دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم

دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم دانلود فیلم فروشنده | نایس دانلود | متن ترانـه های ایرانی [آرشيو] - P30World Forums - انجمن های ... | آرشیو موسیقی ملی ایران ( آواز سنتی ) | جنؤن و به ما on Instagram - mulpix.com | بارون با هم من on Instagram - mulpix.com |

دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم

دانلود فیلم فروشنده | نایس دانلود

فیلم فروشنده فروشنده دانلود فیلم فروشنده دانلود فیلم فروشنده با کیفیت دانلود فیلم فروشنده با لینک مستقیم دانلود نسخه کم حجم

دانلود فیلم فروشنده با لینک مستقیم
دانلود فیلم جدید فروشنده با کیفیت عالی و حجم کم 
دانلود نسخه کم حجم فیلم «فروشنده» بـه کارگردانی اصغر فرهادی
دانلود فیلم فروشنده با سرعت بالا
فروشنده محصول ۱۳۹۴
لینک دانلود فیلم فروشنده اضافه شد + رمز فایل زیپ

نام فیلم : دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم فروشنده
کارگردان : اصغر فرهادی
موضوع : اجتماعی
فرمت : mp4 + mkv
محصول : ایران
حجم : ۰۰ مگابایت
مدت زمان : ۹۹ دقیقه
سال ساخت : ۱۳۹۴
بازیگران : شـهاب حسینی ، دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم ترانـه علیدوستی ، بابک کریمـی

خلاصه داستان : فیلم فروشنده داستان فیلم ماجرای اجرای نمایشنامـه فروشنده آرتور مـیلر کـه توسط یک زوج جوان اجرا مـیشود ……

فروش قانونی فیلم فروشنده شرکت تصویر گستر پاسارگارد
بنا بـه درخواست صاحب اثر این فیلم بـه صورت قانونی به منظور فروش گذاشته شد

کلمـه عبور فایل زیپ: @foroshandeh@tgp1395@farhadi

_________________________________________________
دانلود فیلم فروشنده با کیفیت اورجینال ۱۰۸۰p ( قیمت : ۲۰۰۰ تومان )
 خرید و دانلود با لینک مستقیم
 حجم : ۱٫۳۷ گیگابایت
_________________________________________________

_________________________________________________
دانلود فیلم فروشنده با کیفیت اورجینال ۷۲۰p ( قیمت : ۱۸۰۰ تومان )
 خرید و دانلود با لینک مستقیم
 حجم : ۸۹۹ مگابایت
_________________________________________________

_________________________________________________
دانلود فیلم فروشنده با کیفیت اورجینال ۴۸۰p ( قیمت : ۱۵۰۰ تومان )
 خرید و دانلود با لینک مستقیم
 حجم : ۶۴۷ مگابایت
_________________________________________________

_________________________________________________
دانلود فیلم فروشنده با کیفیت اورجینال ۲۴۰p ( قیمت : ۱۰۰۰ تومان )
 خرید و دانلود با لینک مستقیم
 حجم : ۴۳۶ مگابایت
_________________________________________________

_________________________________________________
دانلود فیلم فروشنده تمام کیفیت ها بـه صورت یکجا و اورجینال ( قیمت : ۳۰۰۰ تومان )
 خرید و دانلود با لینک مستقیم
_________________________________________________

جوایز و افتخارات فروشنده

جشنواره کن ۲۰۱۶ : جايزه بهترین بازیگر مرد (شـهاب حسینی) و جايزه بهترین فیلمنامـه (اصغر فرهادی).

جايزه بهترين فيلم جشنواره مونيخ

جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره آمستردام.

هوگوی نقره ای جشنواره فیلم شیکاگو

بهترین فیلم جشنواره جهانی فیلم پارسی استرالیـا

بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم اولان باتور

جایزه بهترین فیلم شصت و یکمـین جشنواره فیلم سمـینس وایـادولید اسپانیـا

پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران با بیش از ۱۶ مـیلیـارد تومان.

نامزد دریـافت جایزه اسکار و گلدن گلوب.

برنده جایزه انجمن نقد امریکا

فیلم فروشنده

تيغ بـه فروشنده هم رحم نكرد! ارشاد دستور داده تصنیف رعنا با سدای ملوک ضرابی از فروشنده حذف شود. دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم فرهادی پیش تر گفته بود فیلمش ادای دین بـه این خواننده است.

آموزش دانلود

  • بهترین روش به منظور دانلود فایل ها، استفاده از یک نرم افزار مدیریت دانلود هست ، ترجیحا از برنامـه ی IDM استفاده کنید
  • استفاده از دانلود منیجر باعث افزایش سرعت دانلود و کاهش احتمال خرابی فایل مـی شود
  • اگر نمـیخواهید از نرم افزار مدیریت دانلود استفاده کنید، کافیست روی لینک دانلود کلیک راست کنید و گزینـه Save Link یـا Save Target را بزنید. دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم بـه این ترتیب دانلود توسط خود مرورگر انجام مـیشود




[دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 21 Aug 2018 05:08:00 +0000



دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم

متن ترانـه های ایرانی [آرشيو] - P30World Forums - انجمن های ...

آلبوم بی اسم - 1387
_________________

فال

من دیگه مال تو نیستم
دیگه تو فال تو نیستم
نیستم فال تو نیستم
واسه پرواز غرورت
من دیگه
بال تو نیستم
بال تو نیستم بال تو نیستم
من یـه اتفاق تلخم
من یـه فنجون شکستم
گریـه کردمو از اشکام
پر شدم آخر شکستم
شکستم شکستم
مـــــــــــن بـه دست تو شکـــــــــــستم

من دیگه باور نمـی کنم تو رو
حالا هر جا کـه مـی خوای بری برو
من دیگه باور نمـی کنم تو رو
حالا هر جا کـه مـی خوای بری برو
من یـه راهه نا تمومم
یـه اسیره نیمـه جونم
نخواه باورت کنم باز
دیگه اصلا نمـی تونم
دیگه هیچ وقت نمـی تونم
من یـه راهه نا تمومم
یـه اسیره نیمـه جونم
نخواه باورت کنم باز
دیگه اصلا نمـی تونم
دیگه هیچ وقت نمـی تونم
نمـیتونم

من دیگه باور نمـی کنم تو رو
حالا هر جا کـه مـی خوای بری برو

من دیگه باور نمـی کنم تو رو
حالا هر جا کـه مـی خوای بری برو

نمـی تونم
نمـی تونم
من دیگه
نمـی تونم
من دیگه
نمـی تونم
من دیگه
نمـی تونم
نمـی تونم
نمـی تونم
نمـی تونم
نمـی تونم

___________________________________________

رسمش نبود

رسمش نبود تو سختی ها
تو هم یـه جور عذاب شی
با رفتنت به منظور من
سوال بی جواب شی
قرار نبود اول راه تحملت تموم شـه
حالا کـه محتاج توام,بودنت آرزوم شـه

باور نمـی کنم کـه تو همون توی قدیمـی
همون رفیق گریـه ی با خنده هام صمـیمـی
هر چی کـه داشتم یـه شبه رفتی ازم گرفتی

دل خوش عشق تو شدم اونم با غم گرفتی

باور نمـی کنم کـه تو همون توی قدیمـی
همون رفیق گریـه ی با خنده هام صمـیمـی
هر چی کـه داشتم یـه شبه رفتی ازم گرفتی
دل خوش عشق تو شدم اونم با غم گرفتی

امـید من وقت غمم پای دلم نموندی
از تو چشای عاشقم غربتمو نخوندی
سهم من از خاطره هات گلهای پرپرت بود
رفتن بی خدا حافظی ضربه آخرت بود

باور نمـی کنم کـه تو همون توی قدیمـی
همون رفیق گریـه ی با خنده هام صمـیمـی
هر چی کـه داشتم یـه شبه رفتی ازم گرفتی

دل خوش عشق تو شدم اونم با غم گرفتی

باور نمـی کنم کـه تو همون توی قدیمـی
همون رفیق گریـه ی با خنده هام صمـیمـی
هر چی کـه داشتم یـه شبه رفتی ازم گرفتی

دل خوش عشق تو شدم اونم با غم گرفتی

رسمش نبود تو سختی ها
تو هم یـه جور عذاب شی
با رفتنت به منظور من
سوال بی جواب شی
قرار نبود اول راه تحملت تموم شـه
حالا کـه محتاج توام,بودنت آرزوم شـه

باور نمـی کنم کـه تو همون توی قدیمـی
همون رفیق گریـه ی با خنده هام صمـیمـی
هر چی کـه داشتم یـه شبه رفتی ازم گرفتی

دل خوش عشق تو شدم
دل خوش عشق تو شدم

باور نمـی کنم کـه تو همون توی قدیمـی
همون رفیق گریـه ی با خنده هام صمـیمـی
هر چی کـه داشتم یـه شبه رفتی ازم گرفتی

دل خوش عشق تو شدم اونم با غم گرفتی

باور نمـی کنم کـه تو همون توی قدیمـی
همون رفیق گریـه ی با خنده هام صمـیمـی
هر چی کـه داشتم یـه شبه رفتی ازم گرفتی

دل خوش عشق تو شدم اونم با غم گرفتی

باور نمـی کنم کـه تو همون توی قدیمـی

___________________________________________

برو دیگه

برو دیگه به منظور تو
جایی نمونده تو دلم
این همـه بد کردی بـه من
اینم جوابشـه گلم
برو دیگه به منظور تو
جایی نمونده تو دلم
این همـه بد کردی بـه من
اینم جوابشـه گلم
اینم جوابشـه گلم
یـادم نیـار کـه خواستنت
برام شده یـه دردسر
خاطره هات مال خودت
عشقتو بردار رو ببر
برام شده یـه دردسر
عشقتو بردار و ببر
از گریـه هات حرفی نزن
دیگه فداکاری نکن
تو کـه به فکر خودتی
برای من کاری نکن
تو کـه به فکر خودتی
برای من کاری نکن

برو دیگه به منظور تو
جایی نمونده تو دلم
این همـه بد کردی بـه من
اینم جوابشـه گلم
برو
برو
برو دیگه ...

فکر مـی کردی تو نباشی
بعد تو تمومـه کارم
تو مـیخوای بری از اینجا

منم اصراری ندارم
فکر مـی کردی کـه نگام
بعد تو غمگین و تنـهاست
من دیگه ازت گذشتم
اشتباه تو همـین جاست

برو دیگه به منظور تو
جایی نمونده تو دلم
این همـه بد کردی بـه من
اینم جوابشـه گلم
برو دیگه برو برو دیگه
گلم

یـادم نیـار کـه خواستنت
برام شده یـه دردسر
خاطره هات مال خودت
عشقتو بردار رو ببر
برام شده یـه دردسر
عشقتو بردار و ببر

از گریـه هات حرفی نزن
دیگه فداکاری نکن
تو کـه به فکر خودتی
برای من کاری نکن
تو کـه به فکر خودتی

فکر مـی کردی تو نباشی
بعد تو تمومـه کارم تمومـه کارم
تو مـیخوای بری از اینجا

منم اصراری ندارم
من کـه اصراری ندارم
فکر مـی کردی کـه نگام
بعد تو غمگین و تنـهاست
من دیگه ازت گذشتم
اشتباه تو همـین جاست

برو دیگه به منظور تو
جایی نمونده تو دلم
این همـه بد کردی بـه من
اینم جوابشـه گلم
برو
برو

___________________________________________

زمستون

دیگه فایده ای نداره نگو عاشقی و دلتنگ
مثل اون وقتای تو منم شدم یـه تیکه سنگ
این افتخار بود واسه من بذارمت روی سرم
عکستو بوسه بگلای دفترم

یـادت مـیاد مـی گفتم فقط بمونی کافیـه
خندیدی و گفتی برو خیـالتم اضافیـه
یـادت مـیاد مـی گفتم فقط بمونی کافیـه
خندیدی و گفتی برو خیـالتم اضافیـه

دنیـا چقدر کوچیک شده,یـاد ما هم مـیفتی
در حد من تو نیستی,این جمله رو تو گفتی
دنیـا چقدر کوچیک شده,یـاد ما هم مـیفتی
در حد من تو نیستی,این جمله رو تو گفتی
این جمله رو تو گفتی

لای لالای لای
لای لالای لای
لای لالای لای
لالای لای
لای لالای لای
لالای لای
لای لالای لای
لالای لای

واسه دل سنگی تو هزار که تا نامـه دادم
نخونده پاره مـی شدن بازم ادامـه دادم
چقدر به منظور دیدنت پی بهونـه گشتم
کوچیک شدم پیش دلت دیگه ازت گذشتم
دیگه ازت گذشتم

شبا دیگه کار منـه خوندن کنار پنجره
شاید کـه عاشقت بشم, اگه زمستون بگذره
یـادت مـیاد مـی گفتم فقط بمونی کافیـه
خندیدی و گفتی برو خیـالتم اضافیـه

دنیـا چقدر کوچیک شده,یـاد ما هم مـیفتی
در حد من تو نیستی,این جمله رو تو گفتی
دنیـا چقدر کوچیک شده,یـاد ما هم مـیفتی
در حد من تو نیستی,این جمله رو تو گفتی
این جمله رو تو گفتی

دنیـا چقدر
دن,دن
دنیـا چقدر کوچیک شده

چقدر برای
چقدر به منظور دیدنت پی بهونـه گشتم
کوچیک شدم پیش دلت دیگه ازت گذشتم
دیگه ازت گذشتم

شبا دیگه کار منـه خوندن کنار پنجره
شاید کـه عاشقت بشم اگه زمستون بگذره

یـادم مـیاد مـی گفتم فقط بمونی کافیـه
خندیدی و گفتی برو خیـالتم اضافیـه

دنیـا چقدر کوچیک شده,یـاد ما هم مـیفتی
در حد من تو نیستی,این جمله رو تو گفتی
دنیـا چقدر کوچیک شده,یـاد ما هم مـیفتی
در حد من تو نیستی,این جمله رو تو گفتی
این جمله رو تو گفتی
تو گفتی

___________________________________________

به کی داری فکر مـی کنی

آروم نشستی رو بـه روم, بـه کی داری فکر مـی کنی ؟!
منو گذاشتی نا تموم, بـه کی داری فکر مـی کنی ؟!

فکر من همراه توئه, فکر تو همراه کیـه ؟!
چشمای اشک آلود تو, باز خیره بـه راه کیـه ؟!

بگو کدوم رویـای دور, آشفته حالت مـی کنـه؟!
بهم بگو چشمای کی, غرق خیـالت مـی کنـه ؟!

بگو کدوم رویـای دور, آشفته حالت مـی کنـه؟!
بهم بگو چشمای کی, غرق خیـالت مـی کنـه ؟!

غرق خیـال کی شدی, کـه من بـه یـادت نمـیام ؟!

این همـه بی توجهی, بـه من و بغض تو صدام ؟!

هم گریـه ی شب های من, بـه کی داری فکر مـی کنی ؟!
مرهم گریـه های من, بـه کی داری فکر مـی کنی؟!

آروم نشستی رو بـه روم رو بـه روم رو بـه روم
منو گذاشتی نا تموم, بـه کی داری فکر مـی کنی؟!

بگو کدوم رویـای دور , آشفته حالت مـی کنـه؟!
بهم بگو چشمای کی, غرق خیـالت مـی کنـه؟!

بگو کدوم رویـای دور , آشفته حالت مـی کنـه؟!
بهم بگو چشمای کی, غرق خیـالت مـی کنـه ؟!

غرق خیـال کی شدی, کـه من بـه یـادت نمـیام؟!

این همـه بی توجهی, بـه من و بغض تو صدام؟!

هم گریـه ی شب های من, بـه کی داری فکر مـی کنی؟!
مرهم گریـه های من, بـه کی داری فکر مـی کنی؟!

___________________________________________

از چشم من

تو کـه مـیگی همـه دنیـا سیـاهه
تو کـه مـیگی تو رو خواستن گناهه
تو کـه هر لحظه هر جا همـیشـه
مـیگی پای تو موندن اشتباهه
تو کـه مـیگی چرا محو نگاتم
چرا هر لحظه دلتنگ صداتم
کنایـه مـی زنی مـیگی چرا من
همـیشـه بی قرار خنده هاتم

یـه بار از چشم من جادوی چشماتو نگاه کن
نگاه کن
بشین جای منو چشمای زیباتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
یـه بار از چشم من جادوی چشماتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
بشین جای منو چشمای زیباتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
نگاه کن که تا ببینی چی کشیدم
چه جوری شد کـه به اینجا رسیدم
تماشا کن ببینو باورت شـه
تو چشمای سیـاه تو چی دیدم
اگه خواستی بدونی اینکه قلبم
چرا یـه لحظه آرامش نداره
چرا دستای تنـهام تو دنیـا
به جز تو بای سازش نداره نداره
یـه بار از چشم من جادوی چشماتو نگاه کن
نگاه کن
بشین جای منو چشمای زیباتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
یـه بار از چشم من جادوی چشماتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
بشین جای منو چشمای زیباتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
یـه بار از چشم من جادوی چشماتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
بشین جای منو چشمای زیباتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
یـه بار از چشم من جادوی چشماتو نگاه کن
نگاه کن
بشین جای منو چشمای زیباتو نگاه کن
نگاه کن نگاه کن
یـه بار از چشم من
چشم من

___________________________________________

تازگیـا

مـیخوای بری؟
نمـیذارم
آخه فقط تو رو دارم
ساده نشی
فکر نکنی
دست از سرت بر مـی دارم...
تازگیـا ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا حس مـی کنم
یکی داره سد مـیذاره مـیون ما
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا تازگیـا
کارم شده خدا خدا

ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا ببخشیدا
حس مـی کنم یکی داره
سد مـیذاره مـیون ما
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا
کارم شده خدا خدا

خدا خدا خدا خدا

تو کـه شدی سر بـه هوا
منم فقط دست بـه دعا
خودت بگو آخه چرا
مـیخوای تموم شـه ماجرا
تو رنگای دنیـای ما
سفید کجاست سیـاه کجاست
ببخشیدا ببخشیدا
یـه قولی بود مـیون ما

تازگیـا ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا حس مـی کنم
یکی داره سد مـیذاره مـیون ما
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا تازگیـا
کارم شده خدا خدا

ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا ببخشیدا
حس مـیکنم یکی داره
سد مـیذاره مـیون ما
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا
کارم شده خدا خدا
خدا خدا خدا خدا

مـیخوای بری؟
نمـیذارم
آخه فقط تو رو دارم
ساده نشی
فکر نکنی
دست از سرت بر مـی دارم...

تازگیـا ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا حس مـی کنم
یکی داره...
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا تازگیـا...

تازگیـا ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا
حس مـی کنم یکی داره
سد مـیذاره مـیون ما
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا تازگیـا
کارم شده خدا خدا

ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا ببخشیدا
حس مـی کنم یکی داره
سد مـیذاره مـیون ما
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا
کارم شده خدا خدا

تازگیـا ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا
حس مـی کنم یکی داره
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا تازگیـا
کارم شده خدا خدا

ببخشیدا ببخشیدا
تازگیـا ببخشیدا
حس مـی کنم یکی داره
سد مـیذاره مـیون ما
شاید اصلا درست مـیگه
شما کجا و ما کجا
ببخشیدا

___________________________________________

چی نصیبت مـیشـه

چی نصیبت مـی شـه, وقتی زجرم مـیدی؟!
من بـه تو دل بستم, کاشکی مـی فهمـیدی

چی نصیبت مـی شـه, وقتی من داغونم؟!
وقتی کـه با گریـه بـه تو مـی فهمونم؟!

چی نصیبت مـی شـه, وقتی من بی تابم؟!
وقتی کـه از غصه که تا سحر بی خوابم!؟

این حقیقت داره, من بـه تو دل بستم
کاشکی مـی فهمـیدی, چقدر عاشق هستم
عاشق هستم

"مـی دونی بد حالم, دلم از غم خونـه
واسه تو درمونـه درد من آسونـه

داره عادت مـیشـه, شب های شبگردی
کاش مـی موندی پیشم, آرومم مـی کردی"

"مـیدونی بد حالم, دلم از غم خونـه
واسه تو درمونـه درد من آسونـه

داره عادت مـیشـه, شب های شبگردی
کاش مـی موندی پیشم, آرومم مـی کردی"

گریـه امو مـی بینی، دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم بی خیـال رد مـی شی
تو کـه اینقد خوبی, بعد چرا بد مـی شی؟!

چی نصیبت مـیشـه, وقتی من جون مـی دم؟!
کاشکی عشق رو یک بار , تو چشات مـی دیدیم!

چی نصیبت مـیشـه, وقتی من بی تابم؟!
وقتی کـه از غصه, که تا سحر بی خوابم؟!

این حقیقت داره, من بـه تو دل بستم
کاشکی مـی فهمـیدی, چقدر عاشق هستم
عاشق هستم

"مـی دونی بد حالم, دلم از غم خونـه
واسه تو درمونـه درد من آسونـه

داره عادت مـیشـه, شب های شبگردی
کاش مـی موندی پیشم, آرومم مـی کردی"

"مـی دونی بد حالم, دلم از غم خونـه
واسه تو درمونـه درد من آسونـه

داره عادت مـیشـه, شب های شبگردی
کاش مـی موندی پیشم, آرومم مـی کردی"

مـی دونی بد حالم
بد، بد، بد...
کاش مـی موندی پیشم
بد، بد، بد...
مـی دونی بد حالم
بد، بد، بد...
کاش مـی موندی پیشم
مـی موندی پیشم

___________________________________________

مـیمـیرم

هر صدا و هر سکوتی, اونُو یـاد من مـیاره
مـی شکنـه بغض ترانـه, غم رو گونـه هام مـی باره
از همون نگاه اول, آرزوی آخرم شد
حرفای قشنگ و سادش, عاشقونـه باورم شد
حرفای قشنگ و سادش, عاشقونـه باورم شد

خیلی مـهربونی اما, نمـی خوای با من بمونی
نمـیدونی زندگیمـی, نمـیدونی, نمـیدونی
اشتباه از من و دل بود, نـه کـه قسمتم نبودی

حالا دیگه خیلی دیره, مـی مـیرم بی تو بـه زودی
حالا دیگه خیلی دیره, مـی مـیرم بی تو بـه زودی

دلمو از قلم انداخت, اون کـه صاحب دلم بود
منو دوست داشت, ولی انگار, اندازش یـه ذره کم بود !
از همون نگاه اول, آرزوی آخرم شد
حس خوبه داشتنـه اون عاشقونـه باورم شد

خیلی مـهربونی اما, نمـی خوای با من بمونی
نمـیدونی زندگیمـی, نمـیدونی, نمـیدونی
اشتباه از من و دل بود, نـه کـه قسمتم نبودی

حالا دیگه خیلی دیره, مـی مـیرم بی تو بـه زودی
حالا دیگه خیلی دیره, مـی مـیرم بی تو بـه زودی

مـی مـیرم بی تو بـه زودی ...

___________________________________________

فکرشو کن

فکرشو کن یـه روزی خیلی ساده
بگم کـه عشقم از سرت زیـاده
فکرشو کن کـه نـه بشـه جوابم
خط ب اسمتو از کتابم
خط ب اسمتو از کتابم
فکرشو کن
فکرشو کن نباشم
مثل تو شم مثل تو بی وفا شم
فکرشو کن
بی تو نفس بگیرم
یـه روز بیـام قلبمو بعد بگیرم
نانانانانا
فکرشو کن
فکرشو کن

یـه لحظه فکر کن و ببین چه ساده مـیشـه بد شد
ساده و بی تفاوت از هری مـیشـه رد شد
کاری نکن یـه روزی تحمل ام تموم شـه
کاری نکن کـه رفتنت یـه روزی آرزوم شـه

فکرشو کن
فکرشو کن نباشم
مثل تو شم مثل تو بی وفا شم
فکرشو کن
بی تو نفس بگیرم
یـه روز بیـام قلبمو بعد بگیرم
فکرشو کن فکرشو کن

یـه لحظه فکر کن و ببین چه ساده مـیشـه بد شد
ساده و بی تفاوت از هری مـیشـه رد شد
کاری نکن یـه روزی تحمل ام تموم شـه
کاری نکن کـه رفتنت یـه روزی آرزوم شـه

فکرشو کن
فکرشو کن نباشم
مثل تو شم مثل تو بی وفا شم
فکرشو کن
بی تو نفس بگیرم
یـه روز بیـام قلبمو بعد بگیرم بگیرم

فکرشو کن
فکرشو کن نباشم
مثل تو شم مثل تو بی وفا شم
فکرشو کن
بی تو نفس بگیرم
یـه روز بیـام قلبمو بعد بگیرم

فکرشو کن
فکرشو کن
قلبمو بعد بگیرم

. دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم . دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم : دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم




[دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 19 Aug 2018 10:32:00 +0000



دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم

آرشیو موسیقی ملی ایران ( آواز سنتی )

با استفاده از کلید ترکیبی ( Ctrl + F) و تایپ نام اثر مورد نظر هنرمندان یـا قسمتی از متن شعر اثر جستجویی سریع و آسان داشته باشید.

آهنگ درویش از گلپا

مـی دونستی کـه خاک فرش منـه

رفتی نموندی

چرا بخت سفیدو بـه سیـاهی نشوندی

مـی دونستی فقط تو رو دارم

رفتی نموندی

چرا مرغ امـیدو از این خونـه پروندی

درویشم و دنیـا واسم یـه مشت خاکه

همـه دار و ندارم فقط یک دل پاکه

درویشم و دنیـا واسم یـه مشت خاکه

همـه دار و ندارم فقط یک دل پاکه

مـی دونستی کـه خاک فرش منـه

رفتی نموندی

چرا بخت سفیدو بـه سیـاهی نشوندی

درویش رو هر گلیم پاره

شب رو سر مـیاره

قطره های دریـا براش فرقی نداره

درویش رو هر گلیم پاره

شب رو سر مـیاره

قطره های دریـا براش فرقی نداره

مـی دونستی کـه خاک فرش منـه

رفتی نموندی

چرا بخت سفیدو بـه سیـاهی نشوندی

مـی دونستی فقط تو رو دارم

رفتی نموندی

چرا مرغ امـیدو از این خونـه پروندی

چرا مرغ امـیدو از این خونـه پروندی

چرا مرغ امـیدو از این خونـه پروندی

آهنگ درویش از گلپا

دانلود آهنگ

 آهنگ زنگ حساب از ستار

صدای رفتن من سرود اومدنت
چشمای من منتظره بریزه گل از دهنت
گلای پرپرمون رها شد توی کتاب
عطر تو پیچیده بازم تو دفتر مشق وحساب
رها بود عطر تنت تو راه مدرسمون
نگاهت زنگ حساب جواب مسئلمون
صدای جادوئی قصه هایی
تو این شبای تلخ بی صدایی
نسیم صبح سحر چکید از چشم ترت
هنوزم پشت دره نگاه بی خبرت
چه ساده بودی شب آشنایی
پر از حدیث روشن رهایی
صدای رفتن من سرود اومدنت
چشمای من منتظره بریزه گل از دهنت
گلای پرپرمون رها شد توی کتاب
عطر تو پیچیده بازم تو دفتر مشق وحساب
بیـا ببخش همـه گناهم
تو این سفر تو بشو زاد راهم
سرود صبح تو بریز تو گوشم
که شعر شب باز سر زد از نگاهم
صدای رفتن من سرود اومدنت
چشمای من منتظره بریزه گل از دهنت
گلای پرپرمون رها شد توی کتاب
عطر تو پیچیده بازم تو دفتر مشق وحساب

آهنگ زنگ حساب از ستار

دانلود آهنگ

آهنگ مرغ سحر از استاد محمدرضا شجریـان

مرغ ســحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار، دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم این قفس را
برو زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمـه آزادی نوع بشــر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را، پرشرر کن
ظلم ظالم ، جور صیّاد
آشیـانم داده بر باد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت
شامِ تاریکِ ما را سحر کن
نو بهار است
گل بـه بار است
ابر چشمم، ژاله بار است
این قفس چون دلم
تنگ و تار است
شعله فکن درون قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمرِ مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل
از این ، بیشترکن ،بیشترکن ، بیشترکن
مرغ بی دل، شرح هجران ، مختصر، مختصر کن

آهنگ مرغ سحر از محمدرضا شجریـان

دانلود آهنگ

 آهنگ ای دل ای دل از عارف

وقتی قلبم بی تو گریونـه

ابرای غم پر بارونـه

دنیـای من دیگه ویرونـه

ای دل ای دل

تنـها موندم با دل دل دیوونـه

دنیـا دنیـا دنیـام مثه زندونـه

وقتی قلبم بی تو گریونـه

ابرای غم پر بارونـه

دنیـای من دیگه ویرونـه

ای دل ای دل

تنـها موندم با دل دل دیوونـه

دنیـا دنیـا دنیـام مثه زندونـه

سر راهم نـه یک مـی خونـه مونده

نـه ساقی مونده نـه پیمونـه مونده

از اون مرد تو با اون قلب مغرور

یـه عاشق با دلی دیوونـه مونده

عاشق رسوا دیوونـه ترینم من

کاشکی بی تو دنیـارو ندیدم من

ای دل ای دل ای دل دل دیوونـه

دنیـا دنیـا دنیـام مثه زندونـه

وقتی قلبم بی تو گریونـه

ابرای غم پر بارونـه

دنیـای من دیگه ویرونـه

ای دل ای دل

تنـها موندم با دل دل دیوونـه

دنیـا دنیـا دنیـام مثه زندونـه

چقدر دلگیرم از دست زمونـه

عجب ظلمـی تو کار آسمونـه

شبای شـهر عاشق بی ستارست

ستاره مال شـهر دیگرونـه

عاشق رسوا دیوونـه ترینم من

کاشکی بی تو دنیـارو ندیدم من

ای دل ای دل ای دل دل دیوونـه

دنیـا دنیـا دنیـام مثه زندونـه

ای دل ای دل ای دل دل دیوونـه

دنیـا دنیـا دنیـام مثه زندونـه

آهنگ ای دل ای دل از عارف

دانلود آهنگ

 آهنگ نفس زمستون از زنده یـاد فرزین

زمستون
تن عریون باغچه چون بیـابون

درختا
با پاهای زیر بارون

نمـیدونی تو کـه عاشق نبودی
چه سخته مرگ گل به منظور گلدون
گل و گلدون چه شبها
نشستن بی بهانـه
واسه هم قصه گفتن عاشقانـه

چه تلخه چه تلخه

باید تنـها بمونـه قلب گلدون
مثل من
که بی تو
نشستم زیر بارون زمستون
نشستم زیر بارون زمستون

زمستون

برای تو قشنگه پشت شیشـه

بهاره

زمستونو به منظور تو همـیشـه
تو مثل من زمستونی نداری
که باشـه لحظه چشم انتظاری

گلدون خالی ندیدی
نشسته زیر بارون
گلای کاغذی داری تو گلدون

تو عاشق نبودی
ببینی تلخ روزای جدایی

چه سخته چه سخته

نشینم بی تو با چشمای گریون

نشینم بی تو با چشمای گریون

آهنگ نفس زمستون از فرزین

دانلود آهنگ

 آهنگ زیبای بردی از یـادم با هم خوانی دو صدای ویگن و دلکش

بردی از یـادم

دادی بر بادم

با یـادت شادم

دل بـه تو دادم

در دام افتادم

از غم آزادم

دل بـه تو دادم فتادم بـه بند

ای گل بر اشک خونینم بخند

سوزم از سوز نگاهت هنوز

چشم من باشد بـه راهت هنوز

چه شد آن همـه پیمان

که از آنخندان

بشنیدم و هرگز

خبری نشد از آن

کی آیی بـه برم

ای شمع سحرم

در بزمم نفسی

بنشین تاج سرم

تا از جان گذرم

پا بـه سرم نـه

جان بـه تنم ده

چون بـه سر آمد

عمر بی ثمرم

نشسته بر دل غبار غم

زانکه من درون دیـار غم

گشته ام غمگسار غم

امـید اهل وفا توئی

رفته راه خطا توئی

آفت جان ما توئی

بردی از یـادم

دادی بر بادم

با یـادت شادم

دل بـه تو دادم

در دام افتادم

از غم آزادم

دل بـه تو دادم فتادم بـه بند

ای گل بر اشک خونینم بخند

سوزم از سوز نگاهت هنوز

چشم من باشد بـه راهت هنوز

آهنگ بردی از یـادم از ویگن با دلکش

دانلود آهنگ

آهنگ قدیمـی حال کـه دیوانـه شدم از سلی

حال کـه دیوانـه شدم مـیروی

بی سر و سامانـه شدم مـیروی

حال کـه دیوانـه شدم مـیروی

بی سر و سامانـه شدم مـیروی

مـی روی افسانـه شدم مـیروی

مـی روی افسانـه شدم مـیروی

حال کـه دیوانـه شدم مـیروی

حال کـه دیوانـه شدم مـیروی

نیستی مونس تنـهائی ام

وای بـه حال سر و سودایی ام

نیستی مونس تنـهائی ام

وای بـه حال سر و سودایی ام

تشنـه ی پیمانـه شدم مـیروی

زار چو پروانـه شدم ، مـی روی

یـار تو ام ، یـار وفادار تو

سوخت مرا شعله ی رخسار تو

یـار تو ام ، یـار وفادار تو

سوخت مرا شعله ی رخسار تو

حیف کـه بیگانـه شدم ، مـی روی

حیف کـه بیگانـه شدم ، مـی روی


حال کـه دیوانـه شدم ، مـی روی

بی سر و سامانـه شدم ، مـی روی

مـی روی ، افسانـه شدم ، مـی روی

مـی روی ، افسانـه شدم ، مـی روی

حال کـه دیوانـه شدم ، مـی روی

حال کـه دیوانـه شدم ، مـی روی

مـی روی ، جانم بـه فدایت ، مرو

سوختم از جور و جفایت ، مرو

مـی روی ، جانم بـه فدایت ، مرو

سوختم از جور و جفایت ، مرو

حیف کـه بیگانـه شدم ، مـی روی

حیف کـه بیگانـه شدم ، مـی روی

حال کـه دیوانـه شدم ، مـی روی

بی سر و سامانـه شدم ، مـی روی

مـی روی ، افسانـه شدم ، مـی روی

مـی روی ، افسانـه شدم ، مـی روی

تشنـه ی پیمانـه شدم ، مـی روی

زار چو پروانـه شدم ، مـی روی

حال کـه دیوانـه شدم ، مـی روی

حال کـه دیوانـه شدم ، مـی روی

آهنگ حال کـه دیوانـه شدم از سلی

دانلود آهنگ

آهنگ بی نظیر و به یـاد ماندنی رودخونـه ها از رامش

رودخونـه ها رودخونـه ها منم مـیخوام راهی بشم

برم بـه دریـا برسم ماهی بشم ماهی بشم

دلم مـیخواد اونجا برم کـه همـه دنیـا آب باشـه

تا نرسه دستی بـه من

دلم مـیخواد دور و ورم هزارتا گرداب باشـه

هزارتا گرداب باشـه

رودخونـه ها رودخونـه ها منم مـیخوام راهی بشم

برم بـه دریـا برسم ماهی بشم ماهی بشم

من دیگه سرنوشتمو بـه دست فردا نمـیدم

لحظه بـه لحظه دلمو بـه آرزوها نمـی دم

مـیخوام غبار تنمو پاک کنم پاک کنم

خاطره های خاکیمو پاک کنم پاک کنم

قصه ی دل کندنمو موجای دریـا مـیدونن

موجای دریـا مـیدونن

شکستن بغض منو فقط حبابا مـیدونن

فقط حبابا مـی دونن

رودخونـه ها رودخونـه ها منم مـیخوام راهی بشم

برم بـه دریـا برسم ماهی بشم ماهی بشم

رودخونـه ها رودخونـه ها منم مـیخوام راهی بشم

برم بـه دریـا برسم ماهی بشم ماهی بشم

آهنگ رودخونـه ها از رامش

دانلود آهنگ

 آهنگ الهه ناز از استاد غلامحسین بنان ( بـه درخواست یکی از دوستان )

بــــاز
ای الهه ی ناز
با دل من بســـاز
کین غم جان گداز
برود ز برم

گــــــر
دل من نیـاسود
از گناه تو بود
بیـا که تا ز سر
گنـهت گذرم

بــــاز
مـی کنم دست یـاری بـه سویت دراز
بیـا که تا غم خود را با راز و نیـاز
ز خاطر ببرم

گــــر
نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچون مرغ پر شور و شعف
به سویت بپرم

آنکه او ز غمت دل بندد چون من کیست
ناز تو بیش از این بهر چیست

تو الهه نازی، درون بزمم بنشین
من تو را وفادارم، بیـا کـه جز این
نباشد هنرم

این همـه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر
نیـابی اثرم

آهنگ الهه ناز از استاد غلامحسین بنان

دانلود آهنگ با اجرای استاد  غلامحسین بنان

......................................................................................................

آهنگ الهه ناز از معین

بــــاز
ای الهه ی ناز
با دل من بســـاز
کین غم جان گداز
برود ز برم

گــــــر
دل من نیـاسود
از گناه تو بود
بیـا که تا ز سر
گنـهت گذرم

بــــاز
مـی کنم دست یـاری بـه سویت دراز
بیـا که تا غم خود را با راز و نیـاز
ز خاطر ببرم

گــــر
نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچون مرغ پر شور و شعف
به سویت بپرم

آنکه او ز غمت دل بندد چون من کیست
ناز تو بیش از این بهر چیست

آنکه او ز غمت دل بندد چون من کیست
ناز تو بیش از این بهر چیست

تو الهه نازی، درون بزمم بنشین
من تو را وفادارم، بیـا کـه جز این
نباشد هنرم

این همـه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر
نیـابی اثرم

آهنگ الهه ناز از معین

دانلود آهنگ با اجرای معین

آهنگ مرد من از سیمـین غانم

بگو ای مرد من ای از تبار هر چه عاشق
بگو ای درون تو جاری خون روشن شقایق

بگو ای سوخته ای بی رمق ای کوه خسته
بگو ای با تو داغ عاشقای دل شکسته

بگو با من بگو از درد و داغت
بذار مرحم بذارم روی زخمات

بذار بارون اشک من بشوره
غبار غصه ها رو از سراپات

بذار سر روی شونم گریـه سر کن
از آن شب گریـه های تلخ هق هق

بذار باور کنم یـه تکیـه گاهم
برای غربت یـه مرد عاشق

رها از خستگی های همـیشـه باورم کن
بذار که تا خالیـه سینم برات آغوش باشـه

از لباس غصه های دور و دیرین
بذار که تا بوسه های من برات تن پوش باشـه

تو با شعر اومدی عاشقتر از عشق
چراغی با تو بود از جنس خورشید

کدوم طوفان چراغ رو زد روی سنگ
کتاب شعر رو از دست تو دزدید

بگو ای مرد من ای مرد عاشق
کدوم چله از این کوچه گذر کرد

هنوز باغچه برامون گل نداده
کدوم پاییز زمستون رو خبر کرد

بذار سر روی شونم گریـه سر کن
از اون شب گریـه های تلخ هق هق

بذار باور کنم یـه تکیـه گاهم
برای غربت یـه مرد عاشق

آهنگ مرد من از سیمـین غانم

دانلود آهنگ

آهنگ دل دیوونـه از ویگن ( بـه درخواست یکی از دوستان )

هوس یـاری مکن
تو ای ناکام . دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم دل دیوانـه
با غم دیرینـه ام
به مزار ام
بخواب آرام . دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم دل دیوانـه

با تو رفتم بی تو باز آمدم
از سر کوی او . دل دیوانـه
پنـهان کردم درون خاکستر غم
آن همـه آرزو . دل دیوانـه
چه بگویم با من ای دل چه ها کردی
تو مرا با عشق او آشنا کردی
پس از این زاری مکن
هوس یـاری مکن
تو ای ناکام . دل دیوانـه
با غم دیرینـه ام
به مزار ام
بخواب آرام . دل دیوانـه
با تو رفتم بی تو باز آمدم
از سر کوی او . دل دیوانـه
پنـهان کردم درون خاکستر غم
آن همـه آرزو . دل دیوانـه
چه بگویم با من ای دل چه ها کردی
تو مرا با عشق او آشنا کردی
پس از این زاری مکن
هوس یـاری مکن
تو ای ناکام . دل دیوانـه
با غم دیرینـه ام
به مزار ام
بخواب آرام . دل دیوانـه

بخواب آرام . دل دیوانـه

آهنگ دل دیوونـه از ویگن

دانلود آهنگ


آهنگ فوق العاده و احساسیدریـا از رامش

نگاه عاشقمون حرفای شاعرانمون

قرار بی قراری ها

گرفتن بهانمون

لب دریـادریـا

لب دریـادریـا

قرار دل بردنامون

دوست دارم گفتنامون

برای هم بخاطر عشق قسم خوردنامون

لب دریـادریـا

لب دریـادریـا

گفتن قصه های خوب

قصه ی خورشید و غروب

قصه ی نخلای جنوب

لب دریـادریـا

صحبت ساحل امـید

دیدن قو های سفید

وعده و نوید

لب دریـادریـا

قرار دل بردنامون

دوست دارم گفتنامون

برای هم بخاطر عشق قسم خوردنامون

لب دریـادریـا

لب دریـادریـا

دیدن پنـهون شدن مثل یـه خورشید توی آب

دیدن اون لحظه ای کـه آبها مـیشـه رنگ

لب دریـادریـا

لب دریـادریـا

وقتی بـه دریـا مـیزنیم دست منو رها نکن

اونی کـه دوست داره تو از خودت جدا نکن

لب دریـادریـا

لب دریـادریـا

آهنگدریـا .

دانلود آهنگ

آهنگ قدیمـی و به یـاد ماندنی تو دروغاتم قشنگه از ناصر صبوری

مثل شعرای کتاب مدرسه

همـه حرفاتو از بر مـیدونم

قصه هایی کـه مـیخوای بگی بـه من

روزی صدبار تو کتابا مـیخونم

وقتی پای عاشقی مـیون بیـاد

همـیشـه صحبت غصه و غمـه

کوچولوی خوش زبون بـه من بگو

همـه ی حرفا چرا مثل همـه

تو مـیگی بدون من دنیـا برات زندون تنگه

من مـیگم بگو عزیزم تو دروغاتم قشنگه

روزای آخر کـه داغ عشقمون

واسم از فردا و پس فردا مـیگی

واسم از یـه خونـه ی گرم و کوچیک

واسم از بازی بچه ها مـیگی

ولی فردا مـیدونم چی پیش مـیاد

آخر کتاب یـه جور همـیشـه

همـه ی بهانـه ها مثل همـه

همـه ی عشقا یـه جور تموم مـیشـه

تو مـیگی بدون من دنیـا برات زندون تنگه

من مـیگم بگو عزیزم تو دروغاتم قشنگه

مثل شعرای کتاب مدرسه

همـه حرفاتو از بر مـیدونم

قصه هایی کـه مـیخوای بگی بـه من

روزی صدبار تو کتابا مـیخونم

وقتی پای عاشقی مـیون بیـاد

همـیشـه صحبت غصه و غمـه

کوچولوی خوش زبون بـه من بگو

همـه ی حرفا چرا مثل همـه

تو مـیگی بدون من دنیـا برات زندون تنگه

من مـیگم بگو عزیزم تو دروغاتم قشنگه

روزای آخر کـه داغ عشقمون

واسم از فردا و پس فردا مـیگی

واسم از یـه خونـه ی گرم و کوچیک

واسم از بازی بچه ها مـیگی

ولی فردا مـیدونم چی پیش مـیاد

آخر کتاب یـه جور همـیشـه

همـه ی بهانـه ها مثل همـه

همـه ی عشقا یـه جور تموم مـیشـه

تو مـیگی بدون من دنیـا برات زندون تنگه

من مـیگم بگو عزیزم تو دروغاتم قشنگه

تو مـیگی بدون من دنیـا برات زندون تنگه

من مـیگم بگو عزیزم تو دروغاتم قشنگه

آهنگ تو دروغاتم قشنگه از ناصر صبوری

دانلود آهنگ

آهنگ قدیمـی مرا ببوس از حسن گلنراقی

مرا ببوس مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که مـیروم بسوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم بـه جستجوی سرنوشت
در مـیان توفان
هم پیمان با قایقرانـها
گذشته از جان حتما بگذشت از طوفانـها
به نیمـه شبها
دارم با یـارم پیمانـها
که برفروزم آتشـها درون کوهستانـها آه
شب سیـه
سفر کنم
ز تیره راه
گذر کنم
نگه کن ای گل من
سرشک غم بـه دامن
برای من مـیفکن
مرا ببوس مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که مـیروم بسوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم بـه جستجوی سرنوشت
زیبا امشب بر تو مـهمانم
درپیش تو مـیمانم تابگذاری برمن
زیبا از برق نگاه تو
اشک بی گناه تو
روشن سازد یک امشب من
مرا ببوس مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که مـیروم بسوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم بـه جستجوی سرنوشت

آهنگ مرا ببوس از حسن گلنراقی

دانلود آهنگ

آهنگ خاک از فریدون فروغی

تن تو نازرمـه مثل برف

تن من جون مـیده پر پر بزنـه زیر تگرگ

دست باد پر مـیده برگو رو هوا

اما من موندنیم که تا برسه دستایـه مرگ

نفسم این خاکه

خون گرمم پاکه

نفسم این خاکه

خون گرمم پاکه

من از تبار پاک آریـایی

قشنگ ترین قصیده رهائی

هوای عشق تازه نیست تو رگهام

تن نمـیدم بـه رنگ کهربائی

آ آ آ آ آ

نفسم این خاکه

خون گرمم پاکه

نفسم این خاکه

خون گرمم پاکه

واسه رفتن دیگه دیره

تن من اینجا اسیره

خاک اینجا چه عزیزه

عاشق قدیمـی پیره

من از تبار پاک آریـایی

قشنگ ترین قصیده رهایی

هوای عشق تازه نیست تو رگهام

تن نمـیدم بـه رنگ کهربائی

نفسم این خاکه

خون گرمم پاکه

نفسم این خاکه

خون گرمم پاکه

واسه رفتن دیگه دیره

تن من اینجا اسیره

خاک اینجا چه عزیزه

عاشق قدیمـی پیره

نفسم این خاکه

خون گرمم پاکه

نفسم این خاکه

خون گرمم پاکه

آهنگ خاک از فریدون فروغی

دانلود آهنگ

 آهنگ بی نظیر وای بـه حالش از زنده یـاد هایده

شبا همش بـه مـی خونـه مـیرم من

سراغ مـی و پیمونـه مـیرم من

تو این مـی خونـه ها خسته دردم

به دنبال دل خودم مـیگردم

تو این مـی خونـه ها خسته دردم

به دنبال دل خودم مـیگردم

دلم گمشده پیداش مـیکنم من

اگه عاشقته وای بـه حالش

رسواش مـیکنم من

وای بـه حالش

رسواش مـیکنم من

یـه روز خیمـه زدی تو سرنوشتم

منم از عاشقیم واست نوشتم

گمون کردی هنوز پر شر و شورم

هنوز عاشقم و خیلی صبوری

شبا همش بـه مـی خونـه مـیرم من

سراغ مـی و پیمونـه مـیرم من

تو این مـی خونـه ها خسته دردم

به دنبال دل خودم مـیگردم

دلم گمشده پیداش مـیکنم من

اگه عاشقته وای بـه حالش

رسواش مـیکنم من

تو کـه قدر وفامو ندونستی

مـی شد یـه رنگ بمونی نتونستی

گمون نکن تو دستات یـه اسیرم

دیگه قلبمو از تو بعد مـی گیرم

شبا همش بـه مـی خونـه مـیرم من

سراغ مـی و پیمونـه مـیرم من

تو این مـی خونـه ها خسته دردم

به دنبال دل خودم مـیگردم

دلم گمشده پیداش مـیکنم من

اگه عاشقته وای بـه حالش

رسواش مـیکنم

دلم گمشده پیداش مـیکنم من

اگه عاشقته وای بـه حالش

رسواش مـیکنم

آهنگ وای بـه حالش از هایده

دانلود آهنگ

 

آهنگ قدیمـی مرا ببوس از زنده یـاد ویگن

مرا ببوس مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که مـیروم بسوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم بـه جستجوی سرنوشت
در مـیان توفان
هم پیمان با قایقرانـها
گذشته از جان حتما بگذشت از طوفانـها
به نیمـه شبها
دارم با یـارم پیمانـها
که برفروزم آتشـها درون کوهستانـها آه
شب سیـه
سفر کنم
ز تیره راه
گذر کنم
نگه کن ای گل من
سرشک غم بـه دامن
برای من مـیفکن
مرا ببوس مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که مـیروم بسوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم بـه جستجوی سرنوشت
زیبا امشب بر تو مـهمانم
درپیش تو مـیمانم تابگذاری برمن
زیبا از برق نگاه تو
اشک بی گناه تو
روشن سازد یک امشب من
مرا ببوس مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که مـیروم بسوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم بـه جستجوی سرنوشت

آهنگ مرا ببوس از ویگن

دانلود آهنگ

آهنگ اگه عشق همـینـه

بازم دلم گرفته گریم اختیـاری نیست

گریم اختیـاری نیست

آخه جز گریـه منو کاری نیست

یـه عمر از محبت بی نصیبم ای خدا

من غریبم ای خدا

چرا جز غصه منو یـاری نیست

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

از لبهای سردم خنده گریزونـه

راز دل خستم هیچکی نمـیدونـه

بازیچه شدن که تا کی ؟

دل رو گول زدن که تا کی؟

افسردگی که تا کی ؟

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

دل بـه هر کی دادم بی وفایی دیدم

چه رنجهائی کـه عمری از عشق کشیدم

دل بـه هر کی دادم بی وفایی دیدم

چه رنجهائی کـه عمری از عشق کشیدم

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

بازم دلم گرفته گریم اختیـاری نیست

گریم اختیـاری نیست

آخه جز گریـه منو کاری نیست

یـه عمر از محبت بی نصیبم ای خدا

من غریبم ای خدا

چرا جز غصه منو یـاری نیست

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

از لبهای سردم خنده گریزونـه

راز دل خستم هیچکی نمـیدونـه

بازیچه شدن که تا کی ؟

دل رو گول زدن که تا کی؟

افسردگی که تا کی ؟

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

اگه عشق همـینـه اگه زندگی اینـه

نمـیخوام چشمام دنیـا رو ببینـه

آهنگ اگه عشق همـینـه از گیتا

دانلود آهنگ

آهنگ جعبه جواهر از ابی

دلم مثل جعبست

جعبه ی پر جواهر

خونـه بـه رنگ یـاغوت

اما خوشـه بـه ظاهر

حیف کـه زد و شکستش

هر کی بـه دستش افتاد

هر کی بـه دستش افتاد

دلم مثل یـه باغه

باغ بهار نارنج

واسه تنای خسته

یـه جای خلوت و دنج

حیف کـه تو این زمونـه

عشقه کـه رفته از یـاد

عشقه کـه رفته از یـاد

شب تولد عشق

دلم رو هدیـه دادم

به اون کـه عاشقم کرد

منو داد بر باد

هدیـه رو وا نکرده بعد فرستاد

پس فرستاد

پس فرستاد

هدیـه رو بعد فرستاد

دلم مثل جعبست

جعبه ی پر جواهر

خونـه بـه رنگ یـاغوت

اما خوشـه بـه ظاهر

حیف کـه زد و شکستش

هر کی بـه دستش افتاد

هر کی بـه دستش افتاد

دلم مثل یـه باغه

باغ بهار نارنج

واسه تنای خسته

یـه جای خلوت و دنج

حیف کـه تو این زمونـه

عشقه کـه رفته از یـاد

عشقه کـه رفته از یـاد

شب تولد عشق

دلم رو هدیـه دادم

به اون کـه عاشقم کرد

منو داد بر باد

هدیـه رو وا نکرده بعد فرستاد

پس فرستاد

پس فرستاد

هدیـه رو بعد فرستاد

شب تولد عشق

دلم رو هدیـه دادم

به اون کـه عاشقم کرد

منو داد بر باد

هدیـه رو وا نکرده بعد فرستاد

پس فرستاد

پس فرستاد

هدیـه رو بعد فرستاد

آهنگ جعبه ی جواهر از ابی

دانلود آهنگ

آهنگ قدیمـی و خاطره انگیز حرفای تو راز زمونـه ( حرفت حرف من ) از امـیر رسائی

حرفای تو راز زمونـه

عشق ما عشق ما هر دو جوونـه

مثل نوری مثل خورشید

مثل بارون تو پاکی

کوه غم ها از تو دوره

ریشـه ی عشق پاکی

حرفت حرف من

اسمت اسم من

قلبت قلب من

اگه بمونی

حرفت حرف من

اسمت اسم من

قلبت قلب من

اگه بمونی

دیدن تو لحظه ی خوبه

مثل آسمون داغ جنوبه

نفس های گرم تنت

مثل رنگهای شاده

سکوت تو حرف هستی

صدای یک فریـاده

حرفت حرف من

اسمت اسم من

قلبت قلب من

اگه بمونی

حرفت حرف من

اسمت اسم من

قلبت قلب من

اگه بمونی

حرفای تو راز زمونـه

عشق ما عشق ما هر دو جوونـه

مثل نوری مثل خورشید

مثل بارون تو پاکی

کوه غم ها از تو دوره

ریشـه ی عشق پاکی

حرفت حرف من

اسمت اسم من

قلبت قلب من

اگه بمونی

حرفت حرف من

اسمت اسم من

قلبت قلب من

اگه بمونی

آهنگ حرفای تو راز زمونـه ( حرفت حرف من ) از امـیر رسائی

دانلود آهنگ

آهنگ مـیدونم از منوچهر سخائی

تا سرو گردن ناز تو پیدا مـیشـه
تو کوچه تندو تند پنجره ها وا مـیشـه
عاشق بینوا غرق تماشا مـیشـه
عاشق بینوا غرق تماشا مـیشـه
وقتی از خونـه عزم سفر مـیکنی دل مـیگه اومد
دل مـیگه اومد
وقتی از کوچه ی ما گذر مـیکنی
دل مـیگه اومد
دل مـیگه اومد
مـیدونم مـیدونم
قد رعنا داری
چشمای زیبا داری خیلی تماشا داری
تو حتما بدونی کـه منم دل دارم
چند ساله تو این محل حق ابو گل دارم
تا سرو گردن ناز تو پیدا مـیشـه
تو کوچه تندو تند پنجره ها وا مـیشـه
عاشق بینوا غرق تماشا مـیشـه
عاشق بینوا غرق تماشا مـیشـه
مـیدونم مـیدونم
قد رعنا داری
چشمای زیبا داری خیلی تماشا داری
تو حتما بدونی کـه منم دل دارم
چند ساله تو این محل حق ابو گل دارم
تا سرو گردن ناز تو پیدا مـیشـه
تو کوچه تندو تند پنجره ها وا مـیشـه
عاشق بینوا غرق تماشا مـیشـه
عاشق بینوا غرق تماشا مـیشـه
وقتی از خونـه عزم سفر مـیکنی دل مـیگه اومد
دل مـیگه اومد
وقتی از کوچه ی ما گذر مـیکنی
دل مـیگه اومد
دل مـیگه اومد

آهنگ مـیدونم از منوچهر سخائی

دانلود آهنگ

آهنگ زیبای ماهیگیر از استاد مازیـار

این همـه اون دستاتو بالا و پایین نکن
لب بچه ماهی رو با قلاب خونین نکن
ماهیگیر ماهیگیر
اشک این بچه ماهی توی آبا ناپیداست
فریـاد اون توی آب یـه فریـاد بی صداست
بزار که تا بچهرو بزاره اون پشت سر
بتونـه عاشق بشـه وقتی مـیشـه بزرگتر
ماهیگیر ماهیگیر
ببین بازی ش پر از شوق موندنـه
زندگی رو خواستن و مرگ و از خود روندنـه
خونـه ی اون رودخونـه هست دریـا براش یـه رویـاست
بزرگترین آرزوش رسیدن بـه دریـاست
تابیدن آفتابو رو پولکاش دوست داره
دنیـا براش قشنگه وقتی بارون مـی باره
ماهیگیر ماهیگیر

ببین بازی ش پر از شوق موندنـه
زندگی رو خواستن و مرگ و از خود روندنـه
خونـه ی اون رودخونـه هست دریـا براش یـه رویـاست
بزرگترین آرزوش رسیدن بـه دریـاست
تابیدن آفتابو رو پولکاش دوست داره
دنیـا براش قشنگه وقتی بارون مـی باره
ماهیگیر ماهیگیر

این همـه اون دستاتو بالا و پایین نکن
لب بچه ماهی رو با قلاب خونین نکن
ماهیگیر ماهیگیر
اشک این بچه ماهی توی آبا ناپیداست
فریـاد اون توی آب یـه فریـاد بی صداست
بزار که تا بچهرو بزاره اون پشت سر
بتونـه عاشق بشـه وقتی مـیشـه بزرگتر
ماهیگیر ماهیگیر

ماهیگیر ماهیگیر

ماهیگیر ماهیگیر

ماهیگیر ماهیگیر

ماهیگیر ماهیگیر

آهنگ ماهیگیر از استاد مازیـار

دانلود آهنگ


آهنگ گل گلدون از  غانم

گل گلدونـه من شکسته درون باد

تو بیـا که تا دلم نکرده فریـاد

گل شب بو دیگه

شب بو نمـیده

کی گل شب بو رو از شاخه چیده

گوشـه ی آسمون

پر رنگین کمون

من مثل تاریکی

تو مثل مـهتاب

اگه باد از سر

زلف تو نگذره

من مـیرم گمش مـیشم

تو جنگل خواب

گل گلدون من

ماه ایوون من

از تو تنـها شدم

چو ماهی از آب

گل هر آرزو

رفته از رنگ و بو

من شدم رودخونـه

دلم یـه مرداب

آسمون ابری مـیشـه

اما گل خورشید

رو شاخه های بید

دلش مگییره

دره مـهتابی مـیشـه

اما گل مـهتاب

از برکه های آب

بالا نمـیره

تو کـه دست تکون مـیدی

به ستاره جون مـیدی

مـیشکفه گل از گل باغ

وقتی چشمات هم مـیاد

دو ستاره کم مـیاد

مـیسوزه شقایق از داغ

گل گلدون من

ماه ایوون من

از تو تنـها شدم

چو ماهی از آب

گل هر آرزو

رفته از رنگ و بو

من شدم رودخونـه

دلم یـه مرداب

آهنگ گل گلدون از سیمـین غانم

دانلود آهنگ

آهنگی از زنده یـاد فریدون فرخزاد

اگه ماه از آسمون پائین بیـاد درون بزنـه

اگه مرغ بخت و اقبال رو سرم پر بزنـه

اگه رعد آسمون داد بزنـه

تو سرم هزارتا فریـاد بزنـه

چون تو مـهمونـه منی درو وا نمـیکنم

مونس جون منی درو وا نمـیکنم

درو وا نمـیکنم

نـه درو وا نمـیکنم

اگه بر بال هما تخت سلیمون بزارن

پریـا هدیـه برام تاج و جواهر بیـارن

ستاره ها زمـین بیـان درون بزنن

شب که تا سحر صدبار بـه من سر بزنن

چون تو مـهمون منی درو وا نمـیکنم

مونس جون منی درو وا نمـیکنم

درو وا نمـیکنم

نـه درو وا نمـیکنم

اگه از فصل بلند آسمون

اگه از بهشت عشق پریون

کنیزای مو طلائی سحر

بیـارن هزارتا مزده و خبر

ستاره ها زمـین بیـان درون بزنن

شب که تا سحر صدبار بـه من سر بزنن

چون تو مـهمون منی درو وا نمـیکنم

مونس جون منی درو وا نمـیکنم

درو وا نمـیکنم

نـه درو وا نمـیکنم

اگه ماه از آسمون پائین بیـاد درون بزنـه

اگه مرغ بخت و اقبال رو سرم پر بزنـه

اگه رعد آسمون داد بزنـه

تو سرم هزارتا فریـاد بزنـه

چون تو مـهمون منی درو وا نمـیکنم

مونس جون منی درو وا نمـیکنم

درو وا نمـیکنم

نـه درو وا نمـیکنم

اگه از فصل بلند آسمون

اگه از بهشت عشق پریون

کنیزای مو طلائی سحر

بیـارن هزارتا مزده و خبر

ستاره ها زمـین بیـان درون بزنن

شب که تا سحر صدبار بـه من سر بزنن

چون تو مـهمون منی درو وا نمـیکنم

مونس جون منی درو وا نمـیکنم

درو وا نمـیکنم

نـه درو وا نمـیکنم

درو وا نمـیکنم

نـه درو وا نمـیکنم

دانلود آهنگ

 


 

 

آهنگ انار انار از مرتضی

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

هر کاکل زر همسری دارد

در خانـه ی عشق دلبری دارد

هر کاکل زر همسری دارد

در خانـه ی عشق دلبری دارد

آی سبزه نگار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی سبزه نگار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

ما را ز غمت خانـه مـیاید

بر موی سیـاه شانـه مـیاید

ما را ز غمت خانـه مـیاید

بر موی سیـاه شانـه مـیاید

آی سبزه نگار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی سبزه نگار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

هر کاکل زر همسری دارد

در خانـه ی عشق دلبری دارد

هر کاکل زر همسری دارد

در خانـه ی عشق دلبری دارد

آی سبزه نگار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی سبزه نگار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آی انار انار بیـا بـه بالینم

شبنم گل نار بیـا بـه بالینم

آهنگ انار انار از مرتضی

دانلود آهنگ

آهنگ نیـاز از فریدون فروغی

تن تو ظهر تابستونو بـه یـادم مـیاره

رنگ چشمای تو بارونو بـه یـادم مـیاره

وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره

قهر تو تلخی زندونو بـه یـادم مـیاره

من نیـازم تو رو هر روز دیدنت

از لبت دوست دارم شنیدنت

تو بزرگی مثل اون لحظه کـه بارون مـیزنـه

تو همون خونی کـه هر لحظه تو رگهای منـه

تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب

من همونم کـه اگه بی تو باشـه جون مـیکنـه

من نیـازم تو رو هر روز دیدنت

از لبت دوست دارم شنیدنت

تو مثل وسوسفه ی شکار یک شاپرکی

تو مثل شوق رها یک بادبادکی

تو همـیشـه مثل یک قصه پر از حادثه ای

تو مثل شادی خاک یک عروسکی

من نیـازم تو رو هر روز دیدنت

از لبت دوست دارم شنیدنت

تو قشنگی مثل شکلایی کـه ابرا مـیسازن

گلای اطلسی از دیدن تو رنگ مـیبازن

اگه مردای تو قصه بدونن کـه اینجائی

برای بردن تو با اسب بال دار مـیتازن

من نیـازم تو رو هر روز دیدنت

از لبت دوست دارم شنیدنت

آهنگ نیـاز از فریدون فروغی

دانلود آهنگ

آهنگ سر سپرده از ستار از آلبوم شازده خانوم

یـه روز مـیدونم بی خبر

سر زده از راه مـیرسی

جون خسته از بیدار شب

تا صبح فردا مـیرسی

وقتی رسیدی خونـه ام

باز از تو گل بارون مـیشـه

صاحب خونـه پیش تو

نا آشنا مـهمون مـیشـه

نا آشنا مـهمون مـیشـه

روز تولد تو

مـیلاد عشق پاکه

برای شکر این روز

پیشونیم بـه خاکه

پیشونیم بـه خاکه

من سر سپرده هستم

تا مرز جون سپردن

با یک اشاره ی تو

حاضر به منظور مردن

حاضر به منظور مردن

یـه روز مـیدونم بی خبر

سر زده از راه مـیرسی

جون خسته از بیدار شب

تا صبح فردا مـیرسی

تا صبح فردا مـیرسی

وقتی رسیدی خونـه ام

باز از تو گلبارون مـیشـه

صاحب خونـه پیش تو

نا آشنا مـیهمون مـیشـه

نا آشنا مـهمون مـیشـه

وقتی بیـای

کوچه چراغون مـیشـه باز دوباره

بارون عشقم رو تن خسته ی تو مـیباره

طاق گل بنفشـه من

سر راهت مـیبندم

پیرهن صورتی رو تو تن تو مـیپسندم

یـه روز مـیدونم بی خبر

سر زده از راه مـیرسی

جون خسته از بیدار شب

تا صبح فردا مـیرسی

تا صبح فردا مـیرسی

وقتی رسیدی خونـه ام

باز از تو گلبارون مـیشـه

صاحب خونـه پیش تو

نا آشنا مـیهمون مـیشـه

نا آشنا مـهمون مـیشـه

آهنگ سرسپرده از ستاره ( آلبوم شازده خانوم )

دانلود آهنگ

آهنگ قبله گاه از بانو مـهستی

تا کی زیر یک سقف

روزا بشـه تکرار

تا کی با صبوری پابند و گرفتار

من خسته تر از تو تو خسته تر از من

من مضطرب و تو آشفته از من

کمکی کن ای خدا که تا بعد از این

عشقمون رنگ ترحم نگیره

توی دست بی امان خستگی

عشقمون زنده بمونـه نمـیره

هدیـه کن بـه چشمام

یـه نگاه تازه

یـه شروع دیگه

نـه سراغ تازه

قبله گاه من باش

واسه ی نیـازم

من مـیخوام دوباره

به تو دل ببازم

هدیـه کن بـه چشمام

یـه نگاه تازه

یـه شروع دیگه

نـه سراغ تازه

قبله گاه من باش

واسه ی نیـازم

من مـیخوام دوباره بـه تو دل ببازم

کمکی کن ای خدا که تا بعد از این

عشقمون رنگ ترحم نگیره

توی دست بی امان خستگی

عشقمون زنده بمونـه نمـیره

تا کی زیر یک سقف

روزا بشـه تکرار

تا کی با صبوری

پابند و گرفتار

من خسته از تو

تو خسته تر از من

من مضطرب و تو

آشفته تر از من

کمکی کن ای خدا که تا بعد از این

عشقمون رنگ ترحم نگیره

توی دست بی امان خستگی

عشقمون زنده بمونـه نمـیره

هدیـه کن بـه چشمام

یـه نگاه تازه

یـه شروع دیگه

نـه سراغ تازه

قبله گاه من شو

واسه ی نیـازم

من مـیخوام دوباره

به تو دل ببازم

هدیـه کن بـه چشمام

یـه نگاه تازه

یـه شروع دیگه

نـه سراغ تازه

قبله گاه من باش

واسه ی نیـازم

من مـیخوام دوباره

به تو دل ببازم

کمکی کن ای خدا که تا بعد از این

عشقمون رنگ ترحم نگیره

توی دست بی امان خستگی

عشقمون زنده بمونـه نگیره

کمکی کن از خدا که تا بعد از این

عشقمون رنگ ترحم نگیره

توی دست بی امان خستگی

عشقمون زنده بمونـه نمـیره

آهنگ قبله گاه از مـهستی

دانلود آهنگ

: دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم




[دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 16 Aug 2018 17:03:00 +0000



دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم

جنؤن و به ما on Instagram - mulpix.com

جنؤن و به ما on Instagram

Unique profiles

90

Most used tags

Total likes

0

Top locations

جنـه الله على الأرض كربلاء المقدسه بين الحرمين الشريفين, Mehrshahr, Shiraz, Iran

Average media age

290.3 days

to ratio

7.3
[email protected] ما نباید از حرکات و گفتار یک دیوانـه حیرت کنیم زیرا بیست و چهار ساعت شب و روز مشغول تماشای دیوانگی و حرکات بی رویـه طبیعت هستیم و انگار کـه ما بر طبیعت برتری داریم زیرا خود را درون قبال او عاقل مـی بینیم اما اول حتما منتظر بود کـه بفهمـیم اساس دنیـا بر عقل استوار هست یـا جنون و به عبارت دیگر آیـا ... دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم [email protected]
ما نباید از حرکات و گفتار یک دیوانـه حیرت کنیم زیرا بیست و چهار ساعت شب و روز مشغول تماشای دیوانگی و حرکات بی رویـه طبیعت هستیم و انگار کـه ما بر طبیعت برتری داریم زیرا خود را درون قبال او عاقل مـی بینیم اما اول حتما منتظر بود کـه بفهمـیم اساس دنیـا بر عقل استوار هست یـا جنون و به عبارت دیگر آیـا عقل امتیـاز هست یـا آن هم یکی از نواقص زندگی ماست... دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم موریس_مترلینگ
Read more

Media Removed

روحم آزرده مرا وسوسه بیـهوده مکن روحم آزرده مرا وسوسه بیـهوده مکن دگر این لحظه تن پاک من آلوده مکن یـاریم کن کـه رود از یـادم غم دیرینـه ی این خاطره ها شوق پرواز سراپای مرا مـیکشد که تا پس این پنجره ها پیش رویم بگشا پنجره ای که تا از آن پنجره پرواز کنم روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم آسمون ... روحم آزرده مرا وسوسه بیـهوده مکن

روحم آزرده مرا وسوسه بیـهوده مکن

دگر این لحظه تن پاک من آلوده مکن

یـاریم کن کـه رود از یـادم غم دیرینـه ی این خاطره ها

شوق پرواز سراپای مرا مـیکشد که تا پس این پنجره ها

پیش رویم بگشا پنجره ای که تا از آن پنجره پرواز کنم

روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم

آسمون ابراتو بردارو و برو

دیگه تنـها من و بگذار و برو

آسمون اخماتو وا کن آبی شو

آسمون آفتابی شو ، دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم آفتابی شو
آسمون غرق بـه خون دل من

آسمون دشت جنون دل من

تک وتنـها توی دنیـای بزرگ

آسمون بی همزبون دل من

آسمون مرده دیگه مـهر و وفا

عزم ما پر شده از رنگ وریـا

نـه محبت مـیشـه پیدا نـه صفا

آسمون قهره دیگه از ما خدا

آسمون کاشکی کـه مـیشد بپرم

تو دل آبی تو خونـه کنم

کاشکی مـیشد مثال ابرای تو

زار زار گریـه ی مستونـه کنم

آسمون غرق بـه خون دل من

آسمون دشت جنون دل من

تک وتنـها توی دنیـای بزرگ

آسمون بی همزبون دل من

شوق پرواز سراپای مرا مـیکشد که تا پس این پنجره ها

پیش رویم بگشا پنجره ای که تا از آن پنجره پرواز کنم

روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم

#داریوش
#moh3enpar3a
پیج دوم[email protected]

Read more

Advertisement

Media Removed

هُوَالعَلیم . . . . كَلَّا إِنَّ الْإِنْــسَانَ لَيَطْغَى أَنْ رَآهـــُ اســــــْتَغْــــنَى إِنَّ إِلَى رَبِّـــكَ الرُّجْــعَى #سوره_علق . . . . پِـی نِوشـت #تناقض_در_آخر_آلزمــان قـالَ مُــــــــــولاناوسَیُــــدناألامام الحُسَـین (عَــــــلیـه آلاف ... هُوَالعَلیم
.
.
.
.
كَلَّا إِنَّ الْإِنْــسَانَ لَيَطْغَى
أَنْ رَآهـــُ اســــــْتَغْــــنَى
إِنَّ إِلَى رَبِّـــكَ الرُّجْــعَى
#سوره_علق
.
.
.
.
🍇پِـی نِوشـت🍇
#تناقض_در_آخر_آلزمــان
قـالَ مُــــــــــولاناوسَیُــــدناألامام الحُسَـین
(عَــــــلیـه آلاف تــــــــحیـــــةِ وَالثَــــــناء)
عده ای دراثرآشفتگی عقیدتی ونابسامانی
دســـته ای ازشماازدســته ای دیگر #برائت
جوید،وبرخی ازشمابرچــهره بـــرخی دیگر
#اب_دهن بیفـــکند،وگروهی ازشمابه #کفر
گروه دیـــگر شـهادت دهد وبــــعضی ازشــما
دیگر را #لعن فرســـتدپس درآن زمان خـیری
نیست وهمـــــه خیرهادرآن زمان جمع است
#قائم_آل_محمد قــــیـام کندوهمـــه بدی ها
وافکارپلـــــیدودرگیـری ها راخنثی مـیـــــکند
منبع؛عقدالدرر؛ص۶۳
.
.
.
.
.
📃مِض٘ـرابُ القَلَــم٘📃
عـــزّتی داریم درون شـهر جنون کز راه دور
سنگ مـی آید بـه استقبال ما از هر طرف
#غنی_کشمـیری
.
.
.
.
.
#حاصل_اوقات_ما_رفت_به_باد_فنا
#ما_را_به_این_سخت_جانی_محال_بود
#ز_کودکی_به_جوانی_روبه_پیری_ام
#زخم_مـیخوریم_ونیزه_مـیفروشیم
#آه_از_آن_ساعتی_که_با_تن_چاک_چاک
#اللهم_یحفضنا_من_شر_حاسدو_الحسد
#چه_مـیکنی_با_دل_شوریده_ی_من
#السلام_علیک_یـا_مقروع_بالقضیب
#سلوک_الی_الله_فی_باب_الحسین
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج_بحق_حسین
#الامان_فـــــــی_شّر_فتن_آخــــرالزمان
#صل_الله_علیک_یـا_اباعبدالله
#کربلاء
#گودالیــــم_ما

Read more

Media Removed

خوش آن کـه حلقه‌های سر زلف واکنی دیوانگان سلسله‌ات را رها کنی کار جنون ما بـه تماشا کشیده هست یعنی تو هم بیـا کـه تماشای ما کنی کردی سیـاه زلف دوتا را کـه در غمت مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی تو عهد کرده‌ای کـه نشانی بـه خون مرا من جهد کرده‌ام کـه به عهدت وفا کنی من دل ز ابروی تو نبرم بـه راستی با ... خوش آن کـه حلقه‌های سر زلف واکنی

دیوانگان سلسله‌ات را رها کنی

کار جنون ما بـه تماشا کشیده است

یعنی تو هم بیـا کـه تماشای ما کنی

کردی سیـاه زلف دوتا را کـه در غمت

مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی

تو عهد کرده‌ای کـه نشانی بـه خون مرا

من جهد کرده‌ام کـه به عهدت وفا کنی

من دل ز ابروی تو نبرم بـه راستی

با تیغ کج اگر سرم از تن جدا کنی

گر عمر من وفا کند ای ترک تندخوی

چندان وفا کنم کـه تو ترک جفا کنی

سر که تا قدم نشانـهٔ تیر تو گشته‌ام

تیری خدا نکرده مبادا خطا کنی

تا کی درون انتظار قیـامت توان نشست

برخیز که تا هزار قیـامت بـه پا کنی

دانی کـه چیست حاصل انجام عاشقی

جانانـه را ببینی و جان را فدا کنی

شکرانـه‌ای کـه شاه نکویـان شدی بـه حسن

مـی‌باید التفات بـه حال گدا کنی

حیف آیدم کز آنشیرین بذله‌گوی

الا ثنای خسرو کشورگشا کنی

ظل اله ناصردین شاه دادگر

کز صدق بایدش همـه وقتی دعا کنی

شاها همـیشـه دست تو بالای گنج باد

من هی غزل سرایم و تو هی عطا کنی

آفاق را گرفت فروغی فروغ تو

وقت هست اگر بـه دیدهٔ افلاک جا کنی

Read more

اين ويديو رو يكى از دوستان بهم نشون داد! اصلاً بُهتم زد 🧐 چند كلام با دوستانمون درون رسانـه ملى؛ ببخشيد الان اين پسر محجوب و مأخوذ بـه حيا و پاكدامن چرا دست بـه چنين اقدام جنون آميزى زد؟ آيا اين خانم باعث تحريك ايشون شد؟ راستش ما نـه دكولته باز و داستان هشتاد و پنجى درون تصوير مشاهده كرديم، نـه موى افشان و دل انگيزى، ... اين ويديو رو يكى از دوستان بهم نشون داد! اصلاً بُهتم زد 🧐 چند كلام با دوستانمون درون رسانـه ملى؛
ببخشيد الان اين پسر محجوب و مأخوذ بـه حيا و پاكدامن چرا دست بـه چنين اقدام جنون آميزى زد؟ آيا اين خانم باعث تحريك ايشون شد؟ راستش ما نـه دكولته باز و داستان هشتاد و پنجى درون تصوير مشاهده كرديم، نـه موى افشان و دل انگيزى، نـه دامن كوتاه و پاهاى اى و نـه كسى لباسى از تن دريد (موار كليشـه اى كه احتمالاً ميتونـه باعث تحريك كسى بشـه)! تازه برعكس اون خانم روى تمام پوشش بسته اش يك كلاه هم اضافه كرد و از همـه مـهمتر بـه ايشون پيشنـهاد ازدواج داد كه درون اسلام پسنديده ترين كارهاست! خب الان چيرو بـه تصوير كشيديم؟ چه مطلبى رو خواستيم ياد بديم؟ چه كسى رو خواستيم الگو معرفى كنيم؟!؟ چرا اين جوان خوش سيما نميتونـه با سينـه اى ستبر بـه اين خانم بگه كه "نـه" و ايشون رو عقب بزنـه؟ چرا ياد نميديم بـه جوانـهامون كه بلند قد بايستن و نـه بگن؟ خب نكنـه ميخواست بگه كه جوان از آبروش ميترسيد؟ خب چرا ديده شدن با چند بايد باعث آبرو ريزى بشـه؟ چرا انقدر بايد نشان بديم كه فضاى كشور مسموم و بيجنبه هست كه با ديدن يك آقا و سه خانم از نوك سر که تا پا پوشيده ميتونـه باعث آبرو ريزى بشـه؟!؟ داستان چيه؟ اگر قراره كه صحنـه يوسف پيامبر دوباره سازى بشـه خب بريم يوسف بسازيم! لااقل مردم با ديدن چنين صحنـه اى ميگن كه خب قديمـها جو اينطورى بوده! چرا تصوير امروز رو با اون داستانـها قاطى ميكنيد كه هم اين باورپذير نباشـه و هم مخاطب رو درون رابطه با اون داستان بـه تأمل وابداره! بعد شما كه با توجه بـه شرع و فقه اسلامى نميتونيد چنين صحنـه اى رو ترسيم كنيد اصلاً چرا سراغ اين جور تِمـها ميريد؟ مگه اين سريال رو با پول بيت المال نميسازيد؟ بعد چرا پول مردم رو با اين خزعبلات دور ميريزيد؟يا اينكه مخاطبينتون رو که تا اين حد كودن فرض كرديد و فكر كرديد كه اين صحنـه براشون قابل باوره كه خب خودش عذريست بدتر از گناه! حالا كه امكانات و پول و فرصت درون اختيار شماست بعد لااقل كمى درون امر آموزش و فرهنگسازى خودى نشان بديد! انقدر براى اينكه بالادستيها خوششون بياد از اين شاهكارها نسازيد! شما بايد براى مردم بسازيد نـه روئساى صدا و سيما! مخاطبين اصلى اونـها هستن كه اتفاقاً هم ميبينن و هم ميفهمن
😡👎🏻 و هم بهتون ميخندن
#رسانـه_ملی #افتضاح #شبكه_دو #سريال
#picassomo

Read more

Media Removed

از کتاب"دایره المعارف شیطان": دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم خودپرست : آدم بد سلیقه ای کـه به جای اینکه من را دوست داشته باشد ، خودش را دوست دارد . متعصب :ی کـه با سرسختی و جدیت بـه عقیده ای کـه من مخالف آن هستم چسبیده هست . همسایـه : شخصی کـه باید او را مثل خودمان دوست داشته باشیم ، البته او با رفتارهایش تلاش مـی کند کـه ما را از این کار منصرف ... از کتاب"دایره المعارف شیطان": خودپرست : آدم بد سلیقه ای کـه به جای اینکه من را دوست داشته باشد ، خودش را دوست دارد .

متعصب :ی کـه با سرسختی و جدیت بـه عقیده ای کـه من مخالف آن هستم چسبیده هست .

همسایـه : شخصی کـه باید او را مثل خودمان دوست داشته باشیم ، البته او با رفتارهایش تلاش مـی کند کـه ما را از این کار منصرف کند .
ادراک: خیلی دیر بـه حماقت خود پی‌بردن بنای یـادبود: بنایی کـه به منظور یـادآوری چیزی برپا مـی‌شود کـه یـا نیـازی بـه یـادبود ندارد یـا بـه یـادماندنی نیست.

بی‌دفاع: ناتوان از حمله

بی‌دین: درون نیویورک بهی مـی‌گویند کـه به دین مسیح معتقد نیست و در قسطنطنیـه بهی کـه به دین مسیح معتقد است.

پارتی‌بازی: به منظور خیر و صلاح حزب بـه مادر بزرگ خودمان پست و مقام بخشیدن

تبریک: حسادت مودبانـه تبعیدی: آنکه با اقامت درون خارج بـه وطن خود خدمت مـی‌کند و سفیر هم نیست. تولد: اولین و هولناک‌ترین بدبیـاری جهنم : محل سنویسندگان دائرةالمعارف

دیکتاتور: رئیس یک جامعه کـه وبای استبداد را بـه طاعون هرج و مرج ترجیح مـی‌دهد.

گدا:ی کـه به یـاری دوستان اعتماد کرده‌است.

م: درخواستن از دیگری کـه روشی را کـه شما اتخاذ کرده‌اید تایید کند.

معذرت: گذاشتن بنای توهین بعدی

مقبره: آخرین و مضحک‌ترین جنون اغنیـا

دایره المعارف شیطان/آمبروز بیرس

Read more

Advertisement

Media Removed

.......... هوالولی . . .مسائل اطراف ما ،همـیشـه بـه دلخواه ما نیستند گاهی تحمل بعضی هاشون خیلی سخته ، گاهی هم غیر قابل تحملند گاه یک مسئله کـه یکی را که تا مرز #جنون مـی کشاند. تحملش به منظور یکی بسیـار راحت و آسان هست یعنی این مسائل نیستند کـه #مشکل سازند ، ظرفیت های ماست کـه متفاوت هست کاسه #صبر هر یک ... ..........
هوالولی .
.
.مسائل اطراف ما ،همـیشـه بـه دلخواه ما نیستند
گاهی تحمل بعضی هاشون خیلی سخته ،
گاهی هم غیر قابل تحملند
گاه یک مسئله کـه یکی را که تا مرز #جنون مـی کشاند. تحملش به منظور یکی بسیـار راحت و آسان است
یعنی این مسائل نیستند کـه #مشکل سازند ،
ظرفیت های ماست کـه متفاوت است
کاسه #صبر هر یک وسعی دارد
کار ندارم کـه چطور کاسه صبر بعضی ها اینقدر وسیع وبرای عده ای اینقدر کوچک هست ولی مـیدونم کـه غالبا وسعت این ظرف ها بـه دست خودمان است
اما

هر چه کـه هست
#خدایی داریم کـه وقتی طاقت طاق شد فرج حاصل مـی کند و انسان را بـه آرامش مـی رساند و این وعده خودش هست که هر وقت ناامـیدی و بی طاقتی سراغتان آمد #باران رحمت و رحمم را بر شما مـی بارانم
وَ هوَ الذِى ینزِّلُ الغیث من بعدِ ما قنطوا وَ ینشرُرَحمتهُ وَ هوَ الوَلىُّ الحمـیدُ شوری ۲۸

خدایـا طاقتمان طاق شده
#بی_قرار شدیم
از این همـه ادعا #خسته شدیم
هنوز لایق آمدنش نشدیم ؟! #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

Read more

Media Removed

بسم‌الله بسیجی‌هایی کـه خیلی وقت هست خسته‌اند، این انتخابات برایشان آزمون سختی بود. سالها حذف و تحقیر و تهدید را تاب آورده‌اند. پای ایمانشان ایستاده‌اند. هزینـه قمـه‌کشی یک مشت بی‌پدر و مادر را پرداخته‌ و تا توانسته‌اند، فحش خورده‌اند. کیفر دوستان نادان و منافقین بسیجی‌نما و فساد حکومتی‌ها ... بسم‌الله
بسیجی‌هایی کـه خیلی وقت هست خسته‌اند، این انتخابات برایشان آزمون سختی بود. سالها حذف و تحقیر و تهدید را تاب آورده‌اند. پای ایمانشان ایستاده‌اند. هزینـه قمـه‌کشی یک مشت بی‌پدر و مادر را پرداخته‌ و تا توانسته‌اند، فحش خورده‌اند. کیفر دوستان نادان و منافقین بسیجی‌نما و فساد حکومتی‌ها را هم کشیده‌اند
.
.
به دست چپ و راست و کارگزاران و اصلاحات و دولت کریمـه و اعتدال هم ذبح شده‌اند؛ زیر چوب و سنگ منافقین ۷۸ و ۸۸ لت و پار شده و بار سنگین نگاه مردمانی کـه بیرحمانـه قضاوتشان مـی‌کنند و برچسب خشونت‌طلب مـیزنند... یکی‌شان بـه طنز مـی‌گفت: «تقصیر خودمان است، حتما ول مـی‌کردیم وزارت کشور را بکیرند آتش بزنند، کشور از هم بپاشد، و یـا مـیگذاشتیم داعش بیـاید دو ماه ناموس بعضی‌ها را بـه جهاد نکاح ببرد، دویست‌سیصد هزار نفر را ذبح کند که تا مردم و نظام بفهمند ما دقیقا چه غلطی مـی‌کنیم، آن هم بی مزد و منت؛ تف بـه خودمان!»، و مـی‌خندید.
«بسیجی» درون باور قشری، کلیدواژه‌ای به منظور بیـان بلاهت، بازیچگی، خشونت و توحش شده؛ و این همـه از «رسانـه» است.
.
این انتخابات سخت بود. نوبت امتحان خیلی‌ها رسید. امتحان «ایمان» درون هجوم شک و شرک و ترس و کفر و یأس. روزی چند بار بـه رهبر شک‌ .
رییس جمـهور کـه اسناد جاسوسی‌اش افشا شد، بـه مصلحت تایید صلاحیت شد(کشورداری کار کودکانـه‌ای نیست)، درون مناظرات همـه چیز را ترور کرد و در باور دوستدارانش حتی مظلوم واقع شد! رقیبش را آورنده‌ی جنگ خواند، و خدا خواست فردای انتخابات همـه ببینند سایـه جنگ را او و دولتش نمـی‌توانند دور کنند
:
هیچ مع حرمـی بـه روحانی رای نداد که تا غربال بصیرت باری دیگر کار کند. بگذار خودعلامـه‌پندارانی بـه چشم حقارت درون آینـه بنگرند و خود را ببینند.
معان: شـهدای زنده، امتحان دادند؛ امتحان عشق، عشقی کـه کمال عقل هست و عقلی کـه جنون عشق!. عقل و عشق «آقا» را برایشان بارها تفسیر کرده بود. جنگ رفته ها و نماز شب خوانده‌ها واژگون شدند، اما معان ثابت قدم ماندند.
معدودی بر امام تیغ کشیدند کـه چرا تایید صلاحیت فاسد؟ چرا بـه صف مستضعفان و تعرفه ندادن؟ چرا سکوت آقا؟ چرا ترور رقیب با حیله‌های اموی؟ چرا باز سکوت آقا؟ چرا فاصله افتادن و نفرت کرور مردمان از رهبری؟ چرا سکوت درون برابر پرده‌دری‌های مفسدان و دریدگان؟
آری، هزار پرسش و شک و شرک و ترس
:
بعضی‌ها با ولی خداحافظی د؛اما معان پای ولی خود ایستادند. «و اتقرب الی الله ثم الیکم بموالاتکم و موالاة ولیکم »، معان مـیدانند موالاة آقایشان موالاة امام حسین(ع) هست و ولایت امام‌حسین(ع)، ولایت الله! بعد بگذار روزگار چنین باشد..

Read more

Advertisement

Media Removed

. متن از صفحه‌ی کتاب‌باز @ketab_baazz . عاز @cafe_paragraph_lar . درود بر دوستان: دور و اطرافمان را حوادث و آدم‌هایی اشغال کرده‌اند کـه اگر لحظه‌ای کنترل خود را از دست بدهیم بی‌شک دچار یک اتفاق ناگوار به منظور خودمان یـا اطرافیـانمان مـی‌شویم؛ هیچ تضمـینی به منظور ما وجود ندارد کـه چه اتفاقی درون آینده‌ی ... .
متن از صفحه‌ی کتاب‌باز @ketab_baazz
.
عاز @cafe_paragraph_lar
.
درود بر دوستان:
دور و اطرافمان را حوادث و آدم‌هایی اشغال کرده‌اند کـه اگر لحظه‌ای کنترل خود را از دست بدهیم بی‌شک دچار یک اتفاق ناگوار به منظور خودمان یـا اطرافیـانمان مـی‌شویم؛ هیچ تضمـینی به منظور ما وجود ندارد کـه چه اتفاقی درون آینده‌ی دور و یـا نزدیک خواهد افتاد‌ مانند اتفاقی غیرمنتظره کـه دامن‌گیر شخصیت اصلی این اثر مـی شود.
کتاب حاضر درون رابطه با زندگی شخصی بـه نام «پاسکوآل دوآرته» است.ی کـه همانند همـه‌ی ما اتفاق‌ها و حادثه‌های روزمره احاطه‌اش کرده‌اند. ولی ظاهراً « دوآرته» تاب تحمل این حوادث را ندارد و طی فشارهایی کـه از اطرافش بـه او وارد مـی‌شود دچار جنون شده و دست بـه قتل چندین نفر، ازجمله مادر خود مـی‌زند.
نویسنده‌ی کتاب براساس زندگی‌نامـه‌ی «دوآرته» حکایتش را مستندوار روایت مـی‌کند‌، اما خودش اعتراف مـی‌کند کـه متن‌های کتاب همگی نوشته‌ی خود قاتل «پاسکوآل دوآرته» هست بدون کوچک‌ترین تغییر و ویرایش. این اثر بی‌نظیر هست و درون سال ۱۹۸۹ برنده ی جایزه ی نوبل ادبیـات شده. اثری کـه گفته شده شبیـه بـه بیگانـه‌ی کامو است، چون فرد مذکور بدون هدف و طی شرایط روحی و محیطی نامناسب مرتکب قتل مـی‌شود.
.
پیشنـهاد مـی کنم حتما این کتاب را مطالعه کنید.
.
خانواده‌ی پاسکوآل دوآرته، کاملیو خوسه‌سلا، مترجم فرهاد غبرایی، نشر ماهی، چاپ ششم، قیمت ۸۵۰۰ .
.

برای خرید کتاب‌های ماهی، مـی‌توانید بـه سایت نشر، دیجیکالا یـا کتابفروشی‌ها سر بزنید.
.
http://nashremahi.com

Read more

Media Removed

به نام خالقه من خدایـه وطنم ایران یـاسر بینام خاک مشتیـا و لوتیـا بود مملکته مولام کـه خاک پاش رو تیـامون اون زمان کـه دنیـا دسته شیران بودو که تا چشم کار مـیکرد اسمش ایران بود نمـیخوام کـه پا تاریخ بشونمت یـا هر چی کـه مـیدونی رو با ریتم بخونم هی یـا بگم از گذشتمو افتخار کنم یـا بگم چجوری صاحب اعتبار شدم ولی بد ... به نام خالقه من خدایـه وطنم ایران
یـاسر بینام
خاک مشتیـا و لوتیـا بود
مملکته مولام کـه خاک پاش رو تیـامون
اون زمان کـه دنیـا دسته شیران بودو
تا چشم کار مـیکرد اسمش ایران بود
نمـیخوام کـه پا تاریخ بشونمت
یـا هر چی کـه مـیدونی رو با ریتم بخونم هی
یـا بگم از گذشتمو افتخار کنم
یـا بگم چجوری صاحب اعتبار شدم
ولی بد نیست بدونی وقتی تپه خاک بودید
ما داشتیم بزرگترین امپراطوری
تو کـه ک رو۴۰ سال پیش خودم ساختم
پس با چه رویی ادعا رو خلیج مـیکنی!!
نـه بد نیست بدونی اجداد محجوبم
وقتی درگیر فکرایـه ژرف بودن
اون زمان کـه بودیم مـهد فرهنگو هنر
مرده هایـه پدراتون رو درخت بودن
درگیر جنگ شدیم سالها بارها
از مغولایـه وحشی که تا بعثیـا و یـارهاش
و جنگی کـه همـیشـه ایيم پا خورِ اون
جنگ با خودمون
ما نسبت بـه همدیگه بیخیـال شدیم
واسه هم رفیقه نیمـه راه شدیم
همـه خوبیـارو از دل پاک کردیم
۳ هزار مـیلیـاردو زیر خاک کردیم
فک مـیکردم واسه اینکه خدامو ببینم
باید ویزایـه کشور عربی بگیرم
ولی هر چی کعبه تواف کردم شد
سلاح تو دست قاتلایـه بی رحم
تو این منطقه ی چالشو رکود كه
پر سگایـه داعشو سعودِ
نـه من همـه پولامو عرق مـیکنم
ولی نمـیدم بـه سعودي و وهبی بخورن
ایران مادر امـیر کبیره ایران زادگاه مرداي دلیره
ایران مادر شیرزنایی کـه نسخشون هیچ موقع زمـین ندیده
ایران مادر امـیر کبیره ایران زادگاه مردانـه دلیره
ایران مادر دلسوزیـه کـه از غمـه بچه هاش موهاش سفیده

مثه دوره جاهلی کـه مـیزنـه زیرش
خودمون اسطوره مـیسازیمو مـیپرستیمش
باید بریزم همـه ای این خاکو بـه سرم
تقصیر خودم بوده هر چی اومده بـه سرم
تا دیدن اتحادمون طاعون گرفت رفت
اومدن رو دیوارامون با خون نوشتن
اگه مـیخوای حکومت باشـه تو دستات
عربو سیر عجمو گشنـه نگه دار
و اون قلم فروش کـه هیچی نیست تویی
تهدید بـه سیـاست پوپولیست شدی
رسمـه نظام بردگی اینـه اونا دیکته مـیکنن توام بنویس فوری
همونایی کـه شیرامون شره ای
تا شغلا تو شـهر مثه شیرا بگردن
من ساده بودم بـه گور مـیدویدم اونا سوخته تریـاکو با پول مـیخ
اينجوري دشمنا شدن سوارجهلم
و جهل ناصرالدین شاهایـه احمق
من تحقیر شدم با یـه وام یـه سیلی جاش
نفتو گازمونو بردن اسیر اونا
سالها از دنیـا منو تردم
که تو الان جنون قدرت برداشتی
ولی نـه من هنوز پیشـه تو سر خم کردم
نـه تو دست از اون غرور کهنت برداشتی
(madaraaneh) #persiangulf

Read more

Media Removed

#دل مـی رود و نیستی دادرس ما از قافله دور هست خروش ما هم مشرب اوضاع گرفتاری صبحیم پرواز بـه منظر نرسد از قفس ما بر هیچ افسانـه امـید نخواندیم عمری ست همان بیکسی ماست ما ما هیچکسان ناز چه اقبال فروشیم تقدیر عرق کرد بـه حشر مگس ما خاریم ولی درون هوس آباد تعین بر دیده دریـا مژه چیده ست خس ما ما ... 🌷
#دل مـی رود و نیستی دادرس ما
از قافله دور هست خروش ما
هم مشرب اوضاع گرفتاری صبحیم
پرواز بـه منظر نرسد از قفس ما
بر هیچ افسانـه امـید نخواندیم
عمری ست همان بیکسی ماست ما😓
ما هیچکسان ناز چه اقبال فروشیم
تقدیر عرق کرد بـه حشر مگس ما
خاریم ولی درون هوس آباد تعین
بر دیده دریـا مژه چیده ست خس ما
ما و سخن ازکینـه فروزی ، چه خیـال است
آیینـه نداده ست بـه آتش نفس ما
بر فرصت خام آن همـه دکان نتوان چید
مـهمان دماغ هست مـی زودرس ما
مکتوب وفا مشعر امـید نگاهی ست
واکن مژه که تا خوانده شود ملتمس ما
#بیدل بـه جنون امل ازپا ننشستیم
کاش آبله گیرد سر راه هوس ما
#بیدل_دهلوی .
.
.
.
____________________________🌷____________________________
#گل #عکاسان_ایرانی #شعر #اشعار #ادبی #عارفانـه #بیدل #غزل #زیبا #سخنان #بزرگان
____________________________🦋____________________________

#flowers #flower #petal #petals #nature #beautiful #love #plants #blossom #sopretty #spring #summer #flowerstagram #flowersofinstagram #flowerstyles_gf #flowerslovers #flower #botanical #floral

Read more

Media Removed

«نمایشِ نم‌ناک» سقفِ تمام خانـه‌های شـهر چکه مـی‌کند، سقفِ تمام کافه‌ها، دانشگاه‌ها، بیمارستان‌ها. سقفِ تمامِ ماشین‌ها، چترها، آرزوها... حتا سقفِ خاکستری این آسمان کـه تَبله کرده بر آن کُپه‌های ابر. از تیترِ روزنامـه‌ها خون‌آبه مـی‌چکد از گوشی‌های تلفن، از صفحه‌ی لپ‌تاپ‌ها، بلندگوهای ... «نمایشِ نم‌ناک»

سقفِ تمام خانـه‌های شـهر چکه مـی‌کند،
سقفِ تمام کافه‌ها،
دانشگاه‌ها،
بیمارستان‌ها.
سقفِ تمامِ ماشین‌ها،
چترها،
آرزوها...
حتا سقفِ خاکستری این آسمان
که تَبله کرده بر آن
کُپه‌های ابر.

از تیترِ روزنامـه‌ها خون‌آبه مـی‌چکد
از گوشی‌های تلفن،
از صفحه‌ی لپ‌تاپ‌ها،
بلندگوهای رادیو
و این تالآبِ سیمانی
پنداری
گاوش را گُم کرده است
که فقط بـه لهجه‌ی خون
آواز مـی‌خواند.

ما دوزیستانِ دست‌بسته،
با عینک‌های بخار گرفته
بر زانوهامان راه مـی‌رویم
و درون رختخواب‌های تَر
برای انقراض نسلِ رؤیـاهای بزرگ
زوزه مـی‌کشیم.

تَشت‌های لَب‌پرمان را
در تراسِ همسایـه‌ خالی مـی‌کنیم
و درون انتظارِ دلاکِ پیری نشسته‌ایم
که قرار است
خورشیدِ گِل‌گرفته را
به گرمابه ببرد.

پانتومـیم‌بازانِ بی‌آزاری
که هرگز
اجازه نداشتیم
نقشِ بـه گردآب مُرده‌ای را
در این نمایشِ نمناک
بازی کنیم.

پادری‌های سرخ
یک روز
به بی‌گناهی ما شـهادت مـی‌دهند.
بارانی‌های خیس
یک روز
به بی‌گناهی ما شـهادت مـی‌دهند.

به بی‌گناهی ما
که قاتلِ اشک‌های خود بودیم
تا بـه آسیـابِ جنون
ریخته نشوند.

یغما گلرویی

photo by yaghma golrouee

Read more

Advertisement

Media Removed

حمایت از #غزه درون #جشنواره_کن . بنیسیو دل تورو درون جمع معترضان بـه کشتار فلسطینی‌ها حاضر شد . #مانال_عیسی بازیگر زن لبنانی با بالا بردن پلاکارد «حمله بـه غزه را متوقف کنید!» روی فرش قرمز جشنواره کن بـه حمله نیروهای اسرائیلی بـه مردم غزه و کشتار آنـها واکنش نشان داد و توجه‌ها را برانگیخت. . حمایت ... 🎬✊
حمایت از #غزه درون #جشنواره_کن
.
بنیسیو دل تورو درون جمع معترضان بـه کشتار فلسطینی‌ها حاضر شد
.
#مانال_عیسی بازیگر زن لبنانی با بالا بردن پلاکارد «حمله بـه غزه را متوقف کنید!» روی فرش قرمز جشنواره کن بـه حمله نیروهای اسرائیلی بـه مردم غزه و کشتار آنـها واکنش نشان داد و توجه‌ها را برانگیخت.
.
حمایت بازیگر 26 ساله لبنانی از مردم #فلسطین درون برابر حمله ارتش #اسرائیل درون جریـان مراسم فرش قرمز فیلم «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» خبرساز شد.
.
بازیگر لبنانی #منال_عیسی روز گذشته درون حالی‌که پلاکاردی با مضمون «حمله بـه مردم غزه را متوقف کنید» را بالای سر گرفته بود درون محوطه کاخ جشنواره کن ظاهر شد و نگاه‌ها را بـه خود خیره کرد.
به نوشته #رویترز دوشنبه گذشته، شصت تن بر اثر شلیک گلوله و یـا پرتاب گاز اشک‌آور توسط اسراییل کشته شدند. واقعه‌ای کـه مقامات فلسطینی آن را قتل عام معترضان درون روز گشایش سفارت امریکا درون اورشلیم خوانده‌اند.
.
#بنیسیو_دل_تورو بازیگر پورتوریکویی تبار #هالیوود هم روز گذشته بـه فلسطینی‌های حاضر درون جشنواره فیلم کن ملحق شد و در تظاهرات علیـه کشتار ارتش اسراییل شرکت کرد.
.
یک تهیـه‌کننده و کارگردان فلسطینی حاضر درون مصاحبه با رویترز گفته: «واقعا جنون‌آمـیز هست که ما اینجا مشغول فیلم دیدن هستیم و با فیلمسازان درباره طرح‌های آتی‌مان حرف مـی‌زنیم درون حالی‌که کودکان و خانواده‌هایمان هدف حمله اسراییل قرار گرفته‌اند.»
.
@mahshad_raghebi
.
#خبرنگار_هنر
#gaza #palestine #israel #cannesfilmfestival #artreporter #art_reporter

Read more

Media Removed

ساعت ۸ عصر بـه وقت اونور آب امروز رایدر این موتور رکوردی و جابه جا مـی کنـه و افتخار آفرینی مـیکنـه به منظور مردمش.ی کـه الگوی زندگی موتورسواریم بود و هست و خیلیـا از روزی کـه رو موتور نشستم که تا یـاد بگیرم گفتن نمـی تونی و هرگز نمـیبینیش اما درون اوج ناباوری دیدن کـه من شدم تیم فیلمبرداریش تو زمـین فرمول وان ابوظبی که تا ... ساعت ۸ عصر بـه وقت اونور آب امروز رایدر این موتور رکوردی و جابه جا مـی کنـه و افتخار آفرینی مـیکنـه به منظور مردمش.
کسی کـه الگوی زندگی موتورسواریم بود و هست و خیلیـا از روزی کـه رو موتور نشستم که تا یـاد بگیرم گفتن نمـی تونی و هرگز نمـیبینیش اما درون اوج ناباوری دیدن کـه من شدم تیم فیلمبرداریش تو زمـین فرمول وان ابوظبی که تا بگم این محدودیت ها از طرف حزب خاصی نیست بلکه این همـه ی ماییم کـه همدیگرو داریم با حرفامون روز بـه روز پایین مـیکشیم و فقط ادعامون مـیشـه کـه خیلی پشت همـیم و با فرهنگیم.
روزایی کـه با موتور مـیخوردم زمـین هیچنمـی دید و وقتایی کـه از موفقیت هام با رشته های مختلف ورزش های هیجانیم عمـیذاشتم سیل نوشته ها شروع مـیشد : منم اگه پول داشتم این کارو مـیکردم. شما مگه مـیدونی من چجوری دارم کار مـی کنم و شب و روز نمـی خوابم کـه به اهم تو زندگیم برسم کـه این اضافیجات و نمایـان مـی کنین.( اینو نمـیگم کـه نگیـا شما بگو چون اینجا مجازیـه و نگی دیگه بـه اوج جنون مـیرسی)
ما وقتی که تا مـیبینیم یکی داره پیشرفت مـی کنـه مـیخوایم زمـینش بزنیم دیگه نیـازی نیست کـه دلار ۱۰ هزار تومنی نابودمون کنـه. چون خودمون تبدیل شدیم بـه بزرگترین عامل نابودیـه همدیگه. اگر از پیروزی اطرافیـانت شاد نشدی بدون تو هم یکی از همون تبدیل شده ها بـه بزرگترین عامل نابودیـه خودت و اطرافیـانتی !
خلاصه کنم و بگم اینکه تو دنیـای مجازیی درون موردت نظری مـیده یـا نمـیده اصلا تو زندگیت تاثیری نداره. اما اینکه تو دنیـای واقعی هیچ کار مفیدی نکنی و دلی رو شاد نکنی بدون باختی !! امـیدوارم امشب تراویس بازم به منظور مردم کشورش و دنیـا یـه افتخار دیگه خلق کنـه و با سلامتیـه تمام از پسش بربیـاد!
قهرمان دنیـای خودتون باشید نـه آسیب زن بـه اطرافیـان چرا کـه در آخر خودتون زمـین مـیخورید و بس ! #travispastrana ❤️ #nitrocircus @travispastrana @nitrocircus

Read more

Media Removed

دیگر هیچ اتشی درون جانم زوزه نمـیکشد من هستم و درد هایی خاموش خاموشی از جنس ذغال بعد از اتش خاموشی از جنس درد های درون خوار کـه سبب شد تاریکی را بپرستم و سکوت ،سکوت ،سکوت با خودم درون سکوتم بسیـار صحبت مـیکنم با ایگو ام با غریزه ام ! همـیشـه آدمـی درون زندگی هر کداممان خواهد بود کـه هیچوقت ندانستیم به منظور چه ... دیگر هیچ اتشی درون جانم
زوزه نمـیکشد
من هستم و درد هایی خاموش
خاموشی از جنس ذغال بعد از اتش
خاموشی از جنس درد های درون خوار
که سبب شد
تاریکی را بپرستم و سکوت ،سکوت ،سکوت
با خودم درون سکوتم بسیـار صحبت مـیکنم
با ایگو ام با غریزه ام !
همـیشـه آدمـی درون زندگی هر کداممان خواهد بود کـه هیچوقت ندانستیم
برای چه آمده بود
و شک خواهیم کرد کـه شاید مافیـایی بود
و سطح این بنده حقیر مارا مطمن بـه مافیـا نبودنش خواهد کرد
به عقده ای بودنش شک خواهیم کرد
چشمانش مارا قانع خواهد کرد به منظور عقده ای نبودنش
و عشق شاید عشقی عظیم او را از قضاوت های ما نجات خواهد داد
اما خودش ما راتالب جنون خواهد کشاند
و ما را وادار بـه سکوت خواهد کرد
وادار بـه تاریکی
تاریکی،تاریکی مطلق همـیشگی
مـیدانید که تا چه وقتی ؟
تا وقتی کـه در جنگ فراموشی اش کشته شویم
و حتی او متوجه مرگ ما نشود …
مرگ عظیمـی از درد عظیم از عشق عظیم
مرگی از جنس سکوت و تاریکی
از جنس درد بین المللی
درد سیـاسی،درد فرهنگی، درد مذهبی
و حتی درد تو
حانیـه_شکاری

Read more

Advertisement

Media Removed

. درون خودم گم شده ام آه بگو راه کجاست؟ شب تاریک پر ابری شده ام، ماه کجاست؟ دورم از ساقی و بی یـار شدم مست خودم گله دارم، گله دارم، گله از دست خودم سخت سرگرم رصد مردم شده‌ام از خودم دورم و بی قبله‌نما، گم شده‌ام نردبان نرده شد و ساختم از آن قفسی مرغ باغ ملکوتم شد اسیر هوسی حُسن یوسف گهری بود ... .
در خودم گم شده ام آه بگو راه کجاست؟
شب تاریک پر ابری شده ام، ماه کجاست؟

دورم از ساقی و بی یـار شدم مست خودم
گله دارم، گله دارم، گله از دست خودم

سخت سرگرم رصد مردم شده‌ام
از خودم دورم و بی قبله‌نما، گم شده‌ام

نردبان نرده شد و ساختم از آن قفسی
مرغ باغ ملکوتم شد اسیر هوسی

حُسن یوسف گهری بود کـه ارزان دادیم
چقدر سخت درون این فاصله تاوان دادیم

در فراقت چه قَدَر شعر کـه از بر کردیم
شعر خواندیم از آرامش و باور کردیم

شعر از عشق و جنون خواندن ما، عشق نبود
عشق جاری است، نـه! جا ماندن ما عشق نبود

عشق شرح پر پروانـه درون آتش باشد
«عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد»

عاشقان تو، شب از شوق سحر بیدارند
روزها بار ز دوش همـه بر مـی دارند

در پی دوست بـه کوی دگران مـی گردیم
یـار درون خانـه و ما گرد جهان مـی گردیم

کاش یک بار بیوفتیم بـه پای خودمان
جمعه ای ندبه بخوانیم به منظور خودمان

ای خوش آنـها کـه دمـی لایق دیدار شدند
که بـه خال لبت ای دوست گرفتار شدند

شاعران شعر به منظور خط و خالی گفتند
چقدر شعر کـه در وصف خیـالی گفتند

زلف محبوب نـهان بود ولی شانـه زدند
«چون ندیدند حقیقت ره افسانـه زدند»

من ولی شاعر این حادثه‌ی واقعی‌ام
عاشق بیت پر از بارقه‌ی برقعی‌ام:
.
«مـی نویسم کـه شب تار سحر مـی‌گردد
یک نفر مانده از این قوم کـه برمـی‌گردد»(1)

یک نفر مانده کـه چشم همـه بر درگه اوست
یک نفر مانده کـه صد قافله دل همره اوست

ساقی از عهد و قراری ازلی برگشته
پسر فاطمـه با تیغ علی برگشته

پسر پاک حسن بهنام حسین
که بگوید بـه همـه، دین فقط اسلام حسین

که بگوید کـه زمـین مامن مردان خداست
پایتخت همـه عشاق جهان کرببلاست

یک گل هست او کـه بهار آمده با عطر تنش
عقل بینا شده از رایحه‌ی پیرهنش

یوسف ابن الحسن و گمشده‌ی کنعان اوست
زده فریـاد مسیحا: پسر انسان اوست

ساقی آورده قدح که تا همـه عالم بچشند
بچشند و پس از آن بار امانت بکشند

وقت آرامش این عالم سرگردان است
هان بـه قرآن قسم! این مرد، خودِ قرآن است

#قاسم_صرافان
.
(1) تضمـینی از: #سیدحمـیدرضابرقعی #سیدحمـیدبرقعی

سیدجان!برادر عزیزم و شاعر نظر کرده اهل بیت، تولدت رو با کمـی تاخیر تبریک مـیگم. چشمـه سار طبعت همچنان جوشان و قلمت همچنان روان. 🙏🙏🌷🌷❤❤ .
@hamidrezaborghei
.
.
#فایل_صوتی_کامل_ومتن_شعردرکانالها ی تلگرام و سروش
شعرخوانی اردیبهشت 97 درون #فرهنگسرای_اندیشـه
@farhangsara.andishe
.
.

Read more

Media Removed

﷽ . . تقدیم بـه مداح مظلوم آستان اهلبیت علیـهم السلام #سیدمحمدجوادذاکرطباطبایی(ره) (( ای نسیمِ سحر آرامگهِ یـار کجاست منزلِ آن مـهِ عاشق کُشِ عیـار کجاست))* من همانم کـه شدم سخت نمک گیر از او آمدم که تا بنویسم دو سه خط سیر از او بنویسم کـه چه خوب هست رهایی سید دلم از شـهر گرفته ست کجایی سید؟ (( مَردمِ ...
.
.
تقدیم بـه مداح مظلوم آستان اهلبیت علیـهم السلام
#سیدمحمدجوادذاکرطباطبایی(ره) (( ای نسیمِ سحر آرامگهِ یـار کجاست
منزلِ آن مـهِ عاشق کُشِ عیـار کجاست))* من همانم کـه شدم سخت نمک گیر از او
آمدم که تا بنویسم دو سه خط سیر از او
بنویسم کـه چه خوب هست رهایی سید
دلم از شـهر گرفته ست کجایی سید؟ (( مَردمِ دیده ی ما جز بـه رُخَت ناظر نیست
دلِ سرگشسته ی ما غیرِ تورا ذاکر نیست))* سالها رفته ولی نامِ تو برجاست هنوز
شورِ زیبای تو درون خاطره ی ماست هنوز
رجزِ غرقِ غرورت چقَدَر زیبا بود
شورِ لبریزِ شُعورَت چقَدَر زیبا بود
خار درون چشمِ حسودان شدی و گُل کردی
زخمـها بر جگرت بود و تحمل کردی
رفتی و از تو نگفتند ، غمـی نیست برو
غربتِ ذاکریَت چیزِ کمـی نیست برو
دردم این هست شده دشمنِ مرموز رفیق
هرکه سوزانده دلت را شده امروز رفیق
دلِ من سوخته از حیله و بازی هاشان
دلِ من سوخته از خاطره سازی هاشان
این همان بازی پُرپیچ وخَمِ تقدیر است
دشمنَت سخت پشیمان شده اما دیر است
نقشِ بر روی عقیقِ تو حسین هست حسین
نامِ آن یکه رفیقِ تو حسین هست حسین
چقَدَر ساده بـه تو تهمتِ مُرتَد زده اند
و شنیدم کـه تو را درون خودِ مشـهد زده اند
کاش اینـها همـه یک شایعه باشد ای کاش
تا ز هم وحدتِ این قوم نپاشد ای کاش
کُفر این نیست کـه از فرطِ جنون داغ کنی
کُفر این نیست کـه در منقِبَت اغراق کنی
کُفر این هست که انسان خودِ شیطان باشد
این کـه نان دانی ما خونِ شـهیدان باشد
کُفر این هست همـین سبکِ عزاداری من
بشوَد مجلسِ من سنگرِ بدکاری من
کُفر این هست که از شُهرتِ خود کور شوم
بعد از آنی کـه شدم بُت ز ادب دور شوم
بعد از آن خدمتِ بسیـار بـه دشمن م
بعد از آن هر غلطی خواست دلِ من م!
پیرِ مـیخانـه غریب و تک وتنـها چه کند؟!
با ریـاکاری این دوست نماها چه کند؟
خوب گفتی کـه مَحَک پینـه ی پیشانی نیست
ریش و تسبیح و دوتا ذکر، مسلمانی نیست
خوب گفتی کـه شده ملعبه ی بی دینان
جهلِ صفینی و تکراری ظاهربینان
نکند روضه شود جای دهان هرزی ها
نکند روضه شود جای غَرَض ورزی ها
وَ قسم مـیخورم اصلاً بـه "لوالزینب"
اولینِ درس ابالفَضل  ادب بوده ادب
بی ادب باشم و هی روضه بخوانم بازیست
شُهرتِ مجلسِ ارباب بـه "طِیِب" سازیست
من جگر دارم و از رفتنِ سَر هیچ مگو
(( من غلامِ قَمَرم غیرِ قَمَر هیچ مگو))• تیغِ خون خورده ی سرخِ وسطِ مـیدانم
پای آن حرفِ خودم مانده ام و مـی مانم
هرکسی گفت کـه مداحِ حسینم تَک نیست
هری گَشته علی گو کـه علی مسلک نیست
اسمِ مداح بزرگ هست جسارت د
عده ای پشتِ همـین اسم تجارت د

Read more

Media Removed

ساقي بـه پياله باده كم مي ريزي . اين ميكده را چرا بـه هم مي ريزي؟! . از گردش ساغرت شكايت دارم آسوده بريز! بنده عادت دارم . با خستگي آمدم؛ فرح مي خواهم سجاده و تسبيح و قدح مي خواهم . ما قوم عجم بـه باده عادت داريم بر پيرمغان «علي» ارادت داريم ّ. بر طايفه مان نگاه حق معطوف هست ميخانـه ي شـهر طوس ... 💐💐💐💐💐💐💐
ساقي بـه پياله باده كم مي ريزي
.
اين ميكده را چرا بـه هم مي ريزي؟! .
از گردش ساغرت شكايت دارم
آسوده بريز! بنده عادت دارم .
با خستگي آمدم؛ فرح مي خواهم
سجاده و تسبيح و قدح مي خواهم .
ما قوم عجم بـه باده عادت داريم
بر پيرمغان «علي» ارادت داريم
ّ. بر طايفه مان نگاه حق معطوف است
ميخانـه ي شـهر طوس ما معروف است
. من اهل ري ام ؛ مست ولي اللهم
يك خمره مي ِ سفارشي مي خواهم
. درون روز ازل كه دل بـه آدم دادند
فرياد زدم؛ پياله دستم دادند .
فرياد زدم : علي - پناهم دادند
اينگونـه بـه اين ميكده راهم دادند
. با ديدن اين شوق عناياتي كرد
لبخند علي مرا خراباتي كرد .
من مست ِ مِي ابوترابم يك عمر
سرزنده بـه نشئه ي ِ م يك عمر .
يك ثانيه بي نتوانم زيست
در مذهب ما حلال تر از مِي نيست .
جامي بدهبه لب، خرابم ساقي
از مشتريان خوش حسابم ساقي .
ساقي بده باده اي كه گيرا باشد
از خُم كهنسال تولا باشد .
. ساقي بده باده اي كه روشن باشد
خوشرنگ و زلال و مركن باشد
. زُهاد پر از افاده را دلخور كن
با نام خدا پياله ها را پر كن .
بد مستي ِ من قصه ي پر دنباله است
زيرِ سرِِ باده اي صد و ده ساله است
. اين بزم مرا اهل سخن مي سازد
تنـها مِي كوثري بـه من مي سازد .
من معتقدم باده سرشتي دارد
انگور نجف طعم بهشتي دارد .
مـی داخل خُم سینجلی مـی گوید
قُل مـی زند،علی علی مـی گوید .
هُوهُوي ِ تمام خمره ها را بشنو
تفسير شگرف « هل اتي» را بشنو .
با تلخي اين دُرد، رطب مي چسبد
با حال خوشم توبه عجب مي چسبد .
گويم بـه تو حرف عشق بي پرده علي
اين شور، مرا بـه آورده علي .
با غصه و غم عجب وداعي دارم!
سرمست توام! چه خوش سماعي دارم! .
هوُ هوُ نكنم ؛ جنون مرا مي گيرد
اين دل بـه هواي كربلا مي گيرد .
ديوانـه ترم نكن، كجا مي كِشيم!؟ سمت حرم دوست چرا مي كِشيم؟ .
تا طور كشانده اي ، عصا مي خواهم
يك تذكره ي ِ كرببلا مي خواهم

Read more

Advertisement

Media Removed

#عماد_خراسانی ♡ ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست یعنی بـه کارهای دگر اعتبار نیست ● دانی بهشت چیست کـه داریم انتظار؟ جز ماهتاب و باده و آغوش یـار نیست ● فصل بهار، فصل جنون هست و این سه ماه هر کـه مست نیست یقین هوشیـار نیست ● سنجیده ایم ما، بـه جز از موی و روی یـار حاصل ز رفت و آمد لیل و نـهار نیست ... #عماد_خراسانی ♡
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی بـه کارهای دگر اعتبار نیست ●

دانی بهشت چیست کـه داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یـار نیست ●

فصل بهار، فصل جنون هست و این سه ماه
هر کـه مست نیست یقین هوشیـار نیست ●

سنجیده ایم ما، بـه جز از موی و روی یـار
حاصل ز رفت و آمد لیل و نـهار نیست ●

خندید صبح بر من و بر انتظار من
زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست ●

دیشب لبش چو غنچه تبسم بـه من نمود
اما چه سود زانکه بـه یک گل بهار نیست ●

فرهاد یـاد باد کـه چون داستان او
شیرین حکایتی زی یـادگار نیست ●

ناصح مکن حدیث کـه صبر اختیـار کن
ما را بـه عشق یـار ز خویش اختیـار نیست ●

برخیز دلبرا کـه در آغوش هم شویم
کان یـار یـار نیست کـه اندر کنار نیست ●

امـید شیخ بسته بـه تسبیح و خرقه است
گویـا بـه عفو و لطف تو امـیدوار نیست ●

بر ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار
فکری بـه حال خویش کن این روزگار نیست ●

بگذر ز صید و این دو سه مـه با عماد باش
صیـاد من بهار کـه فصل شکار نیست

عماد خراسانی.....♡
#روزگار #فصل_بهار

Read more

Media Removed

#ايران #مردم_ایران #به_داد_مردم_کرمانشاه_برسید #به_داد_خوزستان_برسید #به_داد_خرمشـهر_برسید #به_داد_اهواز_برسید #به_داد_سيستان_بلوچستان_برسيد وای بر ناامـیدانی کـه ما هستیم ...! با این نفرت و ناامـیدی کـه چون بدترین بلاها درون روح ما مردم رسوخ کرده هست و لحظه بـه لحظه فراگیرتر مـی‌شود، ... #ايران #مردم_ایران #به_داد_مردم_کرمانشاه_برسید #به_داد_خوزستان_برسید #به_داد_خرمشـهر_برسید #به_داد_اهواز_برسید #به_داد_سيستان_بلوچستان_برسيد

وای بر ناامـیدانی کـه ما هستیم ...!
با این نفرت و ناامـیدی کـه چون بدترین بلاها درون روح ما مردم رسوخ کرده هست و لحظه بـه لحظه فراگیرتر مـی‌شود، چه جور آینده‌ای درون انتظار ما خواهد بود، چه جور آینده‌ای تدارک دیده شده ؟
جنون، جنون، این مردم دارند دچار جنون نومـیدی مـی‌شوند و وای بر ناامـیدانی کـه ما هستیم ...! #محمود_دولت_آبادی
نونِ نوشتن

Read more

Media Removed

. متن از صفحه‌ی کتاب‌باز @ketab_baazz . عاز @cafe_paragraph_lar . درود بر دوستان: دور و اطرافمان را حوادث و آدم‌هایی اشغال کرده‌اند کـه اگر لحظه‌ای کنترل خود را از دست بدهیم بی‌شک دچار یک اتفاق ناگوار به منظور خودمان یـا اطرافیـانمان مـی‌شویم؛ هیچ تضمـینی به منظور ما وجود ندارد کـه چه اتفاقی درون آینده‌ی ... .
متن از صفحه‌ی کتاب‌باز @ketab_baazz
.
عاز @cafe_paragraph_lar
.
درود بر دوستان:
دور و اطرافمان را حوادث و آدم‌هایی اشغال کرده‌اند کـه اگر لحظه‌ای کنترل خود را از دست بدهیم بی‌شک دچار یک اتفاق ناگوار به منظور خودمان یـا اطرافیـانمان مـی‌شویم؛ هیچ تضمـینی به منظور ما وجود ندارد کـه چه اتفاقی درون آینده‌ی دور و یـا نزدیک خواهد افتاد‌ مانند اتفاقی غیرمنتظره کـه دامن‌گیر شخصیت اصلی این اثر مـی شود.
کتاب حاضر درون رابطه با زندگی شخصی بـه نام «پاسکوآل دوآرته» است.ی کـه همانند همـه‌ی ما اتفاق‌ها و حادثه‌های روزمره احاطه‌اش کرده‌اند. ولی ظاهراً « دوآرته» تاب تحمل این حوادث را ندارد و طی فشارهایی کـه از اطرافش بـه او وارد مـی‌شود دچار جنون شده و دست بـه قتل چندین نفر، ازجمله مادر خود مـی‌زند.
نویسنده‌ی کتاب براساس زندگی‌نامـه‌ی «دوآرته» حکایتش را مستندوار روایت مـی‌کند‌، اما خودش اعتراف مـی‌کند کـه متن‌های کتاب همگی نوشته‌ی خود قاتل «پاسکوآل دوآرته» هست بدون کوچک‌ترین تغییر و ویرایش. این اثر بی‌نظیر هست و درون سال ۱۹۸۹ برنده ی جایزه ی نوبل ادبیـات شده. اثری کـه گفته شده شبیـه بـه بیگانـه‌ی کامو است، چون فرد مذکور بدون هدف و طی شرایط روحی و محیطی نامناسب مرتکب قتل مـی‌شود.
.
پیشنـهاد مـی کنم حتما این کتاب را مطالعه کنید.
.
خانواده‌ی پاسکوآل دوآرته، کاملیو خوسه‌سلا، مترجم فرهاد غبرایی، نشر ماهی، چاپ ششم، قیمت ۸۵۰۰ .
.

برای خرید کتاب‌های ماهی، مـی‌توانید بـه سایت نشر، دیجیکالا یـا کتابفروشی‌ها سر بزنید.
.
http://nashremahi.com

Read more

Media Removed

. عشق ،به رنگ جنون بود بـه رنگ خون ... و ما جهان را بی جنگ نمـی شناختیم #تینا_پاکروان #عشق #️ .
عشق ،به رنگ جنون بود
به رنگ خون ...
و ما جهان را بی جنگ نمـی شناختیم
#تینا_پاکروان
#عشق
#❤️

Media Removed

ما و لیلی همسفر بودیم درون #دشت_جنون او بـه مجنونش رسید! ما همچنان آواره‌ایم... ما و لیلی همسفر بودیم درون #دشت_جنون
او بـه مجنونش رسید!
ما همچنان آواره‌ایم...

Media Removed

‌ #نقد فیلم «برابرساز 2» (The Equalizer 2) ‌ IMDB: 7.1/10 rottentomatoes: 49% 🗳امتیـاز منتقد بـه فیلم: 7 از 10 . ترجمـه اختصاصی سلام سینما - این «برابرساز» از نسخه‌ی قبلی خود یعنی نسخه ی «ادوارد وودوارد» بسیـار خشن‌تر بود و این ویژگی درون «برابرساز2» نیز بـه عنوان مـهم‌ترین شاخصه آن باقی مانده ...
#نقد فیلم «برابرساز 2» (The Equalizer 2) ‌
🔸IMDB: 7.1/10
🔸rottentomatoes: 49%
🗳امتیـاز منتقد بـه فیلم: 7 از 10
.
ترجمـه اختصاصی سلام سینما - این «برابرساز» از نسخه‌ی قبلی خود یعنی نسخه ی «ادوارد وودوارد» بسیـار خشن‌تر بود و این ویژگی درون «برابرساز2» نیز بـه عنوان مـهم‌ترین شاخصه آن باقی مانده است.
.
برای « #دنزل_واشنگتن»، این اولین باری هست که او درون یک «دنباله» نقش‌آفرینی کرده هست برای همـین مشخصاً چیز جذابی به منظور این پیرمرد ۶۳ ساله درون این اثر وجود داشته است. «فوکوآ» با آگاهیِ کامل از سن و سال ستاره‌ی خود از او خواسته‌ای کـه زیـاد از حد سخت باشد، ندارد و اگرچه او درون صحنـه‌هایی درگیر مبارزات نفر بـه نفر سنگین مـی‌شود. «دنزل واشنگتن» بـه سن و سال خود شباهتی ندارد و از آن‌جایی کـه اینگونـه فیلم‌ها معمولاً درون پی شوکه‌ شما هستند، این مورد چیزی عجیبی نیست.
.
روند آهسته و با حوصله ی فیلم کاملا منطبق و هماهنگ با نسخه ی اول آن است. «فوکوآ» هیچ عجله‌ای ندارد. رویکرد آرام «واشنگتن» بـه نقش خود درون این فیلم باعث شده کـه ما قبل از اینکه همـه چیز بـه حد جنون برسد با شخصیت او ارتباط برقرار کنیم و راحت باشیم.
.
انتقادی کـه مـیتوان درون مورد موسیقی فیلم مطرح کرد این هست که اثر کوپلند بیشتر با درک و تفسیر وودوارد از شخصیت سریـال درون ارتباط هست و درون اینجا محلی از اعراب ندارد. فیلم‌برداریِ «الیور وود» بـه دور از خودنمایی ، بسیـار مـهیج است. وحشت ناشی از طوفان بسیـار تاثیرگذار بـه تصویر کشیده شده و در عین حال این فیلم را بـه اثری درباره‌ی بلایـای طبیعی تبدیل نکرده است.
.
«برابر ساز ۲» یک دنباله‌ی قدرتمند به منظور «برابرساز» و یک شروع خوب به منظور فیلم های تابستان ۲۰۱۸ است.
.
🔻متن کامل نقد درون سایت #سلام_سینما
www.salamcinema.ir
.
#سلام_سینما_نقد
مترجم: وحید فیض خواه

Read more

Media Removed

«... «زندگیِ برادرانـه» درون یک جامعه، جز بر اساسِ یک «زندگیِ برابرانـه» محال است، چه، نمـی‌توان درون درونِ اقتصادی، کـه رنجِ اکثریت، به منظور اقلیتی گنج مـی‌ سازد، و بنیـادِ آن بر رقابت و بهره‌کشی و افزون‌طلبیِ جنون‌ آمـیز و حرص استوار است، و انسانـها را بـه دو قطبِ متخاصمِ گنج‌ور و رنج‌ور تقسیم مـی‌کند، و ... 🍃
🔶 «... «زندگیِ برادرانـه» درون یک جامعه، جز بر اساسِ یک «زندگیِ برابرانـه» محال است، چه، نمـی‌توان درون درونِ اقتصادی، کـه رنجِ اکثریت، به منظور اقلیتی گنج مـی‌ سازد، و بنیـادِ آن بر رقابت و بهره‌کشی و افزون‌طلبیِ جنون‌ آمـیز و حرص استوار است، و انسانـها را بـه دو قطبِ متخاصمِ گنج‌ور و رنج‌ور تقسیم مـی‌کند، و طبقه‌ ای بـه وسیله‌ی طبقه‌ ای دیگر استثمار و استخدام مـی‌ شود، و زندگی‌ ای مـی‌ سازد، کـه در آن، بنی‌آدم، همچون کرکسانِ حریص، بر مرداری ریخته‌اند، و «این مر آن را همـی کشد مخلب، وآن مر این را همـی زند منقار»، با پند و اندرز و آیـه و روایت، "اخلاق" ساخت.
.
.
🔷 برادریِ دینی، وحدتِ ملی، و یگانگیِ انسانی، درون نظامِ طبقاتی و اقتصادِ استثماری و مالکیتِ فردی، مضامـینِ ادبی و فلسفی‌ ای است، کـه فقط بـه کارِ سخنرانی و شعر مـی‌آید و موضوعِ انشاء!
.
.
🔶 توحیدِ الهی، درون جامعه‌ ای کـه بر شرکِ طبقاتی استوار است، لفظی هست که تنـها بـه کارِ «نفاق» مـی‌آید...»
.
.
.
📚 برگرفته از مجموعه آثار ۲۰، #چه_باید_کرد؟، ص ۴۸۱.
.
.
.
برای دیدن پستهای بیشتر و سفارش کتاب بـه کانال ما درون شبکه های اجتماعی (ایتا، سروش و تلگرام) بپیوندید.
لینک درون بیو 👆👆👆
.
.
.
#مجموعه_آثار_20 #دکتر_علی_شریعتی #سخنان_و_جملات_شریعتی #علی_شریعتی #شریعتی #دکتر_شریعتی #جملات_شریعتی #سخنان_ناب #سخنان_و_جملات #سخنان_شریعتی #مجموعه_آثار
@doctor_alishariati

Read more

Media Removed

مشتی داستان ما ازین قراره ما پاي رفتن نداریم چــــــــــون.... پاي رفیق وایستــــــــــادیم ... سر سلامتي همـه رفيقام داود علوي ممنون كه قدم روي تخماي چشم من گذاشتي داداشم و بقيه رفيقا كه تاج سرن 🏻️ امشب با ديدن اين عشقا رفتم بـه دوران جنون و عشق 🏻️خدا رو شكر كه من هنوزم يه تيفوسي ... مشتی داستان ما ازین قراره
ما پاي رفتن نداریم
چــــــــــون....
پاي رفیق
وایستــــــــــادیم ...
سر سلامتي همـه رفيقام
داود علوي ممنون كه قدم
روي تخماي چشم من
گذاشتي داداشم و بقيه
رفيقا كه تاج سرن 👍🏻❤️
امشب با ديدن اين عشقا
رفتم بـه دوران جنون و
عشق 👍🏻❤️خدا رو شكر كه
من هنوزم يه تيفوسي بي
حدو مرزم 👍🏻🚩🔥💣💥
@haj_davood_kashani
@haj_davood_kashani
@haj_davood_kashani

Read more

Media Removed

«به بهانـه ی 19 شـهریور ، تولد شاهین_ "شاعر درد..." روز مـیلادِ صدایِ نسلِ ماست روز مـیلاد ، تفکّر ،،، فلسفه... روز مـیلادی از جنس دَرد "بی محابا" ،،،با شرف،،،با عاطفه... درون دلم دردی کـه درمانی نداشت جُز صدایِ ضجّه هایِ یک اسیر ضجّه هایِ "شَرمِ کهریزک" شد و "جُنبش" و آن "هجده خونینِ تیر"... ... «به بهانـه ی 19 شـهریور ، تولد شاهین_ "شاعر درد..." روز مـیلادِ صدایِ نسلِ ماست
روز مـیلاد ، تفکّر ،،، فلسفه...
روز مـیلادی از جنس دَرد
"بی محابا" ،،،با شرف،،،با عاطفه... درون دلم دردی کـه درمانی نداشت
جُز صدایِ ضجّه هایِ یک اسیر
ضجّه هایِ "شَرمِ کهریزک" شد و
"جُنبش" و آن "هجده خونینِ تیر"... روز مـیلاد "جنون"،،،تفسیرِ شعر
"مَرد" مـیخواهد چِنان "رودابه ای"
با "ترانـه" دَرد مـی شد یک سَره...
گریـه ها درون فکرِ یک "نوشابه ای"... آری این "فریـاد"،،،دردِ #نسل ماست
نسلی از "خون و جنون" برخاسته
نسلِ "سال خون" و "نسلِ بی صدا"
"نسلِ سبزی کـه تماماً سوخته..." روز مـیلادی از جنس رَنج
"فُحش" خورده بعد هر شعری کـه گفت
"ناگهان" از سیره ی "فرهاد ها"...
غُنچه ای شرین زبان و "شررّرّرّ " شِکُفت... نَعره هایش...نَعره یِ "فَرزاد" بود
با "نِدایِ" شعرِ او شاعر شُدم
در مـیانِ شاعرانِ نسلِ ما...
«اولش "شاهین" و آخر هم "خودم"

Read more

Media Removed

. اگر مـی‌خواهی کـه بازگردم برایم نشانـه بگذار مثلاً روسریِ بنفش‌ات را دوباره بـه سر کن.. و موهایت را بـه امان باد رها.. که تا مُشک‌فشان شود نفسِ تنـهایی‌ام.. از عطر بنفشـه‌های وحشی کـه شعرهایم را اهلیِ آغوشِ تو مـی‌کنند.. . اگر روزی خواستی که تا دوباره راه‌بلدِ کوچه‌های خیـالی شویم کـه جز ما هیچ‌... .
اگر مـی‌خواهی کـه بازگردم
برایم نشانـه بگذار
مثلاً روسریِ بنفش‌ات را
دوباره بـه سر کن.. و
موهایت را بـه امان باد رها.. تا
مُشک‌فشان شود نفسِ تنـهایی‌ام.. از
عطر بنفشـه‌های وحشی
که شعرهایم را
اهلیِ آغوشِ تو مـی‌کنند..
.
اگر روزی خواستی که تا دوباره
راه‌بلدِ کوچه‌های خیـالی شویم که
جز ما هیچ‌را بدان راهی نبود..،
برایم نشانی بگذار..
مثلاً درون گوشِ بادها
«اگه بازم دلت مـی‌خواد یـارِ یکدیگر باشیم»
زمزمـه کن.. تا
«مثالِ ایومِ قدیم، بشینیم و سحر پاشیم..»
تا مبتلا شویم
به جنون لامتناهیِ کیمـیای عشقی
که قول وفای بـه عهدش را
پیشتر از این‌ها بـه شعرم داده‌ام.. #حمـیدرضا_هندی
.
t.me/hamidreza_hendi
.
صمـیمانـه ممنون‌تان هستم که‌
در صورت بازنشر
نام نویسنده را فراموش نمـی‌کنید..

Read more

Media Removed

هستی و مـیگردم که تا جایی کـه ردی, نشونی از تو پیدا شـه من منتظر بودم و مـیمونم دنیـا حتما شبیـهه دنیـا شـه من این مسیرو که تا تهش مـیرم بی تو ته این جاده بن بسته بیزارم از هرچی بدون تو از حس یأس اخر هفته از دور که تا نزدیک اقا جان مـیدونم این غیبت تموم مـیشـه درد من از اینـه کـه عمرامون بدون دیدارت حروم مـیشـه عشقت بهم ... هستی و مـیگردم که تا جایی که
ردی, نشونی از تو پیدا شـه
من منتظر بودم و مـیمونم
دنیـا حتما شبیـهه دنیـا شـه
من این مسیرو که تا تهش مـیرم
بی تو ته این جاده بن بسته
بیزارم از هرچی بدون تو
از حس یأس اخر هفته

از دور که تا نزدیک اقا جان
مـیدونم این غیبت تموم مـیشـه
درد من از اینـه کـه عمرامون
بدون دیدارت حروم مـیشـه
عشقت بهم حس جنون مـیده
تا وقتی عطرتو بغل کردم
تلخییـه انتظارو, اقا جان
با طعم عشق تو عسل کردم
دیدار تو بال و پرم مـیده
رویـای پروازو مـیسر کن
اقا جدایی واسه ما سخته
تا اومدن یک جمعه کمتر کن

رنگش پریده ماه این روزا
از بس کـه خورشید و نمـیبینـه
ستاره ها تو آسمون مردن
تموم کهکشون غمگینـه
دلخور نمـیشم از سیـاهی ها
پایـان هر شبی یـه روز داره
فرقی نداره شیشـه یـا سنگی
عشقت تو هر قلبی نفوذ داره
گم کرده ایم مسیر دنیـارو
توو این دوراهی های رنگارنگ
برگرد اقا, نرگس تنـها!!!
تو را بـه حق این دلای تنگ... هرثانیـه, ساعت رو دیوارم
تیک تاک هشدار زمان مـیده
برگرد اقا, نرگس تنـها!!!
به حق چشمایی کـه باریده... مـیمـیره ظلمت با حضور تو
هر حادثه با تو خوشاینده
حس مـیکنم دیدار نزدیکه
من خیلی خوش بینم بـه آینده... #مـهرنوش_موسوى_فريد .
ميلاد منجى عالم مبارك❤

Read more

Media Removed

. تو خواب چشمان منی دیدی کز ظلمت چشم تو مـی آسود یک عمر پاکی نگاهم از شوری اشک آن دو چشمت بود *** درون ورطهء عقل و جنون درگیر آسودگی رویـای عاشق هاست درون چشم تو پیگیر خود هستم درون چشم من هم، ذات تو پیداست *** رنگ من از رخساره ات پر زد رنگ تو بر رخسار من بنشست با این کـه بین ما بوده عشق هرگز نقاب شرم ما نشکست --- پ.ن ... .
تو خواب چشمان منی دیدی
کز ظلمت چشم تو مـی آسود
یک عمر پاکی نگاهم از
شوری اشک آن دو چشمت بود
***
در ورطهء عقل و جنون درگیر
آسودگی رویـای عاشق هاست
در چشم تو پیگیر خود هستم
در چشم من هم، ذات تو پیداست
***
رنگ من از رخساره ات پر زد
رنگ تو بر رخسار من بنشست
با این کـه بین ما بوده عشق
هرگز نقاب شرم ما نشکست
---
پ.ن یک: خیلی یـهویی بود ... عاشقانـه و عارفانـه ش قاطی شد :\
پ.ن دو: درون راستای یـادگیری های من از نویسنده ای بزرررگ (پایین اسمشو مـی نویسم، چون انگلیسیـه نمـی خوام قاطی شـه :|) یکمـی (به خصوص دو بیت آخر کـه واضح تر بود) جنبهء آموزشی داشت ... البته من کی باشم؟ فقط سعی کردم از آموزه های خودم از اون نویسندهء عزیییز، استفاده کنم
exo_bubz
پ.ن سه: فکرشم نکنین نخوام این شعرو بعدا ادامـه بدم ^_^
پ.ن چار: من جدا شرمندم کـه این عکسه هیچ ربطی بـه کپشن نداره ... من عکسایی با اون مضمون کلا تو گالریم نداریم :|
پ.ن پنج: عمربوطه بـه همـین تابستونـه، تهران، کاخ نیـاوران
#parrpic
#parrnevissa
#پرپیک
#پرنویسا
#از_مجموعه_نیـاوران

Read more

Media Removed

. وطنم ای شکوه پابرجا درون دل التهاب دوران‌ها کشور روزهای دشوار زخمـی سربلند بحران‌ها . ایستادی بـه جنگ رو درون رو خنجر مـی‌زند دشمن گویی از ما و در نـهان برما وطنم پشت حیله را ب. وطنم ای شکوه پابرجا درون دل التهاب دوران‌ها . رگت امروز تشنـه‌ی عشق هست دل رنجیده خون نمـی‌خواهد دل تو که تا ... .
وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دوران‌ها
کشور روزهای دشوار
زخمـی سربلند بحران‌ها
.
ایستادی بـه جنگ رو درون رو
خنجر مـی‌زند دشمن
گویی از ما و در نـهان برما
وطنم پشت حیله را بشکن
.
وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دوران‌ها
.
رگت امروز تشنـه‌ی عشق است
دل رنجیده خون نمـی‌خواهد
دل تو که تا ابد به منظور تپش
غیر از عشق و جنون نمـی‌خواهد
.
شرم بر من اگر حریم تو
پیش چشمان من شکسته شود
وای بر من اگر ببینم چشم
رو بـه رویـای عشق بسته شود
.
وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دوران‌ها
کشور روزهای دشوار
زخمـی سربلند بحران‌ها
.
از تب سرد موج‌های خزر
تا خلیجی کـه فارس بوده و هست
مـی‌شود با تو دل بـه دریـا زد
مـی‌شود با تو دل بـه دنیـا زد
_______________
#افشین_یداللهی
از کتاب #خانـه_ترانـه
به کوشش: #مـهدی_ایوبی
#انتشارات_فصل_پنجم

Read more

Media Removed

* #نگاه_ماخواندی_ست * . . . . . . . _استیفن کینگ را همـه بـه عنوان یک نویسنده‌ی ژانر وحشت مـی‌شناسند ؛ی کـه بیشتر آثارش تبدیل بـه فیلم شده هست و دست بر قضا برخی از آنـها آثار ماندگار سینما هستند . اما درون ((جنون نوشتن )) با روی دیگر از نویسندگی وی آشنا مـی‌شویم . او درون این اثر از تجربه ی نوشتن خود مـی‌گوید ... * #نگاه_ماخواندی_ست *
.
.
.
.
.
.
.

_استیفن کینگ را همـه بـه عنوان یک نویسنده‌ی ژانر وحشت مـی‌شناسند ؛ی کـه بیشتر آثارش تبدیل بـه فیلم شده هست و دست بر قضا برخی از آنـها آثار ماندگار سینما هستند . اما درون ((جنون نوشتن )) با روی دیگر از نویسندگی وی آشنا مـی‌شویم . او درون این اثر از تجربه ی نوشتن خود مـی‌گوید اما درون خلال آن زندگی خود را نیز روایت مـی‌کند . اثری قوی و پرکشش کـه خواننده را گام بـه گام با شیوه‌ی نویسندگی آشنا مـی‌کند و از بد و خوب زندگی نویسنده هم مـی‌گوید . درون این کتاب با کینگ معلم و انسان روبرو مـی‌شویم و وجهی دیگر از نویسنده‌ی ژانر وحشت بر ما آشکار مـی شود ...
. .
.
.
.
#رازنوشتن
#استیفن_کینگ
#ترجمـه #علی_حاجی_قاسم
۲۸۰۰۰ تومان
۳۲۸ صفحه
جلد شومـیز
#موسسه_انتشارات_نگاه
#نشرنگاه #negahpub .
.

Read more

Media Removed

. بـه این شعر از ۲۰ چه نمره ای مـیدین؟ . نفسم گرفت از این شب درون این حصار بدر این حصار جادویی روزگار ب. چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون بـه جنون صلابت صخره‌ی کوهسار ب. تو کـه ترجمان صبحی بـه ترنم و ترانـهزخم‌دیده بگشا صف انتظار ب. "سر آن ندارد امشب کـه برآید آفتابی" تو خود آفتاب ... 👑
.
به این شعر از ۲۰ چه نمره ای مـیدین؟
.
نفسم گرفت از این شب درون این حصار بشکن
در این حصار جادویی روزگار بشکن
.
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون
به جنون صلابت صخره‌ی کوهسار بشکن
.
تو کـه ترجمان صبحی بـه ترنم و ترانـه
لب زخم‌دیده بگشا صف انتظار بشکن
.
"سر آن ندارد امشب کـه برآید آفتابی"
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
.
بسرای که تا که هستی کـه سرودن هست بودن
به ترنمـی دژ وحشت این دیـار بشکن
.
شب غارت تتاران همـه سو فکنده سایـه
تو بـه آذرخشی این سایـه‌ی ار بشکن

ز برونی نیـاید چو بـه یـاری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار ب.
.
.
👑 استاد #شفیعی_کدکنی
.
.
ادمـین:
@sanali_zg .
.
⚜صفحه دوم ما
@cafeehooonar
.
.
.
بهترین ابیـات و اشعار درون کانال تلگرام شاهبیت
لینک درون بیو...

Read more

Media Removed

. که تا چند روز پیش فک مـی کردم هیچکدوم از کتاب های دکتر و با دست خط خودشون ندارم. اما وقتی کتابخونـه مو مرتب کردم یـه نسخه از کتاب جنون منطقی و دیدم. اول فک‌کردم این کتاب کی اومده تو کتابخونـه م!؟ وقتی بازش کردم شوکه شدم! با اینکه تاریخ هم‌داره اما اصلا یـادم نمـیاد کجا این کتاب و گرفتم و دادم بـه دکتر که تا امضاش کنـه. ... .
تا چند روز پیش فک مـی کردم هیچکدوم از کتاب های دکتر و با دست خط خودشون ندارم. اما وقتی کتابخونـه مو مرتب کردم یـه نسخه از کتاب جنون منطقی و دیدم. اول فک‌کردم این کتاب کی اومده تو کتابخونـه م!؟ وقتی بازش کردم شوکه شدم! با اینکه تاریخ هم‌داره اما اصلا یـادم نمـیاد کجا این کتاب و گرفتم و دادم بـه دکتر که تا امضاش کنـه. دردناک تر متنی کـه دکتر برام نوشتن. همراه سالهای سخت هنر؟؟ نـه دکتر ما همراه نبودیم. ما فقط نشستیم و شما دوندگی کردین. شما پشت ما بودین. شما بودین و هستین...بی هیچ منتی حضور داشتین و دارین...
این روزها بیشتر از همـیشـه جای خالیتون حس مـیشـه. چقد مرگ به منظور نبودن شما کوچیکه....
@afshinyadollahi

Read more

Media Removed

مـهمان غزلی تازه باشید: از راه گم شدم کـه به راهم بیـاوری بنشین قضاوتم کن! از این بعد تو داوری! . بگذار که تا نقاب تو را دربیـاورم تو، از خودم بـه گریـه‌ی من مبتلا تری . روح توام! کبود و شکسته، غریب و سخت رنج توام! نزول عذابی سراسری . من انکسار روح توام درون مقام شعر... بی یـار، بی قرار، نـه عشقی، نـه باوری! . درون ... 💜
مـهمان غزلی تازه باشید:

از راه گم شدم کـه به راهم بیـاوری
بنشین قضاوتم کن! از این بعد تو داوری!
.
بگذار که تا نقاب تو را دربیـاورم
تو، از خودم بـه گریـه‌ی من مبتلا تری
.
روح توام! کبود و شکسته، غریب و سخت
رنج توام! نزول عذابی سراسری
.
من انکسار روح توام درون مقام شعر...
بی یـار، بی قرار، نـه عشقی، نـه باوری!
.
در انتظار دیدن دنیـا بدون جنگ
در جست و جوی یک سر سوزن برابری
.
از عدل قصه مانده و از دوستی جنون
در چاه گم شده‌ست رسوم برادری
.
اینجا جهان توست بـه دوزخ خوش آمدی
بگذر از آف این زخم سرسری
.
حرفی بزن دفاع کن از خلقت خودت
با این سکوت کفر مرا درمـیاوری!
.
کفر مرا ببخش، من آیینـه‌ی توام
تکثیر غم بـه وسعت دنیـای دیگری...
.
بگذار جای ما و تو یک شب عوض شود
شک مـی‌کنم اگر کـه تو ایمان بیـاوری!
.
#اهورا_فروزان
📸: @melika__masoomi
.
شعر درون #کانال موجوده. لینک کانال ور قسمت بیوگرافی صفحه.
#شبتون_بخیر 💜

Read more
Music Of The Week - موسیقی هفته Olafur Arnalds-Not Alone چقدر پر شورم وقتی بـه بخش موسیقی هفته مـیرسم چون کودکی ذوق دارم چون مـیتوانم گوشـه ای از آرشیو موسیقی خود را فریـاد کنم هرچند با کمـی خساست! و چه چیزی زیباتر از این جوان چه چیزی شنیدنی تر از قطعه الافور ارنالدز الافور هنرمند ایسلندی, ... Music Of The Week - موسیقی هفته
Olafur Arnalds-Not Alone
چقدر پر شورم وقتی بـه بخش موسیقی هفته مـیرسم
چون کودکی ذوق دارم
چون مـیتوانم گوشـه ای از آرشیو موسیقی خود را فریـاد کنم
هرچند با کمـی خساست!

و چه چیزی زیباتر از این جوان
چه چیزی شنیدنی تر از قطعه الافور ارنالدز
الافور هنرمند ایسلندی, کـه مثل نیلس فرام بزرگ، مـیداند چطور با موسیقی پیـانو کلاسیک مدرن الکتریکش!! جان مارا ببرد
او یکی از خاص های موسیقیست
قطعه ای کـه مـیشنوید از بهترین هایش است
سعی کردم کلیپی با یکی از قهرمانان پاتیناژ را به منظور شما بسازم کـه لذت موسیقی برایتان صدچندان شود
حیف نیست کـه از این اثار بی بهره باشیم!؟
حیف نیست کـه هنر را فراموش کنیم
حیف نیست کـه اورا نشناسیم؟

من به منظور ذره ای رهایی درون هنر غرق مـیشوم
برای دقیقه ای جاودانگی ارام مـیگیرم

کاش همـه وجود ما سرشار از این لحظات باشد

انـها کـه اساتید و عشاق هستند کـه افتخار من
اما
من بـه شما قول مـیدهم چندین نفر بعد از دیدن همـین کلیپ بـه رهایی درون هنر علاقه مند خواهند شد، بعد ترویج درست، یک وظیفه است
، و بیقراری و پرواز
مگر مـیشود ی را با شکوه تر از این دید

سکوت مـیکنم، شاید زیـادی سخن گفتم
در برابر جنون این و سر انگشتان الافور
بیشترین قدردانی سکوت است

قطعه این هفته تقدیم بـه مخاطبین عزیزم
شما ارزش بهترین ها را دارید

امـیر شمس
مدرس هنر عکاسی
@amirshamsofficial

16 اردیبهشت 1397
@olafurarnalds

#Fineartphgmusic

Read more

Media Removed

دونالد ترامپ، رئیس جمـهور آمریکا درون پاسخ بـه حسن روحانی، رئیس جمـهور ایران کـه گفته بود آمریکا "با دم شیر بازی نکند" و جنگ با ایران "مادر جنگ‌ها خواهد بود" درون واکنشی تند گفته هست که ایران دیگر آمریکا را تهدید نکند، چون آمریکا تحمل نخواهد کرد. . آقای ترامپ درون توییتر خود نوشته است: " بـه رئیس جمـهور ایران، ... دونالد ترامپ، رئیس جمـهور آمریکا درون پاسخ بـه حسن روحانی، رئیس جمـهور ایران کـه گفته بود آمریکا "با دم شیر بازی نکند" و جنگ با ایران "مادر جنگ‌ها خواهد بود" درون واکنشی تند گفته هست که ایران دیگر آمریکا را تهدید نکند، چون آمریکا تحمل نخواهد کرد.
.
آقای ترامپ درون توییتر خود نوشته است: " بـه رئیس جمـهور ایران، روحانی: هرگز و هرگز ایـالات متحده را تهدید نکن، وگرنـه بلایی سرتان خواهد آمد کـه کمتری درون تاریخ متحمل شده‌است. ما دیگر آن کشوری نیستیم کـه حرف‌های جنون‌آمـیزتان درباره خشونت و مرگ‌ را تحمل کنیم. حواست را جمع کن."
.
آقای ترامپ متن توییت خود را حروف بزرگ نوشته کـه نشان از تاکید بر آن دارد.
حسن روحانی روز گذشته گفته بود: "امروز سخن گفتن با آمریکا معنایی جز تسلیم و پایـان دستاوردهای ملت ندارد. آقای ترامپ، ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه درون طول تاریخ هستیم؛ با دم شیر بازی نکنید، پشیمان کننده است."
.
آقای روحانی پیش از آن گفته بود کـه در صورتیکه آمریکا بخواهد مانع صادرات نفت ایران شود، ایران تنگه هرمز درون خلیج فارس را کـه مسیر اصلی عبور نفتکش‌هاست خواهد بست.

Read more

Media Removed

... طالب آملی: ما از سبوی دیده نمِ خون نمـی دهیم جز شیرهٔ دل از مژه بیرون نمـی دهیم موج محبت هست دَمِ آتشینِ ما این موج را بـه لهجهٔ گردون نمـی دهیم درون هر قدم محیط دلی موج مـی زند با آن کـه راهِ گریـه بـه هامون نمـی دهیم خود کشتیِ سلامت خود مـی کنیم غرق فرصت بـه موج خیزیِ جیحون نمـی دهیم آن جا کـه درس و بحث ... ...
طالب آملی:
ما از سبوی دیده نمِ خون نمـی دهیم
جز شیرهٔ دل از مژه بیرون نمـی دهیم

موج محبت هست دَمِ آتشینِ ما
این موج را بـه لهجهٔ گردون نمـی دهیم

در هر قدم محیط دلی موج مـی زند
با آن کـه راهِ گریـه بـه هامون نمـی دهیم

خود کشتیِ سلامت خود مـی کنیم غرق
فرصت بـه موج خیزیِ جیحون نمـی دهیم

آن جا کـه درس و بحث جنون درون مـیان روَد
نوبت بـه نکته سنجیِ مجنون نمـی دهیم

بی خواست، گوهر ازما جوش مـی زند
وَرنی عنانِ نکتهٔ موزون نمـی دهیم

طالب اگر چه جهل سرشتیم جمله، لیک
این جهل را بـه علمِ فلاطون نمـی دهیم

#طالب_آملی
#علی_برات_نژاد
#خوشنویسی
#نستعلیق
#شعر_ناب
#Calligraphy

Read more

Media Removed

در نمایشگاه کتاب تهران و در غرفه‌ی نشر حکمت کلمـه: ایرج ضیـایی منظومـه‌ی بلندی نوشته بود؛ منظومـه‌ای درون انتظار انتشار. پیش از این‌ها بود کـه در گفتگویی رادیویی اقبال آشنایی‌اش را داشتم. نام «مراثی محله‌های مرده» را این چنین به منظور نخستین بار شنیدم. درون دیدار بعدی‌مان بیشتر درباره‌ی کتاب حرف زدیم. ... در نمایشگاه کتاب تهران و در غرفه‌ی نشر حکمت کلمـه:
ایرج ضیـایی منظومـه‌ی بلندی نوشته بود؛ منظومـه‌ای درون انتظار انتشار. پیش از این‌ها بود کـه در گفتگویی رادیویی اقبال آشنایی‌اش را داشتم. نام «مراثی محله‌های مرده» را این چنین به منظور نخستین بار شنیدم. درون دیدار بعدی‌مان بیشتر درباره‌ی کتاب حرف زدیم. ماکتی هم حاضر شده بود. از آقای ضیـایی خواستم کـه دست نگه‌دارد. خواستم کتاب با سر و شکل همـیشگی شعر معاصر چاپ نشود. کار آسانی نیست کـه کار چاپ کتابی را درون آستانـه‌ی انتشارش متوقف کنید. با این همـه ایرج ضیـایی استقبال کرد. «منظومـه‌ی پیـامبر نامبعوث» را خوانده بود؛ کتاب مرا.
طراحی‌اش را دوست داشت. بعد خوب مـی‌دانست کـه چقدر جهان ذهنی‌مان بـه هم نزدیک است. گفتم کـه دوست دارم «مراثی محله‌های مرده» را هم بـه ظاهر کتاب خودم نزدیک کنم. پذیرفت. کار را از جلد آغاز کردم.
جلدی کـه حالا پیش روی شماست از عمارت‌های نگارگری‌های دوره‌های مختلف نقاشی ایرانی شکل پذیرفته است. هفت سده نقاشی ایرانی کنار هم شـهری ساخته‌اند کـه تنـها درون خیـال ما ایرانیـان قرار گرفته است.
شـهر خیـالی روی جلد قلمرو اشیـاء است؛ اشیـاء خاموش و خفته و گم‌گشته و پر هیـاهو و مست و هشیـار و آرام و بی‌قرار. شبیـه اشیـاء «خانـه‌های اجاره‌ای» ضیـایی. شبیـه اشیـاء خانـه‌ی «خانـه روشنان گلشیری»؛ راستی گلشیری‌ هم درون «محله‌های مرده» زنده است. شیخ بهایی هم و هدایت هم و ام البکا هم. «مراثی محله‌های مرده» بی‌قرار است. پای شاعر هیچ جای تاریخ سرزمـین‌اش بند نمـی‌شود. از بستری بـه بستر دیگر مـی‌غلتد. از دوچرخه‌های مارنان که تا سلجوقیـان فاتح همـه جا پر مـی‌کشد.
«مراثی محله‌های مرده» جنون تاریخ دارد. همچون پیرمردی کـه هزار سال از عمرش مـی‌گذرد. همچون سفال‌های شکسته‌ی املش، کـه وقتی از زیر خاک خیس کوهستان بیرون‌شان مـی‌کشی قرن‌ها خاطره بر لبان‌شان ماسیده است.

Read more

Media Removed

* #نگاه_امروز * . . . . . _استیفن کینگ را همـه بـه عنوان یک نویسنده‌ی ژانر وحشت مـی‌شناسند ؛ی کـه بیشتر آثارش تبدیل بـه فیلم شده هست و دست بر قضا برخی از آنـها آثار ماندگار سینما هستند . اما درون ((جنون نوشتن )) با روی دیگر از نویسندگی وی آشنا مـی‌شویم . او درون این اثر از تجربه ی نوشتن خود مـی‌گوید اما درون خلال ... * #نگاه_امروز * .
.
.
.
.

_استیفن کینگ را همـه بـه عنوان یک نویسنده‌ی ژانر وحشت مـی‌شناسند ؛ی کـه بیشتر آثارش تبدیل بـه فیلم شده هست و دست بر قضا برخی از آنـها آثار ماندگار سینما هستند . اما درون ((جنون نوشتن )) با روی دیگر از نویسندگی وی آشنا مـی‌شویم . او درون این اثر از تجربه ی نوشتن خود مـی‌گوید اما درون خلال آن زندگی خود را نیز روایت مـی‌کند . اثری قوی و پرکشش کـه خواننده را گام بـه گام با شیوه‌ی نویسندگی آشنا مـی‌کند و از بد و خوب زندگی نویسنده هم مـی‌گوید . درون این کتاب با کینگ معلم و انسان روبرو مـی‌شویم و وجهی دیگر از نویسنده‌ی ژانر وحشت بر ما آشکار مـی شود ...
. .
.
#رازنوشتن
#استیفن_کینگ
#ترجمـه #علی_حاجی_قاسم
۲۸۰۰۰ تومان
۳۲۸ صفحه
جلد شومـیز
#تازههای_نشر
#منتشرشد
#موسسه_انتشارات_نگاه
#به_استقبال_نمایشگاه_کتاب_تهران .
.

Read more

Media Removed

#غضنفری #شعرا #شعر_عارفانـه #شعر #شاعران #غزل #غزلیـات این شعر را درون خرداد هشتاد ویک سروده ام ما دشمن عقلیم و جنون راهبر ماست خونی کـه به رگ بود، کنون درون جگر ماست با بی هنر بی خبر از عشق بگویید بیداری و رنجوری و مستی هنر ماست این بی خبران یـار مراد دل خویشند نادیدن معشوق قضا و قدر ماست از کل جهان ... #غضنفری #شعرا #شعر_عارفانـه #شعر #شاعران #غزل #غزلیـات

این شعر را درون خرداد هشتاد ویک سروده ام

ما دشمن عقلیم و جنون راهبر ماست
خونی کـه به رگ بود، کنون درون جگر ماست
با بی هنر بی خبر از عشق بگویید
بیداری و رنجوری و مستی هنر ماست
این بی خبران یـار مراد دل خویشند
نادیدن معشوق قضا و قدر ماست
از کل جهان چشم بـه یکباره ببندیم
این منظر عشق هست فقط درون نظر ماست
اشکی کـه ز هجران تو ریزیم چه نیکوست
چون حاصل بیداری شب که تا سحر ماست
هر شعله برافروخته شد، کرد فروکش
جز آتش عشقی کـه همـیشـه بـه پر ماست
موری کـه به خاک هست کجا شور جهان دید؟
آگاه کجا از تو دل بی خبر ماست؟
تاج سر افلاک نیرزد بـه کفی خاک
خاک درون معشوق ولی تاج سر ماست
هر نکته ی زیبا و لطیفی کـه بیـان شد
از یـاور روشندل صاحبنظر ماست
این چند کلامـی کـه برای تو نوشتم
بالجمله ز الطاف خفی پدر ماست

سیدمحمدجعفر غضنفری

Read more

Media Removed

يمكنك تحقيق ما تريد. "بإذن الله" . #عبدالعزيز_دلول . " تحقق ما تريد.. عندما تؤمن به" . [ غيرك أفضل منك؟ لا أظن ذلك، فعلياً إني مؤمن أن أي أحد يعرف ما يريد ويكتشف ذلك، سيحقق ما يريد ولن يكبحه أحد، أتعلم لماذا؟ لأنك مختلف مميز ضخم في عقلك، فريد من نوعك، ولا أحد يشبهك، تريد أن تصدق؟ خذ لحظة و "تذكر ... يمكنك تحقيق ما تريد. "بإذن الله"
.
#عبدالعزيز_دلول
.
" تحقق ما تريد.. عندما تؤمن به" .
[ غيرك أفضل منك؟ لا أظن ذلك، فعلياً إني مؤمن أن أي أحد يعرف ما يريد ويكتشف ذلك، سيحقق ما يريد ولن يكبحه أحد، أتعلم لماذا؟ لأنك مختلف مميز ضخم في عقلك، فريد من نوعك، ولا أحد يشبهك، تريد أن تصدق؟ 💫 خذ لحظة و "تذكر آخر شيء فخور بـه حققته في حياتك" ... لا تستهن بك يا بطل! ]
.
.
• 📌 أشاركك تقنية كثير من الناجحين يطبقونـها، وأفعل ذلك أيضاً، التقنية كفيلة بأن تشحن طاقتك يا عزيزي، وتجعلك تندفع كالنـهر، طبقها وأخبرني النتائج، كل شيء يبدأ في الخيال 😉.
.
• 🔋 اكتب ٣ أه تريد تحقيقها على ورقه، ثم أغلق عينيك وتخيل نفسك تذهب إلى كوخ وفيه ٣ أبواب هي أهك، ادخل الباب الاهم بالنسبة لك، وتخيل نفسك هناك تحقق ما تريده بالتفاصيل وكانـه واقع. وكرر في كل عملية تخيل مرة واحدة تدخل الباب، لا تدخلهم مرة واحدة (سيتكهرب ذهنك).
.
• 🔋حفز نفسك ايجابيا واعمل على تحقيقه، استشعره، واجذبه إليك، وتصرف كأن كل لحظة ويوم تقربك إلى ما تريد وتخيلته. أنت كالمغانطيس تجذب الجميل إليك 🤩.
.
[ ملاحظة ] ستتخلى عن ما تريد عندما لا يكون هدفك أصلاً، ولا تؤمن به، ولا تعمل شيء من أجله، ومستعجل للنتائج. .
.
هكذا أنت فخمْ 🤩
#منشن أشخاص طموحين حدّ الجنونْ 🔥😍
.
#قانون_الجذب #تطوير #شخصي #حب #جنون #ايجابية #عظيم #تنفس #اتكاءات #قوة #امتنان #دعاء #الله #ميك_اب #اكسبلور #فولو

Read more

Media Removed

. . درون ٔ ما سوز آرزو ز کجاست؟ سبو ز ماست ولی باده درون سبو ز کجاست؟ گرفتم اینکه جهان خاک و ما کف خاکیم بـه ذره ذره ما #دردِ_جستجو ز کجاست؟ نگاه ما بـه گریبان کهکشان افتد جنون ما ز کجا شور های و هو ز کجاست؟ . . #اقبال لاهوری .
.
درون ٔ ما سوز آرزو ز کجاست؟
سبو ز ماست ولی باده درون سبو ز کجاست؟

گرفتم اینکه جهان خاک و ما کف خاکیم
به ذره ذره ما #دردِ_جستجو ز کجاست؟

نگاه ما بـه گریبان کهکشان افتد
جنون ما ز کجا شور های و هو ز کجاست؟
.
.
#اقبال لاهوری

Media Removed

در این سروده سید حمـیدرضا برقعی درون هر بیت اشاره‌ای بـه یکی از حضرات معصومـین(ع) داشته است. درون شب قدر دلم با غزلی همدم شد بین ما فاصله‌ها واژه بـه واژه کم شد چهارده مرتبه قرآن کـه گرفتم برسر حرم یک بـه یک ابیـات غزل، محرم شد ابتدا حرف دلم را بـه نگاهم دادم بوسه مـی‌‌خواست لبم، گنبد خضرا خم شد خم شد آهسته ... در این سروده سید حمـیدرضا برقعی درون هر بیت اشاره‌ای بـه یکی از حضرات معصومـین(ع) داشته است.

در شب قدر دلم با غزلی همدم شد
بین ما فاصله‌ها واژه بـه واژه کم شد
چهارده مرتبه قرآن کـه گرفتم برسر
حرم یک بـه یک ابیـات غزل، محرم شد
ابتدا حرف دلم را بـه نگاهم دادم
بوسه مـی‌‌خواست لبم، گنبد خضرا خم شد
خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت
گفت: ایوان نجف بوسه گه عالم شد
بعدهم پشت همان پنجره ی رویـایی
چشم من، محو ضریحی کـه نمـی دیدم شد
خواستم گریـه کنم بلکه بر این زخم عمـیق
گریـه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد
گریـه کردم، عطش آمد بـه سراغم، گفتم:
به فدایخشکت ! همـه جا زمزم شد
روی سجاده ی خود یـاد لبت افتادم
تشنـه‌ام بود، ولی آب برایم سم شد
زنده ماندم کـه سلامـی بـه سلامـی برسد
از محمد(ص) بـه محمد(ع) کـه مـیّسر هم شد
من مسلمان شده مذهب چشمـی هستم
که درون آن عاطفه با عشق و جنون توام شد
سال‌ها پیر شدم درون قفس آغوشت
شکر کردم، درون و دیوار قفس محکم شد
کاروان دل من بس کـه خراسان رفته است
تار و پود غزلم جاده ابریشم شد
سال‌ها شعر غریبانـه درون ابیـات خودش
خون دل خورد کـه با دشمن خود همدم شد
داشتم کنج حرم جامعه را مـی‌خواندم
برگ درون برگ مفاتیح پر از شبنم شد
یـازده پله زمـین رفت بـه سمت ملکوت
یک قدم مانده بـه او کار جهان مبهم شد
بیت آخر نکند قافیـه غافلگیرت
آی برخیز! کـه این قافیـه «یـاقائم» شد…

Read more

Media Removed

بسم الله الرحمن الرحیم . . سرت را کـه به سمتِ آسمان بلند مـی‌کنی عارفانی کـه تمامِ دنیـا را بوسیده‌اند و کنار گذاشته‌اند بـه سخت‌ترین امتحانِ خود مـی‌رسند: گردنی کـه نـه مـی‌توانند ببوسند نـه کنار بگذارند اما من پاسخِ این امتحان را مـی‌دانم مـی بوسم و کنار نمـی‌گذارم کاری کـه خدا هنوز آرزویش ... بسم الله الرحمن الرحیم
.
.

سرت را
که بـه سمتِ آسمان
بلند مـی‌کنی
عارفانی که
تمامِ دنیـا را
بوسیده‌اند و کنار گذاشته‌اند
به سخت‌ترین امتحانِ خود مـی‌رسند:
گردنی
که نـه مـی‌توانند ببوسند
نـه کنار بگذارند

اما من
پاسخِ این امتحان را مـی‌دانم

مـی بوسم و
کنار نمـی‌گذارم
کاری کـه خدا هنوز
آرزویش را دارد... #دکتر_افشین_یداللهی
_____
رازی کـه مـیانِ ماست
شعرهایی‌ست
که هیچ‌گاه بـه ذهنمان خطور نکرد
اما
سرودیمشان
کودکی‌ست
که نطفه‌اش بسته نشد
اما
به دنیـا آمد
حرف‌هایی‌ست
که همـه از ما مـی‌دانند
جز من و تو
رازی کـه مـیانِ ماست
قلبی‌ست
که از ابتدای عشق
ایستاده تپید ...
((افشین یداللهی))
#دلم_از_روزی_که_رفتی_دیگه_همسایـه_نداره
__________________________________________________
#از_مرگت_ناراحت_نمـیشوم
سلام
یک سال مـیشـه کـه یکی از بزرگترین اتفاقات زندگیم رقم خرد،از اونایی کـه به خودم قول دادم یک روز بنویسمش یـا بگمش
مثل همـه اتفاقاتی کـه درونم رو کلی جا بـه جا کرد،ولی هیچنفهمـید،نباید مـیفهمـید

اون لحظه ها رو هیچوقت یـادم نمـیره... #یکسال
#اینجا_گفتن_و_نوشتن_چه_فایده
#کوچه_وقتی_که_نباشی_رگ_خشکیده_ی_شـهره
#ماه_تو_گوش_خونـه_گفته_دیگه_با_پنجره_قهره
#ی_روزی_مـیگم
#پر_فروش_خواهد_شد
#رفتیم_دعا_گفته_و_دشنام_شنیده
#ماه_اگر_مـیخندید_شکل_تو_مـیشد
#مشتری_مـیکده_ای_بسته
#امشب_کنار_غزلهای_من_بخواب
#حرف_هایی_که_من_باید_مـیگفتم_و_تو_باید_مـیشنیدی
#روز_شمار_یک_عشق
#جنون_منطقی

Read more
﷽ . . . بـه زمـین نبسته ام دل بـه هوای آسمانش زده ام گره دلم را بـه پر کبوترانش شده ام اسیر لطفش شده ام گدای نانش همـه عمر بر ندارم سر خود از آستانش کـه فقط سپرده ام دل بـه علی و خاندانش بـه ورای عرش رفته کـه بسازد آشیـانـهآسمان هفتم شده غرق درون ترانـه بـه جز از خدا نبوده بـه خدا درون آن مـیانـه نفسی دگر بـه پایش ملکی ...
.
.
.
به زمـین نبسته ام دل بـه هوای آسمانش
زده ام گره دلم را بـه پر کبوترانش
شده ام اسیر لطفش شده ام گدای نانش
همـه عمر بر ندارم سر خود از آستانش
که فقط سپرده ام دل بـه علی و خاندانش

به ورای عرش رفته کـه بسازد آشیـانـه
لب آسمان هفتم شده غرق درون ترانـه
به جز از خدا نبوده بـه خدا درون آن مـیانـه
نفسی دگر بـه پایش ملکی رسیده یـا نـه
نگران جبرییلم کـه شکسته نردبانش

به جنون کشانده ساقی دل مبتلای ما را
متحیرم چه نامم بشر خدا نما را
بگذار که تا بخوانم کلماتی آشنا را
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که قبیله ی قلم ها شده قاصر از بیـانش
.
.
.
ولادت با سعادت حضرت امـیرالمومنین علی علیـه‌السلام و روز پدر  را پيشاپيش خدمت دوستداران و شیعیـان آن حضرت تبریك و شادباش عرض مـی‌کنم

مراسم جشن ولادت امـیرالمومنین علی علیـه‌السلام
جمعه ۱۰ فروردین ماه۹۷ از نماز مغرب و عشا
مـیدان شـهدا ، خ مجاهدین اسلام ، بعد از برج بهنام
حسینیـه محبان اهل بیت
.
‎ #ياعلي
‎ #حاج_محمد_رضا_طاهری
‎ #محمد_رضا_طاهری
‎ #طاهری ‎ #عيد_نوروز
‎ #نوروز
‎ #سال_١٣٩٧
‎ #حمایت_از_کالای_ایرانی

Read more

Media Removed

🌧🌧🌧🌧🌧 نزن باران بـه کرمانشاه؛ صواب هست نزن کـه خانـه مردم خراب هست نزن؛ این مردم مظلوم وخسته تمام آرزو هاشان بر آب هست 🌧🌧🌧🌧🌧 بزن باران بـه استانـهای دیگر بزن کـه مرد وزن گردیده مظطر بزن سیراب کن باغ ومزارع ز بی ابی درختان خشک و بی بر 🌧🌧🌧🌧🌧 بزن باران مزارع تشنـه باشد بزن باران کـه زارع خسته باشد بزن ... 🌧🌧🌧🌧🌧
نزن باران بـه کرمانشاه؛ صواب است
نزن کـه خانـه مردم خراب است
نزن؛ این مردم مظلوم وخسته
تمام آرزو هاشان بر آب است
🌧🌧🌧🌧🌧
بزن باران بـه استانـهای دیگر
بزن کـه مرد وزن گردیده مظطر
بزن سیراب کن باغ ومزارع
ز بی ابی درختان خشک و بی بر
🌧🌧🌧🌧🌧
بزن باران مزارع تشنـه باشد
بزن باران کـه زارع خسته باشد
بزن باران بیـاور شور وشادی
که را شادمانی بسته باشد
🌧🌧🌧🌧🌧
بزن باران بـه صحراو طبیعت
بزن باران بیـاور نور و رحمت
بزن باران کـه کشت وزرع دهقان
ندارد حاصلی جز رنج وزحمت
🌧🌧🌧🌧🌧
بزن کـه خاک کرمانشاه خون است
زمـین ازقهر درمرز جنون است
بزن باران کـه گلها گشته پرپر
تمام لاله هامان واژگون است
🌧🌧🌧🌧🌧
بزن باران کـه ایران غم گرفته
سراسر مملکت ماتم گرفته
ز رنج وغصه و اندوه یـاران
تمام چشمـها شبنم گرفته
🌧🌧🌧🌧🌧
بزن باران برویـان سبزه هارا
بیـاور باخودت عطرخدا را
بزن باران کـه گلها زیرخاکند
به لطف خود تسلی ده تو مارا
🌧🌧🌧🌧🌧
بزن باران بِبرَ ظلم و ستم را
بِشو از قلبهااندوه و غم را
صفا ولطف و رحمت را بیـاور
از این کشور ببر رنج و اَلم را
🌧🌧🌧🌧🌧
بزن دلهای مارا شستشو ده
بزن ما را بـه لطف ومـهر خو ده
بزن از دل بِبَر قهر وغضب را
بجایش مـهربانی را بـه او ده
🌧🌧🌧🌧🌧 #M🌹خسرو دهقان روستای گوین

Read more

Media Removed

. سالیـان پیش بود کـه حادثه فوتبال برایم بی ذوق ترین اتفاق زمـین بود اما ، فقط دیدن و لمس " چند ثانیـه" از اقیـانوس جادویت کافی بود که تا دیوانـه فوتبال شوم دیدنت کافی بود که تا در تمام نود دقیقه چشمانم درون جستجوی حرکت تازه ی دیگری از تو باشد که تا دعا کنم کـه کاش بیشتر پاس ها بـه جواهر دوست داشتنی مان برسد که تا منتظر ... . سالیـان پیش بود کـه حادثه فوتبال برایم بی ذوق ترین اتفاق زمـین بود
اما ،
فقط دیدن و لمس " چند ثانیـه" از اقیـانوس جادویت کافی بود که تا دیوانـه فوتبال شوم
دیدنت کافی بود که تا در تمام نود دقیقه چشمانم درون جستجوی حرکت تازه ی دیگری از تو باشد
تا دعا کنم کـه کاش بیشتر پاس ها بـه جواهر دوست داشتنی مان برسد
تا منتظر باشم کـه فقط یک دریبل بیشتر بزنی که تا من باز از خود بیخود ترشوم
همان چند ثانیـه کافی بود
تا اگر روی نیمکت باشی من بگویم چرا بازی بدون جادوگر را نشان مـیدهند? که تا ارزو کنم کاش بیشتر نیمکت را نشان مـیداد
همان چند ثانیـه کافی بود که تا فقط بدنبال افسون جنون آور موهای پریشان و ساق های ان ات درون زمـین نباشم...
تا هنوزم کـه هنوز هست مثل قبلها تکه روزنامـه های مربوط بـه تو،عکسهای تو را جمع کنم
همان چند ثانیـه کافی بود
تا درون روز خداحافظی مظلومانـه ات و هجوم های خشمگین علیـه تو، کـه کم هم نبود، بشود بدترین روزهای زندگی ام
آن چند ثانیـه یعنی همـین الان
که دعا مـیکنم درون بازی های تیم محبوبمان بـه استادیوم بروی و بیـایم آن دوربین لعنتی را از صدا و سیما بگیرم و تو را کمـی بیشتر از پنج ثانیـه بـه دوستدارانت نشان بدهم
دلتنگی یعنی همـین الان
که بـه پاس همان چند ثانیـه هنوز درون همـه جا دنبال دیدن عکسی جدید ،جمله ای نو و حقیقتی دیگر از تو هستیم
یعنی این کـه هنوز هم مثل همان جوان مو بور قدیمـی با دریبلهای انفجاری ما را بـه وجد مـی آوری
آقای اسطوره
....
@aliiiiiiiikarimi8

Read more

Media Removed

غم مخور محبوب من بار دگر مـیسازمت این وجودم وقف توست با جان و دل مـیخواهمت اول و آخر شوی فرقی ندارد پیش ما چون هواداریم و با عشق و جنون مـیخواهمت. بـه قول آقا@davood6565 عشقتو دارم. غم مخور محبوب من بار دگر مـیسازمت
این وجودم وقف توست با جان و دل مـیخواهمت
اول و آخر شوی فرقی ندارد پیش ما
چون هواداریم و با عشق و جنون مـیخواهمت.
به قول آقا@davood6565 عشقتو دارم.

Media Removed

. ما و مجنون همسفر بوديم درون دشت جنون . او بـه منزلها رسيد و ما هنوز آواره ايم . شاعر ناشناس عكس از @hadikazemi_ چه لحظه ها كه ... .
ما و مجنون همسفر بوديم درون دشت جنون
.
او بـه منزلها رسيد و ما هنوز آواره ايم
.
شاعر ناشناس
عكس از @hadikazemi_
چه لحظه ها كه ...😔😔😔

Media Removed

#قبول مـیکنم (زمانی کـه غزاله بـه وکیل زنگ زد و گفت کـه ازدواج صنم و اهیل ی ازدواج فورمالیتس نـه واقعی و وکیل به منظور مطمئن شدن این قضیـه سر زده مـیره خونـه ی اهیل که تا از موضوع مطمئن شـه و اهیل به منظور اون نقش عاشقا رو بازی مـیکنـه لطفا توجه کنید خیلی مـهمـه) #اهیل:ببینم اقای وکیل برگه ها رو آوردین؟ وکیل:نـه..نـه..خب ... 😍 #قبول مـیکنم😍
(زمانی کـه غزاله بـه وکیل زنگ زد و گفت کـه ازدواج صنم و اهیل ی ازدواج فورمالیتس نـه واقعی و وکیل به منظور مطمئن شدن این قضیـه سر زده مـیره خونـه ی اهیل که تا از موضوع مطمئن شـه و اهیل به منظور اون نقش عاشقا رو بازی مـیکنـه لطفا توجه کنید خیلی مـهمـه👈🚫)
#اهیل:ببینم اقای وکیل برگه ها رو آوردین؟
وکیل:نـه..نـه..خب من...
#اهیل:نـه؟! به منظور کاره دیگه ای اومدین؟
#تنویر:اره به منظور ی کاره ضروری! جناب وکیل حتما با ما فوری صحبت مـی..
ایشون فکر مـیکنن ازدواج تو و صنم دروغه و همش تظاهره...
#صنم برمـیگرده و به اهیل ی نگاهی مـیکنـه👀..
#تنویر:اقای وکیل شک دارن!
#اهیل:چی؟؟؟
وکیل:راستش خب..
#اهیل:باورم نمـیشـه جناب وکیل!
#اهیل از جاش بلند مـیشـه..
#اهیل:جناب وکیل حرفه مردمو باور کردید؟؟مـیدونم کـه خیلیـا راجبه این ازدواج ما داستان مـی‌سازن ول مردم همـیشـه درباره ی دامایی مثله ما شایعه مـیسازن!
غزاله😐
#اهیل:اگه راستشو بخواین...
#اهیل اروم مـیره سمته صنم🚶و صندلی.دو دستشو مـیزاره دو طرفه شونده ی صنم🙌..
(من عاشقه این تیکم😍)
#اهیل:ازدواج من با صنم..قشنگ ترین اتقاقیـه کـه تو زندگیم افتاده!🙈
#جنون❤
#تنویر😼😺
#غزاله و شوهرش😐
#پیمان😳
#اهیل:قبول دارم اقای وکیل..قبول دارم کـه صنم اینجا فقط ی اشپز ساده بود..
ولی من از قبل صنمو مـیشناختم!
#صنم هم از جاش بلند مـیشـه و مـیره پشته اهیل..
#اهیل:قبلا صنم ی رستوران بزرگ داشت..من باره اول اونجا دیدمش..
#صنم یـاد اتیش گرفته رستورانش توسط اهیل مـیوفته🔥..
#اهیل:و همونجا بود کـه احساس کردم کـه این همون ه..با بقیـه فرق داره..
مثله بقیـه نیست..با گذر زمان..من صنمو بیشتر شناختم..و فهمـیدم چ ه خوب و درست کاریـه..و درواقع خیلی هم زیباست..
#جنون❤
#اهیل:معصوم و مستقل..ارزوهای ساده داره..رویـاهای ساده🙉(ای جونم😍)
#اهیل:و چی درسته و چی غلط..اون همـه رو مـیدونـه..و زیباترین خصلتش اینکه اون عاشقه همست👄..
#جنون❤
#اهیل:ی قلبه طلایی داره💛...من اصلا نمـیخواستم بهش نزدیک بشم..ولی عاشقش شدم..دیوونـه بار دوسش دارم😘..
#جنون❤
#پیمان💔
#اهیل:من خیلی جاها شنیدم کـه عشق این شکلیـه و عشق اون شکلیـه..عشق شکست نمـیخوره..همـه ی اینارو شنیدم..
ولی باورش نکردم ولی حالا باور مـیکنم
مردم درست مـیگن..هیچ نمـیتونـه عشقو شکست بده..
#جنون❤
#اهیل دستشو مـیبره پشته صنم و اونو بغل مـیکنـه👐..
#اهیل:خب اقای وکیل شما برگه هارو اماده کنید چون منو همسرم..ییعنی همسفره عزیزم مـیخوایم بریم سفر..
سفره ماهه عسل..
#جنون❤
#پیمان😳😞💔
#اهیل:دیگه سوالی ندارین اقای وکیل؟
وکیل:نـه نـه مشکلی نیست من اشتباه کردم ببخشید..😰
#نظر #کامنت😇

Read more

Media Removed

همـیشـه از مسخره خوشمان مـی آمده از آیت الله منتظری گرفته که تا نسیم که تا همـین دیروز کـه رفت و سه نفر را ناکار کرد و بعد دخل خودش را آورد ! شاید بـه آرزویش رسید بی بی سی و سی ان ان و... مدام درون باره اش مـی گوید و ویدئو های سبکش همـین حالا جزو پر بیننده ترین یوتیوب است! و دقیقن دنبال های ما به منظور تفریح درون دنیـای مجازی ... همـیشـه از مسخره خوشمان مـی آمده از آیت الله منتظری گرفته که تا نسیم که تا همـین دیروز کـه رفت و سه نفر را ناکار کرد و بعد دخل خودش را آورد ! شاید بـه آرزویش رسید بی بی سی و سی ان ان و... مدام درون باره اش مـی گوید و ویدئو های سبکش همـین حالا جزو پر بیننده ترین یوتیوب است! و دقیقن دنبال های ما به منظور تفریح درون دنیـای مجازی او را بـه این جنون رساند! به منظور خندیدن آدم های زیـادی را درلیست های خود نگه مـی داریم و نتیجه اش مـی شود حال خراب ایرانیـان ساکن کالیفرنیـا، از ماست کـه بر ماست! دلم به منظور حماقتش مـی سوزد، دلم به منظور زود باور بودنش مـی سوزد! دلم به منظور خودمان مـی سوزد! آن قدر کهی نگفت آفرین، آن قدر کهی حواسش بـه ما نبود! دلم به منظور تنـهایی هایمان مـی سوزد! و رقابتی کـه هیچ وقت واقعی نبود! ما با غمباد دیده نشدن بزرگ شدیم و حالا حتما انتظار فجایع بیشتری را بکشیم ! کاش یـادمان باشد به منظور تمسخری را دنبال نکنیم! کـه حرکت بال پروانـه درون یک سوی دنیـا، درون آن سو طوفانی بـه راه خواهد انداخت! #نسیم_سبز

Read more

Media Removed

خوشبختي، چيزى نيست كه كسى آن را از جيبش درون آورد و به شما بدهد، تازه تهديدتان كند كه اگر بچه خوبى نباشيد، فردا خوشبختى را از شما مى گيرد! خوشبختى قابل پيش بيني نيست ، شبيه بـه آب و هوا! مثلا فردا که تا ظهر كمى که تا قسمتى خوشبختيم و از شب که تا آخرِ هفته كاملا خوشبخت! نـه! خوشبختى يك ارزش هست ، كه بـه تو بـه ما بستگى دارد! خوشبختى ... خوشبختي، چيزى نيست كه كسى آن را از جيبش درون آورد و به شما بدهد، تازه تهديدتان كند كه اگر بچه خوبى نباشيد، فردا خوشبختى را از شما مى گيرد!
خوشبختى قابل پيش بيني نيست ، شبيه بـه آب و هوا! مثلا فردا که تا ظهر كمى که تا قسمتى خوشبختيم و از شب که تا آخرِ هفته كاملا خوشبخت! نـه!
خوشبختى يك ارزش هست ، كه بـه تو بـه ما بستگى دارد!
خوشبختى جريان قابل انتقالى هست كه مى شود ، تقسيمش كرد!
خوشبختى يعنى كشفِ هويتِ خودمان! حالا رضايت كم كم بوجود مي آيد.

اگر درون اطرافتان كسانى را داريد كه شما را دوست ندارند، يا خيلى دوست دارند، از شما متنفرند يا تازه با شما وصل شدند، بدانيد اين شروع خوشبختيست! شما شبيه بـه همـه نيستيد! بعد كشف درون حالِ اتفاق است.
با بوسيدن خوشبختى را انتقال دهيد، با آغوش، با چشمـها، با دست ها ..
با صدا خوشبختى را انتقال دهيد ، وقتى بـه كسى مى گوييد: دوستت دارم.
وقتي خوشبختيد از هزاران فاصله معلوم است، شبيه بـه ى جنون آميز.

#صابر_ابر ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ دسر گل
اين دسر از دو لايه تشكيل شده كه لايه ى رنگى ژله بستنى هست و بيسِ دسر (لايه ى سفيد )كرم شير
ژله ى دلخواه رو با يك ليوان ش حل كنيد و بعد از اينكه بـه دماى محيط رسيد يك ليوان بستنى وانيلى آب شده بهش اضافه كنيد و كاملا با هم مخلوط كنيد و داخل قالب سيليكونى شكل گل ريخته و داخل يخچال قرار داده که تا كاملا ببندد
سپس كرم شير را آماده كنيد و داخل ظرف سرو بريزيد بعد از نيم بند شدن ، ژله بستنى هايى كه از قالب خارج كرديد را روى كرم قرار دهيد 🌸براى يكدست بودن و دوفاز نشدن ژله بستنى بايد اجازه دهيد دسر داخل يخچال سرد شود سپس مواد دسر رو كاملا هم بزنيد و بعد داخل قالب بريزيد . 🌸من از ژله ى انگور و تمشك و ژله ى آناناس و كمى رنگ زرد استفاده كردم
______________________________________________

كرم شير
شير ________سه و نيم پيمانـه
خامـه ى صبحانـه ________ نصف پيمانـه
پودر ژلاتين __________ سه قاشق غذاخورى
شكر __________يك پيمانـه سرخالى
وانيل __________به ميزان لازم
ژلاتين را روى يك پيمانـه شير سرد پاشيده و به روش بن مارى حل كنيد
شير و شكر را روى حرارت قرار داده وقتى شكر كاملا حل شد از روى حرارت برداشته و ژلاتين حل شده و وانيل را اضافه كنيد
خامـه را با چنگال زده که تا يكدست شود ، از شير قاشق قاشق بـه خامـه اضافه كرده و بزنيد که تا كاملا رقيق شود ، سپس خامـه را بـه دسر اضافه كنيد و داخل قالب ريخته و براى ٣-٤ ساعت اجازه دهيد که تا داخل يخچال خودش را بگيرد

#دسر #دسر_خوشمزه #دسر_ژله #كرم_شير #ژله_بستنی

Read more

Media Removed

(جنون قسمت دوم) چند روز بعد دوباره روی همون پله تنـه ای از همون خوردم و اگه مـیله کنار پله ها رو نگرفته بودم پرت مـی شدم پایین.اما اون بی توجه پله هارو تند تند بالا رفت و ناپدید شد.دوباره عصبانی شدم اما یـه حسی بهم مـی گفت:کارش از روی عمده.روز بعد دقیقا همونجا تنـه محکمـی بهم زد طوری کـه هرچی سعی کردم تعادلم ... (جنون قسمت دوم)

چند روز بعد دوباره روی همون پله تنـه ای از همون خوردم و اگه مـیله کنار پله ها رو نگرفته بودم پرت مـی شدم پایین.اما اون بی توجه پله هارو تند تند بالا رفت و ناپدید شد.دوباره عصبانی شدم اما یـه حسی بهم مـی گفت:کارش از روی عمده.روز بعد دقیقا همونجا تنـه محکمـی بهم زد طوری کـه هرچی سعی کردم تعادلم را حفظ کنم نشد و از پنج که تا پله سقوط کردم و سرم بـه لبه پله پایینی خورد.درد خفیفی توی سرم پیچید و یـه لحظه چشام سیـاهی رفت.با حیرت بهش نگاه کردم.بالای پله ها ایستاده بود و یـه لبخند موذیـانـه روی لبش بود.از جام بلند شدم و لباسهامو تکوندم.هنوز با همون لبخند اون بالا وایساده بود و با غرور بـه من زل زده بود.سرش داد کشیدم که:دیوونـه چته؟چرا اینکارا رو مـیکنی؟مگه آزار داری؟قهقهه ای سر داد و کمـی رو بـه پایین خم شد و آهسته گفت:دوست دارم بعد با دست بهم اشاره کرد کـه دنبالش برم.معنی کاراشو نمـی فهمـیدم.صداش کـه مـی گفت:دوست دارم مدام توی سرم تکرار مـیشد.خوب شد اون موقعی اونجا نبود کـه ما رو ببینـه.بی اختیـار دنبالش راه افتادم.خرامان خرامان راه مـیرفت و صدای کفشـهای پاشنـه بلندش توی سالن مـی پیچید.نمـیدونم چرا هیچ اون طرفا نبود.نفسم بـه شماره افتاده بود و احساس مـی کردم اصلا انرژی ندارم.کنار سه گوشـه دیوار ته راهرو بـه دیوار تکیـه داد و من دو سه قدمـیش ایستادم.زیبایی چهره و قد بلند و خوش فرمش واقعا محسور کننده بود.پوست سفید صورتش توی مقنعه سیـاه مثل قرص ماه مـیدرخشید و لبای گرد و قلوه ایش کـه با رژلب قرمز تندی کـه زده بود توی صورتش خودنمایی مـی کرد.چشای عسلی روشن و درشتش و درست توی چشام قفل کرده بود.نمـیتونستم از جام تکون بخورم.انگار هیپنوتیزم چشاش شده بودم.با چشای دریده همچنان بهم خیره شده بود و شیطنت از چشاش مـی بارید.دوباره با صدای لطیفش گفت:دوست دارم.برام قابل باور نبود کـه اینقدر راحت این جمله رو بیـان مـی کرد.لبام بهم چسبیده بودن و مسخ شده بودم.مات و مبهوت نگاش مـی کردم و نمـی تونستم درست نفس بکشم.آروم بـه سمتم قدم برداشت و باهام چهره بـه چهره شد و بعد از مکثی کوتاه گونمو بوسید و به سرعت بـه طرف خروجی راهرو دوید.صدای تق تق کفشاش توی سرم مـی پیچید اما مثل مجسمـه سرجا خشکم زده بود.داغی بوسش هنوز روی گونم بود و قلبم اونقدر تند مـیزد کـه قفسه سینم بالا و پایین مـیشد.همـیشـه توی فیلما از این صحنـه ها دیده بودم اما باورم نمـیشد کـه خودم یـه روز تجربش کنم.به سختی بـه سمتش چرخیدم و سایشو دیدم کـه مـیان نوری کـه از بیرون مـی تابید باریک و باریکتر شد که تا اینکه ناپدید شد... ادامـه دارد
با سپاس(مـهرا)

Read more

Media Removed

سرنوشت هاىِ "شير تو شير" و "كيفر" تكان دهنده يك ستاره دنباله دار، صحنـه اى از فيلم "قيامتِ عشق" با حضور "فرشته جنابى" و عزت انتظامى بـه كارگردانى هوشنگ حسامى درون سال هزار و سيصد و پنجاه و دو خورشيدى: طلوع و غروبِ يك "ستاره محو شونده" درون سينماىِ ايران، آغاز و انجام "فرشته جنابى" كه با فيلم "زن يكشنبه" وارد ... سرنوشت هاىِ "شير تو شير" و "كيفر" تكان دهنده يك ستاره دنباله دار، صحنـه اى از فيلم "قيامتِ عشق" با حضور "فرشته جنابى" و عزت انتظامى بـه كارگردانى هوشنگ حسامى درون سال هزار و سيصد و پنجاه و دو خورشيدى: طلوع و غروبِ يك "ستاره محو شونده" درون سينماىِ ايران، آغاز و انجام "فرشته جنابى" كه با فيلم "زن يكشنبه" وارد سينما شد، زيبايى و بى پروايى او را بـه طرف توجه فيلم فارسى سازان تبديل كرد و از اوايل دهه پنجاه که تا انقلاب اسلامى، درون ده فيلم نقش آفرينى كرد، اما سرنوشت و تقدير هميشـه از اسرارآميزترين چيزها هستند. شروعِ طوفانى او اما با تراژدى تمام شد، از "زن يكشنبه" بـه "مـهدى مشكى" و "گذر اكبر" رسيد، پنج دقيقه بوسه جنجالى درون فيلم "شيرتوشير" ازهاىِ پرويز كاردان، که تا نمايش هماغوشى بسيار جسورانـه با فرامرز صديقى درون " که تا ظهر با سرعت" و "طوطى" و صحنـه هاىِ اروتيك و بدن اش درون "قيامت عشق" درون آغوش عزت انتظامى. او يكباره همـه معيارهاى رايج و حريم هاىِ موجود را شكست و استاندارد تازه اى درون نمايش برهنگى "رو" كرد، جامعه اما همزمان مشتاق ديدن برهنگى بيشتر و گرفتار عذاب وجدان بود، با چشم هايي باز بسته و استغفاركنان، او يك ستاره گذرنده و محو شونده بود، شبيه ترين كاراكتر بـه "زن اثيرى" بوف كور، يكباره پيدا شد، يكباره شد و يكباره قلع و قمع شد. سرنوشتى اسطوره اى شبيه زيبارويان يونانى، طرف حسادت خدايان و يكباره مسخ شدن، اوايل انقلاب، دادگاه ويژه هنرمندان با حكم "صادق خلخالى"، بـه صورت غيابى او را بـه دليل فيلم " که تا ظهر با سرعت" بـه اعدام محكوم كرد، اما اين حكم "به شكل مرموزى" اجرا نشد، او زنده ماند اما معلوم نبود "كجا" و به چه دليل، انگار معامله اى پنـهانى رخ داده باشد، زنده ماندن بـه شرط ديده نشدن، بودن و شايد "با عشق مردن"، دهه هفتاد، اوج افسردگى، انزوا، خودتخريبى و جنونِ "فرشته" بود، اعتياد و خانـه نشينى با زهر تنـهايى و گمنامى، و جنابِ "فرشته مرگ" يكباره درون خرداد ماه سال هفتاد و هفت بر "فرشته جنابى" ظاهر مى شود، شناسنامـه اش درون پنجاه سالگى باطل مى شود، مثل شدن بليط قطار، مثل پايان يك سفر نرفته، او "درد نشان" انحطاط همواره پيشرونده جامعه ايرانى بود، براى عده اى "لكه ننگ سينما"، براى جماعتى "مارلنـه ديتريش آينده" سينماى ايران و براى گروهى هم يك " طاغوتى"، او هر چه بود، تمام شد، اما "جنابى هاىِ يواشكى" سينماى ايران تمام نشدند، عطش براى ديدن برهنگى، سكس و بـه اوج خودش رسيده و ما سر درون برف فرو كرده ايم. اينجا "كافه نوستال" است، صداىِ راستين خاطرات و يادگارهاىِ ملت ايران.

Read more

Media Removed

ما ترس هایمان را کول مـیکنیم کـه به سمت هیچ شدن مـیرویم. ترس از نبودن او کـه نباید باشد،او کـه اصلا آمده کـه نماند. بعضی ها ناف برشان پلیدی ست،نطفه ی بی صلواتند،همزاد سیـاهی اند. آمده اند کـه زشتی ورذالت را زنده ی زنده بـه آدمـی بنمایـانند، آمده اند ثابت کنند آدمـی روح خدا نیست. اینـها همانانیند کـه آمده اند که تا زمـین ... ما ترس هایمان را کول مـیکنیم کـه به سمت هیچ شدن مـیرویم. ترس از نبودن او کـه نباید باشد،او کـه اصلا آمده کـه نماند. بعضی ها ناف برشان پلیدی ست،نطفه ی بی صلواتند،همزاد سیـاهی اند. آمده اند کـه زشتی ورذالت را زنده ی زنده بـه آدمـی بنمایـانند، آمده اند ثابت کنند آدمـی روح خدا نیست. اینـها همانانیند کـه آمده اند که تا زمـین هیچگاه روی عدالت نبیند، ثبات جایگاهی نیـابد. روح چشمان پراز جنون و پلیدیشان را فقط وفقط شیره ی جان آدمـی آرام مـیکند. بالفطره بی عار ودردند. خواستن و نخواستنشان دست خودشان هست چون قاعده ی بی ثباتی و پلیدی این است. جنایتکارانی کـه هیچ ردپایی درتاریخ ندارند و هیچ مورخی ثبتشان نمـیکند. صاحبان جنایتهای بی خون و خنجر! و ما...،ما ترس از نبودن این بعضی ها را افسار مـیکنیم و تمام عمر حقیرگونـه مـی بریم و مـی بریم که تا ادبیـات بی قصه وافسانـه نماند،تا چاک وبست دهان هرزه زبانان چفت نماند. این بعضی ها خلقتشان عین ظلم هست به مظلومـیت آدمـی. آدمـی کـه تنـها یک بار کوتاه فرصت زندگی دارد! بامداد شنبه سیزدهم آبان بکهزار و سیصد ونود وشش خورشیدی ساعت00:44بامداد

Read more

Media Removed

ماه رمضان بود .تابستان های داغ اواسط دهه شصت. و بازار روزه گرفتنـهای ما و یواشکی غذا خوردن ها برقرار. فکر کنم ده سالم شده بود. روزی با خود عهد بستم کـه روزه ام را کامل بگیرم و حتی آب هم نخورم . چنان دراین تصمـیم مصمم بودم کـه سحر هم بلند شدم و غذای کاملی خوردم وبا خود گفتم که تا لنگ ظهر مـیخوابم بعد از آن هم دیگر سراشیبی ... ماه رمضان بود .تابستان های داغ اواسط دهه شصت. و بازار روزه گرفتنـهای ما و یواشکی غذا خوردن ها برقرار. فکر کنم ده سالم شده بود. روزی با خود عهد بستم کـه روزه ام را کامل بگیرم و حتی آب هم نخورم . چنان دراین تصمـیم مصمم بودم کـه سحر هم بلند شدم و غذای کاملی خوردم وبا خود گفتم که تا لنگ ظهر مـیخوابم بعد از آن هم دیگر سراشیبی روزه هست تحمل مـیکنم. ظهر کـه بلند شدم از خواب نمازم را جلوی چشم مادر خواندم کـه زاهد بودن و روزه گرفتنم بیشتر بـه چشمش آید. چنان پر طمطراق نمازم را مـیخواندم و بلند بلند کـه با نـهیب پدر مواجه شدم کـه نماز ظهر را حتما آهسته خواند.ساعت پنج شده بود و چنان شکمم بـه صدا برخاسته بود کـه رسوایمان کرده بود. رنگ و رویم پریده بود و بی حال بودم . چند بار خواستم لیوان عرق کرده آب خنکی را سربکشم کـه باز هم پای وفای بـه عهد بود و یکرنگی. مادر پولی را بـه دستم داد و گفت پنج که تا گرده بیـارو یـه خورده بزار سرد بشـه اون وقت بزا توی کیسه که تا زیـادی نرم نشـه». خیلی سخت بود با شکم گرسنـه و راهی دور به منظور آوردن گرده با آن شرایط سخت.کنار تنور کـه رسیدم کم کم عطر خوش گرده و هیزم چنان درون هوا پیچیده بود کـه حالم را بیش از پیش دگرگون کرده بود. گرده ها یکی بعد از دیگری از دهانـه سرخ تنور بیرون مـی آمد و به دست مشتری داده مـیشد. رنگ رخسار سرخگون گرده ها با تزئین کنجد چنان ولوله ای درون روح و جانم انداخته بود کـه دیگر بـه مرز جنون رسیده بودم از گشنگی. گرده ها را کـه به دستم داد حواسم جای دیگر بود و دستم سوخت بعد از چند لحظه فریـاد سوختن سر دادم. مسیر که تا خانـه خیلی برایم سخت و دشوار بود هم طولانی بودو هم گشنگی امانم را بریده بود. بدتر از همـه گرده های مدور بودند کـه به چشمانم لبخند مـیزدند و لحظه بـه لحظه مدهوش رویشان مـیشدم. گرده را بو کشیدم و چنان غرق بودم کـه با صدای بوق موتوری بـه خود آمدم. دانـه های کنجد را برداشتم از روی گرده و با خود گفتم کنجد کوچک هست و مشکلی ندارد. هرچند مـیتوانی بخور. دیگر طاقتم طاق شده بود.وقتی فهمـیدم کـه تکه ای از گرده ی خوش عطر را زیر دندانـهایم با عشق مـیجوم و چه لذتی داشت. دیگر تمام شده بود .تا افطار شاید بیست دقیقه ای مانده بود ولی من ب و باید راه چاره ای به منظور آن تکه گرده برایم مادرم مـیبافتم. گرده تکه شده راآن چند تای دیگر گذاشتم. بـه خانـه کـه رسیدم مادر حصیر را درون حیـاط پهن کرده بود و سفره افطار هم انداخته بود. هندوانـه ای را قاچ مـیکرد . رنگ و روی من را کـه دید گفت آخی پسرم امروز خیلی گشنش شده.».گرده ها را بـه دست مادر دادم و یکی یکی درون سفره گذاشت که تا رسید بـه ان یکی کـه نصف شده بود.ادامـه در

Read more

Media Removed

"داعش" از کتاب‌های دیرینـه‌شناسی بیرون پریده‌اند با مغزهای تکامل‌نیـافته و ریشِ انبوهی کـه تا نافشان را فرش کرده است. کاریکاتورِ ترسناکی از تروریست‌های فیلم‌های هالیوودی. طاعون‌وار منتشر مـی‌شوند که تا جهان را بـه جهنم بدل کنند و ما را بـه بهشتِ اجباری خود بفرستند. سپاهِ سلاخی با ... "داعش"

از کتاب‌های دیرینـه‌شناسی بیرون پریده‌اند
با مغزهای تکامل‌نیـافته
و ریشِ انبوهی
که که تا نافشان را فرش کرده است.
کاریکاتورِ ترسناکی
از تروریست‌های فیلم‌های هالیوودی.

طاعون‌وار منتشر مـی‌شوند
تا جهان را بـه جهنم بدل کنند
و ما را
به بهشتِ اجباری خود بفرستند.

سپاهِ سلاخی
با پرچمِ بـه امانت گرفته‌ی دزدهای دریـایی
و عبارت مِید این یو.اس.اِی
بر کشاله‌ی ران‌هاشان.

مبلغانِ آیینِ مرگند؛
با تسبیح سرهای بریده ذکر مـی‌گویند
و بر پوتین‌هاشان
خاکسترِ گیسوانِ‌ زنان نشسته است.

بناهای کهن را فرو مـی ریزند
تا بر ویرانـه‌ها
تندیسِ وحشت بنا کنند
و بـه آهنگِ مسلسل‌
بر خاکسترِ کتاب‌خانـه‌های سوخته
جنون را مـی‌ند.

پشتِ لپ‌تاپ‌هامان
ناخنِ خشم مـی‌جویم
و سریـالِ بی‌پایـانِ سرهای بُریده را
دنبال مـی‌کنیم
با چشم‌های حیرت‌زده.

تماشاگرانِ این هیـاکلِ هولیم
که صورت‌هاشان را
حتا از آینـه‌ پنـهان مـی‌کنند
و اسیران دست‌بسته را
چنان گردن مـی‌زنند
که زارعان،
ساقه‌های نیشکر را.

ما شاعران مدام
برای هشدارِ حادثه
بر ناقوس‌های شعرمان مـی‌کوبیم.
ناقوس‌هایی کاغذی
که طنینشان
از اتاق‌های‌‌کارمان حتا
بیرون نمـی‌رود.

دبیر کل سازمان ملل اما
با دو کیپای مخملی درون گوش‌هایش
و چشم‌بندی از دُلار
خوابِ هم‌ی با دلقکی تازه را مـی‌بیند.

گردانندگان گنگ جهان
خون بالا آمده که تا زانوهاشان را
به هیچ مـی گیرند
و لبخندهای احمقانـه شان
همچنان
طراحی شده ی بهترین دندان سازهاست.

این سیـاره ی مقدس
یک روز
در خون ساکنان ناشنوایش
غرق خواهد شد.
یغما گلرویی

#یغما_گلرویی
#یغماگلرویی
#یغما
#شعرسپید
#شعر_سپید
#شعر
#شعرسپید
#ش #داعش #حقوق_بشر #حقوق #متن_زیبا
#yaghma
#yaghmagolrouee
#sheresepid
#nicetext
#sher
#daesh

Read more

Media Removed

. پشـت ِ ميزی نشسته بي کُلت و ... قصه از ابتدا چريکی بود درون زمان ِ هميشـه مجهولی صندلی ها الکتريکی بود . پلک مـی زد اتاق ِ تب داری جيغ ِ او با لبان ِ هر آجر هضم مـی شد جهان ِ ناخن ها درون دهان ِ شريف ِ گازنبُر! . ميخکی سر شکسته درون گُلدان احتکار ِ ترانـه ها درون ياد توی فنجان ِ قهوه افتاده فصل سردِ فروغ فرخزاد . اورشليم ... .
پشـت ِ ميزی نشسته بي کُلت و ...
قصه از ابتدا چريکی بود
در زمان ِ هميشـه مجهولی
صندلی ها الکتريکی بود
.
پلک مـی زد اتاق ِ تب داری
جيغ ِ او با لبان ِ هر آجر
هضم مـی شد جهان ِ ناخن ها
در دهان ِ شريف ِ گازنبُر!
.
ميخکی سر شکسته درون گُلدان
احتکار ِ ترانـه ها درون ياد
توی فنجان ِ قهوه افتاده
فصل سردِ فروغ فرخزاد
.
اورشليم و رموز ِ معبد ها
توی نقشـه هميشـه گم بوده
درد دارم شکاف ِ را
مثل قومـی کـه در سدوم بوده!
.
ابتدای وقوعِ بيگ بَنگم
توی قلبم سرود ِ ويرانی
تکه ايی از ستارگان هستم
قسمتی از شعور ِکيهانی
.
ما کـه مـهد تمدن و عرفان
يا مريدان ِ مولوی بوديم
در لباس و کلاه ِ ماشی رنگ
با جماهير شوروی بوديم
.
ما شعاری بـه روی ديوار و...
کوره راهی پُر از غم و سختی
پاسبانِ کتيبه ي کوروش
وارثانِ کبيرِ بدبختی
.
نور خورشيد ِ خاوران هستی!
چاه ِ نفت سياه ِ آبادان
پارتيزان ِ چماق و شبنامـه
يا تجاوز درون ِ هر زندان
.
کهربايی ترين غروبی یـا
سرزمينی براي بي مـهری
حس ِ عطر ِ لباس ِ کولی ها
يا کـه زار ِ نمور ِ بوشـهری
.
بوی عيدی نمي دهد فرهاد
توی جشن ِ طناب و دلقک ها
کودکانـه درون من ميخواست
سکه باشد ميان ِ قلک ها
.
بوف ِ کوری کـه در سرم ميخواند
با جنون و صدای دامن گير
کن بـه سبک ِ هيپی ها
توی شط ِ عميق ِ بهمنشير
.
حالِ صدبار نشئهدارم
در سرم التقاطِ دارو ها
روي گور ِ ترانـه خواهم مرد
من بـه شرطِ تمامِ چاقو ها
.
مثل ِ شـهيار ِ قنبری باش و ...
بوی گندم بخوان برايم باز
در صفوف ِ شکسته ی ارتش
با لبان ِ کبود ِ هر سرباز
.
چسب ِ زخمـی بزن بـه اين تاريخ
روی سطر ِ نمي شد و ..ای کاش
من رسيدم بـه آخر بازی
بعد ِ مرگم جواز ِ دفنم باش..
.
.
.
#رئوف_دلفی
@raauof.delphi
.
📷 by: @behnam.lari
.
#persiapoem
.

Read more

Media Removed

#ياباب_الحوائج 🏴 ‎ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین ‎راز و نیـاز روز و شب راغبین، حسین ‎ما درون کنار تو همـه آسوده خاطریم ‎واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین 🏴🏴🏴 ‎هیئت اگر نبود بساط جنون نبود ‎روحی فداك... حضرت عشق آفرین، حسین ‎اول خدا به منظور تو روضه گرفته هست ‎اول گریست بهر تو روح الامـین حسین 🏴🏴🏴 ‎ما ... #ياباب_الحوائج 🏴
‎ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین
‎راز و نیـاز روز و شب راغبین، حسین
‎ما درون کنار تو همـه آسوده خاطریم
‎واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین
🏴🏴🏴
‎هیئت اگر نبود بساط جنون نبود
‎روحی فداك... حضرت عشق آفرین، حسین
‎اول خدا به منظور تو روضه گرفته است
‎اول گریست بهر تو روح الامـین حسین
🏴🏴🏴
‎ما نوکران مادر فضل و کرامتیم
‎ما را بخر بـه حرمت ام البنین حسین
‎محشر همـه بـه دور شما مـی زنیم
‎با این نوا و زمزه ی دلنشین "حسین..."
🏴🏴🏴
‎بنده بدون گریـه مقرب نمـی شود
‎این نکته نزد ما شده عین الیقین حسین
‎یک سال مـی شود کـه به فکر زیـارتیم
‎ما را بـه کربلا برسان اربعین حسین
🏴🏴🏴
صلى الله عليك يا اباعبدالله الحسين
__________________________________
#حسين_محور_اتحاد #الحسين_يوحدنا
#كربلاء #حرم #رمضان #رمضان_كريم
#رمضان_يجمعنا #لبيك_يا_حسين #تصويري
#امام_حسين #شيعه #اللهم #بين_الحرمين #خوشمزه #سلامت #زندگى #زاينده_رود #اصفهان
#مشـهد_الرضا #امام_رضا #اسلام
‏ # #save_the_iraqi_people تشيع #iran #shia
‏ #names #karbala ‏ #abooamir133

Read more

Media Removed

ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین راز و نیـاز روز و شب راغبین، حسین ما درون کنار تو همـه آسوده خاطریم واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین هیئت اگر نبود بساط جنون نبود روحی فداك... حضرت عشق آفرین، حسین اول خدا به منظور تو روضه گرفته هست اول گریست بهر تو روح الامـین حسین ما نوکران مادر فضل و کرامتیم ما ... 🌹
ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین
راز و نیـاز روز و شب راغبین، حسین
ما درون کنار تو همـه آسوده خاطریم
واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین
🌼🌼🌼
هیئت اگر نبود بساط جنون نبود
روحی فداك... حضرت عشق آفرین، حسین
اول خدا به منظور تو روضه گرفته است
اول گریست بهر تو روح الامـین حسین
🌺🌺🌺
ما نوکران مادر فضل و کرامتیم
ما را بخر بـه حرمت ام البنین حسین
محشر همـه بـه دور شما مـی زنیم
با این نوا و زمزه ی دلنشین "حسین..."
🌸🌸🌸
بنده بدون گریـه مقرب نمـی شود
این نکته نزد ما شده عین الیقین حسین
یک سال مـی شود کـه به فکر زیـارتیم
ما را بـه کربلا برسان اربعین حسین
💐💐💐
صلى الله عليك يا اباعبدالله الحسين
__________________________________
#حسين_محور_اتحاد #الحسين_يوحدنا
#كربلاء #حرم #رمضان #رمضان_كريم
#رمضان_يجمعنا #لبيك_يا_حسين #تصويري
#امام_حسين #شيعه #جام_جهانى #بين_الحرمين #خوشمزه #سلامت #زندگى #زاينده_رود #اصفهان
#مشـهد_الرضا #امام_رضا #اسلام
# #save_the_iraqi_people تشيع #iran #shia
‏ #names #karbala ‏ #abooamir133

Read more

Media Removed

. پایـان، آن هم بـه این سبیـاق، کـه بی تعارف و به معنی دقیق کلمات، غلطیدن درون ابهام و ناپیدایی آفاق پیش روست، چاره ای نمـی گذارد به منظور من کـه به تعبیر کانت، «مطلق» نگاه کنم که تا زیبایی را دریـابم. درون فراغت از هر تصویر غیر قابل پیش بینی، درون یک هیچ بی انتها، بـه انـهدام و زیباییش فکر مـی کنم. از این ساده تر؟ درون تعلیق ... .
پایـان، آن هم بـه این سبیـاق، کـه بی تعارف و به معنی دقیق کلمات، غلطیدن درون ابهام و ناپیدایی آفاق پیش روست، چاره ای نمـی گذارد به منظور من کـه به تعبیر کانت، «مطلق» نگاه کنم که تا زیبایی را دریـابم. درون فراغت از هر تصویر غیر قابل پیش بینی، درون یک هیچ بی انتها، بـه انـهدام و زیباییش فکر مـی کنم. از این ساده تر؟ درون تعلیق کامل تمام قراردادهای سابق، زندگی درون لحظه-هر قدر کـه لحظه، هولناک باشد- عقلانی ترین تصمـیم ممکن است. غرق شدن توی نشئگی، جنون و سکری کـه در انـهدام هست، کـه در فروپاشی هست، تنـها دست آویز ما و تنـها گزینـه ی روی مـیز است. زیبایی شناسی انـهدام، کـه در یک وضعیت «برقرار» یک نوع نگاه رمانتیک و مازوخیستی و محصول غریزه ست، درست وقتی کـه در خلائ غوطه مـی خوری تبدیل بـه تنـها انتخاب معقول به منظور بقا مـی شود. یک گزاره ی هنری، درون دل ریلتی، درون دل سیـاست مصداق پیدا مـی کند و تکثیر مـی شود. این استیتمنت به منظور یک نسل هولناک ترین و آخرالزمانی ترین وضعی ست کـه مـی تواند بـه آن مبتلا شود. سگ سیـاه بی امنیتی درون تعقیب توست و تو مشتاقانـه رو بـه تاریکی مـی دوی.
نقاش: آیدین آغداشلو
#هیچ #فروپاشی #انـهدام #کانت #دلار #آخرالزمان #آیدین_آغداشلو

Read more

Media Removed

همقسم که تا قهرما ني همـه با هميم روزهاي سخت سلام من دقيقا دوماه پيش يه پست گذاشتم و نويد اين روزهاي سخت رو داده بودم ....هممون مي دونستيم كه از نقل وانتقالات محروم هستيم ...راي كه داده شد و تموم بايد تحت هر شرايطي که تا نيم فصل از لحاظ روحي و رواني تيم رو حمايت كنيم ...من واقعا متاسفم واسه يه سري ... همقسم که تا قهرما ني
همـه با هميم
روزهاي سخت سلام
من دقيقا دوماه پيش يه پست
گذاشتم و نويد اين روزهاي
سخت رو داده بودم ....هممون
مي دونستيم كه از نقل وانتقالات
محروم هستيم ...راي كه داده
شد و تموم بايد تحت هر شرايطي
تا نيم فصل از لحاظ روحي و
رواني تيم رو حمايت كنيم ...من
واقعا متاسفم واسه يه سري كه
همـه جوره شدن كارشناس نـه
بزرگتر حاليشونـه نـه حواسشون به
كوچكترها هست ...هممون شرايط
رو مي دونيم بعد بايد بـه بچه هاي
تيم روحيه داد و به جوانترها
انگيزه واعتماد من متاسفم از يه
سري كه عكس نيمكت رو پست
گذاشتن و مي گن اينا مي تونند
مگه جايگزين هاي خوبي باشند
من مي گم اره چرا كه نـه از يه جا
بايد شروع بشـه و اعتماد كنيم
بايد بـه تك تكشون روحيه بديم
اين اعتماد بنفسي كه بهشون
بديم مي شن يه جايگزين خوب
رفيقا كارمون شده بگيم اونا كي
رو گرفتن كي رفت كجا كي اومد
با عشق روح و روانت رو خراب
نكن همينـه که تا بوده همين بوده
دوست ندارن اين تيم مجدد
قهرمان بشـه واسه خيلي ها شده
كابوس واسه خيلي ها اين تيم
شده سوهان روح من از همتون
مي خوام ديونـه وار پست حمايتي
بزارين پرسپوليس رو تو اغوشت
بگيرو باهاش زندگي كن که تا مرز
جنون و تنـهاش نزار .....رفيق
همـه دنيا رو هم كه بخرن يه چي
رو نمي تونند بخرن واون تعصب
عرق بچه هاي تيممونـه كه همـه
هم قسم شدن بجنگند که تا اخرين
نفس ....خدايي بچه هامون
زير فشار سخت ترين تمرين ها
استقامت كردن و صبوري انشالا
كه مزدش رو هم مي گيرند .....
نمي زاريم ما رو بشكونند اوني
كه طراحه خيلي كار بلده و
خبرست دقيقه قصدش شكوندن
اين ابهت و صلابت اين روزهاي
پرسپوليسه كليدي ترين ها رو با
تمام ترفندها و مشاوره ها از تيم
دور كردند ولي ديدن زورشون به
تصميمات و تفكرات مديريت و
سرمربيمون نمي رسه بازي قبل
هم كه ديدين چهار كارت زرد به
بازيكناي كليدمون اين چه معني
مي تونـه داشته باشـه تو اين روزاي
سخت خيلي حرفها هست خيلي
فشارها هست ولي بايد تحمل كرد
با عشق با بي ادبي كردن بـه اين و
اون هم درست نمي شـه كه
نمي شـه يه راه داره فقط اونم اينـه
كه حمايت حمايت حمايت و
استقامت و صبوري که تا نيم فصل
وحرف اخر 👍🏻
باهم باشيم درون سخت ترين
شرايط بـه احدي اجازه نديم به
كسي توهين بشـه ....فقط وفقط
حمايت از بچه هاي تيممون از
بزرگ که تا كوچيك رو حمايت كنيد
انشالا كه مي زنيم و دل خيلي ها
به درد بياد .....نـه بازيكنان و نـه
هيشكي از تيم و مديريت و مربيان
نبايد تنـها باشن و زير فشارهاي
روحي و رواني اين روزهاي بي
معرفتي ..............خودت بهتر
مي دوني ولش كن .....دمـه
همتونم

Read more

Media Removed

. سلام السلام علیک یـا فاطمـه الزهرا سلام الله علیـه روز بانو بـه تمامـی مسلمانان جهان و به تمام فاطمـه دوستان جهان مبارک باد... روزی کـه تو مادر نام گرفتی چون ما درون تو جای گرفتیم و تو خدایی کردی بر خلق ما... اثری شگرف دنیـا را جاودانـه کرد... اسم های زیـادی بـه خود دیده ای = #در_اول_حوّا #با_مریم_مقدس ... .
سلام
السلام علیک یـا فاطمـه الزهرا سلام الله علیـه
روز بانو بـه تمامـی مسلمانان جهان و به تمام فاطمـه دوستان جهان مبارک باد...
روزی کـه تو مادر نام گرفتی چون ما درون تو جای گرفتیم و تو خدایی کردی بر خلق ما...
اثری شگرف دنیـا را جاودانـه کرد...
اسم های زیـادی بـه خود دیده ای =
#در_اول_حوّا
#با_مریم_مقدس علیـه السلام زیبایی معنوی را بـه اوج خود رساندی
و #حضرت_خدیجه مومنـه پاکدامن
معصومـی کـه با آن همـه خوبی های معنوی را بـه یک جا جمع کردی و بندگانت را بـه #جنون کشیدی...
کاش مجنون کمـی شعور و معرفت داشت که تا نام #عشق را ضایع نمـیکرد
عشق واقعی
#حضرت_عشق_فاطمـه_الزهرا سلام الله علیـه
بوده و هست
که #ازل_و_ابد را درون خود یکسره مـیکند
(صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
فرزندان و نوادگان اینـها همـه بیـانگر عشق بـه بانوی معصوممان هست...
از #حضرات_زینبین سلام الله علیـها بگیر
تا #حضرت_فاطمـه_المعصومـه سلام الله علیـه
#لبیک_لک_لبیک
و درود سلام بر تو ای مادر
منو ببخش با تمام جهالت و نادانی ام
و رحمت خدا بر دوستانی کـه مادرانشان را از دست داده اند
صلوات
#freemotevaselian
#free_motevaselian

Read more

Media Removed

هر وقت سوار اين اتوبوس كوفتي ميشم ذهنم پر ميشـه از خاطرات ، از گذشته ها ، از ايده ها و فكرهاي بلندپروازانـه و حتي قابل تحقق و خواب از چشمم مي گيره ، دلم مي خواد اتوبوس يه جا نگه داره كه سيگار بكشم درون حالي كه توي طول روز بـه هيچ وجه اينقدر بي تاب سيگار كشيدن نميشم و حتي ممكنـه ده - دوازده ساعت هم سيگاري نكشم ، هميشـه ... هر وقت سوار اين اتوبوس كوفتي ميشم ذهنم پر ميشـه از خاطرات ، از گذشته ها ، از ايده ها و فكرهاي بلندپروازانـه و حتي قابل تحقق و خواب از چشمم مي گيره ، دلم مي خواد اتوبوس يه جا نگه داره كه سيگار بكشم درون حالي كه توي طول روز بـه هيچ وجه اينقدر بي تاب سيگار كشيدن نميشم و حتي ممكنـه ده - دوازده ساعت هم سيگاري نكشم ، هميشـه سوار اتوبوس كه ميشم ياد خاطره ي فرزانـه دوست صادق هدايت مي افتم ، كه هدايت توي مسيري ، سوار ميني بوس بـه قدري از گرما و از افكارش عاصي مي شـه كه با مشت شيشـه ميني بوس رو ميشكنـه و بعدش هم يه دعواي مفصل با شاگرد شوفر پيش مياد ، سفري نبوده كه من كنار شيشـه بشينم و به اين خاطره فكر نكنم و سفري نبوده كه وسوسه نشم همون كار رو بكنم با وجودي كه نـه اين شيشـه ها بـه راحتي قابل شكستن هستن و نـه من اون جنون هدايت رو دارم ، بـه سرم زده فردا يه كاري بكنم اگه تونستم و با رضايت انجامش دادم توي اينستا ميذارمش ، راستي چرا گاهي دلمون مي خواد خاطرات شخصي و خيلي شخصيمون رو عمومي كنيم توي اينستا ، فيس بوك ، ... ، خاطراتي كه بـه واقع خود اون خاطرات نيستند و تاويل ماست از گذشته ، ما هرگز گذشته رو اونطور كه بـه واقع اتفاق افتاده نمي تونيم بازآفريني و بازگو كنيم بـه خصوص گذشته ي مربوط بـه خودمون رو . گرچه درون خلوت خود يقين داريم كه چيزي جز حقيقت نمي گيم و چيزي رو پنـهان يا فراموش نمي كنيم اما اين خاصيت گذشته و خاطرات گذشته ي ماست هنگام بازآفريني شان ، كه از تطبيق با آنچه بـه واقع رخ داده سر باز مي زنند . هيچ گريزي هم ازش نيست و به هيچ وجه دليلي بر تحريف عمدي واقعيت يا عدم صداقت ما نيست .

Read more

️ تقديم بـه همـه ي كساييكه از جنس عقيده و تكليفند... كساييكه بخاطر #برد و #باخت پا بـه ميدون مبارزه نميذارن اهل #جنون اند و #خطر ... نـه اينكه فقط توي ميدوني بازي كنن كه بُردش حتميه كساييكه از تبار #خون اند... از تبار #زخم... ... همـهگان بايد بدانند؛ اين #راه براي ساخته شدن و اين #خاك براي ... ✌️💪
تقديم بـه همـه ي كساييكه از جنس عقيده و تكليفند...
كساييكه بخاطر #برد و #باخت پا بـه ميدون مبارزه نميذارن
اهل #جنون اند و #خطر ...
نـه اينكه فقط توي ميدوني بازي كنن كه بُردش حتميه
كساييكه از تبار #خون اند...
از تبار #زخم...
...
همـهگان بايد بدانند؛
اين #راه براي ساخته شدن
و اين #خاك براي آباد شدن؛
به چون "تو" يي نياز دارد
تويي كه ثابت كرده اي پاي حرفت ميماني
و اگر صاحب منصبان بخواهند بـه كسي تكيه كنند
بايد بـه شما تكيه كنند...
نـه كساني كه با يك "چَك" تمام هستشان را ميفروشند...
و با يك "چِك" تمام شرفشان را...
🔻🔻🔻
پ ن:
اين چند روز اين كلمـه رو زياد بـه كار ميبرن:
#برد و #باخت
توي ادبيات يه سرباز #باخت معني نداره!
ما براي اصلاح و تغيير بنفع مردم باهم بـه ميدون اومديم؛
هيچ چيز عوض نشده
و اين مسير هنوز ادامـه داره...
#كمربندها_رو_محكمتر_ميبنديم
...
#انتخابات براي ما هر روزه!
ما هر روز #انتخابات داريم...
وقتي پشت آدماي جبهه مون وايستيم
وقتي پشت هنرمنداي جبهمون وايستيم
وقتي پشت طرحا و آثار جبهمون وايستيم
و بـه آثار فرهنگي و هنري مردمي رأي ميديم
در نتيجه توي هر انتخاباتي (با هر نگاهي) پيروزيم
بشرط اينكه نگاهمون رو بزرگتر كنيم و اختلافها و تفاوتهاي شخصي رو كنار بذاريم...
از همين امروز بايد شروع كنيم...
نـه ٤ سال ديگه...
👇👇👇👇
اين قطعه كه امروز بسرمون زد دورهمي بسازيمو بخونيمش كه اسمشو ميذارم: #ما_بُرده_ايم
يه برداشت از ملودي آهنگ #ديروز_امروز_فردا ست
با چند بيت آغازين؛ از شاهكار #قيصر_امين_پور
كه حسابي دستِ @nima_nurmohamadi و @rashataghipour درد نكنـه بابت همراهيشون توي شكل گيري اين قطعه...
👈كه كاملش رو روي كانال تلگرامم (لينك توي بيوگرافي) ميذارم👉
#بازنشرش_با_شما
#براي_اين_روزها_و_روزهاي_آينده
...
#انتخابات #مبارزه #موسيقي_مبارزه
#بازي_ادامـه_داره
...
@hamedzamanioriginal

Read more

Media Removed

. قسمت پنجم . مروری اجمالی بر ترک های "مورفین" و "آتش" . تحلیل️: اگر درون لغت نامـه بـه دنبال واژه نگاهی بیندازیم با نتایج جالبی رو بـه رو مـیشویم، (اِ) اسم هست از نگاشتن . (حاشیـه  برهان قاطع چ معین ). حاصل مصدر نگاشتن . (یـادداشت مولف ). نقش . (غیـاث اللغات )(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقش ... .
قسمت پنجم
.
مروری اجمالی بر ترک های "مورفین" و "آتش"
.
تحلیل⬅️: اگر درون لغت نامـه بـه دنبال واژه نگاهی بیندازیم با نتایج جالبی رو بـه رو مـیشویم، (اِ) اسم هست از نگاشتن . (حاشیـه  برهان قاطع چ معین ). حاصل مصدر نگاشتن . (یـادداشت مولف ). نقش . (غیـاث اللغات )(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقش کـه بر کاغذ یـا بر جائی کشند. (از رشیدی ). چیزی کـه با رنگ بـه دیوار و کاغذ کشند. (فرهنگ خطی ). نقشـها و گل وبته ها و اشکال هندسی رنگارنگ کـه بر چیزی کشند. سورنا را حتما به حق خالق نگار دانست چون او که تا اینجای کار پیکرنگار. چهره نگار. صورت نگار، زشت وزیبانگار. عریضه نگار. غم وشادی نگار. نامـه نگار. وقایعنگار و حقیقت نگارِ "نگار" بوده.
.
به نیمـه راه نگار رسیده ایم و این اثرِ نگارنده درون "مورفین" با یکی از عنصرهای سازنده خودش صحبت مـیکند! نگار ماهیتی پویـا دارد و در بند نمـیگنجد بعد صدای خود را درون باد و برای باد رها مـیکند ! این اثر را همانند کتابی حتما مطالعه کرد و روزها بـه مفاهیم کتابِ "نگار" فکر کرد درون #مورفین ، نگارِ جسور و هفت خط از باد به منظور فرار از آرامش و درگیر شدن با تلخی ها دعوت مـیگیرد ،نگارِ زیبا اما جسور از رخوت ها و کرختی های کـه مورفین نماد خوبی به منظور آن هست فراریست و و خود و باد را تبعید شده مـیخواند و از او مـیخاهد کـه با او همراه شود که تا سکون را بشکند و بی توجه بـه وعده ی ابدیتِ انسان از او مـیخاهد کـه آرمان های کـه سر خرمنِ ابدیت بـه تحقق مـیپویندند را راه کند و به مرگ فکر کند ! آی باد...روزی تو هم از نفس مـیوفتی به منظور بار دوم بـه گریـه مـیوفتم و به مورفینِ لعنتیـه جامعه خودمان فکر مـیکنم ...نگار بـه باد به منظور چه چیزی نیـاز دارد؟ مجموعه درون "آتش" از نیمـه راه رد شد و ما با نماد های مواجه هستیم کـه هر کدام همانند پازل درون کنار هم و در جای درست قرار مـیگرند و این بار نوبت بـه "آتش" رسید! عناصر اربعه ! #نگار چه تفکری دارد؟ نگار با اشتراکاتش با باد حرف زد و اکنون از درِ مشترک با #آتش شروع بـه صبحت مـیکند و به او گوشزد مـیکند کـه ما هم م ! #نگار از تمام زنجیر ها فرار کرده و خود را قرمزرو معرفی مـیکند! نگار درون جایی بـه علی سورنا کنایـه مـیزند کـه اقیـانوس تو آتشی بودنم را کم مـیکند! او خود را از بند خط های سورنا رها کرده و با حالت جنون آمـیزی بعد از گذر از شـهر #مورفین ، وارد شـهر آتش شده و با قدرت مـیتازد، او همراهی آتش را هم مـیخواهد! داستان بـه نیمـه خود رسیده ما مقابل ارتشی از عناصر هستی بخش مواجهیم کـه نگارِ جسور قصد فرماندهی آن را دارد..

Read more

Media Removed

بیشتر ما اگه روح پلیدی نداشته باشیم بـه درد کشیدن یـه آدم دیگه نمـی خندیم. سربازی رو کـه انفجار گلوله ی توپ هر دو پاش رو قطع کرده مسخره نمـی کنیم. بـه رد بخیـه‌های روی پشیـانیی کـه جمجمـه‌اش شکسته نمـی خندیم. مـی‌دونی عزیزم، بیشتر ما اگه وجدان مون از هم متلاشی نشده باشـه موهای ریخته‌ی زنی کـه داره شیمـی درمانی ... بیشتر ما اگه روح پلیدی نداشته باشیم بـه درد کشیدن یـه آدم دیگه نمـی خندیم. سربازی رو کـه انفجار گلوله ی توپ هر دو پاش رو قطع کرده مسخره نمـی کنیم. بـه رد بخیـه‌های روی پشیـانیی کـه جمجمـه‌اش شکسته نمـی خندیم.
مـی‌دونی عزیزم، بیشتر ما اگه وجدان مون از هم متلاشی نشده باشـه موهای ریخته‌ی زنی کـه داره شیمـی درمانی مـی شـه برامون احمقانـه نیست و به پوست پر از چین و چروکیده صورتی کـه از یـه آتیش سوری مـهیب نجات پیدا کرده نمـی خندیم.
اما وقتی زنی زیبا رو مـی بینیم کـه از نزدیک شدن هر مردی وحشت مـی کنـه و به انزوای خودش پناه مـی بره بـه نظرمون رفتارش غیر منطقی و احقمانـه مـی یـاد، مردی کـه با تحقیر و لذت جویی بـه زن ها نگاه مـی کنـه بـه نظرمون موجودی شیطان صفت مـی‌یـاد، بهی از بی جهت از پلیس مـی ترسه مـی خندیم و یـا بـه مرد چاقی کـه جنون آسا بستنی مـی خوره با ترحم نگاه مـی کنیم. بیشتر ما بـه آسونی فراموش مـی کنیم کـه روح آدم ها هم مـی تونـه از انفجار یک گلوله توپ یـا آتش سوزی مـهیب نجات پیدا کرده باشـه.
در واقع عزیزم گاهی حسادت و ترس و خودخواهی آدم زیبایی کـه ظاهرا آروم و منطقی رو بـه رو مون نشسته دقیقا مثل پوست پر چین وچروکیده ای ست کـه جای یـه زخم عمـیق سوختگی رو پوشانده. عملا همون پوست چروکیده هست که مانع عفونت داخلی و مرگ اون آدم شده. پشت هر دروغ انفجاری بزرگ پنـهان شده، خیلی از خنده های خوخواهانـه شبیـه واکنش بدنی رنجور بـه داروهای قوی شیمـی درمانی ست و زنی کـه با ترس دستش رو از دستت کـه با محبت فشردی بیرون مـی کشـه فقط درحال پنـهان جای زشت بخیـه‌های عمـیق روی تنشـه.
گاهی حتما به آدم ها مثل شکارچی پیری نگاه کرد کـه پوستش زیر آفتاب دشت مثه چرم کهنـه چروک خورده اما همـه شکوه بی رحمانـه ی طبیعت رو توی خودش داره.
مـی دونی عزیزم، تعداد آدم هایی کـه توی جنگ هر دو پاشون رو از دست مـی دن خیلی زیـاد نیست و بیشتر آدم‌ها زخم های شون رو پنـهان مـی کنن. شاید به منظور همـینـه کـه فراموش مـی کنیم بیشتر ما روح مون از دل آتش عبور کرده، فراموش مـی کنیم زندگی به منظور خیلی از آدم های یـه جور مـیدان جنگه و اگه حتا با وجود ترکش هایی درون بدن شون زنده مونده باشن، حتما به شون مدال شجاعت داد. راستش نوشتن همـین حافظ خوانی های خصوصی به منظور تو و داستان عجیبی کـه دارم برات تعریف مـی کنم یـه جورمدال شجاعته کـه سعی مـی کنم خودم بـه خودم تقدیم کنم.
برشي از كتاب: #حافظ_خوانی_خصوصی
#عليرضا_ايرانمـهر

در #رادیو_ایرانمـهر بـه صداي انديشيدن خود گوش كنيد
#شیراز
#ايران_ما
#ادبيات
#iran
#shotaward #takphotograph #instapersia #_ax_honari_ #ax_honari #akas_khoone #ir_ax #iran_pic_nab

Read more

Media Removed

دیر زمان بود کـه مـیخواستم بـه هزار بهانـه به منظور تو بنویسم کیفیت هایی هست کـه من ندارم ولی دلم مـیخواست کـه مـیداشتم اما راهش انگار پیدا نمـیشود ! مـیدانی ، گرفتار مـیشوم اگر بنا بـه گفت و گو باشد . دیر شده ! اما چیزی کم نشده، حتما به تو مـینوشتم کـه تمام آن روزها و شبها را یـادم هست . جنون و بیقراریِ بی انتها را یـادم ... دیر زمان بود کـه مـیخواستم بـه هزار بهانـه به منظور تو بنویسم
کیفیت هایی هست کـه من ندارم ولی دلم مـیخواست کـه مـیداشتم
اما راهش انگار پیدا نمـیشود !
مـیدانی ، گرفتار مـیشوم اگر بنا بـه گفت و گو باشد .
دیر شده ! اما چیزی کم نشده، حتما به تو مـینوشتم کـه تمام آن روزها و شبها را یـادم هست .
جنون و بیقراریِ بی انتها را یـادم هست .
جنون هست ، البته دلتنگی هم هست !
اصلاً انگار ما با دلِ تنگ زاده ایم..
باید به منظور تو مـینوشتم کـه قدردانِ همـه ی آن دوستی و جنون و دلتنگی هستم.
آدمـی بـه فرد مـیمـیرد و تنـها بـه جمع هست که معنا دارد ،
و من جمع را یـادم هست ، قدرش را مـیدانم ، گیرم سال که تا سال دهانم بـه گفتنش باز نشود .
زمستان رو بـه افول هست و بعید مـیدانم شبی برفی ببارد که تا تو صبحِ روزِ بعدش باشی ،
بهار از راه خواهد رسید و به من مـیفهماند عشق ، جنونی آنیست..

Read more

Media Removed

من آمدم دوباره بـه دستم قلم دهي شاعر شوم بـه شعر دم محتشم دهي عطر حرم بـه پيرهن دفترم دهي پاداش اين دلانـه غبار حرم دهي ما درون حريم تو همـه مستيم يا حسين ما را ببخش عهد شكستيم يا حسین «ان الحسين..»، بَه كه چراغ تو روشن هست تقدير من حبيب! دوجا جان سپردن هست اين سينـه كبود نشاني بـه اين تن هست مِهر ... من آمدم دوباره بـه دستم قلم دهي

شاعر شوم بـه شعر دم محتشم دهي

عطر حرم بـه پيرهن دفترم دهي

پاداش اين دلانـه غبار حرم دهي

ما درون حريم تو همـه مستيم يا حسين

ما را ببخش عهد شكستيم يا حسین «ان الحسين..»، بَه كه چراغ تو روشن است

تقدير من حبيب! دوجا جان سپردن است

اين سينـه كبود نشاني بـه اين تن است

مِهر حسين مُهر مسلماني من است

با سجده روي تربتتان من هوايي ام

با هر نمازِ سمت حرم كربلايي ام

نام حسين آمد و ما جان گرفته ايم

ابريم و در هواي تو باران گرفته ايم

از چشم ها براي تو پيمان گرفته ايم

ما تشنـه ايم و روضه ي عطشان گرفته ايم

افتاد بر زمين و به رنگ جنون نوشت

حي علي العزای خودش را بـه خون نوشت

اين بيت ها دوباره پر از سوز و غم شده

هنگام وصف حضرت صاحب علم شده

صحراست صفحه صفحه و دستي قلم شده

جسمي كه قطعه قطعه و انگار كم شده.. گفتند که تا كه جسم پراكنده شد بـه عشق "هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد بـه عشق

ثبت هست بر جريده ي عالم دوام ما"

وقتي كه هست حضرت عطشان امام ما

خوش آن زمان كه عشق شوي هم كلام ما

از باده ي الست بريزي بـه جام ما

ما را غبار پاي حسن آفريده اند

ما را براي سينـه زدن آفريده اند

شب گفت راه عشق خدايي پر از بلاست

افتاد پرده، ديد سری روی نیزه هاست

فرهادي غزل بـه دو چشم تو مبتلاست

شيرين تر از عسلساقي كربلاست

اين شعرها بدون تو طعم عسل نداشت

اصلاً بدون چشم تو شاعر غزل نداشت

اي دل تو خاك پاي همين خانواده اي

در لحظه هاي اشك چنان فوق العاده اي

با هر حسين گفتن آرام و ساده اي «انگار روبروي حرم ايستاده اي..» هرچند ما بـه نوكريت بي لياقتيم

از كودكي خود همـه تحت عنايتيم.

Read more

Media Removed

. اسمش را هیچ وقت نفهمـیدم . توی محل عبدل صدایش مـی د جنون فوتبال داشت . از جنونش یک چیزی مـی گویم یک چیزی مـی شنوید. نـه فقط جنون فوتبال جنون دروازه بانی ... چه شبها کـه دونفری وزنـه بـه پایمان مـی بستیم و مـی دویدیم درون چمن آب داده و سنگین. بوی چمن آب داده زیر پره های بینی مان مـی خورد و در نفس نفس دویدن و گرم از ... . اسمش را هیچ وقت نفهمـیدم . توی محل عبدل صدایش مـی د جنون فوتبال داشت . از جنونش یک چیزی مـی گویم یک چیزی مـی شنوید. نـه فقط جنون فوتبال جنون دروازه بانی ... چه شبها کـه دونفری وزنـه بـه پایمان مـی بستیم و مـی دویدیم درون چمن آب داده و سنگین. بوی چمن آب داده زیر پره های بینی مان مـی خورد و در نفس نفس دویدن و گرم از آرزوهایمان مـیگفتیم اعتراف مـیکرد، اعتراف هایی مثل گیر دلش پیش ی کـه من هیچگاه ندیدمش وعبدل مـی گفت اسمش خاطره است... دویدن و گرم کـه تمام مـی شد نوبت تمرین با توپ بود... فوتبالی ها بهتر مـی دانند توپ تنبل مال فوتسال هست و روی چمن کار بردی ندارد... ولی ما با توپ تنبل تمرین مـی کردیم روی چمن. بـه سنگینی توپ تنبل اضافه کنید خیس شدن توپ را ، عبدل مـی ایستاد توی دروازه و من پشت هیجده قدم ضربه کاشته مـی زدم... هنوز شیرجه های خوش قوس و استایل عبدل را درون خاطر دارم.. چنان خیز برمـی داشت کـه تو گویی یوزی جوان بـه قصد تیـهویی معصوم ... بـه توپ بـه چشم دشمن و به دروازه بـه چشم ناموس نگاه نمـی کرد قاعده ها را بـه هم ریخته بود... توپ را انگار هدهدی مـی دید و دروازه انگار دروازه جهنم بود... بـه سمت توپ کـه شیرجه مـی زد بـه قصد نجات پرنده بود کـه وارد دروازه آتش نشود ... فوتبالیدنش انگار فلسفه داشت. دوست داشت پیشرفت کند دوست داشت برود توی مس کرمان و سنگربانی کند دوست داشت قرار داد ببندد و برود سراغ خاطره شویش شود... مثل خیلی از رفاقت ها یک جایی بـه جبر شغل پدر رفاقتمان چاک خورد... من رفتم سی خودم و عبدل سی خودش ... سالها از او بی خبر بودم ....مدتی بعد اسماعیل بـه لطف شبکه های اجتماعی پیدایم کرد زلفی گره زدیم و خاطره بازی ها شروع شد یکی یکی آدمـهای مشترکمان لود مـی شدند و دانسته هایمان را از آن آدمـها مجدد مرور مـی شد که تا اینکه رسیدیم بـه عبدل ... آه کشید و گفت درون تصادفی مخچه اش ضربه خورده بعد خوب شده خوب کـه یعنی بدنش سالم بوده ولی نمره چشمـهایش رفته روی هشت و تقریبا نمـی بیند... گفتم بعد فوتبال؟ ... گفت : دروازه بان یک تیم خیبر بود بعد ضعیفی چشمـهایش با عینک مخصوص توی دروازه مـی ایستاد شوتها را خوب مـی گرفت و کرنر ها را هم خوب مشت مـی کرد. ولی چندباری توی دفع دوم ها عینکش افتاده بود و گل خورده بود و مربی هم عذرش را خواسته بود...بعد اسماعیل مکثی کرد و گفت : معتاد شد... جمله اش مثل پتکی بود توی سرم... عبدل؟ اعتیـاد؟ تکلیف آن همـه آرزو؟ خاطره ؟ عبدل یک استعداد بود کـه سرنوشتش جور دیگری رقم خورد؟ راستی شما چند عبدل دور و برتان مـی شناسید؟

Read more

Media Removed

تصويرى از انتخاب كفش و صندل توسط ان جوان درون جلوي ويترين بوتيك "مسيون" درون حوالى ميدان فردوسى: از كودكى همواره كمد لباس هاىِ پدر و مادر، فضايى عجيب و همزمان ترسناك بود، كمدهايى سرشار از مجله هاىِ بوردا و ژورنال هاىِ لباس، كيف ها و كفش هاىِ پاشنـه بلند و عكس هايى سر از دوره اى كه انگار "ممنوعه" ... تصويرى از انتخاب كفش و صندل توسط ان جوان درون جلوي ويترين بوتيك "مسيون" درون حوالى ميدان فردوسى: از كودكى همواره كمد لباس هاىِ پدر و مادر، فضايى عجيب و همزمان ترسناك بود، كمدهايى سرشار از مجله هاىِ بوردا و ژورنال هاىِ لباس، كيف ها و كفش هاىِ پاشنـه بلند و عكس هايى سر از دوره اى كه انگار "ممنوعه" بود و دسترسى بـه حال و هوايش وجود نداشت، و ما از همان زخم ها شروع كرديم، براىِ دركِ تاريخ و دوره اى كه لمسش نكرده بوديم، مثل همين ان شاد و خوش رنگ پشتِ ويترين هاىِ شيك. و لحظه تصميم چيزي شبيه "جنون" است، وضعيتي عجيب كه هر چه بيشتر بـه سمت تنوع محصولات و خدماتِ مدرن پيش مي رويم و انتخاب هايمان گسترده تر مي شوند، بـه شكل بي رحمانـه اي گريبان ما را مي گيرد. تجربه اين ترديد و پادر هوا ماندن، گير كردن ميان دو و يا حتي سه انتخاب، ترس از گرفتن يك تصميم و هراس از نگرفتنش و در نـهايت تسليم جنون و افكار وسواس گونـه شدن، ديگر يكي از مشخصه هاي جامعه مدرن است. آزادي و اختياري كه بـه افراد داده مي شود و در يك چرخش ديالكتيك دروني و پنـهاني بـه بلاي جان ما بدل مي شود. فانتزي و خيال را مي توان ماده خامي دانست كه فضايي را پر مي كند كه ميان اميال و خواسته هاي ما و تحقق اين نيازهاي دروني وجود دارد. درون هر انتخاب و تصميمي مثل خريد كفش، لحظه هاي عجيبي وجود دارند كه ديگر همـه از كفش ها چشم برداشته اند و در يك خيال و فكر غوطه ور مي شوند، ديگر كفش ها و تصميم فرد براي خريد يكي از آن ها نيست كه اهميت دارد، لحظه اي ايجاد شده كه بـه شكل ديوانـه واري از هر تصميمي فرار مي كند، همـه خانم ها گيج هستند و شايد حتي خريد هر يك از كفش ها تنـها راه فراري از اين لحظه بي پايان است. و اين گونـه هست كه لحظه انتخاب صندل توسط ان جوان درون جلوي ويترين مغازه درون تهران دهه پنجاه خورشيدى ىكباره بـه اين روزها، فاصله طبقاتى، سياست، نرخِ دلار و همـه تلاطم هاىِ اقتصاد وصل مى شود. اينجا "كافه نوستال" است، صداىِ راستين خاطرات و يادگارهاىِ ملت ايران.

Read more

Media Removed

برشی از «مجمع دیوانگان» قسمت سیزدهم گزیده‌ای از داستان‌های کتاب هزار و یک روز. متن كامل اين مطلب را مـی‌توانيد درون بخش «روایت‌های داستانی» شماره اردیبهشت ماه داستان همشـهری ببینيد. درون شماره‌های قبل خواندیم کـه حاکم دمشق دنبال آدمـی مـی‌گردد کـه از ته دل شاد باشد و هیچ غصه‌ای درون دلش نداشته باشد. از ... برشی از «مجمع دیوانگان» قسمت سیزدهم گزیده‌ای از داستان‌های کتاب هزار و یک روز. متن كامل اين مطلب را مـی‌توانيد درون بخش «روایت‌های داستانی» شماره اردیبهشت ماه داستان همشـهری ببینيد.

در شماره‌های قبل خواندیم کـه حاکم دمشق دنبال آدمـی مـی‌گردد کـه از ته دل شاد باشد و هیچ غصه‌ای درون دلش نداشته باشد. از مردان زیـادی مـی‌خواهد که تا قصه‌ی زندگی خود را به منظور او تعریف کنند. قصه‌ی هر مرد پرغصه‌تر از قبلی هست و غم اصلی همـه‌ی آن‌ها غم عشق زیبارویی هست که از دستش داده‌اند یـا تنـها دیداری با او داشته‌اند و هرگز بـه وصالش نرسیده‌اند و در هجرش از درون مـی‌سوزند. این ماجرا باعث مـی‌شود کـه خود پادشاه تخت و تاج را رها کند و در لباسی مبدل دنبالی بگردد کـه واقعا شاد باشد. هررا مـی‌بیند کـه به‌ظاهر بسیـار شاد است، همـین‌که سرگذشتش را مـی‌شنود مـی‌بیند کـه این شادی ظاهری هست و غمـی مثل خوره او را مـی‌خورد. درون نـهایت بـه او مـی‌گویند کـه پادشاهِ حاجی‌طرخان (آستراخان درون روسیـه‌ی امروزی) مرد واقعا شادی است. حاکم دمشق نزد این پادشاه مـی‌رود. آنچه درون ادامـه مـی‌خوانید قصه‌ی زندگی پادشاه حاجی‌طرخان است. پادشاه مـی‌گوید کـه در آغاز جوانی با موافقت پدرش، همراه با وزیرش کـه حسین نام دارد، بـه جهانگردی مـی‌رود و در آخر راهی خوارزم مـی‌شوند. درون بدو ورود بـه ساختمانی مـی‌رسند کـه تصور مـی‌کنند قصر است. ادامـه‌ی این داستان را درون شماره‌ی بعد خواهید خواند.

عشقی کـه جنون مـی‌آورد
از اهل خوارزم یکی کـه نزدیک ما بود بـه ما گفت: «عجبی نیست کـه این دیوانگان ما بـه این طریق از عشق سخن مـی‌گویند. جنون و آشفتگی ایشان همـه از یک سبب هست و حتما که شما غریب باشید و هرگز بـه خوارزم نگذشته‌اید. این‌ها دلباخته‌ی سلطان این مملکت‌اند.» چون خوارزمـی دید کـه ما از صحبت او بـه حیرت اندر افتادیم بـه ما گفت: «این خیـالی بس مشکل هست و ابتلایی بس مـهلک، لیکن اگر از اهل شـهر جویـا باشید، متفق‌القول خواهند گفت کـه حسن جمال شاهزاده‌خانم خوارزم درون بینندگان او چنین اثری دارد. این شاهزاده‌خانم گاهی درون مـیان مردم بـه بازی گوی و چوگان بیرون مـی‌آید و در آن وقت پرده از صورت برمـی‌دارد. بدبخت آنانی کـه به تماشای او مـی‌آیند، عشق شومـی حاصل مـی‌کنند. بعضی بی‌هوش مـی‌شوند و برخی خود را هلاک مـی‌کنند و برخی دیوانـه مـی‌شوند و دیوانگان را درون این برج کـه به حکم شاه ساخته‌اند جای مـی‌دهند.» #داستان_همشـهرى
#dastanmag
#هزار_و_یک_روز

کانال ماهنامـه داستان همشـهری
Telegram.me/dastanmag

Read more

Media Removed

. یکی از کارتن‌های والت‌دیسنی (آن جادوگر «تخیل معقول») را بـه یـاد مـی‌آورم کـه در آن دانلدداک، سرخوش و آسوده، بر قایقی نشسته و پاروزنان بر آب‌های خروشان رودخانـه‌ای کوهستانی پیش مـی‌رود. همـه‌چیز بر وفق مارد هست و بـه نظر مـی‌رسد قهرمان ما، زیرلب زمزمـه‌کنان و آوازخوانان، هیچ دردی درون این دنیـا ندارد. . ناگهان ... .
یکی از کارتن‌های والت‌دیسنی (آن جادوگر «تخیل معقول») را بـه یـاد مـی‌آورم کـه در آن دانلدداک، سرخوش و آسوده، بر قایقی نشسته و پاروزنان بر آب‌های خروشان رودخانـه‌ای کوهستانی پیش مـی‌رود. همـه‌چیز بر وفق مارد هست و بـه نظر مـی‌رسد قهرمان ما، زیرلب زمزمـه‌کنان و آوازخوانان، هیچ دردی درون این دنیـا ندارد.
.
ناگهان چیزی مـی‌بینیم کـه به انتظار دانلد دانک سرخوش و فارغ‌البال نشسته: آبشاری هولناک کـه یکراست بـه ورطه‌ای بی‌انتها مـی‌ریزد. این‌جاست کـه معجزه رخ مـی‌دهد: دانلد از آبشار بی‌خبر است، بعد به پاروزدن ادامـه مـی‌دهد. قایق بـه طرز معجزه‌آسایی بـه مسیر پیش‌رو ادامـه مـی‌دهد، انگار هنوز روی آب قرار دارد. البته لحظه‌ای بعد، واقعیت مثل پتکی بر سرش فرود مـی‌آید و درست درون همـین لحظه هست که همـه‌چیز فرو مـی‌پاشد: اوهام قایقران دیگر یـارای هدایت قایق را ندارند. .
اوهام آدمـی زندگی برخی افراد را پربار مـی‌سازد و زندگی برخی دیگر را بـه تباهی مـی‌کشاند. داستان ایکاروس نمونـه‌ای گویـاست. او خود و ابزار ناکارآمدش را زیـاده از حد جدی گرفت و سرانجام با خودفریبی بـه دریـا سقوط کرد.
.
شخصاً معتقدم روش هر انسانی درون کنارآمدن با این فرآیند وهم‌زایی-فرآیندی کـه مستلزم زندگی دراین جهان است- یکسره منحصر بـه خود اوست.
.
هستندانی کـه با توسل بـه باورهایی پوچ و بی‌معنی و گاه حتی جنون‌آمـیز از درک این حقیقت تلخ سر باز مـی‌زنند و دیگرانی کـه به قرائتی از این دست تن مـی‌دهند، اما بـه ورطه‌ی افسردگی فرو مـی‌افتند. بعضی این مسئله را بـه غمنامـه‌ای بدل مـی‌کنند، بعضی دست‌به‌دامان فلسفه مـی‌شوند یـا دست‌کم بـه سراغ آیین جوانمردی مـی‌روند.
.
.
گروه دیگری هم هستن کـه احساس مـی‌کنند حتما بیش‌تر دراین‌باره بیندیشند، شاید با نوشتن.
.
.
من از این دسته‌ام.
.
بخشی از درآمد کتاب «چون باد، چون موج؛ داستان‌هایی از قلمرو سرکوب‌شدگان»، استفانو بولونینی، ترجمـه‌ی مـهیـار علینقی، ویرایش علیرضا اسماعیل‌پور و مـهدی نوری، ۱۲۴ صفحه ۱۲۰۰۰ تومان
.
برای خرید کتاب‌های نشر ماهی کافی است، بـه سایت نشر، دیجیکالا یـا کتابفروشی‌ها مراجعه کنید.
.
http://nashremahi.com/book/927

Read more

Media Removed

(جنون قسمت یـازدهم) دور و برش و نگاه کرد.خودم و کنار کشیدم.الهی بمـیرم برا عزیزجون چشاش از گریـه خیلی متورم و سرخ شده بود.چشاش رو صورتم قفل شدن.یـه لحظه حس کردم داره منو مـی بینـه,نفسم بند اومده بود.آروم و بریده بریده گفتم:عزیزجون...آهی کشید, چشاشو بست و دست بـه دعا بلند کرد.یـه نفس راحت کشیدم.در همون ... (جنون قسمت یـازدهم)

دور و برش و نگاه کرد.خودم و کنار کشیدم.الهی بمـیرم برا عزیزجون چشاش از گریـه خیلی متورم و سرخ شده بود.چشاش رو صورتم قفل شدن.یـه لحظه حس کردم داره منو مـی بینـه,نفسم بند اومده بود.آروم و بریده بریده گفتم:عزیزجون...آهی کشید, چشاشو بست و دست بـه دعا بلند کرد.یـه نفس راحت کشیدم.در همون حین چندتا از دوستام سر رسیدن و توی راهرو مشغول احوالپرسی با آقاجون بودن.رو بـه پروانـه کـه ساکت گوشـه اتاق ایستاده بود گفتم:بسه دیگه بریم و راه افتادم کـه صدام کرد و گفت:کجا بریم؟گفتم:خونـه شما دیگه...گفت:خوب چشاتو ببند و تصورش کن که تا با هم بریم.خواستم چیزی بگم کـه با اشاره بهم فهموند کـه ساکت باشم.چشامو بستم و خونـه پروانـه توی ذهنم تجسم کردم.احساس مـی کردم بدنم مثل پر سبک شده.با صدای پروانـه آروم چشم باز کردم و از خودم و همونجابی کـه تو ذهن داشتم دیدم.باورم نمـیشد اون‌همـه فاصله را چند ثانیـه طی کردیم.خیلی هیجان انگیز بود.رو بـه پروانـه گفتم:اینکه خیلی خوبه یعنی همـه جا مـیشـه رفت؟لبخندی زد و گفت:البته بـه شرطی کـه قبلا اون مکان را دیده باشی***پرسیدم:پروانـه خانوم اصلا فرصت نشد درون مورد خودت یعنی درون مورد ماجرای مرگت برام حرف بزنی.چشاش پر اشک شد و به سمت باغ خیره شد.مـی خواست حرف بزنـه کـه با شنیدن صدایی هر دو بـه سمت صدا برگشتیم.ی با ظاهری پسرونـه و لهجه جالب و با حالتی کـه مثلا کلاه از سر بر مـیداشت دو لا شد و گفت:سام عللللیک آبجی پری بعد یـهو چشمش بـه من افتاد و لبی کج کرد و همونطور کـه با چشای دریدش بهم زل زده بود پرسید:آقا کی باشن؟با اشاره پروانـه خودش و جمع و جور کرد.پروانـه بینمون قرار گرفت و گفت:ایشون علی آقا یکی از دوستان جدیدم هستند و ایشون منیژه خانوم اولین دوستی کـه اینجا پیدا کردم و خیلی بهم محبت کرد.منیژه دستی تو موهای پسرونش کشید و دستشو به منظور دست بطرفم دراز کرد و گفت:به جمع ارواح سرگردون خوش اومدی داش علی...اما با اشاره پروانـه دستشو عقب کشید و گفت:خیلی خوب ما رفتیم دنبال نخود سیـا...بعد دستشو تو جیب شلوار لی آبی روشنی کـه پوشیده بود کرد و توی تاریکی باغ ناپدید شد.چند دقیقه بعد پروانـه آهی کشید و ادامـه داد:وقتی کـه من بدنیـا اومدم مادرم از دنیـا رفت و زندگی من از همون روز اول با تلخی آغاز شد... ادامـه دارد
از همراهی و حمایت شما دوستان گلم بسیـار بسیـار سپاسگزارم(مـهرا)

Read more

Media Removed

• بدون تردید بسیـاری از ما درون پشت چهره های شاد و بذله گویی هایمان، غرق درون وحشتیم. مـی ترسیم مبادا شغل، پول یـا زیبایی خود را از دست بدهیم. از پیر شدن مـیترسیم و از تنـها ماندن و زندگی و مردن و به این خاطر هست که رفتارهایمان این چنین جنون آساست؛ و دوای دردمان چیست؟ محبت دیدن، دوست داشته شدن.. آخرین راز ...
بدون تردید بسیـاری از ما درون پشت چهره های شاد و بذله گویی هایمان، غرق درون وحشتیم. مـی ترسیم مبادا شغل، پول یـا زیبایی خود را از دست بدهیم. از پیر شدن مـیترسیم و از تنـها ماندن و زندگی و مردن و به این خاطر هست که رفتارهایمان این چنین جنون آساست؛ و دوای دردمان چیست؟ محبت دیدن، دوست داشته شدن..
آخرین راز شاد زیستن
#اندرو_متیوس

#ax_matn
#akkasan
#minimalha
#axnegar
#axemrooz
#aks_baran
#ag_minimal
#aksee_khas
#aksdastan
#pic_poem
#photoofday
#photogram35
#ak_30
#irshot
#ir_aks
#lenspersia
#iranphotowalk
#tah_khiar
#globe_portraits
#streetphotographi
#ایرانگردی
#negah_honari
#photo_impression
#streetphotographersmagazine
#streetphoto_iran
#streetphotographers
#spicollective

Read more

Media Removed

. آنقدر از کودکی نکن‌های بی‌ دلیل و بیجا شنیده ایم و آنقدر ما را با خودمان بیگانـه بار آورده اند کـه در بزرگسالی‌ قادر نیستیم واقعیت خود را، همانی کـه هستیم را، صادقانـه، و از صمـیمِ قلب ، بـه دیگران نشان دهیم . شده ایم تمثالِ مجسمِ خشکسالی درون یک سرزمـینِ ممنوعه . آنقدر کوچه بعد کوچه‌های تنگ و تاریک داریم ... .
آنقدر از کودکی نکن‌های بی‌ دلیل و بیجا شنیده ایم و آنقدر ما را با خودمان بیگانـه بار آورده اند کـه در بزرگسالی‌ قادر نیستیم واقعیت خود را، همانی کـه هستیم را، صادقانـه، و از صمـیمِ قلب ، بـه دیگران نشان دهیم . شده ایم تمثالِ مجسمِ خشکسالی درون یک سرزمـینِ ممنوعه . آنقدر کوچه بعد کوچه‌های تنگ و تاریک داریم کـه هم خودمان گم مـی‌شویم هم دیگران. ...
چنان درگیرِ حفظِ اغراق آمـیزِ ظواهر شده ایم کـه هیچ از خودش نمـی‌پرسد این خود آزاری بی‌ انتهای جنون آمـیز که تا به کی‌ ؟ این ترسِ کشنده ی " از دست دادن‌های مکرّر" که تا به کی‌ ؟؟
.
#نیکی_فیروزکوهی
.
اگه هنوز عضو کانال تلگرام‌مون نشدید بگم کـه زودتر عضو شین 😄 چون کلی مطالب باحال و جالب راجع‌به کتاب‌ها اونجا پست مـی‌ذاریم، کتاب‌های صوتی مـیذاریم و نوشته‌های قشنگ از کتاب‌ها مـی‌نویسیم.
لینک کانال درون بخش بیو @ketabdoost بـه رنگ آبیـه.
telegram.me/ketabdoosti
.
#کتاب #کتاب_دوست #معرفی_کتاب #کتابها #کتاب_خوب #کتاب_بخوانیم #مطالعه #مطالعه_کنیم #کتاب_جالب #پیشنـهادکتاب #پیشنـهاد_کتاب #رمان #داستان #کتاب_صوتی #کانال_تلگرام #تلگرام #جملات_زیبا #متن_زیبا #سخنان_بزرگان #فروش_کتاب #ketab #ketabdoost #book #books #instabook #bookstagram #bookish

Read more

Media Removed

بدون تردید بسیـاری از ما درون پشت چهره های شاد و بذله گویی هایمان، غرق درون وحشتیم. مـی ترسیم مبادا شغل، پول یـا زیبایی خود را از دست بدهیم. از پیر شدن مـی ترسیم و از تنـها ماندن و زندگی و مردن و به این خاطر هست که رفتار هایمان این چنین جنون آساست. و دوای دردمان چیست؟ محبت دیدن، دوست داشته شدن...! اندرو متیوس بدون تردید بسیـاری از ما درون پشت چهره های شاد و بذله گویی هایمان، غرق درون وحشتیم. مـی ترسیم مبادا شغل، پول یـا زیبایی خود را از دست بدهیم. از پیر شدن مـی ترسیم و از تنـها ماندن و زندگی و مردن و به این خاطر هست که رفتار هایمان این چنین جنون آساست. و دوای دردمان چیست؟ محبت دیدن، دوست داشته شدن...!
اندرو متیوس

Media Removed

"السابقون السابقون"، صحرا، عطش، دریـای خون نی، نینوا، لیلا، جنون، "نون و القلم"، "ما یسطرون" شمشیر درون شمشیر شد، دستان حق زنجیر شد طفل سه ساله پیر شد، "آمنت ربّی فاسمعون" طفلی بـه روی دست شد، تیرسه شعبه مست شد آن لحظه عالم پست شد، "یـا قوم ماذا تعبدون؟" اشبه بـه ذات مصطفی، من فرط نوره اختفی بعدک ... "السابقون السابقون"، صحرا، عطش، دریـای خون
نی، نینوا، لیلا، جنون، "نون و القلم"، "ما یسطرون"

شمشیر درون شمشیر شد، دستان حق زنجیر شد
طفل سه ساله پیر شد، "آمنت ربّی فاسمعون"

طفلی بـه روی دست شد، تیرسه شعبه مست شد
آن لحظه عالم پست شد، "یـا قوم ماذا تعبدون؟" اشبه بـه ذات مصطفی، من فرط نوره اختفی
بعدک علی الدنیـا عفی، "ما هؤلاء ينطقون" فانی باقی دیده‌ای؟ بی‌چشم راوی، دیده‌ای؟
بی دست ساقی، دیده‌ای؟ "إنّا إلیـه راجعون"

تا بیرمق شد پیکرت، دعواست بالای سرت
پیراهنت، انگشترت، "مما رزقنا ینفقون"

Read more
پنجم ژوئن، روز جهانی محیط زیست گرامـی دکتر افشین یداللهی سالها پیش سرود محیط زیست را سرود . اجرای این ترانـه با خوانش آقای سالار عقیلی و آهنگسازی اقای امـیر محمد رضایی با نام امانت انسان درون آپارات بـه اشترک گذاشته شده است. از کوه های سر سبز، که تا دشت های خالی/ از اوج آسمان ها، که تا خاک این حوالی/ شعر ... پنجم ژوئن، روز جهانی محیط زیست گرامـی
دکتر افشین یداللهی سالها پیش سرود محیط زیست را سرود . اجرای این ترانـه با خوانش آقای سالار عقیلی و آهنگسازی اقای امـیر محمد رضایی با نام امانت انسان درون آپارات بـه اشترک گذاشته شده است.

از کوه های سر سبز، که تا دشت های خالی/

از اوج آسمان ها، که تا خاک این حوالی/

شعر طبیعتی بکر، آهنگ زندگی شد/

رنگین کمان هستی، همرنگ زندگی شد/

دنیـا امانتی شد درون دست های انسان/

تا جان بگیرد آدم، که تا جان نگیرد از آن/

بسیـار دست بردیم درون متن آفرینش/

اما غلط نوشتیم با ادعای بینش/

ما زخم زدیم و جای انکاری نیست/

دنیـا نتپد، رود نفس جاری نیست/

جایی نرسانیم زمـین قهر کند/

با قهر زمـین، فرصت تکراری نیست/

با قطره های باران، با موج های دریـا/

با پیله های امروز، پروانـه های فردا/

با عشق مـی شود رفت، با عشق مـی شود ماند/

در صلح مـی توان بود، از صلح مـی توان خواند/

@afshinyadollahi

@salaraghili15
این ترانـه درون کتاب #جنون_منطقی بـه کوشش #نشر_نگاه چاپ شده است.

@negahpub
Https://www.aparat.com/v/jykv0

پ.ن:با پوزش فروان از جناب اقای #امـیر_محمد_رضایی اهنگساز محترم این ترانـه کـه نتوانستم صفحه ایشان را درون اینستاگرام پیداکنم

بر #آلودگی_پلاستیک_غلبه_کنیم هدفی کـه سازمان ملل درون روز جهانی محیط زیست به منظور سال دوهزار و هیجده درنظر گرفته است

Read more

' ما دام قلبي لك (شفوق) و ميلاف وراك يا خلي قليل (المروفه) لا لاتعسر القلب في كل محراف و أحذر (يجي) عقب الموده (حسوفه) قلبي عسى مابه على الخاطر (أخلاف) عسى #حبيبي ما قصر دون شوفه دوك (الدموع) بحاجر العين وقاف لا أنته (بماسحها) ولا هي ذروفه علقتها يا (معلق) #القلب باتلاف و لخاطرك ... '
ما دام قلبي لك
(شفوق) و ميلاف

وراك يا خلي
قليل (المروفه)
لا لاتعسر القلب
في كل محراف
و أحذر (يجي) عقب
الموده (حسوفه)
قلبي عسى مابه
على الخاطر (أخلاف)
عسى #حبيبي
ما قصر دون شوفه
دوك (الدموع)
بحاجر العين وقاف
لا أنته (بماسحها)
ولا هي ذروفه
علقتها يا (معلق)
#القلب باتلاف
و لخاطرك راحت
#حياتي (كلوفه)
لي قيل (حبي) لك
به جنون و (أسراف)
قلت (آه) من يملك
لقلبه نكوفه
#الله .. كريم يعدل
الجور بأنصاف
تجبر (فؤاد)
موجعاته ظروفه
😪
'
'
#دايم_السيف
#الامير
#خالد_الفيصل '
#قصيد #شعر #بوح #خواطر #حبي #ويلك #دبي #السعودية #قطر #الكويت #q8

Read more

Media Removed

اباعبدالله الحسین علیـه السلام مارا نوشتند از ازل ديوانـه ى عشق ديوانـه ها جمع اند گرد خانـه ى عشق درمان نداردعشق جز پيمانـه ى عشق پرواز كردم با جنون که تا لانـه ى عشق زنجيرى ام...زنجيرىِ موى حسينم من که تا قيامت بنده ى روى حسينم عمريست درگير ابوسجاد هستم دلداده ى هركه بـه او دل داد هستم درون بند عشقش ... اباعبدالله الحسین علیـه السلام🌴

مارا نوشتند از ازل ديوانـه ى عشق
ديوانـه ها جمع اند گرد خانـه ى عشق
درمان نداردعشق جز پيمانـه ى عشق
پرواز كردم با جنون که تا لانـه ى عشق

زنجيرى ام...زنجيرىِ موى حسينم
من که تا قيامت بنده ى روى حسينم
🌴
عمريست درگير ابوسجاد هستم
دلداده ى هركه بـه او دل داد هستم
در بند عشقش هستم و آزاد هستم
خانـه خرابِ او شدم...آباد هستم

ارباب من عشق است...عشق عالمين است
ذكر تمام انبيا هم يا حسين است...
🌴
بالاترين نقطه درعالم زير پايش
اعجاز كرده نخ نمايى از عبايش
من را جلا دادند بين روضه هايش
ديوانـه ام...ديوانـه ى كرب و بلايش

آرى حساب عاشقانش بى حسابيست
لبهام از بس دم زده از او يست
🌴
كار تمام ما قيامت با حسين است
كار دلم هرگز نماند که تا حسين است
بوى خدا آكنده هست هرجا حسين است
ماندم خداوند حق تعالى يا حسين است؟

سر ميگذارم زير پايش روزى آخر
جان مى دهم درون كربلايش روزى آخر
🌴
در دلبرى اسطوره ى ليلا تو هستى
خورشيد هستى قبله ى بالا تو هستى
فكر و خيال و نان و آب ما تو هستى
لب تشنـه اى هرچند كه دريا تو هستى

اى حا و سين و يا و نون جانم فدايت
اى عين و شين و قاف مى ميرم برايت
🌴
فطرس از اعجاز نگاهت پر گرفته
يك زندگى تازه را از سر گرفته
دامانتان را بعد محكم تر گرفته
جبريل از خاكت گل قمصر گرفته

درمان هر دردى و تو آب حياتى
آب حياتى بعداز آن باب نجاتى

_____________________________________

#ایران #تهران #کربلا_المقدسه
#نجف
#مشـهد
#ورزش
#مداحي
#زیـارت #زیبایی #عشق_جان #حسین #

Read more

Media Removed

آنقدر از کودکی نکن های بی دلیل و بیجا شنیده ایم و انقدر ما را با خودمان بیگانـه بار آورده اند کـه در بزر گسالی قادر نیستیم واقعیت خود را،همانی کـه هستیم را‌، صادقانـه، و از صمـیم قلب بـه دیگران نشان دهیم، شده ایم تمثال مجسم خشکسالی درون یک سرزمـین ممنوعه. آنقدر کوچه بعد کوچه های تنگ و تاریک داریم کـه هم خودمان ... آنقدر از کودکی نکن های بی دلیل و بیجا شنیده ایم و انقدر ما را با خودمان بیگانـه بار آورده اند کـه در بزر گسالی قادر نیستیم واقعیت خود را،همانی کـه هستیم را‌، صادقانـه، و از صمـیم قلب بـه دیگران نشان دهیم، شده ایم تمثال مجسم خشکسالی درون یک سرزمـین ممنوعه. آنقدر کوچه بعد کوچه های تنگ و تاریک داریم کـه هم خودمان گم مـیشویم هم دیگران.....
چنان درون گیر حفظ اغراق آمـیز ظواهر شده ایم کـه هیچ از خودش نمـی پرسد این خودآزاری بی انتها و جنون آمـیز که تا به کی ؟ این ترس کشنده ی از دست های مکرر که تا به کی ؟؟
#نیکی ___ فیروز کوهی

Read more

Media Removed

ثروتمندی از پنجره اتاقش بـه بیرون نگاه کرد و مردی را دید کـه در سطل زباله ‌اش دنبال چیزی مـی‌گردد. گفت: خدا رو شکر فقیر نیستم. مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانـه ‌ای با رفتار جنون ‌آمـیز درون خیـابان دید و گفت: خدا رو شکر دیوانـه نیستم. آن دیوانـه درون خیـابان آمبولانسی دید کـه بیماری را حمل مـی ‌کرد، گفت: خدا رو ... 💖ثروتمندی از پنجره اتاقش بـه بیرون نگاه کرد و مردی را دید کـه در سطل زباله ‌اش دنبال چیزی مـی‌گردد. گفت: خدا رو شکر فقیر نیستم. مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانـه ‌ای با رفتار جنون ‌آمـیز درون خیـابان دید و گفت: خدا رو شکر دیوانـه نیستم. آن دیوانـه درون خیـابان آمبولانسی دید کـه بیماری را حمل مـی ‌کرد، گفت: خدا رو شکر بیمار نیستم. مریضی درون بیمارستان دید کـه جنازه‌ ای را بـه سرد خانـه مـی ‌برند گفت: خدا رو شکر زنده ‌ام. فقط یک مرده قدرت تکلم و شکرگذاری ندارد. چرا امروز از خدا تشکر نمـی‌ کنیم کـه یک روز دیگر بـه ما فرصت زندگی داد. بـه دیگران هم این را بگوئید که تا بدانند خدا آنـها را هم دوست دارد.

Read more

Media Removed

خوشبختي، چيزي نيست كه كسي آن را از جيبش درون آورد و به شما بدهد، تازه تهديدتان كند كه اگر بچه خوبي نباشيد، فردا خوشبختي را از شما مي گيرد! خوشبختي قابل پيش بيني نيست ، شبيه بـه آب و هوا! مثلا فردا که تا ظهر كمي که تا قسمتي خوشبختيم و از شب که تا آخرِ هفته كاملا خوشبخت! نـه! خوشبختي يك ارزش هست ، كه بـه تو بـه ما بستگي دارد! خوشبختي ... خوشبختي، چيزي نيست كه كسي آن را از جيبش درون آورد و به شما بدهد، تازه تهديدتان كند كه اگر بچه خوبي نباشيد، فردا خوشبختي را از شما مي گيرد! خوشبختي قابل پيش بيني نيست ، شبيه بـه آب و هوا! مثلا فردا که تا ظهر كمي که تا قسمتي خوشبختيم و از شب که تا آخرِ هفته كاملا خوشبخت! نـه!
خوشبختي يك ارزش هست ، كه بـه تو بـه ما بستگي دارد!
خوشبختي جريان قابل انتقالي هست كه مي شود ، تقسيمش كرد! خوشبختي يعني كشفِ هويتِ خودمان! حالا رضايت كم كم بوجود مي آيد.
اگر درون اطرافتان كساني را داريد كه شما را دوست ندارند، يا خيلي دوست دارند، از شما متنفرند يا تازه با شما وصل شدند، بدانيد اين شروع خوشبختيست! شما شبيه بـه همـه نيستيد! بعد كشف درون حالِ اتفاق است.
با بوسيدن خوشبختي را انتقال دهيد، با آغوش، با چشمـها، با دست ها ..
با صدا خوشبختي را انتقال دهيد ، وقتي بـه كسي مي گوييد: دوستت دارم.
وقتي خوشبختيد از هزاران فاصله معلوم است، شبيه بـه ي جنون آميز.

#صابر_ابر .
@saberabar
#امـیرحسین_طهرانی

Read more

Media Removed

خوشبختي، چيزي نيست كه كسي آن را از جيبش درون آورد و به شما بدهد، تازه تهديدتان كند كه اگر بچه خوبي نباشيد، فردا خوشبختي را از شما مي گيرد! خوشبختي قابل پيش بيني نيست ، شبيه بـه آب و هوا! مثلا فردا که تا ظهر كمي که تا قسمتي خوشبختيم و از شب که تا آخرِ هفته كاملا خوشبخت! نـه! خوشبختي يك ارزش هست ، كه بـه تو بـه ما بستگي دارد! خوشبختي ... خوشبختي، چيزي نيست كه كسي آن را از جيبش درون آورد و به شما بدهد، تازه تهديدتان كند كه اگر بچه خوبي نباشيد، فردا خوشبختي را از شما مي گيرد! خوشبختي قابل پيش بيني نيست ، شبيه بـه آب و هوا! مثلا فردا که تا ظهر كمي که تا قسمتي خوشبختيم و از شب که تا آخرِ هفته كاملا خوشبخت! نـه!
خوشبختي يك ارزش هست ، كه بـه تو بـه ما بستگي دارد!
خوشبختي جريان قابل انتقالي هست كه مي شود ، تقسيمش كرد! خوشبختي يعني كشفِ هويتِ خودمان! حالا رضايت كم كم بوجود مي آيد.
اگر درون اطرافتان كساني را داريد كه شما را دوست ندارند، يا خيلي دوست دارند، از شما متنفرند يا تازه با شما وصل شدند، بدانيد اين شروع خوشبختيست! شما شبيه بـه همـه نيستيد! بعد كشف درون حالِ اتفاق است.
با بوسيدن خوشبختي را انتقال دهيد، با آغوش، با چشمـها، با دست ها ..
با صدا خوشبختي را انتقال دهيد ، وقتي بـه كسي مي گوييد: دوستت دارم.
وقتي خوشبختيد از هزاران فاصله معلوم است، شبيه بـه ي جنون آميز.

Read more

Media Removed

. خوشبختي، چيزي نيست كه كسي آن را از جيبش درون آورد و به شما بدهد، تازه تهديدتان كند كه اگر بچه خوبي نباشيد، فردا خوشبختي را از شما مي گيرد! خوشبختي قابل پيش بيني نيست ، شبيه بـه آب و هوا! مثلا فردا که تا ظهر كمي که تا قسمتي خوشبختيم و از شب که تا آخرِ هفته كاملا خوشبخت! نـه! خوشبختي يك ارزش هست ، كه بـه تو بـه ما بستگي دارد! خوشبختي ... .
خوشبختي، چيزي نيست كه كسي آن را از جيبش درون آورد و به شما بدهد، تازه تهديدتان كند كه اگر بچه خوبي نباشيد، فردا خوشبختي را از شما مي گيرد! خوشبختي قابل پيش بيني نيست ، شبيه بـه آب و هوا! مثلا فردا که تا ظهر كمي که تا قسمتي خوشبختيم و از شب که تا آخرِ هفته كاملا خوشبخت! نـه!
خوشبختي يك ارزش هست ، كه بـه تو بـه ما بستگي دارد!
خوشبختي جريان قابل انتقالي هست كه مي شود ، تقسيمش كرد!
خوشبختي يعني كشفِ هويتِ خودمان!
حالا رضايت كم كم بوجود مي آيد.
اگر درون اطرافتان كساني را داريد كه شما را دوست ندارند، يا خيلي دوست دارند، از شما متنفرند يا تازه با شما وصل شدند، بدانيد اين شروع خوشبختيست!
شما شبيه بـه همـه نيستيد! بعد كشف درون حالِ اتفاق است.
با بوسيدن خوشبختي را انتقال دهيد، با آغوش، با چشمـها، با دست ها ..
با صدا خوشبختي را انتقال دهيد ، وقتي بـه كسي مي گوييد: دوستت دارم.
وقتي خوشبختيد از هزاران فاصله معلوم است، شبيه بـه ي جنون آميز.

#صابر_ابر

Read more

خوشبختانـه یک چیزهایی توی دنیـا، هیچ ربطی بـه #برجام و غیربرجام ندارد. ربطی ندارد کـه پوتین چه گفته یـا ترامپ چه خوابی دیده ، جهان - پیش از آن کـه ما تمامش را با مرزکِشی و برادرکُشی ویران کنیم - یک چیزهایی را توی صندوقچه‌اش پنـهان کرده کـه دست آدمـیزاد جنون‌زده‌ی عنان‌ از كف داده به‌شان نرسد. مثل پیرِ خردمند ... خوشبختانـه یک چیزهایی توی دنیـا، هیچ ربطی بـه #برجام و غیربرجام ندارد. ربطی ندارد کـه پوتین چه گفته یـا ترامپ چه خوابی دیده ، جهان - پیش از آن کـه ما تمامش را با مرزکِشی و برادرکُشی ویران کنیم - یک چیزهایی را توی صندوقچه‌اش پنـهان کرده کـه دست آدمـیزاد جنون‌زده‌ی عنان‌ از كف داده به‌شان نرسد. مثل پیرِ خردمند پرتجربه‌ای کـه مـی‌داند نباید تمام گنجینـه‌اش را بـه دست فرزند ناسپاسش بدهد. به منظور آنکه یک روز، وقتی آدمـیزادِ خسته و درهم‌شکسته از این همـه جنگ و حسد و کینـه و دشمنی، خواست خودش را به منظور همـیشـه نابود کند، جهان درون صندوقچه را بگشاید، تصویر دل‌انگیز یک صبح اردیبهشتی، صدای چه‌چه پرنده‌ها بعد از یک رگبار بهاری، و بوی درهم‌آمـیخته‌ی شیره‌ی درختان جنگلی را از آن بیرون بیـاورد، و به فرزند نادان آدم بگوید: «خسته شدی؟ بسِ‌ته دیگه. بشین برات یـه چایی بریزم.»
.
#iran #esfahan #isfahan #TISHINEH #naghshejahansquare #iranemoon #tishineh #instagram #instamovies #instagood #isfahaninsta #isfahanziba #isfahani #esfahanziba #esfahanaks #esfahan_isfahan #esfahanphotography
#ايران #اصفهان #اصفهان_زيبا #اصفهانگردی #ايرانمون #ميدان_نقش_جهان #حسين_وي #جواد_عباد_سيچاني

Read more

Media Removed

چهاردهم رمضان المبارک سال ۶۷ هجری شـهادت مختار بن ابی عبید ثقفی چند که تا دیـالوگ ماندگار از شاهکار داود مـیر باقری (مختارنامـه) * حکومت ری درون ازای سر حسین، معامله حقیریست، عمر سعد حتما حکومت سلیمان نبی را طلب مـی کرد. * شرط عشق جنون هست ما کـه ماندیم ، مجنون نبودیم * رمـی جمره من امروز رمـی یزید هست رفیق * آل ... چهاردهم رمضان المبارک سال ۶۷ هجری شـهادت مختار بن ابی عبید ثقفی
چند که تا دیـالوگ ماندگار از شاهکار داود مـیر باقری (مختارنامـه)
* حکومت ری درون ازای سر حسین، معامله حقیریست، عمر سعد حتما حکومت سلیمان نبی را طلب مـی کرد.
* شرط عشق جنون هست ما کـه ماندیم ، مجنون نبودیم
* رمـی جمره من امروز رمـی یزید هست رفیق
* آل زبیر درون طعامـی کـه به محبان علی مـیدهد بـه جای نمک ،‌ هلاهل مـیریزند شیعه ای کـه بر سفره زبیریـان بنشیند نمک گیر نمـیشود ، مـیمـیرد
* دیو قدرت کم کمک چهره فتانـه اش را بـه رخ مـی کشد چندی هست که من خود شاهد دلبریـهای چپ و راستش هستم روزی کـه کیـان با سر بریده شمر آمد درون عمق چشمانش برقی بود کـه مرا ترساند
* من مختارم كیـان، رفیق سالهای غربت و عزلت ،دلهای مارا عشق علی بـه هم گره زده خوش غیرت . درمرام علی ،امـیر باشی یـا اسیر ،شاه باشی یـا گدا ،شرط برازندگی عشق بـه اوست
* تو مسافر كاروان مادران دلسوخته ای ، مادرانی كه معجزه گرند از امثال ام وهب عقب نمانی .
* معاویـه به منظور چه رسوا شود؟ نمازش قضا مـی شود، روزه اش فوت مـی شود، حجش بـه تاخیر مـی افتد، آشکارا فسق و فجورمـی کند؟ همـین ها به منظور فریب عوام الناس کافی است.
* تزویر با لباس دیـانت و تقوی بـه مـیدان مـی آید. تزویر سکه ای هست دورو، کـه بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را مـی بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر بـه سجود آیـه خوان و به ظاهر متدین.
«یـا ایّها الّذین امَنوا امِنوا». بـه شما قول مـی دهم چنانچه با همان نیـات روزهای نخستین قیـام شمشیر بزنید پیروزید و بر دشمن مزور غلبه مـی کنید. درون مـیان شما هستندانی کـه احیـانا قصد تسلیم دارند. من بیعتم را از ایشان بر مـی دارم و اتمام حجت مـی کنم تزویر بـه شما امان مـی دهد که تا مقاومتتان را بشکند. بعد از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست.
#چهاردهم_رمضان_المبارک
#مختار_ثقفی
#مختارنامـه

Read more

‌ خوشبختانـه یک چیزهایی توی دنیـا، هیچ ربطی بـه #برجام و غیربرجام ندارد. ربطی ندارد کـه پوتین چه گفته یـا ترامپ چه خوابی دیده، جهان - پیش از آن کـه ما تمامش را با مرزکِشی و برادرکُشی ویران کنیم - یک چیزهایی را توی صندوقچه‌اش پنـهان کرده کـه دست آدمـیزاد جنون‌زده‌ی عنان‌ از كف داده به‌شان نرسد. مثل پیرِ خردمند ...
خوشبختانـه یک چیزهایی توی دنیـا، هیچ ربطی بـه #برجام و غیربرجام ندارد.
ربطی ندارد کـه پوتین چه گفته یـا ترامپ چه خوابی دیده، جهان - پیش از آن کـه ما تمامش را با مرزکِشی و برادرکُشی ویران کنیم - یک چیزهایی را توی صندوقچه‌اش پنـهان کرده کـه دست آدمـیزاد جنون‌زده‌ی عنان‌ از كف داده به‌شان نرسد. مثل پیرِ خردمند پرتجربه‌ای کـه مـی‌داند نباید تمام گنجینـه‌اش را بـه دست فرزند ناسپاسش بدهد. به منظور آنکه یک روز، وقتی آدمـیزادِ خسته و درهم‌شکسته از این همـه جنگ و حسد و کینـه و دشمنی، خواست خودش را به منظور همـیشـه نابود کند، جهان درون صندوقچه را بگشاید، تصویر دل‌انگیز یک صبح اردیبهشتی، صدای چه‌چه پرنده‌ها بعد از یک رگبار بهاری، و بوی درهم‌آمـیخته‌ی شیره‌ی درختان جنگلی را از آن بیرون بیـاورد، و به فرزند نادان آدم بگوید: «خسته شدی؟ بسِ‌ته دیگه. بشین برات یـه چایی بریزم.»

📽 @sooshians.m

Read more

حالا من حتما برای چشمـهات "و ان یکاد" بخوانم "و یقولون انـه لمجنون" مجنون منم این روزها درون مـیان وعده های جنون "و ما هو الا ذکر العالٓمـین" مجنونم مرا وعده دیداری بده درون یک صبح بـه بوسیدن دستهات حالا من درون خانـه راه مـیروم و هوایی کـه تو جا گذاشتی را نفس مـیکشم. آخر کجا روم کـه یـادت نباشد و یـادت نیـایم؟! پایتخت ... حالا من حتما برای چشمـهات "و ان یکاد"
بخوانم
"و یقولون انـه لمجنون"
مجنون منم این روزها درون مـیان وعده های جنون "و ما هو الا ذکر العالٓمـین"
مجنونم مرا وعده دیداری بده درون یک صبح بـه بوسیدن دستهات
حالا من درون خانـه راه مـیروم و هوایی کـه تو جا گذاشتی را نفس مـیکشم.
آخر کجا روم کـه یـادت نباشد و یـادت نیـایم؟! پایتخت نشینی موهات که تا ابد مرا مستاجر طرح لبخندهات تمدید مـیکند.
چمشـهات هوای خانـه را هوایی مـیکند
یـادته چه ذوقی مـیکردم؟ وقتی موهاتو مـیبافتم؟
دل گره زده بودم بـه انتهای بافته ی موهات، بـه سر برگرداندنت، بـه بوسه ای کوتاه، بـه عمق بی پایـان شادی چشمـهات
الان ديگه حتى دلش رو ندارم بهش فكر كنم
غريبه كه نيستى على عشقى که تا قاتل شدن
فاصله اى نداره وقتى حرف تو ميون باشـه
برات نوشته بودم كسانى كه بـه تو فكر حتى فكر
ببين حتى فكر كرده بودند را سلاخى ميكنم
چقدر دلم ميخواست زندگى كنى
نشد

@sajadafsharian
# شرقى_غمگين
Model: @atousaamiri9
@atousaamiri

Read more

Media Removed

در من بیـا با با وزن این ترانـه این شعر عاشقانـه این آخرین بهانـه کـه موسم بهار هست در من بیـا با این فصل، گریـه‌دار هست یک دوست توی زندان یک دوست روی دار هست یک دوست زیر بار هست از هر طرف فشار هست گوریل روی کار است! کـه موسم بهار است!! . درون من بیـا با که تا شعر، شاد باشد درون خانـه‌های مردم شادی ... در من بیـا با
با وزن این ترانـه
این شعر عاشقانـه
این آخرین بهانـه
که موسم بهار است

در من بیـا با
این فصل، گریـه‌دار است
یک دوست توی زندان
یک دوست روی دار است
یک دوست زیر بار است
از هر طرف فشار است
گوریل روی کار است!
که موسم بهار است!!
.
در من بیـا با
تا شعر، شاد باشد
در خانـه‌های مردم
شادی زیـاد باشد
با من ب درون خون
با ناله‌های مجنون
با توده‌ها و افیون
با سطرهای قانون
با ضربه‌ی درِ کون
با نارگیلِ مـیمون
با یونجه‌های قاطر
با گریـه‌های شاعر
که موسم بهار است

در من بیـا با
«کشتی شکستگانیم»
بدجور خستگانیم!
از هم گسستگانیم
با من ب یکسر
در جنگ نابرابر
«آسایش دو گیتی!!
تفسیر این دو حرف است:»
از دشمنان گلوله
از دست دوست، خنجر
که موسم بهار است

در من بیـا با
با نغمـه‌ی هَزاران
با ناله‌های یـاران
با اشک سوگواران
با خون سربداران!
یعنی بـه ما چه جنگ است!
باید کـه شاد باشیم
که زندگی قشنگ است!!
دنیـا امـیدوار است
هر حرف بد، شعار است
که موسم بهار است

آرام باش جانم
«ای یـار مـهربانم!
دارم سخن فراوان
با آنکه بی زبانم»
از روزهای تبعید
از روزهای زندان
از روزهای اوّل
از روزهای پایـان
باید کـه شاد باشم
این روزها بهاری ست
روز درختکاری ست
لبخندهای زوری ست
نارنجک و ترقّه
باتوم یـا گلوله
یـا چارشنبه‌سوری ست
مامور درون کمـین است
یـا بحث عقل و دین است
یـا طول آستین است
یـا «سیلی» برادر
که کلّ «هفت‌سین» است
در من بیـا با

تاریخ سرزمـینم
چیزی بـه غیر غم نیست
جز پوچی و عدم نیست
جز اشک متّهم نیست
امّا سکوت کردیم
با اینکه حرف، کم نیست
از من نخواه شادی
من که تا ابد همـینم!
«مـی‌جویمت چنان آب»
در چشم‌های بی‌خواب
در دست‌های قصّاب
در شعرهای حافظ
در شعرهای سعدی
ای اسم خارج از وزن:
آزادی...
از من نخواه شادی
لعنت بـه سال قبلی
لعنت بـه سال بعدی
لعنت بـه روز تعطیل
لعنت بـه سال تحویل
ای بین هیچ و هرگز
ای که تا به صبح درون تب
ای از جنون، لبالب
با چشم‌های قرمز
با من ب امشب...
😶

Read more
حالا من حتما برای چشمـهات "و ان یکاد" بخوانم "و یقولون انـه لمجنون" مجنون منم این روزها درون مـیان وعده های جنون "و ما هو الا ذکر العالٓمـین" مجنونم مرا وعده دیداری بده درون یک صبح بـه بوسیدن دستهات حالا من درون خانـه راه مـیروم و هوایی کـه تو جا گذاشتی را نفس مـیکشم. آخر کجا روم کـه یـادت نباشد و یـادت نیـایم؟! پایتخت ... حالا من حتما برای چشمـهات "و ان یکاد"
بخوانم
"و یقولون انـه لمجنون"
مجنون منم این روزها درون مـیان وعده های جنون "و ما هو الا ذکر العالٓمـین"
مجنونم مرا وعده دیداری بده درون یک صبح بـه بوسیدن دستهات
حالا من درون خانـه راه مـیروم و هوایی کـه تو جا گذاشتی را نفس مـیکشم.
آخر کجا روم کـه یـادت نباشد و یـادت نیـایم؟! پایتخت نشینی موهات که تا ابد مرا مستاجر طرح لبخندهات تمدید مـیکند.
چمشـهات هوای خانـه را هوایی مـیکند
یـادته چه ذوقی مـیکردم؟ وقتی موهاتو مـیبافتم؟
دل گره زده بودم بـه انتهای بافته ی موهات، بـه سر برگرداندنت، بـه بوسه ای کوتاه، بـه عمق بی پایـان شادی چشمـهات
الان ديگه حتى دلش رو ندارم بهش فكر كنم
غريبه كه نيستى على عشقى که تا قاتل شدن
فاصله اى نداره وقتى حرف تو ميون باشـه
برات نوشته بودم كسانى كه بـه تو فكر حتى فكر
ببين حتى فكر كرده بودند را سلاخى ميكنم
چقدر دلم ميخواست زندگى كنى
نشد

#شرقى_غمگين
@sajadafsharian ✨👁👁🔥❤️🤦🏻‍♀️👌🏻

Read more

Media Removed

‎ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین ‎راز و نیـاز روز و شب راغبین، حسین ‎ما درون کنار تو همـه آسوده خاطریم ‎واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین ‎هیئت اگر نبود بساط جنون نبود ‎روحی فداك... حضرت عشق آفرین، حسین ‎اول خدا به منظور تو روضه گرفته هست ‎اول گریست بهر تو روح الامـین حسین ‎ما نوکران مادر ... 🌻
‎ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین
‎راز و نیـاز روز و شب راغبین، حسین
‎ما درون کنار تو همـه آسوده خاطریم
‎واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین
🌷🌷🌷
‎هیئت اگر نبود بساط جنون نبود
‎روحی فداك... حضرت عشق آفرین، حسین
‎اول خدا به منظور تو روضه گرفته است
‎اول گریست بهر تو روح الامـین حسین
🌸🌸🌸
‎ما نوکران مادر فضل و کرامتیم
‎ما را بخر بـه حرمت ام البنین حسین
‎محشر همـه بـه دور شما مـی زنیم
‎با این نوا و زمزه ی دلنشین "حسین..."
🌹🌹🌹
صلى الله عليك يا اباعبدالله الحسين
__________________________________
#حسين_محور_اتحاد #الحسين_يوحدنا
#كربلاء #حرم #رمضان #رمضان_كريم
#رمضان_يجمعنا #لبيك_يا_حسين #تصويري
#امام_حسين #شيعه #جام_جهانى #بين_الحرمين #خوشمزه #سلامت #زندگى #زاينده_رود #اصفهان
#مشـهد_الرضا #امام_رضا #اسلام
‏ # #save_the_iraqi_people تشيع #iran #shia
‏ #names #karbala ‏ #abooamir133

Read more

Media Removed

#Repost @reemiii_93 with @get_repost ・・・ . اليوم الذي يخلو من الحب , يخلو من الحياة ️.. . في هذا الكتاب , يعرض الكاتب نصوصاً من قصص قصيرة و اقتباسات و عبارات تدعو لأن يعيش الإنسان حياة ذات معنى , و ذلك يتحقق من وجهة نظره بمساعدة الناس و نشر الخير , و العيش من أجل الغير و رفض الأنانية و الحب الزائد ... #Repost @reemiii_93 with @get_repost
・・・
.
اليوم الذي يخلو من الحب , يخلو من الحياة ❤️..
.

في هذا الكتاب , يعرض الكاتب نصوصاً من قصص قصيرة و اقتباسات و عبارات تدعو لأن يعيش الإنسان حياة ذات معنى , و ذلك يتحقق من وجهة نظره بمساعدة الناس و نشر الخير , و العيش من أجل الغير و رفض الأنانية و الحب الزائد للأنا .

هو كتاب يصنف تحت كتب تطوير الذات , و لكنـه يدعو لذلك بشكل غير مباشر , فهي نصوص جميلة تجعلك تريد تغيير نفسك و اتباع ما تدعو إليه دون وعي منك , على عكس كتب التنمية الذاتية العادية , التي تدعوك و تطلب منك القيام بأفعال معينة بشكل صريح .

على الرغم من أنني لا أتفق مع الكاتب في كلّ ما ذكره , إلا أنني استمتعت بقراءة الكتاب , و أنـهيته بجلسة واحدة , فهو كتاب لطيف يعطيك دفعة من الأمل و التفاؤل , و يعطي روحك مساحة لتعيد حساباتها , و تعمل لأن تكون روحاً أفضل .

مما أعجبني :
..
.
* لن تصل إلى السماء , ما دام قلبك قد استأنس بالأرض .
.
. *إن التنور موجود في كل شيء نفعله , إنا كنا نفعله من القلب.
..
*إنما قيمة ما تقتنيه من الأشياء أن يجلب السكينة لقلبك..
..
. . * من دون الحب , كل الموسيقى ضجيج , كل ال جنون , كل العبادات عبء . الحب جسر بينك و بين كل شيء - جلال الدين الرومي ..
..
. * في قلبك عزم , و في عينيك بريق ... إن الله و ملائكته و سبع سماواته يحبونك

كتاب لطيف , أنصح بـه .
تقييمي :⭐⭐⭐⭐..
..
.

شكرا @mero_books على تحدي القراءة اللطيف 😍😍
#تحدي_أسبوع_القراءة_مع_ميرو
..
. ..
.
.
كتاب #مثل_طير_حر
لـِ #مـهدي_الموسوي
..
..
.
.
#لأن_أمة_إقرأ_تقرأ #ادب #كتاب #ثقافة #اصدقاء_الكتب #كلنا_مثقفون #اقتباسات #ماذا_تقتبس #أمة_إقرأ_تقرأ #انكتاب #ماذا_تقرأ #ماذا_تقرأ_الآن #مما_قرأت #مما_أعجبني #ساعة_قراءة #قراءة #كتاب #أصدقاء_القراءة #نادي_القراءة #مكتبتي #الأردن_تقرأ

Read more
آنقدر از کودکی نکن‌های بی‌ دلیل و بیجا شنیده ایم و آنقدر ما را با خودمان بیگانـه بار آورده اند کـه در بزرگسالی‌ قادر نیستیم واقعیت خود را، همانی کـه هستیم را، صادقانـه، و از صمـیمِ قلب ، بـه دیگران نشان دهیم . شده ایم تمثالِ مجسمِ خشکسالی درون یک سرزمـینِ ممنوعه . آنقدر کوچه بعد کوچه‌های تنگ و تاریک داریم کـه ... آنقدر از کودکی نکن‌های بی‌ دلیل و بیجا شنیده ایم و آنقدر ما را با خودمان بیگانـه بار آورده اند کـه در بزرگسالی‌ قادر نیستیم واقعیت خود را، همانی کـه هستیم را، صادقانـه، و از صمـیمِ قلب ، بـه دیگران نشان دهیم . شده ایم تمثالِ مجسمِ خشکسالی درون یک سرزمـینِ ممنوعه . آنقدر کوچه بعد کوچه‌های تنگ و تاریک داریم کـه هم خودمان گم مـی‌شویم هم دیگران. ...
چنان درگیرِ حفظِ اغراق آمـیزِ ظواهر شده ایم کـه هیچ از خودش نمـی‌پرسد این خود آزاری بی‌ انتهای جنون آمـیز که تا به کی‌ ؟ این ترسِ کشنده ی " از دست دادن‌های مکرّر" که تا به کی‌ ؟؟
.
نیکی‌ فیروزکوهی
📚در خانـه ی ما عشق کجا ضیـافت داشت.
.
پ.ن. من اين كليپ رو تو گوشي ام دارم. هفته اي چند بار مى بينمش و كيف مى كنم. دوست دارم تصور كنم اين بچه ها با پدربزرگ يا معلمشون مى ند. چنين رهايي، شادي، هماهنگى و آزادي رو براي همـه بچه هاى دنيا آرزو مى كنم

#نيكى_فيروزكوهى #نیکی_فیروزکوهي #nikifiroozkoohi

Read more

Media Removed

. با یک عوع شد... با یک عجنون را بـه رگ‌های خشکیده این شـهر کشاندی... با یک عخیره ماندیم از تجسم عاشورایی کـه ندیده بودیم... با یک عدل‌ها بی‌تاب چشمانت شد... چشمانی کـه گواه از اقتدار سربازمان داشت و بی اعتنا بـه وحوشى کـه ترس را بر اندام جهانی انداخته و به خیـال‌شان تو را بـه اسارت گرفته بودند... چشمان ... .
با یک عوع شد...
با یک عجنون را بـه رگ‌های خشکیده این شـهر کشاندی...
با یک عخیره ماندیم از تجسم عاشورایی کـه ندیده بودیم...
با یک عدل‌ها بی‌تاب چشمانت شد...
چشمانی کـه گواه از اقتدار سربازمان داشت و بی اعتنا بـه وحوشى کـه ترس را بر اندام جهانی انداخته و به خیـال‌شان تو را بـه اسارت گرفته بودند...
چشمان اسیری کـه اسیرمان کرد...
و یـادمان انداخت علی‌اکبر‌های زمان‌مان چه مردانـه جور نامردی ما را مـی‌کشند...
سلام محسن، پسر ایران!
سلام فاتح دل‌های حیران!
سلام ارباً ارباً بـه رسم یـاران!
سلام اسطوره قهرمان!
به یـاران #حسین پیوستی
در آغوش اربابت تنفس کردی
با نگاه رضایتمند مادر مشعوف شدی
و آرام شدی مـیان یک بهت بی‌پایـان...
هنیئاً لک!
.
همانقدر کـه برای جسم تکه‌پاره‌ای کـه از تو مانده چشم بـه راه مرز‌ها ماندیم، همانقدر اندیشـه‌ات بر کالبدمان حک شده و آرام‌مان را بریده است....
در سکوتی عمـیق هیـاهو بـه پا کردی و در آغوش بی‌دستت همـه را جای دادی...
از هر مرام و مسلکی...
خوش آمدی مردترین این روزها!
خوش آمدی!
.
.
#شـهيد_حججي
#شـهيد_بي_سر
#پسر_ايران
#قهرمان
#راهي_كه_از_سر_گرفتيم

Read more

Media Removed

زمانِ "حال" وجود ندارد، چهره ها بـه روايتِ تاريخِ يك ميدانِ مغناطيسى، تصويرى متفاوت از ضلع جنوبى ميدان فردوسى درون سال هزار و سيصد و پنجاه خورشيدى: تصوير ميدان فردوسي درون آغاز دهه پنجاه با نشانـه هايي از تبليغات خياباني نوشابه "كانادادراى" كه درون تابلوىِ نئونِ آن هفت چهره و شمايل از قوميت هاى متفاوت ... زمانِ "حال" وجود ندارد، چهره ها بـه روايتِ تاريخِ يك ميدانِ مغناطيسى، تصويرى متفاوت از ضلع جنوبى ميدان فردوسى درون سال هزار و سيصد و پنجاه خورشيدى: تصوير ميدان فردوسي درون آغاز دهه پنجاه با نشانـه هايي از تبليغات خياباني نوشابه "كانادادراى" كه درون تابلوىِ نئونِ آن هفت چهره و شمايل از قوميت هاى متفاوت جهان درون حال نوشيدن از يك نوشابه با هفت "نى" هستند، تابلوىِ معروف و هميشـه حاضر داروخانـه "رامين" و نمايندگي شركت هاى بيمـه درون طبقه بالا با معمارى هاىِ بالكن دار و انحناهاىِ نيم دايره معروفشان، آموزشگاه ايران، دفتر هواپيمايي و آرايشگاه "اوبرى"، و گاهى لحظه هر عكس چيزى شبيه بـه جنون دارد، اين چهره ها و آدم هايى كه هر كدام دارند بـه راه و مسير خودشان مى روند، پسرى درون كنار ديوار و ناودان برگشته و به "عكاس" نگاه مى كند، مردى با سبيل هاىِ بلند با قامت راست و عصا قورت داده درون سمت چپ عكس قدم مي زند، زني با چادر مشكي درون مركز عكس قرار دارد، زني كه كودكي را درون ميان چادرش جاي داده است، پسرك برگشته و به دوربين عكاس زل زده است. آن بالا، همـه قوم ها از نوشيدني گوارا سرمست شده اند، مثل همـه تاريخ كه يكباره درون چشم هاي محوِ آن پسرك درون ميانـه هاىِ پياده رو درون كنارِ مادرش، كه درون آغوش پوشش چادر سياه متجلى مي شود. مثل حضورِ يك غياب و جاي خالي ياقوت، زنى كه بانوى سرخ پوش ميدان فردوسى بود و هر روز بر سر قرار عاشقانـه اى حاضر مى شد كه "اويى كه آمدنى باشد" نداشت، و اى كاش همـه اين "نيامدنى ها" بـه ما مى گفتند. اينجا "كافه نوستال" است، صداىِ راستين خاطرات و يادگارهاىِ ملت ايران.

Read more

Media Removed

(جنون قسمت دهم) عزیزجون بود کـه کنار جسم بی جون من قرآن مـیخوند و به پهنای صورتش اشک مـی ریخت.آقا جون و داداشم تو راهرو نشسته بودن و حال و روز خوبی نداشتن.نگام بـه خودم افتاد کـه مثل یـه تیکه گوشت افتاده بودم رو تخت بیمارستان‌.توی اون حالت چقدر بدبخت بودم.سرم بسته بود و دستگاه نفس مصنوعی و سرم بهم وصل بود.امواج ... (جنون قسمت دهم)
عزیزجون بود کـه کنار جسم بی جون من قرآن مـیخوند و به پهنای صورتش اشک مـی ریخت.آقا جون و داداشم تو راهرو نشسته بودن و حال و روز خوبی نداشتن.نگام بـه خودم افتاد کـه مثل یـه تیکه گوشت افتاده بودم رو تخت بیمارستان‌.توی اون حالت چقدر بدبخت بودم.سرم بسته بود و دستگاه نفس مصنوعی و سرم بهم وصل بود.امواج منظم قلبم روی مانیتور دیده مـیشد و صداش تو سرم مـی پیچید.بدنم شروع کرد لرزیدن.یعنی امـیدی بـه زنده موندنم هست؟آهی از ته دل کشیدم و از دیدن وضعیت خونوادم دلم بـه شدت سوخت و اشکم روان شد.دیگه حس نداشتم رو پاهام وایسم به منظور همـینم عقب عقب رفتم و به دیوار تکیـه دادم و همونجا سر خوردم روی زمـین...چقدر دلم مـی خواست برم عزیزجون و بغل کنم و بهش دلداری بدم.چقدر دلم مـی خواست کـه دوباره چشام تو چشای خسته و رنج کشیده آقاجون بیفته که تا برای زحمتی کـه برام کشیدن ازشون حلالیت بطلبم.خدایـا حالا پول بیمارستان‌ و از کجا مـیارن؟نقش زمـین شده بودم و تو افکارم غرق بودم کـه پروانـه کنارم نشست و با نگاه مـهربونی گفت:بهتره دیگه بریم.موندن ما اینجا دردی را دوا نمـی کنـه.اشکامو با کف دستم پاک کردم و گفتم:تو برو من...من مـی مونم.دستم و گرفت و گفت:اما بهتره همراه من بیـای.با نگاهی کـه بهش کردم...دستمو رها کرد و گفت:اوه...یـادم نبود.از حرکتش خندم گرفت.آخه درون عین بی پروایی,چشمای معصومـی داشت و بعضی از حرکاتش خیلی شیرین و بانمک بود.در حالی کـه لباش مثل بچه کوچولوها آویزون بود...چش غره ای بهم رفت و گفت:برای چی مـی خندی؟توی چشاش دقیق شدم و گفتم:همـیشـه دلم مـی خواست یـه کوچولو مثل تو داشته باشم.یـه ایییش گفت و وایساد.بعد ابروهاشو بالا برد و با یـه ادای خاصی گفت:اما من اصلا دوست نداشتم یـه داداش ماست و خیـار مثل تو داشته باشم.با این حرف انگار توی دنیـای دیگه ای غرق شده باشـه تو خودش رفت.کنارش ایستادم و گفتم:حرفتو کـه زدی دیگه چرا قیـافه مـی گیری؟اما اون انگار صدامو نشنید.به یـه گوشـه خیره مونده بود.دستمو چندبار جلو چشاش تکون دادم که تا به خود اومد.پرسیدم:کجایی؟با اخم تو چشام خیره شد و آروم گفت:بالاخره مـیای بریم یـا خودم برم؟دور که تا دور اتاق و بازم از نظر گذروندم.برای چند ثانیـه یـادم رفته بود تو چه وضعیتیم.غم بزرگی روی دلم نشست.عزیزجون قرآن و بوسید و توی صورتش نگه داشت.زیرلب داشت زمزمـه مـی کرد.از شونـه هاش کـه مـیلرزیدن عمق گریش معلوم بود.بی تاب شدم,رفتم کنارش و سرش و از روی چادر بوسیدم.دلم مـی خواست بغلش کنم و زار زار گریـه کنم.دستمو پشت شونـه های لرزونش کشیدم.نمـیدونم چی شد انگار حس کرده باشـه یـهو آروم شد... ادامـه دارد.باسپاس بیکران (مـهرا)

Read more

Media Removed

: ای #امـید دل! چو جان درون خویشتن #مـی_جویمت وای بر من، درون خراب آباد تن مـی جویمت چون #نسیم آسیمـه سر، افتان و خیزان درون به درون بی خبر از خویش، درون دشت و دمن مـی جویمت مـی شوم پنـهان چو بوی گل بـه خلوت گاه #راز درون درون #غنچه ی گلْ پیرهن مـی جویمت درون گلوی دردمندِ نی، نوا سر مـی دهم درون هوای #نغمـه ی مرغ چمن مـی جویمت هرکجا ... :
ای #امـید دل! چو جان درون خویشتن #مـی_جویمت

وای بر من، درون خراب آباد تن مـی جویمت

چون #نسیم آسیمـه سر، افتان و خیزان درون به در

بی خبر از خویش، درون دشت و دمن مـی جویمت

مـی شوم پنـهان چو بوی گل بـه خلوت گاه #راز

در درون #غنچه ی گلْ پیرهن مـی جویمت

در گلوی دردمندِ نی، نوا سر مـی دهم

در هوای #نغمـه ی مرغ چمن مـی جویمت

هرکجا شور جنون برپا بُوَد مـی خوانمت

هرکجا #عشق است، دور از ما و من مـی جویمت

سوسنم با ده زبان، خاموش اما هم چو #شمع

با زبانی #شعله ور درون انجمن مـی جویمت

در صفای جویباران، درون ترنّم های رود

در دل دریـای پرموج و مـی جویمت

تو #فروغ جاودانی درون مـیان جان من

ای تو من، ای من تو، #حیرانم کـه من مـی جویمت

#مشفق_کاشانی

#باشد_که_رستگار_شویم
#شبتون_دلنشین
#تا_بعد...
#باقی_بقایتان .
.
.

Read more




[دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 23:49:00 +0000



دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم

بارون با هم من on Instagram - mulpix.com

بارون با هم من on Instagram

Unique profiles

83

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Shiraz, Iran, Saee Park-پارک ساعی, Tehran Pars, Tehran, Iran

Average media age

209.2 days

to ratio

3.8

Media Removed

#قشم #هنگام #جزیره_هنگام #سفر #ایران_من #ایرانی امروزم دریـا موجه کاکا و اسکله بسته شد و مسافرها تو اسکله شـهید ذاکری غمناک گونـه بـه افق های دور دست نگاه مـید منم رفتم کنارشون و به همون قسمت نگاه کردم ولی راستش چیزی نبود که تا چشم کار مـیکرد موج بود و بارون و باد. دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم الانم کـه این پست رو مـیزارم جزیره بارون ... دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم #قشم #هنگام #جزیره_هنگام #سفر #ایران_من #ایرانی
امروزم دریـا موجه کاکا 😆و اسکله بسته شد و مسافرها تو اسکله شـهید ذاکری غمناک گونـه بـه افق های دور دست نگاه مـید منم رفتم کنارشون و به همون قسمت نگاه کردم ولی راستش چیزی نبود که تا چشم کار مـیکرد موج بود و بارون و باد. الانم کـه این پست رو مـیزارم جزیره بارون مـیاد و مسافرها مجبور شدن از اسکله شـهید ذاکری بـه سمت لافت و بعد بندر برن
مطمعنم تعدادی بـه پرواز و یـا قطار نمـیرسن چون پیش بینی این آب و هوا رو نکرده بودن.
گاهی فکر مـیکنم بخاطر دعاهای مردمـه کـه اینجا بارون نمـیاد چون انگار بارون جزیره و کاسبی و سفر مردم رو خراب مـیکنـه پروازها کنسل مـیشـه و دریـا بسته مـیشـه و بارون اینجا انقدر شدیده کـه اصلا نمـیشـه زیرش قدم زد.البته بارون اگر همراه وزش باد باشـه پروازها و اسکله بـه مشکل مـیخورن کـه البته اینجا اکثرا باد و بارون با هم مـیاد😢
الان منم موندم به منظور بارون دعا کنم یـا واسه مسافرها و کاسب ها
پست قبل ر‌و حتما بخونید.
تو سفر یک روزه ما بـه جزیره هنگام عتوسط دوست خوبم دکتر مـیترا حفیظی گرفته شد🤗

Read more

Media Removed

. اکبر اکبر اکبر این چه داغی بود روی دل ما گذاشتی؟ کلی برنامـه داشتیم، دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم کلی کار داشتیم، قرار بود تو رکابت خیلی کارای رو زمـین مونده رو تموم کنیم قرار بود بجنگیم توام فرماندمون باشی دیشب خواستم برات بنویسم، نتونستم الانم نمـیدونم حتما چی بگم از کجا بگم از این بگم کـه تو ما رو بزرگ کردی و وقتی هنوز ریش ... .
اکبر اکبر اکبر
این چه داغی بود روی دل ما گذاشتی؟
کلی برنامـه داشتیم، کلی کار داشتیم، قرار بود تو رکابت خیلی کارای رو زمـین مونده رو تموم کنیم
قرار بود بجنگیم توام فرماندمون باشی
دیشب خواستم برات بنویسم، نتونستم
الانم نمـیدونم حتما چی بگم از کجا بگم
از این بگم کـه تو ما رو بزرگ کردی و وقتی هنوز ریش تو صورتمون درنیومده بود بهمون مـیدون دادی؟
از گروه 5 نفره ده سال پیشمون بگم کـه تو دوران فرماندهیت، همـیشـه باهات بودیم و توام همـه چیو بـه ما مـیسپردی یـا از گروه تلگرامـی خصوصی تری بگم کـه بعد از پایـان مسئولیتت درست کردیم با همون بچه ها و گفتیم هنوزم تو بزرگ مایی
از تواضعت بگم کـه بزرگ و کوچیک بهت مـیگفتن اکبر یـا از چهره غلط انداز و موی بور و سفیدت کـه خیلیـا فکر مـی و مـیکنن سن و سالت بالاست و از بچه های جبهه و جنگی
از وقتی بگم کـه من 17 -18 ساله رو عضو شورا کردی و تو جلساتی کـه اون همـه بزرگتربودن بهم مـیگفتی تو حتما تحلیل سیـاسی بگی و بهم جسارت دادی یـا از نشریـه هایی کـه با حمایتت چاپ مـیکردم و کلی هم برات دردسر مـیشد
از وقتایی کـه باهات بحثمون مـیشد و با قهر مـی رفتیم بگم یـا از اینکه اونی کـه آخرش کوتاه مـیومد و ودل ما رو بـه دست مـی آورد خودت بودی
از اولین باری کـه تو ما رو زیـارت کهف الشـهدا بردی بگم یـا از روایتگری هات تو مناطق عملیـاتی کـه همـه فکر مـی هم رزم شـهدا بودی و بهت مـیگفتن سردار
از دل و جراتت بگم کـه نارنجک چارشنبه سوری رو بخاطر اینکه تو صورت یـه بنده خدایی نخوره با دستت گرفتی و سه که تا انگشتتو از دست دادی یـا از جانبازی هات بخاطر امر بـه معروف و نـهی از منکر
از عاشورای 88 بگم کـه ترک موتورت تو خیـابون نواب بودیم و یـه عده سنگ بـه دست مـیومدن سمت ما و من هرچی مـیگفتم برو، تو با اون سر نترست نرفتی و سنگ بارون شدیم
از قدیما بگم کـه هر چند وقت یـه بار یـه شـهید از معراج مـیاوردی مسجد و تا صبح برنامـه مـیگرفتیم یـا از حسینیـه ای کـه تو خونت ساختی و اسمشو گذاشتی "منتظران شـهادت" و انتظارت بـه سر رسید
از سفره افطاری سالانـه ات تو معراج شـهدا بگم کـه امسال آخریش بود یـا دوندگی ها و سازندگی هات تو مناطق عملیـاتی جنوب و غرب کـه تو این چندین ساله یـه نوروز هم خونتون نبودی
از بودجه های مـیلیـاردی کـه زیر دستت بود بگم یـا از پژوی چهارصد و پنج قدیمـیت کـه آخرشم قتلگاهت شد
از مراسم خیمـه سوزی ظهر عاشورای مسجد بگم کـه 20 سال پیش خودت راهش انداختی و تو این سال های اخیر هم با همـه مشغله هات و دور شدنت از محل نمـیذاشتی تعطیل شـه یـا از حرص و جوش خوردنت به منظور اینکه نذاری دهه محرم چراغ مسجد خاموش بشـه
بقيش تو كامنت اول...

Read more

Advertisement

Media Removed

Çay saati ️ سلام دوست جونا خدارو شكر بارون امروز تهران، همـه رو خوشحال كرد و به هوا لطافت خاصى بخشيد، اميدوارم باران رحمت الهى همـه جاى ايران بباره و هوا بخصوص درون مناطق جنوبى تميز بشـه، عكس ميز عصر ديروزمون هست، كيك هم يه كيك ساده هست كه هر وقت عجله داشته باشم و فورى بخوام كيك درست كنم اين كيك يادم ... Çay saati 🍰🍴☕️
سلام دوست جونا
خدارو شكر بارون امروز تهران، همـه رو خوشحال كرد و به هوا لطافت خاصى بخشيد،
اميدوارم باران رحمت الهى همـه جاى ايران بباره و هوا بخصوص درون مناطق جنوبى تميز بشـه،
عكس ميز عصر ديروزمون هست،
كيك هم يه كيك ساده هست كه هر وقت عجله داشته باشم و فورى بخوام كيك درست كنم اين كيك يادم ميوفته،
روش درست كردنش هم خيلى آسونـه، خوشمزه و خوش بافت درمياد، اين هم رسپى اش:
كيك ساده :
تخم مرغ٤عدد
شكر ١ ليوان
روغن مايع دو سوم ليوان
شيردو سوم ليوان
آردسفيد دو ليوان
بكينگ پودر٢ق چ
وانيل١ق چ
رنده پوست پرتقال١ق غ
آرد و بكينگ پودر و وانيل رو مخلوط ،و سه بار الك كرده كنار ميگذاريم،
تخم مرغها و شكر رو با همزن پنج دقيقه خوب ميزنيم که تا حجم بگيره بعد روغن و رنده پوست پرتقال رو اضافه ميكنيم و هم ميزنيم سپس شير رو هم بـه دستور افزوده و مخلوط ميكنيم،
حالا آرد رو كم كم بـه مايع كيك اضافه و بشكل دورانى بـه خورد بقيه مواد ميديم که تا مايعى يكدست بدست بياد، و داخل قالبى كه قبلا چرب و آرد پاشى شده مى ريزيم،
قالب رو داخل فرى كه قبلا گرم كرديم با دماى ١٨٠ درجه قرار ميديم، كيك من درون زمان چهل دقيقه كاملا پف ميكنـه و آماده ميشـه،
بعد از پخت بگذاريد که تا كيكتون سرد بشـه و بعد از اينكه مطمئن شديد كيك بـه قالب نچسبيده، كيك رو برگردونيد،
ژله توى عكس هم ژله بلوبرى هست كه بچه هام خيلى دوست دارند،
عصرتون بخير دوستاى گلم
پى نوشت: دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم اونجا كه شما هستين هوا چطوره؟؟

Read more

Media Removed

عكس زيباي اقاي @mahdi_Sedaghii رو ورق بزنيد ببينيد طهرون طهرون يعني صداي تو كه اسممو صدا كنـه ﻣﻨﻮ با قصه خودم دوباره آشنا كنـه نفس بده بـه اين هوا هوا رو تازه تر كني كنار من تو لاله زار هواي دردسر كني بغضتو بشكن و يه شب طهرونو باروني بكن اگه تو هم عاشقمي عشقتو زندوني نكن رو تن اين پياده ... عكس زيباي اقاي @mahdi_Sedaghii رو ورق بزنيد ببينيد

طهرون

طهرون يعني صداي تو
كه اسممو صدا كنـه
ﻣﻨﻮ با قصه خودم
دوباره آشنا كنـه
نفس بده بـه اين هوا
هوا رو تازه تر كني
كنار من تو لاله زار
هواي دردسر كني
بغضتو بشكن و يه شب
طهرونو باروني بكن
اگه تو هم عاشقمي
عشقتو زندوني نكن
رو تن اين پياده رو
جاي قدم‌هاي توئه
قلبمو ﻣﻨﺘﻈﺮ نذار
اينجا هنوز جاي توئه

وقتي كه تو خواب و خيال
سر روي شونـه‌ام مي‌ذاري
ﻣﻨﻮ بغل كن و بگو
بهم چقدر دوسم داري
وقتي كه تو دستاي تو
گريه بارون مي‌زنـه
يكي با قلب عاشقش
واست داره جون مي‌كَنـه

بغضتو بشكن و يه شب
طهرونو باروني بكن
اگه تو هم عاشقمي
عشقتو زندوني نكن
بدون مقصد و هدف
متروسواري بكنيم
دنيا رو ﻣﻨﺘﻈﺮ نذار
بايد يه كاري بكنيم
نفس بكش تو اين هوا
هواي دلتنگي من
شونـه بـه شونـه دلم
كنار من قدم بزن
طهرون فقط با عطر تو
براي من مقدسه
دلتنگياي زندگيم
با تو بـه آخر مي‌رسه @mazyar_fallahi
#mazyarfallahi #mazyar_fallahi #مازيارفلاحي #مازيار_فلاحي #مازیـارفلاحی #مازیـار_فلاحی #تهرون #طهرون #آلبوم_جديد #يادم_تو_را_فراموش

Read more

Media Removed

. دل من دیر زمانی‌ست کـه مـی‌پندارد دوستی نیز گلی‌ست مثل نیلوفر و ناز ساقه‌ی ترد ظریفی دارد بی‌گمان سنگ‌دل هست آنکه روا مـی‌دارد جان این ساقه‌ی نازک را دانسته بیـازارد درون زمـینی کـه ضمـیر من و توست از نخستین دیدار هر سخن، هر رفتار دانـه هایی‌ست کـه مـی افشانیم برگ و باری‌ست کـه مـی‌رویـانیم آب ... . دل من دیر زمانی‌ست کـه مـی‌پندارد دوستی نیز گلی‌ست

مثل نیلوفر و ناز

ساقه‌ی ترد ظریفی دارد

بی‌گمان سنگ‌دل هست آنکه روا مـی‌دارد

جان این ساقه‌ی نازک را دانسته بیـازارد

در زمـینی کـه ضمـیر من و توست

از نخستین دیدار

هر سخن، هر رفتار

دانـه هایی‌ست کـه مـی افشانیم

برگ و باری‌ست کـه مـی‌رویـانیم

آب و خورشید و نسیمش مـهر است

گر بدان گونـه کـه بایست بـه بار آید

زندگی را بـه دل‌انگیزترین چهره بیـاراید

آنچنان با تو درآمـیزد این روح لطیف

که تمنای وجودت همـه او باشد و بس

بی‌نیـازت سازد از همـه چیز و همـه
زندگی گرمـی دل‌های بـه هم پیوسته‌ست

تا درون آن دوست نباشد همـه درها بسته‌ست

در ضمـیرت اگر این گل ندمـیده‌ست هنوز

عطر جان پرور مـهر گر بـه صحرای نـهادت نوزیده‌ست هنوز

دانـه‌ها را حتما از نو کاشت

آب و خورشید و نسیمش را از مایـه‌ی جان خرج مـی‌باید کرد

رنج مـی‌باید برد

دوست مـی‌باید داشت

با نگاهی کـه در آن شوق برآرد فریـاد

با سلامـی کـه در آن نور ببارد لبخند

دست یکدیگر را بفشاریم بـه مـهر

جام دلهامان را مالامال از یـاری، غمخواری

بسپاریم بـه هم

بسراییم بـه آواز بلند

شادی روی تو، ای دیده بـه دیدار تو شاد

باغ جانت همـه وقت از اثر صحبت دوست

تازه، عطر افشان، گلباران باد.
پ.ن:دانشگاه علوم پزشکی جهرم -دی ماه 1388
پ.ن:عکاس هم خودم ....من طبقه دوم دوستام زیر بارون تو محوطه دانشگاه ☔😉😉😉

Read more

Media Removed

. . سلام عزیزای دلخوبید؟ . . توی دومـین ماه بهاری خدا روشکر بارون خوبی داشتیم و هوای تمـیز. خدا کنـه این بارون و هوای تمـیز توی شـهرهای جنوب هم باشـه🌧. . . ی عزیزم مـهمونمون بود و ظرفایی کـه روش کبوتر داره رو برام زحمت کشیدن و کادو آوردن خیلی دوستشون دارم همون لحظه بـه پاس تشکر ازش استفاده کردم ... .
.
سلام عزیزای دل❤خوبید؟
.
.
توی دومـین ماه بهاری خدا روشکر بارون خوبی داشتیم و هوای تمـیز. خدا کنـه این بارون و هوای تمـیز توی شـهرهای جنوب هم باشـه🌧.
.
.
ی عزیزم مـهمونمون بود و ظرفایی کـه روش کبوتر داره رو برام زحمت کشیدن و کادو آوردن خیلی دوستشون دارم همون لحظه بـه پاس تشکر ازش استفاده کردم😍 .(عرو ورق بزنید ) .
.
خیلی از عزیزان آموزش این نوع مرغ رو مـیخواستن. مرغ های مجلسی رو من همـیشـه بـه این روش آماده مـیکنم: .
.
بسته تعداد نفرات یک تکه درون نظر مـیگیرم و چند تکه هم اضافه مـیزارم کـه اگه احیـانا برنج اضافه موند بدون مرغ نباشـه.
دو عدد پیـاز رو نگینی خرد مـیکنم و یک عدد هویج و نصف فلفل دلمـه و دو حبه سیر و دو که تا برگ بود و یک عدد چوب دارچین رو کنار مـیزارم. بـه مرغ های تکه شده مقداری نمک و زرد چوبه مـی وبعد داخل تابه روغن مـی ریزم و کاملا سرخ مـیکنم. وقتی یک طرفش سرخ شد برمـی گردونم که تا طرف دیگه هم سرخ بشـه.مرغ ها رو برمـی دارم توی همون تابه مواد خرد شده رو مـی ریزیم و ده دقیقه تفت مـیدیم و دو قاشق رب گوجه اضافه مـیکنیم و کاملا رب رو تفت مـیدیم که تا خوشرنگ بشـه. مرغ ها رو مـیچینیم واز این مواد تفت داده شده روی مرغ مـی ریزیم دولیوان آب بریزید که تا جوش بیـاد بعد شعله رو کم کنید که تا مرغتون کاملا بپزه و جا بیـافته.درنـهایت آبلیمو بریزید ودو قاشق زعفرون دم شده و بعد خاموش کنید وقتی مرغ جا افتاد یک فنجان بیشتر نباید آب داشته باشـه. 👆
.
.
برای دور برنج :
سه عدد هویج رو خلال کنید داخل تابه بریزید چهار پنج قاشق آب بریزید درتابه رو بزارید که تا هویج کمـی نرم بشـه و بپزه بعد دو قاشق روغن و یـا کره بریزید و تفت بدید دو قاشق شکر بریزید و کمـی ابغوره و دو قاشق پیـاز داغ.(حذفش نکنید خیلی خوشمزه مـیشـه)
وقتی هویج اماده شد کنار بزنید وتوی همون تابه مقداری زرشک بریزید ویک قاشق شکر و تفت بدید زیـاد سرخ نکنید چون زرشک بد رنگ مـیشـه وقتی تفت خورد با هویج ها مخلوط کنید و برای تزئین دور برنج بریزید.
.
.
.
نکته: اندازه شکر دست خودتونـه من این اندازه زدم شیرین نبود وخیلی دلچسب بود..
.
.
.
اون خورشت هم خورشت اناربیجه کـه طرز تهیـه ش توی این هشتگ موجوده : #اناربیج_فودانـه ❤
.
.
.
هر سوالی داشتید بفرمایید 🌹❤
.
.
.
ما گیلک ها کنار غذامون باقالی خام مـیخوریم 😊

Read more

Advertisement

Media Removed

. خوشحال مـیشم بدونم کدوم همکاری تیم ما با " مـهران آتش " عزیز رو‌بیشتر دوست داشتید . . لطفا اگه بیشتر از یک کار رو دوست داشتید بـه ترتیب اولویت بنویسین ممنونم # . مـهران جان شما هم حتما نظر بدی 😀 ----------------------- " توو آینـه " من این شـهرو حتما فراموش کنم مثه پرسه هایی کـه با من زدی بعیده ... .
خوشحال مـیشم بدونم کدوم همکاری تیم ما با " مـهران آتش " عزیز رو‌بیشتر دوست داشتید .
.
لطفا اگه بیشتر از یک کار رو دوست داشتید بـه ترتیب اولویت بنویسین
ممنونم #💙 .
مـهران جان شما هم حتما نظر بدی 😉😀
-----------------------
" توو آینـه "
من این شـهرو حتما فراموش کنم
مثه پرسه هایی کـه با من زدی
بعیدهی بای خوب شـه
به اندازه ای کـه تو با من بدی !
.
موزیک : صادق زینی
تنظیم : آرش آزاد
ترانـه : وحید بیـاتی .
-----------------------
"جاده چالوس "
ببین دریـای احساسم کنارت
داره کم کم یـه اقیـانوس مـیشـه
کنارت از بیـابونم کـه رد شم
شبیـه جاده ی چالوس مـیشـه .
موزیک : صادق زینی
تنظیم : آرش آزاد
ترانـه : وحید بیـاتی
. -----------------------
" گلوله "
راشو کج مـی کرد گلوله
اگه مـی تونست ببینـه
اگه مـی دونست قراره
روی قلب تو بشینـه
.
ته ِ اون کوچه ی بن بست
مادری خوابش نمـی برد
وقتی عکسش توی جیبت
پشت هم گلوله مـی خورد
.
موزیک : صادق زینی
تنظیم : شـهراد امـیدوار
ترانـه : وحید بیـاتی
. -----------------------
"سیب کال "
برای من یـه سیب کال بودی
تو‌رو‌حس مـیکنم کـه زود چیدم
دارم احساسمو بالا مـیارم
کنارش غصه هامو قورت مـیدم
.
موزیک : صادق زینی
تنظیم : سعید تفاخ
ترانـه : وحید بیـاتی .
-----------------------
"آرزوی محال "
به هیشکی بـه جز تو نـه فکر مـیکنم
نـه یـه تار موت ُ عوض مـی کنم
اگه آرزوی تو‌نیستم نترس
خودم آرزوت ُ عوض مـی کنم
.
به هر سمت کـه پاهات قدم مـیزنـه
مسیر منو زیر و رو مـی کنـه
سکوت تو یعنی تمومش کنم
نگاهت ولی هی شروع مـیکنـه
.
موزیک : صادق زینی
تنظیم : پارسا قناعتی
ترانـه : وحید بیـاتی .
-----------------------
"عشق ممنوع "
نـه دیگه عشق ممنوع
وابستگی هرگز
سردی ِ این دستا
یعنی خداحافظ
.
باور نکن شاده
با اینکه مـی خنده
مردی کـه توو بارون
چترش رو مـی بنده
.
موزیک : صادق زینی
تنظیم : امـیرمـیلاد نیکزاد
ترانـه : وحید بیـاتی .
-----------------------
پ ن :
دلتنگتم مـهران جان #💙
.
#مـهران_آتش #وحیدبیـاتی #شاعر #ترانـه_سرا #اهواز #توو_آینـه #جاده_چالوس #سیب_کال #عشق_ممنوع #آرزوی_محال #گلوله
@mehranatash
@sadeq.zeyni
@saeed.taffakh
@arashazadofficial
@shahradomidvar1
@parsaghanaati
@amirmiladnikzad 💙💙💙💙

Read more

Media Removed

صفر اتوپیـای ایرانی من آبادان است، شـهر مقاومت با مسجد و بازار و پالایشگاه و حتی کلیسایی کـه توی اوج محاصره پایگاه مقاومت داشت. شـهری کـه مردم‌اش مثل آب اند! یک ذوق داشت پسرک. مـی‌گفت:" برو امـیری ماشین ببین! امشب صنعت بازی داره! برو ببین ملت مـی‌پکونن!" پیرمرد دشداشـه پوش ولی پک سنگینی بـه دورچستر سفید ... صفر
اتوپیـای ایرانی من آبادان است، شـهر مقاومت با مسجد و بازار و پالایشگاه و حتی کلیسایی کـه توی اوج محاصره پایگاه مقاومت داشت. شـهری کـه مردم‌اش مثل آب اند!

یک
ذوق داشت پسرک. مـی‌گفت:" برو امـیری ماشین ببین! امشب صنعت بازی داره! برو ببین ملت مـی‌پکونن!" پیرمرد دشداشـه پوش ولی پک سنگینی بـه دورچستر سفید زد و گفت:" مو ماشین ندیده نیسوم، ای منطقه آزاد بری ما نون نمـی‌شـه، آب نمـی‌شـه!" آب هم نشد! راست مـی‌گفت!

دو
از ذوالفقاری رکاب زد که تا آبادان، که تا خود سپاه! رسید و سراغ بنادری را گرفت:" عراقیـا از رودخونـه رد شدنـه! شـهر تو محاصره‌ن!" دریـاقلی گفت و رادیو اعلام کرد هرکه هرچه دارد بیـاورد! حتی چوب دستی!

تانک‌ها حتما مـی‌فهمـیدند کـه گلوله‌ها از بعد یک شـهر ایستاده بر نمـی‌آیند

سه
"خیـاطی کجاست" مرد بلند شد، آمد دم درون مغازه ایستاد و روی ته ریش زبرش دست کشید و به امتداد خیـابان نگاه کرد " حمـید، مو بِرُم بـه ای بگُم خیـاطی کجان" حمـید از مغازه خودش بیرون آمد و دم درون نشست که تا حواس‌اش بـه هردو مغازه باشد

یک ربعی راه رفتیم که تا به خیـاطی رسیدیم. مرد دستم را توی دست خیـاط گذاشت و رفت

چهار
آبادان استحاله مـی‌کند، همدانی و بلوچ و لر و کرد توی این شـهر هست! اما این چیزی هست که توی شناسنامـه‌ها نوشته شده، توی شـهر اما همـه آبادانی صحبت مـی‌کنند

پیرمرد خیـاط مـی‌گوید:" قدیما آبودان کـه دعوا مـیشد مـیگفتن برو بارون کـه اومد بیـا دعوا! یعنی اگه گریـه کردیی نفهمـه! یعنی اگه گریـه کردی بگی بارونـه! یعنی آبروت نره"

توی دعوا هم آداب داشتند انگار! هیچ مردی نباید جلوی دیگران خورد شود. حتی توی دعوا

پنج
من مال همـین خاک‌ام! توی امـیدیـه بـه دنیـا آمدم، خاک مـی‌فهمم، آب مـی‌دانم

این چند خط را به منظور آن‌ها مـی‌نویسم کـه مثل من حرف مـی‌زنند، کـه مثل من گریـه مـی‌کنند، کـه مثل من مـی‌خندند

شـهر توی محاصره است، مـی‌فهمـی؟! یکی دست گذاشته روی گلوی لوله‌ها انگار! اتوپیـای من توی محاصره است

پای رفتن‌ام توی گل است، اما تو مـی‌دانی اگر نبود که تا حالا نمـی‌نشستم.

از روی ناصر شرمنده‌ام، از روی تمام مردم شـهرم، از روی ابوعلی کـه هروقت مـی‌رفتم قهوه برایم مـی‌ریخت، از روی محمد و آن همـه چای تلخ با آب شور کـه آدم را نمک گیر مـی‌کند! شرم‌ام را از سه راه شـهادت که تا چوئبده کشیده‌اند.

شـهرم دارد سقوط مـی‌کند. بچه‌ها غیرت کنید! نای رکاب زدن ندارم! مـی‌گویند آب نیمـه تیرماه بـه شـهر مـی‌رسد، قبول! شـهر اما امروز مثل ماهی روی خاک خودش را بلند مـی‌کند و به زمـین مـی‌کوبد

اینجا رادیو آبادان است، هرکه هرچه دارد بیـاورد، حتی یک قمقمـه

پ‌ن
اجازه ندید صدای مردم را از زبان نامردم بشنویم

#آبادان

Read more

Advertisement

Media Removed

••• بین قاشق های غذاخوریـه دم دستی،یکی بود کـه با بقیـه فرق داشت. رو بقیـه عگل گندمـی بود،روی اون یـه دونـه گل سرخ! هر وعده ناهار و شام،سر تصاحب این قاشق بین من و م شر بـه پا مـی شد.با امتیـاز کوچیکتری و پادرمـیونی ماماجی بیشتر وقتا من برنده مـیشدم. فاتح و سرخوشانـه با گل سرخی غذا مـیخوردم. چندوقت پیش ... •••
بین قاشق های غذاخوریـه دم دستی،یکی بود کـه با بقیـه فرق داشت.
رو بقیـه عگل گندمـی بود،روی اون یـه دونـه گل سرخ!
هر وعده ناهار و شام،سر تصاحب این قاشق بین من و م شر بـه پا مـی شد.با امتیـاز کوچیکتری و پادرمـیونی ماماجی بیشتر وقتا من برنده مـیشدم.
فاتح و سرخوشانـه با گل سرخی غذا مـیخوردم.
چندوقت پیش آجهزیـه بایگانی ماماجی چشمم بـه گل سرخی افتاد.
با خنده بـه ماماجی مـیگم: یـادته؟
مـیگه: دیوونگی تون بیشتر دامن منو مـیگرفت..مگه مـیشـه یـادم بره؟
ولی من یـادم نیست،آخرین باری کـه اینقدر سرتق و جانانـه به منظور داشتن و خواستن چیزی جنگیدمُ،یـادم نیست!بزرگ شدمُ اندازه یـه قاشق گل سرخی رمقی نمونده کـه یـه راند دیگه مبارزه کنم.
#یلدانوشته
.
.
p.s: دیوونـه بارون ام،اما خاطر درخت و شکوفه هارو هم کم نمـیخوام،کاش تاب بیـارن این برف و بارونُ

Read more

Media Removed

سلام بچه ها خوبيد؟ همسر جون چند روزى رو مريضه و منم سرم شلوغ بود و نتونستم بيام اينجا و بابت تاخير درون اين پست عذر منو بپذيرين. از بارسلون كلي داستانـهاش مونده كه اونارو استورى ميذارم و هايلايت ميكنم. شـهر ادماى تپلى و خوش خنده كه اصلا و ابدا انگليسي بلد نيستن ولي باور كنيد كارتونو با ايما و اشاره راه ... سلام بچه ها خوبيد؟
همسر جون چند روزى رو مريضه و منم سرم شلوغ بود و نتونستم بيام اينجا و بابت تاخير درون اين پست عذر منو بپذيرين.
از بارسلون كلي داستانـهاش مونده كه اونارو استورى ميذارم و هايلايت ميكنم.
شـهر ادماى تپلى و خوش خنده كه اصلا و ابدا انگليسي بلد نيستن ولي باور كنيد كارتونو با ايما و اشاره راه ميندازن. كلا زبان بدنشون عاليه😄
يه شـهر بـه نظر من بيشتر خوشمزه و خوشگل که تا تاريخي و بلاب بلاب بلاب.
به همون اندازه كه افتاب گرفتن توى ساحلش بـه تنتون ميشينـه، خيس شدن زير بارون بي رحم تند و سيل اساش هم حالتو جا مياره. هم شبش دلبره هم روزش. فقط شبيه گرگانيا درون روز بيشتر از چند ساعتي كار نميكنن. مثلا اگر ساعت ٣ ظهر گرسنت بشـه بايد بـه برگر كينگى ، مك دونالدي چيزي بسنده كنى وگرنـه بقيه بسته هستن و رفت كه شب باز بشـه.
لباس همون برندا مثلا زارا حتي از استانبولم ارزونتره ، تاكسي قيمتش عاليه (با تاكسي متر) و غذا هم همينطور.
از فرودگاه که تا ميدون كاتالونيا با اتوبوس شاتل فك كنم نفرو ٤ الي ٦ يورو بود. ولي اين دفعه چون ما تعدامون زياد بود ون گرفتيم.
بار اول هتلمو تو ناف رامبلا گرفتم و هتل خيلي خوبيم بود بـه اسم
Arc la rambla
كهكلي هم آفر براى ورودي كلاب و فلامنكو بهمون داد. هر طبقش تراس هاى بزرگ با چمن مصنوعي و تخت و دوش براى افتاب گرفتن هم داره.
اما ايندفعه يه هتلي رو يكى از بچه ها پيدا كرد دقيقا كنار اپل استور دور ميدون كاتالونيا كه دو ماه بود افتتاح شده بود
@iberostar
و ما خيلي شانس اورده بوديم چون اون هتل با قيمت شبى ١١٠ دلار كه ما گرفته بوديم الان اگر بخوايد براى ابان بگيريد شبي ٢٤٠ دلاره. سوييت هاى ١١٥ مترى هم داره و روى سقفش يه استخر شيشـه ايه با ويو ميدون كاتالونيا و خ رامبلا كه ما فقط نگاهش كرديم چون قطعا با اون سرما نميشد ازش استفاده كرد و البته الان ديگه خودمم اگر بخوام دوباره برم اونجا اصلا بـه اين هتل فكر نميكنم چون خيلي گرونـه.
بگذريم.
اگر رفتيد بارسلون حتما از برند
@etniabarcelona
عينك بخريد كه ماده ى اوليه ى فرم عينكاشون از پنبست و قيمتاشم عاليه.
راستي
اسپانيا بهترين تكس فرى رو ميده. راحت خريد ميشـه كرد.
يه راستى ديگه
فرودگاه بارسلون يكى از منحصر بـه فردترين هاست مخصوصا براى خانوما.
شما چه وارد بشيد قبل از اينكه چمدوناتونو بگيريد بايد از يه مركز خريد بزرگ رد بشيد و چه بخوايد وارد فرودگاه بشيد كه البته بعد از پاس كنترل و دريافت تكس فرى هستش.
در اخر
اميدوارم رحم مسئولين شامل حال مردمم بشـه كه كمترين حقشون "شادى" رو درون روحشون شاهد باشم.
آمين

Read more

Media Removed

سلام وظهرتون بـه خیر دوستان هم اکنون بارش بارون شدید همراه با تگرگ درون مشگین شـهر رو داریم عکس‌ سوم باغچه کوچک حیـاطمون هست کـه پراز تگرگ هست والبته نتونستم زیر بارون وتگرگ بیـایستم‌ بـه همـین یک عبسنده کردم انشاااله کـه حال وهوای دلتون همـیشـه شاد وبهاری باشـه غدا برنج هستش‌ با خورش گوشت وقیصی همراه ... سلام وظهرتون بـه خیر دوستان
هم اکنون بارش بارون شدید همراه با تگرگ درون مشگین شـهر رو داریم عکس‌ سوم باغچه کوچک حیـاطمون هست کـه پراز تگرگ هست والبته نتونستم زیر بارون وتگرگ بیـایستم‌ بـه همـین یک عبسنده کردم
انشاااله کـه حال وهوای دلتون همـیشـه شاد وبهاری باشـه

غدا برنج هستش‌ با خورش گوشت وقیصی همراه باسیب زمـینی سرخ شده

برای تهیـه خورش یک عدد پیـاز متوسط رو نگینی کرده وبا دوسه قاشق روغن تفت بدین که تا سبک بشـه گوشت خورشتی رو اصافه وهمراه باپیـاز تفت بدین تارنگ گوشت قهوه ایی بشـه حین تفت خوردن کمـی فلفل وزردچوبه هم اضافه کنید‌ وقتی اب گوشت کامل کشیده شد دوقاشق رب گوجه افزوده دوسه دقیقه دیگه سرخ کنید وبعد سه لیوان اب گرم ریخته بعد جوش امدن کم کنید که تا با حرارت ملایم گوشت بپزه وابش غلیظ بشـه درون اواخر پخت کمـی نمک ودو قاشق زعفران ابشده اضافه کنید در‌ یک ماهیتابه یکی‌‌ دوتا سیب زمـینی خلالی شده رو سرخ کنید وبزارید کنار ودر روغن تابه قیسی ها رو دو سه دقیقه باحرارت ملایم سرخ کنید( چون قیسی زود مـیسوزه) وقتی نرم شد حرارتو خاموش کنید وقیسی ها رو درون دقیقه های اخر پخت گوشت بـه ظرف گوشت اَضافه کنید که تا چند دقیقه جوش بخوره وبعد خاموش کنید وهنگام سرو سیب زمـینی سرخ شده رو کنارش بزارید وبا برنج سرو کنید من بـه همراه سیب زمـینی از یک عدد پیـاز خلالی وسرخ شده هم استفاده کردم

#ناهار #برنج #زعفرونی #تهدیگ #خورش_گوشت #سبزی #شربت_نعنا #خوشمزه #خوشرنگ #دست_پخت_مادر #غذای_ایرانی #غذا #خونگی #آشپزی #آشپزی_ایرانی #اشپزی_خونگی #yumm #yumyum #lunch #lunchtime #delicous #foodpic #lovefood #truecooks #cooking #food #persianfood #persian_chefs #iran_food #sofrehkune

Read more

Media Removed

. امروز داشتم یوتیوب مـیدیدم ویدیوی یـه نقاش کـه به بچه ها مـی گفت خدا رو توصیف کنید. بعد براساس گفته های بچه ها،شکل خدایی کـه تو ذهنشون بود رو مـی کشید. راستش خیلی واسم جالب بود چون هر کدوم خدا رو بـه یـه شکل خاص توصیف مـی و اخر سر هیچ دوتا نقاشی شبیـه هم نشد. درون حالی کـه من خیـال مـی کردم نظر همـه بچه های درباره ... .
امروز داشتم یوتیوب مـیدیدم
ویدیوی یـه نقاش کـه به بچه ها مـی گفت خدا رو توصیف کنید. بعد براساس گفته های بچه ها،شکل خدایی کـه تو ذهنشون بود رو مـی کشید.
راستش خیلی واسم جالب بود چون هر کدوم خدا رو بـه یـه شکل خاص توصیف مـی و اخر سر هیچ دوتا نقاشی شبیـه هم نشد. درون حالی کـه من خیـال مـی کردم نظر همـه بچه های درباره خدا حتما شبیـه هم باشـه یـا بهتره بگم حتما شبیـه من باشـه. 😁
چیزی کـه من حدود ۵-۶ سالگی(قبلترش رو یـادم نیست)تو ذهنم درباره خدا داشتم،این بود کـه خدا یـه پیر مرد سفید پوش با موها و ریش بلند و پرپشت یـه دست سفیده مـهربونـه کـه یـه کمم اضافه وزن داره.🙆🏻‍♀️ و بزرگه... خیلی بزرگ! خیلی خیلی خیلی بزرگ!!😅
اونقدی کـه مـی تونست زمـین رو کـه وسط یـه حباب شیشـه ای معلقه بغل کنـه و تمام روز تماشاش کنـه.
و بعضی وقتا مثلا پرنده ها و بارون و باد وارد حباب مـی کرد کـه از آسمون سر درون مـی اوردن!
شاید واسه همـین من پرنده ها رو خیلی دوست داشتم چون خیـال مـی کردم خدا اونا رو مـی سازه و بلافاصله مستقیم از آسمون پرتشون مـی کنـه سمت ما!
البته مـیدونستم جوجه ها از تخم بیرون مـیان و اونا احتمالا بچه های پرنده هایی بودن کـه از آسمون فرستاده شده بودن و خیلی مورد علاقه من نبودن!!
بعد بـه نظرم اینجوری بود کـه وقتی خدا مـیخوابید شب مـی شد و وقتی چشماشو باز مـی کرد صبح مـی شد.
در طول روزم کارش این بود کـه آدمای مختلفو دنبال کنـه ببینـه چی کم وری دارن یـا چی مـیخوان کـه واسشون فراهم کنـه. بعضی وقتا کـه حوصلش سر مـی رفت یـه کم اذیتشون مـی کرد و فرشته هارو جمع مـی کرد کـه دور هم بخندن😁
گاهی اوقات کـه عروسک و جوجه و خرگوش از خدا مـیخواستم و خیلی طول مـی کشید با خودم مـیگفتم خب ادمای روی زمـین خیلی زیـادن شاید امروز خدا وقت نکرده بـه من برسه واسه همـین هر روز صبح کـه بیدار مـی شدم دوباره خواستمو مـیگفتم کـه اگه نوبتم شد چیزی جا نیوفته یـا مثلا اشتباهی اون روز بـه جای اردک،شکلات نخوام.
چون بالاخره معلوم نبود که تا دفعه بعدی کـه نوبتم مـیشـه چند وقت طول مـی کشـه؟!
تا این کـه بزرگتر شدم رفتم مدرسه با نجوم آشنا شدم و دینی خوندم و اطلاعاتم بیشتر شد.
و کم کم با تغییرات کوچیک تصورات بچگیم مدام تغییر کرد و آخر سر همـه چیز عوض شد.
حالا مـیدونم کـه زمـین توی یـه حباب معلق نیست.
خدا جسم نداره.
و لازم نیست هر روز دنبال آدما راه بیوفته یـا اذیتشون کنـه.
اما راستش هنوزم اگه بهم بگن خدا رو مجسم کن همون چیزا بـه ذهنم مـیرسه .
خدای بچگی شما چه شکلی بود؟

Read more

Advertisement

Media Removed

این شعرو تقدیم مـیکنم بـه دوست خوبم مجتبی کـه تلخیـهای زندگی رو چشید و دوست داشتن و جدایی رو لمس کرد. غروب رفتن............تنـهام،ولی بی تو بـه من خوش مـیگذره شبم با تو دیگه نـه، با ستاره ها بـه صبح مـیرسه پاکت سیگارم دست نخورده روی مـیزه غمو غصه دیگه نیست،که اشک بخواد بریزه دیگه یـادتو نمـیخوام توی ذهنم تصور کنم ... این شعرو تقدیم مـیکنم بـه دوست خوبم مجتبی کـه تلخیـهای زندگی رو چشید و دوست داشتن و جدایی رو لمس کرد. غروب رفتن............تنـهام،ولی بی تو بـه من خوش مـیگذره شبم با تو دیگه نـه، با ستاره ها بـه صبح مـیرسه پاکت سیگارم دست نخورده روی مـیزه غمو غصه دیگه نیست،که اشک بخواد بریزه دیگه یـادتو نمـیخوام توی ذهنم تصور کنم زندگیمو نمـیخوام صرف این غرور کنم من کـه گذشتم از همـه چیز تو هم بهتره بری دنبال یـه چیز زندگی کنی واسه خودت زندگی بسازی نمـیخوام تویـه زندگیم بشم مـهره بازی تو هم بهتره بری یـه گوشـه کز کنی و مثل بارون بباری کـه دیگه نکنی هیچ دلی رو تیکه جایی رزا با رفتنت روزام همـه تموم شده تموم کـه نـه، یـه کابوس ناتموم شده غروب رفتنت توی ذهنم ضبط شده کـه التماس مـیکردم اما دل تو سنگ شده ولی بدون تو باعث شدی کـه این پسر بد شده حالا هم داره تقاص کاراشو بعد مـیده کـه دیگه تو پیشم نیستی کـه ببینی این دل واست تنگ شده و چشمای این پسر از دوریت کمرنگ شده حالا هم نیستی کـه ببینی اسمت روی قلبش، دستش حک شده...... شعر عبدالله علیزاده

Read more
سال هاى زيادى گذشتن... يازده سال ... ولى هنوز خوب يادمـه جرقه دوستيمون با اشك ريختنش شروع شد ولى ديگه نذاشتم هيچ وقت تنـهايى اشك بريزه هميشـه وقتى ميخواست پيشش بودم كنار اشكاى از سر ذوق و اشكاى از سر ناراحتيش اونم همينطور هميشـه وقتى ناراحت بودم با يه پيغام سلام هستى ؟؟ يا سلام بيدارى ؟؟ و جواب اره عزيزمى ... سال هاى زيادى گذشتن... يازده سال ...
ولى هنوز خوب يادمـه جرقه دوستيمون با اشك ريختنش شروع شد
ولى ديگه نذاشتم هيچ وقت تنـهايى اشك بريزه هميشـه وقتى ميخواست پيشش بودم كنار اشكاى از سر ذوق و اشكاى از سر ناراحتيش اونم همينطور
هميشـه وقتى ناراحت بودم با يه پيغام سلام هستى ؟؟ يا سلام بيدارى ؟؟ و جواب اره عزيزمى كه اغاز مكالمـه بود اروم شدم
هميشـه تو ليست مخاطبام يكيو داشتم كه هر وقت بخوام سر هر موضوعى بهش پيام بدم
يكى كه هر وقت بارون بباره هردومون ميدونيم قراره بـه همين زودى مادوتا ديوونـه رو تو بارون جلوى ايس پك پيدا كنن
يه رفيق كه از وقتى يادمـه همرام بوده همـه جا
حتى پايه مسافرت دوتاييه و باهام خيابوناى گرم قم رو قدم ميزنـه که تا ايس پك پيدا كنين
يكى كه تو حرم حضرت معصومـه هم سر كل كل باهات باعث يه خاطره بى نظير بشـه
يه دوست كه كل كاخاى سعد اباد پايتخت رو باهات قدم زده باشـه و بعدش بـه پيشرو شدنت تو مسيراى مترو اعتماد كنـه
يكى كه اولينام هميشـه با اون بوده ...
اولين مسافرت مستقل
اولين كنسرت رفتن
حتى اولين بار كه رفتم كافى شاپ
خيلى از شب ها رو که تا صبح كنارهم خوابيديم و از همـه چى تو اين كائنات حرف زديم
خيلى از خيابونارو باهم قدم زديم
كلى از چيزايى خريديم باهم بوده
و خلاصه #عاطى_جان كه يازده ساله بهترين رفيق دنياست براى من
و حالا من اشك ميريزم اشكى از سر ذوق بى نـهايت براى يكى شدن تو و مردى كه الان كنارشى و عشق زيبايى كه داريد
و اقا احسان بـه شما بايد بگم : كسى كه داره مياد تو زندگى شما دقيقا نصف عمر من تو زندگى من بوده و برام خيلى ارزشمنده مراقبش باشين و نذارين هيچ وقت تنـهايى اشك بريزه شايد خيلى غد باشـه ولى من اينو خوب ميدونم تنـها بـه كسى ابراز علاقه ميكنـه كه واقعا دوسش داره و اگر كسى رو دوست داشته باشـه همـه كار براش ميكنـه بعد شما خوشبختين كه دارينش

ارزو ميكنم انقدر شيرين زندگى كنين كه لحظه لحظه اش براتون قند باشـه و يادتون باشـه يكى اين گوشـه زندگيتون هست كه هروقت بخواين حاضره هر كارى براتون بكنـه

دوست جان قديمى زينب
.
.

پ.ن۱: متن برگرفته از کاری از اقای @amirnezam.s با کمـی تغییرات و خوانش از خودم ...
.
پ.ن۲: چشم قلبی _اشکی شدم برات ! رفیق شاد باش و همـه خوشبختیـای دنیـا واسه تو 😘😭
@atefeh_pouraminaie

Read more

Media Removed

توی شـهر چه خبره؟ 🤩 . هر شـهری یـه حااالی داره. جدا از بحث جاهای دیدنی و معروفش، یکی از علاقه‌مندی‌های من تو سفر، گشتن تو محله‌های قدیمـی و دیدن مردمشـه اینکه ببینی تو چه حالی هستن، چیکار مـیکنن، سرگرمـیشون چیـه، بافت شـهر چطوریـه، بیشتر چه مشاغلی دارن و .. #ماکو ، واسه من از این نظر بهشته!️ دقیقا همون چیزیـه ... توی شـهر چه خبره؟ 🤩
.
هر شـهری یـه حااالی داره. جدا از بحث جاهای دیدنی و معروفش، یکی از علاقه‌مندی‌های من تو سفر، گشتن تو محله‌های قدیمـی و دیدن مردمشـه😍 اینکه ببینی تو چه حالی هستن، چیکار مـیکنن، سرگرمـیشون چیـه، بافت شـهر چطوریـه، بیشتر چه مشاغلی دارن و ..
#ماکو ، واسه من از این نظر بهشته!❤️ دقیقا همون چیزیـه کـه از‌ یـه شـهر تاریخی و قدیمـی و بکر انتظار دارم. بجای اینکه ویلاهای سنگی ببینم، خونـه‌های قدیمـی مـیبینم. بجای پاساژای چند طبقه، مغازه‌های کوچیک بامزه مـیبینم، بجای کافی‌شاپ فلان و بهمان قهوه‌خونـه و چایخوری مـیبینم و بجای رستورانایی کـه باید بدونی از کدوم قاشق واسه خوردن چی استفاده کنی😂 غذاخوریـای جمع‌و‌جور مـیبینم و نون سنگک و غذا محلی و نوشابه شیشـه‌ای!... واسه شروع #ماکوگردی اولویت اول و اخرم قدم زدن تو شـهر و‌ دیدن مردمش بود. دیدن اینـهمـه سادگی، اینـهمـه محبت و مـهمون نوازی واسم غیرقابل تصور بود😍
عکسهارو ورق بزنین و هایلایتای امروز رو بامن ببینین. عاول چایخونـه‌س! همـینجوری کـه داشتم قدم مـیزدم دیدم رو پشت بوم این چایخونـه‌ام😎 شما فقط تصور کن عصر یـه نسیم خنکی بزنـه و بشینی اینجا و با منظره کوه، چایی‌‌‌دمـی بزنی بر بدن🤩 البته کـه ما امروز بـه هرکی سلام کردیم مارو یـه چایی مـهمون کرد‌ و به اندازه کل عمرم امروز چایی مـهمون شدم!😍
.
اینکه انقدر با این شـهر ارتباط برقرار کردم، فقط به‌خاطر همـین سادگیشـه. همـین حفظ شدن بافت قدیمـی، همـین بکر بودن، همـین مردم مـهمون نوازشـه کـه تو این‌دور روز با محبتشون حسابی غافلگیرمون ❤️ همـیشـه مـیگفتم من مال این دنیـای مدرنیته نیستم. من حتما یـه‌روزی بـه دنیـا مـیومدم کـه اصل زندگی سادگی و ارامش بود. اونروزا کـه زندگی‌ رنگ داشت🌈 ...
.
.
پ.ن: از من راجع بـه اب و هوا مـیپرسین.
دیروز اینجا خیلی گرم بود و تا امروز ظهر هم همچنان گرم. اما از عصر بارون گرفت از اون بارونایی کـه تو ۳۰ ثانیـه موش اب کشیده بشی😅 و هوا خنک و عالی شده فعلا. ولی بهترین زمان سفر بـه اینجا از شـهریور که تا اواسط خرداده.
در مورد بازارهای منطقه ازاد، بزودی یـه پست مـیذارم و بهتون توضیح مـیدم😍
جاهای دیدنی داخل شـهر هم توی یـه پست جدا مـیذارم کـه وقتی اومدین اینجا راحت پیداشون کنین😎و بـه جون من دعا کنین🤪
.
#صحرا_مـیره_سفر
#ماکو_نامـه_صحرا .

One of the best ways to know a city is by wandering through alleys and talking people ..
today We walked through the city, people of maku are very hospitable and And we were surprised by this hospitality !..
.

#ماکوگرام #ماکو #ماکوگردی #بریم_ماکو #ماکوگرافی #سفرنامـه_ماکو
‏ #maku #Mak

Read more

Advertisement

Media Removed

سلام دوستاى گلم از ديروز خونـه مادرم بودم و امروز عصرى بـه خونـه برگشتم، با ترافيك عصر تهران گرماى زياد و بغضى كه تو گلوم بود، ديگه وقتى رسيدم خونـه داغون داغون بودم، درون يخچالو باز كردم ميوه هم فقط يه نصفه هندونـه و كمى گيلاس داشتيم، حوصله درست كردن شام رو هم نداشتم اومدم روى مبل افتادم كه كمى جلوى باد كولر ... سلام دوستاى گلم
از ديروز خونـه مادرم بودم و امروز عصرى بـه خونـه برگشتم، با ترافيك عصر تهران گرماى زياد و بغضى كه تو گلوم بود، ديگه وقتى رسيدم خونـه داغون داغون بودم، درون يخچالو باز كردم ميوه هم فقط يه نصفه هندونـه و كمى گيلاس داشتيم، حوصله درست كردن شام رو هم نداشتم اومدم روى مبل افتادم كه كمى جلوى باد كولر استراحت كنم، كف پام درد ميكرد از بس كه از صبح راه رفته بودم پاشدم نشستم و شروع كردم بـه ماساژ پام كه يهو يادم افتاد كه تولد همسرجانـه و همسر جان هم هنوز بيرونند و من هم هيچ كارى نكردم،
با اون پاى چولاق دوييدم سمت يخچال و چهارتا تخم مرغ بردم تو آشپز خونـه و گذاشتمشون تو آب ولرم كه از يخى بيفتن، که تا باهاشون كيك درست كنم، خامـه هم كه نداشتيم و تصميم بر آن شد كه كيك دو رنگ درست كنم نتيجه رو هم كه مى بينيد، نـه شمعى نـه غذايى و نـه ميوه درست و حسابى، چايي ها هم از نوع هندلى و تنبلونـه، ولى خوب شد حداقل تونستم كيكى بپزم و به مناسبت تولد، دهانمون شيرين بشـه،
امشب با خوردن اين كيك دهانمون شيرين شد ولى دلم هنوز غمگينـه، بخاطر ممدى كه شـهيد شد و اين روزها رو نديد روزهاى العطش گويان كودكان و زنان و مردم ستم ديده خرمشـهر،
امروز توى راه كه ميومدم ياد اهواز و آبادان ، دزفول و انديمشك كردم و سفرى كه تو همون روزهاى جنگ من و همسرم راهى اون مناطق شده بوديم، ياد گنبد شده شوش دانيال و در و ديوار هاى زخمى از جنگ اهواز افتادم، حس و حال عجيبيه كه تو خيابون قدم بزنى و يهو آژير بكشن و صداى موشك بارون و بعدش صداى آمبولانس و باز هم جريان عادى زندگى،
اين مردم جنگ رو با تمام وجودشون حس كردند و از جون و مالشون مايه گذاشتند، الان حقشون نيست كه مورد بى مـهرى قرار بگيرند، آب كمترين حق يك انسان براى زنده موندنـه، بـه فريادشون برسيد
#خرمشـهر #اهواز #آبادان #انديمشك #رامـهرمز #دزفول #تابستان #تير٩٧ #آب #مـهنازكيك

Read more

Media Removed

. امروز یـه اتفاق خیلی عجیب افتاد!!! یکی از دل نوشته های پارسالمو وسط خونـه ت! پیدا کردم! اون روزا حال خوبی نداشتم!!! همـه چیز تو یـه نابسامانیـه عجیب و غریبی گیر کرده بود!!!! از روابطم گرفته که تا محیط کارم و حتی محیط خونـه!!!! یـه پریشانی همـه چی تموم!!! بخاطر بی انصافی صاحبخونـه ی قبلی مجبور شده بودم ... .
امروز یـه اتفاق خیلی عجیب افتاد!!!
یکی از دل نوشته های پارسالمو وسط خونـه ت! پیدا کردم! اون روزا حال خوبی نداشتم!!! همـه چیز تو یـه نابسامانیـه عجیب و غریبی گیر کرده بود!!!! از روابطم گرفته که تا محیط کارم و حتی محیط خونـه!!!!
یـه پریشانی همـه چی تموم!!!
بخاطر بی انصافی صاحبخونـه ی قبلی مجبور شده بودم درون بدترین زمان ممکن وسط بارون و برف اسباب کشی کنم! اونم دقیقا تو روزایی کـه بازار کار گرم بود!!! اما واسه یـه جابه جایی ناخواسته کارمم تعطیل شد!!! و اوضاع بـه هم ریخته مالی هم بـه بقیـه ی پریشانی ها اضافه شد!!! یـه جاییش نوشته بودم من به منظور آموزش آماده نیستم و این جبر اطرافم خیلی آزاردهنده است! نـه من نمـیتونم!!!! از پسش برنمـیام!!!!
خلاصه تو این دل نوشته کل یـه سالو از همـه لحاظ بررسی کرده بودم و فریـاد من دیگه آخر خطم سر داده بودم!!!!
......
موقع خوندنش لبخند رو لبم بود چون بـه هر موردی کـه مـی رسیدم مـی دیدم ازش گذر کردم و تموم شده!!! اونم بـه بهترین شکل ممکن!!!!
کاملا درون مقابل اون متینِ ناامـید بودم و تمام روزای تیره و تار، امروز روشنـه روشن بود!!!
......
با یـه لبخند دفترچه رو بستم! اما یـهو تاریخ اون روز کـه خیلی سر سری بهش نگاه کرده بودم و فقط اسفند ۹۵ بودنش نظرمو جلب کرده بود! جلوی چشمم اومد، ۲۶ام!!!! ۲۶ اسفند ۹۵!
و امروزم کـه ۲۶ام بود!!! خشکم زده بود دقیقا یک سال بعد!!!!
و من بـه کل با متین اون روز فرق مـیکردم!!! و همـه ی پیش بینی های پر از دلسردیم غلط از آب درون اومده بود و برعتصورم امسال بی نـهایت موفق بودم...
....
این ۲۶ ام که تا ۲۶ ام بهم فهموند این یـه سال برعتصورم خیلی هم زود و در یک چشم بـه هم زدن نگذشته!!!!
گذروندن اون روزا و برای تغییر همـه ی اون ناامـیدی ها و غصه ها لحظه های سخت و پرتلاشی رو پشت سر گذاشتم!!! کـه هیچ وقت اندازه یـه پلک زدن نبود!!!
.....
خیلی شیرین و امـیدبخش بود!
اینکه با تمام وجود و به چشم دیدم کـه هیچ اندوه و دلسردی ای موندگار نیست!!! گاهی حالمونو بنویسیم شاید همـین قصه ی نا امـیدی مون یـه روزی تبدیل بشـه بـه چراغ و قلبمونو روشن کنـه!!!
مثه من کـه امروز دلم روشن شد بـه خوندن نوشته ای کـه درست یک سال قبل درون تاریکترین لحظه ی زندگیم نوشتم!!!
۲۶ام اسفند دوستداشتنیِ من

Read more

Media Removed

#travel #memory #colombia #shotonnote8 #selfportrait عکس‌هایی کـه تو این نـه ماه سفر از خودم گرفتم رو مرور مـیکنم. منظورم سلفی‌ از صورتم تو فودوربین با گزینـه‌ی "قشنگ کن" به منظور اصلاح پوست‌ِ از آفتاب لکه دار شده‌م نیست. منظورم عکس‌هایی کـه با توجه بـه حس و حال اون لحظه و با علم بـه اینکه روزی مرورشون‌کنم ... #travel #memory #colombia #shotonnote8 #selfportrait
عکس‌هایی کـه تو این نـه ماه سفر از خودم گرفتم رو مرور مـیکنم. منظورم سلفی‌ از صورتم تو فودوربین با گزینـه‌ی "قشنگ کن" به منظور اصلاح پوست‌ِ از آفتاب لکه دار شده‌م نیست.
منظورم عکس‌هایی کـه با توجه بـه حس و حال اون لحظه و با علم بـه اینکه روزی مرورشون‌کنم گرفتم و فرستادم بـه آلبومـی بـه اسم "بعدا برو سراغشون".
تو این آلبوم همـه جور عکسی درون همـه حال و اوضاعی هست. از خستگی آفتاب زدگی تو آمازون، که تا خوشحالی بعد از کلی زیر بارون کوبا. از فرار بـه تنـهایی بعد از یـه روز شلوغ درون جمع بولیوی و از احساس ناراحت تنـهایی بعد از مدت‌ها بی‌هم‌صحبتی لذت بخش درون پرو و غیره!
اما توی این آلبوم عکسی دارم کـه خوب یـادمـه. عکسی از من و افسردگی! دست درون دست هم درون یک روز زیبای بهاری درون سفر! افسردگی؟ اونم تو سفر؟ آدم اصلا وقت نمـیکنـه! آره اگه سفر یک هفته، ده روز، یک‌ماه و... باشـه و فشرده و پر از برنامـه، احتمالا همچین کلمـه‌ای معنا نداره. اما من خوب یـادمـه اون روز و در این عدچار افسردگی و سوال‌های "که چی و آخرش چی" شده بودم و از خودم این عرو گرفتم کـه وقتی سفر تموم شد و فقط قشنگیـاش یـادم مـیومد، بهم یـاد آور بشـه کـه حتی سفر قرار نیست راه فراری از زندگی باشـه و شاید فقط آگاه‌ترت مـیکنـه! اونم شاید!
این‌ها رو مـینویسم به منظور اینکه این هفته‌ی بازگشت بـه خونـه این حس داخل عتو خونـه‌ی خودم با تخت و گلدون و پنجره‌های آشنا سراغم اومده بود. حس و دورانی آشنا به منظور بیشتر ادما و برای هر قشر و حال و زندگی درون هر جایی! حس و حال و روزایی کـه در همسایگی سرخوشی و حال خوبی زندگی مـیکنـه! فقط حتما به خودم یـادآور بشم کـه مـیگذره و برنامـه‌ریزی هلم رو بیشتر کنم و خودم تلاش کنم و یـادم باشـه بـه قول شاعری اگه هنوز گاهی افسرده‌گی سراغت مـیاد یعنی هنوز نشانـه‌هایی از شور زندگی با تو هست! -

پ.ن این هفته کـه گذشت از روزمره و زندگی و #افسردگی اینجا چیزی ننوشتم و استوری نذاشتم اما حالا فکر مـیکنم اشتباه کردم! زندگی و #روزمره و #سفر تصویر واقعی آدم‌هاست و من هم حتما با این سیر جلو برم... قول مـیدم از الان این قسمتای زندگی رو هم باهم سفر کنیم:))

Read more

Advertisement

Media Removed

#یـازده_سالگی امروز کـه داشتم بین کتابهای قدیمـیم مـیگشتم کتاب شرلوک هولمز رو دیدم و همچین با ذوق نگاش مـیکردم و مـیگفتم وای یـادش بخیر این کتاب رو با پولای خودم خ کـه اگری پیشم بود احتمالا فکر مـیکرد من از بچگی شاغل و حقوق بگیر بودم .. والا 🙂 فک کنم ۱۱ یـا ۱۲ ساله بودم ، این دومـین کتابی بود کـه با پول توجیبی ... #یـازده_سالگی
امروز کـه داشتم بین کتابهای قدیمـیم مـیگشتم کتاب شرلوک هولمز رو دیدم و همچین با ذوق نگاش مـیکردم و مـیگفتم وای یـادش بخیر این کتاب رو با پولای خودم خ کـه اگری پیشم بود احتمالا فکر مـیکرد من از بچگی شاغل و حقوق بگیر بودم .. والا 🙂
فک کنم ۱۱ یـا ۱۲ ساله بودم ، این دومـین کتابی بود کـه با پول توجیبی های خودم مـیخ
اولین کتاب (آلیس و راز قلعه ی سحرآمـیز) رو هم از نمایشگاهی کـه توی مدرسه مون باز شده بود خ
یـه پازل هم به منظور م خ طرحش یـادم نیست شاید کیتی بود
(کتاب آلیس رو هرچی مـیگردم پیداش نمـیکنم شاید هنوز خونـه ی ی باشـه یـا توی کارتن هایی کـه باز نشده گوشـه ی کمد افتادن باشـه 🤔)
یـادم مـیاد چند روزی از بوفه تنقلات و ساندویچ نخ و با پولش تونستم از نمایشگاه خرید کنم
اگر بـه م مـیگفتم احتمالا پول خرید کتاب رو بهم مـیداد ولی ... خب ... خُل بودم 😅
کلا الان هم انگار خوشم مـیاد خودم رو تحت فشار قرار بدم 😑
.
.
این عصر جمعه ای قرار بود بساط عصرونـه ببریم بیرون و دوتایی خوش بگذرونیم
ولی همسرجان بدقولی کرده و با چندی از جوانانِ ورزش دوست خاندان رفتن فوتبال 😒
اشکالی نداره
به هرحال من درک مـیکنم کـه آقایون بعد از یک هفته کار احتیـاج بـه تفریح دارن 🔫😑
.
منم دیگه بیخیـال عصرونـه شده و
مـیخوام بشینم شرلوک هولمز بخونم #به_یـاد_قدیما 🤗
اون موقع کتابهای هیجانی- معمایی رو خیلی دوست داشتم
تعریف کتابهای هری پاتر رو هم خیلی مـیشنیدم ولی هیچوقت نخشون چون فکر مـیکردم پولم نمـیرسه
نمـیدونم چرا مثل بچه ی آدم بـه بابام نمـیگفتم چی دوست دارم
مـیدونید بـه نظرم آدم حتما همون موقع کـه یـه چیزی رو دوست داره بـه دست بیـاره چون بعدش یـا دیگه دوسش نداره یـا بدردش نمـیخوره
الان هم فک نکنم دیگه علاقه ای بـه خوندن داستانـهای هری پاتر داشته باشم
.
دست از این افکار برمـیدارم و
دمر روی تخت دراز مـیکشم و کتاب رو مـیگیرم دستم
ای بابا جلدش دوباره جدا شده و دیگه چسب نواری هم کارگشا نیست
صدای نم نم نامنظم بارون رو مـیشنوم کـه مـیخوره بـه پنجره ی اتاق
دلم مـیخواد تصور کنم دوباره ۱۱ ساله شدم که تا با اون حس و حال کتابم رو بخونم

صدای زنگ درون اومد
و ۱۱ سالگی پرید

الان زنی ۲۸ ساله ام کـه برای عصرونـه چای درست مـیکنـه .
.
.
۱۷ فروردین ۹۷
.
#گلی_و_کتابآش 📚
.
.
#قدیما #کتاب #شرلوک_هلمز
#کتابیسم #کتاب_خوب #کتاب_بخوانیم #مطالعه #کتابخوان #آشتی_با_فرهنگ #شرلوک_هولمز #کتاب_دوست #کتاب_باز #کتابخوانی
#mobilegraphy #bookstagram #book #ketabism #ketabdoni #ketabdoost #ketabkhani

Read more

Media Removed

. . .از ديروز عصر که تا حالا كه شمال رسيديم همينطور بارون داره مياد ،🌧️ . خواستم ناهار رو ببرم توي تراس (بالكون) همسر جان گفتند ميخوايم راحت ماهي بخوريم يا سردمون بشـه . .ديدم راست ميگه؛ وقتي ايشون ميگن سردِ، بعد من بايد چيزي نگم🤒 🤧 چون من ازشون سرمايي ترم و همچنان حالت سرماخوردهها رو دارم ( حساسيت) ... .
.
.از ديروز عصر که تا حالا كه شمال رسيديم همينطور بارون داره مياد ،🌧☔️
.
خواستم ناهار رو ببرم توي تراس (بالكون) همسر جان گفتند ميخوايم راحت ماهي بخوريم يا سردمون بشـه .
.ديدم راست ميگه؛ وقتي ايشون ميگن سردِ، بعد من بايد چيزي نگم🤒 🤧 چون من ازشون سرمايي ترم و همچنان حالت سرماخوردهها رو دارم ( حساسيت) ، گفتم حالا كه ناهار رو تو حياط نميخوريم روي اجاق عكسشو بگيرم
. .حالا هر طوري ميخوام عكس بگيرم خودمم روي كتري و قوري بطور واضح نمايان بودم 🙈بماند كلي قايم و موشك بازي و دالي بازي دراوردم آخرشم نشد كه نشد😉😄، گفتم خب اشكال نداره چاره اش چندتا ستاره ست🙈🙈 . نـه ديگه اگه كتري رو بر ميداشتم لطف وصفايي نداشت پستم 😉 .
.
جاتون خالي شويد پلو با ماهي شوريده ( ماهي شوريده از تهران آوردم چون ما جنوبي ها ماهي جنوب رو بيشتر مي پسنديم 😉) .
.
.
.طريقه طعم دار كردن ماهي
.
يك بوته سير( كوچيك) رو رنده كرده بـه همراه نمك و ماهي رو حدوداً نيم ساعت توي اين سير ميذاريم بمونـه و بعد از زمان ذكر شده ، آردي كه خودم از قبل درست ميكنم شامل آرد سفيد و زردچوبه و ادويه كاري و پودرسير و كمي هم فلفل قرمز مخلوط ميكنيم و ماهي رو توي اين آرد مي و بعد با روغن كه از قبل داغ شده سرخ ميكنم و نوش جان كنيد 😋
.
.
. . .
.شرمنده پست رو پاك كردم و كامنتهاي دلنشين شما عزيزان پاك شد انقدر اون قوري و كتري رو ستاره بارون كردم كه يادم رفت اسمم رو روي تصوير بنويسم باز هم شرمنده 😰.
.
.
.سپاسگزارم از حضور سبز 💚 تك تك شما دوستان عزيزان🙏🏻💝😘😘😘
.
.
. #طرز_تهيه_مزه_دار_كردن_ماهي_سامانتا_فود

Read more

Media Removed

#رفیق_خفنتوتگ_کن . . ‌درست هست دراین روزهای دونفرهی راندارم تاعاشقانـه هایمان راباهم قدم بزنیم.. اما خداروشکر همچون تویی رادارم کـه متکی بـه گرمای جیب های خودمان قدم بزنیم وبه این‌تنـهایی بخندیم! توهستی که تا برای اینکه حسادت امانمان رانبرد بـه کافه رفته و دوستانـه چای بخوریم.. مـیدانی ... #رفیق_خفنتوتگ_کن ❤📷🌹 .
. ‌درست هست دراین روزهای دونفرهی راندارم تاعاشقانـه هایمان راباهم قدم بزنیم..
اما خداروشکر همچون تویی رادارم کـه متکی بـه گرمای جیب های خودمان قدم بزنیم وبه این‌تنـهایی بخندیم!
توهستی که تا برای اینکه حسادت امانمان رانبرد بـه کافه رفته و دوستانـه چای بخوریم..
مـیدانی درست هست عشق نیست اما درحوالی منوتو بدجوری رفاقت پرسه مـیزند...
تو به منظور تمام دردای مکرر این روزا پناهی #رفیق ...
برای تمام این کولاکِ غم.
برای تمام این سیلِ خبرای بد.
برای تمام این لرزشی کـه افتاده بـه جون زانوهام.
برای تمام این نشدنایی کـه پا گذاشته بیخ گلوی این دنیـا و آدماش...
من تمام راه‌ها رو رفتم ولی هیچ راهی تو دنیـا بـه خندیدن بدون تو نرسید. نـه کـه فقط خودم نخوام، بخوام هم نمـیشـه.
نمـیشـه بی‌رفیق این زمستونای پشت همو سر کرد و یخ نزد...
نمـیشـه بی‌کسی کـه تو و چاله‌چوله‌های دلتو بلده، جلوی این پاییزِ بی‌بارون قد علم کرد و نیفتاد...
هرچقدرم از تنـهایی بگیم نمـیشـه بی‌رفیق جاده‌ها و رفت و سهم زندگی رو از این بیغوله گرفت...
نمـیشـه بی‌رفیق این پاییز بی‌بارون رو سر کرد.....

#رفیقتوتگ_کن🌹❤😍📷💑😍😊🙏
.
.
.
.
.
▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
اينكه ميگويند
من بى تو ميميرم
دروغ نيست !!!
فقط آدمـها بـه يكباره نميميرند !!!
خيلى آهسته
و بـه مرور زمان
يكى با مرور خاطرات
يكى با جاى خالى كسى
يكى با عكسى بـه يادگار درون آغوشش
يكى با صداى درون و ديوار
يكى هم با عطرِ بـه جا مانده اى

#مـیکائیل 📷
▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
ﺩﻟـﻢ ﺗﻨﮓ ﺷـﺪﻩ ﺑﺮﺍﯾﺖ. . . اﻣﺎﻧﻤﯽﺷـﻮﺩﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﮕﻮﯾـﻢ اﺯﺍﯾﻦ ﺩﻟﺘﻨـــــﮕﯽ

ﺩﻟﺘﻨـــــﮕﯽ ﺭﺍﻧﺸﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﺩﻫــﻢ باﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘـﻪ. . . ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔـﺬﺍﺭﻡ ﮐـﻪ شاﯾـﺪﯾـــــﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯﺁﻥ ﮔـﺬﺭﮐﻨﯽ
بخوﺍﻧﯽ !!! ﻭﮐﺎﺵ ﺑﺪﺍﻧـﯽ
ﮐـــــﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻣـــــﻦ ﺗـــــﻮﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ. . . ﺗـــــﻮﯾﯽ کـــــﻪ ﺍﮔـــــﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘـﻢ ﻧﺸﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ بﻪ ﻫﻤـــــﻪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺘـﻢ :

ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧـــــﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿـــــﺪ. . . ﺗﻤـﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣـــــﻦ ﺍﺳت
‌‎ 🌾
🍃🌸
🌸🍂 🍂🍃🌸🍃🌾 ☞ 🌸💞@mikilove351 🌸💞

Read more

Media Removed

#رفیقتوتگ_کن اونیکه_خیلی_دلتنگشی . ‌درست هست دراین روزهای دونفرهی راندارم تاعاشقانـه هایمان راباهم قدم بزنیم.. اما خداروشکر همچون تویی رادارم کـه متکی بـه گرمای جیب های خودمان قدم بزنیم وبه این‌تنـهایی بخندیم! توهستی که تا برای اینکه حسادت امانمان رانبرد بـه کافه رفته و دوستانـه چای بخوریم.. مـیدانی ... #رفیقتوتگ_کن ❤📷🌹اونیکه_خیلی_دلتنگشی .
‌درست هست دراین روزهای دونفرهی راندارم تاعاشقانـه هایمان راباهم قدم بزنیم..
اما خداروشکر همچون تویی رادارم کـه متکی بـه گرمای جیب های خودمان قدم بزنیم وبه این‌تنـهایی بخندیم!
توهستی که تا برای اینکه حسادت امانمان رانبرد بـه کافه رفته و دوستانـه چای بخوریم..
مـیدانی درست هست عشق نیست اما درحوالی منوتو بدجوری رفاقت پرسه مـیزند...
تو به منظور تمام دردای مکرر این روزا پناهی #رفیق ...
برای تمام این کولاکِ غم.
برای تمام این سیلِ خبرای بد.
برای تمام این لرزشی کـه افتاده بـه جون زانوهام.
برای تمام این نشدنایی کـه پا گذاشته بیخ گلوی این دنیـا و آدماش...
من تمام راه‌ها رو رفتم ولی هیچ راهی تو دنیـا بـه خندیدن بدون تو نرسید. نـه کـه فقط خودم نخوام، بخوام هم نمـیشـه.
نمـیشـه بی‌رفیق این زمستونای پشت همو سر کرد و یخ نزد...
نمـیشـه بی‌کسی کـه تو و چاله‌چوله‌های دلتو بلده، جلوی این پاییزِ بی‌بارون قد علم کرد و نیفتاد...
هرچقدرم از تنـهایی بگیم نمـیشـه بی‌رفیق جاده‌ها و رفت و سهم زندگی رو از این بیغوله گرفت...
نمـیشـه بی‌رفیق این پاییز بی‌بارون رو سر کرد.....

#رفیقتوتگ_کن🌹❤😍📷💑😍😊🙏
.
.
.
.
.
▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
اينكه ميگويند
من بى تو ميميرم
دروغ نيست !!!
فقط آدمـها بـه يكباره نميميرند !!!
خيلى آهسته
و بـه مرور زمان
يكى با مرور خاطرات
يكى با جاى خالى كسى
يكى با عكسى بـه يادگار درون آغوشش
يكى با صداى درون و ديوار
يكى هم با عطرِ بـه جا مانده اى

#مـیکائیل 📷
▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓ ─❥✮❥♛♝♛❥✮❥
──❥✮❥♛♝♛❥✮❥
───❥✮❥♛♝♛❥✮❥
────❥✮❥♛♝♛❥✮❥
─────❥✮❥♛♝♛❥✮❥
──────❥✮❥♛♝♛❥✮❥
───────❥✮❥♛♝♛❥✮❥
────────❥✮❥♛♝♛❥✮❥
──▄██ ██▄─────▄████▄ ─▄ █▓▓▓▓▓▓▓█▄─▄█▓▓▓▓▓▓█▄
▐█▓▓▓▓▓▒▒▓▓▓▓▓▒▒▓▓▓▓▓█▌
██▓▓▓▒▒▒░░▒▓▒░░▒▒▒▓▓▓██ ██▓▓▒▒░░░░▓░▓░░░░▒▒▓▓██ ▐█▓▓▒▒░░░▓░░
#رفیقتوتگ_کن👭👬😍😍🙏🌸🌹اونیکه_بدونش_زندگی__سخته

Read more

Media Removed

#مانکن #مدلینگ # قرار بود مدلهای تابستانـه رو عکاسی کنیم با بالا رفتن قیمت ها حتما هزینـه زیـادی رو به منظور عکاسی و مدلها مـی دادیم با چرخی تو نت تونستیم یـه آتلیـه خونگی پیدا کنیم کـه قیمتهاش مناسب تر بود. قرار بر این بود کـه من برم و شخصا حضور داشته باشم کـه مشکل بعدی پیش نیـاد و برخی مدلها و لباسها با سیلقه خودمون ... #مانکن #مدلینگ #
قرار بود مدلهای تابستانـه رو عکاسی کنیم با بالا رفتن قیمت ها حتما هزینـه زیـادی رو به منظور عکاسی و مدلها مـی دادیم با چرخی تو نت تونستیم یـه آتلیـه خونگی پیدا کنیم کـه قیمتهاش مناسب تر بود.
قرار بر این بود کـه من برم و شخصا حضور داشته باشم کـه مشکل بعدی پیش نیـاد و برخی مدلها و لباسها با سیلقه خودمون ست بشـه مثلا قبلا پیش اومده بود کـه مانکن پیراهن کوتاه رو با شلوار جین پوشیده بود🤔
وارد خونـه کـه شدم مثل خونـه پدرم تو نوجوانی های خودم بود تو کوچه مـیدونـهای نارمک یـه خونـه با یـه حیـاط سرسبز کـه بارون زده بود و شمعدونیـها رو خیس کرده بود و من مات زیباییشون.
مدلها خیلی زیـاد بودن حاضرم شرط ببندم کـه هیچ خانمـی قادر و راضی بـه تن تمامشون نبود با اینکه هنوزم به منظور خودم لباس پوشیدن و دیدن مدلش جلوی آیینـه عادی نشده ولی اصلا این توانایی رو درون خودم و اعصابم نمـیدیدم کـه بخوام خروارها لباسو بپوشم و برم جلو آیینـه و هرزگاهی موهامو تغییر فرم بدم و برم جلو دوربین تازه حتما کلی کفش و شلوار با رنگ های مختلف هم با هر کردم از مدلها ست مـیکردم
گاهی یـه لباس با گلهای سرخ رو با شلوار جین گل دار و یـه کفش قرمز پاشنـه بلند گاهی یک لباس را با شلوار جین طوسی و کتونی صورتی ست کنم.
تو عمن نزدیک ده ساعت این کارها رو تکرار کرد حتی یکبار هم گوشی موبایل جواب نداد نـه تلگرامـی چک کرد نـه حرف خاصی با من زد
اگر مـیخواستم جمله ای درون موردش بگم این بود کـه من تو این زمونـه آزاد نوجوانی بـه وقار و متانت رفتار این ندیدم درون عوض اطرافم پر بود از هایی کـه با زور مذهب تزریقی بـه زنجیر کشیده شده بودن و تو قفس ادعای پیـامبری و رسالت سنگین داشتن و امثال این خانم رو ملکه های زیبای جهنم فرض مـید و دهنشون بـه هر ناروایی باز بود.
اون روز متوجه شدم مانکن بودن یکی از کارهای سخته اونم تو کشور ما و هیچ چیز جز نیـاز باعث نمـیشـه خانمـی بتونـه ده ساعت لباس بپوشـه و در بیـاره درون حالی کـه هستندایی کـه با نیم ساعت برهنگی درآمد چندین برابر این ک معصوم رو دارند
تا اون روز با نـهایت سخاوتی کـه تو وجودم فرض مـیکردم تفکرم این بود کـه من هیچ وقت این کارو انجام نمـیدم ولی الان درون کمال شرمندگی بـه این نتیجه رسیدم کـه مانکن بودن تو جامعه ما فقط راهب درآمده پاکه خدا و دین و مذهب رو کاری ندارم کـه هر جا فریـاد مذهب مدعیـان بود داد مظلوم بیداد مـیکرد.

Read more

Media Removed

. اگه یـادش رفته باشـه چی؟ مرد از خودش پرسید، از خود ساکت مایوس توی آینـه. مرد توی آینـه گفت یـادش رفته، بعد چی؟ فکر کردی هنوز یـادشـه؟ مرد لجش گرفت، آدم توی آینـه خیلی منطقی و حرص دربیـاره. پشتشو کرد بـه آینـه، نگاه کرد بـه خوشـه های خشک گندم توی گلدون شیشـه ای، کـه هنوز گوشـه اتاق بودن. گندمـهایی کـه یک روز زن با خودش آورد ... .
اگه یـادش رفته باشـه چی؟ مرد از خودش پرسید، از خود ساکت مایوس توی آینـه. مرد توی آینـه گفت یـادش رفته، بعد چی؟ فکر کردی هنوز یـادشـه؟ مرد لجش گرفت، آدم توی آینـه خیلی منطقی و حرص دربیـاره. پشتشو کرد بـه آینـه، نگاه کرد بـه خوشـه های خشک گندم توی گلدون شیشـه ای، کـه هنوز گوشـه اتاق بودن. گندمـهایی کـه یک روز زن با خودش آورد و مرد گفت چه صحرايي بشـه این اتاق بعد از تو. گندم ها حتی از روز اولی کـه اومدن و خشک بودن هم خشکیده تر بودن. مرد دراز کشید روی تخت، ساکت و آروم. انگار کـه پذیرفته باشـه از یـاد رفته. انگار کـه باور کرده باشـه دیگه تموم شده قصه های خوب قدیم. آدم توی آینـه داد زد حالا اینقدرها هم غصه نداره ها. جوابشو نداد. بـه سقف اتاق نگاه کرد. ابری بود اتاق. رعد و برق زد. از سقف اتاق بارون مـی اومد، گوشـه اتاق گندم های خشک زیر بارون کم کم پوسیدن. آدم توی آینـه اومد کنار پنجره ایستاد، بـه خیـابون نگاه کرد، بـه آدم هایی کـه همـه داشتن مـی رفتن و هیچاومدن بلد نبود. شب اومد بـه زیـارت شـهر. مرد بـه خود آینـه ایش گفت یـادش نمـیره. شبها یـاد من مـیفته، من مطمئنم. مرد آینـه ای هیچی نگفت. پنجره رو باز کرد، ایستاد روی لبه پنجره، مثل برگی کـه از درخت، مثل گنجشکی کـه از شاخه، مثل زنی کـه از دل، مثل اشکی کـه از چشم، رفت..... از ابرهای دل مرد و از ابرهای سقف اتاق بارون مـی اومد. خوابش برد. هیچنبود مرد رو بیدار کنـه، به منظور همـیشـه خوابید.....


#حمـیدسلیمـی
@hamid.salimi.59

Read more

Media Removed

ورق بزنید #ایرانگردی #هیچهایک قسمت پنجم خُوووووب! نوبتی هم باشـه نوبته جزیره هرمزِ! جزیره هرمز دیدنی های زیـادی داره! خیلی زیـاد؛ طوری کـه ما توو 6 ساعت مداومت و گشتن با کلی عجله و اینا بزور تونستیم بگیم دیدیم همشو! صبح کـه بیدار شدم قرار بود ب ازون جماعت شلوغ بیرون! پنج نفر همپا مـیخواستم کـه ... ورق بزنید
#ایرانگردی #هیچهایک قسمت پنجم
خُوووووب! نوبتی هم باشـه نوبته جزیره هرمزِ!
جزیره هرمز دیدنی های زیـادی داره! خیلی زیـاد؛ طوری کـه ما توو 6 ساعت مداومت و گشتن با کلی عجله و اینا بزور تونستیم بگیم دیدیم همشو!

صبح کـه بیدار شدم قرار بود ب ازون جماعت شلوغ بیرون! پنج نفر همپا مـیخواستم کـه بیـان باهام جزیره رو بگردیم و من عصر برم سمت بندرعباس؛ یکم شلوغش کردم کـه امشب کی کجا مـیره و اینا و وقتی شلوغ شد همـه قانع شدن کـه شب هستیم همـینجا (که من کوله نخوام با خودم ببرم و وسایلم رو بذارم باشـه اینجا)؛ شلوغی برا حضور اونـهمـه آدم و مراقبت از وسایل لازم بود :)) خلاصه اونجا با حامـی عزیز آشنا شدم. @mrr.hami
یـه پسر بسیـار آروم و متین و خونگرم، بچه شیرازوو، اهل دل و خوش صحبت. کلی باهم توو اون شش ساعت گردش دور جزیره کیف کردیم.

یـه موتور سه چرخ زنگ زدیم اومد و هرمز گردی رو شروع کردیم.

همـینجا بگم کـه شخصا جزیره هرمز رو بـه دو بخش تقسیم مـیکنیم: کل جزیره یـه طرف، خانـه دکتر نادعلیـان یـه طرف!

توو این پست کل جزیره رو سعی مـیکنم بیـارم، پست بعدی اختصاصی بـه دکتر نادعلیـان مـیپردازم. بشدت از شخصیت این مرد خوشم اومد... بـه محض ورود بـه اسکله جزیره هرمز، دمِ دست ترین چیزی کـه مـیتونید ببینید، قلعه پرتغالی هاست. جایی کـه همون فرشـهای رنگی با ماسه رنگی درست مـیکنن. خود قلعه حداقل سه متر زیر شن و ماسه رفته و ارتفاع ش کم شده! و خب تنـها چیزایی کـه ازش باقی مونده یکسری دیوار و برجک نصف نیمـه ای هست ازش؛ی حال و حوصله مرمت ش رو نداره؛ درحقیقتی دوست نداره یک یـادگار زمان استعمار رو بازسازی کنـه؛ توو این بازدید بود کـه یک گروه از دوستان همنورد و همسفر خوبم رو بصورت کاملا اتفاقی دیدم. مائده، فرزین و حسن و بقیـه کـه برام جدید بودن. اینو یـادتون باشـه جلوتر بهش مـیرسیم D:

خب قلعه رو هرطور بود ولش کردیم :)) رفتیم سمت کوه های نمکی؛ جایی کـه پر از انرژی مثبته؛ خوراک یوگا! و سرشار از آرامش؛ امکان نداره بگین من عصبی مـیرم اینجا و آروم برنگردین؛ که تا این حد خوبه!
ساختار کوه بصورت تیغه ای و تکه تکه هستش کـه بخاطر شسته شدن اونـها توسط بارون هست. شکل و شمایل جالبی داره و توو شب کاملا وحشتناک مـیشـه؛ شب نرید... نقطه بعدی به منظور دیدن کوه های رنگین کمان بود؛ دره رنگین کمان هم مـیگن؛ منظورشون چیـه: خاک این منطقه بطرز جالبی رنگهای خاصی داره؛ رنگ پایـه ای قرمز و بقیـه رنگ ها تناژ نزدیک بـه رنگهای گرم؛ و زنان این جزیره با همـین خاکهای رنگی تابلو مـیکشن و بطریـهای ماسه ای کـه نقش دارند درست مـیکنن؛
ادامـه متن درون کامنت اول

Read more

Media Removed

اين متن رو مليسا درون سايت ويرگول نوشته نميدونم چقدر ممكنـه موافق باشيد ولى ارزش خوندن داره! براي خوندن متن كامل بـه لينكي كه درون آخر متن نوشته شده مراجعه كنيد: يا عبارت "اين دوستان درون سفر كي بـه پيامبري مبعوث شدند" رو سرچ كنيد! @melissachabok *************************************************** این ... اين متن رو مليسا درون سايت ويرگول نوشته نميدونم چقدر ممكنـه موافق باشيد ولى ارزش خوندن داره! براي خوندن متن كامل بـه لينكي كه درون آخر متن نوشته شده مراجعه كنيد: يا عبارت "اين دوستان درون سفر كي بـه پيامبري مبعوث شدند" رو سرچ كنيد!
@melissachabok ***************************************************
این روزها توی هر شبکه اجتماعی کـه عضو باشید، از بین دوستانتون یـاایی کـه به واسطه عکس‌های زیبا معروفیتی بـه هم زدندانی رو مـی‌بینید کـه هر روز درون سفرند و بیـانیـه‌هایی طویل درون رثای نماندن و رفتن مـی‌نویسند. انگار دین دنیـای جدید سفره.
نمـی‌دونم شما هم مثل من هستید یـا نـه کـه به هزار و یک دلیل هر روز توی خونـه خودتون بیدار مـی‌شید و بعد از کار برمـی‌گردید و همونجا از هوش مـی‌رید. نمـیدونم شما هم با حسرت اسکرول مـی‌کنید یـا نـه و این فکر از ذهنتون مـیگذره کـه ای واای اینـها زندگی مـیکنند، نـه ما!
قطعیتی درون حرفهاشون هست کـه انگار راه درست رستگاری سفره و بس. انگار هر کـه سفر نمـیره یـا کم مـیره یـا با تور مـیره یـا برنامـه ریزی شده سفر مـیکنـه یـا واسش مـهمـه کـه هتل خوبی بره چیزی از بوی خوش زندگی نشنیده و عمرش تباه شده. بارها توی جمع دوستام شنیدم با حسرت درون مورد آخرین سفر هدی رستمـی حرف مـیزنن. دوستی دارم کـه تخت تاثیر ارشاد نیکخواه با بدبختی هیچهایک کرد، دو هفته توی جنگلهای شمال زیر بارون راه رفت درون حالیکه با خودش کلنجار مـیرفت کـه دووم بیـاره چون هیچهایک خوبه و باید تجربه کرد.
ما مخاطب‌ها موندیم تو خونـه‌مون، بـه زندگی‌مون فحش مـیدیم. بـه جیب خالیمون. بـه رییسی کـه مرخصی نمـیده. بـه کاری کـه اینقدر زیـاده کـه فرصت استراحت نداره. بـه ریـالی کـه قدش بـه دلار نمـیرسه. بـه ترسهامون. بـه عادتهامون. بـه خودمون کـه آدم‌های موندنیم نـه رفتن.
هر روز یکی از یـه جای دنیـا داره نسخه جدیدی به منظور زندگیمون مـی‌پیچه. قبلا حتما دکتر و مـهندس مـی‌شدیم کـه خوشبخت شیم حالا حتما سفر کنیم. یوگا کنیم. گیـاه بخوریم.
کی گفته کـه همـه حتما سفر برن که تا زندگی رو بشناسند؟ی شاید با کاشتن یـه گل درک عمـیقتری از زندگی پیدا کنـه. یکی دیگه با کتابهاش ظریف‌تر دنیـا رو ببینـه. هزار راه هست. هزار روش زندگی. سفر یکی از اونـهاست. فقط یکی از اونـها.
به نظر من حتما چشمـها رو بست و یک بار بـه درون برگشت و حسها و ترسها و هیجانـهای درونی رو دید. اونـها راهنماهای بهتری هستند.
http://vrgl.ir/EIwfk
#nafistravel

Read more
«سفید برفی» شعرخوانی فرهنگسرای ارسباران ۱۳۹۱ بیدارشو! سفیدبرفی من! این شوالیـه با صدتا کفش آهنی از قاف رَد شده اون‌قدر کشتنش تو شبیخونِ جاده‌ها که تا راهِ شـهرِ سرخ لباتو بلد شده. تنـها سفیدبرفیِ این داستانی و کوتوله‌های شـهر همـه‌گی عاشقت شدن با بودنت پلان، بـه پلان رنگ مـی‌زنی بـه فیلم ... «سفید برفی»

شعرخوانی فرهنگسرای ارسباران ۱۳۹۱

بیدارشو! سفیدبرفی من! این شوالیـه
با صدتا کفش آهنی از قاف رَد شده
اون‌قدر کشتنش تو شبیخونِ جاده‌ها
تا راهِ شـهرِ سرخ لباتو بلد شده.

تنـها سفیدبرفیِ این داستانی و
کوتوله‌های شـهر همـه‌گی عاشقت شدن
با بودنت پلان، بـه پلان رنگ مـی‌زنی
به فیلم زندگیِ سیـاه و سفید من

موتو گوگوشی‌ کردی و از هوش مـی‌بری
عشاقِ ‌چاکِ فضای مجازیو
من هفت ساله مـی‌شم و باز دوره مـی‌کنم
چرخ و فلک‌سواریِ تو شـهرِبازیو.

دستای تو گلوی دوتا قوی عاشقن،
آغوش تو چراغِ یـه کافه‌‌ توی پاریس،
حرفات ِ کهنـه‌ی شیراز دارن و
زنگ صدات طراوتِ آهنگِ ونجلیس

یـه لندنِ پُر از مِه و بارون تو چشمته
اما بازم بـه دوربینا لب‌خند مـی‌زنی
مثل یـه آهو کـه تو اتوبان رها شده،
یـا یـه پَری تو شـهر پُر از آدم‌آهنی.

سیگار مـی‌کشی و خدا سرفه مـی‌کنـه،
مـی‌شـه ترانـه شد تو شبِ بکرِ ریملت
من یـه فراری‌ام کـه پناهندگی مـی‌خواد
از سرزمـینِ روشن و پهناورِ دلت.

تاریخم از سلامِ تو آغاز مـی‌شـه و
عشقت خلاصه مـی‌کنـه روزای هفته رو
یـه پیچکی کـه با نفست زنده مـی‌کنی
این شابلوطِ کهنـه‌ی از یـادرفته رو

مثلِ «براهنی» بـه دفِ ماه مـی‌،
این شب با بودنِ تو شبِ سالِ نو شده
قفلای پیشِ روم همـه رو باز مـی‌کنم
با اون کلیدِ سُل کـه رو ساقِت تَتو شده

این بوسه آخرین نفسِ این شوالیـه‌س،
بیدارشو! سفیدبرفیِ بی‌ادعای من!
با این سیـاوشی کـه از آتیش رَد شده
بین گُلای روی ملافه‌ت قدم بزن.

یغما گلرویی

برای دسترسی بـه نسخه کامل این ویدئو مـی توانید بـه کانال رسمـی یغما گرویی بپیوندید. به منظور پیوستن از لینک زیر کـه در بخش توضیحات پروفایل هم قرار گرفته استفاده کنید:
https://telegram.me/yaghmagolrouee

Read more

Media Removed

«خوندن این کپشن بـه دهه شصتی‌ها توصیـه نمـی‌شود» . دیشب، شب خیلی دیر وقت مسیج داد و گفت: گوش مـیدی؟ گفتم: خیلی سال پیش یـه آهنگی داشت بـه اسم «رانندگی درون مستی» فقط اونو شنیدم و زیـاد هم شنیدم. گفت: آره. اون آهنگ مال ما دهه شصتی‌هاست... بعد یـه متن درباره این نسل فرستاد. داشتم مـی‌خوندمش و بغض ... «خوندن این کپشن بـه دهه شصتی‌ها توصیـه نمـی‌شود»
.
دیشب، شب خیلی دیر وقت مسیج داد و گفت: گوش مـیدی؟
گفتم: خیلی سال پیش یـه آهنگی داشت بـه اسم «رانندگی درون مستی» فقط اونو شنیدم و زیـاد هم شنیدم.
گفت: آره. اون آهنگ مال ما دهه شصتی‌هاست...
بعد یـه متن درباره این نسل فرستاد. داشتم مـی‌خوندمش و بغض گلوم رو فشار مـی‌داد کـه مسیج زد «امکان نداره دهه شصتی باشی، اینو بخونی و گریـه نکنی»
همونجا ترکیدم...
...
امروز وسط راه بـه راننده گفتم آقا من همـین جا پیـاده مـیشم. هوا خوبه و مـی‌خوام بقیـه‌ راه رو پیـاده برم. که تا پیـاده شدم، رانندگی درون مستی رو پلی کردم و بارون شروع بـه با کرد.
بعد زیر بارون قدم زدم و این سال‌ها رو مرور کردم...
این سال‌های زشت و نخ نما شده کـه ما به منظور دلخوشی خودمون چنگ زدیم بـه همـین خاکستری ترین روزهایش.
ما نسل یواشکی کاری بودیم. با هزار اجازه و فوت و تک زنگ هفته‌ای یک بار با یکی حرف مـی‌زدیم و شب موقع خواب لباس عروسیمون رو تجسم مـی‌کردیم.
ما هیچ وقت درون خیـابانی را نبوسیدیم.
ما همـیشـه درون حال دروغ گفتن بـه خانواده، جامعه، دولت و حکومت بودیم. که تا اومدیم حرف بزنیم گفتن گناه داره. که تا اومدیم شکایت کنیم گفتن نگو مـیگیرنت. که تا اومدیم خوشحالی کنیم گفتن نکن پشت سرت حرف مـیزنن. حالا کـه بزرگ تر شدیم نا نداریم. نـه نای شادی نـه شکایت... نـه نای موندن.
ما یک نسل افسرده ایم کـه انگار سرخورده گوشـه‌ اتاق نشسته‌ایم و رؤیـای بیرون از اتاق رو داریم.
نـه جای موندن داریم و نـه دلِ کندن...
ما نسل دروغیم.
ما نسلی هستیم کـه سر سپرده عصر حجر شدیم...*
ما هر روز بـه قتل مـی‌رسیم و شعر ما فقط بـه انتشار شعله‌ی کبریت مـی‌رسه*
ما یـه مجرم فراری شدیم کـه تو زندگی درگیر یـه گریز بدون ‌توقفیم...*
.
بارون مـیومد
راه مـیرفتم
اشک روزهای رفته رو مـی‌ریختم...
امروز ۲۲ خرداد بود

Read more

Media Removed

. «آلبوم کوچولو ، ورق‌زدنی» توی بارون اول خرداد یـاد خوشی‌ها حتما کرد وقتی تنـها یـا شلوغی یـا گرفته‌ای و هرچی ، لحظاتت رو با یـاد خوشی‌های گذشته و امـید بـه فرداهای روشن آباد کن...نمـیشـه از قشنگ‌ترین قاب اردیبهشت نگفت ، هنوزم نشده قابی ثبت شـه کـه جا خالی نداشته باشـه ، این هم همون اما دلچسب و قشنگه ، جاش خالی ... .
«آلبوم کوچولو ، ورق‌زدنی»
توی بارون اول خرداد یـاد خوشی‌ها حتما کرد وقتی تنـها یـا شلوغی یـا گرفته‌ای و هرچی ، لحظاتت رو با یـاد خوشی‌های گذشته و امـید بـه فرداهای روشن آباد کن...نمـیشـه از قشنگ‌ترین قاب اردیبهشت نگفت ، هنوزم نشده قابی ثبت شـه کـه جا خالی نداشته باشـه ، این هم همون اما دلچسب و قشنگه ، جاش خالی مـیموند تو این آلبومم ، نمـیشـه نگفت چند سال قدمت داره این رفاقت و‌ مونده شکرخدا با وجود اینـهمـه پایین و بالا ، بیخیـال گفتنی‌ها اصلا همـین رنگ‌ها و لبخندها بذار بگن همـه‌چی رو درون این چهارچوب ، بـه قول مریم جان‌دلم ، از کدوم ستاره فرود اومدیم کنار هم ؟
چه جاده‌ی طولانی راه اومدیم و چقدر هم کـه طول و دراز مونده ، اما شکر عمـیق و از ته دل بابت همـه‌چب ، الهی کـه بمونـه این نگاه قشنگ و مـهربونی کـه از این بالا زل زده بهمون‌ ، به منظور همگیمون مـهرش باشـه و لبخند و همراهیش🌱
#گلنویس
خرداد با طعم بهشتی☘️🌸⭐️
۱۳۹۷/۰۳/۰۱
شما هم مثل من خدارو اون بالا تو آسمون مـیدونین ؟
یـه باور سفید و شیرین کودکانـه🕊

Read more

هرچند من بدم... تو مرا مـیخری حسین با پا برهنــــــه ها بـه حرم مـیبری حسین از کودکی بـه عشقِ حــرمگشوده ام قصدی نداشتیم، بـه جـز نوکری حسین هر قدر کربلا بدهی باز هم کم هست من تشنـه ی فرات، تو آب آوری حسین دست گدایی‌ام #شب_جمعه بـه سوی توست خیلی شنیده ام کـه گداپروری حسین امشب عجیب بوی گل یـاس مـی دهی ... 🍃هرچند من بدم... تو مرا مـیخری حسین با پا برهنــــــه ها بـه حرم مـیبری حسین
🍃از کودکی بـه عشقِ حــرمگشوده ام قصدی نداشتیم، بـه جـز نوکری حسین
🍃هر قدر کربلا بدهی باز هم کم هست من تشنـه ی فرات، تو آب آوری حسین
🍃دست گدایی‌ام #شب_جمعه بـه سوی توست خیلی شنیده ام کـه گداپروری حسین
🍃امشب عجیب بوی گل یـاس مـی دهی باور نمـی کنم کـه تو بی مادری حسین
🌹اصلا حسین جنس غمش فرق مـی کند ...🌹
این فیلم رو دوست عزیزم کـه کربلا بوده فرستاده درست چند روز پیش کـه غرب کشور و عراق همزمان بارونی بودند .... ان شاالله خدا روزی همـه عاشقان کنـه و ان شاالله امام حسین و حصرت زهرا خودشون همـه رو دعوت کنند اربعین کربلا ... اصلا کربلا پیـاده روی اربعین بهترین اتفاق زندگیـه 😭
دعا کنیم به منظور همـه و شما به منظور بنده حقیر ان شاالله قسمتمون بشـه ...
#کربلا
#شب_جمعه
#درد_عشق
#فاطمـیه
#بوی_گل_یـاس
#بی_مادری_حسین
#بارون
#مـیباره_بارون_روی_سر_مجنون_توی_خیـابون_رویـایی
#مـیلرزه_پاهام_بارونی_چشمام.
#حرم_تو_و_الله_برام_بهشته
#کربلا_کربلا_کربلا
#اللهم_الرزقنا.... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دل_سنگ_هم_در_کربلا_چشماش_گریون_مـیشـه
لطفا به منظور همدیگر دعا کنیم . و یـه صلواتی نثار بـه #شـهدای_وطن و #شـهدای_مع_حرم

Read more

مـیبینی بارونو؟ تو این شـهر هستی اصلا کـه ببینی بارونو؟؟ نگاه کن آخه؛ دنیـا اونقدر عجیبه کـه یـه روز نفساش مـیخورده بـه صورتت از نزدیکی و حالا نمـیدونی فاصلش ازت دور تره یـا آخرین باری کـه دیدیش... آخرین باری کـه دیدمت؟؟ کی بود؟؟ اون شبم بارون مـیومد؟؟ شب نبود کـه روز بود ولی شبش چرا چشمای من آبی نبودن ... مـیبینی بارونو؟
تو این شـهر هستی اصلا کـه ببینی بارونو؟؟
نگاه کن آخه؛
دنیـا اونقدر عجیبه کـه یـه روز نفساش مـیخورده بـه صورتت از نزدیکی
و حالا نمـیدونی فاصلش ازت دور تره
یـا آخرین باری کـه دیدیش...
آخرین باری کـه دیدمت؟؟
کی بود؟؟
اون شبم بارون مـیومد؟؟
شب نبود که
روز بود
ولی شبش چرا
چشمای من آبی نبودن و با همـه آبی نبودن شده بودن ابر باران زا و آسمونِ تو مثلِ هر شب پرستاره بود.
ستاره؟؟
همونایی کـه سو سو مـیزد تو چشات وقتی منو مـیدیدی،
آره بـه همونا مـیگن ستاره
به اونایی کـه برق مـیزدن وقتی آروم زیرِ گوشت مـیگفتم دوستت دارم
خیلیی
آروم؟؟
مثلِ این دوست داشتن،این حسِ ما،این عشقِ ما
که آروم رفت تو گوشت و پوست و خونِمون و چشم باز کردیم و دیدیم
نمـیشـه
بی هم دیگه نمـیشـه،
بیشتر از این حیفه کـه بشـه.
بی هم؟؟؟
شده که
اینم یکی دیگه از عجایب "جهانـه"
که بیـایی سر مـیکنی کـه نبودنشون محال بوده.
"جهان"؟؟
"جهان" کجاست راستی؟؟
درست نمـیدونم
"جهانِ من" ولی
از تارای سیـاهت شروع مـیشد و مـیرسید بـه نوک انگشتایِ پات کـه وقت کلافگی زل مـیزدی بهشون.
مـیگم
نبودنِ من اونقدر بـه چشمت اومده کـه با کلافگی دست ببری لایِ شبِ موهات؟؟
و فکر کنی دنیـا بی خنده هایِ من از زشتم زشت تره؟؟
مـهم نیست
لااقل حالا کـه شبه
که بارونـه
که "جهانِ من" خوابه..
.
. 👑 #مـیکائیل💕
.
. 📱@mikilove351 ❤
.
.
.
📬 #شماهم_یـه_اهنگ🎵🎧بهم_پیشنـهادکنید

Read more

Media Removed

در تصویر یک عدد گردشگر سرخوش رو مشاهده مـیکنین کـه دم سد بارون واسه گرفتن این عاز خودش سی بار که تا دوربین دوییده، تنظیم کرده، برگشته، هی بالا پایین پریده که تا بلکه تو یـه شات تو اسمون باشـه و در نـهایت موفق شده😎 و حالا مـیخواد چند که تا عخوشگل دیگه از ماکو بـه شما نشون بده️ عدوم مـیتونـه واسم یکی از دوست داشتنی ... در تصویر یک عدد گردشگر سرخوش رو مشاهده مـیکنین کـه دم سد بارون واسه گرفتن این عاز خودش سی بار که تا دوربین دوییده، تنظیم کرده، برگشته، هی بالا پایین پریده که تا بلکه تو یـه شات تو اسمون باشـه😂 و در نـهایت موفق شده😎 و حالا مـیخواد چند که تا عخوشگل دیگه از ماکو بـه شما نشون بده❤️ 📍عدوم مـیتونـه واسم یکی از دوست داشتنی ترین قاب هایی باشـه کـه تو این سفر بستم. شماهم ارامش اینجا رو حس مـیکنین؟ اینجا #سد_بارون هستش، نزدیک روستای تاریخی بارون، کـه #کلیسای_زور_زور هم روی یکی از همـین تپه‌های کناریشـه...💫 عدومم از همونجاس..
📍عچهارم نمای دور کوه‌های #آرارات واسم دوست داشتنیش کرده..این کوه‌های مقدس کـه دو قله بزرگ و کوچیک اتشفشانی داره، توی ترکیـه قرار داره... ولی قشنگی این کوه‌ها واسه من، بـه قصه‌شونـه. اینکه این کوه‌ها واسه ارامنـه انقدر مقدس هستند بی دلیل نیست، اونا معقدند کشتی حضرت نوح روی این کوه‌ها بـه خاک نشسته..❤️
این کوه با علامت یـه کشتی نوک قله‌ش، جز نماد ملی ارمنستان هم هست.
📍عپنجم و ششم ، چشمم رو نوازش کرده بود. از همـین دشت‌های تو مسیرم کـه یـه لحظه چشمم افتاده و دیگه دل نکنده ازش..
📍 سه عبعدی از #آبشار_رند هستش، نزدیکیـای روستای رند، کـه خودش یکی از مقصدای خوب گردشگریـه.☘️اخ کـه نگم از قشنگی این ابشار😍 انقدر دوسش داشتم که‌همش ارزو مـیکردم مـیتونستم شب رو همـینجا کمپ کنم و دلیلم رو واسه برگشتن بـه ماکو پیدا کردم. کنار این ابشار حتما زندگی کرد❤️...
. ‎ #ماکوگرام #ماکو #ماکوگردی #بریم_ماکو #ماکوگرافی #سفرنامـه_ماکو
#maku #Maku_Gram #visitmaku #trip2maku
#صحرا_مـیره_سفر
#ماکو_نامـه_صحرا

Read more

Media Removed

من دوست دارم موقع بارش اولین #بارون پاییز بیرون باشم، اولین #برف زمستونو ببینم و روش بدوم،اولین بارون #پاییز بود کـه #قدرت چندانی ام نداشت اما اومد و #نم و ناش #دل برد.همون موقع زدم بیرون و با سرمستی رفتم یـه جایی پیدا کنم کـه هم #نوشیدنی گرم داشته باشـه هم #پنجره های بزرگ، مقصدم #اینجا شد.یک گوشـه ی #دنج. بـه ... من دوست دارم موقع بارش اولین #بارون پاییز بیرون باشم، اولین #برف زمستونو ببینم و روش بدوم،اولین بارون #پاییز بود کـه #قدرت چندانی ام نداشت اما اومد و #نم و ناش #دل برد.همون موقع زدم بیرون و با سرمستی رفتم یـه جایی پیدا کنم کـه هم #نوشیدنی گرم داشته باشـه هم #پنجره های بزرگ، مقصدم #اینجا شد.یک گوشـه ی #دنج.
به مناسبت بارون جانانـه #شب گذشته کـه #آسمون آبی کرد برامون.

Read more

Media Removed

ورق بزنید مـیدونم دیگه سوژه های عکسام تکراری شده تنـها دلیلشم اینـه روزای بارونی کلا از روزای مورد علاقه منـه اصلا امکان نداره بارون بیـاد من دوربین دستم نباشـه. (اخرم تو بارون یـه بلایی سر دوربینم مـیاد) این عکسام با لنز معگرفتم و برای همـین چند عهم گردن درد گرفتن هم یـه دو سه بار لنز افتاد ولی ... 👉👉👉
ورق بزنید
مـیدونم دیگه سوژه های عکسام تکراری شده تنـها دلیلشم اینـه روزای بارونی کلا از روزای مورد علاقه منـه اصلا امکان نداره بارون بیـاد من دوربین دستم نباشـه.
(اخرم تو بارون یـه بلایی سر دوربینم مـیاد)
این عکسام با لنز معگرفتم و برای همـین چند عهم گردن درد گرفتن هم یـه دو سه بار لنز افتاد ولی راضیم ازشون
*بعد اینکه مـیدونم عکسا یـه مقدار تاره اونم بخاطر سختی کار با لنز معکوسه 😄
#Cannon #50mm #unsplash #photography #ax_matn #istgahe_honar #Art #photography #photo #Iranian #photogenicsla #photogram35 #akaasane #insiran1 #ir_bestcaptures #ig_ir #akas_bashi #aks_baran #dooorbin #xtasy_ #topcaptures #iran_art_pic #vsco_ir_ #thstreetlife #honar_doostan

Read more
#Review Music video #labkhand @sijalofficial @khodekhalse @alexasli Arrangement @alirezajjofficial #2016 درختام وقتی پاییز مـیشـه و دیگه آخراشـه همون برگای زردشو با ه کـه شروع مـیکنن بـه افتادن مـیدونی ماهم جز طبیعتیم ماهم هرچی کـه بشـه لبخندو نگه مـیداریم با بـه زندگیمون ادامـه ... #Review Music video #labkhand @sijalofficial @khodekhalse @alexasli
Arrangement @alirezajjofficial
#2016
درختام وقتی پاییز مـیشـه و دیگه آخراشـه
همون برگای زردشو
با ه کـه شروع مـیکنن بـه افتادن
مـیدونی ماهم جز طبیعتیم
ماهم هرچی کـه بشـه لبخندو نگه مـیداریم
با بـه زندگیمون ادامـه مـیدیم

ولی دیگه مـهم نی اصاً مـهم نی
دیگه هیچی برام فقط ب ب
بخند بـه من کـه بچه ـَم
هیچی مـهم نی اصاً مـهم نی

چشماتو ببند و یـه جا ب و نکن نگاه بـه نقص
که همـه چی کامله وقتی اراده هست
زندگی آزاده یـه کامِ حبس
مثِ پَری کـه پرت شده یـا برگی کـه زرد شده و آروم مـی‌چرخه
بهم نشون بده بدنی کـه برام با نور مـی‌ه
دلم باهاش درون اومد أ قرنطینـه
بیدار شدم بعد کابوس یـه لحظه
دیدم قلبِ تو فانوس بـه دسته
جادمون جلو خوده چالوس چه سبزه
مثِ ساقی حافظ و مِی
زندگی کـه مـی‌کنـه راهشو طی
ماهم رازشو پیدا مـی‌کنیم
الانم ببریم حالشو کیف
پس بیـا آزادونـه بـه این مرغای عشق بدیم باز ما دونـه

ولی دیگه مـهم نی اصاً مـهم نی
دیگه هیچی الان، فقط ب ب
بخند بـه من کـه بچه ـَم
چیزی مـهم نی اصاً مـهم نی

ماهی آزادیشو مدیون دریـاست
پاییز زیباییشو مدیون برگاست
منم شعرامو مدیون دردام
پا رو آسفالت و سر روی ابرا
مث اون روز کـه دیدمت تو بارون
موها چتری و حال من چه داغون
پا رو قانونِ جاذبه نذار
تویِ دامِ تو مـیفتم چه آسون
خنده هات چه گرون تموم مـیشن
خُب هر چیزیم یـه قیمتی داره
مـیدونستم یـه روز همون مـیشم
که ازش مـیتونی بگذری آره
روزا یدن رفتن از یـاد
تو رو بعد گرفت دستم از باد
اینم با زمان حل مـیشـه مـیگن
تصویرات أ جلوم رد مـیشن مـیرن هی

هر برگی کـه زرد شد
بزار پای من ، بزار پای من
هر طعمـی کـه تلخ شد
بزار پای من ، بزار پای من

ولی دیگه مـهم نی اصاً مـهم نی
دیگه هیچی برام فقط ب ب
بخند بـه من کـه بچه ـَم
دیگه چیزی مـهم نی اصاً مـهم نی

راستشو بخوای تو هر وقت باهامـی
تو هر وقت شادی تو هر وقت شادی
ما دور از هم باشیم زود عصبانی
ما دست برداریم از هر دعوایی
#director #emadkhiabanian
#lable #radiojavan
@rjtv.official @radiojavan

Read more
از خزر که تا فارس با اجراي دلنشين خانم شـهره عزيز و كلام نافذ بابك جان صحرايي و آهنگسازي حامد حنيفى و تنظيم كسري و كارگرداني ابتين جان حسيني . 🎙🖋 . . . @shohrehofficial 🎙 @babak_sahraee 🖋 @hamedhanifi @abtin.hosseinii @radiojavan @pmcmusic پ . ن : درون اين روزهاي سخت و طاقت فرساي ... از خزر که تا فارس 🎶 با اجراي دلنشين خانم شـهره عزيز و كلام نافذ بابك جان صحرايي و آهنگسازي حامد حنيفى و تنظيم كسري و كارگرداني ابتين جان حسيني .
🎶📼🎙🖋 .
.
.

@shohrehofficial 🎙
@babak_sahraee 🖋
@hamedhanifi 🎶
@abtin.hosseinii 📼
@radiojavan 📡
@pmcmusic 📺
پ . ن :
در اين روزهاي سخت و طاقت فرساي اقتصادي كه دولتمردان علنن شرايط بي نـهايت بحراني معيشتي مردم رو كتمان ميكنن و هروز پول و اعتبار ملي ايران بي ارزشتر از روز قبل ميشـه كاري از دستم برنمياد جز بـه اشتراك گذاشتن همين موسيقي كه با قلبم ساختم ، تقديم بـه تمام پدراني كه شرمنده خانوادشون ميشن ، تقديم بـه تمام مادراني كه نميتونن غذاي رنگين براي فرزندانشون سر سفره بذارن ، و بيش از همـه تقديم بـه دهه شصتي هايي كه هم بحران اوايل انقلاب رو تحمل كردن و هم زير موشك بارون و جنگ جون كندن و هم دوران بـه اصطلاح سازندگي با بدبختي زندگي كردن و هم سالهاي سخت تحريم از خارج و فيلتر و پارازيت از داخل رو تحمل كردن و حالا هم غم نان و فشار مالي و روحي كمرشون رو داره ميشكنـه 😔🙏🏼 .
.
📥🌍
شما براي دانلود و مشاهده نسخه كامل اين ويدئو ميتونيد بـه بخش تي وي صفحه من و يا گوگل و سايت هاي موزيك مراجعه كنيد .

Read more

. بـه صداي قلبت گوش كن ، گاه و بيگاه ممكنـه هر اتفاقي سر راه اين زندگي بيافته.. ميخوام بگم عاشقي رو جدي بگير ، براش وقت بذار ، هر روز صبح دست عشقِت رو ببوس ، بـه خدا بگو كه ممنوني از داشتنش... گىش كن بـه صداي قلبت.. نذار حتي ١ قدم ازت دور بشـه ، حتي يك قدم زير بارون و برف و آفتاب و روشنايي خورشيد از نگاهت عبور كنـه... اجازه ... .
به صداي قلبت گوش كن ، گاه و بيگاه ممكنـه هر اتفاقي سر راه اين زندگي بيافته..
ميخوام بگم عاشقي رو جدي بگير ، براش وقت بذار ، هر روز صبح دست عشقِت رو ببوس ، بـه خدا بگو كه ممنوني از داشتنش...
گىش كن بـه صداي قلبت.. نذار حتي ١ قدم ازت دور بشـه ، حتي يك قدم زير بارون و برف و آفتاب و روشنايي خورشيد از نگاهت عبور كنـه...
اجازه بده كه دنيا ببره تورو بـه خوش بخت ترين حالت ممكن....
ميدوني دارم از چي حرف مي؟ از صداي قشنگِ سر صبحِش كه داره با خوش ترين حالِ جهان بهت ميگه يك روزِ ديگه اومد و باز هم هستيم..
.
روزِ عكاسيشون بارون ميومد.. بارونِ شديد :)...
توي بهار و بارون و شكوفه ها بوديم... مِه داشت هوا..
خنده هاشون از اون جنسي بود كه من ميشناختمشون...
من ميفهمم حالِ خنده آدما رو توي روزِ بزرگ زندگيشون..
ميدونم كه توي هر قدم چقدر عاشقانـه تر ميبينن دنياي اطرافشون رو...
ميتونم حس كنم حالِ وصلشون رو...
:)....
مـهمونِ نگاه زيباتون باشيم...
.
شكر خدا كه هستيد.

Read more

Media Removed

، ، گل برایت چیده ام لطفی کن و امشب بیـــــا ، دعوتت کردم قشنگ و ساده و بی ادّعـــــا ، ، بوسه هم با خود بیـاور...حالمان بهتر شود ،به جایش مـیدهم .بی هیچ قانونِ حیــــــــــا ، #_ریحانـه__سادات ، __________________________ ، #خلاصه_بیـا_خوب_تر_شم_گلم ، یـه ... 🌻🌻🌻
،
🌻🌻
،
گل برایت چیده ام لطفی کن و امشب بیـــــا
،
دعوتت کردم قشنگ و ساده و بی ادّعـــــا ،
،
بوسه هم با خود بیـاور...حالمان بهتر شود
،
لب بـه جایش مـیدهم .بی هیچ قانونِ حیــــــــــا😋
،
#_ریحانـه__سادات💚👆
،
___🌻______🌻________🌻______🌻___
،
#خلاصه_بیـا_خوب_تر_شم_گلم😋
،
یـه غزل ِ خیلی خوشگل تو این هوای دلچسب ....حال ِ آدمو غزل مـیکنـه ها💯👇
،
👇
،

بوسه ات مرحله ی پر هیجانی دارد! ،
چشم و ابروت عجب تیر و کمانی دارد!😋
،

نکند وارث لبخند مونالیزایی! ،
که لبت مثل لبش، راز نـهانی دارد؟😋
،

هُرم آغوش تو یعنی کـه خدا هم با تو ،
گاهگاهی هوس خوشگذرانی دارد😋
،

کاش تکلیف مرا چشم تو روشن د! ،
که خریدار تو بودن چه زبانی دارد؟😋
،

با دوتا بوسه بیـا امر بـه معروف کنیم! ،
لذتی بیشتر از چشم چرانی دارد😋
،

بعد آشوب بزرگی کـه لبت برپا کرد ،
چشم تو فتنـه ی یک جنگ جهانی دارد!😋
،

بوسه ات ولوله انداخته درون اندامم ،
حتم دارم، لبت اکسیر جوانی دارد!😋
،

شاعر::::فرشید تربیت😎
،
_____🌻_____🌻______🌻____🌻____
،
سلاام ....اصن بهار داره بدجور دلبری مـیکنـه ...منم کـه دیوونـه ی دلبری هاشم خب ....😋
،
مـیشـه بهار باشـه و زندگی جریـان داشته باشـه و آدمـی مثِ من دنبال ِ دیوونگی نباشـه؟😜
،
همـه چی انگار قشنگ تر شده ....سبزی ِ طبیعت تازه مـیکنـه آدمو ....عاقا یـه بارون ِ نم نم هم اگه بگیره کـه دیگه مـیشـه محشر💦👧👦
،
به قول ِ من 😊👇
،
#بهار_باشد_و_تو_هم_باشی_و_لبت_باشد 😋
،
#به_این_سه_حادثه_بوسیدنی_اضافه_کنید😋💯
،
#_ریحانـه__سادات💚👆
،
____🌻_____🌻_______🌻_______🌻____
،
#خب😜
،
،

Read more

Media Removed

, امروز تو اداره هر بار از پنجره بيرون رو نگاه ميكردم تو دلم ميگفتم : آاااااي الان ميچسبه يه كاسه آش رشته جلوت باشـه !!! هي آش بخوري هي بـه بارون نگاه كني..... عصري كه سرِ راه اومدم خونـه م که تا بچه ها رو بردارم و بريم خونـه ، همينجوري كه پله ها رو بالا ميرفتم بوي آشو بيشتر حس ميكردم ، زيرگفتم خدايا ... ,
امروز تو اداره هر بار از پنجره بيرون رو نگاه ميكردم تو دلم ميگفتم : آاااااي الان ميچسبه يه كاسه آش رشته جلوت باشـه !!! هي آش بخوري هي بـه بارون نگاه كني.....😊
عصري كه سرِ راه اومدم خونـه م که تا بچه ها رو بردارم و بريم خونـه ، همينجوري كه پله ها رو بالا ميرفتم بوي آشو بيشتر حس ميكردم ، زيرگفتم خدايا شكرت چه زود آرزومو برآورده كردي😉
تا رفتم تو خونـه شون گفتن: بـه موقع اومدي بشين كه برات يه كاسه آش رشته داغ بريزم 😍 ،
خلاصه جاتون خالي يه كاسه آش رشته خوردم با طعمِ بهشت♥️ ،
تو راهِ خونـه بـه بچه ها گفتم : ا من بازم آش رشته ميخوام 😀 🙈 موافقيد بريم آش رشته بپزيم؟ كه همـه با صداي بلند فرمودن بـــــــــــلههههههههه🙌🏻
،
سرتونو درد نيارم سرراه سبزي آش و سبزي خوردن و رشته خ و تا اومدم خونـه اول دستامو شستم و با لباس اداره پ تو آشپزخونـه، يه مشت عدس شستم و ريختم تو قابلمـه ، که تا يه قل زد از تو فريزر يه بسته نخود لوبيا پخته درآوردم و ريختم توش، جوش كه اومد سبزي هم ريختم،
تو اين فاصله دو که تا پياز خرد كردم و گذاشتم سرخ بشـه ، يه بوته سير هم پوست كندم سرخ كنم براي روش
بعد رشته آشو ريختم و كلي ادويه ريختم تو پياز داغم و به آش اضافه كردم
حالا زيرشو كم كردم که تا آروم آروم جا بيفته که تا منم آشپزخونـه رو جمع كنم و يه سري هم بـه درس و مشق بچه ها ب....
،
الان هم جاتون خالي ميزو چيدم و منتظر همسر جانم ....
،
اميدوارم خونـه دلتون هميشـه گرم باشـه و زندگيتون پر از شادي باشـه....
آمين🙏🏻♥️
شب خوش♥️
،
دوشنبه ٢٧ فروردين ٩٧
تهرانِ باراني
___________________
وسط همـه اين كارا شـهرزاد هم ديدم و كلي باهاش اشك ريختم ، چقدر اين قسمتش غم داشت.... ديدين؟؟
__________________
از اين متناي روزنگار دوست دارين آيا؟؟😉

Read more

Media Removed

ديروز روز حيات وحش بود. تو ايران وقتى ميگى محيط زيست خوندم، اولين چيزى كه ميپرسن اينـه كه كار HSE ميكنى؟ ولى بعد كه ميگى نـه من رو حيات وحش كار ميكنم، چشماشون گرد ميشـه. يعنى چيكار ميكنى؟ يعنى ميرم تو كوه و جنگل دنبال حيوانات وحشى ميگردم. ميشمرم ببينم چندتا مونده از هر كدوم. با آدم هاى محل حرف مي ببينم ... ديروز روز حيات وحش بود.
تو ايران وقتى ميگى محيط زيست خوندم، اولين چيزى كه ميپرسن اينـه كه كار HSE ميكنى؟
ولى بعد كه ميگى نـه من رو حيات وحش كار ميكنم، چشماشون گرد ميشـه. يعنى چيكار ميكنى؟ يعنى ميرم تو كوه و جنگل دنبال حيوانات وحشى ميگردم. ميشمرم ببينم چندتا مونده از هر كدوم. با آدم هاى محل حرف مي ببينم كى چى ديده؟ پلنگ، گرگ، خرس، بز كوهى؟ دنبال نمايه ميگردم. شايد خرسى خودشو مالونده باشـه بـه درخت و جاى ناخناش مونده باشـه. شايد ردپاى توله پلنگ ديدم. شايد لانـه كايوتى ديدم. پول هم بهت ميدن؟ نـه خيلى. معمولاً داوطلبانـه. آهااان! بعد كار نميكنى.. اون موقع كه رو كوسه كار ميكردم، هيچ كس باورش نميشد من دارم همچين كارى ميكنم.كسى نميدونست كه درون سن ٢٢ سالگى از اينكه يك كتاب ١٠٠ صفحه اى كه مربوط بـه كوسه هاى دنيا بود، ترجمـه كرده بودم و چه لذتى بودم. همـه فكر ميكردن اين هم يه دورانيه. ازش ميام بيرون. بعداً كه مجبور شم خرج زندگيمو بدم دست از اين كارا برميدارم و ميرم دنبال يك كار درست و حسابى. ولى هنوز بـه نظر من، اين كار از خيلى كارهاى ديگه درست و حسابى تره! چون بـه جاى اينكه كل روز بشينى پشت ميز، زير بارون وسط جنگلى. بـه جاى اينكه كارمند شركت باشى كارمند علاقتى. بـه جاى اينكه جيب پولدارها رو پرتر كنى، تلاش ميكنى بـه مردم كمك كنى.وقتى سماجتم رو ميديدن ميگفتن چه خوب كه دارى ميرى كانادا! اونجا خوراكه اين كاراس.
آره هست! اينجا خوراكه اين كاراس. بـه خارجى بگم ميخوام برم ايران رو رابطه بين مردم و حيات وحش كار كنم ميگن چه باحال! چه آدم خفنى هستى! بـه ايرانى بگم ميخوام برم ايران، ميگن تو هم حوصله داريا! چرا بيخيال ايران نميشى؟ تو كه همـه كس و كارت اينجان.
٤سالى هست نرفتم.خيلى وقته تو دشت از اين عكس ها نگرفتم. قرار بود براى پايان نامـه فوق ليسانس يك ماه ديگه اونجا باشم. ولى حالا حالاها نميتونم برم ايران. البته كه قابل مقايسه با ٤٠ روز زندان بودن نيست!
اين سماجت راهى دراز دارد..
اين خود ثابت كردن ها ادامـه دارد.. ------------------------------------
#روزحيات_وحش #نيلوفر_بياني #سپيده_كاشانى #اميرحسين_خالقى #طاهر_قدیریـان #هومن_جوکار #عليرضا_فرهادزاده #اميد_براي_طبيعت #anyhopefornature

Read more

Media Removed

توی خاک باغ خونـه. یـه روزی دست زمونـه. ما رو کاشت با مـهربونی. پیش هم مثل دو دونـه. ما تو باغ ماوا گرفتیم. بارون اومد پا گرفتیم. دوتایی تو خاک باغچه. ریشـه کردیم جا گرفتیم. غافل از رنگ گلامون. غم فردای دلامون. توی خاک زیر یـه بارون. توی باغ روی زمـین. گل اون شد گل سرخ. گل من زرد و غمـین. گل اون گلهای شادی. گل من گلهای ... توی خاک باغ خونـه. یـه روزی دست زمونـه. ما رو کاشت با مـهربونی. پیش هم مثل دو دونـه. ما تو باغ ماوا گرفتیم. بارون اومد پا گرفتیم. دوتایی تو خاک باغچه. ریشـه کردیم جا گرفتیم. غافل از رنگ گلامون. غم فردای دلامون. توی خاک زیر یـه بارون. توی باغ روی زمـین. گل اون شد گل سرخ. گل من زرد و غمـین. گل اون گلهای شادی. گل من گلهای درد. اون تو گلخونـه گرمـه. من اسیر باد سرد. «ترانـه دو دونـه،اثر پرویز مقصدی، با صدای داریوش اقبالی،،، البته بعدها مرجان آنرا باز خوانی کرد»

Read more

Media Removed

#سفرنامـه_تاجیکستان_مونا ... استروشن شـهر بسیـار کوچکی بود کـه بیشتر از یـه شب توقف نداشتیم. مقصد بعدی پنجکنت بود ... از #استروشن که تا #پنجکنت تاجیکستان حتما با تاکسی جابه جا مـیشدیم تاکسی ها پنج نفر مسافر سوار مـیکنند و اگر دربست بخواهی حتما کل ماشین را حساب کنی، ما وقتی مشغول پیدا ماشین های خطی ... #سفرنامـه_تاجیکستان_مونا ...
استروشن شـهر بسیـار کوچکی بود کـه بیشتر از یـه شب توقف نداشتیم. مقصد بعدی پنجکنت بود ... از #استروشن که تا #پنجکنت تاجیکستان حتما با تاکسی جابه جا مـیشدیم تاکسی ها پنج نفر مسافر سوار مـیکنند و اگر دربست بخواهی حتما کل ماشین را حساب کنی، ما وقتی مشغول پیدا ماشین های خطی بودیم آمار کرایـه را هم درون آوردیم حدود چهل که تا پنجاه سامانی (پول تاجیکستان #سامانی است) وقتی بـه ایستگاه رسیدیم حدود پنج شش که تا راننده بودن کـه گفتن نفری صد سامانی ما را مـیبرند، ما اعتراض کردیم و گفتیم کرایـه را مـی دانیم ولی گفتن ما حتما ببریم و با این قیمت مـیبریم خلاصه بعد از کلی چک و چونـه بـه نفری هفتاد سامانی رسیدیم کـه چهل سامانی یـا بیست هزار تومن سرمون کلاه گذاشتند😩 کـه بسیـار من را ناراحت کرد مسئله پول نیست مسئله باج گیری و دزدی هست به نظر من ... ما تقریبا اصلن درون ازبکستان با اینجور آدم ها مواجه نشدیم 😥آقای سمت چپ کـه کلاه دارن همون راننده باجیگر هستند... دیگه اینکه جاده از #استرافشان که تا پنجکنت شبیـه جاده چالوس بود کـه از بارون شروع شد و در بالا بـه تگرگ و مـه غلیظ رسیدیم و نکته جالب به منظور من این بود کـه راننده ها بسیـار بسیـار هوای همدیگر را داشتند بـه هم حتمن به منظور سبقت راه مـیو مثل ایران نبود کـه بعضی ها راه بـه ماشین پشتی را بی ناموسی مـیدانند😑
و اینکه اگر پلیس جایی کمـین کرده باشـه (عین ایران پلیس ها تو ها قایم مـیشن) حتمن با چراغ بهم اطلاع مـیدن مثل ایران و اینکه جاده ها پر از عوارضی است. از رانندگی شون خوشم آمد حتی اگهی بد رانندگی کنـه و جای بدی سبقت بگیره به منظور اینکه تصادف نشـه کمال همکاری را باهاش مـیکنند.
تاجیکستان که تا اینجای سفر رفتاری ازت دیدیم کـه دوست نداشتم... #tajikestan #istaravshan #mona #panjakent #shervin #march2018 #silkroad
#تاجیکستان #مونا #شروین #آسیـای_مـیانـه #بهار۹۷ #جاده_ابریشم #خاطرات_سفرهای_موناشروین

Read more

Media Removed

دل نوشته هوادارى از شـهر خسته خستم خسته از ناداورى ها و از جفايى كه درون حق نساجى كبير مى شود و صداى انتقادمان شنيده نمى شود، و انگار مسئولان كور و كَر شده اند. خسته ام از اينكه هر هفته درون سرما و بارون و برف با اميد بـه فردايى روشن بـه استاديوم مى رويم و اسير ناداورى داوران از خدا بى خبر مى شويم. آقايان داور ... دل نوشته هوادارى از شـهر خسته
خستم
خسته از ناداورى ها و از جفايى كه درون حق نساجى كبير مى شود و صداى انتقادمان شنيده نمى شود، و انگار مسئولان كور و كَر شده اند.
خسته ام از اينكه هر هفته درون سرما و بارون و برف با اميد بـه فردايى روشن بـه استاديوم مى رويم و اسير ناداورى داوران از خدا بى خبر مى شويم.
آقايان داور چگونـه شب ها بـه راحتى سر بر بالين مى گذاريد!!! ناداورى بـه چه قيمتى...؟
مگر نمى دانيد آه همين هوادار دامنتان را مى گيرد؟
دير و زود دارد اما سوخت و سوز نـه...
مردمان شـهر خسته هر هفته قربانى سياست يك سرى از آقايان مى شوند كه بخدا سوگند اين حق پينـه دستان عاشق نيست.
داوران ناعادلى كه هر هفته بـه راحتى سر عشقمان نساجى را با پنبه مى برند و كسى هم نيست پاسخگوى اين بى عدالتى ها باشد.
چهار بازى پشت هم هست كه قربانى داورى شده ايم و كسى هم جلو دار ناداورى ها نيست.
بى شك ديروز شايسته برد بوديم اما پنالتى هايى كه سوخت و انرژى و انگيزه را از تيممان ربود، درون جريان بازى هم كه ناهماهنگى تيم داورى عجيب مشـهود بود و جالب تر از آن اين بود كه داور حتى با كمك داورش هم، هم نظر نبود.
سكوت هيئت فوتبال مازندران براى چيست جز آنكه نمى خواهند نساجى بـه ليگ برتر صعود كند؟! آقايان از چه مى ترسيد كه درون مقابل اين ناداورى ها سكوت كرده ايد و پشت تيم ريشـه دار و كهن استان را خالى كرده ايد؟
صادقانـه بگويم که تا وقتى بعضى آقايون درون هيئت فوتبال استان هستند اين تيم ليگ برتر برو نيست.
مى دانم سخت هست كه يك استان بر عليه تيمت باشد، اما ببرهاى مازندران اين را بدانيد كه حق گرفتنيست بعد بجنگيد💪🏾كه شما ما هواداران شـهر خسته و بزرگ مردى چــون آقاى صنيعى فر را داريد كه مثل كوه پشتتان هستيم.
#من_مى_جنگم

Read more

Media Removed

تهران از آنچِ كِ درون #آيينـه ميبينيد بِ شما نزديك تر َست🏻 بعدِ رايزني هايي كِ شد يِ روز وقت خ اين همـه اونا مارو معطل كردن تو اين كار يِ روز هم معطل ما بشن مگه بِ جايي برميخوره شمال كِ نشد بگرديم عوض ِش #تهرانگردي ميكنيم يِ داستاني بود دوس داشت َم بِ شما هم بگم درون جريان باشين درون راستايِ همون ... تهران از آنچِ كِ درون #آيينـه ميبينيد بِ شما نزديك تر َست😊👌🏻
🕑
بعدِ رايزني هايي كِ شد يِ روز وقت خ😋
اين همـه اونا مارو معطل كردن تو اين كار يِ روز هم معطل ما بشن
مگه بِ جايي برميخوره😜
شمال كِ نشد بگرديم عوض ِش #تهرانگردي ميكنيم
يِ داستاني بود دوس داشت َم بِ شما هم بگم درون جريان باشين😉
در راستايِ همون اندر معضلات #مونتاژ_كاري كِ قبلاً گفتيم
از صُب رفت َم دنبال رادياتورهايي كِ سه چهار ماه پيش از دستگاه خراب شدن و مجبور شديم خودمون درست كنيم
كلاً ناامـید ِمون كردن رفت
اصن گير نمياد فقط بخواي ميسازن برات
حالا چــنــد فك ميكنين!!!؟؟
از #٥ ميليون شروع ميشـه كِ برا جفت ِشون ميشـه #١٢ ميليون!!😳
چِ خبره #برادر !
راديات آپولو نيست كِ
تازه بِ شرطِ ها و شروطِ ها
ميگه فشارها و گنجايش ِشون احتمال داره كم شِ
خُب عزيز دل َم كمتر حساب كن مشتري شيم-١٢ مــيليــُـُـُـُـون!🤦🏼‍♂️
من َم خيلي قشنگ گوشي رو درون آوردم عكسايِ راديات هايي كِ ساختيم نشون دادم
گفت َم با ٢٠٠-٣٠٠ تومن اينارو درست كرديم دستگاه داره مثِ بنز كار ميكنـه
تازه بِ قول راننده مون زور ِش كمتر نشده هيچ بيشتر َم شده😎
یـهوو خيلي َم حال كرد و كلي پرسيد چجوري و چطوري
خلاصه آخرش پا ميدادم ميخواست سفارشُ بگيره
ديگه من َم فرار را بر قرار ترجيح دادم😊👌🏻
#انصاف هم خوب چيزيِ،نَ عايا🤔
.
هيچي ديگه،اين َم ايستگاه آخرِ ما تو اين #سفر
تا شب چرخي ميزنيم و بعدم پيش بِ سوي كرمـــــان
راستي تهرون هوا بد نيست،داره ابري ميشـه
يِ #بارون بزنـه ديگه تكمـيلِ همـه چی
تقريباً همـه جا بارون داشتيم
.
#التماس_دعا 🙏🏻
#يا_علي ✋🏻
#مسافر #برج_مـیلاد #تهران #ایران #ع

Read more

Media Removed

. هو المحبوب. کاملن یـادم رفته بود اما؛ منتظرش بودم من خیلی صادقم آذرماهی هستیم اما... و کادوهای تولد، ادامـه دارد. . زندگی جریـان داره. این اتفاقات هستند کـه از سر و کول کائنات بالا و پایین مـیرن و ما هم باهاشون مـی چرخیم. دیگه بستگی بـه خودمون داره کـه توی این چرخش، روحیـه مون رو حفظ کنیم، ... .
هو المحبوب.
کاملن یـادم رفته بود اما؛
منتظرش بودم😉😂😂😂
من خیلی صادقم😜
آذرماهی هستیم اما... و کادوهای تولد، ادامـه دارد.😂😂😂
.
زندگی جریـان داره.
این اتفاقات هستند کـه از سر و کول کائنات بالا و پایین مـیرن و ما هم باهاشون مـی چرخیم.
دیگه بستگی بـه خودمون داره کـه توی این چرخش، روحیـه مون رو حفظ کنیم، جیغ بزنیم شادی کنیم یـا اینکه برعکس، جیغ بزنیم و داد بکشیم😉
.
پاییز کـه تموم شد مـی خواستم پُست بذارم کـه اغتشاشات شروع شد و زمان و امکانات و نت و ... کلا مفقود گشتند.
.
شب یلدا، کـه خیلی زیـاد خوب و دلچسب بود، هوای بارونی، حرم حضرت معصومـه سلام الله علیـها، درون کنار دوست عزیزی کـه تا باشـه، شب یلدا باشـه قرارهامون😍😊 ( #دوستش_دارم😉)
.
بعدشم کـه دی بود و کادو های من تمومـی نداشت.
تقریبا روزی دو که تا کادو گرفتم.
واااای همکارام چه سورپرایزی ... کادویی گرفتم کـه تقریبا هم قد خودم بود😜
باشـه حالا، نصف قد من...😉
متبلور شدم از احساسات و عواطف....پوکککیدم😄
حس نوشتن داشتم اما فرصت نبود.
به عبارت دیگه، حس استراحت بیشتر بود!
.
بعدش هم این اغتشاشات و جریحه دار شدن عواطف ملت و جریـان تبعات ندونم کاری بعضیـا، ... کـه با هامون نشوندیمشون سر جاشون.
متاسفم برا فتنـه گرهای حقیقی، حس ترحم بـه آدم دست مـیده، آخه واس چی انقدر طالبِ تلاش بی ثمر و تحقیر شدنید؟!
.
بعدشم بارون، و هوای خنک دوست داشتنی و پیـاده روی ها،
و البته تموم شدن کلاسا (اوج خوشبختی!😜)
.
و این حادثه ی آخر، سفر ابدی ناگهانی استاد بزرگوار، مرد خدایی، استاد خلیلی، پدر مـهربون و همـه فهیمـه خانم عزیزم، کـه انصافا یک دنیـا غم رو بـه دلمون نشوند. روحشون شاد...
من تحمل دیدن چهره ی غمگین این دوست داشتنی رو ندارم...😢
@f_khalili72
.
اما با همـه ی اینا؛
خلاصه زندگی جریـان داره....😍😊😞
مگه نـه؟!
.
در کل زندگیتان،
چند نفر را انتخاب کنید
نـهایتا بـه اندازه ی انگشتان یک دست!
اگر پایش افتاد به منظور این چند نفر جان بدهید!
و زمان را غنیمت بدانید به منظور خوشحال شان.
برای قدر دانستن.
قبل از اینکه دیر شود.
.
بقیـه؟؟؟
برایشان بهترین آرزوها را ید، کمک شان کنید، بـه رویشان لبخند بزنید و مـهربان باشید، اما دیوار آرزوهایتان را روی زمـینشان بنا نکنید....
.
برگرفته از سخنان حکیمانـه ی اکرم جون
😉👈؛ @akram_ar_
.
#یک_عدد_نفس_استاد😍😉
#هر_کجا_هست_خدایـا_به_سلامت_دارش.😘
#زندگی_جریـان_دارد
۹۶/۱۰/۱۸

Read more

Media Removed

با این کـه نمـی بینم دیگه تو رو هرگز دوباره نبودنت تو رو زندگیم تاثیر گذاره آروم ترم جز وقتی داره بارون مـی باره با این کـه همـه چی مثل قبل جور نیست ولی خوشبختی هم دور نیست مـیرسه یـه روزی کـه یک نفر جات مـیاد کـه اندازه تو مغرور نیست نباشی پیشم سخت مـی گذره بی شک اما باز مـیشـه تحمل کرد خستم از دنیـا از منـه بی تو از ... با این کـه نمـی بینم دیگه تو رو هرگز دوباره
نبودنت تو رو زندگیم تاثیر گذاره
آروم ترم جز وقتی داره بارون مـی باره
با این کـه همـه چی مثل قبل جور نیست
ولی خوشبختی هم دور نیست
مـیرسه یـه روزی کـه یک نفر جات مـیاد کـه اندازه تو مغرور نیست
نباشی پیشم سخت مـی گذره بی شک اما باز مـیشـه تحمل کرد
خستم از دنیـا از منـه بی تو از یـه مشت خاطره ی بودن
دیونـه مـیشم وقتی رو دیوار نقشی از لبخند تو پیداست
بعد تو هیشکی منو نرنجوند حیف من حیف این احساس
با این کـه چشام و تر کردی ازت نمـی خوام کـه برگردی
کسی کـه با تو دلخوش مـیشـه دلش با همـینا خوش مـیشـه
با این کـه گرفتی جون از من ازت نمـی خوام بیـای اصلا
دلم نمـی خواد کـه برگردی ببین با دلم چیکار کردی
دنبالت مـی گشتم سایـه بـه سایـه حیرون و سر گردون تو کوچه با یـه
نامـه ی قدیمـی تو رو هر روز صدا کردم
خسته و بی بال و پر سرد و سردرگم
روزی هزار دفعه بین این مردم
هر کی شبیـه تو بود و نگاه کردم
دیونـه مـیشم وقتی رو دیوار نقشی از لبخند تو پیداست
بعد تو هیشکی منو نرنجوند حیف من حیف این احساس
با این کـه چشام و تر کردی ازت نمـی خوام کـه برگردی
کسی کـه با تو دلخوش مـیشـه دلش با همـینا خوش مـیشـه
با این کـه گرفتی جون از من ازت نمـی خوام بیـای اصلا
دلم نمـی خواد کـه برگردی ببین با دلم چیکار کردی

Read more

Media Removed

🦋special post🦋 اواخر شـهریور ماه پارسال بود،که دیدمش توی یکی از کلاس ها اتفاقی چشم‌هامون چند ثانیـه روی هم قفل شد خشکم زده بود دلم نمـیخواست نگاهش رو بکشـه چشم هاش سبز بود،توی چشم هاش زندگی موج مـیزد از اون نگاه هایی کـه درست تیرش مـیخورد بـه قلب خورد! اون زمان دلم بیـابون خشک و بی آب و علف بود تنـها ... 🦋special post🦋

اواخر شـهریور ماه پارسال بود،که دیدمش
توی یکی از کلاس ها
اتفاقی چشم‌هامون چند ثانیـه روی هم قفل شد
خشکم زده بود دلم نمـیخواست نگاهش رو بکشـه
چشم هاش سبز بود،توی چشم هاش زندگی موج مـیزد
از اون نگاه هایی کـه درست تیرش مـیخورد بـه قلب
خورد!
اون زمان دلم بیـابون خشک و بی آب و علف بود
تنـها خودم و خودم و خودم
مدتی گذشت...
هر روز بـه بهانـه ای براش مسیج مـیدادم ، که تا اینکه گفتم دوستت دارم
حال و هوای بیـابون دل من با روزگار و هوا آشتی کرد و بارون بارید
دلم شد دشت سر سبز درخت ها شکوفه و نم نم بارون
وسط پاییز دلم سبز بود ، حتی چله زمستون
هوای زندگی من عالیـه عالی
بهش مـیگم ماه تابان
مـیشـه ساعت ها بشینم و به ماه خیره بشم
و شب با عکسش خوابیدن و صبح ها با عکسش بلند شدن
گاه و بی گاه دلم براش تنگ‌ مـیشـه حتی وقتی هست و وقتیم کـه ازش خبری نداشته باشم بهتره از دیوار های اتاقم بپرسین
گاهی مـیخوام درست از وسط ام قلبم رو درون بیـارم‌ و بهش بدم بگم، از این چیز با ارزش تری ندارم
و این زندگی و سبزی بـه امروز رسید
تولدش
تولد بهترین و مـهربونترین و زیباترین دنیـا مبارک باشـه
همـیشـه شاد و سلامت و پیروز و موفق درون دامان حق
عشق رو به منظور تک‌تکتون آرزو مـیکنم
From ... To @elnaz________keyvan

Read more

Media Removed

; Dzordzor church World Heritage Site همونطور کـه احتمالا از استوری ها دیدید الان شش روز هست کـه برای رویداد ماکو گرام و جشنواره ی سفرنامـه نویسی درون شـهر ماکو هستیم و عکاسی از کلیسای زُر زُر از برنامـه های اصلی من بود. واسه اینکه جزئی از لیست مـیراث جهانی یونسکو هست و علاقه ی زیـادی بـه عکاسی شب از مـیراث ... ;
Dzordzor church
World Heritage Site
همونطور کـه احتمالا از استوری ها دیدید الان شش روز هست کـه برای رویداد ماکو گرام و جشنواره ی سفرنامـه نویسی درون شـهر ماکو هستیم و عکاسی از کلیسای زُر زُر از برنامـه های اصلی من بود.
واسه اینکه جزئی از لیست مـیراث جهانی یونسکو هست و علاقه ی زیـادی بـه عکاسی شب از مـیراث های جهانی دارم.

شب ساعت ۱۲ بود کـه به ورودی زُر زُر رسیدیم و باید بقیـه ی مسیر رو پیـاده مـیرفتیم که تا کلیسا.
کلیسا درون مجاورت دریـاچه ی سد بارون بود.
نور ماه کـه این شب ها بـه تربیع دومش نزدیزدیک تر مـیشـه٬ تمامـی دشت و همچنین دریـاچه ی سد بارون رو نورپردازی عجیبی کرده بود و با چشم و بدون نیـاز بـه چراغ قوه مـیشد مسیر را تشخیص داد.
من و پنج نفر از دوستانی کـه همسفر بودیم پای پیـاده راهی کلیسا شدیم. از دوردست و به کمک نور نـه چندان کم ماه٬ مـیشد وجود کلیسا را تشخیص داد.
هر چه بـه کلیسا نزدیک تر مـیشدیم٬ وهم بیشتری وجود من رو فرا مـیگرفت و بنای کلیسا هم بزرگ و بزرگ تر مـیشد که تا اینکه بـه بنای کلیسا رسیدیم. عظمت وصف ناپذیر کلیسا من رو درون خودش حل کرده بود و بر خلاف همـیشـه کـه بلافاصله بعد از رسیدن بـه محل عکاسی٬ مشغول سر هم بندی وسایل عکاسی مـیشوم٬ این دفعه چند دقیقه ای رو بـه کلیسا خیره ماندم و از عظمتش لذت بردم.

#ماکوگرام #سفرنامـه_ماکو #maku #maku_gram #trip2maku #visitmaku

Read more

Media Removed

- عمقش زیـاد بود... اما زمانش کم حسرت بو کشیدنِ موهایِ بارون خوردت موند تو دلم... +هنوز همـه ی چتامونو دارم سرِ همون ساعتی کـه هر شب پيام مـیدادي مثل معتادی مـیشم کـه مواد بهش نرسیده، کلافس، دست و دلش مـیلرزه... مـیرم تو اتاق موسیقیِ مورد علاقتو پِلی مـیکنم هی تکرار مـیشـه شروع مـیکنم از اون بالایِ ... 🔹
- عمقش زیـاد بود... اما زمانش کم
حسرت بو کشیدنِ موهایِ بارون خوردت موند تو دلم... +هنوز همـه ی چتامونو دارم
سرِ همون ساعتی کـه هر شب پيام مـیدادي
مثل معتادی مـیشم کـه مواد بهش نرسیده،
کلافس، دست و دلش مـیلرزه...
مـیرم تو اتاق
موسیقیِ مورد علاقتو پِلی مـیکنم
هی تکرار مـیشـه
شروع مـیکنم از اون بالایِ بالا خوندن حرفامون
از اونجایی کـه با فعل جمع حرف مـیزدیم
از اونجایی کـه با اسمِ فامـیلی همدیگه رو صدا مـیکردیم
مـیام پایین
یکم لحنمون خودمونی تر شده
مـیام پایین
تایم حرف زدنمون بیشتر شده
مـیام پایین
مـیام پایین
از قیـافه ی جمله معلومـه با کلی خجالت بـه آخر حرفامون یـه عزیزم اضافه کردیم
مـیام پایین
شروعِ شعر و حرفایی کـه داره حالمونو لو مـیده
مـیام پایین...
.
_چرا ساکت شدی؟؟
لو مـیدیم دلمون رفته واسه هم
مـیگم مطمئنی؟
مـیگی مطمئنم
مـیگم ببینیم همدیگه رو
سرِ ساعت پنج
همون جایی کـه اولین بار دیدیم همو
.
+اما اون قرار فرق داشت
روم نمـیشد نگات کنم
دستام یخ کرده بود

_دستتو گرفتم
گفتم آروم باش
نمـیخواد هیچی بگی
من دارم با چشمات حرف مـی
.
+مـیام پایین
مـیخونم
مـیخونم
به یـه حرفایی کـه مـیرسم از ذوق چشمامو مـیبندم
مـیخونم
شب از نیمـه گذشته
موسیقی داره تکرار مـیشـه
.
_مـیای پایین تر
حالمون خوبه
مـیای پایین تر
مـیفهمـی قلبم تو دستاته
مـیفهمـی نفسم تو مشتته
مـیفهمـی ....
لحنت عوض مـیشـه
مـیای پایین تر
مـیخوای بری
داره باورم نمـیشـه
دارم جون مـیدم
باورم نمـیشـه
آخه گفته بودی مطمئنم...نگفته بودی؟
چرا گفته بودی!
.
+گفته بودم
.
_پاک کن
هر چی کـه بودو دیلیت کن
حرفام...عکسام...خودم
لااقل با آدمـی کـه قراره تو زندگيت باشـه نصفه و نیمـه نباش
.
+کارم شده مقایسه
تو یـه طرفی
آدمایی کـه مـیان تو زندگیم یـه طرف
.
_پاشو برو
مـیخواد بارون بگیره
موهات خیس مـیشـه...!
ببخشید...حواسم نبود....اینجا منتظرِی بودی...
.
+نگفتی تو اینجا چیکار مـیکردی؟
.
_من هر هفته مـیام
سرِ ساعت پنج...منتظرِ خودم مـیمونم...هیچ وقتم پیدام نمـیشـه...هیچ وقتم خودمو پیدا نمـیکنم...به خودم نمـیام...بعد مـیذارم مـیرم
الانم حتما برم
داره بارون مـیگیره
طاقته هوایِ بارونی رو ندارم
باید زودتر برم..باید برم
.
+ساعتتو جا گذاشتی
شال گردنت.
.
_ساعتم باشـه پیشِ تو...به دردِ من نمـیخوره، فصلا عوض مـیشـه، آدما عوض مـیشن ، سنم داره مـیره بالا اما دارم مـیبینم زمان خیلی وقته وایساده
ساعتم باشـه پیشِ تو
اما شال گردنمو بده
دو ساله نَشُستَمِش،، عطرت مـیپره.
💙🌚

Read more

Media Removed

چقدر از کامنت‌های پست قبلی لذت بردم... از همـهانی کـه لطف بیت مورد علاقه‌شون رو نوشتن سپاسگزارم. این هم چندتا از ابیـاتی کـه من خیلی دوستشون دارم: ای کـه تاروپودم از یـاد تو بی‌تاب با منی ولی باز دوری مثل مـهتاب —- توی اعماق نگاهت بذار که تا ابد رهاشم دلو بسپرم بـه چشمات مست این جاذبه باشم —- مـی‌خوام ... چقدر از کامنت‌های پست قبلی لذت بردم... از همـهانی کـه لطف بیت مورد علاقه‌شون رو نوشتن سپاسگزارم. این هم چندتا از ابیـاتی کـه من خیلی دوستشون دارم:

ای کـه تاروپودم از یـاد تو بی‌تاب
با منی ولی باز دوری مثل مـهتاب
—-
توی اعماق نگاهت بذار که تا ابد رهاشم
دلو بسپرم بـه چشمات مست این جاذبه باشم
—-
مـی‌خوام تو موج دریـا بشی فانوس راهم
بمونـه جای پاهات تو ساحل نگاهم
——
وقتی کـه بودن با من تو رو مـی‌رنجونـه
شاید این فاصله احساستو برگردونـه
——
روی موج آب با آواز دریـا، مـی‌ن باز قایق‌های چوبی
ولی من طلوعو همـیشـه باتودارم، تو اون خورشیدی کـه بی‌غروبی
——
بیـاتا بارون باشیم
تاکه از غبار غم پاک کنیم دل‌هارو
تا کـه از عاطفه سیراب کنیم گل‌هارو
تا مث رنگین‌کمونا موقع رفتن بارون
توی آسمون دل‌ها بمونن خاطره‌هامون
——
ماهم تویی و شب بی‌تو مـهتابی نمـی‌شد
آفتاب واسه من پیش تو آفتابی نمـی‌شد... شعر آهنگ جدیدم رو هم خیلی دوست دارم، و امـیدوارم کـه زودتر بتونم خبرش رو بدم کـه کی منتشر مـی‌شـه.

بازهم از لطفتون ممنونم

Read more

Media Removed

. لوکیشـنِ عکـس : نجـف ، ورودیِ حـرمِ حضـرتِ امـیـرالمؤمنین البته عکسای بهتری هم بود از حرم .. ولی این مربوط مـیشـه بـه همون شبی کـه ... ساعت حدود ده شب وسط تلویزیون دیدنِ خانواده گفتم پاشید بریم حرم ! اول یذره دودل بودیم سر رفتن و نرفتن هوا خیلی سرد بود ولی دلُ زدیم بـه دریـا و حاضر شدیم ... که تا پامونو ... .
لوکیشـنِ عکـس :
نجـف ، ورودیِ حـرمِ حضـرتِ امـیـرالمؤمنین
البته عکسای بهتری هم بود از حرم .. ولی این مربوط مـیشـه بـه همون شبی کـه ... ساعت حدود ده شب
وسط تلویزیون دیدنِ خانواده گفتم
پاشید بریم حرم !
اول یذره دودل بودیم سر رفتن و نرفتن
هوا خیلی سرد بود
ولی دلُ زدیم بـه دریـا و حاضر شدیم ... که تا پامونو گذاشتیم بیرون بارونِ شدید شروع بـه با کرد
چادرامون خیسِ خیس ... وارد حریمِ حرم شدیم ...
یـه لحظه روبرومو نگاه کردم ..
« والله اینجا بهشته ! »
بوی یـاس ... بارون ... حرمِ مولا ...
.
رفتیم کفشارو تحویل کفشداری دادیم
و تازه فهمـیدیم حتما کل صحن رو بدون کفش طی کنیم
پاهام دیگه حس نداشت !
زمـین خیسِ خیس !!
سردِ سرد !!
صحن خلوتِ خلوت !
یـه دسته عزادارای ایرانی درست جلوی ایوون طلا ..
زنی ..
همراه با ذکر یـاعلی حیـدر مدد
ذکر علی عشق هست ...
علی مولاست
علی آقاااست !
هنوز یـادم نرفته
صحنـه‌ای رو کـه روضه خون
اشاره کرد بـه ایوون طلا و
با اشک صدا ‌زد
یـاعَلـــی !
صدایی کـه تو کل صحن پیچید !
با بعد زمـینـه‌ی صدای بارون و قطرات اشک .. !

مـیتونم قسـم بخورم ایستاده‌بودم درست وسط خودِ بهشت !
اصلا ... توصیف‌ناپذیره .. درهمـین حد هم بـه سختی مـی‌تونم پیـاده کنم رو صفحه
باید حسش کرد .. که تا قشنگیشو چشید
همشو هم با هم حتما حس کرد ..
« بارون و شب و ایوون طلای مولا و روضه و زنی و ... »
و اون شب آخرین شب ما تو نجف بود ... از ته قلبم دعا مـی‌کنم همچین شبی ‌رو تجربه کنید ..
الان کـه دارم مـی‌نویسم اشکم دراومده !
مـولا ... !
بخـدا دلم برا دیدن برقِ ایوون طلات پرده‌ی اشک ... تو یـه هوای بارونیِ سـرد ... با پاهای بی‌حس ... یذره شده ... یـه فکری کن بـه حال دل تنگم حضرت مولا .. 😭

#قلبم‌از‌كاركه‌افتادبه‌من‌شوک‌ندهيد
#اسم‌حيـدر‌كه‌بيايد‌ضربان‌مـی‌گيرد ...

Read more
سلام دوستاان عصر جمعه زمستانيتون بخير بلاخره ما هم برف و بارون ديديم امروز خدا رو شكر 🏻️️️️🌨🌨🌨🌨 دستوره زبرا كيك رو اوردم که تا درست كنيد وو با يه فنجون نسكافه نوش جان كنيد ️ #کیک_زبرا مواد لازم: تخم مرغ : ٣عدد وانيل: ١/٤ق چ شكر : ١-١/٤ پيمانـه روغن مايع : ١پيمانـه شير : ١پيمانـه آرد : ٢/٥پيمانـه بكينگ ... سلام دوستاان عصر جمعه زمستانيتون بخير
بلاخره ما هم برف و بارون ديديم امروز خدا رو شكر 🙏🏻❄️❄️❄️❄️🌨🌨🌨🌨 دستوره زبرا كيك رو اوردم که تا درست كنيد وو با يه فنجون نسكافه نوش جان كنيد ☕️ #کیک_زبرا

مواد لازم:
تخم مرغ : ٣عدد
وانيل: ١/٤ق چ
شكر : ١-١/٤ پيمانـه
روغن مايع : ١پيمانـه
شير : ١پيمانـه
آرد : ٢/٥پيمانـه
بكينگ پودر: ٢ ق م
طرز تهيه: ابتدا تخم مرغ و وانیل و شکر رو کاملا با هم زن مـیزنیم که تا خوب حجیم و کرمـی رنگ بشـه بعد روغن مایع و سپس شیر اضافه مـیکنیم.
آرد رو همراه با بیکینگ پودر کـه سه بار الک کرده ایم رو بـه تدریج و در چند مرحله اضافه مـیکنیم و با لیسک بـه آرامـی مخلوط مـیکنیم.
نکته کار درون اینجاست کـه باید دقت کنیم
مایـه کیک رو دقیقا نصف مـیکنیم درون دو ظرف جداگانـه.به یکی از ظرفها دو ق غ آرد اضافه مـیکنیم بـه اون یکی ظرف دو ق غ پودر کاکائو اضافه مـیکنیم که تا غلظتشان یکی شود. قالب رو چرب و آرد پاشی مـیکنیم بعد دو که تا ملاقه یـه اندازه بردارید .یـه ملاقه از مایـه سفید رو درون مرکز قالب بریزید بعد یـه ملاقه مایـه شکلاتی دقیقا وسط همان مایـه سفید درون مرکز قالب بریزید .این کا رو که تا تموم شدن مایـه کیکتون ادامـه بدید.با ریختن هر ملاقه مایـه کیک مایـه قبلی بـه کنار مـیرود و کیک حلقه حلقه مـیشود.در نـهایت با یک خلال یـا نوک چاقو مـیتونید از کناره قالب بـه سمت مرکز و از مرکز بـه سمت کناره طرح بندازید.قالب من ۲۴ سانت بود دمای ۱۸۰ درجه داخل فر از قبل گرم شده مـیزاريم.
نوش جان🌹 ‏Insta:
@m.mosavi_ 2

Read more

Media Removed

انصاف داشته باشیم ... همـه ی آدم هایی کـه به هر دلیلی درون زندگیمان کمرنگ مـی شوند ، بد نیستند ! گاهی رابطه ها بـه مشکل مـی خورَد ، چون چگالیِ وجودِ آدم ها با هم سازگاری ندارد ... مثلا ؛ بعضی ها کفه ی محبتشان سنگین هست و چگالیِ وجودشان بالا ... بعضی ها حجمِ دغدغه هایشان زیـاد هست و چگالیِ وجودشان پایین ... آدم ... 📝
انصاف داشته باشیم ...
همـه ی آدم هایی کـه به هر دلیلی درون زندگیمان کمرنگ مـی شوند ، بد نیستند !
گاهی رابطه ها بـه مشکل مـی خورَد ، چون چگالیِ وجودِ آدم ها با هم سازگاری ندارد ...
مثلا ؛
بعضی ها کفه ی محبتشان سنگین هست و چگالیِ وجودشان بالا ...
بعضی ها حجمِ دغدغه هایشان زیـاد هست و چگالیِ وجودشان پایین ...
آدم هایِ با چگالیِ پایین ، درون سطحِ رابطه ، شناور و حیران مـی مانند و آدمـهایِ چگالی بالا ، عمـیقاً غرق درون رابطه مـی شوند ...
از سطح یک ارتباط که تا عمقِ آن ، فاصله ی زیـادیست ...
نمـیتوان از این افراد توقعِ مجاورت و همراهی داشت ، نـه دستِ خودشان هست و نـه ایرادِ هیچ کدامشان ...
وقتی سازِ ارتباطاتتان ناکوک شد ، دنبالِ دلیل هایِ احمقانـه به منظور توجیـهِ خود یـا بدجلوه دادنِ طرف مقابل نگردید ...
گاهی یک "تفاهم نداریم"ِ ناقابل ، هزار بار منطقی تر هست از دلیل تراشی هایِ عجیب و غریب ...
با خودتان و با دیگران رو راست باشید ... #نرگس_صرافیـان_طوفان
#عکسهای_من #بارون_بهاری

Read more

Media Removed

. عشقتو تگ کن️ ️ #محسن_چاوشی #دوست_داشتم . تو و خاکِ گلدون با هم قوم و خویشید من و باد و بارون رفیق صمـیمـی از برکه حتما یـه دریـا بسازیم یـه دریـا بـه عمق یـه عشق قدیمـی دوسِت داشتم با تموم وجودم عزیزم هنوزم تو رو دوست دارم الهی همـیشـه کنار تو باشم الهی همـیشـه بمونی کنارم بـه تو فکر کردم بـه تو آره ... .
➕عشقتو تگ کن😍❤️
◀️ #محسن_چاوشی
#دوست_داشتم
.
🎵تو و خاکِ گلدون با هم قوم و خویشید
من و باد و بارون رفیق صمـیمـی
از برکه حتما یـه دریـا بسازیم
یـه دریـا بـه عمق یـه عشق قدیمـی
دوسِت داشتم با تموم وجودم
عزیزم هنوزم تو رو دوست دارم
الهی همـیشـه کنار تو باشم
الهی همـیشـه بمونی کنارم
به تو فکر کردم بـه تو آره آره
به تو فکر کردم کـه بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره
به تو فکر عجب حالی داره
.
#MtgMohsenChavoshi
#MohsenChavoshi
#DoosetDashtam
#MusicTextGraphy

Read more

Media Removed

عزیز مـیگه خوشگلی فقط مال چند هفته ی اول زندگیـه... مـیگه مـهم نیس زن باشی یـا مرد! حتما بدونی فقط اولش عاشق چشمُ ابروت مـیشن ولی اگه نتونی با دلُ زبونُ رفتارِ خوب،شریکِ زندگیتو نگه داری کارت ساختس و دیگه هرچقد قیـافت نازُ عشوه بیـاد فایده ای نداره! مـیگهی کـه اخلاقُ دلش خوشگل نباشـه قیـافشم رفته رفته زشت ... عزیز مـیگه خوشگلی فقط مال چند هفته ی اول زندگیـه...
مـیگه مـهم نیس زن باشی یـا مرد!
باید بدونی فقط اولش عاشق چشمُ ابروت مـیشن ولی اگه نتونی با دلُ زبونُ رفتارِ خوب،شریکِ زندگیتو نگه داری کارت ساختس و دیگه هرچقد قیـافت نازُ عشوه بیـاد فایده ای نداره!
مـیگهی کـه اخلاقُ دلش خوشگل نباشـه قیـافشم رفته رفته زشت مـیشـه!
نـه کـه فکر کنی دماغش گنده مـیشـه یـا چشمُ ابروش بی ریخت مـیشـه نـه!!
فقط دیگه اخلاق بدش نمـیذاره آدما قشنگیشو ببینن!
در عوضی کـه شاید قیـافه ی معمولی هم نداشته باشـه وقتی عشق از چشاش بباره وقتی لابلای حرفاش شکوفه بارون باشـه وقتی دلش خونـه ی مـهربونی باشـه قیـافش تو چشمِ طرف مقابل خوشگل تَر،تَر،تَرین مـیشـه!
کاش...کاااش...ای کااااشی کـه دوستش داریم یـا قراره دوستش داشته باشیم حرفُ دلُ اخلاقش،خوشگل باشـه نـه قیـافش.
چون بـه قول عزیز اخلاق بد مثل اسیدِ کـه قیـافه ی خوشگل رو نابود مـیکنـه!!
#صفا_سلدوزی
.
.
.
سلام رفقا خوبين 😍❤️
اينم يه گزينـه خفن براي صبحانـه فردااتون 😌
چقدر دوستون دارم اخه 😌
مگه داريم بهتر از شماها ؟! اصن كيف ميكنم كامنتاتونو ميخونم ببخشيد ك نميرسم تك تك جواب بدم ولي ميخونم همشو و عاشقتونم اخه 😍❤️🎈
.
.
.
#وافل_نداپز
٢ ليوان ارد
٢ عدد تخم مرغ
٥ ق غذاخوري شكر
٢ ق مرباخوري بكينگ پودر
يك سوم ليوان روغن
يك و نيم ليوان شير
وانيل يا هر اسانس ديگه اي ( ٥ قطره ، وانيل اگه پودري بود نوك قاشق چايخوري )
همـه ي مواد رو با هم مخلوط و با همزن دستي ميزنيم که تا يكدست بشـه قالب رو چرب كرده و داخل فر از قبل گرم شده ميريزيم و ٢٠ دقيقه داخل فر ٢٠٠ درجه ميزاريم ( ميتونيد توو دستگاه وافل ساز درست كنيد ولي من توو قالب درست كردم )
قالبم چودني و سيليكوني هست يه سرچ كنيد توو گوگل جان عكس قالب رو واستون مياره .

Read more

Media Removed

عزیزم الان درست نـه روزه کـه زندگی تازه مون رو با هم شروع کردیم و من احساس مـی کنم مثه سندباد سوار قالیچه ی پرنده‌ی سلیمان شدم. بـه هر حال منم مثه خودت آدم خوشگذرونی بودم و هیچ وقت زیـاد بـه خودم سخت نگرفتم ولی همـین نـه روزی کـه با هم زندگی کردیم باعث مـی شـه فکر کنم همـه ی سی و چهار سال گذشته‌ی زندگیم رو حروم کردم. مـی ... عزیزم الان درست نـه روزه کـه زندگی تازه مون رو با هم شروع کردیم و من احساس مـی کنم مثه سندباد سوار قالیچه ی پرنده‌ی سلیمان شدم. بـه هر حال منم مثه خودت آدم خوشگذرونی بودم و هیچ وقت زیـاد بـه خودم سخت نگرفتم ولی همـین نـه روزی کـه با هم زندگی کردیم باعث مـی شـه فکر کنم همـه ی سی و چهار سال گذشته‌ی زندگیم رو حروم کردم.
مـی دونی پریسا، عشق مثه قالیچه ی سلیمانـه. وقتی داری بـه سمتش مـی ری کلی خوشحالی کـه به آرزوت رسیدی و یـه چیز فوق‌العاده بـه دست آوردی، ولی وقتی سوار قالیچه‌ی پرنده شدی و به آسمون بلند شدی و پرواز کردی و باد ازپیرهن و موهات گذشت هر لحظه محو تماشای منظره‌ای تازه و باشکوه مـی‌شی و کم‌کم مـی‌فهمـی اهمـیت قالیچه ی سلیمان فقط درون پرنده بودنش نیست، درون چیزهای تازه ای ست کـه وقتی سوارش شدی تازه مـی‌تونی ببینی. اهمـیت عشق هم درون همـه‌ی اون چیزهایی ست کـه بعدش مـی‌تونی ببینی و حس کنی. درون چیزهای بی‌اهمـیتی کـه اهمـیت سرنوشت سازشون رو کشف مـی‌کنی. امروز وقتی داشتم از خونـه مـی یومدم بیرون تو هنوز خواب بودی. موهای نارنجی و موج‌دار تو روی بالشت‌های بنفش تخت‌مون پخش شده بود و سه لکه‌ی سرخ نور صبح ازپرده‌ی اتاق روی دیوار بالای تخت خواب تابیده بود... هیچ وقت توی زندگیم متوجه زیبایی چنین لحظه‌ای نشده بودم.
برشي از کتاب : #حافظ_خوانی_خصوصی
#عليرضا_ايرانمـهر
به زودي: #نشر_چشمـه
داستان های دیگه ام رو مـی تونید درون کتاب های #ابر_صورتی و #بارون_ساز بخونید
#رادیو_ایرانمـهر
در رادیو ایرانمـهر بـه صدای اندیشیدن خود گوش کنید
عكس: پروژه موز ها
#داستان #كتاب #موز #داستان_خواني
#pure #shotaward #takphotograph #instapersia #banana #_ax_honari_ #ax_honari #akas_khoone #ir_ax #iran_pic_nab #ak30_ir #ir_photographer #pic_firik #i_owe_myself #iran_art_pic #photoaxgram #honar_doostan #_chilik_ #istgahe_honar #aksiine

Read more
زانیـار جان خسروی؛ شصت و چهاری مـهربان ، خوبی؟ آرنیکا جون خوبه؟ گربه ها خوبن شکر خدا؟؟؟ خیلی باعث افتخاری هااا...خودت و خان #داداش گرامـی ... از تمام پست هایی کـه برای شما ها نوشتم ... مـیدانید کـه طرفدارتان بودم ، وقتیی طرفدارتان نبود.ی حق ندارد، چشم چپ بـه شما ، نگاه کند . که تا من هستم ، اجازه ندارند، ... زانیـار جان خسروی؛ شصت و چهاری مـهربان ، خوبی؟ آرنیکا جون خوبه؟ گربه ها خوبن شکر خدا؟؟؟ خیلی باعث افتخاری هااا...خودت و خان #داداش گرامـی ... از تمام پست هایی کـه برای شما ها نوشتم ... مـیدانید کـه طرفدارتان بودم ، وقتیی طرفدارتان نبود.ی حق ندارد، چشم چپ بـه شما ، نگاه کند . که تا من هستم ، اجازه ندارند، بد شما را بگویند ، نیمـی از شور #جوانی مرا هنر تو و خان داداش گرامـی ساخته هست .
.
.
.

اما داداش گلم ، خفه نشی با این آهنگی کـه خوندی😄 صدای مردانـه و #دلنشین خودت کم بود ، یک صدای #سنتی دلنشین تر آوردی کنار خودت ... از حق نگذریم ، قشنگترین تصمـیم دوران هنری هست . ولی من بـه شما مـیگم تنظیم ها رو نده بـه اون داداش از #خدا بیخبرت کـه منو بیخواب مـیکنـه با تنظیماش ... مـیشینید #ملودی با هم مـیسازید...راستی این وسط ها صدای آروم سیروان جان رو مـیشنوم ؛درسته یـا توهمـه؟؟؟ .
.
.
اما هیــــــــــس... مـیدونی این #ویدیو چیـه ؟ پُر از خستگی ها بودم ، ولی حالم خوب بود . شیشـه های #ماشین پایین بود، باد صورتم رو نوازش مـیکرد ، بارون مـیومد، داشتم با سرعت بالا #رانندگی مـیکردم ... کـه یکهو خواندی ... بزن #باران کـه چتر بسته یعنی دل سپردن ... بزن باران ، نوازش از تو گریـه از من ، مازیـار عزیز خواند هوا،هوای #خاطرات اوست ... دست خودم نبود. یـهو ایست کردم گوشـه خیـابون و یـهو دلم خواست ، مـیون تمام روزمرگی ها دلم رو تحویل بگیرم ... حالش خوب بود ، اما یـه بغض همـیشگی درون دلم مخفی هست کـه هیچوقت فرصت ریخته شدن ،پیدا نمـیکنـه ....😢😳😣 #xaniarkhosravi #sirvankhosravi #موسیقی @xaniarkhosravi @sirvankhosravi @arnica_s @maziyar_lashani

Read more

Media Removed

. از ردپایِ مونده رویِ برفِ پاییز که تا عطرِ موهات، زیرِ بارون زمستون زیباییِ تو، نظمِ دنیـا رو بـه هم ریخت حق با توئه! دنیـا رو زیباتر بگردون! . حق با توئه! من قبلِ تو حتا یـه لحظه م دلبسته ی روزایِ پاییزی نبودم من زندگیمُ قبلِ تو‌ یـادم نمـیاد من توو جهانِ ‌قبلِ تو‌ چیزی نبودم! . من زندگیمُ با هوایِ ... .
از ردپایِ مونده رویِ برفِ پاییز
تا عطرِ موهات، زیرِ بارون زمستون
زیباییِ تو، نظمِ دنیـا رو بـه هم ریخت
حق با توئه! دنیـا رو زیباتر بگردون!
.
حق با توئه! من قبلِ تو حتا یـه لحظه م
دلبسته ی روزایِ پاییزی نبودم
من زندگیمُ قبلِ تو‌ یـادم نمـیاد
من توو جهانِ ‌قبلِ تو‌ چیزی نبودم!
.
من زندگیمُ با هوایِ تو نشستم
وقتی نباشی توو جهانِ من نفس نیست
وقتی نباشی؛ نیستم!، وقتی کـه دوری
یـه خاطره م کـه دیگه یـادِ هیچ نیست...
.
تو سهم داری از شبِ تنـهاییِ کوه
از آسمونْ توو ابر، از زیباییِ دشت
دنیـا رو گشتم، باز گشتم، باز دنیـا
از هر مسیری سمتِ لبخندِ تو برگشت
.
تو سهم داری از صدایِ ساده آب
از خاک، از دریـا، کـه زیباییِ همـیشـه
دنیـا تویی! من چی بخوام جز باتو بودن
دنیـا کـه از این دیگه زیباتر نمـی شـه...
.
#احمداميرخليلى
.
#iran #poetry #lyrics #photography

Read more

Media Removed

‌ بدون اینکه برگردم و نگاهش کنم پرسیدم “اگر بمـیرم چیکار مـیکنی؟” هیچ جوابی نداد و به رانندگیش ادامـه داد. برگشتم سمتش و پاهام رو آوردم بالا و تکیـه دادم بـه در و گفتم “بگو دیگه” یـه نیم نگاه انداخت بهم و گفت چرت نگو! محکم گفت و عصبانی. دلم جواب مـیخواست ولی نمـیدونستم چجوری بحث رو ادامـه بدم. وقتی با این ...
بدون اینکه برگردم و نگاهش کنم پرسیدم “اگر بمـیرم چیکار مـیکنی؟”
هیچ جوابی نداد و به رانندگیش ادامـه داد. برگشتم سمتش و پاهام رو آوردم بالا و تکیـه دادم بـه در و گفتم “بگو دیگه”
یـه نیم نگاه انداخت بهم و گفت چرت نگو! محکم گفت و عصبانی.
دلم جواب مـیخواست ولی نمـیدونستم چجوری بحث رو ادامـه بدم. وقتی با این لحن حرف مـیزد یعنی نباید ادامـه مـیدادم. پاهام رو کشیدم پایین و برگشتم سمت پنجره و دوباره بـه بیرون زل زدم.
صدای ضبط رو زیـاد کرد و صدای قیژ برف ‌پاک‌کن گم شد وقتی ابی داد زد گفت “بی تو مـیمـیرم همـه بود و نبود”
شیشـه رو کشیدم پایین. سرم رو گذاشتم لبه‌ی پنجره. قطره‌های بارون ریز روی صورتم مـینشستن.
صدای ضبط رو کم کرد و گفت “سرما مـیخوری گنجیشک. سرتو بیـار تو.”
شیشـه رو دادم بالا و صاف نشستم توی صندلیم، نگاهم بـه جاده‌ی سبز بود. گفتم “وقتی مُردم بیـارم اینجاها خاکم کن، بـه بهونـه‌ی سرزدن بـه من حال و هوات عوض مـیشـه.”
دنده رو عوض کرد و زیرلب گفت “ول نمـیکنـه!”
ادامـه دادم “قوی باش. اجازه نده دیگران نگرانت بشن. حس سربار بودن بـه بچه‌هامون ندیـا. خودتو جمع و جور کن و زندگی کن. هروقت هم دلت واسم تنگ شد بزن بـه جاده و بیـا پیشم.”
برگشتم نگاهم کرد و گفت “اگه زن بعدیم اجازه بده باشـه مـیام پیشت.”
آب پاکی رو ریخت روی دستم. عصبی شدم.ورچیدم و برگشتم سمت پنجره. دستشو گذاشت روی پام و گفت “نمـیخوام بـه نبودنمون فکر کنم. قرار نیست نباشیم. که تا آخرش حتما با هم بریم...”
بدون اینکه برگردم و نگاش کنم دستمو گذاشتم روی دستش و فشار دادم.
صدای سیـاوش قمـیشی بود کـه مـیگفت “تا کـه یک روز تو رسیدی، توی قلبم پا گذاشتی” و صدای قیژ برف پاک‌کن و صدای نفس‌هاش و جاده‌ی صاف و سبز و بارونی ...

‌الان کجاست؟ چی شد کـه قرار شد نباشـه؟ چرا خواست بـه نبودن فکر کنـه؟ یـادش رفت کـه گفته بود که تا آخرش حتما با هم مـیرفتیم؟

#شـهرزادوقصه
#shazistory

Read more
«آی! خداجون» خواننده: شیما آهنگساز و تنظیم کننده: فرهاد زند ترانـه سرا: یغما گلرویی (تاریخ انتشار ۱۳۸۷) آی خداجون! خداجون! از تو و اون آسمون، معجزه ای نخواستیم، یکم بارون ببارون. کلافه ایم کلافه  تو این وقت اضافه موقع اعترافه  خسته ایم از وعده هات از خوبی دم مـیزنی ،  هی زیر و بم ... «آی! خداجون»

خواننده: شیما
آهنگساز و تنظیم کننده: فرهاد زند
ترانـه سرا: یغما گلرویی
(تاریخ انتشار ۱۳۸۷)

آی خداجون! خداجون! از تو و اون آسمون،
معجزه ای نخواستیم، یکم بارون ببارون.

کلافه ایم کلافه 
تو این وقت اضافه
موقع اعترافه 
خسته ایم از وعده هات

از خوبی دم مـیزنی ، 
هی زیر و بم مـیزنی
ریتمو بهم مـیزنی ، 
تا کی بیم برات؟

آی خداجون! خداجون! از تو و اون آسمون
معجزه ای نخواستیم یـه نخ سیگار برسون

پُک بزنیم رها شیم 
دوباره بنده باشیم
باعث خنده باشیم 
تو هم همـینو مـی خوای

یـه گله رام ، 
همـه با هم یک کلام
درگیر خواب و اوهام 
تا باهاشون راه بیـای

همـه جا ظلم و کشتار ، 
همـه جا درد و آزار
تو هم نشستی بیکار ، 
پس کی مـیفرستی رحمت

واسه بی سقفا اتاق،
واسه تاریکی چراغ
واسه من یـه اتفاق،
بفرست بیـاد بی زحمت.

آی خداجون! خداجون! از تو و اون آسمون
معجزه ای نخواستیم یکم بارون ببارون.

Read more

Media Removed

. آخ من چقدر اين عكس رو دوست دارم! چقدر اين دو که تا ادمِ توي عكس بـه دل ميشينن.. چقدر اين فضا رو ، بارون هاي روي چتر رو ، سرماي اون هوا رو دوست دارم.. چقدر دنياي دو نفره و خصوصي مون رو دوست دارم.. چقدر دست هاش ، چقدر چشم هاش.. چقدر حضور مردونـه شو دوست دارم ...... چقدر شاكرم از خدا براي بودنش.. چقدر معجزه ... .
آخ من چقدر اين عكس رو دوست دارم!
چقدر اين دو که تا ادمِ توي عكس بـه دل ميشينن..
چقدر اين فضا رو ، بارون هاي روي چتر رو ، سرماي اون هوا رو دوست دارم..
چقدر دنياي دو نفره و خصوصي مون رو دوست دارم..
چقدر دست هاش ، چقدر چشم هاش.. چقدر حضور مردونـه شو دوست دارم ......
چقدر شاكرم از خدا براي بودنش.. چقدر معجزه ست اين بودنِ با هم.....
هووومممم...
چقدر اين شغل رو .. چقدر زحمت هاي اين شغل رو چقدر سختي هايي كه براي هر روز بـه اه رسيدن رو دوست دارم..
چقدرررر دردي كه گاه و بيگاه توي قفسه سينـه م ميپيچه و دكتر ميگه از استرسه رو دوست دارم..
چقدر صورتم.. عكس ها.. وقتي ويدئو ها تدوين ميشـه و وقتي فيلم هاي مراسم رو ميبينم..
من چقدر خنده هاي اين آدما رو دوست دارم..
چقدر براي لحظه هاي اين زندگي.. چقدر براي هر چيزي كه بي شك فقط لطف خداست زحمت ميكشم...
ميفهمي؟
:) ٢٤ ساعت تمام ساعت كاري..
ارزش قائل شدن و آخرش نفس راحت كشيدن..
چقدر اين شيرينـه كه وسط خستگي ها و بدو بدو هام ميتونم بشينم و بنويسم براتون..
اونم توي روزِ بـه اين بزرگي... حرف بزنيم با هم..
وقتي براي دل من كامنت ميذاريد ، روحم نوازش ميشـه..
بنويسيد برام..
چي توي زندگيت هست كه انقدرررر مـهم باشـه ؟ چي داري كه نفس هات بهش بسته ست كه هر صبح بـه شوق ِش بيدار ميشي؟
بِگو برام ..
منتظر ِ خوندنش ام :)..

Read more
هم‌صدا خواننده : گوگوش ترانـه سرایـان : ایرج جنتی عطایی اردلان سرفراز آهنگسازان : حسن شماعی زاده واروژان هم‌صدای خوبم، بخون که تا بخونم عمرِ من تو هستی، بمون که تا بمونم یـه جا ابر ِآسمون، یـه جا پُر از ستاره یـه جا آفتابی ِآسمون، یـه جا مـی باره بی تو اما همـه جا ابری و غم گرفته س ابـر ِآسمـون یـه ... هم‌صدا

خواننده : گوگوش
ترانـه سرایـان : ایرج جنتی عطایی
اردلان سرفراز
آهنگسازان : حسن شماعی زاده
واروژان

هم‌صدای خوبم، بخون که تا بخونم
عمرِ من تو هستی، بمون که تا بمونم

یـه جا ابر ِآسمون، یـه جا پُر از ستاره
یـه جا آفتابی ِآسمون، یـه جا مـی باره

بی تو اما همـه جا ابری و غم گرفته س
ابـر ِآسمـون یـه قطــره بارونَـم نـداره

تـو اگه باشی، ابـرا مـی بارن
دشتای خالی پُر گل مـی شن

با تو من بهارم
بی تو شوره زارم
وقتی هستی خوبم
وقتی نیستی بی تـو
یـه قاب ِشكسته رو دیوارم

اون ورِ دنیـا شبه این ورِ دنیـا روزه
یـه جا خورشیـد خامـوشـه
یـه جا داره مـی سـوزه

بی تو اما شب و روز فرقی با هم نداره
تو چشای ِمنتظرم سیـاهی موندگاره

تو اگه باشی، آسمون صافه
غصه ها پُشت ِكوه ِقافه

غیرِ تو توو دنیـا، آرزو ندارم
وقتی هستی خوبم
وقتی نیستی بی تو
یـه قاب شكسته رو دیوارم

#همصدا
#گوگوش
#ایرج_جنتی_عطایی
#اردلان_سرفراز
#حسن_شماعي_زاده
#واروژان
#نوستالژی
#انرژی
@googoosh
به ما درون کانال تلگرام نیز بپیوندید(لینک کانال درون بیو)

Read more

Media Removed

من خستـہ ام رئـيس خستـہ از این راه... مثل یـہ پرستویے کـہ توے بارون باشـہ... خستـہ از نداشتن رفیق خستـہ از این کـہ نمے فهمم از کجـا اومدم و قراره کجـا برم!؟ و از همـہ بیشتر از زشتے هایے کـہ این مردم با هم انجـام مـیدن... خستـہ ام رئـیس...¡ از این همـہ درد و رنجے کـہ تویے این دنیـاست خستـہ ام... انگار ... من خستـہ ام رئـيس
خستـہ از این راه...
مثل یـہ پرستویے کـہ توے بارون باشـہ...
خستـہ از نداشتن رفیق
خستـہ از این کـہ نمے فهمم از کجـا اومدم و قراره کجـا برم!؟
و از همـہ بیشتر از زشتے هایے کـہ این مردم با هم انجـام مـیدن... خستـہ ام رئـیس...¡‼
از این همـہ درد و رنجے کـہ تویے این دنیـاست خستـہ ام...
انگار توے مغزم شیشـہ خورده ریختـہ باشـن
مے فهمے؟!
(دیـالوگ" جان کافے" فیلم مسیر سبـز)
بھتـرین فیلمـیہ کـہ که تا بـہ حال دیـدم...

Read more
. دیروز اولین سفر من و بچه های کرگدن نارنجی بود و واقعا درون کنارشون لذت بردم. . ما تو اولین سفری کـه با هم داشتیم رفتیم مازندران و یک روز کامل تو طبیعت سپری کردیم. تقریبا همـه جور هوایی رو تو این یک روز تست کردیم، از آفتاب و گرماش گرفته که تا مـه و بارون. من آرش و مـینارو یکبار بیشتر ندیدم ولی انگار چند سالی هست ... .
دیروز اولین سفر من و بچه های کرگدن نارنجی بود و واقعا درون کنارشون لذت بردم.
.
ما تو اولین سفری کـه با هم داشتیم رفتیم مازندران و یک روز کامل تو طبیعت سپری کردیم. تقریبا همـه جور هوایی رو تو این یک روز تست کردیم، از آفتاب و گرماش گرفته که تا مـه و بارون. من آرش و مـینارو یکبار بیشتر ندیدم ولی انگار چند سالی هست مـیشناسمشون. اینا از آدمایی هستن کـه خودشونن و نقش بازی نمـیکن، دوستی با این تیپ رفقا حتما پایدار بمونـه و تبدیل بـه دوستی های چندین و چند ساله مـیشـه.
. شب تو راه برگشتم ماشینم خراب شد و مـیلاد با اینکه چند کیلومتری از من جلوتر بود برگشت و مرام یـه ایلامـی رو نشونم داد، دمت گرم رفیق.

در کل به منظور داشتن همچین عزیزایی حتما همـیشـه شکرگزار بود.
.
@orange.rhino
@arash.arwin
@minaaaslife
@milad_khoosravi

Read more

#دیدی #قفس تنـها نشستم با خودم بغضم گرفته من باز دلتنگت شدم بغضم گرفته تو فکر حال من نباش و زندگی کن گریم نمـیگیره یکم بغضم گرفته من دیگه زیر چتر تو بارون راه نمـیرم من که تا سر این کوچه هم تنـها نمـیرم دورو برم نقاشی زندون کشیدم مـیخوام برعتو زندونی بمـیرم ترسو شدم بی تکیـه گاهی درد داره هیشکی نمـیتونـه ... #دیدی
#قفس
تنـها نشستم با خودم بغضم گرفته
من باز دلتنگت شدم بغضم گرفته
تو فکر حال من نباش و زندگی کن
گریم نمـیگیره یکم بغضم گرفته
من دیگه زیر چتر تو بارون راه نمـیرم
من که تا سر این کوچه هم تنـها نمـیرم
دورو برم نقاشی زندون کشیدم
مـیخوام برعتو زندونی بمـیرم
ترسو شدم بی تکیـه گاهی درد داره
هیشکی نمـیتونـه ازم سر درون بیـاره
هی نامنظم مـیتپه قلب مریضم
اونم یـه جورایی دیگه طاقت نداره
پروانـه مـیشم شمعم روشن کن عزیزم
چشماتو بازم قبله ی من کن عزیزم
برگرد خونـه مثل اون روزه کـه رفتی
مثل همـیشم شمع روشن کن عزیزم
دیدی هی مـیری نمـیشـه خسته مـیشی
دیدی ؟
مـیگی این دفعه آخره مـیگیره نمـیشـه
کنج مـیشینی پر بسته مـیشی
دیدی ؟
ترحم مـیکنن غصه نخور پسر
مـیریزی بهم مثه شیر تو قفس پر بسته مـیشی
دیدی ؟
اصن حرفاتو نمـیفهمن لا نعره هات مـیری خفه مـیشی
دیدی؟
مـیری قدم بزنی حرف نشنوی
مـیگی کجا برم رفیقم این شـهر من بد غریب کشن
دوستت مـیشـه تاآب مـیبره و تشنـه مـیکشـه
ها..
یـالاندی دنیـای بی تو عشق
عشق؟
این روزا همش مال دیوونـه هاست
سوخته ها همش کنج مـیخونـه هان
مـیخونـه هارم بستن و نیست امـیدی
از شـهر دیوونـه ها رفتنو بی تو گیریم ندیدی ؟
ندیدی سگ دو مـیزدم من درجا مـیزدم
نـه بـه عشقت دنیـا بد فنا مـیزدم
که تورو داشتمو زندگیمو
زندگیـه منـه خسته رو زندگی خورد..
هرچی مـیخوردیم سر نمـیشد
مـیمرد و زنده مـیشد که تا پول درآد
نشد درون نیومد انگاری باس بیـاد جون درآد
ما کـه چیزی نخواستیم لال نوکرات
فقط بزار دخل با خرج جور درآد
بزار جور دراد
ترسو شدم بی تکیـه گاهی درد داره
هیشکی نمـیتونـه ازم سر درون بیـاره
هی نامنظم مـیتپه قلب مریضم
اونم یـه جورایی دیگه طاقت نداره
پروانـه مـیشم شمعم روشن کن عزیزم
چشماتو بازم قبله ی من کن عزیزم
برگرد خونـه مثل اون روزه کـه رفتی
مثل همـیشم شمع روشن کن عزیزم
@hamid__sefat
@zadobandco
#hamid__sefat #hamidsefat #حميد_صفت #حمـیدصفتNew Song By Ali Lohrasbi Ft Hamid Sefat Ghafas

Read more

Media Removed

. کابوستو مـیبینم از خواب دائم مـیپرم عطری کـه پخش تو هوا اعصابمو ریخته بهم مثل یـه بادبادک شدم کـه گیجه بن بست توئه مـیخواد کـه از تو دورشـه اما نخش دست توئه حالم بده مثلی کـه زیر بارون اشکاشو مـیشـه شمرد مثلی کـه خاطراتشو بشـه از یـاد برد حالم بده حالم بده حالم بده خواستم تو خوابو گریـه و رویـا فراموشت کنم ... .
کابوستو مـیبینم از خواب دائم مـیپرم عطری کـه پخش تو هوا اعصابمو ریخته بهم
مثل یـه بادبادک شدم کـه گیجه بن بست توئه مـیخواد کـه از تو دورشـه اما نخش دست توئه
حالم بده مثلی کـه زیر بارون اشکاشو مـیشـه شمرد
مثلی کـه خاطراتشو بشـه از یـاد برد حالم بده حالم بده حالم بده
خواستم تو خوابو گریـه و رویـا فراموشت کنم کم کم نشد کاری یکجا فراموشت کنم
ما طعم لبخندو فقط با هم چشیدیم این شـهرو من با هم تو رو از دست مـیدیم
حالم بده مثلی کـه زیر بارون اشکاشو مـیشـه شمرد
مثلی کـه خاطراتشو بشـه از یـاد برد حالم بده حالم بده حالم بده
کابوستو مـیبینم از خواب دائم مـیپرم عطری کـه پخش تو هوا اعصابمو ریخته بهم
مثل یـه بادبادک شدم کـه گیج بن بست توئه مـیخواد کـه از تو دورشـه اما نخش دست توئه

Read more

Media Removed

Text.narahat nabash امروزو مـیگذرونم بـه امـید فردا هرچی مـیگذره بیشتر مـیشـه درادم دیگه ب از زندگی همـه رفتنو اینجا تنـهام ناراحت نباش اگه بعد چندسال زندگی مثه من پیر شدی شکستی مثه برق مثه قبل تنـهانمـیشینـه خنده رو لبت اگه حالا جای برچسبای آدامس خرسی زخمـه رو تنت اره زخمـه رو تنت اگه پای عشقت ... Text.narahat nabash

امروزو مـیگذرونم بـه امـید فردا
هرچی مـیگذره بیشتر مـیشـه درادم
دیگه ب از زندگی
همـه رفتنو اینجا تنـهام

ناراحت نباش اگه بعد چندسال زندگی مثه من پیر شدی شکستی مثه برق مثه قبل تنـهانمـیشینـه خنده رو لبت

اگه حالا جای برچسبای آدامس خرسی زخمـه رو تنت اره زخمـه رو تنت اگه پای عشقت الکی هدر رفتی سوختی پاش اگه پره حرفه دلتو لباتو بـه هم دوختی داش ناراحتی نداره مشتی درخت پیر باغچه م حتی هنوز داره نفس مـیکشـه بـه امـید دیدن بهار بعدی

نگران نباش اگه جواب مرامو رکب دیدی
اگه توی خطیـای زندگیتم عقب مـیشی
اگه کام نمـیده سیگارت نم گرفته زیر بارون اگه بریدیو دلت داره غرق قصه مـیشـه آروم

نگران نباش منم حالم از تو هیچی نداره کم یـه دل تو سینمـه ارزومـه یـه شب از تو اسمونش نباره غم پره نقشای مردس مثه فیلم ترسناکه نوار قلبم مـیدونم مثه منی حال منو تو کـه نگرانی نداره اصلا

ناراحت نباش کـه اگه زندگی سازه کوک نمـیزنـه
یـه نت فالشو یـه دنیـا حرف ، حرفایی کـه مـیکنـه خوردت همـیچین ضربه ای هزارتا هوک بت نمـیزنـه الان اگه خوش شانسم باشـه وسط حدفو لوک نمـیزنـه
نـه ناراحت نباش اگه با هم مـیسوزه خشکو طر
اگه زمونـه مـیکنـه یـه کارایی کـه به سرو پات نمونـه کرکو پر
اگه پاچه شلوارت شده خیس تو بارونـه توی زمـین
اگه تو هر قدم زندگیت یـه صد بزرگ بوده کمـین

نگران نباش داش منم مثه توام پره درد
شبا بـه گلوام پره بغضم
سر مـی مثه یـه دوره گرد

اینم مـیدونم توام مثه منی خسته ای حتی واستادن رو پاهاتم دیگه نداری حس قدیم

نگران نباش اگه شبو روزو مـیدی قستی بعد اینو بدون سر پاییم منو تو هنوز تو دل بـه امـید حسی هس

اینو بدون کـه منو تو یـه خدایی داریم کـه بیشتر از منو تو تنـهاس بده من دستتو با من باش اگه داری هنو حس پرواز.....

Read more

بالاخره شـهر از خواب تعطيلات و روزاي تنبل بعد تعطيلات بيدار شده و پر جنب و جوش ؛ شكل اصلي خودش رو گرفته ... بارون اين دو روز حسابي زمين و زمان رو شستشو داده و هوااااا هم كه عشششششق !! و اين دقيقا همون حالتِ خوبيه كه هميشـه دوست دارم و كلي بهم انگيزه ميده ( با اينكه يه چند روزي ديرتر تعطيلات من شروع شده بود ... بالاخره شـهر از خواب تعطيلات و روزاي تنبل بعد تعطيلات بيدار شده و پر جنب و جوش ؛ شكل اصلي خودش رو گرفته ... بارون اين دو روز حسابي زمين و زمان رو شستشو داده و هوااااا هم كه عشششششق !! 😍
و اين دقيقا همون حالتِ خوبيه كه هميشـه دوست دارم و كلي بهم انگيزه ميده ( با اينكه يه چند روزي ديرتر تعطيلات من شروع شده بود اما از اونجايي كه ذاتا آدم بيكار نشستن نيستم و از اون مدل ادمـهام كه استراحت بهم نيومده ، اين ركود و سكوت و رخوت نوروزي خسته ام كرده بود ! ) .
.
ويديو اما دستاورد سفر هست ؛ البته #ميرزاقاسمي اصالتا يه پيش غذاي #گيلاني هست ولي ما بـه زور ربطش داديم بـه #مازندران 😁 اصلا همـه جاي #ايران سراي ميرزا قاسميه ! .
.
براي ميرزا قاسمي بادمجونـها رو #كباب كنين ؛ ترجيحا با زغال كه اون طعم اسموكي خاص رو داشته باشـه يه كم كه خنك شد پوستش رو جدا كنين و خرد يا ساطوري كنين . گوجه فرنگي رو توي ش بندازين که تا پوستش راحت كنده بشـه ( من كباب ميكنم گاهي مثل الان ) و خرد كنين و با سير و يه كم زردچوبه توي يه كم روغن تفت بدين که تا آب ميان بافتي اش تبخير بشـه و بعد بادمجونـها رو اضافه كنين و با هم تفت بدين که تا مخلوط بشن و يه كم بـه روغن بيفته . حالا تخم مرغ ها رو توي غذا بشكنين و با نمك يه جا مخلوط كنين و يه كم بزارين با درون بسته روي حرارت بمونـه که تا تخم مرغها كاملا بپزن توي غذا . 👈🏻 من بخاطر ا مراعات كردم و #سير كم ريختم توي غذا ؛ اما شما مراعات هيچ احدي رو نكنين که تا اونجا كه خونـه و زندگي و ميرزا قاسمي جانتون كاملا معطر بشـه بـه بوي سير 🤪 ... بعدم که تا فرداش كه بو از بين ميره كنج عزلت اختيار كنين ! عوضش يه ميرزاقاسمي كاملا اورجينال نوش جانتون شده 😋
نكات ديگه رو اگه دوست داشتين شما بگين 😇

Read more

Media Removed

ماكسيما تازه اومده بود يكي از دوستاي ما خريد و پيشنـهاد داد نوروز بريم شمال ويلاي ما، سهيلا و عباس تازه نامزد كرده بودن ما دو دل بوديم بريم نريم بالاخره دوستمون اصرار زياد كرد و ما شنبه صبح راهي شديم تهران بارون ميومد از كوي فراز پيچيديم تو يادگار كه سفرمونو اغاز كنيم اين دوستمون گفت لييديز اند جنتلمن ... ماكسيما تازه اومده بود يكي از دوستاي ما خريد و پيشنـهاد داد نوروز بريم شمال ويلاي ما، سهيلا و عباس تازه نامزد كرده بودن ما دو دل بوديم بريم نريم بالاخره دوستمون اصرار زياد كرد و ما شنبه صبح راهي شديم تهران بارون ميومد از كوي فراز پيچيديم تو يادگار كه سفرمونو اغاز كنيم اين دوستمون گفت لييديز اند جنتلمن كمربندهاتونو ببنديد وعده ديدار ما ته دره!!!! ما هم بـه خيال اينكه شوخيه همـه زديم زير خنده و چشمتون روز بد نبينـه،منو كوين جلو نشسته بوديم سهيلا و عباس و سيسيلي عقب ، جاده ترافيك بود اقا رفتني از تهران که تا شمال ماشين يه وري بود چرخ سمت منو كوين از روي كوه ميومد برگشتني هم بر عكس لاستيك سمت منو كوين تو دره بود تمام راه رو از شونـه خاكي جاده رفتيم و برگشتيم با سرعت صدو بيست الي صدو سي از اين بدتر كه دكمـه هاي پخش ماشين روي فرمون زير دستش بود ترانـه که تا ميگفت آآآآآ...ميزد اهنگ بعدي،اهنگ بعدي که تا ميگفت تيشتا که تا تيتاااش... ميزد بعدي، بعدي ميگفت ديندارا ديدان...اهنك بعدي حتي از موسيقي هم لذت نبرديم اگ يه بخت برگشته اي ازمون سبقت ميگرفت اگه شده ميفرستادش ته دره ولي راهو ازش بعد ميگرفت خلاصه اظطراب و سر گيجه و دل پيچه با هم بهمون هجوم اورده بود و مدام اون جمله ليديز اند جنتلمنِ ابتداي راهش تو گوشمون بود عباس كه تمام طول سفر سكوت كرده بود و بعدها گفت من چند بار اشـهد خوندم(جون دوسته) بخصوص اونجايي كه راننده خوابش بود😂😂يادم رفت بگم نرسيده بـه مرزن اباد دوستمون يه چرتي زد پشت فرمون كه با جيغهاي ما بيدار شد تازه پررو گفت چيه بابا ژان(اينجوري حرف ميزنـه🤪)چرا جيغ ميژنيد؟خلاصه پليس جلومونو گرفت که تا ايست داد دوستمون بـه من گفت ديدي عژيژم ديد گفتم كوينو نيار ميگيرنمون تا
پياده شديم پليس گفت اقا صدو سي که تا داري ميري چيكار ميكني ميدوني چند که تا ماشينو منحرف كردي شما؟؟؟ اصلا هم بـه كوين كاري نداشت،هنوز مد نشده بود ماشينو بخوابونن جريمـه رو نوشتن تقديم كردن و ما بـه سفر هيجان انگيزمون ادامـه داديم،،،،اين عكس رو بـه محض ورودمون بـه شـهرك گرفتيم بـه شكرانـه اين كه هنوز زنده ايم،،،حالا بماند اون سه روزي كه اونجا بوديم چه بر سرمون اومد كه خودش داستانيه فقط اينو بگم شب همـه خوابيدن شومينـه خاموش شد منو سيسيل داشتيم يخ ميزديم ويلا سرد شده بود نفت هم تو انبار بود بيرون ويلا كليد نداشتيم بياريم اول تمام عرقهاي تو يخچال رو ريختيم كه هيزمـهاي شومينـه روشن بمونن عرقها كه تموم شد رفتيم بـه ترتيب سراغ اول ودكاهها بعد ويسكيها🤪🤪شومينـه لاكچري سوز نديده بوديد كه تاحالا،خلاصه هر چقدر اون مارو دق داد ما خونـه خرابش كرديم #سفر #

Read more

Media Removed

ناصر فرهودى هم پرواز كرد با كلى از خاطره ها و جوانيها... على بيرنگ متنى درون كانال تلگرامش گذاشته كه زيبا بود و من همونو ميذاررم. ( ...فکر مـیکنم همـین موقع ها پارسال بود به منظور کاردوستم استودیو پاپ بودم کـه تلفنم زنگ خورد،پدرم بود و پرسید کجایی؟گفتم استودیو پاپ،گفت عه ناصر هم هست؟گفتم بله،گفت بعد یک سر ... ناصر فرهودى هم پرواز كرد با كلى از خاطره ها و جوانيها... على بيرنگ متنى درون كانال تلگرامش گذاشته كه زيبا بود و من همونو ميذاررم. ( ...فکر مـیکنم همـین موقع ها پارسال بود به منظور کاردوستم استودیو پاپ بودم کـه تلفنم زنگ خورد،پدرم بود و پرسید کجایی؟گفتم استودیو پاپ،گفت عه ناصر هم هست؟گفتم بله،گفت بعد یک سر مـیام ببینمش دلم براش تنگ شده.هم دیگرو دیدنو بغل ،شروع از خاطرات اون سالهایی کـه با هم موزیک ضبط مـی وسط جنگ و موشک بارون،از آندره،ازخیلی چیزا...دیدنشون کنار هم لذت بخش بود.اون روز قرار بود با پدرم جایی بریم کـه داشت دیر مـیشد،به پدرم گفتم کم کم راه بیوفتیم چون نمـیرسیم تو این ترافیک و پدرم مثل کودکی کـه دوست نداشت خونـه دوستشو ترک کنـه از من مـیخواست کـه حالا یک کم دیگه دیر تر بریم...ولی ما رفتیم و باز اون دو همدیگرو بغل و خداحافظی...
گاهی آدم نمـیدونـه کـه آخرین وداع واقعا" آخریشـه...
کاش مـیذاشتم چند دقیقه دیگه بازم باهم باشن...
دیشب شنیدن خبر رفتن آقای فرهودی واقعا گیجم کرد،هی مـیگفتم نـه،بعد مـیگفتم آخه قرار نبود،بعد مـیگفتم چی قرار نبود،باز مـیگفتم آخه خیلی سالم و سلامت رو پا بودن...آخرش بـه این نتیجه رسیدم کـه هرچی بود زود بود...خیلی زود.
انسان وهنرمند و استاد از اون نسل طلایی کـه با۸ با ند صدا معجزه ها و بهترین هارو ثبت و خیلی کار ها کـه نسل ما همـیشـه مدیون فرهودی ها خواهد بود.
روحتون شاد آقای فرهودی مـهربان )😞😞😞

Read more

Media Removed

لحظه ها مـی رن ... بدون اونکه برگردن … و من … تنـها و بیشتر با آدم ها آشنا مـی شم . درکوچه هایـه این روزا توو حوالیـه دیروز دنبالتم …. روزگار من بی تو احضار آرزو های مُردست … اونجا کـه هیچ فردا رو بـه دلم تسلیت نمـی گه …!!! من گاهي اوقات چيزي نمـی گم نـه کـه کلاً نگم مـی گم اما از دل سوختم مـی گم نـه فکره مُردم با ... لحظه ها مـی رن ...
بدون اونکه برگردن …
و من …
تنـها و بیشتر با آدم ها آشنا مـی شم .
درکوچه هایـه این روزا
توو حوالیـه دیروز دنبالتم ….
روزگار من بی تو
احضار آرزو های مُردست …
اونجا کـه هیچ
فردا رو بـه دلم تسلیت نمـی گه …!!!
من گاهي اوقات چيزي نمـی گم
نـه کـه کلاً نگم
مـی گم
اما از دل سوختم مـی گم
نـه
فکره مُردم
با نگام یـاد گرفتم حرف ب
به اندازه یـه دنيا حرف دارم حتی توو نگام
بخدا
خیـابونا، کوچه ها، خونـه ها ... همـه هستن، اما خالی ازعشق و معرفت
البته با عشقو، معرفت پدر، مادر بـه فرزند،
کاری ندارم ...
باهم
قدم بزنیم
با هم کـه باشیم
بوسه و بارون حتما خودشونو مـی رسونن …
همـه عاشق مـی شن
فارق مـی شن
بوسه مـی گیرن و ...
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺭو ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰ کنن ؟!؟
همدرد مـی شن
طبیب مـی شن
هم راز مـیشن
...
اما بخدا بخاطر شرایط، یـه دقیقه پیش هر کی مـی فروشنت .
به خدا ...
ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﻯ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﻭﺭ …
ﺍﺯ ﺗﻪِ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ …
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ
ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ باشن
به خدا این فکر اشتباهه!!!
دیگه آب از سرم گذشته
آهسته تر قدم بردار، نـه
ديرتر بيا…
امدی، مـی شـه !؟!
با پنجره ها حرف بزنی ….
مـی شـه با یک نارنجی تند
یـا سبز
یـا قهوه ای
که رنگ پنجرت باشـه با من صحبت کنی،...
لبخندو توو نگام کـه خستس پنجرای کـه مـی بینی، نقاشی کنی ….
اینطوری
اگر نقاشیت درست باشـه
قشنگ زندگی مـی کنی …
چون زندگیو درک کردی
نـه واسه من،
واسه خودت ...
امـیدوارمـی باشـه براتون کـه بتونـه قشنگترین نقاشی بـه رنگ زندگیو بکشـه...
دوسِتون دارم
علیرضا رحمانی🍂

Read more

Media Removed

#friends #breakfast #shotonnote8 #cdmx🇲🇽 تفاوت سفر مکزیک با تمام این هفت ماه سفر تنـها این بود کـه سه نفر آدم متفاوت بودیم و یک اتاق ثابت و یک شـهر غریبه. سه آدمـی کـه بی‌نـهایت با هم تفاوت داشتن و بی‌نـهایت با هم حرف. سه آدمـی کـه از سه شکل مختلف زندگی مـی‌اومدن و به سه شکل مختلف احساساتشون رو نشون مـیدادن. ندا ... #friends #breakfast #shotonnote8 #cdmx🇲🇽
تفاوت سفر مکزیک با تمام این هفت ماه سفر تنـها این بود کـه سه نفر آدم متفاوت بودیم و یک اتاق ثابت و یک شـهر غریبه. سه آدمـی کـه بی‌نـهایت با هم تفاوت داشتن و بی‌نـهایت با هم حرف. سه آدمـی کـه از سه شکل مختلف زندگی مـی‌اومدن و به سه شکل مختلف احساساتشون رو نشون مـیدادن.
ندا مـیگفت: یـه چاهی هست ته مغز آدما کـه گاهی کـه تنـها مـیشـه و وارد روزمره مـیشـه پات لیز مـیخوره مـیفتی ته چاه. چاه تاریک و بدبو کـه افتادنیـه ثانیـه طول مـیکشـه و بیرون اومدن ازش زمان و انرژی مـیگیره. و وقتی سفری و دور از خونـه و روزمره این چاه تنـها چیزیـه کـه امکان داره باهات نیـاد سفر!
آیلین از صبح‌های بیداری با شوق و ذوق زندگی مـیگه. از صبح‌های بی‌تپش قلب و صبح‌هایی کـه هوای پشت پنجره خیلی اهمـیت نداره. بارون و آفتاب و برفش بخاطر حضورت تو یک نقطه جدید کم‌اهمـیت‌تر مـیشـه و روزهات پرانرژی‌تر.
من فکر مـیکنم آیـا سفر یک نوع فراره از این چاه؟ از صبح‌های بی‌انرژی غمگین روزمره؟ اما راستش تو این هفت‌ماه دوریراز خونـه من‌هم ته چاه افتادم و بزور خودم رو بیرون کشیدم. من هم صبح‌هایی داشتم کـه با وجود صدای پرنده‌های صبح پشت پنجره تپش قلب داشتم و فقط دلم مـیخواسته فرار کنم. آدم از فرار کـه فرار نمـیکنـه؟!

Read more

Media Removed

‎See translation in the comment • ‎این عرو اواخر فروردین 86 وقتی به منظور اولین بار بـه شیراز سفر کرده بودم گرفتم. تازه وارد باغ دلگشا شده بودم کـه بارون تندی شروع بـه با کرد. با همون سرعتی کـه مـیدویدم که تا یـه جایی پیدا کنم کـه خیس نشم از کنار این آقایون نازنین عبور کردم. ازشون کـه رد شدم، دلم نیومد از این ... ‎See translation in the comment •
‎این عرو اواخر فروردین 86 وقتی به منظور اولین بار بـه شیراز سفر کرده بودم گرفتم. تازه وارد باغ دلگشا شده بودم کـه بارون تندی شروع بـه با کرد. با همون سرعتی کـه مـیدویدم که تا یـه جایی پیدا کنم کـه خیس نشم از کنار این آقایون نازنین عبور کردم. ازشون کـه رد شدم، دلم نیومد از این منظره عکسی نداشته باشم که تا بتونم همـیشـه با دیدنش بـه یـاد بیـارم اون صحنـه رو. برگشتم و با کلی خجالت ازشون خواستم اجازه بدن کـه این عرو ثبت کنم. اون ها هم با روی خوش و ذوق قبول و به من و دوربینم یـه لبخند هدیـه کـه حاصلش شد این عکس( یـه چیزیم حتما بگم، قدیم ها یک عکه مـی گرفتم راضی بودم اما الان ۳۰۰ که تا عمـی گیرم و هیچ کدوم چنگی بـه دلم نمـی زنن) .
‎این عبرام خیلی عزیز و یکی از بهترین عکسایی کـه تا بـه حال گرفتم. امـیدوارم هر 5 نفرشون هر جا کـه هستن سالم و شاد باشن.
‎این عیکی از بزرگترین ثروت ها و دارایی های زندگیم رو کـه دوست و دوستی هست بـه من یـادآوری مـیکنـه. اگه شما هم یکی از دوستای من هستین مطمعنا مـیدونین کـه چقدر برام عزیزید و چقدر خدارو شکرمـی کنم به منظور داشتن تک تکتون. امروز چون روز بین المللی دوستی هستش تصمـیم گرفتم این عرو باهاتون شِیر کنم و بگم کـه بی نـهایت دوستتون دارم و قدر وجودتون رو تو زندگیم مـی دونم و ممنونم به منظور همـه ی محبت هایی کـه همـیشـه بـه من داشتین. امـیدوارم اگه روزی بـه این سن رسیدم هنوز تک تکتون رو کنارم داشته باشم، دورِ هم جمع شیم، با هم کیف کنیم، گل بگیم و گل بشنویم. از کجا معلوم شاید یـه جوونی هم از کنار ما هم رد شد و یـه همچین عکسی ازمون گرفت.

Read more
روزای روشن خواننده : هایده ترانـه سرا : اردلان سرفراز روزای روشن خداحافظ سرزمـین ِمن خداحافظ خداحافظ خداحافظ روزای خوبت بگو کجا رفت؟ تو قصه ها رفت یـا از اینجا رفت؟ انگار کـه اینجا هیشکی زنده نیست گریـه فراوون، وقت ِخنده نیست گونـه ها خیسه دلا پاییزه بارون ِقحطی از ابر مـیریزه همـه ... روزای روشن

خواننده : هایده
ترانـه سرا : اردلان سرفراز

روزای روشن خداحافظ
سرزمـین ِمن خداحافظ

خداحافظ
خداحافظ

روزای خوبت بگو کجا رفت؟
تو قصه ها رفت یـا از اینجا رفت؟

انگار کـه اینجا هیشکی زنده نیست
گریـه فراوون، وقت ِخنده نیست

گونـه ها خیسه دلا پاییزه
بارون ِقحطی از ابر مـیریزه

همـه با هم قهر، همـه ازهم دور
روزا مث ِشب، شبا سوت و کور

روزای روشن خداحافظ

همـه عزادار، سر بـه گریبون
مردا سر ِدار، زنا تو زندون

نـه تو آسمون، نـه رو زمـینیم
انگار کـه خوابیم،کابوس مـیبینیم

نوبت مـیگیریم بیجا، بی هدف
واسه مردن هم حتما رفت تو صف

روزا وُ شبا اینجور مـیگذرن
هرجا کـه بخوان، ما رو مـیبرن

روزای روشن خداحافظ
سرزمـین من خداحافظ

خداحافظ
خداحافظ

آخه که تا به کی آروم بشینیم؟
حسرت بکشیم گریـه ببینیم؟

ای زن ِتنـها، مرد ِآواره
وطن دل ِتوست شده صد پاره

پاشو کاری کن فکر ِچاره باش
فکر ِاین دل پاره پاره باش

#روزای_روشن
#هایده
#اردلان_سرفراز

Read more

نوستالژی سال ۱۳۸۲ 🥁 یـه گروه ۴ نفره کـه به اندازه ۱۰ نفر تجربه داشتن و‌ من ۸ سال افتحار همکاری با این عزیزان رو داشتم و‌ تقریباً تمام ایران رو با هم گشتیم و اجرای کنسرت داشتیم..️️ @mohsen_zirak @afshinsiyahpoosh_official @iman.khorasani.rad @behnamabtahi @shahriyarmozaffari @foujan66 #مازیـارعصری #مازیـارعصري #مازیـار_عصری #مازیـار_عصري #مازیـار_عصری #محسن_زیرک #افشین_سیـاهپوش #ایمن_خراسانی_راد #بهنام_ابطحی #نوستالژی #موسیقی #موزیک #استیج #آلبوم #دورهمي #خندوانـه #اگه_بارون_بزنـه #شرکت_نفت # نوستالژی سال ۱۳۸۲
🎸🥁🎹🎼🎤🎤
یـه گروه ۴ نفره کـه به اندازه ۱۰ نفر تجربه داشتن و‌ من ۸ سال افتحار همکاری با این عزیزان رو داشتم و‌ تقریباً تمام ایران رو با هم گشتیم و اجرای کنسرت داشتیم..❤️❤️
@mohsen_zirak
@afshinsiyahpoosh_official
@iman.khorasani.rad
@behnamabtahi
@shahriyarmozaffari
@foujan66
#مازیـارعصری #مازیـارعصري #مازیـار_عصری #مازیـار_عصري #مازیـار_عصری🎧🎸🎼🎤 #محسن_زیرک #افشین_سیـاهپوش #ایمن_خراسانی_راد #بهنام_ابطحی #نوستالژی #موسیقی #موزیک #استیج #آلبوم #دورهمي #خندوانـه #اگه_بارون_بزنـه #شرکت_نفت #

Media Removed

آهنگ ترانـه‌ی عشق کـه تنظیم شد و رفت به منظور مجوز، محسن رجب پور خبر داد کـه به قسمت باب بارابا بارابام آهنگ گیر دادند و گفتند عوضش کنید!! ما هم نشستیم فکر کردیم و‌تصمـیم گرفتیم با این کـه قبلا درون آهنگ بارون از سوت استفاده کرده بودیم، بجای اون هم سوت بزنیم. از زنده‌یـاد علیرضا خورشیدفر دعوت‌کردیم کـه سوت آهنگ ... آهنگ ترانـه‌ی عشق کـه تنظیم شد و رفت به منظور مجوز، محسن رجب پور خبر داد کـه به قسمت باب بارابا بارابام آهنگ گیر دادند و گفتند عوضش کنید!! ما هم نشستیم فکر کردیم و‌تصمـیم گرفتیم با این کـه قبلا درون آهنگ بارون از سوت استفاده کرده بودیم، بجای اون هم سوت بزنیم. از زنده‌یـاد علیرضا خورشیدفر دعوت‌کردیم کـه سوت آهنگ رو اجرا کنند. آقای خورشیدفر نوازنده‌ی کنترباس ارکستر سمفونیک تهران بودند کـه سوت از کرخه‌تاراین رو هم ایشون اجرا کرده بودند. از شانس ما اون شب آقای خورشیدفر نتونستند سوت رو اجرا کنند و دست آخر سوت نرانـه‌ی عشق رو آقای احمدیـان خودش اجرا کرد.
در اجراهای زنده این آهنگ با همون شکل اولیـه و بدون سوت اجرا مـی‌شد.
احتمالاً هنوز به منظور بعضی سوال هست کـه سوت آهنگ بارون رو کی زده؟ درون نسخه‌ی ضبط شده سوت با سینتی سایزر اجرا شده ولی درون اجراهای زنده من خودم اجراش مـی‌کردم.
این بود خاطرات پر سوت و دراز من!

Read more

Media Removed

. زندگی، گرمـی دل‌های بـه هم پيوسته‌ست که تا در آن دوست نباشد همـه درها بسته‌ست 👭. . با شماهاااا حالم خوبه کلی انرژی مـیگیرم از دیدن و حرف زدن باهاتون نمـیدونم شاید بـه خاطر دوستی طولانی مدتمون از دورانِ راهنماییـه یـا بـه خاطر هم سن بودنمون یـا بـه خاطر دغدغه‌های مشترکمون یـا بـه خاطرِ یـه جور بودنمونـه کـه ... .
زندگی، گرمـی دل‌های بـه هم پيوسته‌ست
تا درون آن دوست نباشد همـه درها بسته‌ست 😍👭.
.
با شماهاااا حالم خوبه 😍 کلی انرژی مـیگیرم از دیدن و حرف زدن باهاتون 😍😘 نمـیدونم شاید بـه خاطر دوستی طولانی مدتمون از دورانِ راهنماییـه یـا بـه خاطر هم سن بودنمون یـا بـه خاطر دغدغه‌های مشترکمون یـا بـه خاطرِ یـه جور بودنمونـه کـه بچه بازی نداریم و دغدغه‌ی شوهر و مادرشوهر و قوم شوهر و جاری و عروسِ ‌ی ‌ی شوور و... رو نداریم 😂😂😂 ولی هرچی کـه هست حالمو خوب مـیکنید دوست جونای خیلیییی خوفم 😘😘😘 بقیـه کپشن‌ هم مـیتونید از پست مربوط بـه دِیتِ ماه قبلمون کـه چهارتا پست قبلِ بخونید 😂😂😂
البته کـه جای مـهدیـه @mahdie.g.mohammadi بسی خالی بود و جای غزاله @ghazal1367ag هم کـه کلآ تو دِیت‌هامون خالیـه و معلوم نیست کِی مـیخوان ایران رو مشرف بفرمایند تشریف بیـارن 🙁🙁😘😘😘.
.
حالا بریم سراغِ تشریح عکس‌ها و فیلم‌ها 😜😜
عاول کاملآ کاملآ کاملآ یـهویی توسط دکتر جوونم گرفته شد و تازه وقتی برگشتیم خونـه فرستاد تو گروه 😂😂😂 منم کـه عاشق عیـهویی‌ام دلم نیمد نذارم حس عخوب بود 😍😍❤❤ البته پنج شیش‌تا عبود کـه توشون فقط همـین عیـه ذره صاف و صوف بود کـه باز اینم چون چشم مـینا تو عبسته بود کات کردم 😆😆😆
عدوم هم تو محوطه‌ی حیـاطِ کافه‌اس کـه داشتیم مـیرفتیم بیرون گرفتیم 📷📷 البته شونصدتاااا عگرفتیمااااا ولی تو همشون یکدوممون کج و کوله بودیم 😂😂 البته خدا رو شکر اون آبِ سیل‌آسای داخل محوطه کم شده بود 😆😆
فیلم بعدی هم از لحظه‌ی شروعِ تگرگه 😍😍 ینی وقتی ما وارد کافه شدیم هوا آفتابی بود بعد از نیم ساعت نم‌نمِ بارون شروع شد و ما کلی ذوق از خودمون درکردیم 🌧🌧 بعد از ده دقیقه یـهو صدای تگرگ اومد و ما بازم ذوق کردیم 😍😍 ولی دوباره چند دقیقه‌ی بعد تگرگ تبدیل شد بـه بارونِ سیل‌آسا کـه یـهو بـه اندازه‌ی ده سانت آب پر شد تو سطح حیـاط و ما این شکلی شدیم 🤦‍♀🤦‍♀😩😩 بعد جالبیش جلو درون وردی کافه بود کـه هیچنمـیتونست خارج شـه و مثلِ صفِ کوپن شده بود البته من صفِ کوپن ندیدم ولی شنیدم درباره‌اش 😂😂😂 فیلم آخرهم سمانـه رفت بیرون درون مصافِ یـا مسافِ رو درون رو با تگرگ گرفت و بعد فرستاد تو گروه 😍🌨
خلاصه کـه یـه روز بـه یـادموندنی بود مثل بقیـه‌ی دِیت‌های اکیپمون کـه با بارون و تگرگ بهاری بـه یـادموندنی‌تر شد 😍😍😍.
.
ورق بزنید ویدئوها رو هم ببینید 😍🌨⛆.
.

Read more

Media Removed

داشتم مـی خوندم دانشمندها روی یـه سری مـیمون توی یـه آزمایشگاه آزمایش انجام و متوجه شدن کـه وقتی فلان صدا رو درون مـیارن یعنی «بپا عقاب داره مـیاد» و وقتی بهمان صدا رو درون مـیارن یعنی «بپا شیر» . بعدتر توی یـه جنگل هم صدا رو پخش و دیدن کـه مـیمون های دیگه هم واکنش مرتبط نشون دادن. بعد بـه زبان فکر مـی کنم. فرق ما ... داشتم مـی خوندم دانشمندها روی یـه سری مـیمون توی یـه آزمایشگاه آزمایش انجام و متوجه شدن کـه وقتی فلان صدا رو درون مـیارن یعنی «بپا عقاب داره مـیاد» و وقتی بهمان صدا رو درون مـیارن یعنی «بپا شیر» . بعدتر توی یـه جنگل هم صدا رو پخش و دیدن کـه مـیمون های دیگه هم واکنش مرتبط نشون دادن. بعد بـه زبان فکر مـی کنم. فرق ما با حیوانات درون اینـه کـه اونـها از زبان به منظور بقا و فرار از خطر استفاده مـی کنند. آدم ها ولی از زبان به منظور شناختن بیشتر خودشون و اطرافیـان شون و جهان شون استفاده مـی کنند. به منظور بالا بردن هیجان شون. به منظور خلق احساسات تازه. به منظور خالی شدن. به منظور صمـیمـیت و دشمنی ایجاد
.
اینجا توی این عکس، از یـه بارون تند پناه بودیم زیر چادر و منتظر بودیم چای از راه برسه. وقتی بـه عنگاه مـی کنم صدای اون لحظه ها هنوز توی گوشم هست. با دوست هامون بودیم. باانی کـه باهاشون حرف داشتیم. امروز توی تاکسی وقتی زیر بارون تند توی ترافیک مونده بودیم، راننده پرسید خانم شما چرا اینجا موندی؟ اومدم بهش بگم چون حرف زدن با آدم ها ، اینجا واسم یـه عمق دیگه ای داره. اومدم بهش بگم چون از تماشای آدمـها اینجا لذت مـی‌برم. اومدم بهش بگم از آدم های اینجا گاهی خشم دارم و همـین یعنی برام مـهم هستند. نگفتم. پرسیدم شما چرا موندی؟ گفت من مـیرم. اگه راضی شـه دل بکَنـه . گفتم مـی فهمم تون .
هم زبانی ، گفتگو و شنیدن سه که تا عنصر هستند کـه به قوی شدنم کمک مـی کنند. بـه زیستن درون آرامش
.
حس تون بـه حرف زدن با آدم ها چیـه؟ هیچ وقت فکر کردید چقدر نیـاز دارید با بقیـه گفتگو داشته باشید؟ شما از اونـهایی هستید کـه سکوت رو ترجیح مـی دید یـا حرف زدن رو؟ فایده ی حرف زدن با غریبه ها چیـه؟ .
🌳
.
مرسی از @majid.sanaye به منظور این عخوبی کـه گرفت و خاطره شد واسمون .
🌳
.
#یلدانوشت

Read more

Media Removed

قطره های بارون بیرحمانـه دارن مـیبارن. انقدر شدید فرود مـیان کـه برگ درختام از صدای مـهیب فرودشون مـیلرزن و به زمـین مـیوفتن. سریع لباس پوشیدم و زدم بیرون.سعی کردم بـه حرفهای م گوش ندم من بهش احتیـاج دارم... بـه یـه ارامش.. توی خیـابون قدم مـی و اینبار بارون و رعد و برقشـه کـه به تن من لرزه مـیندازه. لرزه ... قطره های بارون بیرحمانـه دارن مـیبارن.
انقدر شدید فرود مـیان کـه برگ درختام از صدای مـهیب فرودشون مـیلرزن و به زمـین مـیوفتن.
سریع لباس پوشیدم و زدم بیرون.سعی کردم بـه حرفهای م گوش ندم
من بهش احتیـاج دارم...
به یـه ارامش..
توی خیـابون قدم مـی و اینبار بارون و رعد و برقشـه کـه به تن من لرزه مـیندازه.
لرزه ای کـه توی بند بند وجودم رخنـه مـیکنـه و زمانی کـه به خودم مـیام مـیبینم اشکام هستن کـه دارن همراه با بارون مـیریزن.
اشک مـیریزم و حتی دلیلش را هم حس نمـیکنم من فقط ارامش مـیخوام و تنـها راه دست یـابی بهش را درون این راه مـیبینم.
من مدتهاست کـه خاموش شده ام..
خودم..
احساسم...
چشمام...
تنـها چیزی کـه داره فعالانـه کار مـیکنـه بدنمـه کـه هنوزم دلیل اینکه گذاشتم فعالیتش ادامـه پیدا کنـه را نمـیفهمم.
سرمو بلند مـیکنم و اجازه مـیدم بارون رد اشکامو بشوره.
سرمو دوباره پایین مـی اندازم و فکرمـیکنم.
چرا من؟؟
چی شد کـه این شد؟؟
من نمـیخواستم و نخواهم خواست.
ذهنم داشت سر خالقش فریـاد مـیزد.
اون را متهم مـیدونست.
اون را مسبب این اتفاقات مـیدونست.
اگه سوالی بود کـه تو ذهنم همـیشـه برام مبهم بود همـین سوال بوده "چرا من؟؟؟؟"
اما کی بود کـه بتونـه جوابشو بده؟؟
من نیـاز دارم بـه یـه جواب...
جوابی کـه ارامشم را بهم برگردونـه...
جوابی کـه زندگی را بهم برگردونـه...
اما کی مـیخواد جواب بده؟؟؟ اینم قسمت دوم.چون گفتید دو قسمت نوشتم اما هیچ نـه قبلی را مـیخونـه نـه اینو.به هر حال ازم خواسته بودید و منم گذاشتم.کاورشم کار خودمـه و عکسش مرتبط با این دو قسمته.

Read more

Media Removed

شیکاگو از نظر من بین شـهرهایی کـه دیدم،قشنگ ترین شـهر امریکاست. معماریش ترکیب معماری بوستون و نیویورکه. وسط شـهر دریـاچه بزرگ داره. بـه اندازه خوبی ساختمون های بلند داره کـه بهت حس شـهر واقعی بده، نـه بـه اندازه نیویورک کـه شـهر خفه بشـه و جز ساختمون چیزی نبینی. از فرهنگ آدم هاش خیلی نمـیدونم. مثل همـه جا خوب ... شیکاگو از نظر من بین شـهرهایی کـه دیدم،قشنگ ترین شـهر امریکاست.
معماریش ترکیب معماری بوستون و نیویورکه. وسط شـهر دریـاچه بزرگ داره. بـه اندازه خوبی ساختمون های بلند داره کـه بهت حس شـهر واقعی بده، نـه بـه اندازه نیویورک کـه شـهر خفه بشـه و جز ساختمون چیزی نبینی.
از فرهنگ آدم هاش خیلی نمـیدونم. مثل همـه جا خوب و بد داره. ولی جنوب شیکاگو از خطرناک ترین محله های امریکاست، کـه مثل نقل و نبات آدم کشیـاتفاق مـیفته.
شیکاگو رو اگه بخوام با سیـاتل مقایسه کنم، سیـاهپوست و مکزیکی زیـاد داره، سیـاتل هندی و آسیـایی. کـه در کل من، خیلی گوناگونی درون شـهر دوست دارم. جایی هم کـه ایرونی زیـاد داره همـه مـیدونیم دیگه، تو امریکا لس آنجلسه.
حالا دلیلی کـه من از شیکاگو فرار کردم هواشـه!!
شیکاگو دو فصل تابستون و زمستون داره و با بهار و پاییز قهره.
یعنی اینجوری کـه امروز برف مـیاد، دو روز بهاره، سه سوت تابستون مـیشـه و از تابستون هم دوباره مـیپری تو زمستون.
زمستون های پر باد و برف که تا زانو. هفت هشت ماهی هم طول مـیکشـه. تابستون هاش هم گرم و مرطوب.
هوای سیـاتل هم تعریفی نیست. بارونی و ابریـه.، ولی رطوبت نداره.
سیـاتل پشـه و مگس هم نداره، این درون حالیـه مـه بدنمون این چند روز تیکه پاره شد از دست پشـه های شیکاگو.
سیـاتل هم دو فصل پاییز و بهار داره فقط. هیچوقت با خیـال راحت تابستون نداری. همـیشـه یـه کت حتما داشته باشی. زمستونش هم معمولا برف نداره و هوا بـه ندرت زیر صفر درجه مـیره. ولی خب به منظور من کـه با بارون سیـاتل مشکل ندارم، سیـاتل شـهر ایده آلیـه.
ولی درون کل سیـاتل درون مقابل شیکاگو و مخصوصا نیویورک مثل دهات مـیمونـه.
من کـه عاشق دهاتمونم و فکر کنم سیـاتلی شدم رفت. 😅

Read more

Media Removed

من از عمق خاطرات ت اومدم من از عرصه های بی هدفت اومدم من با اینکه دنیـات سیـاهه ولی اَ پاکیـه قلبت اومدم من از زمـینم از آسمونت نـه از نگاه سرد مـهربونت من از عمق دلگیر شبهاتو از __ روزای سختت اومدم من یعنی مردِ پاییز و بارون چتر سیگار پیـاده داغون من یعنی یـه تخت پاره رو موج بلند حماقتامون من آینـه ... من از عمق خاطرات ت اومدم
من از عرصه های بی هدفت اومدم
من با اینکه دنیـات سیـاهه
ولی اَ پاکیـه قلبت اومدم
من از زمـینم از آسمونت
نـه از نگاه سرد مـهربونت
من از عمق دلگیر شبهاتو
از __ روزای سختت اومدم
من یعنی مردِ پاییز و بارون
چتر سیگار پیـاده داغون
من یعنی یـه تخت پاره
رو موج بلند حماقتامون
من آینـه ی رفتارتم
من حاصل افکارتم
من واسه اینکه تو خواستی هستم
همون کـه اشکاتو داد مـیزد
گیرم دیدی رو دنیـای خودم فریک زدم
رو این دنیـا با این آدمای گریم پرست
همـیشـه تو شعرام تو بودی بیشتر
آخه من اصلا دروغگوی خوبی نیستم
واسه همـین تو دلِ تو جای ما نبود
چون مـیخوندیم با طبع شاعرانمون
از یـه سری گرگای بی وطنو
مـیذایید کـه آدمارو بی معرفت کرد
نـه نمـیخوام روزه خون دردات بشم
بعد فحش بدی فقط تو دردات بـه من
من کوهم حاصل رسوب دریـام
پس نمـیگیرم هیچوقت وضو با اشکام
همـه جا با حرفام گله کردم ازت
ولی نشستی پا حرفام و گریـه کردی فقط
قول مـیدم نشنیدی حرف دلمو
فقط هی هميشـه گفتی باشـه ولم کن
He deals the cards as a meditation
And those he plays never suspect
He doesn’t play for the money he wins
He doesn’t play for the respec
I know that the spades are the swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that’s not the shape of my heart

خسته شدم دیگه از بـه دل کشیدن
حتی گاهی از درد دل شنیدن
خسته شدم دیگه از آدمای دورم
از این احمقا کـه شکل عاقلای پُرن
تو یـاد دادی بهم اونکه سرباز مـیشـه
با جون و دل اَ پرواز مـیگه و
فهمـیدم اینجا هرکی فکر خودشـه
اونکه بیشتر قول مـیده کمتر راست مـیگه
فهمـیدم بـه همـه ی ثروت عالم
نمـی ارزه کـه باشـه تنـهایی آدم
من فهمـیدم منیّت من
یعنی خریت محض
پس سلامتی کریم بنزما
که نگفت بنز من، مـیگفت بنز ما
و ما یعنی حسادت تموم
یعنی همـه مـیریم و مـیمونـه رفاقتامون
ما یعنی یـه جهان یـه قانون
یعنی یـه دنیـای مـهربون آروم
ما یعنی یـه راه، یـه فانوس
یعنی نمـیپیچه بوی خون و باروت
ما یعنی رویـام رو زمـین
یعنی رنگ آبی رو بـه دنیـا بزنیم
من، یعنی درد مشترک
یعنی شاملو رو فریـاد بزنیم
ولی تو عاشقِ کارناوالی
به اصل موضوع هم کار نداری
که مـیخواد یـه عشق پُر صدا باشـه
یـا ختم حبیبو مرتضی باشـه
نـه واسمون فرقی هم نمـیکنـه
اشکامون بـه درد هم نمـیخوره
کلام آخر یعنی حرفام بی هدف
من یعنی تو یعنی ما رویـاست که تا ابد
I know that the spades are the swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that’s not the shape of my heart

Read more

Media Removed

. یـه دوره‌اي به منظور کم تنش‌ها مـی‌رفتم کلاس اتوهیپنوتیزم. تاثیرش تو زندگیم همون‌قدری بود کـه مدار یک و ریـاضی مـهندسی روی زندگیم داشتن. یعنی صفر مطلق. اما نکته ارزشمندی رو اونجا درباره خودم فهمـیدم. اینکه ذهن سالمـی دارم كه با تصویرسازی‌های ذهنی گول نمـی‌خوره. یعنی همچین کـه چشام رو مـی‌بستم و استادم ... .
یـه دوره‌اي به منظور کم تنش‌ها مـی‌رفتم کلاس اتوهیپنوتیزم. تاثیرش تو زندگیم همون‌قدری بود کـه مدار یک و ریـاضی مـهندسی روی زندگیم داشتن. یعنی صفر مطلق. اما نکته ارزشمندی رو اونجا درباره خودم فهمـیدم. اینکه ذهن سالمـی دارم كه با تصویرسازی‌های ذهنی گول نمـی‌خوره. یعنی همچین کـه چشام رو مـی‌بستم و استادم مـی‌گفت تصور کنین تو یـه جنگل سرسبز هستین، من خودم رو تو دل آشپزخونـه تصور مـی‌کردم. بعد کـه مـی‌گفت قطرات بارون بـه صورتتون مـیخوره، تصور مـی‌کردم درون یخچال رو باز مـی‌کنم و سرماش مـی‌خوره تو صورتم. گوشت چرخ‌کرده نداریم، با خودم فکر مـی‌کنم ناهار چی بپزم! بعد تصور مـی‌کردم کـه مـیرم سراغ گوشیم، مـی‌بینم هنوز پیـامک واریز حقوق نیومده و دوباره درون یخچال رو باز مـی‌کنم و تصمـیم مـی‌گیرم به منظور ناهار املت بپزم، اتاق بچه رو تمـیز مـی‌کنم و کارهای عقب‌افتاده رو سروسامون مـیدم. اصولا هیچ تصویری از بعد از «بارون بـه صورتتون مـی‌خوره» نداشتم، به منظور ذهنم فرقی نمـی‌کرد کـه استادم بگه تو سواحل کالیفرنیـا باشین یـا تو ویلای کناری سلین دیون یـا توی جنگل‌های گیلان کودکی 10 ساله باشین، من همـیشـه کار خودم رو مـی‌کردم. بعد هم درون حالی‌که همـه خوشحال و پرانرژی از خواب تلقینی مصنوعی‌شون برمـی‌گشتن من له‌ولورده از یـه خونـه‌ت ذهنی برمـی‌گشتم یـا درون نـهایت این‌قدر توی ذهنم پای سریـال گریـه کرده بودم، کـه چشم‌هام باز نمـی‌شد. سه ترم پشت هم این دوره رو رفتم، بـه امـید اینکه ذهنم از مقاومت روانی دست برداره، اما درون نـهایت توی ترم سه تونستم کل خونـه رو تو ذهنم کاغذ دیواری کنم و یـاد گرفتم یـه همکار به منظور خودم تو کارهای خونـه بگیرم. درون نـهایت روزی ۱۰۰ تومن بهش مـی‌دادم که تا کارهایی کـه من تو ذهنم مجسم مـی‌کنم رو انجام بده اما همـه‌اش از زیر کار درمـی‌رفت. به منظور همـین درون پایـان ترم سوم هم از لحاظ مادی هم معنوی و روانی یـه ورشکسته کامل بودم.

Read more

Media Removed

. چقدر عجيبه اين زيستن.. همين بارونِ يكي دو ساعت پيشو ديدي؟ داره آبِ بارون ميچكه از موهام.. دستام هنوز سرده.. خيلي فكر كردم يه مسيرِ نيم ساعت اي رو بـه افتخارِ رعد و برق و حرمتِ بارون پياده اومدم تاا اينجا و فكر ميكردم.. بـه اعجابِ اين زمانـه و همين حال و هواي آبي كمي طوسي دارِ هوا.. همينطوري كه مينويسم ... .
چقدر عجيبه اين زيستن..
همين بارونِ يكي دو ساعت پيشو ديدي؟
داره آبِ بارون ميچكه از موهام.. دستام هنوز سرده..
خيلي فكر كردم يه مسيرِ نيم ساعت اي رو بـه افتخارِ رعد و برق و حرمتِ بارون پياده اومدم تاا اينجا و فكر ميكردم..
به اعجابِ اين زمانـه و همين حال و هواي آبي كمي طوسي دارِ هوا..
همينطوري كه مينويسم بخونش ، روي صداي من بذار كلمـه ها رو و دونـه بـه دونـه ادامـه شون بده..
به باروني كه ميرسه بـه آغوشِ زمين..
به مني كه بماند.. بماند..
به موهام كه توي باد آشفته شخصي سازي لحظه هامـه..
ميفهمي چي ميگم؟ ... آدمي رو بـه همون دقيقه هايي كه سرش رو بـه شيشـه تكيه ميده بايد دلخوش كني.. آدمي رو بايد بـه همون ثانيه هايي كه چشم هاتون بـه هم وصل ميشـه بايد باور كني.....
چي ميتونـه انقدر بـه وجد بيارتت؟...
براي من برقِ لاكِ مورد علاقه مو كفش پاشنـه بلندِ صورتيِ براق..
يا لباسي كه دامنِ حرير داره و احساس رهايي ميده بهم...
براي من خيلي چيزها ميتونـه همين شادي هاي كوچيك رو بـه لذت هاي بزرگ تبديل كنـه ، مثل خيره شدن بـه غروب ، مثلِ ديت ام بين موهام ، مثل قدم زدن ها.. مثل عطر قهوه ، مثل هر روز صبح كه خانواده دارم...
مثل هر بار صبح كه با سلامتي درون تخت جدا ميشم و عاشقانـه ترين بخشِ روز ام شروع ميشـه كه ، .... بزرگترين ارزشِ دنيامـه و لطف ِ خداست اين بركت...
اين كار ، اين روز هاي پر عروسِ زيبا اين دقيقه هايي كه بيشتر و بيشتر ميشـه هر بار احساسِ خوبي كه از خنده ها ميگيرم... از دوربينم از فرشته هاي مقابل دوربينم..
خداروشكر..............
.
براي هم دعاي خير كنيم..
براي آرامش و شادي دل هم..
براي كيفيت ِ روز هاي هم...
براي بركتِ روز هاي هم دعا كنيم.....
.
سلامم :)....
من عاشقتونم...

Read more

Media Removed

چهارشنبه بیست و شش آوریلچند روزه دومرتبه هوای لندن سرد شده درحد المپیک!!!..️همونطور کـه توی عداشبورد ماشینم مـی بینید هوا که تا دو درجه بالای صفر هم سرد شده و ایرکاندیشن ماشین هم روشن روی بیست و‌چهار..بارون هم کـه بصورت «دیفالت» داریم️️ داشتیم مـی رفتیم سمت تابستونااااااا..همـین هفته پیش بیست ... چهارشنبه بیست و شش آوریل🍒چند روزه دومرتبه هوای لندن سرد شده درحد المپیک!!!..❄️همونطور کـه توی عداشبورد ماشینم مـی بینید هوا که تا دو درجه بالای صفر هم سرد شده و ایرکاندیشن ماشین هم روشن روی بیست و‌چهار..بارون هم کـه بصورت «دیفالت» داریم⛄️☔️ داشتیم مـی رفتیم سمت تابستونااااااا..همـین هفته پیش بیست و چهار درجه هم شد و بقول انگلیسیـها شده بود «نایس اند وورم» ولی یـهو یـه جبهه هوای نمـیدنم کم فشار بود،پر فشار بود، چی بود کـه اومد و دوباره من این دو روز رفته ام تو کاپشن و کلاه و لباس زمستونی...البته ماه آوریل همـیشـه اینجا همـینجوره و الاکلنگی بین زمستون و تابستون گیج و ویجه و ممکنـه هر طرفی بره..یـادمـه شش هفت سال پیش یـه روز تو همـین ماه آوریل(اواسط اردیبهشت) صبح قرار بود به منظور کاری برم شمال لندن بـه شـهر «سنت آلبان»(از طریق اتوبان ام تونتی فایو)..صبح ساعت هفت از خواب بیدار شدم و پنجره رو کـه باز کردم یـهو دیدم باغچه و گاردن پشت خونـه سفید و پوشیده از برف بود!!!! اونم توی اردیبهشت!!! کـه خب البته استثنا بود ولی اتفاق افتاد..اخبار رو چک کردم دیدم اتوبان ام تونتی فایو بسته اس..منم سریع زنگ زدم و قرارمو کنسل کردم و برگشتم تو رختخواب و خواب نوشین بامداد رحیل😴😂💕این انگلیسیـها و کشورشون طراحی و دیزاین شدن کـه شب و روز مثل سیل هم کـه بارون بیـاد، همـه چی اوکی باشـه و آخ هم بقول معرف نگن،..ولی نـه به منظور برف!!مثل کانادا و سوئد و اینجور جاها...کوچکترین برفی کـه اینجا بیـاد همـه چی«استند استیل» مـیشـه و متوقف و از حرکت مـی ایسته...فرودگاهها، جاده ها و حتی اتوبوسهای داخل شـهر...تا چی بشـه دومرتبه برگردن بـه سرویس!!یعنی طاقت حتی نیم سانت برف هم ندارن این ملت... بنظر من اگر کشوری خواست با اینا بجنگه،بجای بمبارون،اگه کاری کنن کـه اینجا برف بیـاد و برفبارونشون کنن، نتیجه بهتری مـیگیرن..جالبه کشور بـه این مدرنی طاقت یک اینچ برف رو نداره... الان هم شمال انگلستان و اسکاتلند هم امروز شنیدم کلی برف اومده💕آهان راستی، گفتم جبهه کم فشار و پرفشار، یـادم افتاد همون سالها کـه ایران بودم، هفده هجده سال پیش مثلا، تلویزیون ایران تازه یـادگرفته بود وضعیت آب و هوا رو با مجری های مخصوص و کارشناس و باتصویر کامپیوتری بگن و دوتا خانوم بودن کـه یـه روز درمـیون مـیومدن و اخبار آب و هوا رو مـیگفتن...اون خانوما یکیشون چاق و تپل بود و اون یکی لاغر مردنی... ما اسم اون خانوم چاقه رو گذاشته بودیم خانومـه پرفشار، اون خانوم لاغره رو خانومـه کم فشار..ههههه😂😂 یـادشون بخیر.. الان یـادشون افتادم... نمـیدونم الان هنوز اون خانوم کم فشار و پرفشار هستن یـا نـه

Read more

Media Removed

. . بارون مـیاد و حالتون خوبه، بی دلیل؟ خب لذت ببرید از امـیدی کـه ته دلتون دلگرمتون مـیکنـه بـه آینده. بارون مـیاد بی دلیل غمگین شدید؟ خب لذت ببرید از غمتون. یـادی افتادید؟ یـاد از دست دادنی؟ تموم شدنی؟ بلند شید به منظور خودتون یـه لیوان چای دارچین داغ بریزید. بنوشید. چای کـه تموم شد، سوگواری امروزتونم ... .
.
بارون مـیاد و حالتون خوبه، بی دلیل؟
خب لذت ببرید از امـیدی که
ته دلتون دلگرمتون مـیکنـه بـه آینده.
بارون مـیاد بی دلیل غمگین شدید؟
خب لذت ببرید از غمتون.
یـادی افتادید؟
یـاد از دست دادنی؟
تموم شدنی؟
بلند شید به منظور خودتون
یـه لیوان چای دارچین داغ بریزید.
بنوشید. چای کـه تموم شد،
سوگواری امروزتونم تموم کنید.
بقیـه اش رو بذارید واسه یـه بارون دیگه.
اشکاتونو پاک کنید.
بلند شید و دنبال دلخوشی های
کوچیکتون بگردید.
مثلِ هنوز دیدن و نفس کشیدن...
دلخوشی هاتون همـیشگی دوستای گلم ،
عصر بخیر 💖

#کیک_شیر_و_گردو :

آرد ۱/۵ پیمانـه
تخم مرغ ۳ عدد درشت
شکر ۱ پیمانـه سرخالی
شیر خشک نصف پیمانـه
روغن نصف پیمانـه
ماست ۳ قاشق غذاخوری
گردو پودر شده نصف پیمانـه
بکینگ پودر ۱قاشق مرباخوری
وانیل ۱/۸ قاشق چایخوری
تخم مرغ ها ، وانیل و شکر رو با همزن مـیزنیم که تا کاملا روشن و کشدار بشـه حدود پنج دقیقه، روغن و ماست رو اضافه کرده و کمـی هم مـیزنیم، حالا آرد ، بکینگ پودر و شیر خشک رو تو دو مرحله بـه مواد اضافه مـیکنیم و با لیسک خوب مخلوط مـیکنیم، گردو رو هم اضافه و مخلوط مـیکنیم ، قالب دلخواهتون رو چرب و آرد پاشی کنید ، مواد کیک رو داخل قالب ریخته و در فر از قبل گرم شده بـه مدت ۴۵ دقیقه با دمای صد و هشتاد درجه سانتی گراد مـیزاریم که تا بپزه..‌. نکته ها:
منظور از پیمانـه لیوان های دسته دار فرانسوی هستش .
مـیتونید شیر خشک رو حذف کنید اما شیر خشک داخل کیک باعث بافت و طعم بهتر کیک مـیشـه و حین برش زدن کیک خرد نمـیشـه ، همچنین مانع از خشکی کیک مـیشـه ، یـه مقدار هم رنگ کیک رو نسکافه ای مـیکنـه ، شیر خشک صنعتی با شیر خشکی کـه بچه ها استفاده مـیکنن فرق داره، شیر خشک صنعتی کم چرب تره و مواد خاصی بهش اضافه نشده ، ولی از شیر خشک بچه ها هم مـیتونید استفاده کنید ، یـا همونطور کـه گفتم کلا حذفش کنید ...
من یک قاشق پودر کاکائو هم بـه موادم اضافه کردم ،
اجازه بدید کیک کاملا خنک بشـه بعد از قالب خارج کنید ... #کیک_گلپونـه
#کیک_گردویی

Read more

Media Removed

▽▽▽▽▽ با این کـه چتر دستم بود اما تند تند راه مـیرفتم کـه بیشتر از این زیر بارون نباشم. هیچوقت فصل پاییز رو دوست نداشتم. واسه همـین همـیشـه طولانی ترین فصل سال مـیشد. خودمو چپوندم تو نزدیکترین کافه و یـه گوشـه ی دنج نشستم. یـه نسکافه سفارش دادم کـه یکم حالم جا بیـاد. روزنامـه رو باز کردم و همـینجور کـه داشتم دنبال ... ▽▽▽▽▽
با این کـه چتر دستم بود اما تند تند راه مـیرفتم کـه بیشتر از این زیر بارون نباشم. هیچوقت فصل پاییز رو دوست نداشتم. واسه همـین همـیشـه طولانی ترین فصل سال مـیشد. خودمو چپوندم تو نزدیکترین کافه و یـه گوشـه ی دنج نشستم. یـه نسکافه سفارش دادم کـه یکم حالم جا بیـاد. روزنامـه رو باز کردم و همـینجور کـه داشتم دنبال ستونی کـه داده بودم واسه چاپ مـیگشتم توجهم بـه صدای مردی کـه دوتا مـیز اونورتر نشسته بود جلب شد. سرمو کـه بلند کردم دیدم یـه مرد با موهای جوگندمـی، تنـهایی رو یک مـیز دو نفره نشسته و داره بای کـه جلوش نیست حرفهای عاشقانـه مـیزنـه. تعجب کردم، با خودم گفتم خدا شفا بده این بیچاره رو، ببین با کیـا شدیم 75 مـیلیون نفر. کافه چی کـه نسکافمو آورد بـه اون مرد اشاره کردم و پرسیدم دیوونست؟ گفت جریـانش طولانیـه اما خیلی وقته کـه مـیاد اینجا و دو فنجون قهوه ترک سفارش مـیده و سر اون مـیز مـیشینـه. واسم جالب شد! چند دقیقه بعد دیدم پاشد و بارونیشو تنش کرد کـه بره. منم نسکافمو خورده و نخورده چترمو ورداشتم و آروم رفتم دنبالش. کنجکاو شده بودم کـه کجا مـیره. بـه تک تک رفتارهاش دقت مـیکردم، همـینجور کـه داشت بای کـه کنارش نبود حرف مـیزد و مـیخندید چترش رو هم جوری نگه داشته بود کـه انگار دونفری دارن زیرش راه مـیرن. بهش نزدیک تر شدمو گوشامو تیز کردم. "هیچوقت فکر نمـیکردم بتونمـی رو اینقدر دوست داشته باشم لیلا، تو نیمـه ی دیگه ی منی، نـه نـه اصلا انگار خود منی چون وقتی نیستی منم نیستم. سنگ صبور من، کاش دنیـا مال من بود که تا همشو بـه پات مـیریختم. راستی یـادم نرفته امروز 8 آبانـه ها، مردی کـه سالگرد ازدواجش رو یـادش بره مرد نیست. دوست داری امروز کجا ببرمت؟ یـا بگو دلت چی مـیخواد که تا واست بخرم هان؟" یـهو دیدم وایساد. بعدش با عجله دویید اونور خیـابون و از گلفروشی یک شاخه گل رز خرید و برگشت. " قربون خانوم زیبای خودم برم کـه توقعش از یـه شاخه گل رز بیشتر نیس، تقدیم با تمام عشقم. مـیخوام بـه یـاد روزای اول آشناییمون ببرمت کنار دریـا که تا باهم قدم بزنیم." شدت بارون بیشتر شده بود. انگار تموم ابرهای باران زای جهان تو آسمون این شـهر کوچیک دور هم جمع مـیشن. همـینطور آروم دنبالش مـیرفتم کـه یـهو دیدم گل رز از دستش افتاد. بعدش چترش رو هم انداخت پایین و با قدمـهای تندتری راه مـیرفت.
-------
ادامـه درون کامنت اول
-------
پوزش بابت طولانی و خاکستری بودن نوشته!
-------
خوش آمد بـه زمستان، بهترین فصل جهان
-------
Photo by: @ballardrising
-------
نوشته : #احمد_هاديان
#نوشته_های_بی_مخاطب
#ahmad_hadian

Read more

Media Removed

. از صفحه‌ی @barankarimi.t . #کتابخونـه_ی_بارون . درون افسردگى اين اميد بـه رهايى و بهبود نـهايى غايب است. درد بى رحم و بى امان هست و آنچه وضع را غير قابل تحمل مى كند، اين پيش آگاهى هست كه درمانى درون راه نيست. نـه درون يك روز، يك ساعت، يك ماه يا يك دقيقه. اگر تسكين خفيفى باشد، آدم مى داند كه موقت است؛ درد بيشترى ... .
از صفحه‌ی @barankarimi.t .
#کتابخونـه_ی_بارون
.
در افسردگى اين اميد بـه رهايى و بهبود نـهايى غايب است. درد بى رحم و بى امان هست و آنچه وضع را غير قابل تحمل مى كند، اين پيش آگاهى هست كه درمانى درون راه نيست. نـه درون يك روز، يك ساعت، يك ماه يا يك دقيقه. اگر تسكين خفيفى باشد، آدم مى داند كه موقت است؛ درد بيشترى درون راه هست و نوميدى حتى شديدتر از دردى هست كه روح را خرد مى كند.
صفحه ٥٣
.
#ظلمت_آشكار #ويليام_استايرن
ترجمـه: #افشین_رضاپور
#نشرماهی
.
افسردگی بیماری‌ عجیب و غریب و ترسناک کـه امروزه خیلی ها باهاش درگیرند و خیلی ها ازش فرار مـی‌کنند و یکسری هم ترجیح مـیدهند کـه افسرده باشند!
مطالعه این کتاب بـه شما کمک مـیکنـه که تا از زبان یک بیمار بیشتر با این بیماری آشنا بشید .
من‌که موقع خوندن کتاب خیلی دلم مـیگرفت ولی درون کل کتاب بسیـار خوبی بود
.
ظلمت آشکار؛ خاطرات افسردگی، ویلیـام استایرن، ترجمـه افشین رضاپور، ۷۲ صفحه پالتویی، ۷۰۰۰ تومان
.
برای خرید کتاب‌های ماهی، مـی‌توانید بـه دیجیکالا، سایت نشر یـا کتابفروشی‌ها سر بزنید.
.
http://nashremahi.com
@mahipub

Read more

Media Removed

دلـفارد را بسيـار دوسـت ميداريم 🕡 رفـت َم يِ كـاري رو ببين َم اينجا اينقدر سخت و خطرناك بود حال َم خـراب شد☹️ ديگه بِ همين علت زنگ زدم بِ دوستانِ دلفاردي که تا روحيه َم عوض شِ️ اونـام نـذاشـت َن شـب بيــام و مـوندگـار شديم خيلي َم هوا عالي بود و حال داد . خلاصه كلي جاتون رو خالي كردم پ ن:اين ... دلـفارد را بسيـار دوسـت ميداريم😍
🕡
رفـت َم يِ كـاري رو ببين َم اينجا
اينقدر سخت و خطرناك بود حال َم خـراب شد☹️
ديگه بِ همين علت زنگ زدم بِ دوستانِ دلفاردي که تا روحيه َم عوض شِ☺️
اونـام نـذاشـت َن شـب بيــام و مـوندگـار شديم😊
خيلي َم هوا عالي بود و حال داد
.
خلاصه كلي جاتون رو خالي كردم😉
🌊
پ ن:اين #گُلْم يكي از بهترينايي بود كِ که تا حالا ديدم
هم از دو سه طرف ويوُ خوبي داري هم عمق ِش زيادِ و آپشِن ويژه َش اون دوتا سنگ بزرگ دو طرف هست َن كِ خوراكِ شيرجه زدن َن😜👌🏻
البت ما بِ دليلِ ناخوش بودن هوا برا شنا فقط نظاره كرديم ولي رفت تو برنامـه هاي ِآينده😋
پ ن٢:اون گُل هايي كِ دست َم گرفت َم رو من نكَندمـــآ
قبل ِظهر #رفيق ِمون من خواب بودم يِ پلاستيك بزرگ ازينارو خالي كرد جلو صورت َم گفت:
ريخت َم كِ با بو گل ِمحمدي از خواب پاشي
من َم گفت َم خيــلـي خــوبه هـــا،ولي حيف كِ دير رسيدي من قبل ِش با صدا بارون بيدار شدم😏
🌷🌸🌷
همين ديگه،الان َم جيرفت يم-هوا ابري درون پاره اي از نقاط همراه با رگبار و رعد و برق⛈
آخر هفته تون بِ خوشـي
#التماس_دعا 🙏🏻
#يا_علي ✋🏻
#گردو #انجير #گل_محمدي #بارون #رودخونـه
#دلفارد #جيرفت #كرمان #ايران #ع

Read more

نوستالژی سال ۱۳۸۲ یـه گروه ۴ نفره کـه به اندازه ۱۰ نفر تجربه داشتن و‌ من ۸ سال افتحار همکاری با این عزیزان رو داشتم و‌ تقریباً تمام ایران رو با هم گشتیم و اجرای کنسرت داشتیم..️️ 🥁 @mohsen_zirak @afshinsiyahpoosh_official @iman.khorasani.rad @behnamabtahi @shahriyarmozaffari @foujan66 #مازیـارعصری #مازیـارعصري #مازیـار_عصری #مازیـار_عصري #مازیـار_عصری #محسن_زیرک #افشین_سیـاهپوش #ایمن_خراسانی_راد #بهنام_ابطحی #نوستالژی #موسیقی #موزیک #استیج #آلبوم #دورهمي #خندوانـه #اگه_بارون_بزنـه #شرکت_نفت # نوستالژی سال ۱۳۸۲
یـه گروه ۴ نفره کـه به اندازه ۱۰ نفر تجربه داشتن و‌ من ۸ سال افتحار همکاری با این عزیزان رو داشتم و‌ تقریباً تمام ایران رو با هم گشتیم و اجرای کنسرت داشتیم..❤️❤️
🎸🥁🎹🎼🎤🎤
@mohsen_zirak
@afshinsiyahpoosh_official
@iman.khorasani.rad
@behnamabtahi
@shahriyarmozaffari
@foujan66
#مازیـارعصری #مازیـارعصري #مازیـار_عصری #مازیـار_عصري #مازیـار_عصری🎧🎸🎼🎤 #محسن_زیرک #افشین_سیـاهپوش #ایمن_خراسانی_راد #بهنام_ابطحی #نوستالژی #موسیقی #موزیک #استیج #آلبوم #دورهمي #خندوانـه #اگه_بارون_بزنـه #شرکت_نفت #

#Review #jadeh @samanjalili_music تاریخ تولید ۱۳۹۷ قلبن تو رو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا , قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا من دلم مـیخواد بزنیم بـه جاده بریمدریـا با پای پیـاده دلم مـیخواد بارون بشوره غمامون خیره شی بـه چشمام بدونـه اراده اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم قطعا بارون ... #Review
#jadeh @samanjalili_music
تاریخ تولید ۱۳۹۷

قلبن تو رو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا , قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا

من دلم مـیخواد بزنیم بـه جاده بریمدریـا با پای پیـاده
دلم مـیخواد بارون بشوره غمامون خیره شی بـه چشمام بدونـه اراده

اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشقه منی دیوونـه ها بعد کوشی مـیمـیرم مـیمـیرم

اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشقه منی دیوونـه ها بعد کوشی مـیمـیرم مـیمـیرم

قلبن تو رو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا , قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا

من تو رو از دست نمـیدم این ساده ست نمـیشـه بری بعد بهونـه نیـاری
دلی کـه شکسته ست آدمـی کـه خسته ست عاشقه یکی هست تنـهاش نذاری

اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشقه منی دیوونـه ها بعد کوشی مـیمـیرم مـیمـیرم

اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشقه منی دیوونـه ها بعد کوشی مـیمـیرم مـیمـیرم
#emadkhiabanian #radiojavan #saman #samanjalili #partaghi #jadeh #new music #video #samanjalili #سامان #سامان_جلیلی #سامانجلیلی #insta #iran #turkye #musicvideo #director #rj #new #fashion #instagram #video #com #c #1111

Read more

Media Removed

متن آهنگ سامان جلیلی جاده Text  Music Saman Jalili Jadeh قلبا تورو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا من دلم مـیخواد بزنیم بـه جاده بریمدریـا با پای پیـاده دلم مـیخواد بارون بشوره غمامون خیره شی بـه چشمام بدون اراده اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم قطعا ... متن آهنگ سامان جلیلی جاده

Text  Music Saman Jalili Jadeh
قلبا تورو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا
قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا
من دلم مـیخواد بزنیم بـه جاده
بریمدریـا با پای پیـاده
دلم مـیخواد بارون بشوره غمامون
خیره شی بـه چشمام بدون اراده
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم

تکست آهنگ سامان جلیلی جاده

قلباً تورو مـیخوام تویی دنیـام مث قبلاً
قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا
من تورو از دست نمـیدم این سادس
نمـیشـه بری بعد بهونـه نیـاری
دلی کـه شکسته س آدمـی کـه خستس
عاشق یکی هست تنـهاش نذاری
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم

ترانـه سرا : مـهرزاد امـیرخانی

ترانـه شعر آهنگ سامان جلیلی جاده

@samanjalili_music
@samanjalili_music
@samanjalili_music
#samanjalili_music
#samanjalili
#سامان_جلیلی #ستاره_پاپ_موزیک_جدید_جاده

Read more
همراه با دانلود آهنگ سامان جلیلی جاده @textgraphy Text  Music Saman Jalili Jadeh قلبا تورو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا من دلم مـیخواد بزنیم بـه جاده بریمدریـا با پای پیـاده دلم مـیخواد بارون بشوره غمامون خیره شی بـه چشمام بدون اراده اصلا نمـیفهمم ... همراه با دانلود آهنگ سامان جلیلی جاده
@textgraphy

Text  Music Saman Jalili Jadeh
قلبا تورو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا
قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا
من دلم مـیخواد بزنیم بـه جاده
بریمدریـا با پای پیـاده
دلم مـیخواد بارون بشوره غمامون
خیره شی بـه چشمام بدون اراده
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم

تکست آهنگ سامان جلیلی جاده

قلباً تورو مـیخوام تویی دنیـام مث قبلاً
قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا
من تورو از دست نمـیدم این سادس
نمـیشـه بری بعد بهونـه نیـاری
دلی کـه شکسته س آدمـی کـه خستس
عاشق یکی هست تنـهاش نذاری
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم

ترانـه سرا : مـهرزاد امـیرخانی

ترانـه شعر آهنگ سامان جلیلی جاده

@samanjalili_music
@samanjalili_music
@samanjalili_music
#samanjalili_music
#samanjalili
#سامان_جلیلی #ستاره_پاپ_موزیک_جدید_جاده

Read more

همراه با دانلود آهنگ سامان جلیلی جاده Text  Music Saman Jalili Jadeh قلبا تورو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا من دلم مـیخواد بزنیم بـه جاده بریمدریـا با پای پیـاده دلم مـیخواد بارون بشوره غمامون خیره شی بـه چشمام بدون اراده اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور ... همراه با دانلود آهنگ سامان جلیلی جاده

Text  Music Saman Jalili Jadeh
قلبا تورو مـیخوام تویی دنیـام مثه قبلا
قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا
من دلم مـیخواد بزنیم بـه جاده
بریمدریـا با پای پیـاده
دلم مـیخواد بارون بشوره غمامون
خیره شی بـه چشمام بدون اراده
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم

تکست آهنگ سامان جلیلی جاده

قلباً تورو مـیخوام تویی دنیـام مث قبلاً
قبلا تو هم مـیگفتی با منـه قلبت الانا اصلا
من تورو از دست نمـیدم این سادس
نمـیشـه بری بعد بهونـه نیـاری
دلی کـه شکسته س آدمـی کـه خستس
عاشق یکی هست تنـهاش نذاری
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم
اصلا نمـیفهمم یعنی چی ما دور باشیم
قطعا بارون مـیاد حتما یـه جا باشیم
مثلا عشق منی دیوونـه ، ها بعد کوشی مـیمـیرم
مـیمـیرم

ترانـه سرا : مـهرزاد امـیرخانی

ترانـه شعر آهنگ سامان جلیلی جاده

@samanjalili_music
@samanjalili_music
@samanjalili_music
#samanjalili_music
#samanjalili
#سامان_جلیلی #ستاره_پاپ_موزیک_جدید_جاده

Read more

Media Removed

سفر چه سخت چه آسان پر از خاطرات هست و شاید هرچه سخت تر خاطراتش تعریف ی‌تر. ‌‌در دو هفته‌ایی کـه با سیروس و به سبک خودش سفر کردم روزهای سخت و شبهای سخت‌تری گذروندم. روزها اکثرا راه مـیرفتیم یـا هیچ‌هایک مـیکردیم . نزدیک غروب کـه مـیشد حتما جای امنی چادر مـیزدیم. اول سعی مـیکردیم دم درون تک‌تک معابد و کلیساها ... سفر چه سخت چه آسان پر از خاطرات هست و شاید هرچه سخت تر خاطراتش تعریف ی‌تر.
‌‌در دو هفته‌ایی کـه با سیروس و به سبک خودش سفر کردم روزهای سخت و شبهای سخت‌تری گذروندم. روزها اکثرا راه مـیرفتیم یـا هیچ‌هایک مـیکردیم . نزدیک غروب کـه مـیشد حتما جای امنی چادر مـیزدیم. اول سعی مـیکردیم دم درون تک‌تک معابد و کلیساها بریم بـه امـید اینکه شاید رحمت زنان و مردان خدا شامل حالمان شود کـه کمتر پیش مـیومد بشـه. اینجور جاها معمولا دستشویی و حموم و آشپزخونـه تمـیز دارند. البته هم تونستیم تو معبد بخوابیم و هم تو کلیسا. درون معبد بودایی‌ها زنان متولی بسیـار مـهربان و حمایت‌کننده بودند و نـه تنـها بـه ما صابون و غذا و فرصت تلویزیون دیدن دادند، بلکه دعا و مراسم دینی سال نو رو هم یـاد دادند و ما رو بـه صرف غذای سال نو دعوت د. حتی اجازه دادند درون تزیین و اندکی باغبانی کمکشان کنم. اونا خوابگاه جدا زنان و مردان داشتند و به من یـه اتاق کامل با تخت دادند کـه پر از انباشتگی و وسایل پرت‌وپلا بود و پنجره‌اش که تا صبح صدا مـیداد انگاری بـه شیشـه بزنـه... سیروس طبق معمول تو کیسه خوابش روی زمـین با چند مانک پیر هم اتاق شد... درون کلیسای کاتولیک ویتنامـیها اجازه دادند از سرویسها استفاده کنیم و شام سال نو را درون کنار خانواده مذهبیشون باشیم و از حق نگذریم کـه خیلی پذیرایی د و حتی کمک د سر درد مـیگرنم خوب شـه و اجازه دادند تو حیـاط روی چمن نمناک از بارون شب قبل چادر بزنیم چون اتاق‌ها بخاطر سال نو پر بود. شبهای دیگه درون گوشـه کنار شـهر مثل مدرسه پارک حیـاط مردم چادر زدیم تو کیسه‌خوابامون خوابیدیم. سیروس زیرانداز خودش رو کـه کم کیفیت و با چسب لنت ترمـیم شده بود بـه من مـیداد و هر شب بدنبال کارتن و مقوا به منظور خودش مـیگشت. و من تقریبا هر شب حس پر استرس و مضطربانـه کارتن‌خوابی و بی‌خانمانی رو بیشتر و بیشتر درک مـیکردم. و هر شب بـه خودم یـادآور مـیشدم کـه این سفر را شروع کردم که تا سبک سفر سیروس و سبک زندگیش را درک و تجربه کنم، چون اگر این دلیل مـهم رو فراموش مـیکردم ممکن بود همـه چی رو رها کنم و در اولین هتل خودم رو مـهمان کنم.‌
‌‌ولی گذشته از تاثیر پذیری من از روش سفر سیروس، رفتار و آداب سفر منم بـه همسفرم منتقل مـیشد و اونم تونست که تا حدی از دریچه دید من سفر و حتی کشور خودش رو ببینـه... سیروس هم به منظور اولینبار کشور خودش رو مـیگشت و معاشرت من با مردمـی کـه گاهی زبان هم رو نمـی‌دونستیم ولی منظور هم رو مـی‌فهمـیدیم براش جالب بود. قطعا خیلی چیزها از هم یـاد گرفتیم و الان کـه سه روزه درون تایپه هستم مـیفهمم کـه روح تایوان تو همون دو هفته اول سفر بیشتر جاری بود.

Read more
سلام شماره ۱۰ «دیدنی شدی» بابک جهانبخش ترانـه سید محمد کاظمـی ملودی و تنظیم بنده مـیو مستر آرش پاکزاد با محمد کاظمـی عزیز نشسته بودیم یـه کار بسازیم گفتم ترانـه چی داری کلی گلایـه کرد کـه دو سه که تا کار خوب چند وقت پیش دادم نزدی منم طبق معمول منکر شدم بعد گفت بیـار ترانـه ها رو کـه یکیش دیدنی شدی بود همون ... سلام
شماره ۱۰
«دیدنی شدی»
بابک جهانبخش
ترانـه سید محمد کاظمـی
ملودی و تنظیم بنده
مـیو مستر آرش پاکزاد

با محمد کاظمـی عزیز نشسته بودیم یـه کار بسازیم گفتم ترانـه چی داری کلی گلایـه کرد کـه دو سه که تا کار خوب چند وقت پیش دادم نزدی منم طبق معمول منکر شدم 😂بعد گفت بیـار ترانـه ها رو کـه یکیش دیدنی شدی بود 😝همون روز تسلیم شدم و نشستم و‌دیدنی شدی رو ساختم، قرار بود واسه بابک جان کار بسازم تماس گرفتم ترجیع بند رو‌خوندم براش و بابک اکی داد گفت برو واسه تنظیم ، دیدنی شدی تراک دوم آلبوم من و بارون شد و‌خدا ر‌و شکر با استقبال خیلی خوبی رو برو شد و پر ماجرا...تشکر ویژه از بابک ، محمدوآرش ❤️❤️❤️❤️❤️
اگه شما هم‌دوسش دارین برام کامنت بذارید لطفا‌😬😉 ❤️❤️❤️🙏 @babakjahanbakhshoriginal
@seyedmohammadkazemi
@arashpakzad
@payam_houshmand

Read more

Media Removed

ده سال بعد از حال این روزام با کافـه هـای بــی تو درگیرم گفتم جهان بی تو یعنی مرگ ده سال ِ رفتــی و نمـی مـیرم ده سال بعـــد از حــال این روزام من چهل سالم مـی شـه و تنـهام با حوصـــله ،قرمز، سفید ، آبی رنگین کمون مـی سازم از قرصام مـی ترسم از هر چی کـه جا مونده از ریمل ِ با گریـــه هـــــــا جـــــاری از ... ده سال بعد از حال این روزام
با کافـه هـای بــی تو درگیرم
گفتم جهان بی تو یعنی مرگ
ده سال ِ رفتــی و نمـی مـیرم
ده سال بعـــد از حــال این روزام
من چهل سالم مـی شـه و تنـهام
با حوصـــله ،قرمز، سفید ، آبی
رنگین کمون مـی سازم از قرصام
مـی ترسم از هر چی کـه جا مونده
از ریمل ِ با گریـــه هـــــــا جـــــاری
از سایـه روشن های بعد از ظهر
از شوهری کـــه دوستش داری
گرم ِ هم آغوشی و لبخندین
توُ بستر ِ بـــی تابتون که تا صبح
تکلیف تنـهـاییــم روشن بود
مثل چراغ ِ خوابتون که تا صبح
ده سال ِ کههام و مـی بندم
با بوسه هــــای تلـــخ هر جایـی
ده سال ِ وقتی شعر مـی خونم
لبخند ِ روی صندلــــی هــایــی
یـه عمر بعد از حال این روزام
یـــه پیرمردم توی ِ یـــه کافه
بارون دلم مـی خواد ،هوا اما
مثل موهای ت صـــافه
#حسین_غیـاثی #شعر #عشق #جدایی #تنـهایی #عرفان_قاسمى #مجری #بازیگر

Read more

Media Removed

. بی تو یـه جوری با خودم بـه هم زدم کـه با آینـه های خونـه هم ، بعد تو قهرم ! تنـهایی ِ من اتفاقی نیست ، ، ، شاید من دوست نداشتنی ترین آدم شـهرم ! #وحیدبیـاتی . . . #وحیدبیـاتی #شاعر #ترانـه_سرا #اهواز #ترانـه #شعر #دلتنگی #عشق #سیگار #خونـه #تنـهایی #پاییز #بارون #مـه #vahidbayati #lyrics #poem #lyricist ... .
بی تو یـه جوری با خودم بـه هم زدم که
با آینـه های خونـه هم ، بعد تو قهرم !
تنـهایی ِ من اتفاقی نیست ، ، ، شاید
من دوست نداشتنی ترین آدم شـهرم !
#وحیدبیـاتی
.
.
.
#وحیدبیـاتی #شاعر #ترانـه_سرا #اهواز #ترانـه #شعر #دلتنگی #عشق #سیگار #خونـه #تنـهایی #پاییز #بارون #مـه
#vahidbayati #lyrics #poem #lyricist #poet #ahvaz #ahwaz

Read more

Media Removed

. . تمام شد #جام‌_جهانی هم با تمام تب و تاب و اشک و لبخند هاش... با تمام بوسه های ناب تماشاگرهاش... با تمام فریـاد ها و خوشحالی هاش... با تمام شکست ها و پیروزی هاش... بالاخره تمام شد. بـه این فکر مـی کنم کـه ای کاش همـه ما مثل #مرتضی_پورعلی_گنجی کـه روی شونـه های په په گریـه مـی کرد، یکی رو داشتیم کـه آخرش... ... .
.
تمام شد

#جام‌_جهانی هم با تمام تب و تاب و اشک و لبخند هاش... با تمام بوسه های ناب تماشاگرهاش... با تمام فریـاد ها و خوشحالی هاش... با تمام شکست ها و پیروزی هاش...
بالاخره تمام شد.

به این فکر مـی کنم کـه ای کاش همـه ما مثل #مرتضی_پورعلی_گنجی کـه روی شونـه های په په گریـه مـی کرد، یکی رو داشتیم کـه آخرش... حتی وقتی با تمام وجود مقابل مون جنگیده... ما رو درون آغوش بکشـه.
آرزو مـی کنم همـه مون مثل اون لحظه ای کـه #علیرضا_بیرانوند تمام رویـا و آرزو هاش رو... توپ رو... خلاصه تمام جهانش رو سخت درون آغوش کشیده بود... همـه مون اون لحظه شیرین رو تجربه کنیم.
انگار تمام روزهایی کـه زندگی کردیم... تمام کارهایی کـه انجام دادیم... به منظور رسیدن بـه اون لحظه شگفت انگیز باشـه.

خدا کنـه همـه پدر ها... هر کجای دنیـا کـه هستن..‌. مثل اون لحظه زیبا... درست مثل اشماکیل ها... بتونن بـه همدیگه افتخار کنن. پدری بـه پسری...
مثل #احمدرضا_عابدزاده عزیزم... عقاب آسیـا و پسرش... چه خوبه پسری بـه پدرش افتخار کنـه

زیبایی هایی دنیـا کم نیست.
مـی شـه از هر چیزی بـه زیبایی رسید.
حتی از فوتبال.
اگر بـه من باشـه کـه مـی گم حتی درون اوج نفرت هم مـی شـه بـه عشق رسید... شاید خنده دار باشـه... اما برید از عاشق های واقعی بپرسید... یـا عاشق های واقعی رو ببینید.
تبریک بـه همـه اونـهایی کـه عاشقانـه به منظور کشورشون جنگیدن.
اولین قهرمانی فرانسه رو خوب بـه یـاد دارم... حالا از اون روز ۲۰ سال گذشته.
امروز برگشتم بـه ۲۰ سال پیش. و مرور خودم و روزهای زندگی کـه سپری کردم.
از این بابت ممنونم از بر و بچه های فرانسه.
و درون آخر بـه قول مفسر ورزشی موقع تحویل جام بـه فرانسوی ها: این یک قرار عاشقانـه بود.

و من درون انتها مـی گم: امـیدوارم درون انتهای تمام قرارهای عاشقانـه تون، همـیشـه بارون بباره ❤️ .
.
#علیرضا_اسفندیـاری
.
.
شب همگی بـه روشنا
@ahmadabedz ❤💪❤
@Alirezabeyranvand.official
@Mortezapouraliganji88
@official_pepe
@abedz
.
.

Read more

Media Removed

یـه دنیـا خوشبختی تو راه مـیاد سراغ هر دوتامون من خواب این روز رو دیده بودم من وتو با هم زیر بارون یـه دنیـا خوشبختی تو راه مـیاد سراغ هر دوتامون من خواب این روز رو دیده بودم من وتو با هم زیر بارون

Media Removed

تصميم ام عوض شد. ميخواستم فردا هتل رو تحويل بدم و برم آنكارا يك شب پيش دوست مستندسازم كوراى و از اونجا با قطار برم يك روز هم درون اسكى شـهير بمونم. اما فردا هم اينجا مى مونم. كاپادوكيا که تا امروز، بهترين جايى بود كه درون سفر ديدم. اتاقم درون خانـه معلمان قصبه اورگوپ كاپادوكيا، درون يك سازه ى سنگى با سقفى مرتفع و چوبى ... تصميم ام عوض شد. ميخواستم فردا هتل رو تحويل بدم و برم آنكارا يك شب پيش دوست مستندسازم كوراى و از اونجا با قطار برم يك روز هم درون اسكى شـهير بمونم. اما فردا هم اينجا مى مونم. كاپادوكيا که تا امروز، بهترين جايى بود كه درون سفر ديدم. اتاقم درون خانـه معلمان قصبه اورگوپ كاپادوكيا، درون يك سازه ى سنگى با سقفى مرتفع و چوبى بـه صورت ال شكل هست كه تمام وسايل داخلش از چوب ساخته شدن و دو که تا قاليچه رنگى انداخته شده كف اتاق و در انتهاى ضلع ديگر، يك ميز كار با چهارپايه ى قرمز رنگ و چراغ مطالعه ست. بايد اعتراف كنم كه فيلم خواب زمستانى منو كشونده اينجا. و اعتراف دومم اينـه كه عاشق فيلم هاى نورى بيلگه جيلان هستم. يك كارگردان عكاس كه تمام كادرهايى كه مى بنده، بى نظيرند. وقتى رسيدم، داشت بارون مى اومد.چمدونم رو گذاشتم و زدم بيرون. اينجا که تا چشم كار مى كنـه پر از تك درخت هاى عريان و مغروره. (سلام بابك) كلاه كاپشنم رو سرم كشيدم و خودمو بند باران نكردم. ابرها حرف مى زدن، آسمون بلندترين شعر خاكسترى بود و بوى هيزم هاى فرارى از دودكش ها، همـه جا بـه مشام مى رسيد. فكر مى كنم پاى پياده، چهار گوشـه قصبه را سرك كشيدم. اينجا سه قصبه بزرگ دارد. آوانوس، گورِمـه و اورگوپ. امروز اورگوپ را تمام كردم و فردا سراغ دوتاى بعد خواهم رفت.ترك ها بـه مقصد ميگن 'ايستيكامت' كه همون استقامت خودمونـه. اين كلمـه رو دوست دارم. ايستيكامت آخرم شنبه بازار بود. اينجا تخمـه كدوى داغ همـه جا هست و مردم جاى چاغلا بادوم، چاغلاى شفتالو ميخورن. دو لير بادام زمينى، دو لير كدوى داغ، سه لير زيتون و چاغلا شفتالو خ که تا ضيافت اتاق خوبم رو كامل كنم. توبورگ گولد خنكى را داخل پلاستيك مشكى رنگ از ماركت گرفتم که تا ب بـه سلامتى تمام راه هاى رفته و نرفته. سلامتى جاده ها، سلامتى ابر، سلامتى پيرمردهاى بى حوصله، سلامتى سطرهايى كه نمى نويسم، سلامتى دوردست ها و آنى كه دور از من ست. سلامتى آنـهايى كه رفته اند، آنـها كه ترك كرده اند و نيستند. سلامتى آنـهايى كه هيچ وقت قرار نيست بيايند. زيرا كه پاداش نيامدن آنـها، هميشـه انسان هاى بهترى بوده ست / كاپادوكيا / زمستان ترين بهار - ٢٠١٨

Read more




[دانلد اهنگ من به این چرخ فلک دیگه حساب پس نمیدم]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 05 Aug 2018 18:06:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com