مولوی » دیوان شمس » غزلیـات
الف که تا خ
د
ر که تا ل
م
ن که تا ه
ی
دسترسی سریع بـه حروف
ن | و | ه
ن
غزل شماره ۱۷۸۵: انت شمس انت بدر بیـا بیـا دلدار من دلدار من درآ درآ درون کار من درون کار من
غزل شماره ۱۷۸۶: دزدیده چون جان مـی روی اندر مـیان جان من
غزل شماره ۱۷۸۷: گر آخر آمد عشق تو گردد ز اولها فزون
غزل شماره ۱۷۸۸: که تا کی گریزی از اجل درون ارغوان و ارغنون
غزل شماره ۱۷۸۹: ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ هست از جهان
غزل شماره ۱۷۹۰: دلدار من درون باغ دی مـی گشت و مـی گفت ای چمن
غزل شماره ۱۷۹۱: بویی همـیآید مرا مانا کـه باشد یـار من
غزل شماره ۱۷۹۲: این کیست این این کیست این این یوسف ثانی هست این
غزل شماره ۱۷۹۳: این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین
غزل شماره ۱۷۹۴: ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
غزل شماره ۱۷۹۵: هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یـافتن
غزل شماره ۱۷۹۶: دلدار من درون باغ دی مـی گشت و مـی گفت ای چمن
غزل شماره ۱۷۹۷: ای دل شکایتها مکن که تا نشنود دلدار من
غزل شماره ۱۷۹۸: ای یـار من ای یـار من ای یـار بیزنـهار من
غزل شماره ۱۷۹۹: درون غیب پر این سو مپر ای طایر چالاک من
غزل شماره ۱۸۰۰: هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین
غزل شماره ۱۸۰۱: آن شاخ خشک هست و سیـههان ای صبا بر وی مزن
غزل شماره ۱۸۰۲: چندان بگردم گرد دل کز گردش بسیـار من
غزل شماره ۱۸۰۳: بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد درون زمن
غزل شماره ۱۸۰۴: با آن سبک روحی گل وان لطف شـه برگ سمن
غزل شماره ۱۸۰۵: پوشیده چون جان مـی روی اندر مـیان جان من
غزل شماره ۱۸۰۶: آن سو مرو این سو بیـا ای گلبن خندان من
غزل شماره ۱۸۰۷: ای بس کـه از آواز دش واماندهام زین راه من
غزل شماره ۱۸۰۸: با آنک از پیوستگی من عشق گشتم عشق من
غزل شماره ۱۸۰۹: بر گرد گل مـی گشت دی نقش خیـال یـار من
غزل شماره ۱۸۱۰: من دزد دیدم کو برد مال و متاع مردمان
غزل شماره ۱۸۱۱: خوش مـی گریزی هر طرف از حلقه ما نی مکن
غزل شماره ۱۸۱۲: ای نور افلاک و زمـین چشم و چراغ غیب بین
غزل شماره ۱۸۱۳: کو خر من کو خر من پار بمرد آن خر من
غزل شماره ۱۸۱۴: عشق تو آورد قدح پر ز بلای دل من
غزل شماره ۱۸۱۵: من خوشم از گفت خسان وزو لنج ترشان
غزل شماره ۱۸۱۶: آینـهای بزدایم از جهت منظر من
غزل شماره ۱۸۱۷: قصد جفاها نکنی ور ی با دل من
غزل شماره ۱۸۱۸: قصد جفاها نکنی ور ی با دل من
غزل شماره ۱۸۱۹: کافرم ار درون دو جهان عشق بود خوشتر از این
غزل شماره ۱۸۲۰: هی چه گریزی چندین یک نفس این جا بنشین
غزل شماره ۱۸۲۱: آب حیـات عشق را درون رگ ما روانـه کن
غزل شماره ۱۸۲۲: ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من
غزل شماره ۱۸۲۳: سیر نمـیشوم ز تو نیست جز این گناه من
غزل شماره ۱۸۲۴: سیر نمـیشوم ز تو ای مـه جان فزای من
غزل شماره ۱۸۲۵: من طربم طرب منم زهره زند نوای من
غزل شماره ۱۸۲۶: هر کی ز حور پرسدت رخ بنما کـه همچنین
غزل شماره ۱۸۲۷: دوش چه خوردهای دلا راست بگو نـهان مکن
غزل شماره ۱۸۲۸: باز نگار مـی کشد چون شتران مـهار من
غزل شماره ۱۸۲۹: گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یـار من
غزل شماره ۱۸۳۰: که تا تو حریف من شدی ای مـه دلستان من
غزل شماره ۱۸۳۱: راز تو فاش مـی کنم صبر نماند بیش از این
غزل شماره ۱۸۳۲: مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن
غزل شماره ۱۸۳۳: آمدهام بـه عذر تو ای طرب و قرار جان
غزل شماره ۱۸۳۴: عید نمای عید را ای تو هلال عید من
غزل شماره ۱۸۳۵: گرم درآ و دم مده ساقی بردبار من
غزل شماره ۱۸۳۶: باز بهار مـی کشد زندگی از بهار من
غزل شماره ۱۸۳۷: یـا رب من بدانمـیچیست مراد یـار من
غزل شماره ۱۸۳۸: چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من
غزل شماره ۱۸۳۹: واقعهای بدیدهام لایق لطف و آفرین
غزل شماره ۱۸۴۰: مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین
غزل شماره ۱۸۴۱: که تا چه خیـال بستهای ای بت بدگمان من
غزل شماره ۱۸۴۲: چهره شرمگین تو بستد شرمگان من
غزل شماره ۱۸۴۳: دوش چه خوردهای دلا راست بگو نـهان مکن
غزل شماره ۱۸۴۴: مرا درون دل همـیآید کـه من دل را کنم قربان
غزل شماره ۱۸۴۵: عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان
غزل شماره ۱۸۴۶: حرام هست ای مسلمانان از این خانـه برون رفتن
غزل شماره ۱۸۴۷: خرامان مـی روی درون دل چراغ افروز جان و تن
غزل شماره ۱۸۴۸: چه باشد پیشـه عاشق بجز دیوانگی
غزل شماره ۱۸۴۹: چرا کوشد مسلمان درون مسلمان را فریبیدن
غزل شماره ۱۸۵۰: چراغ عالم افروزم نمـیتابد چنین روشن
غزل شماره ۱۸۵۱: نشانیهاست درون چشمش نشانش کن نشانش کن
غزل شماره ۱۸۵۲: چو آمد روی مـه رویم کی باشم من کـه باشم من
غزل شماره ۱۸۵۳: چو افتم من ز عشق دل بـه پای دلربای من
غزل شماره ۱۸۵۴: چه دانی تو خراباتی کـه هست از شش جهت بیرون
غزل شماره ۱۸۵۵: چه دانستم کـه این سودا مرا زین سان کند مجنون
غزل شماره ۱۸۵۶: مرا هر دم همـیگویی کـه برگو قطعه شیرین
غزل شماره ۱۸۵۷: توقع دارم از لطف تو ای صدر نکوآیین
غزل شماره ۱۸۵۸: چو افتم من ز عشق دل بـه پای دلربای من
غزل شماره ۱۸۵۹: منم آن حلقه درون گوش و نشسته گوش شمس الدین
غزل شماره ۱۸۶۰: الا ای باد شبگیرم بیـار اخبار شمس الدین
غزل شماره ۱۸۶۱: ای قاعده مستان درون همدگر افتادن
غزل شماره ۱۸۶۲: چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن
غزل شماره ۱۸۶۳: ای سنجق نصرالله وی مشعله یـاسین
غزل شماره ۱۸۶۴: درون پرده دل بنگر صد آبستان
غزل شماره ۱۸۶۵: ای سرو و گل بستان بنگر بـه تهی دستان
غزل شماره ۱۸۶۶: ای کار من از تو زر ای سیمبر مستان
غزل شماره ۱۸۶۷: ای جانک من چونی یک بوسه بـه چند ای جان
غزل شماره ۱۸۶۸: دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
غزل شماره ۱۸۶۹: رو مذهب عاشق را برعروشها دان
غزل شماره ۱۸۷۰: ای نفس چو سگ آخر که تا چند زنی دندان
غزل شماره ۱۸۷۱: دو چیز نخواهد بد درون هر دو جهان مـی دان
غزل شماره ۱۸۷۲: ای درون غم بیـهوده رو کم ترکوا برخوان
غزل شماره ۱۸۷۳: دانی کـه کجا جویی ما را بـه گه جستن
غزل شماره ۱۸۷۴: از آتش روی خود اندر دلم آتش زن
غزل شماره ۱۸۷۵: ای یـار مقامردل پیش آ و دمـی کم زن
غزل شماره ۱۸۷۶: بی جا شو درون وحدت درون عین فنا جا کن
غزل شماره ۱۸۷۷: ای دل چو نمـیگردد درون شرح زبان من
غزل شماره ۱۸۷۸: من گوش کشان گشتم از لیلی و از مجنون
غزل شماره ۱۸۷۹: آرایش باغ آمد این روی چه روی هست این
غزل شماره ۱۸۸۰: درون زیر نقاب شب این زنگیکان را بین
غزل شماره ۱۸۸۱: از چشمـه جان ره شد درون خانـه هر مسکین
غزل شماره ۱۸۸۲: آن کـه تو را بیند وانگه نظرش بر تن
غزل شماره ۱۸۸۳: بی او نتوان رفتن بیاو نتوان گفتن
غزل شماره ۱۸۸۴: آن ساعد سیمـین را درون گردن ما افکن
غزل شماره ۱۸۸۵: ای سرده صد سودا دستار چنین مـی کن
غزل شماره ۱۸۸۶: نی نی بـه از این حتما با دوست وفا
غزل شماره ۱۸۸۷: گرت هست سر ما سر و ریش بجنبان
غزل شماره ۱۸۸۸: بیـا بوسه بـه چند هست از آن لعل مثمن
غزل شماره ۱۸۸۹: دل دل دل تو دل مرا مرنجان
غزل شماره ۱۸۹۰: با روی تو کفر هست به معنی نگ
غزل شماره ۱۸۹۱: ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن
غزل شماره ۱۸۹۲: هر شب کـه بود قاعده سفره نـهادن
غزل شماره ۱۸۹۳: صد گوش نوم باز شد از راز شنودن
غزل شماره ۱۸۹۴: گر زانک ملولی ز من ای فتنـه حوران
غزل شماره ۱۸۹۵: بفریفتیم دوش و پرندوش بـه دستان
غزل شماره ۱۸۹۶: نشاید از تو چندین جور
غزل شماره ۱۸۹۷: درون این دم همدمـی آمد خمش کن
غزل شماره ۱۸۹۸: ندا آمد بـه جان از چرخ پروین
غزل شماره ۱۸۹۹: دل خون خواره را یک باره بستان
غزل شماره ۱۹۰۰: بیـا ای مونس جانهای مستان
غزل شماره ۱۹۰۱: ز زخم دف کفم بدرید ای جان
غزل شماره ۱۹۰۲: چرا منکر شدی ای مـیر کوران
غزل شماره ۱۹۰۳: شنیدی تو کـه خط آمد ز خاقان
غزل شماره ۱۹۰۴: کجا خواهی ز چنگ ما پ
غزل شماره ۱۹۰۵: اگر تو عاشقی غم را رها کن
غزل شماره ۱۹۰۶: تو نقد قلب را از زر برون کن
غزل شماره ۱۹۰۷: گر این جا حاضری سر همچنین کن
غزل شماره ۱۹۰۸: نتانی آمدن این راه با من
غزل شماره ۱۹۰۹: دل معشوق سوزیده هست بر من
غزل شماره ۱۹۱۰: تو هر جزو جهان را بر گذر بین
غزل شماره ۱۹۱۱: تو را پندی دهم ای طالب دین
غزل شماره ۱۹۱۲: بیـا ساقی مـی ما را بگردان
غزل شماره ۱۹۱۳: بـه باغ آییم فردا جمله یـاران
غزل شماره ۱۹۱۴: اگر خواهی مرا مـی درون هوا کن
غزل شماره ۱۹۱۵: برو ای دل بـه سوی دلبر من
غزل شماره ۱۹۱۶: برآ بر بام و اکنون ماه نو بین
غزل شماره ۱۹۱۷: چو بربندند ناگاهت زنخدان
غزل شماره ۱۹۱۸: فرود آ تو ز مرکب بار مـی بین
غزل شماره ۱۹۱۹: عشق هست بر آسمان پ
غزل شماره ۱۹۲۰: دیر آمدهای مرو شتابان
غزل شماره ۱۹۲۱: ای ساقی و دستگیر مستان
غزل شماره ۱۹۲۲: ما شادتریم یـا تو ای جان
غزل شماره ۱۹۲۳: ای روی مـه تو شاد خندان
غزل شماره ۱۹۲۴: ای روی تو نوبهار خندان
غزل شماره ۱۹۲۵: بازآمد آستین فشانان
غزل شماره ۱۹۲۶: مال هست و زر هست مکسب تن
غزل شماره ۱۹۲۷: وقت آمد توبه را شکستن
غزل شماره ۱۹۲۸: ای دوست عتاب را رها کن
غزل شماره ۱۹۲۹: ای عربده کرده دوش با من
غزل شماره ۱۹۳۰: امروز تو خوشتری و یـا من
غزل شماره ۱۹۳۱: عقل از کف عشق خورد افیون
غزل شماره ۱۹۳۲: ای دشمن عقل و جان شیرین
غزل شماره ۱۹۳۳: برخیز و صبوح را برنجان
غزل شماره ۱۹۳۴: از ما مرو ای چراغ روشن
غزل شماره ۱۹۳۵: دلبر بیگانـه صورت مـهر دارد درون نـهان
غزل شماره ۱۹۳۶: عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن
غزل شماره ۱۹۳۷: هر خوشی کـه فوت شد از تو مباش اندوهگین
غزل شماره ۱۹۳۸: نازنینی را رها کن با شـهان نازنین
غزل شماره ۱۹۳۹: مـی پرد این مرغ دیگر درون جنان عاشقان
غزل شماره ۱۹۴۰: ای ز تو مـه پای کوبان وز تو زهره دف زنان
غزل شماره ۱۹۴۱: مـهرهای از جان ربودم بیدهان و بیدهان
غزل شماره ۱۹۴۲: من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نـهان
غزل شماره ۱۹۴۳: مـی گزید او آستین را شرمگین درون آمدن
غزل شماره ۱۹۴۴: چون ببینی آفتاب از روی دلبر یـاد کن
غزل شماره ۱۹۴۵: هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یـار من
غزل شماره ۱۹۴۶: کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من
غزل شماره ۱۹۴۷: سوی بیماران خود شد شاه مـه رویـان من
غزل شماره ۱۹۴۸: بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون
غزل شماره ۱۹۴۹: آنچ مـی آید ز وصفت این زمانم درون دهن
غزل شماره ۱۹۵۰: بوی آن باغ و بهار و گلبن رعناست این
غزل شماره ۱۹۵۱: ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین
غزل شماره ۱۹۵۲: هست ما را هر زمانی از نگار راستین
غزل شماره ۱۹۵۳: هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین
غزل شماره ۱۹۵۴: عیشهاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان
غزل شماره ۱۹۵۵: ای زیـان و ای زیـان و ای زیـان و ای زیـان
غزل شماره ۱۹۵۶: سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن
غزل شماره ۱۹۵۷: هست عاقل هر زمانی درون غم پیدا شدن
غزل شماره ۱۹۵۸: ساقیـا چون مست گشتی خویش را بر من بزن
غزل شماره ۱۹۵۹: روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانـه زن
غزل شماره ۱۹۶۰: آفتابا بار دیگر خانـه را پرنور کن
غزل شماره ۱۹۶۱: نوبهارا جان مایی جانها را تازه کن
غزل شماره ۱۹۶۲: یـار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من
غزل شماره ۱۹۶۳: پرده بردار ای حیـات جان و جان افزای من
غزل شماره ۱۹۶۴: شمس دین بر یوسفان و نازنینان نازنین
غزل شماره ۱۹۶۵: درون مـیان ظلمت جان تو نور چیست آن
غزل شماره ۱۹۶۶: جام پر کن ساقیـا آتش بزن اندر غمان
غزل شماره ۱۹۶۷: ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان
غزل شماره ۱۹۶۸: ای دل من درون هوایت همچو آب و ماهیـان
غزل شماره ۱۹۶۹: از بدیها آن چه گویم هست قصدم خویشتن
غزل شماره ۱۹۷۰: مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن
غزل شماره ۱۹۷۱: از هر غری افسردهای درون کار من
غزل شماره ۱۹۷۲: عاشقا دو چشم بگشا چارجو درون خود ببین
غزل شماره ۱۹۷۳: موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین
غزل شماره ۱۹۷۴: ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمـین
غزل شماره ۱۹۷۵: عشق شمس الدین هست یـا نور کف موسی هست آن
غزل شماره ۱۹۷۶: عشق شمس حق و دین کان گوهر کانی هست آن
غزل شماره ۱۹۷۷: درون ستایشهای شمس الدین نباشم مفتتن
غزل شماره ۱۹۷۸: ایـها الساقی ادر کأس الحمـیا نصف من
غزل شماره ۱۹۷۹: عاشقان را مژدهای از سرفراز راستین
غزل شماره ۱۹۸۰: یـارکان ی کنید اندر غمم خوشتر از این
غزل شماره ۱۹۸۱: مطربا نرمک بزن که تا روح بازآید بـه تن
غزل شماره ۱۹۸۲: گلسن بنده ستایک غرضم یق اشد رسن
غزل شماره ۱۹۸۳: بـه خدا مـیل ندارم نـه بـه چرب و نـه بـه شیرین
غزل شماره ۱۹۸۴: بده آن مرد ترش را قدحی ای شـه شیرین
غزل شماره ۱۹۸۵: صنما بیـار باده بنشان خمار مستان
غزل شماره ۱۹۸۶: صنما بـه چشم شوخت کـه به چشم اشارتی کن
غزل شماره ۱۹۸۷: هله نیم مست گشتم قدحی دگر مدد کن
غزل شماره ۱۹۸۸: چه شکر داد عجب یوسف خوبی بـه لبان
غزل شماره ۱۹۸۹: جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
غزل شماره ۱۹۹۰: جان حیوان کـه ندیده هست بجز کاه و عطن
غزل شماره ۱۹۹۱: همـه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن
غزل شماره ۱۹۹۲: خوی با ما کن و با بیخبران خوی مکن
غزل شماره ۱۹۹۳: هیچ باشد کـه رسد آن شکر و پسته من
غزل شماره ۱۹۹۴: بشنو از بوالهوسان قصه مـیر عسسان
غزل شماره ۱۹۹۵: اینک آن انجم روشن کـه فلک چاکرشان
غزل شماره ۱۹۹۶: چون خیـال تو درآید بـه دلم کنان
غزل شماره ۱۹۹۷: هر کـه را گشت سر از غایت برگردیدن
غزل شماره ۱۹۹۸: بـه خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن
غزل شماره ۱۹۹۹: مکن ای دوست ز جور این دلم آواره مکن
غزل شماره ۲۰۰۰: ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من
غزل شماره ۲۰۰۱: دم ده و عشوه ده ای دلبر سیمـین بر من
غزل شماره ۲۰۰۲: تو سبب سازی و دانایی آن سلطان بین
غزل شماره ۲۰۰۳: همـه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن
غزل شماره ۲۰۰۴: شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان
غزل شماره ۲۰۰۵: چه نشستی دور چون بیگانگان
غزل شماره ۲۰۰۶: هر کجا کـه پا نـهی ای جان من
غزل شماره ۲۰۰۷: شاه ما باری به منظور کاهلان
غزل شماره ۲۰۰۸: مـی بده ای ساقی آخرزمان
غزل شماره ۲۰۰۹: نک بهاران شد صلا ای لولیـان
غزل شماره ۲۰۱۰: بشنو از دل نکتههای بیسخن
غزل شماره ۲۰۱۱: جان جانهایی تو جان را برشکن
غزل شماره ۲۰۱۲: ای دلارام من و ای دل شکن
غزل شماره ۲۰۱۳: ساقیـا برخیز و مـی درون جام کن
غزل شماره ۲۰۱۴: راز چون با من نگوید یـار من
غزل شماره ۲۰۱۵: فقر را درون خواب دیدم دوش من
غزل شماره ۲۰۱۶: جان من جان تو جانت جان من
غزل شماره ۲۰۱۷: آمد آمد درون مـیان خوب ختن
غزل شماره ۲۰۱۸: مرغ خانـه با هما پر وا مکن
غزل شماره ۲۰۱۹: ای ببرده دل تو قصد جان مکن
غزل شماره ۲۰۲۰: ای خدا این وصل را هجران مکن
غزل شماره ۲۰۲۱: صبحدم شد زود برخیز ای جوان
غزل شماره ۲۰۲۲: ای زیـان و ای زیـان و ای زیـان
غزل شماره ۲۰۲۳: رو قرار از دل مستان بستان
غزل شماره ۲۰۲۴: مات خود را صنما مات مکن
غزل شماره ۲۰۲۵: ای بـه انکار سوی ما نگران
غزل شماره ۲۰۲۶: بـه شکرخنده ببردی دل من
غزل شماره ۲۰۲۷: ای امتان باطل بر نان زنید بر نان
غزل شماره ۲۰۲۸: گر چه بسی نشستم درون نار که تا به گردن
غزل شماره ۲۰۲۹: ای مرغ آسمانی آمد گه پ
غزل شماره ۲۰۳۰: گفتی مرا کـه چونی درون روی ما نظر کن
غزل شماره ۲۰۳۱: ای محو راه گشته از محو هم سفر کن
غزل شماره ۲۰۳۲: من از کی باک دارم خاصه کـه یـار با من
غزل شماره ۲۰۳۳: جانا نخست ما را مرد مدام گردان
غزل شماره ۲۰۳۴: ای دل ز شاه حوران یـا قبله صبوران
غزل شماره ۲۰۳۵: آن خوب را طلب کن اندر مـیان حوران
غزل شماره ۲۰۳۶: امروز سرکشان را عشقت جلوه
غزل شماره ۲۰۳۷: چون جان تو مـیستانی چون شکر هست مردن
غزل شماره ۲۰۳۸: از زنگ لشکر آمد بر قلب لشکرش زن
غزل شماره ۲۰۳۹: رو سر بنـه بـه بالین تنـها مرا رها کن
غزل شماره ۲۰۴۰: روز هست ای دو دیده درون رو نظر کن
غزل شماره ۲۰۴۱: پروانـه شد درون آتش گفتا کـه همچنین کن
غزل شماره ۲۰۴۲: ای سنگ دل تو جان را دریـای پرگهر کن
غزل شماره ۲۰۴۳: دیدی چه گفت بهمن هیزم بنـه چو خرمن
غزل شماره ۲۰۴۴: جانا بیـار باده و بختم بلند کن
غزل شماره ۲۰۴۵: تو آب روشنی تو درون این آب گل مکن
غزل شماره ۲۰۴۶: مستی و عاشقی و جوانی و جنس این
غزل شماره ۲۰۴۷: مـیآیدم ز رنگ تو ای یـار بوی آن
غزل شماره ۲۰۴۸: آن کیست ای خدای کز این دام خامشان
غزل شماره ۲۰۴۹: ای دم بـه دم مصور جان از درون تن
غزل شماره ۲۰۵۰: جانا بیـار باده و بختم تمام کن
غزل شماره ۲۰۵۱: مـیبینمت کـه عزم جفا مـیکنی مکن
غزل شماره ۲۰۵۲: ای آنک از مـیانـه کران مـیکنی مکن
غزل شماره ۲۰۵۳: با عاشقان نشین و همـه عاشقی گزین
غزل شماره ۲۰۵۴: بشنیدهام کـه عزم سفر مـیکنی مکن
غزل شماره ۲۰۵۵: مست شدی عاقبت آمدی اندر مـیان
غزل شماره ۲۰۵۶: خواجه غلط کردهای درون روش یـار من
غزل شماره ۲۰۵۷: یـار شو و یـار بین دل شو و دلدار بین
غزل شماره ۲۰۵۸: با رخ چون مشعله بر درون ما کیست آن
غزل شماره ۲۰۵۹: گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان
غزل شماره ۲۰۶۰: یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران
غزل شماره ۲۰۶۱: بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن
غزل شماره ۲۰۶۲: سیر نشد چشم و دل از نظر شاه من
غزل شماره ۲۰۶۳: ای رخ خندان تو مایـه صد گلستان
غزل شماره ۲۰۶۴: باز فروریخت عشق از درون و دیوار من
غزل شماره ۲۰۶۵: باز درآمد ز راه فتنـه برانگیز من
غزل شماره ۲۰۶۶: باز برآمد ز کوه خسرو شیرین من
غزل شماره ۲۰۶۷: ای هوس عشق تو کرده جهان را زبون
غزل شماره ۲۰۶۸: بازشکستند خلق سلسله یـا مسلمـین
غزل شماره ۲۰۶۹: بیش مکن همچنان خانـه درآ همچنین
غزل شماره ۲۰۷۰: یـا تو ترش کرده رو مایـه ده شکران
غزل شماره ۲۰۷۱: هر چه کنی تو کرده من دان
غزل شماره ۲۰۷۲: جفای تلخ تو گوهر کند مرا ای جان
غزل شماره ۲۰۷۳: دلا تو شـهد منـه درون دهان رنجوران
غزل شماره ۲۰۷۴: مکن مکن کـه روا نیست بیگنـه کشتن
غزل شماره ۲۰۷۵: توی کـه بدرقه باشی گهی گهی رهزن
غزل شماره ۲۰۷۶: بـه جان تو کـه از این دلشده کرانـه مکن
غزل شماره ۲۰۷۷: بـه من نگر بـه دو رخسار زعفرانی من
غزل شماره ۲۰۷۸: چهار روز ببودم بـه پیش تو مـهمان
غزل شماره ۲۰۷۹: مقام ناز نداری برو تو ناز مکن
غزل شماره ۲۰۸۰: چهار شعر بگفتم بگفت نی بـه از این
غزل شماره ۲۰۸۱: نعیم تو نـه از آن هست که سیر گردد جان
غزل شماره ۲۰۸۲: به منظور چشم تو صد چشم بد توان دیدن
غزل شماره ۲۰۸۳: اگر سزایتو نبود گفته من
غزل شماره ۲۰۸۴: بیـا بیـا کـه ز هجرت نـه عقل ماند نـه دین
غزل شماره ۲۰۸۵: بـه صلح آمد آن ترک تند عربده کن
غزل شماره ۲۰۸۶: من کجا بودم عجب بیتو این چندین زمان
غزل شماره ۲۰۸۷: بگویم مثالی از این عشق سوزان
غزل شماره ۲۰۸۸: ببردی دلم را بدادی بـه زاغان
غزل شماره ۲۰۸۹: تنت زین جهان هست و دل زان جهان
غزل شماره ۲۰۹۰: بـه پیش آر سغراق گلگون من
غزل شماره ۲۰۹۱: ای هفت دریـا گوهر عطا کن
غزل شماره ۲۰۹۲: آن دلبر من آمد بر من
غزل شماره ۲۰۹۳: تازه شد از او باغ و بر من
غزل شماره ۲۰۹۴: یک قوصره پر دارم ز سخن
غزل شماره ۲۰۹۵: با من صنما دل یک دله کن
غزل شماره ۲۰۹۶: گر تنگ بدی این من
غزل شماره ۲۰۹۷: چون دل جانا بنشین بنشین
غزل شماره ۲۰۹۸: شب محنت کـه بد طبیب و تو افکار یـاد کن
غزل شماره ۲۰۹۹: چند نظاره جهان
غزل شماره ۲۱۰۰: چند بوسه وظیفه تعیین کن
غزل شماره ۲۱۰۱: سیر گشتم ز نازهای خسان
غزل شماره ۲۱۰۲: چیست با عشق آشنا بودن
غزل شماره ۲۱۰۳: گر چه اندر فغان و نالیدن
غزل شماره ۲۱۰۴: شب کـه جهان هست پر از لولیـان
غزل شماره ۲۱۰۵: ساقی من خیزد بیگفت من
غزل شماره ۲۱۰۶: مست رسید آن بت بیباک من
غزل شماره ۲۱۰۷: جان منی جان منی جان من
غزل شماره ۲۱۰۸: مـینروم هیچ از این خانـه من
غزل شماره ۲۱۰۹: ای تو پناه همـه روز محن
غزل شماره ۲۱۱۰: بانگ برآمد ز خرابات من
غزل شماره ۲۱۱۱: بانگ برآمد ز خرابات من
غزل شماره ۲۱۱۲: ظلمت شب پرتو ظلمات من
غزل شماره ۲۱۱۳: ای تو چو خورشید و شـه خاص من
غزل شماره ۲۱۱۴: بانگ برآمد ز دل و جان من
غزل شماره ۲۱۱۵: بازرسید آن بت زیبای من
غزل شماره ۲۱۱۶: آمدهای بیگه خامش مشین
غزل شماره ۲۱۱۷: پیشتر آ ای صنم شنگ من
غزل شماره ۲۱۱۸: مـی تلخی کـه تلخیها بدو گردد همـه شیرین
غزل شماره ۲۱۱۹: اگر امروز دلدارم درآید همچو دی خندان
غزل شماره ۲۱۲۰: دگرباره چو مـه کردیم خرمن
غزل شماره ۲۱۲۱: افندس مسین کاغا یومـیندن
غزل شماره ۲۱۲۲: کیف اتوب یـا اخی من سکر کارجوان
غزل شماره ۲۱۲۳: العشق یقول لی تزین
غزل شماره ۲۱۲۴: ایـا بدر الدجی بل انت احسن
غزل شماره ۲۱۲۵: اطیب الاسفار عندی انتقالی من مکان
غزل شماره ۲۱۲۶: اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین
غزل شماره ۲۱۲۷: یـا صغیر السن یـا رطب البدن
غزل شماره ۲۱۲۸: ابشر ثم ابشر یـا مؤتمن
غزل شماره ۲۱۲۹: نحن الی سیدنا راجعون
و
غزل شماره ۲۱۳۰: ای عاشقان ای عاشقان آن کـه بیند روی او
غزل شماره ۲۱۳۱: حیلت رها کن عاشقا دیوانـه شو دیوانـه شو
غزل شماره ۲۱۳۲: مستی ببینی رازدان مـیدانک باشد مست او
غزل شماره ۲۱۳۳: بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو
غزل شماره ۲۱۳۴: نبود چنین مـه درون جهان ای دل همـین جا لنگ شو
غزل شماره ۲۱۳۵: ای شعشعه نور فلق درون قبه مـینای تو
غزل شماره ۲۱۳۶: ساقی اگر کم شد مـیت دستار ما بستان گرو
غزل شماره ۲۱۳۷: آنخر کز حاسدی عیسی بود تشویش او
غزل شماره ۲۱۳۸: ای عشق تو موزونتری یـا باغ و سیبستان تو
غزل شماره ۲۱۳۹: والله ملولم من کنون از جام و سغراق و کدو
غزل شماره ۲۱۴۰: دل دی خراب و مست و خوش هر سو همـیافتاد از او
غزل شماره ۲۱۴۱: ای تن و جان بنده او بند شکرخنده او
غزل شماره ۲۱۴۲: چون بجهد خنده ز من خنده نـهان دارم از او
غزل شماره ۲۱۴۳: روشنی خانـه تویی خانـه بمگذار و مرو
غزل شماره ۲۱۴۴: کار جهان هر چه شود کار تو کو بار تو کو
غزل شماره ۲۱۴۵: شب شد ای خواجه ز کی آخر آن یـار تو کو
غزل شماره ۲۱۴۶: ای شکران ای شکران کان شکر دارم از او
غزل شماره ۲۱۴۷: چیست کـه هر دمـی چنین مـیکشدم بـه سوی او
غزل شماره ۲۱۴۸: جان و سر تو ای پسر نیستی بـه پای تو
غزل شماره ۲۱۴۹: ای تو خموش پرسخن چیست خبر بیـا بگو
غزل شماره ۲۱۵۰: عید نمـیدهد فرح بینظر هلال تو
غزل شماره ۲۱۵۱: درون سفر هوای تو بیخبرم بـه جان تو
غزل شماره ۲۱۵۲: سخت خوش هست چشم تو و آن رخ گلفشان تو
غزل شماره ۲۱۵۳: ای تو امان هر بلا ما همـه درون امان تو
غزل شماره ۲۱۵۴: هین کژ و راست مـیروی باز چه خوردهای بگو
غزل شماره ۲۱۵۵: کی ز جهان برون شود جزو جهان هله بگو
غزل شماره ۲۱۵۶: سیمبرا ز سیم تو سیمبرم بـه جان تو
غزل شماره ۲۱۵۷: سنگ شکاف مـیکند درون هوس لقای تو
غزل شماره ۲۱۵۸: من کـه ستیزه روترم درون طلب لقای تو
غزل شماره ۲۱۵۹: باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو
غزل شماره ۲۱۶۰: ندیدم درون جهان را کـه تا سر پر نبودهست او
غزل شماره ۲۱۶۱: اگر نـه عاشق اویم چه مـیپویم بـه کوی او
غزل شماره ۲۱۶۲: دگرباره بشو بدان سانم بـه جان تو
غزل شماره ۲۱۶۳: چو شیرینتر نمود ای جان مـها شور و بلای تو
غزل شماره ۲۱۶۴: اگر بگذشت روز ای جان بـه شب مـهمان مستان شو
غزل شماره ۲۱۶۵: فقیر هست او فقیر هست او فقیر ابن الفقیر هست او
غزل شماره ۲۱۶۶: دگرباره بشو بدان سانم بـه جان تو
غزل شماره ۲۱۶۷: دل آتش پذیر از توست برق و سنگ و آهن تو
غزل شماره ۲۱۶۸: نمـیگفتی مرا روزی کـه ما را یـار غاری تو
غزل شماره ۲۱۶۹: ز مکر حق مباش ایمن اگر صد بخت بینی تو
غزل شماره ۲۱۷۰: هر شش جهتم ای جان منقوش جمال تو
غزل شماره ۲۱۷۱: گشتهست طپان جانم ای جان و جهان برگو
غزل شماره ۲۱۷۲: هم آگه و هم ناگه مـهمان من آمد او
غزل شماره ۲۱۷۳: چنگ خردم بگسل تاری من و تاری تو
غزل شماره ۲۱۷۴: ای یـار قلندردل دلتنگ چرایی تو
غزل شماره ۲۱۷۵: درون خشکی ما بنگر و آن پرده تر برگو
غزل شماره ۲۱۷۶: آن دلبر عیـار جگرخواره ما کو
غزل شماره ۲۱۷۷: خزان عاشقان را نوبهار او
غزل شماره ۲۱۷۸: تو کمترخوارهای هشیـار مـیرو
غزل شماره ۲۱۷۹: تو جام عشق را بستان و مـیرو
غزل شماره ۲۱۸۰: از این پستی بـه سوی آسمان شو
غزل شماره ۲۱۸۱: دل و جان را طربگاه و مقام او
غزل شماره ۲۱۸۲: بـه پیشت نام جان گویم زهی رو
غزل شماره ۲۱۸۳: بـه پیشت نام جان گویم زهی رو
غزل شماره ۲۱۸۴: بیـا ای رونق گلزار از این سو
غزل شماره ۲۱۸۵: چو بگشادم نظر از شیوه تو
غزل شماره ۲۱۸۶: خداوندا چو تو صاحب قران کو
غزل شماره ۲۱۸۷: گران جانی مکن ای یـار برگو
غزل شماره ۲۱۸۸: درون این و در این های و در این هو
غزل شماره ۲۱۸۹: بازم صنما چه مـیفریبی تو
غزل شماره ۲۱۹۰: دیدی کـه چه کرد آن پری رو
غزل شماره ۲۱۹۱: ای رونق نوبهار برگو
غزل شماره ۲۱۹۲: ای عارف خوش کلام برگو
غزل شماره ۲۱۹۳: ای صید رخ تو شیر و آهو
غزل شماره ۲۱۹۴: آن وعده کـه کردهای مرا کو
غزل شماره ۲۱۹۵: خوش خرامان مـیروی ای جان جان بیمن مرو
غزل شماره ۲۱۹۶: از حلاوتها کـه هست از خشم و از دشنام او
غزل شماره ۲۱۹۷: ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو
غزل شماره ۲۱۹۸: جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
غزل شماره ۲۱۹۹: ای سنایی عاشقان را درد حتما درد کو
غزل شماره ۲۲۰۰: ای صبا بادی کـه داری درون سر از یـاری بگو
غزل شماره ۲۲۰۱: درون گذر آمد خیـالش گفت جان این هست او
غزل شماره ۲۲۰۲: ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو
غزل شماره ۲۲۰۳: جسم و جان با خود نخواهم خانـه خمار کو
غزل شماره ۲۲۰۴: عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو
غزل شماره ۲۲۰۵: دوش خوابی دیدهام خود عاشقان را خواب کو
غزل شماره ۲۲۰۶: ای برادر عاشقی را درد حتما درد کو
غزل شماره ۲۲۰۷: درون خلاصه عشق آخر شیوه اسلام کو
غزل شماره ۲۲۰۸: ناله ای کن عاشقانـه درد محرومـی بگو
غزل شماره ۲۲۰۹: ای ز رویت تافته درون هر زمانی نور نو
غزل شماره ۲۲۱۰: طرب اندر طرب هست او کـه در عقل شکست او
غزل شماره ۲۲۱۱: ز من و تو شرری زاد درون این دل ز چنان رو
غزل شماره ۲۲۱۲: تو بمال گوش بربط کـه عظیم کاهل هست او
غزل شماره ۲۲۱۳: خنک آن جان کـه رود مست و خرامان بر او
غزل شماره ۲۲۱۴: خنک آن دم کـه نشینیم درون ایوان من و تو
غزل شماره ۲۲۱۵: گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
غزل شماره ۲۲۱۶: تن مزن ای پسر خوش دم خوش کام بگو
غزل شماره ۲۲۱۷: چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو
غزل شماره ۲۲۱۸: همـه خوردند و برفتند و بماندم من و تو
غزل شماره ۲۲۱۹: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
غزل شماره ۲۲۲۰: هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو
غزل شماره ۲۲۲۱: سر و پا گم کند آن کـه شود دلخوش از او
غزل شماره ۲۲۲۲: سر عثمان تو مست هست بر او ریز کدو
غزل شماره ۲۲۲۳: ای همـه سرگشتگان مـهمان تو
غزل شماره ۲۲۲۴: ای بمرده هر چه جان درون پای او
غزل شماره ۲۲۲۵: شکر ایزد را کـه دیدم روی تو
غزل شماره ۲۲۲۶: ای بکرده رخت عشاقان گرو
غزل شماره ۲۲۲۷: مطربا اسرار ما را بازگو
غزل شماره ۲۲۲۸: جان ما را هر نفس بستان نو
غزل شماره ۲۲۲۹: ای غذای جان مستم نام تو
غزل شماره ۲۲۳۰: صوفیـانیم آمده درون کوی تو
غزل شماره ۲۲۳۱: مـیدوید از هر طرف درون جست و جو
غزل شماره ۲۲۳۲: بـه حریفان بنشین خواب مرو
غزل شماره ۲۲۳۳: ای ترک ماه چهره چه گردد کـه صبح تو
غزل شماره ۲۲۳۴: ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
غزل شماره ۲۲۳۵: آمد خیـال آن رخ چون گلستان تو
غزل شماره ۲۲۳۶: جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو
غزل شماره ۲۲۳۷: این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو
غزل شماره ۲۲۳۸: ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو
غزل شماره ۲۲۳۹: رفتم بـه کوی خواجه و گفتم کـه خواجه کو
غزل شماره ۲۲۴۰: ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو
غزل شماره ۲۲۴۱: هان ای جمال دلبر ای شاد وقت تو
غزل شماره ۲۲۴۲: که تا که درآمد بـه باغ چهره گلنار تو
غزل شماره ۲۲۴۳: آینـه جان شده چهره تابان تو
غزل شماره ۲۲۴۴: سیر نیم سیر نی ازخندان تو
غزل شماره ۲۲۴۵: مطرب مـهتاب رو آنچ شنیدی بگو
غزل شماره ۲۲۴۶: ای سر مردان برگو برگو
غزل شماره ۲۲۴۷: مرا اگر تو نیـابی بـه پیش یـار بجو
غزل شماره ۲۲۴۸: من آن نیم کـه بگویم حدیث نعمت او
غزل شماره ۲۲۴۹: بـه وقت خواب بگیری مرا کـه هین برگو
غزل شماره ۲۲۵۰: هزار بار کشیدهست عشق کافرخو
غزل شماره ۲۲۵۱: چو از سر بگیرم بود سرور او
غزل شماره ۲۲۵۲: بیدل شدهام بهر دل تو
غزل شماره ۲۲۵۳: نور دل ما روی خوش تو
غزل شماره ۲۲۵۴: دل من دل من دل من بر تو
غزل شماره ۲۲۵۵: بنشسته بـه گوشـهای دو سه مست ترانـه گو
غزل شماره ۲۲۵۶: بـه قرار تو او رسد کـه بود بیقرار تو
غزل شماره ۲۲۵۷: قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو
غزل شماره ۲۲۵۸: هله ای طالب سمو بگداز از غمش چو مو
غزل شماره ۲۲۵۹: هله طبل وفا بزن کـه بیـامد اوان تو
غزل شماره ۲۲۶۰: طیب الله عیشکم لا وحش الله منکم
غزل شماره ۲۲۶۱: بوقلمون چند از انکار تو
غزل شماره ۲۲۶۲: پرده بگردان و بزن ساز نو
غزل شماره ۲۲۶۳: یـا قمرا لوعه للقمرین سکن
غزل شماره ۲۲۶۴: بوسیسی افندیمو هم محسن و هم مـه رو
غزل شماره ۲۲۶۵: الیوم من الوصل نسیم و سعود
غزل شماره ۲۲۶۶: بگردان ساقی مـه روی جام
غزل شماره ۲۲۶۷: هم صدوا هم عتبوا عتابا ما له سبب
غزل شماره ۲۲۶۸: یـا عاشقین المقصد سیحوا الی ما ترشدوا
غزل شماره ۲۲۶۹: الا یـا ساقیـا انی لظمن و مشتاق
غزل شماره ۲۲۷۰: ابناء ربیعنا تعالوا
غزل شماره ۲۲۷۱: جود الشموس علی الوری اشراق
غزل شماره ۲۲۷۲: حد البشیر بشاره یـا جار
غزل شماره ۲۲۷۳: امسی و اصبح بالجوی اتعذب
غزل شماره ۲۲۷۴: مررت بدر فی هواه بحار
ه
غزل شماره ۲۲۷۵: امروز مستان را نگر درون مست ما آویخته
غزل شماره ۲۲۷۶: ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا کوفته
غزل شماره ۲۲۷۷: یک چند رندند این طرف درون ظل دل پنـهان شده
غزل شماره ۲۲۷۸: این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده
غزل شماره ۲۲۷۹: این کیست این این کیست این درون حلقه ناگاه آمده
غزل شماره ۲۲۸۰: ای عاشقان ای عاشقان دیوانـهام کو سلسله
غزل شماره ۲۲۸۱: ای از تو خاکی تن شده تن فکرت و گفتن شده
غزل شماره ۲۲۸۲: ای جان و دل از عشق تو درون بزم تو پا کوفته
غزل شماره ۲۲۸۳: ساقی فرخ رخ من جام چو گلنار بده
غزل شماره ۲۲۸۴: باده بده باد مده وز خودمان یـاد مده
غزل شماره ۲۲۸۵: یـا رجلا حصیده مجبنـه و مبخله
غزل شماره ۲۲۸۶: ای تو به منظور آبرو آب حیـات ریخته
غزل شماره ۲۲۸۷: آمد یـار و بر کفش جام مـیی چو مشعله
غزل شماره ۲۲۸۸: شحنـه عشق مـیکشد از دو جهان مصادره
غزل شماره ۲۲۸۹: دایم پیش خود نـهی آینـه را هرآینـه
غزل شماره ۲۲۹۰: کجا شد عهد و پیمانی کـه کردی دوش با بنده
غزل شماره ۲۲۹۱: بر آنم کز دل و دیده شوم بیزار یک باره
غزل شماره ۲۲۹۲: بـه لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانـه
غزل شماره ۲۲۹۳: یکی ماهی همـیبینم برون از دیده درون دیده
غزل شماره ۲۲۹۴: ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره
غزل شماره ۲۲۹۵: سراندازان همـیآیی نگارین جگرخواره
غزل شماره ۲۲۹۶: مرا گویی کـه چونی تو لطیف و لمتر و تازه
غزل شماره ۲۲۹۷: چو درون دل پای بنـهادی بشد از دست اندیشـه
غزل شماره ۲۲۹۸: زهی بزم خداوندی زهی مـیهای شاهانـه
غزل شماره ۲۲۹۹: سراندازان همـیآیی ز راه درون دیده
غزل شماره ۲۳۰۰: با زر غم و بیزر غم آخر غم با زر به
غزل شماره ۲۳۰۱: من سرخوش و تو دلخوش غم بیدل و بیسر به
غزل شماره ۲۳۰۲: هشیـار شدم ساقی دستار بـه من واده
غزل شماره ۲۳۰۳: ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده
غزل شماره ۲۳۰۴: هر روز پری زادی از سوی سراپرده
غزل شماره ۲۳۰۵: کی باشد من با تو باده بـه گرو خورده
غزل شماره ۲۳۰۶: ناموس مکن پیش آ ای عاشق بیچاره
غزل شماره ۲۳۰۷: بربند دهان از نان کمد شکر روزه
غزل شماره ۲۳۰۸: یـا رب چه هست آن مـه یـا رب چه هست آن مـه
غزل شماره ۲۳۰۹: من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانـه
غزل شماره ۲۳۱۰: ای غایب از این محضر از مات سلام الله
غزل شماره ۲۳۱۱: از انبهی ماهی دریـا بـه نـهان گشته
غزل شماره ۲۳۱۲: دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته
غزل شماره ۲۳۱۳: ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده
غزل شماره ۲۳۱۴: ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده
غزل شماره ۲۳۱۵: دل دست بـه یک کاسه با شـهره صنم کرده
غزل شماره ۲۳۱۶: امروز بت خندان مـیبخش کند خنده
غزل شماره ۲۳۱۷: ای خاک کف پایت رشک فلکی بوده
غزل شماره ۲۳۱۸: مستی ده و هستی دهای غمزه خماره
غزل شماره ۲۳۱۹: آن یـار غریب من آمد بـه سوی خانـه
غزل شماره ۲۳۲۰: بیبرگی بستان بین کمد دی دیوانـه
غزل شماره ۲۳۲۱: ای دل بـه کجایی تو آگاه هیی یـا نـه
غزل شماره ۲۳۲۲: هر روز فقیران را هم عید و هم آدینـه
غزل شماره ۲۳۲۳: ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه
غزل شماره ۲۳۲۴: روزی تو مرا بینی مـیخانـه درافتاده
غزل شماره ۲۳۲۵: امروز من و باده و آن یـار پری زاده
غزل شماره ۲۳۲۶: ای بر سر بازاری دستار چنان کرده
غزل شماره ۲۳۲۷: ای هر شاخی از لون دگر مـیوه
غزل شماره ۲۳۲۸: چون عزم سفر کردی فی لطف امان الله
غزل شماره ۲۳۲۹: هر موی من از عشقت بیت و غزلی گشته
غزل شماره ۲۳۳۰: آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه
غزل شماره ۲۳۳۱: ای دلبر بیصورت صورتگر ساده
غزل شماره ۲۳۳۲: ای آنک تو را ما ز همـهگزیده
غزل شماره ۲۳۳۳: این کیست چنین مست ز خمار رسیده
غزل شماره ۲۳۳۴: ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده
غزل شماره ۲۳۳۵: رندان همـه جمعند درون این دیر مغانـه
غزل شماره ۲۳۳۶: این نیم شبان کیست چو مـهتاب رسیده
غزل شماره ۲۳۳۷: هلا ساقی بیـا ساغر مرا ده
غزل شماره ۲۳۳۸: بیـا دل بر دل پردرد من نـه
غزل شماره ۲۳۳۹: ایـا گم گشتگان راه و بیراه
غزل شماره ۲۳۴۰: چنین مـیزن دو دستک که تا سحرگاه
غزل شماره ۲۳۴۱: سماع آمد هلا ای یـار برجه
غزل شماره ۲۳۴۲: خدایـا مطربان را انگبین ده
غزل شماره ۲۳۴۳: ایـا خورشید بر گردون سواره
غزل شماره ۲۳۴۴: مبارک باد آمد ماه روزه
غزل شماره ۲۳۴۵: چو بیگاه هست و باران خانـه خانـه
غزل شماره ۲۳۴۶: مکن راز مرا ای جان فسانـه
غزل شماره ۲۳۴۷: خدایـا رحمت خود را بـه من ده
غزل شماره ۲۳۴۸: فریـاد ز یـار خشم کرده
غزل شماره ۲۳۴۹: ای دیده راست راست دیده
غزل شماره ۲۳۵۰: آمد مـه و لشکر ستاره
غزل شماره ۲۳۵۱: دیدی کـه چه کرد آن یگانـه
غزل شماره ۲۳۵۲: یک جام ز صد هزار جان به
غزل شماره ۲۳۵۳: جان آمده درون جهان ساده
غزل شماره ۲۳۵۴: ای بی تو حیـاتها فسرده
غزل شماره ۲۳۵۵: ای دوش ز دست ما رهیده
غزل شماره ۲۳۵۶: ماییم قدیم عشق باره
غزل شماره ۲۳۵۷: ای گشته دلت چو سنگ خاره
غزل شماره ۲۳۵۸: ماییم و دو چشم و جان خیره
غزل شماره ۲۳۵۹: آن سفره بیـار و در مـیان نـه
غزل شماره ۲۳۶۰: ای نقد تو را زکات نسیـه
غزل شماره ۲۳۶۱: ای روز مبارک و خجسته
غزل شماره ۲۳۶۲: ای دو چشمت جاودان را نکتهها آموخته
غزل شماره ۲۳۶۳: ای ز هندستان زلفت رهزنان برخاسته
غزل شماره ۲۳۶۴: ای ز هجرانت زمـین و آسمان بگریسته
غزل شماره ۲۳۶۵: ای ز گلزار جمالت یـاسمـین پا کوفته
غزل شماره ۲۳۶۶: ای سراندازان همـه درون عشق تو پا کوفته
غزل شماره ۲۳۶۷: که تا چه عشق هست آن صنم را با دل پرخون شده
غزل شماره ۲۳۶۸: ای بـه مـیدانهای وحدت گوی شاهی باخته
غزل شماره ۲۳۶۹: چشم بگشا جانها بین از بدن بگریخته
غزل شماره ۲۳۷۰: این چه باد صرصر هست از آسمان پویـان شده
غزل شماره ۲۳۷۱: کی بود خاک صنم با خون ما آمـیخته
غزل شماره ۲۳۷۲: هله بحری شو و در رو مکن از دور نظاره
غزل شماره ۲۳۷۳: مشنو حیلت خواجه هله ای دزد شبانـه
غزل شماره ۲۳۷۴: هله صیـاد نگویی کـه چه دام هست و چه دانـه
غزل شماره ۲۳۷۵: سوی اطفال بیـامد بـه کرم مادر روزه
غزل شماره ۲۳۷۶: صنما از آنچ خوردی بهل اندکی بـه ما ده
غزل شماره ۲۳۷۷: ای خداوند یکی یـار جفاکارش ده
غزل شماره ۲۳۷۸: صد خمار هست و طرب درون نظر آن دیده
غزل شماره ۲۳۷۹: بده آن باده جانی کـه چنانیم همـه
غزل شماره ۲۳۸۰: پیش جوش عفو بیحد تو شاه
غزل شماره ۲۳۸۱: عشق بین با عاشقان آمـیخته
غزل شماره ۲۳۸۲: ای بخاری را تو جان پنداشته
غزل شماره ۲۳۸۳: عشق تو از بس کشش جان آمده
غزل شماره ۲۳۸۴: جستهاند دیوانگان از سلسله
غزل شماره ۲۳۸۵: روز ما را دیگران را شب شده
غزل شماره ۲۳۸۶: قرابه باز دانا هش دار آبگینـه
غزل شماره ۲۳۸۷: پیغام زاهدان را کمد بلای توبه
غزل شماره ۲۳۸۸: این جای هست پنـهان دامان من گرفته
غزل شماره ۲۳۸۹: درون خانـه دل ای جان آن کیست ایستاده
غزل شماره ۲۳۹۰: آن آتشی کـه داری درون عشق صاف و ساده
غزل شماره ۲۳۹۱: بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده
غزل شماره ۲۳۹۲: ای کهربای عشقت دل را بـه خود کشیده
غزل شماره ۲۳۹۳: برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمـیده
غزل شماره ۲۳۹۴: از بس کـه مطرب دل از عشق کرد ناله
غزل شماره ۲۳۹۵: دیدم نگار خود را مـیگشت گرد خانـه
غزل شماره ۲۳۹۶: ای پاک از آب و از گل پایی درون این گلم نـه
غزل شماره ۲۳۹۷: ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
غزل شماره ۲۳۹۸: آن دم کـه دررباید باد از رخ تو پرده
غزل شماره ۲۳۹۹: ای از تو من برسته ای هم توام بخورده
غزل شماره ۲۴۰۰: گل را نگر ز لطف سوی خار آمده
غزل شماره ۲۴۰۱: ای صد هزار خرمنها را بسوخته
غزل شماره ۲۴۰۲: باده بده ساقیـا عشوه و بادم مده
غزل شماره ۲۴۰۳: ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده
غزل شماره ۲۴۰۴: ای مـه و ای آفتاب پیش رخت مسخره
غزل شماره ۲۴۰۵: ای همـه منزل شده از تو ره بیرهه
غزل شماره ۲۴۰۶: ایـا دلی چو صبا ذوق صبحها دیده
غزل شماره ۲۴۰۷: زهی لواء و علم لا اله الا الله
غزل شماره ۲۴۰۸: چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیـاه
غزل شماره ۲۴۰۹: کـه بوده هست تو را دوش یـار و همخوابه
غزل شماره ۲۴۱۰: مقام خلوت و یـار و سماع و تو خفته
غزل شماره ۲۴۱۱: دلم چو دیده و تو چون خیـال درون دیده
غزل شماره ۲۴۱۲: چو مست روی توام ای حکیم فرزانـه
غزل شماره ۲۴۱۳: عجب دلی کـه به عشق بت هست پیوسته
غزل شماره ۲۴۱۴: ز لقمـهای کـه بشد دیده تو را پرده
غزل شماره ۲۴۱۵: تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده
غزل شماره ۲۴۱۶: برو برو کـه به بز لایق هست بزغاله
غزل شماره ۲۴۱۷: خلاصه دو جهان هست آن پری چهره
غزل شماره ۲۴۱۸: ای جان ای جان فی ستر الله
غزل شماره ۲۴۱۹: خوش بود فرش تن نور دیده
غزل شماره ۲۴۲۰: آمد آمد نگار پوشیده
غزل شماره ۲۴۲۱: مطرب جانهای دل
غزل شماره ۲۴۲۲: رخ نفسی بر رخ این مست نـه
غزل شماره ۲۴۲۳: یـا رشا فدیته من زمن رایته
غزل شماره ۲۴۲۴: هل طربا لعاشق وافقه زمانـه
غزل شماره ۲۴۲۵: طوبی لمن آواه سر فؤاده
غزل شماره ۲۴۲۶: فدیتتک یـا ستی الناسیـه
. انت شمس انت بدر . انت شمس انت بدر ، انت شمس انت بدر
[انت شمس انت بدر ]نویسنده و منبع |