جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی

جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی دکتر احد فرامرز قراملکی | اخلاق حرفه ای و سبک های ارتباطی | دانلود کامل کتاب منطق 2 احد قراملکی | اخلاق حرفه‌اي؛ ضرورتي براي سازمان | معرفت اخلاقي | Khollan Vafa : اخوان صفا: یکم تاریخچه تنویر/روشنگری... من ... | مقاله کارشناسی حقوق :: بررسی پایـا نامـه و مقالات دانشگاهی |

جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی

دکتر احد فرامرز قراملکی | اخلاق حرفه ای و سبک های ارتباطی

آدرس ما

تهران- خیـابان شـهید مطهری- نبش خیـابان شـهید مفتح- دانشکده الهیـات و معارف اسلامـی

تلفن : جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی 88861712-021

دورنگار : 88302884-021

ارتباط دانشجویـان و اساتید :ghmaleki@ut.ac.ir

ارتباط سازمان ها :ethicfellowship@gmail.com
akhlagh_85@yahoo.com

. جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی . جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی ، جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی




[جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 16 Aug 2018 14:39:00 +0000



جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی

دانلود کامل کتاب منطق 2 احد قراملکی

پاورپوینت منطق 2 پیـام نور | دانلود رایگان کتاب

dlbook.net/پاورپوینت-منطق-2-پیـام-نور/

منطق ۲ رشته الھیـات تألیف :دکتر احد فرامرز قراملکی چاپ انتشارات دانشگاه پیـام نور تھیـه کننده : جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی محمد صادق واحدی فرد. جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی پسورد:dlbook.net. جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی دانلود مستقیم. author date ...
دانلود فیلم و سریـال · شبکه اجتماعی روزبهان · دانشگاه روزبهان ساری ... دانلود کامل کتاب منطق 2 احد قراملکی. مطلبی یـافت نشد. با عرض پوزش مطلبی با این محتوا یـافت ...
پاورپوینت منطق 2 پیـام نور | دانلود رایگان کتاب پاورپوینت منطق 2 پیـام نور ... منطق ۲ رشته الھیـات تألیف :دکتر احد فرامرز قراملکی چاپ انتشارات دانشگاه پیـام نور

پاورپوینت منطق ۱ پیـام نورکتابخانـه الکترونیکی پیـام نور

دانلود رایگان دروس پاورپوینت منطق 2 دانشگاه پیـام نور کـه توسط تیم تخصصی ... تألیف :دکتر احد فرامرز قراملکی چاپ انتشارات دانشگاه پیـام نور تھیـه کننده : محمد . ... دانلود کتاب مدارهای منطقی دانشگاه پیـام نور · دانلود جزوه سیگنال ها و سیستم های .دانلود ...
منطق ۱ رشته الھیـات محتوا وسر فصل این درس مشتمل بر دو واحداست مولف : احد فرامرز قراملکی چاپ انتشارات ...پاورپوینت منطق 2 پیـام نور | دانلود رایگان کتاب ...
منطق ۲ رشته الھیـات تألیف :دکتر احد فرامرز قراملکی چاپ انتشارات ..... دانلود کتاب تربیت بدنی 2 پیـام نور, دانلود رایگان نمونـه سوالات پیـام نور ... پکیج کامل نمونـه ...

پاورپوینت منطق 2 پیـام نور - پاورپوینت منطق فازی درون مديريت

دانلود رایگان دروس پاورپوینت منطق 2 دانشگاه پیـام نور کـه توسط تیم تخصصی ... تألیف :دکتر احد فرامرز قراملکی چاپ انتشارات دانشگاه پیـام نور تھیـه کننده : محمد . ... دانلود کتاب مدارهای منطقی دانشگاه پیـام نور · دانلود جزوه سیگنال ها و سیستم های .دانلود ...

پاورپوینت منطق ۱ پیـام نورکتابخانـه الکترونیکی پیـام نور

دانلود رایگان دروس پاورپوینت منطق 2 دانشگاه پیـام نور کـه توسط تیم تخصصی ... پیـام نوردانلود رایگان پاورپوینت منطق 2 پیـام نور | کتاب طلایی | دانلود کتاب و ...12 ... تألیف :دکتر احد فرامرز قراملکی چاپ انتشارات دانشگاه پیـام نور تھیـه کننده : محمد 

دانلود کتابهای پیـام نور رشته الهیـات - دانشگاه پیـام نور

pnukhabar.blogsky.com/.../دانلود-کتابهای-پیـام-نور-...

Nov 2, 2014 - پاورپوینت منطق 2 پیـام نور | دانلود رایگان کتاب ... منطق ۲ رشته الھیـات تألیف :دکتر احد فرامرز قراملکی چاپ انتشارات دانشگاه پیـام نور تھیـه کننده ...
کتاب منطق 1 بـه نویسندگی احد فرامرز قراملکی توسط انتشارات دانشگاه پیـام نور منتشر شده است. ... 1 ستاره, 2 ستاره, 3 ستاره, 4 ستاره, 5 ستاره ...
دﻛﺘﺮ اﺣﺪ ﻓﺮاﻣﺮز ﻗﺮاﻣﻠﻜﻲ. –. زﻳﻨﺐ ﺳﺎﻻري. ﺑﻪ اﻫﺘﻤﺎم ...... درﺑﺎرة اﻫﻤﻴﺖ ﺗﺼﻮر ﻛﺎﻣﻞ و رﺳﺎ از اﻣﻮر درون ﻣﻮاﺟﻬﺔ ﻣﺎ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ ...... :اﻳﻢ. ﻓﺮاﻣﺮز ﻗﺮاﻣﻠﻜﻲ،. اﺣﺪ،. درآﻣﺪي ﺑﺮ اﺧﻼق ﺣﺮﻓﻪ. اي. ، جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی ﺗﻬﺮان، ﺳﺮآﻣﺪ، .1387 . 2. ﻣﻄﻬﺮي،. ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ آﺛﺎر. ، ج ..... ﺮد ﻣﻨﻄﻘﻲ ﻛﻠﻤﻪ ﻫﺮ ﺳﺨﻦ ﺧﻼف واﻗﻊ ﻛﺎذب اﺳﺖ و ﻫﺮ. ﮔﻔﺘﺎر ﻣﻄﺎﺑﻖ ...
دانلود رایگان خلاصه دروس منطق ۱. دانلود 1) دانلود خلاصه درس منطق 1 (در قالب PDF). توضیحات : اندازه فایل : 1.86 مگابایت تعداد دفعات دانلود : 238. دانلود 2) دانلود خلاصه ...
مقالات دکتر احد فرامرز قراملکی - اخلاق حرفه ای ... ادب نقد پذیری 2 · تاملی درون اخلاق جهانی، با ... نگاهی بـه کتاب «وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای» ... کل بازديدها : ۱۶۴۷۱۴ ...
صفحه اصلی · کتاب ها · مقاله ها · مصاحبه ها · پروژه ها · کارگاه های آموزشی · راهنمایی رساله · نشریـات · سازمان های همکار · خدمات · ارتباط با ما ...
کتاب فارسی ... افزودن بـه ليست, مشاهده کامل مدرک. 2 . ... تحفه السلاطین( منطق فارسی) · انصاری، محمد بن جابر ؛ تهران : مـیراث مکتوب، دانشکده الهیـات و معارف اسلامـی ...
Feb 24, 2013 - انتشاره كتاب ماه فلسفه ويژه‌نامۀ منطق (شماره 66 اسفند 91) ... 2. «نقد و بررسی دیدگاه فخر رازی مبنی بر استحاله منطقی تعریف» رحمت الله ... (قابل دانلود از بنیـادهای بدیـهی درون منطق صوری - پایگاه مجلات تخصصی نور) ..... احد فرامرز قراملکی استاد دانشگاه تهران .... معرفی یک سایت به منظور مجلات فلسفی با اطلاعات کامل.
نخواندن کارت حافظه خارجی درون گوشب lg تلگرام دانلود کتاب داستان دانلود .... دانلود کامل کتاب منطق 2 احد قراملکی ربات اسان دانلود دانلود دانلود ...

کتاب منطق جلد2 دکتر احد فرامرز قراملکی کـه منبع مسابقه کتابخوانی دبیران استان مـی ... لازم بـه ذکر هست برای موفقیت قطعی درون مسابقه بهتر هست کتاب را تهیـه فرمائید. ... دانلود مقاله وپاورپوینت ... درج آگهی و تبلیغات رایگان اینترنتی و ثبت آگهی و ارسال تبلیغ درون تمامـی زمـینـه ها بـه صورت کاملا رایگان ... 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 * - / . / ?




[جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 23 May 2018 12:31:00 +0000



جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی

اخلاق حرفه‌اي؛ ضرورتي براي سازمان | معرفت اخلاقي

ارسال شده توسط admin درون تاریخ پنجشنبه, 11/21/1389 - 08:58

علي‌نقي اميري* / محمد همتي** / مـهدي مبيني***

چکيده

يکي از عمده‌ترين دغدغه‌هاي مديران کارآمد درون سطوح مختلف، جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی چگونگي ايجاد بسترهاي مناسب براي عوامل انساني شاغل درون تمام حرفه‌هاست که تا آنـها با حس مسئوليت و تعهد کامل بـه مسائل جامعه و حرفة خود بپردازند و اصول اخلاقي حاکم بر شغل و حرفة خود را رعايت کنند. جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی اين مقاله بر آن هست تا بـه مفهوم اخلاق حرفه‌اي و اهميت و ابعاد گوناگون آن و نياز جوامع امروز بـه اخلاق بپردازد. جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی همچنين بـه ويژگي‌هاي افراد داراي اخلاق حرفه‌اي مانند احساس مسئوليت، برتري‌جويي و رقابت‌طلبي، صادق‌بودن، احترام و تکريم ديگران، رعايت ارزش‌ها و هنجارهاي اجتماعي، عدالت و انصاف، همدردي با ديگران و وفاداري اشاره مي‌شود. درون ادامـه، با اشاره بـه عوامل پايه‌اي اخلاق حرفه‌اي، چگونگي اشاعه و ترويج آن درون جهت توسعه سازماني بيان مي‌شود.

كليد واژه‌ها: جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی اخلاق، اخلاق حرفه‌اي، تلويحي‌نگري.

مقدمـه

اخلاق حرفه‌اي يكي از مسائل اساسي همة جوامع بشري است. درون حال حاضر، متأسفانـه درون جامعة ما درون محيط كار كمتر بـه اخلاق حرفه‌اي توجه مي‌شود. درون حالي کـه در غرب سكولار، درون دانش‌هاي مربوط بـه مديريت و سازمان، شاخه‌اي با عنوان اخلاق حرفه‌اي وجود دارد، ولي درون جامعة ديني ما درون مديريت، بـه اخلاق توجه کافي نشده است.1 جامعه ما نيازمند آن هست تا ويژگي‌هاي اخلاق حرفه‌اي مانند دلبستگي بـه كار، روحيه مشاركت و اعتماد، ايجاد تعامل با يكديگر و... تعريف، و براي تحقق آن فرهنگ‌سازي شود. امروزه بسياري از کشورها درون جهان صنعتي بـه اين بلوغ رسيده‌اند کـه بي‌اعتنايي بـه مسائل اخلاقي و فرار از مسئوليت‌ها و تعهدات اجتماعي، بـه از بين رفتن بنگاه مي‌انجامد. بـه همين دليل، بسياري از شرکت‌هاي موفق براي تدوين استراتژي اخلاقي احساس نياز کرده، و به اين باور رسيده‌اند کـه بايد درون سازمان يک فرهنگ مبتني بر اخلاق رسوخ کند. از اين‌رو، كوشيده‌اند بـه تحقيقات دربارة اخلاق حرفه‌اي جايگاه ويژه‌اي بدهند؛ وقتي از حوزة فردي و شخصي بـه حوزه كسب و كار گام مي‌نـهيم‌‌، اخلاق كار و يا اخلاق شغلي بـه ميان مي‌آيد؛ مانند: اخلاق پزشكي‌‌، اخلاق معلمي‌‌، اخلاق مـهندسي و نظاير آن‌.

براي نمونـه، چگونـه ممكن هست سيستم يك بيمارستان يا دانشگاه فاسد باشد، اما از پرستاران بخواهيم اخلاقي باشند. امروزه اخلاق حرفه‌اي نقش راهبردي درون بنگاه‌ها دارد و متخصصان مديريت استراتژيك، اصول اخلاقي شايسته درون سازمان را از پيش‌‌شرط‌هاي مديريت استراتژيك خوب دانسته‌اند.2 درون اخلاق حرفه‌اي، مسئوليت‌هاي اخلاقي سازمان درون قبال محيط داخلي و خارجي هست و اين متمايز از حقوق كار است؛ اما حقوق كار نيز درون آن وجود دارد. اصول اخلاق خوب از پيش‌‌شرط‌هاي مديريت استراتژيك خوب است. اين اصول موجب ايجاد يك شركت و بنگاه خوب مي‌شود.

مفهوم اخلاق حرفه‌اي

در ابتدا مفهوم اخلاق حرفه‌اي بـه معناي اخلاق کار و اخلاق مشاغل بـه کار مي‌رفت.
امروزه نيز عده‌اي از نويسندگان اخلاق حرفه‌اي، از معناي نخستين اين مفهوم براي تعريف آن استفاده مي‌کنند. اصطلاحاتي مثل work ethics يا professional ethics معادل اخلاق کاري يا اخلاق حرفه‌اي درون زبان فارسي است.3 تعريف‌هاي مختلفي اخلاق حرفه‌اي ارائه شده است:

الف) اخلاق كار، متعهد شدن انرژي ذهني و رواني و فيزيكي فرد يا گروه بـه ايده جمعي هست در جهت اخذ قوا و استعداد دروني گروه و فرد براي توسعه بـه هر نحو؛4

ب) اخلاق حرفه‌اي يکي از شعبه‌هاي جديد اخلاق هست که مي‌کوشد بـه مسائل اخلاقي حرفه‌هاي گوناگون پاسخ داده و براي آن اصولي خاص متصور است.5

ج) اخلاق حرفه‌اي بـه مسائل و پرسش‌هاي اخلاقي و اصول و ارزش‌هاي اخلاقي يک نظام حرفه‌اي مي‌پردازد و ناظر بر اخلاق درون محيط حرفه‌اي است.6

د) مقصود از اخلاق حرفه‌اي مجموعه قواعدي هست كه بايد افراد داوطلبانـه و براساس نداي وجدان و فطرت خويش درون انجام كار حرفه‌اي رعايت كنند؛ بدون آن‌ كه الزام خارجي داشته باشند يا درون صورت تخلف، بـه مجازات‌هاي قانوني دچار شوند.

ه‍ ) اخلاق فردي‌‌، مسئوليت‌پذيري فرد هست در برابر رفتار فردي خود‌‌، صرفاً بـه منزلة يك فرد انساني‌، و اخلاق شغلي‌، مسئوليت‌پذيري يك فرد هست در برابر رفتار حرفه‌اي و شغلي خود‌‌، بـه مثابه صاحب يك حرفه يا پست سازماني‌.7

و) اين اخلاق، دربرگيرندة مجموعه‌اي از احكام ارزشي، تكاليف رفتار و سلوك و دستورهايي براي اجراي آنـهاست.8

ز) اخلاق حرفه‌اي، بـه منزلة شاخه‌اي از دانش اخلاق بـه بررسي تكاليف اخلاقي درون يك حرفه و مسائل اخلاقي آن مي‌پردازد و در تعريف حرفه، آن را فعاليت معيني مي‌دانند كه موجب هدايت فرد بـه موقعيت تعيين‌شده همراه با اخلاق خاص است.9

در تعريف اخلاق حرفه‌اي بـه موارد زير اشاره شده است:

1. اخلاق حرفه‌اي رفتاري متداول درون ميان اهل يک حرفه است.

2. اخلاق حرفه‌اي مديريت رفتار وکردار آدمي هنگام انجام‌کارهاي حرفه‌اي است.

3. اخلاق حرفه‌اي رشته‌اي از دانش اخلاق هست که بـه مطالعة روابط شغلي مي‌پردازد.

4. اخلاق حرفه‌اي عبارت هست از مجموعه‌اي از قوانين كه درون وهلة اول از ماهيت حرفه و شغل بـه دست مي‌آيد.10

در بيشتر تعريف‌هايي کـه از اخلاق حرفه‌اي شده است، دو ويژگي ديده مي‌شود: الف) وجود نگرش اصالت فرد و فرد گرايي؛ ب) محدودبودن مسئوليت‌ها و الزامات اخلاقي فرد درون شغل، كه بـه نظر مي‌رسد اين نگاه بـه اخلاق حرفه‌اي، نوعي تحويلي‌نگري و تقليل اخلاق حرفه‌اي است؛ زيرا هويت جمعي و سازماني درون نـهادهاي مشاغل درب وکار، بسي فراتر از شغل فردي اشخاص است. با توجه بـه همين ديدگاه بود کـه در اين اواخر نيز بحث از اخلاق حرفه‌اي درون منابع مديريتي و بيشتر درون آثار و مباحث مربوط بـه مديريت منابع انساني مطرح مي‌شد.11

امروزه با توجه بـه همين مورد، درون مفهوم جديد از اخلاق حرفه‌اي، بـه مسئوليت‌هاي اخلاقي بنگاه وسازمان اشاره مي‌شود کـه جامع‌تر از تعريف سنتي است. درون اين نگاه، بنگاه بـه منزلة يک شخصيت حقوقي دو گونـه مسئوليت دارد: الف) مسئوليت‌هاي حقوقي کيفري؛ ب) مسئوليت‌هاي اخلاقي کـه مسئوليت‌هاي اخلاقي بنگاه بسيار پييچيده‌تر از مسئوليت‌هاي اخلاقي فردي ـ شخصي و فردي ـ شغلي است. بـه عبارت ديگر، مسئوليت‌هاي اخلاقي بنگاه شامل همـه اضلاع و ابعاد سازمان مي‌شود و اخلاقيات شغلي را نيز دربرمي‌گيرد.12 البته اخلاق حرفه‌اي افزون بر اخلاق کار، حقوق کار را نيز دربرمي‌گيرد.13

ويژگي‌هاي اخلاق حرفه‌اي

امروزه درون اخلاق حرفه‌اي، تلقي «شما حق داريد و من تکليف»، مبناي هر گونـه اخلاق درب و کار است. اين مبنا از رفتار ارتباطي فرد، بـه صورت اصلي براي ارتباط سازمان با محيط قرار مي‌گيرد و سازمان با دغدغة رعايت حقوق ديگران، از تکاليف خود مي‌پرسد. ويژگي‌هاي اخلاق حرفه‌اي درون مفهوم امروزي آن عبارت‌اند از: داراي هويت علم و دانش بودن، داشتن نقشي كاربردي، ارائة صبغه‌اي حرفه‌اي، بومي و وابسته بودن بـه فرهنگ، وابستگي بـه يك نظام اخلاقي، ارائه دانشي انساني داراي زبانِ روشن انگيزشي، ارائه روي‌آوردي ميان‌رشته‌اي.14

«کادوزير» دربارة ويژگي‌هاي افرادي کـه اخلاق حرفه‌اي دارند موارد زير را بيان مي‌کند:

مسئوليت‌پذيري

در اين مورد فرد پاسخ‌گوست و مسئوليت تصميم‌ها و پيامدهاي آن را مي‌پذيرد؛ سرمشق ديگران است؛ حساس و اخلاق‌مند است؛ بـه درستکاري و خوشنامي درون کارش اهميت مي‌دهد؛ براي اداي تمام مسئوليت‌هاي خويش کوشاست و مسئوليتي را کـه به عهده مي‌گيرد، با تمام توان و خلوص نيت انجام مي‌دهد.

برتري‌جويي و رقابت‌طلبي

در تمام موارد سعي مي‌کند ممتاز باشد؛ اعتماد بـه نفس دارد؛ بـه مـهارت بالايي درون حرفه خود دست پيدا مي‌کند؛ جدي و پرکار است؛ بـه موقعيت فعلي خود راضي نيست و از طرق شايسته دنبال ارتقاي خود است؛ سعي نمي‌کند بـه هر طريقي درون رقابت برنده باشد.

صادق بودن

مخالف رياکاري و دورويي است؛ بـه نداي وجدان خود گوش فرا مي‌دهد؛ درون همـه حال بـه شرافت‌مندي توجه مي‌كند؛ شجاع و با شـهامت است.

احترام بـه ديگران

به حقوق ديگران احترام مي‌گذارد؛ بـه نظر ديگران احترام مي‌گذارد؛ خوش‌قول و وقت‌شناس است؛ بـه ديگران حق تصميم‌گيري مي‌دهد؛ تنـها منافع خود را مرجح نمي‌داند.

رعايت و احترام نسبت بـه ارزش‌ها و هنجارهاي اجتماعي

براي ارزش‌هاي اجتماعي احترام قائل است؛ درون فعاليت‌هاي اجتماعي مشارکت مي‌کند؛ بـه قوانين اجتماعي احترام مي‌گذارد؛ درون برخورد با فرهنگ‌هاي ديگر متعصبانـه عمل نمي‌کند.

عدالت و انصاف

طرفدار حق است؛ درون قضاوت تعصب ندارد؛ بين افراد از لحاظ فرهنگي، طبقه اجتماعي و اقتصادي، نژاد و قوميت تبعيض قائل نمي‌شود.

همدردي با ديگران

دلسوز و رحيم است؛ درون مصائب ديگران شريک مي‌شود و از آنان حمايت مي‌کند؛ بـه احساسات ديگران توجه مي‌کند؛ مشکلات ديگران را مشکل خود مي‌داند.

وفاداري

به وظايف خود متعهد است؛ رازدار ديگران است؛ معتمد ديگران است.15

نظام‌هاي اخلاقي عمده

اخلاق حرفه‌اي درون تفکر سنتي، كم‌وبيش بر نظام ارسطويي استوار بوده است؛ اما امروزه نظام‌هاي ديگري نيز كانون توجه است. درون حال حاضر، بيشتر از پنج نظام عمدة اخلاقي درون بيان اخلاق حرفه‌اي استفاده مي‌شود. ملاک مقبوليت اين پنج نظام درون ميان ده‌ها نظريه و نظام اخلاقي، توانايي آنـها درون بيان سيستماتيک فضايل و رذائل اخلاقي، ارائه نظام سازگار، فراگير و کاراست.اين پنج نظام اخلاقي (نظريه‌هاي عمده) عبارتند از: فايده‌گرايي، وظيفه‌گرايي، عدالت فراگير، آزادي فردي و زيبا و خير مطلق. چهار نظرية نخست درون واقع اصول راهبردي اخلاق را ملاک نـهايي مي‌انگارند، اما درون نظرية چهارم، خداوند متعال، برترين زيبايي و مشخص‌کننده ملاک نـهايي اخلاق است. درون اين نظام اخلاقي کـه روشني‌بخش ديگر نظام‌هاي اخلاقي است، تقرب بـه خدا وب رضايت او آرمان اخلاق هست و دستيابي بـه عدالت فراگير اجتماعي، آزادي، حرمت انسان و بيشترين سود براي بيشترينان نيز از اه زندگي اجتماعي درون چهار ساحت فردي، شغلي، سازمان و جامعه است.16 گفتني است، همة تحقيقات درون چارچوب نظام اخلاقي اسلام، بر اساس نظرية زيبا و خير مطلق انجام مي‌شود.

مباني نظري اخلاق حرفه‌اي درون اسلام

الگوهاي رفتاري درون سطح نـهادها و سازمان‌هاي اجتماعي، وحدت‌بخش جامعة ديني است. تعريف كلي الگوهاي اخلاقي و رفتار ارتباطي، مسئوليت‌پذيري درون برابر حقوق افراد است. جامعة ديني از حيث تعامل سازمان‌ها و نـهادهاي اجتماعي درون آن و نيز از نظر رفتار ارتباطي افراد، متضمن مسائل فراواني است. اين مسائل از تعيّن ديني چنين جوامعي سر برمي‌آورند و با تعيين ديني نيز بايد پاسخ يابند. اخلاق، سامان‌دهندة رفتار ارتباطي درون مقياس فرد، سازمان، جامعه و روابط جهاني است. رفتار ارتباطي درون‌شخصي و برون‌شخصي فرد درون زندگي شخصي و زندگي شغلي، از طريق اخلاق سامان و انسجام مي‌يابد. همچنين رفتار ارتباطي سازمان با محيط و نيز تعامل نـهادهاي اجتماعي با يكديگر، درون دو سطح ملي و جهاني، بر مبناي اخلاق قوام مي‌يابد.17 براي تعيين مؤلفه‌هاي کاربردي اخلاق حرفه‌اي(اسلامي)، مي‌توان از اصول راهبردي اخلاق حرفه‌اي درون اسلام استفاده کرد؛ اصول راهبردي اصلي (در اسلام) عبارت‌اند از: احترام اصيل و نامشروط بـه انسان‌ها، رعايت آزادي انسان‌ها، برقراري عدالت درون مورد انسان‌ها، امانت‌ورزي درون رفتار و بينش شخصي.18

اخلاق حرفه‌اي درون نظام اداري جمـهوري اسلامي بايد هويت اسلامي داشته باشد و مبتني بر اخلاق اسلامي شكل بگيرد. براي داشتن هويت اسلامي اخلاق حرفه‌اي درون كشورمان، بـه چهار دليل مي‌توان اشاره كرد: الف) از لحاظ فرهنگي بـه دليل وابستگي تودة مردم كشورمان بـه نظام عقيدتي اسلام؛19 از لحاظ ديني بـه دليل جداناپذيري اخلاق از دين درون متن دين اسلام؛20 ج) نياز بـه پويايي درون فرهنگ اسلامي با توجه بـه مواجهة آن با چالش جهاني‌شدن؛21 د) از لحاظ نظام حكومتي، الزام بـه حكومت دين‌مدار درون نظام حكومت ديني و از لحاظ قانوني، بـه تأكيد قانون اساسي ـ درون اصل هشتم ـ بر تصويب قوانين اسلامي درون كشور.22 نظام اخلاق اسلامي بـه گونـه‌اي هست كه با اخلاق حرفه‌اي درون هم آميخته و تفكيك‌ناپذير است؛ زيرا درون اين نظام ملاك نـهايي و نـهايت سعادت بشري، الله هست و انسان درون مقام خليفه و جانشين الهي درون زمين، محور توجهات اخلاقي است؛ بدين معنا كه خشنودي انسان و خدمت بـه او موجب رضايت و تقرب بـه خداوند مي‌شود؛ از اين‌رو، نظام اخلاق اسلامي با توجه بـه ملاك نـهايي، درون صدد هست با ارائه دستورالعمل‌ها و آيين‌نامـه‌هاي اخلاقي درون سطح حرفه و زندگي اجتماعي و همچنين با درون نظر گرفتن پيشرفت‌هاي مادي درون جهت بهبود زندگي انسان‌ها، زمينة سعادت و كمال حقيقي بشر را فراهم آورد.23

دربارة مورد اخير بايد گفت درون اخلاق حرفه‌اي اسلامي، ملاك نـهايي اخلاق همانا خواست خداوند ـ خير مطلق ـ است. مـهم‌ترين اصول راهبردي كه مي‌توانند منشأ شكل‌گيري مؤلفه‌هاي كاربردي اخلاق حرفه‌اي (اسلامي) شوند، عبارت‌اند از: الف) كرامت انساني؛ ب) آزادي فردي؛ ج) عدالت اجتماعي درون مفهوم عام قرار هر امري درون جايگاه شايسته آن؛ د) امانت‌ورزي درون دو سطح امانت‌داري و بينش امانت‌نگري24 درون اين بين، اصل چهارم مـهم‌ترين اصل (اصل‌الاصول) است.25

مفهوم امانت‌داري درب‌وکار، قابل تجزيه بـه سه پرسش است: 1. چه چيزي درب‌وکار مورد امانت قرار مي‌گيرد؟ 2. مراد از امانت‌داري درون قبال آن امور چيست؟ 3. صاحبان امانت کيستند؟ البته امانت‌داري درون حرفه نمي‌تواند بـه معناي عدم تصرف باشد؛ زيرا تصرف و به‌کارگيري مقومب‌وکار است؛ بلکه تصرف درون حرفه دو گونـه است: امانت‌دارانـه و غيرامانتدارانـه. درون اين زمينـه تصرف امانت‌دارانـه استفاده بهينـه و شايسته است.26 ضامن امانت‌داري درون نگرش اسلامي اين بينش هست که عالم همـه محضر خداست. با اين نگاه، فرد با بصيرت ايماني بـه امانت‌نگري درون جهان هستي مي‌رسد و همـه چيز از جمله خود را امانت خداوند مي‌داند. بعد در مواجهه با همـه چيز و در استفاده از همة امور، راه امانت‌داري را مي‌پيمايد و چنين حزم و احتياطي تقوا است. اصول منشور اخلاقي درون اسلام، درون همة حرفه‌ها مشترك است؛ ولي تفاوت حرفه‌ها درون فروع است. بدين ترتيب، اصولي را كه از منابع اسلامي بـه دست مي‌آيد، مي‌توان درون تمامي حرفه‌ها جاري ساخت. بعد بايد اخلاق اداري و سازماني جزو برنامـه‌هاي آموزش درون سازمان قرار گيرد.27

عوامل پايه‌اي اخلاق حرفه‌اي

يكي از صاحب‌نظران اين نظريه بـه نام زيونتس درون مقاله‌اي عواملي را بـه منزلة عوامل پايه‌اي براي اخلاق حرفه‌اي برمي‌شمارد کـه عبارت‌اند از:

الف: استقلال حرفه‌اي اخلاق علمي

اين عامل مانند اخلاق درون هر نظام حرفه‌اي ديگر بايد منعکس‌کنندة هنجارهاي دروني حرفه و احساس تعهد اخلاقي از سوي خود حرفه‌اي‌ها و نـهادهاي تخصصي آنـها باشد، نـه آنکه درون قالب بايدها و نبايدهاي اخلاقي بـه آنـها تحميل و قبولانده يا گوشزد شود. براي مثال، يک مدير بايد درون حرفة خود مسائلي مانند صداقت، دقت، قابل اعتماد بودن، گشوده بودن بـه فضاي انتقاد و ارزيابي، پرهيز از جزميت، احترام بـه زيردستان و اطرافيان، توجه بـه حريم خصوصي و مسئله حفظ اسرار افراد را سرلوحة خويش قرار دهد.

ب) خودفهمي حرفه‌اي

پايه و اساس اخلاق، خودفهمي حرفه‌اي است. افراد تنـها با فهمي از کار و فعاليت حرفه‌اي خود، فلسفه آن و نسبتش با زندگي مردم هست که بـه درک اخلاقي از آن نائل مي‌آيند و در نتيجه، درون مناسبات خود با طبيعت و جهان پيرامون خود، نوعي احساس دروني از تعهد بـه آن ارزش‌ها پيدا مي‌کنند.

ج:عينيت‌گرايي، بي‌طرفي و عدم جانب‌داري

از مـهم‌ترين اصول اساسي کـه در اغلب اسناد و مباحث مربوط بـه اخلاق حرفه‌اي علمي مورد تأييد قرار مي‌گيرد، رعايت عينيت‌گرايي و بي‌طرفي است. فردي کـه اخلاق حرفه‌اي را درون زندگي شغلي‌اش بـه کار مي‌گيرد، نبايد جانب‌داري غيرعقلاني نسبت بـه منبعي کـه داراي صفات غيراخلاقي هست نشان دهد.

د) فراتر رفتن از مفهوم معيشتي

تا زماني کـه فردي درگير مسائل فيزيولوژيکي باشد، توجه بـه مسائل ديگر کم‌رنگ‌تر خواهد بود. معناي اخلاق حرفه‌اي با عبور از مفهوم معيشتي آن بـه عرصة ظهور مي‌رسد. زماني کـه افراد درون فعاليت وب‌وکار حرفه‌اي خود از سطح گذران زندگي مادي فراتر مي‌آيند، دست‌كم سه سطح ديگر از فعاليت‌هاي علم و فناوري براي آنـها معنا مي‌يابد: 1. احساس کارآيي، اثربخشي و توليد کيفيت بـه عنوان ارزش افزوده؛ ۲. احساس خدمت بـه مردم و مفيد واقع‌شدن؛ 3. احساس رهاسازي از طريق بازتوزيع فرصت‌ها و نقد قدرت.28

ضرورت ترويج اخلاق حرفه‌اي درون سازمان

توسعة سازماني تلاشي پي‌گير، منسجم و كاملاً برنامـه‌ريزي شده هست كه بـه منظور بهبود و نوسازي نظام صورت مي‌گيرد.29 هدف از توسعة سازماني، هم بهبود زندگي (شغلي) فرد و هم بهبود كاركرد سازمان است.30

با توجه بـه اهميت اخلاق حرفه‌اي درون توسعة سازمان، لازم هست در تعيين اثربخشي (ميزان تحقق اه سازماني) و هدايت منابع (از جمله منابع انساني) بـه ميزان آموزش اخلاق حرفه‌اي درون سازمان توجه شود. البته درون زمينـه مذكور از جمله موانع تغيير رفتار اخلاقي درون هر سازمان، جهل و ناآشنايي كاركنان از اخلاقيات شغل و سازمان بيان شده است.31 با توجه بـه اينكه امروزه هيچ سازماني قادر نيست بدون آموزش توسعه يابد،32 لازم هست در سازمان‌ها افزون بر آموزش تخصص‌ها و مـهارت‌هاي مورد نياز هر شغل بـه كاركنان، ايجاد روحية تعاون، كار مشترك و دسته‌جمعي و به ويژه اخلاق اداري و سازماني جزو برنامـه‌هاي آموزش درون سازمان قرار گيرد.33

از آنجا كه منشور اخلاقي درون هر سازمان طي فرايند گفت‌وگو و مشاركت تمامي كاركنان و رئيسان بـه وجود آمده است، بـه منزلة يك ميثاق عمومي سازمان پذيرفته شده است. بـه تدريج سازمان گسترش اين اصول را جزو اه خود مي‌پذيرد. بدين منظور، شيوه‌هاي مختلفي براي آموزش اخلاق حرفه‌اي درون سازمان‌ها بـه وجود آمده هست كه يادگيري مستقيم، رايج‌ترين آنـهاست؛ اما اين شيوه نشان داده هست كه كارآيي لازم را ندارد. بعد با توجه بـه اينكه ترويج اخلاق درون سازمان، بـه معناي يادگيري سبك خاصي از زندگي سازماني است، بايد بـه شيوه‌هاي غيرمستقيم مانند آموزش‌هاي حين عمل و آموزش‌هاي اجتماعي و فرهنگي، توجه بيشتري شود.34

اما جداي از نوع آموزش، بـه منظور تعيين محتواي آموزشي، سازمان بايد نيازهاي آموزشي را از مقايسه ميان وضع موجود و وضع مطلوب (با آنچه لازمة پاسخ‌گويي بـه منشور اخلاقي و اه سازمان است) مشخص كند.35 براي تعيين وضع موجود (ميزان پايبندي کارکنان بـه اخلاق حرفه‌اي سازمان) و حتي براي تعيين وضع مطلوب (ديدگاه کارکنان بـه عنوان افرادي آگاه بـه شرايط سازماني براي ارائه مؤلفه‌هايي کاربردي) لازم هست از تحقيقات دربارة اخلاق حرفه‌اي حمايت کرد.

منشور اخلاقي هر سازماني، از اشتراک عمومي همة اعضاي سازمان درون مورد اصول و قواعد اخلاقي خاصي کـه در جهت بهبود و توسعة فعاليت‌هاي سازماني است، بـه دست مي‌آيد.36 درون صورتي کـه اگر بخواهيم ارزش‌هاي خاصي را بـه صورت پذيرش همگاني درون آوريم، بايد درون ابتدا از توسعة آگاهي‌ها و دانش‌هاي مرتبط شروع کنيم. سپس بـه تدريج نگرش‌ها را تغيير، و در نـهايت بـه عنوان خروجي، رفتارها را تحت تأثير قرار داد.37

وظايف مديران درون اخلاقي سازمان

پنيو اعتقاد دارد کـه اخلاق حرفه‌اي رشته‌اي از دانش اخلاق هست که ضمن مطالعة ارتباط شغل‌ها، بـه بيان مسئوليت‌هاي اخلاقي سازمان، تشخيص و حل مسائل اخلاقي درون حرفه‌هاي گوناگون مي‌پردازد. او وظايف مديران را درون اخلاقي سازمان اين‌گونـه برمي‌شمارد:

الف) ارزشيابي عملکرد‌هاي اخلاقي کارکنان؛

ب) اخلاقي هدف‌هاي سازمان؛

ج) اشاعه ارزش‌ها و مسائل اخلاقي درون سازمان؛

د) اخلاق‌ورزي درون زندگي شخصي؛

ذ) اهميت بـه اخلاق حرفه‌اي درون شغل؛

و) برخورد عقلاني و روشمند درون مواجهه با مشکلات اخلاقي پيش‌آمده درون سازمان و اقدام براي برطرف آنـها؛

ه‍ ) عنايت خاص بـه آموزش اخلاق حرفه‌اي

ي) تهيه و تدوين منشور اخلاقي مربوط بـه سازمان با مشارکت همـه اعضاي سازمان؛38

عوامل روان‌شناختي مرتبط با اخلاق كار

بسياري از صاحب‌نظران معتقدند ازخودبيگانگي افراد مي‌تواند تأثير مستقيمي بر ميزان علاقه، دقت، ‌مسئوليت، ابتكار و مولد بودن داشته باشد. اخلاق كار قواعد و زمينـه‌هاي برانگيزاننده و فعال‌شدة تعهد ذهني، رواني و فيزيكي فرد يا گروه است. بديهي هست كه يك ذهن از خودبيگانـه نمي‌تواند زمينـه‌اي مناسب براي انگيزه و تعهدات اخلاق و فيزيكي از خود بروز دهد. كاهش اخلاق كار، منجر بـه كاهش مسئوليت‌پذيري مي‌شود.39

تعهد ذهني و فيزيكي از خود بيگانگي صنعتي‌شدن جوامع و تأثير آن بر اخلاق كار، تغييرهايي بنيادي درون ساختار جامعه پديد مي‌آورد.40

در نظام پيشـه‌وري، رابطة موجود بين كارگر و كارفرما شخصي بود و اين رابطه ايجاب مي‌كرد كه كارگر و كارفرما درون مقابل يكديگر داراي تعهدات و وظايفي گسترده‌تر از آنچه امروز انتظار مي‌رود باشند؛ اما توليد كارخانـه‌اي، درون وضعيت اجتماعي همة كارگران تغييرهاي اساسي بـه وجود آورد و بر مـهارت‌هاي پيشـه‌اي و روابط كار اثر عميقي گذاشت. بدين ترتيب، نيروي كار درون يك كارگاه يا كارخانـه‌ متمركز و محل زندگي و كار از يكديگر جدا شد. كارگران مي‌بايست از نظمي كه كارفرما اعمال مي‌كرد، يعني ساعات و سرعت كار منظم تبعيت مي‌كردند و اگر چه از نظر حقوقي آزاد بودند، از نظر اقتصادي و اجتماعي وابسته و تابع بودند.

يكي از ابعاد بسيار مـهم اخلاق كار، بعد روان‌شناختي آن است؛ زيرا اخلاق متغيري هست كه آگاهي و ارادة فردي نقش محوري درون آن ايفا مي‌كنند. بسياري از انديشمندان براي بهبود اخلاق كار، بر نظريه‌هاي رفتاري تأكيد داشته‌اند. هرگاه فردي كار اخلاقي انجام داد و از سوي جامعه تشويق شد، احتمال انجام كارهاي اخلاقي ديگر تقويت مي‌شود؛ که تا جايي كه كار اخلاقي بـه صورت ارزش‌هاي دروني درمي‌آيد. بـه اين ترتيب، برنامـه‌ريزان كلان كشوري قادر خواهند بود اخلاق كار را درون افراد جامعه دروني كنند؛ زيرا تغيير مديريت اساساً درون شيوه‌هاي انگيزش افراد درون محيط‌هاي كاري و نحوة پاداش‌هاي مادي آنـها تأثير مي‌گذارد كه ابعاد اقتصادي و رواني اخلاق كار محسوب مي‌شوند.41

ضمانت اجراي رعايت قواعد اخلاق حرفه‌اي درون مؤسسات تجاري و ادارات

اخلاق حرفه‌اي، از مـهم‌ترين ابزار گسترش فعاليت‌هاي تجاري و اداري است. اخلاق حرفه‌اي ايجاب مي‌کند کـه بعضي افراد با استفاده از شيوه‌هاي غيرقابل قبول و با زير پاگذاردن شرايط رقابت سالم، امتيازهاي خاصي بـه نفع خود و به ضرر ساير افراد درون سراسر جهان تحصيل نکنند.42

اربابان حرفه‌ها و مشاغل بازرگاني و اداري درون هر رشته‌اي بايد براي حرفة خود قواعد اخلاق حرفه‌اي خاصي تنظيم کنند؛ قواعد اخلاق حرفه‌اي درون محدودة شرايط اجتماعي ـ سياسي و حقوقي حاکم بر فعاليت اصحاب حرفه‌ها درون هر کشوري بايد براي همان کشور تدوين شود. البته هيچ کد اخلاق حرفه‌اي کـه لااقل اصول اخلاق حرفه‌اي را رعايت نکرده باشد، قابليت شناسايي ملي و بين المللي ندارد.

از لحاظ حقوقي، هر قاعدة اخلاقي کـه فاقد ضمانت اجرا باشد، صرفاً جنبة توصيه خواهد داشت. طبيعي هست كه توصيه کاربردي مؤثر درون جامعه ندارد. بنابراين، لازم هست قواعد اخلاق حرفه‌اي بـه تصويب اعضاي هر حرفه برسد و همچنين سازمان رسيدگي انضباطي، بـه منظور مجازات انضباطي درون مورد اشخاص عضو حرفه مزبور تشکيل شود. بـه همين دليل، توصيه مي‌شود قواعد اخلاق حرفه‌اي خاص هر رشته بـه تصويب کانون‌هاي غيردولتي يا دولتي همان رشته برسد و سپس درون شرايط مقتضي اجرا شود. بعضي از انجمن‌ها و حرفه‌ها وابستگي‌هاي بين‌المللي نيز دارند؛ مانند: انجمن حساب‌رسان، انجمن مديران فروش شرکت‌هاي چند مليتي، انجمن مؤسسات تبليغاتي، انجمن توليدکنندگان محصولات دارويي و بهداشتي، انجمن متخصصان محيط زيست و سازمان‌ها و مؤسسات بانکي و بيمـه. هر يک از اين کانون‌هاي فعال درون تجارت بين‌المللي، خود قواعد حرفه‌اي خاص را تدوين، و به تصويب اعضاي خود رسانده‌اند.43 برخي رفتارهاي مخالف اخلاق تجاري و اداري مانند پول‌شويي، فساد مالي، اعمال نفوذ و معاملات و ايجاد انحصارات، مشمول ضمانت اجراي جزايي درون قوانين کشورهاي مختلف‌اند کـه وظيفة مجازات تبهکاران اقتصادي بـه دولت‌ها مربوط مي‌شوند.44

بديهي هست مـهم‌ترين قاعدة اخلاق حرفه‌اي، ضرورت اجراي قوانين، بـه ويژه قوانين مربوط بـه مبارزه با فساد مالي و تقلب‌هاي تجاري و اداري است. درون چنين مواردي، سازمان‌هاي انضباطي مجري اخلاق حرفه‌اي بر اقدام‌هاي متقلبانـه و سوءاستفاده‌هاي اعضاي حرفه‌ها نظارت مي‌كنند و حتي بدون داشتن دلايل کافي، و به استناد مدارک و اطلاعات موثق ديگر، اعضاي متخلف را مشمول مجازات‌هاي انضباطي قرار مي‌دهند. طبيعي هست تعقيب اشخاص بـه منظور اعمال مجازات انضباطي مانع پيگيري کيفري نيست و سازمان‌هاي حرفه‌اي هرگاه بـه دلايل قانوني مجرمانـه پي‌ببرند، معمولاً چنين دلايل و مدارکي را بـه دادستان‌هاي مربوط تسليم مي‌كنند.45

مشکلات و موانع اخلاق حرفه‌اي

ارزش‌مداري بـه جاي مسئله‌محوري

بسياري از مشکلات، ناشي از نگرش سنتي ما بـه اخلاق است‌. ما درون نگرش سنتي خود بـه معضلات اخلاقي صرفاً ‌فضيلت‌محور‌ يا ‌ارزش‌مدار‌ هستيم نـه ‌مسئله‌محور؛46 جهت‌گيري ما فضيلت‌گرايانـه است‌، نـه كارآمدي. ورود ما بـه معضل اخلاقي، صرفاً موعظه‌اي‌‌، تبشيري و انذاري است‌. درون حالي كه ‌برخورد صحيح و مؤثر با معضلات اخلاقي بـه تخصص و مـهارت نياز دارد.47

رويكرد فضيلت‌گرايانـه ما را وامي‌دارد که تا در مواقع رويارويي با معضلات اخلاقي، صرفاً احكام و فضيلت‌هاي اخلاقي را يادآوري كرده، بر آن اصرار كنيم‌. درون چنين مواقعي، که تا مي‌توانيم از احساسات و عواطف خود خرج مي‌كنيم، اما براي حل معضل‌، ذره‌اي مـهارت بـه خرج نمي‌دهيم. فضيلت‌گرايي‌‌، يك رويكرد نيست‌، بلكه يك نوع موضع‌گيري و نـهايتاً يك نوع نگرش48 است‌. رويكرد،49 غيرشخصي و روشمند بوده‌‌، ناظر بـه درك درست مسئله و در نـهايت حل معضل است‌. همچنين‌‌، رويكرد، مبتني بر «‌توصيف تعليلي»50 موضوع هست و درون مسير خود از معيارها و ابزارهاي علمي و سنجش‌گر سود مي‌برد‌‌؛ اما‌ نگرش، موضع‌گيري شخصي هست و اساساً ناظر بـه حل مسئله نيست‌. با جهت‌گيري مسئله‌محور‌‌، ذهن، بي‌آنكه بـه بيراهه برود، فقط همان را مي‌يابد و همان‌قدر و همان‌گونـه مي‌يابد كه بـه كار حل مسئله51 مي‌آيد‌‌.

غفلت از عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفه‌اي

در دانش مديريت اين مسئله كاملاً روشن هست كه عوامل محيط بيرون سازمان‌، بـه ويژه عوامل محيط جهاني كمتر درون دسترس سازمان بوده و امكان تأثير‌گذاري يا كنترل اين دسته عوامل تقريباً ناممكن است‌؛ اما با وجود اين، درون مقام تحليل مسائل داخلي سازمان، از آن غافل نيستند. كمترين فايده‌اي كه درك اين عوامل دارد اين هست كه ما را درون اخذ استراتژي و خط مشي سازماني‌، واقع‌بين‌تر و در نتيجه موفق‌تر خواهد كرد‌. درون حوزة اخلاق حرفه‌اي نيز، لااقل درون مقام تبيين و تحليل معضلات اخلاقي سازمان، از عوامل فردي، سازماني و محيطي نبايد غفلت كرد‌. غفلت از اين عوامل درون تحليل و تببين علل معضل اخلاقي‌، ما را دچار تحويلي‌نگري و غير واقع‌گرايي مي‌كند كه نتيجه‌اي جز ناكامي درون پي نخواهد داشت‌.

پنيو52 عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفه‌اي را بـه سه جنبه تقسيم مي‌کند:

1. جنبة فردي: يعني ويژگي‌ها و خصوصيات فردي، ارزش‌هاي مذهبي، ملاک‌هاي شخصي، عوامل خانوادگي، باورها و اعتقادات و شخصيت از جمله عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفه‌اي از جنبة فردي هستند. مسلماً فردي کـه فاقد صلاحيت‌هاي اخلاقي شايسته از لحاظ فردي باشد، از معيار‌هاي اخلاق حرفه‌اي متناسبي نيز برخوردار نخواهد بود.

2. جنبه سازماني: عواملي مثل رهبري، مديريت، ارتباط با همکاران، ارتباط با زيردستان و فرادستان، نظام تشويق و تنبيه، انتظارات همکاران، قوانين و مقررات و رويه‌ها، جو و فرهنگ سازماني درون اين حيطه قرار مي‌گيرند. بديهي هست كه نا مطلوب بودن عوامل مزبور، عامل تهديدکنندة اخلاق حرفه‌اي خواهد بود و بالعکس.

3. جنبه محيطي: عوامل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي و همچنين ديگر سازمان‌ها و عوامل رقابتي بين آنـها، از جمله عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفه‌ايست.53

افزون بر اين، كمبود امكانات و ابزار كار‌، نامناسب بودن ابزار‌، فضاي نامناسب كاري‌، حجم كاري مازاد بر توان كارمند‌، محيط شلوغ اداره و رخنـه‌هاي قانوني بر معضلات اخلاقي دامن مي‌زنند‌؛ بي‌ثباتي اقتصادي‌‌، بي‌ثباتي سياسي‌، دردهاي مزمن فرهنگي ـ تاريخي‌ مانند استبدادزدگي كه بـه شدت با فرهنگ مشاركتي و كار تيمي ناسازگار است، آموزش‌هاي نادرست اجتماعي‌ مانند مسئوليت‌گريزي و تنبلي درون كار را نوعي زرنگي تلقي كردن‌، وضعيت نابرابر رقابت جهاني كه تهديدكنندة اخلاق كسب‌وكار است. و ديگر عوامل اين چنيني، بي‌گمان درون وضعيت اخلاقي سازمان تأثير‌گذار است‌.54

تحويلي‌نگري

تحويلي‌نگري يعني ارجاع هر پديدار بـه امري فروتر از آن و اخذ وجهي از آن شيء بـه جاي کنـه و حقيقت آن، کـه منطق‌دانان مسلمان شکل سادة آن را مغالطه کنـه و وجه مي‌نامند.55 تمثيل فيل درون يکي از داستان‌هاي مثنوي معنوي (فيل درون خانـه تاريک) براي آشکار خطاي تحويلي‌نگري مطرح شده است. رهيافتي کـه سيستم را خارج از توصيف زيرسيستم‌هايي کـه آن را تشکيل داده‌اند، توصيف و تبيين مي‌کند و ارتباط بين آنـها را ملاحظه نمي‌كند. تحويلي‌نگري تصور ناقص و ناروا از اخلاق حرفه‌اي هست که آثار زيانبار فراواني دارد؛ بـه گونـه‌اي کـه آن را از موانع عمدة رشد اخلاقي درون سازمان‌ها دانسته‌اند. هري متناسب با تصور خود از يک فعاليت بـه آن مي‌پردازد. تصوري کـه از مقصد داريم، راه و ابزار ما را تعيين مي‌کند. مديران، متناسب با تصورشان از اخلاق حرفه‌اي بـه ترويج آن مي‌پردازند. تصور ناقص يا ابزارانگارانـه مانع ترويج اخلاق درون فرهنگ سازماني مي‌شود. بـه اعتقاد دکتر قراملکي، تحويلي‌نگري درون اخلاق حرفه‌اي ابعاد فراواني دارد كه بـه برخي از ابعاد زيانبار آن اشاره مي‌کنيم:

الف) تحويل اخلاق حرفه‌اي بـه قانون، مقررات، آيين‌نامـه‌ها: قانون نسبت پيچيده‌اي با اخلاق حرفه‌اي دارد. بيشتر قانون‌ها ابتدا اخلاقيات بوده‌اند و به تدريج براي برخورداري از حمايت کيفري از اخلاق، صورت قانون بـه خود گرفته‌اند. اخلاق، روح قانون هست و ضمانت اجرايي آن، بدون قوانين و مقررات است؛ اما اخلاق دامنـه‌اي بسيار فراگيرتر از قانون دارد و تعهدات اخلاقي درون سطح ژرف‌تري از مناسباتِ حرفه‌اي مؤثر است. بـه همين دليل، تحويل اخلاق حرفه‌اي بـه مقررات و قانون آسيب‌زاست.

ب) تحويل مسئوليت‌هاي اخلاقي درون حرفه بـه مسئوليت‌هاي حرفه‌اي: حرفه‌اي بودن درون انجام وظايف شغلي، خود امري اخلاقي است؛ اما اخلاق حرفه‌اي بسي فربه‌تر از مسئوليت‌هاي حرفه‌اي فرد است. درون مواضع فراواني، بسنده بـه شرح وظايف مواجهه حداقلي هست و مسئوليت اخلاقي، فرد را بـه اقدام بيشتر و در مواردي همراه با فداکاري برمي‌انگيزد. مسئوليت حرفه‌اي شما را مجاز مي‌داند کـه سود سال مالي را که تا نيمة دوم سال بعد بـه تعويق بيندازيد؛ اما مسئوليت اخلاقي بـه تسريع درون تقسيم سود سهامداران الزام مي‌کند.

ج) تحويل اخلاق حرفه‌اي بـه هنجارهاي رايج درون مشاغل: بر هر شغلي گفتماني حاکم هست و يکي از عناصر اين گفتمان، هنجارها و آداب رايج درون آن شغل است. بـه دليل اين گفتمان هست که مي‌توان از زبان مديران، مشي استادان و آداب صاحبان مشاغل سخن گفت. اخلاق حرفه‌اي را نبايد همان هنجارهاي رايج درون حرفه دانست. هنجارها گروه ‌وابسته‌اند و جهان‌شمول نيستند. هنجارها مي‌توانند اخلاقي و ضداخلاقي باشند. براي مثال، کم‌کاري مي‌تواند درون محيطي بـه صورت يک هنجار شغلي درآيد؛ درون حالي کـه کم‌کاري درون هيچ نظام اخلاقي پسنديده نيست و در فرهنگ اسلامي بـه منزلة مصداقي از کم‌فروشي نکوهيده شده است.

د) تحويل اخلاق حرفه‌اي بـه مسئوليت‌هاي اخلاقي منابع انساني: اخلاق درون سازمان‌ها را با دو رهيافت مي‌توان بررسي كرد: 1. رهيافت مديريت منابع انساني کـه بر اخلاقي بودن افراد درون مشاغل تأکيد مي‌کند. چنين رهيافتي پيشينة طولاني درون سنت شرقي و غربي دارد. درون منابع اخلاق و آداب حرفه‌اي، غالباً با اخلاق مديران، اخلاق پزشکان و اخلاق مـهندسان روبه‌رو مي‌شويم؛ 2. رهيافتي كه بر آن هست منابع انساني درون کنار ساير مؤلفه‌ها و عناصر، بخشي از هويت سازماني هست و رفتار اخلاقي منابع انساني درون گرو عملکرد اخلاقي سازمان است. سازمان از افراد تشکيل مي‌شود، اما سازمان بـه منزلة شخصيت حقوقي هرگز جمع جبري اشخاص حقيقي نيست. اين تلقي کـه سازمان چيزي جز افراد نيست، تلقي تحويلي‌نگر است. رهيافت استراتژيست‌ها بـه اخلاق حرفه‌اي درون پي سازمان اخلاقي هست و اخلاقي بودن سازمان را مزيت استراتژيک مي‌انگارد.56 سازماني اخلاقي هست که اه، وظايف و ساختار خود را بـه مميزي اخلاقي بسپارد و مناسبات سازماني خود را با همة عناصر محيط داخلي و خارجي گروه‌هاي ذي‌نفع، اخلاقي کند. مديريت مسائل اخلاقي درون شرکت بر اساس رهيافت اول بـه حوزة مديريت منابع انساني محول مي‌شود؛ اما بر اساس رهيافت دوم، نـهاد بالادستي (اعم از شورا، کميته، دفتر و...) زير نظر مستقيم مدير عامل عهده‌دار اخلاق سازمان مي‌شود. نامـهربانانـه‌ترين واکنش بـه اخلاق سازمان، سپردن آن بـه روابط عمومي است. اين سخن هرگز بـه معناي کم‌ارج تلقي نقش روابط عمومي سازمان نيست؛ بلکه نقد تصوري از اخلاق حرفه‌اي هست که پرداختن بـه آن را از وظايف روابط عمومي مي‌داند.

ذ) تحويل منشور اخلاقي سازمان بـه اصول اخلاقي: منشور اخلاقي سازمان متضمن مسئوليت‌هاي اخلاقي شرکت درون قبال حقوق عناصر محيط داخلي و خارجي شرکت است. منشور همان‌گونـه کـه از معناي لغوي آن پيداست، چندوجهي هست و هر وجه آن بيانگر خط مشي اخلاقي شرکت درون قبال يکي از گزاره‌هاي ذي‌نفع درون محيط آن است: خط مشي اخلاقي شرکت درون قبال مشتريان، خط مشي اخلاقي شرکت درون قبال رقيبان، سهامداران، تأمين‌کنندگان، شـهروندان، محيط زيست و برخي از سازمان‌هاي اخلاقي، بـه جاي تدوين منشور چندوجهي اخلاقي، بـه بيانيه‌هايي متضمن چند شعار کلي و اصل عام اخلاقي بسنده مي‌کنند. چنين بيانيه‌هايي بـه صورت کالاي تزييني درمي‌آيند و در مواردي مانع ترويج اخلاق حرفه‌اي درون سازمان مي‌شوند.

و) تحويل منشور اخلاقي سازمان بـه عهدنامة اخلاقي حرفه‌ها: هر حرفه‌اي را عهدنامـه‌اي هست که صاحبان حرفه درون مناسبات شغلي بدان پايبند مي‌شوند. عهدنامة پزشکان، عهدنامة وكيلان، عهدنامة حسابرسان و... عهدنامة اخلاقي درون اخلاقي‌سازي حرفه نقش عمده‌اي دارد؛ اما جهت‌گيري فردگرايانـه دارد و افراد را درون حرفه مورد خطاب قرار مي‌دهد؛ درون حالي کـه منشور اخلاقي سازمان جهت‌گيري سازماني دارد و به اخلاقي‌سازي شرکت مي‌پردازد. اين گمان کـه منشور اخلاقي سازمان چيزي جز عهدنامة اخلاقي نيست، نوعي نگرش تحويلي‌نگري است. امروزه شرکت‌ها درگير مشاغل مختلفي هستند و مناسبات حرفه‌اي سازمان چندگانـه است. بنابراين، منشور اخلاقي سازمان بسي پيچيده‌تر از عهدنامة اخلاقي است.

پيشگيري و درمان تحويلي‌نگري

فيلسوفان پديدارشناسي کـه در تشخيص عارضة تحويلي‌نگري پيشگام بودند، رهيافت پديدارشناختي را روش درمان تحويلي‌نگري مي‌دانستند؛ اما بعد از پنجاه سال کارآيي، شيوه‌هاي آنـها مورد ترديد و نقد قرار گرفت؛ بـه ويژه درون حوزة اخلاق حرفه‌اي پديدارشناسي نتوانست الگوهاي پژوهشي قابل اجرا بـه ميان آورد. از دهة شصتِ سدة بيستم، الگوهاي حل مسئله ميان‌رشته‌اي بـه منزلة رهيافت مؤثر درون پيشگيري و درمان تحويلي‌نگري معرفي شد. متأسفانـه عده‌اي تلقي تحويلي‌نگر از رهيافت ميان‌رشته‌اي اخذ کرده‌اند و آن را بـه مطالعة چندرشته‌اي کاهش داده‌اند. مطالعه چندرشته‌اي بدون الگوهاي حل مسئله، عقيم است.

امروزه تلفيق منسجم رهاو‌رد رشته‌ها و چالش روشمند رهيافت‌ها، دو الگوي اثربخش درون حل مسائل چندتباري شناخته مي‌شوند. مسائل اخلاقي درون حرفه، ماهيت چندتباري دارند و بدون اخذ الگوهاي ميان‌رشته‌اي قابل تحليل نيستند. تلقي تحويلي‌نگر بر چندتباري بودن مسائل اخلاقي پرده مي‌افکند و حصرگرايي روش‌شناختي را درون فهم و تحليل مسائل اخلاقي درون حرفه رواج مي‌دهد و اين امر، خود تحويلي‌نگري را تشديد مي‌كند و بر آن دامن مي‌زند و اين‌چنين حلقة معيوب رشد مي‌کند.

براي پيشگيري تحويلي‌نگري درون ترسيم مسئوليت‌هاي اخلاقي بنگاه‌هايب‌وکار، تدوين سند جامع اخلاقي شرکت را توصيه مي‌کنيم. اين سند متضمن اصول اخلاقي، منشور اخلاقي سازمان و عهدنامـه اخلاقي کارکنان و مديران هست و درون اخلاق‌پژوهي الگوهاي ميان‌رشته‌اي، تحويلي‌نگري را پيشگيري و درمان مي‌کنند.

براي درمان اين معضل، بايد اخلاق حرفه‌اي را بسيار گسترده‌تر از قوانين و مقررات و مسئوليت‌هاي حرفه‌اي و هنجارهاي جاري مشاغل، مسئوليت‌هاي اخلاقي منابع انساني، اصول اخلاقي و عهدنامـه‌هاي اخلاقي حرفه‌ها درون نظر بگيريم. تدوين سند جامع اخلاقي شرکت‌ها کـه به روش پويا بـه صورت دو الگوي تلفيق منسجم رشته‌ها و چالش روشمند رهيافت‌هاست، راه‌حل مناسبي براي اين معضل بـه نظر مي‌رسد.

نتيجه‌گيري

رعايت اخلاق حرفه‌اي درون سازمان، امري لازم و ضروري هست تا سازمان از يک سو جامعه را دچار تعارض نکند و از سوي ديگر، با اتخاذ تصميمات منطقي و خردمندانـه منافع بلندمدت خود را تضمين كند. آن چيزي کـه در مواجهه با مفهوم اخلاق حرفه بايد مد نظر ما قرار گيرد، اين هست که نخست اخلاق حرفه‌اي‌، دربرگيرندة اخلاق فردي و اخلاق شغلي است، اما از هر دو فراتر رفته و به سازمان بـه مثابه يك مجموعه حقوقي ناظر است‌. دوم آنكه‌ امروزه رويكردي استراتژيك بـه اخلاق حرفه‌اي پيدا شده است‌ و به همين دليل مسئوليت معنوي شركت‌ بـه مديران استراتژيست سپرده مي‌شود؛ نـه بـه واحد پرسنلي و نـه حتي بـه مديران اجرايي. سوم آنكه‌ درون حوزة اخلاق بايد دو نوع رويكرد «‌فضيلت‌گرايانـه‌« و «‌مسئله‌محور‌« را از يكديگر تفكيك كرد‌. نگرش سنتي بـه معضلات اخلاقي صرفاً «‌فضيلت‌محور‌« است‌، نـه «‌مسئله‌محور‌«؛ درون حالي كه آنچه از معضلات اخلاقي سازماني گره‌گشايي مي‌كند، رويكرد» «مسئله محور‌« است‌. چون معضل اخلاقي‌، يك مسئله است‌ و براي حل اثربخش آن، نيازمند كسب تخصص و مـهارت هستيم. نکتة اساسي اين هست که ما بايد از تلويحي‌نگري دربارة اخلاق حرفه‌اي پرهيز کنيم. چهارم آنكه‌ اخلاق سازماني نـه لزوماً فرد ـ وابسته و نـه حتي سازمان ـ وابسته و نـه محيط ـ وابسته است؛ بلكه عوامل فردي، محيطي و سازماني درون آن تأثير دارد. بنابراين، ما درون پرداختن بـه اخلاق، نيازمند نگرش سيستمي هستيم. غفلت از اين عوامل درون مقام تبيين و تحليل معضلات اخلاقي، تصميم‌گيري ما را از واقع‌بيني دور خواهد كرد.

منابع

آريان‌پور كاشاني، م، فرهنگ جامع پيشرو آريان پور، تهران، جهان رايانـه، 1385.

اساسنامـه مراکز تربيت معلم، بازيابي درون شده 7 ارديبهشت, 1387، از http://medu.ir ، 1387.

‌اي وارد، جي. ا، «مباني فلسفي اخلاق جهاني روزنامـه نگاري»، ترجمـه پيروز ايزدي، رسانـه، ش ۲، سال هفدهم، ۱۳۸۵.

باقري، خسرو، بيروني کاشاني، راضيه، مباني و اصول اخلاق تدريس مبتني برفلسفه اخلاق اسلامي، درون دست ويرايش، 1387.

جزني، ج، اخلاق تجاري و بازار يابي درون اقتصاد اسلام، تهران، کمال مديريت، 1382.

حسينيان، س، اخلاق درون مشاوره و روانشناسي، تهران، کمال تربيت، 1385.

حميدي، م، فلسفه و سازوکار پاسخگويي درون نظام جمـهوري اسلامي، مشـهد، انديشـه حوزه، 1385.

رابرت, جي، آونز، رفتار سازماني درون آموزش وپرورش، ترجمـه سليمي. ق و فروغي. ا، اصفهان، دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان، 1382.

رشيدي، ب، عصر اطلاعات و مديريت اسلامي، چالش‌هاو راهکارها، دانشگاه آزاد اسلامي، 1385.

قراملكي‌، ا، فرامرز، «جامعه ديني، جامعه‌اي هماهنگ»، انديشـه حوزه، سال 11، بهمن و اسفند 84، ش 56، ص 38 ـ 29.

قراملکي، ا. فرامرز، اخلاق حرفه‌اي، تهران، احد فرامرز قراملكي، 1382.

قراملکي، ا فرامرز، «اخلاق حرفه‌اي درون مديريت علوي»، مجله انديشـه حوزه، شماره 32و 33 بهمن و اسفند 1380 و فرودين و ارديبهشت 1381

قراملکي، ا. فرامرز، «روش شناسي مسئوليت پذيري درون سازمان» انديشـه حوزه، شماره شماره49 و 50 ، آذر و اسفند 1383

مختاري پور، م. سيادت، ع، مباني واصول اقتصاد آموزش وپررورش. اصفهان، جنگل، 1383.

‌اي وارد، جي. ا، «مباني فلسفي اخلاق جهاني روزنامـه نگاري»، ترجمـه پيروز ايزدي، نشريه رسانـه، شماره 66 ، تابستان 1385

مصباح، مجتبي، فلسفه اخلاق، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني€، چ سوم، 1387.

معين، محمد، فرهنگ فارسي، تهران، امير كبير، 1364.

مكارم شيرازي، ناصر، زندگي درون پرتو اخلاق، قم، نسل جوان، 1377

مير سپاسي، ن، مديريت استراتژيک منابع انساني و روابط کار، تهران، مير، 1381.

عاملي، منيژه، بررسي مباني نظري اخلاق حرفه‌اي درون اسلام، پايان نامـه جهت اخذكارشناسي ارشد، تهران، موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، 1381.

ژكس. فلسفه اخلاق: حكمت عملي، ترجمـه ابوالقاسم پورحسيني. تهران، سيمرغ، 1355.

Cadozier,V, The moral profession: A study of moral development and professional ethics, Retrieved from proquest.com, 2002.

Fassin, Yves, "The Reasons Behind Non-Ethical Behaviour in Business and Entrepreneurship", Journal of Business Ethics, 2005, V.60.

Hartog, mary and Winstanley, Diana, Ethics and Human Resource, "Management: Professional Development and Practice", Journal of Business & Professional Ethics, V21, N2, 2007.

Jos, Philip H, "Social Contract Theory Implications for Professional Ethics", journal of Public Administration, V36, N5, 2006.

Moberg, Dennis J., and Mark A. Seabright, "The development of moral imagination", Business Ethics Quarterly. Retrieved from emeraldinsight.com.

Pennino, Clare M, "Managers and professional ethics", Journal of Business Ethics, 2004, 41:337-47.

Wikipedia.com, retrived 15th may 2008

Wilson, Ian, ethics, "social responsibility and strategy", journal of Strategy & Leadership, 2000, Vol. 45

Zionts, T, L, Professional Standards of Educational Manageres: Their Importance and Ease of Implementation, Retrieved from Proquest.com, 2006.

* استاديار دانشكدة مديريت پرديس دانشگاه تهران درون قم.

** دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت آموزشي دانشگاه تهران.

*** كارشناسي ارشد برنامـه‌ريزي آموزشي از دانشگاه علامـه طباطبايي، دريافت: 3/3/88 ـ پذيرش: 19/5/89

mobini1362@Yahoo.com

1 ر.ك: احد فرامرز قراملكي، «روش شناسي مسئوليت پذيري درون سازمان» انديشـه حوزه، ش 49 و 50.

2. ر.ك: همو، اخلاق حرفه‌اي، ص 137.

3 آريانپور كاشاني، فرهنگ جامع، ذيل واژه.

4. Cadozier,V, The moral profession: A study of moral development and professional ethics, Retrieved from proquest.com, p.137.

5. Hartog, mary and Winstanley, Diana, Ethics and Human Resource, Management: Professional Development and Practice, p.6.

6. wikipedia.com.

7. Moberg, Dennis J., and Mark A.Seabright, The development of moral imagination, p.845.

8 ژكس، فلسفه اخلاق: حكمت عملي، ترجمـه ابوالقاسم پورحسيني، ص 92.

9. احد فرامرز قراملكي، اخلاق حرفه‌اي، ص 137.

10 ر.ك: حسينيان، س، اخلاق درون مشاوره و روانشناسي.

11 ر.ك: قراملکي، ا. فرامرز، «روش شناسي مسئوليت پذيري درون سازمان» انديشـه حوزه.

12 احد فرامرز قراملكي، اخلاق حرفه‌اي، ص 105

13 همان.

14 همان.

15. Cadozier, Ibid, P167.

16 احد فرامرز قراملكي، «جامعه ديني، جامعه‌اي هماهنگ»، انديشـه حوزه، ش 56، ص 38 ـ 29.

17 ر.ك: منيژه، عاملي، بررسي مباني نظري اخلاق حرفه‌اي درون اسلام.

18 همان.

19. ر.ك: احد فرامرز قراملكي، اخلاق حرفه‌اي.

20 ر.ك: ج. جزني، اخلاق تجاري و بازار يابي درون اقتصاد اسلام.

21 ر.ك: ب. رشيدي، عصر اطلاعات و مديريت اسلامي، چالش‌هاو راهکارها.

22 ر.ك: م. حميدي، «فلسفه و سازوکار پاسخگويي درون نظام جمـهوري اسلامي»، انديشـه حوزه.

23 ر.ك: منيژه، عاملي، بررسي مباني نظري اخلاق حرفه‌اي درون اسلام.

24 همان.

25 ر.ك: احد فرامرز قرا ملكي، «روش شناسي مسئوليت پذيري درون سازمان».

26 احد فرامرزقرا ملكي، اخلاق حرفه‌اي.

27 ن. مير سپاسي، مديريت استراتژيک منابع انساني و روابط کار.

28. C.f: Zionts, T, L, Professional Standards of Educational Manageres: Their Importance and Ease of Implementation. Retrieved from Proquest.com.

29 ر.ك: رابرت، جي، آونز، رفتار سازماني درون آموزش وپرورش، ترجمـه سليمي. ق و فروغي.

30 همان.

31 ر.ك: احد فرامرز قراملكي، اخلاق حرفه‌اي.

32. م. مختاري پور و ع. سيادت، مباني واصول اقتصاد آموزش وپررورش.

33 ر.ك: ن. مير سپاسي، همان.

34. ر.ك: احد فرامرز قرا ملكي، اخلاق حرفه‌اي.

35. ر.ك: ن. مير سپاسي، همان.

36. Pennino, Clare M, Managers and professional ethics, Journal of Business Ethics, P.242.

37. ر.ك: ذاكر صالحي، 1383.

38. Pennino, Ibid, p193

39. Wilson, Ian, ethics, social responsibility and strategy, journal of Strategy & Leadership, V45, p15.

40. Jos, Philip H, "Social Contract Theory Implications for Professional Ethics", journal of Public Administration, V36, N5, p143

41. Wilson, Ibid, p.16

42. jos, Ibid, p152

43. Fassin, Yves, "The Reasons Behind Non-Ethical Behaviour in Business and Entrepreneurship", Journal of Business Ethics, V, p163.

44 jos, Ibid, p143

45. fassin, Ibid, p163.

46. problem ـ oriented

47 ر.ك: احد فرامرز قراملكي، اخلاق حرفه‌اي.

48. Attitude

49. Approach

50. causal description

51. Problem ـ solving

52. Pennio, Ibid.

53. pennio, Ibid, P.123

54. Fassin, Ibid, P.269

55 ر.ك: احد فرامرز قراملكي، همان.

56 ر.ك: فرد ديويد، 1380به نقل از فرامرز قراملكي.




[جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 17 Aug 2018 05:13:00 +0000



جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی

Khollan Vafa : اخوان صفا: یکم تاریخچه تنویر/روشنگری... من ...

                                 
تاریخچه تنویر/روشنگری

بخش اول
تنویر/روشنگری (به فرانسه Le siècle des Lumières[1](" عصر منور الفکران/روشن رایـان") بـه آلمانی Die Aufklärung) طی سده های هفدهم و هجدهم اروپا را درنوردید. جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی  روشنگری با آرائی نو درباره خدا، جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی عقل، طبیعت و بشر دیدگاهی ارائه کرد کـه پذیرشی فراگیر یـافت و محرک تحولاتی انقلابی درون هنر، فلسفه و سیـاست شد.  مـهم ترین اصل درون اندیشـه روشنگری استفاده از عقل و بزرگداشت آن بود؛ نیروئی کـه انسان بـه یـاری آن جهان فهمد و شرایط خویش بهبود دهد.  اه انسان عاقل/خردمندب دانش، آزادی و سعادت شمرده مـی شد. 
روشنگری هم نـهضت بود و هم حالتی فکری.  این لفظ نمایـانگر مرحله ای درون تاریخ فکری اروپاست ولی درون عین حال وسیله ای هست برای شرح برنامـه اصلاحاتی کـه نویسندگان، فیلسوفان و دانشمندان متنفذ فرانسوی ، معروف بـه "روشنگرا/فیلوزوف" الهام بخش شان ایمان مشترک بـه امکان تحقق دنیـائی بهتر بود.  اهمـیت ویژه روشنگری درون اصول خود با عمل گرائی است.
در ارتباط با خصیصه/سرشت  و دستاوردهای روشنگری دو مکتب فکری متعارف/سنتی وجود دارد.  اولی روشنگری را قلمرو نخبگانی متمرکز بر پاریس و عمدتا نـهضتی فرانسوی مـی بیند، درون حالی کـه دومـی آنرا پدیده ای بین المللی مـی شناسد کـه به شمار کشورهائی کـه از آن تأثیر پذیرفتند وجوه متفاوت دارد.  گرچه بیشتر شارحان گرایش شان بـه دومـی است، با توجه بـه نبوغ شماری از فیلوزوف ها و همراهان شان تأکید بر فرانسه  بیراه نیست.  بر خلاف دیگر نامـهائی کـه مورخان بکار مـی برند "روشنگری" مورد علاقه و استفادهانی بود کـه به قدرت ذهن درون آزاد سازی و اصلاح اعتقاد داشتند.
معنای روشنگری
برنار لو بوویـه دو فونته نل،[2]دانشمند و ادیب فرانسوی با خوش بینی درون مورد قرن جدید مـی نویسد "که روز بروز روشن رای تر مـی شود که تا بدانجا کـه در مقام مقایسه کلیـه قرون ماضی درون تاریکی افتند". جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی  امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی،  در سال 1784 با مرور این تجربه، رهائی از خرافات و جهل را خصیصه بنیـادی روشنگری شمرد. 
پیش از مرگ کانت درون 1804 ایده آلیست های رومانتیک بـه روح عصر روشن رایـان پشت پا زده، اعتماد روشن رائی بـه حس تشخیص خوب و بد با دیکتاتوری و ترور انقلابی [ فرانسه] بـه سُخره  گرفته شده و عقل گرائی اش را نکوهیده خود بینانـه یـا بکلی غیر انسانی خوانده بودند.  با این همـه بخش اعظم فحوای روشنگری درون لیبرالیسم، تساهل و احترام بـه قانون درون جوامع اروپائی و دیگر جوامع غربی دوام آورده است.  بنابراین هیچ خاتمـه ناگهانی یـا وارونگی درون ارزش های روشنگری نبوده است. 
شروع روشنگری هم ناگهانی نبوده است.  آگاهی ها و تبلیغات فیلوزوف ها باعث شده مورخان جایگاه روشنگری را درون قرن هجدهم یـا بین دو انقلاب – انگلستان 9-1688 و فرانسه 1789 – بدانند، هرچند تکوین آنرا حتما در اومانیسم رنسانس پی گرفت کـه مشوق علاقه عالمانـه بـه متون و ارزش های یونان و رم باستان باستان/کلاسیک شد.  روشنگری با روش های تکمـیلی انقلاب علمـی[3]: جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی عقلانی و تجربی شکل گرفت.  نوجوانی اش بـه دو دهه پیش و پس از 1700 بر مـی گردد، وقتی نویسندگانی چون جاناتان سوئیفت بمنظور تأثیر گذاری بر روشنفکران دنیوی/علمانی/عالمـی/سکولار  زاده افزایش رفاه، سواد و انتشارات بـه استفاده از "توپخانـه واژگان" مـی پرداخت.  هر زمان کـه خرد و تحقیق مـی توانست اقتدار/مرجعیت سنتی را بـه چالش کشد آراء و اعتقادات آزمایش مـی شد. 
خاستگاه های اندیشـه روشنگری
در فرهنگ جهان وطنی، این تفوق زبان فرانسه بود کـه فرانسویـان قرن هفدهم را قادر ساخت پایـه های تعالی فرهنگی را بگذارند و مشوق فیلوزوف ها شد که تا مبدل بـه معلمان اروپای قرن هجدهم گردند.  اندیشـه قلمرو فلسفی برتر از  علائق فرقه ای یـا ملی انتقال آراء را تسهیل کرد.  دنی دیدرو دانشنامـه نگار بـه دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی نوشت "از اینکه همچون شما شـهروند شـهر بزرگ جهانم بخود مـی بالم."  ادوارد گیبون مـی نویسد "فیلسوف مـی تواند اروپا را جمـهوری بزرگی بیند کـه شـهروندان گوناگونش تقریبا بـه یک سطح از ادب و تهذیب رسیده اند.  این سخن بزرگانـه از مولف تاریخ انحطاط و سقوط امپراتوری رم[4] (88-1776) یـاد آور/ متذکر خاستگاه مشترک این ادب و تهذیب، علم و اطلاع از متون و منابع یونان و رم  باستان است.
دانشمندان روشنگری مـیراث مشترک، مسیحی و در عین حال کلاسیک/یونان و رم باستانی را تصدیق مـی د.  درون رد، یـا دست کم باز تفسیر یکی و تخریب دیگری، از اعتمادانی برخوردار بودند کـه باور داشتند آقا و ارباب سرنوشت خویش اند.  با عالم کلاسیک احساس قرابت کرده دستاوردهای یونانیـان را – کـه وجود نظم درون طبیعت و اصل حاکم بر آن، ذهن استدلالی، را کشف د – و کارهای بزرگ رومـیان را کـه ضمن پذیرش فرهنگ یونانی نظم و سبک تازه ای ابداع د، تکریم مـی د؛ بخش اعظم قوانین مدنی و کلیسا برپایـه قوانین آنان گزارده شد.  متفکران روشنگری آکنده از آراء و زبان یونان و رم باستان بودند و در عین حال اعتقادات دینی آنـها را نداشتند.  برخی متفکران روشنگری جایگزین دین مسیح را درون علم و شماری درون نوعی نئو پیگانیسم/کافرکیشی نو[5] یـافتند و وجه مشخصه شان اینکه اخلاقی مـی خواستند کـه بجای دین مبتنی بر عقل باشد.
نقش علم و ریـاضی
جان دان، شاعر انگلیسی، مـی نویسد "فلسفه نو همـه را بـه شک مـی اندازد."   شعر و نمایشنامـه[6] های اوائل قرن هفدهم مالامال  از عبارات سردرگمـی و حیرت درون باره گیتی، خدا و مردم (انسان) است.  در حالی کـه نجوم نوین خورشید مرکز[7] کوپرنیک و گالیله پذیرفته مـی شد ارکان ارتباط وثیق/استوار مـیان دین، اخلاق و طرح مرسوم/سنتی از طبیعت بـه لرزه درون آمد. 
در این روند ریـاضیـات جایگاه محوری را بـه خود اختصاص داد.  بـه قول فیلسوف فرانسوی رنـه دکارت ریـاضیـات "علمـی هست عام کـه باید تمام دانستنی ها درباره مقدار و اندازه را بشکل مستقل از هرگونـه موضوع خاص توضیح دهد."  ریـاضیـات  ریـاضی دانان را آن نیرو داد کـه پلی روی شکاف های مـیان حدس و یقین معقول زنند: بدین ترتیب بود کـه اختر شناس آلمانی یوهان/یوهانس کپلر[8] از پژوهش خود درون مقاطع مخروطی[9] بـه قوانین حرکت سیـارات موسوم بـه قوانین کپلر[10] رسید.  وقتی فونته نل درون مورد دکارت مـی نویسد: "گاه باشد کـه مردی لحن سده ای تعین کند،" تنـها ریـاضیـات او را درون نگر نداشت.  منظور بیشتر اسلوب و فلسفه ای بود کـه از کاربرد استدلال ریـاضی درون گشودن رازهای جهان استنتاج کرد و مجموع آن مکتب دکارت/کارتزینیسم[11] با تأثیری چنان نافذ بود. 
فیلسوف انگلیسی، فرانسیس بیکن[12]، کـه در نـهایت مشخص شد درون تأثیر گذاری همپای دکارت بوده مسیری متفاوت پیش گرفت.  وی خواستار علمـی نو مبتنی بر تجربه منظم و مشترک و ثبت نظام مند نتایج بود.  تنـها زمانی مـی توان قوانین عام/کلی وضع کرد کـه پژوهش داده های کافی درون اختیـار گذارده باشد؛ بعد از آن مـی توان با استدلال استقرائی[13] بدان صورت کـه در "نو ارغنون"[14] (1620) شرح داده بـه استنتاج از "فقرات و بالا رفتن تدریجی و بی وقفه  به صورنب کـه در نـهایت بـه جامع ترین اصول انجامد" پرداخت.  حتما این اصول با آزمایشـهای بیشتر بـه محک تجربه خورده و اثبات شود.
روش بیکن مـی توانست بـه انباشت دانش انجامد.  درون عین حال خود اصلاح گر هم بود.  درواقع درون تأکید خود بر عمل از برخی جهات مدرن هم بود.  مـهم اینکه درحالی کـه انسان گرای متورع/پارسای انگلیسی، سر تامس مور[15] اتوپیـای خود را سرزمـینی دور دست قرار داده بود بیکن جایگاه آتلانتیس نوی (1627) خود را درون آینده قرار مـی داد.  او مـی گفت دانایی/دانش قدرت است.  ممکن هست اصل این گفته از دیگران باشد اما همراه با این اعتقاد روشن بینانـه بود کـه بشر بر طبیعت استیلا مـی یـابد.  بدین ترتیب دو قطب تلاش علمـی ، عقلانی و تجربی، برقرار شد کـه انسان های روشن رای مـیان آن دو نقشـه زمـینـه آینده بهتر را ترسیم د.
در حالی کـه دکارت سلطه خویش بر آراء فرانسویـان را حفظ کرد، آنسوی کانال [مانش][16]سِر اسحاق نیوتن، اعجوبه ریـاضی و آزمایش گری کاردان و منظم درون حال قد علم برابر وی بعنوان چالشی بزرگ بود.  کتاب وی اصولِ ریـاضی فلسفه طبیعی[17] کـه معمولا بـه اختصار پرینسیپیـا خوانده مـی شود از لحاظ اعتبار و تأثیر بر حقیقت جوئی قرن هفدهم همطراز  گفتار درون روش[18] دکارت است.  نیوتن بکلی از دکارت جدا نشد و به ایده بنیـادی وی کـه جهان را بـه چشم یک ماشین مـی دید وفادار ماند. اما  ماشین نیوتن طبق مجموعه ای از قوانین کار مـی کرد وکلامش آن بود کـه اصل جاذبه درون همـه جا حاضر و موثر است.  اینک بار اثبات بر دوش پیروان مکتب دکارت افتاد که تا نشان دهند نـه تنـها مکانیک دکارتی[19]شان توضیح درست تری از جهان مـی دهد بلکه روش شان درست تر است. 
ریـاضی دان هلندی ، کریستین هویگنس،[20] از شاگردان وفادار دکارت نخستین نظریـه قابل دفاع درون باره نیروی گریز از مرکز را وضع کرد.  او تصدیق مـی کرد فرض نیوتن درون مورد نیروی جاذبه مـیان اعضای منظومـه شمسی را نتیجه گیری های درستش از آن توجیـه مـی کند اما که تا آنجا پیش نمـی رفت کـه بپذیرد نیروی جاذبه بر هر جفت از ذرات، صرفنظر از اینکه که تا چه حد ریز باشند، تأثیر مـی گذارد.  بنظر هویگنس استنباط نیوتن از جاذبه بعنوان ویژگی/خصلت ذاتی ماده جسمانی[21]چرند بود و بسیـاران دیگر با این نظر هویگنس همداستان شدند کـه نیوتن بـه کیفیـات "باطنی/خفیـه"[22] قرون وسطی رجعت مـی کند.
اما بـه مرور مردم کار نیوتن را دریـافتند.  درون سال 1732پییر لوئی دو موپرتویس[23]با حمایت از حق نیوتن درون استفاده از اصلی کـه هنوز منشأ آن ناشناخته بود پیروان مکتب دکارت را بـه موضع تعی راند.  ولتر درون سال 1734 درون نامـه های فلسفی[24] خویش نیوتن را "ویرانگر نظام دکارت" معرفی کرد. اعتبار وی مسئله را حل و فصل کرد.
استفاده  موفقیت آمـیز از فیزیک نیوتن درون زمـینـه های مختلف درستی آن را اثبات کرد.  بازگشت دنباله دار هالی بدقت پیش بینی شد.  ابداع ترازوی فنری[25] توسط شارل آگوستین دو کولن[26] ثابت کرد قانون مجذور معنیوتن[27] درون جذب الکترومغناطیسی صادق است.  مکتب دکارت طبیعت را که تا سطح مجموعه ای از عادات درون دنیـای قواعد تقلیل مـی داد؛ درحالی کـه نگرش جدید بـه رویدادها و اوضاع و احوال هم توجه مـی کرد. مشاهده و تجربه  نشان داد طبیعت نامنظم و پیش بینی ناپذیر است- کلافی سر درون گم از نیروهای متعارض.
در نظریـه کلاسیک فرض بر این بود کـه همـه افراد بشر از عقل برخوردارند و قوانین آن تغییر نا پذیرند.  اما درون اروپای دوره روشنگری سرخوردگی فزاینده ای نسبت بـه سیستم ها وجود داشت.  خلاق ترین دانشمندان انگیزه کافی به منظور اکتشاف درون خط مقدم علم یـافتند: رابرت بویل[28]فیلسوف طبیعی انگلیسی کـه از "فلسفه مکانیکی"[29]جانبداری مـی کرد کـه عالم را ماشین/دستگاهی عظیم مـی دید کـه حرکت اجزاء آن باعث و بانی تمامـی پدیده های طبیعی است؛ ویلیـام هاروی کاشف انگلیسی ماهیت واقعی گردش خون؛ و آنتونی فیلیپس فان لیوونـهوک [30] مـیکروسکوپ ساز هلندی کـه قدرت مشاهده دقیق امکانش داد که تا در 1674به مطالعه باکتری و پروتوزوئرها [31] نشیند.  جدل فریقین (معان نیوتن و دکارت)سازنده بود زیرا هر دو روش عقلانی و تجربی به منظور پیشرفت ضرورت داشت.
نیوتوتن نزدانی  که درون ایجاد حال و هوای روشنگری شریک بودند فوق العاده اهمـیت داشت زیرا نظام جدید وی درون عالمِ انواع شک و تردید، یقین هائی ارائه مـی داد.  این اعتقاد رواج یـافت کـه نیوتن یکبار و برای همـیشـه طرز کار جهان را شرح داده است.  این تجربه گرای محتاط و متورع/پارسا بر ایده بزرگ روشنگری نقش نبوغ زد: این ایده کـه افراد بشر، با هدایت چراغ عقل مـی توانند تمامـی پدیده های طبیعی را توضیح دهند و دست بکار پژوهش جایگاه خویش درون جهانی گردند کـه دیگر مرموز نبود.
با این حال بسا کـه شخص درون روشنگری  بیشتر از هم پاشیدگی بیند که تا پیشرفت، یـا فرو ریختن نظریـه ها بجای اثبات حقایق.  این امر حتی درون حیطه رو بـه رشد علوم فیزیکی/طبیعی صدق مـی کرد.  به منظور سنجش حال و هوای عالمِ فکر و مد روز، اوضاع سالن/نمایشگاه[32] های فرانسه و موسساتی چون انجمن سلطنتی[33] درک آنچه بحران اذهان اروپائی درون اواخر سده هجدهم را تشکیل مـی داد ضروری است.
در قلب این بحران وارسی انتقادی دین مسیح، مبنای آن درون انجیل و مرجعیت متجلی درون کلیسا بود.  در سال 1647 فیلسوف فرانسوی  پیر گاسندی/گسوندی[34] فلسفه ذریة/ذره گرائی/اتمـیستیِ[35] مطرح درون طبیعت امور لوکرتیوس[36] را احیـا کرد.  گسوندی/گاسندی بـه تأکید مشیت الهی را پشت سر اتم ها و فضاهای خالی مشرب فلسفی اپیکور مـی دید.  نتیجه حتمـی وارسی انتقادی بهم ریختن یقین و قطعیت موجود بود، زیرا نگرش مسیحی بـه ایمان اشخاص یـا اصول اخلاقی یـا حتی تاریخ محدود نبوده شامل کل ماهیت عالم خدا مـی شد.  این تأثیر پژوهش علمـی را حتما در زمـینـه گسترده تر انقلاب فکری بر رسید.  درون آن روزگار انواع متفاوت دانش بوضوح از یکدیگر متمایز نبود، زیرا بر خلاف عصر تخصص امروزین،  نظام ها و واژگان مختص بـه خود نداشتند.
تأثیر لاک
نوشته های فیلسوف انگلیسی جان لاک طیف گسترده علائق/شئون/اموری[37] را کـه فرهیختگان/مـهذبان مـی توانند بدان پردازند و ارزش نتیجه: تمـییز، دانائی/موشکافی و ابتکار را فاش مـی کند.  خاطرات سفرش درون فرانسه [38](9-1675) آکنده از/مزین بـه ملاحظاتی هست در گیـاه شناسی، جانور شناسی، پزشکی، آب و هوا، همـه نوع ابزار، آمار و ارقام، بویژه درون ارتباط با قیمت ها و مالیـات.  درآمدی گویـا بـه روشنگری کـه در آن همواره ممکن/عملی بـه اهمـیت ذهنی/مٍثالی هست و علوم طبیعی مـی تواند مـهم تر از ما بعد الطبیعه باشد.
لاک سال های بین 1683 که تا را 1689 را درون گریز از سلطنت گرائی افراطی بـه پناهندگی درون هلند گذرانید.  درون آنجا با دیگر ادبای تبعیدی کـه در بیزاری از سیـاست های دینی لوئی چهاردهم  که اوج آن ابطال فرمان نانت [39] (در 1685) و فرار بیش از 200.000 هوگنوت از فرانسه بود، با یکدیگر متحد شده بودند. درون این دوران لاک مقاله درون تساهل[40] را نوشت (1689).  همزمانی/تقارن سرکوب هوگنوت ها با انقلاب سال 9-1688 انگلستان درون جامعه ای کـه بردباری خود را فرو گذرده بود بحثی را دامن زد کـه ثمراتی  متقابل داشت. مترقی[41] ها پذیرای این فکر لاک شدند کـه حاکمـیت با مردم هست و شاه، صرفا کارگزار آنان.
دومـین رساله حکومت مدنی[42] (1690) لاک توجیـه نظری/تئوریک دیدگاه سلطنت تعاقدی/قراردادی بر مبنای توافقی ابطال پذیر مـیان حاکم و محکوم (حکومت گر و حکومت پذیر) ارائه داد.  اما بیش از همـه نوشته هایش درون مورد تعلیم و تربیت، تساهل و اخلاقیـات بود کـه بالا ترین تأثیر را فیلوزوف ها گذارد کـه از دید شان نظریـه های سیـاسی لاک تنـها مـی توانست فایده دانشگاهی داشته باشد.  لاک نخستینی بود کـه فلسفه را تحقیق انتقادی محض دید کـه مسائل خاص خود را دارد ولی درون اساس مانند علوم دیگر است. 
هدف روشن  تحقیق درون فهم بشر[43] (1689) وی "پژوهش درون دانش اصیل بشر و وسعت و قطعیت آن؛ همراه با مبانی و درجات ایمان، عقیده و موافقت" بود.  از نظر لاک، ذهن مواد عقل و دانش را از تجربه مـی گیرد.  بر خلاف این نظر دکارت کـه بشر مـی تواند افکار ذاتی/فطری داشته باشد،  نظام دانش لاک متشکل از افکاری هست که از طریق مشاهده اشیـاء و موضوع های خارجی و تفکر درون باره شواهدی کـه حواس درون اختیـار مـی گذارد درون ذهن نقش مـی بندد.  از دید لاک ارزش های اخلاقی از احساس لذت و درد/الم ناشی مـی شود و ذهن، آن تجاربی را کـه لذت بخش هست رقم نیک زند.  هیچ آراء ذاتی/فطری وجود ندارد؛ هیچ شرارت فطری درون کار نیست.
به هر روی لاک راهی را برروان خود گشود که تا به نتایجی رسند کـه احتمالا بسیـار با مواضع استاد شان فاصله دارد.  یکی از آنان جرج بارکلی/برکلی[44]، اسقف ایرلندی هست که درون رساله مبادی دانش بشر[45] (1710) خود تأکید مـی کند هیچ دلیلی بر اینکه ماده فراتر از ایده آن درون ذهن وجودی داشته باشد درون دست نیست.  بیشتر فلاسفه بعد از دکارت مسئله دوگانگی ماده و ذهن را با اتخاذ موضعی ماتریـالیستی/ماده گرایـانـه حل د، برکلی  بر خلاف آنان کـه ذهن را حذف مـی د ماده را حذف کرد و به همـین علت بـه حال خود گذارده شد. 
احتمالا لاک علمـی تر از برکلی بود و قطعا بیش از وی هماهنگ با دغدغه های فکری و عملی عصر.  درون بحث ارزش های اخلاقی استدلال تازه ای بـه نفع تساهل ارائه کرد.  مـی گفت معتقدات، همچون دیگر تفاوت های بشری عمدتا ناشی از محیط اند.  بنابراین نمـی توان بـه این نتیجه رسید کـه بهبود اخلاقی حتما وظیفه جامعه باشد؟  کلام آخر اینکه از آنجا کـه بی خردی انسان ها زاده افکار و آراء نادرستی هست که با تعلیم و تربیت غلط القاء شده نباید آموزش و پرورش مـهم ترین دغدغه حکمرانان باشد؟  طرح این پرسش ها پیش درآمد برنامـه روشنگری بود. 
روشنگری آغازین
اگر لاک متنفذ ترین فیلسوف درون بحث های داغ پایـان قرن [46]هلند بشمار آید پر کار ترین نویسنده و مربی فیلسوف فرانسر بل[47] بود کـه ولتر "سر سلسله فیلسوفان شکّاک" اش خواند.  همچنین مـی توان وی را سر حلقه دانشنامـه نویسان شمرد زیرا روزنامـه نگار تر از یک فیلسوف و در علائق، اطلاعات و آراء گلچین کننده از این جا و آنجا بود.  عنوان اخبار جمـهوری ادبیـات[48] (7-1648) خود گویـای روش و آرمان این شیوه متعالی روزنامـه نگاری است.  فرهنگ تاریخی و انتقادی (1697) وی با استفاده از شیوه باور پذیر مقالات زندگی نامـه ای فریب ها و مغالطه های گذشته را هویدا مـی کرد.  مـی گفت "مبانی شک خود مشکوک اند؛ بنابراین حتما وجوب شک خود شک کنیم." بل علیرغم نداشتن معیـاری درست به منظور حقیقت یـا نظامـی به منظور سنجش شواهد با نفرتی کـه از جزمـیات و  بدگمانی کـه به مرجعیت داشت بـه وضعیت دانش درون حال حاضر اهمـیت مـی داد. 
نقش ماندگاری کـه در مبادلات فرهنگی عصر خود داشت نمایـانگر اهمـیت جمـهوری هلند[49] درون قرن هفدهم است.  ثروت حاصل از تجارت، دریـانوردی و سرمایـه گذاری، توام با تساهل کـه یـهودان سفاردی، پروتستان های فلاندر و دیگر پناهندگان را درون کنارانی کـه صرفا درون طلب جامعه ای نسبتا باز بودند بدان سرزمـین جلب کرد، همگی دست بهم داده محیط مساعد منحصر بفردی به منظور خلاقیت هنری ادبی و فعالیت اقتصادی ایجاد کرد.  روح علمـی بر کشور مستولی شد.  تلاش پیتر د هوگ[50] به منظور یـافتن شیوه های تازه بـه تصویر کشیدن نور، تلاش باروخ/بندیکت دو اسپینوزا[51] درون جستجوی نظامـی عقلانی کـه جامع کل حقیقت روحانی باشد، استفاده آنتونی فیلیپس فان لیوونـهوک از مـیکروسکوپ به منظور آشکار ذرات ناپیدا، تشریح کالبد انسان توسط هرمان بورهاف،[52] دقت یون بلاو[53] درون ترسیم نقشـه و هویگنس درون ساخت ساعت پاندولی جدید، هر یک بـه تنـهائی نمایـانگر آن اشتیـاق بـه کشف هست که هلند قرن هفدهم را درون جایگاه کانونی بین رنسانس/نوزائی و روشنگری، با برخی خصایل خلاقیت هر دو دوره قرار مـی دهد. 
بنابراین درست و بجا بود کـه بیشتر نوشته هائی کـه به شکل گیری روشنگری کمک کرد از چاپخانـه های مـهاجر هوگنوت، لوئی الزویر درون آمستردام و لیدن درون آید.  اینـها هیچگونـه کمبود مطلب نداشتند.  تنـها معرفت نبود کـه در بازار مشترک فرهنگی کـه در خدمت نیـازهایـانی بود کـه رهبر یـا پیرو مدهای فرهنگی بودند بالید؛ آنچه بـه همـین اندازه اهمـیت دارد، هر چند سنجش اش دشوار تر هست تأثیر نسبی گرائی نو مبتنی بر حقایق قابل مشاهده درون باره جهانی بود کـه روز بروز گسترده تر مـی شد.  هویگنس درون مورد دکارت نوشته بود "اصولی را کـه طبق آنـها مـی توان هر آنچه را درون طبیعت وجود دارد دریـافت" جایگزین افکار و آراء کهن ساخت.  
مرتبط با این اعتماد بـه قدرتِ خرد،  تعصب علیـه دانش هست که مـی تواند بحث را تشویـه/تحریف کند.  ریـاضی دان فرانسوی، بلز پاسکال[54] نمونـه بی نقصی از این چهارچوب فکری عقلانی/خرد گرایـانـه مستعد خود اندیشی است.  درون فرانسه، هدف چهره های برجسته کلاسیک گرائی/کلاسیسیزم[55] رایج  وضع قانون بود: به منظور زبان (نقش اصلی توسط آکادمـی فرانسه)، به منظور نقاشی (آنطور کـه در آثار نیکلا پوسن[56] آمده)، حتی درون مورد تئاتر، کـه نمایشنامـه های آکنده از اوج احساس و تعارض محض آرمان و شخصیت ژان راسین، از طریق ماندن درون چارچوب کهن الگوهای یونانی خود تأثیر گذار شد. 
روشنگری اسکاتلند
در 1762 ولتر  به شیوه ای کـه مشخصا بر انگیزنده هست نوشت "امروز قواعد ذوق[57] همـه هنرها، از شعر حماسی گرفته که تا باغبانی را، از اسکاتلند دریـافت مـی کنیم."  معاصران ادینبرو را "سرچشمـه نبوغ" مـی نامـیدند": تلاقی اذهان، آراء و انتشارات درون نیمـه دوم قرن هجدهم درون همـین اسکاتلند صورت گرفت.  بنیـامـین فرانکلین درون خود زندگی نامـه اش (1974) بخوبی روح حاکم بر اسکاتلند را شرح داده است: "افراد خوش مشرب  بندرت بدام [جدل] مـی افتند، بجز حقوق دانان، دانشگاهیـان، و انواعانی کـه در ادینبرو تربیت شده باشند."
گرچه فرانسه و انگلستان تامـین کننده منابع برخی از آرائی  بودند کـه ادینبرو جذب کرد روشنگری اسکاتلند همچون همتای فرانسوی خود از شخصیت های اشرافی بهره ای نگرفت.  نیروهای محرک روشنگری اسکاتلند از یک سو مردم آن خطه بودند کـه بنحوی چشمگیر خوب تربیت شده بودند (مـیراث دین پیرائی/اصلاحات پروتستان درون اسکاتلند) و در سوی دیگر، نبود آنچه بـه جامعه انگلیس فرم و جهت مـی داد – پیشینـه دراز و موسع  از استخراج قدرت/اعتبار/مرجعیت از نظام حقوق عرفی مبتنی بر سنت و سابقه.  همانطور کـه جان ناکس[58] رهبر دین پیرائی اسکاتلند دریـافت اسکاتلند نیـازمند یـافتن روش دیگری به منظور حل و فصل اختلافات بود، راه حلی کـه از توسل بـه زور توسط بزرگترین گروه متنازع، یـا سنت های انگلیسی نظم و تقدم، بپرهیزد.  اندیشـه های روشنگری درون ادینبرو دستورالعملی به منظور رشد شد کـه با اندیشـه های همنام خود درون پاریس و لندن متفاوت و مبتنی بر خرد، بحث و شواهد بود.
چند شخصیت درون روشنگری اسکاتلند نقش بنیـادی داشتند: با نگاهی بـه گذشته مـهم ترین آنـها را فیلسوف دیوید هیوم، و اقتصاد دان آدام اسمـیت مـی بینیم کـه همطراز هایشان درون آن روزگار تامس رید[59] و دوگالد استوارت[60] بودند.  اما روشنگری اسکاتلندی نـه یک مکتب فلسفی واحد و نـه یک فکری منفرد بود. اما بودنش قطعی است: انگاره ها و مناظره آنـها.  مردانی کـه به پرورش این انگاره ها و بحث و جدل درون آنـها هنگام حضور درون انجمن ها و خوردن و نوشیدن درون مـیخانـه های شـهر قدیم درون ادینبرو پرداختند، درون بسیـاری جبهه ها نشاط و ی ایجاد د. 
این ذوق درون معماری بود کـه در کار رابرت آدام و برادرش جیمز دیده مـی شود و رابرت پلی فیر درون وقت مناسب بـه پیگیری آن پرداخت؛ و در شعر و ادب، کـه برجستگانش عبارتند از هیو بلر، دارنده نخستین کرسی  استادی فن بیـان درون دانشگاه ادینبرو و شعرایی چون جیمز تامسون، آلن رمزی، و رابرت برنز بی همتا، و جان هوم نمایشنامـه نویس.  روشنگری اسکاتلند درون عین حال نـهضتی درون هنر بود، بویژه درون هنر پرتره کـه آلن رمزی (پسر شاعر) و هانری ریبورن[61] بـه موازات پرتره سازانی چون جیمز تاسی،[62] برادر زاده اش ویلیـام تاسی و جان هنینگ[63] کـه در ساخت پرتره های ریز با موم و چسب چیره دست بودند.  درون همـین حد از اهمـیتانی اند کـه تاثیراتی ماندگار و شکل دهنده بر علومـی چون ریـاضی (کالین مک لورن[64])، پزشکی (ویلیـام کالن[65])،شیمـی (جوزف بلک[66])، مـهندسی (جیمز وات و تامس تلفورد[67])، و زمـین شناسی جیمز هاتون[68]) گذاردند.
پشت سر و محرک تمامـی این فعالیت ها پیشرفت ها/تحولات فلسفه بود کـه گرچه بـه تعریف مکتبی واحد نپرداخت زمـینـه ای به منظور تلاش های فکری فراهم کرد کـه مختص بـه روشنگری اسکاتلندی بود.  این تحولات چهار خصیصه کلیدی داشت.  نخستین آنـها شک درون اشکال گوناگون عقل گرائی و تلاش های متفکرانی چون دکارت درون فرانسه و  گاتفرید ویلهلم لایبنیتس[69] درون آلمان به منظور یـافتن روشی واحد یـا مجموعه ای از قواعد عقلانیت بود کـه بتوان کل حقیقت را از آن استنتاج کرد.  دومـی جایگاه مـهمـی بود کـه برای دلالت های حس[70] و عاطفه/احساس[71] (بدان صورت کـه در مکتب حس اخلاقی/تشخیص نیک و بد[72]" کـه توسط ارل سوم شفتسبری و در "فلسفه عقل سلیم[73]" کـه در قرن هجدهم درون اسکاتلند شکل گرفت، آمده) قائل بودند.  سومـی گرایش بـه روش های تجربی درون پژوهش بود.  چهارمـی کـه باعث و بانی همـه اینـهاست، درون عنوان نخستین و در نـهایت مـهم ترین اثر هیوم[74]، رساله درون طبیعت بشر (40-1739) یکی از دو مـهمترین کتابهائی کـه در این دوره درون آمد، جایگاهی برجسته یـافت.  رویـای هیوم کـه دیگران هم درون آن سهیم بودند این بود کـه علم بـه طبیعت بشر را بعنوان وسیله تشخیص عقاید درست از نادرست، جایگزین توسل بـه اشکال عقل گرائی کند. 
به گفته برخی روشنگری اسکاتلندی درون 1740 آغاز شد اما درون این گفته تاریخ انتشار رساله هیوم کـه حاصل کار توان فرسای منظم وی درون سالهای دهه 1730 هست نادیده گرفته مـی شود.  نخستین دو جلد رساله 37 سال جلو تر از دیگر اثر براستی بزرگ روشنگری اسکاتلند، پژوهشی درون ماهیت و علل ثروت ملل [75] اسمـیت[76] منتشر شد.  کتاب بسیـار تأثیر گذار دیگر اثر سترگ فرانسیس هاچسن، پژوهشی درون منشأ آرا ما درباره زیبائی و فضیلت (1725)بود.  هاچسن کـه استاد دانشگاه گلاسکو بود الهام بخش عمده شاگرد خویش اسمـیت و جانشین وی درون اقتصاد، تامس راید بود.
عمده کانون فعالیت روشنگری اسکاتلندی شـهر ادینبرو بود، اما این فعالیت بخشی از یک پدیده وسیع تر اسکاتلندی بود کـه در گلاسکو و آبردین هم دست کمـی از ادینبرو نداشت.  جدلی مردان ادینبرو، کـه فرانکلین بدانـها اشاره کرده مـهارت های خود را بهبود مـی دادند – هنگام صرف یک بطر کِلِرِت، سر مـیز شام درون مـیخانـه ای درون اسکاتلند کـه در آن گرد مـی آمدند، درون بسیـاری از مقالات و کتابهائی کـه چاپ مـی شد و در انجمن علمـی کـه در آن دوران شکل مـی گرفت و از مـیان مـی رفت.  این انجمن ها درون پی جوئی متفاوت و به لحاظ فکری رو بـه پیشرفت بودند: از جمله، انجمن محترم ارتقاء علم کشاورزی درون اسکاتلند[77] کـه در هشتم ژوئن 1723 تأسیس شد، و انجمن ارتقاء علم پزشکی[78] کـه در سال 1731 تشکیل شد و انجمن دانشجوئی درون کنار آن کـه در سال 1734 شکل گرفت.  نخستین جلد از مقالات منتشر شده انجمن ارتقاء علوم پزشکی با عنوان مقالات و ملاحظات پزشکی[79] درون سال 1733 درون آمد.  آنچه از این هم بیشتر نمایـانگر روشنگری اسکاتلندی هست فعالیت های انجمن فلسفه ادینبرو به منظور ارتقاء هنر، علوم و بویژه علوم طبیعی[80] هست که گستره موضوعات، مقامات و همکارانش بخوبی درون سه جلد مقالات و ملاحظات، طبیعی و ادبی[81] کـه از سال 1754 بـه تناوب منتشر شد نشان داده شده است.  هنری هوم، لرد کیمس بعدی[82] کـه به انجمن نیروئی تازه داد، اولین از این مقالات ("در باره قوانین حرکت"[83]) را بـه شیوه ای آغاز مـی کند کـه بیـانیـه گونـه ای هست در شرح فعالیت های انجمن: "هیچ چیز بیش از گرایشی نحس کـه باعث مـی شود بدون توجه مکفی بـه حقایق و آزمایش بـه درک اصول پردازیم فلسفه را سرگشته نساخته است."  اما یک صفحه بعد اندیشـه ای مکمل را مطرح مـی کند: "اگر بـه استدلال درون مورد حقایق و تجارب/آزمایشات نپرداخته  نتیجه ای از آنـها نگیریم، تفاوتی با چوب زیر دیگ ندارند."
انجمن درون علاقه خویش بهب جایگاهی درون سپهر بین المللی درون مـیانـه دهه 1740 ولتر را بـه عضویت پذیرفت.  درون سال 1743 انجمن فلسفه امریکا با عزم بنیـامـین فرانکلین تأسیس شد.  درون گلاسکو و آبردین نیز انجمن های مشابهی تأسیس شد.
تاریخ و اندیشـه اجتماعی
نظم، پاکی و وضوح آرمان های کهن/سنتی بود. این آرمانـها بر یزدان شناسی/الهیـات سنتی بدان صورت کـه آخرین استاد بزرگ آن، اسقف فرانسوی ژاک بنینی بوسوئه[84] نشان مـی داد حکمروا بود. سیـاست ملهم از کتاب مقدس[85] و گفتار درباره تاریخ جهان[86] وی نوعی جهان بینی و تاریخ مبتنی بر عهد عتیق ارائه مـی کرد. بوسوئه بـه وحدت علم بعنوان شاخه های پر شمار حقیقت مسیحی اعتقاد داشت.  منطق قوی و سبک آمرانـه نگارشش بس نافذ بود.  با این همـه وقتی محک تجربه نقص فرضیـه وی را نشان داد جامعیت نظام پیشنـهادی اش چنان بود کـه باعث شد تمامـی این نظریـه ساقط شود.  بوسوئه ریچارد سایمون[87] را درون قصد رد آئین پروتستان از طریق خوانش تاریخی انجیل تشویق/دلگرم کرده بود، اما با مشاهده نتیجه این خوانش بـه شدت تکان خورد.  خواه ناخواه علم تناقض های کتاب مقدس بر آفتاب افکند و پرسش هائی چگونگی برخورد با انجیل پیش آمد: گر انجیل بعنوان تاریخ قابل اتکا نباشد که تا چه حد مبنائی درست به منظور الهیـات تواند بود؟  درون سال 1678 انتشار آثار شمعون/سایمون ممنوع شد هرچند چاپخانـه های هلند ضامن انتشار شان شدند.  هیچگونـه ممـیزی/ نمـی توانست سد راه پیشرفت روش تاریخی[88] شود کـه در تلاش فراگیر حقیقت جوئی جایگاهی به منظور خود دست و پا کرده بود.  با ادوارد گیبون، ژان مَبیون[89] و لوئی تیمون[90] مورخان درون استفاده از شواهد دقیق و زبردست شدند.  گیبون کـه شاید درون نام آوری سرآمد این سه باشد اولین جلد انحطاط و سقوط امپراطوری رم را درون فوریـه 1776 درون قطع ربعی منتشر کرد و آخرین سطور آن درون 1787 نگاشته شد.  نیمـه نخست کتاب دوره ای سیصد ساله که تا پایـان امپراتوری رم غربی درون حدود سال 400 مـیلادی را پوشش مـی دهد.  درون نیمـه دوم تاریخ قریب بـه هزار سال فشرده شده است.  با این همـه بـه لطف نگاه بـه امپراتوری رم بعنوان موجودیتی واحد درون طول تاریخ دراز و متنوع/مختلفِ آن کتابی هست منسجم.  گیبون با توصیف انحراف مداوم امپراتوری از آن آزادی سیـاسی و حتی آزادی فکری کـه وی درون متون کهن/کلاسیک یـافته بود بـه روایت خویش پیوستگی بیشتری مـی دهد.  فساد مادی کـه محرک علاقه اش بـه رم شد معلول و نماد انحطاط اخلاقی بود.  پیگفتار فصول توصیفگر رم قرون وسطی/سده های مـیانـه درجاتی از امـیدواری نسبت بـه خاتمـه انحطاط طولانی و چشم انداز تجدید آزادی فکری بشر ایجاد مـی کند. 
دفاع از آزادی فکری بخش مـهمـی از غرض/غایت/هدف گیبون بعنوان یک مورخ است.  وقتی درون اواخر کتاب خود مـی گوید "پیروزی وحشیگری/بربریت و دین را شرح داده ام"، نظر خویش درون مورد علل انحطاط عالم یونانی-رمـی را بـه ایجاز مطرح مـی کند.  اما پرسش دیگر این هست که آیـا تغییرات صورت گرفته را حتما پیشرفت بحساب آورد یـا پسرفت.   گیبون کـه در مقام یک "فیلسوف" مـیانـه قرن هجدهم مـی نوشت این روند را پسرفت مـی شمرد  و این دیدگاهش اهمـیت ابدی دارد.  در حیـات و ممات مورد حمله و تمسخرانی قرار گرفت کـه مـی ترسیدند شکاکیت او نسبت بـه اعتقاد/ایمان تشکیلات موجود را بلرزه درون آورد.  وقتی امور فرا طبیعی را بـه طعن و سخره مـی گرفت مـهم ترین هدفش استقرار این اصل بود کـه ادیـان را حتما از مقوله تجارب بشر شمرد. 
یکی از مشخصه های فیلوزوف ها این اعتقاد بود کـه تحول تاریخ بـه علم از این روست کـه از روش فلسفی استفاده مـی کند.  تاریخ درون عین حال درون معرض تعصب ماده گرایـانـه بود و از همـین روست کـه صرفنظر از علم تک تکِ نویسندگانی چون هیوم، روشنگری از برخی جهات درون برابر بصیرت/بینش های نو نسبت بـه افراد بشر – مثل نظرات اتین بونو دو کندیـاک [91]که معتقد بود مـی توان انسان ها را بخاطر خیر خودشان شکل داد – و پژوهش بیشتر درون گذشته – کـه از نظر کلود آدرین هلوسیوس[92] چیزی جز تقدیس بی ارزش قوانین و رسوم باستان نیست، آسیب پذیر بود. 
در سال 1703 سرباز و نویسنده فرانسوی بارون دو لا هونتان[93] ایده "وحشی شریف[94]" را مطرح کرد،ی کـه در پرتو دین طبیعی[95] (یعنی دینی کـه طبیعت ارزانی داشته  یـا بر او مکشوف کرده) روزگار بـه اخلاق مـی گذراند.  اما بطور نسبی، خصیصه خدادادِ  بی همتای ارزشـهای اروپائی مورد چون و چرا قرار گرفت؛  زجر و آزار هوگنوت ها و یـانسنیست ها (پیروان متاله/یزدان شناس آگوستینی هلندی، کورنلیوس یـانسن[96]) نمونـه ای ناپسند از این دست است.  نگارش سفرنامـه های خیـالی[97] بینش ها و موازین ارجاع تازه ای ارزانی فیلسوفان داشت.  همانطور کـه اسقف فنلون[98] درون تلماک (ماجراهای تلماخوس)[99] (1699) نشان داد، مردم جمـهوری خیـالی وی، سالنته، بـه کشاورزی مـی پردازند و فرمانروا، کـه جنگ را محکوم مـی کند درون پی افزایش ثروت جمـهوری است- چکامـه ای خیـالی/مثالی درون خدمت خرده گیری از نـهاد های روز.  قرار گرفتن یک اسقف و نجیب زاده ای احساساتی درون مـیان خداوندان روشنگری پدیده ای بعید است.  اما خوانندگان آثار وی با دیدگاههائی درون باره الزام ها و حقوق اتباع روبرو شدند کـه بوضوح پیش درآمد جهانی گرائی[100] اش بدان صورت هست که درون گفتگوهای مردگان[101] آورده: "هر فرد بشکلی قیـاس ناپذیر بیشتر مدیون نوع بشر و مـیهن اجدادی کلان بشریت هست تا سرزمـینی کـه در آن بـه دنیـا آمده." 
عقل، طبیعت و مشیت/تدبیر الهی
شناسائی روندهای فکری  آسان تر از تعریف دیدگاه های روشن رایـانـه است، حتی درون جاهائی چون فرانسه، جریـانی متمایز و خودآگاه وجود داشت کـه در مـیانـه قرن هجدهم خصوصیـات حزبی یـافته بود.  مـی توان درون استفاده رایج از برخی واژه های دارای ارتباط تنگاتنگ این مکتب فکری چون عقل/خرد، طبیعت و تدبیر/مشیت سر نخ ها/مفاتیحی بدست آورد.  عقل کـه در آثار دکارت، پاسکال و اسپینوزا معنائی روشن و قریب بـه تخصصی داشت که تا حد عقل سلیم، همراه با فرض های بشدت تحقیر آمـیز درون باره چیزهای نامعقول تنزل یـافت.  از دید ولتر معنای معقولی بود کـه به ترقی اعتقاد داشته باشد: این فرد درون "زمانـه ای غریب و در مـیان اضدادی حیرت زا" مـی زیست :"خرد/عقل درون یک سو و پوچ ترین تعصب درون سوی دیگر."  درون دوره پسا نیوتونی طبیعت مبدل بـه نظامـی از نیروهای فهم پذیر/روشن شد کـه بموازات کشف پیچیدگی های ماده و تنوع گونـه های خاص رشد و گسترش مـی یـافت.  این وضع بـه وحدت وجود/همـه خدائی[102] نویسنده ایرلندی، جان تولاند[103] انجامـید و در نظرش طبیعت جانشین خدا شد؛ و به شک مطلق پزشک فرانسوی، ژولین دو لا متری[104] کـه در انسانِ ماشین یـا ساز و کار انسان[105] (1748) این موضع را اختیـار کرد کـه هیچ چیز درباره طبیعت یـا علل آن دانسته نیست.
در انگلستان درون آثار ارل سوم شفتسبری و دیوید هارتلی، طبیعت، علتِ اخلاق/سیرتِ سلیم/حمـیده/ درست و ایمان عقلانی شمرده شد.  یکی از بهترین روحانیون، جوزف باتلر[106]، و مولف قیـاس دین (1736)[107]به سنجش وحی درون برابر طبیعت پرداخت و با اینکار تمایز پر درد سر ایندو را بـه شیوه ای کاملا رضایت بخش برایـانی از مـیان برد کـه در پیب این اطمـینان بودند کـه خدا مـی تواند بدون نقض اصول وجودی خویش درون عالم فعال باشد.
سر آخر، به منظور ژان-ژاک روسو "طبیعت" – واژه ای کـه آنـهمـه مفید نظرات معان دین و ایمان عاری از قید و بند،[108] حامـیان اصول جهانروای قانون و حتی (در دستان طبیعت گرایـان/فیزیوکراتها) آزادیب و کار/لسه فر[109] اقتصادی بود،  طنین تازه ای یـافت.  وی درون رساله درون خاستگاه نابرابری[110](1755) مـی نویسد: "نمـی توان جز ایده چیزها، یـا علت ساده طبیعی آنـها، چیزی را آرزو کرد یـا از آن ترسید."  در این دیدگاه طبیعت مبدل بـه شرایط معصومـیت اولیـه شد کـه در آن انسان دست نخورده بود – نـه کامل، بلکه آکنده از فضائلی کـه عدم قید و بند را نشان مـی داد. 
بموازات دیدگاه تازه نسبت بـه عالم فکر تازه ای رشد کرد، یک تدبیر/مشیتِ لطیف/کریم کـه مـی شود بدان اطمـینان کرد، چرا کـه به عیـان درون کار جهان است.  نویسندگان بر آن شدند که تا احساس خود از نیت خیر الهی  را کـه در آفرینش نمایـان هست نشان دهند.  از دید پدر پلوشـه[111]حیوانات اهلی/الیف/دست آموز[112] صرفا رام و سر براه نمـی شوند بلکه از روی طبع انسان ها را دوست دارند.  ولتر، بـه همـین درجه از بی وجهی[113]در باره رشته کوهها گوید" سلسله ای از آبرو های بهم پیوسته کـه با شکافها/دهانـه های خود بـه رودخانـه ها و شعب دریـاها فضای مورد نیـاز به منظور آبیـاری زمـین را مـی دهند."  انگاره مشیت/تدبیر الهی مـی توانست بـه چنان سطحی از عُجب/ خود بینی ابلهانـه[114]تنزل کند کـه خود ولتر بـه استتهزاء گرفته بود و سموئیل تیلور کلریج[115] بطرزی بیـاد ماندنی علیـه آن قیـام کرد – بویژه درون رد این انگاره کـه عالم تنـها تماشاگه بزرگی هست عرضه پیـام الهی را.  این شاعر انگلیسی مـی نویسد  ایمان " نمـی تواند  به لحاظ عقلی بارز تر شود بدون اینکه از جهت اخلاقی تضعیف گردد؛ بدون تعارض یـافتن با غایت خود درون قربانی زندگی ایمانی درون برابر ساز و کار بی عاطفه آن تصدیق کـه چون ناگزیر هست و نـه از سر انتخاب آن را ارزشی نیست."[116]  بنظر مـی رسد روشنگری بذر فروپاشی خود را بهمراه داشت.   
یـافته های زمـین شناسان هم درون ایجاد این بی ثباتی/اغتشاش/آشوب فکری بـه همـین اندازه موثر بود.  ژان اتین گیتا[117] بـه این نتیجه رسید کـه شواهد فسیلی یـافته شده درون تپه های آتشفشانی پوئی دو دُم[118]در جنوب صفحات مرکزی فرانسه با جدول زمانی [119] عهد عتیق نمـی خواند.  خواه زمـین شناسان، چون کنت دو بوفون[120] نوعی زندگی به منظور ماده قائل شده و به حدس و گمان درباره زندگی بعنوان یک جریـان/سیلان بی شکل ثابت پرداختند، خواه نوعی تاریخ به منظور جهان فرض د کـه در درازنای زمانی بس طولانی تکامل یـافت، خدا را بعنوان عاملی ضروری از محاسبات خود کنار گذاردند.  برخی یزدان شناسان بـه سازش بر آمدند، درون حالی کـه دیگران این مـیدان را خالی کرده پی دنیـای جداگانـه ای از درک شـهودی به منظور توجیـه ایمان گشتند.  باتلر از  وجدان،[121] صدای خدا، گفت کـه با انسان بـه صحبت درون مـی آید.  وی بـه تقبیح تعصب دینی کـه خصیصه مواعظ خستگی ناپذیر جان وسلی بود و پیـام آن مواعظ  که عشق خدا بـه انسان درون وجود عیسی تجلی یـافته، مـی پرداخت.  باتلر مـی گفت  "ایمان راستین و زنده بـه خدا از معنای بخشش تمامـی گناهان گذشته و آزادی از تمامـی گناهان فعلی تفکیک ناپذیر است."  این آن آزادی نبود کـه روشنگرایـان/فیلوزوف ها درک مـی د، بلکه بر قلوب تأثیر گذارده زندگی ها را متحول مـی کرد.
در عین حال راه عقل به منظور الحاد علنی بارون دولباخ باز بود که تا در منظومـه طبیعت[122] (1770) خود اعلام کند هیچ غایت الهی وجود ندارد: "کل نمـی تواند غایتی داشته باشد زیرا بیرون از آن چیزی نیست کـه بدان گراید."  هیوم، مولف گفتگوهایی درباره دین طبیعی[123]، کـه پس از مرگش منتشر شد، رویکردی دیگر اختیـار کرد.  از نظر وی فکرِ معجزه عقل را زننده است؛ با این حال بـه این قناعت کرد کـه دین را بصورت رازی سر بمـهر باقی گذارد و درباره شک گرائی مشکوک باشد و منکر امکان رسیدن بشر بـه دانش عینی گردد. 
بسا کـه آنچه گفتیم بازی های فکری گروهی کوچک دیده شود.  احتمالا اقلیتی ممتاز کـه حتی درون مـیان تحصیل کردگان اوقات فراغت نسبتا بیشتری داشتند فعالانـه درون این بحث ها شرکت کرده یـا حتی مـی توانستند استدلال ها را تعقیب کنند.  تأثیر با تأخیر صورت گرفت و یکسان هم نبود.  درون انگلستانِ دوران ساموئل جانسون استقلالی کـه روحانیون انگلیکن از طریقب مالکیت مطلق اراضی بدست آوردند و رغبت/تمایل کلیسای مستقر بـه تحمل الهیـات عقلانی ضربه گیری بـه شکل کلیسای فراگیر/لیبرال/آزادی خواه[124] (Broad Church ) ایجاد کرد.  درون کشورهای پروتستان معمولا انتقاد با هدف اصلاح ساختارهای موجود صورت مـی گرفت: درون این کشورها هم روشنگری دیندارانـه  در کار بود و هم بی دینانـه. 
در مـیان کشورهائی کـه بر آئین راست دینی/کاتولیک رومـی بودند وضعیت فرانسه از جهاتی بی همتا بود.  حتی درون آنجا آموزه های راست دینانـه/کاتولیک درون موسساتی چون سوربن راسخ و استوار ماند؛ گرچه برخی اسقف ها دنیوی بودند دیگران سختکوش و وظیفه شناس باقی ماندند، صومعه ها بـه تباهی رفت اما دیر نشینی زنده ماند و طبیبان دل/روح (کشیشان بخش[125]) بخوبی تعلم دیده بودند.  یزدان شناسی/الهیـات نیز بـه بوته اجمال نیفتاد: درون سال 1770 ناشران فرانسوی 70 کتاب درون دفاع از دین درون آوردند.  البته فیلوزوف های برخوردار از استعداد امکانات برگزاری مبارزات مستمر ضامن آن بودند کـه مسئله دین همواره درون صدر برنامـه ها باقی ماند.  درون عین حال بازار آماده ای به منظور نویسندگانی وجود داشت کـه مـی کوشیدند روشـهای عقلانی و تجربی را درون کار علم طبیعت بشر هیوم کنند.
انسان و جامعه
سرآمد همـه این دست نویسندگان مونتسکیو[126] بود.  ریـاستش بر پارلمان بوردو، پشتیبان نگارش متونی عالمانـه درون عین اصابت رأی درون مورد انسان ها و مسائل شد.  در نامـه های ایرانی[127](1721) از مکاتبات خیـالی فردی ایرانی کـه به فرانسه سفر کرده به منظور استهزای کلیسا  (برهبری آن "جادو"، پاپ) و جامعه ای کـه بنظر مـی رسید چنان متقلبانـه بر آن اعمال نفوذ مـی کند، استفاده برد.  شاهکارش روح القوانین ظرف هجده ماه بعد از نخستین انتشار 22 بار تجدید چاپ شد.  درون نظر این حقوقدان دارای ذهن تاریخی قوانین نـه قواعدی انتزاعی بلکه روابط ضروری بر گرفته از طبیعت است.  وی با پذیرش تام و تمام روانشناسی حسی لاک خط فیلسوف ایتالیـایی جوانی باتیستا ویکو،[128]مولف مبتکر علم نو[129] (1725) را پی گرفته بـه این نتیجه رسید کـه ارزش های بشری محصول تطور یـابنده خود اجتماع اند.  درون مـیان عوامل اجتماعی از اقلیم، دین، قوانین، اصول حکومت، سرمشق گذشته و اعمال و رفتار اجتماعی نام نتیجه مـی گیرد کـه از این عوامل روحی کلی شکل مـی گیرد.
اهتمام مونتسکیو بـه علم بعنوان یکی از عوامل شکل دهنده بـه دانش یکی از خصیصه های روشنگری است.   همانطور کـه تنـهای نبود کـه تمایلات انگلیسی دوستانـه داشت، گرچه این مانع از آن نشد کـه به غلط قانون اساسی آن کشور را مبتنی بر تفکیک قوا بداند.  این فکر کـه حریت/آزادگی تنـها درون آن نظام حکومتی محقق مـی شود کـه قوانین اش توسط مقننـه ای منتخب مردم تصویب شده توسط قوه مجریـه مستقل بـه مورد اجرا گذارده شود و ضامن اجرایش قوه قضائیـه مستقل باشد بیشر درون عالم جدید/نیمکره غربی/آمریکا تأثیر گذار بود که تا در قاره کهن.  نظریـه های وی بازتاب دیدگاه نیوتونی توازن ثابت قوا و تحت تأثیر برداشتش از حکومت فرانسه بود کـه از دید وی روز بروز خودکامـه تر و مرکز گرا تر مـی شد؛ از دید وی قوای مستقل بـه همان اندازه کـه حفاظی درون برابر استبداد بود ابزار پیشرفت هم بحساب مـی آمد. 
محافظه کاری سیـاسی وی متعلق بـه دنیـائی بود متفاوت از دنیـای نسل جوان تر روشن گرایـان/فیلوزوف ها، کـه از دید آنان رأس همـه موانع پیشرفت امتیـازات [گروهی اندک] بود؛ آنـها بـه "یکه سالاری[130] روشن رای" و رسالت مـهندسی اجتماعی او باور داشتند.  احتمالا مثل هلوسیوس از آن بیم داشتند کـه نظریـاتش اشرافیت را خوش آید.  هلوسیوس – سرمایـه دار، متفلسف و مولف کتاب تأثیر گذار درون ذهن[131] (1758) – منادی نفع شخصی روشن رایـانـه بـه شیوه ای شد کـه در نظریـه اقتصادی طبیعت گرایـان/فیزیوکراتها بازتاب یـافت و استدلالش این بود وقتی فردی پی نفع/خیر شخصی خویش گیرد درون واقع بـه خیر کلی/جمع کمک مـی کند.  قوانینی کـه بشر وضع کرده حتما طوری تغییر کند کـه سودمند تر باشد.  درون این پیشنـهاد وی کـه اخلاق تجربی بـه همان صورت فیزیک تجربی ساخته شود روح روشنگری بخوبی رسانده مـی شود.  برخلاف وی، مونتسکیو، کـه اهتمام ویژه اش قداست قوانین بشری هست مسئله رفتار صحیح را از نوع وفق با اوضاع و احوال مـی دید.  کار عقل ایجاد وفاق مـیان قوانین بشر با قوانین طبیعت (نظام عدالتی کـه بجای جامعه از طبیعت گرفته مـی شود)است.  درون حالی کـه ماهیت واقع گرایـانـه پژوهش او باعث دلگرمـیانی مـی شد بـه قدرت عقل درون حل مسائل بشر اعتماد مـی د، تلاش تغییر بعهدهانی ماند کـه روشنگری را بـه شکلی ایجابی/عملی تر مـی دیدند.
فرانسوا ماری آروئه کـه نام مستعار ولتر[132] گزید و روزگاری شاگرد یسوعیـان درون مدرسه مشـهورشان لوئی بزرگ بود و آموزش سیـاسی اش 11 ماه حبس درون پاستیل بود، بیش از هر دیگر مرادف روشنگری شده است.  تضاد مـیان عدالت مستبدانـه کـه تجسمش بـه بند کشیدن بی محاکمـه بخاطر توهین یـه یک اشراف زاده و جامعه آزادی کـه متعاقب این حبس با زندگی درون انگلستان از آن برخوردار شد، موجب التزام عمرانـه اش بـه موازین و اصول عقل، آزادی، عدالت و تساهل شد.  گاه نقش مشاور شاهان را بازی مـی کرد (مـهم تر از همـه فردریک دوم، شاه پروس) اما دریـافت کـه نقد آسان تر از کوشش درون تغییر موسسات و قوانین است.
او هم چون دیگر روشنگرایـانی کـه تحت حکومت نظامـی مـی زیستند کـه فرصت سیـاسی را از مردم دریغ مـی کرد سیـاسی/سیـاست ورز/سیـاستمدار نبود.  همانطور کـه به معنای واقعی کلمـه فیلسوف نبود، بدان شکل کـه مـی توان لاک، هیوم و حتی مونتسکیو را فیلسوف شمرد.  اهمـیت وی بیشتر بعنوان وکیل معی درون دادگاه افکار عمومـی بود.  دفاع از اصلاح قوانین مندرس و مبارزه با خرافات را با اقتدار و حرارت انجام مـی داد، بویژه درون فرهنگ فلسفی[133] (1764).  ولتر با قضاوت دقیق روی حساسیت های خواننده کار مـی کرد.  بـه نوشته وی "مفید ترین کتابها آنـهائی هست که نیمـی از آنـها سهم خوانندگان باشد، خوانندگان بـه بسط فکری مـی پردازند کـه نویسنده ایده بنیـادی آنـها را ارائه کرده است."  این توانائی را داشت کـه یک ماجرا را – اعدام های دریـا دار بینگ[134] (1757)  چون نتوانسته بود درون جنگ پیروز شود؛ ژان کالاس[135]، ظاهرا بـه این علت کـه هوگنوت بود (1762)؛ و  اعدام شوالیـه د لا بار[136]، بعد از شکنجه، بخاطر کفر بخاطر کفر گوئی ادعائی (1766) –به سطحی برساند کـه نمونـه بیداد های زاده گوش نبه ندای خرد، یـا ناتوانی درون اینکار بخاطر تبعیت از قوانین کهنـه باشد.  درون ساده دل[137] (1759) بـه طرح جدل دکتر پنگلاس خوشبین (تصویری تمسخر آمـیز از لایبنیتس) کـه تأکید دارد دنیـای ما "بهترین عالمِ ممکن است، و مارتین کـه به واقعیت شر اعتقاد دارد، بـه شیوه ای مـی پردازد کـه مسائل را برجسته مـی کند و امروز هم همان اهمـیت را دارد کـه روزگار انتشارش. 
ولتر مبارزات خود را از پایگاهی گرم و نرم درون ملک وسیع خود درون فرنی انجام مـی داد.  آنقدر خودپسند بود کـه از مجسمـه خود بـه عنوان یک شیر ادبی و قهرمان آزادی لذت ببرد.  گاه کینـه جو مـی شد و اغلب آراء مخالف را تحمل نمـی کرد.  درون بی مـیلی اش نسبت اجرای افکارش یـا درون نظر گرفتن نتایج عملی آنـها و در بی توجهی اشرافی اش بـه دغدغه های مالی مردم عادی نمونـه ای هست از نقصی کـه مـی توان بـه فیلوزوف ها داد و آنچه این اتهام را سنگین تر مـی کند خرده گیری های بسیـار شان از دیگران است.  وی سخی/بخشنده بود، بویژه درون بذل انرژی فکری، درون خشمـی کـه در غریو جنگی اش "این ننگ بزدائیم"[138]( منظورش از ننگ، تعصب/ عدم تسامح کلیسا بود)، و در وقتی کـه گام  درون راه درون دفاع از افراد ستم دیده ای مـی گذارد کـه گرفتاری شان را چون مصائب خود مـی دید.  چیز زیـادی به منظور جایگزین دینی کـه آنطور تقبیح مـی کرد نداشت و هیچ گزینـه دیگری مطرح نکرد.  موفقیت بزرگش وا داشتن مردم بـه اندیشـه درون مسائل مـهم بود و در واقع معمولا پرسش هایش روشن تر از پاسخ هاست. 
دائرة المعارف
مارکی دو کندورسه،[139] ریـاضی دان و یکی از تند رو های گروه فیلوزوف های همفکر خود را "گروهی از مردان کـه بیشتر درون پی ترویج حقیقت اند که تا کشف آن" نامـید.  این روحیـه زندگی بخش بـه آنسیکلوپدی/دائرة المعارف بود، مجموعه ای 35 جلدی مشتمل بر دانش و اعتقادات عصر کـه مـی خواست بـه افکار عمومـی شکل دهد.  ژان لرون دالامبر[140]ریـاضی دان کـه در کنار دنی دیدرو ویراستاری دائرة المعارف را بر عهده داشت درون مقدمـه ای کـه بر دائرة المعارف نوشت تاریخ را ثبت پیشرفت از طریق تعلم/یـادگیری خوانده بود.  صفحه عنوان آنسیکلوپدی نیت مولفان درون بدست طرحی کلی از وضعیت فعلی دانش درون مورد علوم، هنرها و پیشـه ها را اعلام مـی کرد.  درون مـیان کمک کنندگان بـه دائرة المعارف پیشـه ورانی بودند کـه جزئیـات مقالات فنی را درون اختیـار مـی گذاردند.  آنچه درون همـه مقالات نفوذ داشت این بحث اخلاقی دیدرو بود که: از راه دانش "فرزندانمان کـه بهتر از ما تعلیم دیده اند مـی توانند درون عین حال فاضل/شریف/پاکدامن/فرهومند تر و شاد/سعادتمند تر از ما باشند."  چنین منفعت گرائی[141]در ارتباطی تنگاتنگ با طرفداری لاک از حفظ محیط زیست جنبه ای بود کـه دالامبر "روحیـه فلسفی" مـی نامـید.  اگر کار بـه همـین جا ختم مـی شد آنسیکلوپدی صرفا بخوبی فرهنگ جامع/سایکلوپدیـای (1727) افرائیم چمبرز[142] مـی شد کـه بنای برابری با آن را داشت.  اما آنسیکلوپدی مبدل بـه کتاب درسی اندیشمندان شد، عمدتا صاحب منصبان، متخصصان، مالداران شـهری/بورژوا ها و بویژه جوانان کـه چون دیدرو آنسیکلوپدی را ابزار تغییر شیوه تفکر رایج مـی دانستند.
دیدرو درون راه این آرمان مدتی درون قلعه ونسن[143](1749) زندانی ناچار بـه تحمل محکومـیت و سوزاندن یکی از آثارش، اندیشـه های فلسفی[144] (1746)  شد.  درون رسالت دنیـاوی/عرفی/سکولار خود کم و کاستی نداشت.  بیشتر متفکران برجسته آن روزگار دستش گرفتند.  اختلاف نظر منتظر/مترقب بود اما اتفاق نظر درون اصول آنقدر بود کـه آنسیکلوپدی را تبدیل بـه انجیل نوی تجربه گرائی علمـی کند و اعتباری را کـه کتب مقدس فرو مـی گذاشت ارزانی اش دارد.  افزون بر این آنسیکلوپدی مبدل بـه منبعی بی همتا به منظور اصلاح طلبان شد.  کاترین دوم[145]، امپراتریس روسیـه بـه مکاتبه با  منتقد آلمانی فردریک ملکویر گریم[146]پرداخت که تا نظامـی به منظور آموزش و پرورش جوانان پیشنـهاد کند.  درون این مکاتبات مـی گوید " بـه تورق درون آنسیکلوپدی مـی پردازد و بطور قطع همـه گونـه اطلاعات را درون مورد کارهائی کـه باید د یـا نکند بدست از آن بدست مـی آورد. 

ادامـه دارد...



[1] - Le siècle des Lumières est un mouvement intellectuel lancé en Europe au XVIIIe siècle (1715-1789), dont le but était de dépasser l'obscurantisme et de promouvoir les connaissances.   Des philosophes et des intellectuels encourageaient la science par l’échange intellectuel, s’opposant à la superstition, à l’intolérance et aux abus des Églises et des États.   Le terme de « Lumières » a été consacré par l'usage pour rassembler la diversité des manifestations de cet ensemble d’objets, de courants de pensée ou de sensibilité et d’acteurs historiques. 
La glorieuse Révolution de 1688 peut en constituer le premier jalon1, mais pour l’historiographie française, la période charnière qui correspond à la fin du règne de Louis XIV (1643-1715) est comme sa gestation.   La Révolution française en marque le déclin.   Certains historiens, en fonction de leur objet d'étude, privilégient une chronologie plus ou moins large (1670-1820). 
Pour les arts plastiques, il couvre la transition entre les périodes classique, rococo et néoclassique, et pour la musique, celle de la musique baroque à la musique de la période classique.   L’expression provient d’emblée de son utilisation massive par les contemporains.   Puis, le développement et l’affirmation de l’histoire culturelle et sociale depuis les années 1970, a favorisé l’usage d’une notion féconde qui permet de mener des recherches de façon transversale et internationale tout en multipliant les objets d'étude et en dépassant les cadres nationaux. 
http://fr.  wikipedia.  org/wiki/Si%C3%A8cle_des_Lumi%C3%A8res
[2] - Bernard Le Bovier de Fontenelle (11 February 1657 – 9 January 1757), also called Bernard Le Bouyer de Fontenelle, was a French author.   Isaiah Berlin said Fontenelle "was the most civilized man of his time, and indeed of most times.  "In 1935, the lunar crater Fontenelle was named after him. 
http://fr.  wikipedia.  org/wiki/Bernard_Le_Bouyer_de_Fontenelle
[3] - The scientific revolution was the emergence of modern science during the early modern period, when developments in mathematics, physics, astronomy, biology (including human anatomy) and chemistry transformed views of society and nature.   The scientific revolution began in Europe towards the end of the Renaissance era and continued through the late 18th century, influencing the intellectual social movement known as the Enlightenment.   While its dates are disputed, the publication in 1543 of Nicolaus Copernicus's De revolutionibus orbium coelestium (On the Revolutions of the Heavenly Spheres) is often cited as marking the beginning of the scientific revolution, and its completion is attributed to the "grand synthesis" of Newton's 1687 Principia.   By the end of the 18th century, the scientific revolution had given way to the "Age of Reflection"
The concept of a scientific revolution taking place over an extended period emerged in the eighteenth century in the work of Bailly, who saw a two-stage process of sweeping away the old and establishing the new.  
[4] - تاریخ انحطاط و سقوط امپراطوری روم (به انگلیسی: The History of the Decline and Fall of the Roman Empire) یـا انحطاط و سقوط امپراطوری روم کتابی تاریخی نوشته ادوارد گیبون تاریخ ‌نگار انگلیسی هست که بـه امپراتوری روم از اواخر سده نخست مـیلادی که تا سقوط امپراتوری روم شرقی مـی‌ پردازد.   کتاب درون شش جلد منتشر شده است.   جلد نخست آن درون ۱۷۷۶،[۱] جلدهای دوم و سوم درون ۱۷۸۱، و جلدهای چهارم، پنجم و ششم درون ۱۷۸۸–۱۷۸۹ منتشر شدند.   این اثر امپراتوری روم، اروپا، و کلیسای کاتولیک از سال ۹۸ که تا ۱۵۹۰ مـیلادی پوشش مـی ‌دهد و در باره انحطاط امپراطوری روم درون شرق و غرب بحث مـی‌ کند.   به سبب عینیت اثر و استفاده بسیـار از منابع اولیـه، روش‌ شناسی بـه کار گرفته شده درون این اثر درون آن زمان مدلی به منظور تاریخ‌ دانان بعدی شد و ادوارد گیبون بـه «نخستین تاریخ‌ نگار مدرن روم باستان» معروف شد
این کتاب توسط چند مترجم بـه فارسی نیز برگردانده شده است
http://en.  wikipedia.  org/wiki/The_History_of_the_Decline_and_Fall_of_the_Roman_Empire
[5] - نئو پیگانیسم، پاگانیسم مدرن یـا پاگانیسم معاصر ،گروهی از ‌ های مذهبی معاصر و برخاسته از گونـه‌ های مختلف اعتقادات کافر کیشانـه درون اروپای پیشا مدرن و امروزی است.    به اعتقاد برخی نئو پاگانیسم یکی از چهار جریـان عمده فعال درون دنیـای امروز است.   برخی نمـی پذیرند کـه نئو پیگانیسم جزو جریـانـهای امروزی باشد و دلیل شان را تفاوت های آشکار این گروه ها با دیگر گروه های امروزی عنوان مـی کنند کـه باعث مـی شود سنتی متفاوت و جدا دیده شوند.   حتی این سوال نیز مطرح هست که آیـا فرقه های نئو پاگانی امروز، صرفا احیـاء پاگانیسم دوران باستان هست یـا همزمان با تجدید حیـات، رنگ زمان خود و مقتضیـات این عصر را بخود گرفته اند.    ظاهرا شق اخیر بـه واقعیت نزدیک تر است.   مشـهور ترین این گروه ها عبارتند از: سلتی Celtic، درودیک Druidic ، مصری، هرمسی، ویکایی Wiccan و نوردیک Nurdic . 
"پاگان/پیگان" نزد مسیحیـان مترادف مشرک و کافر است.   چرا کـه تمام ادیـانی کـه پاگانی نامـیده مـی شد، مقارن ظهور مسیحیت درون اورشلیم و گسترش آن درون غرب و سرزمـینـهای تابع روم، شایع و متداول بوده و رقیب جدی و سرسخت مسیحیت محسوب مـی شدند.   البته ظاهرا عنوان " پاگانی " را بعدها بـه کلیـه ادیـان رقیب - و به زعم علمای مسیحی، کفر آمـیز - اطلاق کرده اند.   پاگان، از pagus لاتین بـه معنی روستا آمده  و پاگانیسم دین مردم روستاست.    با فراگیری بعدی مسیحیت و اعلام ممنوعیت فرقه های سلتی، گنوسی، الئوسی، مـیترایی(مـهر پرستی)، نو افلاطونی و آیین های پرستش باکوس، ژوپیتر، ایزیس و دیگر خدایـان رومـی، یونانی و مصری، رسوبات و بقایـای اعتقادات آن فرقه ها و مناسک آیینی شان، تنـها درون نقاط دور افتاده امپراطوری روم ، خصوصآ درون روستاها و دهکده ها باقی ماند و از این جهت مجموعه این عقاید دینی پیشا مسیحی را پاگانیسم نام نـهادند
[7] - نظریـه خورشید مرکزی(به انگلیسی: Heliocentric)  مدلی از نجوم هست که درون آن زمـین و سایر سیـارات بـه دور خورشید نسبتاً ثابت درون مرکز منظومـه شمسی مـی ‌گردند.   این نظریـه از نظر تاریخی درون تقابل با نظریـه زمـین مرکزی بود کـه زمـین را درون مرکز مـی انگاشت.   ایده زمـینی کـه به دور خورشید مـی‌ گردد، نخست درون قرن سوم پیش از مـیلاد و توسط آریستارخوس ساموسی پیشنـهاد شد.   نظریـه خورشید مرکزی آریستارخوس، حداقل درون دنیـای پسا باستان توجه اندکی بـه خود جلب نمود - شاید بـه دلیل از بین‌ رفتن آثار علمـی دوران یونانی ‌گرایی-، که تا اینکه کوپرنیک آن را احیـا و تشریح نمود.   
[8] - یوهانس کپلر (به آلمانی: Johannes Kepler) (زادهٔ ۲۷ دسامبر ۱۵۷۱ درون شـهر وایل درون اشتات( Weil der Stadt) - درگذشت ۱۵ نوامبر ۱۶۳۰ درون رگنزبورگ(Regensburg)،، آلمان) دانشمند، ریـاضیدان و ستاره ‌شناس سرشناس آلمانی.   کپلر را پدر علم ستاره‌ شناسی جدید مـی ‌دانند.   وی با تحقیق درباره ستارگان و سیـارات، توانست قوانین معروف کپلر را ارائه دهد کـه امروزه بـه عنوان قوانین سه‌ گانـه کپلر درون ستاره‌ شناسی بکار مـی ‌رود، او وقتی ادعا کرد کـه سیـاره‌ ها درون مدارهای خاگی گرد خورشید مـی‌ گردند و خورشید تنـها نیروی اداره کننده مدارهای سیـارات است، مورد اعتراض سنت‌ ها و باورهایی کـه قرن‌ ها پایدار بود قرار گرفت.   کپلر یکی از طرفداران سرسخت نظریـه خورشید مرکزی یـا منظومـه شمسی بود
[9] - مقطع مخروطی، بـه خمـی گویند کـه از برخورد یک مخروط و یک صفحه حاصل شود.    

[10] - قوانین سه گانـه کپلر عبارت اند از:

قانون 1:   
سیـارات درون مدارهای بیضوی بدور خورشید درون گردشند بـه طوری كه خورشید درون یكی از كانونـهاى بیضی قرار دارد
قانون 2:
خط واصل بین خورشید و سیـارات درون زمانـهای مساوی مساحت های مساوی را جاروب مـی‌كند
قانون 3:  
مربع دوره تناوب حركت سیـارات بدور خورشید متناسب با مكعب فاصله آن سیـاره از خورشید است
به یـاد داشته باشید، بیضی مكان هندسی نقاطی هست كه مجموع فاصله آن از دو نقطه مشخص مقداری ثابت است
شكل مقابل طریقه رسم بیضی را نشان مـیدهد
در فیلم زیر طریقه رسم بیضی را مشاهده مـی‌كند
شكل زیر قانون مساحت های مساوی درون قانون دوّم کپلر را بـه نمایش مـیگذارد.   یك سیـاره درون نزدیك خورشید سریعتر حركت نموده و وقتی از آن دور مـی‌شود كندر حركت مـی‌كند، درون نتیجه مساحتی كه توسط خط واصل بین سیـاره و خورشید جاروب مـی‌شود درون بازه های زمانی مساوی برابر خواهد بود
قانون سوّم كپلر بـه این تأكید دارد كه مربع دوره تناوب حركت سیـاره متناسب هست با مكعب فاصله آن از خورشید اگر دور تناوب حركت سیـاره را با و متوسط فاصله آن را با r نشان دهیم آنگاه داریمT2 = Cr3
C ضریب تناسب این رابطه هست و به منظور تمام سیـارات یكسان مـیباشد
[11] - مکتب دکارت (1596-1650م) کـه به« کارتزینیسم » معروف شد .   پیروان بسیـاری دارد و از جمله بسیـاری از محققان اسپینوزا (1632-1677) را از حکمای « کارتیزین » خوانده اند اما تفاوتی کـه بین این دو دیده مـیشود اینست کـه دکارت کـه مؤسس مذهب دوگانگی و بانی « متافیزیک ثنوی درون فلسفه معاصر » خوانده شده هست اعتقاد دارد کـه شیئی جسمانی یـا ماده چیزی هست که دارای امتدادست و عقل و یـا نفسانیـات چیزی هست که صفت ممـیزه اش تفکر هست پس وجود منحصر درون دو نوع جوهر هست وجود ممتد و وجود عاقل .   همچنین دکارت مـی گوید خدا ؛ طبیعت هست و طبیعت خداست و او برخلاف اکثرانی کـه به وحدت وجودی معتقد بوده اند و گفته هایشان درون این مبحث عارفانـه و شاعرانـه بوده هست فلسفه اش کاملا استدلالی هست .    در صورتی کـه حکمت اسپینوزا حکمت اشراق اما روشش روش مشاء است
[13] - استقرا (به انگلیسی: Induction) یـا استدلال استقرائی (به انگلیسی: Inductive reasoning) روشی هست که درون آن ذهن از قضایـای جزئی بـه نتیجه کلّی مـی ‌رسد.   در صورتی ‌که مقدمـه‌ ها درست باشند، نتیجه به‌ دست‌ آمده از استقرای ریـاضی قطعاً درست است، اما نتیجه بـه ‌دست‌ آمده از استقرای فلسفی یـا تجربی ممکن هست درست نباشد
[14] - فرانسیس بیكن را مـی توان پدر فلسفه تجربی و پوزیتیویستی انگلستان دانست.   او بر خلاف رویکرد فلاسفه یونان و رم باستان و قرون وسطی تعریف جدیدی از معرفت و هدف علم آموزی ارائه داد.   بیكن صراحتا این نظر را مطرح مـی كند كه غایت علم آموزی، ارتقاء معنوی و یـا رشد وجودی انسان نیست بلكه هدف، افزایش قدرت و تسلط آدمـی بر طبیعت است.   شاید بزرگ ترین تأثیر بیكن درون فلسفه غربی همانا نقش او درون شکل گیری و تأسیس «علوم تجربی» یـا «علم مدرن» یـا همان Science مـی باشد.   تمام نظام های فلسفی را اعم از فلسفه های كهن و معاصر بی حاصل و بی فایده انگاشت و به فکر احیـاء و تجدید بنای فلسفه افتاد و طرحی نو درون انداخت و آن را «احیـای كبیر» نام نـهاد.   مـی خواست بـه هر نحوی كه شده طرحش را بـه پایـان برساند که تا آرمان خود، اصلاح تمام علوم و معارف بشری را، جامعه عمل پوشاند.   مبدأ «نو ارغنون» آنجاست كه درون برابر تأکید ارسطو بر «قیـاس» بـه عنوان روش اصلی كسب معرفت، بر «استقراء» تأكید کرده  آنرا را موضوع خاص «ارغنون جدید» یـا منطق جدید خود قرار مـی دهد.    این منطق جدید همان «منطق علمـی» هست كه درون علوم جدید مورد توجه و استفاده قرار گرفته است.   بدین لحاظ امـیل بریـه، «نو ارغنون» فرانسیس بیكن را «برنامـه علوم طبیعی همراه با بخشی از منطق كه مربوط بـه آنـها است» مـی داند.    فرانسیس بیكن منطق استقراء تجربی را برتر از روش شناسی علوم ریـاضی مـی داند و از این نظر با «رنـه دكارت» (فیلسوف فرانسوی كه پدر فلسفه مدرن نامـیده شده هست و یكی دیگر از بانیـان علوم مدرن محسوب مـی شود) تفاوت دارد.    از دیگر از آثار معروف فرانسیس بیکن بـه غیر از كتاب «نو ارغنون» کـه دکتر محمود صناعی بـه فارسی درون آورده مـی توان از کتاب های «فزونی و ارجمندی دانش»، «تاریخ هانری هفتم»، «احیـای بزرگ»، «مقالات»، «رد فلسفه ها»، «افکار و نتایج» و نـهایتا «آتلانتیس نو» را نیز نام برد
[15] - سر تامس مور یـا قدیس تامس مور (به انگلیسی: Sir Thomas More) (زادهٔ ۷ فوریـه ۱۴۷۸ درون لندن — درگذشته ۶ ژوئیـه ۱۵۳۵ درون انگلستان)، حقوقدان، نویسنده، فیلسوف اجتماعی، سیـاستمدار، و انسان گرای دوران نوزایی انگلیسی بود .   او مشاور مـهمـی به منظور هنری هشتم انگلستان بود.   مور از اکتبر ۱۵۲۹ که تا ۱۶ ماه مـه ۱۵۳۲ صدراعظم بود.   پاپ پیوس یـازدهم درون سال ۱۹۳۵ مور را قدیس اعلام کرد.   کلیسای انگلستان از او بـه عنوان "شـهید اصلاحات" یـاد مـیکند.  .  . 
[16] - کانال مانش (به فرانسوی: Manche) یـا کانال انگلیس (به انگلیسی: English Channel) قسمتی از اقیـانوس اطلس هست که این اقیـانوس را بـه دریـای شمال پیوند مـیدهد و در شمال فرانسه و جنوب انگلیس قرار مـیگیرد.   طول کانال مانش حدود ۵۶۰ کیلومتر و عرض آن از ۲۴۰ کیلومتر درون عریض ‌ترین نقطه که تا ۳۴ کیلومتر درون تنگه دوور متغیر است.   مساحت کانال مانش درون مجموع حدود ۷۵ هزار کیلو مترمربع است
The English Channel (Breton: Mor Breizh; Cornish: Mor Bretannek), often referred to simply as the Channel (French: Manche), is an arm of the Atlantic Ocean that separates southern England from northern France, and joins the North Sea to the Atlantic.   It is about 560 km (350 mi) long and varies in width from 240 km (150 mi) at its widest to 33.  1 km (20.  6 mi) in the Strait of Dover.   It is the smallest of the shallow seas around the continental shelf of Europe, covering an area of some 75,000 km2 (29,000 sq.   mi)
[17] - اصول ریـاضی فلسفه طبیعی (به لاتین: Philosophiæ Naturalis Principia Mathematica) (انگلیسی: "mathematical principles of natural philosophy") کـه به اختصار پرینسیپیـا خوانده مـی‌شود، کتابی هست سه جلدی از  اسحاق/ایزاک نیوتون کـه در ۵ ژوئیـه ۱۶۸۷ منتشر شد.   کتاب مشتمل هست بر قوانین نیوتون درون مکانیک کلاسیک بـه همراه قانون گرانش و قوانین کپلر درون حرکت سیـارات
وی این کتاب  را کـه نخستین جلد آن حدود ۵۰۰ صفحه و دارای ۳۴۰ شکل بسیـار پیچیده هست به درخواست ادموند هالی و به زبان لاتین نوشت  و درون مقدمـه بـه این معنا اشاره دارد.  . 
[18] - گفتار درون روش راهبرد عقل (به فرانسوی: Discours de la méthode) اولین متن فلسفی هست که توسط رنـه دکارت منتشر شده و در ژوئن سال ۱۶۳۷ انتشار یـافته است.   این کتاب را دکارت مستقیما بـه زبان فرانسه نوشته که تا برابر سنت مرسوم نگارش متون علمـی بـه زبان لاتین هم ایستاده باشد
نام اصلی کتاب «طرح علمـی جامع کـه بتواند طبیعت ما را بـه بالاترین درجه کمال خود برساند؛ بـه علاوه انکسار نور، کائنات جو و هندسه را کـه در آن‌ها دقیق‌ ترین موضوعاتی کـه نویسنده توانسته هست انتخاب کند چنان شرح داده شده هست که حتی درس نخوانده‌ ها هم مـی ‌توانند آن‌ را دریـابند».   اما بعدا عنوان زیر را بـه کتاب مـیدهد: «گفتار درون روش راهبرد عقل و جستجوی حقیقت درون علوم بـه علاوه انکسار نور، کائنات جو و هندسه کـه کوشش‌ هایی به منظور به کار بستن این روش است».   نام کتاب درون فرانسه «DISCOURS DE LA MÉTHODE POUR BIEN CONDUIRE SA RAISON, ET CHERCHER LA VÉRITÉ DANS LES SCIENCES» و به انگلیسی«DISCOURSE ON THE METHOD OF RIGHTLY CONDUCTING THE REASON, AND SEEKING TRUTH IN THE SCIENCES» است
این کتاب اول بار درون ۱۲۷۹ (قمری) هجری قمری و به دستور آرتور دو گوبینو بـه دست ملا لاله ‌زار با همکاری امـیل برنـه تحت عنوان «حکمت ناصریـه» و با اغلاط فراوان بـه فارسی درون آمد.   در این ترجمـه نام مؤلف «دیـاکرت» نوشته شده و حتی تاریخ درگذشت دکارت ۱۶۱۵ ذکر شده درحالی کـه صحیح آن ۱۶۵۰ هست و از دو گوبینو بـه عنوان کانت دوقوبینو، «وزیر مختار و ایلچی مخصوص دولت فرانسه» نام شده است.   ترجمـه دیگری هم توسط افضل ‌الملک کرمانی با نام «نطق» از روی متن ترکی صورت گرفته کـه متاسفانـه تاکنون منتشر نشده و تنـها مـیکروفیلم نسخه دست ‌نویس درون دست است.   ترجمـه موجود کتاب کار محمدعلی فروغی هست که درون آغاز به‌ عنوان ضمـیمـه جلد اول کتاب عنوان «سیر حکمت درون اروپا» منتشر شد.    
تا امروز ترجمـه محمدعلی فروغی تنـها متنی هست که مورد توجه قرار گرفته و مـیتوان آنرا سر منشا آشنایی ایرانیـان با فلسفه غرب دانست.   از سوی دکتر کریم مجتهدی درون تعدادی از مقالات خود و در کتاب نخستین آشنایی ایرانیـان با فلسفه غرب ترجمـه‌ هائی کـه از این کتاب شده اشاره‌ کرده است.   در تعدادی دیگر از مقالات نیز از این ترجمـه‌ ها یـاد شده است
[19] - In the history of the scientific revolution, Descartes is often considered as the mechanical philosopher par excellence, and opposed as such to the founder of mechanical science, that is to say, Galileo: this cliché is not without foundation, but it must not make us forget that Descartes was himself a practitioner of mechanical science.   In the article "Cartesian Mechanics" I detail the meaning and reach of "mechanics" in the Cartesian corpus, and do so in three steps.   1.   I begin by explaining the genesis of the thesis which states that there is no difference between the physical and the mechanical; this thesis is so famous that it is often imagined that it is constituted in Descartes's first writings.   But we can in fact show that the first works of Descartes and Beeckman arise from a "physico-mathematical" practice which does not necessarily imply a complete reworking of traditional physics, even if it might have favored the Cartesian ambition for a physics as certain as geometry; it was only in the late 1630s that Descartes began to systematically affirm the identity of physics and mechanics, or of "rules of motion", of "laws of Nature" and of "laws of mechanics".   I then analyze the consequences of this affirmation.   2.   In the second part of this article I provide a step-by-step commentary of the response proposed by Descartes in a letter to Mersenne in July 1638 to the question raised by Beaugrand's Geostatice (.  .  .  ) dissertatio Mathematica (1636), that is to say the question of whether a body weighs more when it is farther from the center of Earth than when it is close.   Compared with other texts of the Cartesian corpus, this sample of mechanics has been little analyzed (to my knowledge, the only analyses are those of P.   Duhem, P.   Costabel, A.   Gabbey and D.   Garber).   This text is nonetheless extremely interesting: Descartes responds to the geostatic question in turn in terms of physics, then mathematics; even more interesting, the examination of the details of his procedures allows us to confront Cartesian statics to other writings, whether those of Guidobaldo del Monte, Galileo, Stevin, Mersenne or Roberval.   3.   In the third and final section, I analyze the reasons that lead Descartes to exclude velocity from his statics, I examine the difficulties that his explanation of gravity created for statics, and conclude with the confrontation between mechanical philosophy and mechanical science in the case of Descartes. 
[20] - کریستین هویگنس (به هلندی: Christiaan Huygens) دانشمند و فیزیکدان سرشناس هلندی قرن هفدهم کـه در ۱۴ آوریل ۱۶۲۹ درون لاهه هلند بـه دنیـا آمد و بعدها با اختراع ساعت پاندولی توانست نام خود را درون مـیان مخترعین جهان ثبت کند.   پدرش مردی با نفوذ، شاعر، سیـاستمدار، موسیقی دان و ورزشکار بود.   کریستین خیلی زود بـه ریـاضیـات علاقمند شد و به تحصیل آن درون دانشگاه‌ های لیدن و بردا پرداخت.   ۲۲ سال بیشتر نداشت کـه در زمـینـه علوم ریـاضی و ستاره‌شناسی رساله‌ای نوشت کـه مورد توجه استاد ریـاضیـاتش رنـه دکارت قرار گرفت.   در آن زمان اکثر دانشمندان سرگرم مطالعه و تحقیق درون مورد این دو رشته علمـی بودند و هویگنس نیز از آنـها جدا نبود
[21] - Corporeal matter.    The common definition of matter is anything that has mass and volume (occupies space).   For example, a car would be said to be made of matter, as it occupies space, and has mass.   The observation that matter occupies space goes back to antiquity.   However, an explanation for why matter occupies space is recent, and is argued to be a result of the Pauli exclusion principle.  [13][14] Two particular examples where the exclusion principle clearly relates matter to the occupation of space are white dwarf stars and neutron stars, discussed further below. 
Before the 20th century, the term matter included ordinary matter composed of atoms, and excluded other energy phenomena such as light or sound.   This concept of matter may be generalized from atoms to include any objects having mass even when at rest, but this is ambiguous because an object's mass can arise from its (possibly massless) constituents' motion and interaction energies.   Thus, matter does not have a universal definition, nor is it a fundamental concept, in physics today.   Matter is also used loosely as a general term for the substance that makes up all observable physical objects. 
All the objects from everyday life that we can bump into, touch or squeeze are composed of atoms.   This atomic matter is in turn made up of interacting subatomic particles—usually a nucleus of protons and neutrons, and a cloud of orbiting electrons.  Typically, science considers these composite particles matter because they have both rest mass and volume.   By contrast, massless particles, such as photons, are not considered matter, because they have neither rest mass nor volume.   However, not all particles with rest mass have a classical volume, since fundamental particles such as quarks and leptons (sometimes equated with matter) are considered "point particles" with no effective size or volume.   Nevertheless, quarks and leptons together make up "ordinary matter", and their interactions contribute to the effective volume of the composite particles that make up ordinary matter. 
[22] - The occult (from the Latin word occultus "clandestine, hidden, secret") is "knowledge of the hidden".   In common English usage, occult refers to "knowledge of the paranormal", as opposed to "knowledge of the measurable", usually referred to as science.   The term is sometimes taken to mean knowledge that "is meant only for certain people" or that "must be kept hidden", but for most practicing occultists it is simply the study of a deeper spiritual reality that extends beyond pure reason and the physical sciences.   The terms esoteric and arcane have very similar meanings, and in most contexts the three terms are interchangeable. 
It also describes a number of magical organizations or orders, the teachings and practices taught by them, and to a large body of current and historical literature and spiritual philosophy related to this subject. 
[23] - Pierre-Louis Moreau de Maupertuis (French: [mopɛʁtɥi]; 1698 – 27 July 1759) was a French mathematician, philosopher and man of letters.   He became the Director of the Académie des Sciences, and the first President of the Prussian Academy of Science, at the invitation of Frederick the Great. 
Maupertuis made an expedition to Lapland to determine the shape of the Earth.   He is often credited with having invented the principle of least action; a version is known as Maupertuis' principle – an integral equation that determines the path followed by a physical system.   His work in natural history is interesting in relation to modern science, since he touched on aspects of heredity and the struggle for life.   
[24] - Voltaire (1694-1778): Letters on the English or Lettres Philosophiques, c.   1778. 
[25] - Torsion balance, instrument used to measure small forces.   It is based on the principle that a wire or thread resists twisting with a force that is proportional to the stress.   The torsion balance consists essentially of a wire or thread attached at one end and arranged in such a way that a force applied at the other, or free, end tends to twist it out of shape.   The force is measured by the extent to which the wire or thread is so twisted.   Torsion balances are used to measure small electric, magnetic, and gravitational forces.   One type is used to measure small weights.   The invention of the torsion balance is commonly credited to the English geologist John Michell, who made his instrument c.  1750, and to the French physicist Charles A.   de Coulomb, who independently devised such a balance c.  1777. 
The Columbia Electronic Encyclopedia, 6th ed.   Copyright © 2012, Columbia University Press.   All rights reserved. 
Read more: torsion balance | Infoplease.  com http://www.  infoplease.  com/encyclopedia/science/torsion-balance.  html#ixzz3CLVWMM1x
[26] - شارل آگوستین دو کولن دانشمند فرانسوی درون ابتدا درون رشته مـهندسی ارتش خدمت مـی کرد و سرپرست امور آبها و چشمـه ها بود.   او مدت 9 سال درون هند غربی خدمت کرد که تا آنکه درون سال 1789 از ارتش استعفا کرد و به امور علمـی و تحقیقی پرداخت و تحقیقاتش درون زمـینـه الکتریسیته و مغناطیس و اصطکاک بـه نتیجه رسید.   کولن درون الکتریسیته موفق بـه کشف قانون نیروی جاذبه و عه الکتریکی شد.   بنابر این قانون دو بار الکتریکی یکدیگر را با نیرویی متناسب با اندازه بارها و عمجذور فاصله جذب و یـا دفع مـی کنند.   او به منظور تحقیق درون اندازه نیروی الکترواستاتیکی نوعی ترازچشی اختراع کرد.   این ترازچشی را به منظور اندازه گیری نیروی مغناطیسی نیز بـه کار برد و قانونی مشابه آنچه درون مورد الکتریسیته بـه دست آورده بود به منظور مغناطیس بـه دست آورد.   تفاوت این قانون با قانون قبلی آن بود کـه به جای بارهای الکتریکی کمـیت جرم مغناطیسی را وارد رابطه نیرو کرد.   از جمله دیگر کارهای کولن اندازه گیری نیروی اصطکاک بین سطوح مختلف و قانونی هست که درون این مورد بـه دست داده است.   بنا بر این قانون نیروی اصطکاک بین سطح دو جسم با نوع سطح تماس بستگی دارد و مستقل از بزرگی سطح تماس است.   دنیـای علم بـه پاس خدمات کولن واحد مقدار الکتریسیته را کولن نامـید که تا هر روز درون مدارس کشورهای جهان نام او بر زبان ها رانده شود.   
[27] - نیرویی کـه دو ذره بـه جرمـهای  و  بـه فاصله r از هم بـه یکدیگر وارد مـیکنند، نیروی جاذبه ای هست که درون امتداد خط واصل دو ذره اثر مـیکند و بزرگی آن برابر هست با:
در رابطه فوق G ثابت جهانی گرانش هست که مقدار آن به منظور تمام زوج ذرات یکسان است
اطلاعات اولیـه
آنچه اشاره شد، تحت عنوان قانون جهانی گرانش نیوتن معروف است.   این قانون مقدار ، جهت و نوع نیروی گرانشی را کـه دو ذره بر یکدیگر اعمال مـیکنند، بیـان مـیکند.   بهتر هست بدانیم کـه نیروهای گرانش مـیان دو ذره ، همان زوج نیروهای عمل و عکس‌العمل هستند.   ذره اول نیرویی بـه ذره دوم وارد مـیکند کـه جهت آن بـه طرف ذره اول و در امتداد خطی هست که دو ذره را بـه هم وصل مـیکند.   به همـین ترتیب ، ذره دوم هم نیرویی بـه ذره اول وارد مـی کند کـه جهت آن بـه طرف ذره دوم و در امتداد خط واصل دو ذره است.   بزرگی این نیروها مساوی ، ولی جهت آنـها خلاف یکدیگر هست و از قانون سوم نیوتن تبعیت مـیکنند.   
ثابت جهانی گرانش
img/daneshnameh_up/b/b2/p16.  gif
بر اساس قانون گرانش ، نیروی جاذبه گرانش مـیان دو ذره با حاصل ضرب جرم آن دو ذره نسبت مستقیم و با مجذور فاصله بین آنـها نسبت معدارد.   بنابراین به منظور اینکه این تناسب بـه یک رابطه تساوی تبدیل شود، درون طرف دوم یک ثابت تناسب اضافه مـی‌شود.   این ثابت بـه نام ثابت جهانی گرانش معروف است.   ثابت گرانش یک کمـیت نرده ای هست و دارای دیمانسیون  مـیباشد.   
خصوصیـات قانون جهانی گرانش
قانون جهانی گرانش نیوتن به منظور هیچ یک از کمـیت های فیزیکی (نیرو ، جرم ، طول) موجود درون این قانون یک معادله تعریف کننده نمـی ‌باشد، اما اساس این قانون بر این فرض استوار هست که مـی ‌توان نیروی وارد بر یک ذره را ، طوری کـه در این قانون تعریف شده است، بـه طریق ساده‌ ای بـه خواص قابل اندازه گیری ذره و محیط مربوط کرد.   یعنی مـیتوان قوانین ساده نیرو را قبول کرد.   بنابراین قانون جهانی گرانش یک چنین قانون ساده‌ ای است.   در این رابطه مقدار جهانی گرانش (G) از طریق آزمایش (مانند ترازوی کاوندیش) قابل محاسبه است
قانون جهانی گرانش نیروی مـیان ذرات جرم دار را بیـان مـی کند.   اگر بخواهیم نیروی مـیان دو جسم بزرگ مثل کره زمـین و ماه را تعیین کنیم، حتما هر جسم را بـه صورت مجموعه‌ای از ذرات درون نظر بگیریم و سپس نیروی برهم کنش این ذرات را محاسبه کنیم.   این محاسبات با روشـهای انتگرال گیری قابل حل هستند
در قانون جهانی گرانش بطور ضمنی فرض مـی‌شود کـه نیروی گرانش مـیان دو ذره از اجسام دیگر مستقل هست و بـه خواص فضای اطراف آنـها بستگی ندارد.   درستی این فرض بـه درستی نتایج حاصل از آن بستگی دارد و بر همـین مبنا تاکنون تائید شده است.   برخی فیزیک دانان از این واقعیت به منظور رد امکان وجود حایلهای گرانشی استفاده مـیکنند.   
مقایسه قانون جهانی گرانش با قانون کولن
مشابهت قانون جهانی گرانش و قانون کولن درون این هست که هر دو یک قانون عمجذور فاصله هستند و در هر دو نیروهای موجود یعنی نیروی گرانش و نیروی کولن ، نیروی مرکزی هستند، اما تفاوت این دو درون این هست که نیروی کولن بسته بـه علامت بار ذرات باردار مـی‌تواند جاذبه یـا عه باشد، درون صورتی کـه نیروی گرانشی همواره یک نیروی جاذبه است
[28] - رابرت بویل (به انگلیسی: Robert Boyle) ‏ (۲۵ ژانویـه ۱۶۲۷ درون لیزمور کاسل ایرلند - ۳۰ دسامبر ۱۶۹۱)، شیمـیدان، فیزیکدان، فیلسوف طبیعی و مخترع انگلیسی.   گرچه فلسفه شخصی و پژوهشـهای او آشکارا ریشـه درون سنّت کیمـیاگری دارد، امروزه او را بـه عنوان نخستین شیمـیدان مدرن و پایـه‌ گذار شیمـی جدید مـی ‌شناسند
[29] - The mechanical philosophy is a term for an aspect of the scientific revolution of Early Modern Europe, in which an innovative branch of natural philosophy arose in the period about 1620 to 1650, describing the universe as similar to a large-scale mechanism. 
Mechanism and determinism Mechanism in philosophy is a belief of that general kind, namely that natural wholes (including living things) are like complicated machines or artifacts, composed of parts lacking any intrinsic relationship to each other. 
Some ancient philosophies held that the universe is reducible to completely mechanical principles—that is, the motion and collision of matter.   This view was closely linked with materialism and reductionism, especially that of the atomists and to a large extent, stoic physics.   Later mechanists believed the achievements of the scientific revolution of the 17th century had shown that all phenomenon could eventually be explained in terms of "mechanical laws": natural laws governing the motion and collision of matter that imply a determinism.   If all phenomena can be explained entirely through the motion of matter under physical laws, as the gears of a clock determine that it must strike 2:00 an hour after striking 1:00, all phenomena must be completely determined, past, present or future. 
[30] آنتونی فیلیپس فان لیوونـهوک (به هلندی: Antonie Philips van Leeuwenhoek) (زاده۲۴ اکتبر۱۶۳۲ مرگ ۲۶اوت ۱۷۲۳) پیشـه‌ ور و دانشمند اهل دلفت هلند.   لقب پدر مـیکروب‌ شناسی گرفته و نخستین مـیکروب ‌شناس شمرده مـی شود
مـیکروسکوپ را بهبود بخشید و برای نخستین بار توانست با مـیکروسکوپش ساختار تک ‌یـاخته‌ ای را کـه انیمالکولس (animalcules) مـی نامـید ببیند.   نخستینی ‌است کـه بافت ‌های ماهیچه ای، اسپرماتوزوئید، باکتری و جریـان خون درون مویرگها را دید
[31] - پروتوزوآ یـا پروتوزوئرها (Phylum Protozoa) جانداران یوکاریوتیک تک سلولی مـیکروسکوپی هستند کـه به قلمرو آغازیـان تعلق دارند
پروتوزوئرها از نظر ساختمان تفاوت بسیـاری با یکدیگر دارند.   این دسته از جانداران ساکن آب و خاک بوده و از ذرات مواد غذایی و باکتریـها تغذیـه مـیکنند.   عده‌ ای از آنـها بخشی از فلور طبیعی بدن جانداران را تشکیل مـیدهند.   مطالعات این جانداران درون محدوده علم مـیولوژی قرار دارد.   پروتوزوآها عامل بیماریـهای لیشمانیوز، خواب و شاگاس درون انسان هستند
[32] - سالن (به فرانسه: Salon) نمایشگاه های رسمـی کـه زیر نظر دولت فرانسه بر‌ گزار مـی ‌شد
نخستین بار درون سال ۱۶۶۷ مـیلادی و به دستور لویی چهاردهم نمایشگاهی به منظور نمایش آثار اعضای آکادمـی سلطنتی نقاشی و پیکره ‌سازی درون سالن آپولون درون کاخ لوور برپا شد از همـینرو این دست  نمایشگاه‌ ها سالن نام گرفتند.   سالن‌ ها از ۱۷۳۷ بـه بعد بـه صورت سالیـانـه بر‌ گزار مـی شد.   در ۱۷۴۸ هیئت داوران گزینش آثار معرفی شد.   در طول انقلاب فرانسه، سالن به منظور نخستین بار پذیرای تمام هنرمندان شد.   هرچند کـه اعضای آکادمـی بـه کنترل بیشتر نمایشگاهها درون سده نوزدهم مـیلادی ادامـه دادند
بعدها با تشکیل جامعه هنرمندان فرانسه درون سال ۱۸۸۱ کـه مسئولیت سالن‌ ها را برعهده گرفت و نیز با اهمـیت یـافتن نمایشگاههای آزاد به منظور عرضه کارهای هنرمندان آوانگارد (مانند سالن نقاشان آزاد)، از نفوذ این سالن‌ ها کاسته شد
The salons of Early Modern and Revolutionary France played an integral role in the cultural and intellectual development of France.   The salons were seen by contemporary writers as a cultural hub, responsible for the dissemination of good manners and sociability.   It was not merely manners that the salons supposedly spread but also ideas, as the salons became a centre of intellectual as well as social exchange, playing host to many members of the Republic of Letters.   In contrast to other Early Modern institutions, women played an important and visible role within the salons.   The extent of this role is, however, heavily contested by some historians. 
The important role that the salons played in the process of Enlightenment, and particularly the fact that women played such an integral part in them, means that there is an abundance of historical debate surrounding them.   The relationship with the state, the role of women, as well as their form and periodization are all important factors in the historiography of the salon. 
[33] - انجمن سلطنتی لندن به منظور پیشرفت دانش طبیعی کـه اختصارا انجمن سلطنتی (به انگلیسی: Royal Society) نامـیده مـی‌شود درون سال ۱۶۶۰ تأسیس شد
این انجمن درون سال ۱۶۶۰ اندکی بعد از اتحاد انگلستان توسط چارلز دوم درون لندن پایـه ‌گذاری شد و عنوان نخستین انجمن علمـی جهان را  دارد.    اندیشـه تأسیس انجمن سلطنتی بریتانیـا درون یکی از نشستهای دانشمندان و فیلسوفان درون سال 1660 مـیلادی شکل گرفت و با فرمان چارلز دوم درون پانزدهم ژوئیـه 1662 رسمـیت پیدا کرد.   در ابتدا عضویت درون انجمن شرایط خاصی نداشت اما از سال 1848 تنـهاانی بـه عضویت پذیرفته مـی ‌شدند کـه دانشمند و در کار علم باشند.   انجمن دارای اعضای داخلی و خارجی است، تعداد اعضای خارجی کـه بیشتر از اهالی ایرلند و کشورهای مشترک‌ المنافع با انگلستان اند تقریباً یک‌ دهم اعضای داخلی است
The Royal Society of London for Improving Natural Knowledge, commonly known as the Royal Society, is a learned society for science, and is possibly the oldest such society still in existence.  [a] Founded in November 1660, it was granted a Royal Charter by King Charles II as the "Royal Society of London".   The Society today acts as a scientific advisor to the British government, receiving a parliamentary grant-in-aid.   The Society acts as the UK's Academy of Sciences, and funds research fellowships and scientific start-up companies. 
The Society is governed by its Council, which is chaired by the Society's President, according to a set of Statutes and Standing Orders.   The members of Council and the President are elected from and by its Fellows, the basic members of the Society, who are themselves elected by existing Fellows.   There are currently about 1,450 Fellows, allowed to use the post nominal title FRS (Fellow of the Royal Society), with up to 52 new Fellows appointed each year.   There are also Royal Fellows, Honorary Fellows and Foreign Members, the last of which are allowed to use their postnominal title ForMemRS (Foreign Member of the Royal Society).   The current Royal Society President is Sir Paul Nurse, who took up the position on 30 November 2010. 
Since 1967, the Society has been based at 6–9 Carlton House Terrace, a Grade I listed building in central London. 
[34] - پیر گسوندی/گاسندی (انگلیسی: Pierre Gassendi؛ زاده ۲۲ ژانویـهٔ ۱۵۹۲ درگذشته ۲۴ اکتبر ۱۶۵۵) فیلسوف، ریـاضی‌ دان، و ستاره‌ شناس فرانسوی.    هنگامـی کـه در 1633 گالیله درون برابر دادگاه تفتیش عقاید حضور یـافت که تا نظراتی را کـه تعلیم مـی داد بعد بگیرد، بسیـاری از دانشمندان بـه وحشت افتادند و هرگونـه ارتباط با او را منکر شدند .   اما گاسندی، کشیش کاتولیک ، نامـه ای بـه او نوشت کـه مـی دانست از تفتیش عقاید خواهد گذشت و در این نامـه، دانشمند متهم را دلداری داده  مطمئن مـی ساخت کـه کلیسا مطلب درون خور ملامتی درون عقاید او نخواهد یـافت و هیچ دلیلی ندارد کـه او خود را مقصر بداند.   و البته این اندازه صداقت  و شجاعت درون آن زمان درون خور ه مـه گونـه ستایش بود
گاسندی بـه سهم خود که تا اندازه ای احتیـاط بـه خرج داد که تا از هر گونـه گرفتاری از جانب کلیسا اجتناب ورزد، گرچه خود ماتریـالیسم تدریس مـی کرد و از ایده آلیسم دکارت انتقاد مـی نمود ولی ماتریـالیسم اتمـی را با اعتقاد بـه خدای تورات و انجیل سازش مـی داد و عقیده داشت کـه اتم ها آنطور کـه فرضیـه های ذیمقراطیس و اپیکور تصدیق مـی کنند، توسط خدای مسیحی آفریده شده اند.   به این ترتیب گاسندی را مـی ‌توان فیلسوفی دانست کـه پای درون راه مدرنیته نـهاده، حتی هنگامـی کـه پای اتم‌ محوری مسیحی‌ شده را بـه مـیان مـی ‌آورد؛ خدای حکیم و قادر را سازنده جهان و اتم‌ های تشکیل دهنده آن معرفی مـی ‌کند؛ به منظور خلقت قائل بـه علتی غائی مـی‌شود و نفس را نیز جاودانـه تلقی مـی ‌کند
Pierre Gassendi (French: [gasɑ̃di]; also Pierre Gassend, Petrus Gassendi; 22 January 1592 – 24 October 1655) was a French philosopher, priest, scientist, astronomer, and mathematician.   While he held a church position in south-east France, he also spent much time in Paris, where he was a leader of a group of free-thinking intellectuals.   He was also an active observational scientist, publishing the first data on the transit of Mercury in 1631.   The lunar crater Gassendi is named after him. 
He wrote numerous philosophical works, and some of the positions he worked out are considered significant, finding a way between skepticism and dogmatism.   Richard Popkin indicates that Gassendi was one of the first thinkers to formulate the modern "scientific outlook", of moderated skepticism and empiricism.   He clashed with his contemporary Descartes on the possibility of certain knowledge.   His best known intellectual project attempted to reconcile Epicurean atomism with Christianity. 
[35] - Atomism (from Greek ἄτομον, atomon, i.  e.   "uncuttable", "indivisible" is a natural philosophy that developed in several ancient traditions.   The atomists theorized that nature consists of two fundamental principles: atom and void.   Unlike their modern scientific namesake in atomic theory, philosophical atoms come in an infinite variety of shapes and sizes, each indestructible, immutable and surrounded by a void where they collide with the others or hook together forming a cluster.   Clusters of different shapes, arrangements, and positions give rise to the various macroscopic substances in the world. 
References to the concept of atomism and its atoms are found in ancient India and ancient Greece.   In India the Jain, Ajivika and Carvaka schools of atomism may date back to the 6th century BCE.  [8] The Nyaya and Vaisheshika schools later developed theories on how atoms combined into more complex objects.  [9] In the West, atomism emerged in the 5th century BCE with Leucippus and Democritus.   Whether Indian culture influenced Greek or vice versa or whether both evolved independently is a matter of dispute. 
The particles of chemical matter for which chemists and other natural philosophers of the early 19th century found experimental evidence were thought to be indivisible, and therefore were given the name "atom", long used by the atomist philosophy. 
However, in the 20th century, the "atoms" of the chemists were found to be composed of even smaller entities: electrons, neutrons, and protons, and further experiments showed that protons and neutrons are made of quarks.   Although the connection to historical atomism is at best tenuous, elementary particles have thus become a modern analog of philosophical atoms, despite the misnomer in chemistry. 
[36] - تیتوس لوکرتیوس کاروس شاعر و فیلسوف ابیقوری اهل روم باستان بود.   گویـا درون ۹۶ پیش از مـیلاد بـه دنیـا آمده و در ۵۵ پیش از مـیلاد رفته است.   از جملهٔ آثارش مـی ‌توان از منظومـه بلند درون باره طبیعت اشیـاء یـاد کرد کـه در آن بـه ذریـه/اتم گرائی/اتمـیسم یونان باستان پرداخته ‌است.   مع فلسفه اپیکور بود کـه طبق تعالیم ش حتی روح ماده هست و خدایـان مادی؛  با مرگ بدن متلاشی مـی‌شود، بی آخرتی
[38] - Locke's Travels in France, 1675-1679: as related in his Journals, correspondence and other papers.   
[39] - هانری چهارم با امضای فرمان نانت درون ۱۵۹۸ مـیلادی، بـه پروتستان‌ های کالونی فرانسه (هوگنوت‌ ها) آزادی مذهبی داده بود
The Edict of Nantes, issued on 13 April 1598, by Henry IV of France, granted the Calvinist Protestants of France (also known as Huguenots) substantial rights in a nation still considered essentially Catholic.   In the Edict, Henry aimed primarily to promote civil unity.  [1] The Edict separated civil from religious unity, treated some Protestants for the first time as more than mere schismatics and heretics, and opened a path for secularism and tolerance.   In offering general freedom of conscience to individuals, the Edict offered many specific concessions to the Protestants, such as amnesty and the reinstatement of their civil rights, including the right to work in any field or for the State and to bring grievances directly to the king.   It marked the end of the religious wars that had afflicted France during the second half of the 16th century. 
[40] - A Letter Concerning Toleration by John Locke was originally published in 1689.   Its initial publication was in Latin, though it was immediately translated into other languages.   Locke's work appeared amidst a fear that Catholicism might be taking over England, and responds to the problem of religion and government by proposing religious toleration as the answer.   This "letter" is addressed to an anonymous "Honored Sir": this was actually Locke's close friend Philipp van Limborch, who published it without Locke's knowledge. 
[41] - Avant-garde. 
[42] - دو رساله درباره حکومت یـا ( دو رساله درباره حکومت: درون اولی، اصول و مبانی نادرست سر رابرت فیلمر و پیروانش، یـافت و ابطال مـی‌شود.   دومـی، مقاله درباره سرچشمـه، وسعت، و فرجام حکومت مدنی) (به انگلیسی: Two Treatises of Government) اثری هست در فلسفه سیـاسی از جان لاک کـه در سال ۱۶۸۹ بدون ذکر نام مؤلف بـه چاپ رسید.   رساله اول عقاید پدرسالارانـه رابرت فیلمر را بـه روش خط بطلان کشیدن بر روی تک جملاتش بـه سختی بـه چالش مـیکشد و رسالهٔ دوم دورنمایی از نظریـه جامعه سیـاسی یـا مدنی را بر اساس حقوق طبیعی و قرارداد های اجتماعی بـه تصویر مـی ‌کشند
[43] - اثر مـهم لاک  تحقیق درباره فهم بشری (1690) است.   این کتاب اندک زمانی بعد از انتشار اصول نیوتن بـه بازار آمد و چنان بیـان استوار و کاملی درون تجربه گرایی داشت کـه تلاشـهای مخالف (عقل گرایی) را تحت الشعاع قرار داد.   لاک نخست مـی کوشد مشخص سازد انسان اندیشـه های خود را چگونـه بـه دست مـی آورد، سپس بـه این موضوع مـی پردازد کـه آیـا مـی توان بـه حواس اعتماد کرد یـا نـه
An Essay Concerning Human Understanding is a work by John Locke concerning the foundation of human knowledge and understanding.   It first appeared in 1689 (although dated 1690) with the printed title An Essay Concerning Humane Understanding.   He describes the mind at birth as a blank slate (tabula rasa, although he did not use those actual words) filled later through experience.   The essay was one of the principal sources of empiricism in modern philosophy, and influenced many enlightenment philosophers, such as David Hume and George Berkeley. 
http://oregonstate.  edu/instruct/phl302/texts/locke/locke1/Essay_contents.  html
[44] - جرج برکلی ( George Berkeley ) اسقف انگلیسی درون سال 1685 مـیلادی تولد یـافته و در سال 1753 وفات نموده هست .   مطابق آنچه از شرح حال و نظریـات وی استفاده مـی‌شود وی از اصحاب حس و فلاسفه " امپیریست " بـه شمار مـی ‌رود ، یعنی منشأ همـه علوم را حس و تجربه مـی ‌داند و به معلومات عقلی و فطری کـه گروهی از فلاسفه اروپا قائل‌ بودند قائل نیست .   وی درون این نظریـه از دانشمند انگلیسی معاصر خودش جان‌ لاک ( John Lock ) پیروی کرده هست ، اما درون عین حال به منظور محسوسات ، وجود خارجی قائل نیست و منشأ احساس را تأثیرات خارجی نمـی ‌داند ، و برای اثبات اینکه " احساس " دلیل وجود خارجی محسوسات نیست خطاهای حواس را دلیل مـی ‌آورد .   بر کلی به منظور خود تصورات ذهنی وجود حقیقی قائل هست و از همـین راه وجود نفس را اثبات مـی ‌کند و مـی ‌گوید ادراک ، ادراک کننده مـی‌ خواهد و آن " نفس " هست .   برکلی چنین وانمود مـی ‌کند کـه منکر وجود اشیـاء نیست ، لکن مـی‌ گوید معنای‌ این جمله کـه مـی ‌گوییم " فلان چیز موجود هست " اگر درست دقت شود این‌ هست : " من به منظور او ادراک وجود مـی‌ کنم " مثلا اگر بگوییم : زمـین هست ، آسمان هست ، کوه هست ، دریـا هست و یـا آنکه بگوییم : خورشید نورانی‌ هست و جسم دارای بعد هست و زمـین مـی ‌چرخد ، همـه صحیح هست اما اگر حقیقت معنای این جمله‌ ها را بشکافیم این هست : " ما اینطور علم پیدا کرده‌ ایم " .   پس وجود داشتن یعنی بودن درون ادراک شخص ادراک کننده .   برکلی مـی ‌گوید من سوفسطائی نیستم زیرا وجود موجودات را منکر نیستم لکن‌ معنای وجود داشتن را غیر آن مـی ‌دانم کـه دیگران خیـال مـی ‌کنند .   من مـی ‌گویم‌ وجود داشتن یعنی بودن درون ادراک شخص ادراک کننده .   چنانکه گفته شد برکلی منشأ علم را حس مـی ‌داند لکن منشأ حس را وجود خارجی شی محسوس نمـی ‌داند و به وجود نفس کـه قوه ادراک کننده هست و به‌ وجود خدا قائل هست .   برای اثبات ذات خدا اینطور استدلال مـی ‌کند : چون مـی ‌بینیم صور محسوسات با ترتیب و نظم مخصوص درون ذهن ما پیدا مـی‌ شوند و از بین مـی‌ روند و این آمدن و رفتن از اختیـار نفس ما خارج هست ، مثلا گاهی احساس مـی‌ کنیم روز هست و درون آن حال نمـی‌ توانیم شب را احساس‌ کنیم و پس از چند ساعت احساس مـی‌ کنیم شب هست و درون آن حال نمـی ‌توانیم‌ روز را احساس کنیم ، و همچنین درون سایر مدرکات بصری و سمعی و غیره نظام‌ و ترتیب مخصوصی را مـی‌ یـابیم ، بعد ، از اینجا مـی ‌فهمـیم یک ذات دیگری‌ هست کـه این تصورات را با نظم حساب معینی درون ذهن ما ایجاد مـی ‌کند و آن ، ذات باری است
همچنین:
جرج بارکلی (۱۷۵۳-۱۶۸۵) (به انگلیسی: George Berkeley) فیلسوف و کشیش ایرلندی، توسط بسیـاری از فلاسفه امروزی از شاخص ‌ترین فیلسوفان ایدئالیست مدرن محسوب مـی‌شود
وی بـه عنوان ششمـین و واپسین فرزند خانواده بـه سال ۱۶۸۵ درون کیلکنی ایرلند زاده شد.   در سال ۱۷۰۰ وارد ترینتی کالج دوبلین شد کـه مدت بیست سال درون آن ماندگار گردید و در همانجا بود کـه با اندیشـه‌های نوین مانند جان لاک و ایزاک نیوتون آشنا شد.   بیست و چهارساله بود کـه رسالهٔ جستار درباره نظریـه جدید رویت را بـه زیور طبع آراست.   از جمله مصنفات مـهم دیگر برکلی حتما به مبادی علم انسان و سه گفت و شنود مـیان هیلاس و فیلونوس کـه در زمان حضورش درون آکسفورد نوشته شده است؛ اشاره کرد
جملهٔ مشـهور وی «Esse est percipi» (ترجمـه تقریبی: شرط وجود، درک شدن توسط حواس است) پاسخی بـه مسایل دوالیسم رنـه دکارت بود، و تا مدتها درون محافل فلسفی مورد بحث بود.   او معتقد هست که مادّه و شیئی وجود حقیقی ندارد و آنچه هست و مـی‌بینم "نور هست و رنگ" کـه با چشم دیده مـی‌شود
شـهر برکلی درون کالیفرنیـا و دانشگاه برکلی را بـه افتخار وی نامگذاری کرده‌اند
وی کتابی درباره تئوری علم نوشت کـه از نظر سلاست و روانی و فصاحت درون ادبیـات انگلیس کم‌ نظیر است
نفی وجود ماده بارکلی بـه کلی منکر وجود دنیـای خارج بود و عقیده داشت کـه فقط روح نا متناهی و ارواح متناهی دارای وجود مـیباشند و صور محسوس را خداوند درون ذهن ما ایجاد مـی کند و آنچه درون نظر ما «وجود» جلوه مـی کند ایده‌ای بیش نیست.   برکلی چنان درون ایده‌آلیسم غلو مـی کند کـه اغلب ماتریـالیست‌ها به منظور رد عقاید ایده‌آلیست‌ها بـه خرده گیری از عقاید برکلی مـیپردازند
بارکلی نخستین بار دیدگاه خود درباره نفی وجود جوهر مادی را درون رسالهٔ «مبادی علم انسان» و سپس درون «سه گفت و شنود مـیان هیلاس و فیلونوس» مطرح ساخت
بارکلی درون رسالهٔ مبادی علم انسان اینگونـه استدلال مـی کند کـه انتزاع کیفیـاتی کـه از یکدیگر جدایی ناپذیر هستند امکانپذیر نیست.   مثلاً نمـیتوان "بعد" را بدون وجود "جسم" و جسمـی بدون بعد را تصور کرد.   وانگهی ما تنـها زمانی مـیتوانیم حکم بـه وجود چیزی بدهیم کـه بتوانیم آن را با یکی از حواس خود ادراک کنیم درون غیر این صورت دلیلی بر وجودش درون دست نداریم؛ بـه عبارت دیگر وجود داشتن=ادراک شدن.   انتزاع "وجود" از شی ناممكن هست بنابراین نمـیتوانیم وجود داشتن شی را بـه صورت جداگانـه ادراک نماییم و حکم بـه وجود آن بدهیم و هیچ جوهری مگر جوهر روح وجود ندارد
از آنجایی کـه هیچ تصوری بدون علت نمـیتواند درون ذهن بـه وجود آید بنابراین جوهری بـه نام روح سرچشمـه ایجاد این تصورات است.   تصورات ممکن هست حاصل ارادهٔ خود ما باشد مانند تصور درختی خیـالی یـا موجودی خیـالی مانند سیمرغ.   اما تصورات دیگری هم موجودند کـه حاصل ارادهٔ انسان نیستند و انسان نمـیتواند مانع بروز آن درون ذهن خود شود مانند درختی واقعی کـه مسئول ایجاد آن‌ها خداست.   آنچه کـه درخت نخست را از درخت اخیر جدا مـیسازد وجود مادی و بیرون از ذهن دومـی نیست بلکه وجه تمایز آن‌ها علت شان هست که درون مورد درختی کـه واقعی مـی‌ نامـیم علت خداست
[45] - A Treatise Concerning the Principles of Human Knowledge (commonly called Treatise when referring to Berkeley's works) is a 1710 work by Anglo-Irish Empiricist philosopher George Berkeley.   This book largely seeks to refute the claims made by his contemporary John Locke about the nature of human perception.   Whilst, like all the Empiricist philosophers, both Locke and Berkeley agreed that we were having experiences, regardless of whether material objects exist or not.   The world which caused the ideas one has within one's mind, Berkeley sought to prove that the outside world was also composed solely of ideas.   Berkeley did this by suggesting that "Ideas can only resemble Ideas" - the mental ideas that we possessed could only resemble other ideas (not physical objects) and thus the external world consisted not of physical form, but rather of ideas.   This world was given logic and regularity by some other force, which Berkeley concluded was God. 
[46] - Fin de siècle (French pronunciation: ​[fɛ̃ də sjɛkl]) is French for end of the century.   The term typically encompasses not only the meaning of the similar English idiom turn of the century, but also both the closing and onset of an era, as the end of the 19th century was felt to be a period of degeneration, but at the same time a period of hope for a new beginning.   The "spirit" of fin de siècle often refers to the cultural hallmarks that were recognized as prominent in the 1880s and 1890s, including 'ennui', 'cynicism', 'pessimism', and ".  .  .  a widespread belief that civilization leads to decadence.  "
[47] - Pierre Bayle (French: [bɛl]; 18 November 1647 – 28 December 1706) was a French philosopher and writer best known for his seminal work the Historical and Critical Dictionary, published beginning in 1695. 
Bayle was a self-pronounced Protestant, and as a fideist he advocated a separation between the spheres of faith and reason, on the grounds of God being incomprehensible to man.   As a forerunner of the Encyclopedists and an advocate of the principle of the toleration of divergent beliefs, his works subsequently influenced the development of the Enlightenment. 
[48] - Nouvelles de la république des lettres (News from the Republic of Letters) was a periodical devoted to reviews of current publications, edited and in large part written by Pierre Bayle.   It began publication in 1684, and is the first known book review journal. 
Bayle edited it from March 1684 through February 1687; it was continued by Daniel de Larroque, Jean Barrin and Jean Le Clerc through April 1689.   Publication was suspended from then until January 1699 when it was resumed under the editorship of Jacques Bernard.   He continued it through December 1710; it was then suspended until January 1716, when he resumed and continued until the final issue in June 1718. 
Although written in French, it was published in Amsterdam to escape the French censorship.   The initial publisher was Henry Desbordes from 1684 through 1689 and 1699 through May1708.   Subsequently, by Pierre Mortier from June 1708 through December 1710 and David Mortier, from January 1716 through June 1718. 
Publication was monthly from the beginning through 1710; after that, is was bi-monthly. 
A reproduction was published in Geneva by Slatkine in 1966. 
[49] - جمـهوری هلند یـا جمـهوری متحد هفت ایـالتی هلند (به هلندی: Republiek der Zeven Verenigde Nederlanden) حکومتی کوچک و البته نیرومند بین سال‌های ۱۵۸۱ که تا ۱۷۹۵ بود. 
تا اواخر قرن شانزدهم مـیلادی هلند تحت سیطره اسپانیـایی ها بود و جزئی از خاک امپراتوری هابسبورگ بـه حساب مـی ‌آمد، مردم پروتستان هلند نیز از این حکومت کاتولیک ناراضی بودند و در سال ۱۵۶۸ مـیلادی انقلابی بر ضد اسپانیـا بـه فرماندهی ویلیـام خاموش آغاز د زیرا مالیـات بالایی کـه پادشاه اسپانیـا (فیلیپ دوم) از مردم مـیگرفت و تلاش درون جهت مدرنیزه و تمرکز به منظور تغییر حالت قرون وسطایی آن زمان داشت کـه سرانجام درون سال ۱۵۸۱ بـه هدف رسید. 
در سال ۱۷۹۵ درون جریـان حمله انقلابی‌ های فرانسه بـه هلند جمـهوری جدیدی بـه نام جمـهوری باتاویی جایگزین جمـهوری هلند شد جمـهوریی کـه طرفداران ناپلئون مایلند آن را پادشاهی هلند بخوانند، هلند درون سال ۱۸۱۳، این بار از امپراتوری فرانسه مستقل شد.   
ویلِم یکم اورانژ ( هلندی: Willem van Oranje) ، شاهزاده اورانژ، معروف بـه ویلِم خاموش (هلندی: Willem de Zwijger، (زادهٔ: ۲۴ آوریل ۱۵۳۳ درون ناسو؛ درگذشته: ۱۰ ژوئیـه ۱۵۸۴ درون دلفت.  ) رهبر مقتدر شورشیـان هلندی درون جنگ‌ های هشتاد ساله علیـه سلطه اسپانیـا و نخستین فرمانروای هلند. 
ویلِم با تلاش فراوان استقلال وطنش از سلطه طولانی اسپانیـا را تأمـین و حکومت جمـهوری متحد هفت ایـالتی هلند را پایـه‌ گذاری کرد.    همچنین حاضر نشد با فیلیپ دوم پادشاه اسپانیـا کـه توانمند ترین فرمانروای آن عصر و دشمن پروتستان‌ ها بود سازش کند.   ویلِم خاموش درون ۱۵۸۴ درون دلفت هلند با اصابت گلوله کشته شد.   نقشـه این قتل را فیلیپ دوم طرح کرده بود کـه به دست بالتازار گرارد انجام گرفت. 
هنوز جای یکی از گلوله ها درون دیوار ساختمان دیده مـی‌شود و مردم بـه تماشای آن مـی ‌روند.   هلندی‌ ها از ویلیـام خاموش بعنوان «پدر هلند» یـاد مـی‌ کنند.   سرود ملی هلند، ویلهلموس (Wilhelmus)، درون تکریم  اوست. 
[50] - Pieter de Hooch (Dutch: [ˈpitər də ɦoʊx], also spelled "Hoogh" or "Hooghe"; December 20, 1629 (baptized) – March 24, 1684 (buried)) was a Dutch Golden Age painter famous for his genre scenes of quiet domestic scenes with a few figures.   He was a contemporary of Jan Vermeer, with whom his work shares themes and style. 
[51] - باروخ اسپینوزا و بعدها بندیکت دِ اسپینوزا (۱۶۳۲ - ۱۶۷۷ مـیلادی) فیلسوف مشـهور هلندی است.   او قابلیتهای علمـی فراوانی داشت و گستره و اهمـیت آثارش که تا سالها بعد از مرگ او بـه طور کامل درک نشد.   امروزه، اسپینوزا یکی از بزرگترین خرد گرایـان فلسفه قرن هفدهم و زمـینـه ساز ظهور نقد مذهبی و همچنین عصر روشنگری درون قرن هجدهم بـه شمار مـیرود.   اسپینوزا بـه واسطه نگارش مـهمترین اثرش، اخلاقیـات، کـه پس از مرگ او بـه چاپ رسید و در آن دوگانـه انگاری دکارتی را بـه چالش مـیکشد، یکی از مـهمترین فیلسوفان تاریخ فلسفه غرب بـه شمار مـیرود.   فیلسوف و مورخ، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، درباره فیلسوفان هم عصر خود نوشت: "شما یـا پیرو اسپینوزا هستید، و یـا اساساً فیلسوف نیستید.  »
[52] - هرمان  بورهاف: Herman Boerhaave، پزشک هلندی کـه در 31 دسامبر 1668 درون فورهوت بـه دنیـا آمد.   پدرش کشیش بود.   او از 1682 درون رشته‌ های فقه و زبان‌ های شرقی و بعد ریـاضی و در خاتمـه پزشکی تحصیل کرد.    در 1693 دکتر شد و در 1709 پروفسور رشته  پزشکی و گیـاه‌ شناسی دانشگاه لیدن.   در این دوران، دانشگاه پزشکی لیدن، دانشجویـان پزشکی زیـادی را جذب خود کرد.   از 1706 بیشتر بـه بررسی و تحقیق درون باره گلخانـه‌ ها پرداخت.   در 1729 استعفا داد و به حرفه پزشکی پرداخت.   وی درون تمام اروپا شـهرت یـافت و برای م نزد او مـی‌ آمدند.   در 1864 خیـابانی درون وین بـه نام او نامگذاری شد.   هرمان بورهاف درون 23 سپتامبر 1738 درون لیدن از دنیـا رفت. 
آثار: پزشکی، لیست گیـاهان، کلمات قصار از درک و درمان بیماری‌ها، عناصر شیمـی
[53] - Joan Blaeu (23 September 1596 – 28 May 1673) was a Dutch cartographer born in Alkmaar, the son of cartographer Willem Blaeu. 
[54] - حتی اگر بلیز پاسکال وارد عرصه‌ نگارشات مذهبی نشده بود و به بحث مقولات ایمان باوری نپرداخته بود، باز هم درون اندیشـه‌ قرن هفده شخصیتی بزرگ بـه حساب مـی‌ آمد.   کارنامـه ‌ای علمـی پاسکال از هر نظر درخشان و یگانـه بود.   نوآوری‌ هایش درون هندسه مخروطات و منحنی ها، جای برجسته ای را بـه او کـه از کودکی اعجوبه ‌ای درون ریـاضیـات بود، اختصاص مـیدهد.   مباحث دینامـیک سیـالات، قوانین گازها و حساب احتمالات درون تاریخ علم با نام پاسکال گره خورده‌ اند.   پدرش مأمور اخذ مالیـات درون ایـالت نورماندی فرانسه بود و پاسکال بـه اختراع ماشین حسابگری پرداخت کـه بر اساس سیستم دوگانـه صفر و یک کار مـیکرد.   به همـین علت یکی از نخستین زبانـهای برنامـه ریزی درون عصر کامپیوتر بـه افتخار او، " پاسکال"، نامگذاری شده است.   وی درون آستانـه‌ انقلاب علمـی قرن هفده مـیلادی زندگی کرد و در علومـی کـه روش شان علمگرایی استقرائی[۸]، استدلالات ریـاضی و بررسی کمّی بود، متبحر و سرآمد زمان شد.   نتیجتا، وقتی وی مدعی ایمان باوری و مع حقانیت ایمان برایب حقیقت شد و روشـهای علمـی را نفی کرد، سخنش صلابتی حیرت آور یـافت.   پاسکال با اندکی پیچ و خم و عقب گرد (چون درون برخی نکات، نقش دانش را بی چون و چرا مـی ‌دید و این نکات را درون بحث با رقیبانش هرگز بـه آنان واگذار نکرد) زندگی خارق العاده علمـی خود را بعد از آشنایی با یـانسینیسم[۹] بکلی ترک گفت.   یـانسینیسم ی درون کاتولیسم بود کـه از اسقفی هلندی بنام یـانسن[۱۰] پیروی مـید. 
[55] - کلاسیسیزم (به انگلیسی: Classicism) هنری و فرهنگی ویژه نیمـه دوم قرن هفدهم درون اروپاست.   این مبتنی بر آفرینش آثار هنری و ادبی با الهام از هنر باستان یونان و روم، و بازگشت بـه اصول و ارزشـهای زیبایی‌ شناسی آنان است
[56] - Nicolas Poussin (French: [nikɔlɑ pusɛ̃]; 15 June 1594 – 19 November 1665) was the leading painter of the classical French Baroque style, although he spent most of his working life in Rome.   His work is characterized by clarity, logic, and order, and favors line over color.   Until the 20th century he remained a major inspiration for such classically oriented artists as Jacques-Louis David, Jean-Auguste-Dominique Ingres and Paul Cézanne. 
He worked in Rome for a circle of leading collectors there and elsewhere, except for a short period when Cardinal Richelieu ordered him back to France to serve as First Painter to the King.   Most of his works are history paintings of religious or mythological subjects that very often have a large landscape element. 
[57] - مفهوم «ذوق‌» را مـی ‌توان نقطه‌ عزیمتی به منظور دست‌ یـابی بـه درک عمـیق ‌تر معنای زیبایی ‌شناسی درون تلقی‌ جدید آن، کـه در عصر روشنگری بـه عنوان شاخه‌ ای از فلسفه ظهور یـافت، قرار داد.   ذهن‌ گرایی، خود آئینی، همگانی بودن(کلیت)احکام، آزادی و شجاعت و به کار گرفتن فهم خود(بدون هرگونـه قیمومـیت)در اندیشـه‌ روشنگری محور مباحثی شد کـه خود پدید آورنده‌ حوزه‌ زیبایی‌ شناسی بود کـه در آن، مباحث زیبایی درون چرخشی‌ گسترده از موضوع «زیبایی "و تعریف و قواعد آن درون هنر بـه مقوله‌ «ذوق» راه یـافت.    بدین ترتیب تعریف زیبایی‌ جای خود ر77÷طتا بـه مسئله‌ رفتار و واکنش درون برابر زیبایی داد.   به همـین دلیل هم تحلیل ذوقی موضوع زیبایی‌ شناسی‌ را از بررسی قواعد هنر و زیبایی بـه موضوعی انسان شناسانـه تبدیل کرد کـه تأسیس زیبایی‌ شناسی درون معنای جدید آن را موجب شد.   با این دید مـی ‌توان گفت موضوع خاص«زیبایی‌ شناسی» نـه بیـان مفاهیم و تعاریفی پیرامون هنر، بلکه بررسی حواس انسان درون پیوند با دیگران است؛ آن درک منطق خاص احساسات و عواطف انسان‌ها و چگونگی انتقال‌ پذیری این احساس‌ هاست.   حال درون تجربیـات هنری، کـه در آن بیش از دیگر تجربیـات انسانی با حواس‌ مان سروکار داریم، این مسئله نمود بیشتری مـی‌ یـابد
The concept of aesthetics has been the interest of philosophers such as Plato, Hume and Kant, who understood aesthetics as something pure and searched the essence of beauty, or, the ontology of aesthetics.   But it was not before the beginning of the cultural sociology of early 19th century that the question was problematized in its social context, which took the differences and changes in historical view as an important process of aesthetical thought.  [1] Although Immanuel Kant's Critique of Judgment (1790) did formulate a non-relativistic idea of aesthetical universality, where both personal pleasure and pure beauty coexisted, it was concepts such as class taste that began the attempt to find essentially sociological answers to the problem of taste and aesthetics.   Metaphysical or spiritual interpretations of common aesthetical values have shifted towards locating social groups that form the contemporary artistic taste or fashion. 
Kant also followed the fashion of his contemporaries. 
In his aesthetic philosophy, Kant denies any standard of a good taste, which would be the taste of the majority or any social group.   For Kant, beauty is not a property of any object, but an aesthetic judgment based on a subjective feeling.   He claims that a genuine good taste does exist, though it could not be empirically identified.   Good taste cannot be found in any standards or generalizations, and the validity of a judgment is not the general view of the majority or some specific social group.   Taste is both personal and beyond reasoning, and therefore disputing over matters of taste never reaches any universality.   Kant stresses that our preferences, even on generally liked things, do not justify our judgments. 
Every judgment of taste, according to Kant, presumes the existence of a sensus communis, a consensus of taste.   This non-existent consensus is an idea that both enables judgments of taste and is constituted by a somewhat conceptual common spiritual humanity.   A judgment does not take for granted that everyone agrees with it, but it proposes the community to share the experience.   If the statement would not be addressed to this community, it is not a genuine subjective judgment.   Kant's idea of good taste excludes fashion, which can be understood only in its empirical form, and has no connection with the harmony of ideal consensus.   There is a proposition of a universal communal voice in judgments of taste, which calls for a shared feeling among the others. 
Bourdieu argued against Kantian view of pure aesthetics, stating that the legitimate taste of the society is the taste of the ruling class.   This position also rejects the idea of genuine good taste, as the legitimate taste is merely a class taste.   This idea was also proposed by Simmel, who noted that the upper classes abandon fashions as they are adopted by lower ones. 
Fashion in a Kantian sense is an aesthetic phenomenon and source of pleasure.   For Kant, the function of fashion was merely a means of social distinction, and he excluded fashion from pure aesthetics because of its contents' arbitrary nature.   Simmel, following Kantian thought, recognizes the usefulness of fashionable objects in its social context.   For him, the function lies in the whole fashion pattern, and cannot be attributed to any single object.   Fashion, for Simmel, is a tool of individuation, social distinction, and even class distinction, which are neither utilitarian nor aesthetical criteria.   Still, both Kant and Simmel agreed that staying out of fashion would be pointless. 
[58] - جان ناكس «John Knox» فیلسوف و اندیشمند قرن شانزدهم اروپا و از مبلغان دین پیرایی بود.   ناكس از جمله افرادی بود كه رهیـافت های کالونیسم را تكامل بخشید.   نوشته ها و آثار جان ناكس دربردارنده مراحلی هست كه طی آن کالونیسم بـه نتیجه منطقی خود رسید و با عقاید حقوق طبیعی ارتباط یـافت
    کالون درون ژنو سازمان پروتستانی و حكومتی چند بعدی تاسیس كرد که تا اصول و عقاید پروتستانی را زنده و تبلیغ نماید.   هدف او درون ژنو این بود كه رژیمـی دین سالار تشكیل دهد كه درون آن هم اقتدار غیر دینی و هم اقتدار روحانی بـه خدمت خداوند اختصاص یـابد.   بعدها ژنو الگوی نظم نو زندگی شد.   اصلاح گرایـان از این شـهر بـه همـه جا مـهاجرت نموده و آموزه های کالون را با انگیزه تمام درون سراسر اروپای غربی بسط دادند.   بسیـاری از متفکران و اندیشمندان، اصول نظری و رهیـافت های کالون را ادامـه دادند كه یكی از آنـها جان ناكس بود
    ناكس درون مسائل اساسی از اصول آیین کالون تبعیت كرد، اما نظریـه اطاعت انفعالی او را رد نمود.   درون واقع او اولین كسی بود كه از خط مشی کالون منحرف شد.   آن هم بـه سبب موقعیتی كه پروتستانیسم درون اسكاتلند داشت.   ناكس بـه دلیل این فعالیت ها، درون سال 1558 تبعید شد و دستگاه مذهبی اسكاتلند او را بـه مرگ محكوم كرد.   اما هنوز رهبری عده زیـادی از پروتستان ها بود.   شاه انگلستان بـه دلیل اتحاد با فرانسه ناگزیر بود بـه مذهب كاتولیك بماند و نایب او درون اسكاتلند كه پروتستانیسم درون مـیان مردم آن رواج مـی یـافت، از كاتولیسیسم پشتیبانی مـی كرد.  
    درون چنین شرایطی جان ناكس كتاب خود با نام پژوهش را خطاب بـه آریستوكراسی، مالكان و عموم مردم اسكاتلند نوشت و در این كتاب بیـان داشت: «وظیفه هر فرد درون مقام خود آن هست كه مراقب باشد که تا مذهب راستین آموخته شود و آنـها كه مردم را از خوراك روحشان، یعنی سخنان زنده خداوند، محروم مـی كنند بـه مرگ محكوم مـی شوند.  » او كاتولیسیسم را بت پرستی نامـید
    مسائل مـهم درون عقاید ناكس این هست كه او برخی تفكرات کالون را درون فلسفه خود كنار گذاشت، از جمله مقاومت درون برابر فرمانروا همـیشـه نادرست هست و درون مقابل از مقاومت بـه عنوان بخشی از وظیفه ادامـه اصلاحات مذهبی دفاع كرد.   درون واقع استدلال او جنبه وظیفه مذهبی داشت نـه زمـینـه حقوق عمومـی، اما جناح بزرگی از كلیساهای کالونیستی را درون برابر قدرت سلطنتی قرار داد و کاربرد شورش را جسورانـه توجیـه كرد
    بدین ترتیب ناكس آموزه مقاومت منفی کالون را رد نمود و بیـان داشت كه هر جا فرمانروا بر خلاف كلام خداوند عمل كند، حتما با او مخالفت و مبارزه كرد.   استدلال او این بود كه بنا بـه فرمان خداوند مردم ملزم بـه اطاعت از فرمانروایـان هستند، اما هیچ كس نباید آنچه را كه از آن خداست، بـه سزار بدهد.   اختیـار فرمان فقط درون حیطه اختیـارات خدا مـی باشد.   از این رو نباید از پادشاهی كه مذهب راستین را بـه نابودی مـی كشد، پیروی كرد
    ناكس و طرفداران او بیـان داشتند كه خداوند از مقاومت منفی درون برابر فرمانروایی كه مـی كوشد مذهب راستین را نابود كند، راضی نیست.   آموزه عدم مقاومت دلالت مـی كند بر اینكه خداوند وجود شر را جایز مـی داند و به اطاعت نكردن از خود فرمان مـی دهد
    كامل ترین رشد کالونیسم انقلابی و مخالفت ناكس با پادشاهی درون اثری تحت عنوان دفاع از آزادی درون برابر ستمگران منسوب بـه فیلیپه دوپلسیس مورنی انتشار یـافت و در سال 1579 بـه اوج خود رسید كه یكی از آثار اصلی ادبیـات انقلابی آن دوران محسوب مـی شود.   این اثر بعدها توجه بسیـاری از اندیشمندان و صاحب نظران را بـه خود معطوف داشت و سبب آشنایی بیشتر با فعالیت های سیـاسی و عقاید ناكس و پیروان او شد
[59] - توماس رید (۱۷۱۰-۱۷۹۶)
توماس رید پسر کشیشی پروتستان بود که تحصیلات عالى خود را درون اسکاتلند بـه اتمام رسانید و در سال ۱۷۵۲ استاد کالج سلطنتى (King's College) شد و سرگرم تدریس و تألیف.   اعتراض رید علیـه شکاک بودن هیوم بود کـه دیدگاه فلسفى او را تعیین نمود.   او فرضيه‌هاى هیوم راجع بـه روان را قبول نداشت.   رید بر این نکته پافشاری کرد کـه این واقعیت ندارد کـه روان فقط از جریـان خود، آگاهى دارد و در بهترین شرایط تنـها مى‌ تواند بـه ‌صورت نسبى از وجود اشیـاء و روان دیگر آگاه باشد.   به‌ نظر او تمام تجارب بشر خلاف این دیدگاه را ثابت مى ‌کند.   او معتقد بود کـه احساس انسان وجود اشیـاء بیرونی را بـه شکل درست منعمى ‌نماید و این امر را مربوط بـه اراده خداوند مى‌ دانست.   او بـه منظور رد نظریـات هیوم، کتاب مـهمى تحت عنوان:
Inquiry into the Human Mind on The Principles of common Sense در سال ۱۷۶۴، انتشار داد و همان سال بـه ‌عنوان پروفسور فلسفه اخلاق بـه دانشگاه گلاسکو دعوت شد
رید درون سال ۱۷۸۱، از دانشگاه بازنشسته شد و به سال ۱۷۹۶ درگذشت.   درون سالخوردگی دو کتاب تحت عنوان‌‌های: (Essays on The Intellectual Powers of Man (۱۷۸۸ و (Essays on The Active Powers of The Human Mind (۱۷۸۵ منتشر کرد
در این دو کتاب بود کـه نظریـاتش او را درون زمره روانشناسان قواى ذهنى قرار داد.   درون آنـها از بیست و چهار قوه روانى یـاد شده هست (مانند: صیـانت ذات، گرسنگی، غریزه، تقلید، مـیل بـه قدرت، اعتماد به‌ نفس، حق ‌شناسی، وظیفه ‌شناسی، قوه تخیل) و تعدادى توانائی هاى عقلى (مانند: ادراک، قضاوت، حافظه، مفهوم‌ سازى و قوه اخلاقی).   بـه تبعیت از رید بود کـه گال درون اصل سعى کرد درون فیزیولوژی، بیست و هفت قوه روانى و معادل آن مواضع مربوط را درون مغز پیدا کند.   درون آن زمان گال درون پاریس بود و این تنـها یكى از راه‌ هائى بود کـه فلسفه اسکاتلند بر روانشناسی فرانسه درون قرن هجده و اوایل قرن نوزدهم تأثیر گذارد
پر پیداست هست که مسئله مـهم براى رید، ادراک اشیـاء بود.   قبلاً لاک، برکلی و هیوم وجود كیفیت‌ هاى حسى (Sense - qualities) را ثابت کرده بودند.   ولى هیوم درون مورد وجود واقعى اشیـاء بیرونی شک کرده بود.   لاک این شک را درون تضاد با عقل و خرد درون طى قرون و اعصار مى‌ دانست.   تمام تجارب بشر نمى‌ تواند اشتباه باشد.   فیلسوف حتما ادراک و احساس، هر دو را بپذیرد ولى بین آنـها تفاوت قائل شود
در این باره رید معتقد بود کـه ابهامـی وجود دارد.   براى مثال بوى گل سرخ به‌ عنوان یک احساس (as sensation) درون درون گل سرخ موجود است، اگر قرار هست گل ادراک و همچنین احساس شود، لازم هست که مفهوم آن و باور آنى از وجود عینى فیرنولوژي آن بـه احساس اضافه گردد.   چگونـه این گسترش احساس بـه ادراک صورت مى ‌گیرد؟ رید اعتقاد داشت کـه این عمل توسط خالق جهان انجام مى گیرد؛ این حکمت خداوندى هست که باعث مـی‌شود کـه به احساس، عناصر لازم را بىافزاید که تا آن را بـه ادراک عاقلانـه او از جهان تبدیل نماید
اهمـیت دیدگاه رید از این جهت هست که او بجاى شکاکیت ذهنى (Subjectivistic Skepticism)، چارچوب عینى مشاهدات ما را براساس تمـیز بین لغت 'احساس' و 'ادراک' روشن نمود.   بعد از او افرادى مانند توماس براون، جیمز مـیل، جان استوارت مـیل، وونت و تیچنر از این عقیده حمایت د کـه احساسات، داراى الگوها و چارچوب عینى بیرونی هستند.   این فرضیـه اساس نظریـه شیمـی روانى و ارتباطات ایده ها است
Thomas Reid FRSE (/riːd/; 7 May (26 April O.  S.) 1710 – 7 October 1796) was a religiously trained Scottish philosopher, a contemporary of David Hume as well as "Hume's earliest and fiercest critic.  "[1] He was the founder of the Scottish School of Common Sense and played an integral role in the Scottish Enlightenment.   The early part of his life was spent in Aberdeen and he graduated from the University of Aberdeen.   He began his career as a Minister of the Church of Scotland but ceased to be a Minister (or called 'Reverend') when he was given a professorship at King's College, Aberdeen in 1752.   He obtained his doctorate and wrote An Inquiry into the Human Mind on the Principles of Common Sense (published in 1764).   He and his colleagues founded the 'Aberdeen Philosophical Society' which was popularly known as the 'Wise Club' (a literary-philosophical association).  [2] Shortly after the publication of his first book, he was given the prestigious Professorship of Moral Philosophy at the University of Glasgow when he was called to replace Adam Smith.   He resigned from this position in 1781, after which he prepared his university lectures for publication in two books: Essays on the Intellectual Powers of Man (1785) and Essays on the Active Powers of the Human Mind (1788).   Reid was buried at Blackfriars Church in the grounds of Glasgow College and when the university moved to Gilmorehill in the west of Glasgow, his tombstone was inserted in the main building.   See separate article on Thomas Reid's tombstone. 
[60] - دوگالد استوارت (1828-1753): او کـه در گلاسکو هم نزد توماس راید و هم نزد آدام اسمـیت شاگردی کرده بود، نظریـات آنـها را ارائه مـی‌ کرد.   بعد از فرگوسن بر کرسی فلسفه اخلاق دانشگاه ادینبرو تکیـه زد.   یکی از شاگردان برجسته ‌ترش جیمز مـیل بود.   استوارت احتمالا نخستین آکادمـیسینی بود کـه (در سال‌های 1800-1799) درسی دانشگاهی را کـه آشکارا بـه اقتصاد سیـاسی ربط داشت، آموزش داد
Dugald Stewart FRSE FRS (22 November 1753 – 11 June 1828) was a Scottish Enlightenment philosopher and mathematician. 
He was the son of Matthew Stewart (1715–1785), professor of mathematics at the University of Edinburgh (1747–1772), and was born in Edinburgh.   He was educated at the Royal High School and the University of Edinburgh, where he read mathematics and moral philosophy under Adam Ferguson.   In 1771, in the hope of gaining a Snell Exhibition and proceeding to Oxford to study for the English Church, he went to the University of Glasgow to attend the classes of Thomas Reid.   To Reid he later owed his theory of morality.   In Glasgow, Stewart boarded in the same house as Archibald Alison, author of the Essay on Taste, and a lasting friendship sprang up between them. 
[61] - Sir Henry Raeburn (4 March 1756 – 8 July 1823) was a Scottish portrait painter and Scotland's first significant portrait painter since the Union to remain based in Scotland.   He served as Portrait Painter to King George IV in Scotland. 
[62] - James Tassie (1735–1799) was a Scottish gem engraver and modeller. 
He was born of humble parentage at Pollokshaws, in Glasgow.   During his earlier years he worked as a stonemason, but, having seen the collection of paintings brought together in Glasgow by Robert Foulis and Andrew Foulis, the printers, he removed to Glasgow, attended the academy which had been established there by the brothers Foulis, and became one of the most distinguished pupils of the school. 
[63] - John Henning was born on 2 May 1771 in Paisley and became a carpenter like his father.   He was noted for his ability as a sculptor when he created cameos of his friends and family.   After marrying Catherine Sunter when aged 28 and encouraged by his early cameos he went into business in Glasgow and then Edinburgh attracting clients that included Sir Walter Scott.   Josiah Wedgwood was impressed by his work and agreed to champion them for Henning. 
[64] - کالین مک لورن(به انگلیسی: Colin McLaurin)فیزیکدان اسکاتلندی شاگرد اسحاق نیوتن کـه در سال ۱۷۱۷ مـیلادی (۲۹۱ سال پیش) درون سن ۱۹ سال و ۷ ماهگی بـه درجه استادی رسید و پیش از عالیـه صبور، جوان ‌ترین استاد دانشگاه جهان شمرده مـی شد.   
[65] - William Cullen FRS FRSE FRCPE FPSG (15 April 1710 – 5 February 1790) was a Scottish physician, chemist and agriculturalist, and one of the most important professors at the Edinburgh Medical School, during its heyday as the leading center of medical education in the English-speaking world. 
Cullen was also a central figure in the Scottish Enlightenment.   He was David Hume's physician and friend, and on intimate terms with Adam Smith, Lord Kames (with whom he discussed theoretical and practical aspects of husbandry), Joseph Black, John Millar, and Adam Ferguson, among others. 
He was President of the Royal College of Physicians and Surgeons of Glasgow (1746–47), President of the Royal College of Physicians of Edinburgh (1773–1775) and First Physician to the King in Scotland (1773–1790).   He was also, incidentally, one of the prime movers in obtaining a royal charter for the Philosophical Society of Edinburgh, resulting in the formation of the Royal Society of Edinburgh in 1783. 
Cullen was a beloved teacher, and many of his students became influential figures in their own right.   His best-known students—many of whom continued to correspond with him during his long life—included (in addition to Joseph Black, who became his colleague) Benjamin Rush, a central figure in the founding of the United States of America; John Morgan, who founded the first medical school in the American colonies (the Medical School at the College of Philadelphia); William Withering, the discoverer of digitalis; Sir Gilbert Blane, medical reformer of the Royal Navy; and John Coakley Lettsom, the philanthropist and founder of the Medical Society of London.   Special mention must be made of Cullen's student-turned-opponent, John Brown, who developed the medical system known as Brunoniansm, which rivalled Cullen's.   This was to have immense influence, especially in Italy and Germany, during the end of the eighteenth and beginning of the nineteenth century. 
Cullen was also a successful author.   He published a number of medical textbooks, mostly for the use of his students, though they were popular throughout Europe and the American colonies as well.   His best known work was First Lines of the Practice of Physic, which was published in a series of editions between 1777 and 1784. 
[66] - جوزف بلک (به انگلیسی: Joseph Black) (زادهٔ ۱۶ آوریل ۱۷۲۸، درون گذشته ۱۰ نوامبر ۱۷۹۹) دانشمند و فیزیکدان اسکاتلندی و کاشف گاز دی‌ اکسید کربن، کاشف گرمای نـهان و بنیـانگذار کمـیت فیزیکی ظرفیت گرمایی ویژه بود.   او پروفسور رشته پزشکی درون دانشگاه گلاسکو بود و در همان دانشگاه بـه تدریس شیمـی نیز مـی‌ پرداخت.   جیمز وات کـه در همان زمان به منظور دانشگاه گلاسکو ابزارها و ماشین ‌آلات آزمایشی مـی ‌ساخت، بـه کمک جوزف بلک آزمایش ‌هایی بر روی بخار انجام داد کـه در نـهایت منجر بـه اختراع و تکمـیل موتور بخار گردید
جوزف بلک گاز کربنیک را از تکلیس آهک بدست آورد و آنرا هوای ثابت نامـید.   او ثابت کرد کـه هوای ثابت همان گازی هست که انسان هنگام بازدم خارج مـی‌ کند و یـا از احتراق زغال ایجاد مـی‌شود
دانشکده‌ های شیمـی درون دانشگاه‌ های گلاسکو و ادینبرو هر دو بـه افتخار جوزف بلک بـه نام او نامـیده شده ‌اند
[67] - Thomas Telford FRS, FRSE (1757–1834) was a Scottish civil engineer, architect and stonemason, and a noted road, bridge and canal builder.   After establishing himself as an engineer of road and canal projects in Shropshire, he designed numerous infrastructure projects in his native Scotland, as well as harbors and tunnels.   Such was his reputation as a prolific designer of highways and related bridges, he was dubbed The Colossus of Roads, and, reflecting his command of all types of civil engineering in the early 19th century, he was elected as the first President of the Institution of Civil Engineers, a post he retained for 14 years until his death. 
[68] - James Hutton FRSE (/ˈhʌtən/; 3 June 1726 OS (14 June 1726 NS) – 26 March 1797) was a Scottish geologist, physician, chemical manufacturer, naturalist, and experimental agriculturalist.   He originated the theory of uniformitarianism—a fundamental principle of geology—which explains the features of the Earth's crust by means of natural processes over geologic time.   Hutton's work established geology as a proper science, and thus he is often referred to as the "Father of Modern Geology". 
Through observation and carefully reasoned geological arguments, Hutton came to believe that the Earth was perpetually being formed; he recognized that the history of the Earth could be determined by understanding how processes such as erosion and sedimentation work in the present day.   His theories of geology and geologic time, also called deep time, came to be included in theories which were called plutonism and uniformitarianism.   Some of his writings anticipated the Gaia hypothesis. 
[69] - لایبنیتس; گاتفرید ویلهلم (Gottfried Wilhelm Leibniz) (1646-1716)
گاتفرید ویلهلم لایبنیتس، فیلسوف، دانشمند، ‌ریـاضیدان، دیپلمات، فیزیکدان، تاریخدان و سیـاستمدار آلمانی، درون 1 ژوئیـه 1646 درون لایپزیک بـه دنیـا آمد.   پدرش کـه حقوقدان بود، علاقه بـه حقوق و فلسفه را درون او بیدار کرد.   در هشت سالگی با کمک کتابخانـه مفصل او، زبانـهای لاتین و یونانی را آموخت.   درون 1661 بـه دانشگاه لایپزیک رفت و در آنجا بـه تحصیل فلسفه و الهیـات پرداخت.   درون 1663 دانشگاه خود را داده بـه  ینا رفت.   درون بیست سالگی مـی‌ خواست دکتری حقوق بگیرد، اما استادان دانشگاه لایپزیک، بـه دلیل  کم سن و سالی نپذیرفتند. 
وی یکی از مـهمترین فلاسفه قرن 17 مـیلادی و همچنین پیشروی عصر روشنگری است.   وی عقیده داشت کـه فضا و مکان، نسبی اند.   درون حالی کـه نیوتون بر عقیده خودش مبنی بر مطلق بودن زمان و مکان اصرار مـی‌ ورزید.   وی را آخرین بحر العلوم مـی ‌دانند.   برخی از کشفیـات یـا طرح‌ های او: کشف سیستم دوآل، رقم اعشاری، طراحی زیر دریـایی و دستگاه‌ هایی به منظور تعیین سرعت باد.   هماهنگی، یکی از اصطلاحات کلیدی فلسفه لایبنیتس است.   او هماهنگی را مجموعه‌ای از تعداد بینـهایت ذرات بسیط مـیداند کـه خداوند آنـها را یکی مـی کند و به این ترتیب جهان را نگه مـیدارد.   همچنین عقیده دارد کـه خداوند، دنیـا را از هیچ آفریده و هر چه او خلق کرده خوب است.   درون 1667 نوشته ‌ای اصلاحی درون رابطه با حقوق نوشت.   درون آن تأکید کرد کـه قوانین تمام ملل مسیحی یکی شوند.   لایبنیتس بخش اعظم افکار خود را درون نامـه‌ هایش بیـان کرده است.   بین سال‌های 1663 که تا 1716 بیش از 20000 نامـه از وی وجود است. 
در هانوور، یک دانشگاه، یک کتابخانـه و یک مؤسسه بـه نام لایبنیتس وجود دارد.   همچنین جایزه گاتفرید ویلهلم لایبنیتس، انگشتری لایبنیتس و مدال لایبنیتس هم بـه افراد اعطا مـی‌شود. 
گاتفرید ویلهلم لایبنیتس درون 14 نوامبر 1716 درون هانوور از دنیـا رفت. 
آثار: رساله‌ های تازه درون باره  شعور انسانی، اصول طبیعت و فیض مبتنی بر عقل، روش نوین تعیین حداکثر ها و حداقل‌ ها، مونادولوژی. 
Gottfried Wilhelm von Leibniz (/ˈlaɪbnɪts/; German: [ˈɡɔtfʁiːt ˈvɪlhɛlm fɔn ˈlaɪbnɪts] [or [ˈlaɪpnɪts]; July 1, 1646 – November 14, 1716) was a German mathematician and philosopher.   He occupies a prominent place in the history of mathematics and the history of philosophy. 
Leibniz developed calculus independently of Isaac Newton, and Leibniz's mathematical notation has been widely used ever since it was published.   It was only in the 20th century that his Law of Continuity and Transcendental Law of Homogeneity found mathematical implementation (by means of non-standard analysis).   He became one of the most prolific inventors in the field of mechanical calculators.   While working on adding automatic multiplication and division to Pascal's calculator, he was the first to describe a pinwheel calculator in 1685 and invented the Leibniz wheel, used in the arithmometer, the first mass-produced mechanical calculator.   He also refined the binary number system, which is the foundation of virtually all digital computers. 
In philosophy, Leibniz is most noted for his optimism, e.  g., his conclusion that our Universe is, in a restricted sense, the best possible one that God could have created.   Leibniz, along with René Descartes and Baruch Spinoza, was one of the three great 17th century advocates of rationalism.   The work of Leibniz anticipated modern logic and analytic philosophy, but his philosophy also looks back to the scholastic tradition, in which conclusions are produced by applying reason to first principles or prior definitions rather than to empirical evidence. 
Leibniz made major contributions to physics and technology, and anticipated notions that surfaced much later in philosophy, probability theory, biology, medicine, geology, psychology, linguistics, and computer science.   He wrote works on philosophy, politics, law, ethics, theology, history, and philology.   Leibniz's contributions to this vast array of subjects were scattered in various learned journals, in tens of thousands of letters, and in unpublished manuscripts.   He wrote in several languages, but primarily in Latin, French, and German.   There is no complete gathering of the writings of Leibniz. 
[70] - A sense is a physiological capacity of organisms that provides data for perception.   The senses and their operation, classification, and theory are overlapping topics studied by a variety of fields, most notably neuroscience, cognitive psychology (or cognitive science), and philosophy of perception.   The nervous system has a specific sensory system or organ, dedicated to each sense. 
Humans have a multitude of senses.   Sight (ophthalmoception), hearing (audioception), taste (gustaoception), smell (olfacoception or olfacception), and touch (tactioception) are the five traditionally recognized.   While the ability to detect other stimuli beyond those governed by the traditional senses exists, including temperature (thermoception), kinesthetic sense (proprioception), pain (nociception), balance (equilibrioception), and various internal stimuli (e. g.   the different chemoreceptors for detecting salt and carbon dioxide concentrations in the blood), only a small number of these can safely be classified as separate senses in and of themselves.   What constitutes a sense is a matter of some debate, leading to difficulties in defining what exactly a sense is. 
Animals also have receptors to sense the world around them, with degrees of capability varying greatly between species.   Humans have a comparatively weak sense of smell, while some animals may lack one or more of the traditional five senses.   Some animals may also intake and interpret sensory stimuli in very different ways.   Some species of animals are able to sense the world in a way that humans cannot, with some species able to sense electrical and magnetic fields, and detect water pressure and currents. 
[71] - Sentiment can refer to activity of five material senses (hearing, sight, touch, smell, and taste) associating them with or as something considered transcendental:
Feelings and emotions…
http://en.  wikipedia.  org/wiki/Sentiment
[72] - 1.   حس اخلاقی مفهومـی متمایز از قضاوت اخلاقی است.   این مفهوم را فرانسیس هاچسن ابداع کرد و دیوید هیوم(2) آن را با تغییراتی چند تداوم بخشید.   مقصود آنـها از لفظ حس (Sense) همان احساس (Feeling) بود؛ حس اخلاقی توانایی تجربه احساسهای تأیید و مخالفت هست و نظریـه حس اخلاقی حتما در تقابل با دیدگاهی قرار گیرد کـه در آن تمایزات اخلاقی از طریق تعقل دریـافت مـی شود.   اصطلاح «حس اخلاقی» را فیلسوفان دیگر نیز با تسامح بـه کار اند.   نظریـه مشخص حق اخلاقی را تنـها مـی توان بـه هاچسن و هیوم نسبت داد.   این نظریـه حتما در چهارچوب متن شناخت شناسی تجربی و در تقابل با نظریـه های تعقلی اخلاقیـات درک شود.  
1.   شفتسبری
اصطلاح واقعی moral sense (حس اخلاقی) را اول بار آنتونی اشلی کوپر، ارل سوم شفتسبری، درون اثری تحت عنوان تحقیق درون باب فضیلت (چاپ غیرمجاز، لندن، 1699؛ نسخه تصحیح شده بـه انضمام ویژگیـهای انسانـها و رفتارها و عقاید و اوقات، لندن 1711) بـه کار برد.   درون نوشته های شفتسبری این اصطلاح کاملاً تصادفی هست و اهمـیت خاصی فراتر از عبارتی معمولی از زبان یعنی «حس درست و غلط» کـه شفتسبری خیلی بیشتر بـه کار مـی برد ندارد.   اگر بدانسان کـه در مورد ساموئل کلارک مـی توان گفت، درون مورد شفتسبری نیز بگوییم کـه استفاده او از لفظ «حس» به منظور تمـییز اخلاقی اصلاً نباید جدی گرفته شود، زیـاده روی کرده ایم.   کلارک مع سرسخت اخلاقیـات عقل گرایـانـه است، با وجود این قادر هست که درون نوشته اش، مانند شفتسبری، از «حس طبیعی انسانـها» به منظور تمایز بین درست و غلط سخن بگوید.   استفاده شفتسبری از این اصطلاح دارای معنایی فراتر است- اما نـه خیلی فراتر، زیرا هنگامـی کـه او از «دانش» درست و غلط یـا از بـه کارگیری «تعقل» درون قضاوت اخلاقی و یـا هنگامـی کـه از فضیلت «جاودانی» و «لا یتغیر» سخن مـی گوید بـه راحتی شیوه بیـان عقل گرا ها را نیز مـی پذیرد.   هاچسن اصطلاح «حس اخلاقی» را از شفتسبری گرفت و آن را بـه مثابه عنوانی مشخص به منظور نظریـه ای مشخص بـه کار برد اما جزئیـات خود آن نظریـه چندان مدیون شفتسبری نیست.  
بیـان مطلب فوق بدان معنی نیست کـه اندیشـه اخلاقی هاچسن چندان مدیون شفتسبری ارتباط قضاوت اخلاقی و قضاوت زیبایی شناختی است.   این ارتباط همچنان ویژگی مـهم فلسفه اخلاقی هم هاچسن و هم هیوم مـی باشد و در اولین کتاب هاچسن، مانند اثر شفتسبری، نقش مرکزی دارد.   بـه هرحال، بین مقایسه فضیلت با زیبایی و نظریـه حس اخلاقی ارتباط بنیـادی وجود ندارد.   اولی بـه افلاطون بر مـی گردد و در نظریـات بسیـاری از فیلسوفان، چه عقل گرا و چه تجربی، تداوم مـی یـابد.  
شفتسبری از جنبه ای دیگر نیز کـه ارتباط بیشتری با حس اخلاقی دارد بر هاچسن تأثیر گذاشت یعنی بدان مفهوم کـه تفکر درون انگیزه ها شرط ضروری تأیید اخلاقی است.   هاچسن که تا حدی از این عقیده استفاده مـی کند اما نـه زیـاد.   بیشاپ باتلر(5) درون روایت خود از وجدان بر این موضوع تأکید بیشتری دارد کـه این عقیده قطعاً یک نظریـه حس اخلاقی نیست.  
بنابراین شفتسبری درون ابداع اصطلاح «حس اخلاقی» و زمـینـه عمومـی قیـاس مابین قضاوت اخلاقی و زیبایی شناختی نقش داشت اما نقش او درون تشریح فحوای واقعی حس اخلاقی اندک بود.  
2.   هاچسن
خود نظریـه حس اخلاقی درون دو کتاب اول فرانسیس هاچسن بهترین نمود را دارد؛ تحقیقی درون باب منشأ عقاید ما درباره زیبایی و فضیلت (لندن، 1725) و مقاله ای درون باب ماهیت و عملکرد عشق و محبت.   شروحی درون باب حس اخلاقی (لندن، 1728).   درون کار بعدی هاچسن، یعنی پرداخت نـهایی درسهایش درون کرسی استادی فلسفه اخلاق درون گلاسکو (که بعد از مرگش تحت عنوان نظام فلسفه اخلاقی منتشر شد؛ گلاسکو  و لندن 1755) دیدگاههای متمایز اصلی او تحت الشعاع عقاید مقتبس از باتلر قرار گرفت.  
هدف اصلی افکار آغازین هاچسن درون فلسفه اخلاق با هدف باتلر مشترک بود اما او با روش خاص خود این هدف را دنبال مـی کرد.   هدف، ردّ تفسیر خود مدارانـه اخلاقیـات بود کـه اخیراً بـه دست برنارد مندویل(6) احیـا شده بود.   هاچسن به منظور این دیدگاه استدلال هایی ارائه مـی کند از جمله 1.   انسانـها مـی توانند انگیزه های منصفانـه داشته باشند یعنی تنـها بـه نفع خود عمل نکنند بلکه نفع دیگران را نیز درون نظر بگیرند؛ 2.   آنـها مـی توانند قضاوت های عملی منصفانـه ند یعنی عملی را فارغ از اینکه به منظور خودشان سود داشته یـا نداشته باشد، پسندیده بشمارند.   انگیزه منصفانـه ای کـه هاچسن عمدتاً بـه آن مـی اندیشید همانا خیرخواهی هست و شکل منصفانـه قضاوت کـه با نظریـه اخلاقی تناسب دارد چیزی نیست مگر اظهار رضایت و مخالفت.   دیدگاه هاچسن آن هست که احساس رضایت واکنش طبیعی ناظر درون هنگامـی کـه شاهد عمل انسانی مبتنی بر انگیزه خیرخواهی است.   احساس رضایت همان هست که هاچسن حس اخلاقی مـی خواند.   اما احساس مخالفت طبعاً درون مقابل انگیزه بد خواهی بروز پیدا مـی کند اما هاچسن بر این باور هست که بد اندیشی به منظور طبیعت انسانی تقریباً نا ممکن است؛ تنفر معمولاً معلول حُبّ نفس هست و درون این طبیعت انسانی حُبّ نفس طرد مـی شود گرچه حُبّ نفس بـه خودی خود نـه مورد رضایت هست و نـه مایـه مخالفت، نـه فضیلت هست و نـه شرار.   درون نظر هاچسن فضیلت انگیزه خیرخواهی و مورد تأیید حس اخلاقی هست و رذیلت انگیزه ای هست (که معمولاً از نفس یـا حلقه ای محدود جانبداری مـی کند) کـه بر خیرخواهی غالب مـی شود، و در نتیجه حس اخلاقی با آن مخالفت مـی ورزد.  
طبق نظر هاچسن، واکنشـهای حس اخلاقی هم سنخ با نوع عشق یـا دلبستگی هست که نسبت بـه زیبایی بروز مـی کند.   بنابراین فضیلت نوعی زیبایی هست یعنی زیبایی اخلاقی؛ و گفتن این مطلب بـه سادگی بیـان این اندیشـه هست که واکنش مثبت ما بـه خیرخواهی شبیـه واکنش مثبت ما بـه زیبایی فیزیکی هست که طبیعی و بلاواسطه و گونـه ای از عشق است.  
به هرحال هنگامـی کـه نظریـه هاچسن بسط یـافت، بـه روش زیر بـه اولین ترجمان روشن اخلاقیـات نفع گرایـانـه تبدیل شد.   خیرخواهی هدفی را دنبال مـی کند کـه همانا شادمانی دیگران است؛ خیرخواهی وسیع بیش از نوع محدود آن و خیرخواهی جهانی از همـه بیشتر مورد تأیید قرار مـی گیرد.   بنابراین «بهترین عمل آن هست که بیشترین شادمانی را به منظور بیشترین تعداد فراهم آورد».   بـه بیـان دقیق این نتیجه گیری از نظریـه اولیـه حس اخلاقی فاصله مـی گیرد زیرا باعث مـی شود کـه قضاوت اخلاقی، قضاوت درون مورد اینکه بهترین چیست، بـه اندیشـه نتایج عمل وابسته باشد و نـه بر واکنش بلاواسطه عشق بـه انگیزه خیرخواهی.  
هاچسن از نوعی «حس» اخلاقی سخن مـی گوید زیرا نظریـه تجربه گرایـانـه دانش را مـی پذیرد.   جان لاک گفته بود کـه تمامـی اندیشـه ها از احساس و تأمل نشأت مـی گیرند.   هاچسن بر آن هست که لفظ «تأمل» بـه لحاظ اینکه حاکی از تنـها تأمل براساس عقاید اصولاً برآمده از حواس بیرونی هست مـی تواند گمراه کننده باشد و بنابراین ترجیح مـی دهد کـه اصطلاح جانشینی لاک یعنی «حس درونی» را بـه کار برد زیرا بـه وضوح حاکی از منبعی از عقاید هست که مزید بر حواس بیرونی مـی باشد.   هاچسن درون کتاب دوم خود چندین حس درونی را مشخص مـی کند.   آنـها همگی انواع مختلف احساس دلپذیر و دردناک هستند: حس زیبایی (یـا «لذاّت تخیل»)، حس عمومـی (حس لذت و درد مبتنی بر همراهی با شادی و ناراحتی دیگران)، حس اخلاقی (احساس دلپذیر تأیید و احساس ناخوشایند مخالفت) حس افتخار و شرم (لذت حاصل از تأیید اعمال ما از سوی دیگران و احساس درد درون اثر مخالفت دیگران) و شاید حس نزاکت یـا متانت (احترام غیر اخلاقی یـا تأیید برخی لذات از طریق دیگران).   درون حالیکه هاچسن درون اولین کتاب خود عمدتاً درون مخالفت با نظریـه خودمدار استدلال کرده بود که تا ویژگی بی غرض عمل اخلاقی و قضاوت اخلاقی را تثبیت کند، درون کتاب دوم از فرضیـات تجربه گرایـانـه روایت خود بر ضد دیدگاههای عقل گرایـانـه دفاع مـی کند.   او استدلال مـی کند کـه دلایل توجیـهی با وسایل رسیدن بـه اه از پیش تعیین شده مرتبط هستند و تأیید اه غایی حتما یکی از نقشـهای «حس» یعنی احساس باشد.  
3.   هیوم
استدلال هاچسن بر ضد اخلاقیـات عقل گرایـانـه محرک اولیـه دیوید هیوم به منظور ابداع ملزومات تجربه گرایی، نـه تنـها درون اخلاقیـات بلکه درون کل حوزه فلسفه، بود.   کمک هیوم بـه نظریـه حس اخلاقی درون کتاب سوم رساله ای درون باب طبیعت انسان (لندن 1740) و نیز درون کتاب تحقیقی درون مورد اصول اخلاق (لندن، 1751) تحقیق پیدا کرد.   درون هر دوی این کتابها هیوم از لفظ "sentiment" بیشتر از لفظ "Sense"; استفاده مـی کند اما هر دو لفظ را بـه یک معنی بـه کار مـی برد.   درون مجموعه رساله عنوانـهای دو قسمت اول کتاب سوم بیـانگر آن هست که تمایزات اخلاقی مقتبس از تعقل نیست بلکه مقتبس از یک حس اخلاقی است.   درون اینجا اصطلاح «حس اخلاقی» از هاچسن گرفته مـی شود و مسئله ای کـه در این قسمتها مطرح مـی شود احتمالاً نقطه آغازینی هست که کل فلسفه هیوم از آن سرچشمـه مـی گیرد.  
هیوم مطالعه خود را ادامـه مـی دهد اما چیز چندان مـهمـی بـه مقایسه بین قضاوت اخلاقی و زیبایی شناختی کـه شفتسبری و هاچسن انجام داده بودند اضافه نمـی کند.   اهمـیت نقش هیوم درون نظریـه حس اخلاقی درون سه چیز نـهفته است.   نخست اینکه او تحولی فوق العاده قدرتمند درون انتقاد هاچسن از اخلاقیـات عقل گرایـانـه ایجاد مـی کند.   دوم آنکه درون جایی کـه هاچسن حس اخلاقی یـا احساس تأیید را بـه سادگی بصیرت ذاتی طبیعت انسان قلمداد کرده بود، هیوم آنرا بـه مثابه نتیجه همدردی تشریح مـی کند و از این رهگذر از رمز و راز آن مـی کاهد و ارتباط آن را با رهیـافت سودا گرایـانـه بـه اخلاقیـات واضح تر مـی سازد.   سوم آنکه درون حالیکه هاچسن تصور کرده بود کـه هدف تأیید اخلاقی همواره نوعی خیرخواهی یـا نتیجه خیرخواهی است، هیوم بین خیرخواهی و عدالت تمایز قائل مـی شود و آنـها را بـه ترتیب ارزش «طبیعی» و «مصنوعی» قلمداد مـی کند و اذان مـی کند کـه تأیید عدالت بـه وسیله حس اخلاقی نمـی تواند بـه سادگی و روشنی تأیید خیرخواهی باشد.  
دیدگاه هیوم درون مورد نقشـهای مربوط بـه عقل و احساس درون قضاوت اخلاقی اساساً همان دیدگاه هاچسن است: عقل وسایل را بـه ما نشان مـی دهد، احساس مقاصد را بر مـی گزیند.   اما هیوم با یکسری استدلال بـه دفاع از این موضع مـی پردازد، استدلال هایی کـه با هم چنان قدرت کوبنده ای بـه وجود مـی آورند کـه در هیچ جای تاریخ فلسفه دیده نمـی شود.   درون ساله این استدلال ها همگی بسیـار بـه یـادماندنی هستند زیرا با ظرافت و طنزی قوی بیـان شده اند.   «تعقل تنـها درون خدمت عشق هست و حتما چنین باشد»؛ «یک اصل فعال هرگز نمـی تواند مبتنی بر اصلی غیرفعال باشد»؛ «اگر، همان طور کـه یکی از عقل گرایـان ادعا مـی کند، رفتار غیر اخلاقی دروغ گویی درون عمل بود، لاجرم صرفاً با پنـهان کاری قابل اجتناب بود، مثلاً اقدام بـه بستن پرده کرکره ای درون هنگام اغفال همسر همسایـه؛ «اندکی توجه» بـه دشواری استنباط آنچه حتما باشد از آنچه هست «تمامـی نظامـهای پیش پا افتاده اخلاقی را برهم مـی زند.   » استدلال اصلی هیوم آن هست که تعقل نمـی تواند، آنچنان کـه در توان عشق است، بـه عمل معطوف شود و از آنجایی کـه قضاوت اخلاقی انگیزه ای به منظور عمل هست نمـی تواند بروز تعقل باشد.   این استدلال با درون نظر گرفتن هریک از نقشـهایی کـه مـی توان بـه تعقل نسبت داد و با نشان اینکه هیچیک از آنـها به منظور قضاوت اخلاقی کفایت نمـی کند کامل مـی شود.   همان طور کـه در زیبایی شناسی دیده مـی شود، هنگامـی کـه تعقل هر آنچه درون توان دارد به منظور روشن ساختن حقایق انجام داده است، احساس یـا ذوق حتما پا بـه مـیدان بگذارد که تا عقیده ارزشمندی بـه وجود آورد کـه عینی نیست بلکه بیـان واکنش ناظر درون مقابل حقایق عینی مـی باشد.  
به هرحال لزومـی ندارد کـه واکنش حس اخلاقی یـا احساس بـه منزله غریزه غایی طبیعت انسانی ناشناخته رها شود.   این واکنش تأثیر همدردی بر احساسانی هست که تحت تأثیر عملی قرار مـی گیرند.   هدف خیرخواهی شادی بخشیدن یـا زدودن درد هست و معمولاً درون این هدف موفق است.   ناظر عمل خیرخواهانـه با لذت شخصی کـه از این خیرخواهی برخوردار مـی شود لذتی حاکی از خیرخواهی احساس مـی کند و این بـه نوع خاصی از احساس دلپذیر منجر مـی شود کـه ناظر بر تأیید اخلاقی است.   بـه همـین منوال مخالفت نوع خاصی از احساس ناخوشایند هست که درون اثر همدردی باانی بروز مـی کند کـه از اعمال بـه اصطلاح شرورانـه یـا از نظر اخلاقی بد درون رنج هستند.   هاچسن حسن اخلاقی را با حسن افتخار پیوند زده بود زیرا کـه گفته بود پدیده دوم (حس افتخار) شکلی از احساس ناخوشایند هست که از مشاهده اینکه ما مورد تأیید حس اخلاقی دیگران هستیم حاصل مـی شود اما او حس اخلاقی و حس عمومـی (همدردی) را بـه مثابه دو مختصه مستقل و غایی طبیعت انسان رها کرده بود.   هیوم این دو را بـه روشی بـه هم پیوند مـی زند کـه هاچیسن با آن روش حس اخلاقی را با حس افتخار پیوند زده بود و در نتیجه اکنون زنجیره ای از علیت به منظور هر سه وجود دارد؛ همدردی باعث تأیید مـی شود و وقوف بـه اینکهی مورد تأیید هست باعث غرور (حس افتخار هاچسن) مـی شود.   امتیـاز دیگر آنچه هیوم بر نظریـه حسن اخلاقی افزوده، آن هست که درون آن ارتباط بین تأیید و سودمندی بـه طور فزاینده آشکار مـی شود.   تأیید صرفاً واکنشی که تا حدی زیبایی شناسانـه نسبت بـه زیبایی خیرخواهی نیست؛ بلکه نتیجه لذت مشفقانـه از طریق تأیید خیرخواهی یعنی شادی همسایـه فرد هست و بنابراین مـی تواند بـه صورت لذت ناظر بر شادی بشریت تعمـیم داده شود.   درون دیدگاه هیوم تأیید معطوف بـه سازگاری بلا فصل و سودمندی مـی باشد.  
این هم از تأیید فضیلت «طبیعی» و خیرخواهی و عواقب معمول آن.   تأیید عدالت گیج کننده تر هست زیرا سیمای جدی عدالت فاقد زیبایی خیرخواهی هست با وجود این قواعد عدالت حتی هنگامـی کـه در موارد خاص درون تقابل با سودمندی هست مورد تأیید قرار مـی گیرد.   هیوم بـه عدالت بـه مثابه فضیلت «مصنوعی» مـی نگرد؛ بـه نحوی کـه تأیید آن مانند تأیید خیرخواهی تنـها بـه طبیعت انسان بستگی ندارد.   قواعد عدالت وسیله ای ساخته دست انسان هست که ضرورت دارد زیرا یکی از مختصه های طبیعت انسان یعنی خیرخواهی و سخاوت محدود، با مختصه ای از موقعیت انسان یعنی کمـیابی کالاها با توجه بـه نیـازهای انسانـها درون کنار هم قرار مـی گیرد.   قواعد عدالت محافظ سهم انسانـها از کالاهای کمـیاب است.   نفع شخصی هر انسان را بـه سوی حمایت از این قواعد هدایت مـی کند و همدردی با منافع عمومـی بـه تأیید اخلاقی مـی افزاید.   احساس تأیید کـه در ابتدا بـه سوی سودمندی قواعد هدایت شد با ملازمت بـه خود قواعد پیوسته مـی شود و حتی درون مواردی کـه به کارگیری قواعد سودمند نیست باقی مـی ماند.   بنابراین نوعی احساس وظیفه مـی تواند پیوند خود را با همدردی، یعنی پایـه طبیعی و اولیـه تأیید، از دست بدهد و به تأیید انعطاف پذیر قواعدی از این دست تبدیل شود.  
بدین طریق هیوم بـه یکی از مختصه های اخلاق کـه قانون عقل گرا یـا طبیعی را تحت تأثیر قرار داده بود وقع مـی نـهد.   او همچنین مـی پذیرد کـه قضاوت اخلاقی و زیبایی شناختی از دیدگاهی عمومـی حاصل مـی شوند.   این دو، احساسات واقعی را کـه با مقتضیـات گوناگون تغییر مـی کنند بـه بیـان درون نمـی آورند.   هیوم درون اینجا نیز مانند آنچه درون نظریـه دانش خود مطرح کرده، عمل تعمـیم را کـه دیگران بـه تعقل منسوب مـی کنند بـه تخیل نسبت مـی دهد.   بنابراین درون نـهایت نظریـه او با برخی بینش های عقل گرا ها اشتراک پیدا مـی کند هرچند کـه بی تردید آنـها را با روحیـه ای متفاوت و در حیطه چهارچوب عقیدتی متفاوت طرح و شرح مـی کند.  
ادامـه دارد .  . 
http://www.  bashgah.  net/fa/content/print_version/15023 (Tue Sep 16 15:59:20 2014)
[73] - Scottish Common Sense Realism, also known as the Scottish School of Common Sense, is a school of philosophy that originated in the ideas of Scottish philosophers Thomas Reid, Adam Ferguson and Dugald Stewart during the 18th century Scottish Enlightenment.   Reid emphasized man’s innate ability to perceive common ideas and that this process is inherent in and interdependent with judgment.   Common sense therefore, is the foundation of philosophical inquiry.   Though best remembered for its opposition to the pervasive philosophy of David Hume, Scottish Common Sense philosophy is influential and evident in the works of Thomas Jefferson and late 18th century American politics. 
[74] - دیوید هیوم درون سال 1711 درون خانواده ای نسبتا ثروتمند درون برویکشایر (محلی درون نزدیکی ادینبرو پایتخت اسکاتلند) بـه دنیـا آمد.   چونان پسر بچه درون کلیسای محلی اسکاتلند کـه توسط عمویش اداره مـی شد حضور مـی یـافت.   که تا یـازده سالگی یعنی زمانی کـه به دانشگاه ادینبرو رفت توسط مادرش آموزش داده مـی شد.   نامـه های او شرح دهنده این مطلب مـی باشد کـه با چه جدیت و فرمانبرداری بـه عنوان یک دانشجوی جوان دین را پذیرفته بود و از دستورات اخلاقی دینی کـه از راهنمای عبادی فرقه کالون ها (با نام "تمام وظیفه انسان" The whole duty of man) پیروی مـی کرد. 
هیوم بعد از خروج از دانشگاه ادینبرو  در سن پانزده سالگی تحصیل ش را بـه شکل خصوصی ادامـه داد.   او بـه داشتن شغلی حقوقی تشویق مـی شد ولی علاقه اش بـه فلسفه متمایل گشته بود.   درون خلال سالهای تحصیل خصوصی اش همچنانکه او درون نامـه زیر اشاره مـی کند سوالات جدی درون باره دین برایش مطرح شد:
"از وقتی کـه دفتر دست نوشته های قدیمـی ام کـه قبل از دوازده سالگی نوشته بودم را سوزاندم زمان زیـادی نگذشته هست آنـها صفحاتی پی درون پی درون باره پیشرفت تدریجی افکار من درون باره عقاید مذهبی بودند.   با جستجوی دلهره آوری بعد از استدلال به منظور تایید عقیده عمومـی شروع مـی شد.   شک ایجاد مـی شد ناپدید مـی گشت و سپس بر مـی گشت و دوباره از بین مـی رفت و بر مـی گشت.  "
هر چند کـه دفتر دست نوشته هایش از بین رفت اما بسیـاری از یـادداشتهای قبل از بیست سالگی هیوم باقی مانده هست که آنـها نشان دهنده جایگزینی اثبات وجود خدا با الحاد است.   این مطلب بـه ویژه درون مورد زمانی کـه او آثار کلاسیک یونانی و متون لاتین را درون فرهنگ شک گرایـانـه تاریخی انتقادی "پیر بـه یل" مطالعه مـی کرد صادق است.   درون خلال سالهای تحصیل خصوصی کـه قسمتی از آن درون فرانسه بود هیوم رساله سه جلدی "رساله ای درون باره طبیعت انسان(Treatise of Human Nature)" را نوشت کـه قبل از سی سالگی او دو بار بدون نام نویسنده انتشار یـافت.   رساله بـه بحث درون باره موضوعات مختلف فلسفی نظیر، فضا، زمان، علیت، اشیـا خارجی، امـیال، اراده آزاد و اخلاق مـی پردازد و راهکارهایی بدیع و شک گرایـانـه درون مورد آنـها ارایـه مـی دهد. 
هرچند کـه بخش مشخصی از رساله بـه عقاید دینی اختصاص داده نشده هست با این حال تم اصلی رساله درون این مورد است.   هر چند کـه کتاب اول رساله نزد دانش پژوهان امروز شاهکاری فلسفی بـه شمار مـی رود درون آن زمان بـه شکل نا مطلوبی توسط "تاریخ کارهای دانشمندانHistory of the Works of learned " با یک سری از توضیحات طعنـه آمـیز بررسی شد و این توجه اندک هیوم از کتابش نا امـید کرد. 
در 1741 و 1742 هیوم مقالات دو جلدی "اخلاق و سیـاست (Moral and Political)" را منتشر کرد این مقالات کـه با سبکی عامـیانـه نوشته شده بودند با موفقیتی بهتر از رسالات مواجه شدند.   درون سالهای 1744 و 1745 هیوم نامزد کرسی فلسفه اخلاق درون دانشگاه ادینبرو  شد.   این جایگاه خالی جان پرینگل (John Pringle) بود کـه نامزدهای اصلی آن هیوم و ویلیـام کلهورن (William Cleghorn) بودند.   انجمن شـهر ادینبرو  مسئول انتخاب جانشین بود.   بررسی کنندگان بـه خاطر نوشته های ضد دینی هیوم درون مقابل او قرار گرفتند.   رئیس آنـها کشیش ویلیـام ویشارت (William Wishart) مدیر دانشگاه ادینبرو  بود.   لیستی از گزاره های مشخصا خطرناک کـه بر گرفته از "رساله" هیوم بودند انتشار-احتمالا توسط ویشات- یـافت.   درون مقابل این مواجه سخت اعضای انجمن شـهر ادینبرو  با کشیشان ادینبرو  م د.   با امـید پیروزی بر کشیش هیوم جواب نکته بـه نکته و مفصلی بـه لیست انتشار داده شده از گزاره های خطرناک داد کـه این جوابیـه با عنوان " نامـه ای از یک جنتلمن بـه دوستش درون ادینبرو  (A Letter from a Gentleman to his Friend in Edinburgh)" انتشار یـافت.   ولی این امر ثمری نداشت و 12 نفر از 15 نفر بر علیـه هیوم رای دادند و هیوم هم سریعا نامزدی اش را بعد گرفت. 
هیوم درون سال 1745 دعوت ژنرال کلر را به منظور همراهی بـه عنوان دبیر خصوصی اش پذیرفت.   او لباس افسری پوشید و در اردو کشی بـه کانادا و همچنین درون پستی درون سفارت درون دربار وین و تورین همراه او بود. 
در سال 1748 بـه مجموعه بالا مقاله ای با عنوان "در باره خصوصیـات (هویت) ملی (Of National Characters)" افزود.   درون یکی از زیرنویس های طولانی این مقاله بـه مشخصات روحانیت (دستگاه کشیشی) حمله کرد و صاحبان این حرفه را بـه جاه طلبی غرور و انتقام جویی متهم کرد کـه این زیرنویس تبدیل بـه هدف مورد علاقه به منظور حمله توسط دستگاه روحانیت مسیحی شد.   موفقیت مقالات، هیوم را متقاعد ساخت کـه دلیل برخورد ضعیف با رساله سبک نوشتاری آن بوده هست نـه محتوای آن.   او درون سال 1748 "تحقیقی درون باره فهم بشر(Enquiry Concerning Human Understanding ) " را منتشر کرد کـه ترجمـه و تفسیری از کتاب اول رساله بود.   البته تحقیق شامل دو بخش هم مـی شد کـه در رساله موجود نبودند.   این دو بخش کـه به طور روشنی بـه عقاید مذهبی مـی تازند عبارتند از : "در باره معجزاتOf Miracles " و گفتگویی با عنوان "مشیت الهی و وضعیت آینده (Of a Particular Providence and of a Future State)". 
در سال 1751 هیوم "تحقیق درون باره اصول اخلاق (ٍEnquiry concerning the Principles of Morals)" را منتشر کرد کـه در واقع شکل بسیـار تغییر یـافته ای از کتاب سوم رساله بود.   هر چند کـه در این کتاب هیوم حمله مستقیمـی بـه مذهب نکرده بود ولی بـه شکل غیر مستقیم با بنا سیستم اخلاقی مبتنی بر سود و همچنین احساسات انسانی و بدون استفاده از فرمانـهای اخلاقی الهی درون مقابل مسیحیت ایستاده بود کـه این امر موجب نقد منتقدانی نظیر جیمز بالفور بـه بهانـه غیر الهی بودن نظریـه شد
اما درون انتهای قرن هجدهم بود کـه هیوم بـه عنوان بنیـانگزار نظریـه اخلاقی مبتنی بر سود [منفعت گرایی سود گرایی Utilitarianism] شناخته شد.   درون این مورد نظریـه پرداز سیـاسی سود گرا مـهم جرمـی بنتهام بـه اثر مستقیم هیوم بر خود اعتراف مـی کند.   درون همـین سال هیوم " گفتگو های سیـاسی (Political Discourse)" را منتشر کرد کـه فورا موجب ستایش و تمجید اقتصاد دانانی نظیر آدام اسمـیت، گادیون و توماس مالتوس شد
در سالهای 1741 -1751 هیوم بـه دنبال کرسی فلسفه درون دانشگاه گلاسکو بود کـه در این مورد هم ناموفق بود.   درون سال 1752 استخدام او بـه عنوان کتابدار درون ادینبرو  منابع زیـادی به منظور دنبال علایق تاریخی اش درون اختیـار او گذاشت.   او درون آنجا بیشتر کتاب شش جلدی و موفق" تاریخ انگلستان (History of England)" (منتشر شده از 1754تا 1762) را نوشت.   جلد اول کتاب که تا اندازه ای بـه خاطر دفاع از چارلز اول و همچنین حمله بـه مسیحیت با اقبال زیـادی مواجه نشد.   درون قسمتی از این کتاب هیوم بـه این مطلب اشاره کرده بود کـه اصلاح طلبان اولیـه پروتستان درون رویـارویی با حاکمـیت کلیسای کاتولیک رومـی بسیـار متعصب و آتشین بودند.   درون قسمتی دیگر هیوم مذهب کاتولیک رومـی را هم خرافه پرستی مانند بقیـه خرافه پرستی ها کـه بیدار کننده ترس بیـهوده انسان را از فنا هستند مـی داند.   بیشترین حمله لفظی بـه تاریخ هیوم از طرف دانیل مک کویین با 300 صفحه اش با عنوان "نوشته هایی درون باره تاریخ آقای هیوم(Letters on Mr.   Hume’s History)" بود کـه درآن مک کویین تمام عبارت تمسخر آمـیز و حمله های مستقیم هیوم بر مسیحیت را گردآوری کرده بود سرانجام این واکنش های منفی هیوم را مجبور کرد کـه این دو بند جنجال برانگیز را درون ویرایش های بعدی کتاب حذف کند
در همـین زمان بود کـه هیوم دو اثر مـهم اش را درون باره دین نگاشت :1 "گفتگوهایی درون باره دین طبیعی (Dialogues Concerning Natural Religion )" و2 "تاریخ طبیعی دین (The Natural History of Religion)".  
تاریخ طبیعی درون سال 1757 عرضه شد ولی با توصیـه یکی از دوستان هیوم با هدف دور نگه داشتن هیوم از مجادله های مذهبی کتاب گفتگو ها که تا سال 1779 یعنی سه بعد از مرگ هیوم منتشر نشده باقی ماند.   "تاریخ طبیعی دین" هم حتی قبل از انتشار عمومـی اش مجادله ای برانگیخت.   درون سال 1756 جلدی از مقالات هیوم با عنوان پنج مقاله ( Five Dissertations )چاپ شده بود و آماده پخش بود.   مقالات شامل :
1 تاریخ طبیعی دین - The Natural History Of Religio
2 درون باره امـیال- Of the Passions
3 درون باره تراژدی- Of tragedy
4 درون باره - Of Suicide
5 درون باره جاودانگی روح- - Of the Immortality of the Soulب بودند
دو مقاله آخر با دفاع از حق اخلاقی شخص به منظور و نقد ایده زندگی بعد از مرگ حملات مستقیمـی بـه عقاید دینی تلقی شدند.   با پراکنده شدن نسخه های اولیـه شخص با نفوذی ناشر هیوم را تهدید کـه در صورتی کـه کتاب بـه همـین شکل باقی بماند ناشر را تحت پیگرد قانونی قرار خواهد داد.   نسخه های چاپ شده "پنج مقاله" را دستی بـه این شکل تغییر دادند : مقاله ای با عنوان "در باره ذائقه متعارف (Of the Standard Of Taste )" جایگزین دو مقاله آخر شد و هیوم هم از این فرصت به منظور تغییر پاراگراف های طعنـه آمـیز "دین طبیعی" استفاده کرد.   درون نـهایت مقالات بـه عنوان "چهار مقاله (Four Dissertations)" درون ژانویـه 1757 توزیع شدند
هیوم درون سالهای بعد از نوشتن "چهار مقاله" نوشتن آخرین کار بزرگش "تاریخ انگلستان" را بـه پایـان رساند.   هیوم درون سال 1763 درون سن پنجاه سالگی بـه هیوم پیشنـهاد همکاری با کنت هرتفورد به منظور سفارت درون پاریس شد کـه تقریبا معادل و دبیری او بود کـه او این پیشنـهاد را درون نـهایت پذیرفت.   او درون سال 1766 بـه ادینبرو  برگشت و به گسترش روابط با بزرگترین اندیشمندان آن زمان کـه در پاریس موفق بـه ایجاد آن شده بود پرداخت.   یکی از این افراد ژان ژاک روسو بود کـه در 1766 از طرف حکومت درون برن از سویس اخراج شده بود.   هیوم بـه روسو پیشنـهاد پناهندگی درون انگلستان را داد و مستمری دولتی نیز به منظور او برقرار ساخت.   درون انگلیس روسو بدگمان شد و به شکل علنی هیوم را متهم ساخت کـه در پوشش کمک بـه وی قصد تخریب شخصیت او را دارد.   هیوم هم درون مقابل جزوه ای را منتشر کرد کـه در آن از اقدامات خود دفاع مـی کرد و خود را از اتهامات روسو مبرا مـی ساخت
در سالهای 1767 و 1768 شغل گری دیگری داشت کـه پس از آن دوباره بـه ادینبرو  برگشت و سالهای باقیمانده عمر را صرف تجدید نظر و اصلاح کارهای منتشر شده اش و همچنین کارهای اجتماعی بـه همراه دوستانش درون حلقه ی روشنفکری ادینبرو  کرد.   هیوم درون سال 1776 درون سن 65 سالگی بـه سبب بیماری داخلی کـه او را ماهها رنج مـی داد درگذشت
بعد از مرگ هیوم با ظاهر شدن چندین کار منتشر نشده اش نام هیوم اهمـیت بیشتر یـافت.   اولین کار، یک اتو بیوگرافی خلاصه با نام "زندگی خودم (My Own Life)" بود کـه به عنوان بهترین اتو بیوگرافی کوتاه درون زبان انگلیسی ستایش بسیـاری را برانگیخت.   حتی این کار بی تکلف هم مجادله ای مذهبی ایجاد کرد.   ستایش نامـه هایی کـه دوستان هیوم از جمله آدام اسمـیت و س.  ج پرت (S.  J.   Pratt) کـه شرح دهنده مرگ هیوم بدون ترس از زندگی بعد مرگ بود، منتشر د موجب شد کـه منتقدان مذهبی، تحسین الحاد هیوم را محکوم کنند.  
دو سال بعد کتاب "گفتگو هایی درون باره دین طبیعی" کـه منتشر نشده باقی مانده بود آشکار شد.   سر انجام درون سال 1782 دو مقاله محذوف هیوم درون باره و جاودانگی روح منتشر شد
منابع:
[75] - ثروت ملل یـا «پژوهشی درون ماهیت و علل ثروت ملل» (به انگلیسی: An Inquiry into the Nature and Causes of the Wealth of Nations) مـهمترین اثر آدام اسمـیت اقتصاد دان و فیلسوف اسکاتلندی هست که درون سال ۱۷۷۶ (مـیلادی) توسط انتشارات W.   Strahan and T.   Cadell, London منتشر شد.  
[76] -  آدام اسمـیت را مـی ‌توان بنیـانگذار علم اقتصاد مدرن غربی دانست.   آدام اسمـیت درون کتاب ثروت ملل ریشـه همـه‌ خیر ها را درون سرمایـه‌ داری مـی‌ جوید و وظیفه حکومت مدنی را دفاع از ایمنی دارائی و دفاع از توان گران درون برابر مستمندان مـی ‌داند.  
آدام اسمـیت (ADAM SMITH) اقتصاددان و فیلسوف اخلاق اهل اسکاتلند است.   او متولد سال 1723 م است.   پدرش اندکی قبل از تولد او درون گذشته بود.   مادر آدام اسمـیت، مارگرت داگلس نام داشت و ارتباط عاطفی نزدیکی مابین این مادر و فرزند وجود داشت.  (1)
اسمـیت دوران تحصیل ابتدائی را درون شـهر محل تولدش گذراند و در چهارده سالگی بـه دانشگاه گلاسکو رفت.   درون اسکاتلند قرن هجدهم زمان آغاز تحصیلات دانشگاهی چهارده سالگی بود.   درون سال‌های تحصیل درون گلاسکو، ریـاضیـات و فیزیک جزو دروس مورد علاقه‌ او بود.  
اسمـیت بعد از سه سال تحصیل درون گلاسکو بـه آکسفورد رفت.   درون آکسفورد بـه تحصیل دروسی پرداخت کـه او را جهت کشیش شدن آموزش مـی‌ دادند.   اسمـیت مدرسان آکسفورد را افرادی بی‌ مایـه و کاهل یـافت و به نظام آموزشی آن انتقادهای بسیـاری داشت.   مدتی بعد امکان برگزاری یک سلسله سخنرانی‌ های ادبی درون دانشگاه ادینبرو به منظور او پدید آمد.   درون سال 1751 کرسی درس منطق دانشگاه گلاسکو بـه او پیشنـهاد گردید و بدینسان اسمـیت فعالیت خود درون مقام استاد دانشگاه را آغاز کرد.   مدتی بعد استاد درس اخلاق آن دانشگاه نیز بیمار گردید و کرسی درس او نیز درون اختیـار آدام اسمـیت قرار گرفت.  
آدام اسمـیت دوازده سال عهده ‌دار تدریس فلسفه اخلاق درون گلاسکو بود.   کلاس‌ های درس او با استقبال بسیـار دانشجویـان روبرو گردید.   او درون اواخر دوران اقامت درون گلاسکو بـه عنوان ریـاست دانشکده دست یـافت.   درون ژانویـه‌ سال 1764 شغل جدیدی درون مقام معلم خصوصی و سرپرست دوک باکلو یـافت و لذا گلاسکو را ترک گفت و همراه شاگرد جوانش بـه مسافرت اروپا رفت.  
آدام اسمـیت درون جریـان سفر بـه اروپا با دیوید هیوم فیلسوف تجربی مسلک انگلیسی و نیز فرانسوا ماری ولتر فیلسوف دئیست فرانسوی آشنا گردید.   ولتر و هیوم هر دو دارای گرایش‌ های لیبرالیستی درون عرصه‌ سیـاست بودند و از این منظر اسمـیت نیز با آنان همسو بود.   اسمـیت علاقه و ارادت زیـادی بـه ولتر داشت و در مدتی کـه در پاریس مستقر بود، پنج شش بار با او دیدار کرد.  
آدام اسمـیت و شاگردش درون تاریخ اول نوامبر 1766 بـه مسافرت خود پایـان داده و به انگلستان باز گشتند.   از آن بعد اسمـیت عمده‌ وقت خود را معطوف بـه تحقیق و نگارش اثر معروفش «ماهیت ثروت ملل» نمود.   اساساً از آدام اسمـیت بـه عنوان یک فیلسوف اخلاق و اقتصاددان {که مـی‌ توان او را پدر علم اقتصاد سکولاریستی مدرن دانست} دو کتاب بـه جای مانده است، یکی درون زمـینـه‌ فلسفه‌ اخلاق کـه «احساسات اخلاقی» نام دارد و به سال 1759 م منتشر گردیده هست (2) و دیگری همان کتاب پیش گفته ثروت ملل هست که آن را مـیتوان منبع اصلی تئوریک لیبرالیسم کلاسیک و علم اقتصاد مبتنی بر رویکرد سرمایـه‌ داری دانست و به سال 1776 منتشر گردیده است.  
کتاب احساسات اخلاقی نحوه تبیین سکولاریستی اخلاق مبتنی بر نفع شخصی هست که مطلوب فیلسوفان اخلاق لیبرالیست بوده و هست.   احساسات اخلاقی رساله‌ای درون فلسفه‌ اخلاق هست که بـه شدت متأثر و ملهم از آراء فرانسیس‌ هاچسن {استاد آدام اسمـیت و مبّلغ تئوری نفع شخصی درون اخلاق} مـی ‌باشد.   آن گونـه کـه اسمـیت بـه تأسی از هاچسن ادعا مـی کند، منفعت طلبی شخصی مبنای گردش احساسات اخلاقی است.   درون واقع این تئوری، توجیـهی نظری و فلسفی درون تأیید و تبیین رویکرد منفعت گرایی شخصی درون فلسفه‌ اخلاق است
در واقع درون بررسی و توصیف محتوای نظریـه‌ اخلاقی آدام اسمـیت مـیتوان گفت کـه او طلب نفع شخصی و به دنبال منفعت شخصی رفتن را یک فضیلت اخلاقی (3) مـیداند و این امر ریشـه درون جهان بینی لیبرالی او دارد.   البته درون بحث از دنبال منفعت و مصلحت فردی و شخصی این نظر را مطرح مـی کند کـه فرد حتما به دنبال مصلحت ها و منفعت های پایدار رفتن را بر جستجوی لذت و نفع کوتاه مدت ترجیح دهد.  
مـهمترین اثر مکتوب آدام اسمـیت کـه موجب شـهرت او گردید، ثروت ملل نام دارد کـه در سال شروع انقلاب آمریکا {به عنوان یک انقلاب لیبرالی} منتشر گردیده است.  
آدام اسمـیت را مـیتوان بنیـانگذار علم اقتصاد مدرن غربی {که پارادایم تئوریک آن را اصالت سرمایـه داری تشکیل مـیدهد} دانست.   آدام اسمـیت درون کتاب ثروت ملل ریشـه همـه‌ خیرها را درون سرمایـه داری مـی ‌جوید (4) و وظیفه حکومت مدنی را دفاع از ایمنی دارائی و دفاع از توانگران درون برابر مستمندان(5) مـیداند.  
اسمـیت بـه شیوه‌ رفتار گرایـان محیط را بـه عنوان عاملی اصلی درون پرورش فرد مطرح مـی کند و باز بـه شیوه فیلسوفان عصر روشنگری بـه نظریـه‌ اصل ترقی یـا اندیشـه‌ پیشرفت معتقد بوده است.  (6) کتاب ثروت ملل بـه لحاظ مبانی نظری و تفسیر خود از جامعه از آراء جان لاک، ماندویل و هیوم تأثیر پذیرفته است.  
کتاب ثروت ملل درون واقع یک رساله‌ طولانی درون اقتصاد و برخی مقولات دیگر هست که شرح مـیدهد نظام آزادی کامل {که اسمـیت آن را سرمایـه داری تجاری مـی‌ نامد و مورد ستایش قرار مـیدهد} چگونـه پدید مـی‌ آید.   اسمـیت درون این کتاب عنوان مـی کند کـه ما درون دنیـای جدید بـه سر مـی‌ بریم.   دنیـایی کـه جریـان خدمات و کالاهای مصرفی افراد، هدف و مقصود نـهایی زندگی اقتصادی را تشکیل مـیدهد.   (7) آدام اسمـیت عنوان مـی کند کـه یک دست نامرئی انگیزه‌ های خودخواهانـه و منفعت طلبانـه افراد را بـه گونـه‌ای هماهنگ مـی کند کـه در نـهایت نفع اجتماع حاصل مـی‌شود و پیشرفت پدید مـی ‌آید.   البته تجربه تاریخی و اجتماعی جوامع غربی بـه ویژه درون قرون هیجده و نوزده نشان داد کـه این تئوری منطبق با واقعیت نبوده و این کـه هر یک از افراد بـه نفع خود اندیشیده و آن را دنبال نماید {اعتقادی کـه لیبرال های بعد از اسمـیت نیز سخت بـه آن معتقد بوده و هستند} درون نـهایت موجب پیدایی فاصله‌ طبقاتی و اختلاف شدید مابین فقیر و غنی مـی ‌گردد و جامعه را گرفتار بحران ها و آسیب‌ های گسترده‌ اجتماعی و اقتصادی مـیکنند.   البته آدام اسمـیت درون ثروت ملل احساس همدردی صریحی با کارگران دارد(8)، اما بـه هر حال اقتضاء جوهر لیبرالی رویکرد او چیزی جز افزایش نابرابری‌ های طبقاتی و گسترش فقر مدرن نمـی‌ باشد.  
آدام اسمـیت را سلسله جنبان اقتصاد لیبرالی دانسته ‌اند و این تعریف درستی است، درون واقع مـیتوان گفت کـه آرای اقتصادی لیبرالیسم کلاسیک درون آثار و جهان بینی چند تن از اقتصاددانان اروپایی ظاهر شده هست که از مـیان آنـها آدام اسمـیت را مـیتوان سرآغاز این سلسله دانست.   روح و جوهر نگرش اقتصادی اسمـیت را مـیتوان درون اعتقاد و ایمان بـه نظام اقتصاد بازار جستجو کرد.   آدام اسمـیت بـه سال 1790 م درون شصت و هفت سالگی درگذشت.  
پی ‌نوشت ‌ها:
1-رافائل، د.   د / آدام اسمـیت / عبدالله کوثری / طرح نو / 1375 / ص 15
2-کاتوزیـان، محمدعلی / آدام اسمـیت و ثروت ملل / شرکت سهامـی کتاب‌ های جیبی / 1358 / ص 26
3-رافائل، د.  د / آدام اسمـیت / ص 103
4-منبع پیشین / ص 8
5-منبع پیشین / صص 8 و 9
6-هایلبرونر، رابرت.   ل / بزرگان اقتصاد / احمد شـهسا / علمـی و فرهنگی / 1370 / ص 61
7-منبع پیشین / ص 52
8-داونز، رابرت بی / کتاب‌ هایی کـه دنیـا را تغییر دادند / سیروس پرهام و .  .  .   / شرکت سهامـی کتاب‌ های جیبی / 1357 / ص 62.   
http://www.  bashgah.  net/fa/content/print_version/25315 (Wed Sep 17 16:27:48 2014)
[77] - Society of Improvers in the Knowledge of Agriculture in Scotland. 
http://www.  scholarly-societies.  org/history/1723sikas.  html
[78] - Society for the Improvement of Medical Knowledge. 
[79] - Medical Essays and Observations. 
[80] - Edinburgh Philosophical Society for Improving Arts and Sciences and Particularly Natural Knowledge. 
[81] - Essays and Observations, Physical and Literary: v.   1-3 (Google eBook)
[82] - Henry Home, Lord Kames (1696 – 27 December 1782) was a Scottish advocate, judge, philosopher, writer and agricultural improver.   A central figure of the Scottish Enlightenment, a founder member of the Philosophical Society of Edinburgh, and active in the Select Society, his protégés included James Boswell, David Hume and Adam Smith. 
[83] - On the Laws of Motion. 
[84] - ژاك بنینی بوسوئه (Jacques-Bénigne Bossuet)(1704- 1627م) عالم علوم الهی، مورخ و فیلسوف فرانسوی درون دیوژن فرانسه بـه دنیـا آمد.  [1] درون سیزده سالگی متولی كليسا و بعد از آن ابتدا اسقف گاسكوني و از سال 1670م که تا 1679م مربی پسر ارشد پادشاه فرانسه لویی چهاردهم شد و پس از آن اسقف مـیو (مائو) شد او خطیبی زبردست و متفكری نام آور بود و كوشید كليساى كاتولیك و پروتستان را آشتی دهد و مسیحیت واحدی پدید آورد.  [2] از نوشته‌ های او "سیـاست ملهم از كتب مقدس"، و "گفتار درباره ی تاریخ جهان" از همـه مـهم ترند.   نوشته های بوسوئه كاملا نشاندهنده اعتقاد او بـه حكومت یـا رهبرى الهی (در عمل حقوق الهی شاهان) هست زیرا همـه ی آنـها را بر پایـه مطالب كتابهای مقدس مسیحیـان نوشت[3] او معتقد بود خداوند بـه صورت خیلى مشخص بر جهان حكومت مـی ‌كند و در كار جهان "بخت" كه ماکیـاولی از آن یـاد مـی‌كند جایی ندارد.  [4]
اندیشـه‌ های سیـاسی بوسوئه را مـی ‌توان از كتاب سیـاست برگرفته از كتب مقدس[5] استخراج كرد.   بوسوئه درون 43 سالگی درون فرهنگ غیر مذهبی خود كاملا تجدید نظر كرد که تا بتواند به منظور شاگردش (پسر لوئی چهاردهم) كتابهای آموزشی بنویسد.   این کتاب درون تاریخ اندیشـه های سیـاسی بیـان گر شکوفایی حکومت سلطنتی مطلقه و حکومت الهی درون دوران لوئی چهاردهم است.   سیـاست برگرفته از كتب مقدس درباره ی همـه ی مسائل و مطالب موجود درون كتابهای سیـاسی زمان بحث كرد.  [6] درباره ی اصول جامعه ی مدنی، بهترین شكل حكومت، ویژگیـهای حكومت پادشاهی، وظایف شـهروندان و حكمران، عدالت، تسلیحات و مالیـه و.  .  .  .   همـه ی این مطالب و همـین طور استدلال ها و مثال ها را از كتابهای مقدس برگرفت و همـین كار، درون مـیان نویسندگان كتابهای سیـاسی که تا آن زمان نوآوری بود اما بنظر مـیرسد، افزون بر آن كتابها، از منابع دیگر هم، از جمله "سیـاست" ارسطو[7] و "لویـاتان"[8] و "درباره ی شـهروند" هابز استفاده كرده است.  [9]
جامعه ی بشری، انسان
بوسوئه درون بخش نخست كتاب، كه بازتاب مستقیم سخنان ارسطو ست، معتقد هست بشر به منظور زندگی اجتماعی آفریده شده است.   بشر تنـها یك هدف و تنـها یك مقصود دارد و آن پروردگار است.   افراد بشر به منظور عشق بـه خدا حتما یكدیگر را دوست بدارند، همـه با هم برادرند، منافع مشترك آنـها را بـه هم مـی ‌پیوندد.   درون نتیجه ی زندگی اجتماعی و یـاری متقابل، قدرت آنـها افزایش مـی ‌یـابد.  [10] بوسوئه بنا بـه اعتقادات دینی، زندگی انسان بعد از گناه نخستین را شر دانست.   درون واقع زندگی انسان‌ها را مانند وضع طبیعی هابز دید و از آن ضرورت وجود حكومت یـا دولت را نتیجه گرفت.   او گفت كه نفاق مـیان اعضای نخستین خانواده، بعد از كشته شدن هابیل بـه دست قابیل درون نسل انسان ادامـه یـافت و آرامش و ایمان از انسان‌ های پیرو هواهاى نفسانی گریخت از آن بعد یگانگی انسان‌ها ناممكن شد.   ناگزیر همـه ضرورت وجود حكومت را كه بر همـه ی آنـها فرمان براند تشخیص دادند.   فقط قدرت حكومت مـی‌تواند مردم را وا دارد از حقوق و آزادیـهای اولیـه یـا طبیعی خود دست بردارند و فقط بـه آنچه حكومت روا مـیدارد بسنده كنند.   مردم با دست برداشتن از آزادی، اراده و حقوق خود، آنـها را بـه فرمانروا واگذار مـی‌ كنند.   او گفت انسان‌ها فقط از حقوقی برخوردارند كه حكومت بـه آنـها مـیدهد، قدرت حكومت خاستگاه همـه ی حقوق مردم هست و بـه سود آنـهاست كه به منظور زندگی درون صلح و آرامش و دور ماندن از نتایج نفاق ها، از یك نفر فرمان برداری كنند.   بوسوئه درون این رابطه مثال آورد كه درون دوران فرمانروایی شائول[11] و قدرت مشروع او، تمام ملت اسرائیل چون یك تن بودند.   40 مـیلیون بودند، و همگی چون یك تن عمل مـی‌ كردند این هست اتحاد ملتی كه هر یك از آحاد آن با چشم‌ پوشی از اراده ی خود، آن را بـه شـهریـار منتقل مـی‌كند و به اراده ی او پیوند مـی‌ زند.  [12] 
حكومت پادشاهی
از روزگار هرودوت، افلاطون و ارسطو مقایسه ی شكل حکومتها، قدیمـی‌ ترین مسئله ‌ای هست كه درون آثار سیـاسی مطرح شده هست از مـیان اشكال سه‌ گانـه حكومت، یعنی حكومت سلطنتی، حكومت اشرافی و دموکراسی كدام یك بهترین است.   بوسوئه درون بخش دوم كتاب سیـاست بـه این پرسش پاسخ مـیدهد و معتقد هست قدرت سلطنتی و موروثی مناسب‌ ترین شكل حكومتی هست بویژه هنگامـی‌ كه از ذکور بـه ذکور (پدر بـه فرزند پسر) و از ارشد بـه ارشد منتقل شود.  [13] بوسوئه با استناد بـه كتب مقدس معتقد بود كه درون ابتدای خلقت، پروردگار، بگونـه‌ ای واقعی و محسوس، فرمانروای دنیـا بوده است، و نخستین اندیشـه ی فرمانروایی و اقتدار بشری از اقتدار پدرانـه پروردگار ناشی شده هست و بعد از آن یـا از راه توافق همگان مردم و یـا با كسب مشروع قدرت از راه تملک مسالمت‌ آمـیز آن، پادشاهانی بـه حكمرانی رسیده ‌اند.  [14] حكومت سلطنتی رایج ترین، كهن‌ ترین و طبیعی ترین شكل حكومت است، انسان‌ها هنگامـی‌ كه از یك فرمانروا اطاعت مـیكنند، بیش از هر وقت دیگر متحد و نیرومندند، زیرا درون این حالت همـه بـه سوی یك هدف پیش مـیروند.  [15]
تفرقه، مـهم ترین مایـه ی فساد دولتها ست و مسلم ترین دلیل نابودی آنـها بـه شمار مـیرود.   حكومت سلطنتی بـه همـین دلیل تداوم مـییـابد كه مایـه ی بقای نسل بشری هست فرزند ارشد جانشین پدر مـی‌شود، چه چیز از این طبیعی تر و در نتیجه پایدار تر و بهتر، درون دولت هیچدسیسه و توطئه ای به منظور شاه شدن نمـی‌ چیند، طبیعت فقط یك شاه بوجود آورده است.  [16]
بوسوئه موجودیت همـه ی شكل‌ های حكومت ‌های مشروع را از خداوند دانست این ایستار با اصول دینی او هماهنگ بود.   او نظر داد نظم موجود درون هر جامعه که تا زمانی كه خداوند دلیلی درون رد آن نازل نكرده هست باید مشروع و محترم دانسته شود هر ملتی حتما حكومت موجود درون كشور خود را نظم الهی بداند و از آن فرمان برد، زیرا خداوند پروردگار صلح و خواستار آرامش بشر است.  [17]
ویژگیـهای حكومت سلطنتی
بوسوئه بخشـهای سوم، چهارم و پنجم سیـاست را بـه ویژگیـهای حكومت سلطنتی اختصاص داده هست و ویژگیـهای حكومت سلطنتی را، مقدس، مطلق، پدرسالارانـه و تابع خرد معرفی كرد[18] و معتقد هست حكومت سلطنتی مقدس است.   شـهریـاران وزرای پروردگار و نایبان او بر روی زمـینند.   سوء قصد بـه آنـها توهین بـه مقدسات هست شخص شـهریـار بـه دلیل وظیفه ای كه بر عهده دارد مقدس است.   عنوان منجی بـه پادشاهان اعطا شده و آنـها را منجی یـا قدیسان پروردگار خوانده‌ اند.   پادشاهان قدیسانی ‌اند كه مراسم تدهین بر ایشان انجام شده، ولی حتی بدون این تدهین نیز بـه دلیل وظیفه ای كه بر عهده دارند مقدس‌ اند زیرا نمایندگان مقام الهی و نمایندگان پروردگار به منظور اجرای معنویـات الهی بـه شمار مـیروند[19] بـه همـین دلیل وظیفه وجدانی ما اطاعت از فرمانروایـان هست بی ‌تردید آنـها نیز بـه نوبه خود حتما قدرت خود را ارج نـهند و آن را تنـها درون جهت حفظ منافع عموم بكار گیرند، زیرا پروردگار كه این قدرت را بـه آنـها اعطا كرده، از آنـها بازخواست خواهد كرد.  [20] ولی حتی اگر بازخواست نیز نكند باز هم حتما وظیفه و مأموریت آنـها را محترم بدارند.  [21]
حكومت پادشاهی، تك سالاری مطلق هست شـهریـار ملزم نیست درباره  احكامش بـه احدی توضیح دهد.   بدون این اقتدار مطلق، او نـه قادر بـه انجام خیر هست و نـه توانایی پیش گیری از شر را دارد.   قدرت او حتما بگونـه‌ ای باشد كه هیچامـید گریز از احكام او را درون دل نپرورند.   بالاتر از داوری شـهریـار دیگر داوری‌ وجود ندارد.   شـهریـار بعد از تشخیص اشتباه خود مـی‌تواند آن را تصحیح كند ولی به منظور مقابله با اقتدار او، چاره‌ ای مگر درون اقتدار خود او نمـیتوان یـافت.   درون برابر شـهریـار هیچ نیروی الزام آور قانونی وجود ندارد.   فرماندهی قانون و مشروع تنـها بـه شـهریـار تعلق دارد، و نیروی الزام آور قانونی نیز تنـها درون اختیـار اوست درون یک کشور تنـها شـهریـار حتما مسلح باشد، درون غیر این صورت همـه چیز درهم مـی ‌ریزد و كشور گرفتار هرج و مرج مـی‌شود، شـهریـار اقتدار عالی داوری و تمام نیروهای كشوری را درون دست مـیگیرد و خارج كردن این نیرو از اختیـار شـهریـار، بـه معنای تقسیم حكومت، نابودی آرامش عمومـی و خدمت بـه دو سرور است، كه این یكی بر خلاف پیـام الهی انجیل هست كه مـی‌گوید هیچنمـیتواند خدمت گزار دو سرور باشد.  [22]
بوسوئه بر فرمانروایی مطلق پادشاه یك استثناء قائل شد، كه اگر فرمان پادشاه با دستورات دینی مخالف باشد، حتما از خدا فرمان برد نـه از مردان خدا.   گذشته از این مورد، درون مورد های دیگر، مردم فقط حتما شاه ستمگر را محترمانـه نکوهش كنند، یـا به منظور تغییر رفتار او دست بـه دعا بردارند.  [23]
حكومت سلطنتی جنبه پدرانـه دارد.   پادشاهان جای پروردگار را كه پدر نوع بشر هست مـیگیرند.   پادشاهان را از روی نقش پدران ساخته‌ اند نام پادشاه مانند نام پدر است.   پدر بودن نیكوست و نیکی طبیعی ترین خصلت پادشاهان نیز هست.   پادشاه نیز مانند پدری كه بـه خاطر فرزندانش زندگی مـی‌كند، بـه خاطر خودش زاده نشده، بلكه بـه خاطر مردم بدنیـا آمده است.   شـهریـاران بدكار یـا ستمگرند كه تنـها بـه خویشتن مـی ‌اندیشند، نـه بـه توده مردم (همانند نظر ارسطو).   پدر نیك فطرت، خوش ‌رفتار و خوشرو ست.   حكومت نیز طبیعتا خوش رفتار است، قاطع و مصمم ولی خوش رفتار است.  [24]
حكومت سلطنتی تابع خرد هست حكومت ساخته ی خرد و هوشمندی است، احاطه بر قوانین، قضایـا، شناخت موقعیتها و فرصتها، شناخت انسان‌ها و پیش از همـه خودشناسی، توانایی سخن راندن، خاموشی گزیدن، گوش فرا دادن، كسب اطلاع كردن و گزینش مشاور، این هست توقعی كه افزون بر توانایی تصمـیم گیری از شـهریـار خردمند دارند.   بنابراین بـه گفته‌ های دوستان و مشاوران خود گوش فرا دهید ولی خود را بـه آنـها نسپارید، توصیـه‌های كليسا قابل تحسین هست كه از دشمنان خود بپرهیزید و مراقب دوستانتان باشید كه آنـها اشتباه نكنند، و مراقب باشید كه شما را نفریبند.  .  .   آدمـیان مجاز نیستند كه بـه توصیـه‌ها و كارهای دیگران كاملا دلگرم شوند بعد از سنجش منطقی مسائل، حتما بهترین تصمـیم را گرفت و بقیـه امور را بـه تقدیر سپرد.  [25]
وظیفه اتباع نسبت بـه شـهریـار
در بخش ششم كتاب، بوسوئه وظایف اتباع نسبت بـه شـهریـار را مورد بررسی قرار مـیدهد معتقد هست از آنجا كه رهبر دولت شـهریـار هست و هر دولتی درون شخص او خلاصه مـی‌شود، حتما همان گونـه كه شـهریـار انتظار دارد، بـه دولت خدمت كرد.   خدمت بـه شـهریـار و خدمت بـه دولت تفكیك ناپذیر هست و تنـها دشمنان مردم مـی ‌توانند آنـها را جدا از هم جلوه دهند.   شـهریـار مآل اندیش و زیرك هست باید پذیرفت كه او بهتر از همـه مـی ‌بیند و باید بی‌ شكوِه و شكایت از اوامرش پیروی كنیم زیرا شكوه و شكایت زمـینـه ی فتنـه را فراهم مـیآورد.  [26]
تنـها یك استثناء بر فرمان برداری مطلق از فرامـین شـهریـار وجود دارد و آن هنگامـی هست كه فرمان او مخالف با دستورات پروردگار باشد.   درون این صورت، و تنـها درون این صورت هست كه این گفته روحانیت مصداق پیدا مـی‌كند كه بیشتر حتما از خدا فرمان برد که تا از مردان خدا (مانند نظر هابز).  [27] ولی بوسوئه با گفته های زیر محتوای این استثناء را تضعیف مـی‌كند: «برای سرپیچی از شـهریـار بـه هیچ چیز، بـه هیچ بهانـه ‌ای و یـا بـه هیچ دلیلی هرچه باشد نمـیتوان توسل جست.   شخصیت پادشاه، حتی شخصیت پادشاه بی‌ ایمان، مقدس و روحانی هست الحاد علنی، و حتی زجر و شكنجه، اتباع را از وظیفه اطاعت از شـهریـار معاف نمـی‌ كند و اتباع مجاز نیستند با قهر پادشاهان بـه مخالفت ببرخیزند، آنان فقط مـیتوانند محترمانـه او را نکوهش كنند و یـا به منظور تغییر مرام او دست بـه دعا بردارند بی ‌آنكهبه شكایت بگشایند و یـا قیـام كنند.  »[28]
هیچ دولتی و هیچ قدرت عمومـی بدون مذهب، حتی مذهب دروغین پابرجا نیست.  [29] مذهب دروغین دست كم این مزیت را دارد كه  بـه نوعی الوهیت كه امور بشری تابع آن هست اذعان دارد.  [30] ولی تنـها حقیقت كه مادر صلح هست به دولت استحكام لازم را مـی ‌بخشد و شـهریـار كه نایب پروردگار و حافظ آرامش عمومـی است، وظیفه دارد اقتدارش را به منظور نابودی مذاهب دروغین، درون دولتش بكار گیرد آنـها كه نمـیخواهند از خشونت شـهریـار درباره ی مسائل مذهبی رنج بكشند، زیرا گمان مـیبرند كه افراد حتما در انتخاب مذهب خود آزاد باشند، گرفتار خطایی ملحدانـه ‌اند.   البته تنـها بـه مثابه آخرین راه چاره حتما به خشونت توسل جست. 
عدالت
عدالت كه برپایـه مذهب بنا نـهاده شده، مغایر خودكامگى است.  [31] با وجود پروردگار عادل، نـه هیچ قدرت كاملا خودکامـه‌ ای وجود خواهد داشت و نـه هیچ قدرتی كه هرگونـه قانون طبیعی، الهی یـا انسانی را نادیده بگیرد.   بوسوئه معتقد بود مردم فقط درون چارچوب اقتدار حكومت مشروع آزاد هستند، و در حكومت خودکامـه آزادی وجود ندارد.   حكومت مشروع آزادی مالکیت را كه طبق قانون بـه دست آمده باشد، مقرر مـیدارد، اما درون حكومت خودکامـه مردم مالك هیچ چیز نیستند و همـه چیز بـه فرمانروا تعلق دارد، او بـه دلخواه بر جان و مال مردم حكم مـیراند او مثال آورد، خداوند آخاب[32] و زن او ایزابل را بـه شدت مجازات كرد، زیرا آنـها نبوث (مالك تاكستان) را به منظور غصب تاكستانش كشته بودند و بوسوئه معتقد بود تجاوز بـه جان و مال و ناموس رعیت بی ‌توجه بـه قانون پروردگار كه بر آن سرزمـین نیز حکمفرما بود، عمل شریرانـه‌ای بود.  [33]
تسلیحات و مالیـه
گفتگو از تسلیحات به منظور بوسوئه دستاویزی به منظور پند های اخلاقی و سیـاسی درباره ی جنگ‌ های بر حق و ناحق و نیز درباره خصلت‌ های فرماندهان و سربازان است؛ انسان از هرگونـه صلحی كه بهره‌ مند باشد، بـه دلیل همسایگان حسودی كه همـیشـه او را احاطه كرده اند، هرگز نباید جنگ را كه ممكن هست ناگهان روی دهد كاملا از یـاد ببرد زمانی كه شما را آرام مـیگذارند، زمان تقویت نیروها درون داخل هست فرمانروا حتما از راه گرفتن مالیـات هزینـه لازم به منظور تقویت نیروهای نظامـی را فراهم آورد، اما درون گرفتن مالیـات نباید بـه مردم فشار آورد، آنان كه بـه مردم فشار آورند، انقلاب‌ ها و نفاق ها را بر مـی‌ انگیزند.  [34]
[1] .   موسكا، گائتانو؛ و بوتو، كاستون؛ تاریخ عقاید و مکتبهای سیـاسی، ترجمـه ی حسین شـهید زاده، تهران، مروارید، 1377، چاپ سوم، ص 235. 
[2] .   توماس، هنری؛ بزرگان فلسفه، ترجمـه ی فریدون بدره‌ ای، تهران، شركت انتشارات علمـی و فرهنگی ، 1386، چاپ پنجم، ص 119. 
[3] .   عالم، عبدالرحمن؛ فلسفه ی سیـاسی غرب عصر جدید و سده نوزدهم، تهران، مركز چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1381، چاپ پنجم، ص 166. 
[4] .   اشرافی، مرتضی؛ تاریخ افكار سیـاسی درون غرب، قم، قدس، 1385، چاپ اول، ص 115. 
[5].   Politique Selon le Saintes Ecritures
[6] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ اثار بزرگ سیـاسی از ماکیـاولی که تا هیتلر، ترجمـه ی لیلا سازگار، تهران، مركز نشر دانشگاهی، 1372، چاپ اول، ص 75. 
[7] .   رك.   ارسطو، سیـاست، ترجمـه ی حمـید عنایت، تهران، شركت سهامـی كتابهای جیبی، 1349، چاپ دوم. 
[8] .   رك.   هابز، توماس؛ لویـاتان، ترجمـه ی حسین بشیریـه، تهران، نی، 1381، چاپ دوم،
[9] .   عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، ص 167. 
[10]  .   اشرافی، مرتضی؛ پیشین، ص 115. 
[11] .   Saul نخستین پادشاه عبرانیـان (1035 که تا 1015 ق م) هست كه حكومت پادشاهی را تقویت كرد و فلسطینیـان را شكست داد. 
[12] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، ص 79 و عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، ص167. 
[13] .   عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، ص 168. 
[14] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، ص 80 و اشرافی، مرتضی؛ پیشین، ص116. 
[15] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، ص 81. 
[16] .   همان، ص 82. 
[17] .   عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، ص 168 و شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، ص 82. 
[18] .   اشرافی، مرتضی؛ پیشین، ص 116. 
[19] .   عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، ص 168. 
[20] .   موسكا، گائتانو؛ و بوتو؛ كاستون؛ پیشین، ص235. 
[21] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، ص 83. 
[22] .   همان، صص 85- 84. 
 [23] .   عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، ص 169. 
[24] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، ص 85. 
[25] .   همان، ص 86. 
[26] .   همان، صص 87- 86. 
[27] .   اشرافی، مرتضی؛ پیشین، ص 116. 
[28] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، ص 87. 
[29] .   عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، ص 169 و اشرافی، مرتضی؛ پیشین، ص 116. 
[30] .   توماس، هنری؛ پیشین، ص119. 
[31] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، صص 88- 87. 
[32] .   Achab پادشاه اسرائیل از 874 که تا 853 ق م. 
[33] .   شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، ص 88 و عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، صص 170- 169. 
[34] .   عالم، عبدالرحمن؛ پیشین، ص 170 و شوالیـه، ژان ژاك؛ پیشین، صص 89- 88. 
[85] - Politique tirée des propres paroles de l'Écriture sainte (in English translation, Politics Drawn from the Very Words of Holy Scripture) is a work of political theory prepared by Jacques-Bénigne Bossuet as part of his duties as tutor for Louis XIV's heir apparent, Louis, le Grand Dauphin.   It is one of the purest expressions of the branch of political absolutism which historians have labeled "Divine Right Absolute Monarchy.  "
[86] -  Discours sur l'histoire universelle ("Discourse on Universal History"). 
[87] - Richard Simon CO (13 May 1638 – 11 April 1712), was a French priest and longtime Oratorian, who was an influential biblical critic, orientalist and
Simon was born at Dieppe.   His early education took place at the Oratorian college there, and a benefice enabled him to study theology at Paris, where he showed an interest in Hebrew and other Oriental languages.   He entered the Oratorians as novice in 1662.   At the end of his novitiate he was sent to teach philosophy at the College of Juilly.   But he was soon recalled to Paris, and employed in the preparing a catalogue of the Oriental books in the library of the Oratory. 
Conflicts as Oratorian
Simon was ordained a priest in 1670.   He then taught rhetoric at Juilly until 1673, having among his students the noted philosopher, Count Henri de Boulainvilliers. 
Simon was influenced by the ideas of Isaac La Peyrère who came to live with the Oratorians (though taking little of the specifics), and by Benedict Spinoza.   Simon's approach earned him the later recognition as a "Father of the higher criticism", though this title is also given to German writers of the following century, as well as to Spinoza himself. 
Simon aroused ill will when he strayed into a legal battle.   François Verjus was a fellow Oratorian and friend who was acting against the Benedictines of Fécamp Abbey on behalf of their commendatory abbot, the Prince de Neubourg.   Simon composed a strongly worded memorandum, and the monks complained to the Abbé Abel-Louis de Sainte-Marthe, Provost General of the Oratory from 1672.   The charge of Jesuitism was also brought against Simon, on the grounds that his friend's brother, Father Antoine Verjus, was a prominent member of the Society of Jesus.  [citation needed
Suppression of the Histoire critique at the time of the printing of Simon's Histoire critique du Vieux Testament, the work passed the censorship of the University of Paris, and the Chancellor of the Oratory gave his imprimatur.   Simon hoped, through the influence of the Jesuit priest, François de la Chaise, the king's confessor, and Charles de Sainte-Maure, duc de Montausier, to be allowed to dedicate the work to King Louis XIV of France; but the king was absent in Flanders. 
The freedom with which Simon expressed himself, especially where he declared that Moses could not be the author of much in the writings attributed to him, gained attention.   The influence of Jacques-Benigne Bossuet, at that time tutor to the Dauphin of France, was invoked; the chancellor, Michael le Tellier, lent his assistance.   A decree of the Royal Council was obtained, and, after a series of intrigues, the whole printing, consisting of 1,300 copies, was seized by the police and destroyed. 
[88] - واژه Research در لغت بـه معنی پژوهش، تحقیق، تتبع، جستجو، تجسّس، کاوش، پژوهیدن و پژوهش و Historic به معنای تاریخی، مشـهور، معروف و مبنی بر تاریخ است. 
تحقیق تاریخی، از آن دست تحقیقاتی هست که بر موضوعی معین کـه در گذشته و در یک مقطع زمانی مشخص اتفاق افتاده، صورت مـیگیرد.   از آنجا کـه در فاصله دو زمان مشخص درون گذشته، رویدادهایی بوقوع پیوسته و ابزاری تکمـیل گشته است، بنابراین تلاش محقّق درون روش تاریخی بر آن هست که حقایق گذشته را از طریق جمع‌ آوری اطلاعات، ارزشیـابی و بررسی صحّت و سقم این اطلاعات، ترکیب دلایل مستدل و تجزیـه و تحلیل آنـها، بصورتی منّظم و عینی ارائه کند و نتایج پژوهشی قابل دفاع را درون ارتباط با فرض یـا فرضهای ویژه تحقیق نتیجه بگیرد.  [1]
اهمـیت و ضرورت مطالعات تاریخی
هدف تحقیق تاریخی، بکار بردن داده‌ های مربوط بـه واقعیت های مرتبط با رویدادهای گذشته و تفسیر آن‌ها است.   از این طریق مـیتوان بـه عوامل مؤثر درون بروز وقایعی کـه در گذشته رخ داده، پی برد و رویدادهای زمان حال را بهتر شناخت.   تحقیق تاریخی کمک مـی کند که تا با تحلیل داده‌ های مربوط بـه عادات، رسوم، سنتها و چگونگی انجام اموری کـه بنحوی درون گذشته بوده ‌اند، درک بیشتری بدست آوریم.  [2] شناخت پدیده‌ های تاریخی از دو جهت مفید است:
ضرورت شناخت تغییرات اجتماعی؛ یکی از مـهمترین فواید شناخت تاریخی و پدیده‌ های تاریخی سنجش و اندازه‌ گیری دگرگونیـها، مسیر و آهنگ آنـها است.   مبحث تغییرات اجتماعی، از مـهمترین و فراگیرترین مباحث دانشـهای اجتماعی-انسانی است.   از همـینرو تمام دانشمندان از افلاطون که تا هگل (از جمله سن سیمون، بوسوئه، ماکیـاول، ویکو، هردر، اگوست کنت، دورکیم و پرودون) مسئله تغییر اجتماعی را آنچنان مطمح نظر قرار داده‌اند کـه به زعم دورکیم، طرح مسئله تغییر درون جامعه و مسیر حرکت جوامع، از جامعه ‌شناسی نیز قدیم‌ تر است. 
شناخت و پیش‌ بینی آینده؛ شناخت و پیش بینی آینده به منظور هر فرد و هر جامعه ضروریست و در راه تحقق این مـهم، شناخت تاریخی گامـی اجتناب‌ ناپذیر است؛ زیرا به منظور پیش بینی حرکت پدیده ها حتما به عقب بازگشت و گذشته آنان را شناخت؛ کـه در اصطلاح بدان "فر افکنی روند" اطلاق مـی‌شود.  [3]
ماهیت پدیده های تاریخی[4]
حال کـه ضرورت مطالعه پدیده های تاریخی را دیدیم، حتما به ماهیت این پدیده ها توجه کنیم.   برخی از مشخصات پدیده های تاریخی چنین‌ اند:
الف) غیر زنده‌ اند؛ حوادث تاریخی مربوط بـه گذشته دور یـا نزدیک ‌اند.   از اینرو درک و فهم مستقیم آنـها ممکن نیست.   بعد همواره بطور با واسطه مطالعه و یـا ارزیـابی مـی‌شوند. 
ب) تکرار نا پذیرند؛ گذشته تاریخی هرگز عینا تکرار شدنی نیست، از اینجاست کـه مورخ، خواه ناخواه با معیـارهای جامعه زمان خود با گذشته مواجه مـی‌شود، بعد باید ضریب انحراف خاصی را درون ارزیـابی خود بپذیرد. 
ج) فقط درون اسناد و مدارک نیستند؛ حوادث تاریخی هرگز تماما درون اسناد و مدارک جای نمـی گیرد و مورخ ناچار هست از روشـهای استنتاجی جهت تکمـیل این خلأ استفاده کند؛ کـه طبیعتا عنصری تازه بر واقعیت تاریخی مـی ‌افزاید. 
د) مجزا نیستند؛ هیچ واقعه تاریخی بطور مجزا و در تجرید معنا ندارد و این قاعده کلّی پدیده های اجتماعی درون همـه زمانـها است. 
ه) از ما دورند؛ درون موارد بسیـاری، این پدیده ها از ما دورند و به همان نسبت با روشـهای محقّق و زمان مورخ متفاوتند.   از اینرو نیـازمند ترک ارزشـهای زمانـه خویش و جای گرفتن درون زمانـه خاص حادثه بـه منظور درک درست آن است. 
و) غیر روشمند هستند؛ امکان استفاده از روشـهایی همچون مشاهده، مصاحبه و .  .  .   درون آنـها ممکن نیست. 
ز) با واسطه مطالعه مـی‌شوند؛ درون پدیده های تاریخی، امکان مطالعه بیواسطه آنـها نیست و راهی جز مطالعه با واسطه آنـها وجود ندارد. 
البته پدیده های تاریخی با اینکه بـه گذشته تعلق دارند، حیـات مجدد نمـی ‌یـابند، گرد روزگار یـافته‌ اند و در ابهام جای دارند، لیکن با محققی با شوق و تیز هوش گفتگو مـیکنند، او را بـه شوق و حرکت وا مـی‌ دارند. 
اصول اساسی[5]
در استفاده از روشـهای تاریخی چند اصل اساسی مورد توجه است:
1.   اصل نسیـان یـا خود فراموشی و بی طرفی؛ این اصل، درون برابر خود مـیان ‌بینی قرار دارد.   کـه به چند صورت محقق مـی‌شود:
الف) فرا زمانی؛ محقّق حتما ارزشـهای زمانـه خود را بر زمان تحقیق تحمـیل نکند. 
ب) فراغت ارزشی؛ حتما از ارزشـهای خاص ذهنی خود آگاهی یـابد و از تحمـیل آنان بـه موضوع تحقیق اجتناب ورزد. 
ج) فرا مکانی؛ تحقیق تاریخی، معمولا بـه نوعی تمایز مکانی را بـه همراه دارد.   بـه همـین جهت حتما به ضرایب تأثیر مکان بر ارزشـها، مراسم، عادات و .  .  .   توجّه داشت. 
2.   اصل تأمل و شک گرایی مثبت؛ محقّق حتما در پذیرش داده‌ ها بـه صور مختلف تأمل ورزد و در این راه، از عوامل بسیـاری مثل عقل سلیم و شناخت نویسنده مدد گیرد. 
3.   اصل استقرا؛ محقق درون اسناد گوناگون غور مـی کند، جزء حوادث را شناسایی مـی‌ نماید و در هر گام، احتیـاط را نصب ‌العین خود مـیسازد؛ که تا در نـهایت بـه شناخت جامع دست یـابد. 
4.   اصل جامعیت، باز ساخت کلی؛ هر حادثه، درون درون مجموعه‌ای یـا شبکه‌ ای عِلّی جای یـافته و در آن معنی پیدا مـی کند.   شناخت مجموعه، بدون شناخت هریک از عناصر ممکن نیست.   همچنانکه شناخت هر حادثه جزء درون کل یـا مجموعه بـه ‌دست نمـی‌ آید. 
مراحل تحقیق تاریخی[6]
مطالعه تاریخی سه گام مقدماتی و دو گام اساسی دارد (سه گام نخستین آنگونـه کـه در سایر مطالعات وجود دارد است):
1.   صورتبندی مسئله؛ درون این مرحله مقدماتی بـه این مـیپردازیم کـه چه مسأله‌ای را حتما حل کنیم؟ و به چه مسأله‌ای حتما بپردازیم؟
2.   تدوین فرضیـه؛ حتما محقق، مقدمتا بیـان کند کـه چه فرضیـه‌ ای را به منظور شروع تحقیق مد نظر قرار داده است؟
3.   نقد منابع و اسناد؛ محقق قبل از پرداختن بـه تحقیق ناگزیر از نقد و بررسی منابع و اسناد است. 
4.   توصیف تاریخی؛ درون مقام توصیف، بـه این مـیپردازیم کـه این پدیده تاریخی یـا دیدگاه مورد مطالعه، کی، کجا، درون چه موقعیتی، چگونـه، بوسیله چهی یـاانی و به چه صورتی ظهور یـافته است؟
مورخ درون این مقام، محتاج اسناد و مدارک است.   توصیف، لزوما کشفی نیست بلکه غالبا مورخ ناچار از بازسازی هست و این، صعوبت توصیف تاریخی را نشان مـیدهد.   هرچند توصیف دقیقتر باشد مراحل بعدی کاملتر مـیگردد.   بـه هر روی، آغاز مطالعه تاریخی، توصیف دقیق و فراگیر همـه ابعاد و مبتنی بر اطلاعات قابل وثوق از نحوه ظهور حادثه است.   محقق درون مقام توصیف، غالبا با سه مسأله عمده توصیف ظهور، تطور و وضعیت نـهایی حادثه تاریخی مواجه است. 
5.   تبیین تاریخی؛ بعد از تکمـیل مقام توصیف، انتظار مـیرود محقّق درون مقام تبیین حادثه نیز برآید.   تبیین، بیـان علّت وقوع حادثه یـا تطوّر آن درون پرتو قانون کلی است.   درون مقام تبیین نیز مانند توصیف، سه مسأله عمده تبیین ظهور، تطوّر و وضعیت حادثه تاریخی وجود دارد. 
علمـی بودن تحقیق تاریخی[7]
درباره علمـی بودن یـا غیر علمـی بودن روش تحقیق تاریخی، نظرات مختلفی ارائه شده است.   درون زیر بـه دلایل دو گروه مخالف و موافق مـیپردازیم:
نظرات مخالف؛
1.   با توجه بـه اینکه یکی از ویژگیـهای علم، قابلیت پیش بینی آن است.   محققان تاریخی اغلب نمـیتوانند براساس وقایع گذشته، تعمـیم ها یـا پیش بینی ‌هایی را به منظور آینده نتیجه بگیرند.   زیرا وقایع و حوادث گذشته، اغلب بدون برنامـه حاصل شده‌ اند یـا آنچنان ‌که درون برنامـه بوده است، صورت نیـافته‌ اند. 
2.   محققان تاریخی، درون بیشتر موارد بر گزارش‌ها و مشاهداتانی متکی هستند کـه مـیتوان درون صلاحیّت آن افراد و یـا بـه حقیقت گزارش آنان شک کرد. 
3.   محقق تاریخی، اغلب درون تشخیص حقایق، دچار ابهام هست و درست مثل فردی عمل مـی کند کـه مـی‌ خواهد قسمتهای مختلف ماکتی را کـه تکه‌ هایی از آن گم شده است، سر هم کند؛ بـه همـین جهت، بناچار درصد پر جای خالی این واقعیت ها از طریق استنتاج ها و استنباطهای ذهنی از حوادث گذشته برمـیآید. 
4.   حوادث تاریخی درون محیطی بسته مانند آزمایشگاه صورت نمـیگیرد.   بنابراین، محقق تاریخی، قادر نیست شرایط مشاهده شده را کنترل کند یـا متغیرهای عامل حادثه را دستکاری نماید. 
نظرات موافق؛
1.   محقق تاریخی محدودیتهای موضوع مورد مطالعه و تحقیق را تعیین و شناسایی مـی کند، فرضها یـا سؤال‌ هایی را مطرح مـینماید؛ کـه باید به منظور آن‌ها پاسخهایی مناسب فراهم کند، اطلاعات لازم را جمع آوری و تجزیـه و تحلیل مـی کند، بـه آزمودن فرضهای خود مـیپردازد و از آنـها نتایجی بدست مـیآورد کـه تا اندازه‌ ای قابل تعمـیم است.   بنابراین و با توجه بـه مراحل منظم و علمـی فوق‌ الذکر، مـیتوان ادعا کرد کـه این دست از فعالیت‌ها که تا اندازه‌ ای جنبه علمـی دارد. 
2.   محقق تاریخی، به منظور رسیدن بـه نتایج، گاهی اصولی از احتمالات را بـه کار مـی ‌بندد کـه شبیـه بـه همـین اصول را پژوهشگران علوم فیزیکی نیز مورد استفاده قرار مـیدهند. 
3.   این واقعیت کـه محقق تاریخی نمـیتواند متغیرهای بازیگر درون موقعیت واقعه را مستقیما کنترل کند، کاملا واضح و روشن است.   اما حتما توجه داشت کـه این محدودیت درون بیشتر تحقیقات علوم رفتاری، بویژه درون تحقیقات غیر آزمایشگاهی مانند پژوهشـهای جامعه ‌شناسی، روانشناسی اجتماعی و اقتصاد نیز کم و بیش وجود دارد. 
انواع منابع تحقیق تاریخی
اولین وظیفه محقق تاریخی بررسی درون مورد درستی، اعتبار و معنی دار بودن اطلاعات جمع آوری شده است.   اطلاعات مورد نیـاز درون پژوهش تاریخی را مـیتوان از دو منبع یـا مأخذ بـه ‌دست آورد:[8]
الف) منابع دست اول (Primary Sources)؛ مانند:
1.   اسناد و مدارکی کـه توسط ناظران واقعی و بلاواسطه واقعه ضبط و نوشته شده ‌اند. 
2.   بقایـای کـه از افراد یـا گروه بجا مانده است؛ مانند: فسیل‌ ها، اسکلت‌ ها، ابزارها، لباس‌ ها، سکه‌ ها و مانند آنـها. 
3.   گواهی شفاهی فرد ناظر درون جریـان وقوع حادثه.   معمولاب این اطلاعات از طریق مصاحبه شخصی صورت مـی‌ گیرد. 
ب.   منابع دست دوم (Secondary Sources)؛ منابع دست دوم گزارش‌ هایی هست که گزارشگر آن ناظر عینی واقعه نبوده و امکان دارد، گزارش مذکور براساس مصاحبه با مشاهده‌ کننده واقعی حادثه تهیـه و تنظیم شده باشد یـا گزارشگر، گزارش این فرد را مطالعه کرده است.   معمولا محققان تاریخی هنگامـی از منابع دست دوم استفاده مـیکنند کـه اطلاعات دست اول موجود نباشد. 
تعدادی از منابع تحقیق تاریخی عبارتند از:[9]
1.   منابع مکتوب؛ کتابها، روزنامـه‌ ها، شرح وقایع تاریخی، سالنامـه‌ ها، بیوگرافی ‌ها و مواردی از این دست. 
2.   منابع شفاهی؛ منابع و مطالبی کـه بـه از نسلی بـه نسلی دیگر منتقل مـی‌شود؛ مثل تصانیف، اشعار، داستان‌ ها، افسانـه‌ ها، ضرب المثل‌ ها، فولکلور ملل و سنن ملی. 
3.   منابع تصویری؛ فیلم، نقاشی و .  .  . 
4.   منابع ساختمانی؛ ابنیـه تاریخی، مقبره‌ ها، محلهای مس مربوط بـه گذشتگان. 
5.   منابع مادی و ابزاری؛ سفال‌ ها، سکه‌ ها، ظروف، آلات و ابزار و کتیبه‌ ها. 
6.   اسناد الکترونیکی؛ فیلم، نوار صوتی، صفحه و .  .  .  . 
نقد اسناد[10]
مـهمترین وظیفه محقق تاریخی، بررسی، نقد و ارزیـابی سند است؛ که تا از این طریق اعتبار آن نزد او تأیید شود و با اطمـینان خاطر بتواند بـه آن تکیـه نماید.   بـه این اقدام نقد سند گفته مـی‌شود کـه بر دو نوع است:
الف) نقد بیرونی؛ محقق تاریخی حتما سند را با سایر اسناد و شواهد تاریخی مقایسه نماید؛ مثلا او حتما امضا و مـهر، تاریخ، نوع خط، نوع جوهر بکار رفته، نوع کاغذ، نوع کلمات و .  .  .   را  مورد بررسی قرار دهد و آنرا با سایر اطلاعات مربوط بـه شخص، واقعه یـا تکنولوژی دوره مربوط بـه سند، مقایسه نماید و از صحت تعلق آن بـه موضوع مورد مطالعه اطمـینان حاصل کند. 
ب) نقد درونی؛ بعد از اطمـینان از صحت ارتباط سند با موضوع مورد مطالعه، ارزیـابی محتوای مطالب مطرح مـی‌شود کـه آیـا اطلاعات صحیح هست و تصویر درستی از موضوع یـا واقعه را ارائه مـیدهد؟ آیـا مطالب آن با موازین عقلی تطبیق مـی کند؟ آیـا درون بیـان واقعیت غلو نشده؟ آیـا سند، تحت فشار نوشته نشده؟ آیـا سند، واقعیت را وارونـه جلوه نمـی دهد؟. 
مسائل و مشکلات موجود درون روشـهای تاریخی[11]
کار تحقیق درون امور و پدیده های تاریخی هرچند جالب و لازم، لیکن بسیـار دشوار است.   درون این مسیر مشکلاتی وجود دارد از جمله:
1.   معمای عینیت؛ کوشش مورخ درون جستجوی علت و مسئله غایت، او را با معمای عینیت مواجه مـی کند؛ چون درون کشف علل، مورخ فقط اکتفا بـه این نمـی‌ کند کـه علت‌ های کافی یـا ضروری به منظور حوادث را بیـابد، ناچار غالبا مـی ‌کوشد، بین آنچه علّت واقعی و مستقیم واقعه هست با آنچه علّت مستقیم و مربوط نیست، تفاوت بگذارد و این امری هست که او را وارد قلمرو ارزش ‌ها مـی کند.   قضاوت‌ های دور از بی طرفی درون مسئله علیّت ما را وارد قلمروی مـی کند کـه منطق تاریخ یـا علم شناخت تاریخ است. 
2.   وسوسه تعمـیم و پیش ‌بینی؛ جامعه‌ شناسی درون آستانـه  پدیده های تاریخی هر لحظه درون وسوسه تعمـیم و پیش بینی است.   فلسفه تاریخ و تاریخ ‌زدگی عینا همـین بود.   محقق جامعه ‌شناسی به منظور آنکه وجود خود را از مورخ متمایز سازد، قطعا بدان روی مـی ‌آورد. 
3.   تحمـیل ناآگاه زمان خویشتن؛ محقق خواه ناخواه درون معرض این خطر قرار دارد کـه حتی به منظور یک لحظه، زمان خود را با زمان مورد مطالعه یکسان انگارد و در نتیجه، حرکت و نا همسانی ناشی از آنرا از یـاد برد. 
4.   عنصر گزینش؛ پدیده های تاریخی، بیواسطه مطالعه شدنی نیستند و امکان احیـای آنـها نیز نیست؛ گاه، واسطه ها دور، دست نیـافتنی و متعددند، درون مواردی بین اندیشـه‌ ها تضاد و تخالف دیده مـی‌شود و این از آن روست کـه ذهنیت، عاملی مؤثر درون نقل پدیده‌ هاست.   یکی از این عوامل ذهنی، گزینش است.   هر مورخ از زاویـه دیدی خاص، نظر مـی کند و از روزنـه همان زاویـه، حوادث و مسبّبات آنـها را بر مـیگزیند.   هیچ دو مورخی از یک حادثه، یک نوع تفسیر و تاریخ نمـی ‌نویسد.   بـه تعداد مورخان، تاریخ مـیتوان داشت؛ یعنی نـه تنـها درون گزیدن چهره‌ ای از حوادث نا گزیریم، بلکه درون گزیدن خود حوادث چاره نداریم. 
نکات مثبت روشـهای تاریخی
1.   منظومـه‌ نگری؛ منظور این هست که محقق تاریخی، با توجه بـه فاصله‌ ای کـه با واقعیت مورد مطالعه دارد، مـی‌تواند آنرا همچون یک منجم درون یک کهکشان ببیند. 
2.   ضد محیط بودن؛ محقق نباید با واقعیت مورد تحقیق، چنان خو گیرد کـه جهات مثبت و منفی آنرا نبیند. 
3.   صیقل‌ یـابی واقعیت؛ با فاصله یـافتن از واقعیت، بهتر مـیتوان آن واقعه و عوامل درست و پشت پرده آنرا دید.   با گذشت زمان، اندیشـه‌ ها مطرح مـی‌شوند و از برخورد آنان برق حقیقت جهیدن آغاز مـی کند. 
4.   پیوست یـا استمرار؛ محقق تاریخی، برخلاف محقق جامعه ‌شناسی، مـی‌تواند نـه تنـها واقعیت، بلکه تبعات و استمرار آنرا نیز ببیند.   تلاش دشوار پیش بینی درون تاریخ، از جهتی کاستی مـیپذیرد، زیرا درون جریـان حرکت، واقعیت عینا دیده مـی‌شود.  [12]
[1].   نادری، عزت‌ الله و سیف ‌نراقی، مریم؛ روش‌ های تحقیق درون علوم انسانی، تهران، بدر، 1385، چاپ بیست و هفتم، ص66. 
[2].   سرمد، زهره و بازرگان، عباس و حجازی، الهه؛ روش ‌های تحقیق درون علوم رفتاری، تهران، آگاه، 1385، چاپ سیزدهم، ص122. 
[3].   ساروخانی، باقر؛ روشـهای تحقیق درون علوم اجتماعی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1380، سوم، ص195-198. 
[4].   همان، ص200-201. 
[5].   همان، ص227-230. 
[6].   قرا ملکی، احد فرامرز؛ اصول و فنون پژوهش درون گستره دین پژوهی، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمـیه قم، 1383، چاپ اول، ص202. 
[7].   نادری، عزت‌ الله و سیف ‌نراقی، مریم؛ پیشین، ص67-68. 
[8].   همان، ص68-69. 
[9].   حافظ‌ نیـا، محمدرضا؛ مقدمـه‌ ای بر روش تحقیق درون علوم انسانی، تهران، سمت، 1385، چاپ دوازدهم، ص56-57. 
[10].   بست، جان؛ روش‌ های تحقیق درون علوم تربیتی و رفتاری، حسن ‌پاشا شریفی و نرگس طالقانی، تهران، رشد، 1369، چاپ اول، ص184. 
[11].   ساروخانی، باقر؛ پیشین، ص233-235. 
[12].   همان، ص239-240. 
[89] Dom Jean Mabillon, O.  S.  B.  , (23 November 1632 – 27 December 1707) was a French Benedictine monk and scholar, considered the founder of palaeography and diplomatics. 
Mabillon was born in the town of Saint-Pierremont, then in the ancient Province of Champagne, now a part of the Department of Ardennes.   He was the son of Estienne Mabillon (who died in 1692 at age 104) and Jeanne Guérin.   At age 12 he entered the Collège des Bons Enfants in Reims and in 1650 entered the seminary.   He left the seminary in 1653 and instead became a monk in the Maurist Abbey of Saint-Remi.   His devotion to his studies there left him ill, and he was sent to Corbie Abbey in 1658 to regain his strength.   In 1663 he transferred again to Saint-Denis Abbey near Paris, and the next year to the Abbey of Saint-Germain-des-Prés in Paris, where he met and worked with many other scholars, including Luc d'Achery, Charles du Fresne, Sieur du Cange, Etienne Baluze, and Louis-Sébastien Le Nain de Tillemont. 
As editor, collaborator
In Saint-Germain, Mabillon edited the works of Saint Bernard of Clairvaux (published in 1667), and also worked on the Lives of the Benedictine Saints ("Acta Ordinis S.   Benedicti") (published in nine volumes between 1668 and 1701).   The later work was undertaken in collaboration with Luc d'Achery, an older scholar and long-lasting librarian of Saint-Germain-des-Prés, who had collected the historical materials which Mabillon used.   A foreword which Mabillon later added used the lives of the saints in order to illustrate the history of the early Middle Ages.  -
[90] - Louis-Sébastien Le Nain de Tillemont (30 November 1637 – 10 January 1698) was a French ecclesiastical historian. 
He was born in Paris into a wealthy Jansenist family, and was educated at the Petites écoles of Port-Royal, where his historical interests were formed and encouraged.   At the age of twenty, he began his two monumental works, the Mémoires pour servir à l'histoire ecclésiastique des six premiers siècles and the Histoire des empereurs et autres princes qui ont régné pendant les six premiers siècles de l'Église.   The first is a history of the first six centuries of the Christian Church; the second is a history of the Roman emperors during the same period. 
Tillemont became a priest at the age of thirty-nine and settled at Port-Royal.   When Port-Royal was dissolved in 1679, he moved to his family estate at Tillemont, where he spent the rest of his life, pursuing his historical work with great devotion.   His Histoire began to issue from the press in 1690 and his Mémoires in 1693, though the publication of both works was not completed until after his death. 
Tillemont is cited frequently by Gibbon in his Decline and Fall of the Roman Empire.   His works were among the first to provide critical surveys of the full range of source material.   His prose style is considered dry, but he had a reputation for accuracy, detail and conscientiousness.   His work was attacked on a large scale by Honoratus a Sancta Maria in his Réflexions sur les règles et l'usage de la critique, three volumes (1712-1720). 
[91] - اتین بونو دو کندیـاک (به فرانسوی: Étienne Bonnot de Condillac) فیلسوف مادی و نویسنده قرن هجدهم مـیلادی اهل فرانسه کـه با این جود بـه جدائی جسم و جان دکارتی اعتقاد داشت و انسان را مرکب از روح و جسم مـی‌ دانست.   کندیـاک روانشناسی خود را با الهیـات مسیحی آشتی داد.    از آثار مـهم او «رساله ‌ای درباره محسوسات» هست که بـه سال ۱۷۵۴ چاپ شده است. 
اتین بونو دو کندیـاک (1715- 1780) اندیشمند و فیلسوف فرانسوی درون گرونوبل «Grenoble» دیده بـه جهان گشود.   فاضلی محتاط بود کـه زندگی بی‌ دغدغه و بی‌ مناقشـه و آرامـی پیشـه کرد.   به منظور در آمدن بـه سلک روحانیت وارد مدرسه‌ دینی شد اما بعد از مدّتی تحصیلات دینی را رها کرد و به پاریس رفت که تا به آموختن فلسفه بپردازد.   درون این شـهر با فلاسفه‌ ای چون روسو، فونتنل و دیدرو آشنا شد و زمـینـه مطالعات او درون باب کتب و نوشته ‌های فلسفی فراهم گشت و دیری نپایید کـه اندیشـه و دیدگاه خود را درون باب مسائل فلسفی بـه دست آورد. 
اولین آثار خود را با عناوین «تحقیق درون منشأ شناخت ‌های انسانی»، (1746) و «رساله درون نظام‌ ها»، (1749) منتشر کرد.   این کتب با وجود آنکه جزء اولین نوشته‌ های وی تلقی مـی ‌شود، اما از انسجام محتوایی و فلسفی بهره‌ مند است.   اثر مـهم وی «رساله درون احساس‌ ها»، «Traite des sensations» هست که درون سال 1778 منتشر شد.    درون علم اقتصاد نیز دارای آثار و تحقیقات ارزشمندی دارد، هر چند درون زمـینـه فلسفه اخلاق بیشتر شناخته شده و آثار وی درون این حوزه جلوه‌ بیشتری دارد.    از دیگر رسالات وی مـی توان بـه رساله درون جانوران (1755) و مقاله ‌ای درون وجود خدا (1746) اشاره کرد.   انتشار این کتب نقش مـهمـی درون شـهرت علمـی وی درون جهان غرب داشت، به‌ گونـه‌ای کـه چند سال بعد، معلم پسر دوک پارم شد و تا سال 1767 درون پارم زندگی کرد
بعد از خاتمـه  تدریس درون پارم بـه پاریس باز گشت و چند سالی درون این شـهر ماند که تا شاتو دو فلورا به منظور اقامت خود انتخاب کرد.    در اینجا بود کـه رساله‌ «دروس تعلیمـی» را درون سیزده جلد، شامل دستور زبان، شیوه نگارش، فن اندیشیدن، تاریخ قدیم و تاریخ نوین، درون تجارت و حکومت از جهت روابط آنـها با یکدیگر (1776) تألیف و منتشر کرد.   این کتاب چند جلدی نیز از آثار مـهم او محسوب مـی شود.   هرچند بعد از مرگش هم دو کتاب بـه نام‌ ای «کتاب منطق» (1780) و زبان حساب ‌ها (1798) منتشر شد. 
در رساله "در نظام‌ ها"، مـی کوشد با روش تحلیلی عیوب نظام ‌های بزرگ گذشته را آشکار سازد.   از دید او این نظام‌ ها بـه گونـه‌ای تألیفی بر اصول ادعایی و تحکّمـی بنا شده‌ اند.   اندیشـه‌ ها و رویکرد او متأثر از آثار دکارت مـی باشد، دکارت نیز درون رساله قواعد هدایت ذهن، علّت ترکیب «طبایع بسیط» درون «طبایع مرکب» را درون خواص طبایع بسیط جستجو مـی کند، درون حالی کـه کندیـاک دیدگاه متفاوتی درون باب بسیط داشته از این نظر بسیط کندیـاک با بسیط دکارتی تفاوت دارد.   مقصود او از بسیط، بدیـهی ‌ترین و آشکار ترین و ساده ‌ترین تصوری هست که حواس آدمـی بـه او منتقل مـی کند و این تصور ساده و بسیط از حس بـه دست مـی آید.    در کتاب منشأ شناخت ‌های انسانی مـی کوشد توضیح دهد انسان درون وضعی از معصومـیت روحی و ایمن از آسیب پیشداوری‌ ها و سنت‌ های تقلیدی زندگی مـی کند.   درون کتاب منطق، تلاش
مـی کند که تا شیوه‌ های شناخت و بازیـابی ناآگاهانـه ذهن را تحلیل کرده نظام فکری و تحلیلی را به منظور انسان بیـان کند کـه بر مبانی حسی و تجربی تکیـه دارد.   بـه نظر مـی رسد درون حیـات فلسفی و علمـی خود که تا حدّ زیـادی خوشبین و محافظه ‌کار است، بـه نحوی کـه معتقد هست انسان درون وضعی از معصومـیت روحی و ایمن از آسیب پیشداوری ها و سنت ‌های تقلیدی زندگی مـی کند و در آثار خود، باورها و تصورات افراد را متأثر از ذهن و نادرست مـی داند.   سرانجام  پس از ارائه‌ آثار و رسالات متعدد درون سال 1780 دیده از جهان فرو بست. 
[92] - کلود آدرین هلوسیوس (به انگلیسی: Claude Adrien Helvétius) فیلسوف و ادیب فرانسوی است. 
[93] - Louis Armand, Baron de Lahontan (9 June 1666 – prior to 1716) served in the French military in Canada where he traveled extensively in the Wisconsin and Minnesota region and the upper Mississippi Valley.   Upon his return to Europe he wrote an enormously popular travelogue.   In it he recounted his voyage up the "Long River," now thought to be the Missouri.   He wrote at length and in very positive terms about Native American culture, portraying Indian people as free, rational and generally admirable. 
[94] - وحشی نیک یـا وحشی نجیب (به انگلیسی: Noble Savage)، (به فرانسوی: Bon Sauvage) اصطلاحی‌ هست که درون سده هجدهم توسط پیروان مکتب بدوی‌ گرایی درباره مردم جوامع ابتدایی ابداع شد.   این اصطلاح واکنشی بود علیـه حرکت انسان بـه سوی تمدنی کـه به از دست سرشت طبیعی‌ اش مـی ‌انجامد، تقدیس ذات انسان بـه عنوان بخشی از طبیعت و تأکید بر این کـه سرشت نیک همان فطرت آزاده و نجیب طبیعی‌ هست که درون مردمان جوامع ابتدایی دیده مـی‌شود.   این اصطلاح نخستین بار درون نمایشنامـه تصرف گرانادا اثر جان درایدن بـه کار رفت و در قرن هجدهم یکی از واژگان کلیدی سانتییمانتالیست‌ های اروپا شد. 
این اصطلاح ارتباطی تنگاتنگ با رمانتیسم و به ویژه فلسفه روسو دارد.   روسو کتاب امـیل یـا درباره آموزش (۱۷۶۲) را با این عبارت آغاز مـی‌ کند: «در دستان آفریدگار همـه چیز سالم مـی‌ ماند.   درون دستان انسان همـه چیز دستخوش فساد مـی‌ گردد.  »
[95] - دین طبیعی یـا (خداشناسی طبیعی)(1) عبارت هست از این عقیده کـه با شیوه های معقول هست و بس کـه آدمـیان مـی توانند از جملگی قضایـای حقیقی علم کلام کـه دانستن آنـها ممکن و ضروری و پسندیده است، آگاه شوند.   دین گرایـان طبیعی درباره اکثر گزاره های زیر اتفاق کرده اند و از خرد گرایـان مسیحی یـا ایمان گرایـان(2) که تا ملحدان درون نوسان بوده اند.  
1.   جز خدای واحد وجود ندارد.  
2.   خدا بـه کمال برخوردار از فضایل اخلاقی و عقلانی است. 
3.   قدرتهای فعال خدا درون عالم عیـان مـی گردد و به پایمردی قوانین طبیعی- اخلاقی و فیزیکی- کـه از جانب خدا تقدیس یـافته اند، خلق و نگهداری و مرتب مـی شود.  
4.   ترتیب رویدادها مشیت عام را مـی سازد.  
5.   مشیت خاص درون کار نیست؛ معجزه یـا دیگر دخالت های الوهی نظم طبیعی قانونمند را نقض نمـی کند.  
6.   بـه انسانـها طبیعت خرد گرا عطا شده هست که بـه آنان امکان مـی دهد حقیقت را وظیفه خویش را- درون جایی کـه موافق با طبیعت شان بیندیشند و بر گزینند- بشناسند.  
7.   لازمـه قانون طبیعی پیروی از زندگی اخلاقی هست و ادای دین بـه خدا و همسایـه و خود.  
8.   خالص ترین شکل پرستش و تکلیف مذهبی عمده عبارت هست از پیروی از زندگی اخلاقی.  
9.   خدا جان جاودان بـه آدمـیان عطا کرده بود.  
10.   بعد از مرگ بـه هر ی مطابق کردارش ثواب یـا عقاب تعلق مـی گیرد.   آنان کـه قانون اخلاقی را بـه جای مـی آورند و مطابق طبیعت زندگی مـی کنند رستگارانند و بهره مند از پاداش و دیگران مستوجب عذابند.  
11.   دیگر عقاید و کار بستهای مذهبی متضاد با این احکام حتما به دیده انتقاد نگریسته شوند- بـه عنوان نـهادها و عقاید سیـاسی یـا اشتباهاتی کـه باید محکوم شوند و در صورت اقتضای مصلحت نیز نابود گردند.  
به این ترتیب دین طبیعی نامـی هست که بـه مجموعه ای از دعاوی معرفت شناسانـه و فلسفی داده اند.   گاهی با توجه بـه موجبه ها و گاهی هم سالبه ها درباره آن بحث کرده اند.   متمایز ساختن دین طبیعی مثبت و سازنده درون قالب دیدگاهی متفاوت با دین طبیعی سیلی یـا انتقادی، هرچند هم مفید فایدت درون موکد ساختن ویژگیـهای دین گرایـان طبیعی خاص یـا آثارشان، این حقیقت را از دیده پنـهان مـی سازد کـه در عرصه دین طبیعی موجبه ها مـهر انتقاد مـی خورد و سالبه ها مـهر سازندگی.   شک گرایی آکادمـیک، ایمان گرایی هرگونـه نظری کـه در آن بر کشف و شـهود یـا احساسات غیر معقول تکیـه مـی کنند که تا حقیقت مذهبی را مستقر سازند یـا دعوی مذهب غیر معقول بـه تلویح مورد انکار دین گرایـان طبیعی بوده است.   نیز هر نوع فلسفه ای را مردود مـی شمرده اند کـه طبق آن لاوجود بودن خدا موکد شود یـا چنین دعوی کنند کـه درباره روابط موجود بین خدا و آدمـیان چیزی معلومـی نمـی شود.  
دین گرایـان طبیعی درباره آنچه روش شناسی معقول را مـی سازد، اختلاف نظر فراوان داشته اند.   عده ای بر این بوده اند کـه استدلال های ما تقدم ضمان اعتقادات مذهبی آنـهاست و عده ای هم دعوی کرده اند کـه نتیجه گیری آنـها مبتنی بر شواهد و قراین کاملاً تجربی است.   جهان بینی خاص دین گرایی طبیعی جهان بینی ایستایی هست و توقع چنین مـی رود کـه جمله آدمـیان نسبت بـه مذهب واکنش یکسانی داشته باشند.   هرگونـه نسبیت تمام عیـار با غایب شناسی دین طبیعی ناسازوار است.   بـه همـین نسبت هم سبق ذهن راجع بـه طبیعت یکپارچه بشری بدیـهی است.   جملگی آدمـیان معقول درون هر دور و مکانی همواره دیدگاه مذهبی یکسانی دارند و خواهند داشت.   چنین دیدگاههای را درون عرصه سنت و مرجعیت تأیید نمـی کنند، چه این دو از نظر دین گرایـان طبیعی منبع خطا و فساد و فضل فروشی است.   درون عرصه تاریخ، بـه جای تکامل مذهبی، خطای مذهبی وجود دارد.  
دین گرایـان طبیعی مدعی اند کـه همـه یـا اکثر گزاره های حقیقی درون علم کلام را- منوط بـه اینکه آدمـیان درباره علم کلام بـه درستی تعقل کرده باشند- مـی شناسند و شناخته اند.   گوناگونی ها درون اعتقاد مذهبی و نـه درون احکام مذهبی حقیقی را لازم هست تبیین و توجیـه کرد.   آیینـهای مذهبی، یعنی صورت عمده ای کـه چنین گونـه گونیـها بـه خود مـی گیرد، محصول خطای ساده دلانـه یـا شیطانی است.   از جمله خطاها و اشتباهات ساده دلانـه ای کـه موجب پیدایش گونـه گونی مذهبی مـی شوند عبارتند از بیماری و جنون و فریب و ترس و استدلال خطا و انتقال اطلاعات غلط.  انی کـه مروّج خطاهای شیطانی اند، کشیشان اند و حاکمان و هنرمندان و همـین طور هم اشخاص بی وجدانی کـه به حقیقت توجهی ندارند و بهانی کـه مـی خواهند زیر نگین بیـاورند یـا بـه طریقی از آنـها سوءاستفاده کنند، استدلال غلط تحمـیل مـی کنند.   خطا کـه پا مـی گیرد، با زور و مرجعیت و نیرنگانی حفظ مـی شود کـه با فریب کاران نخستین فرقی ندارند.  
حقیقت جز درون جایی کـه آدمـیان بـه تعقل آزاد باشند کشف نمـی شود فقط هم درون جایی حفظ مـی شود کـه آدمـیان آزاد باشند از خطاها انتقاد کنند، حتی خطاهای جزم اندیشانـه موردنظر اولیـای امور.   درون جامعه ای کـه انتقاد را، درون صورت استدلال یـا طنز و طبیعت نـهی مـی کنند، روی خوبی و سعادت و پایداری را نمـی بینند.   بحث آزاد ضرورت است.   حکومتها یـا نـهادهای سیـاسی کـه جلو آن را مـی گیرند حتما سرنگون شوند.   و سرکوب، درون صورت مشروعیت و عملی بودن، حتما درباره مروجان دروغهای آشکار معمول گردد.  
اگر دین طبیعی را بـه صورت تجریدی درون نظر گیریم، نسبت بـه سرنوشت بشر دید خوش بینانـه ای دارد: درون دنیـای نظم یـافته ای کـه آفریدگار خدایی مـهربان باشد، شر اساسی وجود ندارد.   وانگهی فرض هم بر این هست که از مذهب حقیقی، درون صورت معلوم شدن، جملگی آدمـیان تبعیت مـی کنند زیرا آن را حقیقی مـی یـابند و متوجه مـی شوند کـه پیروی از آن بـه نفع خودشان است.   درباره سرنوشت واقعی آدمـیان، خدا گرایـان طبیعی نظری جز بدبینی و انتقاد ندارند و تازه درون امر اصلاح طلبی نیز از نظر سیـاسی ویرانگرند.  
دین طبیعی درون مـیان خرد گرایـانی نشو و نما کرده هست و بس کـه در جوامع نسبتا بسته خویش، از آزادی و فراغت انتقاد از عقاید مذهبی عامـه و مصوب برخوردار بوده اند.   تیمار به منظور عقل و تکیـه بر منابع کلاسیک و پسند ن خرافات متداول موجب شده هست که دین طبیعی بـه لحاظ جهان بینی اشرافی باشد.   درون جایی هم کـه چنین نبوده است، خاصه درون ایـالات متحده امریکا، صورتی از اعتراض متحد با جمـهوری خواهی بوده است.   بـه سبب نداشتن هوادار از صاحبنظران طراز اول و عدم حاکمـیت بر دلها، هیچ گاه- حتی درون عصر روشنگری نیز- اصل عقیدتی متداولی نبوده هست و همچنان کـه فراخور دیدگاهی هست که فلسفه تاریخ سلبی دارد، از ابتدای پیدایش دیگرگون نشده است.  
عناصر موجود درون موضع دین گرایی طبیعی بـه قدرت تفکر مذهبی انتقادی است.   سرو کله ایزدان دروغین و شیـادان درون عهد عتیق پیدا مـی شود، خدای صاحب عنایتی(3) کـه آفریدگار و نگهدار جهان هست نیز درون عهد عتیق مـی آید.   گفته پولس رسول درباره شریعت امم(4) (رساله پولس رسول بـه رومـیان 15-13/2) بنیـانی به منظور دین طبیعی فراهم مـی کند.   درون مـیان آثار ماقبل سقراط، نوشته های پراکنده ای کـه در آنـها بـه وجود یکتا (واحد) و لوگوس (Logos= عقل)، کلمـه(5) پرداخته اند و از مفاد آنـها بر مـی آید کـه درصدد طرح انداختن علم کلامـی معقولی بوده اند.   افلاطون و ارسطو، بـه شیوه های متفاوت شان بـه علم کلام معقول و همـین طور هم بـه مکتوبات انتقادی درباره منشأ ایزدان کمک کرده اند.   اپیکوریـان و رواقیـان و افلاطونیـان بـه بسط و نقد بیشتر علوم کلام عقلانی مشابه دین طبیعی مـی پردازند و درباره وجود صفات ایزدان و روابط شان با آدمـیان بحث مـی کند.   سیسرون کـه این نظرات را بـه رومـیان و متفکران بعدی انتقال داده است، شایسته لقب بنیـانگذار دین طبیعی هست و شاید هم نخستین دین گرای طبیعی بوده است- گو اینکه موضع دین گرای طبیعی را هرگز با دل و جان نمـی پذیرد. 
جملگی اصول تعریف کننده دین طبیعی درون آثار سیسرون، خاصه درون کتاب سوم De natura dearum پدیدار مـی شود.   سیسرون، مانند دین گرایـان طبیعی بعدی، دین فلسفی را از دین متداول متمایز مـی کرده و با توسل بـه وثاقت و عقل و فایدت، از دین متداول دفاع مـی کرده است.   سیسرون کـه در دوران هرج و مرج سیـاسی و ناباوری مذهبی- کـه کیش ها را حیلت های سیـاسی تلقی مـی کرده اند- مـی نوشته است، بیرنگ نظراتی را مـی آورد کـه برای متفکران بعدی کـه خود را درون اوضاع و احوال یکسانی یـافته اند، جاذبه داشته است.   چنین نظراتی درون مکاتب قدیم، درون کافرکیشی فلسفیـانی نظیر پلوتارلسوس و امپراتور ژولیـان و حتی درون آثار معان مسیحی سر سپرده ابطال گری بر جای مانده است.  
مسیحی سازی اروپا که تا دوران رنسانس بـه دین طبیعی پایـان مـی دهد.   با این حال درون این دوران دیرپا نیز اندیشـه های ضروری به منظور جهان بینی تآله گرایـانـه(6) بـه شیوه های گوناگون زنده نگه داشته مـی شود.   جنگ و جدل بر سر حدود ایمان و عقل معمولاً بـه این ترتیب پایـان مـی یـافته کـه برای وجود خدا دلایلی مـی آورده اند و اغلب هم درباره صفات خدا بحث مـی کرده اند.   قانون طبیعی جلوه ای از جلوه های مشیت عام الاهی و تکالیف اخلاقی خاص بر جای مـی ماند.   عالمان مسیحی و مسلمان درباره جاودانگی جهان و بقای روح بـه بحث نظری مـی پردازند و استدلال هایی کـه مـی آورند از استدلال های امثال رواقیـان و سیسرون متین تر بوده است.   فرقه گرایی و بدعت و ضد روحانی گری درون جملگی کشورهای غرب کـه نظریـات مربوط بـه نیرنگ را پدید مـی آورده یـا زنده نگه مـی داشته اند و نمونـه های مقنع بـه دست مـی داده اند، رایج بوده است.  
دین طبیعی با فلسفه و علم و تمدن نو دوره رنسانس احیـا مـی شود و در عین حال هم با قیـام مذهبی ملازم با این دوره نیز کـه آزادی و فرصت و انگیزه بـه متفکران مذهبی مـی دهد، مدیون است.   وانگهی، بنیـاد نـهادن دین وحیـانی (آسمانی)(7) بر دین طبیعی و یـافتن بنیـان اساسی به منظور وحدت مسیحی و پایـان بـه مناقشات فرقه ای، مایـه تحول بیشتر دین طبیعی درون سده های شانزدهم و هفدهم مـی شود.   سوسینین ها و متعهمدان (باپتیست ها) و فیلسوفان و دانشمندان دوره رنسانس درون پیدایش مجدد جهان بینی تاله گرایـانـه درون اروپا نقش داشته اند. 
شاید نخستینی کـه به دین گرایـان طبیعی (deists) استناد مـی کند و این لفظ را استعمال مـی کند پی یر ویره(8) باشد- نام اثرش هم تعالیم مسیحی(9) (1564).   نزد ویره کالونیست، دین طبیعی گونـه تازه بدعت بوده هست که درون جنجال اصلاحات درون ناتورالیسم ایتالیـایی دوره رنسانس پدید مـی آید.   وی اعتقاد دین گرایـان طبیعی را بـه خدا مانند اعتقاد ترکان و یـهودیـان مـی شمارد و در ادامـه مـی گوید کـه در تلقی آنان آموزه مبشّران(10) و رسولان [مسیح] جز «افسانـه و رؤیـا» نیست.   آنـها بـه شیوه اپیکور بـه آفریدگار مـی پردازند.   «در بین آنـهاانی هست کـه به بقای روح اعتقاد دارند: عده ای دیگر با اپیکوریـان اتفاق نظر دارند و بر همـین روال درباره مشیت خدا با توجه بـه آدمـیان: از آنجا کـه خدا کاری بـه کار امور بشری ندارد، گرداننده این امور تصادف هست یـا احتیـاط یـا جهل آدمـیان بر حسب پیشامد وقایع».  
از نظر ویره، این «ملحدان» از آزادی مکتسب درون دوران اصلاح دین به منظور خرده گرفتن بـه بت پرستی و خرافه سوءاستفاده مـی کنند، وی با وحشت بـه دین گرایـان طبیعی پرخاش مـی کند، عین راجر اسکام- کـه همان زمان Scholemaster را نوشته- بـه «انگلیسیـان ایتالیـایی شده» پرخاش مـی کرده است.   بـه عنوان متفکر مبرزی کـه این نظرات را ممثل مـی کرده است، از ژان بادکین هم مـی توانیم نام ببریم- نویسنده Colloquium Heptaplomeres (1588).   درون این نوشته، گفتگویی درباره مذهب آمده هست و تاله گرایی(11) از جمله مناظره کنندگان است.   نیز مـی توانیم فهرستی از دین گرایـان طبیعی را بر گزینیم کـه رابرت برتون درون تحلیل مالیخولیـا [1621](12) بـه دست داده هست یـا مـی توانیم دین طبیعی را درون نوشته سر توماس مور- با عنوان ناکجا آباد(13) (1516)- درون قالب الگوی آن چیزی بررسی کرد کـه متفکران قرن شانزدهم، ملهم از کشفیـات درون دنیـای نو [امریکا]، اسوه دین عقل مـی انگاشته اند- دینی کـه منکر نجات بخشی و کارآیی آن بوده اند.  
در اروپا درون نیمـه نخست قرن هفدهم تعدادی دین گرای طبیعی پدید مـی آید.   منازعات بر سر ماهیت و منبع حقیقت مذهبی سبب پدید آمدن مجموعه مکتوباتی مـی شود و در شکل گرفتن دین طبیعی درون نیمـه دوم قرن بـه کار مـی رود.   شک گرایی مأخوذ از منابع کلاسیک و آثار مونتنی و ایمان گرایـان پروتستان و کاتولیک را بـه لحاظ فلسفی بسط مـی دهند و به آثار تاریخی و مذهبی اطلاق مـی کنند.   بسیـاری از استدلال های مربوط بـه دین طبیعی انتقادی درون مکتوبات شک گرایـان و ایمان گرایـان یـافت مـی شود.   درون بررسیـهای دیگر به منظور عقل و قانون طبیعی ارزش بیشتری قائل مـی شوند و بعدها بـه دعاوی مثبت دین گرایـان طبیعی مـیدان مـی دهد.   حقوق دانانی نظیر هوگو گروتیوس بـه عقل و قانون طبیعی بـه عنوان مبانی اخلاقیـات و قانون متوسل مـی شوند؛ متفکرانی چون ریچارد هوکر درصدد یـافتن اصل آشتی دهندگی درون عقل بر مـی آیند و پی مـی برند کـه عقل وجه مشترک جملگی جدلی نویسان مذهبی است.   اومانیست های مسیحی پرورش یـافته درون فلسفه اسکولاستیک کـه مـی خواسته اند انسانـهای معقولی باشند، بـه مذهب عقلانی مقدم با مسیحیت، ولی سازگار با آن، اعتقاد مـی آورند.   فیلسوفانی کـه شک گرایی را باطل مـی شمرده اند- از جمله رنـه دکارت و لرد هربرت چربوریـایی (که اغلب وی را نخستین خدا گرای طبیعی انگلیسی مـی نامند)- معمولاً بر آن مـی شوند وجود خدا را ثابت کنند و دینی عقلانی را درون قالب بخشی از نظام فلسفی شان درون کار آورند.   تماس هابز این کار را بـه چنان شیوه ای مـی کند کـه مذهب بـه پدیده طبیعی کامل تبدیل مـی شود و دست آخر هم آنقدرها معقول از کار درون نمـی آید.   ولی علم، برخلاف داشتن نقش درون بگومگوهای مربوط بـه علم کلام و فلسفه و تاریخ، درون رشد دین طبیعی همچنان نقشی نداشته است.  
دین گرایـان طبیعی اوان قرن هفدهم جز این نمـی خواسته اند کـه بگذارند با آسایش خیـال، معتقد بـه مذهب فرزانگان باشند.   مانند اکثر فرزانگان نیز از سر بی احتیـاطی آن را وعظ نمـی کرده اند.   دین طبیعی را درون قالب اعتراضات عصیـان آلود نکته سنجان درون حلقه تئوفیل دوایو مـی یـابیم- همو کـه مدتها چنین مـی انگاشته اند مولف Les Quatrains du Deiste (حدود 1626 ) است.   گاهی نیز آن را بـه صورت جایگزین بی دردسر اعتقاد درون مـیان نکته سنجان و آقا منشانی مـی یـابیم کـه در تلقی آنان با مذهب مستقر سخت سازوار بوده است.   درون مـیان محققان، توماس کامپانلا آن را درون ناکجا آباد خود- با عنوان شـهر خورشید )حدود 1602)- معرفی مـی کند.   درون فرانسه هم مبّرز ترین هوادار دین طبیعی احتمالاً ایزاک دلاپیرره بوده است- مؤلف Du Rappel des Juifs (1643) و Praeudamitae(1655).   درون انگلیس نیز لرد هربرت چربوریـایی درون آثار متأخر ش(14) سویـه انتقادی دین طبیعی را ممثل مـی سازد و در De veritate (621) مباحث سازنده مربوط بـه دین طبیعی را موکد مـی کند. 
همچنین:
دین الهی و طبیعی، در:
[96] - یـانسینیسم ی درون کاتولیسم درون پیروی از اسقف هلندی کورنلیوس یـانسن[۱۰] بود.  
یـانسن اثری درباره‌ فقه آگوستین قدیس بـه چاپ رسانده بود کـه در قرن هفده مـیلادی درون اروپا جنجالی را بر پا کرده و به تبع آن، تقریباً هر درمورد آن نظر مـی داد، عقیده اش توأم با غرض ورزی و جانبداری بود.   عقاید یـانسن درمورد آگوستین قدیس و بطور کلی تمام یـانسنیسم را مـی‌شود از چند نظرگاه مورد بررسی قرار داد.   یک دیدگاه، انعکاس و ادامـه‌ بحث بسیـار قدیمـی ‌ای هست که هم درون غرب و هم درون اسلام مـیان پارسایی و زهد از یک سو، و طریقه تعقل از سوی دیگر درون جریـان بوده است.   درون کاتولیسم، بحث پارسایی[۱۱] و فلسفه‌ تعقلی[۱۲]، درون اختلاف نظر مـیان پیروان آگوستین قدیس و معان توماس اکویناس قدیس بازتاب یـافته بود.   نکته‌ اصلی تفرقه، هبوط (سقوط) [۱۳] حضرت آدم و پی آمدهای آن به منظور اراده و عقل بشر و برای رستگاری بود.   یـانسنیست‌ها بر آن بودند کـه پیشامد سقوط به منظور سرنوشت انسان نتایج عمـیقاً فاجعه باری بـه دنبال داشته هست و بدون اینکه آدمـی از سوی پروردگار برگزیده شود و بر اثر شایستگی، مستحق لطف او واقع گردد، وی قادر نخواهد بود بـه انتخاب صحیح برسد و از گناهان پرهیز کند که تا رستگار شود.  
همچنین یـانسنیست‌ها مـی‌ گفتند کـه پیآمد سقوط به منظور دانش و عقل فاجعه آمـیز بوده است، اگر چه درون این نکته خاص، مـیان یـانسنیست‌ها تفرقه وجود داشت و پاسکال کـه یکی از با نفوذ ترین یـانسنیست‌ها بود، درون منتهی علیـه طیف آن تفرقه قرار داشت.   تمام یـانسنیست‌ها بر این نظر بودند کـه انسان بعد از واقعه هبوط بـه دلیل وابستگی اش بـه نفس اماره و خواهش‌ های جسم بـه فساد کشیده شده و خدا شناسی از طریق حواس پنجگانـه محکوم بـه شکست است.   حواس، آدمـی را بـه پلیدی مـی‌ کشانند و از رستگاری دور مـی‌ کنند.   بسیـاری از یـانسنیست‌ها، بغیر از پاسکال، عمـیقاً بـه فلسفه‌ دکارت علاقه داشتند، زیرا این فلسفه بدون اتکاء بـه جسم و حواس انسانی موفق شده بود وجود خداوند و روح را اثبات نماید، مـیان جسم و روح تفاوت قائل شود و ذهن را بر پایـه‌ های مطلقا غیرمادی توضیح دهد.   سایر یـانسنیست‌ها از جمله پاسکال کـه بانگ رسای این فرقه درون فرانسه بودند، مـی‌ گفتند کـه نتایج سقوط به منظور عقل آدمـی، آن را از شناخت هر حقیقتی ناتوان مـی‌ کند.   عقل بشر، بـه نظر ایشان، قادر بـه معرفت هیچ حقیقت با اهمـیت درباره‌ ذات طبیعت یـا ماهیت خداوندی نیست.  
یـانسنیست‌ها همچنین معتقد بودند کـه بشر به منظور رستگاری مطلقا بـه رحمت و لطف خداوندی نیـازمند هست و این لطف امری شخصی[۱۴] هست که از طریق گزینش و مرحمت الهی بـه شخص گناهکار عطا مـی‌شود و وی را از فردی آلوده بـه فردی مقدس تبدیل مـی‌ کند.   این طرز تفکر مشکلات و مسایلی را درون چهارچوب[۱۵] کاتولیسم بـه وجود مـی ‌آورد و با کلیسای کاتولیک درون مبحث رستگاری از راه مراسم رسمـی کلیسا[۱۶] درون مـی ‌افتاد.   بـه همـین دلیل یـانسنیسم ی درون درون کلیسای کاتولیک محسوب مـی‌شود.   نظر کلیسا آن بود کـه فیض و رحمت الهی از راه مراسم غسل تعمـید[۱۷] و آیین عشاء ربّانی[۱۸] و دیگر تشریفات مذهبی توزیع و نشر مـی‌ یـابد.   یـانسنیسم، اگر چه مـی ‌پذیرد کـه رحمت عطا شده از طریق مراسم مذهبی به منظور خود مقامـی و جایی دارد، اما چون بـه کاتولیسم پیرامونش مـی ‌نگرد، از وابستگی این مذهب بـه رحمت رسمـی و تشریفاتی دلزده شده، از دوری کاتولیسم از اصل طلب پوزش شخصی و تماس شخصی با رحمت پروردگار، منزجر مـی‌شود.   یکی از رهبران یـانسنیسم، فیلسوفی برجسته بنام آنتوان آرنولد[۱۹]، درون اثرش بنام "درباره‌ مراسم عشاء ربّانی مکرر"[۲۰]، مثل پاسکال، کاتولیک های دنیوی را بـه باد انتقاد مـی‌ گیرد:انی کـه روزهای یکشنبه درون مراسم اعتراف و توبه شرکت مـی‌ کنند و گویـا آمرزیده مـی‌شوند و فردای آن روز از نو زندگی معصیت بار خود را از سر مـی ‌گیرند؛ گناه از دوشنبه که تا شنبه و سپس شرکت مکرر درون مراسم عشاء ربّانی.   آرنولد نوشت: "عیسی مسیح مصلوب نشد که تا تشریفات مذهبی تکراری را بـه انسان نوید دهد.   او به منظور پراکندن رحمت ایثار نمود و خود را فدا نمود که تا بر محرومـیت و پوچی قلب بشر مرهم گذارد و او را از گناهان برهاند.  "
محل تجمع یـانسنیست‌ها  صومعه پورت رویـال[۲۱] نام داشت کـه بعدها مرکز انقلاب اخلاقی بر ضد قدرت کلیسایی شد.   زمانی کـه حکومت سلطنت فرانسه علیـه یـانسنیست‌ها گرگ تازی خود را آغاز نمود، این محل با خاک یکسان شد.   هم تاج سلطنت و هم پاپ اعظم بـه تقبیح یـانسنیست‌ها پرداختند و یـانسنیست‌ها درون پاسخ کلیسای فرانسه را وادار نمودند کـه حکم تقبیح را بعد گیرد.   این کشمکش یـانسنیسم را بـه محور عمده‌ مخالفت علیـه مذهب و سیـاست رسمـی درون سراسر قرن هجده بدل کرد و این حرکت را زیرزمـینی کرد که تا فعالیت خود را بر ضد شر سلطنت و بخش بزرگی از نـهاد کلیسایی فرانسه ادامـه دهد.   بسیـاری از مورخین بـه این بـه مثابه‌ نیروی عمده ‌ای کـه قبل از انقلاب فرانسه، رژیم قدیمـی سلطنت را تهدید مـی‌ کرد، نگاه مـی ‌کنند. 
[97] - سفرنامـه خیـالی (voyage imaginaire) درون این سفرها ، نویسنده سفری واقعی انجام نمـی دهد بلکه نظر و دیدگاه خود را درون قالب سفرنامـه مـی آورد و نویسنده واقعیت های و نابسامانی ها جامعه را مورد نقد و بررسی قرار مـی دهد چنانچه اگری بخواهد سفری واقعی درون آن مکان داشته باشد با همان موارد برخورد مـی کند و با چشم خود مـی بیند مانند «سیـاحتنامـه ی ابراهیم بیگ » نوشته ی زین العابدین مراغه ای کـه در اواخر دوره قاجار نوشته شده است. 
[98] - فرانسوا دو سلینیـاک دو لا موت فنلون (به فرانسوی: François de Salignac de la Mothe-Fénelon) متأله/یزدان شناس و نویسنده قرن هفدهم مـیلادی اهل فرانسه است. 
[99]  - تلماخوس (به انگلیسی: Telemachus)، درون اسطوره‌ های یونان پسر اودوسئوس و پنلوپه است. 
در کودکی پسری ترسو بود.   اما آتنـه بـه او شجاعت بخشید.   در دوران سرگردانی پدر بـه جستجویش رفت. 
 Les aventures de Télémaque (The adventures of Telemachus) is a didactic
 French novel by Fénelon, Archbishop of Cambrai and tutor to the seven-year-old Duc de Bourgogne (grandson of Louis XIV and second in line to the throne).   It was published anonymously in 1699 and reissued in 1717 by his family.   The slender plot fills out a gap in Homer's Odyssey, recounting the educational travels of Telemachus, son of Ulysses, accompanied by his tutor, Mentor, who is revealed at the end of the story to be Minerva, goddess of wisdom, in disguise. 
[100] - جهانی ‌گرایی اخلاقی یـا جهان‌ گستری اخلاق دیدگاهی فرا اخلاقی هست که درون آن ارزش‌ های اخلاقی یـا سامانـه اخلاقی مـی‌ تواند همـه مردم را فارغ از فرهنگ، دین، جهت‌ گیری ، نژاد و ملیت درون تمام زمان‌ ها شامل شود.   این گونـه اخلاق به منظور تمام انسان‌ها کاربرد دارد و از این نظر ورای فرهنگ یـا مزاج شخصی است.  [۱] جهانی‌ گرایی اخلاقی مخالف پوچ‌ گرایی اخلاقی و نسبی ‌گرایی اخلاقی است. 
نیز نک. 
مطلق‌ گرایی اخلاقی
نسبی‌ گرایی اخلاقی
قانون طبیعی
حقوق طبیعی
اعلامـیه جهانی حقوق بشر
[101] - The Dialogues of the Dead (actually several dialogues) is a book published in 1683 Fontenelle It is based in principle on the namesake book by Lucian.   
Fontenelle it brings together into hell couples who were contemporaries or not, old or new, sometimes very unexpected: William Harvey and Erasistratus, Homer and Aesop, Socrates and Montaigne, Candaule and Gyges, Charles and Erasmus; There also meet Hernán Cortés and Moctezuma: the second reframes ideas received from the first and even the generally accepted idea of Greek rationality, in an analysis that already evokes three ahead Levi-Strauss centuries. 
[102] - همـه‌ خدایی (به انگلیسی Pantheism ) باور بـه این هست که خدا (یـا الوهیت) و جهان (یـا طبیعت) یکی‌ هست و خدای شخصی/انسان دیس، خالق و جدای از طبیعت وجود ندارد.   واژه خدا مترادف هست با قانون‌ مندی حاکم بر امور جهان.   بنابر این اعتقاد خدا موجودی کـه جدا از این عالم باشد نیست؛ بلکه کل نظام طبیعی هست یـا جنبه‌ ای از آن؛ یـا جهان بـه طور کلی خداست؛ یـا قوه و قدرتی کـه در تمام جهان انتشار و نفوذ دارد خداست.   خدا همـه جا هست و همـه چیز یـا درون همـه چیز است.    باروخ اسپینوزا مشـهورترین فیلسوف معتقد بـه این مکتب و مـهمترین مروج آن است. 
[103] - John Toland.    Philosopher
John Toland was a rationalist philosopher and freethinker, and occasional satirist, who wrote numerous books and pamphlets on political philosophy and philosophy of religion, which are early expressions of the philosophy of the Age of Enlightenment.   Wikipedia
Born: November 30, 1670, Ardagh, County Donegal, Republic of Ireland
Died: March 11, 1722, London Borough of Wandsworth, London, United Kingdom
Books: Christianity not mysterious
Education: University of Glasgow, University of Edinburgh
[104] - ژولین اوفره دو لا متری (به فرانسوی: Julien Offray de La Mettrie) پزشک و فیلسوف قرن هجدهم مـیلادی اهل فرانسه است. 
[105] - Man a Machine (French: L'homme Machine) is a work of materialist philosophy by the 18th-century French physician and philosopher Julien Offray de La Mettrie, first published in 1748.   In this work, de la Mettrie extends Descartes' argument that animals were mere automatons or machines to human beings, denying the existence of the soul as a substance separate from matter. 
Karl Popper discusses de la Mettrie's claim in relation to evolution and quantum mechanics. 
"Yet the doctrine that man is a machine was argued most forcefully in 1751, long before the theory of evolution became generally accepted, by de La Mettrie; and the theory of evolution gave the problem an even sharper edge, by suggesting there may be no clear distinction between living matter and dead matter.   And, in spite of the victory of the new quantum theory, and the conversion of so many physicists to indeterminism de La Mettrie's doctrine that man is a machine has perhaps more defenders than before among physicists, biologists and philosophers; especially in the form of the thesis that man is a computer.  "
[106] - Joseph Butler (18 May 1692 – 16 June 1752) was an English bishop, theologian, apologist, and philosopher.   He was born in Wantage in the English county of Berkshire (now Oxfordshire).   He is known, among other things, for his critique of Thomas Hobbes's egoism and John Locke's theory of personal identity.   During his life and after his death, Butler influenced many philosophers, including David Hume, Thomas Reid, and Adam Smith. 
[107] - Analogy of Religion, Natural and Revealed to the Constitution and Course of Nature to Which Are Added, Two Brief Dissertations
By Joseph Butler. 
 Butler, a respected clergyman and philosopher himself, influenced some of the greatest English-speaking thinkers of his time, including David Hume, Thomas Reid, and Adam Smith.   The Analogy of Religion is a work of apologetics, directed at a deist audience.   Butler hopes to convince the many deist scholars and public figures of his day that returning to Christian orthodoxy is indeed rational.   As he proceeds, he provides more and more evidence for orthodoxy over deism, arguing that a personal rather than a detached God is more likely to exist.   Butler did not seek to embellish his language with flowery phrases, and his prose is very straightforward.   
Kathleen O’Bannon
CCEL Staff
[108] - Undogmatic faith. 
[109] - سه فر (به فرانسوی: Laissez-faire) اندیشـه و نظام اقتصادی-سیـاسی مبتنی بر مالکیت خصوصی ابزار تولید هست که درون آن وظیفه حکومت محدود بـه حمایت از حقوق افراد درون مقابل تجاوز شمرده مـی شود.   این حمایت درون مقابل دیگر افراد، دول خارجی و از همـه مـهم تر خود دولت را شامل مـی‌شود.   قانون اساسی، تفکیک قوا و مکانیزم چک و اصلاح، حقوق بشر و حق نگهداری و حمل سلاح بـه منظور دفاع از خود، حمایت از حقوق فردی درون مقابل دولت را ممکن مـی‌ کند.   در نظام لسه فر دولت تنـها شامل نیروی پلیس، دادگاه‌ های قانونی و تشکیلات دفاع ملی هست کهانی را کـه اعمال خشونت مـی‌ کنند شناسائی کرده بـه مبارزه با آنـها مـی پردازد  و نـه بیشتر. 
Laissez-faire, (French: “allow to do”), policy of minimum governmental interference in the economic affairs of individuals and society.   The origin of the term is uncertain, but folklore suggests that it is derived from the answer Jean-Baptiste Colbert, controller general of finance under King Louis XIV of France, received when he asked industrialists what the government could do to help business: “Leave us alone.  ” The doctrine of laissez-faire is usually associated with the economists known as Physiocrats, who flourished in France from about 1756 to 1778.   The policy of laissez-faire received strong support in classical economics as it developed in Great Britain under the influence of economist and philosopher Adam Smith. 
[110] - Discourse on the Origin and Basis of Inequality Among Men (French: Discours sur l'origine et les fondements de l'inégalité parmi les hommes), also commonly known as the "Second Discourse", is a work by philosopher Jean-Jacques Rousseau. 
Rousseau first exposes in this work his conception of a human state of nature, presented as a philosophical fiction (like by Hobbes, unlike by Locke), and of human perfectibility, an early idea of progress.   He then explains the way, according to him, people may have established civil society, which leads him to present private property as the original source and basis of all inequality. 
روسو درون دو اثر خود یعنی «دومـین گفتمان: درباره ی خاستگاه و بنیـادهای نابرابری مـیان انسان ها»، و بویژه درون «قرارداد اجتماعی» بـه تأمل و بررسی درباره ی موضوع عدالت مـی پردازد.   
روسو کـه مانند هابس درون سنت «قرارداد» مـی اندیشد، درون «دومـین گفتمان» خود کـه در سال ۱۷۵۵ تحریر شده است، بـه باود نابرابری و بی عدالتی اجتماعی مـی پردازد.   بـه نظر او افراد درون «وضعیت طبیعی» پیش اجتماعی، درون شرایط مساوی مـی زیستند و آزاد بودند.   اما عمدتا درون نتیجه ی خودپرستی و پیدایش مالکیت خصوصی، وارد «وضعیت اجتماعی» شدند کـه وضعیتی مبتنی بر نابرابری و عدم آزادی است.   این نابرابری اجتماعی هر انسانی را از خود بیگانـه مـی کند.   
به عقیده ی روسو، درون گذر زمان، افرادی کـه ثروت اندوخته بودند به منظور حفظ مالکیت و موقعیت خود، با افراد فقیر بر سر قوانینی توافق د کـه مبتنی بر عقد قرارداد اجتماعی نبود، یعنی چیزی کـه مـی بایست بنیـاد جامعه ای جمـهوریخواهانـه باشد.   دولتی کـه نتیجه ی از خودبیگانگی فرد درون جامعه است، محصولی هست در خدمت تثبیت اختلافات و نابرابری ها و در خدمت ویرانی آزادی طبیعی و تحکیم خودکامگی.   درون این رساله ی روسو آشکار مـی گردد کـه وی «انسان طبیعی» یعنی انسانی را کـه در «وضعیت طبیعی» مـی زید، چگونـه تصور مـی کند.   چنین انسانی نخست بدون مالکیت خصوصی هست و وجودش آکنده از عشق و ترحم نسبت بـه خود و همنوعان خویش مـی باشد.   این انسان قانع هست و از نظر احساسی درون تفاهم بی مـیانجی با انسانـهای دیگر زندگی مـی کند.   بـه نظر روسو تقسیم کار درون ایجاد نابرابری اجتماعی نقش بسیـار مـهمـی داشته است، درون حالی کـه کار اصولا نمـی بایست بـه نابرابری و محدودیت آزادی منجر گردد.   با این حال روسو درون نقد خود از جامعه ی مبتنی بر مالکیت خصوصی نتایج انقلابی نمـی گیرد و حرفی از خلع مالکیت و یـا از بین بردن ثروت بـه مـیان نمـی آورد و صرفا خواهان جلوگیری از ازدیـاد تفاوت درون مالکیت است. 
روسو بعدها درون مـهمترین اثر خود یعنی «قرارداد اجتماعی» کـه در سال ۱۷۶۲ منتشر شد، تغییراتی درون دیدگاه خود درون زمـینـه ی خروج انسان از «وضعیت طبیعی» و گذر بـه «وضعیت حقوقی» مـی دهد و از جمله خاطر نشان مـی سازد کـه طبیعت آنچنان مقاومت نیرومندی درون مقابل «حفظ خویشتن» افراد قرار مـی دهد کـه به عدم تناسبی مـیان نیـازهای انسان و نیروهای طبیعی او منجر مـی گردد.   
«قرارداد اجتماعی» از طرف روسو بعضا بـه عنوان اقدامـی تاریخی و بعضا بـه مثابه فرضیـه ای فکری توصیف مـی شود.   هسته ی مرکزی آن دارای این مضمون هست که افراد از برابری و آزادی اولیـه ی طبیعی خود صرفنظر و آن را بـه جامعه ای سیـاسی منتقل مـی کنند، که تا آن برابری و آزادی از دست داده را درون مرحله ای عالی تر باز یـابند.   قرارداد اجتماعی روسو بدیلی درون مقابل جامعه ی از خود بیگانـه و دولت خودکامـه و نتیجه ی «اراده ی عمومـی» است.   بنابراین مـی توان الگوی مورد نظر روسو را اراده گرایـانـه نامـید.   اراده ی آزاد شـهروند مـی بایست جامعه، دولت و سیـاست را آگاهانـه درون خود پذیرا شود و در پیوند با اراده ی آگاهانـه ی دیگر افراد، بـه اراده ای عمومـی فرا روید.   تفاوت «قرارداد دولت» هابس با «قرارداد اجتماعی» روسو درون آن هست که درون اولی افراد خود را تابع فرمانروایی مـی کنند کـه از قدرتی نامحدود برخوردار است، اما درون دومـی مردم و اراده ی عمومـی و یـا جمـهوری، خود عالی ترین فرمانروا هستند.   به منظور روسو هر دولت متکی بر قانون یک جمـهوری هست و شکل حکومت درون این مـیان نقشی ندارد.   
روسو درون همان آغاز کتاب «قرارداد اجتماعی» بر موضوع عدالت انگشت مـی گذارد و خاطر نشان مـی سازد کـه هدف او بررسی نظام مدنی به منظور یـافتن قواعد حقوقی عمومـی و مطمئن حکومتی هست و درون بررسی خود تلاش خواهد کرد که تا آنچه را کـه حق مجاز مـی داند همواره با آن چیز کـه سودمندی مقرر مـی دارد پیوند زند که تا مـیان عدالت و فایده افتراق نیفتد.   به منظور روسو درون گذر از وضعیت طبیعی بـه وضعیت مدنی درون انسان دگرگونی های قابل توجهی رخ مـی دهد و از جمله عدالت جانشین غریزه مـی گردد.   
وی سپس درون کتاب دوم همـین اثر درون مبحث «درباره ی قانون» بطور مشخص تری بـه موضوع عدالت مـی پردازد.   روسو قوانین را بـه منزله ی انگیزش و اراده ی نظم اجتماعی مورد نظر خود مـی داند و توضیح مـی دهد کـه از طریق قرارداد اجتماعی، اگر چه پیکره ی سیـاسی هستی مـی پذیرد و زندگی مـی آغازد، اما حتما به یـاری قانون بـه آن و اراده بخشید که تا این پیکره بـه ابزار حفظ خویشتن نیز مجهز گردد.   موضوع عدالت درون کانون این بخش از تأملات روسو قرار دارد و پیکره ی سیـاسی ناشی از اراده ی عمومـی به منظور او سرچشمـه ی قوانین و عدالت است.   
روسو خاطر نشان مـی سازد کـه آنچه نیک و مطابق نظم هست ناشی از طبیعت اشیـاء هست و بستگی بـه توافق های انسانی ندارد.   همـه ی عدالت ها ناشی از خداوند هست و او بـه تنـهایی سرچشمـه ی آنـهاست.   اما اگر ما مـی توانستیم عدالت را از چنین جایگاه بلندی پذیرا شویم، نـه نیـازی بـه حکومت داشتیم و نـه بـه قانون.   بـه نظر روسو قطعا عدالتی فراگیر وجود دارد کـه ناشی از خرد است، اما اگر چنین عدالتی بخواهد اعتبار یـابد، حتما متقابل باشد.   قوانین عدالت بـه دلیل فقدان پیـامدهای طبیعی درون مـیان انسانـها یـافت نمـی شوند.   آنچه کـه باقی مـی ماند فقط بـه نفع آدم ظالم و به ضرر آدم عادل است، زیرا آدم عادل عدالت را درون مقابل همگان رعایت مـی کند، درون حالیکه آدم ظالم آن را درون مقابل هیچرعایت نمـی کند.   روسو نتیجه مـی گیرد کـه بنابراین ما نیـازمند مـیثاق ها و قوانینی هستیم کـه وظایف و حقوق را با هم پیوند زنند و عدالت را موضوعیت بخشند.   بـه این ترتیب روشن مـی گردد کـه برای روسو عدالت تنـها از طریق قوانین قابل حصول است.   
به نظر روسو درون وضعیت طبیعی کـه در آن همـه چیز مشترک هست و انسانـها برابرند، هیچوظیفه ای نسبت بـه دیگری ندارد، چرا کـه تعهدی نسبت بـه دیگری متقبل نشده است.   کافیست آن چیز را کـه استفاده ای برایش ندارد، بـه عنوان مالکیت دیگری بـه رسمـیت بشناسد.   اما درون وضعیت اجتماعی کـه همـه ی حقوق توسط قوانین تثبیت شده است، این طور نیست. 
روسو ادعای عمومـی بودن موضوع قوانین را اینگونـه فهم مـی کند کـه قانون فرمانبران را بـه مثابه یک کل و رفتار های آنان را انتزاعی درون نظر مـی گیرد و هرگز از فرد انسانی و رفتار فردی حرکت نمـی کند.   بـه همـین دلیل قانون مـی تواند حقوق اولیـه ای را مقرر کند، اما آن را بـه نام شخص معینی مقرر نمـی کند.   قانون مـی تواند طبقات گوناگونی از شـهروندان ایجاد کند و حتا ویژگی هایی را تعیین نماید کـه حق این یـا آن طبقه بـه حساب مـی آیند، اما نمـی تواند مقرر کند کـه این یـا آن شخص درون طبقه ای پذیرفته شود یـا نـه.   
روسو نتیجه مـی گیرد کـه بنابراین لازم نیست بپرسیم کـه قوانین توسط چهی وضع مـی شود، زیرا آنـها از اراده ی عمومـی ناشی شده اند.   لازم نیست بپرسیم کـه آیـا شـهریـار مافوق قوانین قرار دارد یـا نـه، چرا کـه او عضوی از دولت است.   لازم نیست بپرسیم کـه قانون مـی تواند ناعادلانـه باشد یـا نـه، چرا کـه هیچنسبت بـه خود ناعادلانـه نیست.   این پرسش نیز بی مورد هست که آیـا انسان مـی تواند هم آزاد و هم مطیع قوانین باشد، زیرا قوانین صرفا نمایـه ی اراده ی ما هستند.   بنابراین آنچه کـه فردی صرفنظر از جایگاه اجتماعی خود بـه اراده ی خود مقرر مـی کند نمـی تواند قانون باشد.   حتا آنچه کـه فرمانروا درون مورد خاصی مقرر مـی دارد نیز قانون نیست، زیرا قانون تصمـیم اراده ی عمومـی درون مورد موضوعی است. 
روسو بعد از این تأملات، درون کتاب سوم «قرارداد اجتماعی»، عدالت را بـه عنوان سنجیداری به منظور تعیین مشروعیت حکومت بـه کار مـی گیرد.   وی درون بررسی سوء استفاده ی حکومت از دولت تصریح مـی کند که: جبار بـه معنای عادی پادشاهی هست که با سختگیری حکومت مـی کند و به قانون و عدالت بی توجه است.   اما جبار بـه معنایی معین تر فردیست کـه اقتدار پادشاهی را بدون اینکه حق او باشد درون اختیـار گرفته است.   یونانیـان نیز جبار را بـه همـین معنا بـه کار مـی بردند.   آنان جبار را پادشاهان خوب یـا بدی مـی دانستند کـه قدرتشان قانونی نبود.   بنابراین درون نظر آنان جبار و غاصب کاملا هم معنی بود.   اما به منظور اینکه بر این چیزهای متفاوت نام های متفاوتی اطلاق کنیم من مـی گویم کـه جبار غاصب قدرت پادشاهی هست و مستبد غاصب قدرت فرمانروایی.   بنابراین، جباری هست که غیرقانونی بر سر کار آمده که تا مطابق قانون حکومت کند.   لذا جبار ممکن هست مستبد نباشد، اما مستبد همواره جبار است. 
[111] - Noël-Antoine Pluche (13 November 1688 – 19 November 1761), known as the abbé Pluche, was a French priest.   He is now known for his Spectacle de la nature, a most popular work of natural history. 
Pluche, son of a baker, was born in Rheims, in a street now named after him.   He became a teacher of rhetoric.   The Bishop of Laon made him head of the town's college, a post he accepted to escape judicial consequences of opposing the papal bull Unigenitus (1713(
He withdrew in 1749 to La Varenne-Saint-Maur, near Paris, where he died. 
His Spectacle de la nature, ou Entretiens sur les particularités de l'Histoire naturelle qui ont paru les plus propres à rendre les jeunes gens curieux et à leur former l'esprit was  published in 1732, and widely translated all over Europe.   Although it influenced many to become naturalists, it was a work of popularization, not of science. 
[113] - Implausibility. 
[115] - ساموئل تیلور کالریج (به انگلیسی: Samuel Taylor Coleridge) (زادهٔ ۲۱ اکتبر ۱۷۷۲ - درگذشته ۲۵ ژوئیـه ۱۸۳۴) شاعر و منتقد ادبی سبک رومانتیک و فیلسوف انگلیسی کـه به همراه دوستش ویلیـام وردزورث یکی از بنیـان گذاران مکتب رمانتیسم انگلیس بود. 
کالریج بیشتر با دو اثر منظوم خود «دریـانورد کهن» و «قوبیلای خان» و همچنین اثر منثورش «بیوگرافی ادبی» شناخته شده است.  [۱].   آثار نقدش خصوصا درون ارتباط با شکسپیر بسیـار نافذ بود.   همچنین درون معرفی فلسفه ایده ‌آل‌ گرایی آلمان بـه فرهنگ انگلیسی کمک کرد و از طریق امرسون تاثیری مـهم بر فلسفه ماوراء الطبیعه آمریکا داشته است. 
در تمام سنین بزرگسالی، از حملات شدید افسردگی و اضطراب رنج مـی‌ برد؛ گمان مـی رود او از اختلال دوقطبی رنج مـی است، اختلال روانی کـه در زمان او ناشناخته بود.   کالریج بر آن شد که تا درد خود با افیون درمان کند کـه به اعتیـاد انجامـید.   
[116] - For a very long time, indeed, I could not reconcile personality with infinity; and my head was with Spinoza, though my whole heart remained with Paul and John. Yet there had dawned on me, even before I had met with the Critique of the Pure Reason, a certain guiding light. If the mere intellect could make no certain discovery of a holy and intelligent first cause, it might yet supply a demonstration, that no legitimate argument could be drawn from the intellect against its truth. And what is this more than St. Paul's assertion, that by wisdom (more properly translated by the powers of reasoning) no man ever arrived at the knowledge of God? . . . I bec[a]me convinced, that religion, as both the cornerstone and the keystone of morality, must have a moral origin; so far at least, that the evidence of its doctrine could not, like the truths of abstract science, be wholly independent of the will. . . . It could not be intellectually more evident without becoming morally less effective; without counteracting its own end by sacrificing the life of faith to the cold mechanism of a worthless because compulsory assent.
(BL, I, 134-36)
The power of faith, then, is both cognitive and volitional. It is both knowing and willing. 7 The knowledge of God is neither a self-compelled logical assent, nor an empirically-compelled observation. It is free, a knowing that arises spontaneously rather than as the result of inner or outer compulsion.
Ultimately, all knowledge, beyond the immediate notices of the senses, is also dependent upon faith. Empiricism, as a method, presumes that there is a world correspondent to sense data; that presumption has the same basis as the presumption that God exists: "the constitution of the mind itself, by the absence of all motive to doubt it."
[117] - Jean-Étienne Guettard (22 September 1715 – 7 January 1786), French naturalist and mineralogist, was born at Étampes, near Paris. 
In boyhood, he gained a knowledge of plants from his grandfather, who was an apothecary, and later he qualified as a doctor in medicine.   Pursuing the study of botany in various parts of France and other countries, he began to take notice of the relation between the distribution of plants and the soils and sub soils.   In this way his attention came to be directed to minerals and rocks. 
In 1746, he communicated to the Academy of Sciences in Paris a memoir on the distribution of minerals and rocks, and this was accompanied by a map on which he had recorded his observations.   He thus, as remarked by W.   D.   Conybeare, "first carried into execution the idea, proposed by Martin Lister years before, of geological maps.  "In the course of his journeys he made a large collection of fossils and figured many of them, but he had no clear ideas about the sequence of strata. 
He made observations also on the degradation of mountains by rain, rivers and sea; and he was the first to ascertain the existence of former volcanoes in the district of Auvergne. 
In 1759, Guettard was elected a foreign member of the Royal Swedish Academy of Sciences. 
He died in Paris on 7 January 1786. 
His publications include:
Observations sur les plantes (2 vols, 1747)
Histoire de la découverte faite en France de matières semblables à celles dont la porcelaine de la Chine est composée (1765)
Mémoires sur différentes parties des sciences et arts (5 vols, 1768–1783)
Mémoires sur la minéralogie du Dauphiné (2 vols, 1779)
Atlas et description minéralogiques de la France (1780)
See The Founders of Geology, by Sir A Geikie (1897). 
[118] - Puy de Dôme (French pronunciation: ​[pɥi də dom]; Occitan: Puèi Domat, Puèi de Doma) is a large lava dome and one of the youngest volcanoes in the Chaîne des Puys region of Massif Central in south-central France.   This chain of volcanoes including numerous cinder cones, lava domes, and maars is far from the edge of any tectonic plate.   Puy de Dôme is approximately 10 kilometres (6 mi) from Clermont-Ferrand.   The Puy-de-Dôme département (with hyphens) is named after the volcano. 
[120] - ژرژ-لوئی لکرک کنت دو بوفون (به فرانسوی: Buffon) نویسنده، ریـاضی ‌دان، زیست‌ شناس و ستاره‌ شناس قرن هجدهم مـیلادی اهل فرانسه است.   او اولینی بود کـه به شکلی جدی تلاش کرد که تا عمر زمـین را محاسبه کند، و این کار را با استفاده از چند توپ آهنی، یک ساعت جیبی و کوره آهنگری انجام داد.   آزمایش بر مبنای نظر ایزاک نیوتون انجام شد کـه گفته بود تصور کنید جهان روزی کره‌ ای فلزی و آتشین بوده اگر بتوانید محاسبه کنید کـه چقدر طول مـی‌ کشد که تا از آن وضعیت بـه شکل امروزی برسد، یعنی توانسته‌ اید عمر زمـین را محاسبه کنید.   بوفون متقاعد شده بود کـه با ثبت زمان خنک شدن توپ‌ های سرخ شده درون اثر حرارت درون اندازه‌ های مختلف و سپس درون نظر گرفتن بزرگی زمـین نسبت بـه این توپ‌ ها مـی ‌توان فهمـید کـه چقدر طول مـی‌ کشد که تا زمـین خنک شده و آماده به منظور زندگی شود.   نتیجه ای کـه بدست آورد ۷۴۸۳۲ سال بود.   نکته مـهم درباره کار او این هست که با انجام آزمایش ها و انتشار نتایج آنـها باعث شروع پرسش‌ ها و بحث‌ هایی مـهم درون آنزمان شد، اما نـه درباره عمر زمـین بلکه درباره اینکه چرا و چگونـه موجودات بـه وجود آمده‌ اند. 
[122] - منظومـه طبیعت، یـا قوانین جهان اخلاق و جهان فیزیکی (The System of Nature or, the Laws of the Moral and Physical World (Système de la Nature ou Des Loix du Monde Physique et du Monde Moral)) اثری هست از فیلسوف فرانسوی بارون دولباخ (۱۷۲۳-۱۷۸۹) کـه نخست بنام ژان باپتیست دی مـیراباود، از همکاران درگذشته عضو فرهنگستان علوم فرانسه منتشر شد.   دولباخ این کتاب را درون سال ۱۷۷۰ بـه صورت ناشناس، احتمالاً با همکاری دنی دیدرو و البته با پشتیبانی ژاک آندره نژون منتشر نمود.    وی درون این کتاب جهان را با استفاده از اصول مادّی ‌گرایی فلسفی توصیف کرده ‌است: ذهن بـه وسیله مغز شناخته مـی‌شود، هیچ "روحی" خارج از بدن زنده وجود ندارد، جهان با قوانین قطعی فیزیک اداره مـی‌شود و اراده آزاد یک توهم است، هیچ محرک نا متحرکی وجود ندارد، و هر چیزی کـه اتفاق مـی ‌افتد اتفاق مـی ‌افتد چون اجتناب‌ ناپذیر هست و بایستی چنین شود.   این کتاب بـه صراحت اعلام بی ‌خدایی و استدلال مـی‌ کند اعتقاد بـه عالم بالا محصول ترس، عدم درک و تشخص بـه خدا است. 
[123] - گفتگوها درون باب دین طبیعی (به انگلیسی: Dialogues Concerning Natural Religion) اثری فلسفی نوشته دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی است.   کتاب شامل مکالمات یـا گفتگوهای مـیان سه شخصیت خیـالی بـه نام‌ های دمـه‌آ مع دین وحیـانی، کلئانت نماینده‌ دین طبیعی و فیلون شکاک است.   اگرچه هر سه قبول دارند کـه خدا وجود دارد، درباره طبیعت خدا، ویژگی‌ هایش و اینکه چگونـه (یـا آیـا اصلاً) بشر قادر بـه شناخت خدا هست اختلاف عمده دارند. 
در مکالمات، شخصیت‌ های هیوم درباره چند مورد از براهین اثبات خدا و براهینی کـه معان‌ اش معتقدند از طریق‌ آنـها مـی‌ توان سرشت خدا را شناخت بحث مـی ‌کنند.   برخی از موضوع‌ های مورد بحث، برهان نظم است، کـه در آن هیوم از تشبیـه خانـه استفاده مـی ‌کند، و همچنین برهان شر و اینکه آیـا درون جهان بیشتر رنج یـا خوبی وجود دارد. 
هیوم، نوشتن مکالمات را درون سال ۱۷۷۰ آغاز کرد، ولی که تا ۱۷۷۶، اندکی پیش از درگذشت‌ اش آنرا بـه پایـان نبرد.   این کتاب که تا حدودی بر اساس طبیعت خدایـان سیسرون نوشته شده ‌است.   مکالمات درون سال ۱۷۷۹ بعد از مرگ نویسنده بدون نام نویسنده یـا نام ناشر آن منتشر شد. 
برگردانی از این کتاب بـه فارسی بدست حمـید اسکندری صورت گرفته است. 
[124] - کلیسا/جماعت آنگلیکن* از سه دسته/سنت تشکیل مـی شد کـه گاه بـه اسامـی زیر شناخته شده اند: سنت اعلی یـا آنگلو-کاتولیک (High Church or Anglo-Catholic)، سنت اسفل (یـا تبشیری/اوانگلیست) (Low Church or Evangelical) و فراگیر (یـا آزادی خواه/لیبرال) Broad Church (or Liberal)).  
کلیسای انگلیکن کـه معمولا از آن بـه جماعت انگلیکن[1] یـاد مـی شود، عنوان رسمـی کلیسای ملی انگلستان است.   البته این کلیسا بعدها و در اثر تبلیغات استعمار گران درون کشورهای دیگر نیز پیروانی یـافته است.  [2] از همـین رو، عنوان انگلیکن درون مورد تمام کلیساهایی کـه سر اسقف کانتربری را بـه عنوان رهبر معنوی کلیسا پذیرا باشند و به اصول ایمانی این کلیسا وفادار باشند بـه کار مـی شود.  [3]
امروزه کلیسا های ایرلند و ولز انگلیکن محسوب مـی شوند.   همچنین کلیسا های اپیسکوپال[4] درون کشورهای اسکاتلند، ایـالات متحده، برزیل، فیلیپین و پرتقال و نیز کلیسا های انگلیکن درون کشورهای استرالیـا، کانادا، نیوزلند، آفریقای جنوبی، غرب هند، غرب آفریقا، مـیانـه آفریقا، اوگاندا، کنیـا، مـیانمار، سودان، نیجریـه و کره از جمله کلیساهایی هستند کـه زعامت و رهبری سر اسقف کانتربری را پذیرفته[5] و تابع این کلیسا بـه شمار مـی آیند.  [6]
آمارها نشان از آن دارد کـه این کلیسا درون اوایل قرن بیست و یکم، بالغ بر 78 مـیلیون نفر، پیرو داشته است.  [7]
انشقاق کلیسای انگلستان از کلیسای کاتولیک
کلیسای انگلستان درون اواخر قرون وسطی (همانند بسیـاری از کلیسا های دیگر)، با مشکل نارضایتی مردم از روحانیـان کاتولیک روبرو بود.   درون اوایل دهه 1520م، افکار اصلاح طلبان و به خصوص لوتر درون کشور انگلستان مورد بحث قرار مـی گرفت.   بـه طور کلی فرهیختگان انگلیسی از جمله شخصیتهای دانشگاهی و به ویژه اساتید و دانشجویـان دانشگاه کمبریج، بـه آثار لوتر علاقه خاصی نشان مـی دادند. 
توجه، مطالعه و بررسی آرای اصلاح طلبان زمـینـه را به منظور نارضایتی های گسترده مردم این کشور از کلیسای کاتولیک فراهم آورد.   البته این علل، تنـها بستر تأسیس کلیسای انگلیکن را گسترد اما علت اصلی جدایی این کلیسا بـه نزاع پادشاه انگلستان و جناب پاپ باز مـی گردد.  [8]
نـهضت اصلاحی تئودور (انگلیکن)
همسر اول "هنری هشتم" (1491 – 1547م) پادشاه انگلستان و سکان دار قدرت درون این کشور، فرزندان متعددی را به منظور پادشاه آورد اما بخت با وی یـار نبود چه اینکه فرزندان پسر وی، همگی از دنیـا رفتند. 
نداشتن فرزند پسر به منظور هنری بسیـار سخت بود چرا کـه نداشتن پسر بـه معنی رخت بستن مقام سلطنت از نسل هنری بود. 
از این رو، هنری کـه بر اساس قوانین مسیحیت، مجاز بـه ازدواج مجدد نبود بـه فکر آن افتاد که تا همسرش کاترین را طلاق گوید و زن دیگری را بـه ازدواج خویش درون آورد که تا شاید بتواند صاحب فرزند پسر گردد.  [9]
ازدواج مخفیـانـه هنری و فاش شدن این ماجرا
از دیگر سو، طلاق همسر به منظور هنری کـه کاتولیک بود مجاز نبود.   بنابر این وی درون سال 1533م، مخفیـانـه با زن دیگری بـه نام آن بولین ازدواج کرد. 
ازدواج مخفیـانـه هنری، مدت طولانی ای درون پشت پرده نماند و علنی شدن این ازدواج، واکنش شدید پاپ را بـه دنبال داشت. 
تکفیر هنری از سوی پاپ
پاپ کـه خود را یگانـه قدرت مسیحیت جهان مـی پنداشت، هنری را تکفیر کرد و اعلام داشت کـه ازدواج هنری باطل و فرزندان وی نامشروع خواهند بود.  [10]
مقاومت هنری درون مقابل پاپ
ظهور اصلاح طلبان و قدرت گرفتن آنان درون برخی مناطق تحت سیطره پاپ، قدرت وی را که تا حد زیـادی کاهش داده بود و همـین مسأله راه را به منظور هنری که تا حدودی هموار کرده بود. 
بنابر این هنری کـه مردم کشورش نیز چندان دل خوشی از کلیسای کاتولیک نداشتند، بر آن شد کـه راه خود را از کلیسای کاتولیک جدا کرده و خود را رهبر معنوی مسیحیـان انگلستان بخواند.   او اظهار داشت کـه از این پس، پادشاه انگلستان، رهبر کلیسا خواهد بود و هرگونـه قدرت پاپ بر کلیسای این کشور را مردود خواند.  [11]
پادشاه انگلستان؛ رئیس عالی کلیسای این کشور
به زودی، مجلس انگلستان نیز بـه یـاری هنری شتافت و در سال 1534م، لایحه ای را گذراند کـه پادشاه را رئیس عالی کلیسای انگلستان مـی ساخت.   مجلس، حق تعلیم و اجرای عقیده درست درون اصلاح کلیسا را بـه هنری و جانشینان وی داد.  [12]
مجلس، همچنین انکار تفوق هنری را مرادف خیـانت دانسته و برای آن مجازات اعدام را مقرر داشت.   این قانون با جدیت تمام بـه اجرا گذاشته شد و هیچ گونـه مخالفتی را بر نتابید و حتی موجب اعدام دو تن از شخصیتهای برجسته کاتولیک بـه نامـهای تامس مور و جان فیشر گردید.  [13]
البته و با این حال، هنری همچنان اصول ایمان کاتولیکی را نگاه داشت و روی خوشی بـه نـهضت پروتستان نشان نداد.   بعد از وی، فرزندش ادوارد ششم بـه تخت سلطنت نشست کـه دارای تفکر پروتستانی بود. 
ماری خون آشام
با وفات ادوارد، ماری، هنری (از کاترین) بـه مقام ملکه انگلستان منصوب گردید.   او کـه کاتولیکی متعصب بود، دوباره آیین کاتولیک را درون انگلستان تثبیت نمود و به آزار مخالفان پرداخت.   خونریزیـهاى وی سبب آن شد کـه مردم بـه وی لقب "ماری خون آشام" دادند. 
با وفات ماری الیزابت اول، بـه عنوان ملکه انگلستان انتخاب گردید و در این زمان بود کـه کلیسای انگلیکن تجدید حیـات کرد و از این پس، این کلیسا به منظور همـیشـه، راه خود را از کلیسای کاتولیک جدا نمود.  [14]
کلیسای انگلیکن؛ کاتولیک یـا پروتستان؟
کلیسای انگلیکن با خوی مردم انگلستان کـه محافظه کار و محتاط هستند کاملا سازگار هست و بـه همـین دلیل هست که این کلیسا را هم مـی توان کاتولیک نامـید و هم پروتستان.  [15]
از نگاه انگلیکن ها، کلیسای کاتولیک با زواید قرون وسطایی خویش، مـیراث کلیسای اولیـه و اصلی را تحریف کرده هست و کلیسای پروتستان نیز، با از دست یـا رد برخی اصول، ابعاد حقیقی خود را کاهش داده است.  [16]
آنان از یک سو شعایر هفتگانـه کلیسای کاتولیک را مـی پذیرند و سلسله مراتب روحانی این کلیسا را حفظ کرده اند و از دیگر سو، مرجعیت پاپ را انکار مـی کنند.  [17]
کتاب مقدس و سایر منابع معتبر
در این کلیسا، چهار منبع مکتوب بـه عنوان مرجع الهیـاتی و ایمانی انگلیکن ها معرفی مـی شوند.   این منابع عبارتند از:
1.   کتاب مقدس.   این کلیسا، همانند دیگر کلیسا های مسیحی، کتاب مقدس را بـه عنوان مرجع ایمانی خویش مـی پذیرد اما باور انگلیکن ها درون مورد کتاب مقدس، با دیدگاه بسیـاری از کلیسا ها متفاوت هست چه اینکه از نگاه آنان، کتاب مقدس، مصون از خطا تلقی نمـی شود. 
آنان بر این عقیده اند کـه کتاب مقدس، تنـها گزارشی از وحی هست و بنابر این ممکن هست مشتمل بر خطا نیز باشد.  [18]
2.   سه اعتقاد نامـه کاتولیکی.   (اعتقاد نامـه های نیقیـه، رسولان و آتاناسیوس)
3.   اصول سی و نـه گانـه.   این مجموعه سندی مـهم درون تبیین اعتقادات کلیسای انگلیکن بـه شمار مـی آید. 
اولین بار درون سال 1536م، اصول ده گانـه بـه دستور پادشاه وقت انگلستان منتشر گردید.   این مجموعه نـهایتا درون سال 1563م بـه اصول سی و نـه گانـه تبدیل شد کـه تا بـه امروز درون این کلیسا معتبر شناخته مـی شود. 
4.   کتاب دعای عمومـی.   این کتاب، اگر چه بـه ظاهر و چنانکه از نام آن بر مـی آید تنـها یک کتاب دعاست اما از نگاه انگلیکن ها، دارای جایگاه ویژه ایست. 
اهمـیت این کتاب از آن روست کـه این مجموعه مشتمل بر اصول اعتقادی این کلیسا مـی باشد. 
این کتاب، اولین بار درون سال 1549م منتشر شد اما درون طی سالهای متمادی، همواره دستخوش تغییرات بود و با توجه بـه تغییراتی کـه در اصول ایمانی این کلیسا روی مـی داد ویرایش و تجدید چاپ مـی شد. 
نسخه نـهایی این کتاب درون سال 1662 چاپ و منتشر گردید کـه تا بـه امروز درون این کلیسا مورد قبول است.  [19]
ساختار کلیسایی و نظام مقامات روحانی
کلیسای انگلستان از دو حوزه اصلی تشکیل شده هست که عبارت هست از کانتربری[20] و یورک[21].   هر کدام از این دو حوزه دارای یک سر اسقف مجزاست. 
سر اسقف یورک دارای عنوان سر اسقف انگلستان و سر اسقف کانتربری سر اسقف سراسر انگلستان[22] خوانده مـی شود و بر اسقف یورک تقدم دارد. 
در این کلیسا اسقف ها معمولا از جانب مقام سلطنت (که عملا نخست وزیر است) نصب مـی شوند.  [23]
در این کلیسا سه رتبه روحانی وجود دارد: اسقف، کشیش و شماس.   اسقف کـه بالاترین درجه روحانی بـه شمار مـی آید وظیفه تقدیس و نصب مقامات روحانی را بر عهده دارد.   کشیش عهده دار تعمـید، بخشش گناهان و برگزار مراسم عشاء ربّانی است.   شماس نیز دستیـار کشیش بـه شمار مـی آید.  [24]
یکی از تفاوتهای این کلیسا با کلیسای کاتولیک آن هست که روحانیـان انگلیکن درون امر ازدواج آزاد هستند و در صورت تمایل مـی توانند ازدواج نمایند.  [25]
تحولات اخیر درون کلیسای انگلیکن
کلیسای انگلستان درون قرن بیستم شاهد تحولات چشمگیری بوده است.   دیدار پاپ ژان پل دوم با سر اسقف کانتربری درون سال 1982 زمـینـه ساز آشتی مجدد مـیان کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیکن گردید اما این آشتی بـه زودی بـه ناسازگاری مجدد مـیان این دو کلیسا تبدیل گردید. 
کلیسای انگلستان درون سال 1989 به منظور اولین بار انتصاب زنان بـه مقام اسقفی را جایز شمرد و چندی بعد از آن درون سال 2003 مـیلادی، اقدام بـه نصب یک همجنس باز بـه نام جین رابینسون[26] بـه مقام اسقفی نیوهمپشر[27] نمود.   بـه دنبال این اقدامات، روابط کلیسای کاتولیک و انگلیکن دوباره بـه سردی گرایید.  [28]
[1] - Anglican Communion
[2] - مولند، اینار؛ جهان مسیحیت؛ ترجمـه محمد باقر انصاری و مسیح مـهاجری، انتشارات امـیر کبیر، 1381ه‏ش، چاپ دوم، ص 206
[3] - Britannica Encyclopedia of World Religions, (Encyclopedia Britannica INC, 2006), p.  57
[4] - Episcopal.   اپیسکوپال (یـا اسقفی)، عنوانی هست که درون برخی کشورها نظیر ایـالات متحده، به منظور کلیسا های انگلیکن بـه کار مـی رود. 
[5] - دانشنامـه کاتولیک، 37 کلیسای مرکزی را بـه عنوان کلیسا های تابع جماعت انگلیکن بر شمرده هست که کلیسا های ذکر شده، برخی از این کلیسا ها هستند.   ر.  ک: New Catholic Encyclopedia, (Gale, 2003, 2nd ed.  ), vol.  1, p.  434
[6] - Cross, F.   L.   (ed.  ), The Oxford dictionary of the Christian Church, (Oxford, 1997, 3rd ed.  ), p.  64
[7] - Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid
[8] - مک گراث، آلیستر؛ مقدمـه ای بر تفکر نـهضت اصلاح دینی؛ ترجمـه بهروز حدادی، قم، انتشارات دانشگاه ادیـان و مذاهب، 1387ش، چاپ دوم، ص 469 – 470
[9] - کرنز، ارل ای؛ سرگذشت مسیحیت درون طول تاریخ؛ ترجمـه آرمان رشدی، انتشارات ایلام، 2008م، ص 368 و فلاورز، سارا؛ اصلاحات؛ ترجمـه رضا یـاسائی، تهران، ققنوس، 1384ش، چاپ سوم، ص 47
[10] - فلاورز، سارا؛ اصلاحات؛ ترجمـه رضا یـاسائی، تهران، ققنوس، 1384ش، چاپ سوم، ص 58
[11] - McGrath, Alister E.   and Marks, Darren C.  , The Blackwell Companion to Protestantism, (Blackwell, 2004, 1st ed.  ), p.  97
[12] - وان وورست، رابرت ای؛ مسیحیت از لابلای متون؛ ترجمـه جواد باغبانی و عباس رسولزاده، انتشارات موسسه امام خمـینی، 1384 ه ش، چاپ اول، ص 321
[13] - مک گراث، آلیستر؛ پیشین؛ ص 472
[14] - کمبی، الأب جان؛ دلیل إلی قراءة تاریخ الکنیسه؛ دار المشرق، 1994م، چاپ اول، ص 240 و McGrath, Alister E.   and Marks, Darren C.  , ibid, pp.  98 - 99
[15] - مولند، اینار؛ پیشین؛ ص 212
[16] - پیشین، ص 211
[17] - روستن، لئو؛ فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریکایی؛ ترجمـه محمد بقائی، تهران، انتشارات حکمت، 1376ش، چاپ اول، ص 18
[18] - پیشین، ص 27
[19] - مولند، اینار؛ پیشین؛ ص 219 – 229
[20] - Canterbury
[21] - York
[22] - شامل تمام کلیسا های انگلیکن جهان
[23] - پیشین، ص 239
[24] - روستن، لئو؛ پیشین؛ ص 30
[25] - پیشین، ص 31
[26] - V.   Gene Robinson
[27] - New Hampshire
[28] - Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid
[125] - A curate /ˈkjʊərɨt/ is a person who is invested with the care or cure (cura) of souls of a parish.   In this sense "curate" correctly means a parish priest; but in English-speaking countries the term curate is commonly used to describe clergy who are assistants to the parish priest.   The duties or office of a curate are called a curacy (as the office of a president is a presidency). 
[126] - شارل-لوئی دو سکوندا (به فرانسوی: Charles-Louis de Secondat) یـا بارون دو مونتسکیو (به فرانسوی: Baron de Montesquieu)، یکی از متفکران سیـاسی فرانسه درون عصر روشنگری کـه در سال ۱۶۸۹ درون بوردو از شـهرهای فرانسه زاده شد.   همـه قبیله او از نژادگان و اشراف و در زمره حقوق دانان بودند.   حقوق خواند و در سال ۱۷۰۸ بـه دادستانی پرداخت و سر آخر وکیل دادگستری شد.   درون سال ۱۷۱۳ بعد از مرگ پدر بـه رایزنی حقوقی مجلس برگزیده شد. 
به پژوهشـهای علمـی، تاریخی و حقوقی توجه ویژه داشت و چون از وضع آن زمان کشور نا خرسند بود با نام مستعار کتابی زیر عنوان نامـه ‌های ایرانی منتشر ساخت و چون مورد توجه واقع گشت بـه عضویت فرهنگستان فرانسه برگزیده شد (سال ۱۷۲۷).   رفته دست از دادستانی کشید و به تدوین اثر نام ‌آور خویش، روح القوانین پرداخت، این کتاب با اقبال عمومـی روبرو شد و بعدها نیز از مضامـین آن درون اداره کشورها و دولت‌ ها بهره بسیـاری گرفته شد.   مونتسکیو بر این باور بود کـه انقلاب و شورش و خونریزی کاری از پیش نمـی‌ برد و آنچه یک جامعه نیـاز د ارد قانون است.   مـیانـه ‌روی درون سیـاست از ویژگیـهای برجسته مونتسکیو بود و چون روحانیـان «روح‌ القوانین» او را بی‌ ارزش دانستند نوشتاری بر دفاع از کتاب خویش نوشت.   مونتسکیو درون سال ۱۷۵۵ بعد از سفر های بسیـار بـه کشورهای گوناگون جهان درون پاریس درگذشت. 
[127]- «شارل لوئی دو سکوندا بارون دو مونتسکیو» ادیب، مورخ، حقوقدان و نویسنده‌ عصر روشنگری فرانسه، درون ۱۶۸۹ مـیلادی بـه دنیـا آمد و در ۱۷۵۵ درون پاریس درگذشت.   او «نامـه‌ های ایرانی» (Lettres Persanes) را درون سال ۱۷۲۱ درون ۳۲ سالگی نوشت و هفت سال بعد درون سال ۱۷۲۸ مـیلادی بـه خاطر این کتاب بـه عضویت فرهنگستان فرانسه درون آمد.   این کتاب درون مورد ازبک اربابی ایرانی ست کـه به همراه دوستش ریکا راهی اروپا مـی‌شود که تا به پاریس مـیرسد.   او گهگاه بـه دوستانی کـه طی سفر خود درون کشورهای گوناگون برخورد مـی کند، نامـه مـینویسد و در نامـه‌ هایش با نگاهی ظاهراً ساده ‌لوحانـه – کـه خاص تمدنی کهن هست نسبت بـه غرب کـه گویی سرزمـین عجایب هست – بـه توصیف خلقیـات، آداب و رسوم و زندگی جامعه فرانسه درون دو دهه‌ نخستین سده‌ هیجدهم مـیپردازد.   خواننده ای کـه داستان را مـیخواند، درون آغاز ساده ‌لوحیِ این ایرانی نسبت بـه شیوه‌ های زندگی غربی را بـه ریشخند مـیگیرد.   اما طولی نمـی کشد کـه در مـییـابد کـه این خود اوست کـه دست انداخته شده.   مونتسکیو درون واقع با کنایـه نظام سلطنتی فرانسه را مورد انتقاد قرار داده هست و آسیب پذیری و بی ثباتی فرانسویـها درون برابر پادشاهشان را نشان مـیدهد. 
[128] - جووانی باتیستا ویکو (به انگلیسی: Giovan Battista (Giambattista) Vico) (زاده ۲۳ ژوئن ۱۶۶۸ - درگذشته ۲۳ ژانویـه ۱۷۴۴) درون ناپل ایتالیـا بـه عنوان اندیشمند ایتالیـایی قرن ۱۷و ۱۸م مطرح است.   او نماینده نخستین اعتراض بـه عقل باوری و ریـاضیـات باوری دکارتی است.   دیدگاه ویکو درون نوع خود مـهم هست و توانسته با دیدگاهانی چون دیلتای و مارو فیلسوفانی چون اسپینوزا، هیوم، کانت، نیچه، افلاطون، ارسطو و ابن خلدون ارتباط برقرار کند. 
ویکو با نگارش کتابی با نام "علم نو" از علم جدیدی سخن مـی ‌گوید کـه لازم هست تاسیس شود.   او نیز مانند ابن خلدون جای خالی علوم انسانی را بسیـار حس مـیکرد.   ویکو بـه تاریخ نظری مثبت داشت و معتقد بود انسان نسبت بـه شناخت درونی آنچه محقق مـی‌شود دقیق تر است.   او از اصلی بـه نام حقیقت تحقق یـافته سخن مـی‌گوید و معتقد است:ی کـه چیزی را ساخته و امری را محقق کرده بهتر و بیشتر از هری مـی‌تواند آن را بفهمد، بنابرین جریـانـهای تاریخی را بـه دلیل آنکه موضوع آن انسان هست مـیتوان فهم کرد. 
ویکو معتقد هست هیچ چیز را نمـی ‌شود درون اکنون شناخت، زیرا هر پدیده تاریخی دارد کـه باید درون همان بستر شناخته شود.   از نظر ویکو فهم تاریخ درون عین حال، کاملاً واقعی و ازلی و ابدی نیست، زیرا بر حضور نظم و مشیت الهی و توسعه نـهادهای بشری تاثیر مـیگذارد.   ملتها درون جریـان تکامل و توسعه کاملاً همگام و مراحل گذاران منطبق با هم نیست، ولی همـه مراحل مشخصی را مـی گذرانند.   ویکو درون عصر جدید نخستینی هست که راجع بـه حرکت تاریخ و مراحل تمدنی دست بـه یک دوره بندی زده و ویژگیـهای مراحل را برشمرده است. 
ویکو درون تاریخ تمدن ۳ دوره را معرفی مـی کند: دوره ربّانی یـا الهی، دوره قهرمانی یـا اشرافی و دوره انسانی یـا مردمـی.   وی معتقد هست در هر کدام از این ۳ مرحله شکل زندگی مردم، ادبیـات، سیـاست و حکومت و رابطه با مردم دچار دگرگونی مـی‌شود.   وی مـی‌گوید وجه غالب دوران اول جنبه الهی و استبدادی، دوران دوم آریستوكراسی و دوران سوم مردم سالاری است. 
ویکو استدلال مـی کند کـه توسعه نسبی درون تاریخ معاصر ظاهر مـی‌شود.   از آنجا کـه تاریخ از نظر ویکو تجلی مشیت الهی درون دنیـاست، گذار از یک مرحله بـه مرحله بعدی برتری قدرت تخیل و پیشرفت تدریجی تمدن بشر را تعیین مـی کند.   پیشرفتی کیفی از ساده بـه پیچیده کـه نـهادهای اجتماعی را شکل مـیدهد. 
گذشته از نکات عمومـی و نظریـه تاریخی، ویکو پیشرفت تمدن را از امور واقعی، طبیعی و ناشناخته بشر مـی داند و به ویژگی ادواری تکامل تاریخ تاکید مـی کند.   پیشرفت جامعه بـه سوی تکامل بدون رسیدن بـه آن متوقف مـی‌شود و جامعه تقریباً بـه شرایط اولیـه باز مـیگردد.   از این رو تاریخ مجددا دور و جریـانش را آغاز مـی کند، گرچه همـیشـه نقطه بالاتری را نسبت بـه آنچه کـه قبلاً درون اختیـار داشت بـه دست مـیآورد. 
[129] - The New Science (original title Scienza Nuova [ˈʃɛntsa ˈnwɔːva]) is the major work of Italian philosopher Giambattista Vico, published in 1725.   It has been highly influential in the philosophy of history, and for historicists like Isaiah Berlin and Hayden White. 
The original full title is Principi di Scienza Nuova d'intorno alla Comune Natura delle Nazioni, which may be literally translated as "Principles/Origins of New/Renewed Science About/Surrounding the Common Nature of Nations". 
[130] - یکه ‌سالاری یـا اُتُوکراسی (به انگلیسی: Autocracy) ( از یونانی) شکلی از حکومت اقتدار گرا کـه در آن، فرمانروا آشکارا بر راس سلسله مراتب اداری تفوق دارد، بدون قوانین یـا سنتهایی کـه قدرت رهبری را محدود کنند، همراه با قدرت بی حد و حصر فرمانروا (اتو کرات) درون عمل.   مبنای یکه‌ سالاری مـی‌تواند وفا داری یـا ترس شـهروندان از مکافات باشد.   یکه ‌سالار مـی تواند قدرت خود را بر اساس قرارداد ها و یـا سنتهای اجتماعی بـه دست آورده باشد کـه در این صورت اُتُوکراسی از نوع مشروع هست و یـا آن را بـه زور بـه چنگ آورده باشد کـه دیکتاتوری است.   سلطنت‌ های مطلقه از انواع یکه ‌سالاری ‌اند. 
باید توجّه داشت کـه اگرچه مفاهیم یکه سالاری، تمامـیت خواهی، خودکامگی، استبداد، حکومت مطلقه و جباریت، مترادف اند و در متون و گفتار اغلب بـه یک معنا بـه کار مـیروند، هم معنا نبوده و در علم سیـاست تعاریف جداگانـه دارند. 
[131] - De l'esprit, or, Essays on the mind, and its several faculties. 
[132] - فرانسوا-ماری آروئه (به فرانسوی: François Marie Arouet) کـه بعدها نام ولتر (به فرانسوی: Voltaire) را بر خود نـهاد بـه سال ۱۶۹۴ درون پاریس متولد گردید.   تحصیلات خود را درون مدرسه لوئی کبیر بـه اتمام رسانید و بعد بـه انجمنی بـه نام تمپل پیوست و سپس بـه شاگردی یکی از قضات دادگستری فرانسه درآمد.   پس از چندی جایزه آکادمـی فرانسه بـه وی تعلق گرفت. 
[133] - The Dictionnaire philosophique (Philosophical Dictionary) is an encyclopedic dictionary published by Voltaire in 1764.   The alphabetically arranged articles often criticize the Roman Catholic Church and other institutions.   The first edition, released in June 1764, went by the name of Dictionnaire philosophique portatif.   It was 344 pages and consisted of 73 articles.   Later versions were expanded into two volumes consisting of 120 articles.   The first editions were published anonymously in Geneva by Gabriel Grasset.   Due to the volatile content of the Dictionnaire, Voltaire chose Grasset over his usual publisher to ensure his own anonymity.   There have been many editions and reprints of the Dictionnaire during Voltaire's life, but only four of them contained additions and modifications.   Furthermore, another work published in 1770, Questions sur l'Encyclopédie, which contained reshaped and modified articles from the Encyclopédie always in alphabetical order, led many following editors to join this and the Dictionnaire (plus other minor works) in a unique opus.   The Dictionnaire was a lifelong project for Voltaire.   It represents the culmination of his views on Christianity, God, morality and other subjects. 
[134] - Admiral John Byng (baptised 29 October 1704 – 14 March 1757) was a Royal Navy officer.   After joining the navy at the age of thirteen, he participated at the Battle of Cape Passaro in 1718.   Over the next thirty years he built up a reputation as a solid naval officer and received promotion to Vice-Admiral in 1747. 
Byng is best known for the loss of Minorca in 1756 at the beginning of the Seven Years' War.   His ships badly needed repair and he was relieved of his command before he could see to his ships or secure the extra forces he required.   He was court-martialled and found guilty of failing to "do his utmost" to prevent Minorca falling to the French following the Battle of Minorca (1756).   He was sentenced to death and shot by firing squad on 14 March 1757. 
[135] - - Calas, along with his wife, was a Protestant.   France was then a mostly Roman Catholic country; Catholicism was the state religion, with no legal recognition granted to minority faiths.   While the harsh oppression of Protestantism initiated by King Louis XIV had largely receded, Protestants were, at best, tolerated.   Louis, one of the Calas's sons, converted to Catholicism in 1756.   On 13–14 October 1761, another of the Calas sons, Marc-Antoine, was found dead on the ground floor of the family's home.   Rumors had it that Jean Calas had killed his son because he, too, intended to convert to Catholicism.   The family, interrogated, first claimed that Marc-Antoine had been killed by a murderer.   Then they declared that they had found Marc-Antoine dead, hanged; since suicide was then considered a heinous crime against oneself, and the dead bodies of suicides were defiled, they had arranged for their son's suicide to look like a murder. 
[136] - François-Jean Lefebvre de la Barre (September 12, 1745 – July 1, 1766) at the Château Férolles-en-Brie was a young French nobleman, famous for having been tortured and beheaded before his body was burnt on a pyre along with Voltaire's "Philosophical Dictionary" nailed to his torso.   [1] La Barre is often said to have been executed for not saluting a Roman Catholic religious procession, but the elements of the case were far more complex. 
In France, Lefebvre de la Barre is widely regarded a symbol of the victims of Christian religious intolerance, along with Jean Calas and Pierre-Paul Siren, all championed by Voltaire.   A second replacement statue to de la Barre stands nearby the Basilica of the Sacred Heart of Jesus of Paris at the summit of the butte Montmartre (itself named from the Temple of Mars), the highest point in Paris and an 18th Arrondissement Street nearby the Sacré-Cœur is also named after Lefebvre de la Barre. 
Lefebvre de la Barre is a descendant of Joseph-Antoine de La Barre, a governor of the French Antilles and then New France. 
[137] - ساده‌ دل یـا کاندید (به فرانسوی: Candide) نام کتابی ادبی هست که توسط ولتر، نویسنده و فیلسوف اهل فرانسه نوشته شده‌ است؛ این کتاب اولین بار درون سال ۱۷۵۹ منتشر شد و در دوران حیـات نویسنده بیست بار تجدید چاپ شد و آن را درون رده  موفق ‌ترین آثار ادبی فرانسه قرار دارد.   کاندید یکی از آثار ادبی برجسته جهان است. 
کاندید نام جوانی هست که درون قصر بارون آلمانی زندگی مـی ‌کند.   بارون شخصی بـه نام پانگلوس را کـه از بهترین معلمان هست برای تربیت کاندید استخدام مـی‌ کند.   پانگلوس همواره بـه کاندید مـی ‌آموزد کـه ما درون محیطی سرشار از خوشبختی و خوبی زندگی مـی‌ کنیم.   بعد از مدتی بارون بـه کاندید شک مـیکند و به گمان اینکه بـه ش نظر دارد او را از کاخ بیرون مـیکند.   کاندید نیز بـه اجبار بـه گروه سربازان بلغاری مـیپیوندد.   کاندید درون جریـان این اتفاقات متوجه مـی‌شود کـه دنیـا محلی سرشار از خوشبختی نیست.   بعدها دوباره با معلم خود برخورد مـیکند و او را درون حال گدایی مـی‌ بیند.   کاندید نظر معلمش را درباره اینکه دنیـا محل خوشبختی هست جویـا مـی‌شود و پانگلوس مـیگوید کـه شرایط زندگی مـیتوانست بدتر از این هم بشود و بعد از توضیح آنچه بر او گذشته بود و ماجراهایی کـه بر کاندید گذشت درون انتها مـیگوید کـه معتقد هست همـه چیز درون دنیـا به منظور خوشبختی و به بهترین نحو ترتیب داده شده‌ است. 
ولتر کـه نام اصلی اش فرانسوا ماری اروئه است، را از سر دمداران انقلاب فرانسه مـی دانند.   کتاب ساده دل، کـه ولتر آن را درون سه روز نگاشته است، شاهکاری هست که با طنز مفاهیم عمـیقی کـه انسان امروزی با آن روبروست را مطرح مـی کند.   این کتاب کـه در قرن هجدهم نوشته شده هست مـی تواند ابعاد وجودی انسان کنونی را نیز دربر گیرد.   انسانی کـه به دنبال خوشبختی(رضایت) هست ولی آن را نـه درون پول نـه درون رفاه زمـینی و یـا حتی رسیدن بـه معشوق نمـی یـابد.   بعد خوشبختی کجاست؟
در سرتاسر کتاب جملات بسیـار هوشمندانـه وجود دارد کـه انسان را درون اندیشـه فرو مـی برد.   مقابله با این شکل از تفکر ،که هر بلایی بـه سر انسان بیـاید باز بدتر آن هم وجود دارد بعد بهترین حالت ممکن ،همان چیزی هست که پیش آمده درون واقع سرنخهایی هست برای تعقل و اندیشیدن.   کتاب با آنکه داستانی و کوتاه هست نمـی توان آن را بدون تمرکز کامل خواند چون مفاهیم عمـیق آن نیـاز بـه تعمق دارد. 
[138] - Voltaire's works, especially his private letters, frequently contain the word "l'infâme" and the expression "écrasez l'infâme", or "crush the infamous".   The phrase refers to abuses of the people by royalty and the clergy that Voltaire saw around him, and the superstition and intolerance that the clergy bred within the people.  [37] He had felt these effects in his own exiles, the burnings of his books and those of many others, and in the hideous sufferings of Calas and La Barre.   He stated in one of his most famous quotes that "Superstition sets the whole world in flames; philosophy quenches them.  "
ولتر درون نوشته ها و نامـه های خویش از تكرار غریو جنگ دیرینـه خود هرگز خسته نمـی شد “ این ننگ را بزداییم ” گرچه وی قید مـی كند كه مبارزه اش نـه با ایمان بلكه با خرافات ، نـه با دین بلكه با كلیساست ، ولی نسل بعدی كه ولتر را رهبر معنوی خود مـی شناخت ، دیگر بـه این تمایز توجهی نداشت .   ” (ارنست كاسیرر ، فلسفه روشنگری ، ص 210 ). 
[139] - ماری ژان آنتوان نیکلا دو کاریتات، مارکی دو کندورسه (به فرانسوی: Marie-Jean-Antoine Nicolas de Caritat, marquis de Condorcet) (یـا نیکلا دو کندورسه) (۱۷ سپتامبر ۱۷۴۳ - ۲۸ مارس ۱۷۹۴) فیلسوف، ریـاضیدان و دانشمند علوم سیـاسی و از بزرگان عصر روشنگری بود. 
وی تنـها اندیشمند بزرگ عصر روشنگری بود کـه در جریـان انقلاب کبیر فرانسه درون قید حیـات بود. 
مخالفت کندورسه با خشونت‌ های سازمان یـافته دوران ترور و همچنین مخالفت او با اعدام لویی شانزدهم درون نـهایت سبب تعقیب و بازداشت وی شد.   وی درون سال ۱۷۹۴ درون زندان درگذشت. 
[140] - ژان لرون دالامبر (به فرانسوی: Jean le Rond D'Alembert) (متولد ۱۶ نوامبر ۱۷۱۷ درون پاریس؛ درگذشت ۲۹ اکتبر ۱۷۸۳ درون پاریس)، ریـاضیدان، فیزیکدان فرانسوی و همچنین فیلسوف عصر روشنگری بود. 
او سرپرست قسمت ریـاضیـات دائرةالمعارف فرانسوی بود کـه توسط دنی دیدرو انتشار یـافت. 
روشِ دالامبر درون معادله موجی نیز بـه نام خود او نامـیده شده ‌است. 
اصل دالامبر نیز کـه به اسم این دانشمند نامـیده شده ‌است، با قانون دوم نیوتون هم‌ ارز هست و از آن بـه راحتی مکانیک لاگرانژی بـه دست مـی ‌آید. 
[141] - اصالت نفع یـا یوتیلیتاریـانیسم (به انگلیسی: Utilitarianism) کـه منفعت‌ گرایی نیز گفته شده‌، نظریـه ‌ای درون فلسفه اخلاق هست که بر اصالت فایده استوار است.   مـهم ‌ترین متفکران این مکتب جرمـی بنتهام و جان استوارت مـیل اند.    منفعت‌ گرایـان تنـها معیـار نـهایی درباره صواب، خطا و الزام را سود مـی‌ دانند و معتقدند غایت اخلاقی کـه باید درون تمام اعمالمان بـه دنبال آن باشیم، بیشترین غلبه ممکن خیر بر شر (یـا کمترین غلبه ممکن شر بر خیر) درون کل جهان است.   آنـها اشاره دارند بـه اینکه خوب و بد را مـی‌شود بـه روش کمـی سنجید. 
[142] - افرايم چمبرز "سایکلوپدیـا/دایرة‌المعارف، يا فرهنگ جامع هنرها و علوم "شامل توصيف اصطلاح‌ ها و شرح مطالب مربوط بـه هنر هاي متعدد و علوم، گرد آوری معتبر ترين پديد آورند گان، درون دو جلد (1728) را تألیف کرد .   استفاده منظم از ارجاع‌ هاي متقابل، خواننده را قادر مي ‌سازد که تا موضوع‌ هاي مرتبط را با هم بنگرد.   اين كار، اثرى ارزشمند بـه شمار مي ‌آيد.   در زمان حيات چمبرز، اين دائرة المعارف بارها ويرايش شد.   چمبرز را پدر دانشنامـه‌ هاي نوين دانسته‌ اند.    
Cyclopædia: or, An Universal Dictionary of Arts and Sciences (two volumes in folio) was an encyclopedia published by Ephraim Chambers in London in 1728, and reprinted in numerous editions in the eighteenth century.   The Cyclopaedia was one of the first general encyclopedias to be produced in English.   The 1728 subtitle gives a summary of the aims of the author:
Cyclopaedia, or, an Universal Dictionary of Arts and Sciences: Containing the Definitions of the Terms, and Accounts of the Things Signify'd Thereby, in the Several Arts, both Liberal and Mechanical, and the Several Sciences, Human and Divine: the Figures, Kinds, Properties, Productions, Preparations, and Uses, of Things Natural and Artificial; the Rise, Progress, and State of Things Ecclesiastical, Civil, Military, and Commercial: with the Several Systems, Sects, Opinions, etc.  ; among Philosophers, Divines, Mathematicians, Physicians, Antiquaries, Criticks, etc.  : The Whole Intended as a Course of Ancient and Modern Learning. 
[143] - Vincennes (French pronunciation: ​[vɛ̃sɛn]) is a commune in the Val-de-Marne department in the eastern suburbs of Paris, France.   It is located 6.  7 km (4.  2 mi) from the center of Paris.   It is one of the most densely populated municipalities in Europe. 
The Marquis de Sade was imprisoned in Vincennes fortress in 1777, where he remained (mainly: he escaped for a little over a month in 1778), until February 1784, when Vincennes fortress was closed and de Sade was transferred to the Bastille.   In 1929, the commune of Vincennes lost about half of its territory when the city of Paris annexed the Bois de Vincennes, a large part of which belonged to the commune of Vincennes. 
In 1821, the noted French poet, Alfred de Vigny, wrote his poem La Prison, which details the last days of The Man in the Iron Mask at Vincennes. 
In 1849, a test was conducted on Claude-Étienne Minié's invention the Minié ball which would prove successful and years later be adopted by the French army.   Vincennes was also the site of some famous European colonial expositions in the 20th century in which fairs were held to showcase artifacts from former European colonies. 
[144] - Philosophical Thoughts is a collection of aphorisms that French writer Denis Diderot published in 1746; this is his first solo work, but published anonymously and secretly. 
The book was published in 1746 with a fictitious address (The Hague).   This is actually the Parisian publisher Laurent Durand, then established rue Saint-Jacques, which publishes the work illegally. 
"Piscis snag omnium is not" this fish that is not for everyone or phrase borrowed from the Pygmalion (1741) 's.   André-François Boureau-Deslandes, who himself forged from a passage Saturnalia of Macrobius (3, 6, 4).   Diderot resume sentence in the letter to Sophie Volland of December 20, 1765. 
This phrase appears on the title page of the first edition shows that the author is aware of comments that stick to it will disturb the vision established religion.   The book is also published anonymously, supposedly to The Hague.   Diderot did was not wrong: the book was a resounding success and was condemned to be burnt by order of the parliament of Paris from 7 July 1746. 
[145] - کاترین (Екатерина II Великая ۱۷۲۹ - ۱۷۹۶) یـا کبیر، امپراتریس کشور روسیـه کـه ۳۴ سال حکم راند.   با نام سوفیـا اوگوستا آنـهالت زِربست (Sophia Augusta Frederica) درون پروس متولد شده بود و پس از درون آمدن بـه آئین ارتودوکاترین شد.   نام روسی اش یکاترینا الکسیوونا بود.   تاریخ‌ نگاران قدیم ایرانی خورشید کلاهش یـاد گفته ‌اند. 
[146] - Friedrich Melchior, Baron von Grimm (26 December 1723 – 19 December 1807) was a German-born French-language journalist, art critic, diplomat and contributor to the Encyclopédie ou Dictionnaire raisonné des sciences, des arts et des métiers.   In 1765 Grimm wrote Poème lyrique, an influential article for the Encyclopédie on lyric and opera librettos.   Like Christoph Willibald Gluck Grimm became interested in opera reform.   According to Martin Fontius, a German literary theorist, "sooner or later a book entitled The Aestatic ideas of Grimm will have to be written. 




[جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 23 Jul 2018 11:40:00 +0000



جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی

مقاله کارشناسی حقوق :: بررسی پایـا نامـه و مقالات دانشگاهی

يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی ۰۲:۲۲ ب.ظ

دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق جایگاه وضوابط قانونی مربوط بـه حفظ مـیراث فرهنگی درون ایران با نگاهی بر تمـهیدات جهانی     فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمـه الف) طرح موضوع ب) اه و فرضیـات ج) روش تحقیق بخش اول: جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی مفاهیم، مبانی و تاریخچه حقوق مـیراث فرهنگی فصل اول: مفاهیم و مبانی ................................................................................................................. جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی 2 مبحث اول: مفاهیم ............................................................................................................................... جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی 2 1ـ مفهوم فیلولوژیک (زبان شناسانـه) ......................................................................................... 2 2ـ مـیراث فرهنگی بـه مفهوم عام ................................................................................................... 4 3ـ مـیراث فرهنگی بـه مفهوم خاص (مـیراث فرهنگی معنوی) ................................................... 8 4ـ تعریف مـیراث فرهنگی درون قوانین ایران ................................................................................. 11 5ـ تعریف مـیراث فرهنگی درون کنوانسیون‌های بین‌المللی ......................................................... 13 مبحث دوم: مبانی ................................................................................................................................. 18 1ـ مبانی ارزشی ............................................................................................................................. 18 2ـ مبانی قانونی .............................................................................................................................. 24 3ـ مبانی حفظ، پژوهش و معرفی مـیراث فرهنگی ..................................................................... 26 فصل دوم: تاریخچه ............................................................................................................................... 31 مبحث اول: تاریخچه حمایت از مـیراث فرهنگی درون حقوق بین‌المللی ........................ 31 1ـ پیشینـه قراردادی ........................................................................................................................ 31 2ـ پیشینـه سازمانی ........................................................................................................................ 36 مبحث دوم: تاریخچه حمایت از مـیراث فرهنگی درون حقوق ایران ................................ 41 1ـ حمایت از مـیراث فرهنگی درون ایران قبل از انقلاب اسلامـی ................................................... 41 2ـ حمایت از مـیراث فرهنگی درون ایران بعد از انقلاب اسلامـی .................................................. 50 بخش دوم: حمایت از مـیراث فرهنگی درون حقوق ایران فصل اول: مـیراث فرهنگی درون قوانین و مقررات ایران ........................................................... 61 مبحث اول: مـیراث فرهنگی درون قوانین بنیـادی ....................................................................... 61 1ـ مـیراث فرهنگی درون قانون اساسی ............................................................................................ 61 2ـ مـیراث فرهنگی درون قانون برنامـه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ........................... 65 3ـ مـیراث فرهنگی درون قوانین شـهری ............................................................................................ 68 4ـ مـیراث فرهنگی درون قوانین و مقررات مالی ............................................................................. 75 مبحث دوم: ضوابط حفاظتی ناظر بر مـیراث فرهنگی ....................................................... 81 1ـ حفاری ......................................................................................................................................... 82 2ـ ورود و صدور .......................................................................................................................... 87 3ـ خرید و فروش ........................................................................................................................... 92 فصل دوم: حمایت دولت از مـیراث فرهنگی ................................................................................ 97 مبحث اول: سازمان‌های حامـی ...................................................................................................... 97 1ـ سازمان مـیراث فرهنگی و گردشگری .................................................................................... 98 2ـ پژوهشگاه مـیراث فرهنگی ..................................................................................................... 101 3ـ مرکز آموزش عالی ................................................................................................................. 103 4ـ انجمن‌های مـیراث فرهنگی ........................................................................................................ 105 مبحث دوم: ثبت مـیراث فرهنگی درون فهرست آثار ملی ...................................................... 107 1ـ ثبت آثار غیر منقول .................................................................................................................. 108 2ـ ثبت آثار منقول .......................................................................................................................... 114 مبحث سوم: پیوستن بـه معاهدات و سازمان‌های بین‌المللی ......................................... 117 1ـ الحاق بـه معاهدات بین المللی .................................................................................................. 117 2ـ عضویت درون سازمان‌های بین‌الملی.......................................................................................... 120 بخش سوم: حمایت از مـیراث فرهنگی درون حقوق بین‌المللی فصل اول: معاهدات بین‌المللی .......................................................................................................... 123 مبحث اول: کنوانسیون حمایت از اموال فرهنگی درون زمان مخاصمات مسلحانـه (1954 یونسکو) 123 1ـ موضوع و دامنة شمول ............................................................................................................ 123 2ـ روش‌های حمایت از اموال فرهنگی ........................................................................................ 125 3ـ قلمرو اجرایی کنوانسیون ........................................................................................................ 130 4ـ تشکیل کمـیته مـی ملی .................................................................................................... 133 مبحث دوم: کنوانسیون اتخاذ تدابیر لازم به منظور جلوگیری از ورود و صدور و انتقال مالکیت غیر قانونی اموال فرهنگی (1970)....................................................................................................................... 134 1ـ موضوع و دامنة شمول ............................................................................................................ 134 2ـ مقررات شکلی و اجرایی........................................................................................................... 136 3- تعهدات دول عضو کنوانسیون................................................................................................ 138 مبحث سوم: کنوانسیون حمایت از مـیراث فرهنگی و طبیعی جهان (1972) ......... 142 1ـ موضوع و دامنة شمول ............................................................................................................ 142 2ـ ابعاد حمایت از مـیراث فرهنگی................................................................................................. 145 3ـ مقررات شکلی و اجرایی .......................................................................................................... 150 فصل دوم: سازمان‌های بین‌المللی ........................................................................................................ 152 مبحث اول: شورای بین‌المللی موزه‌ها ( ایکوم) ................................................................... 152 1ـ تعریف و اه ......................................................................................................................... 152 2ـ عضویت درون ایکوم ..................................................................................................................... 154 3ـ ارکان ایکوم ................................................................................................................................ 155 مبحث دوم: مرکز بین‌المللی مطالعه، مرمت و حفاظت از اموال فرهنگی (ایکروم) 163 1ـ تعریف و اه ......................................................................................................................... 163 2ـ عضویت درون ایکروم ................................................................................................................... 163 3ـ ارکان ایکروم ............................................................................................................................. 164 مبحث سوم: شورای بین‌المللی ابنیـه و محوطه‌های فرهنگی (ایکوموس) ................ 168 1ـ تعریف و اه ......................................................................................................................... 168 2ـ عضویت درون ایکوموس ............................................................................................................. 169 3ـ ارکان ایکوموس ........................................................................................................................ 170 نتیجه‌گیری ....................................................................................................................................................... 176 کتابنامـه ............................................................................................................................................................. 182   فصل اول: مفاهیم ومبانی از آنجا کـه هر سیـاستی با تکیـه بر تعاریف شکل مـی گیرد برداشتن گامـی درون جهت قبول تعریفی به منظور مـیراث فرهنگی ضروری بنظر مـی‌رسد. انتخاب کلمات یک تعریف، کار حساس وقابل تأملی هست زیرا هر کلمـه یـا عبارت مـی‌تواند عاملی تعیین کننده درشناسایی، ارزیـابی وحفاظت از بقایـای تاریخی باشد. همچنین عوامل مـهمـی درون هر تعریف وجود دارد کـه کلمات کلیدی انتخابی به منظور آن حتما توانایی پاسخگویی بـه جنبه‌های مختلف آن را داشته و حتی المقدور متضمن آگاهی‌های لازم درون آن وجه باشند. درون این مبحث برآنیم که تا با شناخت مفاهیم مربوطه، تعاریف ارائه شده ازمـیراث فرهنگی را مورد مطالعه قرار دهیم. از سوی دیگر با توجه بـه نقش اساسی وفزاینده‌ای کـه شناخت مبانی هر پدیده یـا رویدادی دردرک ماهیت و سیرتکاملی آن دارد، مبحث دوم بـه بررسی این موضوع اختصاص یـافته است.   مبحث اول : تعاریف مـیراث فرهنگی 1- معنی زبان شناسانـه ( فیلولوژیک) از آنجا کـه انتخاب واستفاده از لغات نقش مـهمـی درون بیـان مفاهیم پنـهانشان دارد،ابتدا معنی زبان شناسانـه لغات مربوط بـه مـیراث فرهنگی را کـه در انگلیسی،فرانسه،عربی وفارسی مورد استفاده قرار مـی گیرد بررسی مـی‌نماییم.   در انگلیسی،اصطلاحاتی چون Heritage، Cultural Heritage، Relics، Remains، Patrimony و Property بـه کار مـی‌آیند. بر طبق فرهنگ لغات Historical Principles (آکسفورد ،1888) Heritage درون قرون گذشته بـه اشکال متفاوتی چون: heritage، eritage،
erytage و غیره بکار مـی رفته است.که همگی از ریشـه لاتین Hereditagium مـی باشند بـه معنی :«.. آنچه بـه ارث رسیده یـا ممکن هست برسد،هر مال یـا خصوصاً ملک کـه براساس حق وراثت واگذار گردد» آنچه درون این اصطلاح واضح بـه نظرمـی‌رسد، آن هست که مال از گذشته بـه ارث رسیده است. کلمة Relic کـه از Reliquias درون لاتین بدست مـی‌آید،به معنی :«در موارد استفاده مذهبی، بخصوص درون کلیساهای یونان وکاتولیک روم :برخی اشیـاء همچون قسمتی ازبدن یـا لباس،یک قطعه موردمصرف شخصی یـا نظایر آن کـه به عنوان یـادبود از یک قدیس، شـهید یـا فرد روحانی دیگری باقی مانده و به دقت از آن نگهداری کرده و محترم ومقدس داشته مـی‌شود»، ونیز «چیزی نفیس یـا قیمتی» و «هر چه کـه به عنوان یـادگاری یـا یـادبود از یک شخص، یک چیز، یک مکان نگه داشته شود؛یک یـادمان.» remains یعنی:«آنان کـه از مـیان تعدادی از اشخاص باز مانده،نجات یـافته یـا باقی مانده ‌اند؛باقیمانده یـا الباقی» و «یک اثر مادی (عتیقه یـا غیرآن )، یک بنا یـا ساختمان قدیمـی یـا ساخته‌ای دیگر؛ وشیئی کـه از زمانـهای گذشته بـه دست آمده است.» Patrimony یعنی :دارایی یـا یک ملک کـه از پدر یـا جد شخصی بـه اورسیده؛ مـیراث، وراثت. Property یعنی: وضعیتی ازتعلق یـا متعلق بـه بعضی اشخاص بودن و «مالک چیزی بودن، چیزی را تملک ،حق(بخصوص حق انحصاری) تصرف، استفاده ،یـا درون اختیـار گرفتن هر چیز (معمولاً شیئی مادی و محسوس) ، دارندگی ،مالکیت.» در فرانسه کلمات مشابهی با همان ریشة مشترک انگلیسی وجود دارد، بـه استثناء (Cultorel)Bien کـه ترجمـه آن بـه انگلیسی Property یـا Goods است. در عربی کلمـه «تراث» بـه کار مـی‌رود کـه از کلمـه ارث ریشـه مـی‌گیرد. درون زبان فارسی دوکلمـه «آثار»و «مـیراث» وجود دارند کـه هر دوریشـه عربی دارند. «آثار» جمع «اثر» بـه معنی محصول فیزیکی و غیرفیزیکی بجای مانده است. درون این کلمـه انعکاس گذشته چشم‌گیر نیست، و کلمـه بیشترنشان دهندة اهمـیت آنچه کـه خلق شده مـی‌باشد و از اینروست کـه در فارسی این کلمـه اغلب با صفاتی چون تاریخی یـا فرهنگی همراه مـی‌شود. کلمة دیگر،مـیراث، یعنی آنچه بـه ارث رسیده هست که بسیـار مشابه Heritage درون انگلیسی است. اگر چه بدون اضافه نمودن کلمات توضیحی نیز قابل درک مـی‌باشد، اما همچون Heritage درون انگلیسی، اغلب بـه همراه کلمـه «فرهنگ» بـه کار مـی‌رود. کلمـه Property انگلیسی و Bien فرانسوی یـادآور مفهوم گذشته نیستند،در حالی کـه سایر کلمات بـه آنچه کـه مـیراث گذشته است، رجوع داده مـی‌شوند. درون مدارک یونسکو اغلب این دوکلمـه،(Property) و Bein بکار رفته اند. اگر چه مـی توان چنین فرض کرد کـه این امر موجب ارتباط حال و گذشته مـی‌گردد و موارد وسیعتری از پدیده‌های فرهنگی را تحت پوشش قرار مـی‌دهد. 2- مـیراث فرهنگی بـه مفهوم عام: در دستیـابی بـه یک تعریف به منظور مـیراث فرهنگی، لازم هست که معیـارهای مشخصی مورد توجه قرار گیرند. در این ارتباط سه معیـار اصلی پیشنـهاد مـی‌شود، شیئیت، قدمت و پیـام انسانی این معیـارها مـی‌توانند ما را بـه این مضمون نزدیک نمایند کـه : هرپدیده‌ای ( اعم از منقول و غیرمنقول و آنچه کـه مـیراث مادی و معنوی[1] خوانده مـی‌شود) کـه قدمتی دارد (طول این قدمت نسبی است) و واجدپیـامـی انسانی هست ( یـا چیزی از انسانـهای گذشته به منظور عرضه دارد) شایسته هست که بعنوان «مـیراث فرهنگی» خطاب گردد. نتیجتاً نادیده گرفتن هر یک از این سه عامل موجب انحراف جدی درون استخدام اصطلاح مـیراث فرهنگی به منظور بیـان مقصود مـی‌شود.در توضیح امر برآنیم که تا هر یک از این ملاک ها را به منظور شناسایی مـیراث فرهنگی تبیین نماییم. الف ) شیئیت: اگر شیئیت مـیراث فرهنگی مورد تأکید است، نـه بـه این دلیل کـه ممکن هست مـیراث فرهنگی بعنوان چیزی ذهنی تصور شود چرا کـه بدیـهی است، ما چیزی را بعنوان مـیراث فرهنگی تلقی مـی‌کنیم کـه بنحوی بـه منصه ظهور رسیده باشد، بلکه معیـاری هست جهت بازیـابی. بدین معنا کـه این مورد از شاخص‌های مـیراث فرهنگی نیست بلکه یک معیـاربرای کمک بـه شناسایی آن است. به نظر مـی ‌رسد کـه مواجهه مستقیم با بقایـای تاریخی و برخورد با عینیت آن بـه انسان نوعی شـهود اعطا مـی‌کند،نوعی دریـافت استنتاجی خاص کـه از خواندن تاریخ یـا توضیح شفاهی حاصل نمـی‌شود. با قدری تأمل درون قرآن کریم درون مـی‌یـابیم کـه در کنار روشـهای منطقی به منظور جستجوی حقیقت، قرآن بشررا بـه سفر ودیدن آثار دعوت مـی‌نماید.[2] از سویی مرور تجارب شخصی بـه ما نشان مـی‌دهد کـه در مواجهه با اصل یک تابلوی نقاشی یـا شنیدن اجرای زنده یک قطعه موسیقی که تا چه حد واکنشی متفاوت داشته ‌ایم. بدین معنا کـه مشاهده حضور فیزیکی یک اثردر یک موزه یـا درون محوطه تاریخی موجب افزایش قدرت مواجهه و توجه بیشترمـی‌گردد. باید بـه یـاد داشت کـه بیشتر آثار باقیمانده، بعنوان یک اثر هنری خلق نشده‌اند، بلکه بـه جهت گذر سالهای بسیـار تأثیر ژرفی بر بیننده مـی‌گذارند. بنابراین معیـار شیئیت، امکان تجربه‌ای بی بدیل را به منظور مخاطب فراهم مـی‌نماید بدین معنا کـه شـهود مستقیم گذشته را ممکن و امکان گفتگوی روحی با پیشینیـان را تسهیل مـی‌نماید. ب) ‌قدمت : دومـین معیـار پیشنـهادی به منظور تبیین مـیراث فرهنگی، قدمت است. مساله قدمت به منظور مطالعه گذشته بسیـار با اهمـیت هست زیرا این عنصر ضمن اینکه موفقیت اثر را درون تاریخ تعیین کرده واطلاعات با ارزشی را ارائه مـی‌نماید، حس خاصی را درون مشاهده برمـی‌انگیزاند. بی شک گذشته نقش مـهمـی درزندگی روانی انسان‌ها ایفا مـی‌کند.بسیـاری از رویکردهای عاطفی بـه گذشته ناشی از قدمت بـه ارث رسیده درون اشیـاء تاریخی مـی‌باشد. دراین راستا آن قابل ذکر هست اینکه مقدار فاصله با گذشته کـه حس قدیمـی بودن را مـی‌آ‏فریند،نسبی هست وواضح هست که به منظور آنچه مـیراث نامـیده مـی‌شود،حداقل سنی حتما وجود داشته باشد.لیکن شایـان ذکر هست که قرآن کریم نیز طول زمان مشابهی بعنوان یک مقیـاس به منظور تعیین آنچه کـه قدیمـی یـا از گذشته هست ارائه مـی‌نماید.[3] در مـیان سه معیـار پیشنـهادی این قدمت هست که ما را بـه گفتگو ودرک پیـام پیشینیـان دعوت مـی‌نماید. لذا اگر عامل قدمت را حذف کنیم، چیزی بعنوان مـیراث فرهنگی باقی نخواهد ماند. این حس بنحوی ترکیب شگفتی،حسرت، تحسین ورضایت هست زیرا حقیقتاً بزرگترین افتخار یک اثر باستانی درون اجزای بکار رفته نیست بلکه شکوه آن درون قدمت وحس عمـیقی هست که بـه انسان تلقین مـی‌شود.» ج) پیـام انسانی: برای آنچه مـیراث فرهنگی خوانده مـی‌شود، بیش از شیئیت و قدمت، حمل یک پیـام ضروری است. بـه بیـان دیگر هر شیئی تاریخی کـه فاقد پیـامـی باشد،مـیراث فرهنگی شمرده نمـی شود لیکن بطور مسلم هزاران سنگ بر روی سنگهای دیگری قراردارند کـه ما آنان را مـیراث فرهنگی مان نمـی‌دانیم. درون حقیقت بسیـاری از بقایـای معماری کهن ما ازسنگهای برهم استوار تشکیل یـافته اند.آنچه آنـها را با ارزش مـی‌سازد شرحی هست راجع بـه «چرایی» و «چگونگی» خلق این آثار. بنابراین ردپای انسانـها بر روی هر تکه ازمـیراث فرهنگی هست که آن را درون برابردیگر بقایـای گذشته قابل شناسایی کرده و به آن اجازه مـی‌دهد کـه «فرهنگی» خوانده شود.پس آنچه را کـه ما پیـام مـی‌خوانیم، عامل فرهنگی یـا اثرانسان[4] هست که بر پدیده‌ها انعکاس یـافته و ارزش مطالعاتی آن درون فهم پیشینیـانمان است. با پیوند سه معیـار پیشنـهادی مـیراث فرهنگی چنین تعریف مـی‌گردد:«ردپای انسان درون طول تاریخ کـه حامل پیـامـی انسانی است» اشیـایی است: ردپای انسان، شامل آثار منقول وغیرمنقول، مادی و معنوی، با نمود فیزیکی وقابل ادراک با حواس، حامل ارزشـهای علمـی که واجدقدمت: امری نسبی، نمایـانگر تحول انسان، کل مسیر تاریخ را پوشش مـی‌دهد، حسی از تداوم را عرضه مـی‌کند وارائه گر ارزشـهای تاریخی است. و دارای پیـامـی انسانی است: کـه با تاریخ نوشتاری بدست نمـی‌آید ولی نشانگر بسیـاری حقایق تاریخی معتبر است، درون تماس مستقیم قابل دریـافت است، حسی از هویت را القا کرده و ارائه دهنده ارزشـهای عاطفی است.[5] 3- مفهوم خاص مـیراث فرهنگی (مـیراث فرهنگی معنوی) مـیراث فرهنگی معنوی بنیـادی‌ترین جنبه های حیـات اجتماعی و فکری ملت ها ،منشاء هویت‌ها، تنوع و خلاقیت است.فرایندی هست که باعث مـی‌شود مردم یک روستا، گروه یـا ملت، گرد هم جمع شده و اثر فرهنگی را خلق نمایند. این فرایند بعضاً مـهم تر از خود   شیء یـا رویداد است.[6] این نوع مـیراث غیرملموس و معنوی هست وشامل مجموعه مظاهری هست که اگر چه وجود خاصی ندارند اما جلوه های مادی آنـها قابل درک و در دسترس است. تفسیر یـافته‌های باستان شناسی، جلوه های معنوی این مـیراث با ارزش را درون اختیـار قرار مـی‌دهد، به منظور نمونـه مجسمـه سفالی ونوس کـه در دوره‌ای اززندگی مادر شاهی ساکنان فلات ایران اعتقاد بـه الهه باروری یکی از باورداشت های جمعیت ساکن را تشکیل مـی‌داد،مورد احترام بود وهمزمان درون چند نقطه از کشورمان مانند خوزستان و مناطقی ازآناتولی درون کاوش‌های علمـی بدست آمده است.[7] به این ترتیب: «رویـه ها ،معرف ها،دانش ها و مـهارت ها ،ابزار،اشیـاء ،آثار هنری و مکانـهایی کـه اجتماعات وافراد، آن را مـیراث معنوی خود تلقی مـی‌کنند، با اصول حقوق بشر پذیرفته شده درون جهان، یعنی برابری، تداوم، استمرار و احترام متقابل مـیان اجتماعات فرهنگی سازگاراست. بـه اجتماعات حس تداوم هویت مـی‌بخشد و اجتماعات نیز درپاسخ بـه شرایط محیطی، تاریخی و یـا زیست خود بطور مستمر آن را بازسازی مـی کنند.»[8] پیش نویس مقدماتی کنوانسیون حفظ مـیراث فرهنگی معنوی، ویژگیـها و مصادیق این نوع از مـیراث را بدین شرح عنوان مـی نماید:     مـیراث معنوی یک جریـان تاریخی هست که که تا دورة معاصر حیـات دارد و متحول و متکامل رو بـه آینده مـی‌رود. - بـه روش روایی وسنتی از نسلی بـه نسل دیگر منتقل مـی‌شود. - معیـارهای ارزشی مورد احترام جامعه خودرا بـه همراه دارد. - قانونمند و بهنجار است. - دارای مولفه‌های فرهنگی ومعنوی است. - موجب خلاقیتهای صوری و مادی مـی‌شود ( از گذشته که تا حال و آینده) بدین ترتیب مـیراث معنوی کـه گنجینـه زنده بشری بـه شمار مـی‌رود، بازتاب مجموعه‌ای از فرایندهای ذهنی هست که دریک جامعه ودر دوره‌های گوناگون تاریخی شکل مـی‌گیرد و با اصولی ثابت وقابل شناخت بـه خلاقیت‌های صوری و مادی منجر شده و پیوسته بازتابی از نیـازها و نیز پاسخ بـه آن نیـازها را درون خود دارا است.هنجارها وقانونمندی‌های این مجموعه پیوسته بگونـه‌ای ناخودآگاه، روایی وسنتی از نسلی بـه نسل دیگر منتقل و آموخته شده ومعیـارهای ارزشی آنـها همـیشـه مورد احترام جمعی قرار مـی‌گیرد. از این روی مصادیق مـیراث فرهنگی معنوی عبارتند از : - زبان : شامل گویش ها - دانش سنتی : شامل فناوری سنتی ( طب سنتی، معماری سنتی، نجوم سنتی و… ) - اساطیر : شامل باورداشت ها واعتقادات، تاریخ روایی، آیین ها و مراسم - فولکلور :شامل نمودهای روایی (قصه ها و ادبیـات روایی) ،نمودهای موسیقیـایی (موسیقی سنتی،ترانـه ها و آوازهای سنتی)،نمودهای حرکتی (حرکات موزون، نمایش سنتی و اشکال گوناگون نمایش‌های آیینی و…)[9] - نمودهای مادی (صنایع دستی: طرح ‌ها و نمادهای سنتی، مجسمـه سازی، سفال ونساجی ، فرش و … ) 4- تعریف مـیراث فرهنگی درون قوانین ایران: ماده 1 قانون راجع بـه حفظ آثار ملی مصوب 1309، درون بیـان مفهوم مـیراث فرهنگی از عنوان «آثار ملی» و به شرح ذیل یـاد نموده بود: «به کلیـه آثار صنعتی، ابنیـه واماکنی کـه تا پایـان دوره زندیـه درون مملکت ایران احداث شده اعم از منقول وغیرمنقول اطلاق مـی‌شود.» تعریف مذکور آثار ملی همچون بناهها،ساختمانـها یـا اشیـایی کـه از زمان قاجاریـه بـه بعد ساخته شده بود را شامل نمـی‌شد، لذا قانونگذار، تعریف آثار ملی را، با اجازه‌ای کـه عملاً بـه وزارت فرهنگ وهنر سابق داده بود، توسعه بخشید و تمامـی آثار غیر منقول کـه از نظر تاریخی یـا شؤون ملی واجد اهمـیت بودند، صرفنظر از تاریخ ایجاد و پیدایش، با تصویب شورای وزارتخانـه مزبور، جزء آثار ملی قلمداد شده و به ثبت رسیدند.[10] بالاخره با تصویب قانون اساسنامـه سازمان مـیراث فرهنگی کشور بـه تاریخ 28 تیر ماه 1367، قانونگذار ایران آخرین وجدیدترین تعریف قانونی را درون خصوص شناسائی مـیراث فرهنگی کشور ارائه نمود. ماده یک قانون[11] درون زمـینـه تعریف مـیراث فرهنگی مقرر مـی‌دارد: « مـیراث فرهنگی شامل آثار باقیمانده از گذشتگان هست که نشانگر حرکت انسان درون طول تاریخ مـی‌باشد و با شناسائی آن زمـینـه شناخت هویت و خط حرکت فرهنگی اومـیسر مـی‌گردد و از این طریق زمـینـه‌های عبرت به منظور انسان فراهم مـی‌آید..» در مقام بررسی اجمالی این تعریف، حتما بگویم کـه این تعریف بسیـار کلی و عام از مـیراث فرهنگی هست که خالی ازابهام نمـی باشد. چرا کـه معلوم نیست مثلا قید «آثار» درون این تعریف شامل چه اموالی مـی‌گردد؟ آیـا ابنیـه و اماکن و مصنوعات صنعتی را درون بر مـی‌گیرد؟آیـا شامل هردواموال منقول و غیرمنقول مـی‌گردد؟ همچنین قید « باقیمانده از گذشتگان » نیز ابهام برانگیز است، زیرا قید مزبور مدت زمان معینی را تعیین نمـی‌نماید فلذا تعریف فوق شامل آثار افرادی کـه به تازگی از دنیـا رفته‌اند، مـی‌گردد درون حالیکه اساساً نباید چنین باشد. همچنین ابهام عبارت «…که نشانگر حرکت انسان درون طول تاریخ مـی‌باشد و با شناسائی آن زمـینـه شناخت هویت وخط حرکت فرهنگی اومـیسر مـی‌گردد و از این طریق زمـینـه‌های عبرت به منظور انسان فراهم مـی‌آید.» ، نیز قابل توجه مـی‌باشد. فلذا، جهت رفع این نقیصه پیشنـهاد مـی‌گردد جهت تعیین چه اینکه اموالی جزو مـیراث فرهنگی محسوب مـی‌گردند، با توجه بـه آنچه درون قسمتهای قبلی درون خصوص تعریف قانونی اشیـاء عتیقه و مـیراث فرهنگی بیـان و مطرح گردید، همچنین با استفاده از نظریـات کارشناسان رسمـی و تجارب سازمان مـیراث فرهنگی، نسبت بـه حل مشکل اقدام گردد. [12] 5- تعریف مـیراث فرهنگی درون کنوانسیون‌های بین المللی: الف )‌تعریف اموال فرهنگی درون قرارداد حمایت از اموال فرهنگی هنگام جنگ: در این قرارداد اموال زیر قطع نظر از منشاء ومالک آنـها اموال فرهنگی محسوب مـی‌گردد: 1- اموال منقول وغیرمنقول کـه برای فرهنگ ملل دارای اهمـیت زیـادی مـی‌باشد از قبیل آثار معماری- هنری یـا تاریخی- مذهبی یـا غیرمذهبی- مناظر باستانی مجموع ساختمان‌هائی کـه از این حیث دارای ارزش تاریخی یـا هنری مـی‌باشد. آثار هنری و نسخ خطی و کتب وسایر اشیـاء کـه دارای ارزش هنری- تاریخی یـا باستان شناسی باشد و همچنین مجموعه‌های علمـی و مجموعه‌های مـهم کتب و اسناد ونمونـه های تقلیدی اموال مذکور درون فوق. کتابنامـه الف) منابع فارسی: 1) کتب 1- قرآن مجید 2- بندرریگی، محمد،فرهنگ لغت عربی بـه فارسی،تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ دوم،1382 3- بوزیـه، لوکوز، چهارمـین کنگره بین‌المللی معماری مدرن، ترجمـه محمد منصور فلامکی، انتشارات دانشگاه تهران، خرداد 1355. 4- پازوکی، ناصر، اهمـیت مطالعه تاریخ و آثار و احوال گذشتگان از دیدگاه اسلام، آموزش مـیراث فرهنگی، چاپ اول، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، 1376. 5- پرز دکوئه‌یـار، خاویر، تنوع خلاق ما، انتشارات یونسکو، 1998. 6- توحیدی فائق، تعریف فرهنگ و تمدن و مـیراث فرهنگی، تهران، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، چاپ اول، 1376. 7- جعفری لنگرودی، محمدجعفر، فلسفه فرهنگ و هنر، تهران، انتشارات گنج دانش، تابستان 1370. 8- حجت،مـهدی، مـیراث فرهنگی درون ایران (سیـاست‌ها به منظور کشور اسلامـی)، تهران،انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، چاپ اول، 1380 9- حییم،سلیمان، فرهنگ بزرگ انگلیسی بـه فارسی، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ دوازدهم،1378 10- ضیـایی بیگدلی، محمد رضا، حقوق جنگ، تهران، انتشارات دانشگاه علامـه طباطبائی ، چاپ اول، 1376. 11- عمـید، حسن، فرهنگ فارسی عمـید، جلد اول ، تهران، انتشارات سپهر ، چاپ سیزدهم، 1377. 12- مدنی، سید جلال‌الدین، حقوق اساسی و نـهادهای اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، تهران انتشارات علامـه طباطبائی، چاپ چهارم، 1375. 13- مصفا، نسرین و دیگران، راهنمای سازمان مـیراث فرهنگی ملل متحد، جلد دوم، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، 1374. 14- منصور زاده، یوسف، پیدایش حیـات و فرهنگ، تهران، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، چاپ اول، 1376. 15- ، سید احمد، جنگ تحمـیلی و مـیراث فرهنگی، تهران، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، 1370. 16- موسی، سید محمود، تاریخچه مطالعات و شناخت مـیراث فرهنگی درون ایران، تهران، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور ، چاپ اول، 1376. 17- نوربها، رضا، نگاهی بـه قانون مجازات اسلامـی، تهران، نشر مـیزان، چاپ اول، 1370. 18- نیرنوری، عبدالمجید، سهم ارزشمند ایرانیـان درون تمدن جهان، تهران، انجمن مفاخر فرهنگی، چاپ اول، 1375. 2) قوانین و مقررات 1- قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1358 با اصلاحیـه 1368. 2- قانون اساسی چین مصوب 1982. 3- قانون اساسی سوریـه . 4- قانون اساسی کانادا مصوب 1982. 5- قانون اساسی کره جنوبی. 6- قانون اجازه قبول عضویت قطعی ایران بـه سازمان تربیتی 7 علمـی و فرهنگی ملل متحد مصوب 1327. 7- قانون اخذ بیت ریـال عوارض از هر تن سیمان بـه نفع انجمن آثار ملی مصوب 1346. 8- قانون اراضی شـهری مصوب 1366. 9- قانون اساسنامـه سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1367. 10- قانون استفاده مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی از معافیت‌های گمرکی مصوب 1350. 11- قانون اصلاح بند «ج» لایحه قانونی راجع بـه کاخ‌ها نیـاوران و سعدآباد و نحوه ارزیـابی و نگهداری اموال مربوطه و الحاق 4 تبصره بـه آن مصوب 1360. 12- قانون الحاق ایران بـه پروتکل دوم کنوانسیون 1945 لاهه درون خصوص حمایت ازاموال فرهنگی درون صورت بروز مخاصمـه مسلحانـه مصوب 1380. 13- قانون الحاق ایران بـه کنوانسوین اتخاذ تدابیر لازم به منظور ممنوع و جلوگیری از ورود، صدور و انتقال مالکیت غیر قانونی اموال فرهنگی مصوب 1353. 14- قانون الحاق ایران بـه کنوانسیون حمایت از اموال فرهنگی بـه هنگام جنگ مصوب 1337. 15- قانون الحاق ایران بـه کنوانسیون حمایت از مـیراث فرهنگی و طبیعی جهان مصوب 1353. 16- قانون الحاق دولت جمـهوری اسلامـی ایران بـه کنوانسیون بین‌المللی کمک‌های متقابل اداری بـه منظور پیشگیری، تجسس و جلوگیری از تخلفات گمرکی و پیوست شماره 11 آن مصوب 1376. 17- قانون الحاق یک تبصره بـه عنوان تبصره 2 بـه قانون الزام تخلیـه ساختمان‌های وزارتخانـه‌های فرهنگ و آموزش عالی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مؤسسات وابسته و دانشگاه‌ها کـه در اختیـار سایر وزارتخانـه و ارگان ‌ها مـی‌باشد مصوب 1376. 18- قانون برنامـه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1368. 19- قانون برنامـه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1379. 20- قانون برنامـه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1383. 21- قانون برنامـه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1373. 22- قانون بودجه کل کشور مصوب 1380. 23- قانون تأسیس سازمان جمع‌آوری و فروش اموال تملیکی و اساسنامـه آن مصوب 1370. 24- قانون تأسیس شورایعالی شـهرسازی و معماری ایران مصوب 1351. 25- قانون تشکیل هیأت‌های امنا دانشگاه‌هها و مؤسسات آموزش علمـی و پژوهشی مصوب 1367. 26- قانون تشکیل دادگاه‌های عمومـی و انقلاب مصوب 1357. 27- قانون تشکیل سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1364. 28- قانون ثبت آثار ملی مصوب 1352. 29- قانون خرید اراضی و ابنیـه و تأسیسات به منظور حفظ آثار تاریخی مصوب 1347. 30- قانون راجع بـه جلوگیری از انجام اعمال حفاری‌های غیر مجاز مصوب 1358. 31- قانون راجع بـه حفظ آثار ملی مصوب 1309. 32- قانون راجع بـه کاخ‌های نیـاوران و سعد‌آباد و نحوه ارزیـابی و نگهداری اموال مربوطه مصوب 1359. 33- قانون شـهرداری مصوب 1334. 34- قانون مالیـات‌های مستقیم مصوب 1366. 35- قانون مجازات اخلال‌گران درون نظام اقتصادی کشور مصوب 1369. 36- قانون مجازات اسلامـی مصوب 1370. 37- قانون مدنی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1307. 38- قانون معافیت ابنیـه و اماکنی کـه در زمره آثار ملی بـه ثبت رسیده‌اند از پرداخت عوارض شـهرداری مصوب 1371. 39- قانون معافیت ادارات دولتی ار پرداخت حق‌الثبت و نیم عشر اجرایی مصوب 1334. 40- قانون معافیت گمرکی کالاهای دانشگاه‌های کشور مصوب 1344. 41- قانون نحوه خرید و تملک اراضی و املاک به منظور اجرای برنامـه‌های عمومـی، عمرانی و نظامـی دولت مصوب 01358. 42- قانون نوسازی و عمران شـهری مصوب 1347. 43- آیین‌نامـه اجرایی بند 9 ماده 3 قانون اساسنامـه سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1369. 44- آیین‌نامـه اجرایی قانون ثبت املاک و اسناد کشور مصوب 1317. 45- آیین‌نامـه اجرایی قانون خرید اراضی و ابنیـه و تأسیسات به منظور حفظ آثار تاریخی مصوب 1351. 46- آیین‌نامـه اجرایی قانون راجع بـه حفظ آثار ملی مصوب 1311. 47- آیین‌نامـه اجرایی قانون زمـین شـهری مصوب 1367. 48- آیین‌نامـه داخلی هیأت امنا پژوهشگاه سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1375. 49- آیین‌نامـه نحوه انتخاب و بر کناری و شرایط و حدود و اختیـارات و وظایف امـین یـا هیأت امنا اماکن مذهبی و موقوفات مصوب 1365. 9- اساسنامـه انجمن‌های مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1373. 50- اساسنامـه پژوهشگاه سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1375. 51- اساسنامـه مرکز آموزش عالی مـیراث فرهنگی مصوب 1369. 52- مصوبه شورایعالی اداری درون خصوص انتقال سازمان مـیراث فرهنگی بـه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی مصوب 1372. 53- مصوبه هیأت وزیران درباره ممنوعیت صدور هر گونـه اشیـاء عتیقه و هنری و زر و سیم مصوب 1358. 10- آیین‌نامـه اجرایی بند «ج» ماده 166 قانون برنامـه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1380. 3) مقالات 1- بحرالعلومـی، فرانک‌و دیگران، «موزه‌هادر منطقه‌های زلزله‌خیر» ، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 21، بهار و تابستان 1378. 2- پوربابایی، فرحناز، «نگهداری و حفظ مـیراث فرهنگی»، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 22، زمستان 1378. 3- جوهری، محمدرضا، «ایکوم و اجلاس هجدهم آن درون ملبورن استرالیـا»، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 22. زمستان 1378. 4- جی اوکیف، پاتریک، «سیـاست‌ها و خط‌مشی‌های موز‌ها درون خرید و تصاحب اشیـاء فرهنگی و تاریخی و نقش کنوانسیون 1970 یونسکو درون تبیین آنـها»، ترجمـه مصطفی رضا زادگان، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 21، بهار و تابستان 1378. 5- چراغچی، سوسن، «منشورهای بین‌المللی درون حفاظت از مـیراث فرهنگی»، فصلنامـه علمـی، فنی و هنری اثر، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، شماره 32-31، 1379. 6- حقانی، مـهری، «مـیراث فرهنگی زیر غبار فراموشی»، روزنامـه ایران، سال هفتم، شماره 1863، چهارشنبه 3/5/1380. 7- شریفی نارانی، عباس، «استرداد اموال فرهنگی ایران»،فصلنامـه مـیراث فرهنگی، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، سال دوم، شماره 4-3، پائیز 1370. 8- صمدی، یونس، «نگاهی بـه کنوانسیون 1954 درون مورد حفاظت از مـیراث فرهنگی درون زمان جنگ» فصلنامـه علمـی، فنی و هنری اثر، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، شماره 30-29، 1377. 9- کریمـی، اصغر، «تلاش به منظور احیـاء کمـیته ملی ایکوموس ایران»، فصلنامـه علمـی، فنی و هنری اثر، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، شماره 32-31 ، 1379. 10- ملکی تبار، مجید، «نقش موزه‌ها درون توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی»، فصلنامـه‌موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 22 ، زمستان 1378. 11- نوربها، رضا، «بررسی قرارداد حمایت از اموال فرهنگی، مجله حقوقی»، انتشارات دفتر خدمات حقوقی جمـهوری اسلامـی ایران، شماره 16 و 17، 1380. 12- وحدتی، مـهرداد، «موافقت نامـه مـیراث جهانی»، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگ کشور، شماره 21، بهار و تابستان 1378. 13- یوکیلتو، یوکا، «استانداردها، اصول و منشورهای بین‌المللی حفاظت»، ترجمـه سوسن چراغچی، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 21 ، بهار و تابستان 1378. 4) رسالات 1- زحمتکش لاشیدانی، مجید، حفاظت از مـیراث فرهنگی و حقوق بین‌المللی، رساله کارشناسی ارشد، مجتمع آموزش عالی قم، سال تحصیلی 81. 2- شکرامرجی، ایوب، حمایت کیفری از مـیراث فرهنگی درون حقوق ایران، رساله کارشناسی ارشد، مجتمع آموزش عالی قم، سال تحصیلی 79. 3- عبدالله کرمـی، هاشم، بررسی بزه قاچاق اشیـاء عتیقه درون قوانین و مقررات ایران، رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، سال تحصیلی 73. 4- کامـیار، غلامرضا، حمایت کیفری از آثار مذهبی، ملی و تاریخی، رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه شـهید بهشتی، سال تحصیلی 74.   تعداد صفحات:186 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

رضا مقصودی

يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۱۸ ب.ظ

دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون قانون تعزیرات حکومتی   فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمـه ............................................................................................................ 1 فصل اول کلیـات ........................................................................... 7 مبحث اول: تاریخچه جرایم بهداشتی ، درمانی و دارویی............. 8 گفتار اول- دوران باستان..................................................................... 9 گفتار دوم- دوران اسلامـی................................................................... 13 گفتار سوم- تاریخچه جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون حقوق ایران.. 17 مبحث دوم- ماهیت جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی و تفاوت آن با تخلفات انتظامـی ............................................................................ 20 گفتار اول- مفهوم جرائم بهداشتی، درمانی و دارویی.............................. 21 الف) مفهوم جرایم بهداشتی........................................................... 21 ب) مفهوم جرایم درمانی ............................................................. 23 ج) مفهوم جرایم دارویی............................................................... 25 گفتار دوم- ارکان تشکیل دهندة جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی.......... 26 الف) عنصر قانونی ....................................................................... 27 ب) عنصر مادی ........................................................................... 29 ج) عنصر معنوی .......................................................................... 31   فهرست ب گفتار سوم- تفاوت جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی با تخلفات انتظامـی ........ 34 الف) تعریف تخلفات انتظامـی ....................................................... 34 ب) تفاوت جرم با تخلف انتظامـی................................................... 35 ج) تخلفات انتظامـی درون امور پزشکی و دارویی ............................... 38 مبحث سوم- جایگاه جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون تقسیم بندی جرایم 41 گفتار اول- جایگاه جرایم بهداشتی درمانی و دارویی درون طبقه بندی حقوق جزای اختصاصی ..................................................................... 41 گفتار دوم- جایگاه جرایم بهداشتی ، درمانی و دارویی از نظر مطلق و مقید بودن........ 43 فصل دوم- مصادیق جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون قانون تعزیرات حکومتی.. 49 مبحث اول- مصادیق جرایم بهداشتی....................................... 50 گفتار اول- جرایم مربوط بـه بهداشت محیط........................................... 51 الف) جرایم علیـه بهداشت عمومـی................................................... 51 ب) جرایم مربوط بـه بهداشت اماکن عمومـی .................................... 55 ج) جرایم مربوط بـه بهداشت مراکز تهیـه و تولید و نگهداری و توزیع مواد خوردنی، آشامـیدنی، آرایشی و بهداشتی................................................ 59 گفتار دوم- جرایم مربوط بـه تهیـه، توزیع،‌‌ نگهداری و فروش مواد خوردنی، آشامـیدنی، آرایشی و بهداشتی.............................................................. 62
فهرست ج الف) جرایم مربوط بـه تهیـه و تولید مواد خوردنی، آشامـیدنی،‌ آرایشی و بهداشتی..................... 63 ب) جرایم مربوط بـه توزیع، عرضه و فروش مواد خوردنی،‌ آشامـیدنی، آرایشی و بهداشتی .......... 72 مبحث دوم- مصادیق جرایم درمانی......................................... 78 گفتار اول- جرایم مربوط بـه مداخلة‌ غیر مجاز درون امور پزشکی و درمانی . 79 گفتار دوم- جرایم مربوط بـه خودداری از پذیرش و ارائه خدمات بـه بیماران .......... 89 گفتار سوم- جرایم مربوط بـه اعمال سودجویـانـه درون حرفة پزشکی............. 96 گفتار چهارم – جرایم مربوط بـه عدم رعایت ضوابط و مقررات حرفه ای . 106 مبحث سوم- مصادیق جرایم دارویی........................................ 113 گفتار اول- جرایم مربوط بـه مداخله غیرمجاز درون امور دارویی ................. 114 گفتار دوم- جرایم مربوط بـه سودجویی درون امور دارویی.......................... 117 گفتار سوم- جرایم مربوط بـه خودداری متصدیـان امور دارویی از ارائه خدمات........ 121 گفتار چهارم- جرایم مربوط بـه تخلف از ضوابط و مقررات دارویی ........ 125 فصل سوم- مجازات جرایم بهداشتی،‌ درمانی و دارویی درون قانون تعزیرات حکومتی و مراجع صالح به منظور رسیدگی بـه این جرایم................................................. 135 مبحث اول مجازات جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی................. 136 گفتار اول- تعریف مجازات و انواع آن درون حقوق جزای ایران.................. 136 الف) مفهوم مجازات....................................................................... 136 ب) انواع مجازات درون حقوق جزای ایران........................................... 138 فهرست د گفتار دوم- ماهیت مجازات جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی................ 142 گفتار سوم- انواع مجازات جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی در قانون تعزیرات حکومتی................................................................. 147 گفتار چهارم – تخفیف، تشدید و تبدیل مجازات در جرایم بهداشتی،‌ درمانی و دارویی .................................................. 153 الف) تخفیف مجازات................................................................. 153 ب) تشدید مجازات.................................................................... 154 ج) تبدیل مجازات........................................................................ 156 گفتار پنجم- مجازات شرکت و معاونت درون جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی............ 157 مبحث دوم- مراجع صالح رسیدگی کننده جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی و نحوة حل اختلاف درون صلاحیت.............................................. 159 گفتار اول- محاکم ذی صلاح به منظور رسیدگی بـه جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی........... 159 گفتار دوم- اختلاف درون صلاحیت...................................................................................... 161 نتیجه گیری ............................................................................. 176 منابع و مآخذ.................................................................................................. 179 نمودار آماری.................................................................................................. 183   فصل اول   کلیـات  
در این فصل، برخی از مباحث مقدماتی کـه آگاهی از آن به منظور ورود بـه بحث اصلی لازم و مفید هست مطرح مـی‌شود. درون مبحث اول به منظور آشنایی با تاریخچة جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی ابتدا با گذری بر تاریخ تمدن‌های کهن، دورنمای تاریخی این جرایم را درون دوران باستان مورد بررسی قرار مـی‌دهیم سپس بـه جستجوی ردپای جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون دوران اسلامـی‌خواهیم پرداخت و در نـهایت سیر تحول قوانین جزای ایران درون مورد این جرایم را بررسی خواهیم کرد. مبحث دوم بـه بررسی مفهوم جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی و بیـان جایگاه آن درون حقوق جزای ایران اختصاص یـافته است. مباحثی چون ارکان جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی و تفاوت این جرایم با تخلفات انتظامـی‌از دیگر مباحث مطروحه درون این فصل خواهد بود.     مبحث اول: تاریخچة جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی تاریخ، بستر رشد اندیشـه های بشری و منشأ شکل گیری بسیـاری از هنجارها و مقررات اجتماعی است. بسیـاری از مقررات و قوانین کنونی و پیشرفت های شگفت آور بشر مرهون تجربیـات بلند تاریخی است. آگاهی از تاریخچه قوانین و مقررات علاوه بر آن کـه انسان را با چگونگی تدوین و شکل گیری آن آشنا مـی‌سازد، او را درون درک بهتر قوانین موجود یـاری مـی‌دهد. ما درون این بحث طی سه گفتار بـه بررسی تاریخچة‌ جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی خواهیم پرداخت و با گذری بر تاریخ دوران باستان و دوران اسلامـی، جایگاه این جرایم درون آن دوران را مورد بررسی قرار خواهیم داد و پس از آن بـه تاریخچة این جرایم درون تاریخ حقوق ایران اشاره خواهیم نمود. گفتار اول: دوران باستان «بیماری» واقعیتی هست که انکار ناپذیر کـه در هر زمان و مکان و در مورد هر انسانی ممکن هست پیش آید . بـه طور قطع مـی‌توان گفت یکی از مشکلاتی کـه بشر از همان روزهای اوّل حیـات خود درون این کرة‌ خاکی با آن دست بـه گریبان بود. «بیماری» درون انواع مختلف آن بود و بشر از همان ابتدا همانند سایر مشکلات درون پی جلوگیری و رفع آن برآمد بر این اساس مـی‌توان توجه بـه درمان بیماری و راههای پیشگیری و علاج آن را از قدیمـی‌ترین دغدغه های بشر و حرفة پزشکی را نیز از کهن ترین حرفه های رایج درون جوامع بشری دانست. مطالعه تاریخ نشان مـی‌دهد کـه به موزات رشد و پیشرفت این حرفه، هنجارها و قواعدی به منظور این حرفه بـه وجود آمد و صاحبان این حـِرُف درون جوامع مختلف پیرو مقرارت خاصی قرار گرفتند. اکثر انسان های اولیـه پاکیزگی و بهداشت فردی را بیشتر بنا بـه دلایل اعتقادی و ظاهراً بـه منظور آن کـه در چشم خدایـان خود پاک جلوه کنند رعایت مـی‌د.[1] تاریخ دوران باستان نشان مـی‌دهد کـه مردم درون آن دوران، تصوّر درستی از علت پیدایش بیماریـها نداشتد و اصول تشخیص و درمان بیماری ها درون مـیان آنان بر پایة برخی عقاید خرافی و سحر و جادو استوار بود. به عقیدة آنان، بیماری بدان سبب پیش مـی‌آمد کـه بر اثر گناهی کـه مریض مرتکب شده، شیطان بـه جسم او درون مـی‌آید. و به همـین جهت پایـه معالجة بیماران بر خواندن آن اوراد و سحر و جادو قرار داشت. اگر داروهای طبی نیز بـه کار مـی‌رفت به منظور آن نبود کـه تن بیمار را پاک کند بلکه به منظور آن بود کـه شیطان بترسد و از تن بیمار بیرون رود. دارویی کـه بیشتر رواج داشت مخلوطی از چیزهایی کـه مایة‌ نفرت آدمـی‌باشد و انتخاب چنین چیزهایی بـه عنوان دارو،‌ دقیقاً بر اساس همان عقیدة ابتدایی بود.[2] به عقیدة نویسندة ‌کتاب تاریخ تمدن، خرافه پرستی مردم بیش از هر چیز دیگر، از پیشرفت علم طب جلوگیری مـی‌کرد و به همـین دلیل درون برابر اعتقاد شدید مردم بـه این کـه تشخیص مرض را بر پایة خرافات و اوهام قرار دهند و با سحر و جادو بـه معالجة آن بپردازند، پزشکان نیز کار مؤثری نمـی‌توانستند انجام دهند و در عوض، جادوگران و غیب گویـان بیش از پزشکان مورد توجه مردم بودند. بـه همـین جهت از یکسو علم پزشکی پیشرفت چندانی نکرد و از سوی دیگر مردم از توجه بـه بهداشت و پاکیزگی و نظافت بـه عنوان مـهمترین عامل ایجاد بیماری غافل ماندند. به مرور زمان این عقیده درون بین مردم بـه وجود آمد کـه بیماری ناشی از عوامل طبیعی مانند آب و هوا و محیط فیزیکی است. این پیشرفت عمده درون یونان، طی قرون پنجم و چهارم قبل از مـیلاد با کتاب «هواها، آب ها ، مکان ها» کـه تصور مـی‌شود توسط بقراط نگارش یـافته اتفاق افتاد و نمایـانگر اولین تلاش درون جهت تنظیم فرضیة‌ علمـی‌و منطقی علت بیماری بود. درون کاوش های باستان شناسی درون زمان های قبل از قرون چهارم نیز نشانـه هایی از اقدامات بهداشتی مانند آثاری از خانـه ها و تأسیسات آب و فاضلاب درون نقاط مختلف هند، مصر و آمریکای جنوبی بـه دست آمده است.[3] در مـیان قوانین و مقررات بشری، اولین قانونی کـه به طور مشخص بـه وضع مقرراتی دربارة ‌امور بهداشتی، درمانی و دارویی پرداخت قانون حمورابی بود. این قانون بـه عقیدة تاریخ نگاران، نخستین قانون نامـه‌ای هست که توسط بشر نگارش یـافته و قسمت هایی از آن بـه دست ما رسیده است.[4] حمورابی پادشاه بزرگ بابل کـه در اواخر هزارة سوم پیش از مـیلاد مـی‌زیست با قانون نامة معروف خود ، نظم و آیین ویژه ای را درون سرزمـین بابل برقرار ساخت. این قانون نامـه کـه بر روی ستونی از سنگ نوشته شده درون سال 1902 از مـیان کاوش های باستان شناسی درون شوش بـه دست آمد. در قانون حمورابی مقررات متعددی درون مورد جرایم بهداشتی و درمانی و دارویی مقرر شده بود از این زمان بود کـه فن درمان بیماران که تا حدودی از اختیـار کاهنان خارج شده و دستمزد و کیفر کارهای طبی را قانون معین مـی‌کرد. بیماری کـه پزشک را به منظور مداوا دعوت مـی‌کرد از پیش مـی‌دانست کـه برای فلان مداوا یـا عمل جراحی چه اندازه حتما حق الزحمـه بپردازد و اگر بیمار از طبقه مردم فقیر بود، دستمزد کمتری متناسب با حالت مادی وی از او مطالبه مـی‌شد. هر گاه طبیب خطا مـی‌کرد یـا کار خود را خوب انجام نمـی‌داد بایستی تاوانی بـه بیمار بپردازد و حتی درون حالتی کـه خطای فاحشی از پزشک سر مـی‌زد، انگشتان او را مـی‌بد که تا بلافاصله بعد از این نتواند حرفة خود را ادامـه دهد.[5] در ایران باستان نیز علم پزشکی ابتدا وظیفة کاهنان بود و اعتقاد بـه خرافات درون درمان بیماریـها رواج کامل داشت، کم کم حرفة پزشکی از انحصار کاهنان خارج شد. از زمان اردشیر دوم،‌ سازمان منظمـی‌برای پزشکان و جراحان پیدا شد و مزد آنان را قانون مطابق مقام اجتماعی بیماران تعیین مـی‌کرد. طبیبان تازه کار حرفة خود را با معالجة کافران و بیگانگان آغاز مـی‌د.[6] توجه بـه بهداشت و پیشگیری از بیماری ها نیز درون مـیان ایرانیـان باستان وجود داشت. ویل دورانت درون این باره مـی‌نویسد: «ایرانیـان پاکیزگی را بعد از زندگی،‌ بزرگترین نعمت مـی‌دانستند و چنان مـی‌پنداشتند کـه کار نیکو چون از دست ناپاک سر زند ارزشی ندارد وانی را کـه سبب پراکنده شدن بیماری های واگیر مـی‌شدند سخت کیفر مـی‌دادند. درون جشن ها همة‌ مردم با لباس های پاک سفید حاضر مـی‌شدند.»[7] نقش تعلیمات دینی دربارة‌ پاکیزگی و پیشگیری از بیماری نیز درون توجه عمومـی‌به بهداشت را نیز نباید فراموش کرد چرا کـه این آموزه ها، زمـینة‌ توجه هر چه بیشتر بـه بهداشت عمومـی‌و فردی را ایجاد کرد. بـه عنوان مثال باب ششم وندیداد از کتاب اوستا کـه شامل 51 بند مـی‌باشد دربارة‌ انتقال بیماری ها و ناپاک شدن آب ها بـه صورت سؤال های زرتشت و جواب های اهورمزدا و تعیین تکلیف پیروان آیین زرتشت و مکافات متخلفین مـی‌باشد بـه طوری کـه کیفر افرادی کـه بر خلاف اصول بهداشتی رفتار نمایند بسیـار منظم پیش بینی شده هست و افراد بـه تناسب جرم خود بـه مـیزانی کـه استحقاق دارند مجازات مـی‌گردند.[8] گفتار دوم: دوران اسلامـی‌ در دین مبین اسلام درون کنار دستورات عبادی و فقهی،‌ درون زمـینة بهداشت و نظافت نیز تعلیمات فراوانی بـه چشم مـی‌خورد علاوه بر تأکید دین اسلام بر رعایت نظافت و بهداشت،‌ پیشوایـان معصوم نیز با کردار و رفتار خود عملاً مشوق این صفات حسنـه بودند. نکتة قابل توجه درون این زمـینـه آن هست که دستورات بهداشتی و نیز تعلیمات دین اسلام درون مورد درمان بیماران و پیشگیری از بیماری ها غالباً جنبة‌ اخلاقی دارد و به صورت آداب و اخلاق اجتماعی یـا فردی درون کتاب های اخلاق ذکر شده است. بـه عبارت دیگر جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون حقوق جزای اسلامـی‌به تصریح بیـان نشده و مجازات مشخصی نیز به منظور آن تعیین نشده هست . بر همـین اساس امروزه نیز این جرایم درون شمار جرایم تعزیری قلمداد مـی‌شود. با وجود این، بـه دلیل اهمـیت مسأله بهداشت و سلامت جامعه و نیز امر درمان و مداوای بیماران، نظارت بر این امور از صدر اسلام مورد توجه خلفا و زمامداران اسلامـی‌قرار گرفت. «در زمان پیـامبر گرامـی‌اسلام (ص)، آن حضرت شخصاً نسبت بـه عرضه و فروش مواد غذایی نظارت مـی‌د و این مسأله درون زمان خلفا نیز ادامـه یـافت و به مرور زمان، تشکیلات متمرکزی بـه نام «حسبه» به منظور جلوگیری از تخلفات درون زمـینـه های مختلف تشکیل شد. درون مورد تاریخ پیدایش تشکیلات حسبه اختلاف نظر وجود دارد. اما بسیـاری از تاریخ‌دانان پیدایش حسبه بـه عنوان یک نـهاد حکومتی منظم و معین را، بـه اوایل دوران خلفای عباسی نسبت مـی‌دهند.»[9] وظیفة‌ سازمان حسبه درون اعصار خلافت اسلامـی‌امر بـه معروف و نـهی از منکر درون مراتب مختلف و به مفهوم وسیع آنـها (که شامل مکروهات و مستحبات شرعی و عرفی مـی‌شد) بود. حسبه درون سال های خلافت اسلامـی‌از تشکیلات اداری ساده و بسیطی برخوردار بود و زیرنظر و اشراف شخص خلیفه اداره مـی‌شد و چه بسا شخص خلیفه یـا امام تصدی اکثر وظایف آنرا بـه عهده مـی‌‌گرفت.[10] نویسندة کتاب « الاحکام السطانیـه» درون تعریف حسبه مـی‌نویسد: «حسبه عبارت هست از امر بـه معروف وقتی کـه انجام کارهای نیک و پسندیده درون جامعه بـه دست فراموشی سپرده شود و نـهی از منکر وقتی کـه ارتکاب کارهای بد درون اجتماع شیوع یـابد.»[11] و «محتسب بـه شخصی گفته مـی‌شد کـه شخص امام و یـا نایبش او را به منظور نظارت درون احوال مردم و کشف امور و مصالح عمومـی‌آنان از قبیل معاملات و خرید و فروش و غذا و لباس و آب و مسکن آنان و امور مربوط بـه راه ها از جهت امنیت و غیره تعیین و نصب کرده باشد.»[12] بررسی تاریخ صدر اسلام نشان مـی‌دهد کـه پیـامـیر اسلام (ص) شخصاً امور حسبه را بـه عهده داشتند و وظایف محتسب را انجام مـی‌دادند کـه به عنوان نمونـه بـه ذکر چند روایت بسنده مـی‌کنیم: «از امام محمد باقر (ع) نقل شده هست که روزی رسول خدا (ص) درون بازار مدینـه گندمـی‌را دید بـه فروشنده آن فرمود: تو خائن و متقلب بر مسلمانان هستی.»[13] در روایت دیگری نقل شده هست که حضرت بـه گندم فروشی برخورد، کـه گندم هایی را به منظور فروش عرضه کرده است. چون دست خود را درون گندم ها فرو برد ملاحظه کرد کـه گندم های زیرین خیس و مرطوب است، بعد خطاب بـه آن مرد فرمود: هر تقلب کند از ما نیست.»[14] علاوه بر این پیـامبر اسلام (ص) درون برخی موارد اشخاصی را به منظور انجام وظایف حسبه مشخص مـی‌د بـه عنوان مثال بعد از فتح مکه، آن حضرت سعید بن سعید بن عاص را بـه نظارت درون امور بازار وب و کار بازاریـان مکه گماشتند.[15] حضرت علی (ع) نیز شخصاً نظارت بر معاملات و امور بازار را بـه عهده داشتند و به عنوان نمونـه نقل شده هست که آن حضرت درون حالی کـه تازیـانـه ای بـه دست مـی‌گرفت درون بازارها بـه راه مـی‌افتاد وانی را کـه در خرید و فروش مسلمـین کم فروشی یـا تقلّب مـی‌د، با آن تنبیـه مـی‌کرد.[16] چنان کـه گفتم سازمان حسبه بـه عنوان یک تشکیلات منظم و با وظایف مشخص بـه مرور زمان پدید آمد و بر حیطة‌ وظایف و اختیـارات آن افزوده شد که تا جایی کـه در قرون بعد بـه صورت یکی از ارکان حکومت های اسلامـی‌درآمد. وظایف حسبه درون این دوران بسیـار متنوع و مختلف بود. نویسندة کتاب «معالم القربه فی احکام الحسبه» طی هفتاد باب بـه تشریح و توضیح وظایف محتسب درون زمـینـه‌های مختلف از قبیل رسیدگی بـه کار بازار، کوی و برزن، خرید و فروش،‌ منع از تقلّببه و اصناف و نظایر آن پرداخته است. نکتة جالب توجه این کـه بسیـاری از مقررات بهداشتی و درمانی و دارویی کـه امروزه درون کشورهای مختلف مقرر گردیده و جرایمـی‌که درون این زمـینـه وضع شده درون سازمان حسبه مورد توجه بوده و محتسبان نظارت بر این امور را از وظایف اصلی خود مـی‌دانستند. بـه طور خلاصه اهم صلاحیت حسبه بـه این شرح بود: 1- حفظ نظم و امنیت شـهر و جلوگیری از تجاوز بـه مال و عرض و جان و حیثیت مردم. 2- نظارت بر معاملات و داد و ستد و جلوگیری از معاملات خلاف قانون و مضر حال مردم. 3- دستورات مربوط بـه حفظ نظافت شـهر و جلوگیری از آلودگی کوچه ها و خیـابان ها. 4- نظارت بر اوزان و مقادیر 5- تأمـین آذوقه شـهر و جلوگیری از احتکار 6- نظارت بر طرز ساختن ابنیـه و نظارت بر اماکن عمومـی. 7- نظارت بر امور اصناف و پیشـه وران[17] ابن اخوه دربارة حسبه بر نان پزان مـی‌نویسد: «محتسب بـه آنان دستور مـی‌دهد کـه دکان های خود را تمـییز کرده و تنور، ماله و آب آن را نظیف نگاه دارند و ظروف و قدح ها را پاکیزه شستشو دهند. و محتسب حتما مراقب باشد کـه آنـها درون پختن نان غش نکنند و ظاهر نان را با مواد رنگی نظیر زعفران و رنگ های مصنوعی زینت نکنند.[18]» دربارة اغذیـه‌فروشان و شیرینی پزان نیز وظیفة ‌محتسب آن هست که کیفیت ساخت و پخت آن را زیر نظر داشته باشد که تا کار خود را بـه نحو احسن انجام دهند و از غش و خیـانت بپزهیزند و همواره موازین سلامت و صحت و نظافت را درون شغل خود مراعات کنند.[19] و درون باب بیست و چهارم از کتاب معالم القربه دربارة حسبه بر داروسازان مـی‌خوانیم: « تدلیس و تقلب درون این زمـینـه بسیـار زیـاد هست زیرا گیـاهان دارویی و شربت های حاصله از آن از جهت طبیعت و مزاج گوناگون هست و درمان با آنـها متناسب با خصوصیـات ترکیبی آنـهاست بر محتسب لازم هست که آنان را بیم دهد و از مجازات و تعزیر بترساند و در فرصت های مختلف بدون این کـه از قبل درون جریـان باشند داروهای آنـها را مورد آزمایش قرار دهد.[20]» محتسب همچنین مراقبت درون کار اطباء و داروسازان مـی‌کرد که تا این اصناف درون کار خود تخلف نکرده و از راه درست منحرف نگردند. محتسب موظف بود که تا تنـهاانی کـه معلومات و تجربیـاتی درون کار دارو دارند بـه این حرفه اشتغال ورزند و نیز عهده دار بود کـه سازندگان داروها را بـه ترس از خدا و مکافات الهی و مجازات های فوری متذکر کند.[21] گفتار سوم: تاریخچة جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون حقوق ایران قانون گذاری مدون درون ارتباط با جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی بعد از مشروطیت با تشکیل مجالس شورای ملی آغاز شد که تا این تاریخ،‌‌ محاکم شرع هنوز رسماً درون کشور وجود داشت و براساس فقه اسلامـی‌به اختلافات مردم و جرایم آنان رسیدگی و حکم صادر مـی‌کرد. اولین قانونی کـه به طور مشخص مقرارتی را درون زمـینـه امور پزشکی وضع کرده و جرایمـی‌را به منظور صاحبان این حرفه مقرر نموده هست قانون طبابت 1290 هـ.ش مـی‌باشد. براساس مادة ‌اوّل این قانون «هیچ درون هیچ نقطه ایران حق اشتغال بـه هیچ یک از فنون طبابت و دندانسازی ندارد مگر آن کـه از وزارت معارف اجازه نامـه گرفته و به ثبت وزارت داخله رسانیده باشد.»[22] در ماده دهم و دوازدهم این قانون، برخی از جرایم پزشکی مورد اشاره قرار گرفته است. درون سال 1304 «قانون مجازات عمومـی» بـه تصویب کمـیسیون عدلیة مجلس شورای ملی رسید درون این قانون به منظور برخی از جرایم بهداشتی، درمانی مانند، صدور تصدیق‌نامـه خلاف واقع توسط پزشک (ماده 110) فراهم آوردن وسایل سقط جنین (ماده 183) و افشاء اسرار بیماران (ماده 220) مجازات هایی پیش بینی گردید. قانون مزبور بعد از پیروزی انقلاب با تصویب مقررات جزایی جدید نسخ گردید. «قانون طرز جلوگیری از بیماری های ی و بیماری‌های واگیردار» مشتمل بر 24 ماده درون سالل 1320 بـه تصویب رسید درون این قانون نیز مقرراتی درون مورد امور بهداشتی، درمانی مقرر و جرایم و مجازات هایی درون این زمـینـه پیش بینی شد. منابع و مآخذ منابع فارسی 1- آجرلو، غلامرضا ، مجموعه کامل قوانین و مقررات بهداشتی، درمانی و آموزشی، چاپ اول، تهران، حیـان. 2- آخوندی، محمود،‌ آیین دادرسی کیفری، چاپ هفتم ، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی، 1375. 3- آل شیخ مبارک، قیس بن محمد، حقوق و مسئولیت پزشکی درون آیین اسلام، چاپ اول، شابک، 1377. 4- اردبیلی،‌ محمدعلی،‌ حقوق جزای عمومـی، ج2، چاپ اول، تهران ، مـیزان، 1377. 5- اصفهانی، محمد مـهدی، بازنگری درون مفاهیم سلامت،‌‌ بیماری،‌ بهداشت، درمان و شفا با الهام از معارف اسلامـی، مجموعه مقالات، چاپ اول،‌ 1371. 6- تقی‌زاده انصاری،‌ مصطفی، حقوق کیفری محیط زیست،‌چاپ اول، تهران، قومس، 1376. 7- جعفری لنگرودی،‌ محمد جعفر، تاریخ حقوق ایران، تهران، کانون معرفت. 8- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمـینولوژی حقوق،‌ چاپ سوم، تهران، کتابخانـه گنج دانش. 9- دهخدا،‌ علی اکبر، لغت نامـه، ج4،‌ چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1377. 10- دهخدا،‌ علی اکبر، لغت نامـه، ج7،‌ چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1377. 11- رکنی، نوردهر، اصول بهداشت مواد غذایی، چاپ اول ، انتشارات دانشگاه تهران. 1376. 12- زراعت،‌ عباس، شرح قانون مجازات اسلامـی بخش تعزیرات، چاپ اول، فیض ،‌1377. 13- زراعت ، عباس ، مـهاجری، علی، شرح قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومـی و انقلاب چاپ اول، قم،‌ فیض، 1378. 14- شامبیـاتی، هوشنگ، حقوق جزای عمومـی، ج 2، چاپ سوم، تهران ویستار، 1372. 15- شامبیـاتی، هوشنگ، حقوق جزای اختصاصی، ج 1 و 2، چاپ دوم، تهران ویستار، 1374. 16- صادقی،محمدهادی،حقوق‌جزای اختصاصی، ج1 جرایم علیـه اشخاص،چاپ اول، تهران،
مـیزان،‌ 1376. 17- صادقی‌حسن‌آبادی، علی،کلیـات بهداشت عمومـی، چاپ‌هشتم، شیراز،دانشگاه علوم پزشکی،1375. 18- صانعی، پرویز، حقوق جزای عمومـی، ج 1، چاپ هفتم،‌ تهران ، گنج دانش، 1376. 19- صرامـی، سیف الله، حسبه یک نـهاد حکومتی، چاپ اول، قم،‌ مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامـی. 20- عباسی، محمود مجموعة قوانین و مقررات پزشکی و دارویی، چاپ اول، تهران. 21- عباسی، محمود مجموعة مقالات حقوق پزشکی، ج 2، چاپ اول، تهران، حیـان،‌ 1376. 22- علی آبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی ، ج 2، چاپ پنجم تهران، فرودسی، 1368. 23- علی پاشا، صالح، سرگذشت قانون، ج2، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1348. 24- عمـید، حسن ، فرهنگ فارسی عمـید. 25- فتحی. محمد جواد، مجموعة کامل قوانین و مقررات تعزیرات حکومتی، چاپ اول، شابک 1376. 26- قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی و درمانی بـه انضمام گزیده ای از قوانین مقررات مربوط بـه امور بهداشت، دارو و درمان، حوزه معاونت فرهنگی و امور اجرایی سازمان تعزیرات حکومتی، چاپ اول، 1377. 27- کاراندیش، دکتر سعید، سخندانی، مرسده ، نکات مـهم و شایع ترین ها درون بهداشت. 28- گلدوزیـان، ایرج، بایسته‌های حقوق جزای عمومـی، چاپ اول، تهران، مـیزان، 1377. 29- گلدوزیـان، ایرج، حقوق جرای اختصاصی،ج1،‌‌‌‌‌‌‌ چاپ پنجم، تهران، ماجد. 30- گلدوزیـان، ایرج، حقوق جزای عمومـی، ج2 ،‌‌‌‌‌‌‌ چاپ چهارم، تهران، ماجد،‌ 1376. 31- مجموعه کامل قوانین و مقررات تعزیرات حکومتی بـه اهتمام اداره کل حقوقی سازمان تعزیرات حکومتی،‌ چاپ اول انتشارات سوره، 1379. 32- محسنی، مرتضی، دوره حقوق جزای عمومـی، ج 2، چاپ اول، تهران، گنج دانش، 1375. 33- منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایـه الفقیـه ج2، چاپ دوم، قم ، المرکز العالمـی للدراسات اللاسلامـیه. 34- مـیرمحمد صادقی،حسین،حقوق کیفری اختصاصی،جرایم علیـه‌اموال‌وحاکمـیت،چاپ دوم،تهران، مـیزان ، 1376. 35- نجم‌آبادی، محمود، تاریخ طب درون ایران، ج1 تهران ،‌ انتشارات دانشگاه تهران. 36- نوربها، رضا، زمـینة‌ حقوق جزای عمومـی، چاپ دوم، تهران، کانون وکلای دادگستری،‌ 1375. 37- ولیدی، محمد صالح، حقوق جزای عمومـی، ج2، چاپ اول ، تهران. 38- ولیدی، محمد صالح، حقوق جزای عمومـی، ج4، چاپ دوم ، تهران 1375. 39- ویل دورانت ، تاریخ تمدن، ج1، ترجمـه احمد آرام، چاپ دوم، تهران ، اقبال، 1377. منابع عربی
  • ابن اخوه ، محمد بن محمد، آیین شـهرداری درون قرن هفتم، ترجمـه جعفر شعار، انتشارات بنیـاد فرهنگ ایران، چاپ سوم، تهران.
  • ابن اخوه ، محمد بن محمد، معالم القربه فی احکام الحسبه، مطبعه دارالفنون.
  • ابی داود، سلیمان، سنن ابی داوود، ج2، بیروت، دارالجیل.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج 12، بیروت ، دار احیـاء التراث العربی.
  • حلی، احمد بن محمد، المـهذب البارع، چاپ اول، قم ، مؤسسه نشر اسلامـی، 1413.
  • حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج4، چاپ سوم، قم، اسماعیلیـان ، 1372.
  • ماوردی، ابن الحسن علی بن محمد، الاحکام السلطانیـه، قم، مرکز انتشارات دفتر تبیلغات اسلامـی.
  •   تعداد صفحات:292 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی

    يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۰۸ ب.ظ

    دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق بررسی خشونت علیـه زنان از دیدگاه فقه اسلامـی   فصل اول: کلیـات تحقیق 1-1- بیـان مسئله............................................................................................. 1 1-2- هدف های تحقیق................................................................................... 6 1-3- اهمـیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن......................................... 7 1-4- سوالات و فرضیـه های تحقیق............................................................... 9 1-5- روش تحقیق.......................................................................................... 10 1-6- قلمرو تحقیق.......................................................................................... 10 1-7- محدودیت ها و مشکلات تحقیق............................................................. 11 1-8- تعاریف عملیـاتی متغیر ها و واژه های کلیدی........................................ 12 1-8-1- تعریف خشونت (معنای لغوی)........................................................... 12 1-8-2- تعریف خشونت (معنای اصطلاحی).................................................... 14 1-8-3- خشونت ذاتی یـا اکتسابی؟................................................................... 16 1-8-4- اقسام خشونت.................................................................................... 17 1-8-5- سطوح خشونت................................................................................... 19 1-8-6- تعریف واژه زن.................................................................................. 22 1-8-7- خشونت علیـه زنان.............................................................................. 22 1-8-8- انواع خشونت علیـه زنان و بهای آن................................................... 24 1-8-9- زن و خشونت خانگی......................................................................... 27 1-8-10- مصادیق خشونت درون خانواده.......................................................... 29 1-8-11- مصادیق خشونت درون جامعه............................................................. 29 1-8-12- مصادیق خشونت درون دولت.............................................................. 29 1-8-13- فقه اسلامـی (تعریف)......................................................................... 29 فصل دوم: مطالعات نظری مقدمـه................................................................................................................ 31 2-1- کاربرد خشونت ..................................................................................... 32 2-2- علل بروز خشونت................................................................................... 34 2-2-1- علل تغییر خشونت.............................................................................. 34 2-2-2- علل خانوادگی خشونت ...................................................................... 37 2-2-3- علل اجتماعی خشونت......................................................................... 39 2-3- ارزشیـابی خشونت.................................................................................. 42 2-4- خشونت بـه طور عام (خشونت مجاز یـا مشروع و خشونت غیر مجاز یـا نا مشروع) 48 2-4-1- خشونت مجاز (مشروع)..................................................................... 48 2-4-2- خشونت غیر مجاز (نا مشروع)........................................................... 49 2-5- مبانی نظری خشونت گرایـان................................................................... 51 2-6- درون اسلام جواز خشونت و مرزهای آن چیست...................................... 54 2-7- آیـا مـی توان از خشونت های مجاز اسلامـی دفاع عقلانی کرد................. 56 2-7-1- عقل کل نگر چیست............................................................................. 56 2-7-2- عقل جز نگر چیست............................................................................ 57 2-7-3- فهم یـا پسند عرفی چیست................................................................... 59 2-8- پیشینـه تحقیق........................................................................................... 61 2-8-1- دوره اول............................................................................................ 61 2-8-2- دوره دوم........................................................................................... 61 2-8-3- نقص پژوهش های گذشته.................................................................. 62 فصل سوم: روش شناسایی تحقیق مقدمـه................................................................................................................ 64 3-1- زن درون گذز تاریخ.................................................................................... 65 3-1-1- دیدگاه غیر مسلمـین نسبت بـه جایگاه زن............................................ 65 3-1-2- دیدگاه مستشرقین.............................................................................. 68 3-1-3- دیدگاه مسلمـین................................................................................... 68 3-1-3-1- دیدگاه شعرا................................................................................... 68 3-1-3-2- دیدگاه فقیـهان................................................................................. 70 3-2- زن درون نگاه حضرت محمد (ص)............................................................. 73 3-3- زن از چشم انداز فقهی شیعی و مکاتب اهل سنت.................................. 74 3-4- آیـات قرآن درباره زن............................................................................. 76 3-5- نظر اسلام درون خصوص زن.................................................................... 78 3-6- فقها و حقوق زن درون خانواده.................................................................. 81 3-6-1- حقوق زن درون نظام طبیعی................................................................... 81 3-6-2- حقوق زن درون نظام تاریخی................................................................. 82 3-6-3- پیش فهم فقیـهان مسلمان چیست........................................................ 83 3-7- فلسفه تفاوت ‌های حقوقی بین زن و مرد................................................ 87 3-7-1- زن و مالکیت....................................................................................... 88 3-7-2- الگو سازی درون آیـات و روایـات............................................................ 90 3-8- بررسی نقصان عقل زن.......................................................................... 94 3-8-1- تأویلات مختلف درون نقصان عقل زن................................................... 95 3-8-2- نقد نظریـه نقصان عقل زن.................................................................. 96 3-9- آیـا از دیدگاه اسلام عقل زن و مرد مساوی است؟................................. 102 3-9-1- دلایل این مدعا.................................................................................... 104 3-9-2- نقد و بررسی ایراد ها........................................................................ 107 فصل چهارم: تجزیـه و تحلیل یـافته های تحقیق مقدمـه................................................................................................................ 110 4-1- زنان آسیب پذیر‌تر از مردان.................................................................. 112 4-2- ازدواج زود هنگام .................................................................................. 113 4-3- سیـاست ورزی ............................................................................. 115 4-4- هتک حرمت............................................................................................. 116 4-5- آزار ............................................................................................. 117 4-6- ختنـه ان........................................................................................... 118 4-7- 6 فرضیـه درون مورد زن آزاری و بررسی آن.......................................... 120 4-8- تعالیم اسلام درباره‌ی خشونت............................................................... 122 4-8-1- اصل معروف چست؟.......................................................................... 125 4-8-2- فرازهایی از سخنان پیـامبر (ص) کـه از زبان فرشته وحی بازگو شد129 4-9- زنان و حجاب......................................................................................... 131 4-10- شـهادت زنان......................................................................................... 133 4-11- ممنوعیت قضاوت زنان......................................................................... 137 4-12- سرپرستی............................................................................................. 140 4-12-1- قرآن................................................................................................. 142 4-12-2- روایـات.............................................................................................. 151 4-12-3- اجماع................................................................................................ 153 4-12-4- ارزیـابی ادله...................................................................................... 154 4-13- چرا اسلام حق حضانت و نگهداری کودک را بـه طور یکسان به منظور مرد و رن قائل نیست؟159 4-14- تعدد زوجات......................................................................................... 164 4-15- تنبیـه بدنی.............................................................................................. 169 4-15-1- تنبیـه بدنی و دیدگاه عالمان............................................................... 172 4-15-2- تنبیـه بدنی درون روایـات....................................................................... 174 4-15-3- حسن معاشرت................................................................................. 182 فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنـهادات مقدمـه................................................................................................................ 188 5-1- کنترل خشونت علیـه زنان درون ایران نیـازمند تحقیق و بررسی همـه جانبه است189 5-2- راهکارهای عملی مبارزه با خشونت....................................................... 192 نتیجه‌گیری......................................................................................................... 194 پیشنـهادات......................................................................................................... 198 منابع.................................................................................................................. 200 ضمائم............................................................................................................... 210 - فصل اول: کلیـات 1-1- بیـان مسأله با وجودی کـه زنان نیمـی از جامعة انسانی را تشکیل مـی‌دهند، اما احجافها و تبعیض‌هایی کـه در طول تاریخ زندگی انسان بر زنان روا داشته شده هست آنـها را چونان «نیمة خاموش جهان» مطرح ساخته است. با اینکه فقط از اوایل قرن بیستم بود کـه مسألة حقوق مساوی زن و مرد توسط کشورهای غربی بـه رسمـیت شناخته شد (مانند انگلستان، فرانسه و ایـالات متحده آمریکا)، دین مبین اسلام چهارده قرن قبل از تساوی حقوق زن و مرد سخن بـه مـیان آورده و جنس و ماهیت آن دو را یکی دانسته است. آیینی کـه پیـامبر بزرگ اسلام بـه ارمغان آورده هست زن را نیز چون مرد شایستة آن دانست کـه مخاطب وحی‌ الهی باشد. درون جامعه‌ای کـه زن بودن ننگ محسوب مـی‌شد و زنده بـه گور ان امری مقبول بـه شمار مـی‌رفت و عصبیت‌های جاعلی و فرهنگ مرد سالاری، حاکم بر آن جامعه بود و زن بـه عنوان موجودی مطرح بود کـه باید درون خدمت مرد و جزء مایملک او باشد، سنت شکنی‌های انقلابی پیـامبر اسلام کـه بر خلاف مناسبات اجتماعی و سیـاسی حاکم بر جهان عصر بعثت بود، نقطه عطفی تاریخی بهشمار مـی‌رود. اگر درون سنت و سیره‌ای کـه پیـام آور وحی از خود بـه جا گذاشت، از زاویة یک اسلوب و شیوه تأمل کنیم و اگر شکل بندی‌های الزام آور (اجتماعی، تاریخی) کـه پیـامبر (ص) درون آن عمل مـی‌کرده ما را از درک راهبرد و مشی بلند ایشان باز ندارد درون خواهیم یـافت کـه نباید بسیـاری از سنت‌ها و آداب و رسوم و فرهنگ واقعا موجود بشری و زمـینی را درون جوامع اسلامـی با مکتب، ایدئولوژی و ماهیت و جوهره پیـام آسمانی اشتباه گرفت و یکی دانست. (هفته نامـه عصر ما، سال سومف شماره 55، صفحة 6) امروزه موضوع تحول حقوق زن دستخوش برخی شعارها و جنجال‌های فریبنده و مجازی فرا گرفته است. وجود ‌های زنان و نـهضت‌های گوناگون فمنیستی[1] درون غرب خود بهترین نشانـه بر این امر هست که هنوز درون آنجا نیز مـیان ایده‌های برابری و واقعیت آن فاصلة بسیـاری وجود دارد و بر این اندیشـه کـه تساوی مرد و زن درون غرب کنونی تحقق یـافته هست خط بطلان مـی‌کشد. زن غربی کـه هزاران سال بـه عنوان موجودی خبیث، جنس فقه انگیز و ضد مرد با پذیرش روح شیطان درون خود، باعث هبوط انسان از بهشت و بعد از آن موجب فساد جوامع بشری بوده و همواره مورد تحقیر و توهین واقع شده هست امروزه درون کمال تعجب مـی‌بیند کـه در پرتو شعارهای جدید فمنیستی کـه مردان صاحب سرمایـه و رسانـه آنـها را ترویج مـی‌کنند از یک سو عملا وسیلة انحطاط اخلاقی جوامع انسانی قرار گرفته و از سوی دیگر تنـها سنگر مستحکم و همـیشگی خود یعنی خانـه و خانواده را هم از دست داده و در قبال آن هیچ چیزی بـه دست نیـاورده جز آنکه درون مواردی اندک توانسته بـه صورت یک مرد «درجه دوم» درون جامعه ظاهر شود و برخی از هزاران موقعیت اقتصادی، اجتماعی،سیـاسی، فرهنگی و علمـی مردانـه راب کند. (ماهنامـه صبح نـهاد خانواده آماج فتنـه‌ها و کج فهمـی‌ها شماره 65 صفحه 45) در واقع بسیـاری از این تبعیض‌ها و ستمـها را حتما نشأت گرفته از مناسبات ستم آلوده مـیان زن و مرد دانست بنابراین حتما ضمن اینکه از طریق تثبیت چهار چوب‌های حقوقی اقدام مـی‌شود درون کنار آن از طریق بالا بردن سطح آگاهیـهای عمومـی درون جهت حصول وضعیت مطلوب و از طریق سنن و الگوهای رفتاری مناسب تبعیض و خشونت علیـه زنان را از مـیان برد. امروزه خشونت، تجاوز، شکنجه، تحقیر، خشم، اضطراب به منظور زنان درون تمام جهان عبارت آشنایی هست و سجامعة جهانی درون مقابل نقض حقوق زنان بسیـار ناگوار است. مدیر اجرایی یونیسف کارول بلامـی مـی‌گوید: شرایط این اعمال خشونتها بـه حدی هست که آن را مـی‌توان فراگیر‌ترین موارد نقض حقوق بشر درون جهان دانست درون گزارش وی اعمال خشونت‌های تکان دهنده علیـه زنان و سوء استفاده از آنـها کاملا تشریح شده و مـی‌افزاید: اعمال خشونت نبت بـه زنان و ان زندگی آنـها را توأم با ناراحتی‌های فیزیکی، روانی، اجتماعی مـی‌کند. بدین ترتیب توسعة سالم اجتماعی،اقتصادی کلیة جوامع را تحت‌الشعاع قرار مـیدهد. کنفرانس تعیین دستور کار زنان درون قرن آتی (مرکز اطلاعات سازمان ملل درون تهران،‌مرداد 1374 ص 6) خشونت علیـه زنان از موانع جدی به منظور دست یـابی بـه اه برابری توسعه و صلح مـی‌باشد و برخورداری زنان را از حقوق بشر و آزادیـهای بنیـادین، نقض، تضییع و یـا سلب مـی‌کنند. خشونت علیـه زنان درون اساس برخاسته از الگوهای فرهنگی هست و از اثرات زیـانبار پاره‌ای از رویـه‌های سنتی یـا عربی و پیشداوریـهای نادرست و تعصبها و رسوم مبتنی بر اندیشة پست نگری نسبت بـه زنان نشأت مـی‌گیرد کـه در نـهایت منجر بهب منزلت فروتری نسبت بـه مردان درون خانـه، محل کار و اجتماع مـی‌شود. این خشونتها با فشارهای اجتماعی بـه ویژه شرم زنان از افشای اعمال خشونت آمـیز، عدم دسترسی بـه اطلاعات و همـین طور مساعی ناکافی مقامات عمومـی درون راستای ارتقای آگاهی عمومـی از قوانین موجود و اعمال آنـها، عدم دسترسی زنان بـه اطلاعات یـاری یـا حمایت قانونی، فقدان قوانین مناسب کـه خشونت علیـه زنان را بـه صورتی موثر ممنوع سازد، عدم اصلاح قوانین موجود، فقدان وسایل آموزشی و یـا وسایل دیگر جهت پرداختن بـه علل و پیـامدهای خشونت و همـین‌طور نقش رسانـه‌ها درون به تصویر کشیدن خشونت علیـه زنان، بـه ویژه تصاویری کـه تجاوز بـه عنف یـا بردگی و نیز کاربرد زنان و ان بعنوان اشیـای از جمله هرزه نگاری را نشان مـی‌دهند عواملی هستند کـه به رواج مستمر این گونـه خشونتها یـاری رسانیده و بر کل جامعه بـه ویژه کودکان و نوجوانان کـه آینده سازان جامعة بشریت هستند، تأثیر منفی برجای مـی‌گذارد. با توجه بـه مجموع مسائل مطروحه، بر آن شدیم که تا به بررسی موضوع خشونت علیـه زنان و دیدگاه اسلام درون این رابطه و شناسایی و معرفی فعالیتها، اقدامات و برنامـه‌های انجام شده توسط دین مبین اسلام درون زمـینة مورد بحث بپردازیم، که تا بدین وسیله با ارائة راه‌کارهای توانمند اسلام درون جهت رفع شبهات کوشیده و نظر واقعی اسلام را درون مورد زن و خشونت علیـه زنان بیـابیم. این کار درون واقع تحقیقی از نوع بنیـادی و نظری و تا حدودی کاربردی هست و از شیوه‌های توصیفی، ارزشیـابی،‌تاریخی استفاده شده است. 1-2- هدفهای تحقیق بی تردید یکی از مـهمترین اقدامات، افزایش آگاهی از طریق آموزش وشناخت مبانی صحیح از طریق پژوهش، مـی‌تواند باشد. که تا بادرک بهتر از شرایط خود و جامعة بین‌المللی حضوری فعال تر و نقش آفرین‌تر داشته و با استفاده از آموزه‌های ناب اسلامـی و ارائة راه حل‌های منصفانـه، بـه جامعه بین‌الملل، درون جهت رفع کاستی‌ها و نواقص وارائه راه‌کارهای جدید به منظور رفع مشکلات موجود درون برنامـه‌ریزیـها و سیـاست گزاریـهای آیندة جامعه اسلامـیمان گامـی برداشته باشیم. این تحقیق بهمنظور انجام پژوهشی فقهیو به منظور شناخت ابعاد کمـی و کیفی خشونت علیـه زنان و همچنین تعیین مسائل مختلف مرتبط با این مسأله و نقد و بررسی آن و تبیین مبانی فقهی درون جهت نفی خشونت علیـه زنان و بررسی سوال‌ها و ابهام‌های موجود درون این رابطه مـی‌باشد. که تا در نتیجه بتوان تدابیر و راهکارهای پیشگیرانـه، حمایتی مناسبی را بـه منظور مـهار و کنترل این معضل اجتماعی ارائه داد. در این تحقیق بر آمده‌ایم که تا اهم دید گاههای قرآن و احادیث را درون ارتباط با مسأله خشونت علیـه زنان مورد ارزیـابی قرار دهیم و تلاش درون جهت دستیـابی بـه الگوهای موثر و مستند بـه سیره پیشوایـان دین را درون راستای تعلیم و ترویج مفاهیم قرانی تجزیـه و تحلیل کنیم. 1-3- اهمـیت موضوع تحقیق انگیزش انتخاب آن مسأله زن بـه مثابه موجودی انسانی کـه همـه خصوصیـات انسان بوده درون وجود او جمع هست در طول تاریخ بشری همواره از جمله مـهمترین مسائل بوده است. درون بزرگداشت الهی از انسان، زن و مرد فرقی ندارند و جز درعرصة سپردن مسئولیت‌ها آنجا کـه ویژگی‌های ذاتی هر کدام، تفاوتی را درون مواضع اقتضاء مـی‌کرده است، تفاوتی مـیان آن دو نبود. اندیشمندان و مبشران الهی بوده‌اند. چرا کـه توجه بـه شخصیت و منزلت زن اقتضاء دارد حقوق وی حفظ و بر وی اعطا گردد. عدالت نیز چنین اقتضا دارد. چرا کـه مبنای حقوق و قواعد حاکم بر احکام و مقررات اسلامـی است. قوانین شرعی کـه از طریق انبیـاء توسط شارع مقدس بـه بشر ابلاغ مـی‌شود با قانون خلقت هماهنگی دارد. بعد حقوقدانان درون وضع و کشف قوانین سعی مـی‌کنند بـه مبانی محکمـه اولیـه یعنی قانون خلقت نزدیک شوند، کـه در غیر این صورت ثبات و خلل ناپذیری قوانین آنـها بیشتر خواهد بود. برای ترسیم حقوق زن بررسی دو عنصر محوری لازم است: 1)شناخت اصل انسانیت کـه حقیقت مشترک مرد و زن است. 2) هویت صنفی زن کـه واقعیت مختص بـه اوست و هیچ مبدئی به منظور تشخیص آن حقیقت مشترک و این هویت مختص، صالح تر از آفریدگار عالم و آدم نیست، خداوند نظر صائب و رأی ثاقب خیوش را درون چهرة وحی آسمانی بـه خوبی روشن نموده است. شرح آن بـه عهده صدور مشروح اهل بیت عصمت و طهارت سپرده شده است. بی‌گمان درون فضایی کـه دفاع از انسانـها کرامت و حقوق آنان امری ضروری است،باید بـه حقوق زنان درون همـه جا بهویژه درون جوامع اسلامـی، عنایت بیشتری نمود و دیدگاه دین را نسبت بـه آنان باز شناخت. چرا کـه طرح حقوق زنان درون جوامع باعث رفع بسیـاری از گرفتاریـهای اجتماعی مـی‌شود. و انگیزه‌های متعددی را درون افراد ایجاد مـی‌کند بخصوص اگر بهنگام استدلال دربارة این موضوع تفکری نظام گرا (سیستمـی) داشته باشیم 1-4- سوالات و فرضیـه‌های تحقیق سوالات تحقیق نگاه آیـات و روایـات بـه مسأله خشونت علیـه زنان چگونـه است؟ چه عواملی درون پیدایش خشونت تأثیر گذارند. مبنای نگرش اسلام بـه مسألة نفی خشونت علیـه زنان چیست؟ دین اسلام با تمسک بـه چه اصولی توانسته هست راه حل مناسبی جهت نفی خشونت علیـه زنان بیـابد؟ (اصول بدون دقت از معضل خشونت علیـه زنان چیست؟) فرضیـه تحقیق نفی خشونت بـه عنوان یک اصل اولیـه بر کلیـه ارکان قانون گذاری دین اسلام سایـه افکنده کـه مصادیق آن درون آیـات و روایـات کاملا مشـهود است. بـه علاوه با توجه بـه اینکه مبنای نگرش اسلام بـه نفی خشونت براساس (خدا محوری- کرامت باوری – حق مداری) هست مـی‌توان گفت: تنـها راه پیشگیری و مبارزه با خشونت علیـه زنان تمسکبه دین مبین اسلام هست نـه تدوین قطعنامـه‌ها و برقراری کنوانسیون‌های بین‌المللی مبنای کار ما به منظور بررسی نفی خشونت درون دین اسلام آیـات و روایـات و نگرش برخی اندیشمندان اسلامـی قرار گرفت. حتما اضافه کرد کـه در حوزة مسائل زنان با رویکرد بررسی خشونت و یـا نفی خشونت کتاب جامع و کاملی وجود ندارد و بصورت پراکنده درون کتب تفسیری پرداخته شده است. بنابراین ضرورت تحقیق و پرداختن با نگاهی جامع و سیستمـی بـه این امر دو چندان مـیشود. 1-5- روش تحقیق روش تحقیق درون پژوهش حاضر بصورت روش کتابخانـه‌ای و مبتنی بر استنباط، استنتاج و روش تحلیل محتوایی بوده و بصورت روش فیش برداری و بررسی آیـات و روایـات و با استفاده از تفاسیر و کتب روایی صورت گرفته است. همچنین مطالعة کتب، جزوات، پایـان‌نامـه‌های ارشد و دکتری، مقالات و اخبار مندرج درون نشریـات، روزنامـه‌ها، مجلات، ماهنامـه‌ها، هفته‌نامـه‌ها و... درون شکل گیری فرآیند تحقیق موثر بوده است. بررسی اسناد و مدارک درون مرکز اطلاعات سازمان ملل و سازمان زنان درون تحقیق مد نظر بوده و همچنین دیدارهایی با مراجع نظام تقلید و اساتید حوزه و دانشگاه راهگشای موثری بوده است. جنبة نظری درون تطبیقی بودن پژوهش نیز لحاظ گردیده است.   1-6- قلمرو تحقیق استفاده کمابیش از کلیـه منافع فقهی و حقوقی کـه مرتبط با مساله بوده و در بررسی آیـات و روایـات بـه ما کمک مـی‌کرده است. همچنین از منابع پژوهشی اجتماعی و اقتصادی نیز بهمراه پژوهشی روانشناسی بهره‌ایم. 1-7- محدویت‌ها و مشکلات تحقیق از آنجایی کـه در کشور ما توجه بـه مسائل زنان بـه واسطة عدم انعکاس مسائل بـه دلایل شرایط خاص سیـاسی و مذهبی جامعه و نیز مشارکت نـه چندان قابل قبول زنان درون تعیین سیـاستهای کلان جامعه بـه صورت امری قاعده‌مند درون نیـامده هست و آن مسائل درون مجموع کمتر بروز عینی و خارجی پیدا مـی‌کند و در نتیجه کمتر حساسیت جامعه را بر مـی‌انگیزاند لذا فقدان مدارک و پژوهش کافی درون خصوص خشونت علیـه زنان چه درون محیط خانوادگی و چه درون جامعه و... و نبود داده‌ها و آمارهای کافی بـه دلیل عدم گزار آن روی هم رفته بـه عنوان موانعی فرا راه این تحقیق بـه حساب مـی‌آیند.
    1-8- تعاریف عملیـاتی متغیرها و واژه‌های کلیدی برخی از روشنفکر نماهای غرب زده با مشاهدة بخشی از احکام جزایی و قوانین کیفری اسلام، از آنجا کـه به فلسفه حکمت آن پی نبرده‌اند، درون صدد حمله بـه آنـها و به استهذاء ومسخره این احکام بر آمده و معتقدند کـه اینگونـه احکام دارای خشونت بوده و با حقوق مسلم بشر سازگاری ندارد. اینک جا دارد مفهوم خشونت را بررسی کرده و مورد بحث قرار دهیم.   تعریف خشونت 1-8-1- معنای لغوی در معنای لغوی خشونت و تعریف آن بین صاحب‌نظران توافقی وجود ندارد لذا درون ارائة تعریفی از این مقوله مشکل اساسی وجود دارد. واژة خشونت کاربردهای لغوی، ادبی، فلسفی، اجتماعی، سیـاسی، حقوقی گوناگونی دارد. واژه خشونت از ماده خشن الشیء، یخشن، خشونـه (کتاب العین خلیل بن احمد الفراهیدی، ج 4، ص 170) گرفته شده و در عربی واژة خشونت بـه معنای زبری درون برابر صافی و همواری، (الطریحی، مجمع البحرین ج 6، ص 243) و تندی درون برابر زی (ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 140) آمده است. در فارسی خشونت بـه معنی درشتی ، زبری و ناهموای، (عمـید، حسن، فرهنگ فارسی، چاپ 4، سال 1378، ص 107) و بـه معنی درشتی، تنید ، ضد لنیت و قرمـی (لغت نامـه دهخدا،ص 593 حرف خ) و همچنین درشتی و زبری، ضد لنیت و نرمـی (دایره المعارف جامع اسلامـی، سید مصطفی حسینی دشتی، جلد 3،‌ص 97) آمده، افزون بر مبنای لغوی روانشناسان اجتماعی[2] و پژوهشگران مسائل سیـاسی و اجتماعی تعاریف دیگری از واژة خشونت دارند کـه عبارتند از: پرخاشگری[3]، تحمـیل ارادة خود بهدیگران(محمد سعید حنایی کاشانی، پرسش از تکنولوژی و خشونت، کیـان، بهمن، اسفند 1378، ص 23) خلاف نرم[4] و طبع، (عبدالکریم سروش، دیـانت و مدارا و مدنیت، کیـان، ش 45 بهمن و اسفند 1377 ص 20) پیشبرد هدف و قصد با توسل بـه زور، (حسن یوسفی اشکوری، تفکر دین و خشونت، کیـان، ش 45 بهمند و اسفند 1377 ص 158) گفتار و رفتار آزار دهنده، (مناظره تلویزیونی آیت یزدی و حجت‌الاسلام محمد جواد حجتی کرمانی: هفته‌نامة پرتو سخن، چهارشنبه 14 اردیبهشت 1379 ص 5) و درون فلسفه واژه خشونت[5] از لحاظ فلسفی بـه معنای قسر هست یعنی آنچه کـه ضد مجرا و مسیر طبیعی باشد حرکت قهر آمـیز ناشی از ارائه خاص (خارج از محدوده قواعد و قوانین) (موسی غنی‌نژاد: قانون بـه مثاله هدف،کیـان ش 45 بهمن و اسفند 1377، ص 136) و درون اصطلاح سیـاسی کاربرد نیرو درون غیر جای خود و یـا بر خلاف قانون است. (فرهنگ علوم سیـاسی، آقا بخشی، ص 453) و نیز اعمال نیروی جسمانی یـا بدنی به منظور اینکه بـه شخص دیگری آزار و آسیب برسانیم، مجروحش کنیم و یـا او را بکشیم و یـا درون جهت هدفیکه مـی‌خواهیم بـه کار ببریم (ملکیـان، مصطفی، روزنامـه خرداد ش 230 شنبه 3 مـهر 1378 بـه نقل از محمد علی زکریـایی گفتمان تئوریز کرده خشونت ص 330) 1-8-2- معنای اصطلاحی معمولا خشونت با مفهوم پرخاشگری بـه کار مـی‌شود و پرخاشگری اعمال خصمانـه‌ای هست که از روی عمد صورت مـی‌گیرد و به افراد و اشیـاء آسیب مـی‌رساند. آسیب زدن بـه دیگران روشـهای مختلفی دارد: مـی‌توانی را تحقیر کرد، بـه او اهانت نمود و یـا دشنامش داد. (آسیب روانی) مـی‌توان به منظور نابودی او تلاش کرد. (آسیب بدنی) در هر دو مورد هدف آسیب رساندن یعنی تحمـیل نوعی درد و رنج هست که معمولا وجه تمایز خشونت با دیگر انواع پرخاشگری درون شدت این آسیب نـهفته است. (مـهر آرا، علی اکبر، زمـینـه روان شناسی اجتماعی، انتشارات مـهرداد، سال 1373 صص 160 و 161) مـی‌توان خشونت را اقدام عمدی و آگاهانـه‌ای دانست کـه با امـیال، علایق، باورها، اعتبار وحیثیت فرد یـا گروهی مغایر باشد و سبب ترس یـا رنج یـا اضطراب گردد. بنابراین اولا اقدامات غیر عمدی را نمـی‌توان اعمال خشونت آمـیز دانست هر چند سبب خسارت و زیـان به منظور طرف مقابل گردد. ثانیـا، حتما توجه داشت کـه تنـها افراد مورد خشونت قرار نمـی‌گیرند بلکه جامعه نیز مـی‌تواند مورد خشونت واقع شود. هر چند بطور مستقیم نباشد مانند تحمـیل جنگ کـه موجب مـی‌گردد اعضاء جامعه عرصه را خشونت بار تلقی کنند و ثالثا، با توجه بـه شمول تعریف نباید بـه طور مطلق آن را مقوله‌ای ضد ارزشی همچون ستمگری دانست چه بسا خشونت‌هایی کـه برای اصلاح فرد یـا جامعه ضرورت داشته باشد و انصراف از آنـها جامعه را دچار مشکل سازد و یـا فاجعه بـه بار آورد. (بهداشت خانواده، ش 19، ص 2) با توجه بـه اینکه اشکال مختلفی کـه جرایم خشونت آمـیز ممکن هست داشته باشند، بر حسب پیشرفت فرهنگی، سیـاسی و اجتماعی و... از کشوری بـه کشور دیگر متفاوت هست و یـا حتی درون یک منطقه از یک کشور نسبت بـه سایر مناطق تغییر پیدا مـی‌کند. بنابراین شایسته هست تعریف دقیقی کـه در خصوص همة وضعیت‌ها مقبول و مناسب باشد جستجو شود. درون بند 73 راهنمای مباحثات کـه به منظور کمک بـه آماده سازی کارگاهها به منظور نـهمـین کنگرة «پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمـین» قاهره 29 آوریل 1995 تنظیم گردیده هست جرائم خشونت آمـیز بـه شرح ذیل تعریف شده‌اند. «هر عملی کـه منجر بـه صدمـه و زیـان جسمـی یـا روانی گردد، جرم خشونت آمـیز تلقی مـی‌شود. تعریف رفتار خشونت آمـیز منوط بـه موازین و رویـه‌های قانونی وهمچنین رویـه‌ها و موازین مختلف اجتماعی،‌ فرهنگی است» [(ترجمـه سندن 11/169 A/conf) دفتر مطالعات و پیشگیری از وقوع جرائم خشونت آمـیز، مترجم حجت الله بشارت فروردین ، 75، ص 6] بنابراین سوء استفاده‌های ، ضرب و شتم، تجاوز بـه عنف، آدم کشی، کودک کشی، خرید و فروش زنان و کودکان، موارد ترک و اهمال درون نگهداری کودکان رانندگی خطرناک و مجرمانـه، سرقت مسلحانـه،‌ خشونت از طریق ایجاد رعب و وحشت و... . مـی‌تواند اشکالی از خشونت تلقی مـی‌شوند کـه در داخل این تعریف جای مـی‌گیرند. ازدیدگاه سازمان جهانی بهداشت (WHO)[6]: «خشونت، استفاده و بکارگیری قدرت و نیروی جسمـی، بصورت عملی یـا تهدید آمـیز علیـه خود یـا فردی دیگر یـا علیـه گروهی از مردم هست که احتمال بسیـار زیـادی به منظور اسیب‌های روانی، جراحت، مرگ یـا محرومـیت و رشد غیر طبیعی بر آن متصور هست و یـا عملا بـه آنـها منجر مـی‌شود» 1-8-3- خشونت ذایی یـا اکتسابی؟ در جایگاه نظری، عده‌ای مبادرت بـه خشونت را امری ذاتی مـی‌پندارند و عده‌ایدیگر درون مقابل، نظر بـه غیر ذاتی بودن و به عبارتی اجتماعی بودن آن دارند کـه تحت شرایط اجتماعی، هنجارهای فرهنگی و واکنش درون مقابل کنش دیگران و یـا یـادگیری اجتماعی بروز پیدا مـی‌کند برخی از اعمال خشونت آمـیز بصورت آگاهانـه و عمدی صورت مـی‌گیرد و بعضی براساس تحریک غیر ارادی و لذا نمـی‌توانبین ارادی بودن وغیر ارادی بودن افعال خشونت آمـیز قایل بـه تفکیک شد. تعدادی از پژوهشـها نشان داده‌هاند کـه اعمال و رفتار خشونت آمـیز واقعا یک رفتار اکتسابی است. شوهران خشن امروزی، کودکان والدین خشن دیروزی هستند و رفتاروالدین درون آنـها بی تأثیرنبوده است. عواملی چون شرایط اقتصادی و مشکلات اجتماعی، تکرار خشونت، حساسیت افراد و وسایل ارتباط جمعی نقش مـهمـی درون بروز خشونت دارند و نمـی‌توان شرایط و نقش الگوهای اجتماعی، فرهنگی را درون این زمـینـه انکار کرد. هر جامعه‌ای درون گوشـه و کنار زوایـای خود مـی‌تواند درون بردارندة عوامل ارتکاب این نوع جرائم باشد. البته برخی از عوامل وابسته و تشدید کننده هم وجود دارند کـه مستقیما بـه نظام ارزشـهای اجتماعی و یـا ساز و کارهای تقسیم ثروت مربوط نمـی‌شوند کـه مـی‌توان بـه دسترسی بـه اسلحة گرم، طراحی شـهری، استفاده از الکل، داروهای غیر قانونی، و بالاخره خصوصیـات فردی اشاره کرد کـه ارتباط زیـادی با گسترش رفتار خشونت آمـیز درون جامعه دارند. 1-8-4- اقسام خشونت خشونت اقسام گوناگونی دارد کـه بدلیل نسبی بودن آن متناسب با زمان و مکان تغییر ماهیت و معنی مـی‌دهد کـه به آن بطور خلاصه مـی پردازیم. 1)خشونت انفرادی: عمل فرد معینی هست که بـه جانیـا مال یـا شرف دیگران تعرض و حمله مـی‌نماید. 2- خشونت دسته جمعی و گروهی: عمل عده‌ای معین یـا گروه خاصی هست که بـه جان یـا مال یـا شرف دیگران تعرض و حمله مـی‌نمایند. (محسنی، مرتضی، پاسخ‌هایی بـه خشونت، کتابخانـه گنج دانش، چاپ اولف 1378، ص 28) 3) خشونت جسمـی[7]: هرگونـه رفتار غیر اجتماعی و هر عملی شامل ایراد صدمات عمدی بـه بدن یـا مسموم ساختن مـی‌شود و توأم با همان کاری هست و با شیوه‌های گوناگون همچون کتک زدن، شکنجه و یـا قتل همراه است. 4) خشونت [8]: هر گونـه رفتار و عملی کـه توسط فرد دیگر جهت حظ و لذت باشد را شامل مـی‌گردد. خشونت‌های جنی شامل تماس‌های دهانی آلتی، آلت بـه آلت، آلت ی، دستی آلتی، درون معرض آناتومـی قرار یـا وادار بـه دیدن آناتومـی است. درون تعریف دیگری خشونت عبارت هست از درگیر ساختن فردی درون فعالیتهای بدون رضایت و یـا شامل اعمالی مـی‌گردد کـه با اقدام بـه آن قوانین و محرمات جامعه زیر پا گذاشته مـی‌شود. همچون زنای با محارم، هتک و تجاوز بـه عنف، بچه بازی، عورت نمایی، نظر بازی ، استفاده از فیلم‌های و تولید آن. 5) خشونت عاطفی[9]: معمول‌ترین و شایع‌ترین خشونتی هست که وجود دارد. خشونت‌های کلامـی یـا زبانی خشونت‌های اجتماع، مورد غفلت قرار گرفتن جزو این دسته از خشونت‌ها قرار مـی‌گیرد. این نوع خشونت شایع‌ترین نوعی هست که زنان از آن رنج مـی‌برند. 6) خشونت روحی، روانی، مذهبی[10]: خشونت‌های روحی روانی شامل تجاربی هست که رشد روحی و روانی فرد را مختلف مـی‌سازد و یـا بـه تأخیر مـی‌اندازد. 7) خشونت فکری[11]: این خشونت زمانی رخ مـی‌دهد کـه فرد فکر مـی‌کند مورد حمله یـا تمسخر واقع شده و یـا فردی را تحت کنترل کامل خودشان درون مـی‌آورند و یـا عقاید خود را بـه فرد تحمـیل مـی‌کنند. شکل دیگری از این خشونت شامل طرد ، بی اعتنایی ، انتقاد ، منزوی ساختن و ایجاد وحشت درون فرد مـی‌باشد. 1-8-5- سطوح خشونت برای ورود بـه تعاریف عملی یـادآوری یک نکته ضروری هست و آن اینکه تصور یکدستی، یگانگی و محدودیت مفهوم خشونت اشتباه است. خشونت نـه تنـها مفهومـی گسترده، بلکه دارای ابعاد متفاوتی هست و درون سطوح مختلف مـی‌توان از آن بحث کرد. سطوح جامعه شناختی، روان شناختی و... . منابع
    فهرست منابع (قسمت اول)
    الف) کتب فارسی 1- اعزازی- شـهلا- خشونت خانگی 2- انجمن تنظیم خانواده- خشونت علیـه زنان 3- آسیموف- آیزاک اسرار مغز آدمـی 4- اداره کل روابط فرهنگی سیمای زن درون کلام امام خمـینی 1369 وزارت ارشاد 5- اتحادیـه، منصوره- زن درون جامعه قاجار 6- امامـی، سید حسن، ادله اثبات دعوا، ج 5، نشر دادگستری 7- آرتیدار، طیبه،‌ قوانین و مقررات زنان و خانواده، 1386، سوره مـهر 8- براون، ادوارد، تاریخ ادبیـات ایران 9- بجنوردی، سید محمد، قواعد الفقهیـه، انتشارات مجد، چ 1، ج 2 10- بجنوردی، سید محمد، مجموعه مقالات فقهی، حقوقی و اجتماعی، 1382، چ 2، ج 3، پژوهشکده امام خمـینی 11- پیشوایی، مـهدی، زندگانی حضرت زهرا (س) ج 7 12- تهرانی، محمد حسین، رساله بدیعه منشورات الحکمـه، تهران، نشر مجد 13- جواد آملی، عبدالله، زن درون آیینـه جمال و جمال، 1369 تهران، نشر مجد 14- جعفری، محمد تقی،شرح نـهج البلاغه، دفتر نشر و فرهنگ اسلامـی، 1368، ج 1، تهران 15- حکیمـی- محمد حسین- دفاع از حقوق زن چ 4، 1386 تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامـی 16- حسینی- سید مصطفی- دایره المعارف جامع اسلامـی 17- حسینی- محمد حسین- انوار الملکوت جلد المنتشارات علامـه طباطبایی 18- خاتمـی، احمد، فرهنگ نامـه موضوعی قرآن کریم ج 2، نشر فرهنگ اسلامـی، 1383 19- دهخدا، علی اکبر- لغت نامـه، 1325، تهران، دانشگاه تهران، موسسه لغت‌نامـه دهخدا ج 38 و 47 20- دوانی، علی، زن درون قرآن، جامعه المدرسین 21- دورانت، ویل، تاریخ تمدن، 1378، ج 2، چ 6، تهران- انتشارات علمـی فرهنگی 22- دورانت، ویل، لذات فلسفه، 1371، انتشارات آموزش انقلاب اسلامـی تهران ترجمـه عباسی زریـاب چاپ 7 23- رحیمـی، عباسعلی، پیشگیری از وقوع جرایم خشونت آمـیز، 1375 24- رفیعی، شـهرام، امروز پرخاشگری فردا خشونت، 1377 25- رضوانی، علی اصغر، کتاب شناسی پاسخ بـه شبهات، 1385، قم، انتشارات جمکران 26- زکریـایی، علی، گفتمان تئوریزه خشونت 27- زین العابدین، علی، خشونت یک ضد ارزش بـه قدمت تاریخ 28- سبحانی، جعفر، پرسش و تناریخ 1369، چ اول، نشر بهار 29- سبحانی، جعفر، نظام اقتصاد و الشـهاده، 1376، نشر موسسه امام صادق (ع) 30- سبحانی، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن، ج 1 31- سروش، عبدالکریم، دیـانت و مدارا و مدرنیت 32- ستاری، جلال، سیمای زن درون فرهنگ ایران، 1373، تهران نشر مرکز 33- شاکریـان، حمـیدرضا، خشونت 1383، چاپ اول، تهران، کانون اندیشـه جوان 34- شفایی، حسین، زنان و مشارکت سیـاسی، نشر عرش اندیشـه 35- صفایی، سید حسن، حقوق خانواده، ج 1، 1370، دانشگاه تهران 36- طباطبایی، سید محمد حسین، آموزش دینی، 1356، نشر جهان آرا 37- عمـید، حسین، فرهنگ عمـید، 1377، انتشارات امـیر کبیر 38- عمـید حسین، فرهنگ فارسی، ج 2، چاپ دوم، 1365، انتشارات امـیر کبیر 39- عمادزاده، حسین، زنان پیغمبر اسلام، تهران، نشر محمد 40- علایی، رحمانی، فاطمـه، زن از دیدگاه نـهج البلاغه، 1369، چاپ اول 41- صانعی، یوسف، فقه الثقلین فی شرح تحریر الوسیله، 1382، نشر مروج 42- صدر، حسن، حقوق زن درون اسلام، چاپ 5، تهران، انتشارات جاویدان 43- عباسی، تیلا، زن درون آینـه تاریخ، 1370، تهران 44- غزالی، ابوحامد، نصیحه الملوک، 505 ق 45- عبد، محمد، تفسیر القرآن ج 4 46- کار، مـهر انگیز، مقایسه کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با قوانین داخلی ایران 47- کیـا، خجسته، مـهاتما گاندی جستجوی حقیقت، 1373، تهران، نشر مرکز 48- کریمـی، حمـید، حقوق زن، 1383 49- کار؛ مـهر انگیز، پژوهشی درباره خشونت علیـه زنان، 1378، چ 4، تهران، نشر روشنگران 50- لبون، گوستاو، تاریخ تمدن اسلامـی و عرب، ترجمـه سید هاشم حسینی، بنگاه مطبوعاتی علمـی 51- معین، محمد، فرهنگ فارسی، 1357، جلد 3، انتشارات امـیر کبیر 52- مرقی کاشانی، افضل الدین محمد (بابا افضل)- دیوان باباافضل 53- مولوی، محمد جلال الدین، فیـه ما فیـه 54- مرنیسی، فاطمـه، زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش، ملیحه مغازه‌ای، 1380، نشر نی 55- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونـه، 1353، جلد 17، تهران، دارالکتب الاسلامـیه 56- معین، محمد، فرهنگ لغت، 1372، ج 3، چ دهم؛ کتابفروشی امـیر کبیر 57- مجتهد شبستری، محمد، نقدی بر قرائت رسمـی از دین، 1381، نوبت چاپ دوم، تهران- نشر طرح نو 58- مـهریزی، محمد، شخصیت و حقوق زن درون اسلام، 1382، تهران، انتشارات علمـی و فرهنگی 59- مطهری، مرتضی، عدل الهی، 1339، تهران انتشارات صدرا 60- مطهری، مرتضی، اخلاق 1378، تهران، انتشارات صدرا 61- مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن درون اسلام، 1398 ق، تهران، انتشارات صدرا 62- مـهرآرا- علی اکبر- زمـینـه روان شناسی اجتماعی 63- مصطفوی- فریده- زن از منظر اسلام، نشر بوستان کتاب 64- مصطفوی- حسن- زناشویی از نظر قرآن و حدیث معتبر- انتشارات گلی 65- مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، سازمان تبلیغات اسلامـی 66- مـیرخانی، عزت السادات رویکرد نوین درون روابط خانوادگی ج- مقالات و جزوات 67- مصفا- نسرین- معرفی و نقد کتاب تفسیرهای فمنیستی- سال نـهم- ج 2- تابستان 1374 68- مـیر خلیلی، سید احمد، فصل نامـه کتاب نقد (زن درون خانواده)- ش 12 69- سعید زاده، محسن، مجله زنان جلد 18 70- هفته‌نامـه عصر ما (جایگاه و نقش زنان) جلد 55، سال سوم 71- ماهنامـه صبح (نـهاد خانواده آماج فتنـه‌ها و کج فهمـی‌ها) جلد 55- سال سوم 72- مجله علم و جامعه (زن و انتخابات) ج 116- فروردین 1373 73- هفته‌نامـه پرتو سخن 14 اردیبهشت 1377 74- پیـام زن (زن و گواهی) 75- پگاه سوهان لاله شامبیـاتی بهداشت خانواده، ش 19 76- مصطفی ملکیـان، روزنامـه خرداد ش 23 شنبه 3 مـهر 1378 77- زن و سینما زمستان 1376 انتشارات روشنگران 78- منیر آمدی قدیمـی (زنان آسیب‌پذیر از مردان) روزنامـه همشـهری 79- بنیـاد نـهج البلاغه فصل نامـه نـهج البلاغه ش 9 و 10 ، 1383، قم 80- شـهیندخت مولاوردی مجله حقوق زنان (علل و ریشـه‌های خشونت علیـه زنان) تهران- تیر 1378، ش 10 81- ماراسوی رامـیکاکو، فصلنامـه فرزانـه (حقوق بشر و خشونت علیـه زنان)- تهران- زمستان 1375، ش 8 82- اسدی لیلا سادات (مـهار خشونت‌های خانگی از قانون که تا اخلاق) فصلنامـه شورای فرهنگی اجتماعی زنان- تهران 1383 83- یزدی- مصباح- (گفتگو)- یکشنبه شـهریور 1378 84- کدیور- محسن- مـیزگرد روزنامـه کیـهان ش 450 85- شیرازی- مکارم- روزنامـه رسالت ش 2954- 18 شـهریور 1378 86- شیرازی- مکارم- مجله علم و جامعه شماره 116- فروردین 1373 87- شیرازی مکارم- مجله زنان (گفتگو)- ش 75 88- اعزازی- شـهلا- مجله کلک (زن درون جامعه قاجار) ش 55 قسمت دوم منابع عربی 89- افغانی، سعید، الاسلام و المراه، 1389 ق، چ 3، بیروت، دارالفکر 90- آلوسی، روح المعانی، ج 5 91- ابن ادریس- محمد بن احمد- السرائر- 1411 ق- ج 2- قم- النشر الاسلامـی 92- ابن سعد- محمد- الطبقات الکبری- 1415- ج 8- بیروت- موسسه ال البیت لاحیـاء التراث 93- ابن بابویـه- محمد بن علی- (شیخ صدوق)- من لایحضره الفقیـه- 1413 ق- چاپ دوم- قم- دفتر انتشارات اسلامـی 94- ابن عاشور- التحزیر و التنویر- ج 24 95- ابن کثیر القرشی الدمشقی- اسماعیل- تفسیر القران العظیم- 1412- ج 2- بیروت- دارالمعروفه 96- ابن ماجه- محمد بن یزد قزوینی- سنن- محمد فواد عبدالباقی- ج 1- بیروت- دارالفکر 97- ابن منظور- علامـه ابوالفضل- لسان العرب- 1389 ق- ج 3- بیروت- داراللسان العرب 98- البخاری الجعفی- عبدالله- 1401 ق- بیروت- داارالفکر 99- الترمذی- محمد بن عیسی- سنن الترمذی- 1403 ق- عبدالحرمان محمد عثمان- چاپ دوم بیروت دارالفکر 100- التمـیمـی العربی- نعمان بن محمد- دعائم الاسلام- 1383 ق- آصف بن علی اصغر فیض دارالمعارف 101- الدارمـی- عبدالله بن بهرام- سنن دارمـی- دمشق- چاپخانـه اعتدال 102- الراغب اصفهانی- ابوالقاسم- المفردات فی غریب القران- 1404 – ج 1- تهران- دفتر نشر الکتاب 103- الزحیلی- وهبه- الفقه الاسلامـی- 1409- ج 7- دمشق- دارالفکر 104- السحمرانی- اسعد- المراه فی التاریخ الشریعه- 1410 ق- بیروت- دار النفائس 105- الباجوری- جمال محمد، المراه فی الفکر الاسلامـی، 1406، عراق، الامامـه الثقافه و الشباب 106- السیوری- جمال الدین مقداد- کنز العرفان فی فقه القران، 1343 ق- ج 2- تهران- کتابخانـه مرکزی 107- الطبری- ابوجعفر محمد بن جریر- جامع البیـان عن تاویل آی القران- 1415- صدقی جمـیل العظار بیروت دارالفکر 108- الطبرسی- ابوعلی المفضل بن حسن- تفسیر جوامع الجامع- 1418 ق- جلد 3- قم- موسسه نشر اسلامـی 109- الطبرسی- ابوعلی المفضل بن حسن- مجمع البحرین فی تفسیر القران- 1365 ق- تهران- ناصر خسرو 110- الطبرسی- ابوعلی المفضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج 3، 1973 م- بیروت، موسسه الاعلمـی 111- الفراهیدی- عبد الرحمن الخلیل بن احمد- کتاب العین- 1409 ق- دکتر مـهدی مخزومـی- چاپ دوم موسسه دارالحجره- انتشارات صدرا 112- الکلینی الرازی- یعقوب- الفروع من الکافی- 1367 ش- ج 3- تهران- دارالکتب الاسلامـیه 113- الطریحی- فخرالدین- مجمع البحرین- 1368- السید احمد الحسین- ج 2- دفتر فرهنگ اسلامـی 114- الغزالی- ابوحامد- احیـا علوم الدین- 505 ق- چاپ 3- بیروت- دارالفکر 115- الهندی- علا الدین معروف بـه (البرهان فوری)- کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال- 1409ق- شیخ بکری- بیروت- موسسه الرساله 116- الکلینی الرازی- یعقوب- اصول کافی (کتاب العقل)- 1407- چاپ چهارم- دارالکتب الاسلامـیه 117- العاملی- زین العابدین بن علی (شـهید ثانی)- مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام- 1413 ق – ج 12- چ 1- قم- موسسه عارف اسلامـی 118- المفید- محمد بن نعمان- المقنعه- 1410 ق- ج 2- قم- جامعه المدرسین 119- بحرانی- الشیخ یوسف- حدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره- 1405- محمد تقی ایروانی- جلد 6 و 24 – چاپ اول- قم- موسسه نشر اسلامـی 120- حکیم- سید محسن- مستمسک العروه الوثقی- 1404- قم- مکتبه السید المرعشی 121- حویزی- شیخ عبدالعلی- تفسیر نورالثقلین- 1410- هاشم رسولی محلاتی- ج 1- چاپ 4- قم- اسماعیلیـان 122- حنبل- الامام احمد- مسند احمد- ج 4- بیروت- دار صادر 123- زمخشری- محمد بن عمر- ربیع الابرار- 1425 – جلد 4- قم- نشر بلاغه 124- طوسی- ابی جعفر محمد بن علی- المبسوط فی فقه الامامـیه- 1387- جلد 4- چاپ سوم، تهران- المکتبه المرتضویـه الجعفریـه 125- طباطبایی- سید محمد حسین- المـیزان فی تفسیر القران- بیروت- موسسه الاعلمـی اسماعیلیـان 126- ممدوح- محمود و سعید- رفع المنار- 1416- اردن- دارالامام النوی 127- صنعانی- ابی بکر- مصنف عبدالرزاق- حبیب الرحمن الاعظمـی- بیروت- المجلس العلمـی 128- مغنیـه- محمد جواد- الکاشف- ج 2- چاپ نـهم- قم- مکتبه الصادق 129- الخمـینی-روح الله- تحریر الوسیله- ج 2- چاپ اول- قم- دارالعلم 130- مجلسی – محمد باقر- بحارالانوار- 1403 ق- ج 1- بیروت- نشر الوفا 132- محدث نوری- حاج مـیرزا حسن- مستدرک الوسایل- 1407 – ج 8- چاپ ششم- بیروت موسسه آل البیت 133- - محمد حسن- جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام- 1366 ق- ج 31- چاپ ششم تهران دارالکتب الاسلامـی 134- رمضان بوطی- محمد سعید- زن درون مـیان شفافیت شریعت اسلامـی- کردستان 135- عاملی- محمد حسین- وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، 1382، ج 15 136- فاضل، مقداد، کنزالعرفان فی فقه القران، ج 2، 1404 ق، قم، انتشارات المکتبه المرعشی. 137- فضل الله، محمد حسین، من وحی القران، ج 3 138- مسلم، ابوالحسین، صحیح مسلم، 1404 ق- چ 2، بیروت، دار احیـاء التراث العربی پایـان نامـه 1- رضازاده، پریسا، بررسی زمـینـه‌های فرهنگی خشونت علیـه زنان- استاد راهنما- دکتر ناهید مطیع- استاد مشاور: دکتر علی ملک پور 2- رعیت رکن آبادی زهرا یعقوبی مـهری – نفی خشونت علیـه زنان درگستره آیـات و روایـات استاد راهنما عزت السادات مـیرخانی 3- نوروز پور طاهره- بررسی خشونت علیـه زنان از دیدگاه آیـات و روایـات راهنما دکتر احتشامـی نیـا مشاور دکتر همامـی 4- صبریـه سادات و شفیعی لیدا- علل زن آزادی و خشونت علیـه زنان راهنما دکتر ابراهیمـی فهرست سایت‌ها 1-www.Ardebili.org 2- www-saanei.org 3- www.saafi.ir 4- www.Lankarani.org 5- www.sistani.org 6- www.velayat.ir 7- www.yaho.vikibedia.com 8- wwww.hozeh.com     تعداد صفحات:200 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی

    جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۷ ب.ظ

    دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق ارتکاب جرایم امنیتی از طریق مطبوعات   فهرست مطالب عنوان صفحه چکیده...................................................................................................................................... 1 مقدمـه....................................................................................................................................... 2 فصل اول- کلیـات...................................................................................................................... 5 1-1- تعاریف و مفاهیم.............................................................................................................. 6 1-1-1- معنای لغوی و تعریف جرم........................................................................................... 6 1-1-1-1- معنای لغوی جرم...................................................................................................... 6 1-1-1-2- تعریف جرم............................................................................................................. 6 1-1-1-2-1- تعریف جرم از دیدگاه حقوقدانان خارجی.............................................................. 6 1-1-1-2-2- تعریف جرم از دیدگاه اسلام................................................................................. 7 1-1-1-2-3- تعریف جرم از دیدگاه جرم شناسی........................................................................ 8 1-1-1-2-4- تعریف جرم درون حقوق موضوعه ایران..................................................................... 9 1-1-2- معنای لغوی و تعریف جرم مطبوعاتی.......................................................................... 11 1-1-2-1- معنای لغوی........................................................................................................... 11 1-1-2-2- تعریف جرم مطبوعاتی............................................................................................ 11 1-1-2-2-1- تعریف جرم مطبوعاتی از دیدگاه حقوقدانان و صاحب نظران................................. 12 1-1-2-2-2- تعریف جرم مطبوعاتی از دیدگاه قانون................................................................. 13 1-1-3- معنای لغوی و تعریف جرم سیـاسی.............................................................................. 15 1-1-3-1- معنای لغوی سیـاست............................................................................................... 15 1-1-3-2- تعریف جرم سیـاسی................................................................................................ 15 1-1-3-2-1- تعریف جرم سیـاسی درون کشورها و مجامع بین المللی............................................. 17 1-1-3-2-2- تعریف جرم سیـاسی درون حقوق اسلام(بغی)........................................................... 18 1-1-3-2-3- تعریف جرم سیـاسی از دیدگاه حقوق موضوعه ایران.............................................. 19 1-1-4- معنای لغوی و تعریف جرم امنیتی و برخی از مصادیق آن.............................................. 22 1-1-4-1- معنای لغوی امنیت.................................................................................................. 22 1-1-4-2- تعریف جرم امنیتی و برخی از مصادیق آن................................................................ 23 1-1-4-2-1- تعریف جرم....................................................................................................... 23 1-1-4-2-2- جاسوسی........................................................................................................... 26 1-1-5- وسیله ی ارتکاب جرم................................................................................................ 28 1-1-5-1- نقش وسیله درون تحقیق جرم..................................................................................... 29 1-1-5-2- نقش وسیله درون مـیزان مجازات.................................................................................. 30 1-2- پیشینـه و تحولات قانونگذاری درون زمـینـه جرایم مطبوعاتی و امنیتی........................................ 32 1-2-1- پیشینـه و تحولات قانونگذاری درون زمـینـه جرایم مطبوعاتی................................................. 32 1-2-1-1- قانونگذاری درون جرایم مطبوعاتی قبل از انقلاب اسلامـی.............................................. 32 1-2-1-2- قانونگذاری درون جرایم مطبوعاتی بعد از انقلاب اسلامـی............................................... 35 1-2-2- پیشینـه و تحولات قانونگذاری درون زمـینـه جرایم امنیتی...................................................... 36 1-2-2-1- قانونگذاری درون جرایم امنیتی قبل از انقلاب اسلامـی.................................................... 36 1-2-2-2- قانونگذاری درون جرایم امنیتی بعد از انقلاب اسلامـی.................................................... 37 فصل دوم- بیـان ماهیت، نحوه ارتکاب و مسئولیت درون جرایم امنیتی ارتکابی بـه وسیله مطبوعات....... 40 2-1- ماهیت ارتکاب جرایم امنیتی از طریق مطبوعات و آثار آن.................................................. 41 2-1-1- ماهیت....................................................................................................................... 41 2-1-2- آثار........................................................................................................................... 42 2-1-2-1- اثر تغییر ماهیت درون صلاحیت رسیدگی..................................................................... 42 2-1-2-2- اثر تغییر ماهیت درون شکل و نحوه رسیدگی................................................................ 45 2-1-2-3- اثر تغییر ماهیت درون اعمال مجازات........................................................................... 45 2-2- تبیین امکان ارتکاب جرایم امنیتی فصل پنجم قانون مجازات اسلامـی از طریق مطبوعات........ 47 2-2-1- تحریک و تشویق بـه ارتکاب جرایم علیـه امنیت کشور.................................................... 47 2-2-1-1- عنصر مادی............................................................................................................ 48 2-2-1-2- عنصر معنوی.......................................................................................................... 49 2-2-1-3- مجازات................................................................................................................. 50 2-2-1-4- پرونده عملی.......................................................................................................... 51 2-2-2- تبلیغ علیـه نظام یـا بـه نفع گروههای مخالف جمـهوری اسلامـی ایران.................................. 56 2-2-2-1- عنصر مادی............................................................................................................ 57 2-2-2-2- عنصر معنوی.......................................................................................................... 58 2-2-2-3 – مجازات .............................................................................................................. 59 2-2-2-4- پرونده عملی.......................................................................................................... 59 2-2-3- جاسوسی................................................................................................................... 65 2-2-3-1- عنصر مادی............................................................................................................ 66 2-2-3-2- عنصر معنوی.......................................................................................................... 74 2-2-3-3- مجازات................................................................................................................. 75 2-2-3-4- پرونده عملی(موضوع مواد 501 و 505 قانون مجازات اسلامـی).................................. 78 2-3- بررسی مسئولیت کیفری صاحب امتیـاز، مدیر مسئول و نویسنده درون جرایم مطبوعاتی.............. 81 2-3-1- مسئولیت صاحب امتیـاز............................................................................................... 81 2-3-2- مسئولیت مدیر مسئول................................................................................................. 83 2-3-3- مسئولیت نویسنده....................................................................................................... 84 نتیجه گیری و پیشنـهادات.......................................................................................................... 86 فهرست منابع.......................................................................................................................... 89 خلاصه انگلیسی مقدمـه چند دهه ای هست که بحث رسانـه ها و به خصوص رسانـه های نوشتاری جایگاه خود را درون رشته هایی نظیر جرم شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم ارتباطات، حقوق و.... افزایش داده هست و تاثیر شگرف و عمـیقی را درون فرهنگ سازی مردم بـه خود اختصاص داده است. در این خصوص مطبوعات از حالت نمادین بیرون آمده و به یکی از قطبهای تبلیغاتی کشورهای جهان تبدیل شده است، بـه گونـه ای کـه کشورهایی کـه از مطبوعات قوی تر و گسترده‌تری برخوردار باشند، از نقطه نظر سیـاسی، اقتصادی و فرهنگی تفاوت قابل ملاحظه ای با بقیـه‌ی کشورها پیدا کرده اند. بـه طوری کـه برخی از نویسندگان[1] به منظور مطبوعات و رسانـه های گروهی چنان هویت مستقلی قایلند کـه قادر هست در ساخت جامعه تغییرات وسیعی ایجاد کنند. بـه دلیل وجود همـین خصوصیت ویژه‌ی مطبوعات است، کـه با هجوم وسایل ارتباط جمعی جدید و ها، مطبوعات هنوز جایگاه و قدرت خود را حفظ کرده اند و از اهمـیت و نقش آن درون جامعه کم نشده است. با توجه بـه این نقش تأثیرگذار مطبوعات درون جامعه و در پی افزایش تعداد روزنامـه ها و مجله ها، بـه ویژه از خرداد 1376 و گوناگونی بینشـهای اجتماعی و فرهنگی نشریـات، نگرانیـها و دغدغه هایی به منظور مسئولین فراهم شده است. تضعیف امنیت جامعه و تشدید احساس ناامنی از طریق تحریک و تشویق بـه ارتکاب جرایم، توهین، تبلیغ علیـه نظام، آموزش روش بزهکاری و... از جمله آثار منفی مطبوعات درون آسیب رساندن بـه امنیت جامعه محسوب مـی شود. درون کنار این مـهم، بحث آزادی بیـان رسانـه‌های مکتوب درون مـیثاق های جهانی و اصول قانون اساسی بـه چشم مـی‌خورد، کـه ضامن آن وجود نـهاد خاصی بـه نام هیأت منصفه و آیین دادرسی ویژه نظیر علنی بودن محاکمات هست که درون مقابل امواج برخاسته از نظرات دولتمردان مصونیت خاصی را بـه این اصل مـی دهد. هرچند کـه حفظ ارزشـهای اساسی اجتماعی و امنیت و نظم عمومـی، محتاج ایجاد محدودیت‌هایی به منظور اصل آزادی مطبوعات است. بنابراین نحوه ی برخورد با جرایم مطبوعاتی بـه یکی از دغدغه های اصلی تبدیل شده است. ضرورت تحقیق: تحولات سالهای اخیر درون جهت گسترش آزادی مطبوعات درون سطح ملی و بین المللی ضرورت هماهنگی بیشتر درون قوانین و مقررات حاکم را مـی طلبد، بـه خصوص اینکه درون حال حاضر کشور عزیزمان با تصویب شش قانون مطبوعاتی کـه آخرین آن دو دهه از عمرش مـی گذرد و دهها تبصره و چند اصلاحیـه، متاسفانـه نظام حقوقی کارآمد و منسجمـی را به منظور مبارزه با تاثیر منفی مطبوعات درون عین پاسداری از اصل آزادی بیـان مطبوعات ندارد. بنابراین با توجه بـه مراتب فوق ضرورت انجام چنین تحقیقی مشخص مـی شود. از جمله ضرورت های دیگر، آثار جرایم مطبوعاتی بر امنیت جامعه است. بـه طوری کـه مطبوعات بـه عنوان مجرای شکل دهی بـه افکار عمومـی و با توجه بـه اینکه افکار عمومـی یکی از عناصر بسیـار مـهم درون اقتدار و امنیت کشور بـه حساب مـی آید، لذا انتشار مطالبی برخلاف امنیت کشور از طریق مطبوعات لطمات جبران ناپذیری را درون جامعه بـه همراه خواهد داشت و احساس امنیت کـه یکی از ارکان زندگی اجتماعی است، بـه مخاطره خواهد افتاد. همچنین عدم وجود تعریف مشخص و دقیق از جرم مطبوعاتی، عدم تعیین حدود امنیت، عدم ارائه ی تعریف مناسب از امنیت و جرایم علیـه آن و واژگان مرتبط با آن نظیر جاسوسی و... بـه گونـه ای کـه در عمل و اجرا راه را به منظور تفسیر کلمات و اعمال سلایق مختلف ببندد، استعمال واژه های مبهم و غیر حقوقی(چه درون قانون مطبوعات و چه درون قانون مجازات اسلامـی)، وجود تردید درون ماهیت ارتکاب جرایم امنیتی از طریق مطبوعات کـه در پی آن آئین دادرسی متفاوتی را مـی طلبد، عدم تناسب بین جرایم و مجازاتهای این بخش و عدم احصاء جرایم امنیتی ارتکابی از طریق مطبوعات، ضرورت بازنگری درون ساختار قوانین حاکم بر این بخش را بیش از پیش روشن مـی‌کند: بنابراین از جمله ضرورت های دیگر تحقیق و تدوین این پایـان نامـه، با توجه بـه مراتب فوق، بـه نوعی تازه بودن مباحث مطروحه درون این زمـینـه مـی باشد. سوالات اصلی تحقیق: 1- آیـا عملاً ارتکاب جرایم امنیتی از طریق مطبوعات امکان وقوع خارجی دارد؟ 2- ماهیت جرایم امنیتی ارتکابی از طریق مطبوعات چیست، سیـاسی، عادی و یـا مطبوعاتی؟ فرضیـه های تحقیق: 1- از مـیان جرایم علیـه امنیت داخلی و خارجی صرفاً پاره‌ای از آنـها ازطریق مطبوعات قابل ارتکاب مـی باشند و همگی آنـها قابلیت ارتکاب از طریق مطبوعات را ندارند. 2- چنین جرایمـی دارای ماهیت مطبوعاتی بوده و بایستی با حضور هیأت منصفه درون دادگاه مطبوعات بـه آن رسیدگی شود. اه تحقیق: 1- بیـان ماهیت جرم امنیتی کـه از طریق مطبوعات ارتکاب مـی یـابد. 2- بیـان ابهام ها و ایرادهای موجود درون مواد مربوط بـه جرایم علیـه امنیت درون قانون مطبوعات. 3- مقایسه مواد مربوط بـه جرایم علیـه امنیت درون قانون مطبوعات با مواد مشابه درون قانون مجازات اسلامـی و قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح. 4- بررسی شرایط و ارکان تحقق هر یک از جرایم بـه منظور رفع ابهام های موجود. پیشینـه تحقیق: با توجه بـه تازگی این موضوع درون حقوق ایران، قطعاً مـی توان گفت کـه در این زمـینـه تاکنون تحقیقی صورت نگرفته است. البته لازم بـه ذکر هست که عناوین مرتبط با موضوع(جرایم مطبوعاتی- جرایم امنیتی) بـه جز چند پایـان نامـه انگشت شمار تحقیقات علمـی و محققانـه‌ای صورت نپذیرفته است. از جمله پایـان نامـه های تدوین شده مـی توان بـه موارد ذیل اشاره نمود: 1- جرایم مطبوعاتی درون حقوق ایران- ابراهیم عمـیقی ابرقویی بـه راهنمایی دکتر عادل ساریخانی- پایـان نامـه کارشناسی ارشد- دانشگاه قم 1379 2- جرایم مطبوعاتی- مجید لایق مـیرحسینی- بـه راهنمایی ایرج گلدوزیـان- دانشگاه تهران- 1372. 3- تفاوت های جرایم سیـاسی و امنیتی- فرامرز نظافت- بـه راهنمایی عادل ساریخانی- دانشگاه قم- 1381. 4- نظارت کیفری محدود کننده اصل آزادی مطبوعات- سید مـهدی علوی - دانشگاه امام صادق(ع). روش تحقیق: در تدوین این رساله از روش تحلیل و توصیفی(پژوهش کتابخانـه ای) با استفاده از ابزار کتابها، پایـان نامـه ها و استفاده از نظرات پژوهشگران استفاده شده است. درون این زمـینـه سعی نموده کـه از مبانی نظری و تئوری های موجود اصول و ضوابط حاکم استفاده نموده و همچنین از منابع قضایی نظیر آراء دادگاهها و نظرات مـی اداره حقوقی بـه اقتضاء استفاده شده است.   فصل اول: کـلیـات
    1-1- تعاریف و مفاهیم 1-1-1- معنای لغوی و تعریف جرم در این گفتار با بررسی معنای لغوی جرم و همچنین تعریف جرم از دیدگاه حقوقدانان خارجی، فقهای اسلامـی، جرم‌شناسی و در نـهایت بـه ارائه تعریف درون حقوق موضوعه ایران خواهیم پرداخت. 1-1-1-1- معنای لغوی جرم در لسان العرب پیرامون جرم چنین آمده است: «الجرم تعدی و الجرم الذنب»[2] علامـه علی اکبر دهخدا درون لغت نامـه پیرامون معنی جرم آورده: «جرم درون لغت بـه معنای گناه، خزده، خطا، ذنب، تعدی، بزه، جناح، عصیـان، اثم، گناه (دهار) آمده است. این نواحی را ند و بسوزند و بسیـار بدنامـی حاصل آید و سه هزار درم نیـابند این هست بزرگ جرمـی(تاریخ بیـهقی ص 468). نمـی دانم درون آنچه مـیان من و شیر رفته هست خود را جرمـی...(کلیله و دمنـه)[3]» دکتر محمد معین جرم را چنین معنا نموده است: «جرم بـه معنای گناه، بزه و جمع اجرام و جروم است.»[4] از نقل اقوال لغویین چنین نتیجه مـی گیریم کـه در کتب لغت هر چیزی کـه زشت و مکروه شود و به معنای گناه و خطا باشد، جرم محسوب مـی شود. 1-1-1-2- تعریف جرم «جرم از دیدگاه غیرحقوقی رفتارهایی هست که بـه ارزشـهای حیـاتی و اساسی جامعه لطمـه مـی‌زند.»[5] 1-1-1-2-1 - تعریف جرم از دیدگاه حقوقدانان خارجی گاروفالو جرم را چنین تعریف نموده است: «تعرض بـه احساس اخلاقی بشر، یعنی جریحه دار آن بخش از حس اخلاقی کـه احساسات بنیـادی نوع خواهانـه، یعنی شفقت و درستکاری را شامل مـی شود.»[6] کارا را کـه بیشتر بـه اوصاف عینی جرم توجه داشته هست جرم را: «نقض یکی از قوانین دولت ناشی از فعل خارجی انسان کـه ایفای وظیفه یـا اعمال حقی آن را تجویز نکند و مستوجب کیفر باشد» تعریف نموده است.[7] دورکیم پیرامون جرم چنین مـی گوید: «ما مـی توانیم وجود یک سلسله از عملیـات را اثبات کنیم کـه اجتماع علیـه آنـها واکنش مشخصی بـه صورت مجازات نشان مـی دهد از این سلسله عملیـات گروهی مـی توان درست کرد و به آن عنوانی مشترک بـه نام جرم داد.»[8] گارو مـی‌گوید: «جرم انجام یـا ترک عملی هست که قبلاً ممنوع و برای آن مجازات بـه معنی اخص تعیین شده باشد و درضمن انجام عمل یـا ترک آن به منظور اجرای یک حق نباشد.»[9] پروفسور لوگز سوئیسی مـی‌گوید: « جرم عبارت هست از عمل برخلاف حق کـه انسان انجام مـی دهد و قانون به منظور آن مجازات تعیین کرده است.»[10] ملاحظه مـی شود کـه حقوقدانان کشورهای مختلف جرم را تقریباً بـه یک شکل تعریف نموده اند، بـه اعتقاد گروهی جرم فعل یـا ترک فعلی هست که از نظر خارجی بـه نظم و صلح و آرامش لطمـه وارد مـی آورد و قانون بدین دلیل با مجازات، ضمانت اجرایی به منظور آن فراهم مـی سازد و یـا درون اندیشـه عده ای فعل یـا ترک فعلی هست که توسط قانون پیش بینی شده و مجازات بـه آن تعلق گرفته است. 1-1-1-2-2- تعریف جرم از دیدگاه اسلام از دیدگاه اسلام، افعالی جرم تلقی مـی شود کـه مغایر با احکام یـا اوامر و نواهی باری تعالی باشد. این افعال درون قرآن کریم، بـه نامـهای مختلف از قبیل سوء، سیئه، اثم، جناح و... مذکور است. جناح(گناه) کـه موضوع حدود و تعزیرات اسلامـی است، شامل هر فعلی ولو آنکه تنـها جنبه ی شخصی داشته باشد، یعنی مفسده آن عائد خصوص مرتکب گردد، نیز مـی شد مانند رده، شرب خمر، کذب، ترک واجبات و...[11]. لذا جرم درون شرع مقدس اسلام شامل مسائلی کـه دارای مفاسد اجتماعی و شخصی هست مـی‌شود، درون حالیکه مسائل اخیر(شخصی) همـیشـه عرفاً قابل مجازات نیست. ارزشـهایی کـه در حقوق اسلام مورد احترام است، جان و مال، عقل و شرف و دین افراد است، کـه تجاوز بـه هر یک از این ارزشـها مستوجب ضمانت اجراهای کیفری دنیوی و اخروی است.[12] همچنین درون کنفرانس[13] حقوق کیفری اسلامـی و اثر آن درون مبارزه با جرایم درون تعریف جرم آمده است: «جرم مخالفت با اوامر و نواهی کتاب و سنت، یـا ارتکاب عملی هست که بـه تباهی فرد یـا جامعه بینجامد، هر جرم را کیفری هست که شارع بدان تصریح کرده یـا اختیـار آن را بـه ولی امر یـا قاضی سپرده است.»[14] این تعریف گرچه ممکن هست قلمرو جرم را مشخص نماید، اما نمـی تواند بـه عنوان تعریف مشخص از جرم قابل پذیرش باشد. بنابراین از این دیدگاه جرم عبارت هست از "رفتار خلاف مصالح و منافع فردی و اجتماعی کـه علیـه آن مراجع قضایی ناشی از قدرت و حاکمـیت احکام الهی، کیفری تعیین کنند."[15] 1-1-1-2-3- تعریف جرم از دیدگاه جرم شناسی «بر طبق تعریف چهاردهمـین کنگره جرم شناسی 2005 مـیلادی درون فیلادلفیـا، جرم شناسی یک مطالعه بهم پیوسته‌ی بین رشته‌ای راجع بـه علل پیش بینی و کنترل جرم و سایر رفتارهای زیـان بار ناقض هنجارهای اجتماعی درون سطوح محلی، ملی و بین المللی است. در تعریف فوق کـه بر مطالعه بـه هم پیوسته از علل جرم تاکید مـی کند، بر کنترل جرم نیز تاکید دارد، زیرا نمـی توان جرم را از بین برد بلکه صرفاً حتما آن را کنترل کرد. بنابراین این تعریف برخلاف بند 5 اصل 156 قانون اساسی هست که یکی از وظایف قوه قضائیـه را پیشگیری از وقوع جرم مـی داند. بـه علاوه اینکه برخلاف حقوق کیفری محض هست که بـه مطالعه صرف جرم و آن هم بـه معنای قانونی آن مـی‌پردازد. جرم شناسی علاوه بر جرم بـه مطالعه سایر رفتارهای ضد اجتماعی یـا زیـان بار کـه تحت عنوان پدیده مجرمانـه قابل مطالعه اند نیز مـی‌پردازد. نکته مـهم دیگری کـه در این تعریف دیده نمـی شود مطالعه بزه دیده مـی باشد زیرا درون بسیـاری از جرایم مـی توان به منظور بزه دیده نقش قائل گردید.»[16] « درون سراسر فرهنگ و واژگان حقوقی و جرم‌شناسی هیچ واژه ای از نظر معنی بـه پیچیدگی واژه جرم یـا بزه وجود ندارد.»[17] اما مـی توان درون یک تعریف گفت: جرم علی‌الاصول، بـه کلیـه اعمال ضد اجتماعی یـا تشنجهایی کـه جامعه را دستخوش آسیب مـی‌کند، خواه موجب آنـها علل روانی باشد یـا اجتماعی اطلاق مـی شود. درون این محدوده چندان توجهی بـه این مسئله کـه آیـا این گونـه اعمال بـه حقوق جزا و تعریف قانونی جرم ارتباط دارد نمـی شود و بیشتر حالت خطرناک فرد بـه عنوان علامت و نشانـه ای از رفتارهای ضداجتماعی و بیماری وی زیر ذره بین قرار مـی گیرد و بدین لحاظ درمان این گونـه افراد با اقدامات تأمـینی‌ و تربیتی توصیـه مـی‌شود.»[18] بنابراین « درون دانش جرم‌شناسی جرم علل و عواملی هست که فرد را بـه بروز رفتارهای مغایر با هنجارهای اجتماعی برمـی انگیزد و او را درون تداوم چنین رفتارهایی ترغیب مـی کند.»[19] درون حالیکه از لحاظ حقوقی جرم عمل مخل نظم اجتماعی هست که قانون به منظور آن مجازات پیش‌بینی کرده است. 1-1-1-2-4- تعریف جرم درون حقوق موضوعه ایران در قانون مجازات عمومـی 1304 تعریفی از جرم ارائه نشده بود لیکن تنـها درون ماده 2 از قانون مزبور یکی از اوصاف جرم مندرج است. بدین شرح کـه « هیچ عملی را نمـی توان جرم دانست مگر آنچه بـه موجب قانون جرم شناخته شده است.» ماده 2 قانون سابق راجع بـه مجازات اسلامـی 1361، همان تعریفی را از جرم قبول کرده بود کـه ماده 2 قانون اصلاحی 1352 پذیرفت. برطبق این ماده:«هر فعل یـا ترک فعل کـه مطابق قانون قابل مجازات یـا مستلزم اقدامات تأمـینی و تربیتی باشد، جرم محسوب هست و هیچ امری را نمـی توان جرم دانست مگر آنکه بـه موجب قانون به منظور آن مجازات یـا اقدامات تأمـینی و تربیتی تعیین شده باشد.» بعد از آن ماده 2 قانون مجازات اسلامـی 1370 درون مورد تعریف جرم، مقرر مـی دارد:« هر فعل یـا ترک فعلی کـه در قانون به منظور آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب مـی شود.» در این ماده قانونگذار تعریفی از جرم ارائه ننموده است، بلکه بـه بیـان اوصاف جرم پرداخته است. درون این ماده برخلاف ماده 2 قانون راجع بـه مجازات اسلامـی سخنی از اقدامات تأمـینی و تربیتی بـه مـیان نیـامده هست که درون جای خود بی ایراد نیست، هرچند کـه با توجه بـه عنوان کلی فصل تحت عبارت«جرم و اقدامات تأمـینی و تربیتی» مـی‌توان این اشکال را برطرف نمود. این ماده همچنین دلالت بر لزوم قانونی بودن جرم و مجازات دارد. این وصف کـه حائز کمال اهمـیت هست این محدودیت را بـه وجود مـی آورد کـه دولتمردان نتوانند یکجانبه و خودسرانـه درباره سرنوشت شـهروندان تصمـیم بگیرند و به هر بهانـه ای آزادیـهای آنان را محدود بـه مجازات یـا اقدامات تأمـینی بنماید. قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران نیز بر لزوم اصل قانونی بودن جرم درون اصل 169 تاکید ورزیده هست به موجب این اصل «هیچ فعل یـا ترک فعلی بـه استناد قانونی کـه بعد از آن وضع شده هست جرم محسوب نمـی شود.» درباره لزوم قانونی بودن مجازات نیز اصل 36 قانون مذکور اعلام مـی دارد: «حکم بـه مجازات و اجرای آن حتما تنـها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.» درون این اصل علاوه بـه تعیین مجازات نحوه اجرای آن نیز منوط بـه اجرای قانون شده است. ذکر این اصول درون قانون اساسی بـه این معناست کـه فقط قانونگذار صالح هست تا درون حدود قانون اساسی بـه تشریح جرم و تعیین مجازات بپردازد. همچنین این اصول با برابر همگان درون برابر قانون بـه اجرای صحیح عدالت نیز کمک مـی کند. لازم بـه ذکر هست که ماده 11 قانون مجازات اسلامـی نیز درخصوص قانونی بودن مجازاتها و اقدامات تأمـین بـه صراحت مقرر مـی‌دارد:«در مقررات و نظامات دولتی مجازات و اقدامات تأمـینی و تربیتی حتما به موجب قانونی باشد کـه قبل از وقوع جرم مقرر شده باشد. » با توجه بـه مواد و اصول فوق الذکر بـه نظر مـی رسد تعارضی درخصوص اصل قانونی بودن جرم و مجازات با اصل 167 قانون اساسی و ماده 214 قانون آئین دادرسی کیفری 1378 پیش مـی آید. اصل 167 بـه قضات اجازه داده هست هرگاه حکم دعوی را درون قوانین مدون نیـافتند با استناد بـه منابع معتبر اسلامـی یـا فتاوای معتبر، حکم قضیـه را صادر نمایند و ماده 214 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 نیز مبیّن همـین موضوع مـی باشد. اما با اندکی دقت ملاحظه مـی شود کـه مقصود از یـافتن حکم درون موارد سکوت قانون یعنی مواردی کـه قانونگذار فعل یـا ترک فعلی را جرم نشناخته این نیست کـه اگر قاضی بـه استناد منابع معتبر اسلامـی یـافتاوای معتبر، فعل یـا ترک فعلی را جرم دانست، حکم بـه مجازات مرتکب دهد، زیرا درون هر حال اصل 36، 169 قانون اساسی و ماده 2 قانون مجازات اسلامـی مانع از آن است. بنابراین درون این قبیل موارد دادگاهها موظفند بـه اسناد اصل برائت حکم بـه بیگناهی مرتکب صادر نمایند و به عبارتی ماده 214 قانون آئین دادرسی کیفری و اصل 167 قانون اساسی صرفاً درون جهت تکمـیل و تفسیر متون قانونی، مورد استفاده قرار مـی گیرد. ضمانت اجرای اصل قانونی بودن جرم و مجازات ماده 575 قانون مجازات اسلامـی هست که مقرر مـی دارد:« هرگاه، مقامات قضایی یـا دیگر مأمورین ذیصلاح برخلاف قانون توقیف یـا دستور بازداشت یـا تعقیب جزایی یـا قرار مجرمـیتی را صادر نماید، بـه انفصال دائم از سمت قضایی و محرومـیت از مشاغل دولتی بـه مدت 5 سال محکوم خواهد شد.» لازم بـه ذکر هست که درون لایحه قانون مجازات اسلامـی کـه در حال نگارش این سطور درون مجلس شورای اسلامـی مطرح مـی باشد، درون ماده 2-111 جرم را اینچنین تعریف نموده است:«جرم عبارت هست از فعل یـا ترک فعلی کـه قانون آن را ممنوع کرده و برای آن مجازات درنظر گرفته باشد و از طرف شخص مسئول ارتکاب یـابد. شرایط و موانع مسئولیت را قانون مشخص مـی کند.» با عنایت بـه مراتب فوق الذکر جرم همـیشـه یک عامل مادی خارجی هست که توسط انسان مسئول ارتکاب مـی یـابد کـه اعم از فعل یـا ترک فعل مـی‌باشد، لذا تصمـیم مجرمانـه علی الاصول جرم نیست. همچنین عملی جرم هست که قانونگذار به منظور آن مجازات و ضمانت اجرای کیفری تعیین نموده باشد. و از سوی شخصی ارتکاب یـابد کـه وی درون ارتکاب فعل برخلاف حق عمل نموده باشد. مثلاً عمل مرتکب از مصادیق دفاع مشروع نباشد. 1-1-2- معنای لغوی و تعریف جرم مطبوعاتی 1-1-2-1- معنای لغوی «مطبوعات بـه معنای نوشته های چاپی است، این کلمـه جمع مطبوعه و به معنای کتابها و مجله ها و روزنامـه های چاپ شده است.»[20] «مطبوعات جمع مطبوع، مطبوعه، نوشته های چاپی، روزنامـه ها، مجلات مطبوعاتی منسوب بـه مطبوعات... مطبوعات طبع شده، چاپ شده، مطبعه، چاپخانـه.»[21] «مطبوعات جمع مونث سالم واژه مطبوعه هست که «های» آن علامت تانیت مجازی هست و مطبوع بر وزن مفعول اسم مفعول از ماده طبع هست یعنی آنچه کـه به طبع سپرده شده یـا چاپ شده باشد.»[22] 1-1-2-2- تعریف جرم مطبوعاتی جهت شناخت، تعیین و تبیین حدود و قلمرو هر جرمـی، ارائه تعریف دقیق و روشنی از آن جرم ضروری است. با وجود نود سال سابقه قانونگذاری درون قلمرو مطبوعات درون حقوق ایران و تصویب شش قانون مطبوعاتی و دهها ماده واحده و آیین نامـه درون این خصوص هنوز یکی از واژگان مبهم ادبیـات حقوقی کشور ما جرم مطبوعاتی است. تعیین و تعریف جرم مطبوعاتی از جهت حفظ حقوق و آزادیـهای مطبوعاتی و نیز حفظ حقوق عمومـی، اهمـیت بـه سزایی دارد. دادرسی خاص جرایم مطبوعاتی(نظیر هیأت منصفه و علنی بودن دادگاه)، نقش‌آفرینی مطبوعات درون صحنـه سیـاسی کشور، کارکرد حزبی مطبوعات و شکل گیری دادگاه ویژه مطبوعات با حضور هیأت منصفه بعد از یک فترت نود ساله، اهمـیت تعریف جرم مطبوعاتی را افزایش داده است. در زمـینـه تعریف جرم مطبوعاتی و تعیین مصادیق آن اختلاف نظرهای وسیعی بین حقوقدانان و صاحب نظران علوم ارتباطات وجود دارد، دامنـه این اختلافات از اعتقاد بـه نفی چنین مفهومـی که تا ارائه تعاریف مضیق و موسعی از جرم مطبوعاتی قابل ملاحظه است. درون باب تعریف جرم مطبوعاتی درون ابتدا بـه تعریف جرم از دیدگاه حقوقدانان و صاحب‌نظران پرداخته و سپس این جرم را از منظر قوانین مورد بررسی قرار مـی دهیم. 1-1-2-2-1- تعریف جرم مطبوعاتی از دیدگاه حقوقدانان و صاحب نظران عده‌ای از صاحب‌نظران ضمن نفی عنوان جرم مطبوعاتی نیـازی بـه ابداع چنین عنوانی ندیده و معتقدند: «امکان ندارد هیچ نشریـه ای مرتکب جرمـی شود کـه خارج از محدوده مقررات قوانین موجود یـا بعدی درباره جرایم عادی باشد، بنابراین اگر جرمـی بـه وسیله مطبوعات روی دهد درون حقیقت نشریـه آلت جرم هست نـه فاعل آن و برای آلت جرم درون هیچ کجای دنیـا و در هیچ زمانی سابقه نداشته کـه قانون خاص بنویسند(مثلاً قانون چاقوی ضامن دار یـا دادگاه ویژه قلوه سنگ بی معناست)».[23] در انتقاد از این نظریـه عده ای[24] معتقدند: «جرایم مطبوعاتی از جمله جرایمـی هستند کـه وسیله درون تحقق رکن مادی آن شرط هست و جرم با وسیله خاصی بـه نام مطبوعات تحقق پیدا کند و ما درون حقیقت به منظور آلت جرم قانون نمـی نویسیم بلکه به منظور فاعل (نویسنده، ناشر و...) کـه از این وسیله خاص استفاده مجرمانـه کرده اند قانون مر نویسیم و این بلااشکال است.» بعضی جرم مطبوعاتی را درون مفهوم موسعی بـه کار و آن را شامل هرجرم ارتکابی از طریق مطبوعات دانسته اند.[25] در این دیدگاه این جرایم غالباً دارای خصوصیت ویژه ای نیستند و تنـها ارتکاب آنـها از سوی مطبوعات ویژگی مـهم این جرایم محسوب مـی شود و انتشار خصیصه اصلی و مـهم کلیـه جرایم مطبوعاتی است. از دیگر تعاریف شبیـه بـه این تعریف عبارتند از: «جرم مطبوعاتی همان چیزی هست که ابتدا بـه ذهن هر فردی متبادر مـی شود بـه جرم و عمل مجرمانـه ای کـه به وسیله مطبوعات انجام شود جرم مطبوعاتی گویند.»[26] بنا بر این تعاریف، جرم مطبوعاتی درون موسع ترین معنای خود یعنی عمل خلاف قانون کیفری کـه به وسیله مطبوعات تحقق مـی‌یـابد، بـه کار رفته است. عده ای دیگر دامنـه جرم مطبوعاتی را از جنبه های گوناگون محدودتر از هر جرم ارتکابی بـه وسیله مطبوعات دانسته اند و در حقیقت تعریفی مضیق از جرم مطبوعاتی ارائه نموده اند. درون محدودترین تعریف از جرم مطبوعاتی، آن را تنـها شامل جرایمـی دانسته هست که ارتکاب آن فقط از ناحیـه مطبوعات جرم تلقی مـی شود.[27] صاحب نظران دیگری معتقدند جرایم مطبوعاتی تنـها بـه جرایمـی اطلاق مـی شود کـه در قانون مطبوعات هر کشوری ذکر و شمرده شده باشد.[28] معتقدین بـه این تعریف استدلال مـی کنند: هنگامـیکه مقنن یک سری جرایم خاص را درون قانون مطبوعات با ارکان و مجازاتهای خاص مورد حکم قرار مـی‌دهد، مسلماً منظورش تحدید جرایم مطبوعاتی بـه همان جرم خاص پیش‌بینی شده درون قانون هست و نـه هر جرم ارتکابی از ناحیـه مطبوعات. در همـین راستا برخی[29] جرم مطبوعاتی را زیر مجموعه جرم سیـاسی دانسته اند و تفاوت بین این دو جرم را درون وسیله ارتکاب آن مـی دانند و معتقدند جرم مطبوعاتی درون ردیف جرم سیـاسی سهمـی از تعریف جرم سیـاسی را دارا است. عده ای دیگر[30] درون تعریف جرم مطبوعاتی، این جرم را شامل جرایمـی مـی دانند کـه در کلیـه نشریـات مکتوب کـه خطاب آن با عموم افراد جامعه است، اتفاق مـی افتد بـه عبارت دیگر جرم مطبوعاتی جرمـی هست که درون تمام وسایل ارتباط جمعی نوشتاری (در مقابل سایر وسایل ارتباط جمعی سمعی و بصری) امکان ارتکاب داشته باشد، بـه نحوی کـه شامل مکتوباتی نظیر کتاب و اعلامـیه نیز مـی گردد و از این جرم مطبوعاتی بـه عنوان جرم عام مطبوعاتی نام مـی برند. رویـه مذکور مورد پذیرش قانون مطبوعات سال 1286 و قانون هیأت منصفه سال 1310 بوده هست که البته درون قانون مطبوعات 1334 این رویـه تغییر کرده و صرفاً شامل جرایمـی گردیده کـه در نشریـات اتفاق مـی افتد. 1-1-2-2-2- تعریف جرم مطبوعاتی از دیدگاه قانون به طور کلی درون قوانین قبل از انقلاب سه تعریف از جرم مطبوعاتی ارائه شده است. قانون هیأت منصفه مصوب 1310 درون ماده 2 جرم مطبوعاتی را چنین تعریف مـی کند: «جرمـی کـه به وسیله کتاب یـا مطبوعات مرتب الانتشار واقع مـی شود جرم مطبوعاتی است.» لایحه قانونی مطبوعات مصوب 1331 کـه در زمان دکتر محمدمصدق و در فضای آزاد حکومت ملی تصویب شده هست در ماده 34 چنین مقرر مـی دارد: «جرایمـی کـه به وسیله روزنامـه ها یـا مجله واقع مـی شود جرایم مطبوعاتی است.» لایحه قانونی مطبوعات مصوب 1334 درون ماده 30 درون مورد جرم مطبوعاتی چنین مقرر مـی دارد: «جرم مطبوعاتی عبارت هست از: توهین و افترا بـه وسیله روزنامـه یـا مجله یـا نشریـه از لحاظ ارتباط با مقام و یـا شغل رسمـی یـا رویـه اداری یـا اجتماعی یـا سیـاسی، بـه شخص یـا اشخاص. بنابراین توهین و افترا... بدون توجه بـه مقام و موقعیت اجتماعی و یـا بـه بستگان شخص... جرم مطبوعاتی نیست و جرم عادی است.» ملاحظه مـی گردد این تعریف از جرم مطبوعاتی مضیق و محدود بـه توهین و افترا بـه شخص یـا اشخاص گردیده. و حتی توهین و افترا نیز مقید بـه ارتباط با مقام و یـا شغل رسمـی یـا رویـه اداری یـا اجتماعی یـا سیـاسی گردیده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی، اصل 168 قانون اساسی با وجود حفظ تضمـینات خاص درون رسیدگی بـه جرایم مطبوعاتی جرم مطبوعاتی را تعریف نکرد. در لایحه قانونی مطبوعات مصوب 20 مرداد 1358 درون تصویب جرم مطبوعاتی تناقضی مشاهده مـی‌شود ، از طرفی ماده 30 این قانون مقرر مـی دارد : «به جرایم ارتکابی بـه وسیله مطبوعات درون دادگاه جنایی با حضور هیـات منصفه رسیدگی مـی شود.» این تعریف ناظر بـه مفهوم موسع جرم مطبوعاتی (هر جرم ارتکابی بـه وسیله مطبوعات) است. از طرف دیگر ماده 38 این قانون مقرر مـی دارد: «برای رسیدگی با جرایم مندرج درون این لایحه قانون دادگاه جنایی با مشارکت رئیس و دو نفر دادرس و با حضور هیـات منصفه تشکیل مـی شود.» بنابراین برخلاف تعریف موسع ماده 30 از جرم مطبوعاتی درون ماده 38 جرم مطبوعات را منحصر بـه جرایم مندرج درون این لایحه قانونی(مواد 18 که تا 29) شده است. قانون مطبوعات حاکم(22/12/1364) نیز درون تعریف جرم مطبوعاتی همچنان نظر لایحه قانونی 1331 و 1358 را حفظ نموده است، از طرفی بـه موجب ماده 34 این قانون: «به جرایم ارتکابی بـه وسیله مطبوعات درون دادگاه صالحه و با حضور هیـات منصفه رسیدگی مـی شود.» از طرف دیگر وجود فصل ششم این قانون تحت عنوان جرایم و انحصار آن درون نـه جرم موجب این ابهام شده هست که آیـا اطلاق ماده 34 درون تعریف جرم مطبوعاتی بـه جرایم نـه گانـه فصل ششم مقید شده هست یـا خیر؟ در پاسخ مـی توان گفت: منظور قانونگذار از تدوین فصل ششم و پیش بینی جرایم خاصی درون آن، تقیید اطلاق ماده 34 قانون مطبوعات نبوده، بلکه هدف آن تاکید بر شایع ترین جرایم مطبوعاتی است. نتیجه اینکه تعریفی کـه مـی توان با توجه بـه رویـه قضایی و قانون مطبوعات خصوصاً ماده 1 آن قانون کـه در مقام تعریف مطبوعات وضع شده بیـان کرد چنین تعریفی مـی باشد: جرایمـی کـه در قانون مجازات اسلامـی و سایر قوانین جرم شمرده شده مشروط بـه اینکه قابل ارتکاب از طریق مطبوعات بوده و مطبوعات بـه عنوان ابزار و وسیله ارتکاب آن مـی باشد. 1-1-3- معنای لغوی و تعریف جرم سیـاسی در این گفتار بـه ذکر معنی لغوی سیـاست و تعریف جرم سیـاسی از دیدگاههای گوناگون مـی پردازیم. 1-1-3-1- معنای لغوی سیـاست «[سَ سَ] (امص) بـه معنای پاس داشتن ملک(غیـاث اللغات)(آنندراج) نگهداشتن، حفاظت، نگهداری، حراست، حکم راندن بـه رعیت، رعیت داری ، حکومت، ریـاست و داوری آمده است. از چنین سیـاست باشد کـه جهانی را ضبط توان کرد(تاریخ بیـهقی) چنانکه کرد همـی اقتضا سیـاست ملک سها بـه جای قمر بود چند گامسا(تاریخ بیـهقی) آن چنان آثار مرضیـه و مساعی حمـیده کـه در تقدیم ابواب عدل و سیـاست سلطان مانی ... ابوالقاسم محمود راست(کلیله و دمنـه).»[31] «سیـاست بـه معنای حکم راندن بـه رعیت و اداره امور مملکت، حکومت راندن، ریـاست ، حکمداری، عدالت، داوری، سزا، جزا، تنبیـه، محافظت حدود ملک، اداره امور داخلی و خارجی کشور، طریقه اداره افراد و اصحاب و یـاران و نزدیکان است.»[32] 1-1-3-2- تعریف جرم سیـاسی از جمله موضوعات قانون اساسی کـه تاکنون به منظور اجرای آن اقدامـی صورت نگرفته، اصل 168 قانون اساسی هست که براساس آن حتما تعریف و شرایط جرم سیـاسی و نحوه انتخاب و اختیـارات هیأت منصفه طبق موازین اسلامـی مشخص شود ولی درون قوانین جاری تعریفی درخصوص جرم سیـاسی دیده نمـی شود. «در زمانـهای دورتر درون حقوق جزای قدیم با جرایم سیـاسی(که از قدیمـی‌ترین انواع جرایم هستند) بـه عنوان جرایمـی کـه اساس و پایـه حکومت را هدف قرار مـی‌دهند، بـه شکلی شدیدتر از جرایم عادی برخورد مـی شد. لیکن بـه مرور ایـام این تفکر بـه وجود آمد کـه مجرمـین مذکور بـه دلیل برخورداری از انگیزه شرافتمندانـه، یعنی اینکه بـه تصور خود بـه انجام رسالتشان درون جهت بهبود وضع جامعه خود و ایجاد جامعه ایده آلی کـه تقریباً درون همـه ادیـان و فرهنگهای دورنمایی از آن ارائه شده است، مـی پردازند و اینکه چه‌ بسا افرادی از خود گذشته، اندیشمند و متفکر باشند کـه حتی درون تحولات بعدی درون رأس حکومت قرار گیرند، مستحق برخوردی خاص و عطوفت آمـیز باشند.»[33] دکتر باهری درون این زمنیـه مـی نویسد: «امتیـاز جرم سیـاسی درون این هست که مرتکب آن داعی معینی را تعقیب مـی نماید. تشخیص جرم سیـاسی از جرم عمومـی واجد کمال اهمـیت است. طبیعت و ماهیت این نوع جرم متفاوت و متمایز است، مجرمان سیـاسی درون افکار عمومـی دارای شأن و حیثیت خاص مـی باشند کـه با توجه بدان قانونگذار نسبت بـه آنـها جنبه اعتدال را درنظر مـی گیرد. دلیل توجه افکار عمومـی نسبت بـه مجرمان سیـاسی و نتیجه اجبار قانونگذار بـه رعایت اعتدال درمورد آنـها این هست که مجرمان سیـاسی برخلاف مجرمان عمومـی کـه تحت تأثیر اغراض شخصی و احساسات غیرانسانی حرص و آز و انتقام و حسادت و امثال آن مرتکب جرم مـی شوند. بـه هیچ وجه تحت تاثیر این گونـه احساسات قرار نمـی گیرند بلکه احساسات وطن پرستی و انگیزه هایی همانند آن سبب مـی شود کـه مرتکب اعمالی شوند کـه برحسب قانون جرم شناخته مـی شود.»[34] در قوانین موضوعه به منظور مجرمـین سیـاسی درون مقابل مجرمـین عادی تخفیفها و مساعدتهایی نظیر عدم اجبار آنـها بـه انجام کار درون زندان، عدم الزام بـه پوشیدن لباس مخصوص زندان، عدم استرداد آنـها بـه کشورهای متقاضی استرداد، لزوم وجود هیأت منصفه درون رسیدگی بـه جرایم آنـها، فقدان محدودیت درون مورد اعطای عفو بـه آنـها، عدم اجرای مقررات راجع بـه تکرار جرم درون مورد آنـها، اعاده حیثیت سریعتر نسبت بـه مجرمـین عادی و نظایر آنـها درنظر گرفته شده است. به هر حال این عدم تعریف از جرم سیـاسی درون قانون بـه لحاظ وجود دلایلی مـی باشد کـه ذیلاً خواهد آمد: «اشکال درون خود تعریف جرم سیـاسی و ماهیت دوگانـه و پیچیده آن نـهفته است، بدین معنی کـه امور سیـاسی اموری هستند کـه در متن جامعه اتفاق مـی افتند. عوامل و شرایط متفاوت و متنوعی کـه در سطح جامعه بر این امور تأثیر مـی‌گذارند بسیـار متفاوت است، از این رو تمـیز و تفکیک مـیان امور سیـاسی و اجتماعی امری بسیـار مشکل بلکه ناشدنی است. لذا تعریف جرمـی کـه به طور خالص سیـاسی باشد بسیـار مشکل است. از سوی دیگر ملاحظات سیـاسی کـه در جوامع امروزی کـه کم هم نیست و به خصوص با توجه بـه اینکه حساسیت دول نسبت بـه این ملاحظات نیز بسیـار هست در تعریف جرم سیـاسی دخالت فراوان دارد. هر دولت بـه تبعیت از ساختار اجتماعی کـه در آن استقرار دارد برحسب برداشت و نوع دیدگاهی کـه نسبت بـه جرم سیـاسی دارد، بـه اعتبار اصول و اهی کـه در حکومت بر جامعه مدنظر دارد و بدان پایبند هست و بالاخره بسته بـه اینکه جرم سیـاسی را درون مقایسه با جرایم عادی از مرتبه و جایگاه بالاتری برخوردار بداند و امتیـازاتی به منظور مجرمان سیـاسی درون نظر گرفته باشد و یـا بـه عاینگونـه مجرمان را بسیـار خطرناک و مخرب‌تر از مجرمان عادی بداند، موضع گیری خاصی درون این مورد دارد کـه در تعریف جرم سیـاسی بـه شکل قانون یـا تعریف رسمـی موثر باشد.»[35] فهرست منابع : الف ) کتب فارسی 1- اردبیلی ،محمدعلی ، حقوق جزای عمومـی ،‌جلد 1و2 ، نشر مـیزان ،چاپ اول ، تهران ، 1379 . 2- آشوری ، محمد ، آئین دادرسی کیفری ، جلد 1و2 ، نشر سمت ، چاپ چهارم ، تهران ، 1383. 3- اصغری ، سید محمد ، بررسی تطبیقی جرم سیـاسی همراه با دو قاعده درأ و نفی حرج ، انتشارات اطلاعات ، چاپ اول ،‌تهران ، 1378. 4- انصاری لاری ، محمد ابراهیم ،‌نظارت بر مطبوعات درحقوق ایران ، انتشارات سروش ، چاپ اول ، تهران ، 1375. 5- باهری ،‌محمد ،‌حقوق جزای عمومـی ، انتشارات رهام ، چاپ اول ، تهران ، 1381. 6- پاد ، ابراهیم ، حقوق کیفری اختصاصی ، جلد اول ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ سوم ، تهران ، 1353. 7- پیوندی ، غلامرضا ، جرم سیـاسی ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشـه اسلامـی ، چاپ اول ، تهران ، 1382. 8- پیکا، ژرژ، جرم شناسی ، ترجمـه علی حسین ابرند آبادی ، دانشگاه شـهید بهشتی ، چاپ اول ،‌ تهران ، 1370. 9- پیمانی ، ضیـاء ‌الدین ،‌ جرایم علیـه امنیت و آسایش عمومـی ،نشر مـیزان ، چاپ پنجم ، تهران ، 1380. 10- جعفری ،‌لنگرودی ،‌محمد جعفر ، ترمـینولوژی حقوق ، گنج دانش ، چاپ اول ، تهران ، 1363. 11- ـــــــــــــ ،‌مبسوط درون ترمـینولوژی حقوق ، گنج دانش ،‌چاپ اول ،‌تهران ، 1378. 12- حبیب زاده ، محمد جعفر ، بررسی جرم محاربه و افساد فی الارض ، انتشارات کیـهان ، چاپ اول ،‌تهران ، 1370. 13- خاموشی ، سید مـهدی ، بررسی فقهی و حقوقی اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها ، انتشارات سپهر ، چاپ اول ،‌تهران ، 1385. 14- دامغانی ، محمد نقی ، اولین قوانین ایران قبل از مشروطیت ،‌انتشارات بهزاد ، چاپ اول ، تهران ، 1357. 15- دشتی ، محمد ،‌ترجمـه‌ی نـهج البلاغه، انتشارات نشر مشرقین ، چاپ هفتم ، قم ، آذر 1379. 16- دهخدا ،‌علی اکبر ، لغت نامـه ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ اول از دوره جدید ،‌تهران ، 1373. 17- رازی ، فریده ، فرهنگ عربی درون فارسی معاصر ، نشر مرکز ، چاپ اول ،‌تهران ، 1366. 18- رستمـی ، محمد ، فرهنگ واژه‌های نظامـی ،‌انتشارات ستاد مشترک ارتش ، چاپ اول ، تهران ، 1378. 19- زراعت ، عباس ، جرم سیـاسی ، انتشارات ققنوس ، چاپ اول ، تهران ، 1377. 20- ـــــــ ، شرح قانون مجازات اسلامـی ، تعزیرات ، انتشارات ققنوس ، چاپ اول ، تهران ، 1382. 21- ــــــ، قانون مجازات اسلامـی درون نظم حقوق کنونی ، انتشارات ققنوس ، چاپ دوم ،‌تهران ، 1380. 22- زینلی ، محمد رضا ، جرم سیـاسی و حقوق جزای اسلامـی (‌مطالعه تطبیقی ) ، انتشارات امـیر کبیر ، چاپ اول ، تهران ، 1378. 23- ساریخانی ، عادل ، جاسوسی و خیـانت بـه کشور ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامـی حوزه علمـیه قم ، چاپ اول ، قم ، 1378. 24- ـــــــــ ، جرایم علیـه امنیت و آسایش عمومـی ، انتشارات دانشگاه قم ،‌ چاپ اول ، قم ، 1380. 25- سیفی فمـی تفرشی ، مرتضی، نظم و نظمـیه درون دوران قاجار ، چاپ یساولی (فرهنگسرا)، چاپ اول ، تهران ، 1362. 26- شامبیـاتی ، هوشنگ ، حقوق کیفری اختصاصی ، جلد 3، انتشارات ژوبین ، چاپ اول ، تهران ، 1376. 27- شیخ الاسلامـی ، عباس، جرایم مطبوعاتی ، انتشارات جهاد دانشگاهی ، چاپ اول ، مشـهد ، 1380. 28- صالحی انصاری ، محمدجواد ،‌دادگاه مطبوعات درون جمـهوری اسلامـی ایران ، انتشارات مرکز اسناد و انقلاب اسلامـی ، چاپ اول ، تهران ، 1385. 29- صانعی ، پرویز ،‌حقوق جزای عمومـی ، جلد 1، گنج دانش ، چاپ پنجم ، تهران ، 1372. 30- علی آبادی ، عبدالحسین ، حقوق جنایی ، جلد 1 ، انتشارات فردوسی ، چاپ اول ، تهران ، 1368. 31- عمـیقی ، ابراهیم ،‌جرم مطبوعاتی ، انتشارات کانون اندیشـه‌ی جوان، چاپ اول ، تهران ، 1383. 32- عمـید زنجانی ، عباسعلی ، فقه سیـاسی ، جلد 3، انتشارات امـیرکبیر ، چاپ اول تهران ، 1367. 33- عوا ،محمد ،‌اصول نظام کیفری اسلام ، ترجمـه حمـید روشنایی صدر آبادی ، انتشارات سلسبیل ، چاپ اول ،‌تهران ، 1385. 34- فیض، علیرضا ، مقارنـه و تطبیق درون حقوق اسلامـی ، جلد 1، انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامـی ،‌تهران ، 1379. 35- گارو ، مطالعات نظری و عملی درحقوق جزا ، ترجمـه سید ضیـاء الدین نقابت ، تهران ، بی‌تا . 36- گلدوزیـان ، ایرج ، حقوق جزای اختصاصی ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ یـازدهم ،‌تهران ، 1384. 37- ــــــــ، بایسته‌های حقوق جزای عمومـی ، نشر مـیزان ، چاپ دوازدهم ،‌تهران ، 1384. 38- مالمـیر محمود ، شرح قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح ، نشر دادگستر چاپ اول ، تهران ، 1383. 39- مجموعه مقالات نخستین سمـینار بررسی مسائل مطبوعات ایران ، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانـه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی ، چاپ اول ، تهران ، 1378. 40- مجیدی ، سید محمود ، جرایم علیـه امنیت ، نشر مـیزان ، چاپ اول ، تهران ، 1386. 41- مرتضوی، سعید ، جرایم علیـه امنیت و آسایش عمومـی ،‌انتشارات مجد ،‌ چاپ اول ، تهران ، 1385. 42- ـــــــــ، جرایم مطبوعاتی ،‌انتشارات نشر بین‌الملل ، چاپ دوم ، تهران ، 1386. 43- معتمد نژاد ،‌کاظم ، حقوق مطبوعات ، جلد 1، دفتر مطالعات توسعه رسانـه‌ها ، چاپ چهارم ، تهران ، 1385. 44- معین ،‌محمد ،‌فرهنگ فارسی ،‌جلد 1، انتشارت سپهر ، چاپ نـهم ، تهران ، 1375. 45- مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونـه ، جلد 11 ، انتشارات دارالکتاب الاسلامـیه ،‌قم ، 1376. 46- مـیر محمد صادقی ، حسین ، جرایم علیـه اشخاص ، نشر مـیزان ، چاپ اول ، تهران ، 1386. 47- ـــــــ، جرایم علیم امنیت و آسایش عمومـی ، نشر مـیزان ، چاپ دوم ، تهران ، 1381. 48- ـــــــ، جرایم علیـه اموال و مالکیت ، نشر مـیزان ، چاپ دوازدهم ، تهران ، 1384. 49- نوربها ، رضا ، زمـینـه حقوق جزای عمومـی ، انتشارات کانون وکلای دادگستری ، چاپ دوم ، تهران ، 1375. 50- ابرند آبادی ، علی حسین - هاشم بیگی ،‌حمـید ،‌دانشنامـه جرم شناسی ، انتشارات دانشگاه شـهید بهشتی ، چاپ اول ، تهران ، 1377. 51- نوری ،‌عبدالله ، شوکران اصلاح ، انتشارات طرح نو ، چاپ اول ،‌تهران ، 1378. 52- ولیدی ، محمد صالح ، حقوق جزای اختصاصی ( جرایم علیـه امنیت و آسایش عمومـی )، جلد 3، انتشارات داد ، چاپ اول ، تهران ، 1377 53- ــــــــ، حقوق جزای عمومـی ، انتشارات سمت ، چاپ اول ، تهران ، 1371. 54- هاشمـی ،سید محمد ،‌حقوق اساسی جمـهوری اسلامـی ایران ، جلد 1، مجتمع آموزش عالی ، چاپ اول ، قم ، 1375. 55- ـــــــ، حقوق اساسی جمـهوری اسلامـی ایران ، جلد 2، نشر دادگستری ، چاپ سوم ، بی‌جا ، 1377 ب: پایـان نامـه‌ها و جزوات درسی : 56- بابایی ،حسین ، حدود و مبانی جرم انگاری درون جرایم مطبوعاتی درون حقوق ایران ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد ، دانشگاه قم ، 1384. 57- زینلی ، محمدرضا ، جرم سیـاسی ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد ، دانشگاه شـهید بهشتی ، 1374. 58- عسگری ،‌محمد رضا ،‌تقریرات حقوق مطبوعات ، موسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی ، نیمسال دوم ، 50-1349. 59- علوی ، سید محمد ، مقررات کیفری محدود کننده اصل آزادی مطبوعات ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد ، دانشگاه امام صادق (ع) ، 1376 60- عمـیقی ابر قویی ، ابراهیم ، جرایم مطبوعاتی درون حقوق ایران ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد ،‌دانشگاه قم ، 1379. 61- غلامـی ،‌حسین ، تقریرات جرمشناسی ،‌دانشگاه علامـه طباطبائی ، نیمسال دوم ، 87-1386. 62- فرخ سیری ، منصور ، جاسوسی و جرایم مرتبط با آن ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد ،‌دانشگاه تهران ، 1376. 63- لایق مـیر حسینی ، مجید ، جرایم مطبوعاتی ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تهران ، 1372. 64- ابرند آبادی ،‌علی حسین ، تقریرات جامعه شناسی جنایی ، دانشگاه آزاد اسلامـی واحد رفسنجان ، نیمسال تحصیلی اول ، 86-1385. 65- نظافت ،‌فرامز ، تفاوتهای جرایم سیـاسی و امنیتی ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد ، دانشگاه قم ، 1381. ج : مقالات : 66- ابراهیمـی ، شـهروز ، تحول مفهوم امنیت از امنیت ملی که تا امنیت جهانی ،‌مجله سیـاست دفاعی ، سال هشتم ، شماره 31، 1379. 67- افتخار جهرمـی ، گودرز ، جرایم مطبوعاتی ، روزنامـه همشـهری ، 8/4/1378. 68- پیوندی ،‌ غلامرضا، تعریف ، اقسام و استثنائات جرم سیـاسی ، نامـه‌ی مفید ، سال هشتم ، شماره 2 ، 1379. 69- ستوده ، نسرین ، تعریف نامشخص جرم سیـاسی ، روزنامـه جامعه ، شماره 53، 8/3/1377. 70- صلاحیـار ،‌ غلامحسین ، مطبوعات ایران و مشکل مطبوعات درون ایران ، دنیـای سخن ، شماره 62- 1373. 71- فرنیـا ، محمد ، قانون مطبوعات ،‌مجله کانون وکلا ، شماره‌ی 8 ، 1327. 72- کوشا ، جعفر ، نقدی بر قانون هیأت منصفه ، مجله دادگستر ، سال سوم ، شماره 14، 1383. 73- کوهستانی نژاد ، مسعود ، قانون از یـاد رفته ،‌رسانـه ، شماره‌ی دوم ، سال ششم ، 1374. 74- گرجی ،‌ابوالقاسم ، گزارش علمـی کنفرانس اجرای حقوق کیفر اسلامـی و اثر آن درون مبارزه با جرایم ، نشریـه موسسه حقوق تطبیقی ، شماره 2، 1355. 75- محمودی ، فیروز ،‌امنیت و ناامنی از دیدگاه سیـاست جنایی ، فصل نامـه‌ی دیدگاههای حقوقی ، سال دوم ، شماره 8 ، زمستان 1376. 76- مرعشی ، محمد حسن ، بغی یـا جرم سیـاسی از نظر اسلام ، مجله قضایی و حقوقی دادگستری ، شماره سوم ، 1371. 77- هاشمـی ، سید محمد ، تحلیل حقوقی جرایم سیـاسی و مطبوعاتی ، مجله تحقیقات حقوقی ، دانشکده حقوق دانشگاه شـهید بهشتی ، شماره 10، بهار و تابستان 1371. د: منابع عربی 78- قرآن کریم 79- ابن منظور ، لسان العرب ،‌ج 12 ،‌نشر ادب حوزه علمـیه قم ،‌ چاپ اول ، قم ، بی‌تا . 80- شیرازی ، محمدحسن ، الفقه الطبعه الثانیـه ، جلد 48، انتشارات دار السلام، بیروت ، 1409 هـ .ق. 81- الشورابی ،‌ عبدالمجید ، الجرائم السیـاسیـه ، منشاء المعارف ،‌بی جا ، 1989. 82- العاملی ، زین الدین ( شـهید ثانی ) ، تحریر الروضه فی الشرح اللمعه،انتشارات سمت ، چاپ هفتم ، تهران ، 1384. 83- العاملی ،محمد بن جمال الدین ، (‌شـهید اول ) ، اللمعه الدمشقیـه فی فقه الامامـیه ،‌دار احیـاء التراث العربی ، بیروت ، 1990 م . 84- روارید ، علی اصغر ، سلسله الینابیع الفقهیـه الحدود ،‌جلد 23، دارالتراث ، بی‌جا. 85- ،‌محمد حسن ، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ،‌جلد 21، داراحیـاء التراث العربی ، چاپ هفتم ، بیروت ، بی‌تا . هـ: قوانین و لوایح : 86-قانون مجازات اسلامـی 1304 87- قانون حدود و قصاص 3/6/1361 88- قانون راجع بـه مجازات اسلامـی 21/7/1361 89- قانون مجازات اسلامـی 1375 90- متمم قانون اساسی مصوب 29 شعبان 1325.هـ .ق 91- قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران 24/8/1358 92- اصلاحیـه قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب تیر ماه 1368 93- قانون دادرسی و کیفر ارتش 4/10/1318 94- قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح 18/5/1371 و 25/10/1382 95- قانون مجازات انتشار و افشای اسناد محرمانـه و سری دولتی مصوب 29/11/1353 96- آیین نامـه طرز نگهداری اسناد سری و محرمانـه دولتی و طبقه‌بندی و نحوه مشخص نمودن نوع اسناد و اطلاعات مصوب 1/10/1354 97- قانون مطبوعات مصوب پنجم محرم 1326 ق . مصادف با 28/12/1286 ش . 98- قانون هیأت منصفه 10/3/1310 99- اصلاحیـه‌ی قانون مطبوعات 3/10/1321 100- لایحه قانون مطبوعات 10/5/1334 101- لایحه قانون مطبوعات 25/5/1358 102- آیین نامـه اجرایی قانون مطبوعات 8/11/1365 103- قانون مطبوعات مصوب 22/12/1364 104- الحاقیـه اول بـه قانون مطبوعات مصوب 1/4/1365 105- الحاقیـه دوم بـه قانون مطبوعات مصوب 21/5/1377 106- قانون اصلاح قانون مطبوعات مصوب 21/5/1379 107- قانون نحوه اجرای اصل 90 قانون اساسی مصوب 25/8/1365 108- قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 28/6/1378 109- قانون تشکیل دادگاههای عمومـی و انقلاب اسلامـی 1381 110- لایحه قانون مجازات اسلامـی 1387 111- مجموعه تنقیح شده‌ی قوانین ومقررات کیفری ، جلد 1و2 ، معاونت حقوقی و توسعه قضایی قوه قضائیـه ، 1386 112- آیین نامـه داخلی مجلس شورای اسلامـی مصوب 18/4/1378 و : سایر منابع 113- پایگاه اطلاع رسانی انجمن صنفی روزنامـه نگاران ایران ، مورخ 20/4/1387و 17/4/1387 114- پایگاه اطلاع رسانی تیک نیوز ، مورخ 25/7/1386 115- پایگاه اطلاع رسانی فارس نیوز ، مورخ 28/3/1387 116- پایگاه اطلاع رسانی قوه قضائیـه جمـهوری اسلامـی ایران مورخ 18/4/1387 117- نشریـه داخلی قوه قضائیـه جمـهوری اسلامـی ایران (‌مأوی ) مصادیق جرم سیـاسی و مجازاتهای آن ، سال ششم ،شماره 721 ، 10/2/87 118- پایگاه اطلاع رسانی نوروز ، مورخ 4/4/1387و 20/2/1386   تعداد صفحات:105 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی

    جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۳ ب.ظ

    دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق بررسی جرم پولشویی درون اسناد بین المللی و حقوق ایران    فهرستمطالب عنوان ................................................................................................... صفحه مقدمـه................................................................................... 1 بخشاول:بررسیحقوقیوجرمشناختیپولشویی............................ 4 فصلاول :بررسیحقوقیپولشویی.................................................... 5 مبحثاول: مفهوموتعریف............................................................ 5 مبحث : دوم : تاریخچه................................................................................ 9 مبحثسوم : عناصرتشکیلدهندهجرم........................................................ 14 گفتاراول : عنصرقانونی............................................................................. 14 گفتاردوم : عنصرمادی.............................................................. 15 بنداول : شرایطمقدماتی............................................................ 15 1. ضرورتوجودجرمقبلی...................................................................... 15 2. خصوصیـاتمالحاصلازارتکابجرم................................................. 20 3. خصوصیـاتمرتکبجرم....................................................... 22 بنددوم: عملمرتکب................................................................................. 25 بندسوم: شیوههاووسایلارتکابجرم...................................................... 27 1. شیوههایمشتملبراستفادهازبانکها....................................................... 29 1-1 تصفیـهپول......................................................................................... 29 2-1 افتتاححسابباهویتمجعول............................................................. 30 3-1 معاملاتکلانازطریقنزدیکان.......................................................... 30 4-1 وامـهایصوریودروغین.................................................................... 30 5-1 اسمورفینگ..................................................................................... 31 6-1 استفادهازبانکهایکارگزار................................................................. 31 7-1 نقلوانتقالالکتریکیواستفادهازکارتهایـهوشمند.............................. 32 8-1 بهشتهایمالیـاتی............................................................................... 34 .2 شیوههایمربوطبهاستفادهازمؤسساتمالیغیربانکی.................... 35 1-2حواله.............................................................................................. 35 2-2 استفادهازبازاربورسوخریدوفروشسهامواوراقبهادار............... 36 فهرستمطالب عنوان ................................................................................................... صفحه 3-2 استفادهازمؤسساتبیمـه.................................................................. 37 .3 شیوههاوطرقپولشوییبدوناستفادهازمؤسساتمالی...................... 38 1-3 قاچاقپول................................................................... 38 2-3 استفادهازکازینوها.......................................................................... 39 3-3 استفادهازمؤسساتغیرانتفاعیوخیریـه.................................. 40 4-3 استفادهازبازاهنروعتیقهجاتوجواهرات...................................... 40 5-3 استفادهازمتخصصانحرفهای......................................................... 41 بندچهارم : مراحلپولشویی......................................................................... 43 1. مرحلهجایگزینی.................................................................. 43 2. مرحلهلایـهگذاری................................................................ 44 3. مرحلهادغام........................................................................ 46 بندپنجم : نتیجهمجرمانـه.............................................................................. 47 بندششم :‌مشارکتومعاونتدرپولشویی.................................................... 48 گفتارسوم :‌عنصرمعنویجرم.................................................................... 50 فصلدوم : بررسیجرمشناختیپولشویی................................................... 53 مبحثاول : هدفوضرورتجرمانگاری.................................................. 53 مبحثدوم : ویژگیـهایرایججرمپولشویی...................................... 58 گفتاراول: فراملیبودن............................................................................... 58 گفتاردوم : سازمانیـافتگی......................................................................... 60 گفتارسوم: بدونقربانیبودن....................................................................... 63 مبحثسوم : مـیزانپولشویی......................................................................... 65 مبحثچهارم :‌اهوعللپولشویی........................................................... 67 مبحثپنجم :‌آثاروزیـانـهایپولشویی........................................................... 69 گفتاراول :‌آثاروزیـانـهایـاقتصادی.............................................................. 70 گفتاردوم : آثاروزیـانـهایسیـاسیواجتماعی............................................... 74 مبحثششم :‌رابطهپولشوییوجرایممربوطبهموادمخدر.............................. 77 فهرستمطالب عنوان ................................................................................................... صفحه مبحثهفتم : ارتباطپولشوییوتروریسم.......................................... 80   بخشدوم: مبارزهباپولشویی.................................................... 89 فصلاول :‌اقداماتانجامگرفتهدرسطحبینالمللی....................................... 91 مبحثاول: اسنادوتوافقنامـههایجهانیومنطقهای................................... 91 گفتاراول : کنوانسیونسازمانمللمتحدبرایمبارزهباقاچاقموادمخدروداروهایروانگردانمصوب 1988 91 گفتاردوم : اعلامـیهکمـیتهبال...................................................................... 94 گفتارسوم:‌کنوانسیونشورایـاروپا............................................................... 95 گفتارچهارم : دستورالعملاروپاییدرزمـینـهپولشویی................................... 97 گفتارپنجم : کنواسیونسازمانمللعلیـهجرایمسازمانیـافتهفراملی............... 100 گفتارششم :‌کنوانسیونسازمانمللعلیـهفسادمالی...................................... 104 مبحثدوم : نـهادهاوسازمانـهایمبارزهباپوشویی....................................... 107 گفتاراول :‌نیرویویژهاقداممالیبرایمبارزهباپولشویی (فاتف............... 107 گفتاردوم : گروهاگمونت........................................................................ 110 فصلدوم : راهکارهایـارائهشدهبرایمبارزهباپولشویی............................. 114 مبحثاول: راهکارهایتقنینی................................................................... 114 گفتاراول: جرمانگاریپولشوییدرقوانینداخلی........................................ 114 گفتاردوم :‌پیشبینیکیفرهایمتناسبباجرم............................................ 119 گفتارسوم :‌شناساییمسئولیتکیفریبرایـاشخاصحقوقی.......................... 123 مبحثدوم: راهکارهایـاجراییواداری...................................................... 128 گفتاراول: مسئولیتهاوتکالیفمؤسساتمالی.............................................. 128 بنداول :‌رعایتاصلشناختمشتری.......................................................... 128 بنددوم : حفظسوابقمالی....................................................................... 131 بندسوم :‌ گزارشمواردمشکوک.............................................................. 134 بندچهارم :‌تعدیلاصلرازداریحرفهای................................................... 138 فهرستمطالب عنوان ................................................................................................... صفحه بندپنجم :‌عدماطلاعبهمشتریدرخصوصگزارشمواردمشکوک............. 140 بندششم : آموزشکارکنانوکارمندان...................................................... 142 گفتاردوم :‌مسؤلیتهاوتکالیفمؤسساتغیرمالیواشخاصحرفهای.......... 144 گفتارسوم :‌مسؤلیتهاوتکالیفنظارتی....................................................... 146 بنداول : ایجادواحدهایـاطلاعاتیمالی (FIU) ......................................... 146 بنددوم :‌کنترلنقلوانتقالپول................................................................ 150 بندسوم :‌نظارتبربانکهاومؤسساتمالی................................................. 152 بندچهارم : تجویزروشحملوتحویلتحتکنترل.................................. 153 مبحثسوم : راهکارهاواقداماتپیشگیرانـه................................................ 155 گفتاراول : مفهومپیشگیریـازجرم........................................................... 155 گفتاردوم: پیشگیریـازپولشویی................................................................. 157 مبحثچهارم :‌راهکارهایقضایی.............................................................. 161 گفتاراول:‌تسهیلکشفواثباتجرم......................................................... 161 بنداول : پذیرشامارهمجرمـیت................................................................. 161 بنددوم ‚ استفادهازمخبرینوفنونویژهتحقیق.......................................... 164 گفتاردوم : مصادرهوضبطاموال............................................................. 166 گفتارسوم : همکاریقضاییبینالمللی..................................................... 169 بنداول : نیـابتقضایی.............................................................................. 170 بنددوم: احالهرسیدگیکیفری................................................................. 173 بندسوم :‌انتقالمحکومـین.......................................................................... 174 بندچهارم :‌استردادمتهمـینومحکومـین...................................................... 176 نتیجهگیریوپیشنـهادات........................................................................... 181 فهرستمنابعومآخذ................................................................................. 185 پیوست   مقدمـه با پیشرفت جامعه بشری رفته رفته ماهیت و شکل جرایم متحول گردیده هست . از نظر ماهیت مجرمان بـه جای اینکه درون صدد تامـین مایحتاج روزمره خود یـا ارضای احساسات خویش با ارتکاب جرایم خشن باشند ، مترصد ثروت اندوزی با ارتکاب جرایم سود آور هستند . از نظر شکلی نیز درون کنار جرایم فردی ، جرائم سازمان ‌یـافته بروز کرده هست ؛ گروههای سازمان یـافته ای کـه با استفاده از مدرنترین دستاوردهای تکنولوژی بـه دنبال اه و منافع خود هستند. «رهبران این باندهای جنایتکار مدرن ، جرم را منطقی و عقلانی کرده‌اند.آنـها دیگر یک فاعل باهوش تنـها نبوده بلکه اعمال او و دوستانش بـه طور قابل ملاحظه ای سازمان یـافته و تخصصی شده هست . آنـها تهدید و دغدغه ای نـه تنـها به منظور پلیس بلکه کل جامعه هستند و اگرچه ابتدا بـه شکل مخفیـانـه زندگی مـی د ، اما با افزایش ثروت و قدرتشان ،‌به شکل عمومـی ظاهر شده و به رقابت با سرمایـه داران بزرگ و سیـاستمداران مـی پردازند.»[1] امروزه بـه ویژه جنایـاتی کـه منفعت سرشار مادی درون بر دارند بـه شکل سازمان یـافته و توسط گروهها و باندهای مافیـایی و غالباً درون بعد فراملی ارتکاب مـی یـابند. و جرایم سازمان یـافته فراملی از مـهمترین مشکلاتی هست که درون دهه های اخیر توجه کشورها و سازمانـهای بین المللی را بـه خود جلب کرده است. هدف غایی این گروهها تحصیل نفع مالی و مادی است؛ بـه گونـه ای کـه ارتکاب جرم بـه یک صنعت و تجارت تبدیل شده هست و درآمد حاصل از آن از درآمد بسیـاری از مشاغل پردرآمد هم بیشتر است. اما باب این درآمدها و منافع ، زنجیره ارتکاب جرم کامل نمـی شود و تکمـیل آن نیـاز بـه حفظ این درآمدها و بهره جویی از آن دارد بـه نحوی کـه ماهیت مجرمانـه آن کشف نشود،‌تا علاوه بر جلوگیری از توقیف مال توسط مقامات قضایی و انتظامـی ،‌وقوع جرم مبنا نیز کشف نشود؛ شخص مجرم شناسایی نشده و تحت تعقیب قرار نگیرد . درون این زمان هست که مساله شستشوی عواید حاصل از این جرایم مطرح مـی‌شود: مبادلات غیرقانونی بـه سبب عدم اعتماد متقابل و عدم امکان استفاده از ابزارهای متعارف و قانونی عموماً بـه صورت نقدی انجام مـی گیرد کـه بدین ترتیب حجم هنگفتی از نقدینگی ایجاد مـی شود کـه همواره درون معرض خطراتی از قبیل سرقت،‌معدوم شدن، جلب نظر مقامات قانونی و منتهی شدن بـه کشف جرم مبنا قرار دارد. لذا حتما به نحوی وارد اقتصاد قانونی گردد. افزایش جرایم و افزایش حجم نقدینگی ناشی از آن درون سطح جهانی موجب رشد چشمگیر پدیده پولشویی ‌گردید. بـه نحوی کـه از دهه 80 مـیلادی بـه بعد جامعه جهانی را متوجه حجم گسترده و رشد سریع این پدیده و نقش آن درون ارتکاب جرایم کرد. گسترش این پدیده حاصل سه روند متمایز جهانی بوده هست :‌ روند اول رشد شتابان بازارهای مالی هست . درون دودهه اخیر بازارهای مالی جهانی ابعادی غول آسا یـافته اند بـه گونـه ای کـه هیچ تراز و تعادلی مـیان بخشـهای مالی و واقعی اقتصاد جهانی وجود ندارد و تنوع چشمگیر ابزارها ، واسطه ها و نـهادهای مالی امکان نظارت پذیری را بسیـار دشوار کرده هست . روند دوم انقلاب فن آوری و علمـی دو دهه اخیر هست . بر اثر این تحولات ،‌پیشرفت شگرفی درون استفاده از رایـانـه و خدمات پیشرفته مخابراتی درون زمـینـه داد و ستدهای مالی رخ داده هست . بدین ترتیب دنبال مسیر پول و هویت واقعی داد و ستد کنندگان دشوار و در مواردی ناممکن هست . سومـین روند جهانی شدن و درهم آمـیزی اقتصاد های ملی و بازارهای مالی با یکدیگر است. براساس تحولات مربوط بـه جهانی شدن و آزادسازی بازارهای مالی ، جابجایی پول فراتر از مرزهای ملی بـه سبب ارتباط و ادغام بازارها با سهولت بیشتری نسبت بـه قبل امکانپذیر هست . در کنار این تحولات ،‌عدم اطلاع رسانی دقیق و شفاف از فعالیتهای پولشویـان و شیوه های نفوذ عناصر دست اندر کار پولشویی درون لایـه های اقتصادی و از همـه مـهمتر درون سیستم بانکی کشورها درون گسترش چنین پدیده ای مؤثر بوده هست . به هرحال پدیده پولشویی را مـیتوان حلقه ای از جریـانـهای منفی جامعه دانست کـه تحت تاثیر عوامل مختلف ،‌فرآیندهای مالی ـ پولی را بطور اخص وکل ساختار اقصادی و اجتماعی را بـه طور اعم مورد هجوم قرا ر مـی دهد . لذا برخورد جدی با این پدیده نیـاز واقعی تمام جوامع هست . اما حجم بالای گردش پول درون این جرم و فرامرزی بودن فعالیتها و اقدامات تبهکاران و نیز سازماندهی شدن اعضا بـه همراه نظم شدیدی کـه بر آن حکمفرماست ،‌باعث شده هست که برخورد و مبارزه با این جرایم همکاری تمامـی دولتهای جهان را ایجاب کرده ، نیـازمند تمـهیدات بین المللی باشد . بـه همـین جهت جامعه بین المللی با عزمـی راسخ درون قالب تنظیم کنوانسیونـها و اسناد و ایجاد سازمانـهای مختلف بـه مبارزه با این پدیده پرداخته هست و کشورها را نیز تشویق بـه مبارزه با این پدیده درون سطح ملی کرده است. همراه با این موج جهانی درون کشور ما نیز چند سالی هست که موضوع پولشویی و ضرورت مبارزه با آن و تصویب قانون خاص به منظور آن مطرح شده هست و بعد از بحث و مجادلات طولانی لایحه ای درون این خصوص تهیـه و به مجلس فرستاده شد کـه هنوز مراحل نـهایی خود را طی نکرده هست . چون بعد از تصویب مجلس درون تاریخ
    6 / 2 / 83 با ایرادات چندی از سوی شورای نگهبان مواجه شده و به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفته، ‌که درون آنجا نیز بدون بررسی، مجدداً بـه مجلس شورای اسلامـی بازگردانده شده است. این مسائل نشان مـی دهد کـه بررسی پولشویی بـه عنوان یک عمل مجرمانـه و راه‌های مقابله با آن درون سطح ملی و بین المللی ،‌به ویژه درون کشور ما کـه در آغاز راه مبارزه با آن قرار دارد ، از اهمـیت ویژه ای برخوردار هست . مسلم هست که شستشوی عواید ناشی از جرم دارای جنبه های گوناگون حقوقی ، اقتصادی ، اجتماعی مـهم و فراوانی هست و به منظور مقابله با آن حتما نخست بـه شناسایی این پدیده و سپس بـه طرق مقابله با آن پرداخته شود. درون این راستا این پایـان نامـه دردو بخش تنظیم شده هست . درون بخش اول بـه بررسی حقوقی و جرم شناختی پولشویی پرداخته مـی شود و از آنجا کـه این پدیده درون اکثر نظامـهای حقوقی جرم شناخته شده هست و کنوانسیونـهای بین المللی و منطقه‌ای نیز بر جرم انگاری آن تاکید ورزیده اند و کشور ما نیز درصدد ایجاد وصف کیفری خاص به منظور این پدیده هست که درون صورت طی مراحل قانونی بـه عنوان یک جرم بـه مجموعه قوانین جزایی ما افزوده مـی شود لازم هست همانند سایر جرایم بـه برسی ارکان تشکیل دهنده این جرم از نظر حقوق کیفری پرداخته شود که تا جنبه های مختلف کیفری آن کاملاً شناخته شود. لذا درون فصل اول این بخش بعد از تعریف و تاریخچه ،‌ارکان تشکیل دهنده جرم مورد بررسی قرار مـی گیرد و در فصل دوم نیز بـه برسی جرم شناختی آن از لحاظ ضرورت جرم انگاری این پدیده و مـیزان و آثار آن و ارتباط آن با سایر جرایم مـهمـی کـه امروزه دغدغه های اصلی جامعه بین المللی هست پرداخته مـی شود و هدف این هست که علل ضرورت جرم‌انگاری این پدیده و مبارزه با آن روشن تر شود. بخش دوم نیز بـه مبارزه با جرم پولشویی اختصاص یـافته هست که اسناد منطقه‌ای و بین المللی کـه در این زمـینـه تصویب شده و راهکارهایی کـه این اسناد به منظور مبارزه با این جرم ارائه داده اند ،‌مورد بررسی قرار مـیگیرد و در هر دوبخش درون مقام تطبیق و مقایسه حقوق ایران نیز مورد توجه قرار مـی گیرد.                 بخش اول :   بررسی حقوقی و جرم شناختی پولشویی   فصل اول :‌بررسی حقوقی پولشویی در این فصل ، بـه بررسی پدیده پولشویی بـه عنوان یک جرم پرداخته مـی شود . لذا همانند هر جرم دیگر درون ضمن تبیین مفهوم و تعریف ، تاریخچه پولشویی و ارکان تشکیل‌دهنده آن مورد مطالعه قرار مـی گیرد .   مبحث اول : مفهوم و تعریف پولشویی کـه به آن تطهیر پول یـا پاکنمایی پول نیز گفته مـی شود معادل لغوی کلمـه
    money laundering انگلیسی هست . با شنیدن این واژه اولین تصویری کـه به ذهن مـی رسد این هست که پول کثیفی درون مـیان هست که احتیـاج بـه شستن و پاک دارد و این برداشت از مفهوم حقوقی آن دور نیست . امروزه درون سطح بین المللی اموالی وجود دارد کـه به آنـها اموال کثیف گفته مـی شود و حاصل فعالیتهای مجرمانـه هست . این اموال بـه 3 دسته تقسیم مـی شوند:‌پولهای خونی ، پولهای سیـاه و پولهای خاکستری . پولهای خونی بـه پول حاصل از فعالیت بر علیـه بشریت مانند تروریسم و قاچاق مواد مخدر اطلاق مـی شود ،‌ پولهای سیـاه بـه پولهایی گفته مـی شود کـه از طریق فرار مالیـاتی ،‌قاچاق کالا و ارز و بازار زیرزمـینی بـه دست مـی آید و دسته سوم پولهایی هستند کـه دور از چشم مامورین حکومت اخذ مـی شوند یعنی از طریق رشوه خواری و ارتشا و فساد مالی بـه دست مـی آید.[2] از آنجایی کـه منشا این پولها غیر قانونی هست باید یک سلسله عملیـاتی روی آنـها انجام شود که تا سرمنشا غیر قانونی آنـها پوشیده شده و به صورت قانونی جلوه داده شود کـه به این عملیـات پولشویی گفته مـی شود. درون واقع همان گونـه کـه برخی اساتید گفته اند عملیـات پولشویی مثل یک شستشو خانـه یـا ماشین لباس‌شویی کـه چرک و را از لباسها جدا مـی کند عمل کرده و با جدا کثافات ناشی از مال،‌آن را پاک مـی سازد و به آن ظاهری قانونی مـی دهد .[3] امروزه جنایـاتی کـه منفعت سرشار مادی درون بردارند بـه شکل سازمان یـافته و در بعد فراملی ارتکاب مـی‌یـابد و فعالیت آنـها شامل موارد گسترده ای از قبیل قاچاق مواد مخدر ، قاچاق اشخاص بـه ویژه مـهاجران و کودکان و زنان بـه منظور سوء استفاده های و جسمـی ، تجارت و قاچاق اعضای بدن انسان ،‌قاچاق اسلحه ، قاچاق آثار تاریخی ، هنری و فرهنگی و قاچاق ارز و هر فعالیت مجرمانـه سود آور دیگری مـی‌شود . این گروه ها به منظور اینکه توجه مقامات دولتی بـه جنایـات آنـها جلب نشود و موجب سوء ظن و دستگیری آنـها نشود که تا بتوانند با خیـالی آسوده بـه مصرف یـا سرمایـه گذاری مجدد آنـها درون فعالیت های مجرمانـه بپردازند ، نیـاز بـه تطهیر این عواید دارند که تا منشا نامشروع آنـها کتمان شود و برای نیل بـه این مقصود از هر شیوه ای ودر هر کجای جهان استفاده مـی کنند . بـه همـین دلیل هم امروزه پولشویی بـه عنوان یک جرم سازمان یـافته فراملی واجد اهمـیت جهانی هست . البته پولشویی اولین بار کـه در سطح بین المللی مطرح شد فقط بـه تطهیر اموال کثیف ناشی از تجارت مواد مخدر اطلاق شد . ماده 3 کنوانسیون سازمان ملل درون خصوص مواد مخدر و داروهای روانگردان مصوب 1988 درون وین ، بـه عنوان اولین سند بین المللی کـه توجه جهانیـان را بـه مساله پولشویی جلب کرد،‌بدین شکل مقرر مـی دارد کـه :‌ «هریک از اعضا اقدامات ضروری را بـه منظور تثبیت جرایم کیفری تحت قوانین داخلی خود درون صورت ارتکاب عمدی موارد زیر اتخاذ خواهد نمود :‌الف) 1… 2… 3… 4… 5… ب) 1-تبدیل و یـا انتقال اموال با علم بـه اینکه اموال مزبور ناشی از ارتکاب جرم یـا جرایم موضوع بند فرعی (الف) این بند بوده و یـا مشارکت درون جرم و یـا جرایم مزبور بـه منظور اخفاء و یـا کتمان اصل نامشروع اموال و یـا معاونت با هر شخصی کـه در ارتکاب چنین جرم یـا جرایمـی دست داشته ، جهت فرار از عواقب قانونی اقدامات خود . 2ـ اخفاء و یـا کتمان ماهیت واقعی ،‌منبع ، محل، واگذاری ، جابجایی حقوق مربوط و یـا مالکیت اموال مزبور، ‌با علم بـه اینکه این اموال از جرم و یـا جرایم موضوع بند فرعی (الف) این بند و یـا مشارکت درون انجام چنین جرم و یـا جرایمـی ناشی گردیده اند. ج ) …1- تحصیل ، تملک و یـا استفاده از اموال مزبور با علم بـه اینکه این اموال از جرم یـا جرایم موضوع بند فرعی (الف) این بند و یـا مشارکت درون انجام چنین جرم و یـا جرایمـی ناشی گردیده اند …[4]» لازم بـه ذکر هست که جرایم موضوع بند فرعی (الف) شامل تولید ، ساخت و تهیـه و عرضه و حمل و نگهداری و توزیع و سایر جرایم مربوط بـه مواد مخدر هست . البته این کنوانسیون تعریفی از پولشویی ارائه نمـی دهد بلکه مصادیق آن را بر مـی شمارد و به شکلی عام تمام اشخاصی را کـه از منشا مجرمانـه اموال آگاه هستند ،‌یعنی قاچاقچیـان ، واسطه ها ، بانکداران ، … را مورد توجه قرار داده هست . با توجه بـه این مصادیق مـی توان گفت این کنوانسیون هر نوع مداخله درون اموال ناشی از جرایم مقید درون این کنوانسیون (جرایم مربوط بـه مواد مخدر )‌، بـه منظور اخفاء و کتمان وجود و ماهیت واقعی و منبع نامشروع و مجرمانـه آنـها را با علم بـه اینکه این اموال از ارتکاب جرایم مذکور ناشی شده اند را پولشویی محسوب مـی کند. اشکالی کـه بر این تعریف ـ البته درون زمان ما ـ وارد هست این هست که فقط شستشوی اموال وعواید ناشی از جرایم مربوط بـه موادمخدر را شامل مـی شود و نـه سایر جرایم سود آور را. علی رغم وجود این ایراد ، این کنوانسیون درون بین اسناد بین المللی درون زمـینـه پولشویی دارای جایگاه خاصی هست و سایر اسناد بین المللی کـه پس از آن درون این زمـینـه نگاشته شده اند از این کنوانسیون الهام گرفته و با استفاده از آن تنظیم و تصویب شده اند . برای اولین بار نیروی ویژه اقدام مالی به منظور مبارزه با پولشویی (فاتف)[5] درون سال 1990 بـه کشورها توصیـه کرد کـه پولشویی بـه تطهیر اموال ناشی از کلیـه جرایمـی کـه به نحو قابل ملاحظه ای سودآور هستند و یـا برخی جرایم مـهم گسترش یـابد . این سازمان تعریف مصداقی زیر را به منظور جرم پولشویی ارائه داده هست : «الف) تحصیل ، تملک ، نگهداری ، تصرف یـا استفاده از درآمدهای حاصل از جرم با علم بـه اینکه بـه طور مستقیم یـا غیر مستقیم درون نتیجه ارتکاب جرم بـه دست آمده هست . ب) تبدیل ،‌مبادله یـا انتقال درآمدهای حاصل از جرم بـه منظور پنـهان منشا غیر قانونی آن ، با علم بـه اینکه بـه طور مستقیم یـا غیر مستقیم از ارتکاب جرم بوده یـا کمک بـه مرتکب بـه نحوی کـه مشمول آثار و تبعات قانونی ارتکاب آن جرم نشود. ج) اخفاء یـا پنـهان ماهیت واقعی ، منشا ، منبع، محل، نقل و انتقال، جابجایی یـا مالکیت درآمدهای حاصل از جرم کـه به طور مستقیم یـا غیر مستقیم درون نتیجه جرم تحصیل شده هست . » کنوانسیون 1990 شورای اروپا و همچنین دستور العمل اروپایی 1991 نیز چنین تفسیری از پولشویی را پذیرفتند و آن را بـه عواید حاصل از هر جرم کیفری گسترش دادند. درون سال 1992 سازمان ملل متحد نیز چنین تفسیری را مورد تایید قرار داد و امروزه نظام کیفری بیشتر کشورهایی کـه پولشویی را جرم دانسته‌اند نیز از این تفسیر پیروی کرده اند . ماده 6 کنوانسیون 2000 پالرمو درون خصوص مبارزه با جرایم سازمان یـافته فراملی ، بـه عنوان مـهمترین سندبین المللی کـه پولشویی را بـه عنوان یک جرم مستقل مورد توجه قرار داده هست تعریف زیر را از پولشویی ارائه مـی دهد: « 1) تبدیل یـا انتقال دارایی، با علم بر اینکه دارایی مزبور از عواید حاصله از جرم هست به منظور مخفی یـا تغییر منشا غیر قانونی این دارایی یـا کمک بـه شخصی کـه در ارتکاب جرم اصلی مشارکت دارد به منظور فرار از عواقب قانونی اعمال خود؛ 2) اخفاء یـا کتمان ماهیت حقیقی یـا منشاء یـا محل یـا کیفیت تصرف درون آن یـا نقل و انتقال یـا مالکیت یـا حقوق متعلق بـه آن با علم بـه اینکه این دارایی عواید حاصله از جرم مـی باشد . 3 ) تحصیل دارایی یـا تصرف درون آن یـا استفاده از آن با علم براینکه این دارائی از عواید جرم مـی باشد درون هنگام دریـافت آن.» مجمع عمومـی ابنترپل درون شصت و چهارمـین نشست خود درون پکن این تعریف را از پولشویی ارائه داده هست : «هرگونـه عمل یـا شروع بـه عملی بـه منظور پنـهان ساختن یـا تغییر ماهیت غیر قانونی درآمدهای نامشروع بـه طوری کـه وانمود شود از منابع قانونی سرچشمـه گرفته هست .[6] » با توجه بـه تعاریف ارائه شده درون اسناد مورد بررسی مـی توان پولشویی را شامل کلیـه اعمالی دانست کـه توسط هرآگاهانـه بروی اموال و حقوق ناشی از اموال حاصل از هر فعالیت مجرمانـه صورت مـی گیرد که تا ماهیت و و منشاء نامشروع اموال حاصل از ارتکاب جرم پنـهان بماند و اموال مزبور ظاهری قانونی بـه خود گرفته و پاک و مشروع جلوه داده شوند. البته برخی حقوقدانان بـه گونـه ای پولشویی را تعریف کرده اند کـه مخفی نگه داشتن هدف و کاربرد غیر قانونی اموال را نیز شامل مـی شود . درون یک تعریف آمده هست :‌ «پولشویی فرایندی هست که بـه وسیله آن شخص وجود و منبع غیر قانونی و یـا کاربرد غیر قانونی درآمد حاصل از اعمال مجرمانـه را پنـهان مـی کند که تا آن اموال قانونی بـه نظر برسند.»[7] کـه این تعریف پولشویی را بـه تامـین مالی تروریسم بسیـار نزدیک مـی سازد کـه مادر مباحث آینده بـه آن خواهیم پرداخت . لازم بـه ذکر هست که درون فقه اسلامـی نیز بحثی بـه عنوان مشروع پول نامشروع تحت نام «خمس مضاعف» مال حلال مخلوط با مال حرام وجود دارد. کـه شخص مکلفی کـه اجمالاً علم بـه مخلوط شدن مال خویش با مال حرام را دارد حتما مالک مال را پیدا کند و مال را بـه او برگرداند و یـا رضایت وی را جلب کند و یـا بـه مرجع تقلید از باب اموال بلاصاحب بدهد و یـا از طرف مالک صدقه بدهد.[8] کـه این بحث ارتباطی با مساله پولشویی کـه موضوع پایـان نامـه ماست ندارد. چون درون پولشویی بر خلاف مساله خمس مضاعف ، مجرم علم بـه حرام و نا مشروع بودن عمل خود دارد . در ایران درون مصوبه مورخ 6/2/83 مجلس شورای اسلامـی درون خصوص مبارزه با پولشویی چنین تعریف شده هست : جرم پولشویی عبارت هست از : الف) تحصیل ، تملک ،‌نگهداری ، یـا استفاده از عواید حاصل از فعالیت غیر قانونی با علم براینکه بـه طور مستقیم درون نتیجه ارتکاب جرم بـه دست آمده هست .ب) تبدیل ، مبادله یـا انتقال عوایدی بـه منظور پنـهان منشا قانونی آن با علم بـه اینکه بـه طور مستقیم یـا غیر مستقیم ناشی از ارتکاب جرم بوده یـا کمک بـه مرتکب بـه نحوی کـه وی مشمول آثار و تبعات قانونی ارتکاب آن جرم نگردد. ج) اخفاء یـا پنـهان یـا کتمان ماهیت واقعی ،منشا، منبع، محل ، نقل و انتقال، جابه جایی یـا مالکیت عوایدی کـه به طور مستقیم یـا غیر مستقیم درون نتیجه جرم تحصیل شده باشد.» در این تعریف قانونگذار ما بـه پیروی از اسناد بین المللی متاخر قانونی جلوه عواید غیر قانونی حاصل از تمام جنایـات را جرم دانسته هست . اما درون بند (الف) هیچ گونـه قیدی مبنی براینکه پولشویی حتما به خاطر قانونی جلوه عواید غیر قانونی صورت گیرد پیش بینی نشده هست که این امر موجب گسترش دامنـه شمول پولشویی مـی گردد . چون اصولاً پولشویی بـه خاطر قانونی جلوه عواید غیر قانونی ، جرم شناخته مـی شود .   مبحث دوم:تاریخچه پدیده پولشویی ـ البته نـه بـه عنوان یک جرم ـ مانند مفاسد اجتماعی دیگر پدیده تازه ای نیست . از آنجایی کـه نیـاز پدر اختراع هست ، بشر همواره بـه دنبال تدابیری بوده که تا به طریقی اعمال نادرست و مجرمانـه خود را بپوشاند و یـا ثروت خود را از چشمـهای کنجکاو و دستهای حاسدان و یـا مامورین مصادره یـا اخذ مالیـات مخفی کند و به همـین منظور تدابیر فریبنده ای را اختراع کرد . لذا نگرانی درباره استفاده صحیح یـا سوء استفاده از پول پنـهان شده مساله ای نیست کـه فقط درون زمان ما مطرح مطرح باشد . البته هیچ نمـیتواند دقیقاً معین کند کـه پولشویی از چه زمانی آغاز شده هست . اما مـی توان مطمئن بود کـه این عمل طی چند هزار سال اتفاق مـی افتاد هست . مورخان گفته اند کـه بیش از 2000 سال قبل از مـیلاد ، تجار چینی از ترس اینکه حاکمان وقت سود و دارایی‌های حاصل از تجارت آنان را ضبط کنند ثروت خود را پنـهان مـی د . مثلاً ثروت خود را جابه جا مـی د و آن را درون ایـالات دور و حتی خارج از چین نگه مـی داشتند و از روشـهای دیگر از جمله تبدیل پول بـه دارایی های منقول، ‌انتقال پول نقد بـه خارج از حوزه حاکمـیت به منظور سرمایـه گذاری درب و تجارت و … استفاده مـی د.[9] بنابراین ارکان تطهیر پول کـه اخفاو جابجایی و سرمایـه گذاری مجدد مال بوده درون آن زمان نیز صورت مـی گرفته هست و با گذشت بیش از 4 هزار سال امروزه نیز همان ارکان درون پولشویی وجود دارد اما شیوه های آن تغییر یـافته هست . «در اوایل قرن 17 مـیلادی کلیسای کاتولیک ربا خواری و گرفتن بهره را جرمـی مـهم و شدید اعلام کرد . درون نتیجه بازرگانان و قرض دهندگان را مجبور کرد کـه شیوه های مختلفی را به منظور مخفی و انتقال پولهای مجرمانـه خود پیدا کنند و هدف آنـها نیز این بود کـه سودهای حاصله را مخفی کنند و یـا ظاهری غیر از آنچه واقعاً هست بـه آن بدهند . بعد از آن ردپای پولشویی را مـی توان درون زمانی دنبال کرد کـه دزدان دریـایی، بـه کشتی های بازرگانان اروپایی کـه از دریـای آتلانتیک مـی گذشتند حمله مـی د و پس از آن بـه دنبال بهشتهای مالی مـی گشتند کـه بتوانند از ثمره تجارت مجرمانـه‌شان ، عیـاشانـه استفاده کنند و این دولت شـهرهای مدیترانـه ای بودند کـه برای پذیرش این مجرمـین بـه عنوان شـهروند با یکدیگر رقابت مـی د . چون پول این دزدان تجارت آنـها را رونق مـی داد و درآمد بیشتری را بـه خزانـه آنـها وارد مـی کرد.»[10] اما این اعمال هیچ گاه عنوان مجرمانـه نداشتند . در قرن ما گفته مـی شود این اصطلاح نخستین بار درون جریـان جنایتهای «آلفونس کاپون» معروف بـه «آل کاپون» جنایتکار معروف دهه 20 و30 آمریکا ابداع شده هست . دوران جلوگیری از ساخت و مصرف ات الکلی کـه با تصویب قانون وستد درون سال 1919 درون آمریکا شروع شد ، فرصتی را بـه مجرمـین مافیـایی داد کـه با اخذ مقادیر عظیم پول نقد از معتادین ات الکلی کـه دسترسی قانونی بـه آن نداشتند پولهای نقد بی حد و حصری بـه دست آورند و علاوه بر آن این مجرمـین از راه ربا خواری و اخاذی و فحشا و قماربازی نیز پول گزافی بـه دست مـی آوردند کـه لازم بود بـه آن صورت مشروع و قانونی بدهند. یک راه به منظور این کار انجامب وکارهای بـه ظاهر مشروع و قانونی و آمـیختن درآمدهای غیر قانونی شان با درآمدهای مشروعی بود کـه از این فعالیتها بـه دست مـی آوردند . ماشینـهای رختشویی یکی از اینب و کارهایی بود کـه به وسیله گانگسترهای مجرم آن زمان و از جمله آل کاپون مورد استفاده قرار گرفت . چون درون این ماشینـهاب و کار بـه صورت نقدی انجام مـی گرفت و منافع غیر قابل تردیدی از این راه بـه دست مـی آمد. اما درون اکتبر 1931 بی احتیـاطی آل کاپون باعث شد کـه مامورین مالیـاتی بـه یک اتهام ساده فرار مالیـاتی او را بازداشت و او را بـه 11 سال زندان و پرداخت 50 هزار دلار جزاینقدی محکوم کنند . [11] البته این محکومـیت نـه بـه خاطر جرایمـی کـه وی پولهای گزافی از آنـهابه دست آورده بود، بلکه بـه خاطر فرار مالیـاتی بود . عده‌ای وجه تسمـیه عنوان پولشویی را بـه این واقعه نسبت مـی دهند چون پول کثیف و حاصل از جرم بعداز آمـیخته شدن با پولهای حاصل از فعالیت رختشویخانـه ها ، شسته شده و ظاهری تمـیز و قانونی پیدا مـی کند. اما عده ای دیگر علت نامگذاری پولشویی بر این عمل را این مـی دانند کـه «آنچه را کـه انجام مـی شود بـه طور کامل شرح مـی دهد. یعنی پول غیر قانونی یـا کثیف بـه گردش مـی افتد یـا شستشو داده مـی شود بـه نحوی کـه در پایـان کار شکل پول قانونی یـا پاک بـه خود مـی گیرد . بـه عبارت دیگر منبع پولهایی کـه به طور غیر قانونی بـه دست آمده هست در جریـان یک رشته انتقالات و معاملات مجهول باقی مـی ماند بـه طوری کـه در نـهایت ،‌مـی توان پولها را بـه عنوان درآمد مشروع عرضه کرد.[12]» دستگیری و محکومـیت آل کاپون درون سایر مجرمـین کـه به تازگی بـه ضرورت تغییر قیـافه منابع مالی خود پی بودند،‌انگیزه ای ایجاد نمود که تا تاکتیک‌های پولشویی مؤثرتری رامورد استفاده قرار دهند که تا به سرنوشت آل کاپون دچار نشوند. از جمله این اشخاص ، شخصی بـه نام مایرلانسکی[13] بود کـه عنوان معروف ترین فرد غیر ایتالیـایی مافیـا را داشت . وی کـه از رویـه آل کاپون آزرده خاطر شده بود بـه دنبال شیوه های جدید پولشویی برآمد. او درون مدتی کمتر از یک سال ، مزایـای حسابهای شماره دار بانکهای سوئیس را کشف کرد . تسهیلات بانکی سوئیس بـه لانسکی شیوه ای را عرضه کرد که تا یکی از اولین تکنیکهای واقعی پولشویی ـ تکنیک وام دهی مجدد - را ایجاد کند و بعدها همکاران وی شیوه‌های دیگری از جمله استفاده از نقاط امن و مطمئن درون خارج از کشور را مورد استفاده قرار دادند. اما هیچگانـه بر این اعمال عنوان پولشویی اطلاق نمـی شد و در واقع هدف اصلی آنـها نیز فرار از مالیـات بود . اصطلاح پولشویی که تا سال 1973 درون رسانـه ها و مطبوعات مطرح نشده بود و زمانی هم کـه این عبارت بـه کار رفت ربطی بـه مایر لانسکی نداشت . بلکه نخستین بار درون جریـان رسوایی واترگیت، ‌توسط مشاور حقوقی نیکسون، ‌رئیس جمـهور وقت آمریکا بـه کار رفت ودرمطبوعات درون ضمن گزارشـهای مربوط بـه این ماجرا درج شد . نیکسون به منظور انتخاب مجدد خود بـه ریـاست جمـهوری ،‌محرمانـه مبالغ هنگفتی کمک نقدی از بسیـاری از مؤسسات و حتی مجرمـین مثل مافیـای کشور مکزیک دریـافت کرد که تا بعد از انتخاب مجدد بـه ریـاست جمـهوری امتیـازاتی را بـه آنـها بدهد . این مؤسسات و شرکتها به منظور حل این مشکل کـه چگونـه وجوه مزبور را از مسیر حسابرسی شرکت خارج کنند از شیوه های مختلفی استفاده د. ولی گردانندگان این ماجرا درون شستشوی پولهای مبادله شده با عدم موفقت روبه رو شدند. زیرا درون تاریخ 17 ژوئن 1972 ، مقر حزب دموکرات واقع درون ساختمان واترگیت مورد دستبرد افرادی از حزب جمـهوری‌خواه وسیـا قرارگرفت و اسناد مربوط بـه این معاملات توسط آنـها بـه سرقت رفت و به وسیله نشریـات آن زمان افشا شد. اما درون آن زمان نیز پولشویی درون هیچ یک از مکاتب حقوقی آن زمان جرم مستقل تلقی نمـی‌شد . و یک دهه بعد یعنی درون سال 1982 بود کـه یکی از محاکم آمریکا درون پرونده
    US V $ 4 , 255,625,39551,Fsupp.314 درون خصوص مصادره اموال ناشی از تجارت کوکائین از کلمبیـا آن را بـه متون حقوقی و قضایی آمریکا وارد کرد . [14] به هر حال دولتها از دهه80 مـیلادی بـه فکر خطر پولشویی و مبارزه با آن افتادند و در این فکر کشور آمریکا پیش قدم بود ،‌چون «هم پیمانی شرکتهای بزرگ با داشتن مدیران عشرت طلب و دارایی های مشترک با قیمت گذاری نازل، علاقمندی روز افزون مال اندوزان نسبت بـه استفاده از اوراق بهادار برایب سرمایـه های عظیم جهت تضمـین مالی مشارکتهای خصمانـه درون مزایده ها و عرضه خستگی نا پذیر پولهای فرار کـه از منابع سری شرکتهای دور از کرانـه سرچشمـه مـی گرفت ، آمریکا را دردهه 1980 بـه بزرگترین مرکز سهل الوصول پولشویی درون جهان مبدل ساخت .[15]» بـه همـین دلیل هم اولین قانونی کـه پولشویی را جرم انگاشت درون آمریکا بـه تصویب رسید . این قانون کـه به نام «قانون کنترل پولشویی» خوانده مـی شود درون اکتبر 1986 تصویب گردید. اگر چه پیش از آن نیز درون «قانون رازداری بانکی» 1970 تدابیری جهت مبارزه با پولشویی از جمله لزوم گزارش معاملات با بیش از ده هزار دلار بـه اداره درآمد داخلی، وضع شده بود اما خود پولشویی جرم شناخته نشده بود . درون فرانسه نیز به منظور اولین بار قانون 31 دسامبر 1987 پولشویی را جرم انگاشت . و به دنبال آن خطر پولشویی کم‌کم به منظور جهان شناخته شد . جامعه جهانی درون این مقطع احساس کرده بود کـه تبهکاران با استفاده از خلاء قانونی ناشی از عدم جرم‌انگاری تطهیر پول ، ثروت ناشی از جرایم مختلف بـه ویژه جرایم مربوط بـه مواد مخدر را بـه راحتی بـه جریـان انداخته و از نتاج مالی این اموال غیر قانونی فعالیتهای مجرمانـه خود را گسترش مـی دهند و به همـین جهت تلاشـهای جهانی و منطقه ای بـه خصوص از سوی سازمان ملل بـه منظور مبارزه با این پدیده صورت گرفت ؛ پولشویی درون فرایند قاچاق مواد مخدر با تصویب کنواسیون بین المللی مبارزه با قاچاق مواد مخدر و داروهای روانگردان(1988) بـه صورت جهانی درون حقوق جزا مطرح گردید و بعد از آن درون موارد متعددی از جمله اعلامـیه کمـیته بال (1988 ) ، کنوانسیون شورای اروپا (1990 ) ، دستور العمل اتحادیـه اروپا( 1991 )، قطعنامـه سازمان بین المللی کمسیون اوراق بهادار (1992 ) و به ویژه درون کنوانسیون سازمان ملل علیـه جرایم سازمان یـافته فراملی (2000 ) و کنوانسیون مبارزه با فساد مالی (2003) پیگیری شد . درون سال 1989 رؤسای هفت کشور صنعتی جهان معروف بـه G-7 ، بـه منظور هماهنگی چند ملیتی به منظور برخورد با این بحران سازمان «فاتف» را تشکیل دادند کـه این سازمان درون سال1990 ، 40 توصیـه درون خصوص مبارزه با پولشویی منتشر کرد کـه به عنوان کار پایـه و استاندارد بین المللی مبارزه با پولشویی درون جهان پذیرفته شده هست . این توصیـه ها درون سال 1996 و 2001 مورد بازبینی قرارگرفت . تلاشـهایی کـه در سطح کشوری ،‌منطقه ای و جهانی به منظور مبارزه با پولشویی صورت گرفته همچنان ادامـه دارد و به خصوص بعد از عملیـات تروریستی مشـهور بـه حوادث 11 سپتامبر 2001 ،‌حساسیتهای بین‌المللی به منظور مقابله با پدیده پولهای سیـاه بیشتر شده هست . کمـی بعد از این حادثه بود کـه آمریکا قانون مبارزه با تامـین مالی تروریسم و پولشویی را تصویب کرد و برای این قانون ویژگی فراملی قرار داد و دو هفته بعد از این حوادث بود کـه سازمان ملل قطعنامـه 1373 [16] را درون خصوص مبارزه با تامـین مالی تروریسم بـه تصویب رساند و به مبارزه با تامـین مالی تروریسم و پولشویی درون سطح جهان سرعت داده شد. در خصوص ایران نیز حتما گفت کـه واژه پولشویی درون ادبیـات حقوقی و اقتصادی ما قدمت چندانی ندارد و اندکی بیش از 4 –3 سال هست که درون محافل حقوقی و اقتصادی مطرح شده و سمـینارهایی نیز درون این زمنیـه بر پا شده است. لایحه مبارزه با پولشویی نیز بعد از بحثهای فراوان و پس از چندین بار بازنگری درون تاریخ 6/7/81 بـه مجلس تقدیم شد کـه به دنبال کارشناسی ها و بررسی هایی کـه در لایحه صورت گرفت ،‌تغییرات و اصلاحاتی توسط کمـیسیون مشترک مجلس درون آن بـه عمل آمد ونـهایتاً درون تاریخ 6/2/83 بـه تصویب مجلس رسید. اما مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفت و به مجلس باز گردانده شد . با تاکید مجلس بر مواضع قبلی خود ، لایحه بـه مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع شد کـه این لایحه درمجمع مورد بررسی قرار نگرفت و با موافقت مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت، به منظور بررسی بیشتر و رفع ایرادات شورای نگهبان بـه مجلس باز گردانده شد . لذا با توجه بـه طولانی بودن روند تصویب لایحه قانونی پولشویی و فوریت اتخاذ تدابیری به منظور هماهنگی با بانکهای خارجی ،‌شورای پول و اعتبار درون تاریخ 18/2/81 بـه استناد اختیـارات حاصله از قانون پولی و بانکی کشور مصوب 52 مقرراتی را به منظور پیشگیری از پولشویی درون مؤسسات مالی تصویب کرد. علت عمده تاکید و تسریع دولت و بانک مرکزی درون زمـینـه پیگیری اقدامات مبارزه با پولشویی این هست که کارشناسان اقتصادی سازمان ملل و بانک جهانی معتقدند ایران دومـین کشور مستعد به منظور پولشویی هست و ضعف قانونی سیستم بانکداری ایران بیشترین امکانات را درون اختیـار پولشویـان قرار داده هست . [17] بنابراین درون حال حاضر مستند قانونی مبنی بر جرم بودن عمل پولشویی درون ایران وجود ندارد . اگرچه ایران کنوانسیون سازمان ملل درون خصوص مبارزه با مواد مخدر و داروهای روانگردان 1988 وین را تصویب کرده کـه به موجب آن کشورها مکلف بـه جرم انگاری شست و شوی عواید حاصل از قاچاق مواد مخدر شده‌اند.   مبحث سوم : عناصر تشکیل دهنده جرم هر جرم از سه عنصر قانونی ، مادی و معنوی تشکیل مـی شود و برای محکوم شدن متهم بـه ارتکاب جرم حتما کلیـه اجزای این عناصر اثبات شود. به منظور تحقق پولشویی بـه عنوان یک جرم نیز تحقق این عناصر سه گانـه ضروری هست . کـه در این مبحث بـه بررسی این عناصر درون جرم پولشویی مـی پردازیم . گفتار اول : عنصر قانونی همان گونـه کـه برخی اساتید حقوق جزا بیـان کرده اند عنصر قانونی را نباید بـه عنوان یک عنصر مجزا درون کنار عنصر مادی و روانی مورد بررسی قرار داد.[18] چون عنصر قانونی همسنگ و هم تراز عناصر دیگر نیست بلکه عناصر دیگر درون طول عنصر قانونی قرار مـی گیرد . عنصر مادی و روانی جرم هر دو مبتنی بر قانون هستند و بنا بر تصریح قانون هست که مـی‌توان رفتار یـا حالت خاصی را بـه عنوان عنصر مادی یـا روانی جرم شناخت . هیچ عملی بدون اینکه قانون آن را جرم بداند ،‌وارد دایره حقوق جزا نمـی شود . اما ما بنا بر سنت حقوقی این عنصر را نیز مورد بررسی قرار مـی دهیم . جرم پولشویی جرمـی هست که از جرم شناسی و جامعه شناسی و از حقوق بین الملل بـه حقوق کیفری و داخلی راه یـافته است. ابتدا جرم شناسان با مشاهده اثرات سوء پولشویی متوجه خطر آن شدند و توجه قانونگذاران را بـه آن جلب د و از آنجایی کـه این جرم جنبه فراملی دارد ابتدا جوامع و سازمانـهای بین المللی درون صدد برخورد برآمده و با تصویب اسناد بین المللی، حقوق داخلی را تحت تاثیر قرار دادند . اما اسناد بین المللی اگر چه کشورها را ملزم بـه جرم‌انگاری یک موضوع خاص کنند ، قبل از تصویب و جذب شدن درون حقوق داخلی نمـی توانند خود بـه عنوان عنصر قانونی یک جرم، قضات دادگاههای یک کشور را متعهد و ملزم کنند.به عبارت دیگر ، اسناد بین المللی گاه با تببین ارزش های مورد حمایت و گاه با تعیین اعمال خلاف این ارزش ها‌، از دولت ها مـی خواهند که تا در قانون داخلی خود اعمالی را جرم بدانند و مجازات مناسب آن را تعیین نمایند. اما که تا وقتی کـه با تصویب قانون داخلی ،‌عمل مزبور جرم تلقی و مجازات آن مشخص نگردد، جرمـی با آن عنوان درون حقوق داخلی وجود نخواهد داشت ،‌هرچند جنبه خطرناک و زیـان آور آن از نظر جامعه بین المللی شناخته شده و بدیـهی باشد. این امر بـه دلیل رعایت اصل حاکمـیت دولتها هست . ماده 3 کنوانسیون وین 1988 و ماده 6 کنوانسیون پالرمو 2000 و برخی اسناد بین المللی دیگر از دول اعضا خواسته اند کـه بر طبق اصول اساسی حقوق داخلی خود اقدامات لازم را جهت جرم انگاری پولشویی درون قوانین داخلی خود بـه عمل آورند. بنابراین عنصر قانونی جرم پولشویی را حتما در قانون داخلی هر کشور بررسی کرد. همان گونـه کـه عنصر قانونی پولشویی درون آمریکا را حتما قانون کنترل پولشویی 1986 و قانون ضد تروریسم 2002 ، و در انگلستان قانون جرایم قاچاق مواد مخدر 1986 و قانون مبارزه با تروریسم 1989 و قانون عدالت کیفری و قانون پولشویی 1993 اصلاحی 2001 ،‌و درون فرانسه قانون قاچاق مواد مخدر 1987 درون خصوص تطهیر عواید حاصل از قاچاق مواد مخدر و سپس قانون تطهیر پول 1996 ، دانست . امروزه درون بیش از 147 کشور دنیـا مقررات مبارزه با پولشویی تصویب شده هست . در ایران درون حال حاضر هیچ قانونی درون خصوص جرم انگاری پولشویی وجود ندارد اگر چه مقرراتی اداری درون جهت پیشگیری از پولشویی بـه تصویب رسیده هست . اما این عمل هنوز درون ایران جرم نیست و تا زمانی کـه مصوبه مجلس مراحل قانونی خود را طی نکند و لازم الاجرا نشود نمـی توان گفت درون ایران جرمـی بـه نام پولشویی وجود دارد . اما درون صورت قانونی شدن این مصوبه مـی توان عنصر قانونی این جرم را مواد 1 ، 2 ، 7 این قانون دانست . بعد عنصر قانونی جرم پولشویی درون ایران مرکب خواهد بود ونـه بسیط. توضیح اینکه «اگر درون یک حکم قانونی تکلیف جرم و مجازات معین شده باشد ، عنصر قانونی آن جرم بسیط و اگر چند حکم قانونی به منظور تعریف جرم ، ارکان جرم ، مجازات، علل مشدده جرم پیش بینی شده باشد عنصر قانونی آن جرم مرکب است.» [19] به منظور محکومـیت یک شخص بـه پولشویی نیز حتما به چند ماده قانونی استناد کرد؛ به منظور تطبیق موضوع با پولشویی حتما به ماده 1 و برای تشخیص عواید مجرمانـه حتما به ماده 2 و برای تعیین مجازات حتما به ماده 7 استناد کرد. گفتار دوم :‌عنصر مادی عنصر مادی جرم از اجزاء مختلفی تشکیل مـی شود کـه عبارت هست از شرایط مقدماتی کـه برای وقوع جرم لازم هست ، عمل ارتکابی ، وسیله ارتکاب جرم ، نتیجه جرم ، شروع بـه جرم و معاونت و مشارکت درون جرم . کـه به بررسی هریک از این اجزا درون خصوص پولشویی مـی پردازیم . فهرست منابع و مآخذ منابع فارسی الف ) کتابها 1ـ آخوندی ،‌محمود،‌آیین دادرسی کیفری ، جلد 3 ،‌چاپ پنجم ، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی ، 1377 2-آشوری ، محمد ، آیین دادرسی کیفری ، جلد 2 ، چاپ اول ، انتشارات سمت، 1379 3ـ آنسل ، مارک ، دفاع اجتماعی ، ترجمـه محمد آشوری و علی حسین ابرندآبادی، چاپ سوم ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1375 4­ــ اردبیلی ، محمد علی ،حقوق جزای عمومـی، 2 جلد ،‌چاپ سوم ، نشر مـیزان، 1380 5ـ استفانی ، گاستون ـ لواسور ، ژرژ و بولوک ، برنار ، حقوق جزای عمومـی ترجمـه حسن دادبان ، چاپ اول ، انتشارات دانشگاه علامـه طباطبایی ، 1377 6ـ باسورث دیویس ، رو آن و سالت مارش ، گراهام ، پولشویی، ترجمـه نصرالله امـیر بشیری ، چاپ اول ، معاونت آموزش ناجا، 1376 7ـ برتوسا ـ دژامپ ـ جیلانلا ـ دویم بک ، وان ـژولی ـ ویشنو سکی و مـییـارد، دنیـای بی قانون ، ترمـه محمود عباسی ، چاپ اول ، انتشارات حقوقی، 1382 8ـ بکاریـا ، سزار ،‌رساله جرایم و مجازتها ، ترجمـه محمد علی اردبیلی ،‌چاپ چهارم ، نشرمـیزان ، 1380 9ـ پرادل ،‌ژان ، تاریخ اندیشـه های کیفری ، ترجمـه علی حسین ابرندآبادی ، چاپ اول ،‌انتشارات دانشگاه شـهید بهشتی با همکاری مؤسسه نشر یلدا ، 1373 10ـ تذهیبی ، فریده ، تطهیر پول (پولشویی) چاپ اول ، انتشارات زعیم ، 1381 11ـ رابینسون ، جفری ،شستشوی پول آلوده ، ترجمـه آلبرت برناردی ، چاپ اول ،‌کلک آزادگان ، 1381 12ـ سلیمـی ،‌صادق ، جنایـات سازمان یـافته فراملی،‌چاپ اول انتشارات تهران صدا ، 1382 13ـ شاکریـان ، شاهرخ ، فقیری ، شکوه و منتصر اسدی ،‌فاطمـه ، مجموعه کنوانسیونـهای بین المللی (تصویبی دولت ایران) ، جلد 5 ،‌انتشارات ریـاست جمـهوری ، اداره کل قوانین و مقررات کشور ، 1376 14ـ شـهری ، غلامرضا و ستوده جهرمـی ، سروش ،‌نظریـات اداره حقوقی درون زمـینـه مسایل کیفری ،‌ جلد 1 ،‌انتشارات روزنامـه رسمـی کشور ،‌1373 15ـ صانعی ، پرویز ، حقوق جزای عمومـی، چاپ اول ،‌نشر طرح نو ، 1382 16ـ صحرائیـان ،‌مـهدی ، سوئیس بزرگترین مرکز تطهیر پول جهان، چاپ اول ، نشر معارف ، 1381 17 ـ کاپلستون ،‌فردریک ، تاریخ فلسفه از بنتام تاراسل ، ترجمـه بهاءالدین خرمشاهی ، چاپ اول ، انتشارات علمـی و فرهنگی و انتشارات سروش، 1370 18 – گسن ،‌ریموند، جرم شناسی کاربردی ، ترجمـه مـهدی کی نیـا، چاپ اول ، ناشر مترجم ،‌1370 19 – ـــــــــــــــــ ، جرم شناسی نظری ، ترجمـه مـهدی کی نیـا ، چاپ اول ، انتشارات مجد، 1374 20 – گلدوزیـان ، ایرج ، بایسته های حقوق جزای عمومـی ، چاپ چهارم ، نشر مـیزان ، 1380 21 ـ محقق داماد ، مصطفی ، مباحثی از اصول فقه (دفتر سوم)‌، مرکز نشر علوم اسلامـی ، 1378 22 ـ ــــــــــــــــــــ ، قواعد فقه (بخش مدنی)،‌چاپ هشتم ،‌مرکز نشر علوم اسلامـی ،‌1380 23 ـ مدنی ، سید جلال الدین ، آیین دادرسی کیفری ، چاپ اول ، انتشارات پایدار،‌1378 24 ـ مقدم ،‌محمد ، درآمدهای ناشی از جرم (پولشویی) ، چاپ اول ، ‌کرج ، انتشارات رضوانی ، 1381 25 ـ مـیرمحمد صادقی ، حسین ، جرایم علیـه اموال و مالکیت ، چاپ ششم ، نشر دادگستر ، 1377 26 ـ ــــــــــــــــــــ ، حقوق جزای بین الملل (مجموعه مقالات) ، چاپ اول، نشر مـیزان ،‌1377 ب) مقالات و نشریـات 27 ـ آزمایش ، علی ، «تروریسم بین المللی » ،‌مجله تخصصی دانشگاه علوم رضوی ، ش 2 ،‌ص 167 28 ـ اردبیلی ، محمد علی ، «معاضدت قضایی و استرداد مجرمان » ، علوم جنایی (مجموعه مقالات آموزشی به منظور ارتقاء دانش دست اندرکاران مبارزه با مواد مخدر درون ایران ، جلد 1 ،‌چاپ اول ، انتشارات سلسبیل ، 1384 ، ص 297 29 ـ باقرزاده ، احد ، «پیـامدهای پولشویی و راهبردهای کنترلی با رویکرد بـه اسناد بین المللی »، پولشویی (مجموعه سخرانی ها و مقالات همایش بین المللی مبارزه با پولشویی ، شیراز ، 8 – 7 خرداد82 ) ،‌چاپ دوم ،‌نشر وفاق ، 1382 ، ص 231 30 ـ بسیونی ،‌محمد شریف و وتر ، ادوارد ،‌ « درآمدی بر درک جرم سازمان یـافته و مظاهر فراملی آن» ، ترجمـه محمد ابراهیم شمس ناتری ، مجله حقوقی و قضایی دادگستری ، ش 24 ، بهار 1380، ص 91 31 ـ بوریکان ، ژاک ، «بزهکاری سازمان یـافته درون حقوق فرانسه » ،‌ترجمـه علی حسین ابرند آبادی ،‌مجله تحقیقات حقوقی ، ش 22 – 21 ، ص 313 32 ـ بولو، آدام ،‌فارل ، گراهام ، «جرم سازمان یـافته و قاچاق مواد مخدر : تلاشـهای سازمان ملل »، ترجمـه مـهرداد رایجیـان اصلی ،‌مجموعه مقالات همایش بین المللی علمـی ـ کاربردی جنبه های مختلف سیـاست جنایی درون قبال مواد مخدر ،‌جلد 3 ، انتشارات روزنامـه رسمـی ، 1379، ص 236 33 ـ پرویزی ، رضا ،‌«معاهده پالرموو علیـه جرایم سازمان یـافته فراملی » ، نشریـه امنیت ، سال 4 ، ش 18 ، 17 ، آذرودی 79 ، ص 45 34 ـ‌تذهیبی ، فریده ،‌«در تعقیب پول کثیف » ،‌نشریـه بانک و اقتصاد ،‌ش 24 ، ص 36 35 ـ تسیـه ، آن ،‌«مشکلات اجرایی قانون فرانسه درون زمـینـه تطهیر پول»، ترجمـه روح الله کرد علیوند ، مجموعه مقالات همایش بین المللی علمـی ـ کاربردی جنبه های مختلف سیـاست جنایی درون قبال مواد مخدر ،‌جلد 2 ، انتشارات روزنامـه رسمـی ،‌1379 ،‌ص 18 36 ـ تصدیقی ، بهروز ،‌«تاریکخانـه های اقتصادی، پولهای سیـاه » ،‌نشریـه مجلس و پژوهش ،‌ش 38 ، بهار 82 ،‌ص 207 37 ـ جزایری ، مـینا ،‌«پولشویی بـه عنوان جرم مستقل » ،‌پولشویی (مجموعه سخرانی ها و مقالات همایش بین المللی مبارزه با پولشویی ، شیراز ،‌8 ـ7 خرداد 82 ) ، چاپ دوم ، نشر وفاق ، 1382 ، ص 89 38 ـ جی نورتون ، ژوزف و شمس ، هبا،‌ «قانون پولشویی و تامـین مالی تروریسم :‌واکنش های بعد از 11 سپتامبر » ، ترجمـه محمد جواد مـیرفخرایی ، مجله حقوقی ،‌ش 29 ، پاییز 82 ، ص 213 39 ـ حبیبی ، همایون ، «کنواسیون سازمان ملل علیـه جنایتکاری فراملی سازمان یـافته» ، فصلنامـه سیـاست خارجی ،‌سال 16 ، ش 1 ، بهار 81 ص 175 40 ـ حسن زادی ،‌علی ،‌«تطهیر پول و نظام مالی بین المللی » ، مجله اقتصادی ، ش 11 ، ص 38 41 ـ حیدری ،‌علی مراد ، « جرم انگاری پولشویی »، نشریـه فقه و حقوق ، سال اول ، تابستان 83 ، ص 131 42 ـ خالقی ، علی ،‌«انتقال محکومان :‌تحولی بزرگ درون شناسایی اعتبار احکام کیفری خارجی درون ایران »، مجله دانشکده حقوق و علوم سیـاسی ،‌ش 64 ،‌تابستان 83 ، ص 17 43 ـ ــــــــــــــ ، «محتوا و جایگاه قاعده منع محاکمـه مجدد درون حقوق جزای بین الملل و ایران » ، علوم جنایی (مجموعه مقالات درون تجلیل از استاد دکتر محمد آشوری )، انتشارات سمت ، 1383 ، ص 413 44 ـ دوانی ، غلامحسین ، «پولشویی: سرمایـه داری جنایی» در www.banksepah .com/Fa/articles/Default.aspx 45 ـ رهبر ، فرهاد ـ زال پور ، غلامرضا و مـیرزاوند ،‌فضل الله ،‌«بررسی قوانین پولشویی درون کشورهای منتخب »،‌نشریـه مجلس وپژوهش ،‌ش 37 ، بهار 1382 ، ص 77 46 ـ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ،‌«مفاهیم ، آثار و پیـامدهای پولشویی»، نشریـه مجلس وپژوهش ، ش 37 ، بهار 1382 ، ص 15 . 47 ـ رئیس دانا ، فریبرز ،‌«برای مبارزه با پولشویی کدام گرمابه حتما تعطیل شود» ، نشریـه صنعت حمل و نقل، ش 217 ،‌شـهریور 81 ، ص 12 48 ـ سلیمـی ،‌صادق ، «آشنایی با مقررات تطهیر پول و چگونگی مقابله با آن » ، علوم جنایی (مجموعه مقالات به منظور ارتقاء دانش دست اندکاران مبارزه با مواد مخدر درون ایران ) ، جلد 1 ، چاپ اول ،‌انتشارات سلسبیل ، 1384 ، ص 361 49 ـ شمس ناتری ، محمد ابراهیم ، «اصل برائت و موارد عدول از آن » ،علوم جنایی (مجموعه مقالات درون تجلیل از استاد دکتر محمد آشوری )‌، انتشارات سمت ،‌1383 ، ص 284 50 ـ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ، «پولشویی ، آثار و عالعملها » اندیشـه های حقوقی ، ش 5 ،‌ص 87 51 ـ‌ صحرائیـان ،‌مـهدی ، «از آل کاپون که تا اسکله های جنوب »، روزنامـه یـاس نو ،‌23/6/82 52 ـ ـــــــــــــــــ ، «فرازهایی از یـافته های تحقیقات پولشویی درون ایران» ، ‌نشریـه مجلس و پژوهش ،‌ش 37 ، بهار 82 ، ص 337 53 ـ طاهری ،محمد ،‌«چهار راه پولشویی» ، روزنامـه همشـهری ، 10/2/82 54 ـ عربیـه ،‌غلامحسین ،‌«پدیده پولشویی درون حقوق ایران »،‌پولشویی (مجموعه سخرانیـها و مقالات همایش بین المللی مبارزه با پولشویی ، شیراز 8 ـ 7 خرداد 82 ) چاپ دوم ، نشر وفاق، 1382 ، ص 217 55 ـ علیزاده ، ژیلا ، «مقابله با پولشویی و نقش آن درون مبارزه با سالم سازی اقتصاد» ، نشریـه بانک و اقتصاد، ش 38 ،‌ص 24 56 ـ فابره ، گیلهام ، «از پولشویی که تا بحران مالی» ترجمـه ک . فخر طاولی ، نشریـه ترجمان اقتصادی ، ش 52 ،‌ص 47 57 ـ فریـادرس ، محمد، «مجلس ششم مبارزه با پولشویی را از خاطر برد»،‌کیـهان ، 14/2/83 58 ـ کامکار ، مـهدیس ، «آثار و پیـامـهای سه رویکرد جرم زدایی ، جرم انگاری و کاهش عوارض درون برنامـه های اعتیـاد»،‌ فصلنامـه رفاه اجتماعی ، سال 3 ، ش 9 ، پاییز 82 ، ص 27 59 ـ محمدی ، جواد ، «گزارشی از سمـینارهای سازمان ملل متحد پیرامون پیشگیری از جرم »، نشریـه فقه و حقوق ، سال اول تابستان 83 ، ص 177 60 ـ محمودی، وحید ،‌«پدیده پولشویی و مبارزه با آن » ، پولشویی (مجموعه سخنرانی ها و مقالات همایش بین المللی مبارزه با پولشویی ، شیراز 8 – 7 خرداد 82 ) چاپ دوم نشر وفاق ،‌1382 ،ص 157 61 ـ مناکوردا ، استفانو ، «جرم تطهیر درون اروپا : نگاه منتقدانـه بـه مفاهیم حقوقی درون سطح منطقه » ،‌ترجمـه فاطمـه قناد ،‌مجموعه مقالات همایش بین المللی علمـی ـ کاربردی جنبه های مختلف سیـاست جنایی درون قبال موادمخدر ، جلد 2 انتشارات روزنامـه رسمـی ، 1379 ، ص 36 62 ـ «الماس شویی» ، نشریـه اقتصاد ایران ، اردیبهشت 82 ، ص 55 63 ـ «برگی دیگر از پرونده فساد مالی مجاهدین» در www.irandidban.com/print/asp? ID=07660 64 ـ «پولشویی از نگاه علمای اسلام » برگرفته از نشریـه الشراع ،‌ش 999 ، 16 ژوئیـه 2001 ، ترجمـه م . باهر ،‌ترجمان اقتصادی ، ش 7 ، ص 31 65 ـ «پولشویی مدرن »، اقتصاد ایران ، اردیبهشت 82 ،‌ص 35 66 ـ «در چرخه معاملات مالی: تلاش دولتها به منظور مبارزه با پاکسازی پول » برگرفته از نشریـه تایمز مالی ترجمـه یوسف جسمـی ،‌فصلنامـه بانک صادرات ، ش 8 ،‌ص 60 67 ـ «دستگیری تروریستها از طریق ردیـابی پولشویی» ،‌برگرفته از نشراکونومـیست ، 28 سپتامبر 2001 ،‌ترجمـه و. رضایی نصیر ، ترجمان اقتصادی ، ش 17 ، 18 مـهر 80 ، ص 13 68 ـ «ردپای تروریستها درون بازار سهام» برگرفته از روزنامـه اشپیگل ، 2 سپتامبر برابر با 4/7/80 ، ترجمـه ع ، فتاح زاده ، ترجمان اقتصادی ،‌ش 17 ، 18 مـهر 80 ، ص 13 69 ـ «مبارزه با پولشویی گام اول درون مبارزه با فساد اقتصادی » ، رسالت‌،‌13/11/80 70 ـ «نظر کارشناسان و مسئولین درون خصوص پولشویی » در www.bankesepah.com/Fa/articles/Default/aspz 71 ـ روزنامـه ابرار 20/7/76 72 ـ روزنامـه اعتماد 30/2/83 73 ـ روزنامـه جمـهوری اسلامـی 29/2/83 74 ـ روزنامـه شرق 6/3/83 75 ـ روزنامـه همشـهری 17/2/82 ج) تقریرات وگزارشات 76 ـ آزمایش ، علی ،‌تقریرات درس حقوق جزای عمومـی ،‌دانشگاه تهران، نیمسال اول سال تحصیلی 84 – 83 77 ـ آشوری ، محمد، تقریرات درس جرم شناسی، ‌کارشناسی ارشد دانشسگاه تهران ، نیمسال دوم سال تحصیلی 82-81 78 ـ آقای نیـا ، حسین، تقریرات درس حقوق جزای عمومـی 2 ، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران ،‌نیمسال دوم سال تحصیلی 82 – 81 79 ـ ابرند آبادی ، علی حسین ،‌تقریرات درس جرم شناسی ، دکتری دانشگاه تربیت مدرس، نیمسال اول سال تحصیلی 80 –79 80 ـ ــــــــــــــــ ، تقریرات درس جرم شناسی ، کارشناسی ارشد دانشگاه شـهید بهشتی ، نیمسال اول سال تحصیلی 81-80 81 ـ «پولشویی »، گزارش دفتر بررسی های اقتصادی ، از سری بررسی های امنیت اقتصادی ، 1381 82 ـ «پولشویی و راهکارهای مقابله با آن »، گزارش تحقیقی سازمان بورس و اوراق بهادار شـهریور 78 د) پایـان نامـه ها 83 ـ بابایی خانـه سر ، عباس ، «پاکسازی پول و نقش آن درون جرایم فراملی»، پایـان نامـه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه تهران ، 1375 . 84 ـ حیدری ، علی مراد ، «تطهیر پول درون اسناد بین المللی و حقوق کیفری ایران» ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی مجتمع آموزش عالی قم ،‌1382 85 ـ طغرانگار ، حسن ،‌«جرایم سازمان یـافته درون حقوق جزای ایران و بین‌الملل، پایـان نامـه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه امام صادق (ع) ، 1380 86 ـ محمدی ، احمد ، «بررسی راهکارهای مبارزه با جرم تطهیر پول دراسناد بین المللی و حقوق جزای فرانسه و ایران» ،‌پایـان نامـه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه امام صادق (ع) ، 1380 87 د ـ محمودی جانکی ، فیروز ، «مبانی ،‌اصول و شیوه های جرم انگاری»، پایـان نامـه دکتری حقوق جزا و ‌جرم شناسی دانشگاه تهران ،‌1382 منابع عربی الف) کتب 88 ـ آلن شوت ،‌بول، ‌دلیل مرجعی بشأن مکافحه غسل الاموال و محاربه تمویل الارهاب، الطبعه الاولی، بنک الدولی ،‌الولایـات المتحده الامریکیـه ، 2003 89 ـ خویی ، ابوالقاسم ، منـهاج الصالحین ،‌جلد اول ،‌چاپ پنجم ، قم ، ‌مطبعه العلمـیه ، 1395 ب) مقالات 90 ـ السقا ،‌محمد ابراهیم ، «غسیل الاموال و اقتصادیـات الجریمـه المنظمـه» فی www.cba .edu.kw 91 ـ الفضل ،‌منذر ،‌«مشکلات التطرف و الارهاب الدولی» ، سوئد ،‌2001 فی www.Rezgar.com/debate/world.art 92-ورده،ابراهیم، «الاضرار الجانبیـه للحرب المالیـه علی الارهاب»، فی www.mondeplear.com/novol/articles/wada.htm منابع انگلیسی 1st)Books 93.Bantekas,Ilias & Nash ,Susan,International Criminal Law, Second Edition, Cavendish publishing ,Australia,2003 94. Clutter buck , Richard,Drugs,Crime and Corruption,Mc Millan press, 1995 95- Gill , Peter & Edwards,Adam,Transnational Organized Crimes , First Published, London ,Routledge publisher,2003 96- R.Cressey , Donald, Criminal Organization, Harper and Row Publisher, 1972 2nd) ARTICLES AND REPORTS 97- Arlacchi, Pino , “Nations Build Alliances To Stop Organized crimes”, IIP.E – journal , Auguest 2001 98- Bannister, J.V , “The Role And Responsibilities of FIU In Combating Money Laundering” ,on www.mfsc .com .mt/mfsa/resources ,Money laundering . pdf 99-Bortner,R.Mark ,Cyberlaundering,on www.law.miami.edu/froomkin/ seminars/Bortner /html 100- Baur ,Paul,”Understanding The Wash Cycle”,Economic Perspectines E- journal , May 2001, on www.usinfo.state .gov/journals 101- Gustitus,Linda & Bean,Elise & Roach, Robert, “Correspondent Banking: A Gateway For Money Laundering ,”Economic Perspectines E-journal,May 2001 , on www.usinfo.state .gov/journals 102 – Hall ,Neal, “Money Laundering” , on www.justic4you.org/money laundering.html 103 – I .Shelley ,Louis, “Crime and Corruption In Digital Age”, Journal of International Affair,Spring 1998 ,51 ,p.235 104 - _____________ , “The Nexus of Organized International criminals and Terrorism”, on www.usinfo.state.gov/regional/ea/chinaaliens/nexus .htm 105 - _______________ , “Transnational Organized Crime: An Imminent Threat of Nation – State” , Journal of Internatinal Affair , Winter 1995 ,P.468 106- J.Quirk,Peter , Money Laundering : Mudding The Macroeconomy ,A Study In International Monetary Fund , IMF Working Paper No 96 /66 , 1996 107- Kramer ,W.Michael, “Hanging Gobal Money Laundereing Out To Dry” , on www .AcFe.com 108- L. Peterson , Steven , “Achieving A Sustained Response To Money Laundering” ,Economic Perspectives E- Journal, May 2001 , on www.usinfo .state.gove/journals 109)Malkin,Lawrence& Elizur ,Yuval, ”The Delemma of Dirty Money” , World Policy Journal, 18,1,Spring 2001 ,p.13 110) Mc Dowell,John, ”The Consequences of Money Laundering & Financial Crime”, Economic Perspectives E- Journal, May 2001 , www. Usinfo .stare .gov/journal 111- M.Jost , Patrike & Sandhu, Hargit Singh, “The Hawala Alternative Remittence System & Its Role In Money Laundering” , Interpol General Secretariate, Lyon , January 2001 on www.Interpol.int/public/financial crime/money laundering /Hawala/default.asp 112- Myers,Joseph, “International Standards And Cooperation in the Fight Against Money Laundereing” , Economic Perspectives E- Journal, May 2001 , www. Usinfo .stare .gov/journal 113- Naylor ,R.T, “Follow The Money Method In Crime Control Policy” , York University ,Toronto , 1999 114- R.Schroeder,William, “Money Laundering” , Law Enforcement Bulletin,vol 70 , No .5, May 2001 ,p.1 115- Walker,John , “Measuring The Extent of International Crime And Money Laundering”, on www.ozemail.com.au 11 Octobr 2000 117- “List of Red Flags For Money laundering” , Association of certifed anti- Moneylaundering Specialists , 2004 ,n www.ACANS.org 118- “Money laundering”, on www.pctc-gov.ph/edocs/papers/ moneylaundering .html 119- “The Emergence of Money laundering As a Domestic And Inernational Problem” , on www .members/aol.com/AJBRjj /emerg .html 120- “Information Technology For The Control of Money laundering” , Office of Technology Assessment, Congress of USA , iii (1995) (OTA-ITC.630) 121) International Monetary Fund : Working paper No.96/55,May 1996 122- Financial Action Task Force Report on Money laundering Typologies,1997-98 123 - Financial Action Task Force Report on Money laundering Typologies, 2002-2003 124- Financial Action Task Force Report on Money laundering & Terrorism Financing Typologies, 2003-2004 125- Financial Action Task Force Brief on Money laundering , July 1999 126- Financial Action Task Force Report on Non-Cooperative And Territories,22,June 2001 سایتهای اینترنتی 127- www.Undcp.org 128- www.Fatf-gafi.org 129-www.oecd.org/fatf 130-www.egmontgroup.org 131- www.Wolfsberg-Principles.com اسناد و مدارک و قوانین 133 - قانون نمونـه سازمان ملل متحد درون خصوص مبارزه با پولشویی تهیـه شده توسط دفتر مواد مخدر و پیشگیری از جرم سازمان ملل متحد 1999 134 - قانون الحاق بـه کنوانسیون سازمان ملل متحد به منظور مبارزه با قاچاق مواد مخدر و داروهای روانگردان 1988 وین مصوب 3/9/1370 135 - قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام 136 - قانون مجازات اسلامـی مصوب 1375 137 - قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر ، مصوب 1376 مجمع تشخیص مصلحت نظام 138 - قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران 139 - قانون نحوه اجرای اصل 49 قانون اساسی مصوب 1363 140 - قانون پولی و بانکی کشور مصوب 18/4/51 141 - قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومـی و انقلاب درون امور کیفری مصوب 1378 142 - قانون راجع بـه استرداد مجرمـین مصوب 1339 143 - مصوبه مجلس شورای اسلامـی درون خصوص مبارزه با پولشویی مصوب 6/2/83 144 - مقررات شورای پول و اعتبار درون خصوص پیشگیری از پولشویی درون مؤسسات مالی ، مصوب81 145- Financial Action Taxk Force : The Forty Recommendations,1990 and 2001 146-Financial Action Taxk Force Special Recommendations on Terrorist Financing, October 2001 147- The Statement of Principles Concerning Prevention of Criminal Use of Banking System For Purpose of Money Launderig, adopted by Committee on Banking Regulation and Supervisory Practices, 1988 148- Council of Europ Convention on Laundering, Search, Seizeure and Confiscation of the roceed of Crime, Strasbourg, 1990 149- The Council of Europ Directive on Prevention of the Financial system for the purpose of Money Laundering, 1991 150- United Nation convention Against Transational Organized Crime 151- United Nation Convention Against Corruption,2003 152- United Nation Political Declaration and Global Programme of Action Against Narcotic Drugs,1988 153- The OAS Modele Regulations:The Model Regulations Concerning Laundering Offences connected To Illicit Drug Trafficking And Related Offences of The organization of American States, May,23,1992 154- Security Council Resolution: Sc/7158/1373 (28/9/2001) 155-UN.DOC.A/Res/55/255 (2001)     تعداد صفحات:185 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی

    جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۷ ب.ظ

    دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق بررسی ماهیت سهم و نحوة نقل و انتقال آن درون شرکت‏های تعاونی   فهرست فصل اول :1 کلیـات... 1 مبحث اول – معرفی و شناخت سهم. 2 بند اول – تعریف سهم. 2 الف- تعریف لغوی سهم. 2 ب- تعریف اصطلاحی سهم. 3 بند دوم- تعریف سهم درون شرکت تعاونی.. 4 مبحث دوم – اقسام سهم. 5 بند اول – اقسام سهم از حیث آورده5 الف- سهم سرمایـه. 5 ب- سهم انتفاعی.. 6 ج- سهم موسس.... 8 بند دوم - اقسام سهم از حیث مزایـای وابسته بـه آن. 10 سهم از حیث مزایـای وابسته بـه آن. 10 الف- سهم ممتاز. 10 ب- سهم عادی.. 13 بند سوم-اقسام سهم از حیث سهولت انتقال. 14 الف- سهم با نام. 14 ب- سهم بی نام. 16 مبحث سوم – مبنا و ماهیت حقوقی سهم. 17 بند اول – مبنای حقوقی سهم. 17 بند دوم – ماهیت حقوقی سهم. 21 الف – نظریـه عینی بودن ماهیت حقوقی سهم. 22 ب- نظریـه دینی بودن ماهیت حقوقی سهم. 25 ج- ماهیت خاص سهم. 29 فصل دوم:34 شکل حقوقی و شرایط انتقال سهام. 34 مبحث اول – شکل حقوقی انتقال. 36 بند اول – مقایسه قرارداد انتقال سهام با عقود و قرارداد‏های مشابه. 36 الف – بیع.. 36 ب- تبدیل تعهد. 39 ج- انتقال دین و طلب... 41 بند دوم – وضعیت خاص قرارداد انتقال سهام. 44 مبحث دوم – شرایط عمومـی انتقال سهام. 47 بند اول – قصد و رضا48 بنددوّم – ایجاب و قبول. 50 فصل سوم:51 انتقال سهام درون شرکت‏های تعاونی.. 51 مبحث اول – انتقال سهام. 53 بند اول: انتقال اختیـاری سهام. 58 بند دوم: انتقال قهری سهام. 60 مبحث دوم – موضوع انتقال. 63 بند اول – سهم و جنبه مادی آن. 64 1- گواهینامـه موقت سهم. 65 2- ورقه سهم و مندرجات آن:66 بند دوم: جنبه غیر مادی سهم. 66 بند سوم- قیمت سهام. 67 بند چهارم: انتقال حقوق ناشی ازسهم. 68 1- حقوق غیر مالی.. 69 2- حقوق مالی.. 71 مبحث سوم- شرایط اختصاصی انتقال سهام درون شرکت ‏های تعاونی.. 73 بند اول – موافقت هیـات مدیره شرکت تعاونی.. 73 بند دوم – ثبت انتقال سهام درون دفتر ثبت سهام شرکت تعاونی.. 74 فصل چهارم:76 آثار حقوقی انتقال سهام. 76 مبحث اول – انتقال مالکیت سهام. 77 بند اول – حدود و قلمرو مالکیت سهام. 78 الف – انتقال تعهدات ناشی از سهم. 78 ب- انتقال حقوق و مزایـای ناشی از سهم. 80 ج- انتقال قسمتی ازسرمایـه شرکت... 82 مبحث دوم – آثار انتقال نسبت بـه انتقال دهنده و منتقل الیـه. 83 بند اوّل – وظایف و تکالیف انتقال دهنده84 الف – تسلیم اوراق سهام و اسناد انتقال. 84 ب- اجرای حقوق و تعهدات ناشی ازسهم. 85 مبحث سوم – وظایف و تکالیف منتقل الیـه. 86 بند اول- تادیـه قیمت سهام. 86 بند دوم- پردخت اقساط راجع بـه تعهدات ناشی از سهم. 87 مبحث چهارم – آثار انتقال نسبت بـه شرکت... 88 بند اول – ثبت انتقال درون دفاتر شرکت... 88 بند دوم- الحاق منتقل الیـه بـه شرکت... 91 نتیجه گیری و پیشنـهادات... 91 فهرست منابع و ماخذ. 95 کتب، مقالات، تقریرات اساتید و رساله ها95 فصل اول : کلیـات   به منظور فراهم زمـینـه لازم به منظور ورود درون مباحث اصلی فصل اول را بـه کلیـاتی درون خصوص موضوع مورد بحث اختصاص مـی‏دهیم: درون مبحث اول بـه معرفی سهم پرداخته و مبحث دوم را بـه بررسی مبنا و ماهیت حقوقی سهم وتحلیل وضعیت حقوقی آن اختصاص مـی‏دهیم و بالاخره درون مبحث سوم بـه بررسی مـهمترین ویژگیـها و اوصاف حقوقی سهم خواهیم پرداخت. مبحث اول – معرفی و شناخت سهم سهم بـه عنوان یک پدیده حقوقی جدید کـه محصول تحولات اقتصادی و تجاری معاصر است، همانند سایر واقعیـات و پدیده ‏های حقوقی درون فرهنگ حقوقی هر کشوری جایگاه خاص خود را دارد، بدین جهت، لازم هست در آغاز، با تعاریف سهم و اقسام مختلف آن آشنا شده و جایگاه آن را درون مقایسه باتاسیسات حقوقی مشابه بشناسیم.   بند اول – تعریف سهم الف- تعریف لغوی سهم سهم درون لغت بـه معنی حصّه، بهره ونصیب بکار رفته است، همچنین بـه برگه ‏های مشارکت درون کارخانـه سهم اطلاق مـی‏شود[1] و بهی کـه دارنده چند سهم از یک شرکت باشد، صاحب سهم یـا دارندۀ سهم اطلاق مـی‏شود، علاوه بر این ، سهم بـه معنی ترس، بیم، هراس و همچنین بـه معنی تیری هست که با کمان پرتاب کنند[2] و بالاخره کلمـه سهم بـه معنی قرعه زدن بکار رفته است[3].   ب- تعریف اصطلاحی سهم در اصطلاح حقوقی کلمـه سهم از معنی لغوی خود بـه دور نیفتاده و تقریباً بـه همان معانی بهره، نصیب و قسمت بکار رفته است. درون حقوق مدنی، کلمـه سهم بمعنی حصّه و نصیب بکار رفته است، درون مواد 575و 583 و 590 درون مبحث راجع بـه شرکت، لفظ سهم بـه معنی حصه و قسمت متعلق بـه یکی از شرکا بکار رفته است. ماده 583 ق.م مقرر مـی‏دارد: «هر یک از شرکا مـی‏تواند بدون رضایت شرکای دیگر سهم خود را جزئا یـاکلا بـه شخص ثالث منتقل کند» منظور از سهم درون این ماده، حصه و مالکیت مشاع هر یک از شرکا درون اموال مشترک مـی‏باشد. درون مواد 894 و 895 ق.م نیز، لفظ سهم بـه معنی حصه و نصیب هر یک از وراث درون ترکه بکار رفته است. ماده 894 مقرر مـی‏دارد: «صاحبان فرض اشخاصی هستند کـه سهم آنان از ترکه معین هست و صاحبان قرابتانی هستند کـه سهم آنان معین نیست» معنی سهم درون شرکت‏های سهامـی، از پیچیدگی و وسعت معنی بیشتری برخوردار هست و بمراتب فراتر از معانی ادبی آن بکار شده است، ماده 24 ل.ا.ق.ت درمقام تعریف سهم اشعار مـی‏دارد: «سهم قسمتی از سرمایـه شرکت سهامـی هست که مشخص مـیزان مشارکت و تعهدات و منافع صاحب آن درون شرکت سهامـی مـی‏باشد، ورقه سهم سند قابل معامله ایست کـه نماینده تعداد سهامـی هست که صاحب آن درون شرکت سهامـی دارد».   بند دوم- تعریف سهم درون شرکت تعاونی در شرکت ‏های تعاونی، سهم واحدی هست از سرمایـه شرکت، کـه نوع و بهای آن، درون اساسنامـه شرکت تعیین مـی‏شود. سهام شرکت تعاونی متساوی القیمـه اند؛ یعنی مبلغ سهام مبلغی کـه در روی سهم قید مـی‏شود با یکدیگر مساوی است. چنین مبلغی را مبلغ اسمـی سهم مـی‏نامند. سهام شرکت تعاونی قابل تجزیـه نیست، یعنی بـه قطعه یـا پاره سهم تقسیم نمـی‏شود. سهم شرکت تعاونی مبین مـیزان حق رای درون مجامع عمومـی نیست، زیرا درون شرکت ‏های تعاونی هر عضو بدون درون نظر گرفتن مـیزان سهام، فقط دارای یک رای است[4].  
    مبحث دوم – اقسام سهم سهام شرکت‏ها اقسام مختلفی دارد و یک شرکت ممکن هست بنا بـه دلایلی سهام مختلفی صادر نماید. در ایران قوانین و مقررات راجع بـه شرکتها، انواع و اقسام سهام را بصراحت بیـان ننموده‏اند با وجود این، از مواد مختلف لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت، مـی‏توان اقسام مختلف سهم را شناسایی و دسته بندی نمود، همانند: سهم سرمایـه (ماده 24 لایحه مزبور) سهم وثیقه (ماده 114) سهم ممتاز (ماده 24 تبصره 2 و ماده 42) سهم با نام و بی نام (ماده 24) و غیره سهام مذکور و سایر سهامـی کـه ممکن هست از طرف شرکت صدور یـابد از جهات مختلفی قابل تقسیم بندی است:   بند اول – اقسام سهم از حیث آورده سهام شرکت از حیث نقشی کـه صاحبان آن درون تشکیل سرمایـه شرکت دارند بـه سهم سرمایـه، سهم انتفاعی و سهم موسس قابل تقسیم است.   الف- سهم سرمایـه سهم سرمایـه نماینده قسمتی از سرمایـه شرکت است، بنحویکه مجموع سهام سرمایـه، سرمایـه شرکت را تشکیل مـی‏دهد. طبق تعریف ماده 24 ل.ا.ق.ت، سهم قسمتی از سرمایـه شرکت است، بنابر این سهم سرمایـه بـه صاحب آن حق برخورداری از منافع شرکت و قسمتی از سرمایـه شرکت را درون موقع انحلال شرکت مـی‏دهد. درون قوانین ایران صراحتا بـه سهم سرمایـه اشاره نشده هست ولی از ماده24 مذکور مـی‏توان این نوع سهم را شناسایی نمود. سهامـی کـه در بدو تشکیل شرکت یـا هنگام افزایش سرمایـه صادر مـی‏شود الزاما سهم سرمایـه است، زیرا علاوه بر ماده مذکور، طبق ماده 26 ل.ا.ق.ت. ذکر مبلغ اسمـی سهم از مندرجات الزامـی ورقه سهم هست و صدور سهام یـا گواهینامـه موقت سهام بدون ذکر مبلغ اسمـی طبق ماده 244 لایحه مزبور ممنوع است.   ب- سهم انتفاعی در قوانین ایران صراحتاً ذکری از سهم انتفاعی نشده هست ولی مولفین حقوق تجارت درون تالیفات خود بـه این نوع سهم اشاره نموده اند. سهم انتفاعی سهمـی هست که بـه دارنده آن، حق شرکت درون منافع را مـی‏دهد درون حالیکه، حصه ‏هایی را کـه ابتدا بـه شرکت آورده بـه او رد شده هست بنابر این دارنده سهم انتفاعی حقی نسبت بـه سرمایـه شرکت ندارد و تنـها درمنافع آن سهیم است، لذا سهم انتفاعی درون مقابل سهم سرمایـه قرار مـی‏گیرد[5]. ایجاد سهام انتفاعی بیشتر درون شرکتهایی متداول هست که از انحصارات دولتی استفاده مـی‏کنند و از اشخاص حقوق عمومـی همانند دولت و شـهرداری به منظور اقدام بـه عملیـات تجارتی امتیـازاتی تحصیل مـی‏کنند و مطابق مفاد امتیـازنامـه موظفند کـه در پایـان مدت امتیـاز کلیـه دارایی شرکت را بـه امتیـاز دهنده واگذار کنند[6]. این ترتیب درون شرکتهایی کـه در امور راهسازی، اکتشاف و استخراج معادن و تاسیسات نفتی فعالیت مـی‏کنند رایج است. درون این موارد شرکت مجبور هست قبل از خاتمـه قرارداد، سرمایـه خود را مستهلک نماید و مبلغ اسمـی سهام را بـه صاحبان سهام مسترد نماید، درون اینگونـه شرکت‏ها معمولاً قسمتی از سرمایـه شرکت همـه ساله بـه قید قرعه مسترد مـی‏گردد بطوریکه بعد از انقضای مدت قرارداد، کلیـه سرمایـه بصاحبان سهام پرداخت مـی‏گردد، معذلکانیکه سرمایـه خود را دریـافت نموده‏اند رابطه خود را با شرکت قطع نمـی‏کنند بلکه دارای سهام انتفاعی هستند و در منافع شرکت شریک خواهند بود ولی سود کمتری بـه آنـها تعلق مـیگیرد[7] بنابر این، سهم انتفاعی جانشین سهم سرمایـه مـی‏شود و از تمام حقوق ناشی از سهم جز استرداد سرمایـه بعد از انحلال شرکت برخوردار است. استهلاک سرمایـه منحصر بـه مورد مذکور نیست بلکه چنانچه اساسنامـه شرکتی موضوع استرداد سرمایـه و صدور سهام انتفاعی را پیش بینی کند موجب تشویق افراد بـه سرمایـه‏گذاری مـی‏گردد[8]، همچنین شرکت بااستهلاک سرمایـه امور مالی خود را سبک تر مـی‏کند و این امر از جهت کاهش هزینـه ‏های حسابداری و حسابرسی بنفع شرکت است. سهام انتفاعی ممکن هست بعد ازتاسیس شرکت بنفع بعضی از اشخاص به منظور جلب مشارکت آنـها کـه متضمن منافعی به منظور شرکت هست صدور یـابد[9]. با وجود آنچه گفته شد، پذیرش سهم انتفاعی درون حقوق ایران، مورد تردید است. زیرا بموجب ماده 24 ل.ا.ق.ت سهم قسمتی از سرمایـه شرکت سهامـی هست فلذا سهم انتفاعی کـه مبلغ اسمـی آن مسترد شده و حاکی از قسمتی از سرمایـه شرکت نمـی‏باشد، طبق ماده مزبور سهم تلقی نمـی‏گردد، اشاره قانونگذار بـه استهلاک سرمایـه درون مواد 65 و 262 ل.ا.ق.ت نیز صدور سهام انتفاعی را تجویز نمـی‏کند، زیرا استهلاک سرمایـه متضمن کاهش سرمایـه هست و مقنن درون مواد راجع بـه کاهش سرمایـه (مواد 168 الی 172 ل.ا.ق.ت) اشار‏ه ای بـه استهلاک سرمایـه نکرده و ترتیب و کیفیت استهلاک سرمایـه را نیز بیـان ننموده است[10]. ج- سهم موسس سهم موسس سهمـی هست که درون مقابل خدمات موسسین شرکت بـه آنـها اعطا مـی‏شود، سهم موسس درون قوانین مربوطه بصراحه، مورد اشاره قرار نگرفته، تنـها دربند 7 ماده 9 ل.ا.ق.ت بـه مزایـای موسسین اشاره شده است، بعضی مولفین، سهم موسس را باسهم انتفاعی یکی دانسته اند[11] درون حالیکه سهام انتفاعی بمناسب استرداد سرمایـه بـه سهامداران صدور مـی‏یـابد، ولی سهام موسس بـه پاس خدمات و زحمات موسسین درون تاسیس شرکت بـه نام آنـها صادر مـی‏شود ولی هر دو جزء سهام غیر سرمایـه هستند بنابر این، با اعطاء سهم موسس، آنـها درون منافع شرکت شریک مـی‏شوند، بدون آنکه درون اصل سرمایـه شرکت حقی داشته باشند. قانونی بودن سهم موسس و ماهیت حقوقی آن همانند سهام انتفاعی مورد بحث و گفتگو است[12]، بعضی، صاحبان سهم موسس را سهامدار مخصوص مـی‏دانند کـه حاصل زحمات و تجربیـان آنـها درون شرکت وارد شده و به این مناسبت سهمـی از منافع شرکت دریـافت مـی‏کنند، برخی آنان را مانند طلبکار شرکت مـی‏دانند کـه دارای برگی مانند برگ قرضه هستند کـه سود آن متغیر و بستگی بـه منافع شرکت دارد[13]. سهم موسس "part de fondteur" بـه معنی مذکور از حقوق فرانسه اقتباس گردیده و در حقوق ایران نمـی‏توان چنین مفهومـی را از قانون استنباط نمود، زیرا بند 7 ماده 9 ل.ا.ق.ت. دلالتی بیشتر از این ندارد کـه موسسین مـی‏توانند مزایـایی به منظور خود درون نظر بگیرند، حال این مزایـا الزاما بترتیب فوق نمـی‏باشد بلکه ممکن هست بصورت مزایـای دیگر همانند حق برخورداری از سود بیشتر ایجاد گردد[14]، بنابر این با توجه بـه تردیدی کـه در خصوص سهام غیر سرمایـه درون حقوق ایران وجود دارد و با توجه بـه اینکه سهام ممتاز مورد پذیرش قرار گرفته هست منطقی تر آن هست که سهم موسس را نوعی سهم ممتاز بدانیم، با این تفاوت کـه مزایـای آن گونـه سهم وابسته بـه شخص موسسین هست در حالیکه مزایـای وابسته بـه سهم ممتاز وابسته بـه سهم هست و هرکسی کـه مالک سهم باشد از مزایـای وابسته بـه آن برخوردار مـی‏گردد.   بند دوم - اقسام سهم از حیث مزایـای وابسته بـه آن سهم از حیث مزایـای وابسته بـه آن سهام از حیث امتیـازاتی کـه به آن وابسته هست به سهام عادی و ممتاز قابل تقسیم است: الف- سهم ممتاز به موجب ماده 24 ل.ا.ق.ت.«در صورتیکه به منظور بعضی از سهام شرکت با رعایت مقررات این قانون مزایـایی قائل شوند اینگونـه سهام، سهام ممتاز نامـیده مـی‏شود» مطابق این تعریف سهم ممتاز نسبت بـه سایر سهام نوعی رجحان و امتیـاز را درون بر مـی‏گیرد. طبق ماده 35 قانون تجارت 1311، مجمع عمومـی زمانی مـی‏توانست سهام ممتاز صادر نماید کـه اساسنامـه شرکت صدور چنین سهامـی را تجویز کرده باشد. ترتیب مذکور درون لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت کمـی تغییر یـافت، بموجب ماده 42 این لایحه، هر شرکت سهامـی مـی‏تواد بموجب اساسنامـه و همچنین که تا موقعی کـه شرکت منحل نشده هست طبق تصویب مجمع عمومـی فوق العاده، سهام ممتاز ترتیب دهد، امتیـازات اینگونـه سهام و نوع استفاده از آن حتما به وضوح تعیین گردد و هرگونـه تغییری درون مزایـای اینگونـه سهام علاوه بر تصویب مجمع عمومـی فوق العاده حتما به تصویب نصف بعلاوه یک دارندگان این گونـه سهام نیز برسد. اصولا ایجاد حقوق و مزایـای بیشتر به منظور بعضی از سهام، مخالف اصل تساوی سهامداران درون برخورداری از حقوق متعلق بـه سهام هست با وجود این، گاهی منافع و مصالح شرکت اقتضا مـی‏کند کـه بعضی از سهام از مزایـای بیشتری نسبت بـه سهام دیگر برخوردار گردد گاهی موارد نیز به منظور جلب نظر سرمایـه گذاران جدید بـه شرکت و ورود بعضی اشخاص کـه نقش موثری درون پیشرفت شرکت دارند سهام ممتاز بـه نفع آنان صادر مـی‏شود. نوع امتیـازی کـه به سهام تعلق مـی‏گیرد درون قانون ذکر نشده، لذا، نوع امتیـاز بموجب اساسنامـه یـا تصمـیم مجمع عمومـی تعیین مـی‏گردد با وجود این ، سهامداران نمـی‏توانند آزادانـه هر نوع امتیـازی را مقرر نمایند بلکه حتما قواعد امره را درون نظر داشته باشند. تبصره 2 ماده 24 ل.ا.ق.ت.صدور سهام ممتاز را منوط بـه رعایت مقررات قانونی نموده است، بنابراین بهنگام صدور سهام ممتاز حتما رعایت مقررات لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مورد توجه باشد. مزایـایی کـه به سهام تعلق مـی‏گیرد بـه دو دسته کلی مزایـای مالی و مزایـای غیر مالی قابل تقسیم است، مزایـای مالی ممکن هست بصورت پرداخت سود بیشتر نسبت بـه سهام عادی، پرداخت سود ثابت فرضا درصدی از مبلغ اسمـی سهم یـا درصدی از منافع سالیـانـه شرکت ایجاد گردد و یـا ممکن هست مقرر شود چنانچه منافع سالیـانـه شرکت از مبلغ معینی تجاوز نمود، مبالغ اضافی بـه سهامداران ممتاز تعلق داشته باشد، ولی پرداخت سود بـه ترتیب فوق منوط بـه وجود منافع مـی‏باشد و سهامدار نمـی‏تواند انتظار داشته باشد کـه شرکت همـه ساله، حتی اگر متحمل زیـان شده باشد سود ثابت مقرر را پرداخت نماید زیرا، او سهامدار هست نـه دارنده قرضه و تنـها هنگامـی سود ثابت مقرر را دریـافت مـی‏کند کـه طبق ماده 239 ل.ا.ق.ت. سود قابل تقسیمـی وجود داشته باشد. امتیـاز مادی دیگر، اولویت سهام ممتاز درون استرداد مبلغ اسمـی سهام، بهنگام انحلال شرکت است[15]. دارندگان این نوع سهام ممتاز بهنگام انحلال شرکت، قبل از پرداخت سرمایـه سهام عادی بـه صاحبان آن، سرمایـه خود را بطور کامل دریـافت مـی‏کنند، البته درون حقوق ایران، بنظر مـی‏رسد این نوع امتیـاز مغایر با ماده 224 ل.ا.ق.ت.است[16]، زیرا ترتیب مقرر درون این ماده درباره تقسیم دارایی شرکت جنبه امری دارد. مزایـای غیر مالی معمولا بمنظور تثبیت موقعیت بعضی سهامداران یـا افزایش قدرت آنـها درون اداره وکنترل امور شرکت بـه آنـها عطا مـی‏گردد، اینگونـه مزایـا بصورت حق رای بیشتر یـا حق انتخاب مدیران شرکت توسط صاحبان سهام ممتاز ممکن هست ایجادگردد[17].   ب- سهم عادی سهم عادی همانطور کـه از نام آن بر مـی‏آید سهمـی هست که فاقد هرگونـه رجحان و امتیـازی باشد و در نقطه مقابل سهم ممتاز قرار مـی‏گیرد. سهم عادی باقیمانده سهام ممتاز تلقی مـی‏شود بدین معنی کـه حقوق و مزایـای وابسته بـه آن بعد از حقوق متعلق بـه سهام ممتاز پرداخت مـی‏گردد. اگر سهام شرکت از یک نوع باشد الزاما سهام آن عادی خواهد بود. سهامداران عادی بـه نسبت سهام خود بطور مساوی از حقوق وابسته بـه سهام برخوردار مـی‏گردند.   فهرست منابع و ماخذ: کتب، مقالات، تقریرات اساتید و رساله ها الف- کتب
  • آهنگران، جعفر، قانون و مقررات مناطق آزاد تجاری صنعتی و مناطق ویژه اقتصادی، چاپ سوم، تهران، موسسه فرهنگی شریف، تابستان 1377.
  • اسکینی ربیعا، حقوق تجارت (شرکت‏های تجاری) جلد اول، تهران، انتشارات سازمان مطالعه وتدوین علوم انسانی دانشگاهها، 1375.
  • اسکینی، حقوق تجارت، کلیـات معاملات تجاری، تجار و سازماندهی فعالیت تجاری، چاپ اول، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، زمستان 1378.
  • اسکینی، ربیعا، حقوق تجارت، شرکت‏های تجاری، جلد اول، چاپ دوم، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، تابستان 1377
  • افتخاری، جواد، حقوق تجارت، شرکت‏های تجارتی، چاپ اول، تهران، انتشارات ققنوس، 1380.
  • الماسی، نجادعلی، تعارض قوانین، چاپ اول، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1368
  • امامـی، سید حسن، حقوق مدنی جلد اول، چاپ هفتم، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامـیه، 1370
  • امامـی، سید حسن، حقوق مدنی، جلد دوم، چاپ دوازدهم، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامـیه، 1375.
  • امامـی، سید حسن، حقوق مدنی، جلد سوم، چاپ دوازدهم، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامـی، 1375
  • بازگیر، یدا، موازین حقوق تجارت درون آراء دیوان عالی کشور، چاپ اول، تهران، انتشارات کتابخانـه گنج دانش، 1378.
  • جعفری لنگرودی، محمد جعفر، دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت، جلد اول، چاپ اول، تهران، انتشارات مشعل آزادی ، 1357.
  • جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمـینولوژی حقوق، چاپ دوم، تهران، انتشارات گنج.
  • جعفری لنگرودی، محمد جعفر، حقوق اموال، چاپ دوم، تهران، انتشارات گنج دانش، 1370.
  • حاتمـی، علی، دمـیرچیلی، محمد خزایی، محسن، قانون تجارت درون نظم حقوقی کنونی، چاپ اول، تهران، انتشارات خلیج فارس، 1380.
  • حسنی، حسن، حقوق تعاون، شرکت‏های تعاونی، جلد اول، چاپ دوم با تجدید نظر، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، زمستان 1374.
  • دهخدا، علی اکبر، لغت نامـه دهخدا، جلد 16، تهران، انتشارات چاپخانـه دولتی ایران، 1337.
  • ستوده تهرانی، حسن، حقوق تجارت، جلد 2، چاپ اول، تهران، نشر دادگستر، 1375.
  • شایگان، سید علی، حقوق مدنی، جلد اول، تهران، چاپخانـه مجلسی، 1322.
  • شـهیدی، مـهدی، سقوط تعهدات، چاپ اول، تهران، انتشارات دانشگاه شـهید بهشتی، 1368.
  • عرفانی، محمود، حقوق تجارت، جلد 2، چاپ پنجم، تهران، انتشارات دانشگاهی، 1371.
  • عمـید، حسن، فرهنگ عمـید، جلد 2، چاپ چهارم، تهران، مؤسسه انتشارات امـیرکبیر، 1362.
  • صقری، منصور، حقوق تجارت، تهران، بی‌تا، بی‌نا.
  • کاتوزیـان، ناصر، حقوق مدنی (اموال و مالکیت)، چاپ اول، تهران، انتشارات یلدا، 1372.
  • کاتوزیـان، ناصر، حقوق مدنی (عقود معین)، جلد اول، شرکت سهامـی انتشار، چاپ هشتم، 1381.
  • گلریز، حسن، بورس اوراق بهادار، تهران، انتشارات امـیرکبیر، 1374.
  • نوبخت، یوسف، اندیشـه‌های قضایی، انتشارات کیـهان، چاپ سوم، 1370.
  • ب مقالات، تقریرات اساتید و رساله ها 1- آذربایجانی، علیرضا، بررسی تطبیقی شرکت‏های تعاونی و سهامـی، درس حقوق تجارت پیش نیـاز، دانشگاه تربیت مدرس، دانشوری حقوق خصوصی، نیم سال اول، سال تحصیلی 77-1376. 2-اخلاقی بهروز، جزوه درسی حقوق تجارت 3، تهران، پلی کپی درانتشارات دانشکده حقوق و علوم سیـاسی دانشگاه تهران، سال تحصیلی 70-1369 3-ادیب زاده، حسین، شرکت‏های تعاونی، پایـان نامـه کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، دانشگاه شـهید بهشتی. 4-اعظمـی زنگنـه، عبدالحمـید، حقوق بازرگانی، درس و تقریرات ، با سعی و اهتمام سهراب امـینیـان، چاپ سوم، بی نا، بی تا. 5-اعظمـی غلامعلی، سهم درون شرکت‏های سهامـی (رساله دکتری)، دانشکده حقوق و علوم سیـاسی دانشگاه تهران، 1352 6-امامـی، نورالدین، «شرکت درون شرف تاسیس»، مجله کانون وکلای دادگستری تهران، سال بیست و هفتم، پاییز 1354، شماره 132. 7-بورس، سهام و نحوه قیمت‏گذاری سهام شرکتها، انتشارات معاونت سرمایـه‏گذاری و برنامـه ریزی سازمان تامـین اجتماعی، 1375. 8-تفرشی، محمد عیسی، تحولات حقوقی درون نظام شرکتهای سهامـی بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی، رساله دکتری (حقوق خصوصی) دانشگاه تربیت مدرس 1375. 9-حسنی، حسن، «خروج از عضویت درون شرکت‏های تعاونی مسکن واعتبار»، مجله کانون وکلا، سال 26، شماره 129- 128 10- حسین زاده علی آبادی، جواد، اهلیت شرکت‏های تجاری، پایـان نامـه کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، 1377. 11- حسینی تهرانی، سید مرتضی، «سهام درون شرکت‏های سهامـی» مجله کانون وکلای دادگستری، تهران، سال بیست و هشتم، پاییزو زمستان 2535، شماره 137-136. 12- خلاصه پیشنـهادات دفتر تحقیقات و استانـها درباره قانون بخش تعاونی اقتصاد جمـهوری اسلامـی ایران، کتابخانـه مرکزی وزارت تعاون. 13- دفترچه راهنمای ثبت شعبه یـا نمایندگی شرکت خارجی درون ایران، تهران، اداره کل ثبت شرکت‏ها و مالکیت صنعتی، بی تا. 14- دوستی، نصرت ا...، راهنمای ثبت شرکت تجاری، موسسات غیر تجاری، اختراعات و علایم تجاری، چاپ دوم، تهران، نشر حقوقدان، 1378. 15- فخاری، امـیر حسین، حقوق تجارت (شرکتها) جزوه درسی، دانشکده حقوق دانشگاه شـهید بهشتی. 16- کاشانی، سید محمود، جزوه حقوق مدنی 7، دانشکده حقوق دانشگاه شـهید بهشتی، سال تحصیلی 71-1370. 17- گوهریـان خلیل آباد، حمـیدرضا، نظام حقوقی تعاونی‌ها درون حقوق ایران، پایـان نامة دوره کارشناسی ارشد. دانشکده حقوق، و علوم سیـاسی، دانشگاه تهران، 1383. 18- مشکی سیروس، سهام ممتاز، رساله فوق لیسانس، دانشگاه تهران، 1354.   تعداد صفحات:110 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی

    جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۳ ب.ظ

    ‎دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق بررسی نظام حقوقی همـه پرسی و مراجعه بـه آراء عمومـی درون ایران   فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمـه. 1 بخش اول: مفهوم و اصول همـه‎پرسی و پیشینة تاریخی آن درون ایران فصل اول: مفهوم و اصول همـه‎پرسی.......................................... 7 مبحث اول: مفهوم همـه پرسی. 7 بند اول: دموکراسی.. 8 اول: تعریف دموکراسی.. 8 دوم: انواع دموکراسی.. 10 الف) دموکراسی مستقیم (مشارکتی)10 ب) دموکراسی غیر مستقیم (دموکراسی بر اساس نمایندگی)11 ج) دموکراسی نیمـه مستقیم. 11 یک ـ وتوی مردم. 11 دو ـ رفراندم (همـه پرسی)12 I) ضرورت مراجعه بـه همـه پرسی.. 13 II) ماهیت همـه پرسی.. 14 1ـ همـه پرسی مـی.. 14 2ـ همـه پرسی تصویبی.. 14 3ـ همـه پرسی الزامـی.. 14 4ـ همـه پرسی اختیـاری.. 15 سه ـ پله بیسیت.. 15 چهار ـ ابتکار عام (پیشنـهاد مردم)16 پنج ـ گزینش گری.. 17 شش ـ حق لغو نمایندگی (باز خوانی)18 بند دوم: تمایز همـه پرسی با انتخابات و افکار عمومـی.. 19 اول: همـه پرسی و انتخابات.. 19 دوم: همـه پرسی و افکار عمومـی.. 22   مبحث دوم: بررسی اصول و مقوله‌های مرتبط با همـه پرسی. 29 بند اول: همـه پرسی و توسعه سیـاسی.. 29 اول: مفهوم توسعه سیـاسی.. 29 دوم: رابطه همـه پرسی با توسعه سیـاسی.. 31 بند دوم: همـه پرسی و حاکمـیت قانون.. 34 اول: مفهوم حاکمـیت قانون.. 34 الف) استقلال قوه قضاییـه و حاکمـیت قانون.. 35 ب) دموکراسی و حاکمـیت قانون.. 36 دوم: رابطه همـه پرسی با اصل حاکمـیت قانون.. 38 الف) بررسی اصول قانون اساسی درون خصوص همـه پرسی.. 38 ب)محدودیت‌های‎وارده براصل حاکمـیت‎قانون درخصوص همـه‎پرسی.. 40   فصل دوم: پیشینة تاریخی همـه پرسی درون ایران......................... 44 مبحث اول: همـه پرسی درون دوره‌ی مشروطیت. 45 بند اول: همـه پرسی 12 و 19 مرداد 1332. 45 بند دوم: همـه پرسی 6 بهمن 1341. 48 مبحث دوم: همـه پرسی درون جمـهوری اسلامـی. 52 بند اول: همـه پرسی 10 و 11 فروردین 1358. 52 بند دوم: همـه پرسی 12 آذر 1358. 57 بند سوم: همـه پرسی بازنگری قانون اساسی.. 63 بخش دوم: بررسی نظام حقوقی همـه‎پرسی فصل اول: همـه‎پرسی قانونی و سیـاسی...................................... 69 مبحث اول: همـه پرسی قانونی. 73 بند اول: همـه پرسی تقنینی (موضوع اصل 59)73 اول: قلمرو وضع قواعد از طریق همـه پرسی.. 77 دوم: ابتکار همـه پرسی.. 79 سوم: شأن و ارزش مصوبات از طریق همـه پرسی.. 81 بند دوم: همـه پرسی تأسیسی (موضوع اصل 177)83 اول: مشروعیت قانون اساسی.. 88 دوم: همـه پرسی و تعیین نظام سیـاسی کشور. 93 مبحث دوم: همـه پرسی سیـاسی. 97 فصل دوم: همـه‎پرسی و قوای مقننـه و مجریـه............................. 99 مبحث اول: همـه پرسی و قوه‌ی مقننـه99 بند اول: همـه پرسی و مجلس شورای اسلامـی.. 99 اول: ارتباط همـه پرسی با مجلس شورای اسلامـی.. 99 دوم: همـه پرسی ناقض استقلال قوه‌ی مقننـه یـا محدودیت دامنـه‌ی قانون‎گذاری مجلس؟101 بند دوم: همـه پرسی و شورای نگهبان.. 103 اول: نظارت شورای نگهبان بر مصوبه مجلس درون خصوص ارجاع امر بـه همـه‎پرسی 103 دوم: نظارت شورای نگهبان درون جریـان اجرای همـه پرسی.. 104 سوم: نظارت یـا عدم نظارت شورای نگهبان بر نتیجه‌ی همـه پرسی.. 105 مبحث دوم: همـه پرسی و قوه‌ی مجریـه111 بند اول: همـه پرسی و رهبر. 111 الف) نظریـه عمومـیت اختیـارات مقام رهبری.. 112 ب) نظریـه خاص بودن اختیـارات مقام رهبری.. 112 بند دوم: همـه پرسی و رئیس جمـهور. 114 الف) منع تجدید نظر درون قانون اساسی.. 118 ب) منع همـه پرسی:118 نتیجه‌گیری.. 119 منابع و مأخذ. 124 فصل اول: مفهوم و اصول همـه پرسی مبحث اول: مفهوم همـه پرسی همـه پرسی کـه معادل [Referandom و فر Referendum] مـی‌باشد و اعراب آن «استفتاء الامـه»[1] مـی‌باشد، درون فرهنگ لغت فارسی بـه معنی مراجعه بـه آراء و افکار عمومـی به منظور رد و قبول امری آمده است.[2] از جهت واژه شناسی حقوقی بـه معنای رجوع بـه آرای عمومـی و م گرفتن مستقیم مردم درون مورد وضع قانون یـا تغییر و اصلاح آن و همچنینب نظر شـهروندان درون باب مسایل مـهم مملکتی را «همـه پرسی» و به اصطلاح فرنگیـان «رفراندم» مـی‌گویند.[3] از آنجایی کـه نـهاد همـه پرسی یـا رفراندم از دل حکومت‌های دموکراتیک برخاسته هست بدون شک بررسی مفهوم همـه پرسی، بدون تعریف و شناسایی دموکراسی امکان‎پذیر نمـی‎باشد لذا ابتدا بـه تعریف دموکراسی پرداخته و ضمن شناسایی دموکراسی و بررسی انواع آن بـه ارائه تعریف جامع و مانعی از همـه پرسی مـی‌پردازیم. بند اول: دموکراسی اول: تعریف دموکراسی واژه‌ی دموکراسی مانند بسیـاری از واژه‌های علم سیـاست از قبیل آزادی، امنیت، انقلاب، حکومت و ... دست خوش تحولات مفهومـی شد. دموکراسی درون یونان باستان مطرح شد، افلاطون با دفاع از حکومت فیلسوفان، دموکراسی را حکومت اکثر نادانان دانست. ارسطو با تمجید از حکومت طبقه‌ی متوسط، دموکراسی را حکومت تهی دستان بر شمرد، این برداشت که تا عصر رنسانس تداوم داشت اما درون عصر مدرن دموکراسی بهترین شیوه‌ی حکومت شناخته شد، بـه گونـه‌ای کـه امروزه غیر دموکراتیک‌ترین دولت‌ها سعی دارند بـه نوعی خود را دموکراتیک معرفی نمایند. علی رغم برداشت‌های متفاوت از این واژه مـی‌توان تعریف کلی آن را حکومت بـه وسیله‌ی مردم دانست. این واژه درون قرن 16 مـیلادی از لفظ فرانسوی «Democratic» وارد زبان انگلیسی شد کـه اصل آن از واژه‌ی «Democratia» یونانی مـی‌باشد کـه اجزای آن «Demos» «مردم» و «Krate»، «حکومت و فرمانروایی» هستند اولین شکل حکومت دموکراسی درون آتن تحقق یـافت ولی درون بین مردم تبعیض وجود داشت مردم بـه شـهروند و، زن و مرد و خارجیـان یـا بیگانگان تقسیم مـی‌شدند.[4] معهذا تاریخ دموکراسی را مـی‌توان بـه دو دوره‌ی دموکراسی کهن و دموکراسی جدید تقسیم نمود. دموکراسی کهن بـه 2000 سال پیش و شـهرهای یونان و رم باز مـی‌گردد. درون مـیان شـهرهای یونان آتن بهترین دموکراسی را از سال 508تا 338 قبل از مـیلاد دارا بود، درون این دموکراسی فقط مردان 20 سال بـه بالا شـهروند تلقی مـی‌شدند و از حق شرکت درون قدرت بهره مـی‌بردند. زنان و بردگان و بیگانگان شـهروند بـه حساب نمـی‌آمدند و حق مشارکت سیـاسی نداشتند. شـهروندان بـه طور مستقیم درون قانون گذاری شرکت مـی‌د و برای احراز مناصب اجرایی و قضایی بختی برابر داشتند. احراز این مناصب بر اساس قرعه کشی صورت مـی‌گرفت. در رم نیز دموکراسی درون قالب حکومت جمـهوری متولد شد. پولیپ[5] نویسنده‌ی یونانی تاریخ رم مـی‌گوید نظام جمـهوری آن کشور از سه عنصر شاهی (کنسول‌ها)، اشرافی (سنا) و دموکراسی (مجالس مردم) تشکیل مـی‌شد درون حوالی 1100 مـیلادی، درون ایتالیـای شمالی حدود 2 قرن حکومت‌های مردمـی ظاهر شدند ولی درون اواسط قرن 14 مـیلادی این حکومت‌ها بـه استبداد انجامـیدند. دموکراسی جدید با پروتستانیسم یـا رفرماسیون دینی آغاز گردید. با این حرکت بـه فرد بها داده شد و او داور رفتارهای خود درون پیشگاه خدا قرار گرفت جان لاک درون کتاب پدر سالاری و در مخالفت با رابرت فیلمر[6] ـ کـه از قدرت طبیعی پادشاهان دفاع مـی‌کرد ـ این وضعیت را آخرین مانع ورود بـه جامعه مدنی دانست و با استناد بـه طرح مسأله حضرت نوح (ع) و پسران او و یـا حکومت داوود نظریـه فیلمر را نفی کرد فیلمر با استناد بـه حضرت آدم (ع)، حق الهی سلطنت را مطرح نمود. و آزادی اختیـار انسان‌ها را منکر شده بود.[7] لاک معتقد بود کـه هیچ حق سلطه بر دیگری را ندارد و نمـی‌تواند آزادی و رشد را سلب کند و حکومت امانت مردم درون دست دولت است، بعد اگر دولت بـه این امانت خیـانت ورزد مردم حق دارند درون برابر آن مقاومت کنند حق وضع قانون از طرف مردم بـه دولت داده شده هست و افراد حتما با رضایت از آن اطاعت و تبعیت نمایند قدرت و قانون به منظور حفظ آزادی انسان است. دولت مجبور نبوده یک عقیده را قبول کند بعد اصل بـه تساهل درون عقاید افراد است. دموکراسی قرن 20 بر خلاف آنچه کـه برخی مـی‌اندیشند نتیجه لیبرالیسم قرن 19 هست و نـه دموکراسی دولت شـهرهای یونان.[8]   دوم: انواع دموکراسی هدف از دموکراسی تأمـین آزادی فرد و فضیلت مدنی یـا برابری سیـاسی است. این هدف درون اشکال مختلفی از مشارکت سیـاسی مستقیم و غیر مستقیم مردم تجلی مـی‌یـابد. بـه طور کلی انواع دموکراسی را مـی‌توان بـه سه دسته محصور دانست:[9]   الف) دموکراسی مستقیم (مشارکتی) در این نوع دموکراسی، مردم مستقیماً درون امور قانون گذاری مشارکت دارند و امور اجرایی درون سطح قوه‌ی مجریـه و قضاییـه بـه گروهی سپرده مـی‌شود کـه به صورت قرعه کشی انتخاب مـی‌شوند. تحقق این نوع دموکراسی مستلزم وجود جوامع کوچک و اندک هست زیرا همـه‌ی مردم حتما بتوانند درون یک جا گرد آمده و به وضع قانون بپردازند لذا با جوامع پر جمعیت امروزی سازگار ندارد. ب) دموکراسی غیر مستقیم (دموکراسی بر اساس نمایندگی) در این نوع دموکراسی نمایندگان منتخب مردم بـه امور قانون گذاری، قضایی و اجرایی مـی‌پردازند و مردم بـه طور غیر مستقیم درون این امور مشارکت مـی‌ورزند عیب این نوع دموکراسی این هست که نمایندگان بعد از انتخاب خود را متعهد و پاسخگو بـه خواسته‌های مردم نمـی‌بینند.   ج) دموکراسی نیمـه مستقیم مخلوطی هست از دموکراسی مستقیم و دموکراسی غیر مستقیم. درون این رژیم بـه طور کلی رهبری سیـاسی امور کشور بـه عهده‌ی نمایندگان ملت هست اما درون بعضی موارد خاص مخصوصاً درون قانون گذاری‌های مـهم و قانون اساسی، مردم مستقیماً مداخله مـی‌کند بـه طور کلی رویـه‎های دموکراسی نیمـه مستقیم بر قرار ذیل است:   یک ـ وتوی مردم در این رویـه بعد از آن کـه یک قانون بـه تصویب پارلمان رسید، درون صورتی قطعیت قانونی مـی‌یـابد کـه طی مدت معین و مفروض، تعداد معینی از مردم (حد نصاب) نسبت بـه آن قانون اعلام مخالفت ننمایند. در صورت اعلام رأی مخالف مذکور، قانون بـه آراء عمومـی مردم گذارده مـی‌شود. اگر اکثریت واجدین حق رأی یـا هیئت رأی دهندگان رأی مخالف دهند آن قانون تصویب نشده و مردود تلقی مـی‌شود. البته حتما به این نکته توجه داشت کـه اکثریت واجدین حق رأی با اکثریت افرادی کـه در رأی شرکت مـی‌کنند تفاوت دارد. مثلاً اگر درون یک کشور تعداد کلیـه افرادی کـه طبق قانون، واجد حق رأی هستند 5 مـیلیون نفر باشند. برای رد قانون مصوبه پارلمان حتما بیش از 2 مـیلیون و پانصد هزار رأی مخالف اعلام شود ولی اگر از 5 مـیلیون رأی دهنده فقط یک مـیلیون نفر درون رأی شرکت کنند و اگر تمام این یک مـیلیون نفر هم رأی مخالف دهند آن قانون رد شده تلقی نمـی‌شود و بالعقطعیت قانونی مـی‌یـابد. موارد عملی این سیستم بسیـار نادرست و مثال آن را از جنبه نظری، درون قانون اساسی 1793 فرانسه مـی‌توان دید.   دو ـ رفراندم (همـه پرسی) از بعضی جهات بین رفراندم و وتوی عمومـی وجوه تشابهی بـه نظر مـی‌رسد زیرا درون رفراندم همـه مردم نسبت بـه یک متن قانونی اعم از تقنینی یـا تأسیسی مستقیماً نظر مـی‌دهند معذالک بین دو رویـه مذکور جهات افتراقی وجود دارد کـه به قرار ذیل است. اولاً درون سیستم وتوی مردم، قانون تحت شرایط اجمال کننده تصویب شده هست یعنی کیفیت متزلزل دارد و در صورت قطعی خواهد شد کـه شرایط مبطله پدید نیـاید.[10] به این ترتیب وتوی مردم رویـه‌ای هست برای رد قانون تصویب شده اما رفراندم درون دموکراسی نیمـه مستقیم آخرین مرحله حقوقی آیین قانون گذاری است، یعنی رأی اکثریت به منظور تصویب لازم است. ثانیـاً: درون مورد وتوی مردم وقتی قانونی ملغی و مردود محسوب مـی‌شود کـه اکثریت واجدین حق رأی رأی مخالف داده باشند. درون صورتی کـه در رفراندم نتیجه بر اکثریت افرادی کـه رأی داده‌اند محاسبه مـی‌شود یعنی اگر اکثریتانی کـه رأی داده‌اند (ولو بـه نسبت واجدین رأی درون اقلیت باشند) رأی مخالف داده باشند قانون ملغی الاثر هست ولی چنانچه رأی موافق داده باشند قانون تصویب شده تلقی مـی‌شود.[11]   I) ضرورت مراجعه بـه همـه پرسی رفراندم یک شیوه و روش مراجعه بـه آراء عمومـی درون جهت شناسایی و تضمـین حق تعیین سرنوشت و احترام بـه حق حاکیت مردم مـی‌باشد. این حق درون بیشتر اسناد بین‌المللی همچون منشور سازمان ملل ـ اعلامـیه اعطای استقلال بـه کشورها و ملت‌ها، اعلامـیه جهانی حقوق بشر و مـیثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیـاسی و مـیثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و قطعنامـه‌های سازمان ملل، رویـه دولت‌ها و قوانین اساسی ملل متمدن، افکار عمومـی، نـهادهای جامعه مدنی جهانی بـه رسمـیت شناخته شده است. درون قانون اساسی ایران درون اصول 6، بند 3 اصل 110 و ذیل اصل 177 پذیرفته شده است. مفهوم ابدی از قوانین بشری وجود ندارد و مردم پیوسته حق دارند قانون اساسی خود را مورد بازنگری قرار داده و یـا آن را اصلاح کرده یـا کلاً تغییر دهند. هیچ نسلی نمـی‌تواند نسل‌های بعدی خود را ملزم و تابع قوانین خود سازد. (اصل 28 اعلامـیه حقوق بشر و شـهروند). برای مثال انقلاب سال 1357 از طریق رفراندم 12 فروردین سال 1358 حق طبیعی و مشروع خود درون انتخاب نظام سیـاسی و حق تعیین سرنوشت را بـه اجرا گذاشت. از این رو مراجعه بـه همـه پرسی درون راستای احترام بـه حق حاکمـیت مردم و فراهم زمـینـه‌‌های مشارکت فعال مردم درون زندگی سیـاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مـی‌باشد و توان و قابلیت‌های ملی را به منظور ایجاد همبستگی بیشتر و تقویت‌پایـه‌های حاکمـیت ملی بسیج نموده، تمامـیت ارضی، استقلال و یکپارچگی کشور را درون مقابل عوامل تهدید کننده و آسیب رسان بیمـه مـی‌کند.[12]   II) ماهیت همـه پرسی 1ـ همـه پرسی مـی اگر همـه پرسی پیش از شکل گیری قانونی مورد استفاده قرار گیرد درون این صورت بـه آن همـه پرسی مـی گویند. درون این حالت هر گاه بـه پرسش طرح شده آراء مثبت داده شود خود بـه تنـهایی نمـی‌تواند قاعده مورد نظر را بـه گونـه‌ی استقرار یـافته آن الزام آور سازد، بلکه بـه صورت طرح یـا لایحه حتما توسط مراجع قانون گذاری بـه تصویب برسد. 2ـ همـه پرسی تصویبی در صورتی کـه اکثریت شـهروندان بـه متن قانون همـه پرسی شده رأی دهند و آن را تصویب کنند و لازم الاجرا سازند آن را همـه پرسی تصویبی مـی‌گویند.[13] 3ـ همـه پرسی الزامـی رفراندم وقتی الزامـی هست که درون حالات مفروض اخذ بـه آن درون قانون اساسی پیش‌بینی شده باشد درون این حالت بدون ضرورت موافقت هیچ مقامـی، موضوع قانون خود بـه خود حتما به رفراندم گذاشته شود[14] مثل ذیل اصل 177 «مصوبات شورا بعد از تأیید و امضای مقام رهبری حتما از طریق مراجعه بـه آراء عمومـی بـه تصویب اکثریت مطلق شرکت کنندگان درون همـه پرسی برسد». 4ـ همـه پرسی اختیـاری رفراندم وقتی اختیـاری هست که مقامـی مختار درون اخذ آن باشد مثل اصل 59 «در مسایل بسیـار مـهم سیـاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ممکن هست اعمال قوه‌ی مقننـه از راه همـه پرسی و مراجعه مستقیم بـه آراء مردم صورت گیرد ...»   سه ـ پله بیسیت گاهی مراجعه بـه آراء عمومـی به منظور اخذ تأیید و پشتیبانی مردم از مقام پرسش کننده و ابراز اعتماد مستقیم یـا غیر مستقیم مردم نسبت بهی هست که مراجعه بـه آراء عمومـی را سازمان داده یعنی موضوع از حالت م خاص یـا تصویب غیر مشخص قانونی درون مـی‌گذارد و اعمال حاکمـیت مستقیم مردم بـه اعلام اعتماد نسبت بـه رئیس مملکت یـا شخصیت پرسش کننده تغییر ماهیت مـی‌دهد، درون این صورت اصطلاحاً بـه آن پله بیسیت مـی‌گویند. بسیـاری از شخصیت‌های فرهمند، درون صورت درگیری با نـهادهای دموکراتیک از این وسیله استفاده کرده و نوعی دیکتاتوری شخصی یـا حزبی یـا گروهی را برقرار کرده‌اند، بـه عبارتی دیگر از محبوبیت خود یـا احساسات زودگذر سوء استفاده کرده. و به سود جویی به منظور تمرکز قدرت پرداخته‌اند. رژیم ناپلئون سوم کـه به سزاریسم پله بی سی تر مشـهور شده هست از این ابزار ظاهراً دموکراتیک به منظور برقراری گونـه‌ای دیکتاتوری بـه طور وسیع بهره مـی‌جست. لذا این امر موجب شده هست که علیـه بـه کار گیری همـه پرسی نیز کـه ممکن هست تبدیل بـه پله بیسیت شود جبهه گیری وسیعی از سوی صاحب نظران حقوق اساسی درون کشورهای مختلف بـه ویژه درون فرانسه دیده شود. این شیوه تصمـیم‌گیری توسط مجالس مقننـه را کـه با تأمل و گفت و شنود و مجال تفکر توأم هست بر شیوه‌ی همـه پرسی مرجع مـی‌شناسد زیرا گرایش‌های اندیشیده‌تر و مستدام‌تر جامعه را منعمـی‌کند، درون حالی کـه در آیین همـه پرسی، اتخاذ تصمـیم بر مدار گرایش‌های هیجانی، (هیجانی) زود گذر و شتاب آلود مردم شکل مـی‌گیرد کـه معلوم نیست درون کل به منظور سرنوشت جامعه و ملت همـیشـه عافیت انگیز باشد.[15]   چهار ـ ابتکار عام (پیشنـهاد مردم) دموکراتیک‌ترین شکل و رویـه دموکراسی نیمـه مستقیم، قبول حق پیشنـهاد قانون به منظور مردم درون امر قانون گذاری هست این رویـه دموکراسی نیمـه مستقیم را بـه مـیزان قابل ملاحضه‌ای بـه دموکراسی مستقیم نزدیک مـی‌سازد. درون این آیین، نـه تنـها بـه مردم اجازه داده مـی‌شود کـه نسبت بـه یک قانون رأی دهند بلکه اجازه داده مـی‌شود کـه مردم خود مستقیماً طراح قانون باشند. رویـه پیشنـهاد مردم دارای دو نوع عمده هست که مـی‌توان یکی را پیشنـهاد صریح و دیگری را پیشنـهاد غیر صریح نامـید. پیشنـهاد صریح آن هست که مردم خود طرح یک قانون را تهیـه مـی‌کنند و پس از آن کـه تعداد امضاء کنندگان طرح بـه حد نصاب معین رسید آن را عیناً بـه رفراندم مـی‌گذارند. چنانچه نتیجه رفراندم مثبت باشد طرح مذکور عیناً بر حسب مورد، داخل درون قانون اساسی یـا قوانین عادی مـی‌شود. درون این سیستم مردم خود طراح و خود تصویب کننده قانون هستند و پارلمان هیچ گونـه مداخله‌ای ندارد. پیشنـهاد غیر صریح آن هست که تعدادی از مردم با حد نصاب معین تمایلات خود را اعلام مـی‌دارند و این ابراز تمایل بـه رفراندم گذاشته مـی‌شود. اگر اکثریت آراء را بـه دست آورد پارلمان موظف هست بر اساس آن طرح لازم را تهیـه نموده و تصویب کند.[16] فرق اساسی همـه پرسی با ابتکار عام درون این هست که درون مورد نخست ابتکار انجام عمل با قوه‌ی مجریـه هست ولی درون مورد دوم رأی دهندگان مردم پیش قدم مـی‌شوند.[17]   پنج ـ گزینش گری این شیوه شباهت بسیـاری با همـه پرسی دارد، با این تفاوت کـه در لایحه یـا متن ارائه شده به منظور تصویب چندین امکان پیش‌بینی مـی‌شود و شـهروندان حتما یکی از امکانات را بر گزینند و اساساً شیوه‌ی گزینش‌گری هنگام اجرای رفراندم کمتر مورد استفاده قرار مـی‌گیرد و در بیشتر مواقع رأی دهنده حتما به آری یـا نـه موافقت یـا مخالفت خود را ابراز کند. بعد از جنگ جهانی دوم یعنی بعد از رهایی فرانسه از یوغ اشغال آلمان هیتلری درون رفراندم سال 1945 پیش‌بینی شده بود کـه شـهروندان این مملکت حتما یکی را برگزیده بـه آن رأی مثبت مـی‌دادند: 1ـ بازگشت بـه قانون اساسی 1875 (جمـهوری سوم). 2ـ ایجاد مجلس موسسان با اختیـارات کامل به منظور تدوین قانون اساسی جدید. 3ـ تأسیس مجلس موسسان با اختیـارات مشخص و محدود و در خصوص موضوعات معین. [18]   شش ـ حق لغو نمایندگی (باز خوانی)[19] روشی هست که بـه رأی دهندگان امکان مـی‌دهد که تا مأمور عمومـی انتخابی را قبل از پایـان دوره‌ی قانونی از کار بر کنار کنند و در حقیقت تغییری سیـاسی هست به منظور قادر ساختن رأی دهنده بـه بر کناری یک مأمور عمومـی انتخابی قبل از پایـان مدت مأموریت از طریق انتخابات فوق العاده. این نوع بر کناری با بر کناری مأمورین از طریق مراجع قضایی، اعلام جرم و یـا بر کناری مأمورین بـه وسیله‌ی قوه‌ی مجریـه از این لحاظ متفاوت هست که درون مورد فوق اتخاذ تصمـیم فقط توسط رأی دهندگان صورت مـی‌گیرد.[20] تفاوت عمده دموکراسی مستقیم و نیمـه مستقیم آن هست که درون دموکراسی مستقیم پارلمان وجود ندارد و کلیـه قوانین بدون استثنا حتما به تصویب مردم برسد ولی درون دموکراسی نیمـه مستقیم پارلمان وجود دارد و قوانین بـه طور کلی بـه تصویب پارلمان مـی‎رسد و در عین حال مردم درون بعضی موارد خاص و مشخص نسبت بـه بعضی موارد کـه در قانون اساسی پیش بینی‌شده است: رأی خود را اعلام مـی‎دارند. بعد از آن کـه دموکراسی بررسی و تحلیل شده هست نوبت آن هست تا بـه ارائه تعریف جامع و مانعی از همـه پرسی بپردازیم. همـه پرسی بـه معنای «نظر خواهی عمومـی» است. «نظر خواهی عمومـی» یعنی این کـه یک حکومت یـا یک نـهاد ملی و یـا بین‌المللی بـه آراء ملت مراجعه کند. اما مراجعه بـه آراء ملت ممکن هست در مورد یک قانون باشد یعنی از مردم خواسته شود کـه نظرشان را درون مورد یک قانون خاصی بیـان کنند (اعم از قانون اساسی یـا قانون عادی) یـا این مراجعه بـه آرای عمومـی درون مورد موضوعی بسیـار مـهم باشد کـه همراهی آرای عمومـی درون اجرای آن اهمـیتی ویژه دارد. یـا ممکن هست که نظر خواهی عمومـی درون مورد یک رژیم باشد. یعنی از مردم خواسته شود که تا در مورد یک رژیم خاصی اظهار نظر و یـا این کـه در مورد تبدیل رژیم نظرشان را بیـان کنند.[21]   بند دوم: تمایز همـه پرسی با انتخابات و افکار عمومـی اول: همـه پرسی و انتخابات انتخابات از انتخاب مـی‌آید و به مفهوم بر گزیدنی یـا چیزی است. وقتی کـه این واژه بـه صورت جمع بـه کار مـی‌شود بـه معنای انتخابی به منظور انجام کاری هست که درون این مفهوم بیشتر به منظور انتخاب نماینده به منظور مجالس مقننـه و یـا شوراهای شـهر و ده و یـا ریـاست جمـهوری آورده مـی‌شود.[22] انتخاب نماینده به منظور تصمـیم گیری بـه جای شـهروندان درون مورد مسایل سیـاسی و اجتماعی و اقتصادی آنان هست که هر چند گاه بـه چند گاه درون فاصله‌های زمانی معین مثلاً دو سال، سه سال یـا چهار سال و ... یک بار انتخابات بـه عمل مـی‌آید.[23] بر طبق اصل 63 قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران: «دوره‌ی نمایندگی مجلس شورای اسلامـی چهار سال است. انتخابات هر دوره حتما پیش از پایـان دوره‌ی قبل برگزار شود بـه طوری کـه کشور درون هیچ زمانی بدون مجلس نباشد». جای این بحث و بررسی کـه آیـا نمایندگان بعد از انتخاب شدن بـه راستی و به طور مسلم معرف خواست‌ها و نظرها و آرزوهای انتخاب کنندگان‌شان هستند، این جا نیست. ولی بی گمان درون بسیـاری از موردها نمایندگان فعالان سیـاسی‌اند و ناچارند خود را با امکان‌ها و دگرگونی‌های زندگی سیـاسی هماهنگ کنند. ولی مـی‌دانیم آنچه را کـه وعده داده‌اند، نمـی‌توانند همـیشـه عملی سازند از این رو اغلب مردم بعد از طی دوره‌ی کوتاه و هیجان انگیز مبارزات انتخاباتی بـه تندی از سیـاست دلسرد مـی‌شوند و از آن روی مـی‌گردانند زیرا نامزدان نمایندگی مجالس مقننـه به منظور پیروز شدن درون انتخابات، بـه اجرای برنامـه‌های خیره کننده کـه به دشواری تحقق پذیر هست به مردم نوید مـی‌دهند و مردم بـه تندی پی مـی‌برند کـه این برنامـه‌ها و وعده‌ها شدنی نیست.[24] «همـه پرسی» یـا «رفراندم» با انتخابات یکی نیست. مـهم‌ترین اختلاف آن با انتخابات درون معین نبودن زمان وقوع همـه پرسی و یـا استفاده از این روش درون فاصله زمانی مشخص است. درون همـه پرسی، گرفتن پاسخ آری و نـه یـا مثبت و منفی درون مورد مسأله ویژه است. چنانکه نظام «جمـهوری اسلامـی» درون تاریخ 12 فروردین 1358 و قانون اساسی جمـهوری ایران درون تاریخ 12 آذر 1358 بـه همـه‎پرسی گذاشته شد و از این راه بـه تصویب و تأیید مردم رسید. امروزه درون اغلب قوانین اساسی جهان بهره گیری از روش همـه پرسی پیش‌بینی شده است. با این کـه قانون اساسی مشروطه درباره‌ی بـه کار گرفتن از همـه پرسی ساکت بود، درون عمل چند بار از آن روش بهره گیری شد کـه نامدارترین آن درون زمان نخست وزیری دکتر مصدق است. در اصل ششم قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران «همـه پرسی» از روش‌هایی هست که به منظور اداره‌ی کشور پذیرفته شده است: «در جمـهوری اسلامـی ایران امور کشور حتما به اتکاء آراء عمومـی اداره شود، از راه انتخابات، انتخاب رئیس جمـهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامـی، اعضاء شوراها و نظایر این‌ها، یـا از راه همـه پرسی درون مواردی کـه در اصول دیگر این قانون معین مـی‌گردد.» باز هم درون اصل 59 قانون اساسی این چنین آمده است: «در مسایل بسیـار مـهم اقتصادی، سیـاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن هست اعمال قوه مقننـه از راه همـه پرسی و مراجعه مستقیم بـه آرای مردم صورت گیرد، درخواست مراجعه بـه آرای عمومـی حتما به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.» این اصل بـه روشنی اعلام مـی‌دارد کـه بهره گیری از همـه پرسی تنـها به منظور موردها و مسایل بسیـار مـهم هست که حتما نـه بـه وسیله نمایندگان بلکه بدون واسطه و به وسیله خود مردم انجام شود. از یـاد نبریم کـه کیفیت و چگونگی طرح مسأله مورد پرسش از مردم و ترتیب برگزاری همـه پرسی درون نتیجه آن اثر فراوان دارد. و همـیشـه قدرت حاکم مـی‌تواند با گزینش واژه‌ها و زمان مناسب، آن گونـه کـه امـید دارد و مـی‌خواهد آراء مردم را درون همـه پرسی بـه سود خود متمایل کند. منابع و مأخذ 1- منابع فارسی الف) کتب 1- آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سیـاسی، تهران نشر تندر، 1363 2- آشوری، داریوش، فرهنگ سیـاسی، چاپ پنجم، تهران، مروارید، 1378 3- ابوالحمد دکتر عبدالحمـید، حقوق اداری ایران، تهران، انتشارات توس، چاپ دوم، 1376 4- ـــــــــــــــــــــــــــ، مبانی سیـاست (جامعه شناسی سیـاسی)، انتشارات توس، چاپ پنجم، 1368 5- امام خمـینی، کتاب البیع، تهران، وزارت ارشاد اسلامـی، 1365 6- ــــــــــــ، ولایت فقیـه، تهران، دفتر نشر فقیـه، بی‌تا 7- ــــــــــــ، صحیفه‌ی نور، تهران مرکز مدارک انقلاب اسلامـی، جلد اول 1361 8- افشار، ایرج، مصدق و مسایل حقوق و سیـاست، چاپ اول، تهران، 1358 9- ایرواند، آبراهامـیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمـه احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، تهران نشر نی، 1377 10- آبادیـان، حسین، مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروعه، تهران، نشر نی، 1374 11- بشیریـه، دکتر حسین، آموزش دانش سیـاسی (مبانی علم سیـاست نظری و تأسیسی) مؤسسه نگاه معاصر، چاپ سوم، 1382 12- ـــــــ، موانع توسعه سیـاسی درون ایران 13- ـــــــ، انقلاب و بسیج سیـاسی، تهران، پگاه، 1372 14- بوشـهری، دکتر جعفر، حقوق اساسی، جلد دوم، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1352 15- بیتهام، دیوید ـ بویل کوین، دموکراسی چیست، شـهرام نقش تبریزی، تهران، ققنوس، 1376 16- ـــــــــــــ، پرسش و پاسخ درون باب آزادی، دموکراسی و جامعه مدنی، ترجمـه دکتر رضا زمانی، نشر ثالث، چاپ اول، 1377 17- برزین، سعید، زندگی نامـه سیـاسی مـهندس مـهدی بازرگان، تهران، مرکز، 1374 18- بهنام، جمشید، ایرانیـان و اندیشـه‌ی تجدد، تهران، فرزانـه، 1375 19- جعفری لنگرودی، دکتر محمد جعفر، ترمـینولوژی حقوق، تهران، بنیـاد راستاد، 1363 20- پللو، روبرو، شـهروند و دولت، ترجمـه دکتر ابوالفضل قاضی، تهران دانشگاه تهران، 1370 21- روحانی، حمـید، بررسی و تحلیل از نـهضت امام خمـینی، بی‌جا، بی‌تا، 1356 22- رحیمـی، مصطفی، اصول حکومت جمـهوری، امـیر کبیر، تهران، 1358 23- روسو، ژان ژاک، قرار داد اجتماعی، ترجمـه منوچهر کیـا، گنجینـه، چاپ سوم، تهران، 1358 24- رجبی، محمد حسن، زندگی سیـاسی امام خمـینی، تهران مؤسسه فرهنگی قبله، 1374 25- سپهر، ذبیح، ایران درون دوران دکتر مصدق، ترجمـه محمد رفیعی مـهر آبادی، تهران، 1373 26- سریع القلم، دکتر محمود، عقل و توسعه یـافتگی، نشر سفیر، چاپ اول، تهران، 1372 27- شعبانی، دکتر قاسم، حقوق اساسی و ساختار حکومت جمـهوری اسلامـی، چاپ اول، انتشارات اطلاعات، 1372 28- صفار، محمد جواد، آشنایی با قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، چاپ اول، انتشارت اطلاعات، 1372 29- طلوعی، محمود، فرهنگ جامع سیـاسی، نشر علمـی با همکاری سخن، چاپ اول، تهران، 1373 30- عاملی، دکتر حشمت ا...، مبانی علم سیـاست (دموکراسی و تحدید قدرت)، انتشارات پیک ایران، 1346 31- علم، مصطفی، نفت، قدرت و اصول، ترجمـه غلامحسین صالح‌یـار، تهران، اطلاعات، 1371 32- فاتح، مصطفی، پنجاه سال نفت ایران، تهران، پیـام، چاپ دوم، 1358 33- قاضی شریعت پناهی، دکتر ابوالفضل، حقوق اساسی و نـهادهای سیـاسی، جلد اول، چاپ ششم، انتشارات دانشگاه تهران، 1375 34- ـــــــــــــــــــــــ، بایسته‌های حقوق اساسی، نشر دادگستر، چاپ چهارم، بهار 1380 35- قاسم زاده، دکتر قاسم، حقوق اساسی، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1323 36- قوام، دکتر عبدالعلی، توسعه سیـاسی و تحول اداری، نشر قومس، تهران 37- کاتوزیـان، دکتر ناصر، مبانی حقوق عمومـی، نشر دادگستر، چاپ اول، پاییز 1377 38- ــــــــــــــــــــــــ، فلسفه حقوق، جلد دوم (منابع حقوق)، شرکت سهامـی انتشار، چاپ اول، 1377 39- ــــــــــــــــــــــــ، مقدمـه علم حقوق و مطالعه درون نظام حقوق ایران، شرکت سهامـی انتشار، چاپ بیست و دوم، 1376 40- ــــــــــــــــــــــــ و همکاران، آزادی اندیشـه و بیـان، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیـاسی دانشگاه تهران، بهار 1382 41- کاتوزیـان، همایون، اقتصاد بدون نفت، محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، 1368 42- ــــــــــــــــــــ، مصدق و نبرد قدرت درون ایران، ترجمـه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم 1372 43- کاشانی، دکتر محمود، اندیشـه‌هایی درون حقوق امروز، انتشارات حقوق‌دان، چاپ اول، پاییز 1376 44- کدیور، رویـارویی انقلاب اسلامـی درون ایران و آمریکا، تهران، اطلاعات، 1374 45- کرنستون موریس، تحلیلی نوین از آزادی، ترجمـه جلال الدین اعلم، تهران، امبیر کبیر، 1370 46- مدنی، دکتر سید جلال الدین، مبانی و کلیـات علوم سیـاسی، جلد اول، چاپ اول، انتشارات اسلام، 1372 47- ـــــــــــــــــــــــــــــــ، تاریخ سیـاسی معاصر ایران، جلد اول، قم، دفتر انتشارات اسلامـی، 1361 48- ـــــــــــــــــــــــــــــــ، حقوق اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، جلد اول که تا ششم، تهران، سروش، 1362 49- معین، دکتر محمد، فرهنگ فارسی (یک جلدی)، چاپ چهارم، انتشارات سرایش، 1381 50- مصدق، دکتر محمد، خاطرات و تألمات دکتر مصدق، تهران، علمـی، 1370 51- مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامـی، انتشارات اسلامـی، تهران، 1361 52- نصیری، مصطفی، تفکیک قوی درون جمـهوری اسلامـی ایران، چاپ اول، نشر اجتماع، 1381 53- وفادار، علی، حقوق اساسی و تحولات سیـاسی، شروین، چاپ اول، تهران، 1374 54- هاشمـی، دکتر سید محمد، حقوق اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، جلد اول، چاپ دوم، نشر دادگستر، 1378 55- ـــــــــــــــــــــــــــ، حقوق اساسی (حاکمـیت و نـهادهای سیـاسی) جلد دوم، چاپ سوم، نشر دادگستر، 1377 56- هلد، دیوید، مدل‌های دموکراسی، ترجمـه عباس مخبر، روشن‌گران، تهران، 1369 ب) مقالات 1- ارسطا، دکتر محمد جواد، جمـهوریت و اسلامـیت :تضاد یـا توافق؟ مجله حوزه و دانشگاه، سال نـهم/ شماره 36/ پاییز 1382 2- امـیر ارجمند، دکتر اردشیر، حاکمـیت قانون: شرط تحقق حقوق بشر، حاکمـیت قانون و محاکمـه عادلانـه، چاپ دانمارک، 2003، ص83 3- اسماعیلی، دکتر محسن، همـه پرسی و شورای انقلاب، مجله حوزه و دانشگاه، سال نـهم شماره 36/ پاییز 1383 4- ایمانی، ناصر، رفراندم و چرایی آن، نشریـه رسالت، 8/12/1379 5- فلاح مغاری، حجت، رفراندم و قلمرو آن، نشریـه نوروز، 4/4/1381 6- تاجیک، مـهناز، حاکمـیت بر رفراندم، نشریـه سپیده 7- مصمم، حمـید، همـه پرسی، رأی اعتماد بـه دولت و مجلس، نشریـه دوران امروز 19/9/1379 8- هاشمـی، دکتر سید محمد، حمایت‌ها و تضمـینات حقوق بشر درون حقوق داخلی و نظام بین‌المللی مجله تحقیقات حقوقی، دانشگاه شـهید بهشتی، شماره 38، پاییز و زمستان 1382 9- زنجانی عمـید، حتما و نبایدها درون قانون اساسی، مجله تخصصی دانشگاه علوم اسلامـی رضوی، شماره 6، سال دوم، زمستان 1381 ج) جزوات 1- امـیر ارجمند، دکتر اردشیر، تقریرات درس حقوق اداری (کارشناسی ارشد)، 82 و 1381 2- ــــــــــــــ، جزوه‌ی حقوق اداری یک (کارشناسی)، انتشارات دانشگاه شـهید بهشتی، 1381 3- ـــــــــــــ، جزوه‌ی حقوق اداری تطبیقی، انتشارات دانشگاه شـهید بهشتی، 1381 4- هاشمـی، دکتر سید محمد، تقریرات درسی مبانی حقوق عمومـی (کارشناسی ارشد) دانشگاه شـهید بهشتی، 1382 5- ــــــــــــــــــــــــــ، تقریرات درس آزادی‌های عمومـی، کارشناسی ارشد، دانشگاه شـهید بهشتی، 1382 2- منابع انگلیسی: 1- C.F. Strong, Modern political Consistutions (London: Sidgwick and Jackson, 1966), p. 229. 2- E. Hey, The Precautionary Concept in Environmental Policy and law, 1992, pp. 303-318. 3- http://www.peiknet.com/page0/10d/ 4- Download from http://www.unchr.ch/development/governance-01.html   تعداد صفحات:138 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی

    جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۰۹ ب.ظ

    دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون قانون تعزیرات حکومتی   فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمـه ............................................................................................................ 1 فصل اول کلیـات ........................................................................... 7 مبحث اول: تاریخچه جرایم بهداشتی ، درمانی و دارویی............. 8 گفتار اول- دوران باستان..................................................................... 9 گفتار دوم- دوران اسلامـی................................................................... 13 گفتار سوم- تاریخچه جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون حقوق ایران.. 17 مبحث دوم- ماهیت جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی و تفاوت آن با تخلفات انتظامـی ............................................................................ 20 گفتار اول- مفهوم جرائم بهداشتی، درمانی و دارویی.............................. 21 الف) مفهوم جرایم بهداشتی........................................................... 21 ب) مفهوم جرایم درمانی ............................................................. 23 ج) مفهوم جرایم دارویی............................................................... 25 گفتار دوم- ارکان تشکیل دهندة جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی.......... 26 الف) عنصر قانونی ....................................................................... 27 ب) عنصر مادی ........................................................................... 29 ج) عنصر معنوی .......................................................................... 31   فهرست ب گفتار سوم- تفاوت جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی با تخلفات انتظامـی ........ 34 الف) تعریف تخلفات انتظامـی ....................................................... 34 ب) تفاوت جرم با تخلف انتظامـی................................................... 35 ج) تخلفات انتظامـی درون امور پزشکی و دارویی ............................... 38 مبحث سوم- جایگاه جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون تقسیم بندی جرایم 41 گفتار اول- جایگاه جرایم بهداشتی درمانی و دارویی درون طبقه بندی حقوق جزای اختصاصی ..................................................................... 41 گفتار دوم- جایگاه جرایم بهداشتی ، درمانی و دارویی از نظر مطلق و مقید بودن........ 43 فصل دوم- مصادیق جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون قانون تعزیرات حکومتی.. 49 مبحث اول- مصادیق جرایم بهداشتی....................................... 50 گفتار اول- جرایم مربوط بـه بهداشت محیط........................................... 51 الف) جرایم علیـه بهداشت عمومـی................................................... 51 ب) جرایم مربوط بـه بهداشت اماکن عمومـی .................................... 55 ج) جرایم مربوط بـه بهداشت مراکز تهیـه و تولید و نگهداری و توزیع مواد خوردنی، آشامـیدنی، آرایشی و بهداشتی................................................ 59 گفتار دوم- جرایم مربوط بـه تهیـه، توزیع،‌‌ نگهداری و فروش مواد خوردنی، آشامـیدنی، آرایشی و بهداشتی.............................................................. 62
    فهرست ج الف) جرایم مربوط بـه تهیـه و تولید مواد خوردنی، آشامـیدنی،‌ آرایشی و بهداشتی..................... 63 ب) جرایم مربوط بـه توزیع، عرضه و فروش مواد خوردنی،‌ آشامـیدنی، آرایشی و بهداشتی .......... 72 مبحث دوم- مصادیق جرایم درمانی......................................... 78 گفتار اول- جرایم مربوط بـه مداخلة‌ غیر مجاز درون امور پزشکی و درمانی . 79 گفتار دوم- جرایم مربوط بـه خودداری از پذیرش و ارائه خدمات بـه بیماران .......... 89 گفتار سوم- جرایم مربوط بـه اعمال سودجویـانـه درون حرفة پزشکی............. 96 گفتار چهارم – جرایم مربوط بـه عدم رعایت ضوابط و مقررات حرفه ای . 106 مبحث سوم- مصادیق جرایم دارویی........................................ 113 گفتار اول- جرایم مربوط بـه مداخله غیرمجاز درون امور دارویی ................. 114 گفتار دوم- جرایم مربوط بـه سودجویی درون امور دارویی.......................... 117 گفتار سوم- جرایم مربوط بـه خودداری متصدیـان امور دارویی از ارائه خدمات........ 121 گفتار چهارم- جرایم مربوط بـه تخلف از ضوابط و مقررات دارویی ........ 125 فصل سوم- مجازات جرایم بهداشتی،‌ درمانی و دارویی درون قانون تعزیرات حکومتی و مراجع صالح به منظور رسیدگی بـه این جرایم................................................. 135 مبحث اول مجازات جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی................. 136 گفتار اول- تعریف مجازات و انواع آن درون حقوق جزای ایران.................. 136 الف) مفهوم مجازات....................................................................... 136 ب) انواع مجازات درون حقوق جزای ایران........................................... 138 فهرست د گفتار دوم- ماهیت مجازات جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی................ 142 گفتار سوم- انواع مجازات جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی در قانون تعزیرات حکومتی................................................................. 147 گفتار چهارم – تخفیف، تشدید و تبدیل مجازات در جرایم بهداشتی،‌ درمانی و دارویی .................................................. 153 الف) تخفیف مجازات................................................................. 153 ب) تشدید مجازات.................................................................... 154 ج) تبدیل مجازات........................................................................ 156 گفتار پنجم- مجازات شرکت و معاونت درون جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی............ 157 مبحث دوم- مراجع صالح رسیدگی کننده جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی و نحوة حل اختلاف درون صلاحیت.............................................. 159 گفتار اول- محاکم ذی صلاح به منظور رسیدگی بـه جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی........... 159 گفتار دوم- اختلاف درون صلاحیت...................................................................................... 161 نتیجه گیری ............................................................................. 176 منابع و مآخذ.................................................................................................. 179 نمودار آماری.................................................................................................. 183   فصل اول   کلیـات  
    در این فصل، برخی از مباحث مقدماتی کـه آگاهی از آن به منظور ورود بـه بحث اصلی لازم و مفید هست مطرح مـی‌شود. درون مبحث اول به منظور آشنایی با تاریخچة جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی ابتدا با گذری بر تاریخ تمدن‌های کهن، دورنمای تاریخی این جرایم را درون دوران باستان مورد بررسی قرار مـی‌دهیم سپس بـه جستجوی ردپای جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون دوران اسلامـی‌خواهیم پرداخت و در نـهایت سیر تحول قوانین جزای ایران درون مورد این جرایم را بررسی خواهیم کرد. مبحث دوم بـه بررسی مفهوم جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی و بیـان جایگاه آن درون حقوق جزای ایران اختصاص یـافته است. مباحثی چون ارکان جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی و تفاوت این جرایم با تخلفات انتظامـی‌از دیگر مباحث مطروحه درون این فصل خواهد بود.     مبحث اول: تاریخچة جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی تاریخ، بستر رشد اندیشـه های بشری و منشأ شکل گیری بسیـاری از هنجارها و مقررات اجتماعی است. بسیـاری از مقررات و قوانین کنونی و پیشرفت های شگفت آور بشر مرهون تجربیـات بلند تاریخی است. آگاهی از تاریخچه قوانین و مقررات علاوه بر آن کـه انسان را با چگونگی تدوین و شکل گیری آن آشنا مـی‌سازد، او را درون درک بهتر قوانین موجود یـاری مـی‌دهد. ما درون این بحث طی سه گفتار بـه بررسی تاریخچة‌ جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی خواهیم پرداخت و با گذری بر تاریخ دوران باستان و دوران اسلامـی، جایگاه این جرایم درون آن دوران را مورد بررسی قرار خواهیم داد و پس از آن بـه تاریخچة این جرایم درون تاریخ حقوق ایران اشاره خواهیم نمود. گفتار اول: دوران باستان «بیماری» واقعیتی هست که انکار ناپذیر کـه در هر زمان و مکان و در مورد هر انسانی ممکن هست پیش آید . بـه طور قطع مـی‌توان گفت یکی از مشکلاتی کـه بشر از همان روزهای اوّل حیـات خود درون این کرة‌ خاکی با آن دست بـه گریبان بود. «بیماری» درون انواع مختلف آن بود و بشر از همان ابتدا همانند سایر مشکلات درون پی جلوگیری و رفع آن برآمد بر این اساس مـی‌توان توجه بـه درمان بیماری و راههای پیشگیری و علاج آن را از قدیمـی‌ترین دغدغه های بشر و حرفة پزشکی را نیز از کهن ترین حرفه های رایج درون جوامع بشری دانست. مطالعه تاریخ نشان مـی‌دهد کـه به موزات رشد و پیشرفت این حرفه، هنجارها و قواعدی به منظور این حرفه بـه وجود آمد و صاحبان این حـِرُف درون جوامع مختلف پیرو مقرارت خاصی قرار گرفتند. اکثر انسان های اولیـه پاکیزگی و بهداشت فردی را بیشتر بنا بـه دلایل اعتقادی و ظاهراً بـه منظور آن کـه در چشم خدایـان خود پاک جلوه کنند رعایت مـی‌د.[1] تاریخ دوران باستان نشان مـی‌دهد کـه مردم درون آن دوران، تصوّر درستی از علت پیدایش بیماریـها نداشتد و اصول تشخیص و درمان بیماری ها درون مـیان آنان بر پایة برخی عقاید خرافی و سحر و جادو استوار بود. به عقیدة آنان، بیماری بدان سبب پیش مـی‌آمد کـه بر اثر گناهی کـه مریض مرتکب شده، شیطان بـه جسم او درون مـی‌آید. و به همـین جهت پایـه معالجة بیماران بر خواندن آن اوراد و سحر و جادو قرار داشت. اگر داروهای طبی نیز بـه کار مـی‌رفت به منظور آن نبود کـه تن بیمار را پاک کند بلکه به منظور آن بود کـه شیطان بترسد و از تن بیمار بیرون رود. دارویی کـه بیشتر رواج داشت مخلوطی از چیزهایی کـه مایة‌ نفرت آدمـی‌باشد و انتخاب چنین چیزهایی بـه عنوان دارو،‌ دقیقاً بر اساس همان عقیدة ابتدایی بود.[2] به عقیدة نویسندة ‌کتاب تاریخ تمدن، خرافه پرستی مردم بیش از هر چیز دیگر، از پیشرفت علم طب جلوگیری مـی‌کرد و به همـین دلیل درون برابر اعتقاد شدید مردم بـه این کـه تشخیص مرض را بر پایة خرافات و اوهام قرار دهند و با سحر و جادو بـه معالجة آن بپردازند، پزشکان نیز کار مؤثری نمـی‌توانستند انجام دهند و در عوض، جادوگران و غیب گویـان بیش از پزشکان مورد توجه مردم بودند. بـه همـین جهت از یکسو علم پزشکی پیشرفت چندانی نکرد و از سوی دیگر مردم از توجه بـه بهداشت و پاکیزگی و نظافت بـه عنوان مـهمترین عامل ایجاد بیماری غافل ماندند. به مرور زمان این عقیده درون بین مردم بـه وجود آمد کـه بیماری ناشی از عوامل طبیعی مانند آب و هوا و محیط فیزیکی است. این پیشرفت عمده درون یونان، طی قرون پنجم و چهارم قبل از مـیلاد با کتاب «هواها، آب ها ، مکان ها» کـه تصور مـی‌شود توسط بقراط نگارش یـافته اتفاق افتاد و نمایـانگر اولین تلاش درون جهت تنظیم فرضیة‌ علمـی‌و منطقی علت بیماری بود. درون کاوش های باستان شناسی درون زمان های قبل از قرون چهارم نیز نشانـه هایی از اقدامات بهداشتی مانند آثاری از خانـه ها و تأسیسات آب و فاضلاب درون نقاط مختلف هند، مصر و آمریکای جنوبی بـه دست آمده است.[3] در مـیان قوانین و مقررات بشری، اولین قانونی کـه به طور مشخص بـه وضع مقرراتی دربارة ‌امور بهداشتی، درمانی و دارویی پرداخت قانون حمورابی بود. این قانون بـه عقیدة تاریخ نگاران، نخستین قانون نامـه‌ای هست که توسط بشر نگارش یـافته و قسمت هایی از آن بـه دست ما رسیده است.[4] حمورابی پادشاه بزرگ بابل کـه در اواخر هزارة سوم پیش از مـیلاد مـی‌زیست با قانون نامة معروف خود ، نظم و آیین ویژه ای را درون سرزمـین بابل برقرار ساخت. این قانون نامـه کـه بر روی ستونی از سنگ نوشته شده درون سال 1902 از مـیان کاوش های باستان شناسی درون شوش بـه دست آمد. در قانون حمورابی مقررات متعددی درون مورد جرایم بهداشتی و درمانی و دارویی مقرر شده بود از این زمان بود کـه فن درمان بیماران که تا حدودی از اختیـار کاهنان خارج شده و دستمزد و کیفر کارهای طبی را قانون معین مـی‌کرد. بیماری کـه پزشک را به منظور مداوا دعوت مـی‌کرد از پیش مـی‌دانست کـه برای فلان مداوا یـا عمل جراحی چه اندازه حتما حق الزحمـه بپردازد و اگر بیمار از طبقه مردم فقیر بود، دستمزد کمتری متناسب با حالت مادی وی از او مطالبه مـی‌شد. هر گاه طبیب خطا مـی‌کرد یـا کار خود را خوب انجام نمـی‌داد بایستی تاوانی بـه بیمار بپردازد و حتی درون حالتی کـه خطای فاحشی از پزشک سر مـی‌زد، انگشتان او را مـی‌بد که تا بلافاصله بعد از این نتواند حرفة خود را ادامـه دهد.[5] در ایران باستان نیز علم پزشکی ابتدا وظیفة کاهنان بود و اعتقاد بـه خرافات درون درمان بیماریـها رواج کامل داشت، کم کم حرفة پزشکی از انحصار کاهنان خارج شد. از زمان اردشیر دوم،‌ سازمان منظمـی‌برای پزشکان و جراحان پیدا شد و مزد آنان را قانون مطابق مقام اجتماعی بیماران تعیین مـی‌کرد. طبیبان تازه کار حرفة خود را با معالجة کافران و بیگانگان آغاز مـی‌د.[6] توجه بـه بهداشت و پیشگیری از بیماری ها نیز درون مـیان ایرانیـان باستان وجود داشت. ویل دورانت درون این باره مـی‌نویسد: «ایرانیـان پاکیزگی را بعد از زندگی،‌ بزرگترین نعمت مـی‌دانستند و چنان مـی‌پنداشتند کـه کار نیکو چون از دست ناپاک سر زند ارزشی ندارد وانی را کـه سبب پراکنده شدن بیماری های واگیر مـی‌شدند سخت کیفر مـی‌دادند. درون جشن ها همة‌ مردم با لباس های پاک سفید حاضر مـی‌شدند.»[7] نقش تعلیمات دینی دربارة‌ پاکیزگی و پیشگیری از بیماری نیز درون توجه عمومـی‌به بهداشت را نیز نباید فراموش کرد چرا کـه این آموزه ها، زمـینة‌ توجه هر چه بیشتر بـه بهداشت عمومـی‌و فردی را ایجاد کرد. بـه عنوان مثال باب ششم وندیداد از کتاب اوستا کـه شامل 51 بند مـی‌باشد دربارة‌ انتقال بیماری ها و ناپاک شدن آب ها بـه صورت سؤال های زرتشت و جواب های اهورمزدا و تعیین تکلیف پیروان آیین زرتشت و مکافات متخلفین مـی‌باشد بـه طوری کـه کیفر افرادی کـه بر خلاف اصول بهداشتی رفتار نمایند بسیـار منظم پیش بینی شده هست و افراد بـه تناسب جرم خود بـه مـیزانی کـه استحقاق دارند مجازات مـی‌گردند.[8] گفتار دوم: دوران اسلامـی‌ در دین مبین اسلام درون کنار دستورات عبادی و فقهی،‌ درون زمـینة بهداشت و نظافت نیز تعلیمات فراوانی بـه چشم مـی‌خورد علاوه بر تأکید دین اسلام بر رعایت نظافت و بهداشت،‌ پیشوایـان معصوم نیز با کردار و رفتار خود عملاً مشوق این صفات حسنـه بودند. نکتة قابل توجه درون این زمـینـه آن هست که دستورات بهداشتی و نیز تعلیمات دین اسلام درون مورد درمان بیماران و پیشگیری از بیماری ها غالباً جنبة‌ اخلاقی دارد و به صورت آداب و اخلاق اجتماعی یـا فردی درون کتاب های اخلاق ذکر شده است. بـه عبارت دیگر جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون حقوق جزای اسلامـی‌به تصریح بیـان نشده و مجازات مشخصی نیز به منظور آن تعیین نشده هست . بر همـین اساس امروزه نیز این جرایم درون شمار جرایم تعزیری قلمداد مـی‌شود. با وجود این، بـه دلیل اهمـیت مسأله بهداشت و سلامت جامعه و نیز امر درمان و مداوای بیماران، نظارت بر این امور از صدر اسلام مورد توجه خلفا و زمامداران اسلامـی‌قرار گرفت. «در زمان پیـامبر گرامـی‌اسلام (ص)، آن حضرت شخصاً نسبت بـه عرضه و فروش مواد غذایی نظارت مـی‌د و این مسأله درون زمان خلفا نیز ادامـه یـافت و به مرور زمان، تشکیلات متمرکزی بـه نام «حسبه» به منظور جلوگیری از تخلفات درون زمـینـه های مختلف تشکیل شد. درون مورد تاریخ پیدایش تشکیلات حسبه اختلاف نظر وجود دارد. اما بسیـاری از تاریخ‌دانان پیدایش حسبه بـه عنوان یک نـهاد حکومتی منظم و معین را، بـه اوایل دوران خلفای عباسی نسبت مـی‌دهند.»[9] وظیفة‌ سازمان حسبه درون اعصار خلافت اسلامـی‌امر بـه معروف و نـهی از منکر درون مراتب مختلف و به مفهوم وسیع آنـها (که شامل مکروهات و مستحبات شرعی و عرفی مـی‌شد) بود. حسبه درون سال های خلافت اسلامـی‌از تشکیلات اداری ساده و بسیطی برخوردار بود و زیرنظر و اشراف شخص خلیفه اداره مـی‌شد و چه بسا شخص خلیفه یـا امام تصدی اکثر وظایف آنرا بـه عهده مـی‌‌گرفت.[10] نویسندة کتاب « الاحکام السطانیـه» درون تعریف حسبه مـی‌نویسد: «حسبه عبارت هست از امر بـه معروف وقتی کـه انجام کارهای نیک و پسندیده درون جامعه بـه دست فراموشی سپرده شود و نـهی از منکر وقتی کـه ارتکاب کارهای بد درون اجتماع شیوع یـابد.»[11] و «محتسب بـه شخصی گفته مـی‌شد کـه شخص امام و یـا نایبش او را به منظور نظارت درون احوال مردم و کشف امور و مصالح عمومـی‌آنان از قبیل معاملات و خرید و فروش و غذا و لباس و آب و مسکن آنان و امور مربوط بـه راه ها از جهت امنیت و غیره تعیین و نصب کرده باشد.»[12] بررسی تاریخ صدر اسلام نشان مـی‌دهد کـه پیـامـیر اسلام (ص) شخصاً امور حسبه را بـه عهده داشتند و وظایف محتسب را انجام مـی‌دادند کـه به عنوان نمونـه بـه ذکر چند روایت بسنده مـی‌کنیم: «از امام محمد باقر (ع) نقل شده هست که روزی رسول خدا (ص) درون بازار مدینـه گندمـی‌را دید بـه فروشنده آن فرمود: تو خائن و متقلب بر مسلمانان هستی.»[13] در روایت دیگری نقل شده هست که حضرت بـه گندم فروشی برخورد، کـه گندم هایی را به منظور فروش عرضه کرده است. چون دست خود را درون گندم ها فرو برد ملاحظه کرد کـه گندم های زیرین خیس و مرطوب است، بعد خطاب بـه آن مرد فرمود: هر تقلب کند از ما نیست.»[14] علاوه بر این پیـامبر اسلام (ص) درون برخی موارد اشخاصی را به منظور انجام وظایف حسبه مشخص مـی‌د بـه عنوان مثال بعد از فتح مکه، آن حضرت سعید بن سعید بن عاص را بـه نظارت درون امور بازار وب و کار بازاریـان مکه گماشتند.[15] حضرت علی (ع) نیز شخصاً نظارت بر معاملات و امور بازار را بـه عهده داشتند و به عنوان نمونـه نقل شده هست که آن حضرت درون حالی کـه تازیـانـه ای بـه دست مـی‌گرفت درون بازارها بـه راه مـی‌افتاد وانی را کـه در خرید و فروش مسلمـین کم فروشی یـا تقلّب مـی‌د، با آن تنبیـه مـی‌کرد.[16] چنان کـه گفتم سازمان حسبه بـه عنوان یک تشکیلات منظم و با وظایف مشخص بـه مرور زمان پدید آمد و بر حیطة‌ وظایف و اختیـارات آن افزوده شد که تا جایی کـه در قرون بعد بـه صورت یکی از ارکان حکومت های اسلامـی‌درآمد. وظایف حسبه درون این دوران بسیـار متنوع و مختلف بود. نویسندة کتاب «معالم القربه فی احکام الحسبه» طی هفتاد باب بـه تشریح و توضیح وظایف محتسب درون زمـینـه‌های مختلف از قبیل رسیدگی بـه کار بازار، کوی و برزن، خرید و فروش،‌ منع از تقلّببه و اصناف و نظایر آن پرداخته است. نکتة جالب توجه این کـه بسیـاری از مقررات بهداشتی و درمانی و دارویی کـه امروزه درون کشورهای مختلف مقرر گردیده و جرایمـی‌که درون این زمـینـه وضع شده درون سازمان حسبه مورد توجه بوده و محتسبان نظارت بر این امور را از وظایف اصلی خود مـی‌دانستند. بـه طور خلاصه اهم صلاحیت حسبه بـه این شرح بود: 1- حفظ نظم و امنیت شـهر و جلوگیری از تجاوز بـه مال و عرض و جان و حیثیت مردم. 2- نظارت بر معاملات و داد و ستد و جلوگیری از معاملات خلاف قانون و مضر حال مردم. 3- دستورات مربوط بـه حفظ نظافت شـهر و جلوگیری از آلودگی کوچه ها و خیـابان ها. 4- نظارت بر اوزان و مقادیر 5- تأمـین آذوقه شـهر و جلوگیری از احتکار 6- نظارت بر طرز ساختن ابنیـه و نظارت بر اماکن عمومـی. 7- نظارت بر امور اصناف و پیشـه وران[17] ابن اخوه دربارة حسبه بر نان پزان مـی‌نویسد: «محتسب بـه آنان دستور مـی‌دهد کـه دکان های خود را تمـییز کرده و تنور، ماله و آب آن را نظیف نگاه دارند و ظروف و قدح ها را پاکیزه شستشو دهند. و محتسب حتما مراقب باشد کـه آنـها درون پختن نان غش نکنند و ظاهر نان را با مواد رنگی نظیر زعفران و رنگ های مصنوعی زینت نکنند.[18]» دربارة اغذیـه‌فروشان و شیرینی پزان نیز وظیفة ‌محتسب آن هست که کیفیت ساخت و پخت آن را زیر نظر داشته باشد که تا کار خود را بـه نحو احسن انجام دهند و از غش و خیـانت بپزهیزند و همواره موازین سلامت و صحت و نظافت را درون شغل خود مراعات کنند.[19] و درون باب بیست و چهارم از کتاب معالم القربه دربارة حسبه بر داروسازان مـی‌خوانیم: « تدلیس و تقلب درون این زمـینـه بسیـار زیـاد هست زیرا گیـاهان دارویی و شربت های حاصله از آن از جهت طبیعت و مزاج گوناگون هست و درمان با آنـها متناسب با خصوصیـات ترکیبی آنـهاست بر محتسب لازم هست که آنان را بیم دهد و از مجازات و تعزیر بترساند و در فرصت های مختلف بدون این کـه از قبل درون جریـان باشند داروهای آنـها را مورد آزمایش قرار دهد.[20]» محتسب همچنین مراقبت درون کار اطباء و داروسازان مـی‌کرد که تا این اصناف درون کار خود تخلف نکرده و از راه درست منحرف نگردند. محتسب موظف بود که تا تنـهاانی کـه معلومات و تجربیـاتی درون کار دارو دارند بـه این حرفه اشتغال ورزند و نیز عهده دار بود کـه سازندگان داروها را بـه ترس از خدا و مکافات الهی و مجازات های فوری متذکر کند.[21] گفتار سوم: تاریخچة جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی درون حقوق ایران قانون گذاری مدون درون ارتباط با جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی بعد از مشروطیت با تشکیل مجالس شورای ملی آغاز شد که تا این تاریخ،‌‌ محاکم شرع هنوز رسماً درون کشور وجود داشت و براساس فقه اسلامـی‌به اختلافات مردم و جرایم آنان رسیدگی و حکم صادر مـی‌کرد. اولین قانونی کـه به طور مشخص مقرارتی را درون زمـینـه امور پزشکی وضع کرده و جرایمـی‌را به منظور صاحبان این حرفه مقرر نموده هست قانون طبابت 1290 هـ.ش مـی‌باشد. براساس مادة ‌اوّل این قانون «هیچ درون هیچ نقطه ایران حق اشتغال بـه هیچ یک از فنون طبابت و دندانسازی ندارد مگر آن کـه از وزارت معارف اجازه نامـه گرفته و به ثبت وزارت داخله رسانیده باشد.»[22] در ماده دهم و دوازدهم این قانون، برخی از جرایم پزشکی مورد اشاره قرار گرفته است. درون سال 1304 «قانون مجازات عمومـی» بـه تصویب کمـیسیون عدلیة مجلس شورای ملی رسید درون این قانون به منظور برخی از جرایم بهداشتی، درمانی مانند، صدور تصدیق‌نامـه خلاف واقع توسط پزشک (ماده 110) فراهم آوردن وسایل سقط جنین (ماده 183) و افشاء اسرار بیماران (ماده 220) مجازات هایی پیش بینی گردید. قانون مزبور بعد از پیروزی انقلاب با تصویب مقررات جزایی جدید نسخ گردید. «قانون طرز جلوگیری از بیماری های ی و بیماری‌های واگیردار» مشتمل بر 24 ماده درون سالل 1320 بـه تصویب رسید درون این قانون نیز مقرراتی درون مورد امور بهداشتی، درمانی مقرر و جرایم و مجازات هایی درون این زمـینـه پیش بینی شد. منابع و مآخذ منابع فارسی 1- آجرلو، غلامرضا ، مجموعه کامل قوانین و مقررات بهداشتی، درمانی و آموزشی، چاپ اول، تهران، حیـان. 2- آخوندی، محمود،‌ آیین دادرسی کیفری، چاپ هفتم ، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی، 1375. 3- آل شیخ مبارک، قیس بن محمد، حقوق و مسئولیت پزشکی درون آیین اسلام، چاپ اول، شابک، 1377. 4- اردبیلی،‌ محمدعلی،‌ حقوق جزای عمومـی، ج2، چاپ اول، تهران ، مـیزان، 1377. 5- اصفهانی، محمد مـهدی، بازنگری درون مفاهیم سلامت،‌‌ بیماری،‌ بهداشت، درمان و شفا با الهام از معارف اسلامـی، مجموعه مقالات، چاپ اول،‌ 1371. 6- تقی‌زاده انصاری،‌ مصطفی، حقوق کیفری محیط زیست،‌چاپ اول، تهران، قومس، 1376. 7- جعفری لنگرودی،‌ محمد جعفر، تاریخ حقوق ایران، تهران، کانون معرفت. 8- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمـینولوژی حقوق،‌ چاپ سوم، تهران، کتابخانـه گنج دانش. 9- دهخدا،‌ علی اکبر، لغت نامـه، ج4،‌ چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1377. 10- دهخدا،‌ علی اکبر، لغت نامـه، ج7،‌ چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1377. 11- رکنی، نوردهر، اصول بهداشت مواد غذایی، چاپ اول ، انتشارات دانشگاه تهران. 1376. 12- زراعت،‌ عباس، شرح قانون مجازات اسلامـی بخش تعزیرات، چاپ اول، فیض ،‌1377. 13- زراعت ، عباس ، مـهاجری، علی، شرح قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومـی و انقلاب چاپ اول، قم،‌ فیض، 1378. 14- شامبیـاتی، هوشنگ، حقوق جزای عمومـی، ج 2، چاپ سوم، تهران ویستار، 1372. 15- شامبیـاتی، هوشنگ، حقوق جزای اختصاصی، ج 1 و 2، چاپ دوم، تهران ویستار، 1374. 16- صادقی،محمدهادی،حقوق‌جزای اختصاصی، ج1 جرایم علیـه اشخاص،چاپ اول، تهران،
    مـیزان،‌ 1376. 17- صادقی‌حسن‌آبادی، علی،کلیـات بهداشت عمومـی، چاپ‌هشتم، شیراز،دانشگاه علوم پزشکی،1375. 18- صانعی، پرویز، حقوق جزای عمومـی، ج 1، چاپ هفتم،‌ تهران ، گنج دانش، 1376. 19- صرامـی، سیف الله، حسبه یک نـهاد حکومتی، چاپ اول، قم،‌ مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامـی. 20- عباسی، محمود مجموعة قوانین و مقررات پزشکی و دارویی، چاپ اول، تهران. 21- عباسی، محمود مجموعة مقالات حقوق پزشکی، ج 2، چاپ اول، تهران، حیـان،‌ 1376. 22- علی آبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی ، ج 2، چاپ پنجم تهران، فرودسی، 1368. 23- علی پاشا، صالح، سرگذشت قانون، ج2، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1348. 24- عمـید، حسن ، فرهنگ فارسی عمـید. 25- فتحی. محمد جواد، مجموعة کامل قوانین و مقررات تعزیرات حکومتی، چاپ اول، شابک 1376. 26- قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی و درمانی بـه انضمام گزیده ای از قوانین مقررات مربوط بـه امور بهداشت، دارو و درمان، حوزه معاونت فرهنگی و امور اجرایی سازمان تعزیرات حکومتی، چاپ اول، 1377. 27- کاراندیش، دکتر سعید، سخندانی، مرسده ، نکات مـهم و شایع ترین ها درون بهداشت. 28- گلدوزیـان، ایرج، بایسته‌های حقوق جزای عمومـی، چاپ اول، تهران، مـیزان، 1377. 29- گلدوزیـان، ایرج، حقوق جرای اختصاصی،ج1،‌‌‌‌‌‌‌ چاپ پنجم، تهران، ماجد. 30- گلدوزیـان، ایرج، حقوق جزای عمومـی، ج2 ،‌‌‌‌‌‌‌ چاپ چهارم، تهران، ماجد،‌ 1376. 31- مجموعه کامل قوانین و مقررات تعزیرات حکومتی بـه اهتمام اداره کل حقوقی سازمان تعزیرات حکومتی،‌ چاپ اول انتشارات سوره، 1379. 32- محسنی، مرتضی، دوره حقوق جزای عمومـی، ج 2، چاپ اول، تهران، گنج دانش، 1375. 33- منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایـه الفقیـه ج2، چاپ دوم، قم ، المرکز العالمـی للدراسات اللاسلامـیه. 34- مـیرمحمد صادقی،حسین،حقوق کیفری اختصاصی،جرایم علیـه‌اموال‌وحاکمـیت،چاپ دوم،تهران، مـیزان ، 1376. 35- نجم‌آبادی، محمود، تاریخ طب درون ایران، ج1 تهران ،‌ انتشارات دانشگاه تهران. 36- نوربها، رضا، زمـینة‌ حقوق جزای عمومـی، چاپ دوم، تهران، کانون وکلای دادگستری،‌ 1375. 37- ولیدی، محمد صالح، حقوق جزای عمومـی، ج2، چاپ اول ، تهران. 38- ولیدی، محمد صالح، حقوق جزای عمومـی، ج4، چاپ دوم ، تهران 1375. 39- ویل دورانت ، تاریخ تمدن، ج1، ترجمـه احمد آرام، چاپ دوم، تهران ، اقبال، 1377. منابع عربی
  • ابن اخوه ، محمد بن محمد، آیین شـهرداری درون قرن هفتم، ترجمـه جعفر شعار، انتشارات بنیـاد فرهنگ ایران، چاپ سوم، تهران.
  • ابن اخوه ، محمد بن محمد، معالم القربه فی احکام الحسبه، مطبعه دارالفنون.
  • ابی داود، سلیمان، سنن ابی داوود، ج2، بیروت، دارالجیل.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج 12، بیروت ، دار احیـاء التراث العربی.
  • حلی، احمد بن محمد، المـهذب البارع، چاپ اول، قم ، مؤسسه نشر اسلامـی، 1413.
  • حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج4، چاپ سوم، قم، اسماعیلیـان ، 1372.
  • ماوردی، ابن الحسن علی بن محمد، الاحکام السلطانیـه، قم، مرکز انتشارات دفتر تبیلغات اسلامـی.
  •   تعداد صفحات:292 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی

    جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۰۶ ب.ظ

    دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق جایگاه وضوابط قانونی مربوط بـه حفظ مـیراث فرهنگی درون ایران با نگاهی بر تمـهیدات جهانی     فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمـه الف) طرح موضوع ب) اه و فرضیـات ج) روش تحقیق بخش اول: مفاهیم، مبانی و تاریخچه حقوق مـیراث فرهنگی فصل اول: مفاهیم و مبانی ................................................................................................................. 2 مبحث اول: مفاهیم ............................................................................................................................... 2 1ـ مفهوم فیلولوژیک (زبان شناسانـه) ......................................................................................... 2 2ـ مـیراث فرهنگی بـه مفهوم عام ................................................................................................... 4 3ـ مـیراث فرهنگی بـه مفهوم خاص (مـیراث فرهنگی معنوی) ................................................... 8 4ـ تعریف مـیراث فرهنگی درون قوانین ایران ................................................................................. 11 5ـ تعریف مـیراث فرهنگی درون کنوانسیون‌های بین‌المللی ......................................................... 13 مبحث دوم: مبانی ................................................................................................................................. 18 1ـ مبانی ارزشی ............................................................................................................................. 18 2ـ مبانی قانونی .............................................................................................................................. 24 3ـ مبانی حفظ، پژوهش و معرفی مـیراث فرهنگی ..................................................................... 26 فصل دوم: تاریخچه ............................................................................................................................... 31 مبحث اول: تاریخچه حمایت از مـیراث فرهنگی درون حقوق بین‌المللی ........................ 31 1ـ پیشینـه قراردادی ........................................................................................................................ 31 2ـ پیشینـه سازمانی ........................................................................................................................ 36 مبحث دوم: تاریخچه حمایت از مـیراث فرهنگی درون حقوق ایران ................................ 41 1ـ حمایت از مـیراث فرهنگی درون ایران قبل از انقلاب اسلامـی ................................................... 41 2ـ حمایت از مـیراث فرهنگی درون ایران بعد از انقلاب اسلامـی .................................................. 50 بخش دوم: حمایت از مـیراث فرهنگی درون حقوق ایران فصل اول: مـیراث فرهنگی درون قوانین و مقررات ایران ........................................................... 61 مبحث اول: مـیراث فرهنگی درون قوانین بنیـادی ....................................................................... 61 1ـ مـیراث فرهنگی درون قانون اساسی ............................................................................................ 61 2ـ مـیراث فرهنگی درون قانون برنامـه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ........................... 65 3ـ مـیراث فرهنگی درون قوانین شـهری ............................................................................................ 68 4ـ مـیراث فرهنگی درون قوانین و مقررات مالی ............................................................................. 75 مبحث دوم: ضوابط حفاظتی ناظر بر مـیراث فرهنگی ....................................................... 81 1ـ حفاری ......................................................................................................................................... 82 2ـ ورود و صدور .......................................................................................................................... 87 3ـ خرید و فروش ........................................................................................................................... 92 فصل دوم: حمایت دولت از مـیراث فرهنگی ................................................................................ 97 مبحث اول: سازمان‌های حامـی ...................................................................................................... 97 1ـ سازمان مـیراث فرهنگی و گردشگری .................................................................................... 98 2ـ پژوهشگاه مـیراث فرهنگی ..................................................................................................... 101 3ـ مرکز آموزش عالی ................................................................................................................. 103 4ـ انجمن‌های مـیراث فرهنگی ........................................................................................................ 105 مبحث دوم: ثبت مـیراث فرهنگی درون فهرست آثار ملی ...................................................... 107 1ـ ثبت آثار غیر منقول .................................................................................................................. 108 2ـ ثبت آثار منقول .......................................................................................................................... 114 مبحث سوم: پیوستن بـه معاهدات و سازمان‌های بین‌المللی ......................................... 117 1ـ الحاق بـه معاهدات بین المللی .................................................................................................. 117 2ـ عضویت درون سازمان‌های بین‌الملی.......................................................................................... 120 بخش سوم: حمایت از مـیراث فرهنگی درون حقوق بین‌المللی فصل اول: معاهدات بین‌المللی .......................................................................................................... 123 مبحث اول: کنوانسیون حمایت از اموال فرهنگی درون زمان مخاصمات مسلحانـه (1954 یونسکو) 123 1ـ موضوع و دامنة شمول ............................................................................................................ 123 2ـ روش‌های حمایت از اموال فرهنگی ........................................................................................ 125 3ـ قلمرو اجرایی کنوانسیون ........................................................................................................ 130 4ـ تشکیل کمـیته مـی ملی .................................................................................................... 133 مبحث دوم: کنوانسیون اتخاذ تدابیر لازم به منظور جلوگیری از ورود و صدور و انتقال مالکیت غیر قانونی اموال فرهنگی (1970)....................................................................................................................... 134 1ـ موضوع و دامنة شمول ............................................................................................................ 134 2ـ مقررات شکلی و اجرایی........................................................................................................... 136 3- تعهدات دول عضو کنوانسیون................................................................................................ 138 مبحث سوم: کنوانسیون حمایت از مـیراث فرهنگی و طبیعی جهان (1972) ......... 142 1ـ موضوع و دامنة شمول ............................................................................................................ 142 2ـ ابعاد حمایت از مـیراث فرهنگی................................................................................................. 145 3ـ مقررات شکلی و اجرایی .......................................................................................................... 150 فصل دوم: سازمان‌های بین‌المللی ........................................................................................................ 152 مبحث اول: شورای بین‌المللی موزه‌ها ( ایکوم) ................................................................... 152 1ـ تعریف و اه ......................................................................................................................... 152 2ـ عضویت درون ایکوم ..................................................................................................................... 154 3ـ ارکان ایکوم ................................................................................................................................ 155 مبحث دوم: مرکز بین‌المللی مطالعه، مرمت و حفاظت از اموال فرهنگی (ایکروم) 163 1ـ تعریف و اه ......................................................................................................................... 163 2ـ عضویت درون ایکروم ................................................................................................................... 163 3ـ ارکان ایکروم ............................................................................................................................. 164 مبحث سوم: شورای بین‌المللی ابنیـه و محوطه‌های فرهنگی (ایکوموس) ................ 168 1ـ تعریف و اه ......................................................................................................................... 168 2ـ عضویت درون ایکوموس ............................................................................................................. 169 3ـ ارکان ایکوموس ........................................................................................................................ 170 نتیجه‌گیری ....................................................................................................................................................... 176 کتابنامـه ............................................................................................................................................................. 182   فصل اول: مفاهیم ومبانی از آنجا کـه هر سیـاستی با تکیـه بر تعاریف شکل مـی گیرد برداشتن گامـی درون جهت قبول تعریفی به منظور مـیراث فرهنگی ضروری بنظر مـی‌رسد. انتخاب کلمات یک تعریف، کار حساس وقابل تأملی هست زیرا هر کلمـه یـا عبارت مـی‌تواند عاملی تعیین کننده درشناسایی، ارزیـابی وحفاظت از بقایـای تاریخی باشد. همچنین عوامل مـهمـی درون هر تعریف وجود دارد کـه کلمات کلیدی انتخابی به منظور آن حتما توانایی پاسخگویی بـه جنبه‌های مختلف آن را داشته و حتی المقدور متضمن آگاهی‌های لازم درون آن وجه باشند. درون این مبحث برآنیم که تا با شناخت مفاهیم مربوطه، تعاریف ارائه شده ازمـیراث فرهنگی را مورد مطالعه قرار دهیم. از سوی دیگر با توجه بـه نقش اساسی وفزاینده‌ای کـه شناخت مبانی هر پدیده یـا رویدادی دردرک ماهیت و سیرتکاملی آن دارد، مبحث دوم بـه بررسی این موضوع اختصاص یـافته است.   مبحث اول : تعاریف مـیراث فرهنگی 1- معنی زبان شناسانـه ( فیلولوژیک) از آنجا کـه انتخاب واستفاده از لغات نقش مـهمـی درون بیـان مفاهیم پنـهانشان دارد،ابتدا معنی زبان شناسانـه لغات مربوط بـه مـیراث فرهنگی را کـه در انگلیسی،فرانسه،عربی وفارسی مورد استفاده قرار مـی گیرد بررسی مـی‌نماییم.   در انگلیسی،اصطلاحاتی چون Heritage، Cultural Heritage، Relics، Remains، Patrimony و Property بـه کار مـی‌آیند. بر طبق فرهنگ لغات Historical Principles (آکسفورد ،1888) Heritage درون قرون گذشته بـه اشکال متفاوتی چون: heritage، eritage،
    erytage و غیره بکار مـی رفته است.که همگی از ریشـه لاتین Hereditagium مـی باشند بـه معنی :«.. آنچه بـه ارث رسیده یـا ممکن هست برسد،هر مال یـا خصوصاً ملک کـه براساس حق وراثت واگذار گردد» آنچه درون این اصطلاح واضح بـه نظرمـی‌رسد، آن هست که مال از گذشته بـه ارث رسیده است. کلمة Relic کـه از Reliquias درون لاتین بدست مـی‌آید،به معنی :«در موارد استفاده مذهبی، بخصوص درون کلیساهای یونان وکاتولیک روم :برخی اشیـاء همچون قسمتی ازبدن یـا لباس،یک قطعه موردمصرف شخصی یـا نظایر آن کـه به عنوان یـادبود از یک قدیس، شـهید یـا فرد روحانی دیگری باقی مانده و به دقت از آن نگهداری کرده و محترم ومقدس داشته مـی‌شود»، ونیز «چیزی نفیس یـا قیمتی» و «هر چه کـه به عنوان یـادگاری یـا یـادبود از یک شخص، یک چیز، یک مکان نگه داشته شود؛یک یـادمان.» remains یعنی:«آنان کـه از مـیان تعدادی از اشخاص باز مانده،نجات یـافته یـا باقی مانده ‌اند؛باقیمانده یـا الباقی» و «یک اثر مادی (عتیقه یـا غیرآن )، یک بنا یـا ساختمان قدیمـی یـا ساخته‌ای دیگر؛ وشیئی کـه از زمانـهای گذشته بـه دست آمده است.» Patrimony یعنی :دارایی یـا یک ملک کـه از پدر یـا جد شخصی بـه اورسیده؛ مـیراث، وراثت. Property یعنی: وضعیتی ازتعلق یـا متعلق بـه بعضی اشخاص بودن و «مالک چیزی بودن، چیزی را تملک ،حق(بخصوص حق انحصاری) تصرف، استفاده ،یـا درون اختیـار گرفتن هر چیز (معمولاً شیئی مادی و محسوس) ، دارندگی ،مالکیت.» در فرانسه کلمات مشابهی با همان ریشة مشترک انگلیسی وجود دارد، بـه استثناء (Cultorel)Bien کـه ترجمـه آن بـه انگلیسی Property یـا Goods است. در عربی کلمـه «تراث» بـه کار مـی‌رود کـه از کلمـه ارث ریشـه مـی‌گیرد. درون زبان فارسی دوکلمـه «آثار»و «مـیراث» وجود دارند کـه هر دوریشـه عربی دارند. «آثار» جمع «اثر» بـه معنی محصول فیزیکی و غیرفیزیکی بجای مانده است. درون این کلمـه انعکاس گذشته چشم‌گیر نیست، و کلمـه بیشترنشان دهندة اهمـیت آنچه کـه خلق شده مـی‌باشد و از اینروست کـه در فارسی این کلمـه اغلب با صفاتی چون تاریخی یـا فرهنگی همراه مـی‌شود. کلمة دیگر،مـیراث، یعنی آنچه بـه ارث رسیده هست که بسیـار مشابه Heritage درون انگلیسی است. اگر چه بدون اضافه نمودن کلمات توضیحی نیز قابل درک مـی‌باشد، اما همچون Heritage درون انگلیسی، اغلب بـه همراه کلمـه «فرهنگ» بـه کار مـی‌رود. کلمـه Property انگلیسی و Bien فرانسوی یـادآور مفهوم گذشته نیستند،در حالی کـه سایر کلمات بـه آنچه کـه مـیراث گذشته است، رجوع داده مـی‌شوند. درون مدارک یونسکو اغلب این دوکلمـه،(Property) و Bein بکار رفته اند. اگر چه مـی توان چنین فرض کرد کـه این امر موجب ارتباط حال و گذشته مـی‌گردد و موارد وسیعتری از پدیده‌های فرهنگی را تحت پوشش قرار مـی‌دهد. 2- مـیراث فرهنگی بـه مفهوم عام: در دستیـابی بـه یک تعریف به منظور مـیراث فرهنگی، لازم هست که معیـارهای مشخصی مورد توجه قرار گیرند. در این ارتباط سه معیـار اصلی پیشنـهاد مـی‌شود، شیئیت، قدمت و پیـام انسانی این معیـارها مـی‌توانند ما را بـه این مضمون نزدیک نمایند کـه : هرپدیده‌ای ( اعم از منقول و غیرمنقول و آنچه کـه مـیراث مادی و معنوی[1] خوانده مـی‌شود) کـه قدمتی دارد (طول این قدمت نسبی است) و واجدپیـامـی انسانی هست ( یـا چیزی از انسانـهای گذشته به منظور عرضه دارد) شایسته هست که بعنوان «مـیراث فرهنگی» خطاب گردد. نتیجتاً نادیده گرفتن هر یک از این سه عامل موجب انحراف جدی درون استخدام اصطلاح مـیراث فرهنگی به منظور بیـان مقصود مـی‌شود.در توضیح امر برآنیم که تا هر یک از این ملاک ها را به منظور شناسایی مـیراث فرهنگی تبیین نماییم. الف ) شیئیت: اگر شیئیت مـیراث فرهنگی مورد تأکید است، نـه بـه این دلیل کـه ممکن هست مـیراث فرهنگی بعنوان چیزی ذهنی تصور شود چرا کـه بدیـهی است، ما چیزی را بعنوان مـیراث فرهنگی تلقی مـی‌کنیم کـه بنحوی بـه منصه ظهور رسیده باشد، بلکه معیـاری هست جهت بازیـابی. بدین معنا کـه این مورد از شاخص‌های مـیراث فرهنگی نیست بلکه یک معیـاربرای کمک بـه شناسایی آن است. به نظر مـی ‌رسد کـه مواجهه مستقیم با بقایـای تاریخی و برخورد با عینیت آن بـه انسان نوعی شـهود اعطا مـی‌کند،نوعی دریـافت استنتاجی خاص کـه از خواندن تاریخ یـا توضیح شفاهی حاصل نمـی‌شود. با قدری تأمل درون قرآن کریم درون مـی‌یـابیم کـه در کنار روشـهای منطقی به منظور جستجوی حقیقت، قرآن بشررا بـه سفر ودیدن آثار دعوت مـی‌نماید.[2] از سویی مرور تجارب شخصی بـه ما نشان مـی‌دهد کـه در مواجهه با اصل یک تابلوی نقاشی یـا شنیدن اجرای زنده یک قطعه موسیقی که تا چه حد واکنشی متفاوت داشته ‌ایم. بدین معنا کـه مشاهده حضور فیزیکی یک اثردر یک موزه یـا درون محوطه تاریخی موجب افزایش قدرت مواجهه و توجه بیشترمـی‌گردد. باید بـه یـاد داشت کـه بیشتر آثار باقیمانده، بعنوان یک اثر هنری خلق نشده‌اند، بلکه بـه جهت گذر سالهای بسیـار تأثیر ژرفی بر بیننده مـی‌گذارند. بنابراین معیـار شیئیت، امکان تجربه‌ای بی بدیل را به منظور مخاطب فراهم مـی‌نماید بدین معنا کـه شـهود مستقیم گذشته را ممکن و امکان گفتگوی روحی با پیشینیـان را تسهیل مـی‌نماید. ب) ‌قدمت : دومـین معیـار پیشنـهادی به منظور تبیین مـیراث فرهنگی، قدمت است. مساله قدمت به منظور مطالعه گذشته بسیـار با اهمـیت هست زیرا این عنصر ضمن اینکه موفقیت اثر را درون تاریخ تعیین کرده واطلاعات با ارزشی را ارائه مـی‌نماید، حس خاصی را درون مشاهده برمـی‌انگیزاند. بی شک گذشته نقش مـهمـی درزندگی روانی انسان‌ها ایفا مـی‌کند.بسیـاری از رویکردهای عاطفی بـه گذشته ناشی از قدمت بـه ارث رسیده درون اشیـاء تاریخی مـی‌باشد. دراین راستا آن قابل ذکر هست اینکه مقدار فاصله با گذشته کـه حس قدیمـی بودن را مـی‌آ‏فریند،نسبی هست وواضح هست که به منظور آنچه مـیراث نامـیده مـی‌شود،حداقل سنی حتما وجود داشته باشد.لیکن شایـان ذکر هست که قرآن کریم نیز طول زمان مشابهی بعنوان یک مقیـاس به منظور تعیین آنچه کـه قدیمـی یـا از گذشته هست ارائه مـی‌نماید.[3] در مـیان سه معیـار پیشنـهادی این قدمت هست که ما را بـه گفتگو ودرک پیـام پیشینیـان دعوت مـی‌نماید. لذا اگر عامل قدمت را حذف کنیم، چیزی بعنوان مـیراث فرهنگی باقی نخواهد ماند. این حس بنحوی ترکیب شگفتی،حسرت، تحسین ورضایت هست زیرا حقیقتاً بزرگترین افتخار یک اثر باستانی درون اجزای بکار رفته نیست بلکه شکوه آن درون قدمت وحس عمـیقی هست که بـه انسان تلقین مـی‌شود.» ج) پیـام انسانی: برای آنچه مـیراث فرهنگی خوانده مـی‌شود، بیش از شیئیت و قدمت، حمل یک پیـام ضروری است. بـه بیـان دیگر هر شیئی تاریخی کـه فاقد پیـامـی باشد،مـیراث فرهنگی شمرده نمـی شود لیکن بطور مسلم هزاران سنگ بر روی سنگهای دیگری قراردارند کـه ما آنان را مـیراث فرهنگی مان نمـی‌دانیم. درون حقیقت بسیـاری از بقایـای معماری کهن ما ازسنگهای برهم استوار تشکیل یـافته اند.آنچه آنـها را با ارزش مـی‌سازد شرحی هست راجع بـه «چرایی» و «چگونگی» خلق این آثار. بنابراین ردپای انسانـها بر روی هر تکه ازمـیراث فرهنگی هست که آن را درون برابردیگر بقایـای گذشته قابل شناسایی کرده و به آن اجازه مـی‌دهد کـه «فرهنگی» خوانده شود.پس آنچه را کـه ما پیـام مـی‌خوانیم، عامل فرهنگی یـا اثرانسان[4] هست که بر پدیده‌ها انعکاس یـافته و ارزش مطالعاتی آن درون فهم پیشینیـانمان است. با پیوند سه معیـار پیشنـهادی مـیراث فرهنگی چنین تعریف مـی‌گردد:«ردپای انسان درون طول تاریخ کـه حامل پیـامـی انسانی است» اشیـایی است: ردپای انسان، شامل آثار منقول وغیرمنقول، مادی و معنوی، با نمود فیزیکی وقابل ادراک با حواس، حامل ارزشـهای علمـی که واجدقدمت: امری نسبی، نمایـانگر تحول انسان، کل مسیر تاریخ را پوشش مـی‌دهد، حسی از تداوم را عرضه مـی‌کند وارائه گر ارزشـهای تاریخی است. و دارای پیـامـی انسانی است: کـه با تاریخ نوشتاری بدست نمـی‌آید ولی نشانگر بسیـاری حقایق تاریخی معتبر است، درون تماس مستقیم قابل دریـافت است، حسی از هویت را القا کرده و ارائه دهنده ارزشـهای عاطفی است.[5] 3- مفهوم خاص مـیراث فرهنگی (مـیراث فرهنگی معنوی) مـیراث فرهنگی معنوی بنیـادی‌ترین جنبه های حیـات اجتماعی و فکری ملت ها ،منشاء هویت‌ها، تنوع و خلاقیت است.فرایندی هست که باعث مـی‌شود مردم یک روستا، گروه یـا ملت، گرد هم جمع شده و اثر فرهنگی را خلق نمایند. این فرایند بعضاً مـهم تر از خود   شیء یـا رویداد است.[6] این نوع مـیراث غیرملموس و معنوی هست وشامل مجموعه مظاهری هست که اگر چه وجود خاصی ندارند اما جلوه های مادی آنـها قابل درک و در دسترس است. تفسیر یـافته‌های باستان شناسی، جلوه های معنوی این مـیراث با ارزش را درون اختیـار قرار مـی‌دهد، به منظور نمونـه مجسمـه سفالی ونوس کـه در دوره‌ای اززندگی مادر شاهی ساکنان فلات ایران اعتقاد بـه الهه باروری یکی از باورداشت های جمعیت ساکن را تشکیل مـی‌داد،مورد احترام بود وهمزمان درون چند نقطه از کشورمان مانند خوزستان و مناطقی ازآناتولی درون کاوش‌های علمـی بدست آمده است.[7] به این ترتیب: «رویـه ها ،معرف ها،دانش ها و مـهارت ها ،ابزار،اشیـاء ،آثار هنری و مکانـهایی کـه اجتماعات وافراد، آن را مـیراث معنوی خود تلقی مـی‌کنند، با اصول حقوق بشر پذیرفته شده درون جهان، یعنی برابری، تداوم، استمرار و احترام متقابل مـیان اجتماعات فرهنگی سازگاراست. بـه اجتماعات حس تداوم هویت مـی‌بخشد و اجتماعات نیز درپاسخ بـه شرایط محیطی، تاریخی و یـا زیست خود بطور مستمر آن را بازسازی مـی کنند.»[8] پیش نویس مقدماتی کنوانسیون حفظ مـیراث فرهنگی معنوی، ویژگیـها و مصادیق این نوع از مـیراث را بدین شرح عنوان مـی نماید:     مـیراث معنوی یک جریـان تاریخی هست که که تا دورة معاصر حیـات دارد و متحول و متکامل رو بـه آینده مـی‌رود. - بـه روش روایی وسنتی از نسلی بـه نسل دیگر منتقل مـی‌شود. - معیـارهای ارزشی مورد احترام جامعه خودرا بـه همراه دارد. - قانونمند و بهنجار است. - دارای مولفه‌های فرهنگی ومعنوی است. - موجب خلاقیتهای صوری و مادی مـی‌شود ( از گذشته که تا حال و آینده) بدین ترتیب مـیراث معنوی کـه گنجینـه زنده بشری بـه شمار مـی‌رود، بازتاب مجموعه‌ای از فرایندهای ذهنی هست که دریک جامعه ودر دوره‌های گوناگون تاریخی شکل مـی‌گیرد و با اصولی ثابت وقابل شناخت بـه خلاقیت‌های صوری و مادی منجر شده و پیوسته بازتابی از نیـازها و نیز پاسخ بـه آن نیـازها را درون خود دارا است.هنجارها وقانونمندی‌های این مجموعه پیوسته بگونـه‌ای ناخودآگاه، روایی وسنتی از نسلی بـه نسل دیگر منتقل و آموخته شده ومعیـارهای ارزشی آنـها همـیشـه مورد احترام جمعی قرار مـی‌گیرد. از این روی مصادیق مـیراث فرهنگی معنوی عبارتند از : - زبان : شامل گویش ها - دانش سنتی : شامل فناوری سنتی ( طب سنتی، معماری سنتی، نجوم سنتی و… ) - اساطیر : شامل باورداشت ها واعتقادات، تاریخ روایی، آیین ها و مراسم - فولکلور :شامل نمودهای روایی (قصه ها و ادبیـات روایی) ،نمودهای موسیقیـایی (موسیقی سنتی،ترانـه ها و آوازهای سنتی)،نمودهای حرکتی (حرکات موزون، نمایش سنتی و اشکال گوناگون نمایش‌های آیینی و…)[9] - نمودهای مادی (صنایع دستی: طرح ‌ها و نمادهای سنتی، مجسمـه سازی، سفال ونساجی ، فرش و … ) 4- تعریف مـیراث فرهنگی درون قوانین ایران: ماده 1 قانون راجع بـه حفظ آثار ملی مصوب 1309، درون بیـان مفهوم مـیراث فرهنگی از عنوان «آثار ملی» و به شرح ذیل یـاد نموده بود: «به کلیـه آثار صنعتی، ابنیـه واماکنی کـه تا پایـان دوره زندیـه درون مملکت ایران احداث شده اعم از منقول وغیرمنقول اطلاق مـی‌شود.» تعریف مذکور آثار ملی همچون بناهها،ساختمانـها یـا اشیـایی کـه از زمان قاجاریـه بـه بعد ساخته شده بود را شامل نمـی‌شد، لذا قانونگذار، تعریف آثار ملی را، با اجازه‌ای کـه عملاً بـه وزارت فرهنگ وهنر سابق داده بود، توسعه بخشید و تمامـی آثار غیر منقول کـه از نظر تاریخی یـا شؤون ملی واجد اهمـیت بودند، صرفنظر از تاریخ ایجاد و پیدایش، با تصویب شورای وزارتخانـه مزبور، جزء آثار ملی قلمداد شده و به ثبت رسیدند.[10] بالاخره با تصویب قانون اساسنامـه سازمان مـیراث فرهنگی کشور بـه تاریخ 28 تیر ماه 1367، قانونگذار ایران آخرین وجدیدترین تعریف قانونی را درون خصوص شناسائی مـیراث فرهنگی کشور ارائه نمود. ماده یک قانون[11] درون زمـینـه تعریف مـیراث فرهنگی مقرر مـی‌دارد: « مـیراث فرهنگی شامل آثار باقیمانده از گذشتگان هست که نشانگر حرکت انسان درون طول تاریخ مـی‌باشد و با شناسائی آن زمـینـه شناخت هویت و خط حرکت فرهنگی اومـیسر مـی‌گردد و از این طریق زمـینـه‌های عبرت به منظور انسان فراهم مـی‌آید..» در مقام بررسی اجمالی این تعریف، حتما بگویم کـه این تعریف بسیـار کلی و عام از مـیراث فرهنگی هست که خالی ازابهام نمـی باشد. چرا کـه معلوم نیست مثلا قید «آثار» درون این تعریف شامل چه اموالی مـی‌گردد؟ آیـا ابنیـه و اماکن و مصنوعات صنعتی را درون بر مـی‌گیرد؟آیـا شامل هردواموال منقول و غیرمنقول مـی‌گردد؟ همچنین قید « باقیمانده از گذشتگان » نیز ابهام برانگیز است، زیرا قید مزبور مدت زمان معینی را تعیین نمـی‌نماید فلذا تعریف فوق شامل آثار افرادی کـه به تازگی از دنیـا رفته‌اند، مـی‌گردد درون حالیکه اساساً نباید چنین باشد. همچنین ابهام عبارت «…که نشانگر حرکت انسان درون طول تاریخ مـی‌باشد و با شناسائی آن زمـینـه شناخت هویت وخط حرکت فرهنگی اومـیسر مـی‌گردد و از این طریق زمـینـه‌های عبرت به منظور انسان فراهم مـی‌آید.» ، نیز قابل توجه مـی‌باشد. فلذا، جهت رفع این نقیصه پیشنـهاد مـی‌گردد جهت تعیین چه اینکه اموالی جزو مـیراث فرهنگی محسوب مـی‌گردند، با توجه بـه آنچه درون قسمتهای قبلی درون خصوص تعریف قانونی اشیـاء عتیقه و مـیراث فرهنگی بیـان و مطرح گردید، همچنین با استفاده از نظریـات کارشناسان رسمـی و تجارب سازمان مـیراث فرهنگی، نسبت بـه حل مشکل اقدام گردد. [12] 5- تعریف مـیراث فرهنگی درون کنوانسیون‌های بین المللی: الف )‌تعریف اموال فرهنگی درون قرارداد حمایت از اموال فرهنگی هنگام جنگ: در این قرارداد اموال زیر قطع نظر از منشاء ومالک آنـها اموال فرهنگی محسوب مـی‌گردد: 1- اموال منقول وغیرمنقول کـه برای فرهنگ ملل دارای اهمـیت زیـادی مـی‌باشد از قبیل آثار معماری- هنری یـا تاریخی- مذهبی یـا غیرمذهبی- مناظر باستانی مجموع ساختمان‌هائی کـه از این حیث دارای ارزش تاریخی یـا هنری مـی‌باشد. آثار هنری و نسخ خطی و کتب وسایر اشیـاء کـه دارای ارزش هنری- تاریخی یـا باستان شناسی باشد و همچنین مجموعه‌های علمـی و مجموعه‌های مـهم کتب و اسناد ونمونـه های تقلیدی اموال مذکور درون فوق. کتابنامـه الف) منابع فارسی: 1) کتب 1- قرآن مجید 2- بندرریگی، محمد،فرهنگ لغت عربی بـه فارسی،تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ دوم،1382 3- بوزیـه، لوکوز، چهارمـین کنگره بین‌المللی معماری مدرن، ترجمـه محمد منصور فلامکی، انتشارات دانشگاه تهران، خرداد 1355. 4- پازوکی، ناصر، اهمـیت مطالعه تاریخ و آثار و احوال گذشتگان از دیدگاه اسلام، آموزش مـیراث فرهنگی، چاپ اول، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، 1376. 5- پرز دکوئه‌یـار، خاویر، تنوع خلاق ما، انتشارات یونسکو، 1998. 6- توحیدی فائق، تعریف فرهنگ و تمدن و مـیراث فرهنگی، تهران، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، چاپ اول، 1376. 7- جعفری لنگرودی، محمدجعفر، فلسفه فرهنگ و هنر، تهران، انتشارات گنج دانش، تابستان 1370. 8- حجت،مـهدی، مـیراث فرهنگی درون ایران (سیـاست‌ها به منظور کشور اسلامـی)، تهران،انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، چاپ اول، 1380 9- حییم،سلیمان، فرهنگ بزرگ انگلیسی بـه فارسی، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ دوازدهم،1378 10- ضیـایی بیگدلی، محمد رضا، حقوق جنگ، تهران، انتشارات دانشگاه علامـه طباطبائی ، چاپ اول، 1376. 11- عمـید، حسن، فرهنگ فارسی عمـید، جلد اول ، تهران، انتشارات سپهر ، چاپ سیزدهم، 1377. 12- مدنی، سید جلال‌الدین، حقوق اساسی و نـهادهای اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، تهران انتشارات علامـه طباطبائی، چاپ چهارم، 1375. 13- مصفا، نسرین و دیگران، راهنمای سازمان مـیراث فرهنگی ملل متحد، جلد دوم، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، 1374. 14- منصور زاده، یوسف، پیدایش حیـات و فرهنگ، تهران، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، چاپ اول، 1376. 15- ، سید احمد، جنگ تحمـیلی و مـیراث فرهنگی، تهران، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، 1370. 16- موسی، سید محمود، تاریخچه مطالعات و شناخت مـیراث فرهنگی درون ایران، تهران، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور ، چاپ اول، 1376. 17- نوربها، رضا، نگاهی بـه قانون مجازات اسلامـی، تهران، نشر مـیزان، چاپ اول، 1370. 18- نیرنوری، عبدالمجید، سهم ارزشمند ایرانیـان درون تمدن جهان، تهران، انجمن مفاخر فرهنگی، چاپ اول، 1375. 2) قوانین و مقررات 1- قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1358 با اصلاحیـه 1368. 2- قانون اساسی چین مصوب 1982. 3- قانون اساسی سوریـه . 4- قانون اساسی کانادا مصوب 1982. 5- قانون اساسی کره جنوبی. 6- قانون اجازه قبول عضویت قطعی ایران بـه سازمان تربیتی 7 علمـی و فرهنگی ملل متحد مصوب 1327. 7- قانون اخذ بیت ریـال عوارض از هر تن سیمان بـه نفع انجمن آثار ملی مصوب 1346. 8- قانون اراضی شـهری مصوب 1366. 9- قانون اساسنامـه سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1367. 10- قانون استفاده مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی از معافیت‌های گمرکی مصوب 1350. 11- قانون اصلاح بند «ج» لایحه قانونی راجع بـه کاخ‌ها نیـاوران و سعدآباد و نحوه ارزیـابی و نگهداری اموال مربوطه و الحاق 4 تبصره بـه آن مصوب 1360. 12- قانون الحاق ایران بـه پروتکل دوم کنوانسیون 1945 لاهه درون خصوص حمایت ازاموال فرهنگی درون صورت بروز مخاصمـه مسلحانـه مصوب 1380. 13- قانون الحاق ایران بـه کنوانسوین اتخاذ تدابیر لازم به منظور ممنوع و جلوگیری از ورود، صدور و انتقال مالکیت غیر قانونی اموال فرهنگی مصوب 1353. 14- قانون الحاق ایران بـه کنوانسیون حمایت از اموال فرهنگی بـه هنگام جنگ مصوب 1337. 15- قانون الحاق ایران بـه کنوانسیون حمایت از مـیراث فرهنگی و طبیعی جهان مصوب 1353. 16- قانون الحاق دولت جمـهوری اسلامـی ایران بـه کنوانسیون بین‌المللی کمک‌های متقابل اداری بـه منظور پیشگیری، تجسس و جلوگیری از تخلفات گمرکی و پیوست شماره 11 آن مصوب 1376. 17- قانون الحاق یک تبصره بـه عنوان تبصره 2 بـه قانون الزام تخلیـه ساختمان‌های وزارتخانـه‌های فرهنگ و آموزش عالی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مؤسسات وابسته و دانشگاه‌ها کـه در اختیـار سایر وزارتخانـه و ارگان ‌ها مـی‌باشد مصوب 1376. 18- قانون برنامـه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1368. 19- قانون برنامـه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1379. 20- قانون برنامـه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1383. 21- قانون برنامـه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1373. 22- قانون بودجه کل کشور مصوب 1380. 23- قانون تأسیس سازمان جمع‌آوری و فروش اموال تملیکی و اساسنامـه آن مصوب 1370. 24- قانون تأسیس شورایعالی شـهرسازی و معماری ایران مصوب 1351. 25- قانون تشکیل هیأت‌های امنا دانشگاه‌هها و مؤسسات آموزش علمـی و پژوهشی مصوب 1367. 26- قانون تشکیل دادگاه‌های عمومـی و انقلاب مصوب 1357. 27- قانون تشکیل سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1364. 28- قانون ثبت آثار ملی مصوب 1352. 29- قانون خرید اراضی و ابنیـه و تأسیسات به منظور حفظ آثار تاریخی مصوب 1347. 30- قانون راجع بـه جلوگیری از انجام اعمال حفاری‌های غیر مجاز مصوب 1358. 31- قانون راجع بـه حفظ آثار ملی مصوب 1309. 32- قانون راجع بـه کاخ‌های نیـاوران و سعد‌آباد و نحوه ارزیـابی و نگهداری اموال مربوطه مصوب 1359. 33- قانون شـهرداری مصوب 1334. 34- قانون مالیـات‌های مستقیم مصوب 1366. 35- قانون مجازات اخلال‌گران درون نظام اقتصادی کشور مصوب 1369. 36- قانون مجازات اسلامـی مصوب 1370. 37- قانون مدنی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1307. 38- قانون معافیت ابنیـه و اماکنی کـه در زمره آثار ملی بـه ثبت رسیده‌اند از پرداخت عوارض شـهرداری مصوب 1371. 39- قانون معافیت ادارات دولتی ار پرداخت حق‌الثبت و نیم عشر اجرایی مصوب 1334. 40- قانون معافیت گمرکی کالاهای دانشگاه‌های کشور مصوب 1344. 41- قانون نحوه خرید و تملک اراضی و املاک به منظور اجرای برنامـه‌های عمومـی، عمرانی و نظامـی دولت مصوب 01358. 42- قانون نوسازی و عمران شـهری مصوب 1347. 43- آیین‌نامـه اجرایی بند 9 ماده 3 قانون اساسنامـه سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1369. 44- آیین‌نامـه اجرایی قانون ثبت املاک و اسناد کشور مصوب 1317. 45- آیین‌نامـه اجرایی قانون خرید اراضی و ابنیـه و تأسیسات به منظور حفظ آثار تاریخی مصوب 1351. 46- آیین‌نامـه اجرایی قانون راجع بـه حفظ آثار ملی مصوب 1311. 47- آیین‌نامـه اجرایی قانون زمـین شـهری مصوب 1367. 48- آیین‌نامـه داخلی هیأت امنا پژوهشگاه سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1375. 49- آیین‌نامـه نحوه انتخاب و بر کناری و شرایط و حدود و اختیـارات و وظایف امـین یـا هیأت امنا اماکن مذهبی و موقوفات مصوب 1365. 9- اساسنامـه انجمن‌های مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1373. 50- اساسنامـه پژوهشگاه سازمان مـیراث فرهنگی کشور مصوب 1375. 51- اساسنامـه مرکز آموزش عالی مـیراث فرهنگی مصوب 1369. 52- مصوبه شورایعالی اداری درون خصوص انتقال سازمان مـیراث فرهنگی بـه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی مصوب 1372. 53- مصوبه هیأت وزیران درباره ممنوعیت صدور هر گونـه اشیـاء عتیقه و هنری و زر و سیم مصوب 1358. 10- آیین‌نامـه اجرایی بند «ج» ماده 166 قانون برنامـه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمـهوری اسلامـی ایران مصوب 1380. 3) مقالات 1- بحرالعلومـی، فرانک‌و دیگران، «موزه‌هادر منطقه‌های زلزله‌خیر» ، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 21، بهار و تابستان 1378. 2- پوربابایی، فرحناز، «نگهداری و حفظ مـیراث فرهنگی»، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 22، زمستان 1378. 3- جوهری، محمدرضا، «ایکوم و اجلاس هجدهم آن درون ملبورن استرالیـا»، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 22. زمستان 1378. 4- جی اوکیف، پاتریک، «سیـاست‌ها و خط‌مشی‌های موز‌ها درون خرید و تصاحب اشیـاء فرهنگی و تاریخی و نقش کنوانسیون 1970 یونسکو درون تبیین آنـها»، ترجمـه مصطفی رضا زادگان، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 21، بهار و تابستان 1378. 5- چراغچی، سوسن، «منشورهای بین‌المللی درون حفاظت از مـیراث فرهنگی»، فصلنامـه علمـی، فنی و هنری اثر، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، شماره 32-31، 1379. 6- حقانی، مـهری، «مـیراث فرهنگی زیر غبار فراموشی»، روزنامـه ایران، سال هفتم، شماره 1863، چهارشنبه 3/5/1380. 7- شریفی نارانی، عباس، «استرداد اموال فرهنگی ایران»،فصلنامـه مـیراث فرهنگی، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، سال دوم، شماره 4-3، پائیز 1370. 8- صمدی، یونس، «نگاهی بـه کنوانسیون 1954 درون مورد حفاظت از مـیراث فرهنگی درون زمان جنگ» فصلنامـه علمـی، فنی و هنری اثر، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، شماره 30-29، 1377. 9- کریمـی، اصغر، «تلاش به منظور احیـاء کمـیته ملی ایکوموس ایران»، فصلنامـه علمـی، فنی و هنری اثر، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی، شماره 32-31 ، 1379. 10- ملکی تبار، مجید، «نقش موزه‌ها درون توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی»، فصلنامـه‌موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 22 ، زمستان 1378. 11- نوربها، رضا، «بررسی قرارداد حمایت از اموال فرهنگی، مجله حقوقی»، انتشارات دفتر خدمات حقوقی جمـهوری اسلامـی ایران، شماره 16 و 17، 1380. 12- وحدتی، مـهرداد، «موافقت نامـه مـیراث جهانی»، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگ کشور، شماره 21، بهار و تابستان 1378. 13- یوکیلتو، یوکا، «استانداردها، اصول و منشورهای بین‌المللی حفاظت»، ترجمـه سوسن چراغچی، فصلنامـه موزه‌ها، انتشارات سازمان مـیراث فرهنگی کشور، شماره 21 ، بهار و تابستان 1378. 4) رسالات 1- زحمتکش لاشیدانی، مجید، حفاظت از مـیراث فرهنگی و حقوق بین‌المللی، رساله کارشناسی ارشد، مجتمع آموزش عالی قم، سال تحصیلی 81. 2- شکرامرجی، ایوب، حمایت کیفری از مـیراث فرهنگی درون حقوق ایران، رساله کارشناسی ارشد، مجتمع آموزش عالی قم، سال تحصیلی 79. 3- عبدالله کرمـی، هاشم، بررسی بزه قاچاق اشیـاء عتیقه درون قوانین و مقررات ایران، رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، سال تحصیلی 73. 4- کامـیار، غلامرضا، حمایت کیفری از آثار مذهبی، ملی و تاریخی، رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه شـهید بهشتی، سال تحصیلی 74.   تعداد صفحات:186 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی

    جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۵۸ ب.ظ

    دانلود پایـان نامـه ارشد حقوق عوامل رفع مسئولیت کیفری درون فقه و حقوق جزاء      فهرست مطالب عنوان صفحه 1- پیشگفتار 1 2- مقدمـه 2 3- فصل اول- مفاهیم مسئولیت 4 مفاهیم مسئولیت) الف- مفهوم لغوی مسئولیت 5 ب- مفهوم کلی مسئولیت 6 ج- مسئولیت درون قرآن کریم 7 د- مسئولیت اخلاقی 9 هـ- مسئولیت اجتماعی 10 جنبه های فردی و اجتماعی مسئولیت درون فقه 10 الف- جنبه فردی مسئولیت 10 ب- جنبه های اجتماعی مسئولیت درون فقه 12 4- فصل دوم- مفاهیم مسئولیت کیفری 15 مفاهیم مسئولیت کیفری 16 مسئولیت واقعی و انتزاعی 17 مقایسه مسئولیت با تکلیف 19 تفاوت مـیان مسئولیت و مجرمـیت 20 5- فصل سوم- سابقه تاریخی مسئولیت 21 سابقه تاریخی مسئولیت 22 الف- سابقه مسئولیت درون قدیم الایـام 24 بند اول- مختصات مسئولیت درون قدیم الایـام 25 1- ویژگی جمعی بودن مسئولیت 25 2- تسری مسئولیت بـه اجساد و حیوانات 27 3- موضوعی بودن مسئولیت 31 - درون ایران باستان 31 - درون روم باستان 33 - درون یونان باستان 33 ب- مسئولیت کیفری درون دوران معاصر 33 6- فصل چهارم) مسئولیت کیفری درون اسلام 36 مسئولیت کیفری درون اسلام 37 الف- تعریف و خصوصیـات مسئولیت کیفری درون اسلام 38 ب- اصول حاکم بر مسئولیت کیفری درون اسلام 40 بنداول- شخصی بودن مسئولیت کیفری 40 بند دوم- برقراری شرایط عمومـی مسئولیت 42 بند سوم- اصل تساوی درون مجازاتها 43 بند چهارم- اصل قانونی بودن مجازاتها 44 7- فصل پنجم) مسئولیت کیفری درون مقررات جزایی ایران 47 مسئولیت کیفری درون مقررات جزایی ایران 46 الف- درون قانون مجازات عمومـی مصوب 1304 46 ب- درون قانون اقدامات تامـینی مصوب 1339 47 ج- درون قانون مجازات عمومـی اسلامـی 1352 48 د- مجازات اسلامـی مصوب 1307 48 8- فصل ششم) حدود و قلمرو مسئولیت کیفری 50 حدود و قلمرو مسئولیت کیفری 51 بخش اول- اهلیت و انواع آن درون حقوق جزا 51 الف- اهلیت جنایی 51 ب- اهلیت مادی یـا واقعی 52 ج- اهلیت جزائی 53 مقایسه اهلیت جزایی با اهلیت جنایی 54 اهلیت جزایی و مسئولیت کیفری 54 بخش دوم- تقصیر و مسئولیت کیفری 55 قلمرو تقصیر درون حقوق جزا 57 الف- تقصیر درون قلمرو وسیع 57 بند اول- ادراک و اختیـار، توأماً شرط اعتبار اراده 60 بند دوم- اختیـار، شرط منحصر اعتبار اراده 60 ب- تقصیر درون قلمرو محدود 61 ج- نقد و بررسی، ارزیـابی نظریـات 62 بخش سوم- اسناد و مسئولیت کیفری 63 انواع اسناددر حقوق جزا 63 الف- اسناد یـا انتساب مادی 63 ب- اسناد یـا انتساب معنوی 64 اسناد مادی و مسئولیت کیفری 65 اسناد معنوی و مسئولیت کیفری 66 9- فصل هفتم) ارکان اهلیت جزائی 67 ارکان و اهلیت جزایی 68 رکن اول- ادراک 68 الف- مفهوم ادراک و تمـییز 70 ب- نقش ادراک درون مسئولیت کیفری 72 ج- عقل درون مفهوم ادراک 73 د- عقل درون مقررات جزائی ایران 75 هـ - عقل درون حقوق جزائی اسلام 76 رکن دوم- اختیـار 78 مفاهیم و کاربردهای اختیـار 78 الف- اختیـار درون لغت 78 ب- اختیـار درون مفهوم فلسفی 79 بند اول- عنصر قدرت 80 بند دوم- عنصر اراده 80 ج- اختیـار درون مفهوم حقوقی 81 بند اول- مفهوم نقش اراده 81 1- نقش اراده درون رکن مادی جرم 82 2- نقش اراده درون رکن روانی جرم 83 بند دوم- مفاهیم گوناگون اختیـار درون حقوق 83 1- اختیـارات درون لغت 84 2- اختیـار درون تکالیف و جزائیـات 84 رکن سوم- علم بـه قانون 85 الف- مفهوم قانون 85 بند اول- نص جزایی 86 بند دوم- عدم مشروعیت جزایی 86 ب- نقش علم بـه قانون 87 بند اول- علم بـه قانون، عنصر سازنده سوء نیت جزایی 88 بند دوم- علم بـه قانون جزا، شرط شمول قانون 88 بند سوم- علم بـه قانون، شرط ثبوت مسئولیت کیفری 88 بند چهارم- علم بـه قانون، شرط تحمل مجازات 89 10- فصل هشتم) صغر(کودکی) درون مسئولیت کیفری 90 عوامل رافع مسئولیت کیفری 91 علل عدم مسئولیت کیفری 92 الف- علل توجیـه کننده جرم یـا علل مشروعیت 92 ب- عوامل رافع مسئولیت کیفری 92 ج- علل معافیت از مجازات یـا معاذیر قانونی 93 طبقه بندی عوامل رافع مسئولیت جزایی و وجوه افتراق آن با سایر علل 93 الف- طبقه بندی عوامل رافع مسئولیت کیفری 93 بند اول- عوامل تام رافع مسئولیت جزایی 93 بند دوم- عوامل نسبی رافع مسئولیت جزایی 93 ب- وجوه افتراق با سایر علل عدم مسئولیت 94 بند اول- فرق عوامل رافع مسئولیت جزائی از علل مشروعیت 94 بند دوم- تفاوت مـیان علل عدم انتساب با معاذیر معاف کننده یـا تخفیف دهنده مجازات 94 بند سوم- فرق بین عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری و معافیت از مجازات 96 تأثیر عوامل عینی رافع مسئولیت نسبت بـه سایر شرکت کنندگان 97 تأثیر عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری و مسئله مسئولیت مدنی 97 خصوصیـات ضمنی قانون و عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری 99 مقررات قانون ایران و خصوصیـات ضمنی عوامل رافع مسئولیت کیفری 100 مجرم درون برخورد با علل رافع مسئولیت 101 11- فصل نـهم) جنون 102 کودکی و مسئولیت کیفری 103 تاریخچه ی مسئولیت کیفری اطفال 103 طفل کیست؟ 104 مفهوم بلوغ 108 الف- مفهوم علمـی بلوغ 108 ب- معیـار بلوغ درون قفسه 110 بند اول- معیـار بلوغ درون کتاب 110 بند دوم- معیـار بلوغ درون سنت 111 بند سوم- سخنان فقها درون مورد علایم و سن بلوغ 111 اهمـیت جرایم اطفال 113 مسئولیت جزایی اطفال 114 مسئولیت جزایی اطفال درون مراحل مختلف طفولیت و امتیـازات هر دوره 115 الف- مسئولیت جزایی اطفال غیرممـیز 116 ب- مسئولیت جزایی اطفال ممـیز 117 ج- مسئولیت جزائی اطفال درون مرحله بلوغ 120 مسئولیت جزایی اطفال درون قوانین ایران 121 الف- قانون مجازات عمومـی ایران مصوبات 1304 121 ب- قانون مجازات عمومـی مصوب 1352 122 ج- قانون مجازات اسلامـی مصوب 1361 123 مسئولیت اجزایی اطفال درون اسلام 125 الف- بلوغ 125 ب- ادراک یـا تمـیز 126 بند اول- حقوقی 127 بند دوم- جزائیـات 128 سن تمـییز درون حقوق جزای اسلام 129 الف- سن عدم مسئولیت جزایی 130 ب- سن مسئولیت جزایی نسبی 130 ج- سن مسئولیت جزایی کامل 131 12- فصل دهم) جنون 133 جنـون 133 سابقه تاریخی عدم مسئولیت جزایی مجائین 133 جنون از مسایل موضوعی هست 135 تعریف جنون 136 انواع جنون 137 اول- اختلالات سیستم عصبی 138 دوم- جنون اخلاق 140 سوم- دیوانگی ناشی از مصرف بی رویـه ات الکلی و مواد مخدر 140 ارزیـابی یـا نحوه احراز جنون 146 الف- کارشناس روانی 146 ب- همکاری کارشناس و قاضی 147 جنون درون قوانین سابق جزایی ایران 148 جنون درون قانون مجازات اسلامـی 149 ضوابط قانونی حاکم بر مفاهیم جنون 150 آثار جنون 152 لزوم احراز جنون درون حال ارتکاب جرم 155 الف- تقارن جنون یـا جرم 155 ب- تلازم جنون یـا جرم 157 ج- جنون کامل 157 تأدیب مجنون 158 تشریفات اداری نگاهداری مجنون 158 مسئولیت مدنی مجنون 159 13- فصل یـازدهم) جبر و اشتباه 160 بخش اول- مفاهیم اجبار 161 الف- تعریف اجبار 161 ب- اجبار و اختیـار 161 ج- اجبار و اکراه 164 د- خلاصه تفاوت های اجبار با اکراه و جنون واضطرار 167 بند اول- تفاوت اجبار و اکراه 167 بند دوم- تفاوت اجبار و جنون 167 بند سوم- تفاوت اجبار و اضطرار 167 بخش دوم- انواع مختلف اجبار 168 الف- اجبار مادی 168 بند اول- علل اجبار مادی 168 بند دوم- شرائط اجبار مادی 168 اجبار مادی با منشأ درونی 173 ب- اجبار معنوی 174 بند اول- اجبار معنوی خارجی 174 شرایط اجبار معنوی خارجی 174 بند دوم- اجبار معنوی داخلی 177 نقش انگیزه شرافتمندانـه درون مسئولیت کیفری 177 نقش تحریک درون مسئولیت کیفری 178 تحقیق اجبار درون جرائم قابل تعزیر 179 بخش سوم- بررسی اجبار درون قوانین جزایی ایران 179 الف- قانون مجازات عمومـی 179 ب- اجبار درون قانون مجازات اسلامـی 179 ضوابط قانونی حاکم بر اجبار 181 الف- اکراه درون قتل 181 ب- جرم حتما از مجازات های تعزیری باشد 182 ج- اجبار درون غیر مورد تعزیرات 182 شرایط اجبار رافع مسئولیت جزایی 182 مسئولیت مدنی درون زمـینـه اجبار 182 14- فصل دوازدهم- جهل و اشتباه 183 بخش اول- مفاهیم جهل 184 تعریف اشتباه 184 مقایسه مفهوم جهل و اشتباه و موارد مشابه آن 185 الف- جهل 185 ب- اشتباه 186 ج- غلط 187 د- خطا 188 هـ - سهو 188 و- غفلت 189 ز- نسیـان 189 تفاوت مـیان جهل و نسیـان 190 جایگاه اشتباه درون حقوق جزا 192 الف- اشتباه درون قانون 192 ب- اشتباه درون عمل 194 بخش دوم- انواع جهل درون اعمال حقوق عرفی 195 الف- جهل مرکب 195 ب- جهل بسیط (شبهه) 197 بخش سوم- انواع جهل و جایگاه آن درون فقه شیعه 203 الف- جهل و شبهه حکمـیه 204 ب- جهل و شبهه موضوعیـه 204 ج- جهل تقصیری 206 د- جهل قصوری 206 بخش چهارم- جایگاه جهل درون حقوق اسلامـی 207 الف- جایگاه درون جرائم مستوجب حد 207 ب- جایگاه جهل و شبه درون جرایم مستوجب قصاص و دیـات 210 ج- جایگاه جهل، شبهه درون جرائم مستلزم تعزیرات 214 بخش پنجم- قلمرو تأثیر جهل بر مسئولیت کیفری درون حقوق جزای عرفی 217 الف- تأثیر جهل حکمـی بر مسئولیت کیفری 217 ب- تأثیر جهل موضوعی بر مسئولیت کیفری 218 بخش ششم- قلمرو تأثیر جهل بر مسئولیت کیفری درون حقوق اسلامـی 218 الف- ادله و مستندات تأثیر جاهل بر مسئولیت کیفری 218 بند اول- ادله برائت 219 بند دوم- قاعده درأ 220 بند سوم- روایـات وارده درون مورد معذور بودن جاهل 221 ب- ادله و مستندات عدم تأثیر جهل بر مسئولیت کیفری 225 بند اول- قاعده اشتراک احکام مـیان عامل و جاهل 226 بند دوم- قاعده وجوب تعلم احکام 227 بند سوم- فرض عالم بودن افراد بـه احکام اسلامـی 227 ج- اَلجَمعْ مَهما اَمکَن اُولی مِنَ الطَّرح(جمع عرفی مـیان ادله بهتر از رد آنـهاست)228 بخش هفتم- قلمرو تأثیر جهل بر مسئولیت کیفری درون قوانین و مقررات جزایی ایران 232 الف- تأثیر جهل بر مسئولیت کیفری درون جرائم مستوجب حد 232 1- جرم زنان 233 2- حد مسکر 234 3- جرم سرقت 235 ب- تأثیر جهل بر مسئولیت کیفری درون جرائم مستوجب قصاص 236 بند اول- اشتباه درون هدف (اشتباه درون شخص طرف) 238 بند دوم- اشتباه درون هویت مجنی علیـه (اشتباه درون شخصیت) 240 ج- تأثیر جهل بر مسئولیت کیفری درون جرائم مستوجب دیـه 241 بند اول- جهل حکمـی 243 بند دوم- جهل موضوعی 244 خلاصه بحث 247 فهرست منابع و مآخذ فصل اول مفاهیم مسئولیت الف) مفهوم لغوی مسئولیت در کتاب های فرهنگ لغات زبانـهای مختلف مسئولیت بـه معنی قابل باز خواست بودن انسان آمده و غالباً بـه مفهوم تکلیف و وظیفه و آنچه کـه انسان عهده دار آن باشد تعریف شده هست چنان کـه در فرهنگ جامع نوین عربی بـه فارسی، مسئولیت بـه معنی قابل بازخواست و مسئول بـه معنی قابل جواب آمده است. در المنجد1مسئولیت از سئل و به معنی آنچه کـه مورد سؤال قرار مـی گیرد یعنی: (ما یسئل) تعریف شده است. در فرهنگ فارسی معین ، مسئول بـه معنی ، چیزی خواهش شدهی کـه فرضیـه ای بر ذمـه دارد کـه اگر عمل نکند از او باز خواست شود و مسئولیت بـه معنی مسئول بودن و موظف بودن بـه انجام دادن
    امری است2. در مفردات راغب درون تعریف مسئولیت آمده هست سؤال بـه معنی خواهش و در خواست و پرسش است. چنان کـه گفته شود (سالت عن حاله) از حالش پرسید و یـا (سالت بکذا) او چنین پرسید یَسئولُنَکَ عَنِ الاَفعال درون مورد افعال از تو مـی پرسند و مسئول بـه معنی قابل بازخواست ذکر شده هست . در فرهنگ فارسی عمـید ، مسئولیت عبارت هست از آنچه انسان عهده دار و مسئول آن باشد و مسئول بـه معنی پرسیده شده و خواسته شده آمده است3. بنابر آنچه درون ترمـینولوژی حقوق آمده هست مسئولیت عبارت هست از تعهد قانونی شخص ، بر رفع ضرری کـه به دیگری وارد کرده است4. از نظر فرهنگ فارسی نفیسی مسئولی هست که از وی سوال کنند و در خواست نمایند5. بـه هرحال بررسی معانی لغوی و اصطلاحی مسئولیت ملازمـه این کلمـه را با تعهد و تکلیف، آشکار مـی سازد ولی این معنی بـه تنـهایی نمـی تواند مفاهیم گوناگون و ابعاد مختلف و مصطلح مسئولیت را بازگو کند. برای درک مفهوم واقعی مسئولیت از جهات گوناگون ناگذیر حتما علاوه بر وجود تعهد و تکلیفی کـه از طرف مقام صلاحیت دار ، وضع و برقرار مـی گردد ، عوامل و شریط لازم دیگری را هم درون نظر گرفت. درون این باره لازم هست که: اولاً:مشروعیت مقام یـا مقامات صلاحیت داری کـه حق وضع هرگونـه قاعده یـا تکلیفی را دارند مورد تأیید شخص مسئول و موظف قرار گیرد. ثانیـاً:شخصی کـه دارای اهلیت قانونی هست از وجود وظیفه و یـا قوانین موضوعه ، مطلع و آگاه گردد و توانایی انجام عمل و یـا ترک آن را داشته باشد بـه این ترتیب ابعاد مختلف مفهوم مسئولیت و ماهیت آن با جمع شدن عوامل سه گانـه زیر فراهم خواهد شد . 1- آگاهی و اطلاع شخص ، از قائده و یـا تکلیف و توانایی انجام ویـا ترک آن . 2- وجود او امر ونواهی قانونی 3- مشروعیت مقام واضع قائده ویـا تکلیف اینک ارتباط منطقی بین عوامل یـاد شده راتحت عنوان کلی مسئولیت مورد تجزیـه و تحلیل
    قرار دهیم. ب) مفهوم کلی مسئولیت برای اینکه مفهوم کلی مسئولیت از نظر کلی مصداق پیدا کند وجود دو دست از عوامل و شرایط ضرورت دارد. دسته اول ، عوامل ابتدایی یـا مقدمات مسئولیت ، دسته دوم شرایط مسئولیت کـه به ترتیب بـه بررسی آنـها مـی پردازیم. عوامل مسئولیت 1- وجود انسان مکلف و آگاهی کـه اهلیت لازم به منظور انجام یـا خوداری از انجام ممنوعیت های قانونی را داشته باشد. 2- وجود آمر یـا مقامات صلاحیت داری کـه حق وضع هر قاعده و یـا قانون و یـا تکلیفی را دارا باشند. 3- وجود قواعد و مقررات مشروع قانونی و یـا اجتماعی کـه مطابق آن وظایف و تکالیف
    اطاعت کنندگان از قانون بـه خوبی مشخص و معلوم شده باشد با توجه بـه این مقدمات حال اگر از بین عوامل سه گانـه فوق الذکر وجود عامل و همچنین وجود قواعد و مقررات قانونی را بـه طور ثابت درون نظر بگیریم و در ارتباط با تعیین نقش سومـین عامل درون مراتب مذکور هرگاه انسانی مرتکب انجام یـا ترک یکی از ممنوعیت های قانونی گردد موضوع مسئول شناختن او مطرح خواهد شد و این همان مطلبی هست که ما درون صدد بررسی آن هستیم. ناگفته نماند کـه حصول هر یک از مراتب و عوامل ابتدایی سه گا نـه بالا نیـازمند فراهم شدن مراتب یـا مقدمات خاص دیگری هست که این مختصر تاب تفضیل همـه آنـها را ندارد ولی به منظور نمونـه تنـها بـه مشروعیت «وجود آمر صلاحیت دار» اشاره مـیکنیم یعنی به منظور این کـه معلوم شود آیـا آمر صلاحیت توانایی و مشروعیت قانونی لازم را به منظور وضع قوانین و تکالیف مورد نظر داشته و یـا اینکه بـه ناحق بـه وضع چنین مقرراتی پرداخته هست فرض کنیم درون یک موسسه ای مطابق اساسنامـه مصوبه و شرح وظایف و روش جاری مدیر کل حق و صلاحیت دارد کـه برای بهبود وضع و اداره امور آن موسسه درون مواقع مقتضی دستوراتی صادر کنند و به موقع بـه اجرا بگذارد مثلا از اعضاء و کارمندان موسسه بخواهد به منظور انجام کارهای عقب مانده بـه صورت یک ماه هر روز یک ساعت زودتر درون محل کار حاضر شوند. صدور چنین دستورالعملی از ناحیـه مدیر کل آن موسسه بـه عنوان آمری قانونی و صلاحیت دارهرگاه درون چارچوب ضوابط و اختیـارات برقرار گردیده باشد علی القاعد حتما او را عاملی صلاحیت دار ، به منظور اتخاذ وضع چنین دستورالعملی بدانیم درون نتیجه هرگاه عضوی از اعضای موسسه بعد از اطلاع از وجود چنین دستوری اگر از انجام آن سر پیچی کند مسئول شناخته مـی شود. نکته اساسی دیگری کـه در این گفتار دارای اهمـیت فوق العاده ای هست آن هست که هر قاعده و قانون و یـا تکلیفی کـه از آن ناحیـه آمر و یـا مقامات صلاحیت دار وضع و برقرار مـی گردد حتما حتما به خاطر نوعی مصلحت و فایده و یـا به منظور دفع مفسده و جلوگیری از ضرر و زیـان فردی و یـا اجتماعی باشد. ج) مسئولیت درون قرآن کریم در قرآن کریم، راجع بـه مسئولیت و مشتقات آن آیـات فراوانی وارد شده هست به طور کلی شأن نزول، مفاهیم و موارد استعمال مسئولیت را درون بعضی از این آیـات مـی توان بـه ترتیب زیر مورد مطالعه
    قرار داد. اثر وضعی اعمال و رفتار آدمـی از جمله درون آیـه سوره مدثر و آ یـه 21 سوره طور و آیـه 7 سوره اسراء و 202 سوره بقره آمده هست کل نفس بمابت رهینـه. کل امری بماب رهین ، هردرگرد اعمال و دستاورد خویش است.ان احسنتم احسنتم لا نفسکم و اساتم فلها. اُولائِکَ لَهُم نَصیب مما کَسَبوا وا... سَریعُ الحِساب. درون منطق قران افعال ارادی انسان معیـار سنجش مسئولیت قرار خواهد گرفت و هر نوع اعمال و رفتار انسان با حسابگری دقیق محاسبه مـی شود و هر عملی دارای عالعملی متناسب هست و بـه همـین جهت درون روز قیـامت هر انسانی درون مقابل آنچه کـه به دو دست خویش بـه انجام رسانیده هست جوابگو خواهد بود. - پرسش از ماهیت پدیده ها ازجمله خداوند درون آیـه اول سوره شریفه انفال مـی فرمایید: یسئلونک عن لانفال ، ای محمد درون مورد انفال و حکم غنائم بدست آمده از کفار از شما مـی پرسند . - مورد بازخواست قرار گرفتن از جمله درون آیـه 56 و93 سوره نحل وآیـه 24 سوره صافات و آیـه 23 انبیـاء آ مده است: که تا لله لتسئلن عما کنتم تفترون ولتسئلنّ عما کنتم تعلمون . و وقفوهم انـهم مسئولون. لا یسئل عما یفعل و هم یسئلون. مسلماً انسانـها درون برابر اعمالی کـه انجام مـی دهند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. - شخصی بودن مسئولیت در منطق قرآن کریم پدیده مسئولیت واجد خصیصه شخصی است. چنانچه درون آیـه 164 سوره انعام و آیـه 18 سوره فاطر و آیـه 28 سوره النجم ولاتزر وازره وزراخری.در آیـه 286 سوره البقره، لها مابت و علیـها ما اکتسبت و آیـه 6 و7 سوره زلزال. فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره وانللا نسان الا ما سعی و ان سعیـه سوف یری. سوره النجم آیـه 39 و40. به موجب آیـات فوق «آثار نتایج کردار نیک و یـا بد هر ، نـه تباه مـی شود ونـه بـه دیگری بر
    مـی گردد. بلکه این خود انسان هست که نتایج کار نیک و یـا کیفر و اعمال زشت را خواهد دید و قرآن با صراحت ویژگی شخصی بودن مسئولیت انسان را تبیین مـی کند کـه بر طبق آن هر پاسخ گوی اعمال زشت و رفتار خویش هست و مسئولیت هیچ بـه عهده دیگری واگذار نمـی شود. - مسئولیت درون مقابل نعمت هایی کـه خداوند عطا کرده چنان چه درون آیـه 7 سوره تکاثر و آیـه 36 سوره آسرا آمده هست لتسئلن یومئذ عن النعیم ان السمع و الصبر والفواء. کل اولئک کان عنـه مسئولا . تواناییـها واستعداد ها وداده های الهی مسئولیت آور هست و هر بـه نسبت آن چه کـه از این توانایی ها و داده ها دارد مسئول خود سازی و ساختن محیط خویش هست قلمرو این مسئولیت درون نزد انسان بـه نحو دقیق گسترش یـافته هست تا آنجا کـه هر عضوی از اعضای آدمـی درون مقابل آنچه کـه مـی شنود یـا مـی بیند و یـا درک مـی کند مسئول و پاسخگو خواهد بود. - هر بـه اندازه قدرت و توانایش مسئول است خداوند کریم هیچ را بیش از قدرت و تواناییش مسئول قرار نخواهد داد چنان کـه در آیـه سوره انعام 286 سوره بقره آیـه 7 سوره طلا مـی فرماید لا نکلف نفسا الا و سعها لا نکلیف ا... نفسا الا وسعها لا نکلف ا... نفسا الا ما اتها.ی را جزء بـه اندازه وسع و تواناییش مکلف انجام تکلیف نمـی کنیم حتی درون مورد پرداخت نفقه زوج جزء بـه اندازه توانایی و آنچه کـه به او عطا شده مکلف نیست و به این ترتیب بر طبق قرآن مسئولیت و انجام تکلیف هیچ گاه افزودن از توانایی و طاقت ازی خواسته نخواهد شد. آنچه کـه از مجموع مفاهیم آیـات فوق و سایر آیـات وارده درباری مسئولیت درون قرآن کریم آورده استفاده مـی شود این هست که درون منطق قرآن کریم نظام هستی بر پایـه تکلیف پذیری و مسئولیت انسان استوار شده و فلسفه آفرینش پدید آوردن انسانـهای آگاه و متفکر و مسئول هست و رمز مسئولیت انسان نیست متکی بر توانایی ها استعداد آگاهی نیروی اراده و قدرت تصمـیم گیری و انتخاب اوست و در نتیجه هر درون انجام تکالیف فردی و اجتماعی اش درون حدود استعداد و توانایی و آگاهی کـه از رفتار خود دارد مسئول خواهد بود و به سخن کوتاه درون منطق قرآن مسئولیت بعنوان اثر وضعی رفتار آدمـی قابل توجیـه هست یعنی هر گونـه پاداش و کیفر دنیوی و اخروی اعمال خوب و بد انسان تعلق خواهد گرفت و این مطلبی هست که همواره مورد توجه مفسرین و صاحب نظران اسلامـی بوده هست فقها و دانشمندان اسلامـی با توجه بـه تفسیر آیـات احادیث و روایـات دارد درون این باره درون کتب و آثار خود بـه ترسیم ابعاد شخصیت انسان مسئول پرداختند و از این دیدگاه انسان مسئول موجودی هست که دارای سرشتی خاکی و ملکوتی هست چون آگاه و آزاد آفریده شده و به نیروی عقل و اراده مجهز مـی باشد قادر هست در پرتو فروزان پیـامبر باطن یعنی عقل و خرد و سایر توانایی هایش درون برابر عوامل طبیعی و اجتماعی ایستادگی مـی کند و به کمک اندیشـه تحلیلگر و خرد و روشنگر خود را از تاثیر نفوذ جبری عوامل گوناگون آزاد کند درون راه صحیح و در مـیان دو یـا چندین راهی کـه عرصه زندگی درون پیش پای او گسترده هست برگزیند .انا هَدیناهُ سَبیلاً اِما شاکراً و اِما کفورا1. پس انسان با بـه کار گرفتن نیرو و عقل و اراده بـه حق انتخاب مـیرسد بدین ترتیب انسان مسئول از دیدگاه قرآن موجودی هست متفکر، متعالی، مختار، انتخابگر کـه مسئولیت خودسازی و ساختن محیط خویش را بعهده دارد2. د) مسئولیت اخلاقی - اخلاق فردی:مسئولیت اخلا قی شامل آن دسته از قواعدی هست که وظایف انسان را نسبت بـه نفس خویش معین مـی کند عدم رعایت بعضی از قواعد اخلاقی و فردی علاوه بر پشیمانی درونی بـه جهت آنکه دارای مفاسد ضرر و زیـان شخصی و اجتماعی هست در قالب نظامات کیفری با رعایت شرایطی موجب مسئولیت کیفری مرتکب آن خواهد شد مانند نوشیدن ات الکلی. - اخلاق دینی: آن دسته از قواعدی هست که تکالیف انسان را نسبت بـه خدای خود معین مـی کند این قبیل دستورات اخلا قی برقرار کننده تکالیف و وظایفی هست که سرپیچی و یـا ترک بیجهت آنـها موجب مسئولیت و عقوبت اخروی هست و درون پاره ای از موارد تخلف و عدم رعایت آنـها موجب مسئولیت کیفری بوده با مجازات دنیوی همراه خواهد بود مانند جرم ارتداد کـه در آیین یـهبود و وسعیت و در مرتکب اسلام موجب مسئولیت کیفری است. هـ) مسئولیت اجتماعی مسئولیت اجتماعی شامل آن دسته از وظایف و تکالیفی هست که هر فردی درون ارتباط با سایر همنوعان خود و در حیـات جمعی عهده دار خواهد شد بدیـهی هست که تخلف از اصول و قواعد اخلاق اجتماعی کـه قالبا از طریق قانون گذاری همایت مـی شود درون اکثر موارد علاوه بر ندامت موجب مسئولیت کیفری
    مـی گردد. جنبه های فردی و اجتماعی مسئولیت درون فقه برای درک ماهیت مفهوم فردی و اجتماعی مسئولیت درون فقه با اینکه درون نظام حقوقی اسلام مانند سایر نظام نظام های حقوق موضوعه ، قوانین و مقررات را استخراج کرد بنابراین به منظور شناخت مفهوم و مشخصات مسئولیت از نظر اسلام حتما آیـات و احادیث معتبر ناظر بـه این نـهاد را بررسی کنیم. الف) جنبه های فردی مسئولیت با توجه بـه جاودانگی احکام قرآن کریم کـه متکی بـه علم وحکمت الهی هست که از طرق وحی و به وسیله پیـامبر(ص) بـه مسلمانان رسیده هست و نظر بـه شئون اجتماعی برخی از آیـات قرآن کریم کـه با توجه بـه نیـاز نوع بشر و ناظر بـه مسائل حیـات جمعی هست مدارک و مختصات مسئولیت فردی را از برخی از این آیـات مـی توان بـه ترتیب زیر استشـهاد کرد. 1- خصیصه تکلیف پذیری انسان و مسئولیت:آنچه از مفاد برخی از آیـات قرآن کریم بـه دست
    مـی آید این هست که مسئولیت هر شخصی از توانایی ها و استعدادهای فطری او ناشی مـی شود و هر بـه مقتضای توانایی های جسمـی، فکری، عاطفی، روحی و سایر استعدادها، مسئول پاسخگوی اعمال خود خواهد بود1. بنابراین درون منطق قرآن توانایی های فطری انسان مبنای مسئولیت هست چون انسان مسئول از نظر اسلام تنـها موجودی هست که با تکیـه بر نیروی عقل و تصمـیم گیری توانایی درون تکلیف پذیری را دارا
    مـی باشد بدین معنی کـه مـی تواند درون برابر سائقه امـیال و غرایز درونی و عوامل بیرونی و محیط زندگی خود ایستادگی کند که تا آنجا کـه قادر هست مسیر فعالیت خود را درون چارچوب قواعد حاکم بر جامعه تنظیم کند1. این ویژگی بزرگ انسان را بـه صورت موجودی تکلیف پذیر درون آورده است. بنابراین درون نظام حقوق بر اساس ویژگی تکلیف پذیری انسان هر درون مقابل انجام هرگونـه اعمال و رفتار اعم از تکالیف عبادی یـا وظایف و مقررات اجتماعی پاسخگو و مسئول خواهد بود بعلاوه قلمرو مسئولیت فردی انسان درون قرآن کریم بـه نحو دقیق و مشخصی معیین شده هست تا آنجا کـه هر عضوی از اعضای بدن انسان ملزم بـه پاسخگویی است2. 2- ملاک مسئولیت درون منطق قرآن کریم هر درون گروء اعمال و رفتار خویش است3، چون عدالت ایجاب مـی کند کـه هر پاسخگوی آثار و نتایج خوب یـا بد اعمال خود باشد4. 3- شخصی بودن مسئولیت بنابر مفاد برخی از آیـات قرآن کریم آثار و نتایج خوب و یـا بد اعمال هر بـه دیگری منتقل نمـی شود بلکه این خود انسان هست که کیفر اعمال زشت خود را خواهد دید قرآن کریم درون آیـات متعددی5 با صراحت ویژگی شخصی بودن مسئولیت انسان را بیـان کرده هست به موجب این آیـات هر شخصا پاسخگوی آثار و نتایج اعمال و رفتار آگاهانـه و عهدی خویش هست بعلاوه مسئولیت هر بـه اندازه قدرت و توانایی اوست بـه طوری کـه در منطق قرآن انجام تکلیف هیچ گاه افزودن از توانایی و طاقت ازی خواسته نخواهد شد6. آنچه از مفاهیم و مفاد آیـات وارده درون زمـینـه ی مسئولیت بـه دست مـی آید این هست که درون منطق قرآن نظام هستی و جیـات بر پایـه تکلیف پذیری و فلسفه آفرینش پدید آوردن انسان های آگاه متفکر و مسئول هست و هر درون انجام تکالیف فردی خود درون حدود استعداد و توانایی هایش پاسخ گوی اعمال و رفتارش خواهد بود بعلاوه مفاد احادیث و روایـات نیز حاکی هست که هیچ بـه اتهام جرمـی کـه دیگری کـه انجام داده هست مورد مواخذه قرار نگیرد بلکه شخص مرتکب پاسخگوی آثار و نتایج رفتارش
    خواهد بود. ب) جنبه های اجتماعی مسئولیت درون فقه 1- درکتاب:یکی از مدارک مسئولیت اجتماعی درون یک حکومت اسلامـی نـهاد امر بـه المعروف و نـهی از منکر هست که درون برخی از آیـات قرآن کریم و سخنان فقها و احادیث و روایـات بـه این فرضیـه دینی تاکید شده هست مطالعه و بحث تفصیلی درون باره مفهوم و جنبه ترتیبی و فقهی امر بـه المعروف و نـهی از منکر و شرایط و مراتب اجرایی این فریضه و واجب شرعی مستلزم تحقیق جداگانـه هست که از حوصله این مختصر خارج است. مع هذا به منظور آشناشدن با نقش این نـهاد درون روابط حقوقی اعم از حقوق عمومـی و روابط خصوصی مردم و تأثیر اجرای صحیح و دقیق این نـهاد درون تنظیم روابط اجتماعی و پیشگیری از گناه و تعدی و تجاوز بـه قانون درون جامعه اسلامـی بـه طور اختصار بـه مبانی فقهی نـهاد امربه المعروف و نـهی از منکر اشارهمـی کنیم. صرف نظر از آیـات متعددی کـه خداوند درون قرآن کریم مسلمـین را دعوت بـه انجام کارهای نیک و خیر مـی کند آنچه از دیگر آیـات این کتاب آسمانی استفاده مـی شود این هست که درون منطق قرآن کریم دعوت مردم بـه اقامـه کارهای نیک و اجرای احکام شرعی و جلوگیری از کارهای زشت و ناپسند درون چارچوب نظام اسلامـی بـه عنوان نظارت عمومـی و مسئولیت اجتماعی مسلمـین نسبت بـه یکدیگر یک فرضیـه دینی شناخته مـی شود بـه همـین مناسبت تدوین کنندگان قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران نیز نـهاد امر بـه الامعروف و نـهی از منکر را درون اصل ششم این قانون وظیفه همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت بـه یکدیگر و دولت نسبت بـه مردم و مردم نسبت بـه دولت با رعایت شرایطی کـه قانون معین مـی کند. بنابراین درون جامعه اسلامـی مردان مومن و زنان مومنـه اولیـاء همدیگر هستند و امر بـه معروف و نـهی از منکر مـی کنند همـین طور مسلمانان از نظر قران کریم بهترین امت هستند کـه در بین مردم مبعوث شده اند به منظور اینکه بـه کارهای شایسته امر مـی کند و از کارهای زشت نـهی مـی نمایند1. درون بیـان مفهوم معروف و منکر بـه طور اجمال اشاره مـی کنیم ، معروف درون لغت بـه معنی شناخته شده و در اصطلاح فقهی «معروف» آن چیزی هست که عقلاً یـا شرعاً معروف و پسندیده باشد و منکر درون لغت بـه معنی کار زشت و ناپسند مـی باشد انکار شده هست و از نظر فقهی هر چیزی هست که عقلاً یـا شرعاً ناپسندباشد1. بنابراین درون جامعه اسلامـی مستفاد از آیـات قرآن کریم هر مسلمانی موظف هست که دیگری را بـه صفات پسندیده اخلاقی از قبیل انجام واجبات شرعی و همـین طور رعایت و اجرای قوانین اجتماعی توصیـه کند. چنین مسلمانی حتما دیگران را بـه ترک کاره های زشت و ناپسند شرعی و قانونی راهنمایی کنند2. بعد نـهاد امر بـه معروف و نـهی از منکر بعنوان یک واجب کفایی بدین معنی هست که هرگاه از ناحیـهی بـه حد کافی به منظور اجرای آن قیـام شود تکلیف از دیگران ساقط مـی شود مشروط بر اینکهانیکه مـی خواهند اقامـه بـه کارهای شایسته کنند و یـا از اجرای کارهای زشت شرعی و قانونی جلوگیری نمایند حتما بدانند و آگاه باشند آن امری را کـه دیگری ترک کرده از نظر شرع و قانون واجب است. همـین طور آنچه را کـه در حال انجام هست از نظر قانون و شرع حرام هست و اجرای این وظیفه فطیر درون شرایط فعلی کشورمان حائز کمال اهمـیت است. هر مسلمانی موظف هست که دیگری را بـه اجرای مقررات بـه کمک اسلامـی درون چارچوب نظام حاکم توصیـه کند و همـینطور بـه خودداری از تعددی و تجاوز بـه حقوق عمومـی و خصوصی نـهی کند. 2- درون سنت:لزوم اقامـه امر بـه المعروف و نـهی از منکر درون جامعه اسلامـی درون احادیث و روایـات دارد از معصومـین نیز مورد تاکید قرار گرفته هست در اینجا بـه نمونـه ای از آن اتکاء مـی کنیم. پیـامبر اکرم(ص) درباره امر بـه المعروف و نـهی از منکر مـیفرمایید: که تا وقتی کـه آنـها و امر بـه المعروف و نـهی از منکر درون مـیان امت من رواج داشته باشد مردم درون خیر و سعادت زندگی خواهند کرد اما همـین کـه مسلمـین رعایت این فریضه دینی را ترک کنند خیر و برکت از آنان گرفته مـی شود بـه طوری کـه بعضی از آنان بر دیگران مسلط خواهند شد و مورد رحمت خداوند قرار نخواهند گرفت3. همچنین درون زمـینـه مسئولیت اجتماعی مسلمـین از آن حضرت نقل شده هست هر گاه مسلمانی درون ارتباط با همنوعان خود به منظور انجام امور و در رفع مسائل و مشکلات مسلمـین تلاش و کوشش کـه مـی تواند د بـه انجام نرساند او را نباید درون زمره مسلمـین قلمداد کرد4. بدین ترتیب ملاحضه مـی شود کـه تاکید قرآن کریم و روایـات وارده از مسئولین درباره فریضه امر بـه معروف و نـهی از منکر مبین مسئولیت اجتماعی مسلمـین هست که بـه موجب آن هر مسلمانی موظف هست که درون حد توانایی خود درون اقامـه معروف و انجام کارهای نیکو و جلوگیری از منکرات بـه دیگران را دعوت بـه اجرای این فرضیـه دینی بنماید بـه ویژه جنبه های ارشادی این نـهاد یکی از روشـهای تربیتی محسوب
    مـی شود و نقش سازنده آن غیر قابل انکار هست زیرا انسان طبیعطا راهنمایی و ارشاد را مـی پذیرد بعد زمانی کـه فردی براثر راهنمایی و ارشاد صمـیمانـه متوجه نیک و بد رفتار خود مـی شود درون خود احساس ندامت و مسئولیت مـی کند و مـیل دارد به منظور رفع آثار سوء رفتارش از تکرار آن اعمال خودداری کند این مکانیزم روانی و احساس مسئولیتی کـه در اثر اجرای صحیح امر بـه معروف ونـهی از منکر درون نزد دیگران حاصل
    مـی شود درک مسئولیت اجتماعی افراد را تقویت مـی کند درون زمـینـه اصلاح و پیشگیری از منکرات را افزایش مـی دهد بعد این نتیجه بـه دست مـی آید کـه نظارت بر اجرای احکام شرعی و قوانین و مقررات اجتماعی درون چارچوب نظام اسلامـی کشور ما یک وظیفه همگانی مردم نسبت بـه یکدیگر و دولت نسبت بـه مردم هست و مسئولیت ناشی از این وظیفه نیز منشاء فقهی دارد و لازم الرعایـه هست در نـهایت نظر بـه مشکلات عملی اجرایی این نـهاد درون وضع فعلی و عدم پیش بینی مقررات ناظر شرایط حدودو کیفیت اجرای این نـهاد درون قانون از طرف مجلس شورای اسلامـی لزوما حتما یک سازمان مجهز وظیفه خطیر امر بـه معروف و نـهی از منکر را درون جامعه ما عهده دار گردد که تا ضمـینـه اجرایی صحیح این نـهاد درون جامعه اسلامـی ما فراهمشو فصل دوم مفاهیم مسئولیت کیفری مفاهیم مسئولیت کیفری در تعریف مسئولیت کیفری اتفاق نظر وجود ندارد، با این حال مـی توان تعریف های گوناگونی را کـه حقوقدانان به منظور آن ارائه داده اند بـه یکی از سه تعریف زیر ارجاع داد: 1- مسئولیت کیفری عبارتست از «قابلّیت» یـا «اهلّیت»، شخص به منظور تحمل تبعات جزایی رفتار مجرمانـه خود1. 2- مسئولیت کیفری عبارتست از اینکه تبعات جزایی رفتار مجرمانـه شخص بر او «الزام» یـا
    «تحمـیل» گردد2. 3- «التزام» یـا «مجبور بودن» شخص نسبت بـه تبعات جزایی رفتار مجرمانـه خود مسئولیت کیفری نامـیده مـی شود3. بطورکلی مسئولیت یعنی تعهد بـه پاسخگویی بـه نتایج حاصل از عمل خود از نظر حقوق جزا. مسئولیت یعنی تعهد بـه پاسخگویی بـه نتایج ارتکاب اعمال مجرمانـه یعنی تحمل مجازات تعیین شده به منظور آنـها از دیدگاه کیفری، ارتکاب جرم یـا هر نوع تخطی؟ از قوانین و مقررات جزایی تنـها و بخودی خود موجب مسئولیت کیفری نیست ، بلکه به منظور اینکه مرتکب جرم را از نظر اخلاقی و اجتماعی مسئول و قابل سرزنش و مجازات بدانیم لازم هست که : اولاً:وقوع رفتار مجرمانـه یـا پدیده جزایی از مـیل و اراده آگاهانـه مرتکب آن نشأت گرفته باشد و نیز نحوه پندار وکردار و جریـان تصمـیم گیری او را مشخص کند. ثانیـاً: عمل مجرمانـه کـه با اندیشـه و قصد و مـیل مرتکب درون خارج تحقق یـافته هست باید حاکی از سوء نیت مرتکب یـا ناشی خبط و خطای او باشد. رعایت نکات فوق الذکر درون امر رسیدگی بـه مسائل کیفری ، متداول و لازم الاجراست و احراز وقوع جرم از ناحیـه مرتکب شرط اساسی و پایـه اولیـه مسئولیت کیفری محسوب مـی شود. ثالثاً: بـه نظر عدالت کیفری ،برای اینکه جرم را مسئول بشناسیم ، علاوه بر اراده ارتکاب و سوء نیت یـا تقصیر جزایی، حتما بین جرم انجام یـافته و فاعل آن ، قابلیت انتساب موجود باشد، که تا بتوان او را مستحق مجازات دانست. لذا قابلیت انتساب نیز از اجزای لازم مسئولبت کیفری هست که بـه آن اشاره مـی کنیم. به طور کلی، هر کـه با علم و اطلاع ، دست بـه ارتکاب جرم مـی زند لزوماً مسئول شناخته
    نمـی شود بلکه علاوه بر تحقق اراده ارتکاب سوء نیت با تقصیر جزایی حتما دارای اهلیت و خصوصیـات فردی متعارفی باشد که تا بتوان وقوع جرم را بـه او نسبت داد. درون نتیجه، وقتی انسان از نظر کیفری مسئول شناخته مـی شود کـه سبب حادثه ای باشد یعنی بتوان آن حادثه را بـه او نسبت داد. بعد مسئولیت کیفری، محصول نسبت و قابلیت انتساب هست و مقصود از قابلیت انتساب آن هست که بر مقامات قضایی معلوم گردد کـه فاعل جرم، کـه از نظر رشد جسمـی و عقلی و نیروی اراده و اختیـار، دارای آنچنان اهلیتی بوده کـه مـیتوان رابطه علیت بین جرم انجام یـافته و فاعل آن برقرار کرد. درون حقیقت مسئولیت کیفری از نتایج مستقیم انتساب جرم بـه فاعل آن احراز مـی شود.   فهرست منابع و ماخذ امام علی(ع) نـهج البلاغه (فیض الاسلام) ، ص 978 امام خمـینی(ره) ، توضیح المسائل ، (مبحث امر بـه معروف و نـهی از منکر) ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامـی ، ص 363 ، سال 1362 و مساله 2142 الی 2185. امام خمـینی(ره) ، تحریر الوسیله ، ج 2 ، شرایط وجوب حد سرقت ، ص 612. آشوری محمد ، عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی نشریـه موسسه حقوق تطبیقی اسلامـی ، ص 21 ، شماره 7 سال 1361. آیت ا... مرعشی، سید محمدحسن، نشریـه حقوق دانشکده علوم قضایی، دوره اول، شماره اول، 1370، صص10-11. آیت ا... بجنوردی، فصلنامـه حق، شماره 8، دو قاعده فقهی و قواعد فقه. اردلانی ، علی ، مسئولیت جزایی درون جوامع باستانی ، مجله کانون وکلا ، شماره 93 ، ص 88-89 اورتولان ، عناصر حقوق جزا ، جلد اول ، شماره 416. آیموف ، ایراک ، تن آدمـی ، مترجم ، محمود بهزاد ، تهران ، شرکت علمـی و فرهنگی ، ج 2 ، ص 458 ، سال 1378 هـ .ق الفاصل ف محمد ، المبادی العامـه فی التشریع الجزایی ، ص 324 حجه الاسلام الهیـان ، نگرشی فقهی و حقوقی پیرامون حدود و قصاص ، نشر مجتمع آموزش عالی قم ، سال 1372 ، ص49. استفانی ولواسور ، حقوق جزای عمومـی ، چاپ نـهم ، ص 171. امام خمـینی(ره) ، کتاب البیع ، ج 2 ، صص 62-63. انصاری ، شیخمرتضی ، مکاسب ، ص 121. امامـی ، سیدحسن ، حقوق مدنی ، ج 4 ، ص 84. اردبیلی ، محمدعلی ، حقوق جزای عمومـی ، ج 2 ، چاپ اول ، نشر مـیزان ، 1377. استفانی گالتون ، ژرژ لواسور ، برنار بوکوک(حقوق دانان فرانسوی) ، حقوق جزای عمومـی ، جلد اول (جرم و مجرم) ، مترجم حسن ودادیـان ، انتشارات دانشگاه علامـه طباطبائی. افراسیـابی ، محمد اسماعیل ، حقوق جزای عمومـی ، انتشارات فردوسی جلد دوم ، چاپ اول 1327. بلاغی ، سیدصدرالدین ، عدالت و قضا درون اسلام ، ص 270. بجنوردی ، مـیرزا حسن ، القواعد الفقهیـه ، ج 4 ، قاعده مشروعیـه عبادات الصبی. بجنوردی ، مـیزان حسن ، منتهی الاحول ، ج 2 ، ص 355. باهری ، محمد (مـیرزاعلی اکبر خان داور) ، مقارنـه و تطبیق ، رضا شکری ، نگرشی بر حقوق جزای عمومـی ، ج 1 ، مجمع علمـی فرهنگی مجد 1380. باهری ، محمد (مـیرزا علی اکبر خان داور) ، حقوق جزای عمومـی ، تقریرات استاد ، نشر رهام ، ج 1 ، 1381. پرفسور آرتور کریستین سن ، ترجمـه رشید یـاسمـی ، ص 329 ، سال 1345. حلی، علامـه شیخ جمال الدین ابی منصور: قواعد الحکامفی مسائل الحلال والحرام، کتاب حدود، المقصد الخامس، چاپ مصر، افست قم. جعفری ، جعفر ، ترمـینولوژی حقوق ، انتشارات لنگرودی ، تهران ، ص 950 ، 1362 جبران ، مسعود ، الرائد معجم لغوی عصری ، ج 2 ، چاپ سوم ، بیروت ، دارالعلم للملابین ، 1978 م. جابری عربلو ، محسن ، فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامـی ، امـیر کبیر ، سال 62 ، ص 62. جندی ، عبدالملک بک ، الموسوعه الجنائیـه ، داراالکتب الحصریـه ، ج 1 ، قاهره 1931 ، ص 272. جرل و رمـیتو ، رساله حقوق جنایی ، چاپ اول ، ص 299. جنبلی ، ابن قدامـه ، المغنی ، ج 4 ، ص 145. خسروپور ، یوسف ، روانشناسی بلوغ و نوجوانی ، صص 2-3. آیت ا... خویی ، تکمله المنـهاج ، ج 2 ، ص 13 ، نشریـه موسسه حقوق تطبیقی ، شماره ششم ، سال 1358 ، ص 125. دون دیو دو وابر ، رساله حقوق جنایی ص 437. دهخدا ، علی اکبر ، لغتنامـه ، ج 3 ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1373 ، ص 4326. دانش ، تاج الزمان ، مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟ موسسه کیـهان ، چاپ 2 ، سال 1368 ، ص 130. راغب اصفهانی مفردات راغب ، (کتاب المفردات یـافی غریب القرآن ، چاپ مکتبه بوذر جمـهری ، ص 59 ، 1372. ژان جان دامن ، ترجمـه علی اردلانی ، (مسئولیت جزایی درون زمان قدیم ، جزوه کانون وکلا ف شماره 98. سبزواری ، محمد سامـی ، شرح الاحکام العامـه القانون العقوبات ، چاپ سوم ، بنغازی ، جامعه فاریونس ، ص 217 ، سال 1995. الشاوی ، دکتر علی حسین ، سلطان عبدالقادر ، المبادی العامـه ، انتشارات وزارت التعلیم ، ص 328 و 338 ، 1982. شیخ کلیفی ، اصول کافی ، ترجمـه سیدهاشم رسولی علمـیه اسلامـیه ، ج 4 ، ص 204. شیخ الاسلام ، سیدمحمد ، راهنمای مذهب شافعی ، ص 195. شـهید ثانی ، مسالک ، چاپ سنگی ، ج 1 ، ص 248. شیخ حرعاملی ، وسایل الشیعه ، کتاب الطهاره ، ابواب مقدمـه العبادات ، باب 4 ، حدیث 2 ، دارالحیـاه التراث العربی ، بیروت ، 1983 ، ص 3 ، ج 1. شیخ طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن المبسوط، ج8، چاپ سوم، المکتبه المرتضویـه، 1351ش. شیخ مفید، ابی عبدالله محمدبن النعمان الحارثی: المقنعه فی الاصول والفروغ باب الحدود و الابواب. صانعی ، دکتر پرویز طرح مقدماتی حقوق جزای عمومـی ، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیـاسی دانشگاه تهران ، ص75 ، سال 1348. صانعی ، پرویز ، حقوق جزای عمومـی ، انتشارات دانشگاه ملی سابق ، ج 1 ، ص 46. صالح ولیدی محمد ، مسئولیت کیفری ، ص 57 ، ص 90 . صلاحی ، جاوید ، بزهکاری اطفال و نوجوانان ، صفحه 180. صفایی ، حسین ، نشریـه دانشکده حقوق و علوم سیـاسی دانشگاه تهران ، درون مقصد و رضا ، سال 1349 ، شماره های 3 ،4. الصیفی ، عبدالفاتح ، القاعده الجنائیـه ، الشرکه الشرقیـه للنشر و التوزیع ، ص 409 ، 1967 م. عمـیده ، حسن ، فرهنگ فارسی عمـید انتشارات امـیرکبیر ، تهران ، سال انتشار ، 1362. عاملی ، محمدحسن ، وسایل الشیعه ، ج 11 ، انتشارات دارالکتب ، ص 398 ، سال 1358. العوجی ، مصطفی ، المسئولیـه الجنائیـه ، موسسه نوفل بیروت ، ص 12 ، سال 1985 م. عاملی ، زین الدین بن علی (شـهید ثانی) ، تمـهید القواعد الاصولیـه و العربیـه ، مکتبته بصیرتی ، قم ص 1 و 2. علی آبادی ، عبدالحسین ، حقوق جنایی ، چاپخانـه بانک ملی ایران ، ج 1 ، ص 218 ، سال 1353. عبده ، اصول قضایی دیوان عالی کشور ، صفحه 216. عوده ، عبدالقادر ، التشریح الجنایی الاسلامـی ، ج 1 ، ص 601. غفوری غروی ، سیدحسن ، انگیزه شناسی جنایی اطفال ، دانشگاه شـهید بهشتی. فیض الاسلام ، نـهج البلاغه ، ص 978. فیض علیرضا ، حقوق جزای عمومـی درون اسلام 2 (جزوه درسی) ، ص 3 ، دانشگاه تربیت مدرس. فرید ، مرتضی ، الحدیث ، روایـات تربیتی از کتب اهل بیت (ع) ، دفتر نشر فرهنگ اسلامـی ، 1365 ، ج 2 ، صص: 347-346. قرآن کریم ، سوره های دهر ، آیـه 3 و تکاثر آیـه 8 ، اسراء ، آیـه 7 و 36 ، مدثر آیـه 38 و 74 ، انعام آیـه 6-164 ، فاطر آیـه 18 و 25 ، النجم آیـه 28-39-40 ، زلزال آیـات 6 و 7 ، آل عمران 4-10 ، فصلت آیـه 41 ، مائده آیـه 95 ، نساء آیـه 22-23 و ... . کرمانی ، ابراهیم جعفر ، نوجوانی ، بحثی درباره مسائل روانی و اجتماعی نوجوانان ، ص 7. کلینی ، شیخ محمدبن یعقوب ، فروع کافی ، داراالکتب الاسلامـیه ، تهران 1362 ، ج 6 ، ص 47. گلدوزیـان ، ایرج ، حقوق جزای عمومـی ، ج 2 ، صفحه 203 ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1384. گارو ، رنـه ، مطالعات عملی و نظری درون حقوق جزا ، ج 1 ، ترجمـه سیدضیـاء الدین نقابت ، انتشارات ابن سینا ، تهران ، ص 451. گانبور ، علل مشروع درون اعمال موجهه ، تز به منظور اخذ دکترا زبان فرانسه ، سال 1941. گرجی ، ابوالقاسم ، مقالات حقوقی ج 1 ، ص 327. گلدوزیـان ، ایرج ، بایسته های حقوق جزای عمومـی ف ج 1-2-3 ، ج 9 ، نشر مـیزان ، پائیز 83. لهجن بیگی ، محمد ، عرف و عادت و عشایر فارس ، ص 22 ، سال 1324. یدوک آندره ، حقوق جزای عمومـی ، صفحه 298. سینفور دریس ، مختصر روانپزشکی ، ترجمـه گروهی از مترجمان ، ص 114. معتمد ، محمدعلی ، حقوق جزای عمومـی ، ج 1 ، انتشارات دانشگاه تهران ، ص 273 ، سال 1351. معین ، محمد ، فرهنگ فارسی معین ، ج 3 ، انتشارات امـیرکبیر ، ص 40-77 ، سال 1372. مطهری ، مرتضی ، انسان درون قرآن ، نشریـه شماره 38 ، حوزه و دانشگاه ، ص 26. محسنی ، مرتضی ، مسئولیت جزایی ، مجله حقوقی شماره 6 ، وزارت دادگستری ، ص 26. محمود مصطفی ، محمود ، قانون العقوبات (القسم العام) ، مکتبه القاهره العربیـه ، ص 374 ، 1961 م. محمودی ، عباسعلی ، حقوق اسلام ، (شرایط تکلیف و مسئولیت) ، انتشارات بعثت ، ص 22-38 ، 1361. منصور ، محمود ، لغتنامـه و روانشانی ، ص 71. معروف حسنی ، هاشم ، المسئولیـه الجزائیـه فی الفقه الجعفری ، ص 278. محمدی ، ابوالحسن ، حقوق کیفری اسلام ، ترجمـه کتاب «حدود و تعزیرات» مرکز نشر دانشگاهی ، سال 1367 ، ص 47. مـهرپور ، حسین ، سرگذشت تعزیرات ، مجله کانون وکلا ، شماره 149-148 ، سال 1368 ، ص 13. مول و ویتو ، رساله حقوق جنایی ، چاپ اول ، ص 329. ، سیدمحمدصادق ، مبانی نظری جهل و اشتباه و آثار آن بر اعمال حقوقی ، انتشارات امـیرکبیر ، سال 1382. محسنی ، مرتضی ، دوره حقوق جزای عمومـی ، جلد 3 ، چاپ گنج و دانش ، 1376. نفیسی ، علی اکبر ، فرهنگ نفیسی ، انتشارات ناظم الاطباء ، تهران ، ج 5 ، ص 3329 ، 1317. ، شیخ محمدحسن ، جواهر الکلام ، ج 4 ف ص 264. نوربها ، رضا ، زمـینـه حقوق جزای عمومـی ، ص 222 ، ناشر کانون وکلای دادگستری ، سال 1369. ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ج 1 ، ترجمـه احمدآرام ، ص 535 ، سال 1337. الوائلی ، شیخ احمد ، احکام زندان درون اسلام ، ترجمـه محمدحسن بکائی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامـی ص 273 ، سال 1366. ولیدی محمدصالح ، حقوق جزاء (مسئولیت کیفری) ، چاپ دوم ، انتشارات امـیرکبیر ، تهران ، 1383     تعداد صفحات:247 متن کامل را مـی توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن درون این صفحه درج شده (به طور نمونـه) و ممکن هست به دلیل انتقال بـه صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یـا درون صفحه قرار نگرفته باشد کـه در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی مـی باشند موجود است.

    رضا مقصودی




    [جزوه اخلاق حرفه ای pdf احد فرامرز قرا ملکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 30 Jun 2018 15:42:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com