طریقه ارسال دابسمش به من وتو

شجریـان پسر و پدر زیر مـیدان آزادی روی یک فرش قرمز بختیـار "گلچهره "مـی‌خوانند و از دور مـیدانبهمردم نشسته اند کنار هم که تا چشم کار مـی‌کرد "ما "بودیم. هری آن دیگری را نگاه مـی‌کرد لبخند مـی‌زد و چشمش خیس مـی شد همـه درون سکوت با چشم‌های بسته صدای استاد را درون سر مـی‌دواندند وها کم و کوتاه تکان ... 🎵🎶
شجریـان
پسر و پدر
زیر مـیدان آزادی روی یک فرش قرمز بختیـار "گلچهره "مـی‌خوانند و از دور مـیدانبهمردم نشسته اند
کنار هم
تا چشم کار مـی‌کرد "ما "بودیم.
هری آن دیگری را نگاه مـی‌کرد
لبخند مـی‌زد و چشمش خیس مـی شد
همـه درون سکوت
با چشم‌های بسته
صدای استاد را درون سر مـی‌دواندند وها کم و کوتاه تکان مـی‌خورد.
در هوا ، چراغ‌های خیـابان انقلاب و آزادی شبیـه بـه ستاره های نزدیک بـه زمـین بودند . دست بالا مـی‌آوردی درون مشتت بودند.
از تمام خانـه‌ها و مغازه‌های بر خیـابان سینی های شربت پر و خالی مـی‌شد.
لیوان های بلند و سبز شیشـه ای کـه از سکنجبین و یخ پر بود و در آن تخم شربتی ها مـی‌یدند.
یـادم هست
زنی راه مـی‌رفت و حافظ را مجانی پخش مـی‌کرد.
پیراهنش سفید بود و موهایش حنا.
همـه بودند، همـه...
مادرم هم بود، وقتی او جائی‌ست یعنی خیر و برکت کاشته اند.
کنارش نشسته بودم ، دستم را گرفت و در گوشم گفت:
نگفتم همـه چیز درست مـی‌شود...
.
.
.
باید بـه زنگ ب و بگویم
دیشب خواب دیدم
همـه چیز خوب هست .
متن بر گرفته از صفحه ی " صابر ابر "
@saberabar
تصنیف : ساقیـا
آلبوم : غوغای عشقبازان
کنسرت غوغای عشقبازان
مرداد ماه ۸۶
تهران - سالن وزارت کشور
نقاشی : لیلی متین دفتری
ادیت : آوای همایون
#محمد_رضا_شجریـان
#استاد_محمد_رضا_شجریـان
#استاد_شجریـان #شجریـان_من
#همایون #کنسرت_خیـابانی
#همایون_شجریـان
#استاد_همایون_شجریـان
#شجریـان_تنـها_نیست
#شجریـان_تمام_ناشدنی_است
#mohammadrezashajarian
#homayounshajarian
@officialshajarian
@homayounshajarian
@saberabar

خب کم کم داریم بـه شروع فصل جدید مـی‌رسیم و چطور دیدن بازی ها دغدغه‌ی خیلیـاست. . سوالا کم کم شروع مـیشن. ادمـین صداوسیما بازی ها رو پخش مـیکنـه امسال؟! . بذارید یک بار به منظور همـیشـه توضیح بدیم قضیـه رو! . کانال BeIN اسپورت حدودا ۳ سال پیش از صداوسیمای ایران بـه دلیل تخلف و پخش غیرمجاز بازی ها (همون تخصصشون، ... ⚫🔵
خب کم کم داریم بـه شروع فصل جدید مـی‌رسیم و چطور دیدن بازی ها دغدغه‌ی خیلیـاست.
.
سوالا کم کم شروع مـیشن. ادمـین صداوسیما بازی ها رو پخش مـیکنـه امسال؟!
.
بذارید یک بار به منظور همـیشـه توضیح بدیم قضیـه رو! .
کانال BeIN اسپورت حدودا ۳ سال پیش از صداوسیمای ایران بـه دلیل تخلف و پخش غیرمجاز بازی ها (همون تخصصشون، دزدی) شکایت مـیکنـه و ایران جریمـه مـیشـه. اگه باز هم بخوان غیر مجاز پخش کنن تمام شبکه های صداوسیما تو مسیر بدر قطع مـیشـه و یـه جریمـه هنگفت تر محتمل مـیشن.
.
راه پخش قانونی‌ش توسط صداوسیما چیـه؟! .
۱ - تمام جریمـه های قبلی توسط صداوسیما پرداخت بشـه
۲- حق پخش یک فصل سری آ خریداری بشـه
۳- تبلیغات قبل و بعد بازی فقط اختصاص پیدا کنـه بـه اسپانسر های خود شبکه‌ی BeIN. نـه همراه اول و ایرانسل و ۷۸۰!
.
حالا بـه نظر شما صداوسیما این ۳ شرط رو قبول مـیکنـه به منظور اینکه دوباره بتونـه سری آ رو پخش کنـه؟! خب قطعا نـه. بعد قید دیدن بازی های سری آ از صداوسیما رو بزنید. .
پ.ن ۱ : بازی های کوپا ایتالیـا فرق مـیکنـه قضیـه‌ش. به منظور اونا راه دزدی هنوز بازه.
.
چاره چیـه؟! راحت ترین راه ‌ست. چند شبکه هستن کـه با سیسیکم راحت مـیتونید ۹۰٪ بازی ها رو ببینید. حالا اینکه چه ای و چه شبکه ای رو من تخصص ندارم،ایی کـه واردن مـیتونن همـین پایین توضیح بدن! قیمت و شرایط و ...
.
یـه راه دیگه هم شبکه های اینترنتیِ کـه جدیدا راه افتاده مثل آیو. کـه اون کم خرج ترین راهه (به جز حجم اینترنت خرج خاصی نداره) ولی به‌ راحتیِ نیست.
.
ما هم طبق روال هر سال کمترین کاری کـه از دستمون برمـیاد گزارش بازی تو کانال تلگرامـه کـه اونجا درون خدمتتون هستیم.
.
پ.ن ۲ : پست رو الان گذاشتم کـه تصمـیمـی خواستید به منظور فصل جدید بگیرید از الان شروع کنید!
.
پ.ن ۳ : امـیدوارم هیچ‌کدومتون حتی ۱ دقیقه از بازی های این فصل رو هم از دست ندید.
.
.

. من کاری بـه شعرها و متن‌های آنچنانی درون مورد دوستی ندارم ینی اصنم اهلش نیستم بـه نظرم فقط حتما مزه‌ی دوستی رو با دوستای بامعرفت چشید 👭 قدمت دوستی من با سمـیرا و لیلی زیـاد نیست حدودا سه، چهار سال مـیشـه البته سمـیرا و لیلی چون هم ورودی بودن و سال بالاییِ من، قدمت دوستیشون یک سال بیشتر از منـه ولی قدمت دوستی ... .
من کاری بـه شعرها و متن‌های آنچنانی درون مورد دوستی ندارم ینی اصنم اهلش نیستم بـه نظرم فقط حتما مزه‌ی دوستی رو با دوستای بامعرفت چشید 😍👭
قدمت دوستی من با سمـیرا و لیلی زیـاد نیست حدودا سه، چهار سال مـیشـه البته سمـیرا و لیلی چون هم ورودی بودن و سال بالاییِ من، قدمت دوستیشون یک سال بیشتر از منـه ولی قدمت دوستی من با سمـیرا برمـیگرده بـه ترمِ اول ارشد ینی دِی ماه سال نود و سه قبل از امتحانِ کوانتوم البته چون استادامون متفاوت بودن درون طول ترم همدیگه رو ندیده بودیم و قبل از امتحان و تو اوج استرس و رفع اشکال باهمدیگه آشنا شدیم ❤ آشناییم با لیلی هم برمـیگرده بـه آخرای سال نود و سه و جلسه‌ی اولِ روش‌های آنالیز نانوساختارها کـه هم‌گروهی شدیم ❤ خلاصه کـه دوستیِ ما طولانی نیست ولی عمـیق شده و از اونجایی کـه دوستیِ افراد تو سختی‌ها مشخص مـیشـه تو جریـان اخیر تصادف حسین و بعدش 😭😭 لیلی و سمـیرا از همون روز اولی کـه استوری گذاشتم به منظور حسین دعا کنید و خبردار شدن روزی چندبار حالشو مـیپرسیدن لیلی کلی پیشنـهاد به منظور ختم گرفتن داد آخرم ختم حدیث‌کساءگرفتیم کـه همون اولم خودش ده‌تا حدیث‌کسا برداشت و پخش کرد و بعدشم ... 😭😭😭😭
خلاصه کـه من معرفت دوستامو بیشتر از پیش فهمـیدم اونم نـه تو شادی و خوشی، و این بـه نظرم با ارزشـه ❤❤
خلاصه کـه بعد از یک هفته کـه برگشتم تهران و لیلی و سمـیرا هر روز جویـای حالم بودن و مـیخواستن بیـان دیدنم کـه خودم گفتم بریم بیرون و پنج‌شنبه قرار گذاشتیم رفتیم افطاری و کافه‌ی بعدش و واقعآ عالی بود 🌹🌹
سمـیرا هم کـه مثل همـه قرارامون با گل اومد و البته با یـه کادوی خوشگل کـه واقعآ سوپرایز شدم ❤❤
بازم خلاصه کـه زندگیتون پر از این دوستای بامعرفت ❤🌹.
.
ثبت بشـه درون خاطرات بـه تاریخ پنج‌شنبه سوم خرداد،هشتم ماهِ مبارک رمضان ❤.
.

. اینکه ما ۴۰ که تا گزارشگر مـی‌فرستیم جاکارتا ولی حق پخش بازیـا رو نمـی‌خریم، حتما یـه توجیـهی داشته کـه از فهم من و شما خارجه. ممکنـه مسئولان با خودشون گفته باشن زشته تعداد ورزشکارامون بیشتر از خبرنگارا باشـه، غریبی مـی‌کنن مدال نمـیارن. شاید هواپیما داشته خالی مـی‌رفته، خلبان گفته بذار چهار که تا خبرنگار ... .
اینکه ما ۴۰ که تا گزارشگر مـی‌فرستیم جاکارتا ولی حق پخش بازیـا رو نمـی‌خریم، حتما یـه توجیـهی داشته کـه از فهم من و شما خارجه. ممکنـه مسئولان با خودشون گفته باشن زشته تعداد ورزشکارامون بیشتر از خبرنگارا باشـه، غریبی مـی‌کنن مدال نمـیارن. شاید هواپیما داشته خالی مـی‌رفته، خلبان گفته بذار چهار که تا خبرنگار هم رو بوفه سوار کنم کمک خرج خانواده بشـه یـا اصلا حق پخش گرون بوده، مدیرای صداوسیما گزارشگرها رو کشیدن کنار و گفتن:
.
- آقای گزارشگر! موبایلتو بده ببینم!
.
+ آقای رییس! موبایل یـه چیز شخصیـه چیکار دارین؟
.
- نترس بابا مـیخوام ببینم دوربینش کیفیت داره یـا نـه.
.
+ کیفیتش عالیـه. پول نصف یـه پراید رو دادم به منظور این گوشی.
.
- حله پس. مـیری جاکارتا قاچاقی گزارش مـی‌گیری، مـی‌فرستی.
.
+ ساچ عه وعووو! شما مرزهای زرنگی رو یـه تنـه جابه‌جا کردین. سلام جاکارتا! سلام بازی‌های آسیـایی!
.
حالا این کار صداوسیما یـه سری حُسن داره و یـه سری معایب کـه زیـاد مـهم نیست، ما حتما نیمـه پر لیوان رو ببینیم. اولین حسن اینـه کـه چون دست آدم مـی‌لرزه، فیلمبرداری با دوربین موبایل حس طبیعی‌تری بهمون مـیده؛ به‌خصوص تو مسابقات واترپلو. حتی این‌طوری بـه استانداردهای جهانی هم نزدیک‌تر مـی‌شیم چون الان همـه‌جای دنیـا از دوربین روی دست استفاده مـی‌کنن.
.
حسن بعدیش تو بحث ه. بـه طور مثال قبلا مجبور بودن توی مسابقات والیبال صحنـه ‌آهسته اون پسره رو پخش کنن کـه هی مـی‌خندید. بعد چون مردم خوششون اومده بود تو مسابقات فوتبال و سپکتاکرا و هاکی روی یخ هم هی اونو پخش . حتی تو فیلم عروسی پسر منم یـه تیکه از اون خنده پسره هست اما الان چون دستشون بازه توی فیلمبرداری مـی‌تونن یـه عده سبیلو رو بشونن بغل فیلمبردار کـه هر جا لازم بود اونا رو نشون بدن. این طوری یـه خاطره خوب از هم تو ذهن مخاطبا مـی‌مونـه هم تنوعش بیشتره. حسن آخر هم اینـه کـه اگه ورزشکارا پوشش نامناسب داشتن همونجا دستیـار فیلمبردار مـی‌تونـه دستش رو بذاره رو دوربین، یـا زاویـه دستش رو یـه طوری بگیره کـه با پرسپکتیو، بازیکنا رو محو کنـه. اگه یـه کم سلیقه داشته باشن، مـی‌تونن از های اسنپ هم استفاده کنن کـه به جای ورزشکارا پخش بشن. خلاصه بـه نظر ما این محدودیت‌ها خیلی هم خوبه و باعث مـیشـه کـه استعدادهای جدید هم کشف بشن.
.
اما اين وسط چند که تا ابهام هم هست کـه به راحتی برطرف مـیشـه، ما فقط عنوانشون مـی‌کنیم کـه بعدا بررسی بشن.
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

در فصل فقر زبان نکته های جالبی درون مورد تغییر روش فکر مردم گفته شده. مـیگه آدم ها وقتی از سوال دست مـی کشند کـه جواب ها بی ربط و مغالطه آمـیز باشـه. به منظور من یـادآور جواب های کشیش ها درون قرون وسطی است. یـادآور جواب هایی کـه در اصل جواب نیستند بلکه به منظور پیچاندن موضوع طراحی شدند. بعد نویسنده مـیگه کـه پروسه ی ... در فصل فقر زبان نکته های جالبی درون مورد تغییر روش فکر مردم گفته شده. مـیگه آدم ها وقتی از سوال دست مـی کشند کـه جواب ها بی ربط و مغالطه آمـیز باشـه. به منظور من یـادآور جواب های کشیش ها درون قرون وسطی است. یـادآور جواب هایی کـه در اصل جواب نیستند بلکه به منظور پیچاندن موضوع طراحی شدند. بعد نویسنده مـیگه کـه پروسه ی فکر درون آدمـی کـه سوال نپرسه کم کم متوقف مـیشـه. یک دلیل دیگه بر پافشاری همون قرون وسطایی ها بر ندانستن. اینکه سوال پرسیدن کم کم تبدیل بـه جرم مـیشـه . کـه عادت کنی کمتر فکر کنی و کمتر تحلیل کنی . کـه راحت تر بپذیری
.
📎
.
چیزی کـه در فصل فقر زبان گفته مـیشـه خیلی خیلی مربوطه بـه چیزی کـه در فصل دستورالعمل خوشبختی گفته شده. نامـه هایی کـه به شما از ریشـه دروغ مـیگن و مدارکی رو عرضه مـی کنند کـه هیچ سندی پشتش نیست و از شما مـی خوان نامـه رو پخش کنید. و در لایـه های نـهفته تر متن شما رو از عواقب بد پخش ن نامـه مـی ترسونند.انی هستند کـه به خرافات اعتقادی ندارند و کاملا مطمئن هستند کـه در صورت پخش نامـه اتفاق آنچنان جادویی برایشان نخواهد افتاد اما احتیـاط مـی کنند و با خودشان مـی گویند پخش ش ضرری نداره. پخش نش شاید .. این ابتدای محافظه کاری اشتباه یک جامعه است. شروع ترسیدن از هر تهدیدی. شروع باور هر دروغی. و این شروع نتیجه ی سالها توقف فکری است.
چیزی کـه اینجا درون این بخش از کتاب از جامعه ی خودمون بـه ذهنم مـی رسه ، عطش انتشار اخبار دروغ و مخصوصا هراس آوره. بـه نظر من ذهن آلوده و بیمار کـه مدام درون زندگی ترسیده و هراس و حس تهدید شدن جزئی از زندگیش بوده، کم کم تنـها لذتش انتشار این هراس مـیشـه. انگار با انتشار هر آنچه بی سند و بی مدرک و دروغه ، سعی درون پر احساس تنـهاییشـه. انگار مـی خواد آدم های بیشتری رو بـه دایره ی ترسش وارد کنـه چرا کـه جمعیت این دایره ی ترس اگر بالاتر بره حس تنـهایی فرد کمتر مـیشـه. نتیجه اش مـیشـه ترسیدن از ایستادن جلوی ظلم، باور پذیری بالا و ایمان آوردن ساده بـه هر حرف مفت و اشتباهی. نتیجه اش مـیشـه جامعه ای کـه احساس زده عمل مـی کنـه چون ریشـه های عقلانی و منطقی اش رو از دست داده
.
مرسی از پیـام هایی کـه هر روز برام مـی فرستید. از حس مشترکی کـه در‌خوندن این کتاب درگیرشیم لذت مـی برم. از اینکه همدردیم و کنار همـیم .
منتظر نظرهاتون هستم
#با_یلدا_کتاب_بخونیم

آماده این به منظور پخش یـه موزیک احساسی ، من تو زندگی ورزشیم و قهرمانیم بـه لطف خدای بزرگ بـه هر چی کـه خواستم رسیدم و تو موزیک بـه نظرم این بهترین اتفاق به منظور من بود ، خوندن کنار خواننده ای کـه چندین ساله همتون با صداش خاطره های خوبی دارین و زمانی کـه کنسرت مد نبود جمعیت زیـادی رو مـیکشوند بـه سالن های کنسرت و به نظر من ... آماده این به منظور پخش یـه موزیک احساسی ، من تو زندگی ورزشیم و قهرمانیم بـه لطف خدای بزرگ بـه هر چی کـه خواستم رسیدم و تو موزیک بـه نظرم این بهترین اتفاق به منظور من بود ، خوندن کنار خواننده ای کـه چندین ساله همتون با صداش خاطره های خوبی دارین و زمانی کـه کنسرت مد نبود جمعیت زیـادی رو مـیکشوند بـه سالن های کنسرت و به نظر من نزدیک بـه دو دهه هست کـه تو موزیک پاپ حرف اول رو‌مـیزنـه ، افتخاری به منظور من هست کـه موزیک جدیدم رو با این بزرگ مرد موسیقی ایران خوندم و مطمئنم یکی از بهترین فیت های ایران مـیشـه و خوشتون مـیاد، هنوزم حدس نزدید ، فقط یـه تعداد کمـی تونستن حدس بزنن ، بگم ؟؟؟؟؟؟ یـا خودتون مـیگین ؟؟؟؟؟؟🤔🎤🖤🎸🥇 @.........

#chickenstock سلام روز خوش بابت مشارکت و کامنتای پرمـهرتون درون پست قبل خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم . . اگر استوریـای چند روز قبل رو دنبال کرده باشید دیدید کـه یـه سری مواد اولیـه گذاشتم و خواستم حدس بزنید مـیخوام چی درست کنم و اکثرا هم اشتباه حدس زدن😑 بـه جز یکی دو نفر🤗 داشتم استاک مرغ یـا همون آب مرغ ... #chickenstock
سلام روز خوش😘😘😘 بابت مشارکت و کامنتای پرمـهرتون درون پست قبل خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم❤❤❤ .
.
اگر استوریـای چند روز قبل رو دنبال کرده باشید دیدید کـه یـه سری مواد اولیـه گذاشتم و خواستم حدس بزنید مـیخوام چی درست کنم و اکثرا هم اشتباه حدس زدن😑 بـه جز یکی دو نفر🤗 داشتم استاک مرغ یـا همون آب مرغ خودمونو درست مـیکردم کـه خیلی خیلی کاربرد داره، اگر شما بخواید یـه سوپ سالم و مقوی درست کنید حتما حتما پایـه سوپ کـه همون آب مرغ هست رو بتونید خوشمزه و مقوی درست کنید و همـین آب مرغ تاثیر مـهمـی تو طعم سوپتون داره، احتمالا خیلیـاتون فکر مـیکنید گوشت فراوان مرغ باعث خوشمزگی و مقوی شدن آبش مـیشـه درون حالیکه یـه استاک یـا آب مرغ خوشمزه و مقوی بایداستخوان زیـاد داشته باشـه کـه مقوی بشـه، و تو زمان طولانی و به آرامـی پخته بشـه، من به منظور استاک مرغ بـه این شکل عمل مـیکنم، وقتی مرغ پاک مـیکنید همـه استخوان های مرغ رو کنار بگذارید مثلا من مرغ رو هم از استخوان جدا کرده و برای استیک مرغ آماده مـیکنم، همـه این استخوان ها رو جداگانـه بسته بندی مـیکنم و برای اِستاک مرغ ازشون استفاده مـیکنم، اون روزی کـه استاک درون حجم زیـاد درست کردم از یک عدد مرغ کوچک و استخوان های جدا شده یـه مرغ دیگه استفاده کردم، مرغ و استخوان ها رو درون قابلمـه بزرگی ریختم، دو عدد پیـاز متوسط، شش حبه سیر، سه ساقه کرفس، یک عدد هویج، یک قاشق چای خوری دانـه فلفل سیـاه، دو عدد برگ بو، یک دسته جعفری و یک قاشق چای خوری نمک بـه قابلمـه اضافه کردم و روی مرغ و سبزیجات رو با آب پوشوندم، قابلمـه رو روی حرارت زیـاد گذاشتم که تا به جوش بیـاد، کف ایجاد شده روی آب رو با کفگیر دار گرفتم و حرارت رو ملایم کردم که تا به آرامـی و به مدت ۳ که تا ۴ ساعت بپزه، من زیر قابلمـه همـیشـه از شعله پخش کن استفاده مـیکنم که تا حرارت کاملا ملایم پخش بشـه، بعد از طی این زمان آب مرغ، مرغ و سبزیجات رو توی صافی بریزید که تا آب تمـیز و بدون استخوان های ریز درون کاسه زیرش بریزه، من چون روی این موضوع وسواس دارم از یک صافی خیلی ریز هم آب مرغ رو رد مـیکنم که تا کاملا تمـیز و صاف بشـه، استاک صاف شده مرغ کـه به دمای محیط رسید کاسه رو بـه مدت یک شب درون یخچال بگذارید. بعد از استراحت چند ساعته درون یخچال، چربی روی استاک سرد شده و به راحتی مـیشـه با قاشق برش داریم، همـه چربی های روی استاک رو بردارید و استاک مرغ رو درون ظرف های دردار تقسیم کنید و روی ظرف ها حتما برچسب تاریخ پخت رو بزنید،ظرف ها رو به منظور مدت دو که تا سه ماه مـیتونید درون فریزر نگه داری کنید
🌹ادامـه درون کامنت اول👇
.
.
.
#استاک_مرغ #آب_مرغ #معجزه_چاشنی

... هفته ی پیش مزاحمتان نشدم آقای بنیـانگذار، خیلی سرم شلوغ بود، داشتم جان مـی کندم، گفتم کـه در کشور من انسانـها کار نمـی کنند، جان مـی کنند و با وجود جان کندنشان همچنان هشتشان درون گرو نُهشان است، من هم شاید باورتان نشود اما عضوی از همـین مردمم، بنابراین درون مقوله ی جان کندن مستثنی نخواهم بود و برایم قابل درک ... ...
هفته ی پیش مزاحمتان نشدم آقای بنیـانگذار، خیلی سرم شلوغ بود، داشتم جان مـی کندم، گفتم کـه در کشور من انسانـها کار نمـی کنند، جان مـی کنند و با وجود جان کندنشان همچنان هشتشان درون گرو نُهشان است، من هم شاید باورتان نشود اما عضوی از همـین مردمم، بنابراین درون مقوله ی جان کندن مستثنی نخواهم بود و برایم قابل درک هست اگری نگران اجاره خانـه اش باشد و یـا باورش نشود کـه کشوری را درقرن بیست ویکم قحطی احاطه کند، بله آقای بنیـانگذار ما با قحطی کامل فقط چند قدم فاصله داریم و رئیس جمـهورمان کـه نمـی دانم مـی شناسیدش یـا خیر مـی گوید همـه چیز درست است، مـی گوید بیخود اسم این اتفاقها را بحران نگذارید، آقای بنیـانگذار شما مـی دانید بحران یعنی چه؟ اگر مـی دانید چرا قبل از اینکه همـه چیز را بـه دست اینـها بسپارید برایشان تعریف نکردید و یـادشان ندادید، سخت کـه نبود، لااقل الان مـی فهمـیدند کـه شرایط بحرانی ست، کـه نوزاد وقتی بـه دنیـا مـی آید که تا چند سال اول زندگی اش نمـی تواند با خبر شود از ادرار و مدفوعش و اطلاع آن، مثل حیوانات هم کـه نمـی شود با مقداری خاک سر وته قضیـه را هم بیـاورند و قطعا نیـاز بـه پوشک دارند کـه نیست، انگار دشمن تمام پوشک ها را دزدیده که تا به داد شب اداریـه سرانش برسد، مـی دانید کـه آقای بنیـانگذار تمام هر آنچه بر سرمان مـی آید بـه گفته ی آنـها کـه حکومت را بـه دستشان سپردید و مردید تقصیر دشمن است، اصلا زاینده رود را هم دشمن خشکانده، راستی گفتم کجا مشغول بودم کـه وقت درد دل با شما را نداشتم؟ نـه نگفتم، خب الان مـی گویم، اصفهان بودم،جشنواره ی بین المللی فیلم کودوجوان، دقیقا روبه روی سی و سه پل اسکان داشتیم، روبه روی زاینده کویر،چون دیگر رودی نبود، بـه نظرتان چطور مـی شود آن رود را خشکاند بدون گزیده شدن کَکی حتی، آقای بنیـانگذار شاید باورتان نشود اما شما مملکت را بـه دست چند بی غیرت سپردید و مُردید،گاهی فکر مـیکنم اگر توریستی کـه از قبل اصفهان را ندیده،الان ببیند، پیش خود فکر مـی کند ما آدمـهای عجیبی هستیم روی کویر چندین پل زده ایم به منظور قشنگی،چه اضافه خرج مـی کنیم،چه کشور پولداری هستیم، پول، کاش لااقل شما مـی دانستید دارایی های این مملکت درون کجای جهان پخش و پلا شده یـا بهتر بگویم دارایی های این مملکت را درون کجاهای جهان پخش و پلا کرده اند این بی خیـالانی کـه نام خود را مسئول گذاشته اند، خوابم مـی آید آقای بنیـانگذار، خسته ام از جان کندن، کاش مـی شد عکسی کـه گرفته ام از زاینده کویر را نشانتان دهم، اما....
فعلا کاری نیست، که تا بعد.
#آقای_بنیـانگذار

زندگی #سعید_طوسی فیلم مـی‌شود . #مصطفی_قربان_پور کارگردان سینما و تئاتر از ساخت فیلم اجتماعی‌ای با محوریت زندگی سعید طوسی؛ قاری و معلم جنجالی قرآن خبر داد. . مصطفی قربان‌پور؛ کارگردان فیلم سینمایی #لالاکن  که  یکی از آثار راه یـافته بـه سی و یکمـین جشنواره کودوجوان اصفهان بود، درون ارتباط ... 🎬
زندگی #سعید_طوسی فیلم مـی‌شود
.
#مصطفی_قربان_پور کارگردان سینما و تئاتر از ساخت فیلم اجتماعی‌ای با محوریت زندگی سعید طوسی؛ قاری و معلم جنجالی قرآن خبر داد.
.
مصطفی قربان‌پور؛ کارگردان فیلم سینمایی #لالاکن  که  یکی از آثار راه یـافته بـه سی و یکمـین جشنواره کودوجوان اصفهان بود، درون ارتباط با وضعیت این جشنواره گفت: ۹ سال پیش من فیلمـی بـه نام «۱۲ روز» ساختم کـه جایزه ویژه هیئت داوران به منظور بهترین فیلم و پروانـه زرین بهترین بازیگر کودک را از همـین جشنواره گرفت و الان بعد ۹سال هنوز فیلم اکران نشده هست و سر این فیلم با من بازی شد.
.
بعد از چندسال خواستم فیلمم را اکران کنم کـه سینما بـه آن تعلق نگرفت و فیلم را درگروه آزاد قرار دادند. قطعا سینمادار فیلم را درون گروه آزاد اکران نخواهد کرد. این فیلم تنـها فیلمـی بود کـه در آن سال با سرمایـه خصوصی ساخته شد و جایزه هم گرفت ولی اکران نشد.
.
وی درون ادامـه افزود: جشنواره فیلم کودک فقط ۱۰ روز هست وی بعد از آن پیگیر اکران فیلم نیست. جایگاه سینمای کودک مرتبط با جایگاه کودک است. جایگاه کودینمای کودک درون کشور ما کجاست؟در کشورهایی مانند آمریکا نگاه بیش از اندازه بـه یک کودک مجازات های خاصی دارد ولی جایگاه کودک درون کشور ما کجاست؟چرا حتی  مجازات تجاوز بـه یک کودک درون کشور ما نادیده گرفته مـی شود؟! با این شرایط ما بـه دنبال جایگاه سینمای کودک هستیم!
.
❌او درون پاسخ بـه این سوال کـه در سال های آینده نیز علاقه ای بـه حضور درون جشنواره کودک اصفهان خواهد داشت یـا خیر؟گفت:علاقه ای بـه این کارندارم.من درون حال حاضر آدم دلزده ای هستم کـه همـه جور بلایی بـه سرم آمده است. من فیلم کودک خواهم ساخت ولی قطعا فیلم بعدی من فیلمـی نیست کـه قابل پخش درون ایران باشد. فیلم بعدی من درباره "سعید طوسی" یک معلم قرآن است. ۳فیلمنامـه آماده دارم کـه یکی از آنـها ۵ سال طول کشید کـه بخش عمده آن درون تبت بود، درون یکی دیگر از فیلمنامـه هایم سیـاست های مرز و ترامپ را زده ام و فیلمنامـه سومم کـه همـین #معلم_قرآن هست آماده هست که باتوجه بـه اتفاقات اخیر، اولویتم ساخت فیلم زندگی این معلم جنجالی است.❌
.
وی درون ادامـه اضافه کرد: حتی اگر فیلم معمولی هم بسازم درون جشنواره حضور نخواهد داشت. وقتی چند روز قبل از اینکه فیلمم را بـه جشنواره فارابی ارائه دهم با من تماس مـی‌گیرند و مـی خواهند درون فیلم مشارکت کنند، فیلمـی کـه ساخته شده هست و مراحل آن بـه پایـان رسیده، چه انگیزه ای به منظور ادامـه وجود دارد؟! این مشارکت نیست زرنگی است.
.
منبع: #خبرگزاری_صبا
.
#خبرنگار_هنر
#artreporter #art_reporter

به نام خدا مجمع عمومـی و در نتیجه انتخابات گروهی بنام کانون پخش کنندگان بـه دلیل پایـان یـافتن مدت مأموریت بازرس، غیر قانونی است. مـهدی صباغ زاده کارگردان و مدیر عامل مؤسسه پخش نیمروز فیلم ضمن اعلام خبر فوق افزود: "چندی پیش بازرس قبلی کانون پخش کنندگان بـه درخواست تعدادی از اعضاء اعلام مجمع عمومـی ... به نام خدا
مجمع عمومـی و در نتیجه انتخابات گروهی بنام کانون پخش کنندگان بـه دلیل پایـان یـافتن مدت مأموریت بازرس، غیر قانونی است.
مـهدی صباغ زاده کارگردان و مدیر عامل مؤسسه پخش نیمروز فیلم ضمن اعلام خبر فوق افزود:
"چندی پیش بازرس قبلی کانون پخش کنندگان بـه درخواست تعدادی از اعضاء اعلام مجمع عمومـی کرد. البته هیأت مدیره توضیح داد کـه درخواست تعدادی از اعضاء را دریـافت کرده و برای جلسه درون دستور کار قرار داده است. اما بازرس قبلی کانون کـه مدت مأموریتش درون دی ماه سال 1396 پایـان یـافته بود بـه بهانـه امضاء نامـه توسط تعدادی از اعضاء اعلام مجمع عمومـی کرد"."طبیعتا این دعوت بدلیل بازرس نبودن دعوت کننده درون زمان اعلام مجمع عمومـی وجهه قانونی نداشت. اکثریت هیأت مدیره شامل آقایـان مرتضی شایسته، علیرضا سرتیپی و بیژن امکانیـان و اینجانب بـه عنوان عضو حاضر درون جلسه هیأت مدیره طی نامـه ای قانونی، نبودن مجمع عمومـی" را اعلام و به اطلاع کلیـه اعضاء رساندیم.
"دو هفته بعد ظاهرا جلسه ای تشکیل مـی شود و در این جلسه کـه مجمع عمومـی نبوده هست چند نفر را بـه عنوان هیأت مدیره انتخاب مـی کنند".
صباغ زاده ادامـه داد:"در این جلسه اکثریت فعالان کانون پخش کنندگان حضور نداشته و انتخابات نیز بـه دلیل تشکیل غیر قانونی مجمع عمومـی قانونی نبود. من و اکثریت هیأت مدیره به منظور جلوگیری از تفرقه توسط اعضاء خانـه سینمای2 و برخی از اعضاء کنونی جامعه صنفی کـه با حمایت آقای شمقدری پا گرفت سکوت کردیم، اما اخیراً رییس شورای پخش کـه در زمان انشعاب و تشکیل خانـه سینما2 رییس این تشکیلات غیرقانونی مصاحبه ای کرده با شعار مافیـا و دفاع از حقوق خلق ها و اقدام غیرقانونی خودشان و کودتای ناکامشان درون کانون پخش کنندگان را توجیـه کرد".
جالب این هست فردی از انحصار و مافیـا صحبت کرده هست که خود او درون سال جاری همانند بزرگترین شرکت پخش سینمای ایران هشت فیلم پخش کرده است. معلوم نیست این مع خلق های مظلوم چرا 4 فیلم را بـه چهار خلق مظلوم به منظور پخش نداده هست تا خودش بتواند فریـاد وامافیـا و وا انحصار راه بیـاندازد".
صباغ زاده گفت: "ریشـه این کودتای نافرجام بـه همان افرادی باز مـی گردد کـه به بسته شدن خانـه سینما و گشایش خانـه سینمای2 مرحوم نقش اساسی داشتند".
وی افزود: "واقعیت این هست که تعدادی از 31 دفتر کـه از سازمان سینمایی کشور مجوز پخش دریـافت کرده اند از نظر بنده بدلیل اطلاعات غلطی کـه دو سه نفری کـه در ا ین ماجرا ذینفعند بـه آنـها داده اند متاسفانـه بدون اطلاع از حقیقت ماجرا و شاید هم درون رودربایستی با همکاران سوء استفاده چی خود تن بـه خواسته ی غیرقانونی آنـها داده اند.ادامـه ..

"Monday again" ساعت رو گذاشته بودم کـه راس شش صبح زنگ بخوره. و یکی هم روی شش و ده دقیقه. یکی هم درست پنج دقیقه بعدش. از لحظه‌ی بزور از زیر پتو درون اومدن که تا شستن صورت، روشن کتری برقی و پوشیدن لباس های رسمـی فقط پونزده دقیقه وقت داشتم. صبحونـه رو شب قبل آماده مـیکردم و فقط ش رو توی لیوان دردار با قهوه ... "Monday again"
ساعت رو گذاشته بودم کـه راس شش صبح زنگ بخوره. و یکی هم روی شش و ده دقیقه. یکی هم درست پنج دقیقه بعدش. از لحظه‌ی بزور از زیر پتو درون اومدن که تا شستن صورت، روشن کتری برقی و پوشیدن لباس های رسمـی فقط پونزده دقیقه وقت داشتم. صبحونـه رو شب قبل آماده مـیکردم و فقط ش رو توی لیوان دردار با قهوه ی آماده مـیریختم و باید راس ساعت شش و چهل وهفت دقیقه اتوبوس رو مـیگرفتم. دوشنبه‌ها کـه روز اول هفته بود و معمولا دو روز تعطیلات قبلش بـه شب بیداری و مـهمونی و فیلم دیدن گذشته بود، بیداری های سخت تری داشت. انقدر سخت کـه هر دوشنبه صبح از زندگیم خسته مـیشدم!
اون دوشنبه هم با قیـافه عبوس بـه راننده اتوبوس سلام کردم، یـه جرعه قهوه تلخ خوردم و یک گاز بـه ساندویچ نون و پنیرم زدم و به آهنگ‌های تکراری گوش دادم که تا دو دقیقه مونده بـه ساعت هفت صبح بـه محل کارم سیدم. کارت ورودی رو زدم که تا به شکل رسمـی روزمره و زندگی یـه مـهندس کـه دلش هیچ وقت نمـیخواست مـهندس باشـه رو شروع کنم!
اون روز تو دفتر تولد یکی از کارمندا بود. کارمندی مسن با بیشترین سابقه کار. طبق معمول هر ماه کـه یکی متولد مـیشد، بـه شکل روتین، یک کیک شکلاتی بدون خامـه و گردو و بادوم کهی حساسیت نداشته باشـه خریده مـیشد و بعد ساعت ناهار، لیوان‌های قهوه از آشپزخونـه بیرون مـی‌اومد، کارمندا دور که تا دور مـیز معاشرت وسط شرکت حلقه مـیزدن و شعر تولدت مبارک سوئدی رو مـیخوندن و چهار هورای غیرواقعی به منظور متولد مـیگفتن و بعد پخش مـیشدن و پشت مـیزهای کارشون کیک و قهوه مـیخوردن.
اونروز من رفتم سر مـیز متولد و بهش تبریک گفتم و یـه برگه پست‌ایت صورتی رنگی کـه به فارسی روش نوشته بودم "تولدت مبارک" رو بهش دادم. حتی این کار رو هم تو اون چند ماه از روی روتین انجام مـیدادم و تقریبا رو مـیز بیشتر بچه ها دستخط فارسی من بـه یـادگار مونده بود! سر صحبت باز شد و من ازش پرسیدم:چطور سی ساله اینجا و توی این شرکت کار مـیکنی و خوشحال و با انرژی هستی و من از تمام حرفاش فقط یک جمله رو شنیدم. "اگه کارت رو دوست داشته باشی، همـه چی عوض مـیشـه "
و من این کارم رو دوست نداشتم!
اون روز هم طبق معمول بعد کار سری بـه مرکز شـهر زدم. جایی کـه حقوقم رو کم‌کم بـه مغازه دار ها و برندها تقدیم مـیکردم کـه شاید افسرگیم با خرید کم شـه! و پشت ویتیرن یـه مغازه یـه تی شرت رو دیدم:
دوباره دوشنبه!
برای من زیر تی شرت اون روزها صورتک ناراحت و افسرده ای دلشت کـه دیده نمـیشد. تی شرت رو خ و اون دوشنبه آخرین دوشنبه ای بود کـه به سر کار رفتم!
تی شرتی کـه حالا تو سفر قدیمـی و پاره اما همراه با صورتک خوشحالیـه کـه دیده نمـیشـه!

2. بعد از تشیع شـهید مرادی و زیـارت باقی شـهدای مدفون درون بهشت رضا(ع) مشـهد، فرصتی دست داد و به #سینما_هویزه مشـهد رفتم و در آنجا از بین فیلمـها، فیلم #لاتاری را به منظور تماشا انتخاب کردم کـه دیدنش برایم خالی از لطف نبود. این فیلم ترکیبی بود از حس غیرت، شجاعت، خنده درون برخی جاها و همچنین نقد بـه وضعیت موجود درون عین امـیدواری. ... 2. بعد از تشیع شـهید مرادی و زیـارت باقی شـهدای مدفون درون بهشت رضا(ع) مشـهد، فرصتی دست داد و به #سینما_هویزه مشـهد رفتم و در آنجا از بین فیلمـها، فیلم #لاتاری را به منظور تماشا انتخاب کردم کـه دیدنش برایم خالی از لطف نبود. این فیلم ترکیبی بود از حس غیرت، شجاعت، خنده درون برخی جاها و همچنین نقد بـه وضعیت موجود درون عین امـیدواری. درون کنار این ها فیلم لاتاری داری دو بعد از رهنمودهای اخیر رهبر انقلاب نیز بود؛ نخست حمایت از تولید و کالای ایرانی کـه اگر نباشد، حتما تن بدهیم بـه انواع و اقسام تجارتهای کثیفی کـه با نوامـیس ما سروکار دارند. و این موضوع چه تقارن جالبی دارد با شعار سال 97.
دوم؛ این فیلم گفتمان دیگری بود از تبین جمله یـا عبارت #آتش_به_اختیـار بودن. کـه به عقیده نگارنده هم کارگردانش و هم شخصیت کمال درون فیلم لاتاری نمودی از این ماجرا هستند. بـه این سخنان رهبر انقلاب درون ماه مبارک رمضان سال پیش درون جمع دانشجویـان توجه کنید و آن وقت آن را با محتوای فیلم مقایسه کنید: «... من بـه همـه‌ی آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی درون سرتاسر کشور مرتّباً مـیگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به‌قول مـیدان جنگ، آتش‌به‌اختیـار. البتّه درون جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد کـه دستور مـیدهد، امّا اگرچنانچه رابطه‌ی قرارگاه ‌قطع شد یـا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش‌به‌اختیـار مـیدهد... گاهی اوقات انسان احساس مـیکند دستگاه‌های مرکزی فکر و فرهنگ و سیـاست و مانند اینـها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس مـیکند. حالا مثلاً فرض بفرمایید این‌همـه ما مسئله‌ی فرهنگی درون کشور داریم، مسائل مـهم کـه شاید من بتوانم ده مسئله‌ی اصلیِ فرهنگی را بشمارم کـه اینـها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئله‌ی سینما...سینمای کشور چه جوری اداره مـیشود، از کجا پشتیبانی مـیشود -حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا مـیکنند به منظور فیلم‌ها- اداره‌ی هنر کشور و سینما کـه چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئله‌ی این‌جوری مـیشود پیدا کرد، [امّا] ناگهان مـی‌بینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یـا نشود، مـیشود مسئله‌ی اصلی؛ نامـه‌نگاری مـیکنند!(خنده‌ی حضار)».
.
3.پیـام موسی فیلم لاتاری و شـهید مرادی هر دو یکی است: اگر بـه نوامـیس اسلامـی و ایرانی چپ نگاه کنید بـه عاقبت بدی دچار مـی شوید. و ای کاش آن صحنـه های انتهایی فیلم درون تعداد زیـادی تکثیر شود و به دست دواعش و تکفیری های روزگار برسد.
.
ادامـه درون اولین کامنت👇

. دوستان ارجمندم همانطور بـه آگاهیتان رسید از فردا آلبوم ایران توسط شرکت پست بـه دست هموطنان خواهد رسید هموطنان درون تهران فردا و هموطنان عزیز شـهرستانی بـه دلیل بعد مسافت نـهایتا که تا روز شنبه بسته های خود را تحویل خواهند گرفت و به دلیل جلوگیری از کپی اثر فردا پخش سراسری توسط شرکت ایران گام وفروش دیجیتال ... .
دوستان ارجمندم همانطور بـه آگاهیتان رسید از فردا آلبوم ایران توسط شرکت پست بـه دست هموطنان خواهد رسید هموطنان درون تهران فردا و هموطنان عزیز شـهرستانی بـه دلیل بعد مسافت نـهایتا که تا روز شنبه
بسته های خود را تحویل خواهند گرفت
و بـه دلیل جلوگیری از کپی اثر فردا پخش سراسری توسط شرکت ایران گام وفروش دیجیتال اثر نیز توسط سایت بیپ تیونز انجام خواهد پذیرفت.
روش پیش خرید کـه برای اولین بار با همراهی شرکت پست انجام گرفت آلبوم با بهای ویژه و همراهی تمبر ایران من بـه منازل شما ارسال خواهد شد درون این مسیر چالش های بسیـاری وجود داشت کـه با همراهی دوستان درون تولید و شرکت پست از سر راه برداشته شد و همـین چالش ها دلیل دیر کرد چند روزه درون تحویل اثر شد.
در همـینجا از همراهی مردم شریف سرزمـینم از روز آغاز ضبط این پروژه که تا فردای انتشار نـهایت تشکر را دارم
و امـیدواریم درون تجربه بعد این اندک موانعی کـه باعث دیر کرد چند روزه ما شد از سر راه برداشته شود
شاد و پیروز و سر بلند باشید
.
.
.
#ایران‌من
#همایون_شجریـان
#سهراب_اظری
#ایران
#homayounshajarian
#sohrabpournazeri

. من فقط یک سوال دارم ،ی کـه اطلاعات عمومـی بالایی داره و مطالعه داره ، سوال را مـیخونـه گزینـه فیل را انتخاب مـیکنـه؟!؟ یـا فردی کـه اطلاعات عمومـی کافی نداره همـین جوری گزینـه ای را انتخاب مـیکنـه، بـه نظرم این برنامـه یکی از مسخره ترین و قمارباز ترین برنامـه های سازمان صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران هست. نقد ... .
من فقط یک سوال دارم ،
کسی کـه اطلاعات عمومـی بالایی داره و مطالعه داره ، سوال را مـیخونـه گزینـه فیل را انتخاب مـیکنـه؟!؟
یـا فردی کـه اطلاعات عمومـی کافی نداره همـین جوری گزینـه ای را انتخاب مـیکنـه،
به نظرم این برنامـه یکی از مسخره ترین و قمارباز ترین برنامـه های سازمان صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران هست.
نقد های زیـادی بـه این برنامـه دارم، نقدهایی درجایگاه بیننده...
پاره چک درون برنامـه نشان ازسطح علمـی بالای آقای سوپر استار داره یـا نشان از عدم توجه بـه وضعیت اقتصاد مملکت ، حتی اگر چک نباشد و کاغذ باشد این نمایش مسخره بـه چه معناست؟!؟
از پول مردم به منظور باز شدن سوالات اپلیکیشن استفاده کنید کـه بعد نشان بدهید چک پاره مـیکنید؟!؟ یـا نشان بدهید جایزه مـیدهید؟!؟
این حقارت و پستی شماست کـه در این اوضاع مملکت از مردم مـیدزدید درون واقع بـه صدقه سری مردم هست کـه پولی بـه جیب مـیزنید،
در این وضع مملکت کـه خیـابان بـه خیـابان ، کوچه بـه کوچه ، کودک کار یـا زن فقیر یـا مرد فقیری گدایی مـیکنـه به منظور چی و کی این همـه دکور گرون زدید، متاسفم متاسفم به منظور مدیران سازمانی کـه هیچ دقت نظری نداشتند و‌ندارندو مـهر تاییدی بـه تولید و‌پخش این برنامـه زده اند.
امـیدوارم هرچه سریعتر بساط این دزدی آشکار کـه اسپانسر های این برنامـه تدارک دیدند برچیده بشـه.
شما هم اگر‌سکوت کنی نشان مـیدی کـه مستحق دزدی و اختلاس و دروغ و‌قمار هستی.
#قمار
#صداوسیما #گلزار #مسابقه #برنده_باش #نقد #محمد_رضا_گلزار
@aliforoghi1
@mhranjbaran
@dr.rezaph .
.
#رسانـه_باشید.

‌‌ ماجرای آشنایی با #شـهید_آوینی رهبرانقلاب: من که تا مدّت‌ها کـه #روایت_فتح پخش مـی‌شد، اصلاً شـهید آوینی را نمـی‌شناختم؛ ولی از مشتری‌های ‌همـیشگی روایت فتح بودم. یعنی هر شب جمعه، حتماً مـی‌نشستم و این برنامـه را نگاه مـی‌کردم. ‌روی من تأثیر زیـادی مـی‌گذاشت و مـی‌دیدم کـه این کلام چقدر اثر دارد. یک وقت ... ‌‌
ماجرای آشنایی با #شـهید_آوینی
رهبرانقلاب: من که تا مدّت‌ها کـه #روایت_فتح پخش مـی‌شد، اصلاً شـهید آوینی را نمـی‌شناختم؛ ولی از مشتری‌های ‌همـیشگی روایت فتح بودم. یعنی هر شب جمعه، حتماً مـی‌نشستم و این برنامـه را نگاه مـی‌کردم. ‌روی من تأثیر زیـادی مـی‌گذاشت و مـی‌دیدم کـه این کلام چقدر اثر دارد.
یک وقت همان جوانان آمدند ‌پیش من (به نظرم مال جهاد بودند) من درون همان جلسه گفتم: «این صدای نجیبی کـه این‌ها را بیـان ‌مـی‌کند، چیز خیلی جالبی است؛ این را نگهدارید.» خودش هم قاعدتاً درون آن جلسه بود.ی هم ‌به من نگفت کـه «این آقاست.» اما بعدها خودِ ایشان بـه من نوشت: «آنی کـه این‌ها را تهیـه ‌مـی‌کند، من هستم.»...کسی کـه مـی‌خواهد چنین برنامـه‌هایی بسازد، حتما آن نجابت و معصومـیت و استحکام و اطمـینان بـه ‌سخن را داشته باشد. گاهی حرفی رای مـی‌زند و حرف بزرگی است؛ اما پیداست کـه خودش ‌اعتقادی بـه این حرف ندارد.
امّا این صدا، آن صدایی هست که بزرگترین حرف‌ها را مـی‌زد و خودش ‌اعتقاد داشت. مثلاً مـی‌گفت: «این جوانان ما، بـه راه‌های آسمان آشناترند که تا به راه‌های زمـین.» این ‌را چنان مـی‌گفت کـه گویـا راه‌های آسمان را خودش رفته، دیده و مـی‌داند کـه این‌ها آشناتر هستند!(۱۳۷۲/۰۶/۱۱)

️ اعتراض کارگردان #چهارراه_استانبول بـه پخش احتمالی مسابقات جام جهانی درون سینماها . استادیوم آزادی را بـه ما بدهید که تا فیلم اکران کنیم! . درون حالی‌که بسیـاری از مردم و علاقمندان بـه فوتبال منتظر پاسخ پلیس و امکان تهران به منظور پخش مسابقات جام جهانی درون سینماها هستند، #مصطفی_کیـایی کارگردان «چهارراه ... 🎬⚽️
❌اعتراض کارگردان #چهارراه_استانبول بـه پخش احتمالی مسابقات جام جهانی درون سینماها
.
استادیوم آزادی را بـه ما بدهید که تا فیلم اکران کنیم!
.
در حالی‌که بسیـاری از مردم و علاقمندان بـه فوتبال منتظر پاسخ پلیس و امکان تهران به منظور پخش مسابقات جام جهانی درون سینماها هستند، #مصطفی_کیـایی کارگردان «چهارراه استانبول» کـه آخرین ساخته‌اش با کمبود سالن روبرو است، از نمایش بازی‌های فوتبال درون سینماها انتقاد کرده است. او مـی‌گوید سینما و فوتبال هر کدام جای خود را دارد و اگر قرار هست در سینماها فوتبال پخش شود، بعد استادیوم آزادی را بـه سینماگران دهند که تا در آن فیلم اکران کنند.
.
مصطفی کیـایی کـه مدتی قبل هم بابت وضعیت اکران فیلم خود اعتراض داشت، درباره نمایش بازی‌های جام جهانی درون سینماها بـه #ایسنا گفت: «من اصلا با این موضوع موافق نیستم و به نظرم کار درستی هم نیست چون فوتبال و سینما هر کدام جای خود را دارند و قرار نیست درون سالن سینما فوتبال پخش شود کـه اگر این طور باشد استادیوم آزادی را هم بـه ما بدهند که تا در آن فیلم اکران کنیم.»
.
او درباره وضعیت اکران #فیلم خود هم توضیح داد: «هنوز تعداد سالن‌ها و سانس‌های فیلم «چهارراه استانبول»‌ بـه طرز عجیبی کم هست و نمـی‌دانم به منظور این فیلم با حدود 47 سالن درون مقابل بیش از 170 سالن فیلم‌های دیگر حتما چه کرد!»
.
او درباره اینکه بخشی از زمان اکران فیلم‌اش با ماه رمضان و نیز مسابقات #جام_جهانی همراه خواهد بود و 10 هفته نمایش فیلم‌های اکران اول نوروز هم هنوز بـه پایـان نرسیده است، ادامـه داد: «واقعا به منظور فیلم‌های اکران دوم نوروز حتما فکری اساسی کرد چون بـه نظرم اتفاق بدی رخ داد و همـه فیلم‌ها درون هم گره خورده‌اند و فیلم‌های گروه اول هم حاضر نیستند سالن‌ها را ترک کنند، هرچند ما بـه هر شکلی باشد سینماهای تهران را سروسامان مـی‌دهیم اما اتفاق بدتر درون شـهرستان‌ها رخ مـی‌دهد چرا کـه اکران درون آنجا بـه شوخی تبدیل شده است.»
.
کیـایی درون پایـان گفت: «در استان بزرگی مثل فارس فیلم «چهارراه استانبول» فقط پنج سانس و در اصفهان فقط شش سانس نمایش دارد و در بقیـه سالن‌ها و سانس‌ها هم فیلم‌های اکران اول نوروز نمایش داده مـی‌شوند. پیگیری‌هایی هم کـه در کمـیته تخلفات شورای صنفی نمایش انجام دادیم چندان بـه نتیجه نرسید چون شـهرستان‌ها از شورای صنفی نمایش تبعیت نمـی‌کنند و بیشتر سالن‌های شـهرستان‌ها درون اختیـار حوزه هنری هست و امـیدواریم لااقل آنـها بـه وضعیت اکران این فیلم‌ها کمکی کنند.»
.
@mahshad_raghebi
.
#خبرنگار_هنر
#artreporter #art_reporter

. گرمای هوا زیـاد هست و شاید آزاردهنده، من هم خیلی از اوقات خسته و بی حوصله مـی شوم اما گرمای عصر و دم‌دمای غروب منجر بـه صدای جیرجیرک‌های مابین درخت‌های باغچه مـی‌شود و من از صدایشان سرذوق مـی آیم. مادرم بذر اطلسی‌های آلمانی کاشته است. مگر‌ اطلسی ایرانی و آلمانی دارد؟ نمـیدانم اما این بذر، سوغات بود و ... .
گرمای هوا زیـاد هست و شاید آزاردهنده، من هم خیلی از اوقات خسته و بی حوصله مـی شوم اما گرمای عصر و دم‌دمای غروب منجر بـه صدای جیرجیرک‌های مابین درخت‌های باغچه مـی‌شود و من از صدایشان سرذوق مـی آیم. مادرم بذر اطلسی‌های آلمانی کاشته است. مگر‌ اطلسی ایرانی و آلمانی دارد؟ نمـیدانم اما این بذر، سوغات بود و من بـه کشور مبداش نسبت مـی‌دهم. بابا گل‌های اطلسی سفید را دید و گفت درون خانـه پدریش درون کاشان باغچه‌ای بزرگ از اطلسی داشتند و عصرها کـه حیـاط را آب‌پاشی مـی‌د عطر گل‌های اطلسی راه مـی‌افتاد. با خودم گفتم مگر اطلسی هم عطر دارد. یک بار دیگر نگاهشان مـی‌کنم و احساس مـیکنم با صدای پیـانوی والس امـیلی کـه در خانـه مـی آید بـه درآمده‌اند. گل‌های پشت پنجره را آب مـی‌دهم و برگ‌هایشان را نوازش مـی‌کنم
.
مادرم گفت همـه چیز گران بود و باز هم سیب گلاب نبود. گفت طالبی‌ درون بازار کم هست و گردوها از شیلی آمده‌اند. گلابی‌ها مثل سنگ بودند و به جایش کمـی بادمجان خریده‌است. یک نگاه بـه سبد روی سینک مـی‌اندازم. بادمجان‌های ریز و زیبایی هستند. یک بادمجان برداشتم و خرد کردم و با خودم فکر کردم شیلی.. چه جای قشنگی، بعد این سرزمـین اسرار آمـیز گردو هم دارد . گردو بـه اسپانیـایی چه مـی‌شود؟ آسیـاب قهوه را فشار مـیدهم، صدایش داستان خیـالی سفرم بـه شیلی را منتفی مـی‌کند. همـیشـه قهوه را لحظه‌ای کـه مـیخواهم درست کنم آسیـاب مـی‌کنم که تا عطرش درون خانـه پخش شود. بادمجان خیلی کوچک بود و سریع سرخ شد. خودش تند بود اما من هم رویش فلفل سیـاه ریختم و گوجه و ریحان‌های بنفش
.
نسیم گرمـی آمد، پنجره را نبسته بودم، بابا راست مـی‌گفت، اطلسی عطر دارد.

‏ #Bachehi - Track19: Bezoodi آلبوم #بچه_كشى - ترك١٩:بزودى . من زدم من زدم من یـه جقی ام من هشتاد و پنج ام کمر عمـیق (گود) من نشانـه از من هست دستان تندروی من نشانی از فپ من هست من خودم کارگردان م خودم استار آن فیلم منو ظبط کن به منظور تو کتابه آن من حشری ام تو هی بگو ه سایت ... ‏ #Bachehi - Track19: Bezoodi
آلبوم #بچه_كشى - ترك١٩:بزودى
.
من زدم من زدم
من یـه جقی ام
من هشتاد و پنج ام
کمر عمـیق (گود) من نشانـه از من است
دستان تندروی من نشانی از فپ من است
من خودم کارگردان م خودم استار آن
فیلم منو ظبط کن به منظور تو کتابه آن
من حشری ام تو هی بگو ه سایت
سرخه کونم درون حد یک سیفید ناب
در این وب سایت هیچ فیلم خوبی نیست
هیچ با و ای نیست
جق درست این هست بزن عمـیق تر
دستت را تنگ کن جق بزن دقیق تر
من رو فرش ریختم خودم جمع کردم
اینبار آبمو رو مـیز سلطنتی پخش کردم
شاید بد زدم ولی بـه هر حال زدم
گناهش با جانی و ایوان کـه هر روز
.
دزدان دریـایی سه بـه زودی
جق و بگایی و بـه زودی
دس کـه بالا مـیره هی بـه زودی
جق با های فیک بـه زودی
دزدان دریـایی سه بـه زودی
جق و بگایی و بـه زودی
دس کـه بالا مـیره هی بـه زودی
جق با های فیک بـه زودی
.
کاری کـه شد نباید مـیشد
ولی ترک این مسئله برام دردسر مـیشد
سرخه کمر زخمـیه و کبود
درکم کن چاره ای نبود
مثل فردی کـه از ترس ننـه خویش ظاهرا پسر خوب
ولی نگاش کنی باطنا جقول
جق زدن همـین بود همـین خواهد بود
شاید الکسیس با جانی سینس بود
شاید اونم یـه ی بی مادر بود
از شما کـه پنـهان از ما نـه پنـهان
نـه هاب سایت من هست نـه برزرز نـه شـهوان ()
کیر پی ست درون این شبانگاه بی فاپ فاپ
نگاه بـه من انداخت چون فک کرد مـی
من مـی و خواهم زد آره
من خود جقی ام بعد باید جقا هی
من خود جقی ام بعد باید جقا هی
.
دزدان دریـایی سه بـه زودی
جق و بگایی و بـه زودی
دس کـه بالا مـیره هی بـه زودی
جق با های فیک بـه زودی
دزدان دریـایی سه بـه زودی
جق و بگایی و بـه زودی
دس کـه بالا مـیره هی بـه زودی
جق با های فیک بـه زودی
.
کمـی بـه گا هست کمـی بچه کون
آقا فارس آدم بود نـه کیر سه سر بود
نـه جانی و الکسیس نـه روی ننت بود
مسیر ش فقط رو بـه یـه سمت بود
کفو بزن یـه دست آغشته بـه کف شو
در لپتاپو ببند برو از اینجا دور شو
شق تو صدم ثاتیـه بزن
عمـیق با شدت یـه ضرب
بچه کشی راه نجات درون این منجلابه
کیر و گلنار تو فقط درون در این جق بـه کاره
جسی و الکسیس بهانـه ان مشتی
جقو بزن شاید دفه بعدی ی رشتی
شستشو دستی
جقا سطحی
جانی جقی
جعلی
گلنار کفی
به کیر من نی آه
تش یـه تف از ته حلقمـه
جقو بزن کـه دیگه وخ کمـه
.
دزدان دریـایی سه بـه زودی
جق و بگایی و بـه زودی
دس کـه بالا مـیره هی بـه زودی
جق با های فیک بـه زودی
دزدان دریـایی سه بـه زودی
جق و بگایی و بـه زودی
دس کـه بالا مـیره هی بـه زودی
جق با های فیک بـه زودی

. ورق بزنید... بـه افتخار پرواز همزمان پدر و استاد امروز...جمعه ....ساعت ۱۸:۳۰ عصر.... شبکه ی نمایش فیلم سینمایی باد و شقایق بـه کارگردانی پدر و بازی استاد انتظامـی و ابوالفضل پورعرب و بازی بنده ی حقیر پخش خواهد شد پیشنـهاد مـیدم حتما ببینید. صبح از خواب بیدار شدم اینستاگرام باز کردم و متوجه ... .
ورق بزنید...
به افتخار پرواز همزمان پدر و استاد
امروز...جمعه ....ساعت ۱۸:۳۰ عصر.... شبکه ی نمایش
فیلم سینمایی باد و شقایق بـه کارگردانی پدر و بازی استاد انتظامـی
و ابوالفضل پورعرب و بازی بنده ی حقیر پخش خواهد شد
پیشنـهاد مـیدم حتما ببینید.
صبح از خواب بیدار شدم اینستاگرام باز کردم و متوجه شدم استاد فوت خاطراتم درون فیلم سینمایی باد و شقایق را مرور کردم داشتم بـه کپشن پستم فکر مـیکردم کـه برادرم از بیمارستان زنگ زد و خبر فوت پدر را داد...
روزی کـه استاد سناریو را خواندن بـه پدر گفتن این نقش سخت و دراماتیک نوجوانی کـه نوشتی را چهی بازی خواهد کرد؟؟؟پدر گفتن: م آناهیتا
استاد گفتن من حتما ببینمش چون ته مـیخوای بازی کنـه؟؟پدر گفتن مـیتونین ببینیدش و هر چه شما بفرمایید همان خواهد شد...
با پدر بـه دفتر کارشان رفتم آقای انتظامـی آنجا بودن من و استاد به منظور تمرین دو که تا از سکانس های مـهم بـه اتاق رفتیم یک ربع بعد استاد از اتاق آمدن بیرون بـه پدر گفتن خودِ خودشـه،عجب جونوریـه و همـه خندیدن و تمام...
روزهای خوشی بود پلان های من و استاد یـه برداشتی بود استاد مـیگفتن بـه ما مـیگن بازیگرای یـه برداشتی و مـی‌خندیدیم...
اما روز آخر من را کشیدن کنار و نصیحت گفتن من هری دوست دارم بهش مـیگم سینما همـه ی زندگیت نشـه برو یـه رشته ی دیگه تحصیل کن یـه شغل دیگه داشته باش بعد اگه خواستی کنارش بازیگری کن...
اون موقع اصرار داشتن کـه دندون پزشک بشم...
چند سال بعد منو درون شـهرک سینمایی با لباس و گریم دیدن هنوز بطور باورنی یـادشون بود گفتن: بازیگر شدی؟مگه قرار نبود دندون پزشک بشی؟
گفتم :نگران نباشید مـهندس شدم ,خواننده شدم
گفتن:آفرین...تمام زندگیت را درون این حرفه نذار .. راه پدرت را نرو(البته پدرم هم همـیشـه همـینو از من خواستند)
واین آخرین مکالمـه و نصیحت استاد بود بـه من
روح استاد و پدر عزیزتر از جانم شاد
🌹🌹🌹

رامبد جوان: ما گانگستر نیستیم، برنامـه سازیم . نشست خبری «خندوانـه» صبح یکشنبه چهارم شـهریور ماه درون استودیوی این برنامـه برگزار شد. رامبد جوان درون این نشست کـه برای پخش از شبکه نسیم ضبط مـی‌شد، بـه سوالات خبرنگاران پاسخ داد کـه بخش هایی از این نشست را درون ادامـه مـی خوانید: . رامبد جوان درباره شائبه‌های ... 📺
رامبد جوان: ما گانگستر نیستیم، برنامـه سازیم
.
نشست خبری «خندوانـه» صبح یکشنبه چهارم شـهریور ماه درون استودیوی این برنامـه برگزار شد. رامبد جوان درون این نشست کـه برای پخش از شبکه نسیم ضبط مـی‌شد، بـه سوالات خبرنگاران پاسخ داد کـه بخش هایی از این نشست را درون ادامـه مـی خوانید:
.
رامبد جوان درباره شائبه‌های مالی برنامـه و حمایت ارگانی مانند سپاه از آن، گفت: چرا سپاه حتما به «خندوانـه» پول بدهد؟!؛ مگر خندوانـه بودجه و اسپانسر ندارد؟! زدن این حرف‌ها و بیـان این ادعاها کاری ندارد. آنقدر بعضی حرف‌ها خنده‌دار هست که اصلا نیـازی بـه جواب نیست. همانند اینکه گفتند عموی من سپاهی هست که من اصلا عمو ندارم. ما گانگستر نیستم ما برنامـه سازیم!؛ بنابراین چرا حتما در تبریز پاساژ بالا بکشم؟ جالب هست که بدانید همـه مکانیزم درآمدسازی ما درون حرفه خودمان است. اگر پولی دربیـاوریم با آن فیلم مـی‌سازیم
.
او درون ادامـه بـه اصرار یکی از خبرنگاران مبنی بر اعلام درآمد خود، با بیـان اینکه واقعا نیـازی بـه بیـان این مطالب وجود ندارد، گفت: من بـه عنوان کارگردان، مجری، ایده‌پرداز و ... درون فصل اول ۳ مـیلیون، فصل دوم ۵ مـیلیون و در فصل‌های بعدی با همـین درصد افزایش، حقوق گرفته‌ام. مدل ما این نیست کـه بگوییم‌ بدبخت و بی‌چاره‌ایم، ما سرمان را بالا مـی‌گیربم و حرف مـی‌زنیم. ما حتی از جیبمان هم درون «خندوانـه» خرج کرده‌ایم، قرض گرفته‌ایم و به دلیل مشکلات مالی تلویزیون منتظر تزریق پول از طرف رسانـه نمانده‌ایم. ما داریم با شرف کار مـی‌کنیم و قطعا هر جای دیگری درون دنیـا بود به منظور این کار حتما خیلی بیشتر پول درمـی‌آوردیم
.
رامبد جوان همچنین درون پاسخ بـه پرسشی مبنی بر انتقادهایی کـه درباره استفاده شخصی او از آنتن مطرح مـی‌شود، اظهار کرد: این انتقادها را اصلا قبول ندارم و انقدر به منظور دیگران درون «خندوانـه» فضا ایجاد کرده‌ام کـه استفاده از این مـیزان، حق و سهم من است
.
او همچنین درون پاسخ بـه پرسش دیگر درباره‌ نقطه پایـان «خندوانـه» گفت: که تا روزی کـه مخاطب، «خندوانـه» را بخواهد ادامـه خواهیم داد؛ حالا یـا با من یـا بدون من. اما تمام تلاشم این هست که حضور خودم را درون «خندوانـه» کمتر کنم. اصلا حضور احسان کرمـی بـه همـین خاطر هست تا حضور من کمتر باشد. اما بـه هر حال خندوانـه و رامبد جوان با هم گره خورده‌اند
.
رامبد جوان همچنین درون بخشی از نشست خود با اهالی رسانـه درون پاسخ بـه سوالی درباره کم شدن حضور جناب خان درون فصل پنجم «خندوانـه»، اظهار کرد: حضور جناب خان همـیشـه همـین قدر بوده و شاید هم درون این فصل بیشتر شده است
#فیلم_نیوز۹۷

. سر بـه سر د‌ل من نذار اشک منو د‌یگه د‌ر نیـار . عاشقت شد‌م من همـین یـه بار، جووووون تو.‌.. بله سلام مـی‌کنم خد‌مت شما شنوند‌گان عزیز راد‌یو زرشک. متاسفانـه امروز همکارم جناب گند‌ه‌د‌وز یـه کم گرفتار بود‌ن و من، زرزاد‌ه بـه جای ایشون برنامـه رو اجرا مـی‌کنم. . - سلام جناب زِرزاد‌ه خوبید‌؟ . + زَرزاد‌ه ... .
سر بـه سر د‌ل من نذار اشک منو د‌یگه د‌ر نیـار
.
عاشقت شد‌م من همـین یـه بار، جووووون تو.‌.. بله سلام مـی‌کنم خد‌مت شما شنوند‌گان عزیز راد‌یو زرشک. متاسفانـه امروز همکارم جناب گند‌ه‌د‌وز یـه کم گرفتار بود‌ن و من، زرزاد‌ه بـه جای ایشون برنامـه رو اجرا مـی‌کنم.
.
- سلام جناب زِرزاد‌ه خوبید‌؟
.
+ زَرزاد‌ه عزیزم. رعایت کنید‌ لطفا.
.
_ خب حالا... بند‌ه پوریـا شفقی هستم، «مـیم.جیم» سابق. زنگ زد‌م بگم این چه وضعشـه آخه؟ 6 هزار تن پوشک با بد‌بختی بخر، انبار کن کـه آخرش فقط سه برابر بـه مرد‌م بفروشی؟! تازه بعد‌ش هم بهت خبر بد‌ن کـه پوشک‌های بزرگسالانش نشتی مـید‌ه! همـین همسایـه خود‌مون اومد‌ خرید‌، الانسه شبه جای پد‌رش رو توی تراس مـی‌ند‌ازه. من بـه عنوان یـه جوون بیست و چند‌ ساله د‌رد‌م رو بـه کی بگم؟ بـه همـین خاویـار قسم د‌یگه روم نمـیشـه بـه د‌َد‌ی رو ب. واقعا چرای رسید‌گی نمـی‌کنـه؟
.
زرزاد‌ه: عزیزم لازمـه کـه مجد‌د‌ا سلام عرض کنم. بابت فامـیلی جد‌ید‌ت هم تبریک مـیگم ایشالا خیرش رو ببینی. ایشالا پشت این فامـیلی هم افتخارآفرینی کنی مثل قبلی! پیغامتون رو هم شنید‌م. واقعا حق با شماست. من از همـین تریبون بـه نمایند‌گی از مرد‌م زیـاد‌ه‌خواه از شما جوان پرکار و تلاشگر و کارِخصوصی‌آفرین، تشکر و عذرخواهی مـی‌کنم. بذارید‌ چند‌تا تلفن د‌یگه وصل کنم شاید‌ مسببان این وضع شخصا اومد‌ن و از شما معذرت خواستن. بفرمایید‌ روی ایر هستید‌.
.
- آقا سلام. من «خ. ر» هستم. ببین آقای شفقیِ جد‌ید‌، بـه من چه کـه شما اومد‌ی پوشک سنین 12 که تا 18 ماه خرید‌ی و به سالمند‌ان قالب کرد‌ی؟! بعد‌ش هم مرد‌ حسابی، بار واکسن هم بود‌ ولی خود‌ت پوشک خواستی. د‌یگه بـه من چه؟ چرا اجر کار ما رو خراب مـی‌کنی؟
.
زرزاد‌ه: ای بابا من نمـی‌فهمم شما سرمایـه‌های مملکت چرا حرص و جوش بیخود‌ی مـی‌خورید‌؟
.
- الو زرزاد‌ه! هستی؟ گند‌ه‌د‌وزم؛ ببین کاسبی بد‌جور خرابه؛ از صبح که تا حالا فقط ۴۷ که تا مسافر زد‌م. شماره اون رفیقت کـه مرغ بـه قیمت کشتارگاه مـی‌د‌اد‌ رو سریع واسم اس‌ام‌اس کن.
.
زرزاد‌ه: بله د‌وستان گویـا خط رو خط شد‌ه، تلفن بعد‌ی لطفا.
.
- گند‌ه‌د‌وز: چی خط رو خط شد‌ه مرد‌ حسابی؟ من خود‌م ختم این بازیـام. باز د‌وتا آقازاد‌ه د‌ید‌ی خود‌تو گم کرد‌ی. بفرست شماره رو. شب مـهمون د‌اریم.
.
زرزاد‌ه: د‌وستان لطفا «همـه چی آرومـه» پخش کنید‌... تماس بعد‌ی لطفا... .
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇

Dark Madness: Mind Trap I worked for this game but my is . . . . . ................................... آه و واویلا! زحمت بکش و بازی بساز, جون و سعی کن درون فرهنگ بمونی و کار کنی. وقت, هزینـه و انرژی بگذار و پای علاقت با همـه سختی ها بایست. امـید داشته باش کـه اول کار خوب داری مـیکنی, بعد کار فرهنگی ... Dark Madness: Mind Trap
I worked for this game but my 💙 is . . . . .
...................................
آه و واویلا!
زحمت بکش و بازی بساز, جون و سعی کن درون فرهنگ بمونی و کار کنی. وقت, هزینـه و انرژی بگذار و پای علاقت با همـه سختی ها بایست.
امـید داشته باش کـه اول کار خوب داری مـیکنی, بعد کار فرهنگی مـیکنی و آخرش کارت دیده مـیشـه.
نـه تنـها دیده نمـیشـه, بلکه یـه یک باره مـیبینی کارِت شـهید شده و پخش کننده ی فلان فلان شده, همون تعداد محدودی کـه تکثیر کرده بـه دلایلی اصلا نصب نمـیشـه. پاسخ های بی شعورانـه پخش کننده و چک های برگشتی بر این عصبانیت افزوده.
دلم به منظور بچه هایی مـیسوزه کـه خیلی بیشتر از من درون این پروژه کار د و عمرشون و گذاشتند.
😕
پ ن: اگر بازی مشتی مـیخواید بسازید و به یک انیماتور حرفه ای نیـاز دارید, مـیتونید روی من حساب کنید! ولی بدونید بازیتون بـه یک دلیل فضایی ممکنـه بـه سرانجام نرسه. (کرشکست پروژه های بزرگ ایران, همراه با من وارد پروژه هاتون خواهد شد. این رو رزومم بهتون ثابت مـیکنـه. (عمونوروز, افسانـه روزبه, زندگی جدید سارا, بیداری:خاکسترهای سوزان, اینم آخریش.))
😂
پ ن: حیف پول اون همـه پکیج نرمافزاری و سی دی فتوشاپ و ویندوزی کـه که ریختم تو حلقومت ای "گردو".
............................
#video_game #game #3d #3d_video_game #dark_madness #iranian_game #failed #hope #industry

. بسم الله سلام اتحاد خوبه. اتحاد درون هر شرایطی خوبه. اما خب درون شرایط خاصی اتحاد لازم و واجب تره. . یکی جلوتون نشسته هی بهش مـیگید بابا با لیوان چای بازی نکن... هی مـیگید و هی برمـیگرده مـیگه بابا چقد نققق مـی زنی! چای کـه ریخت روی فرش اگر بگی گفته بودم ک... مـیگن از ریختن چای خوشحال شدی؟ فقط دلت مـی سوزه... خونی ... .
بسم الله
سلام
اتحاد خوبه. اتحاد درون هر شرایطی خوبه. اما خب درون شرایط خاصی اتحاد لازم و واجب تره. .
یکی جلوتون نشسته هی بهش مـیگید بابا با لیوان چای بازی نکن... هی مـیگید و هی برمـیگرده مـیگه بابا چقد نققق مـی زنی!
چای کـه ریخت روی فرش اگر بگی گفته بودم ک... مـیگن از ریختن چای خوشحال شدی؟ فقط دلت مـی سوزه...
خونی کـه ریخت بـه خصوص به منظور من و هم سن و سال های من تجربه نـه تنـها تلخ، بلکه جدیدی بود. این تازگی موضوع هم حاصل دسترنج نیروهایی بوده کـه تا حالا درون همـه دولت ها به منظور امنیت این مملکت تلاش ...
ما خوشحال نیستیم. بـه دنبال تعیین نرخ وسط دعوا هم نیستیم. اما دلمون از بعضی چیزا مـی سوزه
وقتی حلقه حفاظتی رئیس جمـهور روحانی توسط سپاه تنگ تر و سنگین تر مـی‌شد فکر مـی کنم خیلی از حرف های ایشون دل تیم حفاظتی رو سوزوند.
وقتی شعار من سرهنگ نیستم من یک حقوقدانم علم شد. دل خیلی از سرهنگ هایی کـه برای امنیت این خاک جان بـه کف بودند سوخت..
وقتی شعار نـه غزه نـه لبنان جانم فدای ایران داده مـی شد. طوری وانمود شد کـه انگار امثال بنده نـه فقط دلسوز ایران نیستن بلکه صلاح و امنیت وطنشون از صلاح کشور های عربی درون اولویت پایین تریـه... حالا همون هایی کـه تا دیروز اینطور وانمود مـی شعار اتحاد سر مـیدن... مشکلی هم نیست...حتما همـه ما، همـه ایران متحدیم... هرچند دلمون مـی سوزه...
وقتی پلاسکو ریخت... قلب ها ترک خورد... اما بـه جای شعار اتحاد، هشتگ های #قالیباف_استعفا پخش مـی شد... ما متحدیم و خبری از هشتگ #علوی_استعفا هم نیست... درون آخر حتما عرض کنم
فقط کمـی چای ریخت.
ما خشونت طلب ها... ... ... ... آخ کـه چقدر این عبارت دلسوزی داره :) ما خشونت طلب ها نیز درون کنار اعتدالیون متحد هستیم و نـه خوشحالیم و نـه مـیدون رو خالی مـی کنیم. ما ظاهرا پرخون تر هم هستیم...
نترسید نترسید ما همـه با هم هستیم 😏

آنا نقاشی را خیلی خوب بلده، ولی گاهی بهش مـیگم ، فقط رنگ کن م. بگذار رنگها فقط بر روی صفحه سفید اثر حرکت دست ترا بـه جا بگذاره و هر رنگی دلت مـی خواهد بزن روی کاغذِ سفیدِ نقاشی ات. بگذار رنگها خودشون شکل بگیرن . دستت را بـه هر طرف کـه دوست داری حرکت بده و هر رنگی را کـه دوست داری با هر حجمـی و با هر ابزاری ... 🌹🌹🌹آنا نقاشی را خیلی خوب بلده، ولی گاهی بهش مـیگم ، فقط رنگ کن م. بگذار رنگها فقط بر روی صفحه سفید اثر حرکت دست ترا بـه جا بگذاره و هر رنگی دلت مـی خواهد بزن روی کاغذِ سفیدِ نقاشی ات. بگذار رنگها خودشون شکل بگیرن . دستت را بـه هر طرف کـه دوست داری حرکت بده و هر رنگی را کـه دوست داری با هر حجمـی و با هر ابزاری کـه داری پخش کن روی کاغذ. از انگشتهات استفاده کن و فقط رنگ کن .
وقتی نقاشی تمام شد، من بهت کمک مـی کنم که تا از توی رنگ آمـیزهات، بهترین و زیباترین شکل و حجم ها را درون بیـاریم.بهت یـاد مـیدهم نگاهت را تیز کنی و از کوچکترین اثر بهترین شکل را خارج کنی🌸 و اینجوریـه کـه خلاقیت مادر و ی بـه اوج خودش مـی رسه🤣🤣🤣🌹 و ... فقط لذت مـی بریم از این کار و روزانـه تکرارش مـی کنیم و چیزهای جدید بدست مـیاریم😍
هر روز یک داستان خاص و بی نظیر درون نقاشی های کودکانـه ی م خلق مـی کنیم.
کمـی فکر کنید...🤔 این تکنیک نقاشی مثل زندگی روزمره است.
دقیقا زندگی هم، همـینـه،
عین نقاشی مـی مونـه
از هر طرح زندگی، مـیشـه یک شکل زیبا و خاص ساخت ، کـه ،بشـه، قصه ی زندگی را باهاش تعریف کرد و لذت برد.
از تغییر نباید ترسید.
نگاهمون را حتما به همـه چیز عوض کنیم .
اگر دنبال یک تحول بزرگ درون زندگی هستیم، حتما از کوچکترین و کمترین اثر، بهترین و هیجان انگیز ترین فُرم را خلق کنیم که تا شاهدِ اثرات موثر و زیبایی درون زندگیمون باشیم.
اونـهایی کـه خسته شدن،
اونـهایی کـه انگیزه ندارند،
اونـهایی کـه فقط از روزگار گِله و شکایت دارند
تکنیک زندگی را حتما عوض کنیم نـه کل زندگی رو...
تحول بزرگ هیچ وقت اتفاق نمـی افته... آرام آرام بـه همـه چیز مـی رسیم اگر راهمون درست باشـه و هدفمان بزرگ.😉
بهترین را وقتی مـیشـه خلق کرد کـه بهترین نگاه را بهش داشته باشـه.💖
دل نوشته های من، و تصاویری از تجربه های بزرگ زندگی م انا💞
سارا مساح

تو شبی کـه اجراهای نمایش بلافیگورا رو شروع کردیم؛ نمایش کمدی دپوتات کـه دراماتورژی و بازنویسی نمایشنامـه اش رو انجام داده بودم توقیف شد. حکم توقیف از طرف قوه قضاییـه بوده و به مرکز هنرهای نمایشی ابلاغ شده. دلیل این توقیف البته ربطی بـه نمایشنامـه و اونچه من نوشتم نداره. چون نماینده مجلسی کـه با وعده های ... تو شبی کـه اجراهای نمایش بلافیگورا رو شروع کردیم؛ نمایش کمدی دپوتات کـه دراماتورژی و بازنویسی نمایشنامـه اش رو انجام داده بودم توقیف شد. حکم توقیف از طرف قوه قضاییـه بوده و به مرکز هنرهای نمایشی ابلاغ شده. دلیل این توقیف البته ربطی بـه نمایشنامـه و اونچه من نوشتم نداره. چون نماینده مجلسی کـه با وعده های دروغین بـه مردم انتخاب شده یونانیِ و کشیشی کـه با نماینده ساخت و پاخت داره هم یونانیِ و کلا قصه و آدمـهاش همـه یونانی اند نـه ایرانی.
مـی گن دلیل این توقیف نـه موضوع نمایش کـه پخش تیزر اون از شبکه های ای بوده. حالا گیرم کـه درست گفتن و با خود نمایش مشکلی نداشتن. آیـا درون شرایطی کـه گروههای اجرایی نـه امکان تبلیغ کارشون از صدا و سیما رو دارن و نـه توان مالی به منظور داشتن بیلبوردهای آنچنانی راهی جز پخش تیزرشون از شبکه های ای براشون باقی مـی مونـه؟
راستی یـه جایی یکی از مسئولین گفته بودی دیگه نگاه نمـی کنـه. خب بعد دوشواری نداریم کـه برادر

ریتم نو: کنسرت بهنام صفوی هفدهم مـهرماه بـه همت شرکت اکسیر نوین و محمدرضا خانزاده درون سالن همایش‌های برج مـیلاد طی یک سانس برگزار شد. بهنام صفوی کـه به‌تازگی تحت عمل جراحی از ناحیـه سر قرارگرفته بود درون یک سانس و به گفته‌ی خود به منظور روحیـه گرفتن بیشتر بر روی استیج آمد. صفوی بعد از ورد نوازندگان با قطعه پرمخاطب ... ریتم نو: کنسرت بهنام صفوی هفدهم مـهرماه بـه همت شرکت اکسیر نوین و محمدرضا خانزاده درون سالن همایش‌های برج مـیلاد طی یک سانس برگزار شد.
بهنام صفوی کـه به‌تازگی تحت عمل جراحی از ناحیـه سر قرارگرفته بود درون یک سانس و به گفته‌ی خود به منظور روحیـه گرفتن بیشتر بر روی استیج آمد.
صفوی بعد از ورد نوازندگان با قطعه پرمخاطب «آرامش» بر روی استیج حاضر شد و با گفتن “الهی قربونتون برم” سالن را بـه شور و هیجان دعوت کرد و گفت: «سلام و علیک‌های کلیشـه‌ای را کنار مـی‌گذارم و خوشحال هستم کـه امشب شمارا مـی‌بینم.»
بهنام صفوی کـه گویـا حال خوبی روی استیج داشت و تکیـه‌بر صندلی قرمز رنگ زده بود ترانـه «چقدر خوبه» را به‌عنوان قطعه دوم و سپس قطعه «ای جان» را کـه خودش نیز بسیـار دوست دارد اجرا کرد.
خواننده آلبوم فوق‌العاده با تشکر از حضور مخاطبانش و مـهمان‌های ویژه بـه سراغ قطعه «حیف» رفت و بعدازآن «سید کمال مـیر هاشم زاده» را معرفی کرد.
صفوی درون ادامـه برنامـه قطعه «فوق‌العاده» را با هنرمندی فوق‌العاده «عرفان پاشا» نوازنده ویولن و «طارق طریقت» نوازنده پرکاشن اجرا و انرژی خاصی را بـه سالن احیـا کرد و بعد از خواندن این قطعه صفوی چند کلامـی را بـه صحبت پرداخت و از پزشکان معالج خود تشکر کرد و سپس قطعه «خدا» کـه تیتراژ یکی از برنامـه‌های تلویزیونی بود را بـه اجرا درآورد و از نمایشگرهای سالن عکس‌ها و فیلم‌هایی کـه مربوط بـه بازدید هنرمندان از وی درون بیمارستان که تا ورودش بـه خانـه و صحنـه‌هایی از قبل و بعد عمل وی پخش شد.
بهنام صفوی با معرفی «علیرضا نیکبخت» واحدی بـه سراغ قطعه «بگو آره» رفت و بعدازآن قطعه «فرصت کمـه» را اجرا کرد.
خواننده آلبوم آرامش درون ادامـه برنامـه قطعاتی همچون دل‌خسته، عشق من باش، آشتی، دل‌تنگم و دست خودم نیست را اجرا کرد.
صفوی قسمتی از قطعه عید کـه سال ۸۹ بـه همراه «علی اصحابی» و «فرزاد فرزین» به منظور تیتراژ برنامـه «احسان علیخانی» خوانده بودند را خواند و سپس علیخانی را نیز درون این شب معرفی کرد.

. سلام دوستان عزیزم. اگر یـادتان باشد کلمات و ابیـات شده‌ی دو کتاب اولم را بـه صورت پست اینستاگرام گذاشته بودم که تا شما خودتان قسمت‌های شده را اضافه کنید. این ها بـه صورت یک پست کامل درون وبسایتم نیز قرار داده شده است. مـی‌توانید آن را درون بخش "وبلاگ" درون سایت پیدا کنید. امروز رفته‌ام ... .
سلام دوستان عزیزم.
اگر یـادتان باشد کلمات و ابیـات شده‌ی دو کتاب اولم را بـه صورت پست اینستاگرام گذاشته بودم که تا شما خودتان قسمت‌های شده را اضافه کنید. این ها بـه صورت یک پست کامل درون وبسایتم نیز قرار داده شده است. مـی‌توانید آن را درون بخش "وبلاگ" درون سایت پیدا کنید.
امروز رفته‌ام سراغ کتاب سومم: "منتخبی از شعرهای شاد بـه همراه چند عیـادگاری"
اتفاقی کـه برای این کتاب افتاد درون نوع خودش عجیب بود. قبل از!!! آمدن کتاب بـه بازار ( به منظور اولین بار بـه نمایشگاه کتاب سال ۱۳۹۴)، خبرگزاری‌های وابسته بـه سپاه شروع د بـه لجن پراکنی و شایعه‌سازی درباره‌ی این کتاب. اراجیفی از قبیل اینکه شاعر عکس‌های خصوصی‌اش را درون این کتاب چاپ کرده که تا اینکه کتاب، متعلق بـه خواننده‌ی مرتد هست را مـی‌شنیدم. دروغ و دروغ. چندین برنامـه درباره‌ی ضاله بودن این کتاب درون خبر ۲۰ و ۳۰ پخش شد و نتیجه‌ی تلاش اراذل سپاهی، این شد کـه کتاب از نمایشگاه و بعدتر از بازار کتاب جمع شد و من مثل سال قبلش اجازه‌ی حضور درون نمایشگاه کتاب را (حتی به منظور خرید شخصی‌ام) نداشتم.
اما درباره‌ی خود کتاب اگر بخواهم بگویم، شامل شعرهای بعد از "کنار جاده‌ی فرعی" و چند شعر از کتاب‌های قبلی‌ام هست که زیـادی خورده بودند. این کتاب بـه نسبت کتاب " کنار جاده‌ی فرعی"، شعرهای بیشتر و های کمتری دارد. بعد از کتاب "بت بزرگ" کتاب "منتخبی از شعرهای شاد بـه همراه چند عیـادگاری" را بیشتر از همـه‌ی کتابهایم دوست دارم. شنیده‌ام کـه الان هم درون بعضی کتاب‌فروشی‌ها مـی توانید این کتاب را پیدا کنید.
لطفا مثل سایر کتاب‌های قبلی، عکس‌ها را ورق بزنید و موارد شده را خودتان درون کتاب اضافه کنید.
این پست بـه صورت کامل‌تر درون وبسایتم (www.ekhtessri.com) قرار خواهد گرفت.
امـیدوارم روزی ایرانمان آزاد شود و بساط حذف و و زندان و تبعید از آن برچیده شود.
هرچند کـه "صائب" سال‌ها قبل جوابمان را داده:
روزی کـه برف سرخ ببارد ز آسمان
بخت سیـاه اهل هنر، سبز مـی‌شود
...
با عشق و نکبت
فاطمـه اختصاری

‍ ‍ . درآستانـه تولدپنج سالگی برنامـه صبح خلیج فارس ، یـادداشتی توسط رسانـه محترم"بادگير" درون رابطه با این برنامـه منتشرشد؛ ازآنجاکه سوالاتی درون پی این یـادداشت توسط نویسنده مطرح و به طبع به منظور مخاطبانش نیزجای ابهاماتی بـه وجود آورد؛ ما بـه عنوان جمعی از عوامل این برنامـه لازم دانستیم توضیحاتی بـه شرح ... ‍ ‍ .
درآستانـه تولدپنج سالگی برنامـه صبح خلیج فارس ، یـادداشتی توسط رسانـه محترم"بادگير" درون رابطه با این برنامـه منتشرشد؛
ازآنجاکه سوالاتی درون پی این یـادداشت توسط نویسنده مطرح و به طبع به منظور مخاطبانش نیزجای ابهاماتی بـه وجود آورد؛
ما بـه عنوان جمعی از عوامل این برنامـه لازم دانستیم توضیحاتی بـه شرح زیر ,خدمت دوستان و مخاطبان فهیم رسانـه بادگیر ارائه دهیم: 🔵 برنامـه تلویزیونی صبح خلیج فارس کـه ازسال ٩١ تاکنون ازقاب شبکه خلیج فارس بروی آنتن مـیرود، برنامـه ای مشارکتی باسازمان صداوسیماست؛
📌این بدین معناست که,تهيه كننده اين برنامـه خصوصي هست وهزينـه هاي اين برنامـه كاملاً از جيب شخصي تامين مي گردد.
مضافاًكه براي قريب بـه ٣٠ نفر از جوانان خوش فكر استان بـه طور مستقيم و غيرمستقيم اشتغال زايي گرديده است.
▪️نتيجتاً جيب تهيه كننده خصوصي نمـیتواند بيت المال باشد...! 🔵 دررابطه با مجري و مـهمان كشوري بايد خدمت شما دوستان عرض شودكه، نـه فقط درايران بلكه درون جهان ساخت چنين برنامـه هايي جهت معرفي هرچه بيشتر شـهرها و ايالتهاي مختلف با استفاده ازابزار چهره هاي ملي مي باشدکه اتفاقاً برنامـه های مشابه آن درون سایراستان ها نیزساخته و وجود دارند(زنده رود؛استان اصفهان-خوشاشیراز؛استان فارس و...)
▪️پس طرح و موضوع كاملاً حرفه ايي هست . .
🔵دربرنامـه سازي بايدمحتواي برنامـه ها كاملاً با اه اوليه توليد متقارن باشد . برنامـه تلويزيوني صبح خليج فارس باتوجه بـه پخش زنده صبح جمعه يك برنامـه مفرح ودر عين حال معرف استان،فرهنگ، سنت ها، گويش محلي و اماكن گردشگري بـه شكيل ترين شكل ممكن بوده است! .
🔵 اگرباکمـی دقت بیشتر این برنامـه را موردبررسی قراردهید حتما متوجه اهمـیت والای فرهنگ و سنن بومـی وپرداختن این برنامـه بـه آنـها مـیشوید:
در بخش اول برنامـه هرهفته مـهمانانی ازچهره های فاخراستان حضوردارندعلاوه بر آن هرهفته یک گروه موسیقی بومـی و یـا یک خواننده بومـی درلوای این برنامـه بـه هنرنمایی مـیپردازند.
همچنين اين برنامـه موفق شده، دربخش آیتمـی بـه معرفی جاذبه های گردشگری استان بپردازد(برای مثال دو آیتم :شـهرزیبای من و بندرگردی)
و همواره تلاش کرده تادر قالب آیتم "اخبارهنرمندان" تازه های هنری استان را نیز پوشش دهد.
درآخرباید بـه بخش "منجل" کـه بخش غذاهای سنتی و بومـی استان هست اشاره کنیم؛ کـه مستقیماً بـه معرفی و نمایش ظرفیت های استان هرمزگان مـیپردازد و تعداد زيادي طرفدار درون و برون استاني دارد. .
🔴ادامـه درون کامنت اول

. . پیروزی 3 بر 0 ایران مقابل پاکستان درون اولین دیدار رقابت های آسیـایی... . توضیح : بازی های آسیـایی درون همـه رشته ها برگزار مـیشـه و به علت زیـاد بودن رشته ها امکان پخش بازی های تیمـی بـه صورت کامل خیلی کم هست... هرچند امروز یـه مقدار صداوسیما کم لطف بود! من به منظور بازی جمعه سعی مـیکنم لینک بی نقص و راحت پیدا کنم ... .
.
پیروزی 3 بر 0 ایران مقابل پاکستان درون اولین دیدار رقابت های آسیـایی...
.
توضیح : بازی های آسیـایی درون همـه رشته ها برگزار مـیشـه و به علت زیـاد بودن رشته ها امکان پخش بازی های تیمـی بـه صورت کامل خیلی کم هست... هرچند امروز یـه مقدار صداوسیما کم لطف بود!
من به منظور بازی جمعه سعی مـیکنم لینک بی نقص و راحت پیدا کنم براتون.
.
بازی بعدی جمعه 2 شـهریور/ ایران - مغولستان / ساعت 7 صبح
(امکان تاخیر که تا 30 دقیقه وجود داره)
.
#voolleyball #voliball #iranvolleyball #volleyballiran #asiagames2018

#نسلی_که_تکرار_نخواهد_شد . للحق پست نوشت : چهارشنبه ۲ اسفند بود کـه تیتر همشـهری رو دیدم با این عنوان #چالش_سالمندی_دهه‌شصتی‌ها.. ی نگاه کردم تو آینـه دیدم حواسم نیست و دارم پیر مـیشم،محاسنم سفید شده بود... کودکیمون گذشت بدون پدر... مادرم مـیگفت انقدر پدرت جبهه بود هر وقت مـیومد نمـیشناختیش ... #نسلی_که_تکرار_نخواهد_شد
.
للحق پست نوشت : چهارشنبه ۲ اسفند بود کـه تیتر همشـهری رو دیدم با این عنوان #چالش_سالمندی_دهه‌شصتی‌ها..
ی نگاه کردم تو آینـه دیدم حواسم نیست و دارم پیر مـیشم،محاسنم سفید شده بود...
کودکیمون گذشت بدون پدر...
مادرم مـیگفت انقدر پدرت جبهه بود هر وقت مـیومد نمـیشناختیش و ازش مـیترسیدی...
خیلی‌هامون پدرامون رو از دست دادیم...
شب و روزمون با آژیر خطر بمبارون و پناهگاه گذشت...
اما همـیشـه خوشحال بودیم...
خوشحال بودیم کـه پیرجماران گفته بود #امـید_من_به_شما_دبستانی_هاست...
تو تعطیلات کار مـیکردیم،از کار تو مکانیکی گرفته که تا فروش گوشفیل و مسقاطی و شانسی...
داشتیم تو اون ‌سن یـاد مـیگرفتیم چطور #مرد بشیم و بتونیم جای خالی پدرانمون رو پر کنیم..
قهرمان‌مون #حسین_فهمـیده بود #دهقان_فداکار...
داشتیم یـاد مـیگرفتیم آینده کشورمون رو با ایثار و فداکاری بسازیم...
تا اینکه پیر مرادمون پر کشید و ی عده‌ای شدن دولتمرد...
ی دفعه همـه چی عوض شد...
مستضعف شد قشر آسیب پذیر...
استکبار جهانی شد ابرقدرت...
امـیدهای پیرجماران هم شدن #نسل_سوخته...
کار از کار گذشته بود...
یـه عده مثل ی غده سرطانی داشتن همـه‌جا پخش مـیشدن و کاری از ما بچه‌ها برنمـیومد...
پدرامون یـا شـهید شده بودن...
یـا اسیر شده بودن...
یـا تو آسایشگاه‌های اعصاب و روان بستری...
ی عده‌شونم دیگه جونی واسه جنگیدن نداشتن،داغ دیده بودن اونم نـه یکی یـه باغ لاله...
این وسطا چندتایی هم سرخاب و سفیداب دنیـا گولشون زد و رفتن تو زمـین نامحرم...
اما ما هنوز زنده بودیم و همـه‌چی رو مـیدیدیم و قد مـیکشیدیم...
چند سالیـه کـه وقت برداشت محصول شده از ما دهه شصتی‌ها کـه الحق و والانصاف کم نذاشتیم تو هر جبهه‌ای درخشیدیم از جبهه‌ی علم و فناوری بگیر که تا جبهه‌های حلب و سامرا.
و نذاشتیم پدر این خانواده از داشتن ماها شرم کنـه...
آقای #جهانگیری ما مشکل نیستیم،اتفاقاً مشکل امثال شمایید...
ما نسل سوخته هم نیستیم،ما آتیش زیر خاکستریم و کافیِ سیدعلی دمـی بـه این آتیش بدن که تا متوجه بشید کـه خون توی رگهامون هنوز به منظور ریختن بـه عشق این آب و خاک اشتیـاق داره..
مشکل شما هستید،که فکر مـیکنید مردم وام دار شما هستند...
آقای جهانگیری صندلی مترو و اتوبوس و پارک الویتش با سالمندان و هم سن و سالهای شماست نـه #صندلی_مدیریت...
مـیز و صندلی‌های مدیریتی رو تحویل جوونـها بدید و اون رو با مترو و اتوبوس اشتباه نگیرید...یـاحق.
.
.
دلنوشت :
ما طعم شور شیر شترهای مست را
از لوله‌ی شکسته‌ی بِرنو چشیده‌ایم
.
.
کاملاً بیربط : مـهم نیست شب چقدر تاریک بشـه..
صبح کـه بشـه دوباره خورشید مـیتابه..
.
.
#سردارگرام

. نیریش و مـیل چیز خارق‌العاده‌ای نیست، همان لیموشیرین هست که برعشده. لیموشیرین اول شیرین هست و بـه مرور تلخ مـی‌شود، ولی «نیریش و مـیل» زن و شوهری هستند کـه اولش تلخند و آخرش شیرین. «نیریش» کلافه گفت: «مـی‌ترسم دیر برسیم. کاش قبل از راه افتادن مسیر رو چک مـی‌کردی کـه به این ترافیک نخوریم». «مـیل» دنده ... .
نیریش و مـیل چیز خارق‌العاده‌ای نیست، همان لیموشیرین هست که برعشده. لیموشیرین اول شیرین هست و بـه مرور تلخ مـی‌شود، ولی «نیریش و مـیل» زن و شوهری هستند کـه اولش تلخند و آخرش شیرین. «نیریش» کلافه گفت: «مـی‌ترسم دیر برسیم. کاش قبل از راه افتادن مسیر رو چک مـی‌کردی کـه به این ترافیک نخوریم». «مـیل» دنده عوض کرد و گفت: «خودت کـه ماشالا همـیشـه اون گوشی دستته، یـه نگاهی بـه راه مـینداختی!» نیریش پشت چشم نازک کرد و گفت: «نـه کـه خیلی هم بـه حرف‌ها و مسیریـابی‌های من گوش مـیدی! خوبی شما مردا اینـه کـه اگه یـه جایی گم بشین و گفته باشن این دور و بر دره است، حتما حتما خودتون برین و پرت بشین پایین که تا ببینین راست مـیگن یـا نـه! حاضر نیستین از احدی مسیر رو بپرسین». مـیل توجهی نکرد و گفت: «به جای متلک گفتن یـه آهنگ از این بنده خدا بذار ببینم اصلا کی هست کـه این‌قدر پول بلیت دادیم بریم کنسرتش. حتی اسمش رو هم که تا حالا نشنیدم ولی بـه خاطر تو حاضر شدم بیـام، باز بگو ما لجبازیم!»
.
نیریش فلش را بـه ضبط ماشین وصل کرد و گفت: «به خاطر من نیومدی، اومدی ازش فیلم و عبگیری بذاری اینستا مسخره‌اش کنی، مگه من نشناسمت!» دکمـه پلی ضبط را زد. مـیل چهره‌اش را درون هم کشید و گفت: «خدا وکیلی حیف پول برق کـه بدیم به منظور دانلود رایگان شبانـه آهنگش، بعد این‌قدر پول دادیم به منظور کنسرتش؟ خدا ازت نگذره!» نیریش کـه حس گرفته بود گفت: «این‌قدر غر نزن، بهتر از اون آهنگ‌هاییـه کـه خودت گوش مـیدی، نیم ساعت طول مـیکشـه که تا خواننده دهنش رو باز کنـه و سه ربع طول مـیکشـه که تا دهنش رو ببنده!» مـیل دنده را خلاص کرد و با عصبانیت نگاهی بـه نیریش انداخت و گفت: «اگه این خواننده‌های امروزی بتونن یکی از اون تحریرها رو اجرا کنن، همـین الان مـیرم با تک تکشون سلفی مـیگیرم که تا اوج ارادتم رو بهشون نشون بدم». نیریش پوزخندی زد و گفت: «بی‌خیـال، سلفی با آدم معروفا فقط رو تخت بیمارستان مـیچسبه! الان کـه همون خواننده‌های عشقت هم بـه زور نمایش و نور و آوردن بازیگرهای معروف دارن کنسرت برگزار مـیکنن بلکه چهار نفر بیـان!» مـیل شیشـه را پایین کشید و گفت: «هرچی باشـه اونا توی کنسرت‌هاشون واقعا مـی‌خونن، این‌همـه پول بلیت نمـی‌گیرن کـه نوار پخش کنن وبزنن کـه حتی همون رو هم خراب کنن و فالش بخونن و بعد مردم رو قسم بدن کـه شتر دیدی ندیدی!».
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇

‎ما خودمان نیستیم ! ‎این روزها همـه دوست داریم خودمان نباشیم و به عبارت دیگر دوست داریم یکی دیگر باشیم. یکی کـه خودمان نیستیم. ‎مثلا دوست داریم شجریـان‌باز باشیم درون حد مرحوم مشکاتیـان یـا هوشنگ ابتهاج و درحالی کـه تا بـه حال هیچ ترانـه‌ای را از شجریـان گوش نداده‌ایم و فلش‌مان پر از صدای امـیر تتلوست همـه ... ‎🔸ما خودمان نیستیم
! ‎این روزها همـه دوست داریم خودمان نباشیم و به عبارت دیگر دوست داریم یکی دیگر باشیم. یکی کـه خودمان نیستیم.
‎مثلا دوست داریم شجریـان‌باز باشیم درون حد مرحوم مشکاتیـان یـا هوشنگ ابتهاج و درحالی کـه تا بـه حال هیچ ترانـه‌ای را از شجریـان گوش نداده‌ایم و فلش‌مان پر از صدای امـیر تتلوست همـه جا مـی‌نویسیم خدایـا شکرت کـه استاد سلامت هستند و به مام وطن بازگشتند. قاعدتا توی تاکسی اگر رادیو پیـام، ترانـه گل‌پونـه‌های بسطامـی را پخش مـی‌کند بعد از تکان سر، خواهیم گفت واقعا چه خوب شد استاد بـه ایران بازگشت. حیف صاحب این صدا نیست کـه اینجا نفس نکشد. البته خیلی مطمـین نیستم با داشتن آن فلش بتوان چنین اظهار نظری داشت.
‎یـا دوست داریم خودمان را گیـاه‌خوار معرفی کنیم درون جمعی کـه همـه گیـاه‌خوارند غافل از اینکه وقتی اسم چلوماهیچه‌ را مـی‌شنویم درون ناخودآگاهمان رستوران‌های شاندیز جردن، پسر هشتگرد، پسران کریم مشـهد یـا دهباشیـان مطهری طوری نقش مـی‌بندد کـه با سر رفته‌ایم توی ظرف ماهیچه و با دیدن سیخ شیشلیک عارف مـی‌شویم و اشعار مولانا را مرور مـی‌کنیم. ضمنا اگر چلوماهیچه جای دیگری را مـی‌شناسید کـه شاخ هست این زیر بنویسید و خوشحال‌مان کنید.
‎یـا دوست داریم خودمان را مع حقوق زنان معرفی کنیم وقتی هنوز از بیـان خاطرات پراندن متلک‌های سبز خیلی پررنگ درون جمع دوستان لذت مـی‌بریم و قاه قاه مـی‌خندیم. گاه حتی به منظور اینکه بگوییم خیلی مع حقوق زنان هستیم هرچه فحش بلدیم زیر عاینستاگرام براد پیت و جانی دپ مـی‌نویسیم و مخفی مـی‌کنیم از دیگران این جمله همـیشـه را کـه زن حتما مراقب زنانگی‌هایش باشد و غذا و بچه‌ها.
‎یـا اینکه دوست داریم بگوییم مع طبیعت و محیط زیست هستیم خصوصا دریـاچه ارومـیه و همـه‌ی کاری کـه ممکن هست یم این است؛ هشتک بـه علاوه من دریـاچه ارومـیه هستم، من خرس لرستان هستم، من کویر لوت هستم، من کوه دماوند هستم، من گنجشکک اشی‌مشی هستم و…البته کـه با سیزده‌بدر و جوجه زدن وسط پارک نمـی‌توان شوخی کرد. این روز برایتان خیلی مـهم هست و همچنین هرازگاهی بـه دندان کشیدن کباب بلدرچین.
‎همچنین دوست داریم یک فعال سیـاسی یـا اجتماعی باشیم کـه دیگر اینجا اوج خود نبودنمان است. هر روز عپروفایلمان یک نفر دیگر هست بی‌آنکه آن خود خودمان تغییر کند و بی‌آنکه حال دیگری برایمان مـهم باشد.
‎و چه ترسناک هست دنیـای این روزهای ما وقتی مـی‌بینیم یـا حدس مـی‌زنیم هیچاویی نیست کـه مـی‌گوید حتی نویسنده همـین مطلب کـه خودش را اینجا، یک طنزپرداز معرفی کرده است.

. ۱۰ تصویر . سلام اینجا «دیزج» روستای پدری منـه . بعد از حدود بیست سال، دیروز با برادرم «اسماعیل» و پسردایی پدرم «محمد ابراهیم» به منظور یک مجلس ترحیم اینجا اومدیم. سال‌ها بود دیزج رو ندیده بودم... بیش از تصورم تغییر کرده. . آخرین باری کـه با پدرم دیزج اودیم، چهار ساله بودم. روزهای خوبی ... .
👈 ۱۰ تصویر 👉
.
سلام
اینجا «دیزج» روستای پدری منـه
.
بعد از حدود بیست سال، دیروز با برادرم «اسماعیل» و پسردایی پدرم «محمد ابراهیم» به منظور یک مجلس ترحیم اینجا اومدیم.
سال‌ها بود دیزج رو ندیده بودم...
بیش از تصورم تغییر کرده.
.
آخرین باری کـه با پدرم دیزج اودیم، چهار ساله بودم.
روزهای خوبی بود، خاطرات شیرینی از اون روزها دارم...
الاغ سواری‌ها.
سواری روی «شیر سنگی‌های» قبرستون. البته الان همـه شیرها بـه عنوان آثار باستانی دزدیده شدند.
درخت‌های تبریزی، گردو، سنجد ووو اطراف کوچه‌ها و باغ‌ها.
آزار و اذیت زنبورها و نیش زنبور.
گرمای سوزان آفتاب روز و سرمای طاقت فرسای شب.
باغ‌های پر محصول و مـیوه‌های رنگارنگ.
زردآلوی قطره طلا، برگه زردآلو و انواع لواشک کـه داخل سینی روی بالکن‌ها و بام‌ها آفتاب مـی‌گرفتند.
بالا رفتن از درخت‌های گردو، تکاندن درخت‌های توت.
تنورهای داخل زمـین و خانم‌هایی کـه نان محلی مـی‌پختند.
آب بازی اطراف «بَی‌گُزی». («بی‌گزی» چشمـه آب دوقلویی بود کـه در جوی‌های زلال جریـان پیدا مـی‌کرد و باغ‌ها رو سیرآب مـی‌کرد و الان فقط خاطره‌‌ای ازش باقی مونده)
دسته‌های مرغ و اردک و غاز کـه در خانـه‌ها و کوچه‌ها همدیگه رو دنبال مـی‌د و تعدادی اردک و غاز هم درون حوضچه طبیعی‌یی کـه در مرکز ده از «بی‌گزی» آب مـی‌گرفت کنار انبوه ماهی بازی مـی‌د.
بعد از ظهرها کوچه‌ها پر بود از گله‌های و کـه از چرا برمـی‌گشتند.
محمد ابراهیم «دایی اوغلی» غروب‌ها از روی نوار کاست اذان مسجد رو پخش مـی‌کرد...
یکبار کـه ما مـهمونشون بودیم درون انتهای اذان، «هایده» هم پخش شد. بیچاره با چه دستپاچگی دوید کـه ضبط رو خاموش کنـه. انگار برق گرفته بودتش.
شب‌های با صفا زیر آسمون پر ستاره و داستان‌های من درآوردی جن و آل کـه از ترسش سرمو زیر لحاف قایم مـی‌کردم و خواب شیرین روی بالکن کاه‌گلی.
یـادش بخیر...
کاش همـه چیز برمـی‌گشتند بـه اون روزها، ...
اینـهو «جومانجی».
.
.
.
البته این روزها از دام و طیور هیچ اثری نیست.
کشاورزی هم کم و بیش داره فراموش مـی‌شـه.
خونـه‌های زیبای روستایی با رنگ‌های شاد هم با یک سری ساختمان آجری نامنظم عوض شدند.
البته آسمون «دیزج» همچنان آبی و زیباست. (خواهش مـی‌کنم مسئولین رسیدگی نکنند)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#چوب #کاج #نارون #افرا #تزئینات #هدیـه #کادو #جهیزیـه #لوازم_منزل #لو#شیک #خاص #سلطنتی #چشم_روشنی #هدیـه_تولد #پاتختی #دکوراتیو #ظروف_چوبی #آجیلخوری #شمعدان #نوستالژی

ای و برادر مسلمانم آیـا مـیدانی اه سریـال های ترکی را کدام موضوعات تشکیل مـیدهد: 1- از طریق سریـال های ترکی مـیخواهند طلاق را رواج بسازند. 2- درون تمام سریـال های ترکی، ان قبل از عروسی باردار مـیشوند، و انواع فحشاء و بدبختی دیگر. 3- درون تمام سریـال های ترکی زن و مرد متآهل با زن ها و مرد های دیگر ... ای و برادر مسلمانم
آیـا مـیدانی اه سریـال های ترکی را کدام موضوعات تشکیل مـیدهد:
1- از طریق سریـال های ترکی مـیخواهند طلاق را رواج بسازند.
2- درون تمام سریـال های ترکی، ان قبل از عروسی باردار مـیشوند، و انواع فحشاء و بدبختی دیگر.
3- درون تمام سریـال های ترکی زن و مرد متآهل با زن ها و مرد های دیگر ارتباط نامشروع دارند و هرگاه با همسر شان دعوا د دفعتآ نزد دوست شان مـیروند و او دوست شان هم اونـها ره درک مـیکنند. شاید منظور از درک را بدانید...
4- از طریق سریـال های ترکی بـه ان و پسران کـه والدین شان بـه عروسی آنـها رضایت ندارند، فرار از منزل را یگانـه طریقه مناسب پیشنـهاد مـیکنند. چون بـه آنـها نشان مـیدهند کـه بالآخره والدین مجبور مـیشوند شما را بپذیرند.
5- مسلمانی مردم ترکیـه یعنی اسلام معتدل کـه اصلآ اسلام عزیز مخالف اینگونـه نظام هست و اینگونـه نظام بهترین نظام قبول شده از طرف کفار مـیباشد را به منظور مسلمانـها بـه عنوان نظام اسلام معرفی مـیکنند.
6- تمام مسلمانی را با گفتن استغفرالله و بسم الله خلاصه مـیکنند. یعنی طوریکه درون سریـال ها دیده مـیشـه تمام زن های بزرگ سال ترکیـه تنبان ندارند ولی درون زبان شان استغفرالله و بسم الله است. واقعآ خنده دار هست .
7- مـیخواهند وقت کشی کنند و وقت جوانان مسلمان را توسط سریـال های مذخرف برباد بسازند که تا نتوانند کشور خود را بـه پای خود ایستاد بسازند.
8- توسط این سریـال ها طرح های خیلی جالب درون قسمت برهم زدن اوضاع اجتماعی خانواده ها، اختطاف ، قتل و راه های بدست آوردن دل ان پاک دامن را به منظور جوانان نشان مـیدهند.
خلاصه سریـال های ترکی سراسر شر و بدبختی درون جامعه اسلامـی بـه دنبال دارد.
نمـیدانم آقای اردوغان فرد شماره اول ترکیـه کـه خود را رهبر مسلمانان مـیداند، درون باره این رسوایی چرا خاموش هست یـا اینکه خود عالی جناب هم دست دارد، و بخاطر منافع اقتصادی اش چشمان خود را کور ساخته و دهن خود را مـهر و لاک زده است.
من مقصر اردوغان را مـیدانم و بس
بخدا قسم کدام مشکل شخصی و فکری با او ندارم ولی از حق نباید چشم پوشی کرد.
پس تو ای مادر بزرگوارم و ای پدر مـهربانم کـه تربیت و امور خانواده بدست شماست، از خداوند ج بترسید و نگذارید درون خانواده های تان اینگونـه سریـال های فحاشی و مبتذل پخش و نشر شود.
ناگفته نماند کـه من نـه تنـها مخالف سریـال های ترکی هستم بلکه مخالف سریـال های هندی و امریکایی ... هم هستم.
لطفآ این پوست را درون گروپ ها شیر بسازید که تا به گوش همـه برسد...