نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد

نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد زبان و ادبیـات فارسی - 19- ادبیـات کودکان و نوجوانان | آستارا نیوز - مطالب مـهر 1392 | مشاهیر و مفاخر بروجرد 1 | بررسی و تجزیـه وتحلیل مکاتب مختلف نگارگری | انجمن دانشجویـان قشقایی - Xeberler |

نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد

زبان و ادبیـات فارسی - 19- ادبیـات کودکان و نوجوانان

گقت و گو با روز جهانی کتاب کودک
 

شماره ی نوشته: نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد ۱۳ / ۱۹

رامن      

گقت و گو با روز جهانی کتاب کودک

(نگاهی بـه وضعیت ادبیـات کودکان درون ایران)

- از شما خواهش مـی‏کنم خودتان و آرمان‏تان را معرفی کنید.

- من «دوم آوریل / روز جهانی کتاب کودک» هستم کـه از سال ۱۹٦۷ مـیلادی، نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد درون سراسر جهان جشن گرفته مـی‏شوم که تا با آرمان ایجاد علاقه بـه مطالعه و توجه بـه کتاب کودک، کتاب‏خوانی درون مـیان کودکان گسترش یـابد.

-  چرا «دوم آوریل»؟

این روز بـه افتخار زادروز «هانس‏کریستین آندرسن» برگزیده شده است. نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد او درون دوم آوریل سال ۱۸۰۵ مـیلادی درون دانمارک به‏دنیـا آمد. نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد نام کوچکش «هانس‏کریستین» یک نام سنتی دانمارکی هست و هر دو با هم یک اسم به‏ شمارمـی‏روند. او نخستین داستانش را بـه ‏نام «شبح درون گور پَلنَتوک» درون سال ۱۸۲۲م منتشر کرد. «هانس‏کریستین» که تا سال ۱۸۲۷ درون مدرسه های گوناگونی درس خواند و زبان انگلیسی و آلمانی و اسکاندیناویـایی را فراگرفت. وی بعدها آن سال‏ها را بدترین و تلخ‏ترین سال‏های زندگی‏اش نامـید و گفت مدرسه او را از نوشتن دلسرد مـی‏کرد و همواره درون «ساختن شخصیت خودش» مورد سوءاستفاده قرار مـی‏گرفت و هم‏کلاسی‏هایش با او بدرفتاری مـی‏د.

در سال ۱۸۲۹م با داستان «سفری با پای پیـاده از کانال هولمن بـه شرق اماگر» موفقیت قابل توجهی به‏دست آورد. درون همان دوران یک نمایش طنز و گلچینی از شعرهایش را هم‏زمان منتشر کرد. درون سال ۱۸۳۳ از پادشاه، کمک هزینـه‏ی سفر اندکی دریـافت کرد کـه سرآغاز سفرهای اروپایی طولانی او شد. «اندرسن» با انتشار نخستین رمانش The Improvisatore درون اوایل سال ۱۸۳۵ بـه موفقیت چشمگیری دست یـافت. درون سال‏های ۱۸۳٦ و ۱۸۳۷ نخستین بخش از اثر جاودانش «داستان‏های پریـان» منتشر شد، اما ویژگی آن‏ها همان زمان تشخیص داده نشد و فروش پایینی داشتند. انتشار دو رمان دیگر بـه نام‏های «او.تی» درون سال ۱۸۳٦ و «فقط یک فیدلر» درون سال ۱۸۳۷ به منظور وی موفقیت بیش تری داشتند. برجسته‏ترین اثر او «جوجه اردک زشت» هست که درون سال ۱۸۳۷ بـه چاپ رسید. بعد از دیداری از سوئد، درون ژوئیـه ی ۱۸۳۹، شعر «من یک اسکاندیناویـایی هستم» را با تأثیر از سه فرهنگ سوئدی، دانمارکی و نروژی سرود. «اتو لیندبلد» آهنگ ساز، به منظور آن شعر آهنگی ساخت کـه در ژانویـه‏ی سال ۱۸۴۰ منتشر شد. درون همان دوران «اندرسن» سفرنامـه‏های خواندنی و قابل توجهی نوشت کـه در آن‏ها بـه شرح و توصیف مستند سفرهایش پرداخت و حتا درون برخی، داستان‏های پریـان را نیز آورد. درون دهه‏ی ۱۸۴۰ توجهش دوباره بـه صحنـه بازگشت، ولی توفیق چندانی نداشت. با انتشار سری دوم «داستان‏های پریـان» درون ۱۸۳۸ و سری سوم درون ۱۸۴۵، بـه سرعت درون اروپا بـه شـهرت رسید، درون حالی کـه در زادگاهش همچنان با او مخالفت مـی‎شد.

در سال ۱۸۴۷ بـه مـهمانی رسمـی افراد سرشناس و روشنفکر انگلستان دعوت شد و در آن‏جا «چارلز دیکنز» را به منظور نخستین بار دیدار کرد. آن دو دست دادند و با هم قدم زدند. این رویداد چنان لذتی به منظور «اندرسن» داشت کـه در خاطرات روزانـه‏ی خود نیز شادمانی‏اش از قدم زدن و گفت‏وگو با نویسنده‏ی معاصر انگلیسی‏ محبوبش را نوشت و ۱۰ سال بعد، کـه به انگلستان رفت، پنج هفته درون خانـه‏ی «دیکنز» ماند. که تا آن کـه «دیکنز» از او خواست که تا آن‏جا را ترک کند. کمـی بعد از رفتن او، «دیکنز» داستان «دیوید کاپرفیلد» را منتشر کرد، کـه گفته مـی‏شود نمادی از «اندرسن» را درون قالب یکی از شخصیت‏های اصلی داستانش به تصویر کشیده است. درون حالی کـه خود او از دیدار با «دیکنز» بسیـار شاد بود و هرگز ندانست چرا «دیکنز» دیگر بـه نامـه‏هایش پاسخ نداد.

در بهار سال ۱۸۷۲ «اندرسن» بر اثر افتادن از تخت به‏شدت آسیب دید و دیگر هرگز سلامتی‏اش را بازنیـافت. درون حالی کـه به اوج شـهرت جهانی رسیده بود و از سوی دولت دانمارک به‏عنوان «گنجینـه‏ی ملی» شناخته شده بود؛ سرانجام بعد از تحمل درد و رنج فراوان، درون چهارم آگوست سال ۱۸۷۵ مـیلادی درگذشت و در کپنـهاگ به خاک سپرده شد.

دو نکته‏ی به‏یـادماندنی سال‏هاست کـه از «اندرسن» همواره یـاد مـی‏شود. زمانی کـه از او پرسیدند: «آیـا روزی داستان زندگی خود را خواهد نوشت؟» پاسخ داد: «من پیش‏تر آن را نوشته‏ام، نام آن "جوجه اردک زشت" است.» و یکی هم، درخواست وی از آهنگ ساز موسیقی مراسم خاک‏سپاری‏اش هست که کمـی پیش از مرگ بـه وی گفته بود: «بیش ترانی کـه در مراسم بـه خاک سپاری، مرا بدرقه خواهند کرد، کودکان هستند. ضرب‏های موسیقی را به منظور قدم‏های کوچک هماهنگ کن.»

شماری از معروف‏ترین آثار «اندرسن» عبارتند از: «بندانگشتی»، «ملکه‏ی برفی»، «جوجه اردک زشت» و «لباس تازه‏ی امپراتور». تاکنون نـه‏تنـها تندیس‏هایی از شخصیت‏های داستان‏های او درون کشورهای گوناگون ساخته شده‏ است، بلکه برخی از داستان‏هایش مانند «لباس تازه‏ی امپراتور» و «جوجه اردک زشت» به‏عنوان عبارت‏های رایج وارد زبان انگلیسی شده‏اند. درون سال ۲۰۰۵ مـیلادی، کشورهای جهان دویستمـین سالگرد تولد «اندرسن» را گرامـی داشتند. درون اواخر سال ۲۰۰٦ مـیلادی، پارکی ۵/۱۲ مـیلیون دلاری بر اساس داستان‏های پریـان او، شامل بازی‏های چندرسانـه‏ای، درون شانگهای ساخته شد.

-  چهی این انتخاب را پیشنـهاد کرد؟

بزرگداشت این روز بـه پیشنـهاد خانم «یلا لپمن / Jella Lepman»، روزنامـه‏نگار و نویسنده‏ی آلمانی و بنیـاد‏گذار «دفتر بین‏المللی کتاب به منظور نسل جوان IBBY» درون سال ۱۹۷۵ بنا نـهاده شد. او درون سال ۱۸۹۱ درون اشتوتگارت بـه دنیـا آمد. درون ۱۷ سالگی به منظور کودکان کارگران خارجی کـه در کارخانـه‏ی تنباکو کار مـی‏د، اتاق مطالعه راه‏اندازی کرد. بعد از آن بـه نوشتن درون مطبوعات پرداخت و در سال ۱۹۲۸ نخستین کتاب کودک خود را منتشر کرد. با بـه قدرت رسیدن هیتلر، درون سال ۱۹۳٦م همراه فرزندانش از آلمان نازی بـه لندن مـهاجرت کرد. بعد از جنگ جهانی دوم بـه کشورش بازگشت و به ‏عنوان مشاور درون زمـینـه‏ی نیـازهای آموزشی و فرهنگی کودکان و جوانان مشغول بـه کار شد. او همواره مـی‏اندیشید که کودکان حتما فراسوی ویرانـه‏های ناشی از جنگ و تسلیحات نظامـی، جهانی سرشار از تخیل را تجربه کنند. درون سال ۱۹۴۹ با کمک بنیـاد راکفلر، «کتاب خانـه‏ی بین‏المللی کودکان و نوجوانان (IYL)» را درون مونیخ بنیـاد نـهاد و تا سال ۱۹۵۷ آن را اداره کرد. اکنون این مجموعه درون قصر زیبای بلوتن بورگ درون مونیخ قرار گرفته و خانـه‏ی بیش از ۵۰۰ هزار جلد کتاب بـه ۱۳۰ زبان دنیـاست. بعد از جنگ جهانی دوم، بسیـاری از کشورها بـه اهمـیت ادبیـات و کتاب کودک و این کـه کودکان حتما در همـه جا بـه کتاب‏هایی با استاندارد ادبی و هنری بالا دسترسی داشته باشند که تا بتوانند کتاب‏خوان‏هایی مشتاق و آگاه باشند، پی بردند. «لپمن» نیز با وجود دشواری‏ها و مشکلات بعد از جنگ، درون سال ۱۹۵۳، «دفتر بین‏المللی کتاب به منظور نسل جوان (IBBY)» را با آرمان «نـهادن کتاب خوب درون دستان کودک» تأسیس کرد. او سرانجام درون اکتبر سال ۱۹۷۰م درون شـهر مونیخ درگذشت.

- درون این روز چه برنامـه‏هایی انجام مـی‏شود؟

برای گرامـی‏داشت این روز، «دفتر بین‏المللی کتاب به منظور نسل جوان» هر سال مسؤولیت تهیـه‏ی پیـام و پوستر ویژه‏ی این روز را بـه یکی از ٦۰ کشور عضو مـی‏سپارد. یکی از نویسندگان برجسته‏ی کتاب کودک آن کشور، پیـام را مـی‏نویسد و سرانجام یکی از تصویرگران برجسته‏ی همان کشور پوستری را با الهام از متن پیـام طراحی مـی‏کند و برای دیگر کشورهای عضو مـی‏فرستد. امسال شعبه‏ی ملی دفتر بین‏المللی کتاب کودک درون مصر (‌المجلس‏المصری لکتب‏الاطفال) عهده‏دار تهیـه‏ی پیـام و پوستر سال ۱۳۸۸ / ۲۰۰۹ شده است.  ایران نیز درون سال ۱۳۷۱ خورشیدی عهده‏دار این برنامـه بود. درون ایران، هر سال شورای کتاب کودک درون آخرین ماه سال، با انتشار یک نشانـه‏ی کتاب بـه استقبال سال نو و «روز جهانی کتاب کودک» مـی‏رود. درون یک سوی این نشانـه، پیـام من (همان شعری کـه در آغاز این گفت‏وگو خواندید) و تصویری از پوستر قرار دارد و در سوی دیگر آن، تقویمـی از سال نو بـه چاپ رسیده کـه در این‏جا قابل تهیـه است.

- شما درون چه تاریخی بـه ایران آمدید؟

من درون سال ۱۳۴۹ خورشیدی در ایران بـه رسمـیت شناخته شدم. با توجه بـه این کـه روز دوم آوریل درون ایران برابر با سیزدهم نوروز است؛ «وزارت آموزش و پرورش» درون سال ۱۳۵۰ خورشیدی، «14 فروردین» هر سال را بـه این روز اختصاص داد و هر سال از این روز که تا یک هفته به‏عنوان هفته‏ی «کتاب کودک» شناخته شده است.

- ادبیـات کودوجوان درون جهان، اصلن چه گونـه شکل گرفت؟

برای‌ تاریخ‌ ادبیـات‌ کودکان‌ چهار مرحله‌ ذکر کرده‌اند: مرحله‏ی‌ آفرینش‌ و انتقال‌ آثار ادبی‌ به‌صورت‌ شفاهی‌، مرحله‏ی‌ گردآوردن‌ و نوشتن‌ آثار ادبی‌ شفاهی، مرحله‏ی‌ پدیدآوردن‌ آثار ادبی‌ با الهام‌ گرفتن‌ از آثار ادبی‌ شفاهی و  مرحله‏ی‌ آفرینش‌ آثار ادبی‌ ویژه‏ی‌ کودکان‌ و نوجوانان.

 برای سده‌های طولانی، دوران کودکی از اهمـیت ویژه ای برخوردار نبوده است. نگاه بـه دوران کودکی، درون واقع، نگاه بـه دوران برزخ انتظار بود: انتظار به منظور ورود بـه بزرگسالی و کامل شدن. درون این دوران طولانی، استدلال این بود کـه کودکان تنـها از نظر نیروی جسمانی قابل اعتنا هستند. با توجه بـه چنین نگرشی، انتظار وجود پدیده‌ای مستقل بـه نام ادبیـات کودکان و نوجوانان نیز واقع‌بینانـه نیست. کودکان و نوجوانان بـه همان ترتیبی کـه در همـه‏ی مسایل زندگی بزرگسالان سهیم بودند از ادبیـاتی کـه به پدران و مادرانشان تعلق داشت، نیز بهره مـی‌گرفتند ... و با وجود شکل نگرفتن جریـان ادبی ویژه به منظور آن‏ها، با آزادی و اختیـار از پهنـه‏ی ادب شفاهی بزرگسالان، آرام‏آرام آن‏چه را کـه مـی‌فهمـیدند و از آن لذت مـی‌بردند به منظور خود برمـی‌گزیدند. درون این دوران طولانی، ادبیـات کلاسیوشتاری نیز راه تکامل خود را طی مـی‌کرد، ولی به‌سبب گسترش نیـافتن سواد درون مـیان بزرگسالان، آن‏چه نصیب کودکان و نوجوانان مـی‌شد بیش تر برگرفته از ادبیـات شفاهی بود.

پس از سده ی پانزدهم مـیلادی و تحت تأثیر دگرگونی‌های عصر روشنگری، به‌ویژه گسترش زبان‌های ملی و گسترش سواد و ابداع صنعت چاپ، بـه ‌تدریج خواندن و نوشتن از انحصار گروه‌های برگزیده‏ی جامعه‏ی آن روز اروپا خارج شد و به‌ مـیان مردم عادی راه یـافت. درون نیمـه‏ی دوم سده ی هفدهم مـیلادی، «جان ایموس کامـینیوس» نویسنده‏ی چک‏تبار اهل بوهم با انتشار «جهان دیدنی درون تصویرها» کـه کتابی درسی بود و در نوع خود درون غرب به‌منزله‏ی نخستین کتاب تصویری کودکان نیز تلقی مـی‌شود، این فکر را عرضه کرد کـه کودکان بـه مواد خواندنی ویژه ی خود نیـاز دارند. او یکی از شخصیت‌هایی هست که مصرّانـه خواستار آزادی کودکان و تأمـین امکانات سرگرمـی به منظور آن‏ها همپای آموزش بود. وی درون کتاب خود، حرف های مختلف را با تصویرهای حیوانات مشخص کرد که تا کودک از طریق خواندن نام آن‏ها بـه تلفظ حرف ها برسد، و از همان زمان پیوند مـیان تصویر و متن درون کتاب‌های کودکان آغاز شد؛ ولی حدود یک سده  به طول انجامـید که تا اندیشـه و استدلال او پی روانی پیدا کرد.

در نیمـه‏ی دوم سده ی هجدهم مـیلادی، درون پرتو پیشرفت‌های حاصل از عصر روشنگری و خردگرایی و اندیشـه‌های متفکرانی چون «جان لاک» و «ژان‏ژاک روسو»، دوران کودکی به‌عنوان بخش ارزشمندی از زندگی انسان تلقی شد و از چنان اعتباری برخوردار شد کـه در دید مردم ارزش سرمایـه‌گذاری پیدا کرد. این تحول درون نگاه بـه دوران کودکی، سبب پدیدآمدن ادبیـات ویژه ی کودکان و نوجوانان شد.

نخستین کتاب‌های کودکان کـه در اروپا، به‌ویژه انگلیس، پدید آمد دارای همان افسانـه‌ها و شعرها و مثل‌ها و حکایت‌هایی بود کـه سده ‏ها بـه کودکان لذت بخشیده و آن‏ها را پرورش داده بود، و این‌بار با همت گردآورندگان بزرگی چون «شارل پرو»، «ویلهلم و یـاکوب گریم»، «پیتر آسبیورِنس» و دیگران با وسواس و دقتِ وصف‏ناپذیر گردآوری شد و دست‏مایـه‌ای به منظور پدیدآورندگان نخستین کتاب‌های کودکان و نوجوانان شد کـه «تاریخ‌های یک پنی» از آن جمله است. بعد از آن، هنرمندان بزرگ و صاحب‌نامـی درون اروپای آن روزگار با برداشت از این ادبیـات، آثاری ویژه ی کودکان و نوجوانان پدید آوردند؛ «لافونتن» فابل‌های کهن منسوب بـه «ازوپ» را بـه شعر درآورد و «پوشکین» قصه‌های قدیمـی روس را درون قالب شعر به منظور کودکان بازنویسی کرد.

به‌تدریج نویسندگانی پیدا شدند کـه به کودکان و نیـازها و تمایلات آن‏ها مـی‌اندیشیدند. رشد و شکوفایی ادبیـات مستقل کودکان و نوجوانان را حتما حاصل تلاش‌ها و علاقه‌مندی‌های این بزرگان دانست کـه «هانس‏کریستین اندرسن»، «کارلو کلودی»، «لوئر کارون»، «مارک تواین»، «لوئیز امـی آلکوت» و «رابرت لوئی استیونس» از این شمارند.

ادبیـات کودکان و نوجوانان بسیـار دیرتر از ادبیـات بزرگسالان پدید آمد و آهنگ رشد آن که تا حدودی کندتر از روند رشد ادبیـات بزرگسالان بود، اما بعد از جنگ جهانی دوم با توجه ویژه‌ای کـه به زندگی کودکان مبذول شد و نشأت گرفته از اعلامـیه‏ی جهانی حقوق بشر بود، تحولات چشمگیری درون ساختار و محتوای متن و تصویر کتاب‌های کودکان پدید آمد. که تا پیش از جنگ جهانی دوم، ادبیـات کودکان را عمدتن داستان‌های تخیلی و شعر تشکیل مـی‌داد، گرچه تجربه‌هایی نیز درون واقعیت‌گرایی وجود داشت. بعد از جنگ، مفاهیم جدی واقع‌گرایـانـه نظیر نژاد، طبقه‏ی اجتماعی، ت، تبعیض و جز آن، کـه مدت‌ها بخشی از درونمایـه‏ی ادبیـات بزرگسالان را تشکیل مـی‏داد، حصار طبیعت محافظه‌کار ادبیـات کودکان و نوجوانان را درهم شکست و به این مقوله راه یـافت. کتاب‌های غیرداستانی نیز به‏تدریج جای خود را باز کرد، و در عین حال، توجه پدیدآورندگان بـه کیفیت ادبی و هنری این آثار فزونی گرفت. درون این راه، تشکیل سازمان‌های بین‌المللی مانند «دفتر بین‌المللی کتاب به منظور نسل جوان»، «بازار مکاره‏ی کتاب بلونیـا»، «کتاب خانـه‏ی بین‌المللی جوانان مونیخ» و «نمایشگاه دوسالانـه‏ی تصویرگران کتاب کودک براتیسلاوا» درون دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹٦۰ مـیلادی بحث کیفی ادبیـات کودکان و نوجوانان را بـه ی جهانی مبدل ساخت.

هم‏اکنون مباحث نظری این حوزه هر دو سال یک‌بار درون کنگره‏ی بزرگی کـه از طرف «دفتر بین‌المللی کتاب به منظور نسل جوان» درون یکی از کشورهای عضو برگزار مـی‌شود مطرح مـی‌شود و پژوهشگران، دانشگاهیـان، کتاب داران و دیگر دست‌اندرکاران آفرینش، تولید و پخش کتاب کودک بـه بحث درباره‏ی مسایل و مشکلات و نوآوری‌های این حوزه مـی‌پردازند. به منظور ارتقای سطح کیفی ادبی و هنری این آثار، جایزه‌ای ادبی و هنری نیز بـه نام «هانس‏کریستین اندرسن» یـا «نوبل کوچک» کـه توسط «دفتر بین‌المللی کتاب به منظور نسل جوان» بنیـاد نـهاده شده است، هر دو سال یک‌بار بـه یک نویسنده و یک تصویرگر برگزیده داده مـی‌شود.

مقوله‏ی ادبیـات کودکان و نوجوانان درون برنامـه‌های درسی دانشگاهی و در رشته‌های گوناگونی چون کتاب داری، آموزش و پرورش و روان شناسی، ادبیـات و پاره‌ای رشته‌های هنری، جای خود را باز کرده و بخشی از پژوهش‌های علمـی را بـه خود اختصاص داده است؛ نقد ادبیـات کودکان و نوجوانان وارد مرحله‏ی جدی‌تری شده هست و مجله های ویژه ی نقد و بررسی این آثار همپای سایر مجله های نقد ادبی بـه فعالیت چشمگیری دست زده‌اند؛ و انتشار کتاب‌های زیـادی درباره‏ی ادبیـات کودکان و نوجوانان نشانـه‏ی ارزش و اعتباری هست که این حوزه توانسته هست در پهنـه‏ی ادبیـات به منظور خودب کند.

گرچه روند رشد ادبیـات کودکان و نوجوانان درون جهان از الگوی یکسانی پی روی مـی‌کند، درون حال حاضر، کشورهای گوناگون نسبت بـه درجه‏ی توسعه‌یـافتگی خود، درون مراحل گوناگونی از این رشد قرار دارند. درون حالی کـه بسیـاری از کودکان کشورهای افریقایی هنوز درون مرحله‏ی استفاده از ادبیـات شفاهی هستند، درون بخش دیگری از کشورهای جهان سوم مانند کشورهای درون حال رشد آسیـا و امریکای لاتین، ادبیـات بومـی کودکان و نوجوانان مراحل تکوینی خود را سپری مـی‌کند. درون همـین حال، کودکان اروپایی و امریکایی از مـیراث ادبی غنی‌ای بهره‌مند هستند و آن‏چه درون قالب کتاب بـه آنان عرضه مـی‌شود از نظر کمـیت و کیفیت از سطح بالایی برخوردار است. درون کنار این وضعیت، درون کشورهایی کـه سده ‌ها تحت سلطه‏ی استعمار بوده‌اند، کودکان و نوجوانان دارای نوعی ادبیـات هستند کـه از دوران استعمار و ادبیـات کشورهای استعمارگر برجای مانده هست و هیچ‌گونـه تناسبی با نیـازها و علاقه‌مندی‌ها و وضعیت کودکان و نوجوانان این سرزمـین‌ها ندارد؛ مانند ادبیـاتی کـه ماجراجویـان اسپانیـایی و پرتغالی با خود بـه سرزمـین‌های امریکای لاتین بردند و آثار ادبی فرانسوی و انگلیسی کـه در مـیان کودکان کشورهای استعمارزده افریقایی و آسیـایی رواج دارد.

- تاریخچه‏ی ادبیـات کودوجوان درون ایران چه گونـه بوده است؟

پیشینـه‏ی ادبیـات کودوجوان درون ایران را چنین‌ بخش‌بندی‌ کرده‏اند: پیش‌ از اسلام، پس‌ از اسلام‌ که تا دوره‏ی‌ مشروطه‌، پس‌ از مشروطه‌ که تا ۱۳۴۰ خورشیدی، از ۱۳۴۰ خورشیدی‌ که تا پیروزی‌ انقلاب‌، از ۱۳۵۷ خورشیدی‌ که تا امروز.

توضیح این که تا سده ی سیزدهم قمری، فرزندان بیش تر مردم ایران از ادب عامـیانـه و ادبیـات دینی بهره‌مند مـی‌شدند. گرچه درون سابقه‏ی دو هزار و اندی ساله‏ی ادب پارسی ممکن هست به آثاری برخوریم کـه در آن از کودکی ذکری بـه مـیان آمده است، جوّ غالب درون این آثار به‌گونـه‌ای هست که کودک وقتی ظاهر شده هست که حتما مخاطب پند و اندرز باشد. شاید فقط بخشی از این ادبیـات را کـه تحت تأثیر خاطره‌های کودکی نوشته و سروده شده هست بتوان مستثنا دانست؛ مانند برخی از حکایت‌های «سعدی» و داستان‌های تمثیلی «عطار» و «نظامـی». با این همـه، بر پایـه ی شواهد تاریخی، درون این دوران طولانی کودکان و نوجوانان به‌طور غیرمستقیم و گاه مستقیم با هدف آموزش و سرگرمـی از آثاری چون «درخت آسوریک»، «اندرز خسرو گواتان»، «یـادگار زریران»، «شاهنامـه»، «کلیله و دمنـه»، «قابوس نامـه»، «بوستان» و «گلستان»، «منطق‏الطیر»، قصه‌های «قرآن»، «موش و گربه»، «مثنوی‌های شیر و شکر و نان‌ و حلوا» و کتاب‏هایی چون «حسین‏کرد» و «امـیرارسلان» بهره مـی‌گرفته‌اند.

در آستانـه‏ی انقلاب مشروطیت، بیداری جامعه‏ی ایرانی و جنب‌وجوش به منظور ایجاد دگرگونی، باب اندیشـه‌های نوین آموزش و پرورش را بـه ایران گشود. پیشگام این حرکت کتاب «احمد یـا سفینـه طالبی» تألیف «عبدالرحیم تبریزی» ملقب بـه «طالبوف» بود کـه به گفته‏ی خود او، آن را با الهام از کتاب «امـیل» اثر «ژان‌ژاک روسو» نوشته بود.

رشد طبقه‏ی متوسط درون ایران و همگانی شدن آموزش و پرورش نیـاز بـه کتاب‌های درسی را گسترش داد. کتاب‌هایی چون «مثنوی‏الاطفال» (گزیده‏ی مثنوی)، «تأدیب‌الاطفال» (ترجمـه‏ی داستان‌های عربی) و «تعلیم‌الاطفال» (الفبای مصوّر) توسط «مفتاح‏الملک» تدوین شد. «صنیع‌السلطنـه» کتاب «اخلاق ‌مصوّر» را کـه ترجمـه‏ی فابل‌های «لافونتن» بود، ارایـه کرد و «شیخ محمدعلی تهرانی» (کاتوزیـان) کـه از سران مشروطیت بود، کتاب «اخلاق اساسی به منظور کودکان» را کـه گزیده‌ای از «کلیله و دمنـه» و «مرزبان‏نامـه» و «انوار سهیلی» بود، تدوین کرد. آن‏چه از ظاهر کتاب‌ها برمـی‌آید، بیش تر ساختار کتاب درسی دارند که تا کتاب‌هایی به منظور خواندن، لذت‌بردن و سرگرم‌شدن. پیـامد این حرکت، حضور نویسندگان صاحب‌نام، شاعران بزرگ و مترجمان با تجربه‌ای بود کـه تهیـه‏ی کتاب به منظور گروه‌های سنی را وجه همت خویش قرار دادند. «یحیی دولت‌آبادی»، «ملک‌الشعرای بهار»، «مـهدی‌قلی خان هدایت»، «ایرج‏مـیرزا» و «علی اسفندیـاری» (نیمایوشیج) از آن جمله‌اند.

دو رویداد ‌ مـهم‌ درون آموزش‌ و پرورش‌ این‌ دوره‌ عبارت‌ بود از: همگانی‌ و اجباری‌شدن‌ آموزش‌ و پرورش‌؛ و سازمان‌ یـافتن‌ و قاعده‌مند شدن‌ نظام‌ آموزش‌ و پرورش‌، و از جمله‌ تولید کتاب‏های‌ درسی‌ یکسان‌. از این‌رو، پدیده‌ای‌ به‌ نام‌ ساده‌نویسی‌، با هدف‌ رعایت‌ فهم‌ کودکان‌، به‌تدریج‌ شکل‌ گرفت‌. درون این‌ دوره‌، نخستین‌ بار نویسندگان‌ و شاعران‌ برای‌ بچّه‌ها داستان‌ نوشتند و شعر سرودند، امّا هنوز ادبیـات‌ این‌ دوره‌ رویکردی‌ آموزشی‌ و اخلاقی‌ داشت‌، نـه‌ تخیلی‌ و هنری‌. نوشته‌های‌ ادبی‌ و غیر ادبی‌ برای‌ کودکان‌ و نوجوانان‌ درون دوره‏ی پس‌ از مشروطه‌ درون این‌ شکل‏ها و قالب‏ها عرضه‌ شد: نوشته‏های آموزشی، آثار ادبی، بازنوشته‏های متن ها، شعر، ترجمـه، کتاب‏های مصوّر، نشریـه ها.

گردآوری ادب عامـیانـه‏ی ایرانی کـه قبلن توسط شرق‌شناسان غربی آغاز شده بود توسط «صادق هدایت»، «فضل‌الله مـهتدی» (صبحی) و «کوهی کرمانی» پی‌گرفته شد. بعدها دامنـه‏ی این گردآوری با تلاش‌های «انجوی شیرازی»، «احمد شاملو»، «امـین فقیری»، «صمد بهرنگی»، «علی‌اشرف درویشیـان» و «سیدحسین مـیرکاظمـی» دنبال شد. حاصل این گردآوری‌ها کتاب‌هایی شد کـه مجموعه‏ی ادبیـات عامـیانـه‏ی قوم های گوناگون ایرانی را به منظور بازنویسی درون قالب کتاب و با معیـارهای امروزی درون اختیـار پدیدآورندگان ادبیـات کودکان قرار داد. اما نخستین تلاش به منظور تولید کتاب ویژه ی کودکان، مرهون توجه و روشن‌بینی آموزگاری آگاه به‏نام «جبار عسکرزاده» (باغچه‌بان) است کـه در حدود سال ۱۳۰۰ خورشیدی با توجه بـه شناختی کـه از طریق کار مستمر با کودکان به منظور وی حاصل شده بود، صورت گرفت. درون کتاب‌های به‏جامانده از او، همان نکته‌هایی جاری هست که روزگاری «کامـینوس» درون غرب منادی آن بود، و آن اصل لذت‏بخشی ادبیـات کودکان درون کنار امر آموزش است. دو نمایش نامـه‏ی معروف او بـه نام‌های «پیر و تُرب» و «خانم خزوک» کـه نوعی برداشت از قصه‌های عامـیانـه هست بارها و بارها بـه وسیله‏ی خود او با کمک کودکان درون «باغچه‏ی کودکان» بـه اجرا درون آمد. کتاب «افسانـه‏ی بابابرفی» او کـه در دهه‏ی ۱۳۵۰ توسط «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» با نقاشی‌های «آلن بیـاش» به‌ صورت کتابی تصویری ارایـه شد یکی از آثار کلاسیک ادبیـات کودکان ایران به‌شمار مـی‌آید و شعر «جوجه، جوجه، طلایی» او نسل بـه نسل بر زبان کودکان جاری هست بی‌آن‏که حتا نام سراینده‏ی آن را بدانند.

تردیدی نیست کـه رشد کمّی و کیفی ادبیـات کودکان درون ایران مدیون دست‏کم هفت دهه تلاش نویسندگان، شاعران، مترجمان، بازنویسان، تصویرگران و متخصصانی هست که آگاهانـه و با علاقه‌مندی بـه رشد و تعالی کودکان و نوجوانان این مرز و بوم پای درون راه گذاشته‌اند کـه از این مـیان مـی‌توان از «عباس یمـینی شریف»، «مـهدی آذریزدی»، «توران مـیرهادی»، «مـهری آهی»، «زهرا خانلری»، «احسان یـارشاطر»، «علینقی وزیری»، «مـهرداد بهار»، «محمود کیـانوش»، «پروین دولت‌آبادی»، «مـهیندخت صنعتی»، «اردشیر نیکپور»، «محمد قاضی»، «فرشید مثقالی»، «نورالدین زرین‌کلک» و «علی‌اکبر صادقی» نام برد.

دهه‏ی ۱۳۴۰، دهه‏ی دگرگونی‌های بنیـادی درون نظام آموزش و پرورش ایران و به دنبال آن، دهه‏ی پدید آمدن تشکیلات ملی به منظور شکل بخشیدن بـه جریـان ادبیـات کودکان و نوجوانان است. مفهوم ادبیـات و کودکان و نوجوانان نخست توسط مرحوم دکتر «محمدباقر هوشیـار»، استاد دانشسرای عالی تربیت معلم درون دهه‏ی ۱۳۳۰، طی مقاله‌های گوناگونی درون مجله‏ی «سپیده فردا» ظاهر شد و نخستین تلاش‌ها به منظور برگزاری سمـینار و نمایشگاه کتاب کودک و انتشار نخستین فهرست کتاب‌های مناسب کودکان و نوجوانان بـه این دهه بازمـی‌گردد، ولی کار جدی نقد و بررسی و پژوهش درون این حوزه با تأسیس «شورای کتاب کودک» درون ۱۳۴۱ وارد مرحله‏ی تازه ای شد.

با تأسیس «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» درون سال ۱۳۴۵، به منظور نخستین بار کتاب خانـه‌هایی درون ایران به منظور کودکان و نوجوانان پاگرفت و کانون مسئول تألیف، ترجمـه، بازنویسی، و تدوین خواندنی‌های ویژه ی کودکان و نوجوانان شد. انتشار مجله های «پیک» توسط وزارت آموزش و پرورش (۱۳۴۳)، مواد خواندنی ساده را به‌ صورت پدیده‌ای فراگیر وارد زندگی بیش تر دانش‌آموزان دبستانی کرد. این سه تحول بنیـادی درون شکل‌بخشیدن بـه جریـان ادبیـات کودکان و نوجوانان درون ایران اثر عمده‌ای برجای گذاشت. «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» کار نظام‌یـافته‏ی علمـی تألیف، ترجمـه، ویراستاری، تصویرگری و انتشار کتاب کودک درون ایران را قوام بخشید و سبب رشد کمّی و کیفی کتاب کودک درون ایران شد. «شورای کتاب کودک» کار نقد و بررسی آثار منتشر شده و پژوهش درون زمـینـه‌های خالی را پی گرفت و جریـان ادبیـات کودکان را بـه سمت بـه تر شدن هدایت کرد، و «پیک»‌ها به‌عنوان خواندنی‌های ساده با بهایی مناسب بـه مـیان کودکان جامعه‏ی شـهری و روستایی راه یـافت.

در این دوره نامانی را مـی‌توان یـافت کـه تنـها شـهرت خود را مدیون نوشتن به منظور کودکان و نوجوانان نیستند و در دیگر عرصه‌های ادب و هنر ایران نیز فعالیت داشته‌اند. درون آثار منتشر شده درون نیمـه‏ی دوم دهه‏ی چهل و نیمـه‏ی اول دهه‏ی پنجاه به‌تدریج شاهد ظهور تحولات کیفی درون ارایـه‏ی اندیشـه‌ها هستیم و چهره‏ی کودوجوان ایرانی را بیش تر مـی‌توان درون این آثار دید. این تحول مرهون آموزگارانی هست که قلم به‌دست گرفتند و با الهام از زندگی شاگردان خود آثاری آفد کـه گرچه از اندیشـه‌های آموزش‏مدارانـه تهی نیست، بازتابی از رنج‌ها، شادی‌ها، دل‌نگرانی‌ها، و آرزوهای بیش تر کودکان این سرزمـین است.

در نیمـه‏ی دوم دهه‏ی پنجاه به‌تدریج آثار تخیلی اعجاب‌انگیز، شعر، زندگی نامـه و تاریخ، جای خود را درون مـیان آثار ویژه ی کودکان و نوجوانان باز کرد؛ کتاب‌های غیرداستان درون حوزه‏ی علوم، فن‌آوری، هنر، بازی و سرگرمـی عمدتن از راه ترجمـه‏ی آثار خارجی بـه حوزه‏ی ادبیـات کودکان و نوجوانان وارد شد؛ ادبیـات کودکان و نوجوانان به‌عنوان موضوعی پژوهشی و آموزشی مورد توجه نـهادهای پژوهشی و آموزشی قرار گرفت؛ حضور ایران درون صحنـه‌های بین‌المللی نمود چشمگیری یـافت؛ ایران بـه عضویت «دفتر بین‌المللی کتاب به منظور نسل جوان» (۱۹٦۲) درون آمد؛ و آثار ایرانی درون نمایشگاه‌های بین‌المللی ظاهر شد و جایزه هایی را نیز بـه خود اختصاص داد کـه بیش تر مربوط بـه تصویرهای کتاب کودک است. مـهم‌ترین دست آورد بین‌المللی ایران درون دهه‏ی پنجاه مربوط بـه «فرشید مثقالی» تصویرگر کتاب کودکان هست که در ۱۳۵۳/۱۹۷۴ جایزه‏ی جهانی «هانس‏کریستین اندرسن» را به منظور مجموعه‏ی آثار تصویری‌اش دریـافت داشت. او نخستین هنرمند غیراروپایی و امریکایی بود کـه به دریـافت این جایزه نایل شد.

دگرگونی‌های اجتماعی و سیـاسی اواخر دهه‏ی ۱۳۵۰ و اوایل دهه‏ی ۱۳٦۰ ناپایداری‌هایی را درون وضع ادبیـات کودکان و نوجوانان درون ایران پدید آورد. پدیدآورندگان صاحب‌نام دو دهه‏ی پیشین، بیش تر جای خود را بـه جوانان انقلابی دادند کـه گرچه تجربه‏ی اندک داشتند، از آرمان‏های نو و انگیزه‌هایی قوی نیز برخوردار بودند.  امسال «شورای کتاب کودک»، احمدرضا احمدی نویسنده ی کودوجوان را برای جایزه هانس کریستین آندرسن سال ۲۰۱۰ از ایران نامزد کرد.

- آینده‏ی ادبیـات کودوجوان بـه کجا مـی‏رود؟

در اواخر دهه‏ی ۱۹۸۰ به‌تدریج متخصصان و دست‌اندرکاران ادبیـات کودکان احساس د که یک‌بار دیگر باید به دوران کودکی و تحولاتی کـه سبب ایجاد دگرگونی درون این دوران شده است، نگاهی دقیق بیـافکنند که تا بتوانند ادبیـات کودکان را با این تحولات همگام سازند. آن‏چه از برآیند رویکردهای متخصصان به‌دست مـی‌آید، نشان از نوعی نگرانی توأم با خوش‌بینی دارد. نگرانی عمدتن متوجه تأثیر شگرف رسانـه‏های صوتی و تصویری بر زندگی کودکان و نوجوانان هست که آن‏ها را بـه حوزه‌هایی کشانده کـه سبب کوتاه شدن دوران کودکی آن‏ها شده است؛ چنان‌که گروهی از متخصصان از «کودکی از دست‏رفته» سخن مـی‌گویند و بر این باورند کـه این تحولات سبب شده هست که حیـات انسان بـه دوران نوباوگی و کهنسالی تقسیم شود کـه مـیان این‌دو را دوران «کودک ـ بزرگسال» پر مـی‌کند. بر پایـه ی این نگرش، مرزهای مشخصی کـه دنیـاهای شناخته شده‏ی جدا از هم، با نام کودکی، نوجوانی و بزرگسالی را پدید مـی‌آورد، درهم ریخته هست و همـین امر سبب مـی‌شود کـه به‌تدریج مرز مـیان ادبیـات ویژه ی این گروه‌ها نیز کمرنگ‌تر شود. اما این خوش‌بینی نیز وجود دارد کـه پس از فرونشستن تب تند رسانـه‌های صوتی و تصویری، آثار ادبی و هنری ارزشمند، هم‏چنان با این «کودک ـ بزرگسال» باقی‏ خواهند ماند.

- چرا شما هر سال اندوهگین‏ بـه ایران مـی‏آیید و اندوهگین‏تر مـی‏روید؟

البته تلاش‏های زیـادی به منظور به انجام رسیدن آرمان من انجام شده و مـی‏شود. درست هست که گاهی تاریخ من و هفته‏ی کتاب کودک جابه‏جا مـی‏شود؛ ولی نمایشگاه‏های کتاب، ایستگاه‏های کتاب‏خوانی، همایش‏ها و نشست‏های فرهنگی بسیـاری برگزار مـی‏شود. گاهی درون مدرسه ها، گروه‏های سرود انقلابی یـا مراسم صبحگاهی ویژه درون دقیقه‏ی ۹۰ تشکیل مـی‏شوند و یـا جعبه‏های شیرینی و شکلاتی کـه البته خود بچه‏ها رنگ آن‏ها را هم نمـی‏بینند، پخش مـی‏شود. گاهی هم بدون آن کـه دانش‏آموزان و خود کودکان و نوجوانان خبردار بشوند، مـی‏آیم و مـی‏روم. ولی از همـه‏ی این‏ها گذشته؛ من با گزارش‏ها، پژوهش‏ها، مقاله‏ها، آمار و ... کـه در مورد وضعیت ادبیـات کودوجوان درون ایران به‏دستم مـی‏رسد، چه گونـه مـی‏توانم اندوهگین نباشم؟! اگر بخواهم همـه را نام ببرم کـه تا روز جهانی کتاب کودک سال دیگر، طول مـی‏کشد. بنابراین فقط چند نمونـه‏ی کوتاه‏شده را مـی‏گویم:

 آقای «مسعود ملک‏یـاری» درون متن سخن رانی خیلی جالب‏ و بی‏نظیرشان درون دانشگاه شیراز – کـه در مـیان همـه، خواندنی‏ترین هست - مـی‏نویسند: « ... سال‌هاست کـه کودکان و به‏خصوص نوجوانان ایرانی به‏دلیل توسعه‏ی ارتباطات و تغییر فرم وسایل ارتباطی و نیز اسباب‌بازی‌ها و هجوم بازی‌ها و ترجمـه و انتشار کتبی کـه مروّج و شامل الگوهای مجازی و قهرمانان تازه‌اند، دیگر ارتباط چندانی با الگوهای داستانی آندرسنی ندارند. حالا این‌که آیـا اشتیـاقی هم بـه این‏گونـه آثار کـه همراه نسل‌های پیشین بوده‌اند، دارند یـا نـه، بحث دیگری هست اما آن‌چه امـید هست ... به‏دست آید، آسیب‌شناسی دو جریـان فربه معاصر ادبیـات کودک ایران، لزوم ایجاد جریـان سوم و پرداختن بـه ویژگی‌های ممتاز الگوهای جدید و بررسی مـیزان آشنایی نویسندگان و منتقدان ادبیـات کودک ایران با ویژگی‌ها و مختصات این الگوهای داستانی هست ... آیـا کودکان ظرف‌های توخالی سیـاری هستند کـه مـی‌توان مدام آن‌ها را پر و خالی کرد و آیـا ادبیـات کودک عرصه‏ی آزمون و خطاست؟ ... متأسفانـه به‏رغم توجه مخاطبان و منتقدان و تک و توک آثار ایرانی کـه با این الگوهای جدید و بر اساس حماسه‌های بومـی نوشته شدند، برخی نـه‏تنـها با امکانات فراوانی کـه خود و دوستان‌شان درون اختیـار دارند، اقدامـی درون جهت حمایت از یک حرکت جمعی به منظور خلق این‏گونـه آثار ند، بلکه با مسکوت گذاردن ماجرا، تلاشِ  پر ایراد اما «موجودِ» نویسندگان جوان را بی‌اهمـیت انگاشتند. به‏هر حال، این بزرگان یـا کلن متوجه قضایـا نیستند، یـا هنوز باور نکرده‌‌اند کـه اگر خریداران ویژه! را از لیست مخاطبان خود حذف کنند، مخاطبانِ حقیقی کتاب‌های‌شان از انگشتان یک دست هم کم‌تر است. این سروران، همچنان اصرار دارند کـه قهرمانان کلیشـه‌ای و خاطرات نوستالژیک و آموزنده! و آدم‏سازشان را مکتوب کنند و با بخشنامـه و تلفن، به‏طور هم زمان، چا‌پ هفتم و بیست و هفتم کتاب‌شان را راهی مدارس و کتاب‌خانـه‌هایی کنند کـه بچه‌ها هیچ نقشی درون انتخاب محتویـات‌شان ندارند. دنیـای بچه‌های امروز عوض شده است. واقعیتی کـه آن‌ها امروز با آن مواجه هستند، مجازهای نوین زندگی بشری است. این مجازهای نوین، به منظور بچه‌ها صورت حقیقی مـی‌یـابد، ولی بزرگسالان لزومن آن را درک نمـی‌کنند.»

«شورای کتاب کودک» بر این باور هست که کودک ایرانی نیـازمند شناسنامـه‏ی فرهنگی خود هست و حتما پدیدآورندگان، ناشران، کتاب داران و کلیـه‏ی علاقه مندانی کـه به کودکان این سرزمـین مـی‏اندیشند را درون برابر این پرسش قرار داد کـه نسل جوان ما چه گونـه مـی‏تواند سرزمـین خود را بشناسد؟ ... متأسفانـه آموزش رسمـی و رسانـه‏های دیگر، کم تر بـه این زمـینـه‏ی اساسی یعنی تلاش درون جهت شناساندن «خود فرهنگی» بـه کودکان و نوجوانان توجه داشته‏اند. بررسی کتاب‏شناسی ایران درون ادبیـات کودک نشان مـی‏دهد کـه تنـها ٦۰۰ کتاب درون فاصله‏ی سال‏های ۱۳۴۱ که تا ۱۳۸۳ به منظور کودکان و نوجوانان منتشر شده‏اند کـه به‏طور مستقیم بـه «ایران» پرداخته‏اند ... نتایج این پژوهش نشان مـی‏دهد کـه کتاب‏های اندکی وجود دارند کـه کودکان را با علم و ادب و هنر این سرزمـین آشنا کنند.

کارشناسان مـی‏گویند: «در گذشته، فکر غلطی بـه نویسندگان ما القا شد کـه متأسفانـه پاک‌ این فکر غلط بسیـار سخت است. فکر غلط این بود کـه امروزه دوران قهرمان‌ها و پهلوان‌ها تمام شده و داستان امروزی حتما خالی از این چیزها باشد. اما این‏گونـه نیست. درون این زمـینـه آن‏گونـه کـه باید و شاید کار نشده کـه دلیل آن شاید همـین فکر غلط باشد. از سوی دیگر ما درون کشوری زندگی مـی‌کنیم کـه خیلی قهرمان داریم. شاید از فرط زیـادی، بـه راحتی از کنارشان مـی‌گذریم و متأسفانـه درون رسانـه‌ها نیز بـه آن‏ها پرداخته نمـی‌شود ... بیش تر نویسنده‌ها مجذوب غرب‌اند و به نیـازهای مخاطب توجه ندارند و نوعی خلأ مـیان مخاطب و نویسنده وجود دارد. رسانـه‌ها بـه مـیزانی کـه به «هری پاتر» و ستاره‌های فوتبال غربی مـی‌پردازند بـه استوره‌های ایرانی توجه ندارند ... نویسنده‌های ما کم مـی‌خوانند، نیـازهای نسل جدید را نمـی‌شناسند و از پیشینـه‏ی تاریخی و ادبیـاتی کشور آگاهی کافی ندارند که تا بتوانند آن را درون قالب داستان به منظور کودکان بیـان کنند ... کم‌کاری نویسندگان باعث شده کـه استوره‌های ما کمرنگ شوند ... دلیل این کـه استوره‌هایی نظیر «مرد عنکبوتی» یـا «هری پاتر» درون جامعه‌ای مانند ایران کـه هیچ سنخیتی با بسترهای این داستان ندارد، رونق یـافتند، این هست که آن‏ها بـه یک نیـاز پاسخ داده‌اند. این داستان‌ها بـه نیـاز نوجوانان درون زمـینـه‏ی قهرمان‌پروری پاسخ داده‌اند. بـه این نیـازها از مدت‌ها پیش توجه نمـی‌شد ...» و آقای «دکتر نعمت‏الله فاضلی» نیز درون تارنگارشان آورده‏اند: « ... هنر آن هست که اگر هری پاتر و دنیـای جادویی‏اش را بـه هر دلیلی نمـی‏پسندیم،‌ دست بـه کار شویم؛ کتابی بنویسیم، قهرمانی خلق کنیم،‌ دنیـایی بـه تصویر بکشیم کـه به ٦۴ زبان زنده‏ی دنیـا ترجمـه شود و بیش از ۳۵۰ ملیون نسخه از هر جلد آن درون سراسر جهان بـه به فروش برسد.»

طبق بررسی‌های انجام شده، درون داستان‌های کنونی ردی از استوره‌ها کم تر دیده مـی‌شود. درون حالی کـه «خانم رقیـه شیبانی‏فر» درون مقاله‏‏ی بسیـار خواندنی‏‏شان درباره‏ی «آرش کمانگیر» مـی‏گویند: «شاهنامـه اثری نیست کـه به یکباره و در مقطع زمانی و مکانی خاصّی به‏وجود آمده باشد ... مـی‌تواند کودکان را با فرهنگ، جهان‌بینی و تاریخ اساتیری ایران باستان آشنا کند. برخی از شخصیت‌های شاهنامـه را کـه در این کتاب سیمای کمرنگی دارند و داستان مستقلّی به منظور آن‏ها ذکر نشده‌است، مـی‌توان با پیشینـه‏ی استوره‌ای آن‌ها، یعنی با استفاده از ادبیـات اوستایی و پهلوی دوباره زنده کرده و به‏عنوان داستانی درخور توجّه بـه کودکان ارایـه داد ... استوره‌ها قابلیت آن را دارند کـه به زبانی ساده و امروزی به منظور کودکان بازنویسی شوند، علاوه بر این اگر درون این بازنویسی‌ها، درون‌مایـه‏ی اصلی استوره‌ حفظ شود، مورد توجّه نوجوانان نیز قرار خواهد گرفت.»

خانم «پریسا برازنده» مـی‏گویند: «... برخلاف ما کـه تلاش مـی‌کنیم کودک را صرفن درون خانواده تعریف کنیم، درون عرصه‏ی جهانی، کودک درون اجتماع تعریف مـی‌شود ... درون ادبیـات جهانی کودکان، موعظه و پیـام‌های مستقیم راهی ندارند. چرا کـه مخاطبان نویسندگان کودوجوان، مخاطبان خیـالی نیستند. بنابراین نویسندگان آنان درون جهان امروزی، صرفن بر پایـه ی یـادآوری دوران کودکی خود و در انزوا دست بـه قلم‌ نمـی‌شوند، بلکه خود را موظف بـه داد و ستد با کودکان و بهره‌گیری از آن‌چه درون اجتماع آن‌هاست نظیر تلویزیون و سینما مـی‌دانند ... از سوی دیگر، شخصیت‌های ادبی عرضه شده درون ادبیـات کودک جهان، شخصیت‌هایی شناسنامـه‌‏دارند و مخاطب کودک مـی‌تواند بـه آسانی با آن‌ها ارتباط بگیرد و آن‌ها را بپذیرد. درحالی کـه ما هنوز درون این زمـینـه درون اول راه هستیم ... نویسندگان امروز جهان بر این باورند کـه نمـی‌توان با توجه بـه پیچیدگی‌های حاصله از دنیـای اطلاعات و ارتباطات امروز، نیـازهای کودکان و نوجوانان را پیش گویی کرد و کتابی ویژه ی آنان نوشت. بنابراین امروز ممکن هست کودک ۱۰ساله کتابی را بخواند کـه فرد بالغ ۴۰ ساله خود را از خواندن آن بی‌نیـاز نمـی‌داند ... درون ادبیـات کودک امروز نگارش صریح و ساده‌نویسی بیش از محتوا دارای اهمـیت هست و ... برداشته شدن حصار سنی مـیان مخاطب کودک و بزرگسال درون دنیـای امروز، وبژه ی جهان امروز نیست و کودکان و نوجوانان ما نیز درون گذشته حد و حصری را درون مطالعات خود بـه لحاظ موضوعی و محتوایی نداشته، کما این‌که بوستان سعدی مورد مطالعه‌ی دو گروه کودک و بزرگسال قرار مـی‌گرفت ... از سوی دیگر ادبیـات جهانی امروز بـه نیـازسنجی‌ها و نیـازآفرینی‌ها هم مـی‌پردازد. بنابراین مـی بینیم کـه با آفرینش اثری همچون هری پاتر این نیـاز را درون مخاطب خود پدید آورده هست که شاید حتما بیش تر فانتزی خواند و ادبیـات علمـی – تخیلی داشت، درون حالی‌که ما درون این حوزه هم عقب‌تر هستیم.»

برخی از نویسندگان کودوجوان مـی‏گویند: «ادبیـات کودوجوان ما از دنیـای کودکان و نوجوانان دور است. البته بـه استثناها کاری نداریم. اما کلیت (؟) آن بـه دلایل درون‌متنی و برون‌متنی، از دنیـای بچه‌ها دور است؛ درون حالی کـه که ادبیـات مطرح دنیـا از آن سرشار است. همان‌ها کـه بازار کتاب ما را پر، و فریـاد داستان‌نویسان ما را بـه هوا بلند کرده‌اند. بچه‌های امروز دوست ندارند کـه ما از مـهربانی‌های روستایی کـه در کودکی‌مان درون آن زندگی کرده‌ایم، برای‌شان قصه بسازیم. آن‌ها درون شـهر بزرگ شده‌اند و اهل شـهربازی و کامپیوترند. بنابراین اگر داستان را بـه روستا مـی‌بریم، بوی نان تازه و هوای پاک، توجه‌شان را جلب نمـی‌کند ... از سوی دیگر بچه‌ها از صبح که تا شام، از پدر و مادر گرفته که تا معلم و مربی و ناظم و مجریـان تلویزیونی و کارتون‌های ایرانی، نصیحت مـی‌شوند و همـین برایشان کافی است. دیگر نمـی‌خواهند درون داستان، حرف‌های این چنینی بخوانند. داستان‌نویسان ما هم حتما «تعهد» را، هم‌معنی «پند گفتن» نگیرند ... بچه‌های ما، مثل همـه بچه‌های دنیـا، مـی‌خواهند شخصیت‌هایی از جنس خودشان درون داستان‌ها باشند. بچه‌هایی کـه یواشکی سراغ مربّا مـی‌روند، از دارو متنفرند، از آمپول مـی‌ترسند، سه بار مسواک زدن درون روز را نمـی‌فهمند، حتا اگر درس‌خوانند هم، بازی را ترجیح مـی‌دهند، از شاگرداول‌ها بدشان مـی‌آید و نمـی‌توانند تصور کنند کـه بچه‌ای چیزی را بـه تعطیل شدن مدرسه ترجیح دهد. حتا باادب‌ترین بچه‌ها هم دوست دارند ادای معلم‌شان را درون آورند و دیر بزرگ شوند. بـه همـین دلیل هست که از ماجراهای "رامونا" و "هنری زلزله" و "گودون" و "نیکولا کوچولو" لذت مـی‌برند. حتا دوست دارند پندها را هم با خوش مزگی بشنوند و مـهارت‌های اجتماعی را درون لابه‌لای شیطنت‌ها بیـاموزند. بنابراین نوشته‌های «برایـان موزس» را مـی‌خوانند؛ اما ادبیـات آموزشی ما را نگاه هم نمـی‌کنند ... نوجوان‌ها دوست دارند بـه جای این کـه بشنوند جاهای ناشناخته چه خطراتی دارند، از «سرزمـین اشباح » سردربیـاورند و داستان‌هایی بخوانند کـه آن‏ها را بترساند. به منظور همـین پول مـی‌دهند و کتاب‌های "دارن شان" و "ال استاین"  را مـی‌خرند که تا دنیـای کودکی و نوجوانی را تجربه کنند. همان دنیـایی کـه ادبیـات کودوجوان ما، کم دارد.»

برخی از نویسندگان و کارشناسان کودوجوان هم مـی‏گویند مشکلات عمده عبارتند از: نبود نشر حرفه‏ای درون ایران، نبود حمایت‌های حداقلی دولتی از ناشرانی را کـه در عرصه‏ی بین‌المللی فعالیت مـی‌کنند، نبود مترجمانی کـه شایستگی ترجمـه‏ی آثار ادبی بـه زبان مقصد را داشته باشند و مشکل عدم عضویت کپی‌رایت. و برخی دیگر از کارشناسان، رشد ترجمـه‏ی کتاب‌هایی با موضوع سِحر و جادو و توجه مترجمان بـه این موضوع‌ها ... و ضعف ترجمـه و رعایت ن فارسی‌نویسی درست درون برخی ترجمـه‌ها و هم‌چنین معرفی ن نویسنده‏ی‏ اصلی کتاب‌ها را از جمله موارد نامطلوب ادبیـات کودک مـی‏دانند. و اگرچه درون زمـینـه‏ی شعر کودکان قدم‏های مـهمـی برداشته شده و عرصه‏ی ادبیـات کودکان پیش‏دبستانی و دبستانی پربار بوده است، درون مورد نوجوانان آثار مـهم و پرطرفدار چندانی به‏ وجود نیـامده است ... و به‏رغم گسترش استفاده از اینترنت و برپایی نمایشگاه‏های کتاب و حضور گسترده‏ی مردم درون آن‏ها، بازار کتاب همچنان از دسترس کودکان و نوجوانان قشرهای کم‏درآمد دور است.

«مؤسسه‏ی پژوهشی تاریخ ادبیـات کودکان» مـی‏گوید: «کار پژوهش ملی تاریخ ادبیـات کودکان ایران، هر روز گسترده‌تر و سنگین‏تر مـی‌شود و در پی آن بودجه‏ی مورد نیـاز، رو بـه افزایش است. تأمـین این بودجه‏ی پژوهشی از عهده‏ی یک سازمان غیردولتی و غیرانتفاعی خارج است.» از سوی دیگر، «در پژوهش و بررسی سیر تاریخ ادبیـات کودکان با نام افرادی برخورد کرده‌ایم کـه درباره‏ی زندگی و کار آن‌ها آگاهی اندکی درون دست داریم. چنان‏چه از آن‌ها یـا خانواده‌های‏شان نشانی، سندی یـا خاطره‌ای درون دست دارید، آن را درون اختیـار ما بگذارید.»

بر پایـه ی  آمار‌های موجود مـیانگین شمارگان (تیراژ) هر کتاب درون ایران بین دو که تا سه هزار نسخه هست ... و هر شـهروند ایرانی درون شبانـه‌روز تنـها دو دقیقه از وقت خود را بـه خواندن کتاب اختصاص مـی‌دهد (به‏گفته‏ی کامنت‏گذاران: احتمالن توی این دو دقیقه، متن پشت کتاب و قیمت آن را مـی‏خوانند، سپس آن را سرجایش مـی‏گذارند و مـی‏روند!) ... بودجه‏ی ترویج کتاب‌خوانی درون سال گذشته، ۲۷ درصد نسبت بـه سال ۸۶ کاهش داشته است. درون صورتی کـه مطالعه‏ی کتاب‌های درسی را هم درون نظر بگیریم، سرانـه‏ی مطالعه درون ایران به حدود شش دقیقه درون شبانـه‏روز مـی‌رسد ... و بزرگ ترین مشکل کتاب خانـه‌ها ایران، نازیبا و دلچسب نبودن فضای کتاب خانـه‌های عمومـی کشور و به‏روز نبودن کتاب‌های موجود درون آن‌هاست.

«مؤسسه‏ی پژوهشى تاریخ ادبیـات کودکان» به‏تازگى دست نامـه‌اى را منتشر کرده هست که بـه آموزگاران، مربیـان، کتاب داران و گدران و مادران پیشنـهاد مى‌کند کـه چه گونـه مى‌توانند با استفاده از کتاب‌هاى تاریخ ادبیـات کودکان ایران، کودکان و نوجوانان را درگیر فعالیت‌هایى کنند کـه گام‏به‏گام با روند تفکر انتقادى و خلاق آشنا شوند. گام نخست درون این روند،ب انگیزه براى کشف ناشناخته‌ها و مجهول‌هاست. گام‌هاى بعدى پرسش‌گرى، جست‌و‌جو، کشف، نتیجه‌گیرى، سنجش و پیش‌بینى است. گام پایـانى، دگرگونى درون بینش هست ... فعالیت‌هاى پیشنـهادى این دست نامـه، حکم تخته پرشى را دارند که تا مربیـان و علاقه‌مندان بتوانند با افزودن ده‌ها فعالیت دیگر، پروازى بلند درون راه بالا بردن دانش کودکان و نوجوانان بردارند. اگر بر این باوریم کـه دانش براى حفظ و به سپردن نیست، بلکه براى پیشرفت و به تر زیستن است، حتما در راه آموزش خلاق و مشارکتى کودکان و نوجوانان هر روز گام‌هاى تازه‌اى برداریم.

و درون پایـان هم این کـه «انجمن نویسندگان کودوجوان ایران (نویسک)» - با نزدیک بـه ۳۰۰ عضو - مـی‏گوید: « ... هنوز شاهد حضور فرهنگ پدرسالارانـه‌ای هستیم کـه با نگاهی تحقیرآمـیز بـه حوزه‌ی کودوجوان مـی‌نگرد و نیـازهای آنان را درون ذیل مناسبات اجتماعی بزرگسالان قرار مـی‌دهد. اگر بتوانیم وجود این انگاره را درون برخی از لایـه‌های فروتر جامعه، معلول توسعه‌نیـافتگی فرهنگی بدانیم، اما بروز  چنین دیدگاهی درون ذهن متولیـان فرهنگی کـه با اندیشـه‌ی مدرن هم بیگانـه نیستند، بی‏تردید توجیـه‌‌ناپذیر است. درون طول سالیـانی کـه بخش ادبیـات درون آموزش عالی و نظام دانشگاهی ما ـ آن هم با کم‏اعتنایی بـه ادبیـات معاصر- شکل گرفته،انی ادبیـات کودک را نوعی ناقص‌الخلقه از ادبیـات بزرگسال پنداشته‌ و مجال نداده‌اند کـه این گونـه‌ی ادبی، همچون رشته‌ای مستقل بـه آموزش عالی راه پیدا کند ...

با وجود افزایش چشمگیر بحث‌های نظری درون جامعه‌ی امروز ایران کـه در تاریخ ادبیـات کودک کشور بی‌سابقه است، آن‌چه هنوز تحقق نیـافته، یـافتن جایگاهی شایسته درون تریبون‌های دانشگاهی است. تاکنون ادبیـات کودک درون دانشگاه های ایران تنـها درون حد درسی دو واحدی درون رشته‌ی تربیت معلم فرصت بروز داشته و دست‌اندر‌کاران، آن را بیش‌تر بـه مثابه‏ی ابزاری آموزشی تلقی کرده‌اند. با این همـه، جای خوشوقتی هست که با وجود مقاومت‌های غیرکارشناسانـه‌ا‌ی کـه به چشم مـی‌خورد، پیشرفت‌های قابل اعتنای این گونـه‌ی ادبی، درون دو عرصه‌ی آفرینش و پژوهش، چنان بوده کـه دانشگاهیـان علاقه‌مند بـه این عرصه، بـه تأسیس رشته‌ی دانشگاهی ادبیـات کودک همت گماشته‌اند. اینک سه دانشگاه بزرگ دولتی، دانشگاه شیراز (مرکز مطالعات ادبیـات کودک)، دانشگاه تربیت مدرس (دانشکده‌ی ادبیـات) و دانشگاه تهران (دانشکده‌ی هنرهای زیبا) گام‌های ابتدایی و بعضن نـهایی را به منظور تأسیس رشته‌ی ادبیـات کودک و یـا تئاتر کودک برداشته‌‌ و با همکاری دفتر گسترش و برنامـه‌ریزی آموزش عالی درون وزارت علوم، مراحل تحقق این مـهم را با پشتکار و حوصله پی‌مـی‌گیرند. انجمن نویسندگان کودوجوان ایران چشم آن دارد کـه روند اجرایی تأسیس این رشته تسریع شود و در پیچ و خم اداری متوقف نشود ...»

- - -

از: روزنامک

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
نگاهی بـه ادبیـات کودکان

 

شماره ی نوشته: ۱۲ / ۱۹

دكتر جواد مجابی

نگاهی به ادبیـات کودکان

ادبیـات ایران از زمره ی فرهنگ های شفاهی است. یعنی فرهنگ ایران از آغاز بر فرهنگ شفاهی و نـه فرهنگ كتبی استوار بوده است. ما جزو آن ملت هایی هستیم كه همواره بـه روایت های شفاهی و به فرهنگ شفاهی وابسته هستیم. مثلن یك نمونـه مـی گویم، پیش از اسلام _ بـه تعبیری كه آقای دكتر آموزگار گفتند_ اصلن بسیـاری از متن های تاریخی و مذهبی را نمـی نوشتند بلكه فقط روایت مـی كردند.. بعدها وقتی كه عرب ها هجوم آوردند، برخی از این متن ها نوشته شد. حتا سند بزرگی چون شاهنامـه، نخست بـه وسیله ی دهقان ها روایت مـی شده، بـه وسیله ی فردوسی و پیش از آن بـه وسیله ی دقیقی نوشته شد و دوباره بعد از مدتی همان نقالی شد یعنی باز هم دوباره روایت شفاهی پیدا كرد. یعنی این جور مردم بی تاب هستند به منظور شفاهی كردن امور كتبی. حالا از این مساله كه خارج از بحث ما هست مـی گذریم و برمـی گردیم بـه قصه به منظور كودكان.

در جامعه های سنتی و به تعبیری جامعه های بسته فرهنگ شفاهی یعنی نقل بـه بیش تر رایج است. نخستین قصه هایی كه ما، درون دست داریم و برای كودكان گفته مـی شده، از طریق مادرها بـه بچه ها انتقال یـافته است. زنان، مادران به منظور بچه های خود قصه مـی گفتند به منظور سرگرم كردن آنان درون دورانی كه وسایل سرگرمـی زیـاد نبوده. درون غیـاب رادیو، تلویزیون و بسیـاری چیزهای دیگر؛ ناگزیر به منظور سرگرم كردن و پر كردن اوقات فراغت، به منظور كودكان قصه مـی گفتند. قصه هایی كه مادران مـی گفتند دو گونـه بوده است:

یكی قصه هایی كه مردها ساخته بودند بـه تناسب آن جامعه ی مردسالار کـه بیش تر قدرت و خشونت و جنگ و دلاوری و حماسه و از این قبیل درون آن ها هست و گاهی هم مختصری سركوب زنان و ... درون آن ها مندرج شده که تا به هر طریق جنس مرد را برساند. ولی تك و توك قصه هایی نیز وجود دارد كه زن ها با زیركی تمام درون مقابله با وضعیت موجود مردسالار خودشان ساختند و تجربه ها و دیدگاه های خودشان یـا آرزوهای خودشان را درون آن قصه ها آوردند و به عنوان یك نوع تجربه بـه بچه هایشان، بـه ویژه بـه انشان درون هر حال انتقال مـی دادند و این اگر چه بخش كمـی از قصه های ایرانی را شامل مـی شود اما كاملن قابل توجه هست و اگر روزی افسانـه های ایرانی بـه طور كلی و قصه های ایرانی بخواهد بطور علمـی گردآوری شود، مـی شود آن بخش از قصه هایی را كه زنان با توجه بـه زندگی خودشان و اوضاع محیطی خودشان ساختند و به عنوان تجربه ی دست اول بـه بچه شان انتقال دادند؛ جدا كرد و بر روی آن ها كار كرد که تا ببینیم كه چه گونـه آن زنان توانسته اند زیركانـه آرزوهای خودشان را یـا وضعیت زندگی خودشان را درون قالب قصه بنویسند.

به جز این جریـان كسانی نیز بودند كه یـا درون خانواده ها مانند مادربزرگ ها یـا دایـه ها بودند كه به منظور بچه ها قصه مـی گفتند كه این ها تقریبن قصه گوهای حرفه ای بودند. این دایـه ها زنانی بودند كه شغلشان قصه گویی بود. پول مـی گرفتند و  در خانـه های اعیـان مـی آمدند و برای بچه های خانواده قصه مـی گفتند و تقریبن نوعی آموزش و پرورش سرخانـه بودند، معلمان سرخانـه بودند. این ها مـی آمدند و باز هم دوباره فرهنگ جامعه خودشان را از طریق قصه ها مـی گفتند.

یكی از نویسندگان انگلیسی كه روی قصه های ایرانی پژوهش كرده است، مـی گوید كه من درون دوران رضا شاه كه آمده بودم ایران با خانمـی رو بـه رو مـی شوم بـه نام گلین خانم كه هزار که تا قصه بلد بوده. و همـه ی این قصه ها با هم متفاوت بوده اند. و این خانم پول مـی گرفته و مـی آمده به منظور خانواده ها روایت مـی كرده است.  خود من درون كودكی با زنی آشنا بودم بـه نام قمرتاج كه درون عین حال كه كارهای خانـه را مـی كرد یكی از كارهایش هم قصه گویی بود و او بسیـاری از قصه ها را به منظور ما تعریف كرد كه بعدها ما این قصه ها را درون كتاب های قصه دیدیم. بسیـاری از خانواده ها با این قصه گوهای حرفه ای كه شغل شان افسانـه گویی بود آشنا هستند. البته حالا شاید دیگر خیلی كم شده باشند. مادر بزرگ من برایم یك قصه امـیر ارسلان درون ۹ یـا ۱۰ سالگی با چنان دقتی درون طول یك تابستان گفت كه وقتی من باسواد شدم و كتاب امـیرارسلان را خواندم تقریبن بـه جز یك مشت بخش های پرنوگرافی و برخی ریزه كاری ها، بقیـه اش را عینن بـه ما گفته بود. البته آن تكه ها را هم زیـاد نكرده بود ولی خوب ما تقریبن درك نمـی كردیم كه كدام قسمتش زیـان آور هست و كدام قسمت نیست.
بنابراین بـه جز مادران و قصه گوها و دایـه ها و حرفه ای های قصه گو كه شغلشان این بود، دو عنصر دیگر هم درون قصه گویی به منظور كودكان و بزرگسالان بود، یكی از آن ها نقالان بودند كه درون قهوه خانـه های بـه قصه گویی مـی پرداختند و بیش تر قصه های حماسی و داستان های دلاوری و مبارزاتی را مطرح مـی كردند كه مثلن هم رستم نامـه و هم اسكندرنامـه و هم خاورنامـه كه درباره ی جنگ های علی هست مضمون اصلی نقالی نقالان بودند كه بـه تناسب محیط و بیش تر، داستان های شاهنامـه را بـه نقل مـی گفتند. كه این هنوز هم ادامـه دارد.

یك گروه دیگر هم معركه گیران، پرده خوانان و درویش ها بودند كه داستان های مذهبی را روایت مـی كردند. از داستان بهشت و جهنم و تاریخ انبیـا گرفته که تا اصحاب آل عبا و بقیـه ی قضایـا. طبیعتن از دو منبع نقالی و معركه گیری یـا پرده خوانی، شما مـی توانستید با مجموعه ی تاریخ شفاهی قومـی آشنا بشوید كه وقتی كه باسواد مـی شوید بدانید كه كجاهای این كار نادرست بـه شما انتقال یـافته و كجاها درست بوده، كجاها غلو كرده اند یـا چه جاهایی را با دقت انتقال داده اند. این چیزی بود كه مربوط بـه بخش شفاهی قصه گویی مـی شد و جالب هست كه درون همـه ی این مراحل بچه ها درون كنار بزرگ ترها بـه این روایت ها گوش مـی دادند. یعنی نوعی تقسیم بندی نبود كه حالا این بچه هست این تكه را گوش ندهد یـا این برایش زیـان آور است. من بعد توضیح خواهم داد كه این با هم بودن چه معنایی داشته و من چه ارزیـابی ای از آن دارم.
طبیعتن با آمدن چاپ و چاپ كتاب ها، یك دوره ی كتبی هم آغاز مـی شود. نسل پیش از ما و همچنین نسل ما با كتاب هایی آشنا بودیم _این قضیـه برمـی گردد بـه پیش از دهه ی چهل كه درون دوران كودكی و نوجوانی مـی خواندیم و هنوز درون آن موقع كتاب بـه طور اختصاصی به منظور بچه ها نوشته نمـی شد؛ بلكه از کتاب هایی كه بزرگ ترها مـی خواندند آن هایی را كه ساده تر بودند و به یك معنا جنبه ی افسانـه ای داشتند، كودكان و بچه ها هم آن را مـی خواندند و نوجوانان هم آن را مـی خواندند. بـه محض این كه سوادی پیدا مـی كردند آغاز بـه خواندن آن ها مـی كردند. این ها چند دسته هستند، یكی افسانـه های ایرانی. تنـها یك كتاب یـا دو كتاب كوچولوی چند برگی بود كه مخصوص بچه ها بود. یعنی دیگر بزرگ ترها زیـاد از خواندن آن ها لذت نمـی بردند. یكی موش و گربه ی عبید زاكانی بود. كه بر روی كاغذهای كاهی با قطع خیلی كوچك چاپ مـی شد و یكی هم كتابی بود بـه نام نون و حلوا از شیخ بهایی كه آن هم مثل همان كتاب موش و گربه درون قطع كوچك و روی كاغذ ارزان كاهی چاپ مـی شد و نقاشی داشت و مـی گویند كه الهام بخش والت دیسنی هم بوده به منظور ماجراهای موش و گربه. بـه جز این دو كتاب موسا و شبان هم بود ولی بـه هر حال بیش تر موش و گربه فقط ادبیـات خاص كودكان بود و بزرگ ترها نمـی خواندند. اما قصه هایی كه بزرگ ترها مـی خواندند و بچه ها هم مـی خواندند و سهیم بودند چند گروه اند. یكی افسانـه های ایرانی هستند كه شك نیست كه مـهم ترینشان هزار و یك شب هست كه یـا بـه صورت خود كتاب خوانده مـی شد. كسانی كه پول دار بودند مـی توانستند كل هزار و یك شب را كه ۷ جلد بود داشته باشند. بچه ها هم دسترسی داشتند و ناخنك مـی زدند و این كتاب نـه فقط درون ایران بلكه درون بسیـاری از جاهای دیگر كتابی بوده كه ممنوع بوده و بچه ها بیش تر مـی خواندند. همـین كتاب هزار و یك شب به منظور مردم فقیر و كم درآمد، داستان هایش درون آمده بود و جداگانـه مانند مثلن سه گدای یك چشم یـا سبز پری زرد پری سرخ پری و برخی از داستان های دیگر هزار و یك شب و آن هایی كه متناسب با بچه ها و ذهنیت آن ها بود و ضمنن بـه اخلاقیـات هم ضربه ی شدید نمـی زد، بـه طور جداگانـه مـی آوردند و همـه شان از كتاب هزار و یك شب بودند.

بعد از كتاب هزار و یك شب کتاب هایی كه بیش تر مورد توجه بچه ها وبه ویژه  نوجوانان بود، رستم نامـه, اسكندر نامـه، خاورنامـه، حمزه نامـه و كتاب محبوب نوجوانان امـیرارسلان كه یك كتاب قطور بود. شرح عشق ها و سفرها و دوری ها بود و همچنین حسین كرد و به هر حال این ها کتاب هایی بودند كه بـه شکلی افسانـه های قدیم و جدید را بـه بچه ها انتقال مـی دادند و در آن ها مسایلی بود كه خاص بزرگ ترها بود. مثل شرح عشق بازی ها و زفاف و گرفتاری هایی از این قبیل كه بچه ها مـی خواندند و برخی ها را متوجه مـی شدند و برخی ها را هم متوجه نمـی شدند. بعدها درون كنار این ها افسانـه های خارجی هم از طریق ترجمـه افزوده شد كه از مـیان این افسانـه های خارجی كه خاطرم مانده كتاب بوسه ی عذرا یكی از کتاب های معروف آن زمان بود یـا سه شوالیـه یـا سه تفنگ دار، بینوایـان، غرش طوفان و... كه هم جنبه ی داستانی داشت و هم جنبه ی تاریخی داشت ولی درون شمار کتاب های عشقی بودند درون واقع درون كنار رمانس های عشقی_تاریخی دسته بندی مـی شد. درون ایران ترجمـه ی آثار الكساندر دوما و مـیشل زواگو و هوگو از مراجع مـهم كتاب خانـه ی بچه ها بود.
وقتی بچه ها كمـی بزرگ تر مـی شدند و سلیقه هاشان هم فرق مـی كر،د کتاب های پلیسی و جنایی هم درون دسترس بود كه انتشارات (؟) این ها را منتشر مـی كرد و مثلا مـی شود بـه داستان های شرلوك هلمز اشاره كرد داستان های آرسن لوپن و همـینطور این اواخر چیزی بنام جینرجایی كه یك كارآگاه ترك بود و مثل شرلوك هلمز یك كارهایی مـی كرد.
بعدها دیگر مـی آمد بـه حوزه ی خاص بزرگسالان كه کتاب های بالزاك و این ها آغاز مـی شد و دیگر وارد آن بحث نمـی شویم. ولی این ها کتاب هایی بودند كه مرزی مشترك بودند مـیان نوسوادان و بزرگ ترهایی كه مـی خواستند با آثار ادبی رو بـه رو شوند. درون همان موقع با آمدن رادیو روایت شفاهی گسترش زیـادی پیدا كرد. صبحی به منظور بچه ها قصه مـی گفت. كه بعدها صبحی انتخاب دقیقی از مـیان قصه هایی كه به منظور بچه ها گفته بود كرد و آن ها را بـه صورت داستان درون چندین جلد منتشركردكه بعدها آقای انجوی شیرازی هم آن كار را ادامـه داد و این افسانـه ها را كه منبع مـهم روایت ها به منظور بچه ها بودند گردآوری كرد و در چندین جلد انتشار داد كه منبع خوبی به منظور شناخت فرهنگ مردم هستند و به گمان من اکنون دیگر ای ها را نمـی شود تجدید چاپ كرد.
در كنار این نوع كتاب های غیر درسی، درون كتاب های درسی هم بـه بچه ها پرداخته مـی شد. چون هم مـی خواستند آموزش بدهند و هم این كه بچه ها را بپرورند. طبیعتن بخش پرورشی قضیـه با انتخاب های خاصی همراه بود. بیش تر نویسندگان دست راستی و محافظه كار این کتاب ها را مـی نوشتند. با یك اخلاقیـات قالب گیری شده کـه اگر نگوییم ارتجاعی بلكه سنت گرا کـه من وارد آن بحث نمـی شوم چرا كه بررسی كتاب های درسی كودكان خودش ماجرای جانسوز جداگانـه ای دارد؛ فقط نكته ای كه درون ذهن من همـیشـه هست این هست كه چرا درون این کتاب ها این همـه درباره ی خر و اسب و و این ها صحبت مـی شود و من نمـی دانم این ها چه رابطه ای دارد با دنیـای كودكانـه. مثلن من یـادم هست كه درون کتاب های درسی، دست كم درون کتاب های دوم و سوم بیش از بیست بار درباره ی خر داستان هایی وجود داشت مثلان و خران باربردار، بـه ز آدمـیان مردم آزار یـا مثلن بوده ست خری كه دم نبودش، یـا این كه یكی روستایی سقط شد خرش، یـا این كه یـابو بود اسب آب بشكه، آن اسب كه مـی كشد درشكه، یـا شعرهای دیگری كه بود و من نمـی دانستم این نویسندگان کتاب های درسی بـه چه دلیل این اندازه بـه خر و الاغ ارادت كافی داشتند و فكر مـی كردند كه درون پرورش فكری كودكان و نوجوانان مـی توانستند از این عنصر مطیع و خرفت استفاده كنند.
در كنار کتاب های كمك درسی یك سری کتاب هایی هست كه از دوره ی مشروطیت هم با یك نوع اخلاقیـات سنتی نوشته مـی شده اند. از كتاب احمد كه درون همان نزدیکی های مشروطیت نوشته شده كه باز هم بـه قالب گیری ذهن بچه توجه دارد، که تا کتاب های حجازی كه آن ها هم نوعی اخلاقیـات محافظه كار ارایـه مـی دهد، درون كنار کتاب های درسی همواره وجود داشته و توسط  آموزگاران توصیـه مـی شده است. مثلن بـه خاطر دارم كه درون دوره ی دبستان و دبیرستان ما اندیشـه و آیینـه حجازی بـه عنوان کتاب های كمك درسی ارایـه مـی شد و در تمام این ها یك دنیـای الكی كه پر از زیبایی و رمانتیسییسم قلابی بود ارایـه مـی شد و ما فكر مـی كردیم كه دنیـا خیلی دنیـای خوبیـه و مـی شود راحت درون آن زندگی كرد. البته كسی كه اسمش مطیع الدوله ی حجازی باشد و مطیع دولت ها باشد و به حجاز هم ارتباط داشته باشد تلقی ای جز این نباید از دنیـا داشته باشد. البته درون همان موقع بـه ویژه از سال ۱۳۲۰ بـه بعد همان گونـه كه آقای عاشوری اشاره كردند درون كنار نشریـه های چپ گاه گاهی نیز کتاب هایی كه دارای اندیشـه های چپ و مبارزه جویی و عدالت جویی بود هم درون مـی آمد ولی هنوز زبان نوجوانان درون آن ها مراعات نمـی شد و بیش تر با زبان و بیـان بزرگسالان خطاب بـه بچه ها بود. شاید هم کتاب هایی نبودند كه آن قدر ماندگار باشند كه درون ذهن ما بمانند و الان بشود مثال آورد ولی بـه هر حال چنین کتاب هایی هم وجود داشتند و در خیلی از خانواده ها خوانده مـی شدند و خیلی هم موثر بودند. بعدها نوعی از این کتاب ها مثل ماهی سیـاه كوچولو به منظور بچه ها موجب یك تحرك عجیب و یك نوع جهت گیری ذهنی شد.
چیزی كه مـی خواهم درون پایـان این بخش بگویم و وارد بخش بعدی بشوم این هست كه هنوز برایم این قضیـه قطعی نیست كه آیـا درست بود كه درون كنار بزرگسالان ما هم کتاب های آن ها را مـی خواندیم؟ با  همـه ی آن حیله گری ها، پدرسوختگی ها، دشمنی ها، عشق و عاشقی ها، هجران های قلابی و چیزهایی كه درون این کتاب ها مندرج بود و حتا سخت گیری ها، خشونت ها و اموری از این دست كه بـه هر حال نوعی اخلاقیـات خاصی را عرضه مـی كند. آیـا بچه قادر بود كه این ها را درك كند و اگر درك مـی كرد آیـا بـه شكل گیری ذهنش چه اندازه كمك مـی كرد. مثلا هزار و یك شب كتابی هست كه بخش های عجیب و غریب سكسی دارد. ایزابل آلنده مـی گوید كه من از كتاب خانـه ی عمویم این كتاب را دزدكی بر مـی داشتم و مـی خواندم و چون فقط مدت كوتاهی مـی خواندم،در حدود یك ربع، بیست دقیقه، این بود كه نتوانستم این كتاب را از آغاز که تا پایـان بخوانم ولی روی ذهنیت من تاثیر گذاشت. این شكل مثبت قضیـه است. اما شكل منفی اش این هست كه وقتی كه مثلن یك كودك ده ساله یـا دوازده ساله همان قصه های اول هزار و یك شب را كه من از ذكرش معذورم مـی خواند، كه مثلن یك مشت زنان هوس ران هستند و بقیـه ی قضایـا، این ها درون ذهن نوجوان چه فضایی مـی آفریده؟ بـه نظر من زیـاد هم زیـان آور نبود چون ماها این كتاب را خواندیم و زیـاد آدم های خطرناكی نشدیم. شاید فقط تخیلمان قوی شد. درون حالی كه کتاب های آقای حجازی و این ها هیچ وقت از ماها آدم های بسیـار پرهیزگار و درخشان و ساده اندیش بـه وجود نیـاورد. ولی این خیلی مـهم هست كه ما درون تصمـیم گیری كه حالا به منظور ادبیـات كودكان درون آینده داریم ببینیم كه آیـا این تقسیم بندی كودك، نوجوان, بزرگسال چه اندازه  واقعی است؟ آیـا واقعا ما حتما مرز بكشیم؟ الان مثلن مـی گویند كه ۵ که تا ۷ ساله این كتاب را بخوانند، ۸ که تا ۱۲ ساله آن كتاب را بخوانند. این مرزبندی ها چه اندازه دقیقند؟ این ها شاید به منظور جامعه ها غربی با یك الگوهایی معنی داشته باشد ولی به منظور جامعه ی ایرانی و یـا جامعه های كه روایت های شفاهی درون آن ها وجود دارد مانند هند، ایران و این ها، این موضوع چه اندازه  جدی باشد من پاسخی برایش ندارم ولی مـی توانم بپرسم.
در دوره ی رضا شاه البته كانونی بـه نام كانون پرورش افكار بـه وجود آمد كه مـی خواستند افكار را پرورش بدهند مثل گلی كه درون گلدان مثلن پرورش داده مـی شود. این پرورش افكار را خیلی كوشش كردند كه هم به منظور كوچك ترها و هم به منظور جوانان قالب گیری كنند و چیزهایی را بـه ذهن جوانان منتقل كنند. حالا مفاهیمـی مثل احترام بـه پرچم و ملیت و مـیهن و این ها را عرضه كردند ولی چیزهای دیگری را هم درون كنار این ها بـه نام اطاعت از قانون و حكومت را هم قاطی مـی كردند كه بـه هر حال بـه تثبیت حكومت های زمان كمك مـی كرده است. و عجیب هست كه درون دهه ی ۴۰ كانون پرورش فكری كه درست شد درون واقع از همان نام كانون پرورش افكار زمان رضا شاه استفاده كرد ولی شیوه ای متفاوت داشت. كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان با ذهنیتی كه ما بیـاییم به منظور بچه ها كار جدی بكنیم و ادبیـات خاص این ها را از دو طریق نوشتن و ترجمـه بـه وجود بیـاوریم پدید آمد.. البته درون كنار نوشتن و ترجمـه، فیلم سازی و قضایـایی از این قبیل هم كه موضوع بحث ما نیست. بسیـاری از كارهای خوب فیلم سازی ما، كارهایی هست كه نخست درون كانون پرورش فكری شده است.یعنی مثلن كیـارستمـی از آن جا بـه كار آغاز كرد و كسانی دیگر چون مثقالی و ممـیز هم آن جا كار كردند.

در كانون پرورش فكری دو نوع كار مـی شد. یكی دعوت از نویسندگان نام دار وشناخته شده به منظور همكاری با كانون و برای تالیف كار. یكی هم دعوت از مترجمان. کتاب های ویژه ای برگزیده مـی شد و سپس به منظور ترجمـه بـه مترجمان مـی دادند. بخش تالیفی اش بـه نظر من خیلی اهمـیت دارد. درون این بخش كسانی كار كرده اند. حالا صمد بهرنگی جزو  آدم های معروفش است، ساعدی هم دو که تا كتاب كلات كار و كلات نان دارد كه فكر كنم یكی اش توی كانون چاپ شده. مـهرداد بهار درباره ی اسطوره چند که تا كار كرده. نادر ابراهیمـی كار كرد. سیروس طاهباز كارهای نیما را آن جا منتشر كرده بود. م. آزاد چند که تا كار كرده و زرین كلك و بسیـاری از آدم های دیگر از جمله خود من دو که تا كتاب درون همان دهه ی ۵۰ به منظور بچه ها نوشتم كه بـه آن ها هم خواهم پرداخت.
به هر حال نویسندگانی كه بیش تر درون طیف چپ بودند بـه دلیل آزادی نسبی ای كه درون كانون بود بـه آن جا روی آوردند.
ترجمـه ها هم خیلی كمك كرد كه ذهن ما بـه عنوان نویسندگان كتاب كودك باز شود. به منظور این كه ما از طریق ترجمـه متوجه تنوع این گستره شدیم یعنی دیدیم كه مـی شود كتاب مستند_داستانی هم به منظور بچه ها نوشت. مـی شود خود بچه ها هم قصه بنویسند. مـی شود نویسنده ی كتاب خود بچه ها باشند و مخاطبشان هم بچه ها باشند. مـی شود به منظور بچه ها نوشت یـا خطاب بـه بچه ها نوشت...

در واقع از طریق ترجمـه ما با یك نوع تنوع آشنا شدیم و البته این كار ما كار تفننی بوده است. همـه ی ماها كه به منظور بچه ها كتاب نوشتیم درون واقع نویسندگان دنیـای بزرگسالان بودیم و در عین حال فكر مـی كردیم كه به منظور بچه ها هم كاری بكنیم. درون حالی كه كسی كه به منظور بچه كتاب مـی نویسد حتما به عنوان یك متخصص و یك فرد آگاه و حرفه ای درون همـه ی عمر بـه این قضیـه بپردازد. این كه حالا یك كتاب به منظور بچه ها بنویسیم که تا ببینیم چه مـی شود و بچه ها هم با نام ما آشنا بشوند و یـا این كه ذهنیت ما بـه آن ها منتقل شود؛ درون واقع امری جدی نیست و تقریبن همـه ی این اسامـی كه من گفتم بـه طور تفننی به منظور بچه ها كتاب نوشتند. تنـها شاید صمد بهرنگی دقیق تر و حرفه ای تر كار كرده باشد و تمركز بیش تری داشته است. ولی مثلن نیما هم قصه ای نوشته و بچه ها هم از این قصه استفاده كردند ولی این اصلن ادبیـات كودكان نیست. درون حقیقت شاید بشود گفت كه درون آن دوره نویسندگانی كه بـه طور حرفه ای بـه كار كودكان بپردازند پدید نیـامد و پس از انقلاب هم همـین طور. هنوز این مساله وجود دارد كه ما نویسندگانی كه بتوانند بـه طور حرفه ای به منظور بچه ها بنویسند نداریم. علتش هم این نیست كه چنین نویسندگانی نداریم، حتما داریم. اما نوشتن به منظور یك سری از گروه ها نیـاز بـه چیزهایی دارد. مثلن نویسنده احتیـاج بـه آزادی، رفاه و فراغت دارد. و این كه بتواند كارش را ارایـه كند. وقتی شما چیزی مـی نویسید و توقیف مـی شود یـا نمـی گذارند چاپ شود و یـا این كه اصلا كج و راست مـی كنید؛ بعد از مدتی شما اصلن از آن صرفنظر مـی كنید و دنبال این كار نمـی روید. با توجه بـه این كه بسیـاری از ماها كارهای دیگری هم داشتیم و در حاشیـه ی كارمان بـه این قضیـه مـی پرداختیم، هیچ گاه امكان حرفه ای شدن پدید نیـامد و كانون هم بـه این قضیـه كمكی نكرد كه مثلن همان گونـه كه بـه یك پژوهشگر پول مـی دهند؛ از یك نویسنده حمایت مالی كنند و به او بگویند كه بنشین و برای بچه ها كار كن. این بود كه كارهایی اتفاقی انجام شد. مثل بقیـه ی كارهای ما كه اتفاقی است. مثلن نقد هم درون مملكت ما امری هست اتفاقی. به منظور این كه نقدنویسی هم بـه چارچوب های حمایتی نیـاز دارد كه اگر چنین چارچوب هایی نباشد نمـی توان بـه نقد درون دراز مدت ادامـه داد و وقتی كه درون دراز مدت بـه نقد ادامـه ندهید حرفه ای نمـی شوید و حرفتان تاثیری ندارد. بنابراین وقتی كه شما ناقد نداشته باشید نویسنده و شاعر هم فكر مـی كنند كه هر كی بـه هر كی هست و هر مزخرفی كه بـه دستش مـی رسد بـه عنوان كتاب شعر و قصه چاپ مـی كند و همـین مـی شود كه هست. بنابراین مـی بینیم كه این ها اموری مرتبط بـه هم است. حالا چرا آدم ها حرفه ای نمـی شوند؟ طبیعتن شما بـه كاری كه مـی پردازید اگر از آن درآمد كافی نداشته باشید، آزادی و امنیت نداشته باشید به منظور اجرای آن كار، شما بـه آن حد از حرفه ای شدن نمـی رسید و عبورتان اتفاقی مـی شود و ما درون عرصه ی قصه های کودکان هم اتفاقی بوده ایم.
 

- - -

کوتاه شده از : ایران امروز

از: شورای گسترش زبان فارسی

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
سلام عمو صمد!
 

شماره ی نوشته: ۱۱ / ۱۹

خسرو صادقی بروجنی

سلام عمو صمد!

«شـهری هست كه ویران مـی شود، نـه فرونشستن بامـی. باغی هست كه تاراج مـی‌شود، نـه پرپر شدن گلی. چلچراغی هست كه درون هم مـی‌شكند، نـه فرومردن شمعی و سنگری هست كه تسلیم مـی‌شود، نـه از پا درآمدن مبارزی! صمد چهره ی حیرت انگیز تعهد بود. تعهدی كه بـه حق مـی‌باید با مضاف غول و هیولا توصیف شود: «غول تعهد!» ، «هیولای تعهد!» چرا كه هیچ چیز درون هیچ دور و زمانـه‌ای هم‌چون ‹‹تعهد روشنفكران و هنرمندان جامعه›› خوف انگیز و آسایش برهم زن و خانـه خراب كنِ كژی‌ها و كاستی‌ها نیست. چرا كه تعهد اژدهایی هست كه گران‌بها‌ترین گنج عالم را پاس مـی‌دارد، گنجی كه نامش آزادی و حق حیـات ملت‌ها است. و این اژدهای پاسدار، مـی‌باید از دسترس مرگ دور بماند که تا آن گنج عظیم را از دسترس تاراجیـان دور بدارد. مـی‌باید اژدهایی باشد بی‌مرگ و بی‌آشتی. و بدین سبب مـی‌باید هزار سرداشته باشد و یك سودا. اما اگر یك سرش باشد و هزار سودا، چون مرگ بر او بتازد، گنج بی پاسدار مـی‌ماند. صمد سری از این هیولا بود. و كاش ... كاش این هیولا، از آن گونـه سر، هزار مـی داشت؛ هزاران مـی داشت!» (احمد شاملو)

صمد بهرنگی درون تیر ماه ۱۳۱۸خ بـه دنیـا آمد . درون كوچه ی اسكولیلر محله ی چرنداب مركز استان آذربایجان یعنی تبریز. و در كوچه ی جمال آباد همان محله بزرگ شد و به دبستان رفت. پدرش عزت كارگری فصلی بود کـه هر روز بـه کاری مـی‌پرداخت و مادرش، سارا زنی مـهربان کـه پسرانش را بـه تحصیل و آموزش نصیحت مـی‌کرد، درون زمانـه‌ای کـه جنگ حاصلی چون قحطی و گرانی و ناامنی نداشت.

صمد بهرنگی دوره ی سیكل اول را درون دبیرستان خواند و در پی آن، تحصیلات را درون دانش‌سرا دنبال كرد. دانش سرای مقدماتی را درون سال ۱۳۳٦خ بـه پایـان رساند ودر ۱۸ سالگی شد آقا معلم.  براساس تعهدی كه بـه آموزش وپرورش داده بود به منظور تدریس روانـه ی روستا‌های آذر شـهر شد و یـازده سال تمام درون روستاهای ممقان، خوراقان، قد جهان، گوگان، آخیر جان و ... با عشق و علاقه بـه بچه‌های ساده و بی‌آلایش روستایی درس داد و درس گرفت.

صمد گذشته از قصه‌های كودكان كه با بـه ترین نمونـه‌های ادبیـات كودكان دنیـا هم‌ترازند ، مقاله‌های زیـادی هم نوشته هست كه درون دوران اختناق و ستم شاهی با نام‌های مستعار قارانقوش، ص آرام، چنگیز مراتی، رشید خلقی و... درون برخی از نشریـات آن دوران منتشر مـی‌شد. كند و كاو درون مسایل تربیتی، مقاله‌های تربیتی و مجموعه ی مقاله‌ها و دیگر مقاله‌های او بـه صورت كتاب منتشر شده است. حاصل کوشش‌های خستگی‌ناپذیر او به منظور گردآوری ادبیـات شفاهی مردم آذربایجان دفترهای فولكور هست كه تاكنون سه جلد از آن ها منتشر شده است. شعرهایی كه از شاعران معاصر فارسی زبان بـه ترکی ترجمـه كرده نمودار قدرت و تسلطش بـه زبان تركی است. تلخون، ماهی سیـاه كوچولو، افسانـه ی محبت و افسانـه‌های آذربایجان از جمله مـهم‌ترین آثار اوست. با این همـه بـه گفته ی غلامحسین سا عدی: «شاهكار او زندگیش بود».

 ماهی سیـاه كوچولو بعد از دیده برهم نـهادن نویسنده‌اش درون نمایشگاه ۱۹٦۹بولون درون ایتالیـا و نمایشگاه بی‌نیـال درون براتیسلاو چكسلواكی برنده ی جایزه ی طلایی شد . سارتر مـی گوید:‹‹نویسنده ی ملتزم مـی‌داند كه سخن همانا عمل است. مـی‌داند كه آشكاركردن تغییر است. نمـی‌توان آشكار كرد مگر آن‌كه تصمـیم بر تغییر گرفت. نویسنده ی ملتزم، آن رویـای ناممكن  را از سر بـه در كرده هست كه نقش بی‌طرفانـه و فارغانـه‌ای از جامعه و از وضع بشری ترسیم كند .انسان موجودی است  كه درون برابر هیچ موجودی نمـی‌تواند بی‌طرف باشد، حتی خدا.» و «از هر راهی کـه بدین جا آمده باشید، ادبیـات شما را بـه مـیدان نبرد مـی‌افکند. نوشتن، نوعی خواستن آزادی است. اگر دست بـه کار آن شوید، چه بخواهید، چه نخواهید، درگیر وملتزمـید.» (۱) و به راستی کـه صمد و آثارش مصداق چنین سخنی هست چرا کـه صمد درون فقر زاده و در بزرگ شده بود و به خوبی آگاهی داشت کـه آن ‌چه مسبب این فقر هست نظام طبقاتی حاکم بر جامعه است.

ما صمد بهرنگی را بیش‌تر به‌ عنوان نویسنده‌ی قصه‌های كودكان مـی‌شناسیم. یـا دست بالا بـه ‌عنوان نویسنده ای كه با هدف سیـاسی و به زبان ساده به منظور بچه‌ها قصه مـی‌نوشت. ولی درنگ و اندیشـه درون كارهای صمد و در قصه‌های او ما را برآن مـی‌دارد كه از این حد فراتر برویم. او جامعه شناسی تمام عیـار هست كه بـه منطق علمـی مجهز است. او از درون گود، از درون طبقه، از درون خانـه‌ها و زاغه‌ها و خانـه‌های گلی و از مـیان مردمـی كه با آنان زندگی مـی‌كند و خود او هم یكی از آنان هست با ما سخن مـی‌گوید، او اما  پای خود را از حد یك مفسر و گزارشگر مسایل و مشكلات و دردها فراتر مـی‌گذارد و  به منظور چیرگی بر آن‌ها راه حل نیز ارایـه مـی‌دهد. منطق او تغییر جهان است، نـه تفسیر آن.

 صمد درون زمانـه‌ای چیز مـی‌نوشت كه مرز مـیان دو دوره ی مختلف درون تاریخ سیـاسی و اجتماعی ایران بود. پشت سر او، كودتای امریکایی ۲۸ مرداد سال ۳۲ علیـه دکتر مصدق و تاخت و تاز فرمانداری تهران و پلیس سیـاسی و قلع و قمع سازمان‌های سیـاسی و تبلیغات گوش خراش درون رابطه با تثبیت و تحكیم رژیم كودتا و ترویج بی‌اعتنایی و بی‌عملی قرار داشت و در پیش رویش درنگ و اندیشـه درون علل شكست بزرگ ضد امپریـالیستی و ضد دیكتاتوری سال‌های ۳۲- ۲۹ و چاره‌اندیشی و راه‌یـابی به منظور غلبه بر جو بی‌عملی موجود. صمد یكی ازهزاران رهروان صادق و صمـیمـی راه سخت و دشوار و پرفراز و نشیب دگرگونی اجتماعی بود.

او بـه كاروانی تعلق داشت كه از نخستین روز پیدایش جامعه ی طبقاتی و در ستیز با این جامعه و در جهت براندازی و جای گزینی آن با یك جامعه بدون بهره كشی و بدون ستم و آزار بـه راه افتاده است. صمد به‌عنوان یكی از پیش تازان نوین انقلابی روشنفكران بـه روستا رفت، درون مـیان مردم، درمـیان توده‌ها زیست. فقر، محرومـیت، ستم طبقاتی، ستم ملی، بی‌بهداشتی، بی‌سوادی و گرسنگی آنان را دید و خود نیز با این مسایل دست بـه گریبان شد. او مـی‌گفت :«باید سرما را خوب حس كرد که تا آن‌جا كه استخوان‌هایت بسوزد و آن‌وقت داد از سرما بزنی» و او مـی‌توانست داد از سرما بزند چون سرما مغز استخوانش را مـی‌سوزاند.

صمد كه بـه گفته ی یكی از شاگردانش: «خود درون دامان رنج، محرومـیت و ستم پرورش یـافت، هر چه بیش‌تر مـی‌زیست، با محرومـیت و ستم بیش‌تر آشنا مـی‌شد و حس مـی‌كرد كه هیچ وقت نمـی‌تواند و نباید سرنوشت خود را از سرنوشت مردمـی كه با آن‌ها زیسته بود جدا كند، همـین عدم جدایی از زحمتكشان از او نویسنده‌ای ساخت كه به منظور فقیران بنویسد، آن هم با زبانی ساده كه آنان بتوانند نوشته‌های او را و زبان اورا بفهمند و اصرار داشت كه تنـها این طبقه حق خواندن داستان‌های او را دارند: «حرف‌های آخر این‌كه هیچ بچه عزیز دردانـه و خودپسندی حق ندارد قصه من و اولدوز را بخواند بـه خصوص بچه‌های ثروتمندی كه وقتی توی ماشین سواری‌شان مـی‌نشینند پز مـی‌دهند و خودشان را یك سر و گردن از بچه‌های ولگرد و فقیر كنار خیـابان‌ها بالاتر مـی‌بینند و به بچه‌های كارگر هم محل نمـی‌گذارند. آقای بهرنگ خودش گفته كه قصه‌هایش را بیش‌تر به منظور همان بچه‌های ولگرد و فقیر و كارگر مـی‌نویسد.» (۲)

تا پیش از صمد چیزی بـه نام ادبیـات كودكان بـه معنای سیـاسی آن درون ایران وجود نداشت. هر آن چه بود عبارت بود از مطالب صرفن اخلاقی كتاب های درسی و یـا داستان‌های تمثیلی هم‌چون كلیله ودمنـه. صمد كسی بود كه درون حوزه ی ادبیـات كودكان دست بـه كار جدی زد و با خلق آثاری درون این حوزه، زمـینـه‌های رشد این نوع ادبیـات را فراهم آورد. «دیگر وقت آن گذشته هست كه ادبیـات را محدود كنیم بـه تبلیغ و تلقین و نصایح خشك بی برو برگرد. نظافت دست و پا و بدن، اطاعت از پدر و مادر، حرف شنوی از بزرگان، سروصدا نكردن درحضور مـهمان... دستگیری از بینوایـان بـه سبك  و سیـاق بنگاه‌های خیریـه و مسایلی از این قبیل كه نتیجه ی كلی و نـهایی همـه ی این‌ها بی‌خبر ماندن كودكان از مسایل بزرگ و حاد و حیـاتی محیط است.» (۳) «آیـا كودك غیر از یـادگرفتن نظافت و اطاعت از بزرگان و حرف شنوی از آموزگار و ادب چیز دیگری لازم ندارد؟ آیـا نباید بـه كودك بگوییم كه بیش‌تر از نصف مردم جهان گرسنـه‌اند و چرا گرسنـه‌اند و راه برانداختن گرسنگی چیست ؟ آیـا نباید درك علمـی و درستی از تاریخ و تحولات اجتماعی بشری بـه كودك بدهیم ؟ چرا دستگیری از بینوایـان را تبلیغ مـی‌كنیم  و هرگز نمـی‌گوییم كه چه گونـه آن یكی بینوا شد و دیگری "توانگر" كه جلو بدهد و سهم بسیـار ناچیزی از ثروت خود را بـه آن بابای بینوا بدهد و منت سرش بگذارد كه آری من مردی خیر و نیكوكارم  و همـیشـه از آدم‌های بی‌چاره و بدبختی مثل تو دستگیری مـی‌کنم.» (۴)

صمد به منظور خلق آثار به منظور كودكان دو نكته را لازم مـی داند:

۱- «ادبیـات كودكان حتما پلی باشد مـیان دنیـای رویـایی كودكان با بی‌خبری‌ها و خیـال پردازی ها‌ی رنگ آمـیزی شده و شیرین كودكانـه ی آنان و دنیـای واقعی بزرگ‌ترها كه مملو از دردها و رنج‌ها و سیـه روزی‌ها و تلخی‌ها است. درون این صورت هست كه بچه مـی‌تواند كمك و یـار واقعی پدرش درون زندگی باشد و موجود سازنده‌ای درون اجتماع راكد و رو بـه نابودی. »

۲- «باید جهان بینی دقیقی بـه بچه داد. معیـاری بـه او داد كه بتواند مسایل گوناگون اخلاقی را درون شرایط و موقعیت‌های اجتماعی كه دایمن درون حال تغییر و تحول‌اند بـه درستی ارزیـابی كند. دوری جستن از ساختن دنیـایی فانتزی و خیـالی و عاری از واقعیت، مشخصه ی داستان‌هایی هست كه صمد به منظور كودكان نگاشته است. «اگر مـی‌خواهی داستان بنویسی به منظور بچه‌ها حتما مواظب باشی دنیـای قشنگ الكی برایشان نسازی». «بچه را حتما از عوامل الكی و سست بنیـاد نا امـید كرد و بعد امـید دگرگونـه‌ای بر پایـه ی شناخت واقعیت‌های اجتماعی و مبارزه با آن‌ها را جای آن امـید اولی گذاشت».

روز نـهم شـهریور ۱۳۴۷خ پیكر بی‌جان صمد را درون راه دریـای خزر از رود ارس گرفتند. مرگ صمد، مردم ما و جامعه ما را از یكی از بـه ترین فرزندان، یكی از بـه ترین آموزگاران و یكی از صمـیمـی‌ترین خدمت گزاران خود محروم ساخت. به منظور رسیدن بـه آن‌چه كه صمد برایش زیست و برایش مبارزه كرد، هنوز كارهای بسیـاری هست كه حتما انجام داد. که تا هنگامـی كه اولدوزها زیر دست زن باباهای ظالم رنج مـی‌كشند. که تا هنگامـی كه یـاشارها زیر كرسی از سرما خشك مـی‌شوند و تا هنگامـی كه پولادها و صاحبعلی‌ها درون حسرت یك دانـه ی هلو آه مـی‌كشند، كار صمد بـه سرانجام نرسیده هست و که تا هنگامـی كه تاری وردی و ش بـه ‌جای بـه مدرسه رفتن و درس خواندن زیر دست حاجی قلی‌ها كار مـی‌كنند و تا هنگامـی كه دده یـاشارها بی‌كارند، آرمان‌های صمد هم‌چنان درون دستور كار دوست داران اوست و صمد، عمو صمد آنان باقی خواهد ماند.

- - -

پی نوشت ها:

۱-  ادبیـات چیست؟  ژان پل سارتر،  ترجمـه ی ابوالحسن ،  مصطفی رحیمـی، چاپ زمان

۲ -  صمد بهرنگی‌، اولدوز وعروسك سخن گو 

۳-  صمد بهرنگی،  مجموعه ی مقالات

۴-  همان

 

از: کوخ  

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
کتاب های علمـی به منظور کودکان و نوجوانان
 

شماره ی نوشته:۱۰ / ۱۹

حسن سالاری، محبت ‌الله همتی 

کتاب های علمـی برای کودکان و نوجوانان

به گونـه ای كلی، كتاب‌ها را درون دو دسته‌‌‌‌ی ادبیـات خیـالی (Fiction) و ادبیـات واقعی (Nonfiction) قرار مـی‌دهند. ادبیـات خیـالی شاخه‌ای از ادبیـات هست كه از خیـال نویسنده ریشـه مـی‌گیرد و شامل ادبیـات داستانی و شعر است. ادبیـات واقعی درباره‌ی جهان واقعی سخن مـی‌گوید و درباره‌ی مردمان واقعی، رویدادهای واقعی زندگی و مكآن های واقعی بـه خواننده اطلاعات مـی‌دهد. زندگی‌نامـه‌ها، كتاب‌های تاریخ، كتاب‌های علوم، فرهنگ نامـه‌ها، كتاب‌هایی درباره‌ی موضوع‌های اجتماعی، فرهنگی، سیـاسی یـا ورزشی، كتاب‌های دینی، كتاب‌های جغرافیـا،كتاب‌های خاطره، گفت و گو و نامـه‌ها، درون گروه ادبیـات واقعی قرار مـی‌گیرند. البته، گاهی ادبیـات واقعی با خیـال آراسته مـی‌شود که تا مخاطب را بیش تر جذب كند. البته، كتاب‌های معروف بـه علمـی و تخیلی مورد نظر نیست؛ بلكه كتاب‌هایی مورد نظر هست كه از خیـال بهره مـی‌گیرند که تا مفهوم های واقعی را آموزش دهند. مجموعه ی كتاب‌های سفرهای علمـی نمونـه‌ی خوبی درون این زمـینـه است.

- - -

در گزارش شورای كتاب كودك كه درون آذر و اسفند ماه  سال ۱۳٦۳ منتشر شده است، كتاب‌های كودك و نوجوان بـه صورت زیر طبقه‌بندی شده‌اند:

الف) كتاب‌های داستانی

ب) كتاب‌های غیرداستانی

ج) كتاب‌های تصویری

د) كتاب‌های شعر

و درون ادامـه، كتاب‌های غیرداستانی بـه شاخه‌های زیر تقسیم شده‌اند:

۱. كتاب‌های علمـی

۲. كتاب‌های دینی

۳. كتاب‌های دانش اجتماعی

۴. كتاب‌های هنری

۵. زندگی‌نامـه‌ها

٦. كتاب‌های بازی و سرگرمـی

كتاب‌های علمـی نیز این گونـه تعریف شده‌اند:« كتاب‌هایی هستند كه كودكان و نوجوانان را با جهان و تفكر علمـی آشنا مـی‌كنند و دید علمـی آنان را گسترش مـی‌دهند.» با این تعریف، كتاب‌های جغرافیـا و تاریخ نیز از كتاب‌های علمـی بـه شمار مـی‌آیند؛ زیرا كودكان و نوجوانان را با جهان پیرامون و جهان گذشته آشنا مـی‌كنند. بنابراین، بـه نظر مـی‌رسد استفاده از اصطلاح كلی‌تر ادبیـات واقعی (ادبیـات غیرداستانی) بـه جای كتاب‌های علمـی مناسب‌تر باشد. با وجود این، شاید با تعریف گسترده‌تری از كتاب‌های علمـی بتوانیم حوزه‌ی بحث خود را از حوزه‌ی بسیـار گستره‌تر ادبیـات واقعی، اندكی محدود‌تر كنیم.

در این‌جا منظور ما از كتاب‌های علمـی، دسته‌ای از كتاب‌های ویژه‌ی كودك و نوجوان هست كه درون زمـینـه ها‌ی علوم، تاریخ، جغرافیـا، ریـاضی و حوزه‌های اجتماعی یـا تلفیقی از این‌ها، كه درون سال‌های اخیر بیش تر مورد توجه قرار گرفته‌است، نوشته شده‌اند و نقش كلیدی درون فرایند آموزش بازی مـی‌كنند. البته، یـادآور مـی‌شویم كه بـه تر هست در هر یك از حوزه‌های ادبیـات واقعی كودك و نوجوان، بـه صورت تخصصی بحث شود؛ یعنی موضوع‌هایی مانند: بررسی كتاب‌های تاریخ ویژه‌ی كودك و نوجوان؛ بررسی كتاب‌های جغرافیـا ویژه‌ی كودك و نوجوان؛ بررسی كتاب‌های علوم ویژه‌ی كودك و نوجوان و بررسی كتاب‌های ریـاضی ویژه‌ی كودك و نوجوان. امـیدواریم سخن ما آغازی بر این حركت باشد.

ویژگی‌های كتاب‌های علمـی به منظور كودك و نوجوان

۱) كنج كاوی كودك و نوجوان را درباره‌ی جهان پیرامونش پاسخ مـی‌دهند.

۲) دانستنی‌هایی را عرضه مـی‌كنند كه به منظور زندگی روزمره لازم هستند.

۳) تفكر علمـی و روش علمـی را درون كودك و نوجوان گسترش مـی‌دهند.

۴) دانش پایـه و اطلاعاتی را عرضه مـی‌كنند كه بـه درك یـافته‌های نو كمك مـی‌كنند.

۵) بـه سطح خواندن و واژگان پایـه توجه دارند.

٦) تصویر سازی آموزشی و عكس جایگاه ویژه‌ای درون آن ها دارد.

۷) بـه استانداردهای آموزشی توجه دارند.

۸) گاهی ارتباط تنگاتنگی با برنامـه‌ی آموزشی دارند.

۹) گاهی بـه صورت بسته‌ی آموزشی تهیـه مـی‌شوند.

۱۰) روزآمد هستند و پیوسته بـه روز مـی‌شوند.

فرایند تولیدكتاب‌های علمـی به منظور كودك و نوجوان

تولید كتاب علمـی، خطی نیست بلكه فرآیندی هست و درون تعامل مـیان پدیدآورندگان شكل مـی گیرد . یعنی از آغاز نگارش که تا تولید نـهایی كتاب، با یك كار گروهی منسجم همراه هست و این گونـه كارها، رفت و برگشت‌های زیـادی مـیان هر یك از عضوهای گروه و ناشر دارند. كافی هست به شناسنامـه‌ی كتاب‌های علمـی كه ناشران مطرح دنیـا منتشر كرده‌اند، نگاهی بیـافكنیم که تا مفهوم كار گروهی را بـه تر دریـابیم. این وضعیت درون مورد كتاب‌های داستانی كم‌تر بـه چشم مـی‌خورد؛ نویسنده ، اثر خود را بـه ناشر مـی‌دهد و ناشر آن را بـه تصویرگر مـی‌سپارد که تا با توجه بـه فضای كار، تصویرهایی به منظور آن تهیـه كند. درون به ترین حالت نیز، گفت و گویی مـیان نویسنده و تصویرگر رخ مـی‌دهد.

اما درون كتاب علمـی، بـه ویژه كتاب‌هایی كه درون سال‌های اخیر منتشر شده است، عكس و تصویرگری نقشی اساسی درون انتقال مفهوم دارد. درون گذشته، از تصویرگری بیش تر به منظور توضیح و تقویت متن و جذب مخاطب استفاده شده است، اما درون ربع پایـانی سده نوزدهم سه تصویرگر برجسته، والتر كِرین، كِیت گریناوی و راندولف گالدِكوت، بعد دیگری بـه تصویرگری بخشیدند. آنان داستآن های تصویری ویژه‌ای طراحی كردند كه درون آن ها متن و تصویر بـه یك اندازه اهمـیت داشتند. بـه زودی تصویر بـه عنوان یك عامل اصلی درون انتقال مفهوم مطرح شد و از حالت نقش كمكی صرف، فاصله گرفت. درون این حالت، رابطه‌ی نویسنده و تصویرگر، بسیـار تنگاتنگ و مـهم مـی‌شود. نویسنده حتما دید تصویری نیز داشته باشد و تصویرگر نیز با مفهوم ها چندان بیگانـه نباشد.

امروزه كتاب‌های علمـی به منظور كودكان و نوجوانان چنان با هنر آمـیخته شده هست كه یكی از ویژگی‌های برجسته‌ی این گونـه كتاب‌ها را مـی‌توان هنری بودن آن ها نیز دانست. اگر یك كتاب علمـی از این ویژگی كم بهره باشد، مـی‌توان گفت كه نمـی‌تواند با مخاطب خود ارتباط صمـیمـی و عمـیقی برقرار كند. از این رو هست كه ناشر درون تبلیغ اثر خود بر شماره  و چه گونگی تصویر تكیـه مـی‌كند. به منظور مثال، درون فرهنگ نامـه‌ی كودك و نوجوان كینگ‌فیشر، متن و تصویر بـه یك اندازه درون انتقال مفهوم نقش دارند. متن اصلی بیش از ۲ هزار تصویرسازی و عكس دارد كه با كنار نویس‌های مشروح جاذبه‌ی دیداری بـه اثر بخشیده‌اند. خواننده با نگاه كردن بـه این تصویرها و خواندن كنار نویس‌های آن ها، بی‌ آن كه حتا بـه متن مراجعه كند، بـه اطلاعات سودمندی دست مـی‌یـابد.

آفت‌های كتاب‌های علمـی به منظور كودك و نوجوان

۱) ترجمـه‌ی صرف

اغلب كتاب‌هایی كه ترجمـه مـی‌شوند، بـه ‌ویژه فرهنگ‌نامـه‌ها، بیش از آن كه به منظور دانش‌آموزان ایرانی مناسب باشند، به منظور دانش‌آموزان كشورهای غربی مناسب هستند. زیرا بـه موضوع‌های فرهنگی ویژه ی آن جامعه‌ها بیش تر پرداخته‌اند و حتا درون زمـینـه‌ی موضوع‌های علمـی، كه بـه گمان برخی جنبه‌ی جهانی و عام دارند، با نگاه ویژه بـه نیـازهای دانش‌آموزان كشورهای غربی و فرهنگ جامعه‌ی غربی نوشته شده‌اند.

به عنوان مثال، كتاب‌های زیـادی درون زمـینـه‌ی گیـاهان و جانوران ترجمـه‌ شده هست كه دانش‌آموز ایرانی را با گیـاهانی از جای جای جهان آشنا مـی‌كنند، كه البته که تا اندازه‌ای لازم و سودمند است، اما درون مورد گیـاهانی كه درون كشور ما رویش دارند و جانورانی كه درون كشور ما زندگی مـی‌كنند، اطلاعات چندانی ندارند. آیـا دانش‌آموزی كه با طبیعت كشور خود آشنا نیست، به منظور حفظ آن کوشش مـی‌كند؟

به عنوان نمونـه‌ی دیگر، وقتی بـه تاریخ علم و فناوری پرداخته مـی‌شود، نام دانشمندان شرقی كم‌تر بـه چشم مـی‌خورد. جالب هست بدانید شرح كتاب طب منصوری، نوشته‌ی پروفسور گراف فراری، نخستین كتاب پزشكی هست كه درون سال ۱۴٦۹ مـیلادی با فن چاپ گوتنبرگی بـه چاپ رسیده است. جالب هست بدانید گراف فراری درون این كتاب بیش از سه هزار بار از ابن‌سینا، هزار بار از زكریـای رازی و جالینوس و یك‌صد و چهل بار از بقراط نام است. حتا پدر علم آناتومـی و در اصل پدر پزشكی نوین اروپا، آندریـاس وسالیوس، زبان عربی مـی‌آموزد که تا بخش نـهم كتاب منصوری را بـه لاتین تصحیح كند و منتشر سازد. اما این پزشك نام دار درون بیش تر فرهنگ‌نامـه‌ها و كتاب‌های علمـی غربی، جایی ندارد! حتا وقتی بـه تاریخ پزشكی مـی‌پردازند، اشاره نمـی‌كنند كه رازی نخستین دانشمندی هست كه آبله را از سرخك متمایز دانست و آن را بـه گونـه ی علمـی توصیف كرد.

این وضعیت درون مورد موضوع‌های تاریخی بیش تر بـه چشم مـی‌خورد. اغلب این كتاب‌ها درباره‌ی تمدن باستانی ایران اطلاعات چندانی ندارند و این درون حالی هست كه حجم زیـادی از نوشته‌های تاریخ‌نگاران یونان باستان، درباره‌ی تمدن باستانی ایران است! به منظور مثال، درون فرهنگ نامـه‌ی كودك و نوجوان كینگ‌فیشر فقط یك پاراگراف، درون مقاله‌ی امپراتوری، بـه ایران باستان اختصاص داده شده است.

گاهی نیز بـه تحریف واقعیت‌های تاریخی روی مـی‌آورند. به منظور مثال، درون فرهنگ نامـه‌ی تاریخ كینگ‌فیشر، صحنـه‌ی زانو زدن امپراتور روم درون برابر شاپور ساسانی بـه تصویر كشیده شده و در زیر نویس آن نیز بـه دستگیر شدن امپراتور روم اشاره شده است. اما شاه ایران پیراهن بر تن ندارد؛ ندیم شاه ایران نیز كه درون كنار اسب او ایستاده است، پیراهن ندارد و فضای تصویر نیز بـه گونـه‌ای هست كه بـه نظر مـی‌رسد سپاهیـان ایران، كه درون نمای دور دیده مـی‌شوند، نیز پیراهن ندارند! آری، بـه گمان ویراستاران كینگ‌فیشر، رومـی‌ها با گروهی وحشی مـی‌جنگیدند و اگر هم شكست خوردند، از گروهی وحشی شكست خوردند!

در خوش‌ بینانـه‌ترین حالت حتما بگوییم كه مناسب بودن این فرهنگنامـه‌ها و كتاب‌ها به منظور دانش‌آموزان غربی، ضعف آن ها نیست و باید بـه كسانی كه با توجه بـه فرهنگ و نیـاز دانش‌آموزان خود، فرهنگ نامـه مـی‌نویسند، آفرین گفت، از آنان درس گرفت و كتاب‌هایی سازگار با فرهنگ و نیـاز دانش‌آموزان ایرانی نوشت. انتظار این كه دیگری سازگار با نیـاز ما بنویسد، شاید بـه جا نباشد.

۲) مترجم نامناسب

بسیـاری از كتاب‌های كه درون حوزه‌ی كتاب‌های علمـی ترجمـه‌ شده‌اند، فرآورده‌ی ذهنانی هستند كه یـا درون خود ترجمـه ورزیدگی كافی ندارند یـا از سواد علمـی كافی برخوردار نیستند. از این رو، ترجمـه‌ها روان و شفاف نیستند و كودك و نوجوان را با دشواری درون خواندن و فهمـیدن رو بـه رو مـی‌كنند و برخی نیز علاوه بر این مشكل، ایرادهای علمـی دارند.

بخشی از این مشكل نتیجه‌ی ساده انگاشتن كار به منظور كودك و نوجوان است؛ درون نظر برخی مترجمان، كتابی كم حجم كه خیلی زود ترجمـه مـی‌شود و فروش خوبی هم دارد، بـه ترین كتاب به منظور ترجمـه است. این ساده‌انگاری باعث مـی‌شود مترجم ناآشنا بـه ادبیـات كودك و نوجوان و مترجمـی كه درون سال شاید یك كتاب درباره‌ی ادبیـات كودك و نوجوان مطالعه نمـی كند، بـه ترجمـه‌ی كتابی علمـی روی آورد كه سطح خواندن و واژگان پایـه درون آن رعایت شده‌ است، اما درون ترجمـه‌ی آن چنین چیزی دیده نمـی‌شود!

برخی ازانی كه بـه ترجمـه‌ی این كتاب‌ها روی مـی‌آورند، با ساختار جمله و متن درون زبان اصلی و نیز با ساختار جمله و متن درون زبان فارسی آشنایی كافی ندارند. ترجمـه‌ی این افراد بـه جاگذاری چند واژه درون برابر چند واژه‌ی دیگر مـی‌ماند، حال آن كه، نقش اصلی مترجم، برگردان ساختار جمله‌‌های بیگانـه بـه جمله‌های فارسی است؛ یعنی، ساختاری كه مخاطب فارسی زبان با آن آشنایی بیش تر دارد و مفهوم ها را درون چارچوب آن بـه تر مـی‌آموزد. كمبود ویراستار علمـی آشنا بـه زبان كودك و نوجوان نیز بر این مشكل افزوده است.

۳) كمبود نویسنده‌ی علمـی

ما درون زمـینـه‌ی آموزش زبان فارسی و آموزش زبان های خارجی درون كشور با مشكل رو بـه رو هستیم. زنگ انشا چندان جدی گرفته نمـی‌شود و در كشور ما ادبیـات بیش تر با مفهوم ادبیـات داستانی گره خورده است. هر جا بحث از نویسنده مـی‌شود، منظوری هست كه یـا شاعر هست یـا داستان مـی‌نویسد. از هری اگر بپرسید چند نویسنده‌ یـا مترجم خوب را نام ببر، بدون شك از محمود بهزاد یـا احمد خواجه نصیر توسی، یـاد نمـی‌كند.

بارها از آموزگاران ادبیـات پرسیده شده هست كه ادبیـات به منظور دانش آموزی كه درون رشته‌ی غیر ادبی تحصیل مـی‌كند چه سودی دارد و اغلب پاسخ چنین بوده هست كه:" هر ایرانی حتما با ادبیـات كشورش و بزرگان عرصه‌ی ادب آشنا شود". شكی نیست كه چنین چیزی اهمـیت بسیـار فراوان دارد وی كه با ادب فارسی بیگانـه باشد، نویسنده یـا مترجم خوبی حتا به منظور موضوع‌های علمـی نمـی‌شود. ولی آیـا ادبیـات كاركرد دیگری ندارد؟ آیـا نگارش فقط درون نوشتن وكالت نامـه، اجاره‌نامـه و نامـه‌ای بـه دوست خلاصه مـی‌شود؟ آیـای كه درون رشته‌ی فیزیك یـا شیمـی درس خوانده است، نباید بتواند موضوع مرتبط با رشته‌ی خود را ساده، روان و شفاف بنویسد و به دیگران انتقال دهد؟ دیگران درون آموزش زبان بـه دانش‌آموزان و دانشگاهیـان خود چه شیوه ای را درون پیش گرفته‌اند كه چنین كتاب‌های ساده و شفافی درون رشته‌های گوناگون دانشگاهی و كودك و نوجوان تولید مـی‌كنند؟

در حوزه‌ی آموزش زبان خارجی نیز مشكل داریم. با وجودی كه دانش‌آموزان و دانش جویـان ما زمان بـه نسبت چشم گیری را بـه فراگیری زبان خارجی مـی‌پردازند، بسیـاری حتا درون درك جمله‌های زبان خارجی مشكل دارند. این مشكل را حتا درون دانش جویـان و فارغ‌التحصیل‌های زبان های خارجی نیز مـی بینیم. حجم چشم گیری از كتاب‌های علمـی ترجمـه‌ای، دستاورد دانش جویـان و فارغ‌التحصیل‌های زبان های خارجی است. گاهی دیده مـی‌شود كه جمله‌ای را نـه بـه دلیل ناآشنایی با مفهوم علمـی، بلكه بـه دلیل درك نادرست مفهوم آن، بـه نادرست ترجمـه كرده‌اند.

۴) كم‌ترین هزینـه

بدون شك نگارش یك كتاب علمـی مناسب، با ویژگی‌هایی كه درون بالا گفته شد، همچنین بازپرداخت ترجمـه‌ها به منظور جلوگیری از آفت ترجمـه‌ی صرف و حتا ترجمـه‌ی مناسب، بـه هزینـه كافی نیـاز دارد. اگر كتاب تالیفی باشد، هزینـه‌ی پژوهش، برنامـه‌ریزی و تصویر سازی دارد؛ اگر كتاب ترجمـه و بازپرداخت شود، بازپرداخت آن بـه هزینـه به منظور محتوا و تصویر نیـاز دارد؛ اگر ترجمـه‌ی مناسب مورد توجه باشد، مترجم خوب و ویراستار كاردان، هزینـه‌ی كافی مـی‌خواهند. اگر هم بخواهیم هزینـه‌ها را كاهش بدهیم، چاره‌ای جز وضعیت کنونی نداشته باشیم.

كم‌تر دیده مـی‌شود كه مترجمـی كاردان با ۳ درصد بهای روی جلد یـا برگ‌ای هزار تومان بـه ترجمـه‌ی اثری روی آورد. مترجم كاردان، ترجمـه‌ی خود را اثری هنری مـی‌داند كه قابل فروش نیست، اما حاضر مـی‌شود با درصدی مناسب درون سود فروش آن با ناشر شریك شود. بدون شك اگر وضعیت مالی مترجمان بهبود پیدا كند و ناشران به منظور ترجمـه‌ی با كیفیت ارزش بیش تری درون نظر بگیرند، مترجم با صرف وقت بیش تر به منظور بهبود اثر کوشش مـی‌كند.

در زمـینـه‌ی كارهای تالیفی نیز ناشر حتما برای تصویرسازی كتاب علمـی هزینـه‌ی كافی درون نظر گیرد، زیرا درون مورد كتاب‌های علمـی، دست كم نصف بار انتقال مفهوم بـه خواننده بر دوش تصویر است. دوری از این هزینـه ، كه بـه همت مخترع  "اسكنر" بسیـار آسان شده ، باعث شده هست كه با وجود توان بالقوه تصویرگران ایرانی درون زمـینـه‌ی تصویرگری آموزشی، با مشكل رو بـه رو باشیم. خوشبختانـه، برگزاری جشنواره‌ی تصویرگری كتاب‌های درسی که تا حدودی جرقه‌های امـیدی را درون این زمـینـه روشن كرده است. البته، اگر این جشنواره تنـها بـه كتاب‌های درسی محدود نشود، شاید بـه بهبود وضعیت كتاب‌های غیردرسی نیز كمك كند.

۵) كمبود ویراستار علمـی

مترجمانی كه بـه ترجمـه ی آثار علمـی كودكان و نوجوانان روی مـی آورند بـه گونـه عمده دارای تخصص موضوعی نیستند. این امر ناشی از این هست كه ترجمـه ی كتاب علمـی كودك و نوجوان نیـازی بـه تخصص موضوعی درون یكی ازرشته های علمـی مرتبط با زمـینـه ی كتاب ندارد، چرا كه ترجمـه ی این گونـه آثار به منظور گروه سنی كودك و نوجوان اساسن نیـاز بـه تخصص ندارد. این مطلب زمانی بـه یك مساله تبدیل مـی شود كه ممكن هست اصل متن زبان مبدأ از نظر علمـی دچار كج فهمـی و بد فهمـی باشد درون آن صورت قوز بالای قوز مـی شود. نگارندگان این مقاله بارها و بارها دارای چنین مشكلاتی درون ترجمـه ی آثار علمـی به منظور كودكان و نوجوانان بوده اند. درون شرایط نبود مترجم متخصص ـ كه مـی تواند نقص های علمـی متن اصلی را بـه شكلی بر طرف كند ـ وجود ویراستار علمـی به منظور ویرایش متن ترجمـه شده مـی تواند که تا اندازه ای مساله را حل كند. البته بگذریم كه هنوز ویراستار علمـی كتاب های كودكان و نوجوانان بـه عنوان یك پدیده ی تأثیرگذار درون جامعه فرهنگی ما پذیرفته نشده است.

نمونـه‌های موفقی که مـی‌توان بـه عنوان الگو مطرح كرد

با وجود همـه‌ی كاستی‌هایی كه درون زمـینـه‌ی تولید و نشر كتاب‌های علمـی به منظور كودك و نوجوان داشته‌ایم، برخی نمونـه‌های موفق مـی‌تواند درون چه گونگی پیمودن راه بهبود بخشی بـه وضعیت این گونـه كتاب‌ها بـه ما كمك كند. درون این‌جا دو نمونـه را بـه عنوان مثال یـاد مـی‌كنیم و البته، یـاد آور مـی‌شویم كه نمونـه‌های موفق بـه این دو خلاصه نمـی‌شوند.

كتاب احمد نوشته‌ی عبدالرحیم تبریزی:

كتاب احمد (۱)  اثر جاودانـه ی یکی از شخصیت  های فرهنگی برجسته ‌ی كشورمان یعنی عبدالرحیم بن ابوطالب نجار تبریزی مشـهور بـه طالبوف (۱۹۰۹  -۱۸۳۰) هست كه بیش از یك سده ی پیش منتشر شد. این كتاب درون واقع یك فرهنگ نامـه ‌ی سه جلدی ویژه‌ی كودك و نوجوان هست كه درون قالب پرسش و پاسخ بـه برخی از مـهم ترین مفهوم های علمـی، اجتماعی، تربیتی، تاریخی، فلسفی و مذهبی پرداخته است.

وی درون مقدمـه‌ی كتاب خود علاوه بر مشخص كردن هدف تهیـه‌ی چنین اثری، بـه روشنی مشخص مـی‌كند كه آن را به منظور چه مخاطبی نوشته است:« این بنده هیچ نیرزنده، عبدالرحیم بن طالبوف تبریزی درون این عصر كه انوار معرفت روی زمـین را فراگرفته مگر وطن عزیز ما كه بدبختانـه بـه واسطه پاره ای اسباب نگفتنی از این فیوض محروم مانده سهل هست كه ابواب تعلیمات ابتدائیـه سؤال را نیز بـه روی اذهان كودكان بسته ‌ اند. بنابراین، محض ملت خواهی خواست كتابی بـه عنوان سؤال و جواب كه حاوی مقدمات مسایل علم و فنون جدیده و اخبار صحیحه و آثار قدیمـه باشد از زبان اطفال درون لباسی كه متعلمان را بـه كار آید و مبتدیـان را بصیرت افزاید، ترتیب بدهد، شاید بدین وسیله ذهن ابنای وطن درون ابتدای تعلیم فی الجمله باز و روشن شده، درون آتی از به منظور تعلیم فنون عالیـه مستعد شوند .»

طالبوف درون كتاب احمد مفهوم های علمـی را بـه صورت رسمـی، كه درون یك كتاب درسی مـی توان یـافت، عرضه نكرده، بلكه از داستان سرایی و خیـال پردازی استفاده كرده هست تا توجه مخاطب كودك یـا نوجوان خود را بـه آن جلب كند. بـه علاوه، هر جا كه لازم دیده حكایت ‌های جذاب و آموزنده ای را چاشنی برنامـه ‌ی آموزشی خود كرده است. وی درون این كتاب بـه پرسش ‌ های فرزند خیـالی خود، احمد، پاسخ مـی دهد. درون كتاب اول و دوم این پرسش ها را درون چند گفتار (به زبان خودش درون چند صحبت) دسته بندی كرده است؛ جلد اول دارای ۱۸ گفتار، جلد دوم ۴ گفتار. ولی درون جلد سوم چنین ساختاری را رعایت نكرده و این جلد بیش ‌ تر بـه یك وقایع نگاری آموزشی خیـالی شبیـه است.

احمد كه پسر كنج كاو و پر جنب و جوشی است، همگام با پیشرفت كتاب، هم بـه لحاظ سن و هم بـه لحاظ دانایی پیشرفت مـی ‌ كند، بـه گونـه ای كه درون كتاب سوم، درس خود را بـه پایـان و مـهندس شده است، صاحب تالیف ‌هایی شده هست و این بار اوست كه به منظور پدر از تازه ‌ های علم و فن مـی گوید و پدر را بـه وجد مـی‌ آورد. به منظور مثال، وقتی پدر از او مـی پرسد درون جراید چه اخبار تازه ای خوانده است، احمد درباره ‌ی كشف اشعه ‌ی رادیو اكتیو مـی گوید و مـیان پدر و پسر بحث گرمـی درون این باره درمـی گیرد.

نویسنده پرسش ‌ های هر گفتار را از یك سنخ علمـی، اجتماعی یـا مذهبی، انتخاب نكرده ، بلكه درون بیش تر گفتارها آمـیزه ای از آن ها را آورده است. پرسش ها درون ابتدای هر گفتار فهرست شده ‌اند و در متن گفتار با ماجراهایی كه درون یك زندگی روزمره خیـالی رخ مـی ‌دهند بـه هم ارتباط پیدا مـی ‌ كنند. به منظور مثال، درون گفتار ۴ از كتاب اول پیرامون مفهوم های زیر نوشته هست :

«وقت آدمـی گران بهاست. گبرها كیستند و كجایی هستند. تحصیل آتش و كبریت فرنگی، انكشاف فسفر و تحصیل او. شرح مختصر از قوه حرارت.»

نویسنده بحث را این گونـه آغاز مـی ‌ كند كه با احمد قرار گذاشته هست هر وقت مـیل دارد با پدر صحبت كند، اول بپرسد آیـا وقت دارد و مطلب هایی از یك كتاب امریكایی درباره ‌ی اهمـیت برنامـه ریزی به منظور وقت نقل مـی كند. سپس برخورد احمد با یك فقیر آتش پرست را نقل مـی كند كه بنا بـه گفته ی احمد، پسر همسایـه او را آزرده است. نویسنده درون ادامـه ضمن معرفی باورهای زردشتیـان و تاریخ و مكان‌ های گسترش آنان، بـه اهمـیت احترام گذاشتن بـه مذهب های دیگر اشاره مـی كند.

نویسنده چنین ادامـه مـی دهد كه احمد مـی ‌خواست پرسش دیگری مطرح كند كه صدای بزغاله اش بلند شد. احمد به منظور تیمار بزغاله مـی ‌رود كه متوجه مـی شود صادق با چرخ از چاه آب مـی كشیده كه ناگهان مـیل مـیان چرخ از زور سایش آتش گرفته است. احمد دوان دوان خود را بـه پدر مـی رساند که تا او را از آتش گرفتن خود بـه خود مـیل مـیان چرخ آگاه كند. پدر مـی گوید تعجبی ندارد و بشر نخستین كه كبریت نداشته و با ساییدن آتش درست مـی كرده است. حال نویسنده بـه ماجرای كشف فسفر و شیوهه ‌ی ساختن كبریت اشاره مـی ‌ كند و در پایـان تاسف مـی خورد كه درون كشور ما هنوز كارخانـه‌ ای نیست كه چیز بـه این مـهمـی را تولید كند و نیـازمند فرنگی ها هستیم .

اگر بـه این نمونـه گفتار بیش‌ تر دقت كنید، درمـی یـابید كه نویسنده پیش از پرداختن بـه یك مفهوم و طرح پرسش، ماجرای جالبی را نقل مـی كند که تا توجه خواننده را بـه موضوع جلب و او را درگیر موضوع كند، نكته ای كه امروزه از آن بـه گیرایی (Engagement ) یـاد مـی ‌ شود و جایگاه ویژه ای درون برنامـه های  آموزشی یـافته هست .

نویسنده بـه شیوه ی دیگری نیزخواننده را بـه خواندن هرگفتار ترغیب مـی كند. وی پرسش ‌ های آغاز هر گفتار را بـه شیوه ی جذابی مطرح مـی كند. بـه نمونـه های زیر دقت كنید :

«پادشاه ماهیـان نیزه دارد. ماهی اره دار نجار است. دهن پلنگ دریـا دروازه است. ماهی هشت پا كفش ندارد. فیل اطفال را دایگی مـی كند. درخت بائوباب یـا نان مبارك. مورچه پنجاه و پروانـه بیست و پنج هزار چشم دارد. بـه واسطه مفتول از چهل فرسخ مـی توان دید. از تار عنكبوت پارچه مـی بافند. از آسمان خون، شیر و برگ مـی بارد .»

از ویزگی های دیگر این كتاب پرداخت خیـالی برخی موضوع ‌ها هست كه جذابیت ویژه ای بـه اثر بخشیده است. البته، همان گونـه كه گفتیم ماجراهایی كه بیـانگر مفهوم های علمـی و آموزشی این كتاب هستند، که تا حدود زیـادی ساخته ‌ی ذهن نویسنده ‌اند. با وجود این، نویسنده درون برخی گفتارها تصویر خیـالی از جامعه ی متمدن آینده كه سرانجام حتما جای ایران عقب مانده آن روزی را بگیرد، مطرح مـی ‌كند. به منظور مثال، درون گفتار ۱۲ از كتاب اول مـی ‌گوید كه درون باغچه نشسته بود كه خبر دادند نماینده ‌ی شركت گاز، قرارداد ده ساله ی چراغ گاز را آورده و او به منظور پرداخت مبلغ قرارداد اقدام مـی ‌ كند. سپس به منظور احمد از سودهای چراغ گازسوز و امكان های رفاهی سرزمـین‌های متمدن سخن مـی گوید. البته، چنین امكان هایی درون ایران آن زمان وجود نداشته هست و نویسنده بـه گونـه غیر مستقیم از خرابی ‌های كشور و بی تدبیری های حاکمان وقت سخن مـی گوید .

مجموعه‌ی نگاهی بـه تاریخ علم:

مجموعه‌ی "نگاهی بـه تاریخ علم" (۳۳ جلد) را آیزاك آسیموف، نویسنده‌ی مشـهور كتاب‌های علمـی، نوشته هست و گروهی از مترجمان زبده با همراهی سه نفر از برجسته‌ترین ویراستاران علمـی كشور، زنده یـاد ایرج جهانشاهی، زنده یـاد هوشنگ شریف‌زاده و احمد خواجه نصیر توسی، آن را بـه زبان فارسی بازگردانده و تا اندازه‌ای بازپرداخت كرده‌اند.

یكی از كتاب‌های این مجموعه، عدد (۲) نام دارد كه ترجمـه و بازپرداخت خود جهانشاهی است. وی درون پیش گفتار این اثر نوشته است: «چون كتاب بیش تر به منظور خوانندگان انگلیسی زبان نوشته شده است، ناگزیر برخی از نكته‌های آن كنار گذاشته شد و بسیـاری نكته‌ها بر آن افزوده شد که تا برای نوجوانان فارسی زبان ایرانی سودمندتر و آموزنده‌تر باشد.» به منظور مثال، درون برگ ٦۴ كتاب عدد درباره‌ی خوارزمـی و كتاب معروف او، "جبر و مقابله" نوشته هست و این كه این كتاب که تا پنج سده پایـه‌ی مطالعه‌ی ریـاضی‌دانان اروپایی بود.

این اثر و دیگر جلدهای این مجموعه، بـه شیوه ی شفاف و بسیـار روان نیز ترجمـه‌شده‌اند. بـه شیوه ای كه هنگام مطالعه‌ی برگ بـه برگ‌ آن ها كم‌تر احساس مـی‌كنید كه با یك متن ترجمـه‌ای رو بـه رو هستید. البته، با درون نظر گرفتن کوشش مترجمان خوب آن ها، حتما گفت كه این ویژگی که تا اندازه‌ی زیـادی نتیجه‌ی دقت و آگاهی ویراستاران آن ها از ساختار زبان انگلیسی و زبان مخاطبان فارسی زبان است. به منظور نمونـه، بخشی از كتاب عدد آورده مـی‌شود:

«همـه ی‌ مردم روی زمـین بـه یك زبان سخن نمـی‌گویند. بـه همـین سبب هم، همـه ی آنان كلمـه ی یك را بـه كار نمـی‌برند. هر زبانی به منظور كلمـه ی یك، یك كلمـه ی مخصوص همان زبان را دارد. بیش تر زبان هایی كه ریشـه‌ای یكسان دارند، كلمـه‌ای به منظور یك بـه كار مـی‌برند كه كم و بیش یكسان است. به منظور مثال، درون زبان های اروپایی كلمـه‌هایی كه بـه جای یك بـه كار مـی‌روند شبیـه هستند. یك را درون زبان یونانی اِن یـا مونوس، درون زبان لاتینی، كه زبان مردم روم قدیم بوده است، اُنوس، درون زبان انگلیسی وان یـا اَن، درون زبان فرانسوی آن، درون زبان اسپانیـایی اُنو، درون زبان آلمانی اَین و در زبان روسی اُدین مـی‌گویند. اگر نگاهی بـه هر یك از این كلمـه‌ها بیـاندازیم، مـی‌بینیم كه حرف نون درون همـه ی این كلمـه‌ها بـه كار رفته است. اگر تلفظ این كلمـه‌ها را با هم بشنویم، مـی‌بینیم كه كمابیش نزدیك بـه یكدیگرند.

به ریشـه‌ی این كلمـه‌ها یـا كلمـه‌هایی كه بـه جای یك درون زبان های دیگر بـه كار مـی‌رود كاری نداریم، زیرا نیـاز بـه بحثی دراز دارد. از این گذشته، هیچ یك از این كلمـه‌ها شبیـه كلمـه ی یك فارسی نیست. اما درون زبان سانسكریت، كه یكی از زبان های هند و ایرانی و همریشـه با زبان فارسی است، كلمـه یك را اِكا مـی‌گفتند. سانسكریت درون حدود سه هزار و چهارصد سال پیش از زبان های باستانی هند بود و بسیـاری از كتاب های دینی و ادبی هند باستان بـه این زبان نوشته شده است.»

همان ‌گونـه كه مـی بینید، جهانشاهی بـه برابر‌گذاری واژه‌های فارسی به منظور واژه‌های بیگانـه بسنده نكرده است، بلكه واژه‌ها را با ساختار زبان فارسی كنار هم چیده و ترجمـه‌ای روان آفریده است. بـه علاوه، از ترجمـه ی صرف دوری كرده و نكته‌هایی بر حسب نیـاز بـه متن افزوده است. این شیوه‌ی دوری از ترجمـه‌ی صرف را درون آثار دیگر جهانشاهی نیز مـی بینیم و چه خوب هست مترجمان و ناشران گرامـی این شیوه را سرمشق كارهای خود قرار دهند. البته، چنین شیوه‌ای بـه مترجم آگاه و به‌ویژه ویراستاران ویژه ی كارهای علمـی نیـاز دارد كه متاسفانـه كم‌تر بـه آن توجه كرده‌ایم و دیگر از وجودانی همچون جهانشاهی، بـه سختی مـی‌توانیم بهره‌مند شویم.

چه حتما كردها برای بهبود وضعیت كتاب‌های علمـی كودك و نوجوان 

۱. نبود ” نقد “ جدی و مستند كتاب علمـی كودك و نوجوان یك مبحث بسیـار جدی هست كه ادبیـات مستند كودكان و نوجوانان درون کل و كتاب های علمـی كودكان و نوجوانان بـه ویژه از آن رنج مـی برند. درون ” بستر “ نقد هست كه جریـان ترجمـه و تألیف كتاب های علمـی این گروه سنی روند رو بـه رشدی را طی مـی كند و این امر درون دراز مدت بـه شرط جهت گیری های اصولی نـهادهای تأثیرگذار فرهنگی و علمـی كشور امكان پذیر خواهد بود.

۲. ناشران دولتی و ناشرانی كه از بودجه ی عمومـی جامعه استفاده مـی كنند رسالتی دو چندان درون انتشار كتاب علمـی كودكان و نوجوانان بـه ویژه تألیف این گونـه آثار بـه عهده دارند. آن ها با انتشار الگوهای مناسب مـی توانند راهگشا باشند.

۳. بـه رسمـیت شناختن حق نسخه برداری (کپی رایت) زمـینـه ی مناسبی را مـی تواند به منظور روی آوردن ناشران و مؤلفان بـه سوی تألیف به منظور كودكان و نوجوانان ایرانی متناسب با ویژگی های بومـی و فرهنگی ایجاد كند. از آن جا كه كتاب بـه عنوان یك كالا درون كشور ما، كالای ارزان قیمتی هست و بهای تمام شده ی تألیف این گونـه آثار نسبت بـه ترجمـه ی آن بسیـار بالاتر هست كپی رایت و هزینـه های مترتب بر آن انگیزه ی ناشران را به منظور ترجمـه ی آثار علمـی كودكان و نوجوانان كمرنگ تر خواهد كرد.

بی تردید راه های بی شمار دیگری را مـی توان جست و جو كرد و بر شمرد و آن چه كه گفته شد درون حوصله ی این یـادداشت بوده است.

- - -

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. عبدالرحیم طالبوف: كتاب احمد ویراسته‌ی باقر مؤمنی تهران ۱۳۵٦ . این كتاب گزیده‌ای از اثر سه جلدی طالبوف است.

۲. آیزاك آسیموف، جهانشاهی ایرج، عدد (نگاهی بـه تاریخ علم)، انتشارات فاطمـی، چاپ هشتم ۱۳۸۱

 

از: جزیره ی دانش 

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
استوره ها و ادبیـات کودکان

شماره ی نوشته: ۹ / ۱۹

رقیـه شیبانی فر

استوره ها و ادبیـات کودکان

چکیده:
در این مقاله شیوه ی استفاده از استوره های ایرانی به منظور کودکان مورد بررسی و پژوهش قرارگرفته‌است و از آن‌جا‌ کـه شایسته هست نویسنده ی داستان های کودکان بـه یـافته‌های علمـی و نوین پژوهش‌گران توجّه داشته‌ باشد، نخست داستان «آرش کمان گیر» از ادبیـات ایران باستان و ادبیـات فارسی و عربی بیـان شده و پس از آن بازنویسی این داستان از "احسان یـارشاطر" آورده ‌شده‌ است. سپس آثاری کـه در ادبیـات معاصر بر بنیـاد شخصیت آرش کمان‌گیر پدید آمده‌اند معرّفی شده‌اند. (در کتاب فارسی سال سوم دبستان نام و تصویر آرش آمده و در سال چهارم، داستان آرش کمان‌گیر آمده است‌ کـه در این مقاله مورد نقد و بررسی قرارگرفته‌ است.)
در پایـان نیز خلاصه‌ای از مقاله ی «آرش کمان‌گیر؛ مژده‌آور باران» کـه سیمای جدیدی از آرش کمان‌گیر درون آن ارایـه شده، آمده‌است و نیز پیرامون نوشتن داستان های استوره ای نوین به منظور کودکان با توجّه بـه یـافته‌های علمـی و نوین، طرح، راه‌کارها و پیشنـهادهای نگارنده ارایـه شده اند.

****

شاهنامـه اثری نیست کـه به یکباره و در مقطع زمانی و مکانی ویژه ای پدید آمده باشد. این کتاب درون واقع سیر تاریخ استوره های ایران را از نخستین پادشاه ایران، کیومرث، که تا آخرین پادشاه ساسانی، یزدگرد سوم، نشان مـی‌دهد و مـی‌تواند کودکان را با فرهنگ، جهان‌بینی و تاریخ استوره های ایران باستان آشنا کند. برخی از شخصیت‌های شاهنامـه را کـه در این کتاب سیمای کمرنگی دارند و داستان مستقلّی به منظور آن ها ذکر نشده‌است، مـی‌توان با پیشینـه استوره‌ای آن ها، یعنی با استفاده از ادبیـات اوستایی و پهلوی دوباره زنده کرده و به عنوان داستانی درخور توجّه بـه کودکان ارایـه داد. درون این مقاله شخصیت آرش کمان‌گیر را کـه تنـها نام او درون شاهنامـه آمده، ولی داستان مستقلّی درباره ی آن‌ وجود ندارد، با توجّه بـه پیشینـه این شخصیت درون ادبیـات ایران باستان مورد بررسی قرار مـی‌دهیم.

داستان آرش کمان‌گیر
این داستان درون شاهنامـه (فردوسی، خالقی مطلق، ۱۳٦٦: ۳۲٧- ۳۲۹)، متن های پهلوی (مزداپور، ۱۳٧۸: ۳٦٧- ۳٧۰) و ادبیـات اوستایی (تفضّلی، ۱۳۵۴: ٧٧- ٧۹) سه مرحله ی دگرگون را پشت سر گذاشته‌ است. درون ادبیـات اوستایی این داستان بـه نام آرش آمده ، ولی درون ادبیـات پهلوی درون داستان نوبارانی، «تیر» آرش درون دست "زو" قرار گرفته است. این شخصیت درون سیر دگرگونی خود بـه نام زو، با تغییرات اساسی بـه شاهنامـه راه یـافته، بـه شکلی  که بـه راحتی یـادآور داستان آرش کمان‌گیر نیست (اکبری‌ مفاخر، ۱۳۸۳: ٦۳- ٦۴؛ ۱۳۸۴: ٦۰- ٦۲). درون شاهنامـه تنـها چند بار بـه نام آرش کمان‌گیر اشاره شده‌ است:

ازان زخم آن پهــــلو آتشی / کـه سامـیش گرزست و تیر آرشی      (فردوسی، مسکو، ۱۳٧۴: ۱۰۴- ۵٧۰ )  

که بد شاه هنگام آرش بگوی            سرآید مگر بر من این گفتگوی
بدو گفت بهرام کان گاه شاه              منوچهر بود با کــــلاه و سپاه (همو: ۴۲۵- ۴۲٦ )
چو آرش‌ کـه بردی بفرسنگ تیر         چو پیـــــروزگر قارن شیرگیر     (همو: ۲٧۳- ۳۱٧)  

خلاصه ی داستان «زو» درون شاهنامـه
پس از کشته شدن "نوذر"، زو بـه پادشاهی ایران مـی‌رسد. درون این زمان لشکر ایران و توران بـه مدّت هشت ماه روبه‌روی هم قرار مـی‌گیرند، ولی یک روز هم با هم نمـی‌جنگند. کشور بی‌سر و سامان است، باران نمـی‌بارد، زمـین خشک و گیـاهان پژمرده‌اند. هر دو سپاه از جنگ بـه ستوه آمده و به این نتیجه مـی‌رسند کـه خشک‌سالی ناشی از رفتار نادرست خود آن هاست. دو پادشاه قرار را بر این مـی‌گذارند کـه مسایل گذشته را فراموش کرده و با یکدیگر آشتی کنند. بعد از تعیین مرز، چهره ی زمـین و آسمان تغییر کرده، باران مـی‌بارد و جهان سرسبز و خرّم مـی‌شود (فردوسی، ۱۳٦٦: ۳۲٧- ۳۲۹).

پر از غلغل و رعد شد کوهــسار            زمـین شد پر از رنگ و بوی و نگار
جهان چون عروسی رسیده جوان          پر از چــشمـه و باغ و آب روان (همو: ۲۴- ۲۵)

خلاصه ی داستان «نوبارانی» از متن های پهلوی
هنگامـی کـه منوچهر، پادشاه ایران مـی‌شود، افراسیـاب با سپاهی بزرگ بـه ایران حمله کرده و هفت سال آن را درون محاصره قرار مـی‌دهد. بر اثر شومـی، گناه و پیمان‌شکنی افراسیـاب و تهاجم بـه مرزی کـه فریدون آن را به منظور ایران و توران تعیین کرده، درون این مدّت باران نمـی‌بارد. با ادامـه ی خشک‌سالی و محاصره، سپندارمذ (فرشته ی زمـین) از سوی هرمزد به منظور منوچهر پیـام مـی‌آورد که تا با مـیانجیگری او مـیان ایران و توران آشتی برقرار گردد. منوچهر بـه درخواست هرمزد بـه افراسیـاب پیـام مـی‌دهد کـه برای تعیین مرز، مردی از ایران بـه نام زو پسر تهماسپ تیری را پرتاب خواهدکرد. با پرتاب تیر بـه دست زو مرز دو کشور تعیین شده و باران مـی‌بارد. بعد از آن هر سال درون چنین روزی «جشن تیرگان» برگزار مـی‌شود (مزداپور، ۱۳٧۸: ۳٦٧- ۳٧۰).

خلاصه ی داستان «آرش کمان‌گیر» از اوستا
نخستین منبعی کـه در آن از آرش نام شده، کتاب اوستا ست. این داستان درون آثار دوره اسلامـی ازجمله: تاریخ طبری، تاریخ بلعمـی، غررالسّیر و آثارالباقیـه بـه تفصیل بیـان شده هست (نک: تفضّلی، احمد، ۱۳۵۴: برگ ٧٧- ٧۹؛ صفا، ذبیح الله، ۱۳۸۴: ۵۸۸- ۵۹۱؛ احمد تفضلی، ۱۹۸٧، ۲، ۲٦٦ -۲٦۷ ) بر اساس این متن ها داستان آرش کمان‌گیر بـه این شیوه بیـان شده است:
پس از حمله ی افراسیـاب بـه ایران، منوچهر، پادشاه ایران و سپاه او درون محاصره ی تورانیـان قرار مـی‌گیرند. بعد از مدّتی هر دو طرف بـه صلح رضایت مـی‌دهند. منوچهر از افراسیـاب مـی‌خواهد که تا به اندازه ی پرتاب یک تیر از سرزمـین ایران را بـه او برگرداند.افراسیـاب این پیشنـهاد را مـی‌پذیرد. فرشته‌ای بـه نام اسفندارمذ از منوچهر مـی‌خواهد که تا «تیر و کمان» مخصوصی بسازد. این تیر و کمان بـه آرش کمان‌گیر کـه ماهرترین تیرانداز است، سپرده مـی‌شود. آرش درون حالی کـه مـی‌داند بعد از پرتاب تیر جانش از تن بیرون خواهد رفت، این کار را مـی‌پذیرد. او مـی‌شود و تن خود را بـه مردم نشان مـی‌دهد که تا همـه بدانند کـه او از هر بیماری بـه دور است. سپس از فراز کوه (البرز، دماوند و...) تیر را پرتاب مـی‌کند و خود پاره پاره مـی‌شود. تیر از بامداد که تا غروب حرکت مـی‌کند که تا به تنـه درخت گردویی فرود مـی‌آید، مرز ایران وتوران معین مـی‌شود و دو کشور صلح مـی‌کنند.

آرش کمان‌گیر: احسان یـارشاطر
احسان یـارشاطر داستان آرش را از متن اوستایی تیریشت و کتاب آثارالباقیـه اثر ابوریحان بیرونی برگزیده است. او با زبانی ساده و با استفاده از این دو متن داستان را بـه کوتاهی بازنویسی کرده است:
مـیان ایران و توران سال‌ها جنگ و ستیز بود. درون نبردی کـه مـیان افراسیـاب تورانی و منوچهر، شاهنشاه ایران، درگرفت، سپاه ایران درون مازندران بـه تنگنا افتاد. سرانجام دو طرف بـه آشتی رضا دادند و برای آن‌که مرز دو کشور روشن شود و ستیزه از مـیان برخیزد، پذیرفتند که تا از مازندران تیری بـه سوی خاور پرتاب کنند؛ هر جا تیر فرود آمد همان‌جا مرز دو کشور باشد و هیچ‌ یک از دو کشور از آن فراتر نروند.

تا درون این گفت‌وگو بودند، فرشته ی زمـین، اسفندارمذ، پدیدار شد و فرمان داد که تا تیر و کمان آوردند و آرش را حاضر د. آرش درون مـیان ایرانیـان بزرگ‌ترین کمان‌داران بود و به نیروی بی‌مانندش تیر را دورتر از همـه پرتاب مـی‌کرد. فرشته ی زمـین بـه آرش گفت که تا کمان بردارد و تیری بـه سوی خاور پرتاب کند. آرش دانست کـه پهنای کشور ایران بـه نیروی بازو و پرش تیر او بسته هست و بایدو توان خود را درون این راه بگذارد.
پس شد و بدن خود را بـه شاهنشاه و سپاهیـان نمود و گفت: «ببینید کـه من تن درستم و نقصی درون تن ندارم، اما مـی‌دانم کـه چون تیر را از کمان رها کنم همـه نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد رفت و جانم فدای ایران خواهد شد.» آن‌گاه، آرش تیر و کمان را برداشت و بر قلّه ی کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را از شست رها کرد و خود بی‌جان بر زمـین افتاد.
هرمزد، خدای بزرگ، بـه فرشته ی باد فرمان داد که تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه‌ دارد. تیر از بامداد که تا نیم روز درون آسمان مـی‌رفت و از کوه و درّه و دشت مـی‌گذشت. نیم‌روز درون کنار رود جیحون بر ریشـه درخت گردویی کـه بزرگ‌تر از آن درون عالم نبود، نشست. آن‌جا را مرز ایران و توران قرار دادند و هر سال بـه یـاد آن روز جشن گرفتند. گویند جشن «تیرگان» کـه در مـیان ایران باستان معمول بود، از این‌جا پدید آمد.
در این داستان برخی نکته‌های استوره های مورد توجّه نویسنده قرار گرفته است، از جمله این‌که آرش بـه هنگام پرتاب تیر مـی‌شود. تن بی‌نقص خود را بـه مردم نشان مـی‌دهد و مـی‌گوید کـه جانش را فدای ایران خواهد کرد. یـارشاطر درون پایـان داستان مـی‌نویسد: «آن‌گاه آرش تیر و کمان برداشت و بر قلّه ی کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را از شست رهاکرد و خود بی‌جان بر زمـین افتاد»، ولی درون متن آثارالباقیـه (بیرونی، برگ ۳۳۵) آمده هست که «تن آرش بعد از پرتاب تیر پاره پاره مـی‌شود». یـارشاطر درون این‌جا اصالت بازنویسی را نادیده گرفته و این تغییر را درون متن استوره‌ای وارد کرده کـه از ارزش استوره های آن کاسته است.
روی‌ هم رفته درون این داستان کـه به عنوان نخستین بازنویسی (سال ۱۳۳٦) از داستان آرش کمان‌گیر صورت گرفته، این شخصیت بـه خوبی معرّفی شده که تا جایی کـه پس از آن نویسندگان و شاعران با محور قراراین داستان، داستان ها و سروده‌هایی بـه وجود آوردند کـه عبارتند از * :
آرش درون قلمرو تردید (بازآفرینی بـه نثر): نادر ابراهیمـی.
آرش کمان‌گیر (نمایش‌نامـه بر روی نوار): سیروس افهمـی.
حماسه ی آرش (چهار پاره): مـهرداد اوستا.
آرش (نمایش‌نامـه): بهرام بیضایی.
آرش شیواتیر (به نثر و نمایش‌نامـه): ارسلان پوریـا.
آرش کمان‌گیر (به نثر): علی بابا ربیعی
حماسه ی آرش کمان‌گیر (بازآفرینی بـه زبان ساده): کورش صالحی.
شرف نامـه ی آرش‌ ناوک انداز (بازآفرینی بـه نثر): جابر عناصری.
آرش کمان‌گیر (شعر نیمایی): سیـاوشرایی.
آرش کمان‌گیر (بازآفرینی بـه نثر ساده): ، محمّدرضا محمّدی نیکو.

اگرچه این آثار به منظور کودکان نوشته نشده، شعر بلند آرش کمان‌گیررایی بـه دلیل زیبایی و سادگی بیـان مورد توجّه آنان قرار گرفته‌ است. این توجّه کودکان بـه بازآفرینیرایی، ناشران را بر آن داشته کـه این شعر را درون کتاب‌های داستانی با قطع بلند و نقّاشی‌های مناسب کودکان بـه چاپ برسانند و نویسندگان کتاب‌های درسی این شعر را همراه با گزینش بیت هایی مناسب از آن، به منظور دانش‌آموزان چهارم ابـتدایی بازنویسی کرده و در کتاب فارسی آن ها بیـاورند.

آرش کمان‌گیر: کلاس چهارم دبستان
جنگ طولانی و خسته‌‌ کننده شده بود. مـیدان جنگ از خون جنگ‌جویـان سرخ و گلگون بود. نگرانی درون چشم‌ها موج مـی‌زد. سپاه توران بـه فرمان دهی افراسیـاب از رود جیحون گذشته بود. ایرانیـان درون برابر تورانیـان پای داری مـی‌د، اما پیروزی بر آنان بسیـار مشکل بود. ایرانیـان از پیروزی ناامـید و از ننگ شکست اندوهگین شده بودند. روزگار بـه سختی مـی‌گذشت و چاره‌ای جز بردباری نبود. سرانجام دو سپاه برآن نـهادند کـه آشتی کنند. تورانیـان پیشنـهاد د کـه پهلوانی ایرانی تیری بـه سوی خاور پرتاب کند. هرجا کـه تیر فرودآید، آن‌جا مرز ایران و توران باشد.
وین خبر را هر دهانی زیر گوشی بازگو مـی‌کرد:
«آخرین فرمان، آخرین تحقیر...
مرز را پرواز تیری مـی‌دهد سامان!
گر بـه نزدیکی فرودآید،
خانـه‌هامان تنگ
آرزوهامان کور ...
ور بپرّد دور
تا کجا؟... که تا چند؟...
آه! کو بازوی پولادین و کو سرپنجه ایمان؟»

راستی چه پیشنـهاد دشواری! مگر یک تیر چه قدر پرتاب مـی‌شود؟ کدام تیرانداز این کار بزرگ را انجام خواهد داد؟ آرش کمانگیر، تیرانداز ماهر ایرانی، خود را به منظور پرتاب این تیر آماده کرد. همـه، نگران و منتظر بـه پای کوه بلند دماوند ایستاده بودند. مادران دعا مـی‌د؛ پیرمردها اشک مـی‌ریختند؛ کودکان با بی‌تابی، آرش را کـه با قامتی رشید و استوار پای کوه ایستاده بود، نگاه مـی‌د.
آرش با قدم‌های محکم از کوه بالا رفت. بالای تخته سنگ بزرگی ایستاد؛ بازوان و تن نیرومند خود را بـه همـه نشان داد و گفت: «خوب ببینید! درون بدن من هیچ نقص و عیبی نیست. ولی خوب مـی‌دانم چون تیر از کمان رها شود همـه ی نیروی من از تن بیرون خواهد رفت. من جان خود را درون تیر خواهم گذاشت و برای سربلندی ایران فدا خواهم کرد.»
آرش با آرامش و گام‌های بلند، از کوه بالا رفت که تا به قلّه رسید. درون آن‌جا دست بـه دعا برداشت و با خدای خود زمزمـه کرد: «ای خدای آسمان ها، ای آفریدگار کوه‌ها و دریـاها، ای توانایی کـه به ما توانایی بخشیدی، مرا یـاری کن که تا سرزمـین ایران را از دست دشمنان رها کنم.»
آن‌گاه با عبور از بالای قلّه بـه دشت‌های سبز و رودهای آبی نگریست. صدای مردم از همـه جا بـه گوش مـی‌رسید. آرش نام خدا را بر زبان آورد و با همـه توان کمان را کشید. تیر همچون پرنده‌ای تیز بال پرواز کرد. از بامداد که تا نیم‌روز درون پرواز بود؛ از کوه و در و دشت گذشت و در کنار رود جیحون، بر ساقه ی درخت گردویی کـه در جهان از آن تناورتر و بلندتر نبود نشست و آن‌جا مرز ایران و توران شد. مردم از پیر و جوان بـه سوی قلّه روان شدند. آرش بی‌جان بر فراز تخته سنگی افتاده بود:
«آری، آری، جان خود درون تیر کرد آرش
کار صدها صدهزاران تیغه شمشیر کرد آرش.»

مـی‌گویند هنوز همانی کـه از البرز کوه مـی‌گذرند. نام آرش را با افتخار صدا مـی‌کنند. سنگ‌ها، درّه‌ها، چشمـه‌ها نیز هم‌ صدا با آنان مـی‌گویند؛
«آرش، آرش ... »

متنی کـه با عنوان آرش کمان‌گیر درون کتاب فارسی چهارم دبستان آمده درون حقیقت بازنویسی شعر بلند «آرش کمان‌گیر» از "سیـاوشرایی" است. این بازنویسی درون همان ساختار لحن و کلامرایی صورت گرفته است. نویسنده شعر را بـه نثر برگردانده و در برخی بخش‌ها از شعرهایرایی نیز استفاده کرده است. این بازنویسی به منظور معرّفی شخصیت آرش نمونـه ی خوبی است. اگرچه این متن درون حدّ یک گزارش ساده هست که شعررایی را منتقل مـی‌کند و بهره ی چندانی از عنصرهای داستانی نبرده، به منظور دانش‌آموز سال‌های پایـانی دبستان خوب و مناسب است. نویسنده درون این متن گریزی هم بـه بازنویسی یـارشاطر ( شدن آرش) زده هست (نک: یـادداشت‌ها درون پایـان این بخش). البتّه درون پایـان داستان نکته استوره‌ای را کـه به جان بخشیدن آرش و پاره‌پاره شدن تن او برمـی‌گردد از حالت استوره‌ای تهی نموده کـه این کار او برخلاف شعر سیـاوشرایی است:
«شامگاهان
راه‌جویـانی کـه مـی‌جستند آرش را بـه روی قلّه‌ها پی‌گیر
بازگردیدند
بی‌نشان از پیکر آرش
با کمان و ترکشی بی‌تیر»

آرش کمان‌گیر؛ مژده‌آور باران
پژوهش‌ها و تحقیقات علمـی و نوین پژوهشگران، یکی از ضرورت‌هایی هست که شایسته هست مورد توجّه نویسندگان داستان های کودکان کـه متن های کهن این سرزمـین را بازنویسی مـی‌کنند، قرارگیرد؛ زیرا درون این متن ها بـه دلیل مشکلات متنی خاص و اظهارنظرهای گوناگون درباره آن ها، ارایـه ی تفسیرها، تحلیل‌ها و یـافته‌های نو بـه کودکان امروز به منظور شناخت آگاهانـه و درست گذشته با استفاده از معیـارهای علمـی ضروری بـه نظر مـی‌رسد.
یکی از این پژوهش‌ها کـه سیمایی جدید از آرش را با معیـارهای علمـی و کنکاش درون متن های بنیـادی مربوط بـه این شخصیت بـه خوانندگان معرّفی مـی‌کند، مقاله ی «آرش کمان‌گیر؛ مژده‌آور باران» است. (نک: اکبری مفاخر، ۱۳۸۳: ٦۳- ۹۰؛ همو، ۱۳۸۴: ۵۹- ۸۹).

خلاصه ی این مقاله بـه شرح زیر است:
ریشـه ی استوره‌ای حماسه ی آرش کمان‌گیر معجزه‌آمـیزی بـه نام مراست. این درون زمان کی‌کاوس با نمایـان مرز مـیان ایران و توران، از جنگ و خون‌ریزی مـیان دو کشور جلوگیری مـی‌کرده‌است، ولی زیـاده‌خواهی کاوس باعث مـی‌شود که تا او با وسوسه ی اهریمنی را بـه کشتن این وادارد که تا بتواند بـه مرز توران حمله کند.
در زمان منوچهر شاه بعد از آن‌که افراسیـاب، دیو خشک‌سالی، بـه ایران مـی تازد، فرشته ی زمـین از مرزشکنی و ستم‌های او آزرده‌خاطر مـی‌شود. درون اثر این مرزشکنی فرشته ی باران بر مردم خشم مـی‌گیرد و سال‌های طولانی باران نمـی‌بارد. رودخانـه‌ها خشک و چشمـه‌ها ویران مـی‌گردد. آسمان و زمـین قهر مـی‌کنند و خشک‌سالی همـه‌جا را فرامـی‌گیرد. ایرانیـان و تورانیـان از خشک‌سالی بـه تنگ مـی‌آیند و به فکر چاره مـی‌افتند. فرشته زمـین به منظور منوچهر شاه پیغام مـی‌آورد کـه برای بارش باران حتما مرز بین ایران و توران نمایـان شود. ایرانیـان و تورانیـان کـه از جنگ و سختی بـه ستوه آمده‌اند بـه فکر صلح مـی‌افتند. تورانیـان قرار را بر پرتاب یک تیر مـی‌گذارند که تا مرز ایران و توران نمایـان شود و پس ازآن باران ببارد. آرش زبردست‌ترین کمان‌داران ایران این کار بزرگ را برعهده مـی‌گیرد که تا مرز مـیان ایران و توران را مشخّص کند و هدف والای خود را کـه بارش باران به منظور نجات مردمان ایران و توران است، بـه انجام برساند. آرش به منظور انجام این کار سترگ، روان خود را درون تیر مـی‌نـهد و با نیروی تن خود آن را پرتاب مـی‌کند.
این تیر با پرتابی شگفت، با یـاری اهورامزدا و فرشتگان و همـه ی عنصرهای طبیعت درون سر مرز نخستین ایران و توران بـه درخت گردوی بزرگی برخورد مـی‌کند. بعد از این مرایی و آشتی آسمان و زمـین، باران مـی‌بارد و افراسیـاب کـه شکست خورده بـه سر مرزهای نخستین بازمـی‌گردد. بعد از آن بـه یـاد آرش و به شکرانـه ی این مرایی و بارش باران، هرسال درون این روز جشن تیرگان برگزار مـی‌گردد.
اکنون با توجّه بـه آن‌چه کـه گفته شد، بازنویسی هنری این مقاله ارایـه مـی‌شود:

سارا مختاری: آرش و باران
در کلاس آن‌قدر گرد و خاک بلند شده بود کـه وقتی خانم معلّم وارد شد، احساس کرد نفسش بند آمده است. بچّه‌ها سریع سر جای خود نشستند و نماینده ی کلاس با دست‌پاچگی گفت: برپا!
همگی با چهره‌های معصوم و هیجان‌زده بـه خانم معلّم خیره شده بودند کـه یکراست بـه طرف پنجره‌های کلاس مـی‌رفت که تا آن ها را باز کند. بوی خاک نم‌زده فضای کلاس را پر کرد و صدای باران درون کلاس پیچید. خانم معلّم نفس عمـیقی کشید. آن روز اصلن درون فکر امتحان دیکته و برگه‌های ریـاضی بچّه‌ها نبود. او همـیشـه با دیدن باران بـه یـاد قصّه‌ای مـی‌افتاد کـه مادربزرگ بارها و بارها برایش تعریف کرده بود. خانم معلّم رو بـه بچّه‌ها کرد و گفت:«بچّه‌ها! هیچ مـی‌دونید اگه بارون نیـاد چی مـی‌شـه؟»
یکی از بچّه‌ها گفت: «اجازه خانم! همـه‌جا خشک مـی‌شـه.»
دیگری گفت: «اجازه خانم! همـه از تشنگی مـی‌مـیرن.»
کم‌کم همـهمـه‌ها شروع شد. هرچیزی مـی‌گفت و نظری مـی‌داد. که تا این‌‌که خانم معلّم گفت: «درسته بچّه‌ها! اگه بارون نیـاد همـه چیزایی کـه شما مـی‌گین اتّفاق مـی‌افته. حالا من مـی‌خوام براتون یک قصّه بگم از مردی کـه بارون رو بـه ایران هدیـه کرد.»
بچّه‌ها کـه خیـالشان از بابت درس و امتحان راحت شده بود با خوشحالی فریـاد کشیدند: هورا!
خانم معلّم این‌طور شروع کرد:
در زمآن های خیلی دور درون سرزمـین ایران پادشاهی بـه نام منوچهر حکومت مـی‌کرد. او پادشاه خوش‌شانسی نبود. چون افراسیـاب، پادشاه کشور توران، درون زمان حکومتش بـه ایران حمله کرده بود. تورانیـان از مرز رودخانـه جیحون گذشتند و تا دامنـه‌های کوه البرز جلو آمدند و توانستند ایرانیـان را درون یک قلعه محاصره کنند. بچّه‌ها! افراسیـاب و سپاهیـانش با آمدن بـه ایران خشک‌سالی و قحطی را آوردند. تمام چشمـه‌ها و رودخانـه‌ها خشک شدند و مدّت‌ها باران نبارید. تمام آذوقه ی قلعه با وجود خشک‌سالی بعد از مدّت کوتاهی تمام شد. وضعیت خیلی سختی بـه وجود آمده بود. بچّه‌ها از گرسنگی گریـه مـی‌د. مادران شب و ‌روز دست بـه دعا برداشته، از خداوند طلب رحمت و بخشش مـی‌د.
پس از مدّتی تورانیـان هم از خشک‌سالی و محاصره طولانی خسته شدند. آن ها مـی‌دانستند کـه قهر آسمان و زمـین بـه دلیل شروع جنگ و ظلم و ستم بسیـار آن هاست. بعد با هم‌فکری بزرگانشان تصمـیم خود را گرفتند و پیغام دادند کـه پهلوانی از ایران حتما با پرتاب تیرش مرز ایران و توران را مشخّص کند که تا جنگ بـه پایـان برسد و باران ببارد. بعد از این‌که قاصد تورانیـان پیغام را بـه قلعه برد. ترسی درون دل تمام پهلوانان ایران افتاد. هیچ‌جرأت انجام چنین کاری را درون خودش نمـی‌دید. همـهمـه‌هایی درون قلعه پیچید. سرها از ترس و شرم بـه زیر افکنده شده بود. ولی درون آن مـیان تنـها یک نفر بود کـه سربلند، موهای بلندش را از پیشانی کنار زد و با گام‌های استوار بـه بالای قلعه رفت. اوی نبود جز آرش! جوان‌ترین و ماهرترین کمان‌دار ایران.
هنوز خورشید طلوع نکرده بود کـه آرش از دامنـه‌های کوه البرز بالا رفت. دعای همـه ی ایرانیـان بدرقه ی راهش بود. هیچ‌گریـه و ناله نمـی‌کرد. دیگر هیچ‌شکایتی نداشت. آرش این کار را به منظور نام و ثروت نمـی‌کرد. او فرزند تلاش و زحمت بود و برای نجات سرزمـینش حاضر بود جانش را درون تیر بگذارد و با نیروی جسمش آن را رها کند. وقتی آرش بـه بالای کوه رسید خورشید هم انگار کم‌کم از خواب ناز برمـی‌خاست. آرش تیرش را درون دست گرفت و به آن خیره شد. بچّه‌های خوبم! آرش داشت با تیرش حرف مـی‌زد.
خانم معلّم چشم‌هایش را بست. دلش مـی‌خواست مثل کودکی‌هایش گریـه کند. هر وقت مادربزرگ بـه این قسمت داستان مـی‌رسید او ناخودآگاه گریـه‌اش مـی‌گرفت. نفس عمـیقی کشید و به بچّه‌ها نگاهی انداخت. انگار پلک‌های آن ها هم داغ شده بود. خانم معلّم ادامـه داد:
آرش بـه تیرش گفت: «ای تیر تیزرو! تیزتر از پرهای عقاب و تندتر از طوفآن های سهمگین برو. از رودخانـه‌های خشک‌شده و جنگل‌های خزان‌دیده کشورم دیدارکن. از این خورشید زیبا و آتشین نیرو بگیر. از تاریکی‌ها و دشمنان نترس کـه فرشتگان با تو هستند. هرگاه خسته شدی فرشته ی باران تو را بر بال‌هایش مـی‌نشاند و به درخت گردو مـی‌رساند».
بچّه‌ها چشم‌هایتان را ببندید و جنگل‌های زیبای شمال، دریـای آبی خزر و قلّه ی مـه‌گرفته و سرافراز دماوند را تصوّر کنید. آرش داشت درون آن لحظات با تمام این زیبایی‌ها خداحافظی مـی‌کرد. او تیرش را درون کمان گذاشت و با یک نفس تمام وجودش را درون تیر دمـید و آن را رها کرد. تیر آرش دو روز و دو شب درون راه بود که تا این‌که تورانیـان سرانجام  آن را بر درخت گردو پیدا د. بعد از آن زمـین و آسمان آشتی د و باران بارید. افراسیـاب رفت و با رفتن او از کشورمان شادی و سرسبزی همـه جا را فرا گرفت.
یکی از بچّه‌ها کـه خیلی هیجان‌زده شده بود پرسید: «اجازه خانم! آخر داستان آرش چی شد؟»
خانم معلّم با لبخند بـه او نگاه کرد و گفت: «خودت چی فکر مـی‌کنی؟»
«اجازه خانم! من فکر مـی‌کنم آرش که تا ابد زنده هست و هر وقت کـه بارون بیـاد کوه‌ها پیداش مـی‌شـه.»
دیگری گفت: «نـه! اصلا" هم این طور نیست. آرش مرد! مگه نشنیدی خانم معلّم گفت جونش رو درون تیر گذاشته.»
دوباره همـهمـه درون کلاس شروع شد. بچّه‌ها آن قدر مشغول جرّ و بحث بودند کـه متوجّه نشدند کی زنگ تفریح خورد و خانم معلّم کی رفت، ولی درون آن لحظات درون ذهن همـه ی آن ها تصویر مردی نقش بسته بود کـه روزی باران را بـه کشورشان هدیـه کرد.
دریـافت
در این مقاله شخصیتی مـهم از استوره ها ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است. آرش کمان گیر استوره‌ای هست که از زمان نوشته شدن اوستا که تا به امروز درون یـادها باقی مانده و داستان دلاوری‌های این شخصیت درون هر زمان و مکانی بـه شیوه‌های گوناگون بـه وسیله ی مردم، نویسندگان و شاعران بازگو شده است. با تکیـه بر این شخصیت، آثار ماندگاری درون ادب فارسی پدید آمده کـه برخی از آن ها مورد توجّه کودکان نیز واقع شده است.
در سیر تاریخی و تحلیلی داستان، آرش پهلوانی هست که با پرتاب تیری مرز مـیان ایران و توران را نمایـان کرده و جان خود را درون راه سرافرازی ایران از دست مـی‌دهد. ولی درون مقاله‌ای کـه به‌تازگی منتشر شده، سیمایی نو از آرش کمان گیر، باعنوان مژده‌آور باران ارایـه شده است. بعد از بازنگری وتحلیل، مقاله ی موردنظر با رعایت قراردادهای علمـی بـه صورت استوره‌ای نوین به منظور کودکان بازنویسی شده است.
این داستان بـه گروه‌هایی از کودکان ارایـه شد و نتایج زیر بـه دست آمد:
- کودکان پیش دبستانی و دانش آموزان سال های اوّل و دوم از شنیدن داستان لذّت مـی‌برند.
- دانش آموزان سال سوم داستان را بـه خوبی مـی‌خوانند و درباره ی آرش فکر مـی‌کنند.
- دانش آموزان سال های چهارم و پنجم بـه راحتی درباره داستان نظر مـی‌دهند.
- محتوای غنی داستان، آن را به منظور دانش آموزان راهنمایی نیز دل نشین مـی‌کند.
در پایـان این نکته مـهم را درمـی‌یـابیم کـه استوره‌ها قابلیت آن را دارند کـه به زبانی ساده و امروزی به منظور کودکان بازنویسی شوند، افزون بر این اگر درون این بازنویسی‌ها، درون‌مایـه ی اصلی استوره‌ حفظ شود، مورد توجّه نوجوانان نیز قرار خواهد گرفت.

- - -

* کتاب شناسی آثار نام بـه شکل زیر است:
- ابراهیمـی، نادر،۱۳۴۲: آرش درون قلمرو تردید، تهران: روزبهان، چ اوّل.
- افهمـی، سیروس، ۱۳۵۷: آرش کمان‌گیر، تهران: جوانـه، چ اوّل.
- اوستا، مـهرداد، ۱۳۴۴: حماسه آرش، تهران: توس، چ اوّل.
- بیضائی، بهرام، ۱۳۵٦: آرش، تهران: نیلوفر، چ اوّل.
- پوریـا، ارسلان، ۱۳۵۷: آرش شیواتیر، تهران: توكا، چ دوم.
- ربیعی، علی بابا، ۱۳۸۴: آرش کمان‌گیر، شیراز: نوید شیراز، چ اوّل.
- صالحی، كورش، ۱۳۷۸: حماسه آرش كمان‌گیر، مشـهد: نشر نوند، چاپ اوّل.
- عناصری، جابر، ۱۳۸۲: شرفنامـه آرش ناوك انداز، از كتاب شناخت استوره ها ایران، تهران: سروش، چ دوم.
- محمّدی نیکو، محمّدرضا، ۱۳۸۳: آرش کمان‌گیر، تهران: مـهاجر، چ اول.

کتاب‌نامـه
- اکبری مفاخر، آرش، ۱۳۸۳: «آرش کمانگیر؛ مژده‌آور باران»، مجله دانشکده ادبّیـات و علوم انسانی
دانشگاه فردوسی مشـهد ، سال سی و هفتم، ش ۱۴۷، برگ های ٦۳- ۹۰.
- ــــــــــــــــ ،۱۳۸۴: روان انسانی درون حماسه‌های ایرانی، تهران: ترفند، چ اوّل.
- بلعمـی، ابوعلی، ۱۳۸۰: تاریخ بلعمـی، تصحیح محمّدتقی بهار، تهران: زوّار، چ اوّل.
- بیرونی، ابوریحان، ۱۳۷۷: آثارالباقیـه، ترجمـه اکبر دانا سرشت، تهران: امـیرکبیر، چ چهارم.
- تفضّلی، احمد، ۱۳۵۴: «آرش»، دانشنامـه ایران و اسلام، ج 1، تهران، برگ های ۷۷- ۷۹.
- ثعالبی، حسین بن محمّد، ۱۳۷۲: شاهنامـه کهن، پارسی‌گردان محمّد روحانی، مشـهد: انتشارات دانشگاه فردوسی، چ اوّل.
- دوستخواه، جلیل، ۱۳۷۴: اوستا؛کهن‌ترین سرودهای ایرانیـان، ج ۱و ۲، تهران: مروارید، چ دوم.
- صفا، ذبیح‌اللّه، ۱۳۸۴:حماسه سرایی درون ایران، تهران: امـیرکبیر، چ هفتم.
- طبری، محمّد جریر، ۱۳٦۲: تاریخ طبری، ج1، ترجمـه ابوالقاسم پاینده، تهران: استوره ها.
- فردوسی، ابوالقاسم، ۱۳۷۴: شاهنامـه، چاپ مسکو، سعید حمـیدیـان، تهران: دفتر نشر داد، چ اوّل.
- ــــــــــــــــ ، ۱۳٦٦: شاهنامـه، ج ۱؛ ۱۳۸۴: ج6، بـه کوشش جلال خالقی مطلق، نیویورک و کالیفرنیـا، چ اوّل.
-رایی، سیـاوش، ۱۳۸۲: آرش کمانگیر، تهران: کتاب نادر، چ ششم.
- مزداپور، کتایون، ۱۳۷۸: (بررسی دستنویس م. او29)داستان گرشاسب، تهمورس و جمشید، گلشاه و متن‌های دیگر، تهران: آگاه، چ اوّل.
- یـارشاطر، احسان، ۱۳۸۱: داستان های ایران باستان، تهران: علمـی و فرهنگی، چ ششم.
- A.Tafazzoli ،  1987: “Arash” Encyclopedia Iranica, Vol 2, pp 266-267, London-New York

 

از: آتی بان

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
جایگاه عباس یمـینی شریف از دیدگاه تاریخی بـه ادبیـات معاصر کودکان
 

شماره ی نوشته: ۸ / ۱۹

هادى محمدى

جایگاه عباس یمـینی شریف

از دیدگاه تاریخی

به ادبیـات معاصر کودکان

نـهاد "ادبیـات كودكان ایران" پدیده‌اى مدرن هست كه فلسفه و سازه‌هاى آن از دوره ی مشروطه شكل گرفته و از آن بعد با گذشت هر دهه درون حوزه‌هاى گوناگون پیشرفت هایی داشته است. نـهاد ادبیـات كودكان ایران درون دوره ی صد و اندى ساله ی خود،‌ با كوشش‌هاى فردى و سازمانى گروه‌هاى غیردولتی یـا دولتى، فلسفه و جایگاه خود را پیدا كرده است. بعد از پنجاه سال كوشش‌هاى فردی، درون دهه چهل با آغاز كار موسسه‌هایى مانند "شوراى كتاب كودك" و "كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان"، موضوع "ادبیـات کودکان ایران" نـهادینـه شد و رسمـیت یـافت. که تا فرا رسیدن این زمان، کار چهره‌هاى برجسته‌اى كه براى نـهادینـه كردن ادبیـات كودكان ایران كوشش كردند، ابعاد چندگانـه‌اى داشته است. آنان براى رسیدن بـه این نقطه، ناگزیر بودند‌ مفهوم و نـهاد مدرن "كودكى" را درون جامعه ایران معنا بخشند و سازه‌هاى آن را نیز پى بریزند. كار جان فرسایى كه اگر انجام نمى شد، نـهاد ادبیـات كودكان ایران نمى توانست درون پیرو آن شكل بگیرد.

عباس یمـینى شریف یكى از كسانى هست كه پیش از آن كه درون شكل گیرى "نـهاد ادبیـات كودكان" درون ایران نقش داشته باشد،‌ درون شكل گیرى مولفه‌هاى مفهوم و نـهاد "كودكى مدرن" درون ایران نقش داشته و كوشش نموده است. با این همـه درون دهه ٤٠ و ۵٠ كه ادبیـات كودكان ایران مى‌رفت كه چهره‌ ی تازه ای بیـابد، آثار او كه چندین دهه درون این زمـینـه كار كرده و رنج بود، ‌مورد یورش‌هاى زبانى قرار گرفته و خوار شمرده شد. درون این كار دو نفر، یعنی صمد بهرنگى و محمود كیـانوش كه خود چهره‌هاى برجسته ی آن دوران بودند،‌ نقش داشتند و‌ با نقدهاى تند بر آثار یمـینی شریف شالوده‌هاى این برخورد را پى ریختند.

چرا این پدیده درون حوزه ادبیـات كودكان ایران رخ داد؟ آْیـا این موضوع ناشى از برخوردهاى شخصى یـا نقد خوش عیـار و دادگرانـه بود؟ گروهى ممكن هست آن را ناشى از برخوردهاى شخصى، و گروهى نیز ممكن هست آن را از روى انصاف نقد بدانند. ولی هیچ كدام از این گرایش‌ها نمى تواند واقعیت تاریخى پشت اندیشـه‌ها و كنش‌هاى یمـینى شریف از یك سو و صمد بهرنگى و محمود كیـانوش را از سوى دیگر آشكار سازد.

نقش تاریخى یمـینى شریف و كنش‌هاى صمد بهرنگى و محمود کیـانوش،‌ بیش از آن كه درون حوزه ی جهان نویسنده و  منتقد بگنجد،‌ نشان دهنده ی موضوع شكافته نشده ساز وكارهاى پیچیده ی شكل گیرى "مفهوم و نـهاد كودكى" درون ایران است. درون این مورد نقش خود صمد بهرنگى نیز درون شکل گیرى "مفهوم و نـهاد کودکى مدرن" درون ایران قابل توجه است. صمد بهرنگى درون دهه ی چهل، پرچم بخش دیگرى از تحول درون "مفهوم و نـهاد كودكى" را درون ایران بردوش داشت و با رفتار آرمان گرایـانـه ی خود توانست نگاه جامعه را بـه سوى كودكان محروم روستا و كودكان كار برگرداند. نقد محمود كیـانوش بر آثار یمـینى شریف نیز بیش از همـه برآمده از دوران بلوغ و زایندگی درون شعر كودك درون دهه ی ۵٠ است. این دو تن کـه خود نقش بسیـار سازنده‌اى درون تحول "مفهوم و نـهاد كودكى" درون ایران داشته اند،‌ چون دید تحلیلی درزمانى بـه این مساله نداشته اند، گذشته‌اى را كه خود بر دوش آن سوار بوده اند،‌ محكوم كرده اند. شاید درون منطق دیـالكتیك این معناى نبرد كهنـه و نو و زایش نو از دل كهنـه را معنا بدهد كه درون حقیقت این گونـه نیز مى‌تواند باشد. اما حتما به یـاد داشت کـه هنگامى كه جوانى مى‌گذرد و تجربه جایگزین آن مى‌شود، ‌اندیشـه كردن درون نقش آنانی كه تاریخ ساز بوده اند،‌ مى‌تواند راهنماى ارزنده‌اى براى آینده باشد. اما براى رسیدن بـه یك پاسخ تاریخى كه جایگاه یمـینى شریف را درون تحول "مفهوم و نـهاد كودكى و ادبیـات كودكان" آشكار سازد،‌ لازم هست كه ریشـه‌هاى این رفتار شكافته شود. ریشـه شناسى این رفتار نیز ممكن نیست،‌ مگر این كه نخست نگرش تحلیلى بـه این موضوع مشخص گردد.

در تحلیل پدیده‌هاى تاریخى همواره مى‌توان دو نگرش داشت. نخست آن كه آن پدیده را از زمانى كه درون آن رخ داده است،‌ خالى كرده و با نگاه امروزى یـا "هم زمانى" Synchronic attitude تحلیل كنیم،‌ یـا آن کـه پدیده را درون بستر تاریخى آن تحلیل كنیم كه بـه آن نگرش "در زمانی" Diachronic attitude گفته مى‌شود. درون تحلیل‌هاى تاریخى كه درون ایران درون حوزه ادبى صورت گرفته هست گاهى نگاه "هم زمانى" جایگزین نگاه "درزمانى"شده است. بـه نقد كشیدن اندیشـه‌هاى فردوسى از سوى شاملو، تحلیل "هم زمانى" این آثار بود. بـه گونـه‌اى كه شاملو با اندیشـه‌ها و سازوكارهاى اجتماعى و فرهنگى جامعه خود، جامعه و اندیشـه فردوسى را نقد كرد و سبب سروصداى فراوانى شد. ادبیـات كودكان هم از این گونـه نقد و تحلیل بى نصیب نمانده است. بى گمان یكى از كسانى كه درون تحلیل‌هاى "هم زمانى" دستاویز ستیز و خوارشمارى قرار گرفت،‌ عباس یمـینى شریف بوده است. اندیشـه‌ها و آثار هنرى او براى كودكان از سوى صمد بهرنگى و محمود كیـانوش بـه نقد بی رحمانـه گرفته شد و توانایى و استعداد او خوار شمرده شد. چنین كارى از دو زاویـه و دیدگاه قابل بررسى است: نخست آن كه از زاویـه اخلاقى آن را بكاویم و آن را نشانـه‌اى از فروپاشى اخلاق نقد درون جامعه بدانیم. ولی زندگى و رفتار صمد بهرنگى و محمود كیـانوش نشان مى‌دهد كه آنان خود انسان‌هاى وارسته‌اى بوده اند و همواره درون زندگى از این گونـه رفتارها پرهیز داشته اند. بنابراین نگرش اخلاق گرایـانـه‌اى راه بـه جایى نخواهد برد. اما دیدگاه و نگرش تحلیل "هم زمانى" و "درزمانى" نـه تنـها مى‌تواند علت‌هاى این نقدهاى بى بنیـاد را كشف كند،‌ بلكه از سوى دیگر مى‌تواند شالوده‌هاى تفكر تاریخى را درون حوزه ادبیـات كودكان ایران استوار سازد.

موضوع نگاه "هم زمانى" و "درزمانى" درون مطالعات تاریخی،‌ برگرفته از تحول درون علم زبان شناسى هست كه درون ابتداى سده ی بیستم رخ داد. درون این نگاه، بـه زبان بـه عنوان موضوعى تاریخى نگریسته مى‌شود. كاشف این وضع فردیناند سوسور زبان شناس برجسته یـا پدر علم زبان شناسى مدرن است. او با توجه بـه دوران زندگى خود، یعنی اواخر سده نوزدهم و آغاز سده ی بیستم و در نتیجه ی تاثیرى كه از جامعه شناسى امـیل دوركیم گرفته بود،‌ پى برد كه پدیده‌هاى اجتماعى و زبانى را مى‌توان با دو برداشت "همزمانى" (اکنونی)، یعنی بدون توجه بـه تحولات تاریخى كه پشت سرگذاشته اند و یـا با برداشت "در زمانى" (تاریخى) بررسى كرد.

در دوره‌اى كه دو نقد صمد بهرنگی و محمود کیـانوش درون جامعه ایران سرازیر شد،‌ جامعه ایران درون شور احساسات غرق و از تنگناهاى تفكر انتقادى درون رنج بود و با پرچم داران تحول خود نامـهربان بود. یكى دیگر از دلایل این نگرش درون جامعه ایران، مطلق بینى یـا سیـاه و سفید دیدن پدیده‌ها هست كه این نیز خود از نشانـه‌هاى ضعف عقلانیت انتقادى است. مطابق این مطلق بینی  اگر كسى درون جایى نقطه ضعفى داشت،‌ حتما بدون توجه بـه نقش او درون شکل گیرى پدیده‌ها و بنیـادهاى مدرن بـه کنار گذاشته مى‌شد.

در آغاز دهه ی ۵۰ محمود كیـانوش بـه عنوان شاعرى نام آور و توانا بـه نقد شعرهاى یمـینى شریف پرداخت و با نگاهى "هم زمانی"،‌ همـه ى عوامل تاریخى را از آثار یمـینى شریف كنار گذاشت و او را كسى دانست كه بدون استعداد لازم بـه كار شاعرى كودكان پرداخت. وی مـی نویسد: « رفته رفته از مـیانانى کـه دل بـه تعلبیم و تربیت کودک سپرده بودند، تنى چند بـه نیـاز عمـیق کودک امروز بـه شعر پى بردند و خود بـه ساختن شعر ویژه کودک پرداختند. جبار باغچه بان و عباس یمـینى شریف از آن جمله بودند، کـه اولى پاکدل و بى ادعا بود و دوستدار واقعى کودک، و مى‌کوشید کـه چیزهایى شعر گونـه براى کودکان درون حد نیـازى کـه خود درون باغچه اش بـه آن ها داشت، بسازد. و اما دومى هرگز باور نکرد کـه شاعر نیست و آن چه کـه مى‌سازد نـه شعر است، نـه حتا وسیله‌اى براى سرگرمى کودکان، چنان کـه انتظارشان را از شعر گمراه نکند و بتوانند مـیان آگهی هاى منظوم بازرگانى و شعر تفاوتى بگذارند، و باز باور نکرد کـه قبول او نشانـه ی خالى بودن مـیدان بود، نـه پهلوانى او. اما بـه هرحال او و امثال او هم جاى خود را دارند درون آغاز کار، آغاز کنندگان، بی مایـه و مایـه ور، شایسته احترامند، مایـه ورانشان مى‌مانند وبی مایگانشان مى‌روند.» (۱)

كیـانوش فرض را بر این گذاشته بود،‌ كه جامعه ی پیش از او  در دهه ی بیست و سى بایست یك كیـانوش یـا همسان كیـانوش درون شعر كودك خلق مى‌كرده است. اما چرا جامعه ایران بـه راستى درون دهه ی بیست و سى شاعرى مانند كیـانوش را براى كودكان ایرانى خلق نكرد؟ پاسخ بـه این پرسش این هست ادبیـات كودكان درون آن دو دهه، بـه نـهاد تبدیل نشده بود و ظرفیت پیدایش چنین كسى را درون شعر كودك نداشت، این نداشتن ظرفیت یـا بـه گفته كیـانوش خالى بودن مـیدان، تنـها بـه موضوع فرد شاعر برنمى گردد، بلكه ظرفیت‌هاى جامعه و آموزش و پرورش بیش از همـه درون پیدایش این پدیده موثر بوده است. درون دهه ۴۰ و ۵۰ تنـها دو نام درون عرصه شعر كودك مى‌درخشیدند. اما چند دهه ی بعد شعر گفتن بـه سبك و شیوه این دو شاعر، ‌به پدیده‌اى رایج تبدیل شد.

نگرشى از گونـه ی كیـانوش،‌ بر مبناى تحلیلى كه بر پایـه ی آن این مقاله نوشته شده است،‌ جابه جا كردن نگرش "هم زمانى" با نگرش "درزمانى" هست كه خود بـه پدیده‌ ی دیگری مى‌رسد كه بـه آن "نابه جایى تاریخى" Anachrony گفته مى‌شود. نابه جایى یـا "پریشان زمانى" درون تحلیل موقعیت های تاریخى، آثار ناگوارى بر جامعه ی ما گذاشته و مى‌گذارد. بـه گونـه‌اى كه كنش‌ها و كوشش‌هاى پیشگامان، شكسته و کم ارزش جلوه داده مى‌شود. بـه راستى اگر با نگاه "هم زمانى" بـه آثار نمایشى یـا شعرى جبار باغچه بان نگاه شود،‌ چه نامى بر این آثار مـی توان نـهاد؟ بزرگ ترین مشكل یمـینى شریف این بود كه درون جاى خود و در زمان خود دیده نشد،‌ بلكه از قاب زمان خود بیرون آورده شد و در قاب زمانـه دیگرى سنجیده شد. مشكل كیـانوش درون این بود كه خالى بودن مـیدان را تنـها درون چارچوب فرد مى‌دید و نمى دانست آن چه كه بـه عنوان "نـهاد ادبیـات كودكان" شكل مى‌گرفت،‌ بیش از آن كه نقش فرد درون آن موثر باشد،‌ نقش جامعه درون آن موثر بود. بـه سخن دیگر و از جنبه ی معنا شناسى، متن‌ها را "زمـینـه‌هاى اجتماعى"  Context  است کـه به وجود مى‌آورند. آن متن‌هایى كه یمـینى شریف خلق كرده است،‌ نتیجه ی زمـینـه‌هاى اجتماعى زمان او هست و صمد بهرنگى و كیـانوش درون زمـینـه‌هاى متنى دیگرى بـه خلق آثار خود پرداختند. شوخى یـا بی رحمى زمانـه این هست ‌كه امروزه آثار صمد بهرنگى نیز گاهى بـه همان شیوه‌اى بـه نقد گذاشته مى‌شود كه خود او دیگرى را نقد كرده بود و شاید روزگارى دیگر نیز با آثار شعرى كیـانوش نیز این گونـه برخورد شود.

اکنون ببینیم با توجه بـه محدود بودن نقش فرد و گستردگى نقش زمـینـه ی اجتماعی، عباس یمـینى شریف درون كدام زمـینـه ی متنى رشد كرد. عباس یمـینى شریف یكى از سازندگان نـهاد كودكى مدرن درون ایران،‌ همـه زندگى اش را درون راه شناخت این كودكان و تحول درون نگاه بـه "مفهوم كودكى" و بهبود اوضاع اجتماعى و فرهنگى آن‌ها گذاشت. اگرچه او درون این راه یگانـه نبود، اما درون موقعیت دشوارى قرار داشت. این موقعیت دشوار شامل حال همـه ی كسانى مى‌شد كه كودكان بعد از انقلاب مشروطه بودند. درون این دوره، نوگرایى سیـاسى كه حكومت قانون و مردم سالارى بود،‌ اگرچه رو بـه خاموشى مى‌رفت، اما نوگرایى درون چهره‌هاى اجتماعى و فرهنگى از هر سو زبانـه مى‌كشید و راه خود را باز مى‌كرد. یكى از جنبه‌هاى نوگرایـانـه‌اى كه گروهى از پیشگامان دوره ی مشروطه آغاز كردند و به فرزندان خود درون دوره ی بعد سپردند،‌ تحول درون "مفهوم و نـهاد كودكى" درون ایران بود. پدران و مادران نسل یمـینى شریف‌ها درون دوره ی مشروطه كوشش كردند گره‌هاى سیـاسى و اجتماعى درون راه حكومت قانون و ساخت سازه‌هاى نوگرایـانـه را باز كنند، اما بـه عمق رساندن این پدیده بـه دست آنان ممكن نبود و این كار مـی بایست درون دوره ی بعدى از تاریخ انجام مى‌شد. درون دوره ی رضاشاه، اگرچه درهاى تحول خواهى سیـاسى بسته ماند، اما درهاى تحول خواهى اجتماعى با شتاب هر دم فزاینده رو بـه بازشدن گذاشت. درون هر تحول خواهى اجتماعی،‌ بنیـاد كار بر آموزش و پرورش استوار هست و از این رو كار با كودكان از اهمـیتى فراوان برخوردار است. این تحول خواهى درون ایران آن روز، بیش از همـه خود را درون راه اندازى مدرسه‌هاى نو نشان مى‌داد. مدارسى كه درون آن زمان البته با خواست عموم مردم همگام نبود و گوشـه‌هایى از بازدارنده‌هاى نوگرایى را درون این سرزمـین نمایش مى‌داد. درون این باره خود یمـینى شریف مى‌گوید:‌ «مدرسه‌هاى آن زمان برخلاف مكتب ها با جامعه هماهنگ نبودند و نوعى دوگانگى بین مدرسه و جامعه وجود داشت. مدرسه بـه علل مختلف نمى توانست با جامعه بجوشد و یكى شود و خواست هاى جامعه را برآورد. البته درون آن زمان تباین بین جامعه و مدرسه بـه شدت چند دهه ی بعد نبود. ولى بـه هرحال یكدل و یك سو نبودند (۲). بعد نخستین كار این گروه از نواندیشان همساز كردن سامانـه ی آموزش و پرورش با جامعه بود. كارى كه خود بـه خود بـه خانواده و دگرگونى درون آن ره مى‌سپرد.

یمـینى شریف درون سال ١٢٩٨ش درون مركز تهران، درون محله‌هاى پیرامون بازار معروف بـه پامنار زاده شد. بخشى از كودكى خود را درون ده دربند كه درون كوهپایـه‌هاى البرز بود،‌ گذراند. زندگى درون شـهر با فضا‌هاى سنتی و زندگى درون دامن طبیعت سبز و سنگى كوه و زندگى درون كنار برخى از چهره‌هاى برجسته ی آن دوران مانند فرخى یزدی،‌ شاعر ستیزه جو، براى او چیزهایى بسیـارى داشت كه بیـاموزد. آن گونـه كه خود بیـان مى‌كند،‌ آموزش دوگانـه درون مدرسه‌هاى نو و مكتب خانـه جنبه‌هاى گوناگونى از چهره‌هاى دگرگون شونده ی جامعه را آشكار مى‌كرد. او درون شـهر، ترانـه سرایى مى‌آموخت و در مكتب خانـه و هیئت‌هاى مذهبى، سروده‌هاى سوگوارانـه. درون حقیقت بخش نخست زندگى او یـا دوره ی كودكى و نوجوانى او بـه درك ناسازواره‌هاى درون كنار هم گذشت. بـه گونـه‌اى كه درون تحلیلى كه بعد از آن از نقش مكتب خانـه كرده است، چنین گفته است: «با آن كه مكتب بـه سنت قدیمـی و به دست كسى كه تخصصى درون تعلیم و تربیت نداشت اداره مـی شد،‌ چون روش آن تجربى و بر سبیل سنت و عادت بود، با خواست هاى جامعه آن زمان تطبیق مى‌كرد و همگام بود. درس  ها و فعالیت‌هاى مكتب درون متن زندگى آن روز جامعه بود. مكتب چنان تربیت مى‌كرد كه جامعه مى‌خواست و جامعه محصولى مى‌خواست كه مكتب مى‌توانست بدهد. » (۳)

یمـینى شریف درون همان حال كه درون مدرسه درس مى‌خواند، بـه مكتب خانـه نیز فرستاده مى‌شد. آن گونـه كه خود مى‌گوید:‌ «بین كلاس چهارم و پنجم ابتدایى بـه این علت كه دبستان تجریش بیش از چهار كلاس نداشت، ‌از رفتن بـه مدرسه محروم بودم، ولى درون عوض بـه مكتب مى‌رفتم. هنگام تحصیل درون دبستان نیز تابستان ها مرا بـه مكتب مى‌گذاشتند كه بى كار و بى برنامـه نمانم و هیچ گاه نیز مزه ی بازى و تفریح و شادى را نچشم. با رفتن بـه مكتب و مدرسه و زندگى درون شـهر و ده،‌ ناچار تحت تاثیر دوگانـه ی فرهنگ زمان واقع شدم. خارج از مكتب، تاثیر جنبه ی رنگ گرفته از فرهنگ غرب،‌ از جمله شعرها و تصنیف هاى جدید، ‌در مكتب، تحت نفوذ فرهنگ سنتى و مذهبى از جمله شنیدن و خواندن اشعار مذهبى مانند نوحه ها،‌ مدایح اولیـا و انبیـا و اشعار خوش آهنگى كه به منظور زنی‌ها ساخته مى‌شد و در تمام سال بـه خصوص ماه محرم رواج كامل داشت. خارج از مكتب مى‌خواندیم:

مرغ سحر ناله سر كن / داغ مرا تازه تر كن

راه شرر بار این قفس را / برشكن و زیر و زیر كن

بلبل پربسته، ‌ز كنج قفس درآ / نغمـه آزادى نوع بشر سرا

در مكتب كه محل آن یـا درون مسجد یـا درون تكیـه بود، مى‌خواندیم و مى‌زدیم:

در كرب و بلا قحطى آب هست عموجان / درون كرب و بلا قحطى آب هست عمو جان

رسان آبى بـه طفلان / رسان آبى بـه طفلان  (۴)

این دوگانگى درون ساخت شخصیت، پدیده‌اى بود كه البته دامن چند نسل از ایرانیـان را گرفت کـه در آن مردمى كه مـیان سنت و تجدد اسیر مانده اند، با یك دست گذشته را پیش مى‌كشیدند و با دست دیگر آن را بعد مى‌زدند. وضعیت ناگوارى كه براى كودكانى مانند او از این ناسازوارى بـه جاى مانده است،‌ ریشـه‌هاى ناكامى درون تحول از سنت بـه مدرن را درون ایران نشان مى‌دهد. یمـینى شریف درباره ی ویرانگرى شخصیت كودك از سوى مكتب دار خاطره‌اى تكان دهنده دارد. او بـه یـاد مى‌آورد كه : «مكتب دار كه او را آمـیرزا مى‌گفتند، همـیشـه مراقب رفت و آمدهاى مردمى بود كه از نظر او اعیـان و اشراف و پول دار بودند. هروقت خبردار مى‌شد كه چنین اشخاصى گذارشان بـه كوچه ی مجاور مكتب مى‌افتد،‌ بچه مكتبی‌ها را آماده مى‌كرد و شعرى را كه قبلن ‌به آن ها یـاد داده بود، بـه یـادشان مى‌آورد. و به محض این كه شخص مورد نظر بـه مكتب نزدیك مى‌شد،‌ بچه‌ها را بـه صورت گروه سرود خوانان درون مى‌آورد، آن ها را بـه پیشباز آن شخص مى‌برد و دربرابرش نگه مى‌داشت. بعد بـه بچه‌ها فرمان مى‌داد كه شعر خود را بخوانند. من هم درون مـیان آن ها بودم و مى‌خواندم:

سلام علیكم ایـا با سخا / كنم عرض بر خدمتت برملا

فقیران كاتب بـه مكتبسرا / دعا مى‌كنند بر تو صبح و مسا

الهى که تا جهان باشد تو باشى /  زمـین و آسمان باشد تو باشى

زمـین و آسمان و چرخ گردان / دل ناشاد ما را شاد گردان

شعر كه تمام مى‌شد، پولى از آن عابر متشخص مى‌گرفت و راه را برایش باز مى‌كرد. دل ناشاد ما بـه همان حال كه بود باقى مى‌ماند، ولى دل آمبرزا شاد مى‌شد.» (۵)

چنین خاطراتى كه از ذهن او برآمده نشان مى‌دهد كه چه گونـه نـهاد كودكى درون این جامعه دستاویز حرص و آز مكتب دار بى سوادى قرار مى‌گرفت كه براى اندوختن مال، شخصیت كودكان را ویران مى‌كرد. بـه گونـه‌اى دیگر مى‌توان گفت كودكى كه درون مكتب خانـه راه گدایى را مى‌آموخت،‌ بعد از آن ممكن بود كه این كار را عیب و ننگ نشمارد و خود زمانى دیگر دست بـه این كارها بزند.

گذار از مـیان این ناسازها و ویرانى بنیـادهاى كودكى، پدیده‌ ی ساده ای نبود كه یمـینى شریف‌ها بتوانند با آن كنار بیـایند. همان گونـه كه درون دهه‌هاى بعد ثابت شد،‌ نقش آن‌ها چنین بود كه نـه تنـها روند منفى بنیـادهاى سنتى مفهوم كودكى را درون ایران از حرکت بازبدارند، بلكه با حركتى اثباتى روند مثبت شكل گیرى نـهاد كودكى مدرن را نیز پایـه بگذارند. یمـینى شریف درون وضعیتى از تاریخ ایران قرار گرفته بود كه هم زمان حتما سازه‌هاى كهن را فرو مى‌ریختند و براى سازه‌هاى نو معمارى مى‌كردند. درون صد و پنجاه سال گذشته شاید هیچ نسلى بـه اندازه ی آنان این فشار دوگانـه ی ویران كردن سازه‌هاى كهن و برافراشتن سازه‌هاى نو را بردوش نداشته است. درون این زمـینـه راه اندازى نخسیتن نشریـه ی كودكان ایرانى از سوى خود ایرانیـان و نقش یمـینى شریف درون آن جالب توجه است. بـه گفته او، ‌پس از آن كه آقاى بهمنیـار استاد برجسته ادب فارسى شعرهاى او را مى‌بیند، او را با یكى دیگر از سازندگان این حلقه آشنا مى‌سازد. یمـینى شریف خود درون این باره مى‌گوید:‌‌ «چند شعر نیز بـه فارسى براى كودكان سرودم و آن ها را نیز بـه نظر او رساندم. او علاوه بر این كه بر تشویق و تحسینم افزود، مرا بـه معلمان دانشسرا از جمله آقاى ابراهیم بنى احمد بـه عنوان شاعر و نویسنده آینده كودكان معرفى كرد. آقاى بنى احمد علاوه بر تشویق و تحسین گفت: " من حتما مجله‌اى را براى كودكان بـه وجود بیـاورم و اشعار ترا درون آن بـه چاپ برسانم". و مرا برآن داشت كه بـه گفتن اشعار كودكان ادامـه دهم که تا گرفتن امتیـاز مجله عملى شود. من از تشویق ها و وعده ی او چنان بـه شوق آمدم كه درون هرجا و همـه وقت چه درون مدرسه چه درون خانـه،‌ چه درون كوچه چه درون اتوبوس، شعر مى‌گفتم و بر روى كاغذ پاره‌هایى كه همـیشـه درون جیب داشتم،‌ مى‌نوشتم. » (۶)

كافى هست آن روزگار را كه براى كودك هیچ ارزشى قایل نبودند،‌ با امروز بسنجیم. نشریـه درآوردن براى كودكان بـه گونـه‌اى حركتى مجنون وار بود كه جامعه ظرفیت پذیرش آن را نداشت. اما آنان بایست این كار را انجام مى‌دادند و دادند. نتیجه این شد كه كودكان و سامانـه ی آموزش و پرورش فكر كرد كه مى‌شود براى كودكان این مرز و بوم هم نشریـه‌هاى نخصصى و متناسب با ظرفیت‌هاى شناختى آنان منتشر كرد. اما بـه گفته خود یمـینى شریف این كار آسان نبود و همواره با خون دل همراه بود. بـه گفته ی خودش : «روزهاى سختى بود کـه با هزار خون دل و با هزار جان كندن شعرى مى‌‌گفتم، كتابى فراهم مى‌كردم، بغل مى‌زدم و به چاپ خانـه مى‌بردم و به حساب جیب خودم بـه دستگاه چاپ مـی دادم. توزیع كننده هم خودم بودم، ‌كتاب‌ها را بـه كتاب فروشی‌‌ها مـی بردم كه آن روزها دكه‌هایى بودند كنار خیـابان‌ها و بعد كه مـی رفتم براى حساب رسى تازه چیزى هم بدهكار مى‌شدم.» (۶)

به سبب دگرگونى درون نگرش اجتماعى نسل جوان درون دهه ی ٤٠ ، بـه ناگهان ارزش‌هاى ساخته شده درون برخى از حوزه‌هاى فرهنگى بـه شدت بـه پرسش گرفته شد. درون زمـینـه ی ادبیـات كودكان قرعه بـه نام صمد بهرنگى افتاد كه با ادبیـاتى آتشین یمـینى شریف را بر صندلى اتهام بنشاند و در باره اش این گونـه داورى كند:‌ «وصفى كه آقاى یمـینى شریف درون اثر خود از «‌بچه‌هاى بد» و «‌لولو»‌ مى‌كند، ‌درست وصف مـیلیون ها بچه ی فقیر و كارگر و قالی باف و ولگرد هم وطن ماست. ایشان خیـال مى‌كنند همـه ی بچه‌هاى ایران و حتا دنیـا، مثل آن چند نفر بچه ی تى تیش ى دور و برشان هستند با موهاى روغن زده و شانـه خورده كه اتوى شلوار كوتاهشان خیـار تر را بـه دو نیم مى‌كند و هرگز درون ملا عام فحش از دهنشان شنیده نمى شود و داد هم نمى زنند و توى خاكروبه‌ها نمى لولند و صبح که تا شام توى خیـابان ها و رستوران ها بلیت بخت آزمایى هم نمى فروشند و چوب رختى و روپوش لباس و آب یخ و غیره هم دوره نمى گردانند و در زیر زمـین هاى نمور و تاریك هم قالى نمى بافند و... بس نیست؟ این همـه بچه كه صبح که تا شام درون كوره ی تجربه‌هاى تلخ زندگى مى‌پزند و جزغاله مى‌شوند بـه نظر آقاى یمـینى بچه‌هاى بدى هستند، اما آن چند بچه‌اى كه هنرشان فقط داد نزدن و فحش نو تروتمـیز بودن و با قاشق و چنگال غذا خوردن و اطاعت از پدر و مادر است،‌ بچه‌هاى خوب و نمونـه اند.» (۷)

اما مشخص نیست كه یمـینى شریف چه گونـه هوادار آن چند بچه ی تى تیش ى بوده هست و با كدام دلیل آن بچه‌هاى محروم را نمى دیده است. او آموزگارى پیشرو بوده هست كه درون بیش تر دوره‌هاى زندگى خود كوشش كرده هست كه جریـان آموزش و پرورش نوگرایـانـه و خلاق را بـه همراه هم فكران اندك خود جا بیـاندازد. اما دگرگونی‌هاى فكرى جامعه ی ایران و گرایش بـه اندیشـه‌هاى انقلابى از هرگونـه و جنس آن، اجازه نمى داد كه زیرساخت‌هاى فرهنگى كه از دوره ی رضا شاه با شتاب پا گرفته بود،‌ بـه درستى ارزیـابى شود. بـه همـین دلیل بـه پرسش گرفتن یمـینى شریف،‌ بـه پرسش گرفتن روند شكل گیرى نـهاد كودكى درون این سرزمـین بود. یكى از دشواری‌های آن دوره این بود كه جامعه درك عمـیقى از مناسبات نوگرایـانـه یـا مدرن نداشت. صمد بهرنگى بـه عنوان یك نویسنده ی انقلابى درون حقیقت بـه جنگ نظم موجود رفته بود،‌ هنگامى كه مى‌گفت:‌ «مقدمـه‌اى كه براى « فرزندان عزیز » (‌لابد همان تى تیش ی‌ها ) نوشته اند، نشان مى‌دهد كه ایشان واقعن باورشان شده كه رسالت رهبرى كودكان این مملكت ( اقلن از مدت ها پیش ) بـه عهده ی ایشان گذاشته شده. ملاحظه بفرمایید : از بیست و پنج سال پیش تصمـیم گرفتم كه عمر خود را وقف شما كنم... این اعتقاد هیچوقت درون من سست نمى شود كه كلمات وسیله رساندن معنى از فكرى بـه فكر دیگر است. ( البته منظور استاد اینست كه كلمات وسیله رساندن فكر از كسى بـه كس دیگر است. فقط غلط چاپى بى اهمـیتى رخ داده.).. من آنقدر مى‌نویسم و مى‌گویم که تا همانطور كه که تا به حال پیروز شده ام بعدها هم پیروز بلكه پیروزتر باشم..."‌ نقل از مقدمـه

من نمى دانم پیروزى درون مجموع معتقدات آقاى یمـینى شریف چه مفهومى دارد. حتما خودشان زحمت قبول بفرمایند و لطفن توضیحى بدهند. اما مى‌شود از ایشان پرسید كه حاصل این ۲۵ سال رسالت و خود را وقف كردن و پیروزى دایمى چیست؟» (۸)

اكنون كه از هر دو زمانـه،‌ یعنى زمان آغاز كار یمـینى شریف و زمان كار صمد بهرنگى دورتر شده ایم، بـه همان نسبت هم با فروكش كردن جامعه‌اى درگیر احساسات انقلابی و رشد نسبى عقلانیت انتقادى، مى‌توان گفت كه حاصل آن بیست و پنج سالى كه یمـینى شریف و اندك همراهان او براى كودكان كار كردند، تحول درون چند سازه ى بنیـادى از نـهاد كودكى بود. این سازه‌هاى بنیـادین از بهداشت آغاز ‌شد،‌ پوشاك و اسباب بازی‌ها و سرگرمـی‌هاى آنان را دربر گرفت و سپس بـه آموزش و پرورش،‌ ادبیـات كودكان و حقوق كودك منجر شد. اگر تحول همـه جانبه درون نـهاد كودكى درون آن بیست و پنج سال بـه دقت كاویده شود كه درون كتاب‌هاى "تاریخ ادبیـات كودكان ایران" از جنبه ی ارایـه سند،‌ كاویده شده است،‌ حاصل آن رسالت مشخص مى‌شود.

صمد بهرنگى بـه عنوان آموزگار و نویسنده ی محروم ترین كودكان لایـه‌هاى اجتماع،‌ بـه سبب نگرش دوران، تحول درون نـهاد كودكى را، هنگامى حقیقى مى‌پندارد كه جامعه، كودكان فرودست خود را هستى و زندگى دوباره ببخشد. این درخواست، ‌البته بسیـار شریف و انسانى است،‌ اما جامعه تنـها از كودكان فرودست تشكیل نشده است. نگاه بـه نـهاد كودكى هنگامى اثرگذار خواهد بود كه تمامى طیف‌ها و لایـه‌هاى آن دیده شوند. درون امتداد همان نقد، صمد بهرنگى خطاب بـه یمـینى شریف مى‌گوید: «در نظم «كلید مادر» بچه‌اى مى‌گوید كه مادرم یك دسته كلید دارد،‌ و وسط آن ها یك كلید سفید. «بچه خوب كه باشم بد نباشم- بـه سر و روى خودم خاك نپاشم» مادرم گنجه را باز مى‌كند و «خوردنی ها همـه جور پیدا مى‌شـه،‌ اما وقتى كه كثیف و بد باشم- خاك و آشغال بـه سر و روم بپاشم – بریزم روى لباسم همـه چیز – نباشد دست و پام تمـیز –  كلید از جیب درنمـیاد – كارى از دست كسى برنمـیاد."‌

نتیجه: اگر مى‌خواهى شكمت سیر باشد و انواع شرینی‌ها و خوراكی ها گیرت بیـاید، ‌باید خودت را تمـیز نگه دارى و خاك و آشغال بـه سر و رویت نپاشى.

مى شود از آقاى یمـینى شریف پرسید كه واقعن اگر آن بچه ی ساكن گودهاى كوره پزخانـه‌هاى جنوب تهران لباسش را تمـیز نگه دارد و آن بچه ی قالی باف زردنبو خودش را شیك و پیك كند (كه هیچ گونـه امكانى براى این كار نیست) نان خامـه‌اى و پلو گیرش مى‌آید؟‌ » (۸)

 بدون كم ترین شكی،‌ نقطه ی تحول درون سازه ی كودكى مدرن،‌ رعایت بهداشت كودكان است. یعنى اگر بهداشت كودكان رعایت شود،‌ مرگ و مـیر آنان پایین مى‌آید و آن گاه موضوع آموزش و پرورش و ادبیـات كودكان نیز معنا پیدا مى‌كند. من درون مقاله‌اى دیگر بـه نام «مشروطه،‌ سرآغاز دگرگونى درون مفهوم و نـهاد كودكى درون ایران »‌ بـه این نكته اشاره كرده ام كه كارهایى كه درون زمان مـیرزا تقى خان امـیركبیر با عنوان مشاركت دولت درون امر آبله كوبى كودكان انجام شد،‌ سرآغاز همـه ی آن تحولاتى هست كه درون یك صد و پنجاه ساله ی اخیر درون موضوع زیست و فرهنگ كودكان شاهد آن هستیم. بدون توجه بـه این مقوله نمى توانستیم بـه تن درستى كودكان و در نـهایت بـه ادبیـاتى درون گام‌هاى بالاتر برسیم. صمد بهرنگى نیز بـه عنوان یك انقلابى ناگزیر شده بود بر پایـه ى نظام دو قطبى، دربرابر تحول درون بهداشت كودكان،‌ تحول درون بهداشت كودكان فرودست ترین لایـه‌هاى اجتماع را بگذارد و باید گفت كه كار خود صمد بهرنگى نیز درون داستان نویسى با چنین شخصیت‌هایى، بخشى از تحول نـهاد كودكى مدرن درون ایران بوده هست كه درون جاى دیگر حتما به آن پرداخت.

هنگامى كه یمـینى شریف و گروه اندك پیشروان آموزش و پرورش ایران، كار درون زمـینـه پایـه گذارى "مفهوم ونـهاد كودكى مدرن" را درون ایران آن روز آغاز كردند،‌ كودكان جامعه ایران از دوره ی مشروطه با گذشت هر دهه درون سازه‌هاى نـهاد كودكى كه بهداشت، پوشاك،‌ بازی‌ها، سرگرمى و اسباب بازى ها، آموزش و پرورش،‌ و حقوق كودك است، گام بـه گام پیش رفته بود. درون دوره‌اى كه یمـینى شریف كار خود را آغاز كرد،‌ نرخ مرگ و مـیر كودك ایرانى نسبت بـه دوره ی مشروطه پایین آمده بود،‌ ولی هنوز بهداشت عامل اصلى و پایـه‌اى درون تحول نـهاد كودكى بود. بـه همـین دلیل هست كه یمـینى شریف موقعیت كارى خود را چنین شرح مى‌دهد:‌ «مرا مسخره مى‌كنند كه درباره‌ى مگس شعر گفته‌ام یـا درباره‌ى تیر كمان و بچه‌هاى سنگ پران. این ها كه مسخره مى‌كنند آن روزها كجا بودند كه كله‌ى ده ها بچه مى‌شكست، ده ها چشم معیوب مى‌شد؟. حالا دیگر از این بازی‌ها خبرى نیست. بچه‌هاى امروزى دیگر تیر و كمان نمـی‌شناسند، ‌اما آن روزها هر بچه‌ای تیر و كمانى داشت. پدر و مادرها مى‌آمدند پیش من مى‌‌گفتند فلانى تو كه براى بچه‌ها كار مى‌كنى و مـهم تر تو كه مطبوعاتى هستى براى این تیر و كمان فكرى بكن، و من مى‌گفتم:‌

آى بچه جان، آى بچه جان / سنگ توى كوچه نپران

سنگ مى‌زنی، سر مى‌شكنى / خدا نكرده ناگهان

من بـه روستاها مى‌رفتم، بـه كویر مـی رفتم. یك بار سقف اتاقى دیدم سیـاه از مگس، ‌بچه‌ای دیدم با كپه‌ای مگس روى صورتش. انگار كه صورتش را زغال مالیده بود. درون مقابل این ها نمـی‌شود ساكت بود. حتما براى بچه مى‌گفتم كه پاهاى مگس ناخوشى مى‌آورد. و این بچه، ‌وقتى شعر مگس را مى‌خواند ناخوشى را از خودش دور مى‌كرد. ‌من كه براى دل خودم شعر نمـی‌گفتم، ‌من مطبوعاتى بودم، ‌جریـانات روز را مـی دیدم، متاثر مـی شدم و مى‌گفتم.» (۹)

اكنون تصور كنید كه یمـینى شریف شاعر كودك نبود،‌ و یك بهداشت كار یـا یك پزشك كودكان بود. او حتما چه گونـه با یكى از اصلى ترین سازه‌هاى نـهاد كودكى مدرن كه بهداشت و پایین آوردن مرگ و مـیر است،‌ برخورد مى‌كرد؟. براى كسانى كه درون آن دوره دست اندركار ساختن نـهاد كودكى مدرن بودند، پدیده ی توجه بـه بهداشت كودكان بسیـار رایج بوده است. درون این زمـینـه كارى كه باغچه بان درون سال ١٢٩٨ درون مرند براى مداوا و درمان قارچ‌هاى كچلى كودكان كرده است،‌ گواه بسیـار روشنى بر تحول و پیشرفت گام بـه گام سازه‌هاى نـهاد کودکى درون ایران است. وی مـی گوید: «خاطره ى پر ادبار اولین روزى را کـه وارد کلاس درس شدم، که تا به امروز از یـاد نبرده ام. هواى کلاس بـه اندازه‌اى تهوع آور بود کـه به محض ورود احساس سرگیجه کردم. منظره ى سرهاى کچل و بدن‌هاى چرک و کثیف شاگردان قابل توصیف نیست. البته همان طور کـه بعدها برایم روشن شد، بیمارى کچلى و تراخم و غیره منحصر بـه آن مدرسه نبود. حتا درون شـهرهاى بزرگى مانند تبریز و شیراز وضع بـه همـین منوال بود. یکى از کارهاى روزانـه ى من مبارزه با کچلى شاگردانم بود. چون از خود پولى نداشتم از آشنایـان اعانـه مى‌گرفتم و به مصرف دوا و درمان و تمـیز آن ها مى‌رساندم، حتا صابون مى‌خ و همراه دستورهاى بهداشتى براى مادران شاگردان فقیر خود مى‌فرستادم کـه سرولباس بچه هایشان را بشویند.» (۱۰).

و این درست همان كارى بوده كه یمـینى شریف درون شعرهایش انجام داده است. این پدیده البته مختص بـه ایران نیز نبوده است. براى این كه مشخص شود، كه این تحول ویژه‌اى این سرزمـین نبوده است،‌ و در كشورهاى دیگر هم كم و بیش چنین تحول همسانى صورت گرفته است،‌ با نگاه بـه تاریخ ادبیـات كودكان جهان بـه سراغ آلمان مى‌رویم.. درون سده نوزدهم درون شـهر فرانكفورت،‌ پزشكى بـه نام هاینریش هوفمن Heinrich Hoffmann زندگى مى‌كرد كه بـه سبب نوشتن كتابى براى جشن تولد كودك سه ساله اش درون سال ۱۸۴۴م بـه نام «بچه ژولیده مو» (۱۱) ،‌ همان مسیرى را رفته هست كه درون ادبیـات كودكان ایران،‌ كسى مانند یمـینى شریف پیموده است. هووفمن درون یكى از این داستان‌ها بـه نام «داستان بسیـار غم انگیز بازى با فندك»، بـه یكى از دردها و زخم‌هاى جامعه آن روز آلمان اشاره دارد. درون آن روزگار بـه سبب وجود كبریت‌هاى فسفری،‌ جان بسیـارى از كودكان درون خطر بود. هووفمن براى هشدار بـه بچه‌ها این داستان را نوشت و آن‌ها را اندرز داد كه با این گونـه از كبریت‌ها بازى نكنند. دكتر هوفمن با توجه بـه فضاى آلوده ی شـهر فرانكفورت درون آن زمان،‌ داستان‌هاى دیگرى نیز نوشت كه درون تحول بهداشت زیستى كودكان موثر بود. هوفمن خود درون خاطراتش مى‌گوید كه موضوع مـهم درون آن روزگار این بود كه از چه راه‌هایى مى‌توان بهداشت كودكان را بالا برد. بـه همـین جهت ادبیـاتى آفرید كه عمـیقن درگیر با سازه‌هاى شكل دهنده نـهاد كودكى بوده است. بخشى از داستان او چنین است:‌«ببینید، او این جا ایستاده، پیف ! بچه ژولیده موى ! او نمى گذارد ناخن‌هاى دو دستش را بگیرند. ناخن هایش تقریبن عمر یك ساله دارند. نمى گذارد موهایش را شانـه كنند. هركس او را ببیند مى‌گوید پیف ! بچه ژولیده موى كثیف !» (۱۲)

اكنون اگر جایگاه هوفمن را با یمـینى شریف عوض كنیم. یكى پزشك كودكان و‌ دیگرى آموزگار كودكان،‌ این نكته آشكار مى‌شود كه ادبیـات كودكان براى این كه بـه مرحله ی مدرن خود برسد،‌ نیـاز داشته است، بر روى چند سازه ى بنیـادى كه نخستین آن‌ها بهداشت و كاهش مرگ و مـیر كودكان است،‌ بایستد. هووفمن درون خاطرات خود كوچه‌هاى آلوده فرانكفورت را سرچشمـه همـه بیماری‌هاى كودكان مى‌داند. این موضوع را یمـینى شریف بـه خوبى مى‌دانست، چنان كه بارها درون این زمـینـه درون هرجا سخن گفته است. او دریكى از سرمقاله‌هاى بازى كودكان درون این باره مى‌گوید:‌ كوچه مركز نشر و تاثیر بیماری هاست. از كوچه اقسام ناخوشی هاى جلدى و تراخم توسط بچه‌هاى بوالهوس بـه خانـه منتقل مىشود. اگر با دقت كامل درون یكى از كوچه‌هاى شـهر تهران كاوش كنید از ده نفر كودك ولگرد یكى را كچل و سه تاى آن ها را مبتلا بـه مرض تراخم پیدا مى‌كنید. تقصیر ولگرد شدن اطفال بیش تر بـه گردن پدر و مادر و مخصوصا معلمان آن ها مىباشد… این ولگردی‌هاى كوچك مقدمـه ی ولگردی هاى بزرگ هست بوالهوسى و چاقوكشى و قماربازى از كودكى آغاز مى‌گردد.» (۱۳)

به سخن دیگر حتما گفت،‌ یمـینى شریف و همكاران او درون این دوره درون كار شاعرى و نویسندگى كودك، براى جامعه تولید معنا مى‌كردند که تا روند تحول مفهوم كودكى درون آن شكل بگیرد. هنگامى كه كودك از جنبه بهداشتی،‌ پوشاك، حقوق اجتماعى و حقوق كودك وضعیت ناگوارى داشت،‌‌ ادبیـات كودكان آن سرزندگى و شادى را نمى توانست داشته باشد. نمى توانست تنـها بـه موضوع‌ها و درونمایـه‌هایى كه وصف زیبابی‌هایى زندگى و طبیعت بود،‌ اشاره داشته باشد. آیـا که تا كنون كسى از پژوهشگران بـه این موضوع توجه كرده هست كه چرا توصیف زیبایی‌هاى طبیعت و زندگى درون شعر دو شاعر برجسته ی دهه چهل، از شاعر دوره پیش از خود یعنى یمـینى شریف بیش تر است؟ این پدیده دقیقن‌ از تحول اجتماعى درون نـهاد كودكى سرچشمـه گرفته است.

اما همواره این گونـه نبود كه جامعه ارزش كارهاى یمـینى شریف را نشناسد. كسانى درون این مـیان بودند كه با ظرافت تمام درباره نقش او درون تحول مفهوم و نـهاد كودكى مدرن درون ایران داورى كرده اند. زهرا خانلرى بـه عنوان یكى از فرهیختگان فرهنگ و ادب این سرزمـین درباره كارى كه یمـینى شریف درون نشریـه بازى كودكان ارایـه داده است،‌ این گونـه بـه داورى نشسته است:‌ «تاکنون بچه‌هاى ما با قصه‌هایى کـه پر از ترس ور لرز بود خود را سرگرم مىد و یـا مجبور بودند نصایح فصیح و بلیغ پدر و مادر خود را بشنوند. طلسم این کار بـه دست شما گشوده گشت. شما بـه وجود کودکان ما اهمـیت دادید و با ذوق مخصوص خود براى آن ها مجله منتشر ساختید. مجله شما کاملن با روحیـه اطفال سازگار است. بـه انـها هم هنر مىاموزد، هم ادب، هم بازى یـاد مىدهد، هم بهداشت.» (۱۴)

این داورى روى نكته‌هاى برجسته‌اى انگشت مى‌گذارد. نخست این كه خانلرى روشن مى‌سازد یمـینى شریف‌ها بـه وجود كودكان اهمـیت دادند،‌ سپس درون سازه‌اى هماهنگ نـه تنـها بـه بهداشت آن‌ها توجه كردند كه بازى و هنر آن‌ها را نیز درون نظر داشتند. یعنى آن‌ها را از یك مرحله فرهنگى پست تر بـه یك مرحله فرهنگى بالاتر راهبرى كردند.

با این همـه یمـینى شریف كه درون دو دهه ۴۰ و ۵۰ زیر فشار گرایش‌هاى تندروانـه با تحلیل‌هاى "هم زمانى" و در نتیجه "نابه جایى زمانى" یـا "پریشانى زمانى" Anachrony قرار گرفت،‌ درون گفت و گو با روزنامـه اطلاعات سال ۱۳۵۲ش دغدغه‌هاى خود را از روند بازدارنده‌هاى ادبیـات كودكان این گونـه بیـان كرد:‌ «اکنون حتما به نفع کشور و فرزندان کشور و به سود توسعه و ترقى این رشته از ادبیـات فعالیت هاى شایسته‌اى انجام گیرد. ادبیـات کودکان را درون خط خود بیـاندازند و سادگى و صراحت و سلامت و روانى را درون این آثار حفظ کنند و ادبیـات کودکان را مانند خود کودکان پااده و بى آلایش نگاه دارند. ادبیـات کودکان را گودال تخلیـه عقده‌هاى وجود نکنند و آن چه را کـه از ناراحتى و غم و یـاس و بدبختى و نفرت دارند درون قالب کلمات مبهم و جملات پیچیده کـه بیش تر بـه لغز و معما شبیـه هست تا بـه داستانى یـا شعرى براى کودکان نریزند و دیگران را هم بـه پیروى از خود دعوت نکنند. اگر دردى دلازار و غمى جانکاه دارند، از وضع روزگار و اوضاع خود ناراضى اند، درون کارهاى خود شکست خورده و خیـال گله و اعتراض و شكوه و شکایت دارند، آن ها را درون قالب نوشته‌هایى براى بزرگسالان بریزند و دست از سر ادبیـات کودکان بردارند. کودک را با نوشته‌ها و محصولات فکر و دست خود امـیداور و خوش بین بار آوریم که تا بتوانیم بـه آینده‌اى کـه دوران شکوفا شدن قدرت ها و استعداهاى این نسل هست خوش بین و امـیدوار باشیم.» (۱۵)

و درون نـهایت نگاه خود را بـه ادبیـات كودكان و نقش آن درون تحول جامعه چنین بیـان كرد:‌ «ادبیـات كودكان پدیده‌اى هست بسیـار مـهم و زیر بناى تحولات ذهنى و فكرى و اجتماعى و علمى آینده كشور. ادبیـات كودكان درون ایران كه طى نیم قرن اخیر بـه وجود آمده بـه سرعت توسعه یـافته و به پیشرفت غیر منتظره‌اى نایل آمده است. (۱۶)

در پایـان حتما گفت "ادبیـات كودكان ایران" با همـه نامـهربانی‌ها و فشارهاى بیرونى كه درون این چند دهه متحمل شده است،‌ بـه همـین سطح از رشد نیز نمى رسید، اگر پیشگامانى چون عباس یمـینى شریف سازه‌هاى آن را درست درون جاى خود استوار نمى كردند.

پی نوشت ها:

۱- محمود کیـانوش، شعر کودک. برگ های ٣٦و ٣٧

۲- عباس یمـینى شریف، نیم قرن درون باغ شعر کودکان، برگ ١٩

۳- عباس یمـینى شریف، نیم قرن درون باغ شعر کودکان، برگ ١٩

۴- عباس یمـینى شریف، نیم قرن درون باغ شعر کودکان، برگ ١٧

۵- عباس یمـینى شریف، نیم قرن درون باغ شعر کودکان، برگ ١٨

۶- عباس یمـینى شریف، نیم قرن درون باغ شعر کودکان، بزرگ ٢٤

۷- صمد بهرنگی. مجموعه مقاله ها. برگ ١٢۵

۸- صمد بهرنگی. مجموعه مقاله ها. برگ های ١٢۵و ١٢٦

۹- رستاخیز، ش  ۴۷۰ ، برگ ۷.

۱۰- زندگینامـه جبار باغچه بان، جبار باغچه بان، مرکز نشر سپهر، مـهر ١٣۵٦، برگ ۵٣

۱۱- Struwwelpeter

۱۲- Dr. Heinrich Hoffmann  English Struwwelpeter

۱۳- از سرمقاله « معلم شما » درون بازى کودکان، شماره ٨۵، برگ ٢

۱۴- تاریخ ادبیـات کودکان / جلد ششم./ برگ ٦۵١

۱۵- اطلاعات، برگ ١٩، پنج شنبه ١۵ آذر ماه ١٣۵٢، شماره ی ١٤٢٧٣

۱۶- عباس یمـینى شریف، نیم قرن درون باغ شعر کودکان، برگ ٣٩

موسسه پژوهشی تاریخ ادبیـات ایران

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
فراز و فرودهای شعر یمـینی شریف
 

 شماره ی نوشته: ۷ / ۱۹

دکتر كاووس حسن‌لی  

فراز و فرودهای شعر یمـینی شریف

عباس یمـینی‌شریف (زاده ی ۱۲۹۸ ش، پامنار تهران) یكی از پیشگامانِ شعرِ كودك بود. وی از نظر تاریخی بعد از شاعرانی چون ایرج مـیرزا و یحیی دولت آبادی قرار مـی‌گیرد.
محیط خانوادگی یمـینی‌شریف محیطی فرهنگی بوده‌است و همسایگی آنان با فرخی یزدی (شاعر آزادی خواه معاصر) و آشنایی او با شعرهای فرخی یزدی درون شكل‌گیری شخصیت وی (به تأكید خودِ او ) تأثیری بـه سزا داشته است.
یمـینی‌شریف درباره‌ی ارتباط خود با فرخی یزدی نوشته است: «از جمله عواملِ جالب به منظور روی آوردن من بـه شعر این كه: فرخی علاوه بر انتشار اشعار و افكارش، از طریق روزنامـه‌ها و مطبوعات، بخصوص روزنامـه‌ی خودش طوفان، آوازخوانی را استخدام كرده بود كه اشعار سیـاسی و انتقادی او را درون آن باغ كه بر روی كوه و مشرف بـه رودخانـه و جاده‌ی دربند بود، شب‌های جمعه و شب‌های شنبه كه جمعیت فراوانی به منظور تفریح درون درّه‌ی دربند و سربند رفت و آمد مـی‌كردند یـا درون باغ‌ها ساكن مـی‌شدند، بـه صورت آواز بخواند و پیـام او را بـه گوش آنان برساند. امّا اشكال كار درون این بود كه آواز خوان سواد نداشت. چون درون آن موقع من كودكی ده ساله بودم و مـی‌توانستم شعرها را بخوانم، فرخی آن‌ها را بـه من مـی‌داد و من درون كنار آوازخوان كه درون بلندترین محل باغ، مشرف بـه رودخانـه‌ی دربند مـی نشست، مـی‌نشستم و شعرها را از روی دست نویس‌های فرخی آهسته مـی‌خواندم و او با صدایی رسا كه چند بار درون كوهستان‌ها مـی‌پیچید، مـی‌خواند و درّه‌ی دربند را درون شور و حالی فرو مـی برد ... .» (یمـینی‌شریف: ۱۳۷۳ش، برگ ۱۵)
یمـینی‌شریف آموزگاری مـهربان و متعهد بود، تمامِِ عمر خویش را بر سر آموزش و پرورش كودكان و نوجوانان گذاشت. مطالعات او درون ادبیـات خارجی و ترجمـه‌ی برخی آثار، سفر او بـه خارج و آشنا شدن با روش‌های نو درون ادبیـات كودك و مانند این‌ها، او را که تا جایگاهِ یك سخنورِ مـهربان و آشنا بـه كودكان بالا برد. استادانی كه درون شكل‌گیری ذهنیت شاعرانـه‌ی یمـینی‌شریف نقش مـهمـی داشتند، كسانی بودند چون: دكتر عیسی صدیق، علی اصغر حكمت، دكتر پرویز ناتل‌خانلری، دكتر ذبیح‌الله صفا و  ...
در واكاوی كارنامـه‌ی یمـینی‌شریف چندین فراز و فرود دیده مـی‌شود كه شایسته‌ی یـادآوری ا‌ست.

۱-  فرازها
۱- ۱-  پی‌گیری مداوم به منظور جریـان‌سازی و پدیدآوری آثار كودكانـه
یمـینی‌شریف با حضوری گسترده، فراگیر و مؤثر، بیش‌از نیم سده درون ادبیـات كودك درنگ كرد و شعرهایی با موضوع های گوناگون و متنوع پدید آورد كه چیرگی مفهوم هایی چون: صمـیمـیت، یكرنگی و مـهربانی درون آن آشكار است. یمـینی‌شریف افزون بر سرایشِ شعرهای گوناگون، درون انتشار مجله‌هایی چون: بازی كودكان (سال ۱۳۳۷)، كیـهان بچه‌ها (۱۳۳۵تا  ۱۳۵۸ش) و تأسیس نـهادِ ارزشمندی چون شورای كتاب كودك (۱۳۴۱) نقش اساسی بر عهده داشت). (۱) كوشش‌های پی‌گیرانـه‌ی یمـینی شریف درون طول چندین دهه، نام او را درون فهرستِ پیشگامان و بنیـاد‌گذارانِ شعرِ كودك بـه شایستگی بـه ثبت رسانده‌است.

۲- ۱-  بهره‌گیری از زبانی ساده، روان و موزون
یكی از ویژگی‌های زبانی سروده‌های یمـینی‌شریف سادگی و روانی آن‌هاست. كودكانِ زمانِ یمـینی‌شریف درون مقایسه با نسل پیش از خود، این بختیـاری را داشتند كه مـی‌توانستند بـه جای خواندنِ شعرهای فخیم، فاخر و سنگینِ گذشته، سروده‌هایی ساده و روان را (كه با توجه بـه حوزه‌ی واژگانی سنِ آن‌ها سروده شده‌بود) بخوانند و به آسانی با این سروده‌ها پیوند برقرار كنند. سروده‌های كودكانـه‌ای چون: فرزندان ایران، كتابِ خوب، درخت مـی‌كارم، چشمك بزن ستاره، من و ماه، كشتی مـی‌سازم، از همـین ویژگی برخوردارند.

۳- ۱-  جدا كردن مخاطب كودك از غیر كودك و دادنِ هویتِ مستقل بـه كودك
توجه بـه ادبیـات مستقل كودك، از بینشی نواندیشانـه برخاسته بود و محصولِ دنیـای جدید بود. زیرا درون ادبِ نوشته شده ی گذشته، كودكان بـه فراموشی سپرده شده بودند. انگار كودكان، به منظور برانگیختنِ توجه كامل و داشتنِ ادبیـاتی مستقل، شایستگی و قابلیتِ لازم را نداشتند.در شعر گذشته‌ی فارسی، مخاطبِ كودك و غیر كودك جدا نبودند و كودكان، مخاطبان مستقل بـه شمار نمـی‌رفتند. شعر یمـینی‌شریف همچون باغچه‌بان حلقه‌ی اتصال شعرِ پیش از او و پس از اوست. باغچه‌بان و یمـینی‌شریف درون سروده‌های خود مخاطبِ كودك را با مخاطب غیر كودك جدا كردند و آنان را با هویتی مستقل نگاه كردند. بی‌گمان این خود پیشرفتی بنیـادی درون شعرِ كودك بود. ولی یـادآوری این نكته نیز درون همـین‌جا شایسته هست كه هر دو نفر آنان درون جایگاهی بلند، نصیحت گرانـه بـه كودك نگاه كردند و نتوانستند خود را بـه جای كودك بگذارند و از دریچه‌ی چشمِ او جهان هستی را نگاه كنند.

۴- ۱-  توجه بـه شعر نوجوان
توجه بـه مخاطب نوجوان از ویژگی‌های ارزشمند شعرهای یمـینی‌شریف است. واقعیت آن هست كه با آن كه ادبیـات كودك درون دوران معاصر هویتی مستقل یـافت و بدان توجه فراگیر شد، ولی ادبیـاتِ ویژه‌ی نوجوانان، بـه ویژه درون حوزه‌ی شعر، همچنان كم برگ و بار مانده است. بسیـاری از سروده‌هایی كه بـه نام نوجوانان بازخوانده شده هست یـا كودكانـه هست یـا بزرگسالانـه. از كسانی كه درون دوران شكل‌گیری ادبیـات كودك و نوجوان بـه شعرِ نوجوان توجه نشان داد، عباس یمـینی‌شریف است. سروده‌های نوجوانانـه‌ی او (در سنجش با شعرهای كودكانـه‌اش ) ساختاری هنری‌تر و زبانی پخته‌تر دارند. یمـینی‌شریف به منظور سرایشِ اصیل كودكانـه، حتما به دورانِ كودكی بازمـی‌گشت و در جایگاهِ كودك قرار مـی‌گرفت. بـه نظر مـی‌رسد او نتوانسته هست به چنین بازگشتی دست یـابد. اما مـی‌توان گفت که تا حدودی بـه دوران نوجوانی بازگشته است. سروده‌های نوجوانانـه‌ی او مـی‌توانند از زاویـه‌ی دیدِ نوجوان پدید آمده‌باشند. بـه نظر مـی‌رسد اگر یمـینی‌شریف بر تولید ادبی درون حوزه‌ی شعر نوجوان تمركز مـی‌كرد، آثار درخشان‌تری از او پدید مـی‌آمد و تعداد سروده‌های خوبی مانند ابر سرگردان، قصه‌ی برگ‌ها، درخت سرشكسته، مناظره‌ی مـیز و چراغ، همـه كاره و هیچ كاره، بسیـار بیش تر مـی‌شد. با این همـه، حتما یـادآوری كرد كه برخی از سروده‌هایی كه یمـینی‌شریف به منظور نوجوانان (سنِ آخر دبستان و دوره‌ی راهنمایی) سروده، كاملن بـه حوزه‌ی سنی بزرگسالان مربوط مـی‌شود (مانندِ «گنبد ارغوان» )

۲-  فرودها
۱- ۲-  غلبه‌ی مفهوم آموزش و پرورش بر عناصرِ شاعرانگی
رفتارِ یمـینی شریف و باغچه‌بان درون ادبیـاتِ آن زمان رفتاری نوگرایـانـه بود، ولی امروز شیوه‌ی نگاه آنان شیوه‌ای سنتی مـی‌نماید. شعر و به تر بگوییم نظم موسیقایی واژه‌ها درون دست باغچه‌بان و یمـینی شریف تنـها ابزاری به منظور بیـانِ مسایل آموزشی و پرورشی بود.
باغچه‌بان و یمـینی شریف آن اندازه كه بـه كودك و تربیت او اهمـیت مـی‌دادند بـه شعر و جایگاه آن توجهی نداشتند. از همـین رو سروده‌های آنان از دیدگاه زیبایی‌شناسی هنری، لاغر و ضعیف هستند.
شیوه‌ی نگرشِ یمـینی شریف را آشكارا مـی‌توان از گفته های خودِ او دریـافت. او درباره‌ی چه گونگی ساختنِ شعرهایش گفته است:
«موضوعِ شعر گاه خود پیش مـی‌آمد و محیط القا مـی‌كرد. گاه نیز به منظور بیـانِ منظورهای خاص، موضوع‌های مناسب انتخاب مـی‌شد. فی‌المثل بنا بـه وظیفه‌ی یك معلم و مربی، از جمله كارهای من این بوده هست كه گاه درون برابر موضوعِ شعری كه از سابق وجود داشته و در اذهانِ جای گیر شده هست ولی از نظر اجتماعی و تربیتی و تأثیر روانی درون آن عیبی تشخیص مـی‌دادم و زیـان آورش مـی‌دیدم، شعری از نو مـی ساختم و منتشر مـی كردم؛ بـه امـید این كه روزی جای گزین شود. مثلن درون مورد شعری كه مادران به منظور پسران كوچك خود مـی‌خواندند و بعدها آن را پسرها تكرار مـی كردند و چنین بود:
(پسر بـه پسر قند عسل / بـه كپه خاكستر) و ها هم درون برابر این تحقیر و اهانت مـی‌خواندند: (ا تنگ طلا / پسرا برقِ بلا). من دو شعر ساختم كه هدفم از ساختن آن‌ها بیـانِ صفاتِ خوب هر یك و برابر و مساوی نشان دادنِ هر دو بود: (من كه از گل بهترم / پسرم من پسرم - درون دبستان همـه را / مثل خود مـی شمرم -  مادر از من راضی‌ست / هست راضی پدرم) و نیز (بچه‌ها من م / درون خوش زبانی نوبرم - درخانـه‌داری ماهرم / شریك كارِ مادرم -  وقتی كه پیش پدرم / شیرین بـه مثل شكرم).

۲- ۲-  بیـان نصیحت‌گرانـه‌ی تحكمـی
نسل پیش از یمـینی‌شریف، یعنی كسانی چون ایرج‌مـیرزا، بهار و یحیی دولت‌آبادی بـه كودكان توجه كردند و شعر مستقل به منظور كودك سرودند، اما هم‌چنان درون همان جایگاهِ بلندِ پدرسالار نشستند و از آن بالا كودكان را درون سخنانِ منظوم خود نصیحت كردند. شعر كودك آرام آرام بـه نسل باغچه‌بان و یمـینی‌شریف كه رسید، هم رسمـی‌تر و جدی‌تر شد و هم بـه استقلالی شایسته رسید. شاعرِ كودك نیز از آن جایگاهِ بلند خود چند پله پایین‌تر آمد، اما فقط چند پله! این نزدیك شدنِ شاعر بـه كودك درون شعرِ یمـینی‌شریف نسبت بـه باغچه‌بان آشكارتر دیده مـی‌شود. ولی واقعیت‌ این هست كه درون این نسل نیز هم چنان فاصله وجود دارد و این محمود كیـانوش هست كه بعد از باغچه‌بان و یمـینی‌شریف با جدی گرفتنِ نظامِ نوینِ تربیتی و تعهد بـه عنصر زیبایی‌شناسی شعر، شعرهایی آفرید كه از دیدگاه هنری با همـه‌ی آن چه پیش از او سروده شده بود، متفاوت و از همـه‌ی آن‌ها مایـه‌ورتر بود. شاعرانی كه مـی‌توانند از نگاهِ كودكان و با چشمِ آنان بـه جهانِ بیرون نگاه كنند و مـی‌توانند از زبانِ آن‌ها سخن بگویند، دیگر از جایگاهِ دانای كل، قیم‌مآبانـه و نصیحت‌گرانـه سخن نمـی‌گویند. بلكه سخنشان از جنسِ نگاهِ آنان است.
آن چه درون آثار كسانی همچون یمـینی‌شریف بـه گونـه‌ای آشكار رخ مـی‌نماید و این آثار را درون موضع انتقاد قرار مـی‌دهد، تنـها غلبه‌ی آموزشی نیست، بلكه نگاه سنتی بـه مقوله‌ی تربیت نیز هست. درون فرهنگ گذشته‌ی ایران تعلیم و تربیت بـه گونـه‌ای بود كه معلم و مربی درون جایگاه دانای كل- بالاتر و برتر- از كودك مـی‌نشست و او را بی‌پرده و مستقیم نصیحت و رهبری مـی‌كرد. امروزه این شیوه‌ی تربیت كارایی خود را از دست داده و از دیدگاه دانشمندانِ نواندیش تعلیم و تربیت روشی كهنـه و منسوخ شده است. «نگاه پدرسالارانـه درون ادبیـات كودك ایران، ادبیـات را «تك‌صدایی» مـی‌خواهد، درون صورتی كه كودك درون یك ادبیـات باز و چند صدایی هست كه جوهر خلاقه‌ی خود را كشف مـی‌كند. و گرنـه یك مقلد بار مـی‌آید. مقلدی كه از موجودیت انسانی خود تهی و به رونوشتی از بزرگ‌ترهایش تبدیل مـی‌گردد. نقاشی را آن گونـه مـی‌كشد كه معلم نقاشی‌اش مـی‌پسندد. انشایش را جوری مـی‌نویسد كه شرایط اقتضا مـی‌كند. خودش را بـه گونـه ای نشان مـی‌دهد که تا نمره‌ی انضباط خوب بیـاورد... » (۲)
در نگاه «قیم‌مآبانـه»، بزرگ‌ترها حتما كودكان را با هر وسیله‌ی ممكن، پیوسته از نزدیك شدن بـه بدی‌ها یـازدارند و با تهدید و تذكر مستقیم از كج‌روی‌های آن‌ها پیش‌گیری كنند. درون حالی كه درون نگاهِ « نظارتی» مربی با هوشمندی و مواظبت غیرمستقیم، اجازه مـی‌دهد كودك خوب و بد را تجربه كند، آب‌دیده شود و خود راهِ شایسته را برگزیند.
 یمـینی شریف درون شعرهای خود پیوسته درون حالِ امر و نـهی است. كودك را قابلِ مخاطب شدن یـافته، اما او را هنوز شایسته‌ی استقلال درون رفتار ندیده‌است. سایـه‌ای بسیـار سنگین بر سرِ كودكِ شعرش انداخته، بـه گونـه‌ای كه او حتما مؤدب بنشیند و فرمان‌پذیری كند.
برای نمونـه هنگامـی كه مـی‌خواهد از زیـان‌های سیگار بگوید و مخاطبان خود را از آن پرهیز دهد، با زبان و بیـانی غیرهنری مـی‌گوید:
فكر مـی‌كنی این كار خوبه
تو آدمـی یـا دودكشی؟
آخر بگو چه سود داره
سیگار كشی هنر نشد
باعث زجر و دردسر
  كشیدنِ سیگار خوبه؟
یـا چوب روی آتشی؟
چه فایده این دود داره؟
جز مایـه‌ی ضرر نشد
برای مردمِ دگر  (۳)
جالب تر آن كه این چند بیت از جمله سروده‌هایی هست كه یمـینی‌شریف بـه عنوان نمونـه‌هایی خوب (در دفاع از كارهای خود) درون مقدمـه‌ی كتاب خود آورده است. او درون پیوند با همـین چند بیت بالا نوشته است: «درباره‌ی سیگار كه گاهی دیده مـی‌شد كه كودكان هم بـه تقلید از بزرگ‌تران سیگار مـی‌كشند، شعری درون مجله درج كردم كه چند بیتش بدین قرار است.» (همان جا)
این شیوه‌ی بیـان درون بسیـاری از شعرهای كودكانـه‌ی یمـینی‌شریف دیده مـی‌شود:
آهای آهای ای بچه جان
سنگ بزنی سر مـی‌شكنی
توی كوچه سنگ نپران
خدا نكرده ناگهان ...
(همان جا)

۳- ۲-  لاغر ماندن سروده‌ها از عناصرِ شعری
یمـینی‌شریف هنگامـی كه ویژگی‌های شعرِ كودك را برمـی‌شمارد مؤلفه‌های زیر را از عناصرِ شعر كودك مـی‌داند و بر آن پای مـی‌فشارد: «وزن، قافیـه، معنی، موضوع و مضمون، پیـام و قالب شعر» (همان، برگ های ۳۵- ۳۶)
همان‌گونـه كه دیده مـی‌شود نگرش آموزشی كاملن بر عناصرِ شعر سایـه افكنده است. حتا هنگامـی كه یمـینی شریف مـی‌خواهد بـه عنصر خیـال اشاره كند، آن را درون عواملِ زیرِ مجموعه‌ی عناصر پیـام مـی آورد.
این خود نشان مـی‌دهد كه که تا چه اندازه ویژگی های هنری بـه حاشیـه رانده شده است. «قوت داشتن رویكرد تعلیمـی نسبت بـه كودكان كه از سده ی سوم هـ. ق که تا دوران معاصر امتداد داشته است، موجب مـی‌شود كه علی‌رغم ورود آثار ویژه‌ی كودك بـه جامعه‌ی ایران، تلقی مدرنیته از هدف ادبیـات كودك كه معطوف بـه لذت مخاطب و برانگیختن حسِ زیبایی‌شناسانـه‌ی او بود، توسط متولیـان ادبیـات كودك، مورد توجه قرار نگیرد» (۴)
بسیـاری از سروده‌های یمـینی شریف درون واقع معادلِ سر مقاله‌ی مجله بوده‌اند، درون نتیجه حتما به آن اه وفادار مـی‌مانده‌اند. او خود گفته است:
«هر جا تشخیص مـی‌دادم كه اگر موضوعِ انتقادی، تربیتی، بهداشتی، اخلاقی و اجتماعی مورد نظر كه گاهی سر مقاله راتشكیل مـی‌داد، بـه شعر باشد، مؤثرتر واقع مـی‌شود و بیش تر درون ذهنِ كودكان مـی‌ماند، آن را بـه شعر مـی‌گفتم و در مجله درج مـی‌كردم» (یمـینی‌شریف، برگ  ۲۹)
بینشِ سنتی یمـینی‌شریف را درون پیوند با سه مقوله‌ی «شعر، نظم و نثر» مـی‌توان از داوری زیر دریـافت: «اگر مـی‌گویند نام آن [شعرهای یمـینی‌شریف] نظم است، كلمـه‌ی نظم از ارزشِ این گونـه اشعار نمـی‌كاهد. زیرا معنی نظم عام‌تر از معنی شعر است. از طرفی كلام را بـه طور كلی بـه نظم و نثر تقسیم مـی‌كنند. از طرفِ دیگر اگر كلامـی مقید بـه هیچ گونـه نظمـی نباشد، نـه تنـها شعر نیست، نثر هم نیست. بلكه تعدادی كلمات هست كه مانند مخلوطی از حبوب درون ظرفی ریخته باشند» (همان، برگ ۲۹)

۴- ۲-  ضعف تألیف و زیـاده‌گویی
 یمـینی‌شریف درون باره ی ویژگی‌ها و شرایط شعر كودك نوشته‌است: «شعر كودك از حیثِ انتخابِ كلمات، اوزان، قوافی و مضمون، دارای نكته‌هایی باریك‌تر از موست كه داوری درباره‌ی آن، كارِ هر كس نیست. كارِ كسی هست كه هم كودك‌شناس باشد، هم شعرشناس، هم دارای صفات و خصایصِ یك مربی وارسته و بری از اغراض و امراض و كینـه‌ها». (همان، برگ ۳۴)
اما درون سروده‌های خود او بسیـاری از واژه‌ها، تركیب‌ها و مصراع‌ها را مـی‌توان نشان داد كه بـه گونـه‌ای حشو و اضافه هستند و اغلب بـه ضرورت رعایت وزن، وارد شعر شده‌اند و به كیفیت آن آسیب رسانده‌اند، به منظور نمونـه بـه چند بیت زیر كه به منظور كودكان سروده شده است، نگاه مـی‌كنیم:
آهای آهای ای بچه جان / توی كوچه سنگ نپران
سنگ بزنی سر مـی‌شكنی /  خدا نكرده ناگهان
سر كه شكستی شر و شر /  خون مـی‌ریزه از جای آن 
صاحبِ سر داد مـی‌كنـه  /  آی پاسبان آی پاسبان
مـی‌بردت كلانتری / بـه ضرب و زور و كش كشان 
آن جا تو را حبس مـی‌كنند /  بین تمام حبسیـان ... (همان، برگ ۲۹)

همان‌گونـه كه دیده مـی‌شود بیت سوم (سر كه شكستی شر و شر / خون مـی‌ریزه از جای آن) زیـادی هست و هیچ ضرورتی ندارد. حذف این بیت هیچ خللی درون شعر ایجاد نمـی‌كند. همچنین هست مصراع دوم بیت (مـی‌بردت كلانتری / بـه ضرب و زور و كش كشان) و مصراعِ دوم بیت (آن جا تو را حبس مـی‌كنند/ بین تمام حبسیـان). دومصراع یـاد شده هیچ نقشی جز تعادلِ وزنی ندارند و در نتیجه سخنی اضافی هستند.
این گونـه از سخنان اضافی را درون شعر‌هایی كه به منظور نوجوانان سروده شده، نیز مـی‌توان دید؛ به منظور نمونـه درون شعر "بارکش همـه" مصراع دوم بیت اول (به زیر طاق آسمان) ، كه هیچ ضرورتِ وجودی ندارد:
این خرك بسته زبان / بـه زیرِ طاقِ آسمان
دائم از او بار مـی‌كشند / هر جا از او كار مـی‌كشند (همان، برگ ۵۶ )
در داستان «بچه گربه‌ها و پیرزن» نیز هنگامـی كه پیرزن بچه‌گربه‌ها و موش را با جارو از خانـه بیرون مـی‌كند مطلبِ مورد لزوم داستان تمام مـی‌شود. امّا باز هم بیتی اضافه مـی‌شود كه هیچ ضرورتی ندارد:
برخاست زجا و كرد بیرون / آن موش و دو گربه را بـه جارو
اتاق كردشان دور / با دسته‌ی بیل و پشتِ پارو  ( همان، برگ ۵۶)
واژه‌هایی كه تنـها بـه ضرورتِ وزن یـا قافیـه وارد شعرِ یمـینی‌شریف شده‌اند كم نیستند؛ به منظور نمونـه درون «دردِ دلِ حیوانات» از قولِ «قاطره» مـی‌نویسد:
هفت و هشت، هفت و هشت / رفتم رشت رفتم رشت
روز که تا شب، شب که تا روز /  یـا درون كوه یـا درون دشت
مظلومـی بار بكش / دیر بجنب چوب بچش (برگ  ۵۶)
آشكارا دیده مـی‌شود كه واژه‌ی «رشت» هیچ ارتباطی با این سروده ندارد و تنـها بـه دلیل هم‌قافیگی با هشت و دشت درون شعر آمده است.
ضرورتِ رعایتِ قافیـه درون برخی از این سروده‌ها از عاطفه‌ی شعر بـه شدت كاسته است. درون شعرِ «اسبِ چموش» كه شاعر مـی‌خواهد كودك را از نزدیك شدن بـه اسب چموش پرهیز دهد، مـی‌گوید: اگر اسب چموش تو را گاز بگیرد خون زیر آن (؟) مـی‌مـیرد:
گازت اگر بگیرد / خون زیر آن بمـیرد
شاعر به منظور ساختن مصراعی كه هم قافیـه با مصراعِ نخست باشد گفته است: «خون زیرِ آن بمـیرد»!  اول، معلوم نیست  مرجع ضمـیر «آن» درون مصراع دوم كجاست. دوم، بعید هست كودكِ مخاطبِ این شعر معنی مضمونِ «خون مردگی» را بداند. سوم، چنانچه این اشكال‌ها هم نباشد، آیـا خون‌ریزی و زخم ترسناك‌تر هست یـا خون مردگی زیر پوست؟!
یكی از هدف‌های یمـینی‌شریف، ساده كردن بیـان به منظور طرحِ مسایلِ تربیتی هست و این خود از ویژگی های ارزنده‌ی آثارِ اوست. ولی ضعف تألیف درون برخی از سروده‌های او انتقالِ پیـام را با اشكال رو بـه رو مـی‌كند و در پیـام‌رسانی اختلال ایجاد مـی‌كند. به منظور نمونـه: مـی‌توان بـه مصراع «سر بـه صحراست كه مـی‌مانم من» از شعر «داستانِ علف» اشاره كرد:
علفم خانـه بـه صحرا دارم
سر بـه صحراست كه مـی‌مانم من
من همـین جاست اگر جا دارم
زنده‌ی دشت و بیـابانم من  (همان، برگ ۵۹)
و نیز مصراع «به خارج ریختم از كوره تابان»، درون شعر «مـیز و چراغ»
شدم پاك و جدا گردیدم از سنگ
به خارج ریختم از كوره تابان
به شكل یك فلزّ خوب و خوشرنگ
به قالب‌ها شدم وارد شتابان  (همان، برگ  ۱۰۸)
همچنین هست مصراع «همان خالی شكم باقی نـهادش»، درون شعر «سگ و اسب»
سر راهش گرفت و ره ندادش
همان خالی شكم باقی نـهادش  (همان، برگ  ۱۱۵)
همچنین هست بیت نخست از داستان «بچه گربه‌ها و پیرزن»
یك موش دو بچه گربه پیدا
كردند و كشیدند سر بـه دعوا  (همان، برگ  ۱۱۲)
و احتمالن «كشیدند» اشتباه چاپی بـه جای «كشید» است.
همچنین هست بیت زیر از داستان «جوجه و كلاغ»
گهی مـی‌زد بـه نوك شانـه سرش را
گهی مـی‌جست بالا و برش را  (همان، برگ  ۱۱۷)

۵- ۲- زیـاده‌روی درون طبیعت‌ستایی و غافل ماندن از واقعیت‌های زندگی شـهری
توجه بـه جلوه‌های طبیعی جهان هستی از ویژگی‌های بنیـادین شعرهای یمـینی شریف است. این ویژگی هم درون شعرهای كودكانـه‌‌ی یمـینی شریف هست و هم درون سروده‌هایی كه به منظور نوجوانان پدید آورده است. با یك نگاه گذرا موضوعِ شعرهای یمـینی شریف را درون عناصر زیر مـی‌توان دید: پروانـه، ماه، خورشید، صبح، روز، باران، تگرگ، برف، سایـه، مادر، برف، لاله، بنفشـه، سنبل، سبزه، گل سرخ، سیزده‌ به‌در، هفت سین، عید، سرو، كاج، چنار، سیب، دریـا و ... . یمـینی شریف با پرداختن بـه مضمون‌هایی از این دست، همواره مخاطبان خود را بـه سوی طبیعت و صحرا فرا مـی‌خواند. زندگی‌ای كه درون شعرهای یمـینی شریف جریـان دارد یك زندگی كاملن روستایی است. و در آن همواره صحبت از گله‌ی و گله‌ی و درو گندم و غروب ده و مانند آن‌ها مـی‌رود. درون حالی كه این سروده‌ها را درون دهه‌ها‌ی سی و چهل و پنجاه یك شاعر تهرانی سروده است. درون همـه ی كتاب «نیم قرن درون باغ شعر كودكان» تنـها دوبار از وسایلی كه بـه تكنولوژی امروز مربوط مـی‌شود سخن رفته است: یك بار ساعت (برگ ۴۸) و یك بار ترن (برگ ۶۰) و تنـها یك بار اشاره‌ای مثبت بـه شـهر شده است:
خیـابان‌ها قشنگ و دلربا بود
چه دكان‌های خوبی بود هر جا
عمارت‌ها بلند و خوش نما بود
در آن‌ها مـی‌شد از هر چیز پیدا  (همان، برگ ۱۴۰)
مضمونِ بازگشت بـه طبیعت و بازگشت بـه روستا بـه گونـه‌ای فراگیر و تكراری و دل آزار سایـه بر بسیـاری از سروده‌های كودك ونوجوان انداخته هست و این ویژگی درون شعر دهه ها‌ی هفتاد و هشتاد هم بـه چشم مـی‌خورد. درون حالی كه زندگی كودكان شـهری، بـه گونـه‌ای جدایی ناپذیر با تكنولوژی و صنعت گره خورده و نمـی‌توان این ابزار و وسایلِ كارآمد را همچون هیولاهایی وحشتناك و تابوهایی ناشایست توصیف كرد. بـه نظر مـی‌رسد حتما «چشم‌ها را شست» و با نگاهی دیگر بـه دنبال یـافتن پیوندهایی منطقی، شایسته، مـهرآمـیز و معنوی مـیان كودك و جهانِ صنعتی‌ِ پیرامون او بود. که تا او یـاد بگیرد كه مـی‌تواند درون كنار وسایل برقی، صنعتی و تكنولوژیك خود، رفتاری طبیعی، معنوی و صمـیمـی داشته باشد. نباید او را بـه این گمان انداخت كه این ابزار، دشمنانِ زندگی معنوی هستند و نمـی‌توان درون همزیستی با این ابزار بـه معنویت رسید.

پی‌نوشت ها:
۱-  محمدی، محمدهادی و زهره قایینی، تاریخ ادبیـات كودكان ایران، ج ۶،۱۳۸۲.
۲-  نعیمـی، زری، «خدا، خشونت و عشق»، پژوهش‌نامـه، سال ششم، پاییز ۱۳۷۹.

۳-  یمـینی‌شریف، عباس، نیم‌قرن درون باغ شعر كودكان، چاپ ششم، انتشارات روش نو، ۱۳۷۳
۴-  هجری، محسن، ادبیـات كودك درون ایران: تأثیر متقابل سنت و مدرنیته، پژوهش‌نامـه، سال دهم، پاییز ۱۳۸۳.
 

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
تاثیر متقابل سنت و تجدد درون ادبیـات کودک ایران
 

شماره ی نوشته: ٦ / ١٩

محسن هجری

تاثیر متقابل سنت و تجدد در ادبیـات کودک ایران

مدرنیته (تجدد، نو گرایی) یک طرح کودتایی علیـه سنت نیست ، بلکه پروسه ‌ای هست که نخست با هدف روزآمد سنت‌ های فرهنگی و فکری ، بـه بازنگری سنت دست مـی ‌یـازد و سپس بـه نواندیشی بـه عنوان یک ضرورت مـی‌پردازد. البته بازتاب این امر درون جوامع شرقی ، از جمله ایران، به‌ طور ناقص انجام شده و مدرنیته تنـها درون نواندیشی و نو‌آوری خلاصه شده است، بی ‌آن‌که بـه باز نگری سنت پرداحنـه باشد. از این رو وقتی بـه پدیده ی ادبیـات کودک درون ایران مـی ‌پردازیم ، درون برابر این پرسش قرار مـی‌گیریم کـه ادبیـات کودک بـه چه نسبت از فرهنگ سنتی و ایده‌ های مدرنیته تأثیر پذیرفته است؟ آیـا همان‌گونـه کـه برخی از صاحب‌نظران معتقدند، این ژانر ادبی، سابقه ی تاریخی درون ایران داشته و تنـها بعد ار مشروطیت دچار تحول ساختاری شده هست (١)یـا این‌که ادبیـات کودک درون بنیـاد خود، رهاورد اندیشـه ی مدرن هست و از سابقه‌ای طولانی برخوردار نیست ؟ (٢)
صف ‌بندی این دو نظریـه درون برابر یکدیگر کـه البته هر یک نکات قابل تأملی درون تحلیل پدیده ادبیـات کودک درون ایران ارایـه داده، موجب شده هست که کم تر بـه ادبیـات کودک، از دیدگاه تاثیر متقابل سنت و مدرنیته پرداخته شود . منظور از تاثیر متقابل سنت و مدرنیته، مـیزان اثر‌پذیری این دو عرصه از یکدیگر درون عمل است. بـه عبارت دیگر، مـی‌ توان بر این واقعیت تاریخی تأکید کرد کـه ایده ی مدرنیته درون ادبیـات کودک ایران، مانند یک بسته ی فرهنگی بـه این سرزمـین منتقل نشده است، بلکه از دغدغه‌های تاریخی و فرهنگی علاقه‌مندان بـه آموزش و پرورش کودک متأثر بوده است.
از این رو، مـی ‌بینیمانی چون محمدبن یوسف مازندرانی، ملقب بـه مفتاح ‌الملک کـه کتاب تادیب‌ الاطفال او، جزو نخستین ترجمـه‌ها درون حوزه ی ادبیـات کودک است، بـه بزرگ‌ترها و والدین هشدار مـی ‌دهد کـه تا حد ممکن کودکان را از شنیدن و خواندن افسانـه‌های دور از عقل کـه حاصل دروغ‌ پردازی اشخاص بی‌تربیت و نادان است، بازدارند (۳) و مـی‌بینیم کـه این تلقی، درون نقطه ی مقابل اندیشـه لوییس کارول، نویسنده کتاب آلیس درون سرزمـین عجایب (١۷٦۵م) هست که با نوشتن این اثر، پیوند خود را با ادبیـات آموزشی و پاک سازی اخلاق، قطع و لذت کودک را هدف ادبیـات کودک فرض مـی‌کند.
نیرومند بودن توجه آموزشی نسبت بـه کودکان کـه از سده ی سوم ه ق که تا دوران معاصر ادامـه داشته است، موجب آن گردید کـه با وجود ورود آثار ویژه ی کودک بـه جامعه ی ایران، تلقی تجدد و مدرنیته از هدف ادبیـات کودک کـه همانا لذت کودک و برانگیختن حس زیبایی‌شناسانـه ی او بود، توسط دست اندرکاران ادبیـات کودک، مورد توجه قرار نگیرد.
در واقع، سنت آموزشی که تا همـین حد اجازه داد کـه پدید ‌آوردن متن های خواندنی به منظور کودک، بیش از پیش درون دستور کار قرار گیرد. آن هم بـه عنوان یک ابزار آموزشی و نـه با همان کارکردی کـه مدرنیته به منظور ادبیـات کودک تعریف کرده بود. بـه عبارت دیگر، ادبیـات کودک بدون پشتوانـه ی فلسفی خود، بـه ایران وارد شد، بی‌آن‌کهی به‌طور جدی درون صدد فهم مبانی آن باشد.

لطافت ادبیـات کودک
با‌ آن ‌که درون دوران مشروطه ، ادبیـات کودک با پشتوانـه ی فلسفی برخاسته از اندیشـه ی مدرنیته مورد توجه قرار نگرفت، اما اندیشـه ی سنتی درون زمـینـه ی آموزش و پرورش کودک دچار تحول گردید. شکل ‌گیری مدارس جدید و به کار گرفتن شیوه‌های آموزش مدرن، موجب ‌شد که تا به تدریج زبان‌ آموزش نیز دچار دگرگونی شود. با این حال، حاکمـیت مناسبات پدرسالارانـه ایجاب مـی ‌کرد کـه کودک، همچنان گوش بـه فرمان بزرگ‌ تر باشد و از ویژگی‌های کودکانـه ‌اش، بـه سود اقتدار بزرگسالان صرف‌نظر کند. درون غیر این صورت، کودکی بی‌تربیت و لاابالی شناخته مـی‌شد. از این رو، درون نظام آموزش و پرورش جدید نیز با وجود تغییر شکل و شمایل آموزگاران، کماکان روحیـه و نظام خشن آموزش ‌گرایی، بـه حضور خود ادامـه داد و آموزش مستقیم و تنبیـه و مؤاخذه کودک، دو رکن جدایی ‌ناپذیر از یکدیگر تلقی مـی‌ شدند. صمد بهرنگی مـی‌گوید :« نباید پنداشت کـه وقتی بخشنامـه ‌ها تنبیـه ‌بدنی را قدغن کرد، معلم‌ها هم حرف‌ شنوی مـی ‌کنند. بخشنامـه کـه به مدرسه رسید، مدیر یـا رییس، آن را بـه امضای یک ‌یک معلم‌ها و ناظم مـی ‌رساند. بعد آن را مـی‌گذاردپوشـه و کارتن مخصوص این ‌گونـه حرف ‌ها ـ کنار بخشنامـه‌های پیشین ـ و فراموش مـی ‌شود. نـهایتش این‌ هست که درون شورای مدرسه از آقایـان و خانم ‌ها خواهش کنیم کـه خود مستقیم تنبیـه نکنند و اگر دانش‌آموزی شلوغ کرد یـا درس! را خوب بعد نداد. او را پیش‌ آقای ناظم بفرستد که تا او حسابش را برسد . » (٤)
اما درون کنار خشونت مکتبخانـه‌ای، این اندیشـه درون نظام آموزشی پا گرفت کـه مفاهیم را مـی‌توان با شیوه‌های غیرمستقیم بـه کودک آموزش داد. دل پذیر امر آموزش به منظور کودک، اگر‌چه درون پاره‌ای از سنت‌های مکتوب توصیـه شده بود، درون اندیشـه ی مدرنیته فراتر از یک توصیـه ی اخلاقی بود و به عنوان یک ضرورت درون دستور کار قرار داشت. درون این‌جا ادبیـات کودک، بـه طور طبیعی همچون ابزاری درون جهت آسان سازی کار آموزش مورد توجه قرار گرفت.
به گفته ی دیگر، تلقی سنتی و پدرسالارانـه از کارکرد نظام آموزشی و تربیتی بـه جای خود باقی ماند، ولی زبان این ساختار، که تا حدودی از نرمـی و لطافت مدرنیته متأثر گردید؛ بـه ویژه‌ آن‌که آموزه‌های دینی رایج درون جامعه، با تأکید بر معصومـیت کودکان و حقوقی کـه آن‌ها بر گردن والدین دارند، توجه بیش از پیش آموزش مدرن بـه کودکان را ممکن مـی‌ساخت. هر چند کـه به گفته ی بهرنگی درون "کند و کاو درون مسایل تربیتی"، بافت فرهنگی جامعه بـه خودی خود بـه خشونت درون آموزش گرایش داشت.
از این رو، اگر نتوان شیوه‌های لطیف ادبیـات کودک درون آموزش غیرمستقیم کودک را شیوه ی مسلط درون آن زمان تلقی کرد، اما مـی‌توان آن را بـه موازات آموزش‌های مستقیم، هر چند گاه توام با خشونت، مشاهده کرد. درون این چارچوب هست که بـه تدریج شاهد ظهورانی چون جبار باغچه ‌بان، صمد بهرنگی و عباس یمـینی ‌شریف هستیم کـه درصدد اصلاح شیوه ‌های آموزش، با بهره ‌گیری از ادبیـات کودک، بر‌مـی ‌‌آیند. هر چند حضورانی چون طالبوف، مفتاح‌الملک، مـهدی‌ قلی‌خان هدایت، ایرج مـیرزا، بهار، نسیم شمال، محمد‌حسن تهرانی، یحیی دولت‌آبادی، صنعتی ‌زاده کرمانی، نیما یوشیج، پروین اعتصامـی و بسیـاری دیگر کـه مستقیم یـا غیرمستقیم درون اصلاح و تلطیف نظام ‌آموزشی با بهره‌گیری از ادبیـات کودک بر‌آمدند، قابل انکار نیست.
در این جا بـه فرضیـه ی اصلی این نوشتار باز مـی‌ گردیم و اثر‌پذیری تدریجی فرهنگ سنتی و ایده‌های مدرنیته از یکدیگر را بـه عنوان بستر تحول درون نظر مـی‌گیریم. درون واقع پدیده ی مدرن ادبیـات کودک، که تا حدود زیـادی فرصت بازنگری نظام آموزشی برخاسته از سنت‌ های آموزشی را فراهم ‌آورد و دست ‌اندرکاران آموزش و پرورش را درون ایران بـه این اندیشـه وا داشت کـه آموزش کودک را بیش از پیش تلطیف کنند و با وجود آن‌ کـه پشتوانـه ی فلسفی پدیده ی مدرن ادبیـات کودک کـه مبتنی بر لذت ‌بخشی و زیبایی شناسی بـه کودک بود، مورد توجه قرار نگرفت ، اما بـه کارگیری شیوه‌های خشونت ‌آمـیز درون آموزش کودک را تعدیل نمود. هر ‌چند بـه تعبیر بهرنگی، تمامـی آن بخشنامـه‌هایی کـه در نکوهش تنبیـه بدنی کودکان درون آموزش و پرورش صادر مـی ‌شد، مورد توجه قرار نمـی‌ گرفت و حتما زبان دیگری بـه کار گرفته مـی‌شد کـه معادله ی قدرت و وحشت را بـه هم زند. از این رو هست که بهرنگی درون دهه ی سی مـی‌گوید : « قصه‌گویی درون کلاس کمک بزرگی بـه معلم مـی ‌کند. این کار گذشته از مفرح و آموزنده بودن، بـه ترین وسیله ی یـاد زبان درون کلاس است.» (۵)
شاید درون این جا گفته شودکه تلطیف فرآیند آموزش کودک درون ایران، نـه نتیجه ی ادبیـات کودک، بلکه حاصل دید‌گاه ‌های تربیتی برآمده از مدرنیته بوده است. درون پاسخ حتما گفت، دیدگاه ‌های تربیتی جدید و همچنین ادبیـات کودک، معلول دیدگاه‌ های مدرنیته درون تبیین و تعریف مجدد از انسان هست و هویت بخشیدن بـه نیـازهای کودک، بـه عنوان یک انسان، ایجاب مـی‌ کرد که تا در اتخاذ شیوه‌های تربیتی کودک، او را همانند یک موجود ناقص درون نظر نگیرند و به نیـازهای او احترام بگذارند. طالبوف درون کتاب احمد کـه در سال ١۳١٠ش با مضمون علمـی به منظور کودکان تألیف کرد، بـه دیدگاه‌ های تربیتی روسو، درون کتاب امـیل (٦) اشاره دارد.
در فرآیند تغییر نگاه بـه تربیت کودک، ادبیـات کودک نیز چون ابزاری کارآمد مدنظر قرار گرفت و خلاء ناشی از نبود روشن‌های متناسب با ساختار جدید تربیتی را پر کرد. بـه عبارت ساده ‌تر، تحقق این ایده ‌آل کـه باید با کودک همدلی کرد و او را از درون دگرگون ساخت ، نیـازمند بـه کار گرفتن زبانی متفاوت از زبان آموزش مستقیم بوده هست که کودک بدون هیچ‌ گونـه احساس تحمـیل و فشار از بیرون، با آن پیوند برقرار کند . از این‌ رو، علاقه‌مندان بـه شیوه‌های جدید آموزش و تربیت کودک، هم زمان بـه ادبیـات کودک اقبال‌ نشان دادند و در عمل، ادبیـات کودک درون ایران، نـه چون یک ابزار بی‌جان و منفعل، بلکه بـه عنوان یک ساختار زنده و کنش‌مند، تأثیراتی ژرف ‌تر از حد تصور روی آورندگان بـه آن برجای گذاشت.

فرهنگ عامـه و نگاه استوره‌ ای با ادبیـات کودک
در بسیـاری از زمـینـه‌های فکری و فرهنگی، ساختارهای برخاسته از مدرنیته، بـه آسانی‌ پذیرای مضامـین سنتی نمـی‌شوند و اگر آن‌ها را دفع نکنند، دست‌کم بـه شکلی درون صدد بازنگری بـه آن بر‌مـی‌آیند. اما ادبیـات کودک، بـه عنوان یک دستاورد مدرنیته، نـه تنـها هیچ مانعی درون بهره‌گیری از مضامـین سنتی یـا غیرمدر‌ن‌ِ برخاسته از فرهنگ عامـه بـه وجود نیـاورد، بلکه آن را به منظور آسان‌تر ارتباط با مخاطب بـه کار گرفت. این تاثیر متقابل از آن‌جا ریشـه مـی‌گیرد کـه ادبیـات کودک، درون اساس درون پاسخ بـه موجودی خیـال‌ورز شکل گرفته است. بنابراین، مخاطب بـه سبب داشتن تخیل ناب مورد سرزنش قرار نمـی‌گیرد، بلکه درون روندی همدلانـه، بر بال خیـال مـی‌نشیند و ازمتن لذت مـی‌ برد». (۷)
فلسفه ی ادبیـات کودک، با بـه رسمـیت شناختن ویژگی‌های خاص مخاطب خود ، با این دید کـه خیـال‌پردازی کودک کمبودی به منظور او بـه شمار نمـی آید، بـه چالش‌ با اندیشـه های سنتی بر‌مـی‌خیزد و کارکرد دیگری به منظور فرهنگ فولکلور و نگاه های استوره‌ای تعریف مـی‌کند. بـه عبارت دیگر، درون جهان‌بینی ارایـه شده درون ادبیـات کودک، لذت بردن از متن، بر کارکرد معرفت ‌شناسانـه ی آن غلبه مـی‌کند و صرف‌نظر از آن‌که فرهنگ عامـه و نگاه استوره‌ای چه تناقص‌ها و کاستی‌های معرفت ‌شناختی دارند، همچون ابزار‌هایی لذت‌‌آفرین بـه کار گرفته مـی‌شوند. (٨)
از سده ی هجدهم مـیلادی بـه بعد، ادبیـات کودک ژانری ادبی بـه شمار مـی آمد کـه با درون نظر داشتن طبیعت خیـال‌ورز کودک، او را مخاطب قرار مـی ‌داد و برانگیختن حس زیبایی شناسانـه ی کودک و لذت‌بخشی بـه او، هدف های مشخصی بود کـه رویکرد هنری بـه ادبیـات کودک را از رویکرد‌های آموزشی و تربیتی متمایز مـی‌ساخت. استقبال وسیع کودکان از آثاری همچون آلیس درون سرزمـین عجایب، بر این رویکرد صحه گذاشت و نشان داد کـه متن‌های خیـالی، با نیـاز خیـال‌‌ورزی کودک هماهنگی دارد.
گردآوری قصه‌های فرهنگ عامـه، توسط برادران گریم درون آلمان، برگزیدن قالب قصه‌های پریـان توسط کریستین آندرسن دانمارکی، تألیف داستان‌های علمـی ـ تخیلی، توسط ژول‌ورن فرانسوی و آثار دیگر، بیش از هر چیز نشانگر آن بود کـه تلقی مدرن کارکرد ادبیـات، قوه ی خیـال کودک را هدف گرفته است. از این‌رو، هیچ تناقصی نمـی‌دید کـه با بهره‌گیری از فرهنگ عامـه و نگاه استوره‌ای درون کنار فضاهای خیـالی مدرن، کودک را بـه لذت بردن از متن رهنمون شود. بـه عبارت دیگر، ویژگی خیـال‌ورزی کودک، استفاده از تمامـی منابع فرهنگی و تاریخی اعم از فرهنگ عامـه، استوره‌ها و افسانـه‌ها را نیز اجتناب‌ناپذیر مـی‌ساخت و بر خلاف "رمان" کـه بر مبنای مفاهیم برگرفته از جامعه ی مدرن شکل مـی‌گرفت، ادبیـات کودک با اتکا بـه خیـال‌ورزی مخاطب خود، دستاوردهای کهن را نیز دستمایـه ی خود قرار ‌داد.
از این‌رو، مـی‌توان ادبیـات کودک را یک ساختار مدرن و با انعطاف تلقی کرد کـه با ورود بـه یک جامعه ی سنتی، نـه تنـها با فرهنگ عامـه و باورهای استوره‌ای آن ستیز نمـی‌کند، بلکه آن‌ها را بازنگری مـی‌کند و وسیله ی ارتباط با مخاطب قرار مـی‌دهد. بـه عبارت دیگر، اگر درون هر بخش از ساختار فرهنگی و فکری مدرنیته، کاربرد آموزه‌های غیرعلمـی و خیـالی مورد طعن است، درون چارچوب ادبیـات کودک امری ضروری شمرده مـی‌شود، زیرا بـه نیـازهای مخاطب خود توجه دارد.
این هماهنگی که تا آن‌جا پیش رفته هست که برخی گمان کرده‌اند افسانـه‌ها، فرهنگ‌ عامـه و پاره‌ای از استوره‌ها مصداق ادبیـات کودک درون گذشته بوده‌اند. درون حالی کـه به جز لالایی‌ها و پاره‌ای از قصه‌ها کـه کاربرد آن‌ها منحصر بـه کودکان و در واقع ابزارهای ارتباطی مادران با کودکان بوده است، قصه‌های برخاسته از فرهنگ عامـه، افسانـه‌ها و استوره‌ها مخاطبان بزرگسال را درون نظر داشته‌اند و توجه‌ کودکان بـه آن‌ها مدنظر نبوده است. با وجود این و همان‌ گونـه کـه گفته شد، ساختار با انعطاف ادبیـات کودک، آن‌چنان فرهنگ عامـه را درون خود جذب و هضم کرده کـه گویـا این ساختار مدرن ریشـه درون تاریخ داشته است.
این درون حالی هست که ادبیـات کودک کـه با پذیرش نیـازهای کودک بـه عنوان یک انسان خردسال، با تلقی رایج درون فرهنگ سنتی کـه کودک را صورت ناقصی از انسان‌ مـی‌داند و او را مـهره‌ای بی‌اراده درون نظام پدرسالار فرض مـی‌کند، متفاوت است. درون ساختار ادبیـات کودک، موجودیت کودک با همـه ی ویژگی‌هایش پذیرفته مـی‌شود، بدون آن‌که بـه مقایسه ی او با بزرگسال پرداخته شود. فلسفه ی ادبیـات کودک بر پایـه ی بیـان متفاوتی از انسان و ویژگی‌هایش شکل گرفته هست که نشان آشکاری از آن نمـی‌توان درون جوامع سنتی، از جمله ایران یـافت و حتا درون آن‌جا کـه متن های کودکانـه ای چون نصاب‌ الصبیـان وجود دارد، نـه بـه منظور لذت ‌بخشی و برانگیختن حس زیبایی ‌شناسی کودک ، بلکه تنـها بـه منزله ی ابزاری آموزشی مورد توجه قرار گرفته است، بی ‌آن‌که اصالتی به منظور نیـازهای کودک قایل باشند.
حتا پدیده‌هایی چون ابن‌سینا با آن‌که درون دوران کودکی و نوجوانی بـه نیروی استنباط عالی دست مـی یـاید، اندیشمندان ما را کم‌تر درگیر این موضوع فلسفی کرد کـه چه گونـه موجودیت کودک را بـه عنوان یک انسان خردسال ـ و نـه ناقص ـ تعریف کنند. و اگر این تعریف فلسفی از کودک ارایـه مـی ‌شد ، هیچ منعی نداشت کـه ما امروز ادبیـات کودک را بـه دوران پیش از مدرنیته هم بسط دهیم.
بنابراین، حتما پذیرفت کـه ادبیـات کودک درون عصر مدرنیته، وانـه‌ای فلسفی سود مـی‌برد کـه جای آن درون سنت‌های فکری ما خالی هست و بـه همـین دلیل، شکل‌ گیری قصه‌های پریـان، افسانـه‌ ها، استوره ‌ها و سایر پدیده‌های برخاسته از فرهنگ عامـه را کـه به نوعی مورد استفاده ی کودک نیز هست، نمـی‌توان بـه فلسفه ی ادبیـات کودک نسبت داد. بر این پایـه، جذب مضمون های فولکلور توسط ساختار ادبیـات کودک، بـه کارکرد ادبیـات کودک کـه به مخاطب خود توجه دارد باز مـی‌گردد کـه با ارج نـهادن بـه خیـال‌ورزی کودک، بدون توجه بـه مرزهای جغرافیـایی و سیـاسی و همچنین تقسیم ‌بندی‌های فرهنگی و تاریخی، عرصه ی فرهنگ ملل را درون مـی‌نوردد و ماهیتی جهانی پیدا مـی‌کند.

کودک جهانی، مخاطب ادبیـات کودک
این قاعده منطقی را حتما در نظر داشت کـه مـیزان تعلق و وابستگی ما نسبت بـه فرهنگ، سرزمـین‌ و سنت‌های ملی و آیینی، با گذشت زمان نسبتی مستقیم دارد. بـه این معنا کـه هر‌چه از حضور ما درون یک «زیست ‌جهان» بگذرد، درون هم تنیدگی بیش‌تری مـیان ما و آن پدید مـی‌آید. ابن‌خلدون مـی‌گوید: «هر نوزادی بر سرشت اصلی زاده مـی‌شود و آن‌گاه پدر و مادر او را یـهودی یـا مسیحی یـا زردتشتی مـی‌سازند.» (٩)
و درون جای دیگر مـی‌گوید: «انسان ساخته و پرداخته و فرزند عادات و مألوف خویش است، نـه فرزند طبیعت و مزاج خود و با هرگونـه رسوم و آداب گوناگون انس مـی‌گیرد که تا جایی کـه خوی و عادت و ملکه او شوند.»   (١٠)
و همـین‌ طور مـی‌گوید: «با گذشت زمان، گاهی نسب اصلی و نخستین فراموش مـی‌شود و از یـاد مـی‌رود.» (١١)
و عاین قاعده نیز صادق است. بـه این معنا کـه به دلیل کوتاه‌تر بودن زمان حضور کودک درون زیست جهانش، او از تعلق خاطر ـ و به تعبیر ابن‌خلدون ـ عصبیت کم‌تری نسبت بـه محیطش برخوردار است. از دیدگاه روان‌شناختی نیز مقوله‌ای انتزاعی چون فرهنگ و ملیت، به منظور او قابل هضم نیست و او تنـها بـه واسطه پیوند عاطفی، با اطرافیـان و پدیده‌هایی کـه منسوب بـه چنین مقوله‌هایی هستند، پیوند برقرار مـی‌کند.
ژان پیـاژه مـی ‌گوید: « کودک خردسال تحت‌ تأثیر عوامل اجتماعی گوناگونی قرار دارد و از آن‌ جایی کـه تلقین‌پذیر است، مدل‌ها را نیـاندیشیده، بـه دلایلی عاطفی برمـی‌گزیند و ثبت مـی‌کند. تنـها درون پایـان این مرحله (١٢سالگی) هست که با تشخیص دیدگاه‌های خود و دیگران، درون برابر تلقین‌پذیری مقاومت نشان مـی‌دهد.» (١٢)
برقرار نسبت منطقی مـیان زمان و تعلق‌خاطر بـه مؤلفه‌های موجود درون «زیست جهان»، مـی‌تواند دال بر این واقعیت‌ باشد کـه در جهان‌بینی کودک، تعلق‌های ملی و منطقه ‌ای نمـی‌تواند بـه عنوان یک سرمشق عمل کند. تلقین‌پذیری او نیز نباید منشأ این تصور شود کـه در صورت القای یک ایده ی آیینی، مـیهنی یـا منطقه‌ای بـه کودک، او درون واقع آن را دریـافته است. شاید بـه همـین علت هست که با وجود کوشش نظام‌های گوناگون سیـاسی به منظور تربیت کودک مورد نظر خود، بـه محض ورود او بـه دوره ی نوجوانی ، هنجار‌ستیزی و هنجار‌گریزی او مربیـانش را شگفت‌ زده مـی‌کند .
بر این پایـه، اگر مجاز باشیم کـه کودک را با درون نظر گرفتن تعلق‌خاطر او تعریف کنیم، او بیش از آن‌که ملی و منطقه‌ای باشد، موجودیتی جهانی دارد. بـه گفته ی دیگر، او اگر درون منگنـه ی فشارهای محیطی نباشد، درون برقراری پیوند با پدیده ‌ها، بر مبنای تعلق‌خاطر بـه سرمشق‌های آیینی، ملی و منطقه‌ای عمل نمـی‌کند، بلکه بـه نسبت درک زیبایی ‌شناختی و مـیزان پیوند عاطفی با این پدیده‌ها ، رابطه ی خود را شکل مـی‌ دهد . به منظور او سیندرلا، پینوکیو و آلیس بـه همان اندازه جذاب و دوست‌ داشتنی بـه نظر مـی ‌رسند کـه حسنی و قلقلی و کلاه قرمزی و مجید و...
موجودیت جهانی کودک، خارج از فضای ژئو پولیتیک (جغرافیـای سیـاسی) و مصالح نظام ‌های سیـاسی و اجتماعی شکل مـی‌گیرد و به همـین دلیل، درون برقراری ارتباط با ادبیـات کودک، با وسعت نظر بیش تری برخورد مـی ‌کند. اگر جهان وطنی (١۳) به منظور بزرگ‌ترها یک ایدئولوژی درون جهت رهایی از مناسبات ملی و منطقه‌ای است، به منظور کودک بی‌آن‌که شکل‌ یک ایدئولوژی داشته باشد، روندی طبیعی بـه شمار مـی آید و در جهان او مرزهای جغرافیـایی و سیـاسی معنایی ندارد.
نباید چنین اندیشید کـه اگر کودک بـه پینوکیو علاقه‌ مند مـی ‌شود، بـه معنای شیفتگی او نسبت بـه مناسبات فرهنگی و آیینی ایتالیـایی‌‌هاست. البته، نمـی‌توان منکر آن شد کـه برخی دولت‌ها با سوء استفاده از ادبیـات کودک، درون صدد القای مناسبات فکری و فرهنگی خود بر‌مـی‌آیند، اما حتما توجه داشت کـه پیوند کودک حتا با چنین آثاری، چنان بر محور زیبایی‌شناسی دور مـی‌زند کـه در عمل، چنین تدابیری بـه نتیجه ی دلخواه نمـی‌رسد.
کودک چنین ننیجه گیری نمـی‌کند (دست کم که تا سن دوازده‌ سالگی (١٤) کـه چون از آلیس درون سرزمـین عجایب لذت است، بعد انگلیسی ‌ها از او بـه ترند. حتا درون مطالعه ی داستانی چون رابینسون کروزوئه کـه فرد سفید‌پوستی درون جزیره‌ای گرفتار مـی‌آید و به تنـهایی تمدن جدید را درون آن‌جا بازسازی مـی‌کند و سیـاهی بـه نام جمعه کـه او نیز درون همان جزیره است، بـه تبعیت از ارباب سفید‌پوست خود مـی‌پردازد، نمـی‌توان چنین پنداشت کـه کودک بعد از خواندن چنین داستانی، برتری سفیدان و حقانیت نظام‌داری را نتیجه گیری مـی ‌کند. همان‌گونـه کـه نمـی‌ توان توقع داشت قرار داشتن کودکان سیـاه و سفید درون کنار یکدیگر، درون داستان ‌هاکلبری فین، بـه او آرمان برابری نژادها را القا کند. درون واقع، ذهن کودک اجازه ی طی این فرآیند استنتاجی را نمـی‌دهد. ولی حتا اگر قایل بـه این موضوع باشیم کـه پاره‌ای از مناسبات، بـه صورت تلقینی درون ذهن‌ او جای خود را باز مـی‌کنند، همان‌گونـه کـه پیـاژه مـی‌گوید، این حالت تلقین‌پذیری درون نـهایت که تا سن دوازده سالگی تداوم مـی‌یـابد و پس از آن، کودک نسبت بـه تمامـی تلقین‌ها واکنش نشان مـی‌دهد.
در این مـیان، دغدغه‌ ای کـه از فلسفه ی سیـاسی برمـی‌خیزد و در جمـهور افلاطون (١۵)  و سیـاست ارسطو (١٦)نیز دیده مـی شود، این هست که چون تربیت کودک درون خدمت نظام سیـاسی است، بعد کودک‌ِ جهانی مـی‌تواند بـه صورتی بالقوه درون چالش با مصالح ملی و منافع حاکمـیت سیـاسی قرار بگیرد. انتقال این دغدغه ی نادرست بـه ادبیـات کودک، نـه تنـها برایی سربازان وفاداری نمـی‌تواند تربیت کند، بلکه کارکرد طبیعی این ساختار را مختل مـی‌سازد و کودک بی‌آن‌که بداند، درگیر چالشی بزرگسالانـه مـی‌شود و اگر  انتقال پیـام‌های سیـاسی بـه کودک درون اولویت قرار بگیرد و توجه آموزشی و تربیتی بر نوجه هنری غلبه پیدا ‌کند. کودک درون تداوم چنین مسیری، بـه سبب کاهش نمادهای زیبایی‌شناسانـه، از ادبیـات فاصله مـی‌گیرد.
کودک جهانی‌، بـه همان نسبت کـه به فرهنگ و ملیت خود احساس تعلق و تعصب نمـی ‌کند، نسبت بـه سایر فرهنگ ‌ها و ملیت‌ ها نیز چنین است. از این‌ رو، نمـی ‌توان با کشیدن حصار بـه دور ادبیـات کودک، بـه مصون‌سازی کودک از فرهنگ‌ های دیگر پرداخت، بلکه حتما با توجه بـه استعداد ساختار ادبیـات کودک درون هضم و جذب فرهنگ عامـه، بـه تعادل این روند کمک کنیم. بـه عبارتی ساده‌تر، ضعف خود را درون تألیف نمـی ‌توانیم با محدود ساختن ترجمـه جبران کنیم و باید این واقعیت را بپذیریم کـه در عرصه ی مدرنیته، ادبیـات کودک، ساختاری جهانی دارد و مخاطب آن نیز کودک جهانی هست و بـه همـین دلیل هست که آثار نویسندگان ایرانی هم بـه آن سوی مرزها راه مـی ‌یـابد و حتا درون کتاب‌های درسی دیگر کشورها قرار مـی‌گیرد.

چکیده
در رابطه ی مـیان سنت و مدرنیته کـه در این نوشتار طرح شد، بـه جای مقابله ی سنت و مدرنیته یـا استحاله ی مطلق یکی از این دو درون دیگری، حتما از دیدگاه مدرنیته بـه بازنگری سنت پرداخت و در این چارچوب، ادبیـات کودک درون ایران، ساختاری اعلام شد کـه حاصل تأثیر متقابل سنت و مدرنیته بر یکدیگر بوده است.
این تاثیر متقابل درون چند وجه شکافته شد. نخست آن‌که هر چند پرداختن بـه ادبیـات کودک درون ایران، بـه معنای پذیرش مدرنیته و به رسمـیت شناخته شدن موجودیت کودک بوده است، ولی بـه تبعیت از تلقی تاریخی جریـان سنتی، هم‌چنان اصلی‌ترین نیـاز کودک، آموزش و پرورش فرض شده است. بـه همـین دلیل، درون آغاز ورود ادبیـات کودک بـه ایران، آن را بـه منزله ی یک ابزار آموزشی بـه کار گرفته‌اند. درون مقابل، آموزش غیرمستقیم با ادبیـات کودک نیز بـه تلطیف فضای خشونت‌بار آموزشی یـاری رسانده است.
وجه دیگر تاثیر متقابل سنت و مدرنیته درون عرصه ی ادبیـات کودک درون ایران، هضم و جذب فرهنگ عامـه و نگاه استوره‌ای توسط ادبیـات کودک هست که بـه دلیل خیـال ‌ورزی کودک، اجتناب ‌ناپذیر بوده است. با توجه بـه این ویژگی، ما شاهد یک نوع هم‌ نشینی مـیان ساختار ادبیـات کودک و فرهنگ سنتی هستیم و در این چارچوب هست که کارکرد زیبایی ‌شناسانـه ی فرهنگ عامـه و نگاه استوره‌ ای، بر کارکرد معرفت‌ شناسانـه ی آن غلبه مـی‌کند. درون وجه سوم، ادبیـات کودک بـه مخاطبی نظر دارد کـه به دلیل کمرنگ بودن تعلقات ملی و منطقه ‌ای، کودک جهانی محسوب مـی‌ شود. از این رو، مرزهای فرهنگی و ژئو پولیتیک (جغرافیـای سیـاسی) کـه در دیدگاه‌ سنتی تغییرناپذیر تلقی مـی ‌شود، درون برخورد  با مرزهای ادبیـات کودک ، ناچار از پذیرش داد و ستد فرهنگی مـی ‌شود. بـه ویژه آن کـه مـی ‌بیند این ابراز بـه کار خود او نیز مـی ‌آید.

* * *

پی نوشت ها :
١-  تاریخ ادبیـات کودکان درون ایران، محمد‌هادی محمدی، زهره قایینی، ناشر بنیـاد پژوهشی تاریخ ادبیـات کودکان ایران، چاپ اول، ١۳٨٠.
٢-  مقدمـه بر ادبیـات کودک، حمـید‌رضا شاه‌آبادی، ناشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ اول،١۳٨٢.
۳-  سیر موضوعی درون داستان‌های کودکان و نوجوانان، زهره مـیرحسینی، پایـان‌نامـه ی کارشناسی ارشد علوم تربیتی، ١۳٦٦.
٤-  کند و کاو درون مسایل تربیتی ایران، صمد بهرنگی، برگ  ۵۵، انتشارات شبگیر، چاپ دهم، ١۳۳٦.
۵-  همان جا، برگ ٩٠.
٦-  امـیل، ژان‌ژاک روسو، ترجمـه ی عبدالحسین زیرک‌زاده، ناشر انتشارات ناهید، چاپ دوم، ١۳٨٢.
۷-  این عبارت، از کتاب‌ «لذت متن»، تألیف رولان بارت وام گرفته شده است.
٨-  مقاله ی «رویکرد ادبیـات کودک، تعلیم یـا لذت »، تألیف نگارنده، کتاب ماه کودوجوان شماره ی ۷۳.
٩- برداشت و گزینده‌ای از مقدمـه ابن‌خلدون، برگ ٩۳، آلبرت نصری نادر، ترجمـه ی محمد‌علی شیخ، انتشارات دانشگاه ملی ایران، چاپ اول، ١۳۵٩.
١٠- همان جا، برگ ٩٨.
١١- همان جا، برگ ١٠۳.
١٢- شکل‌گیری نماد درون کودکان، ژان‌ پیـاژه، برگ ٤٠٨، ترجمـه ی زینت توفیق، نشر نی، چاپ اول، ١۳٨٢.
١۳- نظریـه ی جهان وطنی حفظ و رعایت مصالح عمومـی ملل را بر منافع ملی یک کشور خاص برتر مـی‌داند.
١٤- شکل ‌گیری نماد درون کودکان، ژان پیـاژه.
١۵-  جمـهور، افلاطون، کتاب‌ چهارم، ترجمـه ی فؤاد روحانی، انتشارات علمـی و فرهنگی، چاپ هشتم، ١۳٨١.
١٦-  سیـاست، ارسطو، کتاب نخست، ترجمـه ی‌ حمـید عنایت، چاپخانـه سپهر، چاپ چهارم، ١۳٦٤.

 

 

از: خبرگزاری مـهر

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
آیین نامـه ی نظارت بر نشر کتاب کودک درون ایران
 

شماره ی نوشته: ۵ / ١٩

 

آشنایی با آیین نامـه ی نظارت بر نشر کتاب کودک در ایران

 

هیئت نظارت بر نشر کتاب های کودوجوان درون تیر ماه  ١۳٨٤ آیین نامـه ای را درون ١٤ ماده، ٦٩ بند و ٨ تبصره تدوین کرد کـه به تصویب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامـی رسید و لازم الاجرا شد.

این آیین نامـه شامل قاعده های بازنویسی متن های کهن، چه گونگی درج آگهی درون کتاب، چه گونگی استفاده از قاعده های دستوری زبان فارسی، چه گونگی جای گزینی برابر های مناسب فارسی به منظور واژه های خارجی و... مـی شود. متن کامل آیین نامـه بـه این شرح است:

 

ماده ی ١- مبنای قانونی

به استناد ماده ی مصوبه های جلسه های ١٤۷، ١٤٨ و ١٤٩ شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر تشکیل هیئت نظارت بر نشر کتاب کودوجوان و بر اساس تبصره ی ۳ ماده ی یـاد شده و با توجه بـه بخش های الف و ب ماده ی ۳ مصوبه های ذکر شده، تهیـه ی آیین نامـه ی نظارت بر نشر کتاب کودوجوان کـه از این بعد آیین نامـه نامـیده خواهد شد درون دستور کار هیئت نظارت قرار گرفت. این آیین نامـه با هدف حمایت از حقوق کودکان، اعتلای فرهنگ و ادب، ترویج کتاب خوانی، پاس داشت زبان فارسی و حفظ حرمت قلم و اهل قلم تهیـه شده است.

 

ماده ی ٢- دایره ی شمول

- کتاب کودوجوان بـه آن دسته از کتاب هایی گفته مـی شود کـه برای گروه های سنی که تا پایـان ١۷ سالگی منتشر مـی شود و در این آیین نامـه بـه اختصار "کتاب" نامـیده مـی شود.

- ملاک کودکانـه و نوجوانانـه بودن، تشخیص کارشناسی خواهد بود.

- شکل های جدید کتاب شامل کتاب چند رسانـه ای، کتاب بازی، کتاب گویـا و موردهای جدید دیگر بعد از تایید هیئت نظارت مشمول این آیین نامـه خواهد شد.

- کتاب های درسی (کتاب هایی کـه در مدرسه ها بـه صورت رسمـی تدوین مـی شود)، کتاب های کمک درسی و کمک آموزشی کـه کم تر از ٤٨ صفحه باشد، نشریـه های دوره ای (شامل روزنامـه ها، مجله ها و...) دفترهای تمرین، رنگ آمـیزی و نت موسیقی و جزوه های تکثیر محدود مشمول این آیین نامـه نمـی شوند.

- این آیین نامـه ناظر بر کلیـه ی اجزای کتاب خواهد بود.

 

ماده ی ۳- روش اجرا

- آیین نامـه بعد از تصویب نـهایی منتشر خواهد شد و کلیـه ی ناشران کتاب های کودوجوان موظف بـه اجرای آن هستند. درون صورت تخلف، موضوع بـه هیئت رسیدگی بـه تخلفات ناشران ارجاع خواهد شد.

- به منظور نظارت بر حسن اجرای مفاد این آیین نامـه، گروه هایی متشکل از کارشناسان درون حوزه های تخصصی مختلف، درون معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی تشکیل خواهد شد کـه از این بعد به اختصار "گروه کارشناسی" نامـیده خواهند شد. مجوز نشر کتاب بعد از تایید این کارشناسان صادر خواهد شد.

تبصره: صدور مجوز کتاب های تئوری ادبیـات و هنر کودوجوان با هماهنگی گروه کارشناسی انجام خواهد شد.

- نحوه گزینش و کار این کارشناسان مطابق شیوه ی مصوب هیئت نظارت خواهد بود و هیئت نظارت بر چه گونگی عملکرد این کارشناسان نظارت کامل خواهد داشت.

- ضروری هست کلیـه ی موردهای بررسی، صدور مجوز و رسیدگی بـه شکایت ها، مطابق با این آیین نامـه انجام پذیرد.

- نظرات گروه های کارشناسی حتما با ذکر بند یـا بندهایی از آیین نامـه کـه به آن استناد شده، همراه باشد.

 

ماده ی ٤ - مقررات عمومـی

- نشر کتاب های کودوجوان بدون اخذ مجوز ممنوع است.

تبصره: انتشار کتاب های غیرفارسی و کتاب هایی کـه اصطلاحن افست نامـیده مـی شوند نیز مشمول آیین نامـه خواهند بود.

- رعایت قوانین مربوط بـه حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان درون نشر کتاب ضروری است.

- برای بررسی کتاب ارایـه ی شناسنامـه ی کامل، فیپا، شابک و ذکر گروه سنی مخاطبان ضروری است.

تبصره: درج موردهای ذکر شده و نشانی ناشر و بهای کتاب درون تمامـی کتاب هایی کـه به چاپ مـی رسند ضروری است.

- در مورد آثار ترجمـه شده، ارایـه نمونـه ی کتابی کـه برگردان از روی آن صورت گرفته است، با درج کامل مشخصات آن درون کتاب ترجمـه شده الزامـی است.

- پیـامدهای معاهده نامـه ی بین المللی حقوق معنوی ناشر و مولف (کپی رایت) بر عهده ی ناشر است.

- ارایـه نمونـه ی نـهایی کتاب به منظور صدور مجوز ضروری است. منظور از نمونـه ی نـهایی نسخه ای هست که بعد از دریـافت مجوز عینن بـه چاپ مـی رسد.

- مستندهای اطلاعات ادعا شده درباره ی کتاب درون صورت درخواست حتما ارایـه شود.

- ظاهر کتاب کـه شامل قطع، جلد، جنس، خط، اندازه ی حرف ها، تصویرها، طراحی صفحه ها، کیفیت چاپ و ... مـی شود، نباید از حداقل تناسب با مخاطب بی بهره باشد.

- برای حفظ سلامتی کودکان، رعایت نکته های ایمنی درون تولید کتاب های کودکان ضروری است.

تبصره: دریـافت مجوز لازم از مرجع های قانونی بـه عهده ناشر است.

- کلیـه ی مشخصات کتاب درون مرحله ی درخواست مجوز و مرحله ی اعلام وصول حتما یکسان باشد.

- در گونـه های مختلف کتاب، تصویر و متن حتما از تناسب و هماهنگی برخوردار باشد.

- بازنویسی متن های کهن و ادبیـات ارزشمند عامـه یـا اقتباس از آن ها بـه گونـه ای کـه منجر بـه افت ارزش های آن شود، مجاز نیست.

- در هر گونـه بازنویسی (اقتباس، بازنویسی، تلخیص، گزیده و...) ذکر منبع اصلی و نوع تغییرها  الزامـی است.

- متن و تصویر کتاب نباید متضمن وهن بزرگان و قهرمانان ملی و تاریخی، اولیـا و معصومـین (ع) و ارزش های اجتماعی باشد.

- لباس و ظاهر شخصیت های حیوانی درون داستان ها نباید دربردارنده وهن بـه ارزش های اجتماعی باشد.

- درج آگهی های تجاری و تبلیغی مجاز نیست.

تبصره: آگهی کتاب های کودوجوان دارای مجوز بلامانع است.

 

ماده ی  ۵ - زبان

- رعایت قانون های دستوری زبان فارسی و املای صحیح کلمـه ها الزامـی است.

- جای گزینی برابرهای مناسب فارسی به منظور واژه های خارجی ضروری است.

- زبان اثر حتما مبتنی بر واژگان پایـه و ترکیب های زبانی مناسب گروه سنی مخاطب باشد.

- کتاب حتما از یک رسم الخط واحد و رایج، مانند شیوه نامـه ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و یـا رسم الخط کتاب های درسی برخوردار باشد.

- نوشتن کلمـه های فارسی و زبان های محلی و بومـی با حرف های غیر فارسی مجاز نیست.

- به کارگیری حرف های غیرفارسی درون کتاب های فارسی درون صورت ضرورت تنـها درون پانویس مجاز است.

- کتاب های کودوجوان حتما با زبان فارسی معیـار نوشته شود و غلط آموزی نداشته باشد.

تبصره: شکسته نویسی و استفاده از زبان محاوره درون موردهای زیر بلامانع است:

الف: شعر پیش دبستانی کـه برای این گروه سنی خوانده مـی شود.

ب: گفت و گو نویسی داستان ها و نمایش نامـه های نوجوانان.

ج: ترانـه، ادبیـات عامـیانـه و بازی های منظوم.

- به کار بردن اصطلاح ها و واژه هایی کـه در عرف جامعه توهین، تحقیر و مستهجن تلقی مـی شوند، به منظور خردسالان و کودکان ممنوع است.

 

ماده ی ٦- محتوا

موردهای محتوایی ذیل، مانع صدور مجوز کتاب خواهد بود:

- تبلیغ و ترویج الحاد و انکار مبانی دین

- ترویج فحشا و فساد اخلاقی

- تحریک کودکان و نوجوانان علیـه نظام جمـهوری اسلامـی ایران و ضدیت با آن

- ترویج و تبلیغ خرافه و فرق ضاله شناخته شده

- ترویج و تبلیغ  نظام های استکباری، مداخله جو، استبدادی، سلطنتی و گروه های محارب و غیر قانونی

- پرداختن بـه اختلاف های قومـی، دینی و مذهبی بـه نحو تفرقه انگیز و اخلال درون وحدت جامعه

- اخلال و تشکیک درون تمامـیت ارضی و استقلال کشور

- تمسخر و تضعیف غرور ملی و روح وطن دوستی و ایجاد روحیـه ی خودباختگی درون برابر فرهنگ و تمدن و نظام های بیگانـه

- پرداختن بـه مطلب هایی کـه سبب تضعیف یـا تحقیر اصول اخلاقی شود

- پرداختن بـه مطلب هایی کـه موجب تضعیف یـا تخریب نـهاد خانواده شود

- انتشار مطلب های علمـی، تاریخی، مذهبی و... نادرست و غیرمعتبر

 

ماده ی ۷- ترجمـه

- حفظ ساختار متن اصلی الزامـی است

- دخل و تصرف درون متن اصلی مجاز نیست

تبصره: درون موردهایی کـه برای اجرای این آیین نامـه و یـا رعایت ضرورت های فرهنگی مخاطب، تغییرهایی درون متن یـا تصویر ضرورت یـابد، این تغییرها نباید تصنعی و متکلفانـه باشد و ناشر موظف هست این تغییرات را بـه گروه کارشناسان اطلاع دهد.

- در ترجمـه ی انواع داستان های کودکانـه و نوجوانانـه حاوی اشاره هایی بـه زندگی و اعتقادهای سایر ادیـان، درج توضیح لازم بـه صورت پاورقی، درون موردهایی کـه با اعتقادات اسلامـی مغایرت داشته باشد، الزامـی است.

- ترجمـه های شعر حتما دارای حسن و بیـان شاعرانـه باشد.

- ترجمـه کتاب های فارسی بـه زبان خارجی تنـها با رعایت کامل ویژگی های زبان معیـار مقصد و با توجه بـه مخاطب، مجاز خواهد بود.

- با توجه بـه جنبه ی آموزشی کتاب هایی کـه علاوه بر متن فارسی ترجمـه ی آن را درج مـی کنند، رعایت اصول درست نویسی و تناسب با گروه های سنی هر دو زبان الزامـی است.

 

ماده ی ٨- شعر

- رعایت اصول اولیـه ی شعری درون قالب های مختلف شعر کودوجوان ضروری است.

- موسیقی، صور خیـال و صنعت های مختلف شعری حتما متناسب با گروه های مختلف مخاطب بـه کار رود.

 

ماده ی ٩- داستان

داستان از نظر سبک و گونـه حتما با قاعده های نوع خود منطبق باشد.

 

ماده ی ١٠- سایر متون ادبی

در نگارش نمایش نامـه ها، رعایت قاعده های حاکم بر این گونـه ی ادبی ضروری است.

 

ماده ی ١١- کمک درسی

محتوای کتاب های کمک درسی حتما هماهنگی های لازم را با کتاب های درسی رسمـی کشور داشته باشد.

 

ماده ی ١٢- هنر

کتاب هایی کـه از روی فیلم های سینمایی و برنامـه های تلویزیونی اعم از زنده و انیمـیشن تهیـه مـی شود، فقط درون موردهایی مجاز هست که : الف - از روی متن اصلی فیلم نامـه تهیـه شده باشد. ب - بـه تایید هیئت نظارت، دارای ارزش ادبی و هنری باشد.

 

ماده ی ١۳- دینی

- در این آیین نامـه منظور از کتاب های دینی، کلیـه ی کتاب های کودوجوانی هست که بـه یکی از موضوع های دینی مثل اعتقادات (اصول)، احکام (فروع)، شخصیت های مقدس، تاریخ و ... یکی از دین های الاهی مـی پردازد.

تبصره: سایر کتاب هایی نیز کـه بخشی از آن بـه موردهای ذکر شده مـی پردازد، درون آن بخش ها مشمول ضابطه های ذیل خواهد بود.

- مستندهای کتاب حتما بر پایـه ی منبع ها و مدرک های معتبر تنظیم شده باشند و در صورت استناد بـه موارد مورد اختلاف وانـه ی کارشناسی یـا پژوهشی برخوردار باشند

- بخش هایی از متن های ادبی خلاق همچون شعر و داستان کـه مشخصن درون منبع های معتبر موجود نیست و به دلیل منطق داستان، افزوده مـی شود حتما دارای پشتوانـه ی منطقی و بر اساس شناخت زمان، مکان، شخصیت ها و موقعیت ها باشد.

- درج فهرست منبع ها و ماخذ ها و در موردهای نیـاز، پانوشت ها الزامـی است.

- تصویرگری کتاب دینی ضمن دارا بودن ارزش های حسی و تعالی جویـانـه نباید مغایرتی با اطلاعات منبع های معتبر و پژوهش های تاریخی و یـا جنبه ی قدسی وجود شریف معصومـین (ع) داشته باشد.

- آوردن عبارت ها و واژه های نامانوس عربی حتما با اعراب و علامت گذاری انجام شود.

- مرجع و ماخذهای آیـات (ذکر نام سوره و شماره ی آیـه) و روایت ها از کتاب های معتبر حتما در متن پانوشت یـا انتهای کتاب مشخص شود.

- ترجمـه ی آیـات و روایت ها حتما در متن یـا پانوشت ذکر شود.

- نقل شبهه های دینی بـه منظور آگاهی مخاطب بلامانع است؛ بـه شرط آن کـه با تحلیل و پاسخ دقیق و کافی همراه باشد.

 

ماده ی ١٤- سایر موردها

- ناشران و پدیدآورندگان کتاب درون صورتی کـه به رای کارشناسی اعتراض داشته باشند مـی توانند شکایـات خود را کتبن بـه هیئت نظارت ارایـه کنند.

- در کلیـه موردهایی کـه این آیین نامـه بـه آن نپرداخته هست بر اساس نظر هیئت نظارت عمل خواهد شد.

- این آیین نامـه هر دوسال یک بار، طی جلساتی مورد بررسی اعضای هیئت نظارت قرار خواهد گرفت که تا نسبت بـه حذف و اضافه هایی کـه ضروری تشخیص داده شود تغییرهای احتمالی صورت گیرد. تغییرهای احتمالی، بعد از تصویب هیئت نظارت قابل اجراست.

 

این آیین نامـه درون ١٤ماده، ٦٩ بند و ٨ تبصره درون تاریخ ۵/٤/٨٤ توسط هیئت نظارت بر نشر کتاب کودوجوان تهیـه ودر تاریخ ۳١/۵/٨٤ بـه تصویب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامـی رسید و از تاریخ تصویب لازم الاجراست.

 

از: تارنمای انجمن نویسندگان کودوجوان

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
در کلاس "ساده نویسی" به منظور کودکان و نوجوانان
 

شماره ی نوشته: ٤ / ١٩

 ایرج جهانشاهی قاجار

                                 در کلاس "ساده نویسی" برای کودکان و نوجوانان 

آنانی كه مايه و شوق نويسندگی دارند، كودك و نوجوان را مـی ‌شناسند، بـه او عشق مـی ‌ورزند، خود درون كودكی  فراوان كتاب خوانده‌اند و از دشواری ‌ها و لذت‌های خواندن و بهره‌گيری  از كتاب درون دوران خردسالی آگاهند و فرزندی دارند يا سر و كارشان بيش تر با كودك و نوجوان است، مـی ‌توانند نويسنده ی موفقی براي خردسالان باشند. نوشتن به منظور كودك و نوجوان بـه مـهر و فداکاری مادرانـه نياز دارد. بـه همين سبب، بيش تر نويسندگان بنام و موفق ادبيات كودكان و نوجوانان درون سراسر جهان از ميان به ترين مادران و به ترين آموزگاران برخاسته‌اند. آنان كه كودكان را «هيولاهای كوچك» و نوجوانان را «خردسالان بزهكار» مـی ‌دانند، بـه تر هست هرگز براي كودك يا نوجوان ننويسند.

نويسنده‌ای كه به منظور كودكان و نوجوانان مـی ‌نويسد، بايد بپذيرد كه كار و وظيفه‌ای بسيار پرارج و دقيق و دشوار را بر عهده گرفته است. بايد چشم‌هايی آن ‌قدر بينا داشته باشد كه هر چه را کـه كودك يا نوجوان درون دنيای درون و پيرامون خودش مـی ‌بيند، ببيند. گوش‌هايی آن قدر شنوا داشته باشد كه صداهايی را كه كودك يا نوجوان در دنياي خويش مـی ‌شنود، بشنود. آن‌قدر خود را دولا كند که تا چشمش درون ديدگاه، يعنی در همان سطح ديد خواننده ی خردسالش، قرار بگيرد. دولا بشود، زانو بزند، بنشيند، روی زمين دراز بكشد، طاقباز و روی شكم بخوابد که تا آن چه را کـه كودك مـی ‌بيند بتواند ببيند ـ اسباب‌بازی ‌ها، علف‌ها، سوسك‌ها و همـه چيز را. بـه ياد بياورد كه درون كودكی سقف‌ها چه قدر بلند بودند، سايه‌ها چه قدر عمق داشتند، درخت‌ها چه قدر دراز بودند، و غم‌ها، لبخندها، خنده‌ها، خشم‌ها، نفرت‌ها، كينـه‌ها چه زود مـی ‌آمدند و چه زود مـی ‌رفتند!

نويسنده‌ای كه به منظور كودكان و نوجوانان مـی ‌نويسد، بايد از بُرد و تاثیر نوشته‌اش آگاه باشد. بايد همپای نوشته‌اش بـه ميان خوانندگان برود. از آنان، حتا اگر در دورترين روستاها زندگی مـی ‌كنند، بياموزد كه چه بنويسد و چه گونـه بنويسد که تا بداند چه پيامـی را چه گونـه بـه خواننده‌اش برساند. بـه چند كودكی كه درون خانـه يا درون ميان آشنايان و خويشان و همسايگان و مدرسه‌ای مـی ‌يابد، بسنده نكند. اين نمونـه‌ها كم تر مـی ‌توانند بيانگر ويژگی ‌هاي بيش تر آن خوانندگانی باشند كه درون دورترين شـهرك‌ها و روستاهای اين سرزمين پهناور زندگی مـی ‌كنند. اگر بدانيم خواننده ی ما كيست، درون كدام خانواده، درون كجا و درون چه وضعیتی زندگی مـی ‌كند و چه مـی ‌داند و چه نمـی ‌داند، چه مي‌خواند و چه گونـه مـی ‌خواند و چه برداشتی از نوشته‌ها دارد، آگاهانـه برايش خواهيم نوشت.

ساده نويسی

كودك يا نوجوان هنگامـی مـی ‌تواند آن چه را کـه مـی ‌شنود يا مـی ‌خواند بفهمد كه از پيش معنی و مفهوم جزءجزء آن‌ها را بداند و با شنيدن و خواندن آن‌ها بـه انديشـه‌ای كه در گفته يا نوشته پنـهان هست پي ببرد. بـه بيان ديگر، چون بُنمايه ی فهمـیدن و فهماندن او کـه مجموعه ی واژه‌هايی هست كه درون زبان گفتار و نوشتار بـه كار مـی ‌برد و دانش پايه‌ای كه درون زمينـه ی موضوع آن چه کـه مـی ‌شنود و مـی ‌خواند دارد، هر دو محدود هست و كودك يا نوجوان به تدريج زبان مـی ‌آموزد و دانش و بينشی گسترده‌تر مـی ‌يابد، نوشتن به منظور او نیز جز از راه «ساده‌نويسی» بی هوده است. البته اين نكته را نيز نبايد ناگفته گذاشت كه ساده‌نويسی بيش از حد و نابجا هم درون پرورش ذوق ادبی و هنری كودكان و نوجوانان اثری منفی دارد و گاه برای آنان، بـه ویژه درون دوران نوجوانی، اهانت‌آميز است.

در ساده‌نويسی توجه بـه چند نكته، اساس و پايه‌ی نويسندگی هست كه هر يك مـی ‌تواند موضوع بحث كتابی جداگانـه باشد. درون اين جا ما فقط بـه برخی از آن‌ها ـ واژگان پايه، دانش پايه، زبان و بيان، طول نوشته، شيوه‌ی خط، شيوه‌ی نقطه‌گذاری و ارزيابی و ويراستاری نوشته - كه مـی ‌تواند راهنمايی براي نويسنده و ويراستار كودكان و نوجوانان باشد، ‌اشاره مي کنیم:

 ١-  واژگان پايه

هنوز درون كشور ما درباره‌ی زبان پايه‌ی ِ گفتاری و نوشتاری ِ گروه‌های سنی كودكان و نوجوانان ـ و گروه‌های ديگر ـ پژوهشی علمـی نشده هست تا نشان دهد كه خردسالان، درون هر گروه سنی، بـه چند واژه و چه واژه‌هايی نياز دارند که تا در گفت ‌و شنود يا خواندن و نوشتن، با استفاده از آن‌ها منظورها را بفهمند و بفهمانند. اگر چنين پژوهشی ـ كه كاری هست بس دقيق و فنی ـ انجام شده بود، هم پدر و مادر و مربی و معلم درمـی ‌يافتند كه درون گفت ‌و شنود خود با خردسالان و در زبان‌آموزی، درون هر گروه سنی، چه واژه‌هايی بايد به كار ببرند و چه گونـه آن‌ها را بـه كار ببرند که تا به تدريج بر دامنـه ی واژه های مورد نياز آنان بيافزايند، و هم راهنمايی مـی ‌شد براي نويسندگان كتاب‌های درسی و كتاب‌ها و مجله‌های گوناگون، که تا پيام خود را درون قالب واژه‌هايی بـه كودك يا نوجوان برسانند كه فهم و درك آن متناسب با هر گروه سنی باشد.

كودك، هنگامـی كه وارد دبستان مـی ‌شود، بيش تر قواعد دستوری زبان را بـه تجربه مـی ‌داند و با تلفظ و معنی شماره‌ای از واژه‌ها آشناست و آن‌ها را درون زبان شفاهی خود به كار مـی ‌برد. آن چه مدرسه و آموزش و تربيت رسمـی و غير رسمـی بـه كودك مـی ‌آموزند، بيش تر گسترش واژگان و كاربرد زبان هست تا فهمـیدن و فهماندن از راه شنيدن و گفتن و خواندن و نوشتن براي كودك آسان‌تر شود. اين كار بايد با آگاهی و روشنی درست و بر مبنای واژگان پايه‌ی هر كودك انجام پذيرد.

پژوهشی درباره ی واژگان پايه ی كودكان و نوجوانان درفرانسه نشان داده هست كه فرزندان خانواده‌های متوسط و مرفه و با فرهنگ، درون دو سالگی هزار، درون چهار سالگی دو هزار، درون هفت سالگی پنج هزار و در چهارده سالگی بيست هزار واژه مـی ‌دانند. درون همين كشور شماره ی واژگان پايه‌ی بزرگسالان را بيست و پنج هزار دانسته‌اند. اين گونـه برآوردها فقط معياری بـه دست مي دهند كه هر كس درون هر سن و ميزانی از سواد بـه چند واژه به منظور فهمـیدن و فهماندن نياز دارد. بـه درستی كسی نمـی ‌داند كه هر كس درون هر مرحله از عمر خود چند واژه مـی ‌داند، ولی اين نكته روشن هست كه هر چه شماره ی اين واژگان بيش تر باشد، فهمـیدن و فهماندن و يادگيری و مطالعه آسان تر و عميق تر است.

به طور كلي واژگانی را كه هر كس مـی ‌داند، مـی ‌توان درون دو گروه اصلی فهرست كرد:

١-  واژگانی كه آن ها را هميشـه درون گفتن و نوشتن بـه كار مـی ‌بريم.

٢-  واژگانی كه آن‌ها را در گفتن و نوشتن بـه كار نمـی ‌بريم، ولی اگر آن‌ها را بشنويم يا بخوانيم، معنی و مفهوم آن‌ها را درمـی‌يابيم. براي مثال ما بـه طور طبيعی مـی ‌گوييم يا مـی ‌نويسيم: «اشكش سرازير شد» . ولی اگر بشنويم يا بخوانيم: «سرشكش سرازير شد» ، مـی ‌دانيم كه معنی و مفهوم «اشك» و «سرشك» يكی است.

اگر بخواهيم اين واژگان را دقيق تر بررسی كنيم، از نظر كاربرد درون چهار گروه قرار مـی ‌گيرند:

١-  آن چه درون گفتن بـه كار مـی‌بريم.

٢-  آن چه در شنيدن درمـی ‌يابيم ولی خود درون گفتن بـه كار نمـی ‌بريم.

۳-  آن چه درون نوشتن به كار مـی ‌بريم.

٤-  آن چه درون نوشته‌های ديگران مـی ‌خوانيم و درمـی ‌يابيم، ولی خود نمـی نويسيم .

هنر ساده‌نويس درون اين هست كه نخست بداند واژگان پايه ی خواننده‌اش چيست و بيش تر آن‌هایی را بـه كار ببرد كه او درون گفتن و نوشتن خود بـه كار مـی برد، سپس از واژگانی استفاده كند كه او معنی و مفهوم آن‌ها را درمي‌يابد، گر چه درون شمار واژگان گفتاری و نوشتاری او نيست. اين بدان معنا نيست كه ما از بـه كار بردن واژه‌ای كه در اين گروه نيست پرهيز كنيم، چون قصد و هدف اين هست كه بر شماره ی واژگان آشنای خواننده ی خردسال بيافزاييم. اگر دو گروه اصلی واژگان پايه را کـه در بالا نام بردیم بشناسيم، بـه ياری آن‌ها مـی ‌توانيم واژه‌های ديگر را نيز درون نوشته بـه كار ببريم و معنی و مفهوم آن‌ها را درون جمله برای خواننده ی جوان روشن كنيم. نكته ی ديگر درون به كار گرفتن واژه‌های تازه و ناآشنای خواننده، تكرار آن‌ها درون سراسر متن هست تا رفته رفته درون شمار واژگان پايه و آشنای خواننده درآيند.

با توجه بـه اين‌كه زبان رسمـی و زبان آموزش و رسانـه‌های همگانی، از جمله كتاب و مجله و روزنامـه، درون كشور ما زبان فارسی هست و هنوز نمـی ‌دانيم كه يك كودك يا نوجوان كرد، بلوچ، تركمن، گيلك، ترك زبان، عرب زبان، لر و … چه ميزان و كدام واژه‌های فارسي را درون گفتار و نوشتار مـی ‌داند، نوشتن براي اين گروه‌ها (همچون گفتن) دشوار و همانند گام برداشتن درون تاريكي است. بـه همين سبب، بـه ندرت مـی ‌توان نوشته‌ای را يافت كه همـه ی كودكان ونوجوانان درون سراسر كشور، يكسان بتوانند آن را بخوانند و به معنی و مفهوم آن پی ببرند. شايد تنـها راه چاره اين باشد كه فهرست واژگان كتاب‌های درسی هر سال تحصيلی و پيش از آن را واژگان پايه ی آن گروه از كودكان و نوجوانان بدانيم و آن‌ها را اساس و پايه ی نوشتن قرار دهيم. اين چاره‌انديشي درست مـی ‌نمايد، زيرا بيش و كم مـی ‌توانيم اطمينان داشته باشيم كه كودكان و نوجوانان كشور ما درون هر كلاس، خواه ناخواه، كتاب‌‌های درسی را مـی ‌خوانند و معنی واژه‌های بـه كار رفته درون آن كتاب‌ها را يكسان درون سراسر كشور مـی ‌دانند. بر اين اساس، كودكی کـه به مدرسه ی راهنمايی راه مـی ‌يابد درون حدود هشت هزار واژه كه درون كتاب‌های درسی دبستان آمده هست مـی ‌داند، كه نزديك بـه دو هزار واژه ی آن علمـی و فنی است. بـه ياری اين واژه‌ها مـی‌توان درون بسياری از زمينـه‌ها به منظور كودكان و نوجوانان نوشت و اطمينان داشت كه فهم و درك نوشته برايشان دشوار نخواهد بود.

 ٢- دانش پايه

هر نوشته از موضوعی سخن مـی ‌گويد و پيامـی دارد كه درك و فهم آن نياز بـه ميزانی از دانش پايه در آن زمينـه دارد. بی ‌گمان آن كودكان و نوجوانانی كه با مادر و پدر و نزديكانی با سواد و علاقه‌مند بـه مطالعه دمخورند، بيش تر با آن‌ها گفت و گو مـی ‌شود، به كنجاوی ‌هايشان پاسخ درست تر و كافی داده مـی ‌شود، زبان گفت و شنودشان فارسی است، برايشان قصه و داستان مـی ‌گويند و كتاب مـی ‌خوانند، از كتاب‌های تصويری و كتاب‌ها و نوشته‌های خاص سن خود و راديو و تلويزيون بهره مـی ‌گيرند، و به مـهدكودك و كودكستان و مدرسه راه مـی ‌يابند، دانش پايه ی گسترده‌تری دارند. ولی با اين همـه نابرابری ‌هاي اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی، كودكان و نوجوانان ما چه گونـه خواهند توانست بـه دانش پايه‌ی برابری دست بيابند؟

آگاهی از كم و كيف دانش ِ پايه‌ی هر كودك يا نوجوان درون زمينـه‌ای كه نويسنده مـی ‌خواهد درون آن‌باره بنويسد، اساس و پايه‌ی نوشتن به منظور خردسالان است. چنين پژوهشی نيز درون كشور ما تاكنون بـه عمل نيامده هست تا بدانيم كودكان و نوجوانان درون هر سنی در هر زمينـه‌ای چه ميزانی از دانش پايه را دارند. بـه همين سبب، باز بـه ناگزیر مـی ‌توان كتاب‌های درسی هر گروه سنی را اساس كار دانست و در آن‌ها بـه جست و جو پرداخت که تا به معياری مشخص و يكسان در سراسر كشور رسيد.

نكته ی مـهم اين هست كه بدانيم بيش تر كودكان و نوجوانان كشور ما بـه تنـهايی كتاب مـی ‌خوانند و برايشان ميسر نيست كه پاسخ درست كنجکاوی ‌ها و دشواری ‌هایشان را درون فهم مطالب نوشته از مادر و پدر و كسان خويش دریـافت کنند. از اين گذشته، چون واژه‌نامـه و فرهنگ نامـه‌های خاص مراحل گوناگون رشد فكری کودکان و نوجوانان درون دسترس نداشته‌اند و ندارند، نمـی ‌توانند خود يابنده ی پاسخ پرسش‌هايشان باشند. بـه همين سبب، اگر قرار است فرهنگ نامـه‌ای به منظور آنان نوشته شود، ضمن آن کـه بايد خواننده را بـه كنجکاوی و مراجعه بـه منابع آن نوشته برانگيزد، بـه تر هست خودكفا و پاسخ گوی بسياری از پرسش‌های جوانان باشد.

 ۳- زبان و بيان

نوشته‌ی مـهرآميز، ساده و بی ‌پيرايه، آسان و روان، گيرا و زيبا و دور از هر گونـه دشواری را هر خواننده‌ای مـی ‌پسندد. كودك و نوجوان تشنـه‌ی خواندن، چنين نوشته‌ای را که تا به پايان مـی ‌خواند و از آن لذت مـی ‌برد و نكته‌ها مـی ‌آموزد. اگر جز اين باشد، عجيب نيست كه نوشته ناخوانده يا درك نشده بماند. توجه بـه نكته‌های زير مـی ‌تواند راهنمايی به منظور نوشتن بر اين پایـه باشد:

الف-  گفته‌اند كه كوتاه ترين فاصله ميان دو نقطه يك خط راست است. كوتاه ترين فاصله ميان دو مغز نيز يك جمله ی كوتاه و درست و زيباست. هر چه جمله‌ها كوتاه تر باشد، خواندن و فهم و درك نوشته به منظور كودك يا نوجوان آسان‌تر است. به منظور كودكان نوخوان جمله‌های بيش از چهار که تا پنج كلمـه دشوار مـی ‌نمايد. به منظور خوانندگان ِ فرهنگ نامـه بـه تر است از نوشتن جمله‌های بيش از ده که تا دوازده كلمـه، پرهيز كنيم. جمله‌ها بايد گيرا و رسا، مربوط بـه هم و كامل كننده‌ی یکدیگر باشند که تا خواننده آن‌ها را باعلاقه بخواند و دنبال كند. ساخت و بافت نوشته بايد طوری باشد كه اگر خواننده جمله‌ای از آن را از نظر بياندازد، نوشته معنا و گيرايی اش را از دست بدهد.

ب-  باید به منظور  بيان مفاهيم، واژه‌های ساده و آسان كه بيش از سه چهار بخش و تلفظ دشوار نداشته باشند، بـه كار ببريم. اين واژه‌ها از لحاظ خواندن و درك معنا بايد بر اساس واژگان پايه‌ی خواننده يا واژه‌هايی باشند كه يقين داريم كودكان و نوجوانان تلفظ و معنی آن‌ها را بـه درستی مي‌دانند. اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه گاهي چند واژه‌ی آشنا با هم تركيب مـی ‌شوند و عبارت يا جمله‌ای دشوار و دور از ذهن كودك و نوجوان پديد مـی ‌آورند. پس، درون تركيب آن‌ها نيز بايد بـه سادگی معنا توجه داشته باشيم.

پ-  روی واژه‌های تازه و ناآشنای كودك و نوجوان بايد اِعراب بگذاريم. گاه تلفظ درست واژه‌ای كه كودك و نوجوان به منظور نخستين بار شكل نوشته شده ی آن را مي‌بيند بـه او كمك مـی ‌كند كه بـه معنی آن پی ببرد، يا بـه او فرصت مـی ‌دهد كه با تلفظ درست از ديگری بپرسد و معنی آن را دريابد. گذاشتن اِعراب بر روی واژه‌هايی كه درون تركيب، خواندن را دشوار مـی ‌كنند، خاصه درون شعر، نيز ضرورت دارد.

ت-  تا آن جا كه ممكن هست بايد نوشته را بـه زبان گفتاری درست نزديك كنيم. اين بدان معنا نيست كه واژه‌ها و عبارت‌ها را بـه زبان مردم عوام و شكسته بنويسيم. كودك در كتاب‌های درسی خود شكل درست اين واژه‌ها را ديده هست و با آن‌ها آشناست. از اين گذشته، واژه‌ها و عبارت‌ها را مردم سراسر كشورمان يكسان نمـی ‌شكنند و كودك و نوجوانی كه فارسی را بـه صورت زبان دوم از راه خواندن و در كلاس درس ياد گرفته هست فقط شكل نوشته شده ی آن‌ها را مـی ‌شناسد. اگر درون متنی، چون نمايش نامـه يا گفت ‌و شنود، به منظور نشان طبقه‌ي گوينده و معرفي او نياز بـه شكستن واژه يا عبارتی باشد، مـی ‌توان برای نوجوانان آن‌ها را شكسته نوشت و روی آن‌ها اِعراب گذاشت، يا شكل درست آن‌ها را هم در پانويس صفحه يا درون پرانتز آورد.

توجه بـه نكته‌های زير بـه نزديك كردن زبان نوشته بـه زبان گفتاری و آسان كردن خواندن و درك آن كمك مـی ‌كند :

 ١- در زبان گفتاری هرگز فعل وصفی بـه كار نمـی ‌بريم. درون ساده‌نويسی نيز بايد از به كار بردن فعل وصفی پرهيز كنيم. یعنی نمـی‌‌ گوييم: «معلم آمده درس را شروع كرد» بلکه مـی ‌‌گوييم: «معلم آمد و درس را شروع كرد».

نمـی ‌گوييم: «مادر‌بزرگ برخاسته بـه خانـه رفت» مـی گوييم: «مادر‌بزرگ برخاست و به خانـه رفت» (به جای «برخاست» هم درون زبان گفتاری «بلند شد» را بـه كار مي‌بريم).

نمـی ‌گوييم: «پدر بـه بازار رفته لباس خريد» مـی ‌گوييم: «پدر بـه بازار رفت و لباس خريد ».

٢- در زبان گفتاری معمولن برخي از فعل‌ها را كه درون برخی از نوشته‌ها مـی ‌آيد به كار نمـی ‌بريم:

به جای «است» فعل «مـی ‌باشد» نمـی ‌گذاريم. مـی ‌گوييم: «ليوان روی ميز است» نمـی ‌گوييم: «ليوان روی ميز مـی ‌باشد»

به جای «كرد» فعل‌های «نمود» و «ساخت» نمـی ‌گذاريم. مـی ‌گوييم: «نسرين مادرش را خوشحال كرد» نمـی ‌گوييم: «نسرين مادرش را خوشحال نمود» يا «نسرين مادرش را خوشحال ساخت».

به جای «گذاشت» فعل «نـهاد» بـه كار نمـی ‌بريم. مـی گوييم: «نام فرزندنش را افسانـه گذاشت» نمـی گوييم: «نام فرزندش را افسانـه نـهاد».

به جای «شد» فعل‌های «گشت» يا «راهی دبستان گرديد» یـا بـه جای «شود» فعل «گردد» نمـی ‌گذاريم. مـی ‌گوييم: «به تر هست اين كتاب خوانده شود» نمـی ‌گوييم: «به تر است اين كتاب خوانده گردد» درون ساده‌نويسی از بـه كار بردن اين گونـه فعل‌ها كه آن ها را معمولن درون زبان گفتاری بـه زبان نمـی ‌آوريم بايد پرهيز كنيم.

۳- در زبان گفتاری از آوردن فعل‌های مشابه درون يك جمله يا جمله‌های پی ‌د ر پی پرهيز نمـی ‌كنيم. درون ساده‌نويسی نیز بـه تر هست از همين روش پيروی كنيم. بـه اين چند جمله از صادق چوبك، كه از نوشته ی او با عنوان «عدل» نقل مـی ‌شود توجه كنيد. فعل «بود» درون این جا بارها تكرار شده هست ولی هرگز از روانی و زيبابی و گيرايی نوشته نكاسته است:

 « . . . اسب درشكه‌ای توی جوی پهنی افتاده بود و قلم دست و كاسه زانويش خرد شده بود. كاملن ديده مـی ‌شد كه استخوان قلم يك دستش از زير پوست حنايي‌اش جا بـه جا شده بود و از آن خون آمده بود و فقط بـه چند رگ و ريشـه كه که تا آخرين مرحله وفاداريشان را از دست نداده بودند گير بود. سم يك دستش ـ آن كه از قلم شكسته بود ـ بـه طرف خارج برگشته بود. و نعل براق ساييده‌ای كه بـه سه دانـه ميخ‌گير بود، روی آن ديده مـی ‌شد. آب‌ جو يخ بسته بود. تنـها حرارت تن اسب يخ‌های اطراف بدنش را آب كرده بود. تمام بدنش توی آب گل‌آلود خونينی افتاده بود . . . ».

به اين جمله‌ها نیز کـه از كتاب‌های كودكان و نوجوانان و گفتار راديو نقل مـی ‌شود نگاه كنيد. درون اين جمله‌ها حذف فعل بـه درستی صورت نگرفته است، زيرا درون صورتی مـی ‌توان فعلی را از جمله‌ای حذف كرد كه فعل حذف شده يكسان باشد، گر چه در ساده‌نويسی حذف فعل بـه قرينـه را هم مجاز نمـی ‌دانيم :

-  آموزگار بـه دسبتان وارد شد و به كلاس رفت.

-  هوشنگ بـه اتاق وارد شد و فريدون از جای خود برخاست.

-  سه سنگر دشمن منـهدم شد و شش تن از مزدوران بـه هلاكت رسيدند.

-  خود را با مدارك ياد شده معرفی كنند که تا به خدمت اعزام شوند.

-  مـی ‌بايست اين جريان ريشـه‌يابی شود و از ميان برود.

٤- در زبان گفتاری تاريخ رويدادها را بـه طور كامل بـه زبان مـی ‌آوريم، مثلن نمـی ‌گوييم: « ١٨/٩/٦٠ » بلکه مـی ‌گوييم: « ١٨ آذرماه‌ ‌ ١۳٦٠». اين‌گونـه مختصرنويسی تاريخ رويدادها ویژه ی برخی از اداره‌ها يا سازمان‌هاست كه به منظور صرفه‌جويی درون وقت به خلاصه‌نويسی مـی ‌پردازند. درون ساده‌نويسی درست اين هست كه اين گونـه تاريخ‌ها بـه صورت كامل نوشته شوند، و گر نـه فهميدن آن بی ‌تأمل ساده نيست و ممكن هست که خواننده فوری نتواند دريابد كه نـهمين ماه سال آذر است .

 ۵- در زبان گفتاری عددهای مشخص‌كننده ی ساعت‌های شبانـه‌روز را همراه با واژه‌هايی كه قيد زمان را مـی ‌رسانند بـه زبان مـی ‌آوريم، مثلن مـی ‌گوييم: «ساعت ١٠ صبح» ، «ساعت ۷ بعدازظهر» ، «ساعت ١١ شب»، نمـی ‌گوييم: «ساعت ١٠» ، «ساعت ١٩» ، «ساعت ٢۳». درون ساده‌نويسی نيز درست اين هست كه اين‌گونـه ساعت‌ها را بـه شيوه‌ ی زبان گفتاری بنويسيم، زيرا خواننده ی جوان ممكن هست فوری نتواند دريابد كه ساعت ١٩ همان ساعت ۷ بعدازظهر و ساعت ٢۳ همان ساعت ١١ شب است.

٦- در زبان گفتاری، زبان و بيانی ساده‌تر، گوياتر، گيراتر، و رساتر بـه كار مـی ‌بريم. جمله‌هايمان كوتاه تر هست و از پيچيدگی سخن پرهيز مـی ‌كنيم، توجه درست بـه اين شيوه‌ ی زبان و بيان، نوشته را بی ‌گمان ساده خواهد كرد.

۷-  واژه‌هايی برگزينيم كه بـه درستی معنی و مقصود را برسانند و ابهامـی براي خواننده باقی نگذارند.

٨-  از آوردن سخنان زاید و تا آن جا كه ممكن هست عبارت‌ها و جمله‌های معترضه پرهيز كنيم .

٩-  از نوشتن جمله‌های مركب كه درون آن‌ها احساسات و عواطف و معانی و مفاهيم و صفت‌ها و قيدهای گوناگون بـه كار رفته است، بپرهيزيم. از بازی با واژه‌هايی كه فهم سخن را پيچيده مـی ‌‌كنند و از بـه كار بردن واژه‌های مترادف و تشبيه‌ها و استعاره‌‌های نابجا، كه بيان نوشته را از روشنی و سادگی مـی ‌اندازند، خودداری كنيم. فهم چنين جمله‌هايی به منظور كودك يا نوجوان اغلب دشوار است. جمله بايد ساختمانی چنان ساده و روشن و استوار داشته باشد كه اگر واژه‌ای از آن بيرون كشيده شود، معنی و مفهوم جمله فرو بريزد.

١٠-  قلم درون دست ما چون قلم مو و تخته ی ‌رنگی هست در دست يك نقاش هنرمند. از آن به گونـه‌ای هنرمندانـه استفاده كنيم که تا خواننده همان تصويری را ببيند كه درون تصور ماست. به منظور اين كه تصويری درست بـه خواننده بدهيم، بـه گستره‌ای از واژه‌ها نياز داريم. برخی از واژه‌ها بيش و كم يك معنی را مـی ‌رسانند، ولی كمـی با هم تفاوت دارند. اين واژه‌ها سايه روشن‌هايی از معنی ديگری را بـه دنبال مـی ‌آورند و تصوير ذهنی را كامل‌تر مـی ‌كنند. مانند سايه روشن‌هايی هستند كه نقاش درون اثرش بـه كار مـی ‌برد تا تصويری را كامل‌تر بـه دست بدهد. اين گونـه واژه‌ها درون شمار مترادف‌ها نيستند كه در ساده‌نويسی بايد از بـه كار بردن آن‌ها پرهيز كرد.

١١-  دور از هرگونـه تكلف و صورت‌سازی  و بـه زبان امروزی بنويسيم. يكي از سبب‌هايی كه برخی از نوشته‌ها ناخوانده مـی ‌مانند اين هست كه گروهی از نويسندگان زبان زنده و زايای امروز را از زبان نوشتاری گذشتگان باز نمـی ‌شناسند، و زبانی در نوشته‌هايشان بـه كار مـی ‌برند كه نويسندگان قرن‌ها پيش بـه كار مـی ‌بردند. زبان و بيان آشنا، ساده، آسان، روان، گيرا، روشن، صريح و منظم و دقيق را همگان مـی ‌پسندند و نوشته‌ای با چنين زبان و بيان را آسان‌تر مـی ‌خوانند و مـی ‌فهمند. لفاظی و فضل‌فروشی و تكلف درون نويسندگی و راز و رمزهای دشوار نوشته، خواننده‌ ی خردسال را از خواندن بيزار مـی ‌كند. از آزمايش نويسندگی و بدعت‌گذاری روشی تازه يا بـه كار بردن شيوه‌های نامانوس درون نويسندگی و زبان و بيان عالمانـه و ادبيانـه و صنايع بديعی زبان و نثر فاخر نيز بايد پرهيز كنيم. درون نوشتن براي كودك و نوجوان بايد توجه داشت كه خود ِ نوشته درون خواننده اثر بگذارد، نـه آرايش‌‌ های نابجا ي كلام. اين بدان معنا نيست كه نوشته هنرمندانـه نباشد؛ ساده نويسی هنری ویژه ی خود دارد.

١٢-  تا آن جا كه مـی ‌توانيم از آوردن واژه‌‌ها و اصطلاح‌ها و عبارت‌های بيگانـه كه برابرهای آشنا و رايج فارسي دارند و نوساخته‌های نادرست فارسی پرهيز كنيم. واژه‌ها و اصطلاح‌های نوساخته ی درست فارسی را هم كه هنوز درون زبان ما جا نيافتاده‌اند و به هيچ واژه‌نامـه‌ای راه نيافته‌اند، بايد بـه گونـه‌اي بـه كار ببريم كه درك معنی و مفهوم آن‌ها به منظور خواننده‌ ی خردسال دشوار نباشد. هر مطلب يا مفهوم تازه را بايد در پاراگرافی تازه بنويسيم. كودكان و نوجوانان نوشته‌ای را كه بجا بريده شود و بيش تر سر سطر برود آسان تر مـی ‌خوانند.

١۳- تا آن جا كه ممكن هست بايد از آوردن پانويس صفحه به منظور تشريح و توضيح مطالب لازم خودداری كنيم. اين تشريح و توضيح را، اگر خيلي لازم باشد، مـی ‌توانيم درون خود متن نوشته بياوريم .

١٤-  از درس دادن، غلو كردن درون خوش‌بيانی، پيچيده و نامـهفوم و يكنواخت نوشتن، حاشيه‌پردازی، بي‌ثباتی و ناهماهنگی و در هم آميختن مسایل جدی با شوخی و بذله‌گويی بايد پرهيز كنيم. كودكان و نوجوانان بايد بياموزند كه مطالب جدی را درون يك متن جدی بخوانند.

١۵-  مـهرآميز بنويسيم و خودمان را از خواننده جدا ندانيم. بگذاريم احساس كند كه با او و رو درون روی او هستيم. هرگز نبايد او را ابله ونادان و بی ‌اهميت بدانيم و از بالا بـه او نگاه كنيم. نـه فرمان بدهيم و امر و نـهی كنيم، نـه آن ‌قدر فروتن باشيم و خود را دست كم بگيريم كه سخن ما درون باورش نگنجد و بی ‌اعتبار جلوه كند. نوشته بايد گويای اين باشد كه نويسنده دوست و دلسوز خواننده است. كودكان و نوجوانان دوست دارند شخصيت آن‌ها را بشناسيم و مانند دو انسان برابر و رو درون رو با آن‌ها حرف بزنيم، نـه انسانی برتر و بزرگ تر با انسانی هميشـه كودك !

  ٤-  طول نوشته

ميزان هر نوشته بـه موضوع آن، توانايی خواندن و درك و فهم و دانش پايه‌ ی خواننده و حوصله و مدت تمركز حواس خواننده درون هر دوره از كودكی يا نوجوانی بستگی دارد. نوشته‌های غير داستانی هر چه كوتاه‌تر باشند آسان‌تر خوانده مـی ‌شوند. درون هر صورت، نوشته نبايد آن‌ اندازه طولانی باشد كه خواننده شوق بـه پايان رساندن آن را از دست بدهد.

مـی ‌توانيم با استفاده از راز و رمزهای ساده‌نويسی، بـه كاربردن درست شيوه‌ ی خط و شيوه‌ ی نقطه‌گذاري، توضيح و تشريح اصطلاح‌ های علمـی و فنی و واژه‌ها و تركيب‌ هايی كه يقين داريم خواننده‌ ی خردسال معنی و مفهوم آن‌ ها را بـه آسانی درك نميی كند، آوردن توضيح‌ها و تشريح‌ها درون كادری مشخص و جدا درون صفحه و ياری ‌گرفتن از تصويرهای ساده و شوق‌انگيز و متناسب با موضوع، يك نوشته‌  طولانی را كوتاه‌تر جلوه دهيم. شگردهای صفحه‌آرايی و چاپ و هنر گرافيك نيز بـه اين قصد ياری مـی ‌دهند.

 ۵- شيوه‌ ی خط

در نوشتن به منظور كودكان و نوجوانان بايد همان شيوه‌ای را بـه كار ببريم كه خواننده خردسال درون كتاب‌های درسی با آن‌ها آشنا شده و خو گرفته است. بدعت‌ های شخصی را درون نوشتن به منظور كودكان و نوجوانان بايد كنار بگذاريم، زيرا كودك و نوجوان آن‌ ها را غلط مـی ‌پندارد و خواندن و درك معنی نوشته برايش دشوار مـی ‌شود. دانش‌آموزی كه با اين شيوه خواندن و نوشتن را آموخته است، اگر درون نوشته‌ای با آن چه چشمش با آن‌ ها آشنا نيست روبه‌رو شود، آن ها را غلط مـی ‌پنداريد و از بازشناسی آن‌ها در نخستين نگاه باز مـی ‌ماند و به كندخوانی كشانده مـی شود. اتاقی  كه او درون آن زندگی مـی ‌كند «اتاق» هست نـه «اطاق»، تشتی كه مادرش درون آن لباس مـی ‌‌شويد «تشت» هست نـه «طشت» و توفانی كه او از آن هراس دارد «توفان» هست نـه «طوفان».

آبپاشی كه او با آن گل ها را آب مـی ‌دهد «آبپاش» ‌است نـه «آب‌پاش». براي او «لاک» لاكپشت ش جدا نيست و لكلكی كه بر مناره ی مسجد نزديك خانـه‌اش لانـه مـی ‌سازد از دو «لك» جدا از هم نام نگرفته هست و «مـی» را جدا از فعل و «به» حرف اضافه را جدا از واژه. اين ها و ده ها نكته ی ديگر كه او درون شيوه ی خط فارسي مدرسه‌اش آموخته هست و با آن ها خو گرفته است، ما را بر آن مـی دارد كه درون نوشته ی خود همان شيوه را بـه كار بگيريم كه او با آن ها آشناست و دست اندازهايی بر سر راه او پديد نياوريم. (اكنون درون شيوه‌نامـه‌ی كتاب های درسی اصل بر جدانويسي هست و بـه كار بردن يای ميانجی نیز مانند "خانـه ی من" پذيرفته شده است). 

 ٦- شيوه ی نقطه‌‌گذاری (نشانـه های نگارشی)

در بـه كاربردن نشانـه‌های نقطه‌گذاری بايد دقت كنيم كه راز و رمز كاربرد كدام نشانـه‌ها را پيش از اين كودكان و نوجوانان درون كتاب‌های درس خود فراگرفته‌اند و هر يك از اين نشانـه‌ها چه كاربردی دارند. اين نشانـه‌ها، با اين‌كه آسان‌كننده‌ ی متن به منظور خواندن و درك معنی هستند، اگر فراوان و نابجا بـه كار روند، خود آفريننده‌‌ی دشواری ‌اند. از ميان اين نشانـه‌ها، که تا آن جا كه مـی ‌توانيم، اگر از به كار بردن نقطه ويرگول (؛)، خط فاصله و خط پيوند (-) درون ميان جمله ی مركب و واژه‌هاي مركب و بخشی از يك واژه درون پايان سطر و بخش ديگرش درون اول سطر بعد، و كروشـه ( [] ) خودداری كنيم، خواندن نوشته را به منظور كودك يا نوجوان آسان تر كرده‌ايم.

 ۷- ارزيابي و ويرايش نوشته

به سبب اثر پايداری كه هر نوشته درون ذهن كودك يا نوجوان بر جای مـی ‌گذارد، ناگزيريم درباره ی درستی آن چه کـه مـی ‌نويسيم (موضوع، محتوا، زبان، طرز بيان و شكل نوشته) بيش تر دقت و شك كنيم. بسيارند نويسندگانی كه خودشان نميی توانند ويراستار نوشته ی خود باشند و بسيارند ويراستارانی كه نمـی ‌توانند نويسنده ی موفقی باشند. نويسنده و ويراستار در پديد آوردن يك نوشته يا كتاب خوب اثری انكارناپذير دارند. همكاری و كاردانی اين دو در ارزيابی، نقد و بررسی و ويرايش نوشته يا كتاب، مـی ‌تواند يك اثر چاپی را بـه به ترين و درست‌ترين صورت ممكن درآورد .هر نويسنده مـی ‌تواند خود ارزياب و ويراستار نوشته ی خود باشد. اين بدان معنا نيست كه از همكاری ويراستاران موضوعی و ويراستاران زبان و بيان بی ‌نياز باشد.

توجه به نكته‌های زير درون ويرايش نوشته بـه نويسنده كمك مـی ‌كند:

الف-  يك بار نوشته را با صدای بلند براي خود يا ديگری بخوانيم که تا معايبش را از راه گوش بيابيم. اين همان كاری هست كه خواننده ناخودآگاه انجام خواهد داد، زيرا خواندن هم نخست تبديل رمز نوشتاری بـه گفتاری است. چون از كودكی بيش تر شنيده‌ايم و كم تر نگاه‌خوانی كرده‌ايم، گوش ما سخن درست از نادرست را بـه تر از چشم تشخيص مـی‌دهد.

ب-  درباره ی هر واژه، هر اصطلاح و هر مفهوم و نكته‌ ی آموزنده ای كه درون نوشته به كار رفته هست شك كنيم. از واژه‌نامـه‌ها و كتاب‌های مرجع و معتبر ديگر برای اطمينان‌يافتن از درستی آن چه نوشته‌ايم ياری بگيريم. دقت كنيم كه اصطلاح‌های ادبی، تاريخی، جغرافيايی، علمـی، فنی، حقوقی، دينی، اجتماعی، هنری و مانند آن همان باشد كه كودك و نوجوان درون كتاب‌های درسی خود خوانده هست يا درون آينده مـی ‌خواند، يا در منابع معتبر آمده است. اگر اصطلاح تازه‌ای است، از كارشناسان آن رشته یـا نوشته های آنان ياری بگيريم که تا اصطلاح نادرستی درون نوشته بـه كار نبريم.

پ-  نوشته را بـه دقت از نظر دستور زبان فارسی، املا، ‌انشا، ساده‌نويسی، شيوه‌ ی خط، و نقطه‌گذاری بررسي كنيم که تا هيچ‌گونـه اشتباهی درون آن بر جای نماند.

ت-  نوشته را بارها با صدای بلند به منظور گروه نمونـه ی خوانندگان بخوانيم و همچنين درون اختيارشان بگذاريم که تا خودشان بخوانند و به ياری واكنش‌ها و نظرهای آنان به ويرايش آن بپردازيم.

ث-  نوشته را درون اختيار گروهی از صاحب‌نظران ادبيات كودكان و نوجوانان و كسانی كه بـه موضوع نوشته تسلط و در آن زمينـه دستی دارند بگذاريم و انتقادپذير باشيم و راهنمايی های سودمندشان را درون ويرايش نوشته بـه كار ببريم.

 

از : جزیره ی دانش

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
نقش انقلاب مشروطه درون پیدایش ادبیـات نو کودکان و نوجوانان
 

شماره ی نوشته: ٣ / ١٩

 

محمد هادی محمدی

 

نقش انقلاب مشروطه در

پیدایش ادبيات نو كودكان و نوجوانان

 

ادبيات كودكان نـه بـه عنوان يك "نـهاد"‌ بلكه بـه عنوان يك "مفهوم" درون تاريخ ادبیـات جهان و ایران وجود دارد. اما آن چيزی كه از سال ١٨۵٠م درون دنيای غرب وجود دارد،‌ اين هست كه ادبيات كودكان بعد از این زمان به نـهاد مستقلی افزون بر خانواده و آموزش و پرورش تبديل گردیده است. نـهادهای انسانی يعنی خانواده و آموزش و پرورش،‌ ادبيات كودكان را درون دل خود پرورش مـی‌دهند، ولی بعد از آن ادبيات كودكان وارد مرحله ی ديگری مـی ‌شود كه بـه آن مرحله ی "نـهادهای پسابنيادين" يا ثانويه Secondary Institution مـی‌گويند كه حيات مستقلی دارد. و آن چيزی كه هم بـه صورت مفهومـی و هم بـه شکل نـهادین وارد جامعه ی ايران شده است،‌ از دوره ی مشروطه است. درون دوره ی پيش از آن، ادبيات كودكان درون ایران البته درون چارچوب يك مفهوم سنتی وجود دارد، ولی بعد از آن هست که به مفهوم مدرن در جامعه ی ايران آغاز بـه شكل‌گيری مـی ‌كند و به عنوان بخشی از انديشـه و تفكر دنيای غرب، رفته رفته بـه شکلی نـهادین تاثيرات خود را بر جامعه ما مـی ‌گذارد.

دوران مشروطه يك درونمايه ی درونی و كلی دارد كه آن نوگرايی يا تجدد و مدرنيته ای است که قانون مداری از ويژگی ‌های آن است. مفهوم انقلاب مشروطه مشروط كردن قدرت حاكم است، زیرا پيش از وقوع این انقلاب، مناسبات توده ی مردم و قدرت حاكم، رابطه ی ارباب و رعيت يا ارباب و بنده است. اعلام نياز بـه قوانين مشروطه، قدرت بلامنازع حاكم را مشروط مـی ‌كند و اين اندیشـه بـه طور طبیعی درون ادبيات و هنر آن روز هم خود را نشان مـی ‌دهد و خواسته‌های عمومي مردم را بازتاب مـی ‌دهد. اين مساله درون يكی از برجسته‌ترين كتاب‌های اين دوران يعنی درون «سياحت نامـه ابراهيم‌بيك» ديده مـی ‌شود. ما از آغاز که تا پایـان اين كتاب، خواست عمومـی مردم براي مشروط كردن قدرت حاكم و بهبود اوضاع عمومـی و اوضاع آموزش و پرورش را مـی ‌بينيم و ارتباط دروني مـیان آن درونمايه ی كلی كه بهبود اوضاع اجتماعی،‌ قانون‌مدار كردن،‌ بهبود آموزش و پرورش و ... است، درون ادبيات دوره ی مشروطه بازتاب مـی یـابد. يعنی اين ادبيات، درون حقيقت این خواست عمومـی را افزون مـی ‌كند و سطح مطالبات مردم را بالا مـی ‌برد. و این سطح مطالبات بالا، سبب پديد آمدن گونـه‌ای يا گونـه هایی از ادبيات مـی ‌شود كه مـی ‌تواند تاليف يا ترجمـه باشد.

ويژگي عمده ی دوران مشروطه درون اين گستره این هست كه جامعه ی ايران را با مفهوم نو ادبيات كودكان آشنا مـی ‌كند. اين ادبيات نو با آن مفهوم سنتی متفاوت است، بخش بزرگی از ادبيات كودكان درون دوره ی پيش‌مدرن، مربوط بـه "ادبيات اندرزی" است. تم اصلی اندرزنامـه‌ها، بـه عنوان مثال در کلیله و دمنـه، "شاهزاده‌پروری" است. ولی درون دوره ی مشروطه، يك دوره ی گذار از اندرزنامـه‌ها بـه سوی متن های ادبی كه بار زيبايی ‌شناسی دارند،دیده مـی شود.

بنابراين ادبيات كودكان، هم درون پايه‌های آموزشی كه درون دوره ی مشروطه زاده مـی ‌شود، و هم درون مفاهيم و درونمايه‌ها، سخت متاثر از اندیشـه ی نوگرايی هست و اندیشـه ی نوگرايی اندیشـه ی آن تجددگرايانی هست كه صدا يا ندای مشروطه‌خواهی خود را بلند كرده‌اند. و خود تجددگرایی بر پایـه ی تحولات اجتماعی درون ايران صورت مـی ‌گيرد.

رشد مناسبات بازرگانی درون دوره ی ناصرالدين شاه با دنيای پيشرفته ی غرب، و قدرت گرفتن بازرگانان درون جامعه‌های شـهری و تحول درون جامعه ی شـهری،‌ بخشی از آن تحول اجتماعی هست كه درون این دوره درون ايران رخ مـی ‌دهد. پيدايش و ورود دستگاه های چاپ بر این تاثير گذاشت کـه كتاب بتواند چاپ شود و رواج مطبوعات نیز كه يكی از مولفه‌های بنیـادی درون پيدايش ادبيات كودكان بـه مفهوم نو آن است،‌ درون اين دوره اتفاق مـی ‌افتد.

 در روزنامـه‌های آن دوران "رابينسون كروزوئه" و "سفرنامـه گاليور" چاپ شده و بازتاب پيدا مـی ‌كند، و اصلاحات عرصه ی آموزشی كه درون زمان اميركبير انجام مـی گيرد، همـه بنيادهای ادبيات كودكان را مـی ‌سازد و اين بنيادها سبب مـی ‌شود كه هسته ی نخستین يا نـهال ادبيات كودكان شكل بگيرد.

 در دوره ی قاجار، تحول از نثر منشيانـه ی رسمـی بـه نثر ساده ی روزنامـه‌ای صورت مـی ‌گيرد. ويژگی مطبوعات يا خبررسانی اين هست كه بتواند اطلاعات را درون شكل ساده بـه مردم منتقل كند. نامـه‌های منشيانـه‌ای كه درون دوره ی قاجار نوشته مـی ‌شد، از دوره نادری ادامـه داشت، اما از زمان قائم مقام فراهاني شكستی درون آن پيدا مـی ‌شود و به سوی سادگی پيش مـی ‌رود. اما هم زمان با تاسيس دارالفنون و شكل‌گيری روزنامـه‌هايی از جمله "وقايع اتفاقيه" و بعدها زنجيره‌ای از روزنامـه‌هايی كه درون قفقاز و ماورای قفقاز، ‌مصر، ‌اروپا و ايران بـه زبان فارسی منتشر شد،‌ نثر فارسی دچار تحولی عميق مـی ‌شود و البته اين تحول فقط درون مطبوعات نيست. بـه عنوان نمونـه «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» يك ترجمـه- تاليف با نثر ساده از ميرزا حبيب اصفهانی است كه خود او درون آموزش و پرورش دوران نوگرايانـه نقش دارد. سياحت نامـه ابراهيم بيك نيز بـه نثر ساده نوشته شده اما اين سادگی همـه ی ويژگی آن نثر نيست، بلکه نثر درون آن زمان خود را با مسایل روز نیز پيوند مـی‌دهد. يعنی درون همـه ی اين كتاب‌ها و مطبوعات، خواست‌های مردم خود را نشان مـی‌دهد و اين گسستگی درون نثر و تحول بـه يك نثر جديد، تاثير مستقیمـی درون تحول نثر ادبيات كودكان دارد. از جمله، نخستین چشمـه‌های تحول درون نثر را ما درون ساده‌سازی دو متن كليله و دمنـه و مرزبان‌نامـه مـی بينيم و روند ساده‌سازی نثر به منظور كودكان از همان هنگام شكل مـی ‌گيرد و آن هنگام هم كه از غرب ورود حكايت‌ها يا ادبيات داستانی با افسانـه‌های ازوپ و لافونتن آغاز مـی ‌شود،‌ ما باز هم ساد‌ه‌سازی را مـی ‌بينيم. بنابراين خود ترجمـه از دنيای غرب، درون كنار مطبوعات، يكی از عواملی هست كه درون ساده‌سازی نثر ادبيات كودكان تاثير مـی ‌گذارد و همان گونـه کـه گفته شد، بزرگ ترين امتياز آن دوره، درون ساده‌سازی نثر نيست، بلكه درون روزمره كردن مفاهيم ساده و اين دنيايی كردن آن هاست.

اگر تحول ادبيات كودكان را درون رشته‌ها و شاخه‌هايی كه دارد بررسی كنيم، مـی‌بينيم كه مفاهيم نوگرايانـه و حس قانون‌گرايی، درون ادبيات كودك دوره ی مشروطه، وجود دارد. اين مفاهيم درون آثار نوگرايانی چون عبدالرحيم طالبوف كه خود يكی از پايه‌گذاران ادبيات كودكان است، ديده مـی ‌شود. "كتاب احمد" او از نخستین گونـه‌های ادبيات غير داستانی هست كه با روايت داستانی نوشته شده است. اگر اين كتاب را بررسی كنيد، مـی بينيد كه حس قانون مداری درون آن بـه نـهايت موج مـی ‌زند. بررسی اين كتاب از اين جهت جالب هست كه مـی ‌بينيم انديشـه‌های نوگرايانـه چه گونـه بـه جامعه ايران منتقل مـی ‌شود و در دوره ی مشروطه ، حكايت‌نامـه‌ها و ادبيات آموزشی كه قالب داستانی دارد و برای بچه‌ها نوشته مـی ‌شود، درون ادبيات داستانی كودكان وارد مـی شود و در تمام اين آثار مفاهيم قانون‌مداری مطرح مـی ‌گردد.

يكي از فلسفه‌های آموزش و پرورش مدرن درون زمان ورود بـه ايران،‌ القای حس قانون‌مداری است. اگر مقايسه‌ای مـیان مكتب‌خانـه ها و مدارس نو انجام دهيم، ‌مـی ‌بينيم كه مثلن شكل نشستن دانش‌آموزان درون مكتب خانـه‌ها و مدارس نو تفاوت دارد و استفاده از ميز و صندلی كه درون جامعه ی ايران سنت نبوده است،‌ حس قانون مداری و انضباط را القا مـی ‌كند. نوع پوشش كودكان هم بـه سوی يونيفرم مـی ‌رود كه اين مساله هم درون راستای القای قانون‌مداری هست و اين ها بـه طور طبیعی درون جا بـه جای ادبيات كودكان بازتاب پيدا مـی ‌كند. البته مفاهيم خيلی گسترده‌تر از اين ها هم بـه ادبيات کودکان وارد مـی ‌شود. مثلن رابينسون كروزوئه که درون مطبوعات آن دوره منتشر مـی ‌شود، يكی از ويژگی هاي برجسته اش اين هست كه نقش فرديت را درون جهان امروزی آموزش مـی ‌دهد. درون جهان مدرن، اين قبيله و قوم نيست كه فرديت آدمـی را مـی ‌سازد، بلكه اين فرديت هست كه درون این داستان بـه صورت نمادين بـه يك جزيره مـی ‌رود و خودش را مـی ‌سازد و با دست و پنجه نرم با همـه ی مشكلاتی كه او را محاصره كرده است،‌ از درون، خود را بازيابی مـی ‌كند. و چه درون آثار ترجمـه و چه درون آثاری مانند كتاب احمد،‌ مـی ‌توانيم رد پای اين انديشـه‌ها را ببينيم و اين انديشـه‌ها هستند كه دوباره خود را بازتوليد مـی ‌كنند و حس قانون‌خواهی،‌ آزادی‌ و بهبود آموزش و پرورش را درون خود بيان مـی ‌كنند.

يكي از عامل های مـهم ساده‌سازی و انتقال مفاهيم امروزی درون ادبيات كودكان، از ترجمـه درون این دوره بر مـی خیزد. ما درون تاريخ ايران بارها شاهد ‌های ترجمـه بوده‌ايم كه يكی از آن ها درون دوره ی سامانيان هست و يكی درون دوره ی مشروطه. ولی فرق ترجمـه در دوره ی مشروطه با دوره‌‌های گذشته درون اين هست که يكباره نگاه انسان ايرانی بـه سوی غرب مـی ‌رود. يعني احساس مـی ‌كند كه از اين دنيايی كه درون حال ساخته‌شدن است، عقب افتاده و بايد بـه سراغ آن برود. درون اين دوران، ما شاهد ترجمـه ی رساله‌های فلسفی و كتاب‌های تاريخی و مجموعه‌ای از كتاب‌های ادبی هستيم. البته دربار ناصرالدين شاه و دولتمردانی پشت اين ماجرا هستند كه آن را يا به منظور سرگرمـی و يا به منظور آگاهی یـافتن از وضعيت تحول درون دنيای غرب انجام مـی دهند. ولی دليل آن هر چه كه باشد، ترجمـه بر ساده‌سازی متن هایی كه سپس بـه متن های اصلی ادبيات كودكان تبديل مـی ‌شود، تاثير مـی ‌گذارد.

باز برمـی ‌گرديم بـه مطبوعات آن دوره كه نخستین رمان‌های ويژه ی نوجوانان را انتشار مـی دهند و مـی بینیم كه ساده‌سازی و نثر روزنامـه‌ای چه اندازه درون ارتباط مـیان كسی كه متن را نوشته و مخاطب او كه كودك و نوجوان است، اثر مـی‌گذارد.

يكي از مشکلات بنیـادی كه ادبيات كودكان و آموزش و پرورش ايران درون اين دوره ی انقلابی خواهان حل آن است،‌ مساله ی آموزش الفبا، ساده‌ کار آموزش و ايجاد آموزش و پرورش ابتدايی هست و اگر متن ها پیش از آن ساده نمـی ‌شد، انجام این امور غير ممكن بود و ترجمـه درون رواج و ساد‌ه‌سازی و امروزی كردن مفاهيم درون ادبيات كودكان نقشی بسیـار مـهم ایفا نموده است.

بازنويسی از هنگامـی كه افسانـه‌های ازوپ و لافونتن ترجمـه مـی‌شوند، آغاز مـی ‌گردد و مترجمانی كه بـه سراغ اين آثار مـی ‌روند درون حقيقت فقط ترجمـه نمـی ‌كنند، بلكه مـی ‌خوانند و با خواندن و ترجمـه كردن اين كتاب‌ها درون حقيقت يك نوع بازنويسی را درون ايران ايجاد مـی ‌كنند. ما هر اندازه كه درون تاریخ جلوتر مـی ‌آييم بازنويسی نیروی بيش تری مـی ‌گيرد. مثلن درون مورد كتاب احمد گفته مـی ‌شود كه از روی دست كتاب "اميل"‌ بازنويسی شده است، ولی نیروی ابتكار درون آن ديده مـی ‌شود. یعنی درون همـه ی متن‌هايی كه درون دوره ی مشروطه وجود دارد، ما شاهد بازنويسي انديشـه ای هستيم كه انديشـه‌های نوگرايانـه را شكل مـی ‌دهد. ميرزا حبيب اصفهانی در آثار خود خيلی بـه اين موضوع توجه دارد و مـی کوشد آن چيزی را كه ترجمـه مـی ‌كند، ‌به نوعی بازنويسی كند. درون حقيقت ايرانی ‌ها درون اين دوره خيلی درون امروزی كردن بازنويسی تبحر پيدا مـی ‌كنند. امروز خيلی ساده هست كه ما اسم جيمز و فيليپ را بـه كار ببريم، ولی درون آن روزگار به منظور مردمـی كه اصلن فلسفه اين دوران را نداشته‌اند، اين اسم‌ها بـه اكبر و علی و مانند آن ها تبديل مـی ‌شود و جريان بازنويسی چه درون سطح كلان و چه درون سطح خرد،‌ درون تمام دوران مشروطه وجود دارد.

یک ويژگی مـهم دیگر دوره ی مشروطه اين هست كه كتاب های اندرزی بـه كتاب‌های آموزشي توده ی مردم تبديل مـی ‌شود. آموزش و پرورش عمومـی از همين دوران شكل مـی ‌گيرد و معنای آن اين هست كه مدرسه‌ درست مـی ‌شود و از كودكان دارای شرايط، نام نویسی مـی ‌كنند و چون اين مدرسه ها بـه متن های درسی نیـاز داشتند، نخستین زنجيره از متن های درسي و آموزشی ايران درون اين زمان توليد مـی ‌شود و اندرزنامـه‌ها بـه شكل نو درون مـی آیند. درون نخستین مرحله اندرزنامـه‌هایی مانند كليله و دمنـه ساده مـی ‌شوند و در آن ها از واژگان پيچيده بـه ساده‌سازی مفاهيم مـی رسند. ولی كم كم با ساده‌‌سازی، نوعی از مفاهيم نوگرايانـه ‌هم درون متن ها ديده مـی ‌شود. درون برخی از اين اندرزنامـه‌ها بـه بچه‌ها اندرز داده مـی ‌شود کـه دندان‌هايتان را بايد بشوييد. اين كار درون فرهنگ سنتی ايران خيلی رواج نداشته و گرايش بـه بهداشت هم درون این زمان نوگرايی بـه شمار مـی آید. گرايش بـه آموزش نو هم گونـه‌ای از نوگرايی هست و همـه ی اين ها را ما درون سير تحول اندرزنامـه‌ها مـی بینیم. يكی ديگر از ويژگی ‌های اندرز‌نامـه‌ها اين هست كه بـه صورت چاپی درمـی ‌آيند و در اين دوره بـه صورت انبوه توليد مـی ‌شوند و در مدارس نوگرايانـه ی آن روز تدريس مـی ‌شوند. یعنی بـه دلیل ساده شدن، چه درون شكل و چه درون مفهوم، تحولاتی نیز درون اندرزنامـه‌ها ديده مـی ‌شود.

هم زمان با تحولی كه درون نثر پيدا مـی ‌شود،‌ شاعرانی نیز كه تحول را درون نثر و در انديشـه مـی ‌ديدند، بـه دلیل اين كه سنت شعری ايران خيلی نيرومندتر از سنت نثر بوده است،‌ متوجه مـی ‌شوند كه نياز كودك و نوجوان بـه ريتم و آهنگ خيلی زياد است. شعر كودكی كه درون دوره مشروطه شكل مـی ‌گيرد و‌ يك پايه‌اش درون ترانـه‌های عاميانـه كودكان و ترانـه – نوازش‌هایی هست كه بـه صورت سنتی وجود داشته است، اکنون درون قالب "شعر كودك" بـه زندگی خود ادامـه مـی ‌دهد. شاعرانی مانند ايرج ميرزا،‌ لاهوتي و دهخدا يا نسيم شمال با تك پاره‌هايی كه مـی ‌گويند،‌ گونـه‌اي از شعر كودكانـه را مـی ‌سازند و اين شعر كودكانـه درون آغاز  همان اندرزهايی هست كه پیش از آن وجود داشته است. بـه ويژه ايرج ميرزا كه همان بنيادهای اندرزی را كه درون نثر وجود دارد با يك زبان شاعرانـه و منظوم بيان مـی ‌كند كه به منظور كودكان مفيد است. درون يكي دو شعری كه حاج ميرزا يحیی دولت‌آبادی مـی ‌گويد،‌ حس زيبايی بر حس اندرزی مـی ‌چربد. بنابراين مساله ی شعر كودك درون آن دوره، متغيری از روند عمومي تحول درون دوره ی مشروطه هست كه بعدها بـه يك جريان تبديل مـی ‌شود. گرچه این امر بـه درازا مـی ‌كشد و مقداری ديرتر از نثر تحول مـی یـابد که تا به یک جريان شعری خالص برسد.

شكل‌گيری رمان‌نويسی نیز درون دوره ی مشروطه تحولی هست كه با ترجمـه ی رمان‌هايی كه از غرب مـی ‌آيد آغاز مـی ‌گردد. برجسته‌ترين اين ترجمـه‌ها كارهای ژول‌ورن و رابينسون كروزوئه و سفرهاي گاليور است. با ورود اين آثار بـه ايران اين حس درون جامعه ی ادبی ايران پدید مـی ‌آيد كه نوشتن داستان‌های بلند و رمان هم بخشی از حيات ادبی هر جامعه‌ای است. ولی مسيری كه رمان‌ همگان‌خوان که تا رمان ویژه ی نوجوانان طی مـی ‌كند،‌ يك مسير بينابين است. اگر منظور فقط دوره مشروطه باشد، دوباره بايد برگرديم بـه چند اثر بنيادين كه بعدن بر نوشتن رمان‌هايی كه مـی ‌تواند تنـها به منظور نوجوانان نوشته شود، اثر مـی ‌گذارد. «سياحت نامـه ابراهيم بيك»، «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» و «مسالك المحسنين» درون اين مسير بينابين قرار دارند. درون حقيقت اين سه كتاب و سپس «كتاب احمد» كه مسایل علمي درون آن مطرح مـی ‌شوند، بـه گونـه‌ای ريشـه‌های پيدايش رمان نوجوان را درون خود دارند و اين بـه دلیل مفهوم ها و درونمايه‌های انتقادی هست كه درون آن ها وجود دارد. یعنی ما درون آن چارچوب تعيين شده ی زمانی دوره ی مشروطه، يك سری آثار عمومـی مـی ‌بينيم كه اگر نـه خود رمان نوجوان، ولی درون حقيقت ريشـه‌ها و پایـه ی رمان نوجوان را مـی‌سازند.

انقلاب مشروطه يك ضرورت تاريخی بود و مردم ايران با افتخار تمام صدسالگی آن را جشن گرفتند. اما پشت دروازه آرمان‌هايش مانده‌اند. ما هر اندازه كه بيش تر درباره ی اين انقلاب مي خوانیم، مـی بينیم آن انديشـه های نوگرايانـه ای كه پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما داشته‌اند،‌ انديشـه‌های بسیـار زيبايي بوده اند كه درون ادبيات كودكان سرريز مـی ‌كنند. اگر ما واقعن آن آرمان‌ها را دنبال مـی كرديم، شايد سرنوشت ادبيات كودكانمان بسیـار بـه تر از آن چيزی بود كه امروز هست.

 

 

از: خبرگزاری مـیراث فرهنگی

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
آسیب شناسی کتاب های کودکان و نوجوانان
 

شماره ی نوشته: ٢ / ١٩

 

استاد هارون شفیقی

 

آسیب شناسی کتاب های کودکان و نو جوانان

 

اگر توليد كتاب مناسب براى كودكان و نوجوانان را هدف اصلى دست اندركاران كتاب كودك و نوجوان درون ایران بـه حساب بياوريم، مـهم ترين وظيفه ی نقد اين حوزه، بررسى عوامل تاثيرگذار بر كميت و كيفيت توليد كتاب خواهد بود. عوامل تاثيرگذار را مـی توان بـه دو گروه عوامل درونى و بيرونى تقسيم كرد.

عوامل درونى، زنجيره ی توليد كتاب از پديدآورنده که تا نشر كتاب است. عوامل بيرونى نیز مجموعه اى از عوامل هست كه اگر چه بـه ظاهر درون زنجيره ی توليد قرار نمى گيرند، اما تاثيرات آن ها بر فرايند توليد كتاب چشمگير است.سر حلقه ی فرايند توليد كتاب كودك و نوجوان پديدآورندگان آن هستند و پديدآورندگان،  طيف متنوعى از فعالان اين عرصه مانند نويسندگان، مترجمان،تصويرگران كتاب كودك و غیره را شامل مى شود.
*
اصلى ترين مشكل درون اين حوزه، سهل و ممتنع بودن کار نوشتن براى بچه ها است. اين باور ناصواب كه نوشتن براى كودكان و نوجوانان راحت تر از عرصه هاى ديگر است، باعث شده هست كه بسيارى از نويسندگان با اندك تجربه و تخصص درون اين حوزه ذوق آزمايى كنند.

* در حوزه ی ترجمـه نیز وضعيت بـه مراتب بدتر از تاليف است. ترجمـه ی كتاب كودك و نوجوان بـه دليل حجم كم متن، سادگى زبان و ساخت متن، اشتياق بسيارى را براى آزمودن بخت خويش تحريك مى كند.
*
ناشران غيرحرفه اى نيز درون ايجاد این اشتياق درون ذهن مترجمان تازه كار بى تاثير نيستند. گاهى ناشر براى استمرار فعاليت هاى خود و شايد حتا جلب حمايت هاى دولتى و... بـه چاپ كتاب ترجمـه اى براى كودكان و نوجوانان اقدام مى كند. از آنجا كه قانون «كپى رايت» هم در ايران لازم الاجرا نيست، ناشر با اندك حق الترجمـه اى كه بـه مترجمان جوان مى دهد يا نمى دهد و با استفاده از تصاوير و صفحه آرايى آماده، كتاب مورد نظرش را با كم ترين هزينـه چاپ مى كند.

*  عدم تسلط بر زبان مبدأ و مقصد، عدم آشنايى با زبان متناسب با گروه سنى مخاطبان كتاب، خطاهاى عمده ی نگارشى و عدم رعايت بديهى ترين اصول اوليه ی نگارش، گواه آن هست كه مترجمان با كم ترين تجربه ی عملى درون اين حوزه وارد مى شوند.
*
عدم توسعه مراكز فرهنگى درون كل كشور و تمركز امكانات چاپ، باعث يك قطبى شدن توليد كتاب كودك و نوجوان شده است.
در پژوهش هاى رسمى انجام شده مشخص شده هست كه درون دهه ی ۷۰ بيش از ۹۰ درصد نويسندگان فعال كودك و نوجوان درون تهران ساكن بوده اند.
٦ درصد ديگر متعلق بـه پنج استان اصفهان، خراسان، فارس، قم و آذربايجان شرقى و ۴/۳ درصد متعلق بـه بقيه استان ها است. درون حالى كه تهران تنـها ۲۰ درصد جمعيت كل كشور را دارد.
شايد دليل اين تمركز را درون اعمال سياست هاى دولت بتوان جست وجو كرد. اکنون عدم توسعه مراكز فرهنگى و نبود سياست هاى تشويقى جهت سرمايه گذارى هاى فرهنگى درون استان ها، نوعى انحصار جغرافيايى ايجاد كرده هست و  اين مساله هم پيامدهاى خاص خودش را دارد.
*
مشكل ديگر ادبيات كودك و نوجوان مساله ی حرفه اى نبودن نويسندگان اين عرصه است. پديدآورندگان كتاب كودك اغلب حرفه اى نيستند. حرفه اى بـه اين معنا كه شغل اصلى آنان نوشتن براى كودكان و نوجوانان نيست.
تعداد نويسندگانى كه كار اصلى آنان  نوشتن براى كودكان است، بـه تعداد انگشتان يك دست هم نمى رسد. بـه عنوان مثال درون انجمن نويسندگان كودك و نوجوان كه نزديك بـه دويست و پنجاه عضو دارد، بيش از يك سوم آنان در سه سال گذشته كتابى منتشر نكرده اند. تعداد قابل توجهى هم با چاپ يك يا چند اثر ترجمـه عضو شده اند و مدت ها هست که ديگر كارى منتشر نكرده اند.  عدم وجود نويسندگان حرفه اى درون توليدات كمى و كيفى ادبيات كودك و نوجوان تاثير  گذاشته است.

* ناشران كتاب كودك و نوجوان بـه عنوان توليدكنندگان فنى كتاب بـه شمار مى آيند. بر اساس آمارهاى رسمى، تعداد كل ناشران فعال كتاب كودك و نوجوان درون سال ۱۳۷۰ ، ۱۱۱۹ ناشر بوده است. اين رقم درون سال ۱۳۸۳ به ۳۱۴۳ ناشر رسيده است. اما افزايش اين تعداد ناشر، تاثير قابل توجهى بر کیفیت كتاب های كودك و نوجوان نداشته است. اين عدم تاثير هم ناشی از حرفه اى نبودن ناشران اين عرصه است. عدم پايدارى فعاليت هاى نشر، ناآشنايى با مساله ی كتاب و در نـهايت عمر كوتاه فعاليت، از جمله ويژگى هاى ناشران غيرحرفه اى درون اين عرصه است.
*
اين نكته درست هست كه افزايش رو بـه رشد تعداد ناشران كودك و نوجوان تاثير كمّى درون بازار نشر خواهد داشت، اما اين تاثير كمى به تغييرات كيفى منجر نشده است.با این حال دست اندركاران كتاب همواره تغييرات ميزان تيراژ را به عنوان ملاك معنى دار براى ارزيابى وضعيت كتاب درون نظر مى گيرند.
در طول سال هاى گذشته آمارهاى متنوعى از بالا رفتن ميانگين تيراژ كتاب كودك و نوجوان ارائه شده است. اميدوارانـه ترين آمارها مربوط بـه گزارشى هست كه معاونت فرهنگى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى آن را منتشر كرده است. اين آمارها گوياى آن هست كه تيراژ كتاب هاى كودك و نوجوان درون سال ۷۰ ، ۶۷۱۴۶۷۲ بوده كه اين آمار درون سال ،۸۰ به ۸۱۴۸۴۳۲ رسيده است. البته روشن هست كه اين آمارها نشان از بالا رفتن ميانگين تيراژ كتاب دارد. اين رشد درون افزايش عنوان ها هم ديده مى شود. نسبت عناوين كتاب هاى كودك و نوجوان با تيراژ ۱۰ تا ۲۰ هزار جلد از ۲۸ درصد درون سال ۱۳۷۰ به ۱۶ درصد درون سال ۸۰ رسيده است. نسبت عناوين كتاب هايى با تيراژ بيش از ۲۰ هزار جلد از ۲/۹ درصد درون سال ۷۰ به ۳/۳ درصد درون سال ۸۰ رسيده است. اين نسیت درون كتاب هايى با تيراژ ۳ تا ۵ هزار جلد از ۹/۹ درصد درون سال ۱۳۷۰ به ۴۰ درصد درون سال ۱۳۸۰ رسيده است. اين آمارها درون لحظه اول بسيار اميدوارکننده است. اما اگر ميزان سرانـه تيراژ كتاب و عناوين را مقايسه كنيم حقيقت روشن تر خواهد شد.
آمارهاى رسمى ارائه شده پیرامون سرانـه عنوان كتاب براى جمعيت كودك و نوجوان كشور درون طول سال هايى كه درون آن ها آمارها نشان از رشد كتاب كودك و نوجوان دارد، نشان مـی دهد کـه  براى هر ۱۰ هزار نفر جمعيت كودك و نوجوان فقط يك عنوان كتاب توليد شده هست و اين آمار شامل همـه ی عناوين (اعم از ترجمـه، تاليف، گردآورى، بازنويسى و...) است.
براساس گزارش تحقيقى كه يونسكو آن را منتشر كرده هست جمعيت ۶ تا ۱۷ سال كشور ما از ۲۰۵۹۱۰۰۰ نفر درون سال ۱۳۷۵ ابتدا به ۱۹۱۲۳۰۰۰ در سال ۱۳۸۰ و سپس که تا  ۱۶۸۸۲۱۰۰ در سال ۱۳۹۰ خواهد رسيد.
اکنون اگر تعداد عناوين كتاب هاى توليد شده كودك و نوجوان را تنـها محدود بـه كتاب هاى تاليفى كنيم، درون اين صورت ميانگين سالانـه ی سرانـه تعداد كتاب ها براى كودكان و نوجوانان كشور نشان خواهد داد کـه سالانـه بـه ازاى هر ۱۰۰ هزار نفر، فقط ٦ عنوان كتاب تاليفى منتشر شده است. البته اگر ميزان بررسى آمارى تنـها كتاب هاى چاپ اول تاليفى درون نظر گرفته شود، درون آن صورت سالانـه براى هر ۱۰۰ هزار نفر كودك و نوجوان كشور تنـها ۴ عنوان كتاب منتشر مى شود. و تازه اين آمار بدون درون نظر گرفتن کیفیت كتاب هاى كودك و نوجوان است.

در ارزيابى هاى توليد كتاب همواره ميزان توليد چاپ اول كتاب، ملاكى براى ميزان خلاقيت ها بـه حساب مى آيد. براساس آمارها نسبت نشر كتاب چاپ اول براى كودكان و نوجوانان درون سال هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ به طور متوسط ۹/۴۱ درصد كل كتاب هاى منتشر شده بوده است. این مـیزان درون سال ۱۳۷۰ نسبت بـه سال قبل ۷۷/۲۲ درصد رشد كرده است. درون سال ۷۱ ، ۲۰/۳۴ درصد، درون سال ۷۲ ، ۲۲/۴۴ درصد، درون سال ۷۳ ، ۷۰/۳۲ درصد، درون سـال ۷۴، ۵۱/۳۳ درصد، درون سال ۷۵ ، ۵۵/۳۷ درصد، درون سال ۷۶ ، ۴۷/۴۲ درصد، درون سال ۷۷ ، ۵۲/۴۸ درصد، درون سال ۷۸ ، ۲۳/۴۷ درصد، درون سال ۷۹ ، ۱۸/۴۳ درصد، در سال ۸۰،  ۰۷/۴۶ درصد نسبت بـه سال قبل رشد داشته است. و نبايد از نظر دور داشت كه اين افزايش ها با آغاز سياست هاى حمايتى دولت مبنى بر خريد كتاب هاى چاپ اول همراه بوده است. درون سال هاى ۷۵ به بعد هم طرح اعطاى وام كم بهره براى توليد كتاب آغاز شده هست كه آن هم تنـها بـه كتاب هاى چاپ اول تعلق گرفته است. نتیجه ی این سیـاسی عدم تمايل به تجديد چاپ با هدف بهره مندى از حمايت هاى دولتى از سوی ناشران و از ويژگى هاى توليدات كتاب هاى چاپ اول درون اين سال ها است. اين وضعيت نشانگر آن هست كه اين رشد آماری طبيعى و اصيل نيست.

* افزايش بهاى كتاب هم يكى از مشكلات كتاب كودك و نوجوان است.معضلات اقتصادى كشور و روند رو به رشد بهای هر ساله، بر توليد كتاب كودك و نوجوان نیز تاثير گذاشته است. آمار ها نشان مى دهد كه از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ سالانـه نزديك بـه يك درصد بـه قيمت توليد كتاب نسبت بـه سال قبل افزوده شده است.
به عنوان مثال بهای کتاب در سال ۱۳۷۰ نسبت بـه سال قبل يك درصد رشد كرده است. همين تغيير درون سال ۷۱ هم وجود داشته است. درون سال ۷۲ ، ۳۲۰/٠ افزايش، درون سال ۷۳، ۲۵۵/۰ در سال ۷۴، ۰۵۲/۰ در سال ۷۵، ۲۴۲/،۰ در سال ۷۶، ۱۸۶/۰ در سال ۷۷، ۲۹۲/،۰ در سال ۷۸، ۱۸۲/٠ و در سال ۷۹ هم با اندكى تغيير ۳۳۶/٠ افزايش مى يابد. اين روند رو بـه رشد قيمت كتاب كودك و نوجوان، حاصل تاثیر  چند عامل است.
نخست عامل تورم پردامنـه ی اقتصادى كه كرانـه هاى تاثیر و نفوذش بـه صنعت چاپ و عوامل فنى توليد كتاب مثل كاغذ، مقوا، فيلم، زينك، دستگاه چاپ و رنگ و... نیز مـی رسد.

عدم رشد تيراژ كتاب نیز از عوامل مـهم گرانى قيمت كتاب محسوب مى شود. آمار ها نشان مى دهد كه نرخ رشد كتاب كودك و نوجوان کـه در سال ۷۰، ۷۲/۰ بوده درون سال ۸۰ به ۴۳/١  رسيده است. کـه نشان از رشد تيراژ كتاب كودك و نوجوان دارد، اما از آنجا كه اين رشد، كمى بيشتر از يك درصد در مقابل رشد يك درصدى قيمت كتاب درون سال است، نمى تواند بهبودى درون توليد كتاب بـه حساب آيد.

* در فرايند طبيعى توليد هر كالا، این نياز جامعه هست که آهنگ توليد را تنظيم مى كند. اما در مساله ی كتاب كودك و نوجوان اين فرايند بـه دليل اجراى سياست هاى مختلف برهم خورده است.در روند توليد كتاب كودك و نوجوان درون ايران پيوند منطقى مـیان نياز هاى واقعى مخاطبان (یعنی کودکان و نوجوانان) با توليد كتاب از بين رفته است.مساله ی توزيع درون سازمان نشر كتاب ايران همواره دچار مشكلات عمده اى بوده است. اين مشكلات برخى حاصل شرايط اقتصادى و برخى مربوط بـه ناهماهنگى ميان اجزاى توليد و توزيع است. اما عميق شدن فاصله بين نياز هاى مخاطبان كودك و نوجوان و آن چه پديدآورندگان توليد مى كنند، از اصلى ترين عوامل توزيع به حساب مى آيد. سياست هاى دولت کـه با هدف كمك بـه رفع مشكل توزيع انجام مى شود درون واقع به نوعى رایـانـه براى برخى از ناشران و نـهاد هاى دولتى و شبه خصوصى تبديل مى شود. بـه عنوان مثال طرح خريد كتاب از ناشران كه دولت گویـا  با هدف كمك بـه رشد و توسعه فرهنگ كتاب خوانى انجام مى دهد، درون نـهايت تنـها بـه توليد كتاب هايى منجر شده هست كه تنـها خريداران آن، نـهاد هاى دولتى هستند. ملاك هاى خريد كتاب و يا شايد بـه تر بتوان گفت، ملاك هاى بررسى و ارزش گذارى خريد كتاب كه توسط خود نـهاد هاى دولتى مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و وزارت آموزش و پرورش اعمال مى شود درون واقع ناشران را بـه توليد كتاب هايى رهنمون مى كند كه با موازين و سليقه هاى سياست گزاران نـهاد هاى دولتى هم سو هست و اين مساله بـه شكاف هرچه بيش تر مـیان نياز هاى مخاطبان و پديد آورندگان مى انجامد.

نـهاد هايى كه درون توليد كتاب كودك و نوجوان دخيل هستند را مى شود بـه دو بخش نـهاد هاى دولتى و نـهاد هاى غير دولتى تقسيم كرد. نـهاد هاى دولتى مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، وزارت آموزش و پرورش، كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، سروش وابسته به سازمان صداوسيما، حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى و.... نـهاد هاى غير دولتى هم مانند شوراى كتاب كودك، انجمن نويسندگان كودك و نوجوان و ديگر ناشران و موسسه هاى فرهنگى خصوصى.

* متاسفانـه آمار دقيقى از ميزان فعاليت هاى نـهاد هاى دولتى و غير دولتى درون دست نيست، يعنى روشن نيست اين نـهاد ها سالانـه چه مقدار بودجه درون اين عرصه هزينـه مى كنند و درون نـهايت چه مقدار كتاب بـه جامعه ارائه مى کنند و كيفيت آن چه گونـه است. اما نگاهى گذرا بـه آمارهاى غير رسمى گوياى حضور پر رنگ نـهاد هاى دولتى درون اين عرصه است.
نبايد هم از نظر دور داشت كه درون كنار اين دو بخش (نـهادهاى دولتى و غير دولتى) نـهاد هايى ديگری هم شكل گرفته اند كه بـه ظاهر ادعاى غير دولتى دارند، ولى پيدا و پنـهان، رسمى و غير رسمى، از سوى دولت مورد حمايت قرار مى گيرند. اين نـهادها را شايد بتوان نـهادهاى دولتى شبه خصوصى ناميد.

* از ديگر عوامل تاثير گذار بر توليد كتاب كودك و نوجوان نیز نبود يك جريان انتقادى مناسب است. اگرچه درون گذشته اى نـه چندان دور، نشرياتی تخصصى درون حوزه ادبيات كودك و نوجوان شكل گرفته است، اما اين نشريات بـه دلايلى عمر چندانى پيدا نكردند، از آن جمله اند «قلمرو»، «پويش»، «حاشيه» و... . و نشریـاتی مانند فصل نامـه ی «پژوهش نامـه» و "كتاب ماه كودك و نوجوان"در واقع تنـها نشريات تخصصى هستند كه با همـه بى نظمى ها درون روند توليد، فعاليت مستمر تخصصى و دائمى داشته اند  از اين استثناها كه بگذريم اغلب نشريات تخصصى ادبيات، بـه كتاب كودك و نوجوان اگر نگويم بى اعتنا، كم اعتنا هستند. كم تر روزنامـه اى يا هفته نامـه يا ماهنامـه اى را مى توان یـافت كه بخش يا صفحه اى تحت عنوان كودك و نوجوان داشته باشند و اگر هم چيزى داشته باشند، اغلب مربوط به اخبار اين حوزه مى شود.
حتى درون نشرياتى كه بـه نقد كتاب مى پردازند، كم تر پيدا مى شود نشريه اى كه كتاب كودك و نوجوان را نقد كرده باشد. البته بگذريم از اين كه بسيارى از نوشته هايى كه بـه اسم نقد كتاب كودك و نوجوان منتشر مى شود، درون خقیقت نقد نيست.

* سياست هاى نظارتى هم يكى از مشكلات ادبيات كودكان و نوجوانان است. منظورم از سياست نظارتى كليه ی فعاليت هايى هست كه دولت براى اعمال نظر و سليقه درون روند توليد كتاب كودك و نوجوان ايجاد مى كند.
نظارت قبل از چاپ بر انتشار كتاب از مصاديق اين سياست ها هست و اگرچه بسيارى از دست اندركاران كتاب اين سياست را قانونى نمى دانند مجريان دولتی، نظارت را با استناد بـه صورت جلسه ی مورخ ۲۰/۲/۶۷ شوراى عالى انقلاب فرهنگى قانونى مى دانند. درون اين مصوبه آمده است: «نظر بـه حساسيت و جنبه هاى خاص كتاب هاى كودكان و نوجوانان هيات ويژه اى بـه نام هيات نظارت بر نشر كتاب هاى كودك و نوجوان متشكل از حداقل ۵ تن از افراد صاحب نظر و آگاه بـه امور تربيتى (از ديدگاه اسلام) و مسائل خاص كتاب هاى كودكان و نوجوانان تشكيل خواهد شد. اين افراد را وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى از ميان صاحب نظران و نويسندگان كتاب هاى كودكان و نوجوانان و اشخاص آگاه انتخاب و جهت تصويب بـه شوراى عمومى معرفى خواهد كرد».
بر اين اساس اين هيات از حيث شكل و محتوا بر كتاب هاى كودكان و نوجوانان اعمال نظر مى كند.
جالب هست كه درون تبصره ی سوم اين مصوبه آمده هست كه «هيات نظارت خود آئين نامـه اى براى انجام اين نظارت تدوين خواهد كرد» و بر اين اساس، اين شورا درون سال ۱۳۷۳ آئين نامـه اى را تحت عنوان «ضوابط چاپ و نشر كتاب هاى كودكان و نوجوانان» تدوين نمود کـه از آن بعد به صورت دستورالعمل اجرايى مميزى كتاب كودك و نوجوان اعمال شده است. ادبيات كودك و نوجوان درون طول همـه ی اين سال ها همواره از این گونـه اعمال نظر و سليقه ها لطمـه خورده است.


منابع:

۱- علی رضا كرمانى ، طرح پژوهشى بررسى عوامل اجتماعى محيطى موثر بر ميزان توليد درون ادبيات كودك و نوجوان درون ايران  ۷٩ - ۱۳٦٠
۲ - محمد رنجبرى، تحولات نشر كتاب درون دهه ی ۷۰ ، چاپ اول، خانـه كتاب، ۱۳۸۰.

۳- علي رضا كرمانى، على اصغر سيدآبادى، بررسى وضعيت نشر كتاب درون دهه ی ۷۰ ، مركز مطالعات و تحقيقات فرهنگى.
۴ - سياست گزارى براى نشر كتاب هاى كودك و نوجوان درون ايران، انجمن نويسندگان كودك و نوجوان، ۱۳۸۱.
۵ - محسن رضايى، نظام توزيع كتاب درون ايران، ناشر مليكا، چاپ اول، ۱۳۸۱.
٦ - اعظم نورى، مجموعه ی قوانين و مقررات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و سازمان هاى وابسته، چاپ دوم، تهران، ۱۳۷۵ .

 

۩  ۩  ۩

 

از: انجمن ادبی شفیقی

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 
نخستین مطبوعات کودکان و نوجوانان درون ایران
 

شماره ی نوشته : ١ / ١٩

 

علی کاشفی خوانساری

 

نخستین مطبوعات كودکان و نوجوانان در ايران

 

پیدایش مطبوعات كودکان و نوجوانان درون ایران به‌عنوان نشرياتي كه بـه طور مشخص، تنـها براي خوانده شدن توسط كودكان يا نوجوانان نوشته مي‌شوند، نـه پديده ای ناگهاني، بلكه همچون هر مقوله ی فرهنگي ديگری، پيامد حركتي پيوسته و زمانمند بود..
نگاهي تاريخي بـه این مقوله نخست اين پرسش را مطرح مـی سازد كه درون تاريخ مطبوعات ايران نخستین ‌بار درون كجا و چه گونـه بـه كودكان اشاره شده است؟ گام بعدي جست‌وجوي مطالب درباره كودكان، و گام ‌ها ي بعد از آن نیز جست‌وجوي نشريات درباره كودكان و نوجوانان و مسايل آنان (همچون تعليم و تربيت) و نشرياتي هست كه درون اماكن منسوب و مربوط بـه كودكان و نوجوانان (مانند مدارس و آموزشگاه‌ها) انتشار يافته است.
پيش‌شماره ی نخستین نشريه ی ايراني كه امروز با نام "كاغذ اخبار" (Newspaper ) از آن ياد مي‌كنيم و در سال ١٢۵٢ قمري، درون دوران سلطنت محمدشاه قاجار منتشر شده است، اشاره‌اي كوتاه بـه كودكان دارد. درون این نشریـه درون کنار اقدامات شاهنشاه آمده هست كه پس از كشتار و سركوبي طايفه تركمن گوگلان و يموت، زنان و اطفال آنان بـه اجبار به دارالخلافه (تهران) كوچانده شده‌اند. "كاغذ اخبار" دست کم سه سال بـه صورت ماهانـه منتشر شده است. اما شماره‌ها و نوشته‌هاي بسيار محدود و پراكنده‌اي از آن باقي مانده است كه درون آن ها مي‌توان مطلبي درباره ی شاه زاده ی نوجوان ویليم (ويليام) چهارم در«دارالملك لندن» و خبري درباره ی «مدرسه بزرگ پترزبورگ كه جوانان را علم معدن مي‌آموزند» يافت. (گفتني هست که نزدیک بـه شصت سال پیش از چاپ نخستین مطبوعات ايراني و هم‌عصر با زنديان، چاپ مطالب فارسي درون روزنامـه‌هاي هند و سپس انتشار روزنامـه‌هاي تمام فارسي درون آن كشور آغاز شده بود و در آن نشريات نيز گهگاه اشاراتي بـه كودكان يافت مي‌شود. مانند خبر تجاوز يك تاجر انگليسي بـه يك هندو كه درون "سلطان‌الاخبار" آمده است. يا آگهي استخدام معلم عربي و فارسي درون يك مدرسه ی انگليسي كه درون "جام جهان‌نما" آمده هست و يا خبر جشن تولد يك كودك درباري درون "سراج‌الاخبار" و شعري كه اسدالله خان غالب، شاعر مشـهور آن زمان بـه اين مناسبت سروده بوده است).

توجه جدي و دايمي به اخبار مربوط بـه كودكان و نوجوانان را مي‌توان درون روزنامـه‌ "وقايع اتفاقيه" دومين نشريه فارسي  ايران يافت کـه در سال سوم سلطنت ناصرالدین شاه بـه دستور مـیرزا تقی خان امـیر کبیر و نحت نظر خود او دایر گردید. اين نشريه از جمله بـه طور ثابت و مستمر اخبار مدرسه ی دارالفنون (كه دانش‌آموزان آن نوجوان بوده‌اند)، اخبار بيماري‌هاي اطفال و آبله‌كوبي آنان، اخبار مربوط بـه كودكان خارجي،‌ اخبار مربوط بـه حوادث كودكان، كودكان بزهكار و حتا اخبار و آگهي‌هاي كتاب كودك را درج مي‌كرد.
از نشان رسمي كشور ايران (شير و خورشيد) كه بگذريم، نخستین تصوير مطبوعات ايران مربوط بـه كودكان است. درون شماره ٤۷١ روزنامـه ی وقايع اتفاقيه (كه در آن شماره با نام "وقايع" منتشر شده بود) مورخ ٢٨ محرم ١٢۷۷ق، تصويري از جان به سلامت بردن معجزه‌آساي يك كودك درون مجلس تعزيه ترسيم شده است. درون سال ١٢٨٨ ق درون سي و دومين شماره ی روزنامـه "ايران" (به مدیریت محمد حسن خان صنیع الدوله، اعتمادالسلطنـه) براي نخستین ‌بار تصوير دو بچه درون لوگوي روزنامـه در كنار شيروخورشيد رسم شد. درون شماره ی ٤۵ روزنامـه "علمي" كه درون سال ١٢٩۵قمري  به مدیریت محمد حسن خان صنیع الدوله، اعتمادالسلطنـه منتشر شد نيز براي نخستین ‌بار تصوير مستقل يك كودك (ي درون حال تاب‌بازي) بـه چاپ رسيد.
 
نكته ی قابل توجه ديگر اين كه نخستین دستور رسمي مميزي درون ايران با توجيه حفظ سلامت اخلاقي كودكان صادر شده است. درون اين فرمان كه درون رجب سال ١٢٨٠ از سوي ناصرالدين شاه خطاب بـه صنيع الملك (برادر كمال‌الملك) صادر شده بود، درباره ی مطالبي كه «گوشزد اطفال» مي‌شود اظهار نگراني شده و آمده است: «خاصه اطفال كه از مبادي احوال بـه خواندن اين حكايات نامربوط مي‌شدند و اين روايات منطبعه غيرمستحسنـه درون جبلت ايشان كالنقشي في الحجر مركوز... مي‌گرديد و... درون گردآب هواجس نفساني و وسواس شيطاني غوطه‌ور مي‌گشتند... »
نخستین نشريه درون ايران كه درون يك مكان آموزشي منتشر شد،‌ دومين نشريه ايران و اولين نشريه غيرفارسي ايران با نام "زاهر يرادي باهرا" بود كه سال ١٢٦۵ قمري درون اروميه بـه زبان و خط آسوري توسط مدير و معلمان مدرسه ی آمريكايي اروميه منتشر شد. جاستين پركينز، سردبير اين نشريه يك كشيش و ميسيونر پروتستان بود كه نخستین مدرسه مدرن ايران را درون عهد محمدشاه قاجار درون اروميه براي آسوريان بنيان گذاشت. "زاهر يرادي باهرا" داراي مطالب بسياري درباره ی مدرسه و تعليم و تربيت و همچنين استفاده دانش‌آموزان مدرسه آمريكايي بود

روزنامـه ی "علميه دولت عِليه ايران" کـه در سال ١٢٨٠ق انتشار خود را آغاز كرده بود بـه سه زبان فارسی، عربی و فرانسه درون مدرسه دارالفنون تهيه و منتشر مي‌شد. گرچه نمي‌توان آن را يك نشريه ی آموزشگاهي دانست.
نخستین مطالب درباره تعليم و تربيت و لزوم تربيت اطفال را ميرزا تقي خان كاشاني، معروف به "حكيم‌باشي ظل السلطان" درون روزنامـه ها ی "فارس" (١٢٨٩ق شيراز) و "فرهنگ" (١٢٩٦ق اصفهان) نوشت. بسياري از مطالب او درون كتابي بـه نام «رساله درون تربيت اطفال» گردآوري و منتشر شده است.
روزنامـه ی « نظاميه علميه و ادبيه»، نخستین نشريه آموزشگاهي ايران بـه زبان فارسي است. اين روزنامـه درون زمان صدارت مـیرزا حسین خان سپهسالار و به دستور وی درون سال ١٢٩۳ق درون مدرسه ی نظامي "اتاماژور" درون تهران انتشار يافت. اين نشريه براي نخستین بار زبان فارسي ساده و غيراديبانـه را بـه كار كه دليل آن سن كم آموزش‌گيرندگان مدرسه و مخاطبان نشريه بوده است.
روزنامـه ی "علمـی" نیز درون همان سال توسط محمد حسن خان صنیع الدوله، اعتمادالسلطنـه منتشر شد و به اخبار آموزشگاهي توجه ويژه‌اي داشت. اين نشريه براي نخستین بار بـه چاپ نوشته‌هاي نويسندگان نوجوان و نوقلم مبادرت ورزيد. درون همين نشريه براي نخستین بار درون ابتداي مطلبي بـه مخاطب نوجوان آن تصريح شد:

«بنابراين رساله درون علوم طبيعي كه بعضي مطالب مختصره هيات نيز ضميمـه آن هست به زبان اطفال از مصنفات حكماي فرانسه را ترجمـه كرده درون اين روزنامـه مي‌انگارد كه بـه جهت عدم اطلاع نيز با اطفال هم‌حال‌اند. از نيل اين فوايد تمتعي نيكو و حظي درست حاصل نمايند. اين سبك تعليم و تعلم را فيلسوفان فرنگ محض تسهيل علم و رغبت اطفال به فهم حقايق و كشف مطالب اختراع كرده‌اند و ابتدا از بيان اصطلاحات علميه اجتناب نموده كه ذهن مبتديان مشوش نشود و روشي را پيش گرفته كه اطفال را مايل بـه سوال مي‌نمايد و جوابي بـه ايشان مي‌دهند كه موجب بصيرت و استيناس (انس گرفتن) ايشان به مطالب علمي مي‌شوند. بعد از آنكه انسي گرفتند و وسعيت درون خيال ايشان پيدا شد آن وقت به ايراد اصطلاحات مي‌پردازند و اين رساله سوال و جواب دو نفر شاگرد و يك نفر معلم است و چون مترجم آن ميرزا كاظم معلم علوم طبيعي و شيمي هست كه درون مدرسه مباركه دارالفنون بـه تعلم و تعليم متعلمين مشغول است، سوال را از قول احمد و محمود پسرهاي مشاراليه مي‌نماييم و جواب را از قول خود مشاراليه و در هر نمره از اين روزنامـه فقراتي را بـه قدر گنجايش از مطالب دو علم مسطور درج مي‌نماييم. انشاءالله صحبت ساده طبيعي و هيات بـه زبان اطفال...» (روزنامـه علمي. ش۳. دوشنبه ١٤ محرم ١٢٩٤ق).
روزنامـه ی "دانش"، بـه طور رسمـی ارگان مدرسه ی دارالفنون بود کـه توسط رییس این مدرسه علی قلی خان مخبرالدوله منتشر مـی شد. اين نشريه درون سال ١٢٩٩ ق منتشر شد و «از احوال معلمين و متعلمين» سخن مي‌گفت. دانش نخستین نشريه ی ايران هست كه آگهي‌هايش رايگان بود.
"ورقه ماه دارالفنون" تبريز، ‌مصداق كامل يك نشريه ی آموزشگاهي و نشريه داخلي يك مدرسه بـه شمار مي‌آيد. اين دارالفنون شامل مدارس ابتدايي و متوسطه بود. ورقه ماه دارالفنون تبريز درون سال ١۳١١ ق منتشر شد و در هر شماره ی آن حديثي درباره فضيلت علم‌آموزي درج مي‌شد. سردبير اين نشريه ايرج ميرزا بود كه با امضای "صدرالشعرا" نشريه را تهيه مي‌كرد. اين نشريه «براي هشياري ابناء وطن» منتشر مي‌شد و تمام مطالب آن را اخبار داخلي مدرسه تشكيل مي‌داد. درون شماره ی سوم اين نشريه مي‌خوانيم:
  «
هر كسي از مطالب علميه و نكات ذوقيه كه اسباب مزيد شوق شاگردان مدرسه و مايه حصول بصيرت و استفاده باشد و بخواهد كه نشر كند و براي مدير اين ورقه مظفريه بفرستد با كمال امتنان پذيرفته خواهد شد و به تصديق رييس بـه حليه طبع خواهد رسيد» .
اين نشريه به‌عنوان نخستین نشريه ی خاص دانش‌آموزان درون ايران تنـها چهار شماره منتشر شد.
نشريه ی "ناصري" تبريز توسط ميرزا محمد نديم‌باشي (نديم مخصوص مظفرالدين ميرزا وليعهد) منتشر مي‌شد. انتشار اين نشريه از سال ١۳١١ قمري آغاز شد و محل انتشار آن مدرسه "مباركه مظفريه" تبريز بود. "ناصري" نخستین نشريه ی ايران هست كه براي مدارس بـه طور رسمي تخفيف قايل شد: «از مدارس و مكاتب نصف قيمت مطالبه مي‌شود» درون اين نشريه اخبار آموزشي و اخبار كتاب‌هاي كودکان و نوجوانان نیز درج مي‌شد.
در دوره ی مظفرالدين شاه،‌ تعداد نشريات دانش‌آموزي و آموزشگاهي فزوني گرفت. "تربيت" كه نخستین نشريه ی خصوصي و نخستین نشريه ی هفتگی ايران بود، درون سال ١۳١٤ق توسط و شاعر درباری ميرزا محمدحسين فروغي اصفهاني (ذکاء الملک) آغاز بـه انتشار کرد و مملو از اخبارمداري و تعليم و تربيت و مقالاتي بـه قلم محمد علی خان فروغی فرزند مدیر روزنامـه بود به طور جدي درباره ادبيات كودك و خواندني‌هاي كودك صحبت مي‌كرد. اين نشريه در بسياري از مدارس به‌عنوان متن درسي و كمك‌درسي خوانده مي‌شد.
روزنامـه های الحديد ( ١۳١۵، درون تبریز، بـه قلم سید حسن خان کـه پس از انقلاب مشروطه  ناشر روزنامـه ی عدالت بود)، پايلاك گاتيزاك (١۳١۵، تبريز، بـه زبان ارمني)، ادب (١۳١٦، تبريز، توسط ادیب الممالک فراهانی به نظارت و خرج مدرسه ی لقمانیـه )، كمال (١۳١۷، تبريز، توسط مـیرزا حسین خان طبیب زاده مدیر مدرسه ی کمال )، فلاحت مظفري (١۳١٨، تهران)، معرفت (١۳١٩، تبريز)، نوروز (١۳٢٠، تهران)، مكتب (١۳٢۳، تهران،‌ توسط ميرزا حسن رشديه)، نشريات آموزشگاهي ايران درون دوره ی مظفري بودند. پايلاك گاتيزاك، كمال، نوروز بـه طور عمده براي استفاده ی دانش‌آموزان تهيه و منتشر مي‌شدند.

نشريه ی "معارف" كه درون سال ١۳١٦ق درون تهران منتشر شد، ‌ارگان "انجمن معارف" و به طور صددرصد نشريه‌اي درباره كودكان و تعليم و تربيت بود. "ادب " نیز كه توسط اديب‌الممالك فراهاني نوشته مي‌شد درون ادامـه ی انتشار خود درون مشـهد و تهران، بـه طور جدي بـه مسايل كودكان و حقوق آنان توجه مي‌كرد و سعي درون جذب مخاطبان نوجوان داشت. مطالب "كمال"،‌ بخشي درباره ی دانش‌آموزان، برخي براي ايشان و خطاب بـه آنان و بخشي هم نوشته آنان بود. "نوروز" هم تركيبي از مطالب درباره ی و براي دانش‌آموزان بود، بخش عمده‌اي از خوانندگان "دعوه‌أالحق" (١۳٢١ ق، تهران)‌ دانش‌آموزان بودند و در "حديد" (١۳٢۳، تبريز) بسياري از مطالب خطاب بـه دانش‌آموزان و براي ايشان بود.
برخي از اين نشريات مثل "دانش" و "ورقه ماه دارالفنون" تبريز رايگان بودند. برخي هم مثل ناصري،‌ ادب مشـهد، ادب تهران، نوروز و دعوه الحق براي مدارس و دانش‌آموزان تخفيف رسمي قايل شده بودند.

 

۩  ۩  ۩

 

از ماهنامـه ی شـهرزاد

+ نوشته شده درون  ساعت   توسط آریـا ادیب  | 




[نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد]

نویسنده و منبع |



نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد

آستارا نیوز - مطالب مـهر 1392

 اولین دور گفت وگوهای تیم هسته ای کشورمان با 1+5 درون سطح معاونان لحظاتی پیش درون محل دفتر اروپایی سازمان ملل متحد درون ژنو پایـان یـافت.

یک منبع نزدیک بـه هیئت ایرانی درباره این دور از مذاکرات گفت: نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد نشست و مذاکرات بـه صورت جدی و رو درون رو انجام و سوال و جواب های متعددی مطرح شد. نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد ورود بـه جزییـات درون همـه مراحل درون خصوص طرح پیشنـهادی ایران صورت گرفت و توضیحات طرف ایرانی ارائه شد.

وی عنوان کرد کـه روحیـه حاکم بر نشست مثبت و سازنده بود و مذاکرات فردا صبح ادامـه مـی یـابد.

مذاکرات ایران و 1+5 صبح امروز (سه شنبه) بـه ریـاست محمدجواد ظریف و کاترین اشتون مسئول سیـاست خارجی اتحادیـه اروپا درون این محل آغاز و ظریف طرح پیشنـهادی ایران بـه 1+5 را بـه صورت پاور پوینت ارائه کرد.

دور اول گفت وگوهای تیم هسته ای کشورمان با 1+5 درون سطح معاونان ساعت 14:30 بـه وقت ژنو (16 بـه وقت تهران) آغاز و حدود 3 ساعت بـه طول انجامـید.

«محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران درون مصاحبه با شبکه «ا‌ن‌بی‌سی» بار دیگر تاکید کرد دوره برد و باخت یکجانبه درون دیپلماسی گذشته و طرفین یـا با هم مـی‌بازند و یـا با هم برنده مـی‌شوند.

این مصاحبه شب گذشته و در آستانـه دور جدید مذاکرات ایران و گروه 1+5 درون ژنو، نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد انجام شده است.

ظریف درون پاسخ بـه این سوال کـه مذاکرات از چه طریقی مـی‌تواند بـه موفقیت برسد، گفته است: راه صحیح، درک این واقعیت هست که درون فضای امروز بین‌الملل، برنده و بازنده‌ای وجود ندارد. نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد یـا با هم مـی‌بازیم یـا مـی‌بریم. این طبیعت محیط سیـاسی جهانی است. شما نمـی‌توانید درون حالی کـه دیگران درون ناامنی بـه سر مـی‌برند، درون امنیت زندگی کنید. شما نمـی‌توانید درون حالی کـه دیگران درون فقر زندگی مـی‌کنند، بـه کامـیابی برسید. احتمالاً، حادثه یـازده سپتامبر مـی‌تواند مؤید این موضوع باشد کـه داشتن یک جزیره ثبات درون یک دنیـای ناامن، امکان‌ناپذیر است، امنیت غیرقابل تقسیم است، بنابراین نباید بـه دنبال امتیـاز باشیم. چه گرفتن و چه امتیـاز. ما حتما به دنبال یـافتن راهکار باشیم. بـه عقیده من این چیزی هست که ما فردا به منظور پیشرفت درون مذاکرات بـه آن نیـاز داریم. من تلاش مـی‌کنم از همـین منطق استفاده کنم.

وی درون مورد مـیزان بالای بی‌اعتمادی‌ها و دشوارهای رفع این بی‌اعتمادی هم گفت: بالاخره همـیشـه حتما گام اول را برداشت. معمولا گام اول، سخت‌ترین گام است، اما حتما برای برداشتن این گام شجاعت و مدیریت امـیدوارانـه داشت. اگر این گام اول برداشته شود، باقی مسیر جاده بـه آن دشواری نخواهد بود.

اخبار لحظه بـه لحظه از این مذاکرات و حواشی آن را درون اختیـار مخاطبان محترم قرار مـی‌دهد.

ککککککککککککککک

دانشمندان اعلام کرده‌اند متعلقات و ما یملک یـاسر عرفات، رهبر فلسطینی کـه با مرگ مرموز درگذشت، ماده رادیواکتیو پولونیوم ۲۱۰ یـافت شده است.

دانشمندان سوئیسی جزئیـاتی از یـافتن ماده رادیواکتیو پلونیوم ۲۱۰ درون لوازم شخصی این رهبر فلسطینی ارائه داده‌اند که تا ظن‌هایی کـه اسرائیل را بـه مسموم و قتل وی متهم مـی‌کنند، بیش از پیش قوت بگیرند.

کشف این ماده رادیواکتیو درون لوازم شخصی یـاسر عرفات به منظور اولین بار سال گذشته افشا شد. جسد وی به منظور انجام برخی آزمایش‌ها نبش قبر شد، اما که تا کنون نتایج ان افشا نشده بود.

در مقاله‌ای کـه در ژورنال معتبر «لنست» چاپ شده سم‌شناسان گفته‌اند کـه آنـها ۳۸ کالای شخصی این رهبر سابق فلسطینی، از جمله لباس‌های زیر وی را آزمایش و آنـها را با ۳۷ مورد از لوازم وی کـه برای مدتی قبل از مرگ وی درون نگاه داشته شده بودند مقایسه کرده‌اند.

این دانشمندان گزارش داده‌اند یـافته‌های آنـها اثراتی از این ماده رادیواکتیو را تأیید مـی‌کند کـه این «احتمال مسموم شدن عرفات توسط پلونیوم ۲۱۰ را تأیید مـی‌کند.»

دانشمندان درون این مقاله علمـی افزوده‌اند: «با آنکه نبود مـیلوسوپرسیون و ریزش مو از ابتلای عرفات بـه سندروم حاد مسمویت پرتوئی حمایت نمـی‌کنند، اما نشانـه‌های تهوع، استفراغ، اسهال و بی‌اشتهایی و به دنبال آن از کار افتادن کبد و کلیـه‌ها ممکن هست نشان‌دهنده مسمومـیت پرتوئی وی باشند.»

عرفات ۹ سال پیش درون سن ۷۵ سالگی درون بیمارستانی درون پاریس درگذشت.

--------------------

رئیس عقیدتی‌سیـاسی انتظامـی گیلان حسادت را موج منفی خواند و گفت: حسادت موجب کاهش روابط و ارتباطات خانوادگی مـی‌شود.

حجت‌الاسلام هادی شکری عصر امروز درون جمع کارکنان دوره آموزشی انتظامـی استان، موضوع حسادت را محور بحث خود قرار داد و حسد را گناهی دانست کـه به دلیل عوارض آن تمام انبیـای الهی از شر آن بـه خداوند بزرگ پناه مـی‌بردند.

وی ادامـه داد: طبق فرمایش پیـامبر (ص) به منظور کفر اصول سه‌گانـه‌ای وجود دارد کـه شامل حرص، کبر غرور و حسد است.

رئیس عقیدتی‌سیـاسی پلیس گیلان با اشاره بـه اینکه حسادت موجب دروغ، تهمت و افترا مـی‌شود، تصریح کرد: شایسته است زمانی که نعمتی را ازی مشاهده کردیم خداوند را شکر گفته و از تفحص، خیـال بد و حسادت پرهیز کنیم.

وی افزود: با توجه بـه اینکه آثار حسادت درون وجود آدمـی هست طبق فرموده حضرت امام علی (ع) راحتی و آرامشی به منظور حسود وجود ندارد.

شکری آثار حسادت را غالباً درون فرد حسادت کننده دانست و گفت: با توجه به آثاری کـه حس حسادت ایجاد مـی‌کند فرد حسود همواره تنـها است.

وی با استناد بـه فرمایشی از حضرت امام علی (ع) کـه فرمود حسود فردی همواره بیمار است، خاطرنشان کرد: حسود از زندگی خود لذت نمـی‌برد.

این مسئول، حسادت را یکی از دلایل کم شدن روابط و ارتباطات خانوادگی ذکر کرد و یـادآور شد: حسادت موجب مـی‌شود کـه دارایی‌های فرد حسود به تدریج از دست وی برود.

وی، حسادت را موجی منفی دانست کـه مـی‌توان با آیـات قرآن و یـاد خدا و پناه بردن بـه خداوند آن را خنثی کرد.

شکری، متذکر شد: حسادت نسبت بـه آشنایـان نشانـه عمل بـه وسوسه‌های شیطان به منظور تیره و تار روابط بین مومنان است.

------------------------

روز گذشته اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمـهور درون مراسم بزرگداشت روز جهانی استاندارد با بیـان اینکه قرار بود یـارانـه مـهرماه، امروز پرداخت شود، گفت: این یـارانـه با چند روز تأخیر پرداخت خواهد شد و تلاش مـی‌کنیم کـه یـارانـه این ماه را بپردازیم.

در عین حال، سازمان هدفمندی یـارانـه‌ها پیش‌تر از واریز یـارانـه مـهر ماه درون ساعت 24 سه‌شنبه 23 مـهر ماه یـا بـه عبارتی درون ابتدای روز 24 مـهر ماه خبر داده بود.

از طرفی، اولین و دومـین یـارانـه دولت روحانی درون روز 22 مرداد و شـهریور پرداخت شده است.

با توجه بـه این موضوع، به نظر مـی‌رسد دولت قصد داشته که تا یـارانـه هر ماه را بـه طور مرتب درون روز بیست و دوم همان ماه واریز کند و منظور جهانگیری از «تأخیر چند روزه درون پرداخت یـارانـه» این بوده کـه این یـارانـه با چند روز (دو روز) تأخیر نسبت بـه دو دوره قبل پرداخت خواهد شد.

دلیل دیگر این مسئله، آن هست که معاون اول رئیس جمـهور درون سخنرانی روز 22 مـهر ماهِ خود، این مطلب را بیـان کرد کـه «قرار بود یـارانـه، امروز پرداخت شود کـه این کار با تأخیر انجام خواهد شد.»

به این ترتیب، تغییری درون برنامـه اعلام شده به منظور پرداخت یـارانـه مـهر ماه ایجاد نخواهد شد و این یـارانـه از ساعت 24 امشب قابل برداشت است.

-------------------

مدیرکل اوقاف و امور خیریـه گیلان از ثبت 30 مورد وقف جدید درون نیمـه نخست امسال خبر داد و گفت: این موقوفات دارای ارزش ریـالی بسیـار بالایی هستند.

حجت‌الاسلام ولی عادلی امروز درون گفت‌وگو با خبرنگار فارس درون رشت با تبریک فرا رسیدن اعیـاد قربان و غدیر درباره وضعیت وقف درون استان، اظهار کرد: در نیمـه نخست امسال تعداد 30 مورد وقف جدید درون گیلان بـه ثبت رسید که دارای ارزش ریـالی بسیـار بالایی هستند.

وی با بیـان اینکه اداره کل اوقاف گیلان بـه دنبال به‌روز رسانی نیـات واقفان است، افزود: به‌روز رسانی نیـات واقفان موجب مـی‌شود که تا وقف تأثیر بیشتری درون بهبود مسایل اجتماعی داشته باشد.

این مسئول، گیلان را جزو استان‌های برتر درون برگزاری طرح ازدواج آسمانی بین 17 استان ذکر کرد و گفت: گیلان و خراسان رضوی درون برگزاری طرح مذکور درون سطح کشور برتر شناخته شدند.

 *احداث صحن دوم بارگاه آقا سید جلال‌الدین آستانـه‌اشرفیـه

وی، با اشاره بـه اجرای طرح‌های عمرانی درون بقاع متبرکه گیلان تصریح کرد: در حال خریداری زمـین‌های اطراف بارگاه ملکوتی آقا سید جلال‌الدین اشرف درون شـهرستان آستانـه‌اشرفیـه هستیم.

عادلی، با بیـان اینکه درون صورت خریداری زمـین‌های مناسب، صحن دوم حرم احداث مـی‌شود، ادامـه داد: زمـین‌های خریداری شده شامل بخش‌هایی از بازار است.

 *بقاع کم درآمد به منظور اجرای پروژه‌های عمرانی وام دریـافت مـی‌کنند

وی با اشاره بـه اجرای بسیـاری از پروژه‌های عمرانی درون بیشتر بقاع متبرکه گیلان اذعان کرد: بسیـاری از بقاع متبرکه درون روستاها قرار دارند و اغلب کم درآمد هستند بـه همـین منظور به منظور اجرای طرح‌های عمرانی خود مـی‌توانند از اداره کل اوقاف گیلان وام دریـافت کنند.

وی افزود: یک‌مـیلیـارد و 450 مـیلیون تومان اعتبار از سازمان اوقاف کشور گرفتیم و بین بقاع کم‌درآمد استان تقسیم کردیم.

مدیرکل اوقاف گیلان، با تصریح بر اینکه بقعه امامزاده سید ابراهیم سراوان بازسازی مـی‌شود، خاطرنشان کرد: تاکنون یک‌هزار مسجد درون سطح استان تقاضای تجهیز یـا بازسازی دارند.

به گفته وی اوقاف گیلان درون راستای اجرای امور عمرانی مربوط بـه بقاع متبرکه جزو رتبه‌های نخست کشور است. 

*هزینـه فروش قبور درون بقاع متبرکه به منظور همان بقعه صرف مـی‌شود

عادلی با اشاره بـه اینکه 100 بقعه درون سطح استان تقاضای بازسازی دارند، افزود: اوقاف درباره اداره بقاع تنـها نظارت مـی‌کند و اجرا توسط هیئت امنای مربوطه درون هر بقعه انجام مـی‌شود.

وی خاطرنشان کرد: فروش قبور یکی از راه‌های درآمدزایی به منظور بقاع متبرکه هست که هزینـه آن حتما در همان بقعه صرف شود.

مدیرکل اوقاف گیلان درباره بازسازی بقعه آقا پیر بوعلی درون مـیدان جانبازان رشت، یـادآور شد: بازسازی این بقعه نیـازمند کمک خیران است. 

*کمک 7 مـیلیون تومانی اوقاف بـه حادثه آتش‌سوزی امامزاده ابراهیم (ع) شفت

وی با بیـان اینکه اداره کل اوقاف گیلان تنـها ناظر اجرای برنامـه‌های عمرانی و فرهنگی درون بقاع متبرکه بـه ویژه بقعه امام رضا (ع) و امامزاده ابراهیم است، خاطرنشان کرد: اوقاف استان درون جریـان آتش‌سوزی شـهرک امامزاده ابراهیم(ع) شفت مبلغ 7 مـیلیون تومان هزینـه غذای عوامل اجرایی سازمان‌های دیگر کـه به منظور تسهیل درون امدادرسانی بـه مردم این شـهرک ورود کرده بودند را پرداخت کرده است.

 -----------------------------

مدیر کل تبلیغات اسلامـی گیلان گفت: امام (ره) سازمان تبلیغات اسلامـی را به منظور انجام یک کار منسجم فرهنگی و مطابق با نیـاز روز وارد عرصه کرد.

حجت‌الاسلام جمال یـاری عصر امروز درون مراسم تودیع و معارفه سرپرست تبلیغات اسلامـی این شـهرستان در محل اداره تبلیغات اسلامـی املش با گرامـیداشت حلول ماه ذی‌الحجه و فضیلت قرائت دعای عرفه، اظهار کرد: دعای عرفه از دعاهای بسیـار غنی بوده و سراسر آن عرفان، معرفت، اخلاص، تواضع و نیـاز بـه پیشگاه خداوند است.

وی، با اشاره بـه اینکه زنجیر نفس، انسان را بـه اسارت مـی‌برد، افزود: شک و شرک درون وجود انسان دو عامل اساسی درون انحراف و هلاک آن است.

این مسئول، املش را سرزمـین عالم مبارز آیت‌الله ربانی املشی دانست و تصریح کرد: آیت‌الله ربانی یک روحانی بسیـار شجاع و با روحیـه جهادی و قابل ستودنی بود.

وی، با اشاره بـه اینکه ترس، وحشت، اضطراب و استرس درون وجود مومن جای ندارد، متذکر شد: جان و روح مومن بـه عرش پروردگار متصل است.

یـاری، انقلاب ایران را انقلابی همـه جانبه درون مسایل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خواند و گفت: سابقه فرهنگی انقلاب اسلامـی بیشتر است.

وی، به وجود پنج برنامـه پنج‌ساله و یک برنامـه چشم‌انداز 20 ساله اشاره کرد و یـادآور شد: مقام معظم رهبری نخستین بندها را بند فرهنگی دانستند یعنی تمام فرازها درست درون بخش فرهنگی مقدم است.

به گفته مدیر کل تبلیغات اسلامـی گیلان، فرهنگ جدا از اقتصاد، اخلاق، خانواده، همسایـه و معاشرت نیست.

وی، با اشاره بـه 120 مسجد درون املش، ادامـه داد: اگر امام (ره) درون قرن بیستم پیروز شد به دلیل مسایل دینی و تدینی مردم بود.

یـاری، درباره نفوذ و گستردگی فضای مجازی مانند تلفن همراه، اینترنت و بـه درون خانواده‌ها، اذعان کرد: امام (ره) با نگاه نافذ و دوراندیش خود به منظور انجام یک کار کلاسیک، منسجم فرهنگی و منطبق با نیـازهای روز، سازمان تبلیغات اسلامـی را وارد عرصه کرد.

امام جمعه املش، نیز درون مراسم مذکور به تحرک دشمن درون قالب جنگ نرم و هدف قرار فرهنگ کشور اشاره کرد و گفت: به منظور اینکه بتوانیم توطئه‌های دشمنان را خنثی کنیم حتما چند برابر آنـها تحرک داشته باشیم.

حجت‌الاسلام تقی روحانی، املش را یک شـهرستان کهن و ریشـه‌دار خواند و اظهار کرد: املش دارای روحانیون بزرگ و مردمانی خوب است.

وی، با اشاره بـه اینکه درون تبلیغ دین چقدر آماده هستیم، متذکر شد: ما با حداکثر استفاده از امکانات حتما تلاش کنیم حتی یک خانواده و جوان دور از خدا و منحرف درون جامعه نداشته باشیم.

نماینده مردم رودسر و املش درون مجلس شورای اسلامـی نیز درون جلسه مذکور با بیـان اینکه دین، مجموعه ضروریـات بشر درون زمـینـه مادی و معنوی است، اظهار کرد: با فرهنگ‌سازی مناسب به منظور انجام ازدواج آسان جوانان مـی‌توان از بالا رفتن سن ازدواج جوانان جلوگیری کرد.

محمدمـهدی رهبری املشی، با اشاره بـه برقراری حکومت دینی در  جامعه، افزود: دین حتما در تمام ابعاد جامعه ورود کرده و برای مردم آسایش و آرامش فراهم کند.

وی،گفت: تبلیغات اسلامـی با ورود درون ابعاد اجتماعی حتما دامن پاک اسلام را از تمام کجی‌ها و نارواها منزه بدارد اگر چه عده‌ای نتوانند تحمل کنند و ناراحت شوند.

 در پایـان مراسم مذکور حجت‌الاسلام حسین عزیزی، سرپرست جدید سازمان تبلیغات اسلامـی املش انتخاب شد و تلاش‌های حجت‌الاسلام محمد امـیری سرپرست سابق سازمان تبلیغات اسلامـی املش مورد قدردانی قرار گرفت.

---------------------------------

مراسم تودیع و معارفه استاندار جدید گیلان روز پنجشنبه 25 مـهر جاری برگزار مـی‌شود.

در جلسه روز گذشته هیئت دولت محمدعلی بـه جای کیـهان هاشم‌نیـا استاندار گیلان معرفی شد و سکان هدایت این استان را از روز پنجشنبه 25 مـهر جاری درون دست مـی‌گیرد.

یک منبع موثق کـه خواست نامش محفوظ بماند لحظاتی پیش درون گفت‌وگو با خبرنگار فارس درون رشت اظهار کرد: جلسه شورای اداری استانداری گیلان درون تاریخ مذکور با حضور عبدالرضا رحمانی‌فضلی وزیر کشور به منظور معارفه بـه عنوان استاندار جدید و تودیع هاشم‌نیـا برگزار مـی‌شود.

 

18:39 دور دوم مذاکرات ایران و 1+5 لحظاتی پیش درون ژنو پایـان یـافت

18:12 طرح پیشنـهادی تهران بـه 1+5 تأکید بر حق ایران درون غنی‌سازی اورانیوم را شامل مـی‌شود

17:51 لاوروف: 1+5 بـه صراحت بگوید دنبال تغییر نظام درون ایران نیست

17:39 ان: ایران حتما بتواند اورانیوم را به منظور مقاصد صلح‌آمـیز غنی‌سازی کند

17:02 ظریف: به دنبال امتیـاز یـا گرفتن نیستیم، حتما به دنبال راه‌حل باشیم

16:44 واشنگتن از نشست دوجانبه با ایران درون حاشیـه مذاکرات هسته‌ای استقبال مـی‌کند

16:05 دور دوم مذاکرات ژنو آغاز شد

15:43 فارن‌پالیسی بررسی کرد: 6 دلیل کـه درخواست توقف کامل غنی‌سازی درون ژنو را نامعقول مـی‌کند

15:32 مایکل مان: ارائه طرح ایران درون مذاکرات صبح «بسیـار مفید» بود

14:59 عراقچی: کشورهای 1+5 از کلیـات طرح ایران استقبال د

14:38 عراقچی: ظریف و اشتون درون جلسه بعدازظهر حضور ندارند/طرح ایران محرمانـه هست و مـی‌ماند که تا مذاکرات بـه نتیجه برسد

14:31 دیدار صبح امروز عراقچی و ریـابکوف

14:20 جلسه عصر مذاکرات ساعت 14:30 بـه وقت محلی برگزار مـی‌شود

13:56 عراقچی فضای مذاکرات ایران و 1+5 را مثبت ارزیـابی کرد

13:35 عراقچی جلسه اختصاصی به منظور خبرنگاران ایرانی برگزار کرده است

13:33 پایـان دور اول مذاکرات ایران و 1+5

13:09 تهدیدات اسرائیل، «حسن ختام» گزارش‌گر بی‌بی‌سی از ژنو

13:04 مان در پاسخ بـه فارس: با خوشبینی محتاطانـه منتظر طرح پیشنـهادی ایران هستیم

12:42 مایکل مان: تیم ایرانی طرح خود را ارائه کرده است

12:30 نقش محوری ایران درون خاورمـیانـه چه نقشی درون مذاکرات ژنو خواهد داشت؟

12:12 عیـادگاری اشتون و ظریف پیش از آغاز مذاکرات

11:57 وزارت خارجه آمریکا: برنامـه‌ای به منظور دیدار دو جانبه با هیأت ایرانی درون ژنو نداریم

11:57 اینفوگرافی/ مذاکرات هسته‌ای درون ایستگاه یـازدهم

11:54 وال‌استریت‌ژورنال: آمریکا پذیرش غنی‌سازی درون خاک ایران را بررسی مـی‌کند

11:43 مذاکرات ایران و 1+5 آغاز شد

11:42 دبیر کل اسبق ناتو در گفت‌وگو با فارس: غرب حتما ایران را جدی بگیرد/جایگاه و اهمـیت ایران درون منطقه قابل ملاحظه است

11:09 زهره الهیـان در گفت‌وگو با فارس: حمایت رهبر انقلاب از تلاش‌های تیم دیپلماتیک کشورمان فرصتی به منظور غرب است/ حتما مردم ثمراتی از این مذاکرات مشاهده کنند

11:02 ورود هیئت ایرانی بـه محل مذاکرات

10:59 طرح ایران بـه 1+5؛ پایـانی بر یک بحران غیرضروری، آغازی به منظور افق‌های جدید

10:52 کابینـه امنیتی اسرائیل: نباید از تحریم‌ها علیـه تهران کاست/ ایران حق غنی‌سازی ندارد

10:50 مقام ارشد آمریکایی: واشنگتن واردات سوخت هسته‌ای توسط ایران بـه جای تولید آن را خواستار مـی‌شود

10:16 نیویورک‌تایمز: برنامـه هسته‌ای ایران را دیگر نمـی‌توان بـه عقب بازگرداند

09:19 غربی‌ها مـی‌دانند که از منظر حقوقی توان برخورد با برنامـه هسته‌ای ایران را ندارند

09:08 ریـابکوف طرف مذاکره کننده روسی درون مذاکرات ایران و 1+5 درون ژنو است

08:47 منشور رهبری، عنصر اجماع‌ساز ملی درون مواجهه با مناقشـه هسته‌ای

08:10 شـهر بارانی ژنو که تا ساعاتی دیگر مـیزبان مذاکرات ایران و 1+5

07:24 منطق هوشمند تامـین منافع ملی؛ مذاکره با غرب درون سایـه شراکت با چین و روسیـه

00:08 تیم ایران با اختیـارات وارد شده است/ رهبر انقلاب شخصاً سکاندار موضوع هسته‌ای هستند

00:03 تیم مذاکره‌کننده 1+5 از تجارب دیپلماتیک چه درون چنته دارند؟

کککککککککککککککککککککککک

عضو مجمع نمایندگان استان کرمانشاه درون گفت‌وگو با فارس:

بنا نداشتم بـه جلسه هاشمـی بروم/ نقل قول رفسنجانی از امام مبنا نیست

حجت‌الاسلام وحید احمدی با بیـان اینکه بـه هنگام حضور هاشمـی درون کرمانشاه، درون تهران بوده و در غیر اینصورت نیز بنای حضور درون جلسه رفسنجانی را نداشته است، گفت: نقل قول هاشمـی از امام درباره حذف شعار مرگ بر آمریکا نمـی‌تواند، مبنا باشد.

حجت‌الاسلام وحید احمدی نماینده مردم کنگاور و عضو مجمع نمایندگان استان کرمانشاه درون گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس با اشاره سفر اخیر هاشمـی رفسنجانی بـه کرمانشاه، گفت: بنده بـه دلیل آنکه، هنگام سفر آقای هاشمـی درون تهران بودم، خبر دقیقی از این سفر ندارم اما از رسانـه‌های شنیدم کـه مردم هنگام سخنرانی ایشان، شعار مرگ بر آمریکا سر داده‌اند و عده‌ای هم درون پاسخ شعارهای دیگری سر داده‌اند.

وی درون پاسخ بـه این سؤال کـه اگر درون کرمانشاه حضور داشت بـه جلسه هاشمـی مـی‌رفت یـا نـه؟، تصریح کرد: بنده بنا نداشتم درون جلسه ایشان حضور داشته باشم.

احمدی درون پاسخ بـه این سؤال کـه آیـا عدم حضور یکپارچه اعضای مجمع نمایندگان کرمانشاه بـه طور «خودجوش» بوده یـا از پیش درون این باره هماهنگی خاصی وجود داشته است، گفت: نمایندگان محترم استان کرمانشاه، تحلیل و اختیـار خودشان را دارند و من نمـی‌توانم درباره عدم حضور آنان درون جلسه آقای هاشمـی نظری بدهم.

نماینده مردم کنگاور با بیـان اینکه اصل سفر هاشمـی رفسنجانی بـه کرمانشاه نمـی‌تواند اشکال داشته باشد، گفت: شاید بخشی اعظمـی از آسیب‌های کـه متوجه آقای هاشمـی شده از ناحیـه نزدیکان ایشان باشد چرا کـه آنـها رعایت نمـی‌کنند؛ بازهم مـی‌گویم اصل سفر اشکالی ندارد اما ما حتما شرایط و موقعیت را بسنجیم.

عضو مجمع نمایندگان استان کرمانشاه با اشاره بـه شعار مرگ بر آمریکا کـه توسط مردم کرمانشاه درون حین سخنرانی هاشمـی سر داده شد، گفت: مردم ما شعار مرگ بر آمریکا را ازی دستور نگرفته‌اند و خودشان بر اساس عملکرد50 ساله آمریکا و جنایـاتی کـه آمریکا‌های علیـه ملت ایران مرتکب شده و خصومت‌های کـه داشته‌اند شعار مرگ بر آمریکا سر مـی‌دهند بنابراین برخی‌ها نباید فکر کنند کـه اتفاق خاصی افتاده و باید شعار مرگ بر آمریکا حذف شود.

وی افزود: اگر آمریکایی‌ها رفتارشان را تغییر دهند و دست از خوی تجاوز بردارند، آنوقت ملت ایران درباره شعار مرگ بر آمریکا تصمـیم مـی‌گیرند.

نماینده مردم کنگاور با اشاره بـه نقل قول هاشمـی از امام درباره حذف شعار مرگ بر آمریکا، گفت: نقل‌ قول آقای هاشمـی نمـی‌تواند به منظور ما مبنا باشد چرا کـه امام فرمودند بعد از من اگر مطلبی بـه من نسبت داده شد و سندی نداشت معتبر نیست لذا اگری مدعی است، حتما ادعایش را بـه طور مستند ثابت کند.

گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگرئیس‌ جمـهوری اسلامـی ایران، درون پیـام‌های جداگانـه‌ای فرارسیدن عید سعید قربان را بـه سران کشورهای اسلامـی تبریک گفت.

به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی ریـاست‌جمـهوری حجت‌الاسلام حسن روحانی رییس‌جمـهوری اسلامـی ایران، درون پیـام‌های جداگانـه‌ای فرارسیدن عید سعید قربان را بـه سران کشورهای اسلامـی تبریک گفت.

متن پیـام تبریک رییس‌جمـهور بدین شرح است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

با کمال مسرّت، فرا رسیدن عید سعید قربان، عید تجلی عشق و ایمان بـه ذات اقدس احدیت را بـه جنابعالی، دولت و ملت‌های مسلمان تبریک مـی‌گویم.

امـیدوارم درون آستانـه این عید فرخنده و با بهره‌گیری از تعالیم انبیـاء الهی، شاهد گسترش صلح و دوستی مـیان ملت‌ها بـه ویژه امت اسلامـی باشیم.

از خداوند متعال، سلامتی و موفقیت جنابعالی، بهروزی و شادکامـی دولت و ملت‌های مسلمان را مسألت دارم.

حسن روحانی

رییس جمـهوری اسلامـی ایران




[نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد]

نویسنده و منبع |



نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد

مشاهیر و مفاخر بروجرد 1

 

                      مشاهیر و مفاخر و هنرمندان بروجرد ۱

                      استاد مـهرداد اوستا ( متولد بروجرد )                  

                    شاعر و نویسنده ی بزرګ قرن معاصر                                                                                                                    

         

    استاد مـهرداد اوستا

 ........................................................................................

ژان پل سارتر از استاد مـهرداد اوستا بـه عنوان یکی از متفکران

برجسته مشرق زمـین نام‌است.

                             * * * * * *

استاد دکتر عبدالحسین زرین کوب کـه خود از شاگردان بدیع الزمان فرزوانفر

است درون مورد استاد اوستا چنین مـی گوید:

«اعتدال بین لفظ معنا، نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد انتخاب دقیق درون بین الفاظ و تعبیرات و مخصوصا سعی درون پیدا

مضامـین تازه، شعر او را رنگی مـی بخشد کـه در بسیـاری از گویندگان نسل جوان، مانند آن را

نمـی توان یـافت»

                                * * * * * *

شادروان منوچهر آتشی درباره اوستا چنین مـی گوید:

«اوستا شاعری هست که سال هاست شعر مـی سراید ، آن

هم نـه با تفنن، زیرا او درون حاشیـه شعر، زندگی مـی کند. نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد شعر

او یـادآور شعر خاقانی است، با این تفاوت کـه شعر اوستا،

استخوان دارتر و امروزی تر است»

یک هنرمند حتما فرزند زمان خود باشد و اگر خود نیـازمندی‌های زیـادی از نظر مالی ندارد، حتما آن‌قدر روحیـه‌ی حساس و تأثیرپذیری داشته باشد کـه دردها و نیـازمندی‌های اکثریت مردم را درک کند و آینـه‌ی گویـای رنج و شادی مردم زمان خود باشد.             استاد مـهرداد اوستا بروجردی

اوستا بعد از پیروزی انقلاب مدتی وزیر فرهنگ و آموزش عالی بود و زمانی هم ریـاست دانشگاه

تهران را برعهده داشت؛ ولی شغل اصلی او تدریس بود آن هم بیشتر درون رشته فلسفه، فلسفه

تاریخ و فلسفه هنر، تاریخ اجتماعی هنر، زیبایی شناسی و تاریخ موسیقی.

بگو که تا کیستی ؟

با من بگو که تا کیستی ؟ مـهری ؟ بگو ! ماهی ؟ بگو !

خوابی ؟ خیـالی ؟ چیستی ؟ اشکی ؟ بگو ! آهی ؟ بگو !

راندم چو از مـهرت سخن ، گفتی بسوز و دم مزن

دیگر بگو از جان من ، جانا چه مـی خواهی ؟ بگو !

گیرم نمـی گیری دگر ، ز آشفتة عشقت خب

بر حال من گاهی نگر ، با من سخن گاهی بگو !

ای گل پی هر حسن مرو ، درون خلوت هر مرو

گویی کـه دانم ، بعد مرو ، گر آگه از راهی بگو !

غمخوار دل ای مـه نیی ، از درد من آگه نیی

وللّه نیی ، باللّه نیی ، از دردم آگاهی بگو !

بر خلوت دل سر زده ، یک ره درآ ساغر زده

آخر نگویی سر زده ، از من چه کوتاهی ؟ بگو !

من عاشق تنـهایی ام ، سرگشتة شیدایی ام

دیوانة رسوایی ام ، تو هر چه مـی خواهی بگو !

                        استاد مـهرداد اوستا

             * * * *

زار مـی گریم و از گریـه دلم وا نشود

زانکه خاموش بـه آب، آتشی سودا نشود

از برم رفت عزیزی کـه دل غمزده ام

دور از آن چهره رخشنده شکیبا نشود

تا شقایق نزند سر ز گل تربت من

محو از لوح دلم داغ اوستا نشود

آن صفای سره آن شعر مجسم کـه چنو

دردپرورده و دل سوخته پیدا نشود

نقشبندانِ هنر، نادره کارند ولی

نقش هر کلک چنین نغز و فریبا نشود

او نمرده هست از آن رو کـه نمـی مـیرد

عشق نقش او محو ز آیینـه دل ها نشود

یـاد او را چو گهر درون صدف جان داریم

گر شد از دیده و لیکن ز دل ما نشود

منوچهر آتشی درباره اوستا

زندگینامـه :

زنده یـاد استاد مـهرداد اوستا ( محمدرضا رحمانی ) شاعر و نویسندة بزرگ قرن معاصر بـه سال 1308 درون خانواده ای اصیل و اهل شعر و هنر درون شـهر زیبای بروجرد دیده بـه جهان گشود. نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد پدرِ مادرش « حاج دوخا محمد » متخلص بـــه « رعنا » شاعری خوش قریحه و توانا و نیز شخصیتی مبارز و آزادیخواه بود.انی کـه دیوان « عارف قزوینی » را مطالعه نموده اند ، با غزل معروف ایشان کـه مورد استقبال « عارف » واقع گردیده ، با مطلع :

   دوش از زلف سیـه یـار گره وا مـی کرد

                   رنگ انگشت خود از خون دل ما مـی کرد

آشنا هستند.سخاوتمندی حاتم گونـه ای با استاد اوستا متولد شده بود ، که تا جایی کـه در سن 3 سالگی با بخشیدن لباس تن خود بـه یکی از کودکان عریـان همسن و سال خویش ، تحیّر همگان را برانگیخته بود. درون 10 سالگی با سرودن شعر – آنـهم موزون و مقفّی – مورد تشویق یکی از آموزگارانش قرار گرفت. گویی خود نیز از همان دوران کودکی بـه استعداد شگرف خویش واقف بود ، زیرا درون 12 سالگی شـهر بروجرد را به منظور خود کوچک پنداشته و راه تهران را پیش گرفت و تا پایـان عمر پربار خویش درون این شـهر اقامت گزید. او بعد از سپری دورة دبیرستان ، ضمن تدریس درون دبیرستانـهای این شـهر ، تحصیلات آکادمـیک خود را که تا اخذ مدرک فوق لیسانس درون رشتة فلسفه ادامـه داد ، و از محضر استادان نامــداری همچون « محمد علی ناصح » و « وَرتا » درون شعر ، کیوان سمـیعی درون رفع اشکال های ادبی ، مـیرزا مـهدی آشتیـانی و شاه آبادی درون فلسفة شرق ، سباستین مونة فرانسوی درون فلسفة غرب ، مـهدی قوام زاده درون خطابه و فن سخنوری ، ابوالحسن روشندل درون مکاتب سیـاسی و جهان بینی ؛ بهره های فراوان برد. و به لحاظ اندوخته های ذهنی و دانش بسیـارش درون زمـینة ادبیـات ، هنر و علوم انسانی ، درون سن 25 سالگی ، بـه عنوان جوانترین استاد دانشگاه تهران درون این دانشگاه بـه تدریس پرداخت و با تصحیح « دیوان سلمان ساوجی »در آن تاریخ ، تحسین صاحبنظران را بـه خود جلب نمود. سیطرة بیش از حد وی بـه صرف و نحو عربی درون دوران دانشجویی درون دانشکدة معقول و منقول – الهیـات و معارف اسلامـی امروز - ، ایشان را بـه « رضا نحوی »معروف نمود. استعداد خارق العاده و حافظة نیرومند و نیز ، پشتکار و مطالعة شبانـه روزی سبب گردید که تا در مدت کوتاهی بر ادبیـات فارسی و عرب و نیز علوم انسانی تسلط کامل پیدا کند و همچنین ادبیـات جهان را بـه خوبی بشناسد. و به عنوان یکی از سخنرانان دائمـی برنامة « مرزهای دانش » رادیو – کـه در آن زمان وزین ترین برنامة رادیویی بود – درون کنار استادان نامداری همچون « دکتر محیط طباطبایی » و «دکتر ضیـاء الدین سجادی » باشد.

وی با انتشار نخستین مجموعة اشعار خود با نام « از کاروان رفته » - کـه گنجینـه ای ارزشمند از شعر فاخر فارسی هست – مورد تحسین صاحبنظران و منتقدین بزرگ آن روزگار قرار گرفت ، و با خلق آثاری با عناوین « پالیزبان » و « از امروز که تا هرگز » ، آنچنان قدرتی درون زمـینة نویسندگی از خود بـه منصة ظهور گذارد کـه منتقدان ادبی ، قدرت نویسندگی وی را درون حد « رمبو » و « بودلر » دو شاعر و نویسندة بلند آوازة فرانسوی ارزیـابی نمودند.

« دکتر عبدالحسین زرین کوب » درون نقد کتاب « پالیزبان » ، چنین قضاوت نمود :

« ... بـه هر حال اثر تازة مـهرداد اوستا ، درون عین آنکه از حیث لفظ ، رنگ ادب کلاسیک فارسی را دارد و از حیث مضمون ، غالباً نفوذ رمانتیک اروپایی را عرضه مـی دارد ، درون ادب ما تازگی دارد و به هیچ وجه چیزی معمولی ، مبتذل و سطحی نیست و از ورای آن ذوق و قریحه ای سرشار و قوی تجلی دارد. »

« دکتر زرین کوب »در مقدمة نقد « پالیزبان » بـه کتاب « از کاروان رفته » نیز ، اشارة مختصری دارد :

« ... اوستا ، درون شعر با آنکه از شیوة استادان کهن – و غالباً قصیده سرایـان خراسانی و عراقی – پیروی مـی کند ؛ معانی تازه ، دیده های تازه و افکار تازه دارد. اعتدال بین لفظ و معنی ، انتخاب دقیق درون بین الفاظ و تعبیرات ، و مخصوصاً سعی درون پیدا مضامـین تازه ، شعر او را رنگی مـی بخشد کـه در بسیـاری از گویندگان نسل جوان ، مانند آن را نمـی توان یـافت. »

« استاد مشفق کاشانی » ، درون خاطرات خود از « انجمن ادبی ایران » ، درون سالهای 35 و 36 – یعنی دورانی کـه استاد اوستا بیش از 27 سال نداشت – چنین مـی گوید :

« استاد ناصح کـه در نقد شعر از برجسته ترین استادان این فن بود. وقتی او ( استاد اوستا ) شعر مـی خواند ، دیدگان تیزبین خود را بر هم مـی نـهاد و در حالتی از جذبه و شور و شوق فرو مـی رفت و همانند سایر اعضای انجمن ، سراپا گوش مـی شد. تواضع و فروتنی و نجابت خانوادگی و حضور ذهن وقّاد اوستا ، و گه گاه اظهارنظرهایش دربارة آثار شاعران انجمن نشین شگفتی آور و حیرت انگیز بود.

« استاد خلیل الله خلیلی » شاعر بزرگ و قصیده سرای افغانی ، 45 سال پیش از این ، درون زمـینة توانمندی هنری اوستا اینگونـه اظهارنظر کرده هست :

« خدای را شکر کـه در این روزگار ، جوانی را مـی بینم کـه در استواری و عمق ، « خاقانی » و « ناصرخسرو» و در شیوایی ، « فرخی سیستانی » را تداعی مـی کند ، بی آنکه مقلّد آنان باشد. شعر او آئینة زمانی هست که درون آن زندگی مـی کند ، با همة زیبائیـها و زشتیـهایش ، با همة دردها و رنجهایش ، شعر او همانند چشمـه ساری هست که از کوهستانی بلند چون آبشاری خروشان مـی غرد و در دشتهای اندیشـه سرازیر مـی شود ، و جویبارها مـی آفریند ، و هماهنگ با رودهای عاطفه و احساس ، سرانجام بـه دریـای خروشان و توفان خیز ، امّا پر گوهر تبدیل مـی شود.

شاعر معاصر «م.آزرم » نیز درون مقدمة « حماسة آرش » استاد اوستا چنین مـی گوید :

« مـهرداد اوستا ، شاعر بلند آوازة معاصر و مسندنشین بلامنازع چکامـه های نوآیین دری را احتیـاجی بـه معرفی نیست ، کارنامة سخنوری اش بهترین گواه شایستگی عنوان فوق به منظور اوست. »

و درون پایـان این مقدمـه مـی افزاید :

« کوتاه سخن دربارة این منظومـه اینکه ، بی آنکه بخواهیم ارزش کار مأجور حضرترائی ، شاعر خوش قریحة این روزگار را ، درون نوع خودش ندیده بگیریم – بعد از « شاهنامة فردوسی » و « گرشاسب نامة اسدی » - درون بین شاهنامـه ها و کارنامـه هایی کـه به زبان فارسی سپرده شده هست ، با توجه بـه نکات یـاد شده ، منظومـه ای بـه این زیبایی سراغ نداریم. »

همچنین ، دکتر علی شریعتی ، توانمندی مـهرداد اوستا را ستوده و چنین بـه قضاوت مـی نشیند :

« ببینید مـهرداد اوستا شاعر استاد زمانـه درون این بیت بی آنکه حرف و سخن تازه ای بگوید ، تنـها بـه کمک موسیقی شعر که تا چه حد جذابیت و زیبایی خلق کرده هست :

وفا نکردی و کردم ، خطا ندیدی و دیدم

شکستی و نشکستم ، بریدی و نب

استاد مـهرداد اوستا ، درون همان دوران جوانی ، از طرف بزرگان ادب و هنر این مرز و بوم ملقب بـه «ملک الشعرای ثانی » ، « بدیل خاقانی » ، « افضل خاقانی » ، « بزرگترین قصیده سرای معاصر » ، « استاد مسلم قصیده » و ... گردید و با آنکه شایستگی احراز چنین القابی را داشت هرگز دچار خودپسندی نشد ، و هر روز کـه گذشت افتاده تر شد.

صاحبنظران و منتقدین بزرگ ، مـهرداد اوستا را بـه عنوان متفکری گرانمایـه ، نویسنده ای صاحب سبک ، پژوهشگری توانا ، اسطوره شناس و زیبایی شناس و سرانجام ، شاعری توانمند و در ردة نخست شعرای فارسی معرفی نموده اند. علامـه محمدرضا حکیمـی بر این باور هست که درون طول هزار و صد سال تاریخ ادبیـات فارسی ، ناصر خسرو ، مسعود سعد سلمان و مـهرداد اوستا درون قلة قصیده ایستاده اند.

بنا بـه اعتقاد منتقدین برجسته ای همچون یوسفعلی مـیرشکاک و حسین آهی ، ایشان درون زدودگی کلام و جلای سخن ، درون تمام طول تاریخ ادبیـات پارسی شاعری بی نظیر بوده و تنـها شاعری ست کـه به لحاظ فصاحت و بلاغت کلام ، حتی یک مصراع درجة دوم و نیز ، مضمون تکراری نــدارد. بـه قول مـیرشکاک ، او یگانـه شاعری ست کـه مانند عقاب همواره درون اوج باقی ماند. بـه اعتقاد همـین منتقدین ، استاد اوستا با آنکه بیشتر بـه قصیده سرایی تمایل داشت ، اما مثنوی های « مرگ ببر » و نیز ، « رؤیـای مسیح » و مجموعة دو بیتی پیوسته« حماسة آرش » ، ترکیب بند « جمال یزدان » و مسمط « حماسة آسیـا » درون ردیف شاهکارهای انگشت شمار ادب فارسی جای دارد و برخی برآنند کـه غزلهای اوستا با غزلهای بزرگترین غزلسرایـان معاصر پهلو مـی زند.

اصولاً سرودن شعر یـا بهتر گفته شود هنر شاعری ، مانند هر هنر دیگری ذوق و استعداد ویژة خود را طلب مـی نماید ، کـه این شرط ، اصطلاحاً « شرط لازم » به منظور آغاز کار است. اما اگر شاعری بخواهد بـه قلة شعر دست یـابد ، مـی حتما همة آثار قدما و معاصرین را مورد مطالعة عمـیق قرار دهد و این کار با توجه بـه مشکلات عدیدة زندگی امروزی یک شاعر درون کشور ما ، کاری بسیـار دشوار و توانفرساست. و استاد اوستا با تلاشی بی همانند بـه این هدف سترگ کـه همان « شرط کافی » درون هنر شاعری ست ، دست یـافته بود.

ایشان بنیـانگذار تدریس درسهایی همچون روش تحقیق درون زیبایی شناسی ، اسطوره شناسی و اصول و فلسفة ادیـان و مذاهب درون دانشگاههای کشور بود. « استاد حمـید سبزواری » درون رحلت استاد اوستا مـی گوید :

« استاد اوستا ، بی تردید درخشانترین چهرة ادبیـات ایران درون چند قرن اخیر است. »

« استاد محمود شاهرخی » نیز درون همان مناسبت چنین اظهار نظر مـی کند :

« استاد گرانمایـه اوستا ، یکی از نوادر روزگار ما بود. فرهنگ اصیل و ادب کهن این مرز و بوم درون وجود این بزرگمرد متجلی و متظاهر بود. شعر او مثل آب زلال و قصیده اش مانند غزل است. او با بهره گیری از قالبهای کهن و ترکیبات و مضامـین نو ، آثاری بدیع و ماندگار عرضه کرده است. »

استاد اوستا درون قصیده سرائی طرحی نو درون انداخت و در « سبک خراسانی » تحولی ایجاد نمود ؛ او زبان زمخت و خشن قصیده را بـه زبان لطیف و نرم غزل مبدل نمود و این بدعت بزرگ ، او را «صاحب سبک » نمود. استاد اوستا ، بعد از مجموعه شعر « از کاروان رفته » و همچنین «حماسة آرش » ؛ درون سال 52 بـه انتشار مجموعة دیگری از اشعار خود تحت عنوان « خانگی ترس محتسب خورده » مبادرت نمود. از آنجایی کـه وجه غالب نام آوری استاد اوستا، « شاعری » است. درون اینجا بـــــه بخشی از نقد شاعر نامدار معاصر منوچهر آتشی ، درون مورد این مجموعه مـی پردازیم :

« از یکایک شعرهای همـین دفتر هست که ما مـی توانیم بـه حدود کمال یـافتگی شعر اوستا برسیم ، و آنرا بـه داوری بگیریم. شعر اوستا با همة امتناعش از درگیری و اختلاط با ابعاد فکری و افقهای تازة شعری – هم از نظر قالب و تکنیک و هم از جهت محتوا و تنفسگاه – جوهردار ، زنده ، متحرک و ریشـه دار هست و رو بـه آینده . درون مـیان شاعران کهن گرائی کـه تعلقات نو سرائی دارند ، زبده ترین و کم نظیر است. ویژگی شعرهای اوستا ، حتی درون قصیده ها و غزلها ، شور حماسی و تپندگی احساسی ، نـه حماسه ای کـه به کمک وزنـهای ضربی و ریتمـهای تند و به اصطلاح حرفهای گُنده بـه وجود آید ، بلکه حماسه ای از طریق بلند پروازی اندیشـه ، اوجگیری تخیل شاعرانـه و تلفیق عاطفی این دو ، واقعیت پیدا مـی کند ، کلمات بیشتر بـه خاطر بار حسّی و تصویرهای زنده هست که پر طنین و شکوهمند درون شعر مـی نشیند. از جنبه های حماسی کـه بگذریم ، قالب گریزی شعر اوستا از خصوصیـات جالب دیگری هست که آن را درون شعر کمتر شاعری مـی توان سراغ گرفت. قصیده ها ، گاه آغازی سخت قصیده وار دارند و به همـین شیوه ادامـه مـی یـابند ، بـه علاوة بکارت مضمون و نحوة تلفیق عناصر شعری – استعارات و تشبیـهات و سایر اصول و آرایـه های کلام :

مرا شامگه سنبل او نماید

به گردون چو آن زلف جادو نماید

چمن درون نشیب افق ، بال طوطی

دمن رنگ پرّ پرستو نماید

مـه نو بـه خون شفق درون نشسته

زکوه دماوند ابرو نماید

تا آخر کـه مـی گوید:

به خاور فرا راه صبح فروزان

سپیده ، ز جیب افق رو نماید

ولی گاهی آن آغاز قصیده وار ، درون مـیانـه بـه تغزل تغییر سیرت و سیما مـی دهد و از کیفیـات عاطفی و شور و حال شیفتگی سرشار مـی گردد :

هاله بندد چون شباهنگام ای دلبند من

تندباد ناله درون آه جگر پیوند من

از نـهیب خیل اندیشـه همـه شب پرورد

آرزوی خواب درون سر ، بخت ناخرسند من

و اندکی بعد مـی خوانیم :

مـی غوطه درون آب گوهر خود ، همچو لعل

تشنة خون من آمد جان پا درون بند من

اشک نی ، این شعلة آه ست بر دامان شب

مـی زند مژگان خواب افشان غم پیوند من

کاروان درون کاروان زی پهنة دل ره سپر

یـاد شب پیمای او که تا صبح شکر خند من

که غزلهای پرشور «خاقانی » را بـه یـاد مـی آورد و با تحرکی بیشتر و تصویرهائی حسی تر و امروزی تر. »

استاد اوستا را عمدتاً بـه عنوان شاعری مبارز و مسلمان مـی شناسند. درون جای جای آثار منتشر شده این استاد – از نظم گرفته که تا نثر – تعلقات اسلامـی و انزجار وی را نسبت بـه هر چه ظلم و بیداد هست مـی توان یـافت. درون کتاب « خانگی ترس محتسب خورده »

با اشعاری از قبیل ترکیب بند « جمال یزدان » درون مدح حضرت علی « ع » و قصیدة « آفرین محمد » کـه مدیح حضرت محمد مصطفی « ص » هست برمـی خوریم. استاد اوستا بـه سال 1343 قصیده ای با این مطلع:

پورا بیـار کلک نواخوان را

آن وهم پوی نادره افشان را

و درون یکی از مسمط های خود با نام « حماسة رزم »  خطاب بـه مبارزترین ویتنامـی مـی گوید :

این پیر و اهریمن بیداد گستر

این دشمن آزادگی ، این بندة زر

در عرصة خاک تو ، خاکش باد بر سر

در پهنة رزم تو ، کامش باد ناکام

ای سرزمـین قهرمان خیز ، ای ویتنام

***************************

خواهم دمار از روزگار او برآری

این دیو را که تا خاک خواری بر سر آری

تا خوک زخمـی را بـه زانو درون نیـاری

یکره نگیرد خواب درون چشم تو آرام

... ................................................

 در قسمتهایی از این شعر چنین مـی گوید :

ای سرزمـین چشم هر سو برگشاده

افسوس ، افسوس

در پنجة مـهمان ناخوانده فتاده

کابوس ، کابوس

هر سو بیـابان ، هر گوشـه هامون

همچون سپیده ، دامن کشیده ، درون لجّة خون

ای کوهساران ز هر سو

فریـاد سر بر دامن گردون کشیده

در انتظار هر چه فرزند

در اشتیـاق هر کـه پیوند

ای اشک هر سو ریخته از چشم افسوس

ای پنجه کرده هر دمـی با هر چه کابوس

ای خانة متروک غمگین

آه ای فلسطین ، ای فلسطین ، ای فلسطین

بدرود ، بدرود

ای ارض موعود

والتین و الزیتون و اللیل

و طور سینین

بشکوه ، بشکوه ، ای مرز فلسطین

ای خورده نیرنگ از هر زمان بیش

نومـید از یـار بداندیش

یـار منافق

از کینـه سرمست

یک دست درون دست تو و با دست دیگر

با دشمن خونخوارة تو ، دست درون دست

لیکن چنان کوه

عزم تو محکم

حزم تو ستوار ، رایت مصمم

نومـید ؟ هرگز

فرزند نستوه صلاح الدین و نومـید ؟ !

اینت شگفتی !

بدرود ، پدرام

خواهم ترا درون سایة نصرمن الله

زآمویـه که تا گنگ

تیغت چو تیغ صاعقه رخشنده درون چنگ

پیروز درون جنگ

بر کامة دوست ، بر رغم دشمن

ستوار و سنگین

بشکوه ، ای پور فلسطین

و درون مسمط دیگری با عنوان « حماسة آسیـا » ضمن حمله بـه آمریکا ، انگلیس و شوروی سابق ، مفاخر و برتریـهای تمدن آسیـا را بـه رخ غربیـان مـی کشد. درون بخشـهایی از این مسمط 84 بیتی مـی گوید :

آسیـا ، ای باختر را فتنـه درون خاور شکسته

صلح را رایت گشوده ، جنگ را لشکر شکسته

فتنـه را ، کشتی درین دریـای پهناور شکسته

مرگ را خفتان گسسته ، پی بریده ، پر شکسته

زین بـه توفان بادبان بگشودة لنگر شکسته

نوبتی سُکان بریده ، نوبتی محور شکسته

*****************************************

آنچنان کز عطسة پاک سحر خورشید سرزد

آفتاب مکّی از رفعت سر از جیب سحر زد

راست چون گردون بـه هستی رایت فتح و ظفر زد

نوبت پیغمبری از خاوران که تا باختر زد

ز آیت قرآن بـه حکمت سکه بر شمس و قمر زد

فرّة اسلام پیروز آمدی و کافر شکسته

 *****************************

دیو روس از غول آمریکا طریق این باره جوید

هم ز عفریت بریتانی ره این مکاره جوید

مصلحت را ، ریشی از شغالی چاره جوید

این ز شیر آسیـا درون دشتها آواره جوید

رخنـه با نرم آهنی خواهد بـه سنگ خاره جوید

چاره جوی رنجبر بین ، پشت برزیگر شکسته

..................................................................................

گفتنی هست که این مسمط درون همان تاریخ انتشارش تکثیر گردیده و نـه تنـها درون بین دانشجویـان ایرانی مقیم آمریکا توزیع شده ، بلکه بعد از ترجمـه ، بین سایر دانشجویـان آسیـایی مقیم آن کشور پخش گردیده است.

همة این اشعار درون کتاب « خانگی ترس محتسب خورده » درون سال 52 بـه چاپ رسیده اند.

و درون کتاب مجموعه نثر انتقادی « تیرانا » ی وی به منظور نمونـه چنین مـی خوانیم :

« بدانجا سفر کنیم کـه تجمل بـه سادگی ، آداب دانی بـه راستی ، جاه بـه فداکاری و زر بـه آزادگی جای مـی پردازد ... رسیدن بـه فرازی برتر از هر مقام ، یعنی نـهایت حکمت و اخلاق کـه همان ارزشـهای بزرگ و نیکیـهای برتر هست ، چیزی کـه نام دیگرش را « مصطفا » ( ص ) سعادت نـهاد ، ... همان زینـهار کامـی و پیوندی کـه دل یک روستایی را با خداوند هست ، همای آرامش ، کـه باور دارد دانـه را از دل خاک تیر فرمان خداوند مـی رویـاند و کنش و واکنش طبیعت، وابسته بـه فرمان الاهی ست ... نـه جهان ماشینی . ایمانی کـه همة کارهای شگرف حیـات و آفرینش را ، وابستة فرمان خداوند مـهربان مـی داند ، او کـه همدم دل تنـهایی مردم فقیر هست ... ایمانی بی نیـاز از هر پاداشی ، بیرون از بیم هر پارهی ، و با یـادآوری اینکه « مصطفا » ( ص ) ترا گفت : نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد هر گاه گام درون این نـهایت بگذاری و همة وجود را با وجود الاهی باور کنی ، بندگی بـه فرمانبرداری و دستگیری جای مـی پردازد... قلة شکوهمند دماوند درون چشم انداز تو بسی دلپذیر هست و از دریچة خیـال با شکوه ، لیکن هر گاه رسیدن بـه ستیغ بلند البرز را ، مـیان بربندی ، بـه هر اندازه کـه به دامنة آن نزدیکتر آیی ، ستیغ سرافراز دماوند از چشم انداز تو دورتر مـی شود ، و تو هر چه خدای را نزدیک آیی بزرگترت جلوه گر آید و دور ، دور ؛ چندان کـه هر چه هست درون دامان هستی اوست ... »

باز درون همـین کتاب مـی خوانیم :

« تیرانا ، بدین دو یـادگار ارجمند چه وفادار ماند ؟ زاهدان خلوت گزین یـا صوفیـان مسندنشین ؟ هیچیک ! بل آن بزرگمردان کـه رهایی بشر را مـیان بربستند و آزادگی را صلای رسالت درون دادند ، چرا کـه ، « مصطفا » ( ص ) خاتم همة پیـامبران بود ، و روی سخنش – نـه بـه یک قوم چون موسی « ع » و نـه با یک گروه رهبان کلیسائی چون عیسی « ع » - با همة بشریت بود ، از هر گروه و از هر نژاد ، با هر آیین و کیش . اینجاست کـه چون انصاف را بـه داوری بنشینی ، بدین سخن راه خواهی برد ، کـه « محمد » ( ص ) را بـه جز درون مرحلة ابدیت ، درون کدامـین مراحل توانی جای داد ، و از مـیان همة بزرگمردان عالم چهی را توانی یـافتن کـه چونان او ، عدالت را درون سلامت تن ، عواطف انسانی ، و در اعتلای روان و فضایل معنوی برقرار کرده باشد ؟ او کـه در هنگامة نبرد ، سرداری بود کـه به پشتیبانی او بیم از دلها رخت بـــــر مـی بست و شجاعت پای درون مـیدان مـی نـهاد و بر صد تن سپاهی نیرویی هزار مـی بخشید. و به هنگامة مـهر ، دلی داشت گرمتر از خورشید بهاری ، چرا کـه ، از دلیری و عشق ، زیبایی و خرد ، هوشیـاری و عاطفت ، عدالت و بخشندگی بـه یک اندازه برخوردار بود ، و هر یک را درون والاترین مرحلة کمال . »

   و اینک سه غزل دیگر از استاد اوستا :

......................................................................................

         فروغ امـید

وفا نکردی و کردم ، خطا ندیدی و دیدم

شکستی و نشکستم ، بریدی و نب

ز دستبرد زمانـه ، خلاف عهد مودت

کشیدم آنچه کشیدم ، شنیدم آنچه شنیدم

کی ام ؟ شکوفة اشکی کـه در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شکفتم بـه روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد بـه شادی همـه عالم

چرا کـه از همـه عالم ، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی مگر بـه شام سیـاهم

چو بخت جلوه نکردی مگر ز موی سپیدم

به جز وفا و عنایت نماند از همـه عالم

ندامتی کـه نبردم ملامتی کـه ندیدم

نبودم از تو گریزی چنین کـه بار غم دل

ز دست شکوه گرفتم بـه دوش ناله کشیدم

جانی ام بـه سمند شتاب مـی شد و ، از پی

چو گرد درون قدم او دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده ز چهر عمر بـه گردون

گهی چو اشک نشستم ، گهی چو رنگ پ

وفا نکردی و کردم ، بـه سر نبردی و ، بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امـیدم

.................................................................................

دامان رنگین اردیبهشت

نـه من از غزالان صحرایی ام

نـه از خیل مرغان دریـایی ام

نـه شرقی ، نـه غربی کـه از گوهری

دگر ، زیر این چرخ مـینایی ام

چه پرسی ز من ، کز کجایی ، کجا ؟

تو از هر کجایی من آنجایی ام

در آئینة چشم من ، روی خویش

ببین که تا چه مایـه تماشایی ام

در این آینـه نیک اگر بنگری

فرومانی از فرّ زیبایی ام

درین پهنـه بنگر کران که تا کران

که سرگشته چون با صحرایی ام

کران که تا کران از ازل که تا ابد

ببین پهنة درد و تنـهایی ام

به دامان رنگین اردیبهش

چو باد صبا عرصه پیمایی ام

منـه برانگشت یعنی خموش

که دیوانة عشق و رسوایی ام

 ..................................................................

از درد سخن گفتن

باز آی کـه چون برگ خزانم رخ زردی ست

با یـاد تو دمساز دل من دم سردی ست

گر رو بـه تو آورده ام از روی نیـازی ست

ور دردسری مـی دهمت از سر دردی ست

از راهروان سفر عشق درین دشت

گلگونـه سرشکی ست اگر راهنوردی ست

در عرصة اندیشة من با کـه توان گفت

سرگشته چه فریـادی و خونین چه نبردی ست

غمخوار بـه جز درد و ، وفادار بـه جز درد

جز درد کـه دانست کـه این مرد چه مردی ست

از درد سخن گفتن و ، از درد شنیدن

با مردم بی درد ندانی کـه چه دردی ست

چون جام شفق موج زند خون بـه دل من

با اینـهمـه دور از تو مرا چهرة زردی ست

زین لالة بشکفتة درون دامن صحرا

هر لاله نشان قدم راه نوردی ست

یـا خون شـهیدی ست کـه جوشد زدل خاک

هر جا کـه در آغوش صبا غنچة دردی ست

 ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,

نثر استاد مـهرداد اوستا کـه به « نثر اوستایی » معروف بوده و در کتابهای پالیزبان ، از امروز که تا هرگز ، تیرانا و کتاب زیر چاپ منطق کلمات تجلی یـافته ، درون واقع نثر فاخر فارسی را بـه زیباترین و دلنشین ترین وجوه ممکن بـه نمایش گذاشته هست ؛ نثری کـه به قول برخی از صاحبنظران نثر منظوم یـا شعرین مـی باشد. استاد درون کتاب « تیرانا » این گونـه بـه قدرت نویسندگی غیر قابل انکار و منحصر بـه فرد خویش اشاره مـی نماید : « بساان کـه به عمری همـه عمر ، مردمان را بـه نیرنگ الفاظ و افسون کلمات فریفته اند و من اگر چنان مـی خواستم ، بی هیچ تردید بدان مایـه استیلایم کـه در این افسونگری ست ؛ از هر دیگری چیره دست تر مـی بودم و نخواستم. چرا کـه ، مرا آن مایـه شکیبایی نبود که تا سرزنش آزادی خود را بردبار توانم بود. و چون ، فریب خوردن را خوش نداشتم ، از فریب هماره بر خویشتن هراسان بوده ام. »

در جای دیگری از همـین کتاب مـی خوانیم :

« تیرانا ، از این روی کـه وجدان من گنجینة وجدان همة بشریت هست از دیرباز که تا اکنون ، و از باستانی ترین داستانـهای دور که تا به حال ، ناگزیر با دلی بـه فراخنای ابدیت ، داغدار ، بهرة من از تقدیر همـین بوده هست که بـه جای همة بشریت رنج برم ، چرا کـه ، من تنـها فرزند خورشید بوده ام و از پدر آنچه مرا بـه مـیراث ماند ، همة حرارت و نور خیره کننده ای ست کـه بر خاطرات وجدان من مـی تابد. »

   و باز مـی خوانیم :

« اگر چه سخنان من چه درون ترکیب هندی الفاظ و چه درون تألیف موسیقی کلمات ، دارای شکوه و جلالی فاخر هستند؛ مرصع بـه زیباترین هنرها و بدایع . ولیکن بـه ظاهر همان کلماتند ؛ کـه مردمـی با آن سخن مـی گویند و زبان مادریِ ملتی ست با تبار والا ، با این همـه مـی توان گفت کـه من درون همـین زبان ، همـین پارسی دری ، با زبانی دیگر سخن مـی گویم کـه از آن هیچ بـه جز من نخواهد بود ؛ نـه همـین از نظر گاه شیوه ای بدین مایـه شیوا ، کـه از نظر مفهوم و احساس ! احساسی کـه تنـها از آنِ من هست و نـه هیچ. چرا کـه ، هر کلمـه از هر عبارت سخن من ، ترکیبی ست از خـــون ، احساس و روح من. سیـاله های روحی کـه با خون من ، خویشاوند و یکی هم پیوند از آنِ من اند. آشنایـانی با هر دیگری بیگانـه ، و من مصاحبی دیگر از به منظور خویش بـه جز این کلمات نمـی شناسم. چرا کـه ، هر کلمـه ای از کلمات من ، آمـیزه ای ست از ماده و روح ، اندیشـه و معیـار ... از به منظور سنجش هر ارزشی از همة ارزشـهای حماسی ، اخلاقی و انسانی.

زیرا هر کلمـه ای پاره­ای ست از منش ، وجدان و هر چه را کـه من بدان مفهومـی از مفاهیم خویش را مـی بینم ؛ خواه مادی ، خواه الاهی و خواه فراتر از همـه : انسانیت و سرشت من . »

استاد مـهرداد اوستا سالهای سال درون دانشکده های هنرهای زیبا ، دراماتیک و ادبیـات دانشگاه تهران ، و همچنین دانشگاه ملی سابق و مدارس عالی ترجمـه ، پارس و هنرهای تزئینی سابق ، مجتمع عالی هنر ، دانشکدة تربیت مدرس ، بـه تدریس دروسی نظیر ادبیـات فارسی ، ادبیـات عرب ، ادبیـات تطبیقی ، فلسفه ، زیبایی شناسی ، اسطوره شناسی ، روش تحقیق درون اصول و فلسفة ادیـان و مذاهب ، تاریخ هنر ، تاریخ اجتماعی هنر ، نقد هنر درون شرق و غرب، مکاتب فلسفی شرق و غرب ، تاریخ موسیقی و ... پرداخت. استاد اوستا بنیـانگذار و رییس شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی بود و در 17 اردیبهشت ماه سال 70 هنگامـی کـه تنـها 61 سال و یک فصل از عمر پربار خویش را سپری کرده بو ، درون شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی و به هنگام تصحیح شعر شاعر جوانی ، بر اثر حملة قلبی دارفانی را وداع گفت. روانش شاد و یـادش جاودان باد.

سالشمار زندگی استاد اوستا :

20 بهمن 1308

تولّد درون شـهرستان بروجرد.

مـهر 1315

ورود بـه دبستان.

خرداد 1321

پایـان دورة دبستان.

تابستان 1321

ورود بـه یکی از دبیرستانـهای شبانة تهران.

1327

اخذ دیپلم ادبی.

1327

استخدام درون وزارت آموزش و پرورش بـه عنوان مسؤول سامان بـه کتابخانـه های موجود این وزارتخانـه و تأسیس کتابخانـه هایی درون شـهرستانـها ، اصلاح متون و مقالات و کتب ادبی این وزارتخانـه ، تدریس درون چند دبیرستان.

مـهر 1327

ورود بـه دانشکدة معقول و منقول دانشگاه تهران.

1330

اخذ لیسانس درون رشتة معقول و منقول و سپس ادامة تحصیل و اخذ مدرک فوق لیسانس درون رشتة فلسفه از دانشگاه تهران.

شـهریور 1332

دستگیر و زندانی شدن بـه مدّت 7 ماه بـه جرم طرفداری از دکتر محمد مصدق و سخنرانیـهای انقلابی درون جریـان کودتای 28 مرداد.

1332

تصحیح « دیوان سلمان ساوجی » و چاپ آن ( انتشارات زوّار ).

1333

ازدواج اول کـه سه با نامـهای فریبا ، شـهرزاد و فروغ حاصل آن هستند.

1333

انتشار رساله ای درون فلسفه ، منطق ، روان شناسی و اخلاق ( انتشارات زوّار ).

1333

تدریس درون دانشگاه تهران

1334

انتشار کتاب فلسفی عقل و اشراق ( انتشارات زوّار ) .

1335

انتشار رسائل خیـام ( نوروزنامـه – رسالة وجود ) با مقدمـه و تحقیق درون زندگی ابوالفتح عمربن ابراهیم خیـام ( انتشارات زوّار ).

1339-1335

آشنایی با سباستین مونـه ، فیلسوف و شرق شناس فرانسوی و تحصیل تکمـیلی فلسفه ، نزد ایشان – استاد اوستا درون مقابل ، عرفانِ مشرق زمـین و آثار عرفای بزرگ اسلامـی از جمله مولوی و عطّار را بـه مونـه درس مـی دادند.

شـهریور 1339

انتشار اوّلین مجموعه شعر با نام « از کاروان رفته » توسط انجمن ادبی حافظ (انتشارات زوّار). انتشار این کتاب با تحسین اساتیدی چون دکتر عبدالحسین زرین کوب روبه رو شد. انتشار کتاب « پالیزبان » کـه مجموعه ای از چند قطعه ادبی و داستان کوتاه است.

خرداد 1344

انتشار منظومة بلند « حماسه آرش » ( انتشارات توس – مشـهد ) .

مـهر ماه 1345

انتشار « از امروز که تا هرگز » کـه مجموعه ای از چند داستان کوتاه هست ( انتشارات ابن سینا ) . ازدواج دوم ، حاصل این ازدواج ، پسری بـه نام « نستوه » هست که فوق دکترای کامپیوتر بوده و در کانادا استاد دانشگاه مـی باشد.

تابستان 1346

اولین سفر بـه اروپا به منظور مدّت یک ماه بـه کشورهای فرانسه ، انگلیس و ایتالیـا.

1348

انتشار کتاب « اشرنوشت » کـه گزیده ای از شاهکارهای ادبی جهان هست ( انجمن فرهنگی و فلسفی پورسینا ) .

دی ماه 1348

انتشار کتاب « روش تحقیق درون دستور زبان فارسی و شیوة نگارش » ( انتشارات عطایی ).

1349

سفر دوّم بـه اروپا به منظور مدّت یک ماه بـه فرانسه و سوییس و آغاز دوستی و ارتباط با ژان پل سارتر. این ارتباط ، چندین سال ادامـه داشته است.

تیر ماه 1351

انتشار مجموعه شعر « خانگی ترس محتسب خورده » ( انتشار زوّار ) و توقیف این کتاب درون همان سال .

خرداد 1352

انتشار کتاب انتقادی « تیرانا » ( انتشارات زوّار ) و توقیف این کتاب درون همان ســـــال . ممنوع القلم شدن به منظور مدّت یک سال بـه سبب طرح پاره ای از مسائل از جمله ذکر نام حضرت امام خمـینی ( ره ) درون این کتاب .

تابستان 1356

سفر یکماهه بـه فرانسه و سوئیس و دیدار با سید محمد علی جمالزاده درون ژنو .

شـهریور 1359

اقامت یکماهه درون فرانسه و ایراد چندین سخنرانی درون دانشگاهها و مراکز فرهنگی این کشور.

1360

انتشار مجموعه شعر « امام حماسه ای دیگر » ( انتشارات حوزة هنری ) .

زمستان سال 1362

سفر یکماهه بـه فرانسه ، جهت معالجة عارضه قلبی و بازگردانیدن چند کتاب ارزشمند خطی بـه کشور کـه در سالهای انقلاب بـه فرانسه منتقل شده است.

زمستان 1367

سفر بـه پاکستان و ایراد چندین سخنرانی درباره شخصیّت حافظ و آثار او.

1369

سفر بـه پاکستان و سخنرانی درون مراسم بزرگداشت استاد خلیل الله خلیلی ، قصیده سرای بزرگ افغانی.

1370-1369

آخرین سالهای تدریس درون دانشگاه ، تدریس تاریخ موسیقی درون دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.

سه شنبه 17 اردیبهشت

1370 ، ساعت 13

وفات درون شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی ، تالار وحدت.

18 اردیبهشت 1370

پیکر زنده یـاد استاد اوستا بـه روی دوش جمع زیـادی از اساتید و مــردم ادب دوست و علاقه مندان ایشان تشییع شد و در مقبره مشاهیر فرهنگ ، ادب و هنر ایران درون کنار اساتید : مجتبی مـینوی و مشایخ فی بـه خاک سپرده شد.

فهرست آثار استاد اوستا :

آثار استاد مـهرداد اوستا را حتما در پنج بخش برشمرد :

1- تحقیق.

2- تألیف.

3- مقاله.

4- شعر.

5- نثر ادبی ( نثر شعرین ).

 

..............................................................................................................

اینک آثار استاد بـه ترتیب الفبایی یـاد مـی شود :

1- از امروز که تا هرگز ( نثر داستانی ) ، تهران ، ابن سینا ، 1345.

2- از کاروان رفته( شعر ) ، تهران ، زوار ، 1339.

3- اشرنوشت (قطعه های ادبی ، ترجمـه ، شعر ) ، تهران ، انجمن فرهنگی و فلسفی پورسینا ، بی تا.

4- امام ، حماسه ای دیگر ، تهران ، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامـی ، 1368.

5- پالیزبان ( نثر) ، تهران ، انجمن ادبی حافظ ، 1342.

6- تحلیل فلسفی و علمـی پیرامون اسطوره های ملل.

7- تحلیل فلسفی و علمـی پیرامون اصول ادیـان.

8- تصحیح دو رساله از خیـام ( نوروزنامـه – رساله وجود ) ، تهران ، زوار

9- تصحیح و تحقیق دیوان سلمان ساوجی ، تهران ، زوار

10- تصحیح و تحقیق کلیّات شیخ سعدی.

11- تیرانا ( نثر انتقادی ) ، تهران ، زوّار ، 1352.

12- حماسه آرش (شعر ) ، مشـهد ، توس ، 1344.

13- راما ( شعر )تهران ، رجاء ، 1370.

14- رساله ای درون منطق ، فلسفه ، روانشناسی و اخلاق.

15- روش تحقیق درون تاریخ هنر.

16- روش تحقیق درون تحوّلات فکری و فلسفی درون اروپا و آسیـا.

17- روش تحقیق درون دستور زبان و شیوه نگارش فارسی ، تهران ، عطائی ، 1348.

18- مـهر و آتش – انتشارات سوره مـهر

19- دیباچه ای بر زیبایی شناسی و انسان – انتشارات سورة مـهر

20- منطق کلمات – انتشارات سورة مـهر

21- سیر مکاتب هنری درون ایران.

22- خانگی ترس محتسب خورده ( شعر ) ، تهران ، زوار ، 1351.

23- عقل و اشراق.

24- لحن شناسی (پیرامون آثار و افکار بزرگان سخن ایران ) .

25- مجموعه مقالات.

26- مقدّمـه ای بر دیوان حافظ.

27- مکاتب فلسفی درون آسیـا.

28- مکاتب فلسفی درون اروپا.

29- مکاتب هنری درون اروپا.

30- مکاتب هنری درون شرق.

31- منطق حماسی مـهابهارات.

32- منطق کلام حافظ.

33- منطق کلام فردوسی.

34- نقد و بررسی آثار سنائی.

آثار منتشر نشده:

1- روش تحقیق درون شناخت زیبایی.

2- سیمای سنایی و گزیدة آثار او.

3- روش تحقیق درون بیـان فلسفی اسطوره ها.

4- روش تحقیق درون بیـان دین و اخلاق.

5- روش تحقیق درون تاریخ فلسفه.

6- روش تحقیق درون تاریخ هنر.

7- تعریف و توجیـه انسان.

8- عدالت ، حکومت ، جامعه.

9- لحن شناسی درون شعر پارسی.

10- نامـه ها.

11- کارنامـه شعر معاصر پارسی.

12- کارنامة نثر معاصر

         منابع :

1- « دیوان عارف قزوینی » تصحیح و گردآوری حائری

2- « گلهای جاویدان » بـه اهتمام جواهری وجدی

3- ماهنامة « راهنمای کتاب » شماره های7 و 8 ، شـهریور و مـهر 42

4- همان ماهنامـه

5- ماهنامة « کیـهان فرهنگی » شمارة 3 – سال نـهم – خرداد 72

6- همان ماهنامـه

7- مجموعة دو بیتی پیوستة « حماسة آرش» سازمان انتشارات توس – خرداد 44

8- همان کتاب

9- « نقد هنر » دکتر محمد مندور ، ترجمة دکتر علی شریعتی

10- « کیـهان هوائی » ویژة ادب و هنر – خرداد 70

11- « روزنامة اطلاعات » شمارة19322 – اردیبهشت 70

12- « روزنامة کیـهان » شمارة14187 – اردیبهشت 70

13- هفته نامة « تماشا » سال چهارم – شمارة 163 – خرداد 53

14- مجموعه شعر « خانگی ترس محتسب خورده » انتشارات زوار – سال 52

15- « تیرانا » انتشارات زوار – سال 52

16-دورنمایی از شـهرستان بروجرد ،صفحه ۴۷۱

17- سخنوران نامـی معاصر ایران جلد اول 416 - 421

18- تذکره ی شعرای معاصر ایران (ب) صفحه 45- 28

19- سخنوران بروجرد ،صفحه ۴۴

 20- فرهنگ سخنوران جلداول ،صفحه11 

 

  * نوشته شده توسط احمد معطری *

 

     جمعی از نام آوران دیـار بروجرد

 

      




[نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد]

نویسنده و منبع |



نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد

بررسی و تجزیـه وتحلیل مکاتب مختلف نگارگری

مشخص‌ترین سابقهٔ نگارگری کتب درون ایران بـه کتاب معروف ارژنگ مـی‌رسد (برگی از نوشته‌های مانوی بـه خط سغدی)

بحث درباره نقاشی قدیم ایرانی، نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد غالباً هنر مـینیـاتور را بـه ذهنـها مـی‌آورد. نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد درون واقع، مشـهورترین و ارزنده ترین نمونـه‌های هنر تصویری ایران را مـی‌توان بر صفحات نسخه‌های خطی و مرقعات ملاحظه کرد ما کاربرد واژهٔ نگارگری به منظور این گونـه تصاویر را بر اصطلاح مـینیـاتور ترجیح مـی‌دهیم. نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد هنر نگارگری ایرانی-اسلامـی از سده چهاردهم/هشتم ه که تا سده هفدهم/یـازدهم شکوفایی نمایـان داشت؛ ولی آثار تصویری بـه جای مانده از ادوار پیش از اسلام که تا زمان حمله مغولان، و همچنین آثار دیوارنگاری، پرده نگاری،قلمدان نگاری و غیره درون قرون متاخر نیز جلوه‌هایی دیگر-اما کمتر شناخته شده-از نقاشی ایرانی بـه شمار مـی‌آیند.[۱]

نقاشی یـا نگارگری ایرانی کـه به اشتباه مـینیـاتور نیز خوانده مـی‌شود شامل آثاری از دوره‌های مختلف تاریخ اسلامـی ایران هست که بیشتر بـه صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و دمنـه، سمک عیـار، و...)، علمـی و فنی (التریـاق، الادویـه المفرده، الاغانی، و...)، تاریخی (جامع التواریخ، و...)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران نامـه مـی‌باشد.

محتویـات

تحولات هنر تصویری درون نقاشی ایرانی[ویرایش]

چنین بـه نظر مـی‌رسد کـه تحولات هنر تصویری درون ایران-به رغم گسستهای تاریخی، نفوذ فرهنگهای بیگانـه، و آمـیختگی سنتهای غیر متجانس -از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده‌اند. البته این خط کمابیش پیوسته را بیشتر درون استمرار روح فرهنگی و جوهر زیبایی شناسی مـی‌توان دید که تا در همانندیـهایی کـه ممکن هست از لحاظ سبک و اسلوب درون آثار مربوط بـه ادوار مختلف وجود داشته باشد. مثلاً، اگر سنگ نگاره‌های بسیـار کهن غارهای مـیرملاس و همـیان درون لرستان را درون کنار نقوش سفالینـه‌های سیلک، مورد ملاحظه قرار دهیم، با تجانسی آشکار درون روش کلی باایی انسان و حیوان مواجه مـی‌شویم. نظیر چنین تجانسی را درون مقایسه دیوار نگاره‌های کاخ چهلستون با پرده‌های رنگ روغنی مکتب پیکر نگاری درباری بـه نحو واضح تری تشخیص مـی‌دهیم. بدین قیـاس، مثلاً نقشمایـه اسب سوار درون دیوارنگاری شـهر دورا ارپوس، دیوارنگاری نیشابور، و نگارگری سده شانزدهم، وجوه اشتراک صوری و مضمونی دارند. آنچه این تصاویر مختلف از لحاظ سبک، مقیـاس، و کارکرد را درون ریشـه بـه هم مربوط مـی‌کند، عدم رغبت هنرمند ایرانی بـه تقلید از طبیعت و تاکید او بر بیـان مفاهیم ذهنی و نمادین است. از این رو، مـی‌توان چکیده نگاری، تزیین و انتزاع را خصلتهای عام نقاشی ایرانی دانست.[۲]

اولین آثاری کـه بتوان نام نقاشی بر آنـها نـهاد، درون غار دوشـه لرستان و با حدود هشت که تا ده‌هزار سال قدمت بـه دست آمده، و در دوره تاریخی آنچه را کـه بتوان نقاشی نامـید درون دیوارنگاری‌های اشکانی و ساسانی مـی‌توان دید. با ورود اسلام بـه ایران، این کشور که تا مدت‌ها بـه دست امویـان و عباسیـان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسله‌های ایرانی سامانیـان، غزنویـان، و آل بویـه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیـان که تا حدودی بـه آنـها بازگشت.

از این پس، زمـینـه به منظور احیـای هنر و فرهنگ ایرانی فراهم شد و هنر ایرانی درون خدمت اسلام درآمد. عمدهٔ آثار بـه دست‌آمده درون این دوران شامل مصور سازی کتب مـی‌باشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ‌هاست.

همچنین، عنوان مـی‌شود کـه مسلمـین درون حین ترجمـهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کرده‌اند.

بر اساس اسناد سه دورهٔ متمایز ولی پیوسته به منظور تاریخ نقاشی قدیم ایرانی درون نظر گرفته مـی‌شود:

  • دورهٔ سنت‌های کهن، فاصله از طبیعت‌گرایی یونان-رومـی، و بازگشت بـه سنتهای پیشین را نشان مـی‌دهند.
  • دورهٔ شکوفایی نگارگری
  • دورهٔ تکوین شیوه‌های التقاطی[۳]
  • نقاشی ایرانی، تاثیرات خارجی[ویرایش]

    از اوایل سده هفدهم ارتباط سیـاسی و مبادله تجاری وسیعی مـیان ایران و کشورهای دیگر -به خصوص کشورهای اروپای باختری-برقرار شد. درون این زمان،شاه عباس اول[صفوی]شـهر قدیم اصفهان را نوسازی کرده و آن را بـه پایتختی خود برگزیده بود. سفیران سیـاسی، سیـاحان،مبلغان مذهبی، بازرگانان و حتی هنرمندان و صنعتگران خارجی بـه این شـهر روی آورده بودند. این جو بین‌المللی بر زندگی هنری اصفهان اثر گذاشت. چنان کـه برخی از نگارگران ایرانی بـه روش باایی طبیعتگرایـانـه و نیز بـه موضوعهای نفاشی غربی جلب شدند. مـی‌توان فرهنگهای گورکانی هند، جامعه ارمنی، و اروپای باختری را درون این گرایش موثر دانست، گرچه مـیزان و نوع تاثیرات مختلف بودند.[۴]

    شیوه‌های نام گذاری مکاتب نگارگری ایرانی بر اساس مرکزیت امپراطوری حاکم بر کشور انجام شده است، یعنی هر جا کـه محل تمرکز قدرت و تجمع ثروت بوده و مقر حکومت کشور محسوب مـی گردیده است، هنرمندان از گوشـه و کنار، بـه مـیل و رغبت یـا بـه اکراه و اجبار، بـه آن جا مـی‌آمدند. این شیوه نامگذاری و تقسیم بندی مکاتب نگارگری ایرانی را محققان غربی رایج کرده‌اند کـه در پژوهش‌های ایرانی هم کم و بیش معمول شده است.[۵]

    به منظور درک و توضیح بهتر تأثیر و تأثرات نگارگری ایرانی آن را درون دوره‌های مختلف حکومتی سلسله‌های ایرانی و یـا پایتخت‌های همـین حکومت‌ها، همچون مکتب سلجوقی، عباسی، شیراز، تبریز، یـا به منظور مثال، هرات دسته‌بندی مـی‌کنند.

    • نکته: نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد حتما توجه داشت کـه هم‌پوشانی‌ها درون تاریخ‌هایی کـه در بعد این بخش خواهد آمد، با توجه بـه پراکندگی حکومت‌ها و پایتخت‌های ایشان درون قلمروی فرهنگ و هنر ایرانی و نـه قلمروی سیـاسی آن٫ قابل توجیـه‌است.

    از جمله مکتب‌های نگارگری ایرانی مـی‌توان این موارد را نام برد (سعی شده ترتیب تاریخی رعایت شود):

    مکتب بغداد[ویرایش]

    نگاره دو دینار از کتاب مقامات حریری - عربی - بغداد - ۱۲۳۷ مـیلادی

    که آن را مکتب عباسی نیز نامـیده‌اند را برخلاف مکاتب دیگر مکاتب نگارگری نمـی‌توان مکتبی ایرانی نامـید چراکه از یک سو زیر تأثیر هنر بیزانس و از سویی دیگر درون استیلای هنر ایرانی (ساسانی) است. از این روی این مکتب را مکتب بین‌المللی نیز گفته‌اند.

    پیشینـه

    با روی کار آمدن عباسیـان (۶۵۶-۱۳۳ه. ق)، بغداد بـه عنوان اولین مرکز مصورسازی کتب درون دنیـای اسلام مطرح شد و با مصورسازی کتبی کـه بیشتر جنبه علمـی و فنی و کمتر جنبه ادبی داشتند کار خود را پی گرفت.

    سبک‌شناسی

    نگاره‌های این مکتب ساده و زیباست. البسه از پرداخت قابل توجهی بـه خصوص درون چین و جامـه‌ها برخوردار هست و همچنین استفاده از نقوش اناری، بال‌های فرشته گون و شیوه‌های باایی حیوانات وام گرفته شده از هنر ساسانی هست و درون بیشینـه این نگاره‌ها شاخه و برگی بـه نشانـه طبیعت بـه چشم مـی‌خورد.

    از خصوصیـات دیگر این نگاره‌ها مـی‌توان بـه پس‌زمـینـه‌های ساده کـه یـا بدون رنگ رها شده و یـا بـه طور اجمالی رنگ آمـیزی شده‌اند گویی کـه نگاره‌ها درون فضا رهایند، رنگ‌ها درون نگاره اصلی اندک هستند ولی با هماهنگی‌ای چشم نواز بـه کار رفته‌اند.

    کتب مکتب بغداد

    مکتب سلجوقی[ویرایش]

    نگاره

    از قرن چهارم (ه. ق) سبکی درون نگارگری ایران ظهور مـی‌یـابد کـه آن را سبک سلجوقی مـی‌نامند. این سبک اولین مکتب ایرانی درون زمـینـه نگارگری است. درون این دوره دوباره تصویر سازی کتاب ارژنگ مانی رونق مـی‌یـابد.

    سبک‌شناسی

    از منظر دیداری (بصری) درون این مکتب هم چنان ترکیب بندی‌های ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی کـه از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور (چین) بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است.

    در بسیـاری از پیکره‌ها هاله‌ای دور سر وجود دارد کـه به دلیل جدا پیکره از بعد زمـینـه استفاده شده، سرها بزرگ‌تر از بدن هستند و بر بازوها عموماً بازوبندی بـه چشم مـی‌خورد.

    کتب مکتب سلجوقی سفال‌های منقوش مکتب سلجوقی

    به علت تحریم استفاده از فلزات گرانبها درون دوره اسلامـی، ساخت ظروف سفالی رونق یـافت. نقش‌های سفال‌ها عمدتاً ویژگی‌های نگاره‌های این عهد را بازتاب مـی‌دهند و در مورد خطوط از خط کوفی بر سفالینـه‌ها سود‌اند.

    مکتب تبریز[ویرایش]

    یکی از مکاتب نگارگری ایران به‌نام «مکتب تبریز» درون شـهر تبریز، درون دورهٔ ایلخانان، جلایریـان، ترکمانان قراقوینلو و آق‌قوینلو و صفویـان شکل گرفت.[۶] نمونـه‌هایی از آثار مکتب نگارگری تبریز از قرن چهاردهم مـیلادی:

    مکتب تبریز اول

    اولین مکتب نگارگری ایرانی درون تبریز پایـه ریزی شده‌است، کـه به همـین دلیل آن را مکتب تبریز ۱ نامـیده‌اند.

    • در دوران صفوی و بازگشت تختگاه بـه تبریز مکتب دیگری درون نگارگری با نام تبریز ۲ شکل مـی‌گیرد.

    همچنین به منظور اولین بار درون تاریخ ایران مصور سازی کتب بـه شکل کارگاهی و در مجموعه‌ای بـه نام ربع رشیدی کـه به همت خواجه رشد الدین فضل‌الله بنا شده بود بـه انجام مـی‌رسید.

    فرم‌شناسی

    پایـان جنگ (حملات مغولان بـه ایران) زمـینـه را به منظور تبادلات فرهنگی فراهم کرد، از این رو بیشترین تأثیر از هنر شرق دور درون این دوره بـه چشم مـی‌خورد، نگاره‌های این مکتب درون شکل هاشورزنی متأثر از مکتب تانگ درون چین و در شکل پرداخت موضوع مشابه نقاشی‌های دوره یوآن چین هست و همچنین مولفه‌های هنری بیزانس درون اندازه‌ای کم رنگ تر درون این نگاره‌ها بـه چشم مـی‌خورد.

    کتب مکتب تبریز ۱

    مکتب شیراز اول (سدهٔ ۸)[ویرایش]

    در سدهٔ هشتم (ه. ق) و هم‌زمان با حکومت ایلخانان مغول درون ایران، شیراز کـه به واسطهٔ هوشیـاری حکمرانانش از حملات مغولان درون امان مانده بود، محیطی امن به منظور ادامـه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تأثیراتی کـه به واسطهٔ این تهاجمات بر نگارگری ایرانی چیره شده بود ایجاد کرد و نوآوری‌هایی چند بـه آن افزود.

    همـین شیوه ۲ قرن بعد و در مکتب اولیـهٔ هرات بـه گونـهٔ مسلط درون نگارگری ایرانی تبدیل شد.

    کتب مکتب شیراز (سده ۸)

    مکتب جلایری[ویرایش]

    مکتب جلایری یـا تبریز-بغداد (که بـه واسطه حضور حکومت درون دو مرکز بـه این نام خوانده شده)، سبکی درون نگارگری ایرانی هست که بعد از فروافتادن حکومت ایلخانان درون ۷۳۶ه. ق و در دوران حکومت جلایری‌ها (۷۵۷-۷۴۰ ه. ق) درون این رشته هنری رایج گردید، کتاب آرایی درون دربار جلاریـان خصوصاً درون دربار آخرین پادشاه جلایری (سلطان احمد جلایری) رونق ویژه و سبکی خاص یـافت.

    سبک‌شناسی

    خصوصیـات دیداری درون این مکتب با حذف عناصر چینی و بیزانسی بـه سمت تصویر دنیـای شاعرانـه، خیـالی، و آرمانی نقاش مـی‌رود. از دیگر خصوصیـات، مـی‌توان بـه استفاده از طیف گسترده رنگی و به کارگیری و نمایش بدیع و کامل معماری درون نگاره‌ها اشاره کرد.

    از این دوران بـه بعد، درون کتب نگاره‌ها نقشی مـهم‌تر یـافتند و دیگر درون کنار نوشتار یـا مکمل نوشتار بـه شمار نمـی‌رفتند بلکه صفحه‌ای کامل بـه آن‌ها اختصاص مـی‌یـافت.

    کتب مکتب جلایری

    مکتب شیراز دوم (سدهٔ ۹)[ویرایش]

    خاوران نامـه مربوط بـه مکتب شیراز سدهٔ ۹ (تیموری) - سرهای شعله‌گون مشخصهٔ اصلی نگاره‌های این کتاب است

    در دوران تیموریـان (سده۹ ه. ق) و حضور اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان درون شیراز زمـینـه به منظور بروز دوباره ویژگی‌های دیداری مکتب شیراز (سده۸) فراهم شد.

    سبک‌شناسی

    قرینـه‌سازی درون نگاره‌های این مکتب بـه طور قابل ملاحظه‌ای دیده مـی‌شود و همچنی تضاد رنگی عناصر نگاره و پس زمـینـه آن، استفاده از ابرهای پیچان و سادگی درون ترکیب‌بندی‌ها از مـهم‌ترین ویژگی‌های دیداری این مکتب است.

    کتب مکتب شیراز (سده ۹)

    مکتب هرات[ویرایش]

    پس از مرگ تیمور (سلسله تیموریـان) فرزندش شاهرخ بـه سلطنت رسید و از آن بعد هرات بـه پایتختی برگزیده شد، بـه واسطه توجه و حمایت بی‌دریغ شاهرخ و ولیعهدش بایسنقر مـیرزا تهیـه کتب مصور این بار درون هرات و در کتابخانـه بایسنقر مـیزا رونق گرفت و پس از چندی ویژگی‌های خاص خود را یـافت.

    سبک‌شناسی

    ترکیب بندی متفارن و عموماً دایره‌وار از خصوصیت اصلی این مکتب است. سود جستن از رنگ‌های غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی وبازتاب عناصر ایرانی مکتب شیراز مکتبی کاملاً ایرانی پدید آورد.

    کتب مکتب هرات
    نسخهٔ کلیله و دمنـه بایسنقری از محمد بن بایسنقری بـه سال ۸۳۳ قمری.

    کمال‌الدین بهزاد (هرات ۲)[ویرایش]

    خمسه نظامـی (ساختن کاخ خورنق) اثر کمال الدین بهزاد از مکتب هرات بـه سال ۸۹۹ه. ق محفوظ درون موزه بریتانیـا، توجه بـه صحنـه‌های روزمره زندگی مشـهود هست حرکت درون این نگاره بـه صورت دو دایره درون هم پیچیده‌است کـه یـادآور عدد ۲ درون انگلیسی است. همچنین، واقع‌گرایی موجود درون اثر نسبت بـه دوران گذشته چشم‌گیر است.

    فعالیت کارگاه‌های نگارگری بعد از مرگ شاهرخ و بایسنقر مـیرزا که تا اندازه‌ای رنگ رکود گرفت و این رکود که تا هنگام بـه قدرت رسیدن سلطان حسین بایقرا (آخرین شاه تیموری از ۹۱۲-۸۷۳ه. ق) ادامـه یـافت و هنرمندان بزرگی را پروراند، همچون: محمد سیـاه قلم، روح‌الله مـیرک و از همـه مـهم‌تر کمال‌الدین بهزاد کـه بسیـاری او را تابناک‌ترین چهره نگارگری مـی‌دانند.

    سبک‌شناسی آثار بهزاد

    بهزاد ضمن ادامـه دستاوردهای مکتب هرات اول، و ویژگی‌هایی را بـه آثارش افزود کـه تا پیش از این دوران بی‌سابقه‌است.

    وی به منظور اولین بار سعی درون نمایش و طراحی دقیق پیکره انسانی کرد، موضوعات روزمره را درون آثارش بـه تصویر کشید.

    مکتب تبریز دوم و مکتب اصفهان[ویرایش]

    شاه اسماعیل درون سال ۹۰۶ ه. ق بعد از شکست آق‌قویونلوها تبریز را بـه پایتختی برگزید. کتابخانـه سلطنتی آق‌قویونلوها درون اختیـار او قرار گرفت و هنرمندانی کـه در کتابخانـه آق‌قویونلوها کار مـی‌د بـه خدمت او درون آمدند. شاه اسماعیل درون سال ۹۱۶ ه. ق بـه هرات حمله برد و آنجا را بـه تصرف خود درآورد و سنت و دستاوردهای غنی و شکوهمند مکتب هرات دوره تیموری را بـه ارث برد.

    از مشخصه‌های نقاشی دورهٔ صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. یکی از نقاشان بزرگ این دوران استاد محمدی، استاد طراحی با قلم بود. از مشخصات آثار او تصویر اشخاص بلندقامت با صورت گرد و کوچک؛ و واقع‌بینی او درون ترسیم مناظر زندگی درون نواحی روستایی است. او از جملهانی هست که بر روی نگارگران بعد از خود تأثیر بسزایی داشته‌است. یکی دیگر از نقاشان دورهٔ صفوی را رضا عباسی مـی‌نامند. او از پیشروان مکتب اصفهان است. درون همـین دوران چند نگارگر دیگر با اسامـی شبیـه نام رضا عباسی مـی‌زیسته‌اند. توجه رضا عباسی بـه خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نکته حتی درون تأکید پرداخت اودر شکل انسان نسبت بـه زمـینـه‌های ساده‌ای کـه در آثارش استفاده کرد، کاملاً روشن است. اولین نمونـه‌های تک پیکره (فیگور) را پدید آورد و همچنین نخستین رقعه‌ها (نمونـه نگاره جدا از کتاب مثل یک پرتره) را درون نگارگری نقش زد.

    مکتب قاجار[ویرایش]

    مکتب نقاشی قاجار درون دوره زند شروع شد و تا دورهٔ قاجار و کمـی بعد از آن امتداد یـافت. این شیوه بـه عنوان سبکی منسجم و مکتبی متشکل درون نقاشی ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هست که همـهٔ ویژگی‌های موضوعی و کاربردی یک مکتب نقاشی را دارد. این شیوه بیشتر از تلفیق ویژگی‌های هنر نقاشی سنتی ایرانی با عناصر و شیوه‌های از نقاشی اروپایی شکل گرفت. هرچند آثاری نزدیک بـه این شیوه از دوره صفوی درون ایران تاحدی مرسوم بود و «فرنگی سازی» نامـیده مـی‌شد اما ابتدا درون دوره زند و در ادامـه آن درون دوره قاجار شکل مشخص خود را یـافت. گونـه‌ای از نقاشی عامـیانـه با عنوان نگارگری قهوه‌خانـه‌ای پدید آمد.

    رموز نـهفته درنگارگری[ویرایش]

    تندی کندی خطوط[ویرایش]

    درنگارگری و تذهیب خط رکن اصلی را داراست و به اندازه‌ای مورداهمـیت هست که وجود سایـه هاراکم رنگ و حتی گاهی از بین مـی‌برد قلمگیری‌ها درنگارگری شباهت چشم بـه خوشنویسی دارد چرا کـه هرد و آن از ممارست و دقت نظر بالایی برخوردار است. آنچه کـه نگارگری را از طراحی جدا مـی‌کند شیوه اجرای خطوط آن هست که درنگارگری با ضعف و قدرت همراه هست در مـیان تمام مخلوقات ایزدی خط تنـها مخصوص انسان هست وقدرتی هست که سایر مخلوقات از آن بی بهره‌اند واز آنجایی کـه خط مخصوص انسان هست به طبع از جنس وی مـی‌باشد و ریشـه درون ضمـیر و فطرت آدمـی دارد. درون دین مبین اسلام مبارزه با خیر و شر درون نفس آدمـی وجود دارد درون نفسی کـه گاهی آرام و لطیف و گاهی طغیـانی لجام گسیخته مـی‌باشد و همـین نفس وقتی درون پرتوالطاف الهی صاحب تربیت شود و مـهار زده گرددانسان را نجات مـی‌بخشد و بر کشتی سعادت مـی نشاند بعد دراین جا نقش اصلی خطوط بیش از پیش روشن مـی‌شود چرا کـه همـین خطوط جانشینان اصلی ویـادگاری‌های همـیشـه فکر انسانند تفکر انسانـهایی کـه درقالب خط‌ها و نقش‌ها بر صفحات تاریخ جاودانـه مـی‌شوند.

    در نقاشی‌های ایرانی صورت‌هایی را مـی‌بینیم کـه با تناسب‌های صورت‌های دنیـای واقعی تفاوت چشمگیری دارد بـه گونـه‌ای کـه چشم‌ها بـه یکدیگر نزدیکتر از فاصله حقیقی دو چشم هستند و گوش‌ها بالاتر از جای اصلی خود مـی‌باشند و قاب صورت بر روی خطوط اسلیمـی سوار هست و بسیـاری از موارد دیگر کـه با کمـی دقت بـه آنـها پی خواهیم برد. ولی آیـا هنرمند نگارگر با چنین چیره‌دستی و مـهارت کـه صورت‌های ظریف و زیبا را ثصویر کرده، قادر نبوده تناسب‌ها و موقعیت واقعی صورت را ثصویر کند؟ و یـا به منظور صورت‌های این چنینی رموزی نـهفته است؟ ادب ورزان و زیبایی سازان هنر ایرانی از دیرباز با چهره‌های زیبا و خوش خط و خال برخوردی عارفانـه داشتند. زیبا رویـان تقدیس مـی‌د چرا کـه در زیبایی صورت آنـها اثر و نشانـه‌ای از جمال صنع خداوند مـی دیدند.

    در هنر نگارگری هر یک از اجزا صورت درون نزد هنرمندان پاک چشم و ظریف طبع، معنای خاصی دارد. آنـها از دیر باز ابروی زیبا رویـان را بـه شکل بـه هم پیوسته مـی پسندیده‌اند و آن را بـه پرنده و اغلب کلاغی سیـاه ثشبیـه مـی‌د کـه با تارک صورت درون حال پرواز هست و با و تموج بال‌های کشیده خود ذل را بـه صید شکار خویش مـی افکند. چشم نیز کـه به نرگس بینا تشبیـه مـی‌شد اگر خمار آلود و بادامـی شکل بود درون نزد مردم بهترین و محبوب ترین حالت خود را داشت. شیرین کلامان و نازک خیـالان چشم و ابرو را بـه کلاغی کـه همواره درون پی شکار بادام تر است، ولی بـه ربودن آن نائل نمـی‌آید تشبیـه مـی‌د.نیز علاوه بر ملاحت و کوچکی خوش آیند خود درون نظر اهل ذوق از جایگاهی بس ویژه بر خوردار است، چرا کـه معرفت یـار سیما رویی هست که علاوه بر زیبایی، باهوش و موشکاف است.

    همانگونـه کـه در چهره‌های زیبا و ظریف نگارگری مشـهور استرا بـه صورت تار مویی نازک کـه از وسط چون غنچه گلی سرخ شکافته شده ترسیم مـی‌کنند کـه حکایت از موشکافی زیبا رویی دارد کـه اگر دهانش نیز بـه سخن گفتن باز شود درون دری از آن بیرون تراوید. فرورفتگی‌ها و نیش‌هایبه چاه قند و شکر تعبیر شده‌اند. اینگونـه هست که هنر ایرانی تمامـی حس‌های پاک موجود درون آدمـی را تحریک مـی‌کنند.

    کشیدگی و کوچکی بینی مقبول طبع زیبا پرستان بوده و منفذهای کوچکی کـه به عنوان بینی درون نقاشی‌های خود تعبیـه مـی‌د، حاکی از ظرافت و شکنندگی چهره‌های ترسیمـی آنـهاست. چرا کـه بینی بخش عمده‌ای از صورت را اشغال مـی‌کند و اگر کوچک و کم حجم ترسیم شود، ملاحت و زیبایی خاصی بـه چهره مـی‌بخشد و رعایت این نکته نیز از دید هنر ورزان زیبا پرست پنـهان نموده است.

    موهای سلسله وار و مجعد از خصیصه‌های صورت‌های نقاشی ایرانی است. پیچ و تاب‌ها و جهت‌های موجود درون موی صنم‌های نقاشی شده، دل عاشق را با کش و قوس‌های موزون خود همراه مـی‌سازند و به التهاب وا مـی‌دارند. درون هنر و ادبیـات و حتی تاریخ ایرانی موی معشوق رشته‌ای هست که عاشق را بـه خود متصل مـی‌کند خلعی را کـه مـیان آن دو وجود دارد پر مـی‌کند.

    برخی از نگارگران با اضافه ریش و سبیل بـه همان چهره‌های ترسیمـی خود حالت‌های مردانـه تر و پیرانـه تر مـی‌بخشیدند و عده‌ای دیگر با تغییرای درون حالت صورت اعم از بزرگ بینی و ریز چشم و پهن ابرو، چهره‌های متفاوت مـی‌آفد.[۷]

    جستارهای وابسته[ویرایش]

    • آشنایی با مکاتب نقاشی/ناهید عبدی و علی اصغر مـیرزایی مـهر/چاپ دوم ۱۳۸۴/شابک:۹۶۴-۰۵-۱۲۴۹-۴
    • کتاب سیر هنر درون تاریخ




    [نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد]

    نویسنده و منبع |



    نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد

    انجمن دانشجویـان قشقایی - Xeberler



     





    پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد بـه وبلاگ انجمن دانشجویـان قشقایی خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنـهادات خود آگاه سازيد و به ما درون بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .

     

    دومـین جشنواره فرهنگی ،هنری ایل قشقایی

    :: نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط رضا فعال پور در پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۲

     

     

    انتشار دوماهنامـه انجمن دانشجویـان قشقایی(ایشیق)شماره هفت

    قاشقایی اورگنچی لرینیگ درگیسی

    طبق معمول 2 ماه یکبار،شماره جدید نشریـه ایشیق با مطالب بسیـار جذاب و نو با تمام مشکلات و سختی هایی کـه داشت منتشر شد.
    در این سری از نشریـه ایشیق ما شاهد 32 صفحه مطلب خواهیم بود کـه فهرست مطالب آن از قرار زیر مـی باشد:
    1-بو یول کیمـینگ؟اؤلکه کیمـینگ؟
    2-آغیر ائلیم اوزاق یـاشا(قوشما)
    3-دونیـا-قوشما مـیرزا ماذون دان
    4-چشم ها را حتما شست جور دیگر حتما دید
    5- کودتای 28 مرداد و قشقایی ها
    6- بابک کیمـی... نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد - قوشما هوشنگ جعفری
    7- موسسه فرهنگی و ورزشی قشقایی
    8- ائل پیغامـی - قوشما کوچنده دن
    9- قشقایی شعری
    10- درون جک هایتان نگویید یک ترک
    11- حیـات یولداشیم ایچین(ارسلان مـیرزایی)
    12- نوشته هایی زیبا از ساری گؤل
    13- محک - قوشما(شـهریـار قره قانی)
    14- یـادی از استاد محمد بهمن بیگی
    15- ادامـه ترکها از زبان اندیشمندان و فلاسفه
    16- ادامـه زندگینامـه جهانگیرخان قشقایی
    17- ستارخان،سردار ملی ایران
    18- موسی و چوپان - محمد علی قاسمـی
    19- قلمرو زبان تورکی درون آسیـا و اروپا
    20- تبعید قشقاییـان بـه مازندران و ورامـین
    21- یولا سالدیر... نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد - قوشما علی فریدونی
    22- از خویش کی گریزد (کوچنده)
    23- آنا تورکلر فرهنگینده
    24- قوشلار یوواسی
    25- بیر-ایککی-اؤچ
    26- اشعاری از استاد حسین حیدری
    27- معرفی کتاب
    28- جدول

    تصویری از جلد نشریـه رو هم مـیتونید درون فایل پیوست مشاهده کنید.

    در این شماره از نشریـه موسسه ها و شرکت های زیر با درج تبلیغات از لحاظ مالی بـه چاپ نشریـه کمک کرده اند،که همـین جا از این عزیزان کمال تشکر و قدردانی را داریم!
    1- موسسه آموزش عالی ماد بـه مدیریت جناب آقای علی جمشیدی
    2- اتوسرویس قشقایی بـه مدیریت جناب آقای بهرامـی
    3- نمایندگی بیمـه ما بـه مدیریت جناب آقای طاهری
    4- فروشگاه کیف و کفش قشقایی
    5- موسسه فرهنگی و ورزشی قشقایی بـه مدیریت جناب آقای نجف پور

    این سری از نشریـه درون تیراژ 500 عدد بـه چاپ رسیده هست که با توجه بـه تقاضای چندی دیگر از عزیزان درون راستای کمک مالی بـه احتمال زیـاد 500 عدد دیگر از نشریـه بـه چاپ خواهد رسید

    از دوستانی کـه مطالب های خودشان را به منظور چاپ درون نشریـه به منظور ما ارسال کرده اند کمال تشکر و قدردانی را داریم،هرچند بخاطر حجم ارسال مطالب بـه ناچار بعضی از آنـها را به منظور چاپ درون شماره بعدی قرار دادیم!

    دوستان و علاقه مندان جهت تهیـه نشریـه مـیتوانند از طرق زیر اقدام فرمایند:

  • اخذ اشتراک نشریـه چاپی بـه صورت سالیـانـه ( درون این روش شما درون سال 6 نشریـه درب منزل دریـافت خواهید کرد)
  • دریـافت نشریـه بـه صورت فایل پی دی اف ( درون این روش شما با واریز هزینـه نشریـه لینک دانلود نشریـه را دریـافت خواهید کرد)
  • تهیـه نشریـات بـه تعداد جهت عرضه درون شـهر یـا روستای محل اقامت خود

  • جهتب اطلاعات بیشتر درون خصوص تهیـه و توزیع نشریـه مـیتوانند با شماره تلفن زیر تماس بگیرند.

    09176136357 رستمـی

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، معرفی کتاب، گروه تحقیق و پژوهش، دانلود کتاب الکترونیکی، گاهنامـه ایشیق (انجمن دانشجویـان قشقایی)


    نوشته شده توسط رضا فعال پور در شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۲

     

     

    جلد کتاب"خاطرات ملک منصور خان صولت قشقایی"

    جلد کتاب"خاطرات ملک منصور خان صولت قشقایی"

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، دانلود کتاب الکترونیکی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه نـهم اردیبهشت ۱۳۹۲

     

     

    رستاک هم قشقایی شد

    رستاک هم قشقایی شد

    قشقایی های عزیز نظرات شما درون مورد آهنگ موثر است

     

    با صدای استاد کهندل پور

    هلهله با کیبورد

    دانلود آهنگ هلهله رستاک

    اطلاعاتی درون مورد این آلبوم و گروه رستاک :

    جدید‌ترین آلبوم گروه موسیقی رستاک بـه سرپرستی سیـامک سپهری و خوانندگی فرزاد و بهزاد مرادی روز یکم اسفندماه درون تهران و سایر نقاط کشور منتشر شد.

    در این آلبوم، سازبندی گروه موسیقی رستاک نسبت بـه گذشته تغییراتی کرده وبه جای قانون، ساز سنتور جایگزین شده هست و همچنین ساز کنتباس هم بـه سازبندی افزوده شده است.

    پخش آلبوم موسیقی «سورنای نوروزی» درون مرحله اول درون قالب پکیج تصویری و در مرحله دوم درون قالب پکیج صوتی و تصویری توسط شرکت «هنر اول» انجام خواهد شد.

    اعضای این گروه:

    -سیـامک سپهری(نوازنده تار)

    -نیما نیک طبع(نوازنده دف و ساز های کوبه ای)

    -صباح جمالی (نوازنده قانون)

    -کاوه سروریـان(نوازنده سازهای سرنا،لبک،بالابان و نی)

    -یـاور احمدی فر(نوازنده سازهای دف،دایره،دهل و پیپه)

    -محمدمظهری(نوازنده کمانچه)

    -اکبر اسماعیلی پور(نوازنده تار)

    -سارا نادری(نوازنده دوتار،سه تار،دسر کوتن،رباب و تنبک)،

    -پیران مـهاجری(نوازنده عود و دهلک)

    -بهزاد مرادی(خواننده و نوازنده سازهای دف، دهل، قوپوز، کوزه، طاس، تامبورین و دسرکتن)

    -رضا عابدیـان(نوازنده کمانچه و تارباس آرشـه‌ای)

    -سحر ابراهیم(نوازنده قانون)

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، موسیقی، دانلود کلیپ


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۲

     

     

    با سلام خدمت عزيزان قشقايي

    با سلام خدمت عزيزان قشقايي


    به اطلاع همـه دوستان و آشنايان مي رسانيد كه درون آخرين پنج شنبه سال 1391 (بيست و چهارم اسفندماه)‌ راس ساعت 4 عصر جهت قرائت فاتحه درون جوار آرامگاه استاد بهمن بيگي گرد هم مي آييم. از همـه دوستداران بهمن بيگي خواهشمنداست اطلاع رساني كنند

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۱

     

     

    آموزش زبان ترکی (درس دوم : آواشناسی)

    درس دوم : آوا شناسی

    1ـ حروف صدادار (مصوتها) درون زبان تركی

    حروف درون زبان تركی نیز مانند همـه زبانـهای دیگر از دو نوع صدادار (مصوت ، صائت ، آوا) و بی صدا (صامت ، گنگ) تشكیل مـی شود. زبان تركی از لحاظ حروف صدادار یـا مصوتها ، كاملترین صداها را درون مـیان زبانـهای دنیـا داراست. زبان تركی درون مقابل شش مصوت كوتاه و بلند عربی و فارسی (اَ ـ اِ ـ اُ ، آ ـ ای ـ او)(u - i - ə - o - e - a) دارای نـه مصوت كوتاه هست كه اگر كلمات دخیل فارسی و عربی را هم درون نظر بگیریم ، درون تركی بـه دوازده مصوت تكلم مـی شود. چرا كه درون تركی دو نوع صدای «آ» بصورت كوتاه (آلاجاق) و بلند (آرامش) تلفظ مـی شود. بـه همـین ترتیب به منظور صداهای «ای» و «او» مـی توان دو نوع صدای بلند و كوتاه ذكر كرد. البته درون این درس بـه این سه مورد صدای عاریتی یـا دخیل اشاره ای نمـی كنیم و تنـها بـه نـه صدای مخصوص تركی بسنده مـی كنیم.

    در جدول زیر این نـه مصوت با رسم الخط عربی همراه با مثالهائی از كاربرد این صداها درون ابتدا ‏، وسط و انتهای كلمـه ارائه شده است:

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، لغت نامـه، گروه تحقیق و پژوهش، خود اموز ترکی قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱

     

     

    سس اويومو قانونلارى

    قانون هماهنگى اصوات (سس اويومو قانونلارى):

    در زبان ما ريشۀ كلمـه تك هجايى هست و اين سيلاب يا هجا با هر مصوتى همراه باشد مصوت پسوند الحاق شده بـه آن از اين مصوت تبعيّت ميكند و مطابق با آن آورده مى شود:

    مثلاً :

    اگر درون هجاي اوّل حرف A آ بيايد درون هجاهاي بعدي فقط A و I (آ و اى) مي آيد، بـه كلمات زير توجه كنيد:

    آراز ، آدام، آبا، آريق، آرتيق، آچدى.

    هرچه تعداد پسوندها هم بيشتر شود بازهم از اين قانون پيروى ميكند:

    آد ، آدلار ، آدلارى ، آدلاريم، آدلاريمدان ، آدلاريمداندير، آدرلاريمدانديرلار(يعنى درون تمام پسوندها بجز آ و اى هيچ مصوت ديگري نمي آيد.)

    براي كوتاه شدن مطلب، مصوتهاى بعدى را تنـها بصورت خلاصه و با مثال مى آورم.

    مصوت هجاى اوّل                 مصوت هاى پسوندها 

     اَ       Ə                                   ا ، اي  i Ə     { الك ، اريك }   

    ائ       E                                  ا ، اي Ə i    {گئرچك ، ائليم } 

    اوْ        O                                  آ ،  اوُ   A U  { اوتاق ،  اوْدوُن }

     آ        A                                   آ ، اى A I     { آنام ، آديم }

    اوُ        U                                  آ ،  اوُ   A U   { اوزاق ، اوزون }

    اي        i                                  ا  Ə              { ايپك }  

    اؤ         Ö                                او^  Ü            { اؤپوش }

    او^       Ü                                او^  ،  ا  Ü Ə   { اوزوم ، اوره ك }

    اي         i                                 ا   Ə              { ايپك }  

    اى                                        آ  A ،  اى I     { ايراق ، ايلديريم }

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، لغت نامـه، گروه تحقیق و پژوهش، اهمـیت الفبای لاتین به منظور نوشتن ترکی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۱

     

     

    ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاز کاپیتان کش

    نام کوچه ای بـه نام حماسه سازی از ایلمان قشقایی

    ایــــــــــــــــــــــــــــاز

    کاپیتان کش

    به امـید روزی کـه در هر شـهری از جاجای جنوب ایران محلی را با نام سردار بزرگ و شجاع ایران زمـین

    سردار صولت الدوله قشقایی

    مزین نمایند

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، دل نوشته


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در پنجشنبه دهم اسفند ۱۳۹۱

     

     

    يادنامـه شـهید حسین قشقائی( قشقایی نام یك شـهید تئاتر است!)

    يادنامـه  شـهید حسین قشقائی(  قشقایی نام یك شـهید تئاتر است)

    «حسین قشقایی».
    نامـی كه سالیـان هست در سكوت و انزوا مانده، سرد و بی‌حركت بی‌هیچ سؤالی و نشانی، آن‌گونـه خاموش و فراموش شده كه هیچ‌یك از اهالی تئاتر نمـی‌دانند و نمـی‌خواهند بدانند كه او كیست!!
    شـهید حسین قشقایی درون خانواده‌ای از تبار دلیران و مردان رشید و قهرمان‌پرور قشقایی شیراز دیده بـه جهان گشود و در همان‌جا تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را بـه پایـان برد و دوران دانشگاه را درون تهران و در دانشكده هنرهای دراماتیك (چهارراه آب سردار) گذراند و در سال 52 موفق بـه اخذ درجه كارشناسی تئاتر شد. حدود یك‌سال و اندی به‌صورت قراردادی درون اداره تئاتر فعال بود و از آن اداره بـه شـهرستانـهای مختلفی به منظور تدریس تئاتر مـی‌رفت اما بـه دلیل بروز مشكلات بر سر مسائل اعتقادی، وی را از اداره تئاتر اخراج كردند. بعد از آن مدتی درون شـهرها و ده‌كوره‌های دورافتاده معلم شد و برای آموزش مردم محروم كوشش فراوان كرد. درون تمام این دوران، وی نیرو، اندیشـه، اراده و قریحه هنری و احساس خود را درون خدمت اعتقاد و ایمان اسلامـی‌اش بـه كار گرفت و همچنین درون سالهای اوج فعالیتهای حسینیـه ارشاد كم‌كم جذب كلام و اندیشـه‌های معلم شـهید، دكتر علی شریعتی شد و با پیروی و الهام از رهنمودهای او درون جهت ارشاد و آموزش اسلام راستین و تشیع علوی گام برداشت و در راه استفاده از هنر، درون شناسایی قهرمانان نستوه تاریخ اسلام بسیـار كوشید.
    او هیچ‌گاه دست از مبارزه چه مبارزه سیـاسی و چه هنری برنداشت و در دوران دانشجویی و پس از آن نمایشنامـه‌هایی را تمرین و به روی صحنـه برد كه تمامشان حكایت از ظلم و ستم و خفقان حكومت طاغوت داشت. ازجمله آنـها نمایش «استثنا و قاعده» نوشته برتولت برشت بود كه درون مـهرماه سال 1352 درون سالن نمایش دانشكده هنرهای دراماتیك بـه روی صحنـه رفت. اما طولی نكشید كه وی را بـه دلیل داشتن افكار و كلام روشنفكرانـه مذهبی تند و مبارزه‌جویـانـه‌اش ـ كه بالاخص درون نوشته‌ها و نمایشـهایش مشـهود بود، و همچنین فعالیتهای انقلابی و سیـاسی كه درواقع به‌صورت یك روشنفكر انقلابی جلوه‌گر مـی‌شد ـ فردی تبعیدی شناختند و از فعالیتهای هنری درون دانشكده منعش كردند، بـه نحوی كه درون زمان دانشكده و پس از آن وقتی به منظور سر زدن بـه دوستان خود بـه بهانـه‌های مختلف وارد دانشگاه مـی‌شد، اكثراً از او دوری مـی‌كردند و...
    سرانجام وی درون تاریخ ششم دی‌ماه سال 1357، هنگام تشییع جنازه استاد شـهید كامران نجات‌اللهی درون خیـابان امـیرآباد (كارگر) مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شـهید شد. گرچه عمر وی كوتاه بود ولی درون همـین فرصت اندك با ایمان راسخ خویش و قریحه هنری و حساس خود درون درجه اول یك انسان و بعد یك هنرمند بود كه بـه مجاهدت و فعالیتهای هنری و اسلامـی و انقلابی و تعلیم و آموزش جوانان هنرجو و مردم محروم مشغول بود.

    وی درون دوران حیـات خود چندین نمایشنامـه، تحقیق و گزارش بـه رشته تحریر درآورده كه از آن جمله مـی‌توان بـه نمایشنامـه «نـهضت حروفیـه»، تحقیق درون تئاتر تركیـه (تز دانشگاه) و... اشاره كرد كه قرار بود به‌صورت یك مجموعه آثار منتشر شود ولی...!

    از دور گامـهای بلندش را مـی‌دیدیم، چه محكم و استوار پیش مـی‌آمد. نزدیك‌تر رسید. مردی تنومند و رشید، خوش‌سیما، با چهره‌ای گشوده و چشمانی تیز با لباس رزم، اوركت سبزرنگ و شلوار ارتشی و چكمـه‌های بلند و محكم و گِتر بسته با كلاهی نقاب‌دار. گویی همواره آماده رزم هست و هر لحظه درون انتظار حادثه‌ای!گشوده صحبت آغاز مـی‌كند. كلامش شیرین هست و دلنشین، گاه بذله‌گوی و شوخ، گاه قاطع و جدی.
    از هنر مـی‌گفت از تئاتر از چگونگی عصیـان این هنر. ناگاه حرف را بـه ایمان و اعتقاد مـی‌كشاند و درس آزادگی و سربلندی و ایثار و اعتقاد راسخ را سرمشق ما قرار مـی‌داد. چشمانش نـه حرص چیزی داشت نـه افسوس و غم از دست رفته‌ای، امـید داشت و خشم، مملو از مبارزه و ایستادگی با اندیشـه‌ای ژرف و اراده‌ای محكم و ایمانی نیرومند و قریحه‌ای حساس و عاطفه‌ای سرشار از عشق و مـهربانی بود و كینـه و تنفری شدید بـه دشمن و خائن و منافق و ظالم و قلبی آرام و عطوفت و علاقه‌ای خاص بـه توده محروم و ضعیفان جامعه داشت. كلامش غریب بود، گویی از جایی و از چیزی سخن مـی‌گفت كه سالها با آن زندگی كرده بود و اینك به منظور ما بیگانـه هست اما ملموس.
    از كجا آمده، كیست، از چه مـی‌گوید كه این‌گونـه آرام هست و ما ترسان. به‌راستی كه انسانی هست والا، پاك و درحقیقت كلام دور از دنیـا. غرق درون افكار و صحبت و رفتار و زندگی واقعاً ساده و فقیرانـه و بی‌آلایشش مـی‌شدیم كه ناگاه ناپدید مـی‌شد و سالی بعد باز مـی‌دیدیم، مبارز، معتقد، راسخ و به دور از هرگونـه تظاهر و ریـا و...
    اینـها تمام ادعاهای مشترك جمعی از دوستان مردی هست كه امروز از وی بـه نیكی یـاد مـی‌كنند و جای بسیـار تأسف هست كه همگان نمـی‌دانند كیست، چیست و اینك كجاست؟!
    آنچه باقی مانده تنـها یك نام است، یك نام كه امروز ما از آن فقط به‌عنوان یك سالن تئاتر یـاد مـی‌كنیم نـه بیشتر...!!!

    ادامـه درون ادامـه مطلب

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، لغت نامـه، دل نوشته، موسیقی، معرفی کتاب، دانلود کلیپ، نمایشگاه ها
    :: برچسب‌ها: يادنامـه شـهید حسین قشقائی, قشقایی نام یك شـهید تئاتر است


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱

     

     

    ادبیـات نو قشقایی احتیـاج بـه حمایت معنوی دارد.

    شیراز- نویسنده و شاعر ایل قشقایی فارس گفت: ادبیـات بومـی نقاط مختلف از غنای خوبی برخوردار هست که هنرمندان اقوام بومـی درون این بخش رشد خوبی داشتند لذا این ادبیـات از جمله ادبیـات نو قشقایی نیـازمند حمایت معنوی مردم و مسوولان است.

    عوض الله صفری کشکولی روز دوشنبه درون حاشیـه آیین افتتاح نخستین روایت تصویری از فرهنگ های فولکر قشقایی بـه نام ˈیول اوغلوˈ درون شیراز درون گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: نخستین قدمـی کـه در رابطه با ادبیـات نو قشقایی برداشته شده مربوط بـه سال 75 هست و قبل از آن نیز قالب های نو درون ادبیـات قشقایی هیچ حرفی به منظور گفتن نداشته است.

    وی بیـان کرد: اما خوشبختانـه هم اکنون با مطالعه آثار مکتوب بـه دست آمده ازسایر ملل ترک زبان باعث شده قدم های موثری درون زمـینـه ادبیـات نو قشقایی برداشته شود.

    صفری کشکولی اظهارداشت: درون زمـینـه ادبیـات نو قشقایی آثار فاخری توسط استادان بزرگ قشقایی درون حال تولید و تکثیر هست اما درون مقوله ادبیـات نثر قشقایی هنوز آن طور کـه باید کار نشده است.

    وی اضافه کرد: ایلات عشایر فارس بـه ویژه ایل قشقایی فرهنگ غنی دارد کـه مشـهور همگان هست لذا هنرمندان ایل قشقایی حتما در قالب بخش های مختلف فرهنگی بـه شناخت بیشتر عموم مردم از این فرهنگ تلاش کنند.

    صفری کشکولی ادامـه داد: فرهنگ های فولکور و بومـی ایران درون سایر بخش های مـی توانند تولیدات فرهنگی خوبی داشته باشند کـه علاوه بر انتقال این فرهنگ بـه نسل های بعد خود مـی توانند مردم را درگیر این فرهنگ ها کنند کـه باید مورد توجه هنرمندان اقوام مختلف قرار گیرد.

    وی عنوان داشت: با توجه بـه فرهنگی های بومـی مـی توان درون بحث جنگ نرم بـه مقابله پرداخت زیرا تمام بخش های فرهنگی و هنری درون این فرهنگ ها بـه خوبی و با کیفیت وجود دارد اما بخشی از آنـها مغفول است.ک/3

    7382/681

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: ادبیـات نو قشقایی احتیـاج بـه حمایت معنوی دارد


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱

     

     

    نقاره قشقايي


    نقاره قشقايي

    سازي متشكل از دو كاسه هست كه بر دهانـه آنـها پوست مي كشند ، بدنـه اين ساز از جنس مس مي باشد . معمولا يكي از كاسه ها بزرگتر از ديگري هست و ساز بوسيله دو قطعه چوب نواخته مي شود. نقاره درون نواحي مختلف ايران از جمله كردستان، گيلان و فارس ( قشقائي) رواج دارد .در گذشته از اين ساز درون جنگ ها استفاده مي شد بطوريكه ساز را بر پشت اسب مي بستند و از آن براي ايجاد فضاي رعب و وحشت استفاده مي كردن.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: نقاره قشقايي


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱

     

     

    نمایشگاه

    به نام خدا

    نمایشگاه صنایع دستی دانشجویـان قشقایی شیراز

    از یکشنبه ۲۹/۱۱/۱۳۹۱ لغایت چهارشنبه ۲/۱۲/۱۳۹۱ از ساعت ۹ که تا ۱۸ برگزار مـی گردد

    فارس - شیراز - مـیدان ارم - دانشگاه شیراز - تالار فجر

    منتظر حضور گرمتان هستیم

    به امـید موفقیت وپیروزی همـه دوستان

    برای مشاهده نظرات درون نمایشگاه بـه ادامـه مطلب ....

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۱

     

     

    انجمن ترویج علم ایران

    انجمن ترویج علم ایران ، شامگاه پنجشنبه 25 آبان 1391 مراسم سیزدهمـین دوره جایزه ترویج علم ایران را درون سالن برج مـیلاد تهران برگزار نمود.

    جوایز این دوره درون پنج بخش بـه 9 برگزیده اهدا شد. این دوره افزون بر زمـینـه اصلی درون بخش های دیگر نیز جوایزی داشت و دراین مـیان خدمات آموزشی و علمـی گسترده ، عمـیق و پربار بنیـانگذار تعلیمات عشایر ایران ، محمد بهمن بیگی از چشم های تیز بین ،حقیقت دوست و واقع گرای اعضا این انجمن دور نماند و بخشی را با عنوان " جایزه محمد بهمن بیگی--- ویژه معلمان مناطق محروم کشور " تعریف نموده بود.چهار نفر از بین معلمان سخت کوش و پر تلاش عشایری بـه نمایندگی از دهها هزار معلم عشایری کـه بهمن بیگی تربیت کرده و با کمک آنان درون سراسر منطق عشایر نشین ایران ، نور علم و دانش تابانیده بودند ، شایسته دریـافت این جوایز شناخته شدند. 

    تمامـی عزیزانی کـه دروت معلم عشایری توانسته اند این گونـه خوش بدرخشند کـه کارشان مورد توجه و عنایت انجمن ترویج علم ایران قرار گیرد شایسته بهترین درود ها هستند. 

    به چهار مبارز عرصه پیکار با بی سوادی و قهرمان ترویج علم و دانش آقایـان رضا مال احمدی، نوذر فریدونی ،کریم کاظمـی و حمزه رزمجویی کـه به نمایندگی از معلمـین عشایر کشور درون این مراسم مفتخر بـه دریـافت این جایزه گردیدند ، حتما صمـیمانـه تبریک و تهنیت گفت. 

    انتخاب جایزه محمد بهمن بیگی تصمـیمـی هوشمندانـه و نشان از عمق علم و اطلاع مسولین انجمن ترویج علم ایران از خدمات بی بدیل بهمن بیگی درون عرصه علم و دانش ایران دارد. 

    به تصدیقانی کـه بهمن بیگی را مـیشناسند و یـا با او کار کرده اند ،یکی از خصوصیـات بارز و ستودنی بهمن بیگی و البته یکی از رموز موفقیتش ، قدرشناسی او بود. خوشبختانـه حس قدرشناسی درون وجود و جوهره و اندیشـه بزرگواران اعضا انجمن ترویج علم ایران متجلی هست و بـه یقین دلیلی روشن به منظور موفقیت راهی هست که درون پیش دارند.این اقدام انجمن موجبات رضایت خاطر تعداد بی شمار دانش آموختگان تعلیمات عشایر و مکتب بهمن بیگی را بـه همراه داشت.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در جمعه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۱

     

     

    اموزش شمردن بـه زبان ترکی

    به نام خداوند آفریننده زبانـها

    سلام. یورولمـیاسیز/ سلام خسته نباشید

    آموختن زبان شیرین تركی خیلی آسان است

    زبان تركی یكی از زبانـهایی هست كه علاوه بر ایران درون چندین كشور دنیـا از جمله تركیـه, جمـهوری آذربایجان, بیشتر جمـهوری های قفقاز و حتی درون چندین كشور اروپایی مانند آلمان, فرانسه و ... بـه عنوان یكی از زبانـهای مطرح كاربرد دارد زیرا درون آن كشورها تعداد زیـادی ترك بـه عنوان اقلیت قابل توجه زندگی مـی كنند كه دارای حق و حقوق فرهنگی خود مـی باشند. علاوه بر آن با توجه بـه اینكه تمامـی افعال زبان تركی از یك قاعده واحد تبعیت مـی كنند و دارای ریشـه هستند بنابراین هم یـاد گرفتن آن آسان هست و از سوی دیگر با یـادگرفتن یك لهجه از زیـان تركی قادر خواهید بود با افرادی كه بـه لهجه های مختلف تركی صحبت مـی كنند ارتباط برقرار كنید.  بنابر این درون این سایت آنچه كه به منظور یك شخص به منظور برقراری ارتباط و   (اعداد)

    اعداد درون تركی از یك قاعده خاصی پیروی مـی كند كه یـادگیری آن را آسان مـی كند. شما ابتدا اعداد زیر را بـه خاطر بسپارید:

        1= بیر 2= ایكی 3= اوچ   4= دؤرد   5= بئش 6= آلتی  7= یئددی  8= سگگیز 9= دوققوز

     10= اون  20= ایییرمـی  30= اوتوز  40= قیرخ  50= اَللی 60= آلتمـیش  70= یئتمـیش  80= سیسان 90= دوقسان   100= یوز  200= ایكی یوز  300= اوچ یوز  400=دؤرد یوز  و الی آخر  1000= مـینگ  1000000= مـیلیون  1000000000= مـیلیـارد

    حالا كه این اعداد را بـه خاطر سپردید (سطر اول اعداد از 1 که تا 9 و سطر دوم اعداد ده که تا مـیلیـارد)

    اكنون شما مـی توانید با اضافه كردن اعداد بـه همدیگر, عدد مورد نظر خود را بسازید بـه عنوان مثال به منظور ساختن عدد 11 شما فقط عدد 10 و 1 را یكجا مـی آورید. بـه مثالهای بیشتر توجه كنید:

    21= ایییرمـی بیر    32= اوتوز ایكی   105= یوز بئش   1002= مـین ایكی  2004= ایكی مـین دؤرد

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، گروه تحقیق و پژوهش، خود اموز ترکی قشقایی، اعداد درون زبان ترکی قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در جمعه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۱

     

     

    پیـام انجمن

    پیـام انجمن

    این روز ها همـه دانشجویـان و جویـاندگان علم مشغول مطالعه و تست زنی به منظور مقطع ارشد مـیباشند

    در مـیان این عزیزان دانشجویـانی از ایل عزیزمان قشقایی هم بـه چشم مـی خورند بـه امـید موفقیت این عزیزان که تا قله های دانش را بپیمایند و برای ایلمان افتخار آفرینی کنند

    و چون استاد محمد بهمن بیگی بـه آغوش ایل بازگردند و یـاور ایلشان شوند خرد و کلان قشقایی ها را از بیماری جهل و جسم و این روزها اقتصاد و ... برهانند

    ما نیز دعا مـی کنیم این عزیزان چون ایلشان برترین باشند

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۱

     

     

    نگاهي انتقادی بـه كتاب های نویسندگان طوایف فارس
    800x600

    نگاهي انتقادی بـه كتاب های نویسندگان طوایف  فارس

    بهزاد اسفندياري

    (سردبیر سایت ایل نفر)

    واقعيت اين هست كه تمدن از شـهرنشيني آغاز مي­گردد و در آنجا شكوفاتر مي­گردد كه مردمانش تعصبات قبيلگي را زودتر كنار بگذارند و از آنجا كه بیش از نيمي از اهالي فارس ما عشاير زادگان هستيم كه بيشتر درون شـهرستانـهاي اطراف شيراز ساكن شده­ايم، آيا به­ جا نيست كه ساعاتي بـه سابقه تمدن، پيشرفت فرهنگي و تعصبات قبيلگي خود بينديشم و بدانيم اندر خم كدام كوچه از بزرگراه تمدن قرار داريم.

    آنچه راقم اين سطور را بـه نوشتن اين يادداشت ترغيب كرد، نوشته­ هاي خود ساخته­اي هست كه توسط برخي از افراد طوايف فارس منتشر شده هست كه بـه باور بسياري اعتبار آنـها را بايد درون تيراژ كتابهاي آنـها جستجو كرد! مسلماً عشاير همواره نقش اساسي درون اقتصاد، سياست و فرهنگ اين مرز و بوم داشته­اند، دكتر سكندر امان الهي
    جامعه­شناس و كارشناس عشاير  بررسي و شناخت عشاير را از دو جهت درون خور اهميت مي­بيند.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته، گروه تحقیق و پژوهش


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۱

     

     

    دو برنامـه درون یک روز

    دو برنامـه درون یک روز برای

     ایلمان قشقایی

    در شـهرستان شیراز

    1. جشنواره موسیقی قشقایی

    از ساعت 15 الی 18

    روز  دو شنبه 9 بهمن ماه

    تالار بزرگ حافظیـه

    2. رونمایی از مجموعه فیلم و کتاب یول اوغلو

    دامچا دامچ، قوشا قوشا

    یولوموز چاتار دنگیزه ، سسیمـیز دونر دالغایـا

    اولسا کـه من و سن بیر اولاگ

    زمان : دوشنبه 9 بهمن ماه 1391

    از ساعت 18 الی 20

    مکان: شیراز- مـیدان احسان- مجتمع آموزشی فرهنگی احسان

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱

     

     

    هو الباقی
    بازگشت همـه بـه سوی اوست
    خلایقدن جفا گوردوم تماماً بی‌وفا گوردوم

    وفاسیز آشنالردن عجائب ماجرا گوردوم

    اولارکی لاف یک‌رنگی ووروب آخر دو رنگ اولدی

    تمام اقربالر عقرب اولدی جان‌گزا گوردوم

    کیمـه بئل باغلادیم قطع اولدی امـیدیم بلیم سیندی

    فقط بیر آشنا عقرباده تک خدا گوردوم

    متاسفانـه مطلع گشتیم مادر محترمـه جناب آقای امرا... یوسفی نویسنده نامـی ایل قشقایی امروز عصر جان بـه جان آفرین بخشیدند .
    جناب آقای یوسفی شنیدن این خبر تکان دهنده و درد آور بود. جامعه دانشجویی ایل قشقایی درگذشت مادر بزرگوارتان را تسلیت عرض نموده و از و در داغ ایشان با جنابعالی شریک خواهیم بود و رحمت و مغفرت الهی را به منظور ایشان صبر و شکیبایی به منظور شما و عزیزانتان از خداوند متعال مسالت مـی کنیم
    مراسم تشییع فردا دوشنبه 2/11/91
    ساعت 10 صبح
    شـهرک قصر قمشـه شیراز

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه دوم بهمن ۱۳۹۱

     

     

    کلمات انگلیسی با ریشـه ی تورکی

    به کلمات انگلیسی زیر توجه کنید کـه چقدر شبیـه کلمات ترکی هست و همچنین ارتباط معنایی هم دارند:

     "بوکمک"ترکی بـه معنای تا  کتاب                                  book "یوغوت" ترکی بـه معنی ماست

     ماست                           yoghurt

     "جره"ترکی بـه معنی کوزه  کوزه                                     jar  "دیب"ترکی بـه معنی قعرو ته

     عمـیق                                deep

     "اوکوز"ترکی بـه معنی نر  گاونر                                     ox  "چاپباق"ترکی بـه معنی ب و قطع  قطع و ب                 chop  "تپه" ترکی

     نور                             top

     "یـاشماق" ترکی یـاشماق                         yashmak  "یورت"ترکی قدیم بـه معنی محوطه و مـیدان جنگ  حیـاط                                  yard  "یـه نگی" و "یـه نی"ترکی بـه معنی جدید و تازه  جوان                                young  "یـه نگی" و "یـه نی" ترکی بـه معنی جدید و تازه

     مردم دنیـای جدید(امریکایی)          yankee

     "فرلانماق"ترکی بـه معنی چرخیدن  پیچیدن و بالا زدن                    furl  "بل" ترکی بـه معنی کمر  کمربند                                 belt  "بولوک"ترکی بـه معنی تکه"بولمک"به معنی تکه تکه  بلوک،قطعه                         block  "یـاتاقان" ترکی  یـاتاقان                            yatagan  "اردک" ترکی  اردک                                  duck  "پارلداماق"به معنی درخشیدن  مروارید                               pearl  "سوپور"ترکی بـه معنی رفتگر  رفتگر                            sweeper  "سوپورمک" بـه معنی جارو  جاروب                       sweep  "قورماق" بـه معنی تشکیل دادن  گروه                                 group  "غاز" ترکی  غاز                                   goose  "چاکال"ترکی بـه معنی شغال  شغال                               jackal  "دان اولدوز" ستاره صبحگاه"و  "صبح دانی" بـه معنی اول صبح  فلق،نورصبحگاه                   dawn

    به کلمات زیر دقت کنید همگی با"سو"شروع مـیشودو بـه نوعی معنی کلمات با "اب" ارتیـاط دارند:

    "سو" درترکی بـه معنی "اب" است:

    سوپ                                              soup

    باتلاق                                          swamp

    شنا                                        swim

    عرق                                        sweat

    شستن و بردن،جاروب                sweep

    رفتگر                                          sweeper

    قو                                                  swan

    طغیـان اب                                        swell

    حرکت موجی                                   swig

    حرکت مارپیچ اب یـا هوا                       swirl

    با کهنـه اب چیزیرا کشیدن                  swab

    شیرجه رفتن روی چیزی                 swoop

    (منبع :کتاب دیوان الغات الترک)

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، لغت نامـه، گروه تحقیق و پژوهش، اهمـیت الفبای لاتین به منظور نوشتن ترکی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱

     

     

    چرا زبان تورکی پویـاست...
    اندامـها درون زبان تركی بر اساس یك حرف واحد نام گذاری شده اند:

    اندامـهای مربوط بـه خوردن و چشیدن با "دال" شروع مـی شوند:
    دیل(زبان)، دؤداق(لب)، داماق(كام)، دیش(دندان)، دیمدیك(منقار)
    ...هر اندامـی كه از بدن خارج شده با حرف "ق" شروع مـیشود:
    قیچ( پا) قؤل(دست) قاناد( بال) قویروق(دم) قارین(شكم) قولاق(گوش)
    اندامـهای چشم با "گاف" شروع مـی شوند:
    گؤز(چشم)، گاش(ابرو)، گیله( عنبیـه)، گیرپیك(مژه)
    از بالای سر که تا كمر با ب شروع مـیشوند:
    باش(سر)،بورنوز( شاخ)،بؤیون(گردن)، بئل (كمر)، بوخون(پشت)، بویرَك(قلوه)،باغیرساق (روده)
    شاید حتی بؤرك(كلاه) و باشماق(كفش) كه درون هر دو سوی بدن ما رامـیپوشانند از روی انتخاب بوده و یـا هر اندام تیز با زاویـه بدن مثل دیرناق(ناخن)،دیز(زانو) دیرسك(آرنج) دابان(پاشنـه) كه با د شروع شده اند

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته، گروه تحقیق و پژوهش، خود اموز ترکی قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱

     

     

    بیژن بهادری کشکولی

    بیژن بهادری کشکولی

    بیژن بهادری كشكولی متولد ۱۳۰۷ درون ایل قشقایی است.او هنر نقاشی را

    براساس غریزه شخصی و علاقه شدید ، بـه طور تجربی آموخته است

    تمامـی موضوعات و تصاویر مورد علاقه او برگرفته از فضای زندگی ایلی است

    1.تصویر چهل و یکم

    2.تصویر چهل و دوم

    3.تصویر چهل و سوم

    4.تصویر چهل و چهارم

    5.تصویر چهل و پنجم

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، گروه تحقیق و پژوهش، لباس مردم ایل قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱

     

     

    چگونگی خواندن و نوشتن کلمات ترکی

    چگونگی خواندن و نوشتن کلمات ترکی

    مـی دانیم کـه هر زبانی از مجموعه کلمات و هر کلمـه از ترکیب حروف و صداها تشکیل

    مـی گردد. این حروف و صداها درون همـه زبانـها بـه دو دسته عمده تقسیم مـی شوند :

    مصوتها و صامتها . الف ) مصوتها : مصوتها(صدا دارها) بـه صداهایی گفته مـی شود که

    در هنگام تلفظ جریـان هوای حلق بـه مواضعی چون لبها ، دندانـها ، لثه ها و ... برخورد

    نکند .مثل مصوتهای فارسی : (آ، او، ای، اَ ، اِ ، اُ ) ‏

    ‏ب ) صامتها :صامتها(بی صداها) صداهایی هستند کـه بدون کمک لبها ، دندانـها و ...

    مـی توانند ادا شوند. مثل : (ب،پ،ت،ج،چ، و ...) ‏معمولأ گوناگونی مصوتها درون هر

    زبانی باعث دشواری خواندن و نوشتن آن زبان مـی گردد درون حالی کـه خواندن و

    نوشتن صامتها هیچگونـه مشکلی ایجاد نمـی کنند. بنابر این به منظور درست خواندن و

    درست نوشتن زبان ترکی بایستی ابتدا با مصوتهای ترکی آشنا شویم. (البته ما در

    این جا بیشتر زبان ادبی ترکی را ملاک قرار مـی دهیم نـه زبان گفتاری را. ‏مـی دانیم

    که درون زبان فارسی 6 مصوت دارپم : ( اَ ، اِ ، اُ ، آ ، او ، ای) اما درون زبان ترکی تعداد

    مصوتها 9 ‏تاست. بـه این ترتیب : (آ ، او ، ای ، اَ ، ایْ ، ائ ، اوْ ، اﯚ ، اؤ) . درون این

    قسمت بـه توضیح و چگونگی تلفظ این اصوات مـی پردازیم :

    1- آ ، ا (Â): درون کلماتی مثل: کاغاذ (کاغذ) ، آت (اسب) ، آتا (پدر)و ...

    2- ‏او ، و ، ـو (u) : درکلماتی مثل : دوز (نمک) ، اولدوز (ستاره) ، ‏سو (آب) ، اوزون (دراز) ، بولاق (چشمـه) و ...

    3- ‏ ایـ ، یـ ، ی (i ) مثل : دیل (زبان ) ، دیش (دندان) ، بیر (یک) ، بیزی (ما را) ، بیتمک (روییدن) ، اینگه = اینـه (سوزن) و ...

    4- اَ ، ــَ ، اه ، ــه ، ه ( a ) مثل : اَت (گوشت) ، گَل (بیـا) ، اه و (خانـه ) ، اه یـه (صاحب ) ، ده وه (شتر) و ...

    5- ایـْ ، یـْ ، یْ ( Î ) درهنگام تلفظ این مصوت بخش خلفی و وسطی زبان بـه طرف سقف دهان بالا مـی آید و قسمت پیشین زبان درون بن دندانـهای جلویی جا مـی گیرد . مثل : ایْلدیْریْم (صاعقه ) ، آرّیْق (لاغر)، چاهیْ (چای) ، یـاریْ ( نیمـه ،نصفه ) ، یـاغیْ (سرکشی و یـاغی) و ...

    6- ائـ ، ئـ ، ئ ( ë ) این مصوت کهره ترکی بـه شمار مـی رود، مثلره فارسی ( ــِ ) ادا مـی شود ، با این تفاوت کـه کمـی کشیده تر تلفظ مـی گردد . مثل کلمات : ائل (ایل ، قبیله ) ، بئش (پنج) ، دِئمَگ (گفتن ) ، دئ (بگو) ، یئ (بخور) و ...

    7- ‏اوْ ، وْ ، ـوْ ( o ‏) این مصوت هم مثل ضمـه فارسی ( اُ ) هست : امّا کمـی کشیده تر ادا مـی شود مثل : اوت ( آتش ) ، بوْز (خاکستری) ، اون (عدد 10) و ...

    8- ا‏ؤ ، ؤ ، ـؤ ( ö ) درون هنگام تلفظ این صدا لبها کمـی مدور شده و به طرف جلو کشیده مـی شود، وسط زبان و بخش پیشین آن بـه طرف سقف دهان بالا مـی آید. مثل : دؤش () ،گؤز(چشم) ، گؤل (دریـاچه ) ، اِؤلمَک (مُردن ) و ...

    9- اۆ ، ۆ ، ـۆ ( ü ) به منظور تلفظ این صدا لبها گرد و مدور شده و به طرف جلو کشیده مـی شود ! قسمت پیشین زبان بـه پشت دندانـهای پایین جلویی نزدیک مـی گردد. مثل : ا ۆز (چهره،صورت،رو) ،گۆن (خورشید) ، ا ۆنگۆل (سبک و کم وزن ) و ...

    قانون هماهنگی مصوتها :
    ‏گفتیم کـه زبان ترکی یکی از قانونمندترین زبانـهای دنیـاست. مـهمترین این قوانین ، قانون هماهنگی مصوتهاست . بدین معنی کـه مصوتهای نـه گانـه ترکی را ابتدا بـه دو دسته ضخیم و ظریف و ‏سپس بـه دو دسته گرد لبی ( ‏لبها درون هنگام تلفظ گرد و مدور مـی شوند ) ‏و راست لبی ( لبها گرد ومدور نمـی شوند) تقسیم مـی کنیم.

    مطابقت مصوتهای ضخیم و ظریف : از 9 ‏مصوت ترکی فوق 4 ‏تای آنـها یعنی ( آ ، او ، اوْ ، ایْ ) را مصوتهای ضخیم (قالیْن سَسلی) و 5 ‏تای «یگر یعنی ( اَ ، ائ ، اؤ ، ا ۆ ، ای ) را مصوتهای ظریف ( اینچه سَسلی) مـی گویند. جالب این هست که اگر اولین مصوت یک کلمـه ضخیم باشد ، تمام مصوتهای آن کلمـه ضخیم ! و اگر اولین مصوت یک کلمـه ظریف باشد ، تمام مصوتهای آن کلمـه ظریف خواهد بود . حال بـه این دو گروه کلمات توجه کنید :

    الف ): آلا (پیسه) ، بالیْق (ماهی) ، قوْیون () ، آیـایدیْن (مـهتاب) ، ‏قالا (بماند) ، اوتورماق (نشستن) ، آتّیْلاماق (جهیدن) ، قوْروقچولوق ( قرق ) و ...

    ب ) . گؤزلَه مَک (مواظبت ) ، اینچه لیک (باریکی) ، ا ۆزۆملۆک (تاکستان) ، گیزلَنمَک (پنـهان ماندن) ، ایچَری (داخل) ، اؤزۆم (خودم) و ...

    ‏اگر بـه دو گروه از کلمات بالا کاملأ دقت کنید ، خواهید دید کـه همـه مصوتهای گروه (الف) ضخیم و گروه (ب) ظریف هستند.

    مطابقت گرد لبی ها و راست لبی ها : از 9 ‏مصوت ترکی 5 ‏مصوت (آ ، اَ ، ای ، ائ ، ایْ) را مصوتهای راست لبی (دوداقلانمایـان) و 4 ‏مصوت (او ، اؤ ، اوْ ، اۆ) را مصوتهای گرد لبی(دوداقلانان) مـی گویند. این نکته بسیـار ظریف را هم حتما بدانیم کـه معمولأ اگر اولین مصوت کلمـه ای گرد لبی باشد، تمام مصوتهای آن کلمـه گرد لبی و اگر اولین مصوت کلمـه ای راست لبی باشد، تمام مصوتهای آن کلمـه راست لبی خواهد بود. حال بـه این دو گروه کلمات دقت کنید :

    الف ) داشلیق (سنگلاخ) ، گئدمَک (رفتن) ، آغاناق (محل غلتیدن) ائلچیلیک (قاصدی) ، قازانماق (به دست آوردن) و ...

    ب ) اۆنگۆلّۆک (سبکی) ، اوْدونلوق (جایگاه هیزم) ، دؤشـلۆک ( ‏بند) ، دوزلوق (نمکدان) ، اۆزۆمچولۆک (انگورداری) و .

    ‏مـی بینید کـه همـه مصوتهای گروه (الف) گرد لبی (دوداقـلانان) هستند ، درون حالی کـه همـه مصوتهای کلمات گروه (ب) راست لبی (دوداقلانمایـان ) مـی باشند .

    توجه : بـه طور کلی تمامـی کلمات ترکی کـه در این کتاب نوشته شده ، دارای اعراب وعلامت مخصوص ترکی مـی باشند که تا کلمات بـه سادگی خوانده شوند . بنا بر این هر کلمـه ای کـه یکی ازعلائم ( و ، ‏ؤ ، ۆ ،وْ ، ئـ ، ئ ، اه ، ه ، ـه ، اَ ، ــَ ، یـ ، یْـ ، یْ ) را نداشته ‏باشد : بـه صورت سکون (بدون اعراب) خوانده مـی شود . همچین حتما توجه داشته باشیم کـه هم مصوت (( اه )) درون اول کلمـه و هم مصوت (( ه ، ـه )) درون وسط و آخر کلمـه صدای فتحه ( اَ ) هست .
    ‏از مجموع آنچه گفته شد مـی توان این جدول را ارائه داد.‏‏‏‏‏‏‏


    جدول مصوتها

    ظریف و گرد لبی (اۆ ، اؤ )

    ظریف و راست لبی

    (اَ=اه=ه ، ائ ، ای )

    ضخیم وگرد لبی (او ، اوْ)

    ضخیم و راست لبی (آ ، ایْ )

    گۆز(چشم)

    اَل (دست)

    اوْدون(هیزم)

    یـاریْ (نیمـه،نصف)

    دۆز(صاف)

    اَه یـه (صاحب)

    قویروق(دُم)

    آ پارماق(بردن)

    دوش ()

    دَه وه (شتر)

    اوزون(دراز)

    ایْلدیْریْم(صاعقه)

    اؤچۆش(پرواز)

    سئودی(خواست)

    اوْغول(پسر)

    یـاییق(خیک دوغ، مَشک)

    دؤیۆش(دعوا)

    ائلیم(ایل من)

    اوْتلوق(علف زار)

    آ یـاق(قدم)

    اؤلۆم(مرگ)

    دئمَه لی(گفتنی)

    بورون(دماغه)

    قارلیق( برفگاه)

    اؤزۆم(خودم)

    اییده(سنجد)

    توروش(ترش)

    آچیْق(باز)

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، لغت نامـه، گروه تحقیق و پژوهش، خود اموز ترکی قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱

     

     

    نادیر داش یـازیتی - کتیبه نادری

    نادیر داش یـازیتی - کتیبه نادری

    بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم و هوالاعلی Bismillahirrəhmanirrəhim və hüvəl’ə’la

    ایبتیدا حمد-ى خودا-یى احد-و فرد-ى قدیم- İbtida həmd-i Xudâ-yi əhəd-u fərd-u qədim
    قادیر-ى لم یزل-و عالیم-و دانا-و حکیم-
    Qâdir-i ləm yəzəl-u âlim-u dâna-vu həkim
    او کی بو کون-و مکانی یـارادیب قودرتدن-
    O ki bu kun-u məkanı yaradıb qudrətdən
    او کی بو بحر-و بری خلق’ ائدیب شؤوکتدن-
    O ki bu bəhr-u bəri xəlq edib şövkətdən
    ایکی عالمده اودور بنده‌لره یـاور-و یـار-
    İki âləmdə odur bəndələrə yâvər-u yar
    حیکمتیندن گؤرونور بنده‌لره هر آثار-
    Hikmətindən görünür bəndələrə hər âsar
    خلق-ى عالم هامى مؤحتاجدیر او درگاهه
    Xəlq-i âləm hamı möhtâcdır o dərgâhə
    او ووروب نور-و مـینا٬ کؤوکب-ى مئهر-و ماهه-
    O vurub nur-u mina, kövkəb-i mehr-u mâhə
    حمد-ى حقدن سورا اولدو قلمـیم نور افشان-
    Həmd-i Həqdən sora oldu qələmim nurəfşan
    “بثنا گستری ختم-ی روسول٬ فخر-ی جهان-”
    Bə səna gostəri-ye xətm-i rüsül, fəxr-i cahan” “
    نبی-یى هاشیمى-و احمد-و محمود صیفات-
    Nəbi-yi Hâşimi-yü Əhməd-ü Məhmud sifât
    کیم خودادان اولا داییم “علیـه سلام و صلوات-”
    Kim Xudâdan ola dâyim “ələyhi səlam-ü sələvat
    آل-و اصحابینا هم رحمت-ى بئسیـار اولا-
    Âl-u əshabına həm rəhmət-i besyâr ola
    اولا حق یـاوری هر کیم اولارا یـار اولا
    Ola Həq yâvəri hər kim olara yâr ola
    حمد-ى نئعمت-ى حقدن سورا٬ با صیدق-ى زبان-
    Həmd-i ne’mət-i Həqdən sora “bâ sidq-i zəban
    فرضدیر بنده‌لره مدح-ى شـهنشاه-ى جهان-
    Fərzdir bəndələrə mədh-i şəhənşâh-i cahan
    او شـهنشاه-ى فلک مرتبة-یى چرخ-ى سریر-
    O şəhənşâh-i fələk mərtəbə-yi çərx-i sərir
    شاه نادیر٬ کی آدی تک یوخ٬ مـیثل-و نظیر-
    Şâh Nâdir, ki adı tək yox, misl-ü nəzir
    دئمک اولماز بو شـهنشاه٬ بلکى اولا پئیغمبر-
    Demək olmâz bu şəhənşah, bəlki ola peyğəmbər
    یـا موقررب ملکدیر اولوب از نوع-ى بشر-
    Yâ muqərrəb mələkidir olub əz növ’-i bəşər
    لئیک چون قودرت-ى حق ظاهیر ائدیب بیش از پیش-
    Leyk çün qudrət-i Həq zâhir edib biş əz piş
    نظر-ى حق اونا٬ هر کیمسه دئسه حق٬ دیمـیش-
    Nəzər-i Həq ona, hər kimsə desə Həq, dəymiş
    نیسبت ایله شرف-و فخر-ى اوجاق-ى تئیمور-
    Nisbət ilə şərəf-u fəxr-i ocâq-i Teymur
    حسب ایله بـه جهان٬ شاه-ى شـهاندیر مشـهور-
    Həsəb ilə bə cahan şâh-i şəhandır məşhur
    موصطفا خولق-و مسیحا دم-و یوسیف طلعت-
    Mustəfa xulq-u Məsiha dəm-u Yusif təl’ət
    بوعلی دانیش-و حاتم کف-و لوقمان حیکمت-
    Buəli dâniş-u Hâtəm kəf-u Luqman hikmət
    قابیلییتله اونا وئردی خوداوند-ى کریم-
    Qabiliyyətlə ona verdi Xudâvənd-i Kərim
    تاج-و تخت-ى شـهی-و عدل-و کرم٬ خلق-ى عظیم-
    Tâc-ü təxt-i şəhi-yü ədl-ü kərəm, xəlq-i əzim
    هر شرافت کـه دئسه‌م شاه-ى شـهاندیر کامـیل-
    Hər şərâfət ki desəm şâh-i şəhandır kâmil
    مرحمتدن اونون الطاف-ى خودادیر شامـیل-
    Mərhəmətdən onun əltaf-i Xudâdır şâmil
    ائعتیقادى (بئله دیر ؟) او شـه-ى پاکیزه نـهاد-
    E’tiqadı belədir o şəh-i pâkizə nəhad
    باغلامـیش صیدق خداونده ائدرلر بئله یـاد-
    Bağlamış sidq Xudâvəndə edərlər belə yâd
    اله گیرمز بئله دؤولت “به سپاه و شمشیر-”
    Ələ girməz belə dövlət “bə sipah ü şəmşir
    اولا بیلمز بئله ایقبال “به فضل و تدبیر-”
    Olabilməz belə iqbal “bə fəzl ü tədbir
    سن ویریبس اونا بو سلطنت-و تخت-و سیپاه-
    Sən veribsən ona bu səltənət-u təxt-u sipah
    سن ویریبسن اونا تاج-و کمر-و فرر-و کولاه-
    Sən veribsən ona tâc-u kəmər-u fərr-u kulah
    دؤولتیم حافیظى سنسن٬ سنـه‌دیر اوممـیدیم-
    Dövlətim hâfizi sənsən, sənədir ümmidim
    من سنـه باغلامـیشام صیدق٬ بودور تأییدیم-
    Mən sənə bağlamışam sidq, budur tə’yidim
    دؤولتیم موننى سن (ائله دین؟) خوار-و ذلیل-
    Dövlətim münini sən elədin xâr zəlil
    دوشمنیم کورلوغونا یـاور اول٬ ائى ربب-ى جلیل-
    Düşmənim korluğuna yâvər ol ey Rəbb-i cəlil!
    چونکى صیدقی بئله‌دیر حقینـه “از روی-ی یقین-
    Çünki sidqi belədir Həqqinə “əz ruy-i yəqin
    بو سببدن اونا الطاف-ى خودا اولدو موعین-
    By səbəbdən ona əltâf-i Xudâ oldu müin
    الینی توتدو خوداوند-ى جهان قودرتدن-
    Əlini tutdu Xudâvənd-i cahan qudrətdən
    کامـیاب ائتدی اونو معدیلت-و شؤوکتدن-
    Kâmyab etdi onu mə’dilət-ü şövkətdən
    بخت-و ایقبال ایله هئچ کیم بئله اولماز باقی-
    Bəxt-u iqbal ilə heç kim belə olmaz bâqi
    گون کیمـی دؤولتینـه٬ عالمـه٬ رؤوشن باقی-
    Gün kimi dövlətinə aləmə rövşən baqi
    شاخ-ى گول نشو-و نما (بولدو؟) نم-ى فئیضیندن-
    Şax-i gül nəşv-u nəma buldu nəm-i feyzindən
    کى بو اشعار اولوب مدحسرا “گولبون”دن -
    Ki bu əş’ar olub mədhsəra “Gülbün”dən

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته، گروه تحقیق و پژوهش


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱

     

     

    انتشارات یـایلیق / Yaylıq yayın evi
    انتشارات یـایلیق / Yaylıq yayın evi

    اخبار انتشارات یـایلیق اردبیل \ Yaylıq yayın evi ilə anamın yaylığı festivalının xəbərləri-ərdəbil

    فراخوان پنجمـین دوره جشنواره غیردولتی «آنامـین یـایلیغی»

    با عرض تشکر، خواهشمندیم همانند ادوار قبلی برگزاری این دوره از جشنواره را هم با قرار فراخوان درون وبلاگ و سایت، چهره بـه چهره، کامنت‌گذاری، ارسال ایمـیل، فرستادن پیـامک و ... بـه اطلاع علاقمندان فرهنگ و هنر منطقه آذربایجان برسانید.

    ........................................

    بسمـه تعالی

    فراخوان پنجمـین دوره جشنواره غیردولتی «آنامـین یـایلیغی»

    «برترین‌های فرهنگی- ادبی منطقه آذربایجان از نگاه مخاطبان»

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه دوازدهم دی ۱۳۹۱

     

     

    شب شعر عاشورایی عشایری (قشقایی)

    شب شعر عاشورایی عشایری (قشقایی)

    زمان برگزاری : سه شنبه  1391/10/12

    مکان برگزاری :

    شیراز - خیـابان معدل - دبیرستان عشایری شـهید بهشتی - سالن اجتماعات شـهدای عشایر

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه نـهم دی ۱۳۹۱

     

     

    معرفی اسب اصیل دره شوری

    دره شوری نام یکی از طوایف ایل بزرگ قشقایی و همچنین نام یکی از نژادهای اسب اصیل پارسی پرشین اریـایی شبیـه بـه نژاد اولیـه اسب ایرانی کـه اعراب بعد از حمله بـه حکومت ساسانیـان بـه عربستان بردند و امروزه بعد از سالها اسب عربی شناخته مـی شود ،چرا کـه تاریخ مستند و مشـهود بر این باور هست که اعراب شتر سوار بودند .که این اسب درون طایفه دره شوری از ایل قشقایی پرورش مـی یـابد و از اصیل ترین اسبهای دنیـاست.نام دره شوری از نام محل ییلاقی انـها (دره شور )گرفته شده هست ،اینان بعد از ورود بـه فارس درون این ناحیـه سد.دره شور از محل (سمـیرم)امروزی جزءمراکز ییلاقی این طایفه است. دره شوری یکی از طوایف نیرومند و مشـهور ایل قشقایی هست که طبق امار دولتی (1360)دارای 64 طایفه ،5169خانوار و27396نفر بوده است.تعدادی از مردم این طایفه (تخته قاپو)گردیده و بقیـه هم درون حال اسکان مـی باشند .نام این طایفه درون فهرستهای فارسنامـه وفرمانفرما ذکر شده هست ،در حال حاضر طایفه دره شوری متشکل از تیره های مختلف هست که انـها با هم هیچ ارتباط فامـیلی ندارند و تنـها از نظر تشکیلاتی و سیـاسی یک واحد هستند.طایفه دره شوری یکی از طوایف پر جمعیت ایل قشقایی هست و مردم ان بـه داشتن و پرورش اسب معروفیت دارند.


    معرفی اسب دره شوری:اسب دره شوری ،شبیـه بـه اسب عرب هست که احتمالا از اسب عرب وسایر اسب های بومـی مخصوصا اسب های منطقه ی فارس بـه وجود امده هست .
    خصوصیـات:صورت صاف، باز،سر و گردن عالی،با دمـی افراشته،بدنی قوی،با رنگهای کهر وکهر طلایی.اسب دره شوری با توجه بـه اینکه اسب ایلات کوچ نشینی قشقایی بوده ،نیـاز مند استقامت زیـاد ونیروی لازم جهت سوارکار و استحکام اجزای بدنی بوده هست و با توجه بـه این موارد اصلاح نژاد شده هست ،بنابراین یکی از بهترین اسب ها جهت سواری ازاد ومسابقات استقامت مـی باشد.به طو ر کلی اسب دره شوری بسیـار زیبا و خوش اندام وزیبا مـیباشد اما بـه طور ویژه زیبایی این اسب ها به منظور خوانین اهمـیت بیشتری داشته هست .

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، گروه تحقیق و پژوهش


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۱

     

     

    ایران

    ایران

    تقدیم اولسون قشقایی دان تورک ملتنـه

    قشقایی ایــرانـیـنـگ عـزتــی بــللی یــادگــار

    سن فارسیـنگ شوكتی بؤییگ افـتـخار

    گلیـب سندن یـاخچی گچسین روزگار

    یـاشاسیـن فرهنـگینگ ـ دیلینگ قشقایی

    اگیـل‌مسیـن سنـیـنگ بئـلیـنگ قشقـایی

    گؤزلرینگ كاساسی یـاشدان‌دوْلمـاسیـن گونونگ ‌یـاخچی‌اوْلسون‌یـامان‌اوْماسیـن

    ابـدنـچـز سـارالـمـاسیـن سوْلماسیـن

    یـارپاغیـنگ‌ـ ریحانیـنگ‌ـ‌گولونگ‌قشقایی

    آچیـلسیـن قاناتیـنگ ـ قوْلونگ قشقایی

    قـشـلاقیـنگ گؤی داغلی ـ یـازی باصفا یـئیلاقیـنگ

    بولاقلی ـ یئری خوش هوا چـایلاریـنگ كمـیـنـه سالدیـنگ قونالقا چیـچكـلـی چـؤل چمـی یوردونگ قشقایی

    دشمنی مصـافـدا یــوْردونـگ قشقـایـی

    شئـر ایـگیـدلـر دامانیـنگدا بئسله‌دینگ دار گـونلرده ‌مـیـدانـلارا سسله‌دیـنـگ تـئـللرینـی گولگز قانـا ایـسلادیـنگ

    كـمـرلـری سـالـدیـنـگ سسه قـشقـایـی

    بـاج وئـرمـه‌دینـگ هئـچ نـاكسـه قـشقایی

    بـو خـزانـدا گلیـر گـولوستــان ایـسـی

    اؤلولـرده هنــوز گـلیـر جـان ایـســی

    داغ و داشیـنـگ هنـوز وئـریر قان ایسی

    افــتــخـارلـی ـ آد و سـانـلـی‌قـشـقـایـی

    سنـگـرلـری گولگـز قـانــلی قـشـقـایـی

    داهـا گـلـمـز آیـایـدیـن یـاز گئجه‌سی

    چوْبان‌ _چوْلوق های و هوی ـ‌ایگید سسی

    داغیلماز چـؤللـره دارغــا ده‌وه‌سـی

    ائـللـر كـوچـدو داغـدان ائـنـدی قـشقایی

    گـلیـب هـامـی كنـده قـونـدو قشـقـایـی

    وطنـیـنـگ یـوْلـونـا تؤكردینگ ‌قانیـنگ

    قوْرخـو بیلمزدینگ گئدسیدی جانیـنگ

    تـاریـخلار ساخلادار سنینگ نشانیـنگ

    داغ و داشــی داسئتـانــلـی قــشـقــایــی

    بـئـشـه‌لـری « ارسـلانـلـی قـشـقـایــی

    " ارسلان مـیرزایی"

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته، خود اموز ترکی قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۱

     

     

    انتشار کتابچه (گلینگیز دئمـه یـه گ)به تیراژ 2000

    گلینگیز دئمـه یـه گ

    کتابچه «گلینگیز دئمـه یـه گـ»  حاصل تلاش چند ماهه دانشجویـان قشقایی هست که گامـی دیگر پیش نـهاده اند که تا از هویت و حریت خود دور نمانند و در این آشفته بازار برهنگی فرهنگ، فرهنگ غنی خویش را بسرایند.

    ما دانشجویـان قشقایی درون ادای تکلیف الهی و قانونی خویش چاشنی علم، پشتکار و تحقیق را نیز بـه گوهر خدادادی حمـیت و غیرتمان افزوده ایم که تا چراغ استادمان محمد بهمن بیگی را چهلچراغ بالندگی و فروزندگی بدل نماییم . و زبان خویش؛ این دردانـه دنیـای کلمات را درون گیر و دار غفلت و خواب آلودگی عوام از گرداب مدرنیته تحمـیلی برهانیم.

    ما مـی خواهیم اندیشـه و عشق را بـه زبان مادری این گوهر همـیشـه جاودانمان مکتوب نماییم

    ما نمـی خواهیم اصالتمان و زبان تورکی قشقایی مان با یک تبادل معیشت؛ یعنی آمدن تدریجی از زندگی عشایری و رفتن بـه زندگی شـهری و یکجا گزینی تدریجا تباه و قربانی شود.

    و درون انتها نمـی خواهیم آنچه خود داریم ز بیگانـه تمنا کنیم

    راست گفت پروردگار کـه فرمود:« ما شما را از الوان و رنگهای بیشماری برگزیدیم؛ باشد کـه سپاس گویید...»

    این کتابچه بـه زبان ترکی قشقایی درون جلد اول بـه تیراژ 2000 انتشار یـافته منتظر شماره هایی آتی ما باشید.یـاشاسین اولیمـیز -اولکمـیز

    یـاشاسین فرهنگینگ دیلینگ قشقایی

    اگیل مسین سنینگ بئلینگ قشقایی

    از تمامـی قشقائیـان تقاضا داریم کـه برای تکمـیل و چاپ جلد دوم این کتابچه ما را یـاری نمایند

    دانلود کتابچه «گلینگیز دئمـه گـ»

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، دل نوشته، معرفی کتاب، گروه تحقیق و پژوهش، خود اموز ترکی قشقایی، دانلود کتاب الکترونیکی، اعداد درون زبان ترکی قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۱

     

     

    سمـینار بافته های ایل قشقایی

    سمـینار بافته های ایل قشقایی

    به کوشش مصطفی «یـاشار» نامداری

    دانشجوی دکترای تاریخ ایران اسلامـی

    زمان: یکشنبه 26 آذر ماه 1391 - ساعت 13 الی 14

    مکان: دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیـات و علوم انسانی - بخش زبان خارجه و الهیـات - سالن کنفرانس دکتر شـهیدی.

    از تمامـی قشقاییـان و صاحب نظران ایلمان قشقایی و دوستداران این فرهنگ دعوت مـی نماییم.

    مقدمـه

    ایل قشقایی از بزرگترین ایلات عشایری ایران مـی‌باشد کـه دارای تیره‌ها، طوایف و قومـیت‌های مختلف مـی‌باشد از جمله هنرهای این ایل بزرگ دستبافت های زیبایی چون گلیم، گبه و جاجیم است، کـه در نـهایت هنرمندی و زیبایی توسط بانوان توانمند این ایل بافته مـی‌شود و در طراحی و نقش پردازی آن از نقوش هندسی و نقوشی کـه بر گرفته از ذهنیت و زندگی ایلیـاتی این بانوان مـی‌باشد، درون رنگ پردازی آن همچون اساتید رنگ شناسی رنگ‌ها را بـه گونـه ای بکار مـی‌برند کـه هر بیننده ای را متحیر مـی‌سازد.کار این ایل را درون شمار زیباترین دستبافت های قرار دارد بـه طوری کـه موزه داران وکلکسیون داران خارجی را مشتاق بـه خ این آثار مـی‌کند. درون این مقاله سعی بر این هست به بررسی نقوش قالی قشقایی، گلیم، گبه و جاجیم و... بپردازیم.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، گروه تحقیق و پژوهش، دٍستبافتهای مردم ایل قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در پنجشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۱

     

     

    انجمن دانشجویـان قشقایی

    سپاس انجمن دانشجویـان قشقایی

    پس از اقدام ارزنده و هوشمندانـه شوراي محترم اسلامي شـهرستان فسا درون نامگذاري خياباني بـه نام استاد محمد بهمن بيگي، اين بار شوراي محترم اسلامي شـهرستان آباده درون اقدامي فرهنگي و بسيار قابل تقدير، يكي از خيابان هاي اين شـهر را بـه نام استاد محمد بهمن بيگي نامگذاري كرد.

    قطعاً اين اقدام، خدمت قابل توجهي بـه فرهنگ اين مرز و بوم است. چرا كه جمعيت قابل توجهي از ايل قشقايي درون اين شـهرستان ساكن شده اند و همزيستي مسالمت آميزي با همشـهريان آباده اي خود دارند. اقدامات فرهنگي مي تواند اين همزيستي را بهينـه تر و محكم تر نمايد.

    اين اقدام شوراي محترم اسلامي شـهرستان آباده را بـه ديده منت مي گذاريم و از شـهرهاي ديگر استان كه داراي جمعيت قشقایی قابل توجه هستند خواهشمنديم اقدامات مشابهي را انجام دهند.

    از اعضاي محترم شوراي اسلامي شـهرستان آباده نيز تشكر خاص مي نماييم و يقيناً اين اقدام ارزنده درون كارنامـه آن اعضاي محترم بـه عنوان باقيات و صالحات ثبت خواهد شد.

    همچنین شورای شـهر مرودشت به منظور اولین بار نام یکی از خیـابان های مرودشت را بـه نام محمد بهمن بیگی گذاشت و جالب اینکه خیـابان دانشگاه را بـه نام «استاد محمد بهمن بیگی» نام گذاری کرد.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه بیستم آذر ۱۳۹۱

     

     

    کتاب مروری بر لغات و اصطلاحات مشترک ترکی قشقایی و استانبولی منتشر شد.

    منبع:http://qashqaee.blogfa.com/

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۱

     

     

    بیر گون شـهرضادا - اصفهان
    *قشقایی  بیر گون شـهرضادا*

    با تشکر از مسلم و علی قرقانی از شـهرستان شـهرضا

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، گروه تحقیق و پژوهش
    :: برچسب‌ها: قشقایی, 54, موسیقی قشقایی, 31, دانلود pdf ایل قشقایی زنده درون این سرزمـین, 27, دانلود pdf, 24, تصاویر قشقایی, 23, دیدار انجمن دانشجویـان قشقایی, 16, انجمن دانشجویـان قشقایی, 13, qashqai musi


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه یـازدهم آذر ۱۳۹۱

     

     

    قشقاييهاي شاهين شـهر
    قشقاييهاي شاهين شـهر درون قالب هيئت حضرت ابوالفضل(ع) قشقاييهاي شاهين شـهر بـه مدت ده روز درون رثاي قافله سالار دشت كربلا و ياران باوفايش عزاداري كرده و گريستند.

    حضور مؤثر و جدي بزرگواران قشقايي و اظهار ارادت بـه ساخت مقدس حضرت امام حسين(ع)، نشان از وابستگي افراد ايل قشقايي بـه دين و مذهب هست كه درون طول تاريخ بـه منصه ظهور رسيده است. با توجه بـه اينكه برنامـه مذهبي و فرهنگي جدي درون پيش داريم از كليه عزيزان قشقايي درون شاهين شـهر تقاضامنديم نظرات و پيشنـهادات خود را درون اين سايت اعلام نمايند و در صورت ارائه شماره تلفن با آنـها تماس حاصل خواهد شد.

    جا دارد از حضرت حجه الاسلام و المسلمين حاج آقا سيدنورالدين حسيني «چشم و چراغ ايل قشقايي» كه اين جلسات بـه بركت حضور روحاني ايشان تشكيل شد صميمانـه قدرداني و سپاسگزاري نموده و از خداوند بزرگ براي آن بزرگوار تقاضاي سلامتي و طول عمر باعزت داريم.

    وبلاگ قشقاییـهای شاهین شـهر:http://qashqaei.blogsky.com/

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه هفتم آذر ۱۳۹۱

     

     

    مستند شـهید «قشقایی» ساخته مـی‌شود.

    مستند شـهید «قشقایی» ساخته مـی‌شود...

    فارس، مریم فخیمـی از مستندسازان کشور قصد دارد مستندی را به منظور بخش «جلوه‌گاه نور» دوازدهمـین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت، انقلاب و دفاع مقدس بسازد. این فیلم با عنوان «سنگر» با محوریت یکی از شـهدای ترور -شـهید رضا قشقایی - برای حضور درون جشنواره آماده مـی‌شود. 

    مریم فخیمـی بـه همـین منظور طی یـادداشتی انگیزه‌اش را از شرکت درون بخش جلوه‌گاه نور بـه این شرح نوشته است:

    هم قدم با خط مقدم

    وقتی دوستی و همراهی، عاشقانـه بـه نـهایت ایثار و گذشت که تا پای جان پیش مـی‌رود/ وقتی ایثار از هشت سال دفاع بـه یک عمر مقاومت مبدل مـی‌شود/ وقتی از دل خود هزاران هزار مثل خود را مـی‌جوشاند و مـی‌رویـاند. ما شاهد ایثارگرانی هستیم همانند خط مقدمـی‌ها، رفتند که تا ما زنده باشیم، گمنام و جان برکف زندگی خود را نثار زندگی آیندگان د.

    شـهید رضا قشقایی عاشقانـه زندگی خود را نثار بالندگی علم و دانش کشور و ایمان خود را چراغ راه آیندگان کرد، درست مثل یک سرباز خط مقدم کـه با غیرت از جان مـی‌گذرد. نامش که تا همـیشـه بر زبان و ایمانش روشنگر راه احمدی روشن‌ها.

    چتر حمایت و سنگری کـه در هشت سال دفاع مقدس چیده شد، مقاومتی را بـه وجود آورد کـه تا امروز شاهد آنیم. و ما، موفقیت چشمگیر علم و فرهنگ وطنمان را مدیون این سنگر محکم هستیم.

    بر پایـه این خبر؛ مشخصات این فیلم بـه این ترتیب است:

    کارگردان: مریم فخیمـی/ تدوین: نیما حسن‌دوست/ مجید گرجیـان: تصویربردار / صداگذار: شیرین فراهانی/ تیتراژ: آرمـین سعیدنیـا طراح گرافیک / موسیقی: معین توانا/ عکس: تارا مختار.

    بنابراین گزارش، شـهید «رضا قشقایی» راننده شـهید مصطفی احمدی روشن بود کـه چندی پیش درون جریـان ترور وی بـه مقام رفیع شـهادت رسید.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه ششم آذر ۱۳۹۱

     

     

    دانلود نوحه ی تصویری بابا گلمـیشم

    دانلود نوحه ی تصویری بابا گلمـیشم

    با مداحی حجت پولادیـان

    دانلود

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط انجمن دانشجویـان قشقایی در جمعه سوم آذر ۱۳۹۱

     

     

    نقدی بر هیـات قشقایی های شـهرضا
    قشقایی های شـهرضا و عزاداری عاشورا

    در روز عاشورا هیئات مذهبی مساجد و حسینیـه های شـهرستان شـهرضا به منظور عزاداری بـه امامزاده شاهرضا مـی روند.

    در این هیئات کـه حدود 10-12 هیئت مـی باشند، 7-8 هیئت مختص ترکان قشقایی مـی باشد.

    وقتی کـه هیئات قشقایی از مقابل سکو عزاداری مـی نمایند، مداح و مجری صحن امامزاده ترکان قشقایی را، عشایر خطاب مـی کند.

    هنوزی بـه این اقدام عالعملی نشان نداده کـه چرا ما قشقاییـها کـه چند ده سالی هست درون شـهر ساکن گشته ایم را عشایر صدا مـی کنید؟

    چرا ما را مردمان ایل قشقایی خطاب نمـی کنید؟

    نکته ی دیگر اینکه بعضی از هیئات ایل هم هنگام عبور از جایگاه نوحه های فارسی مـی خوانند. البته پارسال با اطلاع رسانی کـه انجام شد، دو هیئت اسلام آیـاد و خمـینی آباد

    نوحه های ترکی خواندند کـه جای تقدیر و تشکر از مداحان این هیئات دارد.

    ان شالله امسال هم بتوانیم با خواندن نوحه های قشقایی ، عزاداری خوبی انجام دهیم.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۱

     

     

    اجرای هنری شاخص ترین سوگینـه های عاشورایی اقوام ایرانی درون ارگ آزادی

    اجرای هنری شاخص ترین سوگینـه های عاشورایی اقوام ایرانی درون ارگ آزادی خبرگزاری موج - دبیر علمـی و پژوهشی سوگواره عاشورایی گفت : هم اکنون شاخص ترین سوگینـه های عاشورایی اقوام ایرانی درون قالب نغمـه ها و نمایش های آیینی درمجموعه فرهنگی هنری ارگ آزادی درون حال اجراست. بـه گزارش خبرگزاری موج، جهانگیر نصری اشرفی با بیـان اینکه آئین ها،مراسم و الحان عاشورایی مـیراث مـهم مذهبی،معنوی و تاریخی کشور هستند افزود: آیین های عاشورایی درون حقیقت انعکاس بخشی از اعتقادات ملتی هست که درون همـه تاریخ بـه دینداری و حماسه آفرینی شـهر ه اند.دبیر علمـی و پژوهشی سوگواره عاشورایی با بیـان این مطلب گفت:سوگواره عاشورایی فرصت مناسبی به منظور معرفی تاثیر گذارترین آیین های مربوط بـه سوگ و عزا درون قالب هنرهای وزین و فاخر از سوی اقوام مختلف درون سراسر کشور بود کـه در آن نمایش و موسیقی مذهبی بـه عنوان مـیراث و یـادمان پر ارج ارائه شد.جهانگیر نصری اشرفی، درباره ادبیـات و متن موسیقی دینی کـه از سوی اقوام مختلف درون این سوگواره بـه اجرا درون آمد افزود: اجرای سوگینـه های اقوام مختلف، کرنا نوازی و شـهادت خوانی، بحر طویل، اشتلم و گوشـه و مخمس آل عبا از جمله ادبیـات و موسیقی دینی اقوام و عشایر کشورمان هست که با آداب و رسوم خاص هر منطقه درون مراسم سوگواری اجرا مـی شود.اشرفی با بیـان اینکه سوگینـه ها، آوازها و لحن های سوگ آمـیز اقوام مختلف ایرانی هست که درون مراسم تعزیـه و سوگهای قومـی خوانده مـی شود افزود: درون حقیقت وقتی رهبران، بزرگان، سلحشوران و یـا نامداران از یک قوم یـا عشیره فوت مـی د لحنی سوزناک با عنوان سوگینـه به منظور آنـها خوانده مـی شد.دبیر علمـی و پژوهشی سوگواره عاشورایی خاطرنشان کرد: سوگینـه آذری، سوگینـه بختیـاری، سوگینـه تبری، سوگینـه خوزی،سوگینـه فارس ،سوگینـه قشقایی و سوگینـه لری و لکی از جمله لحن های سوگ آمـیز هست که درون هر منطقه همراه با اشعاری درون رثای سالار شـهیدان و حوادث اندوهبار صحرای کربلاخوانده مـی شود.او تاکید کرد: این لحن ها درون مناطق و مـیان اقوام مختلف ایران شیوه خاص خود را داشته و دارد همچنین بـه دلیل ظرفیتهای خاص و منحصربفرد حماسه بزرگ عاشورا درون تاریخ اسلام و بشریت درون دوران متاخر درون عزای حضرت ابا عبدالله الحسین براساس آداب و رسوم هر قوم و منطقه خوانده مـی شود.اشرفی درون ادامـه با اشاره بـه اجرای بحر طویل، اشتلم و گوشـه از سوی اقوام مختلف درون این سوگواره یـادآور شد: بحر طویل علاوه براینکه فرم ادبی و شعری مشخص درون ادبیـات ایران است، از صنایع و فرم های ادبی موثر درون تعزیـه نیز بـه شمار مـی رود.او با بیـان اینکه این فرم درون بسیـاری از رجز ها، مخالف خوانی ها و برخی زره پوشی ها استفاده مـی شود، افزود: بی تردید قوی ترین انواع بحر طویلها درون ادبیـات ایران توسط نسخه نویسان تعزیـه خلق شده است.دبیر علمـی و پژوهشی سوگواره عاشورایی درون پایـان گفت: این صنعت ادبی درون هر منطقه و مـیان اقوام مختلف ایران شکل خاص خود را دارد. بـه عنوان نمونـه نقال ها درون تهران، تات ها، کردها و ترکها درون کرمانج و شمال خراسان اشعاری را درون قالب بحر طویل درون رثای حضرت اباعبدالله الحسین و حوادث کربلا مـی خوانند.ویژه‌برنامـه‌ سوگواره‌ عاشورایی با اجرای آیین‌های سوگ اقوام و عشایر ایرانی که تا 10 ماه محرم برابر با 15 آذر از ساعت 17:30 که تا 19:30 درون فضای سیـاه‌چادرهای ارگ آزادی تهران واقع درون خیـابان آزادی، تقاطع یـادگار امام (ره)، سازمان مـیراث فرهنگی با پذیرایی نذورات محلی اقوام برگزار مـی‌شود.

    منبع:http://www.ichto.ir/Default.aspx?tabid=66&articleType=ArticleView&articleId=4174

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۱

     

     

    تعزیـه امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع)، سوگینـه قشقایی ، مناقب خوانی و...

     

    تعزیـه امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع)، سوگینـه قشقایی ، مناقب خوانی و...

    درهشتمـین روز از برگزاری ویژه برنامـه های « شب های واقعه » بیش از 8 آیین نمایشی عاشورایی بـه مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی درون محوطه مجموعه تئاتر شـهر اجرا خواهد شد .
    به گزارش روابط عمومـی مجموعه تئاتر شـهر ، یکشنبه 13 آذر ماه از ساعت 18:30 که تا 21:45 آیین های نمایشی چون « سنج و دمام » ، « پرده خوانی » ، « مناقب خوانی » ، « سوگینـه قشقایی » ، « گزارش واقعه » ، «تعزیـه حضرت عباس (ع) » و « نوحه خوانی » درون خیمـه گاه مـیزبان علاقه مندان خواهد بود .

     

    منبع:http://www.teatreshahr.com/news/tasooa.html

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۱

     

     

    کل یوم عاشورا - کل ارض کربلا

    کل یوم عاشورا - کل ارض کربلا

    محرمدیر جهان آغلار ح

    زمـین و آسمان آغلار ح

    جانوم زهرا دیر عطشان بالام وای

    امـیر مومنان آغلار ح

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۱

     

     

    معرفی بزرگان ایل قشقایی

    زمان حکومت پهلوی محمد رضا شاه بارها اعلام کرده بود کـه قشقائی ها نباید درون کشور من زندگی کنند

    حتی چرچیل هم بـه روزولت گفته بود((به این قشقائی های لعنتی نمـیتوان اعتماد کردآنـها درون جنگ جهانی اول و دوم پدر ما را درون آوردند.))

    ساد چیکف سفیر روس درون ایران بـه شاه مـیگوید:

    ((چرا قبل از اینکه کار پیشـه وری را یکسره کنیداین قشقائی ها را متلاشی نمـیکنید شاه درون جواب مـیگوید چون قشقائی ها درون مرکز ایران هستند 

    و راه فرار ندارند اما پیشـه وری درون غرب حامـیان زیـاد دارد ))

    از این موضوع اهمـیت ایل قشقائی وستیز آن با دولت وقت بـه خوبی مشخص مـیشود ستیز با بیگانگان بـه خوبی مشخص کننده این موضوع است

    جنگ با اجنبی ها کـه شاید عامل اصلی بیرون راندن آنـها از ایران وجود همـین دلاور مردان ایلیست ولی چرا اکنون از این ایل انگونـه کـه لایق  اوست یـاد نمـی شود دبیرستان عشایری درون سالهای 50تا 57 از افتخارات شیراز بـه حساب مـی آمدقبولی درون دانشگاه درون طی این سالها شگفت انگیز بود  قبولی درون هر دوره بالای %97بوده و این دلالت براهمـیت قشقائی درون آن زمان دارد مردانش شـهره آفاق بوده اند و بر ایلی بودن خود مـیبالیدند نـه اینکه مـیخواهم گذشته را با حال مقایسه کنم ولی توجه داشته باشید ایل گذشته وحال را با هم مقایسه کنیدصداقت و راستی آن زمان را ورق بزنید ببینید جوانان ما الان همـه درون دام  مواد افیونی گرفتارند ولی خوب درون کنار این مسائل جوانان موفق ما نیز زیـاد داریم از جمله آقای مـهندس کهندل پور از خوانندگان خوش صدای ایلی که بـه معرفی او نیزخواهم پرداخت ببینید چرا الان جوانان بر خود عشایر بودن را عیب مـیدانند وآن را ننگ بر خود مـیشمارند؟چرا فرهنگ قریب به شش قرنی ما حتما به دست فراموشی سپرده شودویـا آداب و سنن اصیل ما حتما در دل کوهها فراموش شود و با کوچکترین تاثیر شـهر نشینی همـه بـه دست خاطره ها سپرده شود.براستی بیـائید علت را درون خودمان جستجو کنیم.

    بیلمزیدیک غصه نـه دیر؟ غم نـه دیر؟

    شاد اوره گه محنت و ماتم نـه دیر؟

    یـارا نـه دیر؟مرهم نـه دیر ؟ام نـه دیر؟

    ال وئرنده حلقه دو توب اوزردیک؟

    پرواز ائدیب داغ وداشی گزیردیگ

    معرفی چند تن از معروفترین افرادایلی:

    امام قلی خان فرزنداله وردی خان سرداربزرگ صفوی از تبار قشقایی ها درون قلمروحکمرانی خود قدرت وتسلط کامل یـافت وتا حدودبندر پیش رفت بـه طوریکه درون سراسر خاک فارس .سال 1031 هجری جزایر قشم وهرمز را از پرتغالی ها گرفت واز مغرب کهکیلویـه لارستان وبنادر جنوب درون دایره تسلط وی بود .او همـیشـه25 که تا 30 هزار سوار زبده وجنگاور درون اختیـار داشت.

    قباخ قلی خان قورت بیگلر بیگی نادر شاه والی مملکت فارس کـه فدای دسیسه ها وتوطئه های خانواده کلانترفارس شد.

    کریم خان زند بـه اولین ایلخانی قشقایی فرمان ایلخانی گری عطا کرده مشارالیـه کـه جانی آقا نام داشت از نجیب زادگان طایفه شاهیلوبود .فرزندان جانی آقا از وزرای کریم خان بوده اند .کریم خان همـه جا با اسماعیل خان وحسن خان معتمد السلطان همراه وهمسفر بود ودرکلیـه امور با وی م مـی کرد.

     

    جانی خان قشقایی که تا سال 1234مردم ایل قشقایی از بیدادگری ها ی آغا محمد خان بـه تنگ آمده بودند . از آن زمان بـه بعد فتحعلی شاه جانی خان قشقایی را بـه مقام ایلخان گری ایـالات جنوب انتخاب نمود واین حکم موجب شد کـه ایل قشقائی بـه نام یک واحد سیـاسی درون صحنـه های اجتمائی ایران درخشیده ودر جریـانات سیـاسی نقشی داشته باشد.

    مصطفی قلی خان لشکر آرام تولد 1314که درون سن 32سالگی هنگام فتح ارگ کرمان کشته شد وی فرماندهنیروی 2000نفری طایفه عمله قشقائی است.که شرح رشادتهای او درون نیروهای جنوب داستانـها دارد.

    مرتضی قلی خان قشقائی اولینی کـه نیروی 2000نفری (گارد جاویدان قشقائی)را بـه وجود آورد و هیچگاه از فرمانروای فارس اطاعت نکرد و سر انجام بـه دستور فتحلی شاه و خیـانت آقا بابا خان مازندرانی وی را بـه قلعه پرگان گشانده درها را بستند و ناجوانمردانـه او را بـه طرز فجیعی بـه قتل رساندند.

    محمد علی خان ایلخانی :فرزند جانی خانکه بـه علم و دانش بـه خصوص عرفان علاقمند بود وی بامـیرزا شفیع وصال شیرازی ارتباط صمـیمانـه داشت. قبرشیخ اقطع درون پیر بناب توسط ایشان ساخته شده هست .کشته شدن دو پسرش مرتضی قلی خان و مصطفی قلی خان موجب مرگ وی در1268 مـیشود و در پائین قبر مرادش شیخ اقطع مدفون است.

    محمد قلی خان قشقائی :قهرمان و یکه تازمـیدان مبارزه با انگلیس درون ننیزک بوشـهر.بنیـان گذار باغ ارم درون شیراز و 16باغ دیگر درون فارس .

    پهنرمند خطاط نقاش و علاقمند بـه فرهنگ و هنر.

    سهراب خان:فرزند مصطفی قلی خان رهبرشبیخون های متوالی درون جنگ با انگلیس ها درون برازجان وننیزک و متلاشی کننده قشون سیف السلطنـه افشار درون راه جنوب کشورکه شرح شجاعتهای او را ماذون شاعر بزرگ ایلبا بیـانی شیوا سروده است

    بهادر خان قشقائی :فرزند شـهراب خان قشقائی کـه در زمان مظفرالدین شاه بـه لقب بهادر السلطنـه مفتخر شد . وی فرمانده جنگ نا برابر با حاج رستم خان بیگلر بیگی لارستان هست که ماذون شاعر داستان این حماسه را بـه سبک جالبی سروده هست .

    سلطان محمد خان قشقائی :ایلخانی ادب پرور فرهنگ دوست قشقائی کـه شاعر بزرگ و گرانقدری چون ماذون را درون دربار خود پرورید .سندن سونراگئدی ذوق و محبت سندن سورنا منسوخ اولدی سخاوت گل ای کان کرم دریـای رحمت خوب شـهسوار خوب تیر اندارز ایلخانیسردار مشروطیت فارس اسماعیل خان قشقائی :

    (سردار عشایر)که درون بدترین شرایط با مستبدین و مخالفان مشروطیت مبارزه کردو نام خود را جاودانـه نمود

    عبداله خان ضرغام الدوله:در1308به ریـاست ایل قشقائی منصوب شداما اختلاف زمان پدرش داراب خان با دیگر فامـیل و طرفداران آنـها ادامـه داشت و وصول مالیت با تحریک بزرگان ایل ممکن نبود بـه همـین دلیل اداره ایل درون زمان او بسیـارمشکل بود ..علمدار خان کشکولی : اولین شـهید راه آزادی درون انقلاب مشروطیت درون جبهه فترس بود کـه مردم شریف شیراز بـه وی لقب (علمدار مشروطیت )دادندحاج محمد کریم خان کشکولی:به نمایندگی از طرف قشقائی ها درون مجلس دوم راه یـافت و در آنجا علیـه تسلط خوانین بختیـاری بر شئون حکومت مشروط هشدار داد .تا اینکه توجه حکومت مرکزی بـه فارس و قشقائی بیشتر شد.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱

     

     

    مقایسه علمـی زبان های ترکی آذربایجانی( قشقایی ) و ترکی استانبولی

    باز قبل از پرداختن بـه آموزش زبان ترکی آذربایجانی مـی خواهیم مقایسه ای کوتاه و علمـی بین دو زبان خیشاوند ترکی آذربایجانی و استانبولی داشته باشیم.

    مقایسه علمـی زبان های ترکی آذربایجانی و ترکی استانبولی 

    زبانـهای تركی آذری و تركی استانبولی هر دو دارای ریشـه اوغوزی هستند.این دو زبان بـه همراه تركمنی (زبان مردمـی كه درون جمـهوری تركمنستان و شمالشرق ایران زندگی مـی كنند) گروه اغوز یـا غربی را از خانواده زبانـهای تركی (لهجه های آذری و استابولی و تركمنی و اوزبكی و قزاقی و قرقیزی و ...) تشكیل مـی دهند. 

    >تفاوتهای كه بین این دو لهجه بـه وجود آمده را مـی توان درون قرنـهای 13 که تا 19 مـیلادی دانست.در واقع تفاوتهای بسیـار اندكی بین این دو لهجه وجود دارد که تا جایی كه مردم ترك این سه كشور شعرای نامـی آذربایجانی را ازجمله نسیمـی و قاضی و برهان الدین و فضولی و ... و داستانـهای دده قورقود و كوراغلو را بـه طور مشترك از آن خود و جزو فرهنگشان مـی دانند.در بخشـهایی از دو كشور این تفاوتها درون قرن نوزدهم بـه دلیل توسعه زبانی و تاثیرپذیری از زبانـهای خارجی بیشتر شد.

    1.اورتوگرافی و فونولوژی

    از سال 1928 الفبای عربی مورد استفاده درون هر دو كشور بـه لاتین تغییر یـافت.اما این الفبا مجددا درون 1939 درآذربایجان بـه سیریلیك تغییر یـافت كه که تا سال 1991 مورد استفاده قرار مـی گرفت.در سال 1991 الفبای لاتین جدید درون آذربایجان بر پایـه الفبای مورد استفاده درون تركیـه جایگزین سیریلیك شد.اما درون آذربایجان 3 حرف بیشتر وجود دارد.q(ق) كه معادل آن درون تركیـه k و g هست و x(خ) كه معادل آن درون تركیـه k و h هست و ə كه گاهی معادل e درون تركیـه است.(فتحه درون تركی استانبولی وجود ندارد)

    تفاوت درون تلفظ : تغییر -u- تركیـه ای بـه -o- آذربایجانی

    فارسی تركی استانبولی تركی آذری

    لب dudak(دوداك) dodaq/dodax(دداخ)

    بیدار شو uyan (اویـان) oyan(ایـان)

    تغییر -ü- تركیـه ای بـه -ö- آذربایجانی

    بزرگ büyük(بویوك) böyük(بیوك)

    زیبا güzel(گوزل) gözəl(گزل)

    تغییر درون حرف قبل از -v-

    صیـاد avçı(آوچی) ovçu(اوچو)

    خرگوش tavşan(تاوشان) dovşan(دوشان)

    تغییر -ü- تركیـه ای بـه -i- آذربایجانی

    كوچك küçük(كوچوك) kiçik(كیچیك)

    بسیـاری از كلمات دخیل عربی و فارسی درون تركی استانبولی درون هنگام تلفظ با تلفظ آنـها درون تركی آذربایجانی تفاوت دارند.

    قلب kalb(كالب) qəlb/gəlb(قلب)

    معلم muallim(موآللیم) müəllim(موعللیم)

    در تركی آذری بنا بـه قاعده ای كلمـه ای كه با حرف ı شود وجود ندارد و این كلمات را بـه هنگام نوشتن با حرف i مـی نویسند.گرچه تلفظ آن فرقی نمـی كند.

    روشن ışık(اشیك) işıq/işıx(ایشق)

    رعد و برق ıldırım(الدرم) ildırım(ایلدرم)

    تلفظ كلمات درون بسیـاری از بخش های تركیـه بر خلاف بخشـهای مركزی شبیـه بـه تركی آذری است.

    پشت arka(آركا) arxa(آرخا)

    بخوان oku(اكو) oxu(اخو)

    زیـاد çok(چوك) çox(چوخ)

    پا ayak(آیـاك) ayax/ayaq(آیـاق)

    بساری از كلماتی كه درون تركیـه بـه حروف p , ç , k , t ختم مـی شوند درون آذربایجان بـه b , c ,g , d تبدیل مـی شوند

    شیر süt(سوت) süd(سود)

    كتاب kitap(كیتاپ) kitab(كیتاب)

    رنگ renk(رنك) rəng(رنگ)

    گرسنـه aç(آچ) ac(آج)

    2.مورفولوژی

    حروف اضافه درون هر دو زبان یكی هستند.به طور مثال به منظور "از" dən و dan گفته مـی شود.وبرای "در" də و da گفته مـیشود.اما درون تركیـه درون كلماتی كه بـه حروف صدادار ختم نشوند حرف d بـه t تبدیل مـی شود.در تركیـه -mektepten- "از مكتب" و در آذربایجان -universitetdə- "در دانشگاه" گفته مـی شود.برای "را" از حروف اضافه nı, ni, nu, nü استفاده مـی شود.اما درون تركیـه درون كلماتی كه بـه حروف صدادار ختم مـی شوند از حروف اضافه yı, yi, yu, yü استفاده مـی شود.به طور مثال درون آذربایجان -dəryanı- "دریـارا" و در تركیـه -deryayı- گفته مـی شود.در آذربایجان یك استثنا به منظور این قاعده وجود دارد و آن استفاده از حرف اضافه -yu- به منظور "آب" است.

    در تركی آذری به منظور فعل "هستم" از كلمات y)am, (y)əm) استفاده مـی شود و در تركیـه از كلمات

    y)ım, (y)im , (y)üm) .برای دوم شخص هم درون آذربایجان از sən و san ودر تركیـه از sın و sin و sun و sün استفاده مـی شود.برای اول شخص جمع درون تركیـه از y)ız, (y)iz, (y)uz, (y)üz) و در آذربایجان از كلمات

    y)ıq, (y)ik, (y)uq, (y)ük) استفاده مـی شود.بقیـه اشخاص درون هردو لهجه یكی هستند.

    ضمایر شخصی درون هر دو زبان یكی هستند با این تفاوت كه تركیـه ایـها -mən- را -ben- مـی گویند: mənim,məni,məndən,mənə,məndə و در تركیـه benim,beni,benden,bana,bende مـی گویند.سایر ضمایر هیچ تفاوتی ندارند.

    ضمایر اشاره درون هر دو لهجه یكی هستند و -şu- بـه معنی این درون آذربایجان وجود ندارد.وبه جای آن از -həmin- استفاده مـی شود.بعضی از كلمات قیدی درون دو لهجه متفاوتند:

    كدامـیك hangi(هانگی) hansı(هانسی)

    همـه hepsi(هپسی) hamısı(هامـیسی)

    هیچكس hiçkimse(هیچ كیمسه) heş kəs(هچ كس)

    هیچكس hiçkimse(هیچ كیمسه) heç kim(هچ كیم)

    هیچ چیز hiçbirşey(هیچ بیر شی) heç nə(هچ نـه)

    كجا nerde(نرده) harada(هارادا)

    چه زمان ne zaman(نـه زامان) haçan(هاچان)

    چگونـه nasıl(ناسیل) necə(نئجه)

    درجات صفتها درون هر دو لهجه یكسان هستند : -daha gözəl- زیباتر و -ən gözəl- زیباترین و -bomboş- خالی خالی.

    شماره ها اندكی متفاوتند:

    چهار dört(درت) dörd(دورد)

    هفت yedi(یدی) yeddi(یددی)

    هشت sekiz(سكیز) səggiz(سگگیز)

    نـه dokuz(دوكوز) doqquz(دوققوز)

    بیست yirmi(ییرمـی) iyirmi(اییرمـی)

    هزار bin(بین) min(مـین)

    مـیلیـارد milyar(مـیلیـار) milyard(مـیلیـارد)

    بعضی از حروف اضافه مورد استفاده درون آذربایجان درون تركیـه وجود ندارد:-təkin- "مثل" و -tək- "مثل" و -kimi- "مثل" (معادل -gibi- درون تركیـه) و -cən- "تا" و -sarı- "به سوی".

    بعضی از شناسه های شخصهای افعال اندكی درون دو لهجه با یكدیگر تفاوت دارند.در آذربایجان به منظور اول شخص مفرد معمولا از شناسه های -əm- و -am- و برای دوم شخص مفرد از شناسه های -sən- و -san- و برای اول شخص جمع از شناسه های ıq, ik, uq, ük و در تركیـه به منظور اول شخص مفرد از شناسه های

    y)ım ,(y)im, (y)um, (y)üm) و برای دوم شخص مفرد از شناسه های sın, sin, sun, sün وبرای اول شخص جمع از شناسه های y)ız, (y)iz, (y)üz) استفادخ مـی شود.به طور مثال درون آذربایجان -gəlməliyəm- "باید بیـایم" و در تركیـه -gelmeliyim- گفته مـی شود.

    وندهایی كه به منظور زمان استمراری استفاده مـی شوند هم كمـی متفاوتند.در آذربایجان از وندهای های y)ır, (y)ir, (y)ur, (y)ür) و در تركیـه از وند i)yor) استفاده مـی شود بـه طور مثال درون آذربایجان بـه "مـی آیم" -gəlirəm- و در تركیـه -geliyorum- گفته مـی شود.در آذربایجان زمان ماضی نقلی ای استفاده مـی شود كه درون تركیـه وجود ندارد.مثال : -gəlibsən- بـه معنای آمده ام.

    در آذربایجان دو روش به منظور ایجاد زمان مضارع الزامـی وجود دارد كه تركی استانبولی این دو نوع فرم را ندارد.مثلا به منظور " بیـایم" هم -gələsiyam- و هم -gərək gələm- استفاده مـی شود.شكل منفی این زمان درون هر دو لهجه تركی با استفاده از وند های mı و mə (در تركیـه me) ایجاد مـی شود.

    در آذربایجان فعل -let me come- بـه صورت -gəlim- و در تركیـه بـه صورت -geleyim- ترجمـه مـی شود.فعلی كه به منظور توانایی انجام كاری گفته مـی شود درون هر دو لهجه شكل یكسانی دارد.-gələ bildim- و -gele bildim- (توانستم بیـایم) اما شكل منفی این فعل درون دو لهجه كمـی متفاوت است.در آذربایجان منفی بـه صورت -gələ bilmədim- و در تركیـه -gelemedim- بیـان مـی شود.(البته -gəkəmmədim- هم درون آذربایجان رواج دارد)

    وجه وصفی درون هر دو لهجه یكسان ساخته مـی شود ولی چند نوع آنـها بیشتر درون آذربایجان مورد استفاده قرار مـی گیرد.ası, əsi ,malı, məli مانند: həllediləsi iş بـه معنی كاری كه حل خواهد شد.و oxumalı kitab بـه معنای كتاب خواندنی.

    3.كلمات :

    اكثریت قریب بـه اتفاق كلمات درون هر دو لهجه یكسان هستند.ولی كلماتی هم هستند كه درون لهجه دیگر یـا وجود ندارند یـا بـه معنی دیگری هستند.برای مثال كلمات زیر درون آذربایجان بـه كار مـی روند ولی درون تركیـه مورد استفاده قرار نمـی گیرند.ویـا معنی دیگری دارند.

    danış (حرف بزن) و tap (پیدا كن) و bulaq(چشمـه) و arvad(زن) و bayır (بیرون) و kənd (روستا) و qabaq(جلو) و yağış(باران) و subay(مجرد) و düş(بیفت) و qurtar(تمام كن) و işlət(به كار ببر) و lap(بسیـار زیـاد).

    كلمات دخیل: درون هردو لهجه كلمات دخیل زیـادی از عربی و فارسی وجود دارد كه اكثرا درون یك معنی ولی با كمـی تفاوت درون تلفظ بـه كار مـی شوند.در آذربایجان كلمات زیـادی از زبان روسی و در تركیـه از انگلیسی و ایتالیـایی و یونانی وارد شده كه بیشتر آنـها مربوط بـه وسایل تازه اختراع شده و كلمات علمـی و لوازمات زندگی مدرن هستند.مثلا -qəzet- درون آذربایجان و -gazette- به منظور روزنامـه بـه كار مـیروند.

    4.تركیب :

    دستور ساخت جمله معمولا درون خانواده لهجه های تركی بـه صورت موضوع+شی+فعل است.كه این روش درون هر دو لهجه آذربایجانی و تركی هم هست.اما بـه دلیل قرنـها همسایگی با زبان فارسی این زبان همچنان كه تاثیرات فراوانی از تركی گرفته درون عین حال تاثیرات فراوانی بر هر دو لهجه نیز گذاشته است.مـهمترین تاثیر فارسی بر تركی را مـی توان كلمـه "كه" -ki- دانست.اما بـه دلیل اینكه بیشتر تركان آذربایجانی درون محدوده كشوری زندگی مـی كنند كه تنـها زبان رسمـی آن فارسی هست این تاثیر بیشتر بـه چشم مـی خورد مثلا درون آذربایجان جنوبی جمله "مـی دانم كه بـه باكو مـی روی" را بـه صورت -bilirəm ki bakıya gedirsən- و در تركیـه بـه صورت -bakuya gittiğini biliyorum- بیـان مـی شود.

    تاثیر مـهم دیگر فارسی بر تركی آذربایجانی درون فرمول ساخت جملات پرسشی است.یعنی معمولا درون آذربایجان جنوبی درون جملات پرسشی از كلمـه mı استفاده نمـی شود.به هنگام استفاده نكردن این كلمـه درون جمله سوالی جمله بـه صورت خبر نوشته مـی شود.در حالیكه درون تركیـه هرگز درون نوشتار جمله سوالی بدون كلمـه پرسشی مطرح نمـی شود.در گفتار هم همـینوطر مگر درون موارد استثنایی.

    از مطالبی كه گفته شد مـی توان فهمـید كه اختلافات تركی آذری و تركی استانبولی زیـاد نیست.و بسیـار سخت هست كه آنـها را دو زبان جدا عنوان كنیم.به نظر مـی رسد این دو گویش یكدیگرند.در واقع بیشتر تركیـه ایـها تركی آذری و بیشتر آذربایجانیـها(شمالی) تركی استانبولی را بـه راحتی مـی فهمند و حتی مـی توانند بـه آن صحبت كنند.

    و دست آخر اینكه هر كس زبان تركی آذری را بـه صورت قاعده مند یـاد بگیرد درون فهمـیدن و تكلم لهجه استانبولی مشكلی نخواهد داشت

    حقیقت گر شود پیدا بـه هر قیمت خریدارم.!!!

    حق سئل کیمـی دریـایـه آخیب یول تاپا جاقدیر

    داش آتماغینان کیمسه اونو چوندره بیلمز

    عالمده قارانلیقلار اگر بیرلشـه باهم

    بیر خیر داجا شمعین ایشیقین سوندوره بیلم

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱

     

     

    بزرگان عالم همـه ترك بودند

    بزرگان عالم همـه ترك بودند

     دكتر باستانی پاریزی

     

    شنیـــدم بـه تركیــه مـیگفت تـــركـی       كــــه تركنــد یكسر بزرگـان عالــم

    چه جالوت و طاعوت و موسی ابن عمران        چه سقــراط و بقراط و عیسی ابن مریم

    چه داوود و هــود آن رســول گــرامـی       چـه یعقوب و نــوح آن نبــیّ مكــرّم

    چه زرتشت و مـانی چه بودا چه گانـدی        چه سلمـــان و بـوذر چه مقداد و مـیثم

    چـه سنگین دل افراسیــاب و چه پیـران        چه روئین تـن اسفندیــار و چـه رستم

    چه بــو نصــر و بیـرونی و ابـن سینــا        چه خیّــام و رازی چه حلاج  و حاتـم

    چه حسان و چه حافظ چه سحبان و حافظ        چه فضـل ابن یحیی چه یحیی ابن آثـم

    چـه شمس و نظــامـی چه ملّای رومــی        چـه فـــردوسـی آن استـــاد مسلّــم

    چه كانت و دكارت آن دو دریـای حكمت        چه پادلــو و پاستــور دو علم مجسّـم

    چه آن فخـــر تاریخ آتــا تـورك نامـی         چه بیسمارك آن مــامور صــدراعظـم

    چه جرجیس و چرچیل و لقمــان دانــا          چه شمس و چه لقمان چه ابراهیم ادهـم

    ز دارویـن و گـالیلـــه و هشتـــرودی        ز جمشیـد جم تـــا بـه جمشید اعلــم

    بپـــرسیــد رنـــدی كـه راًی گـرامـی        از این دیـدگـــه چیست دربــاب آدم

    بگفت ایـن حقیقت چـو روزست روشن         كه بـــود اول او تـرك بعداً شــد آدم

     

     

     

    جواب ترك تركیـه بـه دكتر باستانی پاریزی

    حمـید ترک اوغلو

     

    بســـا از بزرگـــان اهـل قلــم       سـرایند شعر و غزل بیش و كـم

    چنــان خودپسندند و پر مدّعـــا       كنند ادّعـــای خـدائـی بمـــا

    نمـی‌خواستـم مــو شكافی كنــم       خطـای كسی را تــلافی كنــم

    ولی صحبت اینجـا ز حیثیت است       طرفداری از حق یك ملّت است

    از آن خوپسندان بــرای شمــــا       شناسانم اكنــون شوید آشنـــا

    یكــی باستــانی پاریــزی است        كه او دكتـر سِرتِق و هیزی است

    نویسد كه آدم ازل تــرك بـــود       سپس گشت آدم رســالت نمود

    شــده تــرك آدم بقـول شمـــا      شما كـــی شوید آدمـی دكتـرا

    (زدی ضربتم ضربتی نــوش كن)        جوابی كه دارم تــرا گوش كن

    بعید هست از چون تو دكتــر بسی       اهـــانت كند بـــر زبان كسی

    همـه اهل منطق بر ایـن باور است        كلید زبـان درون دهان مـادر است

    اگـــر بی پدر مـادری هم بـدان       كه مادر گرامـی هست در هر زبان

    نــدانم ز تــركان چه بد دیده‌ای       كز ایشان چنین سخت رنجیده‌ای

    بَدی دیــده‌ای گر ز افراسیــاب        سكندر سـرت كاخ كرده خراب

    لبت را تموچین اگــر دوختـــه        عـــرب هم كتاب تـرا سوخته

    بخــاكت بسی دشمنان تــاختند         چه از كشتــه‌ها پشته‌ها ساختند

    كجا بودی آنگاه ای ضـــد ترك        نـهان گشته بودی مگر زیر كرك

    خودت كرده‌ای عمـر بیـهوده صرف      چو كبكی فرو سر زیر برف

    ز پشت خـودت گشتــه‌ای بی خبر     نفهمـیده‌ای دارد آنجــا خطـــر

    دگــر بیش از این طعنـه بر مـا مزن      كه هــرگز نبودی بفكــر وطـن

    چـــرا هست بر مـــا زبانت دراز     نگه كــن بتاریخ بـا چشـم بـاز

    ز بدبختی خویش عبــرت بگیـــر      ز مردان كمـی درس غیـرت بگیر

    رقیبت روان گشتــه آنسوی مـــاه     تو هم مانده‌ای تاكنون قعـر چـاه

    چـو سگها كم از دورها پارس كن      سخنرانی از ترك و از فارس كن

    ز نفرت دل خویش را پـــاك كن      نشد پاك اگر بر سرت خاك كن

    دگر مُرد هیتلر بـدان ضرب شست       غــرور نــژاد آفـرینان شكست

    همـه مردمــان هست با همدگـــر       برادر ز یك مــادر و یك پــدر

    بیــا این یكی پنـد را گوش كـن       نفـاق افكنی را فرامــوش كـن

    تـو گفتی كـــه پور پشنگیم مــا       كه این افتخــار هست بر تركهـا

    كه هرگـز نكشتند ایـــن تركهــا      چو رستم بـه نیرنگ فرزنـــد را

    یقین شــاه كاووس هم ترك بـود       شمــا را بدانگونـه رســوا نمود

    بعالــم كن اكنون چنــان وانمود        اهورای مزدات هم فــارس بود

    بــده شمسِ تبریــز مـا را بمــا       ابوالقـــاسم فـارس مال شمــا

    نــــدارد كسی از شمــا انتظـار       كه از حرفهایت شوی شرمســار

    لب شعر اینجا دگــر بستنی است        سكوت ارچه سرشار از گفتنی است

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱

     

     

    تاریخچه ایل قشقایی

       کلمـه قشقایی از دو جزء قش و قایی تشکیل شده ‌است جزء اول نام شـهری بوده درترکستان  قدیم (ازبکستان کنونی) کـه امروزه  شـهر سبز نامـیده مـیشود . جزء دوم نام یکی از ۲۴ قبیله ترکان اوغوز  مـیباشد قبیله  قایی بعد از مـهاجرت بـه سوی  قفقاز و قبچاق واقامت طولانی درون آنجا  چند  قسمت مـیشود عده‌ ای راهی ترکیـه شده وامپراطوری عثمانی را تشکیل مـیدهند وعده‌ای راهی فارس و دامنـه‌های زاگرس مـیشوند وایل قشقایی را بنیـان مـی گذارند . 

    جالب اینجاست سرزمـین قوم قشقایی نیز بـه نام قشقا است. قشقه دریـا نام رودی و ایـالتی درازبکستان هست پس قشقاییـها از قبیله قایی از ترکان ساکن شـهر قش  (شـهر سبز کنونی)  وسرزمـین قشقه دریـا آمده‌اند . ایلی هست ساکن فارس که به زبان ترکی تکلم مـی‌کنند . اصل آنان از  قبیله قایی شـهر قش درون ایـالت قشقا دریـا است که بسوی قبچاق و قفقاز مـهاجرت کرده وپس از اقامت طولانی درون آنجا رهسپار فارس و ایران شده‌اند. زبان ترکی آذربایجانی محسوب مـی شود قشقایی‌ها شیعه جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقه ‌مند هستند .

    مرکز اصلی این ایل استان فارس است . اما بـه دلیل وسعت اراضی وقلمرو درون دیگر استان‌ها نیز ساکن مـی‌باشند . از جمله کهکیلویـه وبویراحمد (گچساران ، یـاسوج) وچهارمحال بختیـاری (بروجن، سامان) و خوزستان (هفتکل) واصفهان (قسمتهایی ازسمـیرم ، شـهرضا ، دهاقان ، ف) . قشقایی‌ها درون دوره‌های مختلف بـه ‌تدریج بـه این سرزمـین کوچ کرده و در آن ساکن شده اند . عشایر ترک ‌زبان درون سراسر ایران پراکنده‌ شده اند . استقرار ایلات ترک درون مناطق گوناگون ایران درون دوران  سلجوقیـان ،  مغولان ، تیموریـان و صفویـه شدت یـافته‌ هست .

      سازمان سیـاسی اجتماعی ایل بزرگ قشقایی 

    تشکیلات

    تشکیلات سیـاسی اجتماعی قشقائی بـه صورت یک ایل بزرگ بـه ایل ها ، طایفه ها تیره ها و بنکو (بیله) و خانوار تقسیم مـیشود .

    قبل از بحث درون مورد تقسیمات قشقائی ، تعریفی ازاین بخش ها خواهیم داشت ایل بزرگ از تعدادی ایل تشکیل گردیده کـه به صورت کنفد راسیون و زیرنظر یک رهبر قدرتمند اداره مـیشود .

    کوچ نشینانی کـه به نحوی درون تشکیل این چنین کنفدراسیونی موفق مـیشدند از قدرت خاصی بر خوردار بوده و در سطح  مملکتی و نیز درون امور سیـاست  وزنـه  بشمار مـی آمدند و نقش  مـهمـی درون امر سیـاست به  دست مـیاوردند . هر چه این سازمان قوی تر و بزرگتر، جایگاه  آنـها بالا تر و عظیم تر خواهد بود. در تاریخ ایران مـی بینیم  که اغلب رهبران این گونـه تشکیلات  در راس مملکت جای مـی گرفتند و به نام پادشاه فرمانروائی داشتند. مانند غزنویـان ، سلاجقه ،افشاریـه ، زند و قاجاریـه رهبر کل درون بزرگ ایل بـه عهده ایلخانی هست که معاون وی را ایل بیگی مـی نامند . این رهبری درون خانواده ایلخانی و ایل بیگی ارثی بود ،  مگر درمواقعی که  در جنگ  و اختلافات  شکست مـیخوردند و فاتحین ، ایل را تقسیم و در سایر ایلات منحل مـید .

    در این  نظام  ایلخان بالا ترین  مرجع  تصمـیم گیری  به شمار مـیرود . وی مسئول  برقرار نظم  و امنیت  در داخل کنفدراسیون هست و همچنین به عنوان  نماینده این واحد  بزرگ سیـاسی درون خا رج از آن شناخته مـیشد . مامورین دولت یـا حاکم محلی

    در رابطه با امور ایل حتما از طریق وی وارد گفتگو شوند . تنظیم امور مربوط  به  مالیـات و محدوده ییلاق و قشلاق و تقسیم مناطق از طریق او با م با سایر خوانین صورت مـیگیرد. ایلخان از  یک طرف مسائل داخلی ایل را سر و سامان مـیدهد و از طرف دیگر نماینده دولت درون ایل بـه شمار مـیرود وامور ایل را با حاکم و سا یر مامورین دولت حل مـیکند .

    ایل بیگی بعد از ایلخان با قدرت ترین فرد محسوب مـیشود و غالبا امور چند ایل یـا طایفه بـه وی واگذار مـیشود .

    ایلخان و ایل بیگی با هم امور ایلات را  اداره مـیکنند .

    ایل بزرگ قشقائی از شش ایل ، دره شوری ، کشکولی بزرگ ، کشکولی کوچک ، شش بلوکی و عمله و فارسیمدان تشکیل شده است.

    ایل

    یک واحد سیـاسی مستقل هست که از تعدادی طایفه تشکیل مـیشود . هر یک از این طایفه ها از تیره هائی ساخته مـیشود . رهبری ایل را معمولا " کلانتر"  به عهده دارد  که تعدادی از خان ها ، او را در اداره ایل یـاری مـیدهند . کلانتر مسائل و مشکلا ت و تقسیم بندی و برنامـه ریزی به منظور کوچ و اسکا ن   طوایف ایل را بر اساس توافقات انجام شده با ایلخان ، حل و فصل و اجراء مـیکند . امور مالیـات بر طبق سهمـیه تعیین شده را بین طایفه ها تقسیم و وصول مـیکند . افراد یک ایل درون محدوده جغرافیـائی کـه به آنـها اختصاص دارد استقرار پیدا مـیکنند. کلانتران ایل درون امور داخلی خود مستقل هستند و روابط خارجی ایل را از طریق

    ایلخان یـا ایلبیگی حل و فصل مـیکنند . انتخاب کلانتر بر اساس سابقه خانوادگی درون کلانتری و قدرت ، آمادگی و مدیریت از

     مـیان یکی از خان های ایل توسط خوانین ایل بر گزیده مـیشود کـه معمولا بـه تائید ایلخان مـیرسد. اگر ایلخان با این انتخاب  بدلایلی مخالفت کند  و نتواند خوانین  مربوطه را قانع کند در گیری و مشکلات زیـا دی بین ایل  و ایلخان بـه وجود خواهد  آورد کـه در بخشـهای بعدی نمونـه هائی را ذکر خواهیم کرد.

    طایفه

    یک واحد سیـاسی درون بین کوچ نشینان و مـهمترین چار چوب اجتماعی عشایر محسوب مـیشود . طایفه شامل جماعتی هست که معمولا " با هم خویشاوندی دور و نزدیک دارند و در چند یـا چندین نسل با هم سببا"یـا نسبآ" بـه مبنای مشترکی مـی رسند .فرد عشایری درون بیـان وابسشگی و تعلقش غالبا" از طایفه خود نام مـیبرد . گویش ، آداب و رسوم و شیوه زندگی  در یک طایفه یکسان هست . طایفه از چند ین تیره تشکیل مـیشود. ریـاست هر طایفه یـا چند طایفه را بـه نسبت جمعیت و محدوده یک خان عهده دارد هست که از طرف کلانتر منصوب مـی شود .

    تیره

    طایفه ها هر چند با هم خویشاوندی دارند ولی درون دل آنـها هر یک از خانوادهای نزدیک کـه به یک پدر که تا جد تعلق دارند به منظور خود حوزه ای را درون اختیـار دارند که در اجرای امور و مسا یل مشترک با هم تفاهم و نزدیکی زیـادتر و قرابت بیشتری

    دارند و معمولا ابن طبقه بندی را تیره مـی نامند. و درون یک طایفه با توجه بـه این موضوع تیره های مختلف و متعدد وجود داردو هر تیره از جمع چند بنکو شکل مـیگیرد. بنکوهای یک تیره درون مقطع زمانی درون نقاط مختلفی پراکنده اند و هر کدام اجتماعی هستند عینی و در محلی محدود و معین . ولی جمع بنکوها بـه طور پراکنده  در نقاط مختلف جغرافیـائی دیده مـیشوند و بنا بر

    این درون یک زمان و در یک مکان با هم  قابل رویت  نمـی باشند . چنانچه اشاره شد هر طایفه از چند تیره تشکیل مـیشود و تیره ها تقسیمات  فامـیلی یک طایفه  هستند.  بنا بر این هر تیره بنام یکی از اجداد یـا پدران مربوط بـه یک طایفه شناخته مـیشود . تیره ، به  بنکو مرکزیت  و شخصیت سیـاسی و حقوقی مـی بخشد .  در سازمان سیـاسی ایل ، تنـها طایقه است  که رسمـیت دارد و به همـین جهت روسای طایفه ها از طرف  مراکز قدرت ،  کلانتران ، تعیین مـی شوند . درون مقابل بنکو واحد اجتماعی است و تیره واحد سیـاسی  و اداری  طایفه هست و طا یفه هم بنوبه خود  واحد سیـاسی و اداری ایل محسوب مـیشود . ریـاست تیره با کد خدا هست . کـه از مـیان افراد هر تیره و معمولا " ریش سفیدان توسط هر تیره بـه رسمـیت شناخته مـیشود و  نماینده رسمـی بین تیره و خان است. خان نیز رابط بین طایفه و کلانتر هست .

    گاهی بین تیره های موجود  در یک طایفه بـه علت اختلافات روی ، محدوده زمـین و چرا و یـا دلایل دیگر مشکلات بروز مـیکند و برخی تیره های وابسته بـه یک فامـیل از آن جدا شده و تیره جدیدی را تشکیل مـیدهند . و همـین امر ممکن هست بین بنکو ها نیز اتفاق افتد . گرچه کد خدا حتما از طرف مراکز قدرت منصوب شود ولی به  سبب عرف و رسوم موجود ، خان ها و  کلانتران معمولا یکی از ریش سفیدان قوم را کـه معروفیت و محبوبیت دارد منصوب مـیکنند کـه مورد تائید افراد قبیله باشد  و اختلافی بـه وجود نیـاورد . نام تیره ها معمولا از نام نیـای مشترک افراد اشتقاق مـی گیرد .

    اساس نامگزاری تیره ها

    1) بر اساس نام یـا فامـیل یـا بزرگتر ها یـا کدخدایـان مثل قاسم لو از نام قاسم و بهمن بیگلو از نام بهمن .

    2) بر اساس تعدادتیره ها یـا بنکو ها مثل دو قوزلو کـه از 9 تیره کوچکتر تشکیل شده .

    3) بر اساس حرفه و کار مثل عاشق لر کـه در موسیقی و آهنگر کـه در حرفه خود استاد بودند .

    4) بر اساس اصل و نسب مثل :داود لو کـه از فرزندان داود و جهانگیر لو کـه از  اولاد جهانگیر.

    5) بر اساس وابستگی بـه شخص بخصوص مثل : بهرام کیخالو وابسته بـه بهرام و  همت علی کیخالو  ، وابسته بـه همت علی  .

    6) بر اساس منشاء قومـی مثل : لَک ، بازمانده ای از لکهای غرب ایران و لر از  جانشین لرهای اولیـه بر اساس تکیـه بر محل جغرافیـایی مثل: موصلو از موصل عراق .

    7) بر اساس اولین مرکز تمرکز مثل : دره شوری ها درون دره شور یـا چگینی ها در  چگین پیشگوه لرستان .

    8) بر اساس نام سران یـا پادشاهان کـه از طوایف مزبور بودند ، مثل ندر لو وابسته به نادر شاه و قجر لو از قاجارها .

    بنــکو

    عبارتست از اجتماع چند سیـاه چادر درون یک منطقه  اقامت کـه به بنام یورت نامـیده مـیشود . هر خا نوار عشایری درون طول سال درون سیـاه چادر بسر مـیبرد و برحسب وابستگی خانوادگی و داشتن زمـین مرتع مشترک ، چند چادر درون کنار هم زندگی  مـیکنند کـه این جمع را درون ایل قشقایی " بنکو "  و یـا درون برخی از طوایف " بیله " مـی نامند . افراد مستقر درون یک بنکو کـه در امر دام داری و کشاورزی با هم توافق و هماهنگی دارند " اوبه " نیز گفته مـیشود .

    در آغاز زمان استقرار درون ییلاق ، تعداد سیـاه چادرهای هر بنکو حدود سه یـا چهار چادر هست که معمولا" افراد یک فامـیل نزدیک مانند  پدر و پسران  یـا برادران در یک محل هستند و ولی درون فصل برداشت محصول درون ییلاق اجتماع این چادر ها

    ممکن است  چند برابر شود . اما درون قشلاق این  تعداد  کمتر هست و غالبا از پنج و شش  چادر  تجا وزنمـی کند .

    بنکو ها هر چند واحد های  مستقلی  هستند  ولی بین  آنـها یک همبستگی و پیوند خانوادگی بر اساس اصل و نسب وجود دارد و همـه متعلق بـه یک تیره هستند. بنکوها ، زیر شاخه تیره اند . تیره را بـه درختی تشبیـه کرده اند کـه بنکوها  شاخ و برگها  وابسته بـه آن هستند . بنکو ها با تیره و تیره ها با طایفه از یک رشته و با پیوند تاریخی هستند و اصل و

    نسب مشترک دارند . تاریخ ونیـای آنـها مشترک هست . در هر بنکو هر خانواده خود یک واحد مستقل اقتصا  دی بر اساس دامداری هست . ارتباط افراد همـه بر طبق روابط فامـیلی استوار هست و همـه از یک ریش سفید یـا بزرگ خانواده فرمان مـی بردند . نام بنکو هما ن نام ریش سفید  یـا بزرگ بنکو است و درون صورت فوت وی بنکو ، بنام ریش سفید جدید نام گذاری مـیشود .

    افراد بنکو دارای مرتع مشترک هستند و زمـین های کشاورزی آنـها درون کنار هم قرار گرفته درون امر کاشت و برداشت با هم همکاری بسیـار نزدیک دارند . درون صورتی که تعداد دامـهای یک بنکو زیـاد تر از گنجایش مرتع باشد حتما محل جدیدی فراهم شود

    که این امر باعث جا بجائی بعضی از خا نواده ها شده و این کار آغازی هست برای ایجاد یک بنکوی جدید. امر داخلی بنکو ها توسط ریش سفید بنکو حل و فصل مـیشود و امر خارج از بنکو توسط کدخدای تیره رفع و رجوع مـیشود .

    تعیین حرکت بنکو از طریق سلسله مراتب کدخدا، خان و کلانتر با ریش سفید است. همچنین اجاره محل چرا و جمع آوری مالیـات و پرداخت آن بـه کدخدا وغیره .

    بنکو جائی  است کـه در آن حمایت و امنیت وجود دارد . بنکو از افراد فامـیل  تشکیل شده  و  نیـازمندیـهای مشترک فراوانی با هم دارند .  بنکو بـه افراد و افراد بـه بنکو وابسته و نیـازمند هستند .  جدائی یـا عدم همکاری افراد با بنکو باعث ضعف و ازهم پاشیدن انـها مـیشود و همکاری و پیوند شان باعث تقویت بنکو مـی باشد . افراد درون صورتیکه از بنکو جدا شده و بخواهند بـه تنـهائی زندگی کنند دچار مشکلات زیـادی از جمله نا امنی ، نداشتن کمک  در مواقع نیـاز هست و خود بـه تنـهائی باید  تمام کارها را انجام دهد  که تقریبا" غیر ممکن هست .  و آنـها نمـی توانند جدا از جوامع بنکو ها زندگی کنند .

    بنکو علاوه بر اینکه واحدی هست اقتصادی ، واحدی اجتماعی نیز هست ، همکاری ، تعاون ، امنیت ، کشت ، مرتع ، پشتیبان داشتن و چوپان داشتن همـه از امتیـازات عضویت درون بنکو هست . هر بنکو دارای تفنگجیـانی بود کـه پایـه های قدرت  رئیس  بنکو  و رئیس تیره بـه حساب مـیامدند. روی همـین  اصل روسای  بنکوها همـیشـه در صدد جلب چنین افرادی بودند و بندرت حاضر مـیشدند چنین مردانی را درون بنکوی خود از دست بدهند وبه طور کلی درون برابر از دست افراد و خانوارهای بنکوی خود مقاومت و سر سختی نشان مـیدادند.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱

     

     

    ایکـّی گؤزل

    ایکـّی گؤزل

    بـیـر گـونیـاز چاقـوندا ائیـله دیم سفر

    بولبول کیمـیـن گوله من مـهمان اولدوم

    ایکـّی گـؤزل قــرشــی گــَـلـدی بـرابـر

     ایکـّی اینـچـه بئـله مـن مـهمان اولدوم

    ***

     ایکـّی طــُرفــه نـگـار ایـکـّی گـولـّی یـاز

      ایکـّی رعــنــا بــویــلــی ایکـّی سرو ناز

      ایکـّی یـاشیل بـاشلی ایکـّی قیزیل غاز

      ایکـّی طاووس تئـله مـن مـهمان اولدوم

       ***

      ایکـّی زیـبــا رو دیـــر ایـکـّی مــه جـبین

       ایکـّی حــور جــنـّـت ایـکـّی زلـف چـیـن

       ایکـّی قــمـــر اوزلــی ایـکـّی نــازنــیــن

      ایکـّی ایـسـّی هئله من مـهمان اولدوم

      ***

     ایکـّی قــاشــی کـمـان ایکـّی زلف دام

     ایکـّی یــاغــی جـیـــران ایـکـّی دل آرام

      ایکـّی شیـرین زبـان ایکـّی شیـرین کام

       ایکـّی شـیریـن دیـله من مـهمـان اولدوم

     ***

     ایکـّی گــؤزی جلـّاد ایکـّی جــان سـِتان

      ایکـّی شـوخ و شـیریـن ایکـّی تور ترلان

       بیری "گل اندام"دیـر بیـری "گل سـِتان"

       ایکـّی مست بولبوله من مـهمان اولدوم

     ***

     ایکـّی کـِهـره صـیـّـاد ایکـّی اهــل ِ حال

     ایکـّی نافــه مشکین ایکـّی شوخ مارال

     بـیـر بـاغـیـنــگ ثـمــری ایکـّی نـو نـهال

     ایکـّی نــو نــهـالـه مـن مـهـمـان اولدوم

      ***

       ایکـّی گـلاب ایـسلی ایکـّی قیزیل گول

       ایکـّی شـهـلا نرگــس ایکـّی تر سونبول

     ایکـّی تـازه بــاهـار مـنــصـور بیـر بولبول

     ایکـّی تـر سونـبـوله من مـهمان اولدوم

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱

     

     

    سایغیشلار

    یکی از با ارزشترین موردی کـه همـه ما قشقایی ها حتما بدونیم و اون رو بـه طور صحیح انتقال بدیم شمارش اعداد (سایغیشلار) بـه زبان ترکی قشقایی هست این مطلب ارزشمند بـه کوشش اقای ارسلان مـیرزایی هست کـه جا داره از ایشون به خاطر زحماتشون درون پیشرفت و گسترش زبان ترکی قشقایی تقدیر و تشکر کنیم

    سایغیشلاری  قولای ((آسان)) اؤرگه نگ

    عزیز ائلداشلاریـمـیـز  سایغیــشلار  بیزیم  دیلیمـیزینگ ارکانـﻰ دیـر، سایغیـشلار اوشاقلاریـمـیـزا اؤرگه ده گ و قویمایـاگ دیلیمـیز آرادان گئده

    سایغیش آرادان گئد سه دیل آرادان گئدر

    بیر لر

    (یکان)

    اون لار

    (دهگان)

    یوز لر

    (صدگان)

    مـینگ لر

    (هزارگان)

    توپلاما 0

    صیفیر

    .......... .......... .......... .......... 1

    بیر

    10

    اون

    100

    یوز

    1000

    مـینگ

    1111

    مـینگ، یوز، اون، بیر

    2

    ایککی

    20

    ییگیرمـی

    200

    ایککی یوز

    2000

    ایککی مـینگ

    2222

    ایککی مـینگ، ایککی یوز، ییگیرمـی، ایککی

    3

    اوچ

    30

    اوتتوز

    300

    اوچ یوز

    3000

    اوچ مـینگ

    3333

    اوچ مـینگ، اوچ یوز، اوتتوز، اوچ

    4

    دؤرد

    40

    قیرخ

    400

    دؤرد یوز

    4000

    دؤرد مـینگ

    4444

    دؤرد مـینگ، دؤرد یوز، قیرخ، دؤرد

    5

    بئش

    50

    اللی

    500

    بئش یوز

    5000

    بئش مـینگ

    5555

    بئش مـینگ، بئش یوز، اللی، بئش

    6

    آلتی

    60

    آلتمـیش

    600

    آلتی یوز

    6000

    آلتی مـینگ

    6666

    آلتی مـینگ، آلتی یوز، آلتمـیش، آلتی

    7

    یئددی

    70

    یئددمـیش

    700

    یئددی یوز

    7000

    یئددی مـینگ

    7777

    یئددی مـینگ، یئددی یوز، یئددمـیش، یئددی

    8

    سککیز

    80

    ان

    800

    سککیز یوز

    8000

    سککیز مـینگ

    8888

    سککیز مـینگ، سککیز یوز، ان، سککیز

    9

    دوققوز

    90

    دوقسان

    900

    دوققوز یوز

    9000

    دوققوز مـینگ

    9999

    دوققوز مـینگ، دوققوز یوز، دوقسان، دوققوز

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، لغت نامـه، اعداد درون زبان ترکی قشقایی، اهمـیت الفبای لاتین به منظور نوشتن ترکی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱

     

     

    حضور قشقایی ها درون دو فرهنگسرای تهران

    علاقمندان بـه فرهنگ،صنایع دستی و آداب و رسوم ایل بزرگ قشقایی مـی توانند درون حال حاضر از نمایشگاههای قشقایی مطابق برنامـه زیر درون فرهنگسرای بهمن تهران بازدید نمایند:

    فرهنگسرای بهمن:

    اتمام نمایشگاه:19 آبان 91-ساعت بازدید:همـه روزه 9 الی 21- 

    جزئیـات برنامـه ها:نمایشگاه صنایع دستی و آداب و رسوم قشقایی بـه همراه اجرای روزانـه موسیقی و بازیـهای محلی قشقایی از ساعت 16 الی 21

    آدرس.تهران .فرهنگسرای بهمن:مـیدان راه آهن-مـیدان بهمن-فرهنگسرای بهمن

    http://qashqaee.blogfa.com/

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: اجرای موسیقی قشقایی, نمایشگاه صنایع دستی, فرهنگسرای بهمن, فرهنگسرای اشراق


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در جمعه دوازدهم آبان ۱۳۹۱

     

     

    فرهنگ قشقایی= فرهنگ عشایر

    حذف کلاه قشقایی درون عو عهایی زنان قشقایی با لباس قشقایی بـه نام .............

    منبع :وبلاگ بزرگ تفریحی ممستنی و رستم

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه هشتم آبان ۱۳۹۱

     

     

    یولداش منـه قیش گلدی

    گئنـه گوزوم هواسیندا ایلدیریم شاخدی بولوت کیپریکیمدن سیخیلدی ویـاش یـاغدی . چوخ

    بو یـاغیش اینتظارینی چکدی آما یـاغاندان سورا هئچ کیم شوکور دئمدی.

    گئنـه باشیما قار دوشدی دومان چوکدی و گوزلر سووندو یـاناخلاری سووق ووردو و

    پوسسوردو غیغی دوداغی گولوش دن سالدی .منـه قیش گلدی یولداش قیش گلدی....

    یـازان:فتانـه مرادی قره قانی

    http://pariulduzu.blogfa.com/

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه ششم آبان ۱۳۹۱

     

     

    گذر زمان درون عشایر ایل قشقایی
    خورنیوز:کوچ قشلاقی و ییلاقی عشایر پنـهان درون زوایـای برگ برگ زندگی شـهری مـی‌گذرد، اما همگان آنان را بـه دست فراموشی سپرده و حتی آداب و رسوم این افراد نادیده گرفته شده است.

    یکی از اقوام موجود درون سطح شـهرستان دهاقان عشایر ترک قشقایی است کـه بیشتر درون دامنـه‌های تپه آستانـه و قسمت‌های سردسیر و گرم سیر دهاقان سیـاه چادرهای خود را برپا مـی‌کنند و گله ان خود را بـه دامان کوه و کوهسارهای سرسبز شـهرستان بـه چرا مـی‌برند کـه مردمانی سرخوش و دلشادند، دل‌هاشان بـه کوچه بعد کوچه‌های غم ناآشناست، کینـه درون مـیانشان واژه‌ای هست بی‌معنا. بیشتر قشقایی‌ها مردمانی بلند قامت و خوش صورت و دلاورند. چهره آنـها گندم‌ گون، چشمانشان سیـاه یـا مـیشی و مویشان مشکی یـا بور و طلایی است.

    زنان قشقایی هرگز آرایش نمـی‌کنند، تنـها فرق زنان با ان «چتر زلف» زنان است، هنگام عروسی به منظور آرایش عروس این چتر زلف را درست مـی‌کنند. مردان قشقایی همـیشـه صورت خود را مـی‌تراشند و به سبیل گذاشتن علاقه خاصی دارند، علاقه وافر و بسیـاری بـه جشن، پای کوبی و درون بیشتر ایـام سال دارند و از اندوه و سوگواری گریزان هستند بـه طوری کـه در تمام ایـام سال تنـها درون 10 روز آغاز ماه محرم سوگواری و عزاداری مـی‌کنند.

    * مراتع ییلاقی و قشلاقی ایل قشقایی دهاقان
    رئیس اداره منابع طبیعی دهاقان درون این مورد با اشاره بـه سیمای منابع طبیعی شـهرستان اظهار داشت: شـهرستان دهاقان با وسعتی معادل 145 هزار هکتار با ارتفاع متوسط یک‌هزار و 850 متر از سطح دریـا دارای زمستانی سرد و تابستانی معتدل با متوسط بارندگی (آمار 44 ساله ) ایستگاه هواشناس همگین 292 مـیلی‌متر است.

    یک فرهنگی ترک زبان قشقایی درون مورد آداب و رسوم ایل قشقایی گفت: چوبی (گروهی) زنان و مردان قشقایی بسیـار زیبا و جالب هست که همگان را بـه سوی خود جذب مـی‌کند و دیگر قومـیت‌ها علاقه بسیـاری به منظور شرکت درون جشن و سرور آنـها دارند. درون این جشن‌ها زنان و مردان هر یک دو دستمال درون دست مـی‌گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ مـی‌ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمال‌ها را تکان مـی‌دهند و با حرکات موزون پیش مـی‌روند درون «درمرو» یـا چوب بازی نیز«معروف بـه ترکه بازی»، مردان دوتا دو که تا و بـه نوبت با چوب‌های کوتاه و بلندی کـه در دست دارند بـه آهنگ ساز و دهل با یکدیگر مـی‌ند و مبارزه مـی‌کنند.

    ادامـه درون ادامـه مطلب

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، گروه تحقیق و پژوهش


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۱

     

     

    گردهمایی انجمن دانشجویـان قشقایی درون آبان ماه

    گردهمایی سال تحصیلی جدید انجمن دانشجویـان قشقایی

    در مورخ 2.8.91 (دو. هشت.نودویک)سه شنبه ساعت 15:30

    در باغ ارم

    با حضور مـهمانان گرامـی استاد ارسلان مـیزرایی و فتانـه مرادی قره قانی برگزار مـیگردد.

    اطلاع رسانی کنید.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه بیست و نـهم مـهر ۱۳۹۱

     

     

    شرکت نیسان

    شرکت نیسان نام قشقایی را با اتومبیل قشقایی نوشت

     

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در جمعه بیست و هشتم مـهر ۱۳۹۱

     

     

    شيشـه‌درمـه‌بافي، هنري کـه قشقايي ها آن را رها نمي‌کنند
    شيشـه‌درمـه‌بافي، هنري که  قشقايي  ها آن را رها نمي‌کنند.

    شيشـه‌درمـه‌بافي هنر قشقایی های استان فارس هست که استفاده‌هاي تزئيني و کاربردي متعدد آن موجب شده هست همواره مورد توجه هنرمندان باشد.


    به گزارش ميراث آريا (chtn)، شيشـه‌درمـه درون رده نساجي سنتي قرار دارد و از دست‌بافته‌هاي ارزشمندي هست که درون فيروزآباد، قيروکازين و شيراز بـه دست هنرمندان بافته مي‌شود.

    اين بافته بايد با دستگاه نساجي سنتي و چهاروردي بافته شود، ولي بـه علت زندگي خاص عشاير و براي سهولت حمل و نقل هم‌اکنون عشاير آن را با دار زميني مي‌بافند.

    چله‌کشي شيشـه‌درمـه با رنگ تيره درون زير و رنگ روشن درون رو بافته مي‌شود.

    انتخاب نخ‌هاي روشن يا تيره طي عمل بافت، سبب بـه وجود آمدن نقوش هندسي درون قالب لوزي و ستاره مي‌شود.

    گاه افزودن گل‌ـ‌منگوله‌هاي رنگي بـه صورت منظم درون هنگام بافت و پود‌گذاري، زيبايي شيشـه‌درمـه را دو چندان مي‌کند.

    مواد اوليه مورد استفاده درون اين توليدات الياف پشمي هست و اين بافته‌ها بـه علت شناخت ناکافي مردم، بيشتر مصرف محلي دارند.

    اين توليدات بـه عنوان زيرانداز سبک، روتختي، روکش مبل،‌ وسيله‌اي براي نگهداري مايحتاج روزانـه و يا پيچيدن وسايل مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه بیست و پنجم مـهر ۱۳۹۱

     

     

    طرح پیشنـهادی استان فارس جنوبی و قشقایی

     به نام خدا

    با عرض سلام خدمت دوستان محترم و بزرگوار

    پس از بحث های فراوان و ارایـه پیشنـهادهای مختلف از سوی جوانان ایل قشقایی و

    برخی از بزرگان و مسئولین ایل، طرح تشکیل استانی درون جنوب استان فارس، با نام

    "فارس جنوبی و قشقایی" متشکل از شـهرستانـهای کازرون،

    فیروزآباد،نورآباد و ممسنی، کوار، قیرو کارزین، فراشبند و رستم و با مرکزیت

    شـهرستان " کازرون" اتخاذ گردید.

    جمعیت این استان با تقریب خوب بیش از 800000 نفر و مساحت آن نیز حدود

    24000 کیلومتر مربع( هجدهمـین استان کشور) مـیباشد.

    تشکیل استان "فارس جنوبی و قشقایی" مزایـای بسیـاری دارد کـه از جمله آنـها

    به موارد زیر مـی توان اشاره کرد:

    1- تلاش به منظور محقق ساختن اه و آرمانـهای انقلاب شکوهمند

    اسلامـی با برنامـه ریزی ها و سرمایـه گذاریـها درون این استان

    - زنده نگه داستن یـاد و نام مفاخر، شـهدا، علما و بزرگان مردم این استان

    3- دریـافت مستقیم بودجه ها از دولت و استفاده و تقسیم آن بـه پروژه های مورد نیـاز

    4- رسیدن بـه جایگاه واقعی تاریخی و فرهنگی

    5- ایجاد شغل های جدید

    6-فرصت جذب توجه بیشتر از سوی مسئولین

    7- تسهیل امور اداری و اجرایی شـهروندان منطقه

    8-داشتن شبکه تلویزیونی مستقل و استفاده از آن جهت احیـا و ترویج آداب و رسوم

    و تبلیغات مثبت و مثمر ثمر همچنین گزارش اخبار استانی و پخش برنامـه های

    سینمایی و کودشستهای علمـی بـه زبان محلی

    9- مرتفع ساختن موانع و مشکلات پتانسیلهای مردمـی و جغرافیـایی این استان از طریق اتخاذ راه کارهای مناسب و شایسته

    10-......

    از شما دوستان عزیز خواستاریم که تا با ارائه پیشنـهادات و انتقادات خود، نظرات خود را درون راستای تشکیل این استان اعلام فرمایید.

    منبع:وبلاگ تشکیل استان "فارس جنوبی و قشقایی

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در یکشنبه بیست و سوم مـهر ۱۳۹۱

     

     

    انگار کـه گون هم سلام مـی گوید

    کُرقوش شب سکوت و خلوت شبانـه ام را بـه سختی درون هم مـی شکند؛

    مگر کدام واقعه ی تلخ درون انتظار ایل من چشم بـه آینده ای تیره بسته و نشسته؟!!!ِ
    اُلدوز ها چشمک مـی زنند
    آی زیر بُلوط ها پنـهان شده
    دوباره صدای بایقوش بلند مـی شود
    قُرخو تمام وجودم را تسخیر مـی کند
    یـاش چشمانم را درون مـی نوردد
    گزلَرِم بـه دوردست ها خیره شده
    انگار کـه گون هم سلام مـی گوید
    انگار کـه گون کوهها سلام مـی گوید
    اما گون هم آفتاب شده
    مثل دیلیم کـه زبان شده
    مثل آنام کـه مادر شده
    دوباره یـاش بر گونـه هایم جاری مـیشود
    اورَگیم مـی گیرد
    اَللرِم مـی لرزد
    تیرگی و تاریکی وایـان مـیشود
    هویِّتم از دست مـی رود
    و این همان واقعه ی شوم ایلم است...

    فتانـه مرادی قرقانی

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، دل نوشته، خود اموز ترکی قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه یـازدهم مـهر ۱۳۹۱

     

     

    ائلداشم بیر سس ور *** تراختورا نفس ور

    ائلداشم بیر سس ور *** تراختورا نفس ور

    فرزندان قشقایی و فرزندان آذربایجان به منظور تشویق تیمشان تراختور رفتند 

    تراختور محبوب قشقایی
    استادیوم دستغیب شیرار۴/۷/۱۳۹۱

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در پنجشنبه ششم مـهر ۱۳۹۱

     

     

    احمد همتی :بزرگداشتی درون خور و شایسته مـیرزا ماذون قشقایی برگزار خواهیم کرد.

    مدیر کل فرهنگ وارشاد اسلامـی فارس گفت: با بیـان اینکه فرهنگ اصیل عشایر (قشقایی) فارس حتما به جامعه عرضه و معرفی شود، افزود: حتما با شناخت جایگاه اجتماعی، دینی ؛ فرهنگ‌ها و آداب رسوم  فعالیتهای این ایل را پاسداشت کرد و مستند نمود.

    این مقام فرهنگی؛ درون نشستی کـه با اعضا و مشاور استاندار فارس درون امور عشایر استان داشت؛  با اشاره بـه برنامـه‌های مربوط درون حمایت از تولیدات فاخر فرهنگی درون سطح استان فارس ، خاطرنشان کرد: با توجه بـه جایگاه استان فارس و به ویژه شـهر شیراز بـه عنوان حرم سوم اهل بیت (ع) درون کشور، حتما حرمت این استان و شـهر را با رویکرد عرصه فرهنگ وادبیـات عشایر درون راستای بهره گرفتن از آثار ارزشمند آنـها حفط و گسترش داد که تا انشاءا... ، با نمایـان ساختن محصولات فرهنگی و هنری این ایل غیور ؛  کاستی‌های موجود درون حوزه فرهنگ به منظور این قشر برطرف شود.

    وی ضمن بیـان ارائه جذابیت های فرهنگی داخلی بـه منظور جلوگیری از ورود الگوهای غربی بـه داخل کشور اظهار داشت: از مـهمترین فعالیت ها درون این زمـینـه توجه و توسعه نیـازهای فرهنگی جامعه فارس و از آن مـهمتر عشایر مـی باشد کـه آن هم حتما با محوریت مباحث دینی و سومـین حرم اهل بیت (ع) اجرایی شود که تا ازطریق بتوانیم با استفاده صحیح از جذابیتها و پتانسیل فرهنگی بالای این ایل ، تهاجم فرهنگی دشمنان را درون این جنگ نرم  خنثی و از بین ببریم.

    وی گفت: مدیر کل فرهنگ وارشاد اسلامـی فارس، با تاکید براینکه ؛ هنر دامنـه گسترده و جذابی دارد کـه هنرمندان عشایر فارس حتما با تکیـه بر هنر اسلامـی حافظان فرهنگی کشور باشند،  گفت : درون مـیان شاعران ایل قشقایی کـه بیشتر آنان گمنام مـی‌باشند مـیرزا مأذون بسیـار شناخته شده‌است و اشعار عارفانـه فراوانی دارد و به نا بـه گفته شـهباز شـهبازی (نخستین گردآورنده اشعار شعرای قشقایی) او از بزرگترین شاعران قشقایی مـی باشد کـه به سه زبان عالم اسلامى ترکى و فارسى و عربى شعر سروده هست و انشاءا.. باحمایت و همکاری مشاور امور عشایر فارس ، بزرگداشتی درون خور و شایسته این شاعر خوش ذوق و متوسل به قرآن واهل بیت (ع) ؛ برگزار خواهیم کرد.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: احمد همتی ؛ اشعار مأذون قشقایی, الهام گرفته از قرآن کریم و احادیث نبوى است


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در یکشنبه دوم مـهر ۱۳۹۱

     

     

    شـهید بهمن خان بهادری قشقایی

    شـهید بهمن خان بهادری قشقایی

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، لباس مردم ایل قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه یکم مـهر ۱۳۹۱

     

     

    استقبال تماشاگران از فيلم قشقایی ايراني امين درون جشنواره بين المللي مسكو

    استقبال تماشاگران از فيلم  قشقایی ايراني امين درون جشنواره بين المللي مسكو


    به گزارش ايرنا، فيلم مستند امين كه درون بخش نمايش عمومي جشنواره بين المللي فيلم مسكو با عنوان ردپاي روسي نمايش داده شد، روايت موسيقيداني بـه نام امين آقايي از ايل قشقايي برخاسته از استان فارس است

    كه براي تحصيل رشته موسيقي بـه كنسرواتوار كي يف رفته و در آنجا بر روي موسيقي اصيل مقامي قشقايي تحقيقات گسترده اي انجام مي دهد. تلاش ها و تحقيقات گسترده امين شخصيت اصلي داستان درون باب موسيقي فولكلوريك قشقايي بـه ثبت اين نوع از موسيقي و مقامي و نجات آن از خطر اضمحلال منجر مي شود. پايان فيلم غم انگيز است، زيرا امين نتوانسته رسالت خود را بـه نحو احسن بـه پايان برساند و افسرده و غمگين بـه كي يف برمي گردد. وي مجبور مي شود كه براي پرداخت هزينـه تحصيل درون كنسرواتور كي يف مجموعه ابزار آلات موسيقي خود را بفروشد. شاهين پرهامي كارگردان فيلم امين درباره فلسفه ساخت اين اثر مستند بـه خبرنگار ايرنا گفت: اين دومين ساخته من درباره موسيقي ايران هست كه از علاقه مندي ام بـه فرهنگ اصيل ايراني نشات مي گيرد. وي افزود: 10 سال پيش كه بـه ايران رفته بودم، خيلي اتفاقي امين را كه از ايل قشقايي و آن زمان نوجواني بيش نبود ديدم و جرقه ساخت فيلمي مستند درباره موسيقي اصيل قشقايي درون همان زمان درون ذهن من شكل گرفت. وي اضافه كرد: آن زمان آنـها درون حال كوچ بودند و توليد واقعي فيلم زماني كليد خورد كه امين آقايي كه درون كي يف مشعول تحصيل بود ، بـه من زنگ زد. پرهامي تشريح كرد: فيلم سينمايي امين سرشار از مناظر بكر و طبيعي جنوب ايران و به ويژه زندگي و آداب و سنن قشقايي هاست كه استاد زبده موسيقي فولكلوريك خود هستند. وي درباره نقش امين آقايي درون كمك بـه وي براي ساخت فيلم مستندي بـه همين نام نيز اظهار داشت: محمدحسين كياني استاد بنام موسيقي قشقايي درون سال 2009 درگذشت و پيش از درگذشتش سعي كرد كه مجموعه با ارزشي از مقام هاي موسيقي قشقايي را بـه دوست جوان خود امين كه هر تابستان بعد از فراغت از تحصيل پيش وي مي رفت، بسپارد. وي درون خصوص پايان غم انگيز فيلم مي گويد: درون مايه اصلي بخش پاياني فيلم بر اساس اصل اميدآفريني بـه آينده طرح ريزي شده است، زيرا امين بـه رغم شكست ظاهري درون تحقق وظيفه خود اين فرصت را پيدا كرده كه بـه فعاليت هايش درون زمينـه احياي موسيقي قشقايي ادامـه بدهد و تعدادي بيشتري از هموطنانش را با اين موسيقي مقامي آشنا كند. كارگردان ايراني فيلم مستند امين درون ارتباط با نمايش اثرش درون جشنواره بين المللي فيلم مسكو نيز گفت: اين نخستين نمايش فيلم درون اروپا بعد از اكران آن درون بندر پوسان كره جنوبي محسوب مي شود و قصد دارم درون آينده نيز فيلم هاي مستند درباره هنرهاي ايراني و شخصيت هاي هنري كشورم بسازم که تا به اين ترتيب گامي درون راستاي خنثي كردن تصوير سازي منفي رسانـه هاي غربي از هنر ايران و ايراني بردارم. وي يادآور شد: ساخت فيلم مستند امين بـه دليل اينكه مي خواستم همـه چيز واقعي باشد، بسيار دشوار بود، بـه طوري كه براي تصويربرداري بارها مجبور بـه ترك صحنـه بـه دليل رخ طوفان شن شديم، ولي درون عوض صحنـه هايي را ثبت كرديم كه ديدنشان تماشاگران را بـه وجد مي آورد و تماشاگر بـه قدري مجذوب فيلم مي شود كه فكر مي كند خودش درون محل حضور دارد. كريل رازلوگوف مدير هيات انتخاب جشنواره بين المللي فيلم مسكو نيز گفت: استفاده از صحنـه هاي واقعي و مناظر زيبا و بكر از جمله دلايل انتخاب فيلم مستند امين براي نمايش درون بخش ردپاي روسي جشنواره بود. وي افزود: از سوي ديگر يكي از محل هاي اصلي داستان فيلم، كنسرواتوار ملي اوكراين درون كي يف بـه نام پتر چايكوفسكي از نامداران موسيقي روسيه مي باشد كه همين براي ما بسيار حايز اهميت بود. فيلم مستند امين با حمايت مالي ايران، كانادا، كره جنوبي و اوكراين ساخته شده و در جشنواره بين المللي فيلم پوسان كره جنوبي نيز جايزه گرفته است.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه بیست و نـهم شـهریور ۱۳۹۱

     

     

    پخش فيلم داستاني الفباي معجزه گر

                                                                                                                     

    پخش فيلم داستاني الفباي معجزه گر(زندگی استاد محمد بهمن بیگی(قشقایی)پدر آموزش عشایر ایران) روز سه شنبه مورخ 28/06/1391 از شبکه دو سیما ساعت 21  بـه مدت 70 دقیقه پخش خواهد شد .عزیزانی کـه بعد از پخش موفق بـه دیدن این برنامـه نشده اند مـی توانند از هیمن وبلاگ مستند را دانلود کنند.

    به علت مسائلی کـه در فیلم داستانی الفبا معجزگر دیدیم ازنشر آن معذوریم.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: پخش فيلم داستاني الفباي معجزه گر


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه بیست و هفتم شـهریور ۱۳۹۱

     

     

    همایش بزرگداشت یکصدمـین سال درون گذشت شاعر بلند آوازه یوسفعلی بیک قشقایی برگزار مـی شود.
     

                              
                                      

          

    همایش بزرگداشت یکصدمـین سال درون گذشت شاعر بلند آوازه یوسفعلی بیک قشقایی(یوسف خسرو) درون روز شنبه مورخ ۹۱/۰۶/۱۸ از ساعت ۱۵ الی ۱۸ درون تالار اجتماعات دانشگاه آزاد اسلامـی واحد دهاقان برگزار مـی شود.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: همایش بزرگداشت یکصدمـین سال درون گذشت شاعر بلند آوازه


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه پانزدهم شـهریور ۱۳۹۱

     

     

    کتاب سیری درون بوستان قشقایی

    کتاب سیری درون بوستان قشقایی رونمایی مـی‌شود.

    سایت
    یوسف علی بیگ قشقایی(یوسف خسرو) راه‌اندازی مـی‌شود.

    اصفهان – خبرگزاری مـهر:
    رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامـی دهاقان گفت: همزمان با مراسم بزرگداشت شاعر ایل قشقایی درون روز 18 شـهریور ماه کتاب سیری درون بوستان قشقایی رونمایی مـی‌شود.

    به گزارش خبرنگار مـهر، رجب فرهمندیـان صبح یکشنبه درون نشست خبری اظهار داشت: امسال مصادف با صدمـین سال درگذشت
    "یوسف‌ علی بیگ" شاعر بزرگ ایل قشقایی هست و با توجه بـه اینکه وی بعد از مـیرزا ماذون بزرگترین شاعر قشقایی محسوب مـی‌شود، اداره ارشاد این شـهرستان تصمـیم گرفت همایش بزرگداشت این شاعر نامـی متخلص بـه یوسف خسرو را برگزار کند.

    وی افزود: سبک یوسف علی‌بیگ شبیـه نظامـی گنجوی بوده هست و شعرهایش را بـه زبان ترکی قشقایی مـی‌سروده است.
    رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامـی دهاقان با بیـان اینکه هدف از برگزاری این همایش بازنگری و توجه مجدد بـه ادبیـات محلی، توجه بـه خرده‌فرهنگ‌ها و زنده نگه داشتن آن است، تصریح کرد: این همایش درون سه بخش برگزار مـی‌شود کـه در بخش نخست محمدقلی نادره دره‌شوری کـه اشعار یوسف علی بیگ را جمع‌آوری، تصحیح و به زبان فارسی ترجمـه کرده است، بـه سخنرانی مـی‌پردازد.
    وی ادامـه داد: فرهاد گلدین پور درباره تاثیر اشعار یوسف‌علی بیگ بر هنر قشقایی صحبت و حجت‌الاسلام حسینی نیز درباره علما و بزرگان ایل قشقایی از جمله یوسف علی بیگ مطالبی را به منظور خاضران بیـان مـی‌کند.
    فرهمندیـان اضافه کرد: درون ادامـه مراسم، شعرای مطرح قشقایی بـه شعرخوانی پرداخته، سپس درون مراسم شب شعر و موسیقی چند گروه مطرح موسیقی مقامـی بـه اجرای موسیقی سنتی عشایر پرداخته و در انتهای مراسم سایت یوسف علی بیگ راه‌اندازی مـی‌شود.
    وی تاکید کرد: با توجه بـه فراخوان هنرمندان درون رشته‌های مختلف مانند مقاله، شعر، خوشنویسی، موسیقی، فیلم کوتاه و سایر رشته‌های هنری درون حاشیـه این برنامـه نمایشگاهی از آثار ارسالی هنرمندان برگزار مـی‌شود و سپس مزار این شاعر بنام ایل قشقایی گل‌افشانی مـی‌شود.
    رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامـی دهاقان افزود: همچنین درون این مراسم ارائه‌کنندگان اشعار منتشر نشده و نویـافته یوسف‌علی بیگ و خاطرات برتر بـه یـادمانده درباره وی مورد تجلیل قرار مـی‌گیرند.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، معرفی کتاب
    :: برچسب‌ها: کتاب سیری درون بوستان قشقایی, سایت یوسف علی بیگ, شاعر قشقایی, راه‌اندازی مـی‌شود


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه پانزدهم شـهریور ۱۳۹۱

     

     

    نمایشگاه ایل قشقایی درون فیروزآباد

    چهارمـین نمایشگاه درون استانی انجمن دانشجویـان قشقایی برگزار مـی شود.

    مکان: فیروزآباد - آموزشگاه موسیقی شیدا


    زمان :16الی 23 شـهریور

    ساعات بازدید: 8-21

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، نمایشگاه ها
    :: برچسب‌ها: نمایشگاه ایل قشقایی درون فیروزآباد


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه پانزدهم شـهریور ۱۳۹۱

     

     

    دانلود کتاب :قشقائی ائل ادبیـاتی
    معرفی کتاب :

    قشقائی ائل ادبیـاتی 

    عنوان کتاب کوچکی هست که هموطن آذربایجانی جناب آقای علیرضا ذیحق درون سال 1361 درون مورد ادبیـات ایل قشایی تهیـه کرد اند. درون ابتدای این کتاب 22 صفحه ای کـه به زبان ترکی آذربایجانی نوشته شده هست توضیحات مختصری درون مورد تاریخچه ی ایل قشقایی آمده است. سپس توضیحات مختصری راجع بـه ماذون قشقایی و چند شعر این شاعر و سپس هم توضیحاتی درون مورد یوسفعلی بیگ بـه همراه اشعار زیبایی از او آورده شده هست بعلاوه چند طرح از قشقایی ها نیز درون این کتاب گنجانده شده است. این کتاب درتابستان سال65 درون تبریز بـه چاپ رسیده است.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه چهارم شـهریور ۱۳۹۱

     

     

    سومـین نمایشگاه درون استانی انجمن دانشجویـان قشقایی درون آباده+عکس

    سومـین نمایشگاه درون استانی انجمن دانشجویـان قشقایی درون آباده+عکس

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، نمایشگاه ها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه چهارم شـهریور ۱۳۹۱

     

     

    زمـین لرزید دل لرزید

    زمـین لرزید، دل لرزید

    بسم الله الرحمن الرحیم

    و اذا اصابتکم مصیبه قالوا انا لله و انا الیـه راجعون

    چه تلخ هست این روز.. چه تلخ هست بودن بنام برادرو از دست و برادرم !

    امروز بنام آتش اندوهم مـیگریم و بنام آتش خشمم مـیخندم.. امروز خنده من از لابلای هزاران دردیست کـه بدان مـیخندم و چشمان من دریـایی کـه آرزو دارد با تنـها کشتی نگاهش هموطنش را سالم بـه سرزمـینش برگرداند.

    خداوندا ! بـه آه دلسوز یتیمانت بـه درد بی فراق پدرانت و به سوز گداخته مادرانت قسم کـه اندوهم چنان بی پایـان هست که آهم عرشت را بـه لرزه درون مـی آورد. خداوندا! تو حافظ یتیمانی تو صبر بندگانی تو عالم بـه تمام عالمانی تو را قسم مـیدهم بـه خداوندیت تو را قسم مـیدهم بـه به تمام بندگان بی گناهت کـه به همـه باز ماندگان این حادثه دلخراشت صبر جمـیل عطا بفرمایی. خداوندا ! امروز خودت مـیبینی و مـیدانی کـه تنـهاییم، امروز خودت مـیبینی و مـیدانی کـه از آتش سوز این بی گناهان پاک و معصومت دنیـایی درون سوگ فراقشان نشسته.. تو را بـه آنچه کـه دادی و گرفته ای قسمت مـیدهیم یـار و یـاور ما باش و ما را تنـها مگذار کـه جز توی نداریم.

    امروز این مقاله من با اشک چشمان و آغشته بر خون این بی چارگانت هست .امروز تمام دیدگانمان مات و مبهوت این دردت.. خداوندا امروز روز ما نیست ولی مـیدانیم کـه فردایمان را خواهیم ساخت. فردایمان را بهتر از این خواهیم کرد و به فردایمان بـه امـید یـاریت بیش از پیش امـیدواریم.از طرف سایت هواداران تراکتور سازی این واقعه جانگداز و تلخ را بـه تمامـی هموطناننم بـه خصوص بـه تمامـی آذربایجانیـها و ترک زبانان ایران تسلیت عرض مـیکنیم و از خداوند متعال خواهانیم کـه به بازماندگان زلزله اخیر شـهرهای اهر. ورزقان . هریس و کلیبر کـه دردانـه های سرزمـینمان هستند صبری بـه بزرگی رحم بی پایـانش دهد .

    امروز ما درون سوگ جانگداز تمامـی مادران و پدران و فرزندانمان نشسته ایم و مـیگوییم تنـها نیستید و نخواهید بود بلکه بیش از پیش درون کنارتان هستیم و نمـیگذاریم کمری از فرط سوزش و پایی از فرط خستگیش خم شود چون ما نـه یک کمر و نـه یک پا بلکه مـیلیونـها هستیم و تا توان آخرمان پا بـه پای شما خواهیم ایستاد و خواهیم جنگید که تا از این امتحان الهی نیز سربلند بیرون بیـاییم

    ما خستگی نا پذیریم و بیدی نیستیم کـه با این بادها بلرزیم چون فلک و تقدیرش درون مقابل بنده خداوند محکوم بـه زانو زدن خواهد بود

    زلزله ده عزیز کیمسه لرینی ایتیرن دیلداشلاریم ایچین

     

    داغ داغیلدی

     

    او داغ قره

    بو داغ قره

    او داغ آغیر

    بو داغ آغیر

    او داغ اوجا

    بو داغ اوجا

    داغ داغا ائتیشدی

    آدام آداما؟!؟!

    من سنـه چاتمـیرام نچون؟

    دیلداشیم

    ائلداشیم

    و... تن داشیم

     

    یومرولموش باشیما داغینگ

    آی یووروم

    بوغولموش بوغازیم

    دالیندا داغینگ

    بیر بوغچا قوشمادیر

    مـینگ بیر سس هاوار

    دنادان که تا سهندنچز

    سس داغا ائتیشدی

    داغلاردا داغا

    آدام آداما

    من سنـه چاتیرام سانکی...

    دیلداشیم

    ائلداشیم

    و... تن داشیم

     

    قره داغلار

    داغلار داغلار

    قره باغلار

    باغلار باغلار

    قره_ آغلار

    آغلار آغلار  ...

    گولمگ لریم سنینگ اولسون

    دیرلیگیم سنینگ

    ال چک بو اؤلومدن

    آیناش دیرلیگه

    دیلداشیم

    ائلداشیم

    و... تن داشیم..

    ارسلان مـیرزایی

    به بازماندگان این حادثه و تمامـی ترک زبانان دنیـا  و فارس زبانان ایران عزیز تسلیت مـیگویم 

     

    انجمن دانشجویـان قشقایی

    عدر ادامـه مطلب

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۱

     

     

    اين چند نفر !

    اميدوارم درخواست قانوني ايجاد شبكه قشقايي خواسته تك تك ما قشقايي ها باشد... بدون وجود شبكه هاي ارتباط جمعي ما وجود خارجي نخواهيم داشت درون اين دنياي پر از ارتباطات گوناگون....لطفا از اين خواسته كاملا قانوني حمايت كنيد.... قشقايي براي همـه قشقايي هاست... ما همـه مسئوليم !
    اين نوشتار تنـها يك فرياد گم شده درون هياهوي جامعه نيست... اين مي تواند آغازي باشد براي بـه رسميت شناخته شدن يك هويت...
    در ضمن خوشحالم كه اين مطالب رو منتشر مي كنين.....

    ميثم اديبي فرد

    اين چند نفر !

    اين چند نفر تنـها همين چند نفر هستند اما مثل تقسيم سلولي ممكن هست به صورت قارچ گونـه رشد كنند!! اشتباه نكنيد اين يك بحث زيست شناسي تخصصي نيست اما چندان بي ربط با آن هم نيست..

    اين چند نفر جزو آن چند نفري هستند كه از پدر و مادر خود خجالت مي كشند ، از گذشته خود حيا دارند، نياكان خود را بـه باد  ناسزا مي گيرند!!! و از همـه مـهمتر از حرف زدن بـه زبان مادري هم خجالت مي كشند!!! بله درست حدس زدين بحث درون مورد اونـهايي هست كه از هويت خود شرمسار بوده و حتي مساله بـه اينجا نيز ختم نمي شود، آنـها بـه جاي فرزندان خود نيز تصميم مي گيرند!!!

    با كودك خود بـه زبان فارسي بـه جاي زبان مادري شان (تركي) سخن مي گويند… درون واقع با اين كار بـه خود و هويت خود و به نياكان خود توهين مي كنند. اينان از نژاد خود شرمسار هستند و اعتقاد دارند از بد روزگار بـه اين وضع دچار شده اند!!! آنـها بايد بدانند با اين كارشان بـه پدر و مادر و ريشـه و اصالت خود توهين كرده اند … خوب اگر اينجوره ميتونن خودشون رو مجازات كنن و حتي از شر اين زندگي خلاص بشن اما حق ندارن بـه جاي بچه هاشون تصميم بگيرن. فرزند آنـها حق داره مثل هر بچه ديگه اي زبان مادري خودش رو ياد بگيره. آنـها درون مقام مفسر تاريخي و يا بر پايه دلايل ساخته و پرداخته بي اساس خودشان اين حق را ندارند. آنـها اگر آنقدر قدرت تصميم گيري داشتند و به بلوغ فكري رسيده بودند مي دونستن كه هر شخصي درون زندگي بـه نژاد خودش افتخار مي كنـه و اگه غير از اين باشـه واقعا بايد بـه خيلي چيزها شك كرد!!!!

    از جمله دلايل دیگری كه اين افراد براي صحبت كردن با زبان فارسي با فرزندانشان قائل هستن اينـه كه اونـها بتونن درون زمينـه درسي كه بـه زبان فارسي تدريس ميشـه پيشرفت كنن. اين نيز دليل و ادعايي بي مورد هست چرا كه ميدانيم تمامي افرادي كه بـه زبان تركي سخن مي گفته اند و در همين مدارس درس خوانده اند بـه بالاترين مدارج رسيده اند ، من جمله :

    دكتر لطفي زاده ( متولد باكو از پدری اردبیلی، تحصيل درون دبيرستان البرز تهران): تنـها برنده جايزه نوبل درون ايران و استاد دانشگاه كاليفرنيا

    دكتر جبار باغچه بان : ساخت اولين مدرسه براي ناشنوايان

    دكتر محمد بهمن بيگي : بنيانگذار آموزش عشاير درون ايران و برنده جايزه يونسكو

    دكتر مصدق : نخست وزير ملي  كه توانست صنعت نفت اين كشور را ملي كند

    در ثاني والديني كه بـه زبان ديگري غير از زبان مادري با فرزندان خود سخن مي گويند بايد بدانند درون برابر فرزندان خود مسئول بوده و نمي توانند بـه جاي آنـها تصميم بگيرند. زبان مادري چيزي نيست كه بتوان آن را با چندين بهانـه واهي از كودك خود دريغ كرد. البته يادگيري چندين زبان بسيار خوب بوده و اين بـه توانايي هاي كودك اضافه مي كند، اما تمامي اين زبان ها باشد بعد از يادگيري كامل زبان مادري.

    متاسفانـه یکی از عواملی کـه به محو شدن زبان مادری دامن مـی زند عدم وجود شبکه های ارتباط جمعی بـه زبان مادری است. این شبکه ها مـی توانند درون لوای اصول 15 و 19 قانون اساسی ایجاد شده و جلوی نابودی زبان مادری کـه با سرعت بسیـاری درون حرکت هست را بگیرند. از آنجایی کـه ممکن هست گذر زمان این اصول گرد و خاک گرفته را از ذهنـها باشد آنـها را اینجا باز یـادآور مـی شویم:

    اصل 15 قانون اساسی: استفاده از زبانـهاي محلي و قومي درون مطبوعات و رسانـه هاي گروهي و تدريس ادبيات آنـها را درون مدارس، درون كنار زبان فارسي، آزاد ميداند.

    اصل 19 قانون اساسی: مردم ايران از هر قوم و قبيله كه باشند از حقوق مساوي برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اينـها سبب امتياز نخواهد بود.

     متاسفانـه حتما گفت صداوسیمای استانی بـه هیچ وجه توجهی بـه تنوع نژادی موجود درون استان نمـی نـهد و ترک های قشقایی و یـا حتی سایر قومـیت ها از داشتن برنامـه ای چند ساعته درون روز بـه کل محرومند. همـه این موارد درون حالی رخ مـی دهند کـه کردهای آذربایجان غربی علاوه بر دارا بودن شبکه محلی مـهاباد درون شبکه استانی نیز سهیم هستند. حال مـی بایست از مسئولین امر پرسید : آیـا قوانین اساسی ایران تنـها به منظور مناطق خاصی معتبر هستند؟ دلیل نگاه 2 سویـه صدا سیما درون شمال و جنوب کشور چیست؟ بی شک نمـی توان درون این موضوع از کم کاری و اهمال مسئولان و نمایندگان شـهرستان های ترک نشین استان نیز بـه آسانی عبور کرد. اینـها مواردی نیست کـه با چسباندن انگ پان تورکیسم بتوان از زیر اجرایی آن شانـه خالی کرد چرا کـه در این صورت مـی بایست تنظیم کنندگان قانون اساسی کشور را نیز پان تورک نامـید!!!!!

     اميدوارم ديگر درون جامعه شاهد تصاوير تاسف برانگيزي نظیر صحبت والدین بـه زبان غیر مادری با فرزندانشان نباشیم چرا کـه با چنین کاری شخص مورد نظر اول از همـه بـه شعور و پدر و مادر خود توهین کرده و بدون شک باعث آثار زیـانباری درون جامعه نیز مـیگردد.  متاسفانـه قبل از سال 1357 تمامـی امکانات تحصیلی و رفاهی درون ایل قشقایی درون دست عده ای خان زاده بوده کـه اکثر اوقات نیز درون جهت منافع خود عمل مـی د، بـه همـین دلیل بـه عموم قشقایی ها درون حوزه فرهنگ و پیشرفت اقتصادی توجه کمـی گردیده است. بنابراین انتظار مـی رود بعد از انقلاب بیش از پیش درون این زمـینـه ها کار گردد و مـی بایست امـیدوار باشیم نمایندگانی کـه با آراء مردم بـه بهارستان مـی روند از این بعد دغدغه ها و نیـازهای همـین مردم را بـه خوبی درک کنند و بدانند کـه تاسیس شبکه قشقایی به منظور مردمـی کـه همواره مع کشور درون مقابل استعمارگران بوده اند حتما در اولویت های کاری آنان قرار گیرد.

    يازان : ميثم اديبي فرد

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: دانلود موسقی قشقایی, دیدار انجمن دانشجویـان قشقایی, دانلود pdf ایل قشقایی زنده درون این سرزمـین, دانلود pdf, قشقایی, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, انجمن دانشجویـان قشقایی, عقشقایی, شعر


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۱

     

     

    یک قرن بعد از فوت

    یک قرن بعد از فوت

    مزار شاعر نامدار قشقایی بازسازی مـی‌شود

    مزار «ماذون قشقایی» شاعر نامدار عشایر قشقایی ایران بیش یک قرن بعد از درگذشت وی ساماندهی و بازسازی خواهد شد.

    به گزارش خبرنگار مـهر، مقبره «ماذون قشقایی» شاعر نامدار عشایر قشقایی کشور به همراه مجموعه‌ای از آثار او درون شیراز بیش از یک قرن بعد از فوت وی ساماندهی و بازسازی خواهد شد.

    محمد ابراهیم فرزند سیدعلیرضا متخلص بـه مأذون مشـهورترین شاعر ایل قشقایی هست که از او با نام مـیرزا مأذون قشقایی نیز یـاد مـی‌شود. مأذون اشعار عارفانـه وعاشقانـه فراوانی دارد و شـهباز شـهبازی (نخستین گردآورنده اشعار شعرای قشقایی) او را بزرگترین شاعر قشقایی مـی‌داند.

    این شاعر نامدار عشایر ایرانی کـه به زبان فارسی و ترکی سروده‌های فراوانی دارد و در سال‌های اخیر بـه فراموشی سپرده شده بود، در سال ۱۲۴۶هجری قمری از مادری از طایفه عمله (تیره قادرلوی بوربور) بـه دنیـا آمده است و درون سال ۱۳۱۳هجری قمری درون شـهر شیراز درگذشته و در بقعه شاهزاده منصور درون یکی از محلات مرکزی شـهر شیراز مدفون است.

    مزار فعلی ماذون قشقایی درون شـهر شیراز

    حضور اندیشـه‌های دینی واسلامـی درون اشعار این شاعر او از مـیان سایر شاعران هم رده خود متمایز مـی‌کند، اما بـه دلیلی وضعیت نامناسب مزار وی و نیز گردآوری نشدن اشعار و آثار برجای مانده از او تاکنون کمتر سخنی از این شاعر درون محافل ادبی بـه مـیان آمده است.

    به دنبال بازدید مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامـی استان فارس از این مقبره و مشاهده وضعیت نامناسب آن و نیز با توجه بـه اهمـیت حضور این شاعر درون عرصه فرهنگ و ادب عشایر استان فارس و ایران، بـه دستور وی کارگروهی به منظور ساماندهی بـه این مقبره و نیز گردآوری و انتشار اشعار وی درون قالب یک مجموعه تشکیل شده است.

    ساماندهی این مزار تاکنون بـه دلیل آنچه کمبود بودجه فعالیت‌های عمرانی درون حوزه فرهنگ نامـیده شده هست از سوی نـهادهای  فرهنگی استان فارس مورد بی‌مـهری قرار گرفته هست و بـه تازگی با تشکیل این کارگروه وعده داده شده که تا در موضوع بازسازی این بنا تسریع انجام شود.

    این درون حالی هست که مزار فعلی وی حتی از داشتن یک سنگ نوشته و نیز تابلوی راهنما به منظور معرفی آرامگاه این شاعر محروم است.

    نمایی دیگر از مزار فعلی ماذون قشقایی

    یـادآوری مـی‌شود از مـیان اهالی ایل قشقایی، بعد از اسکان درون استان فارس و حوالی شـهر شیراز، شاعرانی مانند مـیرزا محمد نثار، قول اروچ، مـیرزا مأذون، خسرو بیگ، مسیح خان، بیـات اوغلو و... ظهور د کـه در مـیان آنان مـیرزا محمد ابراهیم فرزند سید علیرضا معروف بـه مـیرزا مأذون قشقایى از همـه نامدارتر است.

    این شاعر قشقایی بـه سه زبان ترکى، فارسى و عربى شعر سروده هست و بر خلاف سایر شعرای هم رده خود دیوان قابل توجهى نیز دارد کـه نسخه خطى آن درون سال 1301 استنساخ شده و اکنون درون دسترس است.

    مـیرزا مأذون درون انواع و اوزان شعر کلاسیک ترکى طبع‌آزمایى کرده و قصاید، غزلیـات، ترجیعات و رباعیـات لطیفى نیز سروده و درون کنار آن در انواع شعر عاشیقى هم دستی داشته است.

    منبع اصلى اخذ قوت و الهام وى درون تمام گونـه‌های شعری قرآن کریم و احادیث نبوى هست و تسلط استادانـه و ماهرانـه وى بـه سرچشمـه‌هاى عرفان اسلامى سبب شده تا درون اشعار او تلمـیحات بسیـار زیبایی توسط وی بـه کار گرفته شود.

    مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامـی استان فارس: مزار شاعر نامدار عشایر (قشقایی)ایران درون شیراز بازسازی مـی شود.

    روزنامـه خبر ۱۱/۴/۱۳۹۱

    نخسه اصلی خبر درون روزنامـه خبر جنوب

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: مزار شاعر نامدار عشایر, قشقایی, ایران درون شیراز بازسازی مـی شود


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۱

     

     

    عهای از نمایشگاه باغ جنت(انجمن دانشجویـان قشقایی)


     ادامـه عها درون ادامـه مطلب

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۱

     

     

    یـا ابا صالح المـهدی ادرکنی

    جشن بزرگ انتظار

    ائل سنـه قربان جیران جیران

    چئل سنـه قربان جیران جیران

    من سنـه قربان جیران جیران

    من سنـه قربان اولام اولام

    من سنـه حیران اولام اولام

    من باشییـا دنرم

    ♣♣♣

    یـاز ائله گل گل

    یـاز چله گل گل

    دوس گیله گل گل

    گل گل گل گل

    سن گلنده یـاز اولار

    گل قدمـینگ گزم اؤسته

    گل دولانام چشم مسته

    گل جانومـه ورم دوستا

    گزلره قرهجیرانم

    با مولودی خوانی حاج رحیم کریمـی

     و حضور محمود اسکندری کشکولی، هنرمندان و شاعران ایلات و عشایر

    (ایل بزرگ قشقایی)

    از عموم منتظران دعوت بـه عمل مـی آید

    زمان پنجشنبه 91/4/15 ساعت 6 بعد از ظهر

    مکان:شـهرک صدرا - فاز یک فلکه امام رضا ع (اول فلکه) - مـهدیـه صدرا

    هیـات فرهنگی مذهبی قمر بنی هاشم ع جوانان صدرا و عشایر

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۱

     

     

    درخواست همکاری
       

    من پریسایـام لسیـانسومـه اؤز یـانونگزدایدوم و ارشد بام ایراننا. خوشحالام کـه همچنان هدف لر قولونجونانگز .همـیشـه بو موضوع بلمـه ناراحت ادیر کـه نیچه بیر پارا تورک آداملاره اؤز ایسلرنـه قومـیرلر اکه تورک دلر و اؤزلرنـه  ترک معرفی ادمـیرلر. همـیشـه گینم سیرده دلیلنـه بیلم بلکه بیر راه حل بولام بو مشکل ایچه. موقعیت پیش گله و درس جامعه شناسی زبان ایچنـه بو موضوعه استادونان مطرح ائدم  کـه چوخ استقبال ائده.

     تحقیق  عنوانـه بودور:

     بررسی دلایل سیـاسی , روانشناسی و جامعه شناسی  پنـهان هویت قشقایی توسط برخی افراد بو یژه خانم ها.

     بیر پرسشنامـه دیزدمـیشم کـه 40 که تا قشقایی دانشجوسه بو پرسشنامـیه دولوراسه. من کل مقالیـه بیر آیـانچا تکمـیل ائدسم. چکیده بو مقاله کنفرانس شـهید چمراننا پذیرفته اولموش و من فقط بیر آی وقت واروم تحقیقمـه کامل ائدم  به جز سیز(انجمن اوشاغلاره)  داها هچکسه دسترسی یوخوم. واقعا ممنون اولام اگر بلمنن همکاری ائدنگز.

     فایل پرسشنامـه ضمـیمـه اولموش لطف ائدینگز دانلود ائدینگ و سوال لرنـه جواب ورینگ. ممنون اولام هرنـه تزتر دولورانگز و یولاسالانگز گره ایمـیلمـه. اگه خوب یـازولا بیر مقاله خارجیده چاپ اولونار و علاوه بر بو کـه تحقیق ائدن لر  دانشجویـان قشقایی معرفی اولیلار بیر تشکر ویژده آخورونا اولور کـه ازه بیر افتخاردور. انشالله جبران اولا

    لطفا اؤز بیگ لیگنزه باغوشلایین  چون من ده چوخ قشقایی لار تکن تورکه یـازدیگه اصولی بلد دیلم.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط انجمن دانشجویـان قشقایی در سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۱

     

     

    نمایشگاه ایل قشقایی(انجمن دانشجویـان قشقایی)

    نمایشگاه  ایل قشقایی(انجمن دانشجویـان قشقایی)

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۱

     

     

    دعوت بـه همکاری گروه تحقیق و پژوهش

    آند ایچمـیشَم جَجیملریگ گمپولنـهَ قشقایی

    قیچ قویـارام حُرمتله ماذونیگ یولونا قشقایی

    مدیر اولسام، وزیر اولسام، هر پستدا هر مقامدا

    من قُربانام او اِئلینگ تورکه دیلنـه قشقایی

     

    سلام بر قشقایی ها

    قشقایی قومـییست کـه فرهنگها، روایـات، داستانـها و ... اش را بـه ، لوح بـه لوح از خرد وکلان بـه هر شکل و خطی و با زبان ترکی خویش و دیگرزبانـها بـه نسلهای آینده اش تسلیم نموده است؛ وحال ما همان نسل آینده گذشتگانمان مـی باشیم. بر ماست کـه این مـیراث گرانبهای گذشتگانمان را پیرایش نماییم و از درخت تنومند فرهنگ، اصالت، غیرت و ... بهره بریم و خود و دیگران درون زیر سایـه سار این تمدن زندگی نمایند.

    پس بیـایید درون از بزرگان خویش کـه تاریخ شفاهی ایلمان قشقایی هستند بخواهیم آنچه را کـه باید از ایلمان بدانیم و آن را مکتوب نماییم و هدیـه بـه ایندگان خود نماییم.

    بیـایید خانـه بـه خانـه از این و آن بپرسیم و فرهنگمان را بپرورانیم پیش از آنکه دیر گردد و بخواهیم خانـه بـه خانـه بـه گدایی فرهنگ این و آن رویم.

    موضوعات ارائه شده درون گروهتحقیق و پژوهش عبارتند از:

    1. متل ها درون ایل قشقایی

    2. تفنگ درون مـیان قشقاییـان

    3. مذهب درون قشقاییـان

    4. صنایع دستی قشقایی

    5. لباس قشقایی

    6. کوچ درون ایل قشقایی

    7. مـهرگان درون ایل قشقایی

    8. بازی ها درون ایل قشقایی

    9. شخصیت های ایل قشقایی

    10. مشروطه و ایل قشقایی

    11. جنگ جنوب و ایل قشقایی

    12. حقوق زن درون ایل قشقایی

    13. لالایی درون ایل قشقایی

    14. طب و پزشکی درون ایل قشقایی

     ........................................................................................................

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، گروه تحقیق و پژوهش
    :: برچسب‌ها: دیدار انجمن دانشجویـان قشقایی با هنرمندان قشقایی, دانلود pdf ایل قشقایی زنده درون این سرزمـین, دانلود pdf, قشقایی, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, انجمن دانشجویـان قشقایی, عقشقایی, شعر قشقایی, دانود موزیک


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در جمعه نـهم تیر ۱۳۹۱

     

     

    اتیمولوِژی کلمـه ی قالی

    کلمـه ی قالی درون زبان ترکی  یـا از کلمـه ی قالین بـه معنای زمخت و ضخیم گرفته شده و یـا از کلمـه ی قالا ( از ریشـه ی  قالماک ) بـه معنای مانا ، پایدار و ماندنی گرفته شده است  کـه به علت وجود پرز و ضخیم بودن بـه کلمـه ی اول نزدیک تر هست .

    تاریخچه ی قالی ترکان  از جمله قشقایی های کـه قالی آن ها زبانزد عام و خاص وی باشد بـه چندین هزار سال پیش باز مـی گردد و از جمله قدیمـی ترین قالی ها کـه بدست ترکا ن بافته شده قالی پازیریک مـی باشد کـه اکنون درون یکی از موزه های معروف نگهداری مـی شود .

    قالی درمـیان قشقایی ها بـه دو گونـه بافته مـی شود کـه ریز بافت آن  قالی ، قالیچه ، چنته ، خورجین و … اطلاق مـی شود و نوع درشت بافت آن موسوم بـه گبه هست که درون نقش های مختلف بافته مـی شود . لازم بـه ذکر هست که گبه قدمت چندانی ندارد و در دو دهه ی اخیر وارد ایل شده کـه بیشتر حکم  استعماری داشته و حقیقتا به منظور از بین بردن بافت قالی  و … و از طرفی  فقط به منظور سود بردن  تاجران و  واسطه ها مـی باشد .

    این کار نیز همانند از بین بردن نژاد اصیل مـیش قشقایی ها مـی باشد کـه انگلیسی های استعمار گر بـه کمک  نوکران خود درون ایران ( خانواده ی پهلوی ) نژاد آن را از بین بردند که تا در دنیـا رقیبی نداشته باشند .

    اسم این نژاد ی قارا گؤل مـی باشد کـه انگلیسی با نقشـه ای شوم مـی گفتند هرکسی پوست برره ی  این  نوع را بیـاورد معادل دو برابر خود  بـه او پول خواهیم داد .

    بدین ترتیب قشقایی ها هم  سریعا ان را مـی کشتند و به واسطه ها مـی دادند درون اینجا سود کوتاه مدت را واسطه ها بردند و سود بلند مدت را انگلیسی ها . . . .

    داستان گبه هم همانند داستان بالا استثماری بیش نبود و نتنـها مردم  قشقایی هیچ سودی نبردند بلکه هویت فرهنگی خود را نیز با دستان خود از بین بردند و . . .

    از جمله ی گبه هایی کـه در ایل قشقایی بافته مـی شود مـی توان  بـه نقش های زیر اشاره نمود :

    1 -   شیر گبه

    2-   گۆل گبه

    3 -  . . .

    قالی های ریز بافت عمدتا درون بین شش بلوکی ها ، کشکولی ها و …. بافته مـی شود کـه از نقش های آن مـی توان بـه نقش های آت باشی ( کله اسبی ) ، ناظیم ( ناظم ) ، انی ( کرمانی ) ، محرمات و . . .  اشاره نمود .

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها، گروه تحقیق و پژوهش، دٍستبافتهای مردم ایل قشقایی
    :: برچسب‌ها: دیدار انجمن دانشجویـان قشقایی با هنرمندان قشقایی, دانلود pdf ایل قشقایی زنده درون این سرزمـین, دانلود pdf, قشقایی, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, انجمن دانشجویـان قشقایی, عقشقایی, شعر قشقایی, دانود موزیک


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در جمعه نـهم تیر ۱۳۹۱

     

     

    گزارش جلسه روز پنچشنبه اول تیر ماه ۹۱

    در این روز ما مـیزبان استادمان آقای صفری کشکولی و همچنین دوست عزیز کامران فریدونی بودیم.

    در این جلسه درون مورد موضوعاتی چون «دیل و آنا دیلی» «جغرافیـای قشقایی» «شعر درون قشقایی» و «دستور زبان قشقایی» اشاراتی گردید.

    از هنرمند جوان انجمن پوریـا اسد پور نیز مراتب تشکر و قدردانی را دارا مـی باشیم

    سپس نیز اشاراتی بـه چارت سازمانی انجمن و برنامـه هایی به منظور تابستان (سرشماری مردمان ایل قشقایی و برنامـه ای به منظور اعیـاد شعبانیـه)و ترم آتی ریخته شد.

    عصرگاه نیز بـه دفتر عصر قشقایی رفته و پس از ملاقات اعضا با سردبیر محترم ویژه نامـه قشقایی آنجا را بـه مقصد منزل استاد محمد بهمن بیگی ترک نمودیم و شد آنچه شد.

    و یک دانلود به منظور علاقه مندان شعر قشقایی

    دانلود

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: دانلود pdf ایل قشقایی زنده درون این سرزمـین, دانلود pdf, قشقایی, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, انجمن دانشجویـان قشقایی, عقشقایی, شعر قشقایی, دانود موزیک قشقایی, ایل قشقایی, qashqai of ir, عشایر قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه سوم تیر ۱۳۹۱

     

     

    بیر توسان ائلمز ایچه
     

    تانری آدونا

    گزم داقلاره، داق و داشلاره یوخدور سنّن بیر نیشان ائلم قشقایی

     

     

    دانشجویـان قشقایی درون روز پنجشنبه اول تیرماه 1391 بار دیگر گرداگرد هم جمت مـی شوند که تا باز جویند روزگار وصل خویش درون روزگاری کـه دور مانده اند از اصل خویش.

    این جلسه کـه آخرین جلسه رسمـی دانشجویـان درون ترم جاری خواهد بود درون این برنامـه ازتمام دانشجویـان و دانش آموختگان ایل دعوت بـه عمل مـی آید.

    موضوعات برنامـه درون قالب تحقیق، ورزش، هنر و فرهنگنامـه ایل عزیزمان قشقایی خواهد بود

    در این برنامـه مـیزبان مـیهمان ویژه ای از ایلمان قشقایی خواهیم بود که تا ما را درون اتلای فرهنگ غنی ایلمان قشقایی راهنما باشد

    مکان و ساعت تجمع : 8 صبحگاه روبه روی باغ ارم

    محل برگزای جلسه از طریق سامانـه پیـام ارسال مـی گردد

    تذکرات : دوستان و دانشجویـان قشقایی علاقمند بـه عضویت و شرکت درون این جلسه مـی توانند از طریق ایمـیل انجمن پیگیری های لازم را فرمایند.

    برخی از دوستان نیز کـه هدف و دغدغه ای به منظور ایلشان ندارند و وتنـها به منظور گذران وقت مـی آیند پیشنـهاد و توصیـه مـی شود کـه گرمای تابستان را بـه تن نگیرند و زیر وسیله سرمایشی شان بمانند.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: دانلود pdf ایل قشقایی زنده درون این سرزمـین, دانلود pdf, قشقایی, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, انجمن دانشجویـان قشقایی, عقشقایی, شعر قشقایی, دانود موزیک قشقایی, ایل قشقایی, qashqai of ir, عشایر قشقایی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در جمعه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۱

     

     

    جشنواره غذاهای محلی دانش آموزان قشقایی (عشايری)
    جشنواره غذاهای محلی دانش آموزان (قشقایی)عشايری

    جشنواره غذاهای محلی دانش آموزان عشاير جشنواره غذاهای محلی و مشاغل سنتی درون مدرسه راهنمایی استاد شـهریـار روستای مـهرگرد وردشت سمـیرم برپا شد. بـه گزارش روز یکشنبه آپار نيوز، درون این جشنواره کـه دانش آموزان یکپارچه لباس های محلی ایل قشقایی بـه تن داشتند غرفه های متنوعی از غذاها، خوراکی ها و داروهای گیـاهی محلی عرضه شده بود. مدیر آموزش و پرورش سمـیرم درون جریـان بازدید این جشنواره گفت: یکی از راهکارهای حمایت از تولید ملی و سرمایـه های ایرانی توجه بـه مشاغل سنتی و غذاهای محلی با رویکرد جذب گردشگر است. 'سید ضیـاء ' با اشاره بـه اینکه فرهنگ جامعه عشایری خاص و جذاب هست افزود: فرهنگ و رسوم عشایر نقش موثری درون تحقق شعار امسال درون این شـهرستان دارد. بـه گفته این مسوول، هنر ذات خلاقیت هر انسانی هست و نوآوری ریشـه درون ذات خلاق بشر دارد. وی تصریح کرد: شناخت ظرفیت ها و استفاده از هنر بعنوان یک ابزار موثر درون تعالی اجتماعی و فرهنگی بویژه با رویکرد حمایت از سرمایـه های داخلی نقش بزرگی درون رشد، پویـایی و شکوفایی جامعه ایفا مـی کند. بر این اساس، دانش آموزان این مدرسه درون این جشنواره بـه همسرایی چند سرود محلی با گویش قشقایی پرداختند. درون این نمایشگاه غذاها و خوراکی های محلی از جمله قارا، حلوا، کشک، نان یوخه، آش دوغ، آش کشک، انواع داروهای گیـاهی و علف های کوهی بهاری بـه نمایش گذاشته شد.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در سه شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۱

     

     

    در مسیر تند باد
    در گیر و دار ایران توسط متفقین، دکتر راسنان بـه منظور مداوای شوهر ارتشی خود راهی ایل قشقایی مـی شود. او با کمک یک مرد بیـابانی بـه نام فردوس و سرکرده یک طایفه بـه نام امـیر هوشنگ بـه بهشت گمشده مـی رود و با لمس قلب زمـین بـه بنشی عرفانی مـی رسد.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: درون مسیر تند باد, ساز پرسوز فرود, قشقایی, دانشجویـان قشقایی, انجمن دانشجویـان قشقایی, اجرای اهنگ هجران درون جشنواره موسیقی ترکان دنیـا درون ا, قاشقایی, qashqai music, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, دانلود اهنگ


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۱

     

     

    نقدی بر کتاب تیلکی متللری آتالار سؤزو – ناهید نوروزی چگینی

    اگر من بـه عنوان یک فرزند ترک قشقایی سخن، نظر و …  قشقایی پژوهان را نقد مـی نمایم این بدان دلیل هست که زبان، فرهنگ، تاریخ و … حق شخصی فردی خاص نبوده و نیست  و هرگونـه سکوت درون برابر ایجاد انحراف و غلط درون این زمـینـه ها خیـانتی نابخشودنی درون حق آیندگان و گذشتگان هست و از طرفی نقد راهی به منظور تکامل است.

    چند روز پیش کتابی را دیدم از یکی از ان قشقایی کـه عنوانش ” تیلکی متللری آتالار سؤزو ” بود کـه توسط بزرگوارم خانم ناهید نوروزی نوشته شده بود. درون آن کتاب تناقضاتی دیدم کـه آن را بیـان مـی دارم کـه شاید دردی از دردهایمان دوا شود.

    قبل از بیـان کم و کاستی ها، درون مورد این کتاب و نویسنده آن همـین بس کـه نوشتن کتاب،مجله و … بـه ترکی قشقایی واقعا جای تحسین دارد و درزمانـه ای که  برخی جرئت بیـان قشقایی بودن خود را ندارد(زیرا کمبود دارند) نوشتن و فعالیت به منظور زبان و فرهنگ قشقایی هنر است.

    متاسفانـه نویسندگان ما درون موقع نوشتن کتاب دقت زیـادی بـه محتویـات نمـی کنند، فقط مـی خواهند کتابی نوشته باشند نمـیدانم به منظور اثر خود ارزشی قائل نیستند یـا از اهمـیت نویسندگی غافلند. درون مواقعی کـه بزرگان ما مقدمـه ای به منظور یک کتاب مـی نویسد اصلا بـه فکر آن نیست کـه نوشتن مقدمـه بدست آن فرد یعنی امضای مطلب بـه دست ایشان …حال آیـا مطالب نوشته شده درون این کتاب درست هست یـا نـه ..؟

    در این کتاب علاوه بر وجود غلط های املایی فراوان دو مشکل بسیـار عمده و بزرگ وجود دارد کـه واقعا سکوت را خود درون هم  مـی شکنند.

     در سخن ویراستار، زبان ترکی قشقایی گویشی از زبان ترکی آذربایجانی خوانده شده هست که باوجود قابل بودن احترام زیـاد به منظور زبان ترکی آذربایجانی(آنان برادران خونی ما هستند) ولی نمـی توانم وجود اسناد فراوان درون مورد مستقل بودن زبان ترکی قشقایی از زبان ترکی آذربایجانی را نادیده بگیرم و این سوال را دارم:

    خوب م طبق کدام قانون و منبع شما نوشته اید کـه ترکی قشقایی گویشی از ترکی آذربایجانی هست ؟

    ثانیـا درون اول کتاب شما قوانینی را نوشته اید کـه در بسیـاری موارد خود آن را رعایت ننموده اید، اگر مـیخاستید رعایت نکنید چرا توضیح مـی دادید ؟

    الفبای لاتینی کـه استفاده نموده اید، الفبای مورد استفاده برادران ترک آذربایجانی هست و نـه قشقایی …

    زبان ترکی دارای قوانین بسیـار محکمـی هست که شما برخی جا قسمتی از آن قوانین را استفاده نموده و برخی جا جوری نوشته اید کـه انگار اصلا قوانین را نمـیدانسته اید، دلیل چیست ؟

    در پایـان

    م، حتما بگویم چه خوب هست که موقع نوشتن چیزی بـه این فکر کنیم کـه هزینـه ای کـه برای آن مورد استفاده قرار گرفته ( زمان، پول و … ) همـین جوری بدست نیـامده و زبان یک ملت هویت و غرور آن ملت هست و فردای قیـامت درون برابر الله مسئولیم …

    حق جواب شما بـه این مطلب کاملا محفوظ هست و درون صورات ارسال جواب توسط نویسنده کتاب درون همـین وبسایت منتشر خواهد شد .

    منبع

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در شنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۱

     

     

    گفتگو با سيروس حسن‌پور مستند ساز مجموعه « الفباي معجزه‌گر »

    با آقای حسن پور درون سالروز دومـین درگذشت استاد محمد بهمن بیگی آشنا شدیم. درون آرامگاه و در منزل استاد ایشان را درون حال مصاحبه با افرادی دیدیم کـه به یمن وجود محمد بهمن بیگی الفبا آموخته بودند.

    سيروس حسن‌پور از جمله مستند سازان كشور هست كه با عشق و علاقه درون زمينـه مستند سازي كار مي‌كند. وي كه بيشتر موضوعات خود را براي قشر كودك و نوجوان مي‌سازد كارهايي چون « چوپان‌دروغگو »، « دهقان فداكار » « تصميم كبري» و غيره درون كارنامـه  هنري خود دارد. حسن پور  كه درون كارهاي سينمايي و داستاني هم دستي دارد، محتواي اغلب مستندهاي خود را از كتب درسي الهام مي‌گيرد، اين مستند ساز اين بار با مشاركت گروه مستندساز شبكه دو فيلمي درباره زندگي محمد بهمن‌بيگي بنيانگذار سيستم آموزشي عشاير ساخته هست كه هم‌اكنون مراحل مونتاژ آن سپري مي‌شود.

        ***موضوع مستند « الفباي معجزه‌گر» درون مورد شخصي است  كه توانست سيستم آموزشي را درون بين عشاير رواج دهد مي‌خواهم بدانم آشنايي شما با اين شخصيت چطور شكل گرفت و چگونـه بـه فكر ساخت چنين مستندي افتاديد ؟***

    نقطه آغازين ساخت اين مستند بـه سال 85 برمي‌گردد، همانطور كه مي‌دانيد اغلب فيلمـهايي كه من که تا به حال كار كرده‌ام درون مورد كودكان و نوجوانان بوده است. كاري بود بـه نام «تصميم كبري» كه من قصد داشتم آن را توليد كنم براي خلق فضاي اين اثر تصميم گرفتم بـه سمت دشت و صحرا و فضاي بياباني‌تر بروم. بنابراين دراين مناطق بـه جست‌و‌جوي لوكيشن مناسبي كه بتواند داستان مرا بـه خوبي روايت كند، پرداختم. درون واقع مي‌خواستم بـه آن منطقه مورد نظر درون فيلمنامـه « تصميم ‌كبري» برسم . خط داستاني « تصميم كبري » اساساً درون رابطه با عشاير هست يعني قصه درون مورد بچه عشايري هست به نام كبري. داستان بـه اين شكل هست كه همزمان با درس تصميم كبري دركلاس عشاير، اين كوچك هم بايد تصميمي درون بيرون از كلاس بگيرد كه با عشاير خود كوچ كند يا درون روستا بماند و درس بخواند درون حقيقت اين دو كبري درون يكجا با هم تلاقي مي‌كنند. درون طول ساخت اين فيلم بود كه من با زندگي عشاير آشنا شدم. يك بار كه بـه سازمان امور عشايري رفته بودم درآنجا صحبت ازفردي بـه نام محمد بهمن بيگي بود كه كتابهاي ارزشمندي نوشته هست و من هم يك نسخه از كتاب ايشان را گرفتم که تا مطالعه كنم، اولين كتابي كه از ايشان خواندم « بخاراي من، ايل من » نام داشت كه بسيار كتاب جذاب و قابل تحسيني بود.

    بعداز پايان ساخت فيلم« تصميم كبري» باتوجه بـه تجربه‌هايي كه بـه طور عملي درون فيلم« تصميم كبري» از عشاير كسب كرده بودم، احساس كردم زندگي اين فرد قابليت دارد كه بـه صورت فيلم داستاني دربيايد. بعد ديگر كتابهاي ايشان را چون « اگر قره‌قاج نبود» و « بـه اجاقت قسم » را نيز پيداكرده و با عطش فراواني شروع بـه خواندن آنـها كردم. دوست داشتم آقاي بهمن‌بيگي را ببينم و با ايشان تماس داشته باشم و از نزديك با شخصيت اين فرد آشناشوم .

        

      ***پس ايشان درون آن زمان زنده بودند. آيا موفق بـه ديدارشان شديد؟***

    بله، ايشان درون آن سال درون قيد حيات بودند و تقريباً دوسال پيش‌فوت كردند، ايشان سنشان بالابود و دوره كهنسالي را سپري مي‌كردند. توسط يكي از دوستان كه از دانش‌آموختگان عشاير هم بودند متوجه شدم كه ايشان بـه اتفاق همسر خود از شيراز بـه تهران آمده‌ هست . بنابراين با هماهنگي‌هاي صورت گرفته نزدشان رفتم و پيشنـهاد دادم كه داستان زندگي و مسيري را كه براي آموزش عشاير طي كرده‌اند بـه صورت فيلم درآوريم. ايشان هم از پيشنـهاد من استقبال كردند و ما قدم‌هاي بعدي را برداشتيم .

    خوندن ادامـه مطلب خالی از لطف نیست... 

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط انجمن دانشجویـان قشقایی در سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱

     

     

    رونمایی از کتاب سوگ سیمرغ

    کتاب "سوگ سیمرغ : یـادنامـه محمد بهمن بیگی" بنیـانگذار آموزش عشایر كشور، بزودی منتشر مـی شود. این کتاب کـه به همت جمعی از دانش آموختگان دبیرستان عشایری گردآوری شده هست شامل بخش‎های مقالات، مصاحبه ها، اشعار، دلنوشته‎ها، پیـام‎های تسلیت و گزارش تصویری است.این کتاب دردومـین سالروز درگذشت استاد محمد بهمن بیگی توسط دکتر حسنلی استاد دانشگاه شیراز و در منزل استاد رونمایی شد.

    دکتر حسنلی در بین جمع عاشقان و دوستداران استاد از استاد گفتند از اینکه:

     بهمن بیگی روح شاد و زنده این مجلس هست زنده نا بیداری هست كه تاشما زنده هستید با شما زنده هست و با شما زندگی خواهد كرد که تا كوه ها، دشت ها، صحرا ها، ایل ها، اسب های گرد افشانی كه درون دل صحراها تاخت مـی كنند و مـی تازند و گردی سر آنـها بـه جا مـی ماند و خاطره سواره دشت هارا بـه جا مـی گذارند بهمن بیگی زنده هست و با شما و كوها، دشت ها و صحراها دور و نزدیك هست هرگز نمـی مـیرد و با شما خواهد ماند. دكتر منصور رستگار فسایی بیـان داشت: مردی كه زندگی را به منظور گروهی ازمردم ما بـه ارمغان آورد مردی كه توانست محروم ترین طبقات اجتماعی را درون دور دست ترین نواحی این سرزمـین آموزش دهد. وی ادامـه داد: كوه ها ودشت های این سرزمـین مردی را دیدكه بـه جست و جوی دانش آموزان درهمـه جا مـی گشت بـه یـاد كودكان محرومـی بود كه درون آن دشت ها گم شده درون عطش دانش و یـادگیری و هدفهای بزرگ بودند. این استاد دانشگاه اضافه كرد: بهمن بیگی یك منجی بزرگ بود این منجی از اول مـی دانست چه برنامـه ای به منظور ایلی كه جز درون خاطر ها نمانده بود داشته باشد او راز دگرگونی و تحول را مـی دانست، مـی دانست چگونـه فرزندان این سرزمـین را بـه اوج برساند و با چراغ تقوا و پاك دامنی كه درون دست داشت نسل آینده را متحول كند و به یك، دو وسه نسل نمـی اندیشید او بـه نسل های مـی اندیشید كه حتما تاریخ آینده را بسازد. وی بیـان كرد: بهمن بیگی خوشبختانـه مشاهده دست پرورده های خود را و دید باغی كه كاشته بـه چه ثمره ای رسیده هست و بـه هرجا مـی نگریم شاگردان او استادان، طبیبان، متقیـان و پروردگاران كسی هستند كه امروز درون اینجا جمع شده اند كه اورا گرامـی بداریم. عضو هیـات علمـی دانشگاه شیراز بیـان داشت: یـاد بهمن بیگی یـاد دانش و معلم هست یـاد نیكانی هست كه با دستی جهان را دگرگون كردو او افتخاری هست برای ما ایرانیـان كه مـی توانیم درون هر برحه ای بـه او ببالیم.

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler


    نوشته شده توسط انجمن دانشجویـان قشقایی در سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱

     

     

    شرح جلسه 16 اردیبهشت انجمن دانشجویـان قشقایی

    جمعی از دانشجویـان قشقایی درون بعدازظهر یک روز زیبای بهاری درون حالی گرد هم آمدند کـه بوی بهار نارنج همـه جای شـهر شیراز را آکنده ساخته بود .این دانشجویـان عاشق ایل درون این حال و هوای زیبای اردیبهشت صمـیمانـه گرد هم آمدند و پیرامون مباحث مطرح شده درون جلسات قبل صحبت کرده و به نتایج زیر رسیدند: 

    1.     تشکیل گروه تحقیق و پژوهش

    2.     تشکیل گروه گرامر و لغت نامـه

    3.     کلاس های تقویتی و آموزشی

    4.     ساماندهی گروه تدارکات

    5.     گفتگو به منظور تغییر دامنـه سایت

    6.     اعلام شماره حساب انجمن

    شرح1: گروه تحقیق و پژوهش روزهای دوشنبه هر هفته ساعت 17-19 که مکان جلسات با توافق اعضای این گروه انتخاب مـی گردد (اولین جلسه درون تاریخ دوشنبه 18/2/91 درون پردیس دانشگاه شیراز جلوی بازارچه برگزار مـی گردد)

    شرح2: جلسات گروه گرامر و لغت نامـه نیز همانند فوق انجام مـی گردد درون روزهای سه شنبه کـه اولین جلسه درون تاریخ 19/2/91 برگزار مـی گردد

    شرح3:در صورت اعلام آمادگی دوستان قشقایی کارشناس درطرح آموزش به منظور تقویت بنیـه علمـی دانشجویـان قشقایی (که برآیند این حرکت درون ایلمان تداعی خواهد نمود) این بزرگواران دعوت بـه عمل مـی آید( به منظور شروع این کارگروه آموزش نرم افزار کامپیوتر و زبان انگلیسی انتخاب گردید)

    شرح 4: برای هماهنگی بیشتر درون در اردوها، جلسات و ...

    شرح5: برای بالا بردن کمـیت، کیفیت،مسئولیت، امنیت و جلب اعتماد بیشتر 

    شرح6:حساب بانک ملی آقای مـیثاق قرقانی

    از قشقاییـان جهت اسپانسر شدن دعوت بـه عمل مـی آید.

    شمـاره حساب انجمن  0305563225009

    شماره کارت 6037991084139645

    حاشیـه های جلسه انجمن: تشکیل دو تیم فوتبال درون مسابقات درون دانشگاهی شیراز بـه شرح زیر:

    ·       تیم مـینی چمن کشاورزی ایل قشقایی

    ·       تیم چمن مصنوعی ایل قشقایی

    مباحث جلسه آتی انجمن:

    ·       ایجاد گروه مطالعاتی درون انجمن

    ·       پیگیری گروه نمایش نامـه و تئاتر

    ·       تعیین هفته ها و ماه های مشخص به منظور عیـادت از همنوعان نیـازمند

    ·       ورزش های گروهی

     

     

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: قشقایی, دانشجویـان قشقایی, انجمن دانشجویـان قشقایی, اجرای اهنگ هجران درون جشنواره موسیقی ترکان دنیـا درون ا, قاشقایی, qashqai music, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, دانلود اهنگ قشقایی, عقشقایی, ffdfds


    نوشته شده توسط انجمن دانشجویـان قشقایی در دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۱

     

     

    کتاب الفبای معجزه گر منتشر خواهد شد

    کتاب الفبای معجزه گر منتشر خواهد شد (گزارش فیلمبرداری مستند تعلیمات عشایر ایران)

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: قشقایی, qashqai, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, دانلود اهنگ قشقایی, عقشقایی, شعر قشقایی, دانود موزیک قشقایی, ایل قشقایی, عشایر قشقایی, تصویر عشایر قشقایی, دانلود اهنگ ترکی قشقایی


    نوشته شده توسط انجمن دانشجویـان قشقایی در پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۱

     

     

    دومـین سالگرد درون گذشت استاد محمد بهمن بیگی


    دومـین سالگرد درون گذشت استاد محمد بهمن بیگی دوشنبه یـازده اردیبهشت ساعت پنج درون محل ارامگاهش(بلوار امـیرکبیر-ورودی شـهرک والفجر-قبرستان کشن) برگزار مـیگردد.از همـه دوستان برای شرکت درون این مراسم دعوت بـه عمل مـی آید.

    توجه توجه

    محل و زمان حرکت دانشجویـان :پایـانـه نمازی ساعت چهار(16)...اطلاع رسانی کنید.

     

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler
    :: برچسب‌ها: دومـین سالگرد درون گذشت استاد محمد بهمن بیگی, قشقایی, قاشقایی, qashqai music, موسیقی قشقایی, تصاویر قشقایی, دانلود اهنگ قشقایی, عقشقایی, شعر قشقایی, دانو, اجاقت قسم, پدر عزیز ایلمان, دانشجویـان قشقایی, همن بیگی


    نوشته شده توسط یورد دا قالمـیش در یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۱

     

     

    آنچه درون اردوی قلات گذشت...

    آنچه درون اردوی قلات گذشت...

    این اردو نیز همانند اردوهای پیشین انجمن با یـاری یـاور والا بـه سرور و شادی گذشت و باز دانشجویـان قشقایی شیرینی طعم خاطرات باهم بودن را بـه رخ سختی ها چشاندند.

    در آغاز دومـین ماه زیبای بهار، درون دل طبیعت سرسبز و شاد قلات بر آن شدیم همـه هم گام و هم سو با یکدیگر، نـه تنـها بـه عنوان علاقه، بلکه یک مسولیت بر دوش؛ گامـی دیگر بـه سوی اهمان درون این جمع صمـیمـی و دانش خواه برداریم.

    و با توجه بـه ماهیت دانشجویی انجمنمان، همتی مضاعف بـه مطالعه ی بیشتر کتب مرتبط با تاریخ، فرهنگ، زبان، ادبیـات،موسیقی و سایر افتخارات قشقاییـان درون لابهصفحات و الفبای جهان باشیم.

    این اردو دو مـیهمان ویژه ویژه هم داشت کـه طراوت بهار با آنان عجین گشت؛ این دو هنرمند عزیز و گرامـی شاعر و قلمران ایلمان خانم راضیـه کاظمـی و عکاس و فیلم بردار و نقش نگار قشقایی خانم صدیقه وزیری بودند.

    مباحث مشخص گردیده درون این اردو درون زمـینـه های (علمـی، فرهنگی و اقتصادی) مطرح گردید:

    1. علمـی: بنا بر این گذاشته شد کـه دانشجویـان علاقمند درون این زمـینـه موظف بـه مطالعه کتاب و ارائه چکیده، پیشنـهاد، نقد و ... باشند. و نیز مطالعات و تحقیقاتی درون نمایـه های تاریخی، اجتماعی و... باشند (اولین موضوع پیشنـهادی درون این بند نماد «اجاق» درون جامعه قشقایی و سایر جوامع بود)

     (توجه: پیشنـهاداتی به منظور تلاش دانشجویـان قشقایی به منظور آموزش درون زمـینـه علمـی بـه ویژه زبان، کامپیوتر و ... پیش از ورود قشقایی ها بـه دانشگاه درون شـهر و روستای خودشان بودند کـه نیـازمند همفکری بیشتر مـی باشد).

    2. فرهنگی: بـه دلیل بسط زمـینـه های فرهنگی درون ایل قشقایی تلاش گردید از توانایی های اعضا و تجربه انجمن بهره و در این راستا تصمـیماتی چون الف) توسعه و ارتقا فضای مجازی. ب) بالا بردن سطح اطلاع رسانی. ج) برگزاری نمایشگاههایی با موضوعات مرتبط با ایل و... . د) هموار نمودن و همکاری با هر حرکت فرهنگی با توجه بـه استعدادهای پویـای انجمن و در نتیجه خود کفا شدن درون تولید برخی محصولات فرهنگی. ه) درون نـهایت بحث شیرین و اثرگذار موسیقی مطرح گردید کـه امـیدواریم بـه دعوت از موسیقیدانان و همکاری برخی سازمان ها گردد.

    ((در کنار این فعالیت ها تصمـیمـی مصرانـه به منظور تحقیق و تدوین لغت نامـه ای جامع و شامل به منظور قشقایی ها طی چشم اندازی طولانی شد))

    3. اقتصادی: جمـیع حضار انجمن بر لازم بودن فعالیت های اقتصادی تاکید داشته و توجه شایـانی بـه داشتن سرمایـه اولیـه بود، لذا تصمـیم بر این گردید؛ علاوه بر فعالیت های پیشین انجمن شماره حسابی بـه نام انجمن ایجاد گردد که تا قشقاییـان دلسوز حال و آینده ایل قشقایی کمک های خود را بـه این انجمن نوپا و مستقل نمایند و انجمن نیز درون قبال این اعتماد دوستداران ایل با ارائه گزارشات و راهکارها بر این اعتماد صحه گذارند.

    ««««به امـید بیداری و بیدار نمودن همـه قشقاییـان»»»»

    :: موضوعات مرتبط: Xeberler، عها
    :: برچسب‌ها: دانشجویـان قشقایی


    نوشته شده توسط انجمن دانشجویـان قشقایی در شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۱

     


    .............. مطالب قدیمـی‌تر >>


    ما دانشجویـان قشقایی دانشگاه های شیراز هستیم کـه قدم درون راه نـهاده و مـی خواهیم اصالت و عظمت ایلمان قشقایی را بـه همگان بشناسانیم .به امـید اینکه همـه دانشجویـان قشقایی درون همـه دانشگاههای ایران با ما همراه شوند و ما را درون اجرای هدف بزرگمان یـاری کنن.
    یـاشاسین قشقایی ائلی،اؤلکه مـیز
    email:Q.elkamez@yahoo.com
    email2:q.elkamez@gmail.com

    rfaalpour@yahoo.com



    آبر برچسب ها

    قشقایی , موسیقی قشقایی , دانلود pdf ایل قشقایی زنده درون این سرزمـین , دانلود pdf , تصاویر قشقایی , دیدار انجمن دانشجویـان قشقایی , انجمن دانشجویـان قشقایی , qashqai music , دانلود موسقی قشقایی , دیدار انجمن دانشجویـان قشقایی با هنرمندان قشقایی , تاریخ گمشده قوم قشقایی منتشر شد , انلود موسقی قشقایی , قاشقایی , دانلود اهنگ قشقایی , عقشقایی , عکس , دانشجویـان قشقایی , دانلود عصر قشقایی , ساز پرسوز فرود , آی دا کیم وار , ايــرانـیـنـگ عـزتــي بــللي يــادگــار , اوزاق یول , اجرای اهنگ هجران درون جشنواره موسیقی ترکان دنیـا درون ا , اموزش ترکی قشقایی , ضرب المثلهای ترکی , ترکی قشقایی , قشقايي , خود آموز ترکی قشقایی , خوداموز تورکی قاشقای , 31 , 54 , ایل قشقایی , 53 , ترکان قشقایی , انقلاب نیوز , دانمايشگاه لباسهای سنتی ايل قشقايی ايران و قوم ساپ , توهین بـه قشقایی , اهانت بـه قشقایی ها , هیچگاه توهین و بی حرمتی بـه هیچ قوم و طایفه ای نکرد , توهین بـه قشقایی ها , اعتراض قشقایی , جمعیت جوانان قشقایی , اهانت بـه قشقایی , قره کشیقره کشی , تیمور گردانی , خاطرات ملک منصورخان خان قشقایی , مقبره یوسفعلی بیگ قشقایی , قره قانلو , تیزر نیسان قشقایی , «ساخت مقبره جهانگيرخان قشقايي» , بازهم اصفهانی ها , عاز نمایشگاه صنایع دستی , جدول لیگ برتر بزرگسالان استان فارسd , عذرخواهی از قشقایی ها , الفبای معجزه گر منتشر شد , الفبای عرب یـا الفبای لاتین کدام یک به منظور نوشتن ترکی , ماذوندان بیر شعر , Dağlar qarıyam , معرفی وبلاگ قاشقایی , قشقایی تویـه , کتاب سیری درون بوستان قشقایی , سایت یوسف علی بیگ , شاعر قشقایی , راه‌اندازی مـی‌شود , نمایشگاه ایل قشقایی درون فیروزآباد , پخش فيلم داستاني الفباي معجزه گر , دانلود زندگینامـه شاعر پر آوازه یوسفعلی بیک قشقایی , برپایی نمایشگاه صنایع دستی قشقایی درون شـهرستان آباده , موسقی قشقایی , مقبره حکیم آیت الله جهانگیر خان قشقایی , مزار شاعر نامدار عشایر , ایران درون شیراز بازسازی مـی شود , همایش بزرگداشت یکصدمـین سال درون گذشت شاعر بلند آوازه , حرمتلی دیلداشلار , آنامـینگ دیله , آنامـینگ دیله باغله درون جانوما , توی قاشقایی ائلندا , عروسی درون ایل قشقایی , کتاب سفره ایل قشقایی منتشر شد , درون مسیر تند باد , فرهنگ نام های ترکی , رباعیـات عمر خیـام , اولین تیم قشقایی , گاهنامـه اینترنتی انجمن دانشجویـان قشقایی , پژوهشگر و مدرس دانشگاه شیراز گفت , قشقایی نگین تاج تاریخ فاخر جنوب ایران هست , نقاره قشقايي , ادبیـات نو قشقایی احتیـاج بـه حمایت معنوی دارد , يادنامـه شـهید حسین قشقائی , قشقایی نام یك شـهید تئاتر هست , عشایر قشقایی , کلاه قشقایی بر سر کی روش , انتشار ترجمـه , انتشار ترجمـه ترکی قشقایی«رباعیـات عمر خیـام » درون باز , Qaşqayı Türkcesiniŋ örgedimi , دیوان کامل اشعار امـیرتیموری گورکانی درون دست چاپ , استاد برزو طیبی پور , متولد 1344 ایل قشقایی , دانلودXeberler ,




    [نمایشگاه عقاب های چشم به راه در حوزه هنری فارس برپا می شود حماسه جنگ در برف بر بوم نقاشی جاودانه شد]

    نویسنده و منبع |



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com