دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت

دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت سوره بقره/متن و ترجمـه - دانشنامـه‌ی اسلامـی | ذکرهای مخصوص سیرو و سلوک ، ذکر عارفان - قفسه | مجله گیزمـیز| » پیدا دعا و جادو جمبل درون خانـه | محمد - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | جواب بازی جدول مدرن اندروید بـه صورت کامل · جدید 97 -گهر |

دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت

سوره بقره/متن و ترجمـه - دانشنامـه‌ی اسلامـی

درباره سوره بقره (2) آیـات سوره بقره فهرست قرآن پخش و دانلود ترتیل سوره (پرهیزگار)

 

سورة البقرة (ترجمـه آیتی)

برای مشاهده ترجمـه ها و تفسیرهای هر آیـه روی آن کلیک کنید.

1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مـهربان

الم

الف لام مـیم

2

ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَرَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ

این هست همان کتابی کـه در آن هیچ شکی نیست، دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت پرهیزگاران را راهنماست..

3

الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ

آنان کـه به غیب ایمان مـی آورند و نماز مـی گزارند و از آنچه روزیشان داده ایم، انفاق مـی کنند.

4

والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

و آنان کـه به آنچه بر تو و بر پیـامبران پیش از تو نازل شده است، ایمان مـی آورند و به آخرت یقین دارند.

5

أُوْلَـئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

ایشان از سوی پروردگارشان قرین هدایتند و خود رستگارانند.

6

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَيُؤْمِنُونَ

کافران را خواه بترسانی یـا نترسانی تفاوتشان نکند، ایمان نمـی آورند.

7

خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ

خدا بر دلهایشان و بر گوششان مـهر نـهاده و بر روی چشمانشان پرده ای هست و برایشان عذابی هست بزرگ

8

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ

پاره ای از مردم مـی گویند: دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت بـه خدا و روز قیـامت ایمان آورده ایم، حال آن کـه ایمان نیـاورده اند.

9

يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ

اینان خدا و مؤمنان را مـی فریبند و نمـی دانند کـه تنـها خود را فریب مـی دهند.

10

فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ

در دلهاشان مرضی هست و خدا نیز بر مرضشان بیفزوده هست و بـه کیفر دروغی کـه گفته اند برایشان عذابی هست دردآور

11

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ

چون بـه آنان گفته شود کـه در زمـین فساد مکنید، مـی گویند: ما مصلحانیم.

12

أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ

آگاه باشید کـه اینان خود تبهکارانند و نمـی دانند.

13

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّيَعْلَمُونَ

و چون بـه آنان گفته شود کـه شما نیز همانند دیگر مردمان ایمان بیـاورید، مـی گویند: آیـا ما نیز همانند بیخردان ایمان بیـاوریم: آگاه باشید کـه آنان خود بیخردانند و نمـی دانند.

14

وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ

و چون بـه مؤمنان مـی رسند، مـی گویند: ایمان آورده ایم و چون با شیطان های خویش خلوت مـی کنند، مـی گویند: ما با شما هستیم، ما استهزایشان مـی کنیم.

15

اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ

خداست کـه آنـها را استهزا مـی کند و وامـی گذاردشان که تا همچنان درون طغیـان خویش سرگردان بمانند.

16

أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ

اینان گمراهی را بـه هدایت خد، بعد تجارتشان سود نکرد و در شمار هدایت یـافتگان درنیـامدند.

17

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّيُبْصِرُونَ

مثلشان، مثل آنانی هست که آتشی افروختند چون پیرامونش را روشن ساخت، خدا روشنایی از آنان باز گرفت و نابینا درون تاریکی رهایشان کرد.

18

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ

کرانند، لالانند، کورانند و باز نمـی گردند.

19

أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ

یـا چون بارانی سخت درون ظلمت همراه با رعد و برق از آسمان فرود آید، که تا مباد کـه از بانگ صاعقه بمـیرند، انگشتان خویش درون گوش ها کنند و خداست کـه بر کافران احاطه دارد.

20

يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاءاللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

نزدیک باشد کـه برق دیدگانشان را نابینا سازد هرگاه کـه بردمد، چند گامـی برمـی دارند و چون خاموش شود، از رفتن بازایستند اگر خدا مـی خواست گوشـهاشان را کر و چشمانشان را کور مـی ساخت کـه او بر هر کاری تواناست.

21

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

ای مردم، پروردگارتان را کـه شما و پیشینیـانتان را بیـافریده است، بپرستید. دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت باشد کـه پرهیزگار شوید.

22

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

آن خداوندی کـه زمـین را چون فراشی بگسترد و آسمان را چون بنایی بیفراشت و از آسمان آبی فرستاد و بدان آب به منظور روزی شما از زمـین هر گونـه ثمره ای برویـانید و خود مـی دانید کـه نباید به منظور خدا همتایـانی قرار دهید.

23

وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

و اگر درون آنچه بر بنده خویش نازل کرده ایم درون تردید هستید، سوره ای همانند آن بیـاورید و جز خدای همـه حاضرانتان را فراخوانید اگر راست مـی گویید.

24

فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ

و هرگاه چنین نکنید کـه هرگز نتوانید کرد بعد بترسید از آتشی کـه برای کافران مـهیـا شده و هیزم آن مردمان و سنگ ها هستند.

25

وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

به آنان کـه ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند، بشارت ده کـه برایشان بهشت هایی هست که درون آن نـهرها جاری هست و هرگاه کـه از مـیوه های آن برخوردار شوند. دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت گویند: پیش از این درون دنیـا از چنین مـیوه هایی برخوردار شده بودیم کـه این مـیوه ها شبیـه بـه یکدیگرند و نیز درون آنجا همسرانی پاکیزه دارند و در آنجا جاودانـه باشند.

26

إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ

خدا ابایی ندارد کـه به پشـه و کمتر از آن مثل بزند آنان کـه ایمان، آورده اند مـی دانند کـه آن مثل درست و از جانب پروردگار آنـهاست و اما کافران مـی گویند کـه خدا از این مثل چه مـی خواسته است؟ بسیـاری را بدان گمراه مـی کند و بسیـاری را هدایت اما تنـها فاسقان را گمراه مـی کند.

27

الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

کسانی کـه پیمان خدا را بعد از بستن آن مـی شکنند و آنچه را کـه خدا بـه پیوستن آن فرمان داده مـی گسلند و در زمـین فساد مـی کنند، زیـانکارانند.

28

كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

چگونـه خدا را انکار مـی کنید، درون حالی کـه مرده بودید و او شما را زنده ساخت، باز مـی مـیراند و زنده مـی کند و آنگاه بـه نزد خود باز مـی گرداند؟

29

هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

اوست کـه همـه چیزهایی را کـه در روی زمـین است، برایتان بیـافرید. آنگاه بـه آسمان پرداخت و هر هفت آسمان را برافراشت و خود از هر چیزی آگاه است.

30

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

و چون پروردگارت بـه فرشتگان گفت: من درون زمـین خلیفه ای مـی آفرینم، گفتند: آیـای را مـی آفرینی کـه در آنجا فساد کند و خونـها بریزد و حال آن کـه ما بـه ستایش تو تسبیح مـی گوییم و تو را تقدیس مـی کنیم؟ گفت: آنچه من مـی دانم شما نمـی دانید.

31

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و نامـهای چیزها را بـه آدم بیـاموخت سپس آنـها را بـه فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست مـی گویید مرا بـه نامـهای این چیزها خبر دهید.

32

قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَعِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

گفتند: منزهی تو ما را جز آنچه خود بـه ما آموخته ای دانشی نیست تویی، دانای حکیم

33

قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ

گفت: ای آدم، آنـها را از نامـهای چیزها آگاه کن چون از آن نامـها آگاهشان کرد، خدا گفت: آیـا بـه شما نگفتم کـه من نـهان آسمانـها و زمـین را مـی دانم و بر آنچه آشکار مـی کنید و پنـهان مـی داشتید آگاهم؟

34

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ

و بـه فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید، همـه سجده د جز ابلیس کـه سرباز زد و برتری جست و او از کافران بود.

35

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ

و گفتیم: ای آدم، خود و زنت درون بهشت جای گیرید و هر چه خواهید و هر جا کـه خواهید، از ثمرات آن بـه خوشی بخورید و به این درخت نزدیک مشوید کـه به زمره ستمکاران درآیید.

36

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ

پس شیطان آن دو را بـه خطا واداشت و از بهشتی کـه در آن بودند بیرون راند. گفتیم: پایین روید، برخی دشمن برخی دیگر و قرارگاه و جای برخورداری شما که تا روز قیـامت درون زمـین باشد.

37

فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

آدم از پروردگارش کلمـه ای چند فراگرفت بعد خدا توبه او را بپذیرفت، زیرا توبه پذیر و مـهربان است.

38

قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتیم: همـه از بهشت فرو شوید، بعد اگر از جانب من راهنمایی برایتان آمد بر آنـها کـه از راهنمایی من پیروی کنند بیمـی نخواهد بود و خود اندوهناک نمـی شوند.

39

وَالَّذِينَ كَفَرواْ وَكَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا أُولَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

کسانی کـه کافر شوند و آیـات خدا را تکذیب کنند خود اهل جهنمند و جاودانـه درون آنجا خواهند بود.

40

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ

ای بنی اسرائیل، نعمتی را کـه بر شما ارزانی داشتم بـه یـاد بیـاورید و به عهد من وفا کنید که تا به عهدتان وفا کنم و از من بترسید.

41

وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ

و بـه آنچه نازل کرده ام و کتاب شما را تصدیق مـی کند ایمان بیـاورید و از نخستینانی کـه انکارش مـی کنند، مباشید و آیـات مرا بـه بهای اندک مفروشید و از من بیمناک باشید.

42

وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

حق را بـه باطل مـیامـیزید و با آن کـه حقیقت را مـی دانید، کتمانش مکنید.

43

وَأَقِيمُواْالصَّلاَةَ وَآتُواْالزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ

و نماز را بر پای دارید و زکات بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید.

44

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ

آیـا درون حالی کـه کتاب را مـی خوانید، مردم را بـه نیکی فرمان مـی دهید و خود را فراموش مـی کنید؟ آیـا بـه عقل درنمـی یـابید؟

45

وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ

از شکیبایی و نماز یـاری جویید و این دو کاری دشوارند، جز به منظور اهل خشوع

46

الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

آنان کـه بی گمان مـی دانند کـه با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و نزد او باز مـی گردند.

47

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ

ای بنی اسرائیل، نعمتی را کـه بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیـان برتری دادم بـه یـاد بیـاورید.

48

وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ

و بترسید از روزی کـه هیچ دیگری را بـه کار نیـاید و هیچ شفاعتی ازی پذیرفته نگردد و ازی نستانند وی را یـاری نکنند.

49

وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ

و بـه یـاد آرید آنگاه کـه شما را از فرعونیـان رهانیدیم: شما را شکنجه های سخت مـی د، پسرانتان را مـی کشتند و زنانتان را زنده مـی گذاشتند و در این آزمونی بزرگ از سوی پروردگارتان بود.

50

وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ

و آن هنگام را کـه دریـا را برایتان شکافتیم و شما را رهانیدیم و فرعونیـان را درون برابر چشمانتان غرقه ساختیم.

51

وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ

و آن هنگام را کـه چهل شب با موسی وعده نـهادیم و شما کـه ستمکاران بودید، بعد از او را پرستیدید.

52

ثُمَّ عَفَوْنَا عَنكُمِ مِّن بَعْدِ ذَلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

پس گناهانتان را عفو کردیم، باشد کـه سپاسگزار باشید.

53

وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

و بـه یـاد آرید آن هنگام را کـه به موسی کتاب و فرقان دادیم، باشد کـه هدایت شوید.

54

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

و آن هنگام را کـه موسی بـه قوم خود گفت: ای قوم من، شما بدان سبب کـه را پرستیدید بر خود ستم روا داشتید، اینک بـه درگاه آفریدگارتان توبه کنید و یکدیگر را بکشید کـه چنین کاری درون نزد آفریدگارتان ستوده تر هست پس خدا توبه شما را بپذیرفت زیرا توبه پذیر و مـهربان است.

55

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ

و آن هنگام را کـه گفتید: ای موسی ما که تا خدا را بـه آشکارا نبینیم بـه تو ایمان نمـی آوریم و همچنان کـه مـی نگریستید صاعقه شما را فرو گرفت.

56

ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

و شما را بعد از مردن زنده ساختیم، شاید سپاسگزار شوید.

57

وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

و ابر را سایبانتان گردانیدیم و برایتان من و سلوی فرستادیم: بخورید از این چیزهای پاکیزه کـه شما را روزی داده ایم و آنان بر ما ستم ند، بلکه بر خود ستم مـی د.

58

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَـذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ

و بـه یـاد آرید آن زمان را کـه به شما گفتیم: بـه آن قریـه درآیید و از نعمت های آن هر چه و هر جا کـه خواسته باشید بـه فراوانی بخورید ولی سجده کنان بر دروازه داخل شوید و بگویید: بار گناه از ما فرو نـه که تا خطاهای شمارا بیـامرزیم و به پاداش نیکوکاران بیفزاییم.

59

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ

اما ستمکاران آن سخن را دیگر د و بر آنان بـه جزای عصیـانی کـه کرده بودند عذابی آسمانی فرود آوردیم

60

وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ

و بـه یـاد آرید آنگاه را کـه موسی به منظور قوم خود آب خواست گفتیم: عصایت را بر آن سنگ بزن بعد دوازده چشمـه از آن بگشاد هر گروهی آبشخور خود را بدانست از روزی خدا بخورید و بیـاشامـید و در روی زمـین بـه فساد سرکشی مکنید.

61

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ

و آنگاه را کـه گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت. از پروردگارت بخواه که تا برای ما از آنچه از زمـین مـی روید چون سبزی و خیـار و سیر و عدس و پیـاز برویـاند. موسی گفت: آیـا مـی خواهید آنچه را کـه برتر هست به آنچه فروتر است، بدل کنید؟ بـه شـهری بازگردید کـه در آنجا هر چه خواهید بـه شما بدهند، مقرر شد بر آنـها خواری و بیچارگی و خشم خدا را بر خود هموار ساختند و این بدان سبب بود کـه به آیـات خدا کافر شدند و پیـامبران را بـه ناحق کشتند و نافرمانی د و تجاوز ورزیدند.

62

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ

کسانی کـه ایمان آوردند وانی کـه آیین یـهودان و ترسایـان و صابئان را برگزیدند، اگر بـه خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و کاری شایسته کنند، خدا بـه آنـها پاداش نیک مـی دهد و نـه بیمناک مـی شوند و نـه محزون

63

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

و بـه یـاد آرید آن زمان را کـه با شما پیمان بستیم و کوه طور را برفراز سرتان بردیم آنچه را کـه به شما داده ایم با اطمـینان بگیرید و آنچه را کـه در آن هست به خاطر بسپارید باشد کـه پرهیزگار شوید.

64

ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ

ولی از فرمان سرباز زدید و اگر فضل و رحمت خدا نبود از زیـانکاران مـی بودید.

65

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ

و شناخته اید آن گروه را کـه در آن روز شنبه از حد خود تجاوز د، بعد به آنـها خطاب کردیم: بوزینگانی خوار و خاموش گردید.

66

فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ

و آنـها را عبرت معاصران و آیندگان و اندرزی به منظور پرهیزگاران گردانیدیم.

67

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ

و بـه یـاد آرید آن هنگام را کـه موسی بـه قوم خود گفت: خدا فرمان مـی دهد کهی را بکشید، گفتند: آیـا ما را بـه ریشخند مـی گیری ؟ گفت: بـه خدا پناه مـی برم اگر از نادانان باشم.

68

قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرونَ

گفتند: به منظور ما پروردگارت را بخوان که تا بیـان کند کـه آن چگونـهی است؟ گفت: مـی گویدی هست نـه سخت پیر و از کارافتاده، نـه جوان و کار نکرده، مـیانسال اکنون ید آنچه شما را مـی فرمایند.

69

قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِـعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ

گفتند: به منظور ما پروردگارت را بخوان که تا بگوید کـه رنگ آن چیست؟ گفت: مـی گویدی هست به زرد تند کـه رنگش بینندگان را شادمان مـی سازد.

70

قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ البَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّآ إِنشَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ

گفتند: به منظور ما پروردگارت را بخوان که تا بگوید آن چگونـهی است ?، کـه چنینانی بر ما مشتبه شده اند و اگر خدا بخواهد ما بدان راه مـی یـابیم.

71

قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ

گفت: مـی گوید از آنان نیست کـه رام باشد و زمـین را شخم زند و کشته را آب دهد بی عیب هست و یکرنگ گفتند: اکنون حقیقت را گفتی بعد آن را کشتند، هر چند کـه نزدیک بود کـه از آن کار سرباز زنند.

72

وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ

و بـه یـاد آرید آن هنگام را کهی را کشتید و بر یکدیگر بهتان زدید و پیکار درگرفتید و خدا آنچه را کـه پنـهان مـی کردید، آشکار ساخت.

73

فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

سپس گفتیم: پاره ای از آن را بر آن کشته بزنید خدا مردگان را این چنین زنده مـی سازد و نشانـه های قدرت خویش را این چنین بـه شما مـی نمایـاند، باشد کـه به عقل دریـابید.

74

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

پس از آن دلهای شما چون سنگ سخت گردید، حتی سخت تر از سنگ کـه از سنگ، گاه جویـها روان شود و چون شکافته شود آب از آن بیرون جهد و گاه از ترس خدا از فراز بـه نشیب فرو غلتد و خدا از آنچه مـی کنید، غافل نیست.

75

أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

آیـا طمع مـی دارید کـه به شما ایمان بیـاورند و حال آن کـه گروهی از ایشان کلام خدا را مـی شنیدند و با آن کـه حقیقت آن را مـی یـافتند تحریفش مـی د و از کار خویش آگاه بودند؟

76

وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ

و چون با مؤمنان دیدار کنند، گویند: ما هم ایمان آورده ایم و چون با یکدیگر خلوت کنند، گویند: آیـا با آنان از دانشی کـه خدا بـه شما ارزانی داشته سخن مـی گویید که تا به یـاری آن درون نزد پروردگارتان بر شما حجت آرند؟ آیـا بـه عقل درنمـی یـابید؟

77

أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ

آیـا نمـی دانند کـه هر چه را کـه پنـهان مـی دارند و هر چه را کـه آشکار مـی، سازند، خدا مـی داند؟

78

وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ

برخی از ایشان بیسوادانی هستند کـه نمـی دانند درون آن کتاب چیست، جز سخنانی کـه شنیده اند و مـی خوانند اینان تنـها پایبند گمان خویشند.

79

فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ

پس وای بر آنـهایی کـه کتاب را خود بـه دست خود مـی نویسند و تا سودی اندک برند، مـی گویند کـه از جانب خدا نازل شده بعد وای بر آنـها بدانچه نوشتند و وای بر آنـها از سودی کـه مـی برند.

80

وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

و گفتند: آتش جز چند روزی ما را نسوزاند. بگو: آیـا با خدا چنین پیمانی بسته اید که تا او خلاف پیمان خود نکند؟ یـا آن کـه از روی نادانی چنین نسبتی بـه خدا مـی دهید؟

81

بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيـئَتُهُ فَأُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

آری آنان کـه مرتکب کاری زشت مـی شوند و در گناه غرقه مـی گردند، اهل جهنمند و جاودانـه درون آن

82

وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و آنان کـه ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند، اهل بهشتند و در آن جاویدان

83

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ

به یـاد آرید آن هنگام را کـه از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم کـه جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و درویشان نیکی کنید و به مردمان سخن نیک گویید و نماز بخوانید و زکات بدهید ولی جز اندکی پشت د و رویگردان شدند.

84

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءكُمْ وَلاَ تُخْرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ

و آن هنگام را کـه با شما پیمان نـهادیم کـه خون هم مریزید و یکدیگر را از خان و مان آواره مسازید و شما بـه پیمان گردن نـهادید و خود بر آن گواه هستید.

85

ثُمَّ أَنتُمْ هَـؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

پس شما چنین جماعتی هستید کـه یکدیگر را مـی کشید و گروهی از خود را از خان و مانشان آواره مـی کنید و بر ضد آنـها بـه گناه و بیداد بـه همدستی یکدیگر برمـی خیزید و اگر بـه اسارت شما درآیند درون برابر آزادیشان فدیـه مـی گیرید و حال آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام بود آیـا بـه بعضی از کتاب ایمان مـی آورید و بعض دیگر را انکار مـی کنید؟ پاداشی کـه چنین کند درون دنیـا جز خواری نیست و در روز قیـامت بـه سخت ترین وجهی شکنجه مـی شود و خدا از آنچه مـی کنید، غافل نیست.

86

أُولَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآَخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ

اینان همانانند کـه آخرت را دادند و زندگی دنیـا را خند از عذابشان کاسته نگردد و یـاریشان نکند.

87

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ

به تحقیق موسی را کتاب دادیم و از پی او پیـامبران فرستادیم و به عیسی بن مریم دلیل های روشن عنایت کردیم و او را بـه روح القدس تایید نمودیم و هرگاه پیـامبری آمد و چیزهایی آورد کـه پسند نفس شما نبود سرکشی کردید و گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید.

88

وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَّا يُؤْمِنُونَ

گفتند: دلهای ما درون حجاب هست نـه خدا آنان را بـه سبب کفری کـه مـی ورزند، مطرود ساخته و چه اندک ایمان مـی آورند.

89

وَلَمَّا جَاءهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِاللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ

و چون ایشان را از جانب خدا کتابی آمد و او را شناختند، هر چند کتابشان را هم تصدیق کرده بود و با آنکه زان پیش خواستار پیروزی بر کافران بودند بـه او ایمان نیـاوردند کـه لعنت خدا بر کافران باد.

90

بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُواْ بِمَا أنَزَلَ اللّهُ بَغْياً أَن يُنَزِّلُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ

با خود بد معامله ای د آنگاه کـه از حسد بـه کتاب خدا کافر شدند و از این کـه خدا فضل و کرم خویش را بـه هر از بندگان خود کـه بخواهد ارزانی مـی دارد. حسد بردند و خشم دیگری بر خشم خدا افزودند و کافران را عذابی هست خوارکننده.

91

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَآ أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاء اللّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

و چون بـه آنـها گفته شود کـه به آنچه خدا نازل کرده است، ایمان بیـاورید. مـی گویند: ما بـه آنچه بر خود ما نازل شده هست ایمان آورده ایم و به غیر آن هر چند با حقیقت همراه باشد و کتابشان را هم تصدیق کند، ایمان نمـی آورند. بگو: اگر شما ایمان آورده بودید از چه رامبران خدا را پیش از این مـی کشتید؟

92

وَلَقَدْ جَاءكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ

موسی با دلیل های روشن خویش بـه هدایت شما آمد و شما ستمکاران، بعد از او بـه گرویدید.

93

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُواْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُمْ مُّؤْمِنِينَ

و با شما پیمان بستیم و کوه طور را برفراز سرتان بردیم اکنون آنچه را کـه برایتان فرستاده ایم با ایمان استوار بگیرید و کلام خدا را بشنوید. گفتند: شنیدیم و به کار نخواهیم بست عشق و کفر درون دلشان با هم سرشته است. بگو: اگر بدانچه مـی گویید باور دارید، باورتان شما را بـه بدکاری وامـی دارد.

94

قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

بگو: اگر راست مـی گویید کـه سرای آخرت نزد خدا ویژه شماست نـه مردم دیگر، بعد آرزوی مرگ کنید.

95

وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمينَ

ولی بـه سبب اعمالی کـه مرتکب شده اند، هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد خدا ستمکاران را مـی شناسد.

96

وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ

آنان را از مردم دیگر، حتی مشرکان بـه زندگی این جهانی حریص تر، خواهی یـافت و بعضی از کافران دوست دارند کـه هزار سال درون این دنیـا زیست کنند و این عمر دراز عذاب خدا را از آنان دور نخواهد ساخت کـه خدا بـه اعمالشان بیناست.

97

قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ

به آنان کـه با جبریل دشمنی مـی ورزند، بگو: اوست کـه این آیـات را بـه فرمان خدا بر دل تو نازل کرده هست تا کتابهای دیگر آسمانی را تصدیق کند و برای مؤمنان رهنمون و بشارت باشد.

98

مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ

هر کـه دشمن خدا و فرشتگان او و پیـامبرانش و جبریل و مـیکال باشد، خدا هم دشمن کافران است.

99

وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلاَّ الْفَاسِقُونَ

هر آینـه کـه بر تو آیـاتی روشن نازل کردیم و جز فاسقانی منکر آنـها نخواهد شد.

100

أَوَكُلَّمَا عَاهَدُواْ عَهْداً نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَيُؤْمِنُونَ

آیـا هر بار کـه با خدا پیمانی بستند گروهی از ایشان پیمان شکنی د؟ آری بیشترشان ایمان نخواهند آورد.

101

وَلَمَّا جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ كِتَابَ اللّهِ وَرَاء ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لاَيَعْلَمُونَ

و گروهی از اهل کتاب چون پیـامبری از جانب خدا بر آنان مبعوث شد کـه به کتابشان هم گواهی مـی داد، کتاب خدا را چنان کـه گویی از آن بی خبرند، بعد پشت افکندند.

102

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ

و از افسونی کـه دیوها بـه روزگار پادشاهی سلیمان مـی خواندند، پیروی د و سلیمان کافر نبود ولی دیوها کـه مردم را جادوگری مـی آموختند، کافر بودند و نیز آن افسون کـه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت درون بابل نازل شد، درون حالی کـه آن دو بـه هر کـه جادوگری مـی آموختند. مـی گفتند: کار ما فتنـه است، مباد کافر شوی و مردم از آن دو جادوهایی مـی آموختند کـه مـی توانستند مـیان زن و شوی جدایی افکنند و آن دو جادوگر جز بـه فرمان خدا بهی زیـانی نمـی رسانیدند و آنچه مردم مـی آموختند بـه آنـها زیـان مـی رسانید، نـه سود و خود مـی دانستند کـه خریداران آن جادو را درون آخرت بهره ای نیست خود را بـه بد چیزی فروختند، اگر مـی دانستند.

103

وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُواْ واتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّه خَيْرٌ لَّوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ

اگر ایمان آورده و پرهیزگار شده بودند، پاداشی کـه از جانب خدا بـه آنـها داده مـی شد از هر چیز دیگری نیکوتر مـی بود، اگر مـی دانستند.

104

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَتَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، مگویید راعنا بگویید انظرنا و گوش فرا دارید کـه برای کافران عذابی هست دردآور.

105

مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ

از مـیان اهل کتاب آنان کـه کافر شدند و نیز مشرکان دوست نمـی دارند کـه از جانب پروردگار بـه شما خیری برسد و حال آن کـه خدا هر را کـه بخواهد بـه بخشایش خویش مخصوص مـی دارد خدا صاحب فضلی بزرگ است.

106

مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

هیچ آیـه ای را منسوخ یـا ترک نمـی کنیم مگر آنکه بهتر از آن یـا همانند آن را مـی آوریم. آیـا نمـی دانی کـه خدا بر هر کاری تواناست؟

107

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَنَصِيرٍ

آیـا نمـی دانی کـه خدا فرمانروای آسمانـها و زمـین هست و شما را جز او یـاری و یـاوری نیست؟

108

أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ

آیـا مـی خواهید از پیـامبر خود چیزی بپرسید، همچنان کـه قوم موسی پیش از این از موسی پرسیده بودند؟ آن کـه کفر را بـه جای ایمان برگزیند، چونی هست که راه راست را گم کرده باشد.

109

وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

گروهی از اهل کتاب بر شما حسد مـی ورزند و با آن کـه حقیقت بر آنـها آشکار شده، دوست دارند شما را از راه خود بـه کفر بازگردانند عفو کنید و گذشت کنید که تا خدا فرمانش را بیـاورد کـه او بر هر کاری تواناست.

110

وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَاللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

نماز بگزارید و زکات بدهید هر نیکی را کـه پیشاپیش به منظور خود روانـه مـی دارید نزد خدایش خواهید یـافت. هر آینـه خدا بـه کارهایی کـه مـی کنید بیناست.

111

وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

گفتند: جز یـهودان و ترسایـانی بـه بهشت نمـی رود این آرزوی آنـهاست. بگو: اگر راست مـی گویید حجت خویش بیـاورید.

112

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ

آری، هر کـه از روی اخلاص رو بـه خدا کند و نیکوکار بود، پاداشش را از پروردگارش خواهد گرفت و دستخوش بیم و اندوه نمـی شود.

113

وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَيَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

با آن کـه کتاب خدا را مـی خوانند، یـهودان گفتند: کـه ترسایـان بر هیچند و ترسایـان گفتند: کـه یـهودان بر هیچند همچنین آنـها کـه ناآگاهند سخنی چون سخن آنان گویند خدا درون روز قیـامت درباره آنچه درون آن اختلاف مـی کنند، مـیانشان حکم خواهد کرد.

114

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُوْلَـئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَآئِفِينَ لهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

کیست ستمکارتر از آن کـه نگذاشت کـه نام خدا درون مسجدهای خدا شود و در ویران ساختن آنـها کوشید؟ آنان درون آن مسجدها جز بیمناک و ترسان داخل نخواهند شد و نصیبشان درون دنیـا خواری و در آخرت عذابی بزرگ است.

115

وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

مشرق و مغرب از آن خداست بعد به هر جای کـه رو کنید، همان جا رو بـه خداست خدا فراخ رحمت و داناست.

116

وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ

گفتند: کـه خدا فرزندی گرفت منزه هست او بلکه هر چه درون آسمانـها و زمـین هست از آن اوست و همـه فرمانبردار اویند.

117

بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ

آفریننده آسمانـها و زمـین هست چون اراده چیزی کند، مـی گوید: موجود شو و آن چیز موجود مـی شود.

118

وَقَالَ الَّذِينَ لاَيَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ

نادانان گفتند: چرا خدا با ما سخن نمـی گوید؟ یـا معجزه ای بر ما نمـی آید؟ پیشینیـانشان نیز چنین سخنانی مـی گفتند دلهاشان همانند یکدیگر هست ما به منظور آنان کـه به یقین رسیده اند، آیـات را بیـان کرده ایم.

119

إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ

ما تو را کـه سزاوار هستی بـه رسالت فرستادیم که تا مژده دهی و بیم دهی تو مسئول دوزخیـان نیستی.

120

وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ

یـهودان و ترسایـان از تو خشنود نمـی شوند که تا به آیینشان گردن نـهی بگو:، هدایت، هدایتی هست که از جانب خدا باشد اگر از آن بعد که خدا تو را آگاه کرده است. از خواسته آنـها پیروی کنی، هیچ یـاور و مددکاری از جانب او نخواهی داشت.

121

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن يَكْفُرْ بِهِ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

کسانی کـه کتابشان داده ایم و آنچنان کـه سزاوار هست آن را مـی خوانند، مؤمنان بـه آن هستند و آنان کـه به آن ایمان ندارند، زیـانکاران هستند.

122

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ

ای بنی اسرائیل، از آن نعمتی کـه بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیـان برتری دادم، یـاد کنید.

123

وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ

و بترسید از روزی کـه هیچ دیگری را بـه کار نیـاید و فدیـه پذیرفته نشود و شفاعت سودشان نکند وی بـه یـاریشان برنخیزد.

124

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

و پروردگار ابراهیم او را بـه کاری چند بیـازمود و ابراهیم آن کارها را بـه تمامـی بـه انجام رسانید. خدا گفت : من تو را پیشوای مردم گردانیدم. گفت: فرزندانم را هم؟ گفت: پیمان من ستمکاران را دربرنگیرد.

125

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ

و کعبه را جایگاه اجتماع و مکان امن مردم ساختیم مقام ابراهیم را نمازگاه خویش گیرید. ما ابراهیم و اسماعیل را فرمان دادیم: خانـه مرا به منظور طواف کنندگان و مقیمان و راکعان و ساجدان پاکیزه دارید.

126

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

و ابراهیم گفت: ای پروردگار من، این شـهر را جای امنی گردان و از مردمش آنان را کـه به خدا و روز قیـامت ایمان دارند از هر ثمره روزی ساز گفت: هر کـه کافر شد او را اندک برخورداری دهم سپس بـه عذاب آتش دچارش گردانم کـه بدسرانجامـی است.

127

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

و ابراهیم و اسماعیل پایـه های خانـه را بالا بردند. گفتند: ای پروردگار ما از ما بپذیر کـه تو شنوا و دانا هستی.

128

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

ای پروردگار ما، ما را فرمانبردار خویش ساز و نیز فرزندان ما را فرمانبردار خویش گردان و مناسکمان را بـه ما بیـاموز و توبه ما بپذیر کـه تو توبه پذیرنده و مـهربان هستی.

129

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ

ای پروردگار ما از مـیانشان پیـامبری بر آنـها مبعوث گردان که تا آیـات تو را برایشان بخواند و به آنـها کتاب و حکمت بیـاموزد و آنـها را پاکیزه سازد و تو پیروزمند و حکیم هستی.

130

وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ

چهی از کیش ابراهیم روی برمـی تابد جز آن کـه خود را بی خرد ساخته باشد؟ ابراهیم را درون دنیـا برگزیدیم و او درون آخرت نیز از شایستگان است.

131

إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ

و پروردگارش بـه او گفت: تسلیم شو. گفت: من درون برابر پروردگار جهانیـان تسلیمم.

132

وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ

ابراهیم بـه فرزندان خود وصیت کرد کـه در برابر خدا تسلیم شوند و یعقوب بـه فرزندان خود گفت: ای فرزندان من، خدا به منظور شما این دین را برگزیده است، مباد بمـیرید بی آنکه بدان گردن نـهاده باشید.

133

أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَـهَكَ وَإِلَـهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ إِلَـهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

آیـا شما حاضر بودید، آنگاه کـه مرگ یعقوب فرا رسید و به فرزندانش گفت: بعد از من چه چیز را مـی پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای نیـاکان تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را بـه یکتایی خواهیم پرستید و در برابر او تسلیم مـی شویم.

134

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ

آنـها امتهایی بوده اند کـه اکنون درون گذشته اند آنچه کرده بودند. از آن آنـهاست و آنچه شما کنید از آن شماست و شما را از اعمالی کـه آنـها مـی کرده اند، نمـی پرسند.

135

َقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

گفتند: یـهودی یـا نصرانی شوید که تا به راه راست افتید. بگو: ما کیش، یکتاپرستی ابراهیم را برگزیدیم و او مشرک نبود.

136

قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

بگویید: ما بـه خدا و آیـاتی کـه بر ما نازل شده و نیز آنچه بر ابراهیم واسماعیل و اسحاق و یعقوب و سبطها نازل آمده و نیز آنچه بـه موسی و عیسی فرستاده شده و آنچه بر پیـامبران دیگر از جانب پروردگارشان آمده است، ایمان آورده ایم. مـیان هیچ یک از پیـامبران فرقی نمـی نـهیم و همـه درون برابر خدا تسلیم هستیم.

137

فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

اگر بـه آنچه شما ایمان آورده اید آنان نیز ایمان بیـاورند، هدایت یـافته اند اما اگر روی برتافتند بعد با تو سر خلاف دارند و در برابر آنـها خدا تو را کافی هست که او شنوا و داناست.

138

صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ

این رنگ خداست و رنگ چهی از رنگ خدا بهتر هست ما پرستندگان او هستیم.

139

قُلْ أَتُحَآجُّونَنَا فِي اللّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ

بگو: آیـا درباره خدا با ما مجادله مـی کنید؟ او پروردگار ما و شماست اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست و ما او را بـه پاکدلی مـی پرستیم.

140

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَـقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

آیـا مـی گویید کـه ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و سبطها یـهودی یـا، نصرانی بودند، بگو: آیـا شما آگاه ترید یـا خدا؟ ستمکارتر ازی کـه گواهی خود را از خدا پنـهان مـی کند، کیست؟ و خداوند از کارهایی کـه مـی کنید غافل نیست.

141

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ

آنان امت هایی بوده اند کـه اکنون درون گذشته اند آنچه آنـها د از آن آنـهاست و آنچه شما مـی کنید از آن شماست و شما را از اعمال آنـها نمـی پرسند.

142

يَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

از مردم آنان کـه کم خردند، خواهند گفت: چه چیز آنـها را از قبله ای کـه روبروی آن مـی ایستادند، برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست و خدا هر را کـه بخواهد بـه راه راست هدایت مـی کند.

143

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ

آری چنین هست که شما را بهترین امت ها گردانیدیم که تا بر مردمان گواه باشید و پیـامبر بر شما گواه باشد و آن قبله ای را کـه روبروی آن مـی ایستادی دگرگون نکردیم جز بدان سبب کـه بدانیم چهی از پیـامبر پیروی مـی کند و چهی بـه خلاف او برمـی خیزد. هر چند کـه این امر جز بر هدایت یـافتگان دشوار مـی نمود خدا ایمان شما را تباه نمـی کند، او بر مردمان مـهربان و بخشاینده است.

144

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ

نگریستنت را بـه اطراف آسمان مـی بینیم تو را بـه سوی قبله ای کـه مـی پسندی، مـی گردانیم بعد روی بـه جانب مسجدالحرام کن و هر جا کـه باشید روی بدان جانب کنید اهل کتاب مـی دانند کـه این دگرگونی بـه حق و از جانب پروردگارشان بوده هست و خدا از آنچه مـی کنید، غافل نیست.

145

وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِينَ

برای اهل کتاب هر برهان و نشانـه ای کـه بیـاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو نیز از قبله آنـها پیروی نمـی کنی و آنـها هم خود پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود. هرگاه بعد از آگاهی پی خواهش های ایشان بروی از ستمکاران خواهی بود.

146

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

اهل کتاب همچنان کـه فرزندان خود را مـی شناسند او را مـی شناسند ولی گروهی از ایشان درون عین آگاهی حقیقت را پنـهان مـی دارند.

147

الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ

آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده حق همان است، تردید مکن.

148

وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

هری را جانبی هست که بدان روی مـی آورد بعد در نیکی بر یکدیگر سبقت گیرید. هر جا کـه باشید خدا شما را گرد مـی آورد کـه او بر هر کاری تواناست.

149

وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِالْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

از هر جای کـه بیرون شوی روی خود بـه جانب مسجدالحرام کن حق همان هست که پروردگارت بدان امر فرموده و خدا از کارهایتان ناآگاه نیست.

150

وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

از هر جای کـه بیرون شوی روی خویش بـه جانب مسجدالحرام کن و هر جا کـه باشید روی بدان سوی کنید که تا هیچ را جز ستمکاران با شما مجادله ای نباشد از ایشان مترسید، از من بترسید که تا نعمت خویش بر شما تمام کنم، باشد کـه هدایت شوید.

151

كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ

همچنان کـه پیـامبری از خود شما را بر شما فرستادیم که تا آیـات ما را برایتان بخواند و شما را پاکیزه گرداند و کتاب و حکمت آموزد و آنچه را کـه نمـی دانستید بـه شما یـاد دهد.

152

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْلِي وَلاَ تَكْفُرُونِ

پس مرا یـاد کنید که تا شما را یـاد کنم مرا سپاس گویید و ناسپاسی من مکنید.

153

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، از شکیبایی و نماز مدد جویید کـه خدا با شکیبایـان است.

154

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ

آنان را کـه در راه خدا کشته مـی شوند، مرده مخوانید آنـها زنده اند و شما درنمـی یـابید.

155

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ

البته شما را بـه اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان درون محصول مـی آزماییم و شکیبایـان را بشارت ده.

156

الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

کسانی کـه چون مصیبتی بـه آنـها رسید. گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز مـی گردیم.

157

أُولَـئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ

صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد کـه هدایت یـافتگانند.

158

إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِاللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ

صفا و مروه از شعایر خداست پسانی کـه حج خانـه را بـه جای مـی آورند یـا عمره مـی گزارند، اگر بر آن دو کوه طواف کنند مرتکب گناهی نشده اند بعد هر کـه کار نیکی را بـه رغبت انجام دهد بداند کـه خدا شکر پذیرنده ای داناست.

159

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَـئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ

کسانی را کـه دلایل روشن و هدایت کننده ما را بعد از آن کـه در کتاب به منظور مردم بیـانشان کرده ایم، کتمان مـی کنند. هم خدا لعنت مـی کند و هم دیگر لعنت کنندگان.

160

إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَـئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

مگر آنـها کـه توبه د و به صلاح آمدند و آنچه پنـهان داشته بودند، آشکار ساختند کـه توبه شان را مـی پذیرم و من توبه پذیر و مـهربانم.

161

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

بر آنان کـه کافر بودند و در کافری مردند، لعنت خدا و فرشتگان و همـه مردم باد.

162

خَالِدِينَ فِيهَا لاَيُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنظَرُونَ

جاودانـه درون آتشند و در عذابشان تخفیف داده نشود و لحظه ای مـهلتشان ندهند.

163

وَإِلَـهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ

خدای شما خدایی هست یکتا خدایی جز او نیست بخشاینده و مـهربان.

164

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ

در آفرینش آسمانـها و زمـین و در آمد و شد شب و روز و در کشتی هایی کـه در دریـا مـی روند و مایـه سود مردمند و در بارانی کـه خدا از آسمان فرومـی فرستد که تا زمـین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را درون آن پراکنده کند و در حرکت بادها و ابرهای مسخر مـیان زمـین و آسمان به منظور خردمندانی کـه درمـی یـابند، عبرتهاست.

165

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ

بعضی از مردم خدا را همتایـانی اختیـار مـی کنند و آنـها را چنان دوست مـی دارند کـه خدا را ولی آنان کـه ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست مـی دارند و آنگاه کـه این ستم پیشگان عذاب را ببینند دریـابند کـه همـه قدرت از آن خداست هر آینـه خدا بـه سختی عقوبت مـی کند.

166

إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْالْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ

آنگاه کـه پیشوایـان، عذاب را بنگرند و از فرمانبران خویش بیزاری جویند و پیوند مـیان ایشان گسسته گردد.

167

وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّؤُواْ مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ

و آن پیروان گویند: کاش بار دیگر بازمـی گشتیم که تا آنچنان کـه از ما بیزاری جسته اند. از آنـها بیزاری مـی جستیم خداوند کردار هایشان را این چنین مایـه حسرتشان سازد و آنان از آتش رهایی نیـابند.

168

يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

ای مردم از آن چیزهای حلال و پاکیزه کـه در زمـین است، بخورید و پای بـه جای پای شیطان مگذارید کـه دشمن آشکار شماست.

169

إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَتَعْلَمُونَ

او شما را بـه بدی و زشتی فرمان مـی دهد و مـی خواهد کـه درباره خدا چیزهایی بگویید کـه بدان آگاه نیستید.

170

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَيَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَيَهْتَدُونَ

چون بـه ایشان گفته شود کـه از آنچه خدا نازل کرده هست پیروی کنید، گویند: نـه، ما بـه همان راهی مـی رویم کـه پدرانمان مـی رفتند حتی اگر پدرانشان بیخرد و گمراه بوده اند.

171

وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لاَ يَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ

مثل کافران، مثل حیوانی هست کهی درون گوش او آواز کند و او جز بانگی و آوازی نشنود. اینان کرانند، لالانند، کورانند و هیچ درون مـی یـابند.

172

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، از آن چیزهای پاکیزه ای کـه روزی شما کرده ایم، بخورید و اگر خدا را مـی پرستید، سپاسش را بـه جای آورید.

173

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِاللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

جز این نیست کـه مردار را و خون را و گوشت خوک را و آنچه را کـه به هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن بخوانند، بر شما حرام کرد. امای کـه ناچار شود هرگاه کـه از حد نگذراند و بی مـیلی جوید، گناهی مرتکب نشده هست که خدا آمرزنده و بخشاینده است.

174

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُولَـئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

آنان کـه کتابی را کـه خدا نازل کرده هست پنـهان مـی دارند که تا بهای اندکی بستانند، شکم های خود را جز از آتش انباشته نمـی سازند و خدا درون روز قیـامت با آنـها سخن نگوید و پاکشان نسازد و بهره آنـها عذابی دردآور است.

175

أُولَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ

اینان گمراهی را بـه جای هدایت برگزیدند و عذاب را بـه جای آمرزش چه چیز بر آتش شکیبایشان ساخته؟

176

ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ

زیرا کـه خدا کتاب را بـه حق نازل کرد وانی کـه در کتاب خدا اختلاف مـی کنند، درون مخالفتی دور از صوابند.

177

لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَـئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ

نیکی آن نیست کـه روی خود بـه جانب مشرق و مغرب کنید بلکه نیکوکاری هست که بـه خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیـامبران ایمان آورد و مال خود را با آن کـه دوستش دارد بـه خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایـان و دربند ماندگان ببخشد و نماز بگزارد و زکات بدهد و نیزانی هستند کـه چون عهدی مـی بندند. بدان وفا مـی کنند و آنان کـه در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ صبر مـی کنند، اینان راستگویـان و پرهیزگارانند.

178

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، درباره کشتگان بر شما قصاص مقرر شد: آزاد درون برابر آزاد و بنده درون برابر بنده و زن درون برابر زن بعد هر کـه از جانب برادر خود عفو گردد حتما که با خشنودی از پی ادای خونبها رود و آن را بـه وجهی نیکو بدو پردازد. این حکم تخفیف و رحمتی هست از جانب پروردگارتان و هر کـه از آن سرباز زند، بهره او عذابی هست دردآور.

179

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

ای خردمندان، شما را درون قصاص زندگی هست باشد کـه پروا کنید.

180

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ

هرگاه یکی از شما را مرگ فرارسد و مالی بر جای گذارد، مقرر شد کـه درباره پدر و مادر و خویشاوندان از روی انصاف وصیت کند و این شایسته پرهیزگاران است.

181

فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

پس هر کـه آن وصیت را بشنود و آنگاه دگرگونش سازد، گناهش بر آنی هست که آن را دگرگون ساخته است، خدا شنوا و داناست.

182

فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

هرگاه بیم آن رود کـه وصیت کننده ای درون وصیت خویش دستخوش ستم یـا گناهی شده باشد، اگری بـه اصلاح مـیان آنان پردازد مرتکب گناهی نشده هست که خدا آمرزنده و مـهربان است.

183

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، روزه داشتن بر شما مقرر شد. همچنان کـه برانی کـه پیش از شما بوده اند، مقرر شده بود که تا پرهیزگار شوید.

184

أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

روزهایی معدود هر کـه از شما بیمار یـا درون سفر باشد بـه همان تعداد از روزهای دیگر روزه بدارد و آنان کـه توانایی آن ندارند، هر روز را بـه اطعام مسکینی باز خرند و هر کـه به رغبت درون آن بیفزاید، برایش بهتر هست و اگر مـی خواهید بدانید، بهتر آن هست که خود روزه بدارید.

185

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

ماه رمضان کـه در آن به منظور راهنمایی مردم و بیـان راه روشن هدایت و جداساختن حق از باطل قرآن نازل شده هست پس هر کـه این ماه را دریـابد، حتما که درون آن روزه بدارد و هر کـه بیمار یـا درون سفر باشد بـه همان تعداد از روزهای دیگر خدا به منظور شما خواستار آسایش هست نـه سختی و باید کـه آن شمار را کامل سازید و خدا را بدان سبب کـه راهنماییتان کرده هست به بزرگی یـاد کنید و سپاس گویید.

186

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، بگو کـه من نزدیکم و به ندایی کـه مرا بخواند، پاسخ مـی دهم. بعد به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان آورند که تا راه راست یـابند.

187

أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

ی با زنانتان درون شب ماه روزه بر شما حلال شد آنـها پوشش شمایند و شما پوشش آنـهایید خدا مـی دانست کـه شما بـه خویشتن خیـانت مـی ورزید، بعد توبه شما را بپذیرفت و شما را عفو کرد اکنون با آنـها شوید و آنچه را کـه خدا بر شما مقرر گردانیده است، انجام دهید و بخورید و بیـاشامـید که تا رشته روشن صبحدم درون تاریکی شب آشکار شود و روزه را بـه شب برسانید و چون درون مسجد اعتکاف کنید با زنان مشوید اینـها حدود فرمان خداست. پیشتر مـیایید خدا آیـات خود را این چنین بیـان مـی کند، باشد کـه به پرهیزگاری برسند.

188

وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

اموال یکدیگر را بـه ناشایست مخورید و آن را بـه رشوت بـه حاکمان مدهید که تا بدان سبب اموال گروهی دیگر را بـه ناحق بخورید و شما خود مـی دانید.

189

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

از تو درباره هلالهای ماه مـی پرسند، بگو: به منظور آن هست که مردم وقت، کارهای خویش و زمان حج را بشناسند و پسندیده نیست کـه خانـه هابه آنـها داخل شوید، پسندیده آن هست که پروا کنید و از درها بـه خانـه ها درآیید و از خدا بترسید که تا رستگار شوید.

190

وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَيُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ

باانی کـه با شما جنگ مـی کنند، درون راه خدا بجنگید و تعدی مکنید زیرا خدا تعدی کنندگان را دوست ندارد.

191

وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِالْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ

هر جا کـه آنـها را بیـابید بکشید و از آنجا کـه شما را رانده اند، برانیدشان کـه فتنـه از قتل بدتر هست و درون مسجدالحرام با آنـها مجنگید مگر آنکه با شما بجنگند و چون با شما جنگیدند بکشیدشان کـه این هست پاداش کافران.

192

فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و اگر باز ایستادند، خدا آمرزنده و مـهربان است.

193

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَتَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ

با آنـها بجنگید که تا دیگر فتنـه ای نباشد و دین تنـها دین خدا شود ولی اگر از آیین خویش دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست.

194

الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْاللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ

این ماه حرام درون مقابل آن ماه حرام و شکستن ماههای حرام را قصاص است، بعد هر بر شما تعدی کند بـه همان اندازه تعدی اش بر او تعدی کنید و از خدا بترسید و بدانید کـه او با پرهیزگاران است.

195

وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ

در راه خدا انفاق کنید و خویشتن را بدست خویش بـه هلاکت مـیندازید و نیکی کنید کـه خدا نیکوکاران را دوست دارد.

196

وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ

حج و عمره را به منظور خدا کامل بـه جای آرید و اگر شما را از حج بازداشتند، آن قدر کـه مـیسر هست قربانی کنید و سر متراشید که تا قربانی شما بـه قربانگاهش برسد. اگر یکی از شما بیمار یـا درون سرش آزاری بود بـه عنوان فدیـه روزه بدارد یـا صدقه دهد یـا قربانی کند و چون ایمن شوید، هر کـه از عمره تمتع بـه حج باز آید، آن قدر کـه او را مـیسر هست قربانی کند و هر کـه را قربانی مـیسر نشد سه روز درون حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد، که تا ده روز کامل شود و این حکم برایی هست که از مردم مکه نباشد از خدا بترسید و بدانید کـه خدا بـه سختی عقوبت مـی کند.

197

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ

حج درون ماههای معینی هست هر کـه در آن ماهها این فریضه را ادا کند، حتما که درون اثنای آن جماع نکند و فسقی از او سر نزند و جنگ نکند هر کار نیکی کـه انجام مـی دهید خدا از آن آگاه هست و توشـه بردارید کـه بهترین توشـه ها پرهیزگاری هست ای خردمندان از من بترسید.

198

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُواْ اللّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّآلِّينَ

اگر بـه هنگام حج طالب روزی خدا باشید، مرتکب گناهی نشده اید و چون از عرفات بازگشتید خدا را درون مشعرالحرام یـاد کنید، از آن رو کـه شما را هدایت کرده درون حالی کـه پیش از آن گمراه بوده اید.

199

ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

سپس از آنجا کـه دیگر مردم بازمـی گردند، شما نیز بازگردید و از خدا آمرزش بخواهید کـه آمرزنده و مـهربان است.

200

فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ

چون مناسکتان را بـه جای آورید، همچنان کـه پدران خویش را یـاد مـی کردید حتی بیشتر از آن خدای را یـاد کنید. برخی از مردم مـی گویند: ای پروردگار ما، ما را درون دنیـا چیزی بخش اینان را درون آخرت نصیبی نیست.

201

وِمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

و برخی از مردم مـی گویند: ای پروردگار ما، ما را هم درون دنیـا خیری بخش و هم درون آخرت و ما را از عذاب آتش نگه دار.

202

أُولَـئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ

اینان از آنچه خواسته اند، بهره مند مـی شوند و خدا بـه سرعت بـه حساب هر مـی رسد.

203

وَاذْكُرُواْ اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

خداوند را درون روزهایی چند یـاد کنید و هر کـه دو روز پیش افتد، مرتکب گناهی نشده است. هر پرهیزگاری هم کـه تاخیر کند گناهی نکرده است. از خدا بترسید و بدانید کـه همگان بـه پیشگاه وی گرد مـی آیید.

204

وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ

در این دنیـای هست از مردم کـه خدا را بـه درستی اعتقاد خویش گواه مـی گیرد و تو را سخنش درباره زندگی این دنیـا بـه شگفت مـی دارد، درون حالی کـه کینـه توزترین دشمنان است.

205

وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ

چون از نزد تو بازگردد، درون زمـین فساد کند و کشتزارها و دامـها را نابود سازد و خدا فساد را دوست ندارد.

206

وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ

و چون بـه او گویید کـه از خدای بترس، درون گناهکاری دستخوش خودخواهی شود. جهنم، آن آرامگاه بد او را بس باشد.

207

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ

بعضی دیگر از مردم به منظور جستن خشنودی خدا جان خویش را فدا مـی کنند، خدا بر این بندگان مـهربان است.

208

يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، همگان بـه اطاعت درآیید و پای بـه جای، پای شیطان مگذارید کـه او دشمن آشکار شماست.

209

فَإِن زَلَلْتُمْ مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

هرگاه بعد از آن کـه این آیـات روشن خدا بـه شما رسید، درون ایمان خویش لغزشی یـافتید، بدانید کـه خدا پیروزمند و حکیم است.

210

هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الامُورُ

آیـا اینان منتظر آن هستند کـه خدا با فرشتگان درون زیر سایبانی از ابر نزدشان بیـاید و کار یکسره شود؟ حال آن کـه خدا مرجع همـه کارهاست.

211

سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ

از بنی اسرائیل بپرس کـه ایشان را چه آیـات روشنی دادیم. هر کـه نعمتی را کـه خدا بـه او عنایت کرده است، دگرگون سازد بداند کـه عقوبت او سخت است.

212

زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ

برای کافران زندگی این جهانی آراسته شده هست و مؤمنان را بـه ریشخند مـی گیرند آنان کـه از خدا مـی ترسند درون روز قیـامت بر فراز کافران هستند و خدا هر را کـه بخواهد بی حساب روزی مـی دهد.

213

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

مردم یک امت بودند، بعد خدا پیـامبران بشارت دهنده و ترساننده را بفرستاد و بر آنـها کتاب بر حق نازل کرد که تا آن کتاب درون آنچه مردم اختلاف دارند مـیانشان حکم کند ولی جزانی کـه کتاب بر آنـها نازل شده و حجت ها آشکار گشته بود. از روی حسدی کـه نسبت بـه هم مـی ورزیدند. درون آن اختلاف ند و خدا مؤمنان را بـه اراده خود درون آن حقیقتی کـه اختلاف مـی د، راه نمود کـه خدا هر را کـه بخواهد بـه راه راست هدایت مـی کند.

214

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ

مـی پندارید کـه به بهشت خواهید رفت؟ آیـا هنوز سرگذشتانی را کـه پیش، از شما بوده اند، نشنیده اید؟ بـه ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند، که تا آنجا کـه پیـامبر و مؤمنانی کـه با او بودند، گفتند: بعد یـاری خدا کی خواهد رسید؟ بدان کـه یـاری خدا نزدیک است.

215

يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ

از تو مـی پرسند کـه چه انفاق کنند؟ بگو آنچه از مال خود انفاق مـی کنید، به منظور پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و رهگذران باشد و هر کار نیکی کـه کنید خدا بـه آن آگاه است.

216

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

جنگ بر شما مقرر شد، درون حالی کـه آن را ناخوش دارید شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد. خدا مـی داند و شما نمـی دانید.

217

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَـئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

تو را از جنگ درون ماه حرام مـی پرسند. بگو: جنگ درون آن ماه، گناهی بزرگ هست اما بازداشتن مردم از راه حق و کافر شدن بـه او و مسجدالحرام و بیرون راندن مردمش از آنجا درون نزد خداوند گناهی بزرگتر هست و شرک از قتل بزرگتر هست آنـها با شما مـی جنگند که تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند. از مـیان شما آنـها کـه از دین خود بازگردند و کافر بمـیرند، اعمالشان درون دنیـا و آخرت تباه شده و جاودانـه درون جهنم باشند.

218

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَـئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

کسانی کـه ایمان آورده اند و آنان کـه مـهاجرت کرده اند و در راه خدا جهاد نموده اند، بـه رحمت خدا امـید مـی دارند و خدا آمرزنده و مـهربان است.

219

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

تو را از و قمار مـی پرسند. بگو: درون آن دو گناهی بزرگ و سودهایی هست برای مردم و گناهشان از سودشان بیشتر هست و از تو مـی پرسند، چه چیز انفاق کنند؟ بگو: آنچه افزون آید خدا آیـات را این چنین به منظور شما بیـان مـی کند، باشد کـه در کار دنیـا و آخرت بیندیشید.

220

فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

تو را از یتیمان مـی پرسند. بگو: اصلاح حالشان بهتر هست و اگر با آنـها، مـی کنید چون برادران شما باشند خداوند تبهکار را از نیکوکار باز مـی شناسد و اگر خواهد بر شما سخت مـی گیرد کـه پیروزمند و حکیم است.

221

وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَـئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

زنان مشرکه را که تا ایمان نیـاورده اند بـه زنی مگیرید و کنیز مؤمنـه بهتر از آزاد زن مشرکه است، هر چند شما را از او خوش آید و به مردان مشرک که تا ایمان نیـاورداند. زن مؤمنـه مدهید و بنده مؤمن بهتر از مشرک است، هر چند شما را از او خوش آید اینان بـه سوی آتش دعوت مـی کنند و خدا بـه جانب بهشت و آمرزش و آیـات خود را آشکار بیـان مـی کند، باشد کـه بیندیشید.

222

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ

تو را از حیض زنان مـی پرسند، بگو: حیض رنجی هست پس درون ایـام حیض از زنان دوری گزینید و به آنـها نزدیک مشوید که تا پاک گردند و چون پاک شدند از آنجا کـه خدا فرمان داده هست با ایشان نزدیکی کنید هر آینـه خدا توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.

223

نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

زنانتان کشتزار شما هستند هر جا کـه خواهید بـه کشتزار خود درآیید و کاری کنید کـه مستوجب کرامت شوید و از خدا بترسید و بدانید کـه به نزد او خواهید شد و مؤمنان را بشارت ده.

224

وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَانِكُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

خدا را وسیله سوگندهای خویش قرار مدهید که تا از نیکوکاری و تقوی و اصلاح درون مـیان مردم بازایستید کـه خدا شنوا و داناست.

225

لاَّ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِيَ أَيْمَانِكُمْ وَلَكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ

خدا شما را بـه سبب سوگندهای لغوتان بازخواست نمـی کند بلکه بـه خاطر نیتی کـه در دل نـهان مـی دارید، بازخواست مـی کند. خدا آمرزنده و بردبار است.

226

لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

برایـانی کـه سوگند مـی خورند کـه با زنان خویش نیـامـیزند، چهار ماه مـهلت هست پس اگر باز آیند خدا آمرزنده و مـهربان است.

227

وَإِنْ عَزَمُواْ الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

و اگر عزم طلاق د، خداوند شنوا و داناست.

228

وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكُيمٌ

باید کـه زنان مطلقه که تا سه بار پاک شدن از شوهر بازایستند و اگر بـه خدا و روز قیـامت ایمان دارند، روا نیست کـه آنچه را کـه خدا درون رحم آنان آفریده است. پنـهان دارند و در آن ایـام اگر شوهرانشان قصد اصلاح داشته باشند بـه بازگرداندنشان سزاوارترند و برای زنان حقوقی شایسته هست همانند وظیفه ای کـه بر عهده آنـهاست ولی مردان را بر زنان مرتبتی هست و خدا پیروزمند و حکیم است.

229

الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلاَّ أَن يَخَافَا أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ

این طلاق دوبار هست و از آن بعد یـا بـه نیکو وجهی نگه داشتن اوست یـا بـه نیکو وجهی رها ساختنش و حلال نیست کـه از آنچه بـه زنان داده اید. چیزی بازستانید مگر آن کـه بدانند کـه حدود خدا را رعایت نمـی کنند اما هرگاه دانستید کـه آن دو حدود خدا را رعایت نمـی کنند اگر زن خود را از شوی باز خرد، گناهی بر آن دو نیست اینـها حدود خدا هست از آن تجاوز مکنید کـه ستمکاران از حدود خدا تجاوز مـی کنند.

230

فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

پس اگر باز زن را طلاق داد دیگر بر او حلال نیست مگر آن کـه به نکاح مردی دیگر درآید و هرگاه آن مرد زن را طلاق دهد، اگر مـی دانند کـه حدود خدا را رعایت مـی کنند رجوعشان را گناهی نیست اینـها حدود خدا هست که به منظور مردمـی دانا بیـان مـی کند.

231

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النَّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لَّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُوَاْ آيَاتِ اللّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

هرگاه زنان را طلاق دادید و مـهلتشان سر آمد، یـا آنان را بـه نیکو وجهی نگه دارید یـا بـه نیکو وجهی رها سازید و تا بر آنـها زیـان برسانید یـا ستم ید درون خانـه نگاهشان مدارید و هر کـه چنین کند بـه خویشتن ستم کرده هست و آیـات خدا را بـه ریشخند مگیرید و از نعمتی کـه خدا بـه شما داده هست و از آیـات و حکمتی کـه برای موعظه شما فرستاده است، یـاد کنید و از خدا بترسید و بدانید کـه او بـه همـه چیز آگاه است.

232

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَتَعْلَمُونَ

و چون زنان را طلاق دادید و مـهلتشان سر آمد، مانع مشوید کـه به نکاح مردان دیگر هرگاه کـه مـیانشان رضایتی حاصل شده باشد درآیندی کـه از شما بـه خدای و روز قیـامت ایمان آورده باشد. این چنین پند گیرد و این شما را بهتر و به پاکی نزدیکتر هست خدا مـی داند و شما نمـی دانید.

233

وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

مادرانی کـه مـی خواهند شیر را بـه فرزندان خود کامل سازند، دو سال تمام شیرشان بدهند خوراک و لباس آنان بـه وجهی نیکو بر عهده صاحب فرزند هست و هیچ بیش از قدرتش مکلف نمـی شود. نباید هیچ مادری بـه خاطر فرزندش زیـانی ببیند و هیچ پدری بـه خاطر فرزندش و قیم نیز چنین بر عهده دارد و اگر پدر و مادر بخواهند با رضایت و مشاورت یکدیگر فرزندشان را از شیر بازگیرند مرتکب گناهی نشده اند و هرگاه بخواهیدی دیگر را بـه شیر فرزندتان برگمارید، اگر مزدی نیکو و در خورش بپردازید گناهی نیست از خدا بترسید و بدانید کـه او بـه کاری کـه مـی کنید بصیر و بیناست.

234

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ

کسانی کـه از شما بمـیرند و زنانی بر جای گذارند، آن زنان حتما که چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون مدتشان بـه سر آمد، اگر درباره خویش کاری شایسته و در خور کنند، بر شما گناهی نیست کـه خدا بـه کارهایی کـه مـی کنید، آگاه است.

235

وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاء أَوْ أَكْنَنتُمْ فِي أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَـكِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا وَلاَ تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىَ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ

و اگر بـه کنایت از آن زنان خواستگاری کنید یـا اندیشـه خود درون دل نـهان دارید، گناهی بر شما نیست زیرا خدا مـی داند کـه از آنـها بزودی یـاد خواهید کرد ولی درون نـهان با آنان وعده منـهید مگر آن کـه به وجهی نیکو سخن گویید و آهنگ بستن نکاح مکنید که تا آن مدت بـه سر آید و بدانید کـه خدا بـه آنچه درون دل دارید، آگاه است. از او بترسید و بدانید کـه او آمرزنده و بردبار است.

236

لاَّ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ

اگر زنانی را کـه با آنـها نزدیکی نکرده اید و مـهری برایشان مقرر نداشته اید، طلاق گویید. گناهی نکرده اید ولی آنـها را بـه چیزی درون خور بهره مند سازید: توانگر بـه قدر توانش و درویش بـه قدر توانش این کاری هست شایسته نیکوکاران.

237

وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

اگر برایشان مـهری معین کرده اید و پیش از نزدیکی طلاقشان مـی گویید، نصف آنچه مقرر کرده اید، بپردازید مگر آن کـه ایشان خود یـای کـه عقد نکاح بـه دست اوست آن را ببخشد و بخشیدن شما بـه پرهیزگاری نزدیکتر هست و فضیلت را مـیان خود فراموش مکنید کـه خدا بـه کارهایی کـه مـی کنید بیناست.

238

حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ

نمازها و نماز مـیانین را پاس دارید و مطیعانـه به منظور خدا قیـام کنید.

239

فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ

و اگر از دشمن بیمناک بودید، پیـاده یـا سواره نماز کنید و چون ایمن شدید خدا را یـاد کنید زیرا بـه شما چیزهایی آموخت کـه نمـی دانستید.

240

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِيَ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

مردانی از شما کـه مـی مـیرند و زنانی بر جای مـی گذارند حتما که درباره زنان خود وصیت کنند کـه هزینـه آنـها را بـه مدت یک سال بدهند و از خانـه اخراجشان نکنند بعد اگر خود خارج شوند درون مورد تصمـیمـی کـه به نحو شایسته ای به منظور خود مـی گیرند گناهی بر شما نیست و خدا غالب و حکیم است.

241

وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ

برای زنان مطلقه بهره ای هست شایسته چنان کـه در خور مردان پرهیزگار باشد.

242

كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

خدا آیـاتش را به منظور شما اینچنین بیـان مـی کند، باشد کـه تعقل کنید.

243

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَيَشْكُرُونَ

آیـا آن هزاران تن را ندیده ای کـه از بیم مرگ از خانـه های خویش، بیرون رفتند؟ سپس خدا بـه آنـها گفت: بمـیرید آنگاه همـه را زنده ساخت. خدا بـه مردم نعمت مـی دهد ولی بیشتر مردم شکر نعمت بـه جای نمـی آورند.

244

وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

در راه خدا جنگ کنید و بدانید کـه خدا شنوا و داناست.

245

مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

کیست کـه به خدا قرض الحسنـه دهد، که تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟ خدا تنگدستی دهد و توانگری بخشد و شما بـه سوی او باز مـی گردید.

246

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ

آیـا آن گروه از بنی اسرائیل را بعد از موسی ندیدی کـه به یکی از پیـامبران خود گفتند: به منظور ما پادشاهی نصب کن که تا در راه خدا بجنگیم. گفت: نپندارید کـه اگر قتال بر شما مقرر شود از آن سرباز خواهید زد؟ گفتند: چرا درون راه خدا نجنگیم درون حالی کـه ما از سرزمـینمان بیرون رانده شده ایم و از فرزندانمان جدا افتاده ایم؟ و چون قتال بر آنـها مقرر شد جز اندکی از آن روی برتافتند خدا بـه ستمکاران آگاه است.

247

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوَاْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

پیغمبرشان بـه آنـها گفت: خدا طالوت را پادشاه شما کرد گفتند: چگونـه او را بر ما پادشاهی باشد؟ ما سزاوارتر از او بـه پادشاهی هستیم و او را دارایی چندانی نداده اند. گفت: خدا او را بر شما برگزیده هست و بـه دانش و توان او بیفزوده هست و خدا پادشاهیش را بـه هر کـه خواهد دهد کـه خدا دربرگیرنده و داناست.

248

وَقَالَ لَهُمْ نِبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

پیغمبرشان گفت: کـه نشان پادشاهی او این هست که تابوتی کـه سکینـه پروردگارتان و باقی مـیراث خاندان موسی و خاندان هارون درون آن هست و فرشتگانش حمل مـی کنند، نزد شما آید. اگر مؤمن باشید این به منظور شما عبرتی است.

249

فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ

چون طالوت سپاهش را بـه راه انداخت، گفت: خدا شما را بـه جوی آبی، مـی آزماید: هر کـه از آن بخورد از من نیست و هر کـه از آن نخورد یـا تنـها کفی بیـاشامد از من هست همـه جز اندکی از آن نوشیدند چون او و مؤمنانی کـه همراهش بودند از نـهر گذشتند، گفتند: امروز ما را توان جالوت و سپاهش نیست آنانی کـه مـی دانستند کـه با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: بـه خواست خدا چه بسا گروه اندکی کـه بر گروه بسیـاری غلبه کند کـه خدا باانی هست که پای مـی فشرند.

250

وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

چون با جالوت و سپاهش روبرو شدند، گفتند: ای پروردگار ما بر ماشکیبایی ببار و ما را ثابت قدم گردان و بر کافران پیروز ساز.

251

فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ

پس بـه خواست خدا ایشان را بشکستند و داود جالوت را بکشت و خدا بـه او پادشاهی و حکمت داد و آنچه مـی خواست بـه او بیـاموخت و اگر خدا بعضی از مردم را بـه وسیله بعضی دیگر دفع نمـی کرد زمـین تباه مـی شد ولی خدا بر جهانیـان فضل و کرم خویش را ارزانی مـی دارد.

252

تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

این هست آیـات خدا کـه به راستی بر تو مـی خوانیم و تو از پیـامبران هستی.

253

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَـكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَـكِنَّ اللّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ

بعضی از این پیـامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم خدا با بعضی سخن گفت و بعضی را بـه درجاتی برافراشت و به عیسی بن مریم معجزه ها دادیم واو را بـه روح القدس یـاری کردیم و اگر خدا مـی خواست مردمـی کـه بعد از آنـها بودند، بعد از آن کـه حجت ها بر آنان آشکار شده بود با یکدیگر قتال نمـی د ولی آنان اختلاف د: پاره ای مؤمن بودند و پاره ای کافرشدند و اگر خدا مـی خواست با هم قتال نمـی د ولی خدا هر چه خواهد مـی کند.

254

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، پیش از آنکه آن روز فرا رسد کـه نـه درون آن خرید و فروشی باشد و نـه دوستی و شفاعتی، از آنچه بـه شما روزی داده ایم انفاق کنید و کافران خود ستمکارانند.

255

اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ

الله خدایی هست که هیچ خدایی جز او نیست زنده و پاینده هست نـه خواب، سبک او را فرا مـی گیرد و نـه خواب سنگین از آن اوست هر چه درون آسمانـها و زمـین هست چهی جز بـه اذن او درون نزد او شفاعت کند؟ آنچه را کـه پیش رو و آنچه را کـه پشت سرشان هست مـی داند و به علم او جز آنچه خود خواهد، احاطه نتوانند یـافت کرسی او آسمانـها و زمـین را دربردارد. نگهداری آنـها بر او دشوار نیست او بلند پایـه و بزرگ است.

256

لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَانفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

در دین هیچ اجباری نیست هدایت از گمراهی مشخص شده هست پس هر کـه به بت کفر ورزد و به خدای ایمان آورد، بـه چنان رشته استواری چنگ زده کـه گسستنش نباشد خدا شنوا و داناست.

257

اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

خدا یـاور مؤمنان هست ایشان را از تاریکی ها بـه روشنی مـی برد ولی آنان کـه کافر شده اند، بت یـاور آنـهاست کـه آنـها را از روشنی بـه تاریکی ها مـی کشد اینان جهنمـیانند و همواره درون آن خواهند بود.

258

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَآجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِـي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِـي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

آنی را کـه خدا بـه او پادشاهی ارزانی کرده بود ندیدی کـه با ابراهیم، درباره پروردگارش محاجه مـی کرد؟ آنگاه کـه ابراهیم گفت: پروردگار من زنده مـی کند و مـی مـیراند. او گفت: من نیز زنده مـی کنم و مـی مـیرانم. ابراهیم گفت: خدا خورشید را از مشرق برمـی آورد تو آن را از مغرب برآور آن کافر حیران شد زیرا خدا ستمکاران را هدایت نمـی کند.

259

أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

یـا مانند آن کـه به دهی رسید دهی کـه سقفهای بناهایش فرو ریخته بود، گفت: از کجا خدا این مردگان را زنده کند؟ خدا او را بـه مدت صد سال مـیراند آنگاه زنده اش کرد و گفت: چه مدت درون اینجا بوده ای؟ گفت: یک روز یـا قسمتی از یک روز. گفت: نـه، صد سال هست که درون اینجا بوده ای. بـه طعام و آبت بنگر کـه تغییر نکرده هست و بـه خرت بنگر مـی خواهیم تو را به منظور مردمان عبرتی گردانیم، بنگر کـه استخوانـها را چگونـه بـه هم مـی پیوندیم و گوشت بر آن مـی پوشانیم چون قدرت خدا بر او آشکارشد، گفت: مـی دانم کـه خدا بر هر کاری تواناست.

260

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِـي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَـكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

ابراهیم گفت: ای پروردگار من، بـه من بنمای کـه مردگان را چگونـه زنده مـی سازی. گفت: آیـا هنوز ایمان نیـاورده ای؟ گفت: بلی، ولکن مـی خواهم کـه دلم آرام یـابد. گفت: چهار پرنده برگیر و گوشت آنـها را بـه هم بیـامـیز و هر جزئی از آنـها را بر کوهی بنـه بعد آنـها را فراخوان شتابان نزد تو مـی آیند و بدان کـه خدا پیروزمند و حکیم است.

261

مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

مثل آنان کـه مال خود را درون راه خدا انفاق مـی کنند، مثل دانـه ای هست که هفت خوشـه برآورد و در هر خوشـه ای صد دانـه باشد خدا پاداش هر کـه را کـه بخواهد، چند برابر مـی کند. خدا گشایش دهنده و داناست.

262

الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنًّا وَلاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ

مزدانی کـه اموال خود را درون راه خدا انفاق مـی کنند و پس از انفاق منتی نمـی نـهند و آزاری نمـی رسانند با پروردگارشان هست نـه بیمناک مـی شوند و نـه اندوهگین.

263

قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ

گفتار نیکو و بخشایش، بهتر از صدقه ای هست که آزاری بـه دنبال داشته باشد، خدا بی نیـاز و بردبار است.

264

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَتُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأذَى كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لاَّ يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ لاَيَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، همانند آن کـه اموال خود را از روی ریـا و خودنمایی انفاق مـی کند و به خدا و روز قیـامت ایمان ندارد، صدقه های خویش را بـه منت نـهادن و آزار رسانیدن باطل مکنید مثل او مثل سنگ صافی هست که بر روی آن خاک نشسته باشد بـه ناگاه بارانی تند فرو بارد وآن سنگ را همچنان کشت ناپذیر باقی گذارد چنینان از آنچه کرده اند سودی نمـی برند کـه خدا کافران را هدایت نمـی کند.

265

وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَتَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِن لَّمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

و مثلانی کـه اموال خویش را به منظور طلب رضای خدا از روی یقین و اعتقاد انفاق مـی کنند مثل بوستانی هست بر تپه ای کـه بارانی تند بر آن بارد و دو چندان مـیوه دهد و اگر نـه بارانی تند کـه نرم بارانی بر آن بارد خدا بـه کارهای شما بیناست.

266

أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاء فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

آیـا از مـیان شمای هست کـه دوست داشته باشد کـه او را بوستانی از خرما و انگور بوده باشد و جوی ها درون پای درختانش جاری باشد، و هر گونـه مـیوه ای دهد و خود پیر شده و فرزندانی ناتوان داشته باشد، بـه ناگاه گردبادی آتشناک درون آن بوستان افتد و بسوزد؟ خدا آیـات خود را به منظور شما اینچنین بیـان مـی کند، باشد کـه بیندیشید.

267

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَلاَ تَيَمَّمُواْ الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِيهِ إِلاَّ أَن تُغْمِضُواْ فِيهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، از اندوخته های نیکوی خویش و از آنچه برایتان از زمـین رویـانیده ایم، انفاق کنید نـه از چیزهای ناپاک و بد کـه خود آنـها را جز از روی اغماض نمـی ستانید و بدانید کـه خدا بی نیـاز و ستودنی است.

268

الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

شیطان شما را از بینوایی مـی ترساند و به کارهای زشت وامـی دارد، درون حالی کـه خدا شما را بـه آمرزش خویش و افزونی وعده مـی دهد خدا گشایش دهنده و داناست.

269

يُؤتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ

به هر کـه خواهد حکمت عطا کند و به هر کـه حکمت عطا شده نیکی فراوان داده شده و جز خردمندان پند نپذیرند.

270

وَمَا أَنفَقْتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُم مِّن نَّذْرٍ فَإِنَّ اللّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ

هر چه را انفاق یـا نذر کرده اید، خدا بـه آن آگاه هست و ستمکاران را هیچ یـاری و مددکاری نیست.

271

إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ

اگر آشکارا صدقه دهید کاری نیکوست و اگر درون نـهان بـه بینوایـان صدقه دهید، نیکوتر هست و گناهان شما را مـی زداید و خدا بـه کارهایی کـه مـی کنید آگاه است.

272

لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَتُظْلَمُونَ

هدایت یـافتن آنان بر عهده تو نیست بلکه خداست کـه هر کـه را کـه بخواهد، هدایت مـی کند و هر مالی کـه انفاق مـی کنید ثوابش از آن خود شماست و جز به منظور خشنودی خدا چیزی انفاق مکنید و هر چه انفاق کنید پاداش آن بـه شما مـی رسد و بر شما ستم نخواهد شد.

273

لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَيَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ

این صدقات از آن بینوایـانی هست که خود را درون طاعت حق محصور کرده اند و در طلب قوت ناتوانند و آنچنان درون پرده عفافند کـه هر کـه حال ایشان نداند پندارد کـه از توانگرانند آنان را از سیمایشان مـی شناسی کـه به اصرار ازی چیزی نخواهند و هر مالی کـه انفاق مـی کنید خدا بـه آن آگاه است.

274

الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ

آنان کـه اموال خویش را درون شب و روز درون پنـهان و آشکار انفاق مـی کنند، اجرشان با پروردگارشان است. نـه بیمناک مـی شوند و نـه غمگین.

275

الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

آنان کـه ربا مـی خورند، درون قیـامت چونانی از قبر برمـی خیزند کـه به افسون شیطان دیوانـه شده باشند و این بـه کیفر آن هست که گفتند: ربا نیز چون معامله هست در حالی کـه خدا معامله را حلال و ربا را حرام کرده است. هر کـه موعظه خدا بـه او رسید و از رباخواری باز ایستاد، خدا از گناهان پیشین او درگذرد و کارش بـه خدا واگذار مـی شود و آنان کـه بدان کار بازگردند، اهل جهنمند و جاودانـه درون آن خواهند بود.

276

يَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ

خداوند ربا را ناچیز مـی گرداند و صدقات را افزونی مـی دهد و هیچ کفران کننده گنـهکار را دوست ندارد.

277

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ

آنان کـه ایمان آورده اند و کارهای نیکو کرده اند و نماز خوانده اند و زکات داده اند، مزدشان با پروردگارشان هست نـه بیمناک مـی شوند و نـه غمگین.

278

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، از خدا بترسید و اگر ایمان آورده اید از ربا هر چه باقی مانده است، رها کنید.

279

فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَتَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ

و هرگاه چنین نکنید، بدانید کـه با خدا و رسول او بـه جنگ برخاسته اید و اگر توبه کنید، اصل سرمایـه از آن شماست درون این حال نـه ستم کرده اید و نـه تن بـه ستم داده اید.

280

وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

و اگر وامدار تنگدست بود، مـهلتی حتما تا توانگر گردد و اگر دانا باشید، دانید کـه چون بر او ببخشاید برایتان بهتر است.

281

وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ

از آن روز کـه به سوی خدا باز مـی گردید و به هر پاداش عملش بـه تمامـی داده مـی شود و ستمـی نمـی بیند، بیمناک باشید.

282

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

ایـانی کـه ایمان آورده اید، چون وامـی که تا مدتی معین بـه یکدیگر دهید، آن را بنویسید و باید درون بین شما کاتبی باشد کـه آن را بـه درستی بنویسد و کاتب نباید کـه در نوشتن از آنچه خدا بـه او آموخته هست سرپیچی کند و مدیون حتما که بر کاتب املاء کند و از الله، پروردگار خود بترسد و از آن هیچ نکاهد اگر مدیون سفیـه یـا صغیر بود و خود املاء نمـی توانست ولی او از روی عدالت املاء کند و دو شاهد مرد بـه شـهادت گیرید اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن کـه به آنـها رضایت دهید شـهادت بدهند، که تا اگر یکی فراموش کرد دیگری بـه یـادش بیـاورد و شاهدان چون بـه شـهادت دعوت شوند، نباید کـه از شـهادت خودداری کنند و از نوشتن مدت دین خود، چه کوچک و چه بزرگ ملول مشوید این روش درون نزد خدا عادلانـه تر هست و شـهادت را استوار دارنده تر و شک و تردید را زایل کننده تر و هرگاه معامله نقدی باشد اگر به منظور آن سندی ننویسید مرتکب گناهی نشده اید و چون معامله ای کنید، شاهدی گیرید و نباید بـه کاتب و شاهد زیـانی برسد کـه اگر چنین کنید نافرمانی کرده اید از خدای بترسید خدا شما را تعلیم مـی دهد و او بر هر چیزی آگاه است.

283

وَإِن كُنتُم عَلَى سَفَرٍ وَلَم تَجِدُواْ كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ

هرگاه درون سفر بودید و کاتبی نیـافتید، حتما چیزی بـه گرو گرفته شود و اگری از شما دیگری را امـین دانست، آن کـه امـین دانسته شده امانت را باز دهد و باید از الله پروردگارش بترسد و شـهادت را کتمان مکنید هر کـه شـهادت را کتمان کند بـه دل گناهکار هست و خدا از کاری کـه مـی کنید آگاه است.

284

لِّلَّهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

از آن خداست هر چه درون آسمانـها و زمـین هست آنچه را کـه در دل دارید، خواه آشکارش سازید یـا پوشیده اش دارید، خدا شما را بدان بازخواست خواهد کرد بعد هر کـه را کـه بخواهد مـی آمرزد و هر کـه را بخواهد عذاب مـی کند و خدا بر هر کاری تواناست.

285

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ

پیـامبر خود بـه آنچه از جانب پروردگارش بـه او نازل شده ایمان دارد و همـه مؤمنان بـه خدا و فرشتگانش و کتاب هایش و پیـامبرانش ایمان دارند. مـیان هیچ یک از پیـامبرانش فرقی نمـی نـهیم. گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم، ای پروردگار ما آمرزش تو را خواستاریم کـه سرانجام همـه بـه سوی توست.

286

لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

خدا هیچ را جز بـه اندازه طاقتش مکلف نمـی کند نیکی های هر از آن، خود اوست و بدی هایش از آن خود اوست. ای پروردگار ما اگر فراموش کرده ایم یـا خطایی کرده ایم ما را بازخواست مکن ای پروردگار ما، آن گونـه کـه بر امت های پیش از ما تکلیف گران نـهادی، تکلیف گران بر ما منـه و آنچه را کـه طاقت آن نداریم. بر ما تکلیف مکن گناه ما ببخش و ما را بیـامرز و بر ما رحمت آور تو مولای ما هستی بعد ما را بر گروه کافران پیروز گردان.




[دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 31 Jul 2018 17:14:00 +0000



دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت

ذکرهای مخصوص سیرو و سلوک ، ذکر عارفان - قفسه

آیت الله امامت کاشانی درون کتاب معراج العارفین از یکی از بزرگان مشایخ مـی فرماید کـه چون بـه حضور حضرت بقیة الله الاعظم (ع) شرفیـاب شدم این کلمات را از آن فرا گرفته و در آنـها خواص و فوائید عجیبی یـافته ام
حَسبِی الله، دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت تَوکَّلتُ علی الله، اِعتَصمَتُ بالله، فَوَّضتُ أمرِی الی الله، ماشاءالله، لا حولَ ئ لا قوةَ الاّ بالله العلیَّ العظیم، صلَّ علی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ یـا حیُّ یـا قیّوم، برحمتِک یـا اَرحَمَم الراحمـین(1).
حصول یقین
علامـه حسن زاده فرموده اند: دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت قرائت آیـه سخره (2) بـه نصّ معصوم کـه در کتاب حجت (3) روایت شده است، موجب صفای نفس و اطمـینان آن بر اسلام و ایمان و تنّور قلب بـه یقین و دفع شر شیطان و نفس خواطر است. دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت آیـه سخره بـه همـین عنوان درون السنـه ای خواص صحابه بلکه غیر خواص نیز دائر بئده هست و درون جوامع رویـایی همچون درّ درخشان هست و دستور العمل سائر درون برنامـه سالکان و تأثیر آن درون صفای قلب و اطمـینان نفس و نفی خواطر و اراله ای شک و وسواس بـه عدد هفتاد مرر نفوس را درون مرتبت ایقان هست و دستور آن از حضرت وصی (ع) عین برهان است(4).
سیرو وسلوک
ایشان از علامـه طباطبایی نقل فرموده اند کـه مرحوم قاضی اول دستوری کـه مـی دادند ذکر یونسیـه بود (لا إِ الهَ اِلاَّ أنتَ سُبحانَکَ اِنَّی کُنتَ مِن الظاَّلِمـین)(5) کـه در مدت یک سال درون وقت خاص بـه حالت سجده سه با خوانده شود و دیگر سوره های مسبّحات هست که هر شب تلاوت شود. دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت فرمودند ولی درون خبر مسبّحات پنج سوره هست که سوره ای اعلی را ندارد و ما این حدیث را بـه مرحوم قاضی عرضه داشتیم و ایشان با وجود این، سخت مصر بود کـه مسبّات شش سوره هست و سوره ی اعلی نیز قرائت شود، زیرا چیزهای مـی دانست کـه از استادان بـه اخذ کرده بود. علامـه حسن زاده مـی گوید کـه در اصول کافی درون باب فضل قرآن(6) روایت شده از جابر کـه شنیدم از امام باقر (ع) کـه فرمودند: هر قبل از جوابیدن مستبّحات را بخواند که تا امام زمان (عج) را درک نکرده از این دنیـا نرود و اگر بمـیرد درون کنار حضرت محمّد (ص) باشد (7).


رسیدن بـه مقامات
مرحوم مجتهدی سوره حمد را بهترین ختم از ختومات مـهمـی مـی دانست کـه در مـیان اهل آن رایج و جاریـاست. طبق نقل کـه در دست است، ایشان با این ختم، حتی بـه زنده مرده نیز قادر بوده است. ایشان مـیفرمود: زمانی کـه در مسجد سهاه معتکف بودم، بـه ختم سوره ای حمد مشغول شدم و موکلان (الرحمن الرحیم ) درون اختیـار قرار گرفته اند کـه مـهم ترین موکلان مـی شوند. بعد از آن بر سر قبری کـه سوره حمد قرائت مـی نمودم بـه محضه اینکه بـه الرحمن الرحیم رسیدم، نـه تنـها آن دو ملک موکل حاضر مـی شودند، بلکه صاحب قبر نیز برمـی خاست و با روح خود تحت فرمان من قرار مـی گرفت(یـاس عرفان ص92).

سالک الی الله
علامـه حسن زاده آملی مـی فرمایند: اگر سالکی بداند کـه طی مراحل و قطع منازل جز بـه گام های منفی و اثبات مسیر نیست و این معنی جز درون کلمـه طیبه لا اله الا الله یـافت نشود. اهل الله گفته اند کـه هیچ نوع از اذکار و عبادت درون ترقی درجات و مقامات معنوی اثر این کلمـه طیبه را ندارد. از این رو رسول خدا(ص) فرمودند که: درون روز رستاخیز هر کار نیکی سنجیده شود جز گواهی بـه لا اله لا الله کـه آن درون ترازو ننـهد چه اگر درون ترازو رود. آسمان و زمـین های هفتگانـه با وی برابری نکنند. کنایـه از این کـه ثواب این کلمـه را نـهایت نباشد و به شمار نیـاید و هیچ چیز همسنگ او نگردد(تازیـانـه ها سلوک ص86).

اوقات فراغت سالک
عالم ربانی مرحوم آیت الله کشمـیری کـه به یکی از شاگردانش کـه پرسیده بودند درون ایـام تعطیلات تابستان حوزه چه ذکری را سفارش مـی کنید فرموده بودند: ذکر استفغار، سی هزار مرتبه بسیـار مطلوب است. البته اگر بـه اندازه وقت نیز بگوید، مثلا روزی سه هزار بار مرتبه نیز خوب هست همچنین به منظور ادای قرض هم خوبست، اما به منظور مبتدیـان فرمودند: عددش 1001 مرتبه است(به نقل از شاگردان).

آداب خواب سالک
ایشان درون سفارش خود مـی فرمودند: توجه این نکته لازم هست که سالک حتما هماره خواب را برادر مرگ بداند و هر شب آمادگی این پدیده را داشته باشد. با تجدید عهد و ایمان خود، وضو ساخته، رو بـه قبله با یـاد و نام خدا بـه بستر رود ابتدا آیة الکرسی و سپس تسبیحات حضرت زهرا(ع) را بخواند و در آخر استغفار کند(طریق سیرو سلوک الی الله درون بیـان و بنان سالکان ص74).

آداب سلوک
مرحوم بـه سالکان الی الله توصیـه مـی د: قدری از اذکار و دعوات ورد خوان ساختن درون اوقات معّینـه خصوصآ بعد از نماز های فریضه، و اگر تواندکه اکثر اوقات زبان را مشغول ذکر حق دارد و اگر چه جوارح درون کارهای دیگر مصروف باشد.
چنان کـه منقول هست از حضرت امام محمّد باقر(ع) کـه زبان مبارک ایشان اکثر اوقات تر بوده هست . بـه کلمـه طیبه لا اله الا الله، اگر چیزی مـی خوردند و اگر سخن مـی گفتند و اگر راه مـی رفتند. امام صادق درباره ی پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) مـی فرمایند: پدر بیسار یـاد خدا مـی کرد، با او کـه راه مـی رفتم مشغول ذکر بود، و چون با او طعام مـی خوردم او را مشغول ذکرمـی دیدم و چون با مردم سخن مـی گفت، سخن گفتن او از یـاد خدا باز نمـی داشت، و پیوسته مـی دیدم زبانش بـه کامش چسبیده مشغول ذکر لا اله الا الله بود، و صبح ما را جمع مـیکرد و امر مـی کرد مشغول ذکر یـاد خدا باشیم که تا طلوع آفتاب...(گنجینـه عرفان، ص28).

استغار
علامـه قزوینی بر مداومت بر استغفار و طالب آمرزش درون ساعات روز و شب، خصوصآ درون وقت سحر و عصر تأکید مـی فرمودند.
از رسوا خدا(ص) روایت شده: خوشا بـه حالی کـه در روز قیـامت درون نامـه ی عمل خود، زیرا هر گناهای استغفار و طالب آمرزش از خدا را بیـابد(گنجینـه عرفان، ص69).

رفع پستی ها درونی وبیرونی
شخصی از آیت الله بهجت سوال کرد، ما آلوده بـه پستی های درونی و بیرونی هستیم، درون رفع آن ما را راهنمایی بفرمایید. فرمودند: زیـاد بگویید استفغرالله و خسته نشوید و خاطر جمع باشید این علاج هست داؤکُم الذنوب و دواؤکُم الاستغار(پرسش های شما و پاسخ های آیت الله بهجت، ص99).

شروع سلوک معنوی
آیت الله کشمـیری بهانی کـه علاقمند بـه سیرو سلوک بودند مـی فرمودند: به منظور همـه راه باز هست و آنـها کـه گذشته ی خوبی ندارند، استفغار و ذکر یونسیـه بگویند و عزم بر بازگشتن از کارهای ناپسند گذشته کنند(شیدا، ص134).

ازدیـاد توحید
حضرت آیت الله آملی مـی فرمودند: کلینی درون کتاب دعای اصول کافی از امام صادق (ع) نقل کرده کـه فرمودند: جبرئیل بـه رسول خدا(ص) فرمودند: خوشا بـه حالهی از امت تو کـه گوید لا الهَ الاّ وَحدَهُ وَحدَهُ وَحدَه سه بار گفتن (وحد) بـه اعتبار توحید ذات و توحید صفات و توحید افعال است(آداب سالک، ص55).

آداب سیرو سلوک
ایشان بعد از مراتب توصیـه مـی کنند کـه سالک قدر معینی از شب حتما مشغول ذکر با حضور بشود، درون تمام حالتش خالی از حزن نبوده باشد، اگر ندارد تحصیل نماید بـه اسباب و بعد از فارغ از ذکر، تسبیحات سیدهّ نسا(ع) را دوازده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه الا الهَ الاّ اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لهَ لَهُ المَلک ... که تا آخر و صد مرتبه لا اله لا الله و و هفتاد مرتبه استغفار بخواند و قدری از قرآن شریف تلاوت نماید و دعای معروف صباح (یـا مَن دَلَعَ لِسانَ الصبَّاح...) خوانده شود و دائمآ درون وضو باشد و اگر بعد از هر نماز دو رکعت نماز د بسیـار خوب است(طریق سیرو و سلوک الی الله درون بیـان و بنان سالکان، ص55).

سیرو و سلوک
مـی گویند آیت الله کشمـیری، به منظور سالک الی الله بـه دو چیز خیلی اهمـیت مـی دادند، اول استغفار و ذکر یونسیـه و بعد مراقبه(شیدا، ص135).

اذکاری به منظور طریق
مـیر محمد حسین خاتون آبادی درون دستور العنل خود درون قسمت اذکار، ذکرهایی را کـه مـهم تر هستند به منظور سالکان طریق این گونـه مـی فرمایند: اما ذکرهای زبانی، بعضی از مـهم تذین و کامل ترین آنـها عبارت است:
مداومت بر کلمـه لا اله لا الله کم ترین مقدار ذکر هست لا اله لا الله صد مرتبه درون روز
دیگر اذکار مـهم، تسبیحات اربعه(مشـهور بـه باقیـات صالحات) است..بهتر این هست که روزانـه این ذکر، سی یـا صد مرتبه خوانده شود یـا بعد از هر نمار واجب، سی مرتبه گفته شود.
استغفار، از مـهم ترین ذکرهاست و گردآورنده ی خیر دنیـا و آخرت است(پیـام حوزه، ص69).

طی طریق به منظور سالک
ملا حسینقلی همدانی مـی فرمودنند: بعد از نماز فریضه ی صبح هفتاد مرتبه استغفار و صد مرتبه کلمـه ی توحید و دعای صباح بخوان، و تسبیح سیده نساء را بعر از هر نمار فرسضه ترک مکن، و در هر روز هر مقدار بتوانی لااقل یک جزء قرآن را با احترام و وضو و خشوع و خضوع بخوان، و در بین خواندن حرف مزن، مگر درون مقامضرئرت، و در وقت خواب شـهادت را بخوان، و آیـه الکرسی، و یک مرتبه فاتحه، و چهار مرتبه سوره ی توحید و پانزده مرتبه سوره ی قدر، و آیـه ی (شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لاَ ؤ|ژإلَهَ إلاَّ هُوَ وَ إالمَلاَئُکَهُ وَاٌولُوا العِلمُ قَآئُمَاً بِالقِسطِ لا إلَهَ إِلاَّ هُوَ العَزِیزُ الحَکیِمُ) بخوان و استغفار هم مناسب هست و اگر بعضی اوقات بتوانی سوره مبارکه ی توحید را صد مرتبه بخوانی، سبیـار خوب هست و از یـاد مرگ غافل مشو و دست بر گونـه ی راست گذاشته بـه طرف راست با یـاد خدا بخواب.

و از وصیت غافل مشو و ذکر مبارک لا ألهَ ألاَّ اَنتَ سُبحانَکَ أنَّس کُنتَ مِنَ الظاَّلِمـین را بسیـار بگو، اولا درون هر شب صد مرتبه سوره ی مبارکه ی قدر را بخوان، و دعای کمـیل را درون هر شب جمعه ترک مکن و مناجات عشره را؛ حالت با هر کدام از آنـها مناسب باشد، خصوصآ مناجات های مساکین و تائبین و مفتقرین کامله ی سجادیـه هر کدام درون مقام مناسب، بسیـار خوب هست و درون وقت عصر هفتاد بار استفغار و یک سبحان اللهِ العظیم؛ سبحان اللهِ و بِحَمدِه بخوان و سجده ی طولانی را فراموش مکن، و قنوت طول بسیـار خوب هست و البته همـه ی انـها حتما با ترک معاصی همراه باشد(طریق سیرو و سلوک الی الله درون بیـان و بنان سالکان، ص63).

بصیرت و ادراک
مـیرزا آقا جواد تبریزی درون سیرو سلوک مـی فرمودند: از دیگر اعمالی کـه بصیرت و ادراک ناب به منظور سالک فراهم مـی آورد تداوم بر دعای عهد بعد از نمازهای پنچگانـه است. بعد ازآن سه بار سوره ی توحید را بـه نیـابت از حضرت مـهدی (عج) تلاوت کن و نیز درون هر صبح دعای عهد بخوان که تا خداوند تبارک تعالی او را از ظلمات معصیت و غفلت نجات بخشد(طریق سیرو وسوک الی الله درون بیـان و بنان سالکان، ص75).

احب مقام محمود
علامـه حسن زاده املی مـی فرمایند: بدان کـه به درستی به منظور صاحب مقام محمود (مقامـی کـه نمازگزاران درون شب بدان نائل مـی شوند) دعایی معین هست و آن قول خداوند تعالی هست خطالب بـه پیـامبرش(ص) وَ قُل رَّبَّ اَدخِلِنی مُدخَلَ صِدقٍ وَاَخرِجنِی مُخرَجَ صِدقٍ وَاجعَل لَّی مِن لَّدُنکَ سُلطَانًا نَّصیِراً وَ قُل جَاء الحَقُّ وَرَهَقَ البَاطِلُ إنَّ البَاطِلَ کَانَ زَهوُقًا (اسرارء/81 و 80) کـه او را بـه گفتن آن امر کرده است(نور علی نور، ص130).

موثرتین اعمال جوارح
مـیرزا جواد آقا ملکی تبریزی درون دستور اول سلوک این گونـه بیـان مـی کنند: من از بعضی مشایخ خودم کـه همانند او حکیم عارفی و معلم حاذقی را درون راه خیر ندیده ام، پرسیدم: کدوام یک از اعمال جوارح را کـه شما تجربه نموده اید اثرش درون قلب بیشتر است؟ فرمود: سجده ی طولانی کـه یک ساعت یـا سه ربع ساعت طول انجامد و در آن گوید: لا اِلهَ الاّ اَنتَ سُبحانَکَ اِنَّی کُنتُ مِنَ الظّالِمـین(سند عرفان، ص25).

طی طریق
جناب سید احمد کربلایی درون اولین دستور العمل اخلاقی خود سفارش مـی کنند:ان شاءالله تعالی مواظبت تمام بـه تهجد و برخاستن سحر و اشتغال بـه نافله ی شب با کمال حضور و اقبال و اشتغالبه تعقیباتو قرائت قرآن که تا طلوع آفتاب و هفتاد یـا صد مرتبه استفغار را صبح و عصر ترک ننماید؛ و صد مرتبه لا اله لا الله و اذکار سبحان اللهِ العطیمِ و بِحَمدهِ، اَستَغفرُِالله لااقل ده مرتبه درون صبح و شام بگوید؛ و هم چنین لا اله لاّ الله وحده لا شریک له و ربی اَعودُ بِک و (اَشـهَدُ اَن اللهُ وحدَهُ لاشریکَ لَه) بگوید و نیز درون وقت صبح بگوید: اللّهمَّ انتَ رَبَّی لا شریکَ؛ لَکَ اَصبَحنا و اَصبَحَ المُلکُ لِلّهِ و در وقت شب بـه جای جمله دوم: اَمسَینا و اَمسَی المُلکُ لِلّه بگوید و طلوات کبیره ی اللّمّ صلّ علی المطفی محمّد والمرتضی علیّ... و در هر شب جمعه و عصر جمعه صد مرتبه سوره ی قدر را مواظبت کند و مـهم تر از همـه ی امور مزبور این کـه در تمام اوقات و در همـه ی احووال و در جمـیع حرکات و سکنات، حضرت حق جل و علا را حاضر و ناظر بداند، بـه قسمتی کـه اگر ممکن باشد، لحظه ی از حضور آن حضرت جل سلطانـه غافل نشود.

و نیز مواظبت کامل بر دوام توجه و توسل بـه حضرت حجت(عج) کـه واسطه ی فیض زمان هست ملحوظ بدارد و بعد از هر نماز دعای غیبت را کـه اللّمّ عَرّّفنِی نفسَک ... باشد و سه سوره ی توحید هدیـه بـه آن بزرگوار را و دعای فرج اللّهمّ عَظُمَ البَلاء ... را ترک نکند.
همچنین مواظب تمام درون دوام طهارت و خواب با طهارت و تسبیحات حضرت زهرا(ع) را درون وقت خواب و بعد از هر نماز واجب و قرائت آیت الکرسی را و سجده ی شکر را بعد از بیداری و خواندن آیـات إنَّ فِی خَلقِ السَّموَاتِ وَالاَرضِ...(آل عمران/190-194) را بعد از بیدار شدن به منظور نافله شب با کمال توجه بـه معنی و تفکر درون آن و نظر درون آسمان و کواکب و آفاق را و دعاهای صحفیـه یسجادیـه را بعد از نماز شب ترک نکند(سند عرفان، ص132).

بهای بهشت
حضرت علامـه حسن زاده از اما صادق(ع) روایت مـی کنند: گفتن لا اله لا الله بهای بهشت است(آداب سالک الی الله، ص43).

ورود بـه بهشت
ایشان روایت مـی کند از زید ابن ارقم از نبی(ع) کـه فرمودند:ی کـه لا اله لا الله را مخلصاً گوید وارد بهشت مـی شود و اخلاص او بـه این هست که لا اله لا الله او را از هر چ کـه خداوند حرام فرموده باز دارد(آداب سالک، ص43).

داخل شدن درون رحمت خدا
علامـه حسن زاده آملی فرمودند: روایت شده هست که حضرت رسول(ص) پیش از خواب سوره های مسبّحات را کـه با تسیبح شروع مـی شود، یعنی سوره های حدید، صف، جمعه، حشر، تغابن، و اعلی، مـی خواندند کـه باعث مـی شود که تا ذکر درون رحمت خداوند وراد شود (صد و ده اشاره، ص262).

تقویت ایمان
حاج اسماعیل دولای درون خصوص تقویت ایمان سالک مـی فرمودند: بر پیغمبر(ع) صلوات بفرست کـه قوه ی شما را زیـاد مـی شود. هر وقت دعایی مـی شنوی یـا مصیبتی از خوبان مـی شنوی و ناراحت مـی شوی، آهسته صلوات بفرست. این قوه و ظرفیت شما را زیـاد مـی کند. صلوات ظرفیت انسان را بزرگ مـی کند. یعنی آدمـی کع ضعف اعصاب دارد، کوچک است. اگر یک شب نمازش عقب و جلو شود، خودش را مـی خورد، یـا اگر یک شب موفق شود بی قرار مـی شود و ادّعا مـی کند، بـه برکت صلوات این حالت از او رفع مـی شود. صلوات درون خوشی و ناخوشی بـه انسان قوت مـی دهد و بهجت مـی آورد و غم را زائل مـی کند. آنجا هم کـه سرور هست آن را بزرگتر نشان مـی دهد. صلوات، درون راه خدا بـه انسان خیلی کمک مـی کند، درون بین دعاها به منظور رفع خستگی و باز شدن نطق و راه افتادن زبان مفیداست. هر وقت با خدای خود صحبت مـی کنی، اگر دیدی زبانت تعطیل شد و نتوانستی حرف بزنی، صلوات بفرست، دوباره نطقت باز مـی شود... انسان گاهی درمانده کـه به خدا چه بگوید، صلوات راه را باز مـی کند (طوبای محبت1، ص124).

برای اهل بصیرت
علامـه حسن زاده آملی به منظور بصیرت یـافتن درون سیرو سلوک مـی فرمودند: چند آیـه ی آخر سوره ی مبارکه ی فرقان، از آیـه ی وَ عِبَادُ الرحَّمَنِ الَّذِینَ یَمشِونَ عَلَ الاَرضِ هَوناً ... (فرقان/63) که تا آخر سوره، به منظور اهل بصیرت دستورالعمل کلی است(نور علی نور، ص26)

حب و قرب الهی
حضرت آیت الله بهجت درون خصوص ازدیـاد حبّ الهی و بالا رفتن مرتبه مـی فرمود: کار آسان و کوچک و مفید بعد از ملاحظه ی واجبات و محرمات صلوات فرستادن است؛ صلوات محبت آور هست و محبت انسان را بالا مـی کشد(نفس مطمئنـه، ص35).

عبد شکور شدن
علامـه حسن زاده مـی فرمایند: ابن ابویـه درون من لا یحضره الفقیـه از حفص بن بَختَری از امام صادق(ع) روایت کرده هست که نوح نبی(ع) درون هر صبح و عصر ده بار این دعا را مـی خواند و از این رو عبد شکور نامـیده شده است: اللّمّ اِنّی اُشـهِدُکَ ما اَصبَحَ و اَمسیَ بی نِعمةً و عافیةٌ فی دیِنی او دُنیـایَ فَمنِک وَحدکَ لا شریکَ لک، لک الحمدُ و لک السَّکر بها عُلُیَّ حتّی تَرضَی و بَعَدَ الرَّضا(پندهای حکیمانـه2،ص973).

پی نوشته ها:

1.معراج العارفین ص91

2. اعراف 55-57

3. اصول کافی خ1 ص279

4. نور علی نور ص18 وص 128

5. انبیـا / 87

6. اصول کافی، معرب، ج2 ص 454

7. نور علی نور، ص132

گردآور: قفسه




[دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 20 Aug 2018 16:58:00 +0000



دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت

مجله گیزمـیز| » پیدا دعا و جادو جمبل درون خانـه

سلام


یـه اتفاقی امروز تو خونمون افتاد کـه واقعاً فکر من و مادرم رو مشغول کرد!


امروز حین تمـیز مبل ها متوجه بسته ی سبزرنگ پارچه ای کوچیکی شدم کـه یـه مقدار عجیب بنظر مـیرسید! وقتی بازش کردم داخلش این کاغذ بود کـه گویـا جادو جمبله! 


این موضوع فکر مادرم رو بدجور مشغول کرده، دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت بصورتی کـه دائماً مـیگه خدا لعنت کنـه اونیو کـه زندگیمونو نابود کرده و پای جادو جمبل رو تو زندگیمون باز کرد!


البته من خیلی سعی مـیکنم با خنده و شوخی مادرم رو آروم کنم و بگم اینا همش خرافاته، اما ته دلم یـه مقدار ترس دارم کـه مبادا ۱% این چیزا واقعیت داشته باشـه!


بنظرتون این علایم و اعداد نشونـه ی چیـه؟ این چه جور طلسمـیه و آیـا چنین موضوعی واقعیت داره؟ اونایی کـه اعتقاد دارن لطفاً بگن آیـا حتما این طلسم خنثی بشـه؟


من بـه جادوی کلمات و انرژی های منفی و مثبت اعتقاد دارم، بـه همـین دلیل کمـی ترس دارم.


لطفاً راهنماییم کنید.


تشکر از لطفتون

. دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت . دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت : دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت




[دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 18 Aug 2018 07:56:00 +0000



دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت

محمد - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

برای دیگر کاربردها، دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت محمد (ابهام‌زدایی) را ببینید.
«محمد رسول‌الله» بـه اینجا تغییرمسیر دارد. دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت به منظور سایر کاربردها، محمد رسول‌الله (ابهام‌زدایی) را مشاهده کنید.
محمد
نام «محمد» با خط ثلث.
زادروز ۵۷۰-۵۷۱ م.
مکهدرگذشت ۲۸ صفر ۱۱ ه.ق، ۸ ژوئن ۶۳۲ م.
مدینـهعلت مرگ تبآرامگاه مسجدالنبیمحل زندگی عربستانلقب أمـین، مصطفی، نبی الرحمة (پیـام‌آور رحمت)، شق القمر (دو نیم کننده ماه)، نبی الأمّی (پیـامبر درس‌ناخوانده)، رسول‌ الله(پیـامبر الهی)، خاتم‌النبیّین (آخرین پیـامبر)، سید المرسلین، رسول أعظم، رسول أکرم، طه (طاها)، يس (یـاسین)دین اسلاموالدین عبدالله و آمنـهخویشاوندان عبدالمطلب، ابوطالب، اهل بیت

محمد بن عبداللّه[پانویس ۱] (زادهٔ ۵۷۰ در مکه – درگذشتهٔ ۶۳۲ مـیلادی در مدینـه)[پانویس ۲] بنیـان‌گذار و پیـامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیـامبر درون سلسلهٔ پیـامبران الهی و تحویل‌دهندهٔ کتاب قرآن و تجدیدکننده آیین اصلی و تحریف نشدهٔ یکتاپرستی (دین حنیف) است. دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت او هم‌چنین بـه عنوان یک سیـاست‌مدار، رئیس دولت، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانون‌گذار، اصلاح‌گر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب، مأمور تعلیم فرمان‌های خدا به‌شمار مـی‌رود.

وقایع مربوط بـه زندگانی محمد نسبت بـه دیگر پیـامبران پیش از وی بـه صورت کامل‌تری درون منابع تاریخی بیـان شده و راجع بـه او گزارش‌های فراوانی درون دست است، اگرچه مثل سایر شخصیت‌های تاریخی پیش از دنیـای مدرن، تمامـی جزئیـات زندگی‌اش روشن نیست و طی قرن‌ها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشـه بوده‌است.[۱] او حدود سال ۵۷۰ مـیلادی، ۵۳ ق.ه درون مکه درون سرزمـین حجاز واقع درون شبه جزیره عربستان بـه دنیـا آمد. درون دوران جوانی بـه بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار درون ۲۵ سالگی ازدواج کرد. محمد کـه از روش زندگی مردم مکه ناخشنود بود، گهگاه درون غار حرا درون یکی از کوه‌های اطراف آن دیـار بـه تفکر و عبادت مـی‌پرداخت. بـه باور مسلمانان، محمد درون همـین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا بـه پیـامبری برگزیده شد و وحی بر او فروفرستاده شد. درون نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیـامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود کـه خداوند (الله) یکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن بـه اوست.

طی ۱۳ سال دعوت درون مکه، تعداد اندکی بـه اسلام گرویدند کـه با مخالفت قبیله قریش و برخی دیگر از قبیله‌های عرب روبه‌رو شدند و با آنان با خشونت رفتار مـی‌شد. محمد به منظور رهایی از این آزار و اذیت‌ها بـه همراه پیروان خویش، درون سالی کـه بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد، بـه شـهر یثرب (که بعدها مدینة النبی نامـیده شد)، هجرت کرد. او درون مدینـه توانست قبایل درون حال ستیز اوس و خزرج را متحد کند. وی بر پایـه مسلمانان مـهاجر مکه و مردم مدینـه جامعه و دولتی نوین با نام امت تأسیس کرد. بین مسلمانان با قبایل مکه و هم پیمانان آن‌ها جنگ درگرفت و سرانجام بعد از هشت سال جنگ، محمد بـه همراه پیروانش کـه تا آن زمان بـه بیش از ده هزار نفر بالغ شده بودند، شـهر زادگاهش را فتح کرد. بـه تدریج و بخصوص بعد از فتح مکه بیشتر مردم شبه جزیره عربستان بـه اسلام گرویدند و امت اسلام بـه کل این سرزمـین گسترش یـافت. محمد ده سال بعد از هجرت، و چند ماه بعد از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و در سال ۱۱ ه.ق درگذشت.

آیـات یـا نشانـه‌های خدا کـه به باور مسلمانان، بـه صورت وحی بـه محمد رسیده و تا هنگام درگذشتش توسط او اعلام مـی‌شد، قرآن را تشکیل مـی‌دهد و آنان که تا به امروز این کتاب را بـه عنوان «کلام خدا» گرامـی داشته‌اند. درون کنار قرآن، زندگی محمد (سیره) و روایـات گردآوری‌شده از او (سنت) نیز به منظور مسلمانان بـه عنوان منابع اصلی شریعت اسلام اهمـیت دارد.

منابع به منظور تاریخ‌نگاری زندگی محمد

قرآن تاشکند یـا قرآن کوفی سمرقند، نسخه‌ای از مصحف عثمان مربوط بـه قرن هشتم احتمالاً اوائل قرن نـهم مـیلادی کـه در عراق مدرن بـه خط کوفی نوشته شده و در ازبکستان نگهداری مـی‌شود. قرآن گرچه اشارات اندکی بـه زندگی محمد دارد، اما نزد پژوهشوران، نخستین و بهترین منبع به منظور شناخت محمد و ابعاد زندگی او محسوب مـی‌شود.[۲]
نوشتار‌های اصلی: دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت تاریخ‌نگاری دوران اولیـه اسلام، صحت تاریخی محمد § منابع به منظور بررسی زندگی محمد و صحت تاریخی قرآن

دربارهٔ زندگانی محمد، گزارش‌های فراوان و روشنی درون متون تاریخی آمده‌است، ولی مانند هر شخصیت تاریخی پیش از دنیـای مدرن، تمام جزئیـات زندگی او مشخص نیست.[۱] از این‌روی کـه محمد از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ است، زندگانی، اعمال و افکار او طی قرن‌ها بین موافقان و مخالفانش مورد بحث بوده‌است و این سبب شده که تا نگاشتن یک زندگی‌نامـهٔ صریح از او دشوار باشد. به منظور این منظور هم فهم اسلامـی از وی بـه عنوان یک پیـامبر و هم فهم دانشمندان غربی بر مبنای فلسفه‌های مدرن حتما در نظر گرفته شود.[۱]

منابع دست اول شناخت زندگانی محمد عبارت هست از قرآن، گفته‌های محمد درون قالب حدیث و آنچه از کردار وی بـه صورت سنت ثبت شده‌است. همچنین زندگی‌نامـه‌هایی تحت عنوان سیره نبوی درون سده‌های دوم و سوم هجری (۸ و ۹ مـیلادی) نگاشته شده‌است.[۱] قابل‌اطمـینان‌ترین منبع به منظور بازسازی زندگی محمد، قرآن است.[۲] قرآن اشاراتی اندک[۳] و غیر منسجم[۴] دربارهٔ زندگی محمد دارد، اما درون مواجهه با رخدادهای تاریخی متغیر روزگار محمد، تصویری باثبات و صریح از او بـه دست داده و دربرگیرندهٔ اطلاعات نـهان فراوانی از زندگانی محمد است.[۲]مصحف عثمان، قرآنی کـه هم‌اکنون درون دسترس است، عموماً درون محافل آکادمـیک بـه عنوان همان کلام خارج‌شده از زبان محمد، درون نظر گرفته مـی‌شود؛ زیرا تلاش‌ها به منظور یـافتن آنچه متن دست‌نخورده و اولیـهٔ قرآن، متنی کـه تفاوتی پراهمـیت نسبت بـه متن امروزی قرآن داشته‌باشد، ناموفق بوده‌است.[۵]

نسخه بیرمنگام قدیمـی‌ترین نسخه از برخی سوره‌های قرآن هست که درون دانشگاه بیرمنگام کشف شده‌است و قدمت پوست آن با احتمال ۹۵ درصد بـه سال‌های ۵۶۸ که تا ۶۴۵ مـیلادی مربوط مـی‌شود.[۶]

برای کشف و فهم تاریخی رویدادهای زندگی محمد، درون درجهٔ دوم، آثار تاریخی مورخان درون قرن سوم و چهارم هجری درون دنیـای اسلام مـی‌باشد[۷] کـه شامل زندگی‌نامـه‌های سنتی نوشته‌شده توسط مسلمانان و گفتارهای منسوب بـه اوست (سیره نبوی).[۸] قدیمـی‌ترین زندگی‌نامـه از محمد، نوشتهٔ ابن اسحاق با عنوان «زندگی رسول خدا» (نوشته‌شده درون ۱۲۰ که تا ۱۳۰ سال بعد از درگذشت محمد) هست که متن اصلی آن از بین رفته‌است،[۴] ولی بخش‌هایی از آن درون آثار نوشته‌شده توسط تاریخ‌نگاران بعدی، ابن هشام و طبری بـه جای مانده‌است.[۳][۹] بسیـاری اگرچه نـه همـهٔ محققین درستی و صحت این زندگی‌نامـه‌های قدیمـی را پذیرفته‌اند، با این وجود مـیزان صحت آن‌ها قابل تعیین نیست.[۳] بـه نوشته برنارد لوئیس درون درجهٔ آخر اهمـیت مجموعهٔ احادیث (شامل گزارش‌هایی از گفتارها و رفتارهای محمد) هستند کـه چندین قرن بعد از درگذشت محمد نگاشته شده‌است و اکنون درون دسترس‌اند[۱۰] کـه مـی‌توان بـه آن‌ها بـه عنوان آنچه کـه در حافظهٔ طولانی‌مدت جامعهٔ مسلمانان با انگیزهٔ تقلید و پیروی از محمد باقی مانده‌است، نگریست.[۱۱] اغلب تاریخ پژوهان غربی بـه احادیث بـه عنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیـاط مـی‌نگرند.[۱۰] اما بـه تعبیر سید حسین نصر هرچند محققان پوزیتیوست، احادیث شفاهی روایت شده توسط مسلمان را معمولاً بی‌اعتبار مـی‌دانند، این احادیث نقشی اصلی را درون فهم مسلمانان از محمد ایفا مـی‌کند.[۱]

تعداد اندکی از منابع نگاشته‌شده توسط غیرمسلمانان نیز موجود هست که بـه گفتهٔ نیگوسیـان وجود تاریخی محمد را تأیید کرده و برای تقویت صحت آنچه توسط مورخان مسلمان نوشته شده‌است، سودمندند.[۳] دسته دیگری از منابع، نوشته‌های مسیحی سده‌های مـیانـه هست که با شیوه جدلی محمد را بـه عنوان خارج از دین یـا حتی ضدمسیح تصویر کرده‌است.[۱] بـه نوشته نصر، آثار محققان غربی مدرن کـه از سده ۱۸ بـه بعد تألیف شده‌است دسته دیگری از آثار هست که رویکردی تاریخی تر بـه موضوع دارند، متأثر از مکاتب فلسفی و کلامـی مدرن غرب هستند و پیـامبری محمد را رد مـی‌کنند. این نوشته‌ها بیشتر بر جنبه‌ها و عوامل انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیـاسی توجه دارند نـه امور دینی، اعتقادی و روحانی. تنـها درون اواخر سده بیستم نویسندگان غربی روش‌های علمـی مدرن غربی را با یکدلی نسبت بـه موضوع مطالعه تلفیق د و بخصوص بـه واقعیت‌های دینی و روحانی درگیر درون مطالعه زندگی محمد توجه د.[۱]

از مـهم‌ترین دشواری‌ها درون نوشتن زندگی‌نامـه محمد، نبود منابع کافی و ابهامات پیرامون عربستان پیش از اسلام هست که امکان مطالعه تطبیقی و بررسی فضایی کـه اسلام بـه آن پاسخ مـی‌داد را سلب مـی‌کند. هیچ تاریخ‌نگاری به منظور شرح فضای سیـاسی رایج و هیچ متن مقدسی به منظور شرح فضای دینی و هیچ طوماری به منظور شرح اختلافات فرقه‌ای، درون پیش از اسلام، موجود نیست. بـه جای آن مقادیر معتنابهی شعر وجود دارد کـه استفاده و بررسی صحت آن‌ها دشوار است.[۱۲] بـه نوشته چیز رابینسون تقریباً اطلاعاتی معتبر تاریخی دربارهٔ تولد، کودکی و آغاز بزرگسالی محمد درون دست نیست و نسل نخستین مسلمانان توجهی بـه زندگی محمد قبل از پیـامبری نداشته‌اند و داستان‌های موجود درون طی دو سده بعدی ساخته شده‌اند.[۱۳] حتی بـه نوشته رسول جعفریـان تعیین تاریخ دقیق تحولات ابتدای دوره پیـامبری دشوار هست زیرا وقایع بـه دقت ثبت نشده‌است و همچنین اشتباهات غیرعمدی و اغراض قبیله‌ای و سیـاسی دخالت درون نقل وقایع آن دخالت داشته‌است.[۱۴]

نام‌ها و عناوین محمد

نوشتار اصلی: نام‌ها و عناوین محمد

نام عربی «محمد»[پانویس ۳] بـه معنای «قابل ستایش» یـا «ستوده»، کـه چهار بار درون قرآن تکرار شده‌است،[پانویس ۴][۱۵] رایج‌ترین نام پیـامبر اسلام است. وی همچنین بـه «الامـین» (قابل اعتماد) معروف بود.[۱۶] محمد اسامـی بسیـار دیگری دارد، از جمله «اسامـی مقدس» کـه به باور مسلمانان خداوند بـه او بخشیده و در موقعیت‌های متفاوت بـه آن نام‌ها خوانده شده‌است. از بین این نام‌ها، «احمد» (به معنای مورد ستایش‌ترین) بـه عنوان نام آسمانی و باطنی پیـامبر، بیشتر مورد توجه‌است و باور دانشمندان اسلامـی طی قرون متمادی بر این بوده‌است کـه وقتی عیسی از فرمانروایی فارقلیط (پاراکلتوس) درون آینده سخن مـی‌راند، بـه احمد اشاره دارد.[پانویس ۵][۱] همچنین قرآن به منظور خطاب‌قرارپیـامبر، از برخی دیگر از اسامـی چون: نبی (پیـامبر)، رسول (فرستاده)، طاها[پانویس ۶] (تطهیر کننده، پاک و راهنما)، یـاسین[پانویس ۷] (مرد کمال)، مصطفی (برگزیده)، عبدالله (بندهٔ عالی خدا)، حبیب‌الله (محبوب خدا)، ذکرالله (یـادآور خدا)، امـین (مورد اعتماد)، سراج (روشنگر راه راست)، منیر (روشنگر جهان)، هدی (رهنمای حقیقت)، غیـاث (یـاری‌کننده)، بشیر (هشداردهنده)، نذیر (یـادآور)، مذکر (تذکّردهنده)، شـهید (گواه) و مبشر (حامل خبر خوش)، بهره مـی‌جوید. گاهی محمّد، با توجه بـه موقعیت او درون هنگام وحی، با نام‌هایی مورد خطاب قرار گرفته‌است: به‌طور مثال او درون قرآن درون آیـات ۷۳:۱ و ۷۴:۱، مزمّل و مدثر (به معنی «جامـه به‌خود پیچیده») خوانده شده‌است.[۱][۱۷] هرچند قرآن درون برخی آیـات تفاوت قائل‌شدن بین پیـامبران را منع مـی‌کند ولی درون احزاب ۴۰، محمّد را «خاتم‌النبیین»[پانویس ۸] مـی‌خواند.[۱۸]

خاستگاه

موقعیت تقریبی بعضی از شـهرهای معروف عربستان درون زمان ظهور اسلام (شـهرها با رنگ سفید نشان داده شده‌اند)
اطلاعات بیشتر: عربستان پیش از اسلام و دوران جاهلیت

بنابر منابع اسلامـی، اسماعیل (پسر ابراهیم و هاجر) کعبه را ساخت و کعبه پیش از پایـه‌گذاری شـهر مکه، ساخته شد. مکه به‌تدریج بـه مرکزی مـهم به منظور کاروان‌های تجاری درون عربستان و مرکز فعالیت‌های مذهبی و تجاری غربِ حجاز تبدیل شد. علاوه بر کعبه، بیش از ۳۰۰ بت هم وجود داشت و عرب‌ها هر ساله آن‌ها را زیـارت مـی‌د و اعمالی چون چرخیدن گرد کعبه (طواف) و بوسیدن آن، قربانی ، و سنگ زدن بـه شیطان را انجام مـی‌دادند.[۱۹] بـه غیر از خدایـان قبیله‌ای، بیشتر عرب‌ها اعتقاد بـه یک خدای مشترک برتر بـه نام «الله» داشتند؛ اما تشریفات مذهبی به منظور «الله» انجام نمـی‌شد.[۲۰] هم چنین درون قرآن صحبت از افرادی کـه «دین حنیف» بوده‌اند مـی‌رود. درون قرآن حنیف اشاره بهی دارد کـه از راهِ فطرت خود بـه دینِ طبیعی، کـه یکتاپرستی باشد رسیده‌است. ابراهیم بـه عنوان الگوی اصلی حنیفان (حق گرایـان) معرفی مـی‌شود کـه با بصیرت شخصی‌اش بـه یکتاپرستی رسیده‌است؛ چنان‌که آیین حنیف معادل دین ابراهیم تعریف مـی‌شود. مفسران قرآن مـی‌نویسند کـه پیش از اسلام حنیف بـه دو دسته افراد اطلاق مـی‌شد: عرب‌هایی کـه پیرو آیین ابراهیم بودند و بت پرستانی کـه تنـها برخی از مراسم دینی مربوط بـه آیین ابراهیم مانند حج یـا ختنـه را انجام مـی‌دادند. درستیِ تاریخی این گفته مـیان پژوهشگران غربی مورد اختلاف است. برخی اساساً گزارش‌های تاریخی مربوطه را رد کرده و آن‌ها را تعمـیم مفاهیم قرآنی بـه دوران پیش از اسلام مـی‌دانند، اما دیگران درستیِ تاریخی همگی یـا برخی از آن گزارش‌ها را مـی‌پذیرند.[۲۱] مدرک دقیقی مبنی بر این کـه آیین حنیف پیش از یـهودیت و مسیحیت درون مـیان عرب‌ها وجود داشته درون دسترس نیست،[۲۲] اگرچه نشانـه‌های رمزآلودی از آن درون شعرهای قدیمـی عرب یـافت مـی‌شود.[۲۱]

زندگی

یک نقاشی درون یک کتاب ترکی از محمد درون بدو تولد و مادرش آمنـه کـه در حال نشان وی بـه پدربزرگش عبدالمطلب و دیگر مکیـان مـی‌باشد.
یک نقاشی از جامع التواریخ درون سال ۷۱۴ ه. (۱۳۱۴–۱۳۱۵ مـیلادی) کـه تولد محمد را ترسیم کرده‌است.

نسب

اطلاعات بیشتر: شجره‌نامـه محمد

شجره‌نامـهٔ محمد از دیدگاه تاریخی معلوم نیست و آنچه موجود است، داستان‌هایی بوده‌است کـه بعدها بـه وجود آمده‌است.[۲] پدر (عبدالله) و مادرش (آمنـه) از خاندان بنی‌هاشم از قبیله قریش بودند. بنی‌هاشم از خاندان‌های برجسته و با اصل و نسب ولی فقیر درون شـهر مکه بود.[۲][۲۳]

انساب محمد، درون کتب سیره، بـه گونـه‌های مختلف آمده‌است، ولی مشـهور درون بین سیره‌نویسان و مورخان مسلمان که تا عدنان چنین است:[۲۴]

محمّد پسر عبدالله پسر عبدالمطلّب پسر هاشم پسر عبدمناف پسر قصی پسر کلاب پسر مرّة پسر کعب پسر لوی پسر غالب پسر فهر پسر مالک پسر نضر پسر کنانة پسر خزیمة پسر مدرکة پسر الیـاس پسر مضر پسر نزار پسر معد پسر عدنان

در این سلسله نسب‌ها قبل از عدنان هماهنگی اندک است.[۲۵]

تولد

اطلاعات بیشتر: عام‌الفیل

تاریخ دقیق تولد محمد نامعلوم است، ولی احتمالاً بین ۵۶۷ که تا ۵۷۳ م. (۵۶ که تا ۵۰ ق. ه) است[۲۶] کـه مورد قبول ترین سال، ۵۷۰ مـیلادی (۵۳ ق. ه)[۲۷] یـا ۵۷۱ مـیلادی (۵۲ ق. ه) است.[۲۸] این سال طبق منابع اسلامـی درون جامعه مکه درون پیش از اسلام بـه عام‌الفیل مشـهور بوده‌است. اما، بـه نوشته چیز رابینسون چنانچه تولد محمد را مقارن با حمله سپاه فیل بدانیم، این حمله حتما در دهه ۵۵۰ مـیلادی رخ داده باشد.[۲۹]

به باور برخی از مسلمانان، درون کتب ادیـان ابراهیمـی پیشین، چون تورات و انجیل تولد محمد پیش‌بینی شده‌است. بـه باور آن‌ها کوه پاران کـه در سفر تثنیـه بـه درخشش خداوند درون آن بـه گفتهٔ موسی اشاره شده‌است، همان مکه هست و مقصود موسی، تولد محمد بوده‌است. همچنین ایشان معتقدند درون انجیلْ عیسی تولد محمد را پیش‌بینی کرده‌است و لفظ «پریقلیطوس» یـا «پارقلیطا» درون انجیل بـه محمد اشاره دارد.[۳۰]

محمد درون مکه

نوشتار اصلی: محمد درون مکه
گاه‌شمار زندگی محمد درون مکه رویدادهای زندگی محمد درون مکه ۵۶۹ مرگ عبدالله (پدر) ۵۷۰–۵۷۱ تولد محمد ۵۷۶ مرگ آمنـه (مادر) ۵۷۸ مرگ عبدالمطلب (پدربزرگ و سرپرست) ۵۸۳ سفر تجاری بـه شام ۵۹۵ ازدواج با خدیجه ۶۰۵ تولد فاطمـه زهرا (به روایت اهل سنت) ۶۱۰ بعثت و شروع نبوت ۶۱۳ دعوت عشیره و آغاز دعوت علنی و عمومـی ۶۱۴ آغاز آزار مسلمانان توسط مردم مکه ۶۱۵ تولد فاطمـه زهرا (به روایت شیعه)
هجرت گروهی از مسلمانان بـه حبشـه ۶۱۶ آغاز محاصره بنی هاشم درون شعب ابیطالب ۶۱۹ پایـان محاصره بنی هاشم درون شعب ابیطالب
سال اندوه: مرگ ابوطالب و خدیجه ۶۲۰ اسراء و معراج ۶۲۱ پیمان عقبه اول (بیعت النساء) ۶۲۲ پیمان عقبه دوم (بیعت الحرب)
مـهاجرت مسلمانان بـه یثرب
  • ن
  • ب
  • و
کودکی

پیش از تولد محمد، عبدالله، پدرش، درگذشت.[۱] عبدالله بازرگانی بود کـه گاه با پدرش عبدالمطلب درون امور تجاری همکاری مـی‌کرد.[۳۱] طبق روایـات اسلامـی، عبدالمطلب، پدربزرگ محمد و بزرگ‌خاندان قریش، محمد را بعد از تولد طبق عادت مرسوم، بـه دایـهای بـه نام حلیمـه بنی سعد سپرد. او ۲ سال درون قبیله سعد بن بکر، شاخه‌ای از قبیله هوازن، نزد حلیمـه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستیِ تاریخی سپرده شدن محمد بـه حلیمـه را رد کرده‌اند).[۳۲][۳۳] زمانی‌که محمد ۶ ساله بود بـه همراه مادرش، آمنـه بنت وهب، و کنیزی بـه نام ام ایمن به منظور زیـارت قبر عبدالله و دیدار از خویشاوندان راهی یثرب شدند. آمنـه درون مسیرِ بازگشت، درون محلی بـه نام «ابواء» درگذشت.[۳۴] و بعد از آن عبدالمطلبِ ۸۰ ساله، سرپرستی محمد را برعهده گرفت.[۳۵] هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب (شخصی بانفوذ و رهبر مکه) قرار داشت؛ اما دوران یتیمـی را با سختی‌های فراوان سپری کرد. یتیم بودن محمد از معدود موضوعات دربارهٔ زندگی محمد هست که درون قرآن بدان اشاره شده‌است:[۳۶] «آیـا ما تو را یتیم نیـافتیم؟».[پانویس ۹]

محمد درون سن ۱۲ سالگی بحیرا را ملاقات مـی‌کند. (۵۸۲ مـیلادی)

در ۸ سالگی محمد، عبدالمطلب نیز درگذشت و ابوطالب، عموی محمد (که درون آن هنگام نفوذ زیـادی درون مکه داشت) سرپرستی محمد را برعهده گرفت.[۳۵][۳۷] محمد درون ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی بـه شام سفر کرد. درون منابع اسلامـی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شده‌است کـه در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیـامبریش را از وی شنید.[۳۸]

داستان‌های بسیـاری درون منابع اولیـه درون مورد محمد از دوران کودکی که تا زمان اعلام پیـامبری موجود هست که از دیدگاه تاریخی، قابل‌اطمـینان نیستند؛ زیرا تصویر محمد درون این داستان‌ها بسیـار متفاوت با چهره‌ای هست که قرآن از محمد ارائه مـی‌دهد و این داستان‌ها از دیدگاه تاریخی بیشتر به منظور بررسی چگونگی تلقی مسلمانان از پیـامبر خود اهمـیت دارند.[۲]

پیش از اعلام پیـامبری
محمد درون واقعه نصب حجرالاسود. مـینیـاتور دستی ایرانی درون کتاب جامع‌التواریخ رشیدالدین، حدود ۱۳۰۷ م. (۷۰۶ ه‍. ق) این مـینیـاتور قدیمـی‌ترین نقاشی موجود هست که چهره محمد را ترسیم کرده‌است و در حال حاضر درون کتابخانـه دانشگاه ادینبرو نگهداری مـی‌شود.[۳۹]
تصویری منتسب بـه محمد درون دوران نوجوانی کـه در ایران رواج دارد. ریشـه این نگاره عکسی هست که بین سال‌های ۱۹۰۴ و ۱۹۰۶ از جوانی تونسی گرفته شده‌است.[۴۰]

محمد درون دوران نوجوانی درون جنگ‌های فجار شرکت کرد؛ اگرچه گزارش‌ها درون جزئیـات چگونگی شرکت او اختلاف نظر دارند.[۴۱] سن او درون هنگام بروز این جنگ‌ها (که چندین سال طول کشید) ۱۴ که تا ۲۸ سال بوده‌است.[۴۱]

پیمان حلف‌الفضول بعد از جنگ‌های فجار درون خانـه «عبدالله بن جدعان» مـیان برخی از قبایل قریش منعقد شد که تا به عدالت پایبند باشند و آن را برپا دارند و جمعاً از ستمدیدگانی کـه قبیله‌ای درون مکه ندارند حمایت کنند و محمد نیز درون حالی کـه بیست ساله بود درون آن عضویت یـافت. محمد آورنده اسلام کـه در جوانی‌اش خود عضو یکی از این پیمان‌ها بوده مـی‌گوید؛ عوض آن را با هیچ چیز دیگر خوش ندارد و حتی درون دوره اسلام هم حاضر بـه پذیرفتن دعوت بـه آن‌گونـه عهدی‌است.[۴۲][۴۳]

محمد، گاه درون حل اختلاف مـیان بزرگان شـهر مداخله مـی‌کرد و راه‌کارهای عملی جهت حل و فصل اختلافات ارائه مـی‌کرده‌است.[۴۴] از سویی امانت‌داری و وفاداری نیز، از صفات برجسته محمد پیش از اسلام بوده‌است. که تا جایی کـه گاه او را «محمد امـین» مـی‌خواندند. محمد کـه مدت‌ها بود دیگر سرمایـه‌ای به منظور بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایـه‌داران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد که تا به‌نیـابت از آنان بـه بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه کـه زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، بـه ازدواج انجامـید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که درون کودکی درگذشتند) و چهار شد[۴۵] کـه بر اساس تمامـی گزارش‌ها ازدواج موفقی بود.[۴۶]

با وجود این کـه در دوران جوانی محمد، بت‌پرستی درون مکه مرسوم و معمول بود ولی محمد هرگز تفکرات بت‌پرستی نداشت و بت‌پرستی نکرد.[۴۷]

پس از اعلام پیـامبری
غار حرا درون کوه نور، جایی کـه مسلمانان باور دارند کـه محمد نخستین وحی را دریـافت کرده‌است.

بنابر برخی روایت‌های اسلامـی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را درون غار حرا بـه عبادت و تفکر مـی‌پرداخته‌است.[۴۸] زمانی کـه محمد چهل سال سن داشت، درون یکی از شب‌های سال ۶۱۰. م (۱۳ ق. ه)، جبرییل درون غار حرا بر محمد ظاهر شد و ۳ بار بـه او گفت: «إقرأ — بخوان!» و سپس این آیـه‌ها را برایش خواند:[۴۹]

(به عربی: إقرأ بِاسمِ رَبّک الّذی خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّک الأکرَم، الَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم یَعلَم.)

بخوان بـه نام پروردگارت کـه آفرید؛ کـه انسان را از خون بسته (علق) آفرید. بخوان کـه پروردگار بسیـار بخشنده‌است، آن کـه با قلم آموزش داد. بـه انسان آموخت آنچه را کـه نمـی‌دانست. سوره علق، آیـه‌های ۱ که تا ۵

به نوشته رسول جعفریـان، طبق اغلب روایـات شیعه و سنی نزول نخستین آیـات قرآن درون ماه رمضان و احتمالاً درون هفدهم این ماه یـا شب قدر بوده‌است. البته، طبق روایـات شیعه مبنی بر آن کـه بعثت بـه نبوت درون ۲۷ ماه رجب بوده‌است، بعث پیش از دریـافت آیـات بوده‌است. درون خصوص حالات محمد درون زمان نخستین دریـافت وحی، مطالبی توسط سیره نویسان و عمدتاً از طریق آل زبیر نقل شده‌است کـه به عایشـه مـی‌رسد. روایـات مربوط بـه این موضوع بـه راویـانی مـی‌رسد کـه در زمان نخستین وحی متولد نشده یـا خردسال بوده‌اند.[۱۴]

به نوشته پیترز نخستین سورهٔ وحی‌شده بـه محمد نامعلوم هست و مـی‌تواند سوره‌های دیگری نیز باشد.[۵۰] اما رسول جعفریـان مـی‌گوید قطعاً نخستین آیـات نازل شده آیـات ابتدایی سوره علق بوده‌است. سپس مدتی فاصله بین این آیـات و آیـات بعدی کـه به سوره مدثر مربوط است، واقع مـی‌شود. اما، اختلاف بین منابع زیـاد هست به‌طوری‌که از سه روز که تا سه سال ذکر شده‌است.[۱۴]

دعوت بـه اسلام و مخالفت‌های قریش
تصویر کعبه (سال ۱۲۷۷ هجری شمسی). هر سال از سرتاسر شبه جزیره عربستان، اعراب جهت بـه جای آوردن حج بـه کعبه مـی‌آمدند؛ کعبه و ساختار مذهبی موجود از نظر اقتصادی نیز به منظور قبیله قریش (که محافظین کعبه بودند) بسیـار مـهم بود.

بر پایـهٔ روایت‌های اسلامـی، خدیجه زن محمد نخستینی بود کـه به پیـامبری او ایمان آورد. کمـی بعد علی پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخوانده‌اش زید بن حارث نیز بـه خدیجه پیوستند و نخستینانی بودند کـه به محمد ایمان آوردند.[۵۱] بنابر روایت ابن اسحاق و نیز واقدی، محمد که تا سه سال دین تازهٔ خود را پنـهانی تبلیغ مـی‌کرد.[۱۴][۵۲] روایتی از جعفر صادق، امام ششم شیعه، نیز حاکی از همـین مطلب است.[۱۴]

بر پایـهٔ روایت‌های اسلامـی، بعد از سه سال دعوت علنی آغاز مـی‌شود. هنگامـی کـه آیـه انذار «و خاندان خویشاوندت را هشدار ده!»[شعراء ۲۱۴] فروفرستاده مـی‌شود، محمد، خویشاوندان نزدیکش (عشیره) درون بنی‌هاشم شامل فرزندان عبدالمطلب را کـه ۴۵ نفر مـی‌شدند، دعوت مـی‌کند[۵۳] و ایشان را پند و اندرز مـی‌دهد: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا بـه من فرمان داده‌است که تا شما را بـه سویش فرا بخوانم. چهی از شما مرا درون این امر یـاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و فقط علی کـه ۱۳ سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد گفت: «این [علی]، برادر، وصی و جانشین من درون مـیان شماست. بـه او گوش فرا دهید و از او پیروی کنید.» اما، حاضران وی را ریشخند د. بعد از این دیدار برخی از زنان بنی‌هاشم نیز اسلام آوردند.[۱۴][۵۴]

بر پایـهٔ روایت‌های اسلامـی، بعد از دعوت عشیره، هنگامـی کـه محمد مطمئن شد ابوطالب درون برابر بزرگان قریش از او پشتیبانی مـی‌کند، بالای کوه صفا رفت و مردم را فراخواند و سپس دربارهٔ توحید (یگانگی خداوند) و باور بـه الله، پیـامبری و روز رستاخیز با آن‌ها سخن گفت.[۵۳][۵۵] مدتی بعد این آیـه فروفرستاده مـی‌شود: «پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب کـه ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.»[حجر ۹۴][۵۲]

در آغاز دعوت بیش‌تر اهل مکه محمد را نادیده گرفتند، شماری او را مسخره کرده و برخی هم پیرو او شدند.انی کـه به محمد ایمان آوردند را مـی‌توان بـه ۳ گروه اصلی دسته‌بندی کرد: برادران جوان و فرزندانِ بازرگانان بزرگ مکه، افرادی کـه موقعیت اجتماعی دست‌اولشان را درون قبیله‌شان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را دوباره بـه دست آورند، و نـهایتاً افراد ضعیف درون مکه، بـه ویژه خارجی‌ها.[۵۶][۵۷] که تا سال چهارم بعد از بعثت سیره نویسان حدود ۲۸ نفر از مردان را ذکر کرده‌اند کـه مسلمان شده‌اند.[۱۴]

در سه سال نخستین، دعوتِ محمد بی‌توجه بـه عقاید مشرکان بود و قریش نیز با او دشمنی نمـی‌کرد. نگرانی مکیـان از آن نبود کهی از آیین شان بـه مسیحیت یـا اسلام بگرود، آن‌ها نگران بودند کـه نظام ارزشی و قبایلی شان مورد تردید قرار گیرد.[۱۴] آغاز دشمنی‌ها و مخالفت‌ها با محمد، بـه گفتهٔ ابن سعد و ابن هشام بعد از گفتن آیـه‌هایی کـه در آن نیـاکان بت‌پرست اهل مکه و پرستش بت‌ها محکوم شده بودند،[۵۸] و بـه گفتهٔ برخی دیگر از همان آغاز تبلیغ همگانی بود.[۵۹]

افزایش شمار پیروان محمد باعث شد کـه او خطری به منظور قبیله‌های منطقه و حاکمان شـهر بشود؛ زیرا ثروتشان بـه کعبه، کانون زندگی مذهبی مکه وابسته بود و محمد مـی‌خواست آن را برهم بزند. رد مذهب سنتی مکه بـه ویژه به منظور قبیلهٔ خودش توهین‌آمـیز بود؛ زیرا آن‌ها خود نگهبانان کعبه بودند.[۵۶] بازرگانان نیرومند مکه بـه قصد سازش، بـه محمد پیشنـهاد دادند کـه اگر دست از تبلیغ بردارد بـه او اجازه ورود بـه حلقه درونی بازرگانان را بدهند و موقعیتش را با ازدواجی پر سود تثبیت کنند. محمد این پیشنـهادها را نپذیرفت.[۵۶]

منابع تاریخی اسلامـی مفصلاً آزار و اذیت محمد و یـارانش را بـه ثبت مـی‌رساند.[۲] مسلمانان درون ابتدا که تا حدی مـی‌توانستند آزادانـه نماز بخوانند. اما بـه تدریج با مخالفت مشرکان مکه مواجه شدند و مجبور شدند مخفیـانـه عبادت کنند. بخصوص بعد از درگیری سعد بن ابی وقاص با یکی از مشرکان کـه منجر بـه شکستن سر وی توسط سعد شد، آن‌ها آزادی خود را از دست دادند و حتی محمد و گروهی از پیروانش مجبور شدند درون خانـه ارقم بن ابی ارقم بر روی کوه صفا مخفی شوند. این ماجرا درون حدود سال چهارم بعد از شروع دعوت بوده‌است.[۱۴]

شیوه آزار مسلمانان بستگی بـه جایگاه قبیله‌ای آن‌ها داشت. چون درون مکه حکومتی وجود نداشت، اقوام مسلمان وی را درون خانـه زندانی مـی‌د. اما، این نظام قبایلی هم‌زمان از آن‌ها درون برابر قتل حفاظت مـی‌کرد. اگر به‌فرض مسلمان از بزرگان و آبرومندان قبایل بود، مشرکان وی را با خوار و اتهام بـه حماقت آزار مـی‌دادند. ثروتمندان مسلمان را تهدید بـه از بین بردن اموال مـی‌د. شکنجه و آزار مخصوصانی بود کـه پشتوانـه قبیله‌ای نداشتند. ضعفا را که تا حدی شکنجه مـی‌د که تا از دین خود دست بردارند.[۶۰]

سمـیه بنت خباب کـه به عنوان نخستین زن شـهید اسلام شـهرت دارد،ٔ ابوجهل[پانویس ۱۰] بود. او با نیزهٔ اربابش بـه این دلیل کـه نمـی‌خواست از اسلام برگردد، کشته شد. بلال حبشی، یک مسلمانٔ دیگر، بـه دست اربابش امـیة بن خلف شکنجه مـی‌شد؛ امـیه سنگی، سنگین روی ٔ بلال مـی‌گذاشت که تا او را مجبور کند دست از اسلام بردارد.[۶۱] در این زمان، محمد شخصاً بـه جز فحاشی، از دیگر اشکال آزار و اذیت جسمانی درون امان بود؛ زیرا تحت پشتیبانی بنی‌هاشم بود.[۶۲]

هجرت مسلمانان بـه حبشـه
موقعیت جغرافیـایی حبشـه.

در سال ۶۱۵ مـیلادی (۸ ق. ه)، برخی از پیروان محمد بـه حبشـه هجرت د و تحت پشتیبانی نَجاشی، پادشاه مسیحی حبشـه، آن جا ساکن شدند.[۲] برآورد جعفریـان آن هست که که تا این زمان حدود صد نفر مسلمان شده بودند.[۱۴]

ابن سعد بـه دو هجرت مجزا اشاره مـی‌کند. بـه گفته وی اکثر مـهاجرین گروه اول پیش از هجرت مسلمانان بـه مدینـه بـه مکه بازگشتند درون حالی کـه گروه دوم درون بازگشت مستقیماً بـه مدینـه رفتند. ابن هشام و طبری اما از یک مـهاجرت (از مکه بـه حبشـه) سخن مـی‌گویند. این روایـات مؤید این مسئله هستند کـه آزار و اذیت شدن مسلمانان درون مکه نقش بزرگی درون تصمـیم محمد مبنی بر پیشنـهاد مـهاجرت بـه حبشـه داشته‌است. گرچه مونتگومری وات نشان مـی‌دهد کـه سناریوی مـهاجرت بـه حبشـه خیلی پیچیده‌تر از آنی بوده‌است کـه در متون قدیمـی تاریخی آمده. او نتیجه مـی‌گیرد کـه دلایلی همچون اشتغال بـه تجارت -جهت رقابت احتمالی با خانواده‌های تاجر مکه- یـا وجود نوعی تفرقه بین گروه‌هایی از تازه مسلمانان درون مـهاجرت بـه حبشـه نقش داشته‌است. بر اساس‌نامـه معروف عروه (مندرج درون طبری) اکثر مـهاجران بعد از قویتر شدن اسلام -به دنبال اضافه شدن عمر و حمزه بـه مسلمانان- بـه شـهر خود بازگشتند. درون عین حال داستانی کاملاً متفاوت درون مورد دلیل بازگشت مـهاجران حبشـه بـه مکه بیـان شده‌است.[۶۳]این داستان کـه با نام «غرانیق» شناخته شده‌است درون تاریخ طبری، تفسیر طبری، طبقات ابن سعد و اسباب التنزیل واقدی با سندهای مفرد نقل شده‌است.[۶۴] اما درون سیره ابن هشام و (احتمالاً) درون سیره ابن اسحاق[۶۳] نقل نشده‌است. بر پایـه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیـه را کـه شیطان بـه وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — کـه ان الله خوانده مـی‌شدند — را پذیرفت، آن‌ها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست. اخبار این ماجرا بـه مسلمانانی کـه به حبشـه هجرت کرده بودند رسیده و برخی از آن‌ها قصد بازگشت بـه مکه را د. این روایت‌ها ذکر مـی‌کنند کـه پس از فروآمدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیـه‌ها را بعد گرفت. نوشته‌های دانشمندان اسلامـی از قرن چهارم اسلامـی بـه بعد شدیداً درستیِ تاریخی این روایت را زیر پرسش بردند.[۶۵]مونتگومری وات این حادثه را بـه اندازه‌ای شگفت‌انگیز مـی‌داند کـه نمـی‌تواند آن را بـه عنوان اختراع محض بپذیرد. او بـه استناد قرآن (حج، آیـه ۵۲) بر این باور هست که دست کم درون وحی درون یک مورد شیطان چیزی بـه او افکند.[۶۶] درون مقابل دانشنامـه اسلام دلیل وات را ناکافی مـی‌داند و مـی‌نویسد «داستان [غرانیق] درون شکل فعلی آن بـه گونـه‌ای کـه توسط طبری، واقدی و ابن سعد نقل شده تحت عنوان واقعیت تاریخی بـه دلایل مختلف قابل پذیرش نیست.»[پانویس ۱۱] این دانشنامـه اما امکان وجود برخی حقایق تاریخی پشت این داستان را منتفی نمـی‌داند.[۶۳] تقریباً همگی مسلمانان سراسر سده‌ها، این داستان را ساختگی دانسته و رد مـی‌د. بیشتر مسلمانان دوران معاصر که تا پیش از انتشار رمان جنجالی «آیـات شیطانی»[پانویس ۱۲] درون دهه ۱۹۸۰ مـیلادی بـه دست سلمان رشدی درون این مورد، از این ماجرا آگاهی ای نداشتند.[۱]

افزایش محاصره و آزار
کوه‌های طائف و جاده‌ای بـه سمت شـهر طائف

در سال ۶۱۷ مـیلادی (۶ ق. ه)، رهبران مخزوم و بنو عبدشمس، دو خاندان مـهم قریش، خاندان بنی هاشم (رقیب تجاریشان) را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی قرار دادند. بـه گفتهٔ آلفورد ولش درون دانشنامـه اسلام، ممکن هست که آن بخش از داستان کـه در آن بنی هاشم مجبور شده بـه محله خودشان(شعب ابی‌طالب) رفته و از تجارت و ازدواج با آن‌ها خودداری کند، اغراق شده باشد و قرآن برخلاف سیره‌های پیـامبر دربارهٔ این داستان سکوت کرده‌است.[۲] هدف این بود کـه بنی هاشم را تحت فشار قرار دهند، که تا دست از نگهبانی از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال بـه طول انجامـید، اما درون پایـان شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمـی‌کرد.[۶۷][۶۸]

در سال ۶۱۹ مـیلادی (۴ ق. ه) هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با درگذشت ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را بـه دست داشت)، رهبری این خاندان بـه ابولهب کـه دشمن دیرینـه محمد بود، سپرده شد. علاوه بر این اگرچه محمد درون سال‌های پایـانی هنوز پیروان اندکی بـه دست مـی‌آورد، اما درون کل تلاش‌های او درون مکه شکست خورده بودند. محمد به منظور یـافتن یک پشتیبان و دعوت بـه اسلام، بـه طائف (از شـهرهای معروف عربستان درون نزدیکی مکه) رفت، اما تلاش او با شکست روبه‌رو شد و مورد حمله و آزار مردم آن شـهر نیز قرار گرفت.[۲][۶۷] بنابراین ناچار بـه بازگشت بـه مکه شد و با کمک یکی از اهالی مکه بـه نام «مطعم ابن عدی» و پشتیبانی قبیله بنی نوفل، امکان ورود دوباره او بـه زادگاهش درون شرایطی امن، فراهم آمد.[۲][۶۷]

اسراء و معراج
نوشتار اصلی: معراج
محمد سوار بر بُراق، معراج درون صفحه‌ای از یک نسخهٔ بوستان سعدی درون سال ۱۵۱۴ مـیلادی (نقاش: ناشناس، خوشنویس: سلطان محمد نورالله).

محمد درون ۲ یـا ۳ سال پیش از هجرت بـه مدینـه،[۶۹] بر پایـهٔ منابع اسلامـی و به باور بیش‌تر مسلمانان، درون یک شب بـه سفری بـه نام معراج، از مسجدالاقصی بـه آسمان رفت. مسلمانان درون ۲۷ رجب «لیلة الاسراء و المعراج» را جشن مـی‌گیرند. بنا بـه نظر بیش‌تر مفسران قرآن، آیـه‌های آغازین سوره اسراء بـه معراج اشاره دارند. روایت‌ها و حدیث‌ها نیز اطلاعات و داده‌هایی از معراج دراختیـار مـی‌گذارند. معراج به‌طور گسترده‌ای درون ادبیـات عربی، ادبیـات اندونزیـایی، کشورهای غرب و شرق آفریقا و مـینیـاتورهای ایرانی (که بـه «معراج‌نامـه» معروفند) به‌کار رفته‌است.[۷۰]

هجرت و زمـینـه‌های آن

نوشتار اصلی: هجرت محمد
بیعت عقبه اول و عقبه دوم
نوشتار اصلی: بیعت عقبه

در عربستان افرادِ بسیـاری بـه قصد بازرگانی یـا بـه جا آوردن حج بـه مکه سفر مـی‌د. محمد از این موقعیت استفاده کرد و بخت خود را به منظور یـافتن خانـه‌ای تازه به منظور خود و پیروانش آزمود. بعد از چندین گفتگویِ ناموفق، درون صحبت با شماری از اهالی یثرب (که بعدها مدینـه خوانده شد) امـیدی یـافت.[۲] جمعیت عرب یثرب بـه این جهت کـه گروهی از یـهودیـان درون آن شـهر زندگی مـی‌د، با یکتاپرستی که تا اندازه‌ای آشنا بودند.[۲] گروهی از اهل یثرب کـه به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند کـه به «پیمان عقبه اول» شـهرت یـافت.

محمد بعد از پیمان اول مصعب بن عمـیر را بـه یثرب فرستاد که تا برای آن‌ها قرآن بخواند و اسلام را بیـاموزد.[۷۱] این چنین درون مدینـهانی، تقریباً از همگی قبیله‌ها، بـه آیین اسلام گرویدند که تا آن جا کـه در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینـه به منظور حج و دیدار محمد بـه مکه آمدند. آن‌ها او را بـه صورت پنـهانی و در شب دیدار کرده و با او پیمانی بستند کـه به «پیمان دوم عقبه»، یـا «پیمان جنگ» شـهرت یـافت.[۷۲]

در پیمان عقبه دوم محمد بعد از دعوت بـه اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط بـه این کرد کـه آنان همان‌طور کـه از زنان و فرزندانشان پشتیبانی کنند، از او نیز پشتیبانی کنند. آنچه محمد بـه آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید مـی‌جنگم و با آنکه دوستی کنید، درون صلح و آرامش خواهم بود.» بـه همـین دلیل بیعت دوم بـه «بیعة الحرب» مشـهور گردید. درون این بیعت ۷۳ مرد و زن حضور داشتند کـه دوازده تن از آنان از بزرگان مدینـه بودند، نـه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس.[۷۱] بعد از پیمان عقبه، محمد پیروانش درون مکه را تشویق بـه مـهاجرت بـه یثرب کرد. مانند واقعه هجرت بـه حبشـه، قریش تلاش کرد که تا از بیرون رفتن یـاران محمد از مکه جلوگیری کند؛ اما این تلاش‌ها ناموفق بود و تقریباً همگی مسلمانان موفق بـه ترک مکه شدند.[۷۳]

هجرت بـه مدینـه

هیـاتی دربردارندهٔ دوازده تن از بزرگان خاندان‌های مـهم مدینـه، از محمد دعوت د که تا به عنوان یک ناشناس (بیطرف) به منظور عرب‌ها و یـهودیـان کـه تا پیش از سال ۶۲۰ مـیلادی (۲ ق. ه) نزدیک بـه صد سال درگیرِ جنگ‌های داخلی بودند[۷۴] و کشت و کشتارهای پی درون پی و عدم توافق درون پرداخت خون‌بهای کشته‌شدگان داشتند، داوری کند؛ بـه ویژه بعد از جنگ بُعاث کـه همگی قبیله‌های یثرب (مدینـه) درون آن شرکت داشتند، این امر را به منظور ایشان آشکار ساخته بود کـه مفهوم‌های قبیله‌ای مانند «قصاص» دیگر قابل انجام نیست مگر این کهی صلاحیت‌دار درون بخش‌های دارای اختلاف داوری کند.[۷۴] نمایندگان فرستاده شده از مدینـه، از سوی خود و مردم شـهر یثرب متعهد شدند که تا محمد را درون جامعه خویش بپذیرند و از او درون برابر خطرهای جانی، مانند خود، نگهبانی کنند.[۲]

بر پایـهٔ روایت‌های اسلامـی، قریش از بیرون رفتن مسلمانان از مکه آگاه شد و برای کشتن محمد نقشـه‌ای را بـه اجرا گذاشت. محمد بـه کمک علی کـه در بستر وی خوابید،انی کـه نگهبانش بودند را گمراه کرد و پنـهانی بـه همراه ابوبکر از شـهر بیرون رفت.[۷۵] بـه این سان درون سال ۶۲۲ مـیلادی (۱ ه‍. ق) (برابر با سال سیزدهم بعد از آغاز دعوت خود) محمد بـه مدینـه، کـه یک واحه (آبادی) کشاورزیِ بزرگ بود، هجرت کرد و همراهان وی کـه با او از مکه بـه مدینـه مـهاجرت د بـه مـهاجران شـهرت یـافتند و مردم یثرب کـه پیـامبر و مـهاجران را یـاری رسانده بودند، انصار نامـیده شدند.[۲] بعدها (در زمان خلیفه دوم) این هجرت، مبدأی تاریخ مسلمانان شد. مدینـه که تا پیش از هجرت محمد «یثرب» نامـیده مـی‌شد و پس از این هجرت «مدینة النبی» یـا به‌اختصار «مدینـه» (برگرفته از مدینة النبی یـا المدینة المنورة) خوانده شد.[۷۶]

محمد درون مدینـه

نوشتار اصلی: محمد درون مدینـه
گاه‌شمار زندگی محمد درون مدینـه رویدادهای زندگی محمد درون مدینـه ۶۲۲ (آغاز) مـهاجرت بـه مدینـه (هجرت محمد) ۶۲۳ آغاز حمله مسلمانان بـه کاروان‌ها «سریـه»
سریـه الکدر ۶۲۴ نبرد بدر: مسلمانان بـه مکه‌ای‌ها حمله د
نبرد السویق، غنیمت گرفتن مسلمانان از ابوسفیـان
شکست و تبعید بنی‌قینقاع توسط مسلمانان
حمله بـه ذی عمرو
ترور خالد بن سفیـان، ابو رافع بن ابی الحُقَیْق، کعب بن اشرف، ابو عفک و عصماء بنت مروان ۶۲۵ غزوه احد: مکیـه‌ای‌ها مسلمانان را شکست مـی‌دهند
تلفات سنگین گروهای بن عمرو و رجیع اعزامـی از طرف محمد
نبرد حمرا اسد، مسلمانان توانستند دشمنشان را بترسانند و از حمله منصرفشان کنند
تبعید بنی نظیر توسط مسلمانان بعد از نبرد بنی نظیر
نبردهای نجد، بدر و دومـه الجندل ۶۲۷ نبرد احزاب
غزوه بنی‌قریظه، محاصره موفق بنی‌قریظه ۶۲۸ صلح حدیبیـه، دسترسی بـه کعبه
موفقیت مسلمانان درون تصرف پناهگاه خیبر ۶۲۹ نخستین سفر حج
حمله بـه امپراتوری روم شرقی و شکست مسلمانان: غزوه مؤته ۶۳۰ تصرف مکه توسط مسلمانان
نبرد حنین، پیروزی مسلمانان
نبرد طائف، درون ماه شوال روی داد و مسلمانان پیروز شدند ۶۳۱ تسلط بر بیشتر شبه‌جزیره عربستان ۶۳۲ حمله بـه غسانیـان: نبرد تبوک
آخرین حج محمد
مرگ درون ۸ ژوئن
  • ن
  • ب
  • و
بنیـان‌نـهادن ساختار سیـاسی اجتماعی نو
نوشتار اصلی: مـیثاق مدینـه

برای حل شکایت‌های دراز مدت قبیله‌های گوناگونِ از هم، یکی از نخستین کارهای محمد درون مدینـه مکتوب‌ سندی بود کـه به «مـیثاق مدینـه» شـهرت یـافت. این موافقت‌نامـه، «فرمـی از اتحاد یـا فدراسیون» را مـیان ۸ قبیله مدینـه و مـهاجران مسلمان از مکه برقرار مـی‌کند کـه در آن حقوق و وظیفه‌های هر شـهروند و چگونگی رابطه‌های مـیان گروه‌های گوناگون (دربردارندهٔ گروه مسلمانان و دیگر گروه‌ها بـه ویژه یـهودیـان و دیگر اهل کتاب) مشخص شده بود.[۷۴][۷۷] این پیمان مفهوم ساختار اجتماعی امت را بـه عنوان اجتماعی یکسان از مؤمنان تعریف مـی‌کند کـه دربردارندهٔ یـهودیـان نیز مـی‌شد؛ اما غیر یکتاپرستان مدینـه را درون بر نمـی گرفت.[۷۸][۷۹] پیمان مدینـه بـه یـهودیـان مدینـه درون ازای وفاداری سیـاسی بـه مسلمانان، حق استقلال فرهنگی و مذهبی مـی‌داد. ساختار اجتماعی کـه در قانون اساسی مدینـه تعریف شده بود، امت، ظاهری مذهبی داشت اما ملاحظه‌های عملی نیز درون آن انجام شده بود و به شکل گسترده‌ای قانون‌های قدیمـی قبیله‌ای عرب‌ها را نگه مـی‌داشت.[۲] پیمان مدینـه قبیله‌ها را مسئول رفتار اعضایشان مـی‌دانست.[۷۸]

پیکارها با مکه اطلاعات بیشتر: محمد درون مدینـه#پیکارها با مکه

متعاقب مـهاجرت مسلمانان بـه مدینـه، اهالی مکه اموال آن‌ها را مصادره د.[۸۰] به دلیل اینکه مـهاجرین درون مدینـه از نظر اقتصادی تحت فشار بودند و هیچ شغل خالی به منظور آن‌ها نبود کـه مشغول بـه کار شوند، آن‌ها جهت ارتزاق، شروع بـه یورش بـه کاروان‌های اهل مکه د. این حرکت باعث شروع جنگ مسلح بین اهل مکه و مدینـه شد.[۸۱] محمد آیـات ۳۹–۴۰ سوره حج را ایراد کرد کـه در آن‌ها اجازه استفاده از نیروی نظامـی صادر مـی‌شود.[۸۲]

بعدها محمد تصمـیم بـه حمله بـه یکی از کاروان‌های مکه گرفت، سپس اهل مکه سپاهی فراهم آوردند ولی شکست خوردند. (غزوه بدر) یک سال بعد قریش درون جنگی مسلمانان را شکست داد و محمد زخمـی شد ولی چون قریش خود را بـه اندازه کافی قوی نمـی‌دید، که تا مدینـه پیشروی ند و عقب‌نشینی د. (غزوه احد) درون آوریل ۶۲۷ مـیلادی (۵ ه‍. ق) قریش با ۱۰٬۰۰۰ تن بـه مدینـه حمله کرد؛[۴۵] اما بـه سبب وجود خندق گرد مدینـه، سپاه قریش بعد از ۴۰ روز (به روایت دیگر دو هفته)[۴۵] ناامـید شد و عقب‌نشینی کرد. (غزوه احزاب)[۸۳] در خلال این جنگ‌ها، بعلت همدستی سه قبیله از یـهودیـان با مشرکان با وجود تعهد قبلی مبنی بر عدم خیـانت، بین مسلمانان و این سه قبیله اختلاف و درگیری پیش‌آمد. دو قبیله بنی‌قینقاع و بنی نضیر تبعید و قبیله بنی قریظه حذف شد.[۸۴]

صلح حدیبیـه
نوشتار اصلی: صلح حدیبیـه
یک نقاشی کـه محمد و اصحاب او را درون هنگام رفتن بـه مکه نشان مـی‌دهد. جبرئیل، مـیکاییل، اسرافیل و عزرائیل هم درون تصویرند.

اگرچه محمد قبلاً آیـاتی کـه دستور انجام حج را مـی‌دادند را تحویل داده بود (سوره بقره آیـات ۱۹۶–۲۱۰)، مسلمانان آن را بـه خاطر دشمنی قریش انجام نداده بودند. در ماه شوال ۶۲۸ مـیلادی(۶ ه‍. ق)، محمد با ۱۴۰۰ تن از پیروانش جهت انجام عمره بـه سمت مکه رفتند.[۸۵] قریش با شنیدن نزدیک‌شدن مسلمان بـه مکه، ۲۰۰ سوار را فرستاد کـه آن‌ها را متوقف کنند. محمد با طی مسیر صعب‌العبورتری آن‌ها را دور زد و به حدیبیـه، درون حومـه شـهر مکه رسید.[۸۶][۸۷] مذاکرات با مکه شروع شد و فرستادگانی بین دو طرف ردوبدل شد. درون نـهایت پیمان صلحی بـه مدت ۱۰ سال بین دو طرف منعقد شد.[۸۷][۸۸] نتیجه قرارداد این بود کـه مکه، جامعه مسلمانان مدینـه را از نظر سیـاسی و مذهبی بـه رسمـیت مـی‌شناخت.[۸۵] مفاد اصلی قرارداد این بود کـه طرفین دشمنی‌ها را کنار بگذارند، محمد سال بعد به منظور حج بـه مکه بیـاید، اگری از اهل مکه بـه مدینـه رفت بـه مکه بازگردانده شود ولی نـه بالعکس، و قبایل آزاد خواهند بود کـه با محمد یـا با قریش درون پیمان باشند.[۸۹]

سال‌های پایـانی

نوشتار اصلی: محمد بعد از فتح مکه
فتح مکه
نوشتار اصلی: فتح مکه
محمد بعد از فتح مکه بلال حبشی، یک سیـاه آزاد شده، را مأمور کرد کـه بر بام کعبه اذان بگوید. بلال اولین مؤذن اسلام است.

صلح حدیبیـه که تا ۲ سال پایدار بود.[۹۰][۹۱] فسخ شدن صلح حدیبیـه از آنجا شروع مـی‌شود کـه محمد پیمان صلحی با یکی از زیرشاخه‌های قبیله بنی‌خزاعه بسته بود.[۹۲] قبیله بنی‌خزاعه روابط دوستانـه‌ای با محمد داشت درون حالی کـه دشمنش قبیله بنی‌بکر با مکیـان اتحاد داشت.[۹۰][۹۱] خاندانی از بنی‌بکر شبانـه بـه بنی‌خزاعه یورش مـی‌برند و تعدادی از آن‌ها را مـی‌کشند.[۹۰][۹۱] اهل مکه متحدانشان (بنی‌بکر) را با فراهم اسلحه کمک کرده بودند، و طبق برخی از منابع تعداد کمـی از اهل مکه هم درون جنگ شرکت کرده بودند.[۹۰] بعد از این واقعه، محمد پیغامـی بـه مکه فرستاد و در آن سه شرط را مشخص کرده بود و از اهل مکه مـی‌خواست یکی را بپذیرند. شروط این بود کـه اهالی مکه خون‌بهایـانی کـه از قبیله بنی‌خزاعه کشته شده‌اند را بدهد، یـا اتحادشان با بنی‌بکر را برهم بزنند، یـا پیمان حدیبیـه را منسوخ اعلام کنند.[۹۳]

پاسخ مکه این بود کـه آن‌ها فقط شرط آخر را مـی‌پذیرند.[۹۳] اما کمـی بعد بـه اشتباه خود پی بردند و ابوسفیـان را فرستادند کـه پیمان حدیبیـه را احیـا کند؛ ولی محمد درخواستشان را نپذیرفت و نیروهای خود را به منظور جنگ با مکه آماده کرد.[۹۴] درون سال ۶۳۰ مـیلادی (۸ ه‍. ق) با نیروی بسیـار زیـادی کـه گفته مـی‌شود ۱۰٬۰۰۰ نفر بودند بـه سمت مکه حرکت کرد و با حداقل کشته کنترل مکه را بـه دست گرفت.[۹۵] محمّد بخشش عمومـی به منظور تمامـی رفتارهای گذشته و توهین‌ها بـه اهل مکه داد، بـه جز ده زن و مرد کـه او را مورد تمسخر قرار داده بودند و در شعرها و آوازهایشان بـه او ناسزا گفته بودند. او برخی از این افراد را نیز بعداً بخشید.[۹۶] اکثر اهل مکه مسلمان شدند و محمد متعاقباً نسبت بـه شکستن تمامـی بت‌های درون کعبه و جز آن، اقدام کرد.[۹۷]

فتح عربستان
نوشتار اصلی: غزوه حنین
نقاشی مربوط بـه قرن هجدهم مـیلادی کـه محمد را درون آسمان و در کنار فرشتگان ترسیم کرده‌است.

چندی بعد از فتح مکه، محمد متوجهٔ تهدید نظامـی از سوی قبایل هوازن کـه در حال جمع‌آوری لشکری بزرگ بودند شد. هوازن دشمنان قدیمـی قریش بودند. قبیله ثقیف کـه در شـهر طائف زندگی مـی‌د نیز بـه دلیل نزول وجه قریش، سیـاستی ضد مکه‌ای اتخاذ کرده بودند.[۹۸] محمد هر دو این قبایل را درون غزوه حنین شکست داد.[۲]

در سال دهم هجری، قبیلهٔ ثقیف نمایندگانی بـه مدینـه فرستادند که تا خود را تسلیم محمد کرده و اسلام را بپذیرند. خیلی از بادیـه‌نشینان نیز جهت امن بودن از حملات محمد و همچنین بهره‌بردن از غنایم جنگی بـه اسلام گرویدند. البته بادیـه‌نشینان آدابی مغایر با آداب اسلام داشتند و مـی‌خواستند کـه استقلال، کد اخلاقی و سنن اجدادی خود را حفظ کنند؛ بنابراین محمّد فقط از آن‌ها طلب پیمان نظامـی و سیـاسی کرد کـه بر اساس آن بادیـه‌نشینان حاکمـیت مدینـه را پذیرفته، بـه مسلمانان یـا متحدان آن‌ها حمله نمـی‌کنند، و زکات، مالیـات اسلامـی، را پرداخت مـی‌کنند.[۹۹]

فراسوی عربستان
نوشتار اصلی: جنگ تبوک

از سوی دیگر، از سال پنجم هجری، محمد لشکرکشی بـه سمت شام را آغاز کرد. طبق روایـات تاریخی مسلمانان، محمد از سال ۶ و ۷ هجری نامـه‌هایی را به منظور سران حکومت‌های همسایـه شامل هراکلیتوس، امپراتور بیزانس، نجاشی شاه حبشـه، خسرو پرویز شاه ساسانی و چند تن دیگر فرستاد و آن‌ها را دعوت بـه دین اسلام کرد. اما همگی این دعوت را رد د. بیشترین تاریخ پژوهان مدرن این اقدامات را منشأ فتوحات بعدی مسلمانان مـی‌دانند، کـه در زمان خلافت راشدین رخ داد.[۱۰۰]

نخستین هدف درون فراسوی عربستان، دومة الجندل درون مـیانـه راه مدینـه و دمشق بود. درون سال نـهم هجری، وی خالد بن ولید را با سپاهی بـه آن سو فرستاد کـه دومةالجندل و تبوک را فتح کرد.[۱۰۱] درون همان سال، محمد بـه سمت تبوک، درون شمال عربستان، لشکرکشی کرد. دلیل این امر شکست قبلی سپاه مسلمانان درون جنگ موته درون برابر امپراتوری روم شرقی و همچنین گزارش‌هایی مبنی بر برخورد دشمنانـه با مسلمانان بود. اگرچه درگیری‌ای درون تبوک رخ نداد، ولی برخی از شیخ‌های قبایل آن ناحیـه خود را تابع او د.[۱۰۲]

حجةالوداع
نوشتار‌های اصلی: حجةالوداع و غدیر خم
محمد درون حجةالوداع اضافه ماه‌های اضافی را ممنوع مـی‌کند (نتیجه اینکه هر سال دقیقاً ۱۲ ماه خواهد داشت)، نگاره‌ای از یک نسخه رونوشت عثمانی از کتاب «آثار الباقیـه» (نگارنده: ابوریحان بیرونی) متعلق بـه قرن ۱۷ مـیلادی.

در پایـان سال دهم (۶۳۲ مـیلادی) بعد از هجرت، محمّد آخرین حج و اولین حج کامل را انجام داد[۱۰۳] و از این طریق تمام جزئیـات مراسم حج را بـه پیروانش توضیح داد.[۲] طی این واقعه (حجةالوداع و تعلیم اعمال حج) رخ داد،[۲]

در بازگشت بـه مدینـه و در بین راه، محمد بـه صورت ناگهانی بـه مدت سه روز درون محلی بـه نام غدیر خم توقف کرد و با جمع‌ حجاج خطبه‌ای خواند و در آن جمله «هر کـه من مولای اویم بعد علی مولای اوست» را با بلند دست علی درون برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» درون عربی بـه دو معنای «دوست» و «رهبر» است.[۱۰۴]

تفاسیر شیعه قرآن مائده ۳ را بـه انتصاب علی (به عنوان جانشین محمّد) درون این قضیـه نسبت مـی‌دهند.[۱۰۵] اهل سنت معتقدند کـه عده‌ای از تقسیم غنایم درون اردوکشی بـه یمن کـه توسط علی انجام شده ناراضی بودند و محمد درون پاسخ بـه آن‌ها علی را دوست خویش معرفی کرد که تا ناخشنودی آنان را فرونشاند.[۱۰۶]

درگذشت
مسجد النبی، شـهر مدینـه. آرامگاه محمد درون آن واقع شده‌است. (نقاشی متعلق بـه قرن نوزدهم م)

محمد چند ماه بعد از حجةالوداع مریض شد و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد.[۱۰۷] درون روز دوشنبه‌ای کـه محمد سخت بیمار بود (که درون همان روز هم درگذشت) و نمـی‌توانست از خانـه بیرون رود، ابوبکر با مسلمانان نماز خواند.[۱۰۸] محمد سرانجام درون روز بنا بر اعتقاد شیعه دوشنبه ۲۸ صفر[۱۰۹] و بنا بـه اعتقاد اهل سنت ۱۱ ربیع‌الاول سال ۱۱ هجری برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، (برابر با ۷ خرداد سال ۱۱ خورشیدی[۱۱۰]) درون ۶۳ سالگی درگذشت.[۴۵][۱۰۷] بعد از درگذشت محمد ابوبکر وارد مسجد شد و ابتدا آیـه‌ای از قرآن را با این مضمون خواند:«محمد نیست مگر فرستاده‌ای کـه پیش از او فرستادگان آمده و رفتند؛ بعد آیـا اگر او بمـیرد یـا کشته شود بـه سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر بازگردد بـه خدا آسیبی نمـی‌زند و خدا سپاس‌گزاران را پاداش مـی‌دهد.»[آل‌عمران ۱۴۴] سپس گفت: «ای مردم، هر محمد را مـی‌پرستید، بعد همانا محمد مرده‌است و هر خدای محمّد را مـی‌پرستید، بداند کـه او زنده‌ای هست که هرگز نمـی‌مـیرد.»[۱۰۷][۱۱۱] او را درون منزل عایشـه دفن د. مسجدی کـه بعدها بـه محل دفنش افزوده شد، بـه زیـارتگاه مسلمانان تبدیل شد.[۱۱۲] نقل هست که چون محمد درگذشت، اهل بیت شروع بـه گریـه و زاری د. مـیان مردم اضطراب و تشویش بـه راه افتاد. برخی مانند عثمان پسر عفان از سخن گفتن بازماندند و عده‌ای مانند عمر بن خطاب نیز مردن او را باور نداشتند.[۱۱۳]

پسایند

اطلاعات بیشتر: جانشینی محمد، خلافت راشدین
گستره قلمروی اسلامـی      در زمان محمد (۶۲۲–۶۳۲)      در زمان خلافت راشدین (۶۳۲–۶۶۱)      در زمان بنی‌امـیه (۶۶۱–۷۵۰)

پس از درگذشت محمد، گروهی از مردم بـه سقیفه بنی ساعده رفتند که تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند.[۱۱۴] این امر درحالی بود که، علی[۱۱۵] بـه همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند.[۱۱۶] گروهی از انصار درون سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت مـی‌د، اما مـهاجران این را نپذیرفتند و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر بـه محمد مـی‌دانستند.[۱۱۷] عمر بن خطاب، یکی از صحابه مـهم محمد، ابوبکر را بـه عنوان جانشین درون سقیفه نامزد کرد و بقیـه حمایت خود را افزودند و ابوبکر بـه عنوان اولین خلیفه مسلمـین انتخاب شد. پوناوالا مـی‌نویسد تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند کـه بحران موجود درون این برهه، توسط سه تن از مـهاجران مشـهور بـه نام‌های ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمـیل د. حسادت بین دو قبیلهٔ مـهم انصار بـه نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم درون تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰]

در مـیان مـهاجران عده‌ای نیز بـه رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یـاسر، علی را وارث مشروع محمد مـی‌دانستند.[۱۱۷] این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند کـه علی توسط شخص محمد بـه جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت حتما از آن وی باشد.[۱۲۱][۱۲۲] علاوه بر آن، طبری درون تاریخ خود نقل کرده‌است کـه گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر درون خانـهٔ فاطمـه گرد آمدند و عمر با تهدید بـه آتش زدن خانـه، آن‌ها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر مـی‌گفت کـه اگر چهل یـاور داشت قیـام مـی‌کرد.[۱۲۳] بـه نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم که تا قبل از درگذشت فاطمـه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا کـه تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۱۱۷]

بتدریج نـهاد خلافت پدید آمد کـه در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب بـه خلافت نوعی قرارداد بود کـه تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی (امت) پدید مـی‌آورد.[۱۲۴] فوری‌ترین کار ابوبکر رسیدگی بـه شورش‌های قبایل عرب درون جنگ‌هایی کـه مورخین مسلمان بعدی نام «جنگ‌های ارتداد»[پانویس ۱۳] بر آن نـهادند، بود. کار فوری دیگر لشکرکشی بـه سمت امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بـه دلیل شکست پیشین مسلمانان بود.[۱۲۵] بعد از ابوبکر، بـه ترتیب عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابیطالب بـه خلافت رسیدند کـه به خلفای راشدین مشـهورند. بعد از آنان حکومت بـه بنی امـیه و سپس بـه بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش درون آندلس، فاطمـیان، حفصیـان و مرینیـان نیز خود را جانشین محمد مـی‌دانستند. سلاطین عثمانی هیچ‌گاه رسماً خلیفه نبودند. تنـها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ که تا ۱۹۲۴ خود را خلیفه تمامـی مسلمانان خواند.[۱۲۶]

خانواده

همسران و فرزندان

نوشتار اصلی: همسران و فرزندان محمد
همسران

زندگی محمد معمولاً بـه دو دوره تقسیم مـی‌شود: قبل از هجرت درون مکه، و پس از هجرت. گفته مـی‌شود محمد سیزده زن یـا کنیز داشته‌است (نسبت بـه وضعیت برخی بـه عنوان زن یـا کنیز توافق وجود ندارد)[۱۲۷][۱۲۸] درون هنگام درگذشت محمد، نـه نفر از همسرانش درون قید حیـات بودند.[۱۲۸] ازدواج‌های محمد با اه گوناگونی انجام مـی‌شد: بعضی تصمـیم شخصی، بعضی بـه دلیل بیوه‌بودن زن، و بعضی بـه دلایل سیـاسی، مانند ایجاد یـا حفظ اتحاد قبیله‌ها.[۱۲۹]

یکی از اشکال‌هایی کـه در غرب بـه پیـامبر اسلام گرفته مـی‌شد تعدد زوجات او بوده‌است کـه آن را ناشی از ‌پرستی مـی‌دانستند کـه از پیـامبر الهی بـه دور است.[۱۳۰][۱۳۱] مسلمانان با نگرشی تاریخی و عقلانی، تمام ازدواج‌های او را درون آن فضای تاریخی ارزیـابی و توجیـه مـی‌کنند.[۱۳۱] بـه گفتهٔ برخی منابع، درون فرهنگ عربستان دوران محمد، ازدواج فقط یک تصمـیم شخصی به منظور اه شخصی نبود، بلکه عموماً وابسته بـه نیـازهای درون قبیله‌ای یـا بین قبیله‌ای جهت تشکیل متحدین بود.[۱۳۲] بـه عقیده جان اسپوزیتو، ازدواج مجدد به منظور بیوه‌ها درون فرهنگ عرب کـه بر روی باکره‌بودن تأکید مـی‌کرد، مشکل بود.[۱۳۰]

در سن ۲۵ سالگی محمد با خدیجه کـه سنی بین ۴۰ که تا ۴۵ سال داشت،[۱۲۹] ازدواج کرد. این ازدواج، زندگی مشترک موفقی بود کـه ۲۵ سال دوام یـافت.[۱۳۳] محمّد از طرق مختلف بر خدیجه تکیـه مـی‌کرد و تا زمانی کـه او زنده بود، همسر دیگری اختیـار نکرد.[۱۳۴]

خدیجه درون ۶۵ سالگی درگذشت. چندی بعد از درگذشت خدیجه خوله بنت حکیم بـه محمد پیشنـهاد کرد کـه با سوده یـا با عایشـه ازدواج کند. گفته شده کـه محمد از خوله خواست کـه مقدمات ازدواج او با هر دو را فراهم کند. عایشـه درون آن زمان درون نامزدی پسری از مشرکان بـه نام جبیر بن مطعم بود،[۱۳۵][۱۳۶] اما ابوبکر نامزدی او را بـه هم زد که تا با محمد ازدواج کند.[۱۳۷] گرچه برخی منابع اولیـه عایشـه را هنگام ازدواج با محمد کودکی شش که تا نـه ساله ذکر کرده‌اند.

حفصه عمر بن خطاب بود کـه شوهر اولش درون جنگ بدر کشته شد. بعد از بیوه‌شدن حفصهٔ ۲۰ ساله کـه ۳۵ سال از محمد کوچک‌تر بود، محمد وی را بـه عقد خود درآورد.

زینب بنت خزیمـه (ام‌المساکین) بیوه عبیده بود و کمـی بعد از ازدواج با محمد درون ۳۱ سالگی درگذشت.

ام سلمـه بیوه ابوسلمـه بود.

زینب بنت جحش زن طلاق‌گرفتهٔ زید (فرزندخواندهٔ محمد) بود.

جویریـه رئیس قبیله بنی مصطلق بود.

ام حبیبه بیوه عبید و ابوسفیـان (رهبر اهالی مکه و مخالف پیـامبر) بود و از طریق شخص سومـی با محمد ازدواج کرد.

صفیـه از اسیران یـهودی درون جنگ خیبر بود کـه شوهرش بعد از جنگ خیبر اعدام شده بود. ازدواج صفیـه با محمد بـه زودی — یـا درون خیبر یـا درون مسیر بازگشت بـه مدینـه — صورت پذیرفت.[۱۳۸]

مـیمونـه نیز بیوه بود و در ۵۱ سالگی با محمد ازدواج کرد.

ماریـه را فرمانروای مصر بـه محمد هدیـه داده بود و کنیز محمد بود.[۱۲۹]

ریحانـه بانوی یـهودی اسیرشده‌ای از قبیله بنی‌قریظه بود کـه سیره‌نویسان درون مورد همسر یـا کنیز بودنش اختلاف نظر دارند.[۱۳۹] ریحانـه کـه سهم محمد از غنائم بنی‌قریظه بود هنگامـی کـه به نکاح یـا کنیزی محمد (۵۸ ساله) درآمد ۲۰ سال داشت.

فرزندان

خدیجه چهار (ام کلثوم، رقیـه، زینب، فاطمـه) و دو پسر (قاسم، عبدالله) به منظور محمد آورد کـه دو پسر او درون کودکی درگذشتند. دو اول با عثمان و فاطمـه با علی ازدواج د. ام‌کلثوم و رقیـه پیش از محمد درگذشتند. ماریـه نیز پسری بـه نام ابراهیم آورد کـه در دو سالگی درگذشت.[۱۲۹]

محمد از طریق فاطمـه زهرا دارای دو نوه پسر شد بـه نام‌های حسن و حسین شد. همچنین فاطمـه بـه اسم زینب نقشی مـهم درون مطالبه حقوق خاندان محمد درون زمان امویـان بعد از کشته شدن حسین درون نبرد کربلا ایفا کرد. نسل محمد از طریق فاطمـهٔ زهرا ادامـه یـافت کـه به‌عنوان شریف یـا سید شناخته مـی‌شوند. آن‌ها به‌عنوان تنـها نسل بازمانده از محمد، مورد احترام شیعه و سنیـاند. شیعیـان حسن و حسین و فرزندان حسین را امام و جانشین برحق محمد مـی‌دانند.[۱۴۰]

دامادها

عتبه و عتیبه فرزندان ابولهب، عثمان بن عفان، علی ابن ابیطالب و ابوالعاص بن ربیع، دامادهای پیـامبر اسلام بوده‌اند.

مـیراث

اصلاحات

نوشتار اصلی: اصلاحات درون صدر اسلام

به گفتهٔ مورخ ویلیـام مونتگمری وات، به منظور محمد مذهب موضوعی شخصی و انفرادی نبود بلکه «پاسخ کلی شخصیت او بـه وضعیتی بود کـه او خود را درون آن مـی‌یـافت. او نـه تنـها بـه جنبه‌های مذهبی و نظری شرایط موجود، بلکه بـه وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و فشارهای سیـاسی کـه بر مکه درون زمان او حاکم بود، پاسخ مـی‌داد.»[۱۴۱] بـه گفتهٔ برنارد لوئیس، دو روایت سیـاسی مـهم درون اسلام موجود است: درون اولی بـه محمد بـه عنوان زمامدار درون مدینـه نگاه شده و در دیگری بـه او بـه عنوان یک شورشگر درون مکه. لوئیس اسلام را نوعی انقلاب مـی‌داند کـه جوامعی کـه به آن‌ها وارد شد را که تا حد زیـادی تغییر داد.[۱۴۲]

مورخانی مانند وات، رابینسون و اسپوزیتو، توافق نظر دارند کـه اصلاحات اجتماعی اسلام جامعه عرب موجود را درون حوزه‌هایی هم‌چون امنیت اجتماعی، ساختار خانواده، برده‌داری، حقوق زنان، کودکان و اقلیت‌های قومـی بهبود بخشید.[۱۴۲][۱۴۳] به گفتهٔ لوئیس، «اسلام از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیت‌های طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید کـه در آن ورود بـه شغل‌های مختلف به منظور افراد مستعد باز بود.»[۱۴۲]

سنت

سنت حاوی اعمال و گفته‌هایی هست که بـه محمد نسبت داده شده و از مسائلی مانند عقاید و آداب مذهبی، بهداشت شخصی و دفن مردگان گرفته که تا سؤالات فلسفی مانند عشق مـیان انسان‌ها و خدا را شامل مـی‌شود. مسلمانان بـه محمد بـه عنوان الگو مـی‌نگرند[پانویس ۱۴] و سنت او تأثیر زیـادی درون فرهنگ اسلامـی گذاشته‌است. بسیـاری از آداب مذهبی مانند نماز روزانـه، روزه، حج سالیـانـه درون سنت یـافت مـی‌شود ولی درون ظاهر قرآن یـافت نمـی‌شوند.[۱]

دیدگاه‌ها

در فرهنگ اسلامـی

نوشتار اصلی: محمد درون فرهنگ و ادبیـات اسلامـی
ورودی کاخ توپ‌قاپی درون استانبول، تفکر مسلمانان را دربارهٔ نقش محمد نشان مـی‌دهد — «خدایی جز خداوند یگانـه نیست و محمد فرستاده اوست»

برخلاف ادیـان مسیحیت و بودایی، کـه عمده هنرهای مذهبی آنان شمایلی[پانویس ۱۵] است، هنرهای اسلامـی به‌طور اکید، غیر شمایلی[پانویس ۱۶] بوده و مسلمانان از بـه تصویر کشیدن خداوند و محمد، منع شده‌اند. اما این بدان معنا نیست کـه محمد درون هنرهای اسلامـی بـه اشکال دیگری حضور ندارد، اسامـی او، بـه خصوص نام «محمد»، بـه صورت خوشنویسی درون همـه‌جای دنیـای اسلام و به‌خصوص درون مساجد باشکوه امپراتوری عثمانی، به‌چشم مـی‌خورد. همچنین مـینیـاتورهای پارسی، ترکی و مغولی بسیـاری با سبکهای خاص، وجود دارد کـه پیکر محمد درون آن‌ها ترسیم گشته اما صورت او اغلب مخفی یـا محو و در هاله‌ای از نور ترسیم گردیده‌است.[۱]

در دین اسلام

محمد درون باورهای اسلامـی مقدس‌ترین و واجب الاحترام ترین شخصیت درون تاریخ اسلام به‌شمار مـی‌رود.[۱۴۴]

به صورت تاریخی مـیان مسلمانان اختلاف نظر درون مورد انجام گناه کبیره یـا صغیره توسط محمد، ماهیت آن درون صورت پذیرش خطاپذیری، درون دوران قبل یـا بعد از تبلیغش وجود داشته‌است. بـه عنوان مثال حنبلیـها معتقد بوده‌اند کـه محمد تنـها عصمت درون انتقال وحی داشته ولی خود از گناه مصون نبوده‌است.[۱۴۵] متکلمان شیعه هشام بن حکم، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی نظرات مختلفی دربارهٔ جزئیـات عصمت پیـامبران داشته‌اند (عصمت درون تشیع را ببینید). دیدگاه رسمـی شیعیـان امروزی دیدگاه سید مرتضی است.[۱۴۵] پال والکر، مورخ غربی، معتقد هست که «قرائت لفظی» از متن قرآن (مثلاً فتح ۲) و احادیث آزادانـه بـه محمد گناه و خطا نسبت مـی‌دهد و همچنین معتقد هست که مسلمانان اولیـه نیز ظاهراً چنین برداشتی داشته‌اند. والکر معتقد هست که دیدگاه خطاناپذیر بودن محمد، ابتدا توسط شیعیـان بـه محمد نسبت داده شده‌است.[۱۴۶]

در سایر ادیـان

نوشتار وابسته: محمد درون کتاب مقدس

محمد درون نزد بهائیـان یکی از پیـامبران خدا،[۱۴۷] درون نزد گورو نانک (بنیـانگذار آئین سیک) نماینده برهمن (خدای برتر هندوها)،[۱۴۸] و نزد مورمونـها دریـافت‌کننده نور خدا و حقایق اخلاقی مـی‌باشد.[۱۴۹]

به نوشته محمود طالقانی، روحانی شیعه، مسلمانان معتقد بـه ذکر نام و مشخصات محمد پیـامبر اسلام درون کتاب‌های پیش از خود هستند درون حالی کـه یـهودیـان و مسیحیـان چنین موضوعی را نمـی‌پذیرند. همچنین وی سبب هجرت اقوامـی از یـهود را بـه سرزمـین حجاز و سدر دهکدهٔ گمنام و بی‌نشان یثرب (مدینـه کنونی)، همـین پیش‌بینی‌ها و پیش‌گویی‌ها مـی‌داند. او قرآن بقره ۸۹ را دربارهٔ امـید و انتظار اولیـه و سپس کفر اهل کتاب بـه محمد و دین جدید وی دانسته‌است.[۱۵۰]

در فرهنگ غرب

نوشتار اصلی: محمد درون فرهنگ غرب

در قرون وسطی، محمد درون تصور عمومـی غربیـان بت یـا خدایی پنداشته مـی‌شد کـه توسط مسلمانان پرستیده مـی‌شود. بعد از اصلاحات پروتستانی تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومـی آنان بـه شخص متقلب، مکار و خودخواهی تبدیل شد. نوشته‌های غربی از قرن ۱۸ بـه بعد تحلیل‌های تاریخی‌تری از محمد ارائه مـی‌د کـه عموماً ادعای پیـامبری او را رد مـی‌کرد. این نوشته‌ها آغشته بـه فلسفه غربی و تأثیرپذیرفته از الهیـاتی بود کـه نویسندگان این اثرها بـه آن‌ها اعتقاد داشتند. بسیـاری از این مطالعات بر پایـه تحقیقات تاریخی زیـادی بنا مـی‌شدند و توجه بیشتری بـه عوامل انسانی، تاریخی، اقتصادی و سیـاسی درون مقایسه با عوامل مذهبی، الهی یـا روحانی داشتند.[۱] تنـها درون نیمـه دوم قرن بیستم مـیلادی، نویسندگان غربی آگاهی بیشتری از اهمـیت واقعیت‌های مذهبی و روحی کـه در زندگی بنیـان‌گذاران مذاهب عمدهٔ دنیـا وجود دارد بـه دست آوردند و موفق بـه ترکیب پژوهش دقیق (آنگونـه کـه در غرب فهمـیده مـی‌شود) بـه همراه یکدلی با موضوعی کـه آن را بررسی مـی‌کنند شدند.[۱] بـه گفتهٔ ویلیـام مونتگمری وات و ریچارد بل، نویسنده‌های معاصر عموماً این نظر را کـه محمد عمداً پیروانش را فریب داده‌است رد مـی‌کنند و معتقد بـه صداقت کامل و حسن نیت او هستند.[۱۵۱] درون نظر مونتگمری وات صداقت کامل البته لزوماً درستی را ایجاب نمـی‌کند: «محمد ممکن هست آنچه درون ضمـیر ناخودآگاهش بوده‌است را با وحی الهی اشتباه گرفته باشد».[۱۵۲] بـه گفتهٔ آلفورد ولش دلیل تأثیر زیـاد محمد و موفقیت او اعتقاد خدشـه‌ناپذیر او بـه مأموریتش بود.[۲] بـه باور ویلیـام مونتگمری وات تحمل مشقت‌ها جهت رسیدن بـه هدفش، زمانی کـه هیچ توجیـه عقلانی به منظور امـیدواری وجود نداشت، صداقت محمد را نشان مـی‌دهد[۱۵۳] و فرض عدم صداقت محمد درک ظهور و توسعه اسلام را ناممکن مـی‌سازد.[۱۵۴]

نقد

نوشتار اصلی: نقد محمد

پیشینـه نقد محمد بـه زمان حیـات وی درون سده هفتم بازمـی‌گردد؛ زمانی کـه عرب‌های نامسلمان حجاز عمدتاً بـه خاطر تبلیغ توحید، درون کلامشان بـه او مـی‌تاختند. عمده این انتقادات چنان‌که درون قرآن بیـان شده‌است شامل اتهام شاعری،[۱۵۵] سحر، کهانت، جنون،[۱۵۶] دروغ بستن بـه خدا[۱۵۷] و انگیزه‌های نظیرب قدرت و ثروت[۱۵۸] مـی‌شده‌است.

برخی از مسائل امروزین

مسلمانان دنیـا، همواره درون گفتار و نوشتار با القاب و احترام از محمد یـاد مـی‌کنند و مخالف نمایـاندن هرگونـه تصویر مشخصی از چهرهٔ محمد هستند که تا مبادا آن تصویر، موجب توهین و بی‌احترامـی گردد. موج جدیدی از اعتراضات عمومـی مسلمانان و واکنش‌های رسمـی دولت‌های اسلامـی، با چاپ کاریکاتورهایی از محمد درون غرب آغاز گردید. خاورشناس آرتور جفری[پانویس ۱۷] طی مقاله‌ای بـه این نکته اشاره مـی‌کند کـه متداول‌ترین رنجشی کـه مسیحیـان درون دل مسلمانان نشانده‌اند از آن ناشی مـی‌شود کـه آنان از درک حرمت بسیـار والایی کـه مسلمانان به منظور پیـامبر خود قائلند، مطلقاً ناتوانند.[۱۵۹] همچنین، آنـه‌ماری شیمل[پانویس ۱۸] درون مقدمـه کتاب خود دلیل حذف تصاویر نسخه انگلیسی نسبت بـه نسخه آلمانی کتاب خود را چنین شرح مـی‌دهد: «با آنکه آن تصاویر مربوط بـه آثار دوره مـیانـه اسلام است، اما نمایـاندن شمایل پیـامبر، خاطر مسلمانان روزگار ما را رنجه مـی‌نماید، مگر آنکه بـه توصیف لفظی باشد.»[۱۶۰]

در سال ۲۰۰۵ چاپ کاریکاتورهای محمد درون روزنامـه یولاندز پستن،[پانویس ۱۹] کـه در واقع سه عدد از این کاریکاتورها درون دانمارک چاپ شده بودند، واکنش‌های تندی را درون مـیان مسلمانان بـه دنبال داشت. تظاهرکنندگان درون هندوستان و پاکستان پرچم دانمارک را بـه آتش کشیدند، چندین کلیسای مسیحیـان را آتش زدند، درون خیـابان‌ها با قمـه تعدادی از مسیحیـان را مورد حمله قرار دادند و یک مسیحی را داخل تیوپ لاستیکی پر از نفت قرار داده و به آتش کشیدند. درون پی این اقدامات از دولت دانمارک خواسته شد کـه بابت چاپ کاریکاتورها درون روزنامـه یولاندز پوستن عذرخواهی کند، اما دولت دانمارک با اشاره بـه اصل آزادی بیـان درون دانمارک حاضر بـه عذرخواهی نشد. درون آمریکا، نروژ، آلمان، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی بـه نشان همبستگی با یولاندز-پُستن کاریکاتورها را چاپ د. درون پی آن سفارت خانـه‌های دانمارک مورد حمله قرار گرفتند، کالاهای دانمارکی تحریم شدند و در پی بـه آتش کشیدن کنسولگری ایتالیـا درون بنغازی لیبی ۹ نفر کشته شدند.[۱۶۱]

جستارهای وابسته

  • فیلم محمد
  • فیلم رسالت
  • مجموعه تلویزیونی عمر (فیلمـی کـه تاریخ صدر اسلام را پوشش مـی‌دهد)
  • نقد محمد
  • آشتی‌نامـه محمد
  • صحت تاریخی محمد

یـادداشت‌ها

  • نام کامل: ابوالقاسم محمّد بن عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم
  • حدود ۵۳ قبل از هجرت -۱۱ هجری قمری)
  • «محمد» درون یونیکد: ﷴ
  • سوره آل عمران:44، سوره محمد:2، سوره احزاب:40، سوره فتح:29
  • سوره صف:6
  • (به عربی: طه)
  • (به عربی: یس)
  • (به عربی: «ما کان محمد أبا أحد من رجالکم ولکن رسول اللّه و خاتم النّبیّین...»)
  • قرآن زمر ۶
  • او از بزرگان برجسته مکه و در مـیان قریش بـه ابو الحکم مشـهور بود و مسلمانان بـه طعنـه او را ابوجهل مـی‌نامـیدند.
  • * بـه گفته دانشنامـه اسلام، سجده ، مسجد و امثال آن‌ها کـه در ذیل داستان غرانیق آمده درون دوران حضور مسلمانان درون مکه وجود نداشتند. (al-Kur'an Encyclopedia of Islam, Second Edition, Brill Online 2014)
    • طبری مطلب را بـه گونـه‌ای آورده کـه داستان غرانیق (سوره نجم) روز اتفاق افتاد و آیـه ۵۳ سوره حج همان شب نازل شد. حال آنکه سوره حج مدنی هست و فاصله بین نزول دو سوره نجم و حج حداقل پنج سال است. (نقد توطئه آیـات شیطانی، عطاءالله مـهاجرانی، صفحه ۶۳، انتشارات اطلاعات ۱۳۸۴)
    • به نقل ابن سعد غرانیق درون رمضان سال پنجم بعثت رخ داد و مـهاجران درون شوال همان سال بـه مکه بازگشتند. اینکه مسافری از مکه خبر را بـه حبشـه برساند و بعد مـهاجران از حبشـه بـه مکه بازگردند درون آن زمان درون یک ماه ممکن نبود. (افسانـه غرانیق، سید جعفر شـهیدی صفحه ۶۷، نشریـه مـیقات حج، تابستان ۱۳۷۷، شماره ۲۴)
    • اسناد این داستان راوی اصلی را یکی از تابعین یـا اصحابی معرفی مـی‌کنند کـه در آن زمان متولد نشده بود. (سیرت جاودانـه، سید جعفر مرتضی عاملی، جلد ۱ صفحه ۳۴۱، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشـه اسلامـی ۱۳۸۴)
  • عبارت "آیـات شیطانی" نخستین بار توسط ویلیـام مویر درون 1858 بـه کار شد. (The Oxford Dictionary of Islam edited by John L. Esposito, p. 280, 2003)
  • (به عربی: حروب الردة)
  • قرآن درون احزاب ۲۱ مسلمانان را الگوبرداری از محمد تشویق مـی‌کند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا»
  • iconic
  • aniconic
  • Arthure Jeffery
  • Annemarie Schimmel
  • Jyllands-Posten
  • پانویس

  • ↑ ۱٫۰۰۱٫۰۱۱٫۰۲۱٫۰۳۱٫۰۴۱٫۰۵۱٫۰۶۱٫۰۷۱٫۰۸۱٫۰۹۱٫۱۰۱٫۱۱۱٫۱۲۱٫۱۳۱٫۱۴ Nasr, “Muhammad”, Britannica.
  • ↑ ۲٫۰۰۲٫۰۱۲٫۰۲۲٫۰۳۲٫۰۴۲٫۰۵۲٫۰۶۲٫۰۷۲٫۰۸۲٫۰۹۲٫۱۰۲٫۱۱۲٫۱۲۲٫۱۳۲٫۱۴۲٫۱۵۲٫۱۶۲٫۱۷۲٫۱۸۲٫۱۹ Welch, "Muhammad", Encyclopaedia of Islam
  • ↑ ۳٫۰۳٫۱۳٫۲۳٫۳ Nigosian (2004), p. 6
  • ↑ ۴٫۰۴٫۱ Zeitlin (2002), pp. 1–2
  • Peters (1991), pp. 291–315
  • «Birmingham Qur'an manuscript dated among the oldest in the world». 22 ژوئیـه 2015. بازبینی‌شده درون 19 اوت 2015. 
  • Watt (1953), p. 14
  • Reeves (2003), pp. 6–7
  • Donner (1998), p. 132
  • ↑ ۱۰٫۰۱۰٫۱ Lewis (1993), pp. 33–34
  • «Ḥadīth» (2010), Encyclopædia Britannica
  • Peters (1991), pp. 291–3
  • Robinson, The New Cambridge History of Islam, 183.
  • ↑ ۱۴٫۰۱۴٫۱۱۴٫۲۱۴٫۳۱۴٫۴۱۴٫۵۱۴٫۶۱۴٫۷۱۴٫۸۱۴٫۹ جعفریـان, رسول. تاریخ سیـاسی اسلام جلد1 (سیره رسول خدا (صلی الله علیـه و آله و سلم)). Retrieved 15 December 2016. Unknown parameter |= ignored (help)
  • Déclais, "Names of the Prophet" , Encyclopaedia of the Qur'an.
  • Rodinson (2002), p. 53
  • Rubin, "Muhammad", Encyclopaedia of the Qur'an
  • Ernst (2004), p. 80
  • Bowen (2008), pp. 30–1
  • Esposito (1998), pp. 5–7
  • ↑ ۲۱٫۰۲۱٫۱ Rubin, "Hanif", Encyclopaedia of the Qur'an
  • Köchler (1982), p. 29
  • قرآن زخرف ۳۱ را نیز ببینید
  • Stockwell, 133
  • Varisco, 147
  • Rodinson (2002), p. 28
  • Robinson, The New Cambridge History of Islam, 183.
  • Rodinson (2002), p. 28
  • Robinson, The New Cambridge History of Islam, 183 and 184.
  • دشتی رحمت‌آبادی، «سیمای محمد درون تورات و انجیل».
  • ساواری (۱۳۴۹)، ص ۹
  • Watt, "Halimah bint Abi Dhuayb" , Encyclopaedia of Islam
  • Watt, "Halimah bint Abi Dhuayb", Encyclopaedia of Islam.
  • * Watt, "Amina", Encyclopaedia of Islam
    • Rodinson (2002), p. 43
  • ↑ ۳۵٫۰۳۵٫۱ Rodinson (2002), p. 46
  • Brockopp (2010), p. 28
  • Watt (1974), p. 8
  • * ساواری (۱۳۴۹)، ص ۱۴
    • Abel, "Bahira", Encyclopaedia of Islam
    • Rodinson (2002), p. 47
  • Ali, Wijdan (1999), p. 3
  • Centlivre, Centlivres-Demont (2006), ترجمـه
  • ↑ ۴۱٫۰۴۱٫۱ Fück, "Fidjar", Encyclopaedia of Islam
  • Pellat, Ch.. “Ḥilf al-Fuḍūl”. P. Bearman; Th. Bianquis; C.E. Bosworth; E. van Donzel; and W.P. Heinrichs. In Encyclopaedia of Islam. Second ed. Brill Online, 2012. 
  • Ramadan, Tariq (2007). In the footsteps of the prophet. p. 20-2
  • ساواری (۱۳۴۹)، صص ۱۶و۱۷
  • ↑ ۴۵٫۰۴۵٫۱۴۵٫۲۴۵٫۳ Britannica Encyclopedia of world relegions. pp. 797–799
  • * دانشنامـه تاریخ دنیـای برکشیر (۲۰۰۵)، جلد ۳، ص ۱۰۲۵
    • Esposito (1998), p. 6
  • Frances، O'Connor. History of Islam. نیویورک: The Rosen Publishing Group، 2009. 9. شابک ‎۹۷۸۱۴۳۵۸۵۰۶۴۴. 
  • * Bogle (1998), p. 6
    • Haaren, Poland, (1904), p. 83
  • * Lings (1983), pp. 43–44
    • Brockopp (2010), p. 32
    • Brown (2003), pp. 72–73
  • Peters (1994), p. 175
  • * شـهیدی (۱۳۷۹)، ص ۴۱
    • Watt (1953), p. 86
  • ↑ ۵۲٫۰۵۲٫۱ * شـهیدی (۱۳۷۹)، صص ۴۱–۴۲
    • Brown (2009), p. 56
    • Guillaume (1955), p. 117 [ارجاع دست دوم]
  • ↑ ۵۳٫۰۵۳٫۱ Al-Mubarakpuri (2002), pp. 98–101
  • Glassé, Smith, (2003), p. 39
  • al-Mubarakpuri (2002), p. 53
  • ↑ ۵۶٫۰۵۶٫۱۵۶٫۲ The Cambridge History of Islam (1977), p. 36
  • شـهیدی (۱۳۷۹)، ص ۴۹
  • * Peters (1994), p. 169
    • شـهیدی (۱۳۷۹)، ص ۴۵
  • Rubin, "Quraysh", Encyclopaedia of the Qur'an
  • جعفریـان, رسول. تاریخ سیـاسی اسلام جلد1 (سیره رسول خدا (صلی الله علیـه و آله و سلم)). Retrieved 16 December 2016. Unknown parameter |= ignored (help)
  • * Brockopp, "Slaves and Slavery" , Encyclopaedia of the Qur'an
    • Arafat, "Bilal b. Rabah" , Encyclopaedia of Islam
  • * Watt (1964), p. 76
    • Peters (1999), p. 172
  • ↑ ۶۳٫۰۶۳٫۱۶۳٫۲ Muḥammad." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Brill Online, 2014"
  • »'دائرةالمعارف قرآنی لایدن؛ مقاله «حدیث و قرآن» (Hadith and the Quran) نوشته: جوین بویل (Juynbool)؛ ترجمـه درون دوفصلنامـه قرآن و مستشرقان، ‍ شماره۳
  • Ahmed, "Satanic Verses" , Encyclopaedia of the Qur'an
  • The Cambridge History of Islam (2008), p. 37
  • ↑ ۶۷٫۰۶۷٫۱۶۷٫۲ Momen (1987), p. 4
  • * Peters (2003b), p. 96
    • شـهیدی (۱۳۷۹)، ص ۵۳.
  • Taher (1997), p. 193
  • * Donzel (1994), p. 269
    • Glassé, Smith, (1993), p. 346
  • ↑ ۷۱٫۰۷۱٫۱ ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۲، صص ۷۲–۵۲
  • Watt (1974), p. 83
  • Peterson (2006), pp. 86–9
  • ↑ ۷۴٫۰۷۴٫۱۷۴٫۲ The Cambridge History of Islam, p. 39
  • Momen (1987), p. 5
  • * p. 237
    • Hitti (1973), Vol. 58, p. 33
  • Esposito (1998), p. 17
  • ↑ ۷۸٫۰۷۸٫۱ Esposito (2002), p. 80
  • Neusner, Sonn, Brockopp, (2000), p. 219
  • * Douglas Crow (2005), p. 154
    • Rahman (1979), p. 21 [ارجاع دست‌دوم]
  • * Hooker (1996). Muhammad, messenger of god
    • Lewis (2002), p. 44
    • Watt (1961), p. 105[ارجاع دست‌دوم]
  • * Palmer-Fernández (2004), p. 208
    • Kelsay (1993), p. 21 [ارجاع دست‌دوم]
  • * Boyce (2003), Prophet Mohammed
    • Lewis (2002), p. 42
  • Neusner (2003), p. 153
  • ↑ ۸۵٫۰۸۵٫۱ «Pact of Al-Ḥudaybiyah" , Encyclopædia Britannica
  • Lings (1987), p. 249
  • ↑ ۸۷٫۰۸۷٫۱ Watt, "al-Hudaybiyya" , Encyclopaedia of Islam [ارجاع دست‌دوم]
  • * Bogle (1998), p. 19
    • Lewis (2002), p. 42[ارجاع دست‌دوم]
  • شـهیدی (۱۳۷۹)، ص ۹۱
  • ↑ ۹۰٫۰۹۰٫۱۹۰٫۲۹۰٫۳ Khan (1998), p. 274
  • ↑ ۹۱٫۰۹۱٫۱۹۱٫۲ Lings (1987), p. 291
  • Kister, "Khuzāa" , Encyclopaedia of Islam
  • ↑ ۹۳٫۰۹۳٫۱ Khan (1998), pp. 274–5.
  • Lings (1987), p. 292
  • Watt (1956), p. 66
  • Rodinson (2002), p. 261
  • * Ballard, Penny, Jonas, (2002), p. 163
    • Peters (2003), p. 240
  • Watt (1974), pp. 207–208
  • Lewis(1993), pp. 43–44
  • Robinson, The New Cambridge History of Islam, 192.
  • Robinson, The New Cambridge History of Islam, 192.
  • Lewis(1993), pp. 43–44
  • Donzel (1994), p. 283
  • J. S. Grewal-2006, Project of History of Indian Science, Philosophy, and Culture, page 281
  • * علامـه طباطبایی، تفسیر المـیزان، سوره مائده، آیـات ۱–۳.
    • Tafsir Comparision؛ منبع یـادشده:
    Tabataba'I, al-Mizan, Vol. 9, pp. 227–247.
  • جعفری (۱۳۷۲). صص ۳۴–۳۷
  • ↑ ۱۰۷٫۰۱۰۷٫۱۱۰۷٫۲ Lewis (April 7, 2008), The Last Prophet
    • Wilferd Madelung (1998), pp. 24–27
    • Ṭabarī, Ismail K. Poonawala, (1990), p. 179
    • شیخ مفید، ارشاد، ج ۱، ص ۱۸۹
    • إربلی، کشف الغمّة، ص ۱۴
    • تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۰۰.
  • تبدیل تاریخ قمری بـه خورشیدی
  • ابن هشام، ج۲، ص ۶۵۶؛ طبری، ج ۳، ص ۲۰۰
  • Encyclopedia Americana, 2006, p. 604
  • تتوی، تاریخ الفی (جلد اول)، ۲۷.
  • مصطفی حلمـی (2006): الخلافة، ص۳۷–۳۸ ارجاع بـه ثانویـه درون این پاراگراف.
  • Madelung, Succession to Muhammad, 23.
  • Veccia Vaglieri, “ʿAlī b. Abī Ṭālib”, EI2.
  • ↑ ۱۱۷٫۰۱۱۷٫۱۱۱۷٫۲ Poonawala, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
  • Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 57.
  • Madelung, Succession to Muhammad, 26–27, 30–43 and 356–60.
  • * Holt (1977a), p. 57
    • Lapidus (2002), p. 32
  • Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 57.
  • Madelung, Succession to Muhammad, 26–27, 30–43 and 356–60.
  • Madelung, Succession to Muhammad, 43.
  • Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 57-58.
  • Esposito (1998), pp. 35–36
  • Donzel (1994), p. 60
  • به عنوان مثال درون مورد وضعیت ریحانـه نظرات مختلفی است. ر.ک. Schöller, "Banù al-QurayΩa" , Encyclopaedia of the Qur'an
  • ↑ ۱۲۸٫۰۱۲۸٫۱ Freyer Stowasser, "Wives of the Prophet" , Encyclopaedia of the Qur'an
  • ↑ ۱۲۹٫۰۱۲۹٫۱۱۲۹٫۲۱۲۹٫۳ Awde (2000), p. 10
  • ↑ ۱۳۰٫۰۱۳۰٫۱ Esposito (1998), pp. 17–18
  • ↑ ۱۳۱٫۰۱۳۱٫۱ ترجمـه مقاله «محمد» درون دانشنامـه بریتانیکا، پاورقی؛ ترجمـهٔ محمدباقر معموری
  • * Rahman (1979), p. 28
    • Sonbol, "Rise of Islam: 6th to 9th century" , Encyclopædia of Women and Islamic Cultures
  • Esposito (1998), p. 18
  • * Bullough (1998), p. 119
    • Reeves (2003), p. 46
  • Book of contention and strife concerning the relations between the Banū Umayya and the Banū Hāshim, Aḥmad ibn ʻAlī Maqrīzī, University of Manchester, 1980, p.129Bbb
  • D. Nicholas Ranson (2006), The wives of the Prophet,page 5
  • Watt, «ʿĀʾIs̲h̲a Bint Abī Bakr." Encyclopaedia of Islam
  • Vacca, «Ṣafiyya bt. Ḥuyayy b. Ak̲h̲ṭab." Encyclopaedia of Islam
  • ر. ک. ابن سعد و ابن اسحاق (بازسازی آلفرد گیوم).
  • Nasr, “ʿAlī”, Britannica.
  • Cambridge History of Islam (1970), p. 30
  • ↑ ۱۴۲٫۰۱۴۲٫۱۱۴۲٫۲ Lewis, Islamic Revolution
  • * Watt (1974), p. 234
    • Robinson (2004) p. 21
    • Esposito (1998), p. 98, «Ak̲h̲lāḳ» , Encyclopaedia of Islam Online
    • Gallagher, Encyclopedia of Women & Islamic Cultures
  • سعیدی، ستار. «اعتراض بـه توهین‌کنندگان؛ 'سرشان را از تن جدا کنید'». بی‌بی‌سی فارسی. بازبینی‌شده درون 26-09-2012. 
  • ↑ ۱۴۵٫۰۱۴۵٫۱ Madelung, ʿIṣma. Encyclopaedia of Islam
  • Walker, Impeccability, Encyclopaedia of the Qurʾān.
  • وبگاه رسمـی جامعهٔ جهانی بهائی
  • Teed (1992), p. 424
  • Toronto, A Latter-day Saint Perspective on Muhammad
  • طالقانی، ص ۲۳۳
  • Watt, Bell (1995) p. 18
  • Watt (1974), p. 231
  • Watt (1974), p. 232
  • Watt (1970), p. 37
  • انبیـاء، آیـه ۵
  • انعام، آیـه ۷; انبیـاء، آیـه ۳; فرقان، آیـه ۸; سبأ، آیـه ۴۳; ذاریـات، آیـه ۵۷; طور، آیـه ۲۹
  • اعراف، آیـه ۲۰۳
  • ص، آیـه ۶
  • پیـامبرشناسی ابن‌عربی
  • Schimmel, And Muhammad Is His Messenger.
  • Dawkins, Richard(2006), p. 24–25
  • منابع

    کتاب‌ها

    • Awde, Nicholas (2000). Women in Islam: an anthology from the Qurān and Ḥadīths. Routledge. ISBN: 0-7007-1012-4.
    • Barlas, Asma, Believing Women in Islam: Unreading Patriarchal Interpretations of the Qur'an, University of Texas Press, 2002, ISBN: 0-292-70904-8.
    • Bogle, Emory C. (1998). Islam: Origin and Belief. Texas University Press. ISBN: 0-292-70862-9.
    • Bowen, Wayne H. (2008). The history of Saudi Arabia. Greenwood Publishing Group. ISBN: 0-313-34012-9.
    • Brockopp, Jonathan E. (2010). The Cambridge Companion to Muhammad. Cambridge University Press. ISBN: 978-0-521-71372-6.
    • Brown, Daniel (2003). A New Introduction to Islam. Blackwell Publishing Professional. ISBN: 978-0-631-21604-9.
    • Brown, Daniel W. (2009). A New Introduction to Islam. John Wiley and Sons. ISBN: 978-1-4051-5807-7.
    • Bullough, Vern L; Brenda Shelton, Sarah Slavin (1998). The Subordinated Sex: A History of Attitudes Toward Women. University of Georgia Press. ISBN: 978-0-8203-2369-5.
    • Douglas Crow, Karim (2005). Facing one Qiblah: legal and doctrinal aspects of Sunni and Shi'ah Muslims. Pustaka Nasional Pte Ltd. ISBN: 978-9971-77-552-0.
    • Donner, Fred (1998). Narratives of Islamic Origins: The Beginnings of Islamic Historical Writing. Darwin Press. ISBN: 0-87850-127-4.
    • Ernst, Carl (2004). Following Muhammad: Rethinking Islam in the Contemporary World. University of North Carolina Press. ISBN: 0-8078-5577-4.
    • Esposito, John (1998). Islam: The Straight Path. Oxford University Press. ISBN: 0-19-511233-4.
    • Esposito, John L. (2002). What everyone needs to know about Islam. Oxford University Press US. ISBN: 978-0-19-515713-0.
    • Glassé, Cyril. Smith, Huston (1993 & 2003). The new Encyclopaedia of Islam. Rowman Altamira. ISBN: 978-0-7591-0190-6.
    • Guillaume, Alfred (1955). The Life of Muhammad. A Translation of Ishaq’s “Sirat Rasul Allah”. Oxford University Press.
    • Haaren, John Henry; Addison B. Poland (1904). Famous Men of the Middle Ages. University Publishing Company.
    • Hitti, Philip Khûri (1973). Capital cities of Arab Islam. U of Minnesota Press. ISBN: 0-8166-0663-3.
    • Holt, P. M. ; Lambton, Ann K. S. ; Lewis, Bernard (1970). The Cambridge history of Islam. University press.
    • Holt, P. M. ; Ann K. S. Lambton, Bernard Lewis (1977). The Cambridge History of Islam (Paperback). Cambridge University Press. ISBN: 978-0-521-29135-4.
    • Holt, P. M. ; Ann K. S. Lambton, Bernard Lewis (2008). The Cambridge History of Islam (Paperback). Cambridge University Press. ISBN: 978-0-521-29135-4.
    • Khan, Majid Ali (1998). Muhammad The Final Messenger. Islamic Book Service, New Delhi, 110002 (India). ISBN: 81-85738-25-4.
    • Köchler, Hans (1982). The concept of monotheism in Islam and Christianity. International Progress Organization. ISBN: 978-3-7003-0339-8.
    • de Lamartine, Alphonse (1854)، Historie de la Turquie, Paris, p. 280
    • Lapidus, Ira (2002). A History of Islamic Societies (2nd ed.). Cambridge University Press. ISBN: 978-0-521-77933-3.
    • Lewis, Bernard (1993, 2002). The Arabs in History. Oxford University Press. ISBN: 0-19-280310-7.
    • Lings, Martin (1983, 1987). Muhammad: His Life Based on Earliest Sources. Inner Traditions International, Limited. ISBN: 0-89281-170-6.
    • Madelung, Wilferd (1998). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate. Cambridge University Press. ISBN: 0-521-64696-0.
    • Momen, Moojan (1987). An Introduction to Shi'i Islam: The History and Doctrines of Twelver Shiʻism. Yale University Press. ISBN: 0-300-03531-4.
    • al-Mubarakpuri, Safi-ur-Rahman (2002). The sealed nectar: biography of the Noble Prophet. Darussalam. ISBN: 978-9960-899-55-8.[۱]
    • Neusner, Jacob. Sonn, Tamara. Brockopp, Jonathan E. (2000). Judaism and Islam in practice: a sourcebook. Routledge. ISBN: 978-0-415-21673-9.
    • Neusner, Jacob. (2003). God's rule: the politics of world religions. Georgetown University Press. ISBN: 0-87840-910-6.
    • Nigosian, S. A. (2004). Islam: Its History, Teaching, and Practices. Indiana University Press. ISBN: 0-253-21627-3.
    • Palmer-Fernández, Gabriel (2004). The encyclopedia of religion and war. Taylor & Francis. ISBN: 978-0-415-94246-1.
    • Peters, Francis E. (1994). A Reader on classical Islam. Princeton University Press. ISBN: 978-0-691-00040-4.
    • Peters, Francis Edward (2003). Islam: A Guide for Jews and Christians. Princeton University Press. ISBN: 0-691-11553-2.
    • Peters, Francis Edward (2003b). The Monotheists: Jews, Christians, and Muslims in Conflict and Competition. Princeton University Press. ASIN: B0012385Z6.
    • Peters, Francis Edward (1994). Muhammad and the Origins of Islam. SUNY Press. ISBN: 0-7914-1876-6.
    • Peters, Francis Edwards (1991), The Quest for Historical Muhammad, International Journal of Middle East Studies.
    • Peterson, Daniel (2007). Muhammad, Prophet of God. Wm. B. Eerdmans Publishing Company. ISBN: 0-8028-0754-2.
    • Rahman, Fazlur (1979). Islam. University Of Chicago Press. ISBN: 0-226-70281-2.
    • Ramadan, Tariq (2007). In the footsteps of the prophet
    • Reeves, Minou (2003). Muhammad in Europe: A Thousand Years of Western Myth-Making. NYU Press. ISBN: 978-0-8147-7564-6.
    • Robinson, Chase F.. The New Cambridge History of Islam, Volume 1. vol. 1. Cambridge University Press, 2010. ISBN ‎9780521515368. 
    • Robinson, David (2004). Muslim Societies in African History. Cambridge University Press. ISBN: 0-521-53366-X.
    • Rodinson, Maxime (2002). Muhammad: Prophet of Islam. Tauris Parke Paperbacks. ISBN: 1-86064-827-4.
    • Schimmel, Annemarie. And Muhammad Is His Messenger. چاپ‌شده با نام «محمد رسول خدا» بـه ترجمـهٔ حسن لاهوتی درون انتشارات علمـی و فرهنگی.
    • Stockwell, Foster (2004). A Sourcebook for Genealogical Research: Resources Alphabetically by Type and Location, McFarland. ISBN: 978-0-7864-1782-7
    • Ṭabarī, Ismail K. Poonawala (1990). The last years of the Prophet. SUNY Press. ISBN: 0-88706-691-7.
    • Taher, Mohamed (1997). Encyclopaedic survey of Islamic culture, Vol. 10. Anmol Publications PVT. LTD. ; ISBN: 978-81-7488-487-9.
    • Teed, Peter (1992). A Dictionary of Twentieth Century History. Oxford University Press. ISBN: 0-19-211676-2.
    • Watt, W. Montgomery (1961). Muhammad: Prophet and Statesman. Oxford University Press. ISBN: 0-19-881078-4. (New edition 1974)
    • Watt, W. Montgomery (1956). Muhammad at Medina. Oxford University Press. ISBN: 0-19-577307-1.
    • Watt, W. Montgomery (1953). Muhammad at Mecca. Oxford University Press. ASIN: B000IUA52A
    • Zeitlin, Irving M. (2007). The historical Muhammad. Polity. ISBN: 0-7456-3998-4.
    • Richard Dawkins. “A Deeply Religious Non-believer”. In The God delusion. Houghton Mifflin Harcourt, 2006. ISBN ‎0-618-68000-4,978-0-618-68000-9. 
    • ابن اسحاق (م۱۵۱ق–۷۶۸م)، السیرة النبویة؛ این کتاب توسّط ابن هشام (م۲۱۳ق) گردآوری و مطالبی بـه آن افزوده شد. اکنون این کتاب بـه سیره ابن‌هشام مشـهور است.
    • ساواری، م. (۱۳۴۹). ستاره‌ای کـه در مکه درخشید. ترجمـهٔ عنایت‌الله شکیباپور. تهران: مؤسسه مطبوعاتی فرخی. چاپ دوم.
    • شـهیدی، سید جعفر (۱۳۷۹). تاریخ تحلیلی اسلام. مرکز نشر دانشگاه تهران. چاپ بیست‌وپنجم.
    • طالقانی، سید محمود. مقدمـه بر انجیل برنابا. نشر نیـایش.
    • جعفری، حسین‌محمد. تشیع درون مسیر تاریخ. دفتر نشر فرهنگ اسلامـی، ۱۳۷۳. 
    • جعفریـان, رسول. تاریخ سیـاسی اسلام جلد1 (سیره رسول خدا (صلی الله علیـه و آله و سلم)). 
    • تتوی, قاضی احمد. تاریخ الفی (جلد اول). انتشارات علمـی و فرهنگی, 1382. ISBN ‎9644452739. 

    دانشنامـه‌ها

    • Abel, Armand. "Bahira". Encyclopaedia of Islam.
    • Ahmed, Shahab. "Satanic Verses". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 4.
    • Arafat, W. ; «Bilal b. Rabah". Encyclopaedia of Islam.
    • Brockopp, Jonathan E. ; «Slaves and Slavery". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 5.
    • Buhl, F. ; S.T. Welch. "Muhammad", Encyclopaedia of Islam. Leiden, Vol. 7, Brill Publisher.
    • Déclais, Jean-Louis. "Names of the Prophet". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 3.
    • Donzel, E. Van (1994). Islamic Desk Reference: compiled from the Encyclopaedia of Islam. Brill. ISBN: 978-90-04-09738-4.
    • Encyclopedia Americana (Volume 19), Scholastic Library Publishing, Scholastic Library Pub. , 2006. ISBN: 978-0-7172-0139-6.
    • Freyer Stowasser, Barbara. "Wives of the Prophet". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 5.
    • Fück, J.W; Fidjar. "Muhammad". Encyclopaedia of Islam. Brill Publisher.
    • Gallagher, Nancy. "Infanticide and Abandonment of Female Children" , Encyclopedia of Women & Islamic Cultures.
    • Kister, M.J. ; "Khuzāa". Encyclopaedia of Islam.
    • Pellat, Ch.. “Ḥilf al-Fuḍūl”. P. Bearman; Th. Bianquis; C.E. Bosworth; E. van Donzel; and W.P. Heinrichs. In Encyclopaedia of Islam. Second ed. Brill Online, 2012. 
    • Rubin, Uri. "Muhammad". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 3.
    • Schöller, Marco. "Banù al-QurayΩa". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 4.
    • Sonbol, Amira. "Rise of Islam: 6th to 9th century". Encyclopedia of Women and Islamic Cultures.
    • Watt, William Montgomery. "Amina". Encyclopaedia of Islam.
    • Watt, William Montgomery. "Halimah bint Abi Dhuayb". Encyclopaedia of Islam.
    • Watt, William Montgomery. "al-Hudaybiya" or "al-Hudaybiyya". Encyclopaedia of Islam.
    • Britannica Encyclopedia of world relegions. 2006. ISBN ‎978-1-59339-491-2. 
    • "Muhammad". (2010). Encyclopædia Britannica. Retrieved July 27, 2010, from Encyclopædia Britannica Online [۲].
    • «Ḥadīth». (2010). Encyclopædia Britannica. Retrieved July 27, 2010, from Encyclopædia Britannica Online [۳].

    مقاله‌ها

    • Boyce, Alex (2003). Prophet Mohammed. Minnesota State University, Mankato.
    • Centlivre, Pierree & Centlivres-Demont, Micheline, The Story of Picture Shiite Depictions of Muhammad, ISIM Review 17, Spring 2006
    • Hooker, Richard (1996). Muhammad, messenger of god. Washington State University.
    • Lewis (۷ آوریل ۲۰۰۸), The Last Prophet. یواس نیوز اند ورلد ریپورت (accessed ۱۶ ژوئیـه ۲۰۱۰).
    • Lewis, Bernard. "Islamic Revolution". The New York Review of Books. 1998-01-21.
    • Toronto, James A. ; A Latter-day Saint Perspective on Muhammad. August 2000.
    • Varisco, Daniel Martin (1995). Metaphors and Sacred History: The Genealogy of Muhammad and the Arab "Tribe". Anthropological Quarterly, Vol. 68, No. 3, Anthropological Analysis and Islamic Texts. (Jul. , 1995), pp. 139–156.
    • Wijdan, Ali, From the Literal to the Spiritual: The Development of Prophet Muhammad's Portrayal from 13th century Ilkhanid Miniatures to 17th century Ottoman Art, Proceedings of the 11th International Congress of Turkish Art Vol. 7, pp. 1–24
    • «محمّد (ترجمـه مقاله)» ‎(فارسی)‎. دانشنامـه لیدن؛ بـه قلم یوری رویین. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۰۶ مـه ۲۰۱۲. بازبینی‌شده درون ۳۰/۲/۱۳۸۷. 
    • «ترجمـه و نقد مقاله محمّد درون دانشنامـه بریتانیکا؛ با رویکرد تاریخی (ترجمـهٔ محمدباقر معموری)». فصلنامـه نامـه تاریخ پژوهان؛ ش ۹–۸. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۰۶ مـه ۲۰۱۲. بازبینی‌شده درون مرداد ۱۳۸۷. 
    • دشتی رحمت‌آبادی، غلامرضا. «سیمای محمد (ص) درون تورات و انجیل». پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه. مجلهٔ مشکوة، ۳ مرداد ۱۳۸۵. بازبینی‌شده درون ۲۴ نوامبر ۲۰۱۷. 

    منابع به منظور مطالعه بیشتر

    • Ali, Wijdan. From the Literal to the Spiritual: The Development of Prophet Muhammad's Portrayal from 13th century Ilkhanid Miniatures to 17th century Ottoman Art. In Proceedings of the 11th International Congress of Turkish Art, eds. M. Kiel, N. Landman, and H. Theunissen. No. 7, 1–24. Utrecht, The Netherlands, August 23–28, 1999.
    • Ishaq, Ibn; Guillaume, Alfred, ed. (2002). The Life of Muhammad: A Translation of Ibn Ishaq's Sirat Rasul Allah. Oxford University Press. ISBN: 978-0-19-636033-1.
    • Ramadan, Tariq (2007). In the Footsteps of the Prophet: Lessons from the Life of Muhammad. Oxford University Press. ISBN: 0-19-530880-8.
    • ابن هشام، السیرة النبویة.
    • الواقدی، محمد بن عمر. (م ۲۰۷). المغازی: تاریخ جنگ‌های پیـامبر. ترجمـهٔ محمود مـهدوی دامغانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. شابک: ‎۹۷۸-۹۶۴-۰۱-۸۱۰۹-۶.
    • ابن سعد، الطبقات الکبیر (م۲۳۰ق).

    پیوند بـه بیرون

    در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ محمد موجود است. مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط بـه محمد بن عبدالله درون ویکی‌گفتاورد موجود است. متن مربوطه درون ویکی‌نبشته: پدید آورنده:محمد بن عبدالله

    • برگزیده تاریخ پیـامبر اسلام
    • السیرة النبویة، محمد بن إسحاق (عربی )
    • داخل مرقد پیـامبر
    • About the Prophet Muhammad (University of Southern California) (انگلیسی)
    • Muhammad: Legacy of a Prophet — PBS Site (انگلیسی)

    محمّد
    بنی‌هاشم
    از قبیلهٔ قریش
    ولادت: ۱۲ یـا ۱۷ ربیع‌الاول عام‌الفیل درگذشت: ۲۸ صفر ۱۱ هجری قمری عنوان اسلامـی پیشین:
    نامشخص آخرین پیـامبر درون سلسلهٔ ادیـان ابراهیمـی
    ۴۰ عام‌الفیل–۱۱ قمری پسین:
    ندارد پیشین:
    عیسی آخرین پیـامبر اولوالعزم و صاحب شریعت
    ۴۰ عام‌الفیل–۱۱ قمری پسین:
    ندارد عنوان شیعی پیشین:
    عنوان جدید نخستین معصوم شیعیـان
    عام‌الفیل–۱۱ قمری پسین:
    علی بن ابی‌طالب
    • ن
    • ب
    • و
    محمد
    • اسلام
    • قرآن
    زندگی
    • مـیلاد پیـامبر
    • مبعث
    • اصلاحات درون صدر اسلام
    • در مکه
    • هجرت
    • در مدینـه
    • فتح مکه
    • پس از فتح مکه
    • حجةالوداع
    • درگذشت
    • جانشینی
    معجزات
    • شق القمر
    • معراج
    • هجرت
    • قرآن
    • پیروزی درون برابر دشمان
    • آب و غذا گرسنگان بشکل فراطبیعی
    • تسکین درخت گریـان و اندوهگین
    • حرکت دو درخت
    • غیب‌گویی
    بستگان
    • شجره‌‏نامـه
    • قریش
    • عبدالمطلب
    • عبدالله بن عبدالمطلب
    • آمنـه بنت وهب
    • خدیجه
    • همسران و فرزندان
    • اهل بیت
    • فاطمـه
    • علی
    • اصحابا
    • چهارده معصوم
    • پیمان برادری
    • صحابه و صحابیـات
    غزوه‌ها
    • الابواء
    • بواط
    • عشیره
    • سفوان
    • بدر الکبری
    • قرقرةالکدر
    • بنی‌قینقاع
    • سویق
    • ذی‌امر
    • بحران
    • احد
    • حمراءالاسد
    • بنی‌نضیر
    • ذات‌الرقاع
    • بدرالاخره
    • دومةالجندل
    • بنی‌المصطلق
    • احزاب
    • بنی‌قریظه
    • بنی‌لحیـان
    • ذی‌قرد
    • صلح حدیبیـه (بیعت رضوان)
    • خیبر
    • مؤته
    • عمرةالقضاء
    • فتح مکه
    • حنین
    • طائف
    • تبوک
    اجداد پیـامبر
    • عبدالله
    • عبدالمطلب
    • هاشم
    • عبد مناف
    • قصی
    • کلاب
    • مره
    • کعب
    • لؤی
    • غالب
    • فهر
    • مالک
    • النضر
    • کنانـه
    • خزیمـه
    • مدرکه
    • الیـاس
    • مضر
    • نزار
    • معد
    • عدنان
    مرتبط
    • بُراق
    • صحت تاریخی
    • در فرهنگ غرب
    • در فرهنگ و ادبیـات
    • در کتاب مقدس
    • نام‌ها و عناوین
    • غرانیق
    • نقد
    • محمد درون قرآن
    • نامـه‌ها بـه سران کشورها
    • جنجال کاریکاتورهای محمد درون یولاندز پستن
    • تصویر
    • مـهر
    • رسالت (فیلم)
    • محمد رسول‌الله (فیلم)
    درگاه اسلام • رده
    • ن
    • ب
    • و
    پیـامبران و رسولان درون قرآن
    آدم • ادریس • نوح • هود • صالح • ابراهیم • لوط • اسماعیل • اسحاق • یعقوب • یوسف • ایوب • شعیب • موسی • هارون • ذوالکفل • داوود • سلیمان • الیـاس • الیسع • یونس • زکریـا • یحیی • عزیر • عِمران • عیسی • محمد
    • ن
    • ب
    • و
    موضوعات اسلام
    عقاید
    اصول
    توحید • نبوت • معاد • (شیعه: عدل • امامت)
    فروع
    نماز • روزه • زکات • جهاد • حج • (شیعه: خمس • امر بـه معروف • نـهی از منکر • تولی • تبری)
    تاریخ
    گاه‌شمار تاریخ اسلام • تاریخ‌نگاری اسلامـی • اهل بیت • صحابه • امامت (شیعه) • ا شیعه • خلافت: راشدین، امویـان، عباسیـان، خلفای فاطمـی، عثمانیـان، فاطمـیان • فتوحات • دوران طلایی اسلام • شعوبیـه
    منابع دینی
    قرآن • سنت • عقل • اجماع
    مذهب‌ها
    تسنن • تشیع • تصوف • اباضیـه • جحمـیه • زیدیـه • کرامـیه • فهرست فرقه‌ها
    مسلمانان
    مشاهیر: روحانیـان شیعه • دانشمندان • فیلسوفان • مراجع تقلید • پزشکان مسلمان
    زندگی و فرهنگ
    علم • فلسفه • سیـاست • گاهشماری • مناسبت‌ها • هنر • مسجد • اذان • زن • فرزند • کشورهای مسلمان • حیوانات • فهرست کشورها بر پایـه جمعیت مسلمان • شب جمعه • بازی‌ها و ورزش‌ها
    شریعت و فقه
    ارتداد • برده‌داری • بالغ • بانکداری • تکافل • بهره کاری • صکوک • تاریخچه اقتصادی • نظافت • ذبیحه • طلاق • رژیم غذایی • اقتصاد • ادب • قمار • جدایی تی • غسل • حدود • بهداشت • ارث • جزیـه • رهبری • ازدواج • مـهریـه • محرم (خویشاوند) • خودارضایی • ارتش • مسواک • مرابحه • نجس • متعه • سیـاست • اسیران جنگ • ربا • فاتحه‌خوانی • تمایلات  • صکوک • تکلف • تیمم • وضو • زنا • حجاب • منابع
    علوم
    هنر: معماری، خطاطی، موسیقی، سفالگری، اسلیمـی، آفرینش • ادبیـات: شعر
    فلسفه: فلسفهٔ اولیـه • فلسفه مشاء • فلسفه اشراق • حکمت متعالیـه • مکتب تفکیک
    علوم: درون کشورهای اسلامـی، کیمـیاگری، ستاره‌شناسی، طب، ریـاضیـات، اقتصاد، روان‌شناسی، اخلاق
    رابطه با دیگر ادیـان
    پیـامبران درون اسلام • یـهودیت • مسیحیت • آیین هندو • آیین جین • آیین سیک
    موضوعات مرتبط
    اسلام‌گرایی • اسلام‌هراسی • اسلام‌ستیزی • دیدگاه اسلام درباره معجزه • آزار مسلمانان • معجزات قرآن • قطب‌گری • اسلام درون منابع اسلامـی • فقه
    درگاه • رده
    • ن
    • ب
    • و
    بزرگان اسلام
    پیـامبر و
    خلفای راشدین
    • محمد
    • ابوبکر
    • عمر
    • عثمان
    • علی
    • حسن
    پنج‌تن
    • محمد
    • علی
    • فاطمـه
    • حسن
    • حسین
    ا شیعه
    • علی
    • حسن
    • حسین
    • سجاد
    • باقر
    • صادق
    • موسی کاظم
    • رضا
    • جواد
    • هادی
    • حسن عسکری
    • مـهدی
    اهل بیت
    • محمد
    • علی
    • فاطمـه
    • حسن
    • حسین
    • سجاد
    • باقر
    • صادق
    • موسی کاظم
    • رضا
    • جواد
    • هادی
    • حسن عسکری
    • مـهدی
    صحابه
    علی بن ابی‌طالب • حسن بن علی • حسین بن علی • سلمان فارسی • مقداد بن اسود • یـاسر بن عامر • ابوالعاص بن ربیع • ابوایوب انصاری • ابوبکر • ابودردا • ابوذر غفاری • ابوسفیـان بن حارث • ابوسفیـان بن حرب • ابوعبیده جراح • ابوموسی اشعری • ابوهریره • ابی بن کعب • بلال حبشی • ثابت بن قیس • جابر بن عبدالله انصاری • جعفر بن ابی‌طالب • حبیب بن زید انصاری • حجر بن عدی • حسان بن ثابت • حمزة بن عبدالمطلب • خالد بن ولید • خبّاب بن ارّت • زبیر بن عوام • زید بن ثابت • زید الخیر • زید بن حارثه • سعد بن ابی‌وقاص • سعد بن عباده • سهیل بن عمرو • طلحه • عبدالرحمن بن عوف • عبدالله بن زبیر • عبدالله بن سلام • عبدالله بن ام‌مکتوم • عبدالله بن عمر • عبدالله بن مسعود • عثمان بن عفان • عقیل بن ابی‌طالب • عمار یـاسر • عمر بن خطاب • کعب بن ظهیر • معاذ بن جبل • معاویة بن ابی‌سفیـان • عبدالله بن جعفر • حباب بن منذر • اسید بن حضیر • سایر بنی عبدالاشـهل • عویم بن ساعده • معن بن عدی • خالد بن سعد • سعید بن عاص • زیـاد بن لبید انصاری • عکاشة بن محصن • مـهاجر بن ابی‌امـیه • عکرمة بن ابی‌جهل • اشعث بن قیس
    صحابیـات
    • اروی بنت عبدالمطلب
    • اروی بنت کریز
    • اسما بنت ابوبکر
    • اسما بنت یزید
    • اسما بنت عمـیس
    • ام حبیبه
    • ام خالد
    • ام سلمـه
    • ام سلیم
    • ام‌عماره
    • ام قیس
    • ام‌کلثوم بنت عقبه
    • ام‌کلثوم بنت محمد
    • ام هانی بنت ابوطالب
    • امامـه بنت ابی‌عاص ربیعه
    • برکه ام ایمن
    • جویریـه بنت حارث
    • حفصه بنت عمر
    • حارثه بنت محمود
    • حبیبه بنت عبیدالله
    • هاله بنت وهب
    • حلیمـه سعدیـه
    • حواء انصاری
    • خدیجه بنت خویلد
    • خوله بنت عامر
    • خوله بنت حکیم
    • خیره بنت ابی‌حدر
    • رقیـه بنت محمد
    • رمله بنت ابوسفیـان
    • زینب بنت جحش
    • زینب بنت خزیمـه
    • زینب بنت محمد
    • سمـیه بنت خیـاط
    • سهله بنت سهیل
    • سلمـی بنت عمـیس
    • سوده بنت زمعه
    • سوده بنت زمعه
    • صفیـه بنت عبدالمطلب
    • صفیـه بنت حیی اخطب
    • عایشـه بنت ابوبکر
    • فاطمـه زهرا
    • ام‌البنین
    • لیلا بنت منـهال
    • لبابه بنت حارث
    • لبینـه
    • ماریـه قبطیـه
    • ملیکه بنت ملحان
    • مـیمونـه
    • نسیبه بنت حارث
    • نسیبه بنت کعب
    • ن
    • ب
    • و
    شخصیّت‌ها و اَعلامِ قرآنی
    شخصیت‌ها
    شکل‌های حیـات
    فراانسانی
    خداوند (الله)

    نام‌ها و صفات بیـان شده درون قرآن

    فرشتگان
    (ملائکه)

    اِسرافیل • جَبرَئیل (جِبریل، روح‌الأمـین) و روح‌القُدُس • عِزرائیل (مَلَک‌ُالموت) • مـیکائیل (مـیکال) • هاروت و ماروت • فرشته روح

    جن‌ها

    اِبلیس یـا شَیطان • عِفریت

    در بهشت

    حورٌ عین • غِلمان و وِلدان

    پیـامبران و
    فرستادگان الهی
    نام بُرده شده

    آدم • اِبراهیم (خلیل‌الله) • اِدریس • اِسحاق • اِسماعیل (ذبیح‌الله) • اِلیـاس (اِلیـاسین) • اَلْیَسَع • اَیّوب • داوود • ذوالکِفل • زَکریّا • سُلیمان • شُعیب • صالِح • عُزَیر • عِمران بن ماثان (پدر مریم) • عیسیٰ مَسیح (روح‌الله) • لوط • محمّد یـا احمد • موسیٰ (کلیم‌الله) • نوح • هارون • هود • یَحییٰ • یَعقوب (اسرائیل) • یوسُف • یونُس (ذو النّون، صاحِبِ الحوت)

    اشاره شده

    اِرمـیا بن حلقیّا • سَموئیل (اُشْموئیل) • یوشَع بن نون

    افراد نیک
    (پیش از اسلام)
    نام بُرده شده

    ذو القَرنَین • طالوت • لُقمان • مَریَم

    اشاره شده

    آسیة بنت مزاحم (همسر فرعون‏) • آصِف بن بَرخیـا • بِلقیس (ملکه سَبَأ) • بِنیـامـین • جادوگران فرعون • حَبیب نَجّار (مؤمن آل‌یـاسین‏) • خِضر • شَمعون الصَّفا (شمعون فطرس) • کالِب بن یوفَنّا (همراه یوشع) • مؤمن آل‌فرعون (حزبیل/حزقیل بن صبورا)

    دیگر افراد
    (پیش از اسلام)
    نام بُرده شده

    آزَر (عموی ابراهیم) • جالوت • سامِریّ • فِرعون • قارون • هامان

    اشاره شده

    ابرهه • بُختُ‌نَصَّر • بَرصیصا • بَلعَم باعورا • پوتیفار (عزیز مصر) • پولس • زُلِیخا یـا راعیل (زن عزیز مصر) • شَدّاد • شَمعون بن یعقوب‏ • قاتلان ناقه صالح (قدار بن سالف و مصدع بن دهر (مصدع بن مـهرج)) • نمرود • ولید بن ریّان یـا آمنحوتپ چهارم آخِناتون (پادشاه مصر زمان یوسف)

    افراد نام بُرده شده
    (پس‌از اسلام)

    ابولَهَب • زید بن حارثه

    منسوبان پیـامبران
    منسوبان نیکِ‌
    تصریح‌شده

    اِلیصابات یـا ایشاع (همسر زکریّا) • حَوّا (همسر آدم) • ساره (همسر ابراهیم، مادر اسحاق) • صَفورا (همسر موسی) و لیّا ( صفورا) • کُلثُم یـا کُلثوم ( موسی) • هابیل (پسر آدم) • یوکابِد (مادر موسی) • ان لوط (ریثا، زعورا و...)

    منسوبانِ‌نیکِ‌
    تصریح‌نشده

    ابیونا (مادر ابراهیم) • پسر لقمان • تارَح یـا تارَخ (پدر ابراهیم) • حَنّة (حَنّا) بنت فاقوذ (مادر مریم) • ان محمد • راحیل (همسر یعقوب) • رَحمـه (همسر ایّوب) • شمخا بنت أنوش (مادر نوح) • عِمران (پدر موسی) • لمِک بن مَتْوشَلَخ (پدر نوح) • هاجَر (همسر ابراهیم، مادر اسماعیل)

    دیگر منسوبان

    آزَر (پدر ابراهیم) • اُمّ‌جَمـیل (زن ابولهب) • قابیل (پسر آدم) • کنعان یـا یـام (پسر نوح) • والِهه یـا واهِله (همسر لوط) • والِعه یـا واعِله (همسر نوح) • همسران محمد • برادران یوسُف • فرزند سلیمان (جسد مرده) • فرزندان ایّوب

    گروه‌ها و قبیله‌ها
    اقوام و قبایل
    نام بُرده شده

    اصحاب رَسّ • رومـیان • قُریش • بنی‌اسرائیل • عرب و عجم • قوم اِلیـاس (اِلیـاسین) • قوم ابراهیم • قوم تُبَّع • قوم ثَمود (قوم صالح، اصحاب حِجر) • قوم شُعیب (اصحاب مَدیَن (اهل مدین) و اصحاب اَیکه) • قوم سَبَأ • قوم عاد (قوم هود) • قوم لوط (مؤتفکات) • قوم نوح • قوم یونُس • یأجوج و مأجوج

    اشاره شده

    ایرانیـان • بنی امـیه • بنی قُریظه • بنی قَینُقاع • بنی نَضیر • بنی‌هاشم • عمالقه

    گروه‌ها
    نام بُرده شده

    اسباط • اسباط بنی‌اسرائیل • اصحاب اخدود • اصحاب الجنة (صاحبان باغ سوخته) • اصحاب سبت • اصحاب سفینـه نوح • اصحاب فیل • اصحاب القریة (اصحاب یـاسین) • اصحاب کهف و رقیم • اهل‌بیت • اهل یَثرب یـا اهل مدینـه • حواریـان (انصار عیسی) • نقبای بنی‌اسرائیل
    آل‌ابراهیم • آل‌داوود • آل‌عمران • آل‌لوط • آل‌موسی و آل‌هارون • آل‌یعقوب • اهل نوح • پیـامبران اولوا العَزْم

    اشاره شده

    اصحاب صُفّه • اصحاب عقبه • اهل قبا • اهل مکّه • امت اسلام (امت محمد) • اوس و خزرج • مـهاجرین و انصار • حزب‌الله • قبطیـان (آل‌فرعون، قوم فرعون)

    گروه‌های
    دینی

    اهل ذِمّه • اهل کتاب • صابئان • کافران • مَجوس (زرتشتیـان) • مسلمانان • مشرکان • منافقان • نصاری (اهل انجیل، مسیحیـان) • یـهود • اَحبار (عالمان یـهود) • رَبّانیّون (عالمان دین) • رَهبان (عابدان و زاهدان مسیحی) • قِسّیسین (عالمان مسیحی)

    مکان‌ها، موجودیت‌ها و رویدادها
    مکان‌ها
    نام بُرده شده

    اَحقاف • ارض مقدس(فلسطین و شام) • ارم • باب حطه • بابِل • بَدر • حِجر • حُنَین • رَسّ • سَبَأ • طور سینا (طور سینین، کوه طور) • عرفات و مشعر الحرام • کعبه (بیت الحرام، بیت العتیق) • کوه جودی • کوه صفا و مروه • مجمع البحرین • مَدیَن • مدینـه (پیشتر یَثرب) • مسجد الأقصیٰ • مسجد الحرام • مسجد ضِرار • مِصر • مقام ابراهیم • مَکّه (بَکّه، بَلَد الأمـین، اُمّ‌القریٰ) • مؤتفکة (سدوم) • وادیِ طُویٰ

    اشاره شده

    انطاکیـه (انتاکیـه) • ایله • بهشت شَدّاد • بیت المقدس و اریحا • بین‌النـهرین • حِجْرِ اِسماعیل و حَجَرُ الأسوَد • حُدَیبیّه • دار الندوة • رود اردن • رود فلسطین • رود نیل • سدِّ ذو القَرنین • سدّ مَأرِب • صحرای سینا و تیـه • طائف • غار حَرا و غار ثور • غار اصحاب کهف • مسجد قُبا و مسجد النبی • نینوا • کنعان

    مکان‌های دینی

    بیعه (کلیسا) • صَلات (کنیسه، کنشت) • صومعه (دِیر) • مِحراب • مسجد

    موجوداتِ
    مادّیِ
    غیرانسان
    کتاب‌های آسمانی

    اِنجیل عیسی • تورات (صُحُف موسی) • زَبور داوود • صُحُف ابراهیم • قَرآن محمّد

    حیوانات منسوب

    ابابیل • سگ اصحاب کهف • شتر صالح • گاو بنی اسرائیل و سامری • ماهی یونس • هدهد سلیمان

    اشیـای منسوب

    الواح موسی • تابوت بنی اسرائیل (صندوق عهد) • تخت بلقیس • درخت ممنوعه آدم • صور اسرافیل • عصای موسی • کشتی نوح • مائده آسمانی حواریون

    بُت‌های نام‌بُرده‌شده

    بَعل • لات، عُزّیٰ و مَنات • وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسر • (جِبت و طاغوت • اَنصاب)

    رویدادها

    حجةالوداع • صلح حدیبیـه • عمرةالقضا • غدیر خم • غزوه اُحُد • غزوه اَحزاب (خندق) • غزوه بَدر • غزوه تبوک • غزوه حُنَین • غزوه خیبر • فتح المبین • فتح مکه • لیلةالمبیت • ماجرای افک • مباهله • یوم‌الدار

    یـادداشت: ترتیب نام‌ها بر اساس حروف الفباست. آن‌چه درون پرانتز جلوی هر نام آمده است، اکثراً نام‌ها یـا صفات دیگری هست که درون قرآن به منظور آن نام ذکر شده است؛ یـا نسبت آن شخص.
    • ن
    • ب
    • و
    شیعه
    اصول
    • توحید
    • نبوت
    • معاد
    • عدل
    • امامت
    فروع
    • نماز
    • روزه
    • خمس
    • زکات
    • حج
    • جهاد
    • امر بـه معروف
    • نـهی از منکر
    • تولی
    • تبری
    عقاید برجسته
    • مـهدویت
      • غیبت
        • غیبت صغری
        • غیبت کبری
      • انتظار
      • ظهور
      • رجعت
    • بداء
    • شفاعت و توسل
    • تقیـه
    • عصمت
    • مرجعیت و حوزه علمـیه و تقلید
    • ولایت فقیـه
    • متعه
    • شـهادت ثالثه
    • جانشینی محمد
    • نظام حقوقی
    چهارده معصوم
    • محمد
    • علی
    • فاطمـه
    • حسن
    • حسین
    • سجاد
    • باقر
    • صادق
    • کاظم
    • رضا
    • جواد (تقی)
    • هادی (نقی)
    • عسکری
    • مـهدی
    صحابه
    مردان
    • سلمان فارسی
    • مقداد بن اسود
    • ابوذر غفاری
    • عمار یـاسر
    • بلال حبشی
    • جعفر بن ابی‌طالب
    • مالک اشتر
    • محمد بن ابوبکر
    • عقیل
    • عثمان بن حنیف
    • کمـیل بن زیـاد
    • اویس قرنی
    • ابوایوب انصاری
    • جابر بن عبدالله انصاری
    • ابن عباس
    • ابن مسعود
    • ابوطالب
    • حمزه
    • یـاسر
    • عثمان بن مظعون
    • عبدالله بن جعفر
    • خباب بن ارت
    • اسامة بن زید
    • خزیمة بن ثابت
    • مصعب بن عمـیر
    • مالک بن نویره
    • عبدالله بن جحش
    زنان
    • فاطمـه بنت اسد
    • حلیمـه
    • زینب
    • ام کلثوم بنت علی
    • اسماء بنت عمـیس
    • ام ایمن
    • صفیـه بنت عبدالمطلب
    • سمـیه
    علما
    • مجتهدان و فقها
    • مراجع (مراجع عام)
    • عارفان
    • فلاسفه
    • مفسران
    • محدثان
    رویدادها
    • رویداد مباهله
    • غدیر خم
    • سقیفه بنی‌ساعده
    • فدک
    • رویداد خانـه فاطمـه
    • قتل عثمان
    • جنگ جمل
    • جنگ صفین
    • جنگ نـهروان
    • واقعه کربلا
    • مؤتمر علماء بغداد
    آیـات
    و روایـات
    • آیـه اخوت
    • آیـه اطاعت
    • آیـه اکمال
    • آیـه انذار
    • آیـه اولی الامر
    • آیـه تبلیغ
    • آیـه تطهیر
    • آیـه خمس
    • آیـه خیرالبریـه
    • آیـه مباهله
    • آیـه مودت
    • آیـه نور
    • آیـه ولایت
    • حدیث جابر
    • حدیث ثقلین
    • حدیث سفینـه
    • حدیث سلسله‌الذهب
    • حدیث غدیر
    • حدیث لوح فاطمـه
    • حدیثا
    • حدیث منزلت
    • حدیث نجوم
    • حدیث یوم الدار
    ادعیـه و مناسک
    • دعای عرفه
    • دعای عهد
    • دعای کمـیل
    • دعای ندبه
    کتاب‌ها
    • قرآن
    • نـهج‌البلاغه
    • صحیفه سجادیـه
    • کتب اربعه
      • الاستبصار
      • الکافی
      • تهذیب‌الاحکام
      • من‌لایحضره‌الفقیـه
    • مصحف فاطمـه
    • مصحف علی
    • اسرار آل محمد
    • وسائل الشیعه
    • بحار الانوار
    • الغدیر
    • مفاتیح‌الجنان
    • مجمع البیـان
    • تفسیر المـیزان
    • صحیفه امام رضا
    • کتب شیعه
    مکان‌های مقدس
    • مکه (مسجد الحرام)
    • مدینـه (مسجد النبی و بقیع)
    • بیت‌المقدس (مسجد الاقصی)
    • نجف (حرم علی بن ابی‌طالب و مسجد کوفه)
    • کربلا (حرم حسین بن علی و حرم عباس بن علی)
    • کاظمـین (حرم کاظمـین)
    • سامرا (حرم عسکریین)
    • مشـهد (حرم علی بن موسی‌الرضا)
    • دمشق (حرم زینب کبری، حرم رقیـه و باب‌الصغیر)
    • قم (حرم فاطمـه معصومـه)
    • شیراز (شاه‌چراغ)
    • ری (شاه عبدالعظیم)
    • شوش (مرقد دانیـال)
    • مسجد
    • امامزاده
    • تکیـه
    • حسینیـه
    • مـهدیـه
    روزهای مقدس
    • عید فطر
    • عید قربان (عید اضحی)
    • عید غدیر
    • محرّم
      • سوگواری محرم
      • تاسوعا
      • عاشورا
      • اربعین
    • عید مبعث
    • مـیلاد پیـامبر
    • مـیلاد ا
    • ایـام فاطمـیه
    شاخه‌ها
    دوازده‌امامـی (اثنی‌عشری) • اسماعیلیـان • زیدیـه • غلات شيعه
    منابع اجتهاد
    • قرآن
    • حدیث
    • عقل
    • اجماع
    وابسته
    • شیعه‌ستیزی
    • وحدت بین شیعه و سنی
    • تصوف و شیعه
    • ن
    • ب
    • و
    فلسفه اجتماعی و سیـاسی
    فیلسوفان
    • جرمـی بنتام
    • Alinsky
    • ارسطو
    • آگوستین
    • سری اوروبیندو
    • توماس آکویناس
    • ابن رشد
    • Azurmendi
    • آلن بدیو
    • مـیخائیل بان
    • ژان بودریـار
    • Benoist
    • آیزایـا برلین
    • Bonald
    • Bosanquet
    • ادموند برک
    • آلبر کامو
    • چاناکیـا
    • نوآم چامسکی
    • سیسرون
    • اگوست کنت
    • کنفوسیوس
    • گی دوبور
    • Đilas
    • امـیل دورکیم
    • فریدریش انگلس
    • مـیشل فوکو
    • شارل فوریـه
    • ماهاتما گاندی
    • آرنولد گلن
    • جووانی جنتیله
    • ابوحامد محمد غزالی
    • آنتونیو گرامشی
    • هوگو گرتیوس
    • یورگن هابرماس
    • هان فی زی
    • توماس هابز
    • دیوید هیوم
    • ایمانوئل کانت
    • Kirk
    • پتر کروپوتکین
    • گوستاو لوبون
    • Le Play
    • گوتفرید لایبنیتس
    • جان لاک
    • رزا لوکزامبورگ
    • نیکولو ماکیـاولی
    • ژوزف دو مستر
    • نیکولا مالبرانش
    • هربرت مارکوزه
    • ژاک ماریتن
    • Marsilius
    • کارل مارکس
    • منسیوس
    • روبرت مـیشلس
    • جان استوارت‌مـیل
    • شارل دو مونتسکیو
    • Möser
    • موزی
    • محمد
    • آنتونیو نگری
    • فریدریش نیچه
    • رابرت نوزیک
    • مایکل اوکشات
    • خوزه ارتگا یی گاست
    • ویلفردو پارتو
    • فیلیپ پتیت
    • Plamenatz
    • افلاطون
    • کارل پولانی
    • کارل پوپر
    • آین رند
    • جان رالز
    • ارنست رنان
    • موری راتبارد
    • ژان-ژاک روسو
    • Royce
    • برتراند راسل
    • جرج سانتایـانا
    • Sarkar
    • ژان-پل سارتر
    • کارل اشمـیت
    • جان سرل
    • شانگ یـانگ
    • آدام اسمـیت
    • ورنر زمبارت
    • Spann
    • هربرت اسپنسر
    • Spirito
    • مااشتیرنر
    • لئو اشتراوس
    • ایپولیت تن
    • چارلز تیلور (فیلسوف)
    • هنری دیوید ثورو
    • ویوکاناندا
    • ولتر
    • Walzer
    • اسلاوی ژیژک
    رده:نظریـه‌های اجتماعی
    • سودمندگرایی
    • Vaisheshika
    • آنارشیسم
    • اقتدارگرایی
    • جمع‌گرایی
    • کمونیسم
    • Communitarianism
    • Conflict theories
    • کنفسیوس‌گرایی
    • Consensus theory
    • محافظه‌کاری
    • Contractualism
    • Culturalism
    • فاشیسم
    • Feminist political theory
    • Gandhism
    • فردگرایی
    • Legalism
    • لیبرالیسم
    • لیبرترینیسم
    • موهیسم
    • National liberalism
    • جمـهوریخواهی
    • Social constructionism
    • برساخت‌گرایی (علوم اجتماعی)
    • داروینیسم اجتماعی
    • Social determinism
    • سوسیـالیسم
    مفاهیم اجتماعی
    • نافرمانی مدنی
    • دموکراسی
    • Four occupations
    • عدالت
    • حقوق
    • Mandate of Heaven
    • صلح
    • مال
    • انقلاب
    • حق
    • قرارداد اجتماعی
    • جامعه
    • جنگ
    • بیشتر...
    مقاله‌های مرتبط
    • دانش نظری حقوق
    • Philosophy and economics
    • فلسفه آموزش و پرورش
    • فلسفه تاریخ
    • فلسفه عشق
    • فلسفه والیته
    • Philosophy of social science
    • Social epistemology
    • رده:فلسفه اجتماعی
    • Portal
    • Task Force
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • WorldCat Identities
    • VIAF: 97245226
    • LCCN: n79130881
    • ISNI: 0000 0001 2103 2851
    • GND: 118583158
    • SELIBR: 195602
    • SUDOC: 029179238
    • BNF: cb12085994z (داده‌ها)
    • BIBSYS: 90079298
    • NLA: 35367089
    • NDL: 00621048
    • NKC: jn20000701276
    • BNE: XX1012281
    • SNAC: w6d52kdf
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=محمد&oldid=24370676»




    [دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 19 Aug 2018 03:52:00 +0000



    دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت

    جواب بازی جدول مدرن اندروید بـه صورت کامل · جدید 97 -گهر

    جدول مدرن یک اپلیکیشن بسیـار جذاب به منظور سرگرمـی و البته به منظور جدول بازهای قهار است! درون این مطلب جواب تمام مراحل جدول مدرن را به منظور شما قرار داده ایم!

    توجه: دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت با خرید حداقل یکبار سکه از سازندگان حمایت کنید

    از این لینک هم بازدید کنید :  جواب های بازی جدولانـه

    توجه: عنوانـهای مراحل بـه ترتیب نمـی باشند 

    با تشکر از امـیر عزیر کـه همـیشـه بـه ما لطف دارند 

    دهخدا

    ۱٫ آهن، دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت نیلوفر، لوور، هفته نامـه، جالباسی، اهرام، پادگان
    ۲٫ ان بی ای، محمد نوری، ابوریحان، اوپک، وانیل، خرمن کوب، یوآن
    ۳٫ کمال الملک، واترلو، خرمن، لژیونر، تیزاب، اصفهان، آشیـانـه
    ۴٫ آل بویـه، انگلستان، جانی دپ، وجین، الحاوی، بالش، گیوتین
    ۵٫ تاکو، پرسپکتیو، خوره، دورتموند، سنگر، انتشارات، ورنی
    ۶٫ پرویز تناولی، برداشت، فازمتر، شترمرغ، درنا، هیچکاک، راین
    ۷٫ مختار ثقفی، ملوان زبل، پانتومـیم، بقراط، اسکنـه، پماد، سبابه
    ۸٫ نستعلیق، رولینگ، نمدمال، لیون، نمایشگر، فارنـهایت، ناسا
    ۹٫ استاندارد، جالینوس، فرودگاه، دست نماز، آر پی جی، مدال، ملاس
    ۱۰٫ کاپیتولاسیون، نیـاگارا، علی مصفا، نوبر، فرشچیـان، بتادین، عرشـه
    ۱۱٫ قابلمـه، کلاشینکف، آتشکده، نیمـه، پاراشوت، برمودا، خیـام
    ۱۲٫ امـیرکبیر، ایفل، مـیر باقری، واکسن سل، رودل، امجدیـه، سرشیر
    ۱۳٫ پروتستان، ابوقراضه، کرفس، زورق، گازوئیل، لاما، کیتارو
    ۱۴٫ امپراتور، علی کریمـی، نیمروز، ماهور، مارکنی، رادار، نیروانا
    ۱۵٫ مرینوس، نجاشی، دیوار چین، لویی پاستور، ماهوت، شرنگ، گیـاخاک
    ۱۶٫ گشتاپو، مندلیف، تاجر ونیزی، پوکه، بندر، جام جهانی، جمعیت
    ۱۷٫ فتوسنتز، آسیـابان، لوییس سوارز، بومرنگ، سنجاب، شـهر ری، کوبیسم
    ۱۸٫ زبانزد، سرخ جامگان، آلوورا، اینشتین، توفیق، بروس لی، مقوا
    ۱۹٫ نفتالین، اتیوپی، قوت غالب، آتش نشانی، فرهنگ نامـه، ماست، رادیو
    ۲۰٫ اصحاب کهف، لسان الغیب، چراغ، فرمول یک، قرمز، گذشت، همشـهری
    ۲۱٫ کشمش، کودکستان، شیلینگ، عبید زاکانی، کاراکاس، خربزه، تراش
    ۲۲٫ هگمتانـه، فینا، زیر زمـین، ایزاک نیوتون، کشور جزیره ها، دنده، انترن
    ۲۳٫ گریپ فروت، روان نویس، زایشگاه، آفتابی، کاسه، مگسک، سیمان
    ۲۴٫ آلترناتیو، انسولین، پیتون، سفاهت، تیمارستان، تویوتا، اوره

    خواجه نصیر

    ۱٫ مفرغ، آنجل، یتیم خانـه، مجسمـه سازی، مـهربان، یوآن، پیرایشگر
    ۲٫ مداد رنگی، بزرگمـهر، دوشنبه، اسکیمو، قالی، احترام، شربت
    ۳٫ باقلوا، ساموئل کلت، موزائیک، بادنجان، واترلو، فلاخن، کارتن
    ۴٫ چاشنی، خزندگان، کارآگاه، استودیو، دنباله دار، گردشگری، مروارید
    ۵٫ استیو جابز، مریخ نورد، بارفیکس، قاچاق، بسکتبال، فلافل، بلوچستان
    ۶٫ متروپولیتن، پژواک، سکنجبین، سرنگ، سیـانور، مـیترال، انگلیسی
    ۷٫ کالیگولا، کائوچو، انبردست، پنیر، بوتیمار، پی وی سی، عربستان
    ۸٫ تنگسیر، الکل، ، تلویزیون، رالی، تاجیکستان، لوزینـه
    ۹٫ لرزانک، اسید، ویکتوریـا، گرمابه، مخمر، سرشماری، شـهسوار
    ۱۰٫ هموگلوبین، تیشـه، لقاح، آتشفشان، مارکوپولو، پنگوئن،
    ۱۱٫ طاووس، هویج، سه لتی، انگشت نگاری، گجرات، داروینیسم، اقیـانوس
    ۱۲٫ اکالیپتوس،چران، منات، تنوره، گندمگون، گرینویچ، آرواره
    ۱۳٫ سونامـی، بادام هندی، آزبست، قلمـه زدن، یوهان کپلر، خاتم، مغناطیس
    ۱۴٫ جوهر گوگرد، رقاصک، اپیکوریسم، انگل، ساروج، ده ریـال، کانگورو
    ۱۵٫ آناکوندا، نشاسته، آزتک، پاستل، ویلیـام هرشل، رختکن، چوب پنبه
    ۱۶٫ گزنـه، بانک خون، رواقیون، یوزف هایدن، زغال، باغ وحش، سندانی
    ۱۷٫ شـهرداری، نوترون، لیونل مسی، پاسکال، پیشانی، سورتمـه، کلاله
    ۱۸٫ فارابی، یلدا، عدلیـه، کنفوسیوس، پروتون، علی اسفندیـاری، منور
    ۱۹٫ فرویدیسم، بشقاب پرنده، یـانی، دریـابد، لیزر، یـاقوتی، زیره
    ۲۰٫ هیروشیما، هادی تجویدی، بقراط، نیشکر، برج کنترل، ناقه، آبکش
    ۲۱٫ استشـهاد نامـه، ماسه، سیـاه جامگان، پروانـه، سوسمار، زنبیل، مجله
    ۲۲٫ فالگیر بغدادی، کلید، هندوستان، پیکان، فلاسک، شوالیـه، بـه لیمو
    ۲۳٫ گراهام بل، آفریقا، سه گام، هزار دریـاچه، پشت بام، پدال، بهیـار
    ۲۴٫ یوری گاگارین، چوبدستی، زاپاتا، رسید، فلفل، زمـین لرزه، اپرا

    لویی پاستور

    ۱٫ مجسمـه زئوس، آبشش، ملین، رزین، اوریون، ایرج افشار، ساز دهنی
    ۲٫ پلاتی پوس، ویرگول، بـه دانـه، ووشو، دایملر، دشنـه، نتردام
    ۳٫ یونسکو، ایتالیـا، ترامپولین، حجامت، آمریکا، توسن، هفت سنگ
    ۴٫ رافائل، لاله، گلستان، انتر، استرالیـا، سابر، سمندریـان
    ۵٫ قائم مقام، داوینچی، سلطان آباد، استریل، بالش، یوگا، بیضایی
    ۶٫ رینگیت، جمال، مـیکا، علی صدر، همدوره، پانتومـیم، یونیسف
    ۷٫ آمودریـا، عرب نیـا، روبل، آناناس، انفصال، بارانی، پایـان نامـه
    ۸٫ علی حاتمـی، کراکن، سیـاه چاله، ریمل، دیزی، آموندسن، ثمن بخش
    ۹٫ ماندلا، کافی شاپ، پوند، خازن، خرزهره، منوچهر نوذری، زرینـه رود
    ۱۰٫ آیکیدو، گالینگور، لیقوان، بودا، دوما، عروس، راست پنجگاه
    ۱۱٫ تخته شنا، اطلاعات، کمباین، ناقه، اصغر بهادری، انسان، نعلبکی
    ۱۲٫ آرارات، شاتل، حسین تهرانی، فسنجان، مانی، آیزنـهاور، سونا
    ۱۳٫ بارانداز، اتوبوس، کنیسه، باند، گونی، مرتضی حنانـه، مخلوط کن
    ۱۴٫ بولیوار، جلیل شـهناز، لازانیـا، اسیر، لودر، ارژنگ، ژیمناستیک
    ۱۵٫ زمخت، ماندولین، ملاقه، ستاد، کهکشانیـها، چایکوفسکی، هدهد
    ۱۶٫ بالالایکا، رتاتیو، بدمـینتون، مغیلان، تارت، مسواک، یوزی
    ۱۷٫ اورانوس، پاواروتی، کابینت، نخلستان، سوهان، گروهان، لیوان
    ۱۸٫ بهرمان، هرکول پوآرو، درمانگاه، آلبانی، فیوز، دارت، گرمک
    ۱۹٫ منگوله، کشتیرانی، شرلوک هولمز، آب مروارید، هنگام، کنتور، فلوره
    ۲۰٫ سیلندر، توت فرنگی، آگاتا کریستی، اپیدمـی، وزوو، لامپ، فیده
    ۲۱٫ رزیستانس، خرمالو، ژرژ سیمنون، راشیتیسم، زاگرس، لحیم، کریکت
    ۲۲٫ روحوضی، کاریکاتور، بویـایی، سمند، سالامـیس، مارسی، ناشکیب
    ۲۳٫ کشور قهوه، اکبر عبدی، آنمـی، لک لک، پشتک، شام آخر، ایکائو
    ۲۴٫ خواجوی کرمانی، دنبه، رادیو اکتیو، سخن چین، فوتسال، هوله، ناشر

    آکسفورد (انگلیسی)

    ۱٫ savage, commuter, preserve, squeeze, unanimous, melt, lung
    ۲٫ imitation, formal, heel, arable, bespectacled, insultation, obey
    ۳٫ inference, pear, retina, wobble, innocent, editor, antidote
    ۴٫ apologize, cattle, flame, admire, stash, violence, tent
    ۵٫ unique, hive, drought, empire, capacity, bachelor, accurate
    ۶٫ century, blur, concept, essential, fertile, illusion, minimum
    ۷٫ logical, quote, migrant, resume, theory, vacation, wage
    ۸٫ lack, judge, divine, explore, curiosity, abandon, flexible
    ۹٫ obesity, raft, resign, spouse, volunteer, wealthy, stilt
    ۱۰٫ teenage, helix, rabbit, adverb, capture, disaster, genius
    ۱۱٫ mole, nuclear, loyalty, oblique, maintain, radical, pillar
    ۱۲٫ pine, patriot, immense, convert, joke, negative, obstacle
    ۱۳٫ odours, wholesale, tradition, symmetric, ancient, pioneer, event
    ۱۴٫ economical, punish, suspect, nectar, eke out, maintain, mute
    ۱۵٫ lava, exhaust, symbol, elaborate, possible, promote, lottery
    ۱۶٫ extol, summit, majestic, mourn, logical, legible, sausage
    ۱۷٫ meadow, eliminate, exempt, legend, skin, subsid, pigeon
    ۱۸٫ addict, stuck, debtor, fiction, perish, ambition, strike
    ۱۹٫ depart, gradual, humorous, rely, urban, visible, majority
    ۲۰٫ leisure, maximum, palm, partial, subtle, proxy, amorphous
    ۲۱٫ estimate, master, lethal, morgue, decipher, grail, source
    ۲۲٫ pair, leopard, misfortune, success, dense, grateful, south
    ۲۳٫ horrible, grenade, dejected, receipt, vision, humid, liberation
    ۲۴٫ muffled, secret, massive, expensive, demolish, decay, sculpture

    ابن سینا

    ۱٫ تراکتور، رنگینک، شیرازه، بابل، کابین، دستبند، سیـاه بازی
    ۲٫ قرارگاه، قرمـه سبزی، فیگارو، کوپک، بادبان، یراق، اهم متر
    ۳٫ گوتنبرگ، دارسی، نامراد، ورست، یمـینی شریف، انسولین، کم خونی
    ۴٫ معبد دیـانا، یوهان مندل، آلبالو، اسکی، افسوس، رونالدو، شینتو
    ۵٫ نازیسم، غیبت، کلیـه، تالار آیینـه، سلیمانیـه، انیسون، تقلب
    ۶٫ شیخ بهایی، کیپ تاون، فندق، طالبی، خط کش، دبیرستان، کوردوبا
    ۷٫ آتلانتیس، فیفا، استیفنسن، گچکاری، دالاهو، ترمز، پزشک
    ۸٫ سندیکا، ایستگاه فضایی، جنگ جهانی، جناغ، سماق، حق التدریس، گریم
    ۹٫ مـیکروفیلم، مـهاراجه، دماوند، مربا، اسپوتنیک یک، زیره، گیشـه
    ۱۰٫ سیلو، بین النـهرین، سیم کشی، پرتقال، بالن، لایک، جوزف پریستلی
    ۱۱٫ چلچراغ، نارگیل، کشتی، ادوارد جنر، سی دی، کندو، کشور فراعنـه
    ۱۲٫ کنسرواتیو، مـهتابی، ویلهلم رونتگن، تصدیق، جاکارتا، زورق، بازی
    ۱۳٫ بنیـاد انواع، شوسه، هالوژن، آفتاب تابان، نارنگی، خدمـه، تراشـه
    ۱۴٫ سمند، ویولون، جوهر گوگرد، ورسای، زردآلو، نارنجک، امدادی
    ۱۵٫ پارالل، گندی شاپور، هندوانـه، توسن، کرنال، کمانچه، فانوسقه
    ۱۶٫ رایش سوم، پرش طول، باربد، استادیـار، قمری، تیربار، زالزالک
    ۱۷٫ فائو، تیـهو، لژیونر، سنتور، محمود حسابی، چغاله بادام، بوئینگ
    ۱۸٫ بهار نارنج، علمـی تخیلی، جرتقیل، امویـان، مـهربان، کراکف، وکیل
    ۱۹٫ لوکارنو، فانتزی، ریواس، گزنفون، انتصاب، آمبولانس، توانگر
    ۲۰٫ ابوطیـاره، کمبوجیـه، یتیمچه، تدوینگر، افتخار، کاوش، البرز
    ۲۱٫ لیفت تراک، بلو چیز، هنر پیشـه، نبرد من، رایگان، گراف، تراز
    ۲۲٫ ماه گرفتگی، بادآورده، مددکار، معادله، ناظم، زمزم، آتیلا
    ۲۳٫ ایوان مخوف، فیروزکوه، لاک پشت، امدادگر، نرمش،وف، یورو
    ۲۴٫ یعقوب لیث، ذات الریـه، ریحانی، تاتامـی، جیوه، زاپاس، آشتی

    ارسطو

    ۱٫ آمـیب، مـه دود، ابوالهول، خیزران، هرم خئوپس، اف بی آی، هومر
    ۲٫ شیلینگ، موش و گربه، گردو، تیمارستان، کامپالا، خیـار، پوشـه
    ۳٫ آتلانتیک، تیزهوش، نیل آرمسترانگ، هرودوت، لاری، خردل، نقال
    ۴٫ پابلو نرودا، غرفه، توافقنامـه، فوتبال، جماران، کتری، کاغذ
    ۵٫ معبد آناهیتا، کاشی، قورباغه، شکایت نامـه، هزار پا، قوری، کتاب
    ۶٫ چادر نشینی، آرمان گرا، سر رسید، حساسیت، قلم مو، نوپا، شیفت
    ۷٫ ارباب رجوع، چنگیزخان، سپاهان، بازداشت، کاردک، باله، دایی
    ۸٫ سرزمـین ساعت، کینـه توزی، امرداد، تیفوئید، کیوی، هارون، خردل
    ۹٫ پیش گفتار، عید قربان، مادرید، یواشکی، انار، قنداق، اسانس
    ۱۰٫ زیردریـایی، نیمـه کاره، پیش خدمت، صم و بکم، تریلر، شایـان، نرمـه
    ۱۱٫ انگلستان، صندوق عقب، برگ سبز، زمـهریر، بریل، رومل، تایباد
    ۱۲٫ بنای یـادبود، اختر شناس، خالکوبی، اس ام اس، محنت، پسته، صماخ
    ۱۳٫ پارکینسون، اشک تمساح، دندانـه، شـهرزاد، صلیب، مرمره، آلونک
    ۱۴٫ تخت جمشید، ملک الموت، گهواره، مارماهی، مدیر، بختک، آویشن
    ۱۵٫ دبیرخانـه، بار و بندیل، فاضلاب، ترنجبین، شیراز، غوغا، تینر
    ۱۶٫ اتوسرویس، کارشناسی، کمانگیر، بساوایی، همدان، جدول، هاون
    ۱۷٫ دفترخانـه، صرفه جویی، هندوکش، مک کارتی، مشـهد، سویـا، کوره
    ۱۸٫ بادیگارد، سیزده بدر، ماسوره، بوزجانی، کاشان، ریتم، گونی
    ۱۹٫ نمایشنامـه، آدرنالین، آل کاپون، یشمـی، چهره، دب اصغر، استر
    ۲۰٫ آمفی تئاتر، هیپوتالاموس، مائوریـا، بورانی، لنگر، لارو، نشیب
    ۲۱٫ پرده سینما، گرمسیر، ابوعلی سینا، بند بازی، رشوه، دلمـه، تانک
    ۲۲٫ خدمت سربازی، مجید سمـیعی، برازجان، تلسکوپ، کیتون، ولرم، بیمـه
    ۲۳٫ کارآفرین، نمایش عروسکی، آباژور، ارتش، آماتور، جنگل، تاول
    ۲۴٫ آلومـینیوم، بازار شام، شاهکار، خاویـار، تگرگ، ، باور

    مختار (مذهبی)

    ۱٫ عزیر، محشر، طباطبایی، ابوالقاسم، نماز جمعه، روزه، فتوا
    ۲٫ توکل، اسرا، مسجد قبا، محتشم کاشانی، عاشورا، ابو محمد، جهالت
    ۳٫ جبرئیل، حنین، ملائکه، توبه آدم، منافقون، مومن، اصحاب فیل
    ۴٫ ابوجعفر، شـهربانو، بهشت، تیمم، راستان، دهم رجب، بین الحرمـین
    ۵٫ ماه شوال، آمنـه، تاسوعا، مسلم بن عقیل، واجبات، جهنم، حاجی
    ۶٫ مسافرت، رازداری، مـهمانی، مفاتیح الجنان، تحیت، نماز، یزید
    ۷٫ هفتم صفر، رب العرش، مشـهد، قمر بنی هاشم، نجف اشرف، نرگس، فرشتگان
    ۸٫ ابی لهب، امام باقر، بیست، نماز مـیت، آزادمنش، شاه چراغ، هابیل
    ۹٫ امام رضا، عنکبوت، آخرت، شـهریـار، خناس، سلیمان، حضرت محمد
    ۱۰٫ توسل، نام خدا، شصت و سه، زهرا، عبدالله، جمکران، تخت بلقیس
    ۱۱٫ حضرت علی، یونس، تلاوت قرآن، مخلص، ام زبیر، خانـه خدا، دقیـانوس
    ۱۲٫ وقوف درون عرفات، کعب بن زهیر، ترسا، آمرزش، استخاره، صدقه، بنی لحیـان
    ۱۳٫ شـهادتین، صور اسرافیل، حجرالاسود، محمد، موسی، امـین، حلف الفضول
    ۱۴٫ اندونزی، قادر، خراسان رضوی، غار حرا، باقر، اولولعزم، زکات
    ۱۵٫ ده فرمان، ابراهیم، بلال حبشی، خدیجه، زید بن حارثه، وهاب، طلبه
    ۱۶٫ دانیـال، حجه الوداع، غدیر خم، انصار، ابوبکر، بیت المال، کربلا

    امـیرکبیر

    ۱٫ برج پیزا، آلباتروس، دیـهیم، دیوار، شکست نور، دالتونیسم، جمالزاده
    ۲٫ بیمارستان، بالبوآ، الهی نامـه، بوگوتا، گرمک، گیره، زرشک
    ۳٫ بار فروش، فیبا، آ، سرزمـین نقره، کلاچ، چارلز داروین، جراح
    ۴٫ مون گلفیـه، امانتدار، آلاچیق، برازنده، خرگوش، پوستر، قاره
    ۵٫ قالیبافی، همودیـالیز، تیسفون، جاندار، دانلوپ، پنجره، نافله
    ۶٫ ابن بطوطه، توت خشک، کارناوال، آبراهه، برنو، دم کنی، پامنار
    ۷٫ آکواریوم، نعناع خشک، زنگوله، مـیانگین، لندن، تاتول، جادو
    ۸٫ جعبه دنده، متالورژی، سیرابی، دامدار، کیوان، تبار، کودکی
    ۹٫ آرش معیریـان، پالایشگاه، کریسمس، تبرزین، فرشته، فیله، سومو
    ۱۰٫ بهرام رادان، آفتاب گردان، شبیخون، واتیکان، روسری، پالتو، کوالا
    ۱۱٫ بوچینی، پالیزبان، رادیولوژی، پاشنـه کش، جامد، صباغ، گاما
    ۱۲٫ مازندران، چشم انداز، هم تماشا، اسطوره، لواش، کوکب، سی سی
    ۱۳٫ سفارتخانـه، آتش سوزی، آوازه خوان، قرقاول، موسیر، جودو، انسان
    ۱۴٫ خرما، ویل دورانت، باتلاق، پلاسما، جاجیم، الکل، ماشین تحریر
    ۱۵٫ کرال ، هرتزوگ، برازندگی، تسه تسه، مشکی، ونوس، لیته
    ۱۶٫ کالاهاری، صد دروازه، افسانـه، پیکسار، یـاره، شانـه، صفرا
    ۱۷٫ والت دیزنی، پوست کلفت، بهداشت، قطب نما، پارو، چنجه، پشتی
    ۱۸٫ گنجعلی خان، پرتاب دیسک، اسفناج، ویترین، سعدی، پارچه، دریـا
    ۱۹٫ چارلی چاپلین، پرتاب نیزه، تبریزی، پلاتین، چروک، صاعقه، تموز
    ۲۰٫ مرضیـه برومند، بوریـاباف، گارانتی، مخابره، شوید، فرنگی، سرطان
    ۲۱٫ ایتارتاس، پلی تکنیک، کاکائو، پرستار، پروس، هاله، آسیـا
    ۲۲٫ ماستریخت، پسته شامـی، دراکولا، نوشابه، لوقا، جوزا، گندم
    ۲۳٫ معاون کلانتر، طاق بستان، آرواره، اعجوبه، فیلم، لحاف، اگزوز
    ۲۴٫ غارت، فالگیر، مائده، پروین اعتصامـی، ایزد، ریبری، شوکران

    بتهوون

    ۱٫ بابا لنگ دراز، قلیـه ماهی، اورژانس، کبریتی، پرده، آزاد، زیلو
    ۲٫ کلات، پرینتر، اسپینوزا، چراگاه، سرطان، کرنا، فینالیست
    ۳٫ پیـاده روی، کارشناس ارشد، پایـانـه، نیمروز، بهرام، هارپ، گدازه
    ۴٫ مانکن، سمنو، ابرو، کارد، امـیرکبیر، شله قلمکار، کرایـه خانـه
    ۵٫ مخدوش، رادیکال، کاربرد، مارکوپولو، اسیر، بهمن، اتوماسیون
    ۶٫ ترتیزک، سینوزیت، کالج، آگوست، اسکاریس، نانو، احمدرضا عابدزاده
    ۷٫ خراط، مرینوس، ساده لوح، رایت، لرزانک، ترمومتر، فیتیله پیچ
    ۸٫ بارانی، تنور، نمک سود، انار، شتر سواری، نمک ناشناسی، راهبرد
    ۹٫ زورخانـه، دلفین، کلروفیل، سادیسم، برمودا، لا ابالی، نریمان
    ۱۰٫ شیپور، استوا، بیل گیتس، هامون، ودود، هیستوگرام، سوررئالیسم
    ۱۱٫ سوداگر، رهاورد، تنباکو، خوب بد زشت، بشکه، کاراکتر، موقوفه
    ۱۲٫ یراق، رب انار، تهویـه، بیدادگر، بازرسی، کوبیسم، افغانستان
    ۱۳٫ ایمنی، زیره، مستعمره، تابوت، محموله، تالاسمـی، ناتورالیسم
    ۱۴٫ آنتن، رتوش، جک لندن، سهراب، رابرت دنیرو، شکننده، هرمزگان
    ۱۵٫ قانون، توهم، رادیو، برتولوچی، آرزوها، ناصر حجازی، آهنربا
    ۱۶٫ نمرود، قناد، پیشرفته، تایتانیک، آئین، بین المللی، تراکتور
    ۱۷٫ روپوش، مقوله، مدارک، نیـاگارا، غربال، لطفعلی خان، کاترین اشتون
    ۱۸٫ نیمرو، خاخام، بی گناه، هیمالیـا، مـیهمانی، بی نظیر، مالیخولیـا
    ۱۹٫ دنیـا، تینر، ژوراسیک، ویرگول، هویدا، اکوسیستم، متابولیسم
    ۲۰٫ نوقا، کلنگ، بی سواد، مخابرات، طراح، بادیگارد، ژول بر ثانیـه
    ۲۱٫ بت من، فیکس، معمولی، افسردگی، آکادمـیک، خاورمـیانـه، شوالیـه
    ۲۲٫ سینا، سینوس، باختری، نیک بختی، همگانی، کهنـه پرست، زنجیری
    ۲۳٫ زوال، انصاف، پژواک، سردرگم، نستعلیق، پیمان شکن، فرهنگستان
    ۲۴٫ سریـانی، مـیان، انباشته، یوما، گستاخی، متشابهات، درمگان

    مارکوپولو (جغرافی)

    ۱٫ هانوی، گرینلند، فلوریدا، سوئیس، بالسین، کالاهاری، پیناتوبو
    ۲٫ آنگولا، یـانگ تسه، خوانسار، دینار، فرانسوی، سن پترزبورگ، هراز
    ۳٫ ایسلند، تاجیکستان، گرند کانیون، دوسلدورف، دوحه، مالاوی، زرکان
    ۴٫ کانگ چن جونگا، کاردیف، نـهاوند، پاناما، پاندا، نیویورک، لسوتو
    ۵٫ یـاسوج، آنجل، اسکاندیناوی، فرانسه، مـیجد سلیمان، بیروت، سیـاه
    ۶٫ تامو ماسیف، ساکرامنتو، شیلی، ماسوله، موگادیشو، آرال، کنگو
    ۷٫ اسپانیـا، توکیو، سبزوار، لوگزامبورگ، کلیمانجارو، یرزس، موزامبیک
    ۸٫ ریودوژانیرو، آدلاید، ترکمن، دریـای مرده، کرون، مرمره، قره قوم
    ۹٫ رفسنجان، مـیانکاله، استرالیـا، نیـاگارا، بوتسوانا، دلار، روسیـه
    ۱۰٫ بریستول، والادولید، امـیدنیک، اندونزی، کلوپه، ترکیـه، هلسینکی
    ۱۱٫ زاگرس، آستین، پوسته، السالوادور، کانبرا، منچستر، نوژیـان
    ۱۲٫ حیران، کریمـه، بروژ، واتیکان، اولان باتور، رینگیت، امـیریـه
    ۱۳٫ جبل الطارق، یلو استون، اراک، موسمـی، کویر، کانادا، شیکاگو
    ۱۴٫ بانکوک، ویکتوریـا، لندن، مکزیک، الیگودرز، مـیانمار، بوشـهر
    ۱۵٫ سینا، یوکوهاما، اروسیـا، گالیپولی، درهم، آنتورپ، جاسک
    ۱۶٫ باقرشـهر، ماونالوا، مارگون، گواتمالا، اسلو، راور، آمازون
    ۱۷٫ ابیـانـه، کادیس، پاپوا گینـه نو، قارینارق، اردن، چورت، روپیـه
    ۱۸٫ فوجی، فارس، آدیس آبابا، مـینسوتا، براهماپوتر، دلار، مـهریز
    ۱۹٫ آگولاس، بلگراد، راکی، ترنسیلوانیـا، ورسک، گوارانی، سرعین
    ۲۰٫ اونیماک، ونیز، توکانتیس، اکوادور، کی دو، داکا، مدیترانـه
    ۲۱٫ مونته ویدئو، مراغه، اطلس، بلاروس، ریگ جن، راین، تونگوسکا
    ۲۲٫ گیسوم، مالی، اشترانکوه، واردانل، ماداگاسکار، فدامـی، مانیل
    ۲۳٫ بالکان، لاوان، توندرا، مارسی، براتیسلاوا، هامون، باربادوس
    ۲۴٫ آمور، هندوکش، تویسرکان، رود ماهی، شاپور، سوماترا، ایتالیـا

    زکریـای رازی

    ۱٫ یوگی و دوستان، اسب چاپار، سایبان، گلوکوم، کارد، اسکار، گلیم
    ۲٫ نـهال، جاسک، منوال، برافروختگی، اتوبوس، گوش مالی، طمعکار
    ۳٫ پاداش، تالش، اکونومـیک، دشوار، مراعات، الهیـات، آسمان خراش
    ۴٫ شریعت، برزن، شبیخون، بایگانی، هیروشیما، تبهکاران، افگار
    ۵٫ منجی، تایپ، خجالتی، شکیبایی، پیرمرد و دریـا، کیلکا، همایون
    ۶٫ لاتین، مقابل، کوه نور، ورامـین، تام هنکس، آلزایمر، رب دوشامبر
    ۷٫ تدبیر، بزرگواری، وجدان، زغال سنگ، یک جانبه، بازاریـاب، تاتار
    ۸٫ مستر، حدید، چراگاه، سندیکا، لنگر انداختن، دارابی، ایمان
    ۹٫ خاشاک، مالرو، یـارانـه، رویین تن، دردمند، جبران خلیل جبران، مـینا
    ۱۰٫ آسیـا، شوسه، باسکول، رایـانـه، اسفناج، اسکارلت، فونداسیون
    ۱۱٫ دیـار، هوادار، آنتی، آندو، کاربن، کنده کاری، اسید سولفوریک
    ۱۲٫ مشـهور، اسکی، مایوس، فاصله دار، بی آلایش، الکترومغناطیس، اتمسفر
    ۱۳٫ کیوتو، هتاک، لیبرویل، آستیگماتیسم، لوح فشرده، کوشش، وارو
    ۱۴٫ بی نظیر، آزاد، مخامصه، دهاقان، تهی دست، روزاریو، قورخانـه
    ۱۵٫ رمال، ماکسیم، مـهسا، پراتیک، آشیـانـه مـهر، لهستان، تاورنیـه
    ۱۶٫ لعاب، بهره، الگو، ویندهوک، شایلاک، پراکندگی، پراگماتیسم
    ۱۷٫ ساری، همسر، کلاه خود، مسجد سلیمان، بزغاله، ارومـیه، اسمولول
    ۱۸٫ قوام، نارس، کلرادو، نوکلئوپلاسم، تنکابن، هدیل، سلولیت
    ۱۹٫ ایلام، سرکار، ویلای من، آگاه شده، متولد ماه مـهر، آتور، اقاقیـا
    ۲۰٫ لالا، اکوادور، مـهتری، ابن مقنع، گلبول سفید، آکاردئون، لاییک
    ۲۱٫ بورس، بی هوشی، ، جاسوس، مرسدس بنز، هشت کتاب، ماتادور
    ۲۲٫ اساطیر، فراشبند، آن مرد آمد، نایروبی، بی نوا، امروز، باغ سبز
    ۲۳٫ محاط، عطارد، مباهات، تشکیلات، سگ زرد، بنیـانگذار، تازه داماد
    ۲۴٫ بازسازی، رایزنی، خاندان، درآمد، هتک حرمت، پسندیده، بریگاد

    نیوتن

    ۱٫ فوتبالیستها، آرتروز، کافه تریـا، برونته، یثرب، تزار، پلاس
    ۲٫ کارآزموده، سر و صدا، تمرین، دلال، آذرآبادگان، سرداب، بادیـه
    ۳٫ مکسر، معدن، ناودان، دارکوب، سرزمـین، دستاورد، پالادیوم
    ۴٫ بیگانـه، قالی، برنا، رخساره، اورانیوم، کرومـیت، شاخابه
    ۵٫ آفرین، الفت، اندازه، یوکاتان، کارانـه، حماسه حسینی، هارد
    ۶٫ نمایـان، ترکیـه، گلوکز، مـیرشکار، گلاسکو، ماتریـالیسم، ملین
    ۷٫ سفید، زنان، محیط، اردنگی، کوناکری، مـهرداد اوستا، زالزالک
    ۸٫ غربی، یسار، مقاله، استرآباد، زامـیاد، بز کوهی، سکوت بره ها
    ۹٫ پدربزرگ، ابولا، کمانگیر، شنیداری، سالیسبوری، اسکادران، ناو
    ۱۰٫ آرگون، مزدور، ماراتون، راشیتیسم، شـهبا، همانا، آرکئوپتریکس
    ۱۱٫ بنده، تصعید، سگ های انباری، برنارد شاو، تی پی کا، مراکش، طوطی
    ۱۲٫ خیـاط، هلیوم، کشمـیر، توتان خامن، قره چای، ابوالفضل پورعرب، شلال
    ۱۳٫ نجاری، ابتدا، علی دایی، تاهیتی، اسکورت، زبان درون قفا، پرونده
    ۱۴٫ جانب، چیستان، آراسته، شـهر آرا، قورمـه سبزی، دراخما، ادبا
    ۱۵٫ خاندان، بقال، سریر، جادویی، دریـای نور، چاه کن، پارکینسون
    ۱۶٫ اره ماهی، درفش، پول نقد، محمد علی کلی، دهلران، حسین، کی روش
    ۱۷٫ حکام، یمانی، فستیوال، پابرجا، شیرمال، ناگریز، دورافتاده
    ۱۸٫ رخام، تنبل، استوار، اسپاگتی، همانند، کتابخانـه، سزاوار
    ۱۹٫ کشنده، گودی، راهنما، اخلالگر، گواتمالا، سیـاتیک، که تا به تا
    ۲۰٫ رو بـه رو، آماده، کمـیاب، مسجد پامنار، بی پروایی، مردم، ویروس
    ۲۱٫ اسکار، آهنگ، اشمئزاز، کاندیدا، همدردی، سندروم، اسرارنامـه
    ۲۲٫ نـهیب، قطره، سولماز، آخر شاهنامـه، بیزاری، سوری، یکی هست
    ۲۳٫ ستون، وقار، آپاندیس، وارسته، کریسمس، سپاسگزاری، آمریکا
    ۲۴٫ منفک، شیروانی، یـاوه، کامروا، نادرشاه، شالوده، حال من بی تو

    تختی (ورزش)

    ۱٫ اسپانیـا، کامرانی، رائول، هادی ساعی، گواردیولا، نادال، ایرانجوان
    ۲٫ علی پروین، کریکت، سپ بلاتر، ، فن پرسی، یزدانی، ریور پلاته
    ۳٫ فابیو کاپلو، دو و مـیدانی، ایسکو، دورانت، نانچیکو، نوری، سویـا
    ۴٫ ژیمناستیک، چلسی، تایگر وود، ناگاموتو، حجازی، قائمـی، ماتئوس
    ۵٫ فیلیپ لام، ذوب آهن، یوشیدا، پیکه، یوسین بولت، گریزلیز، ولکات
    ۶٫ وین رونی، آمریکا، جاسم کرار، راجر فدرر، بارتز، شیرجه، نویدکیـا
    ۷٫ مـهدوی، تیـاگو سیلوا، بهداد سلیمـی، والی، بتیس، ترکی، کازورلا
    ۸٫ ال کلاسیکو، دایی، جدیدی، ویمبلدون، نصیرزاده، فرگوسن، ویدال
    ۹٫ دیگو گودین، ابومسلم، دراگون بوت، ما لونگ، مـیلنر، معروف، پلاتینی
    ۱۰٫ تکواندو، پوگبا، الیویرا، عالمـیان، منتظری، فیورنتینا، هازارد
    ۱۱٫ شـهباززاده، طوسی، الیور کان، یـانکیز، کریمـی، روبن، آلونسو
    ۱۲٫ والذز، قایقران، گسکه، انصاری فرد، خادم، لاتزیو، لاله صدیق
    ۱۳٫ حسینی، مو تو جی پی، ناواس، مایکل جردن، لالیگا، اسکواش، آندو
    ۱۴٫ استیلی، سیلاسی، هاشمـی نسب، ویدال، بردیچ، انریکه، گرت بیل
    ۱۵٫ جرارد، ان اچ ال، کروس، عبدالله موحد، قوچان نژاد، منصوریـان، جیمز
    ۱۶٫ موراتا، ورونا، سوریـان، جیمز رودریگز، هاکی، منچستر سیتی، اوزیل
    ۱۷٫ جودو، عمران زاده، باوی، حاجی نوروزی، هیدینک، غفور، کارلوس
    ۱۸٫ رولند گاروس، تایسون، محرمـی، والنسیـا، آرمسترانگ، عزیزی، راموس
    ۱۹٫ جو هارت، مایکل فلپس، قربانی، حدادی، مجیک، کفاشیـان، مارادونا
    ۲۰٫ کاسمـیرو، خاکپور، بیورن دهلی، عبدولی، نیوکاسل، نصرتی، روئینگ
    ۲۱٫ استرلینگ، بیلبائو، اندی ماری، مرتساکر، هدایتی، جلالی، رونالدو
    ۲۲٫ بنگر، حامد حدادی، مارتینز، یوونتوس، ابراهیموویچ، محصص، یـانگ
    ۲۳٫ عابدزاده، ویلیـامز، سیدورف، لیون، دلپیرو، بکام، قلعه نویی
    ۲۴٫ پنالتی، حاج صفی، کاسیـاس، قائم مقامـی، محمد بنا، مورینیو، عبادی پور

    ادیسون

    ۱٫ مزاح، خالی، فشفشـه، دندانـه دار، التیـام، کدبانو، تکنولوژی
    ۲٫ برنا، چسبیدن، یبوست، پاتختی، سرزمـین، انزجار، اندیکاتور
    ۳٫ بندگی، تریود، ترمودینامـیک، کشاورز، ابوطالب، تمشک، ابراهیم
    ۴٫ شبان، پرنده، استرادیـان، بروکلی، اکونومـیست، سالامـی، خلایق
    ۵٫ تصویر، خیـال، چسبناک، فوروارد، آدینـه، دیفرانسیل، خوش برخورد
    ۶٫ والفجر، ویـار، سرخ نای، آرامـیدن، بهار، سرپایی، استن لورل
    ۷٫ افترا، قافله، کولی، ملاقات، چارلی چاپلین، پوشاندن، شکارچی
    ۸٫ جیمز جویس، خارا، آماتور، تومبا، مروارید، حقه باز، تره بار
    ۹٫ آشکار، هیزم، گستاخ، فدراسیون، رادیکال، بزرگوار، پرسپولیس
    ۱۰٫ کاست، صراف، باریک بینی، رینگیت، رمانتیسم، استیلن، یسنا
    ۱۱٫ تبسم، لسان الغیب، گرفتاری، روبیـان، بهره مندی، قلمرو، صخره
    ۱۲٫ جنگجو، هالی، ایده آل، تسه تسه، ویکتور هوگو، اماکن، دوستان
    ۱۳٫ مترو، احرام، ابوالهول، لیبی، دریک، مجادله، خیـال پردازی
    ۱۴٫ متمم، ایسنا، شلتوک، تنیسور، اختاپوس، نازنین، رئیسعلی دلواری
    ۱۵٫ توسکا، تماشایی، سرایدار، سیلو، ددمنشانـه، دیکتاتور، ارزن
    ۱۶٫ زلال، اخرا، کلیدر، نامـه رسان، اردوان، کاملیـا، جمـهوری خواه
    ۱۷٫ جاجیم، واکر، وابسته، زودرنجی، ذوزنقه، جهان گشا، فینالیست
    ۱۸٫ نشانـه، مربا، بنادر، گلزار، دل شوره، برج مـیلاد، مـهندسی عمران
    ۱۹٫ لگام، چشم بندی، ایـالت، درگیری، پی درون پی، ترانسپورت، مفت خوری
    ۲۰٫ اینچ، کندو، هواداری، آتلانتا، لحاف دوز، آرواره، ماهی شناسی
    ۲۱٫ عادت، آکندن، مستقبل، آنتالیـا، آلیـاژ سازی، آق بانو، رست بیف
    ۲۲٫ درنگ، دخل و خرج، هد بند، هراسه، پیک نیک، دی ماریـا، چنگیز خان مغول
    ۲۳٫ صافی، تفرش، درفش کاویـانی، عهد شکنی، پوسیده، رجیون، استوانـه
    ۲۴٫ یـادآوری، رایحه، مقننـه، هامستر، هوشیـار، پانوراما، آبخوست

    داوینچی

    ۱٫ ارضا، عریـان، مجارستان، گشتاسب، لت انبان، یوکابد، سالمند
    ۲٫ ایست، فلوره، کاسپین، بالانس، کیـهانی، آرایش غلیظ، پاکیزه
    ۳٫ جراحت، درون دسترس، تمایل، مریخ، چندباره، بدمـینتون، کمال الملک
    ۴٫ منبر، اعدام، شائولین، مرهن، عندلیب، کره شمالی، تاب درختی
    ۵٫ راین، کالبد، شفترنگ، اسکناس، اسموزی، راندمان، اسکاتلند
    ۶٫ رجال، بلوا، آژیوتاژ، برهمایی، پرسپولیس، مارسی یز، احتجاج
    ۷٫ هم سنگ، ارکیده، شامخ، شرمساری، کریستف کلمب، دوشکا، ایپریت
    ۸٫ ستایش، مـیراث، سازگان، سوسیـالیسم، تنبک، دزد ناشی، پارتیزان
    ۹٫ سیـارک، یـارد، لی لی پوت،بندی، استیلا، مالاریـا، تماشاخانـه
    ۱۰٫ سرو کوهی، گینـه نو، صورت گر، رانجو، سپهر، مایلی کهن، پارازیت
    ۱۱٫ بائوباب، بامداد، نیجریـه، آتوسا، مرض قند، عکس العمل، کاتب
    ۱۲٫ فاراب، دالان، تاشکند، پتی بور، شیرین زبان، واگیردار، مساعده
    ۱۳٫ کهربا، سیستیت، اسکلاتور، از شر و شور افتاده، آلاله، ولرم، عوام
    ۱۴٫ بیداد، مرکور، استادیوم، ساده دل، امداد گری، کدورت، اتیوپی
    ۱۵٫ هوار، نماینده، الحمرا، ممدوح، باستان، تنک مایـه، گامبی وزیر
    ۱۶٫ سخنور، لاستیک، تاول، آرمـینیـا، اوراد، قرقیزستان، عبدالمطلب
    ۱۷٫ فشار، کوفته، مـینی بوس، دالاهو، بودباش، هادی ساعی، اصفهان
    ۱۸٫ هورا، هلی کوپتر، سلاله، نشادور، مزوزوییک، راه آهن، ویمبلی
    ۱۹٫ آبستن، ولوله، تترا کلرید، سزارین، انارستان، اختیـاری، قلابی
    ۲۰٫ اسلاید، مونته کارلو، ملبورن، فکاهی، خوارزمـی، اولویت، رخشا
    ۲۱٫ لهاسا، کانال، رادمرد، اریتره، درختکاری، تن درست، برلیـان
    ۲۲٫ سگرمـه، کیفر، گشتاپو، پاپیروس، لوبیـاپلو، بیستون، شکایـات
    ۲۳٫ غزال، واهمـه، اسید استیک، شانتاژ، نگارنده، قصی القلب، بتادین
    ۲۴٫ استیو کارل، برفک، انتحار، آستارا، سالخورده، متدین، آرال

    آل پاچینو (سینما)

    ۱٫ فیلادلفیـا، لولایی، اسلامـی، سیریـانا، موریکونـه، زن دوم، گمشده
    ۲٫ مرسدس، تراویس بیکل، نوک برج، شرلوک، هشت و نیم، معصومـی، فاکس
    ۳٫ مشکل یک مرد، مولوی، تپه خاموش، انتظامـی، ونیز، موج مرده، ادی ردمـین
    ۴٫ گلادیـاتور، درون جستجوی نمو، نوآر، ده رقمـی، پلاک چهارده، فخرالدینی، کازینو
    ۵٫ ماتریکس، تقاطع، گونگ لی، آهنج، باندراس، یـازده یـار اوشن، وال ای
    ۶٫ اسکار، برتولوچی، آواتار، کاهانی، گیتی معینی، هالک، اویسی
    ۷٫ مسافران، تیموری، عصر مدرن، کیـارستمـی، سولاریس، مازیـار پرتو، حلقه
    ۸٫ ستاره ها، فسبندر، عروس مرده، درخشش، دهقان، مریلین مونرو، منو زیبا
    ۹٫ بهرام رادان، داریوش مـهرجویی، باشو، امروز، اکبر عبدی، محمد، گریم
    ۱۰٫ حامد بهداد، مانی حقیقی، آتش بس، بـه رنگ ارغوان، رامبد جوان، سیزده، سنتوری
    ۱۱٫ مجید انتظامـی، تهرانی، عطاران، زرین دست، دودکش، خون بازی، تارانتینو
    ۱۲٫ حبیب رضایی، مرد عنکبوتی، تبریز درون مـه، پیمان، پوراحمد، وحشت، جنون
    ۱۳٫ مرد تاریک، چارلی کافمن، پانتومـیم، اکبر عبدی، بله آخر، استاپ موشن، بیضایی
    ۱۴٫ عرب نیـا، هزاردستان، هرکول پوآرو، علمـی تخیلی، بالیوود، پاکدل، ثریـا قاسمـی
    ۱۵٫ آکواریوم، دنی الفمن، کلاری، هوگو، کیمـیایی، لولایی، سرزمـین مادری
    ۱۶٫ فرخ نژاد، دکتر هو، گینس، اسکندری، نخل طلا، زمانی، شـهر موشـها
    ۱۷٫ دیزنی، حاتمـی، کازینو رویـال، کوروساوا، گروچو، دوستان، آنجلینا جولی
    ۱۸٫ سکوت بره ها، اندرو نیکول، هالیوود، پلیس آهنی، فرهی، جن گیر، آلن دلون
    ۱۹٫ راکی، مـهرجویی، مریلا زارعی، مرد آهنی، کریستوف والتز، پوریـا
    ۲۰٫ بیگانـه، یکتا ناصر، لئونـه، آندره بازن، مت دیمون، زمـین و آزادی، جیرانی
    ۲۱٫ مسعود فروتن، پایتخت، جعفری، همشـهری کین، کلاه قرمزی، آیزنبرگ، همنفس
    ۲۲٫ گیلانـه، قاسم خانی، اصغر فرهادی، کالیگولا، مشایخی، آپارتمان، سجادی
    ۲۳٫ آن جا، برد پیت، چشم آذر، هامون، راجر ابرت، حاتمـی کیـا، گمشده درون ترجمـه
    ۲۴٫ بوتیک، عصر یخبندان، مـیری، مسیر سبز، ستایش، اصلانی، لورنس عربستان

    اینشتین

    ۱٫ کاردینال، خدا قوت، دانگ، رستاخیز، انسجام، موطن، عرق گیر
    ۲٫ اقیـانوسیـه، ریکاردو، سگالش، چهارپایـان، خرامان، جرار، بادمجان
    ۳٫ مکافات، ناسیونال، یـاکریم، پافشاری، شارلمانی، آنمـی، لگام
    ۴٫ مالدار، لارنژیت، پارالل، دپرسیون، آیرملو، تاسا، همسالان
    ۵٫ خودمحوری، پرهیزگاری، وریسم، بیزانس، الکترال، بز کوهی، بداغ
    ۶٫ همریش، کنجاله، امـیدواری، اورمـی، کانتری، ارزندگی، اسکریم
    ۷٫ آیرملو، ویشنو، نارسیسم، آرتاباز، آلاس، سبزه زار، پسیکانالیز
    ۸٫ ارتودوکس، هدنگ، ساتراپ، گناهکار، بریگاد، نـهیـان، ماتریس
    ۹٫ ایرلندی، اسکویید، ریمـیا، ستوربان، خزانـه دار، گلوکوم، رایح
    ۱۰٫ آلن شپارد، جابلسا، تیماج، گالینگور، بیسموت، زبرجد، دیـاستاز
    ۱۱٫ شـهسوار، جولاهک، آتاشـه، گوارانی، تالانک، فروکتوز، لایناس
    ۱۲٫ بلبس، آکاردئون، ابریشم، خوش خلق، اگور، فرمانبرداری، خیـابان
    ۱۳٫ پاراسمپاتیک، لیبرا، اشارپ، اوراز، ایـارده، پویـا نمایی، بوتیمار
    ۱۴٫ جک لندن، فرسوده، تنابنده، بربریت، نیشتر، لمپیرا، نفت سیـاه
    ۱۵٫ نویـان، اقلیدس، سامبا، ویسپرد، نارنجک، دارالفنون، هورقلیـا
    ۱۶٫ انوشیروان، ابن سینا، آناهید، آپرکات، هیستری، آنندراج، پاناماکس
    ۱۷٫ اوربیتال، لابوهم، تازیـانـه، رامـینات، باریوم، کانجی، پارکومتر
    ۱۸٫ پیمانـه، درود ها، دندریت، شنونده، نگهبانی، مانگانین، دالتونیسم
    ۱۹٫ آزمایش، آمادگی، ارشمـیدس، تگاوری، کوشاری، آرتروگراف، دیلیسپس
    ۲۰٫ آرک رایت، اسماعیلیـه، کاناریس، شایسته، آبغوره، پوستین دوز، گود شدن
    ۲۱٫ فانوسقه، اکونومـی، دزدآب، کابیله، واشامـه، بافنده، آواز بلبل
    ۲۲٫ رامایـانا، عوسج، پانتول، انگشتر، سریـانی، شرط بندی، تله فتو
    ۲۳٫ حیدر، پسندیده، ستاره دریـایی، خاسر، صلیب، نـهشتن، گالوانومتری
    ۲۴٫ تورم ورید، بیرق، کمانک، آتش زنـه، تیماج، حال من بی تو، تفرقه

    خیـام

    ۱٫ نیـازمند، آکادمـی، طحال، ماری کوری، تامـینات، کاریز، مـهماندار
    ۲٫ واشک، سماور، روشنی، پردک، راکوپی، چهل کلاغ، هالیکارناس
    ۳٫ بچه، پادرمـیانی، وارو، مـیزان، واقعه، کلاشینکف، رمانتیسیسم
    ۴٫ قهوه، سحرگاه، بیـابان، صدراعظم، اتمسفر، چین و چروک، بلند نظر
    ۵٫ رومـینا، زردک صحرایی، چغندر، بامداد، بی غش، آتش زنـه، گراندوک
    ۶٫ عبرانی، زخم کوچک، آبگینـه، فرهنگسرا، صامت، روانکاو، آفریننده
    ۷٫ سرمایـه، ناجو، سنگر، خلوتسرا، ثروتمند، فاراده، تاور بریج
    ۸٫ لانولین، لتراست، مازندران، فاضلاب، قیفاووس، کاریز، یـاسا
    ۹٫ آماج، تورنادو، پوند، آمودریـا، کت و شلوار، اسطرلاب، مچ اندازی
    ۱۰٫ پاناکوتا، هنری فورد، گردان، کابوک، رآکتور، آگاتا کریستی، سامرا
    ۱۱٫ باربو، لارنسیوم، الکترونیک، تذهیب، رتوش، واگذاشتن، اسکلاتور
    ۱۲٫ کفیل، شورو، اسپارتاکوس، تیمار، فاشیست، مورنائو، مسجد پامنار
    ۱۳٫ نخ تابیده، مستولی، حامـی، پژواک، زبون، مستدام، توبه
    ۱۴٫ چماق کلفت، اپراتور، چوپان، یـال اسب، پژمرده، نصرت، هافنیم
    ۱۵٫ سیخ کباب، فانتوم، لجن زار، چوبدست، زمـهریر، اقماری، شتاب
    ۱۶٫ مالیـات، باتالیون، کابل، آراشید، بارومتر، ساتر، زودیـاک
    ۱۷٫ استروژن، استوارنامـه، تالاب، راسو، سورن، لویزان، پیک نیک
    ۱۸٫ دیوار قلعه، آموزانـه، حیران، کبوتر، اورانگوتان، خوش رو، تویوتا
    ۱۹٫ ساعی، داروک، گریـان، آداب دان، خانـه سبز، شیرین بیـان، استرالیـا
    ۲۰٫ توفیر، آناکوندا، متراکم، چشم بلبلی، آرمانی، کروز، اتوزوم
    ۲۱٫ زنخدان، پلاسما، رانینگ، فریبرز، آمون، بالش، قائم مقام
    ۲۲٫ قیلوله، هیروگلیف، فسنجان، آپارات، هژیر، آناناس، دلار
    ۲۳٫ ملحد، دولاب، آتلانتیک، صیـانت، آتشدان، قزاقستان، شیلینگ
    ۲۴٫ بیدستر، مستظهر، هلال احمر، ریمن، سریـان، رایگان، افتخار

    لانگ من (انگلیسی)

    ۱٫ تندرستی، احتیـاط، اعتراض، شگفتی، خودخواه، پیش بینی، اکثریت
    ۲٫ گدازه، جنگل، اخلاق، بدبخت، اظهار نظر، امور مالی، امکان پذیر
    ۳٫ بلور، آدم ربایی، لوزی، استخراج، انبار غله، لنگرگاه، مالک
    ۴٫ متراکم، عاشقانـه، شوالیـه، جمجمـه، بذله گو، فاخته، نابهنجار
    ۵٫ خوفناک، غول پیکر، بشکه، اعلام ، پسانیدن، سنگلاخ، سفارشی
    ۶٫ بی اهمـیت، نمناک، کورک، پیشنـهاد، دست کشیدن، فریفتن، چرخ طیـار
    ۷٫ تب یونجه، انباشته شدن، بخردانـه، کلاهخود، پند، سپیده دم، تخلیـه
    ۸٫ کبریت، ترسناک، انعطاف پذیر، چرخه، سردرگم، انتقال، گوشـه گیر
    ۹٫ وارث، اغوا ، وصله، تناقض، توزیع ، پیـاله، فروگذاری
    ۱۰٫ تقاضا ، گوشخراش، ناموزون، گوشـه گیر، حسود، سرسرا، همسایگی
    ۱۱٫ حق السکوت، خزنده، دستور جلسه، چابک، برخاستن، مارپیچ، خشکسالی
    ۱۲٫ خیـانتکار، خط ساحلی، شیفتگی، خورشیدی، داماد، درخواست، معکوس
    ۱۳٫ دریـاچه، محطاط، طومار، رنگمایـه، نابسامان، روستایی، روغنکاری
    ۱۴٫ خائن، خندان، من من ، طاقت فرسا، چترباز، رازیـانـه، شتابزده
    ۱۵٫ سیل آسا، طفره رفتن، استثنایی، پنجه، بایگانی، عجیب، کمانگیر
    ۱۶٫ قلاده، انصاف، شفابخش، عمده فروش، بازداشت، انتصاب، عامـیانـه
    ۱۷٫ نپخته، کنجکاو، اجتناب ناپذیر، فاجعه، نزدیک شدن، کمبود، فروپاشی
    ۱۸٫ خوش لباس، مجاهدت، ناخوشایند، تپیدن، منجمد، باطل ، الوار
    ۱۹٫ فکاهی، مبحث، سپاسگزاری، باستانی، ریشخند، کاهش، ماه گرفتگی
    ۲۰٫ کلانتر، دماسنج، محور، گنجایش، امور مالی، متحدالشکل، غرفه
    ۲۱٫ محاسبه، استوار، محل نگذاشتن، رنجاندن، خطرناک، برفک، شعبده باز
    ۲۲٫ کمـیاب، پایدار، ویرانگر، مرموز، فرمانبردار، انگشتانـه، دوراهی
    ۲۳٫ موثق، تکاپو، کمربند، مـهاجرت، نابودی، مـهرشده، آرایشگاه
    ۲۴٫ سرگردان، پیشنـهاد، نیرومند، واکنش، وصیتنامـه، شکننده، فرمانده

    پیکاسو

    ۲۵٫ آکنـه، ایزولاسیون، رادیوتراپی، دالان، قناری، جاشو، فارگو
    ۲۶٫ ولشت، بیعانـه، سبوس، وایکینگ، رنسانس، عبید زاکانی، ساحل
    ۲۷٫ بینوایـان، پرسپولیس، کارتن، شانس، زریوار، پا، کرون
    ۲۸٫ کمانچه، چاپلوس، کاتانا، دیفرانسیل، ولوو، هاوکینگ، هرمز
    ۲۹٫ منچستر، لباسشویی، چالوس، شالوده، مارلون، کریکت، گوشتکوب
    ۳۰٫ فیسبوک، بوقلمون، دزشار، زاپاس، اختروش، لی لی پوت، کاشانک
    ۳۱٫ یوزپلنگ، شارلاتان، هلیوم، لامبورگینی، دستکش، عطارد، تحمـیق
    ۳۲٫ سقاخانـه، سینوهه، فتوچینی، کاری، سالوادور دالی، رازقی، صالح
    ۳۳٫ بصل النخاع، مسامحه، لاتاری، مـهرجویی، پاچراغ، ثاقب، تواهه
    ۳۴٫ شباهنگ، تازیـانـه، فامـیل دور، غلمان، آکادمـی، سیطره، افشانـه
    ۳۵٫ مـیکل آنژ، هایدپارک، شلاله، خناق، والت دیزنی، گانیمد، مـیلان
    ۳۶٫ انوشـه انصاری، توچال، فرس اعظم، همریش، پارانویـا، تخماق، طالع
    ۳۷٫ اتصال، انسلادوس، غرشمال، کاسپاروف، کلیدر، کلیمانجارو، بیتا
    ۳۸٫ گرشاسب، برزیل، آبگینـه، کاپریس، بنکدار، تحلیف، هالاپینو
    ۳۹٫ مـی سی سی پی، شالیزار، هالو، وودی الن، اریس، سالزبورگ، چراگاه
    ۴۰٫ عادت مـی کنیم، یـانگ تسه، ذوزنقه، تفویت، فرمانیـه، آنالیز، خالو
    ۴۱٫ راجر مور، بین النـهرین، فرامرز، کورسا، ماکالو، دیوان خانـه، مضموم
    ۴۲٫ صاحبقران، آستارا، ثمـین، ساموئل بکت، کابوی، بشکم، ذات الریـه
    ۴۳٫ جرج اورول، داستین هافمن، جوزا، تفویض، شمـیم، وینچستر، بانکوک
    ۴۴٫ شیرودی، ساراگوسا،وف، موستانگ، جین آستین، حرقت، شادلی
    ۴۵٫ موتزارت، پوساداس، جماد، لگام، فراری، بزرگ علوی، آبله مرغان
    ۴۶٫ شق القمر، ضربان، باباطاهر، ایروان، عدلیـه، زاپاتا، رئالیسم
    ۴۷٫ کرواسی، سپک تاکرا، جرثومـه، پل نیومن، سراپرده، ثاقب، سوره
    ۴۸٫ جلاد، انتظامـی، کارزار، قمارباز، تنوع، شوکران، جمالزاده

    شکسپیر

    ۱٫ تلسکوپ، آزالیـا، شیروانی، محمد، شون کانری، نپال، بن ماری
    ۲٫ ابن یمـین، ماکارونی، لاما، سنگک، شـهسوار، توفو، هریسون فورد
    ۳٫ گوندولا، ساغر، آگاتا کریستی، شامخ، فراخورشیدی، قشقایی، زامبی
    ۴٫ آرتیشو، صومعه سرا، رصدخانـه، پرنیخ، سووشون، کوبریک، پرنیـان
    ۵٫ دالای لاما، مانیل، گالیور، مالیخولیـا، مازراتی، مستراح، زوبین
    ۶٫ دراکولا، خمره، صوم الاربعین، سانتافه، اورنی تورنگ، شکاک، یونان
    ۷٫ کاویـانی، آوای وحش، شامورتی، تلوک، ارحام صدر، دیفتری، شازند
    ۸٫ پلنگ چال، منظومـه شمسی، فرزانـه، وساطت، مـیتسوبیشی، دوزخ، مخدره
    ۹٫ تنگستان، سهیل، تقی زاده، سن پطرزبورگ، تالاسمـی، کیخسرو، یوگا
    ۱۰٫ مرادی کرمانی، مون بلان، ویندوز، مخده، سمانـه، وجدان، دنباله دار
    ۱۱٫ گارسیـا، بهمنش، راشیتیسم، قلب العقرب، مازندران، پیشکی، ایزدبانو
    ۱۲٫ مشاطه، مک لارن، مـهدعلیـا، جمالزاده، پیتر سلرز، سکنجبین، مارس
    ۱۳٫ آبخورش، لر، گیربکس، بوریـا، همـینگوی، کاوه آهنگر، فطیر
    ۱۴٫ تاکستان، وحید قلیچ، تریتون، هیبریدی، الیور تویست، هیلا، دوغاب
    ۱۵٫ منوچهر، فرجام، زردکوه، جکی چان، ترموستات، هیرمند، ایتوک
    ۱۶٫ فردین، آنا کارنینا، تیتانیـا، محمدشاه، خروسک، کنیسه، پاورلیفتینگ
    ۱۷٫ رودبار، خوشـه پروین، پالیزه، کاربراتور، آتوسا، فردوس، شیعه
    ۱۸٫ مـیلو، جلیل شـهناز، گدار، گاه شمار، برف پاک کن، اسپارتاکوس، خمـیس
    ۱۹٫ مـیناکاری، مـین باشی، نلسون ماندلا، نیوتن، لیفان، پارکینسون، شموشک
    ۲۰٫ شاه عباس، پارکور، انگوری، دارالفنون، گناوه، رنجیده، مـینا
    ۲۱٫ بیزنس، جین کلی، پاکدشت، دایناسور، پشمالو، سکینـه، بازی
    ۲۲٫ احمد شاملو، انزلی، بواسیر، اکاسره، تطیر، پیست، اسپیلبرگ
    ۲۳٫ راه شیری، اتوکلاو، شـهراورد، شقیقه، همشیره، بشاورد، جالینوس
    ۲۴٫ آمازون، ژان والژان، دارحلقه، توربو ترن، دیکسیونر، گراز، بردیـا

    هرودوت (تاریخ)

    ۱٫ اورارتو، هوشنگ، دوران نوسنگی، لنین آباد، ژاندارک، فرعون، شاه عباس
    ۲٫ نیشابور، رامسس دوم، جنگل، گیل گمش، لیـاخوف، ژوزفین، کاسی ها
    ۳٫ کریم خان، جوجی، ایرانزو، کلده، کنستانتین، روزولت، استرآباد
    ۴٫ شیخ صدوق، ترکمانچای، محمد خیـابانی، هابیل، اردشیر اول، رنسانس، انور سادات
    ۵٫ فتح خرمشـهر، فارسی، اون باشی، تیسفون، چهاردولی، علی منصور، ناپلئون
    ۶٫ قسطنطنیـه، تراژان، ساتراپ، شعبان جعفری، سیلک، ام حبیبه، ابن هیثم
    ۷٫ کشف حجاب، انصار، مارشال پتن، محمد شاه، پریخان خانم، شاهسون، تزار
    ۸٫ محمود غزنوی، پهلوی، آتیک، احسان نراقی، صفورا، ستارخان، تاتائوس
    ۹٫ اشرفی، حلیمـه، کواترنری، هرتسفلد، بازرگان، لوئی شانزدهم، قندهار
    ۱۰٫ هیروهیتو، ظاهرشاه، موسی خانی، بنی لحیـان، آژاکس، ایرج مـیرزا، هووخشتره
    ۱۱٫ ابن بطوطه، اقلیما، ثقیف، مایـا، زیـاریـان، ایوان مداین، کوه نور
    ۱۲٫ قادسیـه، پارتنون، شاهرخ مـیرزا، سرپاس، فرنگیس، سالازار، هروفیلوس
    ۱۳٫ کراسوس، کرامول، عمرو لیث، آزادیستان، شـهربانو، کمپ دیوید، جنگ جهانی دوم
    ۱۴٫ خرم سلطان، مسعودیـه، گورکانیـان، مزدک، مـیان رودان، باهنر، حنین
    ۱۵٫ رستم فرخزاد، صوفی، کاشمر، گوپتا، آقامحمدخان، هراکلیوس، جزیره کرس
    ۱۶٫ بریتانیـا، راسپوتین، لاتیدان، تاج الملوک، محمد نجیب، جیمـی کارتر، اردبیل
    ۱۷٫ اینکا، پتر کبیر، شارل دوگل، قزلباش، زکی خان، فروغی، هیمـه جی
    ۱۸٫ نادرشاه افشار، عثمانی، استالین، ویشی، هویدا، آگاممنون، قزل باش
    ۱۹٫ سنت هلن، مسجد سلطانی، پطروس، یـاسر عرفات، گاریبالدی، آشتیـانی، دقیقی
    ۲۰٫ مراغه، فرشگرد، پرل هاربر، دیوار چین، ببری خان، ایلیـاد، طغرل بیک
    ۲۱٫ آل بویـه، مـیدیـارم، آنگکور وات، حبش حاسب، یپرم خان، بیسمارک، مـیران شاه
    ۲۲٫ سانجونگ، آفرودیت، ویکتوریـا، موریـا، حسن رشدیـه، پارینـه سنگی، کیومرث
    ۲۳٫ تسالونیکی، آتوسا، عبدالقادر، ارجان، اکبرشاه، مـیرپنج، چهارقاپی
    ۲۴٫ بهرام گور، مرابطون، سلطان مسعود، تاج محل، رجایی، شـهر ممنوعه، پومپه

    فرخی یزدی

    ۲۵٫ تایلند، دیوید لین، آکنده، منقش، کلیله و دمنـه، دیکتاتور، جیمز کوک
    ۲۶٫ دیلمان، مـه نورد، تراژدی، بواسیر، تولب، شـهریور، فیلمنامـه
    ۲۷٫ سوپرنوا، برداشت، صاحبقرانیـه، نسکافه، جیرو، پارازیت، نیچه
    ۲۸٫ گوپی، سی تی اسکن، کازابلانکا، دون خوان، ایران خودرو، اذکار، شلطاق
    ۲۹٫ پارالمپیک، درباره الی، کیمـیاگر، کاسینی، سمعک، بیفتک، دیلماج
    ۳۰٫ پاسکال، کاکادو، سهند، پارینـه سنگی، شاه لیر، دیلم، پل نیومن
    ۳۱٫ تروکاژ، تنکابن، ادام اسمـیت، ماتیز، مردنگی، دلکش، استفراغ
    ۳۲٫ هالی، کبوتر، امـیلی برونته، عالی قاپو، پریستلی، قزل اوزن، استنطاق
    ۳۳٫ جیرجیرک، حرامـی، جان فورد، تولید مثل، بید مجنون، طاق بستان، توانیر
    ۳۴٫ کاخ گلستان، بربادرفته، تاجور، حلزون، آمازون، حسن کچل، کامـیاب
    ۳۵٫ انیمـیشن، بهرام، هیروگلیف، چهلستون، لژسواری، نوفه،بندی
    ۳۶٫ بینالود، سیذارتا، انفارکتوس، والت دیزنی، مـیمون، کارتر، هابل
    ۳۷٫ گودزیلا، پینت بال، ادیسون، ابتسام، چغازنبیل، ابلوج، شراره
    ۳۸٫ پلان، سپهسالار، غول سرخ، تومور، آلبر کامو، هیرمند، اقسام
    ۳۹٫ اورسن ولز، سوند، قناری، آبعلی، وانک، مـیرداماد، ابرنواختر
    ۴۰٫ مارمولک، اردشیر بابکان، آژیر، ایگوانا، پلوتو، آلفرد نوبل، سنجش
    ۴۱٫ ربه کا، سیلک، شـهرنوردی، برانکارد، پوزیتیو، آدم برفی، وونت
    ۴۲٫ رود کنگو، پایونیر، بارم، دماپا، کلوزآپ، کاپیتان هادوک، کبود
    ۴۳٫ فلمـینگ، بیستون، زمـهریر، ساکشن، فوبوس، چرم ساغری، برج طغرل
    ۴۴٫ بزرک، اعطیـه، بلید رانر، هاکلبری فین، سنجش، مارکوپولو، تفتان
    ۴۵٫ دالاهو، ، رونالد ریگان، کمدی، سرما، وندیداد، هشت بهشت
    ۴۶٫ تفانی، رایـانـه، برلیـان، اندیمشک، مارک تواین، داروین، گریم
    ۴۷٫ امپایر استیت، سوشی، انتگرال، کوررنگی، جوکوویچ، شوکران، پاستا
    ۴۸٫ کرتاسه، آفتابگردان، قیصر، شامپانزه، ضحاک، هگمتانـه، رزرو

    مـیرداماد

    ۱٫ حرمان، هلیکوپتر، گیلانـه، افسردگی، ساختمان، استپ، شیخ صفی الدین
    ۲٫ دست آموز، رزا منتظمـی، اختفا، انجمن، برافراشتن، بدخیمـی، پرماس
    ۳٫ رهسپار، سیمـین، استعمال، سولاریس، کیشوند، لادا، فلش فوروارد
    ۴٫ ذرات بنیـادی، گیوروگی، دمپختک، پشتیبان، تریو، احمال، شـهربابک
    ۵٫ احمد، شالوده، شالهنگ، بالیـه، آندریـا بوچلی، کبدی، هفت سامورایی
    ۶٫ سرپایی، سوماترا، نـهج البلاغه، باربند، سرگین، خوشگل، پرسشنامـه
    ۷٫ استاندار، ماتادور، آلترناتیو، دیـاگ، چوب لباسی، جوجه خروس، برجیس
    ۸٫ مـینیـاتور، جاناتان سویفت، نابینا، گارانتی، آنوفل، قسطی، تردستی
    ۹٫ هومر، ترمـیناتور، سادیسم، دست افشانی، ایستگاه فضایی، نقاله، خرپا
    ۱۰٫ آمازون، پمپ بنزین، ساجد، جزیره، همدم، لندکروزر، فرهاد آییش
    ۱۱٫ المثنی، ابوعطا، رافائل نادال، بابا، صادق چوبک، وحشت، خرپشته
    ۱۲٫ تدوین، اسکیزوفرنی، اخترشناسی، پیرامون، رامشگر، مـیمون، ازهر
    ۱۳٫ دن کیشوت، سورن، تحریر، حوایج، حاضرجوابی، پارانشیم، بیت المعمور
    ۱۴٫ حاضری، آفتابه دزد، اقتضاب، سردرگم، ردیف، تایگر وودز، حماسه
    ۱۵٫ هذیـان، نسبیت، اره برقی، شانـه بـه سر، چندرغاز، سیـاهه، تخت سلیمان
    ۱۶٫ ابولیسم، سرخوردگی، ویل دورانت، چپاول، پوزخند، چلغوز، شبکه
    ۱۷٫ صندوق عقب، گرجستان، صداپیشـه، چراگاه، پهلوانی، تسوید، تیماج
    ۱۸٫ نججیرگاه، کارگردان، زور زور، گرانش، پندار، ادراک پریشی، کندور
    ۱۹٫ هابیت، کالبدشناسی، واز و ولنگ، شادمان، ، کیوبال، سدیم
    ۲۰٫ خیرخواه، ترانسیلوانیـا، داوینچی، دریـا، جستار، انقلابی، بدآموزی
    ۲۱٫ فهرست، اهورامزدا، ویکی پدیـا، تظلیل، دلشدگان، فورماسیون، ژاکت
    ۲۲٫ بامداد خمار، پارسک، مرودشت، سمبولیک، اورانیوم، سمپاتی، آواکس
    ۲۳٫ بازماند، بروس ویلیس، لکسوس، نگارخانـه، سرشت، سی دی، جان اشتاین بک
    ۲۴٫ اندیشـه، اتمسفر، آتش نشانی، خبرچین، شورابه، سانتر، پراگ

    حکایتی (نوستالژی)

    ۱٫ زی زی گولو، آتاری، کانادا درای، وی اچ اس، فیلی، قصه های مجید، رود گولیت
    ۲٫ عباس بهادری، فانفار، حکایتی، جیمبو، بولکی، تی تاپ، عکس برگردون
    ۳٫ فوتبالیست ها، کوبلن، دوزاری، مـهاجرانی، تاید، بهار، سلطان و شبان
    ۴٫ لتراست، نگروکیس، دکتر ارنست، یـه قل دو قل، دیدنیـها، گلرنگ، چاتانوگا
    ۵٫ سوکراتس، صندوق پست، یـام یـام، سوسمار، برو بیـا، اراج، همایونفال
    ۶٫ شـهرفرنگ، از جلو نظام، ر اعتمادی، شلمان، مـهین شـهابی، ارژنگ، خداداد عزیزی
    ۷٫ همسران، کیـهان بچه ها، قارچ خور، پتی بور، کرسی، ملامـین، سنجد
    ۸٫ آب زرشک، فرهاد، دانایی فرد، تنسی تاکسیدو، جعفری، کاتوچیو، پسر شجاع
    ۹٫ اسک

    ۶۶٫ منصور حلاج

    ۱٫ جزیره قشم، شـهاب حسینی، کاهو، علی رغم، پریشان، انژکتور، عباسیـان
    ۲٫ پسر ، ثامن الائمـه، منبر، پزوتا، ژول ورن، سوزن بان، پنجره ها
    ۳٫ قاب عکس، دلمـه، جار و جنجال، توران، فرد زینمان، پالیز، بهرام اول
    ۴٫ فرمانداری، بیشعوری، ناقوس، ناوگان، خرناس، براتیسلاوا، شبها
    ۵٫ دبدبه، مازندران، رستاخیز، چهره نگاری، زردآلو، سیـانور، اسکندر
    ۶٫ چاپلوس، داستایفسکی، سوگلی، شق و رق، پری دریـایی، پینـه دوز، ملال انگیز
    ۷٫ هفت حوض، ترنسپورتر، فراموشخانـه، آبدیده، شالیزار، استانبولی، عباسی
    ۸٫ جان شیفته، طلای سیـاه، الاکلنگ، دینار، کندو، سراسیمـه، با پوست
    ۹٫ آیین نامـه، ارگ بم، عزیزالسلطان، مرصع پلو، بلغمـی، پاپوش، هانیـه توسلی
    ۱۰٫ بوروکراسی، حسین امانت، خارطوم، عطار، جکوزی، سرقفلی، عمر کوتاه
    ۱۱٫ آتش نشانی، ابوالهول، زریبار، دنیـا، چخماق، نانچیکو، مـیرداماد
    ۱۲٫ چهارفصل، اکالیپتوس، ستوان، شاپو، وصال شیرازی، استرآباد، پرده
    ۱۳٫ پاشیر، بنگلور، آشپزخانـه جهنم، سکنجبین، زغال سنگ، آذرخش، تهماسب دوم
    ۱۴٫ کوهدشت، زیباکلام، ققنوس، ذوب آهن، فولادزره، آکواریوم، بال و پری
    ۱۵٫ قمقمـه، آزادراه، دارابی، سونامـی، محمد بانکی، روپیـه، نوسنگی
    ۱۶٫صندوق، اوغور بخیر، دواشکفت، چارلز دیکنز، لبریز، قاقم، دولت منصور
    ۱۷٫ اسکی روی آب، قیصریـه، کارناوال، تخته حوضی، رضا بانکی، فلات، بامداد
    ۱۸٫ سر بـه زیر، دوش گرفتن، گیله مرد، پنتاگون، جیرفت، دانلود، سبزینـه
    ۱۹٫ بروکسل، نیکی کریمـی، شورانگیز، شقایق، سندان، حجامت، ریچارد فرای
    ۲۰٫ ریچارد باخ، عروس دریـایی، زنجبیل، شیپور، بسطام، ، سخن گنج
    ۲۱٫ پیتر فالک، پروار، سرافراز، انتگرال، ایزدخواست، زیورآلات، نئاندرتال
    ۲۲٫ نار و نی، ابوالحسن صبا، منبت کاری، کیـهان شناس، هامون، بولدوزر، منقار
    ۲۳٫ سروش صحت، یـاسوج، سفره ماهی، رقاصک، آفتابه، پنکه سقفی، هوخشتره
    ۲۴٫ رامبراند، قیرگونی، زره پوش، شیروانی، گل محمدی، هگمتانـه، تردید

    ابوذر (مذهبی)

    مرحله اول :

    سوره ای مکی هست دارای ۲۵ آیـه -> انشقاق

    بزرگترین منبع حدیث درون تشیع -> بحارالانوار

    از مباحث تازه راه یـافته بـه علوم قرآنی -> هرمونتیک

    پیغمبری کـه پذرزن موسی بود -> شعیب

    اصطلاحی به منظور بیـان خانواده ی پیـامبر اسلام (ص) -> اهل بیت

    مسجد کچوانا درون این کشور قرار دارد -> الجزایر

    تنـها غزوه ای کـه علی (ع) درون آن شرکت نکرد -> تبوک

    مرحله دوم :

    از جریـان های اصلی کلامـی درون مـیان اهل سنت -> معتزله

    از علما و فقهای شیعه قرن دهم هجری -> مقدس اردبیلی

    نام سوره ای بـه معنی کوبنده -> قارعه

    مسئول کنونی نـهاد ستاد اقامـه نماز -> قرائتی

    پیـامبر اسلام (ص) از این طایفه بودند -> قریش

    عنوانی به منظور طلاب معمم -> حجت السلام

    شـهر حرم عسکریین -> سامرا

    مرحله سوم :

    توافقنامـه اهل یثرب با پیـامبر -> پیمان عقبه

    مسجد مشـهوری درون شـهر بابل -> محدثین

    رهبر سودانی کـه ادعای امام زمانی مـی کرد -> محمد احمد

    مناسبت روز ۲۷ رجب -> عید مبعث

    خدا را برابر با جهان هستی دانستن -> وحدت وجودی

    باور بـه خدای یگانـه و بی همتا -> یکتاپرستی

    بانگ اعلام وقت نماز -> اذان

    مرحله چهارم :

    کتاب قرانی ملا محسن فیض کاشانی -> تفسیر صافی

    پیـامبر بشارت دهنده ظهور مسیح -> یحیی

    سوره افتخار بـه زیـادی ثروت و عزت -> تکاثر

    کتابی از ابن هشام -> السیره النبویـه

    کنیزی کـه همسر پیـامبر شد -> ماریـه

    پیروان حمدان بن اشعب -> قرامطه

    برده امـیه بن خلف بود -> بلال حبشی

    مرحله پنجم :

    از تکایـای معروف و قدیمـی کرمانشاه -> بیگلربیگی

    مجتهد و متخصص درون علم فقه -> فقیـه

    لبق محمد بن الحسن العسکری (ع) -> امام زمان

    نام دیگر ازدواج موقت یـا درون اسلام -> نکاح منقطع

    مکانی به منظور برگزاری عزاداریـهای محرم -> حسینیـه

    سوره ای مکی هست که ۳ آیـه دارد -> کوثر

    بنیـانگذار از طریقت بکتاشیـه -> محمد بکتاش

    مرحله ششم :

    مبدا تاریخهای قمری و شمسی -> هجرت

    مفسر قران و مولق تاریخ طبری -> محمد بن جریر

    نامش درون سوره مریم و آل عمران آمده -> زکریـا

    از مدارج روحانیون دارای درجه اجتهاد -> آیت الله

    مسجدی تاریخی درون ایروان ارمسنتان -> کبود

    مناره مسجد -> گلدسته

    اولین شـهید مسیحیت -> سنت استفان

    مرحله هفتم :

    هفت سوره بزرگ قران -> اسبع الطول

    بنای مقدس مسلمانان و یـهودیـان -> مسجد الاقصی

    امام جواد (ع) را بـه بغداد فرا خواند -> مامون

    نامم آخرین کتاب تورات -> تثنیـه

    یکی از بزرگترین دشمنان پیـامبر بود -> ابولهب

    از مفسران سنی قرآن -> سید قطب

    محل سوگواری و تعزیـه خوانی -> تکیـه

    مرحله هشتم :

    آیـات امر کننده بـه جهاد -> قتال

    از کتابهای مـهم فخری رازی -> تفسیر کبیر

    اصل باور بـه حقانیت پیـامبران -> نبوت

    نام مدرسه اسلامـی شـهر سیواس ترکیـه -> جفت مناره

    رییس کنونی جامعه اسلامـی آمریکای شمالی -> اینگرید متسون

    قومـی کـه سپاهی گری قریش را انجام مـی دادند -> مخزومـیان

    حارث الهلالیـه و از همسران پیـامبر -> مـیمونـه

    مرحله نـهم :

    نویسنده شرح نـهج البلافه و البیـان و انبرهان -> فخر رازی

    پیـامبری کـه همراه موسی بـه مصر رفت -> هارون

    حل اختلاف بین حضرت علی (ع) و معاویـه -> حکمـیت

    عنوان بخشی از آیـه ۲۳ سوره شوری -> مودت

    از مـهم ترین زیـارتگاه های شیعیـان درون عراق -> حرم کاظمـین

    نام آورترین خلیفه عباسی -> هارون الرشید

    شـهر رحلت پیـامبر اسلام (ص) -> مدینـه

    مرحله دهم :

    بانوی حافظ قرآن ملقب بـه مخفی -> زیب النسا

    از غزوات پیـامبر اسلام (ص) -> بواط

    نویسنده تاریخ مکه -> الفاکهی

    لقب عمرو بن هشام بن مغیره مخزومـی -> ابوجهل

    پدر علم تفسیر قرآنی -> ابوالعباس

    نام دیگر این سوره مومن هست -> غافر

    کنیـه امام پنجم شیعیـان -> ابوجعفر

    مرحله یـازدهم :

    بقعه ای درون قزوین بـه او نسبت داده شده -> اویس قرنی

    نام مادر گرامـی امام موسی کاظم (ع) -> حمـیده

    تنـها مذهب اسلامـی باقی مانده از خوارج -> اباضیـه

    یکی از خدایـان موهوم عمونیـان -> مولوخ

    نام دیگر قیـامت -> رستاخیز

    از شاعران شیعه معاصر اهل بیت -> کمـیت اسدی

    از سوره هایی کـه سجده واجب دارد -> فصلت

    مرحله دوازدهم :

    مسجد حیدرآباد هندوستان -> چهار منار

    پیـامبری از نسل ششم حضرت نوح -> صالح

    سوره هایی کـه با حروف مقطعه شروع مـی شوند -> حوامـیم

    فقیـه و مجتهد شیعی اهل مازندران بود -> تنکابنی

    یکی از دروس حزوه های علمـیه -> خارج

    مبدع آیین سیک -> گورونانک

    پیـامبر (ص) را درون منزل … دفن د -> عایشـه

    مرحله سیزدهم :

    از قاریـان هفتگانـه قران اصفهان -> نافع مدنی

    خردسال ترین فرزند حضرت یعقوب -> بنیـامـین

    کتابی روایی از شیخ طوسی -> الاستبصار

    تاثیر گذارترین شخصیت تاریخ بشر -> محمد

    از انواع انجیل -> لوقا

    عامـه گمان مـی کنند کـه مسجد الاقصی هست -> قبه الصخره

    نوعی جن درون فرهنگ اسلامـی -> عفریت

    مرحله چهاردهم :

    این شـهر مدتی پایتخت علی (ع) بود -> کوفه

    به آسمان رفتن پیـامبر اسلام (ص) -> معراج

    کتاب منتسب بـه حضرت فاطمـه (س) -> مصحف فاطمـه

    رهایی بخش درون دین زرتشت -> سوشیـانس

    فیلمنانـه مذهبی بهرام بیضایی -> روز واقعه

    مفسر شیعه قرن هشتم زاده مازندران -> مـیر حیدر آملی

    سوء قصد کنندگان بـه پیـامبر اسلام -> اصحاب عقبه

    مرحله پانزدهم :

    از صفات سرمد خداوند -> واجب الوجود

    از صفات خداوند بـه معای حساب کننده -> حاسب

    شخصیتی اساطیری مترادف با شیطان -> عزازیل

    برادر همزاد یعقوب -> عیسو

    از کتابهای شیخ طبرسی -> حوامع البیـان

    سریـالی درباره بعد از حادثه عاشورا -> مختارنامـه

    سوره ای با نشانـه های وقوع قیـامت -> زلزال

    مرحله شانزدهم :

    امام زاده ای درون راه قزوین – گیلان -> قلقلی

    سوره ای درون مورد کشته شدگان بدر -> ابراهیم

    طبقه اول از قاریـان قرآن –> صحابه

    همسر فرعون و از زنان برگزیده اسلام -> آسیـه بنت مزاحم

    از فقیـهان برجسته شیعه درون مکتب خانـه های قدیم -> چهارکتاب

    قدیمـی ترین صومعه مسیحی درون جهان -> سنت آنتونی

    مرحله هفتدهم :

    تا سال ۱۹۹۳ بزرگترین مسجد جهان بود -> شاه فیصل

    در لعت بـه معنای بریده شده هست -> سوره

    بازیگر نقش آمنـه درون فیلم محمد (ص) -> مـینا ساداتی

    اسلام شناس و شیعه شناس بزرگ فرانسوی -> هانری کوربن

    پسر سعد بن ابی وقاص -> عمرسعد

    روز نـهم ماه محرم -> تاسوعا

    سوره ۶۰ از قرآن -> ممتحنـه

    مرحله هجدهم :

    کلیسای بسیـار قدیمـی درون شـهر حلب -> شمعون

    از سازهای ایـام عزاداری مذهبی درون بوشـهر -> دمام

    لقب چهامـین امام شیعیـان -> سجاد

    محموعه ای از دعاها و مناجات ها -> صحیفه سجادیـه

    قاتل علی اصغر درون واقعه عاشورا -> حرمله

    لقب زنان پیـامبر اسلام (ص) هست -> امـهات المومنین

    نام سوره ای مکی هست با ۳۶ آیـه -> مطففین

    انوشـه انصاری

    مرحله اول :

    مرد تنـها و بی زن و فرزند -> یـالقوز

    برای فریب نشان مـی دهند -> درون باغ سبز

    شکایت و گله -> شکوه

    آب شش -> برانشی

    شاعر و قصیده گو -> چکامـه سرا

    دریـاچه ای درون استان مازندران -> چورت

    بازیگر زن جدایی نادر از سیمـین -> لیلا حاتمـی

    مرحله دوم :

    واقعه و حادثه -> رویداد

    اقتدارگریزی درون نظام اجتماعی -> آنارشیسم

    مدل موی پسرانـه به منظور خانم ها -> آلاگارسون

    سربه راه و نصیحت پذیر -> حرف شنو

    روی هم ریخته شده -> تلنبار

    شلوار -> ازار

    ورزشی جدید شبیـه گلف -> بهکاپ

    مرحله سوم :

    کسی کـه آرزوهای بسیـار دارد -> بلکامـه

    جنجال و هیـاهو -> الم شنگه

    ریش دراز و انبوه -> بامـه

    کتابی از ایزابل آلنده -> خانـه ارواح

    پایتخت اتیوپی -> آدیس آبابا

    حریص و طماع -> آزناک

    سخت درهم کشیده شده -> ترنجیده

    مرحله چهارم :

    عظمت و جاه و جلال -> حشمت

    نام اصلی مستربین -> روآن اتکینسون

    بوتایلندی -> موآی تای

    عنان و افسار -> چلوک

    رفت و آمد وسایل نقلیـه

    توطعه و کلک سوار -> دوز چیدن

    با چیزی ور رفتن -> انگولک

    مرحله پنجم :

    چشمـه هایی پلکانی درون نزدیکی ساری -> باداب سورت

    تصویربرداری فراصوتی از درون بدن -> سونوگرافی

    برق آنی و کوچک -> جرقه

    ظالمم -> بیدادگر

    بغ مـیوه تجدیدی ها -> انگورستان

    حلقه فلزی درون دو طرف زین -> رکاب

    برزگر و کشاورز -> حراث

    مرحله ششم :

    از شـهرهای اسپانیـا -> سانتاندر

    ورزش باد و ساحل -> موج سواری

    گوشواره -> آویزه

    کارگردان فیلم پرتقال خونی -> سیروس الوند

    سوغاتی -> آقورایی

    فروتن -> خاشع

    نام پسر بـه معنای دلیر -> ارسلان

    مرحله هفتم :

    نگونسار شدن -> انتکاس

    کلمـه روسی بـه معنای سرباز -> سالدات

    انگور پیش رس -> رواچه

    از انواع سس های سالاد -> هزار جزیره

    قدیم -> دیرباز

    طول -> درازنای

    ورزش رزمـی روسی -> سامبو

    مرحله هشتم :

    پیر -> سالخورده

    جانداری با بیش از یک سلول -> پریـاخته

    پریشان و درمانده شدن -> شولیدن

    لقب هفتمـین طبقه دوزخ -> اسفل سافلین

    براده فلز -> سونش

    باز شدن ناخودآگاه دهان به منظور رفع خستگی -> خمـیازه

    پایین جامـه و قبا -> تریج

    مرحله نـهم :

    پارکی جنگلی درون شرق تهران -> لویزان

    نویسنده گرگ بیـابان -> هرمان هسه

    هریک از موعودان دین زردشتی -> سوشیـانت

    آخرین استخوان مـهره ای درون انسان -> دنبالچه

    لگد انداختن -> آلیزیدن

    آویختن ، معلق -> اناطه

    دریل پرنده -> دارکوب

    مرحله دهم :

    نویسنده فیلمنامـه خوابگاه ان -> ایرج طهماسب

    تا این لحظه -> الی الحال

    اسباب و اثاثیـه ناچیز و کم ارزش -> جل و پلاس

    بدخویی و بدخلقی -> شراست

    پوست دباغی نشده -> بشمـه

    شرکت هواپیمایی آلمانی -> لوفت هانزا

    عمق -> ژرفا

    مرحله یـازدهم :

    باغبان -> چمن پیرا

    اصطلاحی قدیمـی معادل پایتخت -> شاهنشین

    فلز سبک -> آلومـینیوم

    دارای طبع جوانمردی -> رادمنش

    پایتخت ایـالت ویکتوریـای استرالیـا -> ملبورن

    باد گلو -> آروغ

    شاخه ای از ورزش کوهنوردی -> یخ نوردی

    مرحله دوازدهم :

    پرنده بی پرواز نیوزلند -> کیوی

    علمـی-تخیلی نویس فرانسوی -> ژول ورن

    عزیز و گرامـی –> ارجمند

    از خود دور -> تاراندن

    قرار داد -> پیمان نامـه

    از اعمال گروه عزاداران -> زنجیر زنی

    دارای بوی بسیـار بد -> بوگندو

    مرحله سیزدهم :

    رنگین کمان -> تیراژه

    غذایی با تخم مرغ و پیـاز -> شش انداز

    چین خوردگی های کمانی زمـین -> تاقدیس

    سرمای سخت -> سجام

    بازیگر فیلم اشک ها و لبخندها -> جولی اندروز

    سدی درون شـهرستان چالوس -> زوات

    شاگردانـه -> دستاران

    مرحله چهاردهم :

    التهاب زائده انتهای روده -> آپاندیسیت

    از ورزش های قدرتی نشستنی -> مچ اندازی

    پرنده ای کـه نام دیگرش کوکو هست -> فاخته

    باد و ورم -> آماسیدن

    اصطلاح فرانسوی طبقه کارگر -> پرولتاریـا

    سم چارپایـان -> چمچم

    دشمنان -> ادعا

    مرحله پانزدهم :

    پرنس یـا پرنسس -> شاهزاده

    خودنمایی و خودآرایی -> تشوف

    قلمـی با محفظه جوهر -> خودنویس

    آتشکده ای درون خراسان شمالی -> اسپاخو

    نقطه بالای سر درون آسمان -> سمت الراس

    روانـه -> تسییر

    وارسی کننده دفاتر حسابداری -> حسابرس

    مرحله شانزدهم :

    بارانداز کشتی -> اسکله

    معادل فارسی اسکنر -> پویشگر

    پول کاغذی -> اسکناس

    بخشی خودمختار درون اسپانیـا -> والنسیـا

    از اقسام شنا -> کرال پشت

    بس بودن -> تکافو

    بسیـار اندوهگین -> خونین جگر

    مرحله هفتدهم :

    حق القدم -> پارنج

    سکه ای قدیمـی برابر با پنج دینار -> پنداوسی

    مسخره -> استهزا

    کنایـه بـه نویسنده بی سواد -> مـیرزا قلمدون

    ترکیب مساوی رنگ های قرمز و آبی -> سرخابی

    نویسنده رمان مادام بواری -> فلوبر

    تخته یـا پارچه بزرگ تبلیغی یـا اطلاعاتی -> پلاکارد

    مرحله هجدهم :

    آرامگاهش درون سمنان هست -> بایزید بسطامـی

    بیرحم -> سنگدل

    اصطلاح قدیمـی فیل بزرگ -> زنده پیل

    فیلمـی از رخشان بنی اعتماد -> خون بازی

    از گونـه های نـهنگ -> گوژپشت

    بزرگوارتر -> اشرف

    اصطلاحی به منظور اجناس کم بها -> خنزر پنزر

    مرحله نوزدهم :

    شغلش را بـه پایـان رسانده -> بازنشسته

    ناشناخته و پررمز و راز -> اسرار آمـیز

    بخشی از های قدیمـی -> گلخن

    شـهر بانک مرکزی اروپا -> فرانکفورت

    به جنگ آسیـاب های بادی رفت -> دن کیشوت

    از ورزش های آبی -> واترپلو

    یکی از انواع سنگ های معدن جیوه -> شنگرف

    مرحله بیستم :

    معادل فارسی کلمـه گلایدر -> بادپر

    ترکیبی از الیـاف شیشـه و مواد پلیمری -> فایبرگلاس

    از بین رفتن مواد درون واکنش با محیط -> خوردگی

    کارگردان فیلم بن هور -> ویلیـام وایلر

    لقب برنده مسابقات پرورش اندام -> مستر المپیـا

    ماهی بزرگی درون کناره های خزر -> کپور

    آب چشم -> سرشک

    مرحله بیست و یکم :

    تبرید -> سرمایش

    معامله پایـاپای -> تهاتر

    مرکز نیومکزیکو -> سانتافه

    معمول -> متعارف

    نخوت و تکبر -> بادسایی

    بنیـانگذار شـهر سپید -> احمد شاملو

    سوزش نبض دار جراحت -> ذق ذق

    مرحله بیست و دوم :

    غیر عادی و ناهنجار -> آنرمال

    کشوری کـه قوانینش اسلامـی باشد -> دارالسلام

    اقتدار گریزی درون نظام اجتماعی -> آنارشیسم

    غاری درون استان آذربایجان غربی -> تمتان

    اسباب اصلاح صورت -> خودتراش

    فیلمـی بـه کارگردانی نیکی کریمـی -> یک شب

    پرنده شکاری کوچک -> پیغو

    مرحله بیست و سوم :

    علی اسفندیـاری را بـه این نام مـی شناسیم -> نیما یوشیج

    سلول خونی بدون هسته -> پلاکت

    شتر ماده -> اروانـه

    نخبه سالاری درون امر حکومت -> آریستوکراسی

    نابودی کامل یک گونـه -> انقراض

    بندر بزرگ آلمان -> هامبورگ

    از فیلم های اولیـه کمپانی دیزنی -> دامبو

    مرحله بیست و چهارم :

    معادل فارسی اسکیت بورد -> تخته پالیزه

    نام دیگر سیـاره زهره -> زاور

    بازیگر فیلم لیلی با من هست -> پرستویی

    عروسک چوبی داستان -> پینوکیو

    از انواع محلی ورزش کشتی -> آلیش

    اعضای حذب کارگر سوسیـال روسیـه -> بلشویک

    نویسنده رمان پدرخوانده -> ماریو پوزو

    عابدزاده (پرسپولیس)

    مرحله اول :

    جادوگر معروف و مجبوب -> علی کریمـی

    اولین حریف خارجی تیم درون بازی رسمـی -> کوگیو

    از لقب های این تیم -> ارتش سرخ

    تپه های محل تمرین تیم قبل از انقلاب -> داوودیـه

    رکورددار هت تریک درون پرسپولیس -> فرشاد پیوس

    مربی ترکیـه ای تیم بود -> دنیزلی

    مع کاستاریکایی -> اومانیـا

    مرحله دوم :

    مربی آلمانی سال ۷۴ -> یورگن گده

    ماه و سال تاسیس باشگاه -> دی چهل و دو

    بازیکن اهل کشور مالی -> ترائوره

    از دروازه بانان رکورددار گل نخوردن -> مودت

    معروف بـه بهروز کاستاکورتا -> رهبری فرد

    آلبوم پرسپولیسی قاسم افشار -> قرمزته

    کاپیتانی کـه ۹ مـهر ۹۴ درون گذشت -> هادی نوروزی

    مرحله سوم :

    مرد سال فوتبال ایران درون سال ۸۷ -> کریم باقری

    جامـی درون سال ۵۸ با قهرمانی پرسپولیس -> شـهید اسپندی

    حریف این تیم درون بازی خداحافظی عابدزاده -> بایرن مونیخ

    بازیکن ایرلندی با  ۳ گل درون دربی هفتاد و چهارم -> ایمون زاید

    تنـها سرمربی روس باشگاه -> کونوف

    رنگ زندگی بخش -> قرمز

    مترجم دوست داشتنی کروات بـه فارسی -> چلنگر

    مرحله چهارم :

    اولین سرمربی باشگاه -> فرامرزی

    دروازه بانی با بیشترین حضور درون تیم -> وحید قلیچ

    در جام… پرافتخارترین تیم ایران بود -> تخت جمشید

    بازیکن اهل کامرون این تیم بود -> الونگ الونگ

    تیم عربی کـه بارها حریف پرسپولیس شد -> الهلال

    پرسپولیس رکورددار بیشترین بازیکن … هست -> لژیونر

    بازیگر/بازیکن این تیم -> جمشیدی

    مرحله پنجم :

    با ۷ گل آقای گل شـهرآورد تهران هست -> ایرانپاک

    مـهاجم قدیم و سرپرست باشگاه -> خوردبین

    نام کوچک تنـها دروازه بان گل زن باشگاه -> احمدرضا

    بازیکن شماره ۱ کنونی -> سوشا مکانی

    سرمربی هلندی تیم بود -> آری هان

    زمانی ورزشگاه اختصاصی تیم بود -> آپادانا

    حریف آن درون فینال جام حذفی ۸۹-۹۰ -> ملوان

    مرحله ششم :

    تیم منحل و ذوب شده درون پرسپولیس -> شاهین

    از بازیکنان دهه ۶۰ این تیم -> فنونی زاده

    مربی دروازه بانان تیم -> پانادیچ

    مع و کاپیتان کنونی تیم -> نورمحمدی

    سلطان هست و بس -> علی پروین

    هافبکی با سابقه ۱۷۳ بازی درون این تیم -> عربشاهی

    زننده گل قهرمانی لیگ هفتم درون دقیقه ۹۶ -> سپهر حیدری

    مرحله هفتم :

    برترین گلزن ملی جهان -> علی دایی

    مربی ارمنی تیم امـید پرسپولیس -> بزیک

    اولین هت تریک کننده ایران و پرسپولیس -> حسین کلانی

    از معان پرسابقه تیم -> محمد پنجعلی

    بنیـان گذار باشگاه -> علی عبده

    نام ترانـه سرود رسمـی باشگاه -> آهنگ سرخ

    هافبک بزریلی سالهای ۸۸ که تا ۹۰ -> تیـاگو

    مرحله هشتم :

    اولین کاپیتان تیم -> جاسمـیان

    معنی واژه یونانی پرسپولیس -> شـهر پارسی

    مع شمالی تیم -> محسن بنگر

    مدیرعامل پرحاشیـه دهه ۷۰ تیم -> عابدیی

    از ورزشگاه های تمرینی تیم بود -> کارگران

    بازیکن انگلیسی با ۱۶ گل زده درون این تیم -> آلن ویتل

    مربی آلمانی یک فصلی این تیم -> زوبل

    مرحله نـهم :

    رکوردار کاپیتانی درون این تیم -> پیروانی

    الگوی ورزشی و اخلاقی تاریخ باشگاه -> پرویز دهداری

    مع سابق و اردبیلی تیم -> گل محمدی

    از القاب پرسپولیس -> سرخپوشان

    رییس هیئت مدیره باشگاه -> کاشانی

    مربی/بازیکن سابق اهل انزلی -> مایلی کهن

    گلزن سنگالی تیم بود -> توره

    مرحله دهم :

    عقاب بلند پرواز آسیـا -> عابدزاده

    از داوران شـهرآورد -> محسن ترکی

    مع قدیم با سابقه خوانندگی و بازیگری -> انصاریـان

    مربی ایرانی آمریکایی تیم -> قطبی

    نام گوچک جوان ترین گل زن تاریخ باشگاه -> مـهدی

    حریف قطری درون جام باشگاه های آسیـا -> الوکره

    کارگردان فیلم مستند مردان پرسپولیس -> مـهدی زریباف

    مرحله یـازدهم :

    مربی انگلیسی تیم درون جام تخت جمشید -> آلن راجرز

    به رضا مالدینی مشـهور بود -> شاهرودی

    فیلمـی با بازی عابدزاده و پروین -> ازدواج غیـابی

    گلزن پرسپولیسی جام جهانی فرانسه -> استیلی

    حریف ازبکی آن درون لیگ قهرمانان آسیـا -> بنیـادکار

    هافبک برزیلی سالهای ۸۸ که تا ۹۰ -> تیـاگو

    نام رسمـی باشگاه از سال ۶۵ که تا ۹۱ -> پیروزی

    مرحله دوازدهم :

    از بازیکنان جنوبی دهه ۷۰ این تیم -> سعداوی

    داماد معروف پروین و مترجم آلمان تیم -> آرش فرزین

    ورزشگاه تمرینی تیم درون این روزها -> درفشی فر

    بازیکن و مربی قدیم تیم -> حمـید درخشان

    جوانترین مربی تاریخ لیگ برتر -> وطن خواه

    رکورددار سریعترین گل تاریخ لیگ -> رضایی

    کاپیتان فاتح جام تخت جمشید ۱۳۵۲ -> بهزادی

    جداول سعدی

    • سبک پا، کونکاکاف، سابق، پاسارگاد، همـینگوی، کنترباس، سرکوفت
    • ارتفاع، شابک، جوانمردان، خفتو، کرنش، انبازی، ارباب رعیتی
    • پوزیترون، فروسرخ، حضیض، ازدیـاد، لاجوردی، ارگ بم، آمادئوس
    • اصلع، برنتابیدن، ازدواج، آپ چاگی، هاوانا، لاعلاج، تلبیس
    • لم یزرع، ریغماسی، ویلیـام فاکنر، نوترونی، آلفارومئو، ماکرو، خدنگ
    • رشته فرنگی، تأسی، تصویرگر، دله دزد، سید رضی، ملاقلی پور، رابض
    • ذوالنون، تربچه، سجاحت، بقعه، گنبد قابوس، سینک ، اینجه ممد
    • آب بند، تراموا، پرندوش، اتوبوس شب، کمک داور، اسارت، انقطاع
    • اسپرسا، پیـه سوز، شناسنامـه، شناسه، دیوپا، دانیل دفو، فیلمخانـه
    • خوزستان، قفل فرمان، آبخور، حلبی، روزخون، تزیین، ایزولاسیونیسم
    • امـیر نادری، شـهرسوخته، خرقه، ارغون، صخره نوردی، دندان گرد، روزمره
    • والتر اسکات، دستمزد، پوینده، آدمـیزاد، آواره، دریغ، پاراکلینیک
    • سوارکاری، فیستول، بهاره رهنما، ایفاد، چرب زبان، پیشانی، تیلر
    • آبشار حمـید، بزکشی، استفهام، آدنیس، روکار، مرد نامرئی، پرفیوژن
    • اوگانیـانس، مـیله، روفرشی، اغتسال، بقیـه، سنگلاخ، روماتیسم
    • جزیره گنج، سردار جنگل، شاپرک، ارغوانی، استهلال، بلعیدن، درویدن
    • سرخرگ، استقلال، اوروگوئه، پیغاره، چربیدن، مادر، آب لیزه
    • اسکواش، حاج آقا تراب، کفتار، آندودرم، پشت دستی، احتراس، تضاعف
    • جناغ شکستن، ریسه شدن، آبی و رابی، پایسته، احسن، لواشک، مایورکا
    • سه تفنگدار، سارگاس، دوهزار، مترونیدازول، کمربندی، چلچله، اکستنشن
    • تیـهو، همایون پایور، خوش پرگار، لگدکوب، اقتصار، سردینـه، هرات
    • تراورتن، پیشوت، هفت سین، تنکه، چارلز دیکنز، ارشکیـه، جهانگردی
    • آتریـاد، پکیدن، استراحت مطلق، کرم خوردگی، پیکره، استذکار، توسم
    • براتیسلاوا، مارمولک، توسل، خرخاش، ستمکار، جراید، کالی اسکریما

    جداول حافظ

    • سازدهنی، درواخ، گینس، آرارات، اسدالله یکتا، جام تخت جمشید، تواهه
    • هفت پیکر، شیخ تپه، روانداختن، زعاف، اباطیل، ریباند، کبکبه
    • نوآوری، بلاتکلیف، واریس، تمامـیت ارضی، خسروشاهی، بوتیمار، نگهبانی
    • ددمنشانـه، اوساکا، ساحره، خاکسپاری، دموکراسی، ته نشین، لیورپول
    • محمد نصیری، احتباس، جانماز، شق القمر، بیدادگر، سرانجام، سافو
    • کارواژه، سرنوشت، پرشمارگان، دونتسک، فوسا، آرواره ها، بسندگی
    • آرمانشـهر، مستعمل، سخنران، سولک، کهنـه و نو، تختی، کارآزموده
    • اندیشمند، ریتمـیک، سامسون، استنت، زادروز، چارگامـه، الش دگش
    • آسمون و ریسمون، کاشان، ترکیـه، بلند مرتبه، دم لابه، پاکدامن، چهره پرداز
    • محاربه، شازده احتجاب، سامبو، زیست بوم، گواهینامـه، زوریخ، تباشیر
    • کاریبو، هیپرتروفی، تلویحی، آموزانـه، دلباخته، حامد بهداد، استتار
    • خوشنویسی، کنداب، مـهرشـهر، ایکیوسان، مـهدوی کیـا، دیوکلوچ، سنگ مرمر
    • مس مس، شاه مقصودی، سرداب، استنسیل، سریلانکا، جین وبستر، برایتون
    • کوآلا، گیتی نوین، رنگین تن، منغمس، فراموشکار، خویشکاری، زادخرد
    • مباهات، جرشفت، آسوندار، تنگدستی، کمونیسم، لاله صدیق، مترلینگ
    • ساعت خوش، صربستان، پشنگ کامکار، موکشا، تبارزایش، بارسلون، موکشا
    • بنوره، اضمحلال، روده درازی، بیرونی، باندیکوت، اثبات، احسن الخالقین
    • پیش پرداخت، بزرگداشت، دربایست، ثرید، سعلت، ریبوزوم، فیسا
    • خوشامدگویی، ناشتایی، مارلیک، نادال، چهچهه، بادآهنگ، استقصاد
    • سمندر، عذرخواهی، دیرینـه، واپسگرا، جرج بارکلی، خیـام، توموگرافی
    • دانمارک، حاتمـی کیـا، آندره آمپر، شاهوار، ژرمن، دلسرد، ادموند بزیک
    • حق الزحمـه، پیکرنگار، ریشیدن، مکزیک، منطق الطیر، نی، استکراه
    • سرشناس، التباس، افروزه، مسافت، پانتئون، نارنجی، ناصر حجازی
    • گوستاو هرتز، صادق هدایت، دریـای کارائیب، کله پز، برات، هرهفت، کلاهخود

    ابوسعید ابوالخیر

  • جان اوبار، تاکسیدرمـی، مستوفی، سه قلعه، دینوری، ریحانـه، کایتینگ
  • شباویز، مارتین شین، اوراسیـا، سجانیدن، چرده، چرچیل، تجویزانـه
  • پلوک، اکتناه، دریـاچه اوان، نیما یوشیج، امتحان، استراتژی، آپارتاید
  • تیمورتاش، فرهاد آئیش، پردازش، قرمزدانـه، همـینگوی، کانال سوئز، کوپن
  • خشک نای، دربرگیرنده، سه گنبد، عباس مشفق، جعبه دنده، بیگل، فرورتیش
  • الیور استون، پرسیـاوشان، آستانـه، کیـاست، پیوندگاه، قسی القلب، مع
  • بارهبرواس، ارومـیه، گواناکو، آفتاب نزده، پلاروید، دالان، کوتیکول
  • نرمش ناپذیر، شیده، شعر سپید، مـیتی کومان، منـهتن، گارلادو، خیزابه
  • دوالک باز، شله زرد، اسید آمـینـه، تندره، آلبر کامو، جان آدامز، شغربغر
  • خانقاه، شوفر، پایگاه داده ها، ردکارپت، پایـان رأفت، صاریغ، دق الباب
  • رضا براهنی، پغار، تشفی، جگوار، محمد علی رجایی، فرانسیس بیکن، برره
  • زیرافکن، تکون، شدکیس، مارمـیشو، پرسوناژ، فریدون زندی، استون هنج
  • نخودآب، زرنیخ، سمسول، دلاکروا، قیفاووس، بوجانگاییـان، توماتین
  • اشمل، ژکیدن، پسراندر، نارستان، قلعه خمـیر، ایرج مـیرزا، بیگلی بیگلی
  • پارامونت، بانگوئی، اینفینیتی، منصور بهرامـی، سنگلج، گایـا، خیلخانـه
  • تنافی، ریش بابا، گیـاه پزشکی، هرمزگان، دن آرام، هادی مرزبان، اسکانیـا
  • عیدی امـین، نظمـیه، ادگار کاد، چینچیلا، نامـی پتگر، استراسبرگ، ترابری
  • ناغول، تاب و توان، آواشناسی، ناسفتگی، پانکراس، آلبانی، گازوئیل
  • جواد زرینچه، عزت بگویچ، شب کور، ویکتور هوگو، کلشتر، طوقی، پاناویژن
  • شکرگزاری، اصفهان، جامل، بلنـهایم، مـهدی بامداد، حسن فتحی، یـالتا
  • تسابق، ترانزیستور، جلنبر، پلشت بر، شیطان، هاروارد، پاری سن ژرمن
  • باغچه بان، لاپلاتا، ام القوین، راهزنان، زئوتروپ، تازه چهر، دلکو
  • نازبالش، احتراز، احصاییـه، آلبومـین، سهرورد، شوپنـهاور، سه زن
  • ۲۴٫    تخته شنا، انجمن اخوت، انگلبارت، خیـار دریـایی، سدان، زاکسن، فرامـین

    مسلم (مذهبی)

  • استغفار، بیت الفتوح، سعید بن زید، حزقیـال، آمون، غزوه، جهاد
  • توبه، اسرافیل، شافعی، محمدعلی کلی، رستم پاشا، خالد بن ولید، مالزی
  • صلح حدیبیـه، هراکلیوس، قادسیـه، صالح، عمار، پاکستان، آلفرد گیوم
  • حفر خندق، اجماع، الرحمن، نفی سبیل، شـهرام اسدی، یوکابد، جانماز
  • نماز جمعه، آیـه تطهیر،ایی کوفی، رهبانیت، تبوک، لازاروس، شیر صحرا
  • اسماعیل، غلمان، مـیرنا نظور، یوم الدار، عید فطر، مریم مقدس، حوزه علمـیه
  • عیدگاه، نرگس خاتون، هامان، هنری کینگ، کافرون، مـیکائیل، عید قربان
  • زخرف، سامری، حلف الفضول، ابن هشام، تعریس، جویریـه، سوگواری
  • محمد رسول الله، یرموک، عمرو عاص، نماز صبح، غیبت کبری، صافات، سلیمان
  • کنیسه، مسجدالحرام، تجوید، روح الامـین، سید رضی، صفین، منوسمرتی
  • علامـه امـینی، استورارو، عام الفیل، معاویـه، ماعون، صحابه، عبدمناف
  • اصحاب کهف، شاکر، یـاد خدا، هاروت و ماروت، فرعون، بیت لحم، مادلونگ
  • عایشـه، هانری کوربن، یـاسر بن عامر، هفتک، سبع المثانی، فرقان، شب قدر
  • صحرای عرفات، تراویح، ابن ماجه، غاشیـه، انشراح، حواریون، نجاشی
  • ارتداد، اسماعیلی، مـهدویت، بنی امـیه، مالک اشتر، الیـاس، عبدالباسط
  • یثرب، ابراهیم، تفسیر المـیزان، رمضان، اصحابا، شیخ بهایی، روز عرفه
  • امـین زندگانی، حجر بن عدی، دحیـه کلبی، بانو امـین، ریـان بن صلت، ادریس، عادیـات
  • امام سجاد، شـهید مطهری، اربعین، مریم مجدلیـه، شیخ طبرسی، آیت الکرسی، جاهلیت
  • جداول خالقی (موسیقی)

  • درویش خان، نی انبان، من لعنتی، گلزار، جاده یک طرفه، فور الیزه، بلوز
  • رضا پیشرو، ژرژ بیزه، کانتاتی، نگاه من، علیزاده، سعید هرمزی، پاشایی
  • کوچه ملی، مـهتاب رو، رضا صادقی، نی داوود، دایره زنگی، نفرین، پاگانینی
  • داوود پیرنیـا، چارتار، سیروان، شیپور، حال من بی تو، قرقرک، هاوارد شور
  • دشتی، مختاباد، بابک تیغه، یکی هست، شرب آهنگ، مندلسون، سعدی حسنی
  • کانتری، محسن یگانـه، بربط، کنچیتا، کینگ رام، ربع پرده، بختیـاری
  • حسین علیزاده، تو رفتی، بامشاد، افشاری، کلایدرمن، بی بند، هوی متال
  • پرویز یـاحقی، پرکاشن، مترونوم، آرسامس، سم اسمـیت، اوهام، ماهور
  • کاوه آفاق، پاواروتی، خالقی، مـیزان، بالابان، احمد پژمان، محمد نوری
  • روز برفی، شـهر دل، فخرالدینی، آواز قو، زانیـار، دونوازی، تحریر
  • قوشمـه، لیلی افشار، هایپرنوا، سلین دیون، اسمش عشقه، رندان مست، ابوعطا
  • گلپا، قیچک، لهراسبی، جنتی عطایی، دیگه مـیرم، علی پهلوان، شاهین فرهت
  • فرید احمدی، اکتاو، ایرج، عصر پاییزی، ترومبون، قاسم افشار، موومان
  • باربد، فوتبالیستها، بسطامـی، همایون، علینقی وزیری، سلفژ، مـهتاب
  • کیتارو، ونجلیس، رهبری، موتسارت، مسجد سلیمان، بارانا، پیکاپ
  • اعتمادی، جاده رویـاها، شـهناز، کنترباس، سرفراز، واروژان، گرمـی
  • رضا یزدانی، ویوالدی، ان، رضا شایـا، باب دیلن، گوشـه، خولیو
  • سوپرانو، یوکللی، نـهال حیرت، کاوه، شجریـان، آخر قصه، چکناواریـان
  • شـهرام ناظری، عبداللهی، چاووشی، سازبندی، روحانی، کودکانـه، سنتور
  • آکوستیک، تلفیقی، مانی رهنما، رضا موتوری، تارکان، ترومپت، آداجیو
  • امـیر تاجیک، انوشیروان، ملودی، علیرضا عصار، عقیلی، نوحه، فلامـینکو
  • ناصریـا، هنوزم، باب مارلی، حسین زمان، بیژن کامکار، شـهر آشوب، پیش نوا
  • بیتلز، جواد معروفی، مایکل جکسون، حریص، هموطن، گلپایگانی، بابک بیـات
  • کنسیونانس، مجید انتظامـی، گلویی، امـیر تتلو، بنان، بهنام صفوی، پری زنگنـه
  • جمالزاده

  • رافائل، درگز، پرتاب دیسک، گربه سانان، آنتروپی، والاگهر، درویش خان
  • دوغاب، معجونی، وینگرود، بهمنیـار، کلروز، بوستون، ویسکوزیته
  • سنگواره، هشیلان، اولاما، روزبه، شارل آزناوور، ایبوکا، پنجول
  • لیمنولوژی، ذوی العقول، سفیر، گوتیـه، سماک رامح، استانبول، مالایـا
  • صفی علی شاه، کارائوکه، شلمچه، کرفبال، زیرک قیـاس، دسیبل، دگردیسی
  • شخولیدن، چرخ انداز، آمفتامـین، رتردام، فریده گلبو، شاتون، شاپشال
  • ساپاردا، جیمز هاتن، مـیرزا بابایف، عدسک، تازیـانـه، حلقه، کلاردشت
  • پادرمـیانی، برگه، یکدندگی، آرتمـیس، دون ژوان، طاهرزاده، اورمزد
  • مسوسورس، دانشسرای عالی، سیـه لو، استراسبرگ، ماسوله، بناگوش، لن ترانی
  • جوشن پوش، کنسرتو، اشانتیون، ترقوه، اومبریـا، جامپ بال،بندی
  • تویوتا، پانتالاسا، ممتاز محل، استیو جابز، مازیـار فلاحی، بوکان، قطیفه
  • سوز، اتومبیل، ابتلاع، سیـاتیک، هلوسیـا، علی قوی تن، گل کوچک
  • کیـانوش، تسمـه تایم، زن سی ساله، بهاباد، اراجیف، برساز، واتیکان
  • حلقه بـه گوش، خونیـاک، گندزدایی، بولاخلار، مایکل مور، خوخو، باخه
  • مـیکویـان، فرهاد مـهراد، پیرنـه، فاسیـا لاتا، خسیس، علی ای حال، شیخ صدوق
  • پلی فونیک، رستاخیز، کامبادن، حس غریب، لوئی رنو، تیپو سلطان، دالبوز
  • تیتانیوم، کاخ ورسای، کاهانی، فریدون ناصری، گدانسک، تحت الشعاع، ناسور
  • مستهلک، بخردانـه، خرحمالی، اشتهارد، اسکوربوت، آوانتاژ، هوبره
  • کرباسچی، مسنجر، اونیل فورد، بالتیک، ارکستراسیون، دهوند، بونراکو
  • کشکوئیـه، رتوش، انتگرال، مارسل پروست، ورپریده، آنپاسان، ریمان
  • قرقاول، همای آزاد، امـیر نادری، یوکاتان، قرض الحسنـه، صیـاغت، ذوب آهن
  • راهبندان، بادروج، مایندفولنس، چهارپاره، ون آلن، بخارا، آسکاریس
  • ماری آنتوانت، شاه بلوط، اتریش، ابن یمـین، عروض، الاکلنگ، آلاچیق
  • ابن الوقت، کاغذباد، فریـار، کاخ مروارید، درخت آسوری، نودل، ورشو
  • کریمخان

  • بندشناسی، زمستانگاه، چاپستیک، معاضد، تبرزد، تودای جی، ویم وندرس
  • فریدون فروغی، اسم فامـیل، پتر کبیر، هری هودینی، بسپار، شنبلیله، رکابی
  • تراخت، پای برنجین، زبرجد، قلعه جلالی، فراهانی، کردی، آب باز
  • پروپان، ناوشکن، باسمـه ای، کاریز، شاهرگ، کورنوال، امریکن آیدل
  • گزارش، لایپزیگ، اولدزموبیل، تورنسل، نساجی، فم الحوت، پورداوود
  • پیرابین، پیل سوختی، غار کنجی، دقیقی، فیستبال، پریـاموس، بالماسکه
  • دندان گیر، خورند، لاهه، محمدرضا لطفی، سومنات، عروه وثقی، آزادمـیوه
  • مسعود کیـهان، اسپیره، اورگاست، آساهی، تختخه، هوبه، آراداووردی
  • آزادمنش، انداوه، عشوه گر، خوانسار، کافه پیـانو، سنگ کره، تواصی
  • پروپاگاند، افسوس، جان ویلیـامز، الیوت، منوچهر اقبال، پرخواسته، تدلیس
  • لو لانداو، سمرقند، عمر خیـام، آسفالت، نوبنیـاد، تولیت، پکین پا
  • ماداکتو، یلنجوج، پاداش سکوت، ثروت، یـار دوازدهم، هوتخش، لعبت والا
  • جورقان، امـین تارخ، کرلینگ، دوبرمن، شپول، اسفرزه، ببر بیـان
  • جین گری، آهون بر، سمولینا، واحه، مجسمـه آزادی، تبریز، انشراح
  • فیروزه، پاچه خیزک، وافل، یورت، کیسه هوایی، واراند، الشن مرادی
  • محمد باقر صدر، توره، چغاخور، ابلیسک، وادلو، دستمایـه، بادرنگ
  • شنیتسل، کمپوست، اندیمشک، تپانچه، پیشاپیش، بوار، شوتوکان
  • ساندیمون، درون بارانداز، بانکوک، بونوبو، شکیل، اودئیل، بیشـه
  • تنومند، پنگان، سیـاه کوه، شـهریـار قنبری، کرزای، پیتزا، التهاب لثه
  • پوشکین، نیشابور، پرویز کیـانی، جان کری، خراسب، شنگویر، تاکسی
  • جورچین، دکلته، آب دندون، کلارینت، ناگویـا، ابن مقله، امـیر شروان
  • حسین مکی، سامن، کامبیز درفشی، هاسکی، همجوار، اندیکاتور، سوخت و ساز
  • بلنداختر، راستاد، آلگونـه، نافع، احمد ظاهر، برج خلیفه، رونالدو
  • شارل نـهم، جیمز دین، مادام بوواری، ویزکول، گامبو، یو اس بی، الاستومر
  • یلدا (فال حافظ)

  • لسان الغیب، افتاد، خطرناک، بازآیی، سعادت، چین زلف، فرخنده
  • شیراز، وقت صحر، سفرکرده، بنیـادم، رضوان، درون این قفس، بحر کرم
  • ناتل خانلری، حافظا، مالامال، ساحری، عندلیب، مـی لافد، اندازیم
  • غزلیـات، بربندند، راهروان، مشو حافظ، چهره، سبز فلک، مغیلان
  • ابواسحاق، سبکباران، خطاست، گمگشته، حکایت، نازنینم،و مکان
  • بها الدین، نسیم سحر، مکافات، نعیم، مونس جان، سوختگان، آب حیـاتم
  • گوته، سر سودا، شور و شر، مرد و زن، حافظ، مـهرورزان، مرکن
  • ترجمان الاسرار، هویدا، دلشادم، منجم، بدخواه، جانان، پشمـینـه
  • حافظیـه، گزیده ام، حیران، بی مثالش، چشم یـاری، درویشی، خلوتگه
  • بیستم مـهر، منزل، نمـی ارزم، وظیفه، آرزومندی، بازپرس، زیر و زبر
  • محمد قزوینی، درگه، بستیزند، درد عاشق، ازرق، غم مخور، مـهجوری
  • آراکی، خاکی، استغنای، سالخورده، ملاقات، غم مخور، ناشنیده
  • هشتم، سحرخیزان، بیـارای، بنده پرور، کشیده ام، دیوارش، بهرامـی
  • عراقی، شیراز، شمایل، گوشـه گیری، بعد از من، شفابخش، دیده گریـان
  • خرمشاهی، درمان، عاشق، حشمت و جاه، برافشانیم، فراقت، پشیمانی
  • آندره گدار، افتاده ام، دوراهه، هنگام درو، سلسله، ماست، عشقند
  • مـیرعماد، لعل فام، غیرت، خوبان، خم ابرو، چه مـی جویی، کـه نشین
  • درویشی، مـیکده، دفتر خالی، نااهل، کـه خوشدل، بیندازیش، با پسر
  • گوشـه گیران، مردان ره، استغنای، نسیمش، یوسف ثانی، کوکبه، نرگس
  • شکرخنده، طرحی نو، پیـام سروش، کم و بیش، جام جم، سالخورده، فزون
  • صبوری، غمزه، منزلگه، عشق جوانی، خرابات، پروازم، خوبرویـان
  • عاشقان، بر دارند، ارباب هنر، سرو روان، پادشـهم، مـی ، غبار تنم
  • تخته بند، عارض سوسن، دردکشان، دایره مـینا، بالین، ویرانـه، گیسو
  • سالوس، اگر برآید، بلبل، دامگه، زندان سکندر، دربند، دوستکامند
  • ماری کوری (بانوان)

  • بهاره رهنما، رخشنده، بیگودی، خاگینـه، خواستگاری، شانل، مرکل
  • ، لیدا فریمان، هشتم مارس، زن روز، فرزانـه، اما واتسن، فوزیـه
  • کاکادو، ی، زعفران، حیدرزاده، گردآفرید، آباژور، بله برون
  • پوپک گلدره، نیم بوت، سولماز، گلدی هان، شـهرناز، ارغوان رضایی، ملکه
  • جین آستین، قلیـه ماهی، کریستین دیور، ژاله، کدبانو، سوفیـا لورن، چتری
  • بنت الهدی، مقنعه، لیدی گاگا، منصوره حسینی، تهمـینـه، ونوس، گیشا
  • مـینی ژوپ، پوراندخت، شینیون، مـهسا، اوا پرون، سیمـین بهبهانی، خاتون
  • لیلا حاتمـی، اردلان، رومـی، ماندانا، شیربها، بانوی اول، کتایون
  • کرم پودر، پارمـیس، هرتا مولر، بوردا، معتمدآریـا، قمرالملوک، ماکسی
  • فری سایز، شیرینی خوران، اپرا، آناستازیـا، زهره، مادر ترزا، سودابه
  • آتوسا، ویرجینیـا وولف، اکستنشن، عایشـه، زیرلفظی، ماری کوری، لیلی افشار
  • ماهیتابه، ووشو، تسلیمـی، پاتختی، آماستریس، هما افشار، نیکی مـیناژ
  • شیربرنج، سیمـین دانشور، ریمل، چادر، بلقیس، مرلین مونرو، ترشکوا
  • فرخ رو پارسا، عروسی، مـیترا، ساندرا بولاک، قلاب بافی، بیوه، پدیکور
  • زیتون پرورده، پمپادور، کاکل، گلاویژ، ربه کا، جهیزیـه، زهرا نعمتی
  • آلیش، فروغ الملک، آناهیتا، کیمونو، پیـام زن، بنی اعتماد، زویـا پیرزاد
  • مریم شیرزاد، کنگر فرنگی، مارپل، شیوا، النگو، مارگارت تاچر، قیمـه
  • مایکرو فر، رابعه، سوفی ترنر، مـهد علیـا، کوبلن، ریـانا، ازدواج سفید
  • یـانگوم، ژاندارک، هری پاتر، موچین، مـهرنیـا، ماه عسل، باران کوثری
  • ژاله علو، تربچه، جین وبستر، هیپاتیـا، بنداندازون، کلیپس، پازارگاد
  • ماتیک، آگاتا کریستی، انوشـه انصاری، رشته پلو، بهشت، شکیرا، آتش بس
  • پانته آ بهرام، تافت، گوهرشاد، فروغ، راحت الحلقوم، خدیجه، خوش نمک
  • شابلن، شارلوت، سرمـه، زیبا بروفه، ازدواج بنفش، دمـی باقالی، پریسا
  • انجمن حریت نسوان، حصبه، پنکیک، ساری، بخارپز، ویلیـامز، شـهلا ریـاحی
  • بابانوئل (کریسمس)

  • روح القدس، شاهدان یـهوه، حواریون، لوقا، سن پتر، کاردینال، قبطی ها
  • تثلیث، سن مارکو، اورشلیم، فرانسیس، کلیسا، باپتیست، باکره سوگوار
  • عهد جدید، اعتراف، ارتدوکس، وانک، مـیسیونر، ضدمسیح، آب مقدس
  • یونیتارین، هفت شیپور، چارمـیخ، آمـین، شام آخر، بیت اللحم، روح الله
  • اندریـاس، مریم مجدلیـه، غسل تعمـید، عیسی، اسقف، تعمـیدیون، جاثلیق
  • تدهین، پشیتنا، کنستانتین، بعل الذباب، فیلیپ، بابانوئل، نسطوری
  • لوسیفر، مکاشفه یوحنا، یکشنبه، گلگتا، دیکون، شام آخر، مردخای
  • یـهودا، عید پاک، انجیل، ایـاصوفیـه، پاتریـارک، صلیب، یوسف نجار
  • گلریزان، جهنم دره، ولگاته، بازیلیکا، لازاروس، پروتستان، یوحنا
  • مرقس، ناتانائیل، جام مقدس، دیسماس، تفلیس، پالمـیرا، سنت جوزف
  • نصرانی، یـاعیل، جشن عروج، واتیکان، هگزاپلا، صومعه، سنت نیکلاس
  • فارابی

  • داغینـه، دادو، پالرمو، بهمن قبادی، ارزیـافت، باجگیری، قلعه مرغی
  • نخجوان، سرخور، مروارید سیـاه، آشوراده، اسپینینگ، جفاف، رافائل
  • رباخوار، رباط، تنسته، هونولولو، آماتور، پارک ژوراسیک، کاسکو
  • اورامان، ویـارئال، بادرفت، اوزار، متابولیسم، واپسین، رباخوار
  • ساریگل، هشت کتاب، خلافت، آرنائوت، ذوالقوافی، موش صحرایی، رباط
  • نیو ساوت ولز، تمتع، هما روستا، دروس، تراکتورسازی، آبخست، دهن کجی
  • امـیل زولا، مارمـیشو، منقار، اشمام، بازجو، سختکوش، مازیـار مـیری
  • ملتجی، ولخرج، ایـام البیض، فلورانس، محمد دانشور، عمر خیـام، تعویق
  • هاوارد شور، اسدآباد، شارد، کوتوالی، درودگر، آرمادیلو، تاس کباب
  • آبشتگاه، همـیان، پل سزان، بلفاست، سه تفنگدار، الاهلی، اتراق
  • شش و بش، خانـه زینت الملوک، شکیبایی، کاردینال، رنـه دکارت، مارک، پلوان
  • خافض، کمان ابرو، اعتصام، پاراج، شانگهای، عنایتی، سال بلوا
  • اسپایدرمن، سنگچال، ظهیرالدوله، قاقم، منجلاب، باقر، سرلاد
  • باره بند، ترلان، باشامـه، تریسته، زبور، محمدعلی کلی، انسولین
  • مریم کاویـانی، دریوک، شوکا، کولی خفته، تابوک، آتریـاد، مـهتابی
  • اکانی، نایتینگل، ویلیـام فالکنر، عباسپور، پاذیز، نگاری، جبل الطارق
  • ایران درودی، اسپرانتو، باهک، جهان نما، جارحه، بینوش، واکسن آبله
  • هیدرولیز، استینـه، ارهاق، بایکال، سوریـان، پارسایی، دیوان شمس
  • آریـانا، پله آخر، اسب دریـایی، آتش زنـه، اجدع، تبسیدن، دلدل
  • مونشن گلادباخ، امـیل، ونکوور، سفیدک، سهروردی، ترازنامـه، موس موس
  • آبونـه، بنکران، پنکه، رهبانیت، فریبرز عرب نیـا، غژگاو، پاتولوژیست
  • گاوخونی، لیبرال، نردبان، فتراک، رزونانس، بوروکراسی، مرغ سحر
  • رونوشت، شاکله، بازگشت جدای، هنگ کنگ، کاروانک، سرودن، تاتامـی
  • قانون، شاه بالا، یشمـی، نسرین مقانلو، سیردریـا، بی ام ایکس، سپاناخ
  • کریستف کلمب

    ۱٫ زاده، پرکلاغی، سیسیل، برق دستی، بیلچه، آبغوره، محمد قریب
    ۲٫ سیطره، جانشینی، سردر باغ ملی، اسلحه مرگبار، بناگوش، قصاص، ترقوه
    ۳٫ جمـهوری، نزول، رومانی، علی نصیریـان، یخ نوردی، کمـیاب، مطبوعات
    ۴٫ اندروید، تموز، آرام سوز، هفت بادگیر، پیسارو، سورنتو، قاجار
    ۵٫ کلسترول، دلنشین، بن استیلر، محتشم، قامشلی، گلنگدن، بریـانی
    ۶٫ جاروبرقی، باستانی، گروه، سگ ولگرد، بسکتبال، زیرراه، زعفران
    ۷٫ جلال ستاری، دکتر هو، برزیل، دپارتمان، خدمتکار، ویلا، قزن قفلی
    ۸٫ اسفناج، قزل آلا، ایست قلبی، اسکوتر، دزیره، انیمـیشن، قورخانـه
    ۹٫ اجاق گاز، ارسی، لاجورد، سیم چین، قیصریـه، سرپیکو، ال کلاسیکو
    ۱۰٫ مـیرزا رضا کرمانی، سویل، پالایشگاه، موذی، دلکش، وانیل، پناهجو
    ۱۱٫ بزرگ زاده، پنداشت، خودبینی، آنوریسم، گلن فورد، خاراکس، مـیخوش
    ۱۲٫ الجزایر، چه حتما کرد، شاقول، شرمنده، نوش جان، شـهابسنگ، ارتش سرخ
    ۱۳٫ سیناپس، باغ اکبریـه، پری صابری، تهیدست، شگرف، آپارات، رباعی
    ۱۴٫ معیـار، سماوات، اشرس، پرهیزکار، تایوان، گرگ بیـابان، سنجابی
    ۱۵٫ بابی رابسون، اسناد، دبیرستان، پل سزان، شیروان، پیش قراول، نیرنگ
    ۱۶٫ آلتامـیرا، لارنس الیویـه، اسطوخودوس، آبیـاری، دلربایی، تاراج، مردمک
    ۱۷٫ استعداد، هرسین، فهیمـه رحیمـی، امپرسیونیسم، لهجه، جلافت، هونوریوس
    ۱۸٫ بلعیدن، دولا، نیکوزیـا، هاکی، تلسکوپ، پرویز خطیبی، نسل کشی
    ۱۹٫ گلشن، بالینی، نان و ، اسناد، دبیرستان، گلدن گلوب، استرداد
    ۲۰٫ استرکنین، دهخدا، خفاش، ساراگوسا، دایـه، وثوق الدوله، مارتین کمپبل
    ۲۱٫ سیتوپلاسم، آبیک، دانش پژوه، مشکوک، خالص، بازخواست، داوود رشیدی
    ۲۲٫ بادام زمـینی، کیلومتر، ایران، دن براون، قزلباش، بقالی، کینشاسا
    ۲۳٫ سیمولاتور، پرستار، گوگول، گراهام گرین، تکنولوژی، امتزاج، کندو
    ۲۴٫ دیده بوسی، بالین پرست، مـیرجاوه، آقاسی، هنرپیشـه، بالزاک، آکسفورد

    گالیله

    ۱٫ گذرواژه، برازجان، بـه همـین سادگی، بوبول، گل مرداب، مقاومت، خاخام
    ۲٫ کولیس، شازده کوچولو، ساوه، دامپزشک، مـیلیون، تلخ کام، ویلد پارک
    ۳٫ ایمپالا، ثریـا قاسمـی، دهلران، نواختن، همـه پرسی، کنتور، کمپانی
    ۴٫ تاچیکستان، سالخورده، اجباری، سامورایی، افشین مقدم، دیپ بلو، تریـاژ
    ۵٫ مـهاراجه، بتمن، چالدران، گندراسو، گل گلاب، هارمونیکا، ماپلانک
    ۶٫ گفتاردرمانی، دیـاکونوف، یوفا، پاکدشت، بارون، پیکارجو، انجیده
    ۷٫ فیروزه ای، ایلوش، فقرگاه، موسباخ، هلالی جغتایی، نستعلیق، مرداب
    ۸٫ سنگ نبشته، جبل الطارق، فریزر، نیکی کریمـی، رانیتیدین، خسرو، الوافی
    ۹٫ مـیشو، داغداغان، بادگیر، چهارگوش، گرند ویتارا، پیـام، چهل سالگی
    ۱۰٫ اسلامشـهر، دراگون بوت، آب انبار، انفصال، پیشکش، ناقوسی، هموستات
    ۱۱٫ ماتریکس، آلپاکا، ناباور، تمنا، گذشته، آگورافوبیـا، ساوجبلاغ
    ۱۲٫ مگس ها، ولینگتون، نیرنگ، مزدبگیر، سخنران، تسلا رودستر، نیوکمپ
    ۱۳٫ سنجان، ایران برگر، نیزه ای، التیـام، سخیف، عقلانی، قریب الوقوع
    ۱۴٫ نـهانگاه، معاندت، تریـالتون، دده کاتیب، فاروج، زادروز، پیوندگاه
    ۱۵٫ دارت ویدر، باتی، شاخ گل، فرخنده، دست درازی، بنامـیزد، هاروارد
    ۱۶٫ نورانگ تی، سنایی، لکه زرد، کثیرالانتشار، خودکامـه، خموشانـه، مـیامـی
    ۱۷٫ الیگودرز، سیـاه گوش، ساختمان، دانشگاه، همایون فر، پروژکتور، رسوخ
    ۱۸٫ سی سنگان، بوفون، تریشینوز، نخستین، مـیکروفیلم، ناصر تقوایی، براوو
    ۱۹٫ زرافشان، شمشاد، کشاورزی، عفو بین الملل، جان رمبو، آنتروپی، آبیک
    ۲۰٫ شکم روش، تاریخ مسعودی، رومن رینز، کارتاژ، قره کلیسا، مارال، خاطره
    ۲۱٫ عرب نیـا، اصانلو، ابلق، آبغوره، اسکروج، پهنای باند، واژگان
    ۲۲٫ ، کپور، اشترانکوه، سن سیرو، نان و کوچه، بادزهره، سرور
    ۲۳٫ مدیترانـه، شابیزک، تربت جام، جن گیر، تراختنبرگ، نابغه، خبرنگار
    ۲۴٫ آسوندار، دیوید گیلمور، سی سخت، زرافه، سارق، عرض اندام، فریبا متخصص

    مصدق (سیـاسی)

    ۱٫ سوکارنو، کلانتری، رزم آرا، دموکراسی، حیـات نو، جان رید، حزب توده
    ۲٫ فاضل، پولتیک، مصدق، ایشیک آقاسی، بنی صدر، پراچاندا، هوخشتره
    ۳٫ حجاریـان، امـیرکبیر، یکه سالاری، قندی، فیدل کاسترو، کرمان، مرعشی
    ۴٫ موسی مـهام، امپراتوری، مجریـه، سامـی، براندازی، شارل دوگل، امـین الدوله
    ۵٫ دادگستری، عارف، اتابک، مائو تسه تونگ، تندگویـان، الیگارشی، بهارستان
    ۶٫ غوغاسالاری، تاج الملوک، خزاعی، چرچیل، ستون پنجم، غفوری فرد، حافظ
    ۷٫ ریگان، حسن حبیبی، شعبان جعفری، فراکسیون، حماس، پیمان ورشو، ورسای
    ۸٫ مـیانـه رو، چیت چیـان، لاریجانی، فاطمـی، الجزایر، نوری المالکی، کودتا
    ۹٫ دین سالاری، آلبرت دوم، گنابادی، فوزیـه، ورزش و جوانان، جمـهوری، پرده آهنین
    ۱۰٫ مطهری، اسوالد، فرماندار، فتحی شقاقی، انقلاب سفید، خودکامگی، مشروطه
    ۱۱٫ محسن رضایی، ناصر مقدم، خونتا، کمپ دیوید، یوزف تیسو، حزب رستاخیز، ناتو
    ۱۲٫ مردمسالاری، نخست وزیر، احمدآباد، سارکوزی، نبوی، برلوس، بهشتی
    ۱۳٫ منصور، آنگلا مرکل، لانـه جاسوسی، مرتضی نبوی، لابی گری، احمد جنتی، تکریت
    ۱۴٫ هفتم تیر، کمونار، اعتماد ملی، هوگو چاوز، مـیانمار، نـهضت جنگل، ابتکار
    ۱۵٫ التیماتوم، ساواک، خاتمـی، جهادکشاورزی، ویکتوریـا، شورای نگهبان، بختیـار
    ۱۶٫ سردار سازندگی، بیسمارک، آیساف، آقازاده، شاهرخ، واترگیت، معمر قذافی

    نیما (شعر نو)

    ۱٫ احمد شاملو، آب و زمـین، فصل سرد، کوچه، پاسبان، عاشقشی، مرگ رنگ
    ۲٫ کاشان، مـهتاب، درفش کاویـان، دلاویزترین، قبرستان، گلدون، ترمـه قبا
    ۳٫ تولدی دیگر، مشـهد، مـی تراود، دادرسی، چقدر، گلستانـه، عاشق تو
    ۴٫ نیما یوشیج، صداست، هوشنگ ایرانی، مـی اندیشم، اسکلت، بسپار، گرمگاه
    ۵٫ زمستان، شاهرودی، واماندن، ملال انگیز، پژمردن، گلایـه، گفتیم
    ۶٫ دستور زبان عشق، شکست سکوت، شقایق، گریبان، آرش کمانگیر، آسمان، کبوتر
    ۷٫ احمدرضا احمدی، حجم سبز، از دریچه ماه، یونجه، کوچه، خندانید، کرکس
    ۸٫ علی اسفندیـاری، ناتمام، زنبیل، درون آستانـه، حسین پناهی، آهسته، گل سرخ
    ۹٫ عصیـان، بال و پری، منوچهر شیبانی، شفیعی کدکنی، شکوفه، چشمان، دیوار چین
    ۱۰٫ اخوان ثالث، افسانـه، پلنگانی، شـهاب، هوای تازه، قیصر امـین پور، پیـامـی
    ۱۱٫ شرق اندوه، نامعلوم، کفش ها، قناری، سیـاوشرایی، ناجوانمردانـه، تمنای
    ۱۲٫ فروغ، منصور اوجی، شاخه گل، مرغابی، سهراب، هیچکس، شمس لنگرودی
    ۱۳٫ مانلی، همسایـه، پاسبان ها، بالادست، نادر نادرپور، بیشـه نور، سرپوش
    ۱۴٫ فریدون مشیری، جرقه، خاطراتم، هیچستان، نیلوفر، خواب خدا، زخمـی
    ۱۵٫ حمـید مصدق، سهم انگیز، طلوع انگور، مرغی، گنجشک ها، ستاره، چشمانت
    ۱۶٫ شـهیـار قنبری، خورشید، مناجات، چمدان بستن، آفتاب، شعر سپید، باور
    ۱۷٫ مازندران، بسیـار بگو، باران ها، تابوتی، دوست داشتن، تندرکیـا، خاموش
    ۱۸٫ هوشنگ چالنگی، شبهای دگر هم، رضا براهنی، حکایت، چراغ، ابری، شعر حجم

    شعر یـادت نره

    ۱٫ پاشایی، این روزا، دستای باد، غصه هامو، دستای من، برگرد، گل شقایق
    ۲٫ شـهرام ناظری، دام بلاست، بادی، مرنجانم، صد دستان، مستان، طربستان
    ۳٫ رضا صادقی، اهلی بود، شیشـه های، دستامون، عاشقانـه، خستگی، دوسم نداری
    ۴٫ رستاک، شال گردن، اون توی راهه، یلدات، تماشا کن، مـی مـیرم، پاییز سال بعد
    ۵٫ فرهاد، قاشق زدن، کاغذ رنگی، محروم، گوله مـیشی، کمونچه، همراه منـه
    ۶٫ محسن یگانـه، تو چشات، محاله بگذره، خنده، آغوش تو، همـیشـه، کورت مـی کنـه
    ۷٫ شجریـان، چه کنم ای دل، پر از خون، کنج قفس، آتشین، روی زردان، آواز نو
    ۸٫ ناصر عبداللهی، غروبیم، بالها وا کن، نکته ای، فرشته، تکیـه گاه، نگاهت
    ۹٫ محسن چاووشی، خاک گلدون، دیگری، درون پای تو، دیده تر، پسرم، گردد خوی او
    ۱۰٫ محمد اصفهانی، بی خاطره، بیـابان، چشمم، بخشند، خاک آدم، تو رو داره
    ۱۱٫ بنیـامـین، تنـها مـی ذاری، یـه روزی، مـی مونم، کوچه، شومـینـه، لعنتی
    ۱۲٫ رضا یزدانی، چندمـین، شمال، مفقود الاثر، شرمم، باد و مباد، خاطره
    ۱۳٫ آریـان، هجوم، عاشق ترینم، لحظه لحظه، سرگردون، لحظه ها، تولد
    ۱۴٫ غلامحسین بنان، سنگ خاره ای، جانم، جانگداز، مولیـان، پیشـه، ره خواب
    ۱۵٫ فرزاد فرزین، خاطرات، یـه دنیـا، بی اجازه، ببارم، یـه فانوس، خیـالمـی
    ۱۶٫ احسان، غریبانـه، چشماته، دلنشین، باورت کنم، پیش اومد، شب و روز
    ۱۷٫ سعید شـهروز، اسیر دامت، خمپاره، عاشقتم، چشممون، خاطره سازه، پریزاد
    ۱۸٫ علیرضا عصار، جانان، خاک مرده، افتخارت، بد نامـی، گرگها، قدسیـان
    ۱۹٫ مانی رهنما، هنوز، چاردیواری، ببینمت، زخمـی، دوباره، تازه
    ۲۰٫ سالار عقیلی، حاصل، پر گوهر، بند کینـه، مادر من، باغ گل، خنده گشا
    ۲۱٫ امـیر تاجیک، جمعیت، جام زندگی، برنمـیگردی، دریـاچه، درون خونـه، دیدن
    ۲۲٫ قاسم افشار، قهوه، روزایی، مـیپوشـه، بی بال و پر، روی عادته، ترنجم
    ۲۳٫ علیرضا قربانی، این همـه، رفیقان، مـهر مادری، دستان، بی دعا، بی گاه شد
    ۲۴٫ مازیـار فلاحی، توی دستم، درخت کاج، قلبم، معصومـه، رفتنت، هزار دفعه

    تسلا

    ۱٫ پایـانـه، چاشت، آیوپاک، لثه درمانی، گوهر مراد، گل گهر، زنگبار
    ۲٫ سواروفسکی، استاندارد، سرمشق، بونسای، مجتهدی، شیرین، سرباز
    ۳٫ مرد نامرئی، دانوب، حلوا ارده، آتشین، فیلیپ سوم، کفتار، جمادی الاول
    ۴٫ توپخانـه، فلمـینگ، خام، توصیـه، تندرستی، ویتامـین، بدن سازی
    ۵٫ بقره، التهاب، تکنیک، سنگاپور، آندره مالرو، فرنگیس، خرزهره
    ۶٫ ماهی کور، اولدوز، اسپیت فایر، استادیوم، درفش، وزارتخانـه، بیتا فرهی
    ۷٫ آرسنیک، پخت و پز، قلم مو، گلد کوست، مجید سمـیعی، زرین کوب، مرغ حق
    ۸٫ باغ سپهدار، والتر دیمر، پانیونیوس، اسپایک لی، ولگا، سناتور، رسانا
    ۹٫ استعمال، ممارست، شله زرد، پیرانشـهر، آلبر کامو، محبوبه شب، ارسطو
    ۱۰٫ شاه صفی، بلوچستان، چهار صندوق، افتخار، اشراف، سبزی پلو، فلورا سام
    ۱۱٫ گرشاسپ، آلو بخارا، مواد مخدر، توریسم، سیلداوی، دی کاپریو، چوگان
    ۱۲٫ جرج ششم، یوزپلنگ، محمد معین، رضا عباسی، غریب پور، پست مدرن، خودنمایی
    ۱۳٫ اسلاو، مادرچاه، مرتضی ممـیز، جنگل سیـاه، مارک تواین، متیو فاکس، ابن ماجد
    ۱۴٫ ملاله، فومنات، اخرایی، بیل گیتس، جنگهای صلیبی، مرغابی، بوف کور
    ۱۵٫ مـیرزا قاسمـی، فتوشاپ، رنوآر، یکتا ناصر، خاورمـیانـه، آنالوگ، رجب زاده
    ۱۶٫ کاملیـا، آگوستوس، رابین هود، انوری، روسیـه سفید، حبیب، استرداد
    ۱۷٫ باقلوا، ابدالدهر، فجیره، باکتری، پرخاش کیش، بیگدلی، شیرماهی
    ۱۸٫ مس کرمان، کالین پاول، عسل بدیعی، آزمایش، کامروا، آراسته، ماپوتو
    ۱۹٫ خوابگاه، خوش طینت، شوهر، کارلسروهه، ناکجاآباد، دیـابت، جرج اسمـیت
    ۲۰٫ آموزگار، اقتصاد، گلدن گیت، ریدلی اسکات، تیـهو، سنان، ابن بلخی
    ۲۱٫ احسان حاج صفی، آناغالس، علی عبدلی، لوفان، اورداد، خزینـه، زبردست
    ۲۲٫ آخرالزمان، خدعه، نغمـه سرا، ژوهانسبورگ، کیت بلانشت، رامکال، جلجلان
    ۲۳٫ رانی کلمن، فی المجلس، آنارشیست، وات متر، پنت هاوس، رودبار، موجز
    ۲۴٫ زبان گنجشک، مـهران کریمـی، جاکارتا، لوکس، معجزه، تونس، رابرت دنیرو

    خشایـارشا (ایران)

    ۱٫ فرورتیش، خنجی، زندان سلیمان، پهلوی، شیر بالدار، ترموپیل، قطب آباد
    ۲٫ شـهبازی، سوشیـانت، اردشیر بابکان، نرسه، ارشاک، گارد جاویدان، شیرویـه
    ۳٫ بیژائم، اردوان پنجم، آریـارمنـه، آرشام، شـهر سوخته، ریتون، کریستن
    ۴٫ دروازه کشورها، آتوسا، فراشبند، خشتریته، قلعه دارا، انوشیروان، سیراف
    ۵٫ اسکندر مقدونی، فر کیـانی، کاساندان، مرودشت، دیـاکو، پیرنیـا، آشوریـان
    ۶٫ چیش پیش، ارشک، آذرماهان، رومن گیرشمن، چغازنبیل، خسرو پرویز، سنگ نگاره
    ۷٫ انسان بالدار، آرتیستون، هگمتانـه، ایشتوویگو، بردیـا، دینور، ایرانیـان
    ۸٫ اردشیر یکم، کرمجگان، خشایـارشا، بیشاپور، پارسه، صددروازه، هزاربذ
    ۹٫ آرینیس، بهرام گور، سلوکیـه، سورنا، والتر هینتس، هدیش، ساتراپ
    ۱۰٫ پرسپولیس، تپه سیلک، باغ شاهی، آپادانا، نبرد سالامـیس، گئومات، شاوور
    ۱۱٫ ارتخشتره، حاجی آباد، آمستریس، کتیبه سلوک، پاسارگاد، کومش، یـامااوچی
    ۱۲٫ صدستون، بارعام، هخا، کاخ آپادانا، شـهبازی، فرخزاد، اونتاش گال

    ادوارد جنر

    ٫ اوترخت، طباخی، خودپرداز، درنیـافتنی، ماندولین، فرهادتراش، اسکواش
    ۲٫ مـهناز افخمـی، دیگران، قائم شـهر، خطاطی، فروپاشی، شباهت، نگهبانان
    ۳٫ شیرمال، لاجورد، اوکراین، خاچاتوریـان، شاهنگ، آلبرت دوم، خشک سر
    ۴٫ پذیرفتن، کیـاست، مسقط الراس، شـهرکرد، آرتیست، خروس وزن، خلیل سلطان
    ۵٫ جان اف کندی، کپوردندان، جاویدنامـه، پاتایـا، اسکلت، نامبرده، مـیانجی گری
    ۶٫ چارگامـه، اسم نویسی، سوهان، کمـیجان، اریش فروم، گریت وال، اوپنـهایمر
    ۷٫ عین الدوله، بز کوهی، جولیـا رابرتز، آبخازستان، کاپوت، دادگری، کاپشن
    ۸٫ اشرفی اصفهانی، آستیم، شورانگیز، آلبر کامو، سامبو، کارل مارکس، روی هم رفته
    ۹٫ اندیشمند، لوزی، بازداشتن، کاراکاس، بن افلک، سلماسی، صادق خان
    ۱۰٫ ابوذر غفاری، کلیله و دمنـه، اقلیم، است، پیشنماز، احسنت، اوباش
    ۱۱٫ ددمنشانـه، گندزدایی، گنجعلیخان، نجات بندر، بهمنش، والریـان، هیچگاه
    ۱۲٫ مـهارگسیخته، یک چهارم، پیشـه، مولداوی، خوش خیم، قناری، دارای دخت
    ۱۳٫ جزیره کرس، اسنوبرد، استراوینسکی، سمنان، دژخیم، آلومـینیوم، خوش خوشک
    ۱۴٫ ابراهیم، اسکله، حلوالوز، اسکاتلند، خواجوی کرمانی، لژسواری، ضحاک
    ۱۵٫ انتیم، فناوری، شاباش، پالادیوم، آستیگماتیسم، صنعتی، ثریـا اسفندیـاری
    ۱۶٫ گشتاسب، زهرا نعمتی، برد پیت، علیرضا مشایخی، بلداجی، بلاتکلیف، بشارت
    ۱۷٫ آلت قتاله، قدرت خرید، واج شناسی، تحقیر، دوازدهه، فخرالشعرا، شیدوش
    ۱۸٫ یعقوب لیث، قیطانی، زانتیـا، داستان راستان، آنکارا، کارتخوان، چهارشنبه سوری
    ۱۹٫ تاس کباب، بسمـه تعالی، بیوگرافی، ساچمـه، نـهبندان، اودینزه، چوپانیـان
    ۲۰٫ دیوید هیوم، خال مخالی، سام نیل، پرتوریـا، سرنوشت، خشکنای، لیـاقت
    ۲۱٫ شرمسار، خاکسپاری، راندمان، سرشت، ماخونیک، بازی، پانسمان
    ۲۲٫ دانمارک، شمشیربازی، شیخ اشراق، اندوخته، اصطکاک، پرچانـه، پناهنده
    ۲۳٫ رشت، پریشانی، صورتک، مالباخته، سفیدرود، لوئیس کارول، بولداگ
    ۲۴٫ آریو برزن، بهداشت، جان مک کلین، فرصت طلب، مرافقت، ناخن خشک، آزمند

    پروین اعتصامـی

    ۱٫ خاگینـه، انفورماتیک، شلاق، تنگه هرمز، کلیمانجارو، انجیر، غزوه
    ۲٫ خوانساری، امکان مـینا، گلاب دره، ابله، مربع، پرویز برومند، آدرنالین
    ۳٫ لهستان، اسماعیل فصیح، پنجه کلاغی، پیش غذا، تافتون، تلمذ، صنیع الملک
    ۴٫ هرمز، چشم پوشی، متاهل، اندیشـه، گشایش، پرویز بهرام، علیرضا مشایخی
    ۵٫ گلستان، مک گونگال، نیلوفر آبی، هری ترومن، آتش سوزی، یگانـه، ممسک
    ۶٫ آفریدگار، احتشام، کرشمـه، برازنده، گیلانغرب، چهارگاه، سیـاتیک
    ۷٫ پرستویی، لامبورگینی، پیـاده روی، کمبوجیـه، آسیمـه، پرورده، تالاب
    ۸٫ نوت بوک، پیکرتراش، آستارا، کوبا، سنگ صبور، لیمو ترش، علم الروح
    ۹٫ نییکو، جواد معروفی، مازندران، آلبالویی، مـهتر، سیرک، منصور حلاج
    ۱۰٫ آزرده خاطر، سکینـه، کاچی، دیترویت، فریبا کلهر، کاوه رضایی، مـیرزا رضا کلهر
    ۱۱٫ پلاتیپوس، بیماری، گور، سوپرانو، غربت نشین، اشکنـه، فخیم زاده
    ۱۲٫ طمانینـه، کاتولیک، تفتیش، برزیل، عمران صلاحی، شیرجه، کیم ایل سونگ
    ۱۳٫ آمپول، بحرین، پاتریس لومومبا، فیکوس، کالری، زردچوبه، کوین اسپیسی
    ۱۴٫ فرانسوا مـیتران، سیـاسی، ته ریش،آهن، ربایش، هرمز فرهت، اشنویـه
    ۱۵٫ اشتوتگارت، گلوسیت، برتولوچی، گستاخ، الکتروموتور، ناهنجاری، کلیپس
    ۱۶٫ تنظیم، رابین هود، تخته نرد، امـین فقیری، سپاه دانش، سامره، احمد قهرمان
    ۱۷٫ وقایع اتفاقیـه، انتر، آبنبات چوبی، تصلب شرایین، سلفژ، قهوه، دلاور
    ۱۸٫ تودای جی، برق آسا، کجاوه، مـهرپرور، مزرعه حیوانات، اکران، ایروبیک
    ۱۹٫ مارک آنتونی، برگ بو، شون کانری، پالرمو، ارسلان، اکرام، جوهر لیمو
    ۲۰٫ پیشباز، نیکوکار، شاگرد، عریـان، تیفوس، هانیـه توسلی، مـهدی بهزاد
    ۲۱٫ اشکانیـان، خرمالو، پانا ویژن، کمال الملک، تارزان، پیک نیک، آش دوغ
    ۲۲٫ قلمـه زدن، مـیناکاری، هاون، کروم، تکذیب، جدیدالانتشار، بولینگ
    ۲۳٫ ژان شاردن، بادیگارد، چگور، تویوتا، امرار معاش، کینخواهی، شـهروندی
    ۲۴٫ دریـاچه نمک، ربع پرده، همساده، ایـاز، اندامگان، استبداد، خشونت

    ژولیوس سزار

    ۱٫ باغشاه، بدقدم، اظهار نظر، متقاضی، حسین بهزاد، سمندر، بوی خوش
    ۲٫ بیرجند، برمکیـان، ساره بیـات، ویترین، حسین کلانی، آرشیتکت، جنون
    ۳٫ بالماسکه، بودجه، نوفه، کرواسی، شارلمانی، سفرهای گالیور، بکسوات
    ۴٫ کرمانجی، هتک حرمت، عباس اقبال، آپارات، جهان بین، پریشب، بیرنگ بیرنگ
    ۵٫ فریدون پوررضا، شکلات، جلیقه، بلغارستان، محمود افغان، کونکاکاف، گلزار
    ۶٫ تحریر، اینشتین، محمد شـهر، مانی حقیقی، ناامـید، آلباتروس، دل افروز
    ۷٫ الکساندر یکم، سنگاپور، نادر مشایخی، حامـی، بنیـاد، نقره، جان بکاهد
    ۸٫ مـهدی هاشمـی، تاج الملوک، اکسنت، آسفالت، دهلران،باز، گیره
    ۹٫ سروانتس، اکسیژن، اضطراری، رضا نوروزی، زهرآب، ویکتوریـا، عشق و مستی
    ۱۰٫ آتش درون خرمن، پاناما، نازبالش، دسامبر، اتیکت، خوش خیم، برف آلوده
    ۱۱٫ مالاریـا، لیلا بهشتی، دوچرخه سواری، هدهد، چرخبال، آریـاشـهر، دانش
    ۱۲٫ بنا ، تلگرام، پرچم، اسفراین، آیوانـهو، ابوالفتح خان، عشرت
    ۱۳٫ تیپو سلطان، کشتی آزاد، سازدهنی، راهی، دمـی باقلا، شعبده بازی، دیدارم
    ۱۴٫ آیرونساید، آتلانتیک، نقاله، المثنی، مونتاژ، جاده ابریشم، جانان
    ۱۵٫ تیلسیت، ویشگاهی، حمـید جبلی، مجید سمـیعی، ساخارین، اردبیل، درشکه
    ۱۶٫ پیش پای برگ، خجسته، چالاک، برمودا، بازرگانی، بند تنبانی، زلف پریشان
    ۱۷٫ موگای، سرزنش، الکترون، لاجوردی، موتسارت، عباس مـیرزا، کوزه خر
    ۱۸٫ اینکا، آفتاب مـهتاب، یـاشار کمال، مادون قرمز، چشمک زن، گلستان، درون دل من
    ۱۹٫ عباس رافعی، لاما، مالدیو، سلفی، باجناق، آلاسکا، فردوس برین
    ۲۰٫ برکیـارق، فوتسال، شیراکو، مـیانـه، بنی اعتماد، ایرباس، پیشداوری
    ۲۱٫ لم یزرع، چچن ایتزا، بلندطبع، سالاد، وداع با اسلحه، شاه منصور، خردمند
    ۲۲٫ رافخایی، حسین پرنیـا، پوستیژ، دکلته، گناوه، فلاسک، رنگین کمان
    ۲۳٫ فدراسیون، سنگ پا، سنگال، احمد پژمان، محمد ساعد، کفتار، کـه عاشق
    ۲۴٫ اباقاخان، اصفهان، گل آقا، لهو و لعب، فرتوت، جانبداری، تبلت

    نظامـی

    ۱٫ باغبانی، آب تنی، ارغوانی، دانمارک، شـهریـار، فوروارد، زینب پاشا
    ۲٫ بابامخیر، دیفنباخیـا، پرنده باز، قوچان، کنسرو، پاکدامن، اسموکینگ
    ۳٫ جمعه، کفایت، کاخ شاپور، ابوالحسن ، انسولین، بوتیمار، فرسنگ
    ۴٫ سیـاهه، سورینام، الیزابت تیلور، پانامرا، آناناس، پارسنگ، ستایشگر
    ۵٫ الیزابت دوم، مالاریـا، ساعی، جوکوویچ، وحشی بافقی، پرآوازه، تراوش
    ۶٫ جربزه، تکلم، پارتیزان، کرواسی، مارگارت تاچر، پیلغوش، هادی و هدی
    ۷٫ جوجه اردک زشت، بوتولیسم، پونتیـاک، روی ماکای، زوزه، زهاب، شورابیل
    ۸٫ سورچی، سیفور، احمد آزاد، موزامبیک، خرس قهوه ای، دوشان تپه، هشترودی
    ۹٫ ناوسالار، بروشور، قبیح، مشکین شـهر، لوئیس بونوئل، الاهلی، تامـینات
    ۱۰٫ محمود جم، زنگوله بال، وانت، نیـاگارا، دکور، سرگشته، آنتراکت
    ۱۱٫ ژنراتور، فایده، فروپاشی، نقش رجب، کچل کفترباز، کفش طلایی، هرکول
    ۱۲٫ علی جوان، شاهین، علی نصیریـان، گلستان، مستعمره، بازنشسته، سرعت
    ۱۳٫ صدا و سیما، دفاع مقدس، اپتیک، جواد هیئت، مانیل، شـهرام محمودی، بیسمارک
    ۱۴٫ محمد غفاری، گلابی تمساح، آفتامات، دلیجان، جیوه، اجاره نشین، نگارستان
    ۱۵٫ غمناک، بین الطلوعین، بمبئی، آنژین، فرشید مثقالی، حسن رشدیـه، سوبارو
    ۱۶٫ دنیـای وارونـه، محمدعلی شاه، پاشاندن، پادو، هنری مور، انزلی، لامسه
    ۱۷٫ فستیوال، جراحات، ذوالنور، قلعه بنیـاد، فقرات، علیرضا قربانی، فلامـینگو
    ۱۸٫ اوا براون، موستانگ، حسین یـاری، شاهرود، فونداسیون، نشاسته، انباشتن
    ۱۹٫ پاک باخته، زمـین گیر، بیگ بن، ترلان، راج کومار، فاضل لنکرانی، خودستایی
    ۲۰٫ مـیرغضب، نوکیـا، ناوبری، ارگ گوگد، مازوخیسم، خسته قاسم، عمو جغد شاخدار
    ۲۱٫ هایلوکس، حسین افندی، فلمـینگ، مارگون، افسارگسیخته، شرطه، بابک افشار
    ۲۲٫ سامانـه، نارسایی، نقل بیدمشک، دیفتری، مخمس، آیزنشتاین، گرد مولر
    ۲۳٫ خرگوش، عزیز نبوی، بازی بزرگان، برتولت برشت، آغاجری، چاووش، سحرگاهان
    ۲۴٫ ، زورآزمایی، ترکمنستان، بومادران، داریوش کاردان، پاورچین، سترگ

    . دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت . دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت




    [دانلود ترجمه شده کتاب هاروت ماروت]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 19 Aug 2018 09:14:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com