تا ته تو تت

تا ته تو تت زبان تاتی ایران - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | الأعلام قاموس تراجم (ط 15) - المكتبة الوقفية للكتب المصورة PDF | قائمة رؤساء وزراء مصر - ويكيبيديا، الموسوعة الحرة | الموسوعة الشاملة - الأعلام للزركلي |

تا ته تو تت

زبان تاتی ایران - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

تاتی Tâti Zobun
تاتی زبون زبان بومـی در: استان‌های قزوین • البرز • تهران • اردبیل • گیلان • خراسان شمالی • مرکزی • زنجان • آذربایجان شرقیمنطقه نیمـه شمالی ایران
تعداد گویشوران
۴۰۰ هزار[۱]  (بدون تاریخ)
تبار:
هندواروپایی
  • هندوایرانی
    • ایرانی
      • ایرانی غربی
        • شمال غربی
          • زبان آذری باستان[۲]
            • تاتی
کدهای زبانایزو ۶۳۹-۳ -
محدوده زبان تاتی درون ایران و قفقاز. تا ته تو تت [۳][۴]

زبان تاتی ایران یـا تاتی جنوبی (به تاتی: تا ته تو تت Tâti Zobun, تاتی زبون) [۵] از دستهٔ زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی است. تا ته تو تت گویش‌های این زبان روزگاری از آذربایجان که تا شمال خراسان گسترده بود ولی امروزه با ترک‌زبان و فارسی‌زبان شدن بخشی از شمال‌باختری ایران تنـها جزیره‌هایی از گویش‌های تاتی درون منطقه بـه جا مانده‌است. بزرگ‌ترین این شـهرها و روستاهای تات‌زبان درون استان قزوین شامل شـهر تاکستان، تا ته تو تت اسفرورین، شال، دانسفهان، روستای تاریخی سگزآباد، خیـارج، خوزنین، و نیز درون سایر استانـها شامل مرکزی، البرز، تهران، اردبیل، گیلان، زنجان و خراسان شمالی درون شـهرستان‌ها و مناطق روستای وفس، روستای چهرقان، زرندیـه، تاکستان و بوئین‌زهرا و الموت، اشتهارد و طالقان، دماوند، ایوانکی شاهرود خلخال، عمارلوی رودبار، طارم، جاجرم و اسفراین و همچنین درون آران و بیدگل و وزوان استان اصفهان، و در زنجان روستای خوئین دیده مـی‌شوند.[۶][۷]
همچنین زبان تاتی درون فهرست مـیراث ناملموس آثار ملی ایران از استان آذربایجان شرقی نیز ثبت شده‌است. این زبان درون روستای کرینگان ورزقان سخن گفته مـی‌شود.[۸]

زبان تاتی از آنجا کـه یکی از زبان‌های ایرانی شمال غربی هست به فارسی نزدیکی دارد و به گیلکی و بخصوص بـه زبان لکی شبیـه هست و تالشی زبانی جداگانـه هست و بـه اشتباه شبیـه و نزدیک بـه آن تصور مـی‌شود. زبان تاتی همچنین بـه زبان کردی و اوستایی نزدیک است.[۹][۱۰] تاتی، بسیـاری از ویژگی‌های آوایی، واژگانی و صرف و نحوی کهن همچون تمایز جنس دستوری، ساخت ارگتیو (کنایی)، مادهٔ مجهول، گردش مصوت‌ها، حالت دوگانـهٔ فاعلی و غیرفاعلی درون اسم و … را حفظ کرده‌ است.[۱۱]

ریشـه زبان تاتی

تاتی با توجه بـه اینکه یکی از زبان‌های ایرانی شمال غربی هست بیشترین نزدیکی را بـه زبان‌های فارسی، تالشی، کردی، گیلکی، مازنی و بلوچی دارد. نظرات بسیـاری درون مورد ریشـه تاتی داده شده‌است. برخی بـه شباهت‌های تاتی با اوستایی اشاره داشته‌اند. عده‌ای نیز کوشیده‌اند بـه شباهت‌ها و پیوندهای تاتی با پهلوی اشاره داشته باشند. برخی نیز تاتی را بـه همراه تالشی و مازندرانی و گیلکی و کردی، بازمانده‌های زبان مادی کهن دانسته‌اند. دیـاکونوف درون اینباره مـی‌گوید:[۱۲]

«در زمان حاضر هم تات‌ها و تالشان و گلیک‌ها و مازندرانی‌ها بـه زبان‌هایی سخن مـی‌گویند کـه خود بقایـای زبان هند و اروپائی مـی‌باشد کـه در آغاز زبان ماد شرقی بوده‌است. امتیـاز ویژه این زبان‌ها کهنگی و مـهجوری ترکیب اصوات مـی‌باشد کـه با زبان پارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مناسبت دارد.»

مادی بودن ریشـه تاتی راان دیگری چون عباس طاهری، اسدالله رحمانی و ابراهیم جهان‌بخش درون مقاله‌های «بررسی گویش تاتی تاکستان»، «راهکارهای حفظ زبان تاتی» و «ساختار دستوری تاتی» و همچنین احسان یـارشاطر درون دانشنامـه اسلام و ایران بیـان داشته‌اند.

احمدروی معتقد هست که زبانی کـه تات‌ها بدان سخن مـی‌گویند درون زمان‌های گذشته گسترش زیـادی داشته و به استناد شواهد عینی و پژوهش‌های انجام‌شده، زمانی همـه مردم آذربایجان و بخشی از قزوین را دربر گرفته ولی بعدها با اشاعه و استیلای زبان ترکی کم‌کم از بین رفته‌است.[۱۳]
مردان تات زبان لیقوان آذربایجان شرقی، آخرین بازماندگان نژاد و زبان ایرانی تات درون این مناطق.

احمدروی معتقد هست که زبانی کـه تات‌ها بدان سخن مـی‌گویند درون زمان‌های گذشته گسترش زیـادی داشته و به استناد شواهد عینی و پژوهش‌های انجام‌شده، زمانی همـه مردم آذربایجان و قزوین را دربر گرفته ولی بعدها با اشاعه و استیلای زبان ترکی کم‌کم از بین رفته‌است.[۱۳]

در هر حال مـی‌توان ریشـه اصلی زبان تاتی را مادی دانست کـه در طول قرون متمادی تحت تأثیر اوستایی کـه زبان مذهبی مردمان این سامان بوده، و فارسی باستان و پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی و فارسی دری، کـه به ترتیب زبان رسمـی حکومت‌های هخا و اشکانی و ساسانی و حکومت‌های بعد از اسلام بوده، قرار گرفته، و امروزه درون آخرین شکل خود تحت عنوان تاتی درآمده‌است.[۱۴]

برخی پژوهشگران معتقدند زبان تاتی، زبان قدیم مردم آذربایجان بوده و آذری نامـیده مـی‌شده‌است.[۱۵]

ریشـه و کاربرد واژهٔ تات

تات واژه‌ای هست که ترک‌زبانان به منظور مردم ایرانی‌زبان و ایرانی‌تبار یک‌جانشین به‌کار‌اند.[۱۶] به گفته هونی (۱۹۵۷) فارسی‌زبانان را تات مـی‌نامـیدند.[۱۷]

قدیمـی‌ترین سندی کـه کلمـهٔ تات درون آن استفاده شده، کتیبه‌های اورخون است. تات درون در این کتیبه‌ها ظاهراً بـه معنای «اتباع» و «رعایـا» استفاده شده‌است. لفظ «تات» علاوه بر این کـه بر ایرانیـان و یکجانشینان اطلاق مـی‌شده، عنوانی بوده کـه قبل از حکومت ایلخانی بـه عناصر خارجی سرزمـین‌های ترکان (احتمالاً خارجی‌های یکجانشین ترکستان، بعضی قبایل متمدن ترک، اقوام مغلوب و ساکنان مناطق تحت تصرف ترکان) گفته مـی‌شده‌است.[۱۸]

در مثل‌ها و افسانـه‌های مردم تبریز «تات» بـه معنی مرد دانا و باسواد و شـهرنشین است.[۱۹] استعمال کلمـهٔ «تات» درون بین ترکان ساکن ایران رواج داشته ولی انعکاس آن درون ادبیـات فارسی بسیـار کم است.[۱۸] همچنین درون دیوان لغات ترک کاشغری تات بـه شکل تَت نیز ضبط شده و به معنای ایرانی، فارسی، فارسی زبان و کافر اویغوری آمده‌است.[۲۰] تاتارهای کریمـه نیز مسیحیـان یونانی را کـه در سلطنت کاترین دوم (۱۷۶۲–۱۷۹۶) و در فاصلة ۱۱۸۹–۱۱۹۲/ ۱۷۷۵–۱۷۷۸ بـه ناحیة ماریوپول (ژدانوف امروزی) واقع درون کنار دریـای آزوف مـهاجرت کرده بودند، تات مـی‌نامـیدند.[۲۱]

قوم تات

نوشتار اصلی: تات‌های ایران

مردمـی کـه امروزه تات نامـیده مـی‌شوند، درون نواری منقطع از کوهستان قفقاز که تا کوه‌های خراسان پراکنده‌اند. سرنوشت تاریخی مردم تات هرچه بوده درون نـهایت بـه این انجامـید کـه تات‌ها درون نواحی دور افتاده و روستاهای صعب‌العبور و حاشیـه‌ای بقاء خود را بدست آورند. امروزه همان‌طور کـه گفته شد این مردم درون گستره وسیعی از ایران حضور دارند. با توجه بـه داده‌های جمعیت‌شناختی موجود و صحبت‌هایی کـه با اهالی تات‌نشین مناطق مختلف ایران شده، مـی‌توان بـه تقریب گفت درون حدود بیش از ۴۰۰ هزار نفر تات درون ایران زندگی مـی‌کنند کـه در گذشته عمدتاً از حضور دیگران آگاهی خاصی نداشتند و عموماً بیشترشان بـه صورت جزایری مجزا از هم زندگی مـی‌د. امروزه هم اطلاعاتی کلی از یکدیگر دارند کـه به عنوان مثال تات‌نشین‌های دشت قزوین بـه ندرت یکی از تات‌نشین‌های اطراف بجنورد را دیده‌اند، چه برسد بـه اینکه ارتباطی با هم داشته باشند.[۲۲]

علی عبدلی، نویسنده چند کتاب از قبیل فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، تهران 1380.[۹]

در مجموع مـی‌توان تات‌های ایران را درون چند ویژگی مشترک خلاصه کرد: ۱- زبان تاتی، کـه در تمام مناطق تات‌نشین، وجود دارد. ۲- منشأ و تبار مشترک کـه به مادها بر مـی‌گردد (هرچند خودآگاهی کمـی نسبت بـه این مسئله درون مـیان تات‌ها وجود دارد). ۳- تاریخ و سرنوشت تاریخی مشترک کـه سبب شده وضعیت تاریخی مشابهی را داشته باشند. ۴- سنت و مـیراث فرهنگی مشترک. حتما گفت از آنجا کـه زبان تاتی، یک زبان غیرمکتوب هست و فرهنگ آن‌ها نیز یک فرهنگ شفاهی است، لذا مـهم‌ترین و اصلی‌ترین محمل فرهنگی آنـها، زبان‌شان بوده کـه سنت فرهنگی‌شان را درون طی سال‌ها و قرون متمادی که تا به امروز انتقال داده است.[۲۲]

ادبیـات تاتی

حوزه ادبیـات تاتی با درون نظر گرفتن اشعار پراکنده، سده هشتم هجری قمری مـی‌باشد کـه بر جای مانده‌است و دارای سابقه طولانی است. اما تاریخ آغاز جدید آن درون ایران بـه پس از دوره مشروطه، و در قفقاز بـه پس از وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسیـه مـی‌رسد کـه اشعار و نمایشنامـه‌های م. بخشی اف (متولد ۱۹۱۰) و اشعار و داستان‌های ده آنتی لوف (متولد ۱۹۱۳) گواه این موضوع است.

یکی از آثار ادبیـات تاتی، داستان عاشقانـهٔ عزیز و نگار هست که بـه زبان تاتی نوشته‌شده و نسخه‌های متعددی از آن درون دست است. این داستان تاکنون بـه زبان تاتی منتشر نشده، اما یوسف علیخانی نسخه‌ای از آن را بـه زبان فارسی بـه نثر تنظیم و چاپ کرده‌است.

در دهه‌های اخیر حس هویت‌خواهی تات‌های ایران سبب خلق تعدادی آثار مکتوب بـه این زبان شده‌است. اشعار و داستان‌هایی بـه زبان تاتی سروده و نوشته شده‌اند. دو نمونـه از این کتاب «آوای تات: سروده‌هایی بـه زبان تاتی تاکستان» اثر عباس پدرام و کتاب (زورق شکسته) اثر محمود زرندی است.

پراکنش گویشوران زبان تاتی

صفحه اصلی: رده:شـهرها و روستاهای تات‌زبان

در ایران پراکندگی تات‌زبانان دامنـه قابل توجهی دارد. که تا قرن گذشته، مردمـی کـه در سرزمـین‌های مـیان مانقوطای سراب و نیر اردبیل سداشتند، مخلوطی از تات‌ها و شاهسون‌ها بودند و طول مسیر رودخانـه‌های بالق لو و قره‌سو که تا رودخانـه ارس نیز درون دست تات‌ها بود. اینان درون همان زمان مدت‌ها بود کـه زبان خود را فراموش کرده بودند و به ترکی سخن مـی‌گفتند. دره شاهرود خلخال، بزرگترین محل تجمع تات‌زبان‌ها درون آذربایجان و اردبیل است. حدود چهل روستا درون این دره و یکی دو ناحیـه دیگر خلخال، تات‌زبان است. درون نیمـه قرن سیزدهم، مردم یکجانشین رحمت‌آباد و اهالی رودبار زیتون بـه زبان تاتی سخن مـی‌گفتند. درون قزوین نیز انبوهی از تات‌زبانان سدارند. درون سال ۱۲۷۶ بـه دستور علیقلی مـیرزا اعتضادالسلطنـه، وزیر علوم و صنایع و تجارت، لغات رایج درون مـیان تات‌های بلوک رامند و دیگر روستاهای تات‌نشین جنوب قزوین جمع‌آوری گردید و کتابی تألیف شد با عنوان رساله لغات فرس قدیم کـه اهل قزوین را از قبایل قدیم ایران و مردمـی پهلوی‌زبان معرفی کرده‌است. شمس‌العلما محمدمـهدی عبدالرب آبادی، از مؤلفان نامـه دانشوران، از این طایفه بود. امروزه از جنوب غربی که تا جنوب شرقی قزوین، گروه‌های بزرگی از مردم بخش‌های رامند شمالی، رامند جنوبی، بخشی از بوئین زهرا، دودانگه، افشاری، دشتابی و اشتهارد، تات نامـیده مـی‌شوند. حضور تات‌ها درون مازندران و استرآباد نیز سابقه‌ای طولانی دارد؛ از قرن دهم بـه بعد، تات‌ها یکی از گروه‌های جمعیتی ولایت استرآباد بوده‌اند. سلطانعلی تات درون صفر ۱۰۰۵، استشـهادنامـه رعایـا و مالکان قریـه چوپلانی استرآباد را دربارهٔ حقابه آن روستا تأیید کرده بود. درون دوره نـهضت مشروطه، زبان تاتی درون ولایت استرآباد رایج بود و گروه‌هایی از تات‌ها درون بلوک سدن رستاق استرآباد و شـهر اشرف (بهشـهر امروزی) سداشتند.

امروز اگر نقشـه شمال ایران را درون برابر خود قرار دهیم و خطی از آخرین نقطه ارتفاعات طالقان بـه طرف سیـاهکل و رستم‌آباد کشیده و آن را که تا تاکستان ادامـه بدهیم، مثلثی مشخص مـی‌گردد کـه در آن گویشوران تاتی درون مـیان سایر گروه‌های زبانی زندگی مـی‌نمایند و البته عمده مرکز تجمع تات‌ها خود تاکستان مـی‌باشد. تاکستان درون گذشته بـه نام «سیـادهن» خوانده مـی‌شد و اکنون هم بومـیان آن را «سیـادن» مـی‌نامند. تاکستان درون دوران ساسانیـان درون نـهایت آبادی بوده و موقعیت ممتازی داشته‌است.به‌طور کلی زنجیره مناطق تات‌نشین درون ایران از شـهر الموت که تا تاکستان شروع شده و به سمت جنوب و جنوب شرقی ادامـه مـی‌یـابد و در نـهایت درون شـهرستان بوئین زهرا بـه روستای تاریخی سگزآباد پایـان مـی‌یـابد. تات‌های خارج از ایران بیشتر درون کشور آذربایجان، روسیـه ، گرجستان ساکن هستند.

  • جمـهوری آذربایجان (تاتی و تالشی)، ماسالی و قوبا و لاهیج و داغستان، دربند، آبشوران، باکو، نارداران، موشتاغی، بوزونا، امـیرخان، زیره، خیله، دوه‌چی، اسماعیل‌لی، خیزین، قوناق کندی، قوتگاشن، کایتاکو، مخاچ قلعه، افروجه، گنداب، سیـاه زن، لنکران کـه به شدت تحت تأثیر ترکیزه شدن قرار گرفته‌اند.


تات‌های ایرانکه بـه تات‌های جنوبی شـهرت یـافته‌اند، درون استان ها، شـهرها و روستاهای زیر زندگی مـی‌کنند:

  • استان اردبیل

شـهرستان خلخال بخش شاهرود روستاهای (کلور، درو، اتان، شال، دیز، گندم‌آباد، کرین، لرد، گیلوان، کرنق)، در شـهرستان نمين روستاهای طارم، عنبران، مـیناباد، مـیرزانق، کلش، سروآباد، پیله‌رود، جید، طولش، عنبران علیـا، کجل تات زبان هستند.

  • استان البرز

‌‌شـهرستان کرج شـهر آسارا و روستاهای جی ،آزادبر،ابهرک ،ادران، ارنگه ،اویزر ،ایگان،باغ پیر، پورکان،تکیـه سپهسالار، جور آب، چاران،حسن‌کدر،خوارس،خور،خوزنکلا ،درده، دروان، سرخه‌دره ،سر زیـارت سرک، سرودار ،سیـاه کلان ،سیجان، سیرا، شلنک، شـهرستانک، کلوان، کلها، کندر، کوشک بالا، کوشکک کهنـه ده، کیـاسر، کیـاسرلات، گرم آب، گسیل، گشنادر، لانیز، لیلستان، ملک فالیز، مورود ،مـیدانک، نسا، نشترود، نوجان، وارنگه‌رود، واریـان، ورزن، ولایت‌رود، وله، وینـه در شـهرستان اشتهارد روستاهای بخش پلنگ آباد شامل صحت آباد، احمد آباد، جعفرآباد، مـهدی‌آباد ، فرد آباد، مختارآباد ، عبدالله آباد، کوشک آوا، پلنگ آباد، مروت اوا(پسوند اوا درون زبان تاتی همان آباد است) و روستاهای مرادتپه،قزل حصار، رحمانیـه، اوپشته، گنگ، جارو، نکوجار، قرقرک و بوجعفر تات زبان هستند. درون دامنـهٔ جنوبی رشته کوه البرز رودبار الموت و اکثر مردم شـهرستان طالقان تات زبان هستند.

طبق کتاب تات نشین‌های بلوک زهرا نوشته جلال آل احمد گویش تاتی اشتهارد خالص‌ترین و دست نخورده ترین گویش زبان تاتی است، چون منطقه اشتهارد کـه در سر راه کرج بـه بویین زهرا درون ۸۰ کیلومتری کرج و ۲۵ کیلومتری بویین زهرا قرار دارد بـه علت خشکی و کمـی آب از دستبرد کوچ نشین‌های ترک درون امان بوده و مردم آن همچنان زبان قدیم خود را حفظ کرده‌اند.[۲۳]

  • استان گیلان

شـهرستان رودبار زیتون، شـهرهای جیرنده، رستم آباد ،منجیل ،لوشان ،بره‌سر و توتکابن تات زبان هستند.

  • استان تهران

رودبار قصران، بومـی‌های شمال تهران شامل اوشان، فشم، مـیگون بومـی‌های قدیمـی تجریش و شمـیران و لواسان کوچک و بزرگ و روستاهای آن که تا اکثر شـهرها و روستاهای شـهرستان دماوندمانند کیلان و ایوانکی گرمسار تات‌زبان هستند. (بعضی روستاهای شـهرستان دماوند مـهاجر نشین و کُرد یـا ترک زبانند، مانند روستای حصار) یـا سربندان کـه کُردزبانند.[۱](کیلان - کلون)

  • استان قزوین

در شـهرستان تاکستان، شـهر تاکستان و در بخش اسفرورین، شـهر ‌‌‌اسفرورین و روستای قرقسین، تات زبان‌اند. درون شـهرستان بوئین زهرا، بخش‌های بخش رامند ،شال شـهرهای دانسفهان و شال و روستاهای خیـارج، خوزنین، خروزان، ابراهیم‌آباد، سگزآباد، اَک، خروزان و…[۲۴][۲۵] تات زبان هستند. درشـهرستان قزوین ‌‌بخش رودبار الموت غربی و بخش رودبار الموت شرقی شامل روستاهای فشگلدره قزوین، زیـاران، صمغ آباد، طیخور، توداران، آقچری، خوزنان، جزمـه، آتانک، قاضی کلایـه، ابراهیم‌آباد، کهوان، دارالسرور، مـیان‌کوه ،کذلک، [۲۶]رزجرد، رشتقون، شینقر، اردبیلک، اشنستان، مـیان‌برو … درون کوهپایـه قزوین تات‌زبان هستند. در شمال قزوین درون الموت، الولک، نیـاق، زرشک، وشته، تسکین، زرآباد و دستجرد نیز بـه تاتی و فارسی سخن مـی‌گویند.

  • استان مرکزی

در شـهرستان کمـیجانو روستاهای وفس، چهرقان، فرک ، شـهرستان تفرشو شـهرستان فراهانروستای گورچان بـه زبان تاتی صحبت مـی‌نمایند. این روستاها بـه فاصله ۱۰۰ که تا ۱۲۰ کیلومتری شـهر اراک و در شمالی‌ترین نقطه استان مرکزی واقع شده‌اند. مناطق کوهستانی و خوش آب و هوا و شغل مردم روستاها کشاورزی، باغداری و دامداری هست که بـه دلیل مواجه شدن با کمبود آب و عدم توجه مسئولین بـه نیـاز مردم و نیروهای انسانی جوان، بـه شدت روستاها خالی از سکنـه مـی‌شوند و در شـهرهای مانند تهران، قم، اراک، کرج و… سمـی‌نمایند. همچنین درون لهجه اراکی قدیم واژه‌های تاتی مثل چنـه (چرا) برار (برادر) خوسبیدن (خوابیدن) ملوچ (گنجشک) گل (آویزان) بوویـه (پدر) و … بسیـار دیده مـی‌شود. در شـهرستان زرندیـه بخش خرقان روستاهای الویر و ویدر بـه زبان تاتی سخن مـی‌گویند.

  • ‌‌‌‌استان زنجان

شـهرستان طارم ٨ روستا بـه نام‌های سیـاه رود ، باکلور، هزاررود ،بندرگاه، چرزه ، جمال آباد ، قوهیجان و نوکیـان تات زبان هستند کـه این روستاها درون دهستان درام واقع شده‌اند. درون شـهرستان ایجرود بخش حلب روستای باستانی خوئین نیز بـه تاتی سخن مـی‌گویند.

  • استان خراسان شمالی

در شـهرستان اسفراین روستای های ادکان، بیدواز و درون شـهرستان بجنورد بخش گرمخان روستای های قلعه محمدی، گیفان پایین، گیفان بالا، مـیانزو، رزقانـه و درون شـهرستان جاجرم بخش جلگه شوقان ، شـهر سنخواست و روستاهای دوبرجه ، طبر ، کرف ، خراشا ، غمـیطه، جربت اسلام آباد، ارک و اندقان، درون شـهرستان شیروان روستای های برزل آباد، گلیـان‌‌‌، برزلی بـه تاتی صحبت مـی‌کنند. درون این مناطق، لهجه تاتی، زبان اصلی مردم هست و درون برخی روستاها، تات‌ها همراه با سایر اقوام و به ویژه با کردها زندگی مـی‌کنند. تات‌های ساکن بجنورد شامل طوایف گیفانی، گلیـانی، گرمـه‌ای، جاجرمـی، رازی، سنخواستی، خراشاهی، جربتی، کرفی، طبری، فیروزه‌ای، آساکی (پارتی)، اردغانی، بیدوازی، روئینی، مشـهد طراقی و برخی طوایف خاوری است. برخی همچون ملک الشعرای بهار بر این عقیده‌اند کـه اصطلاح تات درون شمال خراسان برگرفته و تغییر یـافته اصطلاح «تازیک» یـا «تاجیک» هست که بعد از حمله اعراب بـه شمال خراسان ابتدا از سوی ایرانیـان بـه اعراب و سپس از سوی اقوام ترک بـه فارس زبانان اطلاق شده‌است.

پراکنش تات‌ها
پراکنش تات‌ها درون استان‌های ایران
آذربایجان شرقی
مرند • ورزقان
اردبیل
خلخال
البرز
اشتهارد • ساوجبلاغ • طالقان • کرج
تهران
شمـیرانات • دماوند • فیروزکوه • قصران
زنجان
ایجرود • طارم
سمنان
گرمسار
قزوین
آبیک • البرز • الموت • بوئین زهرا • تاکستان • فشگلدره • قزوین
گیلان
رودبار
مرکزی
زرندیـه • کمـیجان

گویش‌های گروه زبانی تاتی

دونالد ال.استیلو (۱۹۸۱: ۱۳۸–۱۴۱) زبانـهای تاتی و تالشی را درون یک گروه قرار داده است؛ و، آن را گروه زبانی تاتی- تالشی (Tatic) نامـیده است. وی گونـه (گویش و لهجه)‌های گروه زبانی تاتی را بر اساس معیـارهای زبانی و قومـی و نزدیکی جغرافیـایی درون ۱۰ گروه جای داده است. هم آن گونـه کـه دیده مـی‌شود گروه ۲، گونـه‌های زبان تالشی است:[۲۷]

  • گروه ۱: گونـه‌های گروه هرزنی-دیزماری
  • الف) گونـه هرزن کـه اکنون درون گلین قیـه صحبت مـی‌شود و بین مرند و جلفا واقع است.
  • ب) گونـه‌های منطقه دیزمار (از جمله کرینگان) و منطقه حسنو درون استان آذربایجان شرقی
    • گروه ۲: گونـه‌های گروه تالشی
  • الف) تالشی شمالی
  • ب) تالشی مرکزی
  • ج) تالشی جنوبی
    • گروه ۳: گونـه‌های گروه منطقه خلخال درون استان اردبیل
  • الف) منطقه شاهرود خلخال (از جمله درو، شال، کلور، لرد، اسبو، اتان، دیز، کرین، گیلوان، خانقاه، کهَل، طهارم دشت و چند روستای دیگر)
  • ب) منطقه خورش رستم (از جمله کَرنَق، کجل و…)
    • گروه ۴: گونـه‌های گروه طارمـی-کباته ای
  • الف) گونـه‌های طارم علیـا درون استان زنجان (از جمله هَزاررود، سیـاورود و…)
  • ب) گونـه‌های کَلاس و کباته درون منطقه رودبار استان گیلان
    • گروه ۵: گونـه‌های گروه منطقه خوئین استان زنجان
    • گروه ۶: گونـه‌های گروه تاتی جنوبی (در آثار دکتر یـارشاطر)
  • الف) گونـه‌های منطقه رامند استان قزوین (از جمله تاکستان، اسفرورین، چال، دانسفهان، خیـارج، سگزآباد، ابراهیم‌آباد…)
  • ب) گونـه اشتهارد و گونـه‌هایی منطقه کرج درون استان البرز
    • گروه ۷: گونـه‌های گروه شمال و شمال خاوری قزوین
  • الف) منطقه کوهپایـه قزوین (از جمله رزجرد و…)
  • ب) گونـه‌های گروه مراغه‌ای درون منطقه رودبار علیـا (رودبار الموت)
  • ج) منطقه الموت
    • گروه ۸: گونـه‌های گروه الویر و ویدر درون نزدیکی ساوه درون استان مرکزی
    • گروه ۹: گونـه‌های گروه وفس و اطراف آن درون منطقه اراک استان مرکزی
    • گروه ۱۰: گونـه‌های گروه رودبار (زیتون، الموت، طالقان) درون دره شاهرود و سفیدرود کـه در حال تغییر بـه زبانـهای کرانـه کاسپین

    مقایسه گویش‌های مختلف تاتی[۲۸]

    فارسی تاتی تاکستان تاتی سگزآباد تاتی ابراهیم‌آباد تاتی اردبیلک تاتی زیـاران تاتی طیخور بچه، کودک zārin/bālā
    بالا/زارین zāru
    زارو zāru
    زارو vača
    وچه eyāl
    عیـال vača
    وچه پشت بام bon
    بُن bun
    بون bön
    بون bom
    بوم bum
    بوم bum
    بوم دست bāl
    بال bāl
    بال bāl
    بال bāl
    بال bāl
    بال bāl
    بال تیز tij
    تیج tij
    تیج tij
    تیج tij
    تیج tij
    تیج tij
    تیج xāke
    خواکه xuača
    خواچه xuāka
    خوآکه xāxor
    خاخور xoār
    خُوآر xoār
    خُوآر دسنماز dasnemāz
    دسنماز dasta māz
    دست ماز dasnemāz
    دسنماز dasnemāz
    دسنماز dastnemāz
    دست نِماز dastnemāz
    دست نِماز کدبانو keyvuniye/kalöntare zeyniye
    کلُونتَره زینیـه/کیوونیـه čeybonua
    چی بنوه keyvānu
    کیوانو keyvānu
    کیوانو kalentar/xojirezen
    خوجیره زِن/کلنتر xojirezen
    خوجیره زِن عدس marjömake
    مرجومکه marjeva
    مرجوه marjeva
    مرجوه marju
    مرجو marju
    مرجو marju
    مرجو آرام، دنج dinj
    دینج dinj
    دینج dinj
    دینج dinj
    دینج dinj
    دینج dinj
    دینج فریـاد harāy
    هرای harāy/qia
    قیـه/هرای harāy/qeya
    قیـه/هرای harāy/qiyu
    قیو/هرای qālmeqāl/harāy
    هرای/قال مِقال hara
    هَرَه فارسی پهلوی اوستایی تاتی تاکستان تاتی سگزآباد تاتی ابراهیم‌آباد تاتی اردبیلک تاتی زیـاران تاتی طیخور سگ sege span asbe/māččiye
    ماچیـه/اَسبه asba
    اَسبه asba
    اَسبه sag
    سگ sayg/māčča
    ماچه/سَیگ sayg/māčča
    ماچه/سَیگ استخوان ast/xastak ast esqonj
    اسقُنج xasta
    خسته xasta
    خسته esdeqān
    اسدقان hasta
    هَستَه hasta
    هَستَه دروغ drog/droo droj duru
    دورو deru
    درو doru
    دُرو duru
    دورو duru
    دورو duru
    دورو سوزن darzik/darzi dereza darzone
    درزُنـه darzena
    درزنـه darzena
    درزنـه darzan
    درزَن darzen
    درزِن darzen
    درزِن چهره čihr/čihrak dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم داماد zāmāt zāmātar zomā
    زُما zummā
    زوما zeymā
    زیما zāmā
    زاما zāmā
    زاما zāmā
    زاما خانـه katak kata kiye
    کیـه čia
    چیـه kia
    کیـه xāna
    خانـه xāna
    خانـه xāna
    خانـه مرد mart mereta mardak
    مردک miarda
    مـیرده miarda
    مـیرده merdi
    مِردی mardek
    مَردِک mardek
    مَردِک بره varrak vare
    وَره vara
    وره vara
    وره vara
    وره vara
    وره vara
    وره عروس vazyok vaze veye
    ویـه veya
    ویـه veya
    ویـه arus
    عروس ayris/eris
    عریس/عَی ریس ayris/eris
    عریس/عَی ریس بینی vinik vaenā vinniye
    وینیـه venia
    ونیـه venia
    ونیـه vini
    وینی vini
    وینی vini
    وینی گرگ gurg vehraka varg
    ورگ varg
    ورگ varg
    ورگ verg
    وِرگ gurg
    گورگ gurg
    گورگ

    در گویش اسفروینی

    برخی از واژه‌های زبان تاتی بـه گویش اسفرورین (از توابع شـهرستان تاکستان درون استان قزوین)

    • کجا: کوآ / kuặ/ کجا:اکو
    • آنجا: بورَ /Bura/ آنجا:براء
    • برف: وارَ /vara/ برف :ور
    • پدر: پیـه /piya/ پدر: ببه
    • مادر: مایَه /mặya/ مادر: ما. یـا (ننـه)
    • برادر: برا /Bərặ/ برادر :برا
    • : خاک (Khak) : خؤ
    • پسر: پور (Pura) پسر: کوته
    • : تیتی (Titi) :کیله
    • من: اَز (Az)
    • تو: ته (Ta)
    • ما: آما (Ama)
    • شما: شما (Shema)
    • او (مؤنث): آیَه (Aya)
    • او (مذکر): آندا (Anda)
    • مرا: چمن (Chemen)
    • تو را: اِشت (Eshte)
    • پریروز: اَپِری (Aperi)
    • دیروز: اَزیر (Azira)
    • امروز: آرو (Aru)
    • فردا: سابا (Saba)
    • پس‌فردا: پسرا (Pesara)
    • خانـه: کی یـه (Kiya)
    • حیـاط: کِلاگا (Kelaga)
    • باغ: رَز (Raz)
    • بیرون: بَر (Bar)
    • بالا: جُر (Jor)
    • کفش: چُستُه (Chosto)
    • قاشق: کَنچه (Kanche)
    • گربه: مَرچین (Marchin)
    • سگ: اَسبه (seba)
    • مرغ: کرگ (Karg)
    • تخم‌مرغ: کرخا (Karkha)
    • دارم: دیرم (direm)

    در گویش سگز آبادی

    برخی از واژه‌های زبان تاتی بـه گویش روستای سگزآباد (از توابع شـهرستان بوئین‌زهرا استان قزوین)

    • خانواده
    • خانـه: چیَ
    • پدر: دَدَ (dada)
    • مادر: مایَ (maya)
    • پسر: فِر (fer)
    • : تی تی (titi)
    • : خاچَ (khcha)
    • برادر: برا (bera)
    • برادر زن: زن برا
    • زن: زن خاجه
    • مادر زن: زن مایَه
    • پدر زن: زن پیـه
    • مادر بزرگ: پیلَه مایَ
    • عروس: وِیـه
    • داماد: زوما
    • مـیوه
    • سیب: اَسواَ
    • خربزه: چالیچَه
    • گلابی: اَنبری
    • هندوانـه: هَندونـهَ
    • زردآلو: شِلونیکَ
    • انگور: اَنجروَ
    • زمان
    • امروز: آرِو
    • دیروز: اَزیرَ
    • پری روز: پَریرَ
    • فردا: صَبا
    • پس فردا: سَرا
    • پسین فردا: پَرچینی
    • پسون فردا: بعد پَرچینی
    • ظهر: نمِرو
    • غروب: دَمِ شوم
    • شب: شؤ
    • جانور
    • گربه: مَرچین
    • سگ: اَسب
    • : چاروا
    • گاو: گُئوَ
    • گرگ: وَرگ
    • مرغ: کَرگَ
    • خرگوش: خَروش
    • گنجشک: گُئوش
    • کیوتر: کُؤتر
    • پوشاک
    • شلوار: شالوار
    • پیراهن: شوی
    • کفش: پوجار
    • کمربند: قیش
    • آب و هوا
    • برف: فرف
    • باران: وارون
    • تگرگ: تی اَرس
    • صفت
    • کوچک: قیجل (ghijel)
    • بزرگ: پیل (pil)
    • خوب: خار (khar)
    • بد: پیس (pis)
    • اشاره
    • این: جِم (jem)
    • کجا: چوآ (choa)
    • اینجا: اِندیـا (endia)
    • جهات
    • بالا (زبر): جوئر
    • پائین (زیر): جیرا
    • جلو: پَرون
    • عقب: پَسا
    • وسط: مونینجا
    • ضمایر
    • من: اَ (a)
    • تو: تَ (ta)
    • او :آ (a)
    • ما: اَما (ama)
    • شما: اماهاین، شما (emahayn,shema)
    • آنـها: آهاین (ahayn)

    در گویش شالی

    برخی از واژه‌های زبان تاتی بـه لهجهٔ شـهرشال (استان قزوین)

    • خانواده
    • پیَه = پدر
    • مایَ = مادر
    • برا = برادر
    • خاکه =
    • تتی =
    • پورَ = پسر
    • مـیوه
    • رَز = باغ انگور
    • چالج = شالی
    • جانور
    • جیلی = جوجه
    • مرچینـه = گربه
    • پاجار = کفش
    • صفت
    • خواریش = خوبی؟
    • نمونـه جمله
    • بی = بیـا
    • بشـه = برو
    • کاگو بیش = کجا بودی؟
    • بی کیـه؟ بفرمایید منزل.
    • چنـه = چرا، به منظور چه؟

    نمونـه فعل‌های تاتی تاکستان[۲۹]

    رساندن arasendon

    رسیدن arasesan

    افتادن ikatan

    انداختن ijayntan

    نشستن neštan

    خرد - ریز benjaton

    ب berian

    ریسیدن reštan

    دیدن vintan

    رفتن šian

    اجازه - امکان aštan

    آمدن omian

    آوردن aydan

    شیر خوردن از مادر (حیوانات) šet axardan

    شیر بـه بچه حیوانات bočobāndon

    نگه داشتن - متوقف nia daštan

    خواباندن boxosondan

    خوابیدن xotan

    مردن mardan

    دوشیدن došesan

    دوختن dotan

    گفتن vātan

    زیر دندان خرد bukurujoston

    کشتن - ذبح bukušton

    ساییده شدن busunoston

    شکستن beškeston

    شکاندن šekastan

    ریختن - بـه زمـین ریختن ikardan

    با دست فشردن bošqāloston

    شستن šurdan

    قطع bosāndon

    قطع شدن - جدا شدن bososton

    ساییدن - آسیـاب bossovoston

    جا انداختن - درون جای خود قرار der antay

    واژگون agardenesan

    خاموش ikoštan

    پاشیدن opātan

    گرفتن igatan

    نـهادن (بر جایی نـهادن) nayan

    گذاشتن بـه زمـین همراه با رها hārengaton

    گم شدن (غیرقابل پیدا شدن)avir abian

    پرتاب ijayntan

    عقب افتادن peykaton

    جلو افتادن piš ikatan

    در جلوی خود نگهداشتن pišgatan

    رها sarādāyan

    از بین بردن - برانداختن varengatan

    برگرداندن - بازگرداندن vegardāndon

    برگشتن vegardoston

    velišton

    برداشتن vigiton

    برگشتن agar desan

    باد خرمن - افشاندن خرمن vošāndon

    با دست زیر و رو voškaloston

    د - پاره vozarāndon

    وفسی

    این گویش درون منتهی‌الیـه حدود مرزی استان مرکزی با استان همدان، درون شمال شـهرستان اراک استفاده مـی‌شود؛ درون روستای وفس و سه روستای همجوار، یعنی چهرقان درون غرب و فرک و گورچان درون شرق. این مناطق تقریباً درون یک خط فرضی واقعند کـه احتمالاً حدود ۲۵۰۰۰ نفر از مـهاجرین و ساکنین این روستاها بـه این لهجه سخن مـی‌گویند؛ البته درون گویش این روستاها به‌طور جزئی تفاوت‌هایی مشاهده مـی‌شود ولی اصل و مبنای آن‌ها یکی است. این روستاها جمعیت ساکن فعلی آن‌ها حدود ده هزار نفر است.

    لهجه وفسی کـه به «وُوسی» موسوم هست بنا بـه آنچه پژوهشگران گفته‌اند، لهجه‌ای از تاتی است. ابراهیم دهگان درون کتاب فقه اللغه درون ضمن معرفی وفس و واقعه کشتار جمعی آن، گویش وفس را ‹‹ یکی از لهجه‌های قدیم پارسی باستان و شاخه‌ای از تاتی ›› مـی‌نامند.[۳۰] دکتر معین درون جلد چهارم فرهنگ خود تحت عنوان ‹‹ وفسی ››(Vafsi) منسوب بـه وفس، لهجه اهالی وفس نام مـی‌برند.[۳۱] آقای افتخار زاده درون کتاب گزیده‌ای بر دیوان همافر عراقی وفسی از قول نامبرده مـی‌نویسد: «نامبرده زبان خویش را تاتی خوانده است.»[۳۲] و همچنین درون مجله «ایران کوده» م. مغدم کـه دربارهٔ گویش دلیجان، آشتیـان و وفس بحث کرده، لهجه وفس را تاتی خوانده است.

    در فهلویـات باباطاهر همدانی کلمات مشابه زیـادی با گویش وفسی وجود دارد کـه به نمونـه‌هایی اشاره مـی‌شود:

    • «دیرم» (دارم): تن محنت کشی دیرم خدایـا، دل حسرت کشی دیرم خدایـا
    • «ته» (تو): بی ته یـارب بـه بستان گل مرویـا
    • «وینم» (ببینم): گرم دسترس نبی آیم ته وینم
    • «بَسُم» (بشوم، بروم): بسم آنان بوینم کـه ته وینند
    • «بوره» (بیـا): دمـی بوره بوین حالم ته دلبر
    • «سوته» (سوخته): بوره سوته دلان با ما بنالیم
    • «واتنی» (گفتنی): بـه درد دل مو واتنی نـه

    عمارلویی

    گویشوران تاتی عمارلو درون روستاهای کوهستانی کرانـه شاهرود و سفیدرود زندگی مـی‌کنند. روستاهایی از عمارلو کـه به گویش تاتی صحبت مـی‌کنند:

    بره‌سر * لیـاول علیـا * پاکده * پارودبار * سنگرود * داماش * گوورد * یکنم * آیینـه دیـه * بیورزن * اسکابن * انبوه * خرمکوه * کلیشم * لایـه * ناوه نواخان لایـه * نواخان ناوه * نودیـه * ویـه * جیرنده

    گویش تاتی عمارلو، یکسانی زیـادی با زبان پهلوی نشان مـی‌دهد:

    • تاتی: خوجچیر = پهلوی: حوچیر، حوژیر = پارسی: خوش چهره، خوش گل، زیبا. نمونـه: چه خوجچیرَ بی؟! = چه خوشگل شده؟!
    • تاتی: پیلّه = پهلوی: پیل = پارسی: بزرگ. نمونـه: آشآن پیلّه بیبین. = اونا بزرگ شدن.
    • تاتی: بیشیَن = پهلوی: بشدن = پارسی: رفتن. نمونـه: اَما بیشیم. = ما بریم.
    • تاتی: زوؤان = پهلوی: زوؤان = پارسی: زبان، زبون. نمونـه: مُنی زوؤان دِ بوگوتی. = از زبون من گفته.
    • تاتی: زیندَگی = پهلوی: زیندَگی = پارسی: زِندِگی. نمونـه: اَما زیندَگی نُکُدیم. = ما زندگی نکردیم.
    • تاتی: نآم = پهلوی: نآم = پارسی: نام. نمونـه: آنی نام اسفندیـار بِه. = اسمش اسفندیـار بود.
    • تاتی: دیـه = پهلوی: دیـه = پارسی: دِه. نمونـه: جیریندیـه دِ بِیمـین. = از جیرنده اومدن.
    • تاتی: سرشب = پهلوی: سرشب = پارسی: عصر. نمونـه: سرشب بازار دِبَست. = عصر بازار تعطیل کرد.

    خطری کـه این گویش‌ها را تهدید مـی‌کند، مـهاجرت ساکنان این روستاها بـه شـهر و تغییر زبان نسل نو کـه در شـهرها زاده و بزرگ مـی‌شوند است.

    ویژگی‌های دستوری

    هجا

    هجا درون گویش تاتی همانند زبان فارسی یک رشته آوایی پیوسته هست که از یک واکه و یک که تا سه همخوان تشکیل مـی‌شود. واکه هسته هجا را تشکیل مـی‌دهد و همخوان اطراف و حواشی آن را. از آنجا کـه در این گویش همزه آغازی یک واقعیت آوایی است، هجاهایی درون این گویش یـافت مـی‌شوند کـه بدون صامت‌اند، یعنی مصوت‌ها، درون موقعیت‌های آغازی، مـیانی و پایـانی یـافت مـی‌شوند.[۳۳]

    ارتباط با زبان‌های شمالی

    نوشتار اصلی: زبان‌های کاسپین

    تاتی از زبان‌های ایرانی شمال غربی هست و با زبان تالشی بسیـار نزدیک است. تاتی و تالشی از هم متاثرند، اما مقدار این تأثیر درون مناطق مختلف متفاوت است. شدت نزدیکی این دو گویش با یکدیگر عاملی به منظور مخفی ماندن حدود و ثغور جغرافیـای زبانی این دو شده‌است، چنان‌که گاه گونـه‌های تاتی درون دل تالشی، و گونـه‌هایی تالشی درون دل تاتی یـافت مـی‌شوند. ویژگی‌ها و مؤلفه‌های مـهم زبانی خاص تاتی و تالشی، سابقه ارتباط این دو منطقه با هم، ارائه شواهد و مثال‌هایی درون چند بخش آوایی، ساخت‌واژی، و واژگانی، و بررسی ملاحظات جغرافیـایی منطقه مؤید این مدعاست.[۳۴]

    مقایسه تالشی با گویش‌های مختلف تاتی

    فارسی تالشی آستارا تاتی تاکستان تاتی سگزآباد تاتی ابراهیم‌آباد تاتی اردبیلک تاتی زیـاران مازندرانی ساری پایین jina
    جینـه jir
    جیر jirā
    جیرا jirā
    جیرا jir
    جیر jir/jirā
    جیرا/جیر jir
    جیر پدر dādā
    دادا dādā
    دادا dada
    دده dada
    دده dādā/piyar
    پی‌یر/دادا dada/piyar
    پی‌یر/دده piyar
    پی‌یر تلخ tel
    تِل tal
    تل tal
    تل tal
    تل tal
    تل tal
    تل tal
    تل kela
    کِلَه titiye
    تیتیـه titia
    تی تیـه titia
    تی تیـه detari
    دتری detar
    دتری deter
    دتر دیوانـه tur
    تور tur
    تور tur
    تور tur
    تور tur
    تور tur
    تور tur
    تور زن žen
    ژِن zeyniye
    زینیـه zania
    زنیـه zania
    زنیـه zen
    زِن zenek
    زنک zena
    زِنا سفید ispi
    ایسپی isbi
    ایسبی esbi
    اسبی sebi
    سبی sivid
    سوید isbi
    ایسبی isbe
    اِسبه مرغ kāg
    کاگ karke
    کرکه čarga
    چرگه karga
    کرگه kerg
    کرگ kerg
    کرگ kerg
    کرگ نردبان serd
    سِرد aselte
    اَسلته sorda
    سورده sorda
    سورده palkān/palkāna
    پلکانـه/پلکان kati
    کاتی چهره dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم

    نقش زبان تاتی درون جنگ ایران و عراق

    در جنگ هشت ساله ایران و عراق زبان تاتی نقش تعیین‌کننده ایی درون پیروزی اطلاعاتی ایران ایفا نمود؛ ضداطلاعات ارتش عراق با شنود مکالمات بیسیم چی‌های ایرانی متوجه تحرکات و برنامـه‌های عملیـاتی ارتش و سپاه ایران مـی‌شدند و نیروهای ایرانی از هر کدام از گویشـها و زبانـهای ایرانی به منظور مکالمات بیسیم چی‌ها استفاده مـی‌نمودند، توسط استخبارات و ضد اطلاعات ارتش بعث عراق شنود و ترجمـه مـی‌شد؛ که تا اینکه از گویشوران زبان تاتی درون دو سوی بیسیم‌های نیروهای ایرانی استفاده شد و ارتش بعث عراق و هیچ‌یک از همپیمانانش که تا پایـان جنگ نتوانستند هیچ‌کدام از مکالمات اطلاعاتی عملیـاتی ایران را رمزگشایی نمایند این بیسیم چی‌ها از دو روستای وفس و چهرقان استان مرکزی انتخاب شده بودند؛ درون سال ۱۳۷۰ و سه سال بعد از پایـان جنگ، سپهبد امـیر صیـاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمـینی ارتش ایران با حضور درون این دو روستا و افشای این موضوع، از مردم و شـهدای این دو روستا قدردانی کرد[۳۵]

    نمونـه‌هایی از نسخه‌های خطی بـه زبان تاتی

    • نسخه‌ای خطی بـه زبان تاتی

    • نسخه‌ای خطی بـه زبان تاتی

    • نسخه‌ای خطی بـه زبان تاتی

    • نسخه‌ای خطی بـه زبان تاتی

    معرفی چند کتاب کـه در مورد زبان کهن تاتی بحث کرده‌اند

    • Donald L.Stilo (Vasfi and Tati & Taleshi book).jpg

      کتابی با عنوان « گرامر وفسی - تاتی»؛ تز دکترای پروفسور دونالد ال. استیلو درون سال ۱۹۷۱. کـه منبع تمامـی کتاب‌های تازه چاپ درمورد زبان تاتی، درون ایران و جهان است.

    جستارهای وابسته

    • تات‌های ایران
    • زبان تاتی قفقاز
    • زبان‌های کاسپین
    • زبان تالشی

    پیوند بـه بیرون

    • مسئله تات و تاتی درون ایران
    • زبان‌های تاتی
    • روستای کجل، وارث زبان تاتی
    • تاتی و تالشی، بازماندهٔ زبان ماد

    پانویس

  • Ethnologue, Languages of the World: Tati people including Alviri-Vidari, Eshtehardi, Gozarkhani, Harzani (Population: 28.100 in 2000), Kabatei, Kajali, Karingani (Population: 17.600 in 2000), Kho’ini, Koresh-e Rostam, Maraghei, Razajerdi, Rudbari, Shahrudi, Takestani (Population: 220,000) and Taromi, Upper ethnic groups.
  • "AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan". Encyclopaedia Iranica (in انگلیسی).
  • «تات‌ها چهانی هستند؟ | موج باز» ‎(fa-IR)‎. بـه کوشش موج باز. 2017-07-24. بازبینی‌شده درون 2018-07-12. 
  • «گویش قزوینی و زبان تاتی استان قزوین». پایگاه خبری آیین باور. بازبینی‌شده درون 2018-12-25. 
  • کتاب «دستور زبان لهجه‌های تاتی جنوبی»، احسان یـارشاطر، لاهه - پاریس ١٩٦٩
  • «وَفس؛ دیـار تات زبان‌ها». بازبینی‌شده درون ۱ سپتامبر ۲۰۱۶. 
  • «تات‌نشینان بلوک ایران». بازبینی‌شده درون ۱ سپتامبر ۲۰۱۶. 
  • ثبت زبان تاتی درون فهرست مـیراث معنوی-جام جم آنلاین
  • ↑ ۹٫۰۹٫۱ علی عبدلی، فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، تهران 1380
  • دائرةالمعارف بزرگ اسلامـی
  • زبان تاتی (توصیف گویش تاتی رودبار)، دکتر جهاندوست سبزعلیپور.
  • ای. م. دیـاکونوف، "تاریخ ماد"، ۱۹۸۵، فصل ششم
  • ↑ ۱۳٫۰۱۳٫۱ احمدروی، "آذری یـا زبان باستان آذربایجان"، 1325، ص 24-25
  • محمدرضا بابایی‌کهن، مقاله "دریچه‌ای بر تات و تات شناسی"، بخش جمع‌بندی
  • دائره المعارف بزرگ اسلامـی، مدخل تاتی
  • صفرزاده، حبیب، پژوهشی درون گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن درون تصحیح و شرح متون ادب فارسی] مجله دانشکده ادبیـات و علوم انسانی مشـهد (علمـی- پژوهشی)، شماره ۱۵۹- زمستان ۱۳۸۶.
  • Mohammad-Reza Djalili, Alessandro Monsutti, Anna Neubauer Le monde turco-iranien en question KARTHALA Editions, 2008 pg 72
  • ↑ ۱۸٫۰۱۸٫۱ تات، دانشنامـهٔ جهان اسلام
  • همان.
  • کاشغری، ذیل «تات»، «تَتْ»، نیز رجوع کنید بـه ذیل «اُس»، «سُملِم تَتْ»
  • دانشنامـه جهان اسلام
  • ↑ ۲۲٫۰۲۲٫۱ علی عبدلی، "ادبیـات تات و تالش"، 1380، نشر سهامـی انتشار، فصل تاتی
  • آثنولوگ
  • تات نشین‌های بلوک زهرا، جلال آل احمد، چاپ سوم- امـیرکبیر،1353
  • دوبرادر، محمد حسین دانایی، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1392
  • رستم نوچه فلاح و عبدالله بهرامـی زیـارانی، "فشگلدره قزوین"، 1370
  • The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia
  • http://www.mehremihan.ir/language-and-dialect/2956-tati-ghazvini.html
  • بررسی گویش تاتی تاکستان، عباس طاهری، نشر سال، ۱۳۸۸، صفحهٔ ۱۸۰
  • دهگان، ابراهیم، فقه اللغه، ص ۲۳۵
  • معین، محمد، فرهنگ
  • افتخارزاده، نادر، گزیده دیوان همافر عراقی، مقدمـه
  • جهاندوست سبزعلیپور، زبان تاتی (توصیف گویش تاتی رودبار)، رشت: نشر فرهنگ ایلیـا، فصل اول
  • نشانـه‌های تالشی درون مناطق تات زبان خلخال، دکتر جهاندوست سبزعلیپور.
  • یـادمان شـهید سپهبد امـیر صیـاد شیرازی- عروج
  • منابع

    • زبان‌شناسی - دکتر فره وشی - انتشارات دانشگاه تهران
    • تاتی و هرزنی - عبدالعلی کارنگ - ۱۳۳۳ - تبریز - ناشر واعظ پور
    • جستاری درون زبان تاتی، نوشته: علی محمدآقاعلیخانی
    • نوشتار: پراکندگیِ «تات»‌ها درون تاکستان و بوئین زهرا، نوشته: عباس رحمانی
    • علیجانزاده، حسین. زبان کویر (کتاب اول). حسین علیجانزاده، ۱۳۷۲. شابک ‎۹۷۸-۶۰۰-۶۴۴۰-۶۱-۳. 
    • یکسال درون مـیان ایرانیـان (سفرنامـه) ادوارد براون
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های ایرانی
    شاخه
    زبان‌های ایرانی غربی
    شمال غربی
    باستان: مادی

    مـیانـه: زبان پارتی (پهلوی اشکانی)

    نو: آذری • گیلکی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • زازا-گورانی (دیملی • گورانی • اورامـی (هَورامـی)) • لکی • کردی (کرمانجی • سورانی • کردی جنوبی) • بهدینی • زبان‌های ایران مرکزی • بلوچی∗ • سیوندی
    جنوب غربی∗
    باستان: فارسی باستان

    مـیانـه: پارسی مـیانـه (پهلوی)

    نو: فارسی (دری • تاجیکی) • لری (گویش بختیـاری) • لارستانی • بشاکردی • کمزاری • تاتی اران •
    شاخه
    زبان‌های ایرانی شرقی
    شمال شرقی
    باستان: اوستایی∗ • سکایی باستان

    مـیانـه: سغدی • خوارزمـی • سکایی مـیانـه • بلخی

    نو: پشتو • پامـیری • آسی • یغنابی • مُنجی • یدغه • شغنانی • اِشکاشِمـی • وَخی • یزغلامـی • سریکالی • روشنی
    جنوب شرقی
    مـیانـه: نو: پراچی • اورمُری
    ^ بلوچی به‌خاطر مـهاجرت گویشورانش، از نظر جغرافیـایی بـه جنوب‌شرق فلات ایران منتقل شده‌است.

    ^ شاخهٔ جنوب‌غربی را شاخهٔ فارسی‌تبار نیز مـی‌گویند.

    ^ بیشتر زبان‌شناسان، اوستایی را درون مرز شاخه‌های غربی و شرقی دسته‌بندی مـی‌کنند.
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های رایج درون ایران
    زبان‌های
    هندواروپایی
    ایرانی شمال‌غربی
    کردی(کردی سورانی • کردی کرمانجی • کردی جنوبی) • زبان زازاکی • هورامـی • گیلکی • بهدینی • بلوچی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • راجی • ایرانی مرکزی • سنگسری • مراغی • لکی
    ایرانی جنوب‌غربی
    فارسی • لری(لری بختیـاری • لری شمالی • لری جنوبی • کمزاری • شوشتری • بهبهانی • دزفولی • رامـهرمزی • هندیجانی • قنواتی • ماهشـهری) • بندری • لارکی • زبان سیوندی • بشاکردی • اچمـی
    زبان‌های رومنی
    زرگری • زبان دومری • رمانلویی
    زبان ارمنی
    ارمنی
    زبان سندی
    جدگالی
    زبان‌های آلتایی
    زبان‌های ترکی غربی
    آذربایجانی • قشقایی • ترکی خراسانی • ترکمنی • افشاری • شاهسونی • سنقری • آینالو
    زبان‌های قبچاقی
    زبان قزاقی
    زبان‌های آرغو
    زبان خلجی
    زبان‌های سامـی
    عربی خوزستانی • عربی خراسان • سریـانی • مندایی • لشان ددان
    زبان‌های دراویدی
    زبان براهویی
    زبان‌های کارتولی
    زبان گرجی
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های هندوایرانی
    زبان‌های هندوآریـایی
    هندوآریـایی مـیانـه/باستان
    باستان
    • سانسکریت
      • سانسکریت ودایی
      • سانسکریت کلاسیک
    • سنگ‌نبشته مـیتانی
    مـیانـه
    • اَبَهَتّه
    • اپبرمشـه
    • الو
    • گنداری
    • پایشاچی
    • پالی
    • پراکریت
    امروزی
    مرکزی
    هندی
    • اودهی
    • بگهلی
    • هندی بمبئی
    • برج
    • بوندلی
    • چتیسگری
    • هندی فیجی
    • هریـانوی
    • کنوجی
    • سانسی
    اردو
    • دکنی
    • ریخته
    دیگر
    • دهانور رای
    خاوری
    آسامـی و بنگالی
    • آسامـی
    • بنگالی
    دیگر
    • آنگیکا
    • بوجپوری
    • مانیپوری
    • چاکما
    • چیتاگونی
    • هالبی
    • هاجونگ
    • کایورت
    • کاریـا تار
    • ماگهی
    • مـیتهیلی
    • ماجهی
    • مال پاهاریـا
    • اوریـه
    • رنگپوری
    • روهینگیـا
    • سادری
    • سیلهتی
    شمالی
    • گرهوالی
    • کومائونی
    • نپالی
    • پوتواری
    شمال باختری
    پنجابی
    • سرائیکی
    دیگر
    • آئر
    • دوگری
    • هندکو
    • کانگری
    • کچی
    • سندی
    جنوبی
    • دیوهی
    • کونکانی
    • مراتی
    • الی
    باختری
    بهیل
    • بهیلی
    • گامـیت
    راجستانی
    • گوئاریـا
    • جیپوری
    • مارواری
    دیگر
    • دومری
    • گجراتی
    • خاندیشی
    • پارکری کولی
    • رومانی
    ایرانی
    باستان / مـیانـه
    باستان
    غربی
    • پارسی باستان
    • مادی
    شرقی
    • اوستایی
    • سکایی
    مـیانـه
    غربی
    • پارسی مـیانـه
    • پارتی
    شرقی
    • باختری
    • خوارزمـی
    • آسی
      • یـاسی
    • سکایی
    • سغدی
    نوین
    شمالی
    کردی
    • کرمانجی
    • سورانی
    • کردی جنوبی
    • لکی
    زازا-گورانی
    • زازاکی
    • گورانی
    • باجلانی
    • شبکی
    کاسپین
    • دیلمـی
    • گرگانی
    • گیلکی
    • مازندرانی
    • تالشی
    • تاتی
    • سمنانی
    • سنگسری
    دیگر
    • آذری
    • بلوچی
    • گویش‌های مرکزی ایران
    • گویش‌های استان فارس
    • سیوندی
    • زبان بهدینی
    شرقی
    پامـیری
    • اشکاشمـی
    • مونجانی
    • روشنی
    • شغنانی
    • سریکالی
    • وخی
    • یزغلامـی
    • یدغه
    دیگر
    • آسی
    • پشتو
    • زبان یغنابی
    • اورمری
    • پراچی
    غربی
    جنوبی
    • فارسی
      • فارسی افغانستان
      • فارسی تاجیکی
    • لری
    • زبان تاتی قفقاز
    • لارستانی
    • بشاگردی
    • کمزاری
    زبان‌های هندوایرانی دیگر
    داردی
    • داملی
    • دوماکی
    • گواربتی
    • کالامـی
    • کالاش
    • کشمـیری
    • کهوار
    • کوهستانی
    • پالوله
    • پشـه‌ای
    • شینا
    • شمشتی
    • توروالی
    • اشوجی
    نورستانی
    کامکاتاویری
    • کامویری
    • کاتاویری
    • ممویری
    دیگر
    • اشکونو
    • کالاشا-آلا
    • کامکاتاویری
    • ترگامـی
    • واسی-وری
    زبان‌های مرده بـه صورت ایتالیک مشخص شده‌اند.
    در دسته‌بندی برخی از زبان‌ها و گویش‌ها اختلاف نظر وجود دارد.
    • ن
    • ب
    • و
    تالش
    منطقه تالش
    تالش گشتاسبی :آستارا · جلیل‌آباد · لریک · لنکران · ماساللی  · یـاردیملی
    تالش ایران: آستارا · طوالش · رضوانشـهر · ماسال  · صومعه‌سرا · فومن  · شفت
    زبان و فرهنگ مردم
    • تالشی‌ها
    • زبان تالشی
    • تالشان ایران و زبان ترکی
      • آذری
    • روسی
    • گیلکی
    • فارسی
    • کردی (کرمانجی)
    تاریخ
    • پایتاکاران
    • اسپهبدان گیلان
    • استان مغان
    • خانات تالش
    • یورش بـه لنکران
    • عهدنامـه ترکمنچای
    • حکومت مغان
    • جمـهوری شوروی مغان
    • جمـهوری خودگردان تالش-مغان
    دیدنی‌ها
    • کوه‌های تالش
    • مریـان
    • سوباتان
    • اسبومار
    • لاتون
    • گیسوم
    • سیـاهداران
    • ویسادار
    • ماسوله
    • قلعه رودخان
    • اولسبلانکاه
    • ارده
    • دژ سلسال
    • سراگاه
    • نوه دیی
    • شاهمـیلرزان
    • پارک ملی هیرکان
    • دریـاچه نئور
    شـهرها
    • هشتپر
    • آستارا
    • رضوانشـهر
    • ماسال
    • شفت
    • فومن
    • عنبران
    • لوندویل
    • اسالم
    • لیسار
    • حویق
    • چوبر
    • پره‌سر
    • ماکلوان
    • احمدسرگوراب
    • چوکا
    • شاندرمن
    افراد
    • اهالی تالش
    • فهرست تالشان
    • تالش‌تباران اهل ایران
    • تالش‌تباران اهل جمـهوری آذربایجان
    درگاه:تالش
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=زبان_تاتی_ایران&oldid=25160501»




    [تا ته تو تت]

    نویسنده و منبع |



    تا ته تو تت

    الأعلام قاموس تراجم (ط 15) - المكتبة الوقفية للكتب المصورة PDF

    البحث

    ابحث عن:
     

     

     

     


    القائمة الرئيسية
    • *** الكتب المصورة***
      • المصاحف الشريفة والتفاسير التي على هوامشـه وقراءاته وأسباب نزوله..الخ
      • مكتبة الأسرة
      • قريباً إن شاء الله..
      • مكتبة المناسبات والمواسم والأعياد
      • كتب أكثر مناسبة للأجهزة اللوحية والكفية
      • الطفل المسلم
      • 1.6 كتب علوم الحاسب الآلي
      • 006 كتب الإعلام ووسائل الإتصال
      • 008 كتب المجاميع
      • 010 كتب الأدلة والفهارس
      • 020 كتب المكتبات وطرق البحث
      • 030 كتب الموسوعات العامة
      • 070 كتب الإعلام والصحافة
      • 080 كتب المؤتمرات والندوات
      • 150 كتب علم النفس
      • 160 كتب المنطق
      • 210.3 كتب فهارس الحديث
      • 211 كتب علوم القرآن
      • 211.8 كتب التجويد والقراءات
      • 211.9 كتب مباحث قرآنية عامة
      • 212 كتب التفاسير
      • 212.1 كتب أصول التفسير
      • 213 كتب الحديث الشريف وعلومـه
      • 214 كتب التوحيد والعقيدة
      • 215 كتب الفرق والأديان والردود
      • 216.1 كتب أصول الفقه وقواعده
      • 216.4 كتب الفرائض
      • 216.5 كتب الأحوال الشخصية
      • 216.9 كتب السياسة الشرعية والأحكام السلطانية
      • 217 كتب الفقه العام والمقارن
      • 217.1 كتب الفقه الحنفي
      • 217.2 كتب الفقه المالكي
      • 217.3 كتب الفقه الشافعي
      • 217.4 كتب الفقه الحنبلي
      • 217.5 كتب فقه المذاهب الأخرى
      • 217.9 كتب الفتاوى
      • 218.1 كتب التزكية والأخلاق والآداب
      • 218.2 كتب الأذكار والشعائر
      • 218.3 كتب الخطب والمساجد
      • 218.4 كتب الثقافة الإسلامية العامة
      • 218.5 كتب الدعوة والدفاع عن الإسلام
      • 218.8 كتب قضايا الإصلاح الإجتماعي والأسرة والمجتمع
      • 219 كتب السيرة النبوية
      • 301 كتب علم الإجتماع
      • 310 كتب علم الإحصاء
      • 320 كتب العلوم السياسية
      • 330 كتب الاقتصاد
      • 340 كتب القانون
      • 350 كتب الإدارة
      • 355 كتب العلوم العسكرية
      • 370 كتب التربية والتعليم
      • 410 كتب اللغة
      • 414 كتب البلاغة
      • 415 كتب النحو والصرف
      • 416 كتب العروض
      • 500 كتب العلوم بحتة
      • 600 كتب التكنولوجيا والعلوم التطبيقية
      • 610 كتب الطب
      • 630 كتب الزراعة
      • 700 كتب الفنون
      • 810 كتب الأدب
      • 910 كتب الجغرافيا والرحلات
      • 920 كتب التراجم والأعلام
      • 929 كتب الأنساب
      • 940 تاريخ أوربا
      • 953.8 كتب تاريخ المملكة العربية السعودية
      • 956 كتب التاريخ الإسلامي
      • 960 كتب تاريخ أفريقيا
    • 211.4 ترجمات معاني القرآن الكريم إلى اللغات
    • ***المخطوطات الإسلامية***
      • مصاحف مخطوطة
      • مخطوطات تراها قريبا إن شاء الله..
      • 008 مخطوطات المجاميع
      • 010 فهارس المخطوطات
      • 020 علم المخطوطات
      • 150 مخطوطات علم نفس
      • 160 مخطوطات المنطق
      • 210.3 مخطوطات فهارس الحديث
      • 211 مخطوطات علوم القرآن
      • 212 مخطوطات التفاسير
      • 213 مخطوطات الحديث الشريف وعلومـه
      • 214 مخطوطات العقيدة
      • 216.1 مخطوطات أصول الفقه وقواعده
      • 216.4 مخطوطات الفرائض
      • 216.9 مخطوطات السياسة الشرعية والأحكام السلطانية
      • 217 مخطوطات الفقه العام والمقارن
      • 217.1 مخطوطات الفقه الحنفي
      • 217.2 مخطوطات الفقه المالكي
      • 217.3 مخطوطات الفقه الشافعي
      • 217.4 مخطوطات الفقه الحنبلي
      • 217.9 مخطوطات الفتاوى
      • 218.1 مخطوطات المواعظ والفضائل والتزكية
      • 218.2 مخطوطات الأدعية والأذكار
      • 218.5 مخطوطات فنون منوعة ومعارف عامة
      • 219 مخطوطات السيرة النبوية
      • 410 مخطوطات اللغة العربية
      • 414 مخطوطات البلاغة
      • 415 مخطوطات النحو والصرف
      • 416 مخطوطات العروض
      • 500 مخطوطات العلوم التطبيقية والبحتة
      • 610 مخطوطات الطب
      • 810 مخطوطات الأدب
      • 900 مخطوطات التاريخ والتراجم والأنساب
    • ***الدوريات***
      • مجلة معهد المخطوطات العربية
      • مجلة المنار
      • مجلة لغة العرب
      • مجلة الزهور
      • الذخائر
      • جريدة الشريعة النبوية المحمدية
      • صحيفة التنكيت والتبكيت
      • جريدة الأستاذ
      • مجلة المجلة
      • مجلة كنوز الفرقان
      • المجلة الزيتونية
      • مجلة البيان
      • مجلة المجمع الفقهي الإسلامي
      • مجلة الوعي الإسلامي
      • مجلة المسلم المعاصر
      • مجلة الجامعة الإسلامية بالمدينة
      • مجلة جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية
      • مجلة المقتطف علمية صناعية
    • ***رسالتي للرسائل العلمية***
      • موقع رسالتي للرسائل العلمية
    • 910 مخطوطات الجغرافيا والرحلات
    • ***مناهج تعليمية***
      • الجامعة الإسلامية بالمدينة
      • معهد الحرمين
      • جامعة المدينة العالمية
      • جامعة الملك سعود
    • ***Islamic Books***
      • English - إنجليزي
      • Français - فرنسي
      • Español - أسباني
      • Indonesian - إندونيسي
      • Türkçe - تركي
      • فارسی - فارسي
      • اردو - أردو
      • Deutsch - ألماني
      • Italiano - إيطالي
      • বাংলা - بنغالي
      • Русский - روسي
      • हिन्दी - هندي
      • മലയാളം - مليالم
      • ไทย - تايلندي
      • Filipino - فلبيني
      • Shqip - ألباني
      • አማርኛ - أمـهري
      • Bosanski - بوسني
      • Polski - بولندي
      • 中文 - صيني
      • Português - برتغالي
      • 한국어 - كوري
      • 日本語 - ياباني
    • ***وسائط متعددة (فيديو وصوتيات)***
      • صوتيات
      • فيديو
    • ***أخرى***
      • أخبار الموقع
      • صدر حديثاً بالأسواق..
      • قالوا عن موقع المكتبة الوقفية
      • كتب نبحث عنـها..
      • برامج خدمية مفيدة
      • برامج إسلامية مجانية
      • مواقع مفيدة
    920 كتب التراجم... تا ته تو تت >> الأعلام قاموس تراجم (ط 15)

    •  عنوان الكتاب: تا ته تو تت الأعلام قاموس تراجم (ط 15)
    •  المؤلف: خير الدين الزركلي
    •  حالة الفهرسة: مفهرس فهرسة كاملة
    •  الناشر: دار العلم للملايين
    •  سنة النشر: 2002
    •  عدد المجلدات: 8
    •  رقم الطبعة: 15
    •  الحجم (بالميجا): 120
    •  نبذة عن الكتاب: *هذا الكتاب ضمن مجموعة : كتاب الأعلام
    •  تاريخ إضافته: 15 / 10 / 2008
    •  شوهد: 207658 مرة
    •  رابط التحميل من موقع Archive
    فهرس الكتاب

    المقدمات
    مقدمة المشرف
    للتاريخ
    مقدمة الطبعة الثالثة
    من مزايا الطبعة الثالثة
    تنبيه
    مقدمة الطبعة الثانية
    مقدمة الطبعة الأولى
    إجمال
    الاختيار
    ترتيب الكتاب
    الهجري والميلادي
    وفيات الجاهليين
    ذكر المصادر
    الدعوة إلى نقده
    رموز الكتاب
    حرف الألف
    آ
    الآدر الكريمة
    الدربندي
    آمنة بنت الشريد
    آمنة بنت عنان
    آمنة بنت وهب
    ميرن
    فيشر
    مولر
    أب
    الجريري
    أبان بن سعيد
    اللاحقي
    أبان بن عثمان
    أبان الاحمر
    أبان بن الوليد
    جوينبول
    ابن الغزي
    اللقاني
    بصيلة
    ابن الأغلب
    إبراهيم الخواص
    الرياضي
    المروزي
    المستملي
    ابن همشك
    الغرناطي
    الايجي
    الرقي
    الغافقي
    الكينعي
    الخجندي
    الباعوني
    الزبيري
    الرباش
    ابن الملا
    الشيوي
    ابن قضيب البان
    إبراهيم شكر
    التجيبي
    إبن أدهم
    إبراهيم الواعظ
    الزهاوي
    الحربي
    الانماطي
    ابن علية
    العنبري
    ابن الأجدابي
    الصفار
    ابن النقيب
    العدوي
    ابن الأغلب
    إبراهيم الأنطاكي
    إبراهيم باكير
    النحاس
    إبراهيم بطرس
    الفرساني
    التلمساني
    إبراهيم الحفصي
    التوني
    العوفي
    ابن بكس
    ابن تاشفين
    الهمذاني
    المتقي لله
    زيدان
    شريفي
    الشيشري
    الاحسائي
    الكوراني
    ابن قفطان
    الاسكوبي
    إبراهيم حسن
    الحامدي
    إبراهيم الهمداني.
    ابن بيري
    الطباطبائي
    الخوئي
    تاتار شيخ إبراهيم
    إبراهيم حلمي
    إبراهيم حليم
    التغلبي
    الادرنوي
    ابن حيدر
    أبو ثور الكلبي
    العلفي
    إبراهيم سركيس
    إبراهيم النجار
    الدروبي
    دسوقي أباظة
    النـهرواني
    أبو دية
    إبراهيم رفعت باشا
    إبراهيم رمزي
    إبراهيم رمضان
    إبراهيم زكي
    الحبوري
    الزجاج
    الزهري
    الجوهري
    الحبال
    المنوفي
    الزيادي
    الرضي الرومي
    القطيفي
    الجينيني
    إبراهيم هنانو
    الحراني
    إبن سهل
    النظام
    ابن شبابة
    ابن شيركوه
    الطيبي
    ابن صالح
    إبراهيم الهندي
    الرشيد
    ابن عيسى
    التازروالتي
    الحيدري
    إبراهيم العظم
    ابن طهمان
    العبيدي
    الصولي
    الفجيجي
    المويلحي
    ابن ميمون
    الفزاري
    القيسراني
    ابن الحكيم
    ابن الأزرق
    ابن الكركي
    الخياري
    السوالاتي
    ابن جماعة
    الرسعني
    ابن عبد الصمد
    اللوزي
    الدسوقي
    ابن الهيصم
    إبراهيم طوقان
    الكوكباني
    إبراهيم الرياحي
    ابن بري
    ابن عبد اللطيف
    الطالبي
    ابن الأغلب
    الكجي
    النجيرمي
    إبن أبي الدم
    ابن الحاج
    الحكري
    القيراطي
    ابن جعمان
    الشمري
    الحوثي
    الغزي
    العطار
    المرحومي
    ابن هرمة
    الحصري
    الشيرازي
    القطب المصري
    البونسي
    الاصبحي
    ابن عبد الحق
    الطرسوسي
    أبو سالم المريني
    ابن فرحون
    المتبولي
    القادري
    ابن ظهيرة
    النعماني
    الكفعمي
    ابن القلقشندي
    البناني
    المحطوري
    السباعي
    الويداني
    السقا
    الأحدب
    إبراهيم الاسطى
    الجعبري
    السوبيني
    البقاعي
    ابن أصبغ
    الحوراني
    الزواوي
    ابن خفاجة
    إبراهيم فوزي
    الرقيق القيرواني
    الشـهاري
    العقيلي
    إبراهبم بن قيس
    البوسعيدي
    إبراهيم بن كنيف
    ابن لقمان
    ابن الاشتر النخعي
    النديم الموصلي
    الدسوقي
    إبراهيم الامام
    ابن أبي يحيى
    الفزاري
    ابن عائشة
    إبراهيم بن المـهدي
    ابن الصوفي
    ابن المدبر
    الثقفي
    ابن زياد
    الشيباني
    الكريزي
    الخذامي
    ابن أبي عون
    نفطويه
    الشطرنجي
    الاصطخري
    ابن شـهاب
    ابن عمارة
    ابن شنظير
    الاسفراييني
    ابن الأفليلي
    السروي
    الاسواني
    ابن ملكون
    ابن دنينير
    الاعلم البطليوسي
    ابن قرناص
    ابن السويدي
    الجويني
    الطبري
    السفاقسي
    الواثق بالله
    الخليلي
    الاخنائي
    الاميوطي
    ابن مفلح
    ابن دقماق
    ابن زقاعة
    سبط ابن العجمي
    ابن مفلح
    الناجي
    ابن المعتمد
    الليثي
    الوزيري
    ابن عون
    الدسوقي
    ابن أبي شريف
    العصام الاسفراييني
    إبراهيم الحلبي
    المغربي
    الأكرمي
    جاويش زاده
    الشيرازي
    الميموني
    السوهائي
    حورية الصعدي
    البرماوي
    إبراهيم الجمل
    السفرجلاني
    ابن حمزة
    ابن الدكدكجي
    التاكشتي
    الشعيبي
    التومناري
    إبراهيم بن محمد
    الأمير
    كوزي بيوك زاده
    إبراهيم القزويني
    إبراهيم باشا
    الجارم
    الباجوري
    الحسيني
    إبراهيم فتة
    اللكهنوئي
    التادلي
    ابن ضويان
    إبراهيم الراوي
    إبراهيم عبد القادر المازني
    إبراهيم هاشم
    إبراهيم أطفيش
    المواهبي
    إبراهيم مرزوق
    الشبرخيتي
    الالبيري
    الحلبي
    إبراهيم مصطفى
    إبراهيم الدباغ
    إبراهيم القزويني
    إبن معقل
    الخطيب العراقي
    إبراهيم منصور
    الباشجي
    إبراهيم بن موسى
    ابن أبي العافية
    الشاطي
    الأبناسي
    إبراهيم الكركي
    البرهان الطرابلسي
    الفيومي
    إبراهيم المنذر
    إبراهيم ناجي
    اليازجي
    النبراوي
    إبراهيم الاسود
    الفلالي
    الاسنوي
    إبراهيم بن هشام
    الصابئ
    ابن هلال
    ابن وصيف شاه
    ابن ولي
    إبراهيم بن الوليد
    إبراهيم بن يحيى
    اليزيدي
    ابن الزرقالة
    ابن الأمين
    التلمساني
    الهنتاتي
    الغرناطي
    ابن غنام
    السحولي
    إبراهيم العاملي
    إبراهيم بن يحيى
    النخعي
    الرعيني
    الجوزجاني
    البتروني
    الهسنجاني
    ابن قرقول
    الواثق الرسولي
    المـهتار
    ذو المنار
    أبرهة بن الصباح
    أبي بن كعب
    الأبيرد بن المعذر
    ات
    أتربي أبو العز
    ناصر الدين دينيه
    كاترمير
    اث
    اج
    الاجدع الهمداني
    كولد صهر
    اح
    ابن أبان
    ابن حمدون
    اللولؤي
    ابن كيغلغ
    ابن حماد
    القيسي
    الاقليدسي
    العمي
    ابن الجزار
    الإسماعيلي
    ابن شاذان
    الضبي
    ابن نصير
    الفاروثي
    ابن الزبير
    السروجي
    الواسطي
    ابن صفوان
    العينتابي
    المستنصر المريني
    ابن النحاس
    العسقلاني
    أحمد أبو ذر
    الحسني
    ابن علان
    الحاجي
    ابن عصفور
    الادوزي
    الكريدي
    الشرقاوي
    المشـهدى
    ابن عيسى
    الكربلائي
    الصابوني
    أحمد الهاشمي
    أحمد إبراهيم
    ابن القاص
    ابن الأفضل
    الغبريني
    الهكاري
    الطيبي
    الزبيدي
    زروق
    السنباطي
    العناياتي
    القليوبي
    ابن العجمي
    الفيومي
    الشدادي
    السجاعي
    البجيرمي
    الاصطنـهاوي
    الجنيدي
    الشباسي
    الأجهوري
    الحلواني
    أحمد أبو خطوة
    أحمد بك الحسيني
    القرافي
    إبن إدريس
    اليعقوبي
    القاضي التنوخي
    الصبغي
    القادر بالله
    ابن طاهر
    الابرقوهي
    ابن سامان
    ابن العالمة
    أحمد بن إسماعيل
    نطاحة
    الساماني
    القزويني
    التمرتاشي
    ابن الأثير
    ابن الحسباني
    الملك الناصر
    الابشيطي
    الكوراني
    أحمد الذهبي
    النجفي
    الطبقجلي
    العلفي
    البرزنجي
    أحمد تيمور باشا
    أحمد إسماعيل
    ابن عبد الشكور
    الشنقيطي
    أحمد أمين
    أحمد أمين
    السلطان أحمد بهادر
    ابن أيبك
    الملك المؤيد
    التنبكتي
    الشنقيطي
    الافضل شاهنشاه
    زويتن
    البديري
    ابن برد
    عميرة البرلسي
    برناز
    ابن بشر
    ابن بقي
    ابن بقية
    ابن الأخنف
    ابن الرداد
    بواب الكاملية
    البوصيري
    ابن الرسام
    المرعشي
    ابن شيخان
    البطحيشي
    معز الدولة
    ابن بيليك
    الانصاري
    ابن تركي
    الهمامي
    أحمد ثريا
    ابن صباح
    الوكيعي
    المعتمد على الله
    الدينوري
    جحظة البرمكي
    ابن المنادي
    القطيعي
    ابن عطية
    السبتي
    ابن الدبيثي
    الكتاني
    جودت باشا
    جيون
    أحمد بن حاتم
    الخراز
    ابن أبي عزرة
    حافظ عوض
    المستوفي
    أحمد زوين
    الفشني
    ابن حجي
    ابن شقير
    الكلبي
    الناصر لدين الله
    الحاكم العباسي
    ابن الزيات
    ابن الخياط
    الجاربردي
    ابن قاضي الجبل
    ابن المبرد
    أحمد الحفصي
    ابن عرضون
    ابن شرف الدين
    المـهدي لدين الله
    البياضي
    الجرموزي
    الجوهري
    أحمد النحوي
    أبو قفطان
    أحمد بن الحسن
    الحداد
    الرشيدي
    العطاس
    الشيخ أحمد طبارة
    الزيات
    الفارسي
    البردعي
    أبو الطيب المتنبي.
    ابن الطبري
    ابن مـهران
    بديع الزمان
    المؤيد الزيدي
    الباخرزي
    البيهقي
    ابن خراسان
    ابن قسي
    الأصفهاني
    ابن الخباز
    القاسمي
    ابن قنفذ
    الرملي
    ابن العليف
    الخواجي
    البهلول
    الرقيحي
    الكيواني
    النائب
    الطلاوي
    حشمت باشا
    أحمد حلمي
    الاسلامبولي
    الحيري
    أبو حاتم الرازي
    ابن حمدان
    الاذرعي
    البقلي
    الرملي
    أحمد حمودة
    المطر في
    ابن الجباب
    السلاوي
    الشيخ أحمد دهمان
    الخشاب
    منسي
    الخويي
    ابن اللبودي
    السبكي
    أبو الكلام آزاد
    أحمد خيري
    الدينوري
    الجذامي
    أحمد الداود
    أحمد دده
    الحائري
    أحمد دقلة
    الدلنجاوي
    ابن أبي دواد
    أحمد الكاشف
    الطهطاوي
    ابن المجدي
    البقري
    ابن رزق
    ابن رشيق
    أحمد رضا
    حوحو
    المـهدوي
    الجابري
    أحمد زكي باشا
    أبو شادي
    زناتي
    ابن أبي خيثمة
    الشاوري
    ابن محسن
    الكبسي
    ابن زيدان السعدي
    أحمد زيدان
    أحمد بن زين
    الزين
    الاحسائي
    البكري
    ابن زيني دحلان
    أحمد زيور باشا
    أحمد سامح الخالدي
    الغمري
    الصدفي
    ابن معدان
    القيجميسي
    الشماخي
    المجيلدي
    ابن محسن
    أحمد البوسعيدي
    ابن الرطبي
    النجاد
    ابن سلمة
    ابن وهب
    الزبيري
    المقتدر الهودي
    المتوكل على الله
    ابن النضر
    الحاكم العباسي
    الملك الاشرف
    ابن كمال باشا
    الرسموكي
    الاروادي
    القطان
    ابن سهل
    البلخي
    القادري
    الشارف
    أحمد شاكر الكرمي
    الشاهرودي
    الشاهيني
    الخليفي
    السنوسي
    ابن شعيب
    أحمد شفيق باشا
    ابو حريبة
    ابن شـهاب
    أحمد شوقي
    الملك المظفر
    أحمد بن صالح
    الجيلي
    ابن أبي الرجال
    الدرعي
    الأدهمي
    أحمد الستري
    ابن صدقة
    البروسوي
    الحماني
    ابن أبي الضياف
    بن سودة
    أحمد اللحام
    ابن عبادة
    الحامدي
    الزواق
    ابن طرباوي
    المعتضد بالله
    ابن طلحة
    أحمد طلعت
    ابن طولون
    أحمد الطيب
    ابن طيفور
    عارف حكمت
    الزين
    الحافي
    الخضري
    المروروذي
    السعدي
    الخواص
    أحمد بن عباس
    الشيخ أحمد عباس
    السهرندي
    العطاردي
    التدميري
    الطباطبائي
    القاياتي
    السهالوي
    ابن تيمية
    الحلبي
    الحفظي
    ابن نعمة
    الرشيدي
    بحشل
    ابن حيي
    الشيرازي
    ابن مطاهر
    ابن طاهر
    ابن الصقر
    الوقشي
    ابن مضاء
    الدشنائي
    ابن نعمة
    الوصابي
    ابن هشام
    حلولو
    ابن مكية
    التيزركيني
    الوارثي
    الرفاعي
    الفاسي
    النائب
    أحمد المجاهد
    الجشتيمي
    السقاف
    الساعاتي
    الصيادي
    ابن العراقي
    شاه ولي الله
    الطهطاوي
    الطنطراني
    ابن عبد الرضى
    الجراوي
    السريفي
    الاربلي
    التونسي
    بناني
    ابن عبد الصمد
    ابن أبي دلف
    ابن ثرثال
    البتي
    ابن خراسان
    الهلالي
    الأيوبي
    أحمد السمان
    ابن العجمي
    النفيس القطرسي
    الخليلي
    ابن عابدين
    المجيري
    ابن مكتوم
    عرب فقيه
    الرومي
    القادري
    الحفظي
    أحمد قدري
    القبرسي
    الحارثي
    العبدلي
    الترمانيني
    البشبيشي
    البربير
    المستور
    البكري
    العجلي
    ابن عباد
    ابن قتيبة
    الدلال
    الفرغاني
    الكرماني
    ابن ذكوان
    ابن الصفار
    أبو نعيم
    أبو العلاء المعري
    ابن زيدون
    الصنعاني
    المـهاباذي
    المستظهر بالله
    الأعمى التطيلي
    الحمزي
    ابن عميرة
    محب الدين الطبري
    الأوحدي
    ابن المتوج
    الغزي
    القريمي
    الجزائري
    ابن شنبل
    أحمد بافضل
    الخزرجي
    ابن العاقولي
    أبو زيان
    البوسنوي
    ابن الوزير
    ابن محلي
    باعنتر
    أحمد السملالي
    البغدادي
    السانة
    الأصابي
    ابن يبورك
    الدكالي
    البعلي
    السكتاني
    ابن عبد القادر
    السويدي
    شوقي
    الضمدي
    الصويري
    الجنداري
    القاري
    ابن عبد الملك
    ابن عبد المطلب
    ابن شـهيد الاشجعي
    الموذن النيسابوري
    ابن عطاش
    المستنصر الهودي
    ابن أبي مروان
    العزازي
    الدمنـهوري
    البهي
    الشريشي
    أحمد خير الدين
    المواز
    النويري
    الوزير الغساني
    أحمد عبد الوهاب
    أحمد الوريث
    أبو عصيدة
    ابن عمار الثقفي
    الخصيبي
    العطار
    الطهطاوي
    الذهبي
    الابهري
    ابن هبة الله
    ابن التركماني
    الكومي
    الكلوتاتي
    الشرنوبي
    شـهدي
    العطار الأحمدي
    ابن عجلان
    عرابي باشا
    ابن حسون
    ابن عروس
    ابن عز الدين
    الفاروقي
    العابد
    الاعظمي
    الزويتيني
    ابن علوان
    جمل الليل
    الابار
    ابن وحشية
    المروزي
    ابن الجارود
    النسائي
    أبو يعلى
    ابن الأخشيذ
    الجصاص
    أحمد البتي
    البيكندي
    ابن منجوية
    ولي الدولة ابن خيران
    النجاشي
    الخطيب البغدادي
    أبو الخطاب
    المكرم الصليحي
    ابن قدامة
    ابن سوار
    ابن برهان
    ابن الباذش
    البيهقي
    الطبرسي
    الرشيد الغساني
    الطاهر
    اللص
    الرفاعي
    العرشاني
    البوني
    المـهلبي
    السيد البدوي
    العبدري
    ابن الساعاتي
    صاحب المراح
    الحاكم الاول
    البلوي
    ابن الفصيح
    السبكي
    ابن خاتمة
    ابن منصور
    القلقشندي
    ابن عنبة
    الدلجي
    المقريزي
    ابن حجر العسقلاني
    أحمد الشعراني
    ابن الحريري
    ابن زنبل
    المنجور
    حبيب
    أحمد الشريف
    الشناوي
    الصفوري
    الهشتوكي
    ابن مطير
    السندوبي
    المنيني
    المتوكل على الله
    الهادي السراجي
    الجرباذقاني
    دنية
    ابن مشرف
    أحمد علي
    الرامفوري
    أحمد باصبرين
    أحمد كاشف الغطا
    الشيخ أحمد النجار
    أحمد عمر الاسكندري
    الباي أحمد
    الدكتور ضيف
    ابن العماد
    المـهدوي
    ابن عمار
    الخصاف
    ابن رسته
    ابن سريج
    ابن الدلائي
    الكبري
    القرطبي
    المرسي
    الزيلعي
    الصوفي
    النشائي
    ابن عاشر
    ابن أبي الرضى
    الربعي
    الجوهري
    الدولتابادي
    ابن قرا
    المزجد
    ابن الجوجري
    الي
    الديربي
    الاسقاطي
    أبو الصفاء الشاكر
    أحمد الاستانبولي
    المحمصاني
    ابن سميط
    الالهاني
    ابن السرج
    ابن أبي عاصم
    البزار
    ابن جوصا
    العوامري
    سكيرج
    أحمد بن عيسى
    ابن الشيخ
    الخراز
    المـهاجر
    ابن قدامة
    ابن لطف الله
    الدكتور أحمد عيسى
    أحمد بن غالب
    النفراوي
    الكوم الريشي
    أحمد غلوش
    أحمد فائز
    ابن فارس
    الشدياق
    أحمد فايد
    أبو الفتح
    فتحي زغلول
    أحمد فتحي
    أحمد فخري
    ابن الفرات
    ابن فرح
    فريد الرفاعي
    النعيمي
    الباطرقاني
    باكثير
    أحمد فضل العبدلي
    العبدلي
    ابن فضلان
    تاج الدولة البويهي
    الملك فؤاد
    الاهواني
    الساعاتي
    أبو مصعب
    أبو العيش
    الاقليشي
    ابن أبي أصيبعة
    القباب
    الاخميمي
    ابن قاسم
    الصومعي
    ابن معيوب
    ابن الحجري
    البوني
    جسوس
    أحمد قمحة
    الشجري
    أحمد كمال باشا
    أحمد لطفي
    أحمد لطفي السيد
    ابن النقيب
    ابن ماجد
    البلغيثي
    أحمد ماهر
    الخرفي
    اللمطي
    ابن العطار
    الرفاعي
    ابن محرز
    أحمد محرم
    العبدلي
    البزنطي
    ابن فليتة
    الإمام ابن حنبل
    البزي
    الاغلبي
    المستعين بالله
    الاثرم
    ابن سهل
    ابن أبي الربيع
    ابن الحجاج
    الطائي
    ابن الطيب السرخسي
    ابن الفرات
    الخلال
    ابن زياد
    ابن أعثم
    القصري
    الطحاوي
    ابن الشرقي
    ابن عبد ربه
    أبوالدحداح
    أبو جعفر الهمداني
    ابن عقدة
    ابن ولاد
    ابن ياسين
    الصنوبري
    ابن عبد البر
    النحاس
    ابن الأعرابي
    ابن الفقيه
    الكناني
    ابن طباطبا
    ابن عمار
    البشتي
    ابن ثوابة
    ابن دول
    الشاركي
    ابن رميح
    ابن القطان
    الطبري
    ابن العفريس
    ابن السني
    ابن أبي الأشعث
    الجياني
    ابن سيار
    الزراري
    ابن شاه
    الأسطرلابي
    ابن الجندي
    الكلاباذي
    أبوالرقعمق
    النامي
    القزويني
    الجوهري
    الهروي
    أبو حامد الاسفراييني
    ابن عفيف
    الماليني
    ابن المحاملي
    ابن المسلمة
    ابن أبي العوام
    ابن دراج
    مسكويه
    المرزوقي
    البرقاني
    الثعلبي
    القدوري
    المعافري
    ابن الأبار
    ابن ماما
    ابن برد
    الناطفي
    الانبردواني
    الروياني
    ابن بلال
    الاقطع
    السجزي
    الجرجاني
    ابن بكر
    ابن محرز
    ابن الخياط
    الميداني
    ابن الخازن
    الغزالي
    الحنفي
    الاخسيكثي
    ابن العريف
    الارجاني
    ابن حمدين
    الغافقي
    ابن المكي
    السلفي
    أبو بكر العيدي
    العتابى
    الغزنوي
    الاشعري
    الحميري
    ابن عساكر
    ابن واجب
    المعظمي
    الرازي
    ابن أبي عرفة
    ابن الرومية
    الشريشي
    الشريشي السلوي
    ابن أبي حجة
    ابن الحشاء
    ابن دلة
    ابن الحلاوي
    الرصاص
    المستنصر بالله
    ابن القرطبي
    ابن خضر
    ابن خلكان
    ابن المنير السكندري
    ابن زرقالة
    ابن الغماز
    الحسيني
    سيف الدين السامري
    ابن الظاهري
    ابن عطاء الله الاسكندري
    ابن الرفعة
    ابن البناء
    ابن صصرى
    القمولي
    ابن جبارة
    ابن فليتة
    العشاب
    السمناني
    ابن حمائل
    الملك الناصر
    ابن الجوخي
    ابن هلال المقدسي
    الفيومي
    العنابي
    ابن خضر
    ابن قاضي شـهبة
    الدنيسري
    أحمد الحفصي
    ابن التنسي
    الخجندي
    ابن الجواشني
    ابن الهائم
    الزاهد
    البسيلي
    ابن الجزري
    ابن فهد
    البجائي
    ابن زاغو
    المقري
    الفيشي
    ابن عربشاه
    ابن أبي عذيبة
    الشـهاب الأبذي
    ابن مبارك شاه
    القلشاني
    الناصر الزيدي
    ابن كحيل
    ابن زيد
    الشمني
    الشـهاب الحجازي
    الخالدي
    ابن طنبل
    ابن الشحنة
    ابن ظهيرة
    ابن الهائم
    أبو زرعة
    العباسي
    ابن زكري
    الخلوف
    الغمري
    الجازاني
    الكركي
    الدقون
    القسطلاني
    الكازروني
    المنوفي
    ابن الحاج
    ابن الحمصي
    الشويكي
    أبوالعباس الوطاسي
    ابن أبي نمي
    الاعرج السعدي
    ابن حجر الهيتمي
    الوتري
    العلفي
    الاردبيلي
    المغنيساوي
    المتبولي
    ابن الملا الحصكفي
    الزيلي
    المنصور السعدي
    ابن الإمام
    ابن الشلبي
    ابن القاضي
    ابن المنقار
    الخالدي
    ابن لقمان
    ابن بسام
    المقري
    الغنيمي
    الشرفي
    ابن النقيب
    الاسدي
    أحمد السعدي
    الشـهاب الخفاجي
    الدجاني القشاشي
    ابن معصوم
    الحموي
    الانقروي
    البحراني
    أحمد اليمني
    البناء
    ابن معن
    ابن الأعرج
    المكني
    الكواكبي
    المنقور
    الهشتوكي
    الولالي
    ابن ناصر الدرعي
    الحارثي
    النخلي
    العشماوي
    ابن الحيمي
    العباسي
    ابن خيرات
    الخياط
    القازآبادي
    العمري
    السحيمي
    الورزازي
    الكوكباني
    ابن الونان
    الحلوي
    ابن قاطن
    ابن خيرات
    الدردير
    ابن خليفة
    الفاسي
    العطار
    البدوي
    ابن عجيبة
    التجاني
    الطهطاوي
    الصاوي
    الذماري
    الجبلي
    الشرواني
    بو نافع الفاسي
    المبارك
    التمجدشتي
    الضحوي
    الشوكاني
    المرزوقي
    الحربي
    ابن الخياط
    ابن الطاهر
    الداغستاني
    المحضار
    المرصفي
    أحمد سلطان
    الحلواني
    الشرعي
    الالفي
    السبعي
    ابن الخوجة
    الجرافي
    الكردودي
    أبو خليل القباني
    الحضراوي
    البناني
    القوصي
    ابن إبراهيم
    السقياني
    البوعزاوي
    البناني
    ابن الخياط
    الريسوني
    العاصي
    الحملاوي
    أحمد أبو علي
    اليملاحي
    الصبيحي
    اليزيدي
    أحمد حسنين باشا
    أحمد عبد العزيز
    العمراني
    الزموري
    الهواري
    الرهوني
    أحمد محمد شاكر
    ابن الصديق
    ابن إبراهيم
    الصابوني
    ابن الجوهري
    الجندي
    السيواسي
    قاضي زاده
    أحمد كريم
    البطراوي
    أحمد عرفة
    الجزائري
    ابن عبيد
    مختار غازي
    القادياني
    الدعي ابن أبي عمارة
    الدينوري
    نصر الدولة
    الكازروني
    الخزرجي
    ابن وضاح
    طاشكبري زاده
    لالي شلبي
    ابن قره خوجه
    الصباغ
    الاعز
    أحمد باي
    الكمشخانوي
    اللبابيدي
    أحمد المكتبي
    المستغانمي
    المراغي
    الفيشاوي
    ابن القط
    المستعلي بالله
    ابن الأقليشي
    أحمد مفتاح
    العلبي
    أحمد بن مقبول
    السدراتي
    أحمد المعني
    الرمادي
    الكازروني
    ابن منير الطرابلسي
    ابن منيع
    ابن رستم
    الغزال
    الزاقي
    ابن مـهنا
    ابن مجاهد
    ابن مردوية
    شرف الدين الاربلي
    ابن طاووس
    ابن قرصة
    ابن خفاجا
    الجلاد
    الخيالي
    المتبولي
    المرابي
    العروسي
    البيلي
    أحمد بن موسى
    أحمد مريود
    المخلافي
    ابن معمر
    أحمد نجيب
    الهلالي
    أحمد ندى
    أحمد نسيم
    الخزاعي
    الداودي
    المحب البغدادي
    أحمد نظيم
    النعمة
    الانصاري
    ابن الرشيد
    البرديجي
    ابن عات النقري
    ابن هارون
    المنصور بالله
    الفلالي
    أحمد الهيبة
    وصفي زكريا
    أحمد وفيق
    الخياري
    البلاذري
    ثعلب
    الراوندي
    الناصر العلوي
    العقيلي
    اليحصبي
    ابن عميرة
    ابن فضل الله العمري
    ابن أبي حجلة
    المـهدي لدين الله
    ابن المـهندس
    الونشريسي
    حفيد السعد
    ابن الجيعان
    المـهدي العلوي
    العييني
    الصعدي
    الخزندار
    المـهدي
    أحمد حميد الدين
    ابن بقي
    أبو الفوارس
    ابن الصابوني
    ابن شكيل
    أحمد بن يوسف الكاتب
    حمدان
    ابن الداية
    العطار
    الاكحل الكلبي
    المنازي
    المستعين بالله
    ابن الأزرق الفارقي
    المحسن الأيوبي
    التيفاشي
    ابن فرتون
    الكواشي
    السمين
    أبو جعفر الرعيني
    السيرجي
    الحصكفي
    ابن يوسف
    القرماني
    الفاسي
    الكوازي
    أحمد الحديث
    أحمد زبارة
    ابن الشلبي
    العيثاوي
    الخليفي
    أحمر بن شميط
    الاحنف بن قيس
    أحيحة بن الجلاح
    الاحيمر السعدي
    أخ
    الاخنس بن شـهاب
    أخيل الرندي
    أد
    أدد بن زيد
    بارتيلمي
    ابن إدريس
    إدريس العلوي
    إدريس بن إدريس
    إدريس راغب
    إدريس عماد الدين
    إدريس بن الحسن
    إدريس الامراني
    إدريس بن عبد الله
    البكراوي
    الشاكري
    ابن حمود
    المتأيد بالله
    عماد الدين
    السناني
    الواثق المومني
    المنجرة
    إدريس العراقي
    العمراوي
    العلي الحمودي
    السامي الحمودي
    مأمون الموحدين
    إدريس بن يوسف
    أدم متز
    كاستل
    ابن أبي الزعراء
    أدهم بن محرز
    إدوار الياس
    إدوار م
    بوكوك
    جلازر
    براون
    بالمر
    لين
    فارمند
    أدي شير
    أديب إسحاق
    أديب الشيشكلي
    الجراح
    أديب التقي
    أديب نظمي
    أذ
    أر
    أربد بن شريح
    أربري
    تريتون
    أرحب بن الدعام
    أرسانيوس فاخوري
    البساسيري
    الأمير أرسلان
    الشيخ رسلان
    ابن سهية
    الارقم
    برسفال
    فنسنك
    الحرة الصليحية
    أروى
    أز
    الازد
    الأزرق
    السمان
    اس
    أسامة بن زيد
    ابن منقذ
    أسباط بن نصر
    أسباط بن واصل
    ابن النديم الموصلي
    المصعبي
    ابن راهويه
    الي
    الوزدولي
    المجنيقي
    الشاشي
    الفارابي
    أبو الجيش
    القراب
    إسحاق المؤمني
    التدمري
    السجستاني
    الاب أرملة
    العدوي
    أبو حذيفة
    الولوالجي
    التنوخي
    الخريمي
    التوقادي
    ابن حنين
    ابن الطيب
    القيني
    إسحاق بن سليمان
    ابن عبد الرحمن
    السقاف
    ابن تاشفين
    ابن عمران
    إسحاق الاحمر
    ابن أسيد
    النـهرجوري
    السمرقندي
    ابن غانية
    العكي
    العبدي
    ابن محمش
    الشيباني
    الكوسج
    إسحاق بن يحيى
    ابن المتوكل
    أسد رستم
    أسد بن خزيمة
    أسد بن ربيعة
    ابن سامان
    أسد بن عبد العزى
    القسري
    أسد بن عمرو
    أسد بن الفرات
    أسد السنة
    ابن ناعصة
    أسد بن وبرة
    بشعلاني
    الدويهي
    ابن أبي يعفر
    الاربلي
    أسعد طراد
    أسعد الشدودي
    أسعد باشا العظم
    ابن المطران
    ابن بندار اليزدي
    أسعد المدني
    أسعد خليل داغر
    ابن زرارة
    البارع الزوزني
    الكرابيسي
    أبو الفتوح العجلي
    أسعد الصاحب
    الظهير العمري
    أسعد داغر
    العظيمي
    الاسعد بن مماتي
    أسعد رستم
    السلطان أسعد بن وائل
    السنجاري
    الصيرفي
    إسكندر عمون
    شلفون
    البيتجالي
    إسكندر الرياشي
    العازار
    إسكندر البارودي
    أبكاريوس
    أسلم بن أفصى
    أسلم
    بحشل
    أسلم بن عبد العزيز
    أسلم بن عدي
    ذات النطاقين
    ابن خارجة
    قطر الندى
    الحرة الصليحية
    أسماء بنت عميس
    أسماء بنت موسى
    أسماء بنت النعمان
    أم سلمة
    إسماعيل النبي
    إسماعيل أباظة
    ابن علية
    الحمدوي
    السرخسي
    الربعي
    الموصلي
    النجراني
    البلبيسي
    ابن شرف
    ابن جماعة
    إسماعيل العظم
    الخديوي إسماعيل
    الثقفي
    الساماني
    الإسماعيلي
    الحيري
    البرقي
    ابن الأثير
    الاشرف الرسولي
    الانقروي
    إسماعيل الحافظ
    المتوكل الزيدي
    النوري
    إسماعيل أدهم
    إسماعيل الأزهري
    الجهضمي
    ابن زياد
    ابن المقري
    المحاسني
    ابن جامع
    إسماعيل بن جعفر
    إسماعيل بن جعفر
    القوصي
    حسنين
    البيهقي
    الجرجاني
    المروزي
    جوهري زاده
    إسماعيل جغمان
    إسماعيل حقي
    ابن أبي حكيم
    ابن حماد
    الجوهري
    السرقسطي
    الخالدي
    الحسباني
    إسماعيل سرهنك
    إسماعيل سري
    الخشاب
    السيواسي
    النوري
    إسماعيل بن صالح
    اللبابيدي
    إسماعيل صبري
    أبو أميمة
    الصدر
    إسماعيل صدقي
    الأمير
    المعز الأيوبي
    لعقيلي
    إسماعيل عاصم
    الصاحب ابن عباد
    الاشرف الرسولي
    ابن اليازجي
    السدي
    ابن ذي النون
    البلبيسي
    النابلسي
    الكردفاني
    السبزواري
    سموية
    الميكالي
    النقاش
    ابن العلوي
    الخلوتي
    الاسكداري
    الكردفاني
    الظافر العلوي
    ابن سعيد
    المخزومي
    الخطبي
    السمان
    الخضيري
    أبو الفداء
    ابن معلى
    إسماعيل علي
    ابن عمار
    ابن شبيب
    ابن كثير
    ابن عياش
    إسماعيل بن عيسى
    الجوهري
    ابن الأحمر
    ابن فرج
    أبو العتاهية
    أبو علي القالي
    المتوكل على الله
    السيد الحميري
    الصفار
    المنصور الفاطمي
    ابن عباد
    إسماعيل التميمي
    ابن خزرج
    ابن عامر
    ابن مكنسة
    قوام السنة
    الشقندي
    الصالح الأيوبي
    الحضرمي
    الملك الصالح
    ابن بردس
    الطالبي
    المولى إسماعيل
    العجلوني
    المازندراني
    القونوي
    التميمي
    إسماعيل باشا الباباني
    الملك الصالح
    الكلنبوي
    إسماعيل الفلكي
    إسماعيل مظهر
    الجطالي
    إسماعيل الحامدي
    الدكتور ناجي
    ابن نجيد
    المنتصر الساماني
    ابن باطيش
    ابن الصنيعة
    المزني
    الاشرف الرسولي
    إسماعيل الصديق
    النسائي
    ابن اليسع
    الطالبي
    ابن نصر
    ابن الأحمر
    أسهم بن إبراهيم
    الاسود اللخمي
    الاسود النخعي
    النـهشلي
    أسيد بن الحضير
    أسيد بن عبد الله
    أش
    أشاءة
    أشجع بن ريث
    أشجع السلمي
    أشجع بن عمرو السلمي، تا ته تو تت أبو الوليد، من بني سليم، من قيس عيلان
    أشرس السلمي
    أشرس الشيباني
    أشرس بن عبد الله السلمي
    أشرس بن عوف الشيباني
    تاج العلاء
    أشعب الطامع
    الاشعث الكندي
    الاشعر بن أدد
    الاشـهب البجلي
    ابن رميلة
    أشـهب القيسي
    اص
    أصبح بن عمرو
    الاصبغ
    أصبغ بن الفرج
    أصبغ بن محمد
    اض
    الاضبط بن قريع
    اط
    اع
    الرميكية
    إعجاز حسين
    أعين
    اغ
    اغسطين عازار
    الاغلب بن إبراهيم
    الاغلب بن سالم
    الاغلب العجلي
    أغناطيوس أفرام
    كراتشقوفسكي
    جويدي
    اف
    الدامغاني
    الافعى الجرهمي
    ابن رستم
    أبو عطاء السندي
    اق
    الاقرع بن حابس
    الاقيبل القيني
    اك
    أكثم بن صيفي
    الاكدر بن
    أكمل الدين
    أكيدر الكندي
    شولتنز
    ال
    الطنبغا
    بل
    كريمر
    الفريد بستاني
    الفريد عيد
    ألكسندرة أفيرينوه
    سبرنجر
    السينوبي
    إلياس الكوراني
    إلياس أنطون الياس
    إلياس الأيوبي
    إلياس بقطر
    إلياس بن حبيب
    إلياس مطر
    زخورة
    أبو شبكة
    إلياس طعمة
    إلياس القدسي
    الفران
    إلياس فياض
    إلياس بن مضر
    إلياس صالح
    أم
    بو شنب
    أمامة بنت الحارث
    أمان بن عمرو
    البنارسي
    امرؤ القيس
    امرؤ القيس بن عانس
    امرؤ القيس الاول
    امرؤ القيس الثاني
    امرؤ القيس الثالث
    أمة السلام
    أمة اللطيف
    أمة الواحد
    بقطر
    الصالح ابن الأشرف
    أمير علي
    أميل إده
    أميل الخوري
    أميمة العبشمية
    لافونتي ألكنترا
    أمين شميل
    أمين الجميل
    أمين تقي الدين
    أمين الحلواني
    الجليلي
    أمين أبو خاطر
    الشيخ أمين الجندي
    أمين الخولي
    ابن غزال
    أمين سامي باشا
    الحداد
    أمين خير الله
    أمين الرافعي
    أمين ناصر الدين
    أمين الريحاني
    الدكتور معلوف
    الحافظ
    أمين مجيد أرسلان
    الجندي
    السوداني
    السفرجلاني
    أمين سعيد
    أمين سرور
    الكيلاني
    أمين الغريب
    أمين الخوري
    غراب
    أمينة نجيب
    أمية بن الاسكر
    أمية بن خلف
    أمية بن أبي عائذ
    أمية بن عبد الرحمن
    أمية
    أبو الصلت الداني
    ابن أبي الصلت
    أمية بن عبد الله
    ان
    بيفان
    بلنثيا
    أنس بن زنيم
    أنس بن عياض
    أنس بن مالك
    أنس الاكلبي
    أنس بن الهان
    أنستاس الكرملي
    دي ساسي
    بولاد
    أنطون زريق
    أنطون الجميل
    أنطون سعادة
    القس رافاييل
    أنطون زكري
    أنطون صالحاني
    أنطون الصقال
    أنمار
    انور الخطيب
    أنور العطار
    النصولي
    أنيس الخوري المقدسي
    أنيس الغنوي
    أنيس وزير
    الشرتونية
    أنيسة صيبعة
    اه
    الاهيف بن حمحام
    جيب
    أو
    غريفيني
    أوس بن ثابت
    الاوس
    أوس بن حجر
    أوس بن غلفاء
    أوس بن قلام
    أبو محذورة
    ابن مغراء
    أوسط بن إسماعيل
    الاب مرمرجي
    متفخ
    هوداس
    أويس القرني
    خان زاد
    اي
    إياد
    أعشى طرود
    الفجاءة
    إياس بن قبيصة
    القاضي إياس
    المعز التركماني
    أيبك المعظمي
    أيدمر المحيوي
    ليفي بروفنسال
    إيليا أبو ماضي
    أيمن بن خريم
    الاشرف أينال
    ليتمان
    الايهم الغساني
    أيوب
    الخلوتي
    ابن بشارة
    ابن القرية
    أيوب بن شاذي
    ابن شرحبيل
    الناصر الأيوبي
    أيوب بن علي
    أيوب السختياني
    ابن نوح
    الأوحد الأيوبي
    الملك الصالح
    أبو البقاء
    المنصور الرسولي
    حرف الباء
    با
    باتكين الرومي
    المظفر الصنـهاجي
    باديس الصنـهاجي
    ابن علناس
    هربلو
    بارق
    باري بن سفيان
    التستري
    البهاري
    باقل
    باهلة
    كراوس
    باي خاتون
    بب
    بت
    مدام تقلا
    بتع بن زيد
    بث
    بثينة
    بج
    بجلة
    بجيلة
    بح
    أمير الغرب
    بحير القشيري
    بحير بن ورقاء
    بخ
    عز الدولة
    بختيشوع
    بختيشوع الكبير
    بختيشوع بن يوحنا
    بد
    البوسعيدي
    السياب
    بدر الي
    بدر الجمالي
    بدر الكثيري
    بدر بن عدي
    الكثيري
    الكثيري
    بدران العقيلي
    بدر الدين خوج
    الحامد
    بدعة الحمدونية
    بر
    البراء بن عازب
    البراء بن مالك
    البراء بن معرور
    البراء العذري
    البراض
    البراق بن روحان
    البرج بن مسهر
    الاشرف برسباي
    الظاهر برقوق
    ابن الكيال
    بركات بن حسن
    بركات بن محمد
    بركات الحميري
    بركات بن أبي نمي
    بركات بن محمد
    بركات بن يحيى
    بركة بن المقلد
    دورن
    موريتس
    بري إل
    بريدة بن الحصيب
    المجاطي
    بز
    بس
    بسر بن أرطاة
    بسطام بن قيس
    بسطام بن مصقلة
    شوذب
    البسوس
    بش
    بشار بن برد
    بشارة تقلا
    بشارة زلزل
    بشارة الخوري
    الاخطل الصغير
    بشامة بن عمرو
    ابن الغدير
    بشر بن جرموز
    بشر بن جعفر
    بشر الحافي
    بشر بن صفوان
    بشر
    بشر بن عبد الملك
    البشر الجرهمي
    ابن أبي خازم
    الجارود
    بشر بن عوانة
    بشر المريسي
    بشر فارس
    بشر بن مروان
    بشر بن المعتمر
    ابن الجاورد
    العاملي
    الزينبي
    ابن الجلاس
    السعداوي
    الفورتي
    بشير جانبولاد
    الشـهابي
    بشير القصار
    اللوس
    بشير يموت
    بص
    بط
    بطرس كرامة
    البستاني
    حبيقة
    البستاني
    بطرس غالب
    بطرس غالي
    نصري
    البستاني
    بع
    بغ
    بغيض
    بق
    بقي بن مخلد
    بقية بن الوليد
    بك
    بكار بن عبد الله
    بكار بن قتيبة
    الاشبيلي
    دعسين
    ابن قاضي شـهبة
    باعلوي
    ملا أبو بكر
    الحبشي
    الكختاوي
    ابن خراسان
    السنكلوني
    الشنواني
    بكر بن أشجع
    ابن رستم
    بكر بن حبيب
    المراغي
    التاهرتي
    أبو بكر المريني
    الجراعي
    أبو بكر السقاف
    المعتضد بالله
    بكر بن سوادة
    بكر صدقي
    المريني
    أبو بكر بن عبد الرحمن
    باعلوي
    ابن أبي دلف
    ابن الدواداري
    البدري
    العيدروس
    ابن قاضي عجلون
    ابن الأخرم
    الهاملي
    الشيباني
    الحداد
    ابن حجة الحموي
    ابن الحريري
    ابن الأحسائي
    اللمتوني
    ابن دعاس
    السعيد المريني
    ابن الأهدل
    ابن قوام
    المازني
    ابن العلاء القشيري
    اليافعي
    أبو بكر المنصور
    تقي الدين الحصني
    السيوطي
    ابن القلقشندي
    العصفوري
    الملا
    أبو بكر البناني
    ابن أبي بكر
    أبو بكر خوقير
    الكاشاني
    البيطار
    العمري
    بكر بن النطاح
    المصنف
    بكر بن وائل
    الشـهيد الحفصي
    المتوكل الحفصي
    بكير ابن الأشج
    بكير بن وساج
    بكيل
    بل
    بلاشير
    ابن أبي بردة
    بلال بن جرير
    بلال بن الحارث
    بلال الحبشي
    بلج بن بشر
    بلسم
    بلعرب بن حمير
    بلعرب بن سلطان
    بلقيس
    سيف الدولة الصنـهاجي
    بلكين بن زيري
    بلكين بن محمد
    بلي
    بن
    بندر السعدون
    بندلي جوزي
    به
    البويهي
    بهجة صالح
    الشـهبندر
    بهدلة
    بهراء
    الدميري
    الملك الامجد
    بهلول بن بشر
    البهلول بن راشد
    بهلول المجنون
    بهمنيار
    بو
    بوران
    بنت الشحنة
    تاج الملوك
    كزنوفا
    بولان
    بولس قرألي
    بولس الخولي
    سباط
    عبود
    بولس مسعد
    بولس سلمان
    بي
    الظاهر بيبرس
    المظفر بيبرس
    بيبرس المنصوري
    ضودج
    كازيمرسكي
    العبدري
    الهرثمية
    دي يونغ
    فت
    أبو المقدام
    حرف التاء
    تا
    القاضي تاج الدين
    تادرس وهبي
    تاشفين بن علي
    تاشفين الموسوس
    تامر ملاط
    تب
    تبع بن حسان
    تت
    تج
    تجيب
    تح
    تحسين العسكري
    تد
    تر
    تركي بن سعيد
    تركي السعودي
    تس
    تش
    أدمز
    تشارلس ليال
    تشيلستينو سكيابارلي
    تع
    تغ
    تغلب
    تف
    تق
    التقي الغزي
    الحصني
    تقية بنت غيث
    تك
    تل
    تم
    الخنساء
    تمام بن عامر
    ابن التياني
    تمام بن محمد
    الظاهر تمربغا
    ابن مقبل
    تميم الداري
    اليفرني
    تميم
    ابن المعز الفاطمي
    ابن المعز الصنـهاجي
    تميم بن معنصر
    تن
    تنوخ
    ته
    التهامي بن حم
    الجلاوي
    تو
    توبة بن الحمير
    أبو المورع العنبري
    الملك المعظم
    الملك المعظم
    الملك المعظم
    توفيق البساط
    إسكاروس
    توفيق زريق
    الدكتور كنعان
    الصحافي العجوز
    الشرتوني
    توفيق حسين
    توفيق الحلبي
    الصائغ
    توفيق عزوز
    الفكيكي
    توفيق الصباغ
    ضعون
    توفيق أبو الهدى
    توفيق السويدي
    لورنس
    إربينيوس
    آرنلد
    تي
    التيجاني
    تيم
    جوينبول
    نولدكه
    حرف الثاء
    ثا

    . تا ته تو تت




    [تا ته تو تت]

    نویسنده و منبع |



    تا ته تو تت

    قائمة رؤساء وزراء مصر - ويكيبيديا، الموسوعة الحرة

    اذهب إلى التنقل اذهب إلى البحث

    هذه المقالة عن قائمة رؤساء وزراء مصر. تا ته تو تت لتصفح عناوين مشابهة، تا ته تو تت انظر رئيس مجلس الوزراء (مصر).
    مكتب رئيس مجلس الوزراء من الخارج.
    مكتب رئيس مجلس الوزراء من الداخل.

    يعود تاريخ نشأة النظارات في مصر إلى عهد محمد علي باشا الذي أسس الجهاز البيروقراطي خلال النصف الأول من القرن التاسع عشر، والذي أنشئت معه مجموعة من الإدارات التنفيذية أطلق عليها اسم الدواوين. تا ته تو تت وظل تأسيس تلك الدواوين سارياً طبقاً للاحتياجات الإدارية حتى عام 1837 حين صدر قانون السياستنامـه الذي نظم الدواوين بشكل نـهائي وتضمن توصيف سبع دواوين هي (الديوان الخديوي "الداخلية"، ديوان كافة الإيرادات، ديوان الجهادية، ديوان البحر، ديوان المدارس، ديوان الأمور الأفرنكية والتجارة المصرية، ديوان الفابريقات). وفي عام 1840 استخدم لقب "ناظر" للتعبير عن رئاسة الديوان. ومن نظام الدواوين نشأ النظام النظاري في مصر في عهد الخديوي إسماعيل طبقاً للأمر العالي الصادر في 28 أغسطس 1878 والذي أقر المسئولية الجماعية للنظار وأن يكون أعضاء المجلس بعضهم لبعض كفيل.[1]:9:13 ومع إعلان الحماية البريطانية على مصر في 19 ديسمبر 1914 تحول اسم مجلس النظار إلى مجلس الوزراء للتأكيد على القطع النـهائي للعلاقات التي كانت تربط الدولة العثمانية بمصر، حيث كان أحد أسباب عدم استخدام مصر لمسمى الوزارة أن نفس الاسم كان مستخدماً للوزارة العثمانية، ولم يكن وقتها مقبولاً أن يستخدم التابع والمتبوع نفس التسمية.[1]:15

    دليل ألوان

      حزب الوفد

      حزب الأحرار الدستوريين   حزب الاتحاد

      قومية [معلومة 1]
      ائتلاف وفدي

      ائتلاف لا وفدي   حزب مصر العربي الاشتراكي

      الحزب الوطني الديمقراطي
      حزب الحرية والعدالة

      بدون انتماء حزبي   انظر الشرح السابق

      رئيس مؤقت

    القائمة

    الرقم الاسم رئيس الوزراء في عهد الفترة حجم الوزارة[2]:59:75 نبذة عن رئيس الوزراء ملاحظات • الخديوية المصرية (1878 – 1914) • 1 نظارة نوبار باشا الأولى


    نوبار باشا
    السن عند تولي المنصب: 54 سنةً


    الخديوي إسماعيل

    (ابن إبراهيم باشا بن محمد علي باشا)
    فترة الحكم
    من: 18 يناير 1863
    إلى: 26 يونيو 1879
    انتهت تلك الفترة بخلعه.

    من: 28 أغسطس 1878

    حتى: 23 فبراير 1879
    مدة: 5 أشـهرٍ و26 يومًا

    بدأت : 4
    انتهت: 6

    أرمني ولد بأزمير عام 1824 وتلقى تعليمـه بفرنسا وسويسرا، استدعاه قريبه "بوغوص بك" وزير محمد علي باشا للعمل في مصر فاشتغل بقلم المترجمين ثم سكرتيراً خاصاً لإبراهيم باشا. اتخذه عباس باشا أيضاً سكرتيراً وخلال تلك الفترة توثقت العلاقة بينـه وبين القنصل الإنجليزي. وفي عهد سعيد باشا عين مديراً للسكك الحديدية. وكان صاحب مشروع المحاكم المختلطة في عهد إسماعيل باشا وكان مبعوث الخديوي لأوروبا لحل المشكلات.[1]:54

    استعفت النظارة في 23 فبراير 1879، وبقيت البلاد بعدها بلا نظارة مسئولة لأكثر من أسبوعين، حتى تم الاتفاق بين الإنجليز والفرنسيين والخديوي إسماعيل، وتألفت نظارة توفيق في 10 مارس 1879.[1]:55:60[3]2 نظارة محمد توفيق باشا الأولى


    الأمير محمد توفيق باشا
    السن عند تولي المنصب: 27 سنةً

    من: 10 مارس 1879

    حتى: 7 أبريل 1879
    مدة: 28 يومًا

    بدأت : 5
    انتهت: 7

    ابن الخديوي إسماعيل، ولد سنة 1852 وتلقى تعليمـه في مدرسة المنيل ثم المدرسة التجهيزية حيث تعلم التركية والفرنسية والإنجليزية. اشتغل بالجهاز الإداري وعين رئيساً للمجلس الخاص.[1]:61 [1]:61:65[3]3 نظارة محمد شريف باشا الأولى


    محمد شريف باشا
    السن عند تولي المنصب: 53 سنةً

    من: 7 أبريل 1879

    حتى: 5 يوليو 1879
    مدة: شـهران و28 يومًا

    بدأت : 7
    انتهت: 7

    شركسي الأصل وولد بالقاهرة في نوفمبر 1826 وهو ابن محمد شريف أفندي الشركسي الذي كان قاضياً لقضاة مصر. تلقى تعليمـه في مصر ثم فرنسا بمدرستها العسكرية والتحق بخدمة الجيش الفرنسي. لما عاد إلى مصر اشتغل ياوراً لسليمان باشا الفرنسي. ترقى في المناصب حتى وصل في عهد سعيد باشا إلى رتبة فريق ثم انتقل للأعمال الإدارية فأسند إليه رئاسة المجلس المخصوص سنة 1867 ورئاسة مجلس شورى النواب سنة 1875 ووقع عن الحكومة معاهدة الرقيق سنة 1877.[1]:66

    تدخلت بريطانيا وفرنسا وألمانيا لخلع إسماعيل فاستجابت اسطانبول وصدرت الإرداة العلية في 26 يونيو 1879 بخلع الخديوي إسماعيل لتنتهي بذلك النظارة الشريفية الأولى واستمرت في تسيير الأعمال حتى تشكيل الحكومة الشريفية الثانية.[1]:66:69[3] 4 نظارة محمد شريف باشا الثانية
    الخديوي توفيق

    (ابن الخديوي إسماعيل)
    فترة الحكم
    من: 26 يونيو 1879
    إلى: 7 يناير 1892
    انتهت تلك الفترة بوفاته.

    من: 5 يوليو 1879

    حتى: 18 أغسطس 1879
    مدة: شـهر واحد و13 يومًا

    بدأت : 7
    انتهت: 7

    [1]:74:77[3]5 نظارة محمد توفيق باشا الثانية


    الخديوي توفيق
    السن عند تولي المنصب: 27 سنةً

    من: 18 أغسطس 1879

    حتى: 21 سبتمبر 1879
    مدة: شـهر واحد و3 أيامٍ

    بدأت : 9
    انتهت: 9

    اصطلح على تسميتها بالنظارة التوفيقية الثانية، في حين تضاربت الآراء حول ماهية ذلك النظام ما بين نظام الحكم المطلق أو نظام النظارة المسئولة، وذلك بسبب الأمر الكريم الصادر في 18 أغسطس 1879 بإلغاء مجلس النظار وإبطاله، ومسئولية كل ناظر أمام مجلس برئاسة الخديوي.[1]:78:80[3]6 نظارة مصطفى رياض باشا الأولى


    مصطفى رياض باشا
    السن عند تولي المنصب: 45 سنةً

    من: 21 سبتمبر 1879

    حتى: 10 سبتمبر 1881
    مدة: سنة واحدة و11 شـهرًا و20 يومًا

    بدأت : 7
    انتهت: 7

    ولد سنة 1834 بالقاهرة وتخرج في مدرسة المفروزة العسكرية وفي سنة 1848 عين كاتباً بديوان المالية. تدرج في المناصب حتى عين كاتباً بالمعية وفي سنة 1852 عين ياوراً بمعية عباس الأول وظل يترقى حتى نال رتبة أميرآلاي ثم عين مديراً للجيزة وفي عهد الخديوي إسماعيل عين عضواً بالمجلس المخصوص. عين بعد رئيساً للديوان الخديوي ثم ناظراً في أول نظارة مشكلة سنة 1878.[1]:81

    عُزل مصطفى رياض باشا إبان الثورة العرابية بعد مظاهرة 9 سبتمبر 1881 التي كان من مطالبها عزله.[1]:82:92[3]7 نظارة محمد شريف باشا الثالثة


    محمد شريف باشا
    السن عند تولي المنصب: 55 سنةً

    من: 14 سبتمبر 1881

    حتى: 4 فبراير 1882
    مدة: 4 أشـهرٍ و21 يومًا

    بدأت : 7
    انتهت: 7

    اختير بناء على رغبة عرابي لمواقفه المتعددة ضد التدخل الأوروبي.[1]:92:97[3]8 نظارة محمود سامي البارودي باشا


    محمود سامي البارودي باشا
    السن عند تولي المنصب: 43 سنةً

    من: 4 فبراير 1882

    حتى: 26 مايو 1882
    مدة: 3 أشـهرٍ و22 يومًا

    بدأت : 7
    انتهت: 8

    ينحدر من أصول جركسية. ولد سنة 1839 وجده عبد الله بك الجركسي من الكشاف. أضيف إلى اسم عائلته لفظ البارودي نسبة إلى إيتاي البارود التي كانت في التزام أحد أجداده. تلقى علومـه في مدارس محمد علي الحربية وترقى حتى وصل إلى رتبة الأميرآلاي وبعد اشتراكه في القضاء على ثورة كريت وفي الحرب ضد روسيا رقي إلى رتبة لواء وعين ناظراً لأول مرة في 5 يوليو 1879.[1]:98

    قبل الخديوي توفيق استقالة النظارة في 26 مايو 1882، وبقيت البلاد بعدها بلا نظارة لحوالي عشرون يوماُ، حتى تشكلت وزارة إسماعيل راغب باشا، وبقي أحمد عرابي فقط خلال تلك الفترة في نظارته طبقاً للإرادة السنية الصادرة في 28 مايو 1882 وذلك تحت ضغوط ضباط الجيش والشرطة.[1]:97:102[3]9 نظارة إسماعيل راغب باشا


    إسماعيل راغب باشا
    السن عند تولي المنصب: 63 سنةً

    من: 17 يونيو 1882

    حتى: 21 أغسطس 1882
    مدة: شـهران و4 أيامٍ

    بدأت : 8
    انتهت: 8

    ولد سنة 1819 في بلاد المورة ونشأ بها ثم سافر إلى الأناضول. هاجر إلى مصر سنة 1846 وتلقى العلم بالمكتب الأميري وعين مساعد ترجمة بمجلس الملكية وظل يترقى بالمناصب حتى عين ناظراً للمالية.[1]:104 [1]:103:111[3]10 نظارة محمد شريف باشا الرابعة


    محمد شريف باشا
    السن عند تولي المنصب: 56 سنةً

    من: 21 أغسطس 1882

    حتى: 10 يناير 1884
    مدة: سنة واحدة و4 أشـهرٍ و20 يومًا

    بدأت : 8
    انتهت: 8

    أول نظارة في ظل الاحتلال البريطاني، وفي عهدها دُحرت الثورة العربية وألغي الجيش المصري وحوكم زعماء الثورة. استقالت النظارة بعد التبليغ البريطاني الذي أرسله اللورد جوانفيل إلى شريف باشا في 4 يناير 1884 مرسخاً بـه السيطرة السياسية البريطانية على الشئون المصرية.[1]:111:117[3]11 نظارة نوبار باشا الثانية


    نوبار باشا
    السن عند تولي المنصب: 60 سنةً

    من: 10 يناير 1884

    حتى: 9 يونيو 1888
    مدة: 4 سنواتٍ و4 أشـهرٍ و30 يومًا

    بدأت : 6
    انتهت: 6

    [1]:117:122[3]12 نظارة مصطفى رياض باشا الثانية


    مصطفى رياض باشا
    السن عند تولي المنصب: 54 سنةً

    من: 9 يونيو 1888

    حتى: 12 مايو 1891
    مدة: سنتان و11 شـهرًا و3 أيامٍ

    بدأت : 6
    انتهت: 6

    [1]:123:126[3]13 نظارة مصطفى فهمي باشا الأولى


    مصطفى فهمي باشا
    السن عند تولي المنصب: 51 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة و8 أشـهرٍ ويوم واحد

    من: 14 مايو 1891

    حتى: 17 يناير 1892
    مدة: 8 أشـهرٍ و3 أيامٍ

    بدأت : 6
    انتهت: 6

    ولد في كريت سنة 1840 وهو ابن حسين أفندي البكباشي التركي الأصل. تكفل بتربيته محمد زكي باشا ناظر ديوان الأشغال. تعلم بالمدرسة الحربية بالقلعة والتحق بالجيش وترقى في المناصب حتى ننال رتبة فريق. عين مديراً للمنوفية ثم محافظاً للقاهرة وبورسعيد وناظراً للخاصة الخديوية وسر تشريفاتي خديوي. وأسندت إليه عدة نظارات هي الأشغال والخارجية والحقانية والمالية والداخلية والحربية والبحرية.[1]:125

    [1]:126:134[3] 14 نظارة مصطفى فهمي باشا الثانية
    الخديوي عباس حلمي الثاني

    (ابن الخديوي توفيق)
    فترة الحكم
    من: 8 يناير 1892
    إلى: 19 ديسمبر 1914
    انتهت تلك الفترة بخلعه.

    من: 17 يناير 1892

    حتى: 15 يناير 1893
    مدة: 11 شـهرًا و29 يومًا

    بدأت : 6
    انتهت: 6

    أول وزارة في عهد الخديوي عباس حلمي ودعاه الخديوي إلى الاستقالة بسبب لينـه واستسلامـه للتغلغل البريطاني في الشئون المصرية، فاعتذر مصطفى فهمي باشا متعللاً بضرورة استشارة اللورد كرومر قبل الإقدام على تلك الخطوة، فقام الخديوي بإقالته.[1]:135[3]15 نظارة حسين فخري باشا


    حسين فخري باشا
    السن عند تولي المنصب: 50 سنةً

    من: 15 يناير 1893

    حتى: 18 يناير 1893
    مدة: 3 أيامٍ

    بدأت : 6
    انتهت: 6

    ولد بالقاهرة سنة 1843 وهو ابن الفريق جعفر صادق باشا الشركسي. انتهز فرصة سفره إلى باريس لدراسة القانون وعاد منـها سنة 1874 ليعمل بنظارة الحقانية وظل يترقى بالمناصب حتى عين ناظراً للحقانية.[1]:133

    رفضت الحكومة البريطانية إجراءات إقالة نظارة مصطفى فهمي باشا وتكليف حسين فخري باشا بتشكيل نظارة جديدة وقدمت إنذاراً تحريرياً إلى الخديوي في 17 يناير 1893. وبعد مفاوضات مع اللورد كرومر تقرر ألا يعود مصطفى فهمي باشا إلى رئاسة النظارة وفي نفس الوقت يستقيل حسين فخري باشا من رئاسة النظارة على أن يقوم مصطفى رياض باشا بتشكيل النظارة الجديدة[1]:134:138[3]

    16 نظارة مصطفى رياض باشا الثالثة


    مصطفى رياض باشا
    السن عند تولي المنصب: 59 سنةً

    من: 19 يناير 1893

    حتى: 15 أبريل 1894
    مدة: 11 شـهرًا و27 يومًا

    بدأت : 6
    انتهت: 6

    [1]:137:140[3]17 نظارة نوبار باشا الثالثة


    نوبار باشا
    السن عند تولي المنصب: 70 سنةً

    من: 15 أبريل 1894

    حتى: 12 نوفمبر 1895
    مدة: سنة واحدة و9 أشـهرٍ و28 يومًا

    بدأت : 6
    انتهت: 6

    [1]:141:143[3]18 نظارة مصطفى فهمي باشا الثالثة


    مصطفى فهمي باشا
    السن عند تولي المنصب: 55 سنةً

    من: 12 نوفمبر 1895

    حتى: 11 نوفمبر 1908
    مدة: 12 سنةً و11 شـهرًا و30 يومًا

    بدأت : 6
    انتهت: 7

    [1]:144:146[3]19 نظارة بطرس غالي باشا


    بطرس غالي باشا
    السن عند تولي المنصب: 61 سنةً

    من: 12 نوفمبر 1908

    حتى: 21 فبراير 1910
    مدة: سنة واحدة و3 أشـهرٍ و9 أيامٍ

    بدأت : 6
    انتهت: 6

    ولد ببني سويف سنة 1847 وهو أكبر أبناء غالي بك نيروز الذي كان موظفاً في الدائرة السنية. بعد عودته من أوروبا عين كابتاً في مجلس التجارة ثم سكرتيراً له وتولى منصب رئيس كتاب المحاكم المختلطة سنة 1874. عهد إليه سنة 1882 بسكرتارية مجلس النظار ثم أصبح وكيلاً للحقانية وتولى نظارة المالية سنة 1893 ثم نظارة الخارجية سنة 1895.[1]:150

    اغتيل بطرس غالي باشا علي يد إبراهيم ناصف الورداني في 21 فبراير 1910.[1]:149:154[3]20 نظارة محمد سعيد باشا الأولى


    محمد سعيد باشا
    السن عند تولي المنصب: 47 سنةً

    من: 23 فبراير 1910

    حتى: 5 أبريل 1914
    مدة: 4 سنواتٍ وشـهر واحد و13 يومًا

    بدأت : 6
    انتهت: 8

    ولد بالإسكندرية سنة 1863 ونال شـهادة القانون بتفوق فعين وكيلاً للنيابة في محكمة الاستئناف المختلطة سنة 1882 ثم نقل إلى نيابة المحاكم الأهلية إلى أن أسندت إليه رئاسة محكمة الإسكندرية الكلية وفي سنة 1895 عين مفتشاً في لجنة المراقبة القضائية ثم أصبح مستشاراً في محكمة الاستئناف سنة 1905 وعين ناظراً للداخلية سنة 1908.[1]:156

    [1]:155:177[3]21 نظارة حسين رشدي باشا الأولى


    حسين رشدي باشا
    السن عند تولي المنصب: 51 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 5 سنواتٍ و17 يومًا

    من: 5 أبريل 1914

    حتى: 19 ديسمبر 1914
    مدة: 8 أشـهرٍ و14 يومًا

    بدأت : 8
    انتهت: 8

    هو ابن محمود حمدي باشا طبوزاده محافظ القاهرة ووكيل الداخلية. ولد سنة 1863 وأتم تعليمـه في السربون وحصل منـها على شـهادة الحقوق ثم عاد إلى القاهرة وعمل بالمحاماة. عمل مفتشاً للغات الأجنبية في نظارة المعارف ثم قاضياً في المحاكم المختلطة. أسندت إليه نظارة الحقانية ثم نظارة الخارجية.[1]:180[4]

    آخر حكومة مصرية مشكلة في ظل التبعية الاسمية للدولة للعثمانية، وكذلك الأخيرة التي تحمل اسم نظارة، حيث اندلعت في عهدها الحرب العالمية الأولى ليظهر الصدام بين الدولة العثمانية التي كان حكم مصر لا يزال تحت ظلها قانونياً وبريطانيا العظمي التي كانت تحكم مصر فعلياً، ومع مساندة الخديوي عباس حلمي الثاني "الممثل للسلطة الشرعية" للدولة العثمانية في حربها ضد بريطانيا العظمى، قامت السلطات البريطانية في 19 ديسمبر 1914 بخلعه وتعيين الأمير حسين كامل باشا مع لقب سلطان مصر خلفاً له، وأُعلنت الحماية البريطانية على مصر في ذات التاريخ.[1]:178:191[3]

    السلطنة المصرية (1914 – 1922) • 22 وزارة حسين رشدي باشا الثانية

    حسين رشدي باشا
    السلطان حسين كامل

    (إبن الخديوي إسماعيل)
    فترة الحكم
    من: 19 ديسمبر 1914
    إلى: 9 أكتوبر 1917
    انتهت تلك الفترة بوفاته.

    من: 19 ديسمبر 1914

    حتى: 9 أكتوبر 1917
    مدة: سنتان و9 أشـهرٍ و20 يومًا

    بدأت : 7
    انتهت: 7

    أول وزارة في عهد السلطنة المصرية. وانتهى عهدها بوفاة السلطان حسين كامل.[1]:192:194[3] 23 وزارة حسين رشدي باشا الثالثة
    السلطان أحمد فؤاد الأول

    (ابن الخديوي إسماعيل)
    فترة الحكم
    من: 9 أكتوبر 1917
    إلى: 28 فبراير 1922
    انتهت تلك الفترة بتحول نظام الحكم إلى النظام الملكي.

    من: 10 أكتوبر 1917

    حتى: 9 أبريل 1919
    مدة: سنة واحدة و5 أشـهرٍ و30 يومًا

    بدأت : 7
    انتهت: 7

    أول وزارة في عهد السلطان أحمد فؤاد الأول. استقالت الوزارة نتيجة تصاعد حدة الاحتجاجات الشعبية بقيادة حزب الوفد الذي كان يرأسه سعد زغلول باشا وذلك ضمن أحداث ثورة 1919 التي أشعلتها سياسات الاحتلال البريطاني وتغلغله في شؤون الدولة.[1]:194:209[3]24 وزارة حسين رشدي باشا الرابعة

    من: 9 أبريل 1919

    حتى: 22 أبريل 1919
    مدة: 13 يومًا

    بدأت : 7
    انتهت: 7

    بقيت بعدها البلاد بدون وزارة لمدة شـهر تقريباً.[1]:209:211[3]25 وزارة محمد سعيد باشا الثانية


    محمد سعيد باشا
    السن عند تولي المنصب: 56 سنةً

    من: 20 مايو 1919

    حتى: 20 نوفمبر 1919
    مدة: 6 أشـهرٍ

    بدأت : 7
    انتهت: 8

    [1]:211:215[3]26 وزارة يوسف وهبة باشا


    يوسف وهبة باشا
    السن عند تولي المنصب: 67 سنةً

    من: 20 نوفمبر 1919

    حتى: 21 مايو 1920
    مدة: 6 أشـهرٍ ويوم واحد

    بدأت : 8
    انتهت: 7

    ولد سنة 1852 بالقاهرة وتعلم بمدرسة البطريركية القبطية وأتقن خلال دراسته اللغات والعلوم الرياضية. عمل بنظارة المالية ثم الحقانية وفي سنة 1883 عين كاتب سر لجنة التحقيق مع العرابيين. ترقى في المناصب حتى عين مستشاراً في محكمة الإستئناف المختلطة بالإسكندرية وفي سنة 1914 عين وزيراً للمالية وكان أول وزير مصري يوقع الأوراق المالية المصرية.[1]:215

    [1]:216:218[3]27 وزارة محمد توفيق نسيم باشا الأولى


    محمد توفيق نسيم باشا
    السن عند تولي المنصب: 49 سنةً

    من: 21 مايو 1920

    حتى: 16 مارس 1921
    مدة: 9 أشـهرٍ و23 يومًا

    بدأت : 8
    انتهت: 8

    ينحدر من أصول تركية حيث كان موطن أسرته بالأناضول. ولد في 30 يونيو 1871 بالقاهرة. التحق بمدرسة الفرير، ونال منـها الابتدائية والثانوية وتخرج في مدرسة الحقوق الخديوية سنة 1894. عين في النيابة وشغل عدة مناصب حتى عين وزيراً للأوقاف وتولى بعدها وزارة الداخلية.[1]:219[3][5] [1]:218:22428 وزارة عدلي يكن باشا الأولى


    عدلي يكن باشا
    السن عند تولي المنصب: 57 سنةً

    من: 16 مارس 1921

    حتى: 24 ديسمبر 1921
    مدة: 9 أشـهرٍ و8 أيامٍ

    بدأت : 10
    انتهت: 11

    ولد سنة 1864. درس مبادئ العلوم في الأستانة ثم عاد إلى مصر وتلقى تعليمـه في مدارس الإرساليات. عين سنة 1880 بقلم الترجمة بوزارة الداخلية ثم قلم المطبوعات ثم أصبح سكرتيراً لنوبار باشا حينما كان وزيراً للخارجية. بدأ يترقى في المناصب منذ سنة 1891 فعين وكيلاً لمديريات المنوفية ثم المنيا ثم محافظة القنال ومديراً للفيوم فالمنيا فالشرقية فالدقهلية فالغربية ثم محافظاً للقاهرة فمديراً لعموم الأوقاف . وفي سنة 1914 أسندت إليه وزارة الخارجية ثم المعارف فالداخلية.[1]:225

    آخر وزارة في عهد السلطنة المصرية. بقيت البلاد بعدها بدون وزارة لأكثر من شـهرين.[1]:224:241[3] • المملكة المصرية (1922 - 1953) • 29 وزارة عبد الخالق ثروت باشا الأولى


    عبد الخالق ثروت باشا
    السن عند تولي المنصب: 49 سنةً


    الملك أحمد فؤاد الأول

    (ابن الخديوي إسماعيل)
    فترة الحكم
    من: 28 فبراير 1922
    إلى: 28 أبريل 1936
    انتهت تلك الفترة بوفاته.

    من: 1 مارس 1922

    حتى: 29 نوفمبر 1922
    مدة: 8 أشـهرٍ و28 يومًا

    بدأت : 9
    انتهت: 9

    ولد سنة 1873 وهو ابن إسماعيل باشا عبد الخالق. تخرج في مدرسة الحقوق في سن مبكرة بسبب تفوقه الدراسي واشتغل بالقضاء حتى عين مديراً لأسيوط ثم نائباً عمومياً. عين وزيراً للحقانية ثم وزيراً للداخلية.[1]:242 أول وزارة مشكلة بعد تصريح 28 فبراير 1922 الذي أنـهى الحماية البريطانية على مصر وأعلن مصر دولة مستقلة ذات سيادة. وكذلك الأولى في عهد المملكة المصرية.[1]:241:249[3]30 وزارة محمد توفيق نسيم باشا الثانية


    محمد توفيق نسيم باشا
    السن عند تولي المنصب: 51 سنةً

    من: 30 نوفمبر 1922

    حتى: 9 فبراير 1923
    مدة: شـهران و10 أيامٍ

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    شكلت معظمـها من الموظفين. وبقيت بعدها البلاد لأكثر من شـهر بدون وزارة.[1]:250:253[3]31 وزارة يحيى إبراهيم باشا


    يحيي إبراهيم باشا
    السن عند تولي المنصب: 62 سنةً

    من: 15 مارس 1923

    حتى: 27 يناير 1924
    مدة: 10 أشـهرٍ و12 يومًا

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    ولد سنة 1861 ببني سويف. تخرج في مدرسة الحقوق وتدرج في الوظائف القضائية حتى صار قاضياً ثم رئيساً لمحكمة بني سويف ومستشاراً بمحكمة الإستئناف فرئيساً لها سنة 1907 ثم أسندت إليه وزارة المعارف.[1]:255 في عهدها أصدر دستور 1923 في 19 أبريل 1923.[1]:253:264[3]32 وزارة سعد زغلول باشا


    سعد زغلول باشا
    السن عند تولي المنصب: 65 سنةً

    من: 28 يناير 1924

    حتى: 24 نوفمبر 1924
    مدة: 9 أشـهرٍ و27 يومًا

    بدأت : 10
    انتهت: 12

    ولد سنة 1859 في ابيانة بمركز فوه بالغربية "وقتها" من أسرة مصرية وكان أبوه شيخاً للبلد ومن الأعيان. بدأ تعليمـه في كتاب القرية ثم الجامع الأزهر ثم نال ليسانس الحقوق. عين سنة 1880 محرراً بجريدة الوقائع المصرية ثم معاوناً بوزارة الداخلية ثم بقلم قضايا الجيزة. اشترك في الثورة العرابية سنة 1882 وسجن لبضعة أشـهر عقب الإحتلال. مارس المحاماة منذ سنة 1884 وتزوج وهو قاض من السيدة صفية ابنة مصطفى فهمي باشا رئيس الوزراء. عين سنة 1893 مستشاراً بمحكمة الإستئناف العليا ثم ناظراً للمعارف فالحقانية. انتخب سنة 1913 نائباً بالجمعية التشريعية ثم أصبح وكيلها المنتخب. قاد ثورة 1919 وحاز لقب زعيم الأمة وشغل منصب رئيس الوزراء ثم رئيس مجلس النواب.[1]:264

    في 12 يناير 1924 أجريت أول انتخابات برلمانية حقيقية في مصر انتهت باكتساح وفدي ترتب عليه استقالة وزارة يحيى إبراهيم بعد سقوط رئيسها في الإنتخابات وتشكيل الوفد أول وزارة دستورية برئاسة سعد زغلول.[1]:261:280[3]33 وزارة أحمد زيور باشا الأولى


    أحمد زيور باشا
    السن عند تولي المنصب: 60 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة و6 أشـهرٍ و14 يومًا

    من: 24 نوفمبر 1924

    حتى: 13 مارس 1925
    مدة: 3 أشـهرٍ و17 يومًا

    بدأت : 8
    انتهت: 10

    ينحدر من أصول شركسية. ولد بالإسكندرية سنة 1864 وتلقى تعليمـه بالمدرسة الفرنسية في نفس المدينة ثم التحق بلكية الجزويت ببيروت وتخرج في كلية الحقوق باكس بفرنسا. تدرج في مناصب القضاء حتى عين مستشاراً بمحكمة الإستئناف ثم محافظاً للإسكندرية. عندما تحول ديوان الأوقاف إلى نظارة كان أول نظارها وتولى بعد ذلك عدداً من المناصب النظارية.[1]:281

    اعتمدت الوزارة على هيئة سياسية شكلها القصر وهي حزب الإتحاد.[1]:280[1]:280:285[3]34 وزارة أحمد زيور باشا الثانية

    من: 13 مارس 1925

    حتى: 7 يونيو 1926
    مدة: سنة واحدة وشـهران و25 يومًا

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    اعتمدت الوزارة على هيئة سياسية شكلها القصر وهي حزب الإتحاد.[1]:280[1]:285:296[3]35 وزارة عدلي يكن باشا الثانية


    عدلي يكن باشا
    السن عند تولي المنصب: 62 سنةً

    من: 7 يونيو 1926

    حتى: 21 أبريل 1927
    مدة: 10 أشـهرٍ و14 يومًا

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    أولى وزارات الإئتلاف الوفدية.[1]:296:305[3]36 وزارة عبد الخالق ثروت باشا الثانية


    عبد الخالق ثروت باشا
    السن عند تولي المنصب: 54 سنةً

    من: 25 أبريل 1927

    حتى: 16 مارس 1928
    مدة: 10 أشـهرٍ و20 يومًا

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    وزارة ائتلاف وفدية.[1]:296[1]:305:312[3]37 وزارة مصطفى النحاس باشا الأولى


    مصطفى النحاس باشا
    السن عند تولي المنصب: 52 سنةً

    من: 16 مارس 1928

    حتى: 25 يونيو 1928
    مدة: 3 أشـهرٍ و9 أيامٍ

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    ولد سنة 1876 وتعلم بالمدرسة الناصرية ثم الخديوية الثانوية وتخرج في مدرسة الحقوق. عين قاضياً بالمحاكم الأهلية. واشترك في الحركة الوطنية سنة 1919 ونفي مع سعد زغلول إلى سيشل سنة 1921. عين وزيراً للمواصلات سنة 1924 وخلف سعد زغلول بعد وفاته سنة 1927 في رئاسة الوفد ورئاسة البرلمان الإئتلافي.

    وزارة ائتلاف وفدية.[1]:296[1]:312:317[3]38 وزارة محمد محمود باشا الأولى


    محمد محمود باشا
    السن عند تولي المنصب: 51 سنةً

    من: 25 يونيو 1928

    حتى: 2 أكتوبر 1929
    مدة: سنة واحدة و3 أشـهرٍ و7 أيامٍ

    بدأت : 9
    انتهت: 9

    ولد سنة 1877 بساحل سليم بأسيوط وهو ابن محمود باشا سليمان من أعيان المنطقة. تعلم بأسيوط ثم استكمل دراسته في أكسفورد بانجلترا وبعد عودته عين مفتشاً بالمالية فمديراً للفيوم ثم البحيرة. اشترك في تأليف الوفد المصري واعتقل مع سعد زغلول في مالطة سنة 1919 وسافر إلى الولايات المتحدة للدعاية للقضية المصرية. شارك مع بعض زملاؤه في تكوين حزب الأحرار الدستوريين سنة 1922 واختير وكيلاً له. أسندت إليه وزارة المواصلات سنة 1926 ثم المالية. تولى رئاسة الوزراء وهو نائباً لحزبه وتولى رئاسته بعد فترة وجيزه بعد استقالة عبد العزيز فهمي.

    شارك بها ممثلين بارزين عن حزب الأحرار الدستوريين وممثلين عن حزب الإتحاد ومستقلين.[1]:321:334[3]39 وزارة عدلي يكن باشا الثالثة


    عدلي يكن باشا
    السن عند تولي المنصب: 65 سنةً

    من: 3 أكتوبر 1929

    حتى: 1 يناير 1930
    مدة: شـهران و29 يومًا

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    أطلق عليها المسئولون البريطانيون بالقاهرة وزارة انتقالية "تميهداً لعودة الوفد إلى السلطة" فتشكلت من رئيس يحظى باحترام واسع من كافة الأطراف وأعضاء محايدون ليس لهم انتماءات حزبية.[1]:337:340[3]40 وزارة مصطفى النحاس باشا الثانية


    مصطفى النحاس باشا
    السن عند تولي المنصب: 54 سنةً

    من: 1 يناير 1930

    حتى: 19 يونيو 1930
    مدة: 5 أشـهرٍ و18 يومًا

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    [1]:340:354[3]41 وزارة إسماعيل صدقي باشا الأولى


    إسماعيل صدقي باشا
    السن عند تولي المنصب: 55 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 3 سنواتٍ و3 أشـهرٍ و8 أيامٍ

    من: 19 يونيو 1930

    حتى: 4 يناير 1933
    مدة: سنتان و6 أشـهرٍ و16 يومًا

    بدأت : 8
    انتهت: 9

    ولد سنة 1875 وهو ابن أحمد شكري باشا من كبار رجال الدولة في عهد إسماعيل وتوفيق. تعلم بمدرسة الفرير ثم التحق بمدرسة الحقوق الفرنسية حتى تخرج فيها. عين كاتباً للنيابة ثم مساعداً في إيتاي البارود والمحلة وطنطا ثم رئيساً للنيابة بالإسكندرية. عمل بمجلس بلدي الإسكندرية حتى أصبح سكرتيراً للبلدية وتولى منصب سكرتير عام وزارة الداخلية سنة 1908 ثم أصبح وكيلاً للوزارة سنة 1910 وأسندت إليه نظارة الزراعة سنة 1914.[1]:353

    حرصت الوزارة على عدم إضفاء الصيغة الحزبية على نفسها وفي عهدها ألغي دستور 1923 وأصدر دستور 1930.[1]:354:360[3]42 وزارة إسماعيل صدقي باشا الثانية

    من: 4 يناير 1933

    حتى: 27 سبتمبر 1933
    مدة: 8 أشـهرٍ و23 يومًا

    بدأت : 9
    انتهت: 10

    [1]:360:364[3]43 وزارة عبد الفتاح يحيي باشا


    عبد الفتاح يحيي باشا
    السن عند تولي المنصب: 57 سنةً

    من: 27 سبتمبر 1933

    حتى: 14 نوفمبر 1934
    مدة: سنة واحدة وشـهر واحد و18 يومًا

    بدأت : 10
    انتهت: 10

    ولد في 1876 بالإسكندرية وهو ابن أحمد باشا يحيى من أعيان المدينة ومن أنصار الوفد المصري. درس الحقوق وتقلب بين وظائف القانون حتى انصرف إلى السياسة. انضم إلى حزب الشعب منذ انشائه سنة 1930 وانتخب وكيلاً له وعين وزيراً في عهد إسماعيل صدقي باشا.[1]:364[6] [1]:365:374[3]44 وزارة محمد توفيق نسيم باشا الثالثة


    محمد توفيق نسيم باشا
    السن عند تولي المنصب: 63 سنةً

    من: 14 نوفمبر 1934

    حتى: 30 يناير 1936
    مدة: سنة واحدة وشـهران و16 يومًا

    بدأت : 8
    انتهت: 9

    شكلت الوزارة من مجموعة من الموظفين والمستقلين تجنباً للصراعات الحزبية وكان معها نـهاية عهد دستور 1930، حيث أهملت تلك الوزارة يمين الولاء لدستور 1930 بعد مفاوضات مع الملك. وخلال عهدها ألغي دستور 1930 وأعيد العمل بدستور 1923.[1]:374:379[3]45 وزارة علي ماهر باشا الأولى


    علي ماهر باشا
    السن عند تولي المنصب: 54 سنةً

    من: 30 يناير 1936

    حتى: 9 مايو 1936
    مدة: 3 أشـهرٍ و9 أيامٍ

    بدأت : 8
    انتهت: 9

    ولد سنة 1882 وهو ابن محمد ماهر باشا وكيل وزارة الحربية ومحافظ اقاهرة. تلقى تعليمـه بالمدرسة الخديوية وتخرج في مدرسة الحقوق سنة 1905 فاشتغل بالمحاماة ثم عين قاضياً بمحكمة مصر. انضم لثورة 1919 وعين سنة 1923 ناظراً لمدرسة الحقوق فوكيلاً لوزارات المعارف ثم المالية فالحقانية ثم عين رئيساً للديوان الملكي.[1]:380

    تشكلت كوزارة محايدة بعد رفض الوفد تشكيل وزارة ائتلافية وفي عهدها توفي الملك فؤاد الأول في 28 أبريل 1936، وتمكن الوفد من إبطال وصية الملك، واختار البرلمان الأمير محمد علي توفيق، وعزيز عزت باشا، وشريف صبري باشا كأوصياء على العرش لحين بلوغ الملك فاروق سن الرشد.[1]:379:384[3] 46 وزارة مصطفى النحاس باشا الثالثة


    مصطفى النحاس باشا
    السن عند تولي المنصب: 60 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة و7 أشـهرٍ و21 يومًا


    الملك فاروق الأول
    (ابن الملك أحمد فؤاد الأول)
    فترة الحكم
    من: 28 أبريل 1936 (في ظل مجلس الوصاية على العرش)
    تولى سلطاته الدستورية في 29 يوليو 1937
    إلى: 26 يوليو 1952
    انتهت تلك الفترة بتنازله عن العرش لابنـه الأمير أحمد فؤاد الثاني.

    من: 9 مايو 1936

    حتى: 1 أغسطس 1937
    مدة: سنة واحدة وشـهران و23 يومًا

    بدأت : 11
    انتهت: 11

    تشكلت في ظل مجلس الوصاية على العرش المكون من (الأمير محمد علي توفيق، عزيز عزت باشا، شريف صبري باشا). في عهدها وقعت معاهدة 1936 في 26 أغسطس 1936. في 29 يوليو 1937 تولى الملك فاروق الأول سلطاته الدستورية.[1]:383:392[3]47 وزارة مصطفى النحاس باشا الرابعة

    من: 1 أغسطس 1937

    حتى: 30 ديسمبر 1937
    مدة: 4 أشـهرٍ و29 يومًا

    بدأت : 11
    انتهت: 12

    [1]:392:403[3]48 وزارة محمد محمود باشا الثانية


    محمد محمود باشا
    السن عند تولي المنصب: 60 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة و7 أشـهرٍ و19 يومًا

    من: 30 ديسمبر 1937

    حتى: 27 أبريل 1938
    مدة: 3 أشـهرٍ و28 يومًا

    بدأت : 16
    انتهت: 15

    تشكلت مُتضمنة كافة الاتجاهات اللاوفدية ومثلت تلك الاتجاهات من مستوى القمة في محمد محمود (زعيم حزب الأحرار الدستوريين) وإسماعيل صدقي (زعيم حزب الشعب) وحافظ رمضان (زعيم الحزب الوطني). إلى جانب أنـها جمعت ثلاثة رؤساء وزراء سابقين ومُثل فيها الرعيل الأول من الوفد الذين يرتبط أسمائهم بثورة 1919 أمثال عبد العزيز فهمي وأحمد لطفي السيد.[1]:407:410[3]

    49 وزارة محمد محمود باشا الثالثة

    من: 27 أبريل 1938

    حتى: 24 يونيو 1938
    مدة: شـهر واحد و28 يومًا

    بدأت : 13
    انتهت: 12

    تشكلت عبر التحالف الذي أقامـه حزب الأحرار الدستوريين مع الأحزاب الصغيرة (حزب الشعب وحزب الإتحاد) وبمساندة المستقلين.[1]:410:414[3]50 وزارة محمد محمود باشا الرابعة

    من: 24 يونيو 1938

    حتى: 18 أغسطس 1939
    مدة: سنة واحدة وشـهر واحد و25 يومًا

    بدأت : 12
    انتهت: 11

    تشكلت أساساً من أعضاء حزب الأحرار الدستوريين والحزب السعدي وتخلصت من ممثلي الأحزاب الصغيرة (حزب الاتحاد وحزب الشعب).[1]:414:418[3]51 وزارة علي ماهر باشا الثانية


    علي ماهر باشا
    السن عند تولي المنصب: 57 سنةً

    من: 18 أغسطس 1939

    حتى: 27 يونيو 1940
    مدة: 10 أشـهرٍ و9 أيامٍ

    بدأت : 14
    انتهت: 14

    تشكلت أساساً من المستقلين والحزب السعدي.[1]:418:421[3]52 وزارة حسن صبري باشا


    حسن صبري باشا
    السن عند تولي المنصب: 55 سنةً

    من: 27 يونيو 1940

    حتى: 14 نوفمبر 1940
    مدة: 4 أشـهرٍ و18 يومًا

    بدأت : 16
    انتهت: 12

    ولد سنة 1885 وتعلم في مدرسة المعلمين العليا، ومدرسة الحقوق الخديوية، وعين مدرساً فناظراً لمدرسة محمد علي بالقاهرة. اشتغل بالمحاماة ثم تدرج في المنصب القضائية حتى عين وزيراً مفوضاً في لندن عام 1935.[1]:422[7] تشكلت من مستقلين وممثلين لحزب الأحرار الدستوريين وممثلين للحزب السعدي وممثل لحزب الاتحاد وممثل للحزب الوطني. توفى حسن صبري باشا وهو في منصبه أثناء إلقائه خطاب العرش أمام البرلمان في 14 نوفمبر 1940.[1]:421:425[3]53 وزارة حسين سري باشا الأولى


    حسين سري باشا
    السن عند تولي المنصب: 48 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة وشـهران و20 يومًا

    من: 15 نوفمبر 1940

    حتى: 31 يوليو 1941
    مدة: 8 أشـهرٍ و16 يومًا

    بدأت : 12
    انتهت: 14

    ولد سنة 1892 وهو ابن إسماعيل سري باشا ناظر الأشغال التحق بالمدرسة السعيدية وتخرج منـها سنة 1910 ونال دبلوم الهندسة من لندن سنة 1915 وتخصص في شئون الري. عين مساعداً لمدير أعمال شئون الري بوزارة الأشغال وتدرج في مناصبها حتى أصبح وكيلاً لها. عين وزيراً للأشغال ثم الدفاع فالمالية فالأشغال فالمواصلات.[1]:426

    [1]:425:428[3]54 وزارة حسين سري باشا الثانية

    من: 31 يوليو 1941

    حتى: 4 فبراير 1942
    مدة: 6 أشـهرٍ و4 أيامٍ

    بدأت : 15
    انتهت: 14

    تشكلت من المستقلين وحزب الأحرار الدستوريين والحزب السعدي.[1]:429:438[3]55 وزارة مصطفى النحاس باشا الخامسة


    مصطفى النحاس باشا
    السن عند تولي المنصب: 66 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنتان و8 أشـهرٍ و4 أيامٍ

    من: 4 فبراير 1942

    حتى: 26 مايو 1942
    مدة: 3 أشـهرٍ و22 يومًا

    بدأت : 11
    انتهت: 14

    تشكلت إبان أزمة 4 فبراير 1942 حين طوقت القوات البريطانية قصر عابدين، واقتحم السفير البريطاني مايلز لامبسون القصر الملكي، وخير الملك فاروق بين التنازل عن العرش وبين استدعاء النحاس باشا لتأليف الوزارة، فأذعن الملك لطلب السفير.[1]:436:447[3]56 وزارة مصطفى النحاس باشا السادسة

    من: 26 مايو 1942

    حتى: 8 أكتوبر 1944
    مدة: سنتان و4 أشـهرٍ و12 يومًا

    بدأت : 14
    انتهت: 14

    [1]:447:460[3]57 وزارة أحمد ماهر باشا الأولى


    أحمد ماهر باشا
    السن عند تولي المنصب: 56 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 4 أشـهرٍ و16 يومًا

    من: 8 أكتوبر 1944

    حتى: 15 يناير 1945
    مدة: 3 أشـهرٍ و7 أيامٍ

    بدأت : 13
    انتهت: 13

    ولد سنة 1888 وهو ابن محمد ماهر باشا وكيل وزارة الحربية ومحافظ القاهرة. تخرج في مدرسة الحقوق سنة 1907 ونال درجة الدكتوراه من جامعة مونبلييه بفرنسا. عين أستاذاً بمدرسة التجارة العليا ثم اندمج بالحركة الوطنية وانتخب سنة 1924 عضواً بمجلس النواب وعين وزيراً للمعارف وأنشأ الهيئة السعدية سنة 1938.[1]:461

    تشكلت من ممثلين عن حزب الأحرار الدستوريين والحزب السعدي وحزب الكتلة وممثل عن الحزب الوطني.[1]:460:467[3]58 وزارة أحمد ماهر باشا الثانية

    من: 15 يناير 1945

    حتى: 24 فبراير 1945
    مدة: شـهر واحد و9 أيامٍ

    بدأت : 15
    انتهت: 15

    اغتيل أحمد ماهر باشا في حرم البرلمان في 24 فبراير 1945 بسبب نيته اشراك مصر في الحرب في صف الحلفاء.[1]:467:469[3]59 وزارة محمود فهمي النقراشي باشا الأولى


    محمود فهمي النقراشي باشا
    السن عند تولي المنصب: 57 سنةً

    من: 24 فبراير 1945

    حتى: 15 فبراير 1946
    مدة: 11 شـهرًا و22 يومًا

    بدأت : 14
    انتهت: 14

    ولد بالإسكندرية سنة 1888 وتعلم بها حتى انتهاء المرحلة الثانوية ثم التحق بمدرسة المعلمين الخديوية بالقاهرة وحصل على شـهادة في التعليم من نوتنجهام بإنجلترا سنة 1909. عمل بالتدريس بوزارة المعارف وشارك في ثورة 1919. تولى عدداً من المناصب الوزارية كأحد أعضاء حزب الوفد البارزين حتى اختلف مع النحاس باشا سنة 1937 وخرج من الوفد ليشارك أحمد ماهر باشا في تأسيس الهيئة السعدية.[1]:470

    [1]:469:479[3]60 وزارة إسماعيل صدقي باشا الثالثة


    إسماعيل صدقي باشا
    السن عند تولي المنصب: 71 سنةً

    من: 16 فبراير 1946

    حتى: 9 ديسمبر 1946
    مدة: 9 أشـهرٍ و23 يومًا

    بدأت : 12
    انتهت: 15

    كانت محاولة لتشكيل وزارة قومية يشارك فيها ممثلين لجميع أطراف العمل السياسي واختير لها رئيس وزراء ذو شخصية قوية وسياسي ليس له انتماء حزبي خلال تلك المرحلة لكن في النـهاية لم يشارك فيها إلا حزب الأحرار الدستوريين ومستقلين.[1]:479:484[3]61 وزارة محمود فهمي النقراشي باشا الثانية


    محمود فهمي النقراشي باشا
    السن عند تولي المنصب: 58 سنةً

    من: 9 ديسمبر 1946

    حتى: 28 ديسمبر 1948
    مدة: سنتان و19 يومًا

    بدأت : 12
    انتهت: 14

    كانت وزارة حزبية بالكامل تألفت من ممثلين عن حزب الأحرار الدستوريين والحزب السعدي. اغتيل محمود فهمي النقراشي باشا في 28 ديسمبر 1948.[1]:484:487[3]62 وزارة إبراهيم عبد الهادي باشا


    إبراهيم عبد الهادي باشا
    السن عند تولي المنصب: 48 سنةً

    من: 28 ديسمبر 1948

    حتى: 25 يوليو 1949
    مدة: 6 أشـهرٍ و27 يومًا

    بدأت : 16
    انتهت: 19

    ولد سنة 1900 بالدقهلية. شارك في ثورة 1919 وحكم عليه بالسجن سنة 1920 وأطلق سراحه سنة 1924. بعد تشكيل الهيئة السعدية سنة 1938 أصبح من أبرز أعضائها. عين وزيراً للدولة للشئون البرلمانية سنة 1939 ثم وزيراً للتجارة والصناعة سنة 1940 وفي فبراير 1947 تولى تولى رئاسة الديوان الملكي.[1]:488

    تشكلت من ممثلين عن حزب الأحرار الدستوريين والحزب السعدي وبعض المستقلين.[1]:487:492[3]63 وزارة حسين سري باشا الثالثة


    حسين سري باشا
    السن عند تولي المنصب: 57 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 5 أشـهرٍ و18 يومًا

    من: 25 يوليو 1949

    حتى: 3 نوفمبر 1949
    مدة: 3 أشـهرٍ و9 أيامٍ

    بدأت : 19
    انتهت: 18

    نجح تشكيلها كوزارة قومية وتشكلت من رئيس مستقل ليس له توجه حزبي باشتراك ممثلين عن حزب الوفد وحزب الأحرار الدستوريين والحزب السعدي والحزب الوطني ومستقلين.[1]:492:498[3]64 وزارة حسين سري باشا الرابعة

    من: 3 نوفمبر 1949

    حتى: 12 يناير 1950
    مدة: شـهران و9 أيامٍ

    بدأت : 14
    انتهت: 14

    تشكلت كوزارة محايدة.[1]:498:501[3]65 وزارة مصطفى النحاس باشا السابعة


    مصطفى النحاس باشا
    السن عند تولي المنصب: 74 سنةً

    من: 12 يناير 1950

    حتى: 27 يناير 1952
    مدة: سنتان و15 يومًا

    بدأت : 18
    انتهت: 16

    في عهدها ألغيت معاهدة 1936 واتفاقيتي الحكم الثنائي في السودان بقرار منفرد من الوزارة. وكذلك في عهدها حدثت موقعة الإسماعيلية 1952 بين الشرطة المصرية والقوات البريطانية. وأقيلت الوزارة بعد حريق القاهرة الذي وقع في 26 يناير 1952.[1]:501:516[3]66 وزارة علي ماهر باشا الثالثة


    علي ماهر باشا
    السن عند تولي المنصب: 70 سنةً

    من: 27 يناير 1952

    حتى: 1 مارس 1952
    مدة: شـهر واحد و3 أيامٍ

    بدأت : 11
    انتهت: 15

    كان أغلب أعضائها وزراء مستقلين من الفنيين.[1]:516:519[3]67 وزارة أحمد نجيب الهلالي باشا الأولى


    أحمد نجيب الهلالي باشا
    السن عند تولي المنصب: 61 سنةً

    من: 1 مارس 1952

    حتى: 2 يوليو 1952
    مدة: 4 أشـهرٍ ويوم واحد

    بدأت : 14
    انتهت: 14

    ولد سنة 1891 بأسيوط وأتم تعليمـه الثانوي ودراسته الجامعية بالقانون في القاهرة سنة 1912. تقلب بين وظائف النيابة العامة وعمل مدرساً بمدرسة الحقوق سنة 1923. انضم للوفد وعين وزيراً للمعارف.[1]:520 [1]:519:523[3]68 وزارة حسين سري باشا الخامسة


    حسين سري باشا
    السن عند تولي المنصب: 60 سنةً

    من: 2 يوليو 1952

    حتى: 22 يوليو 1952
    مدة: 20 يومًا

    بدأت : 14
    انتهت: 14

    كان أغلب أعضائها وزراء مستقلين من الفنيين.[1]:523:526[3]69 وزارة أحمد نجيب الهلالي باشا الثانية


    أحمد نجيب الهلالي باشا
    السن عند تولي المنصب: 61 سنةً

    من: 22 يوليو 1952

    حتى: 23 يوليو 1952
    مدة: يوم واحد

    بدأت : 16
    انتهت: 16

    استقال بعد 18 ساعة فقط لقيام ثورة 23 يوليو.[1]:526:527[3]70 وزارة علي ماهر باشا الرابعة


    علي ماهر باشا
    السن عند تولي المنصب: 70 سنةً

    من: 24 يوليو 1952

    حتى: 26 يوليو 1952
    مدة: يومان

    بدأت : 11
    انتهت: 14

    وقع مرسوم تشكيل الوزارة الملك فاروق قبل تنازله عن العرش.[1]:527:529[3][8]:41:42[9]:23:24
    الملك أحمد فؤاد الثاني
    (ابن الملك فاروق الأول)
    فترة الحكم
    من: 26 يوليو 1952 (في ظل مجلس الوصاية على العرش)
    إلى: 18 يونيو 1953
    انتهت تلك الفترة بإلغاء الملكية وإعلان الجمـهورية.

    من: 26 يوليو 1952

    حتى: 7 سبتمبر 1952
    مدة: شـهر واحد و12 يومًا

    في 26 يوليو 1952 تنازل الملك فاروق عن العرش وغادر مصر على متن المحروسة من ميناء الإسكندرية. نادي مجلس الوزراء بالأمير أحمد فؤاد الثاني ملكاً وأعلن أنـه سيباشر سلطات الملك الدستورية لحين تسليمـها إلى مجلس الوصاية. في 2 أغسطس 1952 قرر مجلس الوزراء تأليف هيئة الوصاية المؤقتة على العرش التي تكونت من (الأمير محمد عبد المنعم، بهي الدين بركات باشا، القائمقام رشاد مـهنا).[1]:527:529[3][8]:41:42[9]:23:24[10]

    71 وزارة محمد نجيب الأولى


    محمد نجيب
    السن عند تولي المنصب: 51 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة و5 أشـهرٍ و17 يومًا

    من: 8 سبتمبر 1952

    حتى: 18 يونيو 1953
    مدة: 9 أشـهرٍ و10 أيامٍ

    بدأت : 16
    انتهت: 17

    ولد في 20 فبراير 1901 بالخرطوم والتحق بالمدرسة الحربية بالقاهرة سنة 1917. بعد تخرجه عين بالخرطوم وفي سنة 1922 نقل إلى الحرس الملكي بالقاهرة. حصل على ليسانس الحقوق سنة 1927 وتدرج في الرتب العسكرية حتى نال رتبة الأميرآلاي سنة 1948. اشترك في حرب فلسطين ورقي إلى رتبة لواء سنة 1950 وعين مديراً لسلاح الحدود ثم لسلاح المشاة. كان زعيماً لحركة الجيش في يوليو 1952 وعين قائداً عاماً للقوات المسلحة حتى تولى رئاسة الوزراء.[1]:530

    في 16 يناير 1953 أعلن حل الأحزاب السياسية.[11] وفي 23 يناير 1953 أعلن عن تأسيس هيئة التحرير لتصبح التنظيم السياسي الوحيد على الساحة في صورة غير حزبية كأداة لتنظيم قوى الشعب.[1]:529:532[3][8]:43:44[9]:25:26[12] • جمـهورية مصر (1953 – 1954) • 72 وزارة محمد نجيب الثانية

    محمد نجيب
    محمد نجيب
    فترة الحكم
    من: 18 يونيو 1953
    إلى: 25 فبراير 1954
    انتهت تلك الفترة بإعلان عزله.[13]:228:236

    من: 18 يونيو 1953

    حتى: 25 فبراير 1954
    مدة: 8 أشـهرٍ و7 أيامٍ

    بدأت : 15
    انتهت: 19

    قبل مجلس قيادة الثورة استقالة محمد نجيب رئيس الجمـهورية في 25 فبراير 1954 وآلت اختصاصاته إلى مجلس قيادة الثورة برئاسة جمال عبد الناصر.[3][8]:45:47[9]:29:30 73 وزارة جمال عبد الناصر الأولى


    جمال عبد الناصر
    السن عند تولي المنصب: 36 سنةً


    جمال عبد الناصر
    فترة انتقالية
    (بصفته رئيس مجلس قيادة الثورة)
    من: 25 فبراير 1954
    إلى: 27 فبراير 1956
    انتهت الفترة بإعلان عودة محمد نجيب رئيساً للجمـهورية.[13]:228:236

    من: 25 فبراير 1954

    حتى: 27 فبراير 1954
    مدة: يومان

    بدأت : 20
    انتهت: 20

    ولد في 15 يناير 1918 بالإسكندرية وتلقى تعليمـه الابتدائي بالخطاطبه ثم الجمالية بالقاهرة ثم العطارين بالإسكندرية، وقضى مرحلة تعليمـه الثانوي بحلوان ثم رأس التين بالإسكندرية ثم حي الظاهر بالقاهرة، وظهر شغفه السياسي خلال تلك المرحله ثم التحق بكلية الحقوق إلى أن تقدم إلى الكلية الحربية وقبل بها في مارس 1937 وتخرج فيها في يوليه 1938 لاستعجال تخريج دفعات تلك المرحلة. في سنة 1939 انتقل للخدمة بالخرطوم وفي 7 فبراير 1943 عين مدرساً بالكلية الحربية، ثم شـهد عام 1945 تأسيس حركة الضباط الأحرار التي قام عبد الناصر بتنظيم لجنتها التأسيسية، وشارك بحرب فلسطين وهو برتبة صاغ ثم عاد إلى مصر عاقداً النية على القيام بالثورة ثم عين مدرساً في كلية أركان حرب وفي 23 يوليو 1952 تحرك الضباط الأحرار واحتلوا مبنى قيادة الجيش ودار الإذاعة وأذاعوا بيان الثورة الأول. وفي 26 يوليو 1952 أجبر الملك فاروق على التنازل عن العرش لابنـه أحمد فؤاد ومغادرة البلاد وفي اليوم التالي أعيد انتخاب عبدالناصر رئيسًا للهيئة التأسيسية للضباط الأحرار، وفي 18 يونيو 1953 صدر قرار مجلس قيادة الثورة بإلغاء الملكية وإعلان الجمـهورية وتولى عبد الناصر منصب نائب رئيس الوزراء ووزير للداخلية في وزارة محمد نجيب الثانية إلى أن ترك منصب وزير الداخلية واحتفظ بمنصب نائب رئيس الوزراء.[14]

    [3][8]:47:48[9]:31:32جمـهورية مصر البرلمانية (1954 - 1956) جمـهورية مصر البرلمانية (1954 - 1956)
    محمد نجيب
    فترة الحكم
    من: 27 فبراير 1954
    إلى: 14 نوفمبر 1954
    انتهت تلك الفترة بإعلان عزله. من: 27 فبراير 1954

    حتى: 8 مارس 1954
    مدة: 9 أيامٍ

    أعلن مجلس قيادة الثورة عودة محمد نجيب رئيساً لجمـهورية مصر البرلمانية في 27 فبراير 1954 بعد احتجاجات شعبية.[3][8]:48:50[9]:3374 وزارة محمد نجيب الثالثة


    محمد نجيب
    السن عند تولي المنصب: 53 سنةً

    من: 8 مارس 1954

    حتى: 17 أبريل 1954
    مدة: شـهر واحد و9 أيامٍ

    بدأت : 21
    انتهت: 21

    في 8 مارس 1954 قرر مجلس قيادة الثورة تعيين محمد نجيب رئيساً لمجلس قيادة الثورة ورئيساً لمجلس الوزراء، بعد أن تنحى جمال عبد الناصر عن رئاسة الوزارة وعاد نائباً لرئيس مجلس قيادة الثورة.

    75 وزارة جمال عبد الناصر الثانية


    جمال عبد الناصر
    السن عند تولي المنصب: 36 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 8 سنواتٍ و5 أشـهرٍ و12 يومًا

    من: 17 أبريل 1954

    حتى: 14 نوفمبر 1954
    مدة: 6 أشـهرٍ و28 يومًا

    بدأت : 22
    انتهت: 22

    في 17 أبريل 1954 تولى جمال عبد الناصر رئاسة مجلس الوزراء واقتصر محمد نجيب على رئاسة الجمـهورية.[3][8]:50:53[9]:34:35
    جمال عبد الناصر
    فترة انتقالية
    (بصفته رئيس مجلس الوزارء ورئيس مجلس قيادة الثورة)
    من: 14 نوفمبر 1954
    إلى: 25 يونيو 1956
    انتهت الفترة بانتخابه رئيساً للجمـهورية.

    من: 14 نوفمبر 1954

    حتى: 25 يونيو 1956
    مدة: سنة واحدة و7 أشـهرٍ و11 يومًا

    عُزل محمد نجيب رئيس الجمـهورية في 14 نوفمبر 1954 وآلت اختصاصاته إلى رئيس مجلس قيادة الثورة / جمال عبد الناصر وظل منصب رئيس الجمـهورية شاغراً حوالي تسعة عشر شـهراً وذلك حتى أجري استفتاء على شخص رئيس الجمـهورية في 23 يونيو 1965.[15]:6جمـهورية مصر (1956 - 1958) جمـهورية مصر (1956 - 1958)

    جمال عبد الناصر

    (رئيس جمـهورية مصر)

    فترة الحكم

    من: 25 يونيو 1956

    إلى: 22 فبراير 1958

    انتهت تلك الفترة بإعلان الوحدة بين مصر وسوريا واختياره رئيساً للجمـهورية العربية المتحدة.

    من: 25 يونيو 1956

    حتى: 29 يونيو 1956

    مدة: 4 أيامٍ

    صدر دستور 1956 في 16 يناير 1956، على أن يستمر العمل بالإعلان الدستوري الصادر في 10 فبراير 1953 لحين استفتاء الشعب على الدستور الجديد في 23 يونيو 1956 وهو نفس اليوم الذي أجري فيه استفتاء لرياسة الجمـهورية وانتهى باختيار جمال عبد الناصر رئيساً للجمـهورية في 25 يونيو 1956.[15]:6[16]:مادة 193:196

    76 وزارة جمال عبد الناصر الثالثة

    من: 29 يونيو 1956

    حتى: 22 فبراير 1958
    مدة: سنة واحدة و7 أشـهرٍ و24 يومًا

    بدأت : 20
    انتهت: 20

    • في 2 ديسمبر 1956 ألغيت هيئة التحرير ونقلت ملكية فروعها في المدن والأقاليم إلى الاتحاد القومي الذي أنشئ في 3 نوفمبر 1957 طبقاً لما نص عليه دستور 1956.[3][8]:54:56[9]:39:40[12][16]:مادة 192[17]
    • في 22 فبراير 1958 اختير رئيساً للجمـهورية العربية المتحدة التي أعلن عنـها بتوقيع ميثاق الجمـهورية المتحدة من قبل الرئيسين السوري شكري القوتلي والمصري جمال عبد الناصر.

    الجمـهورية العربية المتحدة (1958 – 1971) • 77 وزارة جمال عبد الناصر الرابعة

    جمال عبد الناصر
    جمال عبد الناصر
    (رئيس الجمـهورية العربية المتحدة)
    فترة الحكم
    من: 22 فبراير 1958
    إلى: 9 يونيو 1967
    انتهت تلك الفترة بإعلانـه التنحي عن الحكم.

    من: 6 مارس 1958

    حتى: 7 أكتوبر 1958
    مدة: 7 أشـهرٍ ويوم واحد

    بدأت : 21
    انتهت: 21

    تشكلت في ظل دستور 1958 المؤقت الذي أعلن الجمـهورية العربية المتحدة (صدر في دمشق في 5 مارس 1958 وفي القاهرة في 13 مارس 1958).[3][8]:57:59[9]:45:4678 وزارة نور الدين طراف
    (المجلس التنفيذي للإقليم المصري)
    وزارة جمال عبد الناصر الخامسة

    نور الدين طراف
    رئيس المجلس التنفيذي للإقليم المصري


    السن عند تولي المنصب: 48 سنةً

    من: 7 أكتوبر 1958

    حتى: 20 سبتمبر 1960
    مدة: سنة واحدة و11 شـهرًا و13 يومًا

    بدأت : 29 مركزي وإقليمي
    انتهت: 29 مركزي وإقليمي

    ولد سنة 1910 واشتغل بالطب، ثم التحق بالعمل السياسي وكان عضوا بالبرلمان المصري سنة 1954 وكُلف بوزارة الصحة مرتين.[18] وزارة في ظل الوحدة بين مصر وسوريا وسميت (المجلس التنفيذي للإقليم المصري) في حين كانت الوزارة المركزية (جمال عبد الناصر الخامسة) برئاسة جمال عبد الناصر.[3][8]:59:62[9]:47:4879 وزارة كمال الدين حسين
    (المجلس التنفيذي للإقليم المصري)
    وزارة جمال عبد الناصر السادسة

    كمال الدين حسين
    رئيس المجلس التنفيذي للإقليم المصري


    السن عند تولي المنصب: 39 سنةً

    من: 20 سبتمبر 1960

    حتى: 16 أغسطس 1961
    مدة: 10 أشـهرٍ و27 يومًا

    بدأت : 30 مركزي وإقليمي
    انتهت: 30 مركزي وإقليمي

    ولد في يونيو 1921 بمحافظة القليوبية، والتحق بالكلية الحربية وحصل على بكالوريوس العلوم العسكرية سنة 1939. والتحق بوحدة مدفعية الميدان في الصحراء الغربية ثم عين مدرساً في مدرسة المدفعية في 1948 وشارك في حرب فلسطين ثم عين مدرساً في كلية أركان الحرب. انضم للضباط الأحرار وشارك في ثورة 1952 ثم صار عضواً في مجلس قيادة الثورة، وعين وزيراً للشؤون الاجتماعية ووزيراً للتربية والتعليم ووزيراً للإدارة المحلية ثم نائباً لرئيس الجمـهورية ووزيراً للإدارة المحلية.[19]

    وزارة في ظل الوحدة بين مصر وسوريا وسميت (المجلس التنفيذي للإقليم المصري) في حين كانت الوزارة المركزية (جمال عبد الناصر السادسة) برئاسة جمال عبد الناصر.[3][8]:62:64[9]:4980 وزارة جمال عبد الناصر السابعة

    جمال عبد الناصر


    السن عند تولي المنصب: 43 سنةً

    من: 16 أغسطس 1961

    حتى: 28 سبتمبر 1961
    مدة: شـهر واحد و12 يومًا

    بدأت : 31
    انتهت: 31

    انتهت الوحدة بين مصر وسوريا في 28 سبتمبر 1961 على إثر انقلاب عسكري في دمشق.[3][8]:64:68[9]:50:5281 وزارة جمال عبد الناصر الثامنة

    من: 18 أكتوبر 1961

    حتى: 29 سبتمبر 1962
    مدة: 11 شـهرًا و11 يومًا

    بدأت : 29
    انتهت: 29

    في 21 مايو 1962 قدم الرئيس جمال عبدالناصر نص الميثاق الوطني إلى المؤتمر الوطني للقوى الشعبية كدليل عمل لمرحلة جديدة شملت اعداد تنظيم سياسي جديد وهو الاتحاد الاشتراكي العربي كبديل للاتحاد القومي وأعلن عن تأسيسه في 4 يوليو 1962 ليكون التنظيم السياسي الوحيد في البلاد الذي تتحالف فيه قوى الشعب العامل من جميع الطبقات.[3][8]:69:70[9]:55:56[20]

    82 وزارة علي صبري الأولى

    علي صبري


    السن عند تولي المنصب: 42 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 3 سنواتٍ ويومان

    من: 29 سبتمبر 1962

    حتى: 25 مارس 1964
    مدة: سنة واحدة و5 أشـهرٍ و25 يومًا

    بدأت : 29
    انتهت: 29

    ولد في 30 أغسطس 1920 بمحافظة الشرقية. تعلم في مدرسة كاثوليكية بالقاهرة، وتخرج في الكلية الحربية سنة 1939، ومن كلية الطيران سنة 1940. عمل مديراً للمخابرات الجوية، واختير مديراً لمكتب القائد العام للقوات المسلحة لشئون الطيران سنة 1952، وعين مديراً لمكتب الرئيس للشئون السياسية سنة 1953، وأشرف على المخابرات العامة.[21]

    في 29 سبتمبر 1962 صدر تشكيل مجلس الرياسة برئاسة جمال عبد الناصر، والذي نص عليه الاعلان الدستوري الصادر في 27 سبتمبر 1962.[3][8]:70:73[9]:57:5883 وزارة علي صبري الثانية

    من: 25 مارس 1964

    حتى: 1 أكتوبر 1965
    مدة: سنة واحدة و6 أشـهرٍ و6 أيامٍ

    بدأت : 37
    انتهت: 39

    تشكلت في ظل دستور 1964 المؤقت المعمول بـه اعتباراً من 25 مارس 1964.[3][8]:73:75[9]:59:6184 وزارة زكريا محيي الدين

    زكريا محيي الدين


    السن عند تولي المنصب: 47 سنةً

    من: 1 أكتوبر 1965

    حتى: 10 سبتمبر 1966
    مدة: 11 شـهرًا و9 أيامٍ

    بدأت : 35
    انتهت: 35

    ولد في 7 مايو 1918 بكفر شكر بمحافظة القليوبية. تلقى دراسته الأولية بالقرية، ثم ألتحق بمدرسة العباسية الابتدائية، فمدرسة فؤاد الأول الثانوية بالقاهرة، ثم ألتحق بالكلية الحربية سنة 1936، وتخرج فيها سنة 1938. عمل مدرساً بالكلية الحربية وانضم لتنظيم الضباط الأحرار وأسندت إليه مـهام تحريك القوات المسلحة في 23 يوليو 1952، وترأس مجموعة الأمن التي قامت باعتقال كبار الضباط، عين بعد ذلك مديراً للمخابرات الحربية ثم مديراً للمخابرات العامة، وتولى منصب رئيس الجهاز المركزي للمحاسبات سنة 1964.[22]

    [3][8]:75:77[9]:62:6385 وزارة صدقي سليمان

    محمد صدقي سليمان


    السن عند تولي المنصب: 47 سنةً

    من: 10 سبتمبر 1966

    حتى: 9 يونيو 1967
    مدة: 8 أشـهرٍ و30 يومًا

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    ولد سنة 1919 في بنـها بمحافظة القليوبية وحصل على بكالوريوس الهندسة سنة 1939، وماجستير في العلوم العسكرية. عُين مديراً عاماً للمؤسسة الاقتصادية سنة 1957، ورئيساً لمجلس إدارة مؤسسة مواد البناء والحراريات سنة 1961، ثم وزيراً للسد العالي سنة 1962.[23]

    في 9 يونيو 1967 تنحى الرئيس جمال عبد الناصر عن الحكم.[3][8]:77:79[9]:64:65
    زكريا محيي الدين
    فترة انتقالية
    من: 9 يونيو 1967
    إلى: 11 يونيو 1967
    انتهت الفترة بعدول جمال عبد الناصر عن قرار التنحي.

    من: 9 يونيو 1967

    حتى: 11 يونيو 1967
    مدة: يومان

    تولى زكريا محيي الدين منصب الرئاسة بشكل مؤقت خلال الفترة (من 9 يونيو 1967 - إلى 11 يونيو 1967).[3][8]:77:79[9]:64:65[24]
    جمال عبد الناصر
    (رئيس الجمـهورية العربية المتحدة)
    فترة الحكم
    من: 11 يونيو 1967
    إلى: 28 سبتمبر 1970
    انتهت تلك الفترة بوفاته.

    من: 11 يونيو 1967

    حتى: 18 يونيو 1967
    مدة: 7 أيامٍ

    استقال زكريا محيي الدين من منصبه نتيجة مظاهرات شعبية نادت بعودة جمال عبد الناصر مجدداً.[3][8]:77:79[9]:64:6586 وزارة جمال عبد الناصر التاسعة

    جمال عبد الناصر


    السن عند تولي المنصب: 49 سنةً

    من: 19 يونيو 1967

    حتى: 20 مارس 1968
    مدة: 9 أشـهرٍ ويوم واحد

    بدأت : 28
    انتهت: 31

    [3][8]:79:81[9]:66:6787 وزارة جمال عبد الناصر العاشرة

    من: 20 مارس 1968

    حتى: 28 سبتمبر 1970
    مدة: سنتان و6 أشـهرٍ و8 أيامٍ

    بدأت : 32
    انتهت: 34

    توفى جمال عبد الناصر في 28 سبتمبر 1970.[3][8]:81:84[9]:68:70 ــــ نفس الوزارة السابقة

    محمد أنور السادات

    فترة انتقالية

    من: 28 سبتمبر 1970

    إلى: 17 أكتوبر 1970

    انتهت الفترة بإجراء استفتاء انتخب فيه رئيساً للجمـهورية.

    من: 28 سبتمبر 1970

    حتى: 17 أكتوبر 1970

    مدة: 17 يومًا

    ـــــــــ استمرت الوزارة السابقة في تسيير الأعمال

    محمد أنور السادات

    فترة الحكم

    من: 17 أكتوبر 1970

    إلى: 12 سبتمبر 1971

    انتهت تلك الفترة بإصدار دستور 1971 وإعلان جمـهورية مصر العربية.

    من: 15 أكتوبر 1970

    حتى: 20 أكتوبر 1970

    مدة: 5 أيامٍ

    استمرت الوزارة السابقة في تسيير الأعمال 88 وزارة محمود فوزي الأولى

    محمود فوزي

    السن عند تولي المنصب: 70 سنةً

    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة وشـهران و28 يومًا

    من: 20 أكتوبر 1970

    حتى: 18 نوفمبر 1970

    مدة: 29 يومًا

    بدأت : 33
    انتهت: 33

    ولد في 19 سبتمبر 1900 في قويسنا بمحافظة المنوفية واسمـه الثنائي "محمود فوزي". التحق بالمدرسة الابتدائية فالثانوية، ثم مدرسة الحقوق، وأتم دراساته العليا بالخارج، فدرس العلوم السياسية والتاريخ في جامعات ليفربول وكولومبيا وروما وحصل على الدكتوراه في القانون من جامعة روما، إلتحق بالسلك الدبلوماسي وتدرج في مناصبه حتى وصل إلى درجة قنصل عام لمصر بالقدس وبعد قيام ثورة 23 يوليو 1952 عُين سفيراً بلندن ثم استدعى ليتولى وزارة الخارجية المصرية.[25]

    [3][8]:85[9]:7389 وزارة محمود فوزي الثانية

    من: 18 نوفمبر 1970

    حتى: 14 مايو 1971
    مدة: 5 أشـهرٍ و26 يومًا

    بدأت : 33
    انتهت: 33

    [3][8]:85:87[9]:74:7590 وزارة محمود فوزي الثالثة

    من: 14 مايو 1971

    حتى: 12 سبتمبر 1971
    مدة: 3 أشـهرٍ و29 يومًا

    بدأت : 34
    انتهت: 34

    • أجري الاستفتاء على الدستور المصري في 11 سبتمبر 1971، وأعلنت النتيجة في 12 سبتمبر 1971 وصدر القرار بنص الدستور في نفس اليوم، ونشر بالجريدة الرسمية في اليوم التالي.[3][8]:87:89[9]:76:77
    جمـهورية مصر العربية (1971 - حتى الآن) • 91 وزارة محمود فوزي الرابعة

    محمود فوزي
    محمد أنور السادات
    فترة الحكم

    من: 12 سبتمبر 1971

    إلى: 6 أكتوبر 1981

    انتهت تلك الفترة باغتياله في 6 أكتوبر 1981.

    من: 19 سبتمبر 1971

    حتى: 17 يناير 1972
    مدة: 3 أشـهرٍ و29 يومًا

    بدأت : 29
    انتهت: 29

    أول وزارة مشكلة في ظل دستور 1971.[3][8]:89:91[9]:78:8092 وزارة عزيز صدقي

    عزيز صدقي


    السن عند تولي المنصب: 52 سنةً

    من: 17 يناير 1972

    حتى: 26 مارس 1973
    مدة: سنة واحدة وشـهران و9 أيامٍ

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    ولد سنة 1920 بالقاهرة وحصل على بكالوريوس الهندسة من قسم العمارة بجامعة القاهرة سنة 1944، ودرجة الماجستير من جامعة أورجون الأمريكية سنة 1947، ودرجة الماجستير من جامعة هارفارد الأمريكية سنة 1949، ثم درجة الدكتوراه في التخطيط الإقليمي من جامعة هارفارد سنة 1951. وعين وزيراً للصناعة سنة 1956.[26]

    [3][8]:92:93[9]:81:8293 وزارة أنور السادات الأولى

    محمد أنور السادات


    السن عند تولي المنصب: 55 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة و5 أشـهرٍ و29 يومًا

    من: 27 مارس 1973

    حتى: 25 أبريل 1974
    مدة: سنة واحدة و29 يومًا

    بدأت : 36
    انتهت: 36

    ولد سنة 1918 بقرية ميت أبو الكوم بمحافظة المنوفية، وتلقى تعليمـه الأول في كتاب القرية، ثم انتقل إلى مدرسة الأقباط الابتدائية بطوخ دلكا وحصل منـها على الشـهادة الابتدائية. وفي عام 1935 التحق بالمدرسة الحربية لاستكمال تعليمـه العالي ثم تخرج فيها سنة 1938 ضابطاً برتبة ملازم ثان. سجن بسبب نشاطه السياسي وبعد خروجه من السجن عمل بأعمال مدنية منـها مراجع صحفي بمجلة المصور وعمل بعدها بالأعمال الحرة وفي سنة 1950 عاد إلى عمله بالجيش وانضم إلى الضباط الأحرار حتى قيام ثورة 1952 فتقلد بعدها عدة مناصب كبرى فعين رئيساً لتحرير جريدة الجمـهورية سنة 1953 ووزير دولة سنة 1954 ورئيساً لمجلس الأمة سنة 1960، واختاره الرئيس جمال عبد الناصر نائبا له سنة 1946.[27][28]

    [3][8]:93:96[9]:83:8594 وزارة أنور السادات الثانية

    من: 25 أبريل 1974

    حتى: 25 سبتمبر 1974
    مدة: 5 أشـهرٍ

    بدأت : 37
    انتهت: 37

    في أغسطس 1974 أصدر الرئيس أنور السادات ورقة تطوير الاتحاد الاشتراكي العربي والتي دعا فيها إلى إعادة النظر في تنظيمـه وهدفه.[3][8]:96:98[9]:86:87[11]95 وزارة عبد العزيز حجازي

    عبد العزيز حجازي


    السن عند تولي المنصب: 51 سنةً

    من: 25 سبتمبر 1974

    حتى: 16 أبريل 1975
    مدة: 6 أشـهرٍ و22 يومًا

    بدأت : 38
    انتهت: 38

    ولد سنة 1923 في كفر عوض الله حجازي بمحافظة الشرقية. حصل على بكالوريوس التجارة من جامعة القاهرة سنة 1944، ودكتوراه الفلسفة في التجارة من جامعة برمنجهام بإنجلترا سنة 1951. عين عميداً لكلية التجارة بجامعة عين شمس سنة 1968، واختير نائباً لرئيس الوزراء ووزيراً للمالية والاقتصاد والتجارة الخارجية سنة 1973، ثم نائباً أول لرئيس الوزراء سنة 1974.[29]

    [3][8]:98:100[9]:88:9096 وزارة ممدوح سالم الأولى

    ممدوح سالم


    السن عند تولي المنصب: 57 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 3 سنواتٍ و5 أشـهرٍ و19 يومًا

    من: 16 أبريل 1975

    حتى: 19 مارس 1976
    مدة: 11 شـهرًا و3 أيامٍ

    بدأت : 35
    انتهت: 35

    ولد سنة 1918 بالإسكندرية. وتخرج من كلية الشرطة سنة 1940، وتدرج في العمل حتى رتبة اللواء. تقلد منصب مفتش مباحث أمن الدولة في جهاز الشرطة بالإسكندرية. شغل منصب محافظ الغربية في أغسطس 1970، ثم انتقل محافظاً للإسكندرية في نوفمبر 1970. وعين وزيراً للداخلية في مايو 1971.[30]

    في يوليو 1975 عقد المؤتمر القومي العام الثالث للاتحاد الاشتراكي العربي وخلص إلى رفض التعدد الحزبي ووافق على تعدد الاتجاهات داخل الحزب الواحد فيما أطلق عليه اسم المنابر والتي وصل عددها إلى 40 منبراً. في مارس 1976 تمت الموافقة على تأسيس ثلاثة منابر داخل الاتحاد الاشتراكي العربي هي اليمين ويمثله «الأحرارالاشتراكيين»، اليسار ويمثله «التجمع الوطني الوحدوي»، الوسط ويمثله «تنظيم مصر العربي الاشتراكي».[3][8]:100:102[9]:91:92[11]

    97 وزارة ممدوح سالم الثانية

    من: 19 مارس 1976

    حتى: 9 نوفمبر 1976
    مدة: 7 أشـهرٍ و21 يومًا

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    [3][8]:102:103[9]:93:9498 وزارة ممدوح سالم الثالثة

    من: 9 نوفمبر 1976

    حتى: 26 أكتوبر 1977
    مدة: 11 شـهرًا و17 يومًا

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    في 11 نوفمبر 1976 صدر قرار بتحويل منابر الاتحاد الاشتراكي العربي الثلاث (الأحرارالاشتراكيين، التجمع الوطني الوحدوي، تنظيم مصر العربي الاشتراكي) إلى أحزاب سياسية. في يونيو 1977 صدر قانون تنظيم الأحزاب والذي قضى بالتحول لنظام التعدد الحزبي مع عدم إلغاء الاتحاد الاشتراكي الذي أعطيت له حق الموافقة على تأسيس الأحزاب الجديدة وذلك حتى عدل القانون سنة 1981.[3][8]:104:105[9]:95:97[11] في 7 يوليو 1977 تأسس حزب مصر العربي الاشتراكي برئاسة اللواء / ممدوح سالم رئيس الوزراء، ليعود انتماء الوزارة لحزب حاكم منذ إلغاء الملكية.[31]

    99 وزارة ممدوح سالم الرابعة

    من: 26 أكتوبر 1977

    حتى: 9 مايو 1978
    مدة: 6 أشـهرٍ و13 يومًا

    بدأت : 30
    انتهت: 30

    [3][8]:106:107[9]:98:99100 وزارة ممدوح سالم الخامسة

    من: 9 مايو 1978

    حتى: 5 أكتوبر 1978
    مدة: 4 أشـهرٍ و26 يومًا

    بدأت : 31
    انتهت: 31

    في 31 يوليو 1978 أعلن الرئيس أنور السادات عن تأسيس حزب سياسي سيتولى رئاسته بنفسه، وفي 7 أغسطس 1978 اجتمعت الأمانة العامة للحزب واتفقت على تسميته الحزب الوطني الديمقراطي، وفي 1 أكتوبر 1978 وافقت عليه لجنة شئون الأحزاب.[3][8]:107:109[9]:100:101[32][33]101 وزارة مصطفى خليل الأولى

    مصطفى خليل


    السن عند تولي المنصب: 58 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة و7 أشـهرٍ و9 أيامٍ

    من: 5 أكتوبر 1978

    حتى: 19 يونيو 1979
    مدة: 8 أشـهرٍ و14 يومًا

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    ولد في 18 نوفمبر 1920 بكفر تصفا بمحافظة القليوبية. حصل على بكالوريوس الهندسة من جامعة القاهرة سنة 1941، ودرجة الماجستير سنة 1948، والدكتوراه من جامعة إلينوى بالولايات المتحدة الأمريكية. عمل محاضراً بجامعة عين شمس وتقلد منصب وزير المواصلات ثم نائباً لرئيس الوزراء، ووزيراً للصناعة والثروة المعدنية والكهرباء وتولى منصب الأمين العام للإتحاد الاشتراكي العربي كما كان نقيباً للمـهندسين.[34]

    [3][8]:109:111[9]:102:103102 وزارة مصطفى خليل الثانية

    من: 19 يونيو 1979

    حتى: 14 مايو 1980
    مدة: 10 أشـهرٍ و25 يومًا

    بدأت : 31
    انتهت: 31

    [3][8]:111:112[9]:104:105103 وزارة أنور السادات الثالثة

    محمد أنور السادات


    السن عند تولي المنصب: 62 سنةً

    من: 14 مايو 1980

    حتى: 6 أكتوبر 1981
    مدة: سنة واحدة و4 أشـهرٍ و22 يومًا

    بدأت : 26
    انتهت: 32

    أجرى الرئيس أنور السادات سنة 1981 تعديل على قانون الأحزاب يسمح للجنة شؤون الأحزاب والتي تأسست بموجب القانون 40 لسنة 1977 بحق الموافقة على طلبات تأسيس الأحزاب الجديدة دون غيرها.[11] اغتيل محمد أنور السادات في 6 أكتوبر 1981.[3][8]:112:115[9]:106:109 104 وزارة حسني مبارك

    محمد حسني مبارك


    السن عند تولي المنصب: 53 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: شـهران و28 يومًا


    صوفي أبو طالب
    فترة انتقالية
    (بصفته رئيس مجلس الشعب)
    من: 6 أكتوبر 1981
    إلى: 14 أكتوبر 1981
    انتهت الفترة بانتخاب محمد حسني مبارك رئيساً للجمـهورية.

    من: 6 أكتوبر 1981

    حتى: 14 أكتوبر 1981
    مدة: 8 أيامٍ

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    ولد في 4 مايو 1928 في قرية كفر المصيلحة في محافظة المنوفية، وعقب انتهائه من تعليمـه الثانوي التحق بالكلية الحربية وحصل على بكالوريوس العلوم العسكرية سنة 1948 ثم درجة بكالوريوس العلوم الجوية سنة 1950 من الكلية الجوية. تدرج في المناصب العسكرية حتى عين سنة 1964 قائداً لإحدى القواعد الجوية غرب القاهرة وفي سنة 1967 عُين مديرا للكلية الجوية ثم رئيساً لأركان حرب القوات الجوية فقائدا للقوات الجوية ونائباً لوزير الدفاع سنة 1972. اشترك في التخطيط لحرب أكتوبر ورقي في العام التالي للحرب إلى رتبة فريق، ثم اختاره الرئيس المصري السابق أنور السادات نائباً له سنة 1975.[35]

    صدر قرار جمـهوري باستمرار نواب رئيس الوزراء والوزراء (في وزارة أنور السادات الثالثة) في مناصبهم ومباشرة اختصاصاتهم. عين محمد حسني مبارك (نائب رئيس الجمـهورية) رئيساً للوزراء. أدت الوزارة اليمين الدستورية أمام الرئيس المؤقت صوفي أبو طالب.[8]:116
    محمد حسني مبارك
    فترة الحكم
    من: 14 أكتوبر 1981
    إلى: 11 فبراير 2011
    انتهت تلك الفترة بتنحيه عن الحكم.

    من: 14 أكتوبر 1981

    حتى: 3 يناير 1982
    مدة: شـهران و20 يومًا

    أدت الوزارة اليمين الدستورية مرة أخرى بعد انتخاب محمد حسني مبارك رئيساً للجمـهورية.[3][8]:116:118105 وزارة فؤاد محيي الدين الأولى

    أحمد فؤاد محيي الدين


    السن عند تولي المنصب: 56 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنتان و5 أشـهرٍ ويومان

    من: 3 يناير 1982

    حتى: 31 أغسطس 1982
    مدة: 7 أشـهرٍ و28 يومًا

    بدأت : 34
    انتهت: 34

    ولد في 16 فبراير 1926 بمحافظة القليوبية، وتخرج في كلية الطب جامعة القاهرة سنة 1949، وحصل على دراسات عليا في الاقتصاد والسياسة من كلية الحقوق بجامعة القاهرة، ودكتوراه في الأشعة من جامعة القاهرة. انخرط في العمل السياسي وشغل منصب محافظ الشرقية ثم الإسكندرية ثم الجيزة، وتقلد بعد ذلك وزارة الحكم المحلي ثم وزارة الشباب ثم الصحة.[36]

    [3][8]:119:120106 وزارة فؤاد محيي الدين الثانية

    من: 31 أغسطس 1982

    حتى: 5 يونيو 1984
    مدة: سنة واحدة و9 أشـهرٍ و5 أيامٍ

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    توفى فؤاد محيي الدين وهو في منصبه بداخل مكتبه في 5 يونيو 1984، وكلف محمد حسني مبارك الفريق أول كمال حسن علي بتولي رئاسة الوزراء بالنيابة، وتولى هذه المسئولية حوالي 40 يوماً.[3][8]:121:122107 وزارة كمال حسن علي

    كمال حسن علي


    السن عند تولي المنصب: 63 سنةً

    من: 5 يونيو 1984
    (بالنيابة)
    16 يوليو 1984
    (فعلياً)

    حتى: 4 سبتمبر 1985
    مدة: سنة واحدة وشـهر واحد و19 يومًا

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    ولد في 18 سبتمبر 1921 في حي عابدين بالقاهرة، تدرج في المناصب العسكرية حتى شغل منصب كبير معلمي مدرسة المدرعات، قائد اللواء 70 مدرع السوري أثناء الوحدة، مدرس بكلية القادة والأركان، قائد اللواء الثاني المدرع أثناء حرب 1967، نائب مدير شؤون الضباط، رئيس العمليات بهيئة العمليات للقوات المسلحة، قائد الفرقة 21 مدرعة أثناء حرب الاستنزاف، مدير سلاح المدرعات في حرب أكتوبر، رئيس المخابرات العامة المصرية، نائب رئيس الوزراء ووزير الخارجية، وزير الدفاع والإنتاج الحربي والقائد العام للقوات المسلحة.[37]

    [3][8]:122:123108 وزارة علي لطفي

    علي لطفي


    السن عند تولي المنصب: 50 سنةً

    من: 5 سبتمبر 1985

    حتى: 9 نوفمبر 1986
    مدة: سنة واحدة وشـهران و4 أيامٍ

    بدأت : 33
    انتهت: 33

    ولد في 6 أكتوبر 1935. حصل على بكالوريوس التجارة من جامعة عين شمس، ثم دبلوم إدارة المنشآت الاقتصادية، بالإضافة إلى دكتوراه في الاقتصاد من جامعة لوزان وتولى منصب وزير المالية.[38]

    [3][8]:124:126109 وزارة عاطف صدقي الأولى

    عاطف صدقي


    السن عند تولي المنصب: 56 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 9 سنواتٍ وشـهر واحد و22 يومًا

    من: 11 نوفمبر 1986

    حتى: 13 أكتوبر 1987
    مدة: 11 شـهرًا ويومان

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    ولد في 29 أغسطس 1930 بمدينة طنطا وحصل على درجته الجامعية الأولى في القانون من جامعة القاهرة ثم الدكتوراة في الاقتصاد من باريس. وشغل منصب رئيس الجهاز المركزي للمحاسبات.[39]

    [3][8]:126:127110 وزارة عاطف صدقي الثانية

    من: 13 أكتوبر 1987

    حتى: 14 أكتوبر 1993
    مدة: 6 سنواتٍ ويوم واحد

    بدأت : 32
    انتهت: 35

    تشكلت عقب انتخاب محمد حسني مبارك رئيساً للجمـهورية لفترة رئاسية ثانية.[3][8]:127:130111 وزارة عاطف صدقي الثالثة

    من: 14 أكتوبر 1993

    حتى: 2 يناير 1996
    مدة: سنتان وشـهران و19 يومًا

    بدأت : 34
    انتهت: 34

    تشكلت عقب انتخاب محمد حسني مبارك رئيساً للجمـهورية لفترة رئاسية ثالثة.[3][8]:130:132112 وزارة كمال الجنزوري الأولى

    كمال الجنزوري


    السن عند تولي المنصب: 63 سنةً

    من: 4 يناير 1996

    حتى: 5 أكتوبر 1999
    مدة: 3 سنواتٍ و9 أشـهرٍ ويوم واحد

    بدأت : 32
    انتهت: 32

    ولد في 12 يناير 1933 في محافظة المنوفية، حصل على الدكتوراه في الاقتصاد من جامعة ميتشجان الأمريكية، عين أستاذاً بمعهد التخطيط القومي سنة 1973، ثم وكيل وزارة التخطيط سنة 1974، فمحافظاً للوادى الجديد سنة 1976، ثم محافظاً لبني سويف سنة 1977، إلى أن عين مديراً لمعهد التخطيط القومي سنة 1977، وبدأ عمله الوزاري وزيراً للتخطيط سنة 1982، فوزيراً للتخطيط والتعاون الدولي سنة 1984، وشغل منصب نائب رئيس مجلس الوزراء ووزير التخطيط والتعاون الدولي سنة 1986 ثم نائب رئيس الوزراء ووزير التخطيط.[40]

    [3][8]:132:134113 وزارة عاطف عبيد

    عاطف عبيد


    السن عند تولي المنصب: 67 سنةً

    من: 10 أكتوبر 1999

    حتى: 9 يوليو 2004
    مدة: 4 سنواتٍ و8 أشـهرٍ و29 يومًا

    ولد في 14 أبريل 1932 بطنطا في محافظة الغربية، وحصل على بكالوريوس تجارة من جامعة القاهرة سنة 1952، وماجستير سنة 1956، ثم دكتوراه في إدارة الأعمال من جامعة إلينوي الأمريكية سنة 1962، وعمل مستشاراً لوزارات الكهرباء والصناعة والتعليم والإسكان، ورئيس مجلس إدارة المركز الدولي لإدارة الأعمال، ومستشاراً لمنظمة العمل الدولية لتطوير برامج الإدارة في قبرص. تقلد عدة مناصب وزارية، فعين وزيراً لشؤون مجلس الوزراء، ووزير دولة للتنمية الإدارية، ثم وزيراً للتخطيط.[41]

    [3]114 وزارة أحمد نظيف الأولى

    أحمد نظيف


    السن عند تولي المنصب: 52 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: 6 سنواتٍ و6 أشـهرٍ و19 يومًا

    من: 9 يوليو 2004

    حتى: 19 ديسمبر 2005
    مدة: سنة واحدة و5 أشـهرٍ و10 أيامٍ

    ولد سنة 1952 بمحافظة الاسكندرية ودرس بكلية الهندسة وتخرج في جامعة القاهرة قسم الاتصالات والالكترونيات سنة 1973 وحصل على الدكتوراه في مجال الذكاء الاصطناعي من جامعة ماك جيلي الكندية سنة 1983. عين مدرساً بكلية الهندسة بجامعة القاهرة ثم أستاذاً مساعداً فأستاذاً في مجال الحاسبات. واختير وزيراً للاتصالات والمعلومات في وزارة عاطف عبيد.[42] كُلف أحمد نظيف بتشكيل وزارته الأولى في 9 يوليو 2004، وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 14 يوليو 2004.[42][43] استقالة الوزارة عقب انتهاء الانتخابات الرئاسية.[3]115 وزارة أحمد نظيف الثانية

    من: 19 ديسمبر 2005

    حتى: 28 يناير 2011
    مدة: 5 سنواتٍ وشـهر واحد و9 أيامٍ

    كُلف أحمد نظيف بتشكيل وزارته الثانية في 19 ديسمبر 2005،[44] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 31 ديسمبر 2005.[45] طلب محمد حسني مبارك من الحكومة التقدم باستقالتها يوم 28 يناير 2011 "المسمى بجمعة الغضب" إبان ثورة 25 يناير.[3][46]116 وزارة أحمد شفيق

    أحمد شفيق


    السن عند تولي المنصب: 70 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: شـهر واحد ويومان

    من: 29 يناير 2011

    حتى: 11 فبراير 2011
    مدة: 13 يومًا

    ولد في 25 نوفمبر 1941 في الابراهيمية بمحافظة الشرقية، وتخرج في الكلية الجوية سنة 1961 ليعين طياراً بالقوات الجوية، وحصل على زمالة كلية الحرب العليا من أكاديمية ناصر العسكرية العليا وزمالة كلية الحرب العليا للأسلحة المشتركة بباريس ودكتوراه الفلسفة في الإستراتيجية القومية للفضاء الخارجي. عمل كملحق عسكري في سفارة مصر بإيطاليا سنة 1984، وفي عام 1991 عين رئيساً لأركان القوات الجوية، ثم قائداً لها سنة 1996 إلى أن عين وزيراً للطيران المدني سنة 2002.[47]

    كُلف أحمد شفيق بتشكيل الوزارة في 29 يناير 2011،[48] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 31 يناير 2011.[49] استمرت الوزارة حتى تنحي محمد حسني مبارك عن الحكم في 11 فبراير 2011.[3][50]
    محمد حسين طنطاوي
    فترة انتقالية
    (بصفته رئيس المجلس الأعلى للقوات المسلحة)
    من: 11 فبراير 2011
    إلى: 30 يونيو 2012
    انتهت الفترة بانتخاب محمد مرسي رئيساً للجمـهورية.

    من: 11 فبراير 2011

    حتى: 3 مارس 2011
    مدة: 20 يومًا

    استمرت الوزارة في تسيير الأعمال طبقاً للبيان رقم 4 للمجلس الأعلى للقوات المسلحة إلى حين تشكيل حكومة جديدة.[51]117 وزارة عصام شرف

    عصام شرف


    السن عند تولي المنصب: 59 سنةً

    من: 3 مارس 2011

    حتى: 21 نوفمبر 2011
    مدة: 8 أشـهرٍ و18 يومًا

    ولد في الجيزة سنة 1952 وحصل علي بكالوريوس الهندسة المدنية سنة 1975، وعلي ماجستير هندسة النقل من جامعة بيردو بالولايات المتحدة سنة 1980 وعلي الدكتوراة من نفس الجامعة سنة 1984. عمل بعدة مناصب أكاديمية منـها أستاذ لهندسة الطرق بكلية الهندسة بجامعة القاهرة، وأستاذ زائر بجامعة بيردو بأمريكا، وأستاذ مساعد بكلية الهندسة جامعة الملك سعود بالمملكة العربية السعودية. شغل العديد من المناصب منـها أمين مجلس قسم الأشغال العامة بهندسة القاهرة وممثل مجلس قسم الأشغال العامة بكلية الهندسة جامعة القاهرة ومستشار تحرير مجلة نقابة المـهندسين المصرية. كما شغل عضوية كل من مجلس بحوث النقل المصري بأكاديمية البحث العلمي، وشعبة النقل الداخلي بمجلس بحوث النقل بأكاديمية البحث العلمي والتكنولوجيا وشعبة بحوث الطواريء بمجلس البحوث الطبية بأكاديمية البحث العلمي والتكنولوجيا، واللجنة الاستشارية العليا والشركة القابضة للنقل البري والبحري وعمل مستشارا لوزير النقل وعضو بالمكتب الفني للجنة النقل بالحزب الوطني وعضو المجلس الأعلى للسياسات بنفس الحزب ورئيس لجنة التسيير بنقابة المـهندسين وعين وزيراً للنقل والمواصلات سنة 2004.[52]

    كُلف عصام شرف بتشكيل الوزارة في 3 مارس 2011، وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 7 مارس 2011. استقالت الوزارة في 21 نوفمبر 2011، واستمرت في تسيير الأعمال لحين تشكيل الوزارة الجديدة.[3][53]118 وزارة كمال الجنزوري الثانية

    كمال الجنزوري


    السن عند تولي المنصب: 78 سنةً

    من: 25 نوفمبر 2011

    حتى: 25 يونيو 2012
    مدة: 7 أشـهرٍ

    كُلف كمال الجنزوري بتشكيل وزارته الثانية في 25 نوفمبر 2011،[54] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 7 ديسمبر 2011.[55] استقالت الوزارة في 25 يونيو 2012 عقب انتهاء الانتخابات الرئاسية،[56] واستمرت في تسيير الأعمال لحين تشكيل الوزارة الجديدة.[3] 119 وزارة هشام قنديل

    هشام قنديل


    السن عند تولي المنصب: 50 سنةً


    محمد مرسي
    فترة الحكم
    من: 30 يونيو 2012
    إلى: 3 يوليو 2013
    انتهت تلك الفترة بعزله.

    من: 24 يوليو 2012

    حتى: 8 يوليو 2013
    مدة: 11 شـهرًا و14 يومًا

    ولد في 17 سبتمبر 1962، وحصل على شـهادة البكالوريوس في الهندسة من جامعة القاهرة سنة 1984، ثم حصل على درجتي الماجستير والدكتوراه في مجال المياه والري من الولايات المتحدة شغل عدة مناصب أهمـها كبير خبراء الموارد المائية في بنك التنمية الأفريقي ورئيس قطاع النيل ووزير الموارد المائية والري سنة 2011.[57]

    كُلف هشام قنديل بتشكيل الوزارة في 24 يوليو 2012،[58] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 2 أغسطس 2012.[3][59] استقالت الوزارة في 8 يوليو 2013.[60] 120 وزارة حازم الببلاوي

    حازم الببلاوي


    السن عند تولي المنصب: 77 سنةً


    عدلي منصور
    فترة انتقالية
    (بصفته رئيس المحكمة الدستورية العليا)
    من: 4 يوليو 2013
    إلى: 8 يونيو 2014
    انتهت الفترة بانتخاب عبد الفتاح السيسي رئيساً للجمـهورية.[61][62]

    من: 9 يوليو 2013

    حتى: 24 فبراير 2014
    مدة: 7 أشـهرٍ و15 يومًا

    ولد سنة 1936 وتخرج في كلية الحقوق بجامعة القاهرة سنة 1957، وحصل على الدكتوراه في العلوم الاقتصادية من جامعة باريس سنة 1964. بدأ حياته الوظيفية مندوباً في مجلس الدولة ثم عين بعد حصوله على الدكتوراه مدرساً بكلية الحقوق بجامعة الأسكندرية في 1965، تدرج في المناصب الجامعية حتى وصل إلى درجة أستاذ الاقتصاد سنة 1976 في نفس الجامعة. أعير للعمل بجامعة الكويت، ثم بالصندوق العربي للإنماء الاقتصادي والاجتماعي في الكويت، ثم مستشاراً لوزير المالية في الكويت، ومديراً للدائرة الاقتصادية بالبنك الصناعي الكويتي قبل أن يعود إلى مصر لرئاسة البنك المصري لتنمية الصادرات سنة 1983، ثم الشركة المصرية لضمان الصادرات وفي عام 1995 عين وكيلاً للأمين العام للأمم المتحدة، وأميناً تنفيذاً للجنة الاقتصادية والاجتماعية بغرب آسيا.[63]

    كُلف حازم الببلاوي بتشكيل الوزارة في 9 يوليو 2013،[64] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 16 يوليو 2013.[65] استقالت الوزارة في 24 فبراير 2014،[66] واستمرت في تسيير الأعمال لحين تشكيل الوزارة الجديدة.[3]121 وزارة إبراهيم محلب الأولى

    إبراهيم محلب


    السن عند تولي المنصب: 65 سنةً
    المدة المتواصلة في المنصب: سنة واحدة و6 أشـهرٍ و17 يومًا

    من: 26 فبراير 2014

    حتى: 9 يونيو 2014
    مدة: 3 أشـهرٍ و14 يومًا

    ولد سنة 1949 وتخرج في كلية الهندسة بجامعة القاهرة سنة 1972. والتحق بالعمل بشركة المقاولون العرب وتدرج في مناصب الشركة من مـهندس سنة 1972 إلى مدير فني سنة 1985، ثم مديراً لإدارة الطرق والكباري سنة 1994، فعضواً بمجلس الإدارة الشركة سنة 1996. وتولى منصب نائب الشركة سنة 1997 ثم رئيساً لمجلس إدارتها إلى أن عين وزيراً للإسكان.[67]

    كُلف إبراهيم محلب بتشكيل وزارته الأولى في 26 فبراير 2014،[68] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 1 مارس 2014.[69] استقالة الوزارة في 9 يونيو 2014 عقب انتهاء الانتخابات الرئاسية.[3] 122 وزارة إبراهيم محلب الثانية
    عبد الفتاح السيسي
    فترة الحكم
    من: 8 يونيو 2014
    حتى الآن.

    من: 9 يونيو 2014

    حتى: 12 سبتمبر 2015
    مدة: سنة واحدة و3 أشـهرٍ و3 أيامٍ

    كُلف إبراهيم محلب بتشكيل وزارته الثانية في 9 يونيو 2014،[70] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 17 يونيو 2014.[3][71] استقالت الوزارة في 12 سبتمبر 2015.[72]123 وزارة شريف إسماعيل

    شريف إسماعيل


    السن عند تولي المنصب: 60 سنةً

    من: 12 سبتمبر 2015

    حتى: 5 يونيو 2018
    مدة: سنتان و8 أشـهرٍ و24 يومًا

    ولد في 6 يوليو 1955 وحصل على كالوريوس هندسة ميكانيكا القوى سنة 1978 من جامعة عين شمس بتقدير عام جيد جداً، التحق بالعمل بقطاع البترول فعمل مـهندساً بشركة موبيل للبحث والاستكشاف ثم انتقل للعمل بشركة إنبي ووصل فيها إلى وظيفة مدير عام الشئون الفنية وعضو مجلس إدارة ثم عين وكيلاً لوزارة البترول لمتابعة عمليات البترول ثم وكيلاً لوزارة البترول لشئون الغاز. وتولى رئاسة مجلس إدارة الشركة المصرية القابضة للغازات الطبيعية (إيجاس) سنة 2005 ثم رئاسة مجلس إدارة شركة جنوب الوادى القابضة للبترول سنة 2007 إلى أن أسندت إليه وزارة البترول والثروة المعدنية في يوليو 2013.[73]

    كُلف شريف إسماعيل بتشكيل الوزارة في 12 سبتمبر 2015،[74] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 19 سبتمبر 2015.[3][75] استقالة الوزارة في 5 يونيو 2018 بعد انتهاء الانتخابات الرئاسية وتأدية الرئيس عبد الفتاح السيسي اليمين الدستورية لفترته الرئاسية الثانية في 2 يونيو 2018.[76]124 وزارة مصطفى مدبولي

    مصطفى مدبولي


    السن عند تولي المنصب: 52 سنةً

    من: 7 يونيو 2018

    حتى الآن
    مدة: 6 أشـهرٍ و25 يومًا

    مصطفى كمال مدبولى محمد نصار، ولد في 28 أبريل 1966. حصل على بكالوريوس الهندسة المعمارية من كلية الهندسة، جامعة القاهرة سنة 1988، ودبلوم الدراسات المتقدمة في مجال التخطيط العمراني من معهد دراسات الإسكان بهولندا سنة 1993، ودرجة الماجستير في الفلسفة في الهندسة المعمارية من جامعة القاهرة سنة 1992، ودرجة الدكتوراه في الهندسة المعمارية من جامعة القاهرة سنة 1997. ترقى بالمناصب في الهيئة العامة للتخطيط العمراني، حتى تم تكليفه بوزارة الإسكان في 24 فبراير 2014 ضمن وزارة إبراهيم محلب الأولى واستمر في هذا المنصب ضمن وزارة إبراهيم محلب الثانية ووزارة شريف إسماعيل حتى تم تكليفه برئاسة الوزراء في 7 يونيو 2018.[77]

    كُلف مصطفى مدبولي بتشكيل الوزارة في 7 يونيو 2018،[78] وأدت الوزارة اليمين الدستورية في 14 يونيو 2018.[79][80]

    تعليقات

    • رئيس الوزراء الحالي: مصطفى مدبولي منذ 7 يونيو 2018.
    • أول من حمل لقب رئيس نظار: نوبار باشا.
    • أول من حمل لقب رئيس وزراء: حسين رشدي باشا في وزارته الثانية.
    • أول رئيس وزراء بعد ثورة 23 يوليو 1952: علي ماهر باشا في وزارته الرابعة.
    • أول رئيس وزراء في العهد الجمـهوري: محمد نجيب في وزارته الثانية.
    • أطول رؤساء النظارة / الوزارة مدة في المنصب: مصطفى فهمي باشا (12 سنة متواصلة).
    • أقل رؤساء النظارة / الوزارة مدة في المنصب: أحمد نجيب الهلالي باشا (يوم واحد).
    • أصغر رؤساء النظارة / الوزارة سناً عند تولي المنصب: الأمير محمد توفيق باشا (27 عاماً).
    • أكبر رؤساء النظارة / الوزارة سناً عند تولي المنصب: كمال الجنزوري (78 عاماً) في وزارته الثانية.
    • أقدم تاريخ ميلاد لرئيس نظارة / وزارة: إسماعيل راغب باشا (1819).
    • أحدث تاريخ ميلاد لرئيس نظارة / وزارة: مصطفى مدبولي (1966).
    • أكثر رؤساء النظارة / الوزارة تشكيلاً للوزارة: جمال عبد الناصر (عشر وزارات).
    • عدد رؤساء النظارة / الوزارة المتوفيين وفاة طبيعية أثناء توليهم المنصب: ثلاثة هم (حسن صبري باشا، جمال عبد الناصر، أحمد فؤاد محيي الدين).
    • عدد رؤساء النظارة / الوزارة المُغتالين أثناء توليهم المنصب: أربعة هم (بطرس غالي باشا، أحمد ماهر باشا، محمود فهمي النقراشي باشا، محمد أنور السادات).
    • عدد رؤساء المجالس التنفيذية في ظل رئيس وزارة مركزية: اثنان (الأول نور الدين طراف في ظل وزارة جمال عبد الناصر الخامسة، والثاني كمال الدين حسين في ظل وزارة جمال عبد الناصر السادسة).
    • فترة الحكم المذكورة بالقائمة هي فترة الحكم المتصلة للحاكم تحت ظل نظام حكم الدولة الساري حينـها وتختلف عن الفترة الرئاسية الدستورية بالنسبة للرؤساء.
    • حجم الوزارة يتضمن منصب رئيس الوزراء ونوابه والوزراء ونوابهم.
    • في أغلب الأوقات خلال الفترة ما بين تقديم الحكومة استقالتها وتكليف رئيس الوزارة الجديد وحلف الوزارة الجديدة لليمين، يقوم الوزراء السابقين بتسيير الأعمال لحين تسلم الوزراء الجدد مـهام عملهم

    انظر أيضاً

    • قائمة حكام مصر.
    • قائمة رؤساء مصر.
    • قائمة نواب رئيس الجمـهورية.

    مصادر

    هوامش

  • أ ب ت ث ج ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ك ل م ن ه و ي أأ أب أت أث أج أح أخ أد أذ أر أز أس أش أص أض أط أظ أع أغ أف أق أك أل أم أن أه أو أي بأ بب بت بث بج بح بخ بد بذ بر بز بس بش بص بض بط بظ بع بغ بف بق بك بل بم بن به بو بي تأ تب تت تث تج تح تخ تد تذ تر تز تس تش تص تض تط تظ تع تغ تف تق تك يونان لبيب رزق، "تاريخ الوزارات المصرية 1878 - 1953"، طبعة 1975، 544 صفحة، الأهرام.
  • ^ محمد الجوادي، "البنيان الوزاري في مصر 1871 - 2000"، طبعة 2005، 607 صفحة، الهيئة المصرية العامة للكتاب.
  • أ ب ت ث ج ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ك ل م ن ه و ي أأ أب أت أث أج أح أخ أد أذ أر أز أس أش أص أض أط أظ أع أغ أف أق أك أل أم أن أه أو أي بأ بب بت بث بج بح بخ بد بذ بر بز بس بش بص بض بط بظ بع بغ بف بق بك بل بم بن به بو بي تأ تب تت تث تج تح تخ تد تذ تر تز تس تش تص تض تط تظ تع تغ تف تق تك تل تم تن ته تو تي ثأ ثب ثت ثث ثج ثح ثخ ثد ثذ ثر ثز ثس ثش ثص "رؤساء الوزراء السابقون". رئاسة مجلس الوزراء. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ "حسين باشا رشدي". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "محمد باشا توفيق نسيم". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "عبد الفتاح باشا يحيى". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "حسن باشا صبري". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • أ ب ت ث ج ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ك ل م ن ه و ي أأ أب أت أث أج أح أخ أد أذ أر أز أس أش أص أض أط أظ أع أغ محمد الجوادي، "الوزراء ورؤسائهم ونواب رؤسائهم ونوابهم تشكيلاتهم وترتيبهم ومسئولياتهم 1952 - 1997"، طبعة 1997، 242 صفحة، دار الشروق.
  • أ ب ت ث ج ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ك ل م ن ه و ي أأ أب أت أث أج أح أخ أد أذ محمد الجوادي، "التشكيلات الوزارية في عهد الثورة"، طبعة 1986، 165 صفحة، الهيئة العامة للاستعلامات.
  • ^ أحمد يوسف (30-1-2015). "5 حكام ظِل في تاريخ مصر.. هؤلاء أيضاً كانوا «رؤساء جمـهورية»". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 28 أكتوبر 2017.
  • أ ب ت ث ج ماهر حسن (16-1-2016). "«زي النـهارده».. حل الأحزاب السياسية في مصر 16 يناير 1953". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 05 نوفمبر 2017.
  • أ ب محمد حافظ (1-8-2014). "ثورة يوليو وبناء النظام السياسي". الأهرام. اطلع عليه بتاريخ 05 نوفمبر 2017.
  • أ ب محمد نجيب، "كنت رئيساً لمصر - مذكرات محمد نجيب"، طبعة 1984، 420 صفحة، المكتب المصري الحديث.
  • ^ ماهر حسن (28-9-2014). "الزعيم في ذكرى رحيله الـ44.. ناصر من اليُتم إلى المجد". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 30 أكتوبر 2017.
  • أ ب محمود فوزي، "حكام مصر - عبد الناصر"، طبعة 1997، 194 صفحة، مركز الراية للنشر والإعلام.
  • أ ب دستور الجمـهورية المصرية 16 يناير 1956
  • ^ "قرار رئيس الجمـهورية لسنة 1957 — بتاريخ 3/11/1957". شبكة قوانين الشرق. اطلع عليه بتاريخ 05 نوفمبر 2017.
  • ^ إدينا مصطفى (1-7-2012). "أول حكومة للرئيس.. نجيب وناصر ومبارك تولوها والسادات اختار فوزي.. فماذا يفعل مرسي؟". الأهرام. اطلع عليه بتاريخ 03 نوفمبر 2017.
  • ^ "اعادة الاعتبار لنائب الرئيس السابق بعد 20 عاماً من الاعتزال . مصر : جنازة رسمية لكمال الدين حسين". الحياة. 21-6-1999. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ أحمد يوسف القرعي (29-5-2001). "إعلان الميثاق الوطني". الأهرام. اطلع عليه بتاريخ 06 نوفمبر 2017.
  • ^ "علي صبري". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "حسين باشا رشدي". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "محمد صدقي سليمان". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "الرئيس زكريا محيي الدين.. رئيس مؤقت- لمدة يومين ( يونيو – 11يونيو 1967)". الهيئة العامة للاستعلامات. اطلع عليه بتاريخ 04 أكتوبر 2017.
  • ^ "محمود فوزي". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "عزيز صدقي". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "محمد أنور السادات". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "أنور السادات.. بطل الحرب والسلام". كايرو دار. 28-3-2013. اطلع عليه بتاريخ 04 أكتوبر 2017.
  • ^ "عبد العزيز محمد حجازي". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "ممدوح سالم". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "حزب مصر العربي الاشتراكي". الهيئة العامة للاستعلامات. 5-10-2016. اطلع عليه بتاريخ 01 سبتمبر 2018.
  • ^ حسام الطباخ (31-7-2016). "في مثل هذا اليوم .. " السادات " يؤسس الحزب الوطني الديموقراطي". أخبار اليوم. اطلع عليه بتاريخ 02 سبتمبر 2018.
  • ^ منصور حسن (11-3-2006). "من الاتحاد الاشتراكي إلي المنابر". الأهرام. اطلع عليه بتاريخ 06 نوفمبر 2017.
  • ^ "مصطفى خليل". ذاكرة مصر المعاصرة. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "نبذة عن الرئيس المصري السابق حسني مبارك". بي بي سي عربي. 29-11-2014. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ رشا المنسى (16-2-2017). "في ذكرى ميلاده.. "أحمد فؤاد محي الدين" طبيب بدرجة سياسي بارع". الفجر. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ ميلاد حنا زكي (1-6-2014). "توثيق حياة كمال حسن علي رئيس وزراء مصر الأسبق في ذاكرة مصر المعاصرة". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "علي لطفي". الفجر. 25-5-2016. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ "وفاة عاطف صدقي رئيس وزراء مصر الأسبق". العربية.نت. 26-2-2005. اطلع عليه بتاريخ 02 نوفمبر 2017.
  • ^ محمد الدسوقي رشدي (28-11-2008). "كمال الجنزورى.. لغز التسعينيات السياسى.. الذى دمره طموحه". اليوم السابع. اطلع عليه بتاريخ 01 نوفمبر 2017.
  • ^ نيفين العيادي (12-9-2014). "عاطف عبيد مـهندس الخصخصة". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 01 نوفمبر 2017.
  • أ ب "الحكومـة الجـديدة تؤدي اليمين الدسـتورية أمـام الرئيـس مبـارك". الأهرام. 15-7-2004. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ إبراهيم نافع (10-7-2004). "الرئيس مبارك يكلف أحمد نظيف بتشكيل الحكومة الجديدة". الأهرام. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ شريف إبراهيم، محمد الغريب (19-12-2005). "مبارك يكلف نظيف بتشكيل الحكومة الجديدة خلال ساعات". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "اكتمال التشكيل الوزاري.. والحكومة تؤدي اليمين اليوم". الأهرام. 31-12-2005. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "نص كلمة مبارك للمصريين". رويترز. 29-1-2011. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "نبذة عن أحمد شفيق رئيس الوزراء المصري السابق". بي بي سي عربي. 3-3-2011. اطلع عليه بتاريخ 01 نوفمبر 2017.
  • ^ "مبارك يكلف أحمد شفيق بتشكيل الحكومة الجديدة.. واختفاء مريب للأمن". المصري اليوم. 29-1-2011. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "الحكومة المصرية الجديدة بدون رجال أعمال.. وبدون العادلي". جريدة الرياض. 1-2-2011. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "مبارك يتنحى ويسلم سلطاته للمجلس الأعلى للقوات المسلحة". العربية.نت. 11-2-2011. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "البيان رقم (4) يؤكد الالتزام بالمعاهدات الخارجية واستمرار الحكومة الحالية". الأهرام. 12-2-2011. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ هبة الشرقاوي، فاطيما أوناني (3-3-2011). "قدم استقالته 3 مرات فى عهد مبارك.. شرف من الهندسة إلى رئاسة الوزراء". الأهرام. اطلع عليه بتاريخ 01 نوفمبر 2017.
  • ^ داليا عثمان (7-3-2011). "حكومة شرف تؤدي اليمين الدستورية أمام المشير طنطاوي". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ "الجنزوري يبدأ مشاورات تشكيل حكومته مساء اليوم .. وحلف اليمين الثلاثاء". الأهرام. 25-11-2011. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ "حكومة الجنزوري أدت اليمين الدستورية أمام طنطاوي". الأهرام. 7-12-2011. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ "حكومة الجنزوري تتقدم باستقالتها للمجلس العسكري". العربية.نت. 25-06-2012. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "من هو هشام قنديل أصغر رئيس وزراء بتاريخ مصر؟". سي إن إن العربية. 27-2-2013. اطلع عليه بتاريخ 01 نوفمبر 2017.
  • ^ "مرسي يكلف الدكتور هشام قنديل بتشكيل الحكومة الجديدة". العربية.نت. 24-7-2012. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "حكومة قنديل الجديدة تؤدي اليمين الدستورية أمام الرئيس مرسي". الأهرام. 2-8-2012. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ منصور كامل (8-7-2013). "«قنديل» يتقدم باستقالته". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "الأزمة في مصر: عدلي منصور يؤدي اليمين رئيسا مؤقتا". بي بي سي عربي. 4-7-2013. اطلع عليه بتاريخ 04 أكتوبر 2017.
  • ^ "السيسي يؤدي اليمين الدستورية رئيسا لمصر لمدة 4 سنوات". الوطن. 8-6-2014. اطلع عليه بتاريخ 04 أكتوبر 2017.
  • ^ "نبذة عن حازم الببلاوي رئيس وزراء مصر المستقيل". بي بي سي عربي. 24-2-2014. اطلع عليه بتاريخ 01 نوفمبر 2017.
  • ^ "تعيين البرادعي نائبا لرئيس مصر والببلاوي رئيسا للحكومة". العربية.نت. 9-7-2013. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ فتحية الدخاخني، معتز نادي (16-7-2013). "حكومة «الببلاوي» تؤدي اليمين.. ووزارة للعدالة الانتقالية والمصالحة". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ "استقالة حكومة حازم الببلاوي المصرية". العربية.نت. 24-2-2014. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ "من هو إبراهيم محلب رئيس الوزراء المصري الجديد". بي بي سي عربي. 25-2-2014. اطلع عليه بتاريخ 01 نوفمبر 2017.
  • ^ سحر زهران، بدوي أبو نجيلة، محمد فؤاد (26-2-2014). "تكليف محلب بتشكيل حكومة تحظى بقبول شعبي". الأهرام. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ فتحية الدخاخني (1-3-2014). "حكومة «محلب» تؤدي اليمين الدستورية أمام الرئيس منصور". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ "عبد الفتاح السيسي يعيد تكليف إبراهيم محلب بتشكيل حكومة جديدة في مصر". بي بي سي عربي. 9-6-2014. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ فتحية الدخاخني (17-6-2014). "بالفيديو.. حكومة محلب تؤدي اليمين الدستورية أمام السيسي". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ "السيسي يكلف وزير البترول شريف إسماعيل بتشكيل الحكومة بعد استقالة محلب". آر تي العربية. 12-9-2015. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ رأفت إبراهيم (12-9-2015). "شريف إسماعيل رئيس الحكومة الجديدة". اليوم السابع. اطلع عليه بتاريخ 01 نوفمبر 2017.
  • ^ سماح حسن (12-9-2015). "شريف إسماعيل رئيسا للحكومة الجديدة خلفا لـ"محلب"". الوطن. اطلع عليه بتاريخ 03 أكتوبر 2017.
  • ^ فتحية الدخاخني (19-9-2015). "حكومة شريف إسماعيل تؤدي اليمين الدستورية أمام السيسي (فيديو)". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 02 أكتوبر 2017.
  • ^ محمد الجالي (5-6-2018). "شريف إسماعيل يتقدم باستقالة الحكومة للرئيس السيسى". اليوم السابع. اطلع عليه بتاريخ 06 يونيو 2018.
  • ^ أحمد حسن (6-7-2018). "ننشر السيرة الذاتية للدكتور مصطفى مدبولي رئيس الحكومة الجديد". اليوم السابع. اطلع عليه بتاريخ 07 يونيو 2018.
  • ^ محمد الجالي (6-7-2018). "الرئيس السيسى يكلف مصطفى مدبولى بتشكيل الحكومة". اليوم السابع. اطلع عليه بتاريخ 07 يونيو 2018.
  • ^ "الحكومة الجديدة برئاسة مدبولي تؤدي اليمين الدستورية أمام الرئيس السيسي". الأهرام. 14-6-2018. اطلع عليه بتاريخ 14 يونيو 2018.
  • ^ محسن سميكة (14-6-2018). "بالأسماء.. تشكيل حكومة مصطفى مدبولي". المصري اليوم. اطلع عليه بتاريخ 14 يونيو 2018.
  • ملاحظات

  • ^ شارك فيها ممثلين لجميع أو أغلب أطراف العمل السياسي
  • مراجع

  • محمد الجوادي، "الوزراء ورؤسائهم ونواب رؤسائهم ونوابهم تشكيلاتهم وترتيبهم ومسئولياتهم 1952 - 1997"، طبعة 1997، 242 صفحة، دار الشروق.
  • محمد الجوادي، "البنيان الوزاري في مصر 1878 - 1996"، طبعة 1996، 130 صفحة، دار الشروق.
  • محمد الجوادي، "البنيان الوزاري في مصر 1871 - 2000"، طبعة 2005، 607 صفحة، الهيئة المصرية العامة للكتاب.
  • محمد الجوادي، "التشكيلات الوزارية في عهد الثورة"، طبعة 1986، 165 صفحة، الهيئة العامة للاستعلامات.
  • يونان لبيب رزق، "تاريخ الوزارات المصرية 1878 - 1953"، طبعة 1975، 544 صفحة، الأهرام.
  • محمد عبد الخالق أحمد، مراجعة / يونان لبيب رزق، "رئاسات مصر - موسوعة الرؤساء، رؤساء مجالس النظار والوزراء، النظارات والوزارات، النظار والوزراء - من عصر الوالي محمد على باشا إلى عهد الرئيس محمد حسني مبارك "، طبعة 2004، 1117 صفحة، روزاليوسف.
  • فؤاد كرم، "النظارات والوزارات المصرية" - الجزء الأول من سلسلة مركز الوثائق، طبعة 1994، 695 صفحة، الهيئة المصرية العامة للكتاب - مركز وثائق وتاريخ مصر المعاصر.
  • محمود زهدي موسى، حنان حسن جمعة، كمال أحمد محمود، نبيلة الدسوقي، علوي أحمد فتحي، إشراف / يواقيم رزق م، "الوزارات المصرية 1953 - 1961" - الجزء الثاني من سلسلة مركز الوثائق، طبعة 1989، 590 صفحة، الهيئة المصرية العامة للكتاب - مركز وثائق وتاريخ مصر المعاصر.
  • حنان حسن جمعة، كمال أحمد محمود، نبيلة الدسوقي، إشراف / عبد العظيم رمضان، "الوزارات المصرية - التشكيلات" - الجزء الثالث/القسم الأول من سلسلة مركز الوثائق، طبعة 1995، 690 صفحة، الهيئة المصرية العامة للكتاب - مركز وثائق وتاريخ مصر المعاصر.
  • حنان حسن جمعة، كمال أحمد محمود، نبيلة الدسوقي، إشراف / عبد العظيم رمضان، "الوزارات المصرية - الكشافات" - الجزء الثالث/القسم الثاني من سلسلة مركز الوثائق، طبعة 1996، 1019 صفحة (تتمة الجزء الثالث)، الهيئة المصرية العامة للكتاب - مركز وثائق وتاريخ مصر المعاصر.
  • محمود فوزي، "حكام مصر - عبد الناصر"، طبعة 1997، 194 صفحة، مركز الراية للنشر والإعلام.
  • محمد نجيب، "كنت رئيساً لمصر - مذكرات محمد نجيب"، طبعة 1984، 420 صفحة، المكتب المصري الحديث.
  • وصلات خارجية

    • رؤساء الوزراء - ذاكرة مصر المعاصرة
    • رؤساء الوزراء السابقون
    • بوابة السياسة
    • بوابة مصر
    مجلوبة من "https://ar.wikipedia.org/w/index.php?title=قائمة_رؤساء_وزراء_مصر&oldid=32471245"




    [تا ته تو تت]

    نویسنده و منبع |



    تا ته تو تت

    الموسوعة الشاملة - الأعلام للزركلي

    الموسوعة الشاملة - الأعلام للزركلي

    صدر هذا الكتاب آليا بواسطة الموسوعة الشاملة
    (اضغط هنا للانتقال إلى صفحة الموسوعة الشاملة على الإنترنت)

     


    الكتاب : تا ته تو تت الأعلام للزركلي
    مصدر الكتاب : الإنترنت
    [ ترقيم الكتاب موافق للمطبوع ]

    العمري العطار: شاعر دمشقي متفنن، تا ته تو تت له نظم في أكثر أنواع الشعر.
    كان أديب الشام في عصره.
    وقام برحلات كثيرة، وأخرج نفسه من زي العلماء واحترف العطارة.
    له (ديوان - خ) في الظاهرية.
    وفي سيرته غرائب ونوادر.
    كان أبوه ملازما لشيخ يدعى عمر العقيبي، فعرف بالعمري نسبة إليه (1).
    بكر بن النطاح
    (000 - 192 ه = 000 - 808 م) بكر بن النطاح الحنفي، أبو وائل: شاعر غزل، من فرسان بني حنيفة، من أهل اليمامة.
    انتقل إلى بغداد في زمن الرشيد، واتصل بأبي دلف العجلي فجعل له رزقا سلطانيا عاش بـه إلى أن توفي.
    ورثاه أبو العتاهية بقوله: (مات ابن نطاح أبو وائل بكر، فأضحى الشعر قد ماتا !) (2) المصنف (000 - 1014 ه = 000 - 1605 م) أبو بكر بن هداية الله المريواني الكوراني الكردي: من فقهاء الشافعية ومؤرخيهم.
    لقب بالمصنف لكثرة تصانيفه.
    أقام مدة بالمدينة المنورة، وتوفي بقرية (چور) في (مريوان) الكردستانية الايرانية.
    من كتبه (طبقات الشافعية - ط) يعرف بطبقات المصنف، و (شرح المحرر) ثلاث مجلدات، فقه.
    وله كتب بالفارسية منـها (سراج الطريق) و (رياض الخلود) (3).
    * (هامش 1) * (1) تراجم الاعيان 1: 288 وشعر الظاهرية 190 وخلاصة الاثر 1: 99 - 110 وفيه أن (ديوان العمري) لو جمع
    لجاء في مجلدات، ولكنـه جمع لنفسه (مجلدة) منـه في ابتداء أمره.
    قلت: لعل هذه المجلدة هي التي في الخزانة الظاهرية الآن.
    (2) فوات الوفيات 1: 79 والبداية والنـهاية 10: 208 وسمط اللآلي 520 والتبريزي 3: 140 وتاريخ بغداد 7: 90.
    (3) تاريخ السليمانية 233 وطبقات الشافعية لصاحب الترجمة: مقدمة الناشر.
    (*) بكر بن وائل (000 - 000 = 000 - 000) بكر بن وائل بن قاسط، من بني ربيعة، من عدنان: جد جاهلي، من نسله (بنو يشكر) و (حنيفة) و (الدؤل) و (مرة) و (بنو عجل) و (تيم الله) و (ذهل بن شيبان) وكان صنم البكريين في الجاهلية يدعى (المحرق) شاركتهم فيه ربيعة كلها.
    أقاموه في (سلمان) وراء الكوفة.
    وجعلوا في كل حي من ربيعة (ولدا) له.
    وكان سدنته آل الاسود، من بني عجل.
    ومن أصنامـهم (أوال) بضم الهمزة، وكان من أصنام تغلب، قبلهم، و (ذو الكعبين) وكان قبل زمن صنما لاياد (1).
    الشـهيد الحفصي (000 - 709 ه = 000 - 1309 م) أبو بكر بن يحيى الواثق بن محمد بن يحيى بن عبد الواحد: من ملوك الدولة الحفصية في تونس.
    ولي بعد أخيه المستنصر (محمد بن يحيى) بعهد منـه.
    ووثب عليه خالد الحفصي (ابن يحيى بن إبراهيم بن يحيى ابن عبد الواحد) فأراد أبو بكر قتاله فانفض عنـه ، فاستسلم لخالد فقتله بتونس.
    فلقب بالشـهيد.
    ومدة ولايته 17 يوما (2).
    المتوكل الحفصي (692 - 747 ه = 1293 - 1346 م) أبو بكر بن يحيى بن إبراهيم الحفصي، المتوكل على الله: من ملوك الحفصيين في تونس.
    كان يلي (قسنطينة) لاخيه خالد، ثم انتقض على أخيه وأظهر موالاة اللحياني (زكرياء بن أحمد) واستمر يستميل الناس * (هامش 2) * (1) سبائك الذهب 52 وجمـهرة الانساب 290 و 460 وطرفة الاصحاب 16 وفي دائرة المعارف الاسلامية 4: 41 - 47 فصل عن (بكر) يرجع إليه.
    ومثله في معجم قبائل العرب 1: 93 - 99.
    (2) الخلاصة النقية 68.
    (*) إلى نفسه، فقوي، ونشبت بينـه وبين أبي ضربة (محمد بن زكرياء) حروب استمرت نحو خمس سنين وانتهت بفوز صاحب الترجمة، سنة 723 ه، فاستقر في تونس، وثار عليه آخرون، فلم تصف له الخلافة إلا عام 730 ه.
    وعاش بعد ذلك آمنا إلى أن توفي بتونس.
    وكان شجاعا حازما (1).
    البكرجي = قاسم بن محمد 1169 أبو بكرة = نفيع بن الحارث 52 ابن أبي بكرة = عبيد الله بن أبي بكرة البكري (2) = عبيد الله بن زياد 75 البكري = أحمد بن عبد الله 250 البكري (عز الدولة) = عبد العزيز بن محمد البكري = عبد الله بن عبد العزيز 487 البكري (الصدر) = الحسن بن محمد 656 البكري (ابن سجمان) = محمد بن أحمد 685 البكري = علي بن يعقوب 734 البكري (الجلال) = محمد بن عبد الرحمن 891
    البكري (أبو الحسن) = محمد بن محمد 952 البكري (الشمس) = محمد بن محمد 994 البكري (أبو السرور) = محمد بن محمد 1007 البكري (زين الدين) = محمد بن محمد 1028 البكري = أحمد بن زين العابدين 1048 البكري (أبن أبي السرور) = محمد بن محمد 1087 * (هامش 3) * (1) الخلاصة النقية 70.
    (2) ليست هذه النسبة قاصرة على سلالة أبي بكر الصديق (رض) كما قد يتوهم بعض الناس، وإنما هي كما في أنساب السمعاني ولباب ابن الاثير وغيرهما، نسبة إلى (أبي بكر) الصديق، أو (بكر بن وائل) أو (بكر بن عبد مناة) أو (بكر بن عوف) النخعي، أو (أبي بكر ابن كلاب) واسمـه عبيد.
    ولكل من هؤلاء نسل اشتهر بعض رجاله بالبكري - انظر اللباب 1: 138.
    (*)

    (2/71)

    البكري = مصطفى بن كمال الدين 1162 البكري = محمد بن مصطفى 1196 البكري = محمد توفيق 1351 ابن بكس = إبراهيم بن بكس 360 البكفالوني (البخشي) = محمد بن محمد 1098
    ابن بكير (الراوية) = يحيى بن عبد الله 231 بكير ابن الاشج (000 - 122 ه = 000 - 740 م) بكير بن عبد الله بن الاشج: من أعلم أهل عصره بالحديث.
    ثقة.
    ولد ونشأ في المدينة، ورحل إلى مصر، فأقام إلى أن توفي (1).
    بكير بن وساج (000 - 77 ه = 000 - 696 م) بكير بن وساج التميمي: أحد الامراء الاشراف في العصر المرواني.
    كان شجاعا قوي المراس.
    ولاه أمية بن عبد الله (أمير خراسان) على طخارستان، فتجهز.
    ثم خافه أمية فمنعه من السفر إلى طخارستان، وأمره بالتجهيز لغزو (ما وراء النـهر) فتهيأ.
    وخشي أمية أن يخرج عليه، فأمره بالعدول عن الغزو، وسيره واليا على مرو، فلما جاءها استقل بها، فحاربه أمية ثم صالحه.
    وبلغه عنـه بعد ذلك العزم على الخروج فقبض عليه وقتله بخراسان (2).
    بكيل (0 00 - 000 = 000 - 000)
    بكيل بن جشم بن خيران بن نوف بن همدان: أحد الجدين الكبيرين في قبائل همدان إلى اليوم (حاشد، وبكيل) وهو من قدماء الجاهليين في اليمن، وبنوه * (هامش 1) * (1) تهذيب التهذيب 1: 491.
    (2) ابن الاثير 4: 172 والطبري 7: 275 وهو فيه (بكير ابن وشاح السعدي) وصححناه كما في القاموس: مادة (وسج).
    (*) بطون كثيرة (1).
    بل بل = الفرد أكتاف 1364 بل (مس) = جرترود مرغريت البلاذري = أحمد بن يحيى 279 بلاشير (1318 - 1393 ه = 1900 - 1973 م) بلاشير.
    ريجيس، ل.
    Blachere.
    R.
    L من علماء المستشرقين ومن أعضاء المجمع العلمي العربي بدمشق والمجمع الفرنسي الاعلى (الانستيتو) بباريس.
    فرنسي، ضليع من العربية.
    ولد في مونروج (من ضواحي باريس) وتلقى دروسه الثانوية في الدار البيضاء (بالمغرب)
    وتخرج بكلية الآداب في الجزائر (1922) وسمي أستاذا في معهد الدراسات المغربية العليا في الرباط (1924 - 35) وانتقل إلى باريز محاضرا في الصوربون (38) فمديرا لمدرسة الدراسات العليا العلمية (1942) وأشرف على مجلة (المعرفة) الباريسية، بالعربية والفرنسية، وألف بالفرنسية كتبا كثيرة ترجم بعضها إلى العربية.
    وكان مخلصا في حبه لها، ووفق إلى فرض تدريسها في بعض المعاهد الثانوية الفرنسية.
    وشارك في خدمة القضايا العربية المغربية والفلسطينية.
    من كتبه، وكلها مطبوعة (ترجمة القرآن الكريم) ثلاثة أجزاء، و (تاريخ الادب العربي) نقله إلى العربية الدكتور إبراهيم الكيلاني، و (قواعد العربية الفصحى) و (أبو الطيب المتنبي) ترجمـه إلى العربية الدكتور أحمد أحمد بدوي، و (معجم عربي فرنسي انكليزي) (2).
    البلاغي = محمد جواد 1352 * (هامش 2) * (1) الاكليل 10: 108 وفيه اسم جده (حبران) بضم أوله، واللباب 1: 139 وهو فيه (خيران) وهو في التاج
    9: 195 وفي جمـهرة الانساب 369 و 371 (خيوان).
    (2) مجلة مجمع اللغة بدمشق 49: 468 والمستشرقون 1: 316.
    (*) أبو بلال = مرداس بن حدير 61 ابن بلال (الحنفي) = محمد بن محمد 957 ابن أبي بردة (000 - نحو 126 ه = 000 - نحو 744 م) بلال بن أبي بردة عامر بن أبي موسى الاشعري: أمير البصرة وقاضيها.
    كان راوية فصيحا أديبا.
    ولاه خالد القسري سنة 109 ه، فأقام إلى أن قدم يوسف ابن عمر الثقفي (سنة 125 ه) فعزله وحبسه، فمات سجينا.
    كان ثقة في الحديث، ولم تحمد سيرته في القضاء.
    وكان يقول: إن الرجلين ليختصمان إلي فأجد أحدهما أخف على قلبي فأقضي له ! وهو ممدوح ذي الرمة الشاعر (1).
    بلال بن جرير (000 - نحو 140 ه = 000 - نحو 757 م) بلال بن جرير بن عطية بن الخطفي، أبو زافر، من بني كليب بن يربوع: شاعر، من الهاجئين.
    قالوا: كان أفضل إخوته من أبناء (جرير) وأشعرهم (2).
    بلال بن الحارث (000 - 60 ه = 000 - 680 م) بلال بن الحارث المزني، أبو عبد الرحمن: صحابي، شجاع، من أهل بادية المدينة.
    أسلم سنة 5 ه.
    وكان من حاملي ألوية (مزينة) يوم الفتح.
    وسكن موضعا وراء المدينة يعرف بالاشعر.
    ثم شـهد غزو إفريقية مع عبد الله بن سعد بن أبي سرح، فكان حامل لواء مزينة يومئذ، ومعه منـهم أربعمائة مقاتل.
    وتوفي في آخر خلافة معاوية، عن 80 عاما (3).
    * (هامش 3) * (1) تهذيب التهذيب 1: 500 ووفيات الاعيان، في ترجمة أبيه عامر.
    وخزانة البغدادي 1: 452 وفيه أن يوسف ابن عمر عزله سنة 120 وأنـه مات سنة نيف وعشرين ومئة والجمحي 14، 41، 313، 483.
    (2) الوحشيات 225 والشعر والشعراء 436 والسمط 187 والبخلاء للبغدادي 138، 139.
    (3) معالم الايمان 1: 106 وتهذيب ابن عساكر 3: 298.
    (*)

    (2/72)

    بلال الحبشي (000 - 20 ه = 000 - 641 م) بلال بن رباح الحبشي، أبو عبد الله:
    مؤذن رسول الله صلى الله عليه وسلم وخازنـه على بيت ماله.
    من مولدي السراة، وأحد السابقين للاسلام.
    وفي الحديث: بلال سابق الحبشة (1) وكان شديد السمرة، نحيفا طوالا، خفيف العارضين، له شعر كثيف.
    وشـهد المشاهد كلها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ولما توفي رسول الله أذن بلال، ولم يؤن بعد ذلك.
    وأقام حتى خرجت البعوث إلى الشام، فسار معهم.
    وتوفي في دمشق.
    روى له البخاري ومسلم 44 حديثا (2).
    ابن بلبان = علي بن بلبان 739 ابن بلبان (الحنبلي) = محمد بن بدر الدين 1083 البلبيسي (3) = محمد بن محمد 749 البلبيسي = إسماعيل بن إبراهيم 802 ابن أبي بلتعة = حاطب 30 بلج بن بشر (000 - 124 ه = 000 - 742 م) بلج بن بشر بن عياض القشيري: قائد شجاع، دمشقي، من ذوي الحزم.
    سيره هشام بن عبد الملك على مقدمة جيش كثيف، مع كلثوم بن عياض، إلى * (هامش 1) *
    (1) في طبقات ابن سعد 3: 169 عن مجاهد: (أول من أظهر الاسلام سبعة: رسول الله، وأبو بكر، وبلال، وخباب، وصهيب، وعمار، وسمية أم عمار، فأما رسول الله فمنعه ، وأما أبو بكر فمنعه قومـه، وأخذ الآخرون فألبسوا أدراع الحديد ثم صهروا في الشمس حتى بلغ الجهد منـهم كل مبلغ، وطعن أبو جهل سمية فقتلها، فكانت أول شـهيد في الاسلام، وأما بلال فجعلوا في عنقه حبلا وأمروا صبيانـهم فاشتدوا بـه جريا بين أخشبي مكة، وهو يقول: (أحد.
    أحد !) ورآه أبو بكر بعد ذلك فاشتراه منـهم وأعتقه.
    (2) ابن سعد 3: 169 وصفة الصفوة 1: 171 وحلية الاولياء 1: 147 وتاريخ الخميس 2: 245.
    (3) اقرأ التعليق على ترجمته وفيه اختلاف المصادر في اسم أبيه، وفي ضبط (بلبيس) وقد كتبها (بروكلمن) بكسر الباء الاولى وسكون اللام وفتح الباء الثانية وسكون الياء، وهو قريب مما يلفظه أهلها.
    وانظر خطط مبارك 9: 70.
    (*) إفريقية، لما ثار أهلها بأميرهم ابن الحبحاب، فنزل كلثوم وبلج بالقيروان، وقاتلا البربر، فقتل كلثوم (في أوائل سنة 124 ه) وحصر بلج إلى أن جاءته مراكب أمير الاندلس فركبها مع أصحابه، ورحل إلى الاندلس فارتاح قليلا، ثم
    عاود الكرة على البربر، وأوغل فيهم، فخافه أمير الاندلس (عبد الملك ابن قطن) فدعاه إلى الخروج منـها، فقبض عليه بلج وقتله، واستولى على البلاد.
    فانتظمت له أمورها أحد عشر شـهرا، وتوفي متأثرا من جراحات أصابته في إحدى المعارك.
    وكانت عاصمته قرطبة (1).
    البلخي = شقيق بن إبراهيم 194 البلخي = عبد الله بن محمد 294 البلخي = عبد الله بن أحمد 319 البلخي = محمد بن الفضل 319 البلخي = أحمد بن سهل 322 البلخي (أبو الجيش) = مظفر بن محمد 367 البلخي = عبد الله بن محمد 698 بلس (الدكتور) = دانيل بلس بلسم (000 - 1360 ه = 000 - 1941 م) بلسم بنت عبد الملك: أديبة مصرية، من أصل قبطي.
    أصدرت في القاهرة (مجلة المرأة المصرية) (2).
    بلعرب بن حمير (000 - 1167 ه = 000 - 1754 م)
    بلعرب بن حمير بن سلطان بن سيف ابن مالك اليعربي: تاسع الائمة اليعربيين في عمان.
    بويع له بنزوى، بعد خلع سيف * (هامش 2) * (1) الكامل لابن الاثير: حوادث سنة 123 و 124 ونفح الطيب 2: 697 وتهذيب ابن عساكر 3: 290 ودائرة المعارف الاسلامية 4: 77 وبغية الملتمس 233 وجذوة المقتبس 170 وهو فيهما (القيسي) مكان (القشيري) تحريف، انظر جمـهرة الانساب لابن حزم 273.
    (2) لم أجد لها ترجمة.
    (*) ابن سلطان (سنة 1145 ه) وقاتله سيف بن سلطان فظفر بلعرب.
    وجاء سيف بجيش من العجم، فاقتتلا سنة 1150 ففاز سيف، وانـهزم جيش بعلرب.
    بعد فتنة كبيرة استعفى بلعرب من الامامة، وتسمى بها سيف (سنة 1151) ثم أعاده إليها بعضهم نحو سنة 1160 وحاربه أحمد بن سعيد البوسعيدي فقتله (1).
    بلعرب بن سلطان (000 - 1104 ه = 000 - 1693 م) بلعرب بن سلطان بن سيف بن مالك اليعربي: ثالث الائمة اليعربيين، من الاباضية، في عمان.
    بويع له بنزوى، يوم وفاة أبيه (سنة 1091 ه) وسار على سنن
    الصالحين من أسلافه، حزما وعدلا.
    ونشبت فتنة بينـه وبين أخيه سيف بن سلطان، فقاتله، واستولى سيف على حصون عمان كلها إلا حصن (يبرين) فحاصر أخاه بلعرب فيها، فمات في الحصار.
    وكان فقيها أديبا، له شعر جيد (2).
    البلعمي = محمد بن عبيد الله 329 البلغيثي = أحمد بن المأمون 1348 بلفقيه = عبد الله بن حسين 1266 البلفيقي = محمد بن محمد 771 بلقاسم الزياني = أبو القاسم بن أحمد 1249 بلقيس الصغرى = أروى بنت أحمد بلقيس (000 - 000 = 000 - 000) بلقيس بنت الهدهاد بن شرحبيل، من بني يعفر بن سكسك، من حمير: ملكة سبأ.
    يمانية من أهل مأرب.
    أشير إليها في القرآن الكريم ولم يسمـها.
    وليت بعهد من أبيها (في مأرب) وطمع بها ذو الاذعار (عمرو بن أبرهة) صاحب غمدان، فزحف عليها، فانـهزمت، * (هامش 3) * (1) تحفة الاعيان 2: 153 و 160.
    (2) تحفة الاعيان 2: 74.
    (*)

    (2/73)

    ورحلت مستخفية بزي أعرابي إلى الاحقاف، فأدركها رجال (ذي الاذعار) فاستسلمت.
    وأصابت منـه غرة في سكر، فقتلته، ووليت أمر اليمن كله، وانقادت لها أقيال حمير، فزحفت بالجيوش إلى بابل وفارس، فخضع لها الناس، وعادت إلى اليمن فاتخذت مدينة (سبأ) قاعدة لها.
    وظهر سليمان بن داود، النبي الملك الحكيم، بتدمر، وركب الرياح إلى الحجاز واليمن، وآمن اليمانيون بدعوته إلى الله، وكانوا يعبدون الشمس.
    ودخل مدينة (سبأ) فاستقبلته بلقيس بحاشية كبيرة، وتزوجها، وأقامت معه سبع سنين وأشـهرا، وتوفيت فدفنـها بتدمر.
    وانكشف تابوتها في عصر الوليد بن عبد الملك، وعليه كتابة تدل على أنـها ماتت لاحدى وعشرين سنة خلت من ملك سليمان، ورفع غطاء التابوت فإذا هي غضة، لم يتغير جسمـها، فرفع ذلك إلى الوليد، فأمر بترك التابوت في مكانـه وأن يبنى عليه بالصخر (1).
    البلقيني = عمر بن رسلان 805 (2) ابن البلقيني = عبد الرحمن بن عمر 824 (3) البلقيني = صالح بن عمر 868 (4) البلگرامي = محمد بن يوسف 1172 البلگرامي = محمد بن عبد الجليل سيف الدولة الصنـهاجي (000 - 456 ه = 000 - 1064 م) بلكين بن باديس بن حيوس بن ماكسن * (هامش 1) * (1) التيجان 137 - 170 وتاريخ الخميس 1: 249 والنويري في نـهاية الارب 14: 134 وسماها الشريشي في شرح المقامات 2: 230 (بلقيس بنت شراحيل بن أبي سرح ابن الحارث بن قيس بن صيفي بن سبأ).
    وفي تاريخ ابن خلدون 1: 79 طبعة الحبابي قال الطبري: اسم بلقيس يلقمة نبت اليشرح بن الحارث بن قيس.
    وانظر الدر المنثور 96.
    (2) و (3) و (4) ضبطه الفيورزابادي، في القاموس، شكلا ونصا، بضم الياء وكسر القاف، وتابعته في ذلك ثم رأيت في الضوء اللامع 10: 208 ما رجح عندي (فتح القاف) وهو قول هلال المغربي، من أبيات: قالوا: شيوخ لم يطيقوا عدهم، فأعدهم بالالف والالفين لكن سيدنا وعالم عصرنا شيخ الشيوخ إمامنا البلقيني وانظر التاج 9: 143 - 144.
    (*)
    ابن زيري بن مناد: والي مالقة في حياة أبيه، والمرشح لامارة إفريقية بعده.
    كان عاقلا نبيلا، مات مسموما، قيل: إن وزير أبيه إسماعيل بن نغزلة اليهودي دس له السم لانـه كان يكره اليهود (1).
    بلكين (2) بن زيري (000 - 373 ه = 000 - 984 م) بلكين بن زيري بن مناد الصنـهاجي، أبو الفتوح، سيف الدولة، المسمى (يوسف) يرفع نسبه إلى حمير: مؤسس الامارة الصنـهاجية بتونس.
    كان في بدء أمره من قواد المعز الفاطمي، وأبلى في إخضاع زناتة (بالمغرب) البلاء الحسن.
    فلما استولى الفاطميون على مصر وأراد المعز الانتقال من المـهدية إلى الديار المصرية (سنة 361 ه) ولاه إفريقية، ما عدا صقلية وطرابلس الغرب (فكانت الاولى اللكلبيين والثانية للكتاميين) وسماه يوسف (بدلا من بلكين) وكناه أبا الفتوح ولقبه سيف الدولة أو سيف العزيز بالله (كما في أعمال الاعلام) وأوصاه بثلاث: أن لا يرفع السيف عن البربر، ولا يرفع الجباية عن
    أهل البادية، ولا يولي أحدا من أهل بيته.
    وفي أيامـه ثار أهل المغرب الاقصى فخلعوا طاعة الفاطميين وخطبوا للمروانيين (أصحاب الاندلس) فسار إليهم بلكين ودخل مدينة فاس عنوة، واستولى على سجلماسة، وأخرج عمال بني أمية، وأعاد الخطبة للفاطميين.
    ودان له المغرب كله.
    وتوفي في موضع بين سجلماسة وتلمسان يقال له (واركنفو) (3).
    بلكين بن محمد (000 - بعد 454 ه = 000 - بعد 1062 م) بلكين بن محمد بن حماد بن بلكين: * (هامش 2) * (1) الاحاطة 1: 266.
    (2) هكذا ضبطه ابن خلكان.
    وفي البيان المغرب لابن عذاري (بلجين) و (بلقين) فلعل الصواب أن تلفظ الكاف كالجيم المصرية والقاف الصعيدية.
    (3) وفيات الاعيان 1: 92 وابن خلدون 6: 155 والبيان المغرب 1: 228 - 239 و 318 وأعمال الاعلام 26.
    (*) من أمراء (قلعة بني حماد) من زناتة.
    شجاع سفاك للدماء.
    بلغه ظهور يوسف ابن تاشفين (سنة 454) ببلاد المصامدة، فتحرك وفتح بلدة (فاس) وعاث في
    المغرب.
    قال ابن الخطيب: وطئ الدول ودوخ السهل والجبل.
    وقتله ابن عم له يدعى الناصر بن علناس بن حماد، غيلة (1).
    البلنسي = عبد الله بن عبد الرحمن 208 البنلسي = علي بن إبراهيم 571 بلو = يوحنا بلو 1322 البلوطي = منذر بن سعيد 355 البلوي = عبد الرحمن بن عديس البلوي = زهير بن قيس 76 البلوي = محمد بن أحمد 559 البلوي = يوسف بن محمد 604 البلولي = خالد بن عيسى 765 بلي = بلي بن عمرو البليدي = محمد بن محمد 1176 البليطي = عثمان بن عيسى 599 البليني = محمد بن ناصر الدين 1019 ابن بليهد = عبد الله بن سليمان 1359 بلي (000 - 000 = 000 - 000) بلي بن عمرو بن الحافي، من قصاعة: جد جاهلي، يماني الاصل.
    النسبة إليه
    (بلوي) من بنيه جماعة من الصحابة.
    ومنازل (بلي) اليوم في (الوجه) وأطرافه، على شاطئ البحر الاحمر، وفي بعض الجبال القريبة منـه.
    ونزل بعض قدمائهم بصعيد مصر وإخميم.
    وأقام آخرون في شمالي قرطبة بالاندلس.
    قال ابن حزم: (وهم هنالك إلى اليوم - أي إلى عهدة، في القرن الخامس للهجرة - على أنسابهم، ولا يحسنون الكلام باللطينية، لكن بالعربية فقط.
    نساؤهم ورجالهم، ويقرون الضيف ولا يأكلون ألية * (هامش 3) * (1) تاريخ المغرب العربي 87 - 94.
    (*)

    (2/74)

    الشاة - ؟) (1) بن ابن البنا = الحسن بن أحمد 471 ابن البنا = أحمد بن محمد 721 البنا = أحمد بن محمد 1117 البنا = حسن بن أحمد 1368 البنارسي = أمان الله بن نور الله.
    ابن بنان = محمد بن محمد 596 البناني = محمد بن عبد السلام 1163 البناني (الفاسي) = محمد بن الحسن 1194
    البناني = عبد الرحمن بن جاد الله 1198 البناني = مصطفى بن محمد بعد 1237 البناني = محمد بن محمد 1245 البناني = أبو بكر بن محمد 1284 بنت الحبقبق = كريمة بنت عبد الوهاب بنت الخس = هند بنت الخس بنت الطرح (ست الكتبة) = نعمة بنت علي 604 ابن بنت العراقي = عبد الكريم بن علي 407 ابن بنت العراقي = عبد الكريم بن علي 704 بنت الشحنة = بوران بنت محمد 938 بنت طريف = ليلى بنت طريف بنت الفرافصة = نائلة بنت الفرافصة بنت قريمزان = فاطمة بنت عبد القادر البنجاوي = هارون بن عبد الرزاق 1336 بندار = محمد بشار 252 ابن بندار = عبد السلام بن محمد 488 ابن بندار = محمد بن الحسين 521 ابن بندار = أسعد بن الحسين 580 البنداري = الفتح بن علي 643 بندر السعدون (000 - 1280 ه = 000 - 1863 م) بندر بن ناصر بن تامر السعدون: ممن
    تولوا مشيخة (المنتفق) في العراق.
    ولي سنة * (هامش 1) * (1) سبائك الذهب.
    وجمـهرة الانساب 415 وقلب جزيرة العرب 131 وللمستشرق شيلفر J.
    Schleifer في دائرة المعارف الاسلامية 4: 168 - 170 كلمة عنـهم يرجع إليها.
    وانظر معجم قبائل العرب 1: 104 - 107.
    (*) 1277 ه.
    وكانت إقامته في (سوق الشيوخ) تابعا لولاة بغداد.
    واستمر إلى أن نحي قبل يوم واحد من وفاته (1) بندلي جوزي (1285 - 1364 ه = 1868 - 1945 م) بندلي بن صليبا الجوزي: باحث، من أهل القدس.
    ولد وتعلم بها، ورحل إلى (موسكو) فتخصص في الدراسات الشرقية واللغات السامية.
    وظل محاضرا في جامعتي (قازان) و (باكو) إلى أن توفي.
    خدم العربية في حركة (الاستشراق) خدمات ثمينة.
    ويصفه المستشرقون بأنـه كان مرجعا خصبا من مراجعهم.
    واسمـه عند الافرنج () Pandali له كتب منـها (الامومة عند العرب - ط) ترجمـه عن ويلكن الهولندي، و (الطاعون وأعراضه والوقاية منـه - ط) رسالة و (من الحركات الفكرية في الاسلام - ط) و (تاج العروس في معرفة لغة الروس) جزآن، و (مبادئ اللغة الانكليزية لاولاد
    العرب) جزآن، و (علم الاصول عند الاسلام) و (أصل الكتابة عند العرب) و (جبل لبنان: تاريخه وحالته الحاضرة).
    واشترك مع قسطنطين زريق في ترجمة رسالة (أمراء غسان - ط) عن الالمانية لنولدكه 2).
    البندنيجي = اليمان بن أبي اليمان 284 البندنيجي = الحسن بن عبد الله 425 البندنيجي = محمد بن هبة الله 495 البندنيجي = عيسى بن موسى 1283 ابن بنين (الدقيقي) = سليمان بن بنين 613 بـه بهاء الدولة = منصور بن دبيس 479 * (هامش 2) * (1) التحفة النبهانية: جزء المنتفق 94.
    (2) مجلة أصداء - الدمشقية - 1 آذار 1945 والمشرق 31: 715 ومعجم سركيس 592 ومصادر الدراسة 2: 279.
    (*) البويهي (360 - 403 ه = 971 - 1012 م) بهاء الدولة بن عضد الدولة بن ركن الدولة أبي علي الحسن بن بويه: السلطان أبو نصر.
    من ملوك الدولة البويهية.
    تولى نحو سنة 380 ه، ومات بأرجان.
    وهو الذي صنف له عبد الله بن عبد الرحمن الاصفهاني كتابه (إيضاح المشكل لشعر المتنبي) ويأتي ذكره (1).
    بهاء الدين بن حنا = علي بن محمد 677 بهاء الدين النيلي = علي بن عبد الكريم بهاء الله = حسين علي 1309 البهاء زهير = زهير بن محمد 656 البهاء العاملي = محمد بن حسين 1031 البهائي = علي بن عبد الله 815 البهائي = عباس بن عبد البهاء.
    بهادر الجلايري = أحمد بن أويس ابن بهادر = محمد بن محمد 877 البهاري = محب الله 1119 البهبهاني = عبد الله بن إسماعيل البهبهاني (الامامي) = محمد باقر 1206 بهجت = علي بهجت 1342 بهجة صالح (1308 - 1355 ه = 1891 - 1936 م) بهجة صالح، العقيد: كاتب عسكري، من ضباط الجيش العراقي.
    طبع من كتبه: (مفكرة الضابط) و (معارك الحدود الفرنسية الالمانية)
    و (أساليب الاوامر والوصايا والتقارير) (2).
    الشـهبندر (1312 - 1374 ه = 1895 - 1955 م) بهجة (أو أحمد بهجت) بن عبد القادر الشـهبندر: مدرس له اشتغال * (هامش 3) * (1) الفتح الوهبي، للمنيني 2: 201 وشذرات الذهب 3: 166 وابن خلكان: في ترجمة سابور بن أردشير.
    (2) معجم المؤلفين العراقيين 1: 200.
    (*)

    (2/75)

    بالتاريخ.
    من أهل حلب (بسورية) تعلم بها وبالاستانة.
    وزاول التعليم ببلده حتى كان مديرا للمعارف.
    ووضع كتبا، منـها ثلاثة في التاريخ: أحدها (تاريخ دول الطوائف الاسلامية ونبذة من تاريخ الدول العربية - ط) و (الهندسة الابتدائية ط) مدرسي، و (أساليب التدريس ط) رسالة، و (معركة حطين - ط) رسالة، وشارك في وضع كتب لتعليم الحساب.
    توفي بدمشق ودفن في حلب (1).
    بهدلة (000 - 000 = 000 - 000) بهدلة بن عوف بن كعب، من تميم:
    جد جاهلي، بنوه بطن عظيم من تميم، نزل أكثرهم البصرة.
    منـهم (الزبرقان) - أنظر ترجمته - وسلالته في الاندلس (2).
    بهراء (000 - 000 = 000 - 000) بهراء بن عمرو بن الحافي، من قضاعة: جد جاهلي.
    كانت منازل بنيه في شمالي منازل (بلي) من ينبع إلى عقبة أيلة.
    وانتشر كثيرون منـهم مابين بلاد الحبشة وصعيد مصر.
    النسبة إليه (بهراني) (3).
    الدميري (734 - 805 ه = 1334 - 1402 م) بهرام بن عبد الله بن عبد العزيز، أبو البقاء، تاج الدين السلمي الدميري القاهري: فقيه انتهت إليه رياسة المالكية في زمنـه، مصري نسبته إلى (ميرة) * (هامش 1) * (1) من هو في سورية 2: 423 ودار الكتب 5: 87.
    (2) اللباب 1: 156 وجمـهرة الانساب 208 ونـهاية الارب للقلقشندي 155.
    (3) صبح الاعشي 1: 317 واللباب 1: 156 وانظر معجم قبائل العرب 1: 110.
    (*) قرية قرب دمياط.
    أفتى ودرس وناب في
    القضاء بمصر، واستقل بـه سنة 791 - 792 وتوجه مع القضاة إلى الشام لحرب الظاهر) وعاد الظاهر، فعزله بعد ان طعن في صدره وشدقه.
    وكان محمود السيرة لين الجانب، كثير البر، انتفع بـه الطلبة ولاسيما بعد صرفه عن القضاء.
    له كتب منـها (الشامل - خ) على نسق (مختصر خليل) في الصادقية وغيرها، و (شرحه) و (المناسك) في مجلدة، و (شرح) في ثلاثة مجلدات، و (شرح مختصر خليل - خ) في الفقه، أربعة مجلدات، و (شرح مختصر ابن الحاجب) في الاصول، و (شرح ألفية ابن مالك) و (الدرة الثمينة) منظومة في نحو 3000 بيت، و (شرحها) اطلع السخاوي على بعض هذه الكتب بخطه (1).
    الملك الامجد (000 - 628 ه = 000 - 1231 م) بهرام شاه بن فرخشاه بن شاهنشاه بن أيوب: شاعر.
    من ملوك الدولة الايوبية.
    كان صاحب بعلبك، تملكها بعد والده تسعا وأربعين سنة وأخرجه منـها الملك
    الاشرف (سنة 627) فسكن دمشق وقتله مملوك له، بسبب دواة ثمينة سرقها المملوك وحبسه الامجد في قصره.
    واحتال المملوك فخرج وأخذ سيف الامجد وهو يلعب بالشطرنج (أو بالنرد) فطعنـه في خاصرته، وهرب فألقى نفسه عن سطح الدار (وقيل: لحقه المماليك فقتلوه) ودفن الامجد بتربة أبيه.
    قلت: هذا موجز ترجمته، وقد * (هامش 2) * (1) رفع الاصر 1: 155 - 157 والضوء 3: 19 وشذرات 7: 49 والزيتونة 4: 303، 313، 315 وشجرة النور 239 ونيل الابتهاج 101 وحسن المحاضرة 1: 263 والازهرية 2: 348، 350 وكشف الظنون 1628 وانظر المخطوطتين (270، 630 جلا) في خزانة الرباط، فهما جزآن من شرحه للمختصر، والمخطوطة 406 د، في الرباط، والعباسية 2: 41 قلت: ولعبد الله بن يعقوب السملالي، الآتية ترجمته، كتاب (شرح الجامع لبهرام - خ) كما جاء في سوس العالمة 183 ولم أر في كتب بهرام ذكرا للجامع، فلعله مما فات المصادر المشرقية.
    (*) رأيت نسخة من (ديوانـه) مخطوطة في الخزانة الخالدية بالقدس، نحو 180 صفحة جاء في أولها أنـها (مما نظمـه الامجد بهرام شاه في النسيب والغزل والحماسة،
    في مدة أولها شـهر رمضان سنة 604) (وفي الظاهرية بدمشق نسخة من (ديوانـه) في 48 ورقة لعلها متممة للاولى ؟ وشعره جيد السبك حسن الاسلوب.
    قال أبو الفداء: هو أشعر بني أيوب (1).
    بهران = موسى بن يحيى 933 بهران = محمد بن يحيى 957 البهكلي = عبد الرحمن بن حسن 1224 البهكلي = عبد الرحمن بن أحمد 1248 بهل = فرنتس بول البهلول = أحمد بن حسين 1113 بهلول بن بشر (000 - 119 ه = 000 - 737 م) بهلول بن بشر الشيباني: ثائر، من الشجعان الزعماء، من أهل الموصل.
    خرج في أربعين رجلا، أمروه عليهم، واتفقوا على قتل أمير العراق (خالد القسري) فلما ظهر أمرهم وجه إليهم خالد جيشا فيه 800 مقاتل، فالتقوا بهم في صريفين (في سواد العراق) فانـهزم جيش خالد، واستفحل شأن بهلول فأزمع السير إلى الشام لقتال الخليفة هشام بن عبد الملك.
    وعلم عمال
    هشام بمسيره، فتجهز لقتاله جند من العراق، وجيش من الجزيرة، وجند من الشام، واجتمعوا بدير بين الجزيرة والموصل، نحو عشرين ألفا، وأقبل بهلول عليهم في عدد يسير فنشبت الحرب، فقتل بهلول بعد عراك هائل (2).
    * (هامش 3) * (1) انظر الاعلام - خ.
    لابن قاضي شـهبة: وفيات 628 وشذرات الذهب 5: 126 وشعر الظاهرية 118 وترويح القلوب 49 وأبو الفداء 3: 145 - 46 وهو فيه من وفيات سنة 627.
    (2) الكامل لابن الاثير 5: 77.
    (*)

    (2/76)

    البهلول بن راشد (128 - 183 ه = 745 - 799 م) البهلول بن راشد، أبو عمرو الحجري الرعيني بالولاء: من علماء الزهاد، من أهل القيروان.
    أخباره في الزهد كثيرة.
    له كتاب في (الفقه) على مذهب الامام مالك، وقد يميل إلى أقوال الثوري.
    وقيل: إن أصحابه دونوا الكتاب عنـه.
    وكان أمير إفريقية في زمنـه محمد بن مقاتل العكي يلاطف الطاغية
    (ملك الاسبانيول) فطلب الطاغية من الامير أن يرسل إليه حديدا ونحاسا وسلاحا، فعزم على ذلك، وعلم بـه البهلول، فعارض العكي ووعظه وألح عليه في أن يمتنع، فبعث إليه العكي من قيده وجرده وضربه عشرين سوطا وحبسه.
    ثم أطلقه، فبقي أثر السياط في جسمـه، ونغل، فكان ذلك سبب موته (1).
    بهلول المجنون (000 - نحو 190 ه = 000 - نحو 806 م) بهلول بن عمرو الصيرفي، أبو وهيب: من عقلاء المجانين.
    له أخبار ونوادر وشعر.
    ولد ونشأ في الكوفة، واستقدمـه الرشيد وغيره من الخلفاء لسماع كلامـه.
    كان في منشأه من المتأدبين ثم وسوس فعرف بالمجنون (2).
    بهمنيار (000 - 458 ه = 000 - 1066 م) بهمنيار بن المرزبان الاذربيجاني، أبو الحسن: حكيم، من تلاميذ ابن سينا.
    كان مجوسيا وأسلم.
    له تآليف، منـها (ما بعد الطبيعة - ط) و (مراتب الموجودات
    * (هامش 1) * (1) رياض النفوس 1: 132 وصدور الافارقة - خ - ومعالم الايمان 1: 197 - 208.
    (2) فوات الوفيات 1: 82 والبيان والتبيين، تحقيق هارون 2: 230 ونزهة الجليس 1: 380 وفيه موشح طويل تغلب عليه العامية، ينسب إلى البهلول ويسمى (القصيدة الفياشية) للعه مما نظم بعد عصره.
    (*) - ط) و (التحصيل - خ) فلسفة ومنطق، منـه نسخة خزائنية 340 ورقة في دمشق، وجزء في الفاتيكان (1414 عربي) (1).
    البهنسي (الشافعي) = محمد بن عبد الرحمن، نحو 800 البهنسي (النقشبندي) = محمد بن محمد 1001 البهنسي (الدمشقي) = فضل الله بن أحمد 1191 البهنسي (المجد) = الحارث بن مـهلب البهوتي = منصور بن يونس 1051 البهوتي (الخلوتي الحنبلي) = محمد بن أحمد 1088 البهوتي = صالح بن حسن 1121 بو ابن البواب = علي بن هلال 423 بواب الكاملية = أحمد بن أبي بكر 835 بوجندار = محمد بن مصطفى 1345
    ابن بوذي (الشيرازي) = هبة الله بن عبد الوارث 485 بوران (191 - 271 ه = 807 - 884 م) بوران بنت الحسن بن سهل، زوجة المأمون العباسي: من أكمل النساء أدبا وأخلاقا.
    اسمـها (خديجة) وعرفت ببوران.
    بنى بها المأمون في (فم الصلح) وتوفيت ببغداد.
    وليس في تاريخ العرب زفاف أنفق فيه ما أنفق في زفافها على المأمون سنة 209 ه = وللشعراء في وصف تلك الليلة شعر غير قليل.
    وفي القاموس: البورانية (بضم الباء) طعام ينسب إلى بوران بنت الحسن (2).
    * (هامش 2) * (1) هدية 1: 244 وطبقات الاطباء 2: 19، 204 ودار الكتب 1: 256 ونشرة 3: 27.
    (2) وفيات الاعيان 1: 92 ومروج الذهب، طبعة باريس، 7: 65 - 67 وشرح المقامات للشريشي 2: 226 وشرح قصيدة ابن عبدون 265 وانظر جهات الائمة الخلفاء 67 - 71.
    (*) بنت الشحنة (861 - 938 ه = 1457 - 1531 م) بوران بنت محمد قاضي القضاة أثير
    الدين ابن الشحنة الحنفي: شاعرة فاضلة، من أهل حلب.
    طالعت الكتب ونسختها ونظمت ونثرت، وحجت مرتين.
    في شعرها رقة.
    توفيت بحلب (1).
    پورتر = هارفي پورتر 1341 بورغاد = فرانسوا بورغاد 1283 بورقيبة = محمد بن علي 1346 تاج الملوك (556 - 579 ه = 1161 - 1183 م) بوري بن أيوب بن شاذي بن مروان، مجد الدين، أبو سعيد: أخو السلطان صلاح الدين.
    كان أصغر أولاد أبيه.
    وهو فاضل، له (ديوان شعر) وفي شعره رقة.
    وكان مع أخيه صلاح الدين لما حاصر حلب، فأصابته طعنة بركبته مات منـها بقرب حلب (2).
    البوريني = الحسن بن محمد 1024 البوزجاني = محمد بن محمد 388 پوست = جورج إدورد 1327 البوسعيدي (الهشتوكي) = أحمد بن علي 1046 البوسعيدي = أحمد بن سعيد 1196 البوسعيدي = سعيد بن أحمد 1219 البوسعيدي = ثويني بن سعيد 1282
    البوسعيدي = ماجد بن سعيد 1282 البوسعيدي = عزان بن قيس 1287 البوسعيدي = سعود بن عزان 1316 البوسعيدي = إبراهيم بن قيس 1316 البوسعيدي = فيصل بن تركي البوسنوي = أحمد بن عبد الله 983 البوسنوي = عبد الله عبدي 1054 * (هامش 3) * (1) درالحبب - خ - وإعلام النبلاء 5: 491.
    (2) وفيات الاعيان 1: 94 وفيه (بوري: لفظ تركي، معناه بالعربية ذئب).
    ومرآة الزمان 8: 378.
    (*)

    (2/77)

    البوسنوي = محمد بن محمد 1365 البوسيفي = محمد بن عبد الله 1332 البوشنجي = محمد بن إبراهيم 291 البوصيري (سيد الاهل) = هبة الله بن علي 598 البوصيري = محمد بن سعيد 696 بوعتور = محمد العزيز 1325 ابن البوقي = يوسف بن محمد بعد 631 پوكوك = إدورد پوكوك 1102 پول = فرنتس پول كزنوفا (000 - 1334 ه = 000 - 1926 م)
    پول كزنوفا: Paul Casanova مستشرق فرنسي، جزائري المولد.
    سافر إلى باريس سنة 1879 وتعلم بمدرسة اللغات الشرقية الحية.
    وعين أمينا لقسم النقود الشرقية ثم كان مدرسا للعربية وآدابها بجامعة فرنسة (سنة 1909) وأتى مصر ثلاث مرات: الاولى سنة 1889 وبها كتب بحثا عن (قلعة القاهرة) والثانية سنة 1892 - 1909 بوظيفة مساعد لمدير المعهد الفرنسي للآثار الشرقية، والثالثة (سنة 25) منتدبا لتدريس الادب العربي في الجامعة المصرية، حيث ألقى محاضرات بالعربية، عن العلاقة بين الادبين العربي والغربي.
    وتوفي بالقاهرة.
    مما ترجمـه إلى الفرنسية كلام ابن خلدون عن (البربر) وفصولا من خطط المقريزي في (وصف مصر) وصنف كتابا عن (محمد صلى الله عليه وسلم ونـهاية العالم) بالفرنسية، وكتب أبحاثا عن النقود الاسلامية وآلات الرصد عند العرب، ومكاييلهم وموازينـهم، بالفرنسية أيضا (1).
    البولاقي = مصطفى بن رمضان 1263
    * (هامش 1) * (1) مجلة (القديم) المصرية: عدد الربيع، سنة 1926 وتاريخ الآداب العربية في الربع الاول من القرن العشرين 125.
    (*) بولان (000 - 000 = 000 - 000) بولان بن عمرو بن الغوث، من طيئ: جد جاهلي.
    قيل: اسمـه غصين، وبولان اسم عبد حضنـه فغلب عليه.
    من بنيه الثلاثة الذين يقال إنـهم وضعوا الخط العربي.
    وفي اللباب: ينسب إليه كثير، منـهم خالد بن عنمة - بفتح العين والنون - شاعر جاهلي، و عبد الله بن خليفة الطائي: شـهد صفين مع علي، وكان شاعرا شجاعا (1).
    بولس قرألي (000 - 1371 ه = 000 - 1952 م) بولس باولو قرألي Paul Paolo Carali مؤرخ لبناني ماروني، من الكهان.
    أنشأ (المجلة السورية) طائفية، سنة 1926 وسماها بعد 6 سنوات (المجلة البطريركية) وألف كتبا، بعضها باللغة الايطالية.
    ومن العربية (فخر الدين المعني الثاني - ط) خمسة أجزاء، و (السوريون
    في مصر - ط) جزآن صغيران إلى عهد محمد علي و (حروب إبراهيم باشا المصري في سورية والاناضول - ط) (2).
    بولس الخولي (1293 - 1367 ه = 1876 - 1948 م) بولس بن خليل الخولي: من رجال التربية والتعليم.
    ولد في إحدى قرى الكورة (بلبنان) وتخرج بالجامعة الاميركية ببيروت (1897) وبجامعة كولمبيا أستاذ علوم (1905) ودرس في الجامعة الاميركية وتولى تحرير مجلتها (الكلية) واختير نقيبا للمعلمين في لبنان.
    وشارك بأدبه في حركات التحرير العربية.
    وأوفده * (هامش 2) * (1) صبح الاعشى 1: 320 واللباب 1: 153.
    (2) مصادر الدراسة 2: 646 وتاريخ الآداب العربية في الربع الاول 148 وانظر أسماء مؤلفاته على غلاف الجزء الثاني من كتابه (فخر الدين المعني ودولة تسكانا).
    (*) الملك فيصل بن الحسين إلى الولايات المتحدة (1920) له كتب منـها كتب (فك التقليد - ط) في علم الصرف.
    شاركه في وضعه جبر ضومط، و (الخلود - ط) رسالة (1).
    سباط
    (1304 - 1365 ه = 1887 - 1946 م) بولس سباط: كاهن سرياني حلبي.
    تعلم في دير الشرفة بلبنان.
    وأولع بجمع المخطوطات السريانية العربية النصرانية.
    من كتبه (المشرع - ط) مجموعة محاضرات له، و (فهرس مخطوطات عربية - ط) ثلاثة أجزاء، و (المنتخب بما في خزائن الكتب بحلب - ط) (2).
    عبود (1287 - 1360 ه = 1870 - 1941 م) بولس عبود: كاهن، ماروني لبناني من أعضاء المجمع العلمي بلبنان.
    ولد في قرية غوسطا (بكسروان) وتعلم في الكلية اليسوعية ببيروت (1889 - 1893) والفلسفة واللاهوت في روما (1893 - 1900) واستقر في جونية منقطعا للمحاماة الكنسية.
    وهو أول كاهن ماروني تعاطى هذا النوع من المحاماة.
    وصنف كتبا مطبوعة، منـها، (آثار اللسان والقلم) و (الارض المقدسة والصهيونية) مجموعة خطب، و (دستور القضاء) ترجمـه عن اللاتينية، في أصول
    المحاكمات الكنسية وتشكيل محاكمـها (3).
    بولس مسعد (000 - 1365 ه = 000 - 1946 م) بولس مسعد: فاضل لبناني.
    مولده ووفاته في عشقوت (بكسروان لبنان) أقام زمنا بمصر.
    من كتبه (دليل لبنان وسورية * (هامش 3) * (1) الاهرام 24 / 5 / 1948 والدراسة 3: 401.
    (2) الدراسة 3: 526.
    (3) الدراسة 3: 789.
    (*)

    (2/78)

    - ط) الجزء الاول، و (لبنان والدستور العثماني - ط) و (مصر وسورية - ط) رسالة، و (الاناضول قديما وحديثا) نشر في جريدة السلطنة، ورسالتان في (سيرة فارس الشدياق - ط) و (ابن سينا الفيلسوف - ط) (1).
    بولس سلمان (1303 - 1367 ه = 1886 - 1948 م) بولس بن يوسف سلمان: أسقف أردني، له اشتغال في التاريخ بدأ دراسته في المدرسة الصلاحية بالقدس.
    وسيم كاهنا للروم الكاثوليك في شرقي
    الاردن.
    وتقدم إلى أن انتخب مطرانا (سنة 1932) وبني كنائس ومدارس ودورا للكهنة.
    وصنف (خمسة أعوام في شرقي الاردن - ط) وتوفي بالقدس (2).
    بونافع = أحمد بن محمد 1260 البونسي = إبراهيم بن علي 651 البوني = أحمد بن علي 622 البوني = أحمد بن قاسم 1139 البويطي = يوسف بن يحي 231 ابن بويه (ركن الدولة) = الحسن بن بويه البويهي (تاج الدولة) = أحمد بن فناخسرو بي البياتي = قاسم خير الدين 1325 ابن البياز = يحيى ين إبراهيم 496 البياسي = يوسف بن محمد 653 البياضي = مسعود بن عبد العزيز البياضي = أحمد بن حسن 1098 أبو البيان = نبا بن محمد 551 البياني = قاسم بن محمد 276 البيباني (بدر الدين) = يوسف بن عبد الرحمن 1279
    البيباني (البسيوني) = محمد علي 1310 * (هامش 1) * (1) معجم المطبوعات 1742 والاهرام 18 / 8 / 1946.
    (2) من هو في سورية 1: 479.
    (*) البيباني = محمد بن يوسف 1354 الظاهر بيبرس (625 - 676 ه = 1228 - 1277 م) بيبرس العلائي البندقداري الصالحي، ركن الدين، الملك الظاهر: صاحب الفتوحات و الاخبار والآثار.
    مولده بأرض القپچاق.
    وأسر فبيع في سيواس، ثم نقل إلى حلب، ومنـها إلى القاهرة.
    فاشتراه الامير علاء الدين أيدكين البندقدار، وبقي عنده، فلما قبض عليه الملك الصالح (نجم الدين أيوب) أخذ بيبرس، فجلعه في خاصة خدمـه، ثم أعتقه.
    ولم تزل همته تصعد بـه حتى كان (أتابك) العساكر بمصر، في أيام الملك (المظفر) قطز، وقاتل معه التتار في فلسطين.
    ثم اتفق مع أمراء الجيش على قتل قطز، فقتلوه، وتولى (بيبرس) سلطنة مصر والشام (سنة 658 ه) وتلقب بالملك (القاهر، أبي الفتوحات) ثم ترك هذا اللقب وتلقب
    بالملك (الظاهر).
    وكان شجاعا جبارا، يباشر الحروب بنفسه.
    وله الوقائع الهائلة مع التتار والافرنج (الصليبيين) وله الفتوحات العظيمة، منـها بلاد (النوبة) و (دنقلة) ولم تفتح قبله مع كثرة غزو الخلفاء والسلاطين لها.
    وفي أيامـه انتقلت الخلافة إلى الديار المصرية (1) سنة 659 ه.
    وآثاره وعمائره وأخباره كثيرة جدا.
    توفي في دمشق ومرقده فيها معروف أقيمت حوله المكتبة الظاهرية.
    ولمحمد جمال الدين كتاب (الظاهر بيبرس وحضارة * (هامش 2) * (1) وذلك أن رجلا قدم إلى مصر وأثبت أنـه المستنصر العباسي الخليفة، فبايعه الظاهر بالخلافة وأجرى عليه نفقة.
    فلم يكن له من الامر إلا لقب الخلافة والدعاء له على المنابر قبل الدعاء للسلطان، ونقش السكة باسمـهما.
    (*) مصر في عصره - ط) (1).
    المظفر بيبرس (000 - 709 ه = 000 - 1310 م) بيبرس الجاشنكير المنصوري، ركن الدين، الملك المظفر: من سلاطين المماليك بمصر والشام.
    شركسي الاصل، على الارجح.
    كان من مماليك المنصور قلاوون،
    ونسبته إليه.
    وتأمر في أيامـه.
    وصار من كبار الامراء في دولة الاشرف خليل بن قلاوون.
    ولما تسلطن الناصر محمد بن قلاوون، بعد مقتل الاشرف، صار بيبرس (أستادارا) وتقلبت بـه الاحوال إلى أن ذهب الناصر إلى الكرك وخلع نفسه من الملك (أنظر ترجمته) فألح القواد على بيبرس أن يتولى السلطنة.
    وخاف الفتنة، فتسلطن (سنة 708 ه) ولقب بالمظفر.
    وما كاد يستقر حتى جاءه من الكرك أن الناصر يستكثر من الخيل والمماليك، فبعث إليه يطلبها، فامتنع الناصر وسجن الرسول وخرج من الكرك، فشاع ذلك في مصر وكان أهلها يميلون إلى الناصر، وقد نفروا من المظفر وفر بعض قواد المماليك من مصر فلحقوا بالناصر، وقووا عزمـه على الزحف، فدخل الشام وتقدم يريد مصر مـهاجما، فتخلى أنصار المظفر عنـه ومضوا لنصرة الناصر.
    وانتشرت الفوضى حول المظفر، وكان يكره سفك الدماء، فخرج من دار ملكه يريد مكانا يأوي إليه بمن بقي معه من
    مماليكه.
    وانتهى أمره بأن استسلم للناصر، فلما مثل بين يديه عاتبه الناصر على أمور بدرت منـه، فاعتذر، وكان في يد الناصر وتر فطوق بـه عنق المظفر إلى أن خنقه.
    وكانت مدة سلطنته 10 أشـهر و 24 يوما * (هامش 3) * (1) فوات الوفيات 1: 85 والنجوم الزاهرة 7: 94 وابن إياس 1: 98 و 112 وفيه اسم أبيه (بركة خان) وابن الوردي 2: 224 ووليم موير 41 والنعيمي 1: 349 والسلوك للمقريزي 1: 436 - 641 وسوبرنـهيم M.
    Sobernheim في دائرة المعارف الاسلامية 4: 363 وهو يذكر مولده سنة 620 ه.
    (*)

    (2/79)

    لم يهنأ له فيها بال.
    وهو من خيار المماليك سيرة (1).
    بيبرس المنصوري (000 - 725 ه = 000 - 1325 م) بيبرس المنصوري الخطائي الدوادار، ركن الدين: مؤرخ من الامراء بمصر.
    ولد وتوفي بها عن نحو 80 عاما.
    وكان من مماليك المنصور قلاوون، واستنابه بالكرك، ثم صار (دوادار) السلطان وناظر الاحباس، فنائبا للسلطنة في الديار المصرية،
    ولاه ذلك الناصر محمد بن قلاوون، وكان يجله، ثم غضب عليه فحبسه إلى أن مات.
    وقيل: أطلقه بعد حبسه بمدة.
    له تصانيف، منـها (زبدة الفكرة في تاريخ الهجرة - خ) أجزاء منـه، وهو كبير مرتب على السنين يقع في 11 مجلدا، و (التحفة الملوكية في الدولة التركية - خ) في تاريخ السلاطين المماليك من سنة 647 إلى 721 ه (2).
    ضودج (1305 - 1391 ه = 1888 - 1971 م) بيار ضودج، الدكتور في الحقوق واللاهوت () Dr.
    Bayard Dodge مستشرق أميركي من أعضاء مجمع اللغة العربية المراسلين.
    مولده ووفاته في نيويورك تعلم في بلاده.
    وعين أستاذا وعضوا في هيئة الجامعة الاميركية ببيروت (1923 - 1928) وأستاذا في الجامعة الاميركية بالقاهرة (1956 - 1959) وشغل مناصب منـها إدارية إغاثة الشرق الادنى لسورية وفلسطين (1920 - 1921) وإدارة مؤتمر الثقافة الاسلامية بجامعة برانستون (1952 - 53) وترجم إلى
    الانكليزية كتاب (الفهرست) لابن * (هامش 1) * (1) النجوم الزاهرة 8: 232 - 276 والسلوك للمقريزي 2: 45 - 71 ثم 80.
    (2) ديوان الاسلام - خ - والنجوم الزاهرة 9: 263 والمقريزي، في السلوك 2: 269 والدرر الكامنة 1: 509 وآداب اللغة 3: 186 ودائرة المعارف الاسلامية 4: 369 والفهرس التمـهيدي 364 و 399.
    (*) النديم.
    وألف بالانكليزية (الازهر - ط) و (التعليم الاسلامي - ط) وكتب مقالات، في (حياة ابن النديم) وكتابه (الفهرست)، ترجمت إلى العربية (1).
    كازيمرسكي (1194 - 1282 ه = 1780 - 1865 م) بيبرشتاين كازيمرسكي B.
    Kazimirski مستشرق بولوني.
    استوطن فرنسا ونشر فيها معجمـه الكبير (كتاب اللغتين العربية والفرنساوية - ط) في أربعة مجلدات، ويعرف بقاموس كازيمرسكي.
    وترجم إلى الفرنسية معاني القرآن الكريم (2).
    العبدري (524 - 582 ه = 1130 - 1186 م) بيبش بن محمد بن علي بن بيبش،
    أبو بكر العبدري: قاض، من المشتغلين بالحديث.
    من أهل شاطبة.
    كان معدودا في أهل الشورى والفتيا قبل أن يلي القضاء.
    وتوفي بشاطبة وهو قاضيها.
    له (التصحيح في اختصار الصحيح) للبخاري، وكتاب في (جمع الاحاديث التي زاد مسلم في تخريجها على البخاري) (3).
    الهرثمية (387 - 477 ه = 997 - 1084 م) بيبى (كضيزى) بنت عبد الصمد ابن علي بن محمد، أم الفضل الهرثمية: عالمة بالحديث من أهل هراة، لها (جزء) تفردت بروايته في عصرها.
    قال الزبيدي: وقع لنا حديثها عاليا في معجم البلدان للحافظ ابن عساكر الدمشقي (4).
    * (هامش 2) * (1) مجلة مجمع اللغة العربية بدمشق 47: 713.
    (2) آداب شيخو 1: 111 ومعجم المطبوعات 1539 والمستشرقون 44.
    (3) تكملة الصلة، القسم الاول 269 سماه (بيبش) كحيدر.
    وفي الصلة، لابن بشكوال 1: 124 (بيبش) آخر.
    ورأيته في الاعلام، بخط ابن قاضي شـهبة: (بينش) أي كزينب.
    فليحقق.
    (4) التاج 1: 155 والمورد ج 2 العدد 4 ص 134 والشذرات 3: 354 والعبر 3: 287.
    (*) دي يونغ (1248 - 1307 ه = 1832 - 1890 م) بيتر دي يونغ: Pieter de Yong مستشرق هولندي.
    كان من معلمي كلية (أوترخت) وساعد دي خويه على وصف مخطوطات جامعة ليدن.
    ونشر بالعربية (المشتبه في أسماء الرجال للذهبي، و (الانساب المتفقة في الخط) لابن القيسراني، و (لطائف المعارف) للثعالبي.
    وله (فهرست الكتب الشرقية الموجودة في كلية أوترخت - ط) و (فهرست الكتب الشرقية الموجودة في أكاديمية ليدن - ط) الجزآن الثالث والرابع منـه وعمل مع جوينبول في نشر كتاب (الخراج) ليحيى بن آدم (1).
    فت (1229 - 1317 ه = 1814 - 1899 م) ييتريوهانس فت Pietr Johannes Veth مستشرق هولندي.
    يسميه الفرنسيون پيير جان فت () P.
    Jean ولد في دور دريخت () Dordrecht وتعلم
    العربية في ليدن.
    ودعي للتدريس في جامعة أمستردام.
    وانتخب (عضوا) في المجمع العلمي سنة 1864 م.
    واشتهر بكتاباته عن الهند والمستعمرات الهولندية.
    وترجم معاني القرآن إلى الهندية.
    ونشر بالعربية (لب اللباب) للسيوطي.
    وله تعليقات على كتاب دوزي في تاريخ العرب باسبانية (2).
    البيتماني = حسين بن طعمة 1175 البيتوشي = عبد الله بن محمد 1221 البيتي = جعفر بن محمد 1182 پيرسفال = جان جاك 1251 ابن بير علي (البركلي) = محمد بن بير علي 981 * (هامش 3) * (1) معجم المطبوعات 908، المستشرقون 144.
    (2) 120 - 100: Dugat I وفيه أسماء كتبه وقد بلغت 81 كتابا ورسالة.
    وآداب شيخو 2: 150 وسماه (فات) والمستشرقون 145 وهو فيه (وت) ومعجم المطبوعات 1083 واسمـه فيه (ويث).
    (*)

    (2/80)

    البيركوي = عبيد الله بن إبراهيم بيرم = محمد بن حسين 1214 = محمد بن محمد 1247 بيرم = محمد بيرم 1278
    بيرم = محمد بن مصطفي 1307 البيروني = محمد بن أحمد 440 البيري = علي بن عبد الله 794 ابن بيري = إبراهيم بن حسين 1099 البيضاوي = عبد الله بن عمر 685 ابن البيطار = عبد الله بن أحمد 646 البيطار = عبد الرزاق بن حسن بن البيع = محمد بن عبد الله 405 بيفان = أنتوني آشلي 1353 البيكندي = محمد بن سلام 225 البيكندي = أحمد بن علي 412 البيكندي (المعتزلي) = محمد بن أحمد 482 ابن البيلماني = عبد الرحمن بن أبي زيد 90 البيلوني = فتح الله بن محمود 1042 البيلوني (أبو مفلح) = محمد بن فتح الله 1085 أبوبيهس = هيصم بن جابر 94 ابن بيهس = محمد بن صالح 210 أبو المقدام (000 - نحو 100 ه = 000 - نحو 720 م) بيهس بن صهيب بن عامر، أبو المقدام الجرمي، من قضاعة: فارس حكيم من شعراء الدولة الاموية.
    كان يتنقل
    في البادية بنواحي الشام مع قبائل (جرم) و (كلب) و (عذرة).
    وقاتل مع المـهلب ابن أبي صفرة في حروبه للازارقة.
    قال المـهلب: ما يسرني ان في عسكري ألف شجاع بدل بيهس ! فقيل: بيهس ليس بشجاع، فقال: اجل ولكنـه سديد الرأي محكم العقل.
    ولما هدأت الفتنة بعد مرج راهط، اتهم بيهس بدم، ففر إلى أن نزل على محمد بن مروان وعاذ بـه فأجاره واحتمل دية المقتول وأرضى أهله (1).
    البيهقي (الحنفي) = إسماعيل بن الحسين 402 البيهقي (الشافعي) = أحمد بن الحسين 458 البيهقي (المؤرخ) = محمد بن الحسين 470 البيهقي (أبوجعفرك) = أحمد بن علي 544 البيهقي (الحكيم) = علي بن زيد 565 بيهم = حسين بن عمر 1298 البيومي = علي بن حجازي 1183 بيومي = محمد بيومي 1268 البيومي أبو عياشة = محمد بن محمد 1335 * (هامش 3) * (1) الاغاني طبعة الدار 22: 134 - 141 ورغبة الآمل 8: 83.
    (*)

    (2/81)

    حرف التاء
    تا تأبط شرا = ثابت بن جابر 80 ق ه تاتار شيخ إبراهيم = إبراهيم بن حق محمد تاج الدولة البويهي = أحمد بن فناخسرو القاضي تاج الدين (000 - 1066 ه = 000 - 1655 م) تاج الدين بن أحمد بن إبراهيم بن تاج الدين بن محمد الانصاري المدني المالكي: قاض أديب، يقال له ابن يعقوب من أهل مكة.
    أصله من المدينة.
    كان حسن الانشاء، وفي شعره رقة.
    له (ديوان إنشاء) و (فتاوي فقهية) جمعها ولده أحمد، في مجموع سماه (تاج المجاميع - خ) في شستربتي (4438) والرياض ورسالة في (العقائد) وغير ذلك (1).
    تاج الدين الحسني = محمد بن محمد 1362 تاج الرؤساء = هبة الله بن الحسن 498 تاج العارفين = محمد بن محمد 1007 تاج العلاء = الاشرف بن الاغر 610 تاج القراء = محمود بن حمزة 505 تاج المعالي = محمد بن شكر 453 تاج الملوك = بوري بن أيوب 579
    التاجر = عبد الباقي بن أحمد 1137 تاجر = جاك بن فليب 1371 التاجي = محمد بن عبد الرحمن 1114 * (هامش 1) * (1) خلاصة الاثر 1: 457 وجامعة الرياض 5: 16.
    (*) التاجي (البعلبكي) = يحيى بن عبد الرحمن 1158 تادرس وهبي (1277 - 1353 ه = 1860 - 1934 م) تادرس بن وهبة الطهطاوي المصري: من أدباء القبط في مصر.
    مولده ووفاته بالقاهرة.
    تعلم بمدرسة الارمن والمدرسة القبطية وأجاد الفرنسية والارمنية وتعلم الانكليزية والايطالية، وحضر دروسا في الفقه والعربية بالازهر.
    وتولى نظارة مدرسة الاقباط الكبرى.
    وصنف (مرآة الظرف في فن الصرف - ط) و (تاريخ مصر مع فلسفة التاريخ - ط) و (الخلاصة الذهبية في علم العربية - ط) وترجم عن الفرنسية (الاثر النفيس في تاريخ بطرس الاكبر ومحاكمة الكسيس - ط) و (العقد الانفس في ملخص التاريخ المقدس - ط) وقصصا تميثلية.
    وله نظم وكتب أخرى (1).
    التادلي = عبد الله بن محمد 597 التادلي = (ابن الزيات) = يوسف بن يحيى 627 التادلي = علي بن عبد الله 816 التاذفي (القارئ) = محمد بن أيوب 705 التاذفي = يوسف بن عبد الرحمن 900 التاذفي (القاضي) = محمد بن يحيى 963 ابن تاشفين = يوسف بن تاشفين 500 ابن تاشفين = علي بن يوسف 537 ابن تاشفين = إبراهيم بن تاشفين ابن تاشفين = إسحاق بن علي 542 تاشفين بن علي (000 - 539 ه = 000 - 1145 م) تاشفين بن علي بن يوسف بن تاشفين الصنـهاجي اللمتوني، أبو المعز: صاحب ا لمغرب، من ملوك دولة الملثمين.
    كان شجاعا بطلا.
    تولى في أيام أبيه غزو الفرنجة بالاندلس (سنة 520 ه) فعبر البحر، وافتتح حصونا من طليطلة، وظفر في معركة (فحص الصباب) واحتل مدينة (كركي) * (هامش 3) * (1) الاقباط في القرن العشرين 3: 34 ومعجم المطبوعات 1924 ودار الكتب 2: 67، 108 و 8: 7، 183 والازهرية 4: 194 والاعلام الشرقية 4: 190.
    (*)

    (2/82)

    و (أشكونية) وعاد إلى مراكش.
    فخرج أبوه - أمير المسلمين - للقائه في موكب عظيم (سنة 532 ه) ولما توفي والده (سنة 537 ه) بويع له، بعهد منـه.
    وكان عبد المؤمن بن علي قد توغل في المغرب، فقاتله تاشفين.
    فكانت أيامـه كلها حروبا (ما أوى فيها إلى بلد، ولا عرج على أهل ولا ولد) انتهت بمقتله في وهران، وقد باغته الموحدون ليلا وأضرموا النار حول حصنـه، فركب يريد النجاة أو الهجوم، فانقلب بـه جواده فسقط قتيلا (1).
    تاشفين الموسوس (000 - بعد 763 ه = 000 - بعد 1362 م) تاشفين بن علي بن عثمان المريني، أبو عمرو: من ملوك الدولة المرينية بفاس.
    أسره الافرنج في أيام أبيه (المنصور) في وقعة (طريف) فاختل عقله، فأطلقوه.
    وثار الوزير عمر بن عبد الله الفودودي على السلطان أبي سالم المريني (إبراهيم بن علي) وخلعه، وجاء بتاشفين هذا، فألبسه
    شارة الملك وأجبر أهل فاس على البيعة له، فبايعوه (سنة 763 ه) واضطرب أمره فقاتله كبار بني مرين، فخلعه الوزير بعد ثلاثة أشـهر من بيعته (سنة 763 ه) ومات وعمره ستون سنة (2).
    التافلاتي = محمد بن محمد 1191 تامر ملاط (1273 - 1333 ه = 1856 - 1914 م) تامر بن يواكيم بن منصور بن سليمان طانيوس إده الملقب بالملاط: شاعر، له علم بالقضاء.
    من أهل بعبدا (بلبنان) ولد * (هامش 1) * (1) الحلة السيراء 198 ووفيات الاعيان: ترجمة يوسف بن تاشفين.
    والاستقصا 1: 126 ورقم الحلل 53 والحلل الموشية 90 وجذوة الاقتباس 106.
    (2) الاستقصا 2: 80 و 123 والزركشي 87 والحلل الموشية 135 وجذوة الاقتباس 106.
    (*) فيها وتعلم، وانتقل إلى بيروت فأقام مدة يقرأ الفقه الاسلامي ويعلم في (مدرسة الحكمة) المارونية ثم في مدرسة اليهود، ونصب رئيسا لكتاب محكمة كسروان فرئيسا لكتاب دائرة الحقوق الاستئنافية، وعزل وأعيد، ثم نقل إلى رئاسة محكمة
    كسروان فاستمر ثماني سنين وأوقع بـه الوشاة في حادث طويل، فاضطرب عقله، وأقام اثني عشر عاما في ذهول واستيحاش من الناس إلى أن مات في بعبدا.
    له شعر جمع بعضه في (ديوان الملاط - ط) (1).
    التاهرتي = بكر بن حماد 296 التاودي = محمد التاودي 1209 أبو تايه = عودة بن حرب 1342 تب التباني = جلال بن أحمد 793 التبرسقي (الباجي) = محمد الباجي 1297 التباني = يعقوب بن جلال 827 التبريزي = يحيى بن علي 502 التبريزي (الرازي) = مظفر بن محمد 621 التبريزي (العمري) = محمد بن عبد الله 741 التبريزي = عبد القاهر بن محمد 740 التبريزي = علي بن عبد الله 746 التبريزي (العلوي) = محمود بن محمد 1287 * (هامش 2) * (1) ديوان الملاط 6: 27 وأعلام اللبنانيين 3.
    (*) تبع الحميري = حسان بن أسعد (1) تبع الاكبر = شمر يرعش تبع بن حسان (000 - 000 - 000 - 000)
    تبع بن حسان بن تبان: من ملوك حمير في اليمن.
    قيل: اسمـه مرثد.
    وهو تبع الاصغر، آخر التبابعة.
    ملك بعد عبد كلال.
    وعقد الحلف بين اليمن وربيعة.
    وسار إلى الشام فلقيه قوم من حمير، من بني عمرو بن عامر، فشكوا إليه ما نزل بهم من اليهود في يثرب (المدينة) وذكروا له سوء مجاورتهم لهم ونقضهم العهد الذي بينـهم، فسار إلى يثرب ونزل في سفح (أحد) وبعث إلى اليهود فقتل منـهم ثلاثمائة رجل، وذللها لهم.
    وكان ملكه 78 سنة (2).
    التبوذكي (المنقري) = موسى بن إسماعيل 223 تت التتائي = محمد بن إبراهيم 942 التتوي (السندي) = محمد بن عبد الهادي 1138 تج التجاني = أحمد بن محمد 1230 تجيب (000 - 000 = 000 - 000) تجيب بنت ثوبان بن سليم، من مذحج: أم جاهلية، كانت زوجة أشرس
    * (هامش 3) * (1) سبق في هامش ترجمته تعريف بالتبابعة، موجز.
    ووقفت بعد ذلك على قول ابن حزم (في الجمـهرة 411) وهو يذكر التبابعة: (وفي أنسابهم اختلاف وتخليط، وتقديم وتأخير، ونقصان وزيادة، ولا يصح من كتب أخبار التبابعة وأنسابهم إلا طرف يسير، لاضطراب رواتهم وبعد العهد) قلت: وهذا ينطبق على سائر قدماء الجاهليين، كدولة (سبأ) ودولة (معين) وسواهما.
    (2) التيجان 299 وانظر تعريف (التبابعة) في تعليقنا على ترجمة (حسان بن أسعد).
    (*)

    (2/83)

    ابن شبيب ابن السكون الكندي، وولدت منـه عديا وسعدا.
    وإليهما ينسب (التجيبيون) وهم من أهل حضرموت.
    وكانت لهم بعد فتح الاندلس إمارة بها في سرقسطة ودروقة وقلعة أيوب (1).
    التجيبي = عبد الرحمن بن معاوية 95 التجيبي = عبد الله بن عبد الرحمن 155 التجيبي = حرملة بن يحيى 243 التجيبي = عبد الرحمن بن عبد العزيز التجيبي = محمد بن عبد الرحمن 312 التجيبي = صمادح 425 التجيبي = منذر بن يحيى 430
    التجيبي = معن بن صمادح 443 التجيبي = محمد بن عبد الرحمن 610 التجيبي = إبراهيم بن إدريس 630 التجيبي = علي بن أحمد 638 التجيبي = سعد بن أحمد 750 تح التحتاني (القطب) = محمد بن محمد 766 تحسين العسكري (1309 - 1366 ه = 1892 - 1947 م) تحسين بن مصطفى بن عبد الرحمن العسكري: ضابط، من أهل بغداد، له (مذكرات) نشر جزءا منـها.
    تخرج بالمدرسة الحربية بالآستانة، ودخل في جمعية (العهد) واشترك في حرب طرابلس الغرب (بين العثمانيين والايطاليين) وفي ثورة العراق على الانكليز (أوئل 1920 م) ثم تولى مناصب منـها وزارة الداخلية ببغداد.
    وعين وزيرا مفوضا للعراق بمصر، وتوفي بالقاهرة.
    وهو أخو جعفر العسكري الآتية ترجمته (2).
    * (هامش 1) * (1) الاعلام بما وقع في مشتبه الذهبي من الاوهام - خ - وفيه أن الذهبي جعل (تجيب) أبا القبيلة، وإنما هي امرأة.
    واللباب 1: 169 وجمـهرة الانساب 404 والمقتبس لابي حيان 20 ومعجم قبائل العرب 1: 116.
    (2) الشخصيات البارزة سنة 1947 ص 317.
    (*) تد التدلاوي = الحسن بن رحال 1140 التدمري = إسحاق بن إبراهيم 833 التدميري = أحمد بن عبد الجليل 555 تر أبو تراب الخونساري = عبد العلي أبو تراب النخشبي = عسكر بن حصين الترجماني (علاء الدين) = محمد بن محمود 645 الترزي = مصطفى بن أحمد 1160 الترك = نقولا بن يوسف 1244 الترك = وردة بنت نقولا 1290 التركزي = محمد محمود 1322 التركستاني (الطرازي) = هبة الله بن أحمد 733 ابن التركماني (المارديني) = عثمان بن إبراهيم 731 ابن التركماني = علي بن عثمان 750 ابن التركماني = محمد بن عيسى 838 ابن تركي = أحمد بن تركي 979
    تركي بن سعيد (000 - 1305 ه = 000 - 1888 م) تركي بن سعيد بن سلطان: صاحب عمان.
    كان قد رحل منـها في أيام تملك ابن أخيه سالم بن ثويني، وأقام في الهند إلى أن صار الامر إلى (عزان بن قيس) فعاد إلى مسقط (وكانو يسمونـها مسكد) ووالاه من كان فيها من النجديين، فقتل عزان، واستولى على أكثر مملكة عمان.
    وظل باقيها في أيدي من كانت لهم قبل إمامة عزان.
    واستمر، كلما نشبت ثورة أطفأها، إلى أن توفي (1).
    تركي السعودي (000 - 1249 ه = 000 - 1833 م) تركي بن عبد الله بن محمد بن سعود: إمام، من أمراء نجد.
    وليها بعد مقتل ابن * (هامش 2) * (1) تحفة الاعيان 2: 277.
    (*) مشاري بن سعود.
    كان فارا من وجه الترك وعمال والي مصر (محمد علي) في مقاطعة (الخرج) بنجد وعلم بأن أحد آل معمر قبض على ابن مشاري وسلمـه إلى الترك فقتلوه، فخرج من مخبأه ودخل
    (العارض) فنازع ابن معمر برهة من الزمن، ثم قتله بابن ، وتولى الحكم مكانـه.
    وبولاية تركي انتقل الحكم في آل سعود من سلالة عبد العزيز بن محمد إلى سلالة أخيه عبد الله بن محمد وبقي في هؤلاء إلى اليوم وكان شجاعا أخذ على عاتقه دفع الترك ومن معهم من المصريين عن بلاده، فاسترد الاحساء والقطيف، وصالحه أمير حائل، وانبسط نفوذه في القصيم.
    واستمر إلى أن اغتاله ابن (مشاري بن عبد الرحمن بن سعود) وهو ابن أخته أيضا.
    وكان قتله أول جريمة من نوعها في آل سعود.
    قال فؤاد حمزة: أنتجت فيما بعد أوخم العواقب لآل سعود - في دولتهم الاولى - فكانت أساس حكم آل رشيد (1).
    الترمانيني = محمد نور الدين 1250 الترمانيني = أحمد بن عبد الكريم 1293 الترمانيني = عبد السلام بن محمد 1305 الترمذي = محمد بن عيسى 279 الترمذي (الحكيم) = محمد بن علي 320 تس التستري = سهل بن عبد الله 283 التستري (الامامي) = نور الله بن شريف 1019 التستوتي = أحمد بن عبد القادر 1127
    تش أدمز (1300 - 1367 ه = 1883 - 1948 م) تشارلز ادمز (* Charles Adams هامش 3) * (1) مثير الوجد - خ - وابن بشر: حوادث سنة 1249 وما قبلها.
    وقلب الجزيرة 335 وصقر الجزيرة 1: 85 وانظر ترجمة مشاري بن عبد الرحمن 8: 126 وحلية البشر 1: 424 - 425.
    (*)

    (2/84)

    مستشرق أميركي.
    من مقاطعة بنسلفانيا.
    تعلم في كلية وست منستر.
    وقدم مصر فأقام فيها من سنة 1909 إلى 1915 م.
    وعاد إلى أميركا فتعلم العربية في جامعتي هارفرد وشيكاغو.
    ثم عين مديرا للمدرسة اللاهوتية في العباسية (بالقاهرة) وفي سنة 1939 عين رئيسا لشعبة اللغات الشرقية بالجامعة الاميركية بالقاهرة.
    وتوفي بها.
    له كتاب بالانكليزية ترجم إلى العربية باسم (التجديد في الاسلام - ط) تكلم فيه عن حركة الاصلاح الديني التي قامت في العهد الاخير، وأسهب في ذكر الشيخ محمد عبده وطائفة من رجال التجديد، وارتكز في
    بعض بحثه على كتاب (الاسلام وأصول الحكم - ط) لعلي عبد الرازق (1).
    تشارلس ليال (1261 - 1338 ه = 1845 - 1920 م) تشارلس جيمس ليال، السير،: Sir Charles James Lyall مستشرق إنكليزي رفع لواء العلوم الشرقية في وطنـه خمسين عاما.
    استكمل دراسته في أكسفورد.
    ودخل في خدمة الحكومة سنة 1867 وأرسل إلى الهند، فتنقل في وظائف متعددة.
    وبدأ أعماله الادبية سنة 1885 بنشر كتاب من تأليفه نقل بـه إلى الانكليزية مختارات من الشعر العربي سماه Translations in Arabic Poetry وأعقبه بثان من نوعه سماه () Ten Arabic Poems ونشر بالعربية (المفضليات) للضبي، مشروحة ومذيلة بتعليقات مع ترجمتها إلى الانكليزية (ووضع فهارسها أنتوني بيفان، في مجلد) ونشر (شرح المعلقات) لابن الانباري، ودواوين (عبيد بن الابرص) و (عامر بن الطفيل) (وعمرو بن قميئة) وكان أحد رؤساء (المجلة الاسيوية) الانكليزية، وله فيها مقالات ممتعة في آداب الشرق.
    وكتب
    فصولا في دائرة المعارف البريطانية (2).
    * (هامش 1) * (1) المستشرقون 174 ومجلة الكتاب 5: 798.
    (2) 275 Buckland والربع الاول من القرن العشرين 126 ومجلة المشرق 39: 53.
    (*) تشيلستينو سكياپارلي (1257 - 1338 ه = 1841 - 1919 م) تشيلستينو سكيابارلي Celestino: Schiaparelli مستشرق إيطالي.
    تعلم العربية في تورينو، وتتلمذ بها للمستشرق أماري في فلورنسة، ودرسها في جامعة رومة.
    مما نشره بالعربية (قواعد الشعر) لثعلب، و (رحلة ابن جبير) مع ترجمة إيطالية.
    وأضاف إلى ديوان (ابن حمديس) زيادات وجدها فيما اطلع عليه من كتب الادب.
    واشترك في نشر القسم الخاص بايطالية من (نزهة المشتاق) للادريسي، مع ترجمة إيطالية وتعليقات.
    وهيأ للطبع (مرشد الطالب) لابن الهائم.
    وله تآليف بالايطالية عن العرب وتاريخهم.
    مولده في بيامونتي، ووفاته في رومية (1).
    تع
    تعاسيف = قيصر تعاسيف 649 ابن التعاويذي = محمد بن عبيد الله 583 التعايشي = عبد الله بن محمد 1317 تغ ابن تغري بردي = يوسف بن تغري بردي تغلب (000 - 000 = 000 - 000) تغلب بن وائل بن قاسط، من بني ربيعة، من عدنان: جد جاهلي، النسبة إليه (تغلبي) بفتح اللام، عند صاحبي القاموس والصحاح، ويجوز الكسر، واقتصر عليه صاحب اللباب.
    كانت منازل بنيه قبل الاسلام في الجزيرة الفراتية بجهات سنجار ونصيبين، وتعرف ديارهم هذه بديار ربيعة.
    أخبارهم في الجاهلية * (هامش 2) * (1) الربع الاول من القرن العشرين 132 ومعجم المطبوعات 87 و 416 و 663 والمستشرقون 158 والمصادر العربية تسميه (سلستينو) وفيها من يجعل (سكيابارلي) بالشين بدل السين.
    وأوردناه كما ينطق بـه الايطاليون.
    (*) والاسلام كثيرة.
    وهم قبائل وبطون.
    منـهم (الاراقم) رهط عمرو بن كلثوم، وبنو (غنم) وبنو (عقامة) وبنو (حمدان)
    الحمدانيون، وبنو (فرسان) وآخرون.
    ويقال: من بقاياهم اليوم (الدواسر) ولابن السائب الكلبي كتاب (أخبار بني تغلب وأيامـهم وأنسابهم) (1).
    التغلبي (2) = عميرة بن جعل 60 ق ه التغلبي = هشام بن عمرو 157 التغلبي = الحسين بن حمدان 306 التغلبي إبراهيم بن حمدان 308 التغلبي = الغضنفر بن الحسن 369 التغلبي = عباس بن عبد الجليل 664 التغلبي = عبد القادر بن عمر 1135 تف التفتازاني = مسعود بن عمر 791 تق تقلا = سليم بن خليل 1310 تقلا = بشارة بن خليل 1319 تقلا = جبرائيل بن بشارة 1362 التقي = أديب بن محمد 1364 تقي الدين = أمين تقي الدين 1356 تقي الدين = محمد أديب 1358 التقي الغزي (000 - 1010 ه = 000 - 1601 م) تقي الدين بن عبد القادر التميمي
    الغزي: فقيه متأدب.
    جال في البلاد وألف كتابا في (طبقات الحنفية) سماه (الطبقات السنية في تراجم الحنفية - ط) الجزء الاول منـه، وهو أربعة مجلدات * (هامش 3) * (1) سبائك الذهب 52 وطرفة الاصحاب 16 وسليمان الدخيل، في لغة العرب 3: 475 والمستشرق كندرمان H.
    Kindermann في دائرة المعارف الاسلامية 5: 324 - 337 والذريعة 1: 324 ومعجم قبائل العرب 1: 120 - 123.
    (2) التغلبي: بفتح اللام، وتكسر، انظر ترجمة (تغلب ابن وائل) وجعل: كزفر، من خط التبريزي في شرح المفضليات.
    (*)

    (2/85)

    في خزانة حسن حسني عبد الوهاب بتونس، اطلع المحبي على حصة منـه جمع فيها طائفة من علماء الروم وسراتهم.
    وتوفي بمصر (1).
    تقي الدين الحصني = أبو بكر بن محمد 829 الحصني (1053 - 1129 ه = 1643 - 1717 م) تقي الدين بن محمد شمس الدين بن محمد بن محمد محب الدين الحصني الحسيني الشافعي: فاضل.
    مولده ووفاته
    في دمشق.
    قال المرادي: رأيت له (مجاميع) بخطه تدل على فضله وإتقانـه ومعرفته بالانساب والتاريخ (2).
    تقي الدين المقريزي = أحمد بن علي 845 تقية بنت غيث (505 - 579 ه = 1111 - 1183 م) تقية بنت غيث بن علي السلمي الارمنازي، أم علي، وتلقب بست النعم: فاضلة متأدبة، لها شعر جيد، قصائد ومقاطيع، جمعت في (ديوان) صغير.
    أصلها من بلدة صور، وولدت في دمشق، وسكنت الاسكندرية، وتوفيت بها.
    من أخبارها: مدحت المظفر (ابن أخي السلطان صلاح الدين) بقصيدة أغربت فيها بوصف الخمر، فقال: لعلها عرفت ذلك في صباها ؟ فبلغها قوله، فنظمت أخرى حربية، وسيرت إليه تقول: علمي بتلك كعلمي بهذه ! (3).
    * (هامش 1) * (1) خلاصة الاثر 479 والمخطوطات المصورة 2: 168.
    وانظر مجلة العرب 4: 172.
    (2) سلك الدرر 2: 5.
    (3) ديوان الاسلام - خ - ووفيات الاعيان 1: 96 وتكملة
    الصلة، القسم الاول 138 وغربال الزمان - خ - والنجوم الزاهرة 6: 96 وخريدة القصر 2: 221.
    (*) تك تكتوك = فرح تكتوك 1017 التكريتي (1) (الطبيب) = يحيى بن جرير نحو 472 التكريتي (1) = عبد الله بن علي 584 التكريتي (1) (الاديب) = يحيى بن القاسم 616 التكريتي (1) (أبو الفتوح) = يحيى بن سعد الله 618 التكريتي (1) = عبد السلام بن يحيى 675 التكريتي (1) = جعفر بن عثمان 699 تل التلعفري (الفيلسوف) = مظفر بن محمد 602 التلعفري = محمد بن يوسف 675 التلعكبري = هارون بن موسى 385 التلمساني = شعيب بن الحسن 594 التلمساني (العفيف) = سليمان بن علي 690 التلمساني (الشريف) = محمد بن أحمد 771 التلمساني (أبو العباس) = محمد بن العباس 871 التلمساني (المؤرخ) = محمد بن محمد بعد 1193
    التلمساني (البوبكري) = شعيب بن علي 1347 ابن التلميذ = هبة الله بن صاعد 560 تم التمار (الشاعر) = يعقوب بن زيد 256 ؟ الخنساء (000 - 24 ه = 000 - 645 ه) تماضر بنت عمرو بن الحارث بن الشريد، الرياحية السلمية، من بني سليم، من قيس عيلان، من مضر: * (هامش 2) * (1) في القاموس: مادة كرت (تكريت بفتح أوله) وزاد شارحه: (وقيل بالكسر) وفي اللباب 1: 178 (بكسر التاء) وقال ياقوت في معجم البلدان 2: 399 (بفتح التاء، والعامة يكسرونـها).
    (*) أشـهر شواعر العرب، وأشرهن على الاطلاق.
    من أهل نجد، عاشت أكثر عمرها في العهد الجاهلي، وأدركت الاسلام فأسلمت.
    ووفدت على رسول الله صلى الله عليه وسلم مع قومـها بني سليم، فكان رسول الله يستنشدها ويعجبه شعرها، فكانت تنشد وهو يقول: هيه يا خنساء ! أكثر شعرها وأجوده رثاؤها لاخويها (صخر ومعاوية) وكانا قد قتلا في
    الجاهلية.
    لها (ديوان شعر - ط) فيه ما بقي محفوظا من شعرها.
    وكان لها أربعة بنين شـهدوا حرب القادسية (سنة 16 ه) فجعلت تحرضهم على الثبات حتى قتلوا جميعا فقالت: الحمد لله الذي شرفني بقتلهم ! (1).
    أبو تمام = حبيب بن أوس 231 ابن تمام (القرطبي) = يحيى بن سعدون 567 تمام بن عامر (194 - 283 ه = 810 - 896 م) تمام بن عامر الثقفي: وزير من الفضلاء.
    من أهل الاندلس.
    ولي الوزارة لمحمد بن عبد الرحمن، ولولديه المنذر و عبد الله، فانتظمت وزارته لثلاثة من الخلفاء.
    وعمر طويلا.
    وكان عالما أديبا، له (أرجوزة) أرخ بها افتتاح الاندلس وولاتها وخلفاءها وحروبها منذ طارق بن زياد إلى آخر أيام عبد الرحمن بن الحكم (2).
    ابن التياني (000 - 436 ه = 000 - 1044 م)
    تمام بن غالب بن عمر المرسي * (هامش 3) * (1) شرح الشواهد 89 ومعاهد 1: 348 والشعر والشعراء 123 والدر المنثور 109 والشريشي 2: 233 وفي أعلام النساء 1: 305 طائفة من أخبارها.
    وحسن الصحابة 94 وخزانة البغدادي 1: 208 وجمـهرة الانساب 249 وفي القاموس: ويقال لها خناس - كغراب - أيضا.
    (2) الحلة السيراء 77 و 78.
    (*)

    (2/86)

    أديب لغوي، من أهل مرسية () Murcie بالاندلس.
    توفي في المرية () Almeria له كتاب (الموعب - خ) في اللغة، قيل: لم يؤلف مثله أختصارا واكتنازا، و (تلقيح العين) لغة (1).
    تمام بن محمد (330 - 414 ه = 942 - 1023 م) تمام بن محمد بن عبد الله بن جعفر، أبو القاسم البجلي الرازي ثم الدمشقي: من حفاظ الحديث، مغربي الاصل.
    كان محدث دمشق في عصره.
    له كتاب (الفوائد)، ثلاثون جزءا، في الحديث، منـه جزء مخطوط في شستربتي (3445) ومنـه الاول والثاني والثالث والرابع،
    مخطوطات رأيتها في مكتبة زهير الشاويش ببيروت (2).
    التمجدشتي = أحمد بن محمد 1274 التمجروتي (التمكروتي.
    المجروتي) = علي بن محمد 1003 الظاهر تمربغا (815 - 879 ه = 1412 - 1475 م) تمربغا الظاهري، أبو سعيد: من ملوك دولة المماليك بمصر.
    اشتراه الظاهر جقمق بمصر صغيرا سنة 827 ه، ورباه، فارتقى إلى أن سافر أميرا للحج سنة 849 وعين (مقدم ألف) في دولة المنصور عثمان ابن جقمق.
    ثم نفي إلى الاسكندرية وسجن بها نحو ست سنين.
    ونقله الاشرف إينال إلى مكة، فأقام بها نحو ثلاث سنوات.
    وأعاده خشقدم إلى مصر.
    وولي (أتابكية) العساكر في دولة الظاهر بلباي.
    ولما خلع * (هامش 1) * (1) مجلة لغة العرب 4: 5 - 14 ومعجم الادباء لياقوت وفهرسة ابن خليفة 360 وبغية الملتمس 236 والصلة 124 وجذوة المقتبس 172 وابن خلكان 1: 97 وهو فيه (التياني) بغير (ابن) وإنباه الرواة 1: 259.
    (2) الرسالة المستطرفة 71 وشذرات الذهب 3: 200 وكشف
    الظنون 1296 ومذكرات المؤلف.
    (*) بلباي اتفق أمراء العساكر على توليته السلطنة فبايعوه سنة 872 وتلقب بالملك (الظاهر) كسابقيه.
    ولم يكد يستقر حتى ثارت عليه المماليك فخلعوه وولوا الاتابكي (قايتباي) فأكرم تمربغا وسيره إلى دمياط طليقا مصون الكرامة.
    فأقام قليلا وانسل هاربا يريد الشام، فقبض عليه في غزة وأعيد إلى الاسكندرية سجينا، فأقام إلى أن توفي بها.
    وكان شجاعا عارفا بأنواع الفروسية وافر العقل، وتنسب إليه أشياء كثيرة من آلات الحرب ورمي النشاب ولعب الرمح.
    مدة سلطنته 58 يوما (1).
    التمرتاشي = محمد بن عبد الله 1004 التمرتاشي = صالح بن محمد 1055 أبو التمن = محمد جعفر 1364 التمترتي = عبد الرحمن بن محمد 1060 تميم (الجد الجاهلي) = تميم بن مر ابن مقبل (000 - بعد 37 ه = 000 - بعد 657 م) تميم بن أبي بن مقبل، من بني العجلان، من عامر بن صعصعة، أبو
    كعب: شاعر جاهلي، أدرك الاسلام وأسلم، فكان يبكي أهل الجاهلية.
    عاش نيفا ومئة سنة.
    وعد في المخضرمين.
    وكان يهاجي النجاشي الشاعر.
    له (ديوان شعر - ط) ورد فيه ذكر وقعة صفين سنة 37 ه.
    (2).
    تميم الداري (000 - 40 ه = 000 - 660 م) تميم بن أوس بن خارجة الداري، أبو رقية: صحابي، نسبته إلى الدار بن هانئ، من لخم.
    أسلم سنة 9 ه، وأقطعه الاندلسي، أبو غالب، ابن التياني: * (هامش 2) * (1) إبن إياس 2: 87 و 156 وصفحات لم تنشر 195 والضوء اللامع 3: 40.
    (2) خزانة البغدادي 1: 113 وابن سلام 34 وسمط اللآلي 66 - 68 والاصابة 1: 195 وانظر ماكتب عنـه الدكتور عزة حسن، في مقدمة (ديوان ابن مقبل).
    (*) النبي صلى الله عليه وسلم قرية حبرون (الخليل - بفلسطين) وكان يسكن المدينة.
    ثم انتقل إلى الشام بعد مقتل عثمان.
    فنزل بيت المقدس.
    وهو أول من أسرج السراج بالمسجد.
    وكان راهب أهل عصره وعابد
    أهل فلسطين.
    روى له البخاري ومسلم 18 حديثا.
    وللمقريزي فيه كتاب سماه (ضوء الساري في معرفة خبر تميم الداري).
    مات في فلسطين (1).
    اليفرني (000 - 446 ه = 000 - 1054 م) تميم بن زيري بن يعلى بن محمد بن صالح، أبو كمال اليفرني: أمير شالة (في الرباط - المغرب) ودفينـها.
    من بني (يفرن) وهم قبيلة من زناتة نازعت الدولة المغراوية التي كانت تملك المغرب، وانتزعت منـها مقاطعتي (شالة) و (تادلة) وما والاهما حوالي سنة 385 ه.
    وآلت إمارة يفرن بشالة إلى صاحب الترجمة سنة 424 فزحف منـها إلى فاس، وقاتله صاحبها يومئذ (ة بن المعز المغراوي) واستولى عليها تميم مدة خمس سنوات.
    وجمع ة قبائل من (وجدة) عاد بها لقتال تميم، فانصرف هذا إلى قاعدة إمارته (شالة) (سنة 429) وأقام بها يوالي الغارات على (برغواطة) إلى أن توفي.
    وتناقل المؤرخون إيقاع تميم باليهود
    أيام استيلائه على فاس، وأنـه قتل منـهم نحو ستة آلاف (2).
    تميم (000 - 000 = 000 - 000) تميم بن مر بن أد بن طابخة بن إلياس ابن مضر: جد جاهلي.
    بنوه بطون كثيرة * (هامش 3) * (1) تهذيب ابن عساكر 3: 344 وكشف النقاب - خ - وصفة الصفوة 1: 310.
    (2) الانبساط بتلخيص الاغتباط 32 وفيه: يقول مؤلفه محمد الموقت: وأبسط من هذا في كتابنا (المشرب العذب في ذكر أخبار ملوك الغرب).
    وتاريخ المغرب العربي 165 والاستقصا 1: 220.
    (*)

    (2/87)

    جدا.
    قال ابن حزم: وهم قاعدة من أكبر قواعد العرب.
    كانت منازلهم بأرض نجد والبصرة واليمامة، وامتدت إلى العذيب (من أرض الكوفة) ثم تفرقوا في الحواضر والبوادي.
    وأخبارهم كثيرة.
    قال اليعقوبي: كانت تلبيتهم في الجاهلية إذا حجوا: (لبيك اللهم لبيك، لبيك لبيك عن تميم قد تراها، قد أخلقت أثوابها وأثواب من وراها، وأخلصت لربها
    دعاها) (1).
    ابن المعز الفاطمي (337 - 374 ه = 948 - 985 م) تميم بن المعز بن المنصور بن القائم بن المـهدي الفاطمي، أبو علي: أمير، كان أبوه صاحب الديار المصرية والمغرب، فربي في أحضان النعيم، ومال إلى الادب، فنظم الشعر الرقيق، وكان فاضلا.
    لم يل المملكة لان ولاية العهد كانت لاخية نزار.
    وتوفي بمصر.
    له (ديوان شعر - ط) (2).
    ابن المعز الصنـهاجي (422 - 501 ه = 1031 - 1108 م) تميم بن المعز بن باديس بن المنصور، أبويحيى الصنـهاجي: من ملوك الدولة الصناجية بافريقية الشمالية.
    ولد بها، في المنصروية.
    وولاه أبوه المـهدية سنة 445 ه.
    ثم ولي الملك بعد وفاة أبيه (سنة 454 ه) وكانت الدولة في اختلال واضطراب، فجدد معالمـها، واسترد مدائن سوسة وصفاقس وتونس، بعد أن كان الهلاليون وغيرهم من الثائرين قد غلبوا أباه عليها وأخرجوه إلى المـهدية.
    ولم يكمل توفيق
    (تميم) فقد هاجمته مراكب الافرنج * (هامش 1) * (1) سبائك الذهب.
    واليعقوبي 1: 212 وجمـهرة الانساب 196 - 221 وقلب جزيرة العرب 132 ودلافيدا G.
    L.
    Delle Vida في دائرة المعارف الاسلامية 5: 473 و 478 ومعجم قبائل العرب 1: 126 - 133.
    (2) ابن خلكان 1: 97 والمنتظم 7: 93 وهو فيه من وفيات سنة 368 ويتيمة الدهر 1: 347 - 354 ومعجم المخطوطات المطبوعة 1: 45.
    (*) سنة 480 ه، فاستولوا على المـهدية، فصالحهم على مال أخذوه.
    واستولى العدو، في أيامـه على جزيرة صقلية (سنة 484 ه) بعد أن لبثت في أيدي المسلمين أكثر من 270 عاما، وهاجمـه الايطاليون في سفن حربية، فهزمـهم وقتل كثيرا منـهم.
    واعتلت أموره في أواخر أيامـه، فكان يتنقل بين المـهدية وقابس وجربة وصفاقس إلى أن توفي بالمـهدية.
    وكان شجاعا ذكيا، له عناية بالادب، ينظم الشعر الحسن، وله (ديوان شعر) كبير.
    طالت أيام ملكه فأقام 46 سنة وعشرة شـهور وخلف من الاولاد والحفدة الذكور نحو الثلاثمائة (1).
    تميم بن معنصر
    (000 - 461 ه = 000 - 1069 م) تميم بن معنصر بن المعز بن زيري المغراوي: آخر أمراء هذه الدولة بالمغرب.
    تولى مدينة فاس، استقلالا، كأسلافه.
    بعد أن مات أبوه في بعض معاركه مع اللمتونيين.
    وهاجمـه يوسف بن تاشفين (اللمتوني) فع طويلا عن فاس، وقتل بها أكثر من عشرين ألفا من قومـه (زناتة) وبهذه الوقعة ذهبت دولتهم.
    قال لسان الدين ابن الخطيب: كانت دولة مغراوة، من زناتة، بالمغرب نحو مئة سنة (2).
    التميمي = عطارد بن حاجب 20 التميمي = عمرو بن بكر 40 التميمي = شيبان بن عبد الرحمن 164 التميمي = سيف بن عامر 200 التميمي = عبد العزيز بن الحارث 371 التميمي = محمد بن أحمد 390 ؟ * (هامش 2) * (1) الخلاصة النقية 49 والنجوم الزاهرة 5: 198 وابن الوردي 2: 19 وابن خلدون 6: 159 وابن الاثير 10: 158 والبيان المغرب: 298 وأعمال الاعلام 30 وابن خلكان 1: 98 ومرآة الزمان 8: 28 وفيه: (ينتهي نسبه إلى يعرب بن قحطان).
    (2) تاريخ المغرب لابن الخطيب 163 وفي هامشـه اختلاف المؤرخين في سنة هذه الوقعة التي يرجح أن وفاة تميم كانت بها.
    (*) التميمي = أسماعيل بن محمد 420 التميمي = عبد الفتاح بن درويش التميمي = مصطفى بن عبد الفتاح التميمي = صالح بن درويش 1261 التميمي = محمد بن علي 1287 تن التنبكتي (القاضي) = محمود بن عمر 955 التنبكتي = أحمد بابا 1036 التنبكتي (المدني) = محمد الطيب 1363 التنسي = محمد بن عبد الله 899 تنوخ (000 - 000 = 000 - 000) تنوخ (فيما ينقله المسعودي، وعنـه ابن خلدون) ابن مالك بن فهم بن تيم الله، من قضاعة: جد جاهلي، كانت لبنيه دولة قبل الاسلام، في أرض الحيرة والانبار، لم يطل عهدها.
    ملك منـهم بعد الزباء ثلاثة: النعمان بن عمرو، وعمرو بن النعمان بن عمرو، والحوار بن عمرو بن النعمان، وكانوا مملكين من قبل الروم.
    واضمحل
    أمرهم.
    وعلماء اللغة والانساب ينكرون وجود شخص اسمـه (تنوخ) ويعدون نسبه الآنف ذكره باطلا، ويقولون إن لفظ (تنوخ) ومعناه الاقامة (من أناخ في المكان) اسم أطلق على عدة قبائل يمانية (أو كثرتها يمانية) اجتمعت في (البحرين) وتحالفت على التناصر، فسميت (تنوخا) لتنوخها أي إقامتها.
    ولم تكشف لنا الآثار حتى الآن ما يحقق أحد القولين.
    أما تنوخ (القبيلة أو القبائل) ففي دائرة المعارف الاسلامية فصل مسهب في أخبارهم ومصادرها، ولهشام الكلبي النسابة كتاب (أخبار تنوخ وأنسابها) لم يصل إلينا (1).
    * (هامش 3) * (1) المسعودي طبعة باريس 3: 215 وابن خلدون 2: 278 وكندرمان H.
    Kindermann في دائرة المعارف الاسلامية 5: 508 - 517 ونـهاية الارب للقلقشندي 161 ومعجم قبائل العرب 1: 133 - 134 والتاج 2: 254 والذريعة 1: 325 واللباب 1: 184 (*)

    (2/88)

    التنوخي = إسحاق بن بهلول 252 التنوخي = داود بن الهيثم 316 التنوخي = أحمد بن إسحاق 318
    التنوخي = علي بن محمد 342 التنوخى = المحسن بن علي 384 التنوخي (أبو القاسم) = محسن بن عبد الله 417 التنوخي = علي بن المحسن 447 التنوخي، أمين الدين = عبد المحسن بن حمود 643 التنوخية = طاهرة بنت أحمد 436 التنوخية = فاطمة بنت محمد 778 التنيسي = الحسن بن علي 393 التنيسي (المتكلم) = نافع بن العباس بعد 419 ته التهامي (الشاعر) = علي بن محمد 416 التهامي = يحيى بن محمد 1224 التهامي = حمود بن محمد 1233 ابن التهامي = محمد بن محمد 1244 التهامي بن حم (000 - 1243 ه = 000 - 1827 م) التهامي بن حم (حمو) البوري: فاضل، من أهل المغرب.
    ولي القضاء بمكناسة الزيتون، وتوفي بفاس.
    له
    (شرح أرجوزة ابن كيران - ط) في الاستعارات، أقبل عليه الطلبة في مكناسة (1).
    الجلاوي (000 - 1375 ه = 000 - 1956 م) التهامي بن محمد المزواري المراكشي الجلاوي: صاحب المكتبة الشـهيرة في المغرب، والمسئ بمناصرة الاستعمار.
    ويقال له (الكلاوي) والعامة تسميه (الكلاوي) بكسر اللام وسكون الكاف المعقودة.
    كان (باشا مراكش) أي * (هامش 1) * (1) إتحاف أعلام الناس 2: 107 وفهرس المؤلفين 64 قلت: و (حم) أو (حمو) بربرية مشتقة من (محمد).
    (*) واليها، في عهد الحماية الفرنسية وناوأ الحركة الوطنية وقاتل بعض الثائرين على الاستعمار الفرنسي، كمبارك التوزاني الاقاوي القائم بسوس حتى قضي عليه بيد المستعمر في آخر محرم 1338 (1920 م) وخليفة محمد النكادي الذي سجن إلى قبيل الاستقلال، وأطلق ومات بعد الاستقلال بقليل.
    وجاهر بعداء المولى محمد بن
    يوسف (والد الملك الحسن، ملك المغرب اليوم) ومات الجلاوي في أوائل السنة التي كان بها استقلال المغرب ولم يدركه.
    أما خزانة كتبه فاحتوت على نفائس من نوادر المخطوطات، ضمت إلى مكتبة الرباط العامة.
    وبدئ بوضع فهارس لها ميزت فيها بحرف (ج) أو (جلا) إلى جانب أرقامـها، دلالة على أنـها من كتب (الجلاوي) (1).
    * (هامش 2) * (1) مذكرات المؤلف.
    ودليل مؤرخ المغرب 1: 230 ومجموعة البازي - خ - وقد أرخه بقوله: قضى الجلاوي الخؤون نحبه وفارق الدنيا بفكر طائش وللجحيم مالك أرخته: أحب سحب الخائن المراكشي (*) التهانوي = محمد علي 1158 تو التواتي = محمد البشير 1311 التوبلي (البحراني) = هاشم بن سليمان 1107 توبة بن الحمير (000 - 85 ه = 000 - 704 م) توبة بن الحمير بن حزم بن كعب بن خفاجة العقيلي العامري، أبو حرب: شاعر من عشاق العرب المشـهورين.
    كان يهوى ليلى الاخيلية وخطبها، فرده أبوها
    وزوجها غيره، فانطلق يقول الشعر مشببا بها.
    واشتهر أمره، وسار شعره، وكثرت أخباره.
    قتله بنو عوف ابن عقيل.
    وفي كتاب (التعازي - خ) للمبرد: كان سبب قتل توبة أنـهم كانوا يطلبونـه، فأحسوه وقد قدم من سفر، ومعه عبيد الله ابن توبة وقابض، مولاه، وبينـه وبين الحي ليلة، فأتوه طروقا، فهرب صاحباه

    (2/89)

    وأسلماه فقتل.
    قلت: لعل هذه الرواية أصح من أنـه قتل في غزوة أغار بها.
    وجمع معاصرنا خليل ابراهيم البغدادي ما تيسر له من شعره في (ديوان - خ) (1).
    أبو المورع العنبري (57 - 131 ه = 677 - 748 م) توبة بن أبي الاسد كيسان العنبري البصري، أبو المورع: أحد الولاة، من رجال الحديث.
    أصله من سجستان ومولده في اليمامة ومنشأه بها.
    تحول إلى البصرة.
    وهو مولى أيوب بن أزهر.
    ووفد على عمر ابن عبد العزيز، وولاه يوسف بن عمر (سابور) ثم ولاه (الاهواز) ومات في الطاعون (2).
    التوحيدي = علي بن محمد 400 الملك المعظم (000 - 576 ه = 000 - 1180 م) تورانشاه بن أيوب بن شاذي، شمس الدولة، فخر الدين: أمير، من الايوبيين.
    وهو أخو السلطان صلاح الدين لابيه.
    نشأ في دمشق وسيره صلاح الدين إلى اليمن ومعه الامراء (بنو رسول) سنة 569 ه، فأخضع عصاتها.
    وعاد منـها، وصلاح الدين على حصار حلب، فوصل إلى دمشق (سنة 571 ه) فاستخلفه صلاح الدين فيها، فأقام مدة وانتقل إلى مصر (سنة 574 ه) فمات فيها.
    وكان شجاعا فيه كرم وحزم.
    وذكر سبط ابن الجوزي أنـه كان أكبر من صلاح الدين ويرى نفسه أحق بالملك منـه، وكانت تبدر منـه كلمات في حال سكره.
    ولذلك أبعده * (هامش 1) * (1) الاغاني 10: 63 - 79 وفوات الوفيات 1: 95 والآمدي 68 وشرح شواهد المغني 70 وهو فيه (توبة بن الحمير بن سفيان).
    والشعر والشعراء 169 وأمالي الزجاجي 50 وفيه ما محصله: (ليلى الاخيلية وتوبة بن الحمير.
    كلاهما من بني عقيل بن كعب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة) وسمط
    اللآلي 120 و 757 وفيه: مقتله في خلافة مروان.
    والمورد 3: 2: 227 والتعازي - خ.
    (2) تهذيب التهذيب 1: 515.
    (*) صلاح الدين إلى اليمن فسفك الدماء، ولما عاد أعطاه بعلبك ثم أبعده إلى الاسكندرية فعكف بها على اللهو، ولم يحضر حروب صلاح الدين، ومات بالاسكندرية، فأرسلت أخته (ست الشام) وكانت شقيقته، فحملته في تابوت إلى دمشق فدفنته في تربتها (1).
    الملك المعظم (000 - 648 ه = 000 - 1250 م) تورانشاه ابن الملك الصالح نجم الدين أيوب ابن الملك الكامل محمد: ثامن سلاطين الدولة الايوبية بمصر، وآخرهم، وثالث من سمي (الملك المعظم) منـهم.
    وجد ملوك حصن كيفا.
    كانت إقامته في حصن كيفا (بديار بكر) نائبا عن أبيه.
    ولما توفي أبوه سنة 647 وكتمت (شجرة الدر) خبر موته، استدعته، فجاء إلى مصر.
    والحرب ناشبة بين المصريين والفرنسيين على أبواب (المنصورة) فلبس خلعة السلطان (بعد أربعة أشـهر من
    وفاة أبيه) وقاتل الفرنج، فهزمـهم واسترد دمياط.
    ثم تنكر لشجرة الدر، فحرضت عليه المماليك البحرية فقتلوه في (فارسكور) ومدة سلطنته نحو 40 يوما لم يدخل فيها القاهرة ولم يجلس على سرير الملك بقلعة الجبل.
    وبمقتله انقرضت دولة بني أيوب بمصر.
    ومدتها نحو 86 سنة (2).
    الملك المظم (577 - 658 ه = 1181 - 1260 م) تورانشاه (المعظم) ابن الملك الناصر * (هامش 2) * (1) العقود اللؤلؤية 1: 26 ووفيات الاعيان 1: 99 وبلوغ المرام 41 وابن الاثير 11: 148 ومرآة الزمان 8: 362.
    (2) ابن إياس 1: 85 وابن الوردي 2: 181 وابن شاكر 1: 97 والسلوك للمقريزي 1: 351 - 361 وفيه ما يخالف رواية غيره، فهو يذكر أن الملك المعظم ساءت سيرته مع المماليك البحرية فقتلوه، ولا يذكر شجرة الدر، ويقول: إن مدة بني أيوب بمصر 81 سنة.
    ومرآة الزمان 8: 781 وفيه: (كان إذا سكر يجمع الشموع ويضرب رؤوسها بالسيف ويقول: هكذا أفعل بالبحرية) يعني المماليك الذين قتلوه بعد ذلك ومثلوا به.
    ومجلة المجمع العلمي 16: 308.
    (*) صلاح الدين يوسف بن أيوب بن شاذي،
    أبو المفاخر: من أمراء الايوبيين.
    ورابع من تلقب بالملك المعظم منـهم.
    ولم يل السلطنة.
    ولد بمصر.
    وكان كبير البيت الايوبي.
    وآخر من بقي من أولاد السلطان صلاح الدين.
    وتفقه وتلقى الحديث في دمشق.
    وحدث.
    وخرج له الحافظ التوني (جزءا) في الحديث.
    وتولى قيادة الجيش الحلبي زمنا.
    وحضر وقائع.
    وكان شجاعا عاقلا.
    وأسره الخوارزمية (سنة 638) بقرب الفرات، بعد أن أثخن بالجراح وانـهزم عسكره.
    ولما استولى التتار على حلب، اعتصم بقلعتها وحماها.
    ثم نزل منـها بالامان.
    وتوفي على الاثر، ودفن بدهليز داره (بحلب) (1).
    توربكه = هاينرش توربكه تورنبرج = كارل يوهن التوزري (ناظم المنفرجة) = يوسف بن محمد 513 التوزري (محمد بن علي 681 توفيق (الخديوي) = محمد توفيق 1309 توفيق البساط (000 - 1334 ه = 000 - 1916 م)
    توفيق بن أحمد البساط: شـهيد من * (هامش 3) * (1) صلة التكملة للحسيني - خ.
    واعلام النبلاء 4: 452 وترويح القلوب 100 والعبر 5: 245.
    (*)

    (2/90)

    أحرار العرب في عهد الترك.
    ولد بصيدا، وتعلم ببيروت ثم بالآستانة.
    وكان من أعضاء المنتدى الادبي فيها، من أعضاء جمعية (العربية الفتاة) السرية.
    وعين (مأمور معية) في ولاية دمشق.
    وقبض عليه في الحرب العالمية الاولى مع عارف الشـهابي وعبد الغني العريسي وعمر حمد (راجع تراجمـهم) وعذب في ديوان (عاليه) وأعدم شنقا ولم يبلغ الثلاثين من عمره.
    إسكاروس (1291 - 1361 ه = 1874 - 1942 م) توفيق إسكاروس: مؤرخ قبطي مصري.
    من أعضاء لجنة التاريخ القبطي.
    تخرج بمدرسة الحقوق في القاهرة.
    وعين في دار الكتب، وكانت تدعى المكتبة الخديوية.
    وشارك في إنشاء جمعية النشأة القبطية.
    وكان يصدر تقويمـها السنوي.
    وصنف (نوابغ الاقباط
    ومشاهيرهم في القرن التاسع عشر - ط) جزآن (1).
    توفيق زريق (000 - 1334 ه = 000 - 1916 م) توفيق بن أنسطاس زريق: كاتب، من أهل طرابلس الشام.
    اعتقله الترك (العثمانيون) في خلال الحرب العامة الاولى، متهما بانتقاد الحكومة العثمانية برسائل كان ينشرها - قبل الحرب - في جريدة أصدرها أخ له اسمـه أنطون، في أميركا.
    وحوكم في ديوان الحرب العرفي بعاليه (لبنان) وأعدم شنقا مع أخيه أنطون، في دمشق (2).
    الدكتور كنعان (1299 - 1383 ه = 1882 - 1964 م) توفيق بن بشارة كنعان: طبيب، * (هامش 1) * (1) الاعلام الشرقية 4: 191.
    (2) وقائع الحرب الكونية 400.
    (*) له كتابات بالعربية، ومؤلفات بالانكليزية والالمانية والفرنسية.
    ولد في (بيت جالا) بفلسلطين.
    وتعلم بها وبالقدس.
    وتخرج طبيبا سنة 1905 بالجامعة الاميركية
    ببيروت، وكانت تسمى الكلية الانجيلية السورية.
    وعمل في الطب.
    وصنف كتبا، منـها (الموت ام الحياة - ط) بالانكليزية، وترجم إلى العربيه و (الطبر الشعبي في أرض الكتاب المقدس - ط) بالالمانية، و (قضية عرب فلسطين - ط)، بالانكليزية ونقل إلى العربية، و (الصراع في أرض السلام - ط) بالانكليزية.
    واعتزل العمل سنة 1955 وأقام في جبل الزيتون بالقدس إلى نـهاية حياته (1).
    الصحافي العجوز (1297 - 1360 ه = 1880 - 1941 م) توفيق بن حبيب مليكة: صحافي مصرى قبطي، من الكتاب ولد وتوفى بالقاهرة.
    امتاز بجمع الحوادث وتنسيقها (جزازات) وأضابير، ثم الكتابة عنـها في المناسبات.
    وفيها تراجم بعض البارزين من المعاصرين، نشرها موقعة باسم (الصحافي * (هامش 2) * (1) من مقال للبدوي الملثم، في مجلة الاديب: سبتمبر 1971.
    (*) العجوز) 9 وجمع بعضها في كتاب (أبو جلدة وآخرون - ط) ومن كتبه (شـهران في أوربا - ط) رحلة، و (تذكار المؤتمر القبطي - ط) و (الفجالة قديما وحديثا - ط)
    و (الفتيان الكشافة - ط) و (أسرار الملوك - ط) قصة مترجمة.
    وليوسف صليب يني رسالة في ترجمته سماها (الصحافي العجوز - ط) قال فيها إنـه خدم الصحافة أكثر من أربعين سنة ورحل إلى أوربا مرارا، وقال: إنـه سابع قبطي مارس مـهنة الصحافة، وهم: - 1 - ميخائيل عبد السيد، توفي سنة 1914 م، عن 85 عاما، وهو أول أصحاب جريدة (الوطن) - 2 - توفيق عزوز، الآتية ترجمته، - 3 - جندي ابراهيم، ثاني أصحاب جريدة (الوطن) توفي سنة 1924 م، - 4 - تادرس شنودة المنقبادي، صاحب جريدة (مصر) توفي سنة 1932 م، - 5 - ميخائيل بشارة داود، صاحب مجلة (العظماء) وجريدة (الصراحة) توفي سنة 1936، - 6 - بلسم عبد الملك، صاحبة مجلة (المرأة المصرية) توفيت سنة 1939 م، - 7 - توفيق حبيب، المترجم له (1).
    * (هامش 3) * (1) الاقباط في القرن العشرين 4: 156 والصحافي العجوز، ليوسف يني.
    وجريدة المصري 4 شوال 1360 وجريدة
    الاهرام 4 و 5 شوال و 17 ذي القعدة 1360 و 12 شوال 1361.
    (*)

    (2/91)

    الشرتوني (1307 - 1382 ه = 1890 - 1962 م) توفيق بن حسن الشرتوني: كاتب لبناني من رجال المال والاعمال، من قرية شرتون.
    تعلم بها وبمدرسة الحكمة ببيروت وأقام زمنا في المكسيك فاغتنى.
    وعاد إلى لبنان، فكتب (الحياة في لبنان - ط) و (الحكيم وسلمى - ط) و (دموع الوفاء - ط) قصة (1).
    توفيق حسين (1314 - 1373 ه = 1896 - 1954 م) توفيق حسين: ضابط عراقي، من أهل بغداد.
    له 23 كتابا مطبوعا، منـها (الاستخبارات العسكرية في السلم والحرب) و (أعمال التجسس وقضايا النفط والحرب) و (الجندية والسياسة والحرب) و (العرب وبلاد العرب والحرب) و (فلسطين من الناحية العسكرية والخطر الصهيوني الاوربي) و (المحاربون القدماء في العراق) (2).
    توفيق الحلبي
    (1304 - 1345 ه = 1887 - 1926 م) توفيق بن راغب بن إبراهيم الحلبي: صحفي مجاهد دمشقي.
    تعلم بدمشق وعمل بالتجارة وأنشأ جريدة (الراوي) أسبوعية فكاهية كانت على صغر حجمـها أرقي الصحف من نوعها، في سورية ساعده في تحريرها جرجي بن موسى الحداد.
    ولما نشبت الحرب العامة الاولى خرج من دمشق خلسة فأمسكه البدو وسلموه إلى الانكليز فلحق بالثورة العربية في الحجاز ودخل سورية مع الفاتحين.
    وبعد معركة ميسلون اعتقله الفرنسيون سبعة أشـهر في (أرواد) وشارك بعد ذلك في معارك الثورة السورية (1925) وقتل بها (3).
    * (هامش 1) * (1) الدراسة 3: 622.
    (2) معجم المؤلفين العراقيين 1: 215.
    (3) معالم وأعلام 328 ومذكرات المؤلف.
    (*) توفيق رفعت = محمد توفيق 1363 توفيق صدقي = محمد توفيق 1338 الصائغ (1341 - 1390 ه = 1923 - 1971 م) توفيق بن عبد الله الصائغ: مدرس
    سوري له نظم.
    ولد في قرية خربا (من أعمال حوران) وانتقل مع والديه إلى فلسطين (1925) واستقروا في البصة (من قري الناصرة) وتعلم في الكلية العربية بالقدس (1941) وبالجامعة الاميركية ببيروت وهارفرد بأميركا وكمبردج بلندن.
    وعمل في الصحافة، فأصدر مجلة (حوار) ببيروت (1962 - 67) وتنقل في الدراسة والتدريس وبعض الاعمال إلى أن توفي فجأة في مصعد ببيركلي.
    له (ثلاثون قصيدة - ط) ديوان منظوماته الاول، وكتاب عن (جبران خليل جبران - ط) و (الرباعيات الاربع - ط) ترجمـه عن الانكليزية، لاليوت، و (الحب العذري - ط) رسالة (1).
    توفيق عزوز (1294 - 1342 ه = 1877 - 1924 م) توفيق بن عزوز منقريوس: صحافي * (هامش 2) * (1) الاديب: عدد فبراير 1971 والدراسة 3: 683.
    (*) مصري، قبطي.
    من أهل القاهرة.
    تولى تحرير جريدة (الشرق) الاسبوعية، ثم مجلة (الاجيال) فجريدة (التلغرافات الجديدة) اليومية.
    ثم أصدر مجلة (المفتاح)
    سنة 1900 م.
    وله (الهدية التوفيقية في تاريخ الامة القبطية - ط) جزآن (1).
    الفكيكي (1321 - 1389 ه = 1903 - 1969 م) توفيق بن علي بن ناصر، أبو أديب الفكيكي: محام باحث بغدادي، من قبيلة (الفجيجات) في لواء العمارة، ينتهي نسبه إلى شيبان بن بكر بن وائل.
    ولد في جانب الكرخ (ببغداد) وتخرج بدار المعلمين ثم بالحقوق، وقرأ الاصول والادب، ومارس المحاماة.
    وصنف كتبا، طبع منـها (الراعي والرعية) جزآن، و (أدب الفتوة أو الدعاية العسكرية عند العرب) و (أقرب الوسائل لنشر الحضارة الصحيحة في العراق) و (الحجاب والسفور) و (حماية الحيوان في شريعة القرآن) و (المعاهدات في الاسلام) و (النخيل: شعر ونثر) و (المتعة وأثرها في الاصلاح الاجتماعي) و (سكينة بنت الحسين) و (الامام جعفر الصادق) وكتب أخرى.
    وما زالت له كتب مخطوطة في انتظار نشرها.
    وعمل في الصحافة،
    فأصدر جريدة النظام (1927) وعطلتها حكومة الانتداب سريعا، وجريدة الرعد (1948) ولم تلبث أن عطلت.
    وأقيم له حفل كبير بعد وفاته، جمع عبد الله الجبوري ما قيل فيه، في كتاب (توفيق الفكيكي - ط) (2).
    توفيق الصباغ (1310 - 1384 ه = 1892 - 1964 م) توفيق بن فتح الله الصباغ: عالم * (هامش 3) * (1) الاقباط في القرن العشرين 4: 147 ومعجم سركيس 647.
    (2) توفيق الفكيكي، للجبوري.
    ومعجم المؤلفين العراقيين 1: 218 وانظر هكذا عرفتهم 3: 41 - 70.
    (*)

    (2/92)

    بالموسيقى.
    ولد بحلب وتعلم في مدراس الروم الارثوذكس بها، وعمل مرتلا في الكنيسة.
    كان اسمـه (الياس) واستبدل بـه (توفيق) وكان أبوه عازف قانون فنبغ هو في العزف على (الكمان).
    ورحل إلى القاهرة (1912) والى السودان.
    وسافر إلى دمشق (1923) فافتتح مدرسة موسيقية.
    وأنشأ ناديا هو أول ناد موسيقي بها (النادي
    الموسيقي السوري) سنة 1928.
    وعمل في التعليم الموسيقي في مدارس دمشق مدة وفي إذاعة حلب.
    ووضع كتبا في الموسيقى، منـها (تعليم الفنون - ط) و (مجموعة قطع موسيقية شرقية - ط) و (الدليل الموسيقي العام في أطرب الانغام - ط) و (الانغام الشرقية - ط) (1).
    ضعون (1300 - 1386 ه = 1883 - 1966 م) توفيق بن فضل الله ضعون: كاتب لبناني مـهجري.
    ولد في بيروت وتعلم بالجامعة الاميركية.
    وسافر إلى القاهرة وعمل موظفا في مالية السودان (1904 - 14) وهاجر إلى البرازيل فاشتغل في التجارة فأخفق، وبالصحافة فلم ينجح.
    وكان من أعضاء متخرجي الجامعة الاميركية في البرازيل ومن العصبة الاندلسية.
    وتوفي بحادث سيارة في سان باولو.
    له مؤلفات، منـها (هياكل شكسبير - ط) ترجمة 12 رواية، و (سيرة حياتي - ط) و (من وحي السبعين - ط) و (ذكرى الهجرة ط) (2).
    توفيق نسيم = محمد توفيق 1357 * (هامش 1) * (1) من بحث كتبه عبد الوهاب بلال، بعنوان (توفيق الصباغ رائد الثقافة الموسيقية العربية) في مجلة (المورد) العراقية: المجلد الثالث العدد الثاني 107 - 118 وانظر أعلام الادب والفن 1: 332 قلت: لم يذكر وفاته أفي حلب أم دمشق ؟.
    (2) الدراسة 3: 702.
    (*) توفيق أبو الهدى (1310 - 1375 ه = 1892 - 1956 م) توفيق أبو الهدى: سياسي، مات متنحرا.
    له (مذكرات يومية - خ) ولد في عكا (بفلسطين) وتعلم باستامبول.
    وسكن (شرقي الاردن) في بدء إمارتها.
    وتولى رئاسة الوزارة فيها أكثر من 12 مرة.
    واتهم بموالاة السياسة البريطانية، فحاول بعض الاردنيين اغتياله.
    ومرض بسرطان المعدة، فاعتزل العمل.
    وطالت عليه الآلام، فوضع في رقبته حبلا، وشنق نفسه في بيته على رابية بعمان.
    وفي أيامـه تحولت إمارة الاردن إلى مملكة، فكان من رجال أميرها (ثم ملكها) عبد الله بن الحسين، وابنـه الملك طلال،
    وحفيده الملك حسين (1).
    توفيق السويدي (1308 - 1388 ه = 1891 - 1968 م) توفيق (واسمـه في طفولته سليمان توفيق) بن يوسف بن نعمان السويدي: زعيم عراقي، من العاملين في القضايا العربية، ولد وتعلم ببغداد.
    ودخل كلية الحقوق باستانبول وتخرج بالحقوق في * (هامش 2) * (1) جريدة الاخبار 2 / 7 / 1956 والمصور 6 / 7 / 56 والاهرام 26 / 7 / 56 ومذكرات المؤلف.
    باريس (1914) ودخل في الجيش العثماني ضابط احتياط (بفلسطين) وبعد الحرب زاول المحاماة في دمشق.
    ودرس بها في كلية الحقوق.
    وعاد إلى بغداد (1921) فكان فيها عميدا لكلية الحقوق، فمديرا للعدلية، فوزيرا للمعارف (1927) فرئيسا للوزارة (29) ثلاث مرات، قام في خلالها برئاسة مجلس النواب.
    وتقلب في مناصب متعددة.
    وأسس حزب الاحرار.
    ولما نكب العراق بثورة عبد الكريم قاسم (1958) اعتقل ثلاث سنوات.
    وانزوى بعدها نحو عام في منزله.
    ثم انتقل إلى بيروت، فأقام يدون مذكراته إلى ان توفي.
    ونقل إلى مدفن أسرته ببغداد.
    له من الكتب (مذكراتي: نصف قرن من تاريخ العراق والقضية العربية - ط) في 641 صفحة، صدر بعد وفاته.
    ويعد من ثقات المراجع، مع ما قيل من تصرف ناشريه ببعض فصوله.
    وترجم عن الفرنسية (مبادئ الاقتصاد السياسي - ط) لشارل جيد (1).
    التوقاتي = لطف الله 904 * (هامش 3) * (1) من حديث له في رسالة (الثورة العربية الكبرى) 34 - 35 والدليل العراقي 869 ومجلة لغة العرب 4: 392.
    وما كتبه في مذكراته.
    وجريدة الحياة 16 تشرين الاول 1968 ومذكرات المؤلف.
    (*)

    (2/93)

    لورنس (1305 - 1354 ه = 1888 - 1935 م) توماس ادوارد لورنس: مغامر من رجال الاستخبارات البريطانية، اقترن اسمـه بأحداث من تاريخ العرب الحديث.
    ولد في تربمبادوك من قرى وايلز، في
    انكلترة وتخرج بجامعة اكسفورد.
    وسافر إلى سورية وفلسطين لدراسات أثرية وأقام مدة في جبيل بلبنان تعلم بها مبادئ العربية قبل سنة 1911 م.
    وأرسلته حكومته في بعثة إلى صحراء سينا، فكتب دليلا لها، لاستعمال الجنود.
    ونقل إلى مكتب المخابرات العسكرية في القاهرة.
    ولما أعلنت الثورة العربية في الحجاز عين ضابط اتصال بين السلطات البريطانية والقوات العربية.
    ورافق فيصل بن الحسين مدة سنتين ونصف.
    وفي أثناء هذه المدة سار الجيش العربي من ميناء جدة على البحر الاحمر حتى دخل دمشق (في 30 سبتمبر 1918) وسافر فيصل لحضور مؤتمر الصلح (سنة 1919) فلازمـه لورنس.
    وأرسلته حكومته إلى جدة (1921) لعقد معاهدة مع الملك حسين فامتنع الحسين عن توقيعها.
    وجاء لورانس إلى عمان نائبا عن فلبي في رئاسة المعتمدين البرطانيين وبعد شـهرين ونصف الشـهر انصرف إلى بلاده واعتزل السياسة.
    وأرسل إلى الهند جنديا عاديا باسم (الجندي الطيار ت.
    أ.
    شو) ثم إلى كراتشي وأعيد إلى بريطانيا.
    وترك الخدمة العسكرية سنة 1935 وبعد أيام كان يقود دراجته النارية وسقط في خندق، فمات بعد ستة أيام.
    ودفن في مقبرة (مورتيون) على أميال من مسكنـه.
    أشـهر آثاره (أعمدة الحكمة السبعة - ط) بالانكليزية ترجم إلى العربية، و (الثورة العربية - ط) ترجمـه عن الانكليزية عبد المسيح وزير (1).
    إرپينيوس (992 - 1033 ه = 1584 - 1624 م) توماس فان إربينيوس Thomas Van Erpenius أو: Erpen مستشرق هولندي، يعد مؤسس النـهضة الاستشراقية ومنظمـها في بلاده.
    ولد في جوركم () Gorkum بهولندة وتعلم في ليدن، وساح في انكلترة وفرنسة وألمانية وإيطالية.
    ويقال إنـه درس العربية على مصري يلقب بأبي ذقن.
    وأنشأ في بيته مطبعة عربية صارت أساس المطبعة العربية المعروفة اليوم في ليدن بمطبعة بريل () Brill وعين أستاذا للغات الشرقية في جامعة ليدن سنة 1613 م،
    وتوفي بليدن.
    له كتاب في (قواعد اللغة العربية - ط) وعني بنشر (متنخبات من شعر الحماسة لابي تمام - ط) ونشر (تاريخ المسليمن - ط) وهو قسم من تاريخ ابن العميد (الشيخ المكين جرجس ابن العميد) مع ترجمته إلى اللغة اللاتينية، و (أمثال لقمان - ط) (2).
    * (هامش 2) * (1) من كتاب (لورنس كما عرفته) لصبحي العمري.
    ومن مقال مسهب بقلم الدكتور محمود السمرة، في مجلة العربي 34: 141 - 146 والثورة العربية 3: 7 - 10، 13: 17 - 19.
    (2) Gregoire و 596 Larousse Pour Tous وآدب زيدان 4: 160 وآدب شيخو 1: 11 ومعجم والمطبوعات 193 و 421 والمسشرقون 139 وتاريخ دراسة اللغة العربية بأوربا 21 وغرائب الغرب 2: 52.
    (*) آرنلد (1280 - 1349 ه = 1864 - 1930 م) توماس ووكر آرنلد Thomas Walker: Arnold مستشرق انكليزي.
    من أهل لندن.
    تعلم في كمبردج.
    وعين مدرسا في كلية عليكره بالهند سنة 1888 فأستاذا للفلسفة في لاهور، فرئيسا للكلية الشرقية في جامعة البنجاب.
    وعاد إلى لندن، فعين
    أستاذأ للعربية في جامعتها سنة 1904 فميدرا لمعهد الدراسات الشرقية.
    وزار مصر قبيل وفاته.
    له كتب بالانكليزية في (تعاليم الاسلام) و (المعتزلة) و (الخلافة) وقد ترجم الاخير إلى العربية وطبع.
    وله كتب بالانكليزية أيضا في الفن والرسم الاسلاميين، ساعده فيها لوي بنيون من رسامي الفنون الشرقية.
    قال آربري: كان آرنولد مرجعا في الشؤون الاسلامية (1).
    ابن تومرت = محمد بن عبد الله 523 التونسي (2) = محمد بن محمد 763 التونسي (الحجري) = محمد بن علي 1199 التونسي (2) = محمد عمر 1274 التونسي (2) = خير الدين 1308 التويني = جبران بن أندراوس تي ابن التياني = تمام بن غالب 436 التيجاني = التجاني التيجاني (1330 - 1356 ه = 1912 - 1937 م) تيجاني بن يوسف بشير: شاعر سوداني، من الكتاب المترسلين.
    من أهل * (هامش 3) *
    (1) 7 Buckland l والمستشرق 93 ومجلة المجمع العلمي العربي 23: 277 و 25 British Otientalists ولوسيان بوفا، في Journl Asiatique 46 T.
    P 722.
    l (2) التونسي: هكذا وردت في الطبعة السابقة (للاعلام)، بضم النون.
    وفي التاج 4: 116 [ و (تونس) بالضم (أي بضم أول الكلمة: التاء) وكسر النون ] - المشرف.
    (*)

    (2/94)

    (أم درمان) تعلم في معهدها، وساهم في تحرير جريدة (ملتقى النـهرين) فمجلة (أم درمان) ومجلة (الفجر) وتوفي ودفن بالخرطوم.
    له (اشراقة - ط) مجموعة من شعره (1).
    التيزيني (الفلكي) = محمد بن محمد 911 التيفاشي = أحمد بن يوسف 651 تيم (000 - 000 = 000 - 000) 1 - تيم بن ثعلبة بن جدعاء بن ذهل بن رومان، من بني طيئ: جد جاهلي.
    كان يقال لبنيه (مصابيح الظلام) وعليهم نزل امرؤ القيس بن حجر، نزل على المعلى بن تيم، ومنـهم الحارث بن النعمان قيس بن
    تيم: كان له بلاء عظيم في الاسلام، في حروب الردة (2).
    2 - تيم بن عبد مناة بن أدبن طابخة، من مضر: جد جاهلي.
    يسمى بنوه (تيم الرباب) ممن ينسب إليه يزيد بن شريك بن طارق التيمي، وكان من ثقات أهل الحديث، من أهل الكوفة، ومثله ابنـه إبراهيم بن يزيد، وكان هذا مع اشتغاله بالحديث عابدا قتله الحجاج بن يوسف أو مات في سجنـه (سنة 92 ه) ولم يبلغ أربعين سنة (3).
    3 - تيم بن مالك بن بكر بن سعد بن ضبة، من مضر: جد جاهلي، ينسب إليه نفر من الفرسان والشعراء (4).
    4 - تيم بن مرة بن كعب بن لؤي، من قريش: جد جاهلي، من نسله أبو بكر الصديق، وطلحة، الصحابيان (5).
    5 - تيم بن النمر بن وبرة بن تغلب، من قضاعة: جد جاهلي، ينسب إليه فرسان * (هامش 1) * (1) اشراقة: مقدمتها.
    والمبارك بن إبراهيم في مجلة الرسالة 5: 1497.
    (2) اللباب 1: 191.
    (3) اللباب 1: 190 وتهذيب التهذيب 1: 176 ثم 11: 337.
    (4) اللباب 1: 191.
    (5) سبائك الذهب 64.
    (*) وشعراء منـهم الاقلح (أو الافلج) وهو سلامة بن يعبوب التيمي، كان شاعرا فارسا (1).
    6 - تيم اللات بن ثعلبة بن عمرو بن الخزرج الازدي، من قحطان: جد جاهلي، كان يعرف بالنجار.
    بنوه (بنو النجار) الانصاريون، وهم بطون وأفخاذ كثيرة (2).
    7 تيم الله بن ثعلبة بن عكابة بن صعب، من بني بكر بن وائل: جد جاهلي.
    قال السويدي: كان يقال لبنيه (اللهازم) وقال ابن الاثير: اللهازم، هم: تيم الله بن ثعلبة، وأخوه قيس بن ثعلبة، وعجل بن لجيم بن صعب، اجتمعوا فصاروا يدا، فسموا اللهازم، وقال جرير: (رضينا بحكم الحي بكر بن وائل إذا كان في الذهلين أو في اللهازم) والذهلان: ذهل بن ثعلبة.
    وذهل بن شيبان (3).
    8 - تيم الله بن النمر بن قاسط، من بني ربيعة.
    من عدنان: جد جاهلي من نسله (الضحيان التيمي) كان من قضاة العرب في الجاهلية، وأخوه عوف بن سعد وهو جد ابن القرية (أيوب بن يزيد) المشـهور بالفصاحة (أنظر ترجمته) وكان في زمن الحجاج بن يوسف الثقفي.
    قال له الحجاج يوما: ما الذي تنكر من خطابي ؟ فقال: انك تكثر الرد، وتشير باليد، وتستعين بأما بعد ! (4).
    التيمنارتي (التمنرتي) = عبد الرحمن بن محمد 1060 تيمور = محمد بن أحمد 1339 ثيمور باشا = أحمد بن إسماعيل 1348 التيمورية = عائشة عصمة 1320 التيمي = عثمان بن عمر 145 * (هامش 2) * (1) اللباب 1: 191.
    (2) نـهاية الارب للقلقشندي 16 و 163 واللباب 3: 214.
    (3) سبائك الذهب 56 واللباب 2: 74.
    (4) سبائك الذهب 52 ونـهاية الارب للقلقشندي 162.
    (*) التيمي = عبد الله بن أيوب 209 التيمي = محمد بن أبي بكر 676
    ابن تيمية (فخر الدين) = محمد بن الخضر 622 ابن تيمية (الامام) = أحمد بن عبد الحليم ابن تيمية (مجد الدين) = عبد السلام بن عبد الله ابن التيهان = مالك بن التيهان 20 جوينبول (1216 - 1277 ه = 1802 - 1861 م) تيودور - فيلم جان، جوينبول: Theodore - Wilhelm Jean Juynboll مستشرق هولندي.
    ولد في روتردام.
    وتعلم فيها، ثم في لاهاي، وفي جامعة ليدن.
    وعين مبشرا بروتستانتيا في إحدى ضواحي ليدن سنة 1826 وتضلع من العربية حتى صار أستاذا في جامعة ليدن إلى سنة وفاته.
    نشر بالعربية (مراصد الاطلاع في أسماء الامكنة والبقاع) لعبد المؤمن بن عبد الحق.
    وبدأ بنشر (النجوم الزاهرة) لابن تغري بردي، فأصدر منـه جزأين، ثم واصل نشره

    (2/95)

    المسشرق الاميركي پوپر (1).
    نولدكه (1251 - 1349 ه = 1836 - 1930 م) تيودور نولدكه: Theodor Noldeke من أكابر المستشرقين الالمان.
    ولد في هاربورج (بألمانيا) وتعلم في جامعات غوتنجن وفينة وليدن وبرلين.
    وانصرف إلى اللغات السامية والتاريخ الاسلامي فعين * (هامش 1) * (1) 06 Dugat 2: lol - l وفيه أسماء كتبه، وقد جعل اسمـه الثاني Wilhelm فرنسيا Guillaume وآداب شيخو 1: 116 والمستشرقون 142 ومعجم المطبوعات 725 وفي Catalogue de Livres Orientaux الذي نشرته مكتبة Brill سنة 1937 أسماء بضعة كتب مما ألفه جوينبول أو نشره.
    (*) أستاذا لهما في جامعة غوتنجن (سنة 1861) فجامعة كيل (1864) ثم في جامعة ستراسبورج (1872 ومات في كارلسروه () Karlsruhe له كتب بالالمانية عن العرب وتاريخهم منـها (تاريخ القرآن) و (حياة النبي محمد) و (دراسات لشعر العرب القدماء) و (النحو العربي) و (خمس معلقات) ترجمـها إلى الالمانية وشرحها.
    ونشر في مجلات الغرب وموسوعاته بحوثا كثيرة، منـها رسالة في (أمراء غسان) ترجمـها إلى
    العربية بندلي جوزي وقسلطنطين زريق.
    وله بالعربية (منتخبات الاشعار العربية - ط) واشترك في الاشراف على طبع (تاريخ الطبري) وترجمته إلى الالمانية.
    قال الاب أنستاس الكرملي: لم نجد بين حملة العلم - المعاصرين - من بلغ تحقيقه.
    كان يحسن اللغات الشرقية كلها كالعربية والارمية والعربية والصابئية والحبشية وغيرها، وله تصحيحات وتحقيقات في هذه الالسنة فضلا عن معرفته بلغات الغرب كاليونانية واللاتينية والفرنسية والانكليزية والايطالية والاسبانية ولغته الالمانية (1).
    * (هامش 3) * (1) أمراء غسان: مقدمته.
    ولغة العرب 9: 155 ومعجم المطبوعات 1876 ومجلة المشرق 31: 715 وفيها وفاته سنة 1931 والصحيح أنـها في 29 ديسمبر 1930 والمستشرقون 118 وسماه بروكلمن في مجلة المجمع العلمي العربي 3: 87 (تيودوروس).
    (*)

    (2/96)

    حرف الثاء ثا
    أبو ثابت المريني = عامر بن عبد الله ابن زهرون (283 - 369 ه = 896 - 980 م) ثابت بن إبراهيم بن زهرون الحراني الصابئ.
    أبو الحسن: طبيب من العلماء.
    ولد في الرقة، ونشأ وتعلم في بغداد، وألف كتبا، منـها (إصلاح مقالات من كتاب يوحنا ابن سرافيون) و (أجوبة مسائل) سئل عنـها.
    وأخباره في صناعته كثيرة.
    توفي في بغداد (1).
    ابن أبي ثابت (000 - نحو 250 ه = 000 - نحو 865 م) ثابت بن أبي ثابت سعيد الكوفي، أبو محمد: عالم باللغة، اختلفوا في اسم أبيه: سعيد، أو محمد، أو عبد العزيز، أو علي، واخترت ما سماه بـه ابن النديم.
    لقي فصحاء الاعراب وأخذ عنـهم.
    له تصانيف.
    منـها (خلق الانسان - ط) و (الفرق بين تسمية جوارح الانسان وتسمية جوارح غيره من الحيوان - خ) نسخة مغربية متقنة في مجموع أرانيه حماد بوعياد في الرباط، وعلى ورقة مزيدة
    في أوله: (قال الجاحظ: كان ثابت بن أبي ثابت ممن أخذ عن أبي عبيد (القاسم * (هامش 1) * (1) أخبار الحكماء 78.
    (*) ابن سلام) كتبه، وضبطها، وكان من أحسن الناس خطا.
    وله حظ من الفقه على مذهب أهل الحديث.
    وهو أخو علي (؟) المتوفى سنة 287) ومن كتب ثابت: (الزجر والدعاء) و (خلق الفرس) و (الوحوش) و (مختصر العربية) و (العروض) و (القوافي) (1).
    تأبط شرا (000 - نحو 80 ق ه = 000 - نحو 540 م) ثابت بن جابر بن سفيان، أبو زهير، الفهمي، من مضر: شاعر عداء، من فتاك العرب في الجاهلية.
    كان من أهل تهامة.
    شعره فحل، استفتح الضبي مفضلياته بقصيدة له، مطلعها: (يا عيد مالك من شوق وإيراق) ويقال إنـه كان ينظر إلى الظبي في الفلاة فيجري خلفه فلا يفوته.
    قتل في بلاد هذيل وألقي في غار يقال له (رخمان)
    فوجدت جثته فيه بعد مقتله.
    وللجلودي كتاب (أخبار تأبط شرا) وللسيدين سلمان داود القره غولي وجبار جاسم، كتاب (شعر تأبط شرا - ط) في النجف (2).
    * (هامش 2) * (1) انظر ابن النديم 69 وهدية 1: 248 وبغية الوعاة 210.
    (2) شرح شواهد المغني 18 وخزانة الادب 1: 66 ثم 3: 358 و 467 والمحبر 196 والتبريزي 1: 37 والذريعة 1: 325 والمبهج 17 وفيه: سمي تأبط شرا، لانـه أخذ سيفا أو سكينا تحت إبطه وخرج فسئلت أمـه عنـه، فقالت: تأبط شرا وخرج.
    (*) ثابت بن حزم (217 - 313 ه = 832 - 925 م) ثابت بن حزم بن عبد الرحمن بن مطرف العوفي السرقسطي، أبو القاسم: من حفاظ الحديث.
    أكمل كتاب (الدلائل) في شرح ما أغفله ابو عبيد وابن قتيبة من غريب الحديث، وكان قد بدأ بـه ابنـه (القاسم) فأتمـه ثابت والجزء الثاني من كتات ثابت: مخطوط في دمشق.
    توفي بسرقسطة عن نحو 95 عاما (1).
    أبو حمزة الثمالي
    (000 - 150 ه = 000 - 767 م) ثابت بن دينار الثمالي الازدي بالولاء، أبو حمزة: من رجال الحديث الثقات عند الامامية.
    وروى عنـه بعض أهل السنة.
    وهو من أهل الكوفة.
    قتل ثلاثة من أولاده مع زيد بن علي بن الحسين.
    وكان الرضا (علي بن موسى) يقول: هو لقمان زمانـه.
    وكان أبوه مولى للمـهلب بن أبي صفرة.
    له كتاب في (تفسير القرآن) وكتاب (الزهد) وكتاب (النوادر) (2).
    * (هامش 3) * (1) الرسالة المستطرفة 116 وتذكرة الحفاظ 3: 81 وفهرسة ابن خليفة 193 وفيه أنـه (ثابت بن حزم بن عبد الرحمن ابن غانم) وأنـه (من البربر).
    وترتيب المدارك - خ، الجزء الثاني.
    وتعليقات عبيد.
    (2) ضوء المشكاة - خ - ومنـهج المقال 74 والنجاشي 83.
    (*)

    (2/97)

    ثابت بن سنان (000 - 365 ه = 000 - 976 م) ثابت بن سنان بن ثابت بن قرة الحراني الصابئ، أبو الحسن: طبيب مؤرخ، خدم الخليفة الراضي بالله العباسي، ثم المتقي لله، والمستكفي، والمطيع.
    وألف
    (تاريخا) ذكر فيه ماكان في أيامـه، ابتدأه بسنة 295 ه، وختم بوفاته.
    وله كتاب في (أخبار الشام ومصر) وهو خال هلال بن المحسن الصابئ (1).
    ثابت بن الضحاك (000 - 45 ه = 000 - 665 م) ثابت بن الضحاك بن خليفة الاشـهلي الاوسي المدني، أبو زيد: صحابي، ممن بايع تحت الشجرة.
    كان رديف رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم الخندق ودليله إلى حمراء الاسد.
    له 14 حديثا (2).
    الجرجاوي (000 - 1364 ه = 000 - 1945 م) ثابت بن فرج بن عبد الرؤوف بن علي الجرجاوي: أديب، من أهل جرجا، بصعيد مصر.
    تخرج بالازهر، وعمل في التدريس الديني.
    وترأس بعض الجمعيات.
    وشارك في الحركة الوطنية بمصر (سنة 1919) واعتقل ونفي إلى مالطة.
    وجمع منظوماته في (ديوان - ط) وله (النبراس في تاريخ الخديوي عباس - ط) (3).
    ثابت بن قرة
    (221 - 288 ه = 836 - 901 م) ثابت بن قرة بن زهرون الحراني الصابئ، أبو الحسن: طبيب حاسب فيلسوف.
    ولد ونشأ بحران (بين دجلة * (هامش 1) * (1) معجم الادباء 2: 397 وأخبار الحكماء 77.
    (2) تهذيب التهذيب 2: 8 والاصابة 1: 193.
    (3) الاعلام الشرقية 4: 39 والازهرية 5: 99 ومجلة الرسالة 13: 1045.
    (*) والفرات) وحدثت له مع أهل مذهبه (الصابئة) أشياء أنكروها عليه في المذهب، فحرم عليه رئيسهم اليهكل، فخرج من حران، وقصد بغداد، فاشتغل بالفلسفة والطب فبرع، واتصل بالمعتضد (الخليفة العباسي) فكانت له عنده منزلة رفيعة.
    وصنف نحو 150 كتابا، منـها (الذخيرة في علم الطب - ط) و (المباني الهندسية - خ) رسالة، و (الشكل القطاع - خ) رسالة، و (مساحة المخروط الذي يسمى المكافئ - خ) رسالة، و (آلات الساعات - خ) في المزاول، و (تركيب الافلاك) و (مسائل في الموسيقى - خ) في مغنيسا (الرقم 7 / 1705)
    و (طبائع الكواكب) و (الهيئة) و (علة الكسوف والخسوف) و (الرصد) و (تصحيح مسائل الجبر) بالبراهين الهندسية، و (مراتب العلوم) و (أصول الاخلاق) و (العمل في الكرة) و (تولد النار بين الحجرين) و (المسائل الطبية) و (كتاب الهندسة) نحو ألف صفحة.
    وأكثر كتبه في الهندسة والموسيقى.
    وكان يحسن السريانية وأكثر اللغات الشائعة في عصره، فترجم عنـها كثيرا إلى العربية.
    وتوفي في بغداد (1).
    ثابت بن قيس (000 - 12 ه = 000 - 633 م) ثابت بن قيس بن شماس الخزرجي الانصاري: صحابي، كان خطيب رسول الله صلى الله عليه وسلم وشـهد أحدا وما بعدها من المشاهد.
    وفي الحديث: نعم الرجل ثابت.
    ودخل عليه النبي صلى الله عليه وسلم وهو عليل، فقال: أذهب الباس رب الناس عن ثابت بن قيس * (هامش 2) * (1) طبقات الاطباء 1: 215 - 220 وحكماء الاسلام 20 ومجلة المجمع العلمي 17: 79 والفهرس التمـهيدي 477 و 478 و 503 وابن خلكان 1: 100 ومجلة معهد
    المخطوطات 4: 42 وفي تاريخ البيهقي 736 أن المعتضد كان يوما في بستان، ممسكا بيد ثابت بن قرة، وهو يسير معه.
    وفجأة سحب يده، فسأله ثابت: لماذا سحبت يدك يا أمير المؤمنين ؟ فقال: كانت يدي فوق يدك، والعلم يعلو ولا يعلى !.
    (*) ابن شماس.
    قتل يوم اليمامة شـهيدا في خلافة أبي بكر (1).
    ثابت قطنة (000 - 110 ه = 000 - 728 م) ثابت بن كعب بن جابر العتكي، من الازد: من شجعان العرب وأشارفهم في العصر المرواني.
    يكني أبا العلاء.
    له شعر جيد.
    شـهد الوقائع في خراسان (سنة 102 ه) وأصيبت عينـه فجعل عليها قطنة فعرف بها.
    ولما غزا أشرس بن عبد الله بلاد سمر قند وما وراء النـهر، كان ثابت معه، ووجهه في خيل إلى (آمل) لقتال من فيها من الترك، فقاتلهم وظفر، واستمرت وقائعه معهم إلى أن قتلوه.
    جمع ماجد بن احمد السامرائي البغدادي، ما وجد من شعره في (ديوان - ط) (2).
    ثابت بن محمد
    (000 - 756 ه = 000 - 1355 م) ثابت بن محمد بن ثابت الطرابلسي: أمير طرابلس الغرب.
    ولي الامرة بعد أبيه.
    وكان شابا غرا، فاحتال عليه الافرنج بأن قدمت منـهم طائفة في عدة مراكب بصورة تجار.
    وأقنعوه بأن يجمع الاسلحة التي مع جند البلد ويجعلها عنده في القلعة ليطمئنوا وينزلوا ما في مراكبهم من البضائع، ففعل، فشاغلوا البلد بشئ مما معهم، ثم هاجموه ليلا وحاصروا القلعة، فهرب متدليا من القصر، ورآه عدو له من العرب فقتله، واستولى الافرنج على البلد (3).
    ابن ثاني = قاسم بن محمد 1331 * (هامش 3) * (1) البيان والتبيين.
    وتهذيب التهذيب.
    والاستيعاب.
    وصفة الصفوة 1: 257.
    (2) الكامل لابن الاثير: حوادث سنة 102 وخزانة البغدادي 4: 185 والمورد 3: 2: 227.
    (3) الدرر الكامنة 1: 529 والبدر الطالع 1: 180.
    - أقول: وانظر المنـهل العذب.
    ط.
    بيروت: 178 - المشرف.
    (*)

    (2/98)

    ثر
    ثروت = عبد الخالق ثروت 1347 ثع الثعالبي = عبد الملك بن محمد 429 الثعالبي = عبد الرحمن بن محمد 875 الثعالبي = عبد العزيز بن إبراهيم الثعالبي (المغربي) = عيسى بن محمد 1080 ثعل (000 - 000 = 000 - 000) ثعل بن عمرو بن الغوث، من طيئ: جد جاهلي، اشتهر بنوه باجادة الرمي، قال امرؤ القيس: (رب رام من بني ثعل) وقال ابن الاثير: بنو ثعل، بطن كبير من طيئ فيهم العدد، منـهم بطون بحتر وسلامان وغيرهما، كلهم ثعليون (1).
    ثعلب = أحمد بن يحيى 291 ثعلبة (000 - 000 = 000 - 000) 1 - ثعلبة بن أود بن أسد، من خزيمة من عدنان: جد جاهلي، من بنيه الكميت الاسدي الشاعر، وضرار بن عمرو الصحابي (2).
    2 - ثعلبة بن بكر بن حبيب، من
    تغلب بن وائل: جد جاهلي من نسله أعشى تغلب، الشاعر (3).
    3 - ثعلبة بن رهم العدواني، من عدنان: جد جاهلي.
    من نسله عبد الله ابن جبير وخوات بن جبير والحارث بن النعمان وصباح بن ثابت، الصحابيون (4).
    4 - ثعلبة بن سعد بن ذبيان بن بغيض، من غطفان: جد جاهلي، بنوه * (هامش 1) * (1) سبائك الذهب 53 واللباب 1: 195 ونـهاية الارب للقلقشندي 163.
    (2) نـهاية الارب للقلقشندي 164.
    (3) نـهاية الارب للقلقشندي 165.
    (4) نـهاية الارب للقلقشندي 167 وسبائك الذهب.
    بطن من ذبيان، نزل بعضهم بالكوفة في الاسلام.
    منـهم أسامة بن شريك الثعلبي، من الصحابة (1).
    5 - ثعلبة بن سعد بن ضبة: جد جاهلي النسبة إليه ثعلبي، بنوه بطن من ضبة (2).
    6 - ثعلبة بن سلامان بن ثعل، من طيئ: جد جاهلي.
    من نسله بنو ثعلبة المتفرقون بشرقية مصر وبادية الشام (3).
    ثعلبة بن سلامة
    (000 - 132 ه = 000 - 750 م) ثعلبة بن سلامة بن جحدم العاملي: وال، من رجال الدولة المروانية بالشام.
    ولي الاردن ثم إمارة الاندلس، فأقام بقرطبة إلى أن خلفه عليها (أبو الخطار) سنة 119 بأمر هشام بن عبد الملك.
    وقتل مع مروان بن محمد، قال ابن حزم: له عقب ببلة العاملين من رية بالاندلس (4).
    ابن صعير (000 - 000 = 000 - 000) ثعلبة بن صعير بن خزاعي المازني التميمي المري: شاعر جاهلي، من شعراء المفضليات.
    له فيها قصيدة من الطوال.
    أورد شارحها التبريزي نسبه إلى عدنان.
    وأشار القالي إلى ابتكاره بعض المعاني في شعره ومنـها بيت أخذ لبيد معناه، قال الاصمعي: وهو أقدم من جد لبيد.
    ووردت في الاصابة الرقم (942) ترجمة لثعلبة بن صعير القضاعي العذري، فقيل: هو هذا.
    وليس بصحيح، فصاحبنا من بني مرة وهذا من عذرة (5).
    * (هامش 2 * (1) سبائك الذهب 49 واللباب 1: 193.
    (2) سبائك الذهب.
    (3) نـهاية الارب للقلقشندي 165.
    (4) جمـهرة الانساب 394 والنجوم الزاهرة 1: 281 - 282.
    (5) شرح التبريزي للمفضليات - خ، بخطه: الورقة 98 والاصابة 1: 200 وسمط اللآلي 769.
    (*) ثعلبة بن عكابة (000 - 000 = 000 - 000) ثعلبة بن عكابة بن صعب، من بني بكر بن وائل، من عدنان: جد جاهلي.
    من بنيه (شيبان) و (ذهل) و (تيم الله) و (قيس) (1).
    ثعلبة بن عمرو (000 - 000 = 000 - 000) ثعلبة بن عمرو بن جفنة الغساني: أول من لقب بالملك من الامراء الغسانيين أصحاب بادية الشام.
    كان مواليا لقياصرة الروم.
    واستعان بـه معاصروه منـهم على رد غارات الفرس من جهة الحيرة، واستمر ملكه نحو عشرين سنة.
    من آثاره التي عاشت طويلا (صرح الغدير) بناه في أطراف حوران مما يلي البلقاء.
    ويرجح أنـه عاش في القرن الثالث للميلاد.
    والعرب يسمون معاصره من ملوك الروم (ديقيوس) (2).
    ابن ام حزنة (000 - 000 = 000 - 000) ثعلبة بن عمرو العبدي، من سليمة من عبد القيس: شاعر جاهلي يقال له ابن أم حزنة أورد له المفضل قصيدة بائية أولها: أسماء لم تسألي عن أبيك والقوم قد كان فيهم خطوب وقصيدة على روي الفاء خمسة عشر بيتا، منـها قوله: (شاهدا على المصادفة): ومطرد يرضيك عند ذواقه، ويمضي ولا ينآد فيما يصادف (3).
    الثعلبي = معقل بن عوف * (هامش 3) * (1) سبائك الذهب 56.
    (2) تاريخ سني ملوك الارض 77 والمحبر 372 والعرب قبل الاسلام 190 ونولدكه 8 والمختصر 1: 72.
    (3) شرح المفضليات للتبريزي بخطه.
    وانظر مطبوعته (شرح اختيار المفضل) ص 1129 وفي هامشـه.
    من تعليق محققه: وقيل: هو ثعلبة بن حزن بن زيد مناة ؟.
    (*)

    (2/99)

    الثعلبي = أحمد بن محمد 427 الثعلبي = محمد بن الحسين 697
    ثق الشريف ثقبة (000 - 763 ه = 000 - 1362 م) ثقبة بن رميثة بن أبي نمي الحسني: شريف ممن ولوا إمارة مكة.
    كان يتظاهر بنصرة المذهب الزيدي ويأمر عبيده إذا مر ذكر الشيخين (أبي بكر وعمر) برجم الخطيب السني.
    واختلف مع إخوة له وتأذى الحجاج بسبب ذلك، فجاءه عسكر من مصر فقبض عليه في موسم 754 وسجن بمصر إلى سنة 756 وأطلق، فهرب إلى الحجاز فهاجم مكة ونـهب خيول الامراء الموالين للمصريين، وكسر الاتراك وباع أسراهم سنة 761 واستقل بمكة إلى أن مات (1).
    الثقفي = أبو عبيد بن مسعود 13 الثقفي (أبو محجن) = عمرو بن حبيب 30 الثقفي = المختار بن أبي عبيد 67 الثقفي = محمد بن يوسف 91 الثقفي = الحجاج بن يوسف 95 الثقفي = عبد الرحمن بن أبي بكر 96 الثقفي = الحكم بن أيوب 97
    الثقفي = (فاتح السند) = محمد بن القاسم 98 الثقفي = يوسف بن عمر 127 الثقفي = يوسف بن محمد 130 الثقفي = طريح بن إسماعيل 165 الثقفي = إسماعيل بن أحمد 282 الثقفي = إبراهيم بن محمد 283 ثقة الدولة = علي بن محمد 549 ثقيف (000 - 000 = 000 - 000) ثقيف بن منبه بن بكر بن هوازن، * (هامش 1) * (1) الدرر الكامنة 1: 530 والبدر الطالع 1: 181 وفية وفاته في رمضان 762 والنجوم الزاهرة 10: 226 و 264 وفي كتاب (تنزيل الرحمات على من مات - خ) أن (آل ثقبة) من أشراف الحجاز، نسبتهم إلى (ثقبة بن الحسن ابن أبي نمي) المتوفى بمكة سنة 1008 ه - 1600 م.
    (*) من عدنان: جد جاهلي، النسبة إليه ثقفي (بفتحتين) قيل اسمـه قسي، وثقيف لقبه.
    كانت منازل بنيه في الطائف، وهم عدة بطون، بقي منـهم إلى عصرنا هذا كثيرون.
    وكان صنمـهم في الجاهلية (اللات) مبنيا على صخرة في الطائف،
    هدمـه خالد بن الوليد والمغيرة بن شعبة.
    وكانت تلبيتهم قبل الاسلام إذا حجوا: (لبيك اللهم، إن ثقيفا قد أتوك، وأخلفوا المال وقد رجوك) وفي النسابين من يعد ثقفيا من بقايا ثمود، غير أن الحجاج ابن يوسف الثقفي كان يكذب ذلك.
    وقرأت في رسالة (بهجة المـهج في بعض فضائل الطائف ووج - خ) لاحمد ابن علي العبدري: لما توفي رسول صلى الله عليه وسلم وارتدت العرب ثبتت ثقيف وأنذرت من يرتد منـها بالقتل، وقال وجوهها: ما دخلنا آخر الناس إلا لما تبين لنا من الحق، فمن ارتد قتلناه.
    وكانت بنو سليم تعير ثقيفا فرد عليها بأن لا رأي إلا لثقيف، تثبتوا أولا في رأيهم فلما تحققوا الاسلام ودخلوا فيه آخرا ثبتوا عليه (1).
    ثل ابن الثلجي = محمد بن شجاع 266 ثم معز الدولة المرداسي (000 - 454 ه = 000 - 1062 م) ثمال بن صالح بن مرداس الكلابي،
    أبو علوان: من ملوك الدولة المرداسية بحلب.
    كان كريما حليما شجاعا.
    ولي الملك سنة 434 ه، وكانت الدولة بمصر للفاطميين، فسيروا إليه ثلاثة جيوش قاتلها ثمال وردها، ثم كاتب المستنصر بالله (الفاطمي) وبعث إليه بهدايا ثمينة، * (هامش 2) * (1) النـهاية للقلقشندي 168 والقاموس: مادة ثقف.
    وقلب جزيرة العرب 134 واليعقوبي 1: 212 وجمـهرة الانساب 254 و 458 وابن خلدون 2: 24 و 309 وانظر معجم قبائل العرب 1: 148 - 151.
    (*) ونزل له عن حلب، وسلمـها إلى مكين الدولة (الحسن بن علي بن ملهم) ورحل إلى مصر سنة 449 ه.
    ولما كانت سنة 452 ه، ثار محمود بن نصر بن مرداس على مكين الدولة واستولى على حلب، فعاد الفاطميون إلى معز الدولة، يفاوضونـه في استرداد حلب من ابن (محمود بن نصر) فزحف بجيش من مصر، فملكها ثانية (سنة 453 ه) واستتب له الامر فيها.
    ثم غزا الروم وظفر.
    وتوفي في حلب (1).
    ثمالة = عوف بن أسلم
    الثمالي = ثابت بن دينار 150 ابن ثمامة = علي بن نوح 787 ابن ثمامة = محمد بن علي 800 ثمامة بن أثال (000 - 12 ه = 000 - 633 م) ثمامة بن أثال بن النعمان اليمامي، من بني حنيفة، أبو أمامة: صحابي، كان سيد أهل اليمامة.
    له شعر.
    ولما ارتد أهل اليمامة في فتنة (مسيلمة) ثبت هو على إسلامـه، ولحق بالعلاء بن الحضرمي، في جمع ممن ثبت معه، فقاتل المرتدين من أهل البحرين.
    وقتل بعيد ذلك (2).
    ثمامة بن أشرس (000 - 213 ه = 000 - 828 م) ثمامة بن أشرس النميري، أبو معن: من كبار المعتزلة، وأحد الفصحاء البلغاء المقدمين.
    كان له اتصال بالرشيد، ثم بالمأمون.
    وكان ذا نوادر وملح.
    من تلاميذه الجاحظ.
    وأراد المأمون أن يستوزره فاستعفاه.
    وعده المقريزي في رؤساء الفرق الهالكة، وأتباعه يسمون (الثمامية) نسبة إليه، وأورد بعض ما
    * (هامش 3) * (1) ابن الاثير 9: 79 وابن خلدون 4: 273 وزبدة الحلب 1: 237 و 255 - 288 وفيه من تفصيل سيرته ما قد يختلف عما أخذناه هنا من ابن الاثير وغيره.
    (2) الاصابة 1: 211 والاستيعاب 1: 203.
    (*)

    (2/100)

     

    . تا ته تو تت . تا ته تو تت




    [تا ته تو تت]

    نویسنده و منبع |



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com