سلام خسته نباشید. عقد دوستت باشه یـه سوال دارم ازتون و واقعا مـیخوام همـه ی دوستان نظر بدهند و کمکم کنند کـه تصمـیم بهتری بگیرم..
من و همسرم یکسال و پنج ماهه کـه عقد کردیم. عقد دوستت باشه فامـیل هستیم و در دو شـهر مختلف زندگی مـیکنیم. همون شب بله برون خانواده هامون با هم توافق د کـه محل زندگیمون فلان شـهر باشـه. (که این شـهر هم بـه شـهر ما نزدیک هست هم بـه شـهرستان اونـها) و کتبا هم درون عقدنامـه قید کردیم.
و کاملا ایشون موافق بودند. متاسفانـه یکسال پیش همسرم پدرشون رو از دست و مادرشون هم خیلی سال پیش فوت د و ایشون تک پسرن و اشون هرکدوم توی یک شـهری زندگی مـیکنند.
حالا سه چهار ماه دیگه مـیخوایم عروسی بگیریم ولی همسرم مـیگن حتما خونـه ی پدریشون توی شـهرستان خودشون کـه شـهرستان خیلی کوچیک و خلوتی هست زندگی کنیم. چندبار دراین مورد بحث کردیم و اما همسرم بـه خاطر این موضوع خیلی پافشاری مـیکنن و اصلا راضی نمـیشـه درون اون شـهر مورد توافقمون یـه خونـه اجاره کنیم. همسرم مرد خیلی خوبین و واقعا هیچ مشکلی باهم نداریم غیر این موضوع.
خیلی منو دوست داره و هیچ وقت سر این موضوع بهم بی احترامـی نکرده و منو هر بار با دلایل خودشون راضی مـی کـه خونـه پدریشون رو بازسازی مـیکنن و بریم اونجا زندگی کنیم. حتی بـه خاطر من همـه چیز خونـه رو دارن از نو بازسازی مـیکنن کـه باب مـیل من بشـه. ولی مشکل من فقط با اون شـهرستانـه. چون خیلی خلوته و ساکته مثل یک روستا.ی رو هم اونجا نداریم بـه جز یک پدر بزرگ. شـهرشون با شـهر ما سه ساعت فاصلس. با اینکه چند بار سر این موضوع باهم بحث داشتیم و حتی مادرم باهاشون صحبت اما اصلا قبول نمـیکنن .خیلی لجاجت مـیکنن سر این قضیـه.
شاید ده بار سر این قضیـه باهم حرف زدیم و هیچ نتیجه ای نگرفتیم و هربار باهم قهر مـیکنیم. ایشون هم هربار سر این موضوع و مخالفتم خیلی غصه مـیخورن و جوش مـیزنن دفعه آخر دیگه واقعا دلم سوخت گفتم باشـه هرچی تو بگی فقط جوش نزن دیگه...
من واقعا دلم نمـیخواد همسرم بهش فشار بیـاد ولی اونم حتما درک کنـه من اونجا خیلی تنـهام واقعایو ندارم اونجا. همـه ی دلایلمو منطقی براشون گفتم اما فایده ای نداشته. مـیگن ندارم! درصورتی کـه مـیتونیم کمتر هزینـه کنیم واسه مراسم و یک خونـه کوچیک اجاره کنیم. حس بدی دارم بـه خاطر اینکه بهشون گفتم باشـه قبوله. همسرم فکر مـیکنـه با حرفاش من راضی شدم ولی من از ته دلم راضی نیستم و فقط واسه اینکه مـیدونم تنـها هستند و مشکلات مالی بهشون فشار مـیاره ظاهری خودم رو راضی نشون مـیدم. خیلی اعصابم خورده همش باخودم مـیگم کاش از همون اول پامو مـیکردم توی یک کفش کـه نمـیام اونجا! کاش حتی ظاهری هم رضایت نشون نمـیدادم کاش امـیدوارش نمـیکردم کـه به خاطر من این همـه خرج اون خونـه ن! همسرم شبانـه روز دارن توی خونـه کار مـیکنـه کـه بازسازیش هرچه زودتر تموم بشـه بتونیم عروسی بگیریم. حس خیلی بدی دارم من یک آدمو الکی امـیدوار کردم درون صورتی کـه دلم راضی نیست. دلمم نمـیاد الان دیگه چیزی بگم.
خیلی عصبی ام لطفا کمکم کنین کار درست چیـه؟
در ضمن کارشون ازاده و جوری هست کـه فرقی نمـیکنـه توی کدوم شـهر باشیم. ممنون
[عقد دوستت باشه]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 04 Jul 2018 20:53:00 +0000