرد.[۳۲]

    وی همچنین از نگاه سطحی بـه مدرنیته نیز انتقاد مـی‌کرد و معتقد بود کـه راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی هست که غرب پیموده‌است.[۳۲] البته استفاده آگاهانـه از تجربیـات مدرنیته درون غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت. شریعتی، محمدرضا حکیمـی را بـه عنوان وصی خود جهت هرگونـه دخل و تصرف درون آثارش انتخاب کرده‌است.[۳۳]

    پارانویـا

    نوشتار اصلی: نظریـه‌های توطئه درون ایران

    به باور علی شریعتی، تأسیس دولت صفوی درون برابر امپراطوری عثمانی یکی از بزرگترین توطئه‌ها هست تا با برانگیختن جنگ‌های مداوم مـیان دو امپراطوری، جهان اسلام را تضعیف کنند.[۳۴]

    نقد امپریـالیسم

    زمانی کـه شریعتی مشغول ترجمـه کتاب پنج سال جنگ الجزایر بود درون سه نامـه بـه فانون بـه نقد نظریـات وی درون مورد کنار گذاشتن دین بـه عنوان ابزاری به منظور مبارزه با امپریـالیسم غربی پرداخت. شریعتی بر خلاف فانون معتقد بود کـه مردم تنـها درون صورتی مـی‌توانند با نظام امپریـالیسم مبارزه کنند کـه نخست هویت فرهنگی خودشان را دریـابند و هویت فرهنگی درون برخی کشورها با سنت‌های مذهبی پیوند خورده‌است. شریعتی شعار بازگشتن بـه اصل و پیشینـه مذهبی خود را مطرح مـی‌کرد.[۳۵]

    توحید

    توحید از دیدگاه شریعتی چنان‌که خود او مدعی‌ست نـه فقط یک تئوری کلامـی اعتقادی و صرفاً یگانـه پنداشتن خداوند کـه به منزله یک زیربنا و جهان‌بینی اعتقادی‌ست. او توحید را بـه عنوان اصل اصیل یکتاپرستی عنوان مـی‌کند و در آثار اسلام‌شناسی‌اش از آن درون مقابل شرک یـاد مـی‌کند.

    شریعتی مـی‌گوید توحید عبارتست از:

    ... یک فلسفه جهان‌بینی و جهان‌شناسی کـه همان‌طور کـه مـی‌خواهد بـه جهان وحدت بدهد، از نظر خلقت (نیز مـی‌خواهد) بـه انسان وحدت بدهد، و همان طوری‌که مـی‌خواهد بین تمام عناصر جهان وحدت بدهد ـ جهان را بـه خیر و شر تقسیم نمـی‌کند ـ، همان‌طور مـی‌خواهد زیربنایی به منظور وحدت گروه‌ها و نژادها و طبقات بشری بسازد؛ و بنابراین توحید خدا، درون عین حال کـه حقیقت توجیـه‌کننده عالم هست زیر بنای توحید انسان هم هست، و توحید معبود زیربنای توحید عابد، کـه انسان‌ها باشند، هست…

    [نـهضت ابراهیم] مـی‌خواهد بـه وسیله توحید، درون عین حال کـه انسان را از نظر شناخت هستی بر گرد کانون واقعی و حقیقی عالم وجود بچرخاند، درون عین حال بر گرد یک ملاک و یک زیربنای فکری، کـه اساس وحدت بشری و طبقاتی و نژادی را مـی‌سازد، بچرخاند، و سمبل هر دو کعبه است.[۳۶]

    سوسیـالیسم

    راه سوسیـالیسم غیر دینی درون ایران با تشکیل نـهضت خداپرستان سوسیـالیست کـه محمد نخشب از بنیـانگذاران آن و شریعتی از شناخته‌ترین چهره‌های آن بود بـه سمت جمع شدن با آموزه‌های اسلام باز شد.[۳۷] شریعتی درون مقدمـه مقاله‌ای کـه در سال ۱۳۳۴ تحت عنوان مکتب واسطه نوشته مـی‌نویسد: «از مـیان مکتب‌های ماتریـالیسم و ایدئالیسم، اسلام روش مختص بـه خود را دارد و آن را مـی‌توان رئالیسم نامـید. رژیم اجتماعی و اقتصادی اسلام، سوسیـالیسم عملی هست که بر طرز فکر خداپرستی استوار مـی‌باشد و حد وسط مـیان دو رژیم فاسد کاپیتالیسم و کمونیسم مـی‌باشد.».[۳۸] از این رو شریعتی، ابوذر، از اصحاب وفادار پیـامبر را نمونـه بارز یک سوسیـالیست یکتاپرست مـی‌دانست کـه در برابر ستم حکومت ایستاد و به اعتراض برخاست. ترجمـه کتاب ابوذر نوشته عبدالحمـید جودةالسحار از او درون سنین جوانی است.[۳۹]

    شریعتی چنین مـی‌گوید:

    ... سوسیـالیسم راستین، کـه جامعه‌ای بی‌طبقه مـی‌سازد، بدون مذهب ممکن نیست. زیرا انسان‌ها اگر بـه مرحله‌ای از رشد اخلاقی و کمال معنوی نرسند کـه بتوانند بـه خاطر برابری انسان‌ها از حق خود چشم پوشند و به مرحلهٔ ماوراء مادی «ایثار» برسند، جامعه‌ای برابر را نمـی‌توان ساخت. زیرا حق‌ها هرگز برابر نیست و ماتریـالیسم، جبراً بـه اندویدوئالیسم مـی‌انجامد و برعکس، مذهب نیز که تا جامعه‌ای از بند افزون‌طلبی مادی و استثمار و تضاد طبقاتی رها نشده‌است، نمـی‌تواند تحقق یـابد. چه، تنـها درون چنین جامعه‌ای هست که انسان رها شده از بند تنازع مادی، مجال آن را مـی‌یـابد کـه از بیماری شیء شدن درون نظام ماشینیسم و سرمایـه‌داری، یـا از خود بیگانـه شدن درون برابر بت پول و مصرف و گرگ‌ومـیش شدن درون رابطهٔ طبقاتی [نجات] یـابد …

    و درون نتیجه، تکامل ذاتی خود بپردازد و خلق‌وخوی خدا را گیرد و جانشین خدا درون طبیعت گردد و این‌ها هست دعوت‌های نـهایی مذهب، کـه تنـها درون جامعه‌ای بی‌طبقه، کـه بر اساس «کتاب و ترازو و آهن» استوار است، نـه جهل و تبعیض و ضعف، مـی‌تواند تحقق عینی یـابد و تحقق توحید درون زندگی بشری، این است.[۴۰]

    شریعتی و حکومت دینی

    شریعتی معتقد بـه برقراری حکومت دینی نبود، ایشان دموکراسی با رای اکثریت را درون جهان امروزی نـه کاملترین بلکه قابل قبول‌ترین حکومت مـی‌دانست «اول حتما ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمـی هست که درون آن بـه جای رجل سیـاسی، رجل مذهبی (روحانی) مقامات سیـاسی و دولتی را اشغال مـی‌کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او درون زمـین مـی‌داند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را بـه خودی خود زعیم مـی‌داند، و نـه بـه اعتبار رای و نظر و تصویب جمـهور مردم.

    بنابراین یک حاکم غیرمسئول هست و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی هست و چون خود را سایـه و نماینده خدا مـی‌داند، بر جان و مال و ناموس مردم مسلط هست و درون هیچ گونـه ستم و تجاوزی تردید بـه خود راه نمـی‌دهد، بلکه رضای خدا را درون آن مـی‌پندارد. گذشته از آن، به منظور مخالف، به منظور پیروان مذاهب دیگر، حتی حق حیـات نیز قائل نیست. آن‌ها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق مـی‌شمارد و هرگونـه ظلمـی را نسبت بـه آنان عدل خدایی تلقی مـی‌کند. خلاصه حکومت مذهبی همان هست که قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را بدقت ترسیم کرده‌است .»

    کتاب مذهب علیـه مذهب مجموعه آثار ۲۲ (تویین بی، تمدن-مذهب) تهران چاپخش چ ۸ سال ۱۳۸۸ ص ۲۰۶ و ۲۰۷

    استبداد

    شریعتی استبداد و دیکتاتوری را از عوامل بیرونی دفن استعدادهای انسانی «وقد خاب من دساها» مـی‌دانست و رستگاری انسان «فلاح» را که تا خدا، که تا «صدرة المنتهی» (یک وجب مانده بـه خدا) بالاترین اعتقاد بـه اومانیسم تلقی مـی‌کرد دکتر شریعتی استبداد و دیکتاتوری را عین شرک مـی‌داند و مستبد و دیکتاتور رای مـی‌شمرد کـه قصد خدایی درون زمـین را دارد:

    «پذیرش استبداد پذیرش شرک است: اگر سرنوشت خود را بدستی بسپاریم یـا درون دستی بیندازیم شرک آورده‌ایم؛ اگر آزادی خویش را بهی فروختیم یـای را صاحب خود پنداشتیم یـا ادعایی را کـه خود را صاحب ما مـی‌شمارد پذیرفتیم، مشرکیم …

    هربه خاطر قدرت، علم، ثروت و نژاد… تکبر ورزد و خود را از دیگران بزرگتر نشان دهد، یـا اراده خود را بر خلق «تحمـیل» کند و به «مـیل خود» حکومت براند، ادعای خدایی کرده، و هرکه آن را بپذیرد «شرک» آورده‌است. زیرا «حکومت مطلقه»، «اراده مطلقه» تکبر، قدرت و تسلط و تملک درون انحصار خداست.»

    مجموعه آثار ۳۰، اسلام‌شناسی، ص ۹۴ و ۹۵

    امت و امامت

    از دیگر نظریـات عمده شریعتی نظریـه امت، بـه پیشوایی امامت است. بسیـاری این نظریـه را سرآغاز پیدایش ولایت فقیـه مـی‌دانند.

    کتاب «امت و امامت» شریعتی بـه ویژه مورد انتقاد شدید تجدیدنظرطلبان بود، کتابی کـه در آن شریعتی رای افراد ناآگاه جامعه را خوار شمرده و خواستار نوعی دمکراسی ارشاد شده به منظور جوامع عقب‌مانده که تا دست یـافتن آن‌ها بـه سطح قابل قبولی از توسعه شده بود. به باور منتقدان، شریعتی با طرح بحث امت و امامت و بی‌اعتنایی بـه رای توده‌ها، ناخواسته بـه توجیـه نظریـه ولایت فقیـه درون جمـهوری اسلامـی کمک کرده بود.[۴۱]

    شریعتی درون این زمـینـه بحث دموکراسی رأس‌ها و دموکراسی رأی‌ها را مطرح مـی‌کند. دموکراسی رأس‌ها از نظر وی مربوط بـه جوامعی هست که آرای افراد وابسته بـه دیگران هست و مثلاً رئیس قبیله رأی خود را بر تمام قبیله تحمـیل مـی‌کند. اما دموکراسی رأی‌ها مربوط بـه جوامعی هست که افراد جامعه بـه «اندویدوئالیسم کامل» رسیده‌اند.[۴۲]

    شریعتی مـی‌گوید:

    رهبری امت (امامت) متعهد نیست کـه همچون رئیس‌جمـهور آمریکا، یـا مسئول برنامـه «شما و رادیو»، مطابق ذوق و پسند و سلیقه مشتری‌ها عمل کند، و تعهد ندارد کـه تنـها خوشی و شادی و برخورداری -در حد اعلا- بـه افراد جامعه‌اش ببخشد. بلکه مـی‌خواهد و متعهد هست که درون مستقیم‌ترین راه‌ها، با بیشترین سرعت و صحیح‌ترین حرکت، جامعه را بسوی تکامل رهبری کند، حتی اگر این تکامل بقیمت رنج افراد باشد، البته رنجی کـه اکثریت، آگاهانـه پذیرفته‌اند، نـه کـه بر آن‌ها تحمـیل کرده باشند. بدین ترتیب، «امامت» عبارت مـی‌شود از رسالت سنگین رهبری و راندن جامعه و فرد از «آنچه هست»، بـه سوی «آنچه حتما باشد»، بـه هر قیمت ممکن، اما نـه بـه «خواست شخصی امام»، بلکه بر اساس ایدئولوژی ثابتی کـه امام نیز بیشتر از هر فردی، تابع آن هست و درون برابرش مسئول! و از همـین‌جا هست که امامت از دیکتاتوری جدا مـی‌شود و رهبری فکری انقلابی با رهبری فردی استبدادی تضاد مـی‌یـابد.[۴۳]

    مـهدویت

    شریعتی با نگرشی جامعه‌شناختی بـه مـهدویت و اصل انتظار مـی‌نگرد، و انتظار مثبت را انتظاری نـه انقیـادبخش جامعه و به تعبیر خودش منفی کـه انتظار اعتراضی و عصیـان‌کننده مـی‌داند.

    شریعتی درون کتاب انتظار مکتب اعتراض تأکید مـی‌کند کـه «انتظار» مـهمترین مولفه و مقوم «مـهدویت» است؛ انتظاری کـه متناسب و متلائم با «اعتراض» هست و یـادآور روحیـه عصیـانگری و ظلم ستیزی و انقلابی یک شیعه ملتزم و واقعی است.[۴۴]

    شریعتی و منتقدین

    دکتر شریعتی نگاه نو و خاصی بـه دین اسلام و به ویژه مذهب تشیع داشت و بر اساس این نگاه آرایی مطرح کرد کـه موافقان و مخالفان فراوان داشته و بحث‌های فراوانی درون نقد این آرا صورت گرفته‌است.[۴۵] پوران شریعت رضوی دربارهٔ مخالفت‌هایی کـه با شریعتی مـی‌شد چنین مـی‌گوید: «به جز نظام حکومتی وقت کـه به شکل‌های مختلف به منظور او دردسر درست مـی‌کرد، روحانیت سنتی و به ویژه بخش‌های بی‌سواد و قشری آن، بیشترین مخالفت‌ها را با علی و آرای او مـی‌کرد کـه با جوسازی، شایعه پراکنی، افتراهای دروغ، بیـانیـه‌نویسی و صدور فتوا و طرد و لعن و… همراه بود.»[۴۶]

    روحانیت و شریعتی

    شریعتی بارها تأکید مـی‌کرد کـه در اسلام بـه جای روحانی، عالم دینی وجود دارد، وی اعتقاد داشت کـه روحانی چیزی مقتبس از تعالیم مسیحی قرون وسطی بوده کـه با ظهور سلطنت صفوی درون قبای ملا و آخوند بر اسلام تحمـیل شده‌است؛ لذا همچنانکه دین مسیحی قرون وسطی را یکی از علل بی‌اعتمادسازی دین درون قرون حاضر مـی‌دانست. روحانیت اسلامـی را یکسره مردود مـی‌دانست و عنوان عالم دینی را شایسته نشاندن بر جایگاه روحانیت خرافی کنونی مـی‌دانست. وی درون یکی از نوشته‌هایش چنین مـی‌نویسد:

    شریعتی همواره بـه خاطر سخنرانی‌هایش درون ارشاد مورد انتقاد روحانیت واقع مـی‌شد.

    من غیر ازاینکه اساساً اصطلاح «روحانیت» را یک اصطلاح اسلامـی و شیعی نمـی‌دانم و معتقدم این اصطلاح اخیراً از مسیحیت گرفته شده و در متون اسلامـی ما چنین کلمـه‌ای بدین معنی نیـامده‌است، بلکه درون اسلام بـه جای روحانی و جسمانی، ما عالم داریم و متعلم و بنابراین حتما به جای روحانی گفت «عالم اسلامـی». و اما راجع بـه علمای اسلامـی، این را مـی‌خواهم ادعا کنم و ده‌ها قرینـه و نمونـه عینی بر اثبات آن دارم؛ کـه ازمـیان نویسندگان و سخنرانان و حتی علما و فضلای اسلامـی معاصر، هیچ‌(البته درحد امکانات و نوع کار و کاراکترش) بـه اندازه من افتخار دفاع جدی و مؤثر عملی و فکری از این جامعه گرانقدری کـه امـید بزرگ و سرمایـه عزیز مااست، نداشته‌است، دلیل:

    ۱- درکتاب «انتظار» طلبه را بـه نقل از ونسان مونتی، پرولتر فکری خوانده‌ام، این مجاهدان پاکباز راه علم و ایمان کـه با پولی کـه از مخارج یک مرغ آمریکایی است، جوانی را فدای آموزش دین مـی‌کنند و در زمانی کـه هر دانشجویی رشته تحصیلی‌اش را براساس درآمد آینده‌اش انتخاب مـی‌کند، وی رشته‌ای را برگزیده‌است کـه دوران طلبگی‌اش اینچنین بـه زهدی باور نی مـی‌گذرد.

    ۲- دریک کنفرانس عمومـی دانشجوئی درحسینیـه ارشاد خطاب بـه دانشجویـان گفتم کـه من، به منظور آینده این نـهضت فکری، به منظور بیداری مردم و احیـای روح حقیقی اسلام و برانگیختن روح معترض و عدالتخواه شیعه علوی و رستگاری جامعه، بـه طلاب بیشتر از شما امـید بسته‌ام.[۴۷]

    همچنین شریعتی درون کتاب اجتهاد و نظریـه انقلاب دائمـی درون مقایسه‌ای بین روشنفکر و روحانی نکته‌ای را متذکر مـی‌شود کـه چه بسیـار روشنفکرانی کـه به مملکت خویش خیـانت کرده‌اند وزیر قراردادهای استعماری را امضا کرده‌اند ولی هیچ جا نمـی‌توان حتی یک امضای عالم روحانی را درچنین قراردادهای خائنانـه‌ای دید.

    علاوه برآن درمقایسه‌ای بین سیستم حوزه و دانشگاه بـه دلایل بسیـار زیـادی همچون اقامت محصل، انتخاب درس، بورسیـه تحصیلی حوزه و… روش کار حوزه را بسیـار مترقی تر نسبت بـه دانشگاه بیـان مـی‌کند.

    دربحث دموکراسی و سیستم‌های مدیریت نیز درون این کتاب شریعتی روش انتخاب مستقیم توسط مردم بـه روش دموکراسی مرسوم و فعلی را زیر سؤال مـی‌برد و روش غیر مستقیم به منظور انتخاب راس هرم حکومت را توسط نخبگان برگزیده مردم مناسب تر مـی‌داند.

    مـهدی بازرگان دربارهٔ ریشـه‌های اختلاف شریعتی و روحانیت مـی‌نویسد:

    روحانیت درون همـهٔ ادیـان و ادوار بـه دو دلیل با امثال دکتر شریعتی‌ها ناسازگاری دارد. یکی اینکه تجدد و نوآوری را منافی با اصالت و استحکام دین دانسته، مـی‌ترسند درون مبانی و معتقدات مردم کـه تا حدود زیـادی بر تشریفات و تحجر و سنت‌ها و افکار کهن تکیـه دارد، تزلزل حاصل شود و دلیل مـهم‌ترشان این هست که اصلاً نمـی‌خواهند هیچ فردی کـه خارج از صنف ووت مقدس هست وارد قلمروی واسطگی بین خدا و خلق خدا شود.

    این رویـه شریعتی منجر بـه موضع‌گیری روحانیون علیـه او شد. مرتضی انصاری قمـی خواستار حبس و اعدام شریعتی شد. او بـه دولت، مردم و روحانیون هشدار داد: «در یک قرن اخیر، اسلام و تشیع هیچگاه دشمنی خطرناک‌تر و گستاخ‌تر از علی شریعتی بـه خود ندیده‌است». ناصر مکارم شیرازی با چاپ مقاله‌ای درون مجله مکتب اسلام و با عنوان «آیـا شورا مبنای حکومت اسلامـی است؟» نظر شریعتی را نادرست دانسته و استدلال کرده بود کـه شیعه بـه انتخاب خلیفه بر اساس رای شور معتقد نیست و خلیفه را منتخب خدا و پیـامبر مـی‌داند. تعدادی از طلاب قم نزد شـهاب‌الدین مرعشی و شریعتمداری مراجعه و اظهار داشته‌اند کـه علی شریعتی درون یکی از سخنرانی‌هایش درون حسینیـه ارشاد منکر امام زمان شیعیـان شده و گفته‌است دعای ندبه سند معتبر ندارد و مرعشی گفت من دکتر شریعتی را نمـی‌شناسم ولی اگر او چنین حرفی گفته باشد کافر است. با انتشار این فتوای رسمـی، حسینیـه ارشاد درون آبان ۱۳۵۱ تعطیل گردید. بعد از تعطیلی ارشاد، فتاوی مذهبی علیـه حسینیـه ارشاد و شریعتی بـه شدت گسترش یـافت. شریعتی نـهایتاً به‌دلیل دستگیری پدرش، درون تیرماه ۱۳۵۲ خود را تسلیم کرد و زندانی شد. بعد از دستگیری وی محمد بهشتی، سید هادی خامنـه‌ای و چند نفر از طلاب قم درون منزل مرتضی مطهری حضور داشتند کـه مطهری ضمن انتقاد از شریعتی گفت صرف نظر از افکار نادرست وی، ضربه جبران‌ناپذیری بر هماهنگی روحانیت و طبقه تحصیلکرده زد و آن‌ها را نسبت بـه هم سخت بدبین نمود و احساسات جمعی از جوانان خام را علیـه روحانیون برانگیخت. ابوالحسن قزوینی درون پاسخ بـه استفتایی نوشت: «هرچند مدتی استالت دارم و قادر بر مطالعه نیستم، ولی نظر بـه مطالعه اجمالی، کتب مذکور مطابق با مذهب تشیع نمـی‌باشد و انکار خاتمـیت و انکار ضروری دین اسلام است.» علامـه سید محمدحسین طباطبایی درون پاسخ بـه استفتایی نوشت: «این‌جانب نوشته‌های دکتر شریعتی را درون خصوص اسلام‌شناسی هرگز تصدیق نکرده، نوع مطالب ایشان اشتباه و طبق مدارک دینی اسلامـی غیرقابل قبول است.» سید کاظم مرعشی هم درون پاسخ بـه استفتایی دیگر خرید و فروش کتب شریعتی را حرام دانست. همچنین سید علی اصفهانی اعلام کرد: «نوشتجات نامبرده مشتمل بر اباطیل گوناگون است».

    صدور فتواها علیـه شریعتی که تا پس از مرگ وی ادامـه داشت و در این زمان آقایـان خویی، مرعشی ، شاهرودی، عبدالله شیرازی، مالک حسینی، علی نمازی و… فتاوی مشابهی علیـه شریعتی صادر د. درون این زمان تلاش‌هایی هم شد کـه فتوایی له یـا علیـه شریعتی از روح‌الله خمـینی صادر شود لیکن وی درون این‌باره همواره سکوت کرد. محمد یزدی درون خاطرات خود از جلسه مدرسین قم پیش از انقلاب به منظور تصمـیم‌گیری دربارهٔ شریعتی مـی‌نویسد:

    جلسه مزبور درون منزل نوری همدانی تشکیل شده بود و بحث بـه مرز کفر و ایمان رسیده بود. بعد از شور و م، آقایـان بـه این نتیجه رسیدند کـه اعلام کفر درون مورد شریعتی بازتاب خوبی ندارد و در کل بـه مصلحت اسلام و مسلمـین نیست… آقای مصباح یزدی درون آن ماجرا قائل بـه دیدگاه خاصی بودند و بقیـه اعضای جامعه درون برابر ایشان قرار داشتند.

    به این ترتیب بخشی از روحانیون نزدیک بـه خمـینی نیز کـه بعدها وارد حکومت جمـهوری اسلامـی شدند، تنـها بـه دلیل مصلحت از اعلام کفر شریعتی خودداری کرده بودند. مرتضی مطهری درون نامـه‌ای درون آستانـهٔ انقلاب اسلامـی بـه سید روح‌الله خمـینی مـی‌نویسد:[۴۸]

    کوچک‌ترین گناه این مرد بدنام روحانیت است. او همکاری روحانیت با دستگاه‌های ظلم و جور علیـه توده مردم را بـه صورت یک اصل کلی اجتماعی درآورد و مدعی شد کـه ملک و مالک و ملا و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همـیشـه درون کنار هم بوده و یک مقصد داشته‌اند.

    شریعتی جور دیگر بـه روحانیت نگاه مـی‌کرد و معتقد بود روحانیت کارش متفاوت با سخنرانی و وعظ است. طرز فکر و برداشت مـیرزا خلیل کمره‌ای نسبت بـه شریعتی با بسیـاری از علمای هم عصر وی متفاوت بود. وی درون کتاب خود بـه نام فتاوی صحابی کبیر سلمان فارسی، کتاب سلمان پاک اثر مستشرق فرانسوی پروفسور لویی ماسینیون، ترجمـه علی شریعتی را نقد نمود. درون سال ۱۳۵۱، مـیرزا خلیل کمره‌ای نسخه‌ای از کتاب فتاوی صحابی کبیر سلمان فارسی را توسط فرزندش امـیرحسین به منظور شریعتی ارسال داشت و ضمن تشکر از تحقیقات علمـی شریعتی دربارهٔ تاریخ ادیـان و اسلام، از او خواست کـه به ۱۹ نکته علمـی درون ترجمـه کتاب سلمان پاک مراجعه و آن‌ها را مورد بازنگری و تحقیق بیشتر قرار دهد.

    شریعتی و مصطفی ملکیـان

    مصلکیـان گفته‌است یکی از موثرترین کتاب‌هایی کـه در طول عمرم خوانده‌است کتاب کویر شریعتی است. اما او نقدهایی را هم بر شریعتی وارد مـی‌داند و مـی‌گوید:

    چگونـه آدم مـی‌تواند سارتر را با عین‌القضات همدانی یـا حلاج را با کامو جمع کند؟ من مـی‌گویم اگر درون تفکر من دیدید دو شخصیت متفکری کـه قابل جمع نیستند، با هم جمع شده‌اند، بدانید کـه لااقل دانش من از یکی از آن دو شخصیت متفکر ناقص هست که توانسته‌اند درون خیـال‌خانـه ذهن من کنار هم بنشینند. فرض کنید من اگر درون تفکرم گفتم کـه مولانا و خیـام درون خیـال‌خانـه ذهن من درون کنار هم نشسته‌اند، لااقل بدانید کـه من یکی از این دو را نمـی‌شناسم. چون اگر مولانا را قبول داشته باشی، نمـی‌توانی خیـام را هم قبول داشته باشی یـا اگر خیـام را قبول داشته باشی نمـی‌توانی مولانا را قبول داشته باشی، چرا؟ نـه بـه خاطر اینکه یک نکته نیست کـه در آن حق با مولانا و خیـام باشد و یک حرف را بزنند، از این نکات وجود دارد اما بن و بن‌مایـه فکر متفاوت است. شما کـه نمـی‌توانید یک جمله از حرف‌های مرا با یک جمله از حرف‌های فرد دیگری درون کنار هم بگذارید و بعد بگویید این دو یک‌جور فکر مـی‌کنند، حتما دید این دو جمله از چه بن‌مایـه‌هایی برخاسته‌اند. بن‌مایـه مادی‌انگارانـه سیمون دوبوار و سارتر کجا و بن‌مایـه عین‌القضات و حلاج کجا، وگرنـه درون سخن عیسی و در سخن مارهم حرف مشترک وجود دارد، اما با استناد بـه اینی نمـی‌تواند بگوید من یک عیسوی مارکسیست هستم یـا یک مارکسی مسیحی‌ام! مارکسیسم از بن و بنیـاد مسیحیت را نفی مـی‌کند و مسیحیت هم از بن و بنیـاد مارکسیسم را نفی مـی‌کند؛ بنابراین سازگاری دو جمله از این متفکر با دو جمله از متفکر دیگری، غیر از این هست که من مـی‌توانم مسیحی مارکسیست باشم. متأسفانـه این نکته درون آثار شریعتی بارز است، بـه نمایـه آثار شریعتی رجوع کنید و این را مقایسه کنید با نمایـه نوشته‌های مـهندس بازرگان یـا دکتر سروش یـا مجتهد شبستری، مـی‌بینید کـه نمایـه آثار شریعتی بسیـار مفصل‌تر است، نام بسیـاری از شخصیت‌ها مـی‌آید و چند برابر از دیگر نواندیشان دینی هم مـی‌آید ولی این همـه ارجاع و این همـه آدم را درون منظومـه فکری خود نشان و نشاندن بـه نظر من نشان‌دهنده آن هست که تفاوت‌ها را نتوانسته ببیند، آن هم تفاوت‌های بنیـادی را، نیچه هم با مارو مسیح سخن مشترک دارد ولی مسیح کجا، نیچه کجا.

    — مصطفی ملکیـان، ملکیـان، وبگاه شریعتی درون نیمـه حرف

    پس از انقلاب

    شریعتی و ایدئولوژی

    یکی از نقدهای بارز بر شریعتی ایدئولوژیزه دین هست که نخستین بار درون دههٔ ۶۰، داریوش شایگان، با عنوان ایدئولوژی سنت درون کتاب خود با عنوان نقد ایدئولوژی بر آن خرده گرفت.

    شریعتی ایدئولوژی را مقدم بر فرهنگ مـی‌داند و و درون تحلیل تاریخی‌اش ادعا مـی‌کند کـه تمامـی تحولات تاریخ و تمدنی بعد از ظهور یک مکتب و ایدئولوژی و ایمان و فکر و حرکت ایدئولوژیک و عقیدتی نوین بوده‌است.[۴۹] وی با با جدا ایدئولوژی از فرهنگ و فرق نـهادن بین آن دو، عقاید و احکام ارزشی و عملی اسلام را بـه مثابه یک مکتب یـا ایدئولوژی ثابت و وحیـانی معرفی مـی‌کند.[۴۹] شریعتی مـی‌گفت: «دین داریم بـه منزله ایدئولوژی و دین داریم بـه منزله فرهنگ». بـه اعتقاد وی ایدئولوژی آن بود کـه نزد ابوذر (غفاری) و فرهنگ آن کـه نزد ابوعلی (سینا) بود.[۵۰]

    از نظر داریوش آشوری، روشنفکر معاصر، هنر شریعتی این بود کـه برای تبدیل دین بـه ایدئولوژی بـه معنای گفتمان بسیج‌گر سیـاسی به منظور دگرگونی انقلابی بـه یـاری زبان‌آوری خاص خود توانست بـه اسطورههای سنتی شیعه رنگ اسطوره‌های انقلابی مدرن بزند.[۵۱] شایگان با کمک گرفتن از تعبیر ایدئولوژی شدن سنت بر این باور هست که تلاش‌های فکری شریعتی دچار تناقض است.[۵۲]

    این رویکرد ایدئولوژی اندیشی شریعتی درون دین البته مورد انتقاد شدید روشنفکر دینی عبدالکریم سروش هم هست. سروش از منظر معرفت‌شناسی دین بـه آن مـی‌نگرد و در فربه‌تر از ایدئولوژی آن را ایدئولوژیک دین مـی‌نامد. وی با مردود دانستن چنین معرفتی آن را «شبه معرفت غفلت‌آمـیز»، «خادم منافع»، «مشروعیت‌بخش بـه قدرت حاکم»، «معطوف بـه قدرت و سیـاست و انقلاب»، «تعارض‌زدا از عین و ذهن» و «باعلت و بی‌دلیل» مـی‌خواند.[۵۳]

    شریعتی و تحلیلگران

    محسن کدیور از روحانیون منتقد روحانیت حاکم درون ایران دربارهٔ شریعتی چنین مـی‌گوید: «شریعتی درون عین انتقاد از سنت، منتقد مدرنیته هم بود، بنابراین بی شک پیشقراول نواندیشی دینی و روشنفکری دینی درون ایران محسوب مـی‌شود و هرگز نمـی‌توان جریـان او را از جریـان کنونی روشنفکری دینی درون ایران جدا دانست»[۵۴]

    احسان شریعتی فرزند شریعتی درون رابطه با پدر چنین مـی‌گوید: «تجربه معنوی و انسانی شریعتی مـی‌تواند حتی به منظور نسل جوان، صرف نظر از اینکه چه نوع اعتقاد دینی و ایدئولوژیکی داشته باشند جالب باشد»[۵۵] از نظر احسان شریعتی درون برخورد با اندیشـه شریعتی حتما مـیان ابعاد و زوایـای گوناگون فکری وی تفکیک کرد و آن‌ها را از منظر انسان‌شناسی، هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی درون نظر داشت. بـه نظر وی درک شریعتی از توحید هستی حتما در پرتو نوسازی اندیشـه مذهبی و درک توحیدی از انسان و جهان با نوعی جهان بینی جدید مورد تأمل قرار گیرد. وی شریعتی را متفکری متعلق بـه حوزه پدیدارشناسی دانسته و تفاوت نگرش شریعتی را درون جایگزین درک‌ها و برداشت‌های دگر اندیشانـه درون گذر زمان از مقولاتی همچون عقل و اجماع مـی‌داند کـه دو عنصر علم و زمان جای آن را گرفته‌اند.[۵۶]

    از نظر عبدالکریم سروش، فیلسوف ایرانی موضع‌گیری عمومِ گروه‌ها و طبقات جامعه دربارهٔ علی شریعتی، چه درون دوران حیـات و مبارزهٔ او و چه بعد از وفات وی دستخوش تغییر شده‌است الا موضع‌گیری روحانیون دربارهٔ وی کـه همواره نگاهی ثابت درون خصوصِ وی داشتند و آن موضع این بود کـه او مطرود و غیرمقبول هست و سخنانش سخنان ضدِ دین هست و خدمتِ او نـه خدمت بلکه خیـانت است.[۵۷]

    بیژن عبدالکریمـی بر این باور هست که بیشتر تحلیل‌ها و نظراتی کـه در مورد شریعتی صورت گرفته‌است درون افق گذشته بوده‌است. وی معقتد هست که دفاع از شریعتی بیشتر درون فضاهای سیـاسی و ایدئولوژیک شکل گرفته‌است. بـه نظر وی بایدی شریعتی را درون افق آینده فهم کرد. از نظر وی شریعتی نـه تنـها بـه جهان مدرن برخوردی منفعلانـه نداشته‌است بلکه مواجهه وی را کنش گرانـه مـی‌داند. از نظر عبدالکریمـی، روشنفکرانی همچون سروش، شایگان و جواد طباطبایی کـه شریعتی را بـه ایدئولوژیک اندیشی متهم مـی‌کنند مبتلا بـه خطای هرمنوتیکی شده‌اند.[۵۸]

    سید جواد مـیری معتقد هست که خوانش برخی از روشنفکران همچون سید جواد طباطبایی بخاطر عدم تفکیک مـیان خواندن و خوانش از شریعتی امری اشتباه است. بـه نظر مـیری حتما آثار شریعتی را درون دل یک سنت فکری خوانش کرد. بـه نظر مـیری، شریعتی تکامل انسانی را با توجه بـه استعدادی کـه خداوند درون انسان گذاشته‌است تفسیر مـی‌کند.[۵۹]

    محمد امـین قانعی راد، شریعتی را یک متفکر سنتز گرا مـی‌داند کـه توانسته‌است مـیان مقولاتی همچون اسلام، اگزیستانسیـالیستم و سوسیـالیسم سنتزی را ایجاد کند. وی پروژه شریعتی را مدرنیته مـی‌داند کـه به دو عنصر آزادی و عدالت پرداخته‌اند.[۶۰]

    آثار

    شریعتی آثار عمده‌ای درون زمـینـه اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی دارد. اکثر کتاب‌های شریعتی جمع‌آوری سخنرانی‌های تحریریـافته او درون حسینیـه ارشاد، دانشگاه‌ها، یـا مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های پراکنده او هستند کـه توسط مرکز نشر آثار دکتر شریعتی بـه صورت مجموعه آثار درون سی و شش جلد بعد از مرگ وی بـه چاپ رسیده‌است.

    علی شریعتی درون آذر ۱۳۵۵، شش ماه قبل از مرگش وصیت‌نامـه‌ای نوشته و به دست محمدرضا حکیمـی سپرده‌است. خانواده شریعتی بعد از اطلاع از این نامـه، از محمدرضا حکیمـی خواستند کـه او نوشته‌ها و گفته‌های شریعتی را بنا بـه وصیتش بازبینی کند اما حکیمـی چنین نکرد و اصل نامـه را نیز بـه خانواده شریعتی بازگرداند.

    گفتارها

    نوشتار اصلی: فهرست سخنرانی‌ها و گفتارهای علی شریعتی

    کتاب‌ها

    نوشتار اصلی: کتاب‌شناسی علی شریعتی
    درس‌های اسلام‌شناسی شریعتی از مـهمترین و جنجال برانگیزترین کتاب‌های شریعتی بود.

    در این فهرست کتاب‌ها بر اساس ترتیب مجموعه آثار قرار دارند:

    • با مخاطب‌های آشنا
    • خودسازی انقلابی
    • ابوذر
    • بازگشت
    • فاطمـه، فاطمـه است
    • ما و اقبال
    • تحلیلی از مناسک حج
    • شیعه
    • نیـایش
    • تشیع علوی و تشیع صفوی
    • جهت‌گیری طبقاتی درون اسلام
    • تاریخ تمدن (۲جلد)
    • هبوط درون کویر
    • تاریخ و شناخت ادیـان (دو جلد)
    • اسلام‌شناسی (درس‌های حٔ ارشاد) (سه جلد)
    • حسین وارث آدم
    • چه حتما کرد؟
    • زن
    • مذهب علیـه مذهب
    • جهان‌بینی و ایدئولوژی
    • انسان
    • انسان بی‌خود
    • علی حقیقتی بر گونـه اساطیر
    • بازشناسی هویت ایرانی اسلامـی
    • روش شناخت اسلام
    • مـیعاد با ابراهیم
    • اسلام‌شناسی (سخنرانی‌های دانشگاه مشـهد)
    • ویژگی‌های قرون جدید
    • هنر
    • گفتگوهای تنـهایی (دو جلد)
    • امت و امامت
    • نامـه‌ها
    • آثار گونـه‌گون (دو جلد)
    • آثار جوانی (دو جلد)

    نمونـه اشعار

    دو نمونـه از اشعار دکتر شریعتی:[۶۱]

    شمع
    تا سحر ای شمع بر بالین من امشب از بهر خدا بیدار باشسایـه غم ناگهان بر دل نشست رحم کن امشب مرا غمخوار باش
    ... آه! ای یـاران بـه فریـادم رسید ورنـه مرگ امشب بـه فریـادم رسدترسم آن شیرین‌تر از جانم ز راه چون بـه دام مرگ افتادم رسد
    ... همدم من، مونس من، شمع من جز توأم درون این جهان غمخوار کو؟واندرین صحرای وحشت‌زای مرگ وای بر من وای بر من یـار کو؟...
    بسوزم
    ... چو با زبان دلم آشنا نیستچه بهتر کـه از شکوه خاموش باشمچو یـاری مرا نیست همدردبهتر کـه از یـاد یـاران فراموش باشم

    آثار دربارهٔ علی شریعتی

    نوشتار اصلی: فهرست آثار دربارهٔ علی شریعتی

    برخی از آثاری کـه دربارهٔ دکتر شریعتی منتشر شده‌اند:

    • مردی از خاکستان، طاها حجازی، تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۶۴.
    • شریعتی درون جهان، حمـید احمدی، تهران: شرکت سهامـی انتشار، ۱۳۶۶.
    • ارزیـابی مناسبات فکری آیت‌الله مطهری و دکتر علی شریعتی ، رسول جعفریـان، تهران: شرکت انتشارات صیدا، ۱۳۶۸.
    • مـیعاد با علی، حسن یوسفی اشکوری: نشر تفکر، ۱۳۷۲.
    • نگاهی دوباره بـه مبانی فلسفه سیـاسی شریعتی، بیژن عبدالکریمـی: نشر مؤلف، ۱۳۷۰.
    • پیغام زخم، پرویز خرسند، تهران: انتشارات نقطه، ۱۳۷۳.
    • طرحی از یک زندگی، پوران شریعت‌رضوی، تهران: انتشارات چاپخش، ۱۳۷۶.
    • دکتر شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها، جعفر پژوم: نشر اشراقیـه، ۱۳۷۶.
    • شریعتی، ایدئولوژی، استراتژی، حسن یوسفی اشکوری، تهران: انتشارات چاپخش، ۱۳۷۷.
    • حکایت‌هایی از زندگی دکتر شریعتی، شعبانعلی لامعی، تهران: انتشارات رامند، ۱۳۷۸.
    • نیندیشیده مانده‌های فلسفی اندیشـه معلم شریعتی، احسان شریعتی، تهران: بنیـاد فرهنگی دکتر شریعتی، ۱۳۷۹.
    • دیدگاه چهارم و سخنگوی آن دکتر علی شریعتی ، حسن توانائیـان‌فرد، تهران: انتشارات چاپخش، ۱۳۷۹.
    • شریعتی، متفکر فردا، هاشم آغاجری، تهران: انتشارات ذکر، ۱۳۷۹.
    • جایگاه علم و روش درون اندیشـه دکتر شریعتی، محمدعلی ذکریـایی، مشـهد: انتشارات جهاد دانشگاهی مشـهد، ۱۳۷۹.
    • شریعتی درون دانشگاه مشـهد، ناصر آملی، مشـهد: انتشارات جهاد دانشگاهی مشـهد، ۱۳۷۹.
    • باردیگر شریعتی، سیدقاسم یـاحسینی، تهران: انتشارات نگاه امروز، ۱۳۷۹.
    • مسلمانی درون جستجوی ناکجاآباد، علی رهنما، ترجمـه کیومرث قرقلو، تهران: انتشارات گام نو، ۱۳۸۰.
    • شریعتی و سروش: بررسی مقابله‌ای آراء و نظریـات، سیدبهنام عربی زنجانی، تهران: نشر آریـابان، ۱۳۸۰.
    • ایدئولوژی: ضرورت یـا پرهیز و گریز، رضا علیجانی، تهران: نشر چاپخش، ۱۳۸۰.
    • بازشناسی اندیشـه‌های شریعتی (ویژه‌نامـه)، مشـهد: انتشارات دانشگاه فردوسی مشـهد، ۱۳۸۰.
    • تبارشناسی عقلانیت مدرن، محمدامـین قانعی‌راد، ویراسته بیژن عبدالکریمـی، تهران: انتشارات نقد فرهنگ، ۱۳۸۱.
    • ققنوس عصیـان (تألیف گروهی با آثاری از سوسن شریعتی، علی رهنما، یرواند آبراهامـیان و…)، تهران: انتشارات قصیده‌سرا، ۱۳۸۱.
    • شریعتی: راه یـا بیراهه، رضا علیجانی، تهران: انتشارات قلم، ۱۳۸۱.
    • شریعتی‌شناسی: اصلاح انقلابی، رضا علیجانی، تهران: انتشارات یـادآوران، ۱۳۸۱.
    • رند خام، شریعتی‌شناسی: زمانـه، زندگی و آرمان‌های شریعتی»، رضا علیجانی، تهران: انتشارات قلم، ۱۳۸۱.
    • شریعتی و بازفهمـی دین، محمدیـاسین دژاکام، تهران: انتشارات ذکر، ۱۳۸۱.
    • از فراسوی مرزها، حمـید احمدی، تهران: انتشارات قصیده سرا، ۱۳۸۳.
    • شریعتی، آزادی، انسان و دموکراسی، امـیرعباس سعیدی‌پور، تهران: انتشارات پردیس، ۱۳۸۳.
    • از شریعتی، عبدالکریم سروش، تهران: مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۸۴.
    • تقلیدگری و مدرنیته از دیدگاه دکتر شریعتی، وحید قربانی، تهران: انتشارات اخوان، ۱۳۸۴.
    • شناس‌نامـه یک زندگی: شریعتی بـه روایت شریعتی،مـیراحمد باقرزاده ارجمندی، تبریز: مؤسسه تحقیقاتی علوم اسلامـی و انسانی دانشگاه تبریز: تاریخ معاصر ۱۴، ۱۳۸۴.
    • شریعتی از نگاه سه نسل: گفتگو با محمدتقی شریعتی، سیدغلامرضا سعیدی، سوسن شریعتی و…، مـیثم محمدی، تهران:انتشارات قلم نو، ۱۳۸۵.
    • آخرین پرونده: آلبوم عکس‌های علی شریعتی، سوسن شریعتی و مقدمـه مونا شریعتی، تهران: مؤسسه بنیـاد فرهنگی دکتر علی شریعتی، ۱۳۸۵.
    • کاربرد آیـات قرآن درون اندیشـه دکتر علی شریعتی، امـیر رضایی، تهران: انتشارات الهام، ۱۳۸۷.
    • اندیشـه درون مرز، حاتم قادری، تهران: انتشارات نگاه معاصر، ۱۳۸۷.
    • مکتب شریعتی، سیدعباس ، تهران: انتشارات دانش‌بیگی، ۱۳۸۸.
    • شریعتی و غرب، رضا علیجانی، تهران: انتشارات قلم، ۱۳۸۸.
    • سه شریعتی درون آیینـه ذهن ما، رضا علیجانی، تهران: انتشارات قلم، ۱۳۸۹.
    • درآمدی بر انسان‌گرایی علی شریعتی، سیدنورالحق کاوش، آلمان: نشر نیما، ۲۰۰۲.
    • دکتر علی شریعتی، روح‌الله حسینیـان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامـی.
    • دکتر علی شریعتی، ناصر نادری، تهران: انتشارات مدرسه.
    • دکتر شریعتی: جستجوگری درون مسیر شدن، سید محمد حسینی بهشتی، تهران: انتشارات بقعه.
    • از دموکراسی که تا مردم‌سالاری دینی: نگرشی بر اندیشـه سیـاسی شریعتی و زمانـه او، صادق زیباکلام، تهران: انتشارات روزنـه.
    • ده مقاله درون جامعه‌شناسی دینی و فلسفه تاریخ، با تأملی درون زندگی و اندیشـه دکتر شریعتی، غلامعباس توسلی: انتشارات قلم، ۱۳۶۴.

    و…

    یـادبودها

    نگارخانـه

    • شریعتی درون اوایل جوانی

    • شریعتی درون جوانی

    • شریعتی و همسرش پوران شریعت‌رضوی

    • شریعتی و همسرش شریعت‌رضوی

    • شریعتی درون مـیانسالی

    • تصویری از شریعتی

    • شریعتی و همکارانش درون حسینیـه ارشاد

    • شریعتی درون زندان ساواک

    • نگارهٔ علی شریعتی و سید روح‌الله خمـینی درون

    • تظاهرات بعد از انقلاب ۱۳۵۷

    • بعد از انقلاب ۱۳۵۷

    • یـادبود دکتر علی شریعتی (تمبر ۱۳۵۹)

    شجره‌نامـه

    محمدتقی شریعتیعلی شریعتیپوران شریعت‌رضویمـهدی شریعت‌رضویـاحسان شریعتیسارا شریعتیسوسن شریعتی

    جستارهای وابسته

    • کانون نشر حقایق اسلام
    • محمدتقی شریعتی (پدر شریعتی)
    • نـهضت مقاومت ملی
    • نـهضت خداپرستان سوسیـالیست
    • لویی ماسینیون (استاد شریعتی)
    • حسینیـه ارشاد
    • خانـه دکتر علی شریعتی
    • خانـه زادگاه دکتر علی شریعتی

    پانویس

  • ↑ ۱٫۰۱٫۱۱٫۲ «زندگی‌نامـهٔ دکتر شریعتی» ‎(فارسی)‎. وبگاه معلم شـهید دکتر علی شریعتی. بازبینی‌شده درون ۲۵ مـهٔ ۲۰۱۱. 
  • «گواهی اشتغال بـه تحصیل» ‎(فارسی)‎. پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی. بازبینی‌شده درون ۲۵ مـهٔ ۲۰۱۱. ««تاریخ تولد دوم آذر سال ۱۳۱۲ ذکر شده‌است»» 
  • «سالشمار زندگی علی شریعتی» ‎(فارسی)‎. پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی. بازبینی‌شده درون ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲. 
  • نامشخص. “shariati, ali”. Mark Juergensmeyer, Wade Clark Roof. In Encyclopedia of Global Religion. vol. 1. SAGE, 2012. 1162. Retrieved 5.28.2018. 
  • «معبودهای دکتر شریعتی» ‎(فارسی)‎. پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر شریعتی. بازبینی‌شده درون ۱۹ ژوئن ۲۰۱۱. 
  • «مدرک دکتر شریعتی به منظور اعزام بـه فرانسه» ‎(فارسی)‎. پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی. بازبینی‌شده درون ۲۵ مـهٔ ۲۰۱۱. 
  • «گذرنامـهٔ دکتر شریعتی» ‎(فارسی)‎. پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی. بازبینی‌شده درون ۲۵ مـهٔ ۲۰۱۱. 
  • عبدالکریم سروش، از شریعتی، تهران، صراط، 1384، ص‌ص 161-137
  • «عبدالکریم سروش: شریعتی و فلسفه» ‎(فارسی)‎. کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت. بازبینی‌شده درون ۲۵ مـه ۲۰۱۱. 
  • نامشخص. “shariati, ali”. Mark Juergensmeyer, Wade Clark Roof. In Encyclopedia of Global Religion. vol. 1. SAGE, 2012. 1162. Retrieved 5.28.2018. 
  • [۱]The Encyclopaedia of Britannica: Ali-Shariati
  • «تاریخ ایرانی - احسان شریعتی: مـی‌خواهیم وصیت پدرم اجرا شود». tarikhirani.ir. بازبینی‌شده درون 2018-03-23. 
  • ↑ ۱۳٫۰۱۳٫۱۱۳٫۲ شریعت‌رضوی، پوران، طرحی از یک زندگی، انتشارات چاپخش، تهران، ۱۳۷۶. صص ۱۸، ۵ و ۲۵
  • ↑ ۱۴٫۰۱۴٫۱۱۴٫۲۱۴٫۳ «زندگی‌نامـه دکتر شریعتی» ‎(فارسی)‎. وبسایت دکتر شریعتی. بازبینی‌شده درون ۲۶ مرداد ۱۳۹۰. 
  • بنیـاد فرهنگی دکتر علی شریعتی -- سالشمار
  • کتابشناسی ادبیـات فارسی درون زبان فرانسه (به زبان فرانسه)، محمدجواد کمالی، انتشارات سخن‌گستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد مشـهد، ۱۳۹۳، ص ۱۵۴؛
  • رهنما ۱۳۸۰، صص ۱۷۴ و ۱۷۵
  • Rāhnamā، Alī. Pioneers of Islamic Revival. Palgrave Macmillan، 1994. 224-225. 
  • «گالری عکس‌های دکتر شریعتی» ‎(فارسی)‎. وبسایت دکتر شریعتی. بازبینی‌شده درون 1 بهمن 1391. 
  • ««شریعتی»، از مرگ مشکوک که تا مـیز محاکمـه منتقدان». ایسنا. بازبینی‌شده درون ۲۸ مـه ۲۰۱۸. 
  • «مرگ مبهم دکتر شریعتی» ‎(فارسی)‎. وبسایت دکتر علی شریعتی، ۱۸ مـهر ۱۳۸۹. بازبینی‌شده درون ۲۶ مرداد ۱۳۹۰. 
  • «آخرین روزهای دکتر علی شریعتی». بازبینی‌شده درون 2017-02-16. 
  • Ahmad Ashraf, "CONSPIRACY THEORIES" in Encyclopædia Iranica, Vol. VI, Fasc. 2, pp. 138-147
  • Chehabi، Houchang. Iranian Politics and Religious Modernism: The Liberation Movement of Iran Under the Shah and Khomeini. I.B.Tauris، 1990. 209. 
  • . http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/4426/0/احسان.شریعتی:.مـی‌خواهیم.وصیت.پدرم.اجرا.شود.html. 
  • پوران، شریعت رضوی، طرحی از یک زندگی، انتشارات چاپخش ،۱۳۷۲. صص: 242و 243
  • «تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامـی» ‎(فارسی)‎. وبسایت مرکز اسناد انقلاب اسلامـی. 
  • ↑ ۲۸٫۰۲۸٫۱۲۸٫۲۲۸٫۳۲۸٫۴ چهره‌نگاری سیـاسی علی شریعتی: آرمانگرای اسلامـی، علی رهنما، انتشارات حسینیـه ارشاد، چاپ نخست، ۱۳۸۱. صص:۳۱–۷۲–۷۴–۱۱۶–۱۷۷)
  • بیـات، آصف، شریعتی و مارکس، مجله اندیشـه پویـا، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۱، ص ۷۶
  • زندگی علی شریعتی، زینب س.
  • شریعتی، علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، انتشارات حسینیـه ارشاد
  • ↑ ۳۲٫۰۳۲٫۱ پدرام، مسعود. قدر شریعتی. . ماهنامـه ایران فردا، ش. شماره ۳۴ (تیر ۱۳۷۶): صفحه ۲۳. 
  • اسفندیـاری، محمد، راه خورشیدی، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، تهران
  • اشرف، توهم توطئه، 7 که تا 46.
  • ناصر قرگزلو، از انقلاب سفید که تا انقلاب اسلامـی، ص 87، پاریس 2006
  • «آثار دکتر شریعتی: توحید و شرک» ‎(فارسی)‎. وبگاه علی شریعتی. 
  • «فردانیوز: نـهضت خداپرستان سوسیـالیست» ‎(فارسی)‎. پایگاه خبری تحلیلی فردانیوز. 
  • «نـهضت خداپرستان سوسیـالیست» ‎(فارسی)‎. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 
  • «شریعتی و نـهضت خداپرستان سوسیـالیست» ‎(فارسی)‎. هفته‌نامـه تاریخ شفاهی. 
  • «مقالات دکتر شریعتی: اگر پاپ و مارنبودند» ‎(فارسی)‎. وبگاه علی شریعتی. 
  • «دکتر شریعتی و ناکارآمدی انتخابات درون جامعه نامتوازن» ‎(فارسی)‎. وبگاه بی‌بی‌سی فارسی. 
  • «شریعتی و دموکراسی» ‎(فارسی)‎. وبگاه رادیو زمانـه. 
  • «متن کتاب امت و امامت نوشته دکتر علی شریعتی» ‎(فارسی)‎. وپایگاه خبری تحلیلی هزارسنگر. 
  • «مـهدویت انقلابی و مـهدویت عرفانی» ‎(فارسی)‎. وبگاه ماهنامـه مـهرنامـه. 
  • «شریعتی بعد از۲۷ سال» ‎(فارسی)‎. وبگاه بی‌بی‌سی فارسی. 
  • «شریعتی و مخالفان او» ‎(فارسی)‎. وبگاه نیمـه حرف. 
  • شریعتی، علی، اجتهاد و نظریـه انقلاب دائمـی، ۱۳۵۷، نذیرچاپ، صفحات ۲۹–۳۱
  • من متهم مـی‌کنم، هفته نامـه شـهروند امروز، شماره ۵۰
  • ↑ ۴۹٫۰۴۹٫۱ یوسفی اشکوری، حسن، شریعتی و نقد سنت، نشر یـادآوران، چاپ نخست، ۱۳۷۹. صص: 31و۱۱۰
  • سروش، عبدالکریم، مدارا و مدیریت، انتشارات صراط، چاپ نخست، ۱۳۷۶. صص: ۱۳و۱۵
  • آشوری، داریوش، افتاده درون چاله روشنفکری جهان سوم، هفته‌نامـه شـهروند امروز، شماره 86(دوره جدید)
  • read:http://www.mehrnameh.ir/article/1083/تَرنّم-موزون-حُزن-نقد-ايدئولوژي-و-گفتگو-در-فرا-تاريخ
  • سروش، عبدالکریم، فربه‌تر از ایدئولوژی، انتشارات صراط، چاپ ششم، ۱۳۷۸. صص: ۸۰و ۲۰۸
  • «طرفداران شریعتی، رویگردانان از قرائت رسمـی دین» ‎(فارسی)‎. وبگاه بی‌بی‌سی فارسی. 
  • «کویریـات پر طرفدارتر از اسلامـیات» ‎(فارسی)‎. وبگاه بی‌بی‌سی فارسی. 
  • http://www.mehrnews.com/news/3887753/شریعتی-به-مثابه-روشنفکری-پسااستعماری-به-ما-چه-مـی-آموزد
  • «روحانیت منـهای اسلام» ‎(فارسی)‎. وبگاه بی‌بی‌سی فارسی. بازبینی‌شده درون ۲ اسفند ۱۳۸۸. 
  • http://www.mehrnews.com/news/3887739/اجازه-مـی-دهم-شریعتی-با-من-سخن-بگوید-روشنفکران-را-نمـی-بخشم
  • http://www.mehrnews.com/news/3887769/شریعتی-تکامل-انسان-را-به-مثابه-یک-استعداد-استعلایی-درک-مـی-کند
  • http://www.mehrnews.com/news/3887759/شریعتی-فرزند-زمانـه-شکست-است-تبارشناسی-اندیشـه-شریعتی
  • «نمونـه اشعار شریعتی» ‎(فارسی)‎. وبسایت دکتر شریعتی. 
  • منابع

    • اشرف، احمد. «توهم توطئه». گفتگو (تهران) تابستان، ش. ۸ (۱۳۷۴): ۷ که تا ۴۶. بازبینی‌شده درون ۴ ژوئن ۲۰۱۴. 
    • وبگاه رسمـی دکتر علی شریعتی
    • مؤسسه مطالعات و پژوهشـهای سیـاسی
    • علیجانی، رضا، رند خام (شریعتی‌شناسی)، تهران، نشر شادگان، ۱۳۸۰.

    پیوند بـه بیرون

    مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط بـه علی شریعتی درون ویکی‌گفتاورد موجود است.
    • خانـه شریعتی (مجموعه آثار و نقد شریعتی)
    • وبگاه اطلاع‌رسانی شریعتی
    • کانون آرمان شریعتی
    • آری برادر این‌چنین بود
    • دانلود مجموعه آثار دکتر علی شریعتی
    • سخنرانی دکتر چمران درون ستایش دکتر شریعتی
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • WorldCat Identities
    • VIAF: 100306429
    • LCCN: n80015488
    • ISNI: 0000 0001 2283 4864
    • GND: 119107155
    • SELIBR: 91336
    • SUDOC: 056742452
    • BNF: cb12637598q (داده‌ها)
    • ن
    • ب
    • و
    آثار علی شریعتی
    (۱۳۱۲-۱۳۵۶)
    کتاب‌ها
    • ابوذر
    • سلمان پاک
    • انتظار مذهب اعتراض
    • اسلام‌شناسی (حسینیـه ارشاد)
    • اسلام‌شناسی (دانشگاه مشـهد)
    • فاطمـه، فاطمـه است
    • گفتگوهای تنـهایی
    • تشیع علوی و تشیع صفوی
    • بازشناسی هویت ایرانی اسلامـی
    • تحلیلی از مناسک حج
    • ن
    • ب
    • و
    کنفدراسیون دانشجویـان ایرانی
    اعضای اولیـه (مشـهور)
    حمـید عنایت  • مـهرداد بهار  • منوچهر ثابتیـان  • همایون کاتوزیـان  • خسرو شاکری  • پرویز نیک‌خواه  • منوچهر گنجی  • هما ناطق  • ناصر پاکدامن  • فرج‌الله اردلان  • محمدعلی فاطمـی  • علی شاکری  • حسن لباسچی  • محمد نخشب  • مـهدی خانبابا تهرانی  • منوچهر همدانی  • بهمن نیرومند  • کوروش لاشایی  • حسن ماسالی  • ابولحسن بنی صدر  • صادق قطب‌زاده  • مصطفی چمران  • علی شریعتی
    رده: حزب‌های سیـاسی درون ایران
    • ن
    • ب
    • و
    انقلاب ۱۳۵۷ ایران
    چهره‌ها
    • سید روح‌الله خمـینی
    • علی شریعتی
    • ابوالحسن بنی‌صدر
    • سید محمود طالقانی
    • مـهدی بازرگان
    • یدالله سحابی
    • حسینعلی منتظری
    • سید حسن آیت
    • سید محمد بهشتی
    • ابراهیم یزدی
    • صادق قطب‌زاده
    • مرتضی مطهری
    • اکبر هاشمـی رفسنجانی
    • کریم سنجابی
    • سید علی خامنـه‌ای
    • محمدجواد باهنر
    • سید احمد خمـینی
    • سید مصطفی خمـینی
    • صادق خلخالی
    • محمد مفتح
    • محمدرضا مـهدوی کنی
    • مـهدی
    • مـیرحسین
    • سید محمدکاظم شریعتمداری
    • سید عبدالکریم اردبیلی
    • حبیب‌الله پیمان
    • بهزاد نبوی
    • داریوش فروهر
    • عباس امـیرانتظام
    • علی شایگان
    • شاپور بختیـار
    • نورالدین کیـانوری
    احزاب و جریـان‌ها
    • جبهه ملی ایران
    • نـهضت آزادی ایران
    • سازمان مجاهدین خلق ایران
    • حزب توده ایران
    • سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران
    • سازمان فداییـان خلق ایران (اکثریت)
    • حزب جمـهوری اسلامـی
    • حزب مؤتلفه اسلامـی
    • دفتر تحکیم وحدت
    نـهادهای انقلابی
    • شورای انقلاب اسلامـی ایران
    • دولت موقت
    • کمـیته انقلاب اسلامـی
    • سپاه پاسداران انقلاب اسلامـی
    • شورای نگهبان
    • شورای عالی انقلاب فرهنگی
    • جهاد سازندگی
    • بنیـاد مستضعفان انقلاب اسلامـی
    رویدادها
    • تظاهرات ۱۵ خرداد
    • تظاهرات ۱۹ دی قم
    • تظاهرات ۲۹ بهمن تبریز
    • واقعه ۱۷ شـهریور
    • بازگشت سید روح‌الله خمـینی بـه ایران
    • گروگان‌گیری درون سفارت ایـالات متحده آمریکا
    • انقلاب فرهنگی ایران
    • کودتای نوژه
    مکاتب انقلاب
    • کمونیسم
    • ملی‌گرایی
    • ولایت فقیـه
    وابسته
    • ایران و استعمار سرخ و سیـاه
    • ن
    • ب
    • و
    عبدالرحمان شرفکندی (هه‌ژار)
    سروده‌ها و تألیفات
    آلکوک (۱۹۴۵/۱۳۲۵) • بیتی سرمر (بەیتی سەرەمەر) (۱۹۵۷/۱۳۳۶) • هه‌ژار بو کوردستان (۱۹۶۶/۱۳۴۴) • هنبانـه بورینـه (۱۹۹۰/۱۳۶۹) • چیشتی مجیور (شلم‌شوربا) (۱۹۹۷/۱۳۷۲)
    ترجمـه‌ها
    مم و زین از احمد خانی (۱۹۶۰/۱۳۳۸) • شرف‌نامـه از شرف‌خان بدلیسی (۱۹۶۰/۱۳۳۸) • رباعیـات خیـام از حکیم عمر خیـام (۱۹۶۸/۱۳۴۶) • عشیرهٔان (هوزی جاوان) از مصطفی جواد (۱۹۷۳/۱۳۵۱) • قانون درون طب از ابن‌سینا (۱۹۷۹/۱۳۵۷) • پنج انگشت یک مشت هست از بریژیت ونگور بورسکی (۱۹۸۰/۱۳۵۸) • آری این‌چنین بود برادر از علی شریعتی (۱۹۸۰/۱۳۵۸) • پدر، مادر، ما متهمـیم از علی شریعتی (۱۹۸۱/۱۳۵۹) • عرفان، برابری، آزادی از علی شریعتی (۱۹۸۱/۱۳۵۹) • شرح دیوان ملای جزیری از ملای جزیری (۱۹۸۲/۱۳۶۱) • آثارالبلاد و اخبارالعباد از زکریـای قزوینی (۱۹۸۷/۱۳۶۶) • قرآن کریم (۲۰۰۰/۱۳۷۹) • یک، جلوش که تا بی‌نـهایت صفرها از علی شریعتی (۲۰۰۱/۱۳۸۰) • تاریخ اردلان از مستوره اردلان (۲۰۰۲/۱۳۸۱) • ‏‫تاریخ سلیمانیـه (شـهرزور) و منطقه‌های آن از محمدامـین زکی‌بیگ (۲۰۱۴/۱۳۹۳) • فرهنگ‌لغت عمـید از حسن عمـید (چاپ‌نشده) • روابط فرهنگی ایران و مصر (چاپ‌نشده) •
    آثار درباره او
    زن‍دگ‍ی‌نام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ اس‍ت‍اد ع‍ب‍دال‍رح‍م‍ان‌ ش‍رف‍ک‍ن‍دی‌ از م‍ح‍م‍درئ‍وف‌ م‍رادی‌ (۱۳۸۵) • دوبیتی‌های هژار (دووبەیتییەکانی هەژار) از آزاد محمودی (۱۳۸۵) • هژار مکریـانی از نامـیق صفی‌زاده بوره‌که‌یی (۱۳۹۲) • ‏‫شرح آثار و احوال استاد عبدالرحمان شرفکندی از شیرین ابراهیمـی (۱۳۹۳) • هژار درون اوج (هەژار لە لووتکەدا) از فریدون حکیم‌زاده (۱۳۹۴) •
    نوشتارهای وابسته
    فهرست آثار • صادق شرفکندی (برادر) • جمعیت ژ-کاف
    رده
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=علی_شریعتی&oldid=24144088»




    [نظر زین مالک درباره ایران]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 24 Jul 2018 22:38:00 +0000



    نظر زین مالک درباره ایران

    آیـا تجاوز بـه زنان کافر از منظر اسلام جایز است؟ | شـهر سوال

    از منظر اسلام هر قوم و آئینی ازدواجی مختص بـه خود دارد کـه محترم و مشروع است. نظر زین مالک درباره ایران و حتی دربارهانی کـه با اعمالشان مستحق مجازات شده اند و احترام اموالشان از بین رفته است،ی حق دست درازی بـه نوامـیس آنـها ندارد. نظر زین مالک درباره ایران امام صادق (علیـه السلام) مـی فرمایند: نظر زین مالک درباره ایران تمام اموال ناصبی (فرقه ای کـه دشمنی با اهل بیت را بـه اوج رسانده اند.) به منظور دیگران حلال هست به غیر از همسرش، نظر زین مالک درباره ایران بـه درستی کـه ازدواج مشرکین نیز مشروع است. و پیـامبر (ص) مـی فرمودند هر قومـی ازدواج خاص خود را دارد.[۱]

    از همـین رو زنای با کفار معنا دارد وی کـه با کافری زنا کند نیز حدود الهی بر او جاری مـی شود: اگر مرد مسلمانی با زن کافر ذمـی زنا کند، حکم او همان حکم زنا با زن مسلمان است؛ یعنی اگر محصن باشد حکم او رجم (اعدام) هست و اگر غیر محصن باشد، صد ضربه شلاق بـه او زده مـی شود، اما درون مورد زن کافر حاکم شرع اختیـار دارد کـه یـا حکم اسلام را درون باره او اجرا کند و یـا او را بـه محکمـه کفار مـی دهند که تا بر طبق مذهب خودشان بر او حکم جاری کنند.[۲]

    و بـه طور کلی زندگی مسالمت آمـیز، منحصر بـه هم فکران و هم مذهبان خود نیست. بلکه اسلام رعایت عدالت و نیکی درباره کفار را مجاز مـی داند:

    «لا یَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِیـارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ[ممتحنـه/۸] خدا شما را از نیكى كردن و رعایت عدالت نسبت بـه كسانى كه درون راه دین با شما پیكار نكردند و از خانـه و دیـارتان بیرون نراندند نـهى نمى‏ كند چرا كه خداوند عدالت‏ پیشگان را دوست دارد.»

    البته اگر منظور بحث کنیزان است، آن مساله ای جداگانـه مـی باشد. کنیز گرفتن تنـها از گروهی جایز هست که دست بـه سلاح اند و علیـه مسلمانان اقدام کرده اند. و طبق قوانین اسلامـی، درون صورت ضعیف شدن آنـها و برطرف شدن فتنـه شان، مـی توان بـه جای کشتن آنـها، آنان را بـه اسارت گرفت. و به جای نگهداری درون کمپ ها یـا زندان، بـه عنوان شـهروند درجه دو درون جامعه زندگی کنند که تا با آداب زندگی جدید آشنا شوند و بعد از مدتی با راههای متعددی کـه اسلام قرار داده، آزاد شوند.

    در مساله کنیز نیز تنـها حق انتخاب همسر از او گرفته مـی شود و اصلا سخن از تجاوز نیست. کنیزان نیز مانند زنان دیگر، تنـها یک شوهر مـی توانند داشته باشند و در صورت تغییر شوهرشان حتما مدتی به منظور پاک شدن رحمشان از هر گونـه رابطه پرهیز شود. و مالک کنیز مـی تواند او را بـه همسری خود درآورد یـا اینکه بـه عقد دیگری درآورد.

    «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ[نساء/۲۴] و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنـها را كه (از راه اسارت) مالك شده ‏اید (زیرا اسارت آنـها درون حكم طلاق است) اینـها احكامى هست كه خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینـها (كه گفته شد)، براى شما حلال هست كه با اموال خود، آنان را اختیـار كنید درون حالى كه پاكدامن باشید و از زنا، خوددارى نمایید.»

    [۱]. تفصیل وسائل الشیعة ، ج‏۱۵، ص۸۰.
    [۲]. خمـینی ، روح الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص ۴۶۵، م۷.




    [نظر زین مالک درباره ایران]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 25 Jul 2018 14:44:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com