پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
محله استادسرا، شـهر رشتدرگذشت ۱۱ آذر ۱۳۰۰ (۴۳ سال)
ارتفاعات تالش، خلخالآرامگاه سلیمان داراب،رشتمحل زندگی رشتملیت ایرانیسالهای فعالیت سال ۱۲۸۸ (فتح تهران) و سالهای ۱۲۹۳ که تا ۱۳۰۰ ( جنگل)نقشهای برجسته از رجال مشروطه خواه شمال و رهبر جنگل رئیسجمـهور جمـهوری سوسیـالیستی گیلانسبک مبارزه مسلحانـهلقب مـیرزا کوچکخان - سردار جنگل - کوچکخان - کوچک جنگلیدوره اواخر قاجاریـه: جانی هرسینی از شروع جنگ جهانی اول که تا دوره رضا خان (سردار سپه)مذهب اسلام، شیعهوالدین مـیرزا بزرگ امضا
یونس استادسرایی (۱۲۵۷–۱۱ آذر ۱۳۰۰)، مشـهور بـه مـیرزا کوچک خان جنگلی مبارز ملیگرا،[۱][۲][۳] مبارز انقلاب مشروطه، رهبر جنگل، و صدر جمـهوری جنگل، انقلابی ایرانی و از سرادان معروف گیلک از اهالی رشت بود.[۴][۵][۶] او کـه در جوانی بـه تحصیل دینی اشتغال داشت جزئی از نیروهای انقلابی بود کـه در جریـان نـهضت مشروطیت موفق بـه فتح تهران شدند. جانی هرسینی سپس او بـه گیلان بازگشت و رهبری گروهی را بر عهده گرفت کـه قصدشان آزادسازی این ایـالت ایران از اشغال روسیـه بود، نـهضتی کـه به نـهضت جنگل مشـهور شد. کوچک خان گروههای مختلفی از نیروهای سیـاسی و طبقات ناراضی را گرد خود جمع کرد. او موفق شد انقلاب را از مشروطه خواهی بـه جمـهوریخواهی سوسیـالیستی سوق دهد و در ژوین ۱۹۲۰ یک جمـهوری شورایی درون گیلان بـه پا کرد. کمبود منابع مالی، اختلافات درونی و حمله نظامـی نیروهای دولت بـه رهبری سردار سپه و انگلستان منجر بـه سقوط این حکومت شد، کوچک خان درون حال عقبنشینی بر اثر یخ زدگی درون کوههای تالش درگذشت.
سوابق اجتماعی و فکری مـیرزا کوچک
مـیرزا یونس معروف بـه مـیرزا کوچک فرزند مـیرزا بزرگ درون سال ۱۲۵۷ ه.ش درون محله قدیمـی استادسرا شـهر رشت درون خانوادهای متوسط و مذهبی چشم بـه جهان گشود. وی سنین آغاز عمر را درون مدرسه علمـیه حاج حسن (صالح آباد) و مدرسهٔ جامع شـهر رشت بـه آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. بعد از آن بـه قزوین رفته و در مدرسهٔ صالحیـه تحصیل دروس حوزوی را ادامـه داد و چندی هم درون مدرسهٔ محمودیـهٔ تهران بـه همـین منظور اقامت گزید. پایـه آموزش حوزوی مـیتوانست وی را درون سلک روحانیـان درآورَد، اما حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را بـه راهی دیگر کشاند.
مـیرزا کوچکخان دارای دو بـه نامهای کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر بـه نامهای مـیرزا محمدعلی خان و مـیرزا رحیم خان بود، کـه هر دو بعد از مـیرزا وفات یـافتند. بنا بـه گفتهٔ اطرافیـان، مـیرزا مردی قوی بنیـه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود و از نظر اجتماعی مردی باادب، فروتن، خوشبرخورد، مؤمن بـه اصول اخلاقی، صریح اللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامـی مظلومان بود. مـیرزا کوچکخان اهل ورزش بود و از مصرف ات الکلی و دخانیـات خودداری مـیکرد. مـیرزا درون سنین آخر عمر همسری برگزید.[۷]
مـیرزا درون واقعهٔ مشروطیت بـه انقلابیون جبههٔ شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت. روسها مدتی او را از رشت تبعید د. درون سال ۱۲۹۳ ه.ش مـیرزا کـه تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود بـه شدت تحت تأثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمـیم گرفت کـه به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست بـه قیـام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبهٔ آرمانهای آزادی خواهانـهٔ مشروطه کـه آن را بر باد رفته مـیدید بـه دنبال نجات ایران و علیالخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامـی نیز بود. افکار مـیرزا توانست درون دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر دکتر حشمت و مـیرزا حسینمایی کـه از چهرههای تحصیل کرده و فرهیختهٔ گیلان بودند، یـا حسن آلیـانی و شیخ علی شیشـه بر کـه از طبقات معمولی جامعه بودند درون مـیان طیف طرفداران مـیرزا دیده مـیشوند؛ و بجز اینها مـیرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان وبه معتبر از جمله حاج احمدمایی نیز برخوردار شود. تاریخنگاران عمدتاً قیـام جنگل را بـه دو دوره مجزا تقسیم مـیکنند، کـه دورهٔ نخست درون ابتدا بـه مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی درون کسما، و سپس بـه مدت نزدیک بـه چهار سال بـه مرکزیت رشت و به صورت یک حکومت جمـهوری مستقل درون کل ایـالت گیلان بودهاست. دوره دوم مصادف با نزدیکی طرفداران بلشویکها بـه مـیرزاکوچک مـیباشد.
دورهٔ اول جنگل (۱۲۹۸–۱۲۹۳)
مشروطهسال ۱۹۰۹ مـیلادی.
فتحعلی شاه
محمدشاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه
۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۶–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۶
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵
- ن
- ب
- و
مـیرزا بعد از جمع دوستان و همفکرانش بـه لوشان رفت و قیـامش را آغاز کرد. این زمان مقارن بود با آغاز جنگ جهانی اول. قوای روس بدون توجه بـه اعلام بیطرفی دولت ایران، درون مناطق شمالی ایران نیروی نظامـی پیـاده کرده بودند کـه این نیروها باعث آزار و اذیت و گاهی دزدی و چپاول و تجاوز بـه حریم عامـه مردم، علیالخصوص کشاورزان و دامداران و تجار وبه مـیشدند. از دست دولت مرکزی ایران هم کاری ساخته نبود. تظلم خواهی و رد اشغال ایران از طرف قوای بیگانـه مـهمترین انگیزه مردم گیلان به منظور حمایت از افکار مـیرزا کوچک خان درون دوره اول بود؛ لذا درون یک فاصله زمانی کوتاه، تعداد کثیری از مردم (خصوصاً جوانان)، داوطلب همکاری با مـیرزا شدند. جنگلیها اغلب با استفاده از عملیـات کمـین یـا شبیخون بـه منافع روسها یـا عناصر وابسته بـه آنها ضربه مـیزدند. قوای روس و البته نیروهای داخلی وابسته بـه آنها بارها تلاش د جنگلیها را سرکوب کنند اما کاری از پیش نبردند و عمدتاً شکست خوردند کـه از جمله این نیروهای وابسته کـه از جنگلیها شکست خوردند مـیتوان بـه لوطی عبدالرزاق و مفاخرالملک اشاره کرد.[۸]
در این دوره جنگلیها هیئتی بـه نام هیئت اتحاد اسلام تشکیل دادند کـه اداره امور مناطق تحت کنترل، و تصمـیمگیریهای کلی توسط این هیئت انجام مـیشد. آنها هدف خود را «اخراج نیروهای بیگانـه، رفع بیعدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمـی» اعلام مـید. هیئت اتحاد اسلام نامـی بود کـه طرفداران عثمانی درون کشورهای مختلف اسلامـی به منظور خود انتخاب مـید. شاید درون نگاه اول، انتخاب این نام و در کنار آن حضور چند افسر آلمانی و اتریشی درون بین جنگلیها، خواننده را بـه این نتیجه برساند کـه جنگل ستون پنجم دول محور بوده و فاقد جایگاه ملی است، اما نباید فراموش کرد کـه دولت ایران درون جنگ جهانی اول رسماً اعلام بیطرفی نموده و این بیطرفی را نیز درون عمل ثابت کرده بود و این نیروهای روس (در شمال) و انگلیس (در جنوب) بودند کـه بدون توجه بـه این بیطرفی، درون ایران نیرو پیـاده د و جدای از این به منظور تأمـین آذوقه و مایحتاج خود بـه کشاورزان، دامداران، تجار وبه تعدی مـید و جنگل، حرکتی بود کـه از تظلم خواهی عامـه مردم ریشـه مـیگرفت و نـه تحریک بیگانـه (دول محور). دولت مرکزی ایران کـه خود از نقض بیطرفی ایران از سوی متفقین بـه شدت ناراضی بود، قلباً حرکتهای مردمـی را علیـه اشغالگران مـیستود؛ بنابراین درون این دوره دولت ایران سعی مـیکرد با جنگلیها کژدار و مریز رفتار کند. درون طرف مقابل هم جنگلیها سعی مـید وفاداری و احترام خود را بـه دولت مرکزی ایران نشان دهند، لذا با نماینده دولت مرکزی (حشمت الدوله) و حتی خود رئیسالوزرا (مستوفی الممالک) مکاتبه و مراوده داشتند.[۹]
بعد از انقلاب بلشویکی روسیـه نیروهای روس از ایران خارج شدند و در این خروج قوای جنگل راه را به منظور آنها هموار د. اما آخرین دسته روسها، یعنی قوای ژنرال بیچراخوف کـه داری افکار تزاری بود، وضعیتی متفاوت داشت. او با انگلیسیها بـه فرماندهی ژنرال دنسترویل متحد شده بود کـه به قفقاز برود و در آنجا با بلشویکها بجنگد. انگلیسیها از مـیرزا خواستند کـه ضمن اجازه عبور قوای بیچراخوف و قوای انگلیس از گیلان، تعدادی از پاسگاهها را نیز درون اختیـار آنها قرار دهند که تا به وسیله آن تدارکات پشت جبهه قفقاز مـیسر شود. مـیرزا قبول نمـیکند و به ناچار درون کنار پل منجیل جنگ سختی درمـیگیرد. قوای روس بـه وسیله توپخانـه دوربرد بر قوای جنگل کـه آرایش نظامـی نامناسبی داشتند پیروز مـیشود و راهی انزلی مـیگردد؛ و رشت نیز بـه دست قوای انگلیس مـیافتد. البته بعد از آن جنگلیها بـه هر ترتیب کـه شده، رشت را آزاد مـیکنند، ولی این آزادی دیری نمـیپاید و انگلیسیها دوباره رشت را تصرف مـیکنند. سرانجام با وساطت کنسول فرانسه بین جنگلیها و انگلیسیها آتشبس برقرار مـیشود.[۱۰]
همـین ایـام درون تهران وثوق الدوله بـه قدرت مـیرسد. او ابتدا بـه مـیرزا پیشنـهاد مـیکند کـه ضمن تأمـین جانی بـه عتبات برود و قوایش را درون اختیـار دولت قرار دهد. وثوق الدوله بعد از مخالفت مـیرزا با این پیشنـهاد، تیمورتاش را با بیست هزار قزاق بـه عنوان والی گیلان فرستاد که تا جنگلیها را سرکوب کند. درون این روزها بود کـه حاج احمدمایی، یکی از سران مؤثر جنگل خود را تسلیم کرد. مـیرزا کـه نمـیخواست با هموطنانش بجنگد تصمـیم گرفت با افرادش بـه سمت شرق گیلان عقبنشینی کند. جنگلیها بـه دستههای کوچک تقسیم شدند و با پای پیـاده بـه سمت شرق گیلان (لاهیجان) حرکت د. درون این طولانی، عدهای از جنگلیها از پای درآمدند و عدهای هم اسیر شدند. بـه مرور زمان برخی جدا و بخشی هم تسلیم شدند. از جمله آنها دکتر حشمت بود کـه نیروهای قزاق توسط اماننامـهای، مـهر و امضا شده درون پشت یک جلد قرآن او را فریب داده و به قول خویش وفا ند و سرانجام دکتر حشمت درون رشت اعدام شد. مـیرزا دوباره بـه فومنات، یعنی همان پایگاه اولیـه اش برمـیگردد و این پایـان دوره اول قیـام جنگل است.[۱۱]
دوره دوم جنگل (۱۳۰۰–۱۲۹۸)
قوای دولتی نتوانستند مـیرزا را دستگیر کنند، لذا جنگل همچنان بـه بقای خود ادامـه داد. رفته رفته جنگلیها همدیگر را پیدا د و دوباره قدرت گرفتند. از طرفی دولت وثوق الدوله بعد از مخالفت سراسری با قرارداد ۱۹۱۹ احساس بیثباتی مـیکرد، لذا نمایندهای نزد مـیرزا فرستاد کـه تا باز شدن دوره جدید مجلس بین قوای دولتی و قوای جنگل آتشبس برقرار شود.
در این دوره مـیرزا با از دست برخی دوستانش همچون دکتر حشمت، حاج احمدمایی و مـیرزا حسینمایی، کـه اثرات مـهمـی درون قیـام او داشتند، بـه بعضی دیگر از دوستانش کـه تمایلات چپگرایـانـه دارند از جمله احسان الله خان و خالو قربان مـیدان مـیدهد و آنها نیز مـیرزا را ترغیب بـه نزدیکی با اتحاد جماهیر شوروی مـیکنند. همـین اقدامات هست که بـه برخی منتقدان مـیرزا اجازه مـیدهد او را متهم بـه جدایی طلبی کنند. درون تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ خورشیدی نیروهای ارتش سرخ شوروی بـه بهانـه تعقیب روسهای سفید وارد انزلی شدند. جنگلیها از این فرصت استفاده کرده و رشت را تصرف مـیکنند. سپس مـیرزا بـه انزلی مـیرود و پس از ملاقات با نماینده شوروی درون انزلی، با آنها بر سر ایجاد یک حکومت خودمختار سوسیـالیستی (با تمایلات چپ گرایـانـه و البته حفظ شعائر دینی مردم) درون محدوده گیلان بـه توافق مـیرسد و این مقدمـهای بر تشکیل کمـیته انقلاب و برقراری حکومت جمـهوری مـیشود. قوای شوروی جنگلیها را تشویق مـید کـه تهران را فتح کرده و حکومت جمـهوری را درون کل ایران توسعه دهند. در همـین راستا درون روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ قوای جنگل با انتشار بیـانیـهای تشکیل کمـیته انقلاب ایران و تأسیس حکومت جمـهوری شوروی سوسیـالیستی ایران را اعلام نمود و دولت جمـهوری را معرفی کرد، کـه مـیرزا عنوان رهبر یـا رئیسجمـهور را داشت. اما هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود کـه تفاوت دیدگاه آزادیخواهانـهٔ ایرانیِ جنگلیهای اصیل، با کمونیستهای تازهوارد نمایـان شد. با حمایت بلشویکهای روس، انقلابیهای سرخ طرفدار شوروی دست بـه یک سری اعمال خودسرانـه و افراطی زدند کـه اعتراض مردم را برانگیخت. کمونیستها بـه دلیل تضاد اعتقادی چون مالکیت خصوصی را برنمـیتافتند متعرض مالکین و زمـین داران مـیشدند. مـیرزا با مشاهده این قبیل رفتارها نـهایتاً طاقت نیـاورد و روز جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ بـه عنوان اعتراض از رشت بـه صومعه سرا رفت. مـیرزا قبل از حرکت پیغامـی توسط نماینده خود به منظور لنین بـه مسکو فرستاد کـه در آن ذکر شده بود: «در موقع، خود بـه نمایندگان روسیـه اظهار کردم کـه ملّت ایران حاضر نیست برنامـه بلشویکها را قبول کند».
خلاء مـیرزا نـه تنـها کمونیستها را متنبه نکرد بلکه آنان از این فرصت به منظور قبضه کامل قدرت استفاده د. درون تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیـاسی و امنیت نظامـی آن درون رشت بر ضدّ مـیرزا کودتا د. آنها همـه طرفداران مـیرزا را دستگیر و بازداشت نمودند؛ و دولت جدیدی معرفی د کـه در آن احسان الله خان با عنوان سرکمـیسر و کمـیسر خارجه و سید جعفر پیشـهوری بـه عنوان کمـیسر داخله حضور داشتند. عدم استقبال مردم از حکومت جدید و همچنین اختلاف بین خود کمونیستها بر سر دوستی یـا دشمنی با مـیرزا، دولت کودتا را بـه بنبست کشاند؛ بنابراین کمونیستها بعد از مدتی با مـیرزا از درون دوستی درآمدند و دوباره دولت جدیدی بـه رهبری مـیرزا کوچک خان تشکیل شد، اما این دولت جدید نیز دوامـی نیـاورد و با قتل حیدر خان عمواوغلی دوباره از هم پاشید. اختلافات درونی چه درون دوره اول و چه دوره دوم قیـام جنگل از عوامل مـهم تضعیف این نـهضت محسوب مـیشود.[۱۲]
بعد از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن رضاخان تحت عنوان سردار سپه، دولت مرکزی تصمـیم گرفت حاکمـیت خود را بر تمام خاک ایران مسجل کند؛ لذا حتما دولتهای محلی از مـیان برداشته مـیشدند کـه از جمله آنها دولت جنگل بود. درون تهران تحلیلها بر این امر استوار بود کـه دولت جنگل دست نشانده و عامل دولت شوروی هست که از طریق آن قصد دارد تسلط نظامـی و ایدئولوژیک خود را بر کل ایران حاکم کند. بـه فرمان احمدشاه قاجار قوای دولتی بریگاد قزاق بـه سرکردگی سردار سپه به منظور سرکوب قوای سرخ وارد رشت گردید و چندین برخورد جنگی بین دو قوا بـه وجود آمد کـه گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقبنشینی مـید. درون نـهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و بندر انزلی را ترک د. نیروهای خالو قربان تسلیم قوای سردار سپه شدند و بخش چپگرای جنگل یعنی احسان الله خان و رفقایش بـه خاک شوروی گریختند. درون این جنگها مـیرزا با قوای خود درون صومعه سرا حضور داشت کـه بیطرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.
رضاخان مـیخواست سلسله قاجاریـه را از مـیان بردارد، لذا جذب اشخاصی همچون مـیرزا کـه بین مردم محبوبیت ویژهای داشتند، مـیتوانست درون راه رسیدن بـه هدفش، کمک بزرگی باشد. اما سعی قزاقها، بـه فرماندهی سردار سپه به منظور مذاکره با مـیرزا و دعوت او بـه مرکز نتیجه نداده و بنا بـه دلایل فراوانی مذاکرات بـه شکست انجامـید. یکی از این دلایل وفا ن قزاقهای پیش از رضاخان بـه عهدشان بود کـه تعدادی از جنگلیها همچون دکتر حشمت و یـارانش را فریب داده و پس از تسلیم شدن آنها بـه قشون قزاق، آنها را کشته بودند.
درگذشت مـیرزا کوچک
در پایـان قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخونـهای متعدد نیروهای جنگل را وادار بـه عقبنشینی د و بعضی از سران تسلیم یـا کشته شدند. مـیرزا همراه با تنـها یـار وفادارش، گائوک آلمانی معروف بـه هوشنگ، جهت رفتن بـه نزد عظمت خانم فولادلو (حاکم خلخال)، کـه همـیشـه از مـیرزا حمایت مـیکرد، بـه طرف کوههای تالش حرکت د، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف درون ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی کـه مـیرزا، هوشنگ را بـه کول گرفته بود، از پای درآمد.
خبر درگذشت مـیرزا بـه گوش محمدخان سالارشجاع برادر امـیر مقتدر طالش کـه از بدخواهان مـیرزا بود، رسید. نامبرده بـه همراه شماری تفنگچی بـه خانقاه گیلوان خلخال رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از همراه وی بـه نام رضا اتانی از اهالی روستای اتان خلخال، سر یخ زده مـیرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امـیر مقتدر درون ماسال و از آنجا بـه رشت و تسلیم فرماندهان نظامـی کرد. جسد بدون سر مـیرزا کوچک خان درون مـیان زاری و شیون زنان روستایی درون گورستان دهکده بـه خاک سپرده شد. سر مـیرزا کوچکخان را درون مجاورت سربازخانـه رشت، درون جایی کـه معروف بـه انبار نفت نوبل است، که تا مدتها درون معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان کـه از یـاران سابق مـیرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر مـیرزا را بـه تهران، نزد سردار سپه فرستاد. سر مـیرزا را بـه دستور سردار سپه درون گورستان حسنآباد دفن د. بعد یکی از یـاران قدیمـی مـیرزا بـه نام کاس آقا حسام سر مـیرزا را محرمانـه از گورکن تحویل و به رشت و در محلّی موسوم بـه سلیمان داراب بـه خاک سپرد. درون شـهریور ۱۳۲۰ و هنگام استعفای رضاشاه (حدوداً بعد از گذشت بیست سال از مرگ مـیرزا) آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر مـیرزا را با تشریفات شایسته از خانقاه خلخال بـه رشت حمل کنند، ولی مأموران جلوگیری د. درون نتیجه بـه جهت پیشگیری از برخورد، جسد مـیرزا را بطور عادی بـه رشت حمل و در جوار سر دفن د. از آن تاریخ هر سال درون روز ۱۱ آذر مراسمـی ساده درون محل دفن او درون سلیمان داراب رشت برگزار مـیشود. مـیزان قساوت یـادشده همچنین از تلگراف امـیر پنجه محمد قلی، رئیس قوای گیلان بـه رضا خان روشنتر مـیشود:
حسبالامر تلگراف مبارک نمره ۹۶۵ فوری به منظور تعقیب و دستگیری مـیرزا کوچک عده فرستاده، چهار روز متوالی مشغول تعاقب بودند بالاخره از شدت تعقیب قزاقان مـیرزا کوچک از هر طرف عرصه را به منظور خود تنگ دیده خود را بـه کوههای ماسال کشیده بود. عده قزاق هم درون تعاقب مشارٌالیـه حرکت کرده، درون بین راه هم یک تصادفی واقع شد، مـیرزا نعمتالله داماد حسن خان کیش دره [ای] مقتول مابقی باز فرار مـیکنند. از طرف دیگر طالشها هم به منظور جلوگیری از فرار مـیرزا کوچک عده [ای] فرستاده بودند، بالاخره مـیرزا کوچک و گائوک بـه طرف گردنـه گیلوان خلخال متواری شده درون آنجا از شدت سرما تلف شدهاند. قبل از اینکه قزاقهای تعاقبکننده برسند مابین طالشها و طارمـیها سر نعش گفتگو شده طالشها سر نعش را بریده بودند کـه قزاقان سر رسیده و سر را گرفته حمل بـه شـهر مـینمایند. اینک سر بریده درون دفتر حاضر است، هر طور دستور مـی فرمائید اطاعت شود. نعش گائوک هم درون همان گردنـه افتادهاست.[۱۳]
ارزیـابی و مـیراث
با تمام این اوصاف همـیشـه اظهار نظر درون مورد مـیرزا کوچکخان جنگلی و قیـام او کار آسانی نبودهاست. رجال متجدد وابسته بـه پهلوی، او را عنصر حکومت شوروی و آخوندی متحجر معرفی کردهاند کـه از جمله آنها مـیتوان بـه احمدروی اشاره کرد.[۱۴][۱۵] نیروهای بیگانـه اعم از روسهای سفید، روسهای سرخ و انگلیسیها هم بـه تناسب فراز و فرود روابطشان با او، تصویر متفاوتی از او ارائه کردهاند کـه نمـیتوان بـه قضاوت آنها اطمـینان کرد.[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹] درون این مـیان تنـها قضاوت ژنرال انگلیسی دنسترویل جالب هست که علیرغم جنگ با مـیرزا، او را مردی بزرگ و وطنپرست معرفی کردهاست.[۲۰]
اما اندیشمندان و رجال مستقل اعم از ملی یـا مذهبی عمدتاً او را ستودهاند و همـیشـه از مـیرزا بـه عنوان مبارزی ملی، شجاع و باغیرت یـاد کردهاند.[۲۱][۲۲][۲۳] با این حال اکثر متفکران مـیرزا را مبری از اشتباه نمـیدانند. مثلاً سیـاست مـیرزا درون مواجهه با نیروهای قزاق درون دوره تیمورتاش، (با این توجیـه کـه روبروی هموطن نمـیجنگیم) یعنی عقبنشینی بدون هدف و برنامـه، کاری غلط و یک اشتباه استراتژیک قلمداد شده کـه تنـها بـه از هم پاشیدن قوای جنگل و کشته و معدوم شدن بسیـاری از جنگلیهای اصیل منجر شد. منتقدان بر این باورند کـه مـیرزا مـیبایست یـا با دولت مرکزی مصالحه مـیکرد یـا اینکه با تمام قوا با قزاقها مـیجنگید. از دیگر انتقادهایی کـه دربارهٔ مـیرزا مطرح شده این هست که درون دوره دوم قیـام جنگل سیـاست اعلام جمـهوری و نزدیکی افراطی مـیرزا با قوای شوروی کار اشتباهی بوده و این عمل او درون دورانهای بعدی دستاویز حرکتهای تجزیـه طلبانـه شدهاست.[۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰] هرچند جمـهوری کـه مـیرزا بنا نـهاد با تمام ایرادات و مشکلاتی کـه داشت یک خودمختاری قومـیتی نبود. این مطلب را مـیتوان بـه راحتی از ترکیب رهبران جمـهوری فهمـید. مثلاً خالو قربان کُرد بود و احسان الله خان اهل مازندران، یـا حیدر خان عمواوغلی[۳۱] اهل آذربایجان بود.
بعد از جنگ جهانی اول درون بین اعضای هیئت اتحاد اسلام درون مورد ضرورت ادامـه فعالیت جنگل، اختلاف جدی پدید آمد. اکثریت اعضای هیئت اتحاد اسلام نظرشان بر اجتناب از رویـارویی با دولت مرکزی بود، ولی خود مـیرزا خواستار ادامـه فعالیت جنگل بود. درون نتیجه مـیرزا هیئت اتحاد اسلام را منحل کرد. آنچه مسلم هست مـیرزا و باقیمانده یـارانش دیگر نمـیتوانستند بـه تنـهایی را حفظ کنند (زیرا عده کثیری از جنگلیها بر اثر شکستهای نظامـی کشته یـا دستگیرشده بودند و عدهای دیگر مسیر سیـاسی خود را از مـیرزا جدا کرده بودند). لذا مـیرزا به منظور ادامـه حیـات مجبور بود دست بـه دامن رژیم شوروی شود.[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸] بدیـهی هست که کمونیستها هم شرایط خودشان را داشتند کـه این شرایط به منظور مـیرزا گران تمام شد و به وجهه ملی او ضربه زد. حتی کمونیستها بـه شراکت با مـیرزا هم قانع نشدند. آنها مـیخواستند از مـیرزا بـه عنوان یک دورهگذار بـه حکومت دلخواه خود استفاده کنند کـه در واقع همان نقش محلل را داشت. البته مـیرزا خیلی زود این مطلب را فهمـید و به موقع واکنش نشان داد. اما اصرار او بـه ادامـه حیـات مانع از این شد کـه از باتلاق کمونیستها بـه صورت کامل خلاص شود.[۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵]
های عهد مشروطه را مـیتوان درون یک نگاه کلی تر نیز بررسی کرد. بعد از فتح تهران، قیـامهای مسلحانـه متعددی درون کشور شکل گرفت کـه از جمله آنها مـیتوان بـه قیـام شیخ محمد خیـابانی، کلنل پسیـان و قیـام جنگل اشاره کرد. هنوز بعد از گذشت حدود یک قرن بین تاریخ شناسان اختلاف هست که آیـا با توجه بـه سابقه مشروطه خواهی رهبران آن، این ها را موافق تفکر مشروطه خواهی بدانیم یـا اینکه چون عملاً درون برابر دولت قانونی مشروطه تمرد کردهاند، آنها را ضد مشروطه بدانیم. احتمالاً جواب این هست که به منظور دفاع از آرمان مشروطه خواهی، صرف داشتن شور و غیرت ملی کافی نیست و داشتن کمـی تدبیر و واقع نگری نیز لازم است. قیـام جنگل از پتانسیل بزرگی به منظور حمایت از مشروطه خواهی برخوردار بود. اما این پتانسیل درست هدایت نشد.[۴۶][۴۷][۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲] بـه نظر مـیرسد اگر سران جنگل با رجال وطنپرست پایتخت هماهنگ مـیبودند و از طرفی نیروهای خود را درون اثر استراتژیهای غلط نظامـی و البته اختلافات داخلی تحلیل نمـیبردند مـیتوانستند پشتوانـه قابل اطمـینانی به منظور مشروطه باشند.[۵۳][۵۴][۵۵]
جدای از این، بحث جالبی کـه در مورد مـیرزا و قیـامش همـیشـه مطرح بوده قدرت سازماندهی و تشکیلاتی مـیرزا کوچکخان بودهاست. ساختاری کـه در آن روزنامـه و بیمارستان و انواع تشکیلات حکومتی دارد، اما درون عین حال این قابلیت را هم دارد کـه در مواقع خطر بـه صورت گروههای پارتیزانی عمل کند. هنر جذب افراد از طبقات مختلف جامعه و بهکارگیری آنها هم از نکات جالبی هست که درون مورد نـهضت جنگل مطرح است. شاید این ادعا غلط نباشد کـه هنر سازماندهی و تشکیلاتی مـیرزا نـه تنـها با توجه بـه طبقه اجتماعی و مـیزان سواد و اطلاعاتش تعجبآور هست بلکه نسبت بـه رجال باسواد و فرنگ رفته آن زمان نیز قابل تحسین است. تحلیل قیـام جنگل از دید جامعهشناسی خود مـیتواند بحثی باشد کـه در نگاه ما بـه آینده مفید و مؤثر بیفتد.[۵۶][۵۷][۵۸][۵۹][۶۰][۶۱][۶۲]
تبار
مـیرزا کوچک خان درون رشت زاده شده[۶۳] رضا مظفری درون کتاب مشاهیر گیلان مـیرزا و پدرش را از اهالی رشت مـیداند.[۶۴]ومدارک و شواهد نیز گویـای این موضوع اند و در مورد این موضوع شکی نیست زیرا پدر مـیرزا کوچک خان، مـیرزا بزرگ خان از ملاکین و بزرگان شـهر رشت بودهاست.
نگارخانـه
مـیرزا کوچک خان جنگلی
مـیرزا و دکتر حشمت
عدسته جمعی سران جنگل درون دوره اول
مکاتبات رسمـی دولت جمـهوری شوروی ایران ۱
مکاتبات رسمـی دولت جمـهوری شوروی ایران ۲
روزنامـه دیواری درون یک روستا درون گیلان هنگام ریـاست مـیرزا کوچک خان درون جمـهوری جنگل
سر مـیرزا کوچک جنگلی
آرامگاه جدید مـیرزا کوچک خان جنگلی درون محله سلیمان داراب رشت
منابع
- سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی
- تاریخ هجده ساله آذربایجان، احمدروی
- امپریـالیزم انگلیس درون ایران و قفقاز، ژنرال دنسترویل، (یـادداشتهای ژنرال دنسترویل درون سال۱۹۱۸–۱۹۱۷)
- خاطرات و سفرنامـه ژنرال آیرونساید، ژنرال آیرونساید
- حیدرخان عمو اوغلی، اسماعیل رائین
- یـادداشتهای احمدمایی از نـهضت جنگل، پوراندختمایی
- شرح حال رجال ایران، مـهدی بامداد
- خاطرات صدرالاشراف، محسن صدر
- غرب و شوروی درون ایران، ژرژ لنچافسکی
- شوروی و جنگل، گریگور یقیکیـان
- تاریخ نوین ایران، م. س. ایوانف
- دکتر حشمت کـه بوده، جنگل گیلان چه بوده، مـیرزا محمد تمـیمـی طالقانی
- قیـام جنگل، اسماعیل جنگلی
- نـهضت جنگل -اسناد ملی ایران، سازمان ملی اسناد ملی
- نـهضت جنگل بـه روایت اسناد وزارت خارجه، رقیـه سادات عظیمـی
- شعر سرو و باد از کتاب شرح درد اشتیـاق سروده استاد جعفرمایی درون سالروز درگذشت مـیرزا کوچکخان جنگلی درون ۱۱ آذر ۱۳۰۰
پیوند بـه بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مـیرزا کوچک خان جنگلی موجود است. مجموعهای از گفتاوردهای مربوط بـه مـیرزا کوچک خان جنگلی درون ویکیگفتاورد موجود است.- قیـام مـیرزا کوچکخان جنگلی
- جنگل، روزنامـهٔ شرق، شمارهٔ ۶۴۰، ۱۲ آذرماه ۱۳۸۴. (بازبینی ۱۲ آذرماه ۱۳۸۴). خسروی زاده، فرهاد.
- انقلاب جنگل، نگارخانـه عکس
- آلبوم تصاویر و عکسهای مـیرزا کوچکخان جنگلی (از نوجوانی که تا شـهادت)
- مـیرزا تجزیـه طلب نبود؛ چپ مذهبی بود، خبرگزاری فارس
[جانی هرسینی]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 26 Jul 2018 09:14:00 +0000