کنسول چوبی کع در پذیرایی استفاده میشود قیمت آن

. 🌝 واقعا چه زیبا فرمودن جناب مدیری عزیز , منم یـه بیت کوچک ضمـیمش مـیکنم : #طلا_که_پاک_است_چه_منتش_به_خاک هست , راستش قصد از نشر این پست پرمغز علاوه بر علاقه شخصی خودم بـه سخنان ایشون درون این رابطه کـه از قدیم بود همـینطور بـه طور کلی مـیخواستم حتما درون زمانی مناسب درون صفحه نشرش بدم . که تا اینکه پاره ای اتفاقات ... .
🌝 واقعا چه زیبا فرمودن جناب مدیری عزیز , منم یـه بیت کوچک ضمـیمش مـیکنم : #طلا_که_پاک_است_چه_منتش_به_خاک هست , راستش قصد از نشر این پست پرمغز علاوه بر علاقه شخصی خودم بـه سخنان ایشون درون این رابطه کـه از قدیم بود همـینطور بـه طور کلی مـیخواستم حتما درون زمانی مناسب درون صفحه نشرش بدم . که تا اینکه پاره ای اتفاقات عجیب باعث شد فکر کنم چه زمانی بهتر از الان . دوستان فهمـیم و مـهربان همـیشـه همراهم فعلا که تا جایی کـه من مطلع شدم یکی دو روزه فردی مجهول الهویـه کـه نمـیدونم واقعا ✋قصد و هدفش چیـه شروع کرده بر ضدصفحه اینجانب پست درست و کلمات وقیحانـه ای را به منظور خود بنده و به اکثرانی کـه منو فالو یـا کامنت گذاشتن درون دایرکت ارسال 🔴حتی طی این یکی دو روز چندین فیک پیج ساخته فقط بـه جهت آزار شخص بنده و با اون فیکها کلمات بسیـار زننده و رکیکی را بـه دایرکتم فرستاده و یـا بـه دوستانی کـه منو مـیشناسن و حمایتم با همون الفاظ حمله ور شده , خوشبختانـه دوستان امنیتی ما تمام پیج ها را شناسایی و مشخص شد از طرف یک نفر اداره مـیشن . نمـیدونم و , واقعا نمـیفهمم هدف این فرد چیـه کـه حتی بـه نیمـی از دوستان و خانواده من کـه از فالووای پیج هستن اسکرین شاتی از نمای پیج فرستاده و چون مدرکی بر علیـه بنده درون هیچ موردی پیدا نکرده بی دلیل رج نوشته این پیج رو بلاک و ریپورت کنین و کلماتی زننده دیگه کـه بیشتر درون وصف یـه قاتل و جانی بـه کار مـیبرن و من و دوستان کـه شرممون شد دیدم و برام عجیبه چججوری همـین مطالب رو به منظور مخاطبان من کـه همشون متشخص و محترم و از قشر تحصیلکرده و بالای اجتماعی هستن فرستاده . چون آدم صبوری هستم ابتدا گذشت کردم ☝کسانیکه منو مـیشناسن مـیدونن سالهاست درون امور فرهنگسازی اجتماعی فعالیت دارم . ولی این یک مورد از نمونـه های بسیـار زننده و فراتر از عجایب برام بود,چونی بود کـه به شدت پیگیری مـیکرد و بدتر از همـه قصد لکه دار حیثیت بنده رو داشت و اینم درون محتوای اسکرین شات هایی کـه بسیـاری از دوستان برام فرستادن بـه وضوح مشخص بود بماند کـه چه فحش ها و الفاظ رکیکی هم درون دایرکت بـه خودم داد , و من فقط بدون کوچکترین جوابی چون درون شان و شخصیتم نیست این رفتار . فقط ایشون رو بلاک کردم کـه بلافاصله باز با یک فیک دیگر کـه فقط هم منو فالو کرده بود یـا فیک بی نام و نشان مـیومد و فحش مـیداد یـا بـه تک تک فالوورای عزیزم درون دایرکت پیـام مـیفرستاد . خواستم با صبوری باز بگذرم . ولی متاسفانـه بازم برام دوستان همچنان اسکرین شات فرستادن و همگی تاکیید داشتن این مثل دشمن حاسد هست اما کاش دلیلش را ما هم مـیفهمـیدیم👈 ادامـه درون کامنت اول👇

. نرگس دانشجوی زندان قرچک: ... هرچقدر هم کـه قاضی درون دادگاه بـه من گفت ویدا موحد دیوانـه بوده، من گفتم کاری بـه موقعیت این خانم ندارم و از نظر من زیباترین حرکت بود و مـی خواهم ادامـه‌اش بدهم. نمـی‌خواستم این حرکت خاموش شود. ...روز دادگاه هم نماینده دادستانی پرونده ویدا موحد را آورد کـه به من اثبات کند این ... .
نرگس دانشجوی زندان قرچک: ... هرچقدر هم کـه قاضی درون دادگاه بـه من گفت ویدا موحد دیوانـه بوده، من گفتم کاری بـه موقعیت این خانم ندارم و از نظر من زیباترین حرکت بود و مـی خواهم ادامـه‌اش بدهم. نمـی‌خواستم این حرکت خاموش شود. ...روز دادگاه هم نماینده دادستانی پرونده ویدا موحد را آورد کـه به من اثبات کند این خانم دیوانـه است. گفت پدرش و مادرش شـهادت مـی‌دهند او دیوانـه هست و من گفتم شما بـه عنوان دادستان خجالت نمـی‌کشید پرونده یک نفر دیگر را مـی‌آورید و به من نشان مـی‌دهید که تا حرکتم را زیر سئوال ببرید؟ اصلا شما هرچقدر بگویید خانم موحد مشکل داشته، من کاری بـه این ندارم، حرکت او به منظور من یک حرکت زیبا و سمبلیک بود و از نظر من نباید خاموش مـی‌شد و ادامـه‌اش دادم و حالا هر اگر مـی‌خواهد ادامـه‌اش بدهد بدهد. من اصلا از حرکتم پشیمان نیستم.قاضی گفت یعنی اگر از اینجا بیرون بروی باز هم این حرکت را انجامش مـی‌دهی؟ گفتم بـه احتمال قوی انجام نمـی‌دهم، اما قطعی نیست و شاید باز هم این‌کار را کردم.ولی از حرکتم بـه هیچ عنوان پشیمان نیستم. درون دادگاه بـه شدت اضطراب داشتم و قاضی مدام درباره اضطرابم صحبت مـی‌کرد و من مـی گفتم خب طبیعی است، اولین بار هست که بازداشت شده‌ام. اما این بـه معنای ترس نیست کـه جلوی شما هستم و از حرکتم اصلا پشیمان نیستم. بـه او گفتم من با تحقیقات کامل دست بـه این کار زدم، مـی‌دانستم حکمم چیست. بـه او گفتم (براساس مجازات تعیین شده درون قانون) که تا دو ماه حکم مـی‌گیرم، شلاق دارم و او گفت: مـی‌دانی من مـی‌توانم ۱۰ سال بـه تو حکم بدهم و وثیقه‌ات را بالا ببرم؟ گفتم همـه این‌‌ها را مـی‌دانستم. مـی‌دانم دو ماه را هم مـی‌توانید ۲۰ سال ید، چون بالاخره قدرت دست شماست و شما قضاوت مـی‌کنید. من هم بـه عنوان قانون تابع قوانین شما هستم. اگر بـه چشم شما من قانون شکنم مـی‌توانید حکم بدهید و برخلاف حکم قانونی‌تان بـه من بیشتر از دو ماه حکم بدهید. من همـه هزینـه‌ها را مـی‌دانستم. هزینـه آینده و تحصیلم را مـی‌دانستم و زندان کمترین هزینـه‌ای هست که قرار هست بپردازم.
پ.ن. ۱ : این منطقی ترین و بحق ترین اعتراض ممکن است. مسئله اقتصادی نیست کـه به هزاران عامل مستقیم و غیرمستقیم وابسته باشد ، اساسا مسئله ای نیست کـه نیـازمند عزم راسخ مسئولان یـا برنامـه ریزی و هزینـه به منظور ساخته شدن باشد ، مسئله ای نیست کـه اعتراض بـه آن و تغییر آن همچون اعتراضات سیـاسی آینده ای تاریک و مبهم داشته باشد ، حتی شکل آن جمعی نیست و رسیدن بـه این حق بـه تخریب و تضییع حق هیچمنجر نخواهد شد .
پ. ن ۲ : اون اضطراب لعنتی
پ . ن ۳: عتزیینی است. تزیین .

انسان باهوش ترین حیوان هست ولی ماننده ابله ترین حیوان رفتار مـیکند! . درون ادامـه براتون یـه کپشنِ ایرانی پسند آماده کردم ، اون جمله بالایی از آلبرت شوآرتز بود و ایرانیزه بشـه مـیشـه این : . گفت: بـه سلامتی سگ!!! گفتم چرا سگ؟!؟! گفت: چون هر چی امروز بهش سنگ بزنی ، لقمـه ای رو کـه دیروز بهش دادی از یـادش نمـیره، ... انسان باهوش ترین حیوان هست ولی ماننده ابله ترین حیوان رفتار مـیکند!
.
در ادامـه براتون یـه کپشنِ ایرانی پسند آماده کردم ، اون جمله بالایی از آلبرت شوآرتز بود و ایرانیزه بشـه مـیشـه این : .
گفت: بـه سلامتی سگ!!!
گفتم چرا سگ؟!؟!
گفت: چون هر چی امروز بهش سنگ بزنی ، لقمـه ای رو کـه دیروز بهش دادی از یـادش نمـیره، ولی آدما لقمـه رو مـیگیرن و جوابشو با سنگ زدن مـیدن…!
سگ ، هر گرگی ببینـه واق واق مـیکنـه و واسش فرقی نمـیکنـه گله ی خودشـه یـا های دهِ بالا ؛ ولی آدما گرگ رو مـیفرستن سراغ گله های هم!!!
سگ وقتی بوی تورو بشناسهمـیزنـه تو رو و دم تکون مـیده واست ، واسش فرقی نداره چقدر پول تو جیباته!
سگ با هیچ دزدی رو هم نمـیریزه که تا ساکت بمونـه و بیـان خونت رو خالی کنن ، ولی آدما … !
****فقط این جمله 🤣 **** سگ اگه یک شب جفتش نباشـه سگ همسایـه رو تو لونش راه نمـیده، ولی آدما … !
حتی اگه یـه روزی بفروشیش ممکنـه با صاحب جدیدشم خو بگیره، اما اگه تو رو ببینـه پاچتو نمـیگیره…
سگ اگه بدونـه پول گوشت نداری یـه جوری با نون خشک هم خودشو سیر مـی کنـه، ولی از پیشت نمـیره…!
و از همـه مـهمتر سگ اگه بفهمـه دوستش داری با وفا مـیشـه ،بعضی آدما هار …!
.
#Dog #Animal #whp #saveanimals #humanitarian #love #pet #gang #leather #rock #metal #style
#سگ_بهترین_دوست_بشریت
#سگ_نجس_نیست_نجس_افکار_کسانی_هست_که_بی_آزار_ترین_مخلوق_خدا_را_نجس_مـیدانند
#سگ_گمشده_پیدا_شده
#سگ_آزارى #سگ #سگها #سگ_آپارتمانی #سگماده #سگ_کشی_را_متوقف_کنید #سگها_فرشته_های_ابدی #سگ_فحش_نیست #سگ_بگیر #کسگم #سگ_را_بخورید 🤣🤣🤣🤣

Advertisement

Advertisement

گزارش صعود چکاد دماوند 19/06/1396 قسمت اول با سلام و آرزوی شادی و سلامتی به منظور همـه، مـیخوام گزارش و به نوعی سفرنامـه صعود بـه قله دماوند بـه همراه دو نفر از دوستانم رو بنویسم. از زمانی کـه یـادم مـیاد عاشق نوشتن بودم، علت اینکه این گزارش رو مـینویسم اینـه کـه بتونم بـه قول صادق هدایت (من سعی خواهم کرد آنچه را کـه ... گزارش صعود چکاد دماوند 19/06/1396 قسمت اول
با سلام و آرزوی شادی و سلامتی به منظور همـه، مـیخوام گزارش و به نوعی سفرنامـه صعود بـه قله دماوند بـه همراه دو نفر از دوستانم رو بنویسم. از زمانی کـه یـادم مـیاد عاشق نوشتن بودم، علت اینکه این گزارش رو مـینویسم اینـه کـه بتونم بـه قول صادق هدایت (من سعی خواهم کرد آنچه را کـه یـادم هست، آنچه را کـه از ارتباط وقایع درون نظرم مانده بنویسم، شاید بتوانم راجع بـه آن یک قضاوت کلی م؛ نـه، فقط اطمـینان حاصل م و یـا اصلاً خودم بتوانم باور م، من فقط به منظور سایـهٔ خودم مـی‌نویسم کـه جلو چراغ بـه دیوار افتاده است، حتما خودم را بهش معرفی م. (1)) البته بـه تازگی یـه کتابی هم خوندم بـه اسم ژاک قضا و قدری و اربابش (2) کـه به شیوه جالبی وسط داستان ژاک و یـا اربابش نویسنده کتاب شروع مـی کرد مستقیم با خواننده کتاب حرف زدن کـه این روش جالبتری بـه نظر مـیاد که تا تعریف واسه سایـه 😀😀😀 خلاصه خواننده محترم بـه سبک ژاک مجبوری همراه من باشی و اختیـارت دست منـه چون اون بالا اینجوری نوشته شده😉😉😉😜😜😜😁😂
ماجرا از مدتها قبل آغاز شد، یـه روز کـه با یـه تیم گلگشت رفته بودم منظقه آهار و شکراب، روز پاییزی بسیـار زیبایی بود، اگر عکسی پیدا کنم از اون روز حتما ضمـیمـه مـی کنم، بـه قول ژاک همـه چی بستگی بـه این داره کـه اون بالا چی نوشته شده باشـه، اون روز اون بالا نوشته شده بود کـه من تو حرفهای دو نفر دیگه راجع بـه یـه سایتی بـه اسم سبکتر بشنوم و بعد بیـام خونـه و تو اون سایت با کتابی بـه اسم وضعیت آخر (3) و ماندن درون وضعیت آخر آشنا بشم، تو یـه فصل از این کتاب نویسنده اشاره ای داره بـه اینکه یـه لیستی از خواسته هامون درون زندگی بنویسیم و اینکه چطور مـیشـه بـه خواسته ها درون زندگی دست پیدا کرد. من بـه عنوان یکی از خواسته هام نوشتم فتح دماوند و بعد از روش اینکه کدوم قسمت از وجودم اینو مـیخواد و اینکه آیـا حاضرم هزینـه های اینکار رو بپردازم شروع کردم، که تا اینکه بـه اینجا رسیدم کـه چه کارهایی به منظور فتح دماوند حتما م و اون کارها رو نوشتم و شروع بـه انجامشون کردم، اول اینکه شروع بـه ورزش منظم کنم که تا برای صعود آمادگی پیدا کنم و شروع بـه دویدن دور دریـاچه کردم، بعد راجع بـه صعود شروع بـه تحقیق و خوندن تو سایتها و تجربه گرفتن از افرادی کردم کـه قبلا صعود کرده بودند و سرانجام بـه دنبال تیمـی گشتم کـه بتونم باهاشون برم، ولی مـیدونستم کـه اگر هیچ رو هم پیدا نکنم تنـها خواهم رفت، شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم... هرگز مرا بـه سخت جانی خود این گمان نبود...(‌شکیبی اصفهانی)
ادامـه درون کامنت اول

• #جنبه_خوب_چیزی هست شما چه طور؟ هر کی مـیفهمـه من کره ای مـیخونم بهم مـیگه نکنـه واسه جومونگ و یـانگوم اینا😑 اخه کره فقط مگه اینا رو داره . پ.ن: هیچ دلیلی نیست کـه کل ملت این کل کیدراما رو دنبال کنن ، هنوز تعدادایی کـه کره رو تو ایران مـیشناسن اندک عه بیش از اندک هستن ، شما اگه داشته باشین و کانال ... •
#جنبه_خوب_چیزی است
شما چه طور؟
هر کی مـیفهمـه من کره ای مـیخونم بهم مـیگه نکنـه واسه جومونگ و یـانگوم اینا😑😂 اخه کره فقط مگه اینا رو داره .
پ.ن: هیچ دلیلی نیست کـه کل ملت این کل کیدراما رو دنبال کنن ، هنوز تعدادایی کـه کره رو تو ایران مـیشناسن اندک عه بیش از اندک هستن ، شما اگه داشته باشین و کانال های بین‌المللی کره رو دنبال کنین شاهد مسخره بعضی از بخش های اسلامـیش توسط برنامـه سازان کره ای مـیشین اگه معترضین برین بـه اون کانال ها هم اعتراض کنین ... بسه دیگه اه
من نمـیخوام بگم یـا مسلمانان من خیلی باحالم ولی الله وکیلی تمام فیلم های باافیس کره رو دیدم سریـال ها انگشت شمار رد مـیشـه از زیر دستم ، از حق نگذریم خیلی بخش های مسخره و بی معنی داره مث فیلم و سریـال های خودمون.... حالا اومده داره ازش طنز مـیسازه عیب داره؟ اصن مـیدونین طنز چیـه؟؟؟ طنز یعنی همـین مشکلات کهاغراق بشـه همراه با خنده دار بودن
تا یک مفهوم اجتماعی رو برسون عه.
.
‏ #Asal😉
‏ #_irankorea_video
‏ #kdrama #iran #kpop #fan #fun #farsi #film #خندوانـه #خنده #خندوانـه🍉 #خنداننده_شو #کره #جومونگ #جنوبی #فیلم #سریـال #ایمان #

مظلوم ترینی استاد .. فقط همـینو مـیتونم‌ بگم .. داخلی ها مـیزننت ، خارجی ها مـیزننت ، راستی ها مـیزننت ، چپی ها مـیزننت ، بازم خارجی ها کـه حداقل اگر مـیزنن مـیدونن کـه واسه چی مـیزنن .. اینجا کـه ملت موج سوار هر روز دنبال سوژه جدیدن کـه باهاش ژست روشنفکری بگیرن ! بـه دور از ذره ای تحقیق و بررسی ! مظلوم ترینی استاد ... مظلوم ترینی استاد ..
فقط همـینو مـیتونم‌ بگم ..
داخلی ها مـیزننت ، خارجی ها مـیزننت ، راستی ها مـیزننت ، چپی ها مـیزننت ،
بازم خارجی ها کـه حداقل اگر مـیزنن مـیدونن کـه واسه چی مـیزنن .. اینجا کـه ملت موج سوار هر روز دنبال سوژه جدیدن کـه باهاش ژست روشنفکری بگیرن ! بـه دور از ذره ای تحقیق و بررسی !
مظلوم ترینی استاد ولی نوش‌جونت چون نتیجه گفتن حرف حق جز این نیست ، چون‌ تاریخ بزرگان زیـادی معرفی کرده کـه تو دوره ی‌خودشون و‌ حتی سالها بعد مظلوم‌ بودن .. خداروشکر اون کـه باید ببینـه خیلی خوب مـیبینـه !
پ.ن۱: اینکه شخصی صرفا بدلیل اینکه مـهارت بـه گردش درآوردن جسمـی بـه اسم‌ توپ فوتبال را دارد (که درون واقع هیچ‌فایده ی خاصی جز سرگرمـی به منظور بشریت ندارد) نظر کارشناسانـه درون مورد امنیت ملی دهد اشکالی ندارد ، اما اینکه روی جامعه تاثیرگذار باشد و عده ای نظرش را صرفا بدلیل محبوبیت بپذیرند جهل محض هست !
پ.ن۲: از نظر بنده بستن کامنت ها بی احترامـی بـه مخاطبه خواهشا نظرتون رو مودبانـه مطرح کنید کـه کامنت رو‌ نبندم .
پ.ن۳: دوستانی کـه در مورد استاد رائفی پور نظر مثبتی‌ ندارند لطفا یکی‌ از جلسات ایشون‌رو بطور کامل (نـه بریده شده) گوش‌کنند و بعد قضاوت کنند 🙏🏼
#رائفی_پور

در این شـهر هنوزانی هستند کـه وقتی از روبرو مـی آیند چهره شان درون هم نیست و چین بر پیشانی ندارند و چشمانشان را هم پشت سیـاهی شیشـه عینک مخفی نکرده اند ... چشم درون چشم کـه مـی شوند لبخندی تحویلت مـی دهند ... و چه خوب مـی شود وقتی آرامش را درون صورتشان مـی بینی هرچند ممکن هست در دلشان آشوبی باشد ولی شادی ظاهرشان را از دیگران ... در این شـهر هنوزانی هستند کـه وقتی از روبرو مـی آیند چهره شان درون هم نیست و چین بر پیشانی ندارند و چشمانشان را هم پشت سیـاهی شیشـه عینک مخفی نکرده اند ...
چشم درون چشم کـه مـی شوند لبخندی تحویلت مـی دهند ... و چه خوب مـی شود وقتی آرامش را درون صورتشان مـی بینی هرچند ممکن هست در دلشان آشوبی باشد ولی شادی ظاهرشان را از دیگران دریغ نمـی کنند ...
مصیبت بالا که تا پائین این شـهر را فرا گرفته و انگار ارواحی سرگردان صبح بـه صبح از خانـه ها بیرون مـی آیند و شب نشده دوباره مـی خزند داخل لانـه هایشان و چه خوش مـی شود وقتی بین این ارواح سرگردانی را ببینی کـه هنوز لبخند مـی زند ...
چه خوب مـی شد اگر همدیگر را مـی دیدیم و لبخندی مـی زدیم . چه انرژی سرشاری هست درون این لبخند ... زنی را مـی دیدی و بدون هیچ نیتی بـه او مـی گفتی : شما امروز زیباتر شده اید و او هم لبخندی مـی زد و یـا مردی را مـی دیدی و مـی گفتی : امروز از همـیشـه برازنده ترید و ... ایکاش درون شـهر من هیچگوشـه خالی صندلی اتوبوس را انتخاب نمـی کرد ، ایکاش درون پیـاده رو ها آدمـها بـه همدیگر لبخند مـی زدند و ایکاش ... و ایکاش زندگی را همـیشـه درون روی خوشش مـی دیدیم
ای_لیـا
عصرتون خوش
شما هم از اون ا هستيد وقتى مدرسه تعطيل مى شـه بيشتر از بچه ها كيف مى كنيد؟🙈🙈
تعطيلى ها عالى بود اما ما هر سه انفولانزا گرفتيم خونـه مثل بيمارستان شده داروها هم انگار گچ و اب هستند بى اثر😭
سينى رو جديدا كاشى كارى كردم صفر که تا صد طراحى با خودم بوده و كپى پيست نيست لطفا دوستان كپى كار اين نكته رو درون نظر بگيرن😉😉😉😉
دستور بيسكويت پست هاى قبل هست
١٩ بهمن ٩٦
#كاشي_كاري_هاي_تارا —————————- دوستان براى استفاده از مطالب روانشناسى درون حوزه خانواده و زوج مى توانيد از مطالب پيج و كانال روانشناسى استفاده كنيد
@tara_koliji
@tara_koliji

. یـه مقداری ستاره‌‌های زندگیمون این روزا کم‌فروغ شده ، حتی شاید بشـه گفت آسمون شب هست و بی‌ستاره... این روزا شبیـه بـه بچه‌هایی شدم کـه یـه ابر بالا سر دارن و هی بـه جای اینکه مشغول ساختن رویـاش باشـه فقط رویـاهاش رو نقاشی مـیکنـه نـه کـه نخوام فقط یـه کم نشدها زیـادی زیـاد شده ، امـیدوارم موندگار نباشـه این احوال...کاش ... .
یـه مقداری ستاره‌‌های زندگیمون این روزا کم‌فروغ شده ، حتی شاید بشـه گفت آسمون شب هست و بی‌ستاره...
این روزا شبیـه بـه بچه‌هایی شدم کـه یـه ابر بالا سر دارن و هی بـه جای اینکه مشغول ساختن رویـاش باشـه فقط رویـاهاش رو نقاشی مـیکنـه نـه کـه نخوام فقط یـه کم نشدها زیـادی زیـاد شده ، امـیدوارم موندگار نباشـه این احوال...کاش امـید و آرامش و حال‌خوب خی بود حتی بـه هر قیمت گزافی کـه این روزا همـه‌چی داره...
راجع بـه این تکنیک عکاسی بخوام بگم ، نقاشی با نور ! شما از فرصت چند ثانیـه‌ای باز بودن شاتر استفاده مـیکنید حرکت و نور رو ثبتش مـیکنین ؛ اگر شما هیچ منبع نوری نداشته باشین فقط جسمـی کـه نور داره ثبت مـیشـه مثل چراغ قوه‌ای کـه من باهاش ستاره کشیدم توی عدوم و هیچی دیگه از اتاق دیده نمـیشـه !
اما بـه محضی کـه آباژور کنار پنجره‌ام رو روشن کردم چون منبع نور کوچیکتری و زمان نوردهی بالا بوده بیشتر از واقعیت محیط روشن شده و ستاره‌ی رویـاهامم کـه نقاشیش کردم اون وسط خودنمایی مـیکنـه.
توی گوشی من درون تنظیمات دستی دوربین شما قابلیت تنظیم دو درجه دیـافراگم رو هم دارین کـه بهتره درون حالت بسته تر یعنی ۲/۴ قرارش بدین و ایزو رو هم درون کمترین حالت یعنی ۵۰ بگذارین که تا عکستون نسوزه و از بین نره ، زمان نوردهی شاترم هم ۲ ثانیـه گذاشتم من چه درون عاول با منبع نور چه با دومـی بی منبع نور ، خودمم واضح نیوفتادم بـه دلیل حرکتم والا ثابت بودم مثل بچه آدم نشسته بودم واضح مـیشد ولی ستاره کشیدم نشدش😂🙈🙆🏻‍♀️.
مـیدونم این تکنیک درون عکاسی با دوربین خیبی قدیمـی و شاید مبتدی محسوب بشـه خوراک بازی های دوران هنرستان بودش
اما قابلیت اجراش درون موبایل دسترسی رو سریع تر و بهتر کرده
یـادتون باشـه درون این مدل عکسها بـه واسطه‌ی سرعت شاتر پایین لرزش دست هم بسیـار درون عنمود داره بعد از سه‌پایـه استفاده کنید
بازم سوالی بود درون خدمتم 😊
رویـاهامون واقعی ایشالا💫
#موبیلم_گرافی #گلنویس #withgalaxy
۱۳۹۷/۰۵/۰۸

بعضی ها مصداق بارز ضرب المثل "آن سخن کز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند"ند. مصداق بارز صفا و معرفت و #عشق. حرفهایی کـه در وصف خیلی ها #شعار بـه حساب مـیاد درون وصف اینـها قصور کلام و لکنت زبانـه! یکی از اون مردان باصفای خوزستانی کـه هم #جنگ دیده و آوارگی کشیده هست و هم زحمتکش و عاشق... #ابوحسین از اون آدمای خوش ... بعضی ها مصداق بارز ضرب المثل "آن سخن کز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند"ند.
مصداق بارز صفا و معرفت و #عشق.
حرفهایی کـه در وصف خیلی ها #شعار بـه حساب مـیاد درون وصف اینـها قصور کلام و لکنت زبانـه!
یکی از اون مردان باصفای خوزستانی کـه هم #جنگ دیده و آوارگی کشیده هست و هم زحمتکش و عاشق...
#ابوحسین از اون آدمای خوش مشرب و مـهربونیـه کـه توی زندگی نـهایتا بـه تعداد انگشتان دست دیدم و نـه بیشتر!
افتخارش خدمت بـه زائران #امام_حسین(ع) درون اربعینـه و البته ابعاد این خدمت رو درون زمانـها و شرایط گوناگون درک کرده و زائران #شـهدا رو هم زائر حسین(ع) مـیدونـه؛ همـین نکته هست که دوست داشتنی تر و خواستنی ترش کرده.
مـیگفت دوازده سالی مـیشـه کـه #مشـهد نیومده ولی دلش به منظور #امام_رضا پر مـیکشید.
چند روزی کـه مـهمونش بودیم از هیچ خدمتی فروگذار نکرد. خودش و خانوادش و تمام منزل خودش و برادرش رو وقف ما کرده بود و پدرانـه و دلسوزانـه هوای همـه رو داشت.
اونقدر سرمون گرم خودمون و مشغله های دنیـامونـه کـه یـادمون رفته چنین آدمـهایی هم مـیتونن وجود داشته باشن کـه دیگران رو از خودشون مـهم تر بدونن!
از برکات #سفر عیدانـه امسال آشنایی با چنین رفیق کمـیابی بود...
عمربوط بـه آخرین لحظه قبل از خداحافظی
.
.
.
#خوزستان #سوسنگرد #اهواز #دفاع_مقدس #شـهید #رفیق #رفاقت #محبت #کربلا

نماز آگاهانـه قسمت 2️⃣ نماز رو با توجه بخونیم ینی چی حالا ینی بدونیم چی داریم مـیگیم بـه کلمات و مفهومش فکر کنیم🤔 سعی کنیم با باور بـه مفهومشون اون ها رو ادا کنیم وقتی مـیگیم ️مالک یوم الدین ️به یـاد بیـاریم کـه خدا مالک روز جزاست همـین خدایی کـه مارو موقع گناهان مـی بینـه و چطور مـیتونیم درون محضر خدایی ... نماز آگاهانـه💖
قسمت 2️⃣ 🔴نماز رو با توجه بخونیم
ینی چی حالا❓
ینی بدونیم چی داریم مـیگیم بـه کلمات و مفهومش فکر کنیم🤔 سعی کنیم با باور بـه مفهومشون اون ها رو ادا کنیم👌😍
وقتی مـیگیم ⚡️مالک یوم الدین ⚡️به یـاد بیـاریم کـه خدا مالک روز جزاست😨 همـین خدایی کـه مارو موقع گناهان مـی بینـه😓 و چطور مـیتونیم درون محضر خدایی کـه امروز شاهده و روز قیـامت مالک و قاضی گناه کنیم
حالا طرف مـیگه خب من کـه نمـیتونم کلمـه بـه کلمـه بـه مفهومش فکر کنم☹️ هیچ اشکالی نداره😉
شما مـیتونی تو هر نماز شده بـه مفهوم یک قسمت نماز تمرکز کنید ولی مفهومش رو سعی کنید درک کنید.👌 حدیث داریم از پیـامبر(ص) که
از نماز، آن قسمتى مورد قبول هست كه انسان بر اساس تعقّل و آگاهى بخواند.👌 و دو ركعت نماز عالم ، بهتر از هفتاد ركعت نماز جاهل است.
پس بدونیم چی داریم مـی خونیم وگرنـه مثل این مـیمونـه یکی رو تردمـیل درون جا بزنـه و انتظار رسیدن بـه مقصدم داشته باشـه :دی
حدیث داریم کـه :
دو ركعت نماز با توجّه ، از شب زنده دارى غافلانـه بهتر است. 🔆امام صادق (ع) فرمودند کـه :
هر كه دو ركعت نماز بخواند و بداند با كه سخن مى گويد و چه مى گويد، گناهانش بخشيده مى شود.💖 ادامـه دارد ... دوره #شوق_نماز
#اسلام #نماز #عبادت #ترک_گناه #توبه #خودسازی #گناه #حدیث #خدا #الله #قیـامت #آخرت #دنیـا

خب هریـه جور سفر مـیره، و همـین چه جور سفر اس کـه شخصیت آدم رو نشون مـیده، دایره دوستی‌های شمارو شکل مـیده، همسر و همسفراتون رو مشخص مـی‌کنـه و مسیر زندگیتون رو تغییر مـیده. البته اگه سفر مثل من براتون زندگیتون باشـه. ۰ 🚊 ۰ مثلا من آدم با چمدون سفر نیستم چون هم چمدون نداشتم و ندارم، هم ... 🏁
خب هریـه جور سفر مـیره، و همـین چه جور سفر اس کـه شخصیت آدم رو نشون مـیده، دایره دوستی‌های شمارو شکل مـیده، همسر و همسفراتون رو مشخص مـی‌کنـه و مسیر زندگیتون رو تغییر مـیده.
البته اگه سفر مثل من براتون زندگیتون باشـه.
۰
🚢🚊🚃
۰
مثلا من آدم با چمدون سفر نیستم چون هم چمدون نداشتم و ندارم، هم اینقدر وسایل سفرم کمـه کـه تو چمدون چرخ و فلک حتما بازی کنن!
۰
💈💈💈
۰
کل لوازم سفر پیش روی من همـیناست بـه خدا! فقط یـه و سیم شارژ و پول سفرم رو نذاشتم کـه خب گذاشتن نداره، سیم شارژم تو عقشنگ نمـیشـه، پولم حتما برم فرودگاه بهم بدن، حواله‌اش تو اون پاکته کـه تجارت نوشته روش.
۰
🌍🌎🌏
۰
مقصد سفر: یکی از کشورهای خاورمـیانـه و حدود ۴ شـهر از آن.
مدت: یک هفته
هزینـه هواپیما: یک مـیلیون و چهارصد هزار تومان کـه ارزون‌ترین بلیط ممکن است.
هزینـه اقامت: مـیانگین شبی ۱۰۰ هزار تومان ( هیچ جایی رزرو نشده، مـیرم مـیگردم پیدا مـی‌کنم )
هزینـه خورد و خوراک: روزی ۵۰ هزار تومان
هزینـه سوغاتی: هیچ ایده‌ای ندارم ولی آدم سوغاتی بخریم!
هزینـه شاپینگ: صفر
هزینـه‌های غیرقابل پیش بینی: یک مـیلیون تومان
۰
🍃🌱🌿
۰
۱۰۰۰ یورو ارز مسافرتی بـه این مقصد تعلق مـیگیره کـه من فقط ۵۰۰ یورو با درون نظر گرفتن اینکه خیلیش حتما اضافه بیـاد رو به منظور این سفر درون نظر گرفتم.
۰
۰
۰
۰
#سفر #ماجراجویی #گردش #مسافرت #دوربین #بک_پک #کوله #کیف #لنز #خاورمـیانـه #هواپیما #photo #pic #instagram #blogger #travel #trip #backpak # #iran #lens #cameratehran #adventure

سلام بـه دوستان گلم..دیروز باهماهنگی های مدیر رسانـه ورزش بوشـهر جناب آقای حسن غریبی. و همـه بازیکنان افتخار حضور درون خانـه نیلوفران آبی داشتیم..آنقدر خوش گذشت کـه امروز همراه دو فرزند گلم فاطمـه خانم و ریحانـه خانم بـه دیدار فرزندان و فرشته های روی زمـین رفتم چه افتخاری..زیباترین و بهترین حس انسان تولد ... سلام بـه دوستان گلم..دیروز باهماهنگی های مدیر رسانـه ورزش بوشـهر جناب آقای حسن غریبی. و همـه بازیکنان افتخار حضور درون خانـه نیلوفران آبی داشتیم..آنقدر خوش گذشت کـه امروز همراه دو فرزند گلم فاطمـه خانم و ریحانـه خانم بـه دیدار فرزندان و فرشته های روی زمـین رفتم چه افتخاری..زیباترین و بهترین حس انسان تولد فرزند یـا فرزندان است...هیچ حسی بالاتر اون نیست..مخصوصا من کـه بعد از ده سال فرزند دار شدم چه حسی داشتم ولی دیروز و امروز کنار این عزیزان مخصوصا گلم آفرین تمام زیبایی و حس های قشنگ تولد فرزندانم را فراموش کردم و باافتخار ترین حس من کنار شما بودن بود که تا اون حس و زیبایی فرزندانم ......آفرین عزیزم اگر مجبورم کنند بین بهشت ابدی و لبخندهای زیبایت یکی را انتخاب کنم بهشت را مـیبخشم به منظور دیگران و لبخندت را با جان و دلم مـیپذیرم..امروز و دیروز تمام لبخندهایی کـه برایم بهزدی بـه تمام زندگی نخواهم فروخت. از امروز بزرگ من خواهی بود و تورا بیشتراز سه فرزندم دوست خواهم داشت..از راست ریحانـه..فاطمـه و احمد حسن ابراهیمـی..و کنار عزیز هر سه نفرما و تاج سر ما..آفرین عزیز و نازنینم..خدایـا شکرت❤❤❤❤

. ️بیست و هفتمـین پست بعد از " #لایکـــ"ـش...️ . ️ @seyedmohamadmousavi ️ @seyedmohamadmousavi ️ @seyedmohamadmousavi ️ . دلم مـیخواد بمـیرم وقتی مـی بینم تو داری درد مـیکشی ولی من لعنتی هیچ کاری ازم برنمـیاد... دردت بـه جونم...! :) خودت کـه مـیدونی چقد سلامتیت مـهمـه... خودت کـه ... .
❤️بیست و هفتمـین پست بعد از " #لایکـــ"ـش...❤️
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💟 @seyedmohamadmousavi ☁️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
دلم مـیخواد بمـیرم وقتی مـی بینم تو داری درد مـیکشی ولی من لعنتی هیچ کاری ازم برنمـیاد...
دردت بـه جونم...! :)💔
خودت کـه مـیدونی چقد سلامتیت مـهمـه...
خودت کـه مـیدونی چقد همـه دارن واست دعا مـیکنن...
خودت کـه مـیدونی چقد بودنت لازمـه...
خواهش مـیکنم خوب شو...🙏🙏🙏
بمـیرم الهی کـه درد کشیدن تو رو نبینم...!😭💔
تو همـیشـه قوی بودی...با این مصدومـیتای کهنـه جنگیدی و هیچوقتم خم بـه ابروت نیـاوردی...
تو سخت تر از ایناشم پشت سر گذاشتی...💪❤️💙
پس حتما این دفعه هم مـیتونی... من مطمئنم...
خوب شو #جانا...! لطفا...🙏💕
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💟 @seyedmohamadmousavi ☁️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
+ پی نوشت:
تنت بـه نازِ طبیبان نیـازمند مباد...🙏
وجودِ نازکت آزرده ی گزند مباد...😔
.
سلامتِ همـه آفاق درون سلامتِ #تو ست
به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد...🙏
.
در این چمن چو درآید خزان بـه یغمایی
رهش بـه #سروِ_سهی_قامتِ_بلند مباد...🙏
.
در آن بساط کـه حسنِ تو جلوه آغازد
مجالِ طعنـه ی بدبین و بدپسند مباد...🙏
.
جمالِ صورت و معنی بـه یمنِ صحتِ توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد...🙏
.
هر آنکه روی چو ماهت بـه چشمِ بد بیند
بر آتشِ تو بـه جز جانِ او سپند مباد...🙏❤️
.
.
+ پی تر نوشت:
خدایـا!
درداش مال من...😭
فقط اون درد نکشـه...
خوب بشـه...
خواهش مـیکنم...🙏💔
.
.
+ پی ترین نوشت:
تو رو خدا براش دعا کنین😭🙏
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💟 @seyedmohamadmousavi ☁️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
❎هرگونـه کپی #ممنوع است❎
#با_شعور باشید و کپی نکنید😏
❌کپی⬅️بلاک و ریپورت💣
✖️کپی پیگرد #الهی دارد☝️
.
❤️مـیشـه تگش کنین؟🙏
مرسی...💔

#D_515 ..هیچنمـیتونـه بگه کـه شمارو خوب مـیشناسه ، هیچقادر نیست کـه بگه با شما خیلی نزدیکه و همـه چیو بهتون مـیگه ، تنـهایی یـه نفر، عصبانیتش ، ناراحتیش ... هیچ راه واقعی ای به منظور بیـانش وجود نداره ( منظورش اینـه کـه سخته بشـه دردیو حس کرد نـه اینکهی بهش نزدیک نیست! ) اگه آخرین تصمـیم گرفته شده باشـه ، چیزی ... #D_515
..هیچنمـیتونـه بگه کـه شمارو خوب مـیشناسه ، هیچقادر نیست کـه بگه با شما خیلی نزدیکه و همـه چیو بهتون مـیگه ، تنـهایی یـه نفر، عصبانیتش ، ناراحتیش ... هیچ راه واقعی ای به منظور بیـانش وجود نداره ( منظورش اینـه کـه سخته بشـه دردیو حس کرد نـه اینکهی بهش نزدیک نیست! ) اگه آخرین تصمـیم گرفته شده باشـه ، چیزی کـه بهانی کـه باقی موندن گفته مـیشـه ، فکر مـیکنم درون این زمان (زمان حال) حتما خیلی بهش فکر کنم . قلب من خیلی احساس درد و تاسف مـیکنـه کـه نتونست دستی رو کـه برای کمک دراز کرده بودی محکم تر بگیره . خیلی سنگینـه کـه بگی این تحمل پذیر بوده چون تو یـه سلبریتی هستی . به منظور رها یـه چیز و تسلیم شدن براش حتما راه زیـادی رو طی کرد،اگه نتونی اونو انجام بدی بعد قلبت بیشتر درد مـیکشـه . روز قبل از اینکه بدرقه ات کنم ، بـه خوابم اومدی و گفتی هیونگ تو حتما خوشحال تر باشی ، هنوزم تصویر صورتت کـه با شادی مـیخندید و ما رو ترک مـیکرد جلوی چشمام زنده هست . هری ممکنـه درون طول زندگیش مورد امتحان قرار بگیره و بعد بازخواست بشـه ، ممکنـه با درد و رنج رو بـه رو بشـه ، ولی فشاری کـه هر متحمل مـیشـه غیر قابل اندازه گیریـه و احساساتی کـه هر شخص حس مـیکنـه بسته بـه اون شرایطی کهقرار داره ممکنـه سخت ترین و دردناک ترین حالت ممکن به منظور تحمل باشـه . منم یـه مدت درگیر افسردگی شدید بودم و فکر مـیکردم فقط بهتره کـه بمـیرم که تا اینکه زندگی کنم و نفس بکشم ، تک تک روزا برام سخت بود . توی ارتش مردم بـه من جوری نگاه مـی کـه انگار فقط دارم براشون نمایش اجرا مـیکنم ، اون نگاها بیشتر به منظور من درناک تر بود . من نزدیک یک سال تو شرایط روحی سختی بودم . از اونجایی کـه منم همچین چیزی رو تجربه کردم ، مـیدونم همـه چی خیلی خوب مـیشـه اگه بتونی یـه راه کوچیک به منظور فرار از این اوضاع پیدا کنی ... شاید چون الان کریسمسه من الان عمـیقتر معنی کلمـه ی معجزه ی کریسمس رو حس مـیکنم ، مـیتونم حس کنم کـه از الان شاد زندگی به منظور خیلی از ماها مـهم تر شده . من دعا مـیکنم کـه تک تک ادما همـیشـه همـه ی روزاشون براشون خاص و شاد باشـه ، مثل روز کریسمس !
.
.
.
پی اس: یـه شادیـه غم انگیز..
#leeteuk
#MerryChristmas

**بسم رب الشـهدا و صدیقین ** من وحسن اقایی ،،،به همراه حسین به منظور جلسه درستاد مشترک سپاه بـه تهران آمدیم ،،، بعد از ظهر همان روز خواستیم بـه بیمارستان بقیـه الله برویم ،، پشت چراغ قرمز مـیدان ولی عصر (عج) حسین همانطور کـه اطراف را نگاه مـی کرد ،، بادیدن وضع نامناسب بعضی خانم ها کم مانده بود از تعجب شاخ دربیـاورد ... **بسم رب الشـهدا و صدیقین **
من وحسن اقایی ،،،به همراه حسین به منظور جلسه درستاد مشترک سپاه بـه تهران آمدیم ،،، بعد از ظهر همان روز خواستیم بـه بیمارستان بقیـه الله برویم ،، پشت چراغ قرمز مـیدان ولی عصر (عج) حسین همانطور کـه اطراف را نگاه مـی کرد ،، بادیدن وضع نامناسب بعضی خانم ها کم مانده بود از تعجب شاخ دربیـاورد ،، پرسید : « این جا کجاست ؟؟ » بعد بالحن طعنـه امـیزی گفت :«این جا پایتخت جمـهوری اسلامـیه ؟!» ونچ نچ کنان ادامـه داد : «این ادما کی اند ؟ چرا اینجوری اند؟ مگه ایران درگیر جنگ نیست؟ این چه وضعیـه کـه اینا دارن ؟ بعد ما کـه توجبهه ایم ،، اون جا کجاست ؟ این جا کجاست ؟ » حالت خاصی بـه او دست داده وکمـی عصبی شده بود .
به من گفت :« برو پایین بـه اینا بگو این چرا این جوری اند ؟ »
گفتم : « ول کن حسین اقا ،،مگه دنبال دردسری ؟؟ »
گفت :« این جا هیچ خبری از جنگ نیست و همـه بی تفاوتن ،، هیچ رنگ و بویی از یـه کشوری کـه در حال جنگ نداره ،، بچه های مردم تو جبهه باجونشون بازی مـی کنند ،،، واین جا انگار نـه انگار !! همـه بی خیـال اند ودنبال بازی خودشون !!!! » آن روز خیلی بـه حسین سخت گذشت ...
#خاطره ای از : علیرضا صادقی ،،، #هم رزم #شـهیدحسین خرازی ..
م !!! #حجاب #خون بهای شـهیدان هست ....
#ان_شاءالله_رهرو #راه شـهدا باشیم
#کپی با ذکر منبع
#التماس_دعا #یـاعلی

#تریکلند . اين موضوع بـه ما بر مـیگرده و چیزی کـه فروشندگان و وارد کنندگان خودشون راه انداختن ما درون ایران پارت های LL/A و BA (آمريكا و انگليس ) رو بهترین پارت ها مـیدونیم و این سبب شده این پارت هارو که تا 200 هزارتومان هم گرون تر بخریم ولی این واقعا منطقی نیست چرا کـه همـه پارت ها درون كشور چين توليد مي شوند و واقعا ... #تریکلند
.
اين موضوع بـه ما بر مـیگرده و چیزی کـه فروشندگان و وارد کنندگان خودشون راه انداختن ما درون ایران پارت های LL/A و BA (آمريكا و انگليس ) رو بهترین پارت ها مـیدونیم و این سبب شده این پارت هارو که تا 200 هزارتومان هم گرون تر بخریم ولی این واقعا منطقی نیست چرا کـه همـه پارت ها درون كشور چين توليد مي شوند و واقعا حتی خط تولیدشون هم متفاوت نیست و سخت افزار اون ها هیچ تفاوتی نداره .
.
🔸اما علت وجود پارت نامبر هاي مختلف چيست؟
.
🔹این تفاوت درون دفتر چه ی راهنما داخل گوشی هست مثلا درون پارت ea دفتر چه عربي هم وجود دارد و تفاوت دوم درون شارژر هاست ، مثلاً شارژر پارت نامبر ba كه همان انگليس هست براي پريز هاي همان كشور طراحي شده و این به منظور نوع پریز های کشور هاي مختلف هست و تفاوت اخر درون پارت ea هست کـه سخت افزار هیچ تفاوتی نداره اما facetime درون این پارت وجود ندارد اما حتی بعضی موقع ها ما مـیگیم ایفون lla یعنی ساخت کشور امریکا اما حقیقت چیز دیگه ای هست .
خواهشا بـه حرف اين نوع فروشنده ها دقت نكنيد
اين هم ليست پارت نامبر هاي كشور هاي مختلف
.
‏LL USA
‏LZ Chile, Paraguay, Uruguay
‏MG Hungary
‏NF Belgium, France, Luxembourg
‏PL Poland
‏PO Portugal
‏PP Philippines
‏RO Romania
‏RS Russia
‏T Italy
‏TA Taiwan
‏TH Thailand
‏TU Turkey
‏X Australia, New Zealand
‏Y Spain
‏ZA Singapore
‏ZP Hong Kong, Macau
‏AE United Arab Emirates
‏B Ireland, UK, also used for some replacement phones
‏C Canada
‏CZ Czech Republic
‏DN Austria, Germany, Netherlands
‏E Mexico
‏EE Estonia
‏FB France, Luxembourg
‏FD Austria, Liechtenstein, Switzerland
‏GR Greece
‏HN India
‏IP Italy
‏J Japan
‏KN Norway
‏KS Finland, Sweden
‏LA Colombia, Ecuador, El Salvador, Guatemala, Honduras, Peru
‏LE Argentina
‏LL USA
‏LZ Chile, Paraguay, Uruguay
‏MG Hungary
‏NF Belgium, France, Luxembourg
‏PL Poland
‏PO Portugal
‏PP Philippines
‏RO Romania
‏RS Russia
‏SL Slovakia
‏SO South Africa
‏T Italy
‏TA Taiwan
‏TH Thailand
‏TU Turkey
‏X Australia, New Zealand
‏Y Spain
‏ZA Singapore
‏ZP Hong Kong, Macau
.
#پارت_نامبر #اپللند #appleland #apple #applewatch #iphone #ipadpro

دگردیسی معنا یـا داستان یک غذا_2 تنـها درون رنگ و طعم و جنس ماکارونی‌ها فرق بود. مثلا ما ماکارونی‌های درشت  رو فله مـی‌خریدیم کـه بعد پختن بـه چیزی شبیـه بـه شیلنگ تغییر سایز مـی‌داد و خدا مـی‌دونـه با خوردن هر کدوم از اون شلینگ‌ها چه حجم هوا وارد معده ما مـی‌شد. بعدترش مـهرام یـه بعد لاکچری طوری هم بـه این غذا بخشید ... دگردیسی معنا یـا داستان یک غذا_2
تنـها درون رنگ و طعم و جنس ماکارونی‌ها فرق بود. مثلا ما ماکارونی‌های درشت  رو فله مـی‌خریدیم کـه بعد پختن بـه چیزی شبیـه بـه شیلنگ تغییر سایز مـی‌داد و خدا مـی‌دونـه با خوردن هر کدوم از اون شلینگ‌ها چه حجم هوا وارد معده ما مـی‌شد. بعدترش مـهرام یـه بعد لاکچری طوری هم بـه این غذا بخشید و مایـه ماکارونی رو فرستاد بـه بازار. مایـه ماکارونی انصافا چیز خوشمزه‌ای بود پررنگ و چرب و چیلی اما خیلی خیلی کم بود ولی این پتانسیل بالقوه رو داشت کـه باهاش به منظور دو نفر که تا 20 نفر مـی شد غذا پخت.
دیگه فارغ التحصیل شده بودیم و دستمون توی جیب خودمون بود اما باز ماکارونی و فرمـهای دلبرانـه اش مارو ول نمـی کرد اصلا اگه خودمون هم نمـیخواستیم توی سبدهای کالایی کـه دولت احمدی نژاد محض کمتر گشنگی کشیدن بـه مردم مـیداد یـه چن که تا بسته ماکارونی جا ساز شده بود. موقع هایی کـه مـهمون سرزده داشتیم ماکارونی بد نبود, زود آماده مـیشد و کنارش ترشی یـا سالاد و یـا حتی ماست و اصلا خالی خالی هم ایرادی نداشت. فهم ما از ماکارونی درون یـه چرخش گفتمانی درون اواخر دهه 80 تغییر کرد. یعنی جایی کـه با پدیده نام زدایی از ماکارونی بـه پاستا درون کافه های بالای شـهر مواجه شدیم. درون واقع ترکیبی از ماکارونی با سس سفید و چند که تا پر ریحون و کمـی پنیر یـه ملاتی بود کـه به اضافه اسم هر پسر ایتالیـایی مثل آلفردو مـی توونست ما رو بـه قلب کافه های روباز ایتالیـا درون کلان شـهری چون تهران بدون هیچ بلیط رفت و برگشتی پرتاب کنـه. درون واقع اینبار طنین واژه پاستا و ایتالیـایی بودگی اش توونست که تا حدودی یـه بعد جدیدی بـه ماکارونی بده. بـه لطف اعجاز سس های پاستا کـه انگاری از اسرار و رموز کیمـیاگری قرون وسطا بود تمایز مـیان پاستا و ماکارونی روز بـه روز بیشتر شد. خصوصا کـه گفتمان پزشکی و سلامت هم بـه خدمت سرمایـه داری اومد و با شعار #کالری_کمتر _زندگی_بهتر که تا اونجا کـه مـیشد بـه پاستا عزت داد. حالا این روزها دوقطبی شدن پاستا_ماکارونی اونقدر پررنگ شده کهی کـه پاستا مـی خوره دیگه فکر نمـی کنـه کـه زیر دندونش همون ماکارونی دهه 60 رو داره مزه مزه مـیکنـه. این روزها زیـاد مـی بینیم کـه در این کمپین های مجازی "بیـا بـه هم کمک کنیم" به منظور اقشار اصلا نـه_برخوردار جامعه همـیشـه چندتایی ماکارونی هست اما هیچ پاستایی نیست! هیچ!
پ.ن: عدزدی هست از گوگل
#پاستا #ماکارونی #نشانـه_شناسی_غذا #دگردیسی_معنا #داستان_یک_غذا

‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌ الان چند ماه از فروردین گذشت . بـه همـین راحتی و زودی. عمر من و شما گذشت، عمری کـه شاید بـه خوبی سپری شد شاید هم تلف شد شاید الان کـه برمـیگردید و به گذشته نگاه مـیکنید، فقط افسوس و آه مـیکشید و زیرپیش خودتون مـیگید : ای کاش.... دقیقا همـین ای کاش ها درون زندگی ما دارن نقش بازی مـیکنند. آون ... ‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌ الان چند ماه از فروردین گذشت . بـه همـین راحتی و زودی. عمر من و شما گذشت، عمری کـه شاید بـه خوبی سپری شد شاید هم تلف شد
شاید الان کـه برمـیگردید و به گذشته نگاه مـیکنید، فقط افسوس و آه مـیکشید و زیرپیش خودتون مـیگید : ای کاش.... دقیقا همـین ای کاش ها درون زندگی ما دارن نقش بازی مـیکنند.
آون هم چه نقش پر رنگی، نمـیدونم برا شما چقدر فرصت هست و خواهد بود به منظور ساخت یک آینده خوب
ولی به منظور بعضی ها فرصتی نمونده و همـه چیز از دست رفته است، حرفای زیـادی به منظور گفتن هست ولی گوشی به منظور شنیدن نیست،
دلی به منظور گرفتن نیست، چشمـی به منظور گریستن نیست، دستی به منظور نوازش نیست، آغوشی به منظور پناه نیست، و دیگر هیچ نیست
و شاید هم روزی یک مرد تنـها نیست شود و نباشد
یک روز همـه چیز تمام مـیشود
خوب یـا بد باخودتان
ولی یک روز همـه چیز تمام مـیشود.
شاید همـین الان، فردا یـا شاید هم فردا ها.

یـامان کـه حسابی نگران مـیراست بـه مرت مـیگه بـه ایلول زنگ بزن شاید اوبیمارستان باشـه مرت مـیگه گوشیم همرام نیست توگوشیتو بده که تا زنگ ب ویـامان بالاخره جریـان کنان وفروختن گوشیشو مـیگهمرت از اینکه یـامان از اوپول نخواسته ناراحت مـیشـه کـه همـین لحظه چراغهای خونـه فاروک روشن مـیشـه ومرت ویـامان سریع پیش فاروک مـیرن ... یـامان کـه حسابی نگران مـیراست بـه مرت مـیگه بـه ایلول زنگ بزن شاید اوبیمارستان باشـه مرت مـیگه گوشیم همرام نیست توگوشیتو بده که تا زنگ ب ویـامان بالاخره جریـان کنان وفروختن گوشیشو مـیگهمرت از اینکه یـامان از اوپول نخواسته ناراحت مـیشـه کـه همـین لحظه چراغهای خونـه فاروک روشن مـیشـه ومرت ویـامان سریع پیش فاروک مـیرن تاحال مـیرارابپرسن.فاروک مـیگه توشریـانـهای مغزش حباب وه ایجادشده یـه وضعیتی کـه زمان ومکان نمـیشناسه هر لحظه مـیتونـه اتفاق بیفته خدارحم کرد کـه بموقع رسید فعلا باعمل مشکل حل شده اما..
فیلم مـیره بـه خونـه سلیم وجایی کـه مرت تو اینترنت راجع بـه این مشکل سرچ کرده وداره وضع رابرای یـامان وسلیم واندر تشریح مـیکنـه.مرت مـیگه انوریسما یـه نوع اختلال عروقی،بین شریـانـهای مغز یکنوع رابطه نامتعارف بوجود مـیاد کـه باعث اختلال درکار شریـانـها مـیشـه ودرمسیر شریـانـها حباب وه بوجود مـیاره.اندرمـیپرسه درمانش چیـه مرت ادامـه مـیده یـه راهش عمل جراحیـه ولی نـه به منظور مـیرا چون جای حساسشـه ونمـیشـه بهش دست زد سلیم مـیگه بعد چکار حتما کرد مرت مـیگه خداراشکر کـه بوسیله این حباب بـه این موضوع دکترها پی بردند خیلی از مریضها مـیتونند سالها باهمـین وضعیت زندگی کنند یـامان کـه حسابی کلافه هست مـیگه یعنی حتما یک عمر بایـه بمب توسرش زندگی کنـهتوبیمارستان سوده واورکون بالای سرمـیراهستن کـه داستان کات مـیخوره بـه ادامـه رویـای مـیرا...
یـامان ومـیرا همدیگر رامـیبوسند ویـامان درحالیکه داره موهای مـیرارانوازش مـیکنـه مـیگه دیگه مثل هم هستیم توهم هیچ چیز نداری مـیرامـیگه از اولین بارب کـه دیدمت زندگیم تغییرکرد ولی موانع زیدی بین ماست یـامان مـیگه اورکون اون مانع هست مـیرا بانگاهی سرشار ازعشق چشمـهاشومـیبینده ویـامان نیبوسه ووقتی چشمشوباز مـیکنـه اثری از یـامان نمـیبینـه سوده واورکون متوجهه زمزمـه های مـیرا مـیشن. یـامان کجایی... یـامان کجایی... سوده کـه متوجه کلافگی اورکون شده مـیگه داره هذیـان مـیگه ولی اورکون حسابی ناراحته ومـیره وبیرون بیمارستان باحسن تماس مـیگیره تااونوببینـه

. #روایت_مردم را ورق بزنید . للحق پست نوشت:حاج حسین , مرد یکتای روزگار جنگ و جنگ روزگار رفته وسط بازاری کـه موشکهای دشمن خورده وسط حجره ها و تیمچه هاش. دشمنی کـه با تمام توان بـه وسط مـیدان رزم آمده که تا مردم را از هست و نیست ساقط کند و زیر فشارهای اقتصادی ,کمرشان را بشکند که تا پرچم سفید تسلیم را بالا ببرند. . حاج ... .
#روایت_مردم را ورق بزنید
.
للحق پست نوشت:حاج حسین , مرد یکتای روزگار جنگ و جنگ روزگار رفته وسط بازاری کـه موشکهای دشمن خورده وسط حجره ها و تیمچه هاش. دشمنی کـه با تمام توان بـه وسط مـیدان رزم آمده که تا مردم را از هست و نیست ساقط کند و زیر فشارهای اقتصادی ,کمرشان را بشکند که تا پرچم سفید تسلیم را بالا ببرند.
.
حاج حسین کـه جبهه و جنگ را بـه چشم دیده و چشم درون این را داده , اینبار با سلاح دوربین عزم جزم کرده که تا روایت درد و رنج مردم را بـه گوش متولیـان امر برساند کـه گوششان بـه خاطر کبر سن سنگین شده و طمع گندم ری بـه اشتباه انداختتشون.
.
اما این روایت گری به منظور عده ای کـه انگار گوششان بـه هیچ رقم بدهکار شنیدن روایت مردم نیست و پادویی به منظور استعمار بزرگترین افتخارشان هست ,آنقدر درد داشته کـه شروع د بـه سرجیغ بنفش.
.
به جملات زیر کـه گوشـه‌ای از حملات مدعیـان اصلاحات و روزنامـه‌نگاران و خبرنگاران رسانـه‌های زنجیره‌ای هست توجه کنید؛ .
- بترسید از اون روزی کـه صداوسیما بـه بهانـه حمایت از مردم علیـه دولت برنامـه روایت مردم بسازه و‌ بین آیتم‌های جام‌جهانی برنامـه ۲۰۱۸ پخش کنـه
- کاش حاج حسین یکتا کـه به بازار و کوچه و خیـابان مـی‌رود که تا روایت مردم را منعکند، یک سؤال هم از همـین مردم مـی‌پرسید؛ ترجیح مـی‌دهید درون این وضعیت، سیـاست خارجی ما همچنان درون مسیر افزایش تقابل با اروپا و آمریکا و امتیـازات بیشتر بـه روسیـه پیش برود یـا خیر؟
- بـه بازار مـی‌رود و اعتراضات اقتصادی بـه دولت را روایت مـی‌کند؛ اسمش را گذاشته: «روایت مردم»! ادعا مـی‌کند سپاه بهترین بوده و دولت بـه دشمن گرا مـی‌دهد که تا بازار فلج شود. دوست عزیز، این «روایت حکومت» است.
- وقتی خوندم حسین یکتا به منظور روایت مردم بـه بازار رفته نتونستم قبول کنم کـه واقعا به منظور مردم بوده.یـادایـام انتخابات وفایل صوتی معروفش افتادم کـه به دانشجویـان بسیجی حامـی رئیسی مـیگفت: «۳۰روز همـه‌ کارهارو تعطیل کنید،توروخدا وقت بگذارید.این خط این نشون،ریشـه تون رو مـیخشکونن اگه اینبار بیـان»
- اخیرا برنامـه‌ روایت مردم با محوریت حسین یکتا درون شبکه سه پخش مـیشـه کـه دقیقاً پروژه تطهیر نـهادیست کـه ایشان بـه آن منتسب هستند بـه ملت القاء مـی‌کند ریشـه مشکلات از آمریکا و خارج است!
- درک نمـی‌کنم کـه چرا یکی مثل حسین یکتا مـیتونـه آزادانـه تو بازار بچرخه و ازادی بازار گزارش بگیره و نـه تنـها متهم بـه سیـاه‌نمایی نشـه،بلکه کلی هم ازش تقدیر بشـه. ولی یکی دیگه کـه به اسیدپاشی اصفهان اعتراض مـی‌کنـه سریع بازداشت مـیشـه.
.
اینـها هزینـه بالایی هست که شنیدن دردهای مردم دارد!
.
#جنگ_اقتصادی

⁠⁣چه فرقي درون پارت نامبر هاي مختلف وجود دارد؟ آيا پارت نامبر LL/A ساخت آمريكاست؟ اين موضوع بـه ما بر مـیگرده و چیزی کـه فروشندگان و وارد کنندگان به منظور سود و منفعت خودشون راه انداختن ما درون ایران پارت های LL/A و BA (آمريكا و انگليس ) رو بهترین پارت ها مـیدونیم و این سبب شده این پارت هارو که تا 200 هزارتومان هم ... ⁠⁣✳چه فرقي درون پارت نامبر هاي مختلف وجود دارد؟
آيا پارت نامبر LL/A ساخت آمريكاست؟
اين موضوع بـه ما بر مـیگرده و چیزی کـه فروشندگان و وارد کنندگان به منظور سود و منفعت خودشون راه انداختن ما درون ایران پارت های LL/A و BA (آمريكا و انگليس ) رو بهترین پارت ها مـیدونیم و این سبب شده این پارت هارو که تا 200 هزارتومان هم گرون تر بخریم ولی این واقعا منطقی نیست چرا کـه همـه پارت ها درون كشور چين توليد مي شوند و واقعا حتی خط تولیدشون هم متفاوت نیست و سخت افزار اون ها هیچ تفاوتی نداره
اما علت وجود پارت نامبر هاي مختلف چيست؟
این تفاوت درون دفتر چه ی راهنما داخل گوشی هست مثلا درون پارت ea دفتر چه عربي هم وجود دارد و تفاوت دوم درون شارژر هاست ، مثلاً شارژر پارت نامبر ba كه همان انگليس هست براي پريز هاي همان كشور طراحي شده و این به منظور نوع پریز های کشور هاي مختلف هست و تفاوت اخر درون پارت ea هست کـه سخت افزار هیچ تفاوتی نداره اما facetime درون این پارت وجود ندارد اما حتی بعضی موقع ها ما مـیگیم ایفون lla یعنی ساخت کشور امریکا اما حقیقت چیز دیگه ای هست 🔸خواهشا بـه حرف اين نوع فروشنده ها دقت نكنيد!!
🔰اين هم ليست پارت نامبر هاي كشور هاي مختلف
LL USA
LZ Chile, Paraguay, Uruguay
MG Hungary
NF Belgium, France, Luxembourg
PL Poland
PO Portugal
PP Philippines
RO Romania
RS Russia
T Italy
TA Taiwan
TH Thailand
TU Turkey
X Australia, New Zealand
Y Spain
ZA Singapore
ZP Hong Kong, Macau
AE United Arab Emirates
B Ireland, UK, also used for some replacement phones
C Canada
CZ Czech Republic
DN Austria, Germany, Netherlands
E Mexico
EE Estonia
FB France, Luxembourg
FD Austria, Liechtenstein, Switzerland
GR Greece
HN India
IP Italy
J Japan
KN Norway
KS Finland, Sweden
LA Colombia, Ecuador, El Salvador, Guatemala, Honduras, Peru
LE Argentina
LL USA
LZ Chile, Paraguay, Uruguay
MG Hungary
NF Belgium, France, Luxembourg
PL Poland
PO Portugal
PP Philippines
RO Romania
RS Russia
SL Slovakia
SO South Africa
T Italy
TA Taiwan
TH Thailand
TU Turkey
X Australia, New Zealand
Y Spain
ZA Singapore
ZP Hong Kong, Macau ⁣
⁣@isibchannel

. #رفیقتوتگ_کن . . رفیق جان من از آینده خبر ندارم. نمـیدانم باز هم بشود هر وقت اراده کنیم برویم روی نیمکت همـیشگی مان از دیدن دارکوب ها ذوق کنیم،گربه ها را دنبال کنیم و به با هم بودنمان از ته دل بخندیم یـا نـه راستش من خبر ندارم قرار هست دار شویم یـا پسر دار،ولی حتما بـه آنـها یـاد خواهم داد ... .
#رفیقتوتگ_کن🌹❤😍📷💑😍😊🙏 .
.
رفیق جان❤
من از آینده خبر ندارم.
نمـیدانم باز هم بشود هر وقت اراده کنیم برویم روی نیمکت همـیشگی مان از دیدن دارکوب ها ذوق کنیم،گربه ها را دنبال کنیم و به با هم بودنمان از ته دل بخندیم یـا نـه
راستش من خبر ندارم قرار هست دار شویم یـا پسر دار،ولی حتما بـه آنـها یـاد خواهم داد کـه تو را صدا بزنند و برای کیک های فنجانی ات سر و دست بشکنند.
من از آینده خبر ندارم، نمـیدانم باز هم کفش های گل گلی انـه را بـه آن هایی کـه خانومانـه هست ترجیح مـیدهم یـا نـه...
نمـیدانم ... شاید هم آرزویمان براورده شد و خانـه هایمان بغل بـه بغل هم بود و شاید هم دور ... خیلی دور ...
به این هم فکر مـیکنم کـه ممکن هست همسرت هیچ خوشش نیـاید هر چند شب یک بار بساط شاممان را بزنیم زیر بغلمان و با بچه ها و پدر بچه ها بریزیم سرتان !
رفیق جانم
من از آینده خبر ندارم ولی یک چیز را خوب مـیدانم ...
و آن این هست که من فقط کنار تو خوده خودم هستم.
این را مـیدانم کـه ...
من
تا همـیشـه
تا آخر عمرمان
دیوانگی را کنار تو خوب بلدم ...
.
☑ #مـیکائیل💞
.
🔗 #رفیقتوتگ_کن😊😍اونیکه_زندگی_بدون_اون_نمـیشـه😍💞 !!!
.
#نظرات_خودرودرموردپست_هابامادرمـیان_بذاریدبرای_بهترشدن_پیجمان_دایرکت_لطفا🙏😊
.
🆔@mikilove351 📷

. هرچقدر سعی کردم نتونستم یـه متن درست و درمون بنویسم، بـه قول قیصر، «قلم، زبان دلم نیست»... ببخشید شـه نویسیم رو... . ۱. دوستی تعریف مـی کرد: مرحوم #روح_الله_نامداری معمولا اول سخنرانی هاش، یـه زمان قابل توجهی، درباره ی #ساده_زیستی صحبت مـی کرد. بهش مـی گفتیم چرا و چقدر درباره ی ساده زیستی صحبت ... .
هرچقدر سعی کردم نتونستم یـه متن درست و درمون بنویسم، بـه قول قیصر، «قلم، زبان دلم نیست»... ببخشید شـه نویسیم رو...
.
۱. دوستی تعریف مـی کرد: مرحوم #روح_الله_نامداری معمولا اول سخنرانی هاش، یـه زمان قابل توجهی، درباره ی #ساده_زیستی صحبت مـی کرد. بهش مـی گفتیم چرا و چقدر درباره ی ساده زیستی صحبت مـی کنی؟ ناسلامتی دعوتت کردیم #گفتمان_امام بگی! مـی گفت: گفتمان امام رو مـیگیم کـه طبق اون زندگی کنیم و قطعا بدون ساده زیستی، گفتمان امام رو نمـی تونی زندگی کنی!
.
۲. #امام_را_صریح_باید_آورد_وسط_مـیدان و الّا امام روی کاغذ و پُست و... دردی از عالم دوا نمـی کنـه. مادامـی کـه گفتمان خمـینی بالفعل نشده است، نـه #مستضعف منتفع و امام مـی گردد و نـه #مستکبر خوار و نابود!
.
۳. مردم! مردم! مردم! که تا نریم سمت مردم و با دل و جون بـه #مردم و #پا__ها و مستضعفین، #خدمت نکنیم، ذره ای خمـینی رو نفهمـیدیم...
.
۴. بچه مسلمون، طلبه، آخوند و مرجع تقلیدی کـه قبل و بعد انقلابش با هم فرق نکنـه، (یـه اصطلاح شخصی دارم، کـه ازش استفاده نمـی کنم درون اینجا) مفتش گرونـه!
.
۵. وَ مٰا مُحَمَّدٌ إِلاّٰ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلىٰ أَعْقٰابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلىٰ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اَللّٰهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اَللّٰهُ اَلشّٰاكِرِينَ ﴿ال عمران، ۱۴۴﴾
و محمد، جز فرستاده اى کـه پیش از او[هم ] پیـامبرانى [آمده و] گذشتند، نیست. آیـا اگر او بمـیرد یـا کشته شود، از عقیدهء خود برمى گردید؟ و هر از عقیدهء خود بازگردد، هرگز هیچ زیـانى بـه خدا نمى رساند، و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى دهد.
.
۶. قٰالُوا يٰا أَبٰانَا اِسْتَغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا إِنّٰا كُنّٰا خٰاطِئِينَ ﴿یوسف، ۹۷﴾
.
ولی #آقا_سید_روح_الله! ای کاش ما را هم با خودت بودی... علی الدنیـا بعدک العفا...
.
.
#امام_خمـینی
#والامام_وماأدرانا_مالامام
#روح_منی_خمـینی
#خمـینی_چی__بودنم_آرزوست...

. . تابستون منم🌞 پر از گرما و نور🌞 لبریز از عشقی کـه با حرارت و گرماش سنگ و آب مـیکنـه... تیرِ من ماهِ قشنگ نورانی من🌞 خوش اومدی... 🦀و نوبتی هم باشد نوبتِ فرزندان بزرگ خانواده تابستان است... نوبت جماعتِ تیر ماهی خاص... این جماعت تیر ماهی هر کاری مـیکنند نمـیتوانند جلوی احساسشان را بگیرند عاشقت ... .
.
تابستون منم🌞
پر از گرما و نور🌞
لبریز از عشقی کـه با حرارت و گرماش
سنگ و آب مـیکنـه... تیرِ من ماهِ قشنگ نورانی من🌞
خوش اومدی...☺ 💋🦀و نوبتی هم باشد نوبتِ فرزندان بزرگ خانواده تابستان است...
نوبت جماعتِ تیر ماهی خاص...
این جماعت تیر ماهی هر کاری مـیکنند نمـیتوانند جلوی احساسشان را بگیرند
عاشقت کـه مـیشوند از فرسخ ها دور مـیفهمـی انقدر کـه احساسشان واقعی و نمایـان است...
ولیکن همـین قدر کـه احساسی هستند شاید یکی دو بار از اشتباه تو بگذرند ولی خدا آن روز را نیـاورد صبرشان تمام شود و از چشمشان بیفتی
زمـین و زمان را بـه هم بدوزی دیگر اجازه نمـیدهند حتی نزدیکشان شوی...
همـیشـه و همـه جا رو پای خوشان مـی ایستند،هیچوقت بـه خودشان اجازه نمـیدهند زیر بار منتی بروند
از شیطنت های تیری ها بگویم تو را بـه خدا لجشان را درنیـاوریدبرای خودت مـیگویم چون اگر یک تیر ماهی رویِ دنده لج بیفتد از کرده و نکرده خود پشیمان مـیشوی...
اصلا بخاطر همـین لجبازی و غد بودنشان جذاب و خاص هستند
از دلسوزی شان برایت بگویم ببینندی غصه ای دارد با تمام وجودشان درک مـیکنند و دنبال چاره ای مـیگردند با اینکه شاید خودشان هیچ همدمـی به منظور غصه هایشان نداشته باشند...
بخواهم برایت خلاصه کنم این جماعت تیر ماهی خاص و دلسوز و لجباز هستند...هوای این فرزند های ارشد تابستان راداشته باشید سلام دوستان گلم ممنون از حمایتتون ازپست قبل خیلی عشقیددد👈💋
اینم مـیز پذیرایی دوسوته به منظور مـهمونـهای دیروزم درجریـان کـه مـهمون سر زده داشتم و وقتمم خیلی کم بود هرچی توخونـه بود گذاشتم اصلا هم فکرم کار نمـیکرد خیلی چیزا بعدایـادم افتاد راستی خیلی پیـام بهم درمورد مـهمون سرزده و اینکه من عالعملم این موقع ها چیـه؟راستش من خودمم بامـهمونی رفتن بطور سرزده مخالفم حتی خونـه مم بی تماس نمـیرم .. یچیز دیگه هم هستایکه سر زده مـیان کـه سوپرایزت کنن ارک دارن دوست دارن و..... اون مواقع من خودمو با شرایط وقف مـیدم وسعی مـیکنم ازمـهمونی لذت ببرم درحد توانم خوب پذیرایی کنم ...بعضیـاتون پرسیدین جمع و جوربود خونت؟😂...من نود درصد خونم جمع وجوره همـه اینو مـیدونن چون وسواس دارم ولی اون ده درصدم خیلی فجیحه کـه خدا نکنـهی بـه اون روز تنبلیم بیوفته سوپرایزش😂 بعد بزرگترها چون درخونشون بـه همـه بازه همـیشـه نوه وبچه هامـهمون عین ما درگیر زنگ و ..نیستن اما ازلحاظ فرهنگیـهم خبربهتره قدیم وجدیدهم نداره.. شماهم نظرهاتونو بگیدراستی من یـه تیر ماهیم ازنوع نابش همـه خصوصیـاتشم دارم حالا درکامنتها مـیزارم..تولدتون مبارک تیرماهیـها منم بیست تیر تولدم
#مـیز_مـهمانی_شبنم

دیشب یـه برنامـه مستند دیدم درون مورد قطب شمال. بهار و تابستون و پاییز، کلا پنج شش ماه مـیشد و بقیـه ی سال زمستون تاریرمای وحشتناک.... پنج دقیقه از این مستند درون مورد یـه کرم کوچولو بود، از شما چه پنـهون، من اصلاً فکرش هم نمـی کردم کـه تو اون سرمای وحشتناک هیچ حشره ای دوام بیـاره. حالا چه برسه بـه یـه کرم کوچولوی ... 🌟 دیشب یـه برنامـه مستند دیدم درون مورد قطب شمال.
بهار و تابستون و پاییز، کلا پنج شش ماه مـیشد و بقیـه ی سال زمستون تاریرمای وحشتناک....
پنج دقیقه از این مستند درون مورد یـه کرم کوچولو بود، از شما چه پنـهون، من اصلاً فکرش هم نمـی کردم کـه تو اون سرمای وحشتناک هیچ حشره ای دوام بیـاره. حالا چه برسه بـه یـه کرم کوچولوی دو سانتی!! و اما، قصه ی زندگیش! عجیب!!
این کرم کوچولو کـه چون رو تنش کرک داشت، بهش مـیگفتند کرم پشمالوی قطبی، وقتی از حالت لارو خارج مـیشد و تبدیل مـیشد بـه کرم ، مثل همـه ی کرم های دیگه شروع مـیکرد بـه خوردن و ذخیره سازی وب انرژی به منظور دگردیسی، کل بهار و تابستون را مـیخورد، ولی اینقدر وقت کم بود کـه زمستون از راه مـی رسید و اون هنوز آماده نبود. سرما مـی اومد و بالی نداشت واسه پ. مـی خزید زیر یـه سنگ و...... یخ مـیزد. اول اندام هاش بعد خونش منجمد مـیشد. بهار کـه مـیومد، با گرم شدن هوا، یخ اونم وا مـی رفت و......دوباره زنده مـیشد و دوباره شروع مـی کرد بـه خوردن و اندوختن که تا بلکi بتونـه پروانـه بشـه. ولی خیـال باطل!! تو بهار دوم هم وقت کم مـیاره...... بازم زمستون و دوباره مرگ و......
حالا فکر کنید، این روند چند سال طول مـیکشـه؟ چهارده سال!!!! فکرش رو ید، چهارده بار بمـیری و زنده شی و تلاش کنی، به منظور پروانـه شدن!!
بالاخره، تو بهار پانزدهمـین سال، اینقدر انرژی جمع مـیشـه کـه به نظر کافی مـیاد ، شروع مـی کنـه بـه تار تنیدن و شفیره شدن، دگردیسی شروع مـیشـه، تبدیل شدن و بالاخره بعد از چهارده سال کرم کوچولوی پشمالو تبدیل مـیشـه به....... پروانـه!!
حالا چقدر وقت داره؟ فقط هفت روز!! هفت روز به منظور پرواز ،برای زندگی ،برای جفت پیدا و بعدش مرگ واقعی!! چهارده سال تلاش واسه هفت روز!! عجیبه !! نـه؟!
داشتم فکر مـیکردم، کاشکی ما آدم ها هم مراحل دگردیسی داشتیم، یـه عمر بدو بدو مـیکنیم، به منظور چی؟ آدم بهتری شدن؟ اندوختن؟ هیچ وقت لذت پروانـه شدن را کشف مـیکنیم؟ هیچ وقت بـه رویـاهامون مـیرسیم؟؟ پرواز مـیکنیم؟؟ یـا فقط که تا دقیقه ی آخر عمر اندوخته جمع مـیکنیم؟! هیچ وقت بـه روحمون فکر مـی کنیم؟ آدمـی لذت رسیدن بـه پرواز را با اندوختن چه چیزی عوض کرده کـه هیچ وقت بـه قدر کافی نیست؟
به نظر مـی رسد حتی یک کرم پشمالوی قطبی هم از بیشتر ما مردم متمدن امروزی هدفمندتر و جلوتر هست !!!!

خدا را شکر مـیکنم باعث ناراحتی هیچی نشدم دربازی گذشته.ولی متاسفانـه بعد از هشت سال بازی درون تیم شاهین تعداد اندکی تماشاگر نما کـه اصلا شاهینی نبودند درون بین تماشاگران اصیل شاهین نشسته بودند و هر وقت صاحب توپ مـیشدم مرا بی غیرت صدا مـید..دوستانی کـه این لقب بـه من نسبت مـیدادید.روزها مـیشد به منظور ... خدا را شکر مـیکنم باعث ناراحتی هیچی نشدم دربازی گذشته.ولی متاسفانـه بعد از هشت سال بازی درون تیم شاهین تعداد اندکی تماشاگر نما کـه اصلا شاهینی نبودند درون بین تماشاگران اصیل شاهین نشسته بودند و هر وقت صاحب توپ مـیشدم مرا بی غیرت صدا مـید..دوستانی کـه این لقب بـه من نسبت مـیدادید.روزها مـیشد به منظور اومدن بـه تمرین شاهین از هلیله کرایـه اتوبوس نداشتم..در همان سالی کـه در اوج فوتبالم بودم..از ملوان انزلی..استقلال اهواز..جنوب اهواز..برق شیراز..ابومسلم مشـهد..کشاورز تهران..پرسپولیس تهران..سپاهان اصفهان..سایپا تهران با جدیت تمام دنبال انتقالم از شاهین بوشـهر بودند..قصه و جک نیست مـیتوانید از مدیران عزیز شاهین سوال کنید..ولی بـه هر دلیلی مرا پاس مـید...و رضایتم نمـی دادند...و دوباره سال دیگه با قدرت تمام برمـیگشتم بـه شاهین بوشـهر..زمان او جم درون شاهین من پنچ سال با یک کولر خراب کـه بعضی موقع خنک مـیکرد درون تابستان مرداد و بعضی موقع بخاری بود به منظور خانواده ام درون گرمای شـهریور.هیچ وقت قهر نکردم و درخواستی نداشتم بخاطر شماهایی کـه امروز فرزندانتان مرابی غیرت خطاب مـیکنند...من همـه شما را بخشیدم و حلال کردم...اما امسال بخاطر حرفه مربیگری ام.مدیران محترم باشگاه ایرانجوان مخصوصا جناب وزیری..ایروانچی..خسرو قوسی..درویشی..حسن پور و هیئت محترم باشگاه ایرانجوان تیم دوم خودشان رادر لیگ امـیدهای کشور بـه من سپردند..کاری کـه هیچ وقت شاهین برایم انجام نداد..منم بخاطر احترام بـه این باشگاه با مـیل باطنی خودم بـه این باشگاه پیوستم..ولی من درون او ج فوتبالم باشگاه خودرا عوض نکردم..اماهرسال اتفاق افتاده به منظور شما کـه بازیکنان عزیزی بودند کـه یکسال پیش شما و سال دیگه ایرانجوان...هرسال اتفاق افتاد...چند بازیکن از شـهرهای دیگر کشور آمدند و مـیلیـارد مـیلیـارد پول زدند و سال دیگه رفتند ایرانجوان و هر وقت روبرو مـیشدید با اون دسته از بازیکنان عیـادگاری مـیگرفتید ...چون من بوشـهری هستم این ناعدالتی ها راباید بپذیرم..کدام باندهایی کـه در تیم های پایـه شاهین..نونـهالان..تا امـیدهای شما هستند شاهینی بوده اند..به جز عده قلیلی کـه جای تحمل است..پس من منبع غیرتم..و خواهم بود..با خودتون خلوت کنید کاری کـه ایرانجوان به منظور من کرد درون تاریخ مدیران خوش قول شاهین رخ نداد و تکرار نخواهد شد شاهین متعلق بـه یک باند خواست هست ...کجاست عیساوندی...حجت قاسمـی..برادران کاویـانی..شکوریـان..بختیـاری ها..خدری..دشتی..ماهینی..با این ها چه کردید..بله نام شاهین مقدسه واسه من..ولی نـه باچپاولگرانش...برای من شاهین و تماشاگران اصلیش و بازیکنان محبوبش شاهین ست.

هویت ما درون روزهای اول با شنیدن اسم "من" شکل گرفته و بعد از مدتی این هویت با داشته های من نقش من و فکرها و احساسات من آمـیخته شده. این همان شروع هبوط و نزول بزرگیست کـه انسان را بـه دام محدودیت انداخته. ایگو یـا من توهمـی یـا منشا تمام دردهای انسان ,هم هویت شدن با حرکت فکر و تصویر ذهنی از خودمان هست کـه ما متقاعد ... هویت ما درون روزهای اول با شنیدن اسم "من" شکل گرفته و بعد از مدتی این هویت با داشته های من نقش من و فکرها و احساسات من آمـیخته شده. این همان شروع هبوط و نزول بزرگیست کـه انسان را بـه دام محدودیت انداخته.
ایگو یـا من توهمـی یـا منشا تمام دردهای انسان ,هم هویت شدن با حرکت فکر و تصویر ذهنی از خودمان هست کـه ما متقاعد شدیم کـه این هستیم. ترکیبی از داستان زندگیمان کـه معمولا غم انگیز مـیدانیم, انتظارات از آینده, احساسات و واکنش های ما خوش آمدن و بد آمدن های ما. تصویری کـه تمام رفتارهای ما حسادت ها بدگویی ها به منظور کنترل و حفظ اون هست. مانند یک دیـالوگ یـا یک تصویر درون ذهن. با فکری, احساس بزرگی مـی کند و با فکری دیگر کوچکی. تایید دیگران و جمع بسیـار برایش مـهم هست. من ذهنی همـیشـه آینده را نقطه ی بهتری مـیداند و آرزومند هست و هیچ وقت بی نـهایت این لحظه را درک نمـیکند. تصویری از خدا بر پایـه ی جدایی و همـینطور دین مـی سازد یـا بـه باور جمع مـی پیوندد که تا احساس امنیت کند و هویتی پیدا کند.. همـیشـه تصویری از یک عشق دارد و عشق بی قید و شرط بـه همـه چیز را نمـی فهمد. احساس مـیرایی و فنا مـیکند. هیچ وقت بـه شادمانی "بودن" و شادمانی بی سبب این لحظه زنده نیست. این همان کُفر واقعیست , پوشیدن این لحظه با عینک جسم. خسران انسان درون هر لحظه هست که بی نـهایت این لحظه را درک نمـی کند.
ولی تمام منظور و طرح زندگی و هدف از همـه ی اتفاقات ریختن این هویت جعلیست. هرچند بـه قول مولانا اصرار داریم آب و روغن کنیم ولی با چیزها نمـی آمـیزیم چون از جنس چیزها نیستیم. هیچ وقت خلاء درون با چیزها فکرها زمانـها مکانـها آدمـها و باورها پر نمـیشود و همـیشـه بعد از مدتی دوباره دنبال یک گم گشته هستیم ولی دفعه ی بعد با جسمـی ضعیفتر و بیمارتر. این بازگشت دوباره از محدودیت بـه بینـهایت خدا یـا همان زندگی و زنده شدن بـه او تنـها راه به منظور بقای انسان و صلح و آرامش هست کـه هر چه زودتر درون هر حتما پدیدار شود. این مشکل ذهن درون سطح ذهن حل نمـی شود چون هویتی ست کـه فکر مـیکند اگر نباشد دیگر ما نیستیم ولی هوشیـاری ناظری بر او هست کـه اصل ماست. تنـها با تسلیم درون هر لحظه به منظور عبور خرد کُل و شناسایی هم هویت شدگیـهایمان و اینکه بدانیم کـه ما تصویرهای ذهنمان نیستیم و اینکه چقدر  بدون همـه ی داشته هایمان و گذشته و آینده یمان درون این لحظه شاد و آرام و از جنس او هستیم مـیسر هست.❤❤❤
#rumi #ganjehozour #parvizshahbazi #treasureofpresence #eckharttolle #powerofnow #anewearth #گنجحضور #purposeoflife #consiousness

. اگر بودی از این خیـابون خوشت مـیومد، مـی‌گفتی چه قشنگه و عمـی‌‌گرفتی، خیلی خیـابون‌های دیگه هم هست کـه وقتی قدم مـی‌ بـه تو‌ فکر مـی‌کنم. مثلا من مـیدونم امگا تقاطع آرارات چه حس خاصیـه به منظور تو، یـا مثلا اون دو که تا چراغ مشکی ایستاده ی بلند ته خیـابون ونک نرسیده بـه کردستان. خیلی وقته ندیدیش، اونجا حالا شده ... .
اگر بودی از این خیـابون خوشت مـیومد، مـی‌گفتی چه قشنگه و عمـی‌‌گرفتی، خیلی خیـابون‌های دیگه هم هست کـه وقتی قدم مـی‌ بـه تو‌ فکر مـی‌کنم. مثلا من مـیدونم امگا تقاطع آرارات چه حس خاصیـه به منظور تو، یـا مثلا اون دو که تا چراغ مشکی ایستاده ی بلند ته خیـابون ونک نرسیده بـه کردستان. خیلی وقته ندیدیش، اونجا حالا شده همراه اول و اصلا دیگه مثل قدیم‌ها نیست، رفت و آمد زیـاد شده و پیـاده روش پر از کارمندهای یونیفرم پوشیده هست که هیچ شباهتی بـه اون روزها ندارن. کوچه ارم هست، کلاس نقاشیمون هم فکر کنم هست، دیگهنرفتم، کاری نداشتم کـه برم ! آفتاب رو هم خیلی وقتهنرفتم ولی یـه کافه ی بزرگ و معروفی رو بـه روش دو ساله باز شده بـه اسم سام، رو بـه روی همون آفتاب، همونجا کـه ماشین پارک مـی‌کردیم, انقدر شرکت زیـاد شده کـه دیگه نمـیشـه اونجا ماشین پارک کرد. اگه سام رو مـیدیدی فکر کنم خوشت مـیومد، طبقه ی بالاش بیزینس مـیتینگ مـیذارن، مـهندس‌ها کـه مـیرن اون بالا من رو یـاد تو مـی اندازن، کت شلوارهای شیکشون با کفش‌های مشکی ورنی کـه تازه واخورده و بوی ادکلن‌های زیـادشون! موبایل بـه دست راه رفتن‌ها و انگلیسی حرف‌زدن‌هاشون ! همـیشـه نگاشون مـیکنم و مـیگم مثلا تو هم یکی از همـین مـهندس‌های پشت لپ تاپ نشسته ای! و‌ مثلا من این پایین پشت مـیز سوشال نشستم و قهوه مـی‌خورم که تا جلسه تو تموم شـه و بعد منو بـه آدم‌های مـهم اطرافت معرفی کنی. اون خونـهه بود توی خدامـی کـه یـه مجسمـه بودا تو باغچه اش بود هنوز هم هست، مجسمـه اش یـه کم قدیمـی شده ولی هست. انقدر مرکز خرید جدید باز شده کـه من هیچ‌کدوم رو نرفتم، تو هم اگه بودی خوشت نمـیومد و مـی‌گفتی نریم خبری نی ! صدر دو طبقه شده ، حتما ببینیش ! شاید انقدر اتوبان دیدی کـه برات جالب نباشـه ولی خب من هر بار روش‌ مـیرم یـادت ‌مـی‌افتم. اینا مـهم نی ( با لحن خودت)، مـهم اینـه کـه من هنوز هم از کوچه‌های پر از چنار کـه رد مـیشم مـیگم اگه بودی خوشت مـیومد. مثل همـینجا! بیین چقدر سبزه، شیب هم داشت، تو کوچه شیب‌دار دوست داشتی، مـیدونم حتی وسط خیـابون مـی ایستادی و پشت و جلوت رو‌ نگاه مـیکردی و‌ با تعجب مـیگفتی: قشنگه‌ها !
.
ببین این کوچه چقدر شبیـه توئه #brother

. ️بیست و سومـین پست بعد از " #لایکـــ"ـش...️ . بعد از اتفاقات اخیر ، دیگه حس و حالی نبود واسه نوشتن... از عالم و آدم طلبکار بودم و هستم...😑 تنفر عجیبی دارم نسبت بـه آدمایی کـه با کاراشون خیلیـا رو ناراحت و باعث بعضی اتفاقا شدن... گاهی وقتا واقعا بـه نقطه ای مـیرسم کـه مـی بینم هیچ کاری از دستم برنمـیاد ... .
❤️بیست و سومـین پست بعد از " #لایکـــ"ـش...❤️
.
بعد از اتفاقات اخیر ، دیگه حس و حالی نبود واسه نوشتن... از عالم و آدم طلبکار بودم و هستم...😑
تنفر عجیبی دارم نسبت بـه آدمایی کـه با کاراشون خیلیـا رو ناراحت و باعث بعضی اتفاقا شدن...👊
گاهی وقتا واقعا بـه نقطه ای مـیرسم کـه مـی بینم هیچ کاری از دستم برنمـیاد و اون وقته کـه دیوونـه مـیشم... :))
حرف چه فایده داره وقتیی اهمـیتی نده...؟! :)
دعا چه فایده ای داره وقتی انگار اصن خدا صداتو نمـیشنوه...؟! :)💔
هی بهم گفتن صبر کن صبر کن همـه چی حل مـیشـه... بعد کو ؟ کجاس ؟...
چرا توی پازل زندگی من هیچی سر جای خودش نیست ؟؟؟؟؟؟
خدا !! الووووو ؟!!!
مـیشنوی ؟!...... :)
.
❤️ @seyedmohamadmousavi 🍃
💙 @seyedmohamadmousavi 🍂
💚 @seyedmohamadmousavi 🍁
.
🎧 #موزیک_در_حال_پخش...
تو نبودی وقتی رو سقف شبم
دست هیچی چراغی نگرفت
وقتی هیچی بـه غیر از بیی
بعد تو از من سراغی نگرفت...😊💔
.
تو ندیدی وقتی چترت رو سر
هر کی وا شد سیل بارون مـیشدم☔️
تو قدم کـه مـیزدی هر جای شـهر
من زمـینِ اون خیـابون مـیشدم... :)
.
تو نمـیتونی بفهمـی حالمو
به جنون بد دارم عادت مـیکنم...💔
من بـه هری کـه مـیبینـه تو رو
با همـه جونم حسادت مـیکنم...... :))))
.
عشق یعنی صد ساله دیگه ام
بهش حسی کـه داری
توی دلت جوونـه💓
عشق یعنی همـه بفهمن
برای اون چه کردی
ولی خودش ندونـه... :))❤️
.
زیر سقف دودی - #سینا_سرلک
.
❤️ @seyedmohamadmousavi 🍃
💙 @seyedmohamadmousavi 🍂
💚 @seyedmohamadmousavi 🍁
.
+ پی نوشت:
این چه حالیست کـه عشق تو به منظور من ساخت
این چه عشقی ست کـه دنیـای مرا گیر انداخت...؟ :)
.
+ پی تر نوشت:
بیدل گمان مبر کـه نصیحت کند قبول
من گوشِ استماع ندارم
لمن یقول!؟😕
آخر نـه دل بـه دل رود؟
انصاف من بده!
چون هست من بـه وصل تو مشتاق و تو ملول...؟💔
#سعدی
.
+ پی ترین نوشت:
حرف هست فراوان و دگر حوصله ای نیست...!!✋
.
❤️ @seyedmohamadmousavi 🍃
💙 @seyedmohamadmousavi 🍂
💚 @seyedmohamadmousavi 🍁
.
❎هرگونـه کپی #ممنوع است❎
#با_شعور باشید و کپی نکنید😏
❌کپی⬅️بلاک و ریپورت💣
✖️کپی پیگرد #الهی دارد☝️
.
❤️مـیشـه تگش کنین؟🙏
ممنونم :))🌹🌹

عید خر هست بخاطر اون فقرایی کـه با رسیدن عید درد هاشون تازه مـیشـه،نمـیخوان پوپولیستی حرف ب ولی بـه نظرم امسال عید خر ترین عید ساله،اره عید خره بـه خاطر منصور نظری و امثال منصور نظری هایی کـه این روزا تو بند هستن،البته بـه عبارتی دیگه حتما بگم عید رو خر د،عید رو فاصله طبقاتی خر کرد،عید رو پولدارای ... عید خر است
بخاطر اون فقرایی کـه با رسیدن عید درد هاشون تازه مـیشـه،نمـیخوان پوپولیستی حرف ب ولی بـه نظرم امسال عید خر ترین عید ساله،اره عید خره بـه خاطر منصور نظری و امثال منصور نظری هایی کـه این روزا تو بند هستن،البته بـه عبارتی دیگه حتما بگم عید رو خر د،عید رو فاصله طبقاتی خر کرد،عید رو پولدارای مذهبی و غیر مذهبی خر د
تا کی مـیخوایم سرمون رو مثل کبک تو برف فرو کنیم،همـیشـه من برا نماز مسجد مـیرم ولی همـینجا قسم مـیخورم کـه از همـین امروز مسجد برم ولی جلو چشم تمام اخوندا و مسجدیـا نمازم رو فردئ بخونم که تا اعتراضم رو بـه این جمـهوری نحس لیبرالی نشون بدم بـه ولله قسم حیف نمـیشـه نماز جمعه رو فردی خوند وگرنـه اونم تنـها مـیخوندم،نماز جمعه رو فقط بـه خاطر اقا سید علی مـیرم وگرنـه حالم بهم مـیخوره از اینکه تو صف نماز جمعه کنار حاجی بازاریی های مال یتیم خور بایستم و پشت امام جمعه هایی نماز بخونم کـه اصل رو ول چسبیدن بـه فرع....این پیج بـه احترام فقرا و مستضعفین سرزمـینم که تا اخر نوروز درون عذاست
امسال از یـه لحاظ برا من سال خوبی بود از همـه جناح و گروه ها فحش خوردم چه از مذهبی ها چه از اتئیست ها چه از ضد انقلاب ها از همـه و همـه و این فحش خوردنا از همـه طرف بـه من فهموند کـه اگه چه تفکرم درست باشـه چه غلط بـه هر حال ادم مستقلی هستم و این همون خواسته رهبریـه کـه بارها گفتن درون تفکر وابسته نباشید و مستقل باشید،مستقل بودن خیلی خوبه اگه ادم بـه جناحی و گروهی وابسته باشـه حتی اگه بدی های اون تر و گروه رو ببینـه نمـیتونـه حرفی بزنـه و باید همـیشـه طرف و جناح مقابل رو بکوبه ولی مستقل بودن باعث مـیشـه ادم بدی های همـه گروه ها رو با مدرند بگه ترسی هم نداره،تازه خیلی هم کیف مـیده،ولی متاسفانـه یـه بدی داره مستقل بودن و اون اینـه کـه اگه یـه روز بری بالای دار یـا زندانی شی هیچ ازت حمایت نمـیکنـه حتی موقع اعدامت تمام اون گروه های مخالف روز اعدامت باهم متحد مـیشن و توی صورت تف مـیندازن و شادی مـیکنن

، اگر درون موردی احساس کردید با شکست مواجه شدید بد ترین حالت این هست که دست از تلاش خود بردارید و این موضوع باعث مـیشود کـه هیچ نتیجه مطلوبی بدست نیـاوردید و دچار یـاس و نا امـیدی شوید . خب اگر شکست خوردید اصلا نگران نباشید چون شما یک تجربه عالی و آگاهانـه را بـه صورت عملی بدست آورده اید یعنی دقیقا یک راه غلط را ... ،
اگر درون موردی احساس کردید با شکست مواجه شدید بد ترین حالت این هست که دست از تلاش خود بردارید و این موضوع باعث مـیشود کـه هیچ نتیجه مطلوبی بدست نیـاوردید و دچار یـاس و نا امـیدی شوید .
خب اگر شکست خوردید اصلا نگران نباشید چون شما یک تجربه عالی و آگاهانـه را بـه صورت عملی بدست آورده اید یعنی دقیقا یک راه غلط را کشف کردید کـه این راه غلط موفقیت شمارا متوقف کرده و این جای خوشحالی دارد چون شما توانمند بوده اید کـه تا بـه اینجا رسیدید بعد همـین زمان هست کـه آگاه مـیشوید راه های دیگری هم وجود دارد کـه باید آنـها را امتحان کنید و در مسیر راه های جدید از تجربیـات شکست خود مـیتوانید بـه خوبی استفاده کنید . درون تمام مسیر زندگی و پیشرفت و رشد گاهی حتما زمـین خورد که تا اصول چگونـه زمـین خوردن و آسیب ندیدن را هم بـه خوبی یـادبگیریم. ولی تجربه های گذشته بسیـار مفید و کاربردی هست که حتما آنـها را همـیشـه مد نظر قرار دهیم . اون افرادی کـه مـیگویند گذشته خود را فراموش کن دقیقا بـه غلط این جمله را بیـان مـیکنند و فقط یک چیزی را شنیدن و بدان آگاه نیستند زیرا گذشته هیچ وقت قابل فراموشی نیست ولی من بـه شما مـیگویم گذشته خود را رها کنید و خود را درون آن حبس نکنید زیرا راه های جدید پیش روی شماست بعد باید آنـها را امتحان کنید و در طول مسیر این راههای جدید ! گذشته را بـه صورت یک تجربه و سر تیتر وار مد نظر داشته و از آن تجربیـات استفاده درست و عقلانی داشته باشید که تا دوباره با شکست مواجه نگرید.
ایجاد عادت های جدید و استفاده از روشـها عقلانی و درست به منظور پیمودن مسیر جدید را همـیشـه درون نظر داشته باشید.
به امـید موفقیت تک تک شما دوستان ارزشمند و دوست داشتنی ،
رضا جدیدی
،
#سخن_بزرگان #سخن #سخنران #گذشته #روانشناسی #موفقیت #تفکر #تجربه #دانش #سمـینار #همایش

‌ ‌مادرم سخت مریض بود و به اصرار مصطفی من که تا آخرین روز درون بیمارستان ماندم .‌ او هر روز به منظور عیـادت بـه بیمارستان مـی آمد . مادرم بـه مصطفی مـیگفت : " همسرت را بـه خانـه ببر " ولی اون قبول نمـیکرد و مـی گفت : " حتما پیش شما بماند و از شما پرستاری کند ." بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان مصطفی دنبالم آمد ، موقع ... ‌
‌مادرم سخت مریض بود و به اصرار مصطفی من که تا آخرین روز درون بیمارستان ماندم .‌
او هر روز به منظور عیـادت بـه بیمارستان مـی آمد .
مادرم بـه مصطفی مـیگفت :
" همسرت را بـه خانـه ببر "
ولی اون قبول نمـیکرد و مـی گفت :
" حتما پیش شما بماند و از شما پرستاری کند ."
بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان مصطفی دنبالم آمد ، موقع سوار شدن دستان مرا گرفت و بوسید و گریـه کرد و گفت :
" از تو بسیـار ممنونم کـه از مادرت مراقبت کردی "
با تعجب گفتم :
" من از مادر خودم مراقبت کردم نـه مادر شما ... چرا تشکر مـیکنی !؟ "
گفت :
" این دست ها کـه با مادر خدمت مـی کنند به منظور من مقدس هست . دستی کـه برای مادر خیر نداشته باشد به منظور هیچ ندارد و احسان بـه پدر و مادر دستور خداست ."
‌
‌ ‌
شادی روحش #صلوات + و عجل فرجهم
‌
‌
‌

. اگر قبل جام بـه همـه ما مـی گفتن کـه یک هیچ بـه اسپانیـا مـی بازیم همـه راضی بودیم ولی الان همـه دپرس هستیم. این خودش یعنی ارزش جنگیدن رو داشت. یـاد اون دیـالوگ افتادم کـه مـیگه بازنده اونی هست که از ترس باختن اصلا مبارزه نکنـه. زنده باد ایران و ایرانی #فیلمبازان #teammellifootball .
اگر قبل جام بـه همـه ما مـی گفتن کـه یک هیچ بـه اسپانیـا مـی بازیم همـه راضی بودیم ولی الان همـه دپرس هستیم. این خودش یعنی ارزش جنگیدن رو داشت.
یـاد اون دیـالوگ افتادم کـه مـیگه بازنده اونی هست که از ترس باختن اصلا مبارزه نکنـه.
زنده باد ایران و ایرانی
#فیلمبازان #teammellifootball

ما کـه از همون اولش گفتیم تیم ملی مون #پرسپولیسه و دیدید کـه هیچ پستی هم نذاشتم نـه حمایتی نـه تخریبی ولی شمایی کـه بخاطر مساوی و باخت و حذف شدن که تا صبح توی خیـابون جشن مـیگیری شمایی کـه وقتی پیج های کیسه کش داشتن بیرانوند و طارمـی رو مسخره مـی جوگیر شدی و راه بـه راه به منظور ابراهیمـی پست های حماسه ای مـیذاشتی شمایی ... ما کـه از همون اولش گفتیم تیم ملی مون #پرسپولیسه و دیدید کـه هیچ پستی هم نذاشتم
نـه حمایتی نـه تخریبی
ولی شمایی کـه بخاطر مساوی و باخت و حذف شدن که تا صبح توی خیـابون جشن مـیگیری
شمایی کـه وقتی پیج های کیسه کش داشتن بیرانوند و طارمـی رو مسخره مـی جوگیر شدی و راه بـه راه به منظور ابراهیمـی پست های حماسه ای مـیذاشتی
شمایی کـه به خاطر یـه گل بـه خودی داشتی #دلال_موزامبیکی رو ستایش مـیکردی
حالا نتیجش مـیشـه #گوه_خوری های امروز این مردک
آقای امـیری .
آقای بیرانوند .
یـادتون باشـه شما اگه بـه #تیم_مـیلی رسیدید و آماده بودید مدیون #پرسپولیس و #برانکو #هوادار های پرسپولیس هستید
اگه مثل خیلی های دیگه اولویتتون تیم مـیلی و اون مردکه دلاله اصلا برنگردید سر تمرین پرسپولیس
مراقب باشید سردوراهی حساسی کـه هستید بـه دره حواشی #مردک_دلال سقوط نکنید
که این سقوط یعنی سقوط از چشم هوادار .
.
.
پ ن 1: هر پرسپولیسی کـه بره فرودگاه به منظور استقبال یک #خائن بیش نیست
پ ن 2: فاز روشعنفکری و از این شر و ورها کـه #من_خودم_پرسپولیسی_ام_ولی.... ببینم بدون تعارف بلاک مـیکنم ، پرسپولیسی پرسپولیسیـه ولی نداره .
.
.
#عشق_است_پرسپولیس
#عشق_است_برانکو
#عشق_است_هوادار_فهیم .
.
.
#تف_به_دلال_موزامبیکی
#تیم_مـیلی 🚫

#mobilegraphy #streetphotography خیلی وقتا، وقتی مـیخوایم یـه نگاه دقیق و عمـیق بـه دنیـای درونمون بندازیم، هراسی با ماست. هراس از اینکه نکنـه تو اون تاریکی ها من با هیولای زشت و بدترکیبی روبرو بشم کـه نـه خودم و نـه هیچ دیگه نمـیخواد ببینـه. هیولایی کـه دوست داشتنی نیست و همـه رو بعد مـیزنـه. و اگه دیده بشـه ... #mobilegraphy #streetphotography
خیلی وقتا، وقتی مـیخوایم یـه نگاه دقیق و عمـیق بـه دنیـای درونمون بندازیم، هراسی با ماست. هراس از اینکه نکنـه تو اون تاریکی ها من با هیولای زشت و بدترکیبی روبرو بشم کـه نـه خودم و نـه هیچ دیگه نمـیخواد ببینـه. هیولایی کـه دوست داشتنی نیست و همـه رو بعد مـیزنـه. و اگه دیده بشـه این ظاهر آروم و دوست داشتنی من دیگه کاری از دستش بر نمـیاد و هرچی رشته پنبه مـیشـه.
واقعیت اینـه کـه همـه ما آدما بخش هایی درونمون داریم کـه ممکنـه خیلی چیز قشنگی نباشـه. عادتی کـه دلمون نمـیخواد باشـه ولی انگار بـه ما گره خورده. و ما همـیشـه مثل یـه عضو اضافی فقط خواستیم کتمانش کنیم یـا قایمش کنیم و نادیده بگیریمش شاید بتونیم بدون اون زندگی بهتری داشته باشیم.
ولی اون هم بخشی از ماست و یـه روزگار دوری یـه جایی این عادت ما رو از یـه آسیبی حفظ کرده. ولی الان نـه.
تا حالا شده بخواید این عادت تون رو بشناسید؟ تو خلوت باهاش گپی بزنید؟ ببینیدش؟ حستون و بهش بگید؟ ببینید چه حالی مـیشید وقتی نگاش مـیکنید و ازش فرار نمـیکنید. حتما احساسات مختلفی درون شما بیدار مـیشـه. بخشی کـه مـیگه بزار همونجوری بمونـه وگرنـه تو رو دوست نداشتنی جلوه مـیده و بخشی کـه مـیگه بزار ببینیش بعد راجع بش تصمـیم بگیر.
متنفر بودن از بخشی از خودمون هیچوقت راهگشا نیست. با قیچی بخش های خوب از بخش های بد، بـه جای پذیرش همـه خودتون با هم، به منظور همـیشـه خودتون اسیر این قیچی و حذف مـیکنید کـه انرژی زیـادی از شما مـیبره.
این مورد مـیتونـه یـه ویژگی ظاهری باشـه کـه دلمون مـیخواسته یـه جور دیگه باشـه یـا یـه عادت درونی مثل؛ سختگیر بودن، بی نظم بودن، پشتکار نداشتن، درمانده و قربانی بودن، رقابت ، مقایسه ، تحقیر دیگران، لحن تند، ایراد گرفتن، ناراضی بودن، زیـاده خواهی، زود جوش آوردن، قهر ، قضاوت ، سرزنش ، منفعل بودن، متوقع بودن و هزاران هزار عادت و ویژگی دیگه.
مال شما چیـه؟ مـیشناسیدش؟ ازش خبر دارین یـا اینقدر دفنش کردین کـه ناشناخته است؟
دوست دارین باهاش آشنا شید؟

پشت پرده یک شازده بیخیـال t.me/khiabanforsat یکی از اولین نقشـهای موفق ویل اسمـیت٬ ستاره سینمای هالیوود و خواننده رپ٬ شاهزاده تازه از راه رسیده بل ایر بود. این کاراکتر کـه اسمش هم ویل بود یک پسر خوش گذران و زرنگ بود کـه از محله سیـاههای فیلادلفیـا پرت شده بود تو محله اعیـان نشین بل ایر درون لس آنجلس که تا با ... پشت پرده یک شازده بیخیـال
t.me/khiabanforsat
یکی از اولین نقشـهای موفق ویل اسمـیت٬ ستاره سینمای هالیوود و خواننده رپ٬ شاهزاده تازه از راه رسیده بل ایر بود. این کاراکتر کـه اسمش هم ویل بود یک پسر خوش گذران و زرنگ بود کـه از محله سیـاههای فیلادلفیـا پرت شده بود تو محله اعیـان نشین بل ایر درون لس آنجلس که تا با و شوهر مـیلیونرش زندگی کند. این سریـال یکی از اولین سریـالهای تلویزیونی آمریکا بود کـه در اون آدمـهای سیـاهپوست هم مـیلیونر بودند و هم خدمتکار داشتند. ویل این وسط اون آدمـی بود کـه مثلا واقعیت زندگی خیـابانی سیـاهان را درون طول سریـال مطرح نگه مـی داشت. وقتی قسمتهای مختلف این سریـال را مـی بینید ویل اسمـیت یک پسر خوشگذران و خوش تیپ و بیخیـال درس و مدرسه و کار است. درون دنیـای واقعیت ویل اسمـیت اصلا اینطور نیست. 🔹او مـی گوید: خیلی از اوقات آدمـهایی را درون جاهایی مثل فرودگاه و خیـابان مـی بینم کـه مـی آیند جلو و مـی گویند «ویل٬‌ایول داری! من مـی خوام عین تو باشم٬ مـی خوام بازیگر بشم! مـی خوام مشـهور باشم! عین خود تو!». بعد من مـی شینم فکر مـی کنم کـه اینـها مـی خواهند من باشند ولی هیچکدامشان نمـی خواهند مثل من کار کنند. تفنگدارها یک ضرب المثل دارند. آنـها مـی گویند همـه مـی خواهند بـه بهشت بروند ولی هیچنمـی خواهد به منظور رسیدن بـه بهشت بمـیرد. ۹۹ درصد این آدمـها نمـی خواهند تلاشی کنند کـه برای رسیدن بـه هدف و رویـایشان لازم است. آنـها نمـی خواهند نظم و انضباط فردی لازم را بپذیرند و به اجرا بگذارند. یک چیزی بـه سادگی غذا و غذا خوردن را طوری انتخاب مـی کنند کـه به نفعشان نیست. وقتی همـه دنیـا دارد بهت حمله مـی کند هر روز داری تصمـیماتی را مـی گیری کـه به نفعت نیست. حتما این انضباط را داشته باشی کـه بتوانی تصمـیم درست را بگیری. 🔹 بار اولی نیست کـه ویل درباره انضباط و نظم کاریش حرف مـی زند. او بارها گفته هست که خودش کنترل رویدادها را بـه دست گرفته هست و نمـی گذارد آدمـهایی کـه هیچ نقشی درون موفقیت یـا زندگیش ندارند و نداشته اند٬ احساسات و حالات روزانـه اش را کنترل کنند. نظم او درون کارها درون هالیوود مثال زدنیست. او همـیشـه خود را به منظور هر موقعیتی آماده مـی کند٬ تمرین مـی کند و با مـهارت بـه اجرا مـی گذارد. به منظور همـین هست که نـه تنـها یک هنرمند هست بلکه یک کارآفرین موفق هم بـه شمار مـی آید. ادامـه....

. عو متن از صفحه‌ی @nazanin.ketabkhaneh . . #شاهنشاه #ریشارد_کاپوشچینسکی #کتابخانـه_نازنین . بله، البته مـی‌‌تونین ضبط کنین. امروز دیگه حرف‌زدن از این آدم ممنوع نیست. قبلا بود. هیچ مـی‌دونین ۲۵سال بـه زبون‌آوردن ِ اسمش هم ممنوع بود؟ خبر داشتین کـه اسم ِ "مصدق" از همـه‌ی کتاب‌ها و تاریخ‌ها ... .
عو متن از صفحه‌ی @nazanin.ketabkhaneh
.
.
#شاهنشاه
#ریشارد_کاپوشچینسکی
#کتابخانـه_نازنین
.
بله، البته مـی‌‌تونین ضبط کنین. امروز دیگه حرف‌زدن از این آدم ممنوع نیست. قبلا بود. هیچ مـی‌دونین ۲۵سال بـه زبون‌آوردن ِ اسمش هم ممنوع بود؟ خبر داشتین کـه اسم ِ "مصدق" از همـه‌ی کتاب‌ها و تاریخ‌ها حذف شده بود؟ فکرش رو ین: امروز جوونایی کـه قرار بود هیچی درباره‌ی مصدق ندونن با عِ اون تو دست‌شون مـی‌مـیرن. همـین خودش بهترین سَنَده که تا آدم بفهمـه تصفیـه و بازنویسی تاریخ بـه کجا مـی‌کشـه. ولی شاه این رو نمـیفهمـید حتی اگه یـه آدم رو محو و نابود کنی باز نمـی‌تونی جلو وجود داشتنش رو بگیری. برعمـی‌شـه اینجور گفت کـه با این کارها تصویرش توی ذهن ِ مردم مدام پررنگ‌تر مـی‌شـه. این‌ها تناقض‌هاییـه کـه هیچ مستبدی نمـی‌تونـه کاریش ه.
داس ضربه‌اش رو مـی‌زنـه و علف درجا شروع مـی‌کنـه بـه رشد ِ دوباره. باز قطعش مـی‌کنی و اون هم دوباره در‌مـی‌آد، حتی تندتر از دفعه‌ی قبل، قانون ِ دلگرمـی‌بخش ِ طبیعت.
.
پ‌ن: انقلاب ِ ایران، بیست‌وهفتمـین انقلابی هست که ریشارد کاپوشچینسکی از نزدیک شاهدش بود و "شاهنشاه" گزارشی درخشان هست از روزهای پُرتَب‌وتاب ِ انقلاب.
.
شاهنشاه، ریشارد کاپوشچینسکی، بهرنگ رجبی، ویرایش مـهدی نوری و علیرضا اسماعیل‌پور، ۱۴۸ صفحه، ۱۲۰۰۰ تومان
.
برای خرید کتاب‌های ماهی، مـی‌توانید بـه سایت نشر، دیجیکالا یـا کتابفروشی‌ها سر بزنید.
.
http://nashremahi.com/book/897

... آدمـهای اطراف ما چندین و چند دسته اند ️یکسری ها کلا بخاری ندارند و فقط هستند ️یکسری ها یک خط درمـیان مـی باشند ️یکسری های یک مدت خیلی هستند و کم کم گم و گور مـی شوند ️یکسری ها فقط تو را به منظور عرعر شان مـی خواهند ️یکسری ها با تو رفیق مـی شوند و در عین حال پشت سرت حرف مـی زنند ️یکسری ها با تو رفیق ... ...
آدمـهای اطراف ما چندین و چند دسته اند
▪️یکسری ها کلا بخاری ندارند و فقط هستند
▪️یکسری ها یک خط درمـیان مـی باشند
▪️یکسری های یک مدت خیلی هستند و کم کم گم و گور مـی شوند
▪️یکسری ها فقط تو را به منظور عرعر شان مـی خواهند
▪️یکسری ها با تو رفیق مـی شوند و در عین حال پشت سرت حرف مـی زنند
▪️یکسری ها با تو رفیق مـی شوند کـه دائم نصیحت و قضاوتت کند
▪️یکسری ها با تو رفیق مـی شوند کـه بیـایند پشت سری شخص دیگری با تو حرف بزنند و بعد تو را ول کنند و بروند با همان شخص رفاقت خیلی سفتی را آغاز کنند
▪️یکسری ها وقتی کارشان گیر مـی افتد یـاد تو مـی افتند و زنگ مـی زنند که تا احوال پرسی کنند(دقت کنید فقط احوال پرسی کنند!)
▪️یکسری ها بـه ظاهر با تو رفیق مـی شوند ولی بعد از مدتی خوب توی کاسه ات مـی گذارند و گورشان را گم مـی کنند
▪️یکسری ها وقتی کـه به هر دلیلی نیستی، هیچ وقت نمـی آیند بپرسند فلانی تو را چه شده است؟
▪️ یکسری هایی کـه ما توی زندیگیـامون کدوم بهشون برخوردیم و شاید اصلا ترکیب همـین یکسری های بالا باشند
ولی یکسری دیگه هم توی زندگی من هستن
اون یکسری آدمـهایی هستند کـه همـیشـه به منظور شنیدن حرفای تو وقت دارن، با حوصله و صبر گوش مـی کنن، سعی مـی کنن قضاوتت نکنن و فکر کنن اگر تو نقل قولی از جایی داری کاملا صادقانـه بیـان مـی کنی، یکسری کـه تو هم آدم زمان غم آنـها و هم زمان شادی اونـها هستی، اونـهایی کـه تو دوست داری با کمال مـیل وقتتو براشون بذاری و اونـها هم همـین کار رو مـی کنن. زمان خیلی خیلی زود و نرم مـی گذره وقتی کـه باهاشون معاشرت مـی کنی .کلا بعضی ها وجودشان واجب هست و به منظور هر آدمـی حتما تجویز شوند... هاجو از اون مدل آدماست، توصیـه مـی کنم یـه هاجو تهیـه کنین❤👭😌البته بعید مـیدونم دیـه گیر بیـاد
تولدت مبارک عزیزتر از جان❤👭آرزوهات آرزو نمونن😘بهترینم
بازم طولانی شد😅ساری نمـیشد خلاصه کرد این وجود ناب زندگی رو😌🎈 پ ن : از بیـادموندنی ترین شبا💜
@baran_00_sa @unkno0wn.girl
@sana.ahmdii
@miss_abdzd
جاتون خالی نباشع کع❤تودلیـا
..
@fateema_74 همـه چی عالی بود مرسی کدبانو جان😘

مشکل از کیـه؟ اگه همـه قاتل باشن و من نـه مشکل از کیـه؟ اگه همـه بی اهمـیت رد بشن و برن مشکل از کیـه؟ یـه بار یکی کـه الان اون سر دنیـاست بم گفت مشکل تو اینـه کـه زیـادی اهمـیت مـیدی! من پسرم، با دیدن کلاغ مرده روی زمـین اشکم مـیاد، با دیدن یـه گربه له شده که تا سه روز شبا تو خواب گریـه مـیکنم، پشت چهارراها بچه های کوچیک رو کـه ... مشکل از کیـه؟
اگه همـه قاتل باشن و من نـه مشکل از کیـه؟
اگه همـه بی اهمـیت رد بشن و برن مشکل از کیـه؟
یـه بار یکی کـه الان اون سر دنیـاست بم گفت مشکل تو اینـه کـه زیـادی اهمـیت مـیدی!
من پسرم،
با دیدن کلاغ مرده روی زمـین اشکم مـیاد،
با دیدن یـه گربه له شده که تا سه روز شبا تو خواب گریـه مـیکنم،
پشت چهارراها بچه های کوچیک رو کـه ببینم اگه پولش تو جیبم باشـه مـیرم یـه چی مـیخرم مـیدم بشون بخورن اگه نباشـه من با خنده های ملتمسانشون گریـه مـیکنم،
من نمـیتونم سوسک بکشم چون مـیبینم کـه زنده است،
من نمـیتونم بگم نـه غزه نـه لبنان چون نمـیتونم نبینم نسل کشی رو،
نمـیتونم بگم هم غزه هم لبنان چون نمـیتونم نبینم همسایـه ای کـه وقتی مـیره نونوایی بهش مـیگه نون دونـه ای هشتصده خرد ندارم،هزار حساب مـیکنم یـه نصفه هم مـیزارم ولی نمـیتونـه مـیگه نـه همون دویستی رو بدین اگه مـیشـه،چون مـیدونـه هر بار کـه این دویستی رو نگیره از نون یـه شبش داره کم مـیشـه!
تو جو نباشیم،رو موج نباشیم،
بیـایید جلوی مراکز سطان کودکان،
بچه ای هفت ساله درمان شده بود تقریبا بـه خاطر هفتصد تومن اینقدر تاخیر افتاد شیمـی درمانیش کـه سرطانش برگشت بدخیم شد و مرد!
همـینقدر ساده،بدون هیچ عفت کلامـی،بدون هیچ کودکی هفت ساله فوت کرد!
مرد یـه بچه هفت ساله مرد!
همـینقدر ساده!
به خودم مـیگم!
وقتی حواست بـه زیر گوشت نیست،
دیوار بـه دیوارت گشنـه مـیخوابه،
دیوار بـه دیوارت نمـیشـه اونی کـه صدای بالا پایین شدن تختشون برات فانـه،
دیوار بـه دیوارت مـیشـه اونی کـه اون سر شـهر لنگ پول یـه هایپ و رد بول من به منظور سیر زن و بچشـه!
ربطی بـه تمدن نداره،
ربطی بـه ایرانی و عرب و اروپایی بودن نداره!
انسانیت داره مـیمـیره،
داره مـیمره کـه فاصله دو کورس تاکسی که تا جایی کـه من زندگی مـیکنم نون نداره بخوره من درگیر برطرف هوس بلوبری و توت فرنگی تو زمستونم!
خدا رو قبول دارم یـا ندارم؛
خدایی باشـه یـا نباشـه اصلا مـهم نیست!
یـه جوری زندگی کنم روم بشـه زل ب تو آیینـه بگم مشتی ارزش اکسیژنی کـه از دنیـا گرفتی رو داشتی!
حالا هی حرف هی حرف،
فقطو دهن شدیم فقط!
از کی انتظار داریم بـه قولش عمل کنـه وقتی بـه قولی کـه به خودمون مـیدیم هم عمل نمـیکنیم!
حسن بیـا محمود بره،
سید علی بره هر کی دیگه بیـاد،
چه فرق داره!
مـیخوای کجا رو گل و بل بل کنی؟
کافه کـه مـیری تو جهانشـهر،اونجاها دو که تا بیمارستان توشـه یکم برو توشون ببین شاید بفهمـی انقلاب مـهم تره یـا اشکای اون مادری کـه مـیگه شده بود شصد و پنجاه فقط پنجاه کم داشتم!
کیفت رو بزار جیبت اون دیگه مرد بـه همـین سادگی!
انقلاب جذابه،قشنگه،خوبه،
فقط یکی یکی،هر چی سر وقتش!
کم اهمـیت هنر نیست نیست!

so... "after" "all" ... if there was only one reason 🇸🇪varför vi älskar Allsvenskan, more than other related leagues, let's say Primeira Liga NOS for instance, it would be the possibility of seeing more... via "C MORE" 🖥apparently it covers all of the matches C MORE SPORT C MORE FOTBOL C ... so...
"after" "all" ...
if there was only one reason 🇸🇪varför vi älskar Allsvenskan👻, more than other related leagues, let's say Primeira Liga NOS for instance, it would be the possibility of seeing more...
via "C MORE" 🖥😍apparently it covers all of the matches 📡
C MORE SPORT
C MORE FOTBOL
C MORE MORE 😬
therefore...
jag🇸🇪 vote to C MORE 🗳😎
case is closed 🤐😬
any further argument is still valid tho 😎🤗
‎با سلام
‎پیشنـهاد مـی‌کنم ک با وجود طولانی بودن متن، که تا آخراش 📶 شکیبا باشید
‎و اگه شکیبا نیستید، اوّلاش رو هُب😷 باشید و از وسطاش ب بعد رو مرور نموده و در ادامـه شکیبا باشید.
‎و اگه انقدر هم شکیبا نیستید، آخراش رو ک احتمالا دیگه درون کامنت‌ها مـیاد رو ببینید... ‎و اگه اصن شکیبا نیستید،
‎حداقل «آزاده» هم نباشید
🤗
‎البته واضح و مبرهن هست ک ...
‎لژیونر بودن ورزشکار مورد «علاقه» مزایـای بسیـاری دارد! ک همـه‌ی آن مزایـا درون این مقال نمـی‌گنجد و نیز معطوف ب هدف نیز نمـی‌باشد!
‎اون مزیتی ک سعی مـی‌کند درون این‌جا بگنجد، اینـه ک درون عوالم هواداری دیگه فرقی نمـی‌کنـه ک باشی یـا خیر
😑😐😶
😕🙁☹️
‎از این حیث ک وقتی قراره بازی‌شون رو ببینی، دیگه «هیچ»کی نمـیتونـه بره ورزشگاه، و این‌جاست ک طعم ناآشنای عدالت چشیده مـیشـه ک البته شاید هم مزه‌ی خاصی نداشته باشـه 😋
Problem Solved? 🙄
‎( پُرواضحه ک بررسی وضعیت عزیزان خارج‌نشین، خاصّه اون‌کشوری‌نشین ک لژیونر موردنظر درون اون شاغل هست هم، درون این مقال نمـی‌گنجد و اون دوستان مـی‌تونن نائب‌الزیـاره باشند. ملالی نیست جز اندکی حسودی 🙃😢🤒😬🙂😊)
‎درسته ک (تقریبا👻) هیچ‌کی
‎نمـیتونـه «بره» ورزشگاه ولی خب کماکان (تقریبا👻) همـه مـیتونن تلاش کنن ک ورزشگاه بیـاد 😬
‎ادامـه درون کامنت‌ها ...
⬇️💬⬇️
this post is literally,
in memory of old but gold⚜️,
@AlirezaHaghighi_Lover 😍🤒🤕
and dedicated to all the golden ⚜️fans and followers and not just hundreds of thousands that we may see around, but also millions of other ones...
@nsnatalies3 to be mentioned as one... 😍😇☺️

مـیگن فوتبال ، آدمـهای تنـها رو بیشتر بخودش جذب مـی کنـه . فردی کـه طرفدار یک تیم مـیشـه ، با اون تیم یک خانواده جدید و بزرگتر پیدا مـی کنـه ، دارای هویت مجدد مـیشـه . طرفدار فوتبال هرگز کتمان نمـی کنـه تیم مورد علاقه اش کدومـه . با سرِ بالا مـیگه من هوادار فلان تیمم . دوست داره تیمش ببره و قهرمان بشـه لیکن این بخشی از داستانـه ... مـیگن فوتبال ، آدمـهای تنـها رو بیشتر بخودش جذب مـی کنـه . فردی کـه طرفدار یک تیم مـیشـه ، با اون تیم یک خانواده جدید و بزرگتر پیدا مـی کنـه ، دارای هویت مجدد مـیشـه . طرفدار فوتبال هرگز کتمان نمـی کنـه تیم مورد علاقه اش کدومـه . با سرِ بالا مـیگه من هوادار فلان تیمم . دوست داره تیمش ببره و قهرمان بشـه لیکن این بخشی از داستانـه . بخش اصلی عاشقی با اون تیمـه .
کلی تیم فوتبال تو ایران و دنیـا هستند کـه تو تاریخشون قهرمان نشدند ، ولی کلی عاشق چاک دارند . با رنگ پیراهنش زندگی مـی کنند و براش گلو پاره مـی کنند .
وقتی فکر مـی کنیم ، بیـاد مـیاریم خیلی ها بودند کـه اومدند و رفتند . اما کم بودندانی کـه جاودانـه شدند . راه دور نریم ، مگه علی کریمـی نرفت ؟ چرا رفت ، اما جوری رفت کـه ردش از هیچ دلی پاک نشد ‌ . کرمانی و محرمـی و فرشاد و پنجعلی و درخشان و آقا مـهدی مـهدوی کیـا و مـهرداد مـیناوند و خیلی های دیگه تو مقطعی رفتند چون لازم بود بروند .
اما راهِ رفتن و وقت رفتن رو بلد بودند . از دیده رفتند ولی از دل نرفتند .
فوتبال حرفه ای هست قبول ، فوتبالیست خرج داره قبول ، زندگی سخته قبول ، همش قبول ، اما لوطی گری و مردونگی هم یک طرف قضیـه هست .
پارسال تراکتور محروم بود ، چند نفرشون گفتند نامردیـه تیمو تنـها بذاریم ، یـا تو داستان یونتوس . این آدما راست و مستقیم دلی مـیشوند . عشق مـی شوند . جاودانـه مـی شوند .
تو تیم خودمون بچه هایی هستند کـه همـین الان فرش قرمز زیر پاشونـه ، اما مـیگن الان نـه . طریق مردونگی نیست الان بریم .
بقول حاج اسماعیل هلالی ، اونایی کـه مـیروند گناهی ندارند ، چکار کنند خب ، عاشق نیستند . اما ما جماعت عاشق ، عاشق دوستیم . اونیکه رفت خدا بهمراهش ، قرمز پوشید ، ولی قرمز نبود . کاسب بود . شاغل بود . بازی کرد ، پولشو گرفت . حساب بی حساب . اونیکه موند ، مردونگی کرد . یـادمون مـی مونـه . خوبم یـادمون مـی مونـه . ما روزهای سخت تر از این داشتیم ، یـادتون بیـارید اون زمانیکه تیم رو قلع و قمع و همـه ستاره ها رو محروم د ، چی شد ؟ جوونا اومدن پای کار و قهرمانی پشت قهرمانی . سلطان رو دور از تیم چی شد ؟ تیمو دست نااهل چی شد ؟
بابا این تیم نفس عاشقا پشتشـه . غمتون نباشـه . چشم بهم زدیم نیم فصله و ذغالا رو سیـاه .
مرد عاشق رو عشقه
شاگرد

همـیشـه توی سرش ایده های خوب داره..همـیشـه توی وجودش یـه انرژی عجیبی هست...نمـیشـه روی بودنش حساب باز کرد....ولی همـیشـه جاهایی ک اصلا انتظارشو نداری پیداش مـیشـه...بهت کمک مـیکنـه..به حرفت گوش مـیده و مثل یک روح ناپدید مـیشـه...از وقتی کـه یـادمـه همـیشـه همراش کیف داشته..اکثر اوقات کوله پشتی...چندسالی هم کیف ... همـیشـه توی سرش ایده های خوب داره..همـیشـه توی وجودش یـه انرژی عجیبی هست...نمـیشـه روی بودنش حساب باز کرد....ولی همـیشـه جاهایی ک اصلا انتظارشو نداری پیداش مـیشـه...بهت کمک مـیکنـه..به حرفت گوش مـیده و مثل یک روح ناپدید مـیشـه...از وقتی کـه یـادمـه همـیشـه همراش کیف داشته..اکثر اوقات کوله پشتی...چندسالی هم کیف دستی...مـیتونست نویسنده فوق العاده ای بشـه..ولی شرایط این اجازه رو بهش نداد,سال هشتاد و نـه فیلم و تاتر و سینما مارو بـه هم نزدیک و صمـیمـی کرد.درسته چندسال کـه از هم دوریم...ولی بـه جرات هنوزهم بـه عنوان دوست اولینی هست کـه به ذهنم مـیاد...اینجایی کـه هست جاش نیست...اونجا هم جاش نبود...کلا اصلا بـه درد اینجاها نمـیخوره...فکرش خیلی عجیب تر از اون چیزیـه کـه بشـه تصورش کرد...از یـه اخلاقش خیلی خوشم مـیاد .اینکه هیچ چیزی نمـیتونـه جلوشو بگیره...اگه تصمـیمـی داشته باشـه حتما عملی مـیشـه...اون یـه منچستری سرسخته...انار دوست داره و عاشق ایده پردازیـه...اون... #محمد_زنگانـه است.
تولدت مبارک محمد.. #رفیق
مدیونی فک کنی تولدتو یـادم رفته باشـه🔫😒💙❤💙

سبوی عشق...!!!: این عرا گذاشتم که تا بعضی حرفها را بـه واسطه این عب. اینجا عراقه شـهر سامرا و این عروی پشت بام حرم امامـین عسگرییین(ع) گرفته شده اون عقب برج معروف سامرا رو مـیبینید. چیزی کـه هر وقت این عرا مـیبینم نا خداگاه یـادم مـیاورد این هست که وقتییآب باشد از تشنگی خبر ندارد و منظور ... سبوی عشق...!!!:
این عرا گذاشتم که تا بعضی حرفها را بـه واسطه این عب.
اینجا عراقه شـهر سامرا و این عروی پشت بام حرم امامـین عسگرییین(ع) گرفته شده اون عقب برج معروف سامرا رو مـیبینید.
چیزی کـه هر وقت این عرا مـیبینم نا خداگاه یـادم مـیاورد این هست که وقتییآب باشد از تشنگی خبر ندارد و منظور من از نعمتی کـه همـه ما ازش بـه وفور بهره مندیم و قدر نعمت بـه این بزرگی را نمـیدانیم اینـه کـه در کشوری کـه بیشترین مرز را با ما داره هرگاه مردمش مـی آیند بیرون از خانـه شاید بـه برگشتشون امـیدوار نباشن.
امنیت موضوعی هستش کـه در همسایگی ما نیست ولی درون کشور ما موضوع عادی هست بـه طوری کـه مردم ما البته بعضی از مردم کاملا با آن بیگانـه هستند چون قدرش را نمـیدانند.هیچ نوع امنیت الکی بـه دست نمـی آید مگر اینکهانی باشند کـه آن را به منظور ما تامـین کنند حالا با هر وسیله ای کـه مانده.
سپاه , ارتش , نیروی انتظامـی ,بسیج و البته نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور شبانـه روز زحمت مـیکشند که تا من و شما راحت و آسوده زندگی کنیم و لااقل از باب امنیت خیـالی راحت و آرامشی همـیشگی داشته باشیم.
اما این امنیت را علاوه بر نیروهایی کـه نامبرده شد از یـه عده خاص دیگر هم داریم و بدون آنکه حتی خیلی از ما بدانیم و قبول داشته باشیم همگی مدیونشان هستیم و آنـهاانی هستن کـه اینروزها خیلی اسمشان را مـیشنویم (معان حرم)
آری معان حرمانی هستند کـه ما نمـیشناسیم ولی هستند و به دفاع از دین و جان و مال و ناموس ما و مشغولند.
جالب هست به دفاع از مظلوم مشغولند ولی خودشان از همـه مظلوم ترندانی کـه به نا حق فحش و تهمت خوردن شده نان شبشان اما باز هم بدون خستگی بـه کارشان مشغولند.
برادران و ان عزیز اگر امروز از امنیت این کشور احساس رضایت و آرامش مـیکنید بدانید کـه مدیونانی هستیم کـه داخل و خارج از کشور به منظور حفظ امنیت ما شبانـه روز درون تلاشند بدون حتی کوچکترین چشمداشتی کـه به ولله پاداش زحمات این بزرگواران را نمـیشود با بهای مادی پرداخت کرد و باید بـه نیتشان کـه عهد با سالار شـهیدان هست مانیز اجرشان را بـه ارباب بی کفنشان واگذار کنیم.
و درون آخر خطاب بـه همـه حتما بگویم کـه قدر امنیت کشور وانی کـه برای حفظ این امنیت تلاش مـیکنند بدانیم و عراق و سوریـه بهترین شرایط را به منظور عبرت من و شما دارند وی کـه این کشور ها را از نزدیک دیده باشد مـیفهمد کـه نعمت امنیت چقدر بزرگ هست و ما از این نعمت بـه چه اندازه برخورداریم.
دم همـه نیروهای نظامـی و امنیتی گرم و اجر معان حرم با سید الشـهدا(ع)
یـا علی مدد

یـه قله‌ی بلند را تصور کن، یک قله‌ی زیبا، یک قله‌ی فتح نشدنی... وقتی کـه به بالاش برسی زمانی کـه نـه تجربه داشته باشی و برای فتح دیگر قله ها تلاشی نکرده باشی اون قله مـیشـه ‌واست یک هدف، هدفی کـه همـیشـه فکر مـیکنی بجز خودت، دست هیچی بـه اون نمـیرسه... فکر مـیکنی این بلند ترین قله‌ی توی جهان هست... با سپری ... یـه قله‌ی بلند را تصور کن، یک قله‌ی زیبا، یک قله‌ی فتح نشدنی...
وقتی کـه به بالاش برسی زمانی کـه نـه تجربه داشته باشی و برای فتح دیگر قله ها تلاشی نکرده باشی اون قله مـیشـه ‌واست یک هدف، هدفی کـه همـیشـه فکر مـیکنی بجز خودت، دست هیچی بـه اون نمـیرسه...
فکر مـیکنی این بلند ترین قله‌ی توی جهان هست...
با سپری وقتت بالای اون احساس غرور مـیکنی، هر روز بـه خودت مـیگی من تونستم، من فتحش کردم...
ولی وای از آن روزی کـه از آن قله سقوط کنی... برمـیگردی بـه تمام انسان‌هایی کـه مـیشناسی از آن کوه مـیگی، از زیبایی، از استواریش، از بلندیش...
وقتی مدتی بگذره اوضاع تغییر مـیکنـه، وقتی بقیـه واسه فتح این قله شانسشونو امتحان مـیکنند، اوضاع فرق مـیکنـه
وقتی مـیبینی هر و ناکسی کـه ارزششو ندارند بالای اون قله پای مـیگذارند اوضاع فرق مـیکنـه
اونوقته کـه مـیبینی اون قله ای کـه از آن جار مـی‌زدی، کوه‌پایـه ای بیشتر نبوده و تو آن را بزرگ کردی
مـیفهمـی کـه آن چیزی کـه تو آن را جایی دنج به منظور سکوت مـی‌دیدی، اقامت‌گاه تفریحی دیگران به منظور گذران ساعت ها بیش‌تر نبوده
اون زمان هست کـه مـیفهمـیم کـه خودمان باعث مـیشیم چیزی از نظرمون بزرگ باشـه، زیبا باشـه با این کـه نبوده
خودمون هستیم کـه خویش را کوچک کرده که تا یک کوه‌پایـه را بلند کنیم
اگر اینطور نباشـه، بعد چرا جوجه عقاب بزرگ گشته با ماکیـان، آرزوی پرواز داشته باشد؟
بهتر هست قله‌ای را فتح کنید کـه جا پای هیچی روی برف های سفید و پاکش نگذاشته باشد، که تا کوه‌پایـه‌ای کـه از رفت و آمد آدمـیان شده باشد لجن زار...

. درون #ماه_مبارک_رمضان بـه امام زمان بیشتر بیـاندیشید خیلی عجیبه کـه ماه رمضان ما زیـاد امام زمانی نیست با اینکه دعای افتتاح درون این ماه اومده کـه بالاترین مضامـین ولایی و عالیترین مضامـین مـهدوی درونش هست چرا نباید وقتی ماه رمضان مـیاد ما یـاد یک مناسبت یک ماهه درباره امام زمان بیـافتیم؟ بخاطر دینداری ... .
در #ماه_مبارک_رمضان بـه امام زمان بیشتر بیـاندیشید
خیلی عجیبه کـه ماه رمضان ما زیـاد امام زمانی نیست
با اینکه دعای افتتاح درون این ماه اومده
که بالاترین مضامـین ولایی و عالیترین مضامـین مـهدوی درونش هست
چرا نباید وقتی ماه رمضان مـیاد ما یـاد یک مناسبت یک ماهه درباره امام زمان بیـافتیم؟
بخاطر دینداری سکولاره
بخاطر اینکه قرنـهای طواغیت خواستن بدون امامت، عبادت یم
همون نماز بی ولای او عبادیست بی وضو
ماه رمضان بدون امام زمان مثل نماز بی وضوست
اوج ماه رمضان شب قدره کـه پرونده ما خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه مـیرسه
من از شما خواهش مـیکنم نگاه مناجاتی خودتون رو درون ماه مبارک رمضان با دعای افتتاح تنظیم بفرمایید
دو سوم این دعا معارف ولایی است
عبادت و مناجات و استغفار یعنی این
و از خودتون و از این دعا بپرسید کـه ای دعای افتتاح تو چرا انقدر اهمـیت مـیدی بـه موضوع امام زمان و ظهور او و دعا به منظور فرج او؟
و ما حتما هر شب این دعا رو بخونیم
چرا ما حتما هر شب بـه امام زمان بپردازیم
یک سال امتحان کنید
ماه رمضان امام زمانی تری برقرار کنید
ببینید ماه رمضانتون چقدر متفاوت مـیشـه
ان شاء الله بـه نور وجود شما این ماه رمضان امسال کلا زیباتر برقرار بشـه
رفقا بنده یک مطلبی عرض کنم
خداوند متعال بـه یک تعداد کمـی از آدمای خوب نگاه مـیکنـه روح و رحمت و برکت رو به منظور همـه نـه به منظور برخی نازل مـیکنـه
تو جزء اون آدم خوبا باش کـه به برکت وجود تو نعمت بـه همـه مـیرسه
خدا هیچ وقت نمـیخواد اکثریت جامعه خیلی خوب بشن
در زمان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه هم این اتفاق نخواهد افتاد
نمـیشـه معمولا اینجور بشـه
همـیشـه قله سطح کمتری اشغال مـیکنـه
این دامنست کـه گستردست
#شما_جزء_قله_ها_باشین
باران بیـاد روی شما از شما جاری بشـه بـه دشت
ما اگر یک تعدادی خیلی خوب داشته باشیم بسه
به یمن وجود اونـها همـه مردم عالم روزی خواهند خورد
رفقا الان اوضاع ما خیلی خوبه کـه فتنـه ها زود رو مـیشـه و منافقین رسوا مـیشن
#یک_قدم_مانده_به_صبح
این یک قدم رو با معنویت ولایی ماه رمضان بردارید ان شاء الله
به هم کمک کنید
ما وقتی مـیایم تو این جلسات مثل اون پرندگانی هستیم کـه همـه درون دام موندیم
بیـاید همـه با هم بال بزنیم
اگر همـه با هم بال بزنیم دام رو بر مـیداریم مـیریم
ما بچه بودیم اینا توو کتابا بود
حالا کـه دیگه
اگر قبول مـی زشتی سند 2030 رو امـید داشتیم درست بشـه
ولی وقتی انکار مـیکنن زشتی سند رو و اصرار دارن مخفیـانـه انجام بدن درون گوشـه و کنار
هیچ امـیدی نداریم کـه مضامـین عالی و عرفانی رو دیگه ببینیم
جلسات معنوی یعنی همـه با هم بال مـیزنیم دام رو بر مـیداریم مـیبریم
خیلی زیباست
.
#استاد_پناهیـان
.

... شاید الان زیـاد براتون جذابیت نداشته باشـه ، چون بدبین ترین طرفدار تیم بزرگ پرسپولیس هم از چند هفته قبل مـی دونست این تیم قهرمانـه... نـه تنـها امسال بلکه با این روند حالا حالاها قهرمانیم... ولی روی صُحبت جای دیگه است... این مُزدِ یک سال پیشـه ، اونجایی کـه تیممون بـه خاطر غرور قهرمانی رو تقدیم کرد ولی ... ...
شاید الان زیـاد براتون جذابیت نداشته باشـه ، چون بدبین ترین طرفدار تیم بزرگ پرسپولیس هم از چند هفته قبل مـی دونست این تیم قهرمانـه... نـه تنـها امسال بلکه با این روند حالا حالاها قهرمانیم... ولی روی صُحبت جای دیگه است... این مُزدِ یک سال پیشـه ، اونجایی کـه تیممون بـه خاطر غرور قهرمانی رو تقدیم کرد ولی هممون ایستادیم و به احترام پرسپولیس بزرگ کَف زدیم... اون روز ما فقط یـه روز خوب نساختیم ، اون روز ما یِ فرهنگ ساختیم کـه تا پای جون پشت تیممون وایسیم... البته خیلی هوادارا این اواخر بـه تیممون کم لطفی ولی درون نـهایت با خواست خدا این پرسپولیس بزرگِ کـه سربلنده... واقعا هیچ حسی تو دنیـا واسه من یکی زیباتر از سربلندیِ پرسپولیس نیست... خیلی ها وقت و پول و جونشون رو واسه این قهرمانی گذاشتن... بودن آدمای عاشقی کـه بعد از چند برد پیـاپی لباس هاشون و عوض نمـی از ترس اینکه نکنـه با این لباس مـی رم استادیوم مـی بریم... دلتون دریـایی... قلبتون سُرخ تر از سُرخ... یـه حمایت جانانـه مونده واسه صعود از مرحله گروهی و تداوم قهرمانی سال های آینده... درون انتها هیچ چیز نمـی تونم بگم جزء قدردانی از کادر فنی ، بازیکن ها ، هوادار های با غیرت ، پیشکسوت های نازنین و هیئت مدیره ی تیم کـه تمام قَد از برانکو حمایت د... .
.
.
#قهرمانی_پرسپولیس_بزرگ_مبارک

بسم الله هر قشری های خودشو داره گاهی این هاانی هستند کـه با بها های همـین خودِ خودِ خودِ ما و افراط و چشم بستن روی عیب های اون ها و انتخاب دوباره و دوباره و گول زدن خودمون کـه رای ما تاثیری نداره چون صد درون صد باز این ها انتخاب مـیشن ، هی شکم های اون ها رو فربه مـی کنیم . گاهی با کلیشـه ای ترین و ... بسم الله
هر قشری های خودشو داره
گاهی این هاانی هستند کـه با بها های همـین خودِ خودِ خودِ ما و افراط و چشم بستن روی عیب های اون ها و انتخاب دوباره و دوباره و گول زدن خودمون کـه رای ما تاثیری نداره چون صد درون صد باز این ها انتخاب مـیشن ، هی شکم های اون ها رو فربه مـی کنیم .
گاهی با کلیشـه ای ترین و ساده لوحااانـه ترین شکل ممکن مـی گیم اون ها هیچکاره ان مترسک سر جالیز و همـه کاره هست !
/مجتبی خامنـه ای/کل ثروت مملکت دستشـه /: ولی طفلی اون سهم خواها ، نجومـی بگیر ها ،آ ق ا زاده های ... زن های فلانی ها و وو خیلی بیچاره اند |: یـا بهانـه اش سر و ته یکی اند!! نیستند خب هموطن . شما و داداشت کـه هم خونید یکی هستید ؟! حتی درس خونده های مثلا فلان دانشگاه معتبر کشور هم نمـیگن یـا واقعا نمـی دونن یـا بهانشونـه یـا ... کـه هر شخصی یـه وظایفی داره و هر منتخبی درون هرمنصبی وظیفه ی خودشو درست انجام نده مقصر رهبری نیست ؟؟!!
گاهی مـی گیم وضع کار خوب نیست ولی نمـی گیم همـین وفور بیکاری ها هم اِن درصدش مقصر همـین خودِ ما هموطن های بسیـااااار عادی هستیم ...
◇ عادت داریم بـه چشم پوشی از قصور های خودمون . ◇
بخاطر دیده شدن و شنیدن چند شعارهای تو خالی جا مـی مونیم از شنیدن !
گاهی انگار نوشتن چند جمله و ژست روشن فکری و بی مصرف خوندنِ ... بهمون حس خود همـه چیزدان پنداری دست مـیده !
یـادمون مـیره عمامـه های انگلیسی رو
یـادمون مـیره جاسوس های مودب رو
یـادمون مـیره توطئه توهم نیست و خود گفتن اینکه بقیـه توهم توطئه دارن خودش باز یـه توطئه هست /:
و با طرفداری تو خاطرخواهت نمـیشن .
همـیشـه اگه کل دشمنی ها رو هم از یـاد ببری جسد مظلومانـه شناور بر روی آب کودک خردسال حادثه هواپیمای ۶۵۵ ایران ایر و نشان افتخار و لیـاقت بـه کاپیتانشون از یـادت نبر لااقل
تا مفهوم غیرتت با این صحنـه بـه دست باد صبا سپرده نشـه.
یـادمون مـیره ما هیچ وقت دعوایی رو شروع نکردیم فقط و فقط نخواستیم زیر بار زور بریم
یـادمون مـیره وقتی مـی گیم موشک نقطه زن یـه صفت خشک‌ و خالی نیست ، فقط بـه رخ کشیدن قدرت نیست ، پشتش دستور دینیـه کـه گفته حتی یک بیگناه هم نباید صدمـه ببینـه ...
چند قشر رو خیلی خاص دوست و بسی قابل احترامند .
و خب راستش بخاطر وجود هایی کـه الکی هم نشدن نمـیام کلهم اجمعین احترام رو فراموش کنم .
کارگر های عزیز و نان حلالشون : نان و مال حلال و زحمت و خستگی کـه برای بدست آوردنش مـیکشن و بسیـار قابل احترام .
ادامـه درون کامنت ⤵⤵⤵

این نوشته خنده ای ندارد ______ این منم. شش سال پیش. همون موقع کـه خندیدن برام سخت ترین کار دنیـا بود. ولی هر چقدر دلم مـی خواست گریـه مـی کردم. اون قدری کـه بعضی روزها دیگه نـه اشکی مـی موند و نـه حال و جونی یکی بودم گمِ گم. صفرِ صفر. خسته ی خسته. خوابِ خواب. حالا ولی همـه چیز گذشته و من یـه سحر سی و شیش ساله ام. سخت ... این نوشته خنده ای ندارد
______
این منم. شش سال پیش. همون موقع کـه خندیدن برام سخت ترین کار دنیـا بود. ولی هر چقدر دلم مـی خواست گریـه مـی کردم. اون قدری کـه بعضی روزها دیگه نـه اشکی مـی موند و نـه حال و جونی
یکی بودم گمِ گم. صفرِ صفر. خسته ی خسته. خوابِ خواب.
حالا ولی همـه چیز گذشته و من یـه سحر سی و شیش ساله ام. سخت تر شدم. بیشتر مـی جنگم. کم تر جا خالی مـیدم و با تمام توانم پی آرزوهام رو مـی گیرم. منتظری به منظور هل دادنم نمـی مونم و از ضایع شدن های توی مسیرم خجالت نمـی کشم.
هنوز هم یک وقت هایی کم مـیارم و هنوز هم بیست و هفت هزار و سیصد و یـه دونـه دلیل موجه به منظور غصه خوردن دارم.
ولی تموم نمـیشم....
تموم نشید این روزها. دست اون بغل دستی هاتون هم کـه افتادن ته چاه زندگی بگیرید کـه تموم نشن. یـه نوری، یـه درز امـیدی، یـه کوره راهی نشون شون بدید. ما هیچ کدوم مون جای هیچ کدوم مون نیستیم و نسخه هامون جواب درد هم رو نمـیده. ولی مـیشـه مرهم هم باشیم بـه جای اینکه بدریم هم رو ، بکَنيم از هم. درد این روزهای ما تکرار مکرر روزهای گذشته است. بـه جای قال، دردها رو بخونیم، دردها رو بشناسیم. بـه ولله ما هر کدوم اندازه ی خودمون به منظور درست بودن و درست موندن مسوولیم.

ورق بزنید اگر بخوایم تاریخ شیعه رو بنویسیم، بدون مازندران نمـیتونیم حق مطلب رو ادا کنیم؛ دیـاری کـه از قدیم‌الایـام علوی هست و مذهب شیعه درون تاروپود آن تنیده شده... شَویلاشت درون منطقه کیـاسر شامل چهار روستای خالخِیل، کِرسام، اِلیِّرد و سِرخوِلیگ رسومات خاص خودشو داره... هر روز از چهار روز پایـانی ... ورق بزنید🌷
اگر بخوایم تاریخ شیعه رو بنویسیم، بدون مازندران نمـیتونیم حق مطلب رو ادا کنیم؛ دیـاری کـه از قدیم‌الایـام علوی هست و مذهب شیعه درون تاروپود آن تنیده شده...
شَویلاشت درون منطقه کیـاسر شامل چهار روستای خالخِیل، کِرسام، اِلیِّرد و سِرخوِلیگ رسومات خاص خودشو داره...
هر روز از چهار روز پایـانی دهه #محرم اهالی بـه یکی از روستاها مـیرن و مراسمشون رو برگزار ‌مـیکنن.
.
از نکات جالب اینـه کـه در شویلاشت و خود شـهر کیـاسر مراسم‌ها۷ صبح شروع مـیشـه و بخش اعظم عزاداری که تا قبل صبحانـه تموم مـیشـه.
وقتی دسته ها با نوحه های مختلف دارن وارد روستا مـیشن، دسته روستای مـیزبان با همون ضرب ‌زنی شعری به منظور خوش‌آمد گویی مـیخونـه و دسته مـهمان هم درون جوابش چند بیتی رو مـیگه...
بعد از ‌زنی صبح، هر بـه خونـه‌ی مِمِل، مـیزبانش درون اون روستا مـیره و تا بعد ناهار پذیرایی مـیشـه...
معنی این حرف اینـه کـه هر خانواده درون این روز حتما به اندازه یک مـهمونی بزرگ تدارک ببینـه و زحمت زیـادی بکشـه... شاید استعاره ای از اینکه "ما از #امام_زمان مون بـه بهترین وجه پذیرایی خواهیم کرد."
پذیرایی ممل ما، کله‌پاچه، چایی و نون پنیر، مـیوه بـه عنوان مـیان وعده و سفره ناهاری شاهانـه بود. وقتی ناهاری کـه مـیخوری۳ نوع غذا باشـه خیلی حس عزا برات ایجاد نمـیشـه، بـه خصوص کـه غذا هم محلی باشـه و هم لذیذ😎👌
بعد از نـهار و نماز هم تعزیـه‌خوانی درون تکیـه روستا برگزار شد.
نکات ریز و زیبای بسیـاری درون عزاداری های شویلاشت بـه چشم مـیخورد: مـهمان‌نوازی بی نظیر اهالی، فیلمبرداری حرفه ای مراسم با کوادکوپتر، حضور جمعیت باورنی از روستاها و شـهرهای اطراف و ... ولی شاید مـهم‌ترین چیزی کـه فهمـیدم این بود کـه عزاداری های سنتی مازندران(حداقل کیـاسر و اطرافش) کاملا متعارف و عادی است؛ از علم های عریض خبری نبود، جمعیت قمـه‌زنی و لطمـه‌زنی نداشتن، نوحه ها با لهجه محلی و با مضامـین و ضرب‌آهنگ های زیبا بودن، زنی هیچ جا مشاهده نمـیشـه و... اینطور بـه نظر مـیاد کـه جهت‌گیری جمـهوری اسلامـی به منظور اصلاح شیوه و جزئیـات عزاداری‌ها کـه با فرهنگ‌سازی های مختلف و بعضا با اعمال زور و ممنوعیت پی‌گیری مـیشـه، قرن‌هاست کـه در مازندران سنّت مردمـه...
.
از تصمـیمات سخت امسال گذشتن از شله‌ و عاشورای مشـهد بود، اما الان خوشحالم کـه با یـه فرهنگ دیگه آشنا شدم، چیزای جالب و مـهمـی دیدم و به شکل خوب و کاملی نذری خوردم😆
کیـاسر و مـیراث ناملموسش رو تو یـه پست دیگه توضیح مـیدم کـه اونجا کوهی از تجربهب کردم😅
.
باید از آقا پیـام عزیز کـه همراهی و مـیزبانیش باعث سفر بود و همچنین صادق تشکر کنم.
@pa.mo.ki
@sadegh98

. زن متولد این هفته: زنی دانا، صبور و سیـاس کـه همـیشـه یک قدم جلوتر از شماست و همـه متفق‌القول درون موردش معتقدند: «چیز مرموزی مثل برق یـا سگ درون چشمانش وجود دارد کـه در اولین دیدار آدم را گرفته و ول نمـی‌کند». کم حرف بودنش چیزی از شر و شیطان بودنش و تا لنگ ظهر خوابیدنش چیزی از اکتیو بودنش کم نمـی‌کند. بگذار ... .
زن متولد این هفته:
زنی دانا، صبور و سیـاس کـه همـیشـه یک قدم جلوتر از شماست و همـه متفق‌القول درون موردش معتقدند: «چیز مرموزی مثل برق یـا سگ درون چشمانش وجود دارد کـه در اولین دیدار آدم را گرفته و ول نمـی‌کند». کم حرف بودنش چیزی از شر و شیطان بودنش و تا لنگ ظهر خوابیدنش چیزی از اکتیو بودنش کم نمـی‌کند. بگذار شوهر مـهشید هرچقدر کـه مـی‌خواهد درون مـهمانی فامـیلی از سفر اروپا و گوشی آیفونش صحبت کند؛ زن متولد این هفته فقط بـه یک لحظه احتیـاج دارد که تا با یک حرکت سریع ولی ماهرانـه گردن، گردنبند یـاقوتش را تو چشم کل جمع فرو کرده و خودش را درون اذهان حاضران درون مـهمانی جاودانـه کند.
اگر جامعه را آبگوشت بز باش تصور کنیم. زن متولد این هفته گوشت گران‌قیمت ولی دیر هضم یـا لوبیـای فریبنده ولی نفاخ نیست. او زیره‌ای هست که لحظه آخر مـی‌آید ولی همـه عطر غذا از اوست. او اصلا دیر آمده هست که نخواهد زود برود. درون استیکرها بیشتر از همـه بـه ایموجی چشم‌های مرموز با دهان روی هم فشرده شده علاقه دارد و اگر عرف اجازه مـی‌داد همـه افراد فامـیل را درون تلگرام بلاک مـی‌کرد. او کم توقع‌ترین زنی هست که که تا به حال دیده‌اید. یک شارژر گوشی با سیم خیلی بلند بـه او بدهید. هیچ چیز دیگری نمـی‌خواهد. هنوز عاشقش نشدید؟ درون سلایق‌تان تجدید نظر کنید.
.
مرد متولد این هفته:
مردی بامزه، متین و حاضر جواب کـه اصولا به منظور بحث با دیگران بـه دنیـا آمده است. او درون مورد همـه چیز بحث مـی‌کند و مثل آب خوردن مـی‌تواند بازی مـهناز افشار درون فیلم دارکوب را بـه تولید مثل آخرین بازمانده پلنگ آفریقایی ربط داده و از آن به منظور اثبات لزوم افزایش نرخ سود بانکی استفاده کند. اگر قرار باشد دابسمش بسازد سر روسری نخی گل دار با ته مایـه لیمویی را بـه شالِ هنری تک رنگ ترجیح مـی‌دهد ولی بـه جوک تعریف درون جمع دوستانش علاقه بیشتری دارد.
مرد متولد این هفته، هیچ وقت مغلوب نمـی‌شود. شیوه‌اش به منظور مقابله با همـه مشکلات زندگی نـه حمله هست و نـه دفاع. او فقط پا مـی‌کند و دور زمـین مـی‌چرخد. مـهم نیست این کار چقدر طول مـی‌کشد او صبورتر از این حرف‌هاست. اگر بـه او علاقه دارید بی‌مقدمـه سر صحبت را باز کنید و یک راست درون مورد اینکه چی پوشیده سوال کنید. او از سلام و احوال پرسی و این کارهای حوصله‌سربر خوشش نمـی‌آید. درون عروسی‌ها اولین نفری هست که بـه مـیز سلف‌سرویس مـی‌رسد و چنگالش را درون ران بره بریـان فرو مـی‌کند ولی درون مجالس عزا معمولا بـه خوردن کیک یزدی بسنده مـی‌کند و فکر مـی‌کند بیشتر از آن شگون ندارد.
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

. . . تو بتنێ وەسا نینی... دەمێ دەردکەڤی و دەیکا تە پتر ژ جارەکێ دبێژیتە تە دێ کیڤە چی و چکەی و ھەر پرسیـارا ژتە دکەت .. دەمێ دەھ جارا دبێژیتە تە ھشیـار بە , دەمێ سەر زیرەکیـا تە را بو مەلەڤانیـا ھەر دبێژیتە تە ھشیـاربە خو ل ئاڤێت کیر نەدەی , دیر نەچی بو جھێت خەتەر نەچی ,دەمێ دبێژیتە تە تەئخیر نەبە .. وەختێ ... .
.
.
تو بتنێ وەسا نینی... دەمێ دەردکەڤی و دەیکا تە پتر ژ جارەکێ دبێژیتە تە دێ کیڤە چی و چکەی و ھەر پرسیـارا ژتە دکەت .. دەمێ دەھ جارا دبێژیتە تە ھشیـار بە , دەمێ سەر زیرەکیـا تە را بو مەلەڤانیـا ھەر دبێژیتە تە ھشیـاربە خو ل ئاڤێت کیر نەدەی , دیر نەچی بو جھێت خەتەر نەچی ,دەمێ دبێژیتە تە تەئخیر نەبە .. وەختێ دەردکەڤی و دەھ جارا تێلەفونا تە دکەت و بوتە نەخوش دەف ھەڤالێت تە! خو تو چەند مەزن بی و ژیێ تە چەند بیت , تو بتنێ وەسا نینی و دەیکا تە بتنێ یـا وەسا نینە ..... دەمـی بابێ تە نە ھێلیت جارەکێ بچیە جھەکێ دیر ,یـان نە ھێلیت تو تشتەکی بکری یـان بکەی ھەرژ بەر چ بیت, تو بتنێ وەسا نینی و بابێ تە بتنێ وەناکەت!
ئەگەر جارەکێ دەیکا تە نەھێلا تشتەکی بکەیێ یـان نە ھێلا تشتەکی بکەی یـان بکری تو بتنێ یـا وەسا نینی.. دەمێ تو تشتەکی د بێژیێ و دترسن یـان رەفز دکەن یـان وەسا تێدگەھن کو تشتەکی نەباش یـان خەتەرە و ناھێلن تو بکەی....دەیبابێت تە بتنێ د وەسا نینن.
وەختێ بشەڤ دھێنە سەر سەری تە و دبێژنە تە بنڤە یـان بەسە بمـینە ھشیـار ھەتا درەنگ, تو بتنێ وەسا نینی, وەختێ خو ژ تە عاجز کەن ژبەر خاندنێ یـان کارێ تە , نە دەیبابێت تە بتنێ دوەسانن...
.
ئەم گەلەک جارا ژ دەیبابێت خو عاچز دبین ھەتا حەدەکی خو کەربێت تە ژێڤە دبن! تو ھزر دکەی بتنێ دەیبابێت تە د ھوسانە و دێ بێژیە خو بوچی د ھوسانە و یێت خەلکی د ھوسا نینن؟! دێ کەربێت خو ژێ ڤەکەی و بێژی بوچی نا ھێلن فلان تشتی بکەم یـان بو ئەڤ تشتە کر!
بەس دەیبابێت مە ھەمـیا وەکی ئێکن باوەر کەن! و یێت کەسێ ژ یێت تە باشتر نینن! ئەو تشتێت دەیبابێت تە دکەن باوەر بکە یێت ھەمـیا دکەن!
تو بتنێ وەسا نینی و ئەم ھەمـی وەکی ئێکین .. چجارا وێ ھزرێ نەکە کو ھندەک دەیباب بو عەیـالێ خو باشترن ژ دەیبابێت تە دگەل تە! چجار وێ ھزرێ نەکە کو ئەو تشتێت دەیبابێت تە دکەن ھندەک دەیبابێت دی ناکەن!
دەیبابێت تە د نمونەنە.....
____
#resh_w_spi

. هديه بـه ساحت مقدس حضرت بقيه الله الاعظم امام غريب شيعيان . #السلام_عليك_يا_ابا_صالح_المـهدي_يا_امام_حاضر . گفته بودی کـه مـیآیی، نـه چنین دیر ... کجایی؟ بفدایمستت، کـه چنین ... غنچه نمایی . یوسفم، دیر نمودی و مرا چشم نمانده نکند بی نظر من، ز رخت ... پرده گشایی . همـه شب بی تو خرابم، ... .
هديه بـه ساحت مقدس حضرت بقيه الله الاعظم امام غريب شيعيان
.
#السلام_عليك_يا_ابا_صالح_المـهدي_يا_امام_حاضر
.❇❇❇
گفته بودی کـه مـیآیی، نـه چنین دیر ... کجایی؟
بفدایمستت، کـه چنین ... غنچه نمایی
.
یوسفم، دیر نمودی و مرا چشم نمانده
نکند بی نظر من، ز رخت ... پرده گشایی
.
همـه شب بی تو خرابم، بـه فراق تو بنالم
نرسد هیچ نشانم، ز دری کـه تو ... درآیی
.❇❇❇
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
🕙دلدادگى هاى ... ياران منتظر🕙
.
.
.
.
.
#اللهم_صل_على_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم #عشق #رهبر #قران #رسول_الله #اسلام #شيعه #شعر #گل #شـهيد #حسين #دين #علي #امام #امام_زمان #حرم #معان_حرم #محبت #امام_رضا #انتظار #مشـهد #قم #بهجت #منجى #زمان #خاتم #صلوات #نماز

خدایـا! تقدیرم را زیبا بنویس! کمکم کن آنچه را تو زود خواهی من دیر نخواهم و آنچه را تو دیر خواهی من زود نخواهم,, خدایـا! بـه داده و نداده و گرفته ات شکر؛ کـه داده ات نعمت و نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان است! خدایـا! تقدیرم را زیبا بنویس! کمکم کن آنچه را تو زود خواهی من دیر نخواهم و آنچه را تو دیر خواهی من زود نخواهم,, خدایـا! بـه داده و نداده و گرفته ات شکر؛ کـه داده ات نعمت و نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان است!

. قصه مادری کـه بدجنس بود و داد نمـیزد پرادیپ رفته سفر. صبح ساعت یـازده شروع کرد غرغر و نق‌نق کـه اصلا به منظور چی اسم منو کلاس شنا نوشتی؟ من متنفرم از شنا. برگشتم گفتم مانیشا, اینجوری مـیکنی کـه بعد دیر بشـه نریم کلاس؟ گفت آره. اما نق‌نق بدتر شد. یـهو برگشتم گفتم: ‌ "یکی‌بود یکی نبود. یـه روز مانیشا تنبلیش مـیامد ... .
قصه مادری کـه بدجنس بود و داد نمـیزد
پرادیپ رفته سفر. صبح ساعت یـازده شروع کرد غرغر و نق‌نق کـه اصلا به منظور چی اسم منو کلاس شنا نوشتی؟ من متنفرم از شنا. برگشتم گفتم مانیشا, اینجوری مـیکنی کـه بعد دیر بشـه نریم کلاس؟ گفت آره. اما نق‌نق بدتر شد. یـهو برگشتم گفتم:
‌
"یکی‌بود یکی نبود. یـه روز مانیشا تنبلیش مـیامد بره کلاس شنا. با خودش فکر کرد من هی نق مـی دیر بشـه و نریم. بعد شروع کرد نامـه عصبانی نوشت بـه ش کـه تو بدی هستی. مطمئن بود ش دعواش مـیکنـه و بعد مانیشا گریـه مـیکنـه و بعد حسابی دیر مـیشـه. عالی بود! اما...هرکاری کرد بدجنسش داد نمـیزد!!!..." ‌
و خلاصه روز رو کردم یـه بازی کـه هرکاری مانیشا مـیکرد داد نمـیزد! مانیشا کـه اول مـیخواست ش رو عصبانی کنـه کم‌کم اصلا نگران ش شد کـه نکنـه خراب شده! هر دگمـه دادش رو فشار مـیداد بـه جای داد صدای قورباغه و پوف‌پوف مـیداد! نکنـه دگمـه داد و بیدادش باطری تموم کرده؟ نکنـه مونیخ جا مونده؟ چکار کنـه این بیچاره بدون داد زدن؟
خلاااصه, جونم براتون بگه آخر روز معلوم شد کـه گوشش کـه چرک کرده بوده دگمـه‌هاش همـه خراب شدن و فقط دگمـه مـهربونی و دگمـه راه رفتنش کار مـیکنن. ‌‌
‌
انقدر این نقش بازی خوب کار کرد کـه فکر کنم بگم کلا دگمـه خرابه که تا پرادیپ برگرده. نشسته کلی فکر کرده از من نگهداری کنـه بعد هی مـیگفت ماست بخر, اوت بخر من جدی نمـیگرفتم. امروز خ این پارفه‌ها رو تنـهایی درست کرده کـه بیـا بخور داد زدنت خوب بشـه 😂. واقعا خوشمزه بود. گفتم بیـام ثبت کنم اولین باری کـه واقعا من نشستم مانیشا از روی ویدیو غذای واقعی درست کرد و داد من خوردم. مادرهای با بچه‌های سه ساله طاقت بیـارین. ظاهرا بـه آینده امـیدی هست. ☺️
#مانيشا
#مانیشامردادشش‌ساله‌مـیشـه
پ.ن. اپلیکیشن یـه دقه اینستال کردم این حاشیـه رو بنویسم. مانیشا کلاس شنا دوست داره. فوتبال مثلا دوست نداشت دیگه نمـیره. اما - از پدر نقل مـیکنم🙂- ما وزیری‌ها کلا اینرسیمون بالاست. خسته‌ایم. اینـه کـه از بچگی ترجیح مـیدیم نشسته اعتراض کنیم که تا اینکه پاشیم حرکت کنیم حتی بـه طرف کلاسی کـه دوست داریم. حالا شما ببینین چقدر وجدان کاری داریم کـه باز همـه با تعهد هر روز مـیریم سر کار و کار هم مـیکنیم:))
#نکات_تربیت_تجربه

داستان از نگاه آلیسا： تقریبا ساعت دوازه نصفه شب بود..دیدم ماهی هنوز بیداره..زنگ زدم بهش و جواب داد： _الو ..هنوز بیداری ماهی؟ _اره اخه هیچکی خوابش نمـیومد..واسه همسن نشستیم فیلم دیدیم! _فیلم ترسناک؟؟ _نچ..طنز بود! _حدس مـیزدم.. اخه تو ؟؟فیلم ترسناک؟؟اونم نصفه شب؟؟امکان نداره!! _اخه ... داستان از نگاه آلیسا：
تقریبا ساعت دوازه نصفه شب بود..دیدم ماهی هنوز بیداره..زنگ زدم بهش و جواب داد：
_الو ..هنوز بیداری ماهی؟
_اره اخه هیچکی خوابش نمـیومد..واسه همسن نشستیم فیلم دیدیم!
_فیلم ترسناک؟؟
_نچ..طنز بود!
_حدس مـیزدم.. اخه تو ؟؟فیلم ترسناک؟؟اونم نصفه شب؟؟امکان نداره!!
_اخه من مثل تو با چیزای ترسناک فامـیل نیستم خخخخ . ولی اگه همچین چیزی اتفاق افتاد تو تاریخ حتما ثبت بشـه!
_خودم برات ثبتش مـیکنم.
بعدش خندیدم و شب بخیر گفتمو گوشیرو قطع کردم..
رفتم کـه بخوابم چون فردا کلی کار داشتم.
داستان بـه حالت عادی برگشت：
فیلم داشت تموم مـیشد..منم دیگه مسواک زدم و رفتم پیش بچه ها و گفتم：
_من مـیرم بخوابم.. لئو تو هم زود بخواب فردا اخرین روز تمرینـه..دیگه هم من راحت مـیشم هم تو..
_باشـه الان مـیرم.
_آفرین پسر خوب^__^
_دنی گفت：بابا هنوز فیلم تموم نشده!!
_به لئو کاری نداشته باش..تو که تا صبح بیدار باش..!!(بدبخت پوکر فیس شد) 😁😛 😁😛 😁😛
رفتم لباس خوابمو پوشیدم..یـه عخرس هم روش داره 😜 صبح کـه شد یـه صبحانـه ی مفصل خوردیمو و دوباره رفتیم سر تمرین..
من با کلی ذوق رفتم پیش آلیس 😝
_ سلامممممم چطوری عشقم؟
_خوبم..مرسی!
_چه خبرا؟اون چیـه دستت؟؟؟
_هیچ خبر..این لیست بازیکناست.داشتم چک مـیکردم!
_اهان...راستی لئو هیچی راجب این بازیـه خیریـه توضیح نداد..تو چیزی مـیدونی؟
_خب این فقط یـه بازیـه خیریـه نیست یـه جور بازی دوستانـه هم هست کـه بین دو که تا موسسه خیریـه به منظور بچه ها انجام مـیشـه..یکی از همـین خیریـه ها مال مسیـه..
_خب اون یکی مال کیـه؟
یـه دفعه یـه پسر سبزه با چشمای سبز اومد تو و گفت：
_ببخشید دیر کردم خانم دکتر.!
_نـه اشکال نداره...مـیتونی بری سر تمرین.
بعدش آلیسا روبه من کرد و گفت：اون یکی موسسه خیریـه به منظور ایشون هست!
بعدش پسره اومد جلو و باهام دست داد و گفت：من نیمار جونیور هستم..و شما خانم خوشگل کی باشین؟؟
_ااامممم من ماه عسل هادسون هومز هستم...... 😎😏 ببینم شما همون بازیکن معروف برزلی کـه تو تیم سانتوس بازی مـیکنـه هستید؟؟؟ 😂😂😂
_بله!! 😝
_چه جالب!!منم دوست لئو مسی هستم(جووون)خوشبختم! 😍
_واقعا؟؟؟ جون من راست مـیگی ؟؟؟(فکش افتاد زمـین)
_بله بعد چی فکر کردی... الانم اومدم پیشش که تا تنـها نباشـه! 😜
_ اهان..اوکی..خیله خب من دیگه رفتم سر تمرین.
_ باشـه! 😘
_آلیسا یـه لبخندی زد و گفت：خوب سر کارش گذاشتیـاااا.. 😂
_ما اینیم دیگه 😘 ادمـین： @mehrnoosh.j.m
@Mahasal_mh

باز هم من، به بیـان ادامـه ماجراجویی‌های «لوئیسا کلارک» بعد از وقایع اتفاق افتاده درون کتاب‌های «من پیش از تو» و «پس از تو» مـی‌پردازد. لوئیسا وارد نیویورک شده که تا زندگی جدیدی را شروع کند. او با آغاز کارش درون منزل «لئونارد گوپنیک» و همسر جوانش «اگنس» قدم بـه دنیـای ثروتمندان مـی‌گذارد. دنیـایی کـه زندگی و ... باز هم من، به بیـان ادامـه ماجراجویی‌های «لوئیسا کلارک» بعد از وقایع اتفاق افتاده درون کتاب‌های «من پیش از تو» و «پس از تو» مـی‌پردازد.
لوئیسا وارد نیویورک شده که تا زندگی جدیدی را شروع کند. او با آغاز کارش درون منزل «لئونارد گوپنیک» و همسر جوانش «اگنس» قدم بـه دنیـای ثروتمندان مـی‌گذارد. دنیـایی کـه زندگی و تجارب جدیدی برایش بـه ارمغان دارد و کیلومترها دور از «سم»، طی رفت و آمدهایی کـه با خانواده‌های اعیـان نیویورکی پیدا مـی‌کند، با شخصی بـه نام «جاش» آشنا مـی‌شود. «جاش»ی هست که تمامـی خاطرات گذشته از عشق ناکامش، «ویل» را برایش تداعی مـی‌کند و...
جوجو مویز (Jojo Moyes) سال‌ها درون زمـینـه روزنامـه‌نگاری فعالیت داشته است. اما از سال دوهزار و دو و با انتشار اولین رمانش، پناه گرقتن از باران؛ نویسندگی شغل دائم او شد و فقط گاهی مقالاتی به منظور دیلی تلگراف مـی‌نویسد. از آثار شناخته شده مویز مـی‌توان بـه کتاب من پیش از تو اشاره کرد.
در بخشی از کتاب باز هم من (Still Me) مـی‌خوانیم:
«سم من عاشقتم. لحظه‌اى دوست ندارم رابطه‌مون بـه هم بخوره. اما فقط اینو گفتم که تا بهت بگم کـه من درون مقابلى کـه ابراز علاقه مى‌کنـه چه واکنشى نشون مى‌دم. اما تو چطور رفتار مى‌کنى. این‌طور کـه به نظر مى‌رسه، دوست ندارى اصل موضوع رو درک کنى.»
«نـه. تو این موقع شب زنگ زدى که تا به من بگى کـه اگه من کتابى کـه همکارم بهم داده رو بخونم کار بدى انجام دادم و دارم بـه تو خیـانت مى‌کنم. اما اگه تو برى مـهمونى و با دوستات که تا دیر وقت بیرون باشى، کار خوبیـه و به من وفادارى.»
«سم من حالم خوب نبود فکر کردم کـه دارى بهم خیـانت مى‌کنى.»
«تو حالت خوب نیست چون هنوز درگیر اون عشقتى کـه در این دنیـا نیست. الان نیویورکى چون اون دوست داشت کـه تو اونجا باشى. نمى‌فهمم چرا این‌قدر بـه کتى‌ حسادت مى‌کنى، الان برات مسئله‌اى نیست کـه من زمان زیـادى هم با دونا سپرى مى‌کنم.

#fatemeh93qa حتما خوب یـادت باشد کـه از اولین بار کـه تو را دیدم، دیدارهایمان شد بهترین لحظات زندگی ام، شد ساعاتی کـه از عمرم حساب نمـی شد. هر بار مـی دیدمت قد مـی کشیدم و ده سال بـه عمرم اضافه مـی شد. با تو از ته دل مـی خندیدم. همـیشـه شـه ای بودم کـه وقت دیدار تو کـه مـی رسید، چند ساعت بـه خودم مـی رسیدم که تا زیباترین ... #fatemeh93qa
باید خوب یـادت باشد کـه از اولین بار کـه تو را دیدم، دیدارهایمان شد بهترین لحظات زندگی ام، شد ساعاتی کـه از عمرم حساب نمـی شد. هر بار مـی دیدمت قد مـی کشیدم و ده سال بـه عمرم اضافه مـی شد. با تو از ته دل مـی خندیدم. همـیشـه شـه ای بودم کـه وقت دیدار تو کـه مـی رسید، چند ساعت بـه خودم مـی رسیدم که تا زیباترین و دلبرترینت بشوم. درون تمام عمرم فقط روزهایی کـه تو را دیده ام چشمانم برق زده. دست هایم فقط بـه وقت دیدار تو گرم بوده. و اگر از من بپرسند زندگی یعنی چه مـی گویم زندگی یعنی آن روز و ساعت و جایی کـه قرار هست ببینی اش و هر بار یک ربع زودتر مـی روی کـه یک وقت دیر نرسی و همـیشـه مـی بینی با آن لبخند مستانـه اش از تو زودتر رسیده و منتظرت مانده.زندگی یعنی عطرش بماند روی شالت و تا وقتی دور و برش هستی بوی تنش را با نفس هات بکشی تو! از من بپرسی زندگی یعنی چه مـی گویم زندگی عشقی هست که درون چشمانت دیده ام و گریزی از آن نداری؛ اما ... ببین وقتی از خودت فرار مـی کنی، زیر حرف های خودت مـی زنی، و هیچ چیز را باور نمـی کنی، من ، یعنی همان دیوانـه کـه دیدارهای تو زندگی اش بود، سیر مـی شوم از دیدنت.زنگ مـی زنی مـی گویی بیـا ببینمت و من نمـی دانم بـه چه زبانی برایت بگویم کـه دیداری کـه نداشتنت را یـادم بیـاورد جز عذاب چیزی نیست. مـی دانی؟ دلم مـیخواهد بگویم که تا وقتی زندگی نمـی دهی، عشق نخواه! مـیخواهم بگویم هروقت آمدی کـه بمانی بیـا! من آدم امروز و فردا نیستم.من آدم یک عمرم. هروقت بـه عشقی رسیدی کـه برای یک عمر خواستی اش قرار دیدار بگذار. آدم چند بار تو را ببیند و عمرش اضافه شود و باز تو بروی و عمرش کوتاه شود؟حساب و کتاب خدا را هم بـه هم زدی با کارهایت! بس کن! #مانگ_مـیرزایی

٬ صدای اخبار رادیو تو قهوه خونـه بازار پیچیده بود و هرکسی همـینطوری کـه داشت از خودش پذیرایی مـی کرد مشغول گوش بـه خبرای مـهم کشور بود : قیمت دلار بار دیگر افزایش یـافت . دولت تعرفه های جدید خودرو را ده درصد بیشتر کرد ‌. ترامپ بار دیگر تهدید کرد کـه از برجام خارج مـی شود رهبر کره شمالی تهدید کرد کـه آمریکا ... ٬
صدای اخبار رادیو تو قهوه خونـه بازار پیچیده بود و هرکسی همـینطوری کـه داشت از خودش پذیرایی مـی کرد مشغول گوش بـه خبرای مـهم کشور بود : قیمت دلار بار دیگر افزایش یـافت .
دولت تعرفه های جدید خودرو را ده درصد بیشتر کرد ‌.
ترامپ بار دیگر تهدید کرد کـه از برجام خارج مـی شود
رهبر کره شمالی تهدید کرد کـه آمریکا را با بمب اتم مورد هدف قرار خواهد داد.
روسیـه تهدید کرد درون پاسخ بـه اخراج دیپلمات هایش از کشورهای اروپایی اقدام مقابل بـه مثل انجام خواهد داد.
چین تهدید کرد کـه آمریکا اگر وارد جنگ تجاری شود بازنده خواهد بود ......
چهره های عصبی کافه
سیگار های روشن و نا امـید از وضعیت آینده
و آه هایی کـه از هر خبر بد مـی شنیدند
و درون مـیان این هجوم یـاس و نا امـیدی از وضع آینده کشور و حتی دنیـا
پیرمردی سپید موی با آرامش مشغول خوردن چایی اش بود و آرامش عجیبی درون چهره اش موج مـی زد انگار کـه همـه این خبرها را قبلاً شنیده بود و چیز جدیدی نداشت برایش
نگاهش کردم دوستم گفت چه دل خجسته ای داره بنده خدا
خوش بحالش دنیـا بـه هیچیش نیست
اصلا نـه انگار کـه دلار امروز از ۵ تومن هم رد شد اصلا برا این چه فرقی مـی کنـه
پیرمرد جذبه ای عجیب درون چهره اش داشت
صدای اذان کـه بلند شد
آرام از سر جایش بلند شد و به سمت مسجد بازار حرکت کرد
صاحب قهوه خانـه مـی گفت سه که تا مغازه را سال پیش به منظور خرج عروسی چندین و پسر درون بازار حراج کرده از مال دنیـا چیزی کم نداشت ولی هرچه داشت را به منظور خوشحال هر جوانی کـه مـی دید بخشید
دوستم با کنایـه گفت بعد ما دیر رسیدیم
و همـه مردم قهوه خانـه عبوس و نا امـید از وضع آینده افزایش قیمت هایشان را با دلار حساب مـی د
اصغر آقا قیمت پارچه را بالا بکش
حسین خان شما پرتقال رو گرون بده
دلار گرون شده
و ما مردمـی بودیم کـه نیـازی بـه دشمن نداشتیم

... سنش کم بود،تک فرزند خونواده هم بود... . از اوایل جنگ مدام التماس باباش رو مـیکرد کـه تورو خدا بذار با بچه های محل و #بسیج برم جبهه... . حداقل سه ماه #تابستون رو... باباش هم هر دفعه یجوری قضیـه رو ماست مالی مـیکرد و یـه بهونـه ای به منظور پسر مـی آورد... . یبار مـیگفت سنت کمـه... . یبار مـی گفت ت تنـهاست ... ...
سنش کم بود،تک فرزند خونواده هم بود...
.
از اوایل جنگ مدام التماس باباش رو مـیکرد کـه تورو خدا بذار با بچه های محل و #بسیج برم جبهه...
.
حداقل سه ماه #تابستون رو... باباش هم هر دفعه یجوری قضیـه رو ماست مالی مـیکرد و یـه بهونـه ای به منظور پسر مـی آورد...
.
یبار مـیگفت سنت کمـه...
.
یبار مـی گفت ت تنـهاست توخونـه و... از این حرفا.
.
اوایل سال ۶۷ بود کـه پسر مصمم جلوی باباش وایساد و گفت اگه نذاری برم جبهه،بدون رضایت تو و مـیرم و هرکی ازم پرسید چرا رضایت بابات رو نگرفتی،مـیگم بابام طاغوتیـه...!!!
.
خلاصه باباهه کوتاه اومد و شرط آخر رو گذاشت...
.
" دیپلم"...!!!
.
پسرک هم شب و روز درس مـی خوند که تا بالاخره تیرماه سال ۶۷ موفق بـه اخذ دیپلم شد...
.
حالا دیگه بابا بهونـه ای نداره...!
.
ولی...!!!
.
دیگه جــــنگ تموم شده بود...!
.
پسرک چندروزی با باباش قهر کرده بود و خودش رو توی اتاقش حبس کرده بود،به قول معروف اعتصاب کرده بود...!
.
از اونطرف هم باباهه خوشحال بود و خداروشکر مـیکرد...
.
تا اینکه...
.
بعداز قبول #قطعنامـه زد و منافقین کوردل بـه خاک ایران حمله .
.
پسرک که تا این خبر رو از تلویزیون شنید،نـه گذاشت و نـه برداشت،به باباش گفت:
.
" مـــرد و قولش"...
.
ساکش رو جمع کرد و خداحافظی کرد و رفت #جبهه...
.
#عملیـات_مرصاد چند روزه تموم شد و منافقین درون هم کوبیده شدن و دیگه هرکی برگشت سر خونـه و زندگیش...
.
پسرک داستان ما هم برگشت خونشون،
.
ولی با "تابوت"...!
.
دیر اومد،زود رفت...
.
نثار ارواح طیبه حضرت امام وشـهدای این عملیـات، "صلــــواتـــ"
.
#مرصاد
#منافقین_از_کفار_بدترند

. . گاهی احساس مـی کنی بی تابی. مـیخواهی بزنی بیرون. از همـه جا، همـه، همـه چیز! همـه چیز بله! چون از خودت هم مـیخواهی بیرون بزنی. مثل بعدازظهر امروز. نشسته ای درون جمعی کـه از بیشترشان بیزاری. همان کلاس بـه ظاهر دانشگاه. با آن همـه حسد و بدخواهی و پدرسوختگی شان. مثل همـیشـه مـی خواهی از زرتشت بـه حافظ بیـایی. کنار ... .
.
گاهی احساس مـی کنی بی تابی. مـیخواهی بزنی بیرون. از همـه جا، همـه، همـه چیز! همـه چیز بله! چون از خودت هم مـیخواهی بیرون بزنی. مثل بعدازظهر امروز. نشسته ای درون جمعی کـه از بیشترشان بیزاری. همان کلاس بـه ظاهر دانشگاه. با آن همـه حسد و بدخواهی و پدرسوختگی شان.
مثل همـیشـه مـی خواهی از زرتشت بـه حافظ بیـایی. کنار خیـابان ایستاده ای بـه امـید آن که تا یکی کـه مسافرکش نیست و در راه کار بـه خانـه پول بنزینش را درون مـی آورد برسد و سوارت کند. تاکسی ها از همان دور با چشمشان روی باسکول مـی برندت و سوارت نمـی کنند. حتی اگر نفر قبلی یـا بعدیت همان مقصد تو را صدا بزنند؛ آنـها را سوار مـی کنند و تو را نـه. نکند وزن سنگینت ماشینشان را خراب کند.
تاکسی زرد از دور چراغ مـی زند. با ناامـیدی سمت پایین را اشاره مـی کنی. مـی ایستد، خم مـی شوی و مـی گویی: ته شاپور. مـی گوید سوار شو. وقتی سوار مـی شوی متوجه نگاه باسکولی اش مـی شوی و با وقاحت مـی پرسد کجا مـی روی و باز مـی گویی و مـی گوید کـه سمت هفت تیر مـی رود اما که تا سر تقاطع حافظ تو را مـی برد. سکوت مـی کنی. حتی آن عجب کشدار همـیشگی و لبخند را تحویلش نمـی دهی. با خودت مـی گویی او کـه نمـی داند من از پیـاده رفتن درون این چهارراه فراری ام. مـی رسد پشت چراغ. پانصد تومان روی کنسول مـی گذاری درون حالی کـه به ظاهر اصرار مـی کند کرایـه نمـی خواهد.ی چه مـی داند؟ شاید مـی خواهد کمـی از شرم پفیوز بودنش را بکاهد.
اولین قدم کـه در پیـاده روی قبل چراغ مـی گذاری، روی سکوی پارک مشرف بـه چهارراه گلبرگهای پرپر شده چند گل رز را مـی بینی کـه پای یک شبه شمشاد کوتاه بلاتکلیف ریخته شده است. قدمـهایت را تند مـی کنی اما دیر شده است. با خودت فکر مـی کنی انگار دو نفر روی این سکو نشسته اند و همـین طور کـه حرف مـی زدند گلها را پرپر مـی د. بله... دیر است. با خودت فکر مـی کنی یعنی درباره چه حرف مـی زدند؟ خیلی دیر شده و دیگر نمـی شود کاری کرد. با خودت مـی گویی یعنی از آبمـیوه فروشی آن طرف چهارراه ویتامـینـه هم خریده اند؟ دیگر فایده ای ندارد... دیر است... با خودت فکر مـی کنی...
عصر یک پنج شنبه بد است...
.
#داستان #داستانک #داستاگرامـی #داستان_گرامـی #خاطرات_زمستان #پل_استر #ع#عکس_نوشته
#Dastan #dastagrami #photo #photography .

از تو ای عشق درون این دل چه شررها دارم یـادگار از تو چه شبها، چه سحرها دارم با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی تو مرا غافل از اندیشـه فردا کردی آری ای عشق تو بودی کـه فریبم دادی دل سودا زده ام را بـه حبیبم دادی بوسه ها ازیـارم بـه رقیبم دادی داروی ... از تو ای عشق درون این دل چه شررها دارم
یـادگار از تو چه شبها، چه سحرها دارم
با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم
گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم
تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشـه فردا کردی
آری ای عشق تو بودی کـه فریبم دادی
دل سودا زده ام را بـه حبیبم دادی
بوسه ها ازیـارم بـه رقیبم دادی
داروی کشتن من یـاد طبیبم دادی
ورنـه اینقدر مَهم جور و جفا یـاد نداشت
هیچ شیرین سر خونریزی فرهاد نداشت
حسن درون بردن دل همره و همکار تو بود
غمزه دمساز تو و عشوه مددکار تو بود
وصل و هجران سبب گرمـی بازار تو بود
راست گویم دل دیوانـه گرفتار تو بود
گر تو ای عشق نـه مشّاطه خوبان بودی
ترک آن ماه جفاپیشـه چه آسان بودی
چون نکو مـی نگرم شمع تو، پروانـه توئی
حرم و دیر توئی کعبه و بتخانـه توئی
راز شیرینی این عالم افسانـه توئی
لب دلدار توئی، طرّه جانان توئی
گرچه از چشم بتی بیدل و دینم ای عشق
هرچه بینم همـه از چشم تو بینم ای عشق
گرچه ای عشق شکایت ز تو چندان دارم
که بـه عمری نتوانم همـه را بشمارم
گرچه از نرگس او ساخته ای بیمارم
گرچه زان زلف گره ها زده ای درون کارم
باز هم گرم از این آتش جانسوز توام
سرخوش از آه و غم و درد شب و روز توام
باز اگر راحت جانی بود افسانـه تست
باز هم عقلی راست کـه دیوانـه تست
شکوه بیجاست مرا کشتی و جانم دادی
آنچه از بخت طمع داشتم آنم دادی
خواهم ای عشق کـه مـیخانـه دلها باشم
بی خبر از حرم و دیر و کلیسا باشم
گرچه زین بیشتر از دست تو رسوا باشم
بی تو یک لحظه نباشد کـه بدنیـا باشم
بعد از این رحم مکن بر دل دیوانـه من
بفرست آنچه غمت هست بـه غمخانـه من
نقد جان گرچه بود قیمت پیمانـه تو
آه از آندل کـه نشد مست ز مـیخانـه تو
کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق
آندلی کز تو نلرزد بچه ارزد ای عشق
عماد خراسانی
You #mustseeiran
#instagram
#wonderful_places for a feature  @instagram #beautifulsky #akasimagazine #1x #mefeatureshoot
#liveoutdoors  #adventure
#beautifuldestinations #ourplanetdaily #Nightsky @thebest_capture @beautifuldestinations @ourplanetdaily @wonderful_places  @IranIsSafe
@gardeshgari_e_iranian  @thebest_capture @campingofficial @ourcamplife @theprintswap
@tourism @skyglowproject @special_shots
@master_shots #nat_geo #special_shots  #nakedplanet @nakedplanet #worldprime @worldprime @aksiine
#amazing_longexpo
#longexposure_shots
#longexposure
@qazvini.city
@qazvingram
@qazvin_foods
@qazvin_tour
@qazvini.ha
@qazvin_bax
@qazvin_beauty
@qazvin.photo
@mr.qazviniii

شاید بسیـار دیر شده گاهی حتی از خود متنفر مـیشوم کـه چرا دوستت دارم تلاش مـیکنم کـه قوی باشم آنگاه نیمـه شب فرا مـیرسد و عشق تو بـه سراغم مـی آید و تمنای تو نیز آه خویشتنداری من کجا رفته تمام وجودم مـیسوزد و مشتاق توست درون آرزوی اینکه مردی استوار باشم تلاش مـیکنم و از خود متنفر مـیشوم کـه چرا مـیخواهم با تو باشم مـی ... شاید بسیـار دیر شده
گاهی حتی از خود متنفر مـیشوم کـه چرا دوستت دارم
تلاش مـیکنم کـه قوی باشم
آنگاه نیمـه شب فرا مـیرسد و عشق تو بـه سراغم مـی آید
و تمنای تو نیز
آه خویشتنداری من کجا رفته
تمام وجودم مـیسوزد و مشتاق توست
در آرزوی اینکه مردی استوار باشم تلاش مـیکنم
و از خود متنفر مـیشوم کـه چرا مـیخواهم با تو باشم
مـی دانم کـه چون گذشته دوستم نداری
اما نیمـه شب هست و من دلتنگ تو
دارد دیر مـیشود و من مـیدانم این درست زمانی هست کـه من درمانده ام
و چه مضحک هست که درون نور صبحگاهی همـه چیز بس درخشانتر بـه نظر مـیرسد
امـید دارم کـه به بستر روم
و تلاش کنم به منظور سروسامان بـه افکارم و فراموش تو
اما نیمـه شب هست و من دلتنگ تو
دارد دیر مـیشود و من مـیدانم این درست زمانی هست کـه من درمانده ام
و چه مضحک هست که درون نور صبحگاهی همـه چیز بس درخشانتر بـه نظر مـیرسد
امـید دارم کـه به بستر روم
و تلاش کنم به منظور سروسامان بـه افکارم و فراموش تو
اما نیمـه شب هست و من دلتنگ تو
ضبط شده درون تاریخ: 1973/12/10 
اولین انتشار در: بـه صورت تک آهنگ 
منتشر شده درون آلبوم : Promised Land
شاعر و آهنگسار : Billy Edd Wheeler / Jerry Chesnut
خواننده :الویس پرسلی

هیچنیست دقیقا هیچکس،و تو خیلی دیر مـیفهمـی کـه برای هیچهای زیـادی عمرتو‌ تلف کردی...شاید بی دلیل نیست کـه من و فروغ فرخزاد روح و احساسمان درون هم تنیده و گره خورده مـیباشد،چرا کـه از عمق جان من شعر و سخن گفته هست همچو این متن زیر(که مـیشود این متن را بسط داد نصبت بـه عشق و محبوب،یـا هر نوع دوستی و حتی رفاقت،لزوما ... هیچنیست دقیقا هیچکس،و تو خیلی دیر مـیفهمـی کـه برای هیچهای زیـادی عمرتو‌ تلف کردی...شاید بی دلیل نیست کـه من و فروغ فرخزاد روح و احساسمان درون هم تنیده و گره خورده مـیباشد،چرا کـه از عمق جان من شعر و سخن گفته هست همچو این متن زیر(که مـیشود این متن را بسط داد نصبت بـه عشق و محبوب،یـا هر نوع دوستی و حتی رفاقت،لزوما مربوط بـه عشق بین فروغ و همسرش نیست.مـیشود بسطش داد بـه عشق های کـه به هر شخصصصصص از اطرافیـانمان داریم....،اين آخرين حرف من است.تو را مجبور نمي كنم.تو آزادي خيلي هم آزادي.اگر مرا دوست نداري،اگر نمي خواهي با من زندگي كني من هم اصراري ندارم.مثلي هست معروف كه مي گويند (براي كسي بمير كه برايت تب كند)من که تا اين درجه مي توانستم بـه تو كمك كنم و كردم.من که تا آنجا كه قادر بودم بـه تنـهايي درون راه رسيدن بـه هدف و مقصودم يعني(تو) كوشش كردم.حال وقتي تو را نسبت بـه زحماتي كه كشيده ام حق ناشناس و بی تفاوت مي بينم،بيش از اين درون مقابل تو نمي توانم پايداري كنم.من هم شخصيتي دارم و به شخصيت خودم فوق العاده علاقه مندم و هرگز حاضر نيستم آن را از دست بدهم.من که تا اين حد حاضر شدم خودم را درون مقابل تو كوچك نمايم،يعني اين عشق تو بود كه مرا وادار مي كرد از همـه چيز حتي از شخصيت خودم هم بگذرم.ولي بيش از اين نمي توانم و شئونات و حيثيات خانوادگي من بـه من اجازه نمي دهد باز هم بـه تو اصرار كنم. نـه!تو اگر مرا دوست داشته باشي مي آيي و هردو درون كنار هم زندگاني نويني آغاز مي كنيم ولي اگر نـه نمي خواهي و مايل نيستي، ميتواني صريحاً بگويي و من جز اينكه با يك دنيا حسرت و ناكامي از تو چشم بپوشم و در تمام مدت سعادت تو و همسر آينده ات را از خدا بخواهم كار ديگري ندارم.اگر مي تواني مرا فراموش كني،فراموش كن.من نـه تنـها بـه تو اعتراض نمي كنم بلكه بـه خودم اين حق را نمي دهم كه اصلا بگويم چرا؟چرا؟چون مرا دوست نداري

فرزانم؟ بهترین رفیق #مجازی_واقعیِ من❣ مرسی کـه بدنیـا اومدی عشقترینم... انقدر دوست دارم کـه دلم نمـیخواد تو دوس داشتنت بای شریک شم دلم مـیخواد خودم تنـهایی دوست داشته باشم و تنـهایی قربونت برم....😙 هرچی مـیخوام بنویسم هی فقط یـاد وقتایی کـه پیشت بودم مـیوفتم لحظه ای کـه دیدمت و با ذوق دویدم ... 🎈
فرزانم؟😍
بهترین رفیق #مجازی_واقعیِ من❣
مرسی کـه بدنیـا اومدی عشقترینم...😻
انقدر دوست دارم کـه دلم نمـیخواد تو دوس داشتنت بای شریک شم❤
دلم مـیخواد خودم تنـهایی دوست داشته باشم و تنـهایی قربونت برم....😍😙
هرچی مـیخوام بنویسم هی فقط یـاد وقتایی کـه پیشت بودم مـیوفتم
لحظه ای کـه دیدمت و با ذوق دویدم بـه سمتت😍
اون همـه خاطره فوق العاده ای کـه باهم ساختیم...😍😍😍
صدرصد هرکی دیگه جای تو بود نمـیتونس انقدر حالمو خوب کنـه و اون موقع هایی کـه پیش هم بودیمو انقدر واسم قشنگ و بیـاد موندنی کنـه شیطونـه دوس داشتنیـه من😍
و قولی کـه بهم دادی کـه زوده زود بیـای اصفهان که تا باز همو ببینیم ولی زیرش زدی...🙃
یکی از بزرگترین فانتزیـام این بود کـه واسه تولدم تو و یـه سری از مجازیـایی ک از اکثر واقعیـا عزیزترن پیشم باشن 😔
امـیدوارم زوده زود بتونی بیـای پیشم مـهربون ترینـه من😘🙏
وقتایی کـه صدای خندتو مـیشنوم و خوشحالیـاتو مـیبینم واسم بهترین لحظه های دنیـاس😍
کاش همـیشـه بخندی کاش هیچدیگه نتونـه این ارزومو ازم بگیره🙏
کاش دیگه هیچوقت اشک ریختنتو نبینم و صدای گریتو نشنوم..😔
خداکنـه زودتر از ترشیدگی درون بیـای و واسه عروسیت دعوتم کنی 😍💃😁👰😂
همـیشـه ی همـیشـه شاد باشی و خوشبخت و عاشق و سالم و موفق.....😊
ایشالا کـه ۳۳۳۳۳۳۳۳۳ ساله شی و همـه نوه نتیجه ندیده هاتو ببینی😄(بقیشو بلد نیسم😁😅)
ولی ایشالا هرچی سنت بیشتر مـیشـه عقلتم باهاش بیشتر شـه! کـه دیگه حداقل سر شمع تولد باهات بحث نداشته باشم...😐😂قربونت برم خنگ ترینـه من کـه هنوزم نفهمـیدی امسال دیگه حتما شمعه ۱۹ مـیذاشتی، نـه ۱۸ 😐😐😐
خدا خیلی دوسم داشته کـه یـه رفیق خلی مثه تو رو تو زندگیم قرار داده عشقه #خرداد ماهیم...☺💖👭 مِسی هسی😋😄
دوست دارم #بهترین ❤
تولد دیروزت مبارک باشـه😍🎊☄🎁💞🎉🍰🎈
ببخشید دیر شد...🙏 (پارسالم یـه روز دیرتر پست گذاشتم😅)
#HBD 🎂
@farzanee_fs
@farzan_sh.ff

دمـی:منظورم ابنـه کـه مـیتونیم نگهشون داریم و وقتی یـه اتفاقی افتاد و بهشون احتیـاج پاشتیم ازشون استفاده مـیکنیم من:فکر خوبیـه دو روز بعد: من یـه لباس سفید با کروات مشکی و دامن مشکی و کفش های سفید پوشیده بودم رژ قرمزمو زدمو کیفمو برداشتم از پله ها رفتم پایین ا جلوی درون دست بـه وایساده بودن کارا:چه ... دمـی:منظورم ابنـه کـه مـیتونیم نگهشون داریم و وقتی یـه اتفاقی افتاد و بهشون احتیـاج پاشتیم ازشون استفاده مـیکنیم
من:فکر خوبیـه
دو روز بعد:
من یـه لباس سفید با کروات مشکی و دامن مشکی و کفش های سفید پوشیده بودم
رژ قرمزمو زدمو کیفمو برداشتم
از پله ها رفتم پایین
ا جلوی درون دست بـه وایساده بودن
کارا:چه عجب حاضر شدی!داریم مـیریم دادگاه عروسی کـه نمـیریم
من دستامپ بالا بردمو گفتم:معذرت مـیخوام
سوار ماشین شدیم،مایلی ماشین رو روشن کرد
دمـی:ادرس دادگاهو مـیدونین؟
کارول:اره،مایلی از وکیل پرسید
موبایلمو از توی کیفم درون اوردم
یـه اس ام ای داشتم
شمارش ناشناس بود
”دیر نکنین ،منتظرتونم😘”
من جوابشو دادم:شما؟
”تونی”
من:اوه این چقد پرروعه!
کارا:کیو مـیگی؟
من:تونی بهم اسم ام اس داده،اون الان توی دادگاه منتظرمونـه!
دمـی:چی؟!مکه نگفت دیگه باهامون کاری ندارن
مایلی:بیخیـال دیگه رسیدیم،الان مـیفهمـیم
پیـاده شدیم و من تونی رو دیدم کـه به ماشینش تکیـه داده بود
ما بـه سمتش رفتیم
تونی:خوش اومدین خانوما!
من:تو اینجا چیکار مـیکنی؟!
تونی:اوه!این چه طرز برخورده؟مـیخواستم ببینمتون
من:باشـه حالا کـه دیدی،دیگه برو
تونی:توی ماشینم مـیشینم،چون مـیخوام قیـافه ی اون ا رو ببینم
اون سوار ماشینش شد و من بـه سمت درون رفتیم
یـه ماشین بزرگ جلوی درون وایساد،وقتی درون باز شد اون پنج که تا اومدن بیرون
عجیبه کـه اینو مـیگم ولی دلم براشون سوخت،دیگه مثل قبل سرشونو با غرور بالا نگرفته بودن
کارول:بیـاین بریم
ما رفتیم تو و وکیل رو اونجا دیدیم
باهاش سلام و احوال پرسی کردیم و اون گفت:شما حتما همـه چیز رو بگید،هرچیز‌ کوچیکی کـه اتفاق افتاده رو هم حتما بگید،البته من هیچ شکی ندارم کـه توی این جلسه اول شما موفق مـیشین
من:منظورت چیـه؟موفقیت؟
یـهی اسم ما رو صدا زد
ما رفتیم تو و نشستیم
اون پنجتا جلوی قاضی نشستن
قاضی اومد تو و ما بلند شدیم،بعدش اون اشاره کرد کـه بشینیم
نمـیدونم چرا ولی یکم استرس داشتم
قاضی از مایلی خواست کـه بلند بشـه و دلیل شکابت ش رو بگه
مایلی:اونا از روز اول با من بدرفتاری ،اقای استایلز دوبار سعی کرد کـه به من تجاوز کنـه،حتی بعضی وقتا قصد جونم رو هم مـیکرد،یـه بار منو بـه دیوار چسبوند و گلومو فشار داد و من داشتم خفه مـیشدم،اون با این کـه مـیدونستن من بیماری قلبی دارم وقتی با ازار و اذیتش باعث شد بیماریم اوج بگیره بدون هیچ توجهی از کنارم گذشت
ما هممون مـیدونستیم کـه همـه ی چیزایی کـه اون مـیگه واقعیت نداره،ولی مجبور بودیم اینا رو بگیم

. . . دێ ژبیر کەی , دێ خو مژیل کەی , دێ کەیە کەنی, دێ دیر بی ژ ھەمـی تشتا ... تو پیچەک مرتاح و دلخوشی نوکە . . . و ژ نیشکەکێڤە و ژ لایەکێ نە چاڤەرێکری ..دێ ھێتە سەر ھزرا تە , تشتەکێ غەریبە د چەند چرکاا دا دێ دێمێ تە تمام بەدل بیت ! دێ ژ گرنژینێ بیتە دێمەکێ حێبەتی یـان یێ عاجز , دێ رەوشا تە ژ دلخوشیێ بەدل بیت ... .
.
.
دێ ژبیر کەی , دێ خو مژیل کەی , دێ کەیە کەنی,
دێ دیر بی ژ ھەمـی تشتا ... تو پیچەک مرتاح و دلخوشی نوکە .
.
.
و ژ نیشکەکێڤە و ژ لایەکێ نە چاڤەرێکری ..دێ ھێتە سەر ھزرا تە , تشتەکێ غەریبە د چەند چرکاا دا دێ دێمێ تە تمام بەدل بیت ! دێ ژ گرنژینێ بیتە دێمەکێ حێبەتی یـان یێ عاجز , دێ رەوشا تە ژ دلخوشیێ بەدل بیت بو تشتەکی ھەر وەکی دلێ تە ژناڤدا یێ دکەلیت! تو چ کار بکەی یـان چ ددەستیت تە دا بیت ' چێدبیت تو یێ د خینی , چێدببیت خارنێ چێکەی , چێدبیت ناڤ رینشتنەکێ دا بیت و ھەمـی یێ دکەنە کەنی , چێدبیت ل سەر کاری بی , چێدبیت د زانکو یـان قوتابخانێ بی , چێدبیت د موبایلا خو د خەبتی و وێنەکی یـان تشتەکی ببینی '
یـا موھیم خو تو چ بکەی ژ نشکەکێڤە دێ تشتوک ھزرا تە بەتە ھندێ دێ وە تشتێ تو دکەی
دێ ھێلی و دێ مـینیە راوستیـای و ھزرا کەی .. دێ ھزر تە بەن و تە بەن .. ھەتا دگەھیە جھەکی تو گەلەک پێ نەخوش بوی دێ بێژی بەسە , دێ کارێ خو تمام کەی بەس ب دلەکێ نەخوش و دێ بێژیە خو 'ژبیر کرن نە ھوسایـا ب ساناھییە' !
.
.
من نەگوت ئەو چ ھزرە مانە ؟ من نەگوت ئەو چ تشتە وەسا ! .. چنکو ھەر ئێکی تشتەکێ ھەی پێ نەخوش دبیت و تشتەکی ھەی ژبیر ناکەت و تشتەکێ ھەی گەلەک بیرھاتنێت گەل ھەین و ھەر دئیننە بیرێ ... ئەو تشتە چیە و کیە ژ تە دیر ؟ نزانم ھەر ئێکی ئێکە..
چێدبیت بومن ئاخفتن بن ھندەکا گوتبنە من یـان ھندەک تشت بن ھندەک کەسا دگەل من کرین یـان دیربونا ھەڤالی بیت یـان بابی بیت یـان دەیکێ بیت
یـان ئەو کەس بیت یئ حەژێ دکەی یـان ژدەست دانابخەونەکێ بیت ... ھەر چ بیت و کی بیت دێ ھەر ژ نشکەکێڤە ھێتە بیرا تە و تە دیر بەت ھەر جار جار!و دێ زانێ ھندەک تشت نا ھێنە ژبیر کرن ب ئێکجاری
___
#resh_w_spi

سلام و عرض ارادت آقا من چندروز پیش رفته بودم سر خاک پدر بزرگوار یکی از دوستای گلم توی امامزاده احمد(بقول ما قمـی ها: شازده احمد) کـه یـهو نگام افتاد بـه آسمون و دیدم حیف مـیشـه اگه این صحنـه زیبا از خلقت خدا رو ثبت نکنم و اینطور شد کـه امشب این عکسو براتون گذاشتم. من با اینکه گرافیک خوندم اما خدایی ادعایی تو زمـینـه ... سلام و عرض ارادت
آقا من چندروز پیش رفته بودم سر خاک پدر بزرگوار یکی از دوستای گلم توی امامزاده احمد(بقول ما قمـی ها: شازده احمد) کـه یـهو نگام افتاد بـه آسمون و دیدم حیف مـیشـه اگه این صحنـه زیبا از خلقت خدا رو ثبت نکنم و اینطور شد کـه امشب این عکسو براتون گذاشتم. من با اینکه گرافیک خوندم اما خدایی ادعایی تو زمـینـه عکاسی ندارم اما خوشحال مـیشم نظر بدین درمورد عکسم!!
دیگه وارد روز جمعه شدیم!! اموات رو یـادتون نره، به منظور عزیزای سفر کرده خیرات و فاتحه بفرستین کـه چشم انتظارن!!!
یـادتونم نره، هیچی مثل خونواده نمـیشـه!! باهم مـهربون باشیم، قدر همو بدونیم، بخندیم و بخندونیم، بدونید کـه خیلی زود دیر مـیشـه و همـیشـه بد تر از بدم مـیشـه باشـه بعد حسرت و افسوس نخورید و امـیدوار باشید و تلاش کنید!!
و شیرین ترین جای همـه پستام، و در آخر و طبق همـیشـه "اللهم عجل لولیک الفرج"
التماس دعا
یـاحق
#alone #mom #mother #13 #fattah #photo #photography #graphic #design #designer #pictures #model #muslim #Islam #mosque #imam #holly #qom #

• این دنیـا بدهکار توست.. این دنیـا یک آرامش بدهکار هست با عشق ماندگار این دنیـا خنده های بلند و شادی های از ته دل بدهکار هست این دنیـا یک زندگی بدهکار هست پر از حس و حال خوب بلند شو و حقت را از او بگیر.. بلند شو قبل از آنکه خیلی دیر شود و تو نای ایستادن نداشته باشی.. •
این دنیـا بدهکار توست..
این دنیـا یک آرامش بدهکار هست با عشق ماندگار
این دنیـا خنده های بلند و شادی های از ته دل بدهکار است
این دنیـا یک زندگی بدهکار است
پر از حس و حال خوب
بلند شو و حقت را از او بگیر..
بلند شو قبل از آنکه خیلی دیر شود
و تو نای ایستادن نداشته باشی..

رفت و تنـها شدم تو شبا با خودم دلهره دارم و از خودم بیخودم اونکه دیر اومد و زود بـه قلبم رسید رفت و با رفتنش قلب من رو شکست رفت و تنـها شدم تو شبا با خودم دلهره دارم و از خودم بیخودم اونکه دیر اومد و زود بـه قلبم رسید رفت و با رفتنش قلب من رو شکست

دقت کردین اکثر افراد موفق مـیگن از خانواده فقیر هستن اگر هم نباشن،بعد از یـه شکست بـه اون مقام رسیدن ولی بچه پولدارها با اینکه شرایط براشون مـهیـا هست،موفق نمـیشن دلیلش فقط یـه چیزه بنظرم «وفور» مـیتونـه وفور نعمت باشـه یـا وفور محبت یـا ... بزارین یـه مثال ب فرض کنین دو فرد توی یـه رشته دارن درس مـیخونن یکی ... دقت کردین اکثر افراد موفق مـیگن از خانواده فقیر هستن
اگر هم نباشن،بعد از یـه شکست بـه اون مقام رسیدن
ولی بچه پولدارها با اینکه شرایط براشون مـهیـا هست،موفق نمـیشن
دلیلش فقط یـه چیزه بنظرم
«وفور»
مـیتونـه وفور نعمت باشـه یـا وفور محبت یـا ...
بزارین یـه مثال ب
فرض کنین دو فرد توی یـه رشته دارن درس مـیخونن
یکی پولدار یکی فقیر
پولدار مـیگه،خب تو این رشته موفق هم نشدم،بابام پول داره یـا کارخونـه داره اونجا کار مـیکنم
ولی بچه فقیر مـیبینـه اینا نیست و فقط خودشـه و خودش
پس تلاش مـیکنـه،زحمت مـیکشـه،از جون مایـه مـیزاره و برای همـین موفق مـیشـه
یکی از همـین افراد وقتی پرسیدن چطور شد کـه موفق شدی،گفت چاره ای جز موفقیت نداشتم
این مثال رو مـیشـه بـه کل زندگی و اتفاقاتش تعمـیم داد.
گاها بخاطر وفور،ارزش ها رو از یـاد مـیبریم. کفران نعمت مـیکنیم
حتی توی عشق و عاشقی
گاها بخاطر وفور عاشقا،سر کلاف رو گم مـیکنن و هر روز بـه یـه جهت مـیرن
فکر مـیکنن همـیشـه همـین منوال هست.
غافل از اینکه خیلی زود دیر مـیشـه و این موقعیت ها یکی یکی از دست مـیره.
یـادمون باشـه ارزش ها هیچ وقت افول ندارن. موقعیت ها رو درست ارزیـابی کنیم که تا پشیمون نشیم.
#دل_نوشته
Photo by: @om.ha

مـیدونی چیـه؟؟بعضی وقتا واسه ی نفر حرص مـیخوری از جون مایـه مـیزاری،واسه بودنش جون مـیکنی،کوچکترین حرکت یـا حرفش ته دلتو خالی مـیکنـه داغونت مـیکنـه،ولی بعد از ی مدت کـه مـیبینی تلاشت بی فایدست مـیبینی الکی دست و پا مـیزنی،دیگه مثل قبل با کوچیکترین حرف یـا کارش ته دلت خالی نمـیشـه نمـیترسی،چون طرفتو از دست رفته مـیدونی،نمـیخوام ... مـیدونی چیـه؟؟بعضی وقتا واسه ی نفر حرص مـیخوری از جون مایـه مـیزاری،واسه بودنش جون مـیکنی،کوچکترین حرکت یـا حرفش ته دلتو خالی مـیکنـه داغونت مـیکنـه،ولی بعد از ی مدت کـه مـیبینی تلاشت بی فایدست مـیبینی الکی دست و پا مـیزنی،دیگه مثل قبل با کوچیکترین حرف یـا کارش ته دلت خالی نمـیشـه نمـیترسی،چون طرفتو از دست رفته مـیدونی،نمـیخوام از دست رفته بدونمت.نزار بـه اونجا برسم کـه خداام بیـاد زمـین دیگه نمـیتونم دوست داشته باشم
اون وقت هم تو پشیمون مـیشی هم من...
تو واسه این کـه چرا نتونستی از غرورت کم کنی وحرف دلتو بزنی..
منم واسه این کـه چرا اینقدر دیر اومدی و دیگه نمـیتونم دوست داشته باشم...!!!
@acetxt. #Shahriyar19 #somayeh_mg

Photo by me درون چشم‌هات جنگل و دریـا معلق‌اند سر منشأ طبیعتِ گیلان تو نیستی؟ . سی سال دیر کردی و از عشق خالی‌ام معنای نیمـه‌ی پرِ لیوان تو نیستی؟ . "امـید صباغ‌نو" @omidsabbaghno Photo by me
در چشم‌هات جنگل و دریـا معلق‌اند
سر منشأ طبیعتِ گیلان تو نیستی؟
.
سی سال دیر کردی و از عشق خالی‌ام
معنای نیمـه‌ی پرِ لیوان تو نیستی؟
.
"امـید صباغ‌نو"
@omidsabbaghno

به احترامت بـه احترام نبودت وبه احترام روح پاکت بـه احترام تمام خوبیـهات و تمام چیزهاییکه یـادم دادی بـه احترام تمام اون مدتیکه کنارم بودی بـه احترام خاطراتتت بـه احترام خوشیـهامون بـه احترام مـهربونیـهات بـه احترام بزرگواریت بـه احترام پاک بودنو نجابتت وبه احترام خانواده خوبت این پستو مـیذارم همسرم با رفتنت ... به احترامت بـه احترام نبودت وبه احترام روح پاکت بـه احترام تمام خوبیـهات و تمام چیزهاییکه یـادم دادی بـه احترام تمام اون مدتیکه کنارم بودی بـه احترام خاطراتتت بـه احترام خوشیـهامون بـه احترام مـهربونیـهات بـه احترام بزرگواریت بـه احترام پاک بودنو نجابتت وبه احترام خانواده خوبت این پستو مـیذارم همسرم با رفتنت دنیـام تاریکو سرد شد چرا رفتیو تنـهام گذاشتی چه قدر دیر واسم گذشت این 1 سال بدون تو و اینو بدون که تا ابدی مثل تو نمـیشـه ...انشاالله کـه بتونم مراسم خوبی واست بگیرم ...حلالم کن💐💔😢😢😢😢

. . همـیشـه گفته اند منتظر باشید،پسرها سمتتان بیـایند اما نگفتند تکلیف هایی که،عاشق مـیشوند چه مـیشود...؟ تکلیف خودشان و بیقراری های مداومشان... سخت است،ببینی و گرمای تن ات را حس کنی با طپش قلب ات! اما سمتش نروی...زبان نگشایی و نگویی...! اما بنظرم،انـها کـه جسوراً مـیروند و داد مـیزنند ... .
.
همـیشـه گفته اند منتظر باشید،پسرها سمتتان بیـایند
اما نگفتند تکلیف هایی که،عاشق مـیشوند چه مـیشود...؟
تکلیف خودشان و بیقراری های مداومشان...
سخت است،ببینی و گرمای تن ات را حس کنی با طپش قلب ات!
اما سمتش نروی...زبان نگشایی و نگویی...!
اما بنظرم،انـها کـه جسوراً مـیروند
و داد مـیزنند دوست داشتنشان را...
مـیروند زل مـیزنند،غرورشان را چندساعتی کنار مـیگذارند و این دوست داشتن را درون گوش های شـهر،مـیخوانند...
من،
دیده ام یک نفر خیلی دیر گفت
و متهم شد بـه نگفتن...
و زمان دیگر نمـیتوانست کاری د...
جز انکه بپذیرد دیرها،سهم دیگری مـیشوند...
دیده ام،
از ترس آبرویشان،سکوت مـیکنند وزخم های دلشان،استخوان فرو مـیکنند...
دیده ام،
در رویـاهایشان،به همـه چیز رسیده اند،اما درون واقعیت منتظرِ معجزه اند...
دیده ام،
پس زده شده اند...اما خوشحال از اینکه
حسرت نگفته هایشان را نمـیخورند...
دیده ام،
پذیرفته شده اند...
تساوی حقوق زن و مرد،عشق را دو طرفه کرده است...
دیده ام،
خیلی از ها،بیشتر از رابطه هایی کـه رها مـیشوند،از نگفتن ها و از آنکه منتظر حتما بمانند،اسیر حس دوگانگی هستند...
اگر،ی روزی دوستتان داشت
عاشقش باشید!
کـه عاشق بشود،
یـا تنـهاست...
یـا شاعر...
یـا مو کوتاه...
.
پنج شنبه
ِ موبلندِ
هفته است... آبشارِ موهايش را
كه باز ميكند ،
حواسِ هفته پرت مي شود
بس كه زيباست ...
بس كه
پريشان هست ...
❤دوستان تمام نکات قورمـه سبزی خوب رو استوری کردم بعد هایلایت مـیکنم امـیدوارم جواب همـه سوال های دایرکتاتون تو استوریـها باشـه
اخر هفته خوبی داشته باشید😘😘
#قورمـه_سبزی_شبنم #قورمـه_سبزی

به موکلم گفتم برو براشون غذا بگیر اما موکلم گفت دکتر هزینـه حق الوکاله شما رو من دادم و شرعا شما حق ندارین بـه این افراد ناسپاس مشاوره بدین خلاصه با چونـه زدن زندانی ها آنـها ایشان را متقاعد بـه آنـها بگم چه حتما ند اما متأسفانـه بلیط برگشت را ما به منظور یکشنبه گرفته بودیم و این بندگان خدا حتما دوشنبه کـه ... به موکلم گفتم برو براشون غذا بگیر اما موکلم گفت دکتر هزینـه حق الوکاله شما رو من دادم و شرعا شما حق ندارین بـه این افراد ناسپاس مشاوره بدین خلاصه با چونـه زدن زندانی ها آنـها ایشان را متقاعد بـه آنـها بگم چه حتما ند اما متأسفانـه بلیط برگشت را ما به منظور یکشنبه گرفته بودیم و این بندگان خدا حتما دوشنبه کـه اولین روز کاری درون خارج از کشور هست دادگاه مـیرفتن من گفتم اگر هزینـه هتل و بلیطم را بدین مشکلی نیست چرا کـه هزینـه بلیط آمدنم را موکلم داده اما اینجوری هزینـه کنسلی بلیط پای شما مـیفته دوباره اقای سی و یک بار رفته گفت من زنگ زدم پاتایـا بـه رفیقم و داره مـیاد ما رو دربیـاره و هیچ احتیـاجی بـه شما نداریم منم گفتم که تا زمانی کـه ایشان حرفی بزنند من دیگه کاری به منظور شما نمـیکنم موکلمم غذایی کـه برای ایشان گرفته بود را داد بـه یک زندانی روس داخل بازداشتگاه گفت صبر کن که تا رفیقت بیـاد بعد گفت ما هم امروز که تا شش مـیاییم بیرون اون موقع بـه ریش شما مـیخندیم خلاصه من دیدم اینا واقعا شعور ندارن و صرفا بخاطر انسانیت شرح کارو گفتم و گفتم انتخاب با شماست خلاصه رفتیم اداره ایمگریشن بـه لطف خنگ بازی این سه هموطن ماشین هیچ خارجی همراهمون نبود و ظرف ده دقیفه کارمون تو اداره ایمـیگریشن تمام شد و گفتن اگر که تا دو سال مرتکب جرم دیگری نشوید این جرم به منظور شما سابقه محسوب نخواهد شد البته منظور این ایشان بود کـه چون موکل شما سابقه دار نبود مجازات سبکی اعمال شد ولی از الان که تا دو سال دیگر اگر ایشان درون تایلند مرتکب جرم دیگری شوند مجازات جرم بعدی تشدید خواهد شد
خلاصه ماجرا و نتیجه گیری:دوستان گاهی یک سهل انگاری ساده مـیتواند مـیلیون ها تومان هزینـه مادی و مـیلیـارد ها تومان هزینـه معنوی داشته باشد رانندگی درون حالت مستی درون همـه جای دنیـا جرم هست این بنده خدا کل سفرش بـه گند کشیده شد فقط بخاطر دو بطری بعد خیلی دقت کنید ضمنا شب رفتیم از روی کنجکاوی پاسگاه دیدم دوست اقای سی ویک بار رفته اومده و بهش دقیقا حرف منو زده و وقتی فهمـید من اینارو قبلا گفتم گفت الان دیگه دیر شده و باید که تا دوشنبه صبر کرد.
موسسه حقوقی آوای عدالت سروش با مدیریت وکیل دادگستری سروش علیپور سال نو رو خدمت تک تک شما عزیزان تبریک مـیگوید و آرزو مـیکند با رعایت هشدار های حقوقی ما سالی خوش پر از شادی و برکت و تندرستی داشته باشین پایـان #وکیل_دادگستری #وکیل_خارجی #موسسه_حقوقی_آوای_عدالت_سروش

گلدان ها را آب داده ام. چای حاضر است. خانـه را هم تمـیز کرده ام. درون خانـه تنـها نشسته ام. سکوت بیداد مـی کند. این شده کار هر روز من. کار هر روز من شده نشستن یک گوشـه و فکر بـه تو. بـه تویی کـه نمـیدانم هستی یـا نیستی! مـی مانی یـا مـی روی! دوستم داری یـا نـه! از سردرگمـی خسته ام؛ و دیگر نمـیدانم دوستت داشته باشم یـا نـه! ... گلدان ها را آب داده ام. چای حاضر است.
خانـه را هم تمـیز کرده ام.
در خانـه تنـها نشسته ام. سکوت بیداد مـی کند.
این شده کار هر روز من. کار هر روز من شده نشستن یک گوشـه و فکر بـه تو. بـه تویی کـه نمـیدانم هستی یـا نیستی! مـی مانی یـا مـی روی! دوستم داری یـا نـه!
از سردرگمـی خسته ام؛ و دیگر نمـیدانم دوستت داشته باشم یـا نـه! منتظرت باشم یـا نـه!
چند روزی بود کـه برایت گریـه نکرده بودم اما صدایت را کـه شنیدم دنیـا روی سرم خراب شد. صدایت یک دنیـا غم داشت. چه شده بود؟ چرا انقدر خسته بودی؟
چرا از رفتن حرف مـیزنی و باز مـی مانی؟ واقعا نمـیدانم. من از این دنیـای بزرگ جز تو و آغوشت هیچ چیز نمـی خواهم. اگر تو مرا نمـیخواهی. حتما قسمت نبوده. چه کنم!
مـیخواهم تسلیم سرنوشت شوم. مـیدانی کـه چگونـه؟ مـیخواهم تو را از دور دوست داشته باشم. اشکالی ندارد.
اگر دستش را مـیگیری، اگر او را درون آغوش مـیکشی و خوشحالی؛ بعد چیزی نمـیگویم. مطمئنم درون تمام لحظات بـه من فکر مـیکنی. دستم را جلوی دهانم مـیگذارم که تا صدای فریـادهای بی صدایم گوش زمـین را کر نکند.
چای ها را دور ریختم. جلوی آیینـه ایستاده ام. لبخند مـی. چقدر عوض شده ام. لبخندم مصنوعی شده. همـین خنده های الکی روزی صد بار، هزار بار مرا مـیکشند و زنده مـیکنند.
باز هم مـیگویم من از دور نگاهت مـیکنم، بـه تو فکر مـیکنم. از دور دوستت دارم.
اییییی وااااای!
دیر شد. حتما بروم چای بریزم.

مرتضی جان خوب شد کـه رفتی این دنیـا جای زندگی نبود بیـا مرور کنیم خاطراتمون رو... یکی هست...اما دیگه نیست... بیـا نبض احساسمان را بگیر حالمان خوش نیست انگاری ما زیـادییم،دیگه واسه خدا عادییم... مگه مـیشـه نباشیو تنـها نمونیم... راستی دقیقه های آخر با عزراییل چکار کردی؟ دیدی رفتی؟ قلبهایمان ... مرتضی جان خوب شد کـه رفتی
این دنیـا جای زندگی نبود
بیـا مرور کنیم خاطراتمون رو...
یکی هست...اما دیگه نیست...
بیـا نبض احساسمان را بگیر حالمان خوش نیست
انگاری ما زیـادییم،دیگه واسه خدا عادییم...
مگه مـیشـه نباشیو تنـها نمونیم...
راستی دقیقه های آخر با عزراییل چکار کردی؟
دیدی رفتی؟
قلبهایمان روی تکرار رفتنت است...
این روزا سخت تر از اونـه ک باور کنی
حالا سوال خودتو از خودت مـیپرسم
مگه مـیشـه با خاطره ها سر کنیم؟
نباشی ما دیگه حسی بـه روز برفی هم نداریم...
ببخش دلهایمان را کـه گاهی بچگی مـیکند و مـیخواهدت...
مرتضی جان بیـا برگرد
نذار دیر بشـه و خسته شیم
هنوزم رد پای تو،تو خاطراتمونـه...
تو توی سردی خاک خوابیدیو ما از سرمای نبودنت خواب نداریم🙍😔😞😖😩😿😢😭

خدا همـین حواایـه... یـه وقتایی مـیشـه کـه تو اوج همـه اتفاقات ناخوشایند... یـهو یـه اتفاقی مـیفته که... نـه تو فکرشو مـیکردی و نـه دیگران تصورشو... تنـها پای یک نفر درمـیان است... همانی کـه هیچ موقع دیر نمـیکند....و فقط درست بـه موقع مـیرسد.... اوست کـه درست ترین بـه موقع را مـیداند... بعد همـه تلاشت را و گاهی آرام ... خدا همـین حواایـه...
یـه وقتایی مـیشـه کـه تو اوج همـه اتفاقات ناخوشایند...
یـهو یـه اتفاقی مـیفته که... نـه تو فکرشو مـیکردی و نـه دیگران تصورشو... تنـها پای یک نفر درمـیان است... همانی کـه هیچ موقع دیر نمـیکند....و فقط درست بـه موقع مـیرسد.... اوست کـه درست ترین بـه موقع را مـیداند... بعد همـه تلاشت را و گاهی آرام بنشین و چایت را بنوش و بقیـه را بـه او بسپار کـه درست بـه موقع مـیدهد... خداوندا سپاس به منظور تک تک لحظات زندگی ام...
سپاس...

نـه واقعازشت نیست؟ حتما من با این همـه دلقک بازی هایم حتما بیـایم بگویم کـه عادت هایت را عادت هایم کرده ای و هر چیزی یک جورهایی ربط پیدا مـی کند بـه تو؟ کـه نگرانم بوتیک های تهران بی ما ورشکست خواهند شد؟ بگویم کـه کیک کاکائویی های کافه ها بـه من چشم غره مـی روند کـه با تو مـی رفتیم انجا باچایی و قهوه مـی خوردیمشان؟ ... 🔻
نـه واقعازشت نیست؟
حتما من با این همـه دلقک بازی هایم حتما بیـایم بگویم کـه عادت هایت را عادت هایم کرده ای و هر چیزی یک جورهایی ربط پیدا مـی کند بـه تو؟ کـه نگرانم بوتیک های تهران بی ما ورشکست خواهند شد؟ بگویم کـه کیک کاکائویی های کافه ها بـه من چشم غره مـی روند کـه با تو مـی رفتیم انجا باچایی و قهوه مـی خوردیمشان؟ کـه بار اول کلی معطلت کردم و حتا یکبار هم زنگ نزدی، صاف وایستادی منتظر که تا من ِ لعنتی دیر بیـایم و به رویت لبخند ب؟چی بگویم اصلن؟
چی بگویم کـه فقدان عزیزترین رفیقم را گویـا باشد؟
چی بگویم کـه حالم را خوب کند و دلم را باز؟
اصلا خاک بر سر این فاصله.. نويسنده: ناشناس

خداوندا تقدیرم را زیبا بنویس : کمکم کن آنچه را کـه تو زود مـیخواهی من دیر نخواهم و آنچه را کـه تو دیر مـیخو اهی من زود نخواهم خداوندا
تقدیرم را زیبا بنویس :
کمکم کن آنچه را کـه تو زود مـیخواهی
من دیر نخواهم و آنچه را
که تو دیر مـیخو اهی من زود نخواهم 💝

سلام. شـهادت هنر مردان خداست. آرامش و امنیت امروز ایران عزیز و مدیون این مردان آسمانی و با شـهامت و شیر دلان خاک پاک وطنمون هستیم. واقعا خیلی دل و جرات مـیخواد کـه از تمام این دنیـای رنگارنگ و هزار تو و سراسر فریبنده و به ظاهر زیبا بگذری و برای دفاع از خااموس دلت و بسپاری بـه صاحب دل همـه موجودات روی کره زمـین. ... سلام. شـهادت هنر مردان خداست.
آرامش و امنیت امروز ایران عزیز و مدیون این مردان آسمانی و با شـهامت و شیر دلان خاک پاک وطنمون هستیم. واقعا خیلی دل و جرات مـیخواد کـه از تمام این دنیـای رنگارنگ و هزار تو و سراسر فریبنده و به ظاهر زیبا بگذری و برای دفاع از خااموس دلت و بسپاری بـه صاحب دل همـه موجودات روی کره زمـین.
وقتی این غواص های عزیز و دیدم کـه توی چه شرایطی جان شیرین خودشونو تقدیم جان آفرین بهشون حسودیم شد کـه مـیگن کـه کاش معشوق از عاشق طلب جان مـیکرد که تا هر بی سر و پایی عاشق نمـیشد دقیقا درون مورد تمام شـهدای ایران عزیز صدق مـیکنـه. شاید من و شما هم راحت حرفشو بزنیم ولی پای عمل کـه برسه جا مـیزنیم. من همـیشـه این و گفتم و مـیگم کـه اونایی کـه توی هشت سال دفاع مقدس رفتن و جونشونو تقدیم زمان امام حسین هم پا بـه پای امام حسین و توی صف کربلا از عقاید امام حسین دفاع مـی.
همـه ما طعم مرگ و دیر یـا زود مـیچشیم و چه بسا کـه این جون درون راه رضای خالق باشـه کـه اونم لیـاقت مـیخواد کـه مـیدونم من کـه سر که تا پای وجودم گناه لیـاقتشو ندارم.
الان توی خاورمـیانـه تمام کشورها نا امن هستند و آمریکا و اسرائیل همـیشـه چوبچرخ شون مـیزارن ولی جرات چپ نگاه بـه ایران و ندارن و تمام اینـها رو مدیون همـین هشت سال جنگ این شـهدای گرانبها مون هستیم ولی متاسفففففففففانـه الان خیلی ازایی کـه توی این مملکت سمت دارن دارن سو استفاده مـیکنن ولی حتما فردا روزی جلوی این شـهدا جواب بعد بدن.
خدایـا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
الهی آمـین یـا علللللللللللللللللی

پشت این پنجره ی رو بـه خیـال زن کولی وش عاشق همـه شب چشمـهاش پُرِ از شعر و غزل نی لبک مـی زند و مـی خواند و منِ آن ساحر درون دام دو چشمش بیمار چون گرفتاری مست وسط شبزدگی ،تاریکی پی خورشید چرا مـی گردم؟ ، زن کولی وش عاشق پیشـه مـهو طنازی موجی هست که درون گیوسم ِره صدساله نیـاموخت و در خود گم شد ِِو من از رخوتِ ... پشت این پنجره ی رو بـه خیـال
زن کولی وش عاشق همـه شب
چشمـهاش
پُرِ از شعر و غزل نی لبک مـی زند و مـی خواند
و منِ آن ساحر
در دام دو چشمش بیمار
چون گرفتاری مست
وسط شبزدگی ،تاریکی
پی خورشید چرا مـی گردم؟
،
زن کولی وش عاشق پیشـه
مـهو طنازی موجی است
که درون گیوسم
ِره صدساله نیـاموخت و در خود گم شد
ِِو من از رخوتِ حسی کـه مرا مـی آلود
و من از وسوسه ی شعر و غزل
پشت این پنجره ی روبه خیـال
با دوقدَ پارچه از مخمل سبز
و حریری آبی کـه تنش پرشده از شاپرکان
تنِ این قامَتِ بی جان شده از حسرت عشق
پیرهن خواهم کرد
و بـه سازِ نی یک نی لبکِ چوبی کوچک ،در شـهر
قَد رُسوایی هر عشق بـه ، مـی چرخم
پشت این پنجره ی روبه خیـال
پی چشمان تو و شعر وغزل
پی یک نی لبک پُر آواز
پی تو مـی گردم
زن کولی وش عاشق پیشـه
کاش ازپشت همـین پنجره ی رو بـه خیـال
بنوازی و بخوانی تو مرا
کاش
فردا دیر است،قاصدک مـی مـیرد
کاش! #ن.ح #

«خوندن این کپشن بـه دهه شصتی‌ها توصیـه نمـی‌شود» . دیشب، شب خیلی دیر وقت مسیج داد و گفت: گوش مـیدی؟ گفتم: خیلی سال پیش یـه آهنگی داشت بـه اسم «رانندگی درون مستی» فقط اونو شنیدم و زیـاد هم شنیدم. گفت: آره. اون آهنگ مال ما دهه شصتی‌هاست... بعد یـه متن درباره این نسل فرستاد. داشتم مـی‌خوندمش و بغض ... «خوندن این کپشن بـه دهه شصتی‌ها توصیـه نمـی‌شود»
.
دیشب، شب خیلی دیر وقت مسیج داد و گفت: گوش مـیدی؟
گفتم: خیلی سال پیش یـه آهنگی داشت بـه اسم «رانندگی درون مستی» فقط اونو شنیدم و زیـاد هم شنیدم.
گفت: آره. اون آهنگ مال ما دهه شصتی‌هاست...
بعد یـه متن درباره این نسل فرستاد. داشتم مـی‌خوندمش و بغض گلوم رو فشار مـی‌داد کـه مسیج زد «امکان نداره دهه شصتی باشی، اینو بخونی و گریـه نکنی»
همونجا ترکیدم...
...
امروز وسط راه بـه راننده گفتم آقا من همـین جا پیـاده مـیشم. هوا خوبه و مـی‌خوام بقیـه‌ راه رو پیـاده برم. که تا پیـاده شدم، رانندگی درون مستی رو پلی کردم و بارون شروع بـه با کرد.
بعد زیر بارون قدم زدم و این سال‌ها رو مرور کردم...
این سال‌های زشت و نخ نما شده کـه ما به منظور دلخوشی خودمون چنگ زدیم بـه همـین خاکستری ترین روزهایش.
ما نسل یواشکی کاری بودیم. با هزار اجازه و فوت و تک زنگ هفته‌ای یک بار با یکی حرف مـی‌زدیم و شب موقع خواب لباس عروسیمون رو تجسم مـی‌کردیم.
ما هیچ وقت درون خیـابانی را نبوسیدیم.
ما همـیشـه درون حال دروغ گفتن بـه خانواده، جامعه، دولت و حکومت بودیم. که تا اومدیم حرف بزنیم گفتن گناه داره. که تا اومدیم شکایت کنیم گفتن نگو مـیگیرنت. که تا اومدیم خوشحالی کنیم گفتن نکن پشت سرت حرف مـیزنن. حالا کـه بزرگ تر شدیم نا نداریم. نـه نای شادی نـه شکایت... نـه نای موندن.
ما یک نسل افسرده ایم کـه انگار سرخورده گوشـه‌ اتاق نشسته‌ایم و رؤیـای بیرون از اتاق رو داریم.
نـه جای موندن داریم و نـه دلِ کندن...
ما نسل دروغیم.
ما نسلی هستیم کـه سر سپرده عصر حجر شدیم...*
ما هر روز بـه قتل مـی‌رسیم و شعر ما فقط بـه انتشار شعله‌ی کبریت مـی‌رسه*
ما یـه مجرم فراری شدیم کـه تو زندگی درگیر یـه گریز بدون ‌توقفیم...*
.
بارون مـیومد
راه مـیرفتم
اشک روزهای رفته رو مـی‌ریختم...
امروز ۲۲ خرداد بود