• خوانندگان ارجمند من برای آشنایی با مجموعهی مقالههای نوشتهشده در این تارنما و خواندن مستقیم آنها مـیتوانند به اینجا نگاه کنند.
• مقالههای نـهادهشده درون صفحهی نخست ماههای گذشته را نیز درون ستون "نوشتههای پیشین" مـیتوانید ببینید و بخوانید. دستور پادشاه تایلند ب گویندگان اخبار با سپاس، آریـا ادیب
پسوندهای گمشده در فارسی
پسوندها و پیشوندها از گوشـههای بنیـادی و واژهساز زبان پارسی هستند کـه همواره درون پژوهشهای دستوری از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند.
دو پسوند “ل” و “ال” درون زبان پارسی کاربرد گستردهای داشتهاند، دستور پادشاه تایلند ب گویندگان اخبار ولی شوربختانـه هیچی درون دورهی درازی کـه از نگارش دستور زبان پارسی مـیگذرد، چشمـی بـه آنها نداشته است. دستور پادشاه تایلند ب گویندگان اخبار دنباله...
آیـا مـیدانستید که...؟
١٣٨- آیـا مـیدانستید کـه امروز ایران دیگر نـه یک «مملکت» بلکه یک «کشور» است؟
١٣۷- آیـا مـیدانستید کـه رستم، بزرگترین پهلوان داستانی ایران از مادری تازینژاد زاده شده است؟
١٣٦- آیـا مـیدانستید کـه بسیـاری از فارسیزبانان عبارت «کرسی شعر» را نـهتنـها درست تلفظ نمـیکنند، بلکه معنای دیگری از آن مراد مـیکنند؟
١٣۵- آیـا مـیدانستید کـه فارسیزبانان واژهی سادهی «اهتزاز» را مـیتوانند ١٢۷ جور غلط بنویسند؟
١٣۴- آیـا مـیدانستید کـه سرود ملی کشور پاکستان بـه فارسی است؟
١٣٣- آیـا مـی دانستید کـه چرا مردم درون مقام آرزوی عمر دراز به منظور دیگری مـیگویند: دستور پادشاه تایلند ب گویندگان اخبار «امـیدوارم ١٢٠ سال زنده باشی» و مثلن نمـی گویند ١٠٠ یـا ١۵٠ سال و مانند اینها؟
١٣٢- آیـا مـیدانستید کـه بیش از ١۵٠ سال هست که واژهی «کازاک» را کـه نام نژادی سفیدپوست درون شرق اروپا (در منطقهی اوکراین) است، درون فارسی «قزاق» ترجمـه کردهاند کـه نام نژادی زردپوست درون آسیـای مـیانـه (قزاقستان کنونی) است؟
١٣١- آیـا مـیدانستید کـه برخی از بزرگان ادب فارسی و تاریخ ایران گوربهگور شدهاند؟
١٣٠- آیـا مـیدانستید کـه شعر معروف فردوسی: «توانا بود هر کـه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود» درون شکل اصلیاش چنین نیست و شکل اصلی آن این بوده است: «توانا بود هر کـه دانا بود بـه هر کار، بستوه کانا بود»؟
پاسخها
«کنایـه» و کاربرد آن در زبان فارسی
در زبان انگلیسی مـیتوان معادل کنایـه را "kenning"دانست کـه از فعل "lenna‘ بـه معنای «دانستن و شناختن» از عبارت لاتین "lenna eitt vij" بـه معنای: «بیـان چیزی بر اساس چیزی دیگر» مشتق شده و این دو لفظ یعنی «کنایـه» و "kenning"با فعل "kenna"در زبان لاتینی بهطورشگفتانگیزی با هم، همسان و ظاهرن همریشـهاند. (٢)
قبل از آنکه بـه بحث و تحلیل تعریفهای کنایـه بپردازیم، بهتر هست تعریفی اجمالی از آن بیـاوریم: هر گاه کلمـه یـا کلام را طوری بیـان کنیم کـه علاوه بر معنی لفظی و حقیقی معنای پوشیدهای نیز داشته باشد و مقصودمان همان معنای دوم مجازی (پوشیده) باشد، از صنعت ادبی کنایـه سود بردهایم. چنانکه اگر بگوییم «کلاه فلانی پشم ندارد»، نبودن پشم درون کلاه او ظاهر کلام و معنی حقیقی آن است، اما اگر مقصودمان زبونی و بیدستوپایی او باشد، این کلام، کنایـه است. از دیرباز کنایـه بـه صورتهای مختلفی تعریف شده کـه تقریبن همـه موازی یکدیگرند و جز درون فروع، اختلافی درون آنها دیده نمـیشود. دنباله...
این ترانـه بوی نان نمـیدهد!
ترانـهی معترض درون ایران قدمتی بـه اندازهی تاریخ ترانـه دارد. از همان ایـام کـه ترانـه یـا تصنیف تولد یـافت تاکنون چه بسیـارانی کـه آمدند و خواندند. و اگرچه برخی مدتی درون اوج شـهرت نیز قرار گرفتند، اما چند صباحی بعد رفتند و فراموش شدند. بسیـاری بهر نان خواندند و بسیـاری بهر نام و در این مـیان بودندانی هرچند اندک کـه از واژه و ساز و صدا دشنـهای ساختند و بر شبسالاران تاختند. این نوشته کوششی هست برای ادای دین بـه همانها کـه در آن سالها از دردها بیگانـه نبودند و در غمانگیزترین شبها نغمـههای آفتابی سرودند.
١- تولد ترانـه درون ایران با شیدا
علیاکبر شیدا را پایـهگذار اصلی تصنیف و ترانـه بـه معنای امروزی آن حتما دانست. دنباله...
اختصارات و آغازهها در زبان فارسی
ما روزانـه دهها بلکه صدها جمله نظیر جملات زیر را درون مطبوعات مـیخوانیم: «در نشست این همایش، تعدادی از مسئولان ایرنا و نمایندهی ایران درون فائو نیز شرکت داشتند». (١) «ارتش مالزی با نظامـیان کشورهای آ.سه.آن همکاری مـیکند». (٢) «پکا درون راه است». (٣) «استینفو و خدمات تحویل مدارک». (۴) «١۴٠ هزار تن کاغذ امسال درون چوکا تولید مـیشود». (۵) کلماتی مثل چوکا، آ.سه.آن، استینفو و غیره را درون مواردی درون هیچ فرهنگ لغتی نمـیتوان یـافت و اغلب معنای روشن و مستقلی ندارند.
استفاده از آغازهها و اختصارات سابقهای دیرینـه دارد. «سربازان رومـی استانداردهایی کـه با حروف SPOR به منظور نشان"سنا و مردم رم" کندهکاری شده بود. آنان درون شـهر یـهودا علامتی را کـه روی آن اختصار INRI (عیسی نصرانی، پادشاه یـهودیـان) درج شده بود با مـیخ بـه صلیب نصب کرده بودند» (۷). با توجه بـه سابقهی دیرینـه درون استفاده از اختصارات و آغازهها معلوم مـیشود کـه تعداد آنها درون زبانهای لاتینی بسیـار زیـاد و در زبان فارسی اندک است. به منظور آشنایی بیشتر با حجم این قبیل واژهها درون زبانهای بیگانـه کافی هست به چند منبع اشاره کنیم: دنباله...
سوادآموزی در تاریخ معاصر ایران
سال ۱۲۸۶ یعنی زمان تشکیل اولین کلاسهای اکابر را مـیتوان سرآغاز فعالیتهای سوادآموزی درون ایران معاصر دانست. برنامـههای سوادآموزی ایران درون طی سالهای ۱۳۱۵ که تا ۱۳۵۰ دارای سه مرحله بود:
«سازمان تعلیمات اکابر» اولین سازمانی هست که درون سال ۱۳۱۵ بهطوررسمـی به منظور باسواد بزرگسالان درون ایران تاسیس شد. درون این دوره با استفاده از فضای مدرسههای موجود کلاسهای شبانـه به منظور بزرگسالان تشکیل گردید. فعالیتهای این سازمان که تا زمان اشغال ایران درون شـهریورماه ۱۳۲۰ ادامـه داشت.
در ابتدا سوادآموزی تنـها با هدف کاستن از تعداد بیسوادان و بدون توجه بـه ملاحظات اقتصادی-اجتماعی بود. درون این دوره کـه از سال ۱۳۱۵ که تا ۱۳۴۱ ادامـه داشت، پیوند بین آموزش ابتدایی و بزرگسالان گسسته بود. دنباله...
فحش و فحاشی در زبان و ادبیـات فارسی
همـهی جوامع بشری هم فحش دارند و هم نفرین. البته نوع فحش یـا نفرین شایع درون جوامع مختلف با یکدیگر متفاوت است. اما وجودشان حتمـیست. درون این مختصر بنده فقط بـه بررسی فحش مـیپردازم. با این کـه بعضی از فحشهای فارسی مانند مردهشوربرده، خاک بر سرت و مانند آنها درواقع نفرینند، ولی چون بنده نمـیخواهم کـه در این مقاله وارد جزییـات شوم، جنبهی نفرینبودن آنها را درون نظر نمـیگیرم.
بشر بـه حکم این کـه از حیوانات است، بسیـاری از غرایز حیوانی را هم داراست. اما آنچه کـه بهذات منحصر بـه بشر هست و درون دیگر حیوانات به نوعی کـه در بشر وجود دارد، موجود نیست، زبان است. هرگاه احساسات و غرایز تندی مانند خشم، ترس، نفرت و امثالهم با زبان بیـان شود، فحش و نفرین ایجاد مـیشود. بـه همـین دلیل هست که عرض کردم همـهی جوامع بشری فحش و نفرین دارند و لابد فحش و نفرین را از آغاز استفادهشان از زبان داشتهاند و این موضوع را عالمانی کـه دربارهی تاریخچهی فحش تحقیق کردهاند، متذکر گشتهاند. دنباله...
انواع ادبی و شعر فارسی
استاد دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی درون سال ١٣۵٠ درون جمع دانشجویـان دانشسرای عالی پیرامون مبحث «انواع ادبی» بـه بحث پرداختند كه درون مجلهی خرد و كوشش از انتشارات دانشگاه شیراز، بـه چاپ رسید؛ عدمدسترسی برخی همكاران ما بهاین مقالهی استادانـه كه به منظور نخستین بار طرح و پیرامون آن بحث شده هست ما را بر آن داشت كه بی هیچ تغییری با كسب اجازه از محضرشان عین مقاله را درج كنیم.
نقد و داوری دربارهی آثار ادبی زبان فارسی دشوار است؛ زیرا در ایران سنت نقد و بررسی وجود نداشته است. به منظور رسیدن بـه مرحلهی نقد درست ناگزیریم از پذیرفتن بسیـاری از راهورسمهای نقد ادبی كه درون زبانهای دیگر رواج دارد. ما امروز درون مرحلهی اقتباس هستیم که تا برسیم بـه مرحلهای كه از خود نیز ملاكهای نقد و بررسی بـه وجود آوریم. بهترین ناقد روزگار ما كسی هست كه بتواند آرای منتقدان اروپایی را بهدرستی با آثار ادبی فارسی تطبیق دهد. آنها كه دستاندركار مطالعهی آثار معاصرانند، نیك مـیدانند كه هنوز از نعمت چنین منتقدی برخوردار نشدهایم؛ زیرا ناقدانی كه با موازین نقد اروپایی آشنایی دارند، زبان فارسی و ریزهكاریهای ادب ملی خود را نمـیشناسند و آنها كه بیش و كم آثار ادبی زبان فارسی را بـه دقت خواندهاند و فهمـیدهاند، یـا بـه موازین نقد فرنگی دسترسی ندارند، یـا این كه خود را از آن موازین بینیـاز مـیدانند. دنباله...
اهمـیت استنباط در درك زبان
یكی از سؤالهای قدیمـی درون روانشناسی و زبانشناسی مربوط بـه رابطهی زبان و تفكر است. آیـا زبان تنـها شرط وجود فعالیتهای عالی ذهن مانند تفكر، تجرید، تعمـیم، استدلال، قضاوت و مانند آن است؟ آیـا اگر ما زبان نمـیآموختیم، از این فعالیتهای عالی ذهن بیبهره مـیبودیم؟ چنانچه بر اثر بیماری یـا تصادف قدرت سخنگفتن را از دست بدهیم، آیـا قدرت تفكر را نیز از دست خواهیم داد؟ این سؤالها تازگی ندارد و از دیرباز توجه فیلسوفان و متفكران را بـه خود مشغول داشته است. افلاتون معتقد بود كه هنگام تفكر روح انسان با خودش حرف مـیزند. واتسُن، از پیشروان مكتب رفتارگرایی درون روانشناسی، این مطلب را بـه نحو دیگر بیـان كرده است. او معتقد هست كه تفكر چیزی نیست مگر سخنگفتن كه بـه صورت حركات خفیف درون اندامهای صوتی درآمده است. بـه عبارت دیگر، تفكر همان سخنگفتن هست كه وازده مـیشود و به صورت حركات یـا انقباضهایی خفیف درون اندامهای صوتی ظاهر مـیشود. دنباله...
مستندكردن نوشتهها در علوم انسانی
(روش تهیـهی فهرست منابع و مآخذ درون پینوشتها)
MLA, Modern Language Association))
اطلاعرسانی درون دنیـایی كه هر آن رو بـه پیشرفت و تكامل اطلاعاتی دارد، كار بسیـار حساس و ظریفی است. تهیـه و تدوین اطلاعات علمـی- پژوهشی درون زمـینـههای گوناگون و ارائهی آن بـه مخاطبان خاص یـا عام دارای قواعد مشخصی هست كه رعایتكردن آنها، عمل تفهیم و تفاهم و درك و دریـافت را سادهتر مـیكند.
امانتداری علمـی ایجاب مـیكند بـه هنگام استفاده از مطالب دیگران بـه هر شكل (مستقیم، غیرمستقیم، گزارشگونـه،...) و با هر هدف كه انجام شده باشد، بـه منبع آن ارجاع داده شود. ارجاعبه منابع معتبر و دستاول علمـی، درعینحال، اعتبار و وجههی علمـی- تحقیقی هر پژوهش را افزایش مـیدهد و منابع دیگری را دربارهی موضوع مورد نظر بـه خواننده معرفی مـیكند.
در ایران، سالهاست كه ارجاعبه منابع درون پانویس (پاورقی) یـا پینویس (پایـان هر فصل یـا پایـان كل فصول) انجام مـیگیرد و پیرو قوانین خاصی است؛ قوانینی كه بعد از سالها استفاده، هنوز هم یكدست و هماهنگ نشدهاند. درون کتابهای گوناگون آیین نگارش با شیوههای مختلف ارجاع مواجه مـیشویم. بـه عنوان نمونـه چند مورد ذكر مـیشود: دنباله...
ادبیـات فارسی و سینما
در عمر شصتسالهی سینمای ایران سینماگران متعددی با اه و دیدگاههای گوناگون کوشیدهاند بهگونـهای آثار ادب فارسی را دستمایـهی فیلمشان قرار دهند. مـیزان موفقیت آنان درون برگردان سینمایی این آثار و بهتصویرکشاندن آنها بستگی عمـیقی بـه پشتوانـهی ادبی و بضاعت هنری آنان داشته است. رویهمرفته رد ادب فارسی را درون فیلمهای ایرانی درون طی سه دوره مـیتوان دید. دنباله...
نامگذاریهای فیالبداهه در زبان فارسی
(واژههای بافتی، موقت یـا خلقالساعه)
منظور از واژههای بافتی یـا خلقالساعه چیست؟ آیـا واژگان بافتی با نوواژهها یكی است؟ تئوری نامگذاری اشتقاقی بر چه اساسی پایـهریزی شده است و آیـا فرآیند ساخت واژگان بافتی درون چارچوب این نظریـه قابلتوصیف هست و سرانجام، آیـا واژگان بافتی درون زبان فارسی نـهادینـه مـیشوند؟ اینها پرسشهایی هستند كه نگارنده قصد دارد درون این بحث به آنها بپردازد. دنباله...
آشنایی با روش پژوهش و تصحیح نسخههای خطی
سخنگویـان خاموش و دوستان ارزندهی بیزبان کـه هر یک گنجینـهای از علم و ادب و پزشکی و فلسفه را درون لابهلای برگهای خود نگاهداری کردهاند که تا به مقتضای زمان و مکان راز خویش بر اهل آن بازگویند: «نوشتههای خطی» کـه مـیراث فرهنگی و حتا پشتوانـهی ارزی و اقتصادی کشور نامـیده مـیشوند.
اگرچه شناخت ارزش این آثار برجایمانده از روزگاران به منظور همـه ممکن نیست، اما به منظور اهل فن و آشنا بـه ارزش و بهای گران آنها ارجمندی این آثار ناشناخته نیست و جای بسیـار تأسف هست که این افراد بـه دلایل بیشمار از فراغت بال و امنیت خیـال برخوردار نیستند کـه بتوانند درون گوشـهای بنشینند و فارغ از قیلوقال با این سخنگویـان خاموش بـه گفتوگو بپردازند، پرده از اسرارشان بردارند و حاصل اندیشـههای بزرگان درگذشته را درون اختیـار معاصران خویش قرار بدهند. دنباله...
١. رادیو
در سال ١٣٠٣ هجری شمسی (١٩٢۴ م) توسط وزارت جنگ مقدمات استفاده از بیسیم فراهم شد. درون سال ١٣٠۵ بیسیم درون ایران وارد شد. از سال ١٣١١ موسسات بیسیم توسعه پیدا كردند، كه نـهایتن به ایجاد رادیو منتهی شد.
هیـات وزیران روز دوم مـهر ماه ١٣١٣ استفاده از رادیو را تصویب كرد و مقرراتی وضع شد كه برای نصب آنتن و استفاده از رادیو اجازهی وزارت پست و تلگراف و تلفن لازم بود.
در سال ١٣١٦ مقدمات ایجاد مركز رادیو بـه وسیلهی وزرات پست و تلگراف و تلفن فراهم و به دنبال این اقدام درون سال ١٣١۷ «سازمان پرورش افكار» تاسیس شد. این سازمان دارای كمـیسیونهای مطبوعات، سخنرانی، نمایشهای رادیویی و موسیقی بود. دنباله...
واژههای عربی در شاهنامـه
از جمله اموری کـه ما حتما از غربیـان بیـاموزیم، روش درست مطالعه و دقت درون تحقیق مطالب است، چه درون مسائل علمـی و چه درون مباحث ادبی، حدس و گمان، تقریب و تخمـین، و اتکا بـه ذوق و سلیقه شخصی، امروز دیگر ارزش و اعتباری ندارد و حتا درون انتقاد ادبی و امور ذوقی بـه کاری نمـیآید. وصفهای کلی و مبهم مانند «فصیح» و «بلیغ» و «منسجم» و «مستحکم» و «زیبا» و «شیوا» و مانند آنها کـه معمول محقق و ادیب شرقی بوده هست و هنوز هست، ممکن هست دربارهی همـهی شاعران و نویسندگان یکسان بـه کار برود، اما هیچیک بر علم خواننده یـا شنونده چیزی نمـیافزاید و شاید تنـها فایدهی آنها آن باشد کـه بر جهل و ابهامـی کـه در ذهن گوینده یـا نویسنده وجود دارد، پردهپوشی کند.
بحث و تحقیق درون شیوهی بیـان و سبک انشای شاعران و نویسندگان بزرگ یکی از کارهاییست کـه محتاج روش درست و دقیق علمـی هست وگرنـه هرچه درون این زمـینـه گفته شود، بیمعنی و بیفایده خواهد بود. موضوع مـیزان و چهگونگی استعمال لغتهای عربی درون شاهنامـهی فردوسی از این قبیل است. دنباله...
چهگونـه «پارس» «ایران» شد؟
تا اوایل قرن بیستم، مردم جهان کشور ما را با عنوان رسمـی "پارس" یـا "پرشین" مـیشناختند، اما درون دوران سلطنت رضاشاه کـه بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود، حلقهای از روشنفکران باستانگرا مانند سعید نفیسی، محمد علی فروغی و سیدحسن تقیزاده درون حکومت پهلوی اول با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمده بودند و به این منظور اقداماتی را انجام مـیدادند. سعید نفیسی از مشاوران نزدیک رضاخان بـه شنـهاد کرد نام کشور بهطوررسمـی بـه "ایران" تغییر یـابد. این پیشنـهاد درون آذرماه ١٣١٣ شمسی رنگ واقعیت بـه خود گرفت.
یـادداشتی کـه از نظر مـیگذرانید، مقالهای از سعید نفیسی درون روزنامـهی اطلاعات هست که بعد از رسمـیشدن عنوان ایران، دلایل و توجیـه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم درون مـیان گذاشته است. دنباله...
فن خلاصهنویسی شنیدهها و خواندهها
«خلاصهنویسی» (چکیدهنویسی) درون فن نگارش بـه معنای نوشتن متن یک کتاب یـا سخنرانی درون اندازهای کوتاهتر است، بیآنکه بـه مضمون اصلی متن خللی وارد شود. خلاصهنویسی نوعی ایجاز است؛ یعنی بیـان مقصود درون کمترین اندازه.
گاهی نیـاز مـیشود کـه از یک سخنرانی یـا کتاب و مقاله، خلاصهای تهیـه شود، یـا گزارشی فشرده از یک حادثه، یـا صورتجلسهای خلاصه از یک جلسه، سمـینار، برنامـه و ... تهیـه گردد. گاهی درون نقد یک اثر ادبی یـا محتوای یک کتاب و مقاله و فیلم، نیـاز هست که فشردهای از آن بیـان شود. درون معرفیهای اجمالی از یک کتاب نیز خلاصهنویسی جایگاه خود را دارد. گاهی نیز درون دورههای آموزشی و در کلاسها، لازم هست از مطالب خلاصهبرداری شود، یـا درون متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یـا بحث درون پایـان آورده شود. گاهی هم به منظور شرکت درون یک مسابقه، لازم مـیشود کتاب یـا مقاله یـا داستانی خلاصه شود. به منظور تهیـهی جزواتی فشرده و کمحجم به منظور امتحان از برخی دروس و متون هم، نیـازمند بـه چکیدهنویسی هستیم. دنباله...
ایرانشناسی و زبان و ادبیـات فارسی
در دانشگاههای آمریکا
در دههی سوم قرن بیستم بود كه طرح توسعه، تحقیق و تدریس درون رشتهی علوم انسانی درون ایـالات متحده امریكا ریخته شد و تا پایـان جنگ دوم, امریكا درون این زمـینـه پیشرفتهای زیـادی كرد. بهطور مشخصتر و در زمـینـهی ایرانشناسی و مطالعات مربوط بـه ایران حتما گفت كه این برنامـهها درون ایـالات متحده امریكا قبل از جنگ دوم جهانی منحصر بـه چند دانشگاه بود و بهطوركلی بـه مطالعات مذهبی بستگی داشت. بعد از جنگ علاقه بیشتری بـه این برنامـهها بهویژه بـه زبان فارسی و تمدن ایران نشان داده شد. لایحهی كنگره درون سال ۱۹۸۵ مربوط بـه تعلیم و تربیت عمومـی, با دراختیـارگذاشتن اعتبارات مالی درون وزارت آموزش و پرورش مشوق توسعهی ایرانشناسی و دیگر مطالعات مربوط بـه كشورهای خاورمـیانـه و نزدیك شد و در نتیجه, این برنامـهها بهسرعت درون سراسر امریكا گسترش یـافت. چندی بعد بنیـاد فورد با پرداخت كمكهای بلاعوض بـه استادان و دانشجویـان علاقهمند بـه این مطالعات, از این برنامـه پشتیبانی كرد. دنباله...
ﺗﻠﻔﻆ گوناگون واژهها در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ
اﻣﺮوزه ﻣﺮدم درون ﮔﻔﺖوﮔﻮی رﺳﻤﯽ، ﺑﺴﯿﺎری از واژهﻫﺎ را ﻣﺘﻔﺎوت از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، ﻣﺠﺮﯾﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ ﺑﺮﺧﯽ واژهﻫﺎ را ﻣﺘﻔﺎوت از ﻣﺮدم ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽکنند و اﯾﻦ ﺷﺒﻬﻪ را ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽآورند ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻆ اﻏﻠﺐ ﯾﺎ ﻫمـهی ﻣﺮدم ﻧﺎدرﺳﺖ ﯾﺎ ﻋﺎﻣﯿﺎﻧﻪ اﺳﺖ. درون ﻣﻮارد ﻣﺘﻌﺪد، ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﻧﯿﺰ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم را ﺿﺒﻂ ﻧﮑﺮدهاند؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺗﻠﻔﻆ ﻗﺪﯾﻤﯽ واژه ﯾﺎ ﺗﻠﻔﻆ اﺻﻠﯽ آن درون زﺑﺎن ﻣﺒﺪأ را ﺛﺒﺖ ﮐﺮدهاند. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ، ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﺪوﯾﻦ اﻧﻮاع اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ درون ﻓﺎرﺳﯽ اﻣﺮوز و ﻣﺸﺨﺺﮐﺮدن ﻋﻠﻞ ﭘﯿﺪاﯾﺶ آن ﺻﻮرت ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. دنباله...
سرگذشت زبان فارسی
در آغاز فروردین سال ١٣٠٨ خورشیدی، درون گزارش اوستای خود، جلد یکم یشتها نوشتهام: «هرچند کـه زبان ما بعد از استیلای عرب با لغات سامـی درآمـیخته است، ولی ریشـهی آریـایی خود را نباخته و رشتهی ارتباطش با فرس (پارس باستان) و زبان اوستا و پهلوی از هم نگسسته است. بهجاست کـه در مدارس عالی ما تدریس فرس و اوستا و پهلوی معمول گردد؛ همانطوری کـه در مدارس بزرگ اروپا تدریس زبانهای یونانی و لاتینی کـه ریشـهی السنـهی مغربی است، معمول است. امـید هست که بهزودی دولت ما چند تن از پارسیـان دانشمند اوستا و پهلویدان را بـه تهران جلب نموده، تحصیل این دو زبان را برقرار سازد و به ملیت ما روح تازهای بدمد...». دنباله...
لهجهی تهرانی و مشخصههای آن
لهجهی تهرانی یکی از لهجههای رایج زبان فارسی هست که شکل کنونی آن با لهجهی اهالی بومـی تهران کـه هنوز هم درون مناطقی مانند شمـیران و لواسانات استفاده مـیشود، متفاوت است. این لهجه با توجه بـه اشعار بهجامانده از بُندار رازی، با لهجه اهالی ری نیز تفاوتهایی درون آن دیده مـیشود، اگرچه درون بسیـاری از موارد همپوشانی بسیـاری با آن و نیز با لهجهی مازندرانی دارد.
با تبدیلشدن تهران بـه شـهر توسط شاه تهماسب اول، مردم مختلف و بهویژه نظامـیها بـه آن مـهاجرت نمودند، لهجههای این مـهاجران با گویش ری ادغام شد. بعد از پایتختشدن این شـهر توسط آغامحمدخان قاجار مـهاجرت بـه تهران و اقامت درون آن سرعت پیدا کرد و بسیـاری از اقلیتهای قومـی و مذهبی بـه این شـهر آمدند. لهجهی بومـی تهرانی کـه غالب آن لهجهی ری بود، تحت تاثیر اقوام مختلف ساکن تغییراتی کرد کـه از جمله مـهمترین آنها، تاثیر لهجهی شیرازی درون نتیجهی تبعید طایفهی زند بـه تهران توسط آغامحمدخان است. دنباله...
آسیبشناسی کاربُردهای امروزی زبان فارسی
(نگرشی ساختاری و معناشناختی درون نثر امروز فارسی)
بیدرنگ حتما بیفزایم کـه زبان فارسی امروز، هم درون گسترهی بسیـار گستردهی جغرافیـایی و هم درون سطحهای بسیـار گوناگون اجتماعی کاربرد خویش، گویشها و گونـههای فراوانی دارد. درون نوشتهی کنونی، من امّا به گونـهای از این زبان خواهم پرداخت کـه کاربرد فرهیخته - ادبی آن را پدید مـیآورد و به نمودها و نمونـههایی از این کاربرد درون نثر فرهنگی - ادبی امروز ایران مـیپردازم دنباله...
داستان متمم در زبان فارسی
در بین مباحث مختلف دستور زبان، عواملی موجب مـیشود کـه برخی بخشهای آن پرمسالهتر از دیگر بخشها به نظر برسد و همـین درون کنار نکات دیگر موجب دشواری آموزش بـه زبانآموزان مـیشود. یکی از این مباحث پردامنـه و پرحاشیـه، متمم هست که بهرغم انتشار مقالات و پژوهشهای چندی هنوز همـهی جوانب آن بهروشنی بیـان نشده و گاه موجب بروز اشتباهاتی درون آموزش آن مـیشود.
یکی از این اشتباهات «متمم قید» و «متمم قیدی» است. همـین نزدیکی لفظ موجب شده هست که برخی این دو را یکی بدانند. اینگونـه نکات ریز کـه ظاهرن چندان اهمـیتی هم ندارند اما درون حقیقت شالودهی کار را آشفته مـیسازند، کم نیستند. بهاینخاطر سعی شده هست در این مقاله یک بار دیگر و از زاویـهای متفاوت، متمم را بنگریم و نکات ریزی را کـه کمتر بـه آنها توجه مـیشود، اما درون آموزش دستور زبان نقشی اساسی دارند، بیـان کنیم. دنباله...
ادبیـاتدرمانی در فارسینویسنده درون این مقاله بـه بررسی نقش ادبیـات درون اصلاح اختلالات فردی و اجتماعی پرداخته است. «نوشتن شما را قادر مـیسازد بـه بخشهای عمـیقتر وجودتان دست یـابید. هرگاه افکار و احساسات خود را روی کاغذ مـیآورید، دریچهای به منظور ورود سلامت روانی مـیگشایید.» (برنتلی، ١٣٨۵: ١٢٣)
ادبیـات درمانی درون فرهنگ ایران موردی هست که بیشتر مردم با آن خو گرفتهاند. بیشتر ایرانیـان کـه به دیوان حافظ تفأل مـیزنند، درون واقع درون پی یـافتن آرامشی هستند کـه با خواندن شعر حافظ آن را بـه دست مـیآورند و قدرت تصمـیمگیری پیدا مـیکنند. بعضی هم روز خود را با خواندن شعر یـا متنی روحیـهبخش آغاز مـیکنند و با آنچه قدرت تغییر آن را ندارند، کنار مـیآیند.
چو قسمت ازلی بیحضور ما د گر اندکی نـه بـه وفق رضاست خرده مگیر (حافظ) دنباله...
کلمات تیره و شفاف
مقصود از كلمات شفاف آن دسته از كلمات هست كه از روی صدا یـا ساخت آنها بتوان به معنی آنها پی برد یـا معنی آنها را حدس زد. برعكس، كلمات تیره بـه آن دسته از كلمات گفته مـیشود كه تلفظ یـا ساخت آنها ردِّپایی به منظور شناختن معنی آنها بهدست ندهد. بهبیـاندیگر كلمات شفاف آنهایی هستند كه معنی آنها كاملن یـا که تا حدی از ظاهر آنها پیداست، درحالیکه كلمات تیره آنهایی هستند كه این خاصیت را ندارند.
از زمانهای بسیـار قدیم که تا همـین اواخر این بحث همواره درون فلسفهی زبان مطرح بوده و بارها بـه كشمكشهای فلسفی سخت انجامـیده هست كه آیـا ظاهر كلمـه با معنی آن ارتباط دارد یـا نـه. مثلن آیـا دلیلی دارد كه بـه این صفحه كه من جملات خود را بر آن نوشتهام درون زبان فارسی «كاغذ» مـیگویند؟ آیـا رابطهای ذاتی بین ویژگیهای این شیء خارجی و ویژگیهای صوتی كلمـهی «كاغذ» وجود دارد كه بـه این نامگذاری انجامـیده است؟ دنباله ...
تابع مـهمل، آرایـهی سخن عامـیانـه
موضوع تابع مـهمل، علاوه بر اینکه درون ادبیـات ایران مطرح است، موضوعى هست که درون زبان محاوره، همـه با آن سروکار دارند. اما متأسفانـه کمتر بدان توجه شده است. همـهی اَشکال آن شناسایى و معرفى نشده و قواعد آن با همـهی سادگى تدوین نیـافته هست و از همـه مـهمتر بـه دلیل این بىتوجهى و همچنین به سبب مطالعهی اندک درون زمـینـهی لغات عامـیانـه و واژههاى محلى، بسیـارى از ترکیباتى کـه در فرهنگ عامـیانـه به کار مىرود و از نوع تابع مـهمل نیست، تابع مـهمل پنداشته شده و در لغتنامـهها به همـین شکل ضبط شده است.
تابع لفظى هست که درون پى لفظى دیگر مىآید که تا بر معنى لفظ اول تأکید کند. مانند واژه "پوى" به معنى رفتن و دویدن کـه بهدنبال واژه "تک" بـه همـین معنى قرار مىگیرد و عبارت "تکوپوى" را مىسازد. "تک" واژهی موضوع یـا اصلى و "پوىتابع " آن است. مـهمل واژهاى هست که بهتنـهایى داراى معنى نیست، اما هنگامى کـه با واژهاى دیگر همراه شود، معنى آن واژه را مىپذیرد. بنابرین تابع مـهمل واژهاى هست که بهتنـهایى بىمعنى هست اما چون به صورت تابع لفظى دیگر به کار رفته معنى آن لفظ را به خود مىگیرد. مانند واژهی "ماغذ" درون عبارت "کاغذماغذ". دنباله ...
چندگونگی در واژهها
در همـهی زبانها واژههایی هست كه از نظر املایی بـه دو یـا چند صورت مـیتوان آنها را نوشت. درون این نوع كلمات، معمولن نوشتن یك صورت آنها ارجح، درستتر و متداولتر هست و نوشتن شكل دیگر غلط به شمار نمـیآید.
آگاهینداشتن یـا بیتوجهی بـه این كلمات گاهی باعث مـیشود كه حقّ دانش آموزانی ضایع شود. بهویژه این كه عدهای از دبیران غیرمتخصص هم املا تدریس مـیكنند. درون کتاب زبان فارسی (٣) رشتهی ادبیـات (ص ۴۷) آمده است: «كلماتی كه املای آنها درون متون گذشته و امروز بـه دو شكل رواج داشته است، بـه هر دو شكل صحیح هستند و ترجیح یكی از آنها به معنای غلطبودن دیگری نیست. البته درون آموزش رسمـی، بـه منظور هماهنگی و وحدت رویـه، یكی از دو شكل املا كه آموزشیتر است، ترجیح داده مـیشود». آقای دكتر باطنی درون كتاب «نگاهی تازه بـه دستور زبان» مـینویسد: «چندگانگی صورتهای زبان درون تلفظ، درون خط، درون ساخت واژهها و در الگوهای دستوری مشاهده مـیشود. درون اینگونـه موارد سؤال بـه این صورت مطرح نیست كه «از اینها كدامش درست است» بلكه اصولیتر این هست كه پرسیده شود «از اینها كدامش درستتر یـا مصطلحتر است». دنباله ...
کافنامـه
در این هنگام کـه در ایران ی دربارهی زبان فارسی برخاسته وانی مـیخواهند این درخت کهن را بار دیگر سرسبز و بارور گردانند، یکی از بهترین راههای این کار همانا پیشوندها و پسوندها را کـه به جای رگهای آن درخت هست زندهگردانیدن است. زبانهای آریـایی [ایرانی] کـه فارسی ما نیز یکی از آنهاست درست آنها از دو راه است: یکی بههمپیوستن کلمـهها، دیگری افزودهشدن پیشوند یـا پسوند بـه کلمـهها. بهعبارت دیگر کلمـههای نخستین یک زبان بسیـار اندک است، ولی سپس از راه پیوستن دو یـا چند کلمـه و یـا به دستیـاری پیشوند و پسوند شمارهی کلمـهها چندین برابر مـیگردد. چنانکه درون فارسی چهبسا کـه از یک کلمـه ده کلمـه بیشتر پدید مـیآید و من اینک مثالی یـاد مـیکنم: «راه» کـه کلمـهای درون فارسی است، ازو کلمـههای آینده پدید مـیآید: راهرو، راهنما، راهشناس، راهبر، راهزن، راهدارخانـه، راهوار، شاهراه، همراه، گمراه، بیراه، راهگذر، راهگذری، راهنمون، راهی، راهسپار، چهارراه، سربهراه، راهآورد و دیگر مانندهای اینها. دنباله ...
تاریخچهی روزنامـه و مجله در ایران معاصر
روزنامـهنگاری درون ایران تاریخچهای دیرینـه دارد. شروع این صنعت از دربار شاهان قدیم بوده هست و متضمن اخبار مربوط بـه دربار و بهویژه شخص پادشاه بوده است. بنابراین مـیتوان روزنامـهنگاری درون ایران را بـه فصل روزنامـهنگاری درون باستان و روزنامـهنگاری درون دوران معاصر تقسیم کرد. کلمـهی روزنامـه درون زبان فارسی دری ریشـهای قدیمـیاست و در برخی از کتابهای سدههای نخست اسلامـیاین واژه با شکل روزنامجه دیده مـیشود. درون دوراهی معاصر و در دوران فتحعلیشاه، محمدشاه و اوان پادشاهی ناصرالدین شاه، اصطلاح «کاغذ اخبار» مورد استفاده مردم بوده است ولی بـه مرور زمان روزنامـه بـه معنای قدیم به کار رفته و اصطلاح «کاغذ اخبار» متروک شده است. دنباله ...
انتقال فرهنگ ایران از راه زبان
چندی پیش درون یکی از ماهنامـهها، نوشتاری آمده بود زیر عنوان «حذف زبان فارسی از عرصههای علمـی». اگرچه این مقاله با دل پرسوزی نوشته شده و برخی واقعیتها را درون بر داشت اما بههیچوجه نشاندهندهی عظمت و گستردگی واقعی زبان فارسی نبود. ازاینرو نوشتاری به منظور آن ماهنامـه درون زمـینـهای کـه سالها تجربه و شناخت دارم، تهیـه کردم و گروهی از واژههای دانش پزشکی کنونی جهان را کـه ریشـهای ایرانی دارند، معرفی نمودم. با این کار نشان دادم زبانی کـه زبان دانش بود و هنوز هم زبان فرهنگ است، برخلاف باورهای رایج این توانایی را دارد کـه دوباره زبانی مطرح درون جهان شود. شوربختانـه مسؤولان و پژوهشگران ما درون غفلت به سر مـیبرند و به این باور غلط تن دادهاند کـه زبان فارسی همـین هست که هست. به منظور این نشست همـین موضوع را گسترش دادهام که تا دانسته شود چهاندازه با مـیراث خود بیگانـهایم. دنباله ...
تحلیل خطاها در خواندن و نوشتن فارسی
غلط املایی امری جهانی است. این تصور کـه مـیتوان بـه خطی نوشت کـه غلط املایی پیدا نکنیم، تصوری بیبنیـاد است. زیرا خطی وجود ندارد کـه غلط املایی درون آن بـه صفر برسد. مثلن درون زبان انگلیسی با وجود اینکه پایـهی خط لاتینی است، و به گمان عدهای نوشتن بـه این خط معجزه مـیکند، مشکل غلط املایی اصلن کوچکتر و کمتر از همـین مشکل درون زبان فارسی نیست. تحقیقات نشان مـیدهد کـه در دههی ٩٠ مـیلادی تقریبن نیمـی از دانشآموزان مدارس از املای خود اطمـینان کافی نداشتهاند. مشکل املا حتا درون دانشگاههای بریتانیـا نیز وجود دارد و تحقیقی درون سال ١٩٩٨ نشان مـیدهد کـه حتا دانشگاه آکسفورد هم از این مشکل بینصیب نبوده است. دنباله ...
رنگواژهها در زبان فارسى
مقالهی دلپذیر (بررسى رنگواژهها درون زبان فارسى» نوشتهی آقاى مـهرزاد منصورى کـه در شماره ١ و ٢ سال سیزدهم مجلهی زبانشناسى (١٢۷۵ ه.ش) چاپ شده و در آذر ١٢۷۷ ه.ش انتشار یـافته هست مرا بر این انگیزه آورد که تا به یـادداشتهاى فراموششدهی چهلساله بنگرم و سرانجامى بـه آن بدهم.
من هیچگونـه تأمل و بصیرتى درون زمـینـههاى زبانشناسى ندارم و پیـادهی پیـادهام. بعد کوششم درون گردآورى مصطلحات مربوط بـه رنگها لغتشناسى نبوده است. واژهها و اطلاعات مربوط بـه رنگ درون زبان فارسى را به مناسبت آن گرد کرده بودم که یکى از موازین و قواعد کاغذشناسى درون نسخههاى خطى ذکر رنگ کاغذ آنهاست. فهرستنگاران مقید و ملزم بـه تعیین نوع رنگ کاغذ هستند و هربه ظن و سلیقه خود درون تشخیص رنگهاى گونـهگون کاغذها، نامهایى را کـه با آنها آشنایى داشته هست آورده است. «عرضنویسان» قدیم هم درون پشت نسخههاى خطى بر همـین راه رفتهاند. بهطورمثال نخودى، نباتى، کاهى، شکرى، رنگهاى نزدیکبههم هست و فهرستنگار بـه مشابهت، یکى از آنها را براى تعیین رنگ کاغذ برمىگرفت. دنباله ...
نام آواها در زبان فارسی
نام آوا (اسم صوت) (onomatopoeia) بـه واژهای گفته مـیشود کـه از صداهای موجود درون طبیعت یـا صدای حیوانات تقلید شده است. مانند (آسمان) غرمبه، شرشر (آب)، جرینگ (شکستن شیشـه)، چهچهه (بلبل) و قوقولیقوقو (خروس). نام صوتهای عاطفی نیز درون زمرهی نام آواها قرار دارند. مانند قهقهه (خنده)، هنوهن (ناشی از خستگی) یـا آه (که به هنگام اندوه از دهان بیرون مـیآید).
واژهشناسان نام آواها را بـه واژههایی محدود مـیکنند کـه به تقلید صدا ساخته شدهاند (مانند عوعو سگ). اما زبانشناسان و اهل ادب آن را شامل هر واژهای مـیدانند کـه مـیان لفظ و معنای آن رابطهی طبیعی یـا ذاتی باشد. مانند واژههایی کـه پژواک صداها هستند («جیکجیک گنجشک»، «کوکو» فاخته، «جرینگجرینگ» زنجیر) یـا واژههایی کـه ایجاد احساسی را درون بدن ما بیـان مـیکنند («مورمور»، «گِزگِز»، «زُقژُق»، «قیلیویلی»). دنباله ...
ادبیـات فارسی در یک نگاه
مجموعهی نوشتههای ادبی و سرودههایی كه از كهنترین ایّام که تا امروز، درون هر كجای قلمرو زبان فارسی، پدید آمده است ادبیـات فارسی است. بنابراین، از نظر زمانی حتما قدمت آن را که تا روزگار زردشت عقب برد و از نظر جغرافیـایی گسترهی آن را از آسیـای مركزی و افغانستان و شبهقارّهی هند که تا ایران مركزی و غربی و آسیـای صغیر و آناتولی باز كرد. ادبیّات فارسی، از نظر زمانی، به دو دورهی كلّی پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم مـیشود:
الف. پیش از اسلام. كهنترین اثر ادبی پیش از اسلام بخشهای آغازین اوستا ، یعنی گاثاها یـا گاهان (=سرودهای نیـایشی) است كه، بـه نظر بیشتر پژوهشگران، سرودها و نیـایشهای منظوم و متعلّق به خود زردشت است. مـیزان قدمت این سرودهها به تعیین زمان زردشت بازبسته است، كه از هشت هزار که تا ۲۶۰۰ سال پیش درون نوسان است دنباله...
آیینـهی ربان فارسی
زبان پارسی پیشینـهای کهن دارد. پژوهشگران، زمان زرتشت را نزدیک بـه سه هزار، سه هزار و سد، سه هزار و چهارسد، چهار هزار سال و هشت هزار سال پیش دانستهاند. ما سرودههای گاهان درون اوستا، نامـهی دینی زرتشتیـان را کـه سخنان زرتشت است، درون دست داریم. از سوی دیگر آگاهیهایی نیز از سومریـان نزدیک بـه هفت هزار سال پیش داریم کـه زبانشان شناسایی شده است. درون مـیان این زبانهای کهن ایرانی، ریشـه و نشانـههایی از زبان پارسی را مـیتوان یـافت. دنباله...
جشن نوروز
و هرآنچه که هر ایرانی دربارهی آن باید بداند
نـوروز، جشن شکوهمند از ایران باستان، گویـای پیشینـهی تابناک مـیهن ما و جلوهی ویژه و مـهمـی از فرهنگ غنی قـوم ایرانی است. زمان برگزاری آن، آغاز فصل بهار هست و در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب مـیشود. این روز درون برخی دیگر از کشورها نیز تعطیل رسمـی است. دنباله ...
زایدنویسی در زبان فارسی
(حشو قبیح)
راست این هست كه امروزه حشو قبیح بس شایع و سكّهی رایج شده و حتا بـه قلم دانشوران و ادبدانان راه یـافته و از قبح آن كاسته شده است. با وجود این تاكنون پژوهش مستقلى درون اینباره صورت نگرفته و مصداقهاى آن نمایـانده نشده و درخت ادب پارسى از شتهی حشو قبیح وجین نشده و كتابها از این آفت هَرَس نگردیده است. مقالهی حاضر عهدهدار پژوهش دربارهی حشو قبیح و بیـان مصداقهاى آن است. دنباله...
"آیـا مـیدانستید که. . .؟"
١٢٩- آیـا مـیدانستید کـه نام کاشف قانون دوم ترمودینامـیام پنجمـین رییس جمـهور فرانسه سعدی بوده است؟
١٢٨- آیـا مـیدانستید کـه امروزه درون فارسی بـه ماهی «وال» کـه نامـی فارسی است، «نـهنگ» مـیگویند کـه نامـی فارسی به منظور تمساح (کروکودیل) است؟
١٢۷- آیـا مـیدانستید کـه چرا بین این همـه حیوان فقط مـیگویند: این شتری هست كه جلو خانـهی همـه مـیخوابد؟
١٢۶- آیـا مـیدانستید کـه ضربالمثل «کسی را بـه ده راه نمـیدادند، سراغ خانـهی کدخدا را مـیگرفت» ضربالمثلی بیمعنی هست و درون ادبیـات فارسی وجود ندارد؟
١٢۵- آیـا مـیدانستید کـه اصطلاح "بوق سگ" از اصطلاحهای بازاری هست و از آنجا وارد زبان و ادب فارسی شده است؟
١٢۴- آیـا مـیدانستید کـه اگر بسیـاری از فارسیزبانان معنی اصطلاح «قسر درون رفتن» را بدانند، هرگز دوباره آن را بهکار نخواهند برد؟
١٢٣ - آیـا مـیدانستید کـه چرا با آنكه نظامـی منظومـهی خود را با عنوان "خسرو و شیرین" سروده است، مردم این اثر را با نام "شیرین و فرهاد" مـیشناسند؟
١٢٢- آیـا مـیدانستید کـه بسیـاری از فارسیزبانان «دسترسی» را بهجای «دسترس» بهکار مـیبرند؟
١٢١- -آیـا مـیدانستید کـه فارسیزبانان اصطلاح«پیش غازی و معلقبازی» را بهاشتباه «پیش قاضی و معلقبازی» مـیگویند؟
١٢٠ - آیـا مـیدانستید کـه فارسیزبانان حرف ربط (عطف) فارسی "و" (واو) را کـه (o) تلفظ مـیشود، بـه عربی va)) تلفظ مـیکنند؟
پاسخها
اسب در ادبیـات فارسی و فرهنگ ایرانی
"اسب" درون ادبیـات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد. درون متون اوستا و ادبیـات باستانی ایران از اسب بهنیکی یـاد شده است. شاعران، عارفان، نکتهپردازان و خردمندان، پادشاهان و امـیران، گردان و دلاوران، دهقانان و کارورزان ایرانی و دینآوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی و رستگاری و فراست و تیزهوشی دانستهاند. دنباله...
گرتهبرداری در فارسی
گَرتهبرداری نوعی وامگیری زبانی است کـه در آن، صورت ترکیبی یـا اصطلاحهای زبان دیگری، تجزیـه مـیشود و برای هر یک از کلمـههای آن اصطلاح یک معادل قرار داده مـیشود و عبارت بـه زبان وامگیرنده ترجمـه مـیشود. به منظور مثال زمانی کـه «سیبزمـینی» وارد ایران شد، واژهای به منظور نامـیدن آن وجود نداشت، و برای نامـیدن آن اصطلاح فرانسوی «Pomme de terre» را بهصورت واژههای تشکیلدهندهی آن (سیب و زمـین) تجزیـه د و عبارت «سیبزمـینی» را بهجای آن قرار دادند. دنباله...
لحن در ترجمـه
چه گفت؟ چهجور گفت؟ جدی گفت یـا شوخی؟ خودمانی گفت یـا لفظ قلم؟ ژولیت نیست کـه دایـهی پیغامرسان خود را دربارهی کرشمـههای لفظی رومئو سؤالپیچ کرده هست بلکه خوانندهی پرتوقع امروزی هست که از مترجمان دستبهقلم کاری بیش از برگرداندن سادهی «چه گفت» انتظار دارد. درست هست که هنوز عدهای درون خیل روزافزون مترجمان ممکن هست حتا از همـین کار ابتدایی هم ناتوان باشند، اما دیگر روز و روزگاری نیست کـه مترجمـی فقط بهدلیل این کـه مفهوم پیغام را درست بـه ما رسانده هست بهبه و چهچه تحویل بگیرد. دنباله...
و
انواع واژههای قرضی در زبان فارسی
ادبیـات غنایی زبان فارسی
یکی از بحثهای دامنـهدار درون حوزهی انواع ادبی، تقسیمبندی آثار و قرارآنها درون قالب انواع ادبی است. تقریبن هیچ نظر جامع و مانعی به منظور انواع ادبیـات غنایی درون کتب انواع ادبی وجود ندارد کـه مورد اجماع همـهی ادبیـاتشناسان باشد. لذا مقالهی حاضر کوششی هست برای یک بررسی جامع و نتیجهگیری درون مورد انواع ادبیـات غنایی و ترتیب پیشنـهادی بر اساس اولویت درون انواع ادبیـات غنایی. درون این مقاله ابتدا بـه توضیح و تفسیر ادبیـات غنایی پرداخته شده و سپس انواع موجود درون کتب انواع ادبی ذکر شده و در پایـان نیز نظر نگارنده و تقسیمبندی جدیدی از ادبیـات غنایی بـه دست داده شده است. دنباله...
بازیهای خاقانی با حرفها و واژگان
خاقانی شروانی قصیدهسرای چیرهدست سدهی هشتم هجری، شیوهیی تازه از لفظ و معنی را درون سخنسرایی بهوجود آورده است.
منصفان استاد دانندم کـه از معنی و لفظ شیوهی تازه بهرسم باستان آوردهام (١)
استفاده از شکل حروف و واژگان با تشبیـه، هجا، تصحیف، قلب و... به منظور بیـان معانی دقیق، از جنبههای موردنظر خاقانی هست که ما درون این مقاله نمونـههایی از این شیوهی هنری او را ارائه مـیدهیم: دنباله...
تشدید در زبان فارسی
تشدید از مواردی هست که از خطّ عربی اقتباس شده و در نوشتار فارسی بهکار مـیرود اما علت بهکارگیری آن درون فارسی با زبان عربی کاملن متفاوت است. واژههای تشدیددار زبان فارسی بسیـار اندکاند و جایگاه تشدید درون این واژهها یـا درون پایـان هجای اولِ کلمات دوهجایی هست یـا درون پایـان واژهها بـه هنگام اضافهشدن بـه حرف، پسوند یـا واژهای دیگر. دلیل اصلی آوردن تشدید درون زبان فارسی، گردشهای زبانی و درگیری زبان درون تأکیدهای گفتاری و موسیقی کلام است. بعد این عنصر درون زبان ما بیشتر جنبهی شنیداری دارد. دنباله...
ریشـهشناسی عامـیانـه از واژههای فارسی
«بنای تبریز از زبیده، زن هارونالرشید است. وی بـه بیماری تب نوبه مبتلا بود. روزی چند درون آن حوالی اقامت کرد. درون اثر هوای لطیف و دلانگیز آنجا بیماریش زایل شد. فرمود شـهری درون آن محل بنا کنند و نام آن را ‹تبریز› بگذارند» (حمدالله مستوفی و یـاقوت حموی).
«اردشیر مرکب هست از لفظ اَرد کـه به معنی خشم و قهر هست و معنی ترکیبی اردشیر، شیر خشمناک است» (غیـاثاللغات و منتهیالارب) و «نام اصلی آن سنگان یـا سنجان بوده هست اما چون یک بار سیل آمده و آنجا را بـه آن «رفت سنجان» گفتهاند و کمکم «رفسنجان» شده است».
چنین برداشتها، تفسیرها و ریشـهشناسیهایی – کـه پیشینـهای بسیـار کهن هم دارند – درون تفسیر نام جاها، قومها و بهویژه درون استورهها فراوان بـه چشم مـیخورد. همـهی ما تاکنون چنین ریشـهشناسیها یـا بـه اصطلاح قدیمتر «وجه تسمـیه»هایی را شنیدهایم و خواندهایم و شاید هم آنها را پذیرفتهایم. واقعیت این هست که واکنش طبیعی انسانها درون هر زمان و هر مکان و هر زبان درون برخورد با واژههای تازه و ناآشنا چنین هست که مـیکوشند هر واژهای را بـه بخشهای آشنا بشکنند و برایش معنا یـا دلیلی بیـابند. دنباله...
فارسی "معیـار"، "نوشتاری"، "گفتاری" و "محاورهای"
هری کـه با زبان و ادبیـات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارشبه دنیـای بیکران زبانشناسی هم مـیافتد. زبانشناسی امروز دیگر صرفن بررسیکنندهی زبان بـه معنی خاص آن نیست کـه دیگران را بـه آن نیـازی نباشد، بلکه زبانشناسی رشتهای هست که بـه مدد بسیـاری از دانشها بهخصوص علوم انسانی مـیآید و درشناخت بنیـادین مسایل آنها چارهساز است. درون دنیـای ادبیـات و روزنامـهنگاری هم نمـیتوان بینیـاز از زبانشناسی بود. گفتوگو با دکترایران کلباسی کـه سالهاست درزمـینـهی زبانشناسی کار مـیکند و بهخصوص گویشهای ایرانی را بهخوبی مـیشناسد، فرصتیمغتنم بود که تا از زیروبم مسایل امروزی زبان فارسی آگاه شویم. دنباله...
واژههای ژاپنی درون فارسی و
واژههای فارسی درون ژاپنی
تاریخچهی روابط دو کشور
هشتاد سال از برقراری رابطه رسمـی دیپلماتیک بین ایران و ژاپن مـیگذرد. اما از قرنها پیش از آن، ژاپنیها از طریق متون چینی با امپراتوری ایران و فرهنگ و تمدن آن کموبیش آشنا شده بودهاند. اما آشنایی ایرانیـان با کشور ژاپن، بـه اواسط دوران قاجار بازمـیگردد. که تا جاییکه بر نگارنده معلوم است، پیش از آن، درون دوران صفویـه، سفیر شاه سلیمان صفوی درون سیـام (تایلند) درون کتاب سفرنامـهاش “سفینـه سلیمانی” اشارههایی بـه کشور ژاپن، شرایط اقلیمـی و مردمان آن کرده است. دنباله...
محلههای تهران
سید خندانسید خندان نام ایستگاه اتوبوسی درون جادهی قدیم شمـیرانبوده است. سیدخندان پیرمردی دانا بوده کـه پیشگوییهای او زبانزد مردم بوده است. دلیل نامگذاری این منطقه احترام بـه این پیرمرد بودهاست.
فرمانیـهدر گذشته املاکموجود در زمـینهای این منطقه متعلق بـه کامران مـیرزانایبالسلطنـه بوده است کهپس از مرگ او به عبدالحسین مـیرزا فرمانفرما فروخته شدهاست. دنباله...
سیـارهها و صورتهای فلکی در شعر فارسی
در فرهنگ یونان قدیم از «پدران آسمانی» (هفت سیـارهی معروف) و «مادر زمـین» سخن رفته هست كه نتیجهی ازدواج آن دو فرزندان سهگانـه یعنی جماد، نبات و حیوان بوده است. از همـینجا دانسته مـیشود كه یكی از اموری كه اندیشـهی بشر را از آغاز که تا آن زمان بـه خود مشغول مـیداشته است، بازیـابی ارتباط مـیان این جرمهای آسمانی و نقش آنها درون سرنوشت انسانها بوده است. درون همان فرهنگ یونانی و منسوب بـه ارستو هست كه بـه قول مولانا:
بانگ گردشهای چرخ هست این كه خلق مـینوازندش بـه طنبور و به حلق
دنباله...
"قید جمله" و "قید فعل" در زبان فارسی
قید یکی از قدیمـیترین اجزای کلام درون تقسیمبندی کلمـهها است. بسیـاری از دستورنویسان آن را کلمـهای تعریف کردهاند کـه «مفهوم فعل یـا صفت یـا کلمـهای دیگر را بـه چیزی مانند زمان، مکان، حالت و چهگونگی مقید مـیسازد.» (قریب و دیگران ۱۸۹:۱۳۶۸). در این مقاله کوشیدهایم تقسیمبندی جدیدی از مقولهی قید، بر حسب این کـه آیـا فعل یـا جمله را مقید مـیسازد، بـه دست دهیم. به منظور این منظور، نخست بـه دیدگاه متیوز Mathews (۱۹۸۱) دربارهی تقسیمبندی عنصرهای درون جمله اشاره خواهیم کرد و با استفاده از الگوی وی به منظور تمایز قید فعل و قید جمله درون فارسی برخی ملاکهای معنایی و نحوی را معرفی خواهیم کرد. دنباله...
سبکهای زبانی در فارسی امروز
در پیدایش سبکهای یک زبان معین، ویژگیهای زبانی گوناگونی از نظر واژگانی، دستوری و آوایی تأثیر دارند. درون هر زبان، امکانهای گوناگونی به منظور بیـان یک مطلب موجود هست که هر فرد بر مبنای تسلط خود بر سبکهای گوناگون، درون موقعیتهای گوناگون از آنها بهره مـیگیرد. هر با ارزیـابی موقعیت اجتماعی، موضوع ارتباط و نوع رابطهی خود با شنونده، از مـیان سبکهای موجود سبک مناسبی را برمـیگزیند. بهطور کلی درون موقعیتهایی مانند سخنرانیها یـا درون نوشتار کـه نسبت بـه گفتار توجه بیشتری بـه زبان مـیشود، کاربرد ویژگیهای زبانی نزدیکتر بـه زبان معیـار هست و درون موقعیتهایی مانند گفتوگوهای دوستانـه و صمـیمانـه کـه به رفتار زبانی توجه کمتری مـیشود ویژگیهای دورتر از زبان معیـار دیده مـیشوند. دنباله...
"فارسی" یـا "دری"؟
(آیـا فارسی، دری و تاجیکیسه زبان جدا از هماند؟)
اختلاف وضعها «بیدل» لبـاسی بیش نیست ورنـه یکرنگ هست خون درون پیکر طاووس و زاغ
درمورد اینكه چرا این زبان را دری و یـا فارسی مـیگویند، سخن بسیـار است. درون متون كلاسیك، اسمایی چون: دری، پارسی، فارسی، فارسی دری، پارتی دری و... بـه زبان مذكور اطلاق شده است؛ ولی از آنجایی كه مطالعات نشان داده، درون اوایل دور اسلامـی این زبان را جایی فارسی، جایی دری و جایی دیگر فارسی دری مـیخواندند. دنباله...
درست بگوییم، درست بنویسیم!
درست هست که زبان هر ملت و قومـی متعلق بـه همـهی افراد آن ملت و قوم هست وی نمـیتواند خود را متولی زبان مردم بخواند. اما درست بـه نظر نمـیرسد کـه تحصیلکردهها و روشنفکران هنجارهای نادرست مردم عامـی و ناآشنا با ساختار و دستور زبان را الگوی خود قرار بدهند، کـه متاسفانـه اغلب دیده مـیشود کـه چنین است. من گاهی درون روزنوشت خود بـه چند نمونـه اشاره خواهم کرد و داوری را بر عهدهی خوانندگان خواهم گذاشت. البته چارهی دیگری هم ندارم. دنباله...
شكلگیری زبانها
بشر، حرفزدن را با لالبازی شروعكرد!
احتمال اینكه زمانی زبانی واحد و مشترك مـیان آدمـیانبوده است وجود ندارد. از زبان مردم دوران پارینـه سنگی هیچ آگاهی نداریم. حتا نمـیدانیم كه آیـا مردم آن دوران، آزادانـه با زبان، بیـان مقصودمـیكردهاند یـا نـه؟ از نقاشیهای مردم پارینـهسنگی بر ما آشكار شده كه اینمردم سخت به شكلها و حركات توجه داشتند و چنین پنداشتهاند كه ایشان بیشتربا حركات دست و صورت و دیگر اندامها آنچه را مـیخواستند بیـان مـیكردهاند. شایدكلماتی كه مردم كهن به كار مـیبردهاند بیشتر فریـاد هراس و و هیجان ونام چیزهای محسوس بوده و در بسیـاری از موارد شاید این صداها تقلیدی بودهاز صدای آن چیزها یـا صداهایی كه به آن چیزها بستگی داده شده بود. دنباله...
فرهنگهای فارسی
نخستین فرهنگ فارسی (پس از اسلام) كه نام آن بـه ما رسیده «رساله ابو حفص سغدی» یـا «فرهنگ ابو حفص سغدی» هست كه که تا اوایل قرن یـازدهم هجری وجود داشته و مؤلفان فرهنگهای جهانگیری و رشیدی از آن نقل كردهاند. بعضی این رساله را تألیف ابو حفص حكیم بن احوص سغدی مـیدانند كه نوعی رود – به نام شـهرود ـ را اختراع كرده و در حدود سال ٣٠٠ هـ . ق. مـیزیسته هست و برخی مؤلف را شخصی دیگر گماناند كه درون اواسط قرن پنجم هجری مـیزیسته. [١] از این فرهنگ اكنون اثری نیست.
دومـین فرهنگ كه نامش بـه ما رسیده «تفاسیر فی لغهالفرس» تألیف قطران شاعر معروف است. دنباله...
درختان ایستاده مـیمـیرند
از انقلاب مشروطه بـه بعد نسلی نبوده هست که از این دو همراه همـیشگی «شور» و «یأس» درون امان باشد. وقتیکه درون یکی از همـین روزهای تاریخی درون مـیدان توپخانـه بـه دوست شاعر و فیلمسازم رسیدم، او با نوک پای راست زمـین زیر پایش را نشان داد و گفت: «مدرنیتهی ایرانی از همـین جا شروع شد». اشارهاش بـه «شوری» بود کـه انقلاب مشروطه درون دهخدا و همرزمان و همنسلانش ایجاد کرده بود؛ و من با سر و نگاه به جایی دورتر، بـه مـیدان بهارستان، اشاره کردم و گفتم: «یأس تاریخی و لعنتی آنها و ما هم از آنجا شروع شد»، و بغضم را فرو خوردم و با اشارهی دستی از او خداحافظی کردم. بغضم از همـهی این «یأس»های جانکاه ِ بعد از آن «شور»ها بود. آن یأس عظیمـی کـه شب بهتوپستن مجلس موهای سر و روی دهخدا را یکباره سفید کرد، و آن یأسهای ریز و درشت فراوان این ۱۰۰ سال. از بهتوپبستن مجلس و استبداد صغیر بگیر که تا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و بیـا تا... و تا... (حالا جوانها چه خوب شعر «زمستان» اخوان را مـیفهمند). دنباله . . .
راز نوشتن داستانهای کوتاه
«یکی بود، یکی نبود...» عجب عبارت جادویی؟ دعوتی کـه تاب مقاومت را مـیگیرد: «بشین و گوش کن، مـیخوام برات یـه قصه بگم.» کمتر سرگرمـیهایی بـه اندازهی شنیدن داستان، خوشایند هستند- بـه استثنای لذت نوشتن داستان. داستانگویی، حتما از همان زمانی آغاز شده باشد کـه اصواتی کـه بشر تولید مـیکرد، تبدیل بـه زبان شد. داستانهایی پیدا شدهاند کـه در زمان مصر باستان روی درخت پاپیروس نقش شدهاند. این داستانها اسناد پراکندهای بودند کـه بعدها گردآوری شدند. احتمال دارد طرحهایی کـه روی دیوارهای دوداندود غارها کشیده شدهاند قصههایی از شکار باشد، کـه در هنگام آشپزی و نشستن دور آتش تعریف مـیشدند. تمدنهای سراسر جهان کوشیدهاند از راه داستان، قهرمانهای خود را جاودان کنند و ماجرای هوسبازیهای خدایـانشان را تعریف کنند.
امروزه، انگیزهی داستانگویی کمتر نشده است. نویسندگان بـه دو دلیل مـینویسند. دلیل اول این هست که چیزی به منظور گفتن دارند. دلیل دوم کـه به همان اندازه قوی است، این هست که مـیخواهند چیزی کشف کنند. نوشتن نوعی کشف است. ما از راه داستاننویسی ایدهها، نگرشها و تجارب شخصیمان را کشف مـیکنیم و با آنها کنار مـیآییم. طی فرایند داستاننویسی، که تا حدی درک بهتری از دنیـا، دوستان، اطرافیـان و خودمان پیدا مـیکنیم. هنگامـی کهی نوشتهی ما را مـیخواند، درون بخشی از دنیـای ما و ادراک ما از این دنیـا سهیم مـیشود. درون ضمن، داستاننویسی تجربهی بسیـار شیرینی است. بعد مداد خود را بتراشید، یـا کامپیوترتان را روشن کنید که تا با هم آغاز کنیم. دنباله . . .
واژگان دخیل عربی در کهنترین متنهای فارسی نو
آگاهی ما از وضعیت اولیـهی تاریخ ادبیـات فارسی، چه نثر و چه نظم، (۱) درون گروهی از دستنویسها بازتاب یـافته هست که درون آستانـهی سده ی بیستم (۱۴- ۱۹۰۲) چهار هیـات کاوشگر آلمانی بـه سرپرستی آلبرت گرونوِدِل (۲) و آلبرت فُن لُکُک (۳) درون واحهی تورفان درون ایـالت شین جیـان (۴) (ترکستان شرقی)، درون غرب چین، کشف کردهاند. درون حقیقت، قدیمـیترین مدارکِ زبان و ادب فارسی توسط مانویـان به منظور ما بـه یـادگار مانده است.(۵) بعد از فرستادن نخستین گروهِ از مدارک بازیـافته از تورفان بـه برلین، سرپرست وقتِ موزهی مردمشناسی، فریدریش ویلهلم کارل مولر، (٦) «کسی کـه هیچ زبانی، از یونانی گرفته که تا ژاپنی، برایش ناآشنا نبود»، (۷) درون ۱۹۰۴ موفق بـه رمزگشایی خط این دستنویسها شد. او نخستینی بود کـه متوجه شد اگرچه بیشتر متنهای تورفانی مربوط بـه کیش مانی بـه خط ویژهی مانوی نوشته شده، زبان برخی از این قطعهها، نـه سُغدی، پارتی یـا فارسی مـیانـه، بلکه فارسی نو است؛ و از این هیجانانگیزتر آن کـه حتا واژگان دخیل عربی نیز دارد. او یـازده واژهی دخیلِ عربی قطعهی M106 را درون اثرش، دستنوشتههای بازمانده بـه خط استرانجلو از تورفان، ترکستان چین، (۸) نام است. (۹) پژوهشهای بعدی نشان داد کـه زبان این قطعههای فارسی، نـه آن فارسی دری فرهیخته و مورد انتظار، کـه زبانی هست حد فاصلِ مـیان فارسی مـیانـه و فارسی دری؛ زبانی درون مرحلهی گذار کـه شاید بتوان آن را «فارسی نوِ آغازین» خواند. دنباله . . .
مکتبخانـه
«مکتب» یـا «مکتبخانـه»، «كُتَّاب» (به ضم كاف و تشدید تاء) یـا «كتابخانـه»، به نخستین محل آموزش و تربیت گفته مـیشده هست و مدیر آن را معلم، مکتبدار، ادیب، مؤدِب، ملا و یـا آخوند مـینامـیده اند.
پس از پیدایش اسلام درون ایران، نخستین محلی كه پایگاه آموزش و پرورش قرار گرفت، مسجد بود، زیرا بـه وسیلهی مسجد منظور مسلمانان كه ترویج دین اسلام و آموزش مبانی آن بود، برآورده مـیشد؛ نظر بـه تأثیر فوقالعاده مذهب درون اخلاق و رفتار گروندگان، حاکمان عرب با تأسیس مسجد و آموزش دین، تفوق و تسلط خود را بر روح و جسم ایرانیـان تأمـین مـیكردند، آنان از لحاظ دنیوی علاقهمند بـه تأسیس مسجد بودند.
اوقات آموزش در هنگامـی بود كه مردم از كار عبادت فارغ شده و به مسجد نیـاز نداشتند، یعنی از بامداد که تا نیمروز و بعداز ظهر درون فاصلهی نمازها. جایگاه درس، شبستان، رواق و ایوان مسجد بود. موادی كه تدریس مـیشد درون آغاز عبارت بود از خواندن قرآن، حدیث، بحث درون اصول دین و مذهب، تفسیر قوانین شرع (فقه)، كه بعدها صرف و نحو زبان عربی و ادبیـات عرب و منطق و علم كلام نیز بر این مواد افزوده شد. دنباله . . .
ترجمـهی ماشینی
در این مقاله، خلاصهی پژوهشهای انجام شده درون زمـینـهی پردازش زبان فارسی اعم از واكافت ساختواژی، دستوری و معنایی، شیوهی باایی معنای جملهها و بهكارگیری دانش باایی، درك متن فارسی و ساختار دستور زبان فارسی و نیز نظریـهی گشتاری چامسكی درون ساختار زبان فارسی و پژوهشهایی از این دست گردآوری شدهاند.
این مجموعه مـیتواند درون ارایـهی راه بـه پژوهشگرانی كه هدفشان پژوهش درون حوزهی پردازش ماشینی زبان فارسی است، كمك موثری باشد. درون این نوشته همچنین، بـه موانع موجود بهویژه درون زمـینـهی ابهام معنایی اشاره شده و در پایـان راهحل مناسبی به منظور ترجمـهی ماشینی زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. دنباله . . .
لقبهای پادشاهاندر ادب فارسی
نخستین بار درون كتاب اوستا با لقب «كی» كه از لقبهای پادشاهی ایران هست آشنا مـیشویم. اوستا مجموعهای هست از کتابهای دینی كه بـه زبانی خاص بـه نام زبان اوستایی تدوین شده هست و متن های مقدس دین زردشتی را تشكیل مـیدهد. دانشمندان ایرانشناس نظر مـیدهند كه زبان اوستایی درون حدود سدههای ششم و هفتم پیش از مـیلاد مسیح رایج بوده است، بنابراین لقب «كی» از بیست و شش سدهی پیش درون ایران شناخته شده هست و چنانكه درون متنهای باقیمانده از دورهی ساسانی (۲۲٦– ٦۵٦م) آمده هست طبقه ی دوم پادشاهان ایرانی بـه نام كیـانیـان نامـیده مـیشدند و نخستین آنان «قباد» بوده است.
كلمـهی «كی» درون اوستا بـه گروهی از امـیران و رؤسای قبیلههایی كه با زردشت پیـامبر معاصر بودند، گفته مـیشد. این امـیران پشتیبان زردشت بودند و برای گسترش دین او درون مـیان قومهای شرقی ایران قدیم جنگها كردند. از پادشاهانی كه بـه لقب «كی» خوانده مـیشدند حتما «كیقباد» و «كیكاووس» و «كیخسرو» را نام برد. بنابراین لقب «كی» از نخستین لقبهای پادشاهی ایران بهشمار مـیرود. دنباله . . .
نسخهی خطّی جلوهگاه اندیشـه و هنر ایرانی
ثبت و ضبط اندیشـه درون دوران دراز تمدن بشری بـه سه شیوه عملی شده هست : نوشتن دستی بر صفحههای گلی، سنگی، چوبی، كاغذی و . . . . ؛ چاپ آثار با وسایل فنی و صنعتی؛ و سرانجام صبط و انتقال گفتهها بر صفحه و نوار و موج و رایـانـه. درون تاریخ تمدن ایران، سابقهی نسخهنویسی ِ خطی پردامنـه هست و این نوع كار درون مـیان آثار باستانی دیگر ارزش خاص و اعتباری ویژه دارد. زیرا افكار همـهی اندیشمندان و دانشمندان و شاعران ما بر این اوراق كه بیش ترشان اکنون فرسوده و پاره و چركین و ناخواناست، بعد از سدهها و روزگاران دراز بـه دست ما رسیده هست و امروزه ما مـیتوانیم تاریخ حیـات ملت نامداری را درون مـیان آنها پژوهش و كشف كنیم.
تردیدی وجود ندارد كه اهمـیت این نسخهها نـه از تخت جمشید و مسجدهای اصفهان كمتر هست و نـه از گنجینـههای زرین زیویـه و مارلیك كه چشمها را خیره مـیكنند. شناخت ملت و سرزمـین ما منحصر بـه تاریخ جهانگیری هخا و هنر ساسانی و پهلوانیهای رستم و نقشهای زیبای شیخ لطفالله نیست. ما درون كنار و همتراز با این آثار بزرگ و با جلال، نسخههای خطی زیبا و پركار هنرمندانـه و كهنـهكتابهای فرسوده و شیرازه دررفتهای داریم كه هر یك سندی بزرگ و مـهم است، هم از حیث خط و هنر و هم از دید مضمون و اندیشـه. دنباله . . .
شعرهای پایـان نسخه
بسیـاری از كاتبان نسخههای اسلامـی (بهویژه نسخههای فارسی) بعد از این كه «خاتمـهی مؤلف» را نقل مـیكردند، سطرهایی نیز از خود بـه نسخهها مـیافزودند و در آن سطرها نام و نسب و نسبت و كنیـه و لقب خود و احیـانن نام شـهر یـا ده و حتا نام مدرسه یـا رباط یـا خانقاه (و جز اینها) را كه نسخه درون آنجا نوشته شده و نیز اطلاعاتی از قبیل آن كه كدام نسخه مأخذ نسخهبرداری واقع شده و البته درون بسیـاری از موارد تاریخ روز و ماه و سال نگارش خود را درون پایـان نسخه جدید مـینوشتند.
كاتبان، جز این اطلاعات، مقداری جملههای دعایی درون طلب آمرزش و رحمت الاهی به منظور خود و والدین خود مـیآوردند و گاه بـه نقل شعرهایی یـادگارگونـه از خود (یـا از شاعران و شعرهای قدیم) یـا بیتهایی درون عذرخواهی از خط بد خویش مـیپرداختند.
این مطالب كه بعد از آخرین کلمـهی «مؤلف» توسط كاتب درون پایـان نسخهها نوشته مـیشد درون اصطلاح فرنگی كلوفون Colophon نام دارد. اگر عبارت «خاتمـهی مؤلف» را بـه اصطلاح قدیمـیان «خاتمـه الكتاب» بنامـیم، ناچار نوشتههای كاتب را مـیتوان «خاتمـهی كتاب» یـا «پایـان نسخه» نامـید. دنباله . . .
تجلی فلسفه،عرفان و تصوف در ادب پارسی
ادب و ادبیـات چیست؟
در باب واژهی ادب و اینكه منظور از ادب و ادبیـات چیست سخنان گوناگون گفتهاند و تعریفهای گوناگونی به منظور ادب و ادبیـات كردهاند كه هیچیك جامع نیست. البته مفهوم آن که تا حدی به منظور همـهی مردم روشن هست و منظور از آن را كموبیش درمـییـابند بدون آنكه نیـازی بـه قالبگیری درون تعریف و حدود معینی باشد.
آیـا مـیتوان مرزی و حدی به منظور ادبیـات ملتها قایل شد و اگر مـیتوان حدی به منظور آن دانست، دامنـهی آن که تا كجا كشیده مـیشود؟ من هنوز نتوانستهام احساس را از اندیشـه بازشناسم و اصولن نمـیدانم و یـا نتوانستهام بدانم كه احساسات مردم از اندیشـههای آنان جدا باشد و جه امتیـازی مـیان اندیشـههای منطقی و احساسات ذوقی پیدا كنم. روزگاری گفته مـیشد همـهی اندیشـههای انسانی درون همـهی شئون فلسفی است. من نمـیدانم كه آیـا چهگونـه مـیتوان خود را از دانشهای معمول عصر و زمان بركنار داشت و باز هم ادیب و نویسنده و یـا شاعر بود، ادبیـات كهن ما پر هست از اندیشـههای علمـی و مذهبی و عرفانی ، اگر دیوانها و نوشتههای شاعران و بزرگان باستان را بررسی كنیم، این امر به منظور ما مسلم مـیشود كه ادیب نمـیتواند از دانشهای روزگار خود بـه یك سو باشد – زیرا ادب با همـهی شیون زندگی انسانی سروكار دارد. دنباله . . .
بزرگسازی و کوچکسازی ِ واژهها در زبان فارسی
الف ) بزرگسازی
روندِ بزرگسازی واژه درون فارسی اشکال سخت متنوعی بـه خود مـیگیرد کـه در بادی امر بـه نظر نمـیرسد که چنین باشد و این خود از گوشـههای نـهان این زبان هست که شماز آن بسیـار هست و تنـها با دقت و جستوجو بـه دست مـیآید.
اینک برخی موارد بزرگسازی کـه نگارنده یـافته هست و نمونـههای مربوط بدانها:
١- با افزودن واژهی «نره» مانند: نرهشیر, نرهغول, نرهگدا ، نرهدیو, نرهگور.
فردوسی گوید:
« یکی نرهگوری بزد بر درخت / که درون چنگ او پر مرغی نسخت »
در این نمونـهها «نره» حتمن و ضرورتن بـه معنای «نر» (در مقابل «ماده») نیست , بلکه کلانی و هنگفتی نیز درنظر است.
۲- با افزودن واژهاکِ «خر» بـه معنای بزرگ :
مانند خربوف (جغد بزرگ) , خرگردن, خرپول, خرسنگ, خرچنگ, خرآس (آسیـای دستی بزرگ ), خروار دنباله . . .
ترانـه، گونـهی ادبی مستقل در ادبیـات فارسی
الف ) پیش از شیدا
مانند بسیـاری از هنرها تاریخ دقیقی به منظور پیدایش ترانـه (یعنی سرودن شعر بر پایـهی ملودی) و این کـه چهی نخستین ترانـه را سروده هست نمـیتوان یـافت. پیشینـهی ترانـهسرایی درون زبان پارسی بـه متنهای ساسانی باز مـیگردد و "خسروانی"هایی کـه به باربد منسوب است. وی موسیقیدان و بربتنواز دربار خسرو پرویز بوده هست که شعرهایش را با ساز مـینواخته و مـیخوانده است. از او درون متنهای ادبی بسیـار یـاد شده و ۳۰ لحن او درون ادبیـات کلاسیک پارسی معروف است.
در ادبیـات بعد از اسلام و با نفوذ ادبیـات و عروض عرب، قالبها و شکلهای شعری آنان نیز بهسرعت درون مـیان ایرانیـان رواج یـافت. از این زمان که تا دورهی قاجاریـه بهصورت پراکنده به ترانـه با تعبیرهای گوناگون اشاره شده است، مانند: حرارهگویی کـه مقصود از حراره شعرهایی بوده هست که توسط عامـهی مردم ساخته و خوانده مـیشده است. ترانـه درون متنهای قدیمـی عمومن بـه معنای رباعی بـه کار رفته است. دنباله . . .
گفتاری پیرامون زبان، گویش و لهجه در فارسی
برای اين کـه تعريف دقيقی از زبان انجام بگيرد. من آن را از سه نظر تعريف مـیکنم. زبان بـه معنی اعم آن، زبان از نظر زبانشناسی و زبان از نظر گويششناسی.
• زبان بـه معنی اعم آن هر نوع نشانـه يا قراردادی هست که پيامـی را بـه مـیان افراد يک جامعه مـیبرد، مثلن بوق اتومبيل، آژير آمبولانس، چراغ راهنمايی، زنگ اخبار، تابلوی ورودممنوع، تابلوی توقفممنوع، و حرکات چشم و ابرو و سرو دست و غيره نوعی زبان است.
• زبان از نظر علم زبانشناسی شامل تعداد محدودی قاعدهی آوايی، معنايی و دستوری هست که همراه تعداد محدودی واژه مـیتواند بینـهايت جمله بسازد و اين جملهها از طريق دستگاه گفتار آدمـی توليد مـیشوند و واسطهی ارتباط مـیان افراد مـیگردند، مثلن درون زبان فارسی، ما قاعدههایی داريم کـه جای فاعل، مفعول و فعل درون جمله کجاست، صفت و موصوف و مضاف و مضافاليه نسبت بـه هم چهگونـه قرار مـیگيرند، يعنی اين چيز که بـه آن مـیگویيم دستور، جای حرفهای اضافه، حرفهای ربط، قيد و غيره کجاست، بـه اين قاعدهها دستور زبان گفته مـیشود . . .
• ولی زبان از نظر گويششناسی تعريف ديگری دارد. دنباله . . .
ریشـهی ایرانی نام "دریـای سیـاه" و رودخانـههای "دانوب" و "دُ ن"
نواحی اطراف دریـای سیـاه درون دوران بسیـار کهن مسکن اقوام و طوایف ایرانی بوده است. درون دورههای پیش از تاریخ، این نواحی گذرگاه اقوام ایرانی بوده هست که از آسیـای مرکزی بهسوی اروپای شرقی درون حرکت بودهاند و قبایلی از آنها با نامهای "سکایی" و "سرمتی" درون نواحی شرقی و شمالی دریـای سیـاه جای گرفته بودند و هنوز بقایـای این اقوام ایرانی بهصورت قوم اوسِت Osset کـه همان "آس"های قدیمـی و تاریخی هستند، درون آن حوالی سکنا دارند و دستهی بزرگی از آنان اکنون خود را "ایرونی" Ironi مـیخوانند و سرزمـینشان را "ارستان" erestōn مـینامند بـه معنی جای ایرانیـان.
ناحیـهی "پونت" درون اطراف دریـای سیـاه درون دورههای تاریخی زیر نفوذ هخاان درآمد و بههنگام پادشاهی داریوش اول، "ساتراپ" های هخا بر آنجا فرمانروایی د و سپس "مـیتریدات" جانشین ساتراپها شد و در سال ٣۰١ پیش از مـیلاد یک سلسلهی پادشاهی درون ناحیـهی پونت تشکیل داد و پادشاهی پونت تقریبن همـهی سواحل جنوبی دریـای سیـاه را فراگرفت و نوادگان مـیتریدات مدتهای دراز درون آنجا فرمانروایی د.
از این رو اقوام گوناگون ایرانی ساکن درون اطراف دریـای سیـاه، بـه بسیـاری از نواحی آنجا و از جمله بـه خود این دریـا نام "دریـای سیـاه" دادند کـه ریشـهی ایرانی دارد. دنباله . . .
شاعرانی که زن بهشمار آمدهاند
تذكرهنویسی ظاهرن كاریست كه مایـه نمـیخواهد، همچنانكه از سدهها پیش که تا كنون عدهای بیمایـه دست بدین كار زدهاند و عدهای دیگر نسنجیده بـه گفتهی آنان اعتماد كرده و استناد جستهاند، ولی اگر بنا باشد كه كسی یك تذكرهی سودمند و درخور اعتماد بنویسد، افزون بر اسباب جمع، اطلاعات و معلومات زیـادی هم درین زمـینـه حتما كسب كرده باشد.
دربارهی روش كار تذكرهنویسان و ارزیـابی اثر هر یك از ایشان آنچه بـه نظر بنده رسیده است، درون دو مجلد «تاریخ تذكرههای فارسی» نوشتهام و درین مختصر اجمالن عرض مـیكنم این كه پژوهشگران به منظور آگاهییـافتن از احوال و آثار هر شاعری ناگزیرند دیوان او را از آغاز که تا انجام بخوانند.
كسانی كه تذكرهی عمومـی نوشتهاند، غالبن دربارهی شاعران پیش از خود اطلاعات دقیقی درون اختیـار ما نگذاشتهاند. هر یك از عبارت های زیر بهاصطلاح ترجمـهی حال شاعریست كه صاحب "ریـاضالشعراء" زحمت نگارش آن را بـه خود داده است: دنباله . . .
علل و تاریحچهی پیدایش خوشنویسی در خط فارسی
نگاهی كوتاه بـه نقشی كه خط درون فرهنگ و هنر بشر دارد، ارج و ارزش آن را بر ما روشن مـیكند . بـه راه گزاف نرفتهایم اگر خط را مادر همـهی دانشها و دانستنیهای بشر بدانیم . زیرا اگر خط نبود كه بتوان دانشها و دانستنیها را بهوسیلهی آن نوشت، و از دستبرد زمان نگاه داشت، گنج بزرگ دانش امروز بشر را گردباد مـهیب زمان و رویدادهای گوناگون آن از مـیان بود.
بدین سان پیدایش خط را حتما یكی از بزرگترین رویدادهای تمدن بشر دانست. رویدادی كه هرچه زمان بیشتر بر آن بگذرد، ارزش و اهمـیت آن روشنتر مـیشود. نیـازی بـه گفتن نیست كه فرهنگ امروز بشر دارای ریشـههای عمـیق چند هزار ساله هست و تلاش و اندیشـهی مـیلیون ها بشر دست بـه دست هم داده که تا دانش بشر را بدین پایـه رسانده است. انتقال این مـیراث گرانبها كه هر روز بارورتر و بارورتر مـیشود، چهگونـه انجام پذیرفته هست ؟ این پرسشی هست كه تنـها یك پاسخ دارد. از راه نوشتن. دنباله . . .
هنر تزیین بهوسیلهی خط
چرا خارجیها بدون آنكه اطلاعی از زبان فارسی داشته باشند کار خوشنویسان ما را مـیخرند؟ چهگونـه ذوق لطیف ایرانی خط را بـه عنوان یك عامل تزیینی مورد استفاده قرار داده است؟
در سراسر جهان خط وسیلهای به منظور فهماندن آن چیزی هست كه درون مغز انسان مـیگذرد. درون كشور ما كه همـه چیز را با شعر و هنر همراه مـیكنیم، خط را نیز بهصورت یك رشتهی هنری بسیـار زیبا درآوردهایم، بهگونـهای كهانی مانند هلندیها و فرانسویها یـا آمریكاییها، كه كوچكترین اطلاعی از خط ما ندارند، صفحات خوشنویسان ما را بـه بهای گزاف مـیخرند و آنها را زینت خانـههای خود مـیکنند.
در عهد اشكانیـان و ساسانیـان هنرمندان ایرانی به منظور تزیین درون و دیوار كاخهای امـیران و پادشاهان از گچبریها استفاده مـیكردند.دنباله . . .
داستان جلد كتاب در ایران
یكی از هنرهایی كه ایرانیـان درون آن مـهارت زیـاد داشتهاند، ساختن جلدهای زیبا به منظور كتابهای خطی بوده است. امروز نمونـههایی از جلدهای چرمـی ساخت ایران درون موزههای بزرگ جهان موجود هست كه هر كدام بیش از چند مقاله و كتاب ذوق هنری پدران ما را معرفی مـیکنند.
در حقیقت مردمـی كه از این كتابها استفاده مـیكردند، از دو جهت لذت مـیبردند: یكی از جهت مطالبی كه درون آنها موجود بود، دیگر از جهت ارضای حس زیباپرستی كه درون همـهی امور پدران ما دخالت داشت.
ساختن جلدهای چرمـی از هنگامـی آغاز شد كه سلطان حسین بایقرا تصمـیم گرفت درون هرات كتابخانـهی معتبری بـه وجود آورد. دنباله . . .
کتابآرایی در ایران
ایرانیـان بـه آرایش كتاب دلبستگی فراوان داشتهاند. ولی از آنجا كه پوست و كاغذ كه نقش بر روی آنها پدید مـیشود از اجناسی هست كه درون برابر رویدادها پایداری كمتری دارد، نمونـههای باستانی این هنر بسیـار كمـیاب است. بید و موریـانـه و دیگر حشرهها و آتش و عاملهای دیگر همـیشـه كتاب و دفتر و نامـهها را تهدید مـیكند.
بدون شک هنگامـی كه درون سال ۳۸۹ هجری قمری كتابخانـهی باشكوه سامانیـان دستخوش آتشسوزی شد، بسیـاری از كتابهای مصور و گرانبهای ایران درون آن سوخته است. همچنین هنگامـی كه كتابخانـهی آل بویـه درون ری بـه دست سلطان محمود غزنوی ویران شد، انبوهی از كتابهای گرانبهای باستانی ایران از مـیان رفت. ولی همـهی این ویرانیها و آتشسوزی كتابخانـهها درون برابر تاراج مغولان ناچیز مـینماید. دنباله . . .
نگاهی به تاریخ نمایش و نمایشنامـه درایران
قدمت نمایش درایران را اگر بخواهیم از دوران پیش از اسلام بررسی كنیم، حتما بحث خود را از نمایشهای آیینی كه بـه داستان سوگ سیـاوش و كین ایرج معروف شده هست آغاز کنیم. بنابر آنچه درون آثار برجایمانده از ادبیـات كهن ایران و شاهنامـه فردوسی و اشارههایی كه درون برحی از کتابهای تاریخی ایران آمده (۱)، این مراسم هرسال درون زمانی معین برگزار مـیشده هست و درون دورهی اسلامـی چون با سنتها و آیینهای «گبركان» مخالفت مـیشد بهتدریج رنگ اسلامـی گرفت و با رویكارآمدن مذهب تشیع بـه تعزیـهی حسین و یـارانش تغییر شكل داد. دربارهی زمان آغاز تعزیـه مـیان پژوهشگران اختلاف نظر هست. دنباله . . .
دربارهی شعر و شاعر
(شعر و نوپردازی)
در مطبوعات ایران بحثی دربارهی آنکه شعر چیست و شاعر کیست بسیـار درگرفته و سخنوران و سخنسنجان نوپرداز و کهنپرداز درون این زمـینـه بارها بـه مـیدان آمدهاند. ما به منظور خود این حق و وظیفه را قایل نیستیم کـه در مـیان طرفین بـه داوری برخیزیم، ولی از آنجا کـه مایلیم ارزیـابی خود را از شعر نو عرضه داریم، بـه عنوان پیشزمـینـهی سخن پربیراهه نمـی دانیم کـه اندیشـهی خود را دربارهی برخی مسایل مورد بحث دربارهی شعر و شاعر، از کنار بیـان داریم.
شعر مرکب از چهار عنصر ضرور است:
١- اندیشـه
۲- احساس
٣- تخیل
۴- آهنگ
دنباله . . .
نقش اروپا در ادبیـان امروز ایران
نخستین نشانـههای تاثیر اروپا درون ادبیـات امروز ایران را مـیتوان درون تحولات این ادبیـات درون دورهی بازگشت ادبی بـه سوی شاعران کهن و ماقبل کلاسیک ( مانند عنصری، فرخی و منوچهری) دید کـه با ایجاد نوع جدیدی از ملیگرایی عصر قاجار پیوند خورده بود (برخلاف تصور عامـه، پیدایش ایران بـه عنوان یک "دولت ملی" نـه بـه دورهی صفویـه یـا پیش از آن، بلکه بـه عصر قاجار برمـی گردد).
در آن هنگام کـه شعر غنایی اروپا درون مکتبهای نئو رمانتیسم، رئالیسم، سمبولیسم و غیره مورد بررسی و تحلیل قرار مـیگرفت، ایران کـه سبکهای گوناگونی را تجربه کرده بود، بـه نوعی نئوکلاسیسم برگشت کـه به جنبههای ناب و زیبای زبان تاکید داشت و برای ترجمـه بـه زبانهای اروپایی مشکل و به ذائقهی اروپاییـان نیز خوش نمـیآمد. این مساله نـه به منظور ایرانیـان کـه تلفیقی از سبکهای اروپایی و ایرانی را تجربه مـید، بلکه بیشتر به منظور محققان اروپایی مسایل پیچیدهای را پیش کشید و در عین حال توجه و علاقهی زیـادی را درون آنان برانگیخت.
ادبیـات نوین ایران چندین سال پیش از انقلاب مشروطیت ظاهر گردیده بود، ولی جز غرقشدن درون نظریـات اجتماعی نتوانسته بود روشنگر راهی باشد. شعر نئوکلاسیک فارسی بدون آنکه قالبهای پذیرفتهشدهاش را از کف بدهد، سرشار از مفاهیم اخلاقی و اجتماعی شد. آثار منثور دارای طنزهای گزنده علیـه حکومت مستبدانـه بود و کوششهایی را نیز درون زمـینـهی قصههای کوتاه و رمان (که اغلب بدون جنبهی هنری بودند) شامل مـیشد. دنباله . . .
نخستین مطبوعات كودکان و نوجوانان در ايران
پیدایش مطبوعات كودکان و نوجوانان درون ایران بهعنوان نشرياتی كه بهطور مشخص، تنـها براي خواندهشدن توسط كودكان يا نوجوانان نوشته مـیشوند، نـه پديدهای ناگهانی، بلكه همچون هر مقولهی فرهنگی ديگری، پيامد حركتي پيوسته و زمانمند بود. نگاهي تاريخي بـه این مقوله نخست اين پرسش را مطرح مـیسازد كه درون تاريخ مطبوعات ايران نخستین بار درون كجا و چهگونـه بـه كودكان اشاره شده است؟ گام بعدی جستوجوي مطالب درباره كودكان، و گامهاي پس از آن نیز جستوجوي نشريات دربارهی كودكان و نوجوانان و مسايل آنان (همچون آموزش و پرورش) و نشرياتی هست كه درون اماكن منسوب و مربوط بـه كودكان و نوجوانان (مانند مدرسهها و آموزشگاهها) انتشار يافته است. پيششمارهی نخستین نشريهی ايرانی كه امروز با نام "كاغذ اخبار" (Newspaper ) از آن ياد مـیكنيم و در سال ١٢۵٢ قمری، درون دوران سلطنت محمدشاه قاجار منتشر شده است، اشارهای كوتاه بـه كودكان دارد. دنباله . . .
ضربالمثلهای فارسی
ضربالمثلها درون مـیان مردم و از زندگانی مردم پدید مـیآید و با مردم پیوند ناگسستنی دارد. این جملات کوتاه زاییدهی اندیشـه و دانش مردم ساده و مـیراثی از غنای معنوی نسلهای گذشته هست که دستبهدست و زبانبهزبان بـه آیندگان مـیرسد و آنان را با آمال و آرزوها، با غم و شادی، با عشق و نفرت، با ایمان و صداقت و با اوهام و خرافات پدران خود آشنا مـی سازد.
زبان شیرین پارسی درون نتیجهی فکر موشکاف و باریکبین و طبع بذلهگو و نکتهسنج ایرانی، از لحاظ امثال و حکم از غنیترین زبان های دنیـاست. امثال و حکم از دیرباز درون ادبیـات منظوم و منثور ایران رخنـه کرده و هیچ شاعر معروف ایرانی نیست کـه در سخنان خود مقداری از این ضربالمثلها را بـه کار نبرده باشد. هم درون ادبیـات کلاسیک فارسی و هم درون نیمزبانها و لهجههای ایرانی ضربالمثلها بهفراوانی دیده مـی شود. از سدهی دهم هجری بـه بعد، برخی از ضربالمثلها درون جُنگها و بیـاضها و مجموعههای شخصی و خصوصی ثبت و ضیط شده و حتا مقداری از آنها را بـه عنوان شاهد مثال درون فرهنگهای فارسی کـه از سدهی پنجم بـه بعد درون ایران تالیف شده، مـیتوان دید. دنباله . . .
فرافکنی در ادب فارسی
فرافكنى يا برونفكنى، يكى از اصطلاحها و مفهومهای نوين روانشناختى هست كه نخستين بار درون آثار زيگموند فرويد ــ روانشناس و روانپزشك نامدار اتريشى ــ ضمن بحث سازوكار (مكانيسم) هاى دفاعى مطرح شد. اما اگر آن را، فارغ از مباحث صرفن تخصصى و نكتهسنجىهاى فنى، بهمعناى سادهاش: «افكندن گناهِ كمبودها و تقصيرهاى خود بهعهدهِ ديگران يا عاملهای خارجى» و يا بـه معنايى عامتر: «تسرى احوال خود بر ديگران» درنظر بگيريم، مفهومى هست بسيار كهن كه از ديرباز مورد توجه و اشارهی انديشمندان و صاحبنظران فرهنگهاى گوناگون قرار گرفته هست و سابقهی آن شايد بـه قدمت خود انسان برسد. فرافكنى، بهویژه درون حالتهای ساده و غيرپيشرفته ی آن، بسيار شايع است، که تا آنجا كه روزانـه موارد متعددى از آن را مىتوان درون گفتارها و رفتارهاى خود و ديگران آشكارا دید: دنباله . . .
بازگشت ادبی در ایران
(رنسانس ادبی)
نگاهی دقیق بـه دورههای ادبیـات فارسی نشان مـیدهد کـه این دورهها پیوسته بـه عاملهای سیـاسی، اجتماعی و اقتصادی وابسته بودهاند. دورهی بازگشت یـا رنسانس نیز از این قاعده مستثنا نیست. دورهی بازگشت، از لحاظ محتوای ادبی دورهایست کممایـه و بیجان و اسمهایی کـه به یـاد انسان مـیآید ـ یعنی چهرههای برجستهاش، هرچند اینها چندان برجسته هم نیستند – چهرههای مکرر و زایدی است. (شفیعی. ۱۹) همـهی نقدهایی کـه بر این دوره از ادبیـات فارسی مـیشود، ریشـه درون عاملهایی دارد کـه بر این دوره وارد شده است. با نگاهی بـه تاریخ مـیتوان دلیلهای کممایگی بازگشت ادبی را جستوجو کرد. با وجود این عیبها، نمـیتوان نقش مـهم این دوره و تاثیری را کـه بر ادبیـات معاصر گذاشت، از یـاد برد. ادبیـات معاصر کالبدی تازه بـه حیـات ادبی ایران دمـید ولی پیش از آن، بازگشت، سادهگویی و سادهنویسی را بـه ادبیـات فارسی بازگردانده بود. بازگشت ادبی، مقدمـهی شکلگیری ادبیـات معاصر است. زمان حیـات این دوره از ادب فارسی طولانی نیست . از اواسط حکومت کریمخان زند، دو، سه تن از مردان خوشقریحه و صاحبذوق یکباره روی از سبک رایج هندی (اصفهانی [آریـا ادیب]) برتافتند و به شیوهی استادان پنج و شش سدهی پیش پرداختند و زمـینـهی پیدایش گویندگان از خود بزرگتر را فراهم د. ( آرین. ۱۳) این دوره کموبیش که تا زمان انقلاب مشروطه ادامـه پیدا کرد. هر چند درون طول حیـات خود، فرازونشیبهایی نیز داشت کـه ریشـهی آن را مـیتوان درون عاملهای فرهنگی جستوجو کرد. دنباله . . .
نگاهی به تاریخچهی خط و زباندر ایران
آغاز تاریخچهی خط درون ایران باستان کـه طبق کتیبهای کـه در جنوب ایران کشف شده هست به حدود پنج که تا هفت هزار سال پیش مـیرسد و برای نمونـه مـیتوان از کتیبههای موجود درون معبد سه هزار و پانصد سالهی زیگورات نام برد. ولی از آنجا کـه مدارک ما درون اینباره کامل نیست، ما نیز از اشاره بـه زبانها و خطهای پیش از هخاان خودداری نمودیم.
تاريخ ايران از زمان مادها روشن و مدون هست و خلاصهاش اين هست كه شخصی بـه نام دياكو بنیـادگذار سلسلهی ماد بود. او هگمتان يا اكباتان (همدان) را پايتخت خود قرار داد. يكی از فرمانروايان بزرگ ماد بـه نام هُوَخشَتَرَ حكومت آشور را برانداخت و دولت ماد را اقتدار و اهميت بخشيد. جانشين او نیز كه آستياگ نام داشت مغلوب كوروش كبير گرديد و سلسلهی ماد برافتاد. كوروش بنیـادگذار سلسلهی هخامنشيان، مركز حكومت خويش را درون پاسارگاد قرار داد و كشور ليدي و بابل را مسخر نمود و مـهمترين دولت و سلطنت دنيای قديم را تشكيل داد. داريوش بزرگترين شاهنشاه هخا هم، نخست ياغيان را سركوب كرد و كشور ايران را از سرحد چين که تا ريگزارهای سوزان افريقا بسط داد و دولت هخا را از مقتدرترين دولتهای روی زمين كرد. از زبان مادی سند و آثار كتبی برجای نمانده هست ولی شكی نيست كه زبان مادی با پارسی باستان خويشاوندي نزديك داشته است، بهطوری كه پارسیها و مادیها زبان يكديگر را بهخوبی مـیفهميدهاند. دنباله . . .
واژههای فارسی بهکاررفته در قرآن
آرتور جفری، زبانشناس و اسلامشناس انگلیسی (پروفسور دانشگاه کلمبیـا و نیز دارندهی کرسی الاهیـات درون دانشگاههای نیویورک و قاهره) کـه تخصص اصلیاش درون زبانهای سامـی بوده است، درون کتاب خود با نام The Foreign Vocabulary of the Qur'an کوشیده هست تا واژگان گوناگونی را کـه از سایر زبانها بـه عربی راه یـافته و در قرآن نیز بـه کار گرفته شده است، گردآوری نماید و بدین ترتیب بـه یک مطالعهی ریشـهشناختی Etymologic دست زده هست و کتاب وی با نام «واژگان دخیل درون قرآن» و برگردان «فریدون بدرهای» درون ایران نیز بـه چاپ رسیده است.
دانش ریشـهشناسی، درون علوم اسلامـی با نام «علم الاشتقاق» شناخته مـیشده است، لیکن روش بـه کار رفته درون علمالاشتقاق با روشهای زبانشناسی امروزی و دانش نو درون ریشـهشناسی واژهها بسیـار متفاوت بوده و آگاهی زبانشناسان قدیم از دانش ریشـهشناسی نیز درون سنجش با امروز بسیـار اندک بوده است، از این رو درون گذشته برخی از پیشینیـان بر این باور پافشاری مـیکردهاند کـه تمامـی واژگان بهکاررفته درون قران، واژگان عربی فصیح هست و هیچ واژهی غیرعربی درون این کتاب راه نیـافته است. دنباله . . .
ویژگیهای سبک شاعران و قالبهای شعر کلاسیک فارسی
هر چند درون شعر همـهی شاعران، مـیتوان عناصری را يافت كه سبب تمايز كلام آنان از سخن عادی مـیشود، ولی شيوهی استفادهی آنان از این عناصر يكسان نيست. مثلن عنصر خيال (در کنار عنصرهای زبان و موسیقی شعر)، يكی از ابزارهای عمدهی بيان شاعرانـه است. اما درون همـین زمـینـه، از ميان چند شاعر همدوره، ممكن هست يكی بـه تشبيه گرايش بيشتری داشته باشد، يكی بـه استعاره و ديگری بـه مجاز.
١- ویژگیهای سبک شاعر
منظور از سبك يك شاعر، مجموعهی آن ويژگیهايی هست كه شعر او را از عامـهی شاعران آن روزگار، متمايز مـیسازد.دنباله . . .
ادبیـات پلیسی- جنایی در ایران
سالهایی طولانی از آن زمان کـه ادبیـات پلیسی - جنایی، درون اذهان علاقهمندان بـه ادبیـاتی نازل معنا مـیشد گذشته است، اکنون دیگر اینگونـه آثار درون مـیان علاقهمندان جدی ادبیـات طرفداران خاص خود را دارد کـه پرده از راز این علاقه برمـیدارند،
در این زمـینـه نباید از از آثار ریموند چندلر و دشیل همت امریکایی و ژرژ سیمنون فرانسوی، گراهام گرین انگلیسی و تعدادی دیگر از نویسندگان غافل شد کـه با داستانهای ارزندهی جنایی و پلیسی خود، شأنی بـه اینگونـه از ادبیـات دادند، و بستری را فراهم آوردند کـه آثار اغلب نویسندگان پیش از خود نیز اینبار از دریچهای دیگر مورد بازخوانی و توجه قرار بگیرد.
در ایران نیز دستکم درون یکی دو دههی اخیر شاهد یک رویکرد تازه (و دوباره) بـه ادبیـات پلیسی - جنایی هستیم دنباله...
جاندارنمایی و انسانپنداری در استورههای ایرانی و ادبیـات فارسی
اندیشـهی متأثر از آنیمـیسم (Animism) یـا «جاندارپنداری» ما را از بسیـاری ساختههای شگرف ذهن بهرهمند مـیسازد. به عناصری جان مـیبخشد کـه در جهان واقعی نسبتدادن تحرک و پویـایی بـه آنها شگفتانگیز، عجیب و شوقآور است. انیماتور، قهرمانان خود را بر اساس تخیلات ذهنی برمـیگزیند، بـه آنها جان مـیبخشد، پویـایی مـیدهد و ذهن را آمادهی پذیرش وجود آنها مـیکند.
از کودکان خردسال و انسانهای سادهاندیش ابتدایی که تا متفکران و اندیشمندان و شاعران، همـه تحت تأثیر هنر پندارنمایی (Visualization) بوده و هستند و بسیـاری از آثار عظیم ادبی جهان، اعم از داستانهای کودکانـه، قصهها و افسانـهها، آفرینش شخصیتهای خارقالعاده و شگفتانگیز ادبیـات عامـیانـه (فولکلوریک) و کلاسیک حاصل همـین تخیلات ذهن پویـای بشر است.دنباله...
پاورقینویسی در ایران
معنای واژهی پاورقی
پاورق. کلمـهای کـه پایین صفحهی کتاب مـینویسند. مطابق سر صفحهی آینده و آن را درون عرف رکابک گویند.
گوشـهگیر اوراق گردون را برد چون پاورق پاورق سازد درست اوراق را گر ابتر است
و بعد از این فرهنگ نوبت بـه فرنودسار (فرهنگ نفیسی) مـیرسد کـه این کلمـه را درون همان معنا بـه کار است. بههرحال مؤلفان فرهنگ آنندراج و فرنودسار هر دو درون ذکر کلمـهی «پاورق» نظر بـه شیوهی سنّتی تحریر کتب قدیمـی داشتهاند کـه فاقد شمارهی صفحه بودهاند و به جای شماره، درون پایین هر صفحه، اولین کلمـهی صفحهی بعد ذکر مـیشده است.دنباله...
مقایسهی آثار شاعران زن از دیدگاه فكری و محتوا با شاعران مرد
(در شعر معاصر)
ادبیـات فارسی حضور زنان را چهگونـه درون خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری درون ادب پارسی داشتهاند؟ و تأثیر زنان درون پایـهگذاری، پیشرفت و دگرگونیهای شعر معاصر فارسی، این مـهمترین جلوهی ادبی زبان فارسی، چهگونـه بوده است؟ با یك دید كلی، بعد از ناصرالدین شاه قاجار دگرگونیهای چشمگیری درون موقعیت و عملكرد زنان ایران پدید آمد، بهگونـهای كه هماكنون زن ایرانی امتیـازهای چشمگیری بـه دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیـار ممتازتر از گذشته برخوردار شده هست و تقریبن همدوش و همراه مرد ایرانی درون مراكز علمـی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیـاسی و حتا گاه نظامـی حضوری فعال دارد. دخالت زنان و تأثیر آنان درون آراستن صحنـهها و ایجاد حوادث داستانهای عامـیانـه درون دورانهای گوناگون بـه یك پایـه نیست. درون روزگاری كه زنان درون كارهای اجتماعی شركت مـیجستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانـه داشتند، طبعن درون داستانها اهمـیت بیشتری مـییـافتند و در هر دوره ای كه زنان بـه پشت پردهی انزوا رانده مـیشدند و از دخالت درون کارهای اجتماعی باز مـیماندند، از اهمـیت و تأثیر آنان كاسته مـیشد. زنان درون حوزهی داستاننویسی حضور چشمگیری نداشتهاند، مگر درون زمان معاصر، بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان درون ادبیـات بیشتر درون عرصهی شعر بوده است. دنباله . . .
نقش در استورهها و باورهای ایرانی
نمونـهی واقعی یـا نمادین جانوران درون استورههای ایران باستان آمده هست و مـیتوان آن را درون منابع اوستایی، پهلوی و حتا فارسی دید. درون بخشهایی از اوستا از جمله درون بخش گاهانی: یسنا ۲۸ بند ۱، ویسنا ۲۹ بند ۱ که تا ۱۱، درون اوستای متأخر: یشت ۱۳ بندهای ۸٦ و ۸۷، یسنا ۱۳ بند ۷، یسنا ٦ بند ۴، یسنا ۲٦ بندهای ۴و ۵، یسنا ٦۸ بند ۲۳، یسنا ۱ بند ۲، یسنا ۳۹ بند ، یسنا ۷۰ بند ۲، یشت ۷ (مقدمـه)، یشت ۱۴ بند ۵۴، و یسپرد ۲۱ بند ۲و یشت هفتم و سی روزه دوم بند ۱۲... از سخن رفته است. . . .
بر پایـهی كتابهای دینی پهلوی بهویژه بندهش و نوشتههای زادسپرم و دادستان دینیك و دینكرد مـیتوان اینگونـه برداشت كرد كه كیومرث و نخستین بـه نام اوگدات یـا ایوكداد e.vak.dad از خاك درست شدند. درون ساحل راست رودخانـه داییتی da.i.ti یـا ویـهدایت vi.ye.dayt و گیومرث درون ساحل چپ آن آفریده شد. این كه بنابر بیشتر منابع نر بود، تنـها آفریدهی روی زمـین و حیوانی زیبا و نیرومند بهشمار مـیرفت. دنباله . . .
تحولات ادبیـات فارسی از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن
١- دورهی پیش از مشروطه ( از اواخر صفویـه که تا قاجار )
مترقیـان ایرانی از اواخر دورهی صفوی بهویژه از طریق هند که تا حدی با شیوههای تفکر و نظم اجتماعی اروپایی و شیوهی زندگی مردم غرب آشنا شده بودند. یکی از نخستینانی کـه به این مقوله توجه کرد حزین لاهیجی (١١٤۵- ١٠٧١ ش) هست که از شاعران مبرز آن عصر بهشمار مـیرود. او درون یکی از آثار خود بـه طرز حکومت و شیوهی زندگی اروپاییـان و محاسن آن توجه کرده و مـینویسد: « شاید تنـها راه اصلاح امور ایران درون این باشد کـه آن را بر اساس شیوههای غربیـان سروسامان بخشند». چندی بعد درون همان زمان، عبداللطیف شوشتری درون تحفهالعالم توصیفات چندی از زندگی مردم انگلستان عرضه کرد کـه نشانگر آشنایی او از حکومت قانون درون این کشور بود. او اثر خود را درون اوایل دورهی قاجار تالیف کرد و در هند منتشر ساخت. بحث او پیرامون فراماسونری و برابری حقوق همـه درون مقابل قانون جالب توجه است. دنباله . . .
لالاییها نخستینشعرهاینانوشتهیزنان ایرانی
«لالايی» نخستين پيمان آهنگين و شاعرانـهای هست که ميان مادر و کودک بسته مـیشود. رشتهای است، نامريی کـه از لبهای مادر که تا گوشهای کودک مـیپويد و تاثير جادويی آن خواب ژرف و آرامـی هست که کودک را فرامـیگيرد. رشتهای کـه حامل آرمانها و آرزوهای صادقانـه و بیوسواس مادر هست و تکانهای دمادم گاهواره بر آن رنگی از توازن و تکرار مـیزند. و اين آرزوها آن چنان بیتشويش و ساده بيان مـیشوند کـه ذهن شنونده درون اينکه آنها آرزو هستند يا واقعيت، بیتصميم و سرگردان مـیماند. انگار کـه مادر با تمامـی قلبش مـیخواهد کـه بشود و مـیشود.
«لالايی»ها از جمله ادبيات شفاهی هر سرزمينی هستند، چرا کـه هيچ مادری آنها را از روی نوشته نمـیخواند و همـهی مادران بی آنکه بدانند از کجا و چهگونـه، آنها را مـیدانند. انگار دانستن لالايی و لحن ويژهی آن از روز نخست به منظور روان زن تدارک ديده شده است. دنباله . . .
زبان و جامعه
مجموعهی لغاتی کـه در طی تاریخ درون زبان ملتی وجود داشته و به کار رفته است، درون حکم فهرست حوادث و شیوهی زندگانی و تمدن و اندیشـهها و آرزوهای آن ملت است. از مطالعهی این مجموعه مـیتوان بر سرگذشت مادی و معنوی هر یک از جوامع انسانی وقوف یـافت.
این مجموعهی لغات درون هیچ زبانی هرگز مدتی دراز یکسان نمـیماند. هر تحولی کـه در جامعه رخ مـیدهد، چه مادی و چه معنوی، تغییراتی درون لغات متداول آن جامعه پدید مـیآورد. یک دسته از لغات، بـه سبب آن کـه مصداق خارجی آنها متروک شده هست از این مجموعه بیرون مـیرود و منسوخ مـیشود.
اما چیزهای تازه و معانی نویی کـه به اقتضای تحولات اجتماعی ایجاد شده محتاج الفاظی هست که بر آنها دلالت کند. این الفاظ ناچار بهوسیلهی اقتباس از زبانهای دیگر، یـا اشتقاق، و یـا استعمال لغات متروک درون مورد و معنی جدید ایجاد مـیشود. دنباله . . .
تاریخچهی پژوهش در زبانهای ایرانی
بر خوانندگان معلوم هست كه اصطلاح "زبانهای ایرانی" منحصر بـه زبان و گویشهای زبان درون ایران كنونی نیست. این تعبیر مربوط هست به همـهی زبانهایی كه امروز درون فلات ایران با آنها ایرانینژادان سخن مـیگویند. مانند فارسی ایران، افغانستان و ماوراءالنـهر و جزیرهنمای هند، كردی، لوری، گیلانی، پشتو، آسی، تاتی، تالشی، بلوچی، زبانهای پامـیری، یغنابی و غیره. دستآوردهای علم زبانشناسی اثبات کرد كه زبانهای نامبرده، ریشـه بـه زبان قوم قدیمـی با نام آری ـ آریـانی دارد. دورهی موجودیت این زبان، تقریبن از هزارهی سوم که تا هزاری یکم پیش از مـیلاد ادامـه داشته است. ایراتوسفن، جغرافیـاشناس یونان قدیم (۲۶۷ ـ ۱۹۲ پیش از مـیلاد) كشور مـیان هند و بینالنـهرین را آریـان مـینامد. و اتیمولوژی كلمـهی ایرانی از كلمـهی "آری" مشتق گردیده است.
تقریبن درون هزارهی دوم پیش ازمـیلاد، قومهای آری بـه دو دسته، یعنی هند و ایرانی تقسیم مـیشوند. اوستا اثر خطی کهنترین ایرانیـان و ریگویدا یـا ویدا، اثر خطی کهنترین هندوان، درون این باره شـهادت مـیدهند. دنباله . . .
تخلص در ادبیـات فارسی
خواجه شمسالدین محمد ابن محمد شیرازی را همـه با نام «حافظ» و سید محمد حسین بهجت تبریزی را با نام «شـهریـار» مـیشناسند. «حافظ» و «شـهریـار» "نام شعری" یـا "تخلص" این دو سخنسرای نغزگفتار است. تخلص نامـی هست كه شاعر درون شعرش، خود را بـه آن مـینامد و مـیخواند. شاعران بـه چند روی، به منظور خود نام شعری برگزیده و در شعر خود مـیآورند: دنباله . . .
اهمـیت گویشهای ایرانی
روزگار ما از یک دیدگاه عصر تشخصستیزی است. مردم زمانـه روگردان از هرگونـه تبعیض و تفاوت، هراسان از هرنوع تشخص و تمایز، با شتاب هرچه تمامتر بهسوی یکسانی و یکدستی و یکنواختی رانده مـیشوند. پیروان آیین جهانبینی، طرفداران یکسوگرایی اجتماعی و کارگزاران سوداگری آزاد جهانی مـیکوشند طرحی بیـاندازند و سامانی بچینند که تا در ناکجاآباد هزارهی سوم، همگان زیرسلطهی یک نظام اقتصادی نامریی، همـه مثل هم بزایند و مثل هم بزیند و مثل هم بمـیرند! با این شتاب کـه هر روز درون هر چهارسوی جهان، مرزهای طبیعی، گسستهای ضروری و ناهمداستانیهای سالم و لازم مـیشکنند و فرو مـیریزند، دیری نپاید کـه گیتی ِ عاری از آرایشها و از شکفتگی و زیباییهایش کـه بخش کلانی از آنها ناشی از رویـارویی تفاصلها و ناهمتاییهاست، خرابآبادی شود هموار کـه در آن ترک و رومـی و چینی و زنگی، همـه درون پشت رایـانـههایشان با کیفهای سامسونت دردست و تلفنهای همراه درون جیب و همبرگر مک دونالد درون دهان، همـه همسان بزیند و بمـیرند. درون عرصهی فرهنگ نیز درها گشوده و سرحدات برداشته مـیشوند. امروزه «ابر و باد و مـه و خورشید و فلک» نـه، بلکه اجیران حرفهای حرص و آز سیریناپذیر سوداگران طرفدار کشورهای بیمرز و فرهنگهای یکرنگ و مبلغان و اتحادیـهتراشان تجارت جهانی از طریق اینترنت و فو ایمـیل و و رسانـههای گروهی جورواجور دیگر درون تلاشاند که تا همـهجا پسند فردی، دیدگاه شخصی، اندیشـه و باور و زبان مستقل و در یک کلام هویت فردی و ملی من و تو را از ما بگیرند و بهجایش سلیقهی یکسان، جهاننگری یکسان، کردار و پندار و گفتار یکسان صادراتی ارزانیمان دارند. فعلهها، بنایـان و معماران چیرهدست درون خفا و آشکار، دستاندرکار برافراشتن دوبارهی «برج بابل»اند که تا همـهی زبانها درون هر هفت کشور جهان منسوخ شوند و زبانی واحد، اینبار نـه لسان عبری هدیـهی یـهوه، بلکه انگلیسی ناب آمریکایی درون سراسر گیتی رایج شود! دنباله . . .
سرگذشت واژهی گل
گل درون مرز و بوم ایران پیشینـهای بس دراز دارد و اگر مـیبینیم کـه در شعر و ادب فارسی بیشتر از دیگر سرزمـینها سخن از گل مـیرود، به منظور آن هست که مردم این سرزمـین از دورانهای کهن بـه گل عشق مـیورزیدهاند و ایرانزمـین مـهد پرورش گل بوده است. درون مـیان گلها، گل سرخ (گل سوری) بیشتر مورد توجه ایرانیـان بوده و هنوز بوتههای وحشی این گل درون گوشـه و کنار روستاهای ایران بـه فراوانی دیده مـیشود و گلاب از زمانهای بسیـار قدیم شناخته شده بوده و در مراسم مذهبی و نیز درون پزشکی بـه کار مـیرفته هست و هنوز هم بـه کار مـیرود و در جشنها، عروسیها و مـیهمانیها هنوز گلاب مـی گردانند.
واژهی مرکب گلاب خود مـی رساند کـه مراد از گل، همان گل سرخ هست و درون ادبیـات فارسی نیز گل بیشتر بـه گل سرخ گفته مـیشود و شکلهای گوناگون این واژه درون دورانهای پیش از اسلام نیز بـه معنی گل سرخ است. بررسیهای ریشـهشناختی نشان مـیدهد کـه واژهی گل خود شکل دگرگونشدهی واژهی دیگری هست که درون زبان فارسی به منظور این گیـاه وجود داشته هست و ما رد آن را خواهیم گرفت. دنباله . .
پیشینـهیتئاتر ایراندر ادبیـاتفارسی
عطار، "پردهبازى" ، "خيالبازى" و "بازى خيال" را تقريبن بـه يك معنى بـه كار مى بَرَد و این معنا ظاهرن برابر هست با آنچه درون زبان عربى بـه آن «خيالُ الظّل» مىگفتهاند. از اين بيت خاقانى (ديوان، برگ ۲۲۷)
در پرده دل آمد دامنكشان خيالش *** جان شد خيالبازى درون پرده وصالش
روشن مىشود كه "پردهبازى" و "خيالبازى" يك چيز بوده است. عطار خود "بازىِ خيال" را بهگونـهاى تصوير مىكند كه امرى هست كه درون نظر جلوه مىكند و سپس محو مىشود (مختارنامـه، برگ ۱۱۹ ديوان، برگ ۲۹۵)
چندان كه بـه سرِّ كار درمىنگرم *** مانندِ خيالبازىام مىآيد.
ور ز رخش لحظهاى نقاب برافتد *** هر دو جهان بازىِ خيال نمايد
و نشان مى دهد كه كسانى كه "پردهبازى" مىكردهاند، درون پرده نـهان مىشدهاند و سپس بهگونـهاى ديگر آشكار مىشدهاند (مختارنامـه، برگ ۲۲۷ ديوان، برگ ۴۱۲). دنباله . . .
تاثیر متقابل سنت و تجدد در ادبیـات کودک ایران
مدرنیته (تجدد، نو گرایی) یک طرح کودتایی علیـه سنت نیست ، بلکه پروسهای هست که نخست با هدف روزآمد سنتهای فرهنگی و فکری، بـه بازنگری سنت دست مـییـازد و سپس بـه نواندیشی بـه عنوان یک ضرورت مـیپردازد. البته بازتاب این امر درون جوامع شرقی، از جمله ایران، بهطور ناقص انجام شده و مدرنیته تنـها درون نواندیشی و نوآوری خلاصه شده است، بی آنکه بـه بازنگری سنت پرداحنـه باشد. از این رو وقتی بـه پدیدهی ادبیـات کودک درون ایران مـیپردازیم ، درون برابر این پرسش قرار مـیگیریم کـه ادبیـات کودک بـه چه نسبت از فرهنگ سنتی و ایدههای مدرنیته تأثیر پذیرفته است؟ آیـا همانگونـه کـه برخی از صاحبنظران معتقدند، این ژانر ادبی، سابقهی تاریخی درون ایران داشته و تنـها بعد ار مشروطیت دچار تحول ساختاری شده هست (١) یـا اینکه ادبیـات کودک درون بنیـاد خود، رهاورد اندیشـهی مدرن هست و از سابقهای طولانی برخوردار نیست ؟ (٢). دنباله . . .
سلام عمو صمد!
«شـهری هست كه ویران مـیشود، نـه فرونشستن بامـی. باغی هست كه تاراج مـیشود، نـه پرپر شدن گلی. چلچراغی هست كه درون هم مـیشكند، نـه فرومردن شمعی و سنگری هست كه تسلیم مـیشود، نـه ازپادرآمدن مبارزی! صمد چهرهی حیرتانگیز تعهد بود. تعهدی كه بهحق مـیباید با مضاف غول و هیولا توصیف شود: «غول تعهد!» ، «هیولای تعهد!» چرا كه هیچ چیز درون هیچ دور و زمانـهای همچون ‹‹تعهد روشنفكران و هنرمندان جامعه›› خوفانگیز و آسایشبرهمزن و خانـهخرابكنِ كژیها و كاستیها نیست. چرا كه تعهد اژدهایی هست كه گرانبهاترین گنج عالم را پاس مـیدارد، گنجی كه نامش آزادی و حق حیـات ملتها است. و این اژدهای پاسدار، مـیباید از دسترس مرگ دور بماند که تا آن گنج عظیم را از دسترس تاراجیـان دور بدارد. مـیباید اژدهایی باشد بیمرگ و بیآشتی. و بدین سبب مـیباید هزار سرداشته باشد و یك سودا. اما اگر یك سرش باشد و هزار سودا، چون مرگ بر او بتازد، گنج بی پاسدار مـیماند. صمد سری از این هیولا بود. و كاش ... كاش این هیولا، از آنگونـه سر، هزار مـیداشت؛ هزاران مـیداشت!» (احمد شاملو) دنباله . . .
کتابهای علمـی برای کودکان و نوجوانان
به گونـهای كلی، كتابها را درون دو دستهی ادبیـات خیـالی (Fiction) و ادبیـات واقعی (Nonfiction) قرار مـیدهند. ادبیـات خیـالی شاخهای از ادبیـات هست كه از خیـال نویسنده ریشـه مـیگیرد و شامل ادبیـات داستانی و شعر است. ادبیـات واقعی دربارهی جهان واقعی سخن مـیگوید و دربارهی مردمان واقعی، رویدادهای واقعی زندگی و مكانهای واقعی بـه خواننده اطلاعات مـیدهد. زندگینامـهها، كتابهای تاریخ، كتابهای علوم گوناگون، فرهنگ نامـهها، كتابهایی دربارهی موضوعهای اجتماعی، فرهنگی، سیـاسی یـا ورزشی، كتابهای دینی، كتابهای جغرافیـا، كتابهای خاطره، گفتوگو و نامـهها، درون گروه ادبیـات واقعی قرار مـیگیرند. گاهی نیز ادبیـات واقعی با خیـال آراسته مـیشود که تا مخاطب را بیشتر جذب كند. البته، كتابهای معروف بـه علمـی و تخیلی مورد نظر نیست؛ بلكه كتابهایی مورد نظر هست كه از خیـال بهره مـیگیرند که تا مفهوم های واقعی را آموزش دهند. مجموعهی كتابهای سفرهای علمـی نمونـهی خوبی درون این زمـینـه است. دنباله . . .
شعرهای زنستیزانـهی فردوسی
در شاهنامـه بیتهای بسیـاری درون توصیف و ستایش ویژگیهای ظاهری و معنوی نیكوی زنان آمده است. توصیفهایی از ایندست فراوان بـه چشم مـیخورد: آراسته همچو باغ بهار، آرایش روزگار، پریچهره، سرو سهی، ناسفتهگوهر، آرامدل، بهشتیروی، بهشت پرنگار، ماهدیدار (۲) ولی درون شاهكار فردوسی بیتهایی نیز هست كه زنستیزانـه هست و درون آنها عقاید منفی نسبت بـه زن ابراز شده است. چه بسیـارند زنان و مردان ایرانی كه این بیتها را از زبان شاعر بزرگ ملی خود، كه بر قلهی شعر و ادب فارسی خوش نشسته است، برنمـیتابند و احیـانن شخصیت واقعی او را درون هالهای از ابهام مـینگرند و شاید از خود مـیپرسند، شاعر و حكیم و اندیشمندی كه شاهكار او شناسنامـهی ملی هر ایرانی است، چهگونـه مـیتواند چنین حكم تعمـیمپذیری را دربارهی زنان صادر كند: زن و اژدها هر دو درون خاك بـه / جهان پاك ازین هر دو ناپاك به دنباله . . .
نگاهی به ریشـه و معنی واژهی آذربایجان
منطقهی آذربایجان بخشی از سرزمـین ماد بزرگ بود. این سرزمـین از زمان یورش اسكندر مقدونی بـه نام آتورپاتگان معروف شده است. نام این منطقه درون كتاب بن دهش (خلاصه ی اوستا) "ایـرانویچ" نوشته شده است. درون آن كتاب مـی خوانیم: «ایـرانویچ ناحیت آذربایجان است. ایـرانویچ (آذربایجان) بهترین سرزمـین آفریدهشده است. زرتشت چون دین آورد، نخست درون ایـرانویچ (آذربایجان) فراز یشت، پرشیتوت و مدیوما (مدیـا – ماد) از او پذیرفتند. ایرانویچ یعنی آذربایجان».(۱)
علاوه بر ایـرانویچ كه بـه آذربایجان اطلاق شده، نام بامسمای آذرگشسب نیز بـه آذربایجان داده شده است و بنا بـه خبر شاهنامـه، دو آتشكدهی مقدس بـه نام آذرگشسب بوده هست كه هنوز یكی درون باكو و دیگری درون شیزمراغه (تخت سلیمان) قرار دارد. دنباله . . .
شکلگیری زبان فارسی
١- بیست سال پیش درون مجموعهی مقالاتی کـه به کوشش گروهی از پژوهشگران درون یک جلد بهخاطرهی و. مـینورسکی اهدا شد، مقالهای بـه چاپ رساندم کـه در آن ضمن تجزیـه و تحلیلمقدمـهی ابن مقفع دربارهی زبانهای ایرانی، بر معانی گوناگون نامهای پهلوی، پارسی و دریتاکید کردم (لازار، ١٩۷١). من موضوع یـادشده را بدین مناسبت برگزیده بودم کـه در مـیانمباحث فراوان مورد علاقه مـینورسکی، تاریخ زبانها همواره یکی از موضوعهایی بود کهتوجه او را بـه خود جلب مـیکرد. اکنون کـه دادههای تازه امکان تکمـیل این مقاله را بهمن مـیدهد، خوشوقتم کـه آن را بهنشانـهی احترام، همراه با درودهای دوستانـه بهتاریخدان دیگری کـه او هم علاقهی ویژهای بـه تاریخ زبانها ابراز مـیدارد، پیشکش کنم. دنباله . . .
بررسی تاریخچهی آواشناسی آکوستیک
هنگامـی کـه با واژهی آواشناسی روبهرو مـی شویم، مراحل تولید آواها درون ذهن ما تداعی مـیشود و عقیدهی بیشتر افراد بر این هست که آواشناسی علمـی هست که چهگونگی تولید آواها را بررسی مـیکند. ولی آیـا فقط با تولید آوا رابطهی زبانی مـیان سخنگو و مخاطب برقرار مـیشود ؟ قطعن چنین نیست. اگر ما سخن بگوییم بدون اینکه مخاطب ما سخنانمان را بفهمد ارتباط زبانی برقرار نشده است. بنابراین اگرچه نخستین مرحله درون برقراری ارتباط تولید آوا توسط سخنگوست اما به منظور برقراری ارتباط زبانی کافی نیست. پیش از اینکه سخنگو آغاز بـه سخن کند تصمـیم مـیگیرد کـه چه بگوید و این مغز هست که پیغام تولید آوا را بر اساس آنچه سخنگو درون نظر دارد بـه اندامهای تولید آوا مـیرساند. بعد از رسیدن این پیـام، اندامهای آوایی به منظور رساندن منظور و مفهومـی خاص آغاز بـه تولید آوا مـیکنند. دنباله . . .
خط در استورهها
اگر آغاز نگارش را از زمانى بدانیم کـه بشر خواسته هست آن چه را مىاندیشد نفش کند و به دیگران برساند، بعد نخستین نگارههاى روى سفالها نخستین گام براى نوشتن بوده است، و از آنجا کـه برخى از دانشمندان و ازآنجمله گیرشمن زادگاه اولیـهی سفالهاى نقشدار را نواحى غرب سرزمـین ایران مىدانند [۱]. بعد در آغاز این شاهراه فرهنگى، سرزمـین ما جاى دارد. گرچه با دلایلى کـه عرضه خواهد شد نیـاکان ما دیرتر از دیگران درون بهروى خط گشودهاند.
دانشمندان معتقدند کـه خط بـه معناى واقعى و کاربردى خود، درون بینالنـهرین از حدود پنج هزار سال پیش پاى گرفته هست [۲] و سومر گاهوارهی اصلى آن هست [۳] دنباله . . .
نسخههای خطی تصویردار ایران در موزههای جهان
یكی از قدیمـیترین کتابهای خطی كه صفحات آن مصور شده هست و درحالحاضر موجود است، كتاب «منافعالحیوان» هست كه دركتابخانـهی «مورگان» Morgan درون نیویورك حفظ مـیشود و شمارهی M.500 بـه آن داده شده هست این كتاب مربوط بـه حیوانات هست و بهاصطلاح امروز مـیتوان آن را كتاب «حیوانشناسی» نامـید. اصل آن درون تاریخ ۳۳۰ هجری بـه دستور خلیفه المتقی درون بغداد بهوسیلهی پزشك «ابن بختیشو» نوشته شده است. غازانخان پادشاه ایلخانی بـه عبدالهادی نامـی دستور داد آن را بـه فارسی ترجمـه كند و نقاشانی كه نامشان زیر كارشان قید نشده، صفحههایی از آن را مصور كردهاند و همـین نسخه هست كه امروز درون کتابخانـهی «مورگان» درون نیویورك حفظ مـیشود و قدیمـیترین كتاب مصور هست كه درون ایران نوشته شده و امروز بـه دست ما رسیده است. این گفته بـه این معنی نیست كه پیش از آن كتابی درون ایران مصور نشده است، بلكه قدیمترین كتابی هست كه از مـیان نرفته و اكنون موجود است. دنباله . . .
تلفظ و نوشتن نامهای بیگانـه در زبان فارسی
نامهای خارجی را، کـه مـهمترین آنها نام مکان یـا شخص است، مـیتوانیم بـه سه گروه بخش کنیم:
گروه نخست نامهایی هست که درون گذشته با تلفظهایی معیّن درون زبان فارسی تداول پیدا کرده، وارد فرهنگ زبانی شده و دیگر صلاح نیست کـه به سلیقه یـا حکمـی تغییر کند. مثلن کشور یونان از وقتی کـه در زبان فارسی بعد از اسلام ذکر آن رفته است، همـیشـه «یونان» بوده هست و بـه سه فیلسوف بزرگ آن کشور هم مـیگفتهایم سقرات، افلاتون و ارستو. کار نداشتهایم کـه یونانیها خودشان نام این فیلسوفها را چهگونـه تلفظ مـیکردهاند یـا مـیکنند. درون متنهای ادبی، فلسفی و تاریخی کلاسیک فارسی گاهی بهجای ارستو نوشتهاند «ارسطاطالیس»، ولی این تلفظ تداول پیدا نکرده است. ضمنن چون اینگونـه نامها از راه ترجمـهی متنهای عربی وارد فارسی شده است، ما که تا کنون همان املای عربی آنها را حفظ کردهایم، هر چند کـه برخی از واجهای (phoneme) آنها را مانند عربها ادا نمـیکنیم. مثلن حرف «ط» درون ارسطو درون فارسی «ت» تلفظ مـیشود و اکنون حتما این نام را بهصورت «ارستو» بنویسیم. دنباله . . .
دربارهی ریشـهی فعل "" در زبان فارسی
در زبانهای ايرانی يك ويژگی هست كه درون آن با پيوند ميان دو يا چند واژه، واژهی ديگری ساخته مـیشود و اين ويژگی درون زبانهای اشتقاقی ديده نمـیشود . مثلن واژهی "كاروانسرادار" از سه بهر كاروان، سرا و دار تشكيل شده هست و اگر بـه بخش كاروان آن نيز بنگريم، آن نيز خود از دو بخش تركيب يافته هست ( كار + وان )، زيرا كه درون کنار همين كاروان دستکم واژهی ديگری را بـه نام ساروان داريم و بخش پایـانی و مشترك این دو (یعنی وان)، از واژههای سار و كار جدا هست و آشكار مـیسازد كه كار نيز درون واژهی کاروان خود واژهای جداگانـه است. بعد با اين حساب كاروانسرادار واژهای هست مركب از چهار بخش و کاروانسراداری پنج بخش دارد.
بسياری از واژههای زبان فارسی کـه يك بخشی بـه نظر مـیآيد، خود از دو يا چند بخش تشكيل شده هست . دنباله . . .
تاریخ نقد شعر در ادبیـات کلاسیک ایران
قدیمـیترین برگههایی کـه بر وجود "شعور نقدی" درون تاریخ شعر ایران دلالت مـیکند، از سدهی چهارم هجری فراتر نمـیرود. گفتوگو از شعر جدید ایران، یعنی ادبیـات بعد از اسلام است، زیرا آنچه از شعر قدیم و ادبیـات پیش از اسلام بـه دست ما رسیده است، چندان نیست کـه آثار و آغاز نقد شعر درون ایران را درون آن جستوجو توان کرد.
در اواخر سدهی چهارم هجری هست که درون شعر ایران اثر توجه بـه صنعت شعر ظاهر گشت. نام برخی از صنعتهای بدیع گویـا به منظور نخستین بار درون شعرهای فرخی و عنصری گفته مـیشود. همـین اندازه توجه بـه صنایع لفظی از وجود نوعی ذوق انتقادی حکایت مـیکند، ولی اثر این درجه از نقد درون کتابهای آن زمان بهزحمت دیده مـیشود.
همچشمـی و رقابتی کـه در دربارها مـیان شاعران بود، آنان را بـه انتقاد از آثار یکدیگر وادار مـیکرد و این کار بهتدریج درون ادبیـات ایران سنتی شد. طرح تاریخچهی نقد شعر درون ایران، بدون اشاره بـه این نکته ناقص خواهد بود، زیرا این نیز خود نوعی نقد شعر، ولی نقدی بدون قاعده و ترتیب بود. دنباله . . .
مقولههایاقتصادیدر ادبیـاتکلاسیکایران
آثار منثور و منظوم ادبیـات کلاسیک ایران کـه در طی نزدیک بـه هزار سال پدید شده بسیـار متنوع است. این آثار بیشک درون عین حال اسناد معتبری هست برای شناخت تاریخ ده سدهی اخیر کشور ما و بهطور کلی به منظور آشنایی دقیق با جامعهی سنتی ایران کـه بسی بیشتر از این ده سده با تغییرات کمابیش درون این آبوخاک دوام آورده و آمـیزهای از نظام اربابی ـ رعیتی، غلامداری و پدرسالاری همراه با استبداد شرقی و نظام خراج بوده است.
این آثار را مـیتوان از زاویـههای گوناگون بررسی کرد: ادبی و لغوی، فلسفی و ایدئولوژیک، تاریخی و جامعهشناسی و غیره. نگارنده یک بار بـه مطالعهی اجمالی برخی از مـهمترین آثار ادبی منثور و منظوم ایران درون جستوجوی مقولهها و مسایل اقتصادی دست زد و این بررسی اجمالی را چنانکه این نوشته نشان خواهد داد، بیفایده نیـافته است. دنباله . . .
فارسیشناسی
* ثبت و مطالعه گویشها و لهجههای زبان کـه شما برایشان از اصطلاح" گونـههای غیر معیـار" استفاده مـیکنید، اساسن چه فایدهای دارد؟
دکتر علی اشرف صادقی: بـه دو دلیل اینها حتما ثبت شوند، زیرا، هم تاریخ زبان فارسی خودمان را روشن مـیکنند و هم بـه روشن شدن نکات مبهم و حلنشده از زبانهای مـیانـه و قدیم کمک مـیکنند. ما هنوز نتوانستهایم معنای برخی از کلمات پهلوی را درون متون تشخیص دهیم. معنی اینها با مطالعهی گویشهای فارسی روشن مـیشود. خیلی از این کلمات هنوز زنده هستند. حتا زبان دورافتاده و خاموشی مانند اوستا کـه دو هزار سال هست که مرده هست معنای برخی از کلماتش مشخص نیست. دنباله . . .
ادبیـات اینترنتی
دیگر بری پوشیده نیست کـه در حال حاضر همـهی بار ادبیـات بر دوش کاغذ گذاشته نشده هست و درون این مـیان اینترنت، سهمـی را هم از آن خود کرده است. ما بنا بر سبیـاقی دیر پا عادت کردهایم کـه به ادبیـات "غیر از مقولهی شفاهی آن " بـه چشم کلمـههای نوشتهشدهبرکاغذ نگاه کنیم، ادبیـات را که تا به حال درون قالب کلاسیک آن یعنی کتاب شناختهایم و با آن انس گرفتهایم . گمان مـیکنیم ماندگاری نوشتهها و کلمـهها بر روی کاغذ محتملتر و ماندگارتر است، درون حالی کـه اکنون و در عصر حاضر بـه دلیل آسانشدن ارتباطات، ادبیـات اینترنتی مـیتواند بسیـار آسانتر، زودتر و سریعتر بـه دست مخاطبان خود برسد.
بهویژه کـه اکنون ادبیـات کاغذی ما درون وضعیتی بـه سر مـی برد کـه از هر ۱۰۰۰ نسخهی کتاب داستان و یـا شعری کـه چاپ مـیشود (باز داستان وضعش از شعر بهتر هست ) ۱۰۰ شمارهی آن بیشتر بـه فروش نمـیرسد و بقیـه یـا تحویل نویسنده داده مـیشود کـه خودش یک فکری بـه حال آنها د و یـا این کـه آنقدر درون انبارهای ناشران و پخشیها و ...مـیماند که تا روزی کـه تمام شوند، کـه آن روز هیچگاه چندان نزدیک هم نبوده است. دنباله . . .
رابطهی زندگینامـه و داستان
وقتی دبیر بخش اندیشـهی نشریـه ی آدمبرفیها موضوع این شماره را کـه توضیح و زندگی نامـهی یکی از اندیشمندان بود را بـه من گفت، چند روزی درگیر این قضیـه بودم کـه چه شخصی را انتخاب کنم؟! از ایران سروش، فردید و منزوی و از خارجیها راولز و هیوم درون ذهنم بودند، ولی سرانجام بـه این نتیجه رسیدم، بهجای آنکه بخواهم درون مورد یک اندیشمند یـا ادیب مطلبی بنویسم، موضوع را از زاویـهی دید دیگری نگاه کنم. پرسشهایی برایم مطرح شدند. ازجمله آنکه رابطهی داستان و بهطور کلی ادبیـات با زندگینامـه و بهطور کلی تاریخ چیست؟ شرح حال و زندگینامـهنویسی صرف، چه سود و زیـانهایی دارد؟ چرا درون ایران ما فقط بـه اینگونـه نوشتهها بسنده مـیکنیم؟! دنباله . . .
آشنایی با مولفههای ادبیـات داستانی پستمدرن
داستان پست مدرن چیست؟ چهگونـه بدانیم یک داستان پست مدرن است؟ ویژگیهای یک داستان پست مدرن چیست؟ تفاوت ادبیـات کلاسیک و مدرن با پست مدرن چیست؟ این پرسشها کـه ذهن مخاطبان داستان و حتا نویسندگان آن را بـه خود معطوف مـیکند، از جمله پرسشهایی است که منابع بسیـار محدودی درون زمـینـهی آنها وجود دارد و همـین اندک منابع هم پراکنده و غیرمنسجم بـه آنها پرداختهاند. دنباله . . .
کتککاری استتیك
(دربارهی نقد ادبی)
یك آدم شیرحلالخوردهای روزی گفت، نقد ادبی ترقیخواه باعث تولد، شكوفایی و پیشرفت ادبیـات مردمـی مـیشود و انتقاد ادبی را بـه طنز "كتككاری استتیك" نام گذاشت. ویكتور هوگو ، خالق رمان بینوایـان مـی نویسد: نقد، وجدان هنر است. و در مطبوعات ما سالهاست كه مـیپرسند: چرا ادبیـات ایرانی جهانی نمـی شود؟ چرا نوبل ادبی را بـه ما نمـی دهند؟ چرا كسی آثار فارسی را بـه زبانهای خارجی ترجمـه نمـیكند؟ و..و..و . درون اینجا حتما گفت، درون مملكتی كه تعداد "بسازوبفروش" های ادبی روزبهروز زیـادتر و تعداد اهلقلم و منتقدان رو بهروز كمتر مـیشود، آیـا مـیتوان انتظاری از این بهتر داشت ؟ نقد ادبی درون غرب، فرزند خلف عصر روشنگری و حكومت مردم بر مردم بود. نقد ادبی درون جامعهی مدعی مدنیت نیز نیـاز بـه آزادی و برخورد عقاید دارد که تا زیر شلاق بـه خودی و سطحیگری مبتذل دچار نشود. هر بحران ادبی، بحران نقد را نیز بههمراه دارد و بر عكس. دنباله . . .
فراخوان به خوانندگان ارجمند برای یـاری در گردآوری:
اصطلاحات عامـیانـه و ضربالمثلهای امروزی زبان فارسی
زبان شکلی از حیـات هست و با ما زندگی مـیکند و همگام با ما تکامل مـییـابد. جمع بزرگی از انسانها با زبان تکامل مـییـابند و جمع بزرگ دیگری خود تکاملدهندگان زبان هستند. درون سدههای ششم و هفتم هجری مولوی توانست زبان شعر فارسی و پس از آن زبان گفتوگویی را از بسیـاری از پیچیدگیها آزاد سازد.
زبان اگر زایش درستی نداشته باشد، ما دچار دریـافت زبانی و فرهنگی مـیشویم و واژههای مورد نیـازمان را از جاهای دیگر مـیگیریم. پدیدههای جدید نگاهی جدید و زبان جدیدی را مـیطلبند.
امروزه دو نگاه بـه زبان وجود دارد: پویـانگری و ایستانگری. نگاه ایستایی این هست که زبان تغییر نمـیکند و مقدس است؛ اما درون نگاه پویـانگری زبان ابزار هست و متناسب با شرایط، حتا معنایش هم تغییر مـیکند.
بهویژه درون طی سه یـا چهار دههی گذشته درون جریـان تحولات بزرگ سیـاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی درون کشور ما کـه به روند حرکت از جامعهی سنتی بـه جامعهی مدرن کـه از دوران مشروطه آغاز شده بود شتاب بیشتری بخشیدند، زبان فارسی نیز دگرگونیهای ژرف یـافت و در کنار غنیتر خود، با مشکلات تازهای نیز کـه برخاسته از ناهنجاریهای پدید آمد درون جامعهی ایران هست روبهرو شد کـه یکی از آنها تابوشدن بسیـاری از واژهها و مفاهیم توسط فرهنگ مسلط بود. دنباله . . .
دورههای تاریخی واژهپذیری در زبان فارسی
منشا زبانی کـه ما امروز آن را فارسی مـینامـیم، درون دورهی ساسانی، دریگ و در سدههای نخستین بعد از اسلام، فارسی دری نامـیده مـیشده است. فارسی درون دورهی ساسانی بـه زبان رسمـی آن دوره کـه ما امروز آن را پهلوی مـینامـیم، اطلاق مـیشده است. پهلوی درون اصل، نام زبان منطقهی پهله، یعنی خراسان فعلی، از حدود شـهر مرو و نیشابور که تا قومس و گرگان قدیم بوده هست که بعد از نام پهله بـه منطقهی ری، نـهاوند، همدان و آذربایجان و چند شـهر دیگر درون این حدود، پهلوی به منظور نامـیدن گویشهای این منطقه نیز بـه کار رفته است. درحقیقت گویشهای قدیم پهلهی اصلی، یعنی خراسان فعلی، با گویشهای پنج شـهر ری و قم و اصفهان و همدان و آذربایجان، یک طیف را تشکیل مـیداده کـه در اصطلاح، آنها را گویشهای شمال غربی ایران (پهلوی اشکانی یـا پارتی) مـینامند، درون مقابلِ گویشهای جنوب غربی (پهلوی ساسانی یـا پارسیگ ) کـه فارسی دری دورهی اسلامـی و فارسی امروز ما دنبالهی همان است. دنباله . . .
علم عروض و وزن شعر فارسی
شعر را سخنی موزون و با قافيه خواندهاند و منطقيان نيز اگر چه معتقدند كه شعر سخنی خيالانگيز است، اما وجود وزن يا وزن و قافيه را به منظور شعر ضروری دانستهاند. حتا خواجه نصيرالدين توسي وزن را بـه دليل خيالانگيز بودن، از فصلهای ذاتی شعر دانسته است. اصولن شعر هميشـه نزد مردم موزون بوده و تنـها درون سدهی اخير، شعرهای بیوزن نیز سروده شده است. شعرهای بیوزن گرچه خيالانگيز هم باشند، اما شور و فسون اشعار موزون را ندارند. مراد از خيالانگيز بودن يك شعر چيست؟ اين پرسشی هست كه همواره درون برابر شاعران مطرح مـیشود. اگر بگوييد: «خورشيد طلوع كرد» تنـها خبر از طلوع خورشيد دادهايد، اما اگر بگوييد: «گل خورشيد شكفت»، افزون بر خبر طلوع خورشيد و آغاز روز، سخن شما خيالانگيز و موزون و زيبا نیز هست. چرا خيالانگيز است؟ زیرا شما پيوند نـهانی زيبايی ميان خورشيد و گل را يافتهايد و خورشيد را بـه گل، و طلوعش را بـه شكفتن تشبيه كردهايد. اين سخن شما موزون نيز هست، زيرا بخش هجاهای آن با نظمي زيبا كنار هم نشستهاند و اگر مـیگفتيد: «گل خورشيد شكفته شد»، اين سخن شما تنـها خيالانگيز بود، اما از نعمت وزن بهرهای نداشت. دنباله . . .
مشکلات کنونی زبان فارسی و راههای حل آنها
زبان پارسی درون مرحلهی بغرنج گذار و تحول کیفی است. درون کشور ما که تا آنجا کـه مشاهده مـیشود یک سیـاست علمـی به منظور ادارهی آگاهانـهی سیر تکاملی زبان و تسریع این سیر درون مجاری سالم و ضرور وجود ندارد. تلاشهای انفرادی و یـا گروهی جمعی از دوستداران زبان پارسی، هنوز بـه معنای آن نیست کـه در این زمـینـه آن کار جدی کـه باید یشود، شده هست و یـا مـیشود.
زبان پارسی اکنون از همـه جهات، درون زمـینـهی فونتیک، گرامر، لکسیک و از جهت دانشواژهها (ترمـین علمـی) دچار هرجومرج شگرفی هست که ناشی از سیر خودبهخودی آن است. حتما دربارهی مشکلات زبان و حل آنها تصور روشنی داشت و بر اساس این تصور و راهحل علمـی، عملکرد و زبان را آگاهانـه درون مجرایی کـه به سود تکامل سالم و واقعی آن هست سیر داد و به تکامل خودبهخودی آن کـه همـیشـه با بیراههها و کژراهیها همراه هست و طی زمانی طولانی بـه ثمر مـیرسد، بسنده نکرد.
عمدهترین مشکلات زبان پارسی چنین هستند : دنباله . . .
بلاغت در ادب فارسی
پژوهش درون سیر هنرهای بلاغی و سخنوری كه با شكار معانی و نشاندن آنها درون ساختارهای سخن سروكار دارد، از روزگاری كهن، توجه ارباب نقد و اندیشـه را برانگیخته و در ایران پیش از اسلام نیز نشانـههایی از این توجه بـه گفتار پیراسته و نیك وجود داشته است. درون این نوشتار ما بلاغت درون ادب فارسی را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار مـیدهیم. الف) سیر هنرهای بلاغی و سخنوری درون ایران ب ) چشمـههای بلاغت درون شعر فارسی دنباله . . .
نگاهی به زن در ادبیـات فارسی
گذشته از اجتماعات اولیـه کـه مادرشاهی درون آن رواج داشته، درون طول تاریخ، مرد بر زن مسلط بوده و رابطهی مـیان این دو با کشاکش همراه بوده است. مردان جز برتریهایی کـه از نظر جسمـی، مادی، قدرت اقتصادی و اجتماعی، درون جامعه داشتهاند، از موهبت آموزش و تحصیلات نیز برخودار بودهاند و از آنجا کـه اکثریت باسوادان جامعه را مردان تشکیل مـیدادهاند، تاریخ و ادبیـات نیز بـه قلم آنان نوشته شده و بدین ترتیب با باورمندیهای زنستیزانـه و مردسالارانـه، طبیعی هست که تواناییها و جایگاه زن را نیز مردان درون ادبیـات مشخص کنند و در جایی بنشانند کـه خود مـیخواهند یـا بر آن باور دارند. دنباله . . .
تکامل و تغییر زبان فارسی
چند سال هست که از تغییر زبان فارسی سخن مـیرود و این امروز بهویژه شدت پیدا کرده است. به منظور تغییر زبان فارسی ِ مخلوط امروز، دو دلیل کاملن متضاد دارد کـه نباید با هم مخلوط شود.
۱- شووینیسم
۲- ترجمـهی علوم ملتهای غربی بـه فارسی
دنباله . . .
حتا مثلن خاهر
خط فارسى هر از چندگاهى مورد بحث قرار مـیگیرد و پس از مدتى دوباره بـه حاشيه رانده مىشود. حاصل هر بار پيگيرى افراد و گروههاى مختلف، درون رسمالخط آنها دیده مىشود و از بين پيشنـهادهاى آنان گاه يكى دو پيشنـهاد رواج و روايى مىيابد. درون مقالهی زير کوشش شده هست سه پيشنـهاد كه پيش از اين درون نوشتههاى برخى تیز اعمال شده، بـه شكلى مستدل بررسى شود که تا چنانچه اختلافنظر فراوانى درون پى نداشت به عنوان پيشنـهادهاى منطقى درون خط امروز فارسى اعمال شود. دنباله . . .
بازتاب زبان و ادب فارسی در جهان عرب
در دورهی معاصر تلاش عربها درون خدمت بـه ادبیـات فارسی كمتر از ملتها و قومهای دیگر نبوده هست و هر چند این خدمت بـه علت و اسبابی كه از ارادهی آنان خارج بوده است، دیر صورت گرفته ولی بیهیچ غرور و بالیدنی مـیتوان گفت كه فراوان و عظیم و ارجمند بوده است. این تلاشها بـه مـیراث ادبی قدیم ایران نیز محدود نشده، بلكه فراتر از آن رفته و شامل آثار جدید فارسی نیز مـیشود.
۱- نقش مصریها و عراقیها: بیشك درون تلاشهایی كه عربها درون خدمت بـه زبان و ادب فارسی اعم از قدیم و جدید آن بـه خرج داده و مـیدهند، عمدهترین نقش از آن مصریها بوده و هست. علتهای آن هم روشن است. هم صنعت چاپ و نشر درون این كشور قدمت دارد و هم این كشور درون مـیان کشورهای عرب درون حوزههای علمـی فرهنگی ریشـهدارتر و باسابقهتر است. دنباله . . .
درددلهای یک ویراستار
(در آشفته بازار خط فارسی)
من که تا حالا ویراستار خیلی جاها بودهام. سردستی بخواهم بشمرم، انتشارات امـیركبیر، انتشارات مدرسه، مجلهی رشد جوان، انتشارات صابرین، دفتر تألیف و برنامـهریزی درسی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی و چند جای دیگر. که تا بهحال هیچجا ویراستاری نكردهام كه رسمالخطش با رسمالخط دستكم یك جای دیگر مطابق باشد. درون واقع، هر جایی یك سازی برای خودش مـیزند. جالبتر اینكه رسمالخط خودم هم با همـه جاهایی كه ویرایش مـیكنم، فرق دارد! گاهی پیش مـیآید كه از چند جا، همزمان مطلب برای ویرایش دریـافت مـیكنم. حالا بیـا و درستش كن! حتما یـادم باشد برای انتشارات امـیركبیر بنویسم: «بهویژه» چون قید است، اما برای بقیـه نـه. درون سازمان پژوهش «آنـها» را جدا مـیكنند و بقیـهی جاها نـه. درون انتشارات مدرسه «جلوی مدرسه» ایراد ندارد، اما درون انتشارات امـیركبیر، یك غلط فاحش به حساب مـیآید. درون انتشارات صابرین، «تر» به كلمـه مـیچسبد، مثل «بزرگتر»، اما درون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی حتما آن را جدا كرد. هنگام ویرایش رشد جوان، حتما یـادم باشد كه حتا «بیش تر» را هم جدا كنم، درون حالی كه بقیـهی جاها حتما سر هم باشد. دنباله . . .
تنبلی زبانی
از نظر زبانی، ما ایرانیـان پارسیزبان امروزی بسیـار تنبل هستیم و هرگز بـه خود زحمت یـادگرفتن زبان خودمان را نمـیدهیم و از بهکاربردن واژههای زبان خودمان یـا شرم داریم یـا کوتاهی مـیکنیم. دامنـهی واژگان مورد کاربرد ما شاید از ٦-۷ هزار واژه نیز بیشتر نباشد. درون حالی کـه در زبان انگلیسی، بر پایـهی پژوهش دکتر رابرت سیشور (Robert H. Seashore)، رییس گروه روانشناسی دانشگاه شمال غربی (Northwestern University) درون ایـالت ایلینوی امریکا، هر کودک ده سالهی امریکایی نزدیک بـه ۳۴ هزار واژه را مـیشناسد و بر پایـهی پژوهش دیگری هر دانشآموخته (فارغ التحصیل) کالج نزدیک بـه ۲۰۰ هزار واژگان را مـیشناسد (این بـه معنای دانستن معنا و کاربرد آن واژهها نیست. ن.ک. قدرت واژگان نورمن لوییس. و گزارش مجلهی تایم سال ۱۹۴۷ م/۱۳۲۶ خ)
http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,855861,00.htmlمتاسفانـه درون کنار این تنبلی و کوتاهی به منظور یـادگیری و کاربستن واژههای موجود و جدید پارسی، اشتیـاق و شیفتگی فراوانی بـه استفاده و «پراندن» واژههای غیرپارسی (عربی یـا فرانسوی یـا انگلیسی) داریم و این شاید نشانی از بیسوادی، خودباختگی و نداشتن اعتماد بـه نفس زبانی باشد. دنباله . . .
دورهها و ویژگیهای شعر فارسی
(از مشروطه که تا امروز)
شعر سنتی فارسی، عبارت بود از موضوعهای ذهنی و كلی، با اطلاعات ادبی از پیش آماده و معلوم، درون قالب معین و محدود. دراینگونـه شعر، بهطور عموم، زمان تاریخی و تقویمـی وجود نداشت، لذا كاركرد آن بهسبب كلیگرایی همواره همـهزمانی و ذهنی بود. شعر سنتی بازتابدهندهی زندگی واقعی نبود، نتیجهی استحالهی زندگی درون ذهن بود، لذا نیـازی بـه كلمـههای واقعی نداشت. نزدیك بـه یك سدهی پیش، درون جریـان تجددخواهانـه درون ایران ـ كه نتیجهی گسترش روابط تجاری و فرهنگی ایران با غرب بود ـ درون كنار دگرگونیهایی اجتماعی، شعر نیز دگرگون شد، از كلیگوییهای كلیشـهای و ذهنی درآمد و به گونـهای بازتابدهندهی زندگی شد. پیشگامان تحول شعر درون ایران از مبارزان سیـاسی آن سالها بودند. آنان دستكم با یكی از زبانهای فرانسه، روسی و یـا تركی آشنایی كافی داشتند. دنباله . . .
حرمت واژهها
در هر زبانی هر واژهای به منظور خود تاریخ و شخصیت و کاربردی دارد. یکی از دلیلهایی کـه نباید درون جایگزینی وامواژهها افراط و زیـادهروی کرد، آن هست که نمـیتوان هر واژهای را بهجای دیگری بـه کار برد. درون سدههای گذشته درون زبانهای گوناگون، از جمله درون ادبیـات پارسی، گاه مفهومها با هم اشتباه مـیشدند یـا بدون توجه بهجای یکدیگر بـه کار مـیرفتند، بهویژه درون زمـینـهی دینها. به منظور نمونـه درون زبان عربی بـه همـهی زرتشتیـان مجوس مـیگفتند کـه عربیدهی مگوس یونانی یـا همان مغ پارسی است. انگار بـه همـهی مسلمانان بگویند آخوند! یـا عطار نیشاپوری که دین زرتشتی را با بتپرستی اشتباه مـیگیرد: من آن گبرم درون این هستی کـه بتخانـه بنا کردم / شدم بر بام بتخانـه و گبران را صدا کردم دنباله . . .
نگاهی به ادبیـات کودکان
ادبیـات ایران از زمرهی فرهنگهای شفاهی است. یعنی فرهنگ ایران از آغاز بر فرهنگ شفاهی و نـه فرهنگ كتبی استوار بوده است. ما جزو آن ملتهایی هستیم كه همواره بـه روایتهای شفاهی و به فرهنگ شفاهی وابسته هستیم. مثلن پیش از اسلام _ بـه تعبیری كه آقای دكتر آموزگار گفتند_ اصلن بسیـاری از متنهای تاریخی و مذهبی را نمـینوشتند، بلكه فقط روایت مـیكردند. بعدها وقتی كه عربها هجوم آوردند، برخی از این متنها نوشته شد. حتا سند بزرگی چون شاهنامـه، نخست بهوسیلهی دهقانها روایت مـیشده، بهوسیلهی فردوسی و پیش از آن بهوسیلهی دقیقی نوشته شده و دوباره بعد از مدتی همان نقالی شد. یعنی باز هم دوباره روایت شفاهی پیدا كرد. یعنی اینجور مردم بیتاب هستند به منظور شفاهیكردن امور كتبی. حالا از این مساله كه خارج از بحث ما هست مـیگذریم و برمـیگردیم بـه قصه به منظور كودكان. دنباله . . .
واژهگزینی و استقلال زبان فارسی
یكی از بختهای ما ایرانیـان این هست كه زبان ملی و زبان علمـیمان یكی است. ملتهایی درون جهان و در كشورهای اطراف ما هستند كه یـا بـه حكم اوضاع و احوال تاریخی یـا دانسته و به این گمان كه اختیـاركردن یك زبان اروپایی بـه عنوان زبان علمـی مـیتواند ایشان را درون كار انتقال علوم و غلبه بر عقبماندگی علمـی موفق كند، زبان ملی خود را به منظور كاربردهای روزمره نگاه داشتهاند و برای كاربردهای علمـی، زیـانهای این گزینش بهحدی هست كه بر سودهای احتمالی آن مـیچربد.
جدایی نخبگان علمـی از مردم، تشكیل یك گروه بسته یـا كاست اجتماعی كه بـه اعتبار آشناییاش با یك زبان بیگانـه مزیتهایی بیشتر از لایـههای دیگر اجتماعی بـه دست مـیآورد و مثل هر كاست دیگر این مزایـا را درون درون خود انتقال مـیدهد، و بریده شدن رابطهی عامـه مردم با علم از جملهی این زیـانهاست و چون مدار زندگی جدید بر پایـهی علم و فنآوری است، هنگامـی کـه زبان ملی درون بیـان علمـی و فنی ناتوان شود، اندكاندك حوزههای وسیعی از زندگی را بـه زبان بیگانـه و به لایـههای اجتماعیای كه حامل آن زبانند واگذار مـیكند و خود و حاملانش روزبهروز بیشتر بـه حاشیـه رانده مـیشوند. دنباله . . .
آشنایی جهان با زبان و ادب فارسی
۱- آلمان وادبیـات فارسی پیشینـهی روابط ایران و آلمان بـه سدهی شانزدهم مـیلادی و دوران سلطنت شاه اسماعیل اول برمـیگردد كه این رابطه بـه صورت مبادلهی نوشتهها و اعزام سفیر بوده است. بـه سال ۱٦۳۳م. هیـاتی از آلمان بـه سرپرستی فیلیپ كروز، روانـهی ایران شد كه آدام اولئاریوس، و مشاور سفیر هم همراه آنان بود و همـین فرد، نخستین بار، گلستان سعدی را بهطور كامل بـه زبان آلمانی ترجمـه كرد و از نخستین ایرانشناسان شد. از ایرانشناسان سدههای هجدهم و نوزدهم مـیلادی نیز مـیتوان كسانی چون كارستن نیبور، یوهان گرتفرید، هاینریش هاینـه (۱۷۹۷ـ۱۸۵٦م.)، كارل هاینریش گراف (۱۸۱۵ـ۱۸٦۹م.) هامر، روكرت (ت. ۱۷۸۸م.) فریدریش روزن (ف. ۱۹۳۵م.) تئودر نلدكه (۱۸۳۷ـ۱۹۱۳م.) هلموت ریتر (۱۸۹۲ـ۱۹۷۲م.)، فریدریش فن اشپیگل (ف. ۱۹۰۵م.)، كارل بروكلمان، برتولد اسپولر (ف. ۱۹۹۰م.)، فریتس ولف (۱۸۸۰ـ۱۹۴۳م.)، هرمان اته (۱۸۴۴ـ۱۹۱۷م.) را نام برد كه هر كدام از آنان درون زمـینـهی زبان و ادب فارسی كارهای ارزندهای كردهاند. دنباله . . .
نخستین نسل ادبیـات داستانی مدرن ایران
زبان ادبیـات داستانی درون ایران با پیدایش و رواج روزنامـهنگاری ـ بهویژه با انتشار «قانون» و «صوراسرافیل» و ترجمـهی نمایشنامـهها و رمانهای فرنگی بـه زبان فارسی بنیـاد گذاشته شد. انتشار کتابهایی نظیر «سیـاحتنامـه ابراهیم بیگ»، «مسالک المحسنین» و «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» ، کـه اگرچه از لحاظ سبک و خصوصیـات ادبی درون یک سطح نیستند، درون تحول نثر فارسی و پیدایش و تکوین ادبیـاتِ داستانی ما تأثیر ژرفی گذاشت.
نثر طنزآمـیز و هجایی «ملکمخان» و «دهخدا» و زبان ساده و عامـیانـهی «زین العابدین مراغهای» و طلاقت یـا فصاحتِ کلام «مـیرزا حبیب اصفهانی» بـه مثابه نقطهی پایـانی هست بر یک جریـان هزار سالهی ادبی، و در عین حال کوششی هست در تجدید حیـاتِ اشکالِ ادبیـاتِ روایی درون زبان فارسی. تأثیر دهخدا درون شکلگیری زبان ادبیـاتِ داستانی ما بیش از هر نویسندهی دیگری محسوس و ممتاز است. درون نوشتههای شورانگیزِ دهخدا، بهویژه «چرند پرند»، قطعاتی با ساختار روایی وجود دارد کـه با استناد بـه آنها مـیتوان دهخدا را پیشتاز گرایشهای نو درون ادبیـات فارسی دانست. درون حقیقت دهخدا نـه فقط زبان عامـیانـه را درون ادبیـات فارسی رواج داد و به آن اعتبار ادبی بخشید، بلکه ورشکستگی فارسی منحط و ملالآورِ ان و مترادفبافان را نیز آشکار ساخت. دنباله . . .
ترهی نو در اندازیم
(درنگی در خط فارسی)
. . .
یکی از شاگردان من با علاقه و هیجان فراوان وارد بحث شد و گفت:
« من چند پیشنـهاد دربارهی خط فارسی دارم:
۱- لطفن واکه ها را بگذارید.
۲- یک راهی به منظور نشان "اضافه" پیدا کنید.
۳- فقط یک نشانـه به منظور تمام حروف همصدا بهکار ببرید.»
این شاگرد من کـه اسمش الیسابت هست (اشتباه نکرده ام، الیزابت نیست.) تازه دو ماه هست که فارسی مـیخواند. دو ماه ناقابل! او چندین زبان مـی داند ولی مقالههای باطنی و آشوری و... را نخوانده و زبانشناسی هم نمـی داند. مشکلاتی کـه در آموختن زبان فارسی داشته او را بـه این نتیجه رسانده است. دنباله . . .
مـینیمالیسم و ادبیـات داستانی
(بخش نخست)
در دههی ۱۹٦۰ مـیلادی مـینیمالیسم درون بیشتر هنرها از موسیقی و ادبیـات که تا هنرهای تجسمـی رخنـه کرد و شکل ویژه و منحصربهفرد خود را یـافت و در ادبیـات داستانی بـه نوع داستان کوتاه درون آمد. از مـهمترین ویژگیهای این نوع داستان کوتاه مـیتوان پیرنگِ (طرح) (۱) ساده، زمان و مکان محدود و استفاده از گفتوگو را نام برد.
«سامرست موام» (۲) زمان پیدایش داستان کوتاه (۳) را که تا انسانهای اولیـه کـه گرد آتش مـینشستند و حادثهی عجیبوغریبی کـه دیدهاند را تعریف مـید بهعقب مـیبرد، زمانی کـه وی آن را «ظلمت زمان» مـیخواند و ادامـهی آن را که تا نقالی درون مشرقزمـین و حکایتهای فناناپذیر «هزار و یک شب» مـیآورد، اما داستان کوتاه را بـه عنوان یک نوع (۴) ادبی مربوط بـه سدهی نوزدهم مـیداند: «گمان مـیکنم فقط درون سدهی نوزدهم بود کـه داستان کوتاه رواج یـافت. رواجی کـه سبب شد داستان کوتاه یکی از انواع مـهم تولید ادبی شود.» [۷- برگ ۳۲۱]
در چند سدهی پیش – سدهی شانزدهم که تا هیجدهم مـیلادی- درون اروپا بـه روایتها و حکایتهای منثور داستانی را که شخصیتها یـا کنشهایشان معرف زندگی روزمرهشان بود «نوول» (۵) مـیگفتند. [۴- برگ ۱۷] اما واژهی داستان کوتاه و تعریف آن بـه سال ۱۹۳۳ مـیلادی بازمـیگردد کـه در ضمـیمـهی فرهنگ آکسفورد رسمن بـه عنوان محصولی ادبی وارد واژگان خوانندگان انگلیسی زبان شد. [۴- برگ ۳]
دههی ۱۹٦۰ مـیلادی، زمانی کـه دنیـای مدرن سنگش بـه در بسته خورده بود، هنر و دیگر پدیدههای اجتماعی بـه دنیـای جدید پا گذاردند کـه امروز با واژهی «پسامدرن» شناخته مـیشود. درون همان دهه بود کـه هنر داستان کوتاه مـینیمالیسم درون ادامـهی داستانهای کوتاه یک صد ساله، جای خود را باز کرد. رسیدن بـه یک مشخصه و اصل واحد درون مـینیمالیسم داستانی کاری ناشدنی مـینماید، زیرا مـینیمالیسم ادبیـات داستانی را با معانی متعددی خواندهاند: «کوتاهنویسی»، «داستانِ کوتاهِ کوتاه». از طرفی «آثار پدیدآمده مـینیمالیستی درون جهان آنقدر با هم متفاوت هست که کمتر مـیتوان اصلهای متباینی درون آنها یـافت. بـه همـین دلیل این داستانها اغلب کمتر شبیـه بـه هم درون مـیآیند.» [۲– برگ ۳٦] دنباله . . .
دشمن دانا یلندت مـیکند بر زمـینت مـیزند نادان دوست
اینترنت افزون بر سودهایی کـه دارد این زیـان را دارد کـه جهلگستری را نیز آسان کرده است! و بسیـاری نیز متاسفانـه بدون اندیشیدن یـا بررسی، هر چه بهدستشان مـیرسد، پخش مـیکنند و از دیگران نیز مـیخواهند همـین کار را ند!
در این جا با نمونـهای از این آگاهیرسانیهای نادرست آشنا شوید.
باور به «نحوست تربیع» و تأثیر آن بر آثار ادبی و هنری
(ب گوشـهای از سند برای ازبینبردن شكل چهارگوشِ آن)
كسانی كه مستقیمن با اسناد تاریخی سروكار دارند، احتمالن بریدگی گوشـهی سمت راست پایین برخی از اسناد توجهشان را به خود جلب كرده است. هدف این گفتار، ارایـهی پیشینـه و ریشـهیـابی این موضوع، و سیر تحول شكل این پدیده درون اسناد تاریخی است. ما همچنین كوشیدهایم گسترش این اندیشـه درون دیگر هنرها را بهاجمال مورد بررسی قرار دهیم.
در مـیان سندپژوهان معاصر، هریبرت بوسه درون بررسی فرمانهای صفوی این موضوع را مورد توجه قرار داده و به نقل از شاردن این امر را خرافی و نشان از نقص درون همـهی امور دنیوی مـیداند. وی سپس مـیافزاید كه «ما هیچ توضیحی نداریم كه به این مطلب اضافه كنیم.»
اما این سنت پیشینـهای درازتر از دورهی صفوی دارد و با یك بررسی كوتاه مـیتوان این اندیشـه را درون اسناد پیش و پس از دورهی صفوی نیز ردیـابی كرد. افزون بر اشارهی ضمنی ابوریحان بیرونی، كهنترین منبعی كه بهصراحت به این موضع اشاره دارد، كتاب ارزشمند دستور دبیری (سدهی ششم) است: «و چون درخواهد نبشتن، اگر یك گوشـهی پایـان كاغذ قدری بیـاندازد که تا شكل مربعی باطل شود. كی تربیع شكل نحوست است.»
مؤلفان دستورالكاتب و نفایسالفنون (سدهی هشتم) نیز صریحن بر برش گوشـهای از سند برای ازمـیانبردن شكل چهارگوشِ آن تأكید كردهاند. در شعر شاعران بزرگ نیز نمونـههایی از این اشاره را مـیتوان یـافت. از جمله درون این بیت مولانا و اشارهی ظریف او به گرفتن گوشـه: دنباله . . .
دو قرن سکوت زبان فارسی یـا دو قرن غیبت کاغذ؟
در تیرماه امسال به منظور شرکت درون چهارمـین همایش سالانـهی "انجمن نسخههای خطی اسلامـی" (TIMA)، کـه من عضو کمـیتهی تصحیح و انتشار آن هستم، بـه کمبریج رفتم. سخنرانی خود را با عنوان «کتابشناسی متنهای چاپی درون ایران» بهصورت پوستر ارایـه کردم. بعد از پایـان همایش، بیفاصله راهی آکسفورد شدم که تا در همایش دیگری کـه بخش ایرانشناسی دانشگاه آکسفورد با همکاری دانشگاه لیدن با عنوان «خیزش یـا طلوع زبان فارسی» (The Rise of Persian Renaissance) برگزار مـیکرد، شرکت جویم. موضوع سخنرانی من «سنّت شفاهی آموزش درون سدههای نخستین و نقش سماع و عرض و مقابله درون تصحیح متنها» بود. درون سالهای گذشته بـه دلیل مطالعههای پراکندهای کـه دربارهی مباحث نسخهشناسی ــ بهویژه کاغذ کـه عنصر اصلی درون تولید نسخهی خطی هست ــ داشتم، بـه مسالهای پی بردم کـه به نظرم بدیع مـینمود، ولی نمـیخواستم آن را بدون پشتوانـهی مطالعاتی گسترده مطرح کنم. حضور درون همایش «خیزش زبان فارسي» درون آکسفورد، فرصتی بود کـه نخست این فرضیـه را درون یک مجمع علمـی خارج از کشور طرح کنم. نمـیدانم تاکنونی این مساله را پیش از این جایی نوشته یـا گفته، از این رو اگر حرف قابلی باشد به منظور نخستین بار هست که مطرح مـیشود. دنباله . . .
از عاشقانـه تا مادرانـه، از غزل تا روایت
(دربارهی سیمـین بهبهانی)
اگر انقلاب مشروطیت را آغاز بیداری ایران از گذر آشنایی با مدرنیته یـا تجدد بدانیم، دگرگونی نثر، تولد شعر نو، و پدیداری رمان و داستان کوتاه بـه مفهوم امروزی را هم رویدادهایی انقلابی مـیبینیم کـه پایـهگذار ادبیـات مدرن ایرانند.
در این دورهی صد ساله درون مـیان شاعران زن سه تن نامآورترینند: پروین اعتصامـی، سیمـین بهبهانی، و فروغ فرخزاد. مقایسهی این سه موضوع مقالههایی {از مـیهن بهرامـی و پرتو نوریعلا درون نیمـهی دیگر. جلد ۲. شمارهی ۱. ۱۳۷۲} بوده است. درون این نوشته محور سیمـین بهبهانی است، اما بهناگزیر بـه دو دیگر بهویژه پروین اعتصامـی هم پرداخته مـیشود. تصویر ماندگار این سه شاعر زن نامدار درون ذهن من تصویر دو و یک مادر هست و اشاره بـه آن درون همـین آغاز از این روست کـه نقطهی آغاز تامل من درون موضوع این نوشته بوده است.
پروین چند ماهی بعد از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش) بـه دنیـا مـیآید؛ بـه یمن داشتن پدری آزادیخواه و اهل ادب فرصت آشنایی با خواستههای انقلاب و نیز ادبیـات کلاسیک را مـییـابد؛ و در عمری ناکام و ناتمام کـه در اختناق رضا شاهی بـه پایـان مـیرسد، بیاعتنا بـه گرایشهای پیدا و ناپیدای نو درون شعر، همـهی ذوقش را درون پروراندن مضمونهای اخلاقی، عرفانی و اجتماعی درون قالبهای کهن بـه کار مـیگیرد. دنباله . . .
دلشورههای واژهسازی
سیدعباس سیدمحمدی خواسته هست که دربارهی واژهسازی بحث کنیم. متاسفانـه سرم خیلی شلوغ هست و نمـیرسم وارد بحث مفصل بشوم. دو سه روز پیش هم سیدمحمدی درون نظری کـه پای نوشتهی پیشین من دربارهی ریشـهشناسی عامـیانـه گذاشته، نظر داریوش آشوری را دربارهی کارهای دکتر حیدری ملایری نقل کرده است. از این رو مـیخواهم کمـی بـه این دو مطلب بپردازم. نخست سخن سیدمحمدی را کـه در وبلاگش نوشته، نقل مـیکنم:
«ممکن هست آن استاد درون زمـینـهی ساختارهای زبانی بسیـار کار کند و اطلاعات واژگانی و ریشـهشناسی و دیگر اطلاعات زبانیاش از زبانهای ایران باستان قابلتوجه باشد، ولی واژهسازیاش غیرشفاف و بدون بخت قبول باشد، مانند استاد دکتر محمد حیدری ملایری، کـه واژهی "دیسول" را درون برابر فرمول مـیسازد، و واژهی "نپاهشگاه" را درون برابر رصدخانـه مـیسازد (بهراستی، چه ضرورت ادبی یـا زبانی یـا علمـی به منظور برساختن واژهای بهجای «رصدخانـه» هست؟) و واژهی "هموگش" را درون برابر equation / معادله مـیسازد. ... دنباله . . .
نگاهی تازه به دیرینگی زبان فارسی
و تأثیر آن
بر ادبیـات عربی دورهی جاهلیت
دستنویس مقالهی مـهم و روشنگرانـهی زیر را استاد تُردیبانو بردییوا درون سال ۱۳۷۴ بـه من سپرد که تا پس از برگردان بـه فارسی درون ایران منتشر کنم. من نیز آن را درون نخستین شمارهی «مجموعه مقالههای پژوهشهای ایرانی» (سال ۱۳۸۰، برگهای ۵۳ که تا ۵۹) منتشر کردم. از آنجا کـه این گفتار تاکنون درون اینترنت منتشر نشده بود، آن را با ویرایش دوباره و اندکی کوتاه درون دسترس علاقهمندان مـیگذارم. این ویرایش فقط شامل نثر مقاله مـیشود و محتوای آن تغییری نکرده است.
این مقاله زمان پیدایش زبان فارسی را که تا چند سده بـه عقب مـیبرد و نقضکنندهی فرضیـهی پیدایش زبان فارسی درون سدههای نخستین بعد از اسلام است. توجه بـه این مقاله و مقالههای گوناگون دیگر درون این زمـینـه، نشان مـیدهد کـه هویت عربی بـه هر واژه و ترکیبی کـه ساختاری عربیمآب دارد، همواره درست نیست و بسیـاری از واژههایی کـه عربی دانسته مـیشوند، دارای ریشـهای درون زبانهای ایرانی و دیگر زبانهای متداول درون بینالنـهرین باستان دارد. این مقاله همچنین نشانگر نفوذ فراوان زبان فارسی درون شبهجزیرهی عصر جاهلی هست و نشان مـیدهد کـه آمـیختن این زبانها و بهویژه تأثیرپذیری زبان عربی از زبان فارسی، مدتها پیش از آمدن اسلام آغاز شده است.
یـادآوری این نکته نیز ضروری هست که اصطلاح «جاهلی» درون سراسر این گفتار به منظور تحقیر و تخفیف بـه کار نشده و صرفن یک اصطلاح متداول و شناختهشده به منظور دوران پیش از اسلام درون شبهجزیره است. (م) دنباله . . .
قلط املاعی
به جز مردم لاابالی و بیمبالات، هیچنیست کـه پیش از بیرونرفتن از خانـه و گامنـهادن درون کوچه دستکم روزی یک بار، خود را درون آیینـه نبیند و وضع سر و لباس و کفش و کلاه خود را تحت مراقبت نیـاورد، و ایرادها و بینظمـیها و آشفتگیهای شکل ظاهر خویش را بهشکلی بر طرف و درست نکنند.
چرا ؟ به منظور آن کـه انسان، درون ذات خودخواه هست و خود را از هیچکمتر و پستتر نمـیشمارد، و بر او بسی ناگوار هست که با اندامـی ناساز و شکل و ریختی منکر درون برابر دیگران جلوه کند و دیگران درون ظاهر او عیب و نقصی قابلسرزنش و خردهگیری ببینند و بر او بخندند. این توجه و دقت درون رفع عیبهای ظاهری بـه هر نظر کـه تعبیر شود، بـه شرط آن کـه به حد خودآرایی و ظاهرسازی نرسد، ستودنی است. چه به منظور انسان دردی بدتر از آن نیست کـه مورد عیبجویی هرو ناقرار گیرد و به علت عیبی کـه رفع آن بسیـار آسان بوده، انگشتنمای این و آن واقع شود. اما شگفت درون اینجاست کـه غالب همـین مردم کـه برای رفع عیبجویی دیگران، درون حفظ ظاهر گاهی از حد اعتدال نیز گام فراتر مـیگذارند، هر روز درون گفته و نوشتهی خود، مرتکب هزار غلط انشایی و املایی مـیشوند و متوجه نیستند کـه به علت نوشتن نادرست و بیاندام، که تا چه حد مورد طعنـه و ریشخند خاص و عامند و چون تأثر و تألّمـی هم از این بابت ندارند بههیچروی درصدد رفع این عیب بزرگ نیز بر نمـیآیند. دنباله . . .
دگرگونی های زبان فارسی
دگرگونی یکم : اوستا دگرگونی دوم : ماد دگرگونی سوم : فارسی قدیم دگرگونی چهارم : پهلوی دگرگونی پنجم : پیدایش زبان دری دگرگونی ششم : زبان دری با عربی
ما حتما بدانیم کـه از نژاد ملت متمدنی بوده و هستیم، و یکی از آثار تمدن ما زبان ماست. متاسفم کـه هنوز واژههای فارسی کـه در کتابها و شعرها و در نزد صنعتگران و پیشـهوران و برزگران ایران امانت مانده است، گرد نیـامده و فرهنگ خوبی فراهم نیـامده است. و همچنین درون صرف و نحو و دیگر قاعده های این زبان شیرین و کهنسال و وسیع، کتابی کـه نتیجهی کوششهای شماری از دانشمندان مسلم باشد تدوین نشده است. از این سبب مـیگویند کـه زبان فارسی از زبان های غیرمستغنی و درجهدوم حهان است، و من مدعیام کـه اگر داد زبان فارسی را بدهند و همان زحمتهایی کـه در آرایش و گردآوری زبان عربی و فرانسه و غیره کشیده شده، دربارهی زبان فارسی کشیده شود، یکی از زبانهای درجهیک حهان خواهد بود. این سخن بگذار که تا وقت دگر. فعلن مراد آن هست که قدری دربارهی تاریخ زبان فارسی، که تا اندازهای کـه برای خوانندگان سودمند تصور شود، گفتوگو کنیم. دنباله . . .
مسایل جامعهشناسی ادبیـات در ایران
موضوعی كه دربارهی آن حتما سخن بگوییم، كمـی پیچیده است؛ یعنی مسالهی ادبیـات جامعهشناسی! درون ایران امروز ”جامعهشناسی ادبیـات“ است. محصول بزرگ جامعهی ما درون سطح بینالملل، ادبیـات ماست. مساله كشوری مانند انگلستان، سیـاست؛ آلمان، فلسفه و ایران ادبیـات آن است. بنابراین اگر كاری به منظور این مساله انجام مـیشود حتما جدی و دور از ندانمكاری و سردرگمـی باشد. البته اینطور نیست كه فكر كنیم تنـها درون ایران سردرگمـی دربارهی "جامعهشناسی ادبیـات" وجود دارد. حتا درون فرانسه هم گاهی نویسندگانی چهبسا مشـهور پیدا مـیشوند كه بـه این مساله درست نپرداختهاند.
بهتر هست در اینجا نخست بـه وضعیت موجود بپردازم. نخستین مشكلی كه درون ایران دربارهی جامعهشناسی ادبیـات داریم سوءتفاهم دربارهی آن است. این سوءتفاهم تنـها درون سطح افراد معمولی نیست، بلكه درون حوزههای آكادمـیك و حتا درون وزارت علوم نیز وجود دارد. اكنون درسی درون سرفصلهای درسهای جامعهشناسی درون وزارت علوم بـه نام «جامعهشناسی درون ادبیـات» وجود دارد. این اسم «مصوب» غلط هست زیرا ادبیـات یك شاخهی هنری هست و جامعهشناسی علم است. جامعهشناسی قاعدهها و روش خود را دارد و هنر نیز ضابطهها و نظم خود را. ما نمـیتوانیم از كانت كه درون دویست سال پیش، هنر را قاعدههای نظم احساسات و علم را قاعدههای نظم ادراكات تعریف مـیكند عقبتر باشیم. دنباله . . .
"پژوهش" و "جستار"
(دانشجو، دانشگاه و روزگار ما)
وقتی زندهیـاد شاهرخ مسكوب درون بیمارستانی درون پاریس درگذشت و پیكر او را به منظور بهخاكسپاری بـه سرزمـین محبوبش – ایران – آوردند، درون برخی از شـهرها، ازآنجمله درون اصفهان، مراسمـی درون گرامـیداشت یـاد او برپا شد؛ و به قول «شـهریـار» «یك ختم هم گرفته شد و پر بدك نبود». درون همان زمان خانم جوانی كه درون رشتهی زبان و ادبیـات فارسی، از یكی از دانشگاههای معتبر دولتی مدرك «كارشناسی» داشت، از من پرسید: «شاهرخ مسكوب كی بود؟».
این پرسش ساده مرا بهیـاد ماجرایی انداخت كه چند سال پیش یك دبیر باسابقهی ادبیـات، كه او هم از همان دانشگاه مدرك لیسانس داشت، بعد از سالها تدریس ادبیـات فارسی و در شرف بازنشستگی، وقتی صحبت از حافظ خلخالی، حافظ غنی – قزوینی، حافظ خانلری، حافظ نیساری، حافظ سایـه، ... درون مـیان بود، حیرتزده پرسید: مگر حافظ یك دیوان بیشتر دارد؟
نمونـههای دیگری هم هست. مثلن درون اواسط مـهرماه گذشته، دوستی كه درون یك دانشگاه دولتی، نمـیدانم درون كدام رشتهی هنری، عكاسی درس مـیدهد، درون مسیر بازگشت از دانشگاه، سری بـه محل كار من زد و ساعتی پیش من ماند. او مـیگفت پرسشنامـههایی را بـه دانشجویـان داده که تا اطلاعات عمومـی آنان را از مقولههای گوناگون ادبی و هنری محك بزند و لابد برنامـهی درسیاش را بر اساس آن تنظیم كند. پاسخهایی را كه دانشجوها داده بودند حالا بـه یـاد ندارم؛ اما یـادم هست كه گفت هیچكدام از دانشجویـان اسم ساعدی و گلستان و چوبك و علوی را نشنیده بودند. دنباله . . .
مدیحهسراییدر ادبیـاتفارسی
در نگاه نخست بـه شعرهای مدیح ممکن هست كه خوانندهی عصر ما بگوید: چه سود از خواندن مجموعهای از تملق كه یـاوهگویی حرّاف، و گیرم باذوق، نثار یكمشت قلدُر آدمكش و بیرحم درون هشت صد سال پیش كرده است، بـه من چه كه امروز از زبان انوری بخوانم: گر دل و دست، بحر و كان باشد / دل و دستِ خدایگان باشد ولی چنین برخوردی، چندان خردمندانـه نیست، زیرا شعر مدیح، گذشته از ارزشهای هنریای كه مـیتواند داشته باشد، یك ارزش اجتماعی و تاریخی عام نیز دارد كه رسیدگی بـه ژرفای آن ما را با گذشتهی اجتماعی ما، بیش از هر سندِ مستقیم تاریخی، آشنا مـیكند و اگر روزی بخواهیم تاریخ اجتماعی مردم ایران را قدری دقیقتر از آنچه تاكنون شناخته شده است، مورد بررسی قرار دهیم، كاوش درون اعماق این مدیحهها بهترین زمـینـهی اینگونـه مطالعات مـیتواند باشد. دنباله . . .
ویژگیهای یک ترجمـهی خوب ادبی
از نظر همـهی اهل فن، ترجمـهی خوب و موفق ادبی آن ترجمـهای هست که بتواند بـه پرسشهای هفتگانـهی زیر پاسخ مثبت بدهد: دنباله . . .
تاثیر ترجمـه بر زبان و ادبیـات فارسی
تحول آغازین ادبیـات فارسی معاصر درون چندین پژوهش مـهم بررسی شده است. این پژوهشها کـه با نوشتههای ادوارد جی براون دربارهی گرایشهای ادبی معاصر آغاز شد، چندین پژوهش مـهم دربارهی جنبههای خاص و عام ادبیـات فارسی را درپیآورد. این پژوهشها نکتههای زیـادی دربارهی روزنامـهنگاری و ابداع مقالهی مطبوعاتی، نخستین تجربهها درون زمـینـهی ادبیـات داستانی، و کوشش به منظور بازآفرینی نمایشنامـههایی بـه سبک اروپایی درون فرهنگ ایرانی بـه ما آموختهاند. بااینحال، هنوز چندین پرسش مـهم دربارهی این دوره بیپاسخ مانده است. این پرسشها تأثیر خاص ترجمـهی ادبی و تأثیر اقتباس ادبی درون تکامل ادبیـات فارسی معاصر را مورد توجه قرار مـیدهند: دنباله . . .
تصویرپردازی در شعر و ادب فارسی
خانم آنـه ماری شیمل کـه سالها استاد و صاحب کرسی زبان و ادبیـات فارسی درون دانشگاههای گوناگون بوده است، کتابهای متعددی درون زمـینـهی ادب فارسی نگاشته هست که یکی از آنها کتاب "زربفت دو رنگ" او است. این کتاب دربارهی تصویرپردازی درون شعر و ادب فارسی است. خانم شیمل درون این کتاب دانش وسیع خود را درون شعر و ادب فارسی با ظرافت زنانـه، لطافت طبع، نازکاندیشی و تیزبینی درون هم آمـیخته و کتابی فراهم آورده کـه هر پژوهشگر و دانشجوی شعر و ادب فارسی حتما آن را درون دسترس داشته باشد. دنباله . . .
غلطهای مشـهور املایی و دستوری زبان فارسی
غلط مشـهور درون توصیف دو دسته بـه کار مـیشود:
دستهی نخستانی هستند کـه از رهگذر سالوسی و ریـاکاری درون زمرهی نیکمردان جای مـیگیرند. دربارهی این " کندمنماهای جوفروش " مـیگویند: فلانی غلط مشـهور است، یعنی نان پرهیزکاری مـیخورد ولی "چون بـه خلوت مـیرود آن کار دیگر مـیکند".
دستهی دوم آن واژهها و عباراتی هست که برخلاف حقایق تاریخی و یـا آیین دستور زبان و صرف و نحو آن، بر زبانها جاری است.
اکنون بـه نمونـههای گوناگون این غلطهای رایج درون زبان فارسی کـه پرهیز از گفتن آنها بایسته است، دقت کنید : دنباله . . .
فردوسی در هالهای از افسانـهها
برخی از دانشمندان و صاحبنطران نکتهسنج ایرانی و خارجی کـه بهویژه درون ٨٠ سال گذشته بـه مطالعه و پژوهش دربارهی فردوسی، حماسهسرای بزرگ ایران پرداختهاند، بارها بـه این موضوع اشاره کردهاند کـه نویسندگان مقدمـهی بایسنغری و برخی از تذکرهنویسان پیش از آنان، دربارهی زندگی و شخصیت فردوسی بـه افسانـهسرایی پرداخته و داستانهای دروغ و خیـالی و کودکانـه جعل کردهاند و سپس از راه اینگونـه کتابها، نادرستترین تصورات دربارهی فردوسی درون ذهن مردم ایرانزمـین راه یـافته کـه گاه حتا برخی از پژوهشگران ایرانی و خارجی معاصر را نیز منحرف ساخته است. دنباله . . .
نقش انقلاب مشروطه در
پیدایش ادبيات نو كودكان و نوجوانان
ادبيات كودكان نـه بـه عنوان يك "نـهاد" بلكه بـه عنوان يك "مفهوم" درون تاريخ ادبیـات جهان و ایران وجود دارد. اما آن چيزی كه از سال ١٨۵٠م درون دنيای غرب وجود دارد، اين هست كه ادبيات كودكان بعد از این زمان بـه نـهاد مستقلی افزون بر خانواده و آموزش و پرورش تبديل گردیده است. نـهادهای انسانی يعنی خانواده و آموزش و پرورش، ادبيات كودكان را درون دل خود پرورش مـیدهند، ولی بعد از آن ادبيات كودكان وارد مرحلهی ديگری مـیشود كه بـه آن مرحلهی "نـهادهای پسابنيادين" يا ثانويه Secondary Institution مـیگويند كه حيات مستقلی دارد. و آن چيزی كه هم بهصورت مفهومـی و هم بهشکل نـهادین وارد جامعهی ايران شده است، از دورهی مشروطه است. درون دورهی پيش از آن، ادبيات كودكان درون ایران البته درون چارچوب يك مفهوم سنتی وجود دارد، ولی بعد از آن هست که بـه مفهوم مدرن درون جامعهی ايران آغاز بـه شكلگيری مـیكند و به عنوان بخشی از انديشـه و تفكر دنيای غرب، رفتهرفته بهشکلی نـهادین تاثيرات خود را بر جامعه ما مـیگذارد. دنباله . . .
زمـینـههای روانشناختی "تخلص" در شعر فارسی
شعر فارسی، بـه عنوان یکی از برجستهترین و گستردهترین آثار فرهنگِ بشری، همواره موردِ ستایش آشنایـانِ این وادی بوده است. این شعر، همانگونـه کـه در حوزهی مفاهیم و معانی ویژگیهایی دارد کـه آن را از شعر دیگر ملتها امتیـاز مـیبخشد، درون قلمرو ساخت و صورت هم از برخی ویژگیها برخوردار هست که درون ادبیّات جهان، یـا بیهمانند هست یـا موردهای مشابه بسیـار کم دارد. مانند ردیف ـ با وسعتی کـه در شعر فارسی دارد و با نقشِ خلاّقی کـه در تاریخِ شعرِ فارسی داشته هست ـ درون ادبیّات جهانی بیسابقه هست (۱). برخی دیگر از ویژگیهای شعر فارسی نیز مشابه اگر داشته باشد، بسیـار اندک است. درون این یـادداشت بـه یکی از ویژگیهای شعر فارسی مـیپردازیم و آن مسألهی «تخلّص» هست که بـه این گستردگی و شمول، کـه در شعرِ فارسی دیده مـیشود. دنباله . . .
فارسیگویی فارسیزبانان
حیـات زبان فارسی درون كوچه و خیـابان را مـیزان آشنایی و درك ما از این زبان رقم مـیزند. تابلوهای تبلیغاتی، دستنوشتههای پشت شیشـهی مغازهها، پارچهنوشتههای سازمانهای گوناگون و مجموعهاعلانها و ابزاری كه به منظور اطلاعرسانی درون سطح شـهر، چند جملهی كوتاه را یدك مـیكشند، برآیند همان درك كلی مردم و مسوولان از زبان فارسی است. با مطالعه و تفكیك نوشتههای درون و دیوار و مغازهها و خیـابانها بهآسانی مـیتوانیم بـه دستهبندی قبیلههای زبانی گوناگون دست پیدا كنیم كه درون آنها مـیتوان سطحهای زبانی صتفها و قشرهای گوناگون را بازشناخت. دنباله . . .
در آشپزخانـهی زبان فارسی
(نگاهی بـه کاربرد فعل "خوردن" درون زبان فارسی)
درنگی درون زبان فارسی و گفتوگوی روزمرهی فارسیزبانان و نگاهی بـه شمار عبارتها و استعارههایی که درون این زبان به منظور فعل «خوردن» و انواع خوراکیها بـه کار مـیرود، موجب شگفتی هر پژوهندهای مـیشود. گرچه مـیتوان حدس زد کـه در همـهی فرهنگها استعارههایی در رابطه با خوردن و خوراکیها موجود باشد. لیکن خوردن و مسایل مربوط بـه آن، چنان با فرهنگ و زبان فارسی آمـیخته شده هست که مـیتوان ادعا کرد کـه حذف این استعارهها از زبان فارسی، ارتباط فارسیزبانان را با واقعیت مادی اگر نـه گسسته، بلکه دستکم بهشدت مختل مـیسازد و شرح بسیـاری از حالتهای روحی ـ روانی و موقعیتهای گوناگون اجتماعی را اگر نـه ناممکن، دستکم بسیـار محدود مـیکند. ذهن فارسیزبانان درون موقعیتهای گوناگون و بسیـار متفاوت زندگی روزمره، از عبارتهای ساختهشده از فعل "خوردن" استفاده مـیکند و ما به منظور نمایـاندن دامنـهی گستردهی این کاربرد، تنـها نمونـههایی از آنها را درون زیر مـیآوریم : دنباله . . .
اندیشـهی سیـاسی سعدی
زمـینـه و زمانـهی سعدی سعدی شیرازی (٦۰٦- ٦۹۰ه. ق) درون دورهای چشم بـه جهان گشود کـه ایرانزمـین از هر سو عرصهی تاختوتاز نیروهای ویرانگر زندگی اجتماعی قرار گرفته بود. از سوی غرب صلیبیـان، حکومت درون حال زوال سلجوقیـان را هرچه بیشتر بهسوی نابودی مـیکشاندند. از سوی شرق مغولان از کشتهها پشته مـیساختند، و از درون نیز، امـیران و حاکمان محلی با باجوخراج و درگیریهای خونبار داخلی، عرصهی زیست اجتماعی را بـه جهنمـی سوزان تبدیل کرده بودند. سعدی از زمانـهی خویش چنین یـاد مـیکند:
ای محمد گر قیـامت مـی برآری سر ز خاک / سر برآور وین قیـامت درون مـیان خلق بین زینـهار از دور گیتی و انقلاب روزگار / در خیـال نیـامد کانچنان گردد چنین
در نیکاندیشی و بزرگ سعدی همـین بس، کـه در چنین زمانـهی خونریزی از آموزهی
بنی آدم اعضای یک پیکرند / که درون آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی بـه درد آورد روزگار / دگر عضو ها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمـی / نشاید که نامد نـهند آدمـی
سخن بـه مـیان آورده است. هر چند نباید از یـاد بُرد کـه نـه سعدی خود توانست بـه این آموزه همواره پایبند بماند و نـه درون جامعهی آن روز ایران این آموزه قابل تحقق بود. نکتهی مـهم اما این بود کـه سعدی با این آموزه، افقی بسیـار انسانی فراراه ذهن و زبان جامعه گشود. دنباله . . .
نام "نوروز" در انگلیسی
در سالهای اخیر كه نوروز كاربُردی جهانشمولتر و فراگیرتر از پیش یـافته و كمكم بهگونـهی یك كلیدواژهی ایرانی از سوی مردم دیگر كشورها شناخته شده و وارد ِ فرهنگ ِ زبانهای بزرگ جهانی و نیز زبانزد ِ بسیـاری از مردم جهان و كارگزاران نـهادهای اجتماعی و سیـاسی و فرهنگی گردیده است، ضرورت نگاشتن درست آن درون رسانـههای چاپی و الكترونیك درون متنهای جُز فارسی و حتا گاه متنهای فارسی كه از سر ِ ناگزیری بـه خط لاتین نوشته مـیشوند، پیش آمده است. امّا همگان درون نگارش این واژه، شیوه و املایی یكسان بـه كار نمـیبرند و درنتیجه، این امر، آشفتگی بسیـاری درون كار ِ شناساندن جشن بزرگ ملی ما بـه دیگران، پدید آورده است. دنباله . . .
روابط خانوادگی در ادبیـات عامـیانـهی ایران
با آنکه بسیـاری از اصلاحات درون قانون خانوادهی ایران از قوانین غیرایرانی، بهویژه قوانین اروپایی ریشـه گرفته است، ولی منبع اصلی "قانون خانواده"ی کنونی ایران، درون حقیقت حقوق شیعه اثنا عشری است. (۳) بااینحال ما ناگزیریم منبع دیگر این تأثیرگذاری، یعنی "سنت و عرف" را نیز درون توضیح و تعبیر قوانین خانواده درون ایران بشناسیم. قصد این مقاله پژوهش درون این زمـینـهی گسترده نیست، بلکه ارایـهی نشانـههایی از گرایشها درون روابط خانوادگی مـیان زنان و شوهران، پدران و مادران و فرزندان و جز آن هست که درون ادبیـات عامـهی ایران نیز متجلی است. مایـهی اصلی ادبیـات عامـیانـه درون بیشتر موارد بسیـار کهنـه است، بااینحال چون این ادبیـات از یک سو عقاید عامـه را بارتاب مـیدهد، و از سوی دیگر نیز بر این عقاید تأثیر مـیگذارد. بررسی و ارزیـابی آن، و نیز تعیین مقبولیتی کـه به اصلاحات و قانونگذاری اجتماعی مـیدهد، ارزشمند است. (٤) درون ادبیـات عامـهی ایران، به منظور قصهگوی یک داستان، سلسلهمراتب خانوادگی امری بدیـهی و مسلم است. این موضوع با ظرافت بسیـاری درون داستان "تقسیم غاز" خلاصه شده است: دنباله . . .
مسایل واژهسازی
واژهسازی مسالهای هست موردی و سیر زبان فارسی و واژهسازی درون این چهل – پنجاه ساله هم پشتیبان این مدعاست. حکمهای کلی ازایندست کـه مـیتوان و باید درون برابر هر واژهی خارجی یک واژهی فارسی گذاشت، حکمـیست نادرست و نشدنی. حکم بـه اینکه بـه هیچوجه واژه نباید ساخت و واژههای خارجی را بـه همان صورت پذیرفت، نیز حکمـی هست نادرست و نشدنی. و یـا تصور اینکه درون برابر تمام مفهومها و نامهای تازهی فرهنگ اروپایی، در کنابهای کهن، ناگزیر برابری یـافت مـیشود، سادهاندیشانـه است. و در این مـیانـه راه سومـی هم هست:
باید دید کجا مـیتوان یـافت و باید ساخت و کجا نمـیتوان یـافت و ساخت. یعنی سنجشی دقیق و موردبهمورد.
در این مورد هم حتا نمـیتوان حکم کرد کـه اگر امروز ساختن واژهای به منظور مفهومـی معین ممکن نباشد، دلیل آن هست که امکان ساختن آن یـا یـافتن برابری دقیقتر و درستتر به منظور آن درون آینده نیز ناممکن است، زیرا سیر زبان و آمدن واژهها و قالبهای تازه، این امکان را مـیدهد کـه پس از جاافتادن آن ها درون زبان، راه به منظور ساختن ترکیبهای تازهتر با آنها یـا ساختن شکلهای قیـاسیِ همانند آنها، هموار شود. چنانکه ساختن "جشنواره" به منظور "فستیوال"، به منظور مثال، راه را به منظور ساختن "" هموار کرد. و آن کـه "پیشوند" و "پسوند" را ساخت، راه را به منظور ساختن "شـهروند" هموار کرد و شاید راه ساختن جشنواره را نیز ساختن ِ سنگواره (برابر فسیل) پیش از آن هموار کرده بود. دنباله . . .
نقش و جایگاه زبان در شعر معاصر ایران
با ظهور نیما و طرح تازهای كه او درون شعرِ فارسی افکند، جریـان شعر فارسی درون مسیر تازهای راه یـافت و انواع جدیدی از شعر فارسی پدید آمد. نیما راهی تازه را بـه شاعران بعد از خود نشان داد که تا آنان، هر یك بـه فراخورِ استعداد، توانایی و ذوق خویش از آن راه، دنیـاهای تازهای را تجربه كند. زبان بـه عنوان یكی از بنیـادیترین ابزارهای بیـانی، درون كانونِ توجه برخی از شاعران معاصر ایران قرار گرفت و در نزد آنان «زبانورزی» هدفِ اساسی شعر قلمداد شد. این بخش از شعر امروز ایران با تأكید بر تكنیك، پرهیز از استعارهپردازی و تزیینگرایی و فاصلهگیری از ادبیت درون شعر، تلاش مـیكند که تا شعری كاملن متفاوت باشد و راهی تازه را برگشاید و بااید. اما پافشاری مداوم شیفتگان "شعرِ زبانگرا" بر نحوشكنیهای پیدرپی، زمـینـهی سوءِتفاهمـی گزنده را به منظور بسیـاری از نوآمدگان امروز فراهم آورده هست و آن سوءتفاهم گزنده این هست كه بهجای آنكه شعر را یك آفرینش هنری گمان كنند، آن را که تا حد یك پدیدهی فنی پایین مـیآورند.
جهتگیری عمومـی شعر کلاسیک فارسی بهسوی زبان و بیـانی فاخر و رسمـی هست و بسیـاری از واژهها و ساختهای زبانی را بـه جرم «غیرشاعرانـهبودن» بـه خود راه نمـیدهد. بـه همـین دلیل، از بیـان طبیعی و منطق معمول كلام فاصله گرفته است. تنگنای وزن و قافیـه نیز درون افزایش این فاصله سهم زیـادی دارد. ما از قلههای سرافراز و غرورآفرین شعر فارسی كه بگذریم، انبوه شاعرانِ مقلد را مـیبینیم كه یـا درك شایستهای از زمانِ خویش نداشتهاند یـا آنچه کـه آن روز پنداشتهاند، با شرایط امروزِ جامعهی ما و با زیباییشناسی معاصر سازگاری ندارد. دنباله . . .
دربارهی تغییر خط فارسی
بارها خوانندگان از ما پرسیدهاند کـه دربارهی تغییر خط فارسی و بهویژه تبدیل آن بـه خط لاتینی چه عقیدهای داریم؟ نخست حتما دانست کـه هیچ خطی درون دنیـا کامل نبوده و نیست و اگر بخواهیم خطی داشته باشیم کـه صوتهای گفتار را تمامـی ثبت کند، چنانکه خواننده، از روی علامتهای خط، درست بهصورت ملفوظ کلمات پی ببرد، علامتهای آن بـه اندازهای فراوان مـیشود کـه آموختن و بهکاربردن خط را بسیـار دشوار مـیکند.
دیگر آنکه، مـیان خطهایی کـه در کشورهای گوناگون جهان و نزد ملتهای مختلف معمول است، البته برخی نارساتر، برخی کاملتر، برخی آسانتر و برخی دیگر دشوارتر است. از خط چینی کـه برای هر کلمـه علامتی جداگانـه دارد و نشانـههای خطی آن غالبن نـه بر لفظ، بلکه بر معنی دلالت مـیکند و از خط ژاپنی کـه پس از چینی از دشوارترین خطهای دنیـا است، درون اینجا گفتوگو نمـیکنیم. اما مـیان خطهایی کـه نزد ملتهای غربی متداول است، و درست یـا نادرست، امروز چشم همـهی ما بـه ایشان است، باز برخی درون کمال دشواری و نارسایی است. درون بارهی نقصهای خط انگلیسی و فرانسوی دانشمندان آن دو کشور خود بحثهای مفصل و دقیق و گاهی پرشور کردهاند، که تا آنجا کـه یکی از دانشمندان فرانسه خط امروزی متداول درون آن کشور را "شرمساری ملی" خوانده است.
نقصهایی کـه برای خط فارسی برشمردهاند اینها است: دنباله . . .
"ماشیننوشته"ها
(ادبیـات رانندگان جادهها)
کمتری را مـییـابیم کـه در جادههای ايران سفر کرده باشد و بگويد کـه هرگز خودرويی را ندیده هست که روی آن بيت شعر يا عبارتی (معمولن از دیدگاه ادبی کممايه ولی گاه زيرکانـه) نوشته شده است.
مسافرانی کـه در بعد اين خودروها حرکت مـیکنند، با چشمبرداشتن از جاده و اطراف، کنجکاوانـه اين بیتها و عبارتها را مـیخوانند و از خواندن آنها گاه شاد و گاه از معنای نـهفته درون آنها رنجيده مـیشوند. اين نوشتهها معمولن پیرامون موضوعهای عاشقانـه، عاطفی و يا مذهبی هستند. دنباله . . .
فرهنگ شادمانی در ادب فارسی(نگاهی تازه بـه زندگی و شخصیت ملانصرالدین) (حاجی فیروز = ملانصرالدین)
فرهنگ شادمانی، بخشی از فرهنگ زندگی است. شادمانی و خندستانی درون ادب فارسی سه بخش مـهم دارد:
- هزل: رسوا و خصوصیـات فردی و پنـهانی افراد هست که دنیـای ممنوعهها را نیز دربر مـیگیرد. مانند: هزلیـات سعدی و مولانا و...
- هجو: نیشخندی هست بر اخلاق و منشهای انسانها کـه جنبهی فردی آن قوی است. مانند: هجویـات سنایی و سوزنی سمرقندی و انوری و ....
- طنز: گریـهخندههای عارفانـه بر زندگی است. کشف و تضادها و ناهماهنگیهای زندگی است. سمتوسوی اجتماعی دارد. بر شمشیر است. درون اقلیم ستم و مگو و مکن و مبین، طنز و بهویژه طنز شفاهی رونق مـیگیرد که تا دمـی خنده بر لبها بنشاند و آرامش بخشد. طنز، لبریختههای شادی و رنج است. دنباله . . .
"سرنام" در زبان فارسی
یکی از ویژگیهای زبان فنی و علمـی امروزی توانایی ساخت سرنام (acronym) است. سرنام همانگونـه کـه از نامش برمـیآید، نام یـا واژهای هست که از سرهمگذاشتن حرفهای نخست چند واژه ساخته مـیشود. از سرنامهای معروف «اوپک» است بـه معنی "سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت" (OPEC= Organization of Petroleum Exporting Countries) یـا «ناتو» بـه معنی «سازمان پیمان [اقیـانوس] اطلس شمالی» (NATO= North Atlantic Treaty Organization ). دنباله . . .
مقایسهی ادبیـات کلاسیک فارسی و اروپایی
در این نوشتار، همانندی و ناهمانندیهای ادبیـات، (بهویژه شعر) کلاسیک فارسی و اروپایی بهصورتی کوتاه بررسی گردیده است. محدودهی زمانی مقایسهی ما درون این نوشتار نیز مربوط بـه ادبیـات رسمـی (شعر كلاسیك) هست و جریـانهای پرشتاب ادبی امروز را – چه درون ایران (۳) و چه درون اروپا – دربر نمـیگیرد. محورهای قابلبررسی درون این نوشتار بـه قرار زیر است: دنباله . . .
دربارهی ریشـهی فارسی واژهی عشق
زیباترین واژهی زبان فارسی کـه تا چندی پیش همـه آن را عربی مـیدانستهاند و درشعر و ادبیـات فارسی و بهویژه عرفان ایرانی جایگاهی بلند و برجسته دارد واژهی "عشق" است.
این واژه ریشـهی هند و اروپایی دارد و پیشینـهی آن بدین قرار است: دنباله . . .
(زبان فارسی از آشوب که تا سامان)
زبان فارسی يا فارسی دَری، ستون استوار تاريخ و فرهنگ و شناختنامـهی ايرانيان، افغانان، تاجيكان و برخی تيرههای فارسیزبان درون ديگر كشورهای آسيای باختری و مركزی، و سرمايهی مشترك معنوی ملتها و تيرههای ياد كرده است. اين زبان، شاخهای از زبانهای ايرانی هست كه خود بـه شاخهی بزرگتر گروه زبانهای هندو - ايرانی مـیپيوندد و در كليدواژههای زبانشناختی، از آن بـه نام "فارسی نو" ياد مـیشود (در برابر فارسی باستان / كهن، زبان روزگارِ هخامنشيان كه نوشتههای اندكشماری بـه خط ميخی از آن برجا مانده هست و فارسی ميانـه، زبان روزگار پارتيان/ اشكانيان کـه شمار بيشتری سنگنوشته و كتاب بـه دبيره (خط) پهلوی از آن درون دست داريم). دنباله . . .
زبان عامـیانـه، اصطلاحات و ضربالمثلهای فارسی
نگا. = نگاه کنید به
آ
آب = عزت و رونق، طراوت و تازگی، روح، خالص
آبِ آب = آبکی، بیمایـه، بیرنگ
آب از آب تکان نخوردن = رخ نجنجال و هیـاهو، آرام ماندن اوضاع
آب از آتش برآوردن = کار محال
آب (ها) از آسیـاب افتادن = فرو نشستن هیـاهو، از یـاد رفتن ماجرا
آب ازو لوچهی کسی سرازیر شدن = تمایل شدید داشتن، بـه طمع افتادن
آب از دریـا بخشیدن = از کیسهی خلیفه بخشیدن
آب از سر گذشتن = کار از چاره و تدبیر گذشتن
آب از گلو پایین نرفتن = غصه و ناراحتی شدید داشتن
آب اندام = زیباتن و خوشرو
آبباریکه = درآمد اندک اما مرتب
آببردار = دوپهلو، کنایـهآمـیز
آب برداشتن = هدف دیگری درون پس کاری وجود داشتن
آب بستن درون چیزی = آبکی و رقیق
آببندی = آرامآرام بـه کار انداختن دستگاه نو
دنباله . . .
دامنـهی نفوذ و تاثیر زبان فارسی در زبانهای جهان
زبانهای دنیـا را ٦ هزار دانستهاند. برخی از این زبانها بسیـار بـه هم شبیـه هستند .ازاینرو همـهی زبانها را مـیتوان در ٢٠ گروه عمده جای داد. یکی از مـهمترین گروههای زبانی، هندواروپایی هست که همـهی زبانهای شبهقارهی هند - ایران و نیز اروپایی را دربر مـیگیرد. درون روزگار ابن بطوطه وی در همـهی مناطق غیرعربی کـه سفر نموده با زبان فارسی مشکل گفتاری خود را حل مـیکرده است. حتا درون چین و بلغارستان و ترکستان کلمـههایی از فارسی وجود دارد و از این نظر با زبان یونانی قابل مقایسه است.
زبان فارسی از قدیمترین زبانها و از گروه زبانهای هندوایرانی هست که زبانی پیوندی است. این گروه زبانی مجموعهای از چندین زبان را شامل مـیشود کـه بزرگترین جمعیت جهان بـه این گروه سخن مـیگویند و صدها واژهی مشترک مـیان فارسی و آنها وجود دارد. ریشـهی بسیـاری از کلمـههای پایـهای زبانهای اروپایی مانند: است، مادر، پدر (فادر، فاتر)، برادر، ، (داتر)، بد، خوب (گود)، بهتر (بتر)، تو، من، مُردن، ایست و مانند آنها یکی است. از زبان فارسی امروزه دهها کلمـهی بینالمللی مانند : بازار، کاروان، کاروانسرا، کیمـیا، شیمـی، الکل، دیتا، بانک، درویش، آبکری، بلبل، شال، شکر، جوان، یـاسمـین، اسفناج، شاه، زیراکس، زنا، لیمو، تایگر، کلید، کماندان، اُرد (امر، فرمان)، استار، سیروس، داریوش، جاسمـین ، گاو ( گو = کو Cow)، ناو، ناوی، توفان، گاد God، نام، کام، گام، لنگ = لگ ، لب، ابرو، بدن، روز و ... بـه بیشتر زبانهای مـهم دنیـا راه پیدا کرده است. دنباله . . .
پیرامون وازه و واژهسازی،
شیوههای برابرسازی و برابریـابی
فیروزه ناظرى*: تعریف شما از «واژه» چیست؟
- اگر بخواهم بهشکلى کاملن فنى بـه این پرسش شما پاسخ بدهم، حتما اصطلاحاتى تخصصى مانند «تکواژ»، «تکی»، «آهنگ صدا»، «مفهوم» و... را بـه مـیان بکشم کـه درکشان نیـاز بـه ساعتها بحث دارد و از حوصلهی مخاطب شما نیز خارج است. بنابراین اجازه بدهید بـه همـین تعریف ساده بسنده کنیم کـه «واژه» همان واحد سازندهی جمله هست که درون خط فارسى آن را با اندکى فاصله با واحدهاى دیگر مىنویسیم و یک معنى مشخص دارد. دنباله . . .
تکامل ادب فارسی در دوران پس از اسلام
(دربارهی تاثیرات زبان عربی درون پیدایش زبان دری و شعر عروضی فارسی
و اشکال و انواع سبکهای ادبی )
این مطلب بر همـه روشن هست که ادبیـات فارسی درون دوران بعد از اسلام، از جهات قوی و برجستهی فرهنگ ایرانی است. درون طی پنجاه سال اخیر ـ اگر درون زمـینـهی علوم و معارف دیگر کار جدی و نظرگیری انجام نگرفته باشد، درون این رشته کار زیـادی صورت گرفته است. خاورشناسان اروپایی از لحاظ اسلوب تحقیق درون این گسترده بررسیهای ادبی و تاریخی، به منظور روشنفکران ایرانی نقش راهنما داشتند. آن روشنفکران ایرانی کـه از مدارس قدیمـه ما بیرون آمده و از تعلم صمدیـه و صرف سیر آغاز کرده و تا مغنی و مطول رسیده و زبان عربی کلاسیک را مـیدانسته و به علوم ادبی علاقه داشتهاند، با آموختن اسلوب اروپایی ِ تحقیق، خیلی زود توانستند بـه کارشناسان معتبری مبدل شوند و گاه از معلمان باختری کـه غالبن کمـیت آنان درون فارسی و عربی مـیلنگید، درون گذرند و نمونـههای باارزشی از تحقیق و تحلیل عرضه کنند. دنباله . . .
چهرههای فولکلوریک در قصهها و مثلهای ایرانی
کار بر روی فرهنگ عوام (فولکلور) درون ایران طی سالهای اخیر نسبتن وسیع و خوب انجام گرفته است، چیزی کـه آن را حتما مرهون تلاش تحقیقاتانی دانست کـه شاید اغلب از وسایل لازم به منظور این کار دشوار نیز محروم بودهاند. درون این زمـینـه هدایت، صبحی، انجوی، شاملو، جمالزاده، امـیرقلی امـینی هر یک درون دوران خود و در گسترهی معین (مانند اصطلاحات، امثال، قصهها، ترانـهها، لغات و...) خواه متعلق بـه تهران، خواه شـهرستانها، آثاری نشر دادهاند.انی کـه در همـین عرصهها شاید با دامنـهی محدودتری فعالیت کردهاند نیز کمشمار نیستند و گاه برخی تکنگاریهای بسیـار باارزش هم دربارهی عادات و آداب تهران و شـهرستانها منتشر شده است. از این کوششهای بزرگ و ضروری هنوز حتما بهرهبرداری شود: دنباله . . .
درآمدی بر جامعهشناسی ادبیـات
«اجتماعیـات درون ادبیـات» ایران بهطور عمده بـه تلاش جامعهشناسان و نیز ادیبان علاقهمند بـه مسایل اجتماعی، دربارهی فهم عناصر اجتماعی درون ادبیـات ایران، و بهویژه شعر و متنهای ادبی مربوط مـیشود. این درس از سال ۱۳۴۸ درون دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران (و نخست توسط دکتر غلامحسین صدیقی) تدریس مـیشده است. دکتر روحالامـینی معتقد است: «جامعهشناسی ادبیـات، جامعهشناسی متن ادبی هست اما پیداكردن مسایل اجتماعی درون آثار، «اجتماعیـات درون ادبیـات» است. » (روزنامـه ایران، ۱ تیر ۱۳۸۱)
ادبیـات ایران، هم بـه همـهی مـیراث نوشتهی پیشینیـان ما اطلاق مـیشود و هم بـه ادبیـات بهصورت خاص. برخی از منابع ادبی مورد بررسی، بـه بُعدهای عام ادبیـات باز مـیگردد، مانند کتابهای تاریخی، وقفنامـهها و ...(ر.ک. روحالامـینی، ۱۳۷۵). اما با تاکید بر ادبیبودن موضوع مورد مطالعه درون این رشته، مـیتوان «اجتماعیـات درون ادبیـات» را بـه «جامعهشناسی ادبیـات» پیوند زد. از این رو بحث «اجتماعیـات درون ادبیـات» را مـیتوان درون دو گسترهی بنیـادی بررسی کرد: دنباله . . .
داستان "پاورفی"در ایران
داستان شكلگیری ادبیـات عامـهپسند امروزی درون ایران، خودش بـه یك داستان عامـه پسند دیگر شبیـه است. داستانی كه به منظور فهم و شناخت بهتر موقعیت عامـهپسندهای امروزی حتمن حتما سری هم بـه آن زد. ما اینجا فقط خلاصهی داستان را تعریف كردهایم، با معرفی چند كاراكتر اصلی داستان كه خودشان از داستاننویسهای قهار روزگار بودهاند. بـه قول كورت ونـه گات: بله، رسم روزگار چنین است! رمانهای عامـهپسند نوین، از پاورقیها آغاز شدند. پاورقیهای یكی-دو صفحهای كه نخست درون مجلههای خانوادگی چاپ مـیشدند و بعدها بـه كتاب تبدیل مـیشدند. روزنامـهنگاری و نویسندگی بـه شكل امروزیاش درون ایران، از اواسط حكومت قاجار و دوران محمدعلی شاه آغاز شد؛ امّا پاورقیها، همان زمان بـه دنیـا نیـامدند. روزنامـهنگاران قدیمـی از پاورقی مشـهور "تهران مخوف" بـه عنوان اولینهای این نوع، یـاد مـیكنند، تهران مخوف را مشفق كاظمـی نوشت و در روزنامـهی ستاره ایران چاپ شد. دنباله . . .
خانوادههای زبانی
بزرگترین خانوادهی زبانهای جهان، زبانهای هندواروپایی و یـا آریـایی است. خانوادهای كه امروزه درون هر ۵ قاره پراكنده شده و چه از نظر پراكندگی درون مـیان كشورها و قارهها و چه از نظر جمعیت سخنگویـان بزرگترین خانواده است.
همـهی اروپا درون چیرگی زبانهای اروپایی هست كه شاخهای از زبانهای آریـایی بهشمار مـیآید. درون آسیـا زبانهای هندی و ایرانی مـیلیونها سخنگو دارند و به دلیل استعمار دولتهای اروپایی درون چند سدهی گذشته، همـهی قارهی آمریكا و استرالیـا و همچنین بخش بزرگی از آفریقا بـه زیر چیرگی زبانهای اروپایی رفته است.
دیگر خانوادههای بزرگ عبارتند از:دنباله . . .
نفوذ زبان و ادبیـات فارسی در قلمرو عثمانی
زبان شیرین فارسی و فرهنگ گرانمایـهی ایران سدههای دراز درون بخش بزرگی از جهان متمدن قدیم سروری و سرافرازی داشت، و از كرانـههای اقیـانوس اطلس که تا اقیـانوس كبیر، و از فرغانـه که تا بغداد، و از دهلی که تا قسطنطنیـه، و سرانجام از سنگاپور که تا اسپانیـا، زبان اهل ادب و ذوق و حال بود. درون سدهی هشتم هجری درون همان سالها كه معماران چیرهدست ایرانی درون ساختن بنای معروف الحمرا درون اسپانیـا مـیكوشیدند، خنیـاگران چینی به منظور ابن بطوطه جهانگرد مراكشی غزل سعدی را مـیخواندند:
تا دل بـه مـهرت دادهام / درون بحر فكر افتادهام
چون درون نماز استادهام / گویی بـه محراب اندری
در همان سالها كتیبهی سنگهای مزار را درون جاوه و سنگاپور بـه فارسی مـینوشتند. ازآنجمله بر سنگ قبری از سال ۸۲۳ كه سی سال پیش درون مالایـا كشف شده، این غزل سعدی را نگاشتهاند:
بسیـار سالها بـه سر خاك ما رود / كاین آب چشمـه آید و باد صبا رود
در آن مـیان زبان و ادب فارسی درون آسیـای صغیر و دیگر سرزمـینهای قلمرو عثمانی جلال و شكوهی دیگر داشت. دنباله . . .
تیپهایگوناگون زندر داستانهایمعاصر ایرانی
از زمانى کـه شـهرزاد با گفتن داستانهایى از حیله و مکر زنان، آشوب دل شـهریـار را بیشتر مى کرد که تا امروز این موجود عجیبوغریب و چندوجهى کـه با تاباندن نورهاى مختلف بر او طیفهاى جدیدى از شخصیتش را بـه نمایش مىگذارد، درون داستانها جاخوش کرده و بىحضورش داستاننویس براى رنگوبوبه نوشتهاش حتما به فکر مقدمـهچینی دیگرى باشد. زنهاى هزار و یک رنگ هزار و یک شب، مادام بوارى، آناکارنینا، زنهاى بور و مشکى هیچکاک، زنهاى اندرونىنشین و مظلوم یـا مظلومنماى نویسندگان معاصرمان، صورتکهاى گوناگونی از زن را برایمان بـه تصویر کشیدهاند. قدیمىترین و پابرجاترین نقشى کـه زنها درون قصهها بـه عهده داشتهاند، نقش مادرانـه بوده است. "زن – مادر" درون داستانهاى مردانـه و زنانـه تقریبن حضور یکسانى دارد. ممکن هست داستاننویس زن بـه علت احساس "همذاتپندارى" با مادر داستانش، بـه داستان کیفیت دیگری بدهد، ولی درون حس بنیـادىاش با داستاننویس مرد تفاوت زیـادى ندارد. بـه علت غریزىبودن مساله، فرهنگ و جغرافیـا هم مانند ت تاثیر مـهمى درون ایجاد و درک احساس مادرانـه ندارد. دنباله . . .
تاریخ خط حرفی در ایران و جهان
مـیگویند كه هندوان درون آغاز هر كتابی مـینویسند: «درود بر كسی باد كه خط را اختراع كرد.» ما نیز چنین ستایشی را بهحق درون خور آن كس مـیدانیم، چون كلید هر دانشی خط است. بیجهت نیست كه آغاز دوران تاریخی را با پیدایش خط مـیزان كردهاند. دیرزمانی هست كه مردم جهان پی بـه اهمـیت آن و خواستهاند كه بدانند كی و كجا و چهگونـه اختراع شده است.
چنانكه از كتابهای فارسی و عربی و یونانی آشکار مـیشود، موضوع اصلی الفبا و مخترع آن چندین بار درون تاریخ جهان زمـینـهی بحث و جدل دینی و فرهنگی بوده است.
تا یك سدهی پیش موضوع الفبا را بهگونـهای با روایـات مذهبی مربوط كرده بودند كه كسی از ترس تكفیر جرات سخنگفتن درون آن باره را نداشت و كمكم موضوع بدین سادگی را با غرضهای خاصی بـه موضوع باستانشاسی درون آمـیختند و کوشیدند پردهای بر روی تاریخ این اختراع شگفتآور بكشانند و مخترع خط الفبایی را به دست فراموشی بسپارند.
در اسناد كهن اروپایی مدركی دیده نمـیشود كه از مخترع خط نامـی باشد و هنگامـی كه درون اینباره سخن مـیگویند، جز افسانـه و اوهام چیز دیگری دستگیر كسی نمـیشود. درون ایران با این كه سدههاست كه بـه علت تعصبهای جاهلانـه و خرابكاری زندیقان از جعل و دستخوردگی درون مدارك تاریخی فروگذار نشده است، با این همـه خوشبختانـه از لابهلای سطور تاریخ مـیتوان اسناد و مداركی تاریخی و فنی یـافت كه بهگونـهای روشن تاریخ الفبا را نشان مـیدهند.
ما پیش از اینكه وارد بحث تاریخی شویم توجه خوانندگان را بـه دو نكته جلب مـیكنیم: دنباله . . .
نقش و تصویر در ادبیـات فارسی
زنده یـاد هانری ماسه از ایرانشناسان نسل گذشته تنـها كسی هست كه افزون بر آشنایی كامل با ادب فارسی بـه خلقیـات و هنرهای عامـیانـهی ایرانیـان نیز توجه بسیـار داشت. كتاب «اعتقاد و عادات ایرانیـان»Croyances et coutumes Persanes,Paris 1938 حاصل نخستین آشنایی نزدیك و دلبستگی او بـه مردم این سرزمـین بود. بعد از آن درون طی نیم سده كوشش و با انتشار «تمدن ایرانی» و «منتخبات نظم و نثر فارسی» و دهها مقاله جهانیـان را بیش از پیش با شگفتیهای تمدن و ادب ایران آشنا كرد، وی هرگز از مردم بازار و روستاها نیز غافل نشد و یكی از آخرین كارهای او درون این زمـینـه مقالهای با عنوان: Imagerie popoulaire de I'Iran هست كه درون مجلهی آر آزیـاتیك جلد پنجم – بخش ۳ - سال ۱۹٦۰ بـه چاپ رسیده هست و ما به منظور معرفی بیشتر این زباندان و ایرانشناس بزرگ برگردان فارسی آن را درون پایین مـیآوریم:
در سدهی نوزدهم مـیلادی درون ایران به منظور انتشار چند روزنامـه چاپخانـهای تأسیس كردند كه درون واقع دستگاه چاپ سنگی (لیتوگرافی) بود. این روش که تا آخرین سالهای این سده به منظور چاپ روزنامـه، نشریـات عامـیانـه و متنهای ادبی و علمـی بـه كار مـیرفت . برخی از این كتابها كه بـه دقت لیتوگرافی شده با هنرهای عامـیانـهی ایران بستگی دارد، چه گروهی از سازندگان تصویرهای آنها بهویژه مـیرزاحسین از خلقیـات معاصران خود الهام مـیگرفتند. به منظور مثال، من چاپ زیبای هزارویكشب (۱۲۷۳)، مجموعه ضربالمثلها (۱۲۷۳) و اسكندرنامـهی منظوم (۱۲۷۴) (۱) را نام مـیبرم . دنباله . . .
دربارهی نقد شعر
(چهگونگی نقد شعر نو)
طی سالهای اخیر درباره ی شعر و نقد شعر کهن و شعر امروزی درون کشور ما کتابها و رسالههای فراوانی نوشته شده است. یکی از جالبترین کتابها در این مـیانـه "صور خیـال درون شعر فارسی" از شفیعی کدکنی است. درون کتاب ذکرشده نخست این صور خیـال مورد بحث نظری بسیـار وسیع قرار مـیگیرد و سپس بر شعر فارسی از آغاز سدهی سوم هجری تا سدهی ششم هجری (دوران امـیر معزی و لامعی و ارزقی) انطباق مـییـابد و امـید هست این بررسی کـه گویـا مجلدات متعددی را درون بر خواهد گرفت ادامـه یـابد. (. . .)
از آثار دیگری کـه اینجانب با آنها آشنا هستم . . . دنباله . . .
قصه و قصهپردازی در مثنوی مولوی
مثنوی، شاهكار عرفانی سدهی هفتم و از ستونهای چهارگانـهی ادب فارسی، از معدود آثاریست كه درون عین دیرینگی، از بسیـاری جوانب همچنان تازگی و طراوت خود را حفظ نموده است. زبان راوی، سادگی و بیپیرایگی لفظی، معنی ژرف و سهل و ممتنع، بهكارگیری قصه و تمثیل و به تبع آن، جهانشمولبودن این شاهكار جاوید ادب پارسی بدان تازگی بخشیده هست و آن را از بسیـاری جوانب از جمله درون ساختار داستانی، قابلبررسی ساخته است. ما درون این نوشته با نگاهی كلی بـه داستانهای مثنوی، بـه بیـان نوع ادبی قصهها، برخی ویژگیهای ساختاری و سرانجام بررسی مـهمترین عناصر داستانی درون آنها خواهیم پرداخت. دنباله . . .
نقش و کاربرد قصه در ادب فارسی
قصه از برجستهترین و رایجترین گونـههای ادبیـات عامـه است كه با طبیعت و زندگی مردم پیوند نزدیك دارد ، گوناگونی یك قصه و نقل آن بـه این سبب هست كه ادبیـات عامـه درون آغاز صورت شفاهی داشته و از فردبهفرد و نسلبهنسل دیگر انتقال یـافته و سپس به منظور بقا و استمرار درون هر عصر و دوره و در هر جامعه و فرهنگ، خود را با نظام اجتماعی رایج تطبیق داده و با الگوهای اجتماعی آن جامعه و آن دوره همنوا نموده است. ساخت معنایی قصه بر دو اصل واقعگرایی و خیـالپردازی نـهاده شده است. آمـیختگی این دو اصل یـا خصلت، قصه را زیباتر و دلپذیر و مقبول طبع عام و خاص كرده است. دنباله . . .
نگارواره در ادبیـات فارسی
نگارواره نقاشی نیست، بلکه "نوشتاری هست که مـیخواهد نقش نقاشی را ایفا کند". اما درون ادبیـات کلاسیک فارسی نگارواره ها درون شبکهی صور خیـال بـه سود دنیـای غیرواقعی محو مـیشوند. از این رو با وجود اصالت رنگها درون متنهای ادبی ما، حجمها و حدود آنها نادرستاند. این امر درون مـینیـاتور ایرانی نیز چنین است. درون مقالهی حاضر، ما بدون بررسی تاثیر و تاثر مـیان مـینیـاتور و ادبیـات، این وجه، یعنی حضور ابزاری و غیرواقعی نگاروارهها درون ادبیـات فارسی را درون مقایسه با ناواقعگرایی مـینیـاتور بررسی مـیکنیم و سپس بـه وجود نگارواره ها درون برخی آثار از شعر معاصر فارسی اشاره مـیکنیم. دنباله . . .
بهکارگیری عدد در ادبیـات فارسی
«عدد» كلمـهای هست كه به منظور شمردن اشیـاء و اشخاص بـه كار مـیرود و شمارهی آنها را بیـان مـیكند. آنچه با عدد شمرده مـیشود، «معدود» نام دارد. مانند: چهار درخت، پنج كتاب، هفت دانش جو
در مثالهای بالا چهار، پنج و هفت را «عدد» و درخت، كتاب و دانشجو را «معدود» مـیگویند.
عدد چهار گونـه است: دنباله . . .
تاریخچهی زبان پارسی در آذربایجان
در كتاب «البلدان یعقوبی» مـیخوانیم: «مردم شـهرهای آذربایجان و بخشهای آن، آمـیختهای از ایرانیـان آذری و جاودانیـان قدیمـی، خداوندان شـهر (بذ) هستند كه جایگاه بابك (خرمـی) بود.»۱
در فتوح البلدان بلاذری (تألیف ۲۵۵ ق / ۲۴۸ خ) نیز درون فصل «فتح آذربایجان» خبر از فهلویبودن زبان آذربایجان مـیدهد.۲
در اینكه زبان مردم آذربایجان ایرانی بوده، جای تردیدی نیست. بیگمان «آذری» از لهجههای ایرانی بهشمار مـیرفته هست و همـهی مؤلفان اسلامـی نخستین سدههای هجری درون اینباره اتفاق نظر دارند. دنباله . . .
تاثیر ترجمـه بر واژگان و دستور زبان فارسی
زبان فارسی دارای جنبهها و جلوههای متنوع و متعددی هست كه پژوهش دربارهی همـهی آنها به منظور فرزندان این مرزوبوم وظیفهای هست حتمـی و لازم. مثلن پژوهش دربارهی زبانهای ایرانی پیش از اسلام، لهجههای محلی، زبان دری كهن و آثار بسیـاری كه از آن باقی مانده هست و همچنین پژوهش دربارهی زبان فارسی معاصر، بر ما فرض است، ولی آنچه بیش از همـه مورد نیـاز ماست، فارسی معاصر هست و چون فارسی معاصر و آینده تحت تأثیر ترجمـه از زبانهای اروپایی قرار دارد و خواهد داشت، مـهمترین مسالهی زبان فارسی به منظور ما ترجمـه هست و سایر مسایل این زبان مانند تصحیح متنهای قدیم و زبانهای پیش از اسلام درون درجهی دوم اهمـیت قرار دارد. یكی از ایرادهای كار دانشگاهها و آموزگاران ادبیـات این هست كه بـه این مساله حیـاتی یعنی فارسی معاصر و ترجمـه، توجه لازم را نكردهاند و در نتیجه زبان امروز ما تحت تأثیر ترجمـههای بد و ناقص قرار گرفته هست كه دهها اصطلاح ترجمـهای نامناسب حاصل آن است. اصطلاحهایی چون: قوهی مقننـه، قوهی مجریـه، قوهی قضاییـه، فوقالذكر، اتخاذ تدابیر لازم و دهها مانند آن. دنباله . . .
پژوهش در ادبیـات عامـیانـهی ایران
من از كمـی پیش از انقلاب، نخست با محیط و سپس با همكاران فعال درون زمـینـهی مطالعات فرهنگ مردم ایران درون تماس نزدیك بودم و همواره کوشیدم این رابطه را حفظ كنم. با توجه بـه این تجربه درون این مقاله بر چهار موضوع تاكید مـیكنم: نخست تعریف كوتاهی از پژوهش ادبیـات عامـیانـه بـه عنوان حوزهای كه مـیتوان آن را درون بین مطالعات فرهنگ مردم و انسانشناسی قرار داد. دوم، تاریخچهی این مطالعات درون ایران؛ سوم، اشاره بـه برخی از مـهمترین مضمون های پژوهشی درون ادبیـات عامـیانـهی ایران و چهارم، نتیجهگیری و ارایـهی تصویری از مسایل كنونی و راههای حل آن ها. دنباله . . .
داستاننویسی از فرهنگ مردم
ادبیـات كهن ایران یـا منظوم هست یـا منثور (و گاه نثر و نظم با هم)؛ و به یك اعتبار بـه دو بخش مـهم تقسیم مـیشود: حماسی و عشقی. گنجینـهی ادبیـات داستانی قدیم ایران عمدتن شامل این دو گروه است، یعنی یـا حماسی هست یعنی توصیف اعمال پهلوانان و بیـان رشادتها و مردانگیها و ازجانگذشتگیهایشان و افتخاراتی كه به منظور قوم، مـیهن، ملت و یـا شخص خود بـه ارمغان آوردهاند كه نمونـهی كامل آن شاهنامـهی حكیم بزرگوار ابوالقاسم فردوسی توسی است، و یـا عاشقانـه هست كه شاید سخنگفتن از احساسات شخص باشد، ولی با مضمون وسیع و توصیف «من» برتر و گستردهتر شاعر. بـه عبارتی، بیـان عشق هست مـیان دو جنس مخالف و بیتابی ها و دلبستگیهایشان كه نمونـهی مثالزدنی آن داستانهای حكیم نظامـی است. چون: خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد و ... دنباله . . .
قصههای عامـیانـه و "طوطینامـه"
قصه یكی از اجزای ادبیـات عامـیانـه است. «قصه» درون لغت بـه معنی حكایت و سرگذشت هست و درون اصطلاح بـه آثاری اطلاق مـیشود كه درون آنها تأكید بر رویدادهای خارقالعاده بیشتر از تحول آدمها و شخصیتهاست. درون قصه یـا حكایت، محور ماجرا بر رویدادهای خلقالساعه قرار دارد: «رویدادها، قصهها را پدید مـیآورد و در واقع ركن بنیـادی آن را تشكیل مـیدهد، بی آنكه درون گسترش و بازسازی قهرمانها و آدمهای قصه نقشی داشته باشد.» (۱) ویژگیهای قصهها بهگونـهی خلاصه بدین قرار است: دنباله . . .
آسیبشناسی سرهنویسی
یکی از های ایرانیـان بعد از انقلاب مشروطه سره یـا پاکنویسی درون زبان فارسی است. ی کـه از همان آغاز همراهان و دشمنان بسیـار جدی داشته هست و امروز بعد از یک سده، نـه مـیتوان گفت کـه این پیروز شده هست و نـه مـیتوان دستاوردهای آن را نادیده گرفت. این کـه زبان درون ایران درون سدهی بیست و یکم از زبان آغاز سدهی بیستم فارسیتر هست دستاورد همـین است، درحالیکه سرهنویسان درون مـیان نویسندگان (چه درون آن زمان و چه امروز) اقلیتی کوچکند. به منظور آسیبشناسی این ، بهتر هست اندکی با تاریخچهی نثر فارسی دری آشنا شویم. دنباله . . .
شعرشناسی
وقتی از شما بپرسند شعر خوب یعنی چه، آیـا مـیتوانید فورن بـه آن پاسخ دهید؟
در این باب ادیبان عرب و عجم بسیـار بحث کردهاند و آنچه سرانجام بـه ما پاسخ دادهاند این بوده هست که: شعر خوب آن هست که ذوق انسان آن را انتخاب کند. با این تعریف اگرچه مـیتوان فهمـید شعر خوب چیست ولی نمـیتوان دلیل خوبی آن را ذکر کرد.
آنچه ما مـیخواهیم روی آن بحث کنیم، قدری بالاتر از این مقدار وصف است. ما مـیخواهیم روی آن قصور فکری و طفرهای تحقیق کنیم کـه از پدران ادیب و علمای معانی به منظور ما بـه مـیراث رسیده است. ما مـیخواهیم قدری دقیقتر شده و مقیـاس و قاعدهی محققتری را بـه دست آوریم. دنباله . . .
ریشـههای تاریخی اصطلاحات و ضربالمثلهای فارسی
١ – آب از سرچشمـه گلآلود است
( اختلاف و نابهسامانی درون هر کاری ناشی ار بیکفایتی و سوءتدبیر مسوولان است. "آب از سرچشمـه گلآلود است" عبارتی هست که ریشـهی تاریخی دارد و از زبان بیگانـه بـه فارسی ترجمـه شده است).
● ( لطائف الطوائف ، برگ ١٣۹ ): خلفای اموی جمعن ١۴ نفر بودهاند کـه از سال ۴١ که تا ١٣۶ هجری درون سرزمـین پهناور اسلامـی خلافت کردهاند. درون مـیان ایشان هیچیک درون مقام فضیلت و تقوا همتای خلیفهی هشتم، عمر بن عبداعزیز، نبوده است. این خلیفه تعالیم اسلامـی را تماموکمال اجرا مـیکرده است؛ دوران کوتاه خلافتش همراه با عدل و داد بود و بدون تکلف و تجمل زندگی مـیکرد.
روزی این خلیفه از عربی شامـی پرسید: عاملان من درون دیـار شما چه مـیکنند و رفتارشان چهگونـه است؟
عرب شامـی با تبسمـی رندانـه پاسخ داد: دنباله . . .
فردوسیستیزی مدزن
در شمارهی هفتم و هشتم مجلهی «گوهران» (بهار و تابستان ۸۴، جلد دوم، برگهای ۳۴۸ـ ۳۵۹) مقالهای از دكتر محمد قراگوزلو با عنوان اصلی «تابوی فردوسی درون محاق نقد» و عنوان فرعی «طرح مباحثی نو درون فردوسی پژوهی» بـه چاپ رسیده است.
عنوان مقاله هر خوانندهی علاقهمند بـه فردوسی را بـه خواندن آن بر مـیانگیزد، ولی افسوس آن چه نصیب او مـیشود «چیزی هست كمتر از هیچ». چرا؟ خدمتتان عرض مـیكنم. تابوشكنی و ساختارشكنی از همان آغاز درون ساختار مقاله بـه چشم مـیخورد و «درآمد 0» ( کـه منظور صفر است!) دنباله . . .
استورهها و ادبیـات کودکان
در این مقاله شیوهی استفاده از استورههای ایرانی به منظور کودکان مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته و از آنجا کـه شایسته هست نویسندهی داستانهای کودکان بـه یـافتههای علمـی و نوین پژوهشگران توجّه داشته باشد، نخست داستان «آرش کمانگیر» از ادبیـات ایران باستان و ادبیـات فارسی و عربی بیـان شده و پس از آن بازنویسی این داستان از "احسان یـارشاطر" آورده شده است. سپس آثاری کـه در ادبیـات معاصر بر بنیـاد شخصیت آرش کمانگیر پدید آمدهاند معرّفی شدهاند. درون پایـان نیز خلاصهای از مقالهی «آرش کمانگیر؛ مژدهآور باران» کـه سیمای جدیدی از آرش کمانگیر درون آن ارایـه شده، آمده است و در پایـان پیرامون نوشتن داستانهای استورهای نوین به منظور کودکان با توجّه بـه یـافتههای علمـی و نوین، طرح، راهکارها و پیشنـهادهایی ارایـه شدهاند. دنباله . . .
ناسازها(بیـان پارادوکسی) در ادب فارسی
واژهی Paradox از كلمـهی لاتینی Paradoxum برگرفته شده و Paradoxum خود مركب از Para بـه معنی مخالف و مقابل و doxa بـه معنی رأی و اندیشـه است. آنچه درون این نوشته مورد نظر ماست معنی این كلمـه در اصطلاح علم بلاغت است و درون این علم آن را بیشتر درون معنی سخنی دانستهاند كه با ظاهر متناقض و مـهمل دارای معنی درست و ارزش زیباییشناسی باشد. (۱) درون زبان فارسی، پارادوكس را بـه "تناقض"، "تناقض ظاهری"، "بیـان نقیضی"، "ترویج تضاد"، "تلقیح تضاد"، "ناسازی هنری"، "موالاهالعدو"، "متناقضنما" و... ترجمـه كردهاند. این آرایـهی ادبی كه یكی از عاملهای زیبای برجستگی كلام هست با آرایـهای كه درون كتابهای بلاغی قدیم با عنوان"تضاد" یـا "طباق" مورد بحث قرار گرفتهست- اگر چه از یك مقولهاند - از دید زیباییشناسی بسیـار متفاوتند. به منظور نمونـه بـه بیت زیر بنگرید: دنباله . . .
دفاع از فارسی امروز
آقای ناصر تقوایی، فیلمساز، دربارهی فارسی حرفهایی زده شبیـه حرفهای خیلیهای دیگر. حرفش این هست که حرف روزنامـهها و تلویزیون را نمـیفهمد و نتیجه گرفته کـه معنی کلمـهها عوض شده و “زبان فارسی تحلیل رفته، کوچک شده و معانیاش را ازدست داده” کـه من بعید مـیدانم اینطور باشد.
این کـه معنی کلمـهها عوض شده کـه دعوا ندارد. که تا بوده و بوده معنی کلمـهها درون حال عوضشدن است. اگر عوض نشود عجیب است. از قرن هفتم که تا حالا کلمـهی “بسیج” درون فارسی بوده. ولی معنی الانش را مقایسه کنید با معنی آن درون تاریخ بیـهقی. یـا این فحش محبوب ها “کوفت” کـه کاملن معنی قدیمش را از دست داده.
زبان تغییر مـیکند. تغییرهایی کـه ما شاید خوشمان نیـاید. نسل شما مـیگفت: “گاف داد”، نسل بعدی گفت: “سه کرد” و حالا مـیگوید: “سوتی داد”. و شما متوجه معنیاش نمـیشوید. خوب اگر تعصب نداشته باشید، معنی این یکی را هم متوجه مـیشوید. گیریم کـه خودتان هنوز اولی را بـه کار ببرید. دنباله . . .
پور سینا و ادبیـات
(نگاهی بر کارهای ادبی پور سینا)
کوشش ما درون این نوشتار درون آن هست که کارهای پور سینا را درون ادبیـات یـادآوری کنیم و کوشش کنیم مقایسهای نیز مـیان بوتیقای او کـه مـهمترین کارش درون ادبیـات هست و شرح و توضیحی از فن شعر ارستو است، داشته باشیم. بدین جهت درون آغاز نخست اشارهای کوتاه بـه کارهای ادبی و فلسفی پور سینا مـیکنیم و سپس بـه مقایسهی بوتیقای شیخالرئیس با فن شعر مـیپردازیم. دنباله . . .
رمان تاریخی در ادبیـات معاصر ایران
پیدایش رمان تاریخی نوین فارسی کاملن تازگی دارد. نخستین آزمایش درون این نوع ادبی، چنانکه پروفسور ادوارد براون (۱) درون جلد چهارم اثر استادانـهی خود درون ادبیـات فارسی (برگهای ۴۶۴- ۴۶۶) نشان داده، بـه قلم شیخ موسی همدانی، مدیر مدرسهی نصرت درون شـهر همدان بوده است. رمان عشق و سلطنت او ظاهرن درون سال ۱۳۳۴ قمری نوشته شد و سه سال بعد درون همدان بـه چاپ رسید. آقای چایکین (۲) نویسندهی کتاب شرحی مختصر درباره ادبیـات فارسی نوین (۳) کـه به زبان روسی درون مسکو چاپ و منتشر شده است، از رمان شیخ موسی خبر نداشته و در این نوشتهی خود، اثر صنعتیزاده بـه نام "دامگستران" یـا "انتقامخواهان مزدک" را کـه در سال ۱۹۲۱م درون بمبئی منتشر شده (۴) نخستین رمان تاریخی معاصر ایران معرفی کرده است. برتلس (۵) نیز درون پژوهش خود دربارهی کتاب «رمان تاریخی قرن بیستم فارسی» نوشتهی ادواردویچ (۶) مـینویسد این رمان را صنعتیزاده درون زمانی کـه بیش از چهارده سال سن نداشته نوشته است، ولی آن را درون سال ۱۹۲۱م درون بمبئی و سپس درون سال ۱۳۰۴ش درون تهران بـه چاپ رسانده است. دنباله . . .
آموزشو پرورشدر دورانهای باستانیایران
(دورانهای پیش از اسلام)
در بحث و بررسی دربارهی آموزش و پرورش عصرهای باستانی ایران، کمبود شدید مدارک و اسناد وجود دارد و هر اندازه بـه تاریخ ورود اسلام بـه ایران نزدیک مـیگردیم، اسناد اینچنینی افزایش مـییـابد. بااینحال افزایش چنین اسنادی هرگز بدان حد نیست کـه بتوان مستقیمن بـه آموزش و کیفیت آن درون عصرهای باستانی دست یـافت. لیکن با توجه بـه نوشتههای مورخان غربی دوران باستان و همچنین اسناد و کتیبههای برجایمانده از آن دوران و با اندکی تعمق و تحلیل تاحدی مـیتوان از آموزش و پرورش عصرهای باستانی ایران و ویژگیهای آنها آگاه گردید.
با نگاهی بـه شواهد برجایمانده از دورانهای باستان مـیتوان گفت کـه در ایران باستان عوامل اولیـهی آموزش و پرورش بـه قرار زیر بودهاند: دنباله . . .
کاریکلماتور، گونـهای از نثر معاصر فارسی
کاریکلماتور گونـهای از نثر معاصر هست که برخی از ادیبان آن را بـه عنوان یک نوع ادبی پذیرفتهاند. این واژه را کـه از دو کلمـهی «کاریکاتور» و «کلمـه» مشتق شده است، نخستین بار احمد شاملو درون مجلهی خوشـه، سال ۱۳۴۷ پیشنـهاد كرد و با وجود مخالفتهای برخی افراد بـه علت ساختار جعلشدهی این ترکیب، جای خود را درون ادبیـات امروز ایران باز کرد. کاریکلماتور گونـهای از طنز ترسیمـی و کاریکاتوری هست که با واژهها بیـان مـی شود و انواع گوناگون و موضوعهای متنوع اخلاقی، اجتماعی، عاشقانـه و... را دربرمـیگیرد. پرویز شاپور (۱۳۰۲ـ ۱۳۷۸) پیشگام این نوع ادبی درون ایران بوده هست و کمکم افراد دیگری نیز درون این شیوه قلم زدند کـه بهتفصیل در این مقاله بـه آن خواهیم پرداخت: دنباله . . .
اگر در خانـه است، یک حرف بس است(دربارهی لزوم تغییر خط فارسی)
عیبجویی از خط عربی تازگی ندارد. ادیب و مورخ معروف ایرانی «ابوعبدالله حمزة بن حسن اصفهانی» کـه در مـیان سال های ۳۵۰ و ۳۶۰ هجری درگذشته است، بیش از هزار سال پیش از ما بـه معایب بسیـار این خط برخورده و کتاب مبسوط و مستقلی بـه زبان تازی درون این زمـینـه نوشته هست به نام «کتاب التنبیـه علی حدوث التصحیف». یگانـه نسخهی این کتاب درون کتابخانـهی مدرسهی خان مروی درون تهران هست و تعجب درون این هست که درون نتیجهی بدی خط، نام همـین کتاب را بهغلط خوانده و کلمـهی «حدوث» را «حروف» خواندهاند.
بحث دربارهی معایب این خط بسیـار دراز هست و مـیتوان کتاب جداگانـهی پرحجمـی درون این زمـینـه فراهم کرد. ناسازگاری این خط با زبان فارسی بـه اندازهای هست که بـه این اختصار نمـیتوان برگذار کرد. درحالحاضر بسیـاری از کلمات فارسی اصیل هست کـه در تلفظ و اِعراب آنها درون قسمتهای مختلف ایران اختلاف دارد. دنباله . . .
بازتاب ت در کتابهای درسی ایران
کتابهای درسی آیینـهی تمامنمای سیـاستهای ایدئولوژیک، فرهنگی، سیـاسی و اجتماعی است. درون جوامع مبتنی بر خودکامگی حزبی، دینی، نظامـی و شخصیتی، گرایشهای فردپرستی، شخصیتستایی و القاء و تنفیذ زورمندانـهی ایدهئولوژیک حزبی ـ دینی درون کتابهای درسی نظری (مانند : ادبیـات، تعلیمات احتماعی، تاریخ و حتا جغرافیـا) بازتاب مـییـابند و تعاون و همبستگی اجباری، بدون توجه بـه تنوع فرهنگی، باورهای قومـی، بومـی، گروهی و فردی، بر همگان، اعم از زن و مرد، تحمـیل شده، حتا تفاوتهای تی، سنی، شغلی نیز نادیده گرفته مـیشوند. به منظور تکوین، اجرا و تداوم دموکراسی حتما مردم، یـا ملت، دولت را از خود و خود را از دولت بپندارند. تصادفی نیست کـه امروزه بـه جای “دولت صرف” (state)، “دولت ـ ملت” (Nation-State) را ترجیح مـیدهند. این اصطلاح ظاهرن سادهی دوکلمـهای، از بار اقتداری و قانونیت شایـانی برخوردار است، بدین معنا کـه دولت همانند خود ملت هست و ملت گویی کـه خود دولت است، بـه کار مـیرود. واژهی “national” درون زبانهای لاتین و آلمانی ـ انگلیسی معادل با “کشوری” و “دولتی” است؛ بهگونـهای که درون زبان فرانسه "education nationale" یعنی “آموزش و پرورش دولتی” و "police nationale" یعنی “پلیس دولت مرکزی” یـا “پلیس کشوری” کـه از "police municipale" پلیس شـهری یـا شـهرداری متفاوت است. دنباله . . .
[دستور پادشاه تایلند ب گویندگان اخبار]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 11 Sep 2018 13:47:00 +0000