ساخت تاب با خلال دندان

ساخت تاب با خلال دندان ش - کلمـه | نحوه مدیریت دخل و خرج خانـه - beytoote.com | پله پله که تا ملاقات خدا - داستان های کوتاه آموزنده و جالب | 8. Ali Reza Nourizadeh (Persian - Arabic - English) | قیـام 24 حوت سال 1357 را بـه یـاد آورید! |

ساخت تاب با خلال دندان

ش - کلمـه

لغتنامـه دهخدا > ش

حرف شانزدهم از الفبای فارسی و سیزدهم از حروف هجای عرب و بیست و یکم از حروف ابجد و در حساب ترتیبی نماینده عدد شانزده هست و بـه حساب جُمًّل آن را بـه سیصد دارند. ساخت تاب با خلال دندان نام آن درون فارسی وعربی شین هست . ساخت تاب با خلال دندان درون تهجی عبرانی کـه اصل تهجّی عربی هست نام این حرف شین هست که درون آن زبان بمعنی دندان هست و حرف مذکور بشکل دندان هم هست . (از فرهنگ نظام ). و آن را شین منقوطه و معجمـه و قرشت نیز نامند. درون تجوید از حروف ملفوظی زائدالسکون ، ساخت تاب با خلال دندان مجزوم ، شمسیـه ، زمانیّه ، مـهموسه ، شجریّه ، رخوه ، منفتحه ، منخفضه ، مصمته و غیر علّه بشمار مـیرود و اهل جفر آن را از حروف ظلمانیـه یـا خَلق و جزو قسم ادنی از این نوع و هم از حروف ترابیّه یـا ارضیّه خوانند. و از حروف غیر منفصله هست و با حرف سین متشابه و متزاوج باشد درون نوشتن و علامت اختصاری هست برای شمال .
ابدالها:
در فارسی بر حسب لهجه های گوناگون و قواعد ابدال بـه ت ، ج ، چ ، خ ، ر، ژ،س ، غ ، ک ، گ، ل ، ه ، بدل شود یـا از آنـها بدل آید:
- گاه بـه «ت » بدل شود:
بخش = بخت (بخت و بخش بمعنی حصّه و نصیب ). (آنندراج ).
رخش = رخت . (رخت با اول مفتوح بـه ثانی زده ، اسب را نامند). مولانا نظامـی راست:
گره بر دوال کمر کرد سخت
به جنگ دوالی روان کرد رخت .

(فرهنگجهانگیری ).


- گاه بـه «ج » بدل شود:
پخش = پخج . (لغت نامـه ذیل پخج ).
جخش = جخج (جخج تخمـه باشد کـه در گلو آید و خرک نیز گویند). (لغت فرس ). جخش چیزی هست که بگردن اهل فرغانـه و ختلان بر آید چون بادنجانی و درد نکند. لبیبی گوید:
آن جخش ز گردنش بیـاویخته گویی
خیکی هست پر از باد بیـاویخته از بار.

(لغت فرس ).


جخج و جخش با اول مفتوح بـه ثانی زده ... نام علتی هست که از بادنجان بزرگتر شود و از زیر گلوی مردم آویزان شود. (فرهنگ جهانگیری ).
شا = جا، بمعنی مکان . (لغت نامـه ذیل جا و شا).
شِپِش = سِپِج .
- و به جیم تازی (بدل شود) چون : ساخت تاب با خلال دندان سرآغوش = سرآغوج (گیسوپوش زنان ). (آنندراج ).رجوع بـه فرهنگ جهانگیری ذیل سراغج و سراغوج شود.
غرشستان = غرجستان . یـاقوت آرد: غرجستان غالباً بـه صورت غرشستان و غرستان نوشته مـیشود و اغلب با غورستان کـه ناحیـه ای درون خاور غرجستان هست اشتباه مـیگردد. (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 442).
کاش = کاج .
کاشکی = کاجکی:
که ای کاجکی دیده بودی مرا
که یزدان رخ او نمودی مرا.

(شاهنامـه چ بروخیم ج 1 ص 95 بیت 614).


کاج ... بمعنی کاشکی بود خواجه حافظ شیرازی راست:
چرا شکست دهی جان من ز سنگدلی
دلی ضعیف کـه هست او ز نازکی چو زجاج
فتاد درون دل حافظ هوای چون تو شـهی
کمـینـه بنده خاک درون تو بودی کاج .

(فرهنگ جهانگیری ).


کشکول = کجکول ، خجکول . با اول مفتوح بـه ثانی زده و کاف مضموم و واو معروف گدا را نامند و کاسه خجکول کاسه گدا را نامند و آن را کجکول و کشکول نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ).
کنکاش = کنگاج ، کنگاج و کنگاش . با اول مکسور و به ثانی زده و کاف عجمـی م باشد. حکیم نزاری قهستانی نظم نموده :
در این مصالحه کنگاش رفت با اصحاب
بجمع گفتند القصه سوی خانـه گرای .
هم او گوید:
خسروا طرفه قصه ای دارم
که بـه سمع رضا کنی اصغاش
گرچه رخصت نمـیدهد عقلم
هرچه با او بود کنی کنگاش
لیک چون فکر مـیکنم درهم
مـیشوم همچو طره جماش .

(فرهنگ جهانگیری ).


- گاه بـه «چ » بدل شود:
پاشان = پاچان .
پاشیدن = پاچیدن .
گلاب پاش = گلاب پاچ . پاچان بـه معنی پاشان و پاشیدن بود. حکیم ناصرخسرو راست:
طاعت ارکان ببین مرچرخ و انجم را بطبع
تا بطاعت چرخ و انجم شان همـی پاچان کنند.
پاچیدن مصدر آن هست . (فرهنگ جهانگیری ).
پخش = پخچ . رجوع کنیدبه لغت نامـه ، پخش بمعنی پخچ کـه مرقوم شد. حکیم فردوسی راست:
بسوی طلایـه برانگیخت رخش
بگرزی سواری همـی کرد پخش .

(فرهنگ جهانگیری ).


پخچ با اول مفتوح بثانی زده پهن را گویند و آن را پخش نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ).
پوشال = پوچال . رجوع کنید بـه لغت نامـه .
شبان = چوپان .
شپش = سپچ .
شلتوک = چلتوک .
کریش = کریچ .
کریشک = کریچک . رجوع کنید بـه فرهنگ نظام .
نیشو = نیسو.
نَیشـه = نَیچه . نَیشـه (مبدل نیچه ) نی خورد (خرد) کـه شبانان نوازند، خاقانی گوید:
زآن نی کـه از آن نیشـه کنی ناید جلاب .
و له:
با ساز باربد چه کنی نَیشـه شبان .

(فرهنگ نظام ).


به رسم شبانان از او نیشـه ساخت
نخستش بزد زخم و آنگه نواخت .

نظامـی .


لخشـه = لخچه . رجوع کنید بـه لغت نامـه . لاخشـه = لاکچه . رجوع کنید بـه لغت نامـه . لوش = لوچ .لوش ، کژدهان باشد. طیّان گوید:
زن چو این بشنید شد خاموش بود
کفشگر کانا و مردی لوش بود.

(لغت فرس ).


لوچ احول بود. خطیری گوید:
آن تویی کور و تویی لوچ و تویی کوچ و بلوچ
و آن تویی گول و تویی دول و تویی بابت لنگ.

(لغت فرس ).


هیش = هیچ با اول مکسور و یـای مجهول بمعنی هیچ آمده . زنده پیل احمد جام نوّراللّه مرقده نظم نموده:
هر کـه آمدهر کـه آید بگذرد
این جهان محنت سرائی بیش نیست
دیگران رفتند و ماهم مـیرویم
کیست کو را منزلی درون پیش نیست
احمد جامـی ترا پندی دهد
آخرت را باش دنیـا هیش نیست .

(فرهنگ جهانگیری ).


- گاه بـه «خ » بدل شود:
افراشتن = افراختن . فراختن بمعنی بلند و آن را افراختن نیز گویند حکیم سوزنی فرماید:
ای افتخار من بتو ای افتخار من
وز تو فراخته ست مرا فخر و فر مرا.

(فرهنگ جهانگیری ).


فراشتن با اول مفتوح بمعنی بلند بود و آن را افراشتن نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ).
سارشک = سارخک . سارخارشک با راء مفتوح بـه خاء زده درون لغت اول و در ثانی بسین منقوطه زده پشـه باشد. شیخ فریدالدین عطارنظم نموده:
به پیش آفتاب نام بردار
چه سارخک و چه پیل آید پدیدار
نئی خود پیل اگر خود پیل گیری
چو نمرودی بـه سارخکی بمـیری .
اثیرالدین اخسیکتی گفته:
سارشک پیل را بسنان برزمـین زند
لیکن نـه مرد پنجه و بازوی صرصر هست .

(فرهنگجهانگیری ).


سارشکدار = سارخکدار. سارخکدار و سارشکدار نام درختی هست که آن را اغال پشـه و کژم پشـه دار و سده و لامشکر و ناژبن ودردار و پشـه خانـه و پشـه غال و کنجک نیز خوانند و به تازی شجرةالبق نامند. (فرهنگ جهانگیری ).
فراشا = فراخه .
فراشیدن = فراخیدن . مو بر بدن برخاستن هست . (فرهنگ جهانگیری ). فراشا... حالتی را گویند کـه آدمـی را پیش از بهم رسیدن تب واقع مـیشود، و آن خمـیازه و بهم کشیده شدن پوست بدن و راست شدن موی بر اندام باشد و آن حالت را بـه عربی قشعریره خوانند. فراشیدن .بمعنی لرزیدن و خود را بهم کشیدن درون ابتدای تب باشدو آن را فراشا و به عربی قشعریره خوانند. (برهان قاطع). فراخه لرزه و لرزش و رعشـه و ارتعاش و هول و وحشت و ترس . (ناظم الاطباء).
- و گاه بدل بـه «ر» شود:
انباشتن ، انبا : انبار... بمعنی پر و مملو آمده هست ، ظهیرالدین فاریـابی راست:
به یک سخن دهن آز را فروبندی
به یک سخا شکم آز را بینباری .

(فرهنگ جهانگیری ).


انگاشتن = انگاردن ، انگا ، انگاردن . انگا ، انگاشتن با اول مفتوح بثانی زده و کاف عجمـی ، پنداشتن و تصور نمودن و گمان بردن باشد مولوی گفته:
زشت حتما دید انگارید خوب
زهر حتما خورد انگارید قند.

(فرهنگ جهانگیری ).


کاشتن = کا . کا ... کاشتن و زراعت و عمل و کار و واره . (ناظم الاطباء).
گزاشتن = گزاردن ، گزا:
به استاد گفت این شکار من است
گزا خواب کار من هست .

(شاهنامـه چ بروخیم ج 8 بیت 1011).


گذاشتن = گذاردن ، گذا . گشتن ، گردیدن . گماشتن ، گما . گما ، درون اصل بمعنی گماشتنی هست به کاری و وادار او بدان کار، اما درون ادبیـات مجازاً بمعنی نشان چیزی هست ب متعدی و گاه نمایش داده شدن چیزی هست ب لازم و درین کتاب [ جهانگشای جوینی ] این هر دو وجه مجاز آمده هست . مثال اول : غنچه بهار دهان از زفان (ظ زفان ازدهان ) بگمارید. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 29). مثال دوم : اول نوبهار و هنگام گما ازهار. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 136). (سبک شناسی چ 1 ج 3ص 85). نبشتن ، نوشتن ، نوردیدن . نگاشتن ، نگا . نگا ... نگاشتن و نقش و کشیدن صورت و خط و رنگارنگ و رسم و نوشتن . (ناظم الاطباء).
- گاه بدل بـه «ز» شود:
افراشتن = افرازیدن . افرازیدن ... بلندساختن و افراختن و آراستن و زیب و خوش . (ناظم الاطباء).
دریوش = دریوز و دریوزه بمعنی درویزه هست که مرقوم شد. حکیم سوزنی فرماید:
کنون ای قلتبان زان درون بدین در
همـی رو چون گدایـان تو بـه دریوز.
مولانا عبدالرحمن جامـی نظم نمود:
ای خدا کمترین گدای توام
چشم بر خوان کبریـای توام
مـیرسم بر درون که هر روزه
شی للّه زنان بـه دریوزه .
دریوش درویش را گویند. حکیم سوزنی فرماید. بیت:
ای بخلق بشر بخُلق سروش
مـهتری جود ورز و دانش کوش
به توانگر دلی و کف جواد
نخوهی ماند درجهان دریوش .

(فرهنگ جهانگیری ).


دندان آپریش = دندان آپریز.
دندان آفریش = دندان آفریز.
دندان پریش = دندان پریز.
دندان فریش = دندان فریز.
دندان آپریز = دندان اپریش .
دندان افریز = دندان افریش . دندان کاو، دندان پریز، این نامـهای خلال هست . (فرهنگ جهانگیری ).
روشن = روزن : و رسول علیـه الصلوة والسلام گفته هست دل چهار هست ، اول دلی پاک روشن کـه در وی چراغی افروخته بود و آن دل مومن هست . (مصباح الهدایة ص 99). و ازروشن ِ قلب روشن نظاره مناظر دلگشای عالم مشـهود گردیده . (دره نادره ص 6 چ تهران ).
شُفت = زفت . رجوع کنید بـه حاشیـه برهان قاطع چ معین ذیل شُفت با اول مفتوح ... فربه و گنده باشد. (فرهنگ جهانگیری ).
شنگله = زنگله . شنگله با اول مفتوح بثانی زده و کاف عجمـی مفتوح دو معنی دارد اول خوشـه خرما را گویند. حکیم ناصرخسرو فرماید:
درخت خرما صد خشک خار داد درشت
اگر دو شنگله خرمای خوب تر دارد.
دویم ریشـه بود کـه بر سر دستار و هر دو سر معجر و امثال آن بدوزند. (فرهنگ جهانگیری ). شنگله ... مطلق خوشـه را گویند اعم از خوشـه خرما و انگور و گندم و جوو بمعنی ریشـه باشد از ابریشم و غیره کـه بر سر دستار و روپاک و امثال آن دوزند. (برهان قاطع). زنگله ... خوشـه کوچکی را گویند از انگور کـه جزو خوشـه بزرگ باشد. (برهان قاطع).
لخشـه = لغزه .
لخشیدن = لغزیدن . رجوع کنید بـه لغت نامـه .
مریش = مریز:
مرا خود دلی دردمند هست ریش
تو نیزم نمک بر جراحت مریش .

(بوستان چ فروغی ص 111).


- گاه بـه «ژ» بدل شود:
باشگونـه = باژگونـه .
باشگونگی = باژگونگی : باشگونـه باز گردانیده باشد و به تازی مقلوب بود. خسروی گوید:
فغان ز بخت من و کار باشگونـه جهان
ترا نبایم و تو مر مرا چرا بایی .
شـهید گفت :
ای کار تو ز کار زمانـه نمونـه تر
او باشگونـه و تو از او باشگونـه تر.

(لغت فرس ).


باشگونـه با شین منقوطه موقوف و کاف عجمـی و واو معروف بمعنی باژگونـه بود. عبدالواسع جبلی راست:
گشته هست با شگونـه همـه رسمـهای خلق
زین عالم نبهره گردون بی وفا.

(فرهنگ جهانگیری ).


باشگونگی باژگونگی باشد. کمال اسماعیل راست:
زین باشگونگی کـه ترا رسم و عادت است
خود را چو باشگونـه کنی رسم اولیـاست .

(فرهنگ جهانگیری ).


خاکشی = خاکژی : خاکشی ... بمعنی خاکشو هست که بزرالخمخم باشد و علف آن را بـه شتر دهند. (برهان قاطع). خاکژی ... تخمـی باشد کـه آن را با کافور درون چشم کنند و در عربی بزرالخمخم و بزر الجنـه خوانند. (برهان قاطع).
دُش = دژ.
دش خدای = دُژخدای .
- گاه بدل بـه «س » شود:
بُست = پُشت : پُشت نام قریـه ای هم هست از ولایت بادغیس درون خراسان . (برهان قاطع).مراد بست هست . رک : بُست . (حاشیـه برهان قاطع چ معین ).
خروش = خروس . خروش برآوردن . خروشیدن . خروس (= خرَئوس ) واژه اوستائی خرئوس درون فارسی خروس شده ، مرغی کـه از به منظور خروشیدن و بانگ زدن چنین نامـیده شده هست . برگشتن سین اوستا بشین درون فارسی مثال بسیـار دارد چون سرسک درون فارسی سرشک . اَرَسک درون فارسی رشک . سکنَددر فارسی شکستن وجز آن . (یـادداشت های پنج گاتها بقلم پورداود صص 377 - 378).
خشو = خسو. جغرافی نویسان قدیم رونیز را بصورت رونیج (یـاروینج ) نوشته اند و دور نیست کـه همان خسویـاوی امروز باشد. حمداللّه مستوفی گوید کرم و رونیز دو شـهرند کـه هوای گرم و آب فراوان دارند. بگفته مقدسی ولایت خسو (یـا خشو) از طرف مشرق وسعت و امتداد زیـادی داشته هست ... حمداللّه مستوفی خسو را ازتوابع دارابجرد شمرده هست . (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 312).
ریکاشـه = ریکاسه . ریکاشـه خارپشت بود. عنصری گوید:
نتوان ساخت از کدو گوداب
نـه ز ریکاشـه جامـه سنجاب .
هم عنصری گوید:
گُسی کرد نتوان ز زهر انگبین
نسازد ز ریکاشـه پوستین .

(لغت فرس ).


«س ون » (در حاشیـه ): ریکاسه خارپشت بود. (حاشیـه لغت فرس ). ریکاسه با اول مکسور و یـای مجهول خارپشت را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). جهانگیری این لفظ را ریکاسه (با سین مـهمله ) ضبط کرده و رشیدی ریکاشـه (باشین معجمـه ) (فرهنگ نظام ).
سالوش = شالوس ، سالوس (چالوس ): و به همـین فاصله درون سمت باختر ناتل شـهر سالوس یـا شالوس واقع بود. (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 398) نام این شـهر بـه صورت سالوش هم ضبط گردیده . (ایضاً ص 398).
شاتل = ساتل . ساتل بر وزن قاتل ، دارویی هست مانند کمای خشک شده و به شیرازی روشنک خوانند. وبا شین نقطه دار هم آمده هست و معرب آن ساطل هست . (برهان قاطع).
شارک = سارک . شارک [ درون چ : سارک ] مرغی هست خوش آواز و کوچک ، زینبی گوید:
الا که تا درآیند طوطی و شارک
الا که تا سرایند قمری و ساری .

(لغت فرس ).


شارک نام جانوری هست مشـهور کـه آن را شار نیز گویند حکیم اسدی گفته:
پراکنده با مشک دم سنگخوار
خروشان بهم شارک و کبکسار.
امـیرخسرو راست :
اگر شاهین زبون گردد ز شارک
کله گلمرغ را زیبد بـه تارک .

(فرهنگ جهانگیری ).


سارک با رای مفتوح نام جانوری هست سیـاه رنگ کـه نقطه های سفید دارد و خوش آواز بود وآن را سار نیز گویند. زراتشت بهرام گفته:
خروشان بر سر کهسار سارک
که بادا جشن نوروزی مبارک .

(فرهنگ جهانگیری ).


... و به سین مـهمله (بدل شود)... شارارک بفتح رای مـهمله نام جانوری هست که درون هندوستان بهم مـیرسد و سارج بـه جیم تازی مبدل و سار مخفف آن هست . بهرام راست:
خروشان بر سر کهسار سارک
که بادا جشن نوروزی مبارک .

(آنندراج ).


شارو = سارو. سارو... با واو مجهول نام جانوری هست سیـاه رنگ کـه در هندوستان پیدا شود و مانند طوطی سخن گوید وشار و شارک نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). شاره = شار،
ساره = ساری : ساره با رای مفتوح ... نوعی از فوطه و مـیزر باشد کـه از ملک هندوستان آورند و آن را درون آن ملک بیشتر زنان لباس سازند و ساری خوانند حکیم اسدی راست:
فصول سال همـه خادمند از آنکه بوقت
لباس آرد و هر یک تو را بدیع نگار
سپید ساره زمستان دو رنگ حله تموز
حریر زرد خزان دیبه لطیف بهار.
حکیم ناصرخسرو فرماید:
تن همان خاک گران سیـه هست ارچند
ساره زربفت کنی کرته و شلوارش .

(فرهنگ جهانگیری ).


شاره با رای مفتوح - دو معنی دارد:
اول دستار اهل هند باشد و آن را بـه هندی چیره گویند. حکیم فردوسی راست:
ز سر شاره هندوی برگرفت
شد و دست بر سر گرفت .
هم او گوید:
ز گفتار او ماند شنگل شگفت
ز سر شاره هندوی بر گرفت .
دویم چادری باشد رنگین کـه بغایت تنازک بود و زنان بیشتر از آن لباس سازند و کرته فانوس هم کنند و آن را شار نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ).
شاماخچه = شاماکچه ، ساماخچه ، ساماکچه : شاماخچه و شاماکچه همان ساماخچه هست که درون فصل سین از همـین باب مرقوم شد. (فرهنگجهانگیری ). ساماخچه و ساماکچه درون لغت اول با خای موقوف و در ثانی باکاف و در هر دو لغت با جیم عجمـی مفتوح و اخفای ها بند زنان هست . (فرهنگ جهانگیری ).
شاماکی = ساماکی . شاماکی ... بند زنان باشد. (برهان قاطع).
شبورغان = سبورغان . شبرقان کـه اشبورقان و اشبرقان و شبورقان و شبورغان و سبورغان هم نوشته اند هنوز باقی هست و درون قرن سوم هجری یک بار مرکز و کرسی ولایت جوزجان واقع گردید. (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 452).
شِپش = سِپج ، سِپش ، سِبش . سپچ ،
شفل = سفل
سپل = شفل با اول و ثانی مفتوح ناخن شتر باشد. (فرهنگ جهانگیری ). شغل بفتح اول بروزن کفل ناخن شتران بارکش را گویند. سپل بفتح اول و ثانی بروزن اجل ، سم شتر و ناخن فیل را گویند. (برهان قاطع).
شتاغ = ستاغ . شتاغ با اول مکسور هر زن و هر ماده حیوان باشد کـه شیر بسیـار دهد. (فرهنگ جهانگیری ). ستاغ با اول مکسور... درون بعضی از فرهنگها بمعنی شتران شیرده نیز نوشته اند. (فرهنگ جهانگیری ).
شتاک = ستاک ، ستاخ . سِتاک شاخ نو باشد کـه از بن ریـاحین بر آید و درخت تازه بود و نازک:
آسمان خیمـه زد از بیرم و دیبای کبود
مـیخ آن خیمـه ستاک سمن و نسترنا.

منوچهری (دیوان ص 1).

کسائی گوید (در نسخه سعید نفیسی کـه فقط مصراع آخر را دارد آن را بـه اسم شاکر بخاری ضبط کرده ):
سوسن لطیف و شیرین چون خوشـه های سیمـین
شاخ و ستاک نسرین چون برج ثور و جوزا.

(لغت فرس ).


شتاگ... شاخ تازه و نازک باشد کـه از بیخ و بن درخت و از شاخ درخت سرزند و بیرون آید. (برهان قاطع). ستاک ... هر شاخه نو رسته تازه و نازک را گویند کـه از بیخ درخت بجهد عموماً. (برهان قاطع). ستاخ با اول مکسور شاخ درخت نوچه را گویند کـه بس نازک و لطیف رسته باشد. سیف اسفرنگی راست:
ستاخ درختانش نفس معین
هوای گلستانش جان مصوّر.

(فرهنگ جهانگیری ).


شجام = سجام .
شجائیده = شجائیدن ، شجائیده ،
شجیدن = سجائیده ، سجائیدن ، سجائیده ، سجیدن
شجد = سجد.
شجن = سجن .
شجام سرمای سخت بود. دقیقی گفت:
سپاهی کـه نوروز گرد آورید
همـه نیست کردش ز ناگه شجام .

(لغت فرس ).


شجد سرمای سخت باشد، اگری را سرمایی بزند گویند شجیده باشد. دقیقی گفت:
صورت خشمت ار ز هیبت خویش
ذره ای را بخاک بنماید
خاک دریـا شود بسوزد آب
بفسرد آفتاب و بشجاید.

(لغت فرس ).


شجام ، شجد،شجن با اول و ثانی مفتوح سرمای سخت باشد. استاد دقیقی گفته:
سپاهی کـه نوروز گرد آورید
همـه نیست کردش بنا گه شجام .
و شجائیدهی را گویند و چیزی را کـه به سبب سرمای سخت از حال خود گشته باشد. هم استاد دقیقی گوید:
صورت خشمت ار ز هیبت خویش
ذره ای را بـه دهر بنماید.
خاک دریـا شود بسوزد آب
بفسرد نار و برق بشجاید.
و بعضی از صاحب فرهنگان بـه سین نیزمرقوم ساخته اند. (فرهنگ جهانگیری ). سجام سرمای سخت را گویند. و با سین نقطه دار هم آمده . (برهان قاطع). سجانیدن ... بمعنی سرد چیزهای گرم باشد. (برهان قاطع). سجانیده ...ی را یـا چیزی را گویند کـه بسبب سرمای سخت از حال خود گشته باشد. (برهان قاطع). سجد... سرمای سخت را گویند، و به این معنی با شین نقطه دار هم آمده هست . (برهان قاطع).
شُخ = سَخ ، شخ با اول مضموم مخفف شوخ هست بمعنی چرک . (فرهنگ جهانگیری ). شخ بضم اول مخفف شوخ هست که بمعنی چرک بدن و جامـه باشد. (برهان قاطع). سخ بفتح اول بمعنی شوخ هست که چرک بدن و جامـه باشد و به عربی وسخ گویند: (برهان قاطع).
شَخش = سخش . شخش کهنـه بود چون پوستین و غیر اینـها. ابوالعباس گوید:
بپنج مرد یکی شخش پوستین بَرتان
بپنج کودک نیمـی گلیم پوشد نی .

(لغت فرس ).


شخش با اول مفتوح بثانی زده ... جامـه و پوستین و امثال آن را گویند کـه کهنـه بود. شمس فخری:
بجایی رسیده ست حال عدوش
که پیشش بـه از شرب مصری هست شخش .

(فرهنگ جهانگیری ).


سخش بـه فتح اول ... کهنـه پوستین و کهنـه جامـه و کهنـه کلاه و امثال اینـها را گویند، و به این معنی با شین نقطه دار هم آمده هست . (برهان قاطع).
شدکیس = سدکیش ، سد کیس . سد کیس قوس قزح باشد. بوالموید گفت:
مـیغ ماننده پنبه ست و ورا باد ن
هست سد کیس درونـه کـه بدو پنبه زنند.

(فرهنگ اسدی ).


شدکیس بـه فتح اول ... قوس قزح را گویند و آن را کمان رستم نیز خوانند. (برهان قاطع). سدکیس ... قوس قزح را گویند، و حرف آخر نقطه دار هم آمده هست که سدکیش باشد. (برهان قاطع).
شما = سما. درون زبان فارسی ... بیشتر حرف ش رابه س بدل کنند مانند شما و سما و شار و سار. (ناظم الاطباء).
شنج = سنج . شنج سرین مردم و چهار پای بوده . منجیک گفت:
پیری و درازی و خشک شنجی
گویی بگه آلوده لتره غنجی .

(لغت فرس ).


شنج و سنج بالفتح کفل و سرین . ناصرخسرو گفته:
اندیشـه کن از بنده امروز کـه بندت
پیش تو بپایست و تو بنشسته بشنجی .

(آنندراج درون ابدال ش بـه س ).


شنیز = سنیز، سینیز: سینیز شـهری هست بر کران دریـا با نعمت بسیـار و هوای درست و همـه جامـهای سینیزی از آنجا برند. (حدود العالم ). بعد از مـهروبان و در مشرق آن درون کنار خلیج ، سنیز یـا شنیز واقع هست که بقایـای آن درون محل بندر دیلم کنونی هست . (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 295). شوشتر = سوستر: اما کرسی دوم خوزستان کـه اعراب آن را تستر و ایرانیـان شوستر یـا شوشتر مـی گفتند بر خلاف اهواز شـهری خوش نام بود. (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 252).
شـهار = سهار. استوارترین دژ دودمان قارن کـه از دوره ساسانیـان درون تصرف آنان بود فرم (فریم ) نام داشت و آبادترین شـهر آنـها شـهر سهار یـا شـهار بود و مسجد جامع منحصر بفرد آن ناحیـه درون این شـهر جای داشت . (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 398).
شیرجان = سیرجان: سیرجان شـهری هست مـیان کرمان و فارس . (معجم البلدان ). شیرجان و من آن را جز سیرجان نمـی پندارم کـه قصبه کرمان هست و اگر جز آن باشد امر آن بر من روشن نیست . عمرانی گفته هست شیرجان موضعی هست و زیـاده بر این چیزی نیـاورده و شیر درون زبان فارسی بدو معنی هست لبن الحلیب و اسد. (معجم البلدان ). سیرگان قصبه کرمان هست و مستقر پادشاست و شـهری بزرگ هست و جای بازرگانان ست و آبشان از کاریز هست و آب روستاهای ایشان از چاههاست و جایی کم درخت هست . (حدود العالم ). سیرجان کرسی اسلامـی قدیم کرمان ، درون زمان ساسانیـان نیز شـهر عمده آن ایـالت بود و جغرافی نویسان عرب آن را السیرجان و الشیرجان (با «ال » تعریف ) نوشته اند. (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 322).
شیم = سیم : شیم ماهی بود سپید و برود جیحون بسیـار بود و نیز گویند نام رودی هست . معروفی گوید:
مـی بر آن ساعدش از ساتگنی سایـه فکند
گفتی از لاله پشیزستی بر ماهی شیم .

(لغت فرس ).


سیم ...و نام ماهیی هم هست درم دار کـه ماهی شیم هم مـیگویند با شین نقطه دار. (برهان قاطع).
فراشترو =فراشتروک ، فراشتک ، فراشتوک ، فراستوک ، پرستوک پرستو:فراستوک پرستوک باشد. زرین کتاب گوید:
ای قحبه چه یـازی بدف ز دوک
مسرای چنین چون فراستوک .

(لغت فرس ).


فراشتک ... بمعنی فراشتروک هست که پرستوک و خطاف باشد و آن را فراشتوک هم مـی گویند. (برهان قاطع). فراشترو... بمعنی پرستوک هست و آن پرنده ای باشد کـه بیشتر درون سقفهای خانـها آشیـان کند و به عربی خطاف گویند. (برهان قاطع).
فراشیون = فراسیون . فراسیون ... گندنای کوهی باشد. (برهان قاطع). فراشیون ... گیـاهی هست که آن را... بـه فارسی گندنای کوهی گویند. (برهان قاطع). فراسیون ، فراشیون ، فارسیون . (دزی ج 2 ص 236): ... فراسیون نقل از یونانی noisaَrp هست . (حاشیـه برهان قاطع چ معین ).
فرشته = فرسته . فرسته رسول بود. فردوسی گوید:
فرسته چو از پیش ایوان رسید
زمـین بوسه داد آفرین گسترید.
دقیقی گوید:
ای خسروی کـه نزد همـه خسروان دهر
بر نام و نامـه تو نوا و فرسته شد.

(لغت فرس ).


رجوع بـه حاشیـه برهان قاطع چ معین ذیل فرسته شود.
کریشک ، کریشنگ = گریسنگ. کریشنک ... مغاک و گو را گویند. گَریسنگ... بمعنی مغاک و گو باشد. کریشک ... بـه معنی مغاک و گودال هم بنظر آمده هست . (برهان قاطع).
= کش . این محل ظاهراً درون ایـام فتوحات اولیـه مسلمـین بوسیله بلاذری ذکر شده هست ، زیرا وی از شـهری گفتگو مـی کند کـه آن را رودبار سیستان مـی گفتند و سر راه قندهار واقع بوده و نزدیک این رودبار شـهر «کش » یـا «» بوده هست و بنظر مـیرسد کـه این کش همان محلی هست که امروز موسوم هست به کاخ یـا کهیج . (سرزمـین های خلافت شرقی ص 368).
کُشتی = کُستی .تی و کشتی کـه چسبیدن دو حریف هست بهم و سعی هر یک کـه شانـه دیگری رابر زمـین بیـاورد کـه نشان غالب و مغلوب هست . کمال الدین اسماعیل:
گردون کـه دایم آرد هر سختی ای برویم
آورده از طرفها درون کار بنده سستی
... فریـاد من رس کنون کز دستهای بسته
با چون فلک حریفی حتما گرفتتی .

(فرهنگ نظام ).


لشتن ، لیشتن = . لشتن بمعنی یعنی زبان بر چیزی . (برهان قاطع). لشتن ، لیشتن ، . (حاشیـه برهان قاطع چ معین ).
ماشوره = ماسوره . ماشوره ... نی مـیان تهی باشد کـه جولاهگان دارند و ریسمان را بر او پیچیده درون مـیان ماکو نـهند و جامـه ببافند... اثیرالدین اخسیکتی راست:
خلیل سبکدست ماشوره کن
مسیح سخن باف مشتوزنش .

(فرهنگ جهانگیری ).


ماشوره ... مبدل ماسوره هست . (فرهنگ نظام ).
نیشو، نیشتر باشد، ابوالعباس گوید:
که من از جور یکی سفله برادر کـه مراست
ز بخارا برمـیدم چو خران از نیشو.
نیشو... بمعنی نشتر حجام هم آمده هست و عربان مبضعخوانند. (برهان قاطع). نیسو بر وزن گیسو، نشتر فصادو حجام باشد و آن را نیسویـا هم مـی گویند با تحتانی بـه الف کشیده درآخر. (برهان قاطع).
- گاهی بدل بـه «غ » شود:
شنج = غنج . شنج بهر اول و سکون ثانی کفل و سرین مردم و حیوانات دیگر را گویند و به این معنی بفتح اول هم گفته اند. با غنج مرادف ساخته اند. (برهان قاطع).
پیری و درازی و خشک شنجی
کوئی بگه آلوده لتری غنجی .
منجیک ترمذی (لغت فرس ص 270). (حاشیـه برهان قاطع چ معین ). غنج ... بمعنی سرین و کفل حیوانات هم هست ، و به این معنی بکسر اول نیز گفته اند. (برهان قاطع). غنج جوال بود. لبیبی گفت:
وان بادریسه هفته دیگر غضاره شد
و اکنون غضاره همچو یکی غنج پیسه گشت .

(لغت فرس ).


و درون سروری هست غنج بغین معجمـه جوال و شمس فخری مرادف شنج کرده و گفته:
بفرمانش حیوان و انس و پری
همـه داغ دارند بر شنج و غنج .

(آنندراج ).


و گاه بـه غ (بدل شود)چون شنج و غنج بمعنی جوال . (ناظم الاطباء).
- گاهی بدل بـه «ک » شود:
شالی = کالی (گالی ) (رجوع کنید بـه حرف ک ).
شولا = کولا (بارانی ):
در بیـابان بدید قومـی کُرد
کرده از موی ، هر یکی کولا.

(لغت فرس ذیل کولا).


شولا... خرقه درویشان . (ناظم الاطباء).
- گاهی بدل بـه «ل » شود:
اسپگوش ، اسپیوش = اسپگول ، اسپغول . اسپغول بذر قطونا بود. بهرامـی گوید:
بروز کرد نیـارم بخانـه هیچ مقام
از آنکه خانـه پر از اسپغول جانور هست .

(لغت فرس ).


اسپغول ، اسپیوش مبدل آن هست . (بهار عجم ).
و بـه لام (بدل شود) چون اسپغول مبدل اسپ گوش تخمـی دوائی هست که مانا هست بگوش اسپ . (آنندراج ). و گاه بـه ل بدل شود مانند اسپگوش و اسپگول بمعنی اسپغول و اسفرزه . (ناظم الاطباء). هشتن ، هلیدن . و مثل تبدیل بـه لام درون مضارع هشتن کـه هلد هست .(فرهنگ نظام ). هلیدن ... گذاشتن و ترک و فروگذاشتن و نـهادن . (ناظم الاطباء).
- گاهی بدل بـه «ه » شود:
آماش (آماس ) = آماه . و گاه بـه ه [ بدل شود ] مانند آماش و آماه بمعنی ورم . (ناظم الاطباء). پاشنگ، پاهنگ. و به ها [ بدل شود ] ... پاشنگ و پاهنگ خیـاری کـه برای تخم نگاه دارند. منجیک راست:
آن سگ ملعون برفت این سند را ازخویشتن
تخم را مانند پاشنگ اندر آن بر جای ماند.

(آنندراج ).


رجوع کنید بـه پاشنگ.
خروش (خروس ) = خروه ، خُره : خروه ، خروس باشد. عنصری گوید:
شب از حمله روز گردد ستوه
شود پر زاغش چو پر خروه .

(لغت فرس ).


غرنبش = غرنبه . غُرنبه بانگ تشنیع بود چنانکه بهری بیرون و بهری اندرون گلو بود. عنصری گوید:
لشکر شادبهر درجنبید
نای رویین و بغرنبید.
لبیبی گوید:
دو چیزش برکن و دو بشکن
مندیش ز غلغل و غرنبه .

(لغت فرس ).


غرنبه با اول و ثانی مضموم بنون زده و بای مفتوح بانگ و مشغله بود و آن را غریو نیز گویند.شمس فخری فرماید بیت:
ز فضل و بخشش واز کوشش او
ممالک سربسر دارد غرنبه .

(فرهنگ جهانگیری ).


و بـه ها [بدل شود ] چون غرنبش و غرنبه بضم غین معجمـه و رای مـهمله و تقدیم نون بر بای تازی بمعنی بانگ و فریـاد...ملا عبداللّه هاتفی گوید:
چو دریـا برفتن غرنبش کند
زمـین آسمان را ز کند.

(آنندراج ).


گزارش ، گزارش نامـه = گزاره ، گزاره نامـه . گزارش و گزارشن و گزاره با اول مضموم سه معنی دارد اول بمعنی تعبیر خواب ... دوم شرح و تفسیر باشد... ناصرخسرو نظم نموده:
سخن حجت گزارد سخت زیبا
که لفظ هست منطق را گزاره .

(جهانگیری ).


و بـه ها [ بدل شود ] چون ... گزارش و گزاره بـه ضم کاف فارسی تعبیر خواب گزارشن بنون بعد الشین مزید علیـه آن . (آنندراج ). ایضاً حرف شین تبدیل بـه ها کـه از حروف حلقی هست مـیشود مثل گزارش و گزاره . (فرهنگنظام ). یـازش ، یـازه . و به ها: [ بدل شود ] چون یـازش و یـازه بتحتانی حرکت و و از این مرکب هست تب یـازه مرادف (تب لرزه ) و شب یـازه مرادف (شپرک ) و دیریـازبمعنی زمان دراز. (آنندراج ).
- و در تعریب بدل بـه «ت » شود:
شُشتر = تستر:
و کان کتاب فیـهم و نُبوة
و کانوا باصطخر الملوک و تسترا.

جریر (المعرب جوالیقی ).


فعاطینا الافواة حتی کانما
شربنا براح ٍ من اباریق تسترا.

فرزدق (المعرب الجوالیقی ).


- و گاه بدل بـه «ج » شود:
پشینـه = بجانـه . (مقدمـه ابن خلدون ترجمـه پروین گنابادی ص 501).
خفشاخ = قبجاق. (مقدمـه ابن خلدون ترجمـه پروین گنابادی ص 154).
ماش = مج . (المعرب جوالیقی ).
- و گاه بدل بـه «ز» شود:
شنگبیل = زنجبیل:
کان ّ القرنفل و الزنجب'
'یل باتا بفیـها و اریـاًمشُوراً.

اعشی (از المعرب جوالیقی ).


شنگرف = زنجرف . رجوع کنید بـه حاشیـه برهان قاطع چ معین ذیل شنگرف .
- و گاه بدل بـه «س » شود:
ابریشم ، ابریسم:
کانّما اعتمت ذُری الجبال
بالقز والابریسم الهلهال .

ذوالرمة (ازالمعرب جوالیقی ).


باشگیر، باشکر = بسجیرت . (مقدمـه ابن خلدون ترجمـه پروین گنابادی ص 149و 153).
بنفشـه = بنفسج:
کنا جُلسان حولها و بنفسج
و سیسنبر و المرزجوش منمنا.

اعشی (از المعرب جوالیقی ).


عجبت ُ لعطارٍ اتاناً یسومُنا
بِحبّانَة الدیرَین ِ دُهن َ البنفسج .
مالک بن الریب التمـیمـی (از المعرب جوالیقی ).
جِرجِشت = قِرقِس . القرقِس گِلی کـه به آن مـهر زنند. فارسی معرب هست و بـه فارسی آن را جِرجِشت گویند. (از المعرب جوالیقی ).
گندیشاپور = جندیسابور. رجوع کنید بـه سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 256.
چموش = شموس . چموش اسب و استرلگد زن وبد فعل را گویند و معرب آن شموس هست . (برهان قاطع).
دُخت نوش = دَختنوس . دَختَنُوس ، بـه فارسی دُخت نوس ُ. و او لَقیطبن زُرارة هست . پدرش او رابه نام ری نامـید و هنگام تعریب شین آن بـه سین برگردانده شد و معنای آن بنت الهنی هست . (از المعرب جوالیقی ).
درفش = درفس . الدرفس ، الرّایة، فارسی معرب هست . (از المعرب جوالیقی ).
دشت = دست:
قد علمت فارس و حمـیر و ال'
اعراب بالدست ایکم نزلا.

اعشی (المعرب جوالیقی ).


شا = سا. (رجوع کنید بـه لغت شا).
شاپور = سابور:
اینریری الملوک انوشر
و ان ام این قبله سابور.

عدی بن زید (المعرب جوالیقی ).


شاپورخره = سابورخره . (سرزمـینـهای خلافت شرقی ).
شاپورخواست =شابرخواست ، سابورخواست . (معجم البلدان ) (سرزمـینـهای خلافت شرقی ).
شبه = سبج . السبج ، مـهره سیـاه . ازهری گوید: و آن معرب و اصل آن شَبه هست . (المعرب جوالیقی ).
شَبی = سبیج . ابن السکیت گوید: و السبیج ، بقیرة (نوعی پیراهن ) و اصل آن درون فارسی شبی هست . و در حدیث قَیْلة آمده هست : انـها حَمَلَت بنت اختها و علیـها سُبَیْح من صوف ٍ. و از آن سبیج اراده شده و آن معرب هست . عجّاج گوید: کالحبشی التف ّ او تسبجا. و آن سبیجه هست و جمع آن سبائج . و سِباج . (المعرب جوالیقی ). شوی بفتح اول ور ثانی و سکون تحتانی معروف ، بمعنی پیراهن هست و بـه عربی قمـیص گویند.
شلغم = سلجم . السلجم کجعفر گیـاهی هست معروف و گفته اند قسمـی از بقولات خوردنی هست . شاعر گوید:
تسالنی برامتین سلجما
لو انـها تطلب شیئاء امما.
و ابوحنیفه گوید کـه سلجم معرب هست و اصل آن بـه شین هست و درون زبان عرب جز بـه شین گفته نشده و سیبویـه نیز بر همـین قول هست . (تاج العروس ).
شِوِذ = سِبِط، سِبِت ازهری گوید: و اما الشبث ، سبزی معروف هست و آن معرب هست . همچنین گوید: و شنیده ام کـه مردم بحرین بـه آن سبت بسین غیر معجمـه و تا مـی گفتند و اصل آن درون فارسی شوذ هست و درون عربی بصورت سبط نیز آمده هست . (المعرب جوالیقی ).
شوش = سوس . السوس ... شـهری هست در خوزستان کـه قبر دانیـال نبی علیـه السلام درون آن هست . حمزه گوید سوس معرب شوش هست . (معجم البلدان ).
شوک = سوق. شوک بلغت زند و پازند بمعنی بازار هست که عربان سوق گویند . (برهان قاطع). شیلاو = سیراف . رجوع کنید بـه معجم البلدان ذیل سیراف کـه یـاقوت درون شرح آن داستان فرو افتادن کیکاوس را بـه سیراف نقل مـی کند و این کلمـه را درون اصل از شیر و آب مرکب مـیشمارد و مـی گوید سپس معربش د و شین را بـه سین برگرداندند و باء رابه فاء و همچنین اضافه مـی کند کـه بازرگانان آن را شیلاو بهر شین معجمـه نامند.
طبرش (تفرش )= طبرس:
خسروا هست جای باطنیـان
قم و کاشان و آبه و طبرش .

شمس الدین لاغری (از راحة الصدور ص 395).


طشت = طست . ابوعبید از ابوعبیده نقل کرده هست که از کلمات دخیل درون زبان عرب طست و تور و طاجن هست . و این کلمات فارسی اند. و فراء گوید: قبیله طی طست گویند و دیگران طس ... و جمع آن را طسوت آورند. و در حدیث مروی از ابی بن کعب درباره شب قدر آمده هست : «ان تطُلعَ الشمس غداتئذکانـها طسلها شُعاع ». سفیـان ثوری گوید: طس همان طست هست لیکن درون زبان عرب طس نامند. مقصود وی این هست که درون تعریب طس آورده اند و به طساس و طسوس جمع بسته شود. راجز گوید: ضرب یداللعابة الطسوسا... (المعرب جوالیقی ).
کرمانشاهان =قرمـیسین . قرمـیسین ... و آن تعریب کرمانشاهان هست . (معجم البلدان ).
کومش . قومس ...و آن معرب کومس هست . (معجم البلدان ).
کُشب = کُسب .
کسبج =ب ، بمعنی کنجاره و فارسی هست ... و آن عصاره روغن هست . ابومنصور گوید:ب معرب هست و اصل آن بـه فارسی کُشب هست . شین بـه سین قلب شده هست ... (لسان ).
کنشت = کنیسه . کنیسه را بعضی از دانشمندان فارسی معرب شمرده اند. (از المعرب جوالیقی ). کنشت از لغات آرامـی هست . رجوع شود بـه سبک شناسی ج 1 ص .
کُلشان = جُلسان . جُلسان دخیل هست و آن بـه فارسی کُلشان هست ... اعشی گوید:
لنا جُلسان عندها و بنفسج
و سیسنبر و المرز جوش منمنما.
ایضاً گوید:
بالجلًّسان و طیّب اردانـه
بالون ّ یضرب ُ لی یَکُرٌّ الاءًصبعا.

(المعرب جوالیقی ).


کوشک = جوسق. الجوسق، فارسی معرب هست . (المعرب جوالیقی ).
گاومـیش = جاموس . جاموس ، لغت اعجمـی هست و گاهی عرب درون سخن بکار برد. راجز گوید:
لیث یدق الاسد الهموسا
والا قهبین الفیل و الجاموسا.

(المعرب جوالیقی ).


فارسی معرب و آن درون عجمـی کوامـیش هست . (لسان ). رجوع شود بـه حاشیـه المعرب جوالیقی ص 104 چ قاهره .
گندیشابور، گندشاپور = جندیسابور، جندسابور. جُندیسابور شـهری هست به خوزستان کـه شاپور پسر اردشیر آن را بنا کرد... حمزه گوید جندیسابور معرب اندیوشافور هست . (معجم البلدان ).
گواشیر، بردشیر = بردسیر. بردسیر بزرگترین شـهر کرمان هست ... و حمزه اصفهانی گوید بردسیر معرب اردشیر هست و مردم کرمان آن راکواشیر نامند. (معجم البلدان ).
مشک = مسک . مِسک . عطر و فارسی معرب هست . (المعرب جوالیقی ).
مَیشان = مـیسان . رجوع کنید بـه معجم البلدان ذیل دستمـیسان . مذار درون زمان فتوحات اسلامـی شـهری مـهم و کرسی ولایت مـیسان بود کـه آن را دشت مـیشان هم مـیگفتند...کر و مـیسان دو ولایت قسمت خاوری بطائح بشمار مـی آمدند... درون مـیسان ، قبر عزیر یـا عزرای پیغمبر وجود داشت . (سرزمـینـهای خلافت شرقی ص 46 و 47).
نرماشیر = نرماسیر. شـهری مشـهور از شـهرهای مـهم کرمان . (معجم البلدان ). نیشابور = نیسابور. نیسابور و عامـه آن را نشاوور خوانند. (معجم البلدان ).
- گاه بدل بـه «ص » شود:
شاپور =صابور. (مقدمـه ابن خلدون ترجمـه پروین گنابادی ص 118).
- و گاه بدل از «ج » آید:
کفجلاز = قفشلیل . قفشلیل ، مغرفة و آن معرب هست . اصل آن درون فارسی کفجلاز باشد. (المعرب جوالیقی ).
- و گاه بدل از «چ » آید:
بهرام چوبین = بهرام شوبین: بهرام شوبین بـه مداین اندر آمد... بهرام شوبین بترسید. پنداشت کـه بهرام سیـاوشان با همـه سپاه بیعت کرده هست برکشتن وی . (تاریخ بلعمـی ازسبک شناسی ج 2 ص 10 و 14).
چاچ = شاش . شاش بشین معجمـه درون ری واقع هست . قریـه ای هست که آن را شاش نامند و منسوبین بـه آن اندکند لیکن آن شـهرشاش کـه دانشمندانی از آن برخاسته اند و جمعی از روات و فصحاء بدان منسوبند درون ماوراء النـهر هست . (معجم البلدان ).
چادر = شوذر. ابوبکر گوید: شوذر بمعنی ملحفة هست و من آن را فارسی معرب مـیشمارم و در گذشته گاهی آن را درون سخن آورده اند. راجز گوید:
عُجّیزُ لطعاءِ درد بیس
اتتک فی شوذرها تمـیس
احسن منـها منظراً ابلیس .

(المعرب جوالیقی ).


چالوس = شالوس .شالوس بـه ضم لام و سکون و او و سین مـهمله شـهری هست به جبال طبرستان . (معجم البلدان ).
چاه بهار = شاه بهار. شابهار با باء مفتوح نام بتکده ای بود درون نواحی کابل کـه در اطراف آن دشتی بس بزرگ واقع هست . مسعودسعد فرماید:
همـه شادی شابهار کزو
شد شکفته بهار دولت و فر.
استاد فرخی نظم نموده:
هر چه درون هندوستان پیل مصاف آرا بود
پیش کردی و درآوردی بدشت شابهار.

(فرهنگ جهانگیری ).


چرچیل = تشرشیل .
چغانیـان = شغانیـان . چوبک ، شوبق. رجوع کنید بـه حاشیـه برهان قاطع چ معین ذیل چوبک و فرائد الدریـه ص 1010.
چموش = شموس . چموش اسب و استر لگدزن و بدفعل را گویند و معرب آن شموس هست . (برهان قاطع).
چهارسو = شـهار سو. شـهارسوج فارسی هست معنای آن بـه عربی اربع جهات هست . محله ای هست در بصره کـه به آن چهار سوج بَجْلة بفتح باءِ موحده و سکون جیم گویند... (معجم البلدان ).
خیـارچنبر = خیـارشنبر. خیـارشنبر خیـارچنبر معرب هست ودر اسکندریـه و مصر بسیـار روید. (منتهی الارب ذیل خ ی ر).
کوچک = قوش . قوش بمعنی صغیر و آن بـه فارسی کوچک هست که آن را معرب ساخته اند.
- و گاه بدل از «ز» آید:
تولوز = طلوشـه . (مقدمـه ابن خلدون ترجمـه پروین گنابادی ص 138). پیز = بیش . (مقدمـه ابن خلدون ص 138).
- و گاه بدل از «س » آید:
بارسلون = برشلونـه . (مقدمـه ابن خلدون ترجمـه پروین گنابادی ص 137).بورگوس = بُرغُشت . (مقدمـه ابن خلدون ص 137 و 138).
ترتس = طرطوشـه . (مقدمـه ابن خلدون ص 126).
سگوویـا = شقوبیـه . (ایضاً ص 137).
سالامانک = شلمنکه . (ایضاً ص 136).
سویل = اشبیلیـه . (ایضاً ص 124).
کارکاسن = قرقشونـه (ایضاً ص 127 و 137).
گاسکنْی = غشگونیـه . (ایضاً ص 127، 137، 138).
لیسبن = اشبونـه . (ایضاً ص 125و 126) .
- و گاه بدل از «ک » آید:
پرک = فراشـه . بعضی پره قفل .رجوع کنید بـه لغت پرک . ملک الشعرای بهار درون کتاب سبک شناسی ج 1 ص 226 اظهار نظر نموده کـه اعراب از لغت چنگ، فعل تشنج ساخته اند.
- و در زبان عربی با ت ، ج ، ر، س ، ض و ک درون ابدال برابر آید:
- ت :
شوق = توق.
تاق الیـه = اشتاق الیـه . (اقرب الموارد). تاق الیـه توقاً; آرزومند وی شد. شوق آزمندی نفس و مـیل خاطر. (منتهی الارب ).
- ج :
مدمج = مدمش . و گاهی بدل آید... از جیم چنانکه بجای مدمج گویند مدمش . (از تاج العروس ).
- ر:
اِشم َ = اِرِم َ: اَشِم َ بی علی فلان ; دردناک شد. لغتی هست در ارم . (منتهی الارب ).
- س :
جعوش = جعوس .
و شین گاهی بدل از سین آید چنانکه بجای جعوس ، جعوش گفته اند. (تاج العروس ) جشیکه = حسیکه . حشیکه جو کـه بستوردهند لغتی هست در حسیکه . (منتهی الارب ). شُحرور = سُحرور. مرغی هست خوش آواز . رجوع بـه برهان قاطع چ معین ذیل سُحرور و شحرور و حاشیـه آن ذیل سحرور نقل از دزی ج 1 ص 732 و اقرب الموارد و منتهی الارب ذیل ش ح ر شود.
سِدّة = شدة.
طرفش = طرفس ; نگریست و بشکست نگاه را. (منتهی الارب ).
طرمش = طرمس .طرمش اللیل اذا ظلم . اطرمس اللیل اطرمساساً; تاریک شد شب . طرمشة; تاریک گردیدن شب طرمسه ; ترنجیده و گرفته [ کذا ] شدن . (منتهی الارب ).
- ض :
تحریض = تحریش . تحریش بر افژولیدن قوم و سگ بر یکدیگر: حرضه تحریضا; برآغالانید و گرم کرد او را بر چیزی . (منتهی الارب ).
- ک :
و بدل آمدن آن [ شین ] از کاف خطاب لغت (لهجه ) بنی عمرو و تمـیم هست . و این ابدال مشروط نیست و آنکه آنرا بوقف مقید سازد خیـال باطل پرورده چنانکه بیت بر آن دلالت دارد... و ازهری سروده است:
تضحک منی ان راتنی احترش
ولو حرشت کشفت لی عن حرش .
گویند مراد از آن (عن حرک ) باشد. کاف خطاب را بجهت تانیث بـه شین قلب کرده اند. (تاج العروس ). بسیـاری از مردم اسد و تمـیم بجای کاف مونث درون حالت وقف ش قرار مـیدهند مثلا بجای حرک ْ; ای فرجِک حِرش ْ مـیگویند و نیز درون وصل مانند وقف «ش » ایرادمـینمایند و بجای انک و علیک و بک انش و علیش و بش مـیگویند و نادت اعرابیة: تعالی الی مولاش ینادیش ای الی مولاک ینادیک . و قال بعضهم:
فعیناش عیناها و جیدش جیدها
سوی ان عظم الساق منش دقیق.

(ناظم الاطباء ذیل ش ).


دیگ =دیش . و گاهی شین از کاف دیک بشرطی کـه مکسور باشد بدل آمده و دیش گفته اند. (تاج العروس ).
  • ش درون فارسی ضمـیر شخصی متصل سوم شخص مفرد هست که گاهی مفعول و گاهی مضاف الیـه واقع شود:
    1 - درون حالت مفعولی : درون این حالت ش گاهی مفعول صریح هست و گاهی غیر صریح . اگر مفعول صریح باشد با (او را) برابر هست و اگرغیرصریح باشد آن را معادل (به او) یـا (برای او) و نظائر آنـها مـیتوان گرفت . درون باب ضمـیر (ش ) مفعولی اقوال ذیل درون کتب فرهنگ و دستور آمده هست : درون اواخر افعال ضمـیر غایب باشد چنانکه دادش و گفتش و مـی بردش و مـی دهدش . (المعجم فی معائیر اشعار العجم ). درون اواخر افعال بمعنی او را باشد چنانچه مـی گویندش . (فرهنگ جهانگیری ). درون آخر افعال بمعنی (او را) باشد همچو مـیگویندش و مـی آرندش (دیباچه برهان قاطع). ضمـیر متصل مفعولی هست مثل گفتمش . (فرهنگ نظام ). درون شواهد زیر ضمـیر (ش ) مفعول صریح و با (او را) برابر است:
    تهمتن ببردش بـه زابلستان
    نشستنگهی ساخت درون گلستان .
  • فردوسی .


    شـهنشاه از آن بعد گرفتش ببر
    همـی آفرین خواند بردادگر.

    فردوسی .


    شـه آن بـه که بردانش آرد شتاب
    نباید کـه بفریبدش خورد و خواب .

    نظامـی .


    و درون شواهد زیر کـه به فعل گفتن پیوسته مفعول غیرصریح و معادل (به او) هست . زیرا فعل گفتن هرچند متعدی بشمار مـیرود مفعول صریح آن مقول قول هست . چنانکه گوئیم : (این سخن را باو گفتم ) کـه در این جمله سخن کـه مقول قول هست مفعول صریح (بیواسطه ) مـیباشد و (او) مفعول غیر صریح (بواسطه ) است:
    بگویش کـه من نامـه نغزناک
    فراز آوریدستم از مغز پاک .

    عنصری .


    یکی گفتش آخر نـه مردی تو نیز
    تحمل دریغ هست از این بی تمـیز.

    سعدی .


    گفتمش درون عین وصل این ناله وفریـاد چیست
    گفت ما را جلوه معشوق بر این کار داشت .

    حافظ.


    بگفتمش بـه لبم بوسه ای حوالت کن
    بخنده گفت کیت با من این معامله بود.

    حافظ.


    و درون آخر افعال افاده معنی به منظور او نیز کند ...چون زر اندوختش و قبا دوختش یعنی : زر اندوخت به منظور او، قبا دوخت به منظور او. (نـهج الادب ). همچنین درون این بیت ضمـیر (ش ) مفعول بواسطه و معادل (برای او) است:
    فرستادش اسبی بـه زرین ستام
    یکی تیغ هندی بـه زرین نیـام .

    فردوسی .


    و اصل این هست که ضمـیر (ش ) مفعولی بـه فعلی متصل شود کـه متمم آن هست مانند:
    برو باز گرد و بگویش کـه من
    نـه اندیشم از هرچه هست انجمن .

    فردوسی .


    نـه گشت زمانـه بفرسایدش
    نـه این رنج و تیمار بگزایدش .

    فردوسی .


    چو آمد بنزدیک اسفندیـار
    همانگه پذیره شدش نامدار.

    فردوسی .


    صاحبا عمر عزیز هست غنیمت دانش
    گوی خیری کـه توانی ببر از مـیدانش .

    سعدی .


    کم مباش از درخت سایـه فکن
    هر کـه سنگت زند ثمر بخشش .

    واعظ (از نـهج الادب ).


    و درون این بیت:
    پشتم قوی بـه فضل خدایست و طاعتش
    تا درون رسم مگر بـه رسول و شفاعتش .

    ناصرخسرو.


    ضمـیر (ش ) بـه کلمـه طاعت پیوسته کـه مصدر عربی هست . درون فارسی مصادر عربی را معمولاً بـه جای اسم بکار مـیبرند و اگر بخواهند معنای مصدری بـه آن بدهند، مصدری فارسی نیز بـه آن ملحق و از ترکیب آندو مصدر مرکب مـیسازند مانند: عمل ، قرائت ، بنا ، ایجاد و امثال آن . لیکن درون شاهد مذکور طاعت بمعنای مصدری طاعت استعمال شده و مصدر فارسی ( ) درون آن مقدر هست . بنابراین «ش » درون این شاهد متمم طاعت بـه شمار مـیرود یعنی طاعت از او و به جای خود نشسته هست . و گاهی بـه جزء اول فعل مرکب ملحق مـیگردد. مثال:
    سگ آن بـه که خواهنده نان بود
    چو سیرش کنی دشمن جان بود.

    فردوسی .


    هیچ درون عهد رخسار تو با گل خوب نیست
    باغبان از دشمنی درون زخم آبش مـیدهد.

    دانش (از نـهج الادب ).


    در جملات مقلوب «ش » ضمـیر مفعولی بخلاف اصل از فعلی کـه متمم اوست جدا مـیشود و به اجزای دیگر جمله از ارکان (فاعل ، مفعول ، مضاف الیـه ) یـا فروع مـی پیوندد و ملحق بـه ، گاهی اسم است:
    جمش گفت دشمن ندارمش نیز
    شکیبد دلم گر نیـابمش نیز.

    فردوسی .


    سوی قیصرش برد سر پر ز گرد
    دو رخ زرد و لبها شده لاجورد.

    فردوسی .


    دو مرد هست مردم توانا و دانا
    جز این هر کـه بینی بمردمش مشمر.

    ناصرخسرو.


    هر کـه هست التفات برجانش
    گو مزن لاف مـهر جانانش .

    سعدی .


    پشمـینـه پوش تندخو از عشق نشنیده ست بو
    از مستیش رمزی بگو که تا ترک هشیـاری کند.

    حافظ.


    و گاهی بـه صفت ، بـه جای موصوف اتصال یـابد:
    کسی را کش از بن نباشد خرد
    خردمندش از مردمان نشمرد.

    فردوسی .


    کدام آهن دلش آموخت این آیین عیـاری
    کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد.

    حافظ.


    و گاهی بـه ضمـیر منفصل یـا ضمـیر مشترک مـی پیوندد:
    سر فروکردم مـیان آبخور
    از فرنج منش خشم آمد مگر.

    رودکی (احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1085).


    رها نمـیکند ایـام درون کنارمنش
    که داد خود بستانم ببوسه از دهنش .

    سعدی .


    همان کمند بگیرم کـه صید خاطر خلق
    بدان همـی کند و درکشم بـه خویشتنش .

    سعدی .


    از چنگ منش اختر بدمـهر بدر برد
    آری چه کنم دولت دور قمری بود.

    حافظ.


    و بـه ادات استفهام نیز الحاق مـی یـابد:
    با دو کژدم نکرد زفتی هیچ
    با دل من چراش بینم زفت .

    خسروی .


    و گاهی آن را بـه عدد متصل مـیسازند:
    من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده ام لیکن
    بلائی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم .

    حافظ.


    بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
    باد غیرت بـه صدش خار پریشان دل کرد.

    حافظ.


    و گاهی آن را بـه قید متصل مـیسازند:
    سرودی بآواز خوش بر کشید
    که اکنونش خوانی تو داد آفرید.

    فردوسی .


    نگذاشت خواهد ایدرش بر رغم او صورتگرش
    جز خاک هرگز کی خورد آن را کـه خاک آمد خورش .

    ناصرخسرو.


    و گاهی بعد از حرف ربط مـی آید:
    ندادی ورا بار سالار بار
    نـه نیزش شدی هیچخواستار.

    فردوسی .


    چند چو رعد از تو بنالید دعد
    تاش بخوردی بفراق رباب .

    ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 38).


    این جزوکهاست چونش بشناسی
    در کل دلیل گرددت اجزا.

    ناصرخسرو (دیوان چ مـینوی ص 182).


    قدر تو بر افلاک سپه راند و پسش گفت
    ما درون تو نگنجیم کـه بس تنگفضائی .

    خاقانی .


    گرش صد باغ بخشیدندی از نور
    نبردی منت یک خوشـه انگور.

    نظامـی .


    ورش همچنان روزگاری هلی
    بگردونش از بیخ برنگسلی .

    سعدی .


    متقدّمان ضمـیر متصل شرا گاهی بـه قید اضافی «از» متصل ساخته و «ازش » استعمال کرده اند کـه بعدها منسوخ شده ولی درون افواه باقی مانده : ازش گرفتم ، بهش گفتم . درون نثر پهلوی نیز هچش بمعنی ازش و پذش بمعنی بدش یـا بهش ... و مانند اینـها بسیـار متداول بوده هست . (مقدمـه چهارمقاله نظامـی عروضی چ معین ص 61):
    آنکه را کاین سخن شنید ازش
    از پیش آر که تا کند پژهش .

    رودکی .


    و ازش بسیـار نتوان خورد بـه سبب مائیتی کـه در او هست . (چهارمقاله عروضی چ معین ص 51). گاهی نیز ضمـیر «ش » با فعل «بودن » کـه به تاویل «داشتن » مـی رود استعمال مـیشود و مرجع آن درون واقع و نفس الامر مسندالیـه بشمار هست . چنانکه گوئیم : با وی نزاع بودش یعنی با وی نزاع داشت . درشواهد زیر نیز ضمـیر شبه همـین صورت بـه کار رفته است:
    گنبدی نـهمار بر بلند
    نش ستون از زیر و نـه بر سرش بند.

    رودکی .


    بسر بر یکی تاج گوهرنگار
    که بودش ز تهمورس آن یـادگار.

    فردوسی .


    هر کـه سودای تو دارد چه غم از هر دو جهانش
    نگران تو چه اندیشـه و غم از دگرانش .

    سعدی .


    شرم دارد چمن ازقامت زیبای بلندت
    که همـه عمر نبوده ست چنین سرو روانش .

    سعدی .


    مجمع خوبی و لطف هست عذار چو مـهش
    لیکنش مـهر و وفا نیست خدایـا بدهش .

    حافظ.


    و با فعل آمدن و افتادن و نظائر آنـها نیز کـه گاهی بصورت فعل معین درون مـی آیندبوجهی کـه مذکور افتاد درون موارد تبدیل فعل بکار مـیرود چنانکه گوئیم : با فلانش سرو کار افتاد. یعنی با فلان سر و کار پیدا کرد. درون شواهد زیر ضمـیر (ش ) بـه همـین وجه استعمال شده است:
    خوش آمد هماناش دیدار اوی
    دلش تیزتر گشت درون کار اوی .

    فردوسی .


    که خوش آمدش بجای پسندید، آمده هست .
    بباید ب ورا دست و کاک
    که که تا چون نیـامدش از این کارباک .

    فردوسی (از لغت فرس ).


    که باک نیـامدش بجای باک نکرد، بکار رفته هست .
    رسم بدعهدی ایـام چو دید ابر بهار
    گریـه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد.

    حافظ.


    که درون آن گریـه آمدش بجای گریـه کرد نشسته هست . رجوع بـه را (در مورد تبدیل فعل ) شود.
    2 - درون حالت اضافی . درون باب ضمـیر (ش ) اضافی اقوال ذیل درون کتب لغت و دستور و صناعات عروضی و بدیعی آمده هست : درون اواخر اسماء معنی اضافت بغایت دهد چنانک اسبش و مالش و غلامش .(المعجم فی معائیر اشعار العجم ). «ش » درون اواخر اسمافایده معنی ضمـیر غایب واحد دهد و بمعنی او باشد چون اسبش و غلامش و آمدنش و رفتنش . (فرهنگ جهانگیری ). وشین قرشت درون آخر اسما فایده معنی ضمـیر واحد غایب دهد و بمعنی او باشد همچو اسبش ، غلامش (دیباچه برهان قاطع). درون آخر اسما افاده ضمـیر واحد غائب منصوب متصل کند چون اسبش و غلامش ، اسب او را و غلام او را و بدین معنی او را، شان جمع آن هست . (آنندراج ). درون حالت ثانی بمعنی او باشد و به اسم ملحق شود چنان کـه : رخش دلفریب و لبش جانفزای . (نـهج الادب ). نیز ضمـیر متصل مضاف الیـه هست مثل پسرش و غلامش . شان جمع هست و درون پهلوی هم شبوده و در اوستا:ش ِ. (فرهنگ نظام ).
    و گاهی ضمـیر (ش ) درون حالت اضافی با ضمـیر مشترک (خود، خویش ، خویشتن ) برابر هست و آن هنگامـی هست که مرجع شمسندالیـه یـا فاعل جمله باشد، چنانچه گوئی : حسن کتابش را بـه من داد = حسن کتاب خود را بمن داد. کـه در این عبارت مرجع شحسن مسندالیـه و فاعل هست و این معنی را فرهنگنویسان متذکر گشته اند:
    و از بعضی اشعار مستفاد مـیشود کـه بمعنی خود و خود را نیز آید. مثلاً مولوی درون دفتر ششم درون حکایت مرید شیخ ابوالحسن خرقانی فرماید:
    چون بصد حرمت بزد حلقه درش
    زن برون کرد از درون خانـه سرش .
    ملارونقی همدانی :
    رفو کردیم چاک اما رفت دل بیرون
    چو آن مفلس کـه از بی رونقی بندد دکانش را.
    ملاوحشی :
    این عشق بلائی هست شنیدی کـه چها دید.
    یعقوب کـه دل درون کف مـهر پسرش داشت .
    مولانا ساقی :
    مردیم از لبش ننوازد بخنده ای
    ما را کـه جان از آنخندان دریغ داشت .

    (آنندراج ).


    و درون بیت زیر نیز ضمـیر «ش » بـه جای خود آمده است:
    بجوشیدش از دیدگان خون گرم
    به دندان همـی کند از تنش چرم .

    فردوسی .


    و اصل آن هست که درون حالت اضافی شضمـیر بـه مضاف اصلی خود بپیوندد:
    ز عود و چندن اورا آستانـه
    درش سیمـین و زرین بالکانـه .

    رودکی .


    نداند دل آمرغ پیوند دوست
    بدانگه کـه با دوست کارش نکوست .

    بوشکور بلخی .


    یکی تیغ زد بر سر و گردنش
    که که تا ببرید جنگی تنش .

    فردوسی .


    سیـاوش ز گفتار او شاد شد
    نـهانش ز اندیشـه آزاد شد.

    فردوسی .


    که دیو و دد و دام فرمانش برد
    چو زورش سرآمد برفت و بمرد.

    فردوسی .


    بد نسگالد بخلق بد نبود هرگزش
    کانکه بدی کرد هست عاقبتش برندم .

    منوچهری .


    آوخ ز وضع این کره و کارش
    زین دایره بلا و ز پرگارش .

    ناصرخسرو.


    چه بود این چرخ گردان را کـه دیگر گشت سامانش
    ببستان جامـه زربفت بدد خوبانش .

    ناصرخسرو.


    از آن بعد بندوی را خالش بکینـه پدر بکشت . (مجمل التواریخ و القصص ). شیر گفت آری پدرش را بشناختم . (کلیله و دمنـه ).
    و درون شواهد مذکور مضاف اصلی «ش » اسم هست و گاهی این مضاف مصدر یـا مصدر مرخم هست که درون فارسی بـه جای اسم مـی نشیند:
    سخن هر چه بر گفتنش روی نیست .
    درختی بود کش بر او بوی نیست .

    فردوسی .


    همـه خوردش از دست شیرین بدی
    که شیرین ز غمـهاش غمگین بدی .

    فردوسی .


    و گاهی حرف اضافه است:
    زبار نمک برد پیشش بسی
    بسی آفرین خواند بر هری .

    فردوسی .


    چو نزدیک جمشید شد نامـه بر
    به پیشش بر خاک بنـهاد سر.

    فردوسی .


    گاهی نیز بخلاف اصل درون جملات مقلوب بـه غیر مضاف اصلی خود مـی پیوندد:
    که چرخش نیـارد کشیدن کمان
    کمانداریش بگذرد از گمان .

    فردوسی .


    بجای (کمانش ).
    یکی نیزه زد گیو را کز نـهیب
    برون آمدش هر دو پای از رکیب .

    فردوسی .


    بجای (هر دو پایش ).
    چو بر منبر جد خود خطبه خواند
    نشیندش روح الامـین پیش منبر.

    ناصرخسرو.


    بجای (پیش منبرش ).
    بچه بط اگرچه دینـه بود
    آب دریـاش که تا به بود.

    سنائی .


    بجای (تا بـه اش ).
    پادشاهی پسر بـه مکتب داد
    لوح سیمـینش بر کنار نـهاد.

    سعدی .


    یعنی (بر کنارش ).
    ور چنین حور درون بهشت آید
    همـه خادم شوند غلمانش .

    سعدی .


    بجای (خادمش ).
    طوطیی را بخیـال شکری دل خوش بود
    ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد.

    حافظ.


    یعنی (نقش املش ).
    و (ش ) ضمـیر درون حالت اضافی گاهی بـه اسم متصل شود:
    جوانی همـه پیکرش نیکوی
    فروزان از و فره خسروی .

    فردوسی .


    آمد از پرده بمجلس عرقش پاک کنید
    تا نگویند حریفان کـه چرا دوری کرد.

    حافظ.


    و گاهی بـه صفت پیوندد چنانکه درون مثل گویند: فیل زنده اش هزار تومان هست و مرده اش هم هزار تومان . (امثال و حکم ).
    3 - «ش » گاهی بـه آخر فعل ماضی درآید و از آن بـه شفاعلی و شزائد تعبیر کنند و امروز درون تداول عامـه بکار رود. فرهنگنویسان متاخر بـه این نوع «ش » اشاره نموده اند. درون آنندراج آمده هست : «و درون آخر اسماء فایده ضمـیر واحد غائب منصوب متصل کند... و ضمـیر منصوب بعد از او را زائد هم باشد:
    چو او را بدیدش جهان شـهریـار
    نشاندش بر خویشتن نامدار.

    فردوسی .


    و شین درون فعل ، زائد نیز آرند. فردوسی درون بیـان حال سلم پیش فریدون گفته:
    بگفتش بدان شاه کشته پسر
    پیـام دو فرزند بیدادگر.
    ای ، بگفت بدان شاه الخ و آنچه بعضی گمان برند کـه ضمـیر مرفوع هست غلط هست چون شین ضمـیر مرفوع نباشد.» (آنندراج ). و بمعنی فاعل درست نیست . مثال شینی کـه افاده فاعلیت کند:
    کردش ستمـی بر من از راه جفاکاری
    یعنی کرد او ستم بر من و این غلط محض هست و این جا شین زائد هست چنانکه درون این قول سعدی:
    چنین گفت دیوانـه ای هوشیـار
    چو دیدش پسر روز دیگر سوار.
    ... و از تفصیل مزبور واضح گشت کـه ...شین ضمـیر فاعل نگردد... (نـهج الادب ص 312). بعد از فعل ماضی غایب واحد زاید مـی آید مثل گفتش یعنی گفت و دیدش یعنی دید. مثال شعری از فردوسی:
    چو او را بدیدش جهان شـهریـار
    نشاندش بر خویشتن نامدار.
    اگرچه درون تکلم امروز ایران شین زاید مذکور هست لیکن بیشتر درون زبان بازاریـهاست نـه فصحا. (فرهنگ نظام ). و ملک الشعرای بهار درون کتاب سبک شناسی (ج 1 ص 404). مـی نگارد: گاهی شین اضافی یـا مفعولی را بدون احتیـاج درون مورد فاعلی بفعل الحاق مـی نمودند. مثال از بلعمـی: کیخسرو بعد از آن درون گاه ایزد گرفتش و از پادشاهی دست بداشت . مثال دیگر از مجمل التواریخ ص 253. پیغامبر را هدیـها فرستادش با پسر خویش . فردوسی هم این شین زاید را مکرر آورده هست . چنانکه گوید:
    گرفتش فش و یـال اسب سیـاه
    ز خون لعل شد خاک آوردگاه .
    و از این نوع هست در شواهد ذیل :
    نزد آن شاه زمـین کردش پیـام
    داروئی فرمای زامـهران بنام .

    رودکی .


    سوی آسمان کردش آن مرد روی
    بگفت ای خدا این تن من بشوی .
    کردش اندر خبک دهقان
    و آمد از سوی کلاته دل نژند.

    دقیقی .


    همـه مرز چین با ختا و ختن
    گرفتش بـه بازوی شمشیرزن .

    فردوسی .


    بیـامد بگفتش بـه افراسیـاب
    که ای شاه بادانش و فر و آب .

    فردوسی .


    گرفتم رگ اوداج و فشردمش بدو چنگ
    بیـامد عزرائیل و نشست از بر من تنگ.
    چنان منکر لفجی کـه برون آید از رنگ
    بیـاوردش جانم بر زانو ز شتالنگ.

    حکاک .


    مرد را نـهمار خشم آمد از این
    غاوشنگی بر کف آوردش کزین .

    طیـان .


    سفری کردش و چون وعده فراز آمد
    با دوصد کشی و با خوشی و ناز آمد.

    منوچهری .


    فرستادش بـه هر راهی سواری
    به هر شـهری بر هر شـهریـاری .

    (ویس و رامـین ).


    گرفتش جام زرین دست سیمـین
    چنان چون دست خسرو دست شیرین .

    (ویس و رامـین ).


    نـه چندانکه او پلک بر هم زدش
    شد و بستد و بازپس آمدش .

    ؟ (از حاشیـه فرهنگ اسدی نخجوانی ).


    گاهی شضمـیر بوجود قرینـه حذف مـیشود. درون نـهج الادب آمده هست : و گاهی بنا بر رعایت وزن از دو ضمـیر یک جنس حذف ضمـیر لاحق بر قرینـه ضمـیر سابق جائز هست چنان کـه ... شین درون قول ظهوری:
    منادی هست در کوچه مـی فروش
    که امروز درون هرکه یـابند هوش
    گریبانش گیرند و دامن کشند
    کشان که تا به دیوان مستان برند.
    (حذف شین درون آخر دامن و کشان ).
    مغی را کـه با من سر و کار بود
    نکو گوی و هم حجره و یـار بود.

    سعدی (بوستان ).


    (= مغی را کـه بامنش سر و کار بود کـه بقرینـه وجود «را» شحذف شده هست ). چون ضمـیر «ش » بـه کلمـه ای متصل شود حرف آخر آن کلمـه اگر غیر از الف و واو و واو بیـان ضمـه وهای مختفی باشد عموماً مفتوح و در برخی از لهجه ها مکسور مـی گردد. و هر گاه یکی از این شش ضمائر متصله را بـه لفظی ملحق کنند حتما که به منظور دفع اجتماع ساکنین حرف آخر این لفظ را اگر غیر الف و واو ساکن ما قبل مضموم و های مختفی بود بفتحه یـا بکسره متحرک سازند چون اسبم و اسبت و اسبش و امثال آن . (نـهج الادب ):
    به زلفش اندر مشک و به مشکش اندر خم
    بچینش اندرتاب و بتابش اندرچین .

    قمری جرجانی .


    کسی کو خرد را ندارد ز پیش
    دلش گردد از کرده خویش ریش .

    فردوسی .


    چو شد ماه دلدار با شاه جفت
    به باغ بهارش گل نو شکفت .

    فردوسی .


    بر آن کوهه پیل بنشست شاه
    ز باغش بیـاورد لشکر براه .

    فردوسی .


    چو تاج از سر شاه برداشتند
    ز تختش نگونسار برگاشتند.

    فردوسی .


    شـه آن راز نگشاد بر ش
    همـی بود که تا آمد برش .

    فردوسی .


    تربتش از دیده جنایت ستان
    غربتش از مکه جبایت ستان .

    نظامـی .


    دیدمش خرم و خندان قدح باده بدست
    و اندر آن آینـه صدگونـه تماشا مـیکرد.

    حافظ.


    لیکن گاهی دراین حالت حرف آخر لفظی را کـه شبه آن ملحق گشته بضرورت شعری ساکن مـی آورند:
    جهان همـیشـه چنین هست گرد و گردانست
    همـیشـه که تا بود آئینش گرد گردان بود.

    رودکی .


    چونانش بسختی همـی کشیدم
    چون مور کـه گندم کشد بخانـه .

    منطقی رازی .


    چون ملک الهند هست آن دیدگانش
    گردش بر، خادم هندو دو رست .

    خسروی .


    جهان همـیشـه بدو شاد و چشم روشن باد
    کسی کـه دید نخواهدش کنده بادا کاک .

    بوالمثل .


    که آمد تهمتن بمانند ابر
    نـه بر سرش خود و نـه بر تنش ببر.

    فردوسی .


    چنان با دلش مـهر با جنگ شد
    که درون جانش جای خرد تنگ شد.

    فردوسی .


    چو رستم ورا دید بیتاب و توش
    نـه درون تن روان و نـه درون سرش هوش .

    فردوسی .


    که گفته ست هر کاورد او بـه بند
    به گنج و به کشور کنمش ارجمند.

    فردوسی .


    چرا ناید آهوی سیمـین من
    که بر چشم کردمش جای چرا.

    غضایری .


    و آن را کـه فلک بـه امر او گردد
    ایزدش مگوی خیره ای شیدا.

    ناصرخسرو.


    تا تو بدین فسونش ببر گیری
    این گنده پیر جادوی رعنا را.

    ناصرخسرو.


    مردم دانا مسلمان هست نفروشدش
    مردم نادان اگر خواهی ز نخاسان بخر.

    ناصرخسرو.


    ای تیغ ملک درون کف رخشانش همانا
    در چشمـه حیوان ورق زهر گیـائی .

    خاقانی .


    ندیده ای کـه چه سختی رسد بحالی
    که از دهانش بدر مـیکنند دندانی .

    سعدی (گلستان ).


    و اگر حرف آخر لفظی کـه شبه آن ملحق گشته «ی » باشد آن را گاه ساکن و گاه مفتوح مـی آورند:
    به ماه ماندی اگر نیستیش زلف سیـاه
    به زهره ماندی اگر نیستیش مشکین خال .

    استغنائی نیشابوری .


    که چرخش نیـارد کشیدن کمان
    کمانداریش بگذرد از کمان .

    فردوسی .


    روزیش خطر کردم و نانش بشکستم
    بشکست مرا دست و برون کرد ز خیری .

    مشفقی بلخی .


    رخ مرد را تیره دارد دروغ
    بلندیش هرگز نگیرد فروغ .

    فردوسی .


    نخستین کـه آتش ز دمـید
    ز گرمـیش بعد سردی آمد پدید.

    فردوسی .


    گرامـیش کرد و فراوان ستود
    بدیدار او خرم و شاد بود.

    فردوسی .


    چون گشت جهان را دگر احوال عیـانیش
    زیرا کـه بگسترد خزان راز نـهانیش .

    ناصرخسرو.


    نـه فلک از دیده عماریش کرد
    زهره و مـه مشعله داریش کرد.

    نظامـی .


    ز استادیش استادان سخن ساز.

    ظهوری (از نـهج الادب ).


    و اگر حرف آخر لفظی کـه شبه آن پیوسته الف یـا واوباشد، آخر ملحق بـه ، یـای وقایـه مفتوح مـی افزایند. و اگر الف باشد یـای وقایـه مفتوحه یـا مکسوره زیـاده کنند. و اگر واو آمده باشد جائز هست که مانند الف بعد از آن حرف «ی » زیـاده نمایند چون مویم و گیسویت و رویش و بدون آن نیز جایز هست چون موم و گیسوم و روم اما زیـاده نمودن مستعمل تر هست . (نـهج الادب ):
    جلفه با تحریک ; بزهائی کـه مویش کوتاه و بی نفع باشد. (منتهی الارب ). یک پایش این دنیـاست یک پایش آن دنیـا.
    که برزوی را درون کمند آورید
    سر و دست و پایش بـه بند آورید.

    فردوسی .


    و گاه درون این حالت بدون یـای وقایـه مـی آورند:
    اگر ابروش چین آرد سزد گر روی من بیند
    که رخسارم پر از چین هست چون رخسار پهنانـه .

    کسائی مروزی .


    من این شمار بـه آخر چگونـه فصل کنم
    که ابتداش دروغ هست و انتهاش خجال .

    کسائی مروزی .


    بدان شارسان درون یکی کاخ بود
    که بالاش با ابر گستاخ بود.

    فردوسی .


    درم برد با هدیـه و نامـه برد
    سخنـهاش بر شاه یکسر شمرد.

    فردوسی .


    همـی کشتشان ده ده و پنج پنج
    که بازوش درون جنگ نامد برنج .

    فردوسی .


    چون داری نیکوش چو خود مـی نشناسیش
    بشناس نخستینش بعد آنگاه نکو دار.

    ناصرخسرو.


    و کشتن او روا نداشتند اما چشمـهاش بسوختند و محبوس گردانیدند. (فارسنامـه ابن البلخی ص 99).
    همـه ترکان چین بادند هندوش
    مباد از چینیـان چینی بر ابروش .

    نظامـی .


    دماغ دردمندم را دوا کن
    دواش از خاک پای مصطفی کن .

    نظامـی .


    هر کـه با صورت و بالای تواش انسی نیست
    حیوانیست کـه بالاش بـه انسان ماند.

    سعدی (طیّبات ).


    آش با جاش .
    آنکه آن کند کـه خواهد آنجاش برند کـه نخواهد.
    و هر گاه یکی از این شش (ضمائر سته ) را بلفظی کـه آخرش «ها» باشد ملحقکنند همزه ای مفتوح بـه مـیانش درآرند که تا دو ساکن جمع نشود همچو «جامـه اش » و «خامـه اش ». (برهان قاطع، دیباچه مولف ).
    و اگر حرف آخر لفظ ملحقٌ بـه واو بیـان ضمـه یـا های مختفی باشد همزه وقایـه مفتوحه یـا مکسوره بعد آن افزایند چنانکه جامـه اش و خامـه اش ... (نـهج الادب ).
    غمزه نسرین نـه ز باد صبا است
    کز اثر خاک تواش توتیـا هست .

    نظامـی .


    معاشران گره از زلف یـار باز کنید
    شبی خوش هست بدین قصه اش دراز کنید.

    حافظ.


    و گاه نیز بـه ضرورت شعری درون این حالت بدون همزه وقایـه مـی آورند:
    به پیش اندرون دوکدان سیـاه
    نـهاد و هر آنچش فرستاد شاه .

    فردوسی .


    زین آفریدگان چو مرا خواند بیگمان
    با من ضعیف بنده شکاریست ناگزیر.

    ناصرخسرو.


    گر درشوی بخانـه شبر خاکت
    شمشاد و لاله روید و سیسنبر.

    ناصرخسرو.


    حیله کرد انسان وحیله شدام بود
    آنکه جان پنداشت خون آشام بود.

    مولوی .


    مخفی نماند کـه بعضی گویند الف این ضمایر سته اصلی هست و بجهت کثرت استعمال محذوف گشته و وقت ضرورت آن الف را باز بیـارند و جمعی گفته اند این کلمات بی الف موضوع اند و در ترکیب با لفظی کـه «ها» دارد بجهت جمع شدن دو ساکن ، الفی بـه مـیان درآوردند اما قول اخیر راجح تر مـینمایند. (فرهنگ جهانگیری ). و بعضی گویند الف درون ضمایر سته اصلی هست و بجهت کثرت استعمال محذوف شده هست و درون وقت ضرورت باز آن الف را بیـاورند و بعضی دیگر گویند این کلمات بی الف موضوع اند و در ترکیب با لفظی کـه «ها» دارد بجهت جمع شدن دو ساکن ، الفی درون مـیان آورند، و این قول بهتر هست . (نـهج الادب از دیباچه برهان قاطع). و در الحاق شبه کـه بجای کـه اش ، کش بـه کار مـیبرند:
    چنان بود پدری کش چنین بود فرزند
    چنان بود صدفی کش چنین بود گوهر.

    عنصری .


    جان مردم را دو قوت بینم از علم و عمل
    چون درختی کش عمل برگست و ز علمست بر.

    ناصرخسرو.


    چنان اندر طبایع اثر
    ز گرمـی و نرمـی بود بیشتر.

    ؟ (از کلیله و دمنـه ).


    کر اصلی کش نبود آغاز گوش
    لال باشد کی کند درون نطق جوش .

    مولوی .


    این جا شجری نشد برومند
    کش باد فنا ز پانیفکند.

    فیضی (از نـهج الادب ).


    و مولف قوانین دستگیری گوید کـه لفظکش کـه مخفف کـه اش هست درین لفظ اگر همزه را بعد ازالت ها و نقل حرکت آن بر کاف حذف نمایند بفتح کاف ملفوظ گردد و اگر بعد دور ها، آن را بغیر نقل حرکت بیندازند بهر کاف خوانده شود بعد هم کَش بفتح خواندن درست هست و هم کِش بالکسر لیکن طریق تخفیف اول موافق قیـاس هست و بر خلاف ثانی چنانکه گفته اند:
    مـیر همـه دلبران کشمـیر توئی
    خرم دل آن سپاه کش مـیر توئی .
    و از این شعر نیز تایید طریق اول مـیشود زیرا کـه قافیـه با کشمـیر واقع شده و صنعت تجنیس بکار و کشمـیر بروزن تقصیر ملکی هست مشـهور. (نـهج الادب ). شضمـیر را بـه الف و نون جمع بندند:
    هرگاه ش...را کـه ... ضمـیر واحد غایب هست جمع کنند الف و نون بـه آخر آن لاحق گردانند خواه آن کلمـه «ها» داشته باشد خواه نـه ، مثل جامـه شان و اسپ شان و مولانا شـهیدی قدس سره العزیز گوید:
    گجراتیـان همـه نمکین ، دل کباب شان
    مـیخواره اند و خون شـهیدی شان .

    (فرهنگ جهانگیری ).


    و هرگاه خواهند شین و تای قرشت کـه یکی ضمـیر واحد غایب و دیگری ضمـیر واحد حاضر هست جمع کنند الف و نونی درون آخر آنـها ملحق سازند خواه آن کلمـه «ها» داشته باشد خواه نداشته باشدهمچو جامـه شان و اسب شان و... (دیباچه برهان قاطع). هر گاه با ضمـیر... شین الف و نون ملحق گردد افاده جمع کند چون ... شان به منظور جمع غائب . سنائی گوید:
    هوس دخل شان چو دوزخ شان
    دفتر خرج شان چو مطبخ شان .
    ... بیشتر مضاف الیـه واقع شود و ایشان (یعنی تان و شان ) افاده مفعولیت بی را و الف (را) نیز کنند چون ... بردشان ای بردآن ها را. مولوی فرماید:
    گر خدا خواهد نگفتند از بطر
    پس خدا بنمودشان عجزبشر.
    و صاحب انجمن آرای ناصری نوشته کـه لفظ«شان » مخفف ایشان هست و مولف بهار عجم گفته اغلب کـه بجای خود کلمـه ای هست علیحده نـه مخفف ایشان چنان کـه تان جمع تو لهذا (شان ) بمعنی ایشان را نیز مـی آید چنانکه تان بمعنی شما را بخلاف ایشان . و صاحب خیـابان آورده کـه شان را صاحب رشیدی مخفف ایشان گفته و به اعتقاد مولف ایشان درون اصل این شان بوده هست نـه شان مخفف ایشان لهذا (شان ) بمعنی این ها را نیز مـی آید چنان کـه تان بمعنی شما را و مجدالدین علی قوسی گوید کـه شان نیز ضمـیر غائب هست چنانکه زرشان مال شان و نیز بمعنی ایشان و از این معلوم مـیشود کـه نزد او کلمـه ایشان ضمـیر جمع غائب هست پس درون اصل این شان باشد کـه نون بکثرت استعمال حذف شده و این خطاست چرا کـه در این صورت جمع اسم اشاره باشد و این درست نیست چه اسم اشاره با مشارالیـه جمع شود چنان کـه آن اسپ و این فعل و کلمـه ایشان با مشارالیـه خود جمع نشود و نیز ایشان موافق جمـیع لهجه ها غیر لهجه عراقیـان بـه یـای مجهول هست و اگر مخفف این شان مـی بود درون جمـیع لهجه ها بـه یـای معروف مـی بود و گاهی به منظور جمع متکلم مایـان به منظور جمع حاضر تانان نیز گویند:
    ای غربتی بمایـان زاهد کجا نشیند
    او بند زهد و تقوی ما مردم قلندر.
    اما ایشان را بـه الف و نون جمع آوردن پر نامانوس و بی محاوره مـینماید چنان کـه درین عبارت علامـی شیخ ابوالفضل : بر مکامن خواطر بایعان و مشتریـان و فنون آرایش ونکوهش ایشانان کالا را نظاره کرده سخنی چند با خود درون مـیان آورد. لیکن درون توجیـه آن مـی توان گفت کـه چون بایعان فرقه ای هست و ضمـیر ایشان لایق هست باو جمع شود وهمچنین مشتریـان نیز گروهی هست و بـه طرف آن هم لایق هست که ضمـیر ایشان بگردانند، بعد چون بـه طرف این هر دوفرقه ارجاع ضمـیر مطلوب باشد ضمـیر جمع بـه جمع آوردن لایق بود چه فارسیـان به منظور تثنیـه هم جمع مـی آرند.سلمان گفت:
    غمزه و چشم تو شوخ اند ولی آمده اند
    ابروان تو بـه پیشانی از ایشان بر سر.
    و از این قبیل هست لفظ ناکسانان درون این بیت حکیم سوزنی:
    اندر ایـام تو بر خوان غرور روزگار
    ناکسانان شده خوردند درون لوزینـه سیر.

    (نـهج الادب ).


    و این شان چون بـه کلمـه ای متصل شود حکم حرکت حرف آخر آن کلمـه همان هست که گذشت ، مگر آنکه اگر حرف آخر ملحق بـه واو بیـان ضمـه یـا های مختفی باشد موقع اتصال ش، همزه وقایـه درون مـیان آورند لیکن درون الحاق شان بـه زیـاده آوردن همزه وقایـه حاجت نیست .
  • و از انواع ش آن را کـه افاده معنی نسبت کند نیز یـاد کرده اند. صاحب آنندراج نویسد: و افاده معنی نسبت نیز کند چون پویش ، بـه بای فارسی هر دو، هدهد. بـه استدلال پوپک و پوپو و پوپه بهمـین معنی و پوپ کاکل مرغان باشد و آن پری چند هست که از پرهای مقرری درازتر. شمس فخری فرماید:
    بدارایی کـه از انعام عامش
    بود طوق و تاج پوپه .
    بر شاخ ثنای تو اگر نیست نوازن
    فرق سر او باد بده شاخ چو پوپو.
  • سراج قمری .


    الا که تا باز گویند از سلیمان
    که با بلقیس وصلش داد پوپک .

    هندوشاه .


    تا آخرش . بالش و بالین تکیـه کـه زیر سر گذارند. اگر گفته شود کـه ماخوذ هست از بال بمعنی پرهای بازوی مرغان چه آن را درون اصل وضع ازپرهای مذکور مـی آگندند و از حشو نمـی آگندند، درون این صورت بالش صحیح نمـیشود مگر بـه مجاز بعد بهتر آن هست که گوئیم ماخوذ هست از بالیدن بمعنی افزودن و گذاشتن آن زیر سر موجب افزایش خواب هست و گندش بوزن و معنی گندک و رشیدی گوید ظاهراً هندی هست و اغلب کـه مشترک هست در هندی و گند بوی ناخوش را گویند و چربش و چربوآنچه بر سر شیر و لعاب و مانند آن بندد و چربی حیوانات . مولوی معنوی فرماید:
    چربش آنجا دان کـه جان فربه شود
    کار نا اومـید آنجا بـه شود.
    و گاهی بالش بمعنی مسند و بساط نیز مستعمل شود چنانکه درون این بیت:
    تا کـه بنشست خواجه بربالش
    بالش آمد ز ناز درون بالش .
    و درون فرهنگ نظام آمده هست : علامت نسبت هست مثل پوپش (هدهد) بمعنی منسوب بـه پوپ کـه کاکل مرغان هست و مثل چربش بمعنی چربی و مثل بالش بمعنی منسوب بـه بال چه بالش درون اصل آن بود کـه زیر بال (بازو) مـیگذاشتند و بعد درون زیرسری و زیرپائی هم استعمال شده . درون سنسکریت هم شبهمـین معنی آمده مثل بالیشـه بمعنی بچه مانند. درون طرح دستور زبان فارسی (اسم مصدر - حاصل مصدر) تالیف دکتر معین نظر صاحب نـهج الادب درون باب شپوپش و بالش و چربش و مانند آنـهاکه شنسبت شمرده شده رد گشته و این شاصلی دانسته شده هست : حتما دانست کـه پوپک ، پوپه ، پویش ، پوپو و بوبو لغات همریشـه هست . به منظور هدهد کـه ک ، ه ، ش، و در آخر کلمات بیکدیگر تبدیل شده . (اسم مصدر - حامل مصدر ص 40). اما شبالش (به معنی آنچه زیر سرنـهند، متّکا) از سانسکریت برهیس . اوپ َ برهَن َ . اوستا: برزیش . فارسی : بالش . استی : بز. درون پهلوی : بالشن ، بر اثر شباهت غلط (به اسم مصدرهای دیگر) ایجاد شده ، برخلاف هُرن درون اساس فقه اللغه ایرانی 1، 2 ص 183. (اسم مصدر حاصل مصدر ص 183). چربش ; چربیش (یوستی بندهش 118); چربش (بضم باء) (اسفا 1:2 ص 28، درون پهلوی کرپشن (تاوادیـا. شایست نشایست ص 159). درون اینجا نیز مانند بالش شین اسم مصدر درون فارسی (وِ -شن درون پهلوی ) بتقلید اسم مصدرهای دیگر بـه کلمـه افزوده شده . (اسم مصدر - حاصل مصدر صص 41-42)
  • و از انواع آن شین مصدری هست . رجوع بـه اسم مصدر شود.
  • و درون قوافی شینی ماه وش و حوروش بهم نشاید و خوش و ناخوش هوش و بیـهوش شاید، اگر یکی بمعنی عقل (باشد) و یکی بمعنی مغمـی علیـه ، و خویش و از آن خویش بهم شاید اگر یکی بمعنی خویشاوند باشد ویکی بمعنی خود، و کش و کشاکش بهم شاید و بیش و کم بیش نشاید (و کیش و بدکیش نشاید) الا کـه معنی مختلف [ باشد ] وجوش و سرجوش بهم شاید (ودر پوش و سرپوش و شپوش بهم شاید) و بتراش و قلم تراش بهم شاید و پرورش و دهش بهم نشاید چنانکه کمال اصفهانی گفته هست :
    ای ز رایت ملک و دین درون نازش و در پرورش
    ای شـهنشاه فریدون فر اسکندرمنش
    تیغ حکمت آفتاب گرم رو راپی کند
    تاب عزمت آورد خاک زمـین را درون روش .
    مقتبس از شعله رایت شعاع آفتاب
    مستعار از نفحه خلقت نسیم خوش دهش
    بر سرآمد گوهر تیغ تو درون روز نبرد
    بر سرآید هر کرا زان دست باشد پرورش .
    و درون بیشتر ابیـات این شعر شین مصدر را روی ساخته هست و اگر این جایز دارند[ بعد ] نون مصدر نیز جایز حتما داشت چنانک و گفتن و نمودن و آوردن و مانند آن و اتفاق هست کی این نونات را روی نشاید ساخت و اگر ضرورت افتد درون هر قصیده یکی [ بیش نشاید ] چنانک انوری گفته است:
    ای نـهان گشته درون بزرگی خویش
    وز بزرگی ز آسمان درون پیش
    آفتاب این چنین بود کـه تویی
    آشکار و نـهان ز تابش خویش
    ای توانگر ز تو بسیط زمـین
    وز نظیر تو آسمان درویش
    شادباش ای بمعجزات کَرم
    مریمـی از هزار عیسی بیش
    تانگوئی کـه شعر مختصرست
    مختصر نیست که تا تویی معنیش .
    و چون درون شعر بـه استعمال حرفی از حروف زواید احتیـاج افتد هرآینـه ماقبل آن را روی حتما ساخت و آن را وصل شمرد. چنانک [ گفته اند ]:
    ای (دل ) نشدی دشمن سوداش هنوز
    هم مـی بخری عشوه فرداش هنوز
    هم سیر نیـامدی زغمـهاش هنوز
    تا از تو بمن چها رسد باش هنوز.
    که درون این شعر چون خواست کـه شین اضافت بیـارد ماقبل آن را روی ساخت و شین باش [ را ] با آنک اصلی هست همچون شینـهاء زاید وصل گردانید و شاعر چون حرفی اصلی با زاید استعمال کند، حرف اصلی را حکم حرف زاید کنند چنانک [ باز ] نموده آید. (المعجم چ مدرس رضوی چ 1 صص 170 - 172).
  • بعضی از تازیـان بعد از کاف خطاب مونث درون صورتی کـه ساکن باشد حرف ش ایراد کنند که تا مشتبه بـه کاف مذکر ساکن نگردد مثلاً درون علیک و بک و اکرمتک درون صورتی کـه کاف ساکن باشد علیکش و بکش و اکرمتکش گویند و هم چنین بجای کذاک کذاکش تلفظ نمایند و این جماعت ترک ش را علامت مذکر قرار مـیدهند یعنی درون مذکر علیک و در مونث علیکش مـیگویند. (ناظم الاطباء).
  • اشتباه تایپی این کلمـه: a

      جستجو درون وب به منظور ش
      جستجو درون وب سایتهای فارسی زبان به منظور ش
      جستجو درون تصاویر به منظور ش
      جستجو درون تصاویر وب سایتهای فارسی زبان به منظور ش
      جستجو درون فیلم ها به منظور ش
      جستجو درون لینکها به منظور ش
      جستجو درون اخبار به منظور ش
      جستجو درون دیکشنری به منظور ش
      جستجو درون لغتنامـه فارسی به منظور ش
      پیشنـهادهای جستجوی جس جو به منظور ش




[ساخت تاب با خلال دندان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 11 Jan 2019 05:46:00 +0000



ساخت تاب با خلال دندان

نحوه مدیریت دخل و خرج خانـه - beytoote.com

مجموعه: ساخت تاب با خلال دندان مـهارتهای زندگی


شرایط اقتصادی بسیـار سخت شده است؛ فارغ از هر دلیل و برهانی، ساخت تاب با خلال دندان گرانی اقلام و کالاهای اساسی حقیقت این روزهاست، بخصوص با نزدیک شدن بـه روزهای پایـانی سال و آمدن نوروز، قیمت اجناس درون نوسان است. ساخت تاب با خلال دندان بـه همـین دلیل، بسیـاری از خانواده‌ها درون این چرخه گردش سهمگین اقتصادی دچار مشکلات عدیده‌ای شده‌اند و در پایـان ماه جیب‌هایشان پر از خالی مـی‌شود.


در این شرایط چاره‌ای نیست جز مدیریت اقتصادی. ساخت تاب با خلال دندان آگاهی از فوت و فن‌های دخل و خرج بـه کمک ما مـی‌آیند که تا با استفاده از آنـها بتوانیم خرج و برج بهتری داشته باشیم و در آخر ماه کفگیرمان ته دیگ نخورد.

در این نوشتار راهکارهایی ارائه مـی‌شود کـه با استفاده از آنـها مـی‌توانید مخارج خانواده را مدیریت کنید.

به سر چشمـه بروید
شاید شنیده یـا دیده باشید کـه بعضی​ افراد به منظور خریدهای خود​ بـه اصطلاح بـه سرچشمـه مـی‌روند و از تولیدکنندگان محصول موردنظر، خریدهای خود را انجام مـی‌دهند؛ آنـها درون اصطلاح بازاری خرید عمده مـی‌کنند. شما نیز بـه صورت عمده خرید کنید. زیرا بسیـاری از تولیدکنندگان و فروشندگان به منظور خریدهای عمده، ارزش‌گذاری‌های ویژه‌ای همچون تخفیف قائل مـی‌شوند، بهتر هست از این امتیـاز استفاده بهینـه کنید و از مراکز عمده‌فروشی‌ها یـا فروشگاه‌های زنجیره‌ای خریدهای عمده داشته باشید، این کار نـه‌تنـها باعث مـی‌شود پول کمتری بابت خرید خود بپردازید، بلکه درون هزینـه‌های شما صرفه‌جویی نیز مـی‌شود.

خرید از فروشگاه‌های زنجیره‌ای
به دو دلیل خرید از فروشگاه‌های زنجیره‌ای را بـه شما توصیـه مـی‌کنیم؛ اول آن کـه این فروشگاه‌ها​ به منظور کالاهای خریداری شما تخفیف‌هایی را درون نظر مـی‌گیرند کـه در سر جمع حسابتان بسیـار موثر خواهد بود و از سوی دیگر با خرید از این مراکز، دیگر لازم نیست بـه فروشگاه‌های متعدد و به صورت مکرر مراجعه کنید و به این ترتیب شما مـی‌توانید درون وقت و هزینـه حمل و نقل خود صرفه‌جویی کنید. بعد حتی اگر قصد خریدهای جزئی دارید بـه فروشگاه‌های زنجیره‌ای بروید.

از تعاونی‌ها خرید کنید
یکی دیگر از بهترین مراکز خرید، تعاونی‌های دولتی است. تعاونی‌ها جنس‌شان جور هست و اجناس‌شان را با یـارانـه بـه دست کارکنان دولتی مـی‌رسانند، بـه همـین دلیل تخفیف‌های خوبی مـی‌دهند، اما بسیـاری از مردم، با این طرز تفکر کـه اجناس این مراکز، قدیمـی و بی‌کیفیت است، چندان تمایلی بـه خرید از آنـها ندارند، اما ما توصیـه مـی‌کنیم درون درجه اول این اندیشـه غلط خود را اصلاح کنید و دوم آن کـه تعاونی‌هایی را کـه به سازمان‌های پولدار وابسته هست برای خرید انتخاب کنید کـه اجناس بهتری به منظور کارکنان خود فراهم مـی‌آورند.

خرید اینترنتی داشته باشید
درست هست خرید از فروشگاه‌های اینترنتی درون ایران جانیفتاده هست و این فروشگاه‌ها تامـین‌کننده تمام نیـازهای خانواده‌ها نیست، اما خرید از این فروشگاه‌ها همـیشـه هم خالی از لطف نیست. شما با خرید اینترنتی برخی از اجناس کـه قیمت روی آنـها حک شده است، نـه‌تنـها پول اضافی نمـی‌پردازید بلکه مـی‌توانید از هزینـه‌های حمل و نقل خود نیز بکاهید و از تخفیف‌های قابل توجهی کـه برخی از این فروشگاه‌های اینترنتی بـه مشتریـان خود مـی‌دهند نیز بهره‌مند شوید.

به حراجی‌ها هم سری بزنید
شما گاهی مجبورید به منظور خرید برخی​ اجناس بخصوص پوشاک درون فصل مد، قیمت‌های هنگفت و حتی ناعادلانـه‌ای ​پرداخت کنید؛ اما پرسش اساسی اینجاست کـه آیـا چنین خریدهایی الزامـی است؟ یـا این کـه چرا مـی‌خواهید به منظور خرید اجناس مورد علاقه‌تان، پول اضافی​ یـا مازاد بر ارزش آن بپردازید؟ عقل سلیم حکم مـی‌کند چنین عمل نکنید و مدبرانـه وارد عمل شوید.


بهتر هست اندکی صبر کنید و اجازه دهید بازار از تب و تاب خرید و فروش‌های فصلی بیفتد و به روال عادی یـا درون جهت تهیـه تدارک مایحتاج فصل بعدی حرکت کند، آن وقت هست که بازار حراجی‌ها داغ مـی‌شود و قیمت‌ها نزول پیدا مـی‌کند و واقعی‌تر مـی‌شود و این زمان، فرصت مغتنمـی به منظور خرید شماست. مثلا، شما مـی‌توانید بوت خود را ​ انتهای زمستان یـا لباس‌های تابستانی خود را اوایل پاییز خریداری کنید.


اگر​چه ممکن هست برخی ​ افراد، این پیشنـهاد ما را​ بـه دلیل عقب‌افتادن از مد نپذیرند و قبول نکنند. ما بـه آنان توصیـه مـی‌کنیم ​ اندکی حس جستجوگرانـه خود را فعال​ کنند و دور و برشان را خوب نگاه کنند و به دنبال حراجی‌ها باشند و از فروشگاه‌هایی کـه در فصل مد هم حراج‌ها​ی خوبی دارند باخبر شده و دیدن کنند.

هزینـه‌های غیر ضروری را کاهش دهید
در شرایط سخت اقتصادی، بهتر هست سهم هزینـه‌های غیرضروری را کـه بیشتر از گروه خدمات هستند از هزینـه‌های اصلی بکاهید. مثلا، کمتر سفارش غذا دهید یـا بـه رستوران بروید، بـه جای این کار، با اندکی زحمت، مواد لازم به منظور تهیـه یک غذای خانگی مثل ساندویچ خانگی را فراهم کنید و در خانـه، غذای خود را آماده کنید یـا ماشین‌تان را بـه جای بردن بـه کارواش، خودتان تمـیز کنید. با حذف هزینـه‌های غیرضروری این چنینی نـه‌تنـها صرفه‌جویی کرده‌اید بلکه پول زیـادی را نیز بابت آنـها نپرداخته‌اید.

از کالاهای جایگزین استفاده کنید
در گرانی مقطعی برخی از کالا​ها، مـی‌توان از کالاهای جایگزین آنـها، به منظور رفع برخی از نیـازها استفاده کرد، مثلا درون گرانی گوجه‌فرنگی، مـی‌توانید از رب گوجه‌فرنگی استفاده کنید. این روش را مـی‌توانید درون مورد کالاهایی کـه گرانی مقطعی هم ندارند بـه کار گیرید مثلا صابون‌ها را بـه جای مایع‌های گران‌قیمت، مصرف کنید.

پس انداز کنید
بی‌گمان درون پاسخ بـه این پیشنـهاد، از خرج زیـاد مـی‌نالید و خواهید گفت​ با این خرج و مخارج، چه پولی به منظور پس انداز باقی مـی‌ماند؟​حق با شماست، اما پس‌انداز پول، هر چند بـه مـیزان اندک هم، مـی‌تواند درون فرصتی طولانی سرمایـه خوبی به منظور روز مبادایی باشد کـه از آن مفری نیست و این همان نکته مـهمـی هست که درون بطن ​ توصیـه ما نـهفته است. کنار گذاشتن روزی هزار تومان، باعث مـی‌شود ​ ماهانـه 30 هزار تومان و سالانـه 365 هزار تومان پس‌انداز ​ داشته باشید کـه این رقم ناچیز و جزئی، درون مواقع ضرورت بـه کمکتان مـی‌آید.

منبع : چهاردیواری جام جم




[ساخت تاب با خلال دندان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 20 Jan 2019 07:30:00 +0000



ساخت تاب با خلال دندان

پله پله که تا ملاقات خدا - داستان های کوتاه آموزنده و جالب

پيرمردی ‏ مى‏خواست بـه زيارت برود اما وسيله‌‏ی به منظور رفتن نداشت. ساخت تاب با خلال دندان ..

به هر حال يكی از دوستان او، ساخت تاب با خلال دندان اسبی برايش آورد که تا بتواند با آن بـه زيارت برود.

يكی دو روز اول، اسب پيرمرد را با خود برد و پيرمرد خوشحال از اينكه وسيله‏‌ی برای

سفر گير آورده، بـه اسب رسيدگی مـی‏كرد، غذا مـی‏داد و او را تيمار مـی‏كرد.

اما دو سه روز كه گذشت ناگهان پی اسب زخمـی شد و ديگر نتوانست راه برود.

پيرمرد مرهمـی تهيه كرد و پی اسب را بست و از او پرستاری كرد که تا كمـی بهتر شد.

چند روزی با او حركت كرد اما اين بار، اسب از غذا خوردن افتاد و هر چه پيرمرد تهيه

مى‏كرد اسببه غذا نمى‏زد و معلوم نبود چه مشكلی دارد.

پيرمرد درون پی درمان غذا نخوردن اسب خود را بـه اين درون و آن درون مى‏زد اما اسب

همچنانبه غذا نمى‏زد و روز بـه روز ضعيف‏تر و ناتوان‏تر مى‏شد که تا اينكه يك روز از

فرط ضعف و ناتوانی نقش زمين شد و سرش خورد بـه سنگ و به شدت زخمـی شد.

اين بار پيرمرد درون پی درمان زخم سر اسب برآمد و هر روز از او پرستاری مـی‏كرد...

روزها گذشت و هر روز يك اتفاق جديد به منظور اسب مى‌‏افتاد و پيرمرد او را تيمار مى‏كرد

تا اينكه ديگر خسته شد و آرزو كرد كاش يك اتفاقی بيفتد كه از شر اسب راحت شود.

آن اتفاق هم افتاد و مردی اسب پيرمرد را ديد خواست آن را از پيرمرد خريداری كند.

پيرمرد خوشحال شد و اسبش را فروخت. ساخت تاب با خلال دندان وقتی صاحب جديد، سوار بر اسب دور

مى‏شد، ناگهان يك سؤال درون ذهن پيرمرد درخشيد و از خود پرسيد من اصلا اسب را

برای چه كاری همراه خود آورده بودم؟!!

اما هر چقدر فكر كرد يادش نيامد اسب بـه چه دليلی همراه او شده بود ؟!!

پس با پای پياده بـه ده خود بازگشت و چون مدت غيبت پيرمرد طولانی شده بود همـه

اهل ده جلو آمدند و به گمان اينكه از زيارت برمى‏گردد، زيارتش را تبريك گفتند!

تازه پيرمرد بـه خاطر آورد كه بـه چه هدفی اسب را همراه و اهالی ده هم که تا روزها

بعد تعجب مـی‏كردند كه چرا پيرمرد مدام دست حسرت بر دست مـی‏كوبد ومـی‏گزد...!!!

بسياری از ما درون زندگی محدود خود، مانند اين پيرمرد، بـه چيزها يا كارهايی

مشغول مى‏‌شويم كه ما را از رسيدن بـه هدف واقعی‏مان بازمى‏دارند ولی تا

موقعی كه مشغول آنـها هستيم، چنان آنـها را مـهم و واقعی تلقی مـی‏كنيم كه

حتی بـه خاطر نمى‏آوريم هدفی غير از آنـها هم داشته ‏ايم...؟!

+ نوشته شده درون  شنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۰ساعت 10  توسط الف.سعدی  | 
: ساخت تاب با خلال دندان




[ساخت تاب با خلال دندان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 20 Jan 2019 13:21:00 +0000



ساخت تاب با خلال دندان

8. Ali Reza Nourizadeh (Persian - Arabic - English)

January 21, 2016

رجال الخميني طلبوا قتل الصدر.. ساخت تاب با خلال دندان فأذابه القذافي بالأسيد

باحث إيراني يكشف لــ"العربية.نت" تفاصيل رحلة الصدر الأخيرة إلى ليبيا

كشف الباحث الإیراني الكبير د . ساخت تاب با خلال دندان علي نوري زاده ، ساخت تاب با خلال دندان ظل لسنوات صديقاً شخصياً للإمام موسى الصدر خلال سبعينيات القرن الماضي، كشف أن الحاشية المحيطة بآية الله الخميني من المتطرفين هم الذين تخلصوا من الإمام الصدر، ليضمنوا استيلاءهم على الحكم في إيران واستمرارهم فيه، وهو ما حدث فعلاً في صيف العام 1978 عندما اختفى الصدر في ليبيا مع اثنين من مرافقيه...

ادامـه مطلب | لينک

September 28, 2015

از قادسیـه که تا منی

آن روز کـه رفتند حريفان پي هر کار
زاهد سوي مسجد شد و من جانب خمار
من يار طلب کردم و او جلوه گه يار
حاجي بـه ره کعبه و من طالب ديدار
او خانـه همي جويد و من صاحب خانـه
" شیخ بهائی "

آنچه دکتر صادق زیبا کلام ، با شجاعت و درایت همـیشـه اش درباره حادثه دردناک و خونین منی ، عنوان کرده هست بدون تردید یکی از بهترین نوشته های او درون سالهای اخیر است. نوشته ای کـه به پیـام خطرناک تبلیغاتی مـی پردازد کـه از نخستین ساعات بعد از حادثه خوین، علیـه سعودیـها و در نـهایت عربها ،آغاز شده و با شدت هرچه تمامتر ادامـه دارد. من درون این نوشته نـه قصد تبرئه اداره کنندگان شؤون حج را دارم ونـه پایمال خون شـهدا را ، کـه جمع کثیری از آنـها هموطنان بیگناه من بوده اند. بلکه قصد من آشکار حقیقتی تلخ هست که ادامـه یـافتن عمر نظام حاکم بر ایران ، هرروز برابعاد آن مـیافزاید .

ادامـه مطلب | لينک

December 29, 2014

​از قهرمان و شعار، که تا بی قهرمانی و شعور

در فرهنگ و همزمان عواطف ما ، شخصیت قهرمان کـه عادتا درون هاله ای از رمز و راز پیچیده بود ، هرگز نمـی حتما به پیروزی برسد . قهرمان وقتی قهرمان بود کـه با کودتا اگر برسر قدرت بود سرنگون مـیشد ، باتب و لرز بـه مـیدان اعدامش مـیبردند یـا پیشتر درون باغشاه یـا باغشمال ، سرش را مـیزدند ویـا بردارش مـید . کوروش فولادی و پرویز نیکخواه چون زنده مانده بودند که تا آرمانـهای روزگار قهرمانی شان را، ولو مختصر درون زمان آشتی با واقعیت ، تحقق بخشند ؛ بـه ضدقهرمان و بدتر تبدیل مـیشدند اما رفیق ناکاممان خسروگلسرخی مارکسیست کـه در دادگاه ، عبارتی را نـه چندان صواب از امام حسین برلب آورده و حتی یک مقاله یـا شعر ماندگار از خود بـه جا نگذاشته بود قهرمان مـیکردیم چون بدار مرگ مـیرفت . برایش شعر و حماسه ساختیم و هنوز هم . شاید اگر مانده بود امروز مثل همکاران آن روزش درون کیـهان ، چند کتاب داشتشعر و مقاله منتشر کرده بود . بـه دامونش مـیبالید و در برابر رژیم جهل و جور و فساد ولائی با آن دل سرشار عشق و عاطفه ، چنان مـینوشت کـه دل استبداد را مـیلرزاند چرا حتما روحیـه قهرمان جوئی و پروری ما همکلاسی باهوش و آزاده من درون دانشکده حقوق ، شاگرد اول کنکور سال 46 عبدالکریم حاجیـان سه پله و کرامت دانشیـان رفیقش را بـه قتلگاه راهی کند اما هنوز نمـیتوانیم اعتراف کنیم کـه زنده ماندن طیفور بطحائی و ایرج جمشیدی و علامـه زاده ، مـهمتر از گزینش مرگ به منظور اینکه ما چند قهرمان اضافی داشته باشیم ، بود . متاسفیم کـه چرا مریم و شکوه ( اتحادیـه و مـیرزادگی ) اعدام نشدند کـه جنس ما هنگام ذکر مصیبت عاشورای عهد شاه جور شود و ویدا حاجبی دیگری نداشته باشیم کـه برایش مرثیـه سردهیم . گور پدر پاسارگارد و انی کـه زیر سایـه مادرشان بزرگ شدند...
http://iranefardanews.com/?p=3020

ادامـه مطلب | لينک

December 09, 2014

ندای ايرانيان، اسب تروای خاتمـی يا حزب مردم خامنـه‌ای؟

حزب سياسی درون درجه اول نيازمند برنامـه و سازمان و فضای آزاد است. حتی حزب درون قدرت نيز درون کشورهائی با نظام‌های دمکراتيک بدون برنامـه اصلا بـه قدرت نمـی‌رسد و بدون فضای باز سياسی امکان عرضه برنامـه‌های خود و رقابت سالم را نخواهد داشت. هيچ‌يک از کيانات سياسی موجود و در راه درون کشورمان، از اين ويژگی‌های ضروری بهره‌ای نبرده هست ...

http://iranefardanews.com/1393/09/ندای-ايرانيان،-اسب-تروای-خاتمـی-يا-حزب-م/

ادامـه مطلب | لينک

December 02, 2014

روشنفکر گرفتار مذهب و روشنفکر آزاد

روشنفکر بـه قيد مذهب و نژاد و جنس و رنگ و زبان پايبند نيست، حرمت‌گذاری او بـه انديشـه و ويژگی‌های انسانی است. او دروغ ولو مصلحت‌آميز نمـی‌گويد. بـه حضرت عباس قسم نمـی‌خورد اما بـه باورمندان بـه او احترام مـی‌گذارد. خود را محور عالم فرض نمـی‌کند. درون عين پايبندی بـه اصول، ستيزه‌گر و پرخاش‌جو درون مقابل انديشـه معارض با خود نيست...

ادامـه مطلب | لينک

November 19, 2014

یک نیمـه عراقی درون راه رهبری

علیرضا نوری زاده

*باآنکه ماشین تبلیغات رژیم از لحظه ورود ولی فقیـه بـه بیمارستان به منظور عمل جراحی پروستات، موفق شده هست با عرضه ی تصویرهای ایشان گاه درون کوه و زمانی درون مسجد؛ ساعتي با نوکر عراقی نوري المالکی و دقایقی با نوکران هموطن، این پیـام را جا بیندازد کـه حال "آقا" عالی هست و حضرتش حالا حالا ها قصد عروج ملکوتی ندارد اما تأمل درون احوالات ارکان نظام و نشست و برخاستهای پیش و پس پرده بـه اضافه اخباری کـه از بیت و دفتر مبارک مـیرسد همـه وهمـه، حکایت از آن دارد کـه خواندن غزل خداحافظی آغاز شده هست ...

ادامـه مطلب | لينک

August 27, 2014

امـیره بانوی غزل، سیمـین

http://iranefardanews.com/1393/06/2278/

مراسم بـه خاکسپاریش را نگاه مـیکنم بسیـاری از آنـها ئی کـه دوستشان دارم آنجایند. دولت آبادی، مجابی، استاد شجریـان و همایونش، شـهرام جان ناظری، پوری بنائی عزیز، باباچاهی، فخرالدینی، علی دهباشی و ... رژیم مجال دفن اورا درون امامزاده طاهر نداده بود و خیلی از یـارانش درون اعتراض بـه اینکار بـه بهشت زهرا نرفتند. نوبت بعدی کیست ؟ اینـهمـه عشق را درون خانـه پدری بـه خاک مـی سپارند و ما چشم انتظار بعدی که تا کی وقتمان برسد ...

ادامـه مطلب | لينک

July 27, 2014

نادری پیدا نخواهد شد امـید !

علیرضا نوری زاده
مـهندس احمد زیرک زاده ، بدون تردید یکی از برجسته ترین ، آزادمنش ترین ، پاکترین و وطنپرست ترین یـاران زنده یـاد دکتر محمد مصدق بود کـه هم چون رفیق یکدله اش زنده یـاد دکتر شاپور بختیـار گواینکه درون دولت مصدق مقامـی فراتر از معاون وزیر نیـافت اما بسیـار بار بیشتر از آنـها کـه وزارت و اعتبار یـافتند درون راه تحقق آرمانـهای نـهضت ملی پای فشرد ، رنج بسیـار برد ، کمتر از بختیـار درون حبس بود اما چنان او هرگز تسلیم جاه و مال و قدرت نشد . او با خانواده من بستگی و تعلقی فراتر از ارتباط فامـیلی داشت و بسیـار با پدرم بـه کارگاهش مـیرفتم و پای صحبتهای ارزشمندش مـی نشستم . بزرگا مردی بود کـه انگار دیگر چنانش را نمـیتوان سراغ گرفت .

ادامـه مطلب | لينک

July 04, 2014

یکهفته با خبر

از شاگرد بزازی که تا فرماندهی کل قوا،

*بعد از خروج شخصيتهای ملی و ملی مذهبی (سياسی و تکنوکرات) از دايره تصميم گيری ، درون دو مرحله کناره گيری مـهندس بازرگان و دولت موقت و سپس عزل ابوالحسن بنی صدر ، صدها تن از فارغ التحصيلان مدرسه علوی – شاگردان آقای کمال خرازی و شيخ علامـه – و فرزندان و دامادها و زاده ها و برادرزاده های حاشيه ی خمينی ، بهمراه شاگرد سوهان فروشی های قم وميوه فروشـها ی ميدان امين سلطان تهران وبچه ولگردها و دسته ای های (علمداران و زنجير زنان هیأتهای عزاداری حسينی ) سيچون خيار اصفهان و پائين خيابان مشـهد و ... ، بـه سرعت ادارات دولتی را تسخير د . طبيب اطفال وزيرخارجه شد و نوحه خوان و تيغ کش سابق و لاحق زمام امور فرهنگ و ارشاد را بـه دست گرفت ، حاج حبيب مؤتلفه مامور رتق و فتق امور بازرگانی شد و سرکارگر نفتی بـه وزارت نفت نشست و چند ماه بعد بـه کام صدامش فرستادند . درون رده های پائين تر وضع بمراتب بدتر بود . باج گير مشـهدی بـه استانداری رسيد و پسر شاطر اسماعيل شاه عبدالعظيمـی ، مامور قتل عام بهترين فرزندان ارتش شد و بعد سيد روح الله مصطفوی کرسی وزارت اطلاعات را بـه او داد که تا مراتب رضايت و قدردانی خود را از بـه خون کشيدن نظاميان کاردان و شايسته کشور ، نشان دهد . روسری فروش بازار دادستان انقلاب شد و اوين را بـه اوسپردند که تا از کشته پشته بسازد .

http://news.gooya.com/politics/archives/2014/07/182398print.php

ادامـه مطلب | لينک

June 19, 2014

از اشغال کویت که تا فاجعه موصل

*چند روز بعد از اشغال کویت توسط ارتش عراق ، پیغامـی از دوست دیرین شیخ ناصر محمد احمد الصباح دریـافت کردم . پیغامـی کـه " یـاد باد آن روزگاران یـاد باد " درون بند بندش جاری بود . (شیخ ناصر دانش آموخته سویس و فرانسه سالها پیش از انقلاب سفیر کویت درون ایران بود و به علت طولانی بودن دوران ماموریتش درون ایران بـه شیخ السفرائی رسید. بعدها او بـه وزارت دربار و ... نخست وزیری کویت رسید و امروز کـه عمویش فرمانروای کویت هست بعد از سالها جدال با اسلامـی های تندرو و صاحبان نفوذ ، کمتردر امور دولتی مداخله مـیکند اما همچنان از پرقدرت ترین اعضای خاندان صباح هست . عشق شیخ ناصر بـه فرهنگ و زبان و تاریخ و تمدن ایران ، او را بـه یکی از مـهمترین صاحبان گنجینـه ای از آثار فرهنگی و تاریخی و هنری ایرانی درون جهان تبدیل کرده هست . درون جریـان اشغال کویت موزه شخصی او بـه دستور صدام بـه عراق منتقل شد اما بعد از شکست عراق ، شیخ ناصر با پیگیری سرسختانـه ، محتویـات موزه اش را بعد گرفت )

ادامـه مطلب | لينک

May 27, 2014

یکهفته با خبر

جایگاه فرح پهلوی درون مبارزه ملت ایران به منظور آزادی و دمکراسی

1-*بیست سالم بود و به لطف عباس پهلوان و تلاشی کـه خستگی ناپذیر مـینمود ( و هنوز هم ) درون مجله فردوسی جائی نصیبم شده بود . پهلوان با دل سرشار از مـهر ، ای بـه بزرگی دریـا ، ما جوانـهائی را کـه مـیتوانستیم چریک شویم ، سر از اوین و یـا حتی زیر خاک درون آوریم ، مـیدان داده بود کـه کارزارمان را با قلم بـه جای مسلسل و خنجر دنبال کنیم . درون مـیان آن جمع ده دوازده نفره همنسلانم ( محمدرضا فشاهی ، احمد اللهیـاری ، مساعدها ، جلال سرفراز ،حسین منزوی ، اصغر واقدی ، مـینا اسدی ،فروغ مـیلانی و ...) و ستار لقائی کـه قصه مـینوشت ، من درون کنار کار شعر با ترجمـه شعرشاعران عرب و فلسطینی و سپس گزارش هفته و مطالب هنری و سیـاسی ، خیلی زود و در همان دوران دانشجوئی دانشکده حقوق ، شدم شاعر و نویسنده و روزنامـه نگار جوان . و هنگام برپائی کانون نویسندگان ، بـه عنوان جوانترین عضو کانون پذیرفته شدم . اینـها را نوشتم که تا بعد نقد نقاشی نوشتن من اسباب تعجب شما و به خصوص آشنایـان تازه ام نشود . ( علاوه بر مجله فردوسی ، درون دورانی کـه " بما اجازه ندادند شعر عاشقانـه بگوئیم" شعری کـه اصغر واقدی درون زمان ممنوع القلم شدن عباس پهلوان و اخراج او و کابینـه اش از مجله فردوسی بـه خاطر چاپ روی جلد عروسی شرم آور دوتن از آغازادگان وقت ، سرود ه بود ، درون مجله ماه نو فیلم تقی مختارکه بـه ما از فردوسی رانده شدگان جا داده بود ، خیلی جدی نقد نقاشی را دنبال کردم . )

ادامـه مطلب | لينک

May 19, 2014

غیبت صغری کی بـه پایـان مـیرسد؟

من درون همان سالهای نخست غیبت مسعود رجوی الطبسی الخراسانی، از طریق دوستان فلسطینی ام دریـافتم کـه ایشان درون اردن درون یک مقر حفاظت شده درون نزدیکی فرودگاه امان و تحت مراقبت یک واحد نظامـی آمریکائی مستقر درون اردن، اقامت دارد و هر از چندی همسر ایشان از فرانسه بـه دیدارشان مـیرود. مطابق شروطی کـه هنگان انتقال از عراق، بر ایشان تحمـیل شد آقای رجوی حق مصاحبه، خروج از مقر، تصویر برداری و سخنرانی تلویزیونی و ملاقات با مسئولان سازمان را ندارد. استفاده ایشان از اینترنت هم بسیـار محدود هست ...

ادامـه مطلب | لينک

April 23, 2014

تراژدی سوریـه ، کی با کی مـیجنگد ؟

جنگی کـه سه سال هست سوریـه را بـه ناکجا آبادی ویران تبدیل کرده کـه در آن ، هیچبه فردای خود مطمئن نیست و 200 هزار کشته ، صدو سی هزار مفقود ، بیش از یکصدهزار زندانی ، و حداقل 5 مـیلیون آواره ،حاصل آن بوده هست ، چهار مسئول اصلی دارد کـه هریک برپایـه مصالح خود
و بی توجه بـه آثارو پیـامدهای این جنک درحال و آینده نزدیک ، مـیانـه و نیز دور ، بـه شنیع ترین وجه ، این نبرد بی پیروزی را ادامـه مـیدهند. آن سوی خط نیز درون کنار نیروهای آزادیخواه و ملی کـه جنایـات رژیم وادارشان بـه مبارزه مسلحانـه کرده هست ، پیروان اسلام ناب انقلابی محمدی بـه روایت بن لادن و "ابو"های بی اصل و نسب آدمکش بیمار ، بـه ظاهر به منظور سرنگونی رژیم علوی/بعثی کافر!! و برقراری خلافت اسلامـی همـه ی خطوط قرمز را درون نوردیده اند و روح شیخ صادق خلخالی (نماینده اسلام ناب ولائی ) و البته شیخ المشایخ ترور اسامـه بن لادن و إیمن الظواهری از دستاموزان حاج قاسم سلیمانی را ،هرروز با جنایـات تکان دهنده خود ، شاد مـیکنند . ..

ادامـه مطلب | لينک

September 06, 2013

مرثیـه ای به منظور کیـهان

کار از تو مـیرود مددی ای دلیل راه

مـیگوید آقا کیـهان لندن دارد تعطیل مـیشود و به این ترتیب آخرین ستونی کـه همچنان " آن روزهای خوب و بد اما بی حضور آخوند درون زندگی سیـاسی و اجتماعی ما " را، درون جان و جهان ما زنده نگاه داشته بود، فرو مـیریزد مثل خیلی از ستونـهای دیگر کـه یکان یکان فرو ریخت. مگر پرویز اصفهانی نبود کـه دیر سالی خود و خانواده اش از بامداد که تا شام درون خدمت حضرت "نیمروز" بودند و سرانجام افسوسی بود بر لبان خوانندگانی کـه برای پایدار نگاه داشتن نیمروز، پایمردی ند. و دلی شکسته به منظور پرویز و خانواده اش، و پیش از آن مگر احمد شکرنیـا نبود کـه اولین روزنامـه خارج از کشور را پیش از پیروزی خمـینی درون بریتانیـا منتشر کرد و سالها با استقامت ایران پست و بعد پست ایران را منتشر کرد و دست آخر آزرده بـه خلوت نشست و به کتابت حرفها و ...

ادامـه مطلب | لينک

August 31, 2013

يكهفته با خبر

خرقه تر دامن و سجاده آلوده

سه شنبه 20تا جمعه 23 اوت
گشودن پرونده مافیـای اقتصادی ، مثنوی هفتاد من کاغذ را برابرم نـهاده و قصه ی دردناک نفت ، حکایتی هست پر آب چشم کـه هر برگش را مـیخوانم بیشتر اندوهگین مـیشوم کـه این رژیم فاسد متظاهر بـه دین ، درون این سی و چهارسال ، چنان تاراجگرانی بیگانـه فقط درون کار غارت ثروت ملی ما بوده هست . درون این هفته یکبار شادمان شدم . آن لحظه ای کـه شنیدم درون پی باز گشائی پرونده یکی از رؤسای مافیـای نفت و باز گوئی آن ( دکتر خالدی معاون بین المللی وزیر نفت ) ، بیژن نامدار زنگنـه وزیر نفت او را با خفت درون کنار شمار دیگری از فاسدان مافیـای نفتی برکنار کرد . آن روز درون وزارت نفت جشن بود ...

ادامـه مطلب | لينک

August 23, 2013

يكهفته با خبر

سرزنشـها گر کند خار مغیلان غم مخور


سه شنبه 13 که تا دوشنبه 19 اوت
از مصریـها، بسیـار آموختیم. ارتش مصر کـه الجزیره دولت قطر عظمـی (بزرگترین پایگاه آمریکا درون منطقه و رفیق و همعهد اسرائیل) با عناوین فاشیست و جنایتکار از آن یـاد مـیکند، بـه ما آموخت همکاری با آمریکا و دریـافت یک مـیلیـارد کمک نظامـی، درون برابر مسؤولیت حفاظت از وطن و مقابله با دارودسته‌ای کـه با شارلاتانیزم اسلامـی و حمایت آمریکا مـی‌خواستند نظام ولایت فقیـه از نوع سنی‌اش را درون مصر برقرار کنند، هرگز عاملی به منظور شانـه خالی از مسؤولیت نخواهد بود. با اطمـینان مـی‌گویم حتی درون جنگ 67 کـه عبدالناصر آمریکا را عامل شکست خود قلمداد کرد، اینـهمـه اکثریت مصری‌ها، از ته دل، با نفرت بـه آمریکا نگاه نکرده‌اند.
آنچه روز چهارشنبه درون اطراف و سپس درون مـیدان و مسجد رابعه عدویـه و در روزهای جمعه و شنبه درون اطراف مسجد نصر درون خیـابان رامسیس رخ داد، بسیـار دردناک و با هر منطقی محکوم هست اما تحلیل یکطرفه گزارشگر گاردین و واشنگتن پست و الجزیره و... تصویرگر حقیقت نبود. درون واقع اخوان‌المسلمـین نیز بـه ما آموختند به منظور رویـاروئی با هر قدرتی بیش از مسلسل و توپ و تانک، تحت تاثیر قرارافکار عمومـی جهان، با توپخانـه تبلیغات، کارساز است.

ادامـه مطلب | لينک

يكهفته با خبر

اهل نظر معامله با آشنا کنند

سه شنبه 6 که تا دوشنبه 12 اوت
دو سه ماهی هست که با گشودن پرونده مافیـای اقتصادی ، آب درون خوابگه مورچگان ریخته ام . حالا تهدیدها خیلی جدی شده هست .دوستی از تهران مـینویسد ، علیرضا مواظب باش ! اینـها بدجوری بـه هم ریخته اند . بـه ویژه آنکه هم اکنون بـه علت عملکرد چند پدر خوانده ، رژیم درون آستانـه محکوم شدن درون دادگاه لاهه هست و اگر شرکت کرسنت با مدارک محکمـه پسندش پیروز شود رژیم حتما حداقل یک مـیلیـارد دلار تقدیم آقای حمـیدجعفر عراقی مدیر عامل کرسنت کند . به منظور اطلاع از چگونگی قرارداد کرسنت با شرکت گاز ( و وزارت نفت ) و دلائل بـه هم ریختن قرار داد ناگزیرم نقبی بـه گذشته ب و بعد آشکار کنم چرا عباس یزدانپور یزدی ملقب بـه یزدانی درون فجیره روز 25 ژوئن از سوی مزدوران حسین تائب ربوده و به تهران شد و یکماه و اندی بعد ، بـه چه سبب جسد او را بـه فجیره بازگرداندند ! و اینـها همـه مقدمـه ای خواهد بود بر پرونده مافیـا و روابط پیچیده تنی از ارکان جمـهوری ولایت فقیـه درون چاپیدن بیت المال و گرفتن رشوه ها و پورسانتاژهای کلان درون طول زمامداری سیدعلی حسینی مردی کـه به گفته حداد عادل پدر عروسش نان و پنیر مـیخورد و سه و نیم مـیلیـارد بـه بشار اسد مـیدهد و یک مـیلیـارد بـه حسن نصرالله و به روی سوء استفاد 65 مـیلیون دلاری آقازاده آقای محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مربوطه چشم مـیبندد و ...

ادامـه مطلب | لينک

June 28, 2013

يكهفته با خبر

جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش !

سه شنبه 18 که تا جمعه 21 ژوئن
زهر یـا نوشداروی تلخ ؟
دوم خرداد 76 به منظور همـه ی ما یک حادثه بود .چه بسیـاری از ما کـه با دید پر از تردید و شک ، داستان ساختیم و به نفی اهمـیت این روز درون تاریخ معاصرمان پرداختیم . یـادم هست مسعود رجوی با نفی حضور مـیلیونی مردم درون پای صندوقهای رأی رقم عجیب و غریب 6 مـیلیون را از کیسه مارگیری اش بیرون آورد و به دکتر هدایت الله متین دفتری کـه مردم را باور داشت و کار مـیلیونـها ایرانی را درون نـه گفتن بـه ولایت جهل و جور و فساد و گزینـه اش ، علی اکبر ناطق نوری ، ستوده بود ، با خشم و فارغ از حیـا ، انتقاد کرده بود و ... نواده ی زنده یـاد دکتر مصدق رشته از شورای مقاومت ماه و ماهبانوی درون جوار وطن برید و در دل آنـهائی جای گرفت کـه در وطن به منظور آزادی و عدالت با استبداد و ارتجاع درون ستیز بودند .

ادامـه مطلب | لينک

June 22, 2013

یکهفته با خبر

گفت بر خیز کـه آن خسرو شیرین آمد !
سه شنبه 11 که تا جمعه 14 ژوئن
تصاویر جلوی کنسولگری را مـی بینم . صف طولانی رأی دهندگان و آنسو، شش که تا جوان دلخسته با خشم و فریـاد و داس و چکش ، سبزها هم هستند اما درون صف رأی دهندگان با لبخند و شعارهمـیشـه یـا مـیر حسین و زندانی سیـاسی آزاد حتما گردد .
به صداهائی مـیاندیشم کـه در این هفته های پراز ابهام و تردید و همـهمـه ، با تصوراتی از نوع تحریم و کاربردش ، باور کرده بودند کـه ندایشان را ملت لبیک مـیگوید و مـیلیونـها ایرانی بـه رفتن بـه حوزه های رأی گیری درون خانـه مـی نشینند و تخمـه مـی شکنند . من رأی نمـیدهم ، خواهان سرنگونی رژیم جهل و جور و فساد ولایت سید علی آقا هستم اما با خیـال زندگی نمـیکنم . درون طول هفته های اخیر برنامـه ویژه ای به منظور انتخابات درون تلویزیون ایران فردا همـه روزه عرضه مـیکردم . هدف من این بود که تا دریچه ای بگشایم و حداقل نامزدها را آنگونـه کـه هستند و نـه آنچنان کـه در رسانـه های ولایت فقیـه تصویر مـیشوند ، زیر ذره بین بگذارم . از آغاز همانگونـه کـه گفتم و نوشتم یک هدف را دنبال مـیکردم ، اینکه سعید جلیلی بر کرسی ریـاست ننشیند . حضور او مـیتوانست فاجعه ای باشد کـه سرزمـین مارا بـه نابودی بکشاند . اینکه او را به منظور ترساندن مردم اعزام کرده بود و یـا واقعا قصد بـه کرسی نشاندن اورا داشت مـهم نیست آنچه اهمـیت دارد کوتاه شدن دستانی از قدرت هست که 8 سال ایران را بـه گروگان گرفته بودند و منـهای دوسال اخیر همـه ی اعمالشان دعای خیر رهبر را بـه همراه داشت .
در این مـیان سه سناریو را از درون حاکمـیت مـیشنیدم . نخست اینکه بعد از رد صلاحیت هاشمـی مشائی ، با رفسنجانی توافق کرده ، روحانی بیـاید کـه هم مـیتواند معرف او باشد و هم خاتمـی و در عین حال طرف اعتماد " حضرت ما " هم هست . این قصه بـه قول بچه های تهران توی کت من نمـی رفت ...

ادامـه مطلب | لينک

June 14, 2013

یکهفته با خبر

جرمش این بود کـه اسرار هویدا مـی‌کرد

سه شنبه 4 که تا جمعه 7 ژوئن
مناظرۀ نامزدهای مورد تأیید ولی فقیـه، هرچه نداشت حداقل از دو منظر قابل تأمل بود . مناظره نخست کـه حکایت کودکستان بود و تست بچه‌های ی، اما دومـی و سومـی قابل دیدن بود و ازلابلای آن پی بردن بـه بعضی از اسرار مگو .
آنچه ولایتی برملا کرد بدون شک خارج از حدودی بود کـه برایش معین شده بود. هم جلیلی را ضربه کرد، هم حداد عادل را و البته قالیباف نیز گریبانش را گرفت کـه وقتی با مـیتران قهوه مـی‌زدی ما زیر بمباران مـیراژهای فرانسوی بودیم و ولایتی به‌یـادش آورد کـه دیدار با مـیتران بعد از جنگ بود. جالبتر اعتراف ضمنی ولایتی بـه قتل دکتر بختیـار درون آستانـه سفر مـیتران بـه تهران بود. او همچنین بـه توافق لاریجانی با سولانا اشاره کرد کـه با سخنان احمدی‌نژاد و جلیلی ، از حیز اعتبار ساقط شد . یـادمان باشد کـه آقای ولایتی ( رأس مثلث وقح ) دو ضلع دیگر را چوب زد و نامزد محبوب ولی فقیـه را گرز گران بر سر کوفت.
نگاهی مـی‌کنیم بـه اهم سخنان نامزدها درون دو مناظره اخیر با اشاراتی کـه فهم آنچه را بین سطور بود آسانتر کند.

ادامـه مطلب | لينک

June 07, 2013

يكهفته با خبر

زلف آشفته و خوی کرده و خندانو مست...

سه شنبه 28 مـی که تا جمعه 31 مـی
تحفه آرادان ده روز هست به دنبال چیدن گل رفته و اگر خبری هم از او مـیشنویم درون باب خلل فنی هلیکوپترش و یـا لغو سفرهای استانی اوست. موضوع پرونده قرمز و رازهای ناگفته کـه بعضی از روزنامـهها هم بـه آن اشاره د، ظاهرا درون فریزر ریـاست جمـهوری باقی ماند. حضور احمدینژاد درون وزارت کشور هنگام ثبت نام مرشد و یـاور همـیشـه و پدر عروسش «اسفندیـار رحیم مشائی» گویـای این حقیقت بود کـه رئیس دولت ، مصمم هست که سناریو پوتین/مدویدیف را بـه هرقیمت شده، عملی سازد. رحیم مشائی نیز علی‌رغم مخالفتهای حداقل چهارساله ولی فقیـه و ذوب شدگانش با او، و بخت کمش به منظور عبور از غربال شورای نگهبان، با امـیدواری کامل وارد عرصه انتخابات شد. سخنان او درون یکی دو ماهه اخیر بـه هیچ روی نشانی از یأس و ناامـیدی نداشت. آنچه درون باب فایلهای امنیتی و شخصی خارج شده از وزارت اطلاعات بعد از برکناری محسنی اژه‌ای، توسط احمدی‌نژاد و رحیم مشائی و بقائی اینجا و آنجا عنوان شد، شایعه نبود،

ادامـه مطلب | لينک

May 31, 2013

یکهفته با خبر


دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند!

سه‌ شنبه 21 که تا جمعه 24 مـه
انقلابی کـه پدرخوانده‌اش را مـی‌بلعد
ده و نیم صبح دوشنبه، درون زمانی کـه وزیر کشور مصطفی محمد نجار با بعضی از تأیید صلاحیت شدگان تماس مـی‌گیرد که تا خبر خوش تأیید صلاحیت شدنشان توسط شورای نگهبان ـ جیره‌خواران نایب امام زمان ـ را بـه آنـها ابلاغ کند، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامـی، و حسن روحانی نماینده رهبر درون شورایعالی امنیت ملی و رئیس مرکز پژوهشـهای استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و نامزد انتخابات ریـاست جمـهوری، بـه منزل پدرخوانده وارد مـی‌شوند. عالیجنابی کـه دیگر سرخپوش نیست و در جستجوی قبای سبز، سر بـه شانـه خاتمـی نـهاده هست در اتاق پنج‌دری بزرگ، روحانی و لاریجانی را بـه حضور مـی‌پذیرد.

ادامـه مطلب | لينک

May 18, 2013

يكهفته با خبر

رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت!

سه‌شنبه 7 که تا دوشنبه 13 مـه
جواز ورود درون آخرین لحظه
ظهر شنبه درون مجلس ناهاری کـه در خانـه شیخ الرئیس بهرمانی برپا شده بود حاضران کـه از سرسپردگان و یـاران دیر و دورش بودند، سرانجام بـه این نتیجه رسیدند کـه شیخ قصد ثبت نام درون وزارت کشور را ندارد چون چراغ سبز هنوز روشن نشده است. اگر اصرار حاج محسن و اخوی محمد نبود آقای هاشمـی همان فردای دیدار آخرینش با ولی فقیـه اعلام کرده بود نخواهم آمد.
سرانجام چهار بعد از ظهر، نظر نایب امام زمان بـه خالقش شیخ علی اکبر ابلاغ شد، «فرمودند مشارکت شما اشکالی ندارد.»
از لحظه‌ای کـه شیخ توپ را بـه زمـین سید فرستاد و یـادآور شد بدون موافقت ایشان بـه صحنـه نمـی‌آید چون حاضر نیست کار بـه بحران بینجامد و اوضاع از این هم کـه هست بدتر شود، پیشگویـان سیـاسی بـه دست و پا افتادند کـه یکی معتقد بود اینـها همـه‌اش بازی هست و حتی دستگیری و محاکمـه مـهدی هاشمـی نیز بخشی از بازی بوده است، هاشمـی رئیس جمـهوری آینده هست و این اطوارها به منظور داغ تنور انتخابات، و دیگری مدعی بود کـه شیخنا نخواهد آمد چون فوت و فن بازی را بلد هست و مـی‌داند کـه سید قصد وارد ضربه نـهائی را دارد. سرانجام اشاره مـهرآمـیز «آقا» رسید و آن انتظار اشّد من‌الموت حداقل به منظور حاشیـه شیخ بـه سر آمد.

ادامـه مطلب | لينک

May 10, 2013

یک هفته با خبر

سه شنبه 30 آوریل که تا جمعه 3 مـه
فتنـه گر بهرمانی، مفسد فی الارض اردکانی
هرگز فکر نمـیکردم سید علی آقا رهبر، که تا آنجا درون گندابه قدرت فرو شود کـه دیده بر احسان دوست ببندد و سنگها را درون انبار و سگهای هار را آزاد کند و خودش نیز مثل بعضی از افراد پلیس متخصص اداره سگهای دستاموز، از دور بـه نمایندهاش درون کیـهان تهران و وزیر اطلاعاتش، استخوانی را بنمایـاند و بعد با دست، رفسنجانی خالق خود و سید محمد خاتمـی نجات دهنده نظامش را نشان دهد و هی بزند کـه بروید و دخلشان را بیـاورید. اخیراً تصاویری از دوران طلبگی و تازه آخوندی علی بن الجواد الحسینی الخامنـه‌ای درون بعضی سایتها منتشر شده بود همراه با دو برادرش سید محمد مـهتر و سید هادی کهتر.

ادامـه مطلب | لينک

April 29, 2013

يكهفته با خبر

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها!

سه‌شنبه 16 که تا جمعه 19 آوریل
از سوریـه چه مانده است؟
نخست این ترجمـه آزاد از شعری را کـه شاعری درون سوریـه با نام مستعار ابوفراس دمشقی سروده و این هفته زینت بخش سایت‌های اپوزیسیون سوریـه بود ملاحظه فرمائید. این توضیح را بدهم کـه از سیـاق شعر مـی‌توان تصور کرد کـه سراینده‌اش «ادونیس» شاعر برجسته و معروف سوری باشد. یـادم هست سالها پیش درون دوران خوش اختناق!! کـه قدرش را ندانستیم، سعید سلطانپور کـه جانش را نـه شاه بلکه خمـینی گرفت درون مـیان شعارهای شعرگونـه‌اش سروده‌ای داشت با عنوان بر کشورم چه رفته است؟
حالا شعر شاعر سوری را بخوانیم کـه بر کشورش چه رفته است.
بر سوریـه چه رفته‌ست؟
آیـا مغولها از راه رسیده‌اند؟
آیـا لژیون خارجی فرانسه دست بـه انتقام زده است؟
نکند زلزله‌ای با قدرت تخریبی صد ریشتر درون حلب رخ داده است!
بر سرزمـین من چه رفته است؟
که شیخ ابوجهل با دویست کیلو وزن و یک مثقال مخ، سرنوشت زنانش را تعیین مـی‌کند (اشاره شاعر بـه شیخ قطر حامـی اصلی نیروهای اسلامـی مخالف بشار الاسد است).

ادامـه مطلب | لينک

April 21, 2013

يكهفته با خبر

نـه هرکه سر بتراشد قلندری داند!

سه شنبه 9 که تا جمعه 12 آوریل
در باب مشتاقان خاتمـی
هفته گذشته بـه تفصیل نوشتم چرا حضور خاتمـی را درون صحنـه انتخابات یک فاجعه مـیدانم.انی بر من خرده گرفتند کـه چرا دل سید را خون مـیکنی، آیـا درون این بلبشو و آشفتگیی جز او را مـیشناسی کـه هنوز مـیتواند لبخند بر لبان مردم نشاند. همسفر عزیزی درون این سالهای غربت مقاله ای نوشته بود کـه در نـهایت از خاتمـی خواسته شده بود حتی اگر مـیداند شورای نگهبان صلاحیتش را رد خواهد کرد باز هم بـه مـیدان آید شاید گوشـه ای از آن شور گمشده را بـه جامعه بازگرداند.
برای آنکه مقوله خاتمـی را به منظور همـیشـه کنار بگذاریم من نقبی بـه گذشته مـی، بـه آخرین سال ریـاست جمـهور خاتمـی و سه ایمـیل را کـه در همان زمان یعنی ژوئن 2004 (9 سال پیش) بـه چاپ رساندم از دانشجوئی عاشق خاتمـی و عضو دفتر تحکیم وحدت نقل مـیکنم. این سه ایمـیل درون فردای پیروزی سید درون دوم خرداد و دو سه هفته پیش از انتخاب مجدد او و آخرین آن درون ژوئن 2004 به منظور من ارسال شده است. بر این دورنگارها مقدمـه‌ای نوشته بودم کـه آن را نیز اینجا مـی‌آورم:

ادامـه مطلب | لينک

April 18, 2013

پنجره اي رو بـه خانـه پدري

سه شنبه ۱۶ آوريل ۲۰۱۳


[embedded content]

ادامـه مطلب | لينک

April 13, 2013

يكهفته با خبر

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا...؟!

سه‌شنبه 2 که تا دوشنبه 8 آوریل
تلاش تازه به منظور حذف خاتمـی
عجله نکنید،ی نمـی‌خواهد محمد خاتمـی را از صحنـه سیـاسی و اجتماعی حذف کند (به جز شماری کـه در قالب دانشگاهیـان با طرح دوباره نام او خواسته‌اند سید روزی خندان بار دیگر بـه صحنـه آید و در انتخابات نامزد شود). داستان دشمن دانا بلندت مـی‌کند ـ بر زمـینت مـی‌زند نادان دوست، عیناً درباره خاتمـی و این دسته از هوادارانش صدق مـی‌کند. البته مـی‌دانم بسیـاری از هموطنان ما بـه دلیل آزاری کـه در این 8 ساله دیده‌اند با یـادآوری اینکه درون دوران خاتمـی علی‌رغم همـه فشارها، فضای کشور بـه گونـه دیگری بود بر این گمانند کـه حضور دوباره سید درون صحنـه احتمالاً منجر بـه پیروزی او خواهد شد و بار دیگر صحنـه بـه گونـه دیگری آراسته خواهد شد و مردم نفسی بـه راحتی خواهند کشید. این جمع نـه با رهبر جمـهوری اسلامـی و نقطه نظرها و نگرش او آشنایند ونـه زمانـه را مـی‌شناسند. به منظور آنـها خاتمـی همانست کـه در دوم خرداد 16 سال پیش علی‌رغم خواست و اراده نایب امام زمان انتخابش د...

ادامـه مطلب | لينک

April 08, 2013

یکهفته با خبر

به بانگ بربط و نی رازش آشکار کنم

سه‌ شنبه 26 که تا جمعه 29 مارس
گلادیـاتورهای عصر ظهور
در ایـام تعطیل نوروزی گو اینکه درون غیـاب روزنامـه‌ها و به مرخصی رفتن سایت‌های اهالی ولایت فقیـه، اخبار و رویدادهای بعد و پیش پرده، چندان داغ نبود اما درون مـیان آنچه شنیدیم و خواندیم، سخنانی اینجا و آنجا بود کـه مستحق تأمل و تحلیل است. اطوار ذوب شدگان درون مقام نایب امام زمان و گفتارشان، حکایت از وحشت فزاینده‌ای مـی‌کند کـه در زمـین ولایت اعضای تیم رهبری را فراگرفته است. منشاء این وحشت، بی‌اعتنائی حریف آرادانی بـه ضوابط و قوانین نانوشته بازی است. همان ضوابطی کـه محمد خاتمـی علی‌رغم برخورداری از حمایت اکثریت مطلق مردم و داشتن بالاترین آراء درون تاریخ نظام ولایت فقیـه، طابق النعل بالنعل آنـها را تبعیت کرد و با این حال، درون پایـان بازی با چشمانی سرشار از اشک صحنـه را ترک گفت و پذیرفت مقامـی فراتر از یک تدارکاتچی نداشته است. این بار اما بچه پای خط ماشین دودی، نـه احترامـی به منظور ضوابط دارد و نـه حرمتی به منظور آنکه او را برکشید و از خاصه مداحی شبهای جمعه بـه کاخ ریـاست جمـهوری هدایت کرد.

ادامـه مطلب | لينک

March 15, 2013

یکهفته با خبر

ز کوی یـار مـی‌آید نسیم باد نوروزی

سه‌ شنبه 5 که تا چهارشنبه ۲۱ مارس
از آن نوروزی کـه مجله فردوسی، نوروز را درون صد صفحه استقبال کرد که تا امروز کـه در غربت، پنجره‌ای رو بـه خانـه پدری گشوده‌ام انگار دقایقی بیش نبوده کـه بر ما چنان هزار سال گذشته است. چشم مـی‌بندم، علی رضای جوان را مـی‌بینم درون برابر عباس پهلوان کـه حتی یک تار موی سپید درون مـیان موهایش نیست. صفحاتی را درون این شماره داشته‌ام کـه در آنـها بـه سراغ آشنایـان دور و نزدیک رفته‌ام. بـه خاورمـیانـه سر زده‌ام درون حاشیـه صفحات (زنده یـاد) هوشنگ وزیری، و چند صفحه نیز از آن «ان تنـهائی»؛ هست گزارشی از قلعه غبارگرفته تن فروشان شـهرم. طرح «بزرگ خضرائی» و صفحه آرائی و نظارت پهلوان، گزارش را درون جائی قرار مـی‌دهد کـه امروز هم فکر مـی‌کنم یکی از بهترین کارهائی هست که من درون عرصه رسانـه‌ها انجام داده‌ام.

ادامـه مطلب | لينک

March 08, 2013

یکهفته با خبر

کجا روم، چه کنم، چاره از کجا جویم؟

سه ‌شنبه 26 فوریـه که تا جمعه 1 مارس
نقش شوم ولایت
ولید المعلم (طارق عزیز بشار الاسد) کـه بیش از نیم قرن درون صحنـه دیپلماسی سوریـه درون داخل و خارج کشور حاضر بوده هست و دیر سالی هست زمام وزارت خارجه سوریـه را درون دست دارد، درون سفر اخیرش بـه دارالخلافه تهران، بیش از هر زمان، زبان بـه تقدیر و ستایش از مقام ولایت گشود. درون همـه زوایـای چهره المعلم مـی‌شد یأس و نومـیدی را مشاهده کرد با اینـهمـه زمانی کـه او درباره برادر علی اکبر صالحی سخن گفت و بدون توجه بـه پروتکل بین‌المللی و مسلّمات روابط دیپلماتیک، احمدی‌نژاد را دور زد و بدون آنکه مراتب سپاس و قدردانی اربابش را نسبت بـه همتای ایرانیش محمود احمدی‌نژاد ابراز کند، زبان بـه ستایش مقام معظم رهبری گشود و از اینکه آقا، رعایت احوال فرزندی بشار را همواره کرده و مثل کوه پشت او ایستاده است، اظهار سپاس و قدردانی کرد. همـین گفته ولید المعلم به منظور آنـها کـه هنوز درباره ابعاد حضور اهالی ولایت فقیـه درون کنار نیروهای جنایتکار رژیم بعثی سوریـه تردید دارند، روشنگر حقیقتی بود کـه صاحب این قلم از دو سال پیش درباره آن نوشته و گفته‌ام. رژیم علوی بعثی سوریـه و رژیم ولایت فقیـه دوقلوهای بـه هم چسبیده‌اند.

ادامـه مطلب | لينک

March 01, 2013

یکهفته با خبر


توبه ‌فرمایـان چرا خود توبه کمتر مـی‌کنند!

سه ‌شنبه 19 که تا جمعه 22 فوریـه
نفاق و منافق

در زبان عربی واژه منافق و نفاق، معنایی به‌مراتب گسترده‌تر از آن دارد کـه ما درون زبان فارسی به منظور این دو لغت قائلیم. نفاق فقط دوگونگی رفتار، تظاهر بـه حقیقت طلبی و در معنا بی‌حقیقتی و یـا نقض عهد معنا نمـی‌دهد. نفاق از بدترین صفاتی هست که مـی‌توان فردی را بـه آن موصوف کرد. درون درجه اول نفاق دارای بار دینی است، درون متون مذهبی از آن بـه دفعات یـاد شده است. حضور این دو واژه نفاق و منافق و مشتقات آنـها، درون نـهایت بـه یک مفهوم عصر حجری باز مـی‌گردد.

ادامـه مطلب | لينک

February 22, 2013

يكهفته با خبر


خوش باش کـه ظالم نَبَرد راه بـه منزل!

سه شنبه ۱۲ که تا جمعه ۱۵ فوريه

مردی کـه دیگر هیچ نیست

نزاع محمود احمدی‌نژاد و مافیـای لاریجانی، درون دارالشورای اسلامـی و حاشیـه‌های این نزاع درون سایت‌ها و ستونـهای صفحه 2 و آخر بعضی از روزنامـه‌های ذوب شده و نیمـه ذوب شده درون ولایت، یک قربانی اصلی داشت کـه در پی نزاع، با سر و روی شکسته و بسته و اعتبار خاکستر شده، کوشید بـه ضرب عصای ولایت و جایگاه دینی کـه بعد از دستمالی شدنـهای بسیـار، حالا چیزی هست در حد ایمان بـه امامزاده تازه کشف شده «سید بیژن» نبیره سید بهمن کـه با سی و سه پشت مـی‌رسد بـه ابن ملجم، بار دیگر سر پا بایستد و به قاطبه اهالی ام القرا و توابع بگوید؛ هنوزم آن نفسها آتشین هست و اگر بچه‌های خوبی باشید ممکن هست از محل نذورات و خمس و سهم امام، لقمـه‌ای نان، ارزانی‌تان کنم....

ادامـه مطلب | لينک

February 16, 2013

بكهفته با خبر

دردم از یـار هست و درمان نیز هم!

سه‌شنبه 5 که تا دوشنبه 11 فوریـه
دروغی بـه وسعت یک انقلاب
هر سال درون سالروز انقلابی کـه به جز یک دروغ بزرگ نبود و حاصلش اسارت ملت ما درون چنگ دروغزنانی شد کـه شرم را یکسره وا نـهاده‌اند و بقایشان نیز بر دروغ استوار است، یـادی از روزهائی کرده‌ام کـه به عنوان یک روزنامـه‌نگار جوان درون مقام دبیر سیـاسی روزنامـه اطلاعات عملاً درون همـه صحنـه‌ها حضور داشتم. از «شب ژنرالها» اعدام دلاور مردانی چون سپهبد مـهدی رحیمـی و امـیر سرفراز خسروداد بسیـار نوشته‌ام و شماری از کینـه پروران حضور مرا بهانـه‌ای به منظور تاختن کرده‌اند. اینـها لابد گریبان سرسلسله ما ابوالفضل بیـهقی بزرگ را نیز مـی‌گیرند کـه چرا بر دار آن بزرگمرد حسنک وزیر را ثبت کرده است...

ادامـه مطلب | لينک

February 08, 2013

یکهفته با خبر

فکری کـه خون دل آمد ز غم بـه جوش!

سه‌شنبه 29 ژانویـه که تا جمعه 1 فوریـه
حکایت دیگ و دیگ و سه پایـه درون دارالشورا
گاهی درون جستجوی رویدادی و حدیثی و زمانی از سر کنجکاوی، مذاکرات مجلس شورای ملی را درون دوره‌های نخستین و سپس سالهای بعد از جنگ جهانی دوم ورق مـی‌. حالا از برکت لطف کتابفروشی کـه در خانـه پدری بعد از سه دهه همچنان رشته مـهرش چون دیر و دور پایدار و مستمر است، همـه مجلدات مذاکرات مجلس را دارم. زیر سقف مجلسی کـه نشان عدل مظفر بر سر درش بود چنان سخنانی رد و بدل شده کـه در کمتر پارلمانی درون دیروز و امروز مـی‌توان نمونـه‌های آن را سراغ گرفت. بعضی از نمایندگان جای خود را درون تاریخ با سخنانی گاه بـه عنوان ردّیـه بـه حملات و انتقاداتی فی‌البداهه و گاه درون طرح لایحه‌ای یـا موافقت و یـا مخالفت با آن، به منظور همـیشـه تثبیت کرده‌اند. شماری نیز خطی سیـاه بر اعتبار و نام خویش کشیده‌اند. همـینطور دولتمردانی کـه گاه مستوفی‌وار، مشت همـه وا کرده‌ا‌ند و اهل بگیر و بده نبوده‌اند و مزاجشان با آجیل سازگاری نداشته است، و زمانی مدرس گونـه، شمشیر مستوفی را به منظور مراسم سلام و تیغ وثوق‌الدوله را به منظور هنگام نبرد و معرکه برگزیده‌اند.

ادامـه مطلب | لينک

February 02, 2013

يكهفته باخبر

كو بـه تاييد نظر حل معما ميكرد .

سه‌شنبه 22 که تا جمعه 25 ژانویـه
انتخابات، معمّای تازه

چهار ماه مانده بـه انتخابات ریـاست جمـهوری، اصل انتخابات بـه یک معمای سخت به منظور نظام و اپوزیسیون تبدیل شده است. که تا پیش از انتخابات یـازدهمـین دوره ریـاست جمـهوری، همواره دو و گاه بیشتر از دو چهره سرشناس از دو جناح اصلی قدرت درون انتخابات حضور داشتند. و بینابین نیزانی بودند کـه با یکی از دو جناح اصلی قرابت بیشتری داشتند. پررنگ‌ترین وجه این منظر را درون انتخابات دوره دهم (فعلی) ریـاست جمـهوری شاهد بودیم. مـیرحسین بـه نمایندگی از سوی بدنـه اصلی اصلاح‌طلبان، دگراندیشان، نیروهای مذهبی و در هفته‌های آخر مبارزات انتخاباتی‌اش، اپوزیسیون دمکرات و سکولار، شماری از احزاب قومـی، زنان و جوانان کشور، درون انتخابات شرکت کرد...

ادامـه مطلب | لينک

January 25, 2013

یکهفته با خبر

باشد اندر پرده بازیـهای پنـهان، غم مخور!

سه شنبه 15 که تا دوشنبه 21 ژانویـه
ظاهرا ترس از عبارت «انتخابات آزاد» بدجوری سید علی آقا را گرفتار کرده هست و اگر که تا امروز اسباب وحشت نایب امام زمان از این عبارت معلوم نبود حالا جناب عبدالرضا داوری رئیس مرکز مطالعات راهبردی و آموزش وزارت کشور با اشاره بـه این کـه کلید واژه انتخابات آزاد ماحصل کنفرانس جناح‌های ضد انقلاب درون پراگ بود، مـی‌گوید: ساخت تاب با خلال دندان درون سخنرانی‌های سه ماهه اخیر یکی از مسؤولان نظام ۷۴۲ بار واژه انتخابات آزاد تکرار شده است. (منظور البته علی اکبر هاشمـی بهرمانی ملقب بـه رفسنجانی هست که ابلاغ حکم مجرمـیت فرزندش مـهدی با استناد بـه نوارهای صوتی مربوطه، عملا فلج شده است).

ادامـه مطلب | لينک

January 18, 2013

یکهفته با خبر

حديث عشق ز حافظ شنو نـه از واعظ

سه شنبه 8 که تا جمعه 11 ژانویـه
علی سعیدی نماینده سید علي آقا درون سپاه، آینـه تمام روشنی از اندیشـههای رهبر را هر از گاه با اظهاراتش بـه نمایش مـیگذارد. اگر روی سخنان اخیر وی کمـی بیشتر تأمل کنیم، به‌راحتی درمـی‌یـابیم کـه حاکمـیت از آدم‌هائی تشکیل یـافته کـه یـا بیمار و گرفتار مالیخولیـا و اوهامند و یـا به منظور مصالح شخصی خود مالیخولیـان را درون عرصه قدرت حمایت کرده و به غرقه شدن بیشتر درون اوهام خود ترغیب مـی‌کنند. سعیدی آدم کلاش و فاسدی است. پرونده فساد اخلاقی هم دارد و حرفهایش بدون اذن مقام رهبری عنوان نمـی‌شود.

ادامـه مطلب | لينک

January 11, 2013

یکهفته با خبر


خُرم آن روز کزین منزل ویران بروم

سه ‌شنبه 1 که تا جمعه 4 ژانویـه
یک سال دیگر رفت، با لحظه‌های تلخ و پردردش، با اشکها و خنده‌ها، با غربت سردش، یک سال دیگر رفت، ما با امـید دیدن آن کوچه‌های خوب، آن سرزمـین عشق، با بالهای آروزهامان، پرواز مـی‌کردیم. هر بامداد و شام، با یـاد ایران، قصه را آغاز مـی‌کردیم. سالی دگر درون پیش رو داریم، که تا صبح دیدارش شبی پرگفتگو داریم. با همـین چند سطر، مـی‌توانم سال رفته را بدرود کنم و به خوشامدگوئی سال تازه بروم. عجب سال بدی بود. برادری و دوستانی عزیز را بی آنکه بر پیشانی‌شان بوسه آخرین را بنشانم از دست دادم. هر روز پنجره‌ام را رو بـه خانـه پدری گشودم و چشم بـه سوی آن خاک رنج دیده انداختم کـه نکبت ولایت فقیـه، جان و جهانش را سوخته و تیغ نایب امام زمان دهانش را دوخته است.

ادامـه مطلب | لينک

December 21, 2012

یکهفته با خبر


صحبت جور نخواهم کـه بود عین قصور!

سه شنبه 11 که تا دوشنبه 17 دسامبر
پیـام رفراندوم مصر بـه ما
سرانجام آیت‌ ا‌لله اخوان المسلمـین، بی اعتنا بـه فریـادهای مـیلیونـها مصری و خون جاری شده درون برابر کاخ ریـاست جمـهوری، از طریق عامل خود درون کاخ ریـاست جمـهوری «محمد مرسی» رفراندوم دو مرحله‌ای را به منظور به تصویب رساندن قانون اساسی کـه سند تسلیم شدن مصر بـه «اسلام ناب محمدی نصف انقلابی کراواتی» هست به اجرا درون آورد. البته قرار بود همـه چیز درون یکروز خاتمـه یـابد اما تصمـیم کانون قضات مصر بر تحریم نظارت بر همـه پرسی باعث شد با بودن تنـها 6 هزار قاضی و دادستان و نایب قاضی کـه بعضا بـه علت سرسپردگی بـه اخوان و بعضی نیز بـه دلیل: «ما ...کشیم و عیـالوار» حاضر بـه نظارت بر همـه پرسی شده بودند، مرسی و حکومتش مجبور شوند همـه پرسی را درون دو روز با فاصله یکهفته برگذار کنند.

ادامـه مطلب | لينک

December 14, 2012

یکهفته با خبر

دولت پیر مغان باد کـه باقی سهل است

سه شنبه 4 که تا جمعه 7 دسامبر
رؤیـای اسلام چیـهای کراواتی
بسیـار نوشته ام و گفته ام کـه اسلام ناب محمدی درون تمام وجوه، یک هدف دارد کـه همانا بـه زنجیر کشیدن بندگان خدا بـه نام الله و رسول الله و در مورد ایران اهل بیت رسولالله است. (استاد نازنین بزرگواری کـه در حقش حتما بگویم قول شیخ الرئیس را کـه محکمتر از ایمانش ندیده و ندیدهاید بارها بـه من مـیگفت باباجان، ضرر آخوندهای فکلی هزار بار بیشتر از آخوندهای عمامـهای است. بارها بـه یـادم آورد کـه از برکت وجود سید قطب و شریعتی و... چه بلاها بر سر نسلها آمد و خواهد آمد. حالا بهتر مـیفهمم چه راست مـیگفت کـه ضرر حسن حبیبی به منظور مملکت ما صدبار بیشتر از ضرر محمد خاتمـی هست که صادقانـه گفت تدارکاتچی ولی فقیـه بوده، اما حسن آقا 12 سال مثل کدو معاون رئیس جمـهوری بود و همسر گرامـیشان مشغول تامـین آتیـه فرزندان و نوادگان درون هلال احمر با قراردادهای مـیلیـاردی دارو...)

ادامـه مطلب | لينک

December 07, 2012

یکهفته با خبر

نوید فتح و بشارت بـه مـهر و ماه رسید

سه شنبه 27 که تا جمعه 30 نوامبر
پیروزی درون نیویورک، شکست درون تهران
آن لحظه ای کـه رئیس دولت خودگردان فلسطین، محمود عباس «ابومازن» درون مجمع عمومـی سازمان ملل تولد دولت فلسطین را اعلام کرد، بـه یـاد شعری از محمود درویش افتادم کـه سالها پیش بـه فارسی برگردانده بودمش، «بر درخت سروی درون حیفا، نوشته‌ام: باز مـی‌گردم».
من ابومازن را از نزدیک مـی‌شناسم، بارها با او ملاقات کرده‌ام و در آخرین دیدار، او را مصمم‌تر از همـیشـه به منظور رفتن بـه سازمان ملل جهت پذیرش کشورش به‌عنوان عضو ناظر، یـافتم. اگر درون فلسطین و منطقه ما تنـها یک صلح‌خواه صادق وجود داشته باشد اوی جز ابومازن نیست. اگر اسرائیل نتواند با او صلح کند، فاتحه صلح را حتما خواند چون هیچ رهبری درون فلسطین وجود ندارد کـه آبرو و اعتبار ابومازن را داشته باشد و در عین حال از شجاعت لازم به منظور امضای پیمان صلح برخوردار باشد.

ادامـه مطلب | لينک

November 30, 2012

یکهفته با خبر


توبه پردازان چرا خود توبه کمتر مـیکنند

سه شنبه 20 که تا جمعه 23 نوامبر

آنچه از پراگ آموختیم

*هفته پیش گفته بودم شرح پراگ را مـیگذارم به منظور هفته بعد. حال با انتشار گزارشـهای مشروح از پراگ درون دهها وبلاگ و رسانـه های گویـا و تصویری، برآنم کـه آموزه های پراگ؛ و نکات مثبت و منفی آن را بررسی کنم . جمعیت حاضر درون پراگ تقریبا دو برابر نخستین نشست رسمـی گروه بود، اما جمعیت زیـاد درون کیفیت نشست تأثیر چندانی نداشت. بـه عبارت دیگر مـیزگردها و سخنرانیـها تقریبا توسط همانـهائی کـه در استکهلم و بروکسل و نشستهای جنبی بین آنـها سخن راندند اجرا شد. منـهای دو جوان کـه در بین مـیزگردها سخن گفتند و آقای حسین علیزاده دیپلمات جدا شده از نظام کـه در باره موج چهارم دمکراسی سخن گفت، بقیـه ما درون دو نشست قبلی نیز سخن گفتیم. یکی دو غایب هم داشتیم کـه ظاهرا یکی از آنـها دکتر عبدیـان از حزب همبستگی اهواز، بـه دلیل مشکلاتی درون پرواز بـه نشست نرسید.

ادامـه مطلب | لينک

November 23, 2012

یکهفته با خبر


سه شنبه 13 تاجمعه 16 نوامبر
دستهای آلوده اسلام ولائی درون کشتار غزه

سه‌ شنبه بـه نظر مـی‌رسد کـه همـه کارها مطابق طرحی کـه پرزیدنت محمود عباس «ابومازن» ترسیم کرده، درون جریـان است. ابومازن بـه نیویورک مـی‌رود که تا از شورای امنیت بخواهد سرزمـینـهای اشغالی درون ژوئن 1967 را بـه عنوان دولت فلسطین با پایتختی بیت المقدس، بـه رسمـیت شناسد که تا فلسطین بتواند بـه عنوان عضو ناظر درون سازمان ملل و سازمانـهاي بین‌المللی دیگر بـه عنوان ناظر مشارکت داشته باشد. آمریکا و متحدانش با فشارهای مضاعف بر ابومازن (در کنار فشارهای رو بـه افزایش اسرائیل درون تشدید محاصره مالی و سیـاسی دولت خود مختار فلسطین) مـی‌کوشند او را از رفتن بـه نیویورک باز دارند. آشکار هست که ابومازن این بار با اطمـینان بـه سازمان ملل مـی‌رود. او آراء مثبت بـه تقاضایش را درون جیب دارد و این بار دولتهای عربی و اسلامـی و غیر متعهدها، آماده‌اند که تا ورود فلسطین را بـه سازمان ملل خوشآمد گویند. از سوی دیگر با پادرمـیانی مصر، اسرائیل و حماس بـه یک آتش بس کامل تن مـی‌دهند. درون این مـیان مذاکراتی نیز بین دولت خودمختار و حماس درون جریـان هست تا آرامش بین دو طرف فراهم آید و حماس با فتح همصدا شود.

ادامـه مطلب | لينک

November 16, 2012

یکهفته با خبر


سه شنبه 6 که تا دوشنبه 12 نوامبر
بعد از 20 ماه ، اتحاد بر دشت خون
برای ما کـه بیش از سی سال هست به امـید دیدن چهره‌های آشنا و تازه آشنای اپوزیسیون درون کنار هم، بسیـار گفته‌ایم و نوشته‌ایم، و چه روزهائی کـه به دیدن چهره‌هائی کـه در صحنـه مبارزه داعیـه دارند و به‌مناسبتی درون کنار هم گرد آمده بودند دل شاد کرده‌ایم کـه زمان همدلی فرا رسیده و گاه آشتی طلوع کرده و «به گامـی دگر کشور صبح با ماست» اما خانۀ امـید بر آب داشتیم و ستون همدلی‌هامان بر شنـهای روان تکیـه داشت، آنچه درون طول این هفته درون دوحه پایتخت قطر رخ داد، درس عبرتی هست که 20 ماه کشتار و ویرانی و درد و اشک و خون لازم بود که تا چهره‌های ‌مخالف رژیم وحشی بعثی آل اسد، سرانجام گرد هم آیند و با فشار آمریکا و عربستان سعودی و ترکیـه و قطر و فرانسه و انگلیس، زمـینـه‌های ‌تشکیل یک دولت موقت را فراهم آورند. آیـا لازم بود 35 هزارتن کشته شوند، یکصدهزارتن زندانی و مفقود شوند، رقم آوارگان از دومـیلیون فزونی گیرد، نفرت و کینـه درون دلها شعله ور شود و بیش از 60 درصد سوریـه ویران شود که تا همبستگی نیم بند اوپوزیسیون فراهم آید؟

ادامـه مطلب | لينک

November 09, 2012

یکهفته با خبر


تا جزای من بدنام چه خواهد بودن؟

سه شنبه 30 اکتبر که تا شنبه 3 نوامبر
از علامـه حلی و شیخ صدوق و وارداتیـهای جبل عامل درون عصر صفوی، که تا حوزه های نجف و قم و مشـهد و اصفهان کـه بزرگان مذهب اهل بیت پاسدارانش بودند، هرگز حکومت‌ها نتوانستند بر حوزه ها و روحانیت مسلط شوند. مرجعیت با تکیـه بر جیب مؤمنان نیـازمند بـه تکدی از قدرت نبود. همـه ساله انبوه مؤمنان با دستمال و گاه بقچه، بـه حضور شرفیـاب مـیشدند و خمس درآمد و سهم امام غائب را تأدیـه مـید و رسید از نواب آقای غایب مـیگرفتند و با خیـال راحت بعضاً بـه کلاشی و مال یتیم خوری ادامـه مـی‌دادند و خیـالشان جمع بود کـه مال خویش حلال کرده‌اند و غرفه ‌شان درون بهشت روز بـه روز بزرگتر و بر تعداد حور و غلمانشان افزوده مـی‌شود.

ادامـه مطلب | لينک

November 02, 2012

یکهفته با خبر


چیست یـاران طریقت، بعد از این تدبیرها؟

سه‌ شنبه 23 که تا جمعه 26 اکتبر
ایران درون بزنگاه سرنوشت
نود سال پیش باقرخان کاظمـی «مـهذب الدوله» مردی شریف، آزاده، ملی و یک دیپلمات بـه معنای واقعی آن کـه مدارج کار درون کادر وزارت خارجه را از اداره که تا سفارت و وزارت طی کرد و در یکی از حساس‌ترین ایّام تاریخ ایران درون کابینـه اول زنده یـاد دکتر مصدق وزارت امور خارجه را عهده‌دار بود، درون دومـین مجلد از یـادداشتهایش کـه فاصله زمانی 1299 که تا 1307 را درون بر مـی‌گیرد، درون ارزیـابی کابینـه سه ماهه سید ضیـاءالدین طباطبائی از او بـه عنوان یک انقلابی با اراده و مقتدر یـاد مـی‌کند کـه در 90 روز اساس حکومت فاسد دوله‌ها و سلطنـه‌ها را بـه هم ریخت، نظم و نسقی بـه مالیـه و بودجه بندی و عدلیـه داد و زمـینـه اصلاحات سردار سپه (رضا شاه بعدی) را درون برقراری امنیت، تشکیل قشون متحد الشکل کـه در سه ماه تعداد افرادش بـه 20 هزار تن رسید، فراهم ساخت. آن هم درون شرایطی کـه مملکت بی‌پول بود و ملوک الطوائفی درون بدترین شکلش درون کشور برقرار بود.

ادامـه مطلب | لينک

October 26, 2012

یکهفته با خبر

شـهری هست پر کرشمـه و خوبان ز شش جهت

سه ‌شنبه 16 تاجمعه 19 اکتبر
شیطان بزرگ دیر از خواب بیدار مـیشود
اینک ایـالات متحده به منظور دستگیری 2 تروریست از کادرهای درجه 2 القاعده جایزه 12 مـیلیون دلاری برقرار مـی‌کند. عادل الحربی و محسن الفضلی از نظر وزارت خزانـه‌داری آمریکا آنقدر اهمـیت دارند کـه 12 مـیلیون دلار برایشان جایزه تعیین مـی‌شود. یـادمان باشد کـه این دو درون جمـهوری ولایت فقیـه زندگی مـی‌کنند و از ایران، یکی از طریق کویت و دیگری از سلفی‌های ثروتمند خلیج فارس پول جمع مـی‌کنند و به آدمکشان القاعده مـی‌رسانند. وقتی حیدر مصلحی وزیر اطلاعات رژیم و رمضانی مسؤول اطلاعات سپاه ادعا مـی‌کنند درون سرزمـین امام زمان، بزرگ و کوچک زیر نظر سربازان گمنام و نامدار امام زمانند و از همـه چیز خبر دارند پیدا هست که دوعضو القاعده بدون موافقت و مساعدت امنیت خانـه مبارکه قادر بـه فعالیت آزاد درون ایران نیستند و تعجب من درون این هست که آیـا شیطان بزرگ و شیطانچه‌های اروپائی بـه اندازه من روزنامـه‌نگار از درون ایران خبر ندارند و مثلا رابطه القاعده با رژیم ولایت فقیـه را فقط همـین تازگی‌ها کشف کرده‌اند؟ مگر آمریکا نمـی‌دانست کـه آقای سیف العدل نفر سوم القاعده ده سال بیشتر درون ایران هست و از همانجا برنامـه انفجار الخبر درون سعودی را تدارک دید و از راه دور این جنایت را هدایت کرد؟

ادامـه مطلب | لينک

October 19, 2012

یکهفته با خبر

فریـاد مـی‌دارد کـه بر بندید محملها!

سه‌ شنبه 9 که تا جمعه 12 اکتبر
ام المعارک نایب امام زمان
مقاله غسان شربل سردبیر الحیـات با عنوان ام‌المعارک إیران بسیـار بـه دل من نشست کـه او نیز پی بود آلودگی رژیم ولایت فقیـه درون لجن زار خون آلود سوریـه از سر وفای بـه عهد و یـا بـه قولی ردّ جمـیل نیست. بـه عبارت دیگر رژیم ایران از سوریـه بـه خاطر حمایت‌های رژیم اسد پدر، از جمـهوری اسلامـی درون جنگ با عراق و پایمردی درون دوستی، حمایت نمـی‌کند و از شیر مرغ که تا جان آدمـیزاد را بـه دلیل پاس نگاه داشتن از همدلی‌های دمشق درون روزگار عسرت و حصار، درون اختیـار رژیم بعثی حاکم بر دمشق قرار نمـی‌دهد. درون واقع نبرد درون سوریـه «ام المعارک» سید علی حسینی خامنـه‌ای هست و با آنکه پایـان ام المعارک صدام حسین هنوز پیش چشم ما است، اما ولی فقیـه کـه نماد حقیقی تعبیر «چشم باز و گوش باز و این عمـی» است، همـه دار و ندار خویش را درون قماری بـه کار انداخته کـه حتی درون برابر کاره آسش، طرف مقابل استریت فلاش درون دست دارد.

ادامـه مطلب | لينک

October 12, 2012

یکهفته با خبر

آری بـه اتفاق جهان مـی‌توان گرفت

سه‌شنبه 2 که تا جمعه 5 اکتبر
اندر قضیـه وجاهت ملی
مقاله دوست و همکار عزیزم جواد طالعی و سر و صدائی کـه طی چند هفتۀ اخیر به‌ دنبال عنوان شدن «طرح شورای ملی» بـه پیشنـهاد شماری از چهره‌های نسبتاً گمنام درون صحنـه سیـاسی خارج از کشور و البته چهره پررنگ فرزند پادشاه پیشین رضا پهلوی و همسر ایشان و نیز ملکه پیشین ایران درون صحنـه رسانـه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بر پهنـه اینترنت بـه راه انداخته هست مرا بر آن داشت که تا مقاله این هفته را صرفاً گرد این پیشنـهاد، شخصیت شاهزاده رضا پهلوی و منطق موافقان و مخالفان و موافقان مشروط این منشور، متمرکز کنم.

ادامـه مطلب | لينک

October 05, 2012

یکهفته با خبر

شـهری پر کرشمـه و خوبان ز شش جهت

سه‌ شنبه 25 که تا جمعه 28 سپتامبر
اتمام حجت درون نیویورک
1 ـ از نیویورک فقط یک خبر خوش بـه گوشمان رسید و آن جدائی یکی از همراهان رئیس جمـهوری اسلامـی از کاروان بیکاران، و پناهجوئی او درون ینگه دنیـا بود. آری، حسن گلخندان، خنده بر لب‌هامان نشاند کـه یکی دیگر از اهالی رسانـه‌ها، کـه پس از سالها همراهی با اهالی ولایت فقیـه سرانجام نمره انضباط 20 از امنیت خانـه مبارکه و حاج عزت دریـافت کرده بود با رؤیت تندیس آزادی، ناگهان همـه قید و بندها و زنجیرهائی را کـه به دست و پایش انداخته بودند پاره کرد و تصمـیم گرفت درون آمریکا بماند مثل همـه ما کـه به اراده و یـا از سر اجبار نخواستیم و یـا نتوانستیم درون خانـه پدری بمانیم و به چهار سوی جهان پرتاب شدیم. حالا حتما منتظر بود زبان حسن آقا باز شود و برایمان حکایت‌ها از روزگار همنفسی با سران رژیم باز گوید.

ادامـه مطلب | لينک

September 28, 2012

یکهفته با خبر


استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم!

سه ‌شنبه 18 که تا جمعه 21 سپتامبر
اسمال درون نیویورک، مـهدی درون تهران
1 ـ درون زمانی کـه پرزیدنت دکتر محمود احمدی‌نژاد به منظور آخرین بار وارد نیویورک مـی‌شد، مـهدی هاشمـی دومـین فرزند پسر، شیخ علی اکبر هاشمـی بهرمانی ملقب بـه رفسنجانی وارد تهران شد.
برای احمدی‌نژاد این سفر با سفرهای پیشین تفاوت بسیـار دارد. از یکسو دیگر نگران نیست کـه حرف و اطوارش اسباب ناراحتی مقام معظم ولی فقیـه را فراهم کند و در بازگشت مؤاخذه شود، نـه درون برابر جامعه بین‌المللی حرفی دارد کـه پیش از این نگفته باشد. از ظهور حضرت که تا مدیریت جامعه جهانی و از اقتصاد امام زمانی که تا معجزه نوابغ 15 ساله، از حق وتو بـه بورکینافاسو که تا حل مشکلات جهان با سفره نذری حضرت عباس و چهل قل هوالله و... همـه و همـه را پرزیدنت احمدی‌نژاد زیر سقف سازمان ملل عنوان کرده است.

ادامـه مطلب | لينک

September 21, 2012

یکهفته با خبر

ای بسا خرقه کـه مستوجب آتش باشد

سه‌ شنبه 11 که تا جمعه 14 سپتامبر
از دائی‌جان که تا عموجان ناپلئون

برخلاف دائی‌جان ناپلئون کـه همـه امور عالم را زیر سر انگلیسی‌های چپ چشم مـیدانست و همـه گاه درون بیم و خوف از کید و مکر آنـها برخویش مـیلرزید، عمو جان ناپلئون کـه یـا عمامۀ سیـاه خوش فرم بر سر دارد و محاسن مبارکش طی سی‌سال گذشته، از سیـاه کلاغی، بـه سپید چرکین تبدیل شده هست (یعنی نـه سیـاه نـه سفید مطلق، و حتماً با حاشیـه‌ای نخودی سر سبیلها با مصرف رو بـه افزون عصاره‌ گل کوکنار) و یـا آنکه شالی بر سر مـی‌اندازد با ریش انبوه و اغلب سبیل مـی‌تراشد، همـه امور جهان را زیر سر آمریکای جهانخوار مـیداند و بر این باور هست که فرمانده این جهانخواران، چه جیمـی‌کارتری باشد کـه ایران را دو دستی درون سینی طلا تقدیم سلف عمو جان فعلی کرد و یـا از نوع رونالد ریگانی کـه برای شیخ علی‌اکبر بهرمانی تپانچه و انجیل و کیک فرستاد، و یـا جورج بوش پدر کـه با دعای خیر سیدعلی آقا، صدام را از کویت بیرون کرد و یـا کلینتون کـه عموجان بهترین فرصتی را کـه او به منظور آشتی و گشودن دفتر دوستی فراهم کرده بود بـه باد داد، از نوع جورج بوش پسر باشد کـه امروز اعتراف مـی‌کند بـه جای عراق حتما سراغ رأس افعی اسلامـی مـی‌رفت و یـا از طایفه باراک حسین کـه همان روز اول بـه تخت نشستن پیـام بشارت آمـیز و صریح بـه استمالت مقام معظم عمو جان فرستاد و در زمانی کـه ملت ایران سرنگونی عموجان را طلب مـی‌کرد نامـه فدایت شوم محرمانـه به منظور او فرستاد، همـه و همـه هیچ کاری درون تمشیت و رتق و فتق امور کشورشان و دیگر نقاط جهان ندارند بـه جز اینکه از صبح که تا شام علیـه اسلام ناب انقلاب محمدی و متولی شیعی ولائی و متولی سنی سلفی آن توطئه کنند.

ادامـه مطلب | لينک

September 14, 2012

یکهفته با خبر


گفت کو زنجیر که تا تدبیر این مجنون کنم

سه ‌شنبه 4 که تا جمعه 7 سپتامبر
حکایت پرزیدنت و نایب امام زمان
1 ـ وقتی محمود احمدی‌نژاد را آوردند و چون پتک بر سر هاشمـی رفسنجانی کوبیدند کـه پیرانـه‌سر مـیل جوانی کرده بود و علی‌رغم «اخطار و تحذیر و تهدید» مقام معظم رهبری درون انتخابات ریـاست جمـهوری دوره نـهم اعلام نامزدی کرده بود، همـه ما (اینکه مـی‌گویم همـه ما، ریز و درشت را مـی‌گویم و چپ و راست را، مشروطه خواه و جمـهوری مسلک را، سنی و شیعه و ترسا و زرتشتی و بنی موسی را و...) همصدا، تحفه آرادان را، نوکر حقیری دانستیم کـه سید علی آقا از مـیان نوکران گوش بـه فرمانش برکشیده و با بهره‌مندی از بی‌سیـاستی و بی‌برنامگی اصلاح طلبان و عدم توافق آنـها بر سر یک نامزد مشترک با مجمع روحانیون و کارگزاران (در آن تاریخ حضور معین و همزمان با حضور رفسنجانی درون صحنـه انتخابات مجالی به منظور پیروزی هیچیک از سه نامزد باقی نگذاشته بود) بر آن هست تا این نوکر سابقاً مداح و مرثیـه خوان مجالس خاصه‌اش را بر کرسی ریـاست جمـهوری بنشاند، هیچ اعتباری به منظور احمدی‌نژاد قائل نشدیم. اصلاً او را بـه حساب نیـاوردیم.

ادامـه مطلب | لينک

September 07, 2012

یکهفته با خیر

من نـه آنم کـه دگر گوش بـه تزویر کنم

سه‌ شنبه 28 که تا جمعه 31 اوت
آبروی نداشته‌ای کـه بر باد رفت
رژیمـهای آدمخوار درون جهان کم نبوده و هنوز هم کم نیستند. درون صدر آنـها رژیم اسدی عفلقی بعثی (البته مسلمان ناب انقلابی محمدی ولایتی) و در کنارش کوبای رفیق رائول، زیمبابوه اخوی موگابه، کره شمالی آقازاده جیم جونگ ایل و نواده حضرت امام کیم ایل سونگ، و بر فراز سر همـه آنـها نظام نایب امام زمان، قرار دارند. اما درون طول چهار دهه روزنامـه‌نگاری و مشاهده و گاه تجربه عملی اعمال و گفتار بسیـاری از نظامـهای سرکوبگر، هرگز با نظامـی برخورد نکرده‌ام کـه هم جنایت کند، هم فریب و حقه‌بازی جزئی مـهم از وجودش باشد و همزمان ادعا کند، تولیت بارگاه ذات اقدس الهی را بر عهده دارد. رژیم‌های سرکوبگر بسیـاری را مـی‌شناسم، اما بـه جز عصر هیتلر و استالین درون هیچ زمانـه‌ای ندیده‌ام، نخوانده‌ام و نشنیده‌ام کـه حکومتی، آن هم حکومتی دینی کـه بند ناف رهبرش، مستقیماً بـه امام زمان وصل هست (حداقل اینجور ادعا مـی‌کنند) درون فریبکاری و دروغزنی، که تا آنجا پیش رود کـه در یک مراسم رسمـی با حضور دهها تن از رهبران و برجستگان 120 کشور جهان و دهها سازمان و نـهاد بین‌المللی و نمایندگان رسانـه‌های تصویری و مکتوب و گویـای جهانی، نطق یک رئیس دولت معتبر را کـه کشورش از بنیـان گذاران جامعه غیرمتعهدها بوده و خود اینک درون مقام رئیس این جامعه بر آن هست تا ریـاست را بـه همتای ایرانی خود تقدیم کند، بـه صورت مشمئز کننده‌ای تحریف کند.

ادامـه مطلب | لينک

August 31, 2012

یکهفته با خبر


کز اوج سربلندی افتی بـه خاک پستی

سه‌ شنبه 21 که تا جمعه 24 اوت
چهره کریـه ولایت
در بعد ویرانـه‌ای درون یک روستای فروریخته با گلوله‌های توپ و تانک و موشکهای هلی‌کوپترهای مـیکویـان ساخت روسیـه، درون اطراف دمشق، یـازده جسد را کنار هم چیده‌اند، 8 کودک، مادر و پدرشان و مادربزرگی کـه پیراهن‌ شخصی‌های بشار الاسد بعثی، بی شرمانـه بـه او و عروسش، همزمان تجاوز کرده‌اند. درون کنار جنازه‌ها تصویری رنگین از سید علی آقای نایب امام زمان بـه چشم مـی‌خورد. یک سروان ارتش آزاد سوریـه، درون برابر دوربین توضیح مـی‌دهد؛ «بر پایـه اطلاعاتی کـه به دست آورده‌ایم و اظهارات شماری از ساکنان این روستا کـه زنده مانده‌اند و از همـه مـهمتر چند سرباز و لباس شخصی کـه به اسارت درون آورده‌ایم درون حمله بـه این روستا و قتل عام شماری از اهالی روستا از جمله خانواده 11 نفری ابوحسام، تعدادی از پاسداران ایرانی و یک دوجین حزب‌اللهی، پیراهن شخصی‌ها و آدمکشان رژیم اسد را یـاری مـی‌داده‌اند.

ادامـه مطلب | لينک

August 24, 2012

یکهفته با خبر

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

سه ‌شنبه 14 که تا جمعه 17 اوت
پیشدرآمد؛ آن روز کـه سران و نمایندگان کشورهائی درون شرق و غرب عالم درون «باندونگ» گرد هم آمدند که تا سازمانی را پایـه‌ گذاری کنند کـه به ظاهر هدفش عملی ساختن شعار «نـه شرقی و نـه غربی» بود، ستارگان نشست، دکتر سوکارنو، جمال عبدالناصر، جواهر لعل نـهرو، ژوزف بروز تیتو و قوام نکرومـه، باور نداشتند خیلی زود این سازمان با حضور پر رنگ چین و یک سری رژیم‌هائی کـه سر درون آخور مسکو و اقمارش داشتند شعار «نـه شرقی» را فراموش خواهد کرد و عملاً تبدیل بـه ابزاری خواهد شد کـه مسکو درون بزنگاههای مـهم از خط و ربط سازمان کشورهای غیرمتعهد بـه نفع خود و علیـه سیـاست‌های غرب، بـه ‌ویژه ایـالات متحده، بهره خواهد جست. بـه جز تیتو کـه همواره سیـاست مستقلی داشت، بـه مرور ناصر و سوکارنو و نکرومـه پیوندهای استراتژیک با شوردا د. سوکارنو سرنگون شد و جانشینان او بـه راست زدند و با آمریکا درون پیوند شدند. جانشینان نکرومـه، چپ زده‌تر شدند. هند درون عین داشتن پیوندهای نظامـی با شوروی، روابط با غرب را حفظ کرد و با اضافه شدن کشورهای تازه استقلال یـافته آفریقائی کـه اغلب رهبرانش دلبسته و گاه وابسته بـه اردوگاه شرق بودند عدم تعهد، بـه مرور از اه و آرزوهای بنیـانگذارانش دور شد. نخستین کنفرانس سران غیر متعهدها درون سپتامبر سال 1961 درون بلگراد برگذار شد. ستارگان باندونگ، همچنان درون اوج شـهرت و محبوبیت، درون این نشست شرکت د و در همـین نشست درون قالب یک سازمان بین‌المللی با حضور بیش از یکصد کشور جهان اعلام موجودیت کرد.

ادامـه مطلب | لينک

August 17, 2012

یکهفته با خبر

آلودگی خرقه، خرابی جهان است!

سه‌ شنبه 7 که تا جمعه 10 اوت
نوزادی کـه مرده بـه دنیـا آمد
کنفرانس مـی تهران جهت یـافتن راه حلی به منظور جلوگیری از سقوط فرزند خلف بعث و ولایت فقیـه، بشارالاسد، نوزادی بود کـه مرده بـه دنیـا آمد. قابله ایرانی کـه مـهارت بسیـار درون ب سر و شکافتن و به دار کشیدن مخالفان دارد و دوره‌های شکنجه روحی و جسمـی را طی سالهای اخیر درون روسیـه و کره شمالی طی کرده و خود نیز مبتکر بسیـاری از شیوه‌های حیرت انگیز شکنجه و آزار روحی و جسمـی بوده هست (از جمله تجاوز بـه زندانیـان کـه در این زمـینـه تجارب شرق و غرب را یکجا بـه کار گرفته است) با چنان ناشیگری با استفاده از «فورسپس» کوشید جنین نشست ویژه مـی را از بطن ولایت مطلقه آقا، بیرون کشد کـه نوزاد بیچاره درون نیمـه راه تکه پاره شد و در عزایش، تنـها وزرای خارجه پاکستان و عراق و زیمبابوه حاضر شدند و باقی احباب بـه اعزام سفیر یـا کاردار و یـا جاروکش سفارتخانـه‌های خود درون ام القرای تهران بسنده د.

ادامـه مطلب | لينک

August 10, 2012

یک هفته با خبر


اینـهمـه شعبده خویش کـه مـی‌کرد اینجا...

سه ‌شنبه 31 ژوئیـه که تا جمعه 3 اوت
بختیـار درون حافظه تاریخی ما و چشم نسل انقلاب
بیش از دو دهه هست همـه ساله درون سالروز ذبح اسلامـی مردی کـه به قدرت مسلط خیـابان و عربده و مرگ بر... «نـه» گفت و در 37 روز بـه اندازه سی و هفت سال درون دلها و یـادهای ما اثر گذاشت، شاپور بختیـار را مـی‌گویم، سخنانی نوشته و گفته‌ام. بختیـار آنقدر درون خاطره و دل و شعر و حس من حضور دارد کـه گاه مـی‌بینم هم عرض پدرم قرار گرفته هست که هرچه هستم از اوست.
تصویرش را از آن روز جلالیـه کـه دستم درون دستهای پدر گم شده بود و بعد، دیدارها درون خانـه جهانشاه خان و بعد عبدالرحمن خان برومند کـه نماد وفاداری و عزت و پایداری بود و در مرگ خونین نیز نـه تنـها بختیـار را تنـها نگذاشت کـه پیش مرگ او شد، و بعد درون کتابخانـه‌اش و اتاقی کـه بر دیوارهایش شعر حافظ نقش بسته بود و آن روز کـه واسطه شدم و اهل روزنامـه را بـه دیدارش بردم و شاپور خان درون برابر روزنامـه‌نگارانی کـه حتی ساواکی‌شان، کمتر از مرگ بر شاه را تحمل نمـی‌کرد، چنان راست قامت و صادق سخن گفت کـه بیرون از در، زنده یـاد غلامحسین صالحیـار گفت؛ کجا بودی آقای دکتر، ایکاش یک سال پیش آمده بودی... 37 روز با او بودیم با دلهایمان، اما دهانـها گند چاله فریـاد اسلام ناب محمدی انقلابی ولایتی شده بود.

ادامـه مطلب | لينک

August 03, 2012

یکهفته با خبر

هزار جان گرامـی فدای جانانـه!

سه‌ شنبه 24 که تا جمعه 27 ژوئیـه
کشتار درون حلب، جنایتکاران درون تهران
به عنوان یک ایرانی کـه هرگز نمـی خواهد نام سرزمـینش بـه زشتی یـاد شود و عملکرد رژیم فاسد ولایت فقیـه بـه پای مردم سرفراز وطنش نوشته شود، روز یکشنبه درون برنامـه پانورامای شبکه تلویزیونی العربیـه، از سخنان آقای امـیر مشاور سابق وزیر دفاع و طوطی عرب زبان ولی فقیـه، درباره مردم سوریـه و مقاومت قهرمانانـه ارتش آزاد درون برابر نیروهای جنایتکار بشارالاسد، احساس شرم کردم. بـه همـین دلیل پیش از پاسخ بـه مجری برنامـه، خانم منتهی الرمـیحی، گوینده سرشناس این شبکه درون رابطه با اینکه آیـا ایران بر پایـه پیمان دفاعی مشترکش با سوریـه، درون صورت مورد حمله قرار گرفتن این کشور از سوی نیروهای خارجی، حاضر هست نیروی رزمنده بـه یـاری متحد استراتژیکش اعزام کند، یـادآور شدم، بـه عنوان یک نویسنده و روزنامـه ‌نگار ایرانی، از سخنان آقای ابراز انزجار و برائت مـی‌کنم و از ملت بزرگ و قهرمان سوریـه پوزش مـی‌خواهم کـه یکی از اهالی ولایت فقیـه تروریستش مـی‌خواند.

ادامـه مطلب | لينک

July 27, 2012

يكهفته با خبر

کشتی نشستگانیم ، ای باد شرطه برخیز !

سه شنبه 17 که تا دوشنبه 23 ژوئیـه
پیشدرآمد: صدای مـهیب انفجار دمشق بیش از سوریـه درون تهران شنیده شد. آدم مـیتواند حال بالاترین مقام نظامـی کشور سرلشکر بسیجی حسن فیروز آبادی با دویست کیلو گوشت پرچربی و ژنرال احمد وحید دستگردی، سرلشکر عزیز جعفری و دیگر عساکر جیش ولایت و البته حیدر 008 مصلحی جیمزباند نایب امام زمان را، حدس بزند. لابد وحشتزده خبر را بـه ارباب دادهاند، بعد هم علی اکبرخان طبیب حضور ولایت زنگ زده بـه سفیر مقام معظم رهبری درون دمشق کـه ممد رئوف جان (شیبانی) چه خبر؟ بشارخان و اخوی ماهر جان کـه طوری نشدهاند؟ سریعا پیغام آقا را بـه برادر مبارز ممانع السید الرئیس برسان کـه از همـین ماه بنیـاد شـهید به منظور اهل و عیـال شـهیدان شورای امنیت ملی کشور دوست و برادر بعثی سوریـه، مقرری مخصوص برقرار مـیکند. بعد هم درپی شام مفصل قبل از ماه رمضان، درون پیشگاه مقام ولایت و در پی آن نشست استراتژیک حلقه کوکنار، بحث و فحص احباب که تا پاسی از شب ادامـه یـافته کـه اگر این بشار درست حرفهای مقام معظم رهبری را گوش کرده بود و تعلیمات سردار قاسم سلیمانی را سردار آصف شوکت مو بـه مو اجرا کرده بود امروز جسد پاره پارهاش، روی تخت مرده شوی خانـه قرار نداشت. (آقای خامنـهای چند نوبت بـه اسد پیغام داده بودند کـه نباید ذرهای کوتاه بیـائی همانطور کـه ما درون جریـان فتنـه سبز کوتاه نیـامدیم. 20 هزار کشته، صدهزار مجروح و زندانی و مفقود و یک مـیلیون آواره، البته درون دستگاه ولایت رقمـی نیست، جلوی سعید مرتضوی کـه بگذارید قهر مـیکند).

ادامـه مطلب | لينک

July 13, 2012

یکهفته با خبر

چون نیک بنگری همـه تزویر مـی‌کنند
(دومـین بخش مقاله پیشین)

سه‌شنبه 3 که تا جمعه 6 ژوئیـه
اسلام ناب درون روایت سلف
1 ـ سلفی‌ها یـا بنیـادگراهای سنی مذهب کـه در تعصب و شریعت زدگی گوی سبقت از اخوان المسلمـین ربوده‌اند، آنسوی سکه اسلام ناب انقلابی محمدی ولائی هستند. شباهت درون اطوار و خطاب سیـاسی بین پیروان این دو مسلک و منـهج فکری دینی / سیـاسی چنان هست که مـی‌توان کراوات زدن سلفی‌های سنی با ریش طولانی را درون مقابل یقه باز و ریش تُنُک پیروان اسلام ناب ولائی نادیده گرفت. سلفی‌ها بر این باورند کـه شیوه زندگی و راه و رسم سلف صالح درون صدر اسلام مـی‌بایست درون جوامع اسلامـی احیـا شود و مسلمانان چنان زندگی کنند کـه در عصر خلفای راشدین زندگی مـی‌د. رهبران جامعه نیز مـی‌بایست همان کنند کـه ابوبکر و عمر و عثمان و علی مـی‌د. بـه عبارت دیگر چهارده قرن تحول و تطور درون جهان و دنیـای اسلام را حتما نادیده گرفت و همان شیوه حکومتی و روش تعامل با رعایـا را، اختیـار کرد. حتما کفر را ریشـه‌کن کرد و با ائمـه الکفر (سران دنیـا) از درون جهاد درآمد.

ادامـه مطلب | لينک

July 06, 2012

یکهفته با خبر

سماع وعظ کجا، نغمـه رباب کجاست؟

(بخش نخست)
سه ‌شنبه 26 ژوئن که تا دوشنبه 2 ژوئیـه
اسلام، یگانـه راه حل؟!
پیشدرآمد: اکبر گنجی تازه از ایران بـه خارج آمده بود کـه گذارش بـه لندن افتاد. محبت کرد و روزی بـه دفتر من آمد که تا حضوراً از همکار نادیده‌ای کـه در همـه لحظات ظهور و حضور و زندان و اعتصاب غذایش، همدل و همراهش بود قدردانی کند. درون عین حال فرصتی بود که تا با هم بـه روزنامـه فراملیتی «الشرق الاوسط» برویم کـه مطالب من درباره گنجی و پیش از آن قتلهای زنجیره‌ای و روزهای خاتمـی و اصلاحات و... درون آنجا بـه چاپ رسیده بود.
سردبیر و دبیران سرویسها و شماری از همکاران من، همگی بـه استقبال گنجی آمدند و از اینکه او بعد از دو ماه اعتصاب غذا و سختی و زجر از زندان سید علی آقا بـه سلامت بیرون جسته هست به او سرسلامتی دادند و خوشآمد گفتند. درون دفتر طارق الحمـید سردبیر، بحثی آغاز شد درباب اوضاع ایران و منطقه، و گنجی عبارتی گفت کـه از یک سو ناشی از درک درست او از اوضاع و احوال وطن بود و از سوی دیگر معرف تأمل او روی تحولات درون راه درون خاورمـیانـه عربی. درون آن تاریخ مبارک و بن علی و علی صالح و بشار اسد با اقتدار حکومت مـی‌د و اندیشـه برافتادن آنـها شبیـه همان تصوری بود کـه ما دیرگاهی هست از لحظه سرنگونی جمـهوری ولایت فقیـه درون سر و دل داریم.

ادامـه مطلب | لينک

June 29, 2012

یکهفته با خبر

ماه کنعانی من، مسند مصر آنِ تو شد!

سه‌ شنبه 19 که تا دوشنبه 25 ژوئن
پیشدرآمد: گفته بودم کـه دستگاه قضائی مصر مستقل است. یـادآور شده بودم کـه قضات مصر خریداری شدنی نیستند و حاکمـیت قادر نیست آنـها را با زور و زر بـه صادر احکام غیرقانونی و جائرانـه وادار کند. دستگاه قضائی مصر درون اوج قدرت و محبوبیت عبدالناصر، حکم مصادره اموال خاندان محمدعلی (سلطنتی) را غیرقانونی دانست و در زمان سادات، چون زیر بار محکوم فعالان سیـاسی و نویسندگان بـه سبب اتهام واهی تلاش به منظور براندازی نظام نرفت، سادات ناچار شد قانون وضعیت فوق‌العاده را تمدید کند و محاکمات سیـاسی را بر عهده یک دادگاه ویژه شبه نظامـی بگذارد. درون عصر مبارک نیز دستگاه قضائی مصر درون برابر همـه فشارها مقاومت کرد و حاضر بـه صدور احکام اعدام به منظور وابستگان جهاد اسلامـی نشد. یکشنبه عصر، درون آن پنجاه دقیقه‌ای کـه طولانی‌ترین 50 دقیقه درون تاریخ مصر بود، بـه تصویر قاضی «فاروق سلطان» رئیس کمـیته عالی انتخابات ریـاست جمـهوری مصر و همکارانش کـه همگی از قضات عالیرتبه مصر هستند، نگاه مـی‌کردم و افسوس مـی‌خوردم کـه چرا درون مـیهن ما، دستگاه نظارتی این چنین نداریم کـه مـی‌توانست درون برابر سید علی آقا بایستد و اجازه ندهد آرای مـیلیونـها ایرانی، بـه اشاره نایب امام زمان، دود شود و به هوا رود.

ادامـه مطلب | لينک

June 22, 2012

یکهفته با خبر

آه از آن جور و تطاول کـه در این دامگه است...

سه شنبه 12 که تا جمعه 15 ژوئن
پیشدرآمد: اگر بخواهم رضا را درون یک جمله معنا کنم حتما بگویم: شریف بود و از اهالی امروز هم نبود. رضا از آن نوع آدمـها بود کـه هر بلائی را با آرامش نفس و دلی کـه به وسعت دریـا بود، مـی‌پذیرفت و «رضیت برضائک» از زبانش نمـی‌افتاد. حالا کـه دیگر پرده‌پوشی لازم نیست مـی‌توانم با آسوده‌دلی از او بنویسم. حضرت خواجه بزرگ شیراز، مولانا جلال الدین، حضرت ابوالقاسم فردوسی، مـیم - امـید خراسانی، امـیره الشعرا سیمـین بانو بهبهانی از شعرا، آقا موسی صدر، آقا رضی شیرازی نواده مـیرزای بزرگ، مرحوم شریعتمداری از علما، زنده‌یـادان دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر شاپور بختیـار و داریوش فروهر، مرحوم مـهندس مـهدی بازرگان، از دولتمردان، ابوالعلای معری، مرحوم صالح علیشاه گنابادی، و علی مقدادی اصفهانی (پور پیر نخودک) از اهالی عرفان... از جمله احبابی بودند کـه در پیوند دلهای ما بـه هم، نقش اساسی داشتند.

ادامـه مطلب | لينک

June 15, 2012

یکهفته با خبر

زهره سازی خوش نمـیسازد مگر عودش بسوخت

سه شنبه 5 که تا جمعه 8 ژوئن
پیشدرآمد: من‌ هم مثل مـیلیونـها انسان، عبور زهره خنیـاگر را از برابر خورشید دیدم و در برنامـه تلویزیونی‌ام اشاره کردم کـه یکصد و سی سال پیش لابد جد بزرگم کـه همنام پدرم بود و نورالدین نام داشت، بر بام اصفهان این منظر را تماشا کرده بود و فکر کردم حالا من این منظر را درون لندن مـی‌بینم، نتیجه و نبیره من درون کدام سوی جهان یکصد و پنج سال دیگر بـه این منظر چشم خواهند دوخت؟ مطلبی کـه ف.م. سخن اما نوشته بود، تکانم داد. راست بگویم گریـه‌ام گرفت. دریغم آمد کـه شما آنرا نخوانید. شاید شما هم با خواندن آن مثل من تکان بخورید کـه ما این روزها بـه تکان خوردن آنـهم از نوع شدیدش نیـاز داریم.
پس بخوانیم گوشـه‌ای از نوشته ف. م. سخن، مشـهورترین نام مستعار درون عرصه نشر الکترونیکی (اینترنت) را کـه پس از طرح سئوالی با زهره پاسخی چنین از او دریـافت مـی‌کند:

ادامـه مطلب | لينک

June 08, 2012

یکهفته با خبر


چون نیک بنگری همـه تزویر مـی‌ کنند

سه شنبه 29 مـه که تا جمعه 1 ژوئن
پیشدرآمد: با آنکه مصر را مـیشناسم و مـیدانم «ام ‌الدنیـا» هرگز جمـهوری ولایت فقیـه و طالبستان نخواهد شد و ملی ـ مذهبی مصری با ملی ـ مذهبی ما فرق دارد، اما درون ماهها و هفته‌های اخیر و به ویژه بعد از انتخابات پارلمانی مصر، با مشاهده پیروزی شماری از ابوهای ریشدار سلفی (پیروزی نسبی اخوان المسلمـین با 70 سال سابقه فعالیت آشکار و پنـهان و داشتن یکی از منسجم‌ترین سازمانـهای سیـاسی و اقتصادی و اجتماعی و دینی و فرهنگی کاملا قابل پیش بینی بود اما ظهور سلفی‌ها بـه عنوان دومـین فراکسیون پارلمانی همـه را شگفتی زده کرد) مرا نیز همانند همـه آنـها کـه مصر را با تمام تناقضات و شگفتی‌هایش دوست دارند بـه شدت نگران آینده این کشور کرد. درون سپتامبر گذشته کـه به مصر رفتم، موج نارضایتی عمومـی را از هرج و مرج و غوغاسالاری کـه هدایتش دست مشتی جوان احساساتی بی‌تجربه بود از نزدیک دیدم و همـین امر امـیدوارم مـی‌کرد کـه مردم مصر با درون نظر گرفتن همـه جوانب، سرنوشت خود را درون دوران بعد از انقلاب بـه دستانی نخواهند داد کـه عمده‌ترین دلمشغولی‌شان‌، مجامعت با همسر متوفای خود بعد از مرگ و وجوب ختنـه ان و منع زنان از کار درون بیرون خانـه است.

ادامـه مطلب | لينک

June 01, 2012

یکهفته با خبر

از سنگ ناله خیزد روز وداع یـاران

سه شنبه 22 که تا جمعه 25 مـه
غم سنگین پر کشیدن برادر، اندوه بزرگ از دست رفتن ایران را بـه سایـه برد. من اما بـه او دینی داشتم کـه بی اشاره بـه او و جایگاهش، دینم ادا نخواهد شد. ستّاره بانو ، انسان عادی نبود کـه مـیآیند و مـیروند و حتی درون پی آنـها خطی بـه یـادگار نمـیماند.
نخست بگویم درون مـیان شاهزادگان قاجار کـه ستونـهای اشرافیت ایران بودند، هیچگاه اعجاب و تحسینم را نسبت بـه عبدالحسین مـیرزا پنـهان نکردهام. مردی کـه پیش از رضا شاه و داور نظر بـه برپایی ارتش و دادگستری نوین درون وطنش داشت و تا حدودی زمـینـهساز کارهای بزرگی شد کـه در عصر پهلوی اول بـه دست او و همراهانش انجام گرفت. او نیز مثل همـه رجال عصر خود چند همسر اختیـار کرد و فرزندان بسیـار داشت. تفاوت عمده او با دیگر اشراف درون آن بود کـه فرزندانش همـه درون تحصیل و خدمت بـه سرزمـینشان از هر نظر نمونـه بودند و ماندگارانشان هنوز هستند. نگاهی بـه اسامـی فرزندانش بیندازید، حتماً یک یـا تنی چند از آنان را مـیشناسید و شاید هم با آنـها درون کار سازندگی و تحقیق و تدریس و برنامـهریزی همراه بوده اید.

ادامـه مطلب | لينک

May 25, 2012

یکهفته با خبر

ما آن شقایقیم کـه با داغ زاده ایم

سه شنبه 15 که تا جمعه 18 مـه
احمد کـه رفت، سال 49 عباس پهلوان درون مجله فردوسی مرثیـه ای نوشت با این آغاز که، احمد ورپرید، برادر علیرضا را مـیگویم و...
دو سال با درد و رنج و سرطان احمد همراه بودم و همـه ما انتظار داشتیم کـه سرانجام پیکر کوچکش کـه صبورانـه دردهایش را تحمل مـیکرد، تاب نیـاورد و چنین شد. حالا اما از محمد چه بگویم کـه حقاً ورپرید. نـه بیمار بود نـه دچار حادثهای شد. استوار و مقاوم و سرشار از عشق بود و همـین دوسه روز پیش کـه با اوسخن مـیگفتم شادمان بود کـه پسرش خشایـار درون تعطیل دانشگاه بـه ایران مـیرود و دو ماهی درون کنارش خواهد بود. سال 51، یکسالی زودتر از من بـه لندن آمد و خیلی خوب درس خواند. من اوائل 56 بـه ایران باز گشتم و او هنوز مشغول درس بود.

ادامـه مطلب | لينک

May 18, 2012

یک هفته با خبر

این موهبت رسید ز مـیراث فطرتم

سه ‌شنبه 8 که تا جمعه 11 مـه
پیشدرآمد: شکر للله کـه در مـیکده باز هست هنوز، و مـی‌توانی مسافر «مونترو» باشی و به ویلای رُز سر بزنی کـه از کاخ حکومتی هم معروفتر هست و نـه فقط رانندگان تاکسی، کـه همۀ رهگذران اینجایی هم جایش را بلدند. بیش از نیم قرن، حداقل یک «زاهدی» ساکن این ویلا بوده هست که درون و دیوارش تاریخ هست و تصاویر درون گوشـه و کنارش از آیزنـهاور که تا کلینتون و از الیزابت دوم که تا عبدالله ثانی، از فیصل‌بن‌عبدالعزیز که تا زاید بن سلطان و از هنری کیسینجر که تا کالین‌پاول و برژینسکی و اولبرایت و رایس و هیلاری، نشان دارد. تصویر فوزیـه مـیخکوبم مـی‌کند. بعد از شش دهه هنوز هم مـی‌توانم ستایشگر زیبایی‌اش باشم.
مـهم نیست کـه 28 مرداد را کودتا بدانی و شاهکار کرمـیت روزولت یـا انقلابش بشمری و روزولت را شارلاتانی جستجوگر نام و پول. اینجا درون ویلای رُز کـه هستی، بین مؤتمن‌الملک پیرنیـا و ژنرال فضل‌الله زاهدی، قرار گرفته‌ای و مادر بزرگی کـه نوادۀ عزیزش را بر زانویش بزرگ کرده و در بندبند جانش، خدا را جاری کرده است. اگر نبود، درون هشتمـین دهۀ زندگی، اردشیرخان هنوز «واِن ‌یکاد» بر گردن نمـی‌داشت.

ادامـه مطلب | لينک

May 11, 2012

یکهفته با خبر


گوهر جان بـه چه کار دگرم باز آید

سه شنبه 30 آوریل که تا جمعه 3 مـه
پیشدرآمد: ایتالیـا، یونان، صربستان، ارمنستان و فرانسه هر یک بگونـه‌ای انتخابات محلی، پارلمانی و ریـاست جمـهوری را برگذار د. همزمان، جمـهوری ولایت فقیـه و ولایت بعث علوی نیز انتخاباتی را برگذار د. درون چهار کشور نخست مـیزان، رأی مردم بود بـه همـین دلیل نیز پرزیدنت سرکوزی با اختلاف 3 درصد یـا چیزی درون همـین حدود پیروزی را بـه حریفش فرانسوا هولاند واگذار کرد و با کمال ادب و پذیرش رأی ملتش، شکست را با سربلندی پذیرا شد و به رقیبش تبریک گفت.
در سه کشور دیگر نیز بـه نسبت مـیزان ریشـه گرفتن مردمسالاری، بازندگان حکم صندوقهای انتخابات را پذیرفتند و به فردا چشم دوختند کـه پیروزمندان انتخابات قدرت را بـه دست مـی‌گیرند و وظیفه دارند طبق برنامـه‌ها و وعده‌هایشان مسائل و مشکلات کشور را حل کنند.

ادامـه مطلب | لينک

May 04, 2012

یکهفته خبر


دعای نیمـه شبی دفع صد بلا د

سه شنبه 24 که تا جمعه 27 آوریل
عبدالکریم بلحاج از سرسخت ترین مخالفان قذافی بود. ریش تنکی داشت و گاهی با شماری از هموطنان مخالف سرهنگ مجنون حاکم بر کشورش، درون تظاهراتی کـه به مرور رنگ مي باخت و پس از ازدواج سیـاسی سرهنگ با جهان متمدن و دلمشغول حقوق بشر، علیـه قذافی، بـه کلی برچیده شد، شرکت مـیکرد. اوج این تظاهرات درون برابر سفارت لیبی بـه قتل پلیس جوان خانم یـان فلچر منجر شد. محمد مخلوف دوست فیلمساز لیبیـایی من آن روز مـیگریست. چنانکه درون روز قتل فرزاد بازوفت روزنامـه نگار جوان هموطنم بـه دست صدام حسین زار مـیزد کـه در سفر بی بازگشت بـه بغداد همراه فرزاد بود. عبدالکریم بلحاج با آنکه تمایلات اسلام¬گرایـانـه داشت اما بسیـار گشاده دل و اندیشـه بود، بـه همـین دلیل نیز برخلاف اخوانی های مصر و سوریـه مـی شد با او از همـه جا سخن گفت و گاهی اطوار و غمزۀ خانم هیفا وهبی را نیز درون لابلای حرفهای سیـاسی مطرح کرد.

ادامـه مطلب | لينک

April 27, 2012

یکهفته با خبر

یک شـهر پر کرشمـه و خوبان ز شش جهت ...

سه شنبه 17 که تا جمعه 20 آوریل
مطالعه کتابی کـه عرفان قانعی فر از سخنان مقام امنیتی سابق، پرویز ثابتی، تألیف کرده (همـینجا بگویم کـه مؤلف هرچه دلش مـیخواسته و یـا مـیخواسته اند درون حاشیـه سخنان ثابتی به‌ عنوان زیرنویس آورده کـه بعضاً درون تضاد با سخنان مصاحبه شونده و شماری نیز از مقولاتی هست که چغندر روی سر سبز مـی‌کند. دشمنی مؤلف با زنده‌ یـادان دکتر محمد مصدق و شاپور بختیـار کـه جای‌جای حواشی توی چشم و دل مـی‌زند، از این جمله است) مرا سخت بـه فکر فرو کـه 100 سال بعد، وقتی حکایت روزگار ما را مـی‌خوانند، آیـا چه قضاوتی درباره زمانـه‌ای خواهند کرد کـه ما شاهدان عینی آن بوده‌ایم و حالا جوانی کـه در آن روزها هنوز متولد نشده بوده آمده و شرح روز و حال عصر ما را این گونـه بـه قلم کشیده است.

ادامـه مطلب | لينک

April 20, 2012

یکهفته با خبر

چون بـه خلوت مـی‌روند آن کار دیگر مـی‌کنند

سه‌ شنبه 10 که تا جمعه 13 آوریل
پیشدرآمد: خنچه بیـارید، لاله بکارید، مـیره بـه حجله، شادوماد. پیداست کـه به قول فرنگی‌ها، «جاذبه» سعیدخان جلیلی یـا شیمـی حضرتش، با شیمـی خانم کاترین آشتون (که اصرار دارد بلوز یقه باز درون برابر نمایندگان اسلام ناب بپوشد و حضرات را مجبور کند به منظور چاپ تصویرش متوسل بـه فتوشاپ یـا ماژیک رحمت‌الله علیـه بشوند که تا بلورینش را بپوشانند) بدجوری منطبق هست به گونـه‌ای کـه به دیدن هم دامن از دست مـی‌دهند. شب جمعه و استانبول، شـهر نوشانوش و و شادی، سعید خان و کاترین و شام کنسولگری با سر خرهائی مثل علی باقری کـه عطسه سعید خان را بـه اطلاع ارباب فقیـه مـی‌رساند. بعد توافقی درون کار نیست و مجلس خالی از اغیـار نبوده که تا طرفین بـه این نقطه رسند کـه «به اتفاق جهان مـی‌توان گرفت».

ادامـه مطلب | لينک

April 13, 2012

یکهفته با خبر

خلوت دل نیست جای صحبت اغیـار

سه‌ شنبه 3 که تا دوشنبه 9 آوریل :
در واشنگتن چه گذشت ?

چهارشنبه شب وارد واشنگتن مـی‌شوم. بعد از نشست استکهلم، سه نشست محدود، با شماری از فعالان سیـاسی، و روزنامـه ‌نگارانی کـه در استکهلم حاضر بودند، درون اروپا برگذار مـی‌شود که تا به آنچه درون نشست بنیـاد اولاف پالمـه مورد توافق قرار گرفته بود، جامـه عمل بپوشانند. برخلاف جنجالی کـه به مثابه توفان درون فنجان چای بعد از جلسه‌ای کـه ما درون لندن داشتیم (نشست مرکز پژوهش‌های ایران و عرب) و سپس ادامـه بحثها و گفتگوها بر محور طرح «برگذاری انتخابات آزاد» زیر نظارت نـهادهای بین‌المللی، و در نـهایت اجتماع استکهلم، توسط بعضی از مدعیـان مبارزه برپا شد، شرکت کنندگان درون جلسات بحث و گفتگو گرد محور انتخابات آزاد، همـه کوشش خود را مصروف این هدف د کـه شاید بتوان بعد از سی و سه سال، حال کـه وطن درون خطر است، (از یک سو احتمال حمله نظامـی بـه ایران و از سوی دیگر ظهور گسل‌های جدی درون عرصه وحدت ملی و استقلال کشور و همزمان زیـانـهای ناشی از گسترش ابعاد تحریم‌های اقتصادی و...) گرد یک محور روشن و آشکار، بـه حداقل توافقی دست یـافت کـه راه را به منظور مبارزه‌ای جدی درون برابر جمـهوری ولایت فقیـه هموار کند.

ادامـه مطلب | لينک

April 07, 2012

یکهفته با خبر

شـهر غزنـه نـه همان هست كه من ديدم پار
سه‌ شنبه 27 که تا جمعه 30 مارس
پیشدرآمد: روزهای عید بـه سر مـی‌آید و سالی دیگر بر پهنـه غربت به منظور ما آغاز مـی‌شود. رفیقی از دیر و دور، از تهران نوشته هست «غریب‌تر از شما، ما هستیم کـه در خانـه پدری غریبیم، حالا از کثرت غبار و دود و هوای عفن، نـه چشمان ما بامدادان بـه جمال دماوند روشن مـی‌شود و نـه دیگر خبر از پرنده‌هائی هست که زمزمـه بـه شورشان بر بام خواب سحرگاهی مـی‌ نشست و بیدارت مـی‌کرد. همـه سو غریبی، تنـها گاه کـه به ناکجا آبادی دور سفر مـی‌کنی کـه کوچه و دیوارش همچنان رنگ صفا دارد و مردمانش از اهالی یکرنگی هستند، شاید به منظور دقایقی حس مـی‌کنی، هنوز هم... اما ناگهان چشمت بـه آنتن بزرگ ‌ای درون گوشـه‌ای از رستا مـی‌افتد کـه گاه غروب همـه را بدانسو دعوت مـی‌کند. یـادت هست درون روزگار کودکی وقتی قهوه خانـه بازارچه معیّر ورود تلویزیون را اعلام کرد و حسین درویش نقال و اسماعیل سردسته تُرنابازان از بازارچه هجرت د چه وضعی پیش آمد.»

ادامـه مطلب | لينک

March 30, 2012

یکهفته با خبر

ترک طبیب کن بیـا، نسخه شربتم بخوان

سه شنبه 20 که تا جمعه 23 مارس
1 ـ نوروز بود اما، وقتی درون خانـه پدری نیستی و بانگ نوروزی را درون سرزمـین مادری نمـی‌شنوی، بامدادان بـه دیدار پدربزرگ و مادربزرگ و پدر و مادر نمـی‌روی (حتی اگر بـه خاک خفته باشند کـه سر بر مزارشان بگذاری)، نگاهت بـه دماوند و زاگرس و بینالود نمـی‌افتد و در آبهای دریـای مازندران و خلیج همـیشـه فارس، تن نمـی‌شوئی، نوروزت رنگ ندارد و طعمش هر چه شیرین، اما شیرینی خانـه‌ای را ندارد کـه حالا درون بند بند جانت چنان جاری هست که جز دیوارهایش را نمـی‌بینی و سوای گلهایش، گلی از باغستانی نمـی‌چینی.

ادامـه مطلب | لينک

March 16, 2012

یکهفته با خبر

یـا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان!

سه‌ شنبه 6 که تا جمعه 9 مارس
انتخابات بـه روایت نایب امام زمان
بعد از بازی شورای نگهبان (البته بـه فرمان جهان مطاع سید علی آقای نایب امام زمان) درون پایـان دوره ششم مجلس شورای اسلامـی، و اعلام عدم صلاحیت 70 درصد از نمایندگان این دوره به منظور شرکت درون انتخابات هفتمـین دوره پارلمان ولی فقیـه حتی بسیـاری از مؤمنان بـه ولایت روضه خوانـهای سابق پذیرفتند کـه در سایـه نایب مربوطه غائب اهل البیت نمـی‌توان بـه انتخابات دل بست و باور داشت نمایندگان واقعی ملت سر از صندوقهای رأی بیرون خواهند آورد. درون خرداد 88 و در جریـان انتخابات ریـاست جمـهوری، یک بار دیگر اکثریت رأی دهندگان هر کدام بـه سببی و با امـید مشاهده تغییری اساسی درون رفتار حاکمان جامعه، بـه پای صندوقهای رأی گیری رفتند.

ادامـه مطلب | لينک

March 09, 2012

یکهفته با خبر

سرها بریده بینی، بی جرم و بی‌جنایت!

با «نیما» درون سینمای هالیوود

سه ‌شنبه 28 فوریـه که تا جمعه 2 مارس
شب اسکار بـه شـهر فرشتگان مـی‌رسم. تصویر اصغر فرهادی نـه فقط صفحه جعبه تماشا، بل همـه جهانم را پر کرده است. به منظور او شادم، به منظور سینمای مـیهنم و برای لیلا، آن شب کـه علی حاتمـی درون شفاخانـه لندنی، درون دیداری کـه آخرین بود با همـه دردش گریست کـه حالا تکلیف زری و لیلا چه مـی‌شود؟ باور نداشتم کـه روزی نازنینش کـه در «کمال الملک» نقش کودکی نقاش را بازی کرد و در «دل شدگان» شـهزاده رمـیده از قصر دولمـه باغچه سلطان عثمانی را ارائه داد، درون مراسم اسکار حاضر شود و تحسین مـیلیونـها بیننده را درون سراسر جهان برانگیزد.

ادامـه مطلب | لينک

March 05, 2012

پنجره اي رو بـه خانـه پدري

پنجشنبه ۰۱/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:
Download file

تصوير بخش دوم :
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file

ادامـه مطلب | لينک

March 02, 2012

یکهفته با خبر

به پیـام آشنایـان بنوازد آشنا را

سه شنبه 21 که تا جمعه 24 فوریـه
پیشدرآمد: سه هفته هست که حرف و سخن من درون باب خود هست و شرح سفر، اما این ابن بطوطه تبعیدی درون جریـان همـین سفرها بسیـار آموخته و هر بار سعی مـیکند بخشی از آنچه را کـه مـیبیند و مـیشنود درون بازگشت بـه لندن خانـه تبعیدی، درون این زاویـه دوستونی با شما درون مـیان گذارد. از آنجا کـه در هفته پیش بـه بحرین رفته بودم و احوالات این ولایت گمشده درون وجدان مغفوله همـه ما، همچنان جذابیت دارد، شرح فشردهای از سفرم را باز مـیگویم (البته شرح فشرده هم از آن حرفهاست. اما وقتی قصه دراز هست و مجال اندک، تفصیل را بـه باب انجاز مـیبری و نتیجهاش مـیشود شرح فشرده!!).

ادامـه مطلب | لينک

February 24, 2012

يكهفته باخبر

گوئیـا باور نمـی‌دارند روز داوری...

سه‌شنبه 14 که تا جمعه 17 فوریـه
اندر احوالات خسن و خسین و جیمزباند ولی فقیـه

پیشدرآمد: اینکه حسین شریعتمداری بازجوی دائمـی و غیر قابل تغییر قاطبه اهالی امنیت خانـه مبارکه ولی فقیـه، و حسین صفار هرندی دستیـار او و وزیر ارشاد اخراجی تحفه آرادان و طلائی نیک و لاله جان افتخاری آشپز مخصوص سید علی آقا و نماینده مجلس شورای اسلامـی، من و آقای دکتر عطاءالله مـهاجرانی را بـه خیـانت بـه سبب حضور درون جشنواره جنادریـه درون ریـاض متهم کنند و از کیسه مارگیری‌شان اسرار تکان دهنده دریـافت 18 مـیلیون دلار از عربستان را بیرون بیـاورند البته موضوع تازه‌ای نیست. حداقل درون طی دوران خلافت ولی فقیـه ثانی، «دشمن» بـه ما مخالفان از زبان مصباح یزدی و حسین بازجو و فاطمـه خانم رجبی عیـال مربوطه غلامحسین الهام و الباقی ستونـهای کوتاه و بلند خیمـه ولایت، مـیلیـاردها دلار پول داده هست تا فتنـه‌گری کنیم. اما زمانی کـه وزیر اطلاعات سید علی آقا، دست بـه جعل و تحریف مـی‌زند و چرندیـاتی را کـه خبرگزاری مـهر وابسته بـه سازمان تبلیغات اسلامـی و فارس نیوز وابسته بـه حفاظت اطلاعات سپاه عنوان کرده‌اند، با ژست جیمزباندی تکرار مـی‌کند، آن وقت کاملاً آشکار مـی‌شود کـه رژیم بدجوری بـه فلاکت و بدبختی و ضعف افتاده است

ادامـه مطلب | لينک

February 17, 2012

یکهفته با خبر

دوش بر یـاد حریفان بـه خرابات شدم

سه شنبه 7تا دوشنبه 13 فوریـه
فستیوال جنادریـه و روایت اهالی ولایت فقیـه

جنادریـه، قریـه ای هست که سالی یکبار مـیزبان دهها تن از برجسته ترین روشنفکران، شاعران، نویسندگان و هنرمندان عرب، مسلمان و از سال 1990 از چهار سوی عالم مـیشود. درون واقع برپائی این فستیوال 27 ساله مدیون پادشاه فعلی سعودی و دستیـار و مشاور او شیخ عبدالعزیز تویجری هست که 97 سال عمر کرد و همچون مخبرالسلطنـه روزگار شش پادشاه سعودی (ملک عبدالعزیز مؤسس دولت سعودی کـه در رکابش رزمنده جوانی بود و بعد از او پسرانش سعود، فیصل، خالد، فهد و عبدالله) را دیده بود. تویجری را حکیم عرب مـیخواندند کـه با بیش از یکصد تالیف و دهها کتابی کـه دربارهاش توسط سرشناسترین روشنفکران و ادبای عرب نوشته شده یکی از اثرگذارترین متفکران صدساله اخیر عرب و مسلمان بوده است.

ادامـه مطلب | لينک

February 10, 2012

یکهفته با خبر

«که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها... »

سه ‌شنبه 31 ژانویـه که تا جمعه 3 فوریـه
در استکهلم چه گذشت؟
پیشدرآمد: بـه چپ مـی‌نگرم چهره‌ها همـه آشنا و درد کشیده، بهزاد کریمـی با محسن مخملباف درون سالهای پیش از انقلاب درون یک سلول، درد و رنج زندان و رؤیـای آزادی را قسمت مـی‌د. بهزاد بیست و دو سه ساله و محسن هفده ساله، حالا هر دو با موهائی کـه گرد سپیدی بر آن نشسته، دلخسته از بازی روزگار، درون تبعید کنار هم نشسته‌اند که تا راهی به منظور رسیدن بـه آزادی و دمکراسی جستجو کنند. دیروز درون دو سوی خط بودند. یکی فدائی چپ، دیگری مسلمان انقلابی، یکی بـه امـید تطبیق تئوری‌های ماربرای خدمت بـه خلق و برکندن فقر و جهل، آندگری دست بـه دامان قرآن و کشف الآیـات و شریعتی به منظور برپا داشتن جامعه بی طبقه توحیدی، و حالا هر دو با فاصله‌ای زیـاد از آن دو جوان زندانی، درون برابر سیـاهترین استبداد تاریخ ایران، درد مشترکشان را فریـاد مـی‌زنند.

ادامـه مطلب | لينک

February 03, 2012

یکهفته با خبر

برق دولت کـه برفت از نظرم، باز آید

سه‌ شنبه 24 که تا جمعه 27 ژانویـه
پیشدرآمد: «کیوان» دانشجوی جوانی کـه دیرگاهی هست از ایران با من درون تماس هست و از طریق ایمـیل حداقل هفته‌ای یکی دو بار، حرفها و درددلش را با من درون مـیان مـی‌گذارد امروز درون ایمـیلی مفصل مطالبی را عنوان کرده بود کـه دریغم آمد شما از چند و چون آن بی‌خبر بمانید. فشرده‌ای از نامـه «کیوان» را مـی‌آورم کـه در واقع پاسخ مانندی بـه نوشته هفته پیش من درون رابطه با کتاب «روزگار بورقیبه» بـه قلم نویسنده و متفکر سرشناس تونسی، است.

ادامـه مطلب | لينک

January 27, 2012

یکهفته با خبر

... کـه زیـارتگه رندان جهان خواهد بود

سه‌ شنبه 17 که تا جمعه 20 ژانویـه
پیشدرآمد: حسونـه مصباحی دوست نویسنده و منتقد و زمانی همکار روزنامـه‌نگار تونسی‌ام کـه در بین جوانان و اپوزیسیون جایگاهی والا دارد و چوب زندان و شکنجه زین العابدین بن علی نیز بر گرده‌اش خورده است، اخیراً کتابی منتشر کرده بـه عنوان «سفری درون روزگار بورقیبه». البته ترجمـه تحت اللفظی «رحله فی زمن بورقیبه» به منظور ملانقطی‌ها مـی‌شود «سفری درون زمان یـا عصر بورقیبه» من اما روزگار را بیشتر مـی‌‌پسندم. کتاب را کـه به دست گرفتم ـ بامداد شنبه ـ که تا شامگاه یکشنبه تنـها درون آن پنج شش ساعت خواب بر زمـین گذاشتم. حسونـه از عشاق بورقیبه نبود اما درون کتابش چنان از «مجاهد اکبر» ـ از القاب بورقیبه ـ گفته هست که کمتر دلبسته‌ای بـه رهبر استقلال تونس و بانی تونس جدید، درون وصف او چنین سخن رانده است. حس کردم لابد روزی هم خواهد آمد کـه یکی از ما بی‌حب و بغض درباره رضا شاه بنویسیم. مصدق را چنانکه بود، نـه آنگونـه کـه خود مـی‌خواهیم یـا برایمان خواسته‌اند، ارزیـابی کنیم. محمد رضا شاه را نـه بـه عنوان یک فرشته بی عیب و نـه جبار و مستبد و خونخوار، با نگاه بـه عملکرد او طی 37 سال سلطنتش مورد بررسی قرار دهیم. حالا درون مصر این کاررا کرده‌اند. فاروق اعتباری را بـه دست آورده هست که سی سال از او سلب شده بود. همـینطور سادات کـه حتی قاتلانش اظهار پشیمانی کرده و شجاعت و بزرگی‌اش را مـی‌ستایند.

ادامـه مطلب | لينک

January 20, 2012

یکهفته با خبر

چنین قفس نـه سزای چون من خوش الحانست!

سه ‌شنبه 10 که تا جمعه 13 ژانویـه
صدای روشن آزادی

پیشدرآمد: صدای عشق و جوانی، صدای شعر و عصر جمعه و برنامـه دوم و نمایش بیژن مفید، صدای خبر با رنگ مخمل، آقای شبکه 2، بانگِ آشنای نیمـه شبان شعر شاملو و فروغ و مـیم. امـید خراسانی را خواندن، صدای امـید درون لس آنجلس و آزادی درون پراگ، بامدادان درون بیمارستانی درون ینگه دنیـا، روز سیزدهم ژانویـه، بیست و سوم دی ماه خاموش شد. با ساعتها صدائی کـه نسلها با آن زندگی کرده‌اند و خواهند کرد. کیوان حسینی درون سایت رادیو فردا درون یکی از پراحساس‌ترین مرثیـه‌هائی کـه برای او نوشته شد، یکجا او را «پیرمرد شیک پوش و محترم با آرزوهای بسیـار...» خوانده هست من اما هرگز او را پیر نمـی‌خوانم کـه حتی خط پیری بر چهره‌اش انگار نمـی‌توانست جا بیندازد. با صدای جوانش جوان ماند و در 77 سالگی، داشتن چهره و قامتی راست چون او آرزوی بسیـاری از ماهاست کـه سالها از او جوانتر هستیم اما درون بعضی از ما، جای پای زمان بسیـار آشکارتر از آن هست که بر چهره او جای داشت.

ادامـه مطلب | لينک

January 13, 2012

یکهفته با خبر

من از بیگانگان هرگز ننالم...

سه‌ شنبه 3 که تا جمعه 6 ژانویـه
پیشدرآمد: درون نگرش حاکمان ایران درون دو قرن اخیر بـه عامل بیگانـه تفاوتهای آشکاری وجود دارد کـه بخشی از آن با مـیزان اقتدار و اعتبار حاکم درون ارتباط بوده و هست.
ناصرالدین شاه بـه علت غرور شاهانـه‌ای کـه داشت، البته دل خوشی از بیگانـه نداشت و یکبار درون رابطه با سفیر بریتانیـای کبیر آن روز کار را که تا حد اخراج او از ایران دنبال کرد. اما درون عین حال بعد از سفر نخستش بـه اروپا و مشاهده پیشرفتهای شگرف غرب، نگاه نسبتاً مثبتی بـه غرب پیدا کرد و منـهای قضیـه «قانون مداری» درون زمـینـه‌های علوم و فرهنگ و مظاهر زندگی نوین با شیفتگی آشکاری کوشید بعضی از این مظاهر تمدن و فرهنگ را درون زندگی رعایـای خود، وارد کند.

ادامـه مطلب | لينک

January 11, 2012

العربية

العملية تمت باستخدام قنبلة لاصقة إيران تتهم إسرائيل باغتيال مسؤول نووي..
وعلیرضا نوری زاده يقول إن طهران تواجه حرباً غير معلنة

دبي – هادي طرفي
قال المحلل السياسي الإيراني علي رضا نوري زاده إن طهران تواجه حرباً غير معلنة تستهدف نشاطها النووي والعسكري، وذلك في تصريحات خاصة لـ"العربية.نت" اليوم الأربعاء، وذلك بعد قليل من اغتيال مصطفى أحمدي مسؤول التسويق في منشأة "ناطنز" لتخصيب اليورانيوم في العاصمة طهران، والذي اتهمت طهران إسرائيل وأجهزة استخبارات غربية بالضلوع فيها.

ادامـه مطلب | لينک

January 06, 2012

یکهفته با خبر

... آری بـه اتفاق جهان مـی‌توان گرفت

سه شنبه 27 که تا جمعه 30 دسامبر
پیشدرآمد: چند سال پیش بـه مناسبت مـیلاد مسیح و سال نو مـیلادی شعری سروده بودم کـه از صدای آمریکا آنرا خواندم. آقای با لطفی کـه همـیشـه بـه من با قلم حسین بازجو و دیگر نوکران وزارت انطباعات حسینی ابراز کرده اند، اینبار شخصا تادیب مرا بـه عهده گرفتند و با بهره برداری آخوندی از پاره نخست شعرم کـه مـیگفتم: کاجی نشاندی بـه خانـه / پرجلوه شد چشم فرزند / برگونـه های جوانش / روئید خورشید لبخند... درون سخنانی بـه این مضمون فرمودند: آقا سید هست و بـه خاطر اعمال و رفتارش، ناچار شده وطنش را رها کند و به بیگانـه پناه ببرد، خیلی هم ایران ایران مـی‌کند اما خودش اعتراف مـی‌کند به منظور خوشحالی فرزندانش درخت کاج گذاشته، اگر دین نداری حداقل فرهنگ و سنتهای ک را بـه بچه‌هایت انتقال بده نـه اینکه به منظور خوشامدشان کاج بگذاری. اون بچه‌ای کـه کاج مـی‌خواهد تربیت درست ندارد و الخ.

ادامـه مطلب | لينک

December 23, 2011

یکهفته با خبر

بیـا و حال اهل درد بشنو!

سه ‌شنبه 13 که تا جمعه 16 دسامبر
زن درون ولایت اوباش
در این بیش از سه دهه، کـه بسیـار بسیـار درباره ظلم بـه زنان درون جمـهوری جهل و جور و فساد خوانده‌ایم و شنیده‌ایم و داستانـهای تکان دهنده‌ای برایمان نقل شده کـه بر بانی و باعث این مصیبت و فتنـه کـه ولایت فقیـهش مـی‌خوانند لعنت فرستاده‌ایم کمتر نوشته‌ای چنان روایت خانم فریبا داودی مـهاجر «روز آنلاین» بـه دلم نشسته است. شاید بـه این سبب کـه طی سالهای اخیر، سه مورد از مصادیق ظلم فزون از حد را بـه چشم دیده‌ام کـه سرنوشتی بسیـار نزدیک بـه سرنوشتی داشته‌اند کـه خانم مـهاجر درون تأملات خود درون دادسرا و دادگاه خانواده درون عمل با آن برخورد داشته است. و البته خانم مـهاجر فتوای سید علی آقا نایب امام زمان را بـه بانوئی دردمند بهانـه کرده بود کـه حرفهای انباشته درون دل از ظلم هزار ساله بـه زنان ایرانی و مسلمان را یـادآور شود. یکبار هم خانم مـیرحسینی با فیلم مستند از یـادنرفتنی خود «طلاق» تصویری تکان‌دهنده ارائه داد از دیوان عدالت ولی فقیـه و زنان تحت ستم سرزمـینی کـه تا پیش از سلطه فارغ‌التحصیلان حوزه‌های نفاق و فریب و تزویر، جایگاهی والا و شایسته درون جامعه ما داشتند.

ادامـه مطلب | لينک

December 16, 2011

یکهفته با خبر

در خرقه از این بیش منافق نتوان بود

سه‌ شنبه 6 که تا جمعه 9 دسامبر
پیشدرآمد: سلطان فقیـه حالا مثل شاهان ایران از زمان صفویـه بـه بعد، نامش را بر پیشانی مزار و ضریح ا و امام‌زاده‌های اصیل و جعلی از حرم حضرت علی درون نجف که تا امام‌زاده بیژن و به‌تازگی سیّده خوله ( تازه کشف شده امام حسین درون جنوب لبنان) نقش زده هست و یـادش رفته آن دم کـه باد مـهرگان وزیدن گیرد و قدر مردان شناخته شود و جای نامردان بـه مزبله تاریخ حوالت یـابد، آن نامـهای حک شده بر کاشی‌های آبی و درهای زرین و ضریح سیمـین دود مـی‌شود و به هوا مـی‌رود. پهلوی‌ها دست بـه اسم و رسم و گور قاجارها نزدند. هم عدل مظفر سر جایش ماند و هم مزار مرمرین ناصرالدینشاه. فرمانفرما و فرزندانش درون کنار مشیرالدوله و مؤتمن‌الملک، و مخبرالسلطنـه و آقازاده علاءالسلطنـه و دکتر محمد مصدق و معیرالممالک و فرزندان و نوادگانشان با احترام زیستند و اغلب علی‌رغم ارتباطات تنگاتنگشان با قاجار، متصدی مناصب و مسؤولیت‌های بالا درون کشور بودند. اهالی ولایت فقیـه برعکس، حقارت‌های خود را درون نفی مردان و زنان صاحب نام، خاندانـهای سرشناس و ایرانیـان سرفراز از هر صنف و طایفه‌ای، شفا مـی‌دادند. حتی بـه نواده دکتر مصدق رحم ند و ‌اش شکافتند و مـیراثش را بـه غارت بردند.

ادامـه مطلب | لينک

December 09, 2011

یکهفته با خبر

من نـه آنم کـه دگر گوش بـه تزویر کنم

سه‌ شنبه 29 نوامبر که تا جمعه 2 دسامبر
عاشورا درون سال فریب
یـازده کانال تلویزیونی جمـهوری اسلامـی و 14 کانال عراقی و شش کانال بـه اصطلاح خصوصی کـه چراغش را یـا امنیت خانـه مبارکه ولی فقیـه روشن نگاه داشته و یـا اصحابش بـه نوعی سرسپرده آستان ملک پاسبان نایب امام هستند بـه اضافه پنج کانال درون آمریکا و اروپا کـه روضه خوانی بـه زبان انگلیسی و فرانسه و اردو و پنجابی برپا کرده‌اند، با فرارسیدن دهه نخست محرم لباس سیـاه پوشیده و مشغول زنی شده‌اند. حکایت چند کانال ساز و ضربی کـه کافه کرامت و افق طلائی سابق را بـه یـادت مـی‌آورد شنیدنی هست که بعضاً توهینی آشکار بـه هموطنان سنی مذهب ما هست و درون لابلای آن آگاهیِ کِرِم برطرف کننده ضعف قوه باه و قرص ضد چاقی و افسردگی و معجون شفنتوس به منظور از بین بردن خماری و ترک اعتیـاد و همزمان سفت کمر و زدودن آثار دوران اعتیـاد و برطرف کننده همـه نوع استخوان درد و بیحالی ناشی ازدیر رسیدن افیون و شیشـه و کراک و...

ادامـه مطلب | لينک

December 02, 2011

یکهفته با خبر

ماه کنعانی من، مسند مصر، آنِ تو شد...

سه‌ شنبه 22 که تا جمعه 25 نوامبر
پیشدرآمد: اگر تنـها یک بار بـه سرزمـین اهرام و کنعان و نیل سفر کرده باشی، این گفته را باور داری کـه خاک مصر، جادوئی است، آدم را طلسم مـی‌کند. دیگرشب و روزت با مصر پیوند مـی‌خورد. عظمت اهرام ثلاثه، شب نیل و نور و آواز و کرجی‌های کوچک و بزرگ با صدای ام کلثوم و عبدالحلیم حافظ و عبدالوهاب، بانگ قرآن عبدالباسط عبدالصمد کـه حتی قبطی‌های مسیحی را افسون مـی‌کند، بر کرجی‌های پرنور با ساز و عربی و آواز که تا سپیده بر نیل راندن، رأس الحسین و سیده زینب و سیده نفیسه کـه فاطمـی‌ها، علم د که تا دکان خلیفه را درون بغداد و دمشق بی‌رونق کنند، دانشگاه الازهر کـه هزار سال هست از جای خود تکان نخورده و همـینجا کـه در برابرش ایستاده‌ام روزگاری ناصر خسرو قبادیـانی و جمال الدین اسدآبادی، ایستاده بودند، بازارخان خلیلی و قهوه‌خانـه ای کـه نجیب محفوظ نیمـی از روایت «بچه‌های محله ما» را درون آنجا نوشت، قصرهای شگفتی‌برانگیز قُبّه و عابدین و خانـه‌های شیشـه رنگی با هشتی‌های منبت کاری شده و مجمرهای نقره‌ای و مسی کـه هر کدام حکایتها از خاندانـهای اشرافی مصر درون دارند، مسجد ه البکری و مزار عبدالناصر و آنسو درون شـهر 6 اکتبر مزار انورالسادات کـه حالا حتی قاتلانش بـه بزرگی‌اش اعتراف کرده‌اند و به دلیل مشارکت درون شـهادت او، توبه مـی‌کنند و از خدا و ملت مغفرت مـی‌طلبند.

ادامـه مطلب | لينک

November 25, 2011

یکهفته با خبر

شـهری هست پر کرشمـه و خوبان ز شش جهت!

سه‌ شنبه 15 که تا جمعه 18 نوامبر
آقازاده‌های مـیرزا هاشم

در جمع اهالی ولایت فقیـه یـا بـه روایتی درون مـیان خاندانـهای مافیـائی حاکم بر خانـه پدری، خاندان مـیرزا هاشم اردشیر آملی جایگاه ویژه‌ای دارد. درون واقع بت‌های عیـار این خاندان، هم قادرند هر روز بـه رنگی درآیند و هر زمان ننگی را بـه جان خریده و آهنگی تازه ساز کنند و هم درون توان حداقل سه تن از آنان، هست که درون مجلس یزید روضه قاسم بن حسن را بخوانند و در بارگاه منصور دوانیقی درون اوصاف جعفر صادق و کرم حاتم طائی قصه بسرایند.
مرحوم والد معظم از اخیـار نجف بود کـه محضر مـیرزای نائینی را درک کرده بود و با خوئی و پیش از او حکیم، هم مباحثه بود. ملائی بود از اصولیون کـه هم ناصر ابوالمکارم شکرفروش شیرازی درون محضرش تلمذ مـی‌کرد و هم حسن‌زاده آملی کـه بعدها ش را بـه دکتر باقر فرزند طبیب مـیرزا هاشم داد. پدر لاریجانی‌ها، مردی خوش طبع و خوش منظر بود و روشن ضمـیر کـه هنگام ورود بـه قم دل بـه شریعتمداری بست اما با بقیـه مراجع نیز رابطه‌ای دوستانـه داشت.

ادامـه مطلب | لينک

November 18, 2011

یکهفته با خبر

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل

سه‌ شنبه 8 که تا جمعه 10 نوامبر
سوگوار فرزندان، گناه پدران

1 ـ مرگ فرزند، کمر مـی‌شکند. این را من زمانی کـه برادرم احمد، درون ده سالگی بـه سرطان پرپر شد از نزدیک دیدم. پدرم یکباره شکست. کنار بسترش کـه زانو زد که تا آخرین بوسه را بر پیشانی‌اش بزند، یکباره دیدم پیر شد، و چند روز بعد نخستین سکته قلبی گریبانش را گرفت و دومـی و سوّمـی زمانی بـه سراغش آمد کـه برای دیدن من بـه لندن آمده بود. دانشجو بودم و در عصر خوش طاغوت کـه با 120 پاوند مـی توانستیم هر دو سه ماه یک بار با یک تعطیلی چند روزه سری بـه خانـه پدری بزنیم، انگار این بار او آمده بود کـه در آغوش فرزند مـهتر، هنوز بـه پنجاه نرسیده خاموش شود. از مادر نمـی‌گویم کـه هنوز بعد از این همـه سال نام فرزند خاک نشین جان و جهانش را بـه لرزه مـی‌آورد.

ادامـه مطلب | لينک

November 11, 2011

یکهفته با خبر

چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند...

سه شنبه 1 که تا جمعه 4 نوامبر
1 ـ توهم حمله نظامـی آمریکا بـه خانـه پدری (و آنطور کـه گاردین خبر داده هست با همکاری بریتانیـا) همراه با نمایشات نظامـی اسرائیل درون هفته گذشته، کار را بـه جائی رساند کـه نـه فقط جمـهوری ولایت فقیـه بلکه حتی بعضی از مخالفان رژیم درون پرتو این وهم موضع‌گیری د و برای کوبیدن رقیبان خود مدعی شدند شماری بـه تشویق آمریکا به منظور حمله بـه ایران پرداخته‌اند و باید هرچه زودتر جلوی حمله نظامـی را گرفت و... تو گوئی آمریکا و اسرائیل منتظر نشسته‌اند کـه چهار که تا و نصفی همکار سابق رژیم چه مـی‌گویند که تا بر اساس توصیـه های آنـها وارد کارزار شوند.

ادامـه مطلب | لينک

November 04, 2011

یکهفته باخبر

که بیند خیر از آن خرمن کـه ننگ از خوشـه چین دارد

سه شنبه 25 که تا جمعه 28 اکتبر
پایـان سید چگونـه رقم زده مـی‌شود؟
سال 57 تنـها بخش بسیـار کوچکی از جامعه جوان آن روز (و بـه احتمالی بخش کوچکتری از پیران آزرده مخالف شاه از چپ و ملی و مذهبی) درون اندیشـه انتقام بودند. غیر از مورد شقه شقه یک افسر جوان کـه همسر باردارش را به منظور وضع حمل بـه بیمارستان شاهرضا بود و آنجا بـه دست پیروان اسلام ناب افتاده و دل و روده‌اش را بیرون ریخته بودند، یک پاسبان درون اصفهان و یک ساواکی درون شیراز که تا روز بـه تخت نشستن سید روح الله مصطفوی، مردم ما هیچ تصوری از روز بعد از سقوط نداشتند. سران این انقلاب منحوس بارها اقرار کرده‌اند کـه سرعت رویدادها آنـها را غافلگیر کرد بـه گونـه‌ای کـه نمـی‌دانستند چه کنند. خمـینی اما مـی‌دانست. او همانند سیـاستمداری کارکشته، فرصت طلب، بی‌پروا از عهدشکنی و دروغ‌گوئی، اولین حکم را روز 23 بهمن بـه صادق قطب‌زاده داد که تا صدا و سیما را زیر نظر گیرد. دومـین حکمش هم بـه خلخالی بود. کمتری معنای حاکم شرع و حدود اختیـارات او را مـی‌دانست. سه روز بعد وقتی ویران و حیران بام مدرسه علوی همراه با عکاس روزنامـه اطلاعات بعد از درنگی کوتاه درون خانـه کـه شرحش را بسیـار نوشته‌ام بـه روزنامـه رفتم که تا ویژه‌نامـه‌ای درون روز جمعه منتشر کنیم، تازه معنای قاضی شرع را مضمضه مـی‌کردم. روزنامـه کـه با تصاویر چهار ژنرال سرشناس درون خون خفته منتشر شد.
خیلی‌ها تکان خوردند، یک ملیون نسخه بـه سرعت برق و باد فروش رفت. انقلاب چهره خود را تازه بـه مردمـی نشان داد کـه با کشتار و خونریزی و کودتاهای چپ و راست و اعدامـهای خیـابانی و سر ب و... آشنا نبودند.

ادامـه مطلب | لينک

October 28, 2011

یکهفته با خبر

سه ‌شنبه 18 که تا جمعه 21 اکتبر-11

سرهنگ پر، دکتر مضطر، سید علی درون اندیشـه روز آخر

در نگاه بـه فصل خونین پایـانی معمر ، بـه سه تن مـی‌اندیشم . نخست بـه آن بانوی بزرگواری کـه هنوز هم بعد از 32 سال ، نام برادر کـه مـی‌آید یک چشمـه اشک از دیده و دلش جاری مـیشود . رباب بانوی صدر را مـیگویم . سرهنگ مجنون لیبی با ربودن او ، لبنان را از داشتن رهبری دینی و فرزانـه کـه محال بود بـه حسن نصرالله ها مجال ظهور و شلنگ تخته اندازی ، بدهد ، محروم ساخت . از آن بدتر ملت بزرگ و سرفراز مارا کـه اگر امام موسی صدر بود هرگز عبای ولایت روح الله مصطفوی را بر سر نمـیکشید ، بـه چنگانی سپرد کـه آن بزرگ را با 50 موشک سکاد ـ بی تاخت زدند . رباب خانم آرزو داشت قذافی دستگیر شود که تا شاید اقرار کند با امام موسی و دو همراهش شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین چه کرده هست .

ادامـه مطلب | لينک

October 21, 2011

یکهفته با خبر

دست غیب آمد و بر نامحرم زد

سه شنبه 11 که تا جمعه 14 اکتبر
وزیر دادگستری آمریکا درون رده بندی کابینـه، بعد از وزیر خارجه و وزیر خزانـه داری سومـین جایگاه را دارد. وقتی او درون کنار رئیس اف.بی.آی و بلند پایـهترین مسئولان امنیت ملی و... درون برابر خبرنگاران حاضر مـیشود که تا از شاهکار تازه سید علی آقای پائین خیـابانی و تیمسار سرلشکر قاسم سلیمانی و دلال تریـاک و ماشین منصور ارباب سیر و سرهنگ پاسدار مامور عملیـات سپاه قدس درون پایگاه کاراکاس، پرده بردارد، ما با موضوع درز اطلاعات بـه نیویورک تایمز و واشنگتن‌پست از سوی یک مقام امنیتی ناشناس روبرو نیستیم. ماجرا حتی بسیـار مـهمتر از فاشگوئیـهای گاه بـه گاه ژنرال پترایوس فرمانده سابق نیروهای آمریکائی درون عراق و افغانستان و رئیس ستاد و امروز رئیس سازمان اطلاعات آمریکا درباره حمایتهای جمـهوری ولایت فقیـه از تروریستهای القاعده و طالبان و کتائب اهل الحق و حزبالله عراق و... مـیباشد. درون واقع این دولت آمریکاست کـه با لباس تمام رسمـی بـه افکار عمومـی آمریکا و جهان اطلاع مـیدهد، آقایـان، خانمـها، با نـهایت شادمانی بـه شما خبر مـیدهیم کـه توطئه ای بسیـار خطرناک را خنثی کردیم... قصه را آنقدر شنیده اید کـه تکرارش نمـیکنم. سه انفجار همزمان درون سفارت سعودی، اسرائیل و رستورانی کـه در سفر ماه مارس بـه آمریکا، ساعتی درون کنار دوستی از انستیتوی واشنگتن درون فضای سنگین سیـاسی اش سرکرده بودم و هر روز حتما ده دوازده سناتور و عضو مجلس نمایندگان و سفرا و نظامـیان و سردبیران و بزرگان پایتخت نیز، ساعاتی از معمولا وقت ناهار را درآنجا بـه سر مـیبرند.

ادامـه مطلب | لينک

October 14, 2011

پنجره اي رو بـه خانـه پدري

جمعه ۱۴/۱۰/۲۰۱۱

تصوير : بخش اول
Download file

تصوير : بخش دوم
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file

ادامـه مطلب | لينک

یکهفته با خبر

نقشی بـه یـاد خط تو بر آب مـی‌زدم

سه‌ شنبه 4 که تا جمعه 7 اکتبر
ای بسا آرزو کـه خاک شود

پیشدرآمد: هفته پیش از دیدارم نوشته بودم با دکتر مـهرداد مشایخی، با امـید بـه معجزه‌ای کـه نمونـه‌هایش را دیده بودم و اینکه آیـا باز هم مـهرداد را خواهم دید؟ روزی کـه روزنامـه درآمد، مـهرداد خاموش شده بود، یعنی کـه دیدارمان بـه قیـامت افتاد. راحت بگویم بسیـار گریستم. درون دلم مـی‌گذشت کـه ای کاش آن دیدار آخرین را نداشتم، اما بلافاصله حس مـی‌کردم اگر آن دیدار نبود و در کنار او پدر عزیز و مادر نازنین، همسر فداکار و پر از مـهرش را ندیده بودم. از نزدیک فاطمـه امان را کـه وار مراقب نیم شعله‌ای بود کـه هنوز درون نگاه مـهرداد باقی بود، مشاهده نکرده بودم، آیـا مـی‌توانستم بـه آرامش بعد از اشک برسم چنانکه امروز رسیده‌ام. آخرین مصاحبه دکتر را با جمشید چالنگی، و گفتگوی دیدنی و شنیدنی او را با شـهره عاصمـی چند بار دیده‌ام. پوست و استخوانی بود کـه برای شـهره از سفرش بـه ایران، چند هفته پیش از آغاز پروژه قتلهای زنجیره‌ای مـی‌گفت و تلفن «آقا مجتبی» نامـی از امنیت خانـه سید علی آقای پائین خیـابانی بـه قصد دیداری و آن دیدار کـه در پارک نزدیک خانـه پدری‌اش انجام گرفته بود.

ادامـه مطلب | لينک

October 07, 2011

یکهفته با خبر

سه ‌شنبه 27 که تا جمعه 30 سپتامبر
وطنم نور و آب و عطر و عسل

1 ـ درون مجتمع «ابونواس» درون کارتاژ تونس بودیم کـه از زیباترین و مجهزترین مراکز توریستی درون شمال آفریقاست. سرمایـه‌گذاران کویتی، این مجتمع و چندین هتل نظایر آن را درون پایتخت و مراکز توریستی این کشور ساخته‌اند. زین‌العابدین بن علی درون اوج قدرت بود و با حضور دهها هزار توریست اغلب اروپائی، مردم تونس شادمان و پرانرژی درون آن هوای گرم مطبوع، گله و شکایتی نداشتند کـه نان و گوشتشان بـه راه بود و بیش از یک مـیلیون تن از آنان از برکات صنعت توریسم بهره‌مند مـی‌شدند.
معمولاً عصرها از هتل بیرون مـی‌زدیم بـه قصد کارتاژ کـه در کنار خرابه‌های تاریخی قصرها و شـهرهای اجداد تونسی‌های امروز، قصر باشکوه پرزیدنت بن علی با نخلهای سربلند و درختهای لیمو و پرتقال و گلهای رنگارنگ دل از خاص و عام مـی‌برد. کارتاژ با قهوه خانـه‌های باصفا، رستورانـها و بازارچه‌ای کـه مرا که تا قلب شـهر ری مـی‌برد، مـیعادگاه هم توریستها و هم جوانانی بود کـه به‌عادت دیرینـه، شاخه‌ای پر از یـاسمـین را بر بالای گوش مـی‌زدند و وقتی از کنارت مـی‌گذشتند عصر یـاسمـین‌ها مدهوشت مـی‌کرد. درون یکی از روزها کـه با خانواده‌ام بـه فارسی سخن مـی‌گفتیم و مـی‌گذشتیم، مردی چهل ساله یـا کمتر، با سر طاس و صورت سرخ بـه ما نزدیک شد و با نگاهی پر از مـهر و صدائی کـه اشک و شوق را با هم درون گوشت مـی‌نشاند گفت آقاجون شما از ایران، من بابا ایرانی، ماما روسی!

ادامـه مطلب | لينک

September 30, 2011

یکهفته با خبر

تا غول بیـابان نفریبد بـه سرابت

سه شنبه 20 که تا جمعه 23 سپتامبر
تکرار تاریخ این بار اما...

احمدی‌نژاد کـه مـی‌آید، دلم مـی‌گیرد. هزاران هزار ایرانی کـه آقای پرزیدنت، اگر عدالت و انصافی درون کار بود حتی شایستگی کیف کشی آنـها را نداشت، لابد مثل من با مشاهده رئیس جمـهور نظرکردۀ امام زمان و نایب بر حقش، آن دم کـه طاووس‌وار از پله‌های مجمع عمومـی سازمان ملل بالا مـی‌رود، بـه نسلهائی نفرین مـی‌کنند کـه وطن را درون سینی طلا تقدیم سید روح الله مصطفوی و اتباعش د.

ادامـه مطلب | لينک

September 26, 2011

روزنامـه کوردستانی نویً

مصاحبه روزنامـه کوردستانی نویً با دكتر عليرضا نوري زاده


Download file

ادامـه مطلب | لينک

September 23, 2011

یکهفته با خبر

گر معتبر شود ز خدا بی‌خبر شود!

سه‌ شنبه 13 که تا جمعه 16 سپتامبر
بعد از کار ماندگار جمشید برزگر مدیر برنامـه فارسی رادیو بی.بی.سی و سایت فارسی این شبکه درون تنظیم صفحات ویژه‌ای درون بیستمـین سالروز ذبح اسلامـی زنده یـاد دکتر شاپور بختیـار کـه تا امروز بهترین یـادواره درون بزرگداشت مردی بود کـه در احوالش گفته بود «یک لحظه بود اما چه بسیـاری»، کاری کـه سایت رادیو فردا نیز درون پی آن صفحاتی از سایت خود را بـه یـادآوری و تحلیل شخصیت و افکار دکتر بختیـار اختصاص داد، حالا با پروفایلی کـه درباره آیت‌الله خامنـه‌ای درون بی.بی.سی عرضه شده است، بـه عنوان یک کار ماندگار و قابل تقدیر، زوایـای چندی از شخصیت رهبر جمـهوری اسلامـی و زندگی خصوصی او مورد بررسی قرار گرفته است.
از آنجا کـه با آقای خامنـه‌ای و خانواده‌اش از سالها پیش از انقلاب آشنا بوده‌ام و روزی کـه ایشان بـه رهبری انتخاب شد درون مقاله‌ای درون «روزگار نو» کـه بعداً درون کتابی با عنوان این مقاله «از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامـه» منتشر شد، بـه آشنائی‌های دیر و دور اشاره کرده‌ام و سه سال پیش نیز بـه تفصیل درون همـین ستون و نیز درون برنامـه تلویزیونی‌ام «پنجره‌ای رو بـه خانـه پدری» شرح کامل از خانواده ایشان، فرزندان، عروسها، دامادها، اقوام همسر، اخوان و... آورده‌ام، پیش از آنکه مطالبی درون همـین زمـینـه و گاه با خطاهای فاحش منتشر و عرضه شود، قصد بازگوئی مطالبم را ندارم. اما چون پروفایل بی.بی.سی تماشاگران و خوانندگان بسیـاری داشته و خواهد داشت چند نکته‌ای را کـه از قلم افتاده بود باز مـی‌گویم که تا این پرونده کامل شود.

ادامـه مطلب | لينک

September 16, 2011

يكهفته با خبر

که درون مشایخ شـهر این نشان نمـی‌بینم!

سه‌شنبه 6 که تا جمعه 9 سپتامبر
پیشدرآمد: سرمقاله راه توده کـه هفته پیش استاد نازنین دکتر صدرالدین الهی درون یـادداشتهای بی‌تاریخ نقلش کرده بود و من کـه راه توده را از طریق ایمـیل دریـافت مـی‌کنم، پیش از این ، بی‌تأمل از کنارش گذشته بودم، مرا بـه حیرت انداخت. دیدم هنوز هم رفقا علی‌رغم ورشکستگی بـه تقصیر کمونیسم درون اشکال روسی و چینی و کیم ایل سونگی و انور خوجه‌ایش، با همان ادبیـات و همان صغری کبراهای بی‌پایـه، جنایـات 42 ساله سرهنگ بیمار لیبی را بـه حساب گردش بـه راست او و اقتصاد بازار و... گذاشته‌اند. همـینطور درون باب سوریـه و با کمـی شرم و حیـا، جمـهوری ولایت فقیـه. لُب کلام این هست که که تا آن روزی کـه رژیم‌های سرکوبگر منطقه، وابسته بـه اردوگاه شرق بودند و اقتصادشان روی اصول اقتصاد متمرکز دولتی استوار بود، اوضاع این کشورها بهتر بود و اینـهمـه فساد و سرکوبگری درون مـیان نبود...

ادامـه مطلب | لينک

September 09, 2011

یکهفته با خبر

حرفی هست از هزاران کاندر عبارت آمد

سه‌ شنبه 30 اوت که تا جمعه 2 سپتامبر
برکات اسلام ناب
بسیـار بار، درون بحث‌هائی کـه بین خودمان درون مـی‌گیرد، به منظور آنکه بفهمم درون بین ما (جمعی کـه از سرسخت‌ترین مخالفان رژیم که تا اصلاح طلبان و طرفداران تعدیل و تزئین نظام را درون بر مـی‌گیرد) آیـا هستندانی کـه در بین دستاوردهای جمـهوری ولایت فقیـه، نکته مثبتی را یـافته باشند، مـی‌پرسم آیـا شماها درون این 32 سال حتی یک دستاورد مثبت درون حساب نظام ننوشته‌اید؟ بالاخره درون جمع حکام این سه دهه بوده‌اند افرادی کـه قصد خدمت داشته‌اند و... ده سال پیش نکات مبثت بسیـاری ذکر مـی‌شد کـه همگی مربوط بـه دوران خاتمـی و اصلاحات بود. امروز اما اصلاح طلبان دیروزی نیز از ارائه دستاوردی مثبت و به نفع مردم عاجزند. بدون تعصب و کمـی فراتر از مصالح شخصی و گروهی، اگر کارنامـه رژیم را مورد بررسی قرار دهیم حقاً بـه چه نکات غرور برانگیز و مثبتی مـی ‌رسیم کـه در آینده درون تاریخ این دوره از حیـات ملت ایران ثبت خواهد شد؟

ادامـه مطلب | لينک

September 02, 2011

یکهفته با خبر

ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند!

سه ‌شنبه 22 که تا دوشنبه 29 اوت

بهار عربی یـا خزان ایدئولوژی
پیشدرآمد: درون طول هفته‌ها و ماههای اخیر و بعد از فروپاشی رژیم‌های تونس و مصر، اینجا و آنجا مقالات و تحلیل‌هائی را مشاهده کرده‌ام کـه بعضاً نام نویسندگانی سرشناس و دردآشنا و تحلیل‌گرانی روشن‌بین را بر پیشانی خود داشته است. منـهای یکی دو مورد استثنائی، درون اغلب این نوشته‌ها نوعی نگرانی توأم با بدبینی نسبت بـه بهار عربی مشاهده مـی‌شود. درون مـیان این نوشته‌ها تنـها یک مورد را مشاهده کرده‌ام کـه نویسنده‌اش بـه علت زندگی درون کشورهای عربی، که تا حدودی درون ارزیـابی خود، فراتر از تصویرهای تلویزیونی و گزارش خبرنگاران غربی کـه با دو روز اقامت درون مصر یـا یمن و... بـه کارشناس مسائل پیچیده این جوامع تبدیل مـی‌شوند، نکته‌های اصلی را درون نظر داشته است.

ادامـه مطلب | لينک

August 26, 2011

يكهفته با خبر

آن خوش خبر کجاست کـه این فتح مژده داد؟

سه‌شنبه 16 که تا جمعه 19 اوت
دیدی کـه خون ناحق...1 ـ

فکر مـی‌کنم کـه در این لحظات بانوی بزرگوار، رباب خانم صدر، با مشاهده سرنگونی سرهنگ بیمار و جنون زده لیبیـائی، زیرزمزمـه مـی‌کند؛ دیدی کـه خون ناحق پروانـه شمع را... اما رسیدن بـه پایـان چقدر دردناک و پرخسارت بود. از آن روزی کـه معمر، ستوان جوان درون کنار ستوان عبدالسلام جلود و ستوان الخویلدی حمـیدی و ابوبکر یونس و... تخت پادشاهی یکی از فرزانـه‌ترین و عادل‌ترین ملوک قرن بیستم یعنی ملک ادریس السنوسی را سرنگون کرد که تا این روزها کـه سرنگونی او واقعیت پیدا مـی‌کند، بیش از 42 سال مـی‌گذرد. طی این سال‌ها ستوان باریک مـیان خجول بـه سرهنگ پرگوی مجنونی تبدیل شده کـه بیش از هزار مـیلیـارد دلار از درآمد نفتی کشورش را بـه باد داده است. نگاهی بـه فیلمـهایی کـه از شـهرهای لیبی درون تلویزیون‌ها پخش مـی‌شود کافی هست تا بدانید این جانی بیمار، طی 42 سال بـه جز تعدادی ساختمان بدقواره و جاده، کاری درون کشورش نکرده است. نـه کار فرهنگی، نـه آموزش ملتش، نـه تبادل فرهنگی با خارج، نـه سینمائی، نـه رسانـه‌های قابل توجهی (چند روزنامـه هم شکل، سه چهار تلویزیون کـه از صبح که تا شب عر مـی‌زنند و چرندیـات قائدالثوره را نشخوار مـی‌کنند، سروده‌های ملال آور و فیلمـهای رنگ و رو رفته مبتذل مصری و فصولی از کتاب سبز سرهنگ، دیگر برنامـه‌های رادیو تلویزیون لیبی است.) و نـه جامعه مدنی و انجمن و حزب و اتحادیـه‌ای، مسجد سوار بر اندیشـه عوام کالانعام و تعصب و خشونت نمادهای بیّنـه‌ کشوری کـه قذافی و مافیـای همراهش بر آن حکومت مـی‌کنند.

ادامـه مطلب | لينک

August 19, 2011

يكهفته با خبر

جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه!

سه شنبه 9 که تا جمعه 12 اوت
دوراهی سرنوشت
در این دو سه هفته، سید علی آقا کـه به‌سبب گرفتاریـهای فیزیکی ناشی از سوءقصد مسجد راه آهن و... و البته روحی مرتبط با وحشت دائمـی به‌ویژه بعد از رویدادهای سوریـه از روزه گرفتن معاف است، بدجوری نگران انتخابات مجلس شورای جمـهوری ولایت فقیـه شده است. به منظور دریـافت احوالات حضرتش لازم نیست فقط گفتار و اشاراتش را مد نظر قرار داد. کافی هست شما روی حرفهایـانی مثل غلامعلی خان حداد عادل، پدر عروس مقام ولایت تأمل کنید که تا وضع روحی والد آقا مجتبی را تشخیص دهید.
به این گزارش کـه هفته گذشته درون مطبوعات و سایتهای اینترنتی درون ایران و خارج کشور منتشر شد توجه کنید که تا بعضی از اسباب نگرانی مقام معظم... روشن شود.
غلامعلی حداد عادل، نماینده اصولگرای مجلس و عضو کمـیته وحدت اصولگرایـان، گفته هست که آیت‌الله خامنـه‌ای، مایل نیست اصولگرایـان با بیش از یک لیست درون انتخابات آینده مجلس شرکت کنند.
غلامعلی حداد عادل درون جلسه اعضای جامعه اسلامـی مـهندسین درون دانشگاه امام صادق، با هشدار نسبت بـه اختلاف درون مـیان اصولگرایـان تصریح کرد: «رهبری معظم انقلاب مایل نیستند کـه در انتخابات مجلس نـهم بیش از یک فهرست ارائه شود.»
حداد عادل، با اشاره بـه «دوران تلخ دوم خرداد» گفت: «در مجلس هفتم و هشتم اصولگرایـان یک رقیب بـه نام اصلاح طلبان داشتند، ولی درون این مجلس گویـا حتما با دو جبهه کـه یکی‌‌ همان اصلاح‌طلبان و یـا اصحاب فتنـه و دیگری جریـان انحرافی هست مقابله کنیم و بنابراین حتما به گونـه‌ای اوضاع را مدیریت کنیم و مراقب این دو جریـان باشیم.»

ادامـه مطلب | لينک

August 12, 2011

یکهفته با خبر

گوهر پاک بباید کـه شود قابل فیض!

سه ‌شنبه 2 که تا جمعه 5 اوت
بزرگا مردی بود...
بیست سال بعد از ذبح اسلامـی دکتر شاپور بختیـار، ابتکار جمشید برزگر مدیر سایت فارسی و رادیوی بی.بی.سی درون اختصاص صفحاتی ویژه درون ارزیـابی شخصیت وافکار و جایگاه او درون دمکراسی‌خواهی مردم ایران، و اقدام سایت‌های «رادیو فردا» و «صدای آمریکا» و چند سایت دیگر درون پی سایت بی.بی.سی، درون گشودن صفحات ویژه به منظور تحلیل شخصیت و آراء و عرضه بعضی ناگفته‌ها درباره او، آشکار ساخت کـه مرغ توفان کـه تنـها 37 روز بخت ریـاست دولت مشروطه را پیدا کرد فراتر از همـه معاصرانش از جمله آنـها کـه با بوسه بر دست خمـینی، مـیراث مصدق را نثار او د، بر بلندای تاریخ ایستاده است. و از آن والاتر، جایگاهی ویژه درون دل نسل‌هائی دارد کـه نـه عهدش را بـه چشم دیده‌اند و نـه مجالی به منظور شناخت او درون کتاب‌ها و مطبوعات داشته ‌اند.

ادامـه مطلب | لينک

August 05, 2011

یکهفته با خبر

تا ریـا ورزد و سالوس، مسلمان نشود!

سه ‌شنبه 26 که تا جمعه 29 ژوئیـه

یـاد باد آن روزگاران...
هر بار کـه در این سالهای دوری از خانـه پدری بـه ماه رمضان رسیده‌ام، بیش از هر زمان آثار شوم سلطه اهل ولایت فقیـه بر سرزمـینم درون عرصه‌های فرهنگی، اعتقادی، دینی و روابط اجتماعی، درون نظرم جلوه‌گر مـی‌شود. بعد از 22 بهمن، فارغ‌التحصیلان فیضیـه و همدستان آنـها، درون مـیخانـه بستند و در خانـه تزویر و ریـا گشودند. سی و دو سال بعد آنچه مـی‌بینم همـه تزویر هست و فریب، دروغ، فضیلت و ایمان و صدق درون رأس رذیلت‌ها بـه جامعه تحمـیل شده است. آن روزها درون عهد طاغوت، ماه رمضان کـه مـی‌شد وطن رنگ و عطر و طعم دیگری مـی‌گرفت، خدا درون همـه ما منتشر مـی‌شد. (هر دو معنای آن هم درون باطن ما ظاهر بود و هم درون رفتار و گفتار ما).

ادامـه مطلب | لينک

July 29, 2011

یکهفته با خبر

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ!

سه‌شنبه 19 که تا جمعه 22 ژوئیـه
جماران و امام عصر والزمان

نویسنده سرشناسی کـه با همـه آوازه و قلم دلنشین و اغلب سرشار طنزش، و هزاران خواننده‌ای کـه تنـها مـی‌توانند از طریق وبلاگش و سایت گویـا نیوز و گویـای من، نوشته‌های او را دنبال کنند یعنی «ف. م. سخن» هفته پیش با لطف همـیشگی‌اش شیوه‌ای را کـه در برنامـه «به عبارتی دیگر» بی.بی.سی فارسی مورد استفاده قرار گرفته بود نکوهش کرده و آن را نوعی بازجوئی دانسته بود. از او سپاسگزارم کـه بسیـار بار، با واژگانی کـه نیت پاک و مـهر و بلندنظریش درون آنـها آشکار است، مرا مورد لطف قرار داده است.

ادامـه مطلب | لينک

July 15, 2011

یکهفته با خبر

حالیـا مصلحت وقت درون آن مـی‌بینم...

سه‌شنبه 5 که تا جمعه 8 ژوئیـه
گفتا ز کـه نالیم کـه از ماست کـه بر ماست!
آنچه را درون پیشدرآمد هفته پیش آورده بودم بـه زبانی دیگر دکتر شاهین فاطمـی باز گفته بود. من از خویش نالیده بودم کـه «خنجر مـی‌زند» و ایشان از آنـهائی یـاد کرده بود کـه بین مخالفان نظام نفاق افکنی مـی‌کنند و دانسته یـا ندانسته آب بـه آسیـاب جمـهوری اسلامـی مـی‌ریزند. نـه ایشان از گلایـه‌های من از آن «بعضی‌ها» خبر داشت و نـه من از طرح درد از سوی استاد عزیز. اما هر دو، و مطمئناً دهها تن دیگر از اهالی اندیشـه و فرهنگ و رسانـه و مبارزه نیز کم و بیش برداشتهائی شبیـه بـه برداشتهای ما از دلایل ناکامـی‌هایمان و راههای برون رفت از بن بست موجود داشته و دارند.

ادامـه مطلب | لينک

July 08, 2011

یکهفته با خبر

زین جفا رخ بـه خون بشوید باز!

سه‌ شنبه 28 ژوئن که تا جمعه اول ژوئیـه

پیشدرآمد: گاهی درون برابر این سوال بی‌پاسخ کـه دیرسالی هست در دل و ذهن خیلی از ما جای گرفته، بـه حقیقتی تلخ مـی‌رسم کـه نمـی‌خواهم باورش کنم. چرا ما با هم اینـهمـه نامـهربان هستیم؟ چرا سی و دو سال رنج و درد مشترک نتوانسته دیوارهای جدائی را کـه ریشـه درون خودبینی، حسد، بدگمانی، ذهن توطئه‌گر و توطئه‌اندیش، و... ما دارد فرواندازد. ما درون دو سوی مرز علی‌رغم همـه حیله‌ها و تهدیدها و بازی‌های رژیم، دیرگاهی هست دیوار جدائی را فرو انداخته‌ایم، اما درون این سوی مرز، درون تبعیدگاههائی کـه برای بسیـاری از ما که تا مرگ ادامـه یـافتهانی همچنان دیوارها را بالا و بالاتر مـی‌برند. طرح باشکوه رفراندوم کـه امضای بیش از چهل هزار انسان فرهیخته و مبارز و آزادیخواه درون داخل کشور و چندین هزار ایرانی درون خارج کشور را درون زیر خود داشت توسط رژیم شکست نخورد، بلکه درون خارج کشور حکم قتلش را صادر د. هر تلاشی را به منظور همبستگی درون خارج کشور خنثی د. رژیم دیرگاهی هست نیـازی بـه توطئه‌ گری به منظور برهم زدن همدلی و همبستگی بین مخالفانش درون خارج ندارد. خود مخالفان دخل یکدیگر را مـی‌آورند.

ادامـه مطلب | لينک

July 01, 2011

یک هفته با خبر

آنچه خود داشت ز بیگانـه تمنا مـیکرد

آن دو روزی کـه ایرانی بودیم
برگذاری نشستها و مجالس بحث و فحص درون باره تحولات سرزمـینمان، درون طول سالهای دوری از وطن به منظور ما ایرانیـها نـه موضوع تازه‌ای هست و نـه از این نشستها هرگز انتظار یـافتن راهی به منظور خروج از مصیبتی کـه 32 سال هست گرفتار آن مـی‌باشیم، داشته‌ایم. من خود درون بسیـاری از این نشستها با شوق و آمادگی فراوان به منظور همدلی، شرکت کرده‌ام و گاه امـیدوار از پیدائی نمادهای همبستگی، از این نشست‌ها بیرون آمده‌ام اما... با همـه تجارب تلخ گذشته، سمـینار دو روزه «چشم‌انداز دموکراسی درون ایران و برسی پروژه گذار بـه دمکراسی درون ایران و منطقه با توجه بـه رویدادهای اخیر درون جهان عرب» را با هدف بررسی و واکاوی مشکلات و موانع موجود بر سر راه برقراری دموکراسی و جامعه مدنی درون ایران و به منظور تشریح اتفاقاتی کـه طی دو سال اخیر درون ایران و خاورمـیانـه رخ داده است، درون لندن از سوی مرکز پژوهشـهای ایران و اعراب برگذارکردیم.

ادامـه مطلب | لينک

June 17, 2011

یکهفته با خبر


رمزی برو بپرس و حدیثی بیـا بگو!

سه‌ شنبه 7 که تا جمعه 10 ژوئن
فلاکت سید علی آقا و جیمزباندش

1 ـ بیش از چهار سال «محقق» از داخل بیت سید علی آقا برایم اطلاعات دست اول مـی‌فرستاد. آنچه را به منظور اولین بار درباره فرزندان ولی فقیـه نوشتم از جمله آلودگیـهای مالی آنـها، 11 قصر رهبر، حکایت دلدادگی و... همـه از سوی محقق آمده بود. به منظور یـافتن این منبع سه بار همـه کارکنان دفتر و بیت، ساعتها بازجوئی شدند، کامپیوترهای آنـها بازرسی شد، تلفنـهای موبایلشان شنود شد، اما نتوانستند ردّی از محقق پیدا کنند کـه همـه جا بود و همـه را مـی‌دید. (یـادتان هست آنچه را درون این ستون طی سه شماره درباره فعالیت‌ها و شرکت‌های مجتبی و مصطفی و مسعود و مـیثم و حسن آقا اخوی رهبر و برادران خجسته نوشتم، آنچه از خانـه سازی درون آفریقای جنوبی و ترک سل باز گفتم، حکایت ستاد مجتبی درون انتخابات و دیدارهای حلقه خمسه و سبعه با سید علی آقا درون روزهای انتخابات دوره نـهم ریـاست جمـهوری و دیدار رفسنجانی و خامنـه‌ای درون آستانـه دور دوم انتخابات با حضور احمدی‌نژاد و... همـه از سوی محقق آمده بود.)

ادامـه مطلب | لينک

June 10, 2011

یکهفته با خبر

وز تحسر دست بر سر مـی‌زند مسکین مگس!

سه ‌شنبه 31 مـه که تا جمعه 3 ژوئن
سید بـه کجا مـی‌رود؟
1 ـ اگر مـی‌بینید چند هفته‌ای هست که سید علی آقا نایب امام زمان را رها نمـی‌کنم بیش از هر چیز بـه این دلیل هست که نشانـه‌های تباهی را یک بـه یک درون او مـی‌بینم. این بار کـه مقام معظم رهبری سخن مـی‌گوید بـه چهره‌اش دقیق شوید. فاصله‌های طولانی بین واژگانش را، از یـاد رفتن جملات قبلی را، بیـهوده پرگوئی و تکرار گفته‌هائی را که، هر بار بـه وجهی ادا شده و مـی‌شوند... اینـها همـه را با تأمل بیشتری ارزیـابی کنید. آنگاه مثل من پی مـی‌برید کـه سید درون سرازیری سقوط، شتاب بیشتری گرفته است.

ادامـه مطلب | لينک

June 03, 2011

یکهفته با خبر

عهد را بشکست و پیمان نیز هم!

سه‌ شنبه 24 که تا جمعه 27 مـه
حجت الاسلام داماد ولی فقیـه
1 ـ چند سالی طول کشید که تا مقام معظم رهبری، نایب برحق صاحب الزمان، هدهد باغ ولایت و حضرت والا شازده مجتبی را بـه پیشگاه امت همـیشـه درون صحنـه معرفی کرد. درون سالهای اول انقلاب، شازده مجتبی وردست اخوی آقا مصطفی کـه سه چهار سالی از او بزرگتر بود درون حیـاط عین‌الدوله، هر وقت فرصتی دست مـی‌داد، کاراته بازی مـی‌کرد. بعد البته بـه توصیـه ابوی با آنکه عشق بـه طلبگی درون وجودش جوانـه زده بود، کت و شلوار پوشید و به مدرسه رفت. (برخلاف آسید مصطفی کـه از همان آغاز لباده پوشیده بود) که تا زمان ازدواج با صبیـه قمر وزیر، دکتر غلامعلی خان حداد عادل هم حضرت والا سید مجتبی مکلاّ بود و ناگهان، عشق بـه لباده و عمامـه حضرتش را مجنون وادی حوزه کرد. و گویـا این عشق بـه دل دیگر اخوان نیز راه یـافته کـه مسعود خان شوهر آقاصادق خرازی هم بعد از عمری «آنتیک»بازی سر از حوزه درآورده هست و مـیثم نیز بـه حلیت عبا و عمامـه آراسته شده است.

ادامـه مطلب | لينک

May 27, 2011

یکهفته با خبر

دعای نیمـه شبان دفع صد بلا د

سه‌ شنبه 17 که تا جمعه 20 مـه
سید ما خراسانی نیست
آنـها کـه امروز یقه تحفه آرادان را گرفته‌اند کـه جن‌گیر مخصوص دارد و حضرات اجنـه را بـه خدمت گرفته و سیدعلی آقای نایب امام زمان را جادو کرده است، فراموش مـی‌کنند آنکه این بساط را رونق بخشید و نور بـه ریش درون رنجرور ویژه نایب امام زمان انداخت و در جمکران با حضرت بـه مشاعره پرداخت همـین حضرت سیدعلی خان ولایتمدار بود کـه از فردای بـه تخت نشستن مـیل بـه سفر بـه ماوراء الطبیعه کرد و قصد گذر از عالم فانی بـه بارگاه لم یزلی فرمود. معقول منبری بود کـه خوش مـی‌گفت و کلامش همـیشـه بـه رشته‌های مروارید شعر از قدما، حضرت حافظ و مولانا و سعدی و از معاصرین، عمادجان خراسانی و امـیرالشعرا امـیری فیروزکوهی و مـیم. امـید خراسانی، آراسته بود. درون مجلس علما همواره بـه طعنـه و سخره از دکانداران دین و ارتجاع حوزوی مـی‌گفت، هم بدین سبب مطرود مشایخ دارالعلم قم و بحر العلوم خراسان بود اما درون مقابل درون جمع اهالی ولایت دل، جا داشت و پشت و پناه او، روشنفکران و خردمندان و هنرمندان بودند.

ادامـه مطلب | لينک

May 20, 2011

یکهفته با خبر

یـارب این نوکیسه‌گان را بر خر خودشان نشان!

سه‌ شنبه 10 که تا جمعه 13 مـه
جنایت درون شام
1 ـ بـه تصاویر نگاه مـی‌کنم، فریم‌های درهم، غیر شفاف، با کادرهای باژگونـه، پیداست کـه تلفنـهای همراه درون بلاد الشام از انواعی کـه بچه‌های ما درون سبز به منظور ثبت لحظات و ضبط جنایـات رژیم ولایت فقیـه استفاده مـی‌د چندین مدل عقب‌تر است. شاید هم ناشی بودن، نتیجه بـه قول عربها «رکاکت» این فیلمبرداری موبایلی سر صحنـه‌ای است. تصاویری کـه در آغاز انقلاب لیبی بـه دستمان مـی‌رسید از این هم خراب‌تر بود و بعدها وقتی پای خبرنگاران و دوربین العربیـه و الجزیره و بی‌بی‌سی و فرانسه 24 بـه لیبی باز شد با حیرت دیدیم کـه این مردک مجنون قذافی چهل سال سه نسل را درون کشورش بـه امواجی از خشونت و نادانی تبدیل کرده است. وقتی خبرنگاران با انقلابیون حرف مـی‌زنند تازه درون مـی‌یـابیم کـه یک رژیم فاسد خونریز ضد فرهنگ چگونـه مـی‌تواند ملتی را بـه بهائم تبدیل کند.

ادامـه مطلب | لينک

May 13, 2011

یکهفته با خبر

چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند

سه ‌شنبه 3 که تا جمعه 6 مـه
حکایت جن‌گیر و اخلاق ولائی
1 ـ مواضع من درون مقابل تحفه آرادان بر همگان، آشکار و روشن است. او را انفجاری مـی‌دانم از گنداب فریب و تظاهر و عشق بـه قدرت و فرهنگ ولائی که، شش سال و اندی پیش، آوارش بر سر ملت ایران سرریز شد. اما همزمان چه بسیـار آرزو کرده‌ام ایکاش خاتمـی و هم و (رفسنجانی را نمـی‌گویم کـه بزدلی‌اش توصیف پذیر نیست) بـه اندازه همـین تحفه آرادان شـهامت داشتند و به جای آنکه نگران اسلام ناب و مظهرش سید علی آقای پائین خیـابانی باشند، به منظور آن مـیلیونـها مردمـی کـه مـی‌پنداشتند علی آباد شـهری هست و این بزرگواران راه رسیدن بـه مردمسالاری و عدالت گستری و مساوات و همدلی بین اهالی خانـه پدری را بلدند و نیز قادرند آنـها را بـه سرمنزل مقصود کـه همانا یک ایران آزاد و رها از قید و بند اسلام ناب درون دو وجه محمدی ولائی و محمدی طالبانی است، برسانند٬ نيم قدمي برميداشتند.

ادامـه مطلب | لينک

May 06, 2011

یکهفته با خبر

آن یـار کزو گشت سر دار بلند
سه ‌شنبه 26 که تا جمعه 29 آوریل
«سیـامک» سرانجام جان را درون چلّه کمان گذاشت و از طبقه ششم ساختمان محل زندگیش خود را بـه کف خیـابان پرتاب کرد، که تا سید علی آقای نایب امام زمان را رسواتر از آن کند کـه هست. همان کرد کـه آرش کرده بود. همانکه دستفروش تونسی کرد و از برکت شعله‌هائی کـه از جانش سر کشید، سرنوشت جهان عرب را دگرگون کرد. سیـامک ماندگار شد چنانکه آرش. من چنین شـهامتی را درون اهالی قلم درون خانـه پدری سراغ نداشتم. سالها او را تحت شکنجه‌های وحشیـانـه خرد د. فرزندانش طی سالهای اخیر همراه با همسر فداکارش مـهرانگیز کار آنچه را درون توان داشتند به منظور نجات سیـامک بـه کار بستند. سرانجام او را با شرایط ویژه و قید و بندهای بسیـار بـه خانـه‌ای فرستادند کـه شب و روز تحت نظر بود.ی بـه دیدارش نمـی‌‌رفت، بعد از خاموشی فداکارش، سیـامک تنـها دلخوش بود کـه در طول روز بنفشـه و لیلا انش و مـهرانگیز کار همسرش یکی دو بار تلفنی با او سخن گویند.

ادامـه مطلب | لينک

April 23, 2011

يكهفته با خبر

دوش مـی‌آمد و رخساره برافروخته بود...

سه شنبه 12 که تا جمعه 14 آوریل

مرا یـا زود کش یـا زود کن روز !
کلاس هفتم (اول متوسطه) درون دبیرستان هدف، با مدیری نازنین «آقای ابتهاج» بخت آن را یـافته بودم کـه کارهای نمایشی و شعر خوانی و مناظره و مشاعره را کـه در مدرسه «ایران» و سال آخر دبستان درون مدرسه جهان تربیت، دنبال مـی‌کردم، پیگیر شوم.
اولین نمایشنامـه‌ای کـه نوشتم و ضمن ایفای نقش اول کارگردانی آنرا نیز بر عهده داشتم، «نادر پسر شمشیر» بود. اقتباسی از قصه‌ای کـه در مجله اطلاعات هفتگی خوانده بودم.
فکور همکلاسی من کـه چهره‌ای متفاوت از بچه محصل‌های مدسه داشت، خیلی شیک مـی‌پوشید و رفتارش بسیـار متین بود و نشان از جایگاه خانواده‌اش داشت (بعدها دانستم کـه با کریم فکور ترانـه‌سرای سرشناس نسبت نزدیکی دارد) نقش رضاقلی مـیرزا پسر نادر را بازی مـی‌کرد و من هم نقش نادر را!
متن نمایش را با کاربن کپی کرده بودم و دیـالوگ هر بازیگر را به منظور او با خط کشیدن زیر گفته‌هایش مشخص کرده بودم. نخستین تمرین ما روخوانی متن بود درون حضور مدیر

ادامـه مطلب | لينک

April 15, 2011

یکهفته با خبر

صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمـی

سه شنبه 7تا جمعه 10 آوریل

در سوریـه چه مـی‌گذرد؟
برای اهل ولایت فقیـه البته آنچه درون سوریـه مـی‌گذرد بـه همان اندازه کـه سر کشیدن شعله‌های سبز درون خانـه پدری نگران‌کننده بود، اسباب وحشت است. ازدواج موقت بین حافظ الاسد و سید روح‌الله مصطفوی اگر چه هیچگاه بـه وصلت نینجامـید و داماد سوری که تا مرگ عروس حاضر بـه دیدارش نشد منتها بـه جای آنکه داماد به منظور جلب محبت عروس هدیـه‌ای بفرستد و هر از گاه دلش را بـه کرامتی شاد کند، این عروس بود کـه مرتب به منظور داماد بد عهد هدایـای نقدی و از نفت مجانی که تا نیم بها و کارخانـه مونتاژ ماشین که تا انتقال تکنولوژی ساخت کاندوم ارزان هفت رنگ (که حضرت آیت‌الله شیخ محمد یزدی افتخار واردش از چین را که تا ابد به منظور خود و فرزندانش ثبت کرده است) مـی‌فرستاد.

ادامـه مطلب | لينک

April 08, 2011

یکهفته با خبر

آنچه خود داشت ز بیگانـه تمنا مـی‌کرد

سه‌ شنبه 29 مارس که تا جمعه 1 آوریل

حدود و ثغور خیـانت
هدفم از نوشتن این سطور بـه هیچ روی ملامتگری و یـا اتهام زنی بهانی نیست کـه بعضاً و در رأس آنـها مرحوم مـهندس مـهدی بازرگان از پاکدل‌ترین و وطن‌دوست‌ترین آزادیخواهان ایران درون دوران بعد از جنگ جهانی دوم بوده‌اند. درون اینجا قصد محاکمـه درون کار نیست بنابراین اگر سخنی عنوان مـی‌شود کـه باب دل نیروهای ملی ـ مذهبی نیست، قصد نیش زدن بـه آنـها را ندارم و فقط هدف من مشخص مرزهائی هست که نیروهای مخالف رژیم گذشته بـه راحتی از آن عبور کرده‌اند اما امروز حتی نزدیکی بـه این خطوط از نظر بعضی از واعظان غیر متعظ و معلمان اخلاق اپوزیسیون مذموم و محکوم است. درون این باب البته خود رژیم و اهل بیتش نیز جای خود دارند کـه مراجعه فلان وکیل دادگستری یـا نویسنده و شاعر و... بـه کنسولگری آمریکا به منظور دریـافت روادید جهت سفر بـه آمریکا به منظور دیدن فرزندانش، و یـا شرکت درون یک سمـینار یـا سخنرانی را، نشانـه وابستگی و مزدوری مراجعه کننده بـه آمریکا قلمداد مـی‌کنند. دکتر حبیب داوران انسان پاکدل و آزاده بـه خاطر همـین مراجعه ماهها درون زندان ولی فقیـه و زیر شدیدترین شکنجه‌ها بود.

ادامـه مطلب | لينک

April 01, 2011

یکهفته با خبر

بگذرد ایّام هجران نیز هم!

سه‌ شنبه 22 که تا جمعه 25 مارس
مصادره مراجع
1 ـ درون نخستین ساعات فرارسیدن نوروز و سال نو، مردی درون قم چشم بر جهان بست و به دیدار یـار شتافت کـه در سالهای اخیر اگر سید علی آقا ذره شرفی به منظور مرجعیت باقی گذاشته باشد، او همـه این شرف بود.
از آخرین دیدارم با او بیش از سی و یک سال مـی‌گذرد. چند روز پیش از خروج بـه اجبار از خانـه پدری، بـه کمک زنده یـاد سرهنگ محبّی (پدر روزنامـه‌نگار و برنامـه ساز رادیو زمانـه فرنگیس محبی) بـه دیدار سه تن درون قم رفتم. مرحوم آیت‌ الله العظمـی سید کاظم شریعتمداری، مرحوم علامـه سید رضا صدر و مرحوم حاج شیخ دکتر محمد صادقی تهرانی. حکایت خویش باز گفتم و دعای خیر نماد اخلاق و مظهر دین سمحه و سهله شریعتمداری و فرزانـه حوزه علامـه رضا صدر بدرقه راهم شد اما شیخ بزرگوار دکتر صادقی بـه دعای خیر بسنده نکرد بلکه این ارادتمند را آواز داد؛ مـی‌روید و تا برکندن شر فتنـه ولایت فقیـه از پای نمـی‌نشینید.

ادامـه مطلب | لينک

March 18, 2011

یکهفته با خبر

بهار توبه مـی‌رسد چه چاره کنم

سه ‌شنبه 8 که تا جمعه 11 مارس
سوختم زین آشنایـان ای خوشا بیگانـه‌ای
1 ـ از درون که وارد مـی‌شوم، یک جهان زیبائی درون نگاهم مـی‌ریزد. همـه جوانند و پر از عشق، چشمـها لبریز از مـهر است، موی سپیدم را قدر مـی‌نـهند و سی و دو سال ستیز با جمـهوری جهل و جور و فساد ولایت فقیـه، درون دلشان جایگاهی برایم ایجاد کرده هست که حس مـی‌کنم همـه این جوانان، فرزندان منند و به جز امـید و نوید و نیما، این همـه پسر و دیگر با همـه مـهرشان، هم قبیله و همدل و هم خانـه من هستند. بـه همت م مروارید نامدار کـه امروز درون دالاس و واشنگتن جایگاهی والا و معتبر درون جمع پژوهشگران و فعالان سیـاسی جوان دارد، و همراهی دانشگاه SMU و عفو بین‌الملل و کتابخانـه و مرکز پژوهشـهای جورج بوش رئیس جمـهوری پیشین ایـالات متحده آمریکا، کنفرانسی درون دانشگاه SMU برپاست. قرار بر این بود کـه من و مجتبی واحدی روزنامـه‌نگار سرشناس، سردبیر سابق «آفتاب یزد» و رئیس دفتر پیشین و مشاور و نماینده مـهدی ، و «اوسکار مورالس» چهره سرشناس و مبارز کلمبیـا کـه با طرح یک مـیلیون امضا درون فیس بوک زمـینـه برچیده شدن دیکتاتوری فاسد کشورش را فراهم کرد، مـیز گردی را برگذار کنیم درباره ایران، سبز و انتظارات مردم ایران از غرب و به ویژه آمریکا و سپس بـه پرسشـهای حاضران، کـه دوسوم آنـها از دانشجویـان ایرانی و یـا خارجی علاقمند بـه مسائل ایران بودند پاسخ دهیم.

ادامـه مطلب | لينک

March 15, 2011

نوروز پیروز


ادامـه مطلب | لينک

March 13, 2011

Overlooked and Forgotten: Human Rights in Iran

گزارش كنفرانس دانشگاه smuبا حضور عليرضا نوري زاده ٬ علي اكبر موسوي خوئيني و Oscar Guevara Morales

لينك اول:
http://www.smudailycampus.com/polopoly_fs/1.2073779!/DC030711_web.pdf

لينك دوم:
http://www.smudailymustang.com/?tag=mora-namdar

لينك سوم:
http://www.smudailycampus.com/mobile/news/panelists-discuss-unrest-in-iran-1.2070332

ادامـه مطلب | لينک

March 12, 2011

یکهفته با خبر

ای دل بشارتی دَهَمَت، محتسب نماند

سه شنبه 2 که تا جمعه 5 مارس
از حاشیـه خلیج همـیشـه فارس که تا پنجره‌ای کـه رو بـه خلیج مکزیک باز مـی‌شود هزار کوه و دریـا و دشت فاصله هست اما بـه برکت تکنولوژی بـه کمتر از روزی طی مـی‌شود. از بام شب پرواز نیم نگاهی نیز بـه خانـه پدری مـی‌اندازم کـه هربار از این سو مـی‌گذری همـه چراغها انگار کوچه و بام و خانـه تو را روشن مـی‌کند. هر بار مـی‌گویم بار دیگر درون مـهرآباد سر بر زمـین خواهم گذاشت و... هر بار نصیبم حسرتی هست که بـه اشک آمـیخته مـی‌آید.
از کشکول نوشته‌های دیروز و پریروزم گوشـه‌هائی را برگرفته ام، شعر و نثر، کـه این هفته مـیهمان زاویـه همـیشگی من است.
خلیجی کـه در جان و روحم روان است
هنوزم تمام تنم خیس از اشکهای خلیج است
همان جا کـه بر تارکش نام جاوید ایرانی من
خلیج همـیشگی فارس
پیداست
نـه از جاعلان پیکرش خدشـه گیرد
نـه از جمع اشرار حاکم.

****

ادامـه مطلب | لينک

March 04, 2011

یکهفته با خبر


شاید کـه باز بینم دیدار آشنا را

سه شنبه 23 که تا جمعه 26 فوریـه
آن یـار درون کجاست کـه دیدارش آرزوست
مـیتوانم درون این لحظات حال رباب خانم صدر را درک کنم. یـادم هست یکبار کـه از آقای مطلق خیلی از ما نوشتم، با همـه بزرگواری و مـهرش انگار بار ملامتی درون کلامش بود کـه با واژگانی بـه بغض آمـیخته گفت: آقا حی یرزق ـ زنده هست و زندگی مـیکند – یعنی چرا بـه گونـهای مـینویسی کـه خواننده فکر مـیکند زبانم لال دیگر درون جهان نیست.

ادامـه مطلب | لينک

February 25, 2011

یکهفته با خبر

گوئیـا باور نمـی‌دارند روز داوری
سه‌ شنبه 15 که تا جمعه 18 فوریـه

خاورمـیانـه جدید، رؤیـائی کـه تحقق مـی‌یـابد

1 ـ وقتی جورج دبلیو بوش درون آستانـه حمله بـه عراق، طرح خاورمـیانـه بزرگ و «نقشـه راه دمکراسی» را مطرح کرد و با تکیـه بر طرحی کـه در زمان پدرش توسط تیمـی از کارشناسان مسائل اتحاد شوروی و اروپای شرقی (از جمله مشاور امور امنیت ملی و بعد وزیر خارجه‌اش کوندا لیزا رایس) نوشته و به اجرا درآمده بود، بـه مردمانی کـه از کابل که تا دارالبیضاء تحت سلطه رژیمـهای سرکوبگر قرار داشتند مژده داد به‌زودی موج آزادی بـه ساحل آنـها نیز خواهد رسید، خیلی‌ها کـه یـا سرسپرده اسلام ناب انقلابی محمدی درون دو وجه سلفی و یـا شیعه ولائی بودند و يا همچنان، گرفتار ویروس عمو ژوزف (همان دائی جان یوسف گرجی)، فریـاد مرگ بر استکبار و امپریـالیسم سر دادند.

ادامـه مطلب | لينک

February 20, 2011

به استاد شجريان كه آزادي را درون دبي فرياد كرد

در حنجره ی تو مو لو ی پنـها ن ا ست
یک شـهر غز ل ٬ بـه ا ت مـهما ن ا ست
د یشب کـه تو فر یـا د ز د ی : آزادي
هر سو کـه نگا ه مـی کنم ا یر ا ن ا ست

ادامـه مطلب | لينک

February 18, 2011

يكهفته با خبر

... نوید فتح و بشارت بـه مـهر و ماه رسید

سه‌‌شنبه 8 که تا جمعه 11 فوریـه

از انقلاب یـاسمـین که تا انقلاب سپید
۱ ـ ما هم انقلاب سفید داشتیم. پنج دهه پیش، انقلاب ما بـه خون و ولایت فقیـه رسید، مصری‌ها اما بختشان بیدار بود و دور نیست کـه انقلابشان بـه آزادی و عدالت و مردمسالاری برسد. محمدرضا شاه آرزوی همـه چپ‌ها، همـه اصلاح طلبان و مـیلیونـها زن ایرانی را با اصلاحات ارضی، برخورداری زنان از حق انتخاب و انتخاب شدن درون پارلمان و حضور درون زندگی سیـاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور، با ارتش را درون خدمت باسواد روستائیـان و محرومان درون آوردن و مشارکت سربازان و افسران درون سازندگی کشور، سهیم کارگران درون سود کارخانجات و دهها طرح مترقیـانـه، از خیـال بـه عمل یـا از قوه بـه فعل درآورد امّا...؟ درون کتاب دکتر افخمـی، بخشی از کتاب دکتر مـیلانی، بخشـهائی از یـادداشتهای امـیر اسدالله علم، و کتاب ملکه پیشین ایران و البته اسناد محرمانـه آرشیو بریتانیـا و دولت آمریکا و نوشته‌های شماری از دیپلماتها و روزنامـه‌نگاران خارجی کـه با شاه دیدار داشته و یـا از ایران دیدار کرده‌اند، با تفسیر و تعبیرهای گاه بـه گونـه حیرت‌انگیزی متفاوت، این «اما» مورد بررسی قرار گرفته و پاسخهائی نیز ارائه شده است. من امّا خیلی ساده‌تر بـه ماجرا مـی‌نگرم چون معتقدم تانگو را هر چقدر هم کـه ماهر باشی نمـی‌توانی یک نفره بی. تانگوی یک نفره یـا مسخره مـی‌شود یـا اسباب زمـین خوردن رقاص...

ادامـه مطلب | لينک

February 07, 2011

'ام الدنیـا' درون برابر دو راهی سرنوشت

علیرضا نوری زاده
مدیر مرکز پژوهش‌های ایران و عرب درون لندن

ام الدنیـا (مادر دنیـا) لقبی کـه مصریـها بـه وطنشان بخشیده اند، درون برابر سرنوشتی کـه مـی تواند نقشـه سیـاسی خاورمـیانـه را دگرگون کند سرانجام کدام راه را انتخاب خواهد کرد: سرنگونی حسنی مبارپردن سرنوشت بـه دست جوانانی کـه فقط مـی دانند چه نمـی خواهند و فرصت طلبان سیـاسی کـه ناگهان درون صحنـه ظهور کرده اند و حداقل درون پشت سر یکی از آنان (محمد البرادعی) اخوان المسلمـین سنگر گرفته است؟ و یـا بدرقه محترمانـه "السید الرئیس" و زمـینـه سازی عاقلانـه به منظور انتقال قدرت، از راه گفتگو بین نمایندگان احزاب مخالف و شخصیت های سرشناس سیـاسی و اجتماعی، و البته گفت و گوی نماینده جوانان پرخروش از جمله گروه ۶ آوریل با عمر سلیمان معاون مبارک و احمد شفیق نخست وزیر؟

ادامـه مطلب | لينک

February 05, 2011

یکهفته با خبر

آخر ای خاتم جمشید «همایون» آثار
گر فتد عتو بر نقش نگینم چه شود؟

سه ‌شنبه 25 که تا جمعه 28 ژانویـه
پیر همـیشـه جوان
1 ـ بزرگداشت «نیما» را کانون نویسندگان درون نخستین گامـهایش برپا کرده بود. اسلام کاظمـیه مرا نزد آل‌احمد برد کـه این جوان عربی مـی‌داند و شعرهای فلسطینی را ترجمـه مـی‌کند. پ و گفتم فامـیل شما هم هستم. و بعد شرح دادم شوهر مادرم آیت‌الله آل‌احمد کـه مثل پدرم سردفتر بود درون پاچنار خانـه و محضری داشت کـه هنوز هم هشتی پرنقش و اتاق‌های تو درون تویش را بـه یـاد دارم. جلال آل‌قلم با آیت‌الله آل‌احمد بـه مکه رفته بود و در «خسی درون مـیقات» هر جا از دائی مـی‌گوید اشاره‌اش بـه اوست.

ادامـه مطلب | لينک

January 28, 2011

یک هفته با خبر

دل مـیرود ز دستم صاحبدلان خدا را

سه ‌شنبه 18 که تا جمعه 21 ژانویـه

برزویـه تیسفون، علیرضای ینگه دنیـا
برزویـه چنان دلبستۀ پوراندخت بود کـه خبر نزدیک شدن سربازانی کـه وصف غارتشان همـه را بـه وحشت مـی‌انداخت بـه تیسفون، خواب از چشمانش ربوده بود... اگر بیـایند، اگر از دروازه بگذرند و قصر شـهریـاری را بـه آتش کشند! اگر گزندی بـه امـیرزاده عزیزش وارد آید، اگر چوپانان اطراف شـهر ناگهان با دیدن تیره ابر نفرینی بر بام شـهر، گله رها کنند و در سیـاهی شب گم شوند؟...

ادامـه مطلب | لينک

January 21, 2011

يكهفته با خبر


وز رفیقان ره استمداد همت مـی‌کنم
سه‌شنبه 11 که تا جمعه 14 ژانویـه
اگر ملتی زندگی برگزید / بدانید تقدیر همراه اوست
این بیت ترجمـه بـه مضمون شاه بیت قصیده‌ای از شاعر بزرگ تونسی ابوالقاسم الشابی هست که هم چون عنوان فامـیلش کـه عهد شباب را بـه یـاد مـی‌آورد، با تصویری جوان بعد از تنـها 25 سال زندگی درون دلها و یـادها جاودانـه شد. هیچ شاعری که تا آنجا کـه به یـاد مـی‌آورم درون این زمان کوتاه عمر، هم چون الشابی پربار و پرکار نبوده است. صدها قصیده و مقاله و تحلیل و نقد از او بـه یـادگار ماند کـه قصیده «اذا الشعب یوماً أراد الحیـاه / فلاً بُدّ أن یستجیب القدر»
همان قصیده‌ای کـه در روز استقبال توسط حبیب بورقیبه بـه عنوان سرود ملی کشور انتخاب شد و بیش از 7 دهه هست که درون هر اجتماعی و سیـاسی بر زبانـها جاری مـی‌شود، از جاودانـه‌هاست.
اگر ملتی زندگی بر گزید / همانا کـه تقدیر همپای اوست.
همانا کـه روشن شود شام او / شکسته شود بند از پای او
(ولابُدّ للّیل أن ینجلی / ولاُبّد للقید أن ینکسر).
در تظاهرات تونس این شعر بر زبان خیلی‌ها جاری بود و دیدیم کـه با اراده یک ملت از بعد شب خورشید طلوع مـی‌کند و قید و بندها مـی‌گسلد. به منظور ارزیـابی عمق تحولاتی کـه در تونس طی کمتر از یک ماه رخ داد ( سبز درون ایران حداقل سه ماه صحنـه را درون دست داشت اما...)

ادامـه مطلب | لينک

January 14, 2011

وز لوح نقشت هرگز نگشت زایل!

سه‌شنبه 2 که تا جمعه 7 ژانویـه
ضد یـهود نـه ضد اسرائیل
سالها پیش درون مقاله‌ای نوشتم و همزمان درون صدای آمریکا گفتم، جمـهوری ولایت فقیـه ضد اسرائیل نیست، ضد یـهود است. شاید درون آن تاریخانی درون سخن من وجه مبالغه‌ای دیدند کـه به باور آنـها اسلام اصحاب کتاب از یـهود و نصاری و حتی زرتشتی‌ها و صائبه را بـه رسمـیت شناخته و اهل ذمـه‌شان مـی‌داند. من اما مـی‌گفتم اینـها پیرو اسلام ناب انقلابی از نوع ولایتی‌اش هستند و همانگونـه کـه وجه سلفی سنّی این اسلام ضد یـهود است، وجه شیعی آن نیز دشمن خونی یـهودیـان هست و اگر دستش برسد تردیدی درون نابود قوم یـهود ندارد و در حالی کـه رژیم مدعی دشمنی با اسرائیل بـه عنوان یک کیـان سیـاسی جغرافیـائی هست خوب کـه دقت کنیم هدفش همـه یـهودیـان است. استفاده از واژه «صهیونیستها»، درون یـاد از مردم اسرائیل، بهترین گواه بر این مدعاست کـه اهالی ولایت فقیـه یـهودستیزند. وگرنـه افرادی چون لیبرمن وزیر خارجه دست راستی اسرائیل بهترین متحدان رژیم بـه شمار مـی‌روند...

ادامـه مطلب | لينک

January 08, 2011

یکهفته با خبر

عیب مـی جمله بگفتی هنرش نیز بگو!

سه‌ شنبه 27 که تا جمعه 31 دسامبر
وقتی دیدم یک روزنامـه رایـانـه‌ای «روز آن لاین» درون 65 سالگی دکتر عبدالکریم سروش با تسبیح بلندی با دانـه‌های گاه خوشگوار و گاه دل آزار، بـه تکریم مردی آمده هست که هنوز هم خیلی از صد درون صدی‌ها (به ویژه آنـها کـه ناگهان از خمـینی پرستی بـه سربازان جان بر کف دمکراسی و سکولاریسم تبدیل شده‌اند) بـه محض شنیدن نام او ابرو درون هم مـی‌کشند کـه مگر این آقا نبود کـه دانشگاه را تعطیل کرد، برجسته‌ ترین اساتید را، شایسته‌ترین دانشجویـان را، و شماری از فرزانـه‌ترین محققان کشور را از دانشگاه طرد کرد و مفتاح دانشگاه را تقدیم نایب امام زمان فرمود؟

ادامـه مطلب | لينک

December 24, 2010

يكهفته با خبر

دوش مـی‌آمد و رخساره برافروخته بود!

سه‌شنبه 14 که تا جمعه 17 دسامبر 2010
تحفه آرادان درون سراشیب سقوط
خوشحال شدم از اینکه سرانجام جهانیـان نیز پذیرفته‌اند تشکیلات سر که تا پا فساد و دروغ و تزویری کـه 31 سال هست ایران را به‌اشغال خود درآورده، با هیچ متر و معیـاری نمـی‌تواند بـه عنوان یک نظام سیـاسی (مستبد و آدمخوار و یـا خردگرا و دمکراتیک، البته صفاتی هست که هر یک بـه فراخور باورها و نگرش‌مان بـه سیـاست، بر نظام اطلاق مـی‌کنیم) پذیرفته شود.
با آنکه بیش و کم حکایت را بـه تفصیل خوانده و شنیده و دیده‌اید و بین سطور نیز آنقدر نکته و سخن هست کـه شما را بـه نص حقیقت و اصل مطلب رهنمود شود، امّا نمـی‌دانم بـه چه سببی، دوست دارم درون رابطه با عزل منوچهر متکی از وزارت خارجه آن هم با آن صورت فجیع کـه در هیچ خرابستانی حتی از نوع بورکینافاسو و ولتای علیـا هم اتفاق نمـی‌افتد، مطالبی را کـه به دستم رسیده و هنوز جامع‌تر و کاملتر از آن را درون رابطه با عزل متکی نشنیده و یـا نخوانده‌اید، برایتان بازگو کنم...

ادامـه مطلب | لينک

December 17, 2010

یکهفته با خبر

هر دم آید غمـی از نو بـه مبارکبادم!

سه ‌شنبه 7 که تا جمعه 10 دسامبر
یـاد باد آن روزگاران یـاد باد
به چهره‌اش کـه مـی‌نگرم، نشانـه‌های خدائی مـی‌بینم. نـه اینکه صافی دارد و در وجودش، ترانـه‌های الهی زنگ مـی‌زند. نـه، درون نگاهش بت‌های کهنـه را مـی‌بینم. هم لات را و عزی را، هم آن بت بزرگ هُبل را. بر منبر حسینی، غولی نشسته با سر و ریشی دراز و زبر، درون واژگان او نـه از حضور و یـاد حسینی حرفی است، نـه زینب و خطابه غرایش درون مجلس یزید. گوئی زبان او، از جنس دستمال حریر است. مـی‌مالد، مـی‌مالد که تا لحظه‌ای کـه شخص «خدا» لبخند مـی‌زند. یعنی کـه صبح فردا، سر نوکر عزیزم آقا وحید، درون مـی‌زند بـه خانـه تو، تقسیمـی بزرگت را تقدیم مـی‌کند. زیراکه خوب مـی‌مالی این مبارک اسلام ناب را. حس مـی‌کنم کـه در مجلس یزیدم. سر ها یکی یکی، بر سینی طلا درون پیشگاه حضرت سلطان بر و بحر، درون خون تپیده است.

ادامـه مطلب | لينک

December 10, 2010

یکهفته با خبر

فاش مـی‌گویم و از گفته خود دلشادم

سه ‌شنبه 30 نوامبر که تا جمعه 3 دسامبر
آقاجان این امامزاده قم معجزه‌ای به منظور حضرتت نخواهد کرد. من درون حیرتم چرا درون جمع نوکران و مریدان و احباب و رفقای حلقه کوکنار نایب امام زمانی نیست بـه حضرتش حالی کند؛ رهبر جان، معظم جان، سیدنا، قریشی عزیز، ای نواده خالص و دائمـی و غیرقابل تغییر حضرت سجاد! سر و جانم فدای جدّ بزرگوارت و خودم همراه با عیـال و آقازاده‌هایم برخیِ آن ریش خوشگل سپیدت و آن چفیـه پیچازی‌ات، از رفتن بـه قم چیزی نصیب مقام مبارکت نخواهد شد، و مجتبی نور چشم ناکامت نیز حاصلی از این سفرها بـه دست نخواهد آورد.

ادامـه مطلب | لينک

December 03, 2010

يكهفته با خبر

ما محرمان خلوت اُنسیم غم مخور!
سه‌شنبه 23 که تا جمعه 26 نوامبر
پرزیدنت یحیی و عشق یکشبه با نایب امام زمان

اگر خانـه پدری را فردی با قد 80/1 فرض کنیم، گامبیـا چیزی هست در حد یک قوطی سیگار کـه در جیب شلوارش جا مـی‌گیرد. یـازده هزار و 295 کیلومتر مربع مساحت یعنی کرج کـه 80 کیلومتر هم ساحل با اقیـانوس اطلس دارد ولی با همـین ساحل مختصر درآمدش از توریستهای اروپایی کـه زمستانـها بـه دنبال آب و هوای گرم سر و دست مـی‌شکنند، از ایران ما با دو سه هزار کیلومتر ساحل و دریـا و خلیج فارس و دریـاچه، بیشتر است. یک مـیلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت دارد. یعنی بـه اندازه کرج و حومـه. با اینـهمـه بعضی شباهتها نیز با خانـه پدری دارد. از جمله رئیس جمـهوری‌اش پرزیدنت یحیی جمـه (جامـه تلفظ مـی‌شود) یـاردانقلی کله پوکی هست از نوع تحفه آرادان خودمان، با این تفاوت کـه قدش دو برابر احمدی‌نژاد و وزنش حول و حوش وزن سردار دکتر سرلشگر بسیجی با 9 سال تقدّم درجه بر عالی‌رتبه ترین امرای ارتش سید حسن آقای فیروزآبادی است.

ادامـه مطلب | لينک

November 26, 2010

یکهفته با خبر

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت

سه ‌شنبه 16 که تا جمعه 19 نوامبر
لیلای دمشقی درون سالن طاعون
هفته گذشته استاد نازنین دکتر صدرالدین الهی شعری را کـه سردبیر برایش فرستاده بود درون صفحه خواندنی و دلنشین خود منتشر کرد. درون مقدمـه، نام شاعر «غاده السلمان» ذکر شده بود کـه مـی‌تواند ناشی از ترجمـه شعر و اسم از زبانی بـه جز عربی باشد. این بانوی شاعر و نویسنده آنقدر اعتبار و منزلت دارد کـه لازم دیدم پیشدرآمد این شماره را بـه یـادی از او اختصاص دهم. ضمن آنکه چون او را مـی‌شناسم و مدتی نیز با هم درون یک مجله «المجله» قلم مـی‌زدیم شرط رفاقت و همکاری آن دیدم کـه درباره او کلامـی چند با خوانندگان این زاویـه درون مـیان گذارم.

ادامـه مطلب | لينک

November 19, 2010

یکهفته با خبر


درد ما را نیست درمان الغیـاث

سه شنبه 9 که تا جمعه 12 نوامبر
نازک آرای برمـه ای

چه زیباست این بانوی استخوانی باریک مـیان، کـه اگر دستش بزنی مـی شکند اما، کمر یکی از وحشی ترین خونتاهای سی ساله اخیر را شکسته است. "آن سان سوچی " را مـیگویم کـه همـه ی آزاداندیشان جهان بـه آزادی اش شادی ها د.
حکایت این پلنگ آسیـای دور همان حکایت ماه و پلنگ افسانـه ای ما است." آن سان" نیز بـه عشق رسیدن بـه ماه آزادی، بسیـار بار خیز برداشت، فرو افتاد، زخمـی شد، بـه زمـین افتاد اما هیچگاه دستانش بـه تسلیم بالا نشد".
مـی بینمش، سبک مـیخرامد. گذر زمان و آنـهمـه درد و تنـهائی زیباترش کرده است. یـاد آنروزم کـه نیمـه اش، آزادمردی کـه "آن سان" همـه جهانش بود فهمـید کـه پنجه سرطان بر جانش مجال بسیـار برایش نگذاشته با عاشقانـه ترین ترانـه "جیـان جوا" شاعر برمـه ای کـه دوستشان بود و زودتر از او دل بـه مـهر همکلاسی اش درون لندن بسته بود، خطاب بـه همسرش از فاصله ی رود و آسمان و احتضار، خوانده بود: رودی چنانی کـه به رویت تو جاده شیری آسمان همـه چشم مـیشود/ بـه پرستش تو سر فرو مـیآورد. / اینک ای سبزینـه های باران خورده / ای خوار چشم شیطان / با سه ستاره بر شانـه اش/عربده مستانـه اش / و خون باکره های رانگون بر دستهایش / فقط یکبار دیگر بگو آزادی/ آنگاه که تا شبم بـه پایـان برسد / نامت را زمزمـه خواهم کرد.

ادامـه مطلب | لينک

November 12, 2010

یکهفته با خبر

به جز از خدمت رندان نکنم کار دگر!

سه‌ شنبه 2 که تا جمعه 5 نوامبر
روشنفکر و روشنفکرنما
یکهفته هست بار دگر، با واژه‌های ساده ولی سنگین درون بطن یک مصاحبه درگیرم. پرسشگر، جهد و ستیز مـی‌کند تاپاسخ دهنده را، با همـه اعجاب و احتمالاً عشقی کـه به آثارش دارد، بـه سوی وادی بی برگ و بری کشاند کـه دیری اهل ولایت روشنفکری درون چهارسویش پرسه زده‌اند. از بخت بد پرسشگر، پاسخ دهنده، بزرگی هست از آن جمع کـه دیگرشان نمـی‌بینی و از خرمن درک و حال و هوایشان، خوشـه‌ای نمـی‌چینی.

ادامـه مطلب | لينک

November 05, 2010

یکهفته با خبر

حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع!

سه ‌شنبه 26 که تا جمعه 29 اکتبر
آن پائین درون برابرم نیل بخشنده گسترده است. بدون نیل، مصر کـه هیچ، 9 کشور آفریقائی دود مـی‌شوند و به هوا مـی‌روند. و این حدیث امروز و دیروز نیست، قصه رودی هست که هزاران سال، بخشیده است، بـه خشم آمده، آرام گرفته، شاهد ظهور و سقوط تمدنـها بوده است. و همچنین درون بامدادان خورشید را بـه مـیهمانی دلت مـی‌آورد و شباهنگام اگر بخت آزاد داشته باشی کـه بر پهنـه‌اش بر بَلَمـی یـا یکی از زورقهای پر از نور و صدا بنشینی، همـه آسمان را با ماهتاب و ستارگانش بر جان و جهانت فرو مـی‌ریزد. هزاران سال پیش خئوپس و رامسیس و موسی کلیم‌الله بر عظمتش اعتراف کرده‌‌اند. درون جوارش داریوش و کمبوجه، ستایشگر زیبائی‌ها و تمدن مجاورانش شده‌اند. عمروعاص بـه امواجش دل باخته هست و خلفای فاطمـی کوشیدند کـه در جایگاهی هزار مرتبه از دجله و فرات فراتر، قرارش دهند.

ادامـه مطلب | لينک

November 04, 2010

روزنامـه الاهرام -مصر

خبير إيراني يستبعد عودة العلاقات بين القاهرة وطهران إلى طبيعتها

أحمد عليبة - 28/10/2010
استبعد خبير إيراني عودة العلاقات السياسية بين مصر وإيران إلى ما كانت عليه قبل اندلاع الثورة الإسلامية الإيرانية في عام 1979، وذلك لعدم وجود رغبة صادقة من جانب القيادة الإيرانية، وعلى رأسها علي خامنئي، المرشد الأعلى للجمـهورية الإسلامية.
وقال علي نوري زادة، مدير مركز الدراسات الإيرانية والعربية في لندن في مقابلة خاصة مع " بوابة الأهرام" إن الرئيس الإيراني السابق محمد خاتمي، سبق أن التقى بالرئيس حسني مبارك في جنيف، وكانوا على وشك اتفاق شامل، وعاد خاتمي إلى طهران، وقال له خامنئي لا، وذلك في إشارة إلى استئناف العلاقات مع مصر.

ادامـه مطلب | لينک

October 29, 2010

يكهفته باخبر

دل شرح آن دهد کـه چه گفت و چه‌ها شنید!
سه‌شنبه 19 که تا جمعه 22 اکتبر
طاووس مست عاشق1 ـ
در دو برنامـه تلویزیونی روزانـه‌ام «پنجره‌ای رو بـه خانـه پدری» و در تفسیر خبر صدای آمریکا هفته پیش درباره بزرگ بانوی آواز مـیهنم مرضیـه بسیـار گفتم، و در رثایش سرودم، چنین بود کـه در شماره پیش از او ننوشتم با آنکه جان و دلم سرشار از گفتن بود. اما بعد از خواندن مقالات دیگر همکارانم تنـها بـه یک دلیل مصمم شدم پیشدرآمد این هفته را بـه ذکری از آن نادره روزگاران سه بلکه چهار نسل اختصاص دهم. که تا پیش از خواندن مرثیـه‌های یـاران درون سوگ مرضیـه، گمان مـی‌داشتم کـه الطاف گاه بـه گاه او تنـها شامل من مـی‌شده هست که بـه علت چشم و گوشـهای آشکار و مخفی درون خانـه‌اش، هرگز فرصت بوسیدن روی نازنینش را نیـافته‌ام. اما حالا مـی‌دانم کـه همزمان با آن دمـی کـه استاد نازنینم احمد احرار خبرم کرد مرضیـه بانو سخت بـه مقالات من دلبسته هست و تلفن مرا بـه او داده کـه حرف و سخنی خصوصی برایم دارد، با شمار دیگری از اهالی ولایت قلم از جمله هم خانگی‌ها و هم محلی‌هایم درون تماس بوده است. ..

ادامـه مطلب | لينک

October 22, 2010

یکهفته با خبر

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است

سه‌شنبه 12 که تا جمعه 15 اکتبر
سودای خلافت
در همـین زاویـه دو هفته پیش حکایت سید خراسانی و تلاش به منظور کشاندن سید علی خامنـه‌ای بـه وادی جنون زعامت امت واحده را بـه نقل از منبعی از اهل بیت نایب امام زمان نوشتم و دیدم کـه این هفته، اینجا و آنجا روایت من، با اندک تغییراتی بازگو شده بود. درون همـین هفته حجت‌الاسلام حسن ابطحی پدر محمدعلی ابطحی یـار نزدیک محمد خاتمـی، معاون و رئیس دفتر او را درون صدا و سیمای رژیم، بعد از ماهها کـه از آزادیش مـی‌گذرد بـه نمایش آوردند کـه از گمراهی‌اش بگوید و اینکه ادعاهایش درون رابطه با ارتباط مستقیمش با امام زمان همگی بی‌پایـه و کذب مطلق بوده است. خیلی طبیعی هست وقتی محمد تقی مصباح یزدی سوگند جلاله مـی‌خورد کـه آقای خامنـه‌ای همان سید خراسانی مذکور درون بعضی روایـات شیعه هست و احمد جنتی سید علی آقا را سپهسالار لشگر امام زمان مـی‌خواند و مسلمانان را مژده مـی‌دهد بـه زودی با معرفتی کـه نسبت بـه ارتباطات ویژه!! مقام معظم رهبری با قائم آل محمد درون دست دارد، شاهد ظهور مـهدی موعود خواهیم بود و قاسم سلیمانی، جنایت پیشـه‌ای کـه در مقام فرمانده سپاه قدس خونـهای بسیـاری را درون عراق و لبنان و نیز درون خانـه پدری بـه زمـین ریخته است، از تشکیل کمـیته «مـهدی یـاب» درون عراق مـی‌گوید...

ادامـه مطلب | لينک

October 15, 2010

یکهفته با خبر

خوش باش کـه ظالم نبرد راه بـه منزل!

سه‌ شنبه 5 که تا جمعه 8 اکتبر
ولیعهد ناکام
۱-چند هفته پیش درون همـین زاویـه از دیدار رهبر با حسن خمـینی یـاد کردم و تلاش سید علی آقا را به منظور راضی نواده سید روح الله مصطفوی بـه اینکه به منظور رسیدن بـه رهبری با آقا مجتبی شریک شود و مقام عظما را کـه پس از بـه لقاءالله پیوستن حضرتش بـه صورت نکاح موقت () به منظور مدت 8 سال بـه زوجیت او و یـا آقا مجتبی درخواهد آمد (اگر اول خبرگان سید مجتبی را انتخاب کرد خُب شما قائم مقام مـی‌شوید و 8 سال بعد شما روی کار مـی‌آئید و سید مجتبی مـی‌رود زیر دست شما... سخنی با این مضمون بر زبان مقام معظم رهبری جاری شده بود) با هم قسمت کند بعد هم نوبت فرزندان آنـها خواهد بود و به این ترتیب که تا ظهور حضرت، هم نظام و هم مقام ولایت حفظ شود.

ادامـه مطلب | لينک

October 08, 2010

یکهفته با خبر

سه‌ شنبه 28 سپتامبر که تا جمعه اول اکتبر
دیروز، امروز و فردا
بعد از ورود پرزیدنت اوباما بـه کاخ سفید که تا یک ماه بعد از انتخابات دهمـین دوره ریـاست جمـهوری، مسافران ایرانی واشنگتن اگر فرصت دیدار با نمایندگان کنگره به‌ خصوص دمکراتهایشان و مسؤولان وزارت خارجه را پیدا مـی‌د، درون همان دقائق نخست گفتگو درمـی‌یـافتند کـه «کشتینان را سیـاستی دگر آمده است» ـ بـه غلط یک گوینده سرشناس رادیو هنگام قرائت بیـانیـه قوام السلطنـه بـه ‌مناسبت پذیرش نخست وزیری بعد از استعفای دکتر مصدق درون تیرماه 1331 این مصراع را «کشتیبان را سیـاستی دگر آمد» خوانده بود. از آنجا کـه کشتینان بـه گوش غریب مـی ‌آمد و کشتیبان آسانتر بـه دل مـی‌نشست،ی درصدد تصحیح خطای لُپی گوینده معروف برنیـامد، تنـها زنده یـاد اسماعیل پوروالی بود کـه به دفعات درون «بامشاد» درون ایران و سپس درون «روزگار نو» درون خارج درون این زمـینـه نوشت و اصرار کرد.

ادامـه مطلب | لينک

October 01, 2010

يكهفته باخبر

شـهری هست پر کرشمـه و خوبان ز شش جهت!

سه‌شنبه 21 که تا جمعه 24 سپتامبر
نیویورک معمولاً درون پایـان سپتامبر بـه خنکای مطبوع مـی‌رسد، اما این بار گرمایش کلافه مـی‌کند. از اتاق هتل کـه به خیـابان پر آمد و شد مـی‌نگرم بسیـاری از فیلمـهائی کـه در نیویورک اتفاق مـی‌افتد پیش چشم من است. از سینمای صامت هارولد لوید و چارلی چاپلین و لورل هاردی، که تا فیلمـهای شیک اودری هیپبورن و کاری گرانت و ری مـیلاند و ریچارد ویدمارک، از فیلمـهای گانگستری آمریکای دهه چهل و پنجاه که تا کینگ کونگ درون نسخه‌های قدیم و جدید، صحنـه داغ هتل «گتسبی بزرگ» یکی بعد از دیگری درون برابرم حرکت مـی‌کند. رابرت ردفورد با لباس سفید، مـیافارو و عشق کـه در تابستان نیویورک پر پر مـی‌زند.در عجیب‌ترین و در عین حال کاملترین و جذاب‌ترین شـهر جهان، حقاً حماقت هست که آدم آنـهمـه دیدنی را بگذارد و سراغ تحفه آرادان را بگیرد. اما چه کنیم کـه این بار بـه قصد رسوا بیشتر مردی بـه پایتخت جهان آمده‌ایم کـه بدون ذره‌ای حیـا دروغ مـی‌گوید و به دور از معنای شرافت چهره زشت خود را با دروغهائی بـه بزرگی ابعاد جنایت رژیمـی کـه او نمایندگی‌اش مـی‌کند بـه تماشای خاص و عام مـی‌گذارد. درون سالهای 1999 و 2000 کـه خاتمـی با داشتن مـیلیونـها رأی و با شعار «گفتگوی تمدنـها» بـه نیویورک آمد، اینجا بودم.

ادامـه مطلب | لينک

September 24, 2010

یکهفته با خبر

یـا رب روا مدار گدا معتبر شود!

سه‌‌ شنبه 14 که تا جمعه 17 سپتامبر
«گُما» واژه تازه‌ای هست که درون چهل سازمان اطلاعاتی رژیم معنا و مفهومـی ویژه دارد. مـی‌کوشم درون این شماره درون باب آن و ابعاد مسئولیتهای ولی فقیـه درون سرکوبی‌های یک ساله اخیر و حملات چند هفته گذشته بـه خانـه ، دفتر مـهندس ، و هدف غائی از این حملات، و نیز طرح پیچیده پاکسازی درون و برون کـه اطلاعات سپاه اجرای آن را عهده‌دار شده است، مطالبی را از درون حاکمـیت بـه اطلاع خوانندگان یک هفته با خبر برسانم.

ادامـه مطلب | لينک

September 17, 2010

یکهفته با خبر

... بس حکایتهای شیرین باز مـی‌ماند ز من

سه ‌شنبه 7 که تا جمعه 10 سپتامبر
یـاران موافق درون راهند
دو دهه و نیم پیش وقتی با زنده‌یـاد عزیزالله خان اثنی عشری خودمان کـه جایش هم چون آن رفیق دیگر فریدون خان امـیرابراهیمـی همـیشـه خالی هست به سراغم آمد کـه با هم برویم و در دفتر نـهضت مقاومت ملی درون لندن، همراه با کاردار آن روز جمـهوری ولایت فقیـه درون یمن کـه به نـهضت پیوسته بود گپ و گفتی داشته باشیم، درون راه مـی‌اندیشیدم کـه بالاخره حتی آنـها کـه سوار بر ماشین لق لقی انقلاب سید روح‌الله شده بودند فهمـیده‌اند کـه راه آنـها بـه ترکستان هست بنابراین از حالا بـه بعد حتما منتظر جدا شدن خیلی‌ها باشیم.

ادامـه مطلب | لينک

September 10, 2010

یکهفته با خبر

آن یـار کزو گشت سر دار بلند....

بزرگ بود و از اهالی امروز

سالها فکر کرده‌ام اگر مانده بود روزگار دیگری داشتیم و احوالات دیگری، شاید غیبت او نیز بدان سبب رخ داد کـه نباشد و نتواند کتاب سرنوشت ما را به‌روایتی انسانی و بدان ایمانی کـه محکمتر از آن نبود رقم زند. ( حوزوی‌ها با او صفائی نداشتند کـه هم آقازاده بود و هم اهل شعر و موسیقی و طرب و رفیق بازی و اینـهمـه به منظور بچه دهاتی‌هائی کـه نیم متر چلوار بـه سر مـی‌بستند و ثقه‌الاسلام مـی‌شدند قابل هضم نبود. (خودش مـی‌گفت : حضرت آقا ـ صدرالدین، پدرش – اگر رضایت مـی‌دادند ، این جبه بر تن و دستار بر سر مـی‌د ).

ادامـه مطلب | لينک

September 03, 2010

یک هفته با خبر

شبی خوش هست بدین قصه‌اش دراز کنید!


سه ‌شنبه 24 که تا جمعه 27 اوت

نسلی کـه جان و جهانش ایران است
لابد آن روز کـه تیمسار علی را روی زانویش نشانده بود و برای او از سرزمـینی حکایت مـیکرد کـه جان و دلش سرشار از عشق بـه آن بود و زلزله انقلاب ناگهان اورا از آغوش پر مـهرش بـه غربت افکنده بود، هرگز باور نداشت دیدارش با خانـه پدری بـه قیـامت خواهد افتاد. همانگونـه کـه در ذهنش تصور اینکه نواده عزیزش روزی کـه او دیگر نیست بـه یـادش دیده از اشک تر کند، آنـهم درون زیباترین شب زندگیش، همان شبی کـه کم از صبح پادشاهی نیست، جائی نداشت.

ادامـه مطلب | لينک

August 27, 2010

یک هفته با خبر


نگار من کـه به مکتب نرفت و خط ننوشت

سه شنبه 17 که تا جمعه 20 اوت

سید علی آقا نـه اهل معجزه بود نـه اصولا دین را درون قالب سنتی آن باور داشت کـه مثلا تصور کنی چند سالی بعد با لقب حضرت آیت‌الله سید علی الحسینی الخامنـه‌ای رساله چاپ کند و به اخذ وجوهات شرعیـه مشغول شود. شوریده سری داشت و صدائی کـه به جز ترانـه‌های روز رادیو اگر برمـی‌خاست بـه ذکر علی بود و در ستایش یـار لم یزلی. سر و ته علی آقا را مـی‌زدی یـا درون طرقبه بود و یـا درون وکیل‌آباد. تهران هم کـه مـی ‌آمد رو بـه کعبه قلهک و شمـیرانات نماز مـی‌گزارد کـه همـه احباب و اخیـار درون آنجا رحل اقامت افکنده بودند. حتی درون ایـام تبعید درون هرسوئی بود باغچه‌ای پیدا مـی‌کرد و تفرجگاهی کـه هوای نقی داشت و رفیقی پیدا مـی‌کرد از جنس حاج آقا تقی (از برادران مرحوم آیت ‌الله العظمـی حسن طباطبائی قمـی از رفقای گرمابه و گلستان سیدعلی آقا) من بارها نوشته‌ام تغییر حالاتی کـه در سید علی آقا دیده‌ام درون هیچیک از آخوندهای بـه قدرت رسیده ندیده‌ام، اگر جانوری از نوع جنتی تغییر حالت داده و یـا آخوندی طلبه باز مثل محمد تقی مصباح یزدی از مدرسی مفلوک بـه حضرت آقا تبدیل شده هست جای شگفتی ندارد. اما صیروره سید علی آقا از نوع دیگری است.

ادامـه مطلب | لينک

August 20, 2010

یکهفته با خبر

خیـال روی تو درون هر طریق همره ماست

سه شنبه 10 که تا جمعه 13 اوت
یـاد باد آن روزگاران یـاد باد
هر سال ماه رمضان کـه مـی‌آید بار دیگر همـه لحظاتی درون دلم زنده مـی‌شود کـه رژیم جهل و جور و فساد بـه امحای آن همت گماشته است. درون طول سی سال گذشته اهل ولایت فقیـه مدام گفته‌اند مردم درد دین داشتند به منظور همـین هم انقلاب د... حالا من اما بـه این حقیقت رسیده‌ام کـه درد ما از نوع دیگری بود. هم‌نسلان من و نسل پیش و پس از من اگر لحظه‌ای چشم بر هم گذارند و به روزگار خوش استبداد، آنکه طاغوتش خوانده بودیم، بیندیشند آیـا جز این مـی‌بینند کـه من مـی‌بینم؟...

ادامـه مطلب | لينک

August 18, 2010

يكهفته با خبر

(با پوزش از خوانندگانم براي تاخير درون نقل مطلب اين هفته )

گر فتد عتو بر نقش نگینم چه شود؟

سه‌شنبه 3 که تا جمعه 6 اوت
حالا کـه دیگر مرغ توفان نیست...
هر سال کـه به این روزها مـی‌رسم، دلی پر درد و چشمـی پر آب دارم کـه سالروز بـه خون نشستن آزادمردی کـه در آستانـه ورود ملتی بزرگ بـه سیـاهچال اسلام ناب انقلابی محمدی ارتجاعی ولایتی، چراغ برگرفته بود و راهی را کـه نیـایش و اهل و طایفه‌اش درون صدر مشروطیت بـه سوی آزادی و حاکمـیت ملی گشوده بودند با نیروی جانش، نشانمان مـی‌داد، برایم، اندوهی کمتر از سالروز خاموشی پدرم ندارد. با این تفاوت کـه بختیـاری آزاده را بـه فرمان رهبر ارتجاع حاکم، دشنـه آجین د و گلوی حق گویش را بد که تا شئامت و جنایت خود را درون تاریخ فراتر از هر جنایتی ثبت کنند.
برای آنکه جایگاه آن بزرگمرد را اگر مـی‌بود و فراتر از آن اگر آن 37 روز تاریخی دوامـی افته بود که تا او مسیر آزادی را هموار کند، روشنتر تماشا کنیم، کافی هست فقط تصویری از او را درون کنار چهره سیدعلی آقای پائین خیـابانی و قره نوکرش تحفه آرادان همراه با تنی چند از وزیران و دولتمداران حکومت اسلام ناب، قرار دهید. و یـا آنکه سخنان او را یک بار دیگر مرور کنید و بعد ترّهاتی را کـه بر زبان احمدی‌نژاد جاری هست و یـا لغویـاتی را کـه ارباب عمامـه‌دارش درون باب ملاقاتهایش با مـهدی موعود اینجا و آنجا بـه تلویح و یـا بـه صراحت عنوان مـی‌کند دوباره بخوانید و یـا گوش کنید. حاصل این تأمل به منظور من همـیشـه حسرت و آهی طولانی بوده هست همراه با سوالی کـه مـی‌دانم بر زبان مـیلیونـها مثل من جاری شده هست و خواهد شد: «راستی چرا ما ملت صبح صادق را گذاشتیم و رو بـه فجر کاذب نماز عشق خواندیم»؟
...

ادامـه مطلب | لينک

August 06, 2010

یکهفته باخبر

...کاین همـه قلب و دغل درون کار داور مـی‌‌کنند

سه ‌شنبه 27 که تا جمعه 30 ژوئیـه
بدرود با «او» کـه ایران درون صدایش جاودانـه شد.
نخست خبر را درون «بالاترین» خواندم اما باورم نشد، بـه رفیق دیر و دورم کـه با «او» حشر و نشر داشت زنگ زدم. گفت حالش خوب نیست اما هنوز نفس مـی‌کشد. یک لحظه درون خیـال اندیشیدم آیـا مـی‌شود روزی همانگونـه کـه در «انستیتوی کامنولث» لندن جان و جهانم را بـه صدایش تازه کرد و دستم را گرفت و از خراسان که تا بلوچستان و از فارس که تا خوزستان، از لرستان و بختیـاری که تا کردستان و آذربایجان برد و سرانجام درون زادگاهش آرام گرفت و مرا با جلوه‌های زیباترین خاک و آب رها کرد، این بار درون تالار رودکی درون خانـه پدری مـیزبان دل و جان باشد؟ پیش خود مـی‌گفتم لابد دکتر محمد سریر رفیق رفیقانش درون این لحظات بالای سر اوست.

ادامـه مطلب | لينک

July 31, 2010

یکهفته با خبر

... که تا ریـا ورزد و سالوس مسلمان نشود.

سه‌شنبه 20 که تا جمعه 23 ژوئیـه
ده سال بعد از خروجش از حصار تن، حالا دیگری تردید ندارد کـه نگاه «الف. بامداد» بـه فردای مـیهنش و روزگار اهالی خانـه پدری، نگاهی صواب و کلامش اعتباری پیـامبرگونـه داشته است. گزافه نمـی‌گویم، کدام از جمع مجذوبان و سحرشدگان مـی‌توانست چنان او درون آغاز ظلمتی کـه صبحش پنداشته بودیم از عساکر خدایگان معمم بگوید کـه دهانت را مـی‌بویند / که تا که مبادا گفته باشی دوستت دارم. چهی بـه جز الف صبح مـی‌توانست نگرانی نسل خود و دو نسل بعد از خود را تصویر کند چنان کـه او تصویر کرده بود، تصویر سرزمـینی کـه در آن مزد گورکنان فزون‌تر از اعتبار فرزانگان است.
شاملو کـه تا امروز نـه بار سنگ مزارش را اراذل و اوباش ذوب شده درون ولایت سید علي آقا خرد کرده و شکسته‌اند، از همان فردای انقلاب دریـافته بود کـه طرف به منظور افروختن چراغ آزادی ظهور نکرده هست بلکه آمده که تا به سنگ ارتجاع و مذهب ساختگی ولایت فقیـهی‌اش، ستارگان و ماه را نیز نابود کند. دریـافته بود کـه دیو را فرشته پنداشته بودیم، بعد بی‌محابا فریـاد زد خدای را درون پستوی خانـه نـهان حتما کرد...

ادامـه مطلب | لينک

July 23, 2010

یکهفته با خبر

هر کـه ترسد ز ملال، اندُه عشقش نـه حلال!

سه‌شنبه 13 که تا جمعه 16 ژوئیـه
ما را بـه سخت جانی خود این گمان نبود
1 ـ درخشان، یکی از جوانان سبز دور از خانـه پدری زنگ مـی‌زند کـه حضورت درون جلسه بحث و فحص اینترنتی بر بالهای پیـامبر “Beyluxe” ضروری است. صدها جوان هموطن بـه ویژه آنـها کـه در خانـه پدری روزهای سخت زندگی درون زیر سلطه ارتجاع مستبد سیدعلی آقا و نوکران ریز و درشتش را سر مـی‌کنند، یک جهان سخن دارند و یک دریـا گلایـه، مـی‌خواهند با تو مستقیماً سخن بگویند... از چهارشنبه عصر، شـهرام امـیری و ساعتی بعد از انفجار زاهدان، جندالله و ریگی بـه دار آویخته شده و ریگی‌های درون راه، مرا از هر نوع کاری خارج از دایره بحث و گپ و گفت درون شبکه‌های عربی و فارسی و انگلیسی، بازداشته‌اند. فکرش را ید، فقط درون روز شنبه درون 9 برنامـه تلویزیونی حضور داشتم کـه عمده‌ترینش العربیـه و الجزیره (عربی و انگلیسی) و بی.بی.سی عربی بود...

ادامـه مطلب | لينک

July 09, 2010

يكهفته با خبر

زاهد، ار راه بـه رندی نبرد معذور است!

سه‌‌شنبه 29 ژوئن که تا جمعه 2 ژوئیـه
همدلی از همزبانی خوشتر است...

این بار درون دو روزی کـه در رم بودم غیر از محل جلسات درون سنای رم و دفتر حزب رادیکال و مـیدانی کـه نزدیک پارلمان بود جائی را ندیدم. اما درون این دو روز بسیـار آموختم و در عین حال دریـافتم کـه با نگاه پر از لطف و امـید و خطاپوشی و انشاءالله گربه هست نمـی‌توان با مساله اقوام یـا بر طبق شرح بسیـار دقیق دکتر ضیـاء صدرالاشرافی ـ از آنـها کـه بسیـار از گفته‌هایش آموختم ـ غیر همزبانان، و به توصیف نمایندگان احزاب قومـی، ملیت‌های ایران روبرو شد. سی و یک سال استبداد سیـاه مذهبی و ارتجاع حاکم و ظلم مضاعفی کـه به ویژه درون برخورد با اقلیتهای مسلمان غیر شیعه اعمال شده است، درون کنار فروپاشیدن اتحاد شوروی و تشکیل کشورهای مستقلی کـه در مـیانشان مردم جمـهوری‌های ترکمنستان و آذربایجان دارای علائق و زبان مشترک با هم مرزان ایرانی خود هستند و البته حکومتهای این دو کشور درون کنار ترکیـه با چشمانی ناپاک بـه این سوی مرز و هموطنان ترکمن و آذری ما مـی‌نگرند، رویدادهای عراق و افغانستان، تیرگی روابط ایران و همسایگان عرب درون حاشیـه خلیج فارس و تلاش بعضی از شیوخ خلیج فارس به منظور ترغیب و تشویق اندیشـه قومـیت عربی درون مناطق عرب‌نشین کشورمان، و بازیـهای منافقانـه و خطرناک سازمان اطلاعات نظامـی پاکستان درون رابطه با بلوچهای ایرانی، همـه و همـه از جمله عواملی هست که درون ایجاد فضای پرسوءظن و نگرانی امروز بین اقوام ایرانی مؤثر بوده است...

ادامـه مطلب | لينک

July 02, 2010

یکهفته با خبر

چو قرب او طلبی درون صفای نیّت کوش!

سه ‌شنبه 22 که تا جمعه 25 ژوئن
نـه غزه، نـه لبنان، جانم فدای ایران

در مـیان شعارهائی کـه مردم سرفراز و آزاده خانـه پدری بر بستر سبز، فردای آشکار شدن ابعاد بزرگترین تقلب درون تاریخ یکصد ساله اخیر ایران برافراشتند و طنین آن را درون آواز صدها هزار ایرانی شنیدیم، شعار «رهبر ما قاتله ولایتش باطله» کـه نخستین بار راقم این سطور عنوانش کرد و «نـه غزه نـه لبنان جانم فدای ایران» انعکاس شگفتی‌آوری داشت. شعار نخستین را ابتدا من درون برابر سفارت جمـهوری ولایت فقیـه درون لندن فریـاد کردم و از دو سه روز بعد درون چهارسوی مـیهنم، آهنگش را درون گلوی زخمـین هموطنانم شنیدیم. دومـین شعار اما از ایران آمد. اینـهمـه ذوق و ظرافت درون گزینش ترکیبی خیلی ساده اما پر از معنی شگفتی‌ برانگیز بود.

ادامـه مطلب | لينک

June 25, 2010

یکهفته با خبر

... کـه با حکم خدائی کینـه داری!

سه ‌شنبه 15 که تا جمعه 18 ژوئن
روزگار دوزخی سید
هفته گذشته از تنـهائی سید نوشتم و بسیـار بار کـه از احوالاتش درون همـین زاویـه و گاه بـه نقل از نزدیکانش روایـاتی را آورده‌ام. درون واقع برایـانی کـه مثل من سید را درون سالهای پیش از انقلاب بـه یـاد مـی‌آورند و حضور او را درون مجلس انس شاهد بوده‌اند، دگردیسی وی البته سنگین هست با اینـهمـه تاریخ سرزمـین ما از جمله درون دوره‌ای کـه ما درون آن زندگی مـی‌کنیم از این نوع دگرشدنـها بسیـار دیده است. مگر آقای خمـینی همان نبود کـه مـی‌گفت مگس را نکشید و با تکان حوله و شمد از اتاق بیرونش کنید (یعنی درون نجف نگران حیـات حشره موذی و کثیفی چون مگس بود) آن وقت بر تخت قدرت دسته گلهای جوان ایران را صد صد و هزار و هزار اعدام کرد.

ادامـه مطلب | لينک

June 21, 2010

پنجره اي رو بـه خانـه پدري

دوشنبه ۲۱/۰۶/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

ادامـه مطلب | لينک

June 18, 2010

یکهفته با خبر

یـا تن رسد بـه جانان یـا جان ز تن برآید

سه ‌شنبه 8 که تا جمعه 11 ژوئن
چقدر زیبا بود اگر آقایـان و درون مصاحبه مطبوعاتی‌ مشترکشان اعلام مـی‌د، حال کـه دارالقضای اسلامـی همـه درها و پنجره‌ها را بـه روی حاکمـیت ملی و عدالت اجتماعی بسته هست و دارالامن ولی فقیـه هم شکنجه مـی‌کند، هم انسانـها را زن و مرد درون زندانـهای نایب امام زمان مورد تجاوز قرار مـی‌‌دهد، اعدام مـی‌کند و با تهدید و ارعاب روزگار بهترین فرزندان خانـه پدری را بـه سیـاهی مـی‌کشد، شرف آل قلم احمد زیدآبادی را درون سلول قبر مانند مـی‌اندازد و با آبرو و اعتبار فرزانـه‌ترین شـهروندان، بـه دست حسین بازجوها و حاج عزت‌ها و فاطمـه رجبی‌ها، بازی مـی‌کند، و از وحشت اینکه شما مردم آزاده بـه خیـابان آئید و با سکوت خود موج سبز را که تا بی‌نـهایت ادامـه دهید، مانع از برگذاری راهپیمائی‌ها درون روز 22 خرداد، سالروز کودتا شده است، ما تصمـیم گرفته‌ایم ولودو نفری درون مبدأ راه‌پیمائی یعنی مـیدان امام حسین (همانجا کـه هنوز هم فوزیـه‌اش مـی‌خوانند) رأس ساعت 8 صبح حاضر شویم...

ادامـه مطلب | لينک

June 11, 2010

یکهفته با خبر

چند نشینی کـه خواجه کی بـه در آید...

سه ‌شنبه 1 که تا جمعه 4 ژوئن
عمری بدین کوتاهی؟ هرگز آقای خمـینی باور نداشت بـه دو دهه، چنین درون جنگ بین مریدانش، پاره پاره‌اش کنند و با خطوط درهم و معوج چهره‌اش را چنان مغشوش سازند کـه حتی آنـها کـه تصویرش را درون ماه و تار مویش را درون قرآن مـی‌دیدند، دیگر اعتباری برایش قائل نشوند. نسل ما اگر چیزی از رضاشاه مـی‌دانست همان اشارات گاه بـه گاه دستگاه رسمـی درون سوم اسفند و مناسباتی درون این مسیر بود و بعد هم آرامگاهی کـه روی مزار عبدالعظیم حسنی و امامزاده حمزه سایـه انداخته بود. درون نگاه مخالفان کـه در حاشیـه آنـها مـی‌پلکیدیم رضاخان را انگلیسی‌ها آورده بودند٬ خودشان هم او را بردند. قلدر بود و ضد آزادی، مشروطه را قربانی کرد و خُب البته اگر راه آهن کشید بـه دستور انگلیسی‌ها بود که تا سالها بعد کـه جنگ جهانی دوم آغاز مـی‌شود راه کمک رسانی بـه روسیـه هموار باشد. دانشگاه و جاده و بیمارستان و اینـها را هم کـه درست کرد ضرورت زمان بود و اگر احمدشاه (به روایت حسین مکی) مانده بود ما همـه این پیشرفتها را داشتیم بـه اضافه دمکراسی!!

ادامـه مطلب | لينک

June 04, 2010

یکهفته با خبر

دل شرح آن دهد کـه چه گفت و چه‌ ها شنید!

سه‌ شنبه 25 که تا جمعه 28 مِی
ابوخالد اللحّام زنگ زد کـه «ابوعمار» پیـام ویژه‌ای به منظور شما فرستاده است. ابوخالد را از تهران مـی‌شناختم. فرستاده ویژه رهبر انقلاب فلسطین کـه عاشق لوبیـا پلوی خانـه ما شده بود. او را «ابوایمن» بـه من معرفی کرد کـه به جای «هانی حسن» عملاً سفیر انقلاب فلسطین درون حضرت ولی فقیـه بود. هانی حسن کـه سه روز بعد از بـه تخت نشستن آقای خمـینی همراه عرفات و یک دوجین ابوهای ریز و درشت بـه ایران آمده بود و شبها درون ساختمان نخست وزیری روی زمـین مـی‌خوابید تصویری از تهران داشت کـه با قیمـه پلوی خانـه موقت سید روح‌ الله و اطوار انقلابیون تازه بـه قدرت رسیده همآهنگی نداشت بـه همـین دلیل نیز خیلی زود ابو ایمن را بـه جای خود گذاشت و به بهانـه گزارش بـه ابوعمار بـه بیروت رفت.

ادامـه مطلب | لينک

May 28, 2010

یکهفته با خبر

آمد از پرده بـه مجلس عرقش پاک کنید!

سه‌شنبه 18 که تا جمعه 21 مـی
قهرمان ملی درون جمـهوری نایب امام زمان
چهره‌اش، بلاهت و جنایت را با هم دارد. درون آن نگاه حیرت زده، من وحشت را بیش از شادی مـی‌بینم. درون واقع قاتل مـیداند بهترین روزهایش همان بود کـه در زندان فرانسه طی شد. همانجائی کـه جهنمش خواند اما از چند ماه پیش از آزادی‌اش بـه گفته یکی از آشنایـان بـه پرونده‌اش، التماس مـی‌کرد بـه گونـه‌ای بـه او مجال ماندن بدهند. لابد نگران بود با رسیدن بـه بهشت جمـهوری ولایت فقیـه حتی اگر قهرمانش کنند کـه د، سرنوشتی بهتر از فریدون بویراحمدی و محمد آزادی همدستانش پیدا نکند (بویراحمدی را مـی‌گویند سر بـه نیست کرده‌اند. حداقل ایل و تبارش حتما خبری از او داشتند کـه ندارند. محمد آزادی مدتی کامـیوندار بود و بعد دیگر هیچ... از قاتلان فقط انیس نقاش لبنانی و اکبر خوشکوشک عاقبت بـه خیر شده‌اند...

ادامـه مطلب | لينک

May 21, 2010

یکهفته با خبر

درد هجری کشیده‌ام کـه مپرس!
(بخش اول از دو بخش)

سه ‌شنبه 11 که تا دوشنبه 17 مِی
عمان دیروز و عمان امروز
شـهر غرق درون نور هست و این «عمان» سوت و کور و دیر و دوری نیست کـه سی و چهار سال پیش از آن دیدن کرده‌ام. درون آن سفر جوانی بودم دلسپرده بـه واژه فلسطین درون همـه ابعادش، درون سفری تابستانی به منظور دیدار از وطنم با هواپیمای «عالیـه» اردنی از طریق عمان از لندن راهی خانـه پدری شدم. آن روزها به منظور دیدار از کشورهائی کـه معمولاً بخت دیدارشان دست نمـی‌داد بهترین راه این بود کـه با خطوط هوائی این کشورها اگر درون مسیر مورد نظرت پرواز مـی‌د بـه خانـه پدری پرواز کنی.

ادامـه مطلب | لينک

May 14, 2010

یکهفته با خبر

خود ترا عاقبت کار همـین خواهد بود.

سه ‌شنبه 4 که تا دوشنبه 10 مـه
نایب مربوطه مـهدی موعود، یکشنبه درون رعشـه ترس و لرزه وحشت، حکم قتل پنج پرستوی عاشق را صادر کرد.
سپیده دمان درون اوین، دلهائی کـه سرشار از مـهر مـیهن و لبریز از عشق بـه هموطن بود از تپیدن باز ماند و ولی فقیـه وازلام و اجامرش، فرزاد و فرهاد و شیرین و علی و مـهدی را بـه قتل رساندند که تا رایت سیـاه رعب و وحشت، درون آستانـه سالروز کودتای 22 خرداد، بار دیگر بـه اهتزاز درآید. صمد بهرنگی معلمـی بود کـه شنا ندانستن، مرگ را درون ارس بـه جانش زد. اما آل احمد آن مرگ را شـهادتی کارساز کرد کـه شعله خشم و نفرت را از رژیم وقت بـه سرعت بالا برد بـه گونـه‌ای کـه ماهی سیـاه کوچولو، درون وجدان مـیلیونـها ایرانی سوگوار صمد شد.

ادامـه مطلب | لينک

May 07, 2010

يكهفته با خبر

سه‌شنبه 27 که تا جمعه 30 آوریل
رأس فتنـه
سردار رمضان شریف درون جمع سرداران دست بـه کار دیگر، مسؤولیت طرح و پخش مکتوب و گفتاری و تصویری تولیدات کارخانـه دروغپردازی مافیـای سپاه و شرکا را عهده‌دار است. معمولاً انتخاب سخنگو درون تشکیلات دولتی و خصوصی بر چند مبنا صورت مـی‌گیرد، مثلاً لازم هست که سخنگو دارای قدرت بیـان بالاتر از معمول باشد، اطلاعات عمومـی‌اش درون کنار اطلاعات مربوط بـه حرفه‌اش از سطح عادی بالاتر باشد که تا اگر از او سؤالی شد کـه ربطی بـه حرفه‌اش نداشت، مثل رامـین مـهمانپرست (سخنگوی وزارت خارجه رژیم) درون گل نماند. دانستن حداقل یک زبان خارجی درون کنار تسلط کامل بر زبان مادری، داشتن ظاهری آراسته، توان کنترل اعصاب درون مقابل سوالات تحریک کننده و اعصاب آزار از دیگر خصوصیـاتی هست که دارا بودن آن از ویژگی‌های پذیرفته شده به منظور یک سخنگو است. درون عین حال سخنگو مورد اعتماد کامل دستگاهی هست که بـه نامش سخن مـی‌گوید. از بعد پرده امور باخبر هست و با شنیدن سؤال خبرنگاری کـه با طرح شایعه‌ای و یـا جزئیـات خبری از او توضیح مـی‌خواهد غافلگیر نمـی‌شود.

ادامـه مطلب | لينک

April 30, 2010

يكهفته با خبر

... دود آهیش درون آئینـه ادراک انداز!

سه‌شنبه 20 که تا دوشنبه 26 آوریل
برخورد نزدیک با اهالی حوزه از نوع سوم
1 ـ پیش از انقلاب، حداقل درون آن سه دهه پایـانی رژیم پهلوی، روحانیت درون ایران ـ (بدون درون نظر آوردن مراتب و جایگاه فقهی آنـها، و من فقهی مـی‌گویم و نـه علمـی کـه استفاده مثلاً صفت اعلم به منظور مرجع اعلا بـه منزله احاطه فرد بر علوم تجربی و حتی علوم انسانی نبوده و نیست بلکه علوم درون مفهوم حوزوی آن فقه و تا حدودی منطق و فلسفه قدیم و ادبیـات و دانش انساب خلاصه مـی‌شده است. البته بوده‌اند علمائی چون مرحوم دکتر مـهدی حائری کـه مجتهد مسلم بود و به ندرت چلواری بر سر داشت و یـا امام موسی صدر کـه حقوقدانی آگاه بود یـا علامـه طباطبائی کـه ریـاضیـات مـی‌دانست و امثال ایشان کـه از علوم جدیده نیز بی‌بهره نبوده‌اند) ـ درون سه دایره فکری قابل شناختن بوده‌اند. دایره نخست کـه در آن از مرجع اعلا و مراجع سرشناس گرفته که تا مدرسین نامدار و بی‌نام و سرانجام خطیبان و روضه‌خوانـهای بعضاً آشنا حضور داشتند نگاه عمده و اصلی روحانیت بـه شئونات زندگی، غیرسیـاسی و صرفاً مذهبی بود. ..

ادامـه مطلب | لينک

April 24, 2010

يكهفته باخبر

تا سیـه روی شود هر کـه در اوغش باشد

سه‌شنبه 13 که تا جمعه 16 آوریل
نگاه ایدئولوژیک بـه فرهنگ

نمـی‌خواهم از واژه نفرین استفاده کنم اما کمتر از آن هم بـه قول قدما افاده‌ مقصود نمـی‌کند، نفرین بـه آنـها کـه در دهه چهل و پنجاه درون سرزمـین ما با یک خط‌کشی پررنگ، هر اندیشمند و نویسنده و شاعر و متفکری را کـه اندک انگاهی مثبت نسبت بـه دستگاه داشت مطرود و محکوم مـی‌د و در مقابل هر بچه مکتبی کـه جفنگیـاتی بـه عنوان شعر و قصه و مقاله سر هم مـی‌کرد و در آن نیشی بـه دستگاه مـی‌زد و در آثارش شب و جنگل و گلوله و خلق همان جائی را داشت کـه امروز واژه «دشمن» درون سخنان مقام معظم رهبری دارد، ناگهان بـه ضرب یک موجی کـه هدایتش درون دست توده‌ای‌های سابق (که بعد از انقلاب لاحق شدند) و مخالفان کینـه‌ورز شاه بود، بـه نابغه‌ نوظهور تبدیل مـی‌شد. زمانی کـه ما بـه عنوان مریدان جلال آل احمد دوشنبه‌ها درون حضرتش درون کافه فیروز سعی مـی‌کردیم سری توی سرها درآوریم، همـه دیده و دل بودیم چشم دوخته بـه کلام آل احمد بر صفحه کاغذ یـا فراز آوایش کـه فرمان دهد چهی مزدور هست و چهی مبارز و مجاهد و شرافتمند. با چنین نگرشی بود کـه در آن سالها، شاعری فرزانـه و مقتدر درون عرصه شعر، هم چون زنده‌یـاد منوچهر آتشی چون درون مجله «تماشا» کار مـی‌کرد و گاه قلمـی درون تأیید نظام مـی‌زد با کنایـه و بی‌لطفی و گاه کینـه و عداوت روبرو مـی‌شد (درد دلهایش را بعد از انقلاب کـه برایش تیغ کشیدند، درون مصاحبه‌ای با او درون مجله امـید ایران آوردم، درد دلهائی کـه اشک بـه چشم مـی‌آورد).

ادامـه مطلب | لينک

April 17, 2010

يكهفته باخبر

باشد که، باز بینم دیدار آشنا را
سه‌شنبه 6 که تا دوشنبه 12 آوریل
یـاد باد آن روزگاران یـاد با د
«جورجیـا» مـی‌توانست درون اندیشـه من اگر آن بادام فروش با چشم‌های پُف کرده نبود، تعبیری آشنا و نزدیک بـه فرهنگ و تاریخم داشته باشد کـه لاتین همان گرجستان خودمان هست با زنان باشکوه و زیبائی کـه گل سرسبد حرمسرای شاهان و امـیران و بزرگان خانـه پدری بودند از آن روزگار کـه فرستادگان مرشد کامل صفوی بـه صید پریچه‌های گرجی و لزگی و ارمنی مـی‌رفتند و سالی چندصد از قفقاز و ماورایش وارد مـی‌د. اگر جنگی پیش مـی‌آمد البته این تعداد بـه هزاران مـی‌رسید و افسران سپاه صفوی و امرا و دولتمردان نیز نصیبی مـی‌بردند. بعدها درون مـیان شازده‌های قاجار هر کـه چشم آبی و سبز و زاغ داشت و موئی نرم (و بعضاً بور و طلائی) حتماً مادرش گرجی بود. آغا محمدخان کـه مردترین قجرها بود درون پای قلعه شوشی جان باخت کـه او نیز سودای تفلیس درون سر داشت و غلتیدن بـه رکر کنیزکان گرجی و لزگی، کـه خان قجر گو اینکه از مجامعت محروم بود، اما از مُلامست و معانقت کیف بسیـار مـی‌برد.

ادامـه مطلب | لينک

April 10, 2010

يكهفته باخبر

... باغ شود سبز و شاخ گل بـه درآید

سه‌شنبه 30 که تا جمعه 2 آوریل
دیو بیرون مـی‌رود، فرشته کجاست؟

گمان مـی‌کنم از یکی دو روز بعد از خروج شاه با چشمان گریـان از ایران، درون زمستان 57 بود کـه سرود انقلابی «رهبر محبوب‌مان از سفر آید» درون گوش ما نشست، البته دیو رفته بود درهم شکسته و پردرد، و ملت همـیشـه درون صحنـه بـه انتظار فرشته‌ای بود کـه مـی‌گفتند از کشتن مگس ابا دارد، هفت که تا زبان بلد است. کفشـهایش بـه اراده الهی جلوی پای مبارکش جفت مـی‌شود و ماه آینـه‌دار تصویر اوست و تار سبلتش اعتباردهنده بـه سورۀ بقره... حقاً کـه چه تصویری از فرشته معمّم ساخته بودیم. روح خدا بود و آفتاب شرقی کـه این بار از نوفلو شاتوی فرنگی ظهور مـی‌کرد. رفقای توده‌ای بـه سرعت و در یک تب جنون زده یکی بعد از دیگری افکارشان را بـه دست دلاک اسلامـی مـی‌دادند که تا با تیغ خلخالی، افکارشان را ختنـه کند...

ادامـه مطلب | لينک

April 03, 2010

يكهفته با خبر

نوید فتح و بشارت بـه مـهر و ماه رسید...
سه‌شنبه 23 که تا جمعه 26 مارس
دو شکست و شکست نـهائی درون راه
سه ماه پیش از انتخابات پارلمانی عراق، آقای دکتر ابراهیم جعفری نخست وزیر پیشین عراق و از ذوب شدگان درون ولایت ریش و تظاهر و فریب و یـار غار آل حکیم درون سفری بـه تهران، درون خدمت ارباب سردار سرتیپ قاسم سلیمانی، کمـیسر عالی عراق درون رژیم نایب امام زمان و البته فرمانده سپاه قدس، بـه اسم اعظم سوگند یـاد کرده بود کـه نـه تنـها درون انتخابات فهرست او و عمّار جان حکیم و احمدخان چلپی و مقتدای نوردیده سیدعلی‌آقا، پیروز خواهد شد بلکه اگر مراحم عالیـه «آقا» نصیب او شود و از بیت‌المال امت همـیشـه درون صحنـه ایران نصیبی ببرد، نخست وزیر آینده عراق خواهد بود و به نام نامـی نایب امام زمان درون نجف اشرف خطبه خواهد خواند و اسلام ناب انقلابی محمدی ولائی را بـه عراق صادر خواهد کرد...

ادامـه مطلب | لينک

March 19, 2010

يكهفته با خبر

... ثبت هست بر جریده عالم دوام ما

سه‌شنبه 9 که تا جمعه 12 مارس
نرم نرمک مـی‌رسد اینک بهار، و بر فراز جانش، نوروز اشک درون دیده و لبخند برپا بـه دیده و دل مـی‌گذارد. اشک بـه دیده دارد به منظور آنـهمـه نازنین عاشق کـه بر پیـاده‌روهای خانـه پدری، درون زندانـهای سید علی آقا و یـا بر فراز دار جان باختند و از لحظه حضور خویش درون تاریخ، اسطوره‌ها ساختند. و لبخند بهدارد، بـه نشانـه آنکه نوروز دیگر بر لبان ساکنان خانـه پدری لبخند درون زوال استبداد سیـاه ولایتی، و برشدن خورشید آزادی و عدالت و برابری و همدلی نقش بندد.
به یـاد نخستین نوروز بعد از انقلاب، تصاویری از آن روزها را پیش رو دارم. اعدامـها آغاز شده بود و بهار آزادی کـه جای شـهدا را مـی‌گفتند درون آن خالی است، به منظور بسیـاری از خانواده‌ها سیـاهترین بهار و ترین نوروز بود...

ادامـه مطلب | لينک

March 12, 2010

یکهفته با خبر

نوید سبز من و تو بـه این دیـار رسید! *

سه ‌شنبه 2 که تا جمعه 5 مارس
همـه راهها بـه تهران ختم مـی‌شود

سرمای واشنگتن درون نیمـه روز بـه بهار چشمک مـی‌زند کـه ماه مارس درون این سوی جهان، شبیـه ‌ترین بـه اسفندماه ما درون خانـه پدری است. آفتابش جان نواز هست و چشم گشودن شکوفه‌ها منظری از بهشت نادیده را درون دیده مـی‌نشاند. یکباره پرت مـی‌شوم بـه شیراز، آن سال کـه نوروز را مـیهمان خواجه بزرگ حضرت حافظ بودیم. شـهرام شاهرختاش هم با من بود و به مزار خواجه کـه رسیدیم هر دو چنان درون اشک غرقه بودیم کـه دیگر زائران حیرت‌زده بـه دو نوجوانی مـی‌نگریستند کـه انگار بر مزار پدر زار مـی‌زدند.

ادامـه مطلب | لينک

March 07, 2010

يكهفته با خبر

من این دلق مرصع را، بخواهم سوختن روزی...

سه‌شنبه 23 که تا دوشنبه اول مارس
ویژگیـهای
روزی کـه مـیرحسین بـه طور رسمـی نامزدی خود را درون انتخابات اعلام کرد، با توجه بـه فشاری کـه روی محمد خاتمـی به منظور کنار کشیدن بود و مـهر و لطفی کـه سیدعلی آقا ناگهان درون همان زمان نسبت بـه نخست وزیر سابق با دیدار از خانـه پدری او ابراز داشت (همان خانـه‌ای کـه نایب امام زمان درون دوران روضه‌خوانی، هر بار بـه تهران مـی‌آمد چند روی درون آتجا بیتوته مـی‌کرد. کـه صاحب بیت و مـیهمان درون جد خود اشتراک داشتند و البته آنروزها خامنـه‌ای جوان اهل حال و شعر و موسیقی با نقاش و هنرمند اختلافی نداشت.) من درون نوشته‌ای را ملامت کردم و براساس گزارشاتی کـه آن روزها بـه دستم رسیده بود حضور را توطئه‌ای از سوی حاکمـیت به منظور کنار زدن خاتمـی کـه پیروزی‌اش قطعی بـه نظر مـی‌رسید، دانستم. مطالبی هم کـه نزدیکان آقای خاتمـی چون محمدعلی ابطحی درون این زمـینـه عنوان د بـه ارزیـابی من جلوه‌ای از واقعیت مـی‌داد.

ادامـه مطلب | لينک

February 26, 2010

يكهفته با خبر

آتش بـه جان شمع فتد...
در روزگار خوش استبداد متمدن، مجلات نگین و خوشـه و فردوسی را داشتیم و ماهنامـه سخن و وحید و اندیشـه هنر را، هر ماه تقریباً جُنگی توسط همنسلان ما منتشر مـی‌شد. اگر علی مـیرفطروس بـه تبریز ره زده بود سهندش از آنجا مـی‌آمد و صالحی با بازار ادبیـاتش هوای شمال را درون دلهای ما مـی‌ریخت و البته جُنگ حقوقی و یـارانش از اصفهان و جُنگهای خراسانی از مشـهد و... روزهای تشنـه ما را پر مـی‌کرد.

ادامـه مطلب | لينک

February 19, 2010

یکهفته با خبر

... کـه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها!

سه ‌شنبه 9 که تا جمعه 12 فوریـه
از آن بهمن که تا این بهمن
1ـ از نیمـه شب دلشوره دارم، اهمـیتی بـه خواب و به ساعت نمـی‌دهم. شامگاهان کـه دکتر را وداع کردم، همـین دلشوره بـه جانم افتاده بود بـه ویژه بعد از آنکه سرهنگ ضرغام آمد و خبر داد کـه هادی غفاری درون نیروی هوائی بلندگو بـه دست مردم را فرا مـی‌خواند کـه به داد فرزندان همافر و درجه‌دار خود درون نیروی هوائی برسید کـه بختیـار امشب قصد قتل عامشان را دارد. دکتر با چشمـهائی کـه در آن درد و ملامت و افسردگی موج مـی‌زند مـی‌پرسد راستی این مردم فکر مـی‌کنند من اهل قتل عام هستم؟ بـه نظر مـی‌آید کـه کار از کار گذشته هست اما دکتر مرغ طوفان هست و موج خروشنده‌ای هست که از دریـا و ظلمتش نمـی‌گریزد.

ادامـه مطلب | لينک

February 14, 2010

أحكام اعتقال الإصلاحيين صدرت قبل الانتخابات

العميد مدحي لـ الجريدة:
طائب لا يهتم بأي شيء ولا بأحد حتى بالمرشد
علي نوري زاده

کان العميد محمد رضا مدحي يُعرف في إيران باسم سيد رضا حسيني، وحتى عام 2007 کان مسؤولاً عن لجنة دعم النظام والحدّ من إضعافه في مجلس خبراء القيادة، وكان قبل ذلك يعمل في لجنة استخبارات الحرس الثوري. ويعيش في الوقت الراهن بعيداً عن وطنـه....

ادامـه مطلب | لينک

February 12, 2010

دادند قراری و ببردند قرارم!

دادند قراری و ببردند قرارم!
سه‌شنبه 2 که تا دوشنبه 8 فوریـه

به کجا چنین شتابان؟!

طی چند هفته اخیر و به ویژه بعد از رویدادهای عاشورا، اینجا و آنجا، مطالبی مشاهده کرده‌ایم کـه محور اساسی آن هشدار بـه مبارزان سکولار و همـه آنـهاست کـه مـی‌تواند تعبیر «انشاءالله گربه است»، آنـها را بـه همان نقطه‌ای بکشاند کـه در بهمن 57 ما را بدان سو کشاند. مواضع آقایـان مـیرحسین و مـهدی و تاکید آنـها هر از گاه بر اینکه بـه جمـهوری اسلامـی درون هیأت نخستین آن وفادارند و قصد ساختار شکنی ندارند بـه گمان من دلیل اصلی نگرانی شماری از اهل اندیشـه و سیـاست و آزادیخواهان ایرانی بـه ویژه درون خارج کشور بوده است. دوست دیرینم شاعر و منتقد و اندیشـه‌ورز عزیز دکتر اسماعیل نوری‌علاء درون «جمعه گردی‌های» خود هفته گذشته بـه این موضوع بـه تفصیل پرداخته بود و ضمن تقدیر از مـیرحسین بـه خاطر صراحت و صداقتش درون بیـان مواضع و هدفهای خود از سه گزینـه یـاد کرده است. گزینـه آنـها کـه خود را بـه «کوچه علی چپ» مـی‌زنند و به آن قسمت از سخنان رهبران سبز و در رأس آنـها کـه مطابق با نقطه‌نظرهای آنـها نیست عمداً توجه نمـی‌کنند و یـا سعی درون تفسیر و یـافتن معانی پنـهان درون کلام او را دارند. گزینـه دوم آنکه درون برابر «حرکات آدمـی کـه در قامت رهبری پیدا شده موضع بگیریم درون کارش کارشکنی کنیم و نگذاریم مردم بـه جای کعبه بـه ترکستان کشیده شوند» و سرانجام گزینـه سوم (راهی کـه دکتر نوری‌علا و همفکرانش درون طریقت سکولاریسم نو برگزیده‌اند) «داشتن برنامـه‌ای استراتژیک و از آن خود» هست که مـی‌تواند «در بخشی از تاکتیک‌های خود تقویت حرکات را نیز جای دهد» و آنگاه «پرداختن بـه موضع‌گیری‌های تاکتیکی کـه به جای پیوند داشتن با استراتژی آقای با استراتژی خود ما ارتباط منطقی و ساختاری داشته باشد». آقای نوری علا البته بـه «زرنگی» نیز اشاره کرده کـه «هم استراتژی خود را داشت و هم منکر استراتژی معین آقای شد».

ادامـه مطلب | لينک

February 05, 2010

يكهفته با خبر

سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

سه‌شنبه 25 که تا جمعه 29 ژانویـه
چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند
1 ـ آیـا جز این هست که وزارت اطلاعات رژیم را یـاانی درون اطلاعات سپاه به‌اصطلاح سر کار گذاشته‌اند و به ریش حیدر مصلحی و مجید علوی و شفیعی و... مـی‌خندند و یـا آنکه این دستگاه عریض و طویل دچار روانپریشی شده است؟
اگر جز این بود آیـا مـی‌توان چرندیـات معاون وزارت اطلاعات درون امور سیـاسی ـ امنیتی را هفته گذشته ناشی از یک عارضه روانی ناگهانی فرض کرد؟ وزارت اطلاعاتی کـه روزگاری ادعا مـی‌کرد از پرواز پشـه‌ای بدون مجوز درون بیت رهبری باخبر هست آیـا که تا این درجه بـه فلاکت افتاده کـه معاونش با خلق چیچو و فرانکوی آلمانی تصویری مضحک از یک فیلم جیمزباندی را بـه نمایش مـی‌گذارد؟

ادامـه مطلب | لينک

February 02, 2010

روزنامـه سبز

شماره ۸۷ هشتم بهمن ماه

Download file


شماره ۸۸ دهم بهمن ماه

Download file

ادامـه مطلب | لينک

January 30, 2010

يكهفته با خبر

... چو درد درون تو نبیند کـه را دوا د؟

سه‌شنبه 19 که تا جمعه 22 ژانویـه
که آه نیمـه شبان کار صد دعا د
اینگونـه‌اش مـی‌نویسم با پوزش از لسان‌الغیب و زنده‌یـاد استاد همائی کـه وقتی حافظ مـی‌خواند حس مـی‌کردی زیـارتنامـه حضرت عشق مـی‌خواند. این را بگویم کـه پدر همائی بزرگوار شاعر جلیل‌القدر همای شیرازی بود همانکه سروده است؛
تا بـه دامان تو ما دست تولاّ زده‌ایم
به تولاّی تو بر هر دو جهان پا زده‌ایم
در خور مستی ما رطل و خُم و ساغر نیست
ما از آن باده کشانیم کـه دریـا زده‌ایم
جای دیوانـه چو درون شـهر ندادند همای
من ودل چند گهی خیمـه بـه صحرا زده‌ایم
باری هفته پیش درون آن حرف دلی کـه قلمـی کردم لابد سوز دلی بود کـه اینـهمـه واکنش برانگیخت

ادامـه مطلب | لينک

January 22, 2010

يكهفته با خبر

خرابتر ز دل من غم تو جای نیـافت.

سه‌شنبه 12 که تا جمعه 15 ژانویـه
خودی‌ها و ما غیرخودی‌ها
۱- سبز اگر تنـها یک لمحه یـا شاید بهتر هست بگویم، یک جو از ما این‌طرف خط و آب و خاطره‌ها و امدار باشد بدون شک آن یک جو، سعه صدر و حسن نظر بوده است. باور کنید بـه هیچ روی قصد بـه قول فرنگی‌ها «کردیت» بـه خودمان را ندارم. تازه چیزی بـه جز تهدید و اتهام و دست بالا گلوله‌ای درون مغز و یـا دشنـه‌ای درون قلب نصیب ما تبعیدی‌ها نبوده و خواهد بود. بنابراین اگر سخن از لمحه یـا جُوی وامداری بـه ما بـه غربت نشستگان سر داده‌ام از آن رو هست که این روزها مشاهده مـی‌کنم بعضی از «خود رهبرخوانده»ها خط‌ کشی‌های داخل را خیلی پررنگتر، درون این سو بـه کار انداخته‌اند و صف خودی‌ها و غیرخودی‌ها و بعضاً نخودی‌ها را مشخص مـی‌کنند....

ادامـه مطلب | لينک

January 18, 2010

پنجره اي رو بـه خانـه پدري


دوشنبه ۱۸/۰۱/۲۰۱۰

صدا
Download file

تصوير
بخش اول
Download file

بخش دوم:
Download file

ادامـه مطلب | لينک

روزنامـه سبز

شماره ۸۳ بيست و چهارم ديماه

Download file

ادامـه مطلب | لينک

January 15, 2010

یکهفته با خبر

... از خدا مـی‌طلبم صحبت روشن رایی

سه‌ شنبه 5 که تا جمعه 8 ژانویـه
پیشدرآمد: حالا دیگر عطر سبز همـه سوی خلیج همـیشـه فارس را تسخیر کرده است. فرقی نمـی‌کند کارگر سوخته عِوَض باشی کـه نیم قرن پیش بـه این سو آمده‌ای اما همچنان «عجمـی» باقی مانده‌ای و در این نیم قرن سالها گردن افراشته‌ای کـه ایرانی هستی و سالهائی نیز سر فرو انداخته‌ای کـه «به خدا من با این رژیم آدمخوار هیچ الفتی ندارم» و یـا از بهبهان آمده باشی و نامت بر بلندای برجهای این سوی خلیج فارس، بدرخشد، بله، فرقی نمـی‌کند کـه ّه گرفته باشی و اماراتی و قطری و کویتی شده باشی «زینل» باشی یـا «الدشتی» «بهمن» یـا «بلوشی» و یـا «فقیوحی» وار نام ایران را بر فراز چشم‌ اندازی کـه آفتاب را بـه آب وصل مـی‌کند بـه اعتلا درآورده باشی، هر سال بـه خانـه پدری سر بزنی و در زادگاهت دانشگاه و مدرسه وبیمارستان بسازی، هر یک از اینـها کـه باشی، امروز سربلند گرفته‌ای و به سبز مـی‌بالی...

ادامـه مطلب | لينک

January 08, 2010

یکهفته با خبر

رسید مژده کـه ایـام غم نخواهد ماند

سه‌ شنبه 29 دسامبر که تا جمعه اول ژانویـه

شیشـه مـی‌نگرم دریـای پرکرشمـه تاریخ مـیهنم را، اینجا خلیج پارسی من، که تا آن سوی افق گسترده است. و جاشوان خسته هندی با لکنت زبان نام عزیز فارسی‌اش را، مخدوش مـی‌کنند. درون شارع همـیشـه خورشید و فقر و مرگ، لبخند یک پریچه غمگین درون چشمـهای تنـهایت مـی‌ریزد، لابد با هر دلار کـه مـی‌سازد، یک آجر درون خانـه نساخته‌اش بالا مـی‌برد. از آسیـا مـی‌آید، از آسیـای وسطی، آنجا کـه روزگاری تیمور از کشته پشته ساخت و فرزندش، زیباترین مساجد دنیـا را برپا کرد. هر سو نگاه مـی‌کنم، آنجا، صدها پریچه درون سفری تلخ، امـیدوار ساختن کلبه‌ای دور، برپهنـه افق، با دیدن دلار تو عریـانند.

ادامـه مطلب | لينک

December 25, 2009

یکهفته با خبر

تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم
سه‌شنبه 15 که تا دوشنبه 21 دسامبر
از او یـادواره‌هائی دارم. دیدار نخستین فردای آزادی‌اش از زندان قصر، مـیسر شد و حاصلش چند خطی بود کـه در اطلاعات نوشتم. درون واقع درون جلوی زندان قصری او را نمـی‌دید زیرا کـه آن موج انسانی بـه استقبال ملای سرشناس ملی شـهر آمده بودند. سید محمود طالقانی چهره آشنا بود و حسینعلی منتظری به منظور اغلب آن حاضران ناشناس. با مـهدی فرزند آیت‌الله طالقانی کـه سراپا اشتیـاق به منظور دیدار پدر بود جلوی زندان قصر بودیم. زندانیـان سرشناس هر کدام مستقبلانی داشتند کـه آنـها را درون مـیان مـی‌گرفتند. هر بار کـه در بزرگ زندان باز مـی‌شد وی بیرون مـی‌آمد گروهی بـه سوی او هجوم مـی‌آوردند. شیخ اما تنـها آمد و در مـیان جمعیت گم شد، سه چهار تن درون انتظارش بودند و تازه شباهنگام وقتی دکتر مفتح مقام فقهی او را برایم توضیح داد، من کـه آخوندشناس روزنامـه اطلاعات بودم دریـافتم که تا بدانجا رسید دانش من ـ کـه بدانم همـی کـه نادانم.

ادامـه مطلب | لينک

December 18, 2009

یکهفته با خبر

ای بسا خرقه کـه مستوجب آتش باشد

سه‌ شنبه 8 که تا جمعه 11 دسامبر
پیشدرآمد: تردیدی ندارم کـه سیدعلی آقا سخت کلافه هست و آشفته حال، نـه راه بعد دارد نـه راه پیش، درون واقع بـه خاطر بزرگترین اشتباه زندگی سیـاسی‌اش دچار چنان انفعال و روان پریشی شده کـه به گفته بسیـاری از آشنایـان با روحیـات و عملکرد او، وضعی شبیـه خیلی از دیکتاتورهائی پیدا کرده کـه در پایـان دوران حکومتشان نسبت بـه همـه و همـه چیز بدبین مـی‌شوند، عزلت و تنـهائی گریبانشان را مـی‌گیرد و هر کاری مـی‌کنند بـه ضررشان تمام مـی‌شود.

ادامـه مطلب | لينک

December 11, 2009

یکهفته با خبر

... ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

سه‌ شنبه 1 که تا جمعه 4 دسامبر
پیشدرآمد: آنقدر درون این هفته برایم از خانـه پدری بیـانیـه و شعار و خبر درون رابطه با 16 آذر روز دانشجو آمده هست که حس مـی‌کنم روز دوشنبه من نیز درون کنار فرزندان سرفرازم سرودخوان زندگی درون یکی از دانشگاههای مـیهنم خواهم بود. انگار برگشته‌ام بـه سال 46، نخستین سالی کـه پا بـه دانشگاه گذاشته بودم. بـه دانشکده حقوق با بچه‌هائی کـه سر اغلبشان بوی قرمـه ‌سبزی مـی‌داد. از بزرگترها حکایت 16 آذر را شنیده بودم و حالا خودم مـی‌خواستم درون کنار همنسلانم، 16 آذر را فریـاد . آذر آن سال با آذر سی‌امـین سال خلافت نایب سابق و نایب لاحق امام زمان جماران و جمکران تفاوتهای بسیـار داشت. درون آن سالها دانشجوئی کـه نظیر همۀ های ضد حکومت درون خاورمـیانـه (و بـه ویژه درون وطن ما کـه همسایـه اتحاد جماهیر شوروی سوسیـالیستی بود) زیر سنگینی سایـه چپ پرپر مـی‌زد. مـی‌گویم پرپر و دلیلش را هم مـی‌آورم.

ادامـه مطلب | لينک

December 04, 2009

يكهفته با خبر

یـارب این نودولتان را بر خر خودشان نشان!

سه‌شنبه 24 که تا جمعه 27 نوامبر
پیشدرآمد: منظر جناب دکتر غلامعلی خان حداد عادل پدر عروس نایب امام زمان، استاد، فیلسوف، ریـاضیدان سابق، و ادیب لاحق ‘‌ طرف دیگر ترازوی قدرت ‘ (آنسو حسن فیروزآبادی لنگردار هست که نمـی‌شود مملکت امام زمان بی لورل و هاردی بماند) روز بـه روز از منظر آن اهل دلی کـه در صحبت ادیبان و سخنوران، شاعران و روشنفکران روزگار مـی‌گذراند و به بوزینگانی کـه برای جلب رأفت و کرامت و لطف ارباب قدرت، درون وسط سیرک سیـاسی جمـهوری اسلامـی فقیـه معلق مـی‌زدند و جای دوست و دشمن را نشان مـی‌دادند مـی‌خندید‘ دورتر مـیشود. حالا اما بـه او کـه مـی‌نگرم بیش از آنکه عصبانی شوم که تا شعله نفرت را درون دلم حس ‌کنم حالتی توأم با تأثر بـه من دست مـی‌دهد. درون واقع همـین حال را نسبت بـه ارباب جناب حداد عادل نیز داشته و دارم کـه جناب رهبر نیز روزگاری نـه چندان دور درون حلقه اهل معرفت بـه دنبال یـافتن راه خانـه دوست بود. شگفتا کـه قدرت خانم حضرتش را دست بسته بـه حجله برد و بی آنکه از شربت وصال خود قطره‌ای درون کامش بریزد پا و دستش را کـه بسته بود، بـه سریر قدرت طناب پیچ کرد...

ادامـه مطلب | لينک

November 27, 2009

یکهفته با خبر

... جامـه ‌ای درون نیکنامـی نیز مـی‌ حتما درید

سه ‌شنبه 17 که تا جمعه 2 نوامبر
پیشدرآمد: از راه دور آمده بود، خسته، شکسته با چشمـهای سرخ کـه گوئی، هزار سال نخوابیده است. حتی جوانیش درون پشت پرده‌ای از درد، پنـهان بود. از هشت تیر، روزی کـه بانگ لرزانش درون گوش من نشست، که تا لحظه‌ای کـه خانـه پدری را بدرود گفت و رفت، تنـها سه ماه فاصله بود. درون این سه ماه، با او گریسته بودم، با او امـید فردا را، فردای سبز ایران را، قسمت کردم. هم سن و سال نیما فرزند آخرینم بود، اما انگار هر روز او، صد سال، هر ماه او عذاب و درد و جدائی بود. با لطف و مـهر رفیقان کُرد، از پاوه که تا سلیمانیـه، بر موج ترس و مرگ، آمده بود و یک درد را، با خود همراه داشت.

ادامـه مطلب | لينک

November 20, 2009

یکهفته با خبر


... باشد کـه باز بینم دیدار آشنا را

سه ‌شنبه 10 که تا دوشنبه 16 نوامبر
آن سوی آبها وطنم بود...
ایستاده‌ام، دو و نیم بامداد است، پنجره هتلم رو بـه سوی خلیج همـیشـه فارس باز مـی‌شود. دور و برم آسمانخراشـها و ساختمانـهای پر از نور و زیبائی منظری دلپذیر را درون این نیمـه شب پائیزی درون چشم مـی‌نشاند اما نگاه و دل من آن سوی آبهاست، آنجا کـه در دل شب مادر، سجاده را بـه روی سحر پهن کرده هست و بانگ یـارب او درون نیمـه شب خانـه پدری جاری است. بـه آنسو مـی‌نگرم، کوروش نـه آسوده کـه پر از درد و رنج و نگرانی بـه چکه‌ چکه‌های آب سد سیوند گوش مـی‌دهد کـه خانـه ابدی او را هدف قرار داده است. آنسو خرمـین شـهر من هنوز امـید دارد کـه خونـهای خشک شده بر دیوارهایش روزی پاک خواهد شد.

ادامـه مطلب | لينک

November 13, 2009

یکهفته با خبر

جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت...

سه ‌شنبه 3 که تا جمعه 6 نوامبر
از خون دل نوشتم...
بگذارید پیش از آنکه از حماسه سبز بنویسم، از روز بزرگی کـه رژیم سیـاهش خوانده بود (و سی سال درون یـادروز بالا رفتن از دیوار سفارت یک دولت خارجی و به گروگان گرفتن دیپلماتهایش درون تعارض با فرهنگ و عادات و خلق و خوی ملت بزرگ ما، نمایشی شوم و ننگ آور درون 13 آبان برپا مـی‌کرد) و به برکت موج سبز آزادی، سبز پوش شد، از لوحی بنویسم کـه در چهار شـهر جهان بـه نمایندگان دولت آمریکا داده شد و نامـه‌ای کـه به رئیس جمـهوری آمریکا دادیم.
به دلیل گزارشات ضد و نقیضی کـه درباره این لوح منتشر شد و دروغهائی کـه رژیم جهل و جور و فساد درون بوقهای تبلیغاتی‌اش دمـیده بود به منظور بعضی تصورات خطائی ایجاد شده بود از جمله اینکه ما از آمریکائی‌ها پوزش خواسته‌ایم درون حالی کـه اگر پوزشی درون کار باشد این کار نخست حتما از سوی رژیم ولایت فقیـه و سپس گروگانگیرها و حامـیانشان عنوان شود. نـه از سوی ما کـه بعضاً رنج و مصیبت بسیـار از این عملکرد غیرانسانی شوم متحمل شده‌ایم.

ادامـه مطلب | لينک

November 06, 2009

یکهفته با خبر

ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم

سه‌ شنبه 27 که تا جمعه 30 اکتبر
دنیـا و آخرت بـه خطائی فروختن
باز هم این هفته با سیدعلی آقا آغاز مـی‌کنم، مظهر مجسم و مسلم خسرالدنیـا والأخره شدن آن هم بـه دست خویش و با خطای محاسبه‌ای کـه طی همـین چهار ماهه علاوه بر مـیلیـاردها تومان خسارت مادّی، دهها کشته و صدها مجروح و زندانی و شکنجه شده و مورد تجاوز قرار گرفته روی دست ملت گذاشته و البته سنگینی و شماتت و نفرت و لعنت آن نثار اهالی ولایت فقیـه هست که معرفت و انسانیت گذاشتند و رذالت و سبعیّت پیشـه د. بـه قول مرحوم صالح علیشاه تابنده پیر گناباد، آنـها کـه گوهر شرف بـه خرمـهره مقام مبادله مـی‌کنند هم گوهری گران از دست مـی‌دهند و هم با متاع جانشین کاری جز هر روز بیشتر آلوده شدن درون پشگل ماچه الاغ قدرت نصیبشان نمـی‌شود.

ادامـه مطلب | لينک

پنجره اي رو بـه خانـه پدري

جمعه ۰۶/۱۱/۲۰۰۹

Download file

ادامـه مطلب | لينک

October 30, 2009

يك هفته با خبر

قصد این قوم خطا باشد هان که تا نکنی !

سه‌ شنبه 20 که تا جمعه 23 اکتبر

سید علی آقا بـه سیم آخر زده است. درون واقع آنچه را حسین بازجو با کپی خزعبلات پیـام فضلی ‌‌نژاد و حسین درخشان و حضرت پرفسور دودر (یک درون رو بـه CIA و در دیگر بـه سوی امنیت‌خانۀ مبارکه نایب امام زمان درون شارع پاسداران فعلی و سلطنت‌‌آباد سابق) همان مولانای معروف، درون دهان سعید حجاریـان گذاشت که تا به‌عنوان اعتراف خطرناک درون جعبۀ تماشای حاج عزت بازگوید، بـه مانیفست ولی فقیـه تبدیل شده است.

ادامـه مطلب | لينک

October 23, 2009

یکهفته با خبر

بود کـه آیـا درون مـیکده‌ها بگشایند؟!

سه‌ شنبه 13 که تا جمعه 16 اکتبر
بیماری سید علی آقا
چند سالی هست آقای مایکل لدین هر زمان کـه سید علی آقای نایب مربوطه امام زمان بـه کاخ رامسر تشریف مـی‌برند و چند روزی از چشم امت همـیشـه درون صحنـه دور مـی‌شوند، حضرتش را رو بـه قبله مـی‌کند، بـه کُما مـی‌برد و بعد هم از احتمال پیوستنش بـه لقاءالله مـی‌گوید. اهالی رسانـه‌های این سوی عالم هم کـه درادی بازار و بی‌خبری (البته اخبار بـه وفور هست اما، از نوع اخباری کـه در آن سگ پای رهگذر را گاز مـی‌گیرد نـه بالعکس، بعد توجه اهالی غرب را جلب نمـی‌کند) سخت بـه دنبال تیترهای داغ و اخبار مـهیج بالا و پائین مـی‌روند خیـالات عضو سابق شورای امنیت ملی و وابسته لاحق آمریکن اینترپرایز و علمدار محافظه ‌کاران جدید ورشکسته بـه تقصیر را دربست پذیرا مـی‌شوند و در صفحه اول از احتمال مرگ مردی خبر مـی‌دهند کـه حداقل پنجاه مـیلیون ایرانی دست بر آسمان دارند کـه خدایـا زودترش بـه درگاه خویش احضار فرما!

ادامـه مطلب | لينک

October 16, 2009

یکهفته با خبر


گوهر پاک بباید کـه شود قابل فیض...

سه ‌شنبه 6 که تا جمعه 9 اکتبر

بشارتِ مبارک
بسیـار بار درون دیدارهای اتفاقی و گاه درون تلفن و دورنگار باانی کـه طی سی سال گذشته درون جمـهوری ولایت فقیـه مسؤولیتهائی را از بزرگ و کوچک عهده‌دار بوده‌اند پرسیده‌ام، آیـا درون برابر جنایـات رژیم بـه ویژه کشتارهای آغاز انقلاب و سپس سال 67 (نخست دولتمردان و نظامـیان رژیم گذشته و سپس دگراندیشان مجاهد و فدائی و توده‌ای و ملی و مذهبی و...) یعنی دوران سید روح‌الله مصطفوی، نمـی‌خواهید حتی واژه‌ای بـه محکومـیت سر دهید؟ و باز از بعضی‌شان مـی‌پرسیدم آیـا نمـی‌خواهید حال کـه دولت را درون دست دارید و اکثریت مجلس با شماست، سخنی درون باب شـهامت و پاکدلی و صداقت آقای منتظری بر زبان آورید کـه کرسی خلافت را بـه لگدی دور افکند و به استاد و پیر خود کـه جانب جنایت را گرفته بود پشت کرد؟

ادامـه مطلب | لينک

October 09, 2009

یکهفته با خبر

... دیو چو بیرون رود فرشته درآید

سه‌شنبه 29 سپتامبر که تا جمعه 2 اکتبر
از فردای کودتا بسیـار بار با این سؤال مواجه شده‌ام کـه اگر سیدعلی آقا خطای بزرگ (بخوانید جنایت) عمرش را مرتکب نشده بود و اجازه مـی‌داد انتخابات با شور و امـیدی کـه در کشور و در مـیان ایرانیـان دور از خانـه پدری ایجاد کرده بود بدون دخالت حکومت، خاتمـه یـابد و نتیجه واقعی آن کـه همانا پیروزی مـهندس مـیرحسین بود، اعلام شود، امروز کشور درون چه وضعی قرار داشت و آیـا آقای مـی‌توانست کاری را کـه محمد خاتمـی دوازده سال پیش بـه علت توطئه‌های ولی فقیـه و مافیـای سپاه و امنیت خانـه مبارکه و آخوندهای دربار نایب امام زمان نتوانست صورت دهد، درون اصلاح نظام و ضمانت برخورداری مردم از حاکمـیت ملی، آزادی، عدالت اجتماعی، پیشرفت اقتصادی و فرهنگی، این بار با پشتوانـه حمایت مردمـی، محقق سازد؟

ادامـه مطلب | لينک

October 02, 2009

... کـه صد بت باشدش درون آستینی

سه ‌شنبه 22 که تا جمعه 25 سپتامبر

آقای ستایشگر، از همان روزهای کودکی کـه او را با پدرم مـی‌دیدم، راز و رمزی درون نگاه و هیأت خود داشت کـه وقتی با مولانا آشنا شدم، و شمس را شناختم (به خصوص بعد از غرق شدنم درون کتاب دکتر صاحب‌الزمانی کـه چقدر دلش مـی‌خواست منـهم بـه جمع عاشقان اسپرانتو اضافه شوم اما چنانم مفتون شمس کرده بود کـه عشق دیگری را پذیرا نبودم) مـیرزا حبیب ستایشگر را نمادی از شمس دیدم کـه پدر سخت دلبسته‌اش بود. پدرم سردفتر بود یعنی از ساعت 9 صبح کـه به محضر مـی‌رفت که تا 9 شب ـ و البته چهار ساعت یک که تا پنج بعد از ظهر کـه به خانـه مـی‌آمد ـ با عدد و رقم و وکالت و بیع وشری سر و کار داشت اما جان و جهانش شعر بود و عشق و عرفان و البته مذهبی کـه در قطره قطره خونش حضور داشت.

ادامـه مطلب | لينک

September 26, 2009

یکهفته با خبر

فتنـه مـی‌بارد از این سقف مقرنس برخیز!

سه ‌شنبه 15 که تا جمعه 18 سپتامبر
یک هفته با دلهره کوچکترین خبری را کـه در رابطه با روز قدس و اقدامات نظام به منظور جلوگیری از حضور سبز درون راه‌پیمائی سنواتی، از خانـه پدری مـی‌رسد دنبال مـی‌کنم. برایم اهمـیتی ندارد کـه رفسنجانی خطیب آن روز باشد یـا ملاجعفر مزلقانی، مـهم این هست که بعد از دو ماه انتظار و یأسی کـه هفته پیش از آن نوشتم اگر این فرصت از دست برود و تحفه آرادان با خیـال راحت بـه گدائی مشروعیت راهی نیویورک شود، کار همـه ما بـه مراتب سخت‌تر خواهد شد. (همـینجا یـادآور شوم کـه تحفه آرادان علاوه بر شیرین‌زبانی‌هائی کـه در گفتگو با NBC و دو سه روزنامـه آمریکائی درون آستانـه سفرش داشت، بسیـار زیـاد روی سخنان تنی چند از آن کارشناسان و سفیران غیررسمـی جمـهوری ولایت فقیـه درون آمریکا کـه این هفته با خانم هیلاری کلینتون دیدار داشتند حساب باز کرده بود. راستش وقتی اسامـی را دیدم کمـی نگران شدم. حضور حضرت سید ولی خان نصر، تریتای پارسی ایرانی زرتشتی کـه مرا بـه یـاد سلمان فارسی مـی ‌اندازد، و... درون جمع ضیوف البته خبر خوشحال کننده‌ای نبود. اما زمانی کـه دانستم شائول بخاش کـه از مکتب «کیـهان» دکتر مصباح ‌زاده فارغ‌ التحصیل شده و افشین مولوی پژوهشگر جوان و آزاداندیش و کریم سجادپور کـه همـه گاه دانش و روشن‌بینی و عشق بـه خانـه پدری را درون کلام و نوشته‌هایش لمس کرده‌ام درون آنجا حضور دارند، دلم را آسوده مـی‌کند کـه مدح و تجلیل الباقی مـیهمانان نمـی‌تواند درون برابر استدلال و منطق و آزاداندیشی افشین و کریم و شائول، زمـینـهب مشروعیت رئیس جمـهوری منصوب نایب امام زمان را فراهم کند. و بعد از جلسه، خبر مـی‌شوم کـه خانم کلینتون مصمم‌تر از گذشته حاضر نخواهد شد باجی بـه شغال ذوب شده درون ولایت جهل و جور و فساد بدهد.)

ادامـه مطلب | لينک

September 21, 2009

يكهفته با خبر

چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
سه‌شنبه 8 که تا جمعه 11 سپتامبر
چشمانم مـی‌سوزد با آنکه درون فاصله شش هزار کیلومتری شیشـه‌های ضخیم جعبه تماشا، خاک و دود بـه سوی من راه ندارد. دوربین اتفاقی، ناگهان رراهنی سپید توقف مـی‌کند. لابد صاحب دوربین خیلی متمکن هست که توانسته از پنجره‌ای درون آنسوی منـهاتن رراهن سپید آدمـی کـه از پنجره طبقه پنجاه و هفتم یکی از دوقلوهای درآتش شعله‌ور، آویزان شده، زوم کند.
چشمانم مـی‌سوزد. راستی مرد پیراهن سپید درون این لحظه بـه چه مـی‌اندیشد؟ شعله‌های بی‌امان درون بالای سرش مـیله‌ها، انسانـها و فریـادها را ذوب مـی‌کند و به سوی آسمان پرواز مـی‌دهد. پیراهن سپیده بـه چی فکر مـی‌کند. ..؟

ادامـه مطلب | لينک

September 11, 2009

یکهفته با خبر

صحبت حکّام ظلمت شب یلداست...

سه‌ شنبه 1 که تا جمعه 4 سپتامبر
شنیده‌ها و گزارش‌های مستقیمـی کـه هموطنان از خانـه پدری آمده روایت مـی‌کنند همگی نشان از آن دارد کـه سایـه‌ای از ناامـیدی اندک اندک درون افق سیـاسی ایران ظاهر مـی‌شود و مردمانی کـه از چند هفته پیش از انتخابات که تا حداقل شش هفته بعد از تقلب بزرگ سید علی آقا و نوکرانش، همچنان سرشار از امـید بـه پیروزی بر بستر موج سبز جاری بودند، با انتشار گزارش جنایـات تکان دهنده رژیم درون بازداشتگاهها و افزایش تعداد قربانیـان درگیری‌ها و نمایش صحنـه‌هائی از دادگاههای فرمایشی، و فراتر از آن بی‌غیرتی جامعه جهانی و عملکرد غلط و پر از ابهام دولت ایـالات متحده و شماری از کشورهای اروپائی درون برخورد با رویدادهای ایران و عملکرد هیأت حاکمـه جمـهوری جهل و جور و فساد، اندک اندک بـه یأس مـی‌رسند. یأسی کـه همـه تلاشـهای رژیم، بر تعمـیق و بسط آن درون هفته‌های اخیر متمرکز بوده است.

ادامـه مطلب | لينک

September 04, 2009

یکهفته با خبر

ای بسا رخ کـه به خونابه منقش باشد
سه ‌شنبه 25 که تا جمعه 28 اوت
هنوز هم از سنگینی چشم‌های احمد خلاصی نیـافته‌ام. زید آبادی را مـی‌گویم. این شرف آل قلم، یکی از اهالی ولایت جهل و جور و فساد سیدعلی آقای پائین خیـابانی برایم دورنگاری فرستاده کـه سه چهار روز است، درست از فردای بازگشت از قاهره، گریبانم را گرفته است. بـه همـین چند سطر آن بسنده مـی‌کنم چون اگر همـه دورنگار را بیـاورم لابد شما را نیز مثل من روزهای طولانی گرفتار مـی‌کند. «تا روز چهلم، سعید ـ حجاریـان ـ هیچ چیز نگفت، پیغامش این بود، فقط با خودش یـا نماینده مستقیمش حرف مـی‌ و منظورش خود خامنـه‌ای یـا مجتبی بود. مرتضوی بـه او گفت فقط کافی هست خاتمـی را لعنت کنی و را باعث و بانی بحران اخیر قلمداد کنی، بعد از آن نـه محاکمـه‌ای درون کار خواهد بود و نـه درد و رنجی، خانم مـی‌آید و ترا با خود بـه خانـه مـی‌برد. بعد هم همـه چیز تمام مـی‌شود.

ادامـه مطلب | لينک

August 28, 2009

شد آنکه اهل نظر بر کناره مـی‌رفتند...

سه‌شنبه 18 که تا جمعه 21 اوت
شد آن زمان کـه تحفه بـه دلها حضور داشت

از پنجره هتل، «نیل» را مـی‌نگرم، آرام و رام هزاران سال هست که درون این سوی خاک، منبع برکت و زندگی هست و حالا درون شبهای رمضان «قاهره» کـه شور و آهنگ و طعمش درون همـه جهان یگانـه است، از نور و سرود سرشار است. چهارده مـیلیون انسان کـه 70 درصدشان فقیرند، 20 درصد بفهمـی نفهمـی زندگی دارند و ده درصدشان معنای بهشت را با پوست و جان درک کرده‌اند از دو ساعت بعد از افطار یعنی بعد از دیدن سریـالهائی کـه گاه صد مـیلیون بیننده دارد و در 22 کشور عربی نمایش داده مـی‌شوند، سریـالهائی از نوع مراد برقی و خانـه قمرخانم و تلخ و شیرین آن روزگاران کـه یـاد بادش، بـه خیـابان مـی‌ریزند. موج موج انسان، پیـاده، سواره، بر قایقی باشکوه یـا کرجی بال شکسته بر نیل، هر یک بـه فراخور احوال خویش مـی‌گویند و مـی‌خوانند و مـی‌سرایند. پیش از انتخابات ریـاست جمـهوری اینجا بودم و سخنران کنفرانسی کـه بسیـاری از چهره‌های سرشناس سیـاست و فرهنگ و رسانـه از مصر و جهان عرب درون آن حاضر بودند...

ادامـه مطلب | لينک

August 21, 2009

یکهفته با خبر

... بر او نمرده بـه فتوای من نماز کنید

سه‌ شنبه 11 که تا جمعه 14 اوت
چراغی کـه خاموش نمـی‌شود
دیرسالی هست چهارشنبه‌ها با «کیـهان» و پنجشنبه‌ها با «نیمروز» دیدار داشتم. هفته پیش کـه از آمریکا آمدم از همکار همـه سالهایم فیروزه پرسیدم چطور «نیمروز» جزو نامـه‌ها و روزنامـه‌هایم نبود. گفت نیمروز متوقف شده است. انگار پاره‌ای از وجودم کنده شد. روزهای رفته چون برق و باد از برابر چشمانم پر کشید. رسیدم بـه کوچه پشت چاپخانـه ستار کـه نام پسرش پکا را بر پیشانی داشت. پرویز با افشین مبصر کـه حالا از ارکان بی.بی.سی فارسی هست از چاپخانـه باز مـی‌گشتند و من درون راه دیدمشان و رفتیم خانـه پرویز، پله‌ها را زیر پا گرفتیم و در آن بالاخانـه، پرویز ماکت نیمروز را پهن کرد روی مـیز، و خط خوشی را دیدم کـه از تهران آمده بود: «نیمروز» به منظور آنـها کـه به ایران مـی‌اندیشند. همـه خانواده اصفهانی درون حرکت بودند. لادن عزیز کـه مـیزبان هر شبه ما بود با لبخند و مـهر و خوشامدی کـه هرگز از گرما و خلوصش کاسته نشد. ان پرویز، یکی تازه بـه خانـه بخت رفته و آن یکی محصل، پا بـه پای پدر مـی‌کوشیدند نیمروز سر موقع منتشر شود و افشین پسرش درون اندیشـه ترتیب توزیع روزنامـه بود.

ادامـه مطلب | لينک

August 14, 2009

یکهفته با خبر

کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز!

سه‌ شنبه 4 که تا جمعه 7 اوت
در تهران، ستاد کودتا مـی‌تازد و مـی‌بندد و مـی‌کشد و محاکمـه مـی‌کند. انسانـهائی مسخ شده را بـه نمایش مـی‌گذارند کـه همگی مثل سید ابطحی زرنگ نیستند کـه در مـیان اعترافات تنظیم شده توسط حسین بازجو و جواد آزاده ناگهان سخن از 19 مـیلیون رأی بـه زبان آورند و بعد با نیم خنده‌ای کـه گویـاتر از هر سخنی هست بگوید نـه، منظورم 13 مـیلیون بود! و یـا درون جائی اشاره کند ببخشید، یـادداشتهایم را نیـاورده‌ام. یعنی اینکه آنچه مـی‌گویم برایم نوشته‌اند و من فقط طوطی سخنگویم. بله، همـه طنز ابطحی را کـه حتی بعد از شش هفته تحمل بدترین شکنجه‌های روحی و جسمـی، همچنان جذاب هست ندارند، گاه عطریـانفروار چنان ویرانند کـه کلامشان بـه گریـه آمـیخته و لرزش دل و دست از بندبندش پیداست، و یـا چون خانم نازک افشار بانوی با فرهنگ و هنردوست کـه دیرسالی هست بخش فرهنگی سفارت فرانسه را اداره مـی‌کند و بسیـاری از اهالی هنر و فرهنگ و اندیشـه با او آشنا هستند، همـه دردهای جهان را درون نگاهی پرملامت خلاصه کند و رو بـه جلادان ذوب شده درون ولایت سیدعلی بگوید چرا من؟

ادامـه مطلب | لينک

August 07, 2009

يك هفته با خبر

... کـه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها


سه‌ شنبه 28 که تا جمعه 31 ژوئیـه
نخست تصویرش را مـی‌بینم و ساعتی بعد حضور جاندارش را، خودش هست همان آقای ابطحی کـه طنز درون خونش بود و در آن روزهائی کـه پیتزا خوردن مصادف با بی‌دینی و ضد ولایت فقیـه بودن و ارتباط با استکبار بود اعلام کرد حداقل هفته‌ای یک بار پیتزا مـی‌خورد. همان آقای ابطحی هست که درون سالهای وابسته فرهنگی بودن درون بیروت، اغلب کت و شلوار مـی‌پوشید درجلسات فرهنگی، نمایشگاهها، تئاترها، کنسرتهای فیروز و ماجده الرومـی و مارسل خلیفه حاضر مـی‌شد، کتابفروشی‌های بیروت او را مـی‌شناختند، با روزنامـه‌نگاران رفیق بود و شذی عمر گوینده زیبای تلویزیون L.B.C وقتی درون برنامـه پربیننده‌اش مـیزبان او مـی‌شد بی‌ملاحظه از عمامـه و عبایش با او شوخی هم مـی‌کرد. ابطحی از همان ماههای نخست انقلاب با عشقی کـه به سینما و رادیو تلویزیون داشت، نخست بـه رادیو مشـهد راه پیدا کرد و بعد بـه مـیدان ارگ آمد و رادیو تهران را زیر نظر گرفت.

ادامـه مطلب | لينک

July 31, 2009

یکهفته با خبر

... که تا آن زمان کـه پرده بر افتد چه ‌ها کند؟!

سه ‌شنبه 20 که تا جمعه 23 ژوئیـه
مجلس ترحیم انقلاب
نـه ما کـه از همان نخستین روزهای انقلاب حسابمان را از رژیم جدا کردیم، نـه آنـها کـه مدتی تلاش د یـا بـه دلیل باورها و ایمانی کـه دیرتر از ایمان ما بـه گِل نشست، ماندند و کوشیدند بـه اصول و مبانی انقلابی کـه قرار بود عطر عدالت و ایمان و پاکدلی را درون جامعه پخش کند، وفادار بمانند اما سرانجام ناچار شدند هم چون ما خانـه پدری را ترک گویند و راه تبعیدگاههای ناخواسته را درون پیش گیرند و یـا چون دکتر عبدالحسین روح ‌الامـینی پدر محسن، نوجوانی کـه در جریـان تظاهرات اخیر دستگیر شد و در بازداشتگاه کهریزک تحت شکنجه حیوانی قرار گرفت و سرانجام با هزار نوع واسطه جسد ویران و درهم شکسته او را با دهانی کـه بقایـای زخم و شکستگی درون آن پیدا بود بـه خانواده‌اش تحویل دادند و ابوالقاسم بنی ‌یعقوب کـه ک نوجوان و زیبای خود را حتی بعد از قتلش توسط برادران بسیجی درون واحد امر بـه معروف و نـهی از منکر بعد از عمل فجیع تعرض بـه وی، نتوانست آن گونـه کـه مـی‌خواست با لباس عروسی بـه خاک سپارد، سه دهه سنگ رژیم را بـه زده بودند، درون جبهه ‌های جنگ نامـی بلندآوازه و سری بـه بلندی سرو داشتند، هیچکدام مالک سبز نیستیم.

ادامـه مطلب | لينک

July 24, 2009

... وندر آن ظلمت شب آب حیـاتم دادند


سه‌شنبه 14 که تا جمعه 17 ژوئیـه
آفتاب آمد دلیل آفتاب
سی سال تلاش، سی سال مبارزه، دهها طرح براندازی کوچک و بزرگ از فردای سوار شدن ولایتمداران بر اسب قدرت، دهها طرح انفجار و کشتار از ویرانی حزب جمـهوری اسلامـی و دفتر ریـاست جمـهوری گرفته که تا سر بـه نیست احمد خمـینی، از جنگ با عراق که تا صف‌آرائی اسرائیل و غرب درون مقابل جیش اسلام ناب انقلابی محمدی ولایتی و... و در کنار آن حضور دهها بل صدها گروه و سازمان و حزب و جبهه مخالف درون داخل و خارج کشور، کـه بعضاً دارای توپ و تانک و هلی‌کوپتر و موشکهای اهدائی از سوی رژیم بعثی عراق نیز بوده‌اند، بـه اندازه این موج سبزی کـه عمرش کمـی بیشتر از یک ماه هست نتوانسته هست اعتماد بـه نفس و اعتبار ایرانی بودن را بـه ما برگرداند، و از سوی دیگر رژیمـی را کـه عملاً زمـینـه‌های ماندگاری خود را حداقل به منظور ربع قرن دیگر فراهم کرده بود، بـه گونـه‌ای درون چشم جهانیـان بی‌اعتبار و متزلزل نشان دهد کـه رئیس جمـهوری بزرگترین قدرت جهان ناچار شود همـه برنامـه‌هائی را کـه از ماهها پیش از ورودش بـه کاخ سفید تدارک دیده بود و هدف اصلی‌اش رسیدن بـه تفاهم با اهل ولایت فقیـه بود کنار بگذارد و چشم بـه خیـابانـهای تهران بدوزد و از پهندشت تلویزیون و اینترنت با نگاه بـه جان باختن «ندا» و شنیدن واژگان پروین خانم مادر سهراب، ستایشگر ملتی شود کـه تا دیروز گمان داشت ویروس اسلام ناب انقلابی محمدی ولایتی همـه وجودش را تسخیر کرده است.

ادامـه مطلب | لينک

July 17, 2009

یکهفته با خبر

حالیـا غلغله درون گنبد افلاک انداز!

سه‌ شنبه 6 که تا جمعه 9 ژوئیـه
در مـیان همـه دولتمردان و اندیشـه ‌ورزانی کـه در سالهای پیش از انقلاب، مسؤولیتهای کلان دولتی را عهده‌دار بوده و یـا اگر درون «دولت ظاهر» جائی نداشته‌اند درون اتاق فکر حاکمـیت جائی ویژه از آن آنـها بوده است،ی را چون دکتر داریوش همایون نیـافته‌ام کـه در طول سه دهه اخیر، پنجره‌ای بـه وسعت بینش همـیشـه جوانش (که با پختگی‌های یک عمر تجربه همراه است) رو بـه خانـه پدری داشته باشد. همواره نگاه او از واقعیت‌های جامعه ایران از فردای 22 بهمن مایـه مـی‌گرفته و نبض جامعه را چنان طبیبی دردآشنا و حاذق درون دست داشته است. همایون هرگز از جایگاه دیروز و اعتبار گذشته خود به منظور اثبات یـا نفی امری استفاده نکرده است.

ادامـه مطلب | لينک

۳۰ تير


ادامـه مطلب | لينک

July 10, 2009

... چون بـه خلوت مـی‌روند آن کار دیگر مـی‌کنند

سه‌شنبه 30 ژوئن که تا جمعه 3 ژوئیـه
علی بن جواد بـه دنبال هموار راه به منظور خلافت آقازاده مورد لطفش سید مجتبی بود حالا اما ولایت خودش زیر سؤال رفته است. اینـهمـه نفرتی کـه نثار او مـی‌شود سرانجام بر سر نیزه و مسلسل و حبس و شکنجه حضرتش پیروز خواهد شد. این حکم تاریخ هست و درون محتوم بودن آن شک نکنید. درون همـه دوران کودکی و نوجوانی ما عنوان سید اولاد پیغمبر، تعبیر مثبتی بود درون باب افرادی کـه نسب از خاندان عصمت و طهارت مـی‌بردند و چهل و اندی پشتشان بـه اهل بیت مـی‌رسید. پدرم کـه بر ذکر سیـادت خود اصرار داشت و در تابلوی دفتر اسناد رسمـی‌اش نیز ذکر شده بود، سید نورالدین نوری‌زاده، شجره نامـه‌ای داشت کـه در مصادره خانـه و اموالم لابد بـه یکی از پسرعموهای لاتعد و لاتحصی رسیده است، براساس این شجره نامـه ما نیز چهل و هشت یـا چهل و نـه پشت مـی‌رسیدیم بـه امام حسن مجتبی، یعنی سادات حسنی بودیم و چون مادر پدر حسینی بود دیگر شده بودیم نورعلی نور. بارها با مرحوم پدرم و بعضی از دوستانش بحث مـی‌کردم کـه این رشته پیوند چه فضیلتی به منظور من مـی‌آورد اگر عملکرد و رفتار و گفتارم درست برخلاف آن چیزی باشد کـه اهل بیت معرف آن هستند. درون واقع اگر درون هر انتسابی شرافتی فرض کنیم، این شرافت درون زمانی اعتبار دارد و قابل اتکاء هست که طرف خود بر این انتساب، شرافتی قائل باشد و به استناد این معنا، عملکردش درون چهارچوبی باشد کـه لطمـه بـه اعتبار نام و نسبش نزند. بر همـین منوال بود وقتی مـی‌گفتند سید اولاد پیغمبر، خود بـه خود یک سلسله فضیلت درون فرد مورد اشاره پذیرفته شده بود. اما اگر یکی از این فرزندان ره دیگری مـی‌پیمود و از انصاف و پاکدامنی دست مـی‌کشید و به بی‌عدالتی و رذالت مـی‌پرداخت، آن وقت مـی‌گفتیم سید جد کمر زده را دیدی کـه چطور هیزی مـی‌کرد و یـا پول مردم را بالا مـی‌کشید؟ دیدی کـه بی‌انصاف چگونـه ثروت‌ بچه های صغیر برادرش را بالا کشید و...

ادامـه مطلب | لينک

July 07, 2009

حجاریـان درون کما؟

حجاریـان درون کما؟
سحر خیز زیر شکنجه
امـین زاده بستری

شماره هفتم، چهاردهم تیرماه، هزار و سیصد و هشتاد و هشت

اختصاصی خبرگزاری سبز ایران

عیسی سحر خیز پیش از دستگیری: اگر هر اعترافی درون زندان کنم بر اثرشکنجه است

ادامـه مطلب | لينک

مسیرهای راه پیمائی 18 تیر

روزنامـه سبز شماره ۸
اول نادیده ات مـی گیرند، بعد مسخره ات مـی کنند، سپس با تو مبارزه مـی کنند، اما درون نـهایت پیروزی با توست. "ماهاتما گاندی"

نترسید، نترسید ، ما همـه با هم هستیم
ir an.sabz88@yahoo.com
موسسین: خانـه فیلم مخملباف - محسن سازگارا - نوشابه امـیری - علیرضا نوری زاده - هوشنگ اسدی - فرهنگسرای پویـا


مدیر اجرایی: شـهل بهاردوست

ادامـه مطلب | لينک

July 03, 2009

یکهفته با خبر

گر بود عُمر بـه مـیخانـه رسم بار دگر...

سه ‌شنبه 23 که تا جمعه 26 ژوئن
ما و سید علی آقا
نـه رفیق، برادر، هموطن، هم ‌قلم، نـه دیگر نباید درون پرده سخن بگوئی. دیگر استفاده از تمثیل ممنوع است. عزیز شاعر! گذشت آن زمانی کـه از شب و جنگل و گلسرخ، به منظور ترسیم استبداد و اشاره بـه چریک بازی و ذکر جمـیل یـار بـه خون خفته خسرو استفاده مـی‌کردی. حالا دیگر با جوانانی کـه با گلوله عساکر سید علی آقای پائین خیـابانی درون خون نشستند، با تصویر ندا بر کف خیـابان و آن نگاه ثانیـه‌ای کـه حتی قلب باراک حسین اوباما را لرزاند، اگر نام جناب معاویـه بن جوادالحسینی را بـه صراحت ذکر نکنی، یک نام خواهی داشت، ترسو اگر نگویم سازشکار...

ادامـه مطلب | لينک

June 26, 2009

یکهفته با خبر

دیو چو بیرون رود فرشته درآید...

سه ‌شنبه 16 که تا جمعه 19 ژوئن
به ندا کـه به فرمان مقام ولایت درون خون نشست چه مـی‌توانم بگویم؟ کم لابد عاشق بود، شاید قرار بود چند ماه دیگر، بـه خانـه عشق اسباب‌ کشی کند. راستی بـه پدرش چه بگویم کـه با ندا از خانـه بیرون زده بود که تا در موج سبز آزادی و عشق چنگ بزند. مـیلیونـها انسان درون چهارسوی جهان، جان ندا را دیدند. و یکصدا پرسیدند چرا؟

ادامـه مطلب | لينک

June 24, 2009

بانوراما: الحرس الثوري يهدد برد حاسم

اسم البرنامج: بانوراما
مقدم الحلقة: منتهى الرمحي
تاريخ الحلقة: الاثنين 22/6/2009

ضيوف الحلقة :
د. علي نوري زادة (مركز الدراسات العربية الإيرانية)
د. حبيب فياض (خبير في الشؤون الإيرانية)
د. عبد الله الشايجي (رئيس وحدة الدراسات الأميركية في جامعة الكويت)

ادامـه مطلب | لينک

June 23, 2009

بانوراما: هل خرج الوضع في إيران عن نطاق السيطرة؟


اسم البرنامج: بانوراما
مقدم البرنامج: منتهى الرمحي
تاريخ الحلقة: الأحد 21/6/2009

ضيوف الحلقة:
د. علي نوري زادة (مركز الدراسات العربية الإيرانية)
عايد المناع (محلل سياسي)
محمود حيدر (مركز دلتا للصحافة والأبحاث المعمقة)

ادامـه مطلب | لينک

June 22, 2009

اجتماع پر شكوه ايرانيان درون لندن

روز يكشنبه ۲۰ ژوئن دكتر عليرضا نوري زاده با حضور درون اجتماع پر شكوه هموطنان ايراني درون برابر سفارت جمـهوري اسلامي درون لندن حاضر شد وهمصدا با تظاهركنندگان٬ ضمن محكوم كردن رفتار وحشيانـه نيروهاي امنيتي رژيم عليه تظاهركنندگان آرام كه با مسالمت٬ خواستار اجراي مجدد انتخابات رياست جمـهوري بودند٬ از خواست بر حق تظاهر كنندگان -احترام بـه آراي آنـها وبرگزاري مجدد انتخابات رياست جمـهوري- حمايت كرد. دكتر نوري زاده سپس با خواندن شعر تازه خود براي - ند ا- دانشجوئي كه بر كف خيابان با گلوله ي تك تير اندازان نوپو جان داد٬ وجهاني اين منظر را بـه تماشا نشست٬ ياد آور شد٬ خون ندا٬ سران رژيم را رها نخواهد كرد. حالا ديگر همـه ي جهانيان ميدانند٬ اهالي ولايت فقيه با مردم ايران چه ميكنند!

تصوير
Download file

ادامـه مطلب | لينک

June 19, 2009

یکهفته با خبر

هزار نقش برآرد زمانـه و نبود
یکی چنان کـه در آیینـه تصور ماست.

سه ‌شنبه 9 که تا جمعه 12 ژوئن
پیشدرآمد: آنچه را این هفته مـی‌نویسم بـه حساب یکهفته باخبر نگذارید. عنوان یک هفته لبخند واشک، یک هفته امـید و ناامـیدی، یک هفته موج سرشار از عشق و بیداری و سپس نفرت و مرگ، زیبنده‌تر به منظور نوشته صاحب قلم هست که چهار دهه از عمرش را درون جستجوی آزادی و نفس کشیدن درون فضائی معطر از همبستگی ملی و عشق و همدلی طی شده و هفته پیش آرزو مـی‌کرد ایکاش بخت آن را داشت درون جمع هموطنانی کـه موج سبزشان از چهارچوب‌های نظام فراتر رفته بود، قرار داشت. بـه سی پیش بازگشته بودم بـه آن روزها کـه نسل خوشباور من با دیدن پدران باتجربه‌ای کـه مـی‌گفتند «آقا مـی‌رود قم و حکومت دست ملیون خواهد بود» چشم بسته بـه قربانگاه رفت و یک روز صبح «آقا» فرمان حمله را صادر د و بعد خون بود و جدائی و مشتهائی کـه برادران و ان دیروز بر سر و روی هم مـی‌کوفتند.

ادامـه مطلب | لينک

بانوراما: ماذا بعد مظاهرات إيران؟

اسم البرنامج: بانوراما
مقدم الحلقة: منتهى الرمحي
تاريخ الحلقة: الثلاثاء 16/6/2009

ضيوف الحلقة:
د. محمد سعيد إدريس (مركز الأهرام للدراسات)
حسن الموسوي ((باحث إسلامي))
علي نوري زادة (مركز الدراسات الإيرانية العربية)

- مع غياب وسائل الإعلام الأجنبية التمييز بمنح الإذن بالتظاهر في إيران، هل يهدد بتفجير الشارع؟
- ومجلس صيانة الدستور الإيراني يواجه معضلة: أين ذهب صوتي؟
منتهى الرمحي: أهلاً بكم معنا إلى بانوراما الليلة. هذان العنوانان هما محور حلقتنا. لكننا نتوقف أولاً مع موجز بأهم الأنباء.

ادامـه مطلب | لينک

June 18, 2009

طرح عبد القادر بلوچ

از وبلاگ عبد القادر بلوچ٬ شما هم آن را درون سايت يا وبلاگ خود بگذاريد.



ادامـه مطلب | لينک

June 17, 2009

بانوراما: بداية التمرد على أحمدي نجاد

اسم البرنامج: بانوراما مقدم البرنامج: منتهى الرمحي.
تاريخ الحلقة: الأحد 14/6/2009
ضيوف الحلقة: د. حسن هاشميان (محلل سياسي) علي نوري زادة (مركز الدراسات العربيه الإيرانية) محمد عباس ناجي (مركز الأهرام للدراسات السياسية والاستراتيجية) -
مظاهرات واشتباك مع الشرطة واعتقالات وفتوى بتحريم التعامل معه، هل هي بداية التمرد على أحمدي نجاد؟

ادامـه مطلب | لينک

June 13, 2009

به کوی مـیکده یـارب سحر چه مشغله بود؟

سه‌شنبه 2 که تا جمعه 5 ژوئن
پیشدرآمد: دیرگاهی بود کـه چنین شادمانی را با همـه وجودم حس نکرده بودم. درون برابر تلویزیون نشسته‌ام و به مناظره محمود احمدی‌نژاد و مـیرحسین چشم دوخته‌ام. هر چه بیشتر درون مناظره تأمل مـی‌کنم بیشتر از گزینش خود راضی مـی‌شوم. درون واقع از شش ماه پیش مسأله «مـهندسی انتخابات» از سوی رهبر و دستگاهش، محور بحثهای اساسی بین بسیـاری از ما بود، درون آن زمان زمزمـه آمدن دوباره خاتمـی بـه صحنـه جدی‌تر شده بود، را نیز مـی‌دانستیم کـه مـی‌آید. مـیرحسین بـه هیچ روی نامزد جدّی نبود و ما تصور مـی‌کردیم با توجه بـه تیرگی روابطش با خامنـه‌ای، محال هست رهبر بـه او اجازه مشارکت درون انتخابات را بدهد. درون مقابل کاملاً آشکار بود کـه در جبهه بـه اصطلاح اصولگرایـان، اختلافات آشکاری پیدا شده کـه در پرتو آن امکان دارد تنی چند از چهره‌های سرشناس این جبهه درون انتخابات نامزد شوند.

ادامـه مطلب | لينک

June 05, 2009

یکهفته با خبر

جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه!

سه ‌شنبه 26 جمعه 29 مـه
پیشدرآمد: با این دوره، جمعاً ده دوره انتخابات ریـاست جمـهوری را شاهد شده‌ایم. نخستین دوره را من و بسیـاری از خوانندگانم درون خارج از کشور از نزدیک تجربه کرده‌ایم و سپس هر چه جلوتر مـی‌رویم تعداد شاهدان عینی انتخابات درون جمع ما درون خارج کمتر مـی‌شود، بـه همـین نسبت نیز اشتیـاق ما بـه نمایش انتخابات و بازیگرانش کمتر شده است. درون نخستین انتخابات شورای نگهبان حضور نداشت و وزارت کشور برگذارکننده انتخابات بود.

ادامـه مطلب | لينک

May 30, 2009

يكهفته با خبر

آنان کـه خاک را بـه نظر کیمـیا کنند!


سه‌شنبه 19 که تا جمعه 22 مـه
با آنکه نایب امام زمان بـه گفته نماینده‌اش درون سپاه (در کنار اشارات گاه بـه گاه و اخیراً هر روزه) قلب و روحش با تحفه آرادان هست و دل درون گرو مـهر رویگرزاده‌ای دارد کـه طی چهار سال تعداد زندانیـان اندیشـه و سیـاست را چهاربرابر کرد، نفس درون ‌ها حبس ساخت و 240 مـیلیـارد دلار درآمدهای نفتی را بـه باد داد. (البته بخشی را نیز بـه فرمان سرور و مولایش بـه جیب حسن نصرالله و شکم خالد مشعل و مقتدی صدر ریخت و بخش دیگری را نیز بـه همتایـان شارلاتان مثل خودش درون ونزوئلا و بولیوی و نیکاراگوا و اکوادور بخشید)، بـه گونـه‌ای کـه حجت‌الاسلام حاج آقا سعیدی درون پاسخ استفسار برادر سردار پاکپور فرمانده محترم نیروی زمـینی سپاه مـی‌نویسد: نظر صریح مقام عظمای ولایت... انتخاب مجدد ریـاست جمـهوری محترم جناب آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد است، من با رصد اطوار و اقوال ذوب شدگان درون ولایت از یکسو و حضرات چهار کاندیدای تایید صلاحیت شده، و همچنین با تکیـه بر آگاهی کـه از بازی‌های رژیم طی سی سال گذشتهب کرده‌ام، مـی‌توانم کم و بیش با اطمـینان خاطر بگویم درون انتخابات 22 خرداد امسال آقای خامنـه‌ای دو نامزد دارد یکی رسوا و بی‌آبرو و در چشم اکثریت مردم ایران، کوتوله سیـاسی کـه حرفهای بزرگ و احیـاناً خانمان‌برانداز سر مـی‌دهد و در کارنامـه‌اش حتی یک نمره قبولی درون حل و فصل دردها و مصائب مردم بعد از چهار سال ریـاست دیده نمـی‌شود،...

ادامـه مطلب | لينک

May 22, 2009

یکهفته با خبر

گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار!

سه‌ شنبه 12 که تا جمعه 15 مـه
جنگ هفتاد و دو ملت
بخش پایـانی سخنانم را درون کنفرانس مرکز بین‌المللی پژوهشـهای آینده استراتژیک مـی‌آورم و سپس بـه احوال امروز خانـه پدری مـی‌پردازم. انتخابات و بهره‌برداری تحفه آرادان از فضای سرد مـیهن، و البته سفر نایب امام زمان بـه کردستان پر از درد استبداد و تبعیض...

ادامـه مطلب | لينک

May 15, 2009

یکهفته با خبر

پارسائی و سلامت هوسم بود ولی...

سه ‌شنبه 5 که تا جمعه 8 مـه
انتخابات و ما
با آنکه اهل اندیشـه و قلم، فعالان سیـاسی و دلسپردگان بـه ایرانی سرفراز درون پناه نظامـی سکولار و مردمسالار، درون طول سه دهه اخیر اغلب درون «شعبده انتخابات» رژیم مشارکت نداشته ‌اند و اصولاً انتخاباتی را کـه احمد جنتی و شورای نگهبانش تعیین کننده بازیگران آن (البته براساس تمایلات نایب امام زمان و امنیت خانـه‌های مبارکه نظامـی و غیرنظامـی‌اش) و داور و ناظر بر اجرای آن هستند، مورد قبول ما نیست، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم هم اکنون درون خانـه پدری انتخاباتی برگذار مـی ‌شود کـه نتیجه آن درون سرنوشت مردم ما آشکار خواهد شد. ما حق نداریم تنـها برگه ‌ای را کـه مردم ما درون دست دارند، یعنی برگه ‌ای کـه 12 سال پیش با آن چراغ دوم خرداد را افروختند و آقای خامنـه‌ای را چند ماهی چنان آشفته حال د کـه اگر محمد خاتمـی با تکیـه بر آرای مردم استوارقدم ‌تر بود، مـی ‌توانست از این آشفته حالی بـه سود مردم ایران استفاده کند، از آنـها سلب کنیم.

ادامـه مطلب | لينک

May 08, 2009

یکهفته با خبر

شـهری هست پر ظریفان، و ز هر طرف نگاری...

سه ‌شنبه 28 آوریل که تا جمعه اول مـه
قاهره درون دو سوی خط انقلاب
دو سه سال بعد از مرگ جمال عبدالناصر فضای سیـاسی قاهره دگرگون شده بود. با همـه تصورات بعضاً کودکانـه و احساساتی از «پیروزی ناصر بر دشمنان!! ـ دشمنان کی؟» بـه قاهره رسیده بودم. راننده پیش از آنکه مرا نزد همکارم حسن بهنام ببرد کـه آن روزها نماینده رادیو تلویزیون ملی ایران درون قاهره بود، بـه خواهش من سر فیـات ساخت مصرش را بـه سوی مقبره عبدالناصر کج کرده بود (همـینجا بگذارید درون باب این فیـات بگویم کـه مصری‌ها نام نصر را بر آن گذاشته بودند.)

ادامـه مطلب | لينک

May 02, 2009

یکهفته با خبر

شامگاهش نگران باش کـه سرخوش باشد

سه ‌شنبه 21 تاجمعه 24 آوریل
پیشدرآمد: آنـهمـه امـید و شوری کـه با انتخاب محمود احمدی‌نژاد سه سال و ده ماه پیش درون دلهای مخالفان رژیم و شمار انبوهی از مردم داخل کشور ایجاد شده بود کـه با بودن تحفه آرادان درون مقام رئیس جمـهوری چهره واقعی رژیم به منظور جهانیـان آشکار خواهد شد و دنیـائی کـه ادب و متانت خاتمـی را با ادب و خوشروئی پاسخ مـی‌داد حال کـه تیر خلاص زن سابق و خادم گوش بـه فرمان نایب امام زمان طرف گفتگو هست شیوه‌ای خصمانـه درون پیش خواهد گرفت و حساب جمـهوری اسلامـی را کف دستش خواهد گذاشت اینک درون پایـان دوران ریـاست جمـهوری وی (اگر چهار سال دیگر بر سر مردم هوار نشود) بـه یأسی تلخ و نوعی دلزدگی تبدیل شده هست به ویژه آنکه خصم آمریکائی رژیم اینک با شیوه و خطاب رئیس جمـهوری جدید ایـالات متحده باراک حسین اوباما، نـه فقط تندخوئی را کنار نـهاده بلکه درون راه تحبیب خصم حداقل درون خطاب خود از همـه آن شرطهائی کـه یکی از آنـها درون ارتباط مستقیم با وضع مبارزان و آزاداندیشان و دگراندیشان داخل کشور بود ـ بهبود وضع حقوق بشر ـ گذشته است.

ادامـه مطلب | لينک

April 24, 2009

یکهفته با خبر

دور فلکی یکسره بر منـهج عدل است...

سه ‌شنبه 14 که تا جمعه 17 آوریل
پیشدرآمد: حتما پاسخ نامـه‌ای را کـه از سوی یکی از مریدان مراد فقیـه نایب امام زمان برایم رسیده بود و شما از الف که تا یـای آن را خواندید، بدهم و گمانم بر این هست که این نوع خطاب و پاسخ همراه با حسن نیت و یـا حتی عتاب، مـی‌تواند درون پهنـه سیـاستی کـه اگر با اخلاق آمـیخته بود روزگار دیگری داشتیم و داشتند، ته مانده صداقت و عواطف اهالی قلعه قدرت را از بعد پُشت قلبهائی کـه هر روز سیـاهتر مـی‌شود، بیرون کشد.

ادامـه مطلب | لينک

April 18, 2009

خدایـا زین مُعمّا پرده بردار

سه‌شنبه 7 که تا جمعه 10 آوریل

پیشدرآمد: کمتر نوشته‌ای نظیر آنچه درون هفته گذشته درباب رهبر جمـهوری اسلامـی و کم طاقت شدن او نوشتم که تا این حد از درون حاکمـیت واکنش برانگیخته است. برخورد با این نوشته کـه در بیش از 93 وبلاگ و سایت نقل شده بود بـه دو شکل تجلّی پیدا کرد. (همـینجا بگویم شماری از فرزندان عزیزم درون خانـه پدری کـه شدن سایت من آنـهم از نوع غیرقابل عبورترین ها را، برنتافتند با ایجاد که تا این لحظه 49 وبلاگ و سایت عین مطالب مرا نقل مـی‌کنند. درون واقع آنـها آینـه‌ای برداشته‌اند و سایت مرا درون این آینـه‌ها به منظور داخل کشور منعمـی‌کنند). واکنش نخست از سوی خوانندگانی بود کـه دیرگاهی هست به صاحب این قلم لطف دارند و از این نوشته تقدیر د. واکنش دوم از آن پیروان حسین بازجو و اصغر حجازی بود کـه همـه ادبیـات خانوادگی خود را نثار من کرده بودند. آنچه مرا بـه نوشتن این مقدمـه واداشته اما برخورد گروه سوم با نوشته‌ام بود. گروهی کـه ضمن لطف بـه مطالب من خط قرمزشان آقای خامنـه‌ای است، شماری بر این باورند کـه خامنـه‌ای خود اسیر دست مافیـای قدرت هست و بـه جای تاختن بـه او حتما از چنگ مافیـا نجاتش داد، و گروهی دیگر کـه معتقدند آقای خامنـه‌ای هیچ گناهی درون رسیدن بـه وضعیت موجود ندارد و اگر امروز خط و سیـاستی را دنبال مـی‌کند کـه به نظر شما مخالفان، درون تعارض با مصالح عالیـه کشور و مردم ایران مـی‌باشد بـه این سبب هست که آقا!! مثل جدش تنـهاست، آقا نیـاز بـه دلهای عاشق دارد، بـه آنـها کـه «با چشمـه شعر حافظ وضو مـی‌گیرند و رو بـه قبله مولانا نماز عشق مـی‌خوانند» ـ این عین جمله یکی از شیفتگان مقام عظما هست ـ از مـیان همـه دورنگارها، یکی را برگزیده‌ام و ضمن طرح آن، پاسخ خود را بـه نویسنده آن و شمار دیگری کـه عتاب آلوده با من سخن گفته‌اند درون پی این دورنگار مـی‌آورم.

ادامـه مطلب | لينک

April 10, 2009

... شاه ترکان فارغ هست از حال ما کو رستمـی؟

سه‌شنبه 31 مارس که تا جمعه 3 آوریل
سال تلخ سنگین، سال امـید
پیشدرآمد: سال تلخی را پشت سر گذاشتیم، سالی سنگین از جدائی‌های ابدی، وحشی‌تر شدن جمـهوری ولایت فقیـه، سخت‌تر شدن زندگی درون خانـه پدری و پرخطرتر شدن غربت‌نشینی به منظور آنـها کـه اهل معامله نیستندو رژیم جهل و جور و فساد را درون همـه ابعاد و اطوارش نفی مـی‌کنند. جز آنـها کـه در مـیهن و یـا درون حسرتش سال گذشته خاموش شدند، درون مـیان زندگان نیز شماری یـا از سر خستگی و دلتنگی بسیـار و به دروازه پیری رسیدن، یـا بـه دنبالب رزقی رنگین‌تر، درون برابر سیـاه‌ترین استبداد تاریخ ایران سر تعظیم فرو آوردند، یـا درون پنـهان مراتب سرسپردگی خود را بـه اطلاع مقام معظم رهبری رساندند...

ادامـه مطلب | لينک

April 03, 2009

یکهفته باخبر

خرابتر ز دل من غم تو جای نیـافت ...

سه‌ شنبه 24 که تا جمعه 27 مارس
حالا تصویر خون گرفته و استخوان‌های شکسته امـید رضا گواهی مـی‌دهد کـه دوستاق‌ بانان نایب امام زمان و نـه قرص‌های آرام‌بخش، او را پرپر د و شاخۀ جوانیش را سوختند. مـی‌دانستم کـه امـید رضا اهل نیست چه برسد بـه ، پرندۀ آوازخوان کـه به مرگ شعر و ترانـه و آواز راضی نمـی‌شود. پسرکم رفت و اهل ولایت فقیـه همچنان حال مـی‌کنند، مـی‌چاپند، بـه نوامـیس ملت تجاوز مـی‌کنند، عمامـه‌ هاشان مثل قطر شکمشان قطورتر مـی‌شود کـه به قول صائب «کار با عمامـه و قطر شکم افتاده است/ خُم درون این مجلس بزرگی‌ها بـه افلاطون کند.»

ادامـه مطلب | لينک

March 28, 2009

یکهفته باخبر

بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم؟

از سه شنبه 17 که تا جمعه 20 مارس
دو هفته پیش درون پایـان نوشته‌ام، اشاره کوتاهی بـه نوروز داشتم و پیش خود مـی ‌پنداشتم درون شماره بعدی حتماً از سالهای خوش استبداد و نوروزهای پر از زندگی و شور عصر طاغوت!! خواهم نوشت. آن سالهائی کـه با صدای مرحوم راشد سال را تحویل مـی‌کردیم و گاه درون موج موج بانگ نقاره خانـه حضرت درون مشـهد، یک سال نیز درون نجف بودم و حضور گسترده نوروز را بر زندگی اهالی آن دیـار کـه عاشقانـه بـه ایران مـی‌نگریستند، از نزدیک دیدم و حس کردم. سال کـه تحویل مـی‌شد و پیـامـهای شاه و ملکه و این آخری‌ها ولیعهد پخش مـی‌شد، با برنامـه‌های متنوع رادیو تلویزیون کـه چند سالی خود نیز درون تولید و پخش جزء کوچکی از آن نقش داشتم، روزهای عید، طعم و رنگ و زنگ شادی داشت.

ادامـه مطلب | لينک

March 14, 2009

يكهفته با خبر

صبح هست ساقیـا قدحی پر کن

سه ‌شنبه 3 که تا جمعه 6 مارس
این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌ست

پیشدرآمد: جمشید چالنگی عزیزم بهت زده است. چهل و دو سال رفاقت آن هم از نوع ثابت و دائمـی و غیرقابل تغییرش بـه من یـاد داده کـه بایک نگاه درون چشم جمشید، حال و هوای دلش را دریـابم. با حیرت بـه هوشنگ زل‌ زده هست كه پرجذبه ميخواند و هنوز از تعقیب نگاهش فارغ نشده‌ام، بـه سوی بیژن چشم مـی‌دوزد. مجلس سماع جانانـه‌ای برپاست. درون ایـالت ویرجینیـا، زیر گوش دارالخلافه استکبار واشنگتن. کامکارها مـی‌نوازند و مـی‌خوانند، و من حیرت جمشید را مـی‌گذارم و پر مـی‌کشم بـه سال دوم دانشکده حقوق، روزی کـه نامـه فریدون صدیقی درون مجله فردوسی بـه دستم رسید: «علیرضاجان، مادرم رفت». عباس پهلوان عزیز و بزرگ من کـه عمرش دراز و سایـه‌اش بر سر همـه ما فرزندانش درون مجله فردوسی مستدام باد، کار وردستی سردبیر را بـه من سپرده بود. بیست سالم بود و در کنار کارهای هفتگی مجله از جمله «گزارش شـهری» کـه با نام مستعار ع ـ ناوک مـی‌نوشتم، نامـه‌های شاعران جوان شـهرستانی را پاسخ مـی‌دادم و کم و بیش با الک واژگانش، شـهرکهائی از آنـها را درون صفحات وسط بـه چاپ مـی‌رساندم.

ادامـه مطلب | لينک

March 06, 2009

یکهفته با خبر

توبه فرمایـان چراخود توبه کمتر مـی‌کنند

سه ‌شنبه 24 که تا جمعه 27 فوریـه
پیشدرآمد: هنوز اینجایم، چیزی بـه اندازه دو ساعت بالاتر از شـهر فرشتگان درون منطقه‌ای کـه روزگاری نـه چندان دور بوی پرتقال و نارنج و لیمو مشام زائران را مـی‌نواخته، از این رو «پرتقال محله»اش نام کرده‌اند. درون حاشیـه‌اش شـهرکی هست در حصار درخت و دریـاچه‌های دست ساخته با مردمانی کـه تا یک سال پیش از رنگ و رو و دروازه‌ خانـه‌شان مـی‌شد فهمـید درون این سوی جهان بهشت خود را یـافته‌اند. حالا البته اوضاع اقتصادی از تعداد اتومبیلها درون برابر خانـه‌هاشان کاسته و چهره‌هاشان را از رنگ و روغن پرداخته است.

ادامـه مطلب | لينک

February 27, 2009

یکهفته با خبر

... شاید کـه باز بینم دیدار آشنا را

سه ‌شنبه 17 که تا جمعه 20 فوریـه
یک قرن پیش (البته بـه ‌اضافۀ دو سه سال) درون کشوری کـه تعداد باسوادان درون مـیانشان بیش از سه درصد کل آنـها و شمار آنـها کـه فقط درون حد محدودی خواندن و نوشتن را مـی‌دانستند از 5درصد بیشتر نبود و در جمع باسوادان کمتر از نیم درصد با علوم جدیده آشنا بودند و از این جمع بسیـار ناچیز شمار روشنفکران یـا مطابق اصطلاح رایج آن روز «منورالفکرها» بـه هزار نمـی‌رسید، انقلابی بـه پیروزی رسید کـه پیـامـی بـه ‌مراتب فراتر از درک و دریـافت 95 درصد از مردم آن روز ایران کـه رعایـای‌گون سلطان سلاطین و حکام جور و عسس و شحنـه و مـیرغضب و شیخ و جن‌ گیر و فالگیر بودند، به‌همراه آورد. فقط تأملی روی قانون اساسی مشروطه و مقایسۀ آن با مبانی قانونگذاری (اعم از قانون اساسی نوشته مثل فرانسه و بلژیک و یـا عرفی و نانوشته مثل بریتانیـا و در حال تدوین و تطور مثل عثمانی و بعداً ترکیـه و نیز مصر تحت ‌الحمایـه) آشکار مـی‌کند کـه چگونـه روشن‌اندیشی و دوربینی و درایت و اعتدال همان شمار اندک روشنفکران و آزاداندیشان، ایران را صاحب یکی از مترقی‌ترین قوانین اساسی جهان کرد. چنانکه حتی خط قرمزهائی کـه متمم آن ترسیم کرد و برقراری حق نظارت و وتوی پنج مجتهد جامع‌الشرایط از اعتبار و ارزش آن نکاست.

ادامـه مطلب | لينک

February 20, 2009

یکهفته با خبر

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل ...

سه ‌شنبه 10 که تا جمعه 13 فوریـه
سناریوی پاکستانی انتخابات

در جمـهوری ولایت فقیـه مغزهای عجیب و غریب درون حوزۀ سیـاست و فرهنگ و رسانـه‌ها، بسیـارند و در این سالها، تعدادی از این مغزها گردانندۀ اصلی سیـاست و حوزه‌های وابسته آن و نیز رسانـه‌ها بوده‌اند. نیـاز بـه تحقیق و تفحص نیست، عملکرد و خطاب این افراد بـه گونـه‌ای هست که هر پژوهنده‌ای را از جستجوی بین خطوط بی‌نیـاز مـی‌کند. صاحبان مغزهای عجیب و غریب درون عرصۀ سیـاست، ناگهان کشف مـی‌کنند کـه مثلاً آمریکا از گروه جندالله حمایت مـی‌کند. این درون حالی هست که واشنگتن ضمن تروریست خواندن این گروه، درون رابطه با مصاحبه ‌ای با رهبر این گروه توسط یکی از شبکه ‌های رادیو و تلویزیونی‌اش بـه شدت بـه این امر اعتراض مـی‌کند. همزمان سفارت ایـالات متحده درون یکی از کشورهای اروپائی فعالی سیـاسی را کـه شبهۀ ارتباطش با این گروه وجود دارد، درون فهرست سیـاه خود قرار مـی‌دهد و حتی از روادید ورود بـه آمریکا بـه وی امتناع مـی‌کند.

ادامـه مطلب | لينک

February 13, 2009

یکهفته با خیر

... شرط آن بود کـه جز ره آن شیوه نسپریم

سه ‌شنبه 3 که تا دوشنبه 9 فوریـه
حالا کـه جایش بین ما خالی است
اینـهفته دفتر انقلاب را خواهم بست و بار دیگر از هفته آینده دوره مـی‌کنیم امروز و فردا را و البته بـه قول الف بامداد هنوز را. بازگشته‌‌ام بـه آن هفته پایـانی، هفته‌ای غریب کـه در آن دوستی‌ها رنگ باخت، دشمنی‌ها عمـیق شد و صداقت کالای نایـابی بود کـه حتی اگر با چراغ بـه دنبالش مـی‌رفتی کمترش مـی‌یـافتی. از این هفته چند تصویر را درون برابرتان مـی‌نـهم، تصویرهائی کـه به چشم دیدمشان و هنوز هم بعد از سی سال یـادآوری آنـها تکانم مـی‌دهد. بیش از هر آرزو دارم فرزندانم، نسل انقلاب با تأمل روی آنچه باز مـی‌گویم با چشمان باز و دلهای سرشار از عشق و امـید و نـه نفرت و درد و یـاس، مبارزه خود را به منظور برکندن استبداد دنبال کنند.

ادامـه مطلب | لينک

February 06, 2009

يكهفته با خبر

غرض ز مسجد و مـیخانـه‌ام وصال شماست...

سه‌شنبه 27 ژانویـه که تا دوشنبه 2 فوریـه

پیشدرآمد: باز هم چه بگویم از آن روزهای فریـاد و خروش کـه ملتی با چشم بسته درون پی رهبرانی با چشمـهای باز اما دلهائی پر از کینـه و بدون داشتن برنامـه‌ای روشن (در مقابل سیدی کـه مـی‌دانست چه مـی‌خواهد و چه نمـی‌‌خواهد، و حاضر بود انواع و اقسام دروغها را بگوید و وعده‌ها بدهد و سرها را شیره بسیـار بمالد که تا به اهش برسد) بـه راه افتاده بود که تا سهم بیشتری درون ویران آنچه داشت ـ بدون آنکه فکری به منظور ساختن جایگزین داشته باشد ـ از آن خود کند. بگذارید اینجا سخنی را از یک دوست پرتجربه نقل کنم. از محسن خاتمـی یک حزب "ایران" ی قدیمـی کـه بعداً سر از گروه چپ رنجبران درآورد و بعد از انقلاب نیز درون زندان ولی فقیـه هفت سالی را طی کرد.خاتمـی مـی‌گوید؛ تفاوت دکتر بختیـار و رفقایش درون حزب ایران و جبهه ملی درون این بود کـه بختیـار یک آدم سیـاسی بود، سیـاسی فکر مـی‌کرد و گرفتار قید و بند ایدئولوژی نبود...

ادامـه مطلب | لينک

January 30, 2009

یکهفته با خبر

بیـا کـه رایت منصور پادشاه رسید

سه‌ شنبه 20 که تا دوشنبه 26 ژانویـه
آن روز کـه دنیـا مـی‌خندید
اشک جهان را بسیـار دیده‌ام، آن روز کـه تصویر رئیس پلیس سایگون درون حالی کـه هفت تیرش را روی مغز جوانی نـهاده بود بـه چاپ رسید نسل ما گریست و مـی‌دانم کـه در همـه جهان نسل‌ها بـه آن تصویر با چشمانی پر از اشک نگریستند. و یـا آن بعد از ظهر کـه روبروی سینما رویـال از برادران لال کـه مجله خارجی مـی‌فروختند یک شماره از «لایف» را خ کـه بر پهنـه‌اش تصویر بـه مرگ آمـیخته «چه ‌گوارا» را دیدم. و باز گریسته بودم آن روز کـه در دروازه ویران تل ‌الزعتر درون بیروت، آنـهمـه پیر و جوان و کودک را دیده بودم کـه با توپهای 120 مـیلی‌متری ارتش سوریـه، تکه تکه شده بودند. و باز مگر مـی‌شد انسان باشی و بر صبرا و شاتیلا و آنسوتر بر چنین صحنـه‌ها درون هفته‌های اخیر غزه ویران بـه خون خفته، اشک نریخته باشی!
اما خنده جهان را آنـهم از ته دل د رهمـه این سال‌های خبر و نظر، بحث و فحص و گفتن و نوشتن که تا روز سه ‌شنبه 20 ژانویـه ندیده بودم.

ادامـه مطلب | لينک

January 23, 2009

یکهفته با خیر

سه‌ شنبه 13 که تا جمعه 16 ژانویـه
حکایت نامزدی به منظور ریـاست جمـهوری
1ـ پیداست کـه دیدار سید اردکانی با پسرعم نیمـه خراسانی نیمـه آذربایجانی نیز نتوانسته محمد خاتمـی را نسبت بـه شرکت درون انتخابات ریـاست جمـهوری آینده بـه عنوان نامزد اصلاح اطلبان و یـا انصراف پیش‌رس مصمم‌تر از گذشته کند. ترس خاتمـی بـه دنبال تجربه تلخی کـه هاشمـی رفسنجانی درون انتخابات پیشین با آن روبرو شد و نیز کلاهی کـه بر مـهدی درون پی دو ساعت خواب بی‌هنگام گذاشته شد، از آن هست که بدون هیچ مشکلی وارد رینگ انتخاباتی شود کـه برنده‌اش را سید علی آقا پیشاپیش برگزیده است. شیخ مجید انصاری که تا آنجا مـی‌رود کـه از اراده بالا به منظور منع پیروزی خاتمـی و یـا اصلاح طلب دیگری حتی درون صورت اختلاف شش مـیلیون رأی بـه نفع خاتمـی سخن مـی‌گوید (یعنی آقا حتی اگر شده شش مـیلیون رأی را زیر پا گذارد اشتباه دوم خرداد را تکرار نمـی‌کند).

ادامـه مطلب | لينک

January 16, 2009

يكهفته با خبر

... ز بی‌وفائی دور و زمانـه یـاد آرید.

سه ‌شنبه 6 که تا جمعه 9 ژانویـه
شاه رفت، امام مـی‌آید
پیشدرآمد: از همان روزی کـه دکتر شاپور بختیـار، درون اولین مصاحبه مطبوعاتی خود بعد از قبول نخست ‌وزیری گفت؛ اعلیحضرت بعد از معرفی کابینـه و گرفتن رأی اعتماد از مجلس کشور را به منظور معالجه ترک مـی‌ کنند، پیدا بود کـه شاه رفتنی است. آن روز کـه در زندان حکومت نظامـی معروف بـه کمـیته مشترک کـه بعدها زندان توحید شد و مجسمـه‌ های سران ولایت فقیـه را درون حال شکنجه شدن درون آن بـه نمایش گذاشته ‌اند، صدای شاه را شنیدیم کـه مـی ‌گفت: من صدای انقلاب شما را شنیدم. وداریوش نظری درون سلول بغلی من با صدای گرفته و ناباور پرسیده بود علی‌ رضا، راستی این خودش بود و بی ‌اعتنا بـه سربازی کـه فریـاد مـی ‌زد زندانی حق صحبت با زندانی دیگر را ندارد ما خیلی دست بالا کـه مـی‌ گرفتیم مـی‌ گفتیم شاه مـی ‌رود کیش و یـا رامسر، دکتر امـینی هم بـه ریـاست شورای سلطنت انتخاب مـی‌شود و یک کابینـه ائتلافی بـه ریـاست نـهاوندی و یـا انتظام وانی چون او تشکیل مـی‌شود بعد هم لابد انتخاباتی هست و تشکیل مجلسی تازه کـه در آن چهره‌های از یـاد رفته دهه سی و اوائل دهه چهل حضور خواهند داشت.

ادامـه مطلب | لينک

January 09, 2009

یکهفته با خبر

سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

سه‌ شنبه 30 دسامبر که تا جمعه 2 ژانویـه
عاشورای مکرّر
واقعاً هیچ زمانی از دیدگاه اهل ولایت فقیـه به منظور حمله اسرائیل بـه غزّه مناسبتر از همـین روزهای مقارن با دهه اول محرم وعاشورای حسینی نبود. حتی از نفس‌افتاده‌ترین روضه‌خوانـهای رژیم کـه به علت سی سال خوردن و بردن و جنایـات دیگر هم چون حضرت آیت ‌الله شیخ احمد جنتی دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران یـا شیخ علی اکبر ناطق نوری صدایشان درون نمـی‌آمد، فرز و سبکبال بالای منبر مـی‌پرند و با نشاندن اسماعیل هنیـه بـه جای امام حسین و بچه‌های غزه بـه جای علی اصغر وتفنگچی‌های واحدهای عزالدین قسام درون جایگاه 72 یـار حسین بن علی و البته اولمرت درون کرسی یزید، باراک درون مقام ابن زیـاد و شیمون پرز درون جایگاه حرمله و لابد خانم لیونی وزیر خارجه درون هیأت هند جگرخوار (هند درون کربلا نبود و جگر حمزه عمغمبر را خورد اما درون روضه آقایـان لابد یـا نوه‌اش جگر ابوالفضل را بلعیده است) چنان اشکی از امت همـیشـه درون صحنـه مـی‌گیرند کـه در تابستان آینده مشکل بی‌آبی بخشـهائی از خانـه پدری حل خواهد شد. درون تلویزیون رژیم مـی‌دیدم کـه تعدادی از فاطمـه سلطانـها کـه حقاً با سبیل و چهره‌های کریـه انسان را از هر چه زن مومنـه بود بیزار مـی‌د، نعره ‌زنان مـی‌گفتند وای اگر خامنـه‌ای حکم جهادم دهد.

ادامـه مطلب | لينک

December 26, 2008

يكهفته با خبر

گوئی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت...

سه‌شنبه 16 که تا جمعه 19 دسامبر

لنگه کفش و تاریخ

از نگاه عبدالباری عطوان سردبیر القدس العربی و یک دوجین نویسنده عرب کـه همشأن و هم مسلک حسین بازجوی شریعتمداری، کاظم انبارلوئی، مسیح مـهاجری و... هستند و نیز به منظور مـیلیونـها توده عرب عوام کالانعام کـه یک روز فاروق امـیر المؤمنین آنـهاست، روز دگر عبدالناصر، سالی قذافی مجنون را بر سر مـی‌گذارند و زمانی صدام حسین سردار قادسیـه دومشان مـی‌شود، بن لادن و خالد مشعل و حسن نصرالله قهرمان ذهن مفلوک و پرعقده آنان مـی‌شوند، البته منتظرالزیدی خبرنگار تلویزیون بغدادیـه، با یک جفت کفش سایز 44 (10) وارد تاریخ شد...
به قول «حازم صاغیـه» نویسنده و متفکر لبنانی، کـه مقالاتش زینت ‌بخش ستون تفسیر روز الحیـات است، ملتی کـه قهرمانش با لنگه کفش وارد تاریخ مـی‌شود، لیـاقت همان صدام حسین را دارد...

ادامـه مطلب | لينک

December 19, 2008

یکهفته با خبر

درد ما را نیست درمان الغیـاث...

سه ‌شنبه 9 که تا جمعه 12 دسامبر
پیشدرآمد: یـاد باد آن روزگاران کـه علائی و تاراجی و ذبیحیـان، نامـی بر بلندای خبرهائی داشتند کـه صفحات نخست کیـهان واطلاعات و آیندگان را روشن مـی‌کرد. حالا هر سه خاموش شده‌اند و صف هفت هزار سالگان درازتر. اگر بگویم کـه سال 2008 مـیلادی به منظور ما اهل قلم و مطبوعات کـه سالهای پیش از ظهور فتنـه درون شام وطن را تجربه کرده‌ایم، سیـاه‌ ترین سال درون سه دهه اخیر بوده، اغراق نگفته‌ام. چه عزیزانی را درون تبعیدگاههای ناخواسته درون خاک نـهادیم و یـا خاکستر کردیم و چه عزیزترانی درون خانـه پدری خاموش شدند و دیدارمان با آنـها با آخرت افتاد.

ادامـه مطلب | لينک

December 12, 2008

یکهفته با خبر

ای دل بشارتی دَهَمَت، محتسب نماند

سه‌ شنبه 2 که تا جمعه 5 دسامبر
1 ـ درون حضرت دوست
«خلیلی»ها درون تاریخ معاصر ایران، افغانستان و عراق جایگاه ویژه‌ای داشته و دارند. آن خلیلی بزرگ کـه امروز دخت آزاده‌اش سیمـین بانو بهبهانی امـیره‌ الشعرای امپراتوری ادب فارسی درون برابر رژیم جهل و جور و فساد چنان کوه ایستاده است، مدیر روزنامـه «اقدام» بود و در ایران و عراق و شامات و مملکت نجاشی (حبشـه هایل سلاسی) نامـی ستوده اهل سیـاست و فرهنگ و ادب داشت، سه دهه بعد اعتبار و منزلت خلیلی درون وجود شاعری درون کابل تجلی یـافت کـه یکچند درون سیـاست و فن دیپلوماسی پنجه درون پنجه نخبگان گردنفراز انداخت و به جائی رسید کـه «شاغلی مـیوندوال» صدراعظم ظاهرشاه و علی صبری معاون جمال عبدالناصر، و قاسم و عارف درون عراق و «یوتانت» دبیرکل سازمان ملل و البته امـیرالامرای خراسان اسدالله علم وزیر دربار، درون برابرش بـه حرمت از جای برمـی‌خاستند و حتی آن سالها کـه پلنگان سرخ جاده ابریشم بسته و پیوند با مولانا و حضرت فردوسی و عبدالقادر بیدل را گسسته بودند، هم دکتر نجیب ‌الله و هم آن بزرگ سلطان علی خان کشتمند بـه ذکر نامش مباهات مـی‌د و به تخلید نامش اهتمام داشتند. آن خلیلی و این خلیلی بـه فاصله نیم قرن از یکدیگر رفتند و به هزار سالگان پیوستند.

ادامـه مطلب | لينک

December 06, 2008

یکهفته با خبر

«خونین دهن» شدند همـه طوطیـان هند...

سه‌ شنبه 25 که تا جمعه 28 نوامبر
آتش بـه جان شمع فتد...
پیشدرآمد: آن زمان کـه طوطیـان هند، از قند پارسی کـه به بنگاله مـی‌رفت شکرمـی‌شدند دیری هست به سر آمده و حالا روزگار راهی شدن پیروان اسلام ناب انقلابی محمدی (فعلاً از نوع سلفی سنّی بن لادنی و فردا از تیره ذوب شدگان درون ولایت شیعه سیدعلی آقائی) بـه سرزمـین عشق و فلسفه و و آواز و انسانـهای لبریز از تسامح و تساهل است. نـه، نمـی‌ خواهم انگشت اتهام بـه سوی اهل ولایت فقیـه بکشم کـه حداقل که تا این لحظه آشکار هست حیواناتی کـه به انسانـهای بیگناه درون یکی از زیباترین هتل‌های جهان، تاج محل و هتل پنج ستاره اوبری و مجتمع نریمان (که مرکز شاباد یـهودیـان درون آن قرار داشت) یک بیمارستان، ایستگاه مرکزی قطار، چند محل دیدار جهانگردان از جمله رستوران و شبکده‌ای کـه در شناسنامـه بمبئی یـا آنگونـه کـه امروزش مـی‌نامند مومبای، حمله‌اند، پاکستانی و از سرسپردگان اسلام ناب سلفی بوده‌اند اما، آتش بـه جان شمع فتد کاین «بلا» نـهاد. آن کـه غول را از بطری بیرون کرد، آنکه بـه هر شیخ و آخوند از جاوه که تا تیمبوکتو یـادآور شد کـه مـی‌توانی با علم پرچم اسلام ناب و کشیدن عمار بر دیوار و تصویر بهشت اسلامـی درون صورت برپائی نظام خلافت و حکم اسلامـی، توده‌های محروم و بدبخت و پر از عقده مسلمان را بـه عصیـان بکشانی. که تا پیش از سوار اسب قدرت شدن یک ملای شیعه درون تبعید بود کـه یک سال پیش از انقلاب درون اعلامـیه‌های کوتاهش چنان مأیوس از روزگار مـی‌نالید و خطاب بـه دانشجویـان کنفدراسیون پیـام مـی‌داد کـه «پدر پیر شما کـه دور از وطن بـه زودی دعوت حق را لبیک مـی‌گوید امـیدوار هست شما فرزندان عزیز با مبارزه و...»، و حتی تصور نمـی‌شد کرد جنازه‌اش درون خاک ایران آرام گیرد.

ادامـه مطلب | لينک

November 27, 2008

یکهفته با خبر

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت...

سه‌ شنبه 18 که تا جمعه 21 نوامبر
آن شب کـه خانـه پدری غرق گریـه بود
پیشدرآمد: قصد بازگوئی حدیثی را کـه به دفعات نوشته و گفته‌ام ندارم، حدیث شکافته شدن قلبهائی کـه به عشق خانـه پدری مـی‌تپید و چاقوی تیز (لابد ساخت زنجان چنانکه تحفه آرادان اخیراً مخالفانش را بدان تهدید کرد) ذوب شدگان درون ولایت نائب امام زمان، با 24 ضربه بـه داریوش و 17 ضربه بـه پروانـه از حرکت بازشان داشت. یکشنبه شبی تلخ بود کـه هرگز از یـادم نخواهد رفت. مفتی‌زاده نخستین نگاه را بـه خانـه همسایـه عزیز انداخته بود و خسروخان سیف پیکر خونین رفیق هزارساله را بـه اشک دیده شسته بود. هنوز هم کـه به یـاد آن شب مـی‌افتم مـی‌لرزم کـه مگر مـی‌شود چنین راست قامت آمد و راست قامت ماند و راست قامت رفت؟

ادامـه مطلب | لينک

November 25, 2008

أحد أبرز مراجع قم ينفي تكفير السنة ويصدر فتوى "للتعايش" معهم

مراقبون: الفتوى تطور كبير لأنـها صادرة عن مرجع "غير حكومي"

دبي- سعود الزاهد، حيان نيوف

أكد آية الله العظمى الشيخ حسين الوحيد الخراساني، أحد كبار مراجع قم الإيرانية، لـ"العربية.نت" إصداره فتوى تدعو للتعايش مع السنة، والوقوف إلى جانبهم في المرض والموت، ومساعدة المحتاج منـهم، نافيا ما أورده موقع إخباري يتبع شخصية كبيرة في النظام الإيراني نقل عنـه تكفير المذاهب السنية الأربعة. ووصف مراقبون هذه الفتوى بأنـها " تطور كبير لأنـها تأتي من مرجع شيعي تقليدي متعصب وغير حكومي، وبالتالي فإن جميع رجال الدين التقليديين في إيران يدعمون هذا التوجه".

ادامـه مطلب | لينک

November 21, 2008

یکهفته با خبر

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامـه...

سه ‌شنبه 11 که تا جمعه 14 نوامبر

یـاد باد آن روزگاران یـاد باد...
پیشدرآمد: خبر آتش گرفتن سینمای نیـاگارا (جمـهوری) و خاکستر شدن آن خانـه‌ای کـه در گوشـه و کنارش نقش روزهای کودکی و جوانی نسل من بـه جا مانده بود همان حالی را درون من ایجاد کرد کـه خاکستر شدن سینما پارادیزو (پردیس) Giuseppe-Tornatore کارگردان بزرگ ایتالیـائی، درون جان و جهان «سالواتوره» قهرمان فیلم ایجاد مـی‌کرد. آنجا سالواتوره درون دنیـای کوچک اتاقک آپاراتچی کـه جای پدرش را گرفته بود بـه جهان بزرگ سینما راه پیدا مـی‌کرد و «آلفردو» آپاراتچی درون سوختن سینما دیدگانش را کـه هزاران تصویر درون آن جای داشت از دست مـی‌داد. «نیـاگارا» از آن روزها کـه مجله تهران مصور درون مسابقه داستان نویسی جایزه شش ماه مجله مجانی و بلیط سینمای نیـاگارا را بـه برندگان مـی‌داد درون زندگی من حضور یـافت. بعد، برنامـه‌های ویژه جمعه بودو قصه من کـه برنده شد. دوازده سالم بود.

ادامـه مطلب | لينک

November 14, 2008

یکهفته با خبر

رسید مژده کـه ایـام غم نخواهد ماند...

سه ‌شنبه 4 که تا جمعه 7 نوامبر
او با ما نیست
پیشدرآمد: رویـای مارتین لوترکینگ بـه کاخ سفید رسید، اما خیـالات سیدعلی آقا و نوکرانش، از علی آقا لاریجانی گرفته که تا محمود تحفه آرادان، بر اینکه «او ـ با ما است» با همان اولین مصاحبه مطبوعاتی پرزیدنت «باراک اوباما» بـه کابوس تبدیل شد.
سه ‌شنبه شب بیدار نشستم و با آنـهمـه شادی و شوق و زیبائی شریک شدم، اشکهای «جسی جکسون» دیده‌ام را بـه اشک نشاند و از آن بیشتر سخنان «مک‌ کین» وقتی پیروزی حریف دمکراتش را تبریک مـی‌گفت، دل و جانم را لرزاند. خدایـا اینـها کی هستند، ما حتی درون این سوی عالم اگر بای اختلاف نظر داشته باشیم، حاضر نیستیم نامـی بهتر از شمر بن ذی ‌الجوشن و حرمله نابکار برایش بر زبان آوریم و خدا نکندی را مورد لطف قرار دهیم آنگاه هست که طرف یک پله از حسین بن علی هم بالاتر مـی‌رود. اصلا فرشته معصوم خدا مـی‌شود. اگر طرفدار آریـامـهر هستیم، همـه آنـها کـه مورد بی ‌مـهری او قرار گرفته ‌اند و یـا درون دوره‌ای با او اختلاف داشته ‌اند، خائن و وطنفروش و نوکر بیگانـه مـی ‌شوند، و اگر دلبسته دکتر مصدق باشیم شاه کـه تکلیفش معلوم است، صف شیـاطین با سید حسن کاشانی آغاز مـی‌شود و تا بقائی و مکی و البته قوام السلطنـه و زاهدی ادامـه مـی‌یـابد.

ادامـه مطلب | لينک

November 07, 2008

یکهفته با خبر

آنچه درون مسجدم امروز کم هست آنجا بود

سه ‌شنبه 28 که تا جمعه 31 اکتبر

شب از نیمـه گذشته بود کـه مـهدی از تهران زنگ زد، و همان اول با لحنی پر از سوال پیدا و پنـهان گفت؛ این «گویـا» دیگه چه ‌ای است. من حیران و بهت زده گفتم «گویـا»؟ و مـهدی کـه به علت پیوند مستقیم و درجه اول با روحانیت همان زنگ وآهنگ آخوندی را درون صدا دارد پاسخ داد: داشتیم علی آقا؟! طرف داره مقالات ترا پخش مـیکنـه آنوقت تو مـی‌ گوئی خبری از «گویـا» نداری! من بی‌خبر، بـه جستجوی «گویـا» بر پهنـه اینترنت بـه راه افتادم. گویـا را یـافتم، هنوز اینترنت مثل شام وناهار بخشی از زندگی ما نشده بود و حد اکثر ساعتی را درون برابر کامپیوتر مـی‌گذراندیم کـه نیمـی از آن صرف خواندن و پاسخ بـه ایمـیل‌ها مـی‌شد.

ادامـه مطلب | لينک

November 06, 2008

ولايتي مي آيد...

اشاره: شش هفته پيش درون صداي آمريكا وهفته بعد از آن دريكهفته باخبر نوشتم كه درون صورت انتخاب باراك اوباما آيت الله خامنـه اي رياست جمـهوري را بـه علي اكبر ولايتي عرضه خواهد كرد.اين گفته برپايه گزارشي بود از قلب قدرت (متن را درون ادامـه مطلب آورده ام ).جالب اينكه چون ديروز و پريروز اهالي ولايت <�انكار> درون صحت خبر ترديد كردند بـه ويژه كه جناب دكتر ولايتي با همان كرشمـه هميشگي منتظر صداي عاقد براي سومين بار بودند كه بله را بگويند.حال بعد از ۶ هفته گزارش روزنامـه كارگزاران را بخوانيد...

سیـاست - نامزدی ولایتی جدی هست محمدرضا یزدان‌پناه(كارگزاران سه شنبه ۱۴ آبان )

در حالی‌كه «علی‌اكبر ولایتی» مشاور مقام رهبری درون امور بین‌الملل، اعلام كرده قصدی به منظور نامزدی درون انتخابات ریـاست‌جمـهوری ندارد، قرائن و شواهد موجود از جدی شدن بحث نامزدی وزیر اسبق امور خارجه درون محافل اصولگرایـان خبر مـی‌دهد. این احتمال بعد از آن افزایش یـافته كه نام ولایتی از اوایل تابستان سال‌جاری وارد سبد نظرسنجی‌های انتخاباتی اصولگرایـان شد و همراه با «غلامعلی حدادعادل» و «احمد توكلی» بیشترین پیشرفت آماری را درون این رده‌بندی بـه خود اختصاص داد.

ادامـه مطلب | لينک

October 31, 2008

یکهفته با خبر

امام شـهر کـه سجاده مـی‌کشید بـه دوش...

سه‌شنبه 21 که تا جمعه 24 اکتبر-08
پیشدرآمد: حکایت غریبی هست این بازی زشت و شرم‌آور دین درون دو وجه اسلام ناب انقلابی محمدی ولایتی سیدعلی آقائی، و سلفی شیخ اسامـه بن لادنی. انسانـهائی از اندونزی که تا مغرب کـه همـه بعد از جنگ جهانی دوم چه آنـها کـه از چنگ استعمار یک بـه یک بیرون مـی‌آمدند و چه آنـها کـه چون ایرانی‌ها و افغان‌ها و ترکها و مصری‌ها مستقل بودند، ره بـه سوی تعالی داشتند و با تمام نیرو مـی‌کوشیدند زمـینـه آموزش فرزندان خود را بـه گونـه‌ای فراهم کنند کـه فردا آنـها دنیـای بهتری بسازند، و جامعه را از دست مظاهر عصر جهالت و خرافه نجات دهند، امروز بـه هر سوی این جهانی کـه با بی‌پایـه‌ترین لقب «جهان اسلام» از آن یـاد مـی‌شود نگاه کنی، آنـها را مـی‌بینی کـه در گنداب استبداد و فساد و خرافه و تزویر دست و پا مـی‌زنند.

ادامـه مطلب | لينک

October 10, 2008

یکهفته با خبر

تا دگر باره حکیمانـه چه بنیـاد کند!

سه‌ شنبه 30 سپتامبر که تا جمعه 3 اکتبر
نماز قیطریـه...
از روزی کـه آقای دکتر از زندان بیرون آمد و به همراه پسرش درون دفتر بالای مسجد قبا از من کـه خبر آزادی‌اش را با تیتر بزرگتر از معمول بـه چاپ رسانده بودم، قدردانی کرد که تا دو شب مانده بـه پایـان ماه رمضان کـه مجلس افطاری درون مسجد ترتیب داد زمان درازی نبود اما درون این مدت تقریباً آقای مفتح کـه خیلی دوست داشت دکتر صدایش بزنیم تلفنی با من درون تماس بود. اسباب آشنائی از سالها پیش فراهم بود. درون واقع حضرت دکتر مفتح کـه وام ‌دار و مدیون استاد بزرگوارم جناب دکتر احمد مـهدوی دامغانی بود از رابطه پدر مرحوم من و دکتر مـهدوی کاملاً خبر داشت و گو اینکه مـی‌ گفت فقط یکبار پدرم را دیده هست اما با توجه بـه آشنائی پدرم با شیخ احمد مولائی و شیخ مروارید کـه از دوستان مفتح بودند نوعی ارتباط روحی بین ما پیدا شده بود.

ادامـه مطلب | لينک

September 26, 2008

یکهفته با خبر

خلوت دل نیست جای صحبت اغیـار

سه‌ شنبه 16 که تا جمعه 19 سپتامبر
روبروی تیرداد نشسته‌ام، حرفش حسابی است، جوابی ندارم، فقط مـی‌گویم عزیزم حتما تلاش کرد، ما هنوز هم همان رود جاری هستیم کـه مـی‌رود سر بـه سنگ مـی ‌زند، جلویش سد مـی ‌بندند، سنگ و چوب و شلاق (در طول تاریخ) بر جان و جهانش مـی‌زنند. ما را هنوز هم پسرکم، مـی‌توانند با یک لبخند، یک جرعه عشق، یک لقمـه محبت اسیر خود کنند. بـه پسر جمشید چالنگی کـه مثل برادرش ونداد و چونان پسرانم امـید و نوید و نیما پاک و شفاف هست مـی‌گویم؛ شماها بهتر از ما، بل هزاربار شفاف ‌تر از ما دنیـا را مـی ‌بینید، ما نسل رو بـه انقراض، درون کویر خانـه پدری سایـه گلی را پرستیدیم و وقتی خارها درون جانمان خلید تازه فهمـیدیم کـه این سایـه، از خارستانی بود کـه گلستانش مـی ‌پنداشتیم.

ادامـه مطلب | لينک

September 19, 2008

یکهفته با خبر


... دربند آن مباش کـه نشنید یـا شنید.

سه‌ شنبه 9 که تا جمعه 12 سپتامبر
در حاشیـه رمضان طاغوت
هنوز هم باورم نمـی‌شود شرح مختصری از احوالاتمان درون رمضانـهای طاغوتی این همـه خاطره را زنده کند، درون چشمـهای بسیـاری از خوانندگان اشک نشاند، انسانـهائی را از ساکنان کوچه باغ ایمان وادار کند کـه با زیباترین سرودواره‌ها و جان‌بخش‌ترین واژگان راوی آن روزهای خوب را مورد مرحمت و لطف قرار دهند. هرگز نوشته‌ای از من که تا این حد مورد مـهر و عشق قرار نگرفته بود.
از آنـهمـه پیـام و پیـامک کـه بر صفحه کامپیوتر و تلفنم دریـافت کردم، دو پیـام و دو پیـامک را برگزیده‌ام کـه در اینجا مـی‌خوانید.

ادامـه مطلب | لينک

August 29, 2008

یکهفته با خبر

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

سه ‌شنبه 19 که تا جمعه 22 اوت
دی شیخ با چراغ همـی گشت گرد شـهر...
دو گروه از کناره‌ گیری پرویز مشرف بـه وجد آمدند، گروهی دیگر علاوه بر شادی احساس پیروزی هم مـی‌کنند، و سرانجام چهارمـین گروه آنـها هستند کـه فراتر از نوک دماغ، مصالح شخصی، حب و بغض‌های عقیدتی و مسلکی بـه مسائل مـی‌نگرند و یک پاکستان آشفته، آمـیخته بـه القاعده و طالبان و نواز شریف و آصف علی زرداری از ریشـه فاسد همراه با قاضی حسن و قاضی حسین و سلاح هسته‌ای و کشمـیر و ASA (اطلاعات نظامـی) و باندهای دولتی و نیمـه دولتی قاچاق مواد مخدر و البته سپاه صحابه سنّی و جمعیت نفاذ (یـا تنفیذ فقه جعفری) با رئیس دزدش ساجد نقوی و همسر آمریکائی‌اش را بزرگترین خطر به منظور غرب آسیـا و ایران و افغانستان مـی‌دانند.

ادامـه مطلب | لينک

August 22, 2008

یکهفته باخبر

... شرمنده رهروی کـه عمل بر مجاز کرد.

سه ‌شنبه 12 که تا جمعه 15 اوت
حرف حساب را تأیید کنیم
در فرهنگ سیـاسی صد درون صدی همـه چیز یـا سیـاه هست یـا سپید، اگر عمری درون راه آزادی و دمکراسی طلبی مبارزه کرده باشی، و در این سللوک هزینـه‌های سنگین از جان و جهانت، جوانی و خانواده‌ات، رفاه و سلامتی‌ات داده باشی، خلیل ملکی‌ وار ستونـهای فلک ‌الافلاک را بر شانـه‌های خسته‌ات حمل کرده باشی، بـه محض آنکه دهان باز مـی‌کنی کـه این ره کـه کامبخش و کیـانوری و شرکا قافله سالار آن هستند بـه کعبه آزادی و برابری و رفاه نمـی ‌رسد بلکه ترکستان «عمو یوسف گرجی» وگولاک «دائی بریـا» درون پایـان این راه هست به چند ساعت تبدیل بـه نوکر امپریـالیسم و مزدور جیره‌ خوار دربار و سگ زنجیری استعمار مـی‌شوی، یـاران همسفرت بـه تو پشت مـی‌کنند درون جراید حزبی کاریکاتورت را مـی ‌کشند درون حالی کـه عمو سام زنجیری بـه گردنت انداخته و چون سگ ترا بـه اینسو و آنسو مـی‌برد.

ادامـه مطلب | لينک

August 15, 2008

یکهفته با خبر

ز من بـه حضرت «سیمـین» کـه مـی‌برد پیغام*

سه ‌شنبه 5 که تا جمعه 8 اوت
گزارشی از تهران
«بیسان الشیخ» همکار روزنامـه‌ نگارم سفری بـه خانـه پدری‌ام داشته است. برخلاف آن همکار دیگر کـه مصری هست و گویـا پذیرائی‌های اهل ولایت فقیـه خیلی تحت تأثیرش قرار داده بـه گونـه‌ای کـه حسین بازجو (شریعتمداری) فعلاً بـه منبع اولش درباره ایران تبدیل شده، این یکی کـه اتفاقاً مثل اولی از طایفه نسوان هست و گزارش خود را درون «الحیـات» بـه چاپ رسانده، چنان دقیق و موشکافانـه بـه دیدار پایتخت پرداخته کـه نتوانستم اعجاب و ستایش خود را از او دریغ کنم. برایش نوشتم از سوی همـه آنـهائی کـه در گزارشت بـه شرح دردشان پرداختی و فراتر بگویم از جانب همـه اهالی خانـه پدری از تو سپاسگزارم. قلمت پربار و دلت چنان امروز، همـه گاه لبریز از عشق بـه انسان و آزادی باد. از گزارش «بیسان الشیخ» فشرده‌ای را اینجا مـی‌آورم و مـی ‌دانم به منظور آنـها کـه مثل من دیرسالی هست با تصویرهای خانـه پدری پیش از آنکه بـه غربت اجباری گرفتار آیند، زندگی مـی‌کنند، نگاه بـه تصویر امروز وطن جذاب و دلپذیر است.

ادامـه مطلب | لينک

August 08, 2008

تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی

سه شنبه 29 ژوئیـه که تا جمعه 1 اوت
حاشیـه ای بر متن

دوست فرزانـه و آزاداندیشم دکتر منوچهر ثابتیـان کـه دیرگاهی هست هر پنجشنبه حداقل ساعتی از لذت حضورش برخوردارم و سخنانش از دیر و دور، از حال و نگاهش بـه فردا برایم غنیمتی است، چندی پیش مقاله ای درون باب ملی ـ مذهبی ها نوشت کـه بسیـار جامع و کامل بود و حدود حضور و عمل این مجموعه را کـه از سکولارهای مسلمان نمازخوان که تا خداوندگاران تظاهر و نفاق را درون بر مـیگیرد مشخص مـیکرد. آنچه من مـیآورم درون واقع تکمله ای بر نوشته دکتر ثابتیـان هست به ویژه آن کـه در ماهها و هفته های اخیر درون برخوردهای دور و نزدیک نکات جالب و قابل توجهی از احوالات این مجموعه ناهماهنگ دستگیرم شده هست که که تا کنون کمتر بـه آن توجه مبذول داشته ایم...

ادامـه مطلب | لينک

August 06, 2008

Behind the Scenes of Al-Assad's Visit to Iran

By Ali Nourizadeh

London, Asharq Al-Awsat - An Iranian source, who followed Syrian President Bashar al-Assad's talks with his Iranian counterpart, President Mahmud Ahmadinejad, during his "very important" visit to Tehran, spoke to Asharq al-Awsat about the content of the talks that the Iranian and Syrian presidents held.

ادامـه مطلب | لينک

August 04, 2008

پنجره اي رو بـه خانـه پدري

توضيحي پيرامون ساعات پخش و فركانسهاي برنامـه

از آنجا كه با قطع پخش برنامـه تلويزيوني من از هات برد٬ بسياري از هموطنانم درون ايران واروپا قادر بـه ديدن پنجره اي رو بـه خانـه پدري نبودند بـه لطف عزيزان كرد ايرانيم درون شبكه روژه لت٬ اينك علاوه بر تله استار ۵ و تله استار۱۲و يوروبرد كه برنامـه روزانـه مرا (دوشنبه که تا جمعه ) درون كانال يك پخش ميكند٬ همـه روزه ساعت ۳۰/۱۰ شامگاه تهران ( ۷شب لندن ۸ شب اروپاي مركزي ) اين برنامـه از شبكه بين المللي روژه لت روي هات برد٬ فركانس ۱۲۲۰۷ سيمبول ريت ۲۷۵۰۰ افقي ۴/۳ پخش ميشود.
بدين وسيله قدرداني خود را از برادران و ان كردم درون روژه لت ابراز ميكنم و نيز از همـه آنـها كه درون اين چند هفته از چهارسوي جهان بـه ويژه خانـه پدري مرا مورد لطف و مرحمت قرار دادند. عليرضا نوري زاده

ادامـه مطلب | لينک

August 02, 2008

درد ما را نیست درمان الغیـاث...

سه‌شنبه 22 که تا جمعه 25 ژوئیـه
آن پدر و پسر
در زمان آن پدر کـه قلدرش مـی‌خواندیم و بیسواد اما درون طول 16 سال دهکده‌هائی ناپیوسته را رنگ و طعم شـهر داد و جاده و دانشگاه ساخت و کشف حجاب کرد، پنجاه و اندی انسان فرهیخته و دلبسته بـه سوسیـالیسم را کـه مـی‌خواستند نظمـی نوین درون کشور برپا کنند و بر این گمان بودند کـه رسول اکرمشان مارو کاتب وحی‌شان لنین رسالت و امامت را بـه امام استالین واگذار کرده‌اند و به «تروتسکی» همانگونـه مـی‌نگریستند کـه شیعه اهل بیت بـه ابوبکر صدیق، دستگیر د. کارگزاران دستگاه قضائی و پلیسی بدین گمان کـه مـیرپنج سوادکوهی سر و دست مـی‌خواهد، بر آن بودند کـه حداقل تعدادی از آن 53 تن را درون گوشـه‌ای طناب بیندازند، ...

ادامـه مطلب | لينک

July 25, 2008

... ساقی بده بشارت رندان پارسا را

سه‌شنبه 15 که تا جمعه 18 ژوئیـه
پیشدرآمد: چهره‌اش را کـه از نزدیک مـی‌بینم، همـه دردهای هزاران ساله خانـه پدری را درون نگاهش پیدا مـی‌کنم...
تصویرش، آن روزی کـه در صفحه نخست «الشرق الاوسط» بر بلندای همـه تیترهای بزرگ نشست و زیر آن نوشتم «نماینده نسلی کـه به استبداد ولایت فقیـه نـه گفت» با چهره امروزی تفاوتهای بسیـار دارد. آنجا نوجوانی بود سرشار از شور و فریـاد کـه پیراهن آغشته بـه خون رفیقش را بر سر دست گرفته بود که تا دنیـا را خبر کند؛ آی آدمـهائی کـه در ساحل نشسته شاد و خندانید، ملتی دارد درون چنگ هیولای فقیـه و اراذل و اوباشش جان مـی‌دهد، آتش مـی‌گیرد، گلهای جوانش مثل من، هنوز طعم شیرین جوانی نچشیده یـا درون جبهه‌ها پرپر شدند و یـا درون زندانـها گرفتار طناب دار و باران گلوله‌، اگر هم ماندند درون لحظه حلول جوانی و عشق درون دل و جانشان، بـه پیری رسیدند، اما من پیرهن خونین بر دست گرفته‌ام و رایتی افراشته‌ام از نسلی کـه نمـی‌مـیرد، نسلی کـه پایدار است، ثبات قدم دارد و آینـه دق جمـهوری ولایت فقیـه خواهد بود...

ادامـه مطلب | لينک

July 18, 2008

یکهفته باخبر

زاهدان کاین جلوه درون محراب و منبر مـی‌کنند...

سه ‌شنبه 8 که تا جمعه 11 ژوئیـه
وقتی روضه ‌خوانـها سپهسالار مـی ‌شوند
پیشدرآمد: هنوز خبر تعیین ارتشبد غلامرضا ازهاری به‌عنوان نخست‌ وزیر رسماً اعلام نشده بود کـه فرزند مرحوم مفتح بـه روزنامـه زنگ زد و با لحنی پر از ترس ضمن ابلاغ سلام و الطاف ابوی پرسید حاج آقا سؤال مـی‌کنند آیـا راست هست که تیمسار ازهاری نخست‌وزیر مـی‌شود؟ ساعتی پیش، من از دکتر امـینی خبر را شنیده بودم (تشکیلاتی کـه زیر عنوان مرکز اسناد انقلاب برپا شده و مدت درازی ریـاستش را خسرو خوبان ـ روح‌الله حسینیـان ـ عهده‌دار بود درون سلسله اسنادی کـه از ساواک منتشر کرده، یکی هم شنودهای ساواک از مکالمات تلفنی دکتر علی امـینی درون ماههای پایـانی رژیم سلطنتی است. مجموعه بسیـار جالبی است.

ادامـه مطلب | لينک

July 11, 2008

یکهفته با خبر

... کاین همـه قلب و دغل درون کار داور مـی‌کنند

سه ‌شنبه 1 که تا جمعه 4 ژوئیـه
قوه قضائیـه فاسدترین بازو
پیشدرآمد: سیدعلی آقا نایب امام زمان بارها گفته هست من سه بازوی اجرائی دارم قوه قضائیـه، قوه مقننـه، قوّه اجرائیـه. (حتی آن پدر و پسر هم چنین سخنی را برنیـاوردند و اگرچه درون عمل اراده آن‌ها مطاع و غیرقابل تعارض بود اما درون طول 57 سال بـه دفعات هر یک از سه قوه مورد اشاره از خود استقلال رأی نشان داد و به ویژه قوه قضائیـه ‌ای کـه مرحوم علی اکبرخان داور پایـه ‌گذار آن بود استقلال و ثبات رأی خود را آشکار ساخت و به برکت وجود قضات آزاد و معتقد و پاکدامنش درون کنار بازپرسان و کارکنان شریف دادگستری، درون مواردی شگفتی‌آور، درون برابر قدرت مطلقه ایستادگی کرد.

ادامـه مطلب | لينک

July 04, 2008

یکهفته با خبر

دردم از یـار هست و درمان نیز هم...

سه شنبه 24 که تا جمعه 27 ژوئن
پیشدرآمد: این هفته پیشدرآمد من شعری هست که از لحظه جوشیدنش درون دل که تا تصویرگرفتنش بر صفحه کاغذ ربع ساعتی بیشتر نبود، اما چنان این شعر بـه دلم نشسته کـه چند روزی هر جا مـیروم با من است. هفته گذشته روز تولدم بود. یکباره وحشت کردم کـه ای داد، دوری از خانـه پدری بـه سی سال رسید و خدا مـیداند کـه خود بوسه بر آن خاک خواهی زد و یـا خاکسترت! این شعر هدیـه خودم بـه خودم بود به منظور روز تولدم، درون بلورسازی تهران، و خانم عزت ملک قابله خانوادگی کـه به پدر مژده داده بود ماشاءالله سالم و سرحال است...
وطن یعنی بهاری جاودانـه
غزلهای لطیف عاشقانـه
ترنّم های بارانِ سحرگاه
پَرِ پرواز درون سودایِ خانـه
وطن یعنی نفسهای مُعطّر
شمـیمـی از نماز صبح مادر

ادامـه مطلب | لينک

June 27, 2008

یکهفته با خبر

... چون بـه خلوت مـی‌روند آن کار دیگر مـی‌کنند

سه ‌شنبه 17 که تا جمعه 20 ژوئن
پیشدرآمد: آنچه را هفته پیش درون باب پیـامدهای مثبت نزدیک بـه سه دهه حکومت شقی ‌ترین و شیـاد ترین حکام تاریخ ایران درون 14 قرن دوران بعد از ورود اسلام بـه سرزمـین ما، نوشتم با واکنشـهای مختلفی روبرو شد کـه نود درصد آنـها شاید کمـی هم بیشتر درون تأیید نقطه ‌نظرهای طرح شده درون مقاله من بود. من از مـیان اظهارنظرهائی کـه از طریق دورنگار یـا email بـه دستم رسیده سه نظر را برگزیده‌ام. هم از آن رو کـه دو اظهار نظر از آن دو شخصیت حوزوی و اظهار نظر سوم از یک سردار سپاه پاسداران بود. این سومـی کـه فارغ‌التحصیل دانشگاه امام حسین درون یکی از رشته‌های علوم انسانی هست و درون عین حال دوره عالی فرماندهی و ستاد را درون دانشگاه وس بـه پایـان است، با اظهارنظر خود چنان امـیدی درون دل من برانگیخته هست که چند روز را درون پی آگاهی از نظر او، درون جستجوی افرادی از نوع او درون مـیان اهالی ارتش و سپاه برآمدم، و امروز چه شادمانم کـه مـی‌بینم همصدایـان بسیـاری درون بین ارباب عمائم و اصحاب شمشیر و مسلسل یـافته‌ام. بدون توضیح بیشتر هر سه این نظرها را پیـاپی مـی‌آورم.

ادامـه مطلب | لينک

June 20, 2008

يكهفته با خبر

باشد اندر پرده بازی‌های پنـهان غم مخور!

سه‌شنبه 10 که تا جمعه 13 ژوئن
پیشدرآمد: هزار نقش زمانـه را ما درون این چند ساله اخیر دیده‌ایم. گو اینکه هیچکدام چنان نبوده کـه در آئینـه آرزوهای ما است، اما مـی‌توانم با قاطعیت بگویم، درون یک معنا، آنچه را طی سه دهه اخیر دیده‌ایم و تجربه کرده‌ایم، و در معنای دقیق‌تر، تحولات دو دهه حکمرانی سیدعلی آقا حسینی خامنـه‌ای، چنان هست که از نظر تأثیر و بازتاب آن بر پهنـه زندگی اجتماعی و سیـاسی کمتر از رنسانسی نیست کـه جوامع مسیحی مذهب درون پی انقلاب کبیر فرانسه شاهد آن بودند. به‌معنای دیگر انقلابی کـه برای مردم ما هزاران مصیبت و فلاکت و رنج و شکنجه و فقر و آوارگی بـه همراه داشت، درون کنار سیئات، حسناتی هم داشته کـه به مراتب از پلیدی‌ها و سیـاهی‌های این رژیم نقش و اثر بیشتری درون خانـه پدری و آینده ایران خواهد داشت. من بـه اشاره بـه این حسنات مـی‌پردازم.

ادامـه مطلب | لينک

June 13, 2008

یکهفته با خبر

جای آن هست که خون موج زند درون دل لعل...

سه‌ شنبه 3 که تا جمعه 6 ژوئن
پیشدرآمد: آنچه را دبیر هیأت تحقیق و تفحص از قوه قضائیـه «عباس پالیزدار» درون دانشگاه بوعلی همدان عنوان کرد و بخشـهای عمده‌ای از این سخنان نیز بـه صورت مکتوب و صوتی و تصویری بـه روی اینترنت قرار گرفت، شاید درون داخل کشور به منظور آنـها کـه دسترسی بـه افشاگری‌های روزنامـه ‌نگاران و نویسندگان و فعالان سیـاسی خارج کشور دربارۀ تمام مسائلی کـه پالیزدار فاش کرده هست ندارند جذاب و تکان دهنده باشد و در عین حال چون این سخنان حقیقت نفاق حاکم بر ایران و ابعاد دشمنی‌ها و درگیری‌های بین اهالی ولایت فقیـه را از پرده بیرون مـی ‌اندازد، خیلی طبیعی هست که مورد توجه تحلیلگران سیـاسی درون داخل و خارج کشور قرار گیرد. امّا اجازه دهید من بـه نکات اصلی سخنان آقای پالیزدار بـه قول آل احمد تلگرافی اشاره کنم و بعد آنچه را کـه پیش از اینـها درون همـین زمـینـه‌ها عنوان شده بـه یـاد شما بیـاورم.

ادامـه مطلب | لينک

June 05, 2008

یکهفته با خبر

... من همـی کردم دعا و صبح صادق مـی‌دمـید

سه ‌شنبه 27 که تا جمعه 30 مـه
پیشدرآمد: هفته پیش بعد از آنکه صحنـه نمایش قدرت با بـه تخت نشستن آقازاده آقای هاشم آملی درون بهارستان، بـه شکل تازه‌ای آراسته شد، کارگردان بازی، نایب امام زمان و ولی فقیـه، بازیگران اصلی نمایش را بـه خدمت فراخوانده بود. (رفسنجانی دیرگاهی هست به این جلسات نمـی‌رود. این بار نیز سرماخوردگی و سفر پیش رو بـه عربستان سعودی را بهانـه کرد و به جلسه نرفت. دوشنبه دوم ژوئن شیخ ‌الرئیس عازم عربستان شد که تا بند دل نزد رفیق عزیز فرزند ابن سعود بگشاید و از دردهای چند ساله و ناجوانمردی‌ها و نارفیقی‌ آنکه بر تختش نشانده بود که تا قاتق نانش شود و حالا قاتل جانش شده هست سخن گوید...) رؤسای سه قوه همراه با قمر وزیر غلام علی خان حداد عادل، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح سرلشگر بسیجی با 9 سال تقدم بر بالاترین فرماندهان ارتش و سپاه، فرمانده کل سپاه ـ و نـه سرلشگر صالحی فرمانده ارتش کـه همچنان غیرخودی هست ـ وزرای اطلاعات و کشور و ارشاد و فرمانده اطلاعات سپاه و البته منوچهرخان متکی درون کنار اصغر حجازی وزیر اطلاعات دولت مخصوص امام زمان درون چهارراه آذربایجان، و جناب محمدی گلپایگانی رئیس دفتر پدر داماد ولی فقیـه درون جلسه حاضر بودند.

ادامـه مطلب | لينک

May 30, 2008

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم...

سه‌شنبه 20 که تا جمعه 23 مـه
پیشدرآمد: آن چند روزی را کـه برای ساخت و پرداخت «یک زندگی» درون خدمت تیمسار بودم، هرگز از یـاد نخواهم برد. خانـه تیمسار چندان دور از منزل من نیست، از همان زمان کـه فرزندم نیما بـه همراه رفیق رفیقانش علی مبصر نواده مرحوم سپهبد مبصر و فرزند دوست و همکارم افشین، با کامران یگانـه فرزند تیمسار آشنا شدند و شطرنج کـه هر سه عاشقانـه بـه آن دلبسته بودند نقطه اتصال آنـها شد، من نیز فرصتی یـافتم که تا گهگاه درون خدمت تیمسار باشم. چنین بود کـه هم درون سوگ کامران با او اشک ریختم، هم درون روزهای بیماری بانوی عزیزش فیروزه، شاهد حال و روزش بودم و هم بعد از خاموشی فیروزه و تنـها شدن یکی از فرزانـه‌ترین نظامـیان ایران درون طول برپائی ارتش نوین...

ادامـه مطلب | لينک

May 23, 2008

...گفتا مگوی با که تا وقت آن درآید

سه‌شنبه 13 که تا جمعه 16 مـه
توطئه بزرگ علیـه اپوزیسیون
1ـ از همان فردای انفجار شیراز پیدا بود کـه رژیم طرح مـهمـی را درون دست دارد کـه نخستین صدایش از شیراز بلند شده است.
در آن تاریخ از یکسو نماینده خامنـه‌ای، حائری یکی از فاسدترین آخوندهای ذوب شده درون ولایت سیدعلی، مدعی شد انفجار بـه علت وجود پسمانده‌های نمایشگاه بزرگداشت شـهدا و جانبازان و البته جنگ اسلام علیـه کفر درون حسینیـه سید الشـهدا و اتصال برق و... رخ داده است. حرفهای دیگری نیز درون همـین زمـینـه عنوان شد وانی بهائیـان و سلفی‌های سنی را نشانـه رفتند. من بـه تفصیل نوشتم کـه چرا مورد دوم را خیلی زود بعد گرفتند چون درون شورایعالی امنیت ملی، علی لاریجانی گفته بود تحریک مردم علیـه بهائی‌ها و سنی‌ها مـی‌تواند پیـامدهای خطرناک داشته باشد....

ادامـه مطلب | لينک

May 16, 2008

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است...

سه‌شنبه 6 که تا جمعه 9 مـه

لبنان، ای قرنفل بال شکسته خونین
1ـ پیش از آنکه درون باب رویدادهای تلخ و خونین این هفته لبنان بنویسم، ترجمـه آزاد ترانـه‌ای را کـه بانوی آواز لبنان «فیروز» سالها پیش خوانده بود و آن بزرگمرد (امام موسی صدر کـه اگر درون توطئه سرهنگ مجنون لیبیـائی معمر القذافی، درون اسید حل نشده بود که تا برای امت اهل البیت تنـها یک امام، نیـابت مـهدی موعود را عهده‌دار شود، امروز بـه جایش آدمکشان لاکتاب متظاهر بـه دین از نوع محمد حسین فضل‌الله و مقتدی صدر و حسن نصرالله و احمد جنتی و... حافظان اسلام بر کرسی ولایت نبودند) همـه گاه آن را زمزمـه مـی‌کرد، برایتان نقل مـی‌کنم؛

ادامـه مطلب | لينک

May 09, 2008

یکهفته با خبر

... خداوندا نگه دار از زوالش

سه ‌شنبه 29 آوریل که تا جمعه 2 مـه
همدلی از همزبانی بهتر است
1ـ فرقی نمـی‌کند، بهتر هست و یـا خوشتر است، این را درون این سه چهار روزی کـه برای شرکت درون سومـین نشست سالیـانـه Arab Broad Casting Forum درون ابوظبی هستم بهتر از هر زمان و به وجه ملموس حس مـی‌کنم. درون هتل «قصر الامارات» هستیم و جلسات نیز از بامداد که تا شام درون همـین هتل برگذار مـی‌شود کـه حقاً درون جهان نمونـه است. نـه فقط بـه خاطر زیبائی‌اش بلکه از این رو کـه از این سو که تا آن سوی هتل نیمساعت راه هست و من درون عجب بودم کـه سران کشورهای حاشیـه خلیج فارس کـه منـهای پادشاه بحرین بقیـه٬ کیلومتر شمار عمر را چند بار صفر کرده‌اند، چگونـه از سوئیت‌های خود درون جناح غربی هتل بـه سالن کنفرانس سران درون مـیانـه قصر الامارات درون آمد و شد بودند.

ادامـه مطلب | لينک

May 02, 2008

یکهفته با خبر

... قبول کرد به‌ جان هر سخن کـه جانان گفت

سه ‌شنبه 22 که تا جمعه 25 آوریل
پیشدرآمد: من اکبر گنجی را انسان صادقی مـی‌دانم کـه در روزهای درد و رنجش بسیـاری از ما خواب راحت نداشتیم. روزی کـه تصویر تکیده او چند هفته بعد از اعتصاب غذایش منتشر شد، چنان بغضی مرا گرفت کـه در برابر دوربین تلویزیون بی ‌اختیـار گریستم. از آن زمان کـه او درون ایران و من درون این سوی جهان دور از خانـه پدری درون پی کشف زوایـای تاریکخانـه امنیتی سید علی آقا برآمدیم، رشته ‌ای ناپیدا ما را بـه هم پیوند مـی ‌داد. چنین بود کـه به دیدنش سرشار شوق شدم کـه پیش از آن تماس ما از چند مکالمـه کوتاه تلفنی افزون نبود.

ادامـه مطلب | لينک

April 25, 2008

یکهفته با خبر

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه!

سه ‌شنبه 15 که تا جمعه 18 آوریل
پیشدرآمد: بزرگ بود اما از اهالی امروز نبود، چنانکه درون آن روزهای شعار و نفاق، روزهای ذوب شدن درون موج پوپولیسم مذهبی، با آنکه بـه علت آشنائی‌ها و نان دیرسال خاندانش بـه علمای ریز و درشت، اگر رو بـه بیعت خمـینی مـی‌کرد بر صدر مـی‌نشست و قدر مـی‌دید و به احتمال بسیـار درون کابینـه انقلاب جائی والا از آن او مـی‌شد، امّا سر از عهد دوستی بر نتافت، و مرغ توفان را تنـها نگذاشت. عبدالرحمن خان برومند را مـی‌گویم، نمونـه‌ای از یک اشراف‌زاده آزادمنش ملی کـه در سلسله جوانان عاشق خانـه پدری بعد از جنگ جهانی دوم ـ همان سلسله‌ای کـه در آن هم مخالفان پهلوی دوم و هم و موافقانش خط قرمز‌های ثابتی داشتند کـه عبور از آن محال بود، دزد نبودند، بـه نوکری اجنبی سر نمـی‌سپردند، ایران کعبه آنـها بود بـه سنت‌ها و ارزش‌های اخلاقی سخت پایبند بودند، هرگز حاضر نمـی‌شدند به منظور دستمال طمع‌کاری‌ها و مصالح شخصی و آنی، قیصریـه وطن را بـه آتش کشند ـ جای ویژه‌ای داشت.

ادامـه مطلب | لينک

April 18, 2008

هرگز نمـیرد آنکه دلش زنده شد بـه عشق...

سه‌شنبه 7 که تا جمعه 10 آوریل

دیدی کـه خون ناحق...
پیشدرآمد: سید ریـاض هم سرانجام راهی همان جائی شد کـه دیروز قربانی نامدار خود را با دشنـه و سپس گلوله بـه آنسو روانـه کرده بود. وقتی خبر بـه قتل رسیدن او را شنیدم این پنج سال کـه از ظهور او درون حرم حضرت علی مـی‌گذرد پیش چشمم بـه سرعت برق و باد گذشت. بـه آن روز شوم باز گشتم. و روایتی را باز خواندم کـه همکارم «معدفیـاض» از آن روز برایم نقل کرد و بخشـهائی را نیز درون الشرق الاوسط نوشت. نخست گوشـه‌ای از این روایت را باز مـی‌گویم و سپس بـه حادثه قتل ریـاض النوری مـی‌پردازم.«نیروهای آمریکائی بـه سرعت بـه پیش مـی‌آمدند و تا بغداد چند منزلی بیش نمانده بود. نیروهای انگلیسی نیز هدف خود را شـهرهای جنوبی شیعه نشین عراق قرار داده بودند. ماه آوریل یـا بـه قول عربها نیسان فرا رسید و دیگر تردیدی بـه جا نمانده بود کـه نیروهای آمریکا و بریتانیـا، که تا چند روز دیگر سراسر عراق را زیر سلطه قرار خواهند داد...

ادامـه مطلب | لينک

April 04, 2008

در خرابات مغان نور خدا مـیبینم...

سه شنبه 25 که تا جمعه 28 مارس

پیشدرآمد: کار دکتر عبدالکریم سروش درون تبیین مفهوم وحی کار سترگی است، چنانکه کار استاد بزرگوار محمد مجتهد شبستری. (آن یکی اسم این را دزدیده هست و درون مقام امام جمعه تبریز و عضو خبرگان سید علی آقا نـه فقط آبروی هر چه عمامـه بـه سر را هست بلکه چنان درون ترویج جهل و خرافه شتاب دارد کـه به گمان من حتی از ملاحسنی و دستغیب و مشکینی ـ کـه خدا را سپاس این دو اینک درون برابر حضرت حق چنانکه مدعی بودند مکافات اعمال خود را بعد مـیدهند... (البته من بر این باورم کـه تکلیف بهشت و دوزخ ما همـینجا روشن مـیشود و جهان دار مکافات هست ـ) جلو زده است...

ادامـه مطلب | لينک

March 28, 2008

یکهفته با خبر

خيز وغنيمت شمار مقدم باد بهار

از سه ‌شنبه 17 که تا دوشنبه 24 مارس

پیشدرآمد: آقای رحمانف رئیس جمـهوری تاجیکستان جلوه‌ای (البته بسیـار محدودتر و فقیرانـه ‌تر) از مراسم سلام درون دوران خوش استبداد را درون دیدگان آزرده و غمگین ما مـی ‌نشاند کـه دلمان به منظور نوروز تنگ شده، نوروز ترانـه‌های شاد، آتش کوچه‌های گمشده و خودباخته زیر هجوم آپارتمانـهائی کـه ناطق نوری چهارصد تای آن را دارد و اخ الزوجه آقا بـه روایتی هزارتایش را، رحمانف درون دوشنبه اعضای دولت، بزرگان کشور، نمایندگان مردم، سفرای خارجی را بـه حضور مـی‌پذیرد و لابد سکه‌ای کـه تصویر حضرت فردوسی یـا جناب رودکی روی آن نقش بسته هست به ‌رسم عیدی بـه آنـها مـی‌دهد.

ادامـه مطلب | لينک

March 14, 2008

يكهفته با خبر

خیز و در کاسه زرآب طربناک انداز!

سه ‌شنبه 4 که تا دوشنبه 10 مارس
چالش بزرگ دگراندیشان نگفتم روشنفکران که تا مبادا خدای ناکرده متولیـان روشنفکری درون فرنگ و در ایران کـه علی‌رغم اشتباهات گاه درون حد جنایت درون حق مردم ایران هنوز هم مرغشان یک پا دارد و اگر زبان گشائی کـه پدرجان درون روزگار خوش استبداد آن پسر (عمر بعضی‌شان البته بـه پدر هم مـی‌رسد) حداقلی دهانمان را نمـی‌بوئید مبادا گفته باشیم دوستت دارم، یقه‌ات را مـی‌گیرند کـه بله سلطنت‌طلب و پهلوی چی شده‌ای و نباید عملکرد ضد بشری این رژیم باعث شود عملکرد کمتر ضدبشری آن رژیم را از یـاد ببری؛ خط کش از کیسه درون آورند و بخواهند مـیزان روشنفکری‌ات را اندازه بگیرند.

ادامـه مطلب | لينک

March 07, 2008

یکهفته با خبر

شرمنده رهروی کـه عمل بر مجاز کرد

سه ‌شنبه 26 که تا جمعه 29 فوریـه

پیشدرآمد: گو اینکه روایتی کـه مـی ‌آید درون اغلب متون تاریخ قاجار درون باب مـیرزا آقاخان صدراعظم نوری یکی از مظاهر خیـانت و فساد و پشت هم اندازی درون دو قرن اخیر، رفیق شخصی مـهدعلیـا و ستر کبری مادر ناصرالدین شاه، و از توطئه ‌گران اصلی علیـه مـیرزا تقی خان امـیرکبیر و زمـینـه سازان قتل ناجوانمردانـه او درون فین کاشان، نقل شده است، اما من بدبین گمانم کـه مضمون این روایت منـهای ریش انبوه مـیرزا، درباره شیخ علی اکبر بهرمانی ملقب بـه هاشمـی رفسنجانی بیشتر صدق مـی‌کند. از مـیرزا نقل هست که اگر لازم شد سر مبارکمان را بـه ما تحت خر فرو مـی‌کنیم، بعد هم سر و رو را مـی‌شوئیم و به ریشمان گلاب مـی‌زنیم، احدی نمـی‌فهمد چکار کرده‌ایم...

ادامـه مطلب | لينک

February 29, 2008

یکهفته با خبر

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامـه...

سه شنبه 19 که تا جمعه 22 فوریـه
غربت بی عزیزالله خان
پیشدرآمد: درون این سه دهه پذیرفته بودیم اگر تولدی، عروسی، و یـا مرگی درون جمعمان رخ مـیدهد،ی را داریم کـه تنـهایمان نمـیگذارد، مثل پدر و برادر بزرگ درون کنار ما است. اگر پایمان بـه بیمارستان بکشد او حتی زودتر از نزدیکترین فرد خانواده مان، بالای سر ما حاضر است. عزیزالله خان حتی آن لحظاتی کـه فریـاد مـیزد و لهجه دلنشین اصفهانی او بـه غضب مـیآمـیخت، باز هم مظهر مـهربانی و صفا بود. همـه گاه او را کـه مـیدیدم از همان سپتامبر 1979 کـه گذرنامـه سیـاوش خورشیدی و علی زائرزاده را از پاریس آورد و به من داد که تا ویزای انگلیس آنـها را درست کنم (و بعد هر سه بـه ایران بازگشتیم که تا یک سال دیگر هر کدام بـه رنجی و دردی خانـه پدری را بدرود گوئیم) عزیزالله خان برادر بزرگی شد کـه هرگز نداشته ام. رفتم و بار دیگر کـه از خانـه پدری آمدم او نماینده نـهضت مقاومت ملی درون لندن بود با دفتری درون کوئینزوی کـه روز و شب از آدم پر بود.

ادامـه مطلب | لينک

February 22, 2008

یکهفته با خبر

... کـه این معامله که تا صبحدم نخواهد ماند.

سه ‌شنبه 12 که تا دوشنبه 18 فوریـه

جنایتکاری کـه شـهید مـی‌شود
من عماد فایز مغنیـه را درون همان هفته‌های نخست انقلاب درون کنار محمد منتظری دیده بودم و زمانی کـه محمد صادق العبادی بـه دفتر امـید ایران آمد و خواهش کرد او را درون انتشار مجله «الشـهید» بـه زبان عربی کمک کنم یکبار دیگر عماد را دیدم. سیـاوش خورشیدی کـه معاون فنی من بود چنان ذوقی درون صفحه ‌بندی نشان داد (البته معرفت و آزاد او نیز عاملی شد کـه با من باشد. مفتح بـه اطلاعات آمد و ساواکی‌ها و حقوق بگیران رژیم پیشین نعلین او را جفت د و برای حفظ اسلام دستمال ابریشمـی درون دست گرفتند، و من از این فضا بیزار بودم بـه همـین دلیل همراه با سیروس و فروزان و مرادی و باستانی و چند آزاده دیگر بیرون زدیم. خورشیدی مـی‌توانست بماند اما با زائرزاده و البته داریوش نظری کـه واژگانش بـه قلب استبداد مـی‌زد بیرون زد و با هم رحل اقامت درون «امـید ایران» افکندیم ـ) کـه نیمـی از مجلات ماههای اول انقلاب درون صفحه‌ بندی تقلیدش مـی‌د. بـه سیـاوش گفتم حاضری مجله الشـهید را صفحه ‌بندی کنی؟ لحظه ‌ای کوتاه نگاهم کرد و چون «آری» را درون نگاهم دید پذیرفت مجله ‌ای را کـه سنگ معمر قذافی بـه مـی ‌زد و محمد منتظری را جانشین بلافصل صلاح‌ الدین ایوبی مـی‌دانست، صفحه ‌‌بندی کند.

ادامـه مطلب | لينک

February 15, 2008

یکهفته با خبر

خرّم آن روز کزین مرحله بربندم بار...

سه ‌شنبه 5 که تا جمعه 8 فوریـه
پیشدرآمد: بعد از 29 سال، هنوز گرفتار پیچ انقلابیم. درون واقع چندین نسل هست که ما گرفتار این پیچ شده‌ایم. از همان فردای مشروطیت... سردبیر درون بازخوانی سرنوشت آل مطبوعات درون سرزمـینمان، مثالهای جاندار و روشنی آورده است... وقتی من بـه عنوان روزنامـه‌ نگاری کـه مـی‌پنداشت انقلاب حادثه‌ای مـیمون و مبارک هست و چون درون روزگار جوانی مـی‌دید نمادهای نامدار فرهنگ و سیـاست و هنر و اقتصاد و... درون کنار اهالی منبر و حوزه دل و دین درون گرو عشق بـه انقلاب داده‌اند حداقل که تا روز روی کار آمدن زنده یـاد دکتر شاپور بختیـار، سر درون پی چهره‌هائی گذاشته بود کـه هر یک درون عرصه تاریخ خود را پهلوانی مـی‌پنداشتند.

ادامـه مطلب | لينک

February 08, 2008

یکهفته با خبر

زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه...

سه شنبه 29 ژانویـه که تا دوشنبه 4 فوریـه
پیشدرآمد: درون سفرم. بار دیگر درون ینگی دنیـا، صبح امروز هم سخنی با استاد دکتر صدرالدین الهی بامدادم را روشن کرد و پس از آن گپی جانانـه حسین حجازی مدیر رادیوی (670 AM) با من داشت درون باب اپوزیسیون، انتخابات، یأسی کـه کمکم نـه فقط داخل را کـه خارج را هم فرا مـیگیرد. من البته همچنان ایمان دارم کـه حکومت جهل و جور و فساد سید علی آقا درون سرازیری پرشتابی بـه سوی زوال مطلق مـیرود. اگر چنین نبود حصار خودیـها آنچنان تنگ نمـیشد کـه بروتوس خرم آبادی حاج شیخ مـهدی نیز علیرغم خنجر زدن بر شانـه هم سفران سیـاسی اش، فریـادش بـه آسمان برخیزد کـه جناب آقای رهبر، این استخوان کـه جلویم پرتاب کردی فقط شندره دارد و گوشتهایش را حضرت آقا مصطفی پورمحمدی و سردار مربوطه اش علیرضا خان افشار جدا کرده اند.

ادامـه مطلب | لينک

February 01, 2008

یکهفته با خبر

... هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر!

سه شنبه 22 که تا جمعه 25 ژانویـه
پیشدرآمد: اکبر گنجی درون آخرین نوشته خود (گویـا نیوز) درون توضیح پیرامون گفتگویش با شماری از ایرانیـان درون دانشگاه تورنتو کـه شبهاتی را ایجاد کرده است، توضیحاتی داده کـه نـه تنـها این شبهات را برطرف نکرده بلکه حداقل درون یک مورد ابعاد آن را گسترده تر کرده بـه گونـه ای کـه مـیتواند خیلیـها را کـه چون من بـه صداقت گنجی و صفای ظاهر و باطن او ایمان دارم بـه نگرانی دچار کند و آنـها را کـه از ابتدا نسبت بـه این نویسنده رنج کشیده مبارز، سوءنظر داشتند با اهل ولایت فقیـه کـه امروز ترور شخصیت او را با ریموت کنترل دنبال مـیکنند درون یک جبهه قرار دهد.

ادامـه مطلب | لينک

January 25, 2008

یکهفته با خبر

جهان و کار جهان جمله هیچ درون هیچ است...

سه شنبه 15 که تا جمعه 18 ژانویـه

پیشدرآمد: بدون تردید انتشار گزارش 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا درباره برنامـه اتمـی ایران بـه این دلیل کـه از شدت خطر رویـاروئی نظامـی بین دو کشور کاست، همـه ما را کـه نگران عملیـات نظامـی تقریباً قطعی شده آمریکا و اسرائیل علیـه ایران بودیم شادمان کرد. (در این مورد تنـها مجاهدین و دو سه گروه دخیل بسته بـه محافظهکاران جدید درون آمریکا و شماری از هموطنان بـه فغان آمده کـه رهائی از شر رژیم جهل و جور و فساد را بدون مداخله نظامـی آمریکا غیرممکن مـیدانند، سخت از گزارش یکه خوردند و ناگهان قصر حبابین رویـاهاشان ترکید). اما درون عین حال مـیلیونـها تن از هموطنان ما درون داخل و خارج از کشور، گزارش مورد اشاره را یک ارزیـابی علمـی و دقیق از سوی سازمانـهای اطلاعاتی غرب (که از تعداد عطسه های سیدعلی آقا قبل و بعد از عمل عصرانـه باخبرند) تلقی ند.

ادامـه مطلب | لينک

January 18, 2008

یکهفته با خبر

زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنـهار!

سه ‌شنبه 8 که تا جمعه 11 ژانویـه
پیشدرآمد: دوست عزیزم «دکتر رضا حسین بر» برایم فیلمـی را فرستاده کـه مثل هفته گذشته کـه قطع دست راست و پای چپ پنج جوان بلوچ بـه دستور جنایتکاری بـه نام ابراهیم نکونام رئیس دادگستری بلوچستان و شورای قضائی شرق کشور با رعایت اصول کامل شرعی و بهداشتی (دعای جوشن کبیر و ارّه برقی و اِتر) انجام گرفت، حال و روز مرا چنان کرد کـه اشک و درد رهایم نمـی‌کرد، روزهای پایـانی این هفته را نیز دردآلوده کرد.

ادامـه مطلب | لينک

January 11, 2008

یکهفته با خبر

... این همـه نقش درون آئینـه اوهام افتاد

سه‌ شنبه 1 که تا جمعه 4 ژانویـه
پیشدرآمد: عادت کرده‌ام کـه نوشته‌ها را بـه ویژه اگر درون همان سطرهای نخست بـه دلم نشیند، بـه سرعت بخوانم بی‌آن کـه در مـیان راه سخنی را نادیده بگیرم. شاید گرفتاری زیـاد روزانـه کـه طی چهاردهه زندگی کاریم روند صعودی داشته است، و ضرورت خواندن درون کنار عشق بـه کتاب و روزنامـه، شعر و قصه و تاریخ و سیـاست و... نظام ذهنی مرا چنان تربیت کرده کـه مـی‌توانم کتابی را حداکثر درون دو روز بـه پایـان برم. با اینـهمـه کتاب «در تیررس حادثه» حمـید شوکت کـه مروری بر زندگی احمد قوام ‌السلطنـه هست و زندگینامـه عبدالحسین مـیرزا فرمانفرما بـه قلم ش مـهرماه (رئیس) چنان درون روزهای پایـانی سال گذشته مـیلادی و ایـام تعطیل مرا بـه خود مشغول داشت کـه حکایت همسفری من با این دو کتاب از ساعت و روز گذشت و به چند هفته رسید. درون این مـیان کتاب ارزنده دوست و همکار قدیمـی‌ام منصوره پیرنیـا درباره زنده‌ یـاد خانم دکتر فرخ‌ رو پارسا نیز رسید کـه روز مرا سه بخش کند.

ادامـه مطلب | لينک

January 04, 2008

یکهفته با خبر

گیسوی چنگ بّبرّید بـه مرگ مـیِ ناب...

سه‌شنبه 18 که تا شنبه 29 دسامبر

پیشدرآمد: تصویر آنچنان بعد از نیم قرن زنده هست که هر بار «او» را مـی‌بینم و تصویر را درون برابرش ازدیوار خاطره بر مـی‌دارم و فراروی یـاد و نگاهش مـی‌نـهم، به منظور ما باورش سخت هست که نیم قرن از آن شبی دور شده‌ایم کـه او همچون پریچه‌ای، پروانـه‌وار بر دستها و شانـه‌های پدر و برفراز آن همـه صندلی کـه به روی هم چیده بودند، سبکبار پر مـی‌کشید... تئاتر نادر مشـهد درون بین مادر و پدر نشسته بودم، پنج ساله کودکی کنجکاو کـه به کودکستان مستوفی مـی‌رفت و حالا بـه پاس آنکه الفبا را یـاد گرفته بود، پدر او را بـه دیدار کی آورده بود کـه مـی‌گفتند مادر ندارد و پدرش کـه بازیگری از اهالی منزل شعبده و کمدی و اکروبات است، او را از پایتخت بـه دیـار شاه خراسان آورده هست تا درون برابر چشمان حیرت‌زده پدر و مادرها و کودکانشان بـه روی صندلی وارونـه بر دستهای پدر فراز شود و بعد مـیکرفن را کوتاه کنند که تا هم قد او شود، آنگاه بخواند:

ادامـه مطلب | لينک

December 21, 2007

یکهفته با خبر

... اهل نظر معامله با آشنا کنند

سه شنبه 11 که تا جمعه 14 دسامبر
پیشدرآمد: کنار گذاشته شدن سردار سرتیپ محمدباقر ذوالقدر قائم مقام وزیر کشور و معاون وی درون امور امنیتی و انتظامـی، حادثه ساده ای نبود. بـه اعتقاد من این ماجرا اهمـیتی بـه مراتب بیشتر از واداشتن علی لاریجانی بـه استعفا از دبیری شورایعالی امنیت ملی و سرپرستی هیأت مذاکره کننده درون باب پرونده اتمـی داشت. حتما نخست ذوالقدر را شناخت که تا قدر و جایگاه او درون حلقه ذوب شدگان و نوکران فدائی سید علی آقا را بهتر درک کنیم...

ادامـه مطلب | لينک

December 14, 2007

یکهفته با خبر

مباحثی کـه در آن حلقه جنون مـی‌رفت

سه ‌شنبه 4 که تا جمعه 7 دسامبر
پیشدرآمد: پیش از آنکه بـه احوالات تحفه آرادان درون دو وجه بپردازم و نیز نگاهی بـه گزارش 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا، توضیحی را کـه در باب خطای لغوی و گرامری (در زبان عربی) کـه بعضی از نویسندگان و اهل بحث و فحص دچار آن شده بودند ودر برنامـه تفسیر خبر صدای آمریکا روز چهارشنبه و در سایت خود روز سه ‌شنبه یعنی فردای سخنرانی احمدی‌نژاد یـادآور شدم عیناً درون اینجا نقل کنم:

ادامـه مطلب | لينک

December 07, 2007

یکهفته با خبر

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم...

سه‌شنبه 27 که تا جمعه 30 نوامبر
پاکان ز وطن دور و در وطن هستند

پیشدرآمد: اوّل رفیق رفیقان، سنگ صبور همـه ما رضا اغنمـی آمد با چشمـهائی کـه همـیشـه آئینـه هست و حضور بی‌وقفه اشک درآن پیدا بود. چه شده آقا رضا؟
ژاله خانم را‌اند درون آن بخشی کـه ره بـه خاک و خاکستر مـی‌برد. ساعتی بعد دکتر منوچهر ثابتیـان آمد با چهره‌ای کـه در این سالها بارها بدین وجهش دیده بودم. درون واقع او درون کنار شخصیت پایمرد و استوارش، دلبستگی دیرپایش بـه آزادی و عدالت، بـه عنوان پزشکی کـه در آخرین لحظات خیلی از دوستان و عزیزان ما بالای سرشان بوده هست چنان اعتباری انسانی را مظهر و نمود بوده هست که من یکی نظیرش را ندیده‌ام. انسان معاصر هست با همـه ویژگیـهایش اما به‌عنوان طبیب، او را درون جائی شبیـه پزشکان دیر و دور مـی‌بینم کـه حکایتشان را از پدران شنیده بودم. پزشکانی کـه عضوی از خانواده بیمارانشان بودند. دکتر شیخ حسن خان عاملی، دکتر حفیظی، دکتر قاسم غنی (که ادیب و فاضل و اهل سیـاست هم بود مثل ثابتیـان البته با درنظر داشتن زمان هر کدام و محیطی کـه در آن زندگی مـی‌کرده‌اند).

ادامـه مطلب | لينک

December 01, 2007

يك هفته باخبر

... من نـه آنم کـه دگر گوش بـه تزویر کنم
سه‌شنبه 20 که تا جمعه 23 نوامبر
پیشدرآمد: رئیس رژیمـی کـه طی 29 سال بـه جز جنگ و نکبت و مرگ و سرافکندگی به منظور ایران و ایرانی، دستاوردی نداشته هست حالا درون مقام واعظ، آن هم از نوعی کـه چون بـه خلوت مـی‌رود آن کار دیگر مـی‌کند، ضمن محکوم کنفرانس «آناپولیس» کـه چشم مـیلیونـها فلسطینی و اسرائیلی و به‌عبارتی عربها و مسلمانان بـه آن دوخته شده بـه این امـید کـه در پی آن قطار از ریل خارج شدۀ صلح، بار دیگر درون جای خود قرار گیرد و به‌راه افتد، کنفرانس را فاقد پشتوانـه مردمـی و جهانی مـی‌خواند. احمدی‌نژاد ظاهراً از ابومازن و رهبران فلسطین و کشورهای عرب فلسطینی‌تر است. این آشکار هست که از نشست پایتخت ایـالت مریلند هم چون نشستهای پیش از آن درون کمپ دیوید و واشنگتن و وایت ریور و... نمـی‌توان انتظار معجزه داشت. نزدیک بـه شصت سال کینـه و اختلاف و چهار جنگ سراسری و دهها نیمـه جنگ درون اینسو و آن سوی مرزهای اسرائیل، چنان رسوبات سنگینی را بـه جا نـهاده کـه برای پاک آن علاوه بر حسن نیت و شـهامت و گذشتهای بسیـار، بـه زمان درازی نیـاز هست که تا آثار نیم قرن تبلیغ سوء از سوی دو طرف نیز از بین برود.

ادامـه مطلب | لينک

November 23, 2007

یکهفته باخبر

یـارب این بچه ترکان چه دلیرند بـه خون!

سه‌شنبه 13 که تا جمعه 16 نوامبر
آقا مجتبی ولیعهد

پیشدرآمد: فرزند حسنی مبارک «جمال» درون صورتی کـه پدرش رئیس جمـهوری مصر نبود و دارای همـین ویژگیـهائی بود کـه امروز دارا هست (از نظر دانش و معرفت سیـاسی و اقتصادی و تجربه کاری) به منظور آنکه درون مبارزه انتخاباتی جهت رسیدن بـه بالاترین مقام درون کشورش یعنی ریـاست جمـهوری بيشترين رأی را بیـاورد و در عمل نیز بهترین گزینـه به منظور اداره مصر با هزار درد بی‌درمانش باشد، چیزی از بهترین و کارآمدترین چهره‌های صحنـه سیـاسی مصر کم نمـی‌آورد.
به عبارت دیگر حالا کـه روزنامـه‌های نسبتاً آزاد مصر گریبان او را گرفته‌اند کـه آقا جمال! مگر خمپاره توی سر ما خورده بود کـه فاروق را سرنگون کنیم؛ نظامـی داشتیم کـه وجه مصری و شرقی دمکراسی غربی بود، حزب داشتیم و جامعه مدنی، زندگی داشتیم و حال مـی‌کردیم و گریبان همـه را غیر از (خود شاه) مـی‌گرفتیم. نجیب و عبدالناصر و سادات و ابوی مکرّم شما، حسنی مبارک را روی کارنيآوریم که تا 60 سال بعد از کودتای افسران آزاد بار دیگر بساط نظام موروثی این بار درون شکل جمـهوریش را برپا کنیم، آقا جمال، قدمت روی چشم و جمالت مبارک، اما این نمـی‌شود کـه بیش از نیم قرن بعد از آنکه فاروق را با چشمان اشکبار بر کشتی محروسه نشاندیم و 21 تیر توپ برایش شلیک کردیم و شش ماه بعد کار نادر قلی افشار را تکرار کردیم و پسر یک ساله‌اش احمد فواد را نیز عزل کردیم و محمد نجیب را بر کرسی ولایت نشاندیم، بار دیگر با سلام و صلوات حضرتعالی را بـه جای ابوی بر تخت نشانیم.

ادامـه مطلب | لينک

November 16, 2007

یکهفته با خبر

... من بـه سرمنزل رندان نـه بخود بردم راه

سه ‌شنبه 6 که تا جمعه 9 نوامبر
پیشدرآمد: تصور نمـی‌کنم همسر و فرزندان حشمت ‌اله طبرزدی، دیگر طاقت و توان آن را دارند کـه بار دیگر مردی کـه جان و جهانش درون زندان ولی فقیـه سوخت و پرپرشد، با هزار درد پنـهان و آشکار ره بـه زندان برد. اما اجامر و اوباش سید علی آقا آمدند و در آغاز هفته او را بـه زندان بردند. گاهی کـه تصویری از مـهندس عباس امـیرانتظام مـی ‌بینم و آن چهره پر از زندگی و شادی وصدق و سلامت نفس را بـه خاطر مـی‌آورم درون آن شب کـه با همـه دلش مژده مـی‌داد مجلس خبرگان را مـی‌بندیم که تا بدعت نامبارک ولایت فقیـه و حکومت مشروعه شیخ فضل ‌اللهی درون کشور برقرار نشود، زمانی کـه در اتاقم بـه چهره سرفراز و استوار احمد باطبی نگاه مـی‌کنم کـه تصویرش را درون کنار تصویر فرزندانم نـهاده‌ام و بعد چهره خسته درهم شکسته او را درون امروزی کـه لحظه‌ لحظه‌اش ارعاب و تهدید هست و درد و ملالت مـی‌نگرم، دلم مـی‌خواهد فریـاد ب سر همـه آنـها کـه هنوز هم درون فنجانـهای کوچک عقل و دنیـاشان مرتب توفان بـه راه مـی‌اندازند، روزی طبرزدی را مأمور رژیم مـی‌کنند و دیگر روز بـه جان باطبی مـی‌افتند، این حضرات البته بیشتر درون خارج کشورند. اصلاً حالیشان نیست کـه احوال درون چیست و آن 70 مـیلیونی کـه در خانـه پدری با هر رنج و بدبختی هست زندگی مـی‌کنند هر دگرگونی ولواندک درون زندگی و احوالشان تأثیر مـی‌گذارد.

ادامـه مطلب | لينک

November 09, 2007

یکهفته با خبر

... کار ملک هست آنکه تدبیر و تأمّل بایدش

سه ‌شنبه 30 اکتبر که تا جمعه 2 نوامبر
ژنرال و دمکراسی
پرویز مشرف نـه یک رزم ‌آرای پاکستانی هست و نـه یک جمال عبدالناصر و یـا قذافی و حافظ اسد، حتی مثل ضیـاءالحق هم نیست. درون واقع مـی ‌توان او را یک ایوب‌ خان جوان ‌تر دانست. رزم‌ آرا نیست چون نـه مثل او ریشـه و پیوند با اشراف دارد و نـه مجبور هست رعایت احوال مرکزی را فوق سرخود همـه گاه درون نظر داشته باشد کـه در پاکستان حرف اول را مـی‌ زند. شاید بتوان گفت تنـها درون پاکدامنی و عشق بـه وطنش مـی ‌توان او را از رده حاجعلی رزم ‌آرا و جمال عبدالناصر دانست. (نـه گفتم اسد کـه خلبان سابق ارتش سوریـه و مرد قدرتمند این کشور به منظور سه دهه وقتی کودتا کرد ده هزار لیره هم درون حسابش نبود و روزی کـه مرد بـه گفته نزدیکترین رفیق و شریکش عبدالحلیم خدام چیزی نزدیک بـه یک مـیلیـارد دلار به منظور خانواده‌اش از جمله ولیعهدش بشار الاسد رئیس جمـهوری فعلی سوریـه ارث بـه جای گذاشت. قذافی نیز علاوه بر صدها مـیلیون دلاری کـه برای خود و خانواده و معشوقه‌هایش ذخیره کرده، مـیلیـاردها دلار از ثروت ملی کشورش با کمتر از سه مـیلیون جمعیت را طی سی و هشت سال گذشته بـه باد داده است.)

ادامـه مطلب | لينک

November 02, 2007

یکهفته با خبر

روندگان طریقت ره بلا سپرند

سه‌شنبه 23 که تا جمعه 26 اکتبر
پیشدرآمد: گو اینکه استاد عبدالکریم خلیلی معاون رئیس جمـهوری افغانستان و رهبر حزب وحدت اسلامـی و یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های هزاره را دیرگاهی هست مـی‌شناسم و هر بار فرصت دیداری با او دست داده، جلوه‌های تازه‌ای از منش و سعه صدر و عشق او بـه فرهنگ و تاریخ مشترک وطنش افغانستان با خانـه پدری‌مان ایران را درون کلام و رفتار او مشاهده کرده‌ام، اما اعتراف مـی‌کنم شامگاه پنجشنبه وقتی او را پنجره «مـیز گردی با شما»ی صدای آمریکا درون گفتگو با احمد بهارلو دیدم بیش از پیش از یکسو افسوس خوردم کـه چرا نباید درون جمع اهل ولایت فقیـه درون مـیهنم حتی یک نفر را داشته باشیم کـه در عین داشتن اعتقادات و ایمان، چنان استاد خلیلی قدرت درک تحولات بین‌المللی را داشته باشد و اگر هم از اسلام و دین مـی‌گوید، نگاهش مثل این هزاره مرد، رو بـه افق‌های باز بنگرد، و از سوی دیگر اعتقادم بـه اینکه افغانستان درون زمانی نـه چندان دور از مصیبت دین‌ فروشان و دجالان طالبانی و تروریستهای القاعده حامـی آنـها نجات پیدا مـی‌کند، مستحکم‌تر شد.

ادامـه مطلب | لينک

October 26, 2007

یکهفته با خبر

... آنکه یوسف بـه زر ناسره بفروخته بود

سه‌شنبه 16 که تا دوشنبه 22 اکتبر
پیشدرآمد: علی آقا هم رفت، این علی آدم ساده‌ای نبود. نشان از دو دارد این نیک ‌پی، هم آقازاده هاشم اردشیر آملی، آخوند استخواندار شوخ طبع آزاده‌منش هست و هم داماد مرحوم مرتضی مطهری آخوندی کـه اگر بـه تیر غیب فرقان گرفتار نشده بود یـا هم چون آقای منتظری خانـه ‌نشین مـی‌شد و یـا بدتر از آن کارش بـه زندان و اعدام مـی‌کشید. آقای مطهریی بود کـه در دورانی کـه فلسفی و سه چهار که تا از منبری‌های انقلابی هر بار فرصتی مـی ‌یـافتند مجله زن روز را بـه عنوان مروّج فساد و بی‌بند وباری مورد حمله قرار مـی‌دادند، درون این مجله سلسله مقالاتی نوشت کـه سروصدای زیـادی بـه ‌پا کرد. مقالاتی درون باب حجاب و حدود آزادی زنان...

ادامـه مطلب | لينک

October 19, 2007

یکهفته با خبر


شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل...
سه شنبه 9 که تا جمعه 12 اکتبر
پیشدرآمد: درون آمریکا کـه بودم دکتر سه چهار باری زنگ زد. اعتراف مـیکنم همـیشـه درون امر پرس و جوی احوال دوستان (صله ارحامـی کـه پدر بر آن اصرار داشت) او بر من پیشدستی مـیکرد. درون دو سه ساله اخیر حداقل هفته ای دوبار لطفش نصیبم مـیشد. و او همـیشـه مـیگفت مـیدانم سرت شلوغ هست و همـین الآن حتما دو سه که تا مصاحبه ی یـا بنویسی، فقط خواستم حالت را بپرسم. سال پیش درون پی گفتگوئی کـه پیرامون بودجه دولت احمدی نژاد داشتیم بـه لندن آمد. حقاً کـه در کارش جدی بود و وقتی اشتیـاق مرا به منظور دانستن جزئیـات بودجه دید آمد و یک فایل کامل جلویم گذاشت. اهل خراسان بود و رشته الفتی دیر و دور بـه مشـهدمان متصل مـیکرد. بیش از نیم قرن معلم بود، صدها شاگرد تربیت کرد کـه بعضی از آنـها امروز از برجسته ترین اقتصاددانان و اساتید درون ایران و خارج کشور هستند. جلوه هائی از رفاقت و آزادگی و مـهر او را درون فاجعه بمبگذاری کتابخانـه و دفتر رضا فاضلی و قتل ناجوانمردانـه بیژن فرزند برومندش توسط عوامل امنیت خانـه نایب امام زمان از نزدیک شاهد بودم...

ادامـه مطلب | لينک

October 12, 2007

یکهفته با خبر

اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن!

سه‌شنبه 2 اکتبر که تا جمعه 5 اکتبر
رابطه من با دکتر صدرالدین الهی فراتر از رابطه استاد و شاگردی است، دو سه تن درون زندگی حرفه‌ای و شعری من نقشی چنان پررنگ داشته‌اند کـه حرف از معلم و تلمـیذ بالاتر مـی‌رود. اگر عباس پهلوان, علی‌رضای جوان 18 ساله دانشجوی سال اول دانشکده حقوق را چنان پذیرا شد کـه در کمتر از سه چهار ماه از ترجمـه شعر نزار قبانی بـه تفسیر و گزارش شـهری رسید و سالی نرفته عنوان پرطمطراق دستیـار سردبیر را درون مجله فردوسی (که هرگزش مانندی نیـامد) بـه او داد، بزرگوار دیگری نيزهست کـه عاشقانـه پاورقی‌هایش را از هفت هشت سالگی مـی‌خواندم، گاه با شیرها و شمشیرهایش همراه جلال‌الدین خوارزمشاه از سند مـی‌گذشتم و نفرت خود را از غایرخان و محمود خوارزمـی فریـاد مـی‌کردم و زمانی با زن آواز طلائی‌اش ترانـه خوان درون شبانـه‌های نوجوانی عاشق مـی‌شدم، زنی بـه نام حسدش را چنان مـی‌شناختم کـه روزی درون منزل جهانشاه خان صمصام دوست نزدیک پدر، وقتی خانم سالخورده‌ای را معرفی کرد(كه فروغ ظفر) بی‌اختیـار گفته بودم خدمتشان ارادت دارم ...

ادامـه مطلب | لينک

October 05, 2007

یکهفته با خبر

آن هست اهل بشارت کـه اشارت داند...

سه ‌شنبه 25 که تا جمعه 28 سپتامبر
فرزندان ایران زمـین درون ینگه دنیـا

پیشدرآمد: درون زندگیم، با چند حاجیلو آشنا شده‌ام، اما این یکی، جان و جهانم را روشن مـی‌کند. همـه گاه آرزو داشتم ی داشته باشم، بختم اما داشتن سه پسر بود: امـید و نوید و نیما کـه به هر سه افتخار مـی‌کنم. م را اما درون واشنگتن یک سال پیش پیدا کردم. با آلبرتو فرناندز مدیرکل وزارت خارجه آمریکا (سفیر فعلی درون سودان) دیداری داشتم. او بود و جمعی از معاونان و مشاورانش و کی سرشار از جوانی و زیبائی، من مـی ‌گفتم و او آرام آرام یـادداشت مـی‌کرد. دلم را خالی کردم.

ادامـه مطلب | لينک

September 28, 2007

یکهفته با خبر

نـه هر کـه چهره برافروخت دلبری داند

سه ‌شنبه 18 که تا جمعه 21 سپتامبر

حاجی واشنگتن درون ینگه دنیـا
پیشدرآمد: مـی ‌‌آید کوتاهتر از حقارت، با یک دهان پرگوی کـه از ادعا خالی نمـی‌ شود. مثلاً پیرو اسلام ناب محمدی انقلابی هست و ذوب شده درون ولایت نایب مربوطه امام زمان علی ‌بن جواد الحسینی الخامنئی (مـهر مقام معظم درون مکتوبات عربیـه) اما درون ماه صیـام دروغ مـی‌ گوید بـه بزرگی فریبش، درون مقام دروغ، بزرگ هست با آنکه کوتاهترین کوتوله سیـاسی درون تاریخ ما است. محمود آرادانی احمدی‌ نژاد البته بر آن بود کـه سری بـه Ground Zero بزند. آنجا کـه جنون و جهل و تعصب جان و جهان هزاران انسان را خاکستر کرد.

ادامـه مطلب | لينک

September 21, 2007

یکهفته با خبر

... که تا آن زمان کـه پرده برافتد چه‌ها کنند؟

سه ‌شنبه 11 که تا جمعه 14 سپتامبر
پیشدرآمد: چون گزارش مشروحی دارم از حوزه علمـیه کـه با تلاش و تحقیق دوستی ارجمند از حاشیـه ‌نشینان حوزه‌ای کـه روزگاری با ساکنانی از تیره حاج شیخ عبدالکریم حائری و حجت کوه کمره‌ای و داماد حاج شیخ و سید صدرالدین صدر و سید علوی بروجردی و در پی آنـها شریعتمداری و حاج آقا شـهاب مرعشی و آقا سید رضا گلپایگانی مدینـه‌ای فاضله بود وحالا عرصه خودنمائی و اطوار و غمزه دین‌فروشانِ دون‌پایـه ‌ای از نوع محمدتقی گیوه‌ چی یزدی ملقب بـه مصباح و محمد یزدی ملقب بـه اعرج و احمدک جنتی و ناصرابوالمکارم شکر و قند فروش و صافی متظاهر گلپایگانی و... شده است، فراهم آمده، لذا به منظور آنکه حکایت سپاه بیش از این بـه تعبیر دوستی «حوالت بـه وقت گل نی» نشود، مختصری را مـی‌آورم بـه این امـید کـه در وقتی دیگر دو جزء نخست را کـه ملاحظه کردید بـه مکمّلی مشروح ختم کنم.

ادامـه مطلب | لينک

September 14, 2007

یکهفته با خبر

چون نیک بنگری همـه تزویر مـی‌کنند

سه‌ شنبه 4 که تا جمعه 7 سپتامبر
پیشدرآمد: زنده یـاد سعیدی سیرجانی درون آن سفر از یـاد نرفتنی کـه به لندن آمد، دو سه باری مرحمت فرمود و به دفتر ما قدم رنجه کرد. استاد فرزانـه‌ رفته‌ ام شادروان جعفر رائد مـیزبان بود و ما همـه درون دفتر از فیض کلام آن نازنین سیرجانی پرذوق بهره‌ مند شدیم. درون وصف شیخ علی اکبر هاشمـی بهرمانی کـه پیش و پشت و اهل و طایفه‌ اش را خوب مـی‌شناخت، تاکید مـی‌کرد شیخ مثل همـه کرمانی‌ها و اهل کویر رازدار هست و پنـهان کار، کینـه وقتی بگیرد، ظاهر نمـی‌کند اما یکسال یـا ده سال یـا سی سال بعد چنان زهرش را مـی‌ریزد کـه طرف عنادش نمـی‌داند از کجا خورده است.

ادامـه مطلب | لينک

September 07, 2007

یکهفته با خبر

باش که تا صبح دولتش بدمد...
سه‌شنبه 28 که تا جمعه 31 اوت
کودتای سپاه کامل شد
پیشدرآمد: درست یک ماه و نیم پیش (همان موقعی کـه سردار سرلشگر یحیی رحیم صفوی بر پایـه گزارش سایت انتخاب متعلق بـه طه هاشمـی یگانـه پزشک عمامـه‌ای و محرم سابق سیدعلی آقای رهبر، فهمـید نایب امام زمان و فرمانده کل قوا، دل بـه دیگری بسته و او حتما مـیز فرماندهی را خالی کند) درون یکهفته باخبر یعنی همـین ستون آشنای شما نامـه‌ای را به منظور شما بازنویسی کردم کـه نویسنده‌اش یکی از فرماندهان رنج دیده سپاه پاسداران بود. این سردار کـه خاطره‌های دلاوری‌هایش درون جبهه‌ها هرگز از یـاد نخواهد رفت طی سه چهار سال اخیر یکی از صادق‌ترین منابع من بوده است. همو طی دو هفته اخیر مرا درون جریـان یک دزدی بزرگ قرار داد کـه به لطف اطلاعات او و افشاگری من خوشبختانـه زیر و بم آن فاش شده هست و بازیگران اصلی آن از جمله فردی بـه نام شیرازی درون دور و بر سردار سرلشکر حاجی دکتر محسن رضائی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، و تقوی رئیس حراست مجمع کـه مـی‌خواستند بـه قول خودشان به منظور هزینـه‌های انتخاباتی سردار محسن رضائی پول حلال تهیـه کنند، بـه لطف این افشاگری‌ها امروز آبروباخته و انگشت ‌نما شده‌اند.

ادامـه مطلب | لينک

August 31, 2007

یکهفته با خبر

آن سفر کرده کـه صد قافله دل همره اوست...
سه‌شنبه 21 که تا جمعه 24 اوت
از ملک عجم شـهیدی و باهری هم رفتند

پیشدرآمد: دو سه ماهی هست که هر بار قلم بـه دست مـی‌گیرم که تا رویدادها و مسائل مـهم مورد توجه خانـه پدری را درون «یکهفته با خبر» بررسی کنم، نخست حتما سخن درون رابطه با خاموشی «شکرگزارانی» بـه مـیان آورم کـه ملک عجم را گذاشتند و بعضی درون زیر خاکش و شماری با حسرت دیدارش درون خاک تبعیدگاه آرام گرفتند.
سه چهار هفته سوگوار هنرمندانمان بودیم، مـهستی کـه پرکشید و الهه کـه این هفته مجلس یـادبودش را برگذار کردیم. شگفتا کـه با وجود منع و تحریم‌ها درون خانـه پدری، هزاران انسان عاشق آن صدای جاودانـه درون یـادبود او حاضر شدند. و در چهارسوی غربتکده‌هامان نیز خاطره او را گرامـی داشتیم. فرزند برومند او دکتر شاهرخ مـیراسکندری بـه نیـابت از فرید و داریوش و دیگر عزیزانش، و پدر بزرگوارش جمال مـیراسکندری، مجلسی درون خور مادر هنرمندش برپا کرده بود، حضور شخصیتهای برجسته‌ای کـه از روسیـه و گرجستان و بریتانیـا درون مجلس خصوصی و سپس یـادبود الهه عزیز حاضر بودند، هنرمندانی کـه در سوگ از دست رفتن بانوی آواز ایران آوازشان و آوای سازشان داغدار بود، آمده بودند کـه جاودانگی آوازخوان دلها را اعلام کنند. ...

ادامـه مطلب | لينک

August 24, 2007

یکهفته با خبر

از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست...
سه شنبه 14 که تا جمعه 17 اوت
امپراتوری سپاه پاسداران
1 ـ تصمـیم دولت آمریکا به منظور قرار نام سپاه پاسداران و یـا حتی سپاه قدس درون فهرست سازمانـهای تروریستی که تا مرحله اجرائی، زمانی را طلب مـیکند. درون این کـه واشنگتن دیرگاهی هست سپاه و فروعش را از همـه سو زیر نظر قرار داده و با دستگیری 5 افسر بلندپایـه سپاه قدس درون اربیل و بازداشت دهها تن از وابستگان مستقیم و غیرمستقیم سپاه قدس و اطلاعات سپاه و... و نیز خرید شماری از مسئولان بلندپایـه سپاه کـه کیف کیف اطلاعات محرمانـه را درون دبی و عراق و لبنان درون اختیـار مأموران آمریکائی مـیگذارند، اطلاعات جامع و کاملی از این تشکیلات جمعآوری کرده است، تردیدی وجود ندارد. ..

ادامـه مطلب | لينک

August 17, 2007

یکهفته با خبر

... خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
سه شنبه 7 اوت که تا جمعه 10 اوت
مالکی درون تهران
نوری المالکی نخست وزیر عراق نـه تنـها درون تهران یـار شاطری پیدا نکرد که تا او را درون روزهای سخت و پر مصیبت یـاری دهد، بلکه این بار بهتر از همـیشـه دریـافت کـه اهل ولایت فقیـه نـه فقط بار خاطر کـه اساس و پایۀ مصائبی هستند کـه او و ملتش بیشتر از چهار سال هست در پی سرنگون شدن دولت تکریتی خونخوار با آن دست بـه گریبانند.
نخست سری بـه عراق مـیزنیم که تا موقعیت آقای المالکی را پیش از سفر بـه ایران بـه طور سریع بررسی کنیم. نوری المالکی نخست وزیری را از مردی تحویل گرفت کـه دیر سالی درون دوران تبعید و مبارزه، درون مقام دبیرکلی حزب الدعوه چندین پله از او بالاتر بود اما درون زمان نخست وزیری اش آشکار ساخت کـه بسیـار درون نگرش و جهان بینی و دانش سیـاسی از او یعنی نوری المالکی پائینتر است. منظورم دکتر ابراهیم الجعفری هست که دوران حکومت او به منظور عراق فاجعه ای جبران ناپذیر بود. ابراهیم الجعفری دبیرکل حزب الدعوه بود اما حکومت درون دوران او عملاً درون دست بیـان باقر صولاغ جبر نمایندۀ سابق مجلس اعلا درون دمشق بود کـه به قول یکی از دوستان قدیمـی‌اش هنوز هم شـهریـه اش را از وزیر اطلاعات ولی فقیـه دریـافت مـیکند.

ادامـه مطلب | لينک

August 10, 2007

یکهفته با خبر

...کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد!
سه‌شنبه 31 ژوئیـه که تا جمعه 3 اوت
پیشدرآمد: یک بعد از ظهر بود و توی ماشین درون اتوبان شمال لندن از روزنامـه «صوت الکویت» مـی‌رفتم که تا رأس ساعت خودم را بـه رادیو «اسپکتروم» برسانم. حسین قویمـی دوست و همسفر سالهای تبعیدم، با هزار سختی و تلاش، برنامـه رادیوئی بر پهنـه موج اسپکتروم بـه راه انداخته بود و من نیز ساعتی از طریق موج متوسط با هموطنانم سخن مـی‌گفتم. یکباره خبری پخش شد کـه یخ کردم. گوشـه‌ای زدم و در بی‌باوری و سنگینی خبر، یکباره دیدم بـه هق‌هق مـی‌گریم. مگر مـی‌شد باور کرد کـه بعد از ضربه دکتر برومند، این گونـه شاپورخان را هم از دست داد؟

ادامـه مطلب | لينک

August 03, 2007

یکهفته با خبر

... هزار بازی از این طرفه تر برانگیزد

سه شنبه 24 که تا جمعه 27 ژوئیـه
پیشدرآمد: سرنوشت تلخ و دردناکی پیش روی ما است. هم ساکنان خانـه پدری روزهائی تیره و سخت درون پیش دارند و هم ما کـه در حسرت بوسه زدن بر آن خاک عزیز، دوره مـیکنیم دیروز را و امروز را، هنوز را.
دو سه هفته پیش نوشتم چه خوابی برایمان دیده اند و چگونـه رژیم ولایت جهل و جور و فساد با همۀ توان مـیکوشد زمـینـه ویرانی ایران را هرچه زودتر فراهم کند. دو مطلب را پیـاپی مـی آورم. نخست نامـه ای هست الکترونی یعنی e-mail از یک نظامـی نگران مـیهن پرست آزاده کـه تاکنون بارها خبرها و مطالب دقیق و بسیـار مـهم او را درون همـین زاویـه و گاه درون الشرق الاوسط و یـا برنامـه های تلویزیونی ام نوشته و گفته ام. و در همـه این سالها حتی یکبار درون درستی مطالب او تردید نکرده ام و از این بابت بسیـار خوشحالم، چه یکایک مطالب و خبرهای او چندی بعد از انتشار آن بـه صور مختلف و گاه از جانب منابع رسمـی درون داخل کشور یـا منابع خارجی تأیید شده است. مطلب دوم، نیمـه گزارشی هست از آنچه درون برابر چشم ما درون مـیهن اسلامـی درون جریـان است. بـه عبارت دیگر گزارش نخست، آنچه را نمي بینیم، عریـان مـیکند و گزارش دوم آنـها را کـه مـی بینیم و مـی شنویم.

ادامـه مطلب | لينک

July 27, 2007

یکهفته با خبر

...بنال بلبل بیدل کـه جای فریـاد است

سه شنبه 17 که تا جمعه 20 ژوئیـه

پیشدرآمد: درون جریـان سفر احمدی نژاد بـه سوریـه، اطلاعاتی بـه من رسید کـه چاپ آن درون الشرق الاوسط و سپس چندین نشریـه و خبرگزاری بین المللی باعث شد دولت اسرائیل واکنش تند نشان دهد (البته بـه لطف خبرنگار رادیو فردا کـه معلوم نبود با چهی درون نخست وزیری اسرائیل صحبت کرده کـه مدعی شده چون من از مخالفان رژیم هستم بنابراین ممکن هست مطلبم درون جهت ضربه زدن بـه رژیم نوشته شده باشد، نوشته من سه روز تمام درون رادیو فردا با یک پاراگراف اضافه بـه نقل از خبرنگار مربوطه، درون متن مـهمترین مطالب جای گرفته بود. جالب اینکه سه روزنامـه اصلی اسرائیل اورشلیم پست، هآرتص و یدیعوت آهارونوت، علاوه بر چاپ گزارش من، تماسهائی نیز با من گرفتند کـه تفصیل بیشتری را اگر از حکایت مـیدانم بـه آنـها بدهم.)

ادامـه مطلب | لينک

July 20, 2007

یکهفته با خبر


همچو صبحم یک نفس باقی هست با دیدار تو!

سه‌شنبه 10 که تا جمعه 13 ژوئیـه

پیشدرآمد: عشق بـه خانـه پدری بدون تردید مفهومـی هست که اهل ولایت فقیـه با آن بیگانـه‌اند. از همان روز نخست بالا رفتن پرچم تزویر و ریـا و اسلام ناب انقلابی محمدی ولایتی، کینـه و نفرت پیروان سید روح‌الله نسبت بـه ایران و ایرانی آشکار شد. صادق خلخالی قاضی شرع منتخب خمـینی، و شفاف ‌ترین مظهر ایدئولوژی فاشیستی ارتجاعی کـه متأسفانـه با تحسین و اعجاب حزب طراز نوین و اقمارش از یکسو و بعضی از حاملان کارت عضویت جبهه ملی کـه بعد از نشاندن خنجر ناجوانمردی و حسادت بر شانـه‌های زنده یـاد دکتر شاپور بختیـار دستمالهای ابریشمـی را درون برابر سید روح‌الله بـه دست گرفته بودند، از سوی دیگر، بر ملت ما سلطه یـافته بود درون نخستین یورش خود به منظور نابودی مظاهر فرهنگ و تاریخ و ملیت ما بـه سراغ تخت جمشید رفت.. ..

ادامـه مطلب | لينک

July 13, 2007

کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز!

یکهفته با خبر
سه شنبه 3 که تا جمعه 6 ژوئیـه
پیشدرآمد: موج تازه ای از مـهاجران ایرانی بـه ینگه دنیـا بالا گرفته است. این مـهاجران از ایران نمـی آیند بلکه اغلب آنـهائی هستند کـه هنگام ترک خانـه پدری هم بـه دلیل دوری راه و هم مشکلات ورود بـه آمریکا و در بسیـاری از موارد بـه این امـید کـه دوران غربت کوتاه باشد، گوشـه ای نزدیکتر بـه خانـه پدری را درون اروپا برگزیدند و یـا درون مواردی برایشان برگزیدند (منظورم پناهندگان بـه UN است). اینـها با رسیدن بـه مـیانـه عمر، بزرگ شدن فرزندان، کمبود آفتاب و ناامـیدی از زیـارت قریب الوقوع آنجا کـه دلشان را جا گذاشته اند و استخوانـهای پدر و مادر و خاطره های کودکی را، حالا کـه یک گذرنامـه معتبر اروپائی درون جیب دارند بـه فکر اقامت درون سرزمـینی افتاده اند کـه از نظر طبیعت و آب و هوا و تنوع فرهنگها و تسامح و تساهل درون رفتار انسانـهایش، یک ایران با ابعاد بزرگتر و پیشرفته تر است...

ادامـه مطلب | لينک

July 06, 2007

یکهفته با خبر

معاشران گره از زلف یـار باز کنید

سه‌شنبه 26 که تا دوشنبه 2 ژوئیـه
پیشدرآمد: اشاره هفته گذشته من بـه منازعه لفظی (چرا مجادله نـه؟!) دکتر سروش و دکتر ملکی، یکی از انسانـهای آزاده و فرزانـه ‌ای کـه هرگز گرد سیـاست نگشته و در ظاهر اهل ولایت تجارت و اقتصاد هست اما درون باطن دلی بـه وسعت دل خواجه و مولانا دارد، را واداشت از هزاران کیلومتر راه بـه من تلفن بزند کـه فلانی گریبان گرفتی اما چرا بـه این راحتی رها کردی؟ مگر قرار نبود تو کـه نـه بـه دنبال وزارت و وکالتی و نـه درون اندیشـه دولت و مکنت، اگر دیدی خانـه پدری دارد آتش مـی‌گیرد و چهارستون بدن ایران را ساکنان ولایت جهل و جور و فساد، با تبر حماقت و خریّت و تعصب نشانـه رفته‌اند، مجامله کنار نـهی و تعارف بـه دور اندازی و با شـهامت فریـاد زنی که تا آنـها کـه گرفتار «خویش» بزرگتر از «دروازه شاه عبدالعظیم» هستند بـه «خود» آیند و به جای پرداختن بـه «عرض» لحظه ‌ای بـه «اصل» بپردازند و 28 سال تلاش به منظور شکار سایـه مرغ هوا را رها کنند و بدانند اصل آن مرغ هواست.

ادامـه مطلب | لينک

June 29, 2007

یکهفته با خبر

... چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند

سه‌شنبه 19 که تا جمعه 22 ژوئن

خطابه‌ای بـه دو دکتر!
پیشدرآمد: نزاع قلمـی دکتر محمد ملکی نخستین رئیس دانشگاه تهران، درون پی مصاحبه تحریف شده او با روزنامـه «هم‌مـیهن» غلامحسین کرباسچی و محمد قوچانی، و دکتر عبدالکریم سروش باز هم درون پی گفتگوی هم‌مـیهن با او، مرا بـه تأمل واداشته است. چند روزی هست که همسفر و همراه و همدل با این دو انسانم کـه برای هر دو حرمت بسیـار قائلم. ملکی را بـه عنوان بزرگمردی شجاع کـه در برابر اهل ولایت جهل و جور و فساد دلاورانـه ایستاده هست و زندان و شکنجه هرگز نتوانست او را بـه تسلیم و لنگ انداختن درون برابر سیدنا نایب امام زمان وادارد، و سروش را بـه عنوان فرزانـه‌ای کـه بساط صدرالملکی برایش فراهم و امکان حداد عادل شدن بـه مراتب درون برابرش فراهم‌تر از امکان مـیرزا غلامعلی خان حضور بود، اما سر فرو نیـاورد، ستوده‌ام.

ادامـه مطلب | لينک

June 22, 2007

یکهفته با خبر

از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست...

سه ‌شنبه 12 که تا جمعه 15 ژوئن

پیشدرآمد: درنگ شیخ لنکران درون بلاد فخیمـه کوتاه بود، این بار دست اجل کـه گریبان مدرس سرشناس حوزه را درون لندن گرفته بود، آنقدر معرفت داشت کـه تا انتقال او بـه زادگاه و موطنش قم صبر کند و اجازه دهد شاگرد سرشناس آیت ‌الله بروجردی درون خانـه خود جان بـه جان آفرین تسلیم کند. چه بسیـار هموطنانی کـه آرزو داشته و دارند، درون رفتن جان از بدن، چشم بـه آسمان وطن داشته باشند و دستهای پرمـهر عزیزانشان بر دستهای سردشان٬ حرارت عشق را بتاباند، اما بـه علت حضور یـاران و هم عهدان آقای لنکرانی، حتما آرزوی دیدار خانـه پدری را بـه گور برند.

ادامـه مطلب | لينک

June 15, 2007

یکهفته با خبر

... چون بـه خلوت مـیروند آن کار دیگر مـیکنند

سه شنبه 5 که تا جمعه 8 ژوئن

پیشدرآمد: مرگ، شاه و گدا نمـیشناسد، درون عین حال تعامل این هر دو با مرگ چنان متفاوت هست که از قدیم مـیگفتند آنکه دنیـایش پشیزی بیش نیست، راحتتر جان مـیدهد که تا آنکه حتما دولت و نعمت را واگذارد و با حسرت به منظور آنچه داشته و اینک وا مـی نـهد که تا مـیراث خواران از آن متنعم شوند. چنینی که تا لحظه آخر جان کندن افسوس مـیخورد کـه چرا آن کار نکردم کـه دلی شاد کنم و آن زر ندادم کـه خانـه ای آباد سازم. گفتند حضرت آیت الله العظمـی شیخ مملکت فقاهت و استاد حوزتین، مرجع مورد لطف سیدعلی آقای نایب امام زمان و اخ الزوجه شیخ ملکی رئیس کمـیته شمـیرانات درون آغاز انقلاب، هفته گذشته به منظور دومـین یـا سومـین بار جهت فحوصات طیبه بـه ام القرای لندن وارد شده و در بیمارستان مستضعفین کـه به نام شورشی گردن شکسته «کرامول» نام گرفته بستری شده اند.

ادامـه مطلب | لينک

June 08, 2007

یکهفته با خبر

کجاست صوفی دجّال فعل ملحد شکل...

سه‌شنبه 29 مـه که تا جمعه 1 ژوئن

پیشدرآمد: هجده سال بعد از درگذشت آیت‌الله خمـینی، حال کـه فرزندان حقیقی ولایت فقیـه (آنـها کـه از ولایت شیر خورده‌اند و روی زانوی نایب مربوطه امام زمان ـ سابق ولاحق ـ بزرگ شده‌اند) قدرت را درون همـه سو درون دست دارند مـی‌توان با قاطعیت و وضوح بیشتر آثار مخرب خمـینیسم را درون زندگی ما ایرانی‌ها از یکسو و سرنوشت و زندگی مردم منطقه از سوی دیگر مشخص کرد و در پرتو آن، چشم انداز فردای ایران و همسایگانش را پیش روی انسانـهائی گذاشت کـه خواسته یـا ناخواسته، دانسته و یـا ندانسته گرفتار این پدیده عجیب و غریب شده‌اند.

ادامـه مطلب | لينک

June 01, 2007

در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست...

سه شنبه 22 که تا جمعه 25 مـه

یـاد باد آن روزگاران یـاد باد

مرحوم صالح علیشاه گنابادی ـ حداقل درون آن سالهای خردی و نوجوانی ـ درون چشم من تجلی واقعی بزرگانی چون مولانا ابوسعید بود کـه غیر از رباعی های منسوب بـه او، معنای توحید و عشق بـه واجب الوجود را با روایت او چون بـه دلم نشسته بود حقیقت مطلق مـی پنداشتم.
از بچه های نسل من عبدالکریم حاجیـان چریک فدائی شده بود، جابرزاده انصاری مجاهد، محمدرضا فشاهی از همان لحظه دل بستن بـه رایـا همسرش، درون پرتو جذبه پیری از راهیـان چپ سالهای بعد از جنگ کـه دوست پدر همسرش بود، ذره بین بـه دست درون مـیان متون مارکسیستی بـه دنبال حقیقت بود. رضا امامـی و مـهدی طالقانی دل با شریعتی داشتند و کرامت موللی و محمدحسن احمدی (نوه ی آیت الله حاج آقا احمد خوانساری) عبا روی شانـه مـی انداختند و نزد آقای خوانساری تمرین شرع مداری مـید. روزگار من اما درون پرتو یـاد پیر احمدآبادی و حاشیـه پرخطر جبهه ملی و دوستان پدر کـه ...

ادامـه مطلب | لينک

May 25, 2007

یکهفته با خبر

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل...
سه شنبه 15 که تا جمعه 18 مـه

و باز هم وطن درون خطر است...

پیشدرآمد: خانم پری کلانتری به منظور من نـه فقط از آن رو عزیز و ارجمند و گرانقدر هست که درون آن 37 روز کابینـه زنده یـاد دکتر شاپور بختیـار غمخوار و مصاحب آن عزیز بود و در عین حال هر لحظه ای کـه مـیخواستم با دکتر صحبت کنم و یـا او را ببینم پری خانم اگر لازم بود زمـین و زمان را بـه هم مـیریخت که تا فوراً این تقاضای مرا عملی سازد، و نـه فقط بـه این سبب کـه در سالهای تبعید نیز درون کنار مرغ طوفان ماند و دفترش را تو گوئی هم چنان نخست وزیر هست با درایت و کاردانی اداره کرد بلکه از آن روزی با این بانوی آزاده و فرهیخته هموطنم از نزدیک آشنا شدم کـه در مقام دبیر سیـاسی روزنامـه اطلاعات ضمن تماس با نخست وزیری درون رابطه با شایعه ای کـه بامدادان از رفیق دیر و دور پدرم چناب نقابت شنیده بودم پرس و جوئی کنم. آقای نقابت درون زمانی کـه به دیدار دکتر علی امـینی درون یکی از روزهای مرداد 57 رفته بودم مرا بعد از سالها دیده بود و شماره تلفن منزلش را بـه من داده بود. از آن بعد هر از چند روز بـه او زنگی مـیزدم و پرس و جوئی از احوال روزگار کـه او و مرحوم محمدعلی خان مسعودی از بعد پرده امور باخبر بودند.

ادامـه مطلب | لينک

May 18, 2007

یکهفته با خبر

یـا سخن دانسته گوی ای مرد عاقل یـا خموش!
سه شنبه 8 که تا جمعه 11 مـه

پیشدرآمد: مرحوم تیمسار جواد معین زاده کـه روزگاری نامش ما را بـه وحشت مـی انداخت و فکر و ذکر ما همـه این بود کـه خبرچینان او را درون جمع خود شناسائی کنیم (سالهای دانشجوئی درون بلاد فخیمـه کـه تیمسار با درجه سرهنگی وابسته امنیتی و نماینده ساواک درون بریتانیـای کبیر بود) و چند سال بعد از انقلاب با شناختن او دریـافتم چه انسان صادق و صافی ضمـیری را تنـها بـه علت عنوانی کـه داشت دشمن مـیداشتیم، روزی بـه دفترم آمد وگفت خواهشی مختصر دارد. بعد گفت مـیخواهم نامـه ای برایم بـه حاکم دبی بنویسی. درون آن تاریخ شیخ مکتوم برادر شیخ محمد نخست وزیر امارات و حاکم فعلی دبی، بر این امارت حکومت مـیکرد...

ادامـه مطلب | لينک

May 11, 2007

یکهفته با خبر

... عهد را بشکست و پیمان نیز هم

سه‌شنبه 1 تاجمعه 4 مـه

پیشدرامد: بانوی سرخپوش، همـه زیبائی بود، پریچه اوکراینی کـه این آخری‌ها درون ارکستر سمفونیک قاهره سولیست بود و از دو سه هفته پیش درون «فورسیزن» و «موون پیک» و «ماری تیم» سه هتل پنج ستاره شرم ‌الشیخ، از سرپنجه‌های جادوئی‌اش جویبار زمزمـه را درون گوش جان شنوندگانش جاری مـی ‌کرد، هرگز درون کابوس خود نیز رویـاروئی باانی را از جنس منوچهر متکی و همراهانش تصور نکرده بود. آدمـهائی کـه همـه زشتی‌اند، حتی اگر بعضی‌شان، روزگاری چهره‌ای قابل تحمل داشته ‌اند اما نوکری ولی فقیـه و اطوار و احوال و ظاهرسازی و نفاق اهل ولایت جهل و جور و فساد، خیلی زود آنـها را نیز همرنگ و همشأن سران رژیم کرده است.

ادامـه مطلب | لينک

May 04, 2007

کوشش آن حقگزاران یـاد باد...

یکهفته با خبر
سه شنبه 24 که تا جمعه 27 آوریل

پیشدرآمد: اطوار و غمزه های پنـهان و آشکار اهل ولایت فقیـه به منظور آمریکائیـها و عراقیـها درون رابطه با شرکت یـا عدم شرکت آنـها درون کنفرانس شرم الشیخ، بـه جائی نرسید. پنج عضو سپاه قدس کـه در اربیل بـه چنگ آمریکائیـها افتادند نـه تنـها آزاد نشدند بلکه سه همکار دیگر آنـها نیز درون یعقوبه و بصره و نجف بـه رفقای زندانیشان پیوستند. حضور درون شرم الشیخ بیش از آنکه به منظور آمریکائیـها اهمـیت داشته باشد، بـه قول علما به منظور خود اهل ولایت فقیـه مفید فایده است...

ادامـه مطلب | لينک

April 27, 2007

یک هفته با خبر
فردا کـه پیشگاه حقیقت شود پدید...
سه شنبه 17 که تا جمعه 20 آوریل
پیشدرآمد: بسیـار گفته ام و نوشته ام کـه جنایت بزرگ رژیم، (بهتر هست بگویم بزرگتر کـه سیـاهه جنایـات اهل ولایت فقیـه چنان هست که حتی گاه نمـیشود از صفت تفضیلی به منظور نشان سنگینی و ابعاد یکی بر دیگری استفاده کرد) درون کنار نسل کشی، و ویرانگری و ترور و صدور نکبت و مرگ، درهم شکستن همـه خطوط اخلاقی و اعتقادات و ایمان ملت ما بود. معقول، قبل از انقلاب حتی آدمـهای هرهری مذهب کـه چندان ایمان و اعتقادی بـه دین و مذهب نداشتند برپایـه یک سلسله عادات و سنن و خط قرمزهای اخلاقی و دینی کـه در جامعه مورد احترام اکثریت بود، اگر خود اهل کوچه شریعت نبودند، رعایت دیگران را مـید. ماه رمضان کـه مـیشد بـه خاطر نگاه ملامتبار روزه داران و احترام بـه بزرگترها، حداقل آدم تظاهر بـه روزه خواری نمـیکرد. مـیخواره ساغر را بعد از افطار بهمـیبرد و شبروان کوچه حال و عشق درون شبهای قدر دندان روی جگر مـیگذاشتند وچند روزی دست از بیعاری ـ بـه قول خودشان ـ بر مـیداشتند...

ادامـه مطلب | لينک

April 20, 2007

یکهفته باخبر
این مطرب از کجاست کـه ساز عراق ساخت...؟
سه شنبه 10 که تا جمعه 13 آوریل
پیشدرآمد: لابد خوانندگان نوشته های من بـه یـاد دارند کـه ماهها پیش از آنکه ژنرالهای آمریکائی درون عراق بـه صراحت و نظامـیان انگلیسی زیر لب، درباره صادرات مرگ آفرین جمـهوری ولایت فقیـه بـه عراق، و آموزش تروریستها توسط سپاه پاسداران، و برخورداری تروریستهای سنی درون کنار شیعیـان از الطاف و مراحم نایب امام زمان بـه صورت بمبهای هوشمند و خمپاره انداز و مـینـهای کنار جاده ای با سیـاست هدایت از راه دور و یـا ساعتی و... سخن بگویند بـه تفصیل و با ذکر بعضی اسامـی، از نقش مخرب اهل ولایت فقیـه درون عراق (و البته لبنان و فلسطین و حاشیـه خلیج همـیشـه فارس) پرده برداشتم.

ادامـه مطلب | لينک

April 13, 2007

یکهفته با خبر
... یـارب مباد را مخدوم بی عنایت
سه شنبه 3 که تا جمعه 6 آوریل
پیشدرآمد: اسم «مادر» کـه مـی آید چهارستون بدنم مـیلرزد، و وقتی مـیشنوم فلانی بی مادر شد آنـهم بی آنکه بختش را بیـابد کـه در آخرین لحظه بوسه بر چهره اش بزند، دستهای نجیب خسته اش را درون دست گیرد، پیشانی بـه آن بساید و بعد بـه یـاد آن لحظه هائی بیفتد کـه از مدرسه مـی آمد و مادر درون آغوشش مـیکشید و سینی غذا را جلویش مـیگذاشت، آن شبها کـه کتاب را بـه دست مـیگرفت و برایش قصه ماه پیشونی را مـیخواند که تا او درون زمزمـه صدایش بـه خواب رود، آن روزهائی کـه با حوصله دیکته مـیگفت که تا او فردا درون مدرسه نمره 20 بگیرد... رفیق و همکار عزیزم محمدرضا حمـیدی هم بی مادر شد. درون این سالهای غربت او نیز مثل من و هزاران ایرانی دور از خانـه پدری، نگران بود کـه هر بار تلفن زنگ مـیزند، صدائی از آن سوی خط و فاصله درون گوشش بگوید مادر رفت، و تا آخرین لحظه چشمش بـه در بود و نام ترا بر زبان داشت. ..

ادامـه مطلب | لينک

April 05, 2007

یکهفته با خبر
علیرضا نوری‌زاده

شکایت از کـه کُنم خانگی هست غمازّم...

سه‌شنبه 27 که تا جمعه 30 مارس
پیشدرآمد: همان روز 23 مارس کـه گشتی‌های دریـائی سپاه با شش قایق مجهز بعد از رسیدن رمز حمله٬ از قرارگاه خرمشـهر با تیم فیلمبرداری٬ به منظور شکار ملوانان بریتانیـائی بـه حرکت درآمدند و ساعتی بعد٬ با 15 شکار خود بـه قرارگاه برگشتند و ملوانان را تحویل سرهنگ پاسدار ستاره دادند، من بعد از دریـافت گزارشی دقیق از منابعی مورد اعتماد درون ستاد کل نیروهای مسلح کـه ریز و درشت دامپزشک حسن فیروزآبادی را زیر نظر دارند (و این دامپزشک بسیجی کـه دانشکده را تمام نکرده، یکشبه با مرحمت رفیق و سرور و ارباب فقیـه سید علی آقا پائین خیـابانی کـه با ابوی و اخوی حسن آقا دوستی دیرینـه داشت، صاحب درجه سرلشکری با 9 سال تقدم بر دیگر سرلشکرهای ارتش و سپاه شد و علی‌ر غم آنکه با 200 کیلو وزن و ناتوانی درون چهار قدم راه رفتن بالاترین مقام نظامـی کشور را داراست) از جزئیـات ماجرا باخبر شدم.

ادامـه مطلب | لينک

March 30, 2007

یکهفته باخبر
... کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور!

سه شنبه 20 که تا جمعه 23 مارس

جهانی از تضاد بـه نام ایران
پیشدرآمد: دوست و همکار قدیمـی ام درون رادیو تلویزیون کـه دیرسالی هست تنـها از طریق جعبه تماشای ولایت فقیـه او را مـیبینم و لابد او نیز مرا بر پهنـه تصویرهای واصله از خارج مـیبیند، یعنی محمدعلی خان اینانلو برنامـه ای دارد درون جام جم رژیم با عنوان «ایران، جهانی درون یک مرز». منصفانـه حتما گفت این برنامـه چه از نظر مضمون و محتوا و اجرا و چه از نظر فنی برنامـه بسیـار دیدنی و خوبی هست و من هر زمان با گردش بر پهنـه ، بـه این برنامـه رسیده ام که تا پایـان آن را تماشا کرده ام. اینانلو آرزوهای مرا به منظور دیدن گوشـه گوشـه خانـه پدری درون برابرم مـیگذارد و خوشبختانـه درون برنامـه اش چون گرد سیـاست نمـیگردد، ناچار نمـیشود باج بـه سید علی آقا بدهد و یـا مثل آقای محمدعلی کشاورز هنرمند برجسته تئاتر و سینما درون مصاحبه با گوینده شبکه جام جم مجبور نیست سردار حاج عزت ضرغامـی را با عنوان سرور عزیز و مدیر برجسته و حامـی هنر و هنرمندان جناب آقای مـهندس ضرغامـی روی سرگذارد و حلوا حلوا کند. باری اینانلو با دوربینش بـه گوشـه گوشـه ایران مـیرود، از عادات و سنن، از کوه و رود و دریـاچه، از غذاها و گیـاهان و مـیوهها، از حیوانات و ویژگیـهای بومـی هر منطقه مـیگوید و تصویر مـیگیرد. آنچه برنامـه اینانلو درون ذهن بیننده مـینشاند، نخست عظمت و زیبائی و تنوع طبیعت درون ایران، همآهنگی و همدلی بین اقوام و مردمانی هست که لحاف پرنقش و چهل تکه فرهنگ ایرانی را از قرنـها پیش با ظرافت دوخته اند آنـهم با نخی کـه علیرغم همـه رنجها و گاه فشارهائی کـه مثل امروز همراه با تبعیض و خط کشیـهای قومـی و مذهبی بر بعضی از اقوام ایرانی وارد شده، محکم و استوار، ایرانیـها را بـه هم پیوند مـیدهد. آنچه درون برنامـه اینانلو حضور ندارد ـ ...

ادامـه مطلب | لينک

March 16, 2007

یکهفته با خبر
*عید هست ساقیـا قدحی پر کن...
سه شنبه 6 که تا دوشنبه 12 مارس

پیشدرآمد: نوروزی دیگر با بالهای زخمـی تبعیدی به منظور ما، و با زنجیری بر دست و پای از روزهای عزا کـه هر سال درون تقویم رسمـی خانـه پدری تعدادش بیشتر مـیشود، به منظور ساکنان آن سرزمـین بلاکشیده جاودانـه فرا مـیرسد.
در افغانستان و عراق نیز علیرغم تلاشـهای رژیمـهای جهل و جور و فساد درون تهران و دمشق و اسلام آباد به منظور مستمر ماندن آشوب و مرگ وحشت از طریق کمک بـه طالبان و القاعده و جیش المـهدی و سازمان بدر و شرکای سلفی سنی آنـها، و در آذربایجان و تاجیکستان و ازبکستان و بخشـهای شین ترکیـه نوروز پایدار با درود و سرود و روشنائی و سنبل و سبزه، سر مـیرسد. حالا نوروز فقط یک جشن سالیـانـه ایرانیـان نیست، بلکه پیـام آشنای انسانـهائی هست که قرنـها درون غرب آسیـا و خاورمـیانـه پرچم فرهنگ و تمدن، تسامح و تساهل، دوستی و سازندگی، بردباری و پایداری و ایمان بـه زندگی و لبخند را درون مسیر توفانـها و صاعقه های هستی برانداز درون اهتزاز نگاه داشته اند. تصویری از سه نوروز را مـیدهم که تا جلوه این سند هویت همـه آنـها را کـه نام و یـاد و حضور ایران دلهاشان را سرشار از امـید و سرافرازی و عشق مـیکند درون سه گوشـه از جهان، درون ایران، درون روستای باغستان درون 400 کیلومتری تاشکند پایتخت ازبکستان و در بیروت، بـه تماشا گذارم...

ادامـه مطلب | لينک

March 09, 2007

عمرتان باد و مراد ای ساقیـان بزم جم...

یکهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه شنبه 27 فوریـه که تا جمعه 2 مارس
پیشدرآمد: غرب آمریکا باد و باران هست و سرمائی کـه اینسوی عالم یک حادثه غیرطبیعی است، اما درون شرق، بامدادان بـه بانگ خورشید کـه تلنگر بر پوست سرمازده مـیزند از خواب بیدار مـیشوی. اینجا واشنگتن است، قلب جهان فعلا درون اینجا مـیزند. و در یک سالن بیضی شکل کـه در سلولهای هوایش لابد هنوز هم عطر خانم مونیکا لوئینسکی و جذابیت مردانـه بیل کلینتون حضور دارد، سرنوشت جهان را تقریر مـیکنند. اینجا درون خیـابانی کـه تا حاشیـه ساختمان کنگره امتداد دارد دلالان سیـاسی با یک قرارداد محکم و نان و آب دار مـیتوانند بادامچی دست و پاچلفتی بـه نام جیمـی کارتر را بر کرسی فرمانداری و یک دو سه سالی بعد، درون اتاق بیضی شکل بنشانند. تازگیـها با داغ شدن بحث ایران و اینکه آیـا سرانجام آنچه بر عراق رفت، بر ایران نیز خواهد گذشت؟

ادامـه مطلب | لينک

March 02, 2007

... مـی‌رود حافظ بیدل بـه تولای تو خوش

یکهفته با خبر

سه‌شنبه 20 که تا جمعه 23 فوریـه
پیشدرآمد: دو خانواده درون ساندیـه‌گو بر بستر اقیـانوسی کـه تا خانـه پدری، یک جهان فاصله دارد، نامزدی فرزندان خود را جشن گرفته‌اند. داماد «الهام رضا» فرزند پدری هست که نسب از شیخ محمد سعید امام جمعه اهل سنت درون سنندج درون سالهای دیر و دور دارد. پدر داماد 33 سال پیش زمانی کـه جوانی هجده ساله بود بـه قصد تحصیل بـه لندن آمد و سرنوشت بعد از پیوند دائمـی او با یک انگلیسی از یک خانواده محترم و اصیل، او را بـه همراه همسرش و الهام رضا کـه یک ساله بود بـه ینگه دنیـا پرتاب کرد. درون این دیـار سه فرزند دیگر پیدا کرد و حالا شاد و سرفراز درون جشن نامزدی پسرش حاضر شده بود و زمانی کـه به مکنونات قلب خود اشاره کرد آرزو داشت چنین مراسمـی را درون خانـه پدری برپا کرده بود و همـه اقوام و نزدیکانش درون نامزدی فرزندش حضور داشتند.

ادامـه مطلب | لينک

February 23, 2007

در کمـین‌ گاه نظر با دل خویشم جنگ است...

یکهفته با خبر

سه‌شنبه 13 که تا جمعه 16 فوریـه
پیشدرآمد: آیـا ایـالات متحده بـه انتظار حادثه‌ای درون ابعاد حملۀ هواپیماهای ژاپنی بـه «پرل هاربر» هست تا جنگ تمام عیـار را علیـه جمـهوری ولایت فقیـه آغاز کند؟ اگر چنین باشد، آیـا دستگیری وابستگان سپاه قدس و اطلاعات سپاه درون عراق، و مصاحبه‌های پیـاپی مقامات نظامـی، امنیتی و سیـاسی آمریکا درباره نوع سلاحهائی کـه از انبارهای سیدعلی آقای فرمانده کل قوا راهی عراق شده و «170 نظامـی آمریکایی را از نعمت زندگی محروم و صدها تن را مجروح کرده هست و عرضه تصویر و کارت شناسائی سردار چیذری افسر سرشناس سپاه قدس و یکی از طراحان و ناظران عملیـات تروریستی، درون کنار فرار مقتدا صدر و بیش از یک هزار تن از فرماندهان سپاه المـهدی و سپاه بدر وابسته بـه مجلس اعلا بـه ایران و احضار سریع افسران سپاه قدس از عراق و لبنان و نیز مسئولان مراکز فرهنگی رژیم درون کشورهای عربی و چند کشور اروپائی بـه تهران، یکی بعد از دیگری گویـای نزدیکتر شدن ما بـه یوم‌الفاجعه نیست؟

ادامـه مطلب | لينک

February 16, 2007

صحبت حکام ظلمت شب یلداست

یکهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه شنبه 6 که تا جمعه 9 فوریـه

پیشدرآمد: باز هم سالروز انقلاب، و باز هم دست و پنجه نرم با تصاویری کـه تا آخرین لحظه زندگی از صفحه دل و اندیش هام پاک نخواهد شد. چند تصویر را درون برابر شما مـینـهم.

نماز قیطریـه...
1 ـ عید فطر سال انقلاب: پسر دکتر مفتح بـه روزنامـه ـ اطلاعات ـ آمده است. یـادداشتی از پدرش بـه من مـیدهد. شیخ یزدی درون دانشکده الهیـات از عتبه بوسان استاد فرزانـه ام دکتر احمد مـهدوی دامغانی بود. و دکتر چه کمکهایی کـه به او نمـیکرد. اما بعد از انقلاب درون آن ماههای کوتاه کـه بر کرسی ریـاست دانشکده الهیـات نشست، شیخنا عهد مودّت شکست و نمکدان را چه عرض کنم خرد و خاکشیر کرد.

ادامـه مطلب | لينک

February 09, 2007

آن روز دیده بودم این فتنـه ها کـه برخاست...

یکهفته با خبر

www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه شنبه 30 ژانویـه که تا جمعه 2 فوریـه
پیشدرآمد: زمانی درون آفریقا و آمریکای لاتین، عبارت «روسها دارند مـیآیند» بـه معنای زنگ خطری بود کـه سازمانـهای اطلاعاتی غرب درون به صدا درآوردنش نقش اصلی را داشتند. درون ایران امروز اما «روسها آمده اند». و این روسها هیچ تفاوتی با تاواریشـهای دوران ولایت فقیـهی استالین و برژنف ندارند. اتحاد جماهیر شوروی سوسیـالیستی از نظر حجم کوچکتر شده و به جای پولیت بورو هم شورای مافیـای نفتی و نظامـی و تسلیحاتی (و البته پول شوئی و فحشا و طلا و الماس و...) تحت ارشادات داهیـانـه ولی امر متمردهای جهان پرزیدنت ولادیمـیر پوتین، دست درون دست K.G.B قدرت را درون دست دارد. درون شوروی سابق سر بـه نیست مخالفان حداقل بـه صورت علنی و با قلدری انجام نمـیگرفت (گاهی حتی فشارهای بینالمللی باعث مـیشد قلمزنی مثل سولژنیتسین مجال خروج از بهشت شوراها را پیدا کند و...) حالا اما روز روشن نـه فقط مخالفان درداخل فدراسیون روسیـه عظمـی سر بـه نیست مـیشوند بلکه دست تطاول K.G.B که تا رستوران لندنی نیز دراز مـیشود و مأمور سابق را با ماده اتمـی بـه لقاءالله مـیفرستد (در جمـهوری ولایت فقیـه فعلا شیـاف پتاسیم رایج است، با نزدیکی بیشتر ولایت فقیـه با ولایت پوتین، مطمئنا درون زمـینـه سر بـه نیست نیز شاگردان عقب افتاده حوزه ولایت، از استادان روسی تعلمـیات لازم را خواهند گرفت.).

ادامـه مطلب | لينک

February 02, 2007

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل...

یکهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه شنبه 23 که تا جمعه 26 ژانویـه
پیشدرآمد: درون ادامـه گزارش ـ تحلیل هفته پیش پیرامون اهمـیت دستگیری پنج تن از مسئولان بلندپایـه سپاه قدس، و اطلاعات سپاه پاسداران توسط نیروهای آمریکائی درون عراق، دفتری درون اربیل کـه رژیم عنوان کنسولگری بر آن اطلاق مـیکند، کردها آن را دفتر همآهنگی و همکاری با حکومت خودمختار کردستان مـیخوانند، و آمریکائیـها با نام واقعی این دفتر، یعنی مرکز تجسس و برنامـهریزیـهای تروریستی، از آن یـاد مـیکنند، بـه ابعاد نگرانیـهای ارکان نظام و دستگاههای اطلاعاتی نظامـی و غیرنظامـی مـیپردازم. درون مـیان دستگیرشدگان سرتیپ پاسدار «قائمـی» از سپاه قدس چهره آشنائی است. حضور او درون اغلب عملیـات تروریستی درون کردستان عراق از دهه 90 قرن گذشته علیـه فعالان و مسئولان حزب دمکرات کردستان، نقش او درون اعزام گروههای تروریستی بـه عراق بعد از 2003 و جایگاهش درون قرارگاه نصر از او چهرهای بسیـار مـهم درون شبکه های هدایت تروریسم رژیم درون خارج از مرزهای ایران پرداخته است...

ادامـه مطلب | لينک

January 26, 2007

تا آن زمان کـه پرده برافتد چه ها کنند؟

یکهفته باخبر

www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه شنبه 16 که تا جمعه 19 ژانویـه
احمدی نژاد فرزند جمعی
پیشدرآمد: آیـا شأن و جایگاه ملت ما چنان بود کـه در قرن بیستم، آغازش با حضور مردانی از تیره مستوفی و مدرس و پیرنیـا و سردار اسعد و داور و تیمورتاش و شازده اسکندری و دکتر مصدق و سید ضیـاءالدین طباطبائی و رضاخان سردار سپه و... (بزرگی و خدمت و یـا تأثیر مثبت و منفی هر یک درون تعبیر هرکسی از ظن خود شد یـار او، درون هر دیده متفاوت هست اما هیچدر اعتبار و چشم دوربین آنـها تردیدی ندارد) رو بـه اعتلا و سربلندی داشته باشد اما درون آغاز قرن بیست و یکم یعنی صد سال بعد، با کوتوله های سیـاسی آنـهم از خونریز و آدمخوار، ره ذلّت و زوال را پیش گیرد؟ مستوفی کجا و احمدی نژاد کجا، مدرس کجا و سید علی آقا کجا؟ مگر مـیشود حاج مـهدی قلی خان هدایت را، درون کنار مصطفی پورمحمدی نشاند و نیرالملک وزیر علوم را همتای زاهدی عضو سابق انجمن شـهر کرمان و وزیر علوم تحفه ی اصولگرایـان دانست. وزیر جنگی چون سردار اسعد کجا و مصطفی محمد نجّار کـه تصویرش هفته پیش درون کنار وزیر دفاع سودان عرق شرم بر پیشانی مـینشاند کجا؟

ادامـه مطلب | لينک

January 23, 2007

طهران قلقة من استمرار اعتقال ضباط فيلق القدس في العراق خوفا على معلوماتها الاستخباراتية

مسؤول إيراني يحذر من جدية التهديدات الأميركية

لندن: علي نوري زاده
يشتهر اللواء محسن رضائي، القائد السابق للحرس الثوري وأمين مجمع تشخيص مصلحة النظام الذي يرأسه هاشمي رفسنجاني، بصراحته التي كلفته كثيراً خلال سنوات عمله سواء على رأس الحرس الثوري أو في مـهامـه السياسي. وبسبب هذه الصراحة يتلقى الشارع الإيراني تصريحاته بكثير من الاهتمام، ومن ضمنـها تحذيراته التي وجهها إلى القيادة الإيرانية حول جدية خطر تعرض إيران لهجوم عسكري أميركي شامل...

ادامـه مطلب | لينک

January 19, 2007

در هر طرف ز خیل حوادث کمـین گهی است...

یکهفته با خبر

سه‌ شنبه 9 که تا جمعه 12 ژانویـه
پیشدرآمد: اینـهمـه email کـه در پی انتشار مطلب هفته گذشته درون رابطه با ایران بعد از خامنـه‌ای دریـافت کردم بهترین گواه بر این اشاره من هست که خانـه پدری روزهای بسیـار حساسی را پیش رو دارد و با آنکه طرف هنوز سر پا و مشغول دُر فشانی هست اما نزاع مـیراث خواران از هم اکنون آغاز شده است. شما فکر مـی‌کنید سخنان هاشمـی رفسنجانی درون گفتگو با مجله «حکومت اسلامـی» پیرامون جایگاه رهبری و نحوه انتخاب او و امکان دوره‌ای ولایت بـه طور تصادفی درون این روزها بـه چاپ رسیده هست و یـا آنکه فاطمـه رجبی همسر غلامحسین الهام بی‌دلیل چاک دهان کشیده، جد و آباء و اولاد و احفاد رفسنجانی و خاتمـی را یکی مـی‌کند؟ پیش از هر چیز چند فراز از حرفهای رفسنجانی را مـی‌آورم و سپس چند جمله‌ای از نامـه فاطمـه خانم بـه سید علی آقای رهبر را.

ادامـه مطلب | لينک

January 12, 2007

گوی توفیق و کرامت درون مـیان افکنده اند

یکهفته باخبر
nourizadeh@hotmail.com
www.nourizadeh.com
سه شنبه 2 که تا جمعه 5 ژانویـه
حکایت بیماری سیّد

پیشدرآمد: درون طول چند هفته گذشته و به ویژه درون روزهای نخست سال جدید مـیلادی، شایعات مربوط بـه بیماری آیت الله سید علی چنان قوت و گسترشی پیدا کرد کـه یک خبرگزاری و نشریـه ایتالیـائی از مرگ او سخن گفتند و رادیو اسرائیل نیز کـه معمولا مورد وثوق بخش بزرگی از رادیوبازهای حرفه ای درون ایران هست در اخبار روز جمعه خود، با لحنی از این خبر یـاد کرد کـه خیلیـها از ایران بـه من زنگ زدند که تا با شادمانی خبر بـه لقاءالله پیوستن رهبر را اعلام کنند.
ماه پیش البته آقای «مایکل لدین» معروف درون سایت اینترنتی خود، از درگذشت آیت الله یـاد کرده بود ولی دو روز بعد با حضور سیدعلی آقا درون اجتماعی از ذوب شدگان درون ولایت جهل و جور و فساد آشکار شد کـه جناب مایکل خان، منابع درستی درون اختیـار ندارد. بـه هر حال قصد من از مطرح موضوع بیماری رهبر نخست پرداختن بـه وضع او و بررسی صحت و سقم اخبار و شایعات منتشره درون هفته های اخیر و سپس نظرانداختن بـه دوران بعد از است. ...

ادامـه مطلب | لينک

January 04, 2007

ز کوی مـیکده دوشش بـه دوش مـیبردند

یکهفته باخبر
nourizadeh@hotmail.com
www.nourizadeh.com

24 که تا 31 دسامبر
پیشدرآمد: شرحی خواهم نوشت از بردار آن مرد... تمام شب طولانی را کـه بیدار نشستم و آن لحظاتی کـه علیرضا طاهری از رادیو فردا زنگ زد که تا با او آن دقایق حساس بر دار تکریتی خونخوار را همراه شوم، تصویر «فرزاد بازوفت» پیش چشمم بود. تصویر پرشور جوانش، تلاشـهایش به منظور اینکه سری توی سرها درون آورد و من برایش برادر بزرگتر بودم کـه شادیـهای کوتاه و غمـهای سنگینش را همواره با من تقسیم مـیکرد. بـه یـاد فرزاد بودم. با کبودی روی گردنش آن روز کـه جنازه اش را تحویل گرفتیم. رژیم ناجوانمرد ولایت فقیـه درون قتل او شادی مـیکرد و سلف حسین بازجو درون کیـهان، آقا مـهدی نصیری با شادمانی از اینکه شاخه سبز زندگی فرزاد روزنامـه نگار پناهنده ایرانی بـه دست صدام حسین خاکستر شده، بـه نمایندگی از قاطبه اهالی ولایت فقیـه از رژیم بعثی سپاسگزاری مـیکرد کـه شر دشمنی قلم درون دست را از سر جمـهوری ولایت فقیـه کوتاه کرده است...

ادامـه مطلب | لينک

December 22, 2006

...کاین طرّه شبرنگ او، بسیـار طراری کند

یکهفته باخبر

www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه‌شنبه 12 که تا جمعه 15 دسامبر
پیشدرآمد: خاورمـیانـه بعد از روزهای تلخ و تیره‌ای کـه سرنوشت مـیلیونـها انسان را از کابل که تا بیروت زیر علامت سئوال بزرگی قرار داده هست (اینکه اسلام ناب انقلابی محمدی درون دو وجه کریـه سلفی سنی و ولایتی شیعه نـه فقط امروز بلکه فردای این منطقه مـهم از جهان را بـه بیغوله ارتجاع و عقب ماندگی و تعصب پرتاب خواهد کرد و یـا آنکه راهی به منظور رهائی از چنگ این غول بی‌شاخ و دم هنوز وجود دارد؟!)، اینک درون یک نقطه حساس تاریخی از دو سو کشیده مـی‌شود. یکسو ره بـه استبداد سیـاه دینی دارد و یکسو رو بـه رهائی و آزادی. درون این مـیان دو محور حقیقی شر بـه گونـه‌ای غریب و گاه توجیـه ناپذیر بـه سوی یک تفاهم خطرناک و رعب‌آور پیش مـی‌روند درون حالی کـه نیروهای آزاداندیش و سکولار بـه جای پیوستن با یکدیگر، (منـهای لبنان) بـه جای رویـاروئی با خطر اسلام ناب سلفی و ولایتی، بـه ذم و حذف یکدیگر مشغولند.

ادامـه مطلب | لينک

December 15, 2006

سپاه و آخرین سنگرهای قدرت

یکهفته باخبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه‌شنبه 5 تاجمعه 8 دسامبر
سپاه پاسداران به منظور تسخیر آخرین سنگرهای قدرت همـه نیروی خود را بسیج کرده هست و از آنجا کـه محمود احمدی‌نژاد بعد از نمک سپاه را خوردن، نمکدان را شکسته است، او نیز درون نـهایت بـه زیر کشیده خواهد شد. درون واقع همـینکه طرفداران او نتوانسته‌اند فهرست واحدی از نامزدهای مورد اعتماد به منظور انجمن شـهر پایتخت و 20 شـهر بزرگ کـه در تعیین سرنوشت انتخابات بعدی مجلس و سپس ریـاست جمـهوری نقش اساسی دارند، ارائه دهند (چرا کـه عامل سپاه درون تنظیم فهرستها علاوه بر عدم همکاری، کارشکنی کرده است) گویـای این حقیقت هست که سپاه با برنامـه‌ای متفاوت از احمدی‌نژاد وارد کارزار انتخابات شده است...

ادامـه مطلب | لينک

December 08, 2006

... وفای عهد من از خاطرت بـه در نرود

یکهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه‌شنبه 28 نوامبر که تا جمعه 1 دسامبر
پیشدرآمد: آل احمد درون وصف «نیما» نوشته بود «پیرمرد چشم ما بود» و شاملو درون رسم هیأت آل احمد گفته بود «قناعت‌وار تکیده بود» و من این هر دو را درون توصیف مردی مناسب مـی‌دانم کـه هم چشم ما بود، هم قناعت‌وار تکیده بود و هم مظهری از یک روشنفکر آزاداندیش مـیهنم بود کـه اعتدال و دوراندیشی و صبر و سعه صدر از ویژگیـهای شخصیت والای او بـه شمار مـی‌رفت. درون وصف او درون نشریـه عربی‌ام «الموجز» نوشتم دکتر مصباح‌زاده کـه در جمع محصلان اعزامـی بـه خارج درون دوران رضاشاه جزو گروه متأخر بود یعنی بعد از مجموعه اول و دوم راهی خارج شد، بـه نسلی تعلق داشت کـه اگر وارد دولت شدند شرافتمند‌ترین انسانـها بودند و اگر ...

ادامـه مطلب | لينک

December 01, 2006

عاقبت منزل ما وادی خاموشان است...

یکهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 21 که تا جمعه 24 نوامبر
پیش‌درآمد: قرار بر این هست که هفته‌ آینده نسبت بـه مردی کـه پیرو استاد و پدر... همـه‌ ما بود و ناگهان بانگی برآمد کـه دیگر نیست، ادای دین کنیم. امّا من آنچه را درون لحظه شنیدن خبر خاموشی دکتر، لحظاتی پیش از نشستن درون هواپیما درون واشنگتن بر کاغذ آوردم درون اینجا مـی‌گذارم با این اشاره کـه در سوگ دکتر مصباح‌زاده یکی از شاگردان و همکاران قدیمـی‌اش از تهران تلفنی گفت بنویس درون غم رفتن بزرگمرد کوچک «کیـهان» سیـاه‌پوش است. کیـهان را درون دو مفهوم یـادآور شده بود.
و حالا این مرثیـه‌ وارۀ من به منظور دکتر...

ادامـه مطلب | لينک

November 25, 2006

اینـهمـه شعبده خویش کـه مـی‌کرد اینجا...

یکهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 14 که تا جمعه 17 نوامبر
پیشدرآمد: مثل اینکه حکایت حوزه علمـیه انتها ندارد. هر بار مـی‌گویم درون این شماره ماجرا را بـه پایـان مـی‌برم اما درون خاتمـه نوشته متوجه مـی‌شوم نکته‌ای از قلم افتاده و یـا مطلب تازه‌ای مـی‌رسد کـه باید بـه عنوان تکلمـه‌ای از آن بهره جویم. روحانی ارجمندی از قم پاره‌ای مطالب جالب برایم از طریق پست الکترونیکی فرستاده کـه با تعدیلاتی آن را درون همـین جا مـی‌خوانید: «ابن عم عزیز ـ اشاره بـه پیش نام سید هر دوی ما ـ آنچه را درون باب حوزه و حوزویـان مرقوم داشته‌اید البته بسیـار حتی به منظور من گرفتار درون این ماتمکده دیـار جالب بود اما بـه سهو یـا بـه عمد مطالبی از قلم افتاده بود کـه گمان ندارم از ذکرش مکدر شوید و خدای ناکرده گمان برید این فقیر قصد قلم اندازی دارد و نیت فضل فروشی...

ادامـه مطلب | لينک

November 10, 2006

احوال شيخ و قاضي و شرب اليهودشان…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 31 اكتبر که تا جمعه 3 نوامبر

حكايت يك ملاي جوان

در ادامـه بحث هفته گذشته پيرامون آينده مرجعيت و ملايان جوان و رنسانس واجب هم عيني و هم كفائي براي مذهب شيعه، اين هفته نخست حكايت روزگار يك ملاي جوان خوشفكر و بسيار با استعداد را برايتان نقل مي‌كنم و بعد درون پرتو داده‌هاي اين حكايت بحث را دنبال مي‌كنم.
«محمد» كه من او را با نام مستعاري كه درون نامـه‌هايش از آن استفاده مي‌كند «كاوه» مي‌نامم، 28 سال دارد. او درون خانواده‌اي روحاني و سرشناس بـه دنيا آمده كه بيش از سه قرن روحانيون و رجال برجسته‌اي را پرورده است. او درون آذرماه سال 57 تنـها دو ماه پيش از انقلاب چشم بـه جهان گشوده است. پدرش برخلاف جد و عموهايش، لباس روحاني نپوشيد و با آنكه درون فقاهت و علوم حوزوي دست كمي از پدر و برادران نداشت و همـه قبيله او عالمان دين بودند اما معلم عشق او را شاعري آموخت.

ادامـه مطلب | لينک

November 03, 2006

… كه مستحق كرامت گناه كارانند

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه‌شنبه 24 که تا جمعه 27 اكتبر
پيشدرآمد: حكايت ملايان جوان حوزه را درون پي مبحث مرجعيت مي‌ آورم که تا آشكار شود آيا مرجعيت آينده ‌اي دارد و در صورت برافتادن رژيم ديني حاكم بر ايران رابطه مردم با دين چگونـه خواهد بود و آيا اصولا جامعه بـه جايگاه و مركزي بـه عنوان مرجعيت نياز خواهد داشت؟ چه كساني بر ناصيه‌شان از هم اكنون نشان مرجعيت ظاهر شده است؟ و مارتين لوتر شيعه آيا هم اكنون سر برداشته و يا هنوز از لاك بيرون نيامده است. اينـها سئوالاتي هست كه شايد درون نظر بعضي از شما جا و مكاني درون بين اولويت‌هاي جامعه ما بـه ويژه درون پس برافتادن جمـهوري ولايت فقيه بـه هر شكل و طريق ندارد اما اگر جامعه را خوب بشناسيم، و نگاهمان فراتر از نوك بيني (ايديولوژي) و يا (باورهاي سياسي)مان را ببيند آنگاه درون مي ‌يابيم يافتن پاسخ سئوالات مذكور ضروري هست و درون واقع بدون بررسي احتمالاتي كه درون فرداي حوزه‌ها امكان تحقق خواهد داشت اصولاً مسأله عبور از ولايت فقيه و نظام مذهبي غيرممكن است.

ادامـه مطلب | لينک

October 27, 2006

…دستي از غيب برون آيد و كاري بكند؟!

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 17 که تا جمعه 20 اكتبر
حوزه درون حكومت سلطان فقيه
1 ـ بـه دنبال يادداشتهائي كه پيرامون گروه حجتيه و جايگاه دين درون جامعه ما، بيست و هشت سال بعد از بالا رفتن پرچم اسلام ناب انقلابي ولايت فقيهي نوشتم، دوستاني از من خواستند نگاهي نيز بـه حوزه و مرجعيت بيندازم. اينكه جايگاه مرجعيت درون ايران بـه دنبال خاموشي و مرگ مراجع بزرگ سخت لطمـه ديده و متزلزل شده است، محل ترديد و انكار نيست. گذشت آن روزگاري كه درون پي رحلت مرجع اعظم مرحوم حاج آقا حسين بروجردي، حداقل با بودن يك دوجين ملاي فقيه و عالم و اغلب مورع و باخدا نگراني از جايگاه مرجعيت و خالي ماندن آن وجود نداشت.

ادامـه مطلب | لينک

October 13, 2006

شد آنكه اهل نظر بر كناره مي‌رفتند…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 3 که تا جمعه 6 اكتبر
درسي كه بروجردي بـه ما داد
از نيمـه مردادماه كه با سيد سخن گفتم و با لطف يك روحاني سرشناس ضدولايت جهل و جور و فساد درون جستجوي گذشته سيد و احوالات پدرش كه ملاي سرشناس جنوب تهران بود فهميدم كه پدر از دوستان نزديك مرحوم شيخ محمود حلبي بوده و پسر نيز حداقل درون بخش «اتصال» و «ولايت خاصه» درون همان خط و مسير گام بر مي‌دارد، برايم روشن شد كه چرا امير و سميّه، پسر و جواني كه گاه با بغض از خانـه سيد، مرا درون جريان رويدادها مي‌گذارند اينـهمـه دلبسته سيد و سرسپرده او هستند...

ادامـه مطلب | لينک

October 06, 2006

تلقين و درس اهل نظر يك اشارت است

يكهفته با خبر

سه‌شنبه 26 که تا جمعه 29 سپتامبر
جابجائي درون وزارت كشور
به جاي پيشدرآمد درون رابطه با جابجائي درون وزارت كشور مي‌نويسم و بعد مطلب «حجتيه و نومحافظه‌كاران» را پي مي‌گيرم.
براي ولي فقيه از همان ابتداي برپائي خلافت، وزارت امور داخله و با تأسيس وزارت اطلاعات و امنيت مباركه دو وزارتخانـه مذكور اهميت و جايگاه ويژه‌اي داشت. بـه جز دوران كوتاه دولت موقت و سپس سالهاي وزارت علي محمد بشارتي جهرمي ـ كه بـه علت ذوب بودن درون ولايت و سوابق درخشان آدمكشي‌هاي بي‌رحمانـه، نداشتن عمامـه‌اش ناديده گرفته شد ـ همـه گاه وزير كشور فردي معمم و نزديك بـه رهبر رژيم و مطيع و منقاد درون برابر اوامر و خواستهاي او بوده هست (عبدالله نوري اين قاعده را برهم زد بـه همين دليل نيز بركنار و زنداني شد. جانشين او موسوي لاري گندم نماي جوفروش بود بـه اين معنا كه دستش درون بيعت سيد علي بود و دستكش را بـه عنوان بيعت با خاتمي بـه دست سيد يزدي داده بود.)

ادامـه مطلب | لينک

September 29, 2006

نـه هرکه سرنتراشد قلندری داند

یک هفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه شنبه 19 که تا جمعه 22سپتامبر
یک دروغ بزرگ
1 ـ از دو سه سال پیش گهگاه نـه فقط درون محافل سیـاسی ـ و گاه دانشگاهی و فرهنگی ـ داخل کشور بلکه درون خارج از ایران نیز مـی‌شنویم و مـی‌خوانیم کـه شیخ محمد تقی مصباح یزدی، جمعیت حجتیـه را زیر بال گرفته هست و درون واقع تحولی را کـه ما شاهد آن هستیم کمرنگ شدن فقه پویـا و خط و نـهج شیعه علوی، ـ خط شریعتی از یکسو و خمـینی و منتظری از سوی دیگر ـ پر رنگ شدن شیعه صفوی یـا شیعه ولایتی و به تعبیری خط حجتیـه است. این تعبیر سرتا پا غلط متاسفانـه درون گفتار ها و نوشته‌های شماری از اقطاب آنچه اصلاح طلبان اسلامـی و حکومتی نام گرفته، روز بـه روز پررنگتر مـی‌شود. و از این بدتر انعکاس این برداشت غلط درون نوشته ها و تحلیلهای خارجیـانی هست که درون قالب روزنامـه نگار و کارشناس و تحلیلگر با نوشته‌های خود، تاثیر بسیـار زیـادی درشکل‌گیری تفکر دولتمردان غربی درون رابطه با هیأت حاکمـه ایران و سیـاستهایی کـه در رویـارویی با سرزمـین ما اتخاذ مـی‌کنند داشته و دارد...

ادامـه مطلب | لينک

September 22, 2006

… مكن بـه فسق مباهات و زهد هم مفروش!

يكهفته با خبر

سه‌شنبه 12 که تا جمعه 15 سپتامبر
ولايت، زميني يا آسماني؟ مسأله اين است
پيشدرآمد: با آنكه خميني درون چندين رساله و كتاب از جمله حكومت اسلامي و نامـه‌هاي كاشف‌الغطاء و اعلاميه‌هائي كه درون روزهاي بعد از پاريس منتشر كرد، هدف خود را از دستيابي بـه قدرت كم و بيش گاه صريح و زماني درون پرده مصلحت عامـه، و امت و مشروعيت ناشي از بيعت مردم ـ با او ـ بيان كرده بود و تركيب جمـهوري اسلامي تركيب ناآشنا و گنگي براي خواص جامعه نبود، اما مفهوم و معنا و ابعاد حضور فردي با عنوان ولي فقيه درون رأس قدرت با تعابير ضد و نقيض هم از سوي او و هم از جانب آقاي منتظري كه جن ولايت را درون خبرگان اول از شيشـه بيرون آورد و همچنين بعد از او از جانب سيدعلي آقا و اصحابش و طي دهه گذشته از جانب اصلاح طلبان و شماري از متوليان قدرت، هنوز هم بعد از 27 سال داراي تعريف و جايگاه شرعي و قانوني مشخصي نشده است.

ادامـه مطلب | لينک

September 16, 2006

پيوند اسلام ناب ولايتي و خلافتی

دو بخش مقاله اي را كه جدا از هم خوانده ايد درون اينجا پيوسته ميخوانيد.

اكبر گنجي چندي پيش (آن روز كه با هم بـه روزنامـه الشرق‌الاوسط درون لندن رفتيم و همكاران عرب من كلي از ديدن او شاد شدند و پاي سخنش نشستند) يادآور شد: «اگر امروز درون سرتاسر منطقه انتخاباتي آزاد و پاك و پاكيزه برگذار شود درون همـه منطقه منـهاي ايران، اسلاميست‌ها دست بالا را خواهند داشت و اكثريت را از آن خود خواهند كرد.» چنانكه درون عراق و فلسطين ديديم و در مصر و مغرب و اردن نيز كه انتخابات نيمـه آزاد برگذار شد اسلامي‌ها كرسيهاي بسياري بـه دست آوردند و پانزده سال پيش هم درون الجزاير اگر ارتش نجنبيده بود قدرت را قبضه كرده بودند.

ادامـه مطلب | لينک

September 08, 2006

غره مشو كه گربه زاهد نماز كرد...

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه‌شنبه 29 اوت که تا جمعه 1 سپتامبر
اسلام ناب بـه جاي قوميت ناب (1 از 2)
1 ـ دكتر صدرالدين الهي عزيز درون شماره گذشته اشاره‌اي بـه سيد جمال‌الدين اسدآبادي داشت و نيز يادي از صاحب اين قلم (كه همواره مورد لطف و تشويقش بوده است) مبني بر اينكه فلاني بايد درون باب حضور اسلام ناب‌گرائي درون صحنـه سياسي خاورميانـه تأملي و تتبّعي كند. اكبر گنجي چندي پيش (آن روز كه با هم بـه روزنامـه الشرق‌الاوسط درون لندن رفتيم و همكاران عرب من كلي از ديدن او شاد شدند و پاي سخنش نشستند) يادآور شد: «اگر امروز درون سرتاسر منطقه انتخاباتي آزاد و پاك و پاكيزه برگذار شود درون همـه منطقه منـهاي ايران، اسلاميست‌ها دست بالا را خواهند داشت و اكثريت را از آن خود خواهند كرد.» چنانكه درون عراق و فلسطين ديديم و در مصر و مغرب و اردن نيز كه انتخابات نيمـه آزاد برگذار شد اسلامي‌ها كرسيهاي بسياري بـه دست آوردند و پانزده سال پيش هم درون الجزاير اگر ارتش نجنبيده بود قدرت را قبضه كرده بودند.

ادامـه مطلب | لينک

August 31, 2006

... کـه این معامله که تا صبحدم نخواهد ماند

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه شنبه 22 که تا جمعه 25 اوت
لبنان، زبان مـی گشاید
۱ـ دو هفته از خاموشی توپها و شلیک خمپاره‌ها و موشکها درون لبنان و اسرائیل مـی‌گذرد. درون چهارهفته و اندی جنگ و نخستین هفته آتش بس، حزب الله با روضه خوانـهای ریز و درشتش و البته ماشین فریب و تزویر تبلیغات اهل ولایت فقیـه و ولایت بعث دمشق و طوطی گویـای امـیر قطر سنگین وزن ترین عامل آمریکا درون منطقه (یعنی تلویزیون الجزیره) و هوچی بازی عجیبی کـه در کوی و برزن و بازار و البته رسانـه‌های مکتوب، بـه راه افتاده بود، چنان فضایی درون لبنان و منطقه ایجاد کرده بود کـه کمتری جرأت مـی‌کرد زبان بـه انتقاد از حزب‌الله و عملکردش از جمله درگیری با نیروهای اسرائیلی درداخل مرزهای این کشور و به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی و به ویرانی کشاندن لبنان بگشاید...

ادامـه مطلب | لينک

August 25, 2006

پدرم روضه رضوان بـه دو گندم بفروخت…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 15 که تا دوشنبه 21 اوت
لبنان بعد از جنگ

1 ـ از فرداي برقراري آتش‌بس و شروع بـه تطبيق مفاد قطعنامـه 1701 شوراي امنيت با لبنان ديگري روبرو هستيم. درون پی مقالات سه گانـه‌اي كه روزگار لبنان و بازيگران و طوايف و مذاهبش را تصوير كرد اينك بـه لبنان بعد از سي و چهار روز مرگ و ويراني مي‌پردازم. لبناني كه سرفراز از جنگي بيرون آمد كه نـه درون برافروختن آتش آن نقشي داشت و نـه درون دوام آن، اما دولت غيرتمندش بـه رهبري فواد سينيوره مردي كه هيچكس که تا روزهاي جنگ قابليتها و توان سياسي و نفوذ او را درك نكرده بود، درون پايان بخشيدن بـه آن نقش اساسي داشت.

ادامـه مطلب | لينک

August 19, 2006

لبنان...ديروز امروز فردا

سه گانـه اي را كه از لبنان نوشتم پيوسته اينجا ميخوانيد.حكايت مشروح لبنان و فلسطين و شام ميماند براي كتابي كه دردست دارم
.
علي رضا نوري زاده

ققنوس از خاكستر خود بر مي ‌خیزد. لبناني‌ها اين را درون طول تاريخ دور و دراز خود ثابت كرده ‌اند. اين مردم بقاياي فنيقي‌هاي تاجرند كه درون هزاره‌هاي كهن، هرسوي جهان ايراني و رُمي و مصري، چراغي بـه عشق و فرهنگ و خوشگذراني روشن شد، آنـها چراغدارش بوده‌ اند. آنـها حرير چيني را براي فرعون مص ري مي‌بردند و جامـهاي زرين و سيمين را از مملكت پارس بـه كارتاژهاي شمال آفريقا مي‌رساندند.
هرگز دست بـه شمشير نمي‌بردند اما بـه بركت زر و هوشمندي جبلي‌شان و زرنگي‌هائي كه درون كمتر ملتي درون همسايگي آنـها يافت مي‌شود حداقل از سه هزار سال پيش، بنيان كياني را گذاشته‌اند كه هرچند، جهانگيران بسياري براي نا بودي ‌اش تلاش كرده ‌اند و گاه حتي براي مدتي جان و جهانش را با خون و ويراني، تيره و تار كرده ‌اند اما بار ديگر ققنوس لبنان از خاكستر خود برخاسته هست و دنياي زشت اطراف خود را با زيبائي و شكوه آشنا كرده است.

ادامـه مطلب | لينک

August 18, 2006

شـهري هست پركرشمـه و خوبان ز شش جهت

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 8 که تا جمعه 11 اوت
چشم‌انداز لبنان فردا
1 ـ طي دو شماره از ديروز لبنان گفتم، از ساختار سياسي و اجتماعي و مذهبي‌اش ياد كردم و در اين بخش آخرين، نخست نگاهي بـه گروهها و احزاب موجود درون صحنـه سياسي لبنان مي‌اندازم و سپس با توجه بـه چشم‌اندازي كه قطعنامـه 1701 درون برابر ما مي‌نـهد، فرداي لبنان را نيز تصوير مي‌كنم. (در عين حال با سپاس از همـه آنـها كه دو نوشته اخير مرا مورد لطف قرار دادند، يادآور مي‌شوم كه مجموعه مقالاتم درباره خاورميانـه را جمع‌آوري كرده‌ام كه بـه صورت كتابي عرضه كنم).
الف: درون ميان مسيحيان لبنان احزاب باسابقه و سرشناس عبارتند از:

ادامـه مطلب | لينک

August 10, 2006

… براو نمرده بـه فتواي من نماز كنيد

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 1 که تا جمعه 4 اوت
بدون هيچ مقدمـه‌اي مطلب هفته گذشته درباره لبنان، و تركيب اجتماعي و سياسي و فرهنگي و ديني مردم اين كشور را پي مي‌گيرم.
جايگاه شيعيان
تا پيش از ظهور امام موسي صدر درون صحنـه سياسي و ديني لبنان، شيعيان لبنان محروم‌ترين و در عين حال مستعدترين مردم لبنان درون پيوستن بـه احزاب چپ و انقلابي از جمله حزب كمونيست و حزب بعث لبنان (هر دو جناح طرفدار دمشق و طرفدار بغداد) بودند. عملا چند خاندان اشرافي شيعه كنترل جنوب لبنان و منطقه شيعه‌نشين بيروت و بعلبك را درون دست داشتند. اقطاعيون (فئودالها)ي شيعه، مالك بارورترين زمينـهاي زراعتي درون جنوب بودند و با توجه بـه نحوه تقسيم قدرت درون لبنان با دارا بودن كرسي رياست پارلمان (كه برخلاف امروز داراي چندان قدرت و اعتباري همپاي رئيس جمـهوري ماروني مسيحي و نخست وزير سني نبود) هر بار يكي از فئودالها و اشراف شيعه بـه رياست پارلمان انتخاب مي‌شد.

ادامـه مطلب | لينک

July 28, 2006

من جرّب المجرب، حلّت بـه الندامـه…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 18 که تا جمعه 21 ژوئيه
بيروت آقا موسي و بيروت سيد حسن
پيشدرآمد: پنجره دفتر آقاموسي درون حازميه (همان جائي كه اسرائيلي‌ها چند بار بر سرش بمب فروريختند) چشم‌انداز غريبي را پيش رو مي‌گذاشت، يك سو خانـه‌هاي زيباي سقف سفالي بر بلنداي تپه‌هاي مشرف بـه دريا بود، سوي ديگر قلب تجارتي بيروت با ساختمانـهائي كه بـه شـهر جلوه‌اي نيويوركي مي‌داد و دست راست زير همـهمة طواف‌ها بود و كوچه‌هاي تنگ و باريك و پر از زندگي… بـه محض آنكه سيد وارد دفترش مي‌شد عبا را كنار مي‌گذاشت و عمامـه را، و اگر مراجعي نداشت قبا را هم درون مي‌آورد. معمولا بلوزي يا پيرهني يقه بسته مي‌پوشيد با شلوار مشكي يا فلانل خاكستري تيره. منشي لبناني مسيحي زيبايش را صدا مي‌زد كه صفحه فيروز را بگذار پشتش هم هايده و مرضيه را،

ادامـه مطلب | لينک

July 21, 2006

… آتش درون افكنم بـه همـه رخت و بخت خويش

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 11 که تا جمعه 14 ژوئيه
پيشدرآمد: لبنان مي‌سوزد، سيدعلي آقا باد بـه غبغب مي‌اندازد هم چون نوكر لبناني‌اش سيد حسن نصرالله كه بله، موشكهاي رعد و فجر و نازعات و فلق ما اسرائيل را بـه لرزه درآورده و خواب خوش از چشم صهيونيستها ربوده است. من اما حكايت ديگري از لبنان دارم كه بعد از پانزده سال جنگ داخلي با همت مرداني چون رفيق‌الحريري بار ديگر بـه پا خاسته بود. از بيروتي مي‌گويم كه بعد از سالهاي تلخ ويراني و مرگ و انفجار، دوباره عروس شـهرهاي خاورميانـه شده بود و پايتخت مالي منطقه. امسال لبنان براي استقبال از حداقل نـهصد هزار جهانگرد عرب ثروتمند از حاشيه خليج فارس و نیز توریستهای غربی آماده شده بود. اتاقهاي كليه هتلها و پانسيونـها و خانـه‌هاي ييلاقي لبنان از عكار و جونيه و بحمدون و دامور و جبل و مختاره که تا صيدا و مرجعيون و اقليم تفاح و روستاهاي حاشيه دريا از سوي افراد و شركتهاي مسافرتي رزرو شده بود. پيش‌بيني مي‌شد كه درآمد امسال لبنان از جهانگردان عرب حداقل بـه 5 ميليارد دلار خواهد رسيد.

ادامـه مطلب | لينک

July 13, 2006

كشتي نشستگانيم اي باد شرطه برخيز

يكهفته با خبر

سه‌ شنبه 4 که تا جمعه 7 ژوئيه
پيشدرآمد: باز هم آمده ‌ام اينسو كه حالا دیگر آثار حضور يك ميليون ايراني محدود بـه كله ‌پزي پاك و بستني مشتي و يك رديف مغازه ايراني درون «وست‌وود» و سه چهار خيابان ديگر و البته راديو تلويزيونـها و روزنامـه‌ها و مجلات و… نيست. حالا ايراني‌ها هم درون لس آنجلس و حومۀ آن كه هر سال امتدادش بيشتر مي ‌شود صاحب كُلني هستند و هم درون همـه جا حضورشان چشمگير و بعضاً افتخاربرانگيز است.

ادامـه مطلب | لينک

July 07, 2006

تو شمع انجمني يكزبان و يكدل باش!

يكهفته با خبر

سه‌شنبه 27 که تا جمعه 30 ژوئن
پيشدرآمد: فرار خفت ‌بار سعيد مرتضوي از ژنو، ضربه سنگيني براي سيدعلي آقا رهبر و رژيمش بود كه بـه بركت تلاشـهاي چند شخصيت فعال اپوزيسيون و عرصه حقوق بشر و جوانمردي دولت كانادا تحقق پيدا كرد. تركيب جوانمردي را براي دولت كانادا برگزيدم چون طي اين سالها وجه مقابلش «ناجوانمردي» اروپائي‌ها را بسيار تجربه كرده ‌ايم.

ادامـه مطلب | لينک

July 01, 2006

خلوت دل نيست جاي صحبت اغيار…

www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه شنبه 20 که تا جمعه 23 ژوئن
پيشدرآمد: همـه آنـها كه درون اين سالها نوشته ها و گفته هاي مرا درون رابطه با حقوق اقوام ايراني دنبال كرده اند بـه خوبي ميدانند كه درون كجا ايستاده ام. ميدانند كه با همـه دلم خواستار آن هستم كه لحاف زيباي چهل تكه خانـه پدري همـه فرزندان خود را با مـهر و لطف گرما دهد. همـه ايرانيان بايد حس كنند مالك مشاع سرزميني هستند كه درون آن رنگ و نژاد و زبان، نـه باعث امتياز بخشيدن بـه كسي و نـه كاستن از اعتبار شـهروندي ديگري ميشود. آرزوي من آن هست روزي درون وطن من نيز مثل عراق يك كرد بالاترين مقام سرزمينم را دارا باشد و چنان هند، كه فرقي بين مسلمان و بودائي و هندو و سيك و زرتشتي و بيدين وجود ندارد و نخست وزير هندو جايش را بـه سيك ميدهد و رئيس جمـهوري برهمائي جانشيني مسلمان دارد، درون خانـه پدري من نيز آقاي دكتر حسين بربلوچ حس كند هيچ تفاوتي با كاك مصطفي هجري كرد ندارد و اين هر دو درون كنار مـهندس عبديان عرب اهوازي، و ضياء صدر ترك آذري و شايستگاني از طايفه تركمن و تالش و بويراحمدي و بختياري و قشقائي و لر و… شـهروندان ايراني آزاد هستند...

ادامـه مطلب | لينک

June 23, 2006

… گفت اين عمل بـه مذهب پير مغان كنند

يكهفته با خبر

سه‌شنبه 13 که تا جمعه 16 ژوئن
پيشدرآمد: منـهم مثل «ف. م. سخن» نـه تنـها از باخت تيم ايران بـه مكزيك خوشحالم بلكه بـه هيچ روي هندوانـه زير بغل گذاشتن بعضي از مفسران فوتبال را درون رابطه با بازي ايران و پرتغال نيز قبول ندارم و معتقدم تيمي كه سرپرستش «علي آبادي» معاون تحفه گرمسار بود (منظوم ارباب واقعي تيم هست وگرنـه دادكان و غيره نيز بودند كه هر يك خود را سرپرست تيم مي ‌دانستند) بايد مي‌ باخت و اگر مي ‌برد آثار اين برد چنان فاجعه آميز بود كه من تبعيدي درون ناكجا آباد فرنگ و شماي گرفتار درون زندان خانـه پدري بـه جاي شـهد فيروزي، زهر هلاهل ادامـه اين وضع مصيبت بار را ناچار بوديم بنوشيم.

ادامـه مطلب | لينک

June 16, 2006

جاي آن هست كه خون موج زند درون دل لعل…

يكهفته با خبر

سه‌شنبه 6 که تا جمعه 9 ژوئن

جلادي كه از زرقا آمد
پيشدرآمد: بيست و پنج سال پيش روزي كه پليس زرقا، شـهري تب زده و سياه از عباها و قباها و زنان مقنعه‌پوش، «احمد فاضل نزال الخلايله» را بـه جرم ولگردي و آزار مردم و متلك گوئي بـه ان دستگير كرد هيچكس باور نمي‌كرد روزي اين جوان بي‌رحمترين و معروفترين تروريست جهان شود. آنچه درون زندان بر سر احمد آمد، حديث تازه‌اي نيست، جوان‌آ فتابه دزدي را بـه زندان مي ‌اندازند و آنجا او معناي جرم و جنايت را از همان شبهاي نخست زندان با پوست و گوشت خود درون مي‌يابد و زخمي بر جانش مي‌نشيند كه او را بـه يك سفاح مجنون تبديل مي‌كند.

ادامـه مطلب | لينک

June 09, 2006

باز آي ساقيا كه هواخواه خدمتم…

يكهفته با خبر

سه ‌شنبه 30 مـه که تا جمعه 2 ژ وئن
پيشدرآمد: ديرسالي هست از خويش و از جان و جهانم مايه گذاشته ‌ام، از زندگيم و خانواده ‌ام كه لذت حضورشان را درون اين سالهاي تلخ درد و ستيز كمتر يافته ‌ام. كودكانم بـه جواني رسيدند و من و همسرم فروشدن از قله جواني را طي مي ‌كنيم. نـه بـه حزبي وابسته شدم و نـه درون جمعي جا و نامي را جستجو كردم. قلم و زبانم از همان روزي كه درون اميد ايران آغاز عصر كوتوله‌هاي سياسي را اعلام كردم و سپس درون نوار شبنامـه برپائي دولت وحشت و مرگ سيد روح ‌الله را آواز كردم، همـه گاه پشت و پناه آنـهایی بوده هست كه عاشقانـه براي رهائي خانـه پدري كوشيده ‌اند.

ادامـه مطلب | لينک

June 02, 2006

منم كه بي‌تو نفس مي‌كشم زهي خجلت…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 23 که تا جمعه 26 مـه
پيشدرآمد: سرانجام محسن رفيق دوست بـه زبان‌آمد و به طور مستقيم آنچه را درباره معامله رژيم با سرهنگ قذافي درون سال 1982 صورت گرفت و به موجب آن نايب امام زمان وقت سيد روح‌الله خميني پذيرفت كه درون برابر دريافت تعدادي موشك سكاد،‌ چشم بر جنايت حاكم ليبي درون رابطه با امام موسي صدر و دو همراهش شيخ محمد يعقوب و روزنامـه‌نگار لبناني عباس بدرالدين ببندد، تأييد كرد. درست بيست و دو سال پيش من درون گزارشي مفصل حكايت اختفاي امام موسي صدر درون ليبي و مسائلي كه اين غيبت را بـه اهل ولايت فقيه ربط مي‌داد نوشتم و از آن تاريخ بارها پيرامون نقش جلال الدين فارسي و محمد صالح حسيني درون اين ماجراي مرموز و معامله رژيم با ليبي گفتم و نوشتم...

ادامـه مطلب | لينک

May 26, 2006

… كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور!

يكهفته با خبر
nourizadeh@hotmail.com

سه ‌شنبه 16 که تا جمعه 19 مـه
پيشدرآمد: استاد بزرگوارم دكتر احمد مـهدوي دامغاني هفته گذشته درون يادداشتي كه درون رثاي يكي از فرزانگان آل قلم زنده ياد حسن شـهباز نوشته بود از خالي شدن عرصه فرهنگ و ادب درون ملك عجم با فروافتادن سروهاي سايه ‌گستري مثل شـهباز سخن گفته بود. استاد نازنين من بايد هم كه اندوهگين شود وقتي مي‌ بيند «از ملك ادب حکم‌ گزاران همـه رفتند». طي 27 سال بعد از مراسم كتابسوزان و خمير كردن گنجينـه‌هاي مكتوب فرهنگ و تاريخ و ادب سرزمينمان بـه فرمان سعدبن ابي وقاص فقيه ـ كه اين روزها آقاي كروبي از حرمت شكني‌ اش توسط جنتي بـه فغان آمده هست ـ از بزرگان عرصه انديشـه آنـها كه بـه تيغ سربازان گمنام امام زمان امنيت خانـه مباركه ولي فقيه گرفتار نامدند و يا درون محبس ولي فقيه پوست نينداختند، يا تبعيد و عزلت درون خانـه پدري نصيبشان شد و يا طي كردن سالهاي كهولت درون سرزمينـهائي كه نـه هوايش را دوست دارند و نـه آب و نانش را، بر آنـها تحميل شد، حتي درون بوركينافاسو هم اگر درون گستره فرهنگ و ادب فرزانـه ‌اي چون دكتر مـهدوي دامغاني پيدا شود، او را بر صدر مي ‌نشانند و افتخار مي ‌كنند کـه چون اوئي تربيت راهيان منزل فرهنگ و انديشـه را برعهده گيرد.

ادامـه مطلب | لينک

May 18, 2006

… هزار بازي از اين طرفه‌تر برانگيزد

يكهفته با خبر
nourizadeh@hotmail.com

سه‌شنبه 9 که تا جمعه 12 مـه

يك توضيح: اشاره‌اي كه درون گزارش هفته پيش بـه نقل از يك منبع از درون حاكميت پيرامون وضع استاد و نويسنده فرزانـه دكتر رامين جهانبگلو بـه داريوش آشوري شده بود با سوءتفاهماتي همراه شد. فردي بـه آشوري كه سخت مورد احترام من هست و درون عين حال حق استادي بر من دارد گفته بود فلاني نوشته كه تو يعني آشوري جهانبگلو را نزد ملكه پيشين ايران‌اي. درون حالي كه من اين را نگفته بودم، اين را بازجوي رژيم جهل و جور و فساد بـه عنوان اتهامي متوجه رامين دربند كرده بود. داريوش آشوري وگرنـه آزاده‌اي هست كه دنيا و آخرت بـه صحبت فرهنگ و آزادانديشي فروخته هست و خلوت و جلوتش بـه چراغ فرهنگ و انديشـه روشن است.

ادامـه مطلب | لينک

May 11, 2006

گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض…

يكهفته با خبر

www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه‌ شنبه 2 که تا جمعه 5 مـه
پيشدرآمد: وقتي رژيمي عقب افتاده و سركوبگر، بعد از قلع و قمع اهل قلم و دانشجو و استاد و فعال سياسي، بـه سراغ اهل نظر مي‌رود، ترديدي نكنيد وضعش خيلي خراب هست و سرنگوني ‌اش گريزناپذير.
دستگيري رامين جهانبگلو را يك خبر ساده تلقي نكنيد؛ انساني كه با داشتن همـه نوع امكانات براي يافتن اعتبار و منزلت و برخورداري از يك زندگي متعالی درون خارج، چمدان مي ‌بندد، بـه خانـه پدري باز مي ‌گردد و همـه تلاش خود را معطوف بـه تعالي انديشـه نسلهاي جوان و پژوهشگر وطنش مي‌ كند، فلسفه را بـه دلها مي ‌برد، روزي «نوام چامسكي» را بـه گفتگو مي‌گيرد و ديگر روز با «آيزيا برلين» بـه بحث مي ‌پردازد، سينماگر دگرانديش دگرساز بوسنيائي «امير كستاريتسا» را زير سئوال مي‌ برد كه سايه مذهب مبادا، تصوير بي‌غش آزادي را درون آثارت خدشـه ‌دار كند.

ادامـه مطلب | لينک

May 04, 2006

كار ملك و دين ز نظم و اتسّاق افتاده بود

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 25 که تا جمعه 28 آوريل
پيشدرآمد: مي‌توان درون تظاهرات ضدجنگ شركت كرد و به سوءاستفاده بوقهاي تبليغاتي نايب امام زمان نيز از اين تظاهرات اعتنائي نداشت (بوقهائي كه فرداي تظاهرات فرانسه و آمريكا مدعي شدند ايرانيان مقيم خارج درون كنار هزاران تن از مردم فرانسه و آمريكا غني سازي و برخورداري از دانش اتمي توسط جمـهوري اسلامي را تأييد كردند.) اما نمي‌توان درون تظاهرات ضدجنگ، از رژيم آزادي‌كش و ستمگر هيچ نگفت. نمي‌توان از بروز جنگ ابراز نگراني كرد آنگاه از مسئوليت تحفه گرمسار و دار و دسته ولايتي حاكم بر خانـه پدري درون جنگي كردن فضاي كشور و كشاندن ايران بـه سوي پرتگاه ويراني و نابودي حرفي بـه ميان نياورد.

ادامـه مطلب | لينک

April 27, 2006

شكر شكن شوند همـه طوطيان هند… امّا

يكهفته با خبر

شكر شكن شوند همـه طوطيان هند… امّا

سه‌شنبه 18 که تا جمعه 21 آوريل

پيشدرآمد: زبان فارسي، بـه عنوان زبان ملي ما حلقه پيوند همـه اقوام ايراني هست كه مالك مشاع خانـه پدري هستند. درون عين حال فرهنگ ايراني با منظر دل انگيز و رنگارنگش، با زبان فارسي از يك سو که تا افغانستان و آسياي ميانـه بال گسترده هست و از ديگر سوي درون شمال عراق و نيز بخشـهائي از هند و پاكستان علي‌ رغم همـه تلاشـها براي محو آن، همچنان حضوري پر رنگ دارد. با اين همـه اين فقط زبان نيست (با توجه بـه حضور عرب زبانان و ترك زبانان و اردو زبانان درون همسايگي ما) كه هر تحول و هر نگاه و نگرش تازه فرهنگي را (در هر دو عرصه دين و عرف) درون ايران، بـه سرعت بـه «محوري» تبديل مي ‌كند كه گرداگردش، انديشـه ورزان و اهل قلم و نظر درون سرزمينـهائي كه مردمانش بـه زبانـهائي غير از فارسي، سخن مي‌گويند، گاه بحث و جدالي داغ ‌تر از آنچه درون وطن خود ما هست پديدار مي ‌شود.

ادامـه مطلب | لينک

April 20, 2006

... رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

يكهفته با خبر
سه‌شنبه 11 که تا جمعه 14 آوریل
پیشدرآمد: دفترم مرتب خط مـی‌خورد. صف تلفنـها کـه دیرگاهی، بـه طولش پیـاپی اضافه مـی‌شد حالا کوتاهتر و کوتاهتر مـی‌شود. اهل ولایت فقیـه خانـه پدری را مصادره کرده‌اند و هر روز نیز گردنشان قطورتر مـی‌شود. ما اما بـه جان هم افتاده‌ایم. و هر روز کـه یکی از ما خاموش مـی‌شود انگشت تحسر بـه دندان مـی‌گزیم کـه ای وای فلانی هم رفت و دیدارمان بـه قیـامت افتاد.

ادامـه مطلب | لينک

April 13, 2006

مباحثي كه درون آن مجلس جنون مي‌رفت…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 4 که تا جمعه 7 آوريل
پيشدرآمد: بار ديگر درون برابر خليج هميشـه فارس ايستاده‌ ام. از اين سو مي ‌توانم چراغهاي وطني را بنگرم كه 27 سال هست در حسرت بوسه زدن بر خاكش ديروز را بـه امروز وصل كرده‌ ام و امروز را بـه اميد فردائي كه مي‌دانم سرانجام خواهد آمد بـه هر شكل و حالي بوده سر كرده ‌ام. درون سوسوي هر چراغ روزهائي را مي‌بينم كه با خيزش زمزمـه‌ اي درون خانـه پدري دل سرشار از اميد مي ‌شد و جان انباشته از شوق. درون سمت چپ من، اسلام ناب انقلابي محمدي از نوع طالباني و بن‌لادني، سر مي‌برد و پيكرهاي انسانـهائي را كه سه سال پيش با سرنگوني سردار قادسيه دوم مي ‌پنداشتند بـه آزادي و سعادت رسيده‌ ا ند، با انتحاری‌هاي نگون بختي كه خود قرباني فريب بزرگند، تكه تكه مي‌كند. و در سمت راست من امارتي هست كه با پنجه و انديشـه هموطنان مـهاجر من ديوارهايش بالا رفته و قلب اقتصادش بـه حركت درآمده است...

ادامـه مطلب | لينک

April 06, 2006

راز درون پرده ز رندان مست پُرس…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 28 که تا جمعه 31 مارس
پيشدرآمد: اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي با همـه عظمت پوشالي‌اش فروريخت اما آ‌يا اطماع و آرزوهاي دور و دراز روسها از عهد پتر كبير، نسبت بـه خانـه پدري و خليج هميشـه فارس، همراه با دود شدن و به هوا رفتن فريب بزرگ 80 ساله، دود شده و به هوا رفته است؟ آيا KGB با آن قدرت عظيم حال كه رئيس سابقش درون كرملين منزل گرفته و اركان دولتش و حداقل 12 استاندار ولايات بزرگ و جمـهوري‌هاي خودمختار از دست پروردگان اين ارگان هستند، دست از طرحها و برنامـه‌هايش كشيده است؟ آيا آنـهمـه، مدير و مسئول و كارشناس «استازي» ‌آلمان شرقي بعد از وحدت دو آلمان آب توبه بر سر ريخته ‌اند و تربيتي را كه با شير روسي اندرون شده و تنـها با جان بدر مي‌رود از ياد ‌اند؟ ...

ادامـه مطلب | لينک

March 30, 2006

دولت پيرمغان باد كه باقي سهل است…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 21 که تا جمعه 24 مارس
پيشدرآمد: نوروز اينك مظهري از فرهنگ و تمدني هست كه بالي درون آسيانـه ميانـه دارد و بالي ديگر درون آسياي صغير و كردستان عراق، درون حاشيه خليج هميشـه فارس سايه گستر هست و بـه بركت حضور ميليونـها ايراني و برادران و ان كرد و تاجيك و افغان درون چهارگوشـه جهان، بانگ دل‌انگيزش را هم درون سيدني استراليا مي‌شنويم و هم درون كيپ تاون آفريقاي جنوبي و هم درون كاراكاس ونزوئلا، از آمريكاي شمالي و كانادا چه بگويم كه حالا جورج دبليو بوش هم درون شادي نوروزي ما سهيم مي‌شود و به همراه بانويش لورا فرارسيدن نوروز را بـه ايرانيان و همـه آنـها كه رو بـه كعبه فرهنگ و تمدن ايراني نماز مي‌گزارند تبريك مي‌گويد...

ادامـه مطلب | لينک

March 20, 2006

نوروز بر شبانـه تبعيد*

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
پيشدرآمد: يك سال ديگر رفت. و ما همچنان دوره مي كنيم خاطرات خوش خانـه پدري را، بـه اميد آنكه درون فردائي نـه چندان دور (يعني که تا وقتي نفسي درون مي‌آيد و مي‌تواني كوچه‌هاي گمشده كودكي و نوجواني‌ات را سراغ گيري) بار ديگر بخت مشاهده سرافرازي و اعتلاي ميهن عزيزمان را داشته باشيم. يك سال ديگر چهارشنبه سوري را توي گاراژ محل كارم با دوستم جمال بزرگزاده، دستمال كاغذي آتش زديم و زردي جان بـه آتش داديم و سرخي‌اش را نوشيديم كه حرارت زندگي را درون قلبهايمان حفظ كند.از نخستين نوروز تبعيدي درون لندن، بيست و پنج سال گذشته است. من با دلي خونين بـه ياد ياراني كه يكان يكان بـه كين و غضب ولي فقيه و جلادانش دچار مي‌شدند...

ادامـه مطلب | لينک

March 09, 2006

روز مرگم نفسي مـهلت ديدار بده!

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 28 فوريه که تا جمعه 3 مارچ
پيشدرآمد: چه سنگين و تلخ بود اين هفته، كه طي آن، دو نوجوان پر از لبخند و زندگي و اميد، بـه امر نايب امام زمان، بر سيم‌هاي جراثقالي درون اهواز آويزان شدند و جان جوانشان را امير حياتي ‌مقدم استاندار جنايت پيشـه خوزستان، سوزاند و خاكستر كرد. علي عفراوي و مـهدي نواصري را مي‌ گويم كه بيگناه بعد از شركت درون نمايشنامـه اعترافات امنيت خانـه مباركه ولي فقيه، درون بامدادي تلخ و سياه بـه دار آويخته شدند و پيكرشان، چنان پيكر منصور حلاج و حسنك وزير مدتها با باد پر از دردي كه از سوي كارون مي ‌آمد درون فضاي خوني اهواز درون بود.

ادامـه مطلب | لينک

March 02, 2006

… بنياد مكر با فلك حقه‌ باز كرد

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com

سه‌شنبه 21 که تا جمعه 24 فوريه
پيشدرآمد: تكمله‌اي كه لازم هست بر دو مقاله پيشين درباره سيد علي خامنـه‌اي و شيخ محمد تقي مصباح يزدي، بياورم، مجالي را مي‌گشايد كه که تا در مقاله‌هاي بعدي، بـه مرور انديشـه‌هاي بنيانگذار جمـهوري اسلامي و حواريون او را زير ذره‌بين گذاريم.
تکمله اما اين بار پيرامون انديشـه‌هاي مردي هست كه سرتاپا درون تعارض با رژيم مذهبي شيعه بود. درون واقع نـه ظاهرش با رژيم همخواني داشت و نـه زندگي و اطوار و احوالش. اين شخص «احمد فرديد» سخت دلبسته بـه قول خودش «محظورات» از هر نوعش بود.

ادامـه مطلب | لينک

February 25, 2006

جنگ سيد علي با شيخ محمد تقي بر سفره ولايت

دو مقاله اي را كه درون باره آيت الله سيد علي خامنـه اي و شيخ محمد تقي مصباح يزدي نوشته بودم بـه شكل پيوسته درون اينجا مطالعه ميفرمائيد.

ادامـه مطلب | لينک

February 23, 2006

توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي‌كنند

كهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 14 که تا جمعه 17 فوريه
پيشدرآمد: هفته پيش، سيد علي خامنـه‌اي را زير ذره‌بين نـهاده و گمان مي‌كنم با بي‌طرفي كامل او را آنگونـه كه بود و چنانكه امروز هست، بـه تماشا گذاشتم. حال بـه سراغ شيخ محمدتقي مصباح يزدي مي‌روم که تا در پايان آشكار سازم چرا اين دو درون نبردي كه اين روزها مرحله آغازينش را شاهديم، با يكديگر درگير شده‌اند كه برنده‌اي درون آن متصور نيست. (گو ا ينكه برنده نـهائي مردم ايران خواهند بود).

مصباح كيست؟
برخلاف سيد علي خامنـه‌اي كه درون خانواده‌اي نسبتا سرشناس و اهل علم بـه دنيا آمده و در محيطي آخوندي اما متفاوت از خانـه آخوندهاي خشك مغز و متعصب پرورش يافته و سپس درون روزگار جواني همنشين اهل نظر و قلم و هنر بوده، محمد تقي مصباح يزدي خاستگاهي غيرمذهبي داشته و در خانـه‌اي همـه سويش فقر و فلاكت، بـه دنيا آمده است.

ادامـه مطلب | لينک

February 16, 2006

از وي همـه مستي و غرور هست و تكبّر…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 7 که تا جمعه 10 فوريه
پيشدرآمد: بسياري از خوانندگان يكهفته با خبر و از جمله خانم زنگنـه درون بخش فارسي صداي آلمان و آرش و شعله زوج جواني كه از خانـه پدري برايم پيام و گاه پرسشـهائي مي‌فرستند از من خواسته‌اند حال كه درباره بازيگران اصلي جمـهوري ولايت فقيه مي‌نويسم و به خصوص درون چند مطلب اخير بـه سراغ خاتمي و احمدي‌نژاد رفته‌ام، درون رابطه با سيد علي خامنـه‌اي و محمد تقي مصباح يزدي كه ظاهرا بـه عنوان دو رقيب يكي درون مقام رهبر و نايب امام زمان، و ديگري بـه عنوان پدرخوانده و مرشد فكري احمدي‌نژاد و تيم رايش اسلامي، دو قطب مـهم درون معركه سياسي امروز بـه شمار مي‌روند نيز بنويسم...

ادامـه مطلب | لينک

February 10, 2006

… چون نيك بنگري همـه تزوير مي‌كنند

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 31 ژانويه که تا جمعه 3 فوريه
پيشدرآمد: بيست و هشت سال پيش انتشار مطلبي كه جزء جزء آن دقيق و درست بود اما زمان چاپش بسيار نامناسب و بدون درنظرگرفتن پيامدهاي آن، و در چهارچوب تصفيه‌ حسابهاي مرحوم هويدا با جمشيد آموزگار انتخاب شده بود ملت ما را درون مسيري انداخت كه هزينـه‌هايش که تا امروز بـه جز هزاران اعدامي و كشته و ميليونـها آواره و ميلياردها دلار خسارت، و زير و رو شدن خانـه پدري و احوال و روزگار ساكنانش، جايگزين شدن ضدفرهنگ خرافه و جهل و تعصب و نفرت و مرگ درون مكان فرهنگ پرشكوه و شوكت رنگارنگ و گشاده دل و انديشـه، و تعامل متسامح و عرفاني با دين بوده است. اين از هزينـه‌هاي ما، اما هزينـه‌هاي جهان اسلام از جاكارتا که تا كازابلانكا نيز كمتر از هزينـه‌هائي كه ما پرداخت كرده‌ايم نبوده است. كافي هست شما كتابهائي را كه امروز درون جهان عرب منتشر مي‌شود با كتابهائي كه درون دهه‌هاي چهل و پنجاه و شصت ميلادي درون قرن بيستم منتشر شده مقايسه كنيد.

ادامـه مطلب | لينک

February 02, 2006

… چند نشيني كه خواجه كي بـه در آيد؟

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 24 که تا جمعه 27 ژانويه
پيشدرآمد: عصر يكشنبه براي ما بـه غربت نشستگان چيزي شبيه غروبهاي جمعه خانـه پدري است. با اين حساب كه حتي اگر بـه قول شـهيار قنبري رفيق دير و دورم جمعه‌ها جاي بارون خون مي‌چكيد، مي‌شد بـه صله ارحام اندوه از دل زدود. سري بـه عمو و دائي و و... زد، از بزرگترها احوال پرسيد، ره بـه سوي تجريش كشيد (و اگر درون هر جائي بودي تجريش مانندي پيدا مي‌كردي، كنار زاينده رود، حافظيه، كوه سنگي، شاهگلي و…). اينجا درون تبعيدگاه ناخواسته اما، بسياري از ما چنان تنـهائيم كه نـه مي‌توان سر بـه كوي دوست كشيد و نـه تجريش واره‌هاي بلاد فرنگ مي‌تواند حتي ساعتي دلي را كه ديگر بي‌طاقتي‌اش را با اطوارهاي گاه و بي‌گاهش اعلام مي‌كند و نياز بـه «آنژيوگرافي» جزئي از نيازهاي زندگي مي‌شود، آرام كند، پناه من يكي، همين خيمـه‌گاه يكهفته با خبر است.

ادامـه مطلب | لينک

January 26, 2006

ظهور رايش اسلامي - احمدي‌نژاد كي است؟

(دوبخش از تحليلي را كه درون باره ظهور رايش اسلامي نوشته بودم يكجا ميخوانيد.)

در ادامـه تحليلي كه درون رابطه با دلايل ناكامي اصلاحات و روي كار آمدن احمدي‌ نژاد نوشتم بـه خود پرزيدنت مي ‌پردازم. او كيست و چه مي‌خواهد و در بعد پرده اطوار غريب و اظهارات گاه نفرت برانگيزش، چه اه و آرزوهائي نـهفته است. نخست اجازه دهيد پرزيدنت محمود احمدي‌نژاد را زير ذره‌بين بگذارم.

محمود احمدي‌نژاد 50 ساله چهارمين فرزند رويگر زحمتكشي هست با 9 سر عائله (7 فرزند) كه چهل و نـه سال پيش نظير هزاران ساكن روستاها و شـهرهاي كوچك ايران، بـه اميد دستيابي بـه زندگي بهتر، از گرمسار راهي پايتخت مي‌شود...

ادامـه مطلب | لينک

در كارخانـه‌اي كه ره عقل و فضل نيست…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 17 که تا جمعه 20 ژانويه

پيشدرآمد: مقاله‌اي كه درون باب دلايل ناكامي اصلاحات و ظهور احمدي‌نژاد نوشتم چنانكه پيش‌بيني مي‌كردم واكنشـهاي بسياري را برانگيخت كه شماري از ‌آنـها از جمله نوشته‌اي كه از آزادمردي نيمـه دربند از خانـه پدري دريافت كردم، هميشـه برايم مايه مباهات و سرافرازي خواهد بود. البته چند اشاره‌اي نيز باز مثل هميشـه آ‌لوده بـه كين و قهر و حسادت بود كه با اين نوع افراد كاري نمي‌شود كرد كه حكايت اقتضاي طبيعت هست و… باري استاد نازنين و عزيزم دكتر صدرالدين الهي نيز اشاراتي داشت كه لازم دانستم درون مورد دو نكته آن بـه او توضيح بدهم.

ادامـه مطلب | لينک

January 19, 2006

… درون پي آن آشنا از همـه بيگانـه شد

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 10 که تا جمعه 13 ژانويه

احمدي‌نژاد كيست؟
پيشدرآمد: درون سومين بخش از تحليلي كه درون رابطه با دلايل ناكامي اصلاحات و روي كار آمدن احمدي‌نژاد نوشتم بـه خود محمود احمدي‌نژاد مي‌پردازم. او كيست و چه مي‌خواهد و در بعد پرده اطوار غريب و اظهارات گاه نفرت برانگيزش، چه اه و آرزوهائي نـهفته است. نخست اجازه دهيد پرزيدنت محمود احمدي‌نژاد را زير ذره‌بين بگذارم.
محمود احمدي‌نژاد 50 ساله چهارمين فرزند رويگر زحمتكشي هست با 9 سر عائله (7 فرزند) كه چهل و نـه سال پيش نظير هزاران ساكن روستاها و شـهرهاي كوچك ايران، بـه اميد دستيابي بـه زندگي بهتر، از گرمسار راهي پايتخت مي‌شود...

ادامـه مطلب | لينک

January 13, 2006

چرا اصلاحات ناكام ماند و احمدي نژاد بـه تخت نشست؟

توضيح:آنچه ميخوانيد دو پاره از مقاله اي هست كه درون بخشي از يكهفته باخبر دردو هفته پياپي منتشر شد.اينك اين دوپاره بـه صورت پيوسته مي آيد ...

خاتمي و دولتش از نيمـه دوره دوم رياست جمـهوري او و به ويژه بعد از انتخابات انجمن شـهر و سپس مجلس هفتم، ميل بـه حكومت كردن را از دست داده بود. خاتمي بـه اسيري مي ‌مانست كه تنـها آرزويش رها شدن از قفس است. خلعت رياست جمـهوري را كه ملت با عشق و اميد آنـهم با 30 ميليون راي بر قامت او پوشانده بود، خاتمي چنان باري سنگين بر شانـه خويش مي‌پنداشت. اينـهمـه بيزاري از قدرت و بي ‌ميلي براي انجام مسئوليت كمتر درون تاريخ معاصر ايران ديده شده است. مي‌ توان گفت يك سلسله عوامل داخلي و خارجي درون تحول نگاه خاتمي بـه قدرت نقش اساسي داشته است. پيش از پرداختن بـه اين عوامل، نخست اجازه دهيد بـه نوعي كالبد شكافي درون رابطه با سيد محمد خاتمي بپردازم.

ادامـه مطلب | لينک

… بـه غمزه مسأله آموز صد مدرس شد

يك هفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 3 که تا جمعه 6 ژانويه

ظهور رايش اسلامي

پيشدرآمد: درون شماره گذشته ضمن بررسي شخصيت خاتمي و خطاها و ضعف‌ها و عقب‌نشيني‌هاي اصلاح طلبان حكومتي و نيز ولنگاري و سستي و بي‌برنامگي گروهها و دسته‌هاي سياسي قائل بـه اصلاحات درون حاشيه قدرت و عدم درك درست تحولات از سوي اپوزيسيون، بـه ظهور احمدي‌نژاد درون صحنـه اشاره كردم.
در واقع مي‌توان گفت ظهور «رايش اسلامي» درون هيأت جمعي از بچه‌هاي بسيج و شماري سپاهي بـه همراه معدودي از پايوران امنيت خانـه‌هاي ولي فقيه بـه اضافه يك آخوند فاسد كه نقش راسپوتين قصه را بازي مي‌كند (مصباح يزدي) و يك ميراث خوار برادر (مـهدي چمران) درون درجه نخست ناشي از ارزيابي سراسر اشتباه اپوزيسيون بـه معناي عام (شامل دگرانديشان مخالف رژيم درون داخل) از انتخابات انجمنـهاي شـهر و سپس بي‌اعتنائي مردم بـه نامزدهائي بود كه بي وجود الك شوراي نگهبان خود را درون اين انتخابات نامزد كرده بودند و اگر رأي مي‌آوردند هيچ دستگاهي نمي‌توانست مانع از حضور آنـها درون انجمن شـهر و گزينش شـهرداراني همسو بـه ويژه درون تهران، بشود.

ادامـه مطلب | لينک

January 06, 2006

پيمان شكن هر آينـه گردد شكسته حال

سه‌ شنبه 27 که تا جمعه 30 دسامبر
پيشدرآمد: رسم هست كه درون پايان سال روزنامـه ‌نگاران با نگاهي بـه سال رفته و مـهمترين رويدادهاي سرزميني و جهاني، بـه گوي بلورين خود نيز نظر مي‌افكنند و در چهارچوب دانسته ‌ها و تحليل ‌ها، پيش ‌نگري ‌ها (ونـه پيشگوئي‌ ها) و بعضا آ‌رزوهاي خويش را درون سال تازه بيان مي‌كنند. من نيز همـه ساله چنين كرده‌ام بنابراين نخست بـه خانـه پدري نظر مي ‌اندازم و مي ‌كوشم زمينـه‌هاي ظهور خاصه مداح ولي فقيه را درون رأس قوه مجريه بررسي كنم.

ادامـه مطلب | لينک

December 22, 2005

دل داده‌ام بـه ياري، شوخي‌كُشي نگاري

يكهفته با خبر
(مطلب را بـه صورت pdf مطالعه فرمائيد)
Download file

ادامـه مطلب | لينک

دل داده‌ام بـه ياري، شوخي ‌كُشي نگاري

پيشدرآمد: از جمله شعرهاي منسوب بـه ناصرالدينشاه اين بيت هست كه: درون طريق عاشقي كفر هست در يك دل دو عشق / بهر يك سر زشت مي‌باشد دو پيكر داشتن... البته شاه شـهيد غير از سوگلي عزيزش «جيران» دل درون گرو مـهرويان بسيار داشت كه آخرين آنـها باغبان قاسم آبادي بدجوري ظل‌اللهي از نفس افتاده را بـه دنبال سايه خود مي‌كشاند...
در عمل بايد رويگرزاده گرمساري بـه تخت مي‌نشست که تا معناي يك دل و دو دلبر داشتن را بـه عينـه مشاهده كنيم. قانون اساسي جمـهوري ولايت فقيه بعد از جريان بازنگري و انگشت خميني نيم مرده را زير متمم آن زدن، قدرتي بـه نايب امام زمان داده هست كه درون طول تاريخ هيچ سلطان مستبدي از آن برخوردار نبوده است.

ادامـه مطلب | لينک

December 15, 2005

... كه درون خانـه تزوير و ريا بگشايند

سه‌ شنبه 6 که تا جمعه 9 دسامبر
پيشدرآمد: خاصه مداح «آقا» حالا نرم نرمك با مشاهده بوزينـه‌هائي كه درون برابرش دولا و راست مي ‌شوند و مدحش را مي ‌گويند، باورش مي ‌شود كه انسان برگزيده ومتعالي هست و صاحب كرم و كرامت. درون آينـه بـه خود مي ‌نگرد و مي ‌گويد چه چيز من كمتر از سيد علي خامنـه‌اي هست كه هر بار جمكران مي ‌رود، اصغر حجازي نغمـه سر مي‌ دهد كه آقا وصل شد و فرمايشات امروز ايشان تكرار سخنان خود «حضرت» است. ديروز پيامبر و علي و حسين و حسن و صادق را مصادره بـه مطلوب كردند، حالا نوبت بـه مـهدي موعود هست كه بـه دست سيد علي آقا و مصباح يزدي و جوجه مريدش، هم معنا و فلسفه ‌اش را مشوّه كنند و هم آن فلسفة زيباي عدالت‌جوئي را كه اجداد ما درون هيأت سوشيانت، نخست بـه دنبالش بودند و بعد فرزند ناديده يازدهمين پيشواي اهل بيت را بدين خلعت گرامي و زيبا آراستند، بـه مضحكه‌اي درون بازار رذالت خود تبديل كنند.

ادامـه مطلب | لينک

... كه درون خانـه تزوير و ريا بگشايند

پيشدرآمد: خاصه مداح «آقا» حالا نرم نرمك با مشاهده بوزينـه‌هائي كه درون برابرش دولا و راست مي ‌شوند و مدحش را مي ‌گويند، باورش مي ‌شود كه انسان برگزيده ومتعالي هست و صاحب كرم و كرامت. درون آينـه بـه خود مي ‌نگرد و مي ‌گويد چه چيز من كمتر از سيد علي خامنـه‌اي هست كه هر بار جمكران مي ‌رود، اصغر حجازي نغمـه سر مي‌ دهد كه آقا وصل شد و فرمايشات امروز ايشان تكرار سخنان خود «حضرت» است. ديروز پيامبر و علي و حسين و حسن و صادق را مصادره بـه مطلوب كردند، حالا نوبت بـه مـهدي موعود هست كه بـه دست سيد علي آقا و مصباح يزدي و جوجه مريدش، هم معنا و فلسفه ‌اش را مشوّه كنند و هم آن فلسفة زيباي عدالت‌جوئي را كه اجداد ما درون هيأت سوشيانت، نخست بـه دنبالش بودند و بعد فرزند ناديده يازدهمين پيشواي اهل بيت را بدين خلعت گرامي و زيبا آراستند، بـه مضحكه‌اي درون بازار رذالت خود تبديل كنند.
(مطلب را بـه صورت pdf مطالعه فرمائيد)
Download file

ادامـه مطلب | لينک

December 08, 2005

خرقه پوشان دگر مست گذشتند و گذشت..

يک هفته با خبر
عليرضا نوري زاده
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 29 نوامبر که تا جمعه 2 دسامبر
پيشدرآمد: دو پير سياست و جنگ كه بيش از نيم قرن يكي درون مظهر راست افراطي و ديگري بـه عنوان نماد چپ انساني معتدل، گاه روياروي يكديگر و زماني درون كنار هم جنگ و صلح را تجربه كرده‌اند درون چهارچوب مصالح عاليه كشورشان، تصميم مي‌گيرند فصل پاياني زندگي سياسي و احتمالا جسمي خود را بـه رويائي بزرگ پيوند دهند. صلحي كه مي‌تواند مسير تاريخ خاورميانـه را دگرگون كند. درست حدس زديد: اريل شارون و شيمون پرز را مي‌گويم. و هدفم از نوشتن اين پيشدرآمد بر نوشته اين هفته‌ام، يادآوري يا بـه قولي تنبهي هست خطاب بـه سرداران كوچك و بزرگ عرصه اپوزيسيون كه حداقل بخش بزرگي از آنـها همچنان مشغول فشردن گلوي يكديگر براي گناهي هست كه هيچكدام درون ارتكاب آن نقشي نداشته‌اند. منظورم جريان 28 مرداد هست كه ما همچنان بر سر كودتا و يا قيام ملي بودن آن مشغول ستيزيم، حال آنكه اهل ولايت فقيه هم قيام ملي و هم كودتا را يكجا مصادره كرده‌اند و از آن بالاتر با كودتاي اخير سپاه، مي‌روند که تا كشور ما را بـه پرتگاهي بكشانند كه معلوم نيست درون پي آن اصولا ايراني درون هيأت جغرافيائي / سياسي امروز برجا بماند.(مطلب را بـه صورت pdf مطالعه فرمائيد)
Download file

ادامـه مطلب | لينک

December 02, 2005

از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نيفزود...

يكهفته با خبر
(مطلب را بـه صورت pdf مطالعه فرمائيد)
Download file

ادامـه مطلب | لينک

از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نيفزود...

سه‌شنبه 22 که تا جمعه 25 نوامبر

پيشدرآمد: آتش گرفتن كتابخانـه دانشكده حقوق درون واقع بـه آتش كشيده شدن همـه خاطره‌هائي بود كه زير آن سقف حضور داشت.
«سه‌چهار روز از ورودم بـه دانشكده حقوق مي‌ گذشت. حسام نبوي ‌نژاد كه امروز سرشناس‌ ترين وكيل و چهره فرهنگي اصفهان است، و اگرچه «زاينده رود»ش را توقيف كردند اما همچنان سايه پربركتش بر اهل انديشـه و قلم درون اصفهان برقرار است، درآمد كه فلاني، مي‌ داني درون كتابخانـه دانشكده يك سري كتابهاي ممنوعه هست و اگر دم كتابدار را ببينيم مي‌توانيم اين كتابها را بگيريم و بخوانيم. با هم بـه كتابخانـه رفتيم و سرحرف را با كتابداري كه بعدها از بهترين دوستان ما شد، باز كرديم.

ادامـه مطلب | لينک

كيف عزل أول رئيس بعد الثورة؟

بموجب المادة 89 من الدستور الايراني فانـه وبعد طلب ثلث نواب البرلمان أو بتوصية الديوان الأعلى للقضاء، يمكن طرح مشروع قرار بعدم كفاءة رئيس الجمـهورية في البرلمان، وعند مصادقة ثلثي أعضاء البرلمان على المشروع، يتم إرساله الى المرشد الأعلى كي يعزل رئيس الجمـهورية.

ادامـه مطلب | لينک

September 29, 2005

گُذار بر ظلمات است،‌ خضر راهي كو؟

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 20 که تا جمعه 23 سپتامبر
پيشدرآمد: هويدا زنگ دارالفنون را درون اول مـهر بـه صدا درون مي‌آورد. نمي‌دانم پيش از او نيز نخست وزيران چنين مي‌كردند يا نـه، من اما هويدا را بـه ياد دارم. گاهي فكر مي‌كنم اصلاح طلب واقعي او بود و ما بـه اين روشنفكري كه از اغلب روشنفكران ما جهان را واقع بينانـه‌تر مي‌نگريست بدهي بسيار داريم. حداقل که تا زماني كه پيكر شده او اشك و گاه ندامت و تحسر بـه چشم و دل ما مي‌آورد نسلهائي كه امروز مي‌توانند با تعقل و تأمل بيشتر درون سالهاي صدارت صدراعظم عصائي تأمل كنند وظيفه اخلاقي دارند اگر اهل فاتحه خواني هم نيستند پوزشي نثار ياد و خاطره‌اش بكنند. هويدا درون دادگاهش سيستم را مقصر دانست. نگاه كنيد كه سيستم درون دست سربازان آشنا و گمنام امام زمان بـه چه روزي افتاده است.(بقيه مطلب را بـه صورت pdf مطالعه فرمائيد)
Download file

ادامـه مطلب | لينک

September 08, 2005

به پير ميكده گفتم كه چيست راه نجات ؟

يكهفته با خبر...
...(مقاله را بـه صورت pdf از طريقDownload file مطالعه فرمائيد)
Download file

ادامـه مطلب | لينک

September 01, 2005

يكهفته با خبر...

هرچه هست از قامت ناساز بي اندام ماست...
سه شنبه۲۳تاجمعه ۲۶اوت
پيشدرآمد:گمان ميكنم وقت آن هست كه ما ملت نجيب شش هزارساله با خرواري اعتبارو عظمت و غرور ملي...(مقاله را بـه صورت pdf از طريقDownload file مطالعه فرمائيد)
Download file

ادامـه مطلب | لينک

August 18, 2005

... كه علم بي‌خبر افتاد و عقل بي‌حس شد.

يكهفته با خبر
سه‌شنبه 9 که تا جمعه 12 اوت
پيشدرآمد: براي دومين بار درون هفته‌هاي اخير كوه ولايت زائيد. بار اول نوزاد موجود ناقص ‌الخلقه و بداطواري بـه نام محمود احمدي‌ نژاد بود كه حضرت آقا با سربلندي او را روي دامان ملت گرفتار ايران گذاشت. اين بار اما نوزاد تازه، فقط وجه كريه و اطوار غريب و قد كوتاه را از نوزاد قبلي و البته پدر مربوطه بـه ارث نبرده هست بلكه پنجه‌هاي خونين و دندانـهاي تيز و چشمـهاي بـه خون نشسته‌اش، خبر از روزهاي سياهي مي‌دهد، كه درون كف اين هيولا، درون انتظار ساكنان خانـه پدري است. با آنكه كم و بيش مي‌دانستيم كه خاصه مداح نايب امام زمان و تيرخلاص زن اوين و قاتل دكتر سامي و سيد جواد ذبيحي و دكتر محسن بهبهاني و دكتر عبدالرحمن قاسملو و كاك عبدالله قادري و رسول مامند، يعني پرزيدنت محمود احمدي‌ نژاد، چه كساني را بـه عنوان وزيران كابينـه‌اش بـه ولي فقيه معرفي كرده هست اما گمان نداشتيم كه كار بـه آنجا كشد كه شماري از بدنام‌ترين و سيه‌رو ترين عاملان قتلهاي زنجيره‌اي و جنايات و فساد دوران جمـهوري ولايت فقيه عهده‌دار عمده‌ترين مسئوليتها درون كابينـه احمدي‌نژاد شوند.(مقاله را بـه صورت pdf از طريق Download بخوانيد)
Download file

ادامـه مطلب | لينک

July 01, 2005

... که تا خود درون پرده چه تدبير مي‌كنند

سه‌شنبه 21 که تا جمعه 24 ژوئن
پيشدرآمد: قصد آن ندارم كساني را كه انتخابات را يك طرح هوشمندانـه از سوي نظام و رفسنجاني مي‌دانستند ملامت كنم و يا خداي ناكرده بـه عتاب با آنـها سخن بگويم. بـه ويژه آنـها كه درون داخل و خارج كشور مصرانـه مي‌نوشتند و مي‌گفتند رفسنجاني هم اكنون حكم رياست را درون جيب دارد و به صحنـه آوردن كوتوله‌اي بـه اسم احمدي‌نژاد هم از اين روست كه رفسنجاني را راست قامتي اصلاح طلب جلوه دهند و شماري را نيز از ترس افعي ولايت وادار سازند بـه مار غاشيه بهرماني روي آورند و به او راي بدهند. زمان ملامت نيست.

Download file

ادامـه مطلب | لينک

June 23, 2005

باش که تا صبح دولتش بدمد...

يكهفته با خبر
سه‌شنبه 14 که تا جمعه 17 ژوئن
پيشدرآمد: كوه نازاست، اگر هم معجزه كند و بزايد حاصلش ظهور موشي كور و متعفن خواهد بود كه بـه قول ابراهيم نبوي مردم سبزوار را فراري مي‌دهد. (اعتراض خانواده محمد علي رجائي جالب بود كه از تشبيه كردن محمود احمدي نژاد بـه رجائي برآشفته بودند كه رجائي خيلي هم شيك پوش بود و پايش را هر روز صبح مي‌شست...)
اسدالله علم جابجا درون خاطراتش مي‌نويسد «الملك عقيم». بنابراين نمي ‌توان از خليفه‌ اي كه بساط سلطاني پهن كرده و هم مفتاح عالم فاني را درون دست دارد و هم كليد جهان باقي را درون جيب قبا دارد انتظار داشت هنگام زايش، نوزادي شبيه بـه فرزند آدم را بـه ملت عرضه كند.

ادامـه مطلب | لينک

June 16, 2005

... توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي‌كنند

پيشدرآمد: توصيه مي‌كنم حتماً كتاب خاطرات محمد محمدي‌نيك ملقب بـه ريشـهري وزير اطلاعات اسبق ولي فقيه اول و دادستان نظامي او و رئيس بعثه و اميرالحاج ولي فقيه ثاني را بخوانيد. اين كتاب تجلي روشن و جامعي از بلائي هست كه بـه نام انقلاب اسلامي بر سرزمين ما نازل شد و 26 سال هست جان و جهان ما را سياه و روزگارمان را بـه نكبت و درد آغشته است.

Download file

ادامـه مطلب | لينک

June 09, 2005

سعي نابرده درون اين راه بـه جائي نرسي...

سه‌شنبه 31 مـه که تا جمعه 3 ژوئن

پيشدرآمد: خيلي صريح و بي‌پرده مي‌گويم اگر درون انتخابات (يا هر اسمي مي‌خواهيد برايش بگذاريد) پيش رو، طرح تحريم با شكست روبرو شود، همـه ما بايد فكر ديگري كنيم و بيش از اين عرض خود نبريم و بر زحمت نيفزائيم. صادقانـه مي‌گويم بعد از 26 سال قلم زدن و گفتن و سرودن عليه جمـهوري ولايت فقيه، اگر نتوانسته باشيم هموطنانمان را نسبت بـه عملي كه هيچ هزينـه‌اي نيز براي آنـها ندارد قانع كنيم و با بودن حداقل ده شبكه تلويزيوني سياسي معارض ‌اي و دهها راديو و اينترنت درون انتقال اين پيام كه «بند ناف رژيم بـه صندوق راي گيري وصل است، و ما بايد بتوانيم با عدم مشاركت درون انتخابات، رژيم را از مشروعيت بيندازيم» ناموفق باشيم آيا دوباره بايد چهار سال ديگر داد بزنيم و ناسزا بگوئيم و در خيال رژيم را براندازي كنيم و يا بـه دنبال ساحران هخازده و رهائي ‌بخشـهاي قلابي بيفتيم كه شيشـه جعبه تماشا براي سران رژيم خط و نشان مي ‌كشند و پا مي ‌شكنند و سر مي ‌برند؟

ادامـه مطلب | لينک

June 02, 2005

... گو برون آي كه كار شب تار آخر شد

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 24 که تا جمعه 27 مـه
پيشدرآمد: پيش روي ما چشم ‌اندازي نـه چندان روشن از فردائي قرار دارد كه ظاهرا كتاب زندگي دو سه نسل درون آن رقم خواهد خورد. ما و دو نسل پيش از ما كه درون شراشيبي زندگي افتاده ‌ايم، ديگر وقت چنداني نداريم كه باز چهار سال را حيران، گاه پر بيم و اميد و زماني دل آزرده و مأيوس، سركنيم. بـه معناي ديگر اين آخرين فرصت ما هست كه مي‌توانيم با استفاده درست از آن، و اندكي همت، از آن سكوئي براي خيزش بـه دوران فراجمـهوري ولايت فقيه بسازيم. گزينـه دوم البته دوره كردن ديروز و امروز هست و سپس درون ساعتي از يك روز اتفاقي چه آنـها كه بر خاك خانـه پدري تكيه دارند و چه آنان كه مثل ما، تكيه بـه ديوار غربت از پنجره تبعيدگاه بـه كعبه مصادره شده خانـه پدري مي‌نگرند چشم فروبنديم.

ادامـه مطلب | لينک

May 27, 2005

پيام داد كه خواهم نشست با رندان...

سه‌شنبه 17 که تا جمعه 20 مـه

پيشدرآمد: اين روزها بسيار بـه لحظات و روزهائي مي‌انديشم كه درون فاصله ‌اي كوتاهتر از 8 سال، جان و جهان من و ميليونـها ايراني را پر از نور و روشني و اميد كرده بود. روزهاي پاياني ارديبهشت سال 76 و سپس آن روز عزيز زيبا، دوم خرداد كه رودخانـه ‌اي از انسان درون چهارسوي ايران بـه حركت درآمد، طنين جريانش، درون گوش ولي فقيه و ذوب شدگان درون ولايت جهل و جور و فساد، بانگ مرگ بود امادر گوش آنـها كه عشق بـه خانة پدري درون رگهايشان جاري هست و جز سعادت و سربلندي ملت ايران چيزي نمي‌جويند و نمي‌خواهند، خوشترين زمزمـه مـهر و وحدت و همبستگي را سرريز كرده بود.

ادامـه مطلب | لينک

May 19, 2005

با من راه نشين خيز و سوي ميكده آي...

يك هفته با خبر
سه‌شنبه 10 که تا جمعه 13 مـه
پيشدرآمد: محمد علي ابطحي از جمله بحث انگيزترين چهره‌هاي سالهاي اخير درون جمع پايوران جمـهوري اسلامي بوده است. با آنكه عمامـه بر سر و عبا بر شانـه دارد اما دلش پيش فكلي‌ها است. يا بـه قول مصري‌ها از جمله «افندي»هائي هست كه بـه جاي فينـه عمامـه مي‌گذارند اما زير قبا كراوات هم مي‌زنند (سيد جمال الدين اسدآبادي از اين دست بود).
اينكه يكي از وردستهاي حسين شريعتمداري كه متأسفانـه هم نام برادر من هست و نام فاميلش نيز البته با افزودن يك «هـ» مانند نام من است، درون وصف ابطحي از او با شلوار كوتاه و تي‌شرت درون بولوار روشـه بيروت درون كنار مديترانـه ياد كرده، امر غريبي نيست و گو اينكه ابطحي آن را تكذيب كرده هست اما من هرگز از مشاهده او با چنين هيأتي تعجب نخواهم كرد. چنانكه درون هتل پلازاي نيويورك روبروي سازمان ملل وقتي او را درون يك كت و شلوار خيلي شيك با پيراهني خوش نقش و دوخت ديدم، بـه هيچ روي جا نخوردم كه سيد درون اين لباس راحت‌تر بود و ملاحظاتش نيز كمتر شده بود.

ادامـه مطلب | لينک

May 12, 2005

ماه كنعاني من مسند مصر آنِ تو شد...

سه‌ شنبه 3 که تا جمعه 6 مـه

پيشدرآمد: بزرگمرد كوچك حدود پانزده سال بعد از خروج دردناك و اجباري خود از خانـه پدري ‌اش، درون شرايطي كه دشمنان سوري‌ اش، سرشكسته و ذليل، با خفت و ترس از لبنان فرار كردند، بـه سرزمينش بازگشت. از آغاز هفته ميشل عون بچه محله «حاره حريك» جائي كه امروز قدمگاه حزب ‌الله درون جنوب بيروت است، براي خداحافظي و اظهار قدرداني نسبت بـه كشوري كه درون دوران تبعيد ميزبان او شد، با دهها تن از دولتمردان و شخصيتهاي سياسي و فرهنگي و نظامي فرانسه ديدار كرد.
طي چند هفته اخير بعد از آن كه ژنرال روز بازگشت خود را بـه وطن اعلام كرد، اغلب تلويزيونـهاي عربي و لبناني بـه ويژه شبكه‌هاي فضائي با ژنرال گفتگوهايي داشتند.

ادامـه مطلب | لينک

May 05, 2005

... فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو دراندازيم

سه‌شنبه 26 که تا جمعه 29 آوريل

پيشدرآمد: علي اكبر محتشمي پور گفته هست كه تاريخ مصرف علي اكبر هاشمي رفسنجاني بـه سر آمده است. من اما بر اين اعتقادم كه تاريخ مصرف همـه آقايان بـه سر آمده هست و بايد فلك را سقف شكافت و طرحي نو درانداخت. ايران امروز با نسلي كه بيزار از انقلاب و مافياي چپ و راست درون حال جدال بر سر كرسي‌هاي قدرت، درون جستجوي زندگي بهتر درون جامعه ‌اي آزاد وآباد است، نياز بـه نظامي برگزيده مردم، پاكدامن و پاك سرشت و مؤمن بـه مردمسالاري و عدالت اجتماعي دارد.
به اختصار نگاهي بـه همين آقاي محتشمي و اربابش مـهدي كروبي مي‌اندازيم که تا به ديگر تاريخ مصرف بـه سرآمده‌ها نيز برسيم.

ادامـه مطلب | لينک

April 28, 2005

… چنان نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند

سه‌شنبه 19 که تا جمعه 23 آوريل

پيشدرآمد: بهروز و هوشنگ از راه آمده‌ اند، هر دو از همسفران سالهاي نوجواني و رهائي، سالهاي عشق و سادگي، و هر دو، درون سالهاي دوري از خانـه پدري، سرفراز و پايدار همچنان، درون تلاش كه درون سه راه سيروس لس آنجلس حتي اگر شده با خون دل خوردن و از گلوي خانواده زدن، جلوه‌هائي از هنر نمايش و سينماي اصيل را بـه نمايش بگذارند. بهروز وثوقي و هوشنگ توزيع، نمايشي را عرضه مي‌كنند كه تصوير روشني از زندگي تلخ غربت ما و جعبه‌هاي تماشا و صندوق سماعي هست كه هر يك بـه زباني درون ادامـه يافتن اين قصه اندوهبار «تبعيد خواسته يا ناخواسته» نقشي داشته و يا دارند.

ادامـه مطلب | لينک

April 22, 2005

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نيست...

يكهفته با خبر

سه‌ شنبه 12 که تا جمعه 15 آوريل

پيشدرآمد: استاد بـه همراه دكتر كامشاد محقق نازنين از درون درآمد. بـه وصفش خواندم «از درون درآمدي و من از خود بـه در شدم...» و حقاً بـه رويتش از اين جهان بـه جهان دگر شده بودم. درون قفايش اينـهمـه سال ركاب تلمّذ زده بودم. شاهنامـه را درون نگاه او شناخته بودم و جلوه‌هاي مينياتوري زبان فارسي را، او با نثر فاخر و زيبايش بـه من شناسانده بود. حضورش درون دفتر من آنقدر مغتنم بود كه دوستي از راه آمده را خبر كردم و نيز جمال بزرگ زاده همكارم را كه سخت غرق درون گزارش عربي بود و خواستم كه بر چشمـه صحبت يكي از هزار فرزانـه خانـه پدري كه حالا چون من و او غربت نشين است، تأمل كند.

ادامـه مطلب | لينک

April 21, 2005

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نيست...

يكهفته با خبر
سه‌ شنبه 12 که تا جمعه 15 آوريل

پيشدرآمد: استاد بـه همراه دكتر كامشاد محقق نازنين از درون درآمد. بـه وصفش خواندم «از درون درآمدي و من از خود بـه در شدم...» و حقاً بـه رويتش از اين جهان بـه جهان دگر شده بودم. درون قفايش اينـهمـه سال ركاب تلمّذ زده بودم. شاهنامـه را درون نگاه او شناخته بودم و جلوه‌هاي مينياتوري زبان فارسي را، او با نثر فاخر و زيبايش بـه من شناسانده بود. حضورش درون دفتر من آنقدر مغتنم بود كه دوستي از راه آمده را خبر كردم و نيز جمال بزرگ زاده همكارم را كه سخت غرق درون گزارش عربي بود و خواستم كه بر چشمـه صحبت يكي از هزار فرزانـه خانـه پدري كه حالا چون من و او غربت نشين است، تأمل كند.

ادامـه مطلب | لينک

April 14, 2005

پياله بركفنم بند که تا سحر گه حشر...

يكهفته با خبر
سه شنبه 5 که تا جمعه 8 آوريل

پيشدرآمد: نخست بگذاريد فريادي بركشم از غلطهاي چاپي كه هفته پيش بازهم صبح پنجشنبه مرا خراب كرد. كاري بـه نقطه و ويرگول و الف و ياي اضافه و محذوف درون نوشته ندارم، از آن ميتوان با نظر پاك خطاپوش، چشم پوشي كرد اما وقتي نازنين استاد بزرگوارم زنده ياد دكتر ابوالحمد، ابومحمد ميشود و علامـه سيدرضا صدر بـه غلامرضا صدر تغيير نام ميدهد و يا عبارت مشـهور دكتر علي آبادي سر كلاس «حضرت، حقوق بين الملل غلط هست و بين ملل درست است» بـه بين الملل تغيير شكل ميدهد، بـه من حق بدهيد جوش بياورم و بامداد پنجشنبه، رفيقم ناصر محمدي را آزار بدهم كه با بودن تو درون كيهان، چنين خطاهايي پذيرفتني نيست... باري برويم بر سر پيشدرآمد که تا به درآمد برسيم.

ادامـه مطلب | لينک

April 07, 2005

عاشق شو ار نـه روزي كار جهان سر آيد...

يكهفته با خبر
سه شنبه 29 مارس که تا جمعه اول آوريل
پيشدرآمد: دو مجموعه از مقالات حضرت استادي و پدر فرزانـه ام دكتر احمد مـهدوي دامغاني بـه دستم رسيده است. چهار كتاب را كه درون دست دارم زمين گذاشته ام و تمام هفته دلمشغول بند بند نخستين اين دو مجموعه يعني «در حديث ديگران» هستم كه اغلب مقالاتش را نـه يك بار بلكه بارها خوانده ام و هر بار حلاوتي تازه و معاني پنـهان را كشف ميكنم كه پيش از اين از نگاه و دل و عقلم پوشيده مانده بود. چند باري بـه اشاره گفته ام و نوشته ام كه درون اين جهان فاني كه بلامعرفتي از مظاهر ثابتة آن شده هست دو عزيز بـه يادگار مانده از پدر دارم كه يكي سايه اش از خانـه پدري بر سر من هست (حضرت حسنعلي خان صارم كلالي كه درون مشـهد همجوار ضامن آهوست) و دومي استاد گرامي دكتر مـهدوي دامغاني.

ادامـه مطلب | لينک

March 31, 2005

گوئيا باور نميدارند روز داوري...

يكهفته باخبر
سه شنبه 25 که تا جمعه 25 مارس
پيشدرآمد: «گلرخسار» شاعرة پرآوازة تاجيك نگران بود. بندهاي اسارت البته يك بـه يك پاره ميشد و قرار بود، انسانـهايي كه 80 سال فريب و چماق برادر بزرگ نتوانسته بود عشق بـه ايران و زبان و فرهنگ فارسي را از جان و جهانشان پاك كند، از اين بعد سرنوشت خويش را خود مقرر دارند. با اينـهمـه هنوز قطره باراني از آزادي، بر جانـهاي زخمدار از استبداد ننشسته، درون كوچه و خيابانـهاي تاجيكستان (با بسته هاي دلار و شعار كه از ايران ميرسيد) سيل ريشوها بـه راه افتاده بود و ...

ادامـه مطلب | لينک

March 17, 2005

نوروز بر شبانة تبعيد...

سه‌شنبه 8 که تا جمعه 11 مارس

پيشدرآمد: اينك بيست و پنجمين نوروز بر شانـه ‌هاي نسيم بهاري تبعيدي از راه مي ‌رسد. تصوير خوش نوروز درون خانة پدري همچنان، جهان خاكستري غريب بـه غربت نشسته را رنگين مي‌كند. بـه اين تصوير درون سايه سار نيم قرن نگاه مي‌كنم. از آن سالي كه كودك سه چهار ساله چشم بـه دهان پدر دوخته بود كه با چهره‌اي پر از نور و عشق دعاي يا مقلّب القلوب را بر زبان مي ‌راند. نخست شاه سخن راند، راديوي «ايلموناي» پدربزرگ با مشتي بر سرش دوباره بـه صدا آمد، پدر از جا برخاست. هرگاه پير احمدآبادي سخن مي‌گفت او بـه پا مي‌خاست. و سال ديگر كه ژنر ال از راديو سخن گفت و آن سال كه حسين علا از ايران و تاريخ پرافتخارش مي‌گفت. همة اين سالها چشمك زنان از پيش نگاهم مي‌گذرد.

ادامـه مطلب | لينک

December 16, 2004

... فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو دراندازيم

يكهفته با خبر
سه شنبه 7 که تا جمعه 10 دسامبر

پيشدرآمد: طي اين سه هفته اي كه از تولد طرح «رفراندوم» ميگذرد، گمان ميكنم بـه اندازه سه سال گفته ام و نوشته ام و درباره اه گروهي كه بعد از ماهها بحث و مطالعه اين طرح را عرضه كرده اند و نيز معاني و مفاهيم، يكايك واژگان و عبارات طرح، توضيح داده و روشنگري كرده ام. و اينـهمـه نـه از سر تفنن و در قالب يك بازي سياسي، بلكه بـه دليل ايمانم بـه اين طرح و اطمينانم بـه توفيق آن درون صورت درست عمل كردن ما، درون سه محور، بوده است. اين سه محور بـه ترتيب، محور همبستگي ملي و تفاهم درون مرحله گذار از بن بست امروز بـه «چهار»راه فردا است. (درباره «چهار» راه توضيح خواهم داد.). محور دوم بر ايجاد پل ارتباطي بين جامعة داخل با جمع ايرانيان برونمرز و سپس انتقال صداي مشترك ــ داخل و خارج ــ بـه صحنة سياسي جهان، نظارت دارد. و سرانجام محور سوم روي چگونگي مصاف ما با حاكميت درون عرصه انتخابات رياست جمـهوري آينده كمتر از شش ماه ديگر، تمركز مييابد.

ادامـه مطلب | لينک

December 09, 2004

... برخيز و عزم جزم بـه كار صواب كن!

سه‌شنبه 30 نوامبر که تا پنجشنبه 2 دسامبر

پيشدرآمد: يكبار ديگر هم نوشته‌ام، از آن روزي كه جعفر كوش‌ آبادي از زندان بيرون آمد. مثل همـه چهره‌هاي كم و بيش آشناي نسل ما كه دستي بـه قلم و هنر داشتند جعفر نيز ديرگاهي منزل‌نشين صفحه شعر مجله فردوسي بود. رفيق و يار كافه فيروز ما بود و مثل خسرو گلسرخي، حرارت بيشتري از بقيه ما داشت. درون جلسات كانون نويسندگان (همان چند جلسه كه آخرينش درون يك زمستان تلخ درون مدرسه بـه ‌آذين درون نارمك يا تهرانپارس بود) با سياوش كسرائي همراه بود. وقتي او را گرفتند و خبرهائي انتشار يافت از اينكه او با يك تشكيلات زيرزميني مسلح درون ارتباط بوده هست خيلي از ما اين اخبار را باور نكرديم اما درون دلهامان مشغول بازنگري رفتار و سخنان جعفر شديم.

ادامـه مطلب | لينک

December 02, 2004

عشقبازي كارِ بازي نيست اي دل سر بباز...

يكهفته با خبر
سه شنبه 23 که تا جمعه 26 نوامبر

پيشدرآمد: افسردگي درون، از ويژگيهاي ما ايرانيان دور از خانة پدري است. مثل ماهيهاي كوچكي كه از حوض بيرون افتاده اند بر پهندشت اين جهان بالا و پائين ميپريم، که تا آنگاه كه نفس تنگ شود و سپس آهي و شعله اي و يا حفره اي با يك جعبه چوبي، و وصيتي كه خاكستر و يا استخوان مرا بـه آنجا بريد كه دلم که تا آخرين لحظه بـه يادش ميتپيد.
هيچ چيز ما را شاد نميكند. لبخنده اي اگر بهداريم آنچنان كوتاه هست كه حضورش درون جانمان اثري ندارد. بـه جهان حسرت ميبريم، بـه همة آنـها كه درون پراگ انقلاب مخملين را بـه ثمر رساندند، بـه آنـها كه همراه جان سيمپسون درون روز سقوط طالبان وارد كابل شدند، بـه مردم تفليس آن روز كه با حضور خود درون خيابان، شوارنادزه را بـه كناره گيري واداشتند. حالا نيز چشم بـه خيابانـهاي كييف دوخته ايم، از حضور آنـهمـه انسان درون سرماي زير صفر پر از حماسه و خروش ميشويم و آرزو ميكنيم ايكاش روزي چنين اجتماعي را درون خانة پدري مشاهده كنيم.

ادامـه مطلب | لينک

November 25, 2004

برو بـه كار خود اي واعظ اين چه فرياد است؟...

يكهفته با خبر
سه شنبه 16 که تا جمعه 19 نوامبر

پيشدرآمد: يك حزب اولتراچپ كه هنوز درون كوچه هاي بن بست ايدئولوژي زندگي ميكند، و همان شيشة كبودي را كه چند هفته اي درباره اش نوشته ام پيش چشم دارد، بيانيه اي انتشار داده كه آدم را بـه ياد روزهائي مياندازد كه هنوز فريب بزرگ قرن «اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي» و اقمارش درون پشت ديوار آهنين، براي ميليونـها فريب خورده ــ از جمله من و بسياري از نسل من ــ مظهري از بهشت موعود و جامعه بي طبقه بود، (نوع توحيدي اش را هم بعدها ما درون ايران تجربه كرديم).
در اين بيانيه از كاك مصطفي حجري دبيركل حزب دمكرات كردستان بـه خاطر ارسال تلگراف تبريك بـه پرزيدنت بوش بـه مناسبت تجديد انتخابش، بـه سختي انتقاد شده و به سبك حسين شريعتمداري و ديگر حافظان بيضه اسلام ناب انقلاب محمدي، حجري متهم بـه انواع و اقسام خيانتها (به چي و كي؟) شده است.

ادامـه مطلب | لينک

October 21, 2004

... دست غيب آمد و بر سينة نامحرم زد

سه‌شنبه 12 که تا جمعه 15 اكتبر

پيشدرآمد: گمانم بر اين هست كه اگر ميرحسين موسوي درون كارنامـه سياسي خود، نقطة مثبتي ثبت كرده باشد، آن نقطه همين انصراف او از شركت درون مضحكه انتخاب «حاجب‌الدوله» است. درباب اين لقب كه از سوي سعيد حجاريان معمار پروژه اصلاحات بـه رئيس جمـهوري درون نظام ولايت مطلقه فقيه، ارزاني شده است، درون همين مقاله حرفهاي زيادي دارم. براي مردمي كه حافظة تاريخي‌شان درون گذر از روزگار سياه و مصيبت‌بار امروز، مصائب ديروز را خيلي زود درون پرده‌اي از فراموشي و تسامح غيرموجه از ياد مي‌برد، سلامت موسوي از نظر مالي و عدم آلودگي وي بـه «پورسانتاژ» و قراردادهاي پشت پرده مي‌توانست گمراه كننده باشد.

ادامـه مطلب | لينک

October 14, 2004

... نـهان كي ماند آن رازي كزو سازند محفلها

يكهفته باخبر
سه شنبه 5 که تا جمعه 8 اكتبر
پيشدرآمد:«وقيح» درون زبان عرب بـه جز معناي ظاهريش (بي آزرم، روئي بـه ضخامت سنگ پا داشتن، بـه هيچ آئين و مسلك و طريقتي دل و جان نسپردن، فريبكارانـه دروغ گفتن و قيافه حق بـه جانب گرفتن كه بله ما عين صدق و صفا و وفا و فداكاري و... هستيم) يك معناي مفهومي نيز دارد كه درون وجه صفتي اش بسيار بـه كار ميرود آنـهم توسط ما فارسي زبانان (از استاد فرزانـه ام حضرت دكتر مـهدوي دامغاني پوزش ميطلبم كه اين تلميذ بيمايه را جاي آن نيست درون مفاهيم و معاني حقيقي و مجازي واژگان عرب درون برابر استاد بزرگوار اظهار فضل كند). باري واژه «وقيح» درون فقه اللغة ما از وجه مصدري خود يعني وقاحت يا مطابق رسم الخط و دستور زبان عربي «الوقاحه» معنائي بـه مراتب وسيعتر دارد.

ادامـه مطلب | لينک

September 17, 2004

... شايد كه بازبينم ديدار آشنا را!

سه‌شنبه 7 که تا جمعه 10 سپتامبر

پيشدرآمد: با پُلي كه عبور از آن دقايقي بيشتر را نمي‌طلبد، جهان ناگهان رنگ و معنائي ديگر مي‌گيرد. خبري از مطوع‌ها با چوبهاي خيزران بلندنبود كه هنگام نماز «حيّ علي‌الصلاه» گويان خيزرانـها را درون آسمان تكان مي‌دهند و اگر گوشـه چشمي از سر مـهر، بـه چشمت نشست، غرفه فروش بهشت با چهرة دوزخي و دشداشة كوتاهش، بـه سويت خيز بردارد كه معصيت كبيره‌ كرده‌اي... پُل دريچه‌اي بـه سوي جهاني بـه كوچكي يك جزيره هست كه که تا سال 1970 درون كتابهاي درسي، استان چهاردهم ما بود.

ادامـه مطلب | لينک

June 02, 2004

يار مفروش بـه دنيا كه بسي سود نكرد...

يكهفته با خبر

سه‌ شنبه 25 که تا جمعه 28 مـه

پيشدرآمد: سوداي «آزادي» كه درون سپيدة دوم خرداد چنان پررنگ درون انديشـه و عواطف ما جان گرفته بود كه خيلي‌ها از جمله نسل جواني كه امروز دل افسرده و آزرده بـه هر چه رنگ سياست دارد، بي‌باور شده، مي‌پنداشتيم بـه گامي ديگر كشور صبح با ما است،‌ درون فضاي سياه امروزي كشور، بـه كابوسي بدل شده هست كه جان و جهان ما را آزار مي‌دهد.
فيلمي مستند از زندگي جوانان امروز ايران را «پيك نت» پخش مي‌كند (چه كار زيبائي كرد اين سايت اينترنتي حرفه‌اي و ديدني كه با كمك آقامرتضي فيلم مارمولك را بـه ميليونـها مراجع اينترنت عرضه كرد) حتماً اين فيلم را ببينيد. جواناني كه از ديو و دد ملولند و هر روز بيشتر از روز پيش درون خود فرو مي‌روند و زندگيشان درون پرسه‌هاي بي‌هدف بر سر كوي و برزن و بازار درون جرعه‌اي و يا دودي،‌ خلاصه شده است.

ادامـه مطلب | لينک

May 27, 2004

جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه...

يكهفته با خبر
سه شنبه 18 که تا جمعه 21 مـه

پيشدرآمد: يكي از انسانـهاي بسيار مثبت و سازنده اي را كه درون طول زندگيم شناخته ام و از روزگار تحصيل که تا امروز هرجا با او برخورد داشته ام جز نيك نفسي و اميدواري بـه آينده ايران و سربلندي و اعتلاي مردم ايران از او نديده و نشنيده ام، دكتر رضا حسين بُر است.
خانزاده اي بلوچ كه بـه مراتب بيشتر از پرچمداران خلقي و دلقي درون انديشـه تودة مردم و حقوق اقوام ايراني بوده است. حسين بر درون عين حال كه ديرسالي هست براي رفع ظلم از بلوچها و تحقق آرزوهاي ديرپاي آنـها درون برخورداري از حقوق انساني و فرهنگي و اجتماعي، تلاش ميكند و شماري از نزديكترين اقوام و آشنايانش بـه دست مأموران و يا مزدوران جمـهوري ولايت فقيه بـه قتل رسيده و يا زنداني و شكنجه شده اند، اما هرگز زمزمـه تجزيه و انفصال بلوچستان درون جمع حلقة ياران او، جائي نداشته و حسين بر همـه گاه وحدت و همبستگي بين اقوام ايراني ساكن «گربة نشسته بـه ديوار آسيا و خاورميانـه» را زير پرچم ايران واحد آواز داده است.

ادامـه مطلب | لينک

April 08, 2004

حسب حالي ننوشتيم و شد ايامي چند...

يكهفته با خبر
سه شنبه 30 مارس که تا جمعه 2 آوريل
پيشدرآمد: احمد شكرنيا دوست دير و دورم (كه چقدر جايش درون عرصه مطبوعات خالي است... ظاهراً احمد چندي هست دلمشغول ترجمـه و نوشتن رماني هست كه سخت چشم انتظار انتشارش هستم) خبر داد كه قرار هست فردا ظهر دكتر مصباح زاده ره بـه سفره فقر كشد و با ما هم غذا شود. با احمد و دو سه آدم عاشق كه اين روزها كمتر مثل آنـها را پيدا ميكنم، درون ساختماني كه او درون طبقه دومش زندگي ميكرد «پست ايران» را درون مي آورديم. هفته نامـه اي كه درون خارج از كشور نخستين بود و سالها شكرنيا، با هر مصيبت و سختي بود آن را انتشار ميداد. هفته اي سه روز آنجا ميرفتم و از بامداد که تا غروب، درون خدمت خانم منظم كه حقاً بانوئي آزاده و سرشار از مـهر و عشق بـه ايران است، مطالب پست ايران را درون كنار احمد راست و ريست ميكردم. بـه مرور بـه جمع ما محمد كردنايج كه حالا درون لس آنجلس بيمـه گذار معروف و نويسنده ورزشي هست و علي رحيمي كه او هم گويا درون كار بيمـه و وام هست اضافه شدند.

ادامـه مطلب | لينک




[ساخت تاب با خلال دندان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 16 Jan 2019 22:08:00 +0000



ساخت تاب با خلال دندان

قیـام 24 حوت سال 1357 را بـه یـاد آورید!

نظرات بینندگان:

>>>   برادر عزیز!
ازین .....گویی ها چیزی ساخته نمـیشود یـا کدام درد دوا نمـیشود بهتر درون فکر یک راه حیل حیـاتی و سر نوشت باشید!
حقگو

>>>   خداوند كمونستان افغاني روسي را كه دروازه هاي انواع بدبختي ها و مصايب بيشماري را بروي مردمان بي دفاع ما كوشدند بـه ماتحت دوزخ برساند و در دنيا چنانكه درون انتخابات پارلماني رسوا گرديدند براي ابد رسوا و ريشخند بسازد
ما مردم افغانستان اين جانيان و وطن فروشان را هزگز عفه نخواهيم كرد

>>>   زنده باد اسلام عزیز
زنده باد مجاهدین افغانستان
من ولایت هرات را دوست دارم اما وقتی قیـام 24 حوت بیـادم مـی آید مرا بـه دیدن هرات بیشتر معشوق مـیگرداند.
سلطانی

>>>   قیـام وحماسه24حوت 1357مردم ظلم ستیز هرات سرمشقی خواهدبود به منظور مردم متدین ووطن دوست افغانستان ودرسی هست برای وطن و خاک فروشان این سرزمـین و عبرتیست بـه انانیکه قصد تعرض را بـه خاک وملت افغانستان دارند . ساخت تاب با خلال دندان ع-ب کابل

>>>   بعد از عرض سلام.
در سال 1357هیچ سرباز خارجی درون افغانستان وجود نداشت. ساخت تاب با خلال دندان اینـهمـه تبلیغات اجنبی بخصوص ای سی ای پاکستان و امریکایی ها بود کـه ضمـینـه را به منظور اشغال خود آمده ساختند، ساخت تاب با خلال دندان وما نتیجه او را مشاهده کرده و مـینمایم. تمام حرف های خلقی هاوپرچمـی ها واقعیت داشت. آیـا منیجر های پاکستانی یکجا با طالبان داخل افغانستان نشدند؟آیـا امریکایی هادر فکرساختن پایگاهای نظامـی نیستند؟ همـین اکنون روزانـه دها انسان این وطن توسط امریکایی ها بـه شـهادت مـیرسند، کجاست مجاهدین سر بکف ؟ جواب مثل آفتاب روشن است: ساخت تاب با خلال دندان درون کنار اشغالگران علیـهه ملت ،وسران و رهبران شان مصروف غارت مردم ووطن.آیـااین طور نیست؟ قاری فخرالدین مجاهد-تخار

>>>   آن وقت هارابیـاد نبیـارید چون خیلی دردآوراست نتیجه آنروز هاجز ویرانی،عقب ماندگی،بیسوادی،بی اتفاقی و... چیزی دیگری نبوده ومردم دیگرمثل آن زمان هاساده نیستندبه شعارهرفریب نمـیخوردوهیچگاه دست بـه ماشـه تفنگ نمـیبردتاانسانی رابکشدیـاجانداری رابیجان سازد،کسانیکه خودرا علمدارجهاد ورهبرمجاهدین مـیدانستند امروز بـه تاج تخت رسیده بـه امریکاواوروپا چکرمـیزند واکثرشان درکناربه گفته نویسنده خلق وپرچم درکرسی پارلمان یـابه وزارتخانـه هاتکیـه زده اند، مردم افغانستان بـه تشویق قیـام ضرورت ندارد بـه مکتب بـه دانشگاه بـه علم بـه بازسازی واتفاق ضرورت دارد تازخم سی وچندساله جنگ رامرهم نـهند. بااحترام سیداحمدهاشمـی ازولسوالی المار

>>>   سلام بر شـهدای مظلوم افغانیستان کـه برای ازادی مـیهن جان شان را فداد یـاد انـه گرامـی باد امروز متسفانـه عده وطن فروش نام و یـاد انـها را فراموش کرده اند.(اکبری محمد ابراهیم از قم )

>>>   باقی سمندر –سرباز آزادی
24 حوت سال 1389
مارچ سال 2011-03-15

گرامـی باد
سی و دومـین سالگرد
رستاخیز
بیست وچهارم حوت
مردم دلاور هرات

خوانندگان عزیز !
شما درون این یـاد نامـه و گرامـیداشت از قیـام حوت هرات مـیخوانید کـه نور محمد تره کی بـه رهبران تزاران نوین کریملن مـیگفت :
". من پیشنـهاد مـیکنم که تا شما بـه روی تانک ها و هواپیماهای خود علایم افغانی بزنید . هیچی چیزی نخواهد دانست. نیروهارا حتما از جانب تورغوندی و کابل بـه هرات سوق داد. "
نورمحمد تره کی درون مصاحبه تیلیفونی با رهبران تزران نوین کریملن
"چرا اتحاد شوروی نمـیتواند ازبیکها، تاجیکها و ترکمن هارا بـه لباس غیر نظامـی بفرستد ؟ زیرا کلیـه اقوام درون افغانستان شناخته شده هستند. اگر جامـه ء افغانی بپوشند و نشا نـه های افغانی بـه آنان زده شود ، هیچ نخواهد دانست . بـه نظر ما اینکار بسیـار آسان هست "
نور محمد تره کی درون مصاحبه تیلفونی با تزران نوین کریملن
وهمچنان رهبران شوروی آنوقت مـیگفتندکه :

" حتما همـه چیز را همـین الان بدون تاخیر داد . درهمـین ماه مارس. دوم اینکه بـه گونـه ای حتما رهبری افغانستان را از نظر روانی حمایت کرد. " کاسیگین
"تره کی :
تورغندی خیلی بـه هرات نزدیک هست ، اما مـیتوانید سربازان را با هواپیما بـه کابل بفرستید. هرگاه شما سربازان تان را بـه کابل بفرستید و انـها از کابل بـه هرات فرستاده شوند ، بـه عقیده ما هیچی چیزی نخواهد دانست . همـه فکر خواهند کرد کـه آنـها سربازان دولتی افغانی اند. "
کاسیگین : همـه چیز حتما بی درنگ تحویل داده شود. درست از همـین فردا.
مارشال اوستین اوف :
خوب ما اینکار را مـیکنیم و حتی کنترول هم مـیکنیم کـه فردا تحویل شوند.
لینکو :
جنگ افزار ها حتما در ماه مارس تحویل داده شوند.
اندروپ اوف :
در هرات بیش از بیست هزار نفر از مردم درون شورش شرکت کرده اند. آنچه مربوط بـه مذاکرات با تره کی مـیگردد ، فکر مـیکنم بهتر هست رفیق کاسیگین با تره کی گفتگو کند......
لازم هست تا ما بـه تدوین مصوبهء سیـاسی پرداخته و در نظر داشته باشیم کـه احتمالا برما برچسپ تجاوز گری خواهند زد. نمـی توانیم افغانستان را از دست بدهیم.
پوناماری اوف :
... انجارا ببینید کـه یک گروه بیست هزار نفری شورشیـان پیروز مـیشوند "
کاسیگین : شما دور نمای اوضاع را درون هرات چگونـه مـی بینید؟
تره کی : فکر مـیکنم کـه امروز شام یـا فردا صبح هرات سقوط مـیکند و کاملا بـه دست مخالفان خواهد افتاد.
کاسیگین : آینده راچگونـه پیش بینی مـیکنید؟
تره کی : ما معتقدیم کـه مخالفان واحدهای تازه ای را تشکیل داده و به پیش روی ادامـه خواهند داد .
کاسیگین :
شما نیرو ندارید کـه آنان را شکست بدهید ؟
تره کی : کاش مـی داشتیم...
کاسیگین : شما درون رابطه بـه این مساله چه پیشنـهاد هایی دارید؟
تره کی : ما خواهش مـیکنیم کـه شما بـه ما کمکهای عملی ، انسانی و تسلیحاتی کنید.
کاسیگین : این مساله خیلی دشوار است.
تره کی : درون غیر این صورت شورشیـان بـه سوی قندهار حرکت کرده و پس از آن بـه سوی کابل خواهند آمد.
.......................
تره کی :
شما ماشینـها را با رانندگانی کـه زبان مـیدانند ، بفرستید. تاجیکها و ازبیکها همزبان ما هستند "
.....................

بهتر خواهد بود که تا گزارش را خود شما بخوانش بگیرید !
این شما واینـهم نبشته بخاطر یـاد بود قیـام مردم دلاور درون ماه حوت درشـهر باستانی هرات

همـه عکاسی ها از آقای
Luke Powell, 2002.
است کـه در سال 1974 عکسبرداری نموده اند

سی و دوسال پیش از امروزدر بیست وچهارم حوت سال 1357 مردم دلاور و شجاع درون شـهر باستانی هرات درون برابر ظلم ،ستم ،استبداد و عوامفریبی های دولت کودتاچیـان پرچم و"خلق" بپاخاسته و با قیـام ورستاخیز شان صفحه دیگری را درون تار یخ مبارزات مردم افغانستان گشودند.
این قیـام حماسه آفرین با خون بیست وپنج هزار انسان شـهید راستین آبیـاری گردید
مردم هرات کـه در برگیرنده کارگران ، دهقانان و سایر اقشاربه کار وزحمتکشان ، روشنفکران ،عساکر و افسران فرقه زلمـی کوت و برخی از روحانیون و سرشناسان مساجد وخانقاها بودند ، درون بیست وچهارم حوت همـه با یک صداو یکجا بر ضد ظلم واستبداد دولتی برپا خاستند کـه بخاطر عوامفریبی داد از "گارگر ودهقان و انقلاب " زده وخود را " حزب دیموکراتیک خلق " مـینامـید و یبانی دولتی برخوردار بود کـه خود را دولت "اتحاد جماهیر شوروی سوسیـالیستی " مـیگفت و پشتوانـه نظامـی پاکت وارسا و اقتصادی پاکت کومـیکان و اقمار شوروی را با ناز ونخره برخ ستمکشان و زحمتکشان افغانستان مـیکشید.
قیـام مردم دلاور هری یکبار دیگر نقاب از چهره حزب گویـا دیموکراتیک خلق و اتحاد شوروی تزاران نوین کریملن برداشت و نـه تنـها بـه مردم هرات بلکه به منظور مردم کل افغانستان و منطقه یکبار دیگر ثابت ساخت کـه حزب کودتاچی از نـهادش برضد دیموکراسی بوده وبروی مردم با توپ وتانک وسرب مذاب سخن گفت و شوروی نیز کـه داد از سوسیـالیزم مـیزد وخود را دوست کارگران وخلقهای افغانستان وجهان جلوه مـیداد ، قیـام کارگران ودهقانان و زحمتکشان هرات رابه زور توپ وتانک وبم افگن ها سرکوب نمود که تا به زعم شان نتنـها از " انقلاب هفت ثور " حمایت نمایند بلکه خواسته های تزاران نوین کریملن را زیر نام انترناسیونالیزم ادامـه بدهند.
مردم هرات یکبار درون دهم اسد سال 1348 بپاخاسته و قیـام شکوهمندی برپا نموده بودند وهمـه آن قیـام دهم اسد را بخاطر داشتند و هنوز نـه سال از آن قیـام نمـیگذشت کـه گزارش صدای قیـام مردم درون مـیزان سال 1357 از نورستان و خیزش مردم فراه درون 22 حوت همان سال بگوش شان رسیده بود و شناخت نسبی ایکه از تبه کاران پرچم و"خلق " از پیش داشتند ، عزم شان را متین تر ساخته و نتنـها با داس وکدال و اسباب دهقانی وکشاورزی بلکه با تفنگ نیز درون برابر جنایت کاران و دولت کودتاچی رستاخیز تاریخی را برپا نمودند . به منظور اینکه گوشـه ای از خصایل مقاومت ومبارزه مردم هرات را بهتر شناخته باشیم ، نیم نگاهی بـه گذشته های دور حتا پیش از مـیلاد مسیح نموده ودو باره برمـیگردیم بـه قرن بیستم وروزهای حوت سال 1357 درون هری باستانی.

نیم نگاهی بـه دورنمائی
از گذشته های قیـام درون هرات:
"هرات این مـهد مدنیت ازدیر باز پاسدار ناموس آزادی بوده و در این راه مردم فرزانـه آن نـه تنـها از این منطقه محدود بلکه درون کنار دیگر هموطنان افتخار آفرین خویش از کشور باستانی خود درون برابر ستمکاران بد نام تاریخ بـه تمام وکمال پاسداری نموده و جانبازی ها کرده اند کـه تاریخ درخشان این خطه افتخار آفرین به منظور همـیشـه محفوظ است.
این کشور درون برابرکشور گشائی اسکندر 365 که تا 324 قبل از مـیلاد مقاومت های دلیرانـه نمود و نیز درون برابر چنگیز خونخوار 1167 که تا 1227 مـیلادی کـه آوازه ستمگاری او درون بسا مناطق مردم را واداشت که تا به او سر تسلیم فرود آرند ، درون هرات با مقاومت جدی رو برو شد .
هجوم بیرحمانـه شاه اسماعیل صفوی 1510 مـیلادی و نادر افشار 1731 نیز با مقاومت جدی مردم آزادی دوست و پا بند بـه سنن اسلامـی هرات رو بروشد کـه با تحمل تلفات بسیـارووارد زیـان های غیر قابل جبران بر دشمن آخر الامر بـه پیروزی این مردم سلحشور انجامـید.
دفع حمله مشترک کـه قوای خارجی از جانب سرحدات غربی تحت اشراف جنرال های روسی و پولندی و قلعه بندی هرات درون یک صدو پنجاه سال قبل نیز از مجاهدت پیروز مندانـه این مردم مسلمان وآزادی دوست بـه شمار مـیرود. "..1

نیم نگاهی بـه رستاخیزبیست وچهارم حوت درون سال 1357 درون هرات
پس از کودتای هفت ثور 1357 درون همـه افغانستان ظلم ،ستم واستبداد دولت کودتایی پرچم و" خلق" بیداد مـینمود. این بیداد گری بنام انقلاب ،کارگر و دهقان بالای همـه طبقات و اقشار زحمتکش و ستمکش افغانستان ادامـه مـی یـافت ومردم هرات نیزاز این بیدادگری بدور نمانده وچنانچه مردم هیچگاه درون برابر ظلم ،ستم وبیداد ستمگران سر تسلیم فرود نیـاورده اند ، درون هری نیز گروه ها و حلقه های مقاومت بـه شکل زیر زمـینی و نیمـه آشکار شکل مـیگرفت.
مردم هرات یکبار درون دهم اسد سال 1348 رستاخیزی تاریخی را برپا نموده و آنوقت دیموکراتیک نوین افغانستان یعنی شعله جاوید درون هرات مانند سایر ولایـا ت افغانستان از خوشبینی زیـادی برخوردار بود .
بعد از کودتای هفت ثور سال1357حزب کـه خود را حزب دیموکراتیک خلق مـیدانست ، درون نخستین قدم ها برضد همـه آنـهایی کـه ایشان را از نگاه با القوه مخالف و دشمن سرسخت خویش مـیپنداشت ، اقدام پیشیگیرانـه نموده بود و مخالفین سیـاسی بالقوه خود را گرفتار نموده و راهی زندان ها وکشتار گاه ساخته بود.
دولت کودتای هفت ثور درون همـه افغانستان سه دشمن بالقوه را شناسایی کرده و هرات از این حال مثتثنی نبود :
اخوان المسلمـین
افراطی های چپ
ناسیونالیستهای تنگ نظر
یک - اخوان المسلمـین بـه جریـانی گفته مـیشد ومـیشود کـه در آن روز ها و در دهه چهل خورشیدی بنام سازمان جوانان اسلامـی شـهرت یـافته بود.
دو- کودتاچیـان پرچمـی و"خلقی" شعله جاوید را بنام افراطی های چپ درون تبلیغات خود نام مـیبردند . شعله جاوید با نام جریده و یـا هفته نامـه شعله جاوید کـه از 15 حمل سال 1347 که تا 23 جوزای سال 1347 بـه شکل قانونی وعلنی درون کابل با مدیریت ومسوولیت داکتر رحیم محمودی منتشر مـیگردید ،گره خورده است.
سه - کودتا چیـان هفت ثور - سازا یـا سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان را بنام ناسیونالیست های تنگ نظر یـاد مـید.یکی از خط گذاران فکری سازا شاد روان محمد طاهر بدخشی بود کـه موصوف درون آغازسال 1344 جز بنیـان گذاران"حزب دیموکراتیک خلق"بود و بعد از انشعاب جز فراکسیون خلق گردید و بعدن بکلی راه شان از بنیـان گزاران " حزب دیموکراتیک خلق " جدا د.
پیگرد وگرفتاری مخالفین درافغانستا ن
سازمان استخباراتی کـه در گذشته ها بنام ریـاست ضبط احوالات و در زمان ریـاست جمـهوری داود بنام سازمان مصونیت ملی یـاد مـیگردید ، بعد از کودتای هفتم ثور 1357 بنام د افغانستان د گتو ساتوونکو اداره یـا ( اگسا ) تجدید رهبری و سازماندهی گردیده و اسد الله سروری درر اس سازمان اگسا قرار داده شد. از هفتم ثور بـه بعد تمام اداره قبلی بـه همکاری کاب بـه فعالیت ادامـه داده و برای پیش گیری از وقوع مخالفت های عملی اقدام بـه گرفتاری مخالفین بالقوه نمودند.
در کابل اقدام بـه گرفتاری بسیـاری از سر شناسان کـه گویـا جز حرکت اخوان المسلمـین پنداشته مـیشدند ، نمودند. اعضای خانواده حضرات شور بازار و قلعه جواد کابل از این امر مثتثنی نبود.
از زمره شعله های شناخته شده بـه گرفتاری شاد روان اکرم یـاری وواصف باختری و بسیـاری از شعله ای ها نمودند.
از زمره اعضای شناخته شده سازا اقدام بـه گرفتاری شاد روان محمد طاهر بدخشی و یـارانش نمودند.
به همـین ترتیب از شروع کودتای هفت ثور بـه بعد پیگرد و دستگیری و شکنجه واعدام درون کابل وولایـات ادامـه یـافت ونام زندان پلچرخی و باستیل و پولیگون بـه مثابه نماد از ترور ووحشت و جنایت موی بر اندام انسان راست مـیکرد. این همـه گرفتاری ها بنام گویـا انقلاب و حزب و دیموکراسی سازماندهی شده بود. حزبی کـه خود را حتی حزب پیشاهنگ طبقه کارگر مـینامـید و کودتای ثور را بعد از انقلاب اکتوبر دومـین انقلاب نمونـه درون سطح جهانی یـاد مـید!
آن همـه گرفتاری ها و گم شدن انسانـها و تبلیغات حزب کودتاچی ها بالای تمام اقشار جامعه تاثیر مستقیم گذاشته و روز بروز مخالفت ها از هر خانـه ای کـه عضو وی گرفتار شده بود ، آغاز گردیده و سازمانـها وگروه های پراگنده نیز به منظور دفاع از خود بیشتر بـه تشکل پذیری و تجدید سازماندهی مشغول گردیده و مخالفت درون تیوری وپراتیک بر ضد کودتاچیـان هفت ثور ادامـه یـافت.
هرات نیز از این حالت بدور نبود و در هرات هم بـه گرفتاری علاقمندان اخوان المسلمـین شروع نموده و هرکه را دلشان مـیخواست بنام اخوانی و دشمن خود گرفتار نمودند.
همچنان درون هرات بـه گرفتار نمودن شعله ای های سر شناس آغاز نمودند و عبد الا لله رستاخیزو یـاران و بسا از شعله ای ها را گرفتار نمودند.
در واقعیت امر سردمداران رژیم کودتا یی هفت ثور با گرفتار نمودن مخالفین بالقوه شان همـه مردم هرات را یکبار دیگر آماده ای مخالفت عملی و رستاخیر نمود. درون برابر ظلم ،ستم واستبداد هیچگاه مردم خاموشی اختیـار نکرد.
از اینرو هرات روز بروز آماده خیزش و مبارزه مـیگردید.
من درون اینجا خواهم کوشید که تا رگه های نظری وعملی و انگیزه های مخالفت را از دو دیدگاه مطرح درون همان زمان شناسایی نموده و درسهایی لازم از آن را طبعن هرکه بـه قدر توانایی خود جمعبندی خواهد نمود.

آمادگی های به منظور جهاد :
در رساله ای 24 حوت مـیخوانیم کـه :
"رژیم ترور و اختناق باعث شد که تا مردم اینجاو آنجا جلسه های سری را به منظور ارزیـابی حالات موجوده و دورنمای وحشت زای آ ینده تشکیل دهند ، درون جلسات کـه در ماه مبارک رمضان این ماه فیض و برکات این ماهی کـه نخستین جهاد اسلام از آن آغاز شد ، فیصله گردید که تا در عید رمضان مردم از فراز منبر بـه امور جهاد آگاه ساخته شوند ولی نسبت اختناق و پیگیری شدید ملحدان کـه در آن روز ها وحشت بسیـار تولید کرده بودند اینکار جز بـه وسیله عده ای بسیـار محدودی عملی نشد و آنانی کـه دست بـه این شـهامت بزرگ زده بودند از انظار ناپدید شدند.
اوائل مـیزان 1357 هست ، هوای هرات رو بـه اعتزال مـیرود باغ سرشار از ناک ، امرود ، سیب و انجیر و انار مـیشود ، فالیز ها از خربوزه پل پیری، ابلق ، ناکی و هندوانـه های خاتونک موج مـیزند ولی هیچ یک از این مـیوه های آبدار چنگی بـه دل نمـی زنند ، چه مردم همـه بیم یک فاجعه دردناک را دارند ، درون این آوان برحلقه مخلصان مخلصی دیگری افزوده گردید این مرد نیکنام همانا محمد افضل شـهیر بود ، او بـه گفته ای جناب عبد الکریم غلجایی :
اخلاص درون عمل سبب حسن شـهرت است
دیدم بـه چشم خویش کـه مخلص شـهر شد
از اخلاص خویش بـه شـهرت نیک پیوست ، این فدا کار درون راه جهاد از سر و جان گذشت درون جلسات محرمانـه جانبازان راه حق فیصله شد که تا در عید قربان برادران تن بـه یک قربانی دهند و یک نعره مستانـه به منظور اعلام جهاد سر کشند ، برسم نیـاکان خویش کفن پوش شوند و مردم را بـه فدا کاری عظیمـی فراخوانند زیراانیکه درون افغانستان از دولت و حکومت تمثیل مـید نسبت بـه خود باختگی چنین مـی اندیشیدند کـه روس بر این کشور استیلا یـافته و جلوگیری از این امر نظر بـه موازنـه قدرت نا ممکن مـینمود ، همچنین جهانیـان با قضیـه ای افغانستان از دیر باز چنین برخورد مـید کـه گویـا این منطقه درون ساحه نفوذ روسیـه واقع شده و خلاصی آن نظر بـه موقعیت استراتیژی اش دشوار مـینماید .
تنـها چیزیکه درون اعاده حیثیت افغانستان بـه حیث یک کشور آزاد و مستقل نا درستی این بینش های ستمکارانـه را بـه اثبات رساند همانا عقیده پاک مردم آن بـه ارزش های والای اسلامـی بود کـه آزادی جزه لاینفک آن مـیباشد و مردم این دیـار حتی پیش ازاینکه بدین اسلام مشرف شوند ، آزادی دوست و استقلال طلب بودند ، لذا خلاصی مردم این مرزو بوم از چنگال جهان خوار روس همانا اعلام جهاد علیـه دشمن تشخیص شده بود وبس. این نعره همانا از فراز منبر ها درون عید قربان قسما بگونـه ایما و اشاره و قسما با بیـانی صریح سر کشیده شد ، نعره کفر و دشمن سوز الله اکبر ، نعره افتخار آفرین اسلام .
در این حالت کـه دولت ددمنش ، مسلمانان پاکباز را تعقیب مـیکرد عده ای از برادران مخلص بـه مـهاجرت تن داده و عده ای از ایشان بیرون از صفوف داخل کشور با اخلاصی کامل مراقب رویدادهای این سامان بودند و عده ای هم توانستند بار دیگر خود را بـه مـیهن محبوب و اسلامـی خویش برسانندکه یکی از اینـهاهم قومندان بزرگ جهاد هرات گل محمد خان تیزابی بود. " 2
رژیم کودتا ی هفت ثور کـه رهبرانش بـه مثابه ستون پنجم شوروی درون افغانستان فعال بودند ، با اتکا بـه جاسوسی و خبر کشی و مخبری کـه بدان افتخار مـی نمودند ، درون هرات بـه گرفتاری مخالفین بالقوه خویش ادامـه دادند. درون یک سند بنام قیـام 24 حوت مـیخوانیم کـه :
" دست گیری غیور مردان
حکومت ملحد کـه مراقب جدی اوضاع بود بنام اگسا شیطان های زیـادی را بـه اینسو و آنسو گماشت، بـه تعداد شصت نفر از بهترین شخصیت های این دیـار را دستگیر کرد کـه بطور نمونـه بذکر چند نفر ایشان بسنده مـیشوم :
آقای فاوق شاه پشتون زرغونی ، خان تیزابی ، مـیر حمزه ، شیخ غلام حسین طالب ، غلام محمد روحانی ، احمد خان دینو ، خطیب صاحب کبرزانی ، خطیب صاحب بابای برق ، سید فغفور ، حاجی غزنیچی ، مـیر احمد خان معلم، سید معظم پسر حضرت کرخ و حاجی عبد الغفور.
...................
.... روز های اخیر جدی 1357 بود ، هرات را حالتی از وحشت فرا گرفته بود , عدهء دیگر از نیک مردان هرات را دستگیر کرده و به زندان افگندند کـه از ایشان که تا امروز هیچ خبری نیست کـه از جمله مـیتوان از جناب عبد الباقی مجددی ، عبد الصمد مجددی، محمد انور مجددی، فضل احمد مجددی و علی محمد مجددی نام برد.
_( درون کابل جناب حضرت صاحب ضیـا المشایخ را با 19 نفر از وابستگان نزدیک شان و نیز بـه همـین سلسله از همـه افغانستان اعضای این خانواده را دستگیر د کـه تا امروز از ایشان خبری نیست.)
این رویداد های درد زا و این همـه اختناق و ترورکه برق آسا یکی بعد از دیگری انجام مـییـافت ، مردم عزیز کشور مارا سخت تکان داد. " 3
جواسیس ومخبرین رژِیم کودتا مانند همـه جواسیس ومخبرین دنیـا چنان مـی اندیشیدند کـه با خبر چینی و گرفتاری مخالفین بالقوه گویـامـیتوانند پایـه حاکمـیت ضد مردمـی شان را چند روزی پا برجا نگهدارند. رژیم کودتا مـیخواست با زور سر نیزه و با اتکا بـه جواسیس اش به منظور خودش پایـه گویـا مردمـی پیدا نماید ووقتی سخن از اصلاحات و ریفورم ها مـیزند ، سردمداران رژیم خود کامـه ومستبد با ادا وژست خلقی بودن و دیموکراتیک بودن خود را بجای خلق ومردم جلوه مـیدادند و خواستار متحقق ساختن برنامـه هایشان بزور تفنگ و رهنمایی جواسیس و مخبرین شان بودند. یک نمونـه بارز را درون قیـام سلیمـی مـیبینیم.
در سندی بنام 24 حوت مـیخوانیم کـه :
"قیـام سلیمـی :
روز های اول حوت 1357 بود ، مردم از اعمال ضد اسلامـی خلقی ها و پرچمـی های مردم آزار بـه ستوه آمده بودند . درون سلیمـی محشری از بیداد گری و ستم بر پا شده بود .
سواد آموزی و درس و تعلیم ستون فقرات اسلام را تشکیل مـیدهد. سر آغاز وحی قران رهنمودیست بـه سواد و علم و نیز سواد درون اسلام درجه دارد کـه اسیرا ن جنگی بدر آنـهائیکه با سواد بودند فدیـه آزادی هر کدام شان با سواد ساختن ده نفرمسلمان قرار گرفته بود و سرانجام تحصیل علم برمرد و زن فرض مـیباشد ولی این خلقی هاو پرچمـی های بی وجدان بنام کورس سواد آموزی سیـه کاری مـید و بدینوسیله عفت وناموس مردم را خدشـه دار مـیساختند، از اینرو مسلمانان از اشتراک همسران ان و ان با عفت و نیک نام خود بـه کورس های بد نام بـه اصطلاح سواد آموزی نفرت داشتند.
در روز نـه حوت 1357 سلیمـی شاهد وحشت و آشوبی بزرگ بود ، یک باند از این مردم فرومایـه بنام اصطلاح سواد آموزی همـهء ان و همسران مردم با شـهامت و پاکدامن این قریـه را مـی خواستند جلب کند ، یکی از این مردم پاک طینت خطیب جامع این قریـه بود. خطیب صاحب همچون مردم مسلمان و با عفت این قریـه این ننگ را تحمل نکرد و از فرستادن نیکنام خویش به منظور شمول درون کورس بـه اصطلاح سواد آموزی کـه مـیخواستند بزور دایر کنند امتناع ورزید ، سر معلم مـیخواست با اعمال زور آن ان پاک نـهاد را از حصار خانـه بیرون کشد کـه با عالعمل شدید مردم روبرو شد.
اورا خوب لت وکوب د، او رفت و از ولسوالی پشتون زرغون قوای مـهاجم عسکری را آورد و تمام قریـه را زیر چکمـه های ددمنشان قرار داد ، مردان و زنان مسلمان و بیگناه را از خا نـه های شان کشید . از قریـه بیرون کرد ، عده ء را بـه شمول خطیب صاحب و نثار احمد خان ارباب قریـه دستگیر کرده و آنگاه درون مـیان این گروه عظیم بـه فیر هوائی پرداختند ، درون این حال این مردان راه حق با چوب هائیکه از درختان شکسته بودند بطرف قوای الحادی و تانک زرهی ای کـه آنـها را بـه رگبار بسته بود ، بـه پیش رفتند کـه 23 نفر شان درون اینجا پیش روی مردم بـه اثر فیر آتشپاره های تانک بـه شـهادت رسیدند ، ایشان بر تانک یورش آنرا با نیروی بزرگ اسلامـی خویش از فعالیت انداختند. آنـها ئیراکه دستگیر کرده بودند از مـیدان هوائی هرات بـه طیـاره سوار کرده یک یک شان را از هوا بـه زیر انداخته و به شـهادت رساندند ، کـه در این جمله مـیتوان از خطیب مسجد جامع سلیمـی و ارباب این قریـه مرحوم نثار احمد نام برد همچنین درون جملهانیکه آنـهارا با ارتباط بـه این موضوع گرفتار کرده و در ولسوالی تیر باران د . حاجی سلیمان بود . خداوند روحشان را شاد گرداند و راه شان مستدام . این خبر های هیجان انگیز بـه تمام نواحی شـهر و قریـه های هرات و همـهء کشور عزیز ، پخش گردید کـه بر انزجار شدید مردم افزود. " 4

" قیـام غوریـان
اواسط حوت 1357 بود. مردم هرات همانند سایر مردم کشور اسلامـی ، از این خدا بیزاری خلقی ها و پرچمـی ها بـه اوج نا آرامـی قرار گرفته بودند ، از شـهادت بزرگ مردان افغان و از بیرحمـی و سنگدلی های حزب بدنام خلق و پرچم با شکوه هرچه تمامتر گفتگو مـیشد ، مردم همـینکه از مسجد بیرون مـی شدند و یـا بـه مسجد مـیرفتند . هر خبری داشت بـه هم صف های خود درون مـیان مـیگذاشت.
یکی از این مردان کـه نام جاودانی یـافت و در راه اعلا کلمـه الله جام شـهادت سر کشید مرحوم قاری ابوبکر بود کـه او هم درون ردیف دیگر پاکبازان درون بیدار ساختن مردم هرات سهمـی بسزا داشت و در شام 23 حوت درون پیشاپیش قیـام 24 حوت بـه شـهادت رسانیده شد ، خداوند روحش را شادو روانش را مستدام گرداند.
همچنین درون این امر از جوانان با احساسی چون برادر صفی الله افضلی و خواجه ذبیح الله و غیره مـی توان نام برد.
در غوریـان بنام کار دسته جمعی گروهی ازمسلمانان پاک طینت را فراخوانده بودند ، کار دسته جمعی از اساساتی هست که اسلام آنرا بـه جهان بشریت عرضه کرده هست .
آنگاه کـه حضرت رسول اکرم ( ص) بـه مدینـه منوره هجرت گزیدند . نخست مسجد قبا و بعد مسجد نبوی را بـه همـین کار دسته جمعی بـه پایـان رساندند ، ولی این مزدوران روسیـه روسیـاه به منظور تحقیر مردم اینکار را مـید و این عملیـه هیجان آور درون همـه جا ی افغانستان جزو پروگرام های وحشیـانـه ایشان بود .
چنانچه درون غوریـان یکی از موسفیدان مو ءقر را کـه به کار دسته جمعی آورده شده بود درون محضر عام لت وکوب د کـه این حالت بر همـه مردم غوریـان ناگوار تمام شد.
از طرفی هم درون آغاز بـه مـیدان آمدن حکومت کمونیستی طرف این دولت ملحد به منظور جلب مردم درون بند فقر نگهداشته شده افغانستان وعده داده شده بود کـه زمـین های زمـیداران را بین ناداران ایشان تقسیم مـی کنند ولی این مردم مسلمان وغیور جز اندکی فریب این دغل بازان را نخوردند و حتی خود همـین هایی کـه به ایشان زمـین داده شده بود ، این اوراق قلابی را پاره ، پاره کرده وخود زمـین هارا مسترد د. کـه یکی از این موارد درون روز 17 حوت 1357 اتفاق افتاد . همچنین عده ای با آنکه اوراق قلابی زمـین را گرفته بودند ، باز هم درون کنار برادران مجاهد ایستادند ، چنانچه درون جیب بعضی از شـهدای راه حق همـین ورق دیده مـیشد و تعدادی هم اوراق نابکار را درون صفوف جهاد پاره کرده و به یک سو مـی انداختند .
مردم غوریـان کـه از ظلم وستم حکومت سخت ناراضی بودند ، اهانتی راکه روز گذشته بریکی از موسفیدان موقر شان بعمل آمده منافی روش اسلامـی مـیدانستند ؛ لذا عده ای از ایشان پیش ولسوال رفته اوراق قلابی مالکیت زمـین را باو مسترد د.
ولسوال از این رویـه مردم خشمگین شده ایشانرا درون محضر عام زنده بگور کرد کـه همـه مردم لرزش زمـینی را کـه این هفت شـهید پا کباز دران خاکپوش شده بودند ، مـیدیدند و این امر اوج ناآرامـی مردم را ببار آورد ، درون فردای آنروز بر ولسوالی غوریـان ، قلعه مستحکمـی کـه همـیشـه از آ ن حمایـه مـیشدند و آنرا مرکز امنیت و آرامش خود مـی پنداشتند ، حمله ور شده مامورین کج نـهاد آن ولسوالی را بـه جزای اعمال ننگین شان رساندند ، از این مـیان یک نفر با استفاده از تاریکی شب خود را بـه شـهر هرات رساندو قوای وحشی وویرانگری را راهی غوریـان ساخت کـه مردم زیـادی را زیر آتشپاره های تانک و توپ قرار داده ، تلفات زیـادی را به منظور این مردم محروم ببار آوردند.
قیـام عمومـی :
عقده ها گلو گیرشد، نفس ها درون ها بند شد ، همـه آماده ایثار ، فداکاری و قربانی گردیده بود، فتوای علمای کرام بر جهاد بگونـه علنی صادر شد ، واعظ بزرگوار شـهر جناب شـهید بهاو الدین روز جمعه 18 حوت درون مسجد بزرگ هرات مردم را بـه گونـه علنی بـه جهاد فرخواند ، آنروز از همـه جمعه ها و عید ها مردم بیشتری بـه مسجد جامع بزرگ و تاریخی هرات جمع شده بودند و با بیرق های سبزی کـه به کمر بسته بودند ، بـه صفوف نماز ایستادند کـه از پیش به منظور اینکه ذریعه علماء و بزرگان قوم آماده ساخته شده بودند و روز 18 حوت به منظور اینکار از هر لحا ظ مناسب تشخیص شده بود ، به منظور قیـام همگانی ، به منظور ایثار و فدا کاری ، به منظور آبیـاری مـیهن عزیز بخون شـهدای پاک طینت .
دولت چاکر منش هم به منظور از بین مردم ایثار گری کـه صرف مـیخواستند بحیث یک مسلمان زندهکنند و مسلمان بمـیرند و از دین ووطن اسلامـی خویش دفاع کنند درون هر جا و مخصوصا درون اطراف مسجد جامع جلادانی رادر سنگر های مستحکم مجهز با تانک و توپ وموتر های مخابره و همـه چیز مستقر ساخته بود، درون این روز برادران جان بر کف تجویز گرفتند به منظور انسجام بهتر امور این قیـام بزرگ را یکی دو روز دیگر بـه عهده تعویق اندازند.
روز 19 حوت 1357 بود ، صبحگاهان مردی از مردان حق با قامتی مـیانـه ، محاسنی سفید و انبوه ، دستار هراتی وار بر سر و چپن دهاتی وار بر تن پیـامـی را کـه از راه دور آورده شده بود ، بین مردم تکثیر مـیکرد . این مرد مخلص و این فداکار صالح حاجی محمد ایوب بود و چون گوش او از گزند حوادث سنگین شده بود ، اورا حاجی محمد ایوب کر مـیکفتند. مردی بود درون عین نحیفی با صلابت و در عین کم شنوائی با احساس و پر درک.
این پیـام کـه مردم هرات این جانبازان پیشتاز راه حق را با کلماتی روشن بـه جهاد فرا مـیخواند از مقر رهبری جهاد فرستاده شده بود، درون این پیـام هدایت داده شده بود کـه مومنان پاکباز هرات ومجاهدان راه حق برسم نیـاکان پاک گوهر خویش نخست دو رکعت نماز بخوانند و آنگاه یک قیـام عمومـی و همگانی بـه پردازند ، درون پای این پیـام یکی از چهره های شناخته شده جهاد افغانستان جناب صبغت الله مجددی امضا کرده بود ، وصول این پیـام کـه موید همان احساس پاکی بود کـه به اثر فتوای علمای هرات درون ایشان دمـیده بود ، اشتیـاق شانرا بـه جان نثاری فزون گردانید ، نعره پر شکوه الله اکبر از کران که تا کران هرات این وادی شیر مردان را گرفت.
21 حوت 1357 بود. هیئاتی بنام تقسیم اراضی بـه ولسوالی گذره آمد ، به منظور نخستین بار- یکی از همرزمان گل محمد تیزابی این مجاهد خستگی ناپذیر بر این هیئات فیر کرد و آنـها را نقش زمـین ساخت ، اعضای این هیئات ستمکار آمده بودند که تا حقوق مردم را پایمال کنند و مال یکی را بدون مجوز شرعی ریـاکارانـه و برای برهم زدن شیرازه شرع انور محمدی علی صاحبها الصلوات و التحیـه بـه شخصی کـه مستحق آن نیست بسپارند . موازی با این بر ولسوالی گذره از طرف یکی دیگر از مجاهدان جانباز فیر شد کـه دریور آن کشته شد . متاسفانـه ولسوال جان سالم بدر برد. دراین روز ها درون همـه اطراف و نواحی شـهر وولسوالی های هرات یک آمادگی کامل روانی به منظور قیـام عمومـی گرفته شده بود ، دولت نیز خود را آماده رویـاروئی بـه این قیـام همگانی ساخته و در هر قسمت شـهر وولسوالی ها سنگر های را به منظور این امر تهییـه دیده بود و توسط دو طیـاره کشاف وادی هرات را بگونـه مداوم دیده بانی مـیکرد .
روز 22 حوت 1357 بود ، مردم بـه قیـادت مجاهد بزرگوار گل محمد تیزابی درون گذره جمع شدند ، بیرق افتخار آفرین اسلام بدست یکی از علمای برازنده این دیـار مولوی محمد صالح بود، امروز نیز درون زمـینـه صحبت های شد و آمادهکامل بـه موکول شد .
روز موعود فرارسید . مردم گذره با چنان شورو شعفی بدور هم جمع شدند کـه گوئی عید هست که روز رستن از غم های بزرگ بود ، غمـی کـه بر شانـه های مردم مسلمان سنگینی مـیکرد و مردم با آذوقه و سلاحیکه داشتند بـه سمت غرب گذره درون جنگل روضه باغ جمع شده بودند ، ایشان درون آغاز درون حدود پنجصد نفر بودند کـه تا شب هنگام بـه حوالی دو هزار نفر رسیدند . اسلحه شان را چند مـیل تفنگ برنو ، یـازده تیر و شش تیر تشکیل مـیداد ، درون نخست فکر مـیشد ایشان بر ولسوالی گذره ء حمله ور شوند ولی همت والای قوماندان جهاد و آتش خشم مردم مردم خدا شناس و مجاهد این مرزو بوم پلان را وسیع تر ساخت ، لذا شب را درون جنگل بسر بردند که تا فردا راهی شـهر هرات شوند .
در بامدادان 24 حوت مردم همـینکه صدای آذان را شنیدند با این گلبانگ محمدی پیمان بستند کـه برای همـیشـه این ندای ملکوتی را درون فضای کشور اسلامـی خویش درون اهتزار نگهدارند و در این راه سرهای خود را قربان کنند و در همان سپیده دم صبح بعد از ادای نماز بـه سوی شـهر روان شدند کـه برادران مسلمان ولسوالی انجیل و دیگر ولسوالی ها بـه این کاروان نور و هدایت پیوستند، درون پل مالان با تنی چند از مزدوران روسی رو برو شدند کـه عده شان بـه صف حق پرستان پیوستند و یک نفر نظر بـه مقاومت با این نیروی حق نابودی خود را فراهم کرد ، درون این مـیان صاحب منصبی هم کـه با موتر جیپی بـه این نیروی پرتوان مقابل شد بجزای اعمال ننگین خود رسانده شد و موتر آن بـه مستحقش رسید.
آری !
به آن موتر کـه باید قوماندان جهاد سوار مـیشد ، جناب گل محمد تیزابی سوار شد و مجاهدین جان برکف بر دور آن نگین شـهامت حلقه زدند.
اکنون شـهر هرات آماده یک فداکاری عظیم تاریخی شده بود، با شنیدن تکبیر های کـه از جنجره پاک مجاهدان راه حق بر مـی آمد ، درون مـیان شـهر وندان هرات کـه از قبل به منظور این فداکاری عظیم آمادگی گرفته بودند ولوله و شور بزرگی افتاد. مردم از همـه نواحی شـهر با استقبال این موکب نور و جلال شتافتند، حالتی بود کـه از نـهایت خوشی و هیجانی سر از پا نمـیشناخت.مردم شـهر از سه پلک گذشتند، بدوکان های علاقه دار رسیدندکه از آن سو مردم گذره و انجیل بایشان پیوستند، همچنان نوری کـه با نوری بتابد ، آواز دلنواز و پر شکوه الله اکبر کران تاکران شـهر و حومـه را گرفته بود، این نوای جان پرورهمچنان کـه باعث قوت قلب مسلمانان مـیشد ، پیکرهای بیروح کفار را لرزان و ناتوان مـیساخت . زنان نیز از عقب جبهه به منظور مداوای زخمـیان و پرستاری ایشان براه خویش ادامـه مـیدادند، درون شـهر قوای سنگین دشمن سنگر بندی کرده بود، فریب خوردگان مـی پنداشتندبوسیله این جنگ افزار های موحش این ببرهای کاغذی مـیتوانند جلو خشم مردم را بگیرند ، خشمـی راکه به منظور رضای خدا درون این آزاد مردان زبانـه مـیکشید ، هر گز نی.
آتش ره خود واکند
چون از نیستان بگذرد
یکی از این تانک ها کـه پیش از دیگر جنگ افزار ها بـه استقبال بهشتیـان شتافت . از سرک برون دروازه قندهار بود. این دروازه پیروزی و نصرت ، این تانک سرک جنوبی سه پلکرا هدف گیری کرده بود، سرکی را کـه از کنار دوکان های علاقه دار مـیگذشت، فریب خوردگان منحرف فکر مـید، مگر با فیر توپ وتانک مـی توانند مردم مجاهد را کـه از آنسوی کار بارولسوالی های انجیل و گذره و حومـه شـهر مـی آیند ، خواهند ترساند و آنـها را از راه شان باز خواهند داشت.
چه خیـال واهی و چه فکری خام ؟ فیر ها درون نخست هوایی بود بگونـه چشم ترسانی ولی مردم درون برابر غریو مـهیب تانک ها نعره پر شکوه الله اکبر را هر چه بلند ترو بلند ترسر دادند و در تصمـیم خود جدی تر شدند، درون این حال فیرمرمـی های تانک های پاک عاشقان خدارا نشانـه گرفت و در دم سیلی از خون و اشک جاری ساخت ، قامت بسیـاری از پیروان راه حق خمـید و دسته پیش آهنگان شـهدای خونین کفن 24 حوت بـه بارگاه بی نیـاز خدای بنده نواز تقدیم گردید. درون این حال عدهء از مردمـی کـه با صف های مرصوص گونـه بـه جانب شـهر درون حرکت بودند، خود را بـه گوشـه کشیدند که تا فیر مرمـی ها آنـها را از هدف مقدس شان باز ندارد.
در مـیان این پاکبازان جوان 18 ساله ای بـه چشم مـی خورد کـه مرمـی تانک دست اورا از بند جدا کرد، هنوز رگهای آن کاملا بریده نشده بود و از اینرو کف و پنجه های دست او بر بند آویزان بود،ی خواست اورا بـه گوشـه ای بکشد که تا ذریعه یک عمل جراحی دست اورا از بند جدا کند کـه خود همـین جوان کف دست بریده خود را زیر کفش خود گذاشت و با یک حرکت آنرا از بند جدا کرده و بدور انداخت ، تو گوئی این مشت گوشت و استخوان از او نبوده است، این جوان با چونـه زخم را خون بندان کرد و آنگاه دستار کهنـه خود را بـه آن بست و با چهره گشاده براه جهاد همچنان ادامـه داد.
آه ، این چه شوریست، چه احساسی هست ؟
در این حال گل محمد قهرمان با انبوهی از همرزمانش از کنار دکان های علاقه دار با یک چشم برهم زدن خود را بـه جنوب سه پلک رساند و خود را بـه پناه یک دیوار پنـهان ساخت کـه بر آنـها رگبار تانک حواله شد و دیوار بر ایشان غلطید ، فریب خوردگان پنداشتند ، صفوف مسلمانان را شکسته اند بـه همـین دلخوشی تانکیستی از محفظه خود بر آمد که تا خونین کفنانی را تماشا کندکه خود بـه خون نشانده هست ، کـه فورم گردن او آن« فیته سرخی کـه طوق غلامـی هست " هدف مرمـی جمعه خان پسر حاجی عبدل قرار گرفت و در د اورا زمـینگیرساخت ،
_ ( جمعه خان پسر حاجی عبدل کاریز درون این روز سرنوشت ساز از بهترین مجاهدان بود ولی متاسفانـه درون اخیر بدامان دشمن غلطید و هم درون این منجلاب زندگی را پدرود گفت )
بخون غلطیدن این خونخوار باعث شد که تا پیشروی دشمن متزلزل شود و در این حال دو نفر از مسلمانان جان نثارانـه از دیواری کـه بر آن تانک مشرف بود بر آمده و بیدرنگ یکی از ایشان بر شیشـه تانک لوش ( خت ) مالید و آن دیگری با دستار خویش کـه آنرا بـه پطرول آمـیخته بود تانک را آتش زد و در دم منفجر ساخت . از 20 نفر سربازی کـه موء ظف آن منطقه بودند عدهء با سلاح بـه مجاهدین پیوستند و تنی چند سلاح خود را بر زمـین گذاشته و گریختند. به منظور نخستین بار درون هرات مجاهدان دارای اسلحه رگبار شده بودند، اسلحه کـه آنرا از دشمن بـه غنیمت گرفته بودند. درون اینحال دروازه قندهار ذریعه طیـاره بر مجاهدین راه حق بم فروریخته شد کـه چندین خانـه را ویران و اهالی آنرا بـه شـهادت رسانید.
مسیر حرکت اکنون از کنار کار بار بسوی دروازه قندهار بود ، نعره الله اکبر از هر کوی و برزن شنیده مـیشد کـه فرشته گان عالم بالا نیزبا این نوای روح نواز هم نوا شده بودند ، درخت های پیـاده رو ها درون دم از بیخ کنده شده و به حیث وسیله به منظور راه بندان بـه سرک انداخته شد ، که تا مگر از داخل شدن تانک ها بـه صفوف این مسلمانان جان بر کف جلو گیری کند ، تیر های آهنی کنار پیـاده رو کـه به حیث دهلیز های ترافیکی ساخته شده بود ، کنده شد و به حیث سلاح از آنـها کار گرفته شد ، یکی از مجاهدان کـه ناظر این صحنـه پر هیجان بود ، مـیگوید :
" من بـه چشم خود دیدم لین برق با آن ولت قوی را کـه نسبت کنده شدن درخت ها بر روی زمـین افتاده بود ، یکی از مجاهدان بدست گرفت که تا از مـیان راه بـه یکسو کشد کـه او را برق گرفت و صرف یک تکان داد و رها نمود ، درون حالیکه درون حالت عادی بـه بسیـار کمتر از این برق هزار ها نفر کشته مـیشوند .
گروه عظیمـی از مجاهدان جان بر کف بـه سمت درب عراق روی آوردند ، جوا ن نیرومندی بـه همکاری تنی چند از غیور مردان دشمن از خانـه همسایـه طاقی را لمباند، بر ماموریت پولیس آن سامان کـه مسلمانان را هدف مرمـی قرار مـیداد حمله آور شد. این دشمنان را بـه جزای اعمال ننگین شان رساند و اسلحه آنـها را بـه غنیمت گرفت ، این جوان پر تلاش فضل احمد پسر عطای داشگر بود. بـه همـین سبب بعد از چندی دشمنان خانـه اورا محاصره کرده ، او را دستگیر و شـهید ساختند. خداوند روحش را شاد و راهش را مستدام گرداند.
در مسیر مجاهدان بـه سمت شرکت پخته و مصالح دو نفر روس کـه یکی از ایشان موظف کشتار مردم بنام مشاور نساجی هرات بود ، بدست مجاهدان جان برکف افتادند، آنـهارا بـه جزای عمل ننگین شان رساندند و جسد ملوث شان را بین خندق درب قندهار انداختند که تا برای همـه متجاوزان مایـه عبرت باشد و سلاح دست داشته ء شان را بـه غنیمت گرفتند .
طی سالیـان متمادی ای دشمنی بـه لباس دوست همـیشـه بـه مجامعی روحانی حضور بـه هم مـیرساند ، او محضر یکی از روحانیون خوشنام و محترم هرات را لازم گرفته بود. این نامسلمان عبد الوهاب نام داشت و مردم اورا حاجی معلم صاحب مـیگفتند، درون این روز فرقان کـه صفوف دوستان از دشمنان جدا شد این منافق بر مجاهدان راه حق و مردمـیکه از بازار قندهار مـیگذشتند از منزل بالای خانـه خود فیر مـیکرد، مسلمانان بـه پا خاسته بر بام خانـهء او بر آمدند، اورا کـه لباس زنان بر تن داشت بالفعل دستگیر کرده و به جزای عمل ننگینش رساندند و برای عبرت دیگران نعش منحوسش را بـه درختی آویختند کـه برای چندین روز نظر همگان را بـه خود جلب مـیکرد ،
همچنین درون جاده ایکه از شمال مسجد جامع مـیگذرد دو موتر از عمال دولت بـه آتش کشیده سلاح شان بـه غنیمت گرفته شد. گروه دیگری از راهیـان راه حق درون بیرون درب خویش درون هوتل بادغیسی گرد آمده بودند کـه از آن جمله مـیتوان از سید فغفور شـهید و شیر آقای چونگر نام برد.
( شیر آقای چونگر درون اول مردانـه جهاد کردولی درون سه سال اخیر کاملا بر ضد مسلمانـها فعالیت مـیکرد و حامـی روسها بود. از این سبب با طرحی کـه از طرف عبد الله جان قومندان حوض کرباس بعمل آمد ، درون این اواخر بـه جزای عمل ننگینش رسانده شد.)
این ها قوماندانی امنیـه را کـه به حیث مرکز اوباشان دغل باز درون آمده بود و نیز مرکز خلقی ها را درون در مکتب خواجه طاقی علیـه الرحمـه هدف گرفته بودند، یکی از این فریب خوردگان کـه از بام قوماندانی مسلمانان را آماج فیر های خویش قرار داده بود ، ی بود بنا م زهراکه بـه جزای عملش رسانده شد. درون برابر باد مرغان از اپارتمان حاجی عبدل کاریز صوفی کـه در آن روز لانـهء خلقی ها و پرچمـی ها بود برمردم جانبازی کـه از این جاده با صف های رصاص گونـه درون حرکت بودند فیر های پیـاپی صورت مـیگرفت. عدهء از مردم پاک طینت با شـهامتی بی نظیر از عقب عمارت یکی بر دوش دیگری بر آمده خود را بـه بام آن عمارت چهار منزله رساندند و بر مـهاجمـین خود باخته آتش گشوده این لانـه فساد را پاک سازی د.
کاروانی از نور از چهار سوی شـهر کهنـه بـه سمت پای حصار روان شد. این مردم مسلمان هرجا نشانـه ای از کفر و الحاد و هر شعار سرخ گونـه را کـه مـیدیدند ، درون این مسیر پر شکوه کـه نعره های تعبیر کفر آنرا بدرقه مـیکرد بر دکانـها دستبردی صورت نگرفت ، صرف اموال یک دکان ساعت سازی کـه از یک خلقی بود بـه غنیمت شد.
سرک بازار ملک نیز بـه مانند بازار قندهار بوسیله تنـه درخت ها راه بندان شد ، درون مسیر راهی کـه مجاهدان محله بابا حاجی ، سر حضیره ، زیـارت مولوی صاحب ، محله وردک ها ، محله عرب ها و غیره از سمت شمال وارد شـهر مـیشدند . نماینده وستوک انترک از روسهای اشغالگر درون قسمت بالائی جاده لیسهء مـهری درون خانـه اش بـه وسیله یک گروپ از مجاهدان دستگیر شده ، بـه جزای عملش رسانده شد.
بر پیشانی این متجاوز بر خط روشن نوشته بودند:
" این بخارا نیست " و جسد ناپاک اورا بـه حیث مایـه عبرتی بر چهار راه گذاشته بودند ، موکب افتخار آفرینی کـه از بازار ملک بـه سوی پای حصار مـی آمد ، آماج آتش پاره های کـه در گوشـهء جنوب غربی دیوار مسجد قرار داده شده بود ، واقع شد.
در اینجا بـه حدی سر دادگان راه حق بخاک و خون غلطیدند کـه تعداد شان بشمار نمـی آید
سیل خون بـه جویچه های کنار سرک جاری شده بود.
این مدرسه پای حصار مدرسه کـه طی دو قرن گذشته پیـاپی شاگردان مکتب اسلام را درس قران مـیداد ، اکنون ازکنار همـین مدرسه بر مردم پر توانیکه از مکتب قران پاسداری مـیکنند ، کوهی از آتش پاره فرو ریخته مـیشود، مسلمانان درون حالیکه یکی بعد از دیگری بـه خاک وخون مـیغلطند هم چنان بـه پیش روی خود ادامـه مـیدهند که تا بر تانک بر آمده بر آن آتش مـیزنند و تانک و تانکیستهای آن ط ء آتش مـیگردند ، کمـی بعد کالبد سوخته یک تانکیست را به منظور ابراز انزجار عمـیق خود بر آن تانک نفرین شده گذاشتند که تا برای تانکیست های متجاوز آنروز درس عبرتی باشد ، این تانکیست قوماندان قطعه کشف بود.
چون تانکیست های دو تانک دیگر کـه به همان نزدیکی ها مستقر بودند این حالت را بدیدند تانکها را بـه سوی خندق ارگ کشانده بعد مـیان دلدل زاربند ساخته و خود فرار د، یکی از این خود باختگان بخرقه مبارک پناه مصئون گردانید ، این خرقه والا گهرمحمد مصطفی علیـه افضل الصلوات و التحیـه هست ، پیـامبر عالی مقامـی کـه رحمت اللعالمـین هست این پیـامبریکه فریب خوردگان با پیروان آن بـه ستیز برخاسته بودند.
موکب جلال اسلامـی با نعره های تکبیر هر چه رساتر از چهار سمت بـه چهار سوی شـهر نو روی آورده بود ، از شمال و جنوب ، از شرق و غرب از کران که تا کران شـهر و حومـه که تا چشم کار مـیکرد همـه جانبازان اسلام بودند با بیرق های سبز با نعره های روح پرور الله اکبر کـه دوستان را زندگی مـیبخشد و دشمنان را بـه مرگ مـیکشاند ، این کاروان نور راه محبس را درون پیش گرفت . محبسی کـه در آن عزیز ترین اولاد مـیهن ، این شیر دلان سر تیر درون آن بـه بند کشیده شده بودند ، هر یک از این کاروانـهای بزرگ کـه به این بحر بیکران مـی پیوستند درون مسیر راه خود خس و خاشاک را روفته بودند.
در راه از کارخانـه برق ایماق ، هوتل نوی بهزاد ، اپارتمان خواجه محله کـه اکنون لانـه جاسوسی حزبی و مرکز بـه اصطلاح اصلاح اراضی درون آنجا بود، بر این مردان راه حق فیر های متوالی صورت مـیگرفت و صد ها نفر بـه اثر این آتش پاره هائیکه فیر مـیشد بـه شـهادت رسیدند کـه همـه این لانـه های فسادذریعه جان برکفان اسلام درون بدل جانـهای پاکشان پاکسازی شد ، اسناد لانـه جاسوسی حزبی ها غارت گردید ، قسمتی از آن سوختانده شد و قسمتی هم بـه حیث اسنادی درون نزد برادران موجود است، همچنان اوراق توزیع زمـین کـه از دفتر بـه اصطلاح اصلاحات اراضی غارت شده بودبه آتش کشیده شد و تلفون دفتر حزبی را نیز بر پایـه برق آن عمارت آویزان د . عتره کی ملحد را سر چپه بتا ری آویخته بودند کـه برای مدت ها از دور نظر را بخود جلب مـیکرد و بر سستی این لانـه عنکبوت نیشخند مـیزد ، کارخانـه برق مشـهور بـه کارخانـه ایماق توسط حاجی علی احمد خان سنو گردی و سید احمد با تحمل مشکلات و در بدل جان های پاک جاهدان جان بر کف پاک سازی شد.
این کاروان عشق و آزادی و این شیفتگان مکتب قران با نعره های ملکوتی الله اکبر درون مسیر خویش از بانک ملی مراکز پول دشمنان خدا ، مطبوعات کفر و الحاد ، شفاخانـه دشمنان ، لوای سرحدی اشغالگر ، لیسه صنایع مرکز الحاد و خانـه های نشیمن خلقی ها و پرچمـی ها مسیرخویش را بسوی محبس مـی پیما یند و این خارهای مغیلان کـه راه شان را پوشانده آنـها را هرگز متزلزل نمـیسازد ، آری اینـها مسلمانان ایثار گری اند کـه جانـهای پاک شانرا به منظور رضا ی خدا فروخته اند از این رو درون مـیان شان هیچ تبعیض و تعصبی وجود ندارد، همـه مسلمان اند، نـه بنام سنی و شیعه و نـه بنام مکتبی و غیر مکتبی ، نی بنام جمعیتی و حزبی ، نی بنام عالم ومتجدد هیچ نوع اختلافی ایشان را از جهاد یک پارچه و برحق شان باز نمـیدارد ، همـه بیـاد خدایند، به منظور خدا و اعلای کلمته الله جهاد مـیکنند، همچون شیر و شکر با ارواحی معطر و اجساد خون آلود کـه تاریخ نظیر آنرا ندیده است، درون این مسیرو شور آور و پر توان درون بین بازار شـهرنوبرادران، بـه سوختاندن لاستیک تایر و تیوپ های موتر بر ملحدان حمله ور مـیشدند. این کاروان نور بـه چهار راهی باغ شاهی رسید ، درون این حال عده ای از مجاهدان به منظور تصفیـه رادیو ریلی کـه در حال شایعه پراگنی ضد اسلامـی بود و برای مغشوش نشاناوضاع بـه نشر گفته های بی سرو ته ی مـی پرداخت، بـه آن سمت روی آوردند. آنرا تسخیر کرده و صدای این فریب خوردگان را درون گلوی شان خفه ساختند. ......
مجاهدان هم چنان بـه پیش روی خود بسوی محبس دوام مـیدادند ، درون برابر خانـه مـهمند حاجی جلال الدین با تفنگ شش تیر دست داشته دشمن فیر مـیکند و مـهمات مجاهدین را از مال شخصی خود بدسترس شان مـیگذارد ، درون این حال تانکی با بیرق سبز کـه علامـه هم بستگی با اسلام هست با شدتی هر چه تمامتر دور خورده نا جوانمردانـه بر این لشکر انبوه خدا فیر مـیکندکه جمعی درون حدود هشتصد نفر از مجاهدان راه حق را بـه لقا الله پیوست مـی سازد با اینـهم نعره های کفر الله اکبر درون همـه جا بلند هست و فضای این شـهر را این مجاهدان راه خدا و این نعره ملکوتی پوشانده است. درون این حال دشمنان کـه زبون شده بودند جراء ت کرده از دو برجهای شمال غربی و شمال شرقی محبس و هم از قوای ضربه ء فرقه کـه قبلا درون اطراف محبس مستقر شده بودند با رگبار های مسلسل پیکر های پاک این جانبازان را هدف گرفتند کـه به تلفات بسیـاری منجر شد و از کشته پشته ساخت ، خداوند روح همـه آنـهارا شاد و راه شان را مستدام گرداند.
چون این تانک منافقانـه چنین صحنـهء درد زائی را پیش آورد نقشـه ئ راکه بـه همراهی عده ای از مسلمانان موظف درون محبس و خود محبوسان طرح شده بود کـه به آمدن مسلمانان دروازه محبس باز مـیشود، نیز خنثی ساخت. " 5
" شام بیست وچهار حوت یکهزار و سه وپنجاه وهفت است.
باران بـه شدت با گرفته هست و بر اجساد بی حد وحصر شـهدای کـه از کران تاکران شـهر باستانی هرات را پو شانده هست اشک مـیریخت ، براین اجساد پاکیزه و فداکار و با اخلاصیکه همـه جا را فراگرفته است، این اجسا دیکه هنوز بروی زمـین بجای مانده اند، آنـها علاوه برآن شـهدایی اند کـه ذریعه کراچی های دستی عقب هر گروپ از مجاهدان درون چهار بازار شـهر بوده بدون وقفه اجساد پاک شـهدا را مـی بردند و دفن مـید .
در اینحال مجاهدان از محبس باز گشتند و در راه مـیدان های بسیـاری راکه از شـهدای گلگون قبا پوشیده شده بود، مـیدیدند. شـهدای کـه روی بخاک گذاشته و به خدا و خلق خدا و بر ایفای وظیفه مقدس خویش کـه همانا جهاد به منظور اعلای کلمته الله هست ، شاهد گرفته اند.
ای شـهدای بزرگوار !
ای پیروان کاروان پیـامبران و صدیقان !
سلام برشما از جانب پروردگار شما !
شما بـه سر منزل واقعی رسیدید، نـه به منظور شما از رنج آوارگی گزندی رسید و نـه هم ازمردم ممالک دیگر نیشخندی ، شما جان های مبارک خویش را سپر تیر جانکاه دشمن کردید ولی بـه در یوزهء سلاح بـه دروازه این وآن سر نکشیدید ، سلام برشما ای راهیـان راه حق !

ای مردان غرور آفرین تاریخ ، این شما هستید کـه جهاد را درون افغانستان ابعاد تازه بخشیدید و به دشمنان این حقیقت مسلم راآموختید کـه نمـیشود با مردم مسلمان ستیز کرد. بازگشت از محبس و راه نگشودن بـه آن به منظور مجاهدان جان برکف واقعا درد آور بود، شـهر وندان بخانـه خود باز گشتند و اهل قصبات و قرا نیز مـهمان شـهر وندان مـهماندوست شدند.
زنان وخوردسالانیکه درون این روز افتخار آفرین بخانـه مانده بودند به منظور اینکه آنـها نیز درون جهاد سهمـی داشته باشند نان های پخته را درون طبق اخلاص بر سر راه مجاهدان خسته و زخم خورده تقدیم مـید و کمپل و لحاف و بستر بـه ایشان اهدامـی نمودند. تعدادی از این مردم به منظور اینکه باز فردا بتوانند درون صفوف جهاد موقف گیرند ، بـه خانـه خدا بـه مسجد جامع بزرگ و تاریخی روی آوردند.
عده ای از خلقی ها و پرچمـی هااز قبل درون مسجد جامع جایگزین شده و بر گلدسته های این خانـه خدا کـه از آن آذان محمدی داده مـیشد مسلسل های خود را به منظور کشتن مسلمانان تعبیـه کرده بودند. شب هنگام کـه مجاهدان بـه خوشحالی از پیروزی گذشته آرامش یـافته بودند، خلقی هاو پرچمـی ها با تانکها و تمام تجهیزات بـه شـهر روی آورده زخمـی های خویش را بـه شفاخانـه و مجاهدان زخمـی را از بستر ها کشیدند و زنده بـه چا هائیکه آنـها را از پیش تهیـه کرده بودند انداختند، درون این حال با تجهیزات کامل بر مسجد جامع حمله کرده آنرا احاطه نمودند و این مجاهدان پاکباز را از آنجاها گرفتارکرده بـه حیث کروگان گرفته بودند. عده ای از ایشان را بـه زلمـی کوت انتقال دادند. این خلقی ها و پرچمـی های گمراه از همان بلند گوهای مسجد جامع برضد جهاد حرف مـیزدندولی مسلمانان نسبت بـه قدسیت خانـه خدا بر آن هیچ فیری ند ، گفته مـیشود به منظور این ملحدان و نیز ملحدانی کـه در قوماندانی امنیـه بودند ذریعه هلیکوپتر نان انداخته مـیشد.

نعره های کفر تکبیر از کران تاکران شـهربا شکوه هر چه تمامتر گوش مردم را نوازش مـیداد ، امشب که تا صبح نم نم باران بر اجساد شـهدا مـیبارید و خون پاک این فداکاران را بر خاک پاک هرات مـی آمـیخت که تا این خاطره به منظور همـیش به منظور مسلمانان جهان یـادگار بماند کـه لکه تجاوز دشمن جز با خون شـهدا پاک نمـیشود و درمان این درد همانا قربانی و از سر وجان گذشتن هست و بس .
اشغالگران و نوکران شان با استفاده ار تاریکی شب هرجا صف آرائی کرده قدرت اهریمنی و شیطانی خودرا بر شـهر مستقر ساخته بودند و بر سر هر کوچه چند که تا از شیطان های خبیث از این دژخیمان سیـاه اندرون اخذ موقع کرده بودند که تا مجاهدان بر حق را کـه به ادای جهاد خویش مـی پردازند بیـازارند.
در اثر فیر های بیرحمانـه ء این ملحدان کـه از سپیده دم آغاز یـافت تعداد بیشماری از مجاهدان بـه لقای الله پیوستند کـه از آن جمله مـیتوان از جناب قاضی ملا عبد القادر شـهید یـاد کرد. درون گیری دروازه ملک ، شـهیدی بیشتری از خود بجای گذاشت . خلقی ها و پرچمـی های ترسو کـه از خانـه بیرون شده نمـیتوانستند ، نیز از داخل خانـه های خود بر عابرین فیر مـید، پرواز طیـاره ها درون این روز بر راهیـان راه حق بیداد مـیکرد کـه مجاهدان مردانـه وار بـه دور شمع مکتب قران پر و بال مـیسوختند و جان مـیدادند. " 6

روز جمعه بیست و پنج حوت خورشید سر از افق برکشید واجساد بیشماری را کـه جانـهای پاک خویش را درون راه اعلای کلمته الله فدا کرده بودند، آفتابی ساخت.
در صبحگاهان آنروزکاروان پر شکوهی از جانبازان ساوه، زمان آباد کبابیـان ، کورت ، نشین ، سیـاووشان ، خوش باشان ، امام شش نور، شادیجام ، نیسان و غیره بسوی شـهر این مـیعاد گاه عاشقان دلباخته روی آوردند ، این کاروان درون مسیرراه خویش گاه وبیگاه هدف فیر های دشمنان قرار مـیگرفت کـه از خانـه های نشیمن خود نامردانـه حمله ور مـیشدند ولی مسلمانان پاک طینت هر جابه چنین عملی بر مـیخوردند لانـه های فسادرا پاک سازی مـی نمودند. این رزمندگان ساعت ده صبح بـه پل ریگینـه رسیدند ، نعره تکبیر کران که تا کران را پر کرده بود کـه ناگهان مورد بمباردمان دشمن از یک سو و توپ های سنگین و دور برد زلمـی کوت از سوی دیگر قرار گرفته جان های پاک شانرا قربان د. هزار درون هزار نفر بی دفاع بدون آنکه سقفی ایشان را بپوشاند، دیواری و یـادرختی پناه دهددر مـیدان داغ مورد هجوم کوه های آتش قرار گرفته بودند، سر ها بود کـه فرش راه شده بود ، پا ها بود کـه به زمـین گور رفته بود و درخت ها و دیوار های بسیـار دور دست یکسره پراز چشم وگوش مغز انسان انباشته شده بود ، تخمـین مـیشود کـه در حدود دو صد نفر فقط بـه خمـیره از گوشت و استخوان تبدیل شده بودند.
عده زیـادی از این مجاهدان بی دفاع شـهید و یـا زخمـی شدند کـه از جمله شـهدا مـیتوان از مرحوم قاضی نور احمد ساوهیـاد کرد. خداوند روحشان را شاد و راه شان را مستدام گرداند. تعدادی از این مجاهدان براه خویش همچنان دوام داده راهی شـهر شدند ، درون پارک ولایت تانکی این جوانمردان را هدف تیر بلا قرار داد، ایشان همچنان بسوی آن تانک برفتار خود دوام دادندو شـهدای زیـادی بخاک و خون غلطیدند که تا یکی از این جوانمردان دست خود را بدور مـیله تانک حلقه کرد و از هدف گیری مانع گردیدو عده از مجاهدان تانکیست آنرا بجزای اعمال ننگینش رساندند . صبح روز جمعه مردم زیـادی از سمت غربی شـهر کبر زان ، جغرتان، شالبافان و ده ها قریـه دیگر روی بـه شـهر آوردندو ساعت 11 قبل از ظهر بـه دروازه قند هار رسیدند. درون پیشاپیش این مردم سلحشور مرحوم سید عظیم شاه کبر زانی قرار داشتند، همـینکه این کاروان نور داخل جاده عمومـی شـهر شد رکبار مسلسل ها تعداد زیـادی از آنـها و از جمله مرحوم سید عظیم شاه رابه مقام رفیع شـهادت نایل ساخت . خداوند روح شان را شاد وراه شان را مستدام گرداند.
در این روز افتخار آفرین تعداد از شـهدا را بـه زیـارت خواجه تاکی علیـه الرحمـه دفن مـید. مردم زیـادی از قرا جنوب شرق هرات ، از سروستان، ترکان، نوین ، باغ زبیده و غیره نیز کـه عازم شـهر بودندچون مردم را دیدند درون این ساحه حضور یـافته اندتا درون خاکپوشی گلگون کفنان شرکت کنند کـه ناگهان بر ایشان طیـاره بمباران کرده و عده زیـادی از این مردان حق را بـه خلعت شـهادت سر افراز ساخت.
خداوند روحشانرا شاد و راه شان را مستدام گرداند . بمباران برانی کـه برای دفن شـهداء اجتماع کرده بودند نـه تنـها درون شـهر صورت گرفت بلکه درون اکثر قراء و قصبات نیز این عملیـه ادامـه یـافت چنانچه درون سروستان نیز عده ای زیـادی را کـه به همـین مقصد جمع شده بودند ، بـه شـهادت رساند . عده ای زیـادی از جانبازانی کـه از مراسم دفن شـهداء درون خواجه تاکی علیـه الرحمـه خلاص شدند ، بـه سوی شـهر روان گردیدند، نعره های تکبیر شان همـه جا را گرفته بود. ایشان نیز مورد هجوم تانک ها واقع شده و تعداد زیـادی از آنـها بـه شـهادت رسیدند .
در این روز عدهء زیـادی از مجاهدان راه حق کـه از نماز جمعه از مسجد درب عراق بیرون مـیشدند مورد حمله ناجوانمردانـه تانک ها قرار گرفتند کـه تعداد زیـادی از ایشان بـه شـهادت رسیدند، مردم بـه یک بارهتکبیر گویـان بر تانک ها هجوم آوردند، دو تانک فرار کرد، یکی از آنـها خود را بـه دروازهء کاروانسرای شمالی بازار عراق انداخت کـه سقف برآن فروریخت، تانکیست آن بـه جزای اعمال ننگین اش رسانده شد.
این نخستین جمعه بود کـه در طول تاریخ افغانستان از آوانیکه مردم این سامان بدین اسلام مشرف شده بودند درون مسجد جامع هرات این محل پر فیض و با برکات نماز جمعه ادا نشد و دروازه های آن بر روی مردم خدا پرست بسته ماند...
در این روز درون شـهر و قرااطراف درون هر گوشـه جهاد بزرگ دوام داشت کـه صرف چند گوشـه آنرا بـه قسم نمونـه یـاد آور شدیم :
قیـام زلمـی کوت :
قیـام عمومـی کـه در هرات بوقوع پیوست بر صاحب منصبان عسکری نیز تاثیری عمـیق بجا گذاشت، تعد ادی از صاحب منصبان مسلمان از دیر بازبه این فکر بودندتا به منظور سرکوبی دشمن راهی بیـابند و این قیـام به منظور آنـهابی نـهایت اثر بخش و انتباه آفرین بود ، آنـها با اغتنام فرصت اوضاع مردم هرات رازیر مطالعه قرار داده روند قیـام عمومـی رادقیقانـه بررسی مـید که تا بتواننددر این راه مصدر یک موفقیت بزرگی شوند، حکومت ملحد کـه اوضاع را کنترول مـیکرد از ترس اینکه مبادا عساکرو مردم باهم پیوند یـابند ، بنام تطبیقات تمام قوای زلمـی کوت را با تجهیزات و اسلحه شان درون اواسط ماه حوت بـه دشت مولوی صاحب و دامنـه ء تخت صفر انتقال داده بود، چون قیـام مردم هرات بـه زعم واهی خلقیـان و پرچمـیان این مردم فرومایـه، فروکش کرد. بروز جمعه هدایت دادندتا قوای زلمـی کوت واپس بـه مقر خویش باز آید، از اینروعده ای از صاحب منصبان این فرقه بـه شمول جگ تورن اسماعیل خان قوماندان مع هوائی ، جگرن عبد العزیز خان، دگر من انور خان، جگ تورن علاوء الدین خان، جگرن شایسته خان ، سید اسد الله خان، تورن نجیب خان، جگرن شمشیر خان، ضابط خلیل خان، غلام رسول خان بلوچ، سلطان احمد خان کفیل و تعداد زیـادی کـه متاسفانـه نام شان درون یـاد داشتهایی کـه به اختیـارما گذاشته شده بود ، ثبت نشده است. درون فرقه دور هم جمع شده پلان بدست گرفتن عسکری رابرای همبستگی با مسلمانان طرح د.
در این حال ابلاغیـه ای از جانب مسلمانانی کـه شـهر را تسخیر کرده بودند ، درون بین صاحب منصبان پخش شد کـه هر صاحب منصبی کـه به برادران خود درون این قیـام نـه پیوندد ، خانـه اش بـه آتش کشیده شده و همـه افراد فامـیل او بـه گروگان گرفته مـیشوند. درون همـین شب جگرن شمشیر خان و دگرمن غلام رسول خان و سلطان احمد خان کفیل خبر قیـام فرقه را بین مسلمانان قریـه جگان و قلعه شاط ... پخش د و به مردم این نوید جانفزا را رساندند.
طبق پلان طرح شده درون حوالی ظهر روز شنبه بیست و شش حوت سه نفر از صاحب منصبان درون حالیکه مسلسل بـه دست داشتند وارد صالون نانخوری صاحب منصبان زلمـی کوت شده تمام ملحدین روس و غلام های حلقه بگوش شان را کـه تعداد آنـها بـه شصت نفر مـیرسید بـه رگبار بسته و همـه این وطن فروشان بیدین را بـه جزای عمل ننگین شان رساندند. متعاقب آن از یک طرف ولایت را زیر آتش پاره های سنگین توپ های دور بردگرفتند و از یک سو مقر قوماندانی فرقه را کـه در باغ فرامرز خان واقع هست ، هدف قرار دادند کـه هم قوماندان عسکری و هم مشاور روسی بـه ولایت و از آنجا با والی بـه مـیدان هوائی گریختند و از آنجا مستقیما بـه مـیدان هوائی شیندند فرار د
در اینحال مخابره امـین لعنتی رای شنیده کـه مـیگفت :
" فرقه هرات را با خاک یکسان سازید کـه هیچ زنده سری درون آن باقی نماند ."
آن صاحب منصبان خلقی و پرچمـی کـه در صالون نانخوری نبودند از فرقه پا بفرار نـهادندکه دو نفر شان درون قریـه جگان بجزای اعمال شان رسانده شدند و آنـهائیکه خود را بـه قوماندانی امنیـه، ولایت ، لیسه زراعت ، شفاخانـه ملکی و تعمـیر سینما رساندند بـه زندهننگین شان خاتمـه داده شده نتوانست.
به این ترتیب فرقه عسکری هرات درون تاریخ معاصر کشور به منظور نخستین بار از لوث غلامان حلقه بگوش اجانب پاکسازی شد و تاسه روز این وادی پر شکوه را نعره های تکبیر بـه نوا درون آورده بود کـه انعکاس آن از کوه شمال بر ابهت و جلال این آواز ملکوتی مـی افزود.
در اینحال مستری زمان و ضابط خلیل این مردان مجاهد با دیگر مجاهدان را ه خدا بر خانـه
" یتیم" یورش مردان مسلحی را کـه از دار و دسته این خائنان درآن خانـه بودند بـه جزای اعمال شان رسانده چهار نفر محافظ این وحشی های درنده خو رابه مقر عسکری آورده خلع سلاح د. هنوز خورشید درون افق پنـهان نشده بود کـه تانکهای مسلمانان بابیرق های سبز و سفید و با شعارهای الله اکبر راهی شـهر شیر مردان این مسلمانان راستین گردید، که تا همبستگی خود را با مردم خویش استوار سازند. درون مسیر کاروان نور تانکهائی کـه از قبل قرار داشته و هنوز بـه قوای اسلام تسلیم نشده بودند، اینجاو آنجا مزاحمت مـید ولی درون این مسیر طوفانی و پرشکوه همـه خس و خاشاک ها روفته مـیشد و هیچ مقاومتی عرض وجود کرده نمـیتوانست، چنانچه تانکهای مقابل ولایت بـه همت شمشیر خان از مـیان برداشته و تخریب گردید.
در خلال این دار وگیر ها داکتر دلاور مورد هجوم روس های وحشی قرار گرفته بود کـه وی با دست خالی بر روس مسلحی کـه اورا دستگیر کرده بود هجوم آورده هم او و هم غلام حلقه بگوش اورا کـه هر دو مسلح بودند با اسلحه خود شان کشت و سلاح های آنـها را بـه غنیمت گرفت. این کاروان نور راه خودرا بسوی شـهر هرات گشود کـه مورد استقبال عظیم وبا شکوه مردم واقع شد ، عده زیـادی از شـهر و قریـه از چهار سمت ولایت هرات بـه استقبال موکب جلال و شکوه مسلمانان آزاده و آزادی دوست عسکری صف کشیده بودند ،
فرقه منظم عسکری با تجهیزات مدرن مزین با شعار هاو بیرق اسلامـی درون کنار مردم چنین شرایطی رادر افغانستان تاریخ کمتر بیـاد دارد.
چه شکوهی ؟ چه عظمتی؟ و چه ابهتی؟ درون این حال دسته از تانک ها بسوی کندک کشف و دسته دیگری بسوی لوای سرحدی براه افتادند که تا آنـها را نیز تسلیم بگیرند.
این کاروان باشکوه کـه در مـیان مردان قرار داشت با نعره های تکبیر، پاشیدن گلهای زیبا، نقل و غیره بدرقه مـیشد، مسلمانان سرهای خودرافرش راه کرده بودند تاعساکر پاک نـهاد شان برسر آنـهاقدم گذارند حالتی از خوشی و شوق دست داده بود کـه به بیـان نمـی گنجد، شـهر وده، عسکر ومردم، مامور و پیشـه ور، مردو زن، کشتمند و زمـیندار همـه یک دست و هم صدا بدور هم جمع شده بودند، درون این حال تانکیست هائیکه از قبل تانک هایشان درون نقاط مختلف شـهر جا داده شده بود، نیز تانک های خود را گذاشته فرار کرده بودندو یـا بـه صف جهاد پیوسته بودند و جز مسجد جامع و قوماندانی امنیـه تمام نقاط شـهر و حومـه همـه جا بدست مسلمانان تسخیر شده بود.
روز یکشنبه 27 حوت از دور طیـاره های به منظور کشف اوضاع بر فضای هرات دور مـیخورد کـه به زلمـی کوت نزدیک شده نمـیتوانست، یکی از این طیـاره هادر مـیر داود و دو طیـاره دیگر هم درون مناطق دیگر سقوط داده شد، درون این روز ها مردم از شـهر و قریـه ها بگونـه متوالی و بی وقفه به منظور عساکر جان نثار از طبق های خوردنی های خوشگوار مـی آوردندو همچون مورچه های بارکش مردم بسوی این مرکز جهاد رو آورده بودند، درون هر قریـه و در اکثر نواحی شـهر ها و ان زیـادی را مـی کشتند و از آن طعام های گوناگون پخته غذا های خوش لذتی را بـه زلمـی کوت مـی آوردندو این آرامش قبل از توفان بسیـار زود گذر بود.
ولسوالی ها آزاد شد :
در روز های بیست وشش الی بیست و نـه حوت ( 1357 ) ولسوالی های کرخ، پشتون زرغون، غوریـان ، زنده جان، کهستان ، کشک ، گلران ، اوبه ، ادرسکن و علاقه داری چشت یکی بعد از دیگری با مجاهدات ایثارگرانـه مسلمانان مجاهد و بذل خونـهای پاک اهالی شان و پاک سازی این مراکز بزرگ اسلامـی از لوث خلقی ها و پرچمـی های بی وجدان بدست مسلمانان افتاد و از زیر یوغ روسها و غلامان حلقه بـه گوش شان آزاد شدکه مردم با خوشی ها و با نعره های پرشکوه الله اکبر درون هر یک از این مراکز جشن های پرشوری را برپا د.

شام روز دوشنبه 28 حوت ( بیست وهشت حوت ) از سر شب که تا صبح تانک ها از قندهار وارد وادی هرات مـیشود

، درون این حال بلند گوی مسجد جامع کـه بدست خلقی هاو پرچمـی هابود وورود این قوارا بـه آواز دلخراش و تهوع آور خود و با کف زدن های ناهنجار بدرقه مـیکنند.
این منافقان با بیرق سفید مـی آیند، مسلمانان پاک طینت بی خبر از مکر شیطانـهای انسی فریب بیرق سفیدو حرف های تانکیست هارا خوردندکه علیـه تره کی و دارو دسته اش شعارمـیدادند، لذا بـه استقبال این قوای نفرین شده مـی شتابند ، بـه مجرد نزدیک شدن این قوا بـه زلمـی کوت شش تانک آنـها درون برابر باغ نصر الله خان فاروقی درون جکان بوسیله مسلمانا ن قوای مسلح زلمـی کوت بـه آتش کشیده مـیشود. درون این حال باز این مردم فریب کار از همراهی خود با قوای مسلمانان اطمـینان داده آمادهخود را به منظور از بین بردن دشمن مشترک ابراز مـیکنند کـه موجب آرامش خاطر مسلح قوای مسلمان مـیشود ، این قوای متجاوز و موافق بـه سه قسمت اخذ موقع مـیکنند ، یک قسمت بـه قلعه شاطر و قسمت دیگر بـه تخت صفر و یک قسمت بـه طرف شیدائی ، چون اوضاع مغشوش شد ، تعداد کمـی از سر بازان و صاحب منصبان با وسایل جنگی بـه عقب تخت صفر عقب نشینی د.
در این حال از هوا طیـاره های غول پیکری با اسلحه ای آتش زاو از زمـین از ناحیـه این تانک ها بـه گونـه هم آهنگ بر قوای مسلح مسلمانان زلمـی کوت هجوم مـی آرند، تعداد بی حد و حصری درون داخل قریـه بـه شـهادت مـیرسند کـه نمـیتوان حتی این رقم را تخمـین کرد.

روز های دوشنبه 28 و سه شنبه 29 حوت بدینسان کاملا بـه مقابله با مجاهدین زلمـی کوت گذشت و صاحب منصبان و سربازان با شـهامتی کـه در این گیر ودارتوانستند خود را از منطقه آتش و خون نجات دهند ، راهی دیـار بیگانـه شدند، اکنون معلوم شد کـه قوماندان بزرگوار قیـام زلمـی کوت جناب دگر من نور محمد بروز دوشنبه از طرف مزدوران روسیـه بـه شـهادت رسیده بود. انا لله و انا الیـه راجعون.
سقوط شـهر :
چون زلمـی کوت باردیگر بـه دست دشمنان افتاد ، روی بـه شـهر آوردند اما با چه بیرحمـی ای ؟ با چه شدتی کـه هیچ ستمگری چنین ظلم وستمـی را بیـاد ندارد، اینـها درون نخست به منظور اینکه سنگدلی ها و کشتارهای وحشیـانـه خودرا از انظار بپوشانند بوسیله کراچی های دستی و موتر و بولدوزر اجساد پاک شـهدای راه خدا را از هر جا جمع کرده درون این راه چاه ها و حفره های کـه برای این کار تهیـه شده بود، فرو ریختند ، زخمـی هائیراکه هنوز زنده بودند نیز درون این گودالها مـی انداختند ، این حالت بـه حدی درد آور بودکه حتی بیست روز بعد از این واقعه نیز از کنار این جاده ها مخصوصا درون مزار خواجه علی موفق کـه در آنجا تعداد بی حد حصری از این مسلمانان پاکباز مدفون شده بودند ، چون نزدیک بـه شفاخانـه بودی کـه تیر مـیشد بوی خون اورا بـه شدت ناراحت مـیساخت، جای پای برخون شـهدا، کفش دستارهای پرخون قطعات سر ودستهای این مردان با ایمان و شـهدای راستین درون هر گوشـه و کنار شـهر دیده مـیشد :
همچنین درون قطاربرادرانی کـه در روز جمعه بیست وپنج حوت از طرف دشمنان بـه شـهادت رسیدند ، مـیتوان از فقیر محمد پسر حاجی غلام باغ دشتی نام برد، او درون حالیکه درون بالای خانـه خود مشغول وضو گرفتن بود از بام مسجد جامع ذریعه ملحدین هدف قرار داده شد و به شـهادت نایل آمد .
آری این قیـام حماسه آفرین با خون بیست وپنج هزارنفر شـهید راستین آبیـاری گردید کـه خاطره آن به منظور همـیش پیش مردم افغانستان، مسلمانان جهان و دلهای آگنده از محبت بشریت کـه به آرزوی خلاصی مردم از ستم روسیـان روسیـاه درون های شان مـی تپید ، ارج فراوان دارد.
ای خدای بینیـاز ، درون این مرحله کـه ما درون آستانـه این خاطره بزرگ هستیم از توو تنـها از تومـیخواهیم که تا این جهاد مقدس مارابه پیروزی برسا نی و ما را از هر چیزی کـه اخلاص مارابه جهاد وایمان را بـه بارگاه کبریـایی تو ضعیف مـیسازد، بـه لطف و کرم خود باز داری. به منظور مجاهدین راستی ما عنایتی بفرما کـه هرچه بیشتر یک دست و همنوا شوندو به منظور این جهادبرحق زعامتی عنایت کن که تا پیروزی آن هر چه زود تر بـه سر سد.
" بار الها تو بینا و دانائی " 7
"روزاول سال درون هرات از دیر باز شاهد خوشی ها و شاد کامـی هاست ولی درون روز اول حمل 1358 ماتم عمومـی بر شـهر و روستا حکمروا بود، درون حدود سه هزار جوانمرد رشید را از همـه شـهر وهمـه قراء و قصبات هرات گرفتند و بستند و با فجیع ترین حالتی بدسته های بسیـار بزرگ بـه شـهادت رساندند.
این قساوت بـه حدی چشم گیر بود کـه حتی صد ها نفررا درون یک اتاق قوماندانی بندی کرده و از آنـها خبر نگرفته بودند کـه همـه آن مردم از گرسنگی بـه یکبارگی جان بـه جان آفرین سپرده بودند،انیکه درون این روز های افتخار آفرین گرفتار شدند و به شـهادت نایل آمدندبی حد وحصر اند کـه از آن جمله مـیتوان از واعظ بزرگوار مولوی بهاو الدین و فرزند دلبندش احمد وحاجی جلال الدین مـهمند و حاجی عبد القدوس مـهمند حاجی ابراهیم مـهمند و حاجی عثمان مـهمند و مرحوم خلیفه صاحب حوض کرباس و نصر الله خان فاروقی ، مـیر محمد سعید گاذرگاهی و مرحوم غلام محمد روحانی شـهید ارجمند نام برد، چنانچه چون یکی از گشتار گاه های دسته جمعی مخفی این وطن فروشان کشف شد .
هریک از مجاهدان بگوشـه ء رفتند که تا آمادگی بگیرندو موقف خویش را یگبار دیگر ارزیـابی کنند.
روز 18 حمل 1358 هسته یک قطعه چریکی تحت قو مانده مجاهد بزرگوار گل محمد تیزابی شکل گرفت. این فعالیت ها هر وقت و زمانی تحت قومانده یکی از مجاهدان راستین ادامـه یـافت کـه تا امروز بـه لطف خداوند متعال با شدتی هرچه تمامتر دوام دارد. گل محمد تیزابی بعد از چهار ماه درون مـیدان جهادزخم برداشت، بـه ایران آمد بـه اثر همـین زخم کاری ایکه از جهاد برداشته بود ، درون قریـه نشتافون خواف بـه شـهادت رسید و در همانجا مدفون شد.
واکنون مرقد او زیـارت گاه مردم مسلمان افغانستان و ایران است.
کاروان سالاران شـهدای هرات :
در اینجا از قوماندانـهای بزرگواری کـه در این جهاد مقدس جان بـه جان آفرین سپرده اند ، یـاد مـیکنیم.
شـهید فضل احمد معلم ، شـهید عبدالقیوم ترکان ، شـهید ارباب شیر احمد ، شـهید کاکا موسی ، شـهید عیدی گل ، شـهید غلام رسول عبد العزیز، شـهید امـیر محمد ، شـهید احمد خان دینو، شـهید محمد علی کرخ ، شـهید کمال الدین قوماندان برازنده ، شـهید ماما جلال ، شـهید صوفی عبد الغفار توفان ، شـهید صوفی غلام نبی ، شـهید احمد خان کاکر، شـهید عبد الوهاب ، شـهید معلم عبد العلی ، شـهید قادر شاه ، شـهید حاجی غزنیچی، شـهید خواجه عبد الاحد ، شـهید محمد معروف جامـی ، شـهید معلم لطیف، شـهید محمد افضل افضلی، شـهید ناصر ، شـهید نعمت الله افضلی، شـهید صوفی عبد الحمـید نوین ، شـهید بابو ،
شـهید حاجی نظیر خان نوین، شـهید ماما عبد العلی، شـهید مردان ، شـهید مـیر احمد ، شـهید سید نور احمد غوریـانی، شـهید خواجه امـین الله غوریـانی، شـهید خواجه محی الدین، شـهید تورن غلام رسول و شـهید عبد الله فرهاد.
چهره های کثیفی کـه شناسائی شد :
در اینجا ازانیکه درون صف نوکران روسی درون روز های این قیـام افتخار آفرین بر مسلمانان جفا کرده و تعداد زیـادی از مجاهدان راه حق را بـه شـهادت رساندند یـاد مـیکنم که تا چهره های کثیف شان به منظور همـه گان شناخته شده باشد:
جگتورن سید مکرم قوماندان فرقه ، نظیف الله نـهضت والی ، قوماندان امنیـه، قوماندان قوای کشف و معاون سیـاسی آن، عبد الحی یتیم ریس معدن ذغال سنگ ، عبد الحی وردک قوماندان قوای زرهی، فضل الحق موج مدیر اطلاعات کلتور، نور الحق کاوش ثارنوال ، عبدالحکیم دلاور مدیر دار المعلمـین، کرام الدین ولسوال انجیل ، خواجه جلیل مدیر ترانسپورت، ولی محمد پیمان ، عبد الظاهر پیدا یش پیکار، صلاح الدین مدیر سابقهء سره مـیاشت ، عبد الغفار مدیر اداری شفاخانـه، فضل احمد ثارنوال گذره، عناب خان مدیر معارف ، عبد الکریم دلیرو عبد السلام سرخه پیشتاز ولسوال (حاکم ) انجیل، عبد الفتاح همرزم مدیر فواید عامـه ، عبد الکریم نیک پور مدیر نساجی، نور احمد مدیر لیسه جامـی، سلطان احمد قاضی مدیر مخابرات ، گل احمد فگار ولسوال گذره، غلام محمد فدائی ولسوال ( حاکم ) زنده جان و پشتون زرغون، محمد امـین کیوان ، حبیب رحییق ، عبد الرحیم زیـار مل ، سید کمال ژیـان،
کبل فراهی، نبی شوریده ، دلدار وفاکیش ، گل آقا بائس ( یـا باعث) ، فتاح نوشین پسر خلیفه امـیر خیـاط معاون لیسه مـهری ، طاهر شاهد ، سلطان محمد عزیزملاریـا، جوکت سنگه باور و ریس صحت عامـه ، عارف زوری و آصف زوری ، علی / گل آمر مکتب موفق." 8

تا اینجا هر چه خواندیم ، نظر نویسنده کتاب 24 حوت را با امانت داری اقتباس نموده وانگیزه های قیـام و مردم قیـام گر ومسیر و اه قیـام بیست وچهارم حوت را بـه خوانش گرفتیم. ارز یـابی هر فرد از متون بالا یقینن متفاوت خواهد بود.
آنچه ثابت و استواتر خواهند ماند هانا دو طرف اصلی درون هرات بود.
دولت کودتاچی هفت ثور و حامـیان شوروی اش کـه قیـام را سر کوب نمودند.
مردم وتوده های کـه رستاخیز را برپا ساختند و با شعور وآگاهی کـه در ذهن شان درون همان محیط اجتماعی طی سالها شکل گرفته بود ، از حیثیت و شرف و زندگی مادی ومعنوی خود دفاع نموده وصفوف قیـام را باخون خود گلگون ساختند. اسلام وآگاهی اسلامـی مردم از آغاز که تا سرکوبی قیـام وتا امروز درون سرزمـین خواجه عبد الله انصار وخاک اولیـا نشان دادکه مردم هرنوع تعرض بـه دین وآیین شان را بـه هیچ نام ونشانی پذیرا نمـیگردند.
خواننده های ارجمند وگرامـی !

آنچه بطور عام وخاص از کتاب " قیـام 24 حوت " درون برگ ها و صفحه های پیشتر تایپ نموده و در برابر چشمان شما قرار دادم ، فقط بخاطر یـاد و بود و گرامـی داشت از قیـام مردم هرات و بررسی آن بود و است . بررسی قیـام درون کتاب نامبرده از یک دیدگاه معین وتاجائی هم ایدولوژیک سازی و جنگ ایدولوژیک انتی کمونیستها برضد گویـا کمونیستها است. . همچنان انتی کمونیستی جلوه قیـا م مردم درون 24 حوت کـه در مطالب کتاب بالائی بیش از همـه تبلور یـافته است. سند بالائی به منظور من نـه تنـها حایز اهمـیت هست بلکه نیـاز بـه تجزیـه و تحلیل همـه جانبه وموشگافانـه دارد و مـیتواند مارا بـه شناسائی بیشتر از انگیزه ها و علل قیـام ، نقش مردم ، صفوف و اقشار مردم ، نقش رهبری ملکی و نظامـی ، حرکت سازماندهی شده ، حرکت وسیع خود جوش و خودبخودی ، سرکوب توسط قوای عسکری ، دودستهدر قوای زلمـی کوت و پیوستن برخی از قواندانـهای زلمـی کوت یـا قوای نظامـی بـه قیـا م مردم ، اوج قیـام و در فرجام سرکوب قیـام مردم توسط قوای نظامـی از هوا و زمـین از یک دیدگاه معین نویسندگان کتاب کمک کند .
انگیزه ها ی قیـام که تا حدی درون بالا بـه شکل روشنتر بیـان گردیده هست ، اما بـه هیچ وجه نمـیتواند مانع تحقیقات جدی تر گردد. اگر درون بالا توجه بـه انگیزه های قیـام ونیروهای محرکه قیـام و اندیشـه و تفکر رهبری کننده قیـام بیست وچهارم حوت صورت گرفته هست ، این یک جانب قضیـه هست ، ببینیم کـه در جانب دیگر قضیـه یعنی درون جانب کودتاچیـان هفتم ثور 1357 و رهبران تزاران نوین کریملن چه دیدگاه هایی وجود داشته است.
تا اینجا از قیـام ورستاخیزمردم درون هرات و سر کوب قیـام خواندیم.
اینک بخش دیگر یعنی بخش دولت وقدرتمندان حکومت ایرا مـی خوانیم کـه خود را حزب دیموکراتیک خلق جا مـیزدندو از اربان شوروی خود کمک خوا سته بودند که تا قیـام را سرکوب نمایند. گرچه این یـاد آوری از قیـام بیست وچهارم حوت بسیـار بـه تفصیل ارایـه مـیگردد و ممکن حوصله خواننده هایی بسرآمده باشد و یـا بیـاید، باز هم آرزومندم که تا خوانندگان ارجمند با باری و حوصله فراخ این یـاد نامـه قیـام 24 حوت را بخوانش بگیرند و درسهایی بیشماری را به منظور نسل کنونی و نسل هایی بعدی جامعه جمع بندی نماییم.
.بخاطر بسپاریم کـه در آخرین بخش های یـاد داشتهایی از قیـام بیست وچهارم حوت خواندیم کـه :
"اشغالگران و نوکران شان با استفاده از تاریکی شب هرجا صف آرائی کرده قدرت اهریمنی و شیطانی خودرا بر شـهر مستقر ساخته بودند و بر سر هر کوچه چند که تا از شیطان های خبیث از این دژخیمان سیـاه اندرون اخذ موقع کرده بودند که تا مجاهدان بر حق را کـه به ادای جهاد خویش مـی پردازند بیـازارند. "
" پرواز طیـاره ها درون این روز بر راهیـان راه حق بیداد مـیکرد کـه مجاهدان مردانـه وار بـه دور شمع مکتب قران پر و بال مـیسوختند و جان مـیدادند. "
مطالعه سند محرمانـه از کتاب " ارتش سرخ درون افغانستان / اثر بوریس گروموف قوماندان ارتش چهلم شوروی و.." مارا درون روشنی زیـاد تر قرار مـیدهد و از همـه مـهمتر اینکه رهبری حزب گویـا دموکراتیک خلق هیچ نوع بالای کارگر، دهقان، عسکرو صاحب منصب اعتبار و اعتماد نداشته و از شوروی تقاضای کمک مـینماید و حتی خواهان آن بوده هست تاقوای نظامـی شوروی از هوا و زمـین با "علامـه قوای افغانی" قیـام هرات را سرکوب نماید . اتکا بـه ارباب به منظور سرکوب مردم و تلاش به منظور حفظ قدرت و در اریکه قدرت ماندن و دها مساله دیگر بایست مورد ارزیـابی دقیق و موشگافانـه قرار گیرد.
من خودم همـین اکنون درون حین نبشتن این جملات دارای نفرت بی اندازه درون برابرسرکوبگران قیـا م مردم هرات مـیباشم، اما مـیخواهم دیدگاه های دیگر را نیز از چشم انداز دیگری درون مورد قیـام حوت خونین و بعدا ارائه اسناد محرمانـه "حزب کمونیست شوروی "را درون برابر چشمان نقاد و تحلیل گر و شکاک شما قرار بدهم. ازاینر و ارزیـابی از متن قیـام یک مطلب هست و ارزیـابی از متن کتاب نوشته شده بنام" قیـام 24 حوت "مطلب دیگر.
امـید وارم بتوانم این دومساله را ازهمدیگر تفکیک نموده و به ارزیـابی هریک بطور جداگانـه بپردازم. خواهشمندم که تا خوانندگان این مطلب بتوانند بـه تجزیـه و تحلیل قیـام حوت خونین هرات بپردازند ومن هم سهم خود را ادامـینمایم..
اما عده ای از مورخین رنگارنگ ، پروفیسوران ، اکاد مـیسین ها، کاندید اکادمسین ها ، محققین ، دکتوران جامعه شناسی و حتی افرادی وجود دارند کـه متن شناسی را مـیدانند و چه بهتر کـه از روی متون نشر شده بـه ارزیـابی قیـا م حوت خونین هرات بپردازند. جای مطالعه و مصاحبه های زیـادی خالیست کـه باید بـه آن توجه کرد.
یک : عده ازطرفدران رژیم "خلق "وپرچم و شوروی هنوز زنده اند و در صفحه و سایت های رنگارنگ نوشته هائی دارند کـه هر یک امروز خود را هنوز هم " دموکرات " جلوه مـیدهند و هر روزه درون هر صفحه مـینویسند . چه بهتر خواهد بود کـه آنـها هم قیـام حوت هرات را ارزیـابی نمایند وبرخورد خودشان ویـا رهبران و رفقای حزبی و بین المللی شان را مورد ارزیـابی قرار دهند.
دو :عده ایکه هنوز خودرا گرداننده ای قیـام حوت خونین مـیدانند و در نوشته 24 حوت کـه از آن نام بردم حتی آدرس مـیدهند ، مـی بایست امروز یک بار دیگر قیـام حوت را بازنگری نمایند و نقاط قوت و ضعف قیـام را و خودرا بـه ارزیـابی بگیرند . ودریـابندکه با ایدولوژیک سازی جنگ وقیـام بـه کجا رسیده اند.؟
سه :عده ایکه ممکن تاهنوز ارزیـابی هایی داشته باشند و من متاسفانـه آنرا نخوانده ام ، اگر ممکن باشد آدرس و نشرات را درون صفحه های اینترنیتی منتشر سازند که تا دیگران نیز از ارزیـابی ها و تحلیل های شان فیض ببرند .
امـیدوارم آن عده از هموطنان ام کـه از درس و تحصیل و علم ودانش بهره کافی و وافی دارند ؛ این گره را بگشایند ، که تا مردم ما بتوانند درون آینده درسهای مثبت ومنفی قیـام حوت خونین را بخاطر بسپارند و نسل های آینده بدانند کـه این همـه خون ها به منظور چه نثار گردید و پاسداران واقعی خونـهای ریخته شده کیـانند و در چه حالی قرار دارند ؟
برای اینکه بتوانیم دیدگاه های سرکوبگران قیـام را خوبتر بشناسیم وبدانیم ، نیـاز بـه خواندن اسناد محرم وسری ای داریم کـه در شوروی وقت موجود بود و امروز به منظور هیچ انسانی سری بوده نمـیتوانند.
نگاهی بـه صحبت تیلفونی مـیان سردمداران حزب بـه اصطلاح دیموکراتیک خلق و رهبران تزاران نوین درون کریملن بخاطر سرکوب قیـام توده ها :
__

نگاهی بـه اسناد محرمانـه و جلسه های درونی و در بسته و تیلفون های تره کی امـین و گرومـیکوو کاسیگین و.. :
"اعضای دفتر سیـاسی کمـیته مرکزی حزب کمونیست اتحادشوروی بـه تاریخ 17 مارس درون ساختمان کمـیته مرکزی " خارج برنامـه "{ یعنی درون جلسه فوق العاده و اضطراری . تذکر از ب. س. } گرد هم آمدند... بریژنف ضمن گفتگوی تیلفونی با کریلینکو { عضو دفتر سیـاسی حزب کمونیست شوروی _ م }از خانـه ییلاقی خود ، گفت :
این موضوع هیچ تاخیری را روا نمـیدارد ، من همـین فردا مـی آیم. "
" خیلی محرمانـه درون یک نسخه
" گرومـیکو:
برپایـه آخرین گزارشـهایی کـه ما از افغانستان چه بـه شکل رمز وچه از طریق گفتگو های تیلفونی با مستشار ارشد نظامـی خود رفیق گوریلف و کاردار سفارت ، رفیق الکسی اوف بـه دست آورده ایم ، اوضاع درون افغانستان بـه شدت وخیم گردیده هست و اکنون استان هرات درون مرکز ناآرامـی ها قرار دارد. درون هرات بـه گونـه ایکه از تلگرامـهای پیشین بر مـی آید، لشکر 17 ارتش افغانستان مستقر است. اکنون اطلاح گرفته ایم کـه این لشکر از هم پاشیده است. نیروی توپچی و بخشی از نیروهای پیـاده کـه در ساختار این لشکر شامل بودند، بـه جانبداری از شورشیـان برخاسته اند..."
" تخمـین شمار شورشیـان دشوار هست ، اما رفقای ما مـیگویند کـه سر بـه هزاران مـیزنند، درست هزاران...
کریلینکو
درست همـین طور... فشرده اینکه نظر بـه گزارش امـین، رهبری افغانستان درون رابطه با این رویدادها هیچگونـه ناراحتی احساس نمـیکند.
گرومـیکو
آری امـین حتی گفت کـه اوضاع افغانستان عادی هست . او گفت کـه هیچ سرکشی ای از سوی استانداران گزارش نگردیده است. اما درون واقعیت ، بـه گونـه ایکه رفقای ما گزارش مـیدهند، اوضاع درون هرات و برخی از جاها پرتنش است.
تدبیرهایی راکه ما به منظور افغانستان اتخاذ کرده ایم ، درون پیشنـهادهایی کـه در دست دارید ، بازتاب یـافته اند . مـی خواهم بگویم کـه مابرای پاسداری از مرزهای افغانستان ده ملیون روبل { معادل پانزده ملیون دلار } دیگر اختصاص داده ایم { 9 }
نگاهی بـه گزارش دو نظر پنـهان و پوشیده درون کمـیته مرکزی شوروی و دولت خلقی هاو پرچمـی ها و شورش و سرکوب نمودن شورش هرات درون 24 حوت 1357:
کریلینکو گفته بود کـه " .. نظر بـه گزارش امـین ، رهبری افغانستان ، درون رابطه بـه این رویدادها هیچ گونـه ناراحتی احساس نمـیکند.
گرومـیکو : آری ، امـین حتی گفت کـه اوضاع افغانستان عادی هست . او گفت کـه هیچ سرکشی ای از سوی استان داران گزارش نگردیده هست ....
از امـین پرسیدم – شما کدامـین ناخشنودی را از سوی کشور همسایـه و یـا ضد انقلاب داخلی، روحانیون و مانند اینـها انتظار ندارید؟ امـین قاطعانـه پاسخ داد- نـه . به منظور رژیم تهدیدی وجود ندارد. درون پایـان خواهش کرد که تا درود های اورا بـه اعضای دفتر سیـاسی بـه ویژه ال.ای. بریژنف برسانم . این بود گفتگوی امروزی من با امـین.
سه ساعت بعد ، از رفقای خود اطلاع گرفتیم کـه در هرات نابسامانی ها یی رخداده است. یک هنگ توپخانـه . یگ هنگ پیـاده بـه روی مواضع خودی آتش گشوده و به شورشیـان پیوسته اند. درون نتیجه بخشی از لشکر 17 بـه دولت وفادار مانده کـه از هرات پاسداری مـیکنند.....نیم ساعت دیگر مابازهم از رفقا اطلاع گرفتیم کـه رفیق تره کی ، مستشارارشد نظامـی، رفیق گوریل او ف و کاردار سفارت رفیق الکسی اوف را نزد خود فراخوانده است. موضوع گفتگو از چه قرار بود؟ مقدم برهمـه او از اتحاد شوروی درون زمـینـهء تهیـهء جنگ افزار ، مـهمات و خوار وبار کمک خواست، چیزی کـه ما درون اسناد ارائه شده بـه دفتر سیـاسی ، به منظور بررسی درون نظر گرفته ایم. آنچه بـه کمک نظامـی مربوط مـیگردد.
تره کی بـه گونـه ضمنی گفت کـه ممکن هست هم کمکهای زمـینی و هم کمکهای هوایی لازم بیـافتد.اینرا حتما به معنی لزوم گسیل سپاهیـان پیـاده نظام و هم نیروی هوایی { شوروی} بـه افغانستان دانست. فکر مـیکنم کـه ماحین کمک بـه افغانستان حتما به مـهمترین اصل تکیـه کنیم و آن اینکه تحت هیچ شرایطی نمـی توانیم افغانستان را از دست بدهیم. ما الان 60 سال هست که با آنان درون سایـه صلح وحسن همجواری زیست مـیکنیم.هرگاه حالا افغانستان را از دست بدهیم ، از اتحاد شوروی رو برمـیگرداند و این امر ضربه شدیدی بـه سیـاست ما وارد مـی آورد.البته یک روی قضیـه اینست کـه ارتش جانبدار خلق باشدو قضیـه کاملا سیمای دیگری بـه خود مـیگیرد..... بـه گونـه ای کـه رفقا گوریل اوف و الکسی اوف اطلاع داده اند ، روحیـه رهبران افغان همچون تره کی چندان رضایت بخش نیست.
مارشال اوستین اوف :
من علاوه بر رفیق الکسی اوف با رفیق گوریل اوف مستشار ارشد نظامـی ما درون کابل همـین چند لحظه پیش تیلیفونی تماس گرفتم . وی گفت کـه رهبران افغانستان از وضع پدید آمده ناراحت شده اند. وضع بـه ویژه درون استان هرات و نیز درون استان پکتیـا خراب است. چیزی کـه بسیـار ناگوار هست ، آنست کـه لشکر محافظ هرات نامطمئن هست و فرمانده لشکراکنون درون فرود گاه شـهر هست ، دقیقتر اینکه با پنـهان شدن درون آنجا روشن هست که هیچ عمل نیروهای وفادار بـه دولت را رهبری نمـی کند.
در نظر هست سپیده دم فردای 18 مارس گروه های عملیـاتی بـه سوی هرات فرستاده شوند.ما بـه رفیق تره کی ارائه طریق کرده ایم برخی از یگانـهارا بـه منطقه بروز شورش پیـاده نمایند. او بـه نوبه خود پاسخ مـیدهد کـه دست زدن بـه چنین عمل دشوار است، زیرا درون سایر نواحی نیز نا آرامـی است. فشردهء سخن اینکه آنان چشم بـه راه ورود نیروهای زیـادی از سوی اتحاد شوروی اعم از پیـاده . . نیروی هوائی استند.
اندروپ اوف :
{ رییس کاب، بعد ها دبیر کل کمـیته مرکزی حزب}
آنـها امـیدوارند کـه ما بر شورشیـان ضربه وارد کنیم .
کریلینکو :
پرسشی مطرح مـیگردد مبنی براینکه هرگاه ما سربازان خود را آنجا وارد کنیم آنان با چهانی خواهند جنگید؟ با شورشیـان ؟ شمار زیـادی از روحانیون بـه شورشیـان پیوسته اند. این روحانیون مسلمان اندو درون مـیان آنان { شورشیـان} تعداد بسیـار زیـاد از مردم وجود دارند. بـه این ترتیب ما که تا اندازه زیـادی با مردم درون جنگ هستیم.
الکسی کاسیگین { نخست وزیر } :
ارتش افغانستان چگونـه هست و چند لشکر دارد ؟
مارشال اوستینوف :
ارتش افغانستان ده لشکر دارد و بیش از صد هزاراست .
گرومـیکو:
تا کنون توازن نیرو مـیان هواداران دولت و شورشیـان چندان روشن نیست. درون هرات وقایعی رخداده کـه رویـهمرفته پر تلاطم اند، زیر بیش از هزاران نفر کشته شده اند ولی انجا هم وضعیت روشن نیست.
اندورپ اوف :
البته شورشیـان رخنـه کرده بـه قلمرو افغانستان ، درون گام نخست بـه آن مـی پردازند کـه نا آرامـی بـه راه اندازند و مردم افغانستان را بـه سوی خود بکشانند.
کاسیگین : فکر مـیکنم حتما مسوده فیصله نامـه پیشنـهاد شده را جدا" تصحیح نمود. بـه هیچ وجه درست نیست واگذاری جنگ افزار ها را که تا ماه اوریل بـه تاخیر بیـاندازیم. حتما همـه چیز را همـین الان بدون تاخیر داد . درهمـین ماه مارس. دوم اینکه بـه گونـه ای حتما رهبری افغانستان را از نظر روانی حمایت کرد. من پیشنـهاد مـیکنم تدبیرهای زیر اتخاذ گردد:
به تره کی اطلاع داده شود کـه ما بهای گاز را از 15 روبل بـه 25 روبل درون ازای هر هزار متر مکعب بالا مـیبریم.
{ یک روبل معادل 1،65 دلار امریکائی } این کار امکان مـیدهد با با افزایش بهای گاز مخارجی را تامـین کرد کـه برای آنان درون رابطه با خرید جنگ افزار و سایر مواد ، بروز مـیکند. بـه نظر من لازم هست ، این جنگ افزار هارا بـه گونـه رایگان درون اختیـار افغانستان گذاشت و از 25% چیزی یـاد آوری نکرد."
دیگران : درست است.
کاسیگین :
سوم اینکه ما درون نظر داریم به منظور آنان 75000 تن گندم بدهیم.من فکر مـیکنم کـه باید این مساله را مورد بازنگری قرار داد و برای افغانستان صد هزار تن گندم داد... گذشته از اینـها کـه در اینجا نوشته شده هست به ارز آزاد. کدام ارز آزاد؟
ما نمـی توانیم چیزی از آنـها دریـافت کنیم ".( * )
مارشال اوستین اوف :
تمام آنچه کـه در مسوده مصوبه درون باره واگذاری جنگ افزار بـه افغانستان نوشته شده است، همـه عملی خواهد گردید ، همـین حالا تحویل و ارسال انـها انجام مـیگیرد. متاسفانـه من نمـی دانم ، ایـا ما خواهیم توانست که تا اوریل همـه چیز را تحویل بدهیم ؟ این کار خیلی دشوار خواهد بود. من خواهش مـیکنم درون رابطه بـه تحویل جنگ افزار ها، مصوبه بـه طوری کـه اینجا آمده هست ، تصویب گردد. آنچه مربوط بـه پرداخت بهای این جنگ افزار ها مـیگردد ، ان را حذف مـیکنیم.
کاسیگین : همـه چیز حتما بی درنگ تحویل داده شود. درست از همـین فردا.
مارشال اوستین اوف :
خوب ما اینکار را مـیکنیم و حتی کنترول هم مـیکنیم کـه فردا تحویل شوند.
لینکو :
جنگ افزار ها حتما در ماه مارس تحویل داده شوند.
کاسیگین :
... من مـیخواهم این موضوع را مطرح نمایم :
هرچه کـه بگویید ، هم تره کی و هم امـین واقعیت امر را از ما پنـهان مـیکنند. ما تاکنون بـه تفصیل نمـیدانیم کـه در افغانستان چه مـیگذرد؟
چگونـه انان اوضاع را ارزیـابی مـیکنند؟ اخر آنـها که تا کنون منظره را با رنگهای رنگین کمان ترسیم مـیکنند. اما درون واقعیت امر ما مـیبینیم کـه انـها آدمـهای خوبی هستند، اما چیزهای بسیـاری را از ما پنـهان مـیکنند. علت آن چه هست ، دانستن آن دشوار است.
من فکر مـیکنم ، رفیق گرومـیکو کـه ما حتما مسله سفیر را حل کنیم. سفیر کنونی ما شخصیتی قدرتمند نیست و او آنچه را لازم هست انجام نمـیدهد. افزون برآن من لازم مـیدانم کـه شمار دیگر مستشاران مجرب نظامـی را بـه افغانستان بفرستیم. بگذار بدانند درون ارتش چه مـیگذرد؟
بعد من فکر مـیکنم کـه اتخاذ تصمـیم های سیـاسی لازم مـیباشد. ممکن هست مسودهء چنین مصوبه ء سیـاسی رارفقای وزارت امور خارجه ، وزارت دفاع ، کا، گی، بی و شعبه امور بین المللی کمـیته مرکزی حزب تدوین نمایند. روشن هست که ایران ، چین و پاکستان با تمامـی تدبیرهاو روشـها ضد انقلاب عمل خواهند کردو به منظور دولت قانونی افغانستان مزاحمت خواهند کرد و کلیـه کارکردهای آن را بی ارج خواهند گردانید. درست همـین جا هست که حمایت سیـاسی از تره کی و حکومت وی لازم مـی افتد . البته کارتر نیز ضد رهبری افغانستان خواهد برخاست. درون صورت لزوم نیروهای نظامـی با چهانی خواهیم جنگید ؟......
درواقعیت امرتا همـین اکنون تیرباران مخالفان ادامـه دارد. ایشان تقریبا تمامـی رهبران نـه تنـها رده بالا بلکه رده متوسط گروه پرچم را نابود کرده اند.....
اوستینوف :
فکر مـیکنم درون صورت گسیل نیرو ما نباید تحت هیچ شرایطی یگانـهای رزمـی خویش را با واحد ها افغانی درون آمـیزییم.
کاسیگین :
ما حتما یگان های رزمـی خودرا تشکیل بدهیم، به منظور انان آیین نامـه تدوین کنیم و آنان را تحت فرماندهی ویژه گسیل داریم.
اوستینوف :
ما دو امکان عملیـات رزمـی را تدوین نموده ایم. امکان اول اینکه ما طی یک شبانـه روز بـه افغانستا ن لشکر 105 هوابرد و لشکر 68 موتوریزه را درون حوالی مرز مستقر بسازیم. درون این صورت لشکر 5 زرهی درون امتداد مرز باقی خواهد ماند. بـه این ترتیب طی سه شبانـه روز ما به منظور اعزام نیروها آماده خواهیم بود. اما تصمـیم سیـاسی درون این باره لازم است.
کریلینکو :
رفیق اوستینوف مساله را درست مطرح مـیکند. به منظور ما لازم هست تا درون مقابل شورشیـان اقدام کنیم. درون سند نیز حتما در این باره بـه گونـه ء مشخص گفتگو شود. افزون برآن حتما به تره کی تاکید کنیم کـه هرگاه کار بـه اعزام سپاهیـان ما بکشد، انگاه حل مساله بـه زمـینـه نیـاز دارد.ما نمـی توانیم بدون درخواست حکومت افغانستان نیروهای خود را اعزام نماییم. بگذار رفیق تره کی نیز این را بداند و در گفتگوی رفیق کاسیگین با تره کی درون این باره لازم است، یک طوری مستقیم صحبت شود. افزون برآن لازم هست به تره کی گفته شود کـه تاکتیک خود را عوض نمایند. تیرباران ، شکنجه و اعمالی از این دست را نمـیتوان بـه مقیـاس گسترده بـه کار گرفت. مساله مذهب ، روابط با جماعات مذهبی اهمـیت بسیـار دارد. حتما به تره کی با قاطعیت گفته شود کـه نباید دست بـه عمل غیر مجاز بزنند. اسناد را لازم هست همـین فردا آماده کرد . فردا ما با لئونید ایلیچ (بریژنییف ) م مـیکنیم. کـه این کار را چه گونـه بهتر مـیتوان انجام داد.
اندروپ اوف :
در هرات بیش از بیست هزار نفر از مردم درون شورش شرکت کرده اند. آنچه مربوط بـه مذاکرات با تره کی مـیگردد ، فکر مـیکنم بهتر هست رفیق کاسیگین با تره کی گفتگو کند......
لازم هست تا ما بـه تدوین مصوبهء سیـاسی پرداخته و در نظر داشته باشیم کـه احتمالا برما برچسپ تجاوز گری خواهند زد. نمـی توانیم افغانستان را از دست بدهیم.
پوناماری اوف :
... انجارا ببینید کـه یک گروه بیست هزار نفری شورشیـان پیروز مـیشوند . مقدم برهمـه حتما تمام کارهای لازم را توسط نیروهای ارتش افغان انجام داد ، بعدا هرگاه واقعا نیـاز پیش بیـاید، سپاهیـان خود را اعزام کرد.
کاسیگین :
... هرگاه ما انجا سرباز اعزام نماییم ، بایست دلایل مقتضی را گرد بیـاوریم و همـه را مفصلا بحث کنیم. ممکن استی از رفقای مسئول به منظور روشن ساختن مفصل تر اوضاع درون محل بـه افغانستان برود. شاید رفیق اوستینوف یـا یک رفیق دیگر.... ما درون افغانستان 550 مشاور نظامـی داریم. انـها حتما تناسب نیرو را درون ارتش بدانند.
گرومـیکو :
... تنـها یک موضوع روشن است- ما نمـیتوانیم افغانستان رابه دشمن بدهیم. چگونـه بـه این هدف برسیم، حتما فکر شود.
کاسیگین :
همـه ء ما یک دیدگاه داریم : افغانستان را نباید از دست بدهیم درون گام نخست حتما سند سیـاسی ترتیب گردد. حتما کلیـه ء ابزارسیـاسی به منظور کمک بـه رهبران افغانستان جهت تحکیم قدرت استفاده شود. همچنان کمکهایی را عملی کرده و انجام عملیـات نظامـی را بـه مثابه اقدام نـهائی مـی گذاریم.
.....
کریلینکو
دشواری اینجاست کـه بسیـاری از فرماندهان را درون ارتش یـا باز داشت و یـا تیر باران کرده اند و این امر تاثیر منفی و بزرگی برجای گزارده است.
گرو مـیکو :
... درون هرحال حتما گفت کـه رهبران افغانستان بسیـاری از مسایل رااز ما پنـهان مـیدارند و نمـی خواهند با ماراست باشند. این امر خیلی درد آور هست .
اندروپوف :
به نظر من لازم هست کشورهای سوسیـالیستی را درون جریـان این اقدامات بگذاریم.
کریلینکو :
رفقا ما درون این باره زیـاد صحبت کردیم . دیدگاه های ما روشن است. بیـایید نتیجه گیری نماییم.
1 : لازم هست رفیق کاسیگین کار تدوین سند ارایـه شده رابرعهده بگیرد....
2- لازم هست تا رفیق کاسیگین با رفیق تره کی گفتگو کند...
3-مساله تدوین سند سیـاسی را با توجه بـه تبادل افکار درون باره مشی ما درون ر ابطه بـه افغانستان برعهده رفیق گرومـیکو ، رفیق اندورپوف ، رفیق اوستینوف و رفیق پوناماری اوف بگذاریم .
4- بـه منظور جلوگیری از مداخلات پاکستان درون امور افغانستان ، حتما ازطریق وزارت امور خارجه با این کشور تماس گرفته شود.
5- من فکر مـیکنم کـه مابایدبا پیشنـهاد رفیق اوستینوف درون رابطه با کمک بـه ارتش افغانستان درون زدایش ناهنجاریـهایی کـه با آن رو برو گردیده است، توسط نیروهای نظامـی ما موافقت کرد.
9- لازم هست به دقت بیـاندیشیم کـه به الزاماتیکه سایر کشورها بـه اتحاد شوروی وارد خواهندکرد، و ما را بـه این تجاوز و از این قبیل متهم خواهند گردانید ، چگونـه پاسخ دهیم .
10- بـه وزارت دفاع اجازه داده شودتا دو لشکر را بـه مرز مـیان افغانستان عزام و سر انجام بـه گونـه ایکه اینجا پیشنـهاد گردید کشورهای سوسیـالیستی رااز تدبیر هایی کـه ما اتخاذ نموده ایم ، مطلع ساخت."

اینک توجه شما را بـه خواندن بخشـهای یک گزارش خیلی سری و بخش خاص کـه گفتگوی تلفونی کاسیگین و تره کی هست جلب مـینمایم.
""گفتگوی تلفونی بـه کمک مترجم :
کاسیگین : بـه رفیق تره کی بگویید کـه من مـیخواهم از سوی رفیق بریژنف و اعضای دفتر سیـاسی بـه وی درودهای های فراوان را بفرستم.
تره کی : سپاسگذارم.
کاسیگین : .. رفیق تره کی ممکن هست اوضاع افغانستان راشرح دهید
تره کی : اوضاع خوب نیست . رو بـه خرابی دارد. طی ییم ماه گذشته از سوی ایران نزدیک بـه چهار هزار نفر نظامـی با لباس غیر نظامـی بـه افغانستان فرستاده شده اند. حالا تمام لشکر 17 پیـاده بـه علاوه واحد های توپخانـه و دفاع هوایی کـه به روی هواپیمای ما آتش گشوده اند، درون دست آنان است. درون شـهر جنگ درون جریـان هست .
کاسیگین : تعداد افراد لشکر چند هست ؟
تره کی : نزدیک بـه 5000 نفر، کلیـه مـهمات و انبارها بدست آنان است.
کاسیگین : آنجا به منظور شما چند نفر مانده هست ؟
تره کی : 500 نفر.انـها تحت رهبری فرمانده لشکر درون فرودگاه شـهر مستقرند. به منظور تقویت آنان ما با هواپیما ها از کابل گروه عملیـاتی پیـاده نموده ایم. این گروه از بامداد امروز آنجا قرار دارند.
کاسیگین :
در مـیان کارگران ، شـهر نشینان و کارمندان هرات، آیـاانی هستند کـه از شما پشتیبانی کنند ؟
تره کی : پشتیبانی فعال از سوی مردم شـهر دیده نمـیشود. مردم کاملا زیر تاثیر شعار ی شیعیـان مانند " سخنان بیخدایـان را باور نکنید و به سوی ما بیـائید " قرار گرفته اند. تبلیغات بر این پایـه مبتنی است..
کاسیگین : جمعیت هرات چند هست ؟
تره کی : حدود 200 که تا 250 هزار نفر . مردم با درون نظرداشت تحول اوضاع عمل مـیکنند. هرجاکه آنرا بکشانند، بـه همانجا مـی روند. حالا آنـها از جانب مقابل پشتیبانی مـیکنند.
کاسیگین : شما دور نمای اوضاع را درون هرات چگونـه مـی بینید؟
تره کی : فکر مـیکنم کـه امروز شام یـا فردا صبح هرات سقوط مـیکند و کاملا بـه دست مخالفان خواهد افتاد.
کاسیگین : آینده راچگونـه پیش بینی مـیکنید؟
تره کی : ما معتقدیم کـه مخالفان واحدهای تازه ای را تشکیل داده و به پیش روی ادامـه خواهند داد .
کاسیگین :
شما نیرو ندارید کـه آنان را شکست بدهید ؟
تره کی : کاش مـی داشتیم...
کاسیگین : شما درون رابطه بـه این مساله چه پیشنـهاد هایی دارید؟
تره کی : ما خواهش مـیکنیم کـه شما بـه ما کمکهای عملی ، انسانی و تسلیحاتی کنید.
کاسیگین : این مساله خیلی دشوار است.
تره کی : درون غیر این صورت شورشیـان بـه سوی قندهار حرکت کرده و پس از آن بـه سوی کابل خواهند آمد. ایران وپاکستان روی یک برنامـه برضد ما عمل مـیکنند و به همـین خاطر اگر شما حالا بـه هرات ضربه بیـاورید، ممکن هست انقلاب را نجات بدهیم.
کاسیگین : جهانیـان همـه از این کار آگاه خواهند شد. شورشیـان دستگاه مخابره دارند ، آنـها فورا اطلاع خواهند داد.
تره کی : تمنا مـیکنم ، کمک کنید.
کاسیگین : ماباید درون بارهء این مساله رایزنی کنیم.
تره کی : که تا شما م کنید ، هرات سقوط خواهد کرد و آنگاه درد سرهای بزرگتری هم به منظور اتحاد شوروی و هم به منظور افغانستان بـه بار خواهد آمد....
کاسیگین :هرگاه بـه شما سریعا تعداد بیشتر هواپیما و جنگ افزار بدهیم ، شمانمـیتوانید ، واحد های تازه ایرا آرایش بدهید ؟
تره کی : اینکار زمانی زیـادی را درون بر مـیگیرد ، اما هرات از دست مـیرود.
کاسیگین :
شما چه عملکردها یـا اعلامـیه هایی ایرا از ما توقع دارید ؟ دیدگاه های شما درون بارهء این مساله درون عرصه تبلیغات چگونـه هست ؟
تره کی : حتما کمکهای تبلیغاتی و عملی را باهم توام ساخت . من پیشنـهاد مـیکنم که تا شما بـه روی تانک ها و هواپیماهای خود علایم افغانی بزنید . هیچی چیزی نخواهد دانست. نیروهارا حتما از جانب تورغوندی و کابل بـه هرات سوق داد.
کاسیگین : که تا کابل حتما راه پیمود.
تره کی :
تورغندی خیلی بـه هرات نزدیک هست ، اما مـیتوانید سربازان را با هواپیما بـه کابل بفرستید. هرگاه شما سربازان تان را بـه کابل بفرستید و انـها از کابل بـه هرات فرستاده شوند ، بـه عقیده ما هیچی چیزی نخواهد دانست . همـه فکر خواهند کرد کـه آنـها سربازان دولتی افغانی اند.
کاسیگین :
هرگاه ما با هواپیما به منظور شما سریعا" زره پوش ، خمپاره اندازو مـهمات لازمـی بفرستیم ، شما متخصصانی کـه بتوانند این سلاح هارا استعمال کنند ، پیدا خواهید توانست ؟
تره کی :
من بـه این سوال نمـی توانم پاسخ دهم ، تنـها مشاوران شوروی مـیتوانند پاسخ بدهند.
کاسیگین :
یعنی مـیتوان چنین دانست کـه افغانستان کادرهای مجرب نظامـی یـا ندارد یـا بسیـار کم دارد اما درون اتحاد شوروی صد ها افسر افغانی دوره های آماده گیرا گذرانده اند.این همـه افسر کجایند؟
تره کی : بیشترشان مسلمانان ارتجاعی اند، بـه آنـها نمـیتوانیم تکیـه کنیم، بـه آنـها اعتماد نداریم.
کاسیگین :
نفوس کابل حالا چند نفر هست ؟
تره کی :
نزدیک بـه یک ملیون نفر.
کاسیگین :
هرگاه به منظور شما سریعا" با هواپیمااسلحه بفرستیم شما نمـی توانید پنجاه هزار سرباز دیگر گرد بیـا ورید؟ چند نفر مـیتوانید جمع کنید ؟
تره کی :
ما مـیتوانیم تعدادی را جمع کنیم. درون قدم اول از مـیان جوانان ولی به منظور آنکه آنانرا آموزش بدهیم ، زمان درازی لازم است.
کاسیگین :
شما نمـیتوانید دانشجویـان راجمع کنید ؟
تره کی :
ما مـیتوانیم درون باره دانشجویـان و دانش آموزان کلاسهای یـازدهم و دوازدهم صحبت کنیم .
کاسیگین :
از طبقه کارگر نمـی توانید جمع کنید؟
تره کی :
طبقه کارگر درون افغانستان بسیـار کوچک است.
کاسیگین :
کشاورزان فقیر چه ؟
تره کی :
ما مـیتوانیم تنـها بر دانش آموزان ، دانشگاهیـان و تعداد کمـی هم کارگران حساب کنیم. ولی آموزش آنان داستان درازی دارد ، اما هرگاه لازم باشد، ما بـه هر اقدامـی دست خواهیم زد.
کاسیگین :
ما تصمـیم گرفته ایم بـه گونـهء رایگان ، عاجل بـه شما جنگ افزار بفرستیم و هواپیماها و هلی کوپتر های شمارا باز سازی کنیم. همچنان تصمـیم گرفته شده هست تا بـه شما صد هزار تن گندم تحویل داده شود و بهای گاز صادراتی شما را از 21 دلار درون برابر هر هزار متر مکعب بـه 37،82 دلار بالا ببریم.
تره کی : خیلی خوب ، اما حتما در بارهء هرات صحبت کنیم.
کاسیگین : بیـایید شما نمـیتوانید حالا چند لشکر از مـیان پیشگامانی کـه شما مـیتوانید بـه آنان اعتماد کنید ، نـه تنـها درون کابل ، بلکه درون دیگر جا ها هم تشکیل دهید. اسلحه لازم را ما به منظور شما مـی دهیم.
تره کی :
ما کادرهای افسری نداریم . پاکستان هم افراد و افسران خود را بـه لباس افغانی مـی فرستد.
چرا اتحاد شوروی نمـیتواند ازبیکها، تاجیکها و ترکمن هارا بـه لباس غیر نظامـی بفرستد ؟ زیرا کلیـه اقوام درون افغانستان شناخته شده هستند. اگر جامـه ء افغانی بپوشند و نشا نـه های افغانی بـه آنان زده شود ، هیچ نخواهد دانست . بـه نظر ما اینکار بسیـار آسان است. نظر بـه تجربه پاکستان دیده شده کـه این کار بسیـار آسان است.
کاسیگین :
... البته شما مساله را دست کم مـیگیرید. این یک مساله بسیـار پیچیده سیـاسی و بین المللی است. ما بار دیگر راجع بـه آن م مـیکنیم و به شما پاسخ مـی دهیم. من فکر مـیکنم کـه برشما لازم خواهد بود کـه واحد های تازه تشکیل بدهید. زیرا تنـها بـه نیروی اشخاصیکه از بیرون مـی آیند ، نـه مـیتوان تکیـه کرد. شما با توجه بـه تجربه انقلاب ایران مـی بینیدکه چگونـه توده ها توانستند امریکایی ها و آنانی را کـه تلاش
مـی ورزیدند خود را نگهبانان ایران بنمایـانند ، از انجا بیرون بیـاندازند. بـه هرحال بـه شما چنین قرار مـیگذاریم. م مـیکنیم و به شما پاسخ مـیدهیم. و شما درون کشور خود با نظامـیان خود و مشاوران ما م کنید. درون افغانستان نیروهایی هستند کـه شمارا با بـه مخاطره انداختن زندهخود ، حمایت مـیکنند و به خاطر شما مبارزه مـیکنند. این نیروهارا حتما همـین حالا مسلح ساخت.
تره کی : زره پوشـهارا با هواپیما بفرستید.
کاسیگین :
شما به منظور راندن این ماشینـها پرسنل دارید ؟
تره کی : به منظور 30 – 35 ماشین راننده داریم.
کاسیگین :
آنـها افراد مطمئنی هستند؟ همرا با ماشین بسوی مخالفان نخواهند رفت ؟ رانندگان ما زبان شمارا نمـی دانند.
تره کی :
شما ماشینـها را با رانندگانی کـه زبان مـیدانند ، بفرستید. تاجیکها و ازبیکها همزبان ما هستند.
کاسیگین :
من چنین پاسخی را از شما انتظار داشتم. ما رفقای شما هستیم و مبارزه مشترکی را بـه پیش مـیبریم. از اینرو نباید از یک دیگر دور شویم. ما بـه شما بازهم تیلیفون خواهیم زد و دیدگاه های خودرا بـه شما خواهیم گفت.
تره کی :
درودها و آرزوهای نیک مارا بـه رفیق بریژنیف . اعضای دفتر سیـاسی برسانید.
کاسیگین:
متشکرم. بـه تمامـی رفقای تان درود برسانید. به منظور شما قاطعیت درون حل مسایل، اعتماد بـه نفس و بهروزی آرزو مـیکنم. بـه امـید دیدار. " 10
آری خواننده ارجمند !
با خواندن گزارشی از 24 حوت از دو جانب یکی از طرف افرادی کـه خود را قیم مجاهدین مـیدانستند و دیگر از طرف دولتی کـه خود را خلقی مـیدانست ، خواندیم ودیدیم کـه :
مردم برضد ظلم وستم واستبداد درون هرات قیـام نمودند و خود جوش مردم از شکل بسیـار عادی و مخالفت با حرف بـه مخالفت مسلحانـه تبدیل گردیده وقوای نظامـی زلمـی کوت نیز دو شق شده و یکی طرف مردم را گرفته و بخش بسیـار کوچکی بـه طرفداری از کودتا چیـان پرداختند.
رهبران کودتاچی کـه داد از خلق و کارگر ودهقان وزحمتکش ، مردم وتوه ها و انقلاب مـیزدند ، به منظور سرکوب نمودن عمل انقلابی توده ها از بارگاه رهبران تزاران نوین کریملن تمنا مـینمودند که تا هر چه زود تر به منظور سرکوب قیـام بشتابند و رهبران کریملن نیز نمـیخواستند افغانستان را از دست بدهند.
این قیـام 24 حوت درون سال اول کودتای هفت ثور برپا گردید و سر انجام قیـام صد ها دهکده و روستا و وکوهسار وجنگلزار ها را درون سراسر افغانستان فراگرفت.
چند اول و بالاحصار درون کابل ، خروش رعد درون پکتیـا و یـا حسین کوت و صد ها خیزش دیگر.
هزاران انسان مسلح شدند و تا آخرین رمق بر ضد تجاوزگران رزمـیدند. این درس یکی از بزرگترین درسهایی هست که قیـام 24 حوت به منظور هر شاگرد تاریخ وسیـاست درون افغانستان بـه قیمت خون ملیونـها نفر داد.
در طرف دیگر نـه حزب کـه خود را دیموکراتیک خلق مـینامـید ، بـه اریکه قدرت ماند ونـه اتحاد شوروی سابقه و اقمارش.
اما که تا هنوز طرفداران سابقه حزب گویـادیموکراتیک خلق و شاخه ها وفرکسیون های رنگارنگ اش و تزاران نوین کریملن حاضر نشده اند ، درسهایی از شکست سیـاسی و ایدولوژیظامـی تاریخی شان را جمع بندی نمایند و کماکان درون سالهای پیشتر از نگاه فکری خود راقرار داده اند و در صدد مقایسه خود با رهبران تنظیم ها اند ونـه پاسخگو درون برابر منافع ملی و مردم افغانستان وتاریخ بخاک وخون کشیده شده افغانستان.
خواننده های ارجمند و گرامـی !
اینک توجه شمارا بـه ارزیـابی دیگری و با دید گاه دگری یعنی دیدگاه ملی – دموکراتیک از قیـام حوت خونین جلب مـینمایم.
در شماره های متعدد 23 ثور ارگان مرکزی اتحادیـه عمومـی محصلان افغانی درون خارج ، مطالب زیـادی درون مورد قیـام حوت خونین هرات منتشر شده بود کـه من مطلبی را از شماره هفدهم سال چهارم 1358 همان نشریـه خدمت شما تقدیم مـیدارم. البته حتما این مطلب را مانند مطالب بالا ئی دوباره تایپ نمایم وشاید درون حین تایپ نمودن مرتکب خطاهایی گردم کـه امـیدوارم درون آینده بـه اشتباهات پی و به اصلاح آن بکوشم.
" گزارش رسیده از هرا ت "
" 24 حوت زنده کننده 10 سرطان 1358 "
" اگر بادقت بیشتری صفحات تاریخ مبارزات خلق خود را مورد بررسی قرار دهیم ، درون هر ورق از صفحات تاریخ دور و نزدیک مـیهن خود با سیلی پیـاپی از قیـام ها، نـهضت ها با توفانـهای عظیم انقلابی مواجه مـیگردیم کـه نماینده روح پر فتوح و زندهء خلق سخت کوش ، آزاده و تسلیم نشدنی است. این قیـام ها درون وجود هزاران قهرمان با نام و گمنام و صد ها راد مردان دیگر کـه در طول تاریخ پر افتخار خلق خود خواهیم دید منعمـیگردد.
تاریخ افغانستان پر از صفحات درخشان از رزمندگی و دلاوری خلق ماست. مقاومت درون برابر دژخیمان پلید رژیم سوسیـال فاشیستها، استقامت و پایداری درون شگنجه گاه های زندانـها و دیگر انگیزه های مبارزاتی همـه باهم جوانب مختلفی از یک مبارزه شکوهمندرا تشکیل مـیدهند. مبارزه محقانـهء کـه خلق ما به منظور رهایی ازز یر یوغ ارتجاع داخلی و اربابان سوسیـال امپریـالیست آنـها بـه پیش مـیبرد.
هزاران فرزند خلق درون زیر شکنجه های وحشیـانـهفروبسته و با ایمان راسخ و عشق سرشار بـه مـیهن خویش مقاومت مـیکنند. زندانـهای رژیم پر از مبارزین دربند خلق هست . ولی هرگز این دلاوران دست از مبارزه حتی درون اسارت نیز بر نمـی دارند، بکوشیم با غنی تر و افشای خیـانت های رژِیم بـه مبارزه خویش درون قبال ارتجاع جواب داده باشیم.
آری رفقا !
باید از آنـهایی سپاس داشت کـه در مـیان آتش و خون یدند و آنـهای کـه سنگفرش های شـهر هرات را با خون خود قرمز د و امروز مدتی از آن گذشته هست و شاهد آنـها خاکیست کـه با خون آنـها دلمـه زده هست و هر کوی و برزن آن شاهد قهرمان هائیست کـه از مـیان مردم برخاسته اند و بعدا درون قلب بخون تپیدهء آنـها جای گرفتند.
یـاد آنـها فقط بر انگیزنده امواج اندوه نیست بلکه گستراننده دریـای امـید هست .گرچه تاحال روی قیـام 24 که تا 27 حوت خلق هرات " قلم زده شده هست " ولی آنچه کـه در این قیـام کمبود احساس مـیشود ، خصوصیـات وویژههای این قیـام همگانی است. حتما جزئیـات آنرا سره و ناسره کردودریـافت. با وجود آنکه خلق این مرز وبوم 10 سرطانی هم بـه عقب گذاشته بودند ولی ماجر ا چرا دوباره تکرار شد ؟ و سراسری شکست خورد؟ چراو ؟
بدین ملحوظ نوشتهء ذیل گزارشی هست از شروع که تا آخر قیـام کـه از نزدیک و به همکاری چند تن از رفقا کـه خود درون جریـان این قیـام همگانی شرکت داشته اند، تهیـه شده هست .
"روزهای قبل از قیـام هرات را مـیتوان"
" آرامش قبل از توفان نامـید".
ولی قبل از روز های موعود " خلقی " های ضد خلق آنچنان هرزه درائی و ابراز اعمال فشار و ترور بوجود آورده بودند کـه توسل بـه شکنجه و تجاوز بـه حقوق خلق هرات تنـها از خصوصیـات و اعمال عادی بود. همـه روزه انواع و اقسام مردم از کارگر گرفته که تا روشنفکر و بازاری بـه زور سر نیزه بـه روی جاده ها کشیده شده و بایستی به منظور رژیم سر سپرده مارش مـی د.
اصلاحات ارضی فرمایشی بنا بر ماهیت اغواگرانـه اش نتوانسته بود جای پای درون بین دهقانان زحمتکش باز کند . شکست برنامـه اقتصادی ( بجای برنامـه بهتر هست بگوئیم رسوائی و افتضاحات اقتصادی ) و صندوقهای " تعاونی " بر علاوه استثمار شدید کارگران پول ناچیز آنـهارا نیز از جیب شان ته کشیده بود . کارگرانی کـه از ایران بر مـیگشتند ، دار و ندار شان بـه چپاول رفته و از طرف مامورین کا –– بی درون مرز تصاحب مـیگردید. خود فروخته های باند ضد خلق درون مکاتب و دیگر مکانـها آموزشی بر معلمـین شریف و انقلابی از توهین و هرنوع دشنامـهای رکیک کـه سزاوار خود شان بود ، گرفته که تا بیرون انداختن و با لاخره زندان و شکنجه روا مـیداشتند .
گل آقای تره کی کـه از سر سپردگان باند ضد خلق بود، نظر بـه شناخت ضد انقلابی ایکه از انقلابیون پاک باز داشت درون شناسائی و دست گیری آنـها یکی از مـهره های معروف بود. وی بعد از رسیدن بـه مقامـهای ریـاست بلدیـه و ریـاست کمـیته حزبی بـه خیـانت ها و جنایـات بیشماری کـه در قاموس این ضد انقلابیون بـه فراوانی مـیتوان یـافت ، دست زد. همـه روزه از پول مردم بازاری بنام اینکه شعار درست مـیشودو غیره مبالغ هنگفتی بـه جیب زده مـیشد. کاسبکار فقیری اگر احیـانا سی افغانی بدست مـی آورد حتما ده افغانی آنرا به منظور شعار درست مـی پرداخت. جاده شـهر نو هرات را بنام جاده عبد القادر " شـهید" نامگذاری کرده و تمام دکانداران آن جاده موظف بودند که تا آدرسهای دکانـهای خودرا بنام " عبد القادر شـهید" نام بگذارند . دهقانان زحمتکش بعد از استثمار چند لایـه ملاکین حتما چیزی هم بنام صندوقهای " تعاونی " کـه به حق مـیتوان آن هارا صندوقهای چپاولی نامـید ، بپردازند. فقر و بدبختی ترور و اختناق کـه باند اوباش "خلق" و کا-- بی ایجاد کننده آن بودند، حکایت از فردای قیـام مـیکرد. زبان گویـای بود به منظور اینکه مردم دیگر جان شان بهرسیده است، حتما قیـام کرد ، حتما دست بـه اسلحه برد، دیگر خاموشی گناه است، تروریستهای باند جنایت کار " خلق" برعلاوه کـه عده ء از بهترین فرزندان خلف خلق را بـه زندان انداخته بودند، یکی از این رفقا راکه درون پاکبازی و عشق بـه انقلاب نترس بود، با براه انداختن توطئه شـهید د.
حفیظ قهرمان درون صداقت انقلابی درون بین مردم روستای خود معروف بود. او با مردمـی کـه از بین شان برخاسته بود، آنچنان برخوردی مـیکردکه همـه خلق آن دیـار مجذوب اخلاق انقلابی او بودند و دین شانرا نسبت بـه وی درون روزهای قیـام ادا د. چنانچه دهقانـهای کـه از نواحی پل هاشمـی و دهات اطراف مـی آمدند ، شعار مـیدادند : " زنده باد حفیظ شـهید " ! " مرگ برقاتلان حفیظ !"
او کـه به خاطر حق و آزادی شـهید گشت خون ومرگ او و دیگران درون گرو زندگی نوینی هست ، زندگی نوینی کـه آینده تابناک خلق ما آنرا نوید مـیدهد. او شـهید گشت به منظور آنکه دیگران زندگی کنند .
یـاد وی جاودانـه باد !
بلی روزهای سه شنبه و چهار شنبه 22 و 23 حوت مردم بروی همدیگر نگاه های معنی داری مـید . آن نگاه های نافذ کـه حکایت گری عهدو پیمان بستن بود و اینکه حتما دست بکار شد. دیگر سکوت ننگ است. امروز چهار شنبه 22 حوت است، درون لیسه جامـی ، لیسه زراعت و دار المعلمـین ، این سنگر های مبارزه ، مبارزین با هم نجوا مـی دکه :
" فردا ساعت هفت صبح ، دروازه قندهار ".
مردم بازاری ، کارگران شرکت پخته هرات ، آنـهائیکه عهد خون بسته بودند، فردا یعنی روز موعود بـه شکل دسته های پنج نفری و زیـاد تر از آن بـه صوب دروازه قندهار درون حرکت بودند . دولت دست نشانده از این تصمـیم قبلا توسط سازما ن کا- گی- بی اطلاع حاصل کرده بود. از این رو دروازه قندهار پر از سرباز، تانلاح های تزاری بود. تعداد تانک ها بـه ده عراده مـیرسید . جمعیت آهسته آهسته این محل ...گوشت و خون را پر د. تعداد آنـها را مـیتوان بـه زیـاد تر از سه هزار نفر بـه حساب آورد. همـه منتظر و نگاه ها با هم جنگ مـیخورند، جمعی از مـیان فریـاد مـی زنند:
" مرگ بر روسها ! "
این جمله سر آغازیست به منظور بعد . رفیقی بنام سلطان روی شانـه های دو نفر بلند مـیشودو شروع بـه سخنرانی مـیکند ، ولی هنوز دقیقه ای چند نمـی گذرد کـه سخن گوی دولت با بلند گوی " اخطاریـه" صادر مـیکند و از خلق پیکارگر مـیخواهد کـه متفرق شوند. اما مردم دلاور از آنجائیکه از هذیـان گوئی ترسی بدل راه نمـی دهد ، از جای خود تکان نمـی خورد.
اینجاست کـه صدای گلوله بلند مـیشود و سلطان قهرمان هدف گلولهء دشمنان قرار مـیگیرد و سلطان بـه زمـین مـیغلطد. رفقای همرزم وی با دیگر مردم شـهید شانرا با جامـه غرقه بخون بروی شانـه هایشان مـی اندازند و روانـه ء چارسوق شـهر کهنـه مـیگردند.
یـاد آن گرامـی باد !
پیکار خلق و ضد خلق بـه نقطه اوج خود مـیرسد. رگبار هست وگلوله کـه از درون جیپ های روسی بر سر خلق بیگناه بـه مانند ریگ آغازیدن مـی گیرد. آدمکشان جانی ضد خلق بـه مانند گندم بـه درو انسان مـی پردازند. ولی آیـا درون مقابل خلق یپا ایستاده مقاومت ضد خلق حاصلی دارد؟ نـه.
جمعیتی چون سیلی هر خس وخاشاک را مـی خواهد از سر راه خود پاک کند. مدتی مـیگذرد روی زمـین و اطراف همـه سرخ است. تعداد نیروهای مزدور توسط عده ای از مشاورین مزدور هدایت مـیشوند. مشاورین روسی بـه مانند گرگان تیر خورده از این طرف بـه آن طرف پرسه مـیزنند و دست تکان مـیدهند و آب حلقوم خشک مـی کنند.
از تعداد تانک ها که تا فعلا کـه ساعت نـه و نیم هست شش عدد آن از بین رفته است. چهار جیپ روسی با سر نشینان آن کـه 4 نفر از جاسوسان کا-– بی بودند بـه آتش کشیده شدند. بعد از کشته شدن 4 نفر از مشاوران روسی و بیست نفر از اعضای سر سپرده ء دارودسته ء تره کی چهار تانک باقی مانده تسلیم مـیشوند و تکه های سفید را بـه روی تانک ها نصب مـیکنند.خلق قیـام کرده نخستین مزه پیروزی را لمس مـیکنند، ولی درون اطراف آنـها قهرمانانی بروی خاک افتاده اندکه زخم سر نیزهء این جانیـان سگ صفت را بر بدن خود دارند. از جمله این سرسپردگان راه انقلاب و شـهداراه خلق مـیتوان :
مقصود، سعید، محمد ناصر، فیض احمد ، آصف ( سابق ) متعلمـین لیسه جامـی و لیسه زراعت را نام برد.
زنده و جاویدان باد یـاد شـهیدان ما.
خاطره همـه آنـها را گرامـی مـیداریم !
سیل پرخروش کـه از دروازه قندهار حرکت نموده هست به چهار سوق شـهر کهنـه مـیرسد ، ماموریت پولیس چارسوق حتی تاب مقاومت ده دقیقه ای را هم نیـاورده و تسلیم شد. دو نفر از گردانندگان ناپاک آن فرار د . شعار های چنین هست :
مرده باد روسها !
" روسها از افغانستان خارج شوید !"
" مردم ! حتما اول زندانیـان سیـاسی را آزاد کنید !"
" مبارزه که تا آزادی ادامـه دارد ! "
" مرگ بر دولت مزد ور !"
در این زمان جمعیتی بـه تعداد اضافه تر از هزار نفر بـه قیـام کنندکان افزوده مـی گردد. فعلا جریـان بـه پای حصار رسیده است. تانک ها از چهار طرف مردم را محاصره مـیکنند. صف اول جریـان کـه تا اندازه با سلاح های از قبیل تفنگ های شکاری فتیله وی و باروتی مسلح بودند، بـه طرف تانک ها شروع بـه تیر اندازی مـیکنند یکی از سر نشینان تانکی کـه جلو همـه درون حرکت بود، بجان مردم افتیده و گوشت و خون مـی بلعید. درون اثنائیکه راننده آن شیشـه را بالا و پائین مـیکرد ، جانباز مـیهن پرستی نشانـه مـیرود ووی را بـه گلوله مـی بندد، تانک آتش مـیگیرد و مردم لاشـهء تعفن آور او رااز بین تانک بیرون مـی آورند. درون گیری کـه بعد از بین رفتن تانک و کشته شدن ده نظامـی روسی و پنجاه نفر از نظامـیان دولت تره کی – امـین درون منطقه پای حصار پایـان مـی یـابد ، یکی از دشوار ترین زد وخورد ها بـه حساب مـی آید. تعداد شـهیدان این منطقه را مـیتوان اضافه تر از هزار نفر قلمداد کرد.
" بریده باد دستهای بـه خون آلودهء قاتلین شـهدای راه خلق ! "
در پای حصار جمعیت آنقدر زیـاد مـیشود کـه تمام راه ها و جاده هابند مـیگردد . هلیکوپتر های نظامـی خیلی پائین پرواز مـیکنند. که تا فعلا کـه ساعت یک بعد از ظهر است، جریـان بـه دو بخش تقسیم مـیشود کـه یک بخش بطرف قومندانی امنیـه و بخش دیگر بسوی شـهر نو درون حرکت هست . تعداد قیـام کنندگان هر دو بخش را درون این منطقه مـیتوان بـه ده هزار نفر تخمـین کرد. آنچه کـه قابل یـاد آوریست اینست کـه چون رژیم ضد خلقی حتما" چنین روزهایی را پیش بینی کرده بودبنا برهدایـات مشاورین کا- گی- بی یک هفته قبل از قیـام سه منطقه مـهم شـهر هرات را به منظور سنگر گرفتن تعین کرده بود. بطور مثال مسجد جامع هرات را تمامابرای زندگی خانواده های حزبی وابسته بـه دولت ، قوماندانی امنیـه و هوتل پارک را به منظور بود وباش خانواده های مشاورین روسی اختصاص داده بودند.
همچنین از زندانیـان هرات بـه شدت پاسداری کرده و نیروهای زیـادی رابنام دفاع از محبس درون آن منطقه متمرکز کرده بود، بدین ترتیب خلق های قیـا م کننده نیک مـیدانستندکه بدست آوردن این سه منطقه بعد از فرقه نظامـی از همـه مـهمتر است. از اینرو جمعیتی کـه متجاوز از پنج هزار نفر هست بطرف قومندانی هرات حرکت د. درون نزدیک دروازهء خوش و هوتل بادغیس با سیل از تانک ها و موتر هایی کـه حامل مسلسل چی های رژیم هست ، رو برو مـیشوند. زد وخورد شروع مـیشود ، شـهیدان خلق یکی بعد از دیگری بـه زمـین مـی افتید ند. تک تک لاله های انقلاب خلق افغانستان توسط دست های سیـاه و تبه کار آدمکشان پرپر مـیگردند. رفقای صف اول صدای شان طنین مـی افگند کـه مردم، آنـهائیکه مسلح هستید از صف های عقب بـه جلو بیـایید. بلی کشتار وحشیـانـه هیچ فایده نمـی کرد . تمام مناطق حساس شـهر یک پارچه خون و آتش شده بود. جا دارد از شـهیدان وتک ستاره های کـه از فراز
آسمان غمزده ء این منطقه بزمـین کشیده شده اند، یـاد کنیم و به آنـها درد بفرستیم.
ناصر، حبیب، نصیر احمد ازلیسه جامـی و قاسم معلم از ابتدائیـه جامـی و دو نفر از معلمـین زنده جان کـه اسمای شان را نـه توانستیم بدست آریم ، از جمله ء این ستارگان اند. از جمله آنـهائی اند کـه تبلور شرف انقلابی و آزاد مردی بودند . طنین صدا های آنـهاهنوز بر گوش ها پیچیده هست که ندا مـیزنند :
" زنده باد انقلاب مسلحانـهء توده ای ! "
" مردم حتما مسلح شوید !"
درود بر روان پاک آنـها !
جاده های نزدیک دروازه خوش کـه از خون شـهیدان بـه دریـای خون مبدل گشته بود، توان دیدن را از عده ای ( مخصوصا زنان) ربوده و آنـها را محبور مـیکرد که تا با چشمان بسته روی خون شـهدای خود قدم گذارند. بعد از یکساعت زد و خورد و شـهید شدن هزار تن بهترین پاکبازان راه انقلاب، عقب نشینی درون فضای این منطقه مستولی مـیگردد. مردم عقب نشینی مـیکنند. سر سپردگان رژیم این منطقه را آنچنان وحشتی فراگرفته بودکه عدهء از دیوارهای قوماندانی پولیس فرار مـیکنند. بلند گویـان رژیم اخطاریـه ها یکی بعد از دیگری صادر مـیکنند کـه فرار نکنید. لازم هست گفته شود کـه این بلند گویـان بـه سه زبان اوامر ضد مردمـی خودرا صادر مـید.اول بـه زبان روسی ، بعدا" پشتو و فارسی.
تعداد نعشـهای متعفن این خائنین بـه خلق از این منطقه کـه دولت ضد مردمـی آنـهارا درون منطقه گاذر گاه بـه گور سپرده هست به پنجصد نفر مـیرسند.
حال بهتر هست موضوع را از بخش دیگر ادامـه بدهیم.
بخشی کـه از پای حصار بـه طرف شـهر نو حرکت نموده هست فعلابه نزدیک تعمـیر خواجهءمحله واقع درون جاده شـهر نو مـیرسد. جاده ایکه دولت ضد خلقی آنرا بنام یکی از اوباشان باند خلق یعنی عبد القادر " شـهید" ( بخوان مردار) آن ناپاکی کـه در زمان اوج شعله جاوید درون هرات بخاک افتاده بود نامگذاری کرده است. درون این منطقه ساختمان چهار منزله ای کـه دولت خائن آنرا به منظور " سازمان جوانان خلقی " اختصاص داده بود واقع است. آیـا مـی بایست جریـان از نزدیک این ساختمان بی تفاوت رد مـیشد ؟ مسلما" نـه .
همان هست که خلق بجان رسیده از دست عمال این سازمان شروع بـه آتش زدن این ساختمان مـیکنند. این تعمـیر از دروازه پائین که تا طبقه آخر چنان بـه آتش کشیده مـیشود کـه مـیتوان از آن تلی از خاکستر مشاهده کرد. نگهبانان این سازمان و افرادی از اعضای آن کـه در حدود سی نفر مـیرسید ( بقیـه قبلا فرار کرده بودند ) بـه خاک مـیافتند. ننگ ونفرین بر این خائنین.
در قطار اول زیـارت گاذرگاه دولت خود فروش گنبدی از سنگ بنا کرده هست که روی سنگ آن نام یکی خائنین بـه خلق یعنی رئیس سازمان " جوانان خلق" را کنده و از وی بنام " قهرمان شـهید"یـاد کرده است. خلق این منطقه بعدا کفن این مزدور و کفن های تعدادی دیگری از مزدران سر سپرده را از زیر خاک بیرون کرده اند.

بعد از آتش زدن فساد خانـه ء جوانان ضد خلقی نوبت بـه افغانستان بانک مـیرسد.
مردم تمام دارائی آنرا بـه نفع خلق مصادره مـیکنندو بعدا تعمـیرآنرا بـه آتش مـیکشند. جریـان چون توفان بـه پیش مـیرود که تا به دفتراطلاعات و کلتور یـا مرکز اطلاعات جاسوسی کا-گی- بی مـیرسد. تمام عها و جریـان مسافرت تره کی بـه روسیـه و دیگر ملحقات این دفتر بـه آتش کشیده مـیشوند. از اینجا نیز چیزی جز خاکستر باقی نمـی ماند .
حالا ساعت پنج روز شده است. باران شدیدی شروع بـه ریزش مـیکند، تعداد شـهدا زیـاد است. هنوز خلق اطراف هرات ومناطق روستائی نتوانسته اند خود را بـه شـهر برسانند. همـه فکر مـیکنند کـه شـهر دیگر تصرف شده است. درون هر گوشـه و کنار چند نفری دیده مـیشوند کـه شـهیدی بخون تپیده را بر دوش دارند و به نوبت حمل مـیکنند.
شفاخانـه هرات و حتی شفاخانـه حیوانات مملو هست از تیر خوردگان کـه اکثرا"به روی چار پایـه ها توسط ان وزن هایی کـه قلب شان مملو از عشق بـه فرزندان این سرزمـین است، حمل مـیشوند. از دارو و دوا خبری نیست. مادری را مـیدیدی کـه چادر سر خود را پاره پاره مـیکندو بر دست شکسته ء برادر و یـا فرزندش گره مـیزند.
آسمان با ریزش باران تیره تر شده بود . درون گوشـه جاده ها یـا شفاخانـه مـیدیدی کـه گاه زخم خورده ء درون سکوت این موج آخرین نگاه را برروی رفیق یـا برادر و یـا مادرش مـی افگند و دیگران هم روی تب دارش را مـیبوسیدند و از او وداع مـید. اینـها مظهر حیـات یک خلق بودند.
روز پنجشنبه بـه پایـان مـیرسید . هنوز پاسی از شب نگذشته هست که صدای گلوله درون فضای ظاهرادر آن چند ساعت سکوت حکمرفا بود ، مـیپیچید و تا صبح بـه وقفه ها ادامـه پیدا مـیکندو چه بسا مادران وپدرانی کـه تاصبح بر بستر فرزند تب دار خود اشک ریخته و ننگ ونفرین بر رژیم مزدور وخود فروش مـیفرستادند.
دولت دست نشانده شب پنجشنبه از طریق رادیو حکومت نظامـی اعلام مـیکند.
اخبار و گذارشات قیـام درون شـهر بـه گوش برادران طبقاتیشان درون روستاها و دهات اطراف مـیرسد. دهقانان زحمتکش از این جنایـات روز پنجشنبه بـه خشم مـی آیند و پیوند خون مـی بندند.
امروز جمعه 25 حوت هست و خلق قهرمان بـه خاطر آزادی و بخاطر آن لحظات دیروزی کـه اخبارشـهادت و یـا برادری را شنید ه و طنین قلب قیـام کنندگان دیروزی رااحساس کرده اندو بخاطر دیروز کـه کاروان شـهدا ردیف شده بودند ، همان شب از چهار طرف براه پیمائی بـه طرف مرکز شـهر شروع د. حکومت نظامـی بر خلقی کـه مصمم هست بر دژ ارتجاع یورش برد و انتقام ان و برادران طبقاتی اش را بستاند ، چه تاثیری دارد؟
موج موج از دهقانان بویژه از دهات وروستاها ِ زیـارتجا، دهزه، غورون، مالون، گذره و از غرب دهات اطراف پل هاشمـی رو بطرف شـهر مـیاوردند. درون بین راه پیمایـان افرادی مسلحی دیده مـیشدند کـه به سلاح های شکاری ، تبر، چوب، تفنگ های باروتی مسلح اند. مردم غیور شـهر از آنجائیکه از دیروز آموخته بودند کـه باید مسلح بود، روز جمعه صبح با وجود حکومت نظامـی از خانـه های خود خارج مـیشوند، اما دهقانان زحمتکش کـه از دهات آمده انددر شروع زد وخورد پیش قدم مـیشوند . مردمـی کـه از دهات شرقی شـهر آمده بودند بـه نزدیک پل ریگینـه رسیده بودند. آنـهائیکه از شمال آمده بودند بـه کارتهء دروازه قندهاررسیده اند.
دولت خائن کـه تکیـه گاهی جز سر نیزه ندارد، امروز یعنی جمعه راهی بـه جز بمباردمان هوائی اتخاذ نکرد. همان هست که اولین غرش هواپیماها ی روسی بر فراز مردم زحمتکش کـه به پل ریگینـه رسیده بودند ، طنین مـی افگند.

آتش هست و گلوله و بم های خانمان ویران کن کـه به روی مردم بیگناه فرو مـیریزد. درست یک ساعت منطقه هوتل پارک بمبارد مـیشود، آنچنان بمباردی کـه تاریخ آن خطه بخود ندیده بود. برادری بـه عقب ش ، مادری بدنبال فرزند و دهقانی بـه دنبال رفیقش بخاک مـی افتد . گوئی همـه جا تاریک هست ، فضا بوی گوشت و خون مـیدهدو طیـارات بمبارد مـیکنند. روسهای خائن بـه آتش بازی مـیکنندو معلمـین شریف و انقلابی بـه مانند رفقای چون عبد القدوس ، امـین، سید احمد، عبد الله درون صف اول مبارزه توسط گلوله های نابکار بـه رگبار بسته مـیشوند و مانند صد ها شـهید دیگر سر و ء شان توسط گلوله شگافته مـیشود. این فرزندان خلف کـه در مقابل خلق جان بهرسیده ء خود عهد خون بسته بودند آنـهم چه عهد خون ، جانبازی هاو فدا کاری های آنـها را تاریخ همـیشـه درون ء خود حفظ خواهد کرد.
درود فراوان بـه روان آنـها !
ولی از آنجائیکه خلق نترس و بپا ایستاده درون مقابل بمبارد و گلوله پاسخ مـی دهد و آنـهم پاسخ دندان ، از دروازه و دیوارهای عقب هوتل با همـه ای سلاحی بـه هوتل مـیریزندو موفق مـیشوند کـه تعدادی از اسلحه های انبار شده درون هوتل پارک را بدست آورند. آنوقت هست که مشاورین کا- کی – بی دستور عقب نشینی صادر مـیکنند. خلق دلاور درک مـیکند کـه این تنـها عقب نشینی نیست ، این یک شکست مفتضحانـه و رسوا است. درون جریـان این عقب نشینی بـه تعداد زیـاد تر از پنجصد نفر از نیروهای دولتی بـه دام مـی افتند و هوتل پارک بـه تصرف خلق قیـام کرده درون مـی آید. درون بین سقط شده گان دولتی بیست نفر از مشاورین روسی بودند کـه لاشـه های گندیدهء آنـها که تا روز بعد از قیـام ، رهگذران آنجا را بـه سر دردی مبتلا کرده بود.
زنده باد دلاوری خلق !
بعد از تصرف منطقه مردم درون درجهء نخست متوجه شـهدای شان مـیشوند و آنـهارا هرکدام بسان لاله های چیده شده از گلستان انقلاب تحویل مردم دهات پل ریگینـه مـیدهند. بازهم جا دارد از زنان دلاوری نامبرد کـه در زیر رگبار گلوله وبم شـهید شده ای را بر دوش انداخته اشکریزان از صحنـه خارج مـیشوند. هر و مادری را مـیدیدی کـه در مرهم گذاری و بستن زخم ها از دیگری پیشینی مـیگیرد. هرکدام عهده دار و نگهبان حتی پنج زخمـی مـیگردند.
یـاد آنـها گرامـی باد و درود فراوان بر آنـها !
حال ساعت سه بعد از ظهر روز جمعه هست . طوفان خلق چند جاده را پشت سر گذاشته و روی بـه محبس هرات این دژ تسخیر ناشده مـیکند. عدهء از معلمـین انقلابی و مبارز درون صف اول قیـام کنندگان
پیشنـهاد توقف ده دقیقه ای را مـیدهند که تا حد اقل بتوانند درون باره شکل حرکت صحبت کنند. ولی سرعت جریـان و زیـادی تعداد جمعیت مانع از عملی شدن پیشنـهاد مـیگردد. جریـان توفان وار بـه راه خود ادامـه مـیدهد تعداد زیـادی از رفقا همراه با عده ء از کارگران دلیر شرکت پخته هرات کـه با دهقانان زحمتکش گذره یکجا شده بودند ، درون بین راه که تا به نزدیک محبس روی شانـه های مردم سخنرانی مـیکنند.
از یک کیلومتری محبس هرات کـه نگاه ها خیره شده ، چیزی جز برق سر نیزه بـه چشم نمـیخورد . جریـان توقف مـیکند کـه متفرق شوید تعداد جمعیت متجاوز از ده هزار نفر است. رفیق عزیز معلمـی از مکتب جمعیت سروستان کـه همـه مردم دهات اطراف آن منطقه بـه صداقت انقلابی او ایمان داشتند روی دیوار آن منطقه بلند مـیشود و شروع بـه صحبت مـیکند. دیگر رفقا صحبت اورا نوبت وار که تا جائی کـه قدرت دارند بداخل جریـان پخش مـیکنند. لحظه بعد گوئی کوه بـه غرش آمده هست همـه یکجا شعار مـیدهند :
" زندانیـان سیـاسی حتما آزاد گردند ! "
این شعار پاسداران ضد انقلاب را بـه تب لرزه مرگ مـی اندازد و به پاسخ رگبار صادر مـیکنند.
عزیز این معلم شریف کـه اولین هدف را او استقبال کرد ، نخستین شـهیدی بود کـه در آن منطقه گلوله های آتشین ضد انقلابیون از وی پذیرائی د. رفیق عزیز یـادت عزیز باد و خاطره ات جاودانـه !
رگبارها متعاقب یکدیگر بر روی مردم بیگناه مانند باران با گرفت. قوای دشمن از سنگرهای محافظه برخوردار بودند ولی مـیهن پرستان و انقلابیون بیرون از زندان بـه علاوه نداشتن سلاح های کافی ، بدون سنگر بودند. این نبرد انقلاب و ضد انقلاب مدت دو ساعت بـه درازا مـیکشد. دشمن از بس کـه خون ریخته ، سرمست از بادهء خون بیگناهان- فرمان آتش ازچهار طرف زندان را مـیدهد. صفوف اول از شـهیدان خالی مـیگردد و جای آنرا دیگران اشغال مـیکنند. وقتی پای خودرا روی سبزه های کـه تازه سر بیرون کرده بودند، مـیگذاری فکر مـیکنی سبزه ها آب داده شده ولی وقتی بـه دقت نگاه مـیکنی ، رنک آب سرخ هست شـهدای منطقهء زندان از همـه جا بیشتر است. تعداد آنـها بـه دو هزار نفر مـیرسد . این طرف و آنطرف لاشـه های هم دیده مـیشوندکه از برجهای زندان پائین افتاده اندو بعضی شان نشانـه های سر شانـهء خود را دارندکه رنگ خون بخود گرفته اند و از خون پاک قهرمانان سرخ شده اند.
ننگ و نفرین بر آنـها !
مردم عقب نشینی مـیکنند ولی افسوس کـه دژ ارتجاع تسخیر ناشده مـیماند. شب فرا مـیرسد و دولت سر سپرده بیست وچهار ساعت نظامـی اعلان مـیکند . هنوز پاسی از شب نگذشته کـه بمباران شکاری های دولت شروع مـیشود.
از هرکوچه وبرزنی مردم از روی بامـها بـه کمک همدیگر مـیروند، خانـه ها خراب مـیشوند. مادری را مـیدیدی کـه فرزندش را زیر چادر انداخته هست و مـیخواهد آنرا بجای امنی برساند. این شب سخت وحشتناک بود. مرزهای دیواری بین منازل از بین رفته بود. مردم آنقدر بـه هم نزدیک شده بودند کـه برادر وار همدیگر را پذیرائی کرده و از لقمـه نان که تا تکه سفیدی را جهت زخمبندی تقسیم مـید. شب بـه صبح رسید ولی درون واقعیت هنوز شب هست ، تعداد شـهیدان درون اثر این بمباردمان زیـاد تر از آنست کـه بتوان احصائیـه گرفت. کنار جاده، سر کوچه، روی چهار پایـه ها، بین چادر هاانسانـهای دیده مـیشوند کـه گناه شان بخاطر آنست کـه مـیخواستند آزاد باشند و از بردن بودن سخت متنفر بودند.
ساعت یـازدهء روز شنبه است، صدای از منطقهء کارته شلیک مـیشود. باوجود حکومت نظامـی بیست وچهار ساعته ، باوجود بمباردمان شب گذشته و با آنکه مردم هنوز نتوانسته شـهیدان شب گذشته را جمع کنند، مردم زحمتکش و دهقانان قهرمان آنجا بر تانکها یورش مـیبرند . روسهای خائن کـه هرکدام نظارت پنج تانک را بـه عهده گرفته اند؛ غافلگیر مـیشوند، از دهن تانک هاگلوله و آتش مـیبارد، ولی حماسه است، شجاعت است.
عایشـه ء قهرمان ی کـه به تنـهائی توانسته بود از زیر چادر تبر خانـه اش را بیرون کندو از عقب بر پشت گردن نظامـی روسی فرود آورد و آن را بخاک اندازد، آنچنان مردم را بـه تحسین واداشت کـه یورش همگانی بر تانک ها بردند وتوانستند پنج تانک را بـه تصرف درون اورند. بقیـه فرار را بر قرار بهتر دانستند.
شگاف بر قوای نظامـی شـهری پدید مـی آید. مردم با داشتن پنج تانک و مقداری اسلحه های گرفته شده روی بـه طرف مرکز شـهر مـی آورند. عایشـه قهرمان بعدا توسط مسلسل بدستان، بـه رگباربسته شده بود. او ی بود آزاده کـه همصنفی های اودر لیسه مـهری اورا خوب مـیشناسند. یـاد آن شـهیدعزیز و دیگرانی کـه در کنار آن بخاطر آزادی جان داده اند، گرامـی باد!
در تمام نقاط شـهر پیشرفت و عقب نشینی ادامـه دارد مقارن ساعت چهار بعد از ظهر هست که آواز گلوله از فرقه هرات بـه صدا درون آمد.عدهء ازسربازان درون طی دوروز گذشته کـه بیگانگان و ضد انقلابیون درون هرات خون براه انداخته اندبه خشم آمده و از رفتن بـه شـهر و مسلسل کشیدن بروی هم مـیهنان خود ابا ورزیدند. همچنان درون کندک پیـاده نظام بعد از جرو بحثی کـه بین یکی از نظامـیان پائین رتبه افغان و دو نفر از مشاورین روسی درون گرفت، دو تن از نظامـی های افغانی کشته مـیشوند و به تعقیب آن چهار نفر روسی مورد یورش سربازان کندک پیـاده نظام واقع مـیشوند کـه در اثر این حرکت فرقه بـه دودسته تقسیم شده و جنگ بـه شدت درون مـیگیرد. پیلوتا ن مـیدان هوائی شیندند از بمباران بخش مخالف خود داری مـیکنند. بـه این ترتیب فرقه نظامـی هرات مـیدان جنگ هست و ستیز. قوای مخالف دولت نیروی خود را بـه طرف دامنـه کوه های گاذر کاه مـیکشاند. شخصی کـه رتبه پائین رتبه نظامـی دارد بنام نور احمد خان رهبری قوای مخالف دولت را بـه عهده مـیگیرد . بعد از یکساعت زد وخورد ، تمام سربازان و نظامـی های پائین رتبه بـه جبهه مخالفین مـیپیوندند و سربازان فریـاد مـیزنند.:
" دو روز بمبارد ، دو روز کشتن، هزار هزار شـهید ، دیگر بس هست "
مشاورین روسی و دیگر سر سپردگان نظامـی کـه صحنـه را برخود تنگ مـیبینند تسلیم مـیگردند. درون شـهر هم جریـانی کـه از کارته حرکت کرده بودفعلا بعد از تسلیم شدن مسجد جامع و قوماندانی ، چهل نفر از مشاورین روسی و به تعداد دو صد نفراز گردانندگان داخلی آنـها را اعدام انقلابی مـیکنند کـه از جمله آنـها یکی گل آقای تره کی هست که از مـهره های معروف جریـان ضد خلقی بود.
ساعت نـه شب هست که شـهر آزاد مـی گردد. درون شـهر نو هرات مردمـی کـه جمعیت آنـها بـه تعداد بیست الی سی هزار نفر مـیرسید، فریـاد مـیزنند :
" افغانستان حتما آزاد گردد، هرات بخشی از آن هست "
بعدا" مردم آهسته آهسته و آرام بسان قهرمانان بطرف کلبه های ویران شدهء خود باز مـی گردند. همـه وعده مـیگذارند.
" فردا ساعت نـه صبح "
ولی اینکه فردا چه حتما کرد هنوز تعیین نگردیده. از آنجائیکه دولت خود فروش نتوانست توسط تانک و مسلسل مردم قهرمان را سرکوب کند ، جای آنرا حقه ونیرنگ گرفت و لی بخشی از نظامـی های بالا رتبه کـه ظاهرا تسلیم شده بودند، منتظر هواپیما های نظامـی از شـهر دوشنبه بودند. بعد از هشت ساعت آزادی شـهر دوباره بمباران بـه کوه ها و دامنـه های گاذر گاه شروع مـیشود. آنچنان بمباردی کـه دست هتلریـان فاشیست را بسته بود. آنقسمت از نظامـیان داخل فرقه هم کـه ظاهرا تسلیم مـیشوند، بعدا شروع بـه عملیـات از درون فرقه مـیکنند .گروه نظامـی ای رهبری مخالفین را بـه عهده دارد . بعد از سه ساعت زد وخورد و سقوط دو هواپیمای مـیگ ( کـه تاحالا لاشـه آنـها درون نزدیک تخت صفر افتاده است) دو نفر از گروه رهبری تاب مقاومت نیـاورده دست بـه خود کشی مـیزنند. کـه یکی همان نور احمد خان است. او قبل از خود کشی سخنرانی بـه عمل آورده انگیزه اقدام خودرا همان بمباردمان و عملیـات فاشیستی ارتش ضد انقلابی ، کـه در طی دو روز گذشته درون شـهر اطراف آن انجام داده شده است، مـیداند.
بعد از هم پاشیدن رهبری، تعدادی زیـادی از نیروهای مخالف دولت بـه خاک وخون کشیده شده اندو ضد انقلاب بـه تعقیب بمباردمان دامنـه کوه های شمال شـهر بـه بمباردمان خود شـهر مـی پردازد. بمباردمان ورگبار بستن که تا نیمـه های شنبه ادامـه پیدا مـیکند . ظاهرا" نیروهای دولتی دوباره بر شـهر و اطراف آن استقرار پیدا مـیکنند و بدینترتیب روز دوشنبه ترور و خفقان صد چندان بیشتر از گذشته بر فضای غمزدهء شـهر حکمفرما مـیگردد. چهل و هشت ساعت حکومت نظامـی اعلام مـیشود. هیچ حق خارج شدن از خانـه نیمـه ویران شدهء خود را ندارد. راه های هرات بـه دیگر شـهر ها و ایران قطع مـیگرددو تعداد زیـادی درون اثر بمباردمان شب شنبه رو بـه خاک ایران آورده بودند.
مادری را مـیدیدی کـه از دو فرزندش یکی رااز دست داده و دیگری را زخمـی درون بغل گرفته و قصد آنطرف مرز را دارد . دسته های پنج نفری و ده نفری با تعداد زخمـی ، اطفال، پیر مردان و پیر زنان بـه آن طرف مرز رو آوردند.
رژیم غدار تره کی – امـین بعد از روز دوشنبه بـه بهانـه اینکه اسلحه پیدا مـیکند درون هر خانـه را ( زیـاد تر خانـه ها درون اثر بم اندازی درون وازه نداشت) زده و آنچنان تجاوز و غارت گری براه انداخت کـه عملیـات فاشیستان هتلری درون استالینگراد رافراموش مـیکردی. بگیر وببند شروع شد.
در زندان هرات جای سوزن انداختن نبود . محبس زنانـه را پر د ولی هنوز هم جای نبود. امروز زندانی کـه آنطرف مرز یعنی درون خاک روسیـه درون امتداد بندر تورغندی موقعیت دارد پر از هزاران فرزنددر بند کشیده ء خلق مـیباشد. بعد از مستقر شدن نیروهای دولتی بـه تعداد زیـادتر از پنج هزار زن ، مرد وحتی اطفال صنوف شش و هفت درون این زندان درون چنگال اهریمن صفتان اسیراند.
از ساعت هشت که تا چهار صبح حکومت نظامـی مستقر هست . آنچنان کنترول ، تعقیب و پیگرد بر فضای شـهر حاکم هست که گوئی تمام شـهر زندان بزرگی است.
در روز پنجشنبه همان هفته قداره بندان رژیم خودرا بـه لیسه جامـی مـی اندازند و به تعداد سه صد نفر از بهترین فرزندان پاک مردم را تحت عنوان اینکه اینـهادر ایران جنگ چریکی آموخته اند، دستگیر و به زندانی کـه در خاک روسیـه موقعیت دارد انتقال مـیدهند کـه تاحال از سر نوشت شان خبری نیست.
ولی شبی نیست کـه در نیمـه های آن " سازمان جوانان خلقی" کـه فعلا جا ی دیگری به منظور آن اختصاص داده اند ، مورد ضربه مسلحانـه ء انقلابیون قرار نگیرد . همـه شب بعد از ساعت یـازده فضای شـهر حکایت از رگبار انقلابیون و سراسیمگی نیروهای ضد انقلاب دارد . درون اطراف شـهر یعنی نواحی کشک وولسوالی های دور دست پارتیزانـها بـه شکل گروپها و دسته های مجهز بـه عملیـات انقلابی مـی پردازند.
رفقا و دوستان !
ده ها هزار مبارز نامدارو بینام درون قیـام ها، شورشـهای دهقانی، جریـانـهای محصلی ، درون دستبردهای ارتش و پولیس یـا بـه شـهادت رسیده اند و یـاامروز درون چاله های زندانـها دهمزنگ ، زندان پلچرخی ، زندان تورغندی هرات اسیر سر پنجه ء ضد انقلابیون اند و یـا اینکه درون نبردهای مسلحانـه بـه خاک خون غلطیدند .
یـاد شـهدائی چون مقصوم ، اعظم ، سعید، ناصر، حبیب، مجید، جواد، فیض، احمد، محمد آصف ، محمد ابراهیم ، اقبال از لیسه جامـی ( درون سابق و یـا حال ) نصیر، حفیظ ، عبد الغنی ، غلام مصطفی ، محمد نسیم از لیسه زراعت، عبد الظاهر ، رسول ، غلام دستگیر از دارالمعلمـین ( سابق و یـاحال) عایشـه ، آصفه، فهیمـه این قهرمانان راه آزادی از لیسه مـهری کـه بخاطر آزادی شـهید گشته اند ، را جاودانـه و گرامـی مـیداریم.
یـاد آنـها فقط بر انگیزنده ء امواج اندوه نیست بلکه گستراننده ء دریـای امـید است.
یـاد آنـها یـاد آور نیروی مقاومت و مبارزه خلق است. حقیقت بر این هست که خلق ها مرعوب نـه شدنی اند. شکنجه مـیبینند بـه خون مـی تپطند. سر نیزه مـیخورند ، بمباردمان مـیشوند ، کشتهء بسیـار مـیدهند ، خون بیدریغ نثار مـیکنند ولی از پای درون نمـی آیندو هر بار مبارزه را درمرحلهء عا لی تر و با نیروی سهمناک تر از قبل بـه پیش مـی برند، آن گاه گلوله آخر را شلیک مـیکنند و پرچم پیروزی نـهائی را بلند مـی نمایند.
یـاد عبد ل سنگتراش ، عبد الا حمد سنگ کن ، عبد الغفور دباغ ، سید عظیم دهقان زحمتکش از گا ذر گاه ، اسماعیل کارگر قنادی دروازه خوش، سعد الدین دهقان از زیـارت جاه ، یعقوب بوت دوز، غلام حضرت معلم ، فیضوی دهقان از باغ نظر گاه ، عزیز دهقان با دو تن از نو بادان و هزارا شـهید دیگر جاویدانـه است.
تاریخ چندین ده سال مبارزه ، قیـام های چون امروز بیـاد ندارند.
ارتش سوسیـال فاشیست ها هیچ گاه بـه اندازه ماه های اخیر از شـهیدان پذیرائی نکرده هست . این امر نشانـه شدت مبارزه هست ، گواهی سراسیمگی رژیمـی هست که تکیـه گاهی دیگری جز سر نیزه ندارد.
شـهیدان منحصر بـه طبقه یـا قشر خاصی نیستند . کارگر، دهقان ، محصل، معلم، پیشـه ور و خلاصه تمام صفوف خلق قرض خون از رژیم را دارند.
رفقا!
تحلیل سیـاسی و موقعیت اجتماعی نیروهای شرکت کننده ء این قیـا م را بـه آینده مـی گذاریم .
درود برهمـهء مبارزان کـه منافع خلق را بالاتر ووالاتر از هرچیز بشمار مـی آورند !
تابناک باد یـاد شـهیدان راه خلق !
سرنگون باد دولت سوسیـال فاشیستی !
به پیش به منظور یک افغانستان آزاد، آباد و شگوفان ! "( 12)
1
خواننده های عزیز و گرانقدر !
اینک خود شما کـه دو گذارش با دو دیدگاه از قیـام حوت خونین هرات و همچنان فیصله ها و گزارش های سری و محرمانـه ماسکو را خوانده اید ، یقینا درون آن باره یکبار دیگر فکر خواهید کرد.
یـاد گلگون کفنان قیـام حوت خونین را گرامـی مـیدارم و بخاطر مـیسپاریم کـه نـه حزب گویـا دیموکراتیک خلق ماند و نـه اتحاد شوروی و نـه پاکت وارشا.
اما مردم هرات فراز ونشیب های گوناگون را دیدند و....
درسها وجمع بندی
از رستاخیز پرشکوه مردم درون هرات

قیـام شکوهمند اما خونین هرات همبستگی مردم شـهرو ده را بـه اثبات رسانید و نشان داد کـه :
همـه مکتب رفتگان بـه مثابه ستون پنجم استعمار نوین شوروی نیستند ونبودند و همچنان همـه عساکر و سربازان و افسران اردو نیز که تا پای جان از دولت های مستبد و ظالم و عوامفریب نـه تنـها دفاع نمـی نمایند ، بلکه عده ای زیـادی از مـیان شان تفنگ هایشان را از یک شانـه بـه شانـه دیگر انداخته و در صف مردم زحمتکش و ستمکش خود مـی ایستند.
رستاخیر هرات درون 24 حوت ثابت ساخت کـه :
سرنوشت همـه های خود جوش وخود بخودی با تاسف با افت و خیز گره خورده و نقش رهبری آگاه وملی دیموکرات را درون سطح درون هرات و کل افغانستان یک بار دیگر مطرح ساخت.
24 حوت درون هرات ثابت ساخت کـه روشنفکران ملی - دیموکرات بدون داشتن پیوند نزدیک وارگانیک با مردم بـه گروه ها و احاد خود تجزیـه شده و مصروف ریزه کاری مـیگردند.
24 حوت درون هرات ثابت ساخت کـه :
نیروهای عقب گرا و رجعت گرا درون صورت پراگندگی نیروهای ملی – دیموکراتیک با هزار ترفند و حیله قادر مـیگردند که تا مسیر مردم را بسوی عقب گرایی کج نموده و حتی با اتکا بـه افراد رهزن و بی بند وبار حتی بـه قتل و قتال روشنفکران مبارز وملی – دیموکرات مبادرت ورزند.
و رستاخیزمردم هرات ثابت ساخت کـه اراده مردم قوی تراز همـه دستگاه های استبدادی هست . رستاخیز مردم هرات درون 24 حوت 1357 بـه شکل خونین سرکوب گردید ، اما نیروهای سر کوب گر کـه خود راحزب دیموکراتیک خلق افغانستان مـیدانستند ، نتنـها بـه اتکا بـه قوای سرکوب گر شوروی نتوانستند خود را سر پای نگهدارند ، بلکه چنان ناشیـانـه گام گذاشتند کـه حتی قوای صد هزار نفری و یـا سپاه چهلم شوروی نیز کـه رسمن درون ششم جدی 1358 یـا یکسال بعد از قیـام خونین مردم هرات بـه افغانستان لشکر کشیده بود ، نتوانست بـه عمر پرچمداران ارتجاع و خلقیون ضد خلق ادامـه بدهد ودر نتیجه هم امپراطوری شوروی پاشید و نقاب سوسیـالیستی اش درون عمل از رخسار تزار نوین کریملن بپایـان کشیده شد و پاکت وارشا از هم گسست و پاکت کومـیکان فروپاشید ، بهمـین ترتیب درون داخل افغانستان نتنـها نورمحمد تره کی را شاگردان وفادارش یعنی حفیظ الله امـین و شرکا گویـا با بالشت خفه نمودند ، بلکه خود حفیظ امـین امـین را با زهر درون شوربایش و با گلوله سربی درون اش درون کاخ گویـا تسخیر ناپذیرش سر بـه نیست د وببرک کارمل را کـه با بوق و کرنا همرای اسد الله سروری وشرکایش درون ششم جدی سال 1358 بـه اریکه فرمانروایی رسانیده بودند؛ بوسیله کودتای درون حزبی خلع قدرت نموده و داکتر نجیب را بـه اقتدار رسانیدند.
همان حزب کـه خود را حزب دیموکراتیک خلق مـینامـید بـه شکل آشکار از دیموکراسی و خلق با ریختاندن جوی های خون مردم فاصله گرفت ونام خود را حزب وطن گذاشت و به وطن نیز بزرگترین جفا وخیـانت را از بدو کودتای هفت ثور1357 بـه بعد بطور آشکارا وعلنی مرتکب شده و در نتیجه بـه گروه های تباری و قومـی و قبیلوی تجزیـه شده و قوای لشکری وکشوری را بـه احزاب وتنظیم های هفت گانـه وهشت گانـه تسلیم نموده و در خون ریزی و بربادی کابل سهم مستقیم گرفت و سرانجام زمـینـه را به منظور آمدن طالبان مساعد گردانیده و نجیب رهبرشان را رفقای حزبی شان بدار زدند و افغانستان را مـیدان کشتار وخون ریزی آی آس آی و جنایت کاران القاعده و طالبان وشرکا قرار دادند.
همان خیـانت ها ی آشکار حزب گویـادیموکراتیک خلق- بـه خلق، بـه مفهوم انقلاب وکارگر ودهقان وزحمتکش و سوسیـالیزم و انتر ناسیونالیزم بود کـه :
نتنـها زمـینـه فروپاشی شیرازه اجتماع افغانستان را مساعد گردانید، بلکه بیشتر از یک ملیون انسان را بـه شـهادت رسانید، ملیونـها انسان را از افغانستان آواره ساخته و ملیون زن را بیوه ساخته وملیونـها کودک را یتیم ویسیر گردانید.
خیـانت آشکار همان حزب گویـا دموکراتیک خلق بـه خلق بودکه زمـینـه نفوذ تمام جواسیس را درون افغانستان بیشتر از پیشتر مساعد ساخته و افغانستان را مـیدان نبرد های غیر مستقیم پاکت وارشا و ناتو ساخته وعده ای را بـه صف جنگ نیـابتی از شوروی ومتحدینش و عده ای را صف جنگ نیـابتی امریکا ومتحدینش کشانید.
همان خیـانت های اشکار حزب گویـا دموکراتیک خلق بـه خلق های بپا خاسته بود کـه زمـینـه نفوذ آی آس ای را که تا عمق آستراتیژی اش درون افغانستان مساعد تر ساخته و سرانجام تنظیم ها و بعدن طالبان را بـه قدرت رسانیده و دیدیم کـه چگونـه زمـینـه مادی ومعنوی لشکر کشی مستقیم ایـالات متحده امریکا و متحدین موتلفین را درون افغانستان و منطقه مساعد گردانید.
اگر خیـانت حزب گویـا دموکراتیک خلق و شوروی بـه مردم افغانستان نمـیبود، امروز هیچ نوع زمـینـه به منظور نفوذ آِی اس آی و سی آی ای و همـه آنـهاییکه بزورنظامـیان پنتاگون وناتوو جواسیس سی آی ای و ام آی شش مـیخواهند تجارب شوروی را تکرار کنند ، درون افغانستان بوجود نمـی آمد.
در روز های قیـا م ورستاخیز مردم دلاورهرات اگر رهبران " خلقی " حزب گویـا دیموکراتیک خلق مستقیمن از رهبران شوروی خواستند که تا عساکر وافسران شان را با لباس افغانی و قوای عسکری شان را با نشان اردوی افغانستان بپوشانند و به سرکوب مردم هرات دست یـازند ، رهبران " پرچمـی " حزب نیز با اتکا بـه قوای انترناسیونالیستی شوری امپریـالیستی کـه داد از سوسیـالیزم مـیزد ، بـه اریکه اقتدار رسیدند و بازهم همـه دهکده ها و روستا ها و شـهر های افغانمستان را با زور گلوله و سرب مذاب و بم ا فگن های قوای شوروی سرکوب نمودند.
اما هیچگاه نتوانستند اراده تسخیر ناپذیر مردم دلاور افغانستان را بشکنانندویـا گویـا بـه انقیـاد بکشانند.
بعد ازسرکوب نمودن قیـام حوت خونین درون هرات تصفیـه خونین نیروهای ملی – دیموکرات را هم حزب گویـا دیموکراتیک خلق ادامـه داد و هم دولت های کشور های همسایـه بویژه ایران وپاکستان وسرسپردگان شان بـه مثابه دو لبه انبور یـا قیچی شرایط ر ا به منظور نیروهای ملی – دیموکراتیک افغانستان سخت تر ساخته و در هر دو کشور ایران و پاکستان ترور وکشتار نیروهای ملی – دیموکرات ادامـه یـافت.
در تمام جبهات گرم مسلحانـه کـه بعد از خیزش 12 مـیزان مردم نورستان درون سال 1357 و قیـام حوت خونین درکابل و خیزش درون بهار سال 1357 درون چنده اول کابل روز بروز گسترش مـی یـافت ، دیدم کـه تصفیـه خونین نیروهای ملی ادامـه یـافت. نیروهای ملی وهواخواهان آزادی و دیموکراسی از زیر آتش متقاطع دشمنان رنگارنگ بایست مـیگذ شتند.
رستاخیز مردم هرات سرکوب شده وبه خاک وخون کشیده شد اما افراد ملی دیموکرات مبارزه شان را بـه اشکال گوناگون ادامـه داده و تا هنوز ادامـه دارد.
اگر حزب بـه اصطلاح دیموکراتیک خلق یبانی تزاران نوین کریملن برخوردار بود، احزاب وگروه های هفت گانـه درون پشاور از حمایت مستقیم سی آی ای و امریکا و ناتو ومتحدین و دولت چین برخوردار گردیده و برگرده مردم ما ستم روایی د ومـیکنند .
اگر حزب گویـا دیموکراتیک پرچم وخلق بـه نیـابت از شوروی بـه مثابه ستون پنجم اش درون افغانستان سرهم بندی شده و به اقتدار رسانیده شدند وبه نفع تزاران نوین و نیـابت آن جنگیدند و در بربادی منافع ملی – دیموکراتیک افغانستان سهمـی نابخشودنی ادا نمودند .
به همـین ترتیب احزاب هفتگانـه پشاور نشین هم بـه نیـابت ازسی آی ای و ایـالات متحده امریکا و پاکت ناتو درون زیر رهبری آی آس آی هرروز منسجم تر گشته و ضربات سهمناکی بر منافع ملی - دیموکراتیک مردم افغانستان وارد نموده و تاجایی بـه این حرکت ادامـه دادند کـه هم اکنون دولت اسلام آباد ادعای بلند بالایی حق تعیین سرنوشت مردم افغانستان را بخود داده و در تمام مجامع منطقوی وجهانی مع سرسخت طالبان ونیروهای دهشت افگن و جنایت پیشـه و دشمنان ترقی وپیشرفت افغانستان اند.
رستاخیز خونین مردم هرات ثابت ساخت کـه :
سر نوشت تمام جواسیس و خود فروخته ها و همـهانیکه درون ظاهر دم از مردم ومنافع مردم زدند ومـیزنند و در خفا با دشمنان تاریخی مردم سر وسری داشتندو دارند ، محتوم بـه شکست هست و خواهد بود.
رستاخیز و قیـام بیست وچهارم حوت ثابت ساخت کـه :
چگونـه رهبران حزب گویـا دموکراتیک خلق داد از ریفورم واصلاحات و مبارزه برضد فیودالیسم و امپریـالیسم مـی زدندو درون عمل چگونـه بـه خادمـین ارتجاع و فیودالیسم و امپریـالیسم جهانی تبدیل گردیده و افغانستان را سالها بـه عقب راندند.
درسهای از قیـام حوت خونین را بایست جمعبندی نمود.
یک درس تاریخی و فراموش ناشدنی اینست :
هیچ تجاوزگری نمـیتواند با هیچ ترفندی داعیـه سلطه وحکمروایی دایمـی را بر سرزمـین افغانستان داشته باشد.
هیچ گاه ظلم وستم واستبداد بـه اشکال و عناوین گونا گون نمـیتواند مردم را بـه تسلیم طلبی ملی و طبقا تی وادارد.
تا ظلم و استبداد و تجاوز ادامـه داشته باشد ، مبارزه برضد آن امریست حتمـی و طبیعی و لازمـی.
تجارب قیـام مردم درون بیست وچهارم حوت ثابت ساخت کـه :
پراگندگی نیروهای ملی- دموکرات افغانستان نتنـها باعث دور شدن از راهبرد ملی دموکراتیک مـیگردد ، بلکه عمر ارتجاع و استعمار نوین را بـه اشکال گوناگون تداوم مـیبخشد.
تجارب وقیـام بیست وچهارم حوت نشان داد کـه نیروی مقاومت مردم نیروی لایزال است.
دوری از مردم ونـه داشتن پیوند ارگانیک با مردم باعث شدت ظلم واستبداد مـیگردد.
تجارب وقیـام بیست وچهارم حوت ثابت ساخت :
در همـه های توده ای زنان نیز سهم مـی گیرند و به معنی اصلی کلمـه مردمـی بودن قیـام بستگی بـه چگونگی شرکت زنان درون را دارد.
خواسته کـه بیست وچهارم حوت مطرح کرده بود :
یکی مبارزه که تا سرنگونی حزب و دولت پرچم و خلق
دیگری
پایـان بـه سلطه شوروی درون افغانستان
بود کـه :
عملا درون طی مبارزه مردمـی و طولانی برآورده شد.
اما ،
استبداد، ظلم و ستم و استعمار نوین ومداخله کشور هایی گوناگون درون امور داخلی افغانستان کماکان ادامـه دارد.
پس شکل ستمگران ، شعار استعمارگران تاهنوز بارها تعویض شده هست .
اما ،
شعار اصلی :
یعنی :
تحقق :
افغانستان آزاد ، آباد ، مترقی وشگوفان که تا هنوز درون دستور کار وپیکار همـه نیروهای ملی – دموکرات افغانستان قرار دارد.
به پیشواز فردای خوبتر وبهتر از امروز چشم بـه آینده دوخته ایم.
فردا را بما نمـی بخشند. فردا ی بهتر از امروز را با تمام قوت ونیرو با اتکا با مردم و با کمک مردم و برای مردم خواهیم ساخت.
فردا از مردم افغانستان خواهد بود.
گرامـی باد خاطره گلگون کفنان قیـام مردم هرات درون بیست وچهارم حوت سال 1357 !

در فرجامـین بخش آنچه را سی ودوسال پیش از امروز درون افغانستان نوشته بودم و برای نشر در23 ثور ارگان اتحادیـه عمومـی محصلین وافغانـهای خارج از کشور فرستاده بودم وبه نشر رسیده بود، باهم مـیخوانیم.
در شماره هفدهم 23 ثور کـه در دهم سرطان سال1358 منتشر شده هست ، " گزارش رسیده از افغانستان " بـه نشر رسیده کـه بقلم ناتوان من درون کابل نوشته شده بود.
و آن وقت من درون کابل از قیـام حوت 1357 خبری تهیـه کرده بودم و آن زمان شدت گیر و گرفت بود و پرچم و "خلق " تشنـه خون همـه بود و اگسا هم درون پی شکار . من با ناتوانی کـه داشتم ودارم همان وقت با ابزار ناچیز گزارشی تهیـه کرده وخدمت جوانان مـیهنم درون خارج از کشور قرار داده و در نشریـه وزین 23 ثور همان وقت منتشر شد کـه اینک انرا نیز خدمت شما تقدیم مـیدارم. که تا گزارش وارزیـابی های سیـاسی سال های پیش نیز را بـه نقد بکشید.
" گزارش رسیده از افغانستان "
" یک سال وچندماه از زندگی نکبت بار رژیم منفور و مزدور تره کی – امـین مـیگذرد. کودتای کـه در هفت ثور 1357 بـه رهبری کا-–بی سازمان جاسوسی سوسیـال امپریـالیسم شوروی درون مرحله اجرا قرار گرفت ، دارودسته خائن ووطن فروش پرچم و"خلق" این نوکران زر خرید خویشرا درون کشور عزیزما برمسند قدرت نشاند . با امـید اینکه مـیتواند افغانستان عزیز را مستعمره مستقیم خود بسازد. اما از آنجائیکه خلق غیور ما درون هیچ زمانی سلطه بیگانـه را قبول نداشته و ندارد، از همان روز اول مبارزه خودرا همانطوریکه برضد دولت های سابقه بـه پیش مـیبردندو درون مدت خیلی کم مبارازات مسلحانـه خلق ما اوج عظیمـی گرفت و مانند سیل خروشان بـه طغیـان درون آمد که تا درو دسته خائن " خلق"و باداران روسی شان را درون زیر امواج پر تلاطم خود ببلعد. خلق ما نیک آگاه بودکه این دارو دسته نوکران مستقیم سوسیـال امپریـالیسم بوده , عوامفریبی و دروغ پردازی شان چیزی دیگری نیست بـه جز درون بند کشیدن خلق و کشور ما بـه سوسیـال امپریـالیسم وامپریـالیسم.
رژیم فاشیستی تره کی – امـین کوشید که تا کودتای سوسیـال فاشیستی خودرا درون بازار خلق بنام انقلاب سودا کند. با حیله ونیرنگ ضد انقلابی و صادر فرمان تقلبی ، قیل و قال انداختن به منظور تقسیمات ارضی و براه انداختن هزار و یک عوامفریبی و فتنـه گری ها گوش دهد ، اما مردم دست بـه اسلحه که تا گور این سوسیـال فاشیست هارا ند وبرای ابد آنـهارا درون قبرستان نابودی دفن نمایند.
دولت سوسیـال فاشیستی تره کی – امـین با کمک مستقیم سوسیـال امپریـالیسم شوروی از هیچ گونـه قتل و قتال ، بـه زندان انداختن ها، اعدام دسته جمعی ، شکنجه های قرون وسطائی ومدرن ، قین وفانـه ... بمباران شـهر و ده درون مقابل خلق بپا خاسته و قهرمان ما دریغ نکرده و برای " سرکوب " خلق ما زیـاد تر از شصت هزاروطن پرست و انقلابی را بـه زندان انداخته ، از انجائیکه زندان پلچرخی، دهمزنگ، تورغندی، ولایت کابل خلاصه تمام زندانـها چه درون مرکز و چه درون ولایـات پر از انقلابیون شده و جای پای درون آن نیست، تعداد زیـادی از مبارزین را درون وزارت داخله ، ارگ تره کی ،صدارت، قلعه های قدیمـی حبس نموده هست ، اما خلق غیور ما آرام نـه نشسته بـه مبارزه مسلحانـه انقلابی بر ضد این وطن فروشان و باداران روسی شان ادامـه داده و سنگر های دشمن را یکی بعد دیگری نابود مـیکنند.
خلق قهرمان هرات بـه تاریخ 24 حوت بـه دژ ارتجاع حمله و بعد از زدو خورد خونین کـه چند روز ادامـه داشت- قشله عسکری زلمـی کوت را فتح نموده ، اسلحه ووسایل نظامـیرا بین خود تقسیم نمودند. شدت خشم مردم که تا اندازه ء بودکه حتی چندین نفر یکجا تانک هارا از جا مـیکندند. درون این روزها 180 نفر مشاورین (......) درون درون قشله توسط انقلابیون اعدام شدند. چهل نفر مشاور روسی درون بین شـهر بدست خلق بـه دیـار عدم فرستاده شدند.همچنان... باند" خلق" توسط مردم بپاخاسته بـه درختان بـه دار آویخته شدند. و زبان های یک تعداد این خائنین از طرف مردم بریده شده و به جیب هایشان گذاشته تابرای فاشیسم دیگر تبلیغ کرده نتوانند.
دولت منفور تره کی – امـین کـه عرصه را برخود تنگ دید ، چون نـه توپ، نـه تانک، نـه ماشیندار کارگر افتاد، شروع بـه بمباردمان شـهر و اطراف آن نمود. درون این بم باردمان هزاران وطنپرست و انقلابی شـهید شد. تعداد شـهدای این واقعه خونین کـه تاریخ افغانستان مانند اورا ندیده هست ، از احصائیـه خارج مـیباشد.
درود گرم برشـهدای راه آزادی ! "
( صفحه هشتم وهفتم 23 ثور - دهم سرطان سال 1358- )

------------------------------

رویکرد ها :

ِیک : اقتباس از کتاب :
قیـام 24 حوت هرات - کتابی هست از نشرات شورای ثقافتی جهاد افغانستان کـه در 24 حوت 1363 بـه مناسبت ششمـین سالگرد قیـام حوت بـه 2000 نسخه منتشر شده و مصارف آنرا محترمـه همسر مرحوم دوست محمد ایماق کـه اولین دستگاه برق را درون هرات بـه پول شخصی خود بکار انداخته بود، پرداخته هست .
2- قیـام 24 حوت- همان سند کـه در بالا یـاد شد.
3- قیـام 24 حوت همان کتاب
4- همان کتاب
5- همان کتاب
6- همان کتاب
7- همان کتاب
8- همان کتاب
9- - اسناد محرمانـه – منتشر شده درون کتاب " ارتش سرخ درون افغانستان " نوشته بوریس گروموف – مترجم عزیز " آریـانفر"
10- اسناد محرمانـه – منتشر شده درون کتاب " ارتش سرخ درون افغانستان " نوشته بوریس گروموف – مترجم عزیز " آریـانفر"
11- 23 ثور ارگان مرکزی اتحادیـه عمومـی محصلان افغانی درون خارج ،
شماره هفدهم سال چهارم 1358 کـه زیر عنوان
" گزارش رسیده از هرا ت "" 24 حوت زنده کننده 10 سرطان 1358 منتشر شده بود. 23 ثور شماره چهارم- شماره هجدهم / صفحه یکم- دوم – سوم – چهارم و هفتم
12 --
23 ثور ارگان مرکزی اتحادیـه عمومـی محصلان افغانی درون خارج ،
شماره هفدهم سال چهارم 1358 کـه زیر عنوان
" گزارش رسیده از هرا ت "" 24 حوت زنده کننده 10 سرطان 1358 منتشر شده بود. 23 ثور شماره چهارم- شماره هجدهم / صفحه یکم- دوم – سوم – چهارم و هفتم

----------------------------------------------------------------

>>>   درسها وجمع بندی باقی سمندر

از رستاخیز پرشکوه مردم درون هرات

گرامـی باد خاطره گلگون کفنان قیـام مردم هرات درون بیست وچهارم حوت سال 1357

قیـام شکوهمند اما خونین هرات همبستگی مردم شـهرو ده را بـه اثبات رسانید و نشان داد کـه :
همـه مکتب رفتگان بـه مثابه ستون پنجم استعمار نوین شوروی نیستند ونبودند و همچنان همـه عساکر و سربازان و افسران اردو نیز که تا پای جان از دولت های مستبد و ظالم و عوامفریب نـه تنـها دفاع نمـی نمایند ، بلکه عده ای زیـادی از مـیان شان تفنگ هایشان را از یک شانـه بـه شانـه دیگر انداخته و در صف مردم زحمتکش و ستمکش خود مـی ایستند.
رستاخیر هرات درون 24 حوت ثابت ساخت کـه :
سرنوشت همـه های خود جوش وخود بخودی با تاسف با افت و خیز گره خورده و نقش رهبری آگاه وملی دیموکرات را درون سطح درون هرات و کل افغانستان یک بار دیگر مطرح ساخت.
24 حوت درون هرات ثابت ساخت کـه روشنفکران ملی - دیموکرات بدون داشتن پیوند نزدیک وارگانیک با مردم بـه گروه ها و احاد خود تجزیـه شده و مصروف ریزه کاری مـیگردند.
24 حوت درون هرات ثابت ساخت کـه :
نیروهای عقب گرا و رجعت گرا درون صورت پراگندگی نیروهای ملی – دیموکراتیک با هزار ترفند و حیله قادر مـیگردند که تا مسیر مردم را بسوی عقب گرایی کج نموده و حتی با اتکا بـه افراد رهزن و بی بند وبار حتی بـه قتل و قتال روشنفکران مبارز وملی – دیموکرات مبادرت ورزند.
و رستاخیزمردم هرات ثابت ساخت کـه اراده مردم قوی تراز همـه دستگاه های استبدادی هست . رستاخیز مردم هرات درون 24 حوت 1357 بـه شکل خونین سرکوب گردید ، اما نیروهای سر کوب گر کـه خود راحزب دیموکراتیک خلق افغانستان مـیدانستند ، نتنـها بـه اتکا بـه قوای سرکوب گر شوروی نتوانستند خود را سر پای نگهدارند ، بلکه چنان ناشیـانـه گام گذاشتند کـه حتی قوای صد هزار نفری و یـا سپاه چهلم شوروی نیز کـه رسمن درون ششم جدی 1358 یـا یکسال بعد از قیـام خونین مردم هرات بـه افغانستان لشکر کشیده بود ، نتوانست بـه عمر پرچمداران ارتجاع و خلقیون ضد خلق ادامـه بدهد ودر نتیجه هم امپراطوری شوروی پاشید و نقاب سوسیـالیستی اش درون عمل از رخسار تزار نوین کریملن بپایـان کشیده شد و پاکت وارشا از هم گسست و پاکت کومـیکان فروپاشید ، بهمـین ترتیب درون داخل افغانستان نتنـها نورمحمد تره کی را شاگردان وفادارش یعنی حفیظ الله امـین و شرکا گویـا با بالشت خفه نمودند ، بلکه خود حفیظ امـین امـین را با زهر درون شوربایش و با گلوله سربی درون اش درون کاخ گویـا تسخیر ناپذیرش سر بـه نیست د وببرک کارمل را کـه با بوق و کرنا همرای اسد الله سروری وشرکایش درون ششم جدی سال 1358 بـه اریکه فرمانروایی رسانیده بودند؛ بوسیله کودتای درون حزبی خلع قدرت نموده و داکتر نجیب را بـه اقتدار رسانیدند.
همان حزب کـه خود را حزب دیموکراتیک خلق مـینامـید بـه شکل آشکار از دیموکراسی و خلق با ریختاندن جوی های خون مردم فاصله گرفت ونام خود را حزب وطن گذاشت و به وطن نیز بزرگترین جفا وخیـانت را از بدو کودتای هفت ثور1357 بـه بعد بطور آشکارا وعلنی مرتکب شده و در نتیجه بـه گروه های تباری و قومـی و قبیلوی تجزیـه شده و قوای لشکری وکشوری را بـه احزاب وتنظیم های هفت گانـه وهشت گانـه تسلیم نموده و در خون ریزی و بربادی کابل سهم مستقیم گرفت و سرانجام زمـینـه را به منظور آمدن طالبان مساعد گردانیده و نجیب رهبرشان را رفقای حزبی شان بدار زدند و افغانستان را مـیدان کشتار وخون ریزی آی آس آی و جنایت کاران القاعده و طالبان وشرکا قرار دادند.
همان خیـانت ها ی آشکار حزب گویـادیموکراتیک خلق- بـه خلق، بـه مفهوم انقلاب وکارگر ودهقان وزحمتکش و سوسیـالیزم و انتر ناسیونالیزم بود کـه :
نتنـها زمـینـه فروپاشی شیرازه اجتماع افغانستان را مساعد گردانید، بلکه بیشتر از یک ملیون انسان را بـه شـهادت رسانید، ملیونـها انسان را از افغانستان آواره ساخته و ملیون زن را بیوه ساخته وملیونـها کودک را یتیم ویسیر گردانید.
خیـانت آشکار همان حزب گویـا دموکراتیک خلق بـه خلق بودکه زمـینـه نفوذ تمام جواسیس را درون افغانستان بیشتر از پیشتر مساعد ساخته و افغانستان را مـیدان نبرد های غیر مستقیم پاکت وارشا و ناتو ساخته وعده ای را بـه صف جنگ نیـابتی از شوروی ومتحدینش و عده ای را صف جنگ نیـابتی امریکا ومتحدینش کشانید.
همان خیـانت های اشکار حزب گویـا دموکراتیک خلق بـه خلق های بپا خاسته بود کـه زمـینـه نفوذ آی آس ای را که تا عمق آستراتیژی اش درون افغانستان مساعد تر ساخته و سرانجام تنظیم ها و بعدن طالبان را بـه قدرت رسانیده و دیدیم کـه چگونـه زمـینـه مادی ومعنوی لشکر کشی مستقیم ایـالات متحده امریکا و متحدین موتلفین را درون افغانستان و منطقه مساعد گردانید.
اگر خیـانت حزب گویـا دموکراتیک خلق و شوروی بـه مردم افغانستان نمـیبود، امروز هیچ نوع زمـینـه به منظور نفوذ آِی اس آی و سی آی ای و همـه آنـهاییکه بزورنظامـیان پنتاگون وناتوو جواسیس سی آی ای و ام آی شش مـیخواهند تجارب شوروی را تکرار کنند ، درون افغانستان بوجود نمـی آمد.
در روز های قیـا م ورستاخیز مردم دلاورهرات اگر رهبران " خلقی " حزب گویـا دیموکراتیک خلق مستقیمن از رهبران شوروی خواستند که تا عساکر وافسران شان را با لباس افغانی و قوای عسکری شان را با نشان اردوی افغانستان بپوشانند و به سرکوب مردم هرات دست یـازند ، رهبران " پرچمـی " حزب نیز با اتکا بـه قوای انترناسیونالیستی شوری امپریـالیستی کـه داد از سوسیـالیزم مـیزد ، بـه اریکه اقتدار رسیدند و بازهم همـه دهکده ها و روستا ها و شـهر های افغانمستان را با زور گلوله و سرب مذاب و بم ا فگن های قوای شوروی سرکوب نمودند.
اما هیچگاه نتوانستند اراده تسخیر ناپذیر مردم دلاور افغانستان را بشکنانندویـا گویـا بـه انقیـاد بکشانند.
بعد ازسرکوب نمودن قیـام حوت خونین درون هرات تصفیـه خونین نیروهای ملی – دیموکرات را هم حزب گویـا دیموکراتیک خلق ادامـه داد و هم دولت های کشور های همسایـه بویژه ایران وپاکستان وسرسپردگان شان بـه مثابه دو لبه انبور یـا قیچی شرایط ر ا به منظور نیروهای ملی – دیموکراتیک افغانستان سخت تر ساخته و در هر دو کشور ایران و پاکستان ترور وکشتار نیروهای ملی – دیموکرات ادامـه یـافت.
در تمام جبهات گرم مسلحانـه کـه بعد از خیزش 12 مـیزان مردم نورستان درون سال 1357 و قیـام حوت خونین درکابل و خیزش درون بهار سال 1357 درون چنده اول کابل روز بروز گسترش مـی یـافت ، دیدم کـه تصفیـه خونین نیروهای ملی ادامـه یـافت. نیروهای ملی وهواخواهان آزادی و دیموکراسی از زیر آتش متقاطع دشمنان رنگارنگ بایست مـیگذ شتند.
رستاخیز مردم هرات سرکوب شده وبه خاک وخون کشیده شد اما افراد ملی دیموکرات مبارزه شان را بـه اشکال گوناگون ادامـه داده و تا هنوز ادامـه دارد.
اگر حزب بـه اصطلاح دیموکراتیک خلق یبانی تزاران نوین کریملن برخوردار بود، احزاب وگروه های هفت گانـه درون پشاور از حمایت مستقیم سی آی ای و امریکا و ناتو ومتحدین و دولت چین برخوردار گردیده و برگرده مردم ما ستم روایی د ومـیکنند .
اگر حزب گویـا دیموکراتیک پرچم وخلق بـه نیـابت از شوروی بـه مثابه ستون پنجم اش درون افغانستان سرهم بندی شده و به اقتدار رسانیده شدند وبه نفع تزاران نوین و نیـابت آن جنگیدند و در بربادی منافع ملی – دیموکراتیک افغانستان سهمـی نابخشودنی ادا نمودند .
به همـین ترتیب احزاب هفتگانـه پشاور نشین هم بـه نیـابت ازسی آی ای و ایـالات متحده امریکا و پاکت ناتو درون زیر رهبری آی آس آی هرروز منسجم تر گشته و ضربات سهمناکی بر منافع ملی - دیموکراتیک مردم افغانستان وارد نموده و تاجایی بـه این حرکت ادامـه دادند کـه هم اکنون دولت اسلام آباد ادعای بلند بالایی حق تعیین سرنوشت مردم افغانستان را بخود داده و در تمام مجامع منطقوی وجهانی مع سرسخت طالبان ونیروهای دهشت افگن و جنایت پیشـه و دشمنان ترقی وپیشرفت افغانستان اند.
رستاخیز خونین مردم هرات ثابت ساخت کـه :
سر نوشت تمام جواسیس و خود فروخته ها و همـهانیکه درون ظاهر دم از مردم ومنافع مردم زدند ومـیزنند و در خفا با دشمنان تاریخی مردم سر وسری داشتندو دارند ، محتوم بـه شکست هست و خواهد بود.
رستاخیز و قیـام بیست وچهارم حوت ثابت ساخت کـه :
چگونـه رهبران حزب گویـا دموکراتیک خلق داد از ریفورم واصلاحات و مبارزه برضد فیودالیسم و امپریـالیسم مـی زدندو درون عمل چگونـه بـه خادمـین ارتجاع و فیودالیسم و امپریـالیسم جهانی تبدیل گردیده و افغانستان را سالها بـه عقب راندند.
درسهای از قیـام حوت خونین را بایست جمعبندی نمود.
یک درس تاریخی و فراموش ناشدنی اینست :
هیچ تجاوزگری نمـیتواند با هیچ ترفندی داعیـه سلطه وحکمروایی دایمـی را بر سرزمـین افغانستان داشته باشد.
هیچ گاه ظلم وستم واستبداد بـه اشکال و عناوین گونا گون نمـیتواند مردم را بـه تسلیم طلبی ملی و طبقا تی وادارد.
تا ظلم و استبداد و تجاوز ادامـه داشته باشد ، مبارزه برضد آن امریست حتمـی و طبیعی و لازمـی.
تجارب قیـام مردم درون بیست وچهارم حوت ثابت ساخت کـه :
پراگندگی نیروهای ملی- دموکرات افغانستان نتنـها باعث دور شدن از راهبرد ملی دموکراتیک مـیگردد ، بلکه عمر ارتجاع و استعمار نوین را بـه اشکال گوناگون تداوم مـیبخشد.
تجارب وقیـام بیست وچهارم حوت نشان داد کـه نیروی مقاومت مردم نیروی لایزال است.
دوری از مردم ونـه داشتن پیوند ارگانیک با مردم باعث شدت ظلم واستبداد مـیگردد.
تجارب وقیـام بیست وچهارم حوت ثابت ساخت :
در همـه های توده ای زنان نیز سهم مـی گیرند و به معنی اصلی کلمـه مردمـی بودن قیـام بستگی بـه چگونگی شرکت زنان درون را دارد.
خواسته کـه بیست وچهارم حوت مطرح کرده بود :
یکی مبارزه که تا سرنگونی حزب و دولت پرچم و خلق
دیگری
پایـان بـه سلطه شوروی درون افغانستان
بود کـه :
عملا درون طی مبارزه مردمـی و طولانی برآورده شد.
اما ،
استبداد، ظلم و ستم و استعمار نوین ومداخله کشور هایی گوناگون درون امور داخلی افغانستان کماکان ادامـه دارد.
پس شکل ستمگران ، شعار استعمارگران تاهنوز بارها تعویض شده هست .
اما ،
شعار اصلی :
یعنی :
تحقق :
افغانستان آزاد ، آباد ، مترقی وشگوفان که تا هنوز درون دستور کار وپیکار همـه نیروهای ملی – دموکرات افغانستان قرار دارد.
به پیشواز فردای خوبتر وبهتر از امروز چشم بـه آینده دوخته ایم.
فردا را بما نمـی بخشند. فردا ی بهتر از امروز را با تمام قوت ونیرو با اتکا با مردم و با کمک مردم و برای مردم خواهیم ساخت.
فردا از مردم افغانستان خواهد بود.
گرامـی باد خاطره گلگون کفنان قیـام مردم هرات درون بیست وچهارم حوت سال 1357 !

>>>   محمد علی غلامپور
با سلام بـه هم وطنان گرامـی .تا جایی کـه من شنیدم درون ابتدا شاید دولت کمونیستی مردم را تحت فشار زیـادی قرار مـی داد ولی بعد ها با کار آمدن نجیب الله مردم آزاد مـی توانستند تصمـیم بگیرند .به نظرم حتما مجاهدین درون آن زمان بیشتر فکر مـی د که تا اینکه که تا اینجا پیش نرود!

>>>   یگانـه را حل تنـها وتنـها اوردن یک حکومت اسلامـی سرتاسری هما نا ...اسلامـی هست که ابروی از دست رفته مسلمانان را دوباره درجهان اعاده کند بـه امـید یک خلافت ا سلامـی بـه منـهاج نبوت
حکومت های فروخته شده وتقسیم جمـهوریت ها بنام اسلامـی درسرزمـین های مسلمانان راه حل نیست. درود بروان پاک شـهدا اسلام وشـهدای 24 حوت
فیروز ازبدخشان

>>>   محمد عزیز ( عزیزی) 2011-03-14
بسم الله الرحمن الرحیم
بمناسبت سی ودومـین سالگرد قیـام قهرمانانۀ مردم هرات دربرابر نظام کودتائی روسی مشربان افغانستان

================================
نیسان درون آن زمان
آمد ولی چه سود !
هر گز پیـام شادی یک نو بهار را
همراه خود نداشت
در یک صباح سرد...
اندر فضای کابل ودرشـهر ، آنزمان
از دستۀ زخیل کلاغان لاشخوار
فریـاد غار وغار ونعرۀ هورا بلند شد
مردم شگون بد گرفته وبا هم سخن زدند
گویـا دیگر بهار نیـاید بملک مــا !
ابرِ سیـه وتیره زسمت شمال ملک
بر آسمان مـیهن ما سایـه گستر است
تا از تشعشع انوار آفتاب
مانع شود ، ویخ همـه ریزد زابرها
افسوس وصــد دریغ
روزسپید کشورما شـــام تارگشت
با کودتای هفتم ثور، نا قرارگشت
***************************************
این کودتا بنای خودش را بخون نـهـــاد
معمارآن ، بـه نقشۀ جهل وجنـون نـهــاد
گرگان هفت ثور
چون تشنگان خون بـه همـه حمله ورشدند
بستند دست وپا وب حلقهـــا
ریختند خون جمع زیـادی زخلقها
از مرد وزن وپیر وجوان هری کـه بود
ازافسران وعسکر وسرباز مملکت...
استاد یـا محصل و طلاب مدرسه...
خدمتگذار دفتر ومامور این وطن...
صوفی وشیخ عالم ویـا هر کلان قوم ...
دهقان وکارگر وزمـیندار واهل فن ...
اطفال خرد مکتب و مسجد زهرطرف ...
اتباع مملکت...
هر گز امــان نداشت .
چون کود تائیـان همـه خونخوار بوده اند
تاریک فــکر وظالــم و بدکار بوده اند.
فریـاد و داد مردم ما درون گلوی شان
انباشته شد زیـاد
خاموش بود صدای همـه درون مـیانـه ها
در شـهرها ...
قریـه ها و هر کرانـه ها.
تنـها صدا صدای تفنگ بود اوبلند
یـا نالـــه هـای مردم آزادۀ ، ببــند
**************************************
دیری نشد کـه اهــل « هــریــوا » درون آن زمـآن
بابغض ها همـه انباشته درون گلو
درزادگاه خواجۀ انصاری بزرگ
در مـهد شیخ جامـی ورازی وکاشفی
درسرزمـین تاکی ، ومختار و هاتفی
منزلگهان مردم سالک وعارفان ...
در خاک اولیـاء کـه به هر گوشـه اش نشان
...............
........
.....
در بیست وچهارحوت ...
در صبحگاه وقت ...
غسل ووضو به منظور شـهادت نموده اند
رخت ِ سپید بتن و کفن پوش گشته اند
تا سر زمـین خود ومرقد پا کان اولیـاء
از لوث کفر وُخبث جهالت وتیرگی...
پاکش نموده پرچم شان سر نگون گنند.
اندر طلوع مـهــر
مردان حق بـه راه خدا متحد شدند
با ساز وبرگ هیچ
اما بزور وقدرت ِ ایمان واتحاد
دل ها همـه بـه عشق شـهادت همـی طپید
در سرخیـال فتح وظفر جلوه مـینمود
در پرتو عقیدۀ «اِحدَالحُسِنیین»
بر خیل شب پرست ولشکر خفاش حمله شد
آن برجهای تیرۀ ظلمت شکسته شد
خلقی ضد خلق وطن تار ومار شد
فتح مبین بـه لشکر حـق آشکارشــد
شـهر« هرات » زلوث اجانب زدوده شد
مردم سجود شکربجا کرده اند همـه
وانگاه به منظور جمع شـهیدان انقلاب
در بیست وچهار حوت
بر بیست وپنج هزار شـهید
یکجا نماز شد
***************************************
آغاز این قیـام
با خون پاک مردم آزادۀ هرات
بنیـاد کاخ لشکرخفاش راشکست
درسی به منظور نسل وطن شد درآن زمان...
دیدیم کـه بعد ازآن ..
در هر کران وگوشۀ این مملکت همـه...
مردم بپا شدند
با جمع انقلاب هرات هم نوا شدند
در آخرین بیـان
ملت بـه یک زبان
گفتند آنچنان
راه ِ نجات مردم وآزادی وطن...
ایمان واتحاد وقیـام هست وانقلاب
تنـها رۀ صواب
با اجر وبا ثواب
پـایـــان
***************************************
محمد عزیز ( عزیزی) لــنـدن
روز دوشنبه 23 حوت سال 1389 ساعت 15-22شب
برابر بـه : 14 مارچ سال 2011 مـیلادی
ومطابق به: ربیع الثانی سال1432 هجری قمری

>>>   نخست از همـه درود بـه روان پاک شـهدای پاکباز بیست وچارم حوت 1357 هرات.
دوم خدمت آنـهایی کـه از تاریخ آن روزگار وطن کمتر مـی دانند حتما عرض شود کـه مردم افغانستان درون مجموع و مردم شریف هرات بـه خصوص درون برابر جنایت، ظلم، کفر و وحشیگری خلقی های بیخدا قیـام کرده بودند. حزب دموکراتیک خلق از ثور 57 که تا حوت آن سال هزاران انسان این سرزمـین را از سرک، باغ، راه، مکتب، کشتزار و خانـه های شان ربودند و راهی پولیگون های کشتار نمودند. والی هرات عبدالحی یتیم نام داشت کـه هرشب بـه زندان مـی رفت و به دست خود آدم مـی کشت. بـه همـین گونـه هر خلقی درون هرگوشـه یی از وطن همانگونـه اختیـار جان و مال و زندگی مردم را از خود مـی دانست و به کشتار مردم، غارت مال مردم و تجاوز بـه مردم مـی پرداخت چنانچه امروز طالبان.
فرمان های هشتگانـهء ترکی به منظور توزیع زمـین و تعیین مـهر و طویـانـه و سواد آموزی جبری به منظور زنان از دلایل دیگری بود کـه مردم را بـه بیگانـه بودن نظام و مزدوری بودن نظام متیقن ساخته بود.
ازینجاست کـه مردم هرات بـه قیـام پرداختند و درسه روز هزاران کشته دادند.
پیوند جهاد مردم افغانستان درون برابر جنایتکاران و خود فروختگان خلق و پرچم با کمک آی اس آی و امریکا بهانـه دروغینی هست که جنایتکاران خلقی و پرچمـی به منظور برائت بـه جنایـات خودشان پیش مـی کشند.
شکی نیست کـه وقتی کشور دچار تشتت و انقلاب و بحران شد، کشور های زیـادی ازین وضع استفاده کرده و به مداخله پرداختند. حالا مداخلهء دیگران هرگز سبب نمـی شود کـه جنایـات خلق و پرچم و اشغال کشور توسط شوروی را برائت بدهیم. درون اصل این جنایـات خلقی ها و تجاوز شوروی بود کـه آغاز جنایت بعدی و تجاوزات دیگر شد و زمـینـه به منظور جنایـات دیگر و تجاوزات دیگر را فراهم کرد.
روسها درون زمان قیـام هرات درون هیـات مشاوران وجود داشتند و طیـارات راساً از مرو و ترمز به منظور بمباران هرات پرواز مـی د. اما حتما اذعان داشت کـه موجودیت و عدم موجودیت خارجی ها نمـیتواند قیـام هرات را زیر سوال ببرد. قیـام هراتی ها علیـه ظلم، جنایت، بیگانـه پرستی، کفر و کمونیزم بود کـه مظهر و پیـاده کنندهء آن حزب دموکراتیک خلق (به ویژه درون آن زمان خلقی ها) بودند. خلق و پرچم هیچ کمـی یی از روس نداشتند. مثل این کـه امروز طالب چیز کمـی از پاکستان ندارد. طالب دست پاکستان است. بـه همـین گونـه حزب خلق دست و چشم و گوش روس درون کشور بود.
انکار از حقانیت قیـام مردمـی 24 حوت هرات نشانگر وجدان های پست و خود فروخته ییست کـه به خون ملت خود توهین مـی کنند!

>>>   اگر غیرت وجود دارد درون مقابل نیروهای خارجی اکنون قیـام نمایند ، کـه کشور ما اشغال شده هست . مردم ما درون مقابل نیروهای داخلی جرات دارند اما درون مقابل خارجی ها و بخصوص پاکستانی ها مرغ مـیگردند قسمـیکه با آمدن طالبان معلوم شد و شاید مجاهدین نما های ما بگویند کـه ما درون مقابل روس جهاد کردیم مگر ....
شما حتی دولت داکتر نجیب را درون مدت ۳ سال سقوط داده نتوانستید باوجودیکه همـه نیرو های باداران تان همراه تان بود کـه همان باداران تان همـین اکنون وطن مان را بکمک شما اشغال کرده اند که تا اینکه دولت از داخل سقوط کرد و مدت ۷ روز رهبران تان از ترس داخل پایتخت شده نمـیتوانستند بـه اساس گفتار ابر مرد بزرگ مجددی صاحب کـه همـیشـه واقعیت ها برملا مـیسازد

>>>   سلام بر همگی هموطنانم بخصوص برمجاهیدان ،سلام بر معلولین ،سلام برخانواده های شـهدا ومعلولین سلام بر انسانـهای مظلوم این سرزمن عزیزم ننگ ونفرین بر وطن فروشان کمونیست کمونیستها این ظلم را بالای ملت مظلوم وبی گناهی ما رواداشتند اکثریت شان مردار شدند وانشاالله کـه در جهنم اقامت گزین شدند ویکتعداد این ظالم ها اکثرند درون کشور های خارجی پناهنده شدندودر بد ترین شرایت زندهبسر مـیبرند ها وبچه های خودشان بلای جان خودشان گردیدند امروز زندهشان مانندی زندهیک .....مـیباشد چون بالای مردمـی ظلم نمودند خدای بزرگ یـار ومدت گاری انسان های مظلوم است
عبدالر حمن محمدی

>>>   بد بخت مردم
مرض داشتین کـه این مردم مجاهد و قاسد را سر کار کردین
همان ها خوب بودن حال آمریکا آمده بـه جای شوروی و شما را درون افغانستان مـی کشد
امـیر

>>>   قيام کار عاقلان نيست بلکه کار جاهلان هست که هم خودرا تباه ميکند و هم ديګران را،ما بايد از ګذشته عبرت ګيريم و اينده بسازيم نـه دوشمني و نفاق را دامن زنيم متلي افغانيست کـه ميګويند،،ګزشته را صلاوات ايينده را احتياط،،
سميع

>>>   مردم افغانستان همـیشـه درون مقابل تمدنـهای عصر خود جنگیده و ازان بهره ای نبرده است.ما بیشتر احساساتی عمل کردیم، وتاریخ کشورما فقط جنک و اختناق مـی باشد.
ایـا واقعا مردم ما بـه جزاز جنگ های خانمانسوزدست اوردهای دیگری داشته است؟ امروز افغانستان بـه دومـین کشور فقر دنیـا مبدل گشته هست و ملیونـها هموطن ما از گرسنگی رنج مـی برند، فقر، فساد اداری ، نبود امنیت، تروریزم ،قاچاق و زرع مواد مخدر ونبود یک دولت کار امد درون کشور بیداد مـی کند.
ایـابهتر نیست بجای این همـه سخن گفتن از گذشته درون فکر اینده باشیم و تلاش نمایم که تا سطح تعلیم و تربیـه را بالا ببریم و اقتصاد خود را شکوفا کنیم؟
مردم حتما بدانند کـه جنگ راه حل نیست.
بشیر هدفمند- استرالیـا

>>>   بس هست بس .....بس...ب.....ب....ب.........س. اگر مرد هستید بسازید خرب خیلی آسان است




[ساخت تاب با خلال دندان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 20 Jan 2019 03:05:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com