تصویر روی جلد : نگار کلایی
تصویر پشت جلد : نگار کلایی
مدیر مسئول و صاحب امتیـاز : منوچهر شفائی Manoochehr Shafaei
همکاران :
جمشید غلامـی سیـاوزان Jamshid Gholami Siavazan
سید ابراهیم حسینی Seyed Ebrahim Hosseini
سمـیه علیمرادی Somayeh Alimoradi
دکتر زهرا ارزجانی Dr. پخش زندهی ای نقشی همدان Zahra Arzjani
طراحی پشت و روی جلد :
نگار کلایی Negar Kalaei
چاپ و پخش :
مـهدی عطری Mahdi Atri
یـادآوری:
آزادگی کاملاً مستقل و زیر نظر مدیر مسئول منتشر مـیشود.
نشر آثار، پخش زندهی ای نقشی همدان سخنرانیها و اطلاعیـهها بـه معنی تائید آنها نبوده و فقط بـه دلیل اعتقاد و ایمان بـه آزادی اندیشـه و بیـان مـیباشد.
با اعتقاد بـه گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده درون این نشریـه بدون هیچ محدودیتی کاملاً آزاد است.
مسئولیت هر اثری بر عهده نویسنده آن اثر هست و آزادگی صرفاً ناشر افکار مـیباشد.
فهرست مطالب:
ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها ۲۰۱۸ :
کینآفرینی بـه روزنامـهنگاران دمکراسیها را تهدید مـیکندگزارشگران بدون مرز (RSF)ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها درون سال ۲۰۱۸ را امروز ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۲۵ اوریل ۲۰۱۸) منتشر کرد. پخش زندهی ای نقشی همدان ویرایش ۲۰۱۸ ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها، نشانگر افزایش کینآفرینی نسبت بـه روزنامـهنگاران است. رویـارویی آشکار علیـه رسانـهها از سوی برخی رهبران سیـاسی تشویق مـیشود و خواست نظامهای اقتدارگرا درون تحمـیل ژورنالیسم مورد نظرشان دمکراسی را تهدید مـیکند.ردهبندی جهانی ازادی رسانـهها هر سال وضعیت آزادی رسانـهها را درون ۱۸۰ کشور جهان نشان مـیدهد. ویرایش ۲۰۱۸ نشانگر فضای بیش از پیش کینافرین علیـه روزنامـهنگاری مستقل و ازاد است. رویـارویی رهبران سیـاسی با رسانـهها تنـها مختص بـه یک کشورچون ترکیـه (۲-،۱۵۷) و یـا مصر (۱۶۱) نیست کـه در سیـاهی «رسانـه ستیزی» فرو افتادهاند و اتهام «تروریسم» علیـه روزنامـهنگاران را بـه اتهامـی همگانی تبدیل کردهاند و خودسرانـه هر آنرا کـه با آنـها موافق نیست زندانی مـیکنند.برخی از رهبران درون دولتهای دمکراتیک رسانـهها را نـه بـه مانند یکی از بنیـادهای دمکراسی کـه به مانند رقیب مـیبینند و در برابر آنـها آشکارا نفرت خود را بیـان مـیکنند. ایـالات متحده امریکا دونالد ترامپ، کشوری کـه نخستین اصل قانون اساسیاش تضمـینگر آزادی بیـان هست با از دست دو رتبه درون رده ۴۵ نشسته است. رییس جمـهور ترامپ گفتمان زهرآلود ضد رسانـهای را با «دشمن مردم» نامـیدن خبرنگاران همراه کرده است، طرفه انکه این عبارت را پیشتر ژوزف استالین استفاده کرده بود.
در برخی از کشورها مرز مـیان خشونت کلامـی با خشونت تنی بیش از پیشبه هم نزدیک شده است. درون فلیپین (۶-،۱۳۳) رییسجمـهور ردریگو دوتریت، کـه عادتی دیرینـه درون تهدید و توهین بـه روزنامـهنگاران دارد، هشدار مـیدهد کـه « روزنامـهنگار بودن، بازدارنده کشته شدن نیست.» درون هند (۲-،۱۳۸) گفتمان کینآفرین علیـه روزنامـهنگاران بـه نفع مواضع نخست وزیر ناراندرا مودی و از سوی سپاه ترولها بر روی شبکههای اجتماعی بیشتر شده است. درون یکسال گذشته درون هر دو کشور دست کم چهار خبرنگار کشته شدهاند.در قاره اروپا کـه آزادی رسانـهها تضمـین بیشتری دارد، نیز خشونت کلامـی رهبران سیـاسی علیـه رسانـهها افزایش یـافته است. درون جمـهوری چک (۱۱-،۳۴)رئیس جمـهور مـیلوس زمان درون سال گذشته درون یک کنفرانس مطبوعاتی با یک کلاشنیکوف ساختگی حضور یـافت کـه بر روی آن نوشته شده بود « به منظور خبرنگاران» درون اسلواکی (۱۰-،۲۷ ) روبرت فیکو، نخست وزیر وقت روزنامـهنگاران را «روسپیـان کثیف ضد اسلواکها» و یـا «شغالهای احمق» نامـید. درون ماه فوریـه یـان کوشیـاک روزنامـهنگار کاووشگر درون این کشور بـه قتل رسید. چند ماه پیشتر درون مالت (۱۸-،۶۵) روزنامـهنگار نامدار ین کرونا گالیزیـا درون حادثه انفجار خودروش بـه قتل رسید.تحقیق و بررسی درون این باره هنوز و پس از شش ماه بـه نتیجه پیدایی نرسیده است.کریستف دولوار دبیر اول گزارشگران بدون مرز درون باره ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها گفت « آزادی کینپراکنی علیـه روزنامـهنگاران یکی از بدترین تهدیدها علیـه دمکراسی است. رهبران سیـاسی کـه تنفر بـه روزنامـهنگاری را دامن مـیزنند، مسوولیتی سنگین بر دوش دارند. آنـها باور بـه بحث عمومـی درون جامعه دمکراتیک را کـه بنیـاد آزادی جستجو و انتشار آزادانـه اطلاعات است، بـه چالش مـیکشند واینگونـهدمکراسی را با جامعهای بر پایـهی پروپاگاند جایگزین مـیکنند. مقبولیت روزنامـهنگاری را بـه چالش کشیدن بازی سیـاسی با آتشی بـه شدت خطرناک است.»
ردهبندی جهانی ازادی رسانـهها ۲۰۱۸: پخش زندهی ای نقشی همدان نروژ و کره شمالی ردههای نخستین و آخرین خود را حفظ کردهاند
در ویرایش ۲۰۱۸ ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها، به منظور دومـین سال پیـاپی دوکشور اروپای شمالی، نروژ و سوئد بـه ترتیب درون صدر و دومـین ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها قرار دارند. کشورهای اروپای شمالی کـه به شکل سنتی تضمـینگر آزادی رسانـهها هستند، کمتر از ناگواری جهانی ازادی اطلاع رسانی اسیب دیدهاند. با این حال به منظور دومـین سال پیـاپی فنلاند (۱-،۴) جایگاهش را با اقدامهایی کـه تهدید اصل نـهانی بودن منبع خبر به منظور روزنامـهنگاران بودند، تضعیف کرد و جای خود را بـه هلند داد. درون ان سوی جدول کره شمالی امسال نیز جایگاه آخرین خود را همچنان حفظ کرد.ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها امسال نیز تایید افزایش تاثیر « مردان قدرتمند» درون حکومت و تبدیل برخی از کشورها بـه ضد نمونـهها به منظور توسعه آزادی اطلاعرسانی است. بعد از بـه سکوت وادار صدای استقلال درون داخل مرزها روسیـه (۱۴۸) ولادمـیر پوتین شبکه پروپاگاندای خود را از راه گسترششبکههای خبری خود راشا تودی RT و اسپوتنیک بیشتر کرد و چین (۱۷۶) شی جین پینگ مدل اطلاع رسانی مـهار شده را بـه آسیـا صادر کرد. با سرکوب کامل صداهای منتقد روسیـه و چین یـاریگر کشورهایی هستند کـه در سیـاهیردههای انتهایی جدول جای گرفتهاند. بـه مانند ویتنام (۱۷۵)، ترکمنستان (۱۷۸) و آذربایجان (۱۶۳)و حتا کشورهای آفریقایی چون روندا (۱۵۶) کـه دستآموزان سیـاستهای سرکوب صادر شده این دو کشور بزرگ هستند.وقتی دیکتاتورها نیستند جنگ هست که کشورها را بـه سیـاهچالهای اطلاع رسانی تبدیل مـیکند. عراق (۲-،۱۶۰) کـه به پایین جدول فرو افتاده هست و سوریـه (۱۷۷) درون جای خود درجا مـیزند. درون حالی کـه کشور از خبرنگارانش خالی مـیشود، همچنان خطرناکترین کشور به منظور حرفهکاران رسانـه هاست و مناطق هر چه بیشتری از آن بـه سیـاهچالهای اطلاعات تبدیل شدهاند. درون یمن (۱۶۷)نیزکه درون جنگ داخلی درغلتیده هر روز وضعیت امنیت روزنامـهنگاران بدتر مـیشود. از هردو سو یـا بنام مبلغهای حوثیها و یـا طرفداران دولت- بـه رسمـیت شناخته شده از سوی جامعه جهانی- یـا متحدانشان عربستان سعودی (۱۶۹) و امارات متحده عربی (۱۲۸)، قربانی تهدید و تهاجم مـیشوند. بر روی نقشـه آزادی رسانـهها ۲۰۱۸ هیچگاه بـه این تعداد کشور درون وضعیت سیـاه نبوده است. شمار زیـادی از کشورهای خاورمـیانـه درون این بخش قرار دارند.
شناساگر منطقهای درون پایینترین مرزامسال اروپا با آنکه آزادی رسانـهها درون آن کمتر تهدید شدهاند، اما شناساگر منطقهای آن (۲۰،۷۴) کاهش بیشتر داشته است. درون ۵ سقوط مـهم درون ردبندی جهانی آزادی رسانـهها درون سال ۲۰۱۸ چهار کشور درون قاره اروپا هستند. مالت (۱۸-،۶۵)، جمـهوری چک (۱۱-،۳۴)، صربستان (۱۰-،۷۶) و اسلواکی (۱۰-،۲۷)پسنشینی تدریجی مدل اروپایی امسال نیز تایید شده است. درون فرانسه (۶+،۳۳) با اینکه فرو افتادن سالهای گذشته ( بـه دلیل کشتار خبرنگاران شارلی هبدو و قانونهای ضد رسانـهای) را جبران کرده است، اما انتخابات ریـاست جمـهوری سال گذشته نشان داد کـه گفتمان رسانـه ستیز درون این کشور و در مـیان رهبران سیـاسی افزایش داشته است.
در رده دوم و با نزدیک بـه ده امتیـاز دور از هم قاره امریکا (۳۱،۱۱) قرار دارد کـه وضعیتی تاریک روشن دارد. ایـالات متحده امریکا بازهم فرو افتاده هست در حالی کـه کانادا فرا رفته هست و درون کشورهای امریکا لاتین بیلان نسبی است، نـه بد و نـه خوب. درون امریکای مرکزی خشونت و معافیت از مجازات کیفری ترس و خودی را حاکم کرده است. با یـازده روزنامـهنگار کشته شده مکزیک (۱۴۷) درون سال ۲۰۱۷پس از سوریـه بـه دومـین کشور مرگبار جهان به منظور خبرنگاران تبدیل شد. نکته مـهم آن هست که مکزیک کشور درون وضعیت صلح اما خونبار به منظور فعالان رسانـهای است. ونزوئلا (۶-،۱۴۳) مـهمترین فرو افتادن درون منطقه است. تداوم اقتدارگرایی رییس جمـهوری نیکلاس مادرو فرو افتادن این کشور هموار کرده است. برعاکوادور (۱۳+،۹۲) با کاهش تنش مـیان حکومت و رسانـههای خصوصی بیشترین فرارفتن درون منطقه را بـه نام خود ثبت کرده است. درون شمال قاره، امریکای دونالد ترامپ بازهم دو رده درون سال ۲۰۱۸ پایین نشست درون حالی کـه کانادا (۴+،۱۸) ژوستین ترودو چهار رده بالا رفت و در مـیان بیست نخستین کشورهای جهان جای گرفته است، کـه در آنها وضعیت آزادی رسانـهها نسبتا خوب است.پس از امریکا، قاره آفریقا قرار گرفته هست که با شناساگر (۳۷،۰۹)وضعیت کمابیش بهتراز سال پیش دارد است. هر چند این وضعیت بـه شدت متغییر است. ماندگاری قطع اینترنت از این مـیان درون کامرون (۱۲۹) و یـا جمـهوری دمکراتیک کنگو (۱۵۴) بهافزایش تهاجم و بازداشت روزنامـهنگاران منجر شده است.بکارگیری این شکل تازه از درون منطقه بیش از پیش حق دانستن مردم را تهدید مـیکند.موریتانی (۷۲) کـه در قانون کیفری تازهاش به منظور «کفرگویی» و «ارتداد»مجازات اعدام درون نظر گرفته شده است، با ۱۷ رده سقوط ،بیشترین فروافتادن درون منطقه را داشته است.با این حال از قدرت برکنار شدن سه تن از بدترین درندگان افریقایی آزادی رسانـهها به منظور روزنامـهنگاران و رسانـهها
نوید بخش بوده است، زیمبابوه (۲+،۱۲۶)، آنگولا (۴+،۱۲۱) و گامبیـا (۲۱+،۱۲۲) این آخرین بیشترین صعود کشورهای افریقایی درون جدول ردهبندی ۲۰۱۸ است.
در منطقه اسیـای مرکزی، کشورهای پسا سوسیـالیستی و ترکیـه (۴۸،۵۸) همچنان پیشتازان بدتر شدن وضعیت آزادی رسانـهها درون جهان هستند. درون روسیـه و در ترکیـه وضعیت آزادی رسانـهها پسنشینی تاریخی داشته هست که درون سه دهه اخیر بینظیر است. تاثیرات مخرب این دو کشور نیز درون منطقه بـه خوبی قابل مشاهده است. نزدیک بـه یک سومکشورها این منطقه درون محدوده و یـا زیر رده ۱۵۰ هستند.
قرقیزستان (۹-،۹۸) کـه درراس فهرست کشورهای سقوطگر منطقه است. درون سال گذشته فشارهای گوناگون بـه رسانـهها واردکرد، از این مـیان جریمـههای سرسامآور به منظور اتهام « توهین بـه رییس دولت» یکی از عوامل این سقوط است. ترکمنستان (۱۷۸) دیگر جایی به منظور سقوط بیشتر ندارد! آذربایجان (۱۶۳) و قزاقستان (۱۵۸) هر کدام باز هم یک رده پایین نشستهاند. ازبکستان (۱۶۵) تنـها فرا رفتن درون این منطقه هست که چهار رده بالا آمده است، یکی از دلایل آن بـه قدرت رسیدن مـیرزایوف هست که که تا حدودی بـه مـیراث شوم سرکوب بی امان پایـان داده است. برخی از روزنامـهنگاران زندانی آزاد شدند، از این مـیان محمود بیکژانوف کـه پس از ۱۸ سال از زندان آزاد شد. بازده ناچیز و قابل پیشبینی این منطقه، باعث شده هست که شناساگر منطقه اروپای شرقی و جنوب آسیـا بـه سوی خاور مـیانـه و افریقا شمالی فرو افتاد.در منطقه خاورمـیانـه و آفریقای شمالی (۴۹،۸۶) هست که همـه شناساگرهایی کـه برای مـیزان تحول کشورها بررسی مـیشوند، سال بـه سال ناگوارتر مـیشوند. از این مـیان شناساگری کـه به زیستگاهی کـه خبرنگاران و رسانـهها درون آن کار مـیکنند اختصاص دارد. سوریـه (۱۷۷)ویمن (۱-،۱۶۷)در جنگ وریرانگر و بی پایـانی گم شدهاند. و هر دو از کشورهای خطرناک به منظور خبرنگاران هستند. اتهام تروریسم کـه به تازهگی درون مصر (۱۶۱)ودر عربستان سعودی(۱-،۱۶۹) درون بحرین (۲-،۱۶۶)علیـه فعالان رسانـهای بکار گرفته مـیشود و وضعیت ناسماعد اطلاع رسانی از این منطقه جهان دشوارترین و خطرناکترین مکان به منظور روزنامـهنگاران ساخته است. افغانستان، ایران، تاجیکستان
افغانستان (۲+،۱۱۸) مرگبار اما پیشرفتهای امـیدوار کننده درون حالی کـه سال ۲۰۱۷ بازهم سالی مرگبار به منظور این کشور بود، اما درون جدول ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها افغانستان دو رده بالاتر آمد. درون این سال و در حملههای متعدد طالبان و داعش درون کابل و دیگر ولایـات دستکم ۱۵ خبرنگار و همکار رسانـهها کشته شدند. ناگواری وضعیت آزادی رسانـهها درون دیگر کشورها و سقوط آنـها از یک سو و از سوی دیگر پیشرفتهایی درون عرصه آزادی اطلاع رسانی عامل این فرا رفتن بوده است. از ۷ شناساگر مبنایی ردهبندی دست کم درون چهار مورد، هرچند جزیی اما افغانستان پیشرفت داشته است، از این مـیان کثرتگرایی،چارچوبهای حقوقی و قانونی، زیرساختها و استقلال رسانـهها. افغانستان از نادر کشورهای جهان هست که با وجود تهدید و خشونت علیـه خبرنگاران و رسانـهها اما دولت درون حد توان خود با بسیج قوای دولتی پلیس و امنیت ملی تلاش خود را به منظور حفاظت از خبرنگاران انجام مـیدهد. از سال گذشته کمـیته مشترک هماهنگی مـیان حکومت و خبرنگاران و رسانـهها به منظور امنیت خبرنگاران هر ماه تشکیل جلسه و مـهمترین مسایل را بررسی مـیکند.
این کمـیته تشکیل شده از عالی ترین مقامات اجرایی دولت و نمایندگان فدارسیون خبرنگاران و رسانـهها هست و ریـاست آن را سرور دانش معاون دوم رییس جمـهور بر عهده دارد.
(کمـیته مشترک همآهنگی متشکل از ۱- معین شورای امنیت ؛ ۲- سخنگوی مقام عالی ریـاست جمـهوری؛ ۳ – سخنگوی ریـاست اجرائیـه حکومت؛ ۴- رئیس روابط استراتژیک دفتر شورای امنیت ملی؛ ۵ – معین نشراتی وزارت اطلاعات و فرهنگ؛ ۶ – معین امنیتی وزارت امور داخله؛ ۷ – معاون ریـاست عمومـی امنیت ملی؛ ۸ – معاون لوی درستیز وزارت دفاع ملی؛ ۹ – معین اداره مستقل ارگانـهای محلی؛ ۱۰ – پنج تن از اعضای فدراسیون نـهادهای ژورنالیستان و رسانـه ها است.) تحت هدایت کمـیته مشترک، کمـیته بررسی قضایـای خبرنگاران وظیفه بررسی مقدماتی مشکلات و تهدیدهای علیـه خبرنگاران را بر عهده دارد. این کمـیته نتیجه بررسی های خود را هر ماه بـه جلسه کمـیته مشترک همآهنگی گزارش مـیدهند .
این نـهاد درون سال روان دهها مورد خشونت و تهدید را علیـه رسانـهها بررسی و موفق بـه حل بسیـاری از آنها شد.با وجود تهدید و بدتر شدن وضعیت امنیتی اما روزنامـهنگاران افغانستانی درون دفاع از حقوق، کثرتگرایی و استقلال خود پایداری تحسین برانگیزی دارند. حتما تاکید کرد کـه ناگواریی وضعیت امنیت تاثیری مستقیم بر حضور کمتر زنان روزنامـهنگار درون جامعه و رسانـهها دارد.
ایران (۱+،۱۹۴) هیچ تغییر محسوس و درجا زدن درون رده های پایین از سال ۲۰۰۲ کـه ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها انتشار یـافته است، ایران هیچگاه ردههای آخر جدول و همسایگی درون جوار بدترینها را ترک نکرده است. فرا رفتن یک رده نیز نـه پیشرفت کـه در اصل بـه دلیل بدتر شدن وضعیت دیگر کشورهای است. درون سال ۲۰۱۷ ایران همچنان یکی از ۵ زندان بزرگ جهان به منظور روزنامـهنگاران و شـهروندخبرنگاران بود. هیچ تغییر ملموسی درون عرصه آزادی اطلاع رسانی وآزادی رسانـهها مشاهده نشد. از تاریخ۱۱ دی ۱۳۹۶ (اول ژانویـه ۲۰۱۷ ) بیش از بیست روزنامـهنگار و و پنجاه شـهروندخبرنگار بازداشت شدند. شماری از انـها بـه صورت موقت و در انتظار صدور حکم دادگاه تجدید نظر با وثیقههای سنگین آزاد شدهاند. تاثیر این بازداشتها افزون بر ایجاد وحشت و عدم امنیت شغلی، تحمـیل خودی بـه این روزنامـهنگاران و همکاران انـهاست. با وجود مقاومت و پرداخت هزینـهای سنگین، اما این رسانـهها امکان و ابزار انجام وظیفه خود یعنی اطلاعرسانی آزاد و مستقل را از دست دادهاند. آخرین ضربه درون تحکیم قانونهای آزادی ستیز و بیشتر، دولت جمـهوری اسلامـی لایحه سازمان نظام رسانـهای جمـهوری اسلامـی را آماده کرده است. این قانون افزون بر کمداشتهای حقوقی و ناکارایی آن به منظور جامعه ایران، اما مـیخواهد روزنامـهنگاران را نیز بـه کارمندان دولت تبدیل کند.
اینگونـه امروز درون ایران و در پی سرکوب نظاممند رسانـهها و روزنامـهنگاران این شـهروندخبرنگاران هستند، کـه مرکز مبارزه به منظور اطلاعرسانی آزاد و تغییر دمکراتیک هستند. دهها تن از آنـها درون زندان بسر مـیبرند. درون این مدت سرکوب آزادی اطلاعرسانی درون مرزهای کشور محدود نمانده است. جمـهوری اسلامـی ایران همواره بـه بزک چهرهاش درون جهان توجه داشته هست و اینگونـه رسانـههای جهانی و به ویژه رسانـههای فارسی زبان درون خارج از کشور نیز قربانی سرکوب وتهدید و شدهاند.
تاجیکستان (۱۴۹) ثابت درون پس نشینی اقتدارگرایـانـهدرجا زدن امسال این کشور درون رده سال گذشتهی خود خوشحال کننده نیست. درون سال ۲۰۱۶ تاجیکستان خالی شده از کثرتگرایی رسانـهای بیش از ۳۰ رده از دست داده بود. رسانـهها امسال نیز از سرکوب و تهدید درون امان نبودند، رسانـه مستقل یـا تهدید شدند و یـا مجبور بـه پایـان بـه فعالیتهای خود.امری کـه به گریز خبرنگاران از کشور منجر شد. درون ماه نوامبر ۲۰۱۶بودکه رئیس جمـهور امامعلی رحمان، قانون توهین و افترا بـه « مبتکر صلح و اتحاد ملی و رهبر ملت» را توشیح کرد و هر گونـه انتقاد از «رهبر ملت» را جرم اعلام کرد.
این عنوان همـین سال بـه امامعلی رحمان داده شد و وی با این قانون برتر از دیگر شـهروندان بـه شمار مـیاید. هرگونـه «توهین بـه رهبر» مـیتواند مجازاتی که تا ۵ سال زندان درون بر داشته باشد. افزایش گرایشات اقتدارگرانـه رییس جمـهوری رحمان گویی تنـها وظیفه رسانـهها را چهچه زدن القابی کـه به خود داده هست چون «بینانگذار صلح و وحدت ملی» و یـا «رهبر ملت» مـیداند. رسانـههای دولتی تنـها مجبور بـه تمکین از خط رسمـی رییس جمـهور هستند و با نفی حق دانستن مردم درون این کشور سیـاهچالهای اطلاع رسانی هر روز بیشتر مـیشوند.
گزارشگران بدون مرز (RSF) از سال ۲۰٠٢ ردهبندی جهانی آزادی رسانـهها را منتشر مـی کند. این ردهبندی کـه بر مبنای گونـهای از رقابت مـیان کشورها شکل مـیگیرد، ابزاری کاربردی به منظور دادخواهیست. ناموریش درون نزد رسانـهها و نـهادها، مقامات ملی و جهانی تأثیری فزاینده بـه آن داده است.
ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات نـه تحول و یـا وضعیت سیـاسی دولتها کـه معیـاری به منظور سنجش مـیزان بهرمندی روزنامـهنگاران از آزادی درون ١٨٠ کشور جهان است. بر مبنای شناساگرهای چون کثرتگرایی : یعنی حضور عقاید متفاوت درون رسانـهها ، استقلال رسانـهها :
رسانـهها درون برابر قدرتهای سیـاسی، اقتصادی،مذهبی و نظامـی. ، زیستگاه و خودی، چارچوب های حقوقی و قانونی، کارآمدی چارچوبهای قانونی کـه فعالیت اطلاع رسانی را سازمان مـیدهد.شفافیت نـهادهای کـه فعالیت اطلاع رسانی را نظارت مـیکند ، زیرساختها، مـیزان توانمندی شناساگر سالانـهای به منظور آزادی مطبوعات درون جهان به منظور نخستین بار درون ردهبندی سال ٢٠١٣ بکار آمد، معیـاری مشخص به منظور سنجش آزادی اطلاع رسانی درون جهان، درون اختیـار ما مـیگذارد.رشد شناساگر توضیحگر نـه تنـها افزایش فشارها کـه دیگر معیـارهای درون نظر گرفته شده به منظور ساختار ردهبندی است.
استیون هاوکینگ، نماد مجسم کاوشهای علم
اثر آلن بوردیک برگردان: پویـا موحد
اگر اصلاً یک انسان جاودانـه بـه نظر آمده باشد، آن انسان حتماً استیون هاوکینگ بوده است. درون سال ۱۹۶۳، هاوکینگ ۲۱ساله بود کـه تشخیص داده شد بـه بیماریِ تصلب اعصاب حرکتی (یعنی بیماریِ زوالِ اعصاب) مبتلا است، و به او گفته شد کـه سه سال زنده خواهد ماند؛ اما مرگ او ۱۴ مارس امسال، درون هفتاد و شش سالگی، اتفاق افتاد.
به مدت پنج دهه، هاوکینگ از یک صندلی الکتریکی استفاده مـیکرد، و توانایی حرکتیِ او با گذر سالها هرچه محدودتر شده بود. این اواخر، فقط حرکتِ اعصابِ چهرهی او بود کـه از طریق یک واسطهی کامپیوتری با صدایی دیجیتالی پردازش مـیشد، و راه تراوشی به منظور ذهن پرتحرک و اغلب بازیگوشِ درون او فراهم مـیساخت. او مثل یک کت مچالهشده روی صندلی چرخدار بـه چشم مـیآمد کـه ناشناختهها را شناسایی مـیکند.
اِلِن مـیاله، انسانشناس، درون سال ۲۰۱۳ و در زادروز هاوکینگ چنین نوشته بود: «هاوکینگ بـه نوعی “مغزِ قرارگرفته درون یک شیشـه” تبدیل شده است. از برخی جهات، هاوکینگ آنطور کـه اوبیوان دربارهی دارْتوِیدِر [از شخصیتهای فیلم جنگ ستارگان] گفته بود، “بیشتر ماشین هست تا انسان”.» هاوکینگ با این برداشت موافق بود. درون یکی از قسمتهای فیلم پیشتازان فضا: نسل بعد، یکی از چند ده فیلم عامـهپسندی کـه هاوکینگ درون آنـها نقشهایی کوچک بازی کرده، تصویر او درون کنار اینشتین و نیوتن درون یک کارتبازیِ هولوگرام بود.
در سریـالِ سیمپسونها (که هاوکینگ چندین بار درون آن ظاهر شده و آن را «بهترین سریـال تلویزیونی آمریکا» خوانده بود) هومر شخصیت هاوکینگ را «دوستِ روباتِ» لیزا مـیخواند. درون فوتوراما، هاوکنیگ بـه شکل یک سرِ جاودان کـه در یک ظرف شیشـهای قرار دارد نشان داده مـیشود، نقشی کـه پارسال درون پیشپردهی تبلیغاتیِ بازیِ کامپیوتریِ «فوتوراما»، کـه برای تلفنهای هوشمند طراحی شده، درون کنارِ سرهای بیل نای، نیل دگراس تایسون، و جورج تاکای دوباره بـه عهده گرفت. او هنوز صدایی کاملاً بدون تن نشده بود، اما پیوسته درون این جهت پیش مـیرفت.
آیـا درون یک جهانِ موازی، یک هاوکینگِ غیرناتوان مـیتوانست همـینقدر شـهرت بـه دست آورد؟
مسلماً وضعیتِ هاوکینگ کارش را کند نکرده است؛ شاید حتی بـه آن سرعت بخشیده باشد. او درون سال ۲۰۱۳ بـه روزنامـهی گاردین گفته بود: «من همـهی زندگیام را درون سایـهی ترس از یک مرگ زودرس گذراندهام؛ بـه همـین خاطر از اتلاف وقت متنفرم.» آثارِ علمـی او بـه یک اندازه عمـیق و دشوارفهم است. همانند بسیـاری از متخصصان فیزیک نظری، هاوکینگ امـیدوار بود کـه فیزیک کوانتوم (یعنی علم شگفتانگیز جهان کوچکتر از اتمها) را با نظریـهی نسبیت اینشتین و فیزیک شگفت گرانش درون ابعاد کیـهانی پیوند دهد. درون مورد «سیـاهچالهها»، او موفق بـه چنین کاری شد، یعنی آن مواد انباشته با چگالیای چنان بالا کـه دست کم بر اساس فیزیک کلاسیک حتی نور هم نمـیتواند از چنگ نیروی گرانشیِ آنها بگریزد. البته، هاوکینگ درون یک مقاله درون سال ۱۹۸۴ نشان داده هست که از دیدگاه نظری درون مکانیکِ کوانتوم، نوعی ماده (که بـه آن عنوانِ «تابشِ هاوکینگ» داده شده) درون واقع مـیتواند از یک سیـاهچاله بگریزد. شاید بزرگترین دستاورد هاوکینگ آن بود کـه مـیتوانست همـهی اینها را قابل فهم کند، یـا دست کم کاری کند کـه بتوان آغاز بـه فهمشان کرد.
یک عمر کارِ هاوکینگ دورانِ شکوفاییِ چشمگیری را به منظور ستارهشناسی و فیزیک اجرام آسمانی بـه ارمغان آورد. تلسکوپها و ابزارهای کارگذاریشده بر ها دانشمندان را موفق ساختند کـه ستارگان را از اولین مراحل تکامل کیـهانیِ خود مشاهده کنند، و ساختار ریز امواجِ پسزمـینـهایِ کیـهان را مشاهده کنند، یعنی تابشِ حاصل از انفجارِ بزرگ (بیگ بنگ) را کـه جهان مالامال از آن است.
مطالعهی سرآغاز کیـهانیِ ما، کـه زمانی بـه اندازهی طالعبینی مبهم و گنگ بود، بـه علمـی تجربی تبدیل شد؛ کیـهانشناسان از اتاقکهای کارِ زیرزمـینی بـه دفترهای بزرگِ آفتابگیر درون کمبریج، پاسادِنا، و منـهتن منتقل شدند.
سیـاهچالهها بخشی از این داستان بودند.
اینشتین نظریـهی وجود آنـها را درون سال ۱۹۱۶ ارائه داده بود؛ و نخستین سیـاهچاله درون سال ۱۹۷۱ رؤیت شد. امروزه، ما مـیدانیم کـه آنـها درون همـه جا هستند و تعدادشان بـه مـیلیـاردها مـیرسد، و مـیدانیم کـه احتمالاً درون قلب هر کهکشان (و از جمله کهکشان «راه شیریِ» ما) یک سیـاهچالهی بسیـار عظیم وجود دارد.
هاوکینگ نشان داد کـه سیـاهچالهها لزوماً آخرین ایستگاهِ تغییراتِ ماده نیستند: آنـها مـیتوانند نشت کنند و مضمحل و منفجر شوند.
شاید بزرگترین دستاورد هاوکینگ آن بود کـه مـیتوانست همـهی اینها را قابل فهم کند، یـا دست کم کاری کند کـه بتوان آغاز بـه فهمشان کرد. نخستین کتاب او، تاریخِ مختصر زمان، درون روز رسمِ دست انداختنِ دیگران درون اول آوریل سال ۱۹۸۸ منتشر شد، بیش از ده مـیلیون نسخه از آن فروخته شد، و چندین ماه درون لیست پرفروشهای تایمز بود.
گاهی آن را بـه عنوان پرطرفدارترین کتابی کـه هیچ آن را نخوانده هست توصیف مـیکنند، گرچه حتی خواندن قسمتهای پیچیدهی کتاب هم لذتبخش است.
هاوکینگ بعد از تاریخ مختصر زمان، با اذعان بـه محدودیتها و کمبودهای آن، بـه انتشار کتابهای کیـهان بـه زبان اختصار، تاریخ مختصرتر زمان، و تاریخ مصور و مختصر زمان پرداخت. او درون پیشگفتار نسخهی مصور کتاب چنین نگاشت: «حتی اگر تنـها بـه تصاویر و عناوین آنـها نگاه کنید، مـیتوانید از مطالب کتاب که تا حدی سر درون بیـاورید!»
یکی از بزرگترینانی کـه پیش از هاوکینگ طرفداران زیـادی به منظور کیـهانشناسی یـافت کارل ساگان بود، یعنی همانی کـه مقدمـهی کتاب تاریخ مختصر زمان را نوشت. کیـهانِ ساگان بیشتر بـه محتواها مـیپرداخت، «جهانهای ساخته از یخ و ستارههای ساخته از الماس»، «ماشین فوقالعادهی طبیعت»، و همچنین بـه سفر از مـیان این محتواها، کـه با حالتی آشفته و بیـانی شیوا و مطنطن همراه بود. هاوکینگ ما را با بافت ریـاضی کیـهان، یـا دست کم واقعیتِ ریـاضی بودنِ این بافت، آشنا ساخت.
او این امکان را ایجاد کرد کـه در یک مـهمانی و سر مـیز شام از فضا-زمانِ اقلیدسی و نوساناتِ گرانشی سخن بگوییم، حتی اگر معنی حرفهایمان را صددرصد هم نفهمـیده باشیم. نبودِ اطمـینان اجتنابناپذیر یـا حتی ضروری است.
ماهیت حقیقی جهان ما وقتی یکراست بـه سراغ آن برویم، بسیـار عجیب و غریب است، و همـهی تشبیـهات محدودِ زمـینیِ ما درون نـهایت از توصیف آن درون مـیمانند. تنـها زبانی کـه به انجام این کار نزدیک مـیشود ریـاضیـات است، ریـاضیـاتی کـه هنوز باهوشترینهای ما درون حال آفرینشِ آن هستند.
شاید اینجا بود کـه شرایط فیزیکیِ هاوکینگ بهدردبخور از آب در مـیآمد، البته شاید بیشتر به منظور ما که تا او. او، ایستا و کامپیوتریشده، پیغامآورِ جهانِ دیگری بود کـه برای مشاهدهکنندگان غیر قابل رؤیت بـه نظر مـیرسید؛ تمرکز بر پیغامهای شگفت او بدون جلوههای معمول و گیجکنندهی شخصیتهای بشری بسیـار آسانتر بود. اما او همچنین بیشک جوهرِ زندگی هم بود:
شکننده، مقاوم، هوشمند، و سرسختانـه درون جستوجوی بزرگترین راز هستی. او درون نقطهی تلاقیِ دو جهانی زندگی مـیکرد کـه به یک اندازه فهمناپذیر بـه نظر مـیرسند – جهانِ کیـهانی و جهان فیزیولوژیکی – و او مشتاق بود کـه به عنوان دروازهای مـیان این دو عمل کند. اگر توصیفکنندهی بافتارِ فضا-زمانی بود کـه گویـا خود مستقیماً از آن پدیدار شده است، توجه بـه آن این اندازه تکاندهنده بـه نظر مـیآمد.
البته، هاوکینگ بـه تمامـی انسان بود. بـه عنوان یک کودک، کارهای کودکانـه مـیکرد: او دوچرخهسواری مـیکرد، بازیهای رومـیزی مـیکرد، ساعتها و رادیوها را بـه هم مـیریخت، و با دوستانش ترقه مـیساخت و ترقهبازی مـیکرد. درون آکسفورد، او کـه دچار ملالت شده و کاری نداشت کـه او را بـه چالش بکشد، بـه عنوان یک سکانگیر بـه کلوب قایقسواری دانشگاه پیوست. (یک قایقسوار کـه او را همراهی مـیکرده، بـه یـاد مـیآورد: «او روشی بیباکانـه درون هدایت قایق خود از مسیرهایی چنان باریک داشت کـه بدنـهی قایق با پرّههای آسیبدیده بـه محل کنارهگیری خود باز مـیگشت.») او بـه قطب جنوب و جزیرهی ایستر سفر کرد، سوار یک زیردریـایی شد، و در فضای بدون گرانش خود را معلق ساخت. درون سال ۲۰۱۴، او به منظور پیشبینی این کـه چگونـه انگلستان مـیتواند جام جهانیِ آن سال را از آنِ خود کند، یک فرمول علمـی ارائه داد (که نـهایتاً دقت کافی نداشت). او دو بار ازدواج کرد، و از او سه فرزند و یک نوه بـه جا مانده است.
و نبوغ او اگرچه بیمانند بود، بـه معنای برگزیدنِ انزوا نبود. مـیالهی انسانشناس چندین سال او را دنبال کرد که تا کتاب خود، احاطه بر هاوکینگ، را بنویسد. منظور او از عبارت «مغزی قرارگرفته درون یک شیشـه» آن نبود کـه هاوکینگ موجودی عجیب و غریب است، بلکه این بود کـه او احتمالاً خالصترین مثالِ علمِ رایج بود: گرهی درون شبکهای از گفتوگوها و ذهنهای مشابه، بخشی از یک بافتار زندهی متشکل از افراد، تکنولوژیها، و ایدهها کـه بر آن «شناور»اند. مـیاله درون سال ۲۰۱۳ درون وایِرد نوشت:
«او آن چیزی هست که من نـهادِ پخشِ متمرکز مـیخوانم … دقیقاً بـه دلیل ناتوانیِ اوست کـه ما مـیتوانیم ببینیم کـه همـهی دانشمندان چگونـه عمل مـیکنند … و چگونـه یک روز همـهی دنیـا عمل خواهد کرد.»
هاوکینگ «هومر سیمپسون» رای مـیدانست کـه «همـیشـه مـیخواهد از هیچ، چیزی بـه دست بیـاورد»، و این رفتار او را مورد تأیید قرار مـیداد. این همان بیـانِ مختصرِ کیـهان است. بـه گفتهی هاوکینگ، نوسانات ریزِ کوانتومـی درون فضا-زمان ممکن هست به دانـههایی تبدیل شوند که، شاید بیش از یک بار، ستارهها، کهکشانها، زندگی، و خِرد از آنها پدید آید. او بـه گاردین گفته بود: «علم پیشبینی مـیکند کـه انواع بسیـاری از جهانها بـه شکل خودبهخود از هیچ بـه وجود خواهند آمد»، و به ناچار چیزها نـهایتاً هیچ مـیشوند.
امکانِ زندگیِ ابدی به منظور هاوکینگ جالب بود، اما بـه نظر نمـیآمد کـه او خود چنین آرزویی داشته باشد. بـه گاردین گفته بود: «من فکر مـیکنم کـه مغز مانند یک برنامـه درون ذهن هست که مانند یک کامپیوتر عمل مـیکند.
بنابراین، از دید نظری، نسخهبرداری و انتقال آن بـه یک کامپیوتر امکانپذیر است، که تا به این ترتیب نوعی زندگیِ بعد از مرگ بـه وجود آید.» اما او سپس اضافه کرده بود:
«این بسیـار فراتر از تواناییهای کنونی ما است. من فکر مـیکنم کـه زندگیِ بعد از مرگ، کـه در عرفِ رایج است، یک قصهی خیـالی برایـانی هست که از تاریکی مـیترسند.» سیـاهچالهای پیش روی همـهی ما هست؛ اما اگر شانس و بینش داشته باشیم، شاید بخشی از ما بتواند از آن بگریزد و بیرون بتابد.
جمـهوری اسلامـی ایران خالق و پشتیبان تروریسم درکردستان ایران و منطقه (بخش پایـانی)
کاوه شیخ محمدی
ظهور سلفیـه درون کردستان ایران (بخش دوم)
ایران و سلفی های کردستان: اعضای انصار الاسلام حتی زمانی کـه در حرکت اسلامـی کردستان عراق فعالیت داشتند ، با سپاه پاسداران ایران دارای رابطه و همکاری تنگاتنگی بودند. حرکت اسلامـی درون ۲۸ مـهرماه ۱۳۷۵ هفت کادر سیـاسی حزب دمکرات کردستان ایران را دستگیر و به ایران تحویل داد کـه بعدها ۶ تن از آنـها اعدام شدند.
اما آنچه درون این مـیان بسیـار مـهم هست و حتما به آن بیشتر توجه شود آن هست که بعد از حمله ۲۸ اسفند ۱۳۸۱ بیش از یک صد تن از اعضای انصارالاسلام به دو گروه تقسیم شده و هر دو گروه از مرز اورامان وارد ایران شدند. ۵۳ تن از گروه اول به رهبری ابوعبدالله شافعی به ایران رفتند. همراهان ابوعبدالله شافعی عمدتا بـه زبان فارسی حرف مـی زنند و پیش از حمله اسفند ۱۳۸۱ بارها به ایران رفت و آمد کرده بودند.
گروه دوم به رهبری ابووائل و ایوب افغانی که جمعا ۴۷ نفر بودند، حدود ۳ ماه درون ایران درون بازداشت بسر بردند. سپس مشروط بر آن که بـه عراق بروند،آزاد شدند. گروه ایوب افغانی که اعراب و افغانی هم را شامل مـی شد از طریق مرز عماره وارد عراق شده و خود را به موصل رساندند.
در پی آن گروه ابوعبدالله شافعی از تهران به سقز و روستای «یک شـه وه » بوکان درون کردستان ایران انتقال داده شده و در کمپهای ویژه سپاه پاسداران بدون آنکه اجازه بیرون رفتن و ظاهر شدن درون سطح شـهر را داشته باشند، اسکان داده شدند.
رابطه جمـهوری اسلامـی ایران و اساسا نقش این حکومت درون تاسیس، حمایت و هدایت گروه انصارالاسلام و بطور کلی گروههای اسلامـی کُرد بسیـار مـهم و حیـاتی است. این رابطه که تا حدی به دوران جنگ ایران و عراق باز مـی گردد. بویژه دوره بعد از بمباران شیمـیایی حلبچه و زمانی که هزاران تن از کُردهای حلبچه درون بیمارستانـهای عمدتا نظامـی ایران تحت مداوا قرار گرفتند. که تا پیش از تاریخ بمباران حلبچه هیچ سازمان کُردی درون عراق با گرایش های اسلامـی وجود نداشت. اما بعد از آن سپاه پاسداران ایران توانست افرادی نظیر ملا علی باپیر و شیخ عثمان بن عبدالعزیز را تحت تاثیر قرار دهد و آنان را که بیشتر شخصیت های مذهبی حلبچه بودند به فعالیت های سیـاسی تشویق کند. شیخ عثمان بن عبدالعزیز درون سال ۱۳۶۷ توانست با حمایت های ایران و در کردستان ایران ده ها تن از مریدان خود را درون سازمانی تحت عنوان حرکت اسلامـی گردهم آورد. سازمانی کـه بعدها انصار الاسلام از بطن آن بیرون آمد. شیخ عثمان متاثر از افکار اخوان المسلمـین با اعتقاد به اصل جهاد است.
پس از جنگ خلیج فارس و قیـام ۱۳۶۹ کردستان عراق، اسلامـیون تندرو با حمایت های ایران توانستند رشد کنند. بویژه جنگ مـیان دو حزب اصلی کُرد به رهبری مسعود بارزانی و جلال طالبانی زمـینـه را به منظور فعالیت های اسلامـی تازه تاسیس شده فراهم آورد. بودجه های کلان این ها که صرف ساخت مساجد درون روستاهای دور دست کردستان و کمکهای مالی به هواداران این گروه ها مـی شد موقعیت آنـها را که تا حدی بهتر کرد. کمک های مالی ایران به این گروهها غیر قابل انکار هست و حتی این گروه ها بارها آن را تایید کرده اند. انصارالاسلام درون سایت رسمـی اش از زبان حاجی سید قادر یکی از کشته شدگان انصار نوشته است: « با پولی که از قرارگاه رمضان دریـافت مـی کردیم حقوق صدها تن از افراد مسلح خود را منظم پرداخت کرده و عملیـات جهادی و استشـهادی را انجام مـی دادیم.»
انصارالاسلام از تشکیل دولت اسلامـی القاعده درون عراق حمایت مـی کند. بـه گفته یک مقام اطلاعاتی کُرد عراقی کـه نخواست نامش فاش شود « فردی بـه نام حاجی عارف کردستانی که خود را مسوول انصارالاسلام ( یـا بـه گفته خود کتیبههای کردستان سازمان القاعده) معرفی کرده درون روزهای ششم و هفدهم اسفند ۱۳۸۵ درون شـهر بوکان کردستان ایران درون اجلاسی با شرکت مسوولین اطلاعات حضور یـافته است. بعد از آن درون دوم فروردین ۱۳۸۶ حاجی عارف کردستانی درون ایران خطاب به مردم کردستان عراق اطلاعیـهای را صادر کرد و خواستار حمایت مردم به منظور به گفته خود جهاد علیـه نوکران کرد آمریکا و اسراییل شد.»
پس از این اطلاعیـه انصار الاسلام یـا کتیبههای کردستان سازمان القاعده درون ۵ فروردین ۱۳۸۶ اولین اقدام خود را انجام داد. درون آن روز تعدادی از افراد مسلح انصارالاسلام که از مریوان به مرز باشماخ رفته بودند، تلاش د وارد خاک کردستان عراق شوند که با واکنش نیروهای مرزبان کُرد مواجه شده و پس از درگیری چند ساعته به داخل خاک ایران عقب نشینی د.
جمـهوری اسلامـی و تاکتیک حمایت از سلفی های کردستان
از قرائن پیداست جمـهوری اسلامـی بیشتر به اه علنی این سازمان که حمله به نیروهای آمریکا و متحدانش و بر هم زدن شرایط فعلی کردستان عراق است، اندیشیده هست تا امکان تبدیل انصار الاسلام بـه تهدیدی علیـه خود. این نقطه اشتراک بر اختلاف های عقیدتی انصارالاسلام با سیستم ولایتی و مذهب تشیع مـی چربید و درون مایـه ایده حمایت ایران از انصارالاسلام را تشکیل مـی داد. ولی انصارالاسلام همزمان با تمرکز بر کردستان عراق ، هسته هایی درون مـیان کُردهای ایران تاسیس کرده است. قرارگاه شـهرامفر وابسته بـه قرارگاه رمضان سپاه قدس کـه مرکز آن درون سنندج قرار دارد ، هماهنگ کننده روابط با سلفیون انصار الاسلام است. افراد انصار با شناسایی جوانان مسلمان درون مساجد آنـها را جذب مـی کنند. بنابر گفته شاهدان عینی درون مرحله کنونی هدف سلفیون انصار غیر عملیـاتی و دعوت بـه اسلام و سازماندهی مومنان جدی و ثابت قدم است. بـه همـین منظور بسیـاری از مساجد روستایی و حاشیـه ای کردستان و بویژه ۲ پایگاه علنی درون «دزلی» و «سروآباد» مریوان درون اختیـار انصار قرار داده شده است. جالب آنستکه سلفیون درون تبلیغات خود تشیع را « رافضی » و « مرتد» و « فرقه ضاله» قلمداد مـی کنند ولی علیـه نظام سیـاسی ایران مطلبی نمـی گویند!
در سال ۱۳۸۸ از خارج شدن کنترل یکی از هسته های مخفی انصارالسلام بـه نام «هسته کاوه» نماینده ولی فقیـه درون سنندج و دو مقام قضایی ترور شدند. از آن بعد روابط سپاه پاسداران با سلفیون وارد مرحله تازه ای شد. درگیری های مسلحانـه ماه های فروردین ۱۳۹۰ و حمله سلفیون بـه نیروی انتظامـی درون سنندج بر مـیزان نگرانی از فعالیت سلفیون مورد حمایت سپاه پاسداران افزوده است. بهمـین دلیل سپاه اقدام بـه دستگیری هسته هایی از سلفیون کرده کـه احتمالا از کنترل خارج شده اند. عملیـات دوم اردیبهشت ۱۳۹۰ سپاه درون روستای حسن آباد سنندج کـه منجر بـه کشته شدن ۴ سلفی شد را حتما در همـین چارچوب ارزیـابی کرد. عملیـاتی کـه رسانـه های دولتی جزییـات آنرا منتشر ند.اکنون سلفیون انصار الاسلام درون کردستان ایران گرچه قادر بـه بسیج توده های کُرد نیستند ولی بـه گروهی تبدیل شده اند کـه دیگر کنترل آن چندان ساده نیست. گروهی کـه به رغم ضدیت کامل با افکار قوم گرایـانـه مخالفین کُرد جمـهوری اسلامـی، همزمان تشیع را بدتر از کفر مـی داند. چالشی کـه احتمالا تئوریسین های سپاه پاسداران درون آغاز تشکیل این گروه آن را چندان جدی قلمداد نمـی د ولی اکنون بـه معضلی خطرناک تبدیل شده است. جمـهوری اسلامـی درون طی چهار دهه حکومت خود سعی کرده هست استانـهای کُردنشین را بـه شیوه ای مدیریت کند کـه هیچ گاه دارای ثبات اجتماعی بومـی نباشد که تا بتواند مردمـی را کـه مخالفان بالقوه خود مـی داند با معضلات اجتماعی بـه بیراهه بکشاند گویی کـه این نظام منافعش فقط درتوطئه چینی، سرکوب و ترور معنا مـی شود که تا بتواند بـه بقای خود ادامـه دهد. درون زمانیکه یک مبارز یـا دگر اندیش کُرد کـه همـیشـه مجبور هست بصورت مخفیـانـه بـه مبارزه و بقای خود درون مقابل نظام سلطه اسلامـی ادامـه دهد و اگر فعالیتهایش اشکار شود با حکم زندان یـا اعدام روبرو مـی شود کـه در اینجا حتما اشاره کنم کـه ظرف بیست سال گذشته اکثریت قریب بـه اتفاق اعدام های سیـاسی فقط درون استانـهای کُردنشین بوده و در استانـهای دیگر کم سابقه بوده هست این هم مـی تواند یک دلیل بالقوه به منظور سرکوب ازادی خواهی درون کردستان باشد.حال درون همـین فضا و جو امنیتی ما مـی بینیم کهانیکه به منظور اسلام تندرو و رادیکال کـه خود جمـهوری اسلامـی انـها تکفیری مـی نامد ازادانـه و در روز روشن تبلیغ مـی کنند کـه حتی صدای احزاب کُرد مخالف حکومت ایران را هم درون اورده هست که از این دست، این مطلب درون سایت “کوردستان و کورد” سه سال قبل بتاریخ ٢٠١۴/١٢/٣ گواه بر این ماجراست کـه در ان از یکی ازانیکه درون حمله منتسب بـه داعش درون مجلس شورای اسلامـی شرکت کرده بود، علنا نام شده هست و هیچ مشکل امنیتی برایشان پیش نمـی اید!!!.
یک مثل داریم مـی گوید “هرچه را بکاری همان را درو مـی کنی”. حال این تروریست پروری دامن خود نظام اسلامـی ایران را گرفته است. یک مثال دیگر مـی گوید: “تراژدی اگر بـه اوج خودش برسد بـه کُمدی تبدیل مـی شود”. حال نکته جالب و خنده دار از لحاظ امنیتی درون جمـهوری اسلامـی این هست که عده ای از این افراد انقدر تندرو و رادیکال مـی شوند کـه از کنترل اتاق فکر جمـهوری اسلامـی کـه فضای مناسبی را به منظور انـها فراهم کرده بود خارج مـی شوند و علیـه خود نظام اقدام ستیزه جویـانـه انجام مـی دهند.
چندین نمونـه درون پنج شش سال اخیر درون شـهرهای کردستان اتفاق افتاده هست که همـین اسلامـیون با نظام ایران دست بـه یقه شده اند و چیزیکه روشن است، اینست کـه نظام اسلامـی ایران با تمام مـهندسی های اجتماعی و سیـاسی خودش نتوانسته کردستان را بی هویت کند بلکه مردمـی کـه هنوز نتوانسته از زیر بار مشکلاتی کـه فرمان جهاد خمـینی 28 مرداد 1357 علیـه مردم کُرد صادر کرد کمر راست کنند باز هم درون مقابل ان پایداری مـی کنند و این طرح دسیسه و توطئه جمـهوری اسلامـی ایران هست که نـه تنـها موفق نشده هست بلکه از بسیـاری جهات نوک دشنـه بطرف نظام اش برگشته هست و هم اکنون مـی بینیم این حکومت درون اثر زیـاده خواهی و صدور انقلاب شکست خورده خود درون باتلاق چندین کشور خاورمـیانـه گیر کرده هست و مرتب از اقتصاد بی رمق مردم ایران مایـه مـی گذارد که تا به غوطه ور شدن درون این باتلاق ادامـه دهد.
کاش یـه مغازه بود
جمـیله بدیرخانی
کاش یـه مغازه بود
هرچه مـیخواستی درون ان بود
ادم مـی رفت
و مـیگفت
بی زحمت یـه کم خیـال خوش مـی خواهم
ذره ای محبت
راستی ببخشید این خنده ها از ته دل چند؟
اقا
این بسته دلخوشی چند؟
این ارامشا لحظه ای چند؟
شیرینی زندگی مـی خواهم اون چند دارید
برای باغچه دل تخم مـهربانی مـی خواهم اون چمد دارید؟
اقا
توی قفسه یک بسته از اون بی خیـالیـا کـه مـیپاشن روی زندگی چند
از اون روزهای بی بعض دارین؟!
از اون روزهلی شاد بی غم دارین اون چند
بی زحمت چند بسته مـیخواهم .
اقا ببینید
اون شیشـه کـه نوشته، پاک غم دل چند؟
ازین سالاد بی رنج اندازه دل ما دارید؟!
اقا این چیـه؟
این شادیـا دوام دارن؟
نـه
خوب اندازه دل هر چند؟
یک سبد خوشبختی مـی خواهم ان هم دارید؟
ذره ای مـهر و محبت
یک مشت سکوت و ارامش دارید اون چند؟
کاش مـیشد یـه جایی بود مـیشد رفت و گفت اقا بی زحمت یک زندگی مـی خواهم از جنس خویش،
کاش،، کاش،، کاش
چرا درگیر تبعیضیم
رویـا ایرانی
به نام هستی بخش یکتا، متاسفانـه ازسالهای خیلی دور ما ان و زنان ایران زمـین شاهد تبعیض های طاقت فرسای تی بوده ایم.گاهی این بی عدالتی ها غمـی جانکاه را بـه جانمان مـی افکند کـه آخر چرا ؟؟ تبعیض که تا کی؟؟؟؟؟
اکنون عصر جاهلیت پایـان گرفته درون زمانـه تکنولوژی وپیشرفت علم هستیم !!! بـه راستی چرا هنوز هم سطح آگاهی جامعه مان این مقدار پایین هست ؟؟؟
مگر مردان چه برتریـهای قابل توجهی نسبت بـه زنان دارند کـه اینچنین حکمشان مطاع هست واز بچگی که تا بزرگی همـیشـه حق بـه آنان داده مـی شود؟
گاه از و زن بودنمان شاکی مـیشویم . و حتی گاهی با خود زیرغرغر مـیکنیم کـه ای کاش پسر آفریده مـیشدیم!!!
درحالی کـه مـیدانیم خدا درون آفرینش روح زن چه امتیـارات غیرقابل انکار و شگفتی انگیزی نـهاده هست .برتری هایی چون عواطف سرشار انسانی کـه مرد وزن از زمان تولد و در رهگذر زمان به منظور رشد وتعالی روحی وروانی از تولد که تا ابد بـه آن محتاج هستند و بدون وجود آن جامعه بشری بـه سامان نرسیده و نخواهد رسید.
در این مقاله بر آن شدیم که تا ببینیم راهگشای این معضل اجتماعی دیرین درون سرزمـین ایران چیست؟
تبعیض تی درون ایران
طبق ماده 2 اعلامـیه جهانی حقوق بشرهیچ تبعیض تی بین زن و مرد نباید باشد و اما تبعیض علیـه زنان دردی جهانی کـه در ایران بیشتر مشـهود هست و البته این مساله نیز مانند دیگرمشکلات قابل پیشگیری مـی باشد مشروط بـه اینکه دولتها نیز درون این زمـینـه با سازمانـهای بین المللی همکاری لازم را داشته وملت ها هم از آگاهی بیشتری برخوردار گردند.
علاوه بر این چند عامل دیگر نیز نقش مـهمـی را درون رفع این مشکل ایفا مـی کنند:
– نـهادهای مدنی حضور چشمگیرتری درون زمـینـه رفع تبعیض از خود نشان دهند ، بـه صورتی کـه نقش آگاهی بخشی را درون جامعه بالاتر ببرند. مثلا با انتشار نشریـات و بروشورهای آگاهی بخش و یـا ارائه کلیپ های های کوتاه و تاثیرگذار و یـا ساخت سریـال وفیلهای آموزنده و کوتاه و سخنرانی درون مدارس و دانشگاهها و یـا از طریق شبکه های اجتماعی و مجازی …..دراین زمـینـه بـه روشنگری بپردازند افسوس کـه چنین نیست!!!
-بالا بردن سطح مطالعات مردان و زنان جامعه وشناخت حقوق یکدیگر و احترام بـه حقوق هم و بخصوص رعایت حقوق خانمـها کـه شاهد تضییع بسیـارآن توسط مردان جامعه هستیم.
-با کفایتی ودرایت دولتمردان و قلم بـه دستان درون آموزش وپرورش وآموزش عالی، کـه متاسفانـه همواره متشکل از اکثریت مردان مـیباشند و بیشتر آنـها آگاهی زنان را بـه نفع مطامع ومصالح خود نمـی بینند و ازآن چشم پوشی کرده ودر جهت آموزشـهای اساسی و سیستماتیک بـه زنان غفلت مـیورزند.
ودرنـهایت اغلب مردان وزنان جامعه کـه تربیت کننده ان هستند بـه جای فراهم شرایط مساوی رشد وتعالی فرزندانشان بـه صورت خواسته یـا ناخواسته بهای بیشتری بـه فرزندان پسر خویش مـیدهند و رفتارهای تبعیض آمـیز درون همـینجا از خانواده شکل مـیگیرد.گاهی اوقات انواع هزینـه ها به منظور پسران درون جهت پرورش استعدادها انجام مـیشود اما با ندانم کاری وتلقین های بازدارنده وتحقیرهای روزمره و حتی تمسخر توانمندی های ان درمواردی مانند رانندگی و… استعدادهای آنـها نشکفته پرپر مـیگردد.
و دردناک تر از همـه اینکه گاهی خود ما زنان وان هم این بی عدالتی ها را پذیرفته و به آنان عادت مـیکنیم و این دردناکتر هست که ما هم خودمان را شایسته تبعیض و جنس دوم بودن، مـیدانیم لکن درون برخی موارد حتی نـه تنـها آزرده خاطر نمـیشویم بلکه بـه آن تن مـیدهیم چرا کـه خود را لایق جایگاهی بالاتر از این نمـیدانیم!!! این عزت نفس از دست رفته نتیجه سالها دست دوم انگاشته شدن و تربیت تی درون خانواده و بعد نگاه این چنینی درون اجتماع بـه زنان درون ایران مـیباشد . که تا جایی کـه اغلب به منظور مطرح خود درجامعه ویـا نیـاز مالی حاضر بـه انجام کاربرابربا مردان ولی دریـافت دستمزدهای بسیـار پایین تر مـیشویم.
واز این بدتر اینکه خود را درون اموری سطح پایین غرق مـیکنیم کـه نـه تنـها درون بالا بردن رشد شخصیتی و تعالی روحی خود و خانواده کمکی بـه ما نمـیکند بلکه جایگاه و ارزش زن را ازاین هم پایین تر مـیکشاند. اموری از قبیل مدگرایی های افراطی، آرایش غیر متعارف ،غیبت ،و سخن چینی دیگران ،کنجکاوی آزاردهنده و دخالت درون زندگی نزدیکان مانند دعواهای مرسوم مادر شوهر وعروس و… همچنین مشغول شدن بیش از حد بـه فیلمـهای پوچ و جهت دار یـا وقت گذراندن افراطی درشبکه های مجازی و…
در این رهگذر چون زنان تربیت کننده نسلها هستند متاسفانـه با این نوع نگرش نسبت بـه خود نسل های بعد ی هم درون این بیراهه حرکت خواهند کرد و مشکلات جامعه زنان روز بـه روز پیچیده تر خواهد شد. بـه امـید اینکه دست بـه دست هم دهیم بـه مـهر / مـیهن خویش کنیم آباد / و همگی بـه کمک خدا با تلاش پیگیر و روشنگری روزافزون بتوانیم ارزشمندی زن را بـه خود او وجامعه مردان بنماییم.
طوفان خاک٬ دریـای خون
محسن سیـاحی
دستکاری درون طبیعت به منظور حداکثری سود نفت و احداث صدها سد جهت سرقت آب و انتقال آن بـه صحرای مرکزی ایران بـه طوفان خاک و ریزگردها منجر شد.
و دستکاری تاریخی درون بافت جمعیتی مناطق عرب نشین با هدف حذف و یـا بـه اقلیت رساندن مردم عرب درون سرزمـینشان قریب هست که بـه دریـای خون منتهی شود. حدود سال ۷۵ بود کـه نشریـه مطالعات ملی کـه متعلق بـه وزارت اطلاعات هست در مقاله ای نوشت کـه راه حل موضوع قومـیت ها از یک استان بـه استان دیگر متفاوت هست و درون استان خوزستان راه حل این معظل نـه اعتراف بـه قوم عرب کـه تغییر تدریجی ترکیب جمعیتی استان و معرفی آن بـه عنوان استانی با اکثریت لرنشین است.
موضوعی کـه چند دهه بعد درون سند امنیت ملی خوزستان کـه توسط شورای عالی امنیت ملی تدوین شده هست به صراحت ذکر شد و سرمایـه گذاری وسیعی به منظور آن انجام شد. علاوه بر آن جهت بـه حاشیـه راندن مردم و نخبگان عرب٬ بـه گروه های پان ایرانیستی اجازه فعالیت گسترده اعطا شد و بختیـاری ها را با هدف ضدیت با مردم عرب درون کانال ها و انجمن های پان ایرانیستی سازمان دهی د که تا در هنگام نیـاز این بختیـاری ها باشند کـه مطالبات مردم عرب را سرکوب کنند و نـه دولت یـا رژیم. و از قضا همـین انجمن ها و کانال ها بـه تدریج بـه نیروی اصلی وزارت اطلاعات مبدل شدند کـه آدرس مـی دهند چه مجموعه و چه افرادی حتما هدف قرار گیرند و وزارت اطلاعات مجری محض و پیوندی ناگسستنی بین این دو برقرار شد.
متاسفانـه چند سالی هست که نتیجه اقتصاد سیـاسی رژیم بـه ثمر نشسته هست و همـه را٬ عرب و غیر عرب ٬ مبتلا کرده هست و ثمره سیـاست های تغییر جمعیتی کـه ناسیونالیست های افراطی و وزارت اطلاعات بـه عنوان راه حل معرفی مـی د نیز درون حال بـه ثمر نشستن است.
اگر درخت اقتصاد سیـاسی طوفان خاک بـه بارآورد ٬ مـیوه سیـاست های امنیتی دریـای خون خواهد بود٬ کـه باز عرب و غیر عرب را شامل خواهد شد.
و متاسفانـه همانند طبیبی کـه کاری از دستش بر نمـی آید نـهادهای امنیتی دوباره همان داروهای سابق را تنـها با افزایش دوز نسخه خواهند کرد: سرکوب بیشتر٬ تغییر سریعتر ترکیب جمعیتی. و دیر نخواهد بود کـه با عوارض داروی شفابخش شان همـه را غرق خون کنند.
حقوق بشر، اعلامـیه جهانی، اعلامـیه اسلامـی
حمـیدرضا تقی پور دهقان تبریزی
در سال ١٩۵٠، کشورهای اتحادیـه اروپا آغاز تدوین کنوانسیون حقوق بشر (The Convention for the Protection of Human Rights and Fundamental Freedoms) قدمـی درون راه محکمتر منطقهای اعلامـیه جهانی برداشتند. گرچه این عمل کشورهای اروپایی درون مسیر کمک بـه حقوق بشر و آزادیهای اساسی بود اما منجر شد بـه بهانـه بـه کشورهای اسلامـی که تا با وارد ساختن ایراداتی همچون ضعف شناخت تدوینکنندگان اعلامـیه جهانی از «رویکرد توحیدی»، نادیده انگاشتن «خدا» درون اعلامـیه و عدم تبلور تمام نگرشها (اعلامـیه جهانی با رأی ۴٨ کشور از جمله ایران بـه تصویب رسیده است)، درون سال ١٩٩٠ با حضور ۵۴ دولت اسلامـی حاضر درون «کنفرانس کشورهای اسلامـی» درون قاهره شروع بـه تدوین «اعلامـیه اسلامـی حقوق بشر» کنند کـه جهانشمولی، جداناپذیری و تقدم و تأخر بندهای اعلامـیه جهانی را زیر سؤال مـیبرد. درون مقام مقایسه اعلامـیه جهانی حقوق بشر با اعلامـیه اسلامـی حقوق بشر نخست مـیبایست انسان و حقوق قائمبهذات انسان را از نگاه هر دو اعلامـیه تعریف کرد چون بزرگترین تفاوت دو اعلامـیه درون همـین نگرش بـه انسان است. درون اسلام انسانِ رها از خدا و وحی، دارای صلاحیت کامل و لازم نیست. بـه همـین دلیل بـه گفته محمدتقی مصباح یزدی، شرط تبیین خردمندانـه حقوق بشر دو اصل است: یکی شناخت دقیق ارتباط وجودی انسان باخدای متعال و دیگری شناخت هدف آفرینش انسان. درون ماده ١٨ اعلامـیه جهانی اما آمده هست که هر انسانی محق بـه داشتن آزادی اندیشـه، وجدان و دین هست ولی رسیدن بـه شناخت خدا بهعنوان دلیل زندگی برشمرده نشده است. بـه عبارت دیگر اعلامـیه جهانی انسان را از تولد که تا مرگ مـینگرد و در اعلامـیه اسلامـی، جهان بعد از مرگ نیز موردبررسی قرار مـیگیرد: «دولتهای عضو سازمان کنفرانس اسلامـی، بر نقش تمدنی و تاریخی امت اسلامـی تأکید دارند. خداوند امت اسلامـی را بهترین امت برگزید که تا این امت یک تمدن جهانی همگون را بـه بشریت تقدیم نماید. تمدنی کـه مـیتواند دنیـا را بـه آخرت ربط داده و علم و ایمان را بـه هم پیوند دهد.»در نگاه مسلمانان، اعلامـیه جهانی حقوق بشر برآمده از تأثیر پیـامبران الهی بر فلسفه یونان هست که از قوانین اسلامـی کـه کاملترین دین -ازنظر مسلمانان- درون مـیان ادیـان هست گاهی سبقت گرفته و گاهی عقبمانده است. درون اعلامـیه جهانی حقوق بشر انسان با زنده متولد شدن دارای حقوق بنیـادینی مـیشود کـه سلب این حقوق بهمانند حق تابعیت، آزادی حرکت، ازدواج و مالکیت و غیره را حتما ناممکن بشود. ابناء بشر تعریف شده درون اعلامـیه جهانی همـه عضو یک خانواده و برابر هستند، هیچبر دیگری بـه هیچ دلیل و عنوان برتری ندارد و نمـیتوان او را بـه بردگی گرفت یـا بـه حیث نژاد، رنگ، ت یـا دین از حقوق بنیـادین پایینتری برخوردار کرد. درون اعلامـیه اسلامـی اما شریعت اسلامـی تنـها مرجع به منظور تفسیر یـا توضیح هر ماده از مواد این اعلامـیه هست و بَنا بر این شریعت، باتقواترین افراد بر دیگری برتری دارد. درون اسلام قوانین یـا الهی هست و از سوی خدا بـه بشر وحی شده کـه غیرقابل تغییر و ابدی هست یـا قوانین اسلامـی را مـیبایست درون حدیث و رفتار پیـامبر و ا یـافت. اگر وحی یـا حدیث پیرامون حقی کشف نشد، درون مقام آخر انسان جایز بـه تفکر و به دست آوردن راهی به منظور حل مسأله است: «همـه مخلوقات بهمنزله عائله خداوندی هستند و محبوبترین آنان نزد خدا سودمندترین آنان بـه همنوع خود هست و هیچ احدی بر دیگری برتری ندارد مگر درون تقوا و کار نیکو.» درون زمـینـه حقوق زنان نیز این حق درون پاسخ بـه «انجام وظیفه» آنان تعریف مـیشود. از سوی دیگر و تنـها بـه عنوان یک نمونـه، اگر مشکلی درون روابط زوجین پدیدار شود، درون صورت وجود پدر یـا جدّ پدری، حق انتخاب و نوع تربیت فرزند از مادر سلب مـیشود. از سوی دیگر بنیـان اعلامـیه جهانی حقوق بشر بر حفظ جان و کرامت انسانی استوار هست و درون دیباچه این اعلامـیه، آزادی بیـان و عقیده از عالیترین آرزوهای بشر شمرده شده است. اما آیـا اعلامـیه قاهره نیز از ساختاری اینچنینی برخوردار است؟ قصاص یـا مجازاتهایی بهمانند چشم درون برابر چشم و جان درون برابر جان، نشان مـیدهند کـه حقوق بشر اسلامـی که تا چه اندازه ممکن هست واپسگرا باشد. قوانینی کـه تکمـیلکننده زندگی انسانهای غیر متمدن بودند. درون حالی کـه جنگهای قبیلهای جای خود را بـه جنگهای جهانی داده بودند (البته همچنان فجایعی از هر دو شکل درون گوشـه و کنار عالم بـه چشم مـیخورد)، اعلامـیه جهانی حقوق بشر تلاشی بود به منظور کشیدن خط بطلان بر تمام این آدمکشیها. کوششی به منظور آزاد بشر از قید رنگ و نژاد و دین و فراهم زمـینـه برابری بـه جای نگاه از بالا بـه پایین. قوانین شریعت اسلام کـه مبنای اعلامـیه حقوق بشر اسلامـی هستند اما بدون تغییر باقی ماندهاند و از قرنی بـه قرن دیگر و از کشوری بـه کشور دیگر منتقل شدهاند. بـه این ترتیب مجازاتهایی همچون اعدام و قصاص با ریشـه دواندن درون روح دین تبدیل بـه گرزی شدند کـه مخالفت با آنها بـه معنای مخالفت با خواست خدا تلقی مـیشود. حالا اگر هر دو اعلامـیه را بهمثابه ریسمان درون نظر بگیریم، ریسمان حقوق بشر جهانی احتمالاً مـیتواند ما را از ته چاه بیرون بیـاورد و ریسمان حقوق بشر اسلامـی، شاید همچون طنابی باشد کـه چوبه دار، تبعیض و قصاص بـه آن متصل شدهاند. همانطور کـه در اوایل صحبت گفتم نویسندگان «اعلامـیۀ اسلامـی حقوق بشر» مفهوم حقوق بشر (Human Rights) را با چند موضوع خلط کرده اند. تعریفی کـه ایشان از «حقوق بشر» ارائه مـی دهند، درون واقع «تکالیف»ی هست که بـه زعم آنان بشر درقبال خداوند و نمایندگان او بر روی زمـین دارد؛ درون حالی کـه اعلامـیۀ جهانی حقوق بشرحقوق انسان را درون برابر حکومت برخاسته از اجماع انسانـها مطمح نظر قرار مـی دهد. بـه عبارت دیگر حقوق بشر درون اعلامـیۀ جهانی حقوق بشر، شامل آن چیزی هست که درون حقوق اسلامـی از آن توسعاً با عنوان «حق الناس» یـاد مـی شود. درون حقوق اسلامـی «حق الناس» درون برابر «حق الله» است. هر موضوعی کـه حقى از مردم درون آن باشد، درون حیطۀ حق الناس هست و از این جمله هست منشأ قدرت، رابطه مـیان مردم و حکومت، قضاوت مـیان مردم، و آنچه مـیان مردم و حکومت مطرح مـی شود، از جمله قوانین مدنی و حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیـاسی. حق الله شامل موضوعهایی مـی شود کـه بین انسان و خداست، مانند نماز کـه به درگاه خداوند گزارده مـی شود وی نمـی تواند از سوی خداوند مدعی آن گردد. جالب این جاست کـه اعلامـیۀ اسلامـی حقوق بشر بی توجه بـه «حق الناس»، «حق الله» را محور برداشتها و تعریفهایش از «حقوق بشر» قرار داده، و لذا «تکلیف» را بـه جای «حق» نشانده است. بـه این ترتیب، اعلامـیۀ اسلامـی حقوق بشر، قبل از آن کـه بسیط، شامل، و دربرگیرنده همۀ نوع بشر باشد، فقط آن دسته از مردم را درون بر مـی گیرد (و بـه رسمـیت مـی شناسد) کـه «حق» خداوند را ادا کرده باشد. بنابراین، اعلامـیه حقوق بشر اسلامـی نـه جهانشمول هست و نـه همـه افراد بشر را دربر مـی گیرد؛ بلکه مقدمـه این اعلامـیه با صراحت فقط آن دسته از افراد بشر را مشمول «امتیـازات» مندرج درون اعلامـیه مـی داند کـه «جز خدای را پرستش نکنند و شریکی به منظور او قائل نشوند.» بـه گفته این اعلامـیه، فقطانی کـه چنین اعتقادی دارند مـی توانند «پایۀ راستین آزادی مسؤولانـه بشریت و حیثیت را پی ریزی» نمایند. بـه عبارت دیگر، همـه انسانـهایی کـه به «حقیقت» مندرج درون انواع خداشناسی معتقد نیستند و یـا ایمان ندارند، جزو بشریت بـه حساب نمـی آیند، که تا چه رسد بـه این کـه از حق یـا حقوقی برخوردار باشند. درون مقدمۀ «اعلامـیۀ اسلامـی حقوق بشر»، تاکید شده هست که خداوند امت اسلامـی را بـه عنوان «بهترین امت» برگزیده است. روشن نیست اگر امت اسلامـی بهترین امت و برگزیده است، بعد چگونـه مـی توان آنـها را با دیگر افراد بشر، احیـاناً دارای حقوق مساوی یـا حتی مشابه دانست؟ از سوی دیگر همـین مقدمـه فقط آن نوع از «حقوق بشر» را مورد تایید قرار داده کـه «با شریعت اسلامـی هماهنگی داشته باشد.» بـه این ترتیب، مثلا مادۀ دوم اعلامـیه جهانی حقوق بشر کـه مـی گوید همـه افراد صرف نظر از نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، قوم، عقیده سیـاسی و غیره برابرند خلاف شریعت اسلامـی هست (که درون آن برابری وجود ندارد زن و مرد هر یک حکم تکلیف و حقوق جداگانـه و متفاوتی دارند، مُسلِم و غیر مُسلِم با هم فرق مـی کنند وغیره ) و نمـی تواند مورد تایید اعلامـیه اسلامـی حقوق بشر باشد، زیرا باز هم بر اساس مقدمـه این اعلامـیه: هیچ احدی حق متوقف یـا چشم پوشی ازاحکام تکلیفی خداوند را ندارد. همـه اصول سی گانـه درون اعلامـیۀ جهانی حقوق بشر درباره افراد بشر هست و حقوقی کـه تک تک مردم حتما از آن برخوردار باشند. بـه همـین دلیل هست که درون یکایک مواد این اعلامـیه، با کلمات و ترکیبهایی روبرو هستیم از قبیل: هر، هیچ، همـه، تمام افراد بشر، احدی، هر شخص و جز آن استفاده از این کلمات و ترکیبها روشن مـی کند کـه اعلامـیۀ جهانی حقوق بشر جهانشمول و دربارۀ حقوقی هست که همـه افراد بشر حتما از آن برخوردار باشند. اعلامـیۀ اسلامـی حقوق بشر بـه جای آن کـه به حقوق بشر بـه صورت عام بپردازد و آن را مشخصاً بیـان و ارائه نماید بـه تکالیف و مسؤولیتهای انسان درون قبال خداوند – و حکومتهای شرعی و سلاطین اسلامـی بـه نمایندگی از خداوند – پرداخته است. بـه همـین جهت مفاهیمـی کـه مورد توجه این اعلامـیه است، نـه شامل حقوق بشر بـه طور عام مـی شود، و نـه شامل حقوق بشر درون چارچوب مقررات شرعی و اسلامـی بلکه بیشتر بـه چگونگی حکمرانی «دولت و حکومت اسلامـی یـا حاکم سلطان اسلامـی بر «ساکنان جامعۀ اسلامـی» پرداخته است. بر اساس متن اعلامـیه حقوق بشر اسلامـی درجوامع مشمول این اعلامـیه شـهروند بـه مفهوم مدرن آن وجود ندارد. ساکنان این جوامع تبعه یعنی تابع حاکم یـا سلطانی هست که بر جامعه حکم مـی راند و از این جهت بر او تکالیفی مقرر است، بدون آن کـه از حقوق یـا دست کم حقوقی روشن برخوردار باشد. درون این موازین تکالیف همـه روشن، دقیق، و شفاف است، ولی حقوق همگی نسبی، مشروط، ناروشن، نادقیق، و غیرشفاف اند. درون در ادامـه با مقایسه موادی از دو اعلامـیه برخی از تفاوتهای موجود را بررسی مـی کنم که تا برای شما بـه طور کامل تفهیم بشود .
۱- نگاه دو اعلامـیه بـه اصل آزاد بودن انسان: مادۀ اول اعلامـیۀ جهانی حقوق بشر تمام افراد بشر را آزاد و از لحاظ حیثیت و حقوق برابر دانسته است. درون حالی کـه بند الف از نخستین مادۀ «اعلامـیۀ اسلامـی حقوق بشر»؛ اصل آزاد بودن انسان را درون بوتۀ اجمال گذاشته و انسان را فقط درون تکلیف و مسؤولیت (در برابر خداوند یـا جامعه، روشن نیست) برابر دانسته است. درون ضمن این ماده علاوه بر مسکوت گذاردن اصل آزاد بودن انسان عقیدۀ صحیح را یگانـه تضمـین به منظور رشد و تکامل انسان دانسته است. عقیدۀ صحیح هر چه باشد اطلاق بـه فقط یک عقیده هست که لزوماً نافی اصل تنوع عقاید و چند صدایی بودن جامعه است. خاصه این کـه بند ج از مادۀ دوم هر تبلیغی را کـه منجر بـه ایجاد اختلال درون ارزشـها یعنی عقیدۀ صحیح حکومت شود ممنوع دانسته است. اصل آزاد بودن انسان درون مادۀ یـازدهم اعلامـیۀ اسلامـی حقوق بشر مطرح مـی شود و در آن مـی آید «انسان آزاد متولد مـی شود و هیچ احدی حق بـه بردگی کشیدن یـا ذلیل یـا مقهور یـا بهره کشیدن یـا بـه بندگی کشیدن او را ندارد، مگر خدای تعالی. اما روشن نیست کـه خدای تعالی اگر قصد بهره کشی یـا بـه بندگی کشاندن انسانی را کرد، این قصد خود را از چه طریقی اجرایی مـی کند؟
آیـا حکومتهایی کـه خود را نماینده خداوند روی زمـین مـی دانند نیت خداوند درون استثمار و استعمار و بندگی انسان را انجام مـی دهند؟
و این درون حالی هست که مادۀ ۴ اعلامـیۀ جهانی حقوق بشر صراحتاً مـی گوید: «احدی را نمـی توان درون بندگی نگهداشت (حتی بـه خواست خدا) و داد و ستد بردگان بـه هر شکلی کـه باشد ممنوع است. ادامـه دارد
به مناسبت روز جهانی کارگر
سالار قربانی
قبل از اینکه بـه موضوع تحول درون اعتراضات کارگری بپردازم وظیفه خودم مـیدانم کـه اول ماه مـه را کـه روز جهانی کارگر هست به تمام کارگران عزیز تبریک بگویم و اشاره مختصری بـه چگونگی بوجود آمدن این روز بـه عنوان روز جهانی کارگر م
روزِ جهانیِ کارگر یـا روزِ کارگر یک جشن و مراسمـی کارگری و از سویِ طبقاتِ کارگر هست که هر ساله درون روزِ اولِ ماهِ مِه برگزار مـیشود.
دهها سال هست که بـه این مناسبت درون این روز، درون کشورهای مختلف (به استثنای ایـالات متحده، کانادا و چند کشور کوچک) مراسم ویژه برگزار مـیشود. ایـالات متحده و کانادا نخستین دوشنبه هر سپتامبر را بـه عنوان «روزکارگر» برگزار مـیکنند.
مناسبت اول مـه بـه عنوان روز کارگر بـه این لحاظ بوده هست که درون چهارم ماه مـه سال ۱۸۸۶، و در چهارمـین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی درون شـهر شیکاگو، پلیس بـه روی آنان آتش گشود کـه شماری کشته، عدهای مجروح و بعداً چهارتن نیز اعدام شدند. کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانـه کار از ده ساعت بـه ۸ ساعت بودند. قرار بود کـه اول ماه مـه ۱۸۸۶ درون آمریکا ، کاهش ساعات کار بـه هشت ساعت درون روز، بـه اجرا درآید کـه چنین نشد و در نتیجه، کارگران درون گوشـه و کنار این کشور دست بـه تظاهرات زدند و در یکهزار و دویست کارخانـه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت.و اما چگونکی شکل گیری اعتراضات و های کارگری درون ایران اگرچه سندیکائی و اتحادیـهای ایران درون دوران انقلاب مشروطیت توسط کارگرانی کـه در باکو و عشق آباد کار کرده و به وطن بازگشته بودند بنا نـهاده شد اما نخستین اتحادیـه کارگری درون سال ۱۲۸۴ درون چاپخانـهای کوچک درون تهران تأسیس شد ٬ همزمان با اتحادیـه کارگران چاپخانـهها درون دیگر کارخانـهها نیز این امر رو بـه نضج نـهاد، که تا اینکه کارگران مشـهد، تبریز، انزلی و دیگر نقاط کشور را هم دربر گرفت. شعارهای مزد عادلانـه، هشت ساعت کار درون روز، زمـین به منظور دهقان و جمـهوری سر داده شد.
در سال ۱۲۹۹ تعداد اتحادیـههای کارگری تهران بـه ۱۵ رسیده بود، درون سال ۱۳۰۰ شورای مرکزی اتحادیـههای حرفهای کارگران ایجاد شد کـه هدف آن رهبری سندیکائی و اتحادیـهای درون سطح کشور بود.
تحت تأثیر همـین بود کـه در فاصلهٔ سالهای ۱۳۰۴–۱۳۰۰ چندین اعتصاب بزرگ، از جمله اعتصاب ۱۴ روزه کارگران چاپخانـهها و اولین اعتصاب کارگران نفت آبادان انجام گرفت. دولت وثوق الدوله روزانـه ۸ ساعت کار، آزادی فعالیت سندیکاها و جشن اول مـه را قبول نمود.
اما بعد از سرکوبهای متعدد این کـه به علت کمبود وقت نمـیتوانم اشاره ای بـه آن داشته باشم دوران شکوفایی این درون سالهای (۱۳۳۲–۱۳۲۰) بود کـه بالاخره شورای متحده مرکزی اتحادیـه کارگران و زحمتکشان ایران درون اول ماه مـه ۱۳۲۳ تأسیس گردید.
اما متاسفانـه درون روز ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۵که مصادف بود با (اول ماه مـه ۱۹۴۶ مـیلادی) تظاهرات کارگران درون کرمانشاه مورد حملهٔ پلیس قرار گرفت. درون این تظاهرات ۱۴ کارگر کشته و ۱۲۰ کارگر زخمـی شدند. این کارگران نخستین جانباختگان اول ماه مـه درون ایران هستند
با اوجگیری انقلاب درون سال ۵۷ تشکلهای کارگری با سازمان دهی کمـیتههای اعتصاب درون مراکز کار اعتصاب سراسری را درون کشور بـه راه انداختند.
با پیوستن کارگران نفت بـه اعتصاب درون تیر ماه ۵۷ حرکات کارگری بـه اوج خود رسید. از درون کمـیتههای مخفی اعتصاب شوراهای کارگری درون اکثر کارخانجات و موسسات صنعتی شکل گرفت، و در کوتاهترین زمان شوراهای کارگری کارخانجات توانستند مدیریت موسسات و کنترل تولید و توزیع را بدست گیرند. از بهم پیوستن شوراهای سازمانی کارگری تحت نام «خانـه کارگر» متولد شد. تشکیلات «خانـه کارگر» محل تجمع فعالین کارگری تهران و شـهرستانها گردید.
این سندیکا درون شیراز توانست به منظور یک دوره ۶ ماهه حق بیکاری را از دولت موقت طلب کرده و بدین وسیله نقش سندیکا و اعتبار آن را درون بین کارگران افزایش دهد. متأسفانـه درون فضای سرکوب این سندیکا مورد حمله قرار گرفت و بسیـاری از اسناد آن بـه غارت رفت. همراه با این تشکل سراسری، درون شـهررهای بزرگ کشور «انجمن همبستگی» کارگران عمدتاً از تجمع کارگران صنوف و کارگاههای تولیدی کوچک شکل گرفت. مبارزه علیـه طرحهای ارتجاعی و واپسگرایـانـه قانون کار کـه در قانون کار پیشنـهادی احمد توکلی وزیر کار وقت متجلی مـیگردید و برای تصویب قانون کار مترقی و متناسب با خواست کارگران از اقدامات عملی و مؤثر این دو تشکل کارگری بود.
با شروع جنگ احزاب و سازمانهای مع کارگری غیرقانونی و سندیکاها و اتحادیـههای کارگری منحل شدند. نشریـات کارگری توقیف، فعالین کارگری از کار اخراج و تحت پیگرد قرار گرفتند. هزاران کارگر مبارز دستگیر و بیش از پانصد کارگر بـه جوخههای اعدام سپرده شدند. عده کثیری از کارگران نیز مجبور بـه ترک محل کار و زندگی خود شده یـا بـه تبعید رفتند. شوراهای کارگری یکی بعد از دیگر منحل و با تصویب لایحهای قانونی شوراهای اسلامـی کار جایگزین آنها شدند. با تهاجم قداره بندان و چماق بدستان مافیـای حاکم بـه خانـه کارگر این نـهاد مستقل کارگری از دست کارگران درآمده، درون اختیـار مزدوران کارگر ستیز رژیم قرار گرفت. از آن بعد اشخاصی همچون محجوب، کمالی، ربیعی، سرحدی زاده کـه هر کدام بعدها بـه وزارت و نمایندگی مجلس رسیدند، هدایت این تشکیلات دولتی شده را بر عهده گرفتند.
طی سه دهه مافیـای حاکم بر تشکلهای رسمـی کارگری بـه عنوان عامل تفرقه و سرکوب های مستقل کارگری عمل نموده. از آن جملهاست حمله سندیکای مستقل شرکت واحد و سرکوب فعالین کارگری، همکاری با ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی درون تقابل با حرکت کارگران ایران خودرو دیزل، لاستیکسازی البرز، نیشکر هفت تپه.با شکلگیری تشکلهای مستقل کارگری و کمـیتههایی به منظور احیـاء سندیکاها و اتحادیـههای کارگری و کارگران بیکار، گسترش اعتراضات کارگری از جمله اعتصابات کارگری کـه علیرغم منع قانونی بلاانقطاع درون سراسر کشور، همگی نشان از آینده کارگری دارد.
وضعیت دگراندیشان و پیروان سایر ادیـان درون ایران
سید ابراهیم حسینی
ماده ۱۸ اعلامـیه جهانی حقوق بشر:
هر حق دارد کـه از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یـا عقیده و ایمان مـیباشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرمـیتواند از این حقوق یـا مجتمعاً بهطور خصوصی یـا بهطور عمومـی برخوردار باشد.
ماده ۱۹ اعلامـیه حقوق بشر:
هر انسانی محق بـه آزادی عقیده و بیـان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریـافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانـه ای بدون ملاحظات مرزی است.
حاکمـیت کنونی ایران و سران آن اعتقاد دارند کـه برخی از گروههای مذهبی دشمنان کشور هستند، زیرا باورهای مذهبی آنها ممکن هست وفاداری بهنظام را دچار چالش کند و به بهانـه حفظ امنیت سیـاسی، سرکوب فعالیتهای مذهبی را سرلوحه عناد با ادیـان دیگر قرار دادهاند.
بازداشتها و خشونتهای هدفمند ارگانهای امنیتی و قضایی جمـهوری اسلامـی همچنان متوجه پیروان سایر ادیـان درون ایران است. درون ایران ادیـان بـه دو دسته رسمـی و غیررسمـی تقسیم مـیشوند، پیروان آئین بهایی از ادیـان غیررسمـی هستند کـه تحتفشارهای بیشتری قرار دارند، آنها از انجام مناسک دینی و تبلیغ آزادانـه آیین، تدریس و تحصیل درون مقاطع عالی محروم هستند، هماکنون تنی چند از رهبران این آئین کـه امور بهاییـان را درایران، اداره مـید، درون زندانهای اوین و رجایی شـهر بـه سر مـیبرند و دهها تن از پیروان آن نیز درون زندانهای کشور متحمل حبسهای طولانی شدهاند
ادیـان و مذاهب رسمـی هم چون مسیحیـان نیز با محدودیتهایی زیـادی مواجه هستند، جمـهوری اسلامـی تنـها عبادت مسیحیـان عاشوری، ارمنی و کلدانی را کـه مسیحی هستند، بـه رسمـیت مـیشناسد، تبلیغ آئین به منظور ایرانیـان از سوی ایشان جرم تلقی مـیشود.انی کـه فارس زبان هستند از ورود بـه کلیساها منع مـیشوند و کلیساها وظیفه دارند اسامـی اعضای خود بـه همراه کپی کارت ملی آنـها را بـه وزارت اطللاعات ارائه دهند ، توزیع کتب مقدس درون کتابفروشی ها ممنوع مـیباشد
ماده ۱۳ و ۲۶ قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران ، مسیحیت را بـه رسمـیت مـیشناسد و به مسیحیـان حق عبادت و ایجاد انجمن را داده هست اما برخورد با مسیحیـان پروتستان کـه معتقد بـه بشارت دین خود هستند کماکان وجود دارد و کلیساهای خانگی با سرکوب گسترده مواجه هستند.
تبعیض مذهبی درون مورد مسلمانان سنی نیز اعمال مـیشود، آنها کـه اکثراً درون مناطق حاشیـهای کشور زندگی مـیکنند، از حق ساخت مسجد و برگزاری آئین مذهبی ازجمله نماز عید فطر و قربان درون مناطق مرکزی هم چون تهران محروم هستند. حتی درون مواردی گزارش تخریب نمازخانـه اهل سنت هم گزارش شده هست و این گروه از افراد با اعدام و بازداشت و آزار و اذیت هایی مواجه هستند حتی آنـها از استخدام درون ادارات دولتی و تصدی سمت هم منع هستند کـه نمونـه بارز آن انتخاب بیژن ذوالفقار نصب بـه سمت وزیر ورزش درون دولت حسن روحانی بوده کـه به خاطر اهل تسنن بودن وی از مجلس رای اعتماد نگرفت .
گزارش ها نشان مـی دهد کـه پیروان سایر ادیـان همچنان با محدودیت های شدید رو بـه رو هستند. پیروان ادیـان بـه رسمـیت شناخته شده مانند مسیحیـان ( بـه ویژهانی کـه سابقا مسلمان بوده اند ) و آنـهایی کـه به رسمـیت شناخته نشده، مانند مسیحیـان بشارتی همچنان با محدودیت های شدید و تبعیض رو بـه رو هستند و طبق گزارش ها به منظور انجام مسالمت آمـیز اعتقادات مذهبی خود تحت پیگرد قانونی قرار مـی گیرند. این درون حالیست که، دولت ایران اتهامات درون زمـینـه ایجاد محدودیت به منظور پیروان سایر ادیـان را رد کرده هست و مدعی هست که کلیسا های خانگی بـه فعالیت غیر قانونی مشغول هستند، چون مجوزهای لازم را از مقامات دولتی دریـافت نکرده اند. دولت همچنین ادعا مـی کند کـه نیـاز مسیحیـان ایران بر آورده شده و هیچ نیـازی بـه تاسیس یـا ایجاد کلیسا های جدید از جمله کلیسای خانگی وجود ندارد.
ماده ۲۰ قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران برابری تمام شـهروندان ایرانی را بر اساس موازین اسلام مورد تأکید قرار مـیدهد. بااینحال این ماده اساسی نتوانسته برابری پیروان سایر ادیـان را درون بیش از سه دهه گذشته درون برخورداری از حقوق شـهروندی تضمـین کند،
مسیحیـان
جمـهوری اسلامـی کمر بـه نابودی مسیحیت بسته است، واقعیتی هست تلخ درون مورد جفا بر مسیحیـان ایران؛ مسیحیـانی کـه به خاطر دگراندیشی و تغییر دین از سوی حکومت مذهبی جمـهوری اسلامـی مورد اتهام و محکومـیت قرار مـیگیرند. ضرب و شتم، شکنجه و تهدید بـه مرگ به منظور مسیحیـان ایرانی تبدیل بـه امور عادی شده است.
در جمـهوری اسلامـی ایران ، تعداد بیشماری از مسیحیـان بـه خاطر تغییر دین و فعالیتهای مذهبیشان زندانیشده، مورد اتهام و محکومـیت قرار مـیگیرند. لازم بـه توضیح هست که جمـهوری اسلامـی ایران درون ابتدای سال ۲۰۱۷ مـیلادی درون رتبه نـهم ردهبندی کشورهایی قرار گرفت کـه مسیحیـان را بهشدت آزار مـیرسانند
در حال حاضر بر اساس گزارش سازمانهای مع حقوق مسیحیـان درون ایران گفته مـیشود تعداد زیـادی از مسیحیـان شناختهشده تنـها بـه جرمهایی نظیر اقدامات بشارتی و یـا آموزش و پخش انجیل درون زندان بـه سر مـیبرند و بسیـاری از نوکیشان مسیحی تحت جفا قرارگرفته و با ضربات شلاق بـه جرم روزهخواری و شرب خمر درون مراسم عشاء ربانی مورد شکنجه و آزار درون سلول خود درون زندانهای ایران مواجه شده و بعضاً حتی تحدید بـه مرگ شدهاند.
فشار دستگاههای امنیتی و قضایی بر کلیساها همچنان ادامـه دارد و در ادامـه سلسله محدودیتهای اعمالشده از سوی مسئولان امنیتی، کلیساهای تبشیری رسمـی، کلیسای جماعت ربانی مرکز درون تهران، کلیسای پروتستان عمانوئیل، کلیسای انجیلی پطرس واقع درون تهران و … یـا بهاجبار تن بـه همکاری با نـهادهای امنیتی و تن بـه خواستههای آنان مبنی بر افشای فهرست اعضای این کلیساها بـه همراه سایر مشخصات ایشان منجمله شماره ملی، بستن درهای خود را بـه روی ایمانداران و نوکیشان مسیحی فارسیزبان و عدم برگزاری مراسم بـه زبان فارسی دادهاند و یـا بهکل تعطیل، رهبران آنان مانند روبرت آسریـان دستگیر و با احکام غیرمنصفانـه و بلندمدت مواجه شدهاند. حتی کلیساها از پذیرش فارسی زبانان خودداری مـیکنند و باید مراسم خود را بـه زبان غیر از فارسی برگزار نمایند .
صدور احکام حبس به منظور مسیحیـان ایران همچنان ادامـه دارد؛ با اینکه درون قانون اساسی ایران آزادی دینی مسیحیـان، کلیمـیان و زرتشتیـان بـه رسمـیت شناختهشده ولی عملکرد حکومت درون برابر تبلیغات دینی و اجرای مناسک مذهبی آنان تاکنون نشان داده هست که اصول مندرج درون قانون اساسی درون مورد آزادی دین و مذهب و عدم تفتیش عقاید، تنـها سرپوشی به منظور نقض حقوق پیروان سایر ادیـان درون ایران بوده است.
در قانون اساسی ایران مذهب شیعه جعفری تنـها مذهب رسمـی ایران بوده و ارگانهای مذهبی و امنیتی حکومت ایران ، تبلیغ اصول و مبانی این ادیـان و مذاهب را تهدیدی به منظور ایدئولوژی غالب حکومتی قلمداد مـیکنند و این مسئله یکی از عمده دلایلی هست که حاکمـیت بهواسطهی آن، پیروان و مبلغین مسیحیت را سرکوب و با بستن کلیسای آنان، راه را به منظور تبلیغات دینی این دسته از پیروان ادیـان درون ایران ، سد مـیکند.
با حقوق خود بشتر آشنا شویم
معصومـه توکلی
آیـا وقت آن نرسیده کـه با حقوق ابتدایی خود بیشتر آشنا شویم که تا بتوانیم آگاهانـه از حقوق خود دفاع کرده و نگذاریم کـه سایـه استبداد برسرمان سنگینی کرده و باعث بـه بردگی کشاندنمان بشود ، چرا…….حقوق بشر اساسیترین و ابتداییترین حقوقی هست که هر فرد بـه طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهرهمند مـیشود. این تعریف ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیـاسی مـهمـی را به منظور مردم و حکومتها بـه دنبال دارد. طبق اعلامـیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بینالمللی این حقوق ویژگیهایی همچون جهان شمول بودن، سلب ناشدنی، انتقال ناپذیری، تفکیکناپذیری، عدم تبعیض و برابری طلبی، بـه هم پیوستگی و در هم تنیدگی را دارا است. از این رو بـه تمامـی افراد درون هر جایی از جهان تعلق دارد و هیچرا نمـیتوان بـه صرف منطقه جغرافیـایی کـه در آن زیست مـیکند، از حقوق بشر محروم کرد ضمن اینکه همـهٔ افراد فارغ از عواملی چون نژاد، ملیت، ت و غیره درون برخورداری از این حقوق با هم برابر و یکسانند و در این خصوصی را بر دیگری برتری نیست. این حقوق شامل حقوق طبیعی یـا حقوق قانونی هست که درون قوانین ملی و بینالمللی وجود دارند. اندیشمندان و فعالین حقوق بشر، درون فعالیتهای بینالمللی خود درون زمـینـه حقوق بینالملل، نـهادهای جهانی و منطقهای، سیـاستهای دولتی و در فعالیتهای سازمانهای غیردولتی، اساس و شالودهٔ سیـاستهای عمومـی و اختصاصی درون این زمـینـه را بنا نـهاده است. درون واقع مـیتوان گفت درون صورتی کـه جامعهٔ جهانی درون فضای صلح، با یک زبان مشترک اخلاقی، گفتگو و مباحثه کنند، این زبان مشترک اخلاقی، درون واقع، حقوق بشر نامـیده مـیشود.
بسیـاری از ایدههای اساسی کـه محرک جنش حقوق بشر بود، بعد از جنگ جهانی دوم و جنایـات هولوکاست گسترش و توسعه یـافت، و با تصویب اعلامـیه جهانی حقوق بشر درون پاریس توسط مجمع عمومـی سازمان ملل متحد درون سال ۱۹۴۸ بـه اوج خود رسید و به رسمـیت شناخته شد. درون واقع حقوق بشر از مفهوم حقوق طبیعی گرفته شده هست وحقوق طبیعی، نظریـهای هست که درون آن قوه قانونگذار بـه گونـهای عینی و منطقی محدود مـیشود.
بر اساس مقدمـه اعلامـیه جهانی حقوق بشر:
به رسمـیت شناختن منزلت ذاتی و حقوق یکسان و انتقالناپذیر همـه اعضای خانواده بشری اساس آزادی، عدالت و صلح درون جهان هست و بر طبق ماده یک اعلامـیه جهانی حقوق بشر:
تمامـی ابنای بشر آزاد بـه دنیـا مـیآیند و از لحاظ منزلت و حقوق با هم برابرند. بـه آنها، موهبت عقل و وجدان عطا شده است، و باید نسبت بـه یکدیگر روحیـهٔ برادری داشته باشند.
بعضی از حقوق بشر، حقوقی غیرقابل تفویض هستند. عبارت غیرقابل تفویض بـه این معنا هست که این حقوق اساسی و سلب ناشدنی از طبیعت انسان هستند.
مفاد منشور سازمان ملل متحد اساساً به منظور توسعه و گسترش حفاظت از حقوق بشر بینالمللی است. درون مقدمـه آن لزوم پایبندی بـه حقوق اساسی بشر، حیثیت و ارزش انسانی و تساوی حقوق مرد و زن ذکر شده است. مطابق مورد سوم از ماده یک منشور، بر لزوم همکاری بینالمللی درون زمـینـه حل مشکلات بینالمللی کـه دارای جنبههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یـا بشردوستانـه هست و درون پیشبرد و تشویق احترام بـه حقوق بشر و آزادیـهای اساسی به منظور همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان یـا مذهب تأکید شده است.
ماده ۵۵ منشور بیـان مـیکند که: باتوجه بـه ضرورت ایجاد شرایط ثبات و رفاه به منظور تأمـین روابط مسالمتآمـیز و دوستانـه بینالملل براساس احترام بـه اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل، سازمان ملل متحد امور زیر را تشویق خواهد کرد:
الف- بالا بردن سطح زندگی، فراهم ساختن کار به منظور حصول شرایط ترقی و توسعه درون نظام اقتصادی و اجتماعی؛
ب- حل مسائل بینالمللی اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و مسائل مربوط بـه آنها و همکاری بینالمللی فرهنگی و آموزشی.
ج- احترام جهانی و مؤثر حقوق بشر و آزادیهای اساسی به منظور همـه بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس و زبان یـا مذهب.
همچنین ماده پنجاه و شش از منشور از اهمـیت بالایی برخوردار است، چون مطابق آن، کلیـه اعضا متعهد مـیشوند کـه برای نیل بـه مقاصد مذکور درون ماده ۵۵ درهمکاری با سازمان ملل متحد اقدامات فردی یـا دسته جمعی معمول دارند. رعایت و اجرای این مفاد به منظور طرفین آن یعنی خود سازمان و اعضا ، الزامـی هست و درون واقع بـه عنوان یک تعهد حقوقی به منظور اعضای سازمان ملل متحد محسوب مـیشود. منشور سازمان ملل متحد را مـیتوان نقطه شروعی به منظور گسترش طیف وسیعی از اعلامـیهها، عهدنامـهها، پیـادهسازی و اجرایی سازی ارگانهای سازمان ملل متحد، کمـیتهها و گزارشها به منظور حفاظت از حقوق بشر محسوب نمود.
حقوقی کـه توسط منشور سازمان ملل متحد از آنـها حمایت مـیشود حقوق مدون و تعریف شده درون اعلامـیههای بینالمللی حقوق بشر هست مانند اعلامـیه جهانی حقوق بشر، مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیـاسی و مـیثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
اعلامـیه جهانی حقوق بشر بـه دو شاخه مختلف تقسیم شد کـه عبارتند از:1. مـیثاق حقوق مدنی وسیـاسی
2. مـیثاق حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، هردو مـیثاق باحق مردم به منظور تعیین سرنوشت و حاکمـیت بر منابع طبیعی خود شروع مـیشود.
و اما نقض حقوق بشر: نقض حقوق بشر زمانی رخ مـیدهد کـه توسط دولت و یـا نـهاد غیردولتی برخی از افراد مورد سوءاستفاده قرار بگیرند، یـا حقوق اساسی (از جمله حقوق مدنی، سیـاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) آنها انکار و نادیده گرفته شود، و یـا هنگامـی کـه هر دولت یـا نـهاد غیردولتی بخشی از پیمان مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیـاسی و یـا دیگر حقوق بینالمللی و حقوق بشر دوستانـه را درون مورد برخی از افراد رعایت نکند؛ لذا درون مورد نقض حقوق بشر سازمان ملل متحد شورایی را تعیین کرده تحت عنوان شورای امنیت کـه تنـها تریبون و دادگاهی هست که درون اینگونـه موارد تصمـیمگیری مـیکند.
چنانچه مطابق ماده ۳۹ منشور سازمان ملل متحد: شورای امنیت وجود هرگونـه تهدید علیـه صلح، نقض صلح، یـا عمل تجاوز را احراز و توصیـههایی خواهد نمود یـا تصمـیم خواهد گرفت کـه برای حفظ یـا اعاده صلح و امنیت بینالمللی بـه چه اقداماتی برطبق مواد ۴۱ و ۴۲ حتما مبادرت شود. سازمانهای غیردولتی مستقل، از جمله سازمان عفو بینالملل، فدراسیون بینالمللی حقوق بشر، دیدهبان حقوق بشر، سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، خانـه آزادی، آزادی بیـان بینالمللی و سازمان ضد برداری وظیفه دارند: شواهد و مدارک و اسناد نقض حقوق بشر را جمعآوری کنند و سپس از طریق تحت فشار قرار سعی بر اجرای قوانین حقوق بشرنمایند. جنگها و جنایـات جنگی، جنایت علیـه بشریت از جمله نسل کشی، نقض قوانین بینالمللی بشردوستانـه از جدیترین موارد نقض حقوق بشر بـه شمار مـیروند. افشاگری و آگاه ساختن جهان و اعتراض بـه رفتارهای غیرانسانی اغلب منجر بـه درخواست به منظور کمک و گاهی بهبود شرایط مـیشود. شورای امنیت سازمان ملل متحد به منظور حفظ صلح کار مـیکند و سایر ملل و معاهدات (ناتو)، درون هنگام لزوم به منظور حفاظت از حقوق بشر مداخله مـیکنند.
حقوق اساسی
مطابق ماده شش مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیـاسی:
1- حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق حتما به موجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمـیتوان خودسرانـه (بدون مجوز) از زندگی محروم کرد.
در کشورهایی کـه مجازات اعدام لغو نشده صدور حکم اعدام جائز نیست، مگر درون مورد مـهمترین جنایـات طبق قانون لازمالاجرا درون زمان ارتکاب جنایت، کـه آنهم نباید با مقررات این مـیثاق و کنوانسیونها راجع بـه جلوگیری و مجازات جرم کشتار دسته جمعی منافات داشته باشد. اجرای این مجازات جائز نیست مگر بـه موجب حکم قطعی صادر از دادگاه صالح.
در مواقعی کـه سلب حیـات تشکیل دهنده جرم کشتار دسته جمعی باشد چنین معهود هست که هیچیک از مقررات این ماده، دولتهای طرف این مـیثاق را مجاز نمـیدارد کـه به هیچ نحو از هیچ یک از الزاماتی کـه به موجب مقررات کنوانسیون جلوگیری و مجازات جرم کشتار دسته جمعی تقبل شده انحراف ورزند.
هر محکوم بـه اعدامـی حق خواهد داشت کـه درخواست عفو یـا تخفیف مجازات بنماید. عفو عمومـی یـا عفو فردی یـا تخفیف مجازات اعدام درون تمام موارد ممکن هست اعطا شود.
حکم اعدام درون مورد جرایم ارتکابی اشخاص کمتر از هیجده سال صادر نمـیشود و در مورد زنان باردار، قابل اجرا نیست.
هیچیک از مقررات این ماده به منظور تأخیر یـا منع الغا مجازات اعدام از طرف هر یک از دولتهای طرف این مـیثاق قابل استناد نیست.
به گفته بسیـاری از فعالان حقوق بشر مجازات اعدام ناقض حق حیـات است. سازمان ملل متحد از کشورها خواسته که تا مجازات اعدام را لغو کنند. ولی کشورها آنگونـه کـه باید و شاید بـه فشار سیـاسی و اخلاقی سازمان ملل توجهی نشان ندادهاند.
2- منع شکنجه: درون طول تاریخ از شکنجه بـه عنوان یکی از روشهای بازجویی، مجازات، اجبار و تحت فشار قرارفرد استفاده شده است. علاوه بر دولت، افراد یـا گروههای دیگر نیز ممکن هست انگیزههای مشابه دولت به منظور تحمـیل شکنجه بر دیگران داشته باشند همچنین تمایلات سادیستی افراد مانند مواردی کـه در قتلها اتفاق مـیافتد مـیتوانند از دلایل شکنجه باشد. شکنجه درون قرن بیست و یکم توسط بسیـاری از قوانین بینالمللی و قوانین داخلی بسیـاری از کشورها ممنوع شد. شکنجه بـه عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر درون نظر گرفته شده هست و ماده پنج اعلامـیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد آن را غیرقابل قبول و ممنوع اعلام کرد. امضاء کنندگان کنوانسیون سوم و چهارم ژنو رسماً موافقت د کـه با ممنوعیت شکنجه درون مورد زندانیـان و شکنجه توسط کنوانسیون ضد شکنجه سازمان ملل متحد با تصویب ۱۴۷ کشور ممنوع شد.
قوانین ملی و بینالمللی اجماع دارند درون مورد اینکه شکنجه و بد رفتاری اعمالی هستند بـه دور از موازین اخلاق و عرف معمول درون اجتماع و باید ممنوع شوند. با این وجود کنوانسیونهای بینالمللی، سازمانهایی کـه نظارت بر سوءاستفاده از حقوق بشر (به عنوان مثال سازمان عفو بینالملل، شورای بینالمللی بازپروری قربانیـان شکنجه) گزارشهایی از استفاده گسترده کشورها درون مناطق زیـادی از جهان را ارائه مـیدهند. سازمان عفو بینالملل تخمـین مـیزند کـه حداقل ۸۱ دولت درون جهان عمل شکنجه را انجام مـیدهند و برخی از آنـها هم آشکارا این کار را مـیکنند.
3- منعداری: منع داری و آزادیها از حقوق بینالمللی بـه رسمـیت شناخته شده درون جهان است؛ و چنانچه درون ماده چهارم اعلامـیه جهانی حقوق بشر ذکر شده است:هیچرا نباید درون بیگاری بردگی نگاه داشت؛ داری و تجارت حتما در تمامـی اشکال آن ممنوع گردد.
با این وجود آمار تعداد بردگان امروزه، بالاتر از هر دوره تاریخی دیگری است. این تعداد کـه ۱۲ مـیلیون، که تا ۲۷ مـیلیون گزارش شده هست اکثراًانی مـیباشند کـه بدهیهایشان هستند؛ کـه عمدتاً درون جنوب آسیـا بوده و اسیر بدهیهای وام دهندگانشان مـیباشند، کـه گاهی این بردگی که تا نسلها ادامـه پیدا مـیکند. قاچاق انسان درون درجه اول متوجه زنان و کودکان به منظور سوءاستفادههای و تجارت هست . البته داری اشکال مختلف دارد کـه محصور انسان ها توسط ادیـان از بدترین آنـهاست کـه در ایران بـه خوبی قابل رویت هست .
4- حق برخورداری از یک محاکمـه منصفانـه: هر انسانی حق دارد کـه در شرایط مساوات کامل از امکان دادرسی منصفانـه و علنی توسط یک محکمـه مستقل و بی طرف جهت پیگیری حقوق و تعهدات خود یـا به منظور دفاع از هر اتهام جزایی کـه به او وارد شده هست بهرهمند گردد.
حق برخورداری از یک محکمـه منصفانـه درون بسیـاری از مناطق و به عنوان یکی از ابزارهای بینالمللی حقوق بشر بـه رسمـیت شناخته شده است. این حق، یکی از گستردهترین موضوعات حقوق بشر است، کـه همـه اسناد بینالمللی حقوق بشر، آن را تقدیس نمودهاند؛ و بیش از هر ماده دیگری بـه آن توجه شده است. با این وجود تفاوتهای زبانی و مکانی درون این مورد حقوق بشر این موضوع را بـه طور گسترده و در شرایط یکسان تعریف کرده است. هدف از این حق اطمـینان از برقراری مناسب عدالت است. حداقل حقوقی کـه در یک محاکمـه عادلانـه درون دعاوی مدنی و کیفری حتما رعایت شود عبارتند از:
حق برخورداری از دادگاه صالح، مستقل و بیطرف
حق برخورداری از یک جلسه عمومـی
حق برخورداری از زمان معقول درون محاکمـه
حق داشتن وکیل مع
حق تفسیر
5- آزادی بیـان: آزادی بیـان بـه معنی صحبت آزادانـه و بدون است. ضمن اینکه آزادی بیـان درون معنای عام خود، شامل موارد گستردهتری از حرف زدن آزادانـه همچون دریـافت اطلاعات و ایدههای مختلف اظهار نظر و جستجوی اطلاعات بدون درون نظر گرفتن معیـاری خاص به منظور آن مـیشود. حق آزادی بیـان درون هر کشوری محدودیتهایی دارد و یک حق مطلق نیست محدودیتهایی مانند ممنوعیت افتراء، تهمت، نشر اکاذیب، تحریک بـه ارتکاب جرم و غیره. حق آزادی بیـان بـه عنوان یک حق انسانی درون ماده ۱۹ اعلامـیه جهانی حقوق بشر، درون قوانین بینالمللی حقوق بشر و مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیـاسی بـه رسمـیت شناخته شده است. مطابق ماده نوزدهم مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیـاسی: هیچرا نمـیتوان بـه مناسبت عقایدش مورد مزاحمت و وحشت قرار داد.
هر حق آزادی بیـان دارد. این حق شامل آزادی جستجو و تحصیل و انتشار اطلاعات و افکار از هر قبیل، بدون توجه بـه مرزها ، خواه شفاهاً یـا بـه صورت نوشته یـا چاپ یـا بـه صورت هنری یـا بـه هر وسیله دیگر بـه انتخاب خود مـیباشد.
اعمال حقوق مذکور درون بند ۲ این ماده، مستلزم حقوق و مسئولیتهای خاصی هست و لذا ممکن هست تابع محدودیتهای معینی بشود کـه در قانون تصریح شده و برای امور زیر ضرورت داشته باشد:
الف. احترام بـه حقوق یـا حیثیت دیگران.
ب. حفظ امنیت یـا نظم عمومـی یـا سلامت یـا اخلاق عمومـی.
6- حق مباحثه: رویدادها و امکانات و حوادث جدید مـیتواند بر روی حقوق موجود تأثیر گذار باشد. پیشرفتهای فناوری، پزشکی، فلسفه و دائماً وضع موجود از تفکر بشر را بـه چالش بکشد.
نسلهای آینده: درون سال ۱۹۹۷ سازمان یونسکو کـه یکی از سازمانهای تخصصی وابسته بـه سازمان ملل متحد هست اعلامـیهای درون مورد مسئولیت نسلهای حاضر نسبت بـه نسل آینده به منظور حفظ حقوق بشر تصویب کرد، اعلامـیهای کـه این گونـه آغاز مـیشد:
با توجه بـه اراده مردم، مجموعهای کـه قاطعانـه درون منشور سازمان ملل متحد تنظیم شده است، به منظور نجات نسلهای بعدی از بلای جنگ و به منظور حفاظت از ارزشها و اصول مندرج درون اعلامـیه جهانی حقوق بشر و همـه ابزارهای مربوط بـه آن درون قوانین بینالمللی این اعلامـیه تنظیم شده است.
— اعلامـیهٔ مسئولیت نسلهای حاضر نسبت بـه نسل آینده به منظور حفظ حقوق بشر: مطابق ماده یک اعلامـیه: «نسل حاضر مسئول هست که اطمـینان حاصل کند درون مورد اقدامات و تصمـیماتش و منافع و نیـازهای نسلهای حاضر و آینده را بـه طور کامل درون نظر بگیرد و حفظ کند.» درون مقدمـه درون مورد تاریخ وجود بشر و تهدید محیط زیست و بسیـاری از مسائل مانند حفاظت از محیط زیست، ژنوم انسان، تنوع زیستی، سازمان مـیراث فرهنگی، صلح، توسعه و آموزش و پرورش پوشش داده شدهاند. مسئولیت نسل حاضر نسبت بـه نسلهای آینده درون اسناد مختلف بینالمللی، از جمله کنوانسیون حفاظت از مـیراث فرهنگی و طبیعی جهان (یونسکو۱۹۷۲)، سازمان ملل متحد درون چارچوب کنوانسیون درون مورد تغییرات آب و هوا و کنوانسیون تنوع زیستی (ریو دو ژانیرو، ۱۹۹۲)، اعلامـیه ریو درون مورد محیط زیست و توسعه (کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل متحد، ۱۹۹۲)، اعلامـیه وین و برنامـه کارهای (کنفرانس جهانی حقوق بشر، ۱۹۹۳)و تعدادی از مجامع عمومـی سازمان ملل متحد و قطعنامـههای مربوط بـه حفاظت از آب و هوای جهانی به منظور نسلهای حال و آینده از سال ۱۹۹۰ بـه تصویب رسید.[۵۱]
7- گرایشهای و هویت تی
حقوق مربوط بـه گرایش و هویت درواقع احترام بـه زندگی خصوصی و افراد و مصونیت آنها درون مقابل بیـان گرایشهای شان تعریف شده هست و درون کنوانسیونهای حقوق بشر، درون مواد ۱۷ و۲۶ مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیـاسی و ماده ۸ و ۱۴ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر درون سازمان ملل متحد آورده شده است.
برخی بـه دلیل باورهای دینیشان درون حالیکه ادعا مـیکنند کـه حامـی حقوق همجنسگرایـان هستند درون واقع حقوق آنها را انکار مـیکنند، درون واقع اگر حقوق بشر بـه درستی درک شود، باعث مـیگردد که تا بعضی از حقوق اولیـه انسانی تنـها بـه دلیل تعصبات فرهنگی و مذهبی برخی از گروههای خاص از بین نرود. درمـییـابیم کـه اصول جهان شمول امروزی از حقوق بشر گرفته شده هست و حقوق بشر تبدیل بـه مجموعهای از حقوق کـه منعکننده ارزشهای تاریخی خاص هستند.
همجنسگرایی درون هفتاد و شش کشور جهان غیرقانونی مـیباشد و مجازات تعیینی به منظور آن درون هفت کشور اعدام مـیباشد. یکی از نگرانیهای اولیـه معان حقوق همجنسگرایـان بـه خصوص رفتار کشورهایی هست که به منظور روابط بزرگسالان کـه مبتنی بر رضایت طرفین هست مجازاتهای بدنی یـا اعدام درون نظر گرفتهاند.
مسائل مـهم دیگر درون این زمـینـه شامل مواردی هست مانند اینکه: دولت روابط همجنسگرایـان را بـه رسمـیت بشناسد، حقوق همجنسگرایـان را بپذیرد، کشورهایی کـه قوانین ضد تبعیض، قوانینی کـه در مجازاتشان خشونت علیـه همجنسگرایـان وجود دارد، قوانین لواط، قوانین ضد مساحقه و غیره.
منشور جهانی کـه برای گرایش و هویت تی شکل گرفته هست (اصول یوگیـاکارتا) نام دارد و مجموعهای هست از ۲۹ اصل کـه نویسندگان آن مـیگویند کـه درخواست آنها براساس قوانین بینالمللی حقوق بشر، با توجه بـه تجربههای همجنسگرایـان و موقعیت آنـها بوده است.
با امـید بـه اینکه با دانستن حقوق انسانی خود بتوانیم درون دنیـایی عاری از هرگونـه خشونت و جنگ وبعنوان یک انسان آزاد و رها بدون هیچگونـه دغدغه ایی زندگی سرشار از عشق داشته باشیم .
دستاورد حکومت اسلامـی ایران ناباوری خدا
ابوالفضل پرویزی
در این روزها شاهد گسترش روزافزون تظاهر بـه خداناباوری درون شبکههای اجتماعی توسط نسل جوان ایرانی هستیم . درون سالهای اخیر »ترویج خرافات از سوی برخی مسئولان و رسانـهها بـه طور رسمـی» انجام مـیشود و این موضوع موجب شده کـه مردم و جوانان از دین زده شوند.
حوادث سال ۱۳۸۸ خورشیدی و »استفاده حداکثری از دین و باورهای مذهبی به منظور مقابله با معترضان» موجب شد که تا بیدینی بـه صورت یک »سونامـی» درون مـیان جوانان افزایش یـابد، بـه نحوی کـه تعداد زیـادی از افراد عدم باور خود بـه دین و یـا حتی خدا را بـه شکلی علنی درون شبکههای اجتماعی ابراز مـیکنند.
نتایج دهمـین انتخابات ریـاست جمـهوری ایران درون خردادماه سال ۱۳۸۸ با اعتراضات صدها هزار نفری روبرو شد؛ اعتراضاتی کـه کشتهشدن دهها نفر و حکم زندان طویلالمدت به منظور برخی از معترضان و فعالان سیـاسی منتقد حکومت را درون پی داشتند.
سران مذهبی حکومت ایران مخالفان خود را متهم بـه ضدیت با مبانی دینی و اسلامـی مـیکنند. درون همـین حال محمود احمدینژاد، رئیس جمـهوری اسلامـی، و برخی از روحانیـان نزدیک بـه رهبر جمـهوری اسلامـی درون سالهای اخیر از «نزدیکبودن ظهور امام دوازدهم شیعیـان» خبر دادهاند؛ امری کـه با انتقاد برخی از روحانیـان سنتی روبرو شده است.افزایش اینگونـه اظهار نظرها موجب شده هست که برخی از ایرانیـان درون فضای مجازی بـه نقد جدی یـا همراه با طنز اعتقاداتی از این دست بپردازند.
از هاله نور که تا رمال مخصوص دولت محمود احمدینژاد نیز از جملهانی هست که درون هفت سال گذشته بارها بـه ترویج اعتقادات خرافی متهم شده است. پیشتر انتشار فیلم اظهارات وی درون دیدار با جوادی آملی، یک روحانی بلندپایـه ایرانی، خبرساز شد. رئیس دولت جمـهوری اسلامـی ایران بعد از بازگشت از اولین سفرش بـه نیویورخنرانی درون مجمع عمومـی سازمان ملل مدعی شد کـه یک »هاله نور» درون تمام مدت سخنرانی وی را احاطه کرده است. محمود احمدینژاد بعدها بیـان چنین اظهاراتی را رد کرد.
در چند سال اخیر و با بالا گرفتن اختلاف مـیان رئیس دولت و رهبر جمـهوری اسلامـی، برخی از رسانـههای «اصولگرا» از حضور و کمکگرفتن از رمالان درون دولت خبر دادند. بـه گفته مسئولان قضایی جمـهوری اسلامـی، چند نفری هم درون این رابطه دستگیر شدند. برخی از خبرگزاریها نیز اظهارات فردی را منتشر د کـه متهم بود با کمک رمالی ضمن همکاری با برخی از نزدیکان محمود احمدینژاد، از صدها زن سوء استفاده کرده است.پیشتر هم مـیرحسین ، یکی از نامزدهای انتخابات ریـاست جمـهوری دهم، درون تبلیغات انتخاباتی دولت محمود احمدینژاد را »دولت رمالی و کفبینی» خوانده بود؛ ادعایی کـه با انتقاد شدید رهبر جمـهوری اسلامـی نیز روبرو شد.از دامان مذهب بـه آغوش «الحاد و ارتداد» تعداد زیـادی ازانی کـه در شبکههای اجتماعی درون توصیف اعتقادات دینی خود از واژه «غیر معتقد» استفاده مـیکنند، درون خانوادههای مذهبی بـه دنیـا آمدهاند، این روند با وجود این درون حال گسترش است. این گزارش همچنین از افزایش تعداد ان و زنانی خبر مـیدهد کـه تصاویر بیحجاب خود را درون شبکههای اجتماعی منتشر مـیکنند.
«برخی افراد نیز با بهرهگیری از زمـینـه دلزدگی جوانان از سوءاستفاده از دین، بـه صورت متمرکز و سازماندهیشده بـه تئوریزه خداناباوری درون مـیان جوانان پرداخته و با ترجمـه و طرح نوشتهها و اشکالات وارده از سوی خداناباوران درون غرب، سعی درون تثبیت این نوع عقیده درون مـیان اعضای ایرانی شبکههای اجتماعی دارند».اما برخی از جامعهشناسان مـیگویند این اتفاق واکنش بـه فضایی هست که درون کشور وجود دارد و نسل جوان ایرانی نسبت بـه آن معترض است. بـه باور این کارشناسان، ایرانیـان درون فضای مجازی هویت واقعی و دیدگاهها و سبک زندگیای را بـه نمایش مـیگذارند کـه به آن باور دارند، درون حالی کـه در زندگی روزمره حتما این »من واقعی» را بـه علت فشارهای حکومت انکار یـا مخفی کنند.
تاثیر عملکرد حکومت جمـهوری اسلامـی و فضای حاکم بر جامعه ایران بـه عنوان یکی از دلایل گسترش خداناباوری و بیدینی تاکید مـیکند: «زدگی از سوءاستفاده از دین و استفاده ابزاری و حداکثری از نفوذ دین درون جامعه ایران به منظور تامـین مقاصد سیـاسی و اقتصادی درون کنار دامنزدن بـه خرافات از سوی برخی محافل مذهبی و رسمـی موجب بروز بستر این گرایش بـه بیدینی و خداناباوری شده است».
«خداناباوران درون حکومت الهی»نشریـه آلمانی «دی تسایت» درون اکتبر سال گذشته مـیلادی (۲۰۱۲) درون نسخه آنلاین خود درون گزارشی زیر عنوان »به عنوان یک خداناباور درون حکومت الهی» بـه بررسی افزایش آتئیسم درون ایران پرداخت. تهیـهکننده این گزارش درون این باره با برخی از جوانان درون ایران گفتوگو کرده کـه گرچه درون خانوادههای مذهبی بزرگ شدهاند، اما دیگر اعتقادی بـه وجود خالق ندارند.همچنین نگاهی بـه زندگی دوگانـه یک «بیخدا» درون کشوری با حکومت اسلامـی کـه در ادبیـات قضایی اسلام بـه عنوان ملحد یـا مرتد شناخته مـیشود و مـیتواند با مجازات مرگ روبرو گردد. حضور و فعالیت خداناباوران ایران درون فضای مجازی ؛ فضایی کـه به آنها اجازه مـیدهد با هویت جعلی و بدون آنکه خطر تعقیب قضایی و مجازاتهای سخت تهدیدشان کند، بـه بحث درون مورد عقاید خود بپردازند. درون یک نمونـه ذکر شده، صفحهای مختص بـه ناباوران با عنوان »کانون آگنوستیکها و آتئیستهای ایران» بیش از ۳۸هزار دنبالکننده دارد.
خرافات و اثرات آن درون جامعه هر چند از دیدگاه مسلمانان دین اسلام توسط پیـامبرتبیین و تکمـیل شده ولی بعد از دو قرن از اسلام کـه گذشت شخصیت هایی دیگری وارد عرصه مـیدان شدند . هرچه کـه زمان روبه ج حکام و خلفا جهت ابقای خود اسلام را بازیچه خود درون امور حکومتی قرار ادند. با وجودآمدن دوران صفویی این خرافات بـه اوج رسید وصفویی ها باشیعه ایرانی ها ودامن زدن بـه خرافات ودور مردم از تعقل دورانی تاریک از تزلزل و فرقه گرایی را ایجاد نمودند.بخصوص از دوران حکومت خمـینی کـه امروزه نتایج این خرافات مصیبت آور را مـی بینیم کـه چگونـه ایرانیـان با جنگ ، فقر و فساد کاسبان دین روبرو شدند. همگی آخوندها و اسلام شناسان و تاریخ نگاران مـی دانند کـه مردم ایران توسط اعراب مسلمان شدند و البته کـه سنی بوده اند واین افکار خرافی تفرقه ساز شیعه گری یک سیـاست بود و نـه انتخابی دینی ؛ اما بعدها این ابزار فرقه گرایی وارد دین شد وگروه ها ومذاهب های مختلفی براساس مـیل ودستورات خودت بصورت رقابتی پدید آمدند.در حقیقت این دستورات خرافاتی مانند یک کفش تنگ و ناجور هست که با هیچ پایی سازگار نیست و پوشیدن آن موجب تاول زدن، مـیخچه، و آسیب پا مـی شود. دکانداران دین همواره تلاش کرده اند که تا این کفش بد ساخت و نامتناسب را بـه زور هم کـه شده، پای همگان کنند و اطمـینان یـابند صدایی از آنان شنیده نشود. این دکانداران دین (آخوندها)، چند سده هست در ایران جای خوش کرده، و به گفته ای کنگر خورده لنگر انداخته اند. آنان درون هر زمان از سادگی و ناآگاهی ملت کفش پوش اسلامـی بهره برداری نموده، و جل و پلاس خود را بر گرده و پشت ملت نشان پهن نمودند.
مصیبت همـیشگی درون ایران کشورما تنـها کشوری هست در جهان کـه بیشترین جمعیت آن درون خرافات مذهب شیعه وصوفی های سنی فرو رفته اند، و گروهی آخوند شعبده باز، با مغز و خرد آنان بازی مـی کنند. از دوران صفویی که تا به دوران ملایـان ولایت فقیـه دوران خمـینی وخامنـه ایی کنونی این دکانداران درون حال شعبده بازی مـی باشند.شاید حمله مغول درون ایجاد این روحیـه عزاداری و خرافات مذهبی تاثیر داشته است.اکنون ۴٠سال هست که سرزمـین ما زیر سلطه و حکومت شیـادانی بنام آخوند قرار گرفته، آنان با بهره برداری از ثروت و سرمایـه های مردمـی، و همـه رسانـه ها درون سرتاسر کشور، و سخنرانی های مسموم کننده و زهر آگین، هم مـیهنان ساده و ناآگاه ما درون قعر خرافات و جهالت ساخته و پرداخته آخوند غرق و غوطه ور کرده اند.تا زمانی کـه ما نتوانیم فرهنگ بـه فساد کشیده شده، و افکار بیمار و مسموم پرورش یـافته درون مغز هم مـیهنان خود تغییری بدهیم، کشورمان روز بـه روز بـه پس گرایی رفته، و دوران وحشیگری، کشت و کشتار، تجاوز و غارتگری یورش تازیـان بار دیگر تکرار مـی شود. هیچ شکی نیست کـه فرهنگ و تمدن ایران با حضور آخوند درون سیـاست بـه خطر افتاده هست و تجزیـه کشور هم درون این اوضاع رو بـه زوال قابل پیش بینی است.بنابراین، هم مـیهنان ما بـه یک خانـه تکانی مغزی نیـاز دارند که تا بفهمند دنباله روی کورکورانـه از مذهب شیعه وصوفیـان خرافاتی یعنی چه؟، از کجا پیداشده؟
و چه شمار از مردم جهان دچار و در طلسم این مذاهب کشتارگر، و سوداگران غارتگر آن گرفتار شده اند؟
آخوند درون ثروت غرق هست و مردم درون خرافات!آخوندها کـه پیش از انقلاب، به منظور چهار که تا یـه تومانی از صبح که تا غروب آفتاب درقبرستانها ولو بودند و برای خواندن قرآن بر سر قبر مؤمنان بـه هزار و یک دروغ و دغل متوسل مـیشدند، امروز کارشان بـه جایی رسیده کـه کمتر از لیموزینهای ضد گلوله با راننده مخصوص، سوارنمـیشوند، کوچکتر از کاخ شاه خانـه اختیـار نمـیکنند و آنچنان دستشان بـه جان و مال و ناموس مردم دراز هست که تاریخ چند هزار ساله ایران چنین تهاجم و چپاولی را بـه یـاد ندارد. بـه همـین مناسبت آخوند دو زاری کـه با ثروتهای مردم و بیت المال بـه مفت خوری اشرافی خود مشغول هست دیگر حتی حال نوحه و روضه خوانی به منظور امام حسین را نیز ندارد و این کار را بـه ملیجکها و اراذل و اوباش خود، کـه هنری بجز مدیحه سرایی و مجیز گویی آخوند و قهرمانان داستانهای احمقانـه اش ندارند، سپرده است.این اراذل و اوباش کـه تنـها به منظور گریـاندن مردم ساده دل بـه کار گرفته شدهاند، آنچنان فاسدند کـه با وجود تلاش بیش از حد وزارت اطلاعات آخوندی وابسته بـه انگلیس کـه همـه توانش را خرج مـیکند که تا حتی گوشـهای از دامان آلوده این دستگاه شیطانی و فاسد بیرون نیفتاد، با این حال درجه و غلظت فساد آخوند و نوکران و مداحان مفسد و جنایت کار آنچنان زیـاد و غلیظ هست که گاهی از کنترل خارج شده و خبری اینجا و آنجا، از فساد آنان بـه گوش مردم مـیرسد.اختراعات آخوندها : بـه موقت ،خمس ،امامزاده درست ،قبرستان آباد ،جعل احادیث به منظور استفاده شخصی و بسیـاری دیگر کـه قابل شمارش نیستند مـی توان اشاره کرد.. داستان کربلا آبشخوری به منظور سودجویی آخوندداستان عاشورا کـه دعوای دو قبیله عرب بر سر بدست آوردن قدرت است، سالهاست کـه دست آویز حکومت های اسلامـی شیعه به منظور تبلیغ ا و فرقه شیعه گری شده است. ملاها و مداحان حکومتی، سهم بـه سزایی درون ترویج خرافات و کمرنگ چهره حقایق تاریخی و مذهبی داشته و دارند. بسیـاری از مردم عوام کـه از سواد کافی برخوردار نیستند، ملا ها، مداحان و روضه خوانان را انسان های بسیـار مؤمن، خوب و قابل اعتماد تصور مـی کنند!جالب اینجاست کـه خود حسین بـه ش زینب مـی گوید: اگر من کشته شدم.سیـاه نپوش ،وا ویلا سرنده .
برای خیمـه های ١۴قرن پیش حسین گریـه مـی کند اما به منظور سوختن ٣٨ دانش آموزشین آبادی یک تسلیت نگفت بـه آنـها . و امثال بدون محرم و صفر کـه نان شب ندارند؛ هرچه دارند از این گریـه و زاری است!سهم کودکان سرزمـین من از یک بخاری درون کلاس هایشان موشک فجر شد و ثروت آیندگان هم نصیب حماس و حزب الله شد. واقعا زبان قاصر هست از دورویی این جماعت, از بی شرفی این نظام مدعی رحمانیت, از بی وجدانی مداحانی کـه دکان باز د و هر سال درون سر مـیزنند و ناله مـیکنند کـه ای وای خیمـه های حسین را سوزاندند و گلوی علی اصغرش را شکافتند اما دریغ از یک اه به منظور کودکانی کـه در شین اباد زنده درون اتش سوختند. به منظور گلوی پاره علی اصغر درون ۱۴۰۰ سال پیش مـیگریند اما کودکان سرزمـین من یـا حتما در سرما درون کلاس های درس خود بلرزند یـا انکه ط اتش شوند. مـیلیـارد ها هزینـه ساخت ضریح حسین مـیکنند اما یک بخاری برقی را از کودکان دبستان شین اباد دریغ مـیکنند. به منظور ام البنین هر سال روضه مـیگرند اما بـه مادران کودکان اتش گرفته حتی یک تسلیت نگفتند.
مداحان اراذل و اوباش مذهبی هستند مداحان اراذل و اوباش رسمـی حکومت اسلامـی هستند. حضور مداحان درون سرکوب، قتل ها و دستگیری های خیـابانی بعد از تقلب انتخاباتی احمدی نژاد کاملا مشـهود بود. بیشتر مداحان حکومتی عهده دار گروهی از اراذل و اوباش حکومتی هستند. مداحان شعبان بی مخ های جمـهوری اسلامـی هستند کـه نوچه های زیـادی دارند. نوچه های مداحان درعزاداری مذهبی،عزادار نام مـی گیرند، درون اعتراضات خیـابانی مردم، بـه لباس شخصی های وحشی معروفندانی کـه شلاق و شکنجه و سنگسار مـی کنند، سایکوپات یـا سوسیوپات (روانی) هستند. عزاداران هر ساله بـه جهل و فقر فرهنگی یـا آزارخواهی مبتلا هستند، و روحانیون و مداحان خرافات مذهبی را ترویج مـی دهند، کـه شاید حتی خود بـه حقیقت نداشتن آن آگاه هستند. باورهای دینی درون جهان از ۷/۱۰۱ مـیلیـارد جمعیت سراسر گیتی، نزدیک بـه ۱/۶۲۰ مـیلیـارد یعنی کمتر از ۲۳٪ آن را مسلمانان تشکیل مـی دهند، شمار شیعیـان جهان حدود ۱۵۴ـ۲۰۰مـیلیون یعنی درون برابر هر ۱۰ فرد سنی، یک شیعه وجود دارد. . از این آمار بـه خوبی پیداست کـه شمارکل شیعیـان درون برابر جمعیت جهان تقریباً صفر هست و عددی نیست کـه به شمار آید.حال، پرسش اینجاست کـه جمع شیعیـان کـه در برابر جمعیت جهان چندان بـه شمار نمـی آید، چه ادعایی مـی تواند داشته باشد؟. چگونـه مـی توان گفت کـه ۱۵۴ مـیلیون شیعه جهان درست فکر مـی کنند، و ۶۵۰۰ مـیلیون با باورهای متفاوت و دور از شیعه گری درون گمراهی بـه سر، و به جهنم مـی روند، درون حالی کـه این ۱۵۴ مـیلیون شیعه راه درستی رفته، اشتباه نمـی کنند و به بهشت مـی روند؟! آیـا این امامزاده ها و نخ و قفل بستن ها بـه ضریح از اسلام است؟ آیـا جز این نیست کـه هر ضریحی دکانی به منظور کاسبی است؟
جمعیت جهان را درون برگرفته ایم نسبت شیعیـان بـه پیروان اهل تسنن ۱ بر ۱۳، و نسبت بـه جمعیت کل سرتاسر جهان ۱ بر ۵۰ است. بـه گفته دیگر، درون برابر هر پنجاه نفر از باورهای گوناگون، تنـها یک شیعه قرار مـی گیرد. آیـا مـی توان گفت کـه این ۷۰ نفر کافر و گمراهند، بـه جهنم مـی روند، ولی یک نفر شیعه درست فکر مـی کند، و اهل بهشت است؟!.
بنابراین، دوماه محرم و رمضان کـه ماههای سوگواری شیعیـان است، و هیچ گروه مذهبی دیگر عزادار نیست، ماههای کلاهبرداری و شارلاتانی آخوندها درون تحمـیر و زردزدایی مردم بـه شمار مـی روند. اگر بـه کتاب های تاریخ اسلام نگاه کنیم اینگونـه نوحه و سوگواری هرگز رواج نداشته هست و حتی پوشش سیـاه تقبیح شده هست و مکروه شده است.
مقایسه شیعه و سنی همانطور کـه در بالا گفته شد شمار مسلمانان پیرو مذهب تسنن ۱۰ برابر شمار شیعیـان است. یعنی از هر ۱۰ مسلمان، تنـها یک نفر آنان شیعه، و ۹ نفر دیگر پیرو مذهب تسنن مـی باشد.این گروه انبوه پیروان مذهب تسنن، ماه محرم را یک ماه عادی و نخستین ماه سال خود مـی دانند، درون این ماه هیچگونـه سوگواری، سیـاه پوشی، خاک بر سر ریختن، موزیینما و آواز را تعطیل ، و مراسم مسخره درون روزهای چندش آور تاسوعا و عاشورا، به منظور حسین وجود ندارد. نـه اینکه حسین و مصیبت حسین درون مـیان اهل سنت وجود ندارد، اما بهره برداری و ایجاد خیمـه شب بازی از یک واقعه درون ۱۴۰۰ سال پیش مختص آخوندها و شاهان صفوی بود کـه کاملاً اه سیـاسی داشتند.در ماه رمضان هم گرچه مسلمانان روزه مـی گیرند، ولی خیمـه شب بازی و مراسم سرتا پاخرافاتی نوزده و ۲۱ رمضان به منظور کشته شدن علی اجراء نمـی کنند. بنابراین، با کمـی تعقل و خرداندیشی مـی توان نتیجه گرفت کـه محرم و صفر دو ماهی از سالند کـه آخوندهای جنایتکار، مردم ساده دل و ناآگاه را بـه گمراهی و فساد مـی کشانند، و جیب آنان را خالی مـی کنند.
بقول خمـینی : « هرچه داریم از این محرم و صفر هست » کـه تنـها حرف حساب این فرد بوده است.
چهانی درون رسیدگی بـه کارتن خوابها مسئول هستند؟
ارشاد کرمـی
خودشان هم نمـیدانند آخرین پناهشان کجاست. درون این وانفسای زمـین و زمان با چهی، چه نـهادی و چه ارگانی طرف هستند. شبها را که تا صبح درون خیـابانها سر مـیکنند. گه گاه بـه گرمخانـهها مـیروند و اما از رفتارهایی کـه در گرمخانـه با آنها مـیشود، ناراحتاند. بی خانمان، اما انسان هستند. زمانی خانـه و زندگی و کار و حیـاتی بـه مانند همـهی ما داشتند و امروز افتادگانی هستند کـه از اسب افتادهاند و اما از اصل نـه؛ اینها کارتن خوابند و زمانی وقتی درون گور مـیخوابند، گورخواب مـیشوند. آدمهای واقعی گوشت و پوست و خوندار درون شـهر. آنانی کـه دیده نمـیشوند اما هستند و تنـها هر بار از بعد واقعهای یـادآوری مـیشوند.فاطمـه دانشور، رئیس کمـیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شـهر تهران درون آذر ماه ۱۳۹۴ درون گفتگو با مـهرخانـه از طرحی سخن مـیگوید کـه قرار هست “شـهرداری با همکاری بهزیستی، نیروی انتظامـی، ستاد مبارزه با مواد مخدر و تا حدودی وزارت بهداشت، شروع بـه ساماندهی زنان کارتن خواب هرندی” کند. درون این طرح مقرر شده هست که “نیروی انتظامـی وظیفهی جمعآوری، شـهرداری وظیفهی بازسازی کمپ شفق، ستاد مبارزه با مواد مخدر کـه مدیریت آن را بـه بخش خصوصی واگذار کرد و بهزیستی تامـین متادون و متادون درمانی” را بر عهده داشته باشد.
بر مبنای آنچه این مقام مسئول مطرح مـیکند، نـه یک نـهاد کـه مقرر هست چندین نـهاد با همکاری با هم بـه ساماندهی زنان کارتن خواب بخشی از تهران مبادرت ورزند. و مطابق آنچه دانشور مطرح مـیکند، درون این لیست کـه از لزوم همکاری نـهادها حکایت دارد، ما با نـهادی بـه نام وزارت بهداشت روبرو هستیم کـه قرار هست “تا حدودی” درون این پروژه همکاری کند. عدم دقت و مشخص بودن وضعیت درون کلام این مقام مسئول درون شـهر تهران کاملاً واضح و مشخص هست و نیـازی بـه توضیح نیست. درون یک پروژهی وسیع شـهری مقرر هست که نـه بـه صورتی دقیق کـه “تا حدودی” از همکاری یک وزارت خانـه بهره شود! همچنین فاطمـه دانشور توضیح مـیدهد کـه پس از ادغام سازمان رفاه و تامـین اجتماعی با وزارت کار، بررسی کل آسیبهای اجتماعی درون یک معاونت درون وزارت خانـهی جدید تعاون، کار و رفاه اجتماعی بـه نام “دفتر امور آسیبهای اجتماعی” خلاصه شده است. مشخص هست که وقتی چنین وظیفهی سترگی بـه چنین درجه قلیلی از اعتبار درون ساخت حاکمـیتی مـیرسد، خروجی و نتیجهی آن چه خواهد بود.لیلا ارشد، مددکار اجتماعی و مدیر عامل مرکز نگهداری زنان آسیبدیده اعتیـاد “خانـه خورشید” یک ماه پیش از طرح فوق الذکر درون مصاحبهای با روزنامـه ایران درون پاسخ بـه سوال خبرنگار (که همان سوال محوری ما هم درون این مقال است) کـه مـیپرسد: “ساماندهی آسیبهای اجتماعی هماکنون برعهده چه سازمانی است؟” پاسخ مـی دهد: “به نظر مـیرسد درون این زمـینـه هر نـهادی بـه فراخور اتفاقی کـه رسانـهای مـیشود وارد مـیدان شده و بعد از خوابیدن سر و صداها هم دوباره روز از نو روزی از نو”یعنی نـهادی مشخص مسئولیت درون قبال همـهی موارد آسیبهای اجتماعی -و اینجا بـه طور اخص مسئلهی کارتن خوابی را-، قبول نمـیکند. بـه فراخور و در هر زمانی، از وضعیت نابسامان کارتن خوابهای هرندی درون آن زمان گرفته (وضعیتی کـه از شیوع اسهال خونی درون مـیان ایشان خبر مـیداد) که تا گورخوابهای اخیر تهران، و بنا بر تب رسانـهای نـهادها وارد عمل مـیشوند، خودی نشان مـیدهند و بعد باز روز از نو مـیشود و روزی از نو.در اردیبهشت ۹۴، زهره طبیب زاده نوری، نمایندهی وقت مجلس شورای اسلامـی درون گفتگو با مـهرخانـه درون ارتباط با مسئلهی کارتن خوابهای زن و از مسئولیت دو نـهاد بهزیستی و کمـیته امداد خبر مـیدهد.
وی همچنین از “صراحت داشتن” قانون درون این خصوص سخن مـیگوید و اما تنـها بـه مجموعهی درهم و بی نظم نـهادها، سازمانها و ارگانهای گفته شده، یک نـهاد دیگر -کمـیته امداد-، را هم اضافه مـیکند. نـهادی کـه باید با دیگر نـهادها بـه همکاری به منظور حل موضوع کارتن خوابی و آسیبهای اجتماعی اینچنینی درون ایران برسد. دقت کنیم کـه این اظهار نظر یک نمایندهی مجلس وقت، یک قانونگذار وی هست که حتما از چند و چون قوانین و حوزههای مسئول مطلع باشد.
بگذارید قدری بـه عقب برگردیم. درون سال ۱۳۸۲ و با نشر خبر مرگ ۴۰ کارتن خواب درون آذر ماه این سال، درون طی جلسهای اضطراری مـیان نیروی انتظامـی و شـهرداری تهران مقرر شد کـه “براساس اطلاعات گردآوری شده توسط کمـیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای شـهر، نیروی انتظامـی نسبت بـه شناسایی و جمع آوری متکدیـانی کـه در خیـابانها زندگی مـیکنند، اقدام کند”. همچنین “شـهرداری نیز با کمک سازمان بهزیستی مسئولیت اسکان آنها را بر عهده گرفت”.اما بنا بر گزارشها و تنـها بعد از چندی نـهادها و سازمانهای درگیر مسئله این وظیفه را بر دوش دیگری انداختند و این درحالی بود کـه جمعیت کارتن خوابها درون حال افزایش بود. بنابراین شـهرداری تصمـیم گرفت کـه چادرهای اسکان موقت به منظور کارتن خوابها فراهم کند؛ چادرهایی کـه بعدها بدل بـه گرمخانـهها شد که تا کارتن خوابها ساماندهی شوند.
اما نتیجه بـه عدم حضور بسیـاری از کارتن خوابها درون گرمخانـه انجامـید و اخیراً نیز عدهای از ایشان از کارتن خوابی بـه گورخوابی رسیدند. وظیفهای کـه انجام نشد و نـهادهایی کـه هریک قانونی یـا فراقانونی، به منظور بودن درون برابر رسانـهها و یـا بـه صورتی کاملاً ناهماهنگ بـه مـیدان آمدهاند و هزینـهی زیـادی را صرف کردهاند و به علت عدم سازماندهی مشخص به منظور حل این معضل، بـه نتیجه نرسیدهاند.اما انگار این بی نظمـی قانونی بـه سالها پیش از سال ۸۲ باز مـیگردد.
به گزارش ایرنا درون آذرماه ۱۳۹۵، “طبق آییننامـهای کـه در هشتاد و دومـین جلسهی شورای عالی اداری استانها درون سال ۱۳۷۸ دربارهی ساماندهی بیخانمانها، ولگردان و متکدیـان بـه تصویب رسید، ساماندهی متکدیـان خیـابانی درون شـهرهای بالای ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بر عهدهی حدود ۱۱ سازمان و نـهاد گذاشته شده است”.بنا بر همـین گزارش “در این آیین نامـه، مسئولیت ایجاد مجتمعهای اردوگاهی بر عهدهی شـهرداری هست و درون صورت ضرورت بـه تشخیص استاندار، از سایر امکانات و اعتبارات استان نیز مـیتوان استفاده و اعتبارات مورد نیـاز آن را از محل بودجهی عمومـی و کمکهای مردمـی تامـین کرد.
همچنین شـهرداری موظف هست نسبت بـه شناسایی و جمع آوری و تحویل بیخانمانها، ولگردان و متکدیـان بـه مجتمعهای اردوگاهی اقدام و نیروی انتظامـی نیز درون این راستا با شـهرداری همکاری کند”.
پس از ایجاد مجتمعهای اردوگاهی، “تعیین مسئول مجتمع اردوگاهی بر عهدهی فرماندار بوده و این مجتمع موظف هست نسبت بـه تحویل گرفتن، نگهداری موقت، شناسایی وضعیت و طبقه بندی افراد درون یکی از گروههای افراد متهم بـه ارتکاب جرم اعم از متکدیـان و ولگردان حرفهای، افراد بی سرپرست و مجهول الهویـه، افراد درون راه مانده و متواری، افراد معلول و ناتوان جسمـی و ذهنی و افراد نیـازمند غیرحرفهای اقدام کند”.
در گام بعدی نیز “سازمانهای مسئول ساماندهی متکدیـان خیـابانی از جمله شـهرداری، دادگستری، نیروی انتظامـی، ادارهی کل تعاون کار و رفاه اجتماعی، بهزیستی و کمـیته امداد امام خمـینی موظف هستند نمایندهی تام الاختیـار خود را بـه مجتمعهای اردوگاهی به منظور انجام وظایف دستگاه متبوع معرفی کنند.
ساکنان درون گرمخانـهها درون صورت صدور حکم قضایی از سوی مراجع قضایی و تمایل شخصی از این مجتمعها بـه مراکز تحت نظارت بهزیستی منتقل مـیشوند و ان و زنان درون معرض آسیب بـه مراکز مداخله درون بحران سپرده مـیشوند و معلولان ناتوان جسمـی و ذهنی درون مراکز شبانـه روزی، بانوان معتاد بی خانمان درون مراکز ویژه و سالمندان درون خانـههای سالمندان پذیرش مـیشوند. کمـیته اﻣﺪاد امام ﺧﻤﻴﻨﻲ نیز ﻣﻮﻇﻒ اﺳﺖ با ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ، ﺑﺮای ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪان، ﮔﻤﺸﺪگان و درﻣﺎﻧﺪگان پوشش حمایتی ﺑﺮﻗﺮار و ﺷﺮاﻳﻂ و زمـینـهی ﺑﺎزﮔﺸﺖ آﻧﺎن ﺑه زﻧﺪﮔﻲ ﻋﺎدی را ﻓﺮاﻫﻢ کند. اداره ﻛﺎر، رفاه و اﻣﻮر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ نیز ﻣﻮﻇﻒ اﺳﺖ اﻓﺮاد ﻣﺴﺘﻌﺪ و دارای ﺗﻮان ﻛﺎر را راﻳﮕﺎن ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ آﻣﻮزشﻫﺎی ﻓﻨﻲ و ﺣﺮفهای ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻗﺮار دﻫﺪ و ﺻﺪا و ﺳﻴﻤﺎ نیز ﻣﻮﻇﻒ اﺳﺖ ﺑرای ﺗﻮجیـه و آﺷﻨﺎﻳﻲ جامعه ﺑﺎ ﺗﺒﻌﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻜﺪیگری و ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻣﺮدم درون ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه اﻗﺪام کند”.اما ماجرا بـه این نظمـی کـه ایرنا روایت مـیکند نیست. پیشتر از تشتت اعلام نظر قانونگذاران کشور درون دو سطح مجلس شورای اسلامـی و شورای اسلامـی شـهر سخن گفته شد. همچنین اظهار نظرهایی از قبیل اظهار نظر مدیر پیشگیری و رفع تخلفات شـهری شـهرداری اصفهان درون ارتباط با نـهاد مسئول ساماندهی کارتن خوابها درون این استان بر عدم شفافیت و غبار آلوده بودن مسئله مـیافزاید. وی درون گفتگو با وبسایت شـهرداری اصفهان مـیگوید:
“این نـهاد (شـهرداری اصفهان) این افراد را جمعآوری مـیکند اما درون تحویل آنها بـه کدام ارگان سردرگم هست به طوری کـه هیچ حتی مرکز باز پروری حاضر بـه نگهداری این افراد نیست”.
و کار اینقدر بالا مـیگیرد کـه سمـیه محمودی، عضو کمـیسیون اجتماعی مجلس درون دی ماه سال جاری “با ابراز نگرانی از وجود ۱۹ هزار بیخانمان و کارتنخواب درون سطح کشور” درون گفتگو با خبرگزاری فارس مـیگوید:
“نـهادهای مسئول به منظور حل مشکل بی خانمانها و کارتن خوابها حتما با هم تعامل داشته باشند”.کار از تلاش به منظور هماهنگی و طرح قوانین و رویکردها انگار گذشته هست و بـه خواهش و التماس نیروهای درگیر درون حوزهی مسائل اجتماعی درون نـهادهای قانونگذاری کشیده است.
کارتن خوابها هم انگار بـه مانند هر گروه اجتماعی آسیب دیدهی دیگر درون ایران، قربانی درگیریهای سیـاسی نـهادهای مختلف و مسئول هستند و هر بار آسیبی جدی از آن مـیبینند. هربار کـه رویداد جدیدی نمایـان مـیشود و مسئلهای مرتبط با مسئلهی کارتن خوابها رسانـهای مـیشود، رسانـهها و نـهادهای مختلف -که بنا بر آنچه که تا حال و بنا بر مستندات قانونی گفته شد همگی مسئول درون حل مسئله هستند-، انگشت اتهام را بـه سوی یکدیگر مـیگیرند و از مسئولیت آن “دیگری” درون حل بحران و مسئله سخن مـیگویند. جمعی دولت و بالاخص “معاونت امور زنان و خانواده ریـاست جمـهوری” را متهم مـیکنند و کار بـه جایی مـی رسد کـه ناهید خداکرمـی، از مسئولان این معاونت درون گفتگو با ایران آنلاین مـیگوید:
“برای رفع مشکلات زنان کارتن خواب نـهادهای مختلفی مسئول هستند و همـه انگشتهای اتهام بـه سوی معاونت امور زنان و خانواده ریـاست جمـهوری هست در صورتی کـه مـیشود با علت یـابی و آسیب شناسی این مسئله را حل کرد”. و بعد همو ابراز امـیدواری مـیکند کـه “همـهی دستگاههای متولی از جمله شـهرداری، بهزیستی، ناجا و قوهی قضاییـه با همکاری رسانـههای گروهی بتوانند مشکل زنان کارتن خواب را حل کنند”
.آن انگشت اتهامـی کـه خداکرمـی از آن نام مـیبرد را مـیتوان درون رسانـههای اصولگرا و مخالف دولت رصد کرد. مثلاً هفته نامـه “شما”، ارگان حزب موتلفه اسلامـی، درون اردیبهشت ۹۵ درون مقالهای با عنوان “نگاه حمایتگرانـه بـه زنان کارتن خواب” از تصویب بودجه و مسئولیت این نـهاد خبر داد و همچنین از “بهره برداریهای نامتعارفی نیز از این ارگان هماهنگ کننده درون موضوع زنان کارتن خواب” سخن گفت.و کار بـه جایی مـیرسد کـه مشرق نیوز درون ارتباط با “فرافکنی اصلاح طلبانـه دربارهی پدیدهی فقر و کارتن خوابی” گزارشی منتشر مـیکند و از شـهرداری و شـهردار درون برابر نقد یک نمایندهی اصلاح طلب مجلس دفاع مـیکند.و حتی یک کارشناس مسائل اقتصادی درون مصاحبه با “شبکه اطلاع رسانی راه دانا” گورخوابی را نتیجهی حقوقهای نجومـی مدیران و مسئولان دولتی مـیداند.نکته اینجاست کـه حتی نـهادهای مسئول درون مسئله نیز، از زیر بار مسئولیت خود شانـه خالی مـیکنند. مطابق آنچه پیشتر گفته شد یکی از نـهادهای مسئول درون مسئله “بهزیستی” است.
اما مدیرکل بهزیستی استان مازندران درون مصاحبه با ایلنا صراحتاً مـیگوید کـه مسئولیت این افراد با بهزیستی نیست و از “دستگاههای مرتبط” مـیخواهند کـه وارد عمل شوند. همسر عباس آژانس شیشـهای مـیگفت “گوشت قربونی، عباس مویـه”؛ گوشت قربانی هر فصل سرد سال، سالهاست کـه کارتن خوابها هستند.
گوشت قربانی دعواهای جناحی. گوشت قربانی عدم مسئولیت پذیری نـهادهای مسئول. گوشت قربانی بی نظمـی درون ساخت مدیریت کشور و اینکه هیچ نـهادی بـه طور مشخص پاسخگو نیست. همـه از “دستگاههای مرتبط” و “مسئول” صحبت مـیکنند و هیچ نـهادی بـه طور مشخص و کامل کـه بتوان او را بازخواست کرد و او هم پاسخگو باشد نـه “مرتبط” هست نـه “مسئول.” تشتت درون تصمـیم گیری درون تمامـیت ساخت حاکمـیتی کـه مدعی مسئولیت درون قبال این مسئله هستند، بـه چشم مـیخورد. هر بار و در برابر هر واقعهای -به مانند گورخوابیهای اخیر-، تنـها بـه فغان و داد و اعتراضی اکتفا مـیشود و چند نـهاد قول حل مسئله را مـیدهند و بعد هیچ اتفاقی نمـیافتد.
کارتن خوابی تنـها مسئلهی تهران نیست. همدان، اصفهان و سنندج و بسیـاری دیگر از شـهرهای ایران نیز بـه این مسئله دچار هستند.
هر سال -بالاخص درون روزهایی کـه هوا سرد سرد مـیشود-، افرادی هستند کـه در خیـابانهای شـهر یخ مـیزنند. آنها سال بعد را نمـیبینند.
آنها قربانیـان تشتت درون قانون و عدم مسئولیت پذیری و عدم انجام قانون توسط مسئولین کشورند.
مسئولینی کـه شبها را درون کنار همسر و فرزندانشان درون جای گرم و با امکانات بسیـار سپری مـیکنند. انگار همچنان سوارگان از پیـادگان بیخبرند.
زن آئینـه حقوق بشر
نیلوفر ایمانیـان
در وجود هر زن یک اصول کامل حقوق بشر مـی درخشد
*کاش دنیـا اغوش مادر بود،
کاش دنیـا مـهر همسر بود،
کاش دنیـا قلب عاشق بود.
*در قلب مادر ، و پسر معنا ندارد او همـه را بی چشم داشتی یکسان دوست مـی دارد.همـه ازاد و برابر درون اغوشش جای دارند.
مادر هست کودکی گریـان ببیند دلش مـی لرزد.
فارغ از رنگ و نژاد، فارغ از هر مذهب و هر فرهنگ، مـیکشد درون اغوشش طفل را.
او زن هست مـهرش همـه جا یکسان .
چه یـا پسر فرقی ندارد اگر خطا کنند هر دو برابر بـه تنبیـه اسان دچارند.
*در کنار همسر هست ازاده ازاد همـه رویـاهایش را مـی شکافد ازادی فکر و عقیده، و او بدون قضاوت تورا دوست مـیدارد.
در کنارش راحت و اسوده فارغ از هر مشکلی مـیشود بـه دل صحرا زد یـا کـه با هم چند ماهی را درون کلبه ای استراحت کرد او بـه تو و عشقت همـیشـه پایدار هست برایش شادی و موفقیتت محترم و قابل ستایش کـه هر جا مـینشیند بـه تو مـی بالد.
برای هر مشکلی هر ارزویی تورا همدم و حامـی مـیباشد به منظور صلح تو اماده ی هر نبردی کـه خون بی گناهت هرگز نریزد.
*در کنار هست با شیرین زبانی های کوچک ,در دلت حس قشنگ عشق مـیکارد انقدر دنیـا برایت زیبا گردد کـه ازاد و رها از هر غمـی چون مـیدانی داری همدمـی مونسی و عشقی و امنیت.
.یـادمان باشد
اگر زنان نباشند مادری نیست
اگر زنان نباشند همسری نیست
اگر زنان نباشند ی نیست
مادر نباشد عشق اولی نیست خانـه ای نیست گذشتن وجود ندارد بعد امنیتی نیست
همسر نباشد ارامشی نیست همسر نباشد تکیـه گاهی نیست همسر نباشد هدف نیست هدف نباشد اینده ای نیست اینده نباشد امـید نیست
نباشد خوشی نیست نباشد همدمـی نیست همدم نباشد دلت مـیمـیرد
امنیت نباشد،امـید نباشد،دلت هم کـه مرده باشد زندگی برایت مـیمـیرد و تو مـیمانی و ارزوی مرگ.
شرح ماده 26 اعلامـیه جهانی حقوق بشر و مطابقت آن با قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران
سمـیه علیمرادی
آموزش و پرورش از مسائل بسیـار اساسی درون یک جامعه است. اهمـیت آموزش و پرورش درون جوامع امروزی امری انکارناپذیر است. امروزه بر اساس شاخصهای ارائه شده از سوی بانک جهانی، آموزش و پرورش از معیـارهای توسعهی پایدار است. این مسئله عالوه بر آن کـه از بعد حقوق داخلی حائز اهمـیت هست از بعد بین المللی نیز شایـان توجه است، بـه نحوی کـه مـیتوان گفت اقدامات بینالمللی درون راستای حمایت از حق آموزش و تحقق آزادی آموزش چشمگیر مـیباشد. اقدامات بینالمللی جنبهی ً دولتها بـه دالیل مختلف سیـاسی، فرهنگی و اجتماعی حمایتی صرف دارند و معموال حق و آزادی آموزش را بـه طور کامل بـه رسمـیت نمـیشناسند. مـیتوان گفت آزادی آموزش و پرورش از مباحث مـیان رشتهای هست که درون فلسفه، جامعه شناسی و حقوق مورد توجه قرار مـیگیرد. از بعد جامعهشناسی هدف افراد از یـادگیری رسیدن بـه منافع مختلف است. بیشتر مردم معتقدند کـه بدون آموزش، جهان آنـها بـه لحاظ اقتصادی، فکری، فرهنگی، اجتماعی نیست. ابن احساس ناشی از یک لفاظی سیـاسی نیست بلکه مبتنی بر تجارب مستقیم است.
ماده 26 اعلامـیه جهانی حقوق بشر تصریح مـیکند :-1آموزش و پرورش حق همگان هست . آموزش و پرورش مـیبایست، دست کم درون دروه های ابتدایی و پایـه، رایگان درون اختیـار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی مـی بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز مـی بایست قابل دسترس به منظور همـه مردم بوده و دستیـابی بـه آموزش عالی بـه شکلی برابر به منظور تمامـی افراد و بر پایـه شایستگی های فردی صورت پذیرد. ۲. آموزش و پرورش مـی بایست درون جهت رشد همـه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش حتما به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی مـیان تمامـی ملتها و گروههای نژادی یـا دینی و نیز بـه برنامـه های «ملل متحد» درون راه حفظ صلح یـاری رساند. ۳. پدر و مادر درون انتخاب نوع آموزش و پرورش به منظور فرزندان خود برتری دار ند.
حق آموزش رایگان و همگانی جز حقوق بنیـادین شـهروندان هست که هم قانون اساسی ایران و هم قوانین اساسی سایر کشورها براساس توافقات بین المللی بر آن تاکید دارند و به گونـه ای این امر شکل اجماعی یـافته هست لیکن لازمـه برخورداری از آموزش رایگان و همگانی درون دسترس قرار داشتن آن به منظور همگان از جمله روستائیـان و عشایر و سایر گروه های اجتماعی است.
بند اول ماده¬ی 26 اعلامـیه¬ی جهانی حقوق بشر درون این ارتباط بیـان داشته است: هری حق تحصیل دارد، تحصیل حداقل درون مراحل ابتدایی حتما رایگان باشد. همچنین تحصیلات ابتدایی حتما اجباری شده و آموزش¬های فنی و حرفه¬ای نیز درون دسترس عموم قرار گیرد. آموزش عالی هم حتما برای همـه و بر اساس شایستگی درون دسترس باشد. حق آموزش بـه این معناست کـه اعضای یک جامعه حق دارند از امکانات آموزشی برخوردار شوند. این حق دارای ویژگیـهایی است: 1. اجباری بودن: بـه این معنا کـه حق آموزش و پرورش ایجاب مـیکند کـه اولیـاء اطفال الزاما نوباوگان خود را از سنین معین و برای مدت مشخص بـه مدرسه بسپارند. اجباری بودن حق مذکور نیز خود محل مناقشـه است. مخالفان چنین استدلال مـیکنند کـه اجباری دانستن این حق خود مغایر با حقوق و آزادیـهای فردی است. 2.رایگان بودن: آموزش و پرورش که تا سطوح مشخصی حتما رایگان باشد.رایگان بودن آموزش و حق اعضای جامعه درون برخورداری از امکانات آموزشی این تکلیف را به منظور دولت بـه همراه دارد کـه آموزشی مناسب، با کیفیت و رایگان به منظور اعضای جامعه ارائه دهد. ماده¬ی13 مـیثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همـین مضامـین از جمله اجباری و رایگان بودن آموزش ابتدایی، تعمـیم آموزش و پرورش متوسطه، حرکت بـه سمت مجانی آموزش متوسطه، و … را بیـان کرده و در بند ” ج ” اعلام داشته: آموزش و پرورش عالی حتما به کلیـه¬ی وسایل مقتضی بـه ویژه بـه وسیله¬ی معمول تدریجی آموزش و پرورش مجانی بـه تساوی کامل بر اساس استعداد هر درون دسترس عموم قرار گیرد. مفاهیم و مضامـین فوق درون مواد یک و چهار کنوانسیون مبارزه با تبعیض درون آموزش مصوب 14 دسامبر 1960 یونسکو نیز مورد تصریح و تاکید قرار گرفته است. همچنین این مسأله درون مـیثاق حقوق مدنی و سیـاسی، اعلامـیهی آمریکایی حقوق بشر، پروتکل اول کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و منشور آفریقایی حقوق بشر ذکر شده است.لذا یکی از وظایف اساسی دولت با توجه بـه بند سه اصل سوم قانون اساسی این قرار گرفته کـه آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان را به منظور همـه درون تمام سطوح مـهیـا سازد و آموزش عالی را تسهیل و تعمـیم نماید. بـه کارگیری عبارت «برای همـه» درون بند سه اصل سوم و «برای همـه¬ی ملت» درون اصل سی¬ام، ذهن را بـه این سو متمایل مـی¬کند کـه قانون اساسی بـه حق آموزش و پرورش به منظور همـه¬ی اتباع کشور معتقد هست و تبعیض درون مـیان اتباع کشور را روا نمـی¬دارد. هر چند افراد نیز هر کدام بر حسب استعدادها و شایستگی¬های خود بـه مـیزان¬های متفاوتی از این امکان بهره¬مند مـی¬شوند.قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران بر آموزش و پرورش رایگان تاکیدی جدی دارد و این امر را درون اصول متعددی نظیر بند سوم اصل سوم، اصل بیستم، اصل سی ام، بند نخست اصل چهل وسوم بیـان مـیکند. اصل نوزدهم قانون اساسی ایران مـی گوید: « مردم ایران از هر قوم و قبیله ای کـه باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینـها سبب امتیـاز نخواهد بود. » .
همچنین اصل بیستم قانون اساسی مقرر مـی دارد: « همـه افراد ملت اعم از زن و مردم یکسان درون حمایت قانون قرار دارند و از همـه حقوق انسانی سیـاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی برخوردارند.
اصل سی¬ام قانون اساسی بـه صراحت اعلام داشته که: دولت موظف هست وسایل آموزش و پرورش رایگان را به منظور همـه¬ی ملت که تا پایـان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را که تا سرحد خودکفایی کشور بـه طور رایگان گسترش دهد.
از دلایلی کـه قانون آموزش عالی را همچون ابتدایی اجباری اعلام نکرده این هست که با فراگیری رشته¬های دانشگاهی، افراد قادر بـه تصدی مشاغل پیچیده و تخصصی خواهند بود. لذا بـه این علت کـه نمـی¬توان آموزش عالی را، همانند آموزش ابتدایی که تا متوسطه، یک نیـاز عام و فراگیر دانست اجباری آن نیز ضرورتی نداشته است. مطابق اصل چهاردهم قانون اساسی : دولت جمـهوری اسلامـی و مسلمانان موظف هستند نسبت بـه افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنـه و قسط و عدل اسلامـی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را- از جمله حق آموزش- رعایت نمایند و هر مصوبه یـا قانونی کـه خلاف این امر را مقرر بدارد خلاف قانون اساسی و ناقض آن ارزیـابی مـیشود .مطابق اصل ۷۲ قانون اساسی از آنجا کـه قانون اساسی هر کشور- کـه مـیثاق مشترک یک ملت محسوب مـیشود- درون رأس هرم قوانین قرار مـیگیرد و هیچ قانون یـا مصوبهای نمـیتواند خلاف قانون اساسی باشد. بند 1 از اصل چهل و سوم نیز، آموزش و پرورش را جزء نیـازهای اساسی بشر دانسته و یکی از نتایج پایداری اقتصاد درون کشور را تأمـین مناسب آموزش و پرورش به منظور همگان، معرفی کرده است. همچنین اشارهی کلی قانون اساسی بـه آزادیهای اجتماعی و فرهنگی درون مواد مختلف نیز قطعاً حق بر آموزش و پرورش را درون بر مـیگیرد.از دیگر الزامات دولت ایران بـه رعایت حق آموزش و پرورش، عضویتش درون مـیثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کنوانسیون مبارزه با تبعیض درون آموزش یونسکو هست که بـه طور طبیعی التزام بـه این امر را به منظور دولت بـه همراه دارد. از جمله وظایف اساسی دولت طبق بند دو اصل سوم عبارت هست از بالابردن سطح آگاهی¬های عمومـی درون همـه¬ی زمـینـه¬ها با استفاده¬ی صحیح از مطبوعات و رسانـه¬های گروهی و وسایل دیگر، و طبق بند چهار همان اصل: «تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار درون تمام زمـینـه¬های علمـی و فنی و فرهنگی واسلامـی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان». البته این مـهم درون صورتی محقق خواهد شد کـه نظام آموزشی از شیوه¬ی کاملاً یکنواخت بیـان امور علمـی صرف و تفکرات محض فلسفی عبور کرده و تئوری¬های خود را درون مـیدان عمل بـه واقعیـات نزدیک¬تر نماید.از ملاحظه¬ی بندها و موادی کـه در قانون اساسی نسبت بـه آموزش و پرورش بیـان شده هست نکاتی چند قابل استخراج هست که دولت اسلامـی حتما نسبت بـه آنـها توجه نماید. درون ضمن اینکه وسایل و محیط آموزشی رایگان حتما توسط دولت مـهیـا شود، شرایط حتما به گونـه¬ای باشد کـه هیچ از هیچ قشری بـه دلیل فقر و نداری از نعمت دانش¬اندوزی بی¬بهره نماند. دولت حتما برای حمایت از اقشار ضعیفی کـه توان پرداخت هزینـه¬های مدارس خصوصی را ندارند امکان تحصیل رایگان را فراهم آورد. از سوی دیگر این فضاهای آموزشی حتما دارای شرایط صحیح ایمنی، بهداشتی و استانداردهای پذیرفته شده باشند.
نگاهی بـه وضعیت آموزش و پرورش درون جامعه نشان مـیدهد کـه متاسفانـه وضیعت آموزش و پرورش ایران چندان مطلوب نیست با توجه بـه آشکار شدن جایگاه و نقش آموزش و پرورش درون ارتقا و پیشرفت کشورها ولی درون کشور ایران بهای چندانی بـه این مساله داده نمـی شود و نگرشی علمـی و مدرنی نسبت بـه مساله تعلیم و تربیت درون ایران وجود ندارد. تقریبا روال کارها بر اساس اصول چند دهه پیش، انجام مـی شود. سیستم شناسایی، ناکارآمد هست .
وقتی معاون وزیر آموزش و پرورش از صفر بودن آمار کودکان بازمانده از تحصیل سخن مـیگوید و خطاهای احتمالی درون ارائه این آمار را بـه کودکان بیسوادی اختصاص مـی دهد کـه هستند؛ اما هنوز شناسایی نشدهاند، تنـها قضاوتی کـه مـیتوان داشت ناکارآمدی سیستم شناسایی کودکان جامانده از تحصیل است. حضور کودکانی کـه همزمان درون ساعات مدرسه درون گوشـهای از خیـابان مشغول دستفروشیاند یـا آنـها کـه شغل دائمـیشان گدایی از رهگذران هست یـا آنـهایی کـه در کارگاههای تولیدی و مراکز خدماتی بـه صورت پنـهانیب درآمد مـیکنند، حضوری آنچنان پررنگ دارد کـه محال هست به چشم مردم حتی مسئولان آموزش و پرورش نیـامده باشد.این کودکان درون همـه جای کشور وجود دارند؛ مثل کودکان لازمالتعلیمـی کـه هنوز درون برخی مناطق بـه خاطر فقر والدین، امکان تحصیل را از دست مـیدهند و از سنین پایین بـه دست راست و چپ خانواده به منظور امرار معاش تبدیل مـیشوند. اما اگر وزارت آموزش و پرورش اصرار دارد این حقایق را نادیده بگیرد و در آمارها، عدد صفر را مقابل این موضوع بنویسد. نمـی توان بـه درستی گفت کـه این رفتار ناشی از سیـاستی هست که بـه دنبال ارائه آمارهای نگران کننده نمـیگردد یـا ثمره سیستمـی ناکارآمد هست که نمـیداند چطور حتما کودکان بازمانده از تحصیل را شناسایی کند.با وجود این، علت نـهفته پشت این آمارها هر چه کـه باشد؛ مـهم بـه پایـان رساندن نقطه ضعفهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده کـه خروجی آن تولید کودکان بیسواد است؛ همان وضعیتی کـه اگر ادامـه پیدا کند آموزش و پرورش همچنان سیستمـی خواهد بود کـه نمـیتواند جلوی تولید بیسوادی درون کشور را بگیرد. بنابراین، مـی توان نتیجه گرفت کـه ، حق تحصیل و آموزش بخشی از حقوق بشر هست که بـه صورت بین المللی و در اسناد متعدد حقوق بشر بـه رسمـیت شناخته شده هست .
احترام بـه حق تحصیل و آموزش به منظور همـه شـهروندان فارغ از اعتقادات مذهبی ، سیـاسی ، تی و نژادی از نشانـه های بارز پایبندی حکومت ها بـه یکی از جنبه های مـهم حقوق بشر درون سطح جهان هست .
این حق حتما بدون هرگونـه تبعیض و در راستای کرامت انسانی به منظور همۀ افراد فراهم گردد و دولت ها مکلف اند با بهره گیری از همۀ منابع درون دسترس ، زمـینـه را به منظور بهره مندی شـهروندان از آموزش فراهم کنند.
مرگ مارتین لوتر کینگ
برگردان: عرفان ثابتی ریچارد کاوِندیش
امروز، بعد از پنجاه سال و به رسم هر سال، خیـابانهای آتلانتا مملو از ستایندگان مارتین لوتر کینگ بود کـه در زادگاهش دور هم جمع شدند که تا یـادش را گرامـی بدارند. او کـه در زمان قتلش تنـها ۳۹ سال داشت چند روز بعد از مرگش درون همـین شـهر بـه خاک سپرده شد.در کشوری با سابقهی درخشان سخنسرایی، مارتین لوتر کینگ جایگاه والایی دارد. سخنرانیِ «رؤیـایی دارم» او کـه در سال 1963 خطاب بـه جمعیت عظیمـی درون واشنگتن دی سی ایراد شد جهانیـان را بـه ستایش واداشت. نخستین بار درون سال 1955 طی تحریم اتوبوسها درون آلاباما توجه مردم بـه مارتین لوتر کینگ بـه عنوان رهبری الهامبخش جلب شد. درون آن زمان او تنـها بیست و شش سال داشت. وی زادهی ایـالت جورجیـا و کشیش کلیسای باپتیست خیـابان دکستر درون مونتگمری، درون ایـالت آلاباما، بود. پدر و پدربزرگ مادریاش هر دو کشیش باپتیست بودند.
در سال 1964 کینگ جایزهی صلح نوبل را برد و به مرور زمان دلمشغولیهایش فراگیرتر شد و مشکل فقر، درون مـیان سفیدپوستان و سیـاهپوستان، و مخالفت با جنگ ویتنام را هم دربرگرفت. درون سال 1967 «کارزار فقرا» را بـه راه انداخت که تا دولت فدرال را بـه مبارزهی مؤثرتر با فقر وادارد. درون مقالهای کـه مدتها بعد از مرگش منتشر شد، گفت کـه حقوق مدنی، آمریکا را مجبور مـیکند «تا با همـهی معایب بههمپیوستهاش-نژادپرستی، فقر، نظامـیگری و مادیگرایی-رودررو شود.» درون همـین حال، ستیزهجویـان سیـاهپوست، کـه از بهاصطلاح پیشرفت آهسته خشمگین بودند، از او و اصل خشونتپرهیزیاش روی مـیگرداندند.
در نخستین ماههای سال 1968 کینگ چند بار بـه مِمفیس، درون ایـالت تِنِسی، رفت که تا از اعتصاب مأموران سیـاهپوست جمعآوری زباله حمایت کند. درون ماه مارس، درون یکی از راهپیماییهای اعتراضآمـیز درون این شـهر برخی از تظاهرکنندگان شیشـهها را شکستند و مغازهها را غارت د. این خشونت کینگ را، کـه رهبری تظاهرات را بر عهده داشت، هراسان و بهشدت اندوهگین کرد. اندکی بعد درون سخنرانی 3 آوریل درون ممفیس گفت کـه چند بار بـه مرگ تهدید شده است: «من هم مثل هری دوست دارم کـه عمری طولانی داشته باشم. طول عمر جای خود را دارد. اما الان نگرانش نیستم. فقط مـیخواهم کـه به ارادهی خدا عمل کنم. بـه لطف او از کوه بالا رفتم و از فراز آن بـه اطراف نگریستم و ارض موعود را دیدم. شاید با شما بـه آنجا نرسم اما امشب مـیخواهم بگویم کـه ما مردم بـه ارض موعود خواهیم رسید.»
کینگ و چند نفر از دوستانش شب را درون لورِن مُتِل درون ممفیس گذراندند. روز بعد حدود ساعت شش عصر کینگ با دوستی بـه نام بیلی کایلز درون بالکن بیرون اتاقش درون طبقهی دوم منتظر ایستاده بود که تا برای شام بیرون بروند. کایلز برگشت که تا پایین برود و سوار لیموزینی شود کـه منتظر آنـها بود. ناگهان صدایی شبیـه بـه تقهی اگزوز را شنید. صدای گلولهای بود کـه گویـا از پنجرهی اتاقی اجارهای درون آن سوی خیـابان شلیک شده بود. کینگ با زخمـی مـهلک درون بالکن روی زمـین افتاد. دوست دیگری بـه نام رالف ابِرناتی، کـه در اتاق بود، سراسیمـه بـه بالکن دوید و کینگ را دید کـه با زخمـی باز روی سرش بر زمـین افتاده بود. گفت، «مارتین، مارتین، منم رالف. صدامو مـیشنوی؟ منم رالف.» لبهای کینگ تکان خورد اما نتوانست حرف بزند. آمبولانسی را خبر د اما کینگ پیش از رسیدن آمبولانس درگذشت. هنگام مرگ سی و نـه ساله بود. درون مراسم خاکسپاریاش درون آتلانتا، درون ایـالت جورجیـا، ماهالیـا جکسون سرود مذهبی محبوب کینگ، «دستم بگیر، رب مجید» را خواند. درون همان حال، سیـاهپوستان با شنیدن خبر ترور کینگ درون خیـابانهای واشنگتن دی سی و دیگر شـهرها بلوا بـه راه انداختند و به تاخت و تاز، آتش زدن و غارت پرداختند. اگر کینگ زنده بود بهشدت غمگین مـیشد. به منظور اعادهی نظم هزاران سرباز لازم بود. که تا کنون نظریـههای توطئهپندارانـهی فراوانی دربارهی این قتل ارائه شده اما درون آن زمان گفتند کـه قاتل، خرده تبهکار سفید پوستی بـه نام جیمز اِرل رِی از اهالی تنسی است. او بـه انگلستان گریخت اما درون لندن دستگیر و به ممفیس بازگردانده شد. درون سال 1969 درون همان شـهر محاکمـه و پس از اقرار بـه قتل بـه نود و نـه سال زندان محکوم شد. بعدها خود را بیگناه خواند اما تنـها معدودی حرفش را باور د و سرانجام درون سال 1998 درون هفتادسالگی درون زندان از دنیـا رفت.
باردار کودکی هستم کـه فرزند من نخواهد ماند
ماهرخ غلامحسینپور
اولین بار کـه مـیشنیدم زنـهایی از طوایف و روستاهای عربنشین خوزستان، بی هیچ چشمداشت مالی و منفعت معنوی، بی آن کـه حتی رضایتشان را جلب کرده باشند، بـه تشخیص بزرگان طایفه و خانواده به منظور دیگر عضو عقیم و ذکور فامـیل، کـه معمولاً از اعضای خانوادهی شوهر است، فرزندآوری مـیکنند.
قطار اهواز بـه ماهشـهر هنوز بـه ایستگاه مـیاندشت نرسیده بود و داشت بـه سرعت نیزارها و تلابهای بین راه را جا مـیگذاشت. توی راهروی قطار دیدمش. پا بـه ماه بود، با شکم برآمده و رنگ رخسارهای کـه به زردی مـیزد. مثل سرو بود، قدبلند و کشیده، و خودش رایک چادر عبایی لبنانی شکلاتپیچ کرده بود، با تهماندهی آرایش خلیجی کـه آثار محوش هنوز هم حوالی چشمـهایی کـه ذکاوت از آن مـیبارید جا مانده بود. خیره شده بودم بـه نگین کوچک فیروزهی براق گوشـهی بینیـاش. کنارم ایستاد و دستش را بند کرد بـه دستگیرهی پنجره، و خیره شد بـه ته دشتی کـه انتهایش بـه سرخی مـیزد. گفت نامش حلاوت است، و دارد به منظور برادر همسرش کـه بچهدار نشده، یک پسر بـه دنیـا مـیآورد. خندید، و من درد را لابهلای دندانـهایش دیدم. دستش را آورد بالا، و یک ردیف النگوی مدل چکشی نشانم داد: «شوهرم اینـها را خرید که تا رضا دادم. یک هفته با من مـهربان شده بود. کشتیـارم شد، نازم را کشید. گفت دوستم داشته کـه هنوز سرم هوو نیـاورده. زندگیشان جهنم مطلق شده بود. یک روز شیخ طالب، بزرگ خاندانشان، آمد و همـه از چهار طرف بـه خانـهی «عزیز»، شوهر «حلاوت»، آمدند. همانجا کـه «عزیز»، قبل از شام ولیمـهی شب عروسی، انگشتر و عبایـه و یک قواره پارچهی حریر کشمـیری بـه «حلاوت» هدیـه داده و گفته بود بهتر هست طبق رسوم خودشان که تا سه هفته از آن درون بیرون نرود. رسم داشتند عروس که تا سه هفته از خانـه بیرون نرود. داخل چهاردیواری خانـه مـیماند، چون بیرون رفتنش شگون نداشت. شوهرش همان روز پیشانی حلاوت را بوسیده و گفته بود دوستش دارد. حلاوت شک کرده بود کـه آن جمله را شنیده یـا نـه، چون بـه ندرت مردی با اعتبار و جلال و جبروت عزیز بـه زنی کـه هزار پایـه از مردش کمتر بود آشکارا اعتراف مـیکرد کـه دوستش مـیدارد. حلاوت گفت: «هیچ درون جلسه خانوادگی نظر مرا نپرسید. گفتند حتما یک بچه بیـاوری به منظور ادریس، همانجا کـه زاییدی همانجا هم تحویلش بدهی، و دیگر هرگز سراغش را نگیری. گفتند لزومـی ندارد بعدها بـه بچه چیزی بگویی. گفتند بهتر هست از او دوری کنی.» از فردای روز بارداری، با این کـه وضع مالی ادریس چندان تعریفی نداشت، شروع کرد بـه فرستادن هدیـههای رنگارنگ. گفته بود شاگرد قصابی ده، شقه شقه گوشت ی ببرد دم خانـهی عزیز که تا کباب کنند و به خورد حلاوت بدهند. هرازگاهی خبر مـیگرفتند از سلامتی بچه. هنوز هیجده هفته نشده بود کـه ادریس از طرفایـه آمد روستای مـهاوی، حلاوت را بردند اهواز به منظور سونوگرافی. ادریس پشت درون اتاق دکتر قدم مـیزد و دلشوره داشت. حلاوت فکر مـیکرد: اگر بچه بود چه مـیشود؟
از واکنششان مـیترسید. تمام مدت زیر لبش دعا مـیخواند. وقتی گفتند بچه پسر است، ادریس یک جفت النگوی چکشی کویتی از توی جیب شلوار دبیتش درآورد و گذاشت توی دستهای حلاوت. حلاوت خندید. دستهایش را آورد بالا و نشانم داد. فکر کردم بـه این که: او خودش مـیداند بار جنین ندارد، بلکه بار درد دارد؟ بار درد دیدن کودکی کـه تو بزایی، روبرویت ببالد و کودک تو نباشد؟
بعدها کنجکاو شدم و دیدم این مسئله خاص حلاوت نیست. یک رسم ناگفته و عمـیقاً ناپیدا هست زیر پوست طوایف، کـه به ندرت رسانـهای درون موردش چیزی نوشته. لابد آنقدر قابل توجه و عرض نیست کـه در موردش گزارش یـا مقاله بنویسند. درون اینترنت جستوجو مـیکنم. هیچ اطلاعات رسمـی و غیررسمـی درون این مورد وجود ندارد. شک مـیکنم کـه گفتههای حلاوت درون عالم واقع رخ داده؟ حالا بعد از آن همـه سال، نشستهام پای حرفهای «رها». خودش مـیگوید اسمم را بنویس «رها». مـینویسم: «رها، زنی کـه برای پسرعموی شوهرش یک بچه بـه دنیـا آورده و حالا مـیخواهد بعد از سیزده سال بـه خاطر همان بچه سر بگذارد بـه بیـابان.»
به همـه سپرده بودم اگر همان حوالی زنی را مـیشناسند کـه برای دیگری بچهآوری کرده بـه من معرفی کنند. حالا رها آن سوی خط اسکایپ نشسته روبرویم. فقیری بوده کـه چهارده سالگی شوهرش مـیدهند از سر «فصل»: فصل معامله یـا پیوندی هست که به منظور جبران خسارت مادی و معنوی یک عشیره انجام مـیدهند که تا مانع از درگیری و فتنـه و قتل و خونریزی بشوند. دو طرف معادله دعواشان بوده بر سر حَقابهی آب کشاورزی کـه یک نفر از طایفهی رها مـیزند طرف دیگری را کـه نیمـهشب آب حقابه را مسدود کرده بوده، مـیکشد. بزرگان فامـیل مـینشینند با هم بـه گپوگفت، و در نـهایت تعیین مـیکنند یک از عشیرهی قاتل را بدهند بـه عشیرهی مقتول، و غائله را ختم بـه خیر کنند. رها انتخاب مـیشود. او را چهارده سالگی مـیفرستند خانـهی شوهری کـه برادران رها را قاتل فرض مـید، و از خاندان رها متنفر بودند و به خونشان تشنـه. مادر شوهرش جوری نگاهش مـیکرده انگار دشمن را بـه خانـه راه دادهاند. یک بار هم هلش مـیدهد بـه سمت تنور روشن. دست رها که تا مچ مـیسوزد اما بخت و اقبال یـارش بوده کـه قبل از افتادن توی تنور دستش را مـیگیرد بـه لبه آجری تنور و خودش را مـیکشد کنار. همان اول بـه رها مـیگویند حتما فراموش کند کـه مادر و پدر و خانواده دارد. شوهر رها همان شب عروسی و در آستانـهی حجله بـه او گفته بوده این پنبه را از گوشش درون بیـاورد کـه بخواهد برود پیش تیره و طایفهشان یـا مـیهمانی بدهد و ببرد و بیـاورد. گفته بود اگر بشنود کـه راهی خانـهی پدرش شده یـا عضوی از اعضای خانوادهاش را دیده، بلافاصله و بیتأمل او را مـیفرستد ی قبرستان، و این جور مـیشود کـه رها مـیشود گوشت قربانی به منظور دو عشیره.
زندگی رها بـه درد مـیگذشته و هنوز بیست سالش نشده بوده کـه مجبورش مـیکنند به منظور پسرعموی شوهرش فرزندی بـه دنیـا بیـاورد. شکم اول حاملگی اجباریـاش کـه بوده را درون مـیانـهی ماه پنجم بارداری سقط مـیکنند. یک قابلهی محلی کـه کارش را هم خوب بلد بوده بچه را مـیاندازد. رها خالی بوده. بیش از پنج ماه، باری روی دوشش بوده و حالا آن بار چون زن بوده بـه باور آنـها بیـارزش و ناکارآمد و ناچیز بوده. بارش را زمـین مـیگذارد و از نو باردار مـیشود. این بار جنینش پسر است. جشن مـیگیرند و مـیهمانی مـیدهند. رها دلش گرفته بوده، سکوت مـیکند. هنوز از جا بلند نشده کـه بچه را مـیگیرند و مـیبرند. هرچه التماس مـیکند کـه لااقل اجازه بدهند بچه را شیر بدهد، قول مـیدهد بهش خو نگیرد و باهاش زمزمـه نکند، برایش لالایی نخواند و اسمش را نیـاورد، فقط بگذارند با شیر مادر بنیـهاش قوی بشود. مـیگویند نمـیشود، انس و الفت مـیگیری و رها ش روز بـه روز سختتر و صعبتر خواهد شد. انگار رها اصلاً وجود نداشته، انگار گناه بزرگی مرتکب شده بوده کـه مادر واقعی کودک بوده. حالا بعد از سیزده سال، آن بچه شده کابوس رها. رهایش نمـیکند. آن زن نمـیتواند فراموش کند کـه آن پسرک درون زهدانش رشد کرده و به بار نشسته. مـیگوید: «نمـیتوانم، زندگیـام جهنم شده، مـیخواهم بروم پی این ماجرا. مـیدانم طلاقم را از شوهرم مـیگیرند و بچههایم را مـیفرستند زیر دست نامادری. مـیدانم حتی شاید مرا بکشند. عشیرهی خودم راهم نمـیدهند و بیرونم مـیکنند. اما من شبانـهروز با این امـید مـیخوابم و بیدار مـیشوم کـه پسرم را درون آغوش بگیرم، و بی هیچ ترسی برایش تعریف کنم کـه مادرش هستم.» رها با وکیل حرف زده. وکیل گفته بـه عنوان یک مادر این ادعا حق طبیعی اوست.
خانم «زهرا روان آرم»، وکیل دادگستری ساکن خوزستان، مـیگوید خانم رها بـه لحاظ قانونی محق هست و مـیتواند ادعایش را درون دادگاه صالحه مطرح کند. بیتردید بعد از انجام آزمایشـهای قانونی حق را بـه او خواهند داد. اما اینجا دو مسئله وجود دارد: نخست این که، بعد از سیزده سال دوری این مادر از فرزندش، و این کـه آن کودک زن دیگری را مادرش مـیداند، الان مصلحت کودک درون چیست؟ و دوم این که، تجربههای مشابه نشان داده هست که بعد از طرح چنین دعواهایی درون دادگاه خانواده، فشارهای فراقانونی و عشیرهای، طرف مدعی را زیر فشار رسومات موجود وادار بـه عقبنشینی خواهد کرد. بـه باور او، اگر خانم رها چنین درخواستی را بـه مراجع قضایی ببرد، عملاً حکم طلاق و طرد خودش از عشیره و خانواده را بـه خودی خود صادر کرده است.
آنـها حق نداشتهاند یک مادر را تحت فشار بگذارند و کودکش را از او جدا کنند، و بر اساس قوانین موجود حکم سرپرستی کودک درون صورت مراجعهی هرکدام از والدین حقیقی با هماهنگی دادگاه فسخ خواهد شد. اما آنچه دستاورد سالها تجربهی من درون مناطق جنوبی ایران بوده این هست که قانون درون بسیـاری موارد درون مقابله با رسومات عشیره کارآیی و توانایی چندانی ندارد و به هیچ گرفته مـیشود. درون چهارچوب عشیره و طایفه، چیزهای دیگری بـه جز قوانین رسمـی و نوشتهشده دارای اهمـیت و کارآیی هستند. آنجا عقلانیت صرف، فردیت و خواست شخصی، و همـهی این موارد حتما به پای نظامـی کـه متضمن بقای عشیره هست قربانی بشود. شاید بـه نظر ما بیمعنا باشد، اما واقعیت این هست که این بیرحمـی درون واقع ضامن بقای عشیره خواهد بود.»
در طول چند سال گذشته مسئلهی «رحم اجارهای» و اهدای تخمک بـه رحمِ جایگزین درون ایران مرسوم شده، و سالانـه قریب بـه دو هزار نوزاد از این طریق پا بـه حیـات مـیگذارند؛ اما مسئلهی رحم اجارهای با موضوع زنانی کـه بر پایـهی یک قانون و قرارداد خانوادگی فرزندآوری مـیکنند تفاوت ماهوی و اساسی دارد. درون مورد رحمـی کـه اجاره مـیشود، تخمک و اسپرمـی کـه کودک را خلق کرده متعلق بـه والدین اصلی هستند و از رحم زن مـیزبان به منظور نگهداری جنینی آزمایشگاهی بهره مـیشود، چون امکان رشدش درون رحم مادر وجود نداشته است. درون مورد رحمـهای اجارهای مبالغ قابل توجهی پول جابهجا مـیشود. این اتفاق از همان آغاز بـه شکل یک معامله و با توافق طرفین و بر پایـهی سودآوری به منظور هر دو سوی ماجرا درون یک قرارداد انسانی شکل مـیگیرد. این قراردادی هست که طرفین ماجرا با رضایت خاطر و در نظر گرفتن همـهی جوانب بـه آن تن دادهاند. اما زنانی کـه تن بـه فرزندآوری به منظور یک عضو خانوادهی همسرشان مـیدهند، تحت فشارهای شدید جامعهی پیرامونشان ناچار بـه پذیرش این موقعیت مـیشوند. این رنج که تا همـیشـه درون گوشـهی دل زنی ماندگار خواهد شد کـه او را بـه اجبار وادار بـه فرزندآوری مـیکنند و فرزندش را بلافاصله بعد از بـه دنیـا آمدنش از او جدا مـیکنند.
باز هم سرکوب دگراندیشان
جمشید غلامـی سیـاوزان
به رغم تلاش های جمـهوری اسلامـی به منظور تبلیغ و تحمـیل دین اسلام شیعه بـه عنوان دین رسمـی و قانونی کشور با وجود سخت گیری ها و فشارهایی کـه پیروان سایر ادیـان اعمال مـی شود درون ایران تعداد زیـادی از شـهروندان بـه صرف عقیده خود بـه مسیحیت گرویده اند و عده زیـادی نیز بـه دین زرتشتی یـا بهاییت تغییر دین داده اند که تا جایی کـه لفظ (( نوکیشان)) به منظور مشخص این تغییر دین دادگان درون دوران حکومت اسلامـی درون ایران بـه کار مـی رود.
با توجه بـه اخباری کـه چند روز گذشته منتشر شد و با استناد بـه رای شعبه سوم دادگاه انقلاب تهران درون حکمـی کـه ۱۳ تیر ماه سال ۱۳۹۴ صادر و در مرداد ماه سال ۱۳۹۵به تأیید رسید شورای کلیساهای جماعت ربانی ایران را بـه ارتباط با سازمان جاسوسی سیـا متهم و دستور مصادره یک باغ متعلق بـه این شورا کـه از آن با عنوان باغ شارون یـاد مـیشود را بـه نفع ستاد اجرائی فرمان امام صادر کرده است. لازم بـه ذکر هست که روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ (هفتم مارچ ۲۰۱۸) ماموران و نمایندگان ستاد اجرای فرمان امام با حکم قضایی به منظور اجرای حکم مصادره باغ شارون متعلق بـه کلیساهای جماعت ربانی (تهران) مراجعه د و اعلام شد کـه باغ حتما تا روز شنبه ۱۹ اسفند تخلیـه مـی شده هست .
با توجه بـه پرس جو هایی کـه انجام دادم حتی مشخص نیست دادگاه این پرونده چه زمانی تشکیل شده و وکیل کلیسای جماعت ربانی به منظور دفاع از اموال متعلق بـه این کلیسا چهی بوده هست قبل از این کـه بخواهم جمله ام را ادامـه بدهم این را مـیگویم کـه اینجانب حمدرضا تقی پور بـه عنوان یک فعال حقوق بشر و یکی از شـهروندان ایران قانون اساسی جمـهوری اسلامـی را مردود شده مـیدانم . زیرا کـه ایران با جمعیتی ۷۰ مـیلیون نفری بـه طور قطع با افرادی از ادیـان و عقاید مذهبی گوناگون تشکیل شده هست .
در این بین بـه جنس قاطع مـیگویم کـه باید درون ایران یک حکومت سکولار غیر دینی و یک قانون اساسی سکولار تدوین گردد که تا هر شـهروندی با هر نوع عقیده بتواند نفع برابری را از این مجموع قوانین ببرد .
در ادامـه مبحث این را مـیگویم کـه این گونـه برخوردهای حکومت جمـهوری اسلامـی ناقض قانون اساسی هست که خودشان مدعی عمل و تدوین و احترام بـه آن هستند چرا کـه در قانون اساسی درون اصل ۱۲ اشاره بر این نکته دارد کـه دینرسمـی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنیعشریاست و این اصل الیالابد غیرقابل تغییراست ومذاهب دیگر اسلامـیاعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کاملمـیباشند و پیروان این مذاهب درون انجام مراسم مذهبی، طبق فقهخودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیـه (ازدواج،طلاق ، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط بـه آن درون دادگاهها رسمـیتدارند و در هر منطقهای کـه پیروان هر یک از این مذاهب اکثریتداشته باشند، مقررات محلی درون حدود اختیـارات شوراها برطبق آنمذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب. دراصل ۱۳ از قانون اساسی اشاره بر این نکته دارد کـه ایرانیـان زرتشتی، کلیمـی و مسیحی تنـها اقلیتهای دینیشناخته مـیشوند کـه در حدود قانون درون انجام مراسم دینی خودآزادند و در احوال شخصیـه و تعلیمات دینی برطبق آیین خود عملمـیکنند. سته شدن دهها کلیسای خانگی، بازجویی و احضار نوکیشان، اخراج آنان از محیط های کاری، تخریب اماکن و بناهای تاریخی مسیحیـان و مـهاجرت اجباری نوکیشان مسیحی از ایران آسیبهای ناشی از آن تنـها نمایی کلی از نادیده گرفتن حقوق اقلیت مسیحی درون ایران درون یک سال گذشته بود. مصادره اموال مسیحیـان درون ایران حذف تدریجی مسیحیـان پروتستان و بشارتی را از صحنـه اجتماعی ایران هدف قرار داده هست . درون واکنش بـه اتهام وارده توسط دادگاه انقلاب بـه کلیساهای جماعت ربانی ایران دکتر جرج وود ناظر جهانی این شاخه از مسیحیـان پروتستان طی بیـانیـهای اظهار کرده: ما بـه نمایندگی از ۶۸ مـیلیون پیروان کلیسای جماعت ربانی درون دنیـا ضمن ابراز نگرانی خود از مصادره اخیر باغ و ملک کلیسایی متعلق بـه شورای کلیساهای جماعت ربانی خواستار بازگرداندن آن بـه مالکان قانونی آن هستیم. ایران بـه عنوان کشوری کـه مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیـاسی را امضا کرده موظف هست از عدم تبعیض بر اساس مواد ۲ و ۲۶ این معاهده و برای حفظ آزادی اندیشـه و مذهب بر اساس ماده ۱۸ همان مـیثاق اطمـینان حاصل کند. ماده ۱۸ بـه طور خاص حفاظت از حقوق افرادی کـه قصد تغییر مذهب یـا عقیده دارند را درون نظر گرفته هست . از زمان برداشته شدن تحریمهای بینالمللی رهبران جهان بـه افزایش روابط با ایران و توسعه موقعیتهای تجاری تمایل نشان دادهاند. بـه عنوان مثال، پارلمان اروپا درون ژوئن ۲۰۱۶ تحلیل استراتژی خود درون روابط با ایران بـه دنبال توافق هستهای را با کمترین اشاره بـه موارد حقوق بشری منتشر کرد.
پیشنیـه باغ شارون: باغ شارون درون ولد آباد کرج واقع شده و با مساحت بیش از ۱۰۰۱۷ متر مربع و ارزش مالی بیش از ۲ مـیلیون و ۲۰۰ هزار دلار از اوایل دهه ۵۰ شمسی با هدایـای مالی اعضای این مجموعه کلیساها تهیـه شده است. باغ مذکور بـه عنوان محلی به منظور اردوهای کلیسایی، توسط بچهها، نوجوانان و خانوادههای مسیحی از شعب مختلف کلیسای جماعت ربانی درون سراسر کشور مورد استفاده قرار مـیگرفته است.
این ملک متعلق بـه شورای کلیساهای جماعت ربانی ایران درون اوایل دهه ۵۰ شمسی خریداری شده است. گفتنی هست شورا هیچگونـه ارتباط تشکیلاتی با کلیساهای جماعت ربانی آمریکا درون هیچ دورهای از تاریخ خود چه قبل و چه بعد از انقلاب نداشته و همواره مستقل از آن بوده است. اشتراک ما با شورای کلیساهای جماعت ربانی دنیـا فقط درون اعتقادات دینی بوده است. کلیسای جماعت ربانی مرکز درون تهران کـه از آن بـه عنوان بزرگترین کلیسای فارسی زبان درون ایران نام مـیشود درون هیـاهوی انتخاباتی ریـاست جمـهوری درون ایران و تحت فشار مقامات امنیتی درون خرداد ماه سال ۱۳۹۲ تعطیل شد.
دلنوشته ها و طرح ها
سپیده کرامت بروجنی
برده ها….
حصر چشمان
غم رخسار
پرده ای بر عصر
ایوان پر مست
برف ارام
خورشید تابان
لب ترانـه
بلیط روزانـه
جای پای آن مرد
روزگار پر درد
ستمـی پوچ
در بیداری مدهوش
بزرگوارانـه مـی گذرد
صدای آغوش
لحظه ای بی گذر
تنی بر حذر
خانـه ی مادربزرگ
نغمـه ای بر نظر
برابری ها تیره بربرها زنجیره
عصر، عصر یخبندان
از آغاز بر زمـینـه
حاکمـیتِ حاکم
حکم حکمِ لازم
لازم از ظلمت
لزوم بر ضرورت
بمب، توپ، تفنگ
این بازی زمانـه است
باران مـی شوید همـه را
تاریخ جاودانـه است
( این شعر را درباره ی حسی کـه نسبت بـه شدن انسانـها توسط نظام کاپیتالیستی حاکم بر جهان دارم سروده ام )
01.04.2018
خدای یکتای فردا….
دیدم این نزدیکی ها راه آب بیراه بود
در همـین موقع دورترین نقطه ی شـهر شاپرک بی تاب بود
نبود حسرت شب وسوسه ی قطره ی خورشید
در این پیچ و خم ها آفتاب پیدا بود
کاش بی خواب بود ظلمت و قطع نمـی شد ملکوت
صبحِ فردا پیروزی بر پا بود
کَنکاش نبود روی شیشـه و کاشی
الماس شب از دل کوه بیدار بود
گوهریِ انسان بـه مال و بال نیست
دیدم انگشت اشاره سمت آدم بیمار بود
از لابلای گلبرگ ها سرخیِ ی شیدا
نفس نسیم را وقتی تاب مـیخورد لیلا بود
من و این شور بختیِ پنـهان
دیدم فردا باز هم خداوند یکتا بود
( آتن. یونان اکتبر 2017
هر آنچه بـه کندد نمکش مـیزنند، وای بروزی کـه …
جلال پورصادقی
بعد از حکم بقایی احمدینژاد سکوتش را شکست !!محمود احمدینژاد درون نامـهای بـه رییس دادگاه تجدیدنظر حمـید بقایی، رانت و فساد مالی شماری از نـهادها و مقامات عالیرتبه کشور را فاش کرد.او درون بخشهایی از این نامـه نوشته: یک مشت دزد درون رأس کشور نشستند و به همـه تهمت دزدی مـی زنند ،در حالیکه درون طول تاریخ ۲۵۰۰ساله ایران ،به این تعداد مقامات دزد ،کشور نداشته است!! کاش امام زنده بود ومـی دید کـه چه فسادی کشور درون برگرفته! کاش امام خمـینی امروز بود ومـی شنید کـه مردم همـه یک صدا مـی گویند. کـه خدا شاه را بیـامرزد و ای کاش انقلاب نمـی کردیم !!آقای حداد عادل درون ریـاست مجلس به منظور نـهادهای خصوصی از بیت المال بودجه تصویب مـید و خودشان حداقل دو نـهاد خصوصی را درون اختیـار داشتند و برای آنـها از پول نفت بودجه تصویب، اخذ و هزینـه مـید جناب آقای لاریجانی رییس مجلس، همزمان مدیر بنیـاد شـهید مطهری نیز هستند و هر سال به منظور آن از درون آمد کشور واز بیت الملل بودجه تصویب، اخذ و هزینـه مـیکنند.
مصباح یزدی، ریشـهری، امامـی کاشانی، شاهرودی و جوادی آملی و بسیـاری از مقامات ارشد کشور نیز موسسات آموزش عالی و یـا فرهنگی دارند کـه از بیت المال و از درون آمد نفت بودجه عمومـی استفاده مـیکنند.ولایتی دو موسسه خصوصی دارند کـه هر ساله به منظور آن مـیلیـارد ها تومان از بیت المال بودجه اخذ و هزینـه مـیکنند.اگر قرار هست رسیدگی با این شدت و حدت و خارج از روال قانونی انجام شود، آیـا اولی نیست کـه به ۶۳ حساب بانکی رییس دستگاه قضا کـه بدون ذیحساب قانونی و بدون نظارت دیوان محاسبات، ماهیـانـه دهها مـیلیـارد تومان سود دریـافتی آن با تشخیص فردی ایشان هزینـه مـیشود رسیدگی کرد.
یـا اینکه بـه موضوع شرکت “فؤاد ری” وابسته بـه آقای ریشـهری کـه صدها مـیلیـارد تومان خسارت و بدهی آن را ستاد اجرایی پرداخت کرد و یـا بـه موسسه تعاون ناجا و بانک قوامـین درون نابودی هزاران مـیلیـارد تومان اموال مردم رسیدگی کرد
: حمدی نژاد مدارک را رو کرد#افشاگری آغاز شد
? خاندان لاریجانی ۵ ویلای ۱۰۰۰ متری درون بهترین منطقه کنزینگتون لندن دارند کـه اسناد نشان مـیدهند کـه ۲ ویلای ان توسط خاندان سعودی خریداری شده و به لاریجانی ها هدیـه داده شده .
ارزش مجموع دو ویلا ۸ مـیلیون دلار امریکا بوده هست .
یکی دیگر از این ویلاها بنام زهرا لاریجانی صادق لاریجانی هست که بـه قیمتی درون حدود ۲ مـیلیون یورو خریداری شده هست .
یکی دیگر از این ویلاها بنام جواد لاریجانی هست که طبق اسناد موجود توسط MI6( سازمان اطلاعات انگلیس) بـه ایشان هدیـه داده شده هست .ارزش این ویلا ۳ مـیلیون دلار امریکا هست .
اسناد منتشر شده درون ویکی لیس
آخرین ویلا متعلق بـه فاضل لاریجانی هست که طبق اسناد، ابتدا توسط بابک زنجانی خریداری شده و پول آن از طریق بانک مرکزی ترکیـه حواله شده و سپس بـه مبلغ ۳،۶ مـیلیون دلار آمریکا بـه فاضل لاریجانی فروخته شده هست .احمدی نژاد دیشب وعده افشای اسناد جاسوسی خانواده لاریجانی را داد .
احمدی نژاد : اگر ظرف ۴۸ ساعت بقایی آزاد نشود و دادگاه علنی تشکیل نشود ، اسناد جاسوسی را منتشر مـیکنم.
#افشاگریـاحمدی نژاد:بیش از ۵۰۰ سند جاسوسی از خانواده لاریجانی درون دست دارم. بیش از ۵۰۰۰ متر املاک مختلف درون نقاط مختلف لندن متعلق بهخانواده لاریجانی هست .جواد لاریجانی مسئول حفظ اموال لاریجانی ها درون نقاط مختلف جهان هست .رحیم مشایی: بعد از انتشار اسناد جاسوسی خاندان لاریجانی توسط احمدی نژاد ، بلافاصله اسناد فساد مالی سران ۳ قوه را منتشر مـیکنم تهدید مجدد مشایی:با انتشار اسناد مال خوری از بیت المال بیش از نیمـی از مدیران ارشد کشور حتما از ایران فرار کنند.آنان بـه زباله دان تاریخ ریخته خواهند شد .افشاگری_اموال_لاریجانی درون پی انتشار اخبار مبنی بر دارایی های خاندان لاریجانی درون ایران ، احمدی نژاد جزییـات این دارایی ها را منتشر کرد فاضل لاریجانی دارای یک فروند هواپیمای ضیـافتی از نوع بوئینگ 737-MAX با شماره ریجستری EP-RHN مـیباشد کـه در آشیـانـه شرکت هما درون فرودگاه امام خمـینی نگهداری مـیشود .قیمت این هواپیما 125مـیلیون دلار هست.جواد لاریجانی دارای ۲۰۰هکتار زمـین کشاورزی درون ساوه .
۳۱۵ هکتار زمـین کشاورزی درون همدان
۶۰۰ هکتار زمـین کشاورزی درون دزفول
۱۹۰ هکتار زمـین کشاورزی درون کازرون
۲۳ هکتار زمـین زیر کشت زعفران درون تربت حیدریـه مـی باشد .
علی لاریجانی دارای ۱۵۰ قطعه زمـین مس مرغوب درون شـهر قم هست . تعداد ۵ شـهرک مس درون استان گیلان
تعداد ۳۲ واحد مس درون جزیره کیش
تعداد ۲ کارخانـه درون جزیره قشم منطقه درگاهان
یک برج ۲۷ طبقه مس درون منطقه مـینی سیتی تهران
یک باب باغ ویلا ۲۲۰۰ درون منطقه نیـاور
چگونـه منهم بـه ی جهانی بدل شد
برگردان: افسانـه دادگر پردیس مـهدوی
در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۷، آلیسا مـیلانو (هنرپیشـهی زن آمریکایی) توئیتی فرستاد کـه زنان را تشویق مـیکرد که تا تجربیـاتشان را دربارهی توهین و آزار با عبارت «منـهم»، رک و بیپرده، بـه گوش برسانند. یک شبه، رسانـههای اجتماعی درون گوشـه و کنار جهان از هشتگ منـهم لبریز شد. درون پایـان روز، های مشابهی بـه زبانهای مختلف، از جمله عربی، فارسی، فرانسه، هندو، و اسپانیـایی بـه وقوع پیوسته بود.
امروزه، زنان 85 کشور متفاوت از این هشتگ استفاده مـیکنند که تا توجه همگان را بـه خشونت و آزاری جلب کنند کـه در زندگی روزمره با آن مواجهاند و خواستار تغییر این وضعیت شوند. اگرچه فعال حقوق مدنی تارانا بورک «منهم» را بیش از یک دههی پیش آغاز کرده بود، واکنش جهانی بـه توئیت مـیلانو بسیـاری، از جمله بورک، را شگفتزده کرد. دلیل موفقیت چشمگیر هشتگ منـهم درون 2017 و پس از آن چیست؟ عدهی زیـادی رسانـههای اجتماعی را علت این موفقیت مـیدانند، اما این فقط بخشی از داستان است. های موجود زنان درون سرتاسر جهان دههها هست که شالودهی آنچه را کـه امروز درون حال روی هست بنا کردهاند. این های پیشین با بسیج اجتماعات، بنا نـهادن سیـاستهای مقاومتی، بالا بردن آگاهی، و شکستن تابوهایی کـه گفتوگو دربارهی حقوق زنان را بنا بر سنت سرکوب مـیکرد، امکان تبدیل هشتگ منـهم بـه رویدادی جهانی را فراهم د.
در طول چند سال گذشته، های زنان درون اطراف و اکناف جهان پیروزیهای قاطعی درون زمـینـهی موضوعاتی از قبیل حق رأی، بهداشت و باروری، و برابری درون برابر قانون بـه دست آوردهاند. مسلم هست که هنوز اقدامات بیشتری حتما صورت گیرد: زنان درون عربستان سعودی هنوز درون ظل نظام قیمومـیت سرکوبگر مردانـه مـیزیند، زنان مجرد درون ایران نمـیتوانند بـه راحتی بـه خدمات بهداشت باروری دسترسی داشته باشند، و زنان درون سرتاسر جهان هنوز به منظور دستمزد برابر با مردان نبرد مـیکنند. اما تحولاتِ اخیر زنانِ سراسر دنیـا را تشویق کرده هست که بـه آیندهی تغییر خوشبینتر باشند.موفقیت موفقیت مـیآورد. درون جهانی با شبکههای ارتباطی امروزی بـه هم پیوند خورده، زنان مـیتوانند بـه سرعت و به راحتی از ترقیـات زنان دیگر، چه درون وطن خود و چه درون خارج از آن، باخبر شوند. موفقیتِ یک بـه موفقیت دیگری مـیانجامد – موفقیت پشت موفقیت بـه امری الهامبخش و فراگیر تبدیل مـیشود. مـهم هست که #منهم را درون زمـینـهی جهانیاش مورد ملاحظه قرار دهیم و سرچشمـههایی را کـه به آن شتاب مـیبخشند بشناسیم. نیجریـه را درون نظر بگیرید. بعد از آن کـه گروه افراطی «بوکو حرام» بیش از 200 مدرسهای را درون آوریل 2014 ربود، فعالان نیجریـایی بـه رسانـههای اجتماعی رو آوردند، و کارزار #انمارابرگردانید بـه راه انداختند، که تا توجه جهانیـان را بـه وضعیت اسفناک این ان جلب کنند و برای رهاییشان فشار آورند. این کارزار درون بالا بردن آگاهی جهانیـان آن چنان موفقیت آمـیز بود کـه افراد بسیـاری درون نقاط مختلف جهان، از جمله مـیشل اوباما (که درون آن زمان بانوی اول آمریکا بود) و پاپ علناً علیـه ربایندگان موضعگیری د.
. از آنجا کـه دار و دستهی «بوکو حرام» با تحصیل زنان مخالف بود، گروههای زنان فضاهای امنی را به منظور تحصیل ان ایجاد د. آنها همچنین اعتراضاتی را درون مقابل سفارتخانـهها سازماندهی د که تا همچنان بـه دولت نیجریـه فشار بیـاورند کـه برای بازگرداندن همـهیـانی کـه ربوده شده بودند تلاش کند. که تا ژانویـهی 2018، تقریباً 140 نفر از این ان گریخته یـا از طریق واسطهها مبادله شده بودند. این همچنین نقطهی عطفی بود کـه نشان مـیداد چگونـه مـیتوان از رسانـههای اجتماعی به منظور بالا بردن آگاهی درون مورد مسائل زنان استفاده کرد.در آن سوی اقیـانوس اطلس، های زنان درون گواتمالا و شیلی نیز درون دو سال گذشته مراحل مـهمـی را پشت سر نـهادند. درون فوریـهی 2016، دادگاهی درون گواتمالا دو عضو پیشین ارتش را بـه سبب خشونت وحشتناکی کـه در طول جنگ داخلیِ 1960 که تا 1996 مرتکب شده بودند تحت پیگرد قانونی قرار داد. این مردان، درون یک حکم تاریخی به منظور دفاع از نجاتیـافتگانِ تجاوز درون گواتمالا، بـه دلیل سوءاستفادهی از 15 زن بومـی مرتکب جنایت علیـه بشریت شناخته شدند و جمعاً بـه 360 سال زندان محکوم شدند. این پیروزی زنانِ بیشتری را تشویق کرد کـه پا پیش بگذارند و سوء استفاده کنندگانِ خود را معرفی کنند. امروزه، گروههای بیشماری از زنان با یکدیگر کار مـیکنند که تا سکوتی را کـه پیرامون خشونت وجود داشت درون هم شکنند و باعث دگرگونی درون قانونگذاری شوند. همچنین، درون اوت 2017، زنان شیلی موسوم بـه «زنان درون تظاهرات شیلی» بـه تصویب قانون جدیدی یـاری رساند کـه سقط جنین را درون شرایط خاصی مشروع مـیشمارد. درون کشوری کـه زنان دههها هست که خواهان برخورداری از حق سقط جنین هستند، این پیروزی بزرگی بود کـه علامت باز شدن درها به منظور اصلاحات بعدی بود. برخی گروههای زنان نیز با الهام گرفتن از موفقیتشان درون وطن خود، بـه سراغ مسائل فراملی مـیروند. به منظور مثال، بعد از آن کـه دونالد ترامپ، رئیس جمـهور آمریکا، آنچه را «دستور سکوت جهانی» مـینامند تمدید کرد (دستوری کـه سازمانهای خارجیای را کـه کمکهایی بـه منظور اجرای برنامـههای تنظیم خانواده از دولت آمریکا دریـافت مـیکنند از تهیـهی اطلاعات، مراجعات، یـا خدماتی به منظور سقط جنین قانونی یـا دفاع از دسترسی بـه خدمات سقط جنین منع مـیکند)، «زنان درون تظاهرات شیلی» درون صدد مقابله با آسیبهای ناشی از این سیـاست بر آمد، که تا بتواند دسترسی زنان بـه خدمات بهداشت باروری و را تضمـین کند.
تظاهرات زنان، کـه به عنوان واکنشی آمریکایی بـه انتخاب ترامپ آغاز شد، هم الهامبخشِ های زنان درون مـیان ملتهای دیگر شد و هم خود از آنها الهام گرفت. درون ژانویـهی 2017، مـیلیونها زن درون شـهرهای بزرگ درون تمام قارهها بـه خیـابانها ریختند. این ژانویـه، کـه سالگرد آن تظاهرات بود، بار دیگر مـیلیونها نفر را بـه خیـابانها کشاند. درون این تظاهرات زنانی شرکت د کـه پیش از این نمـیخواستند یـا نمـیتوانستند درون فرایندهای سیـاسی مشارکت ورزند، و اینها باعث جلوهی بیشترِ فعالیتها و کنشگریِ زنان شدند.
در بعضی جاها، #منهم مستقیماً بر اساس و در ادامـهی بحثهای از پیش موجود دربارهی حقوق زنان پیش مـیرود. به منظور مثال، درون ایران « زنان» از زمان انقلاب مشروطه (1905 که تا 1911)، هنگامـی کـه زنان به منظور دستیـابی بـه آموزش و حقوق سیـاسی خود را سازماندهی د، حضور چشمگیری داشتنـه است. درون طول انقلاب ایران درون سال 1979، زنان درون محکوم فساد شاه فعالیت داشتند. اگرچه رژیم جدیدِ بعد از انقلاب آنها را بـه سکوت واداشت، آنها همچنان از طریق مطبوعات و سیـاست بـه مبارزه ادامـه دادند. و در سال 2009، زنان بار دیگر درون صفِ مقدم « سبز» ظاهر شدند، و خواهان برکناری محمود احمدینژاد، رئیس جمـهور پیشین ایران، شدند. شمایل نمادین ندا آقاسلطان، زن جوانی کـه در جریـان اعتراضات بـه ضرب گلوله از پا درآمد، بـه فراخوان اتحاد و حمایتخواهی به منظور زنان درون سرتاسر خاورمـیانـه تبدیل شد. سپس، درون سال 2014، «آزادیهای یواشکی» شکل گرفت و زنان ایرانی عکسهای خود را درون محلهای عمومـی بدون حجاب گرفتند که تا در مخالفت با حکومت بتوانند ساختار اخلاقیای را متزلزل کنند کـه رژیم بـه واسطهی آن سودای اِعمال سلطهی خود را دارد. همچنین، این را بسیـاری مبنا و شالودهی اعتراضات ضدحکومتی تکاندهندهی کشور درون دسامبر و ژانویـه مـیدانند. بازیگران، فعالان، و حامـیان ایرانی درون واکنش بـه فراخوان مـیلانو درون اکتبر سخن گفتن از #منهم را درون رسانـههای اجتماعی آغاز د، و اعتراضات خود بـه آزاردهندگانشان را بـه گوش همگان رساندند، و پستهایی از عکسهای خود با شال یـا روسری سفید گذاشتند، کـه حاکی از فراخوانی به منظور صلح بود. این اقدام پیـامـی قاطع بـه رژیم دربارهی انتخاب زنان جوان ایرانی فرستاده است. درون مصر، بسیـاری از زنان تجاوز و فیزیکی، دستگیری، و حتی تبعید را بـه خاطر نقش برجستهی خود درون «بهار عربی» تجربه کردهاند. آنها، هنوز، استقامت مـیورزند و گفتوگویی جدید را دربارهی حقوق زنان آغاز کردهاند. به منظور مثال، درون سال 2011، زنان جوان #عکسهایانقلابی را آغاز د، و پستهایی از عکسهای خود را بـه عنوان بیـانیـهای سیـاسی دربارهی اراده، اخلاق، و استقلالِ شخصی منتشر د. امروز، #منهم فراخوانی قدرتمند بـه عملگرایی هست برای زنانی کـه در صفوف مقدم درون «مـیدان تحریر» بودند و مصرانـه بـه دنبال حقوق و باروری هستند.
منهم درون هندوستان نیز گل کرده است، کشوری کـه هنوز از شوک تجاوز وحشتناک اراذل و اوباش و قتل زن جوانی درون اتوبوسی درون دهلی نو درون سال 2012 بیرون نیـامده است. بلافاصله بعد از این رخداد، اعتراضات متعددی توسط گروههایی از زنان بـه پا شد کـه برای مطالبهی اصلاحات قوانین راجع بـه خشونت ، سازماندهی شده بودند. این گروهها از حیث تسریع درون تغییر قوانین درون دادگاهها موفق بودند، اما زنان هنوز احساس مـیکنند کـه این کافی نیست. درون ظل پرچم #منهم، فعالان و کنشگران بـه دنبال اصلاحات قانونی بیشتری هستند کـه از آنهایی کـه بیپرده حرف مـیزنند محافظت کند و مجازاتهای شدیدتری را بر مجرمان تحمـیل کند. آنگونـه کـه کنشگران درون هندوستان متوجه شدهاند، استفادهی فراگیر از این هشتگ ابعاد هولناکِ خشونت را درون کشورشان فاش ساخته است. شماری از گروههای زنان هندی هم این هشتگ را بـه کار مـیبرند که تا سیـاستمداران، بازیگران، و دیگر دلالان قدرت را کـه سابقهای طولانی درون خشونت دارند رسوا کنند.
همانطور کـه مفسران بسیـاری خاطرنشان کردهاند، #منهم بـه رویدادهایی گره خورده هست که درون آمریکا اتفاق مـیافتد. با این همـه، هایی کـه راه را هموار مـیکنند و این پیـام را بـه پیش مـیبرند نیز بـه همان اندازه مـهماند. ها درون طول زمان و از این سو بـه آن سوی مرزها ساخته مـیشوند. بـه همت تلاشهای هماهنگ کنشگران درون اطراف و اکناف جهان، تغییر پایدار امکانپذیر است. این گفتمان پیشاپیش درون حال دگرگونی است، درون حالی کـه جوانان علیـه ظلم و سرکوب دادِ سخن مـیدهند و از هنجارهای جدید دربارهی ت و رفتارهای استقبال مـیکنند. موفقیت جهانی #منهم ثابت کرده هست که گروههای زنان بـه تلاشها و دستاوردهای یکدیگر تکیـه مـیکنند، خود را نظم و سامان مـیدهند، و با یکدیگر مرتبط مـیشوند. اکنون زنان صدای خود را با هم بلند مـیکنند و داستانهای دردناکشان، کـه سالها هست در خود خفه شده بوده، بـه صداهایی متحد، منسجم، و قاطع تبدیل مـیشود کـه خواهان تغییر و دگرگونی است.
[پخش زندهی ای نقشی همدان]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 16 Nov 2018 14:23:00 +0000